اسناد لانه جاسوسی آمریکا

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

جلد 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

ص: 19

ص: 20

سخن ناشر

حرکتی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در 13 آبان 1358 با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران آغاز کردند، بی تردید در تاریخ مبارزات ملتهای تحت سلطه نقطه عطف به شمار می رود.

دانشجویان با داشتن تحلیل دقیق از روند حوادثی که داشت انقلاب اسلامی را به انحراف می کشاند و با انجام این حرکت، دست به اقدامی زدند که از نگاه امام خمینی (ره) انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود.

برای درک این تعبیر لازم است ابعاد پیچیده این حرکت از جنبه های مختلف سیاسی، امنیتی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از 15 خرداد 1342 آغاز شده و در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسیده بود؛ اما انقلاب اسلامی نمی توانست بدون خشکاندن ریشه های استعمار به حیات خود ادامه دهد و مردم ایران باید مبارزه خود را برای جلوگیری از تکرار تجربه تاریخی 28 مرداد 1332 در داخل کشور ادامه می دادند.

دانشجویان می دانستند به دلیل مغایرت این حرکت با کنوانسیون وین، اقدام آنها، نزد دولتها و مجامع بین المللی پذیرفته نیست، اما قصد داشتند تنها با تصرف 48 ساعته یا حداکثر 72 ساعته سفارت امریکا اعتراض خود را به پذیرفتن شاه توسط امریکا و اقداماتی نظیر آنچه در قبال دولت مصدق رخ داد، به جهان نشان دهند.

هنگامی که اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارش های مستندِ دخالت امریکا در امور داخلی ایران و طراحی توطئه های مختلف - قبل و بعد از پیروزی انقلاب - آشکار شد؛ همچنین به دلیل حمایت امام خمینی از این اقدام، افشاگری درباره سیاستها و روش های امریکا در برخورد با تحولات ایران و سایر کشورها آغاز گردید. امام (ره) رهبری حرکت دانشجویان را شخصا برعهده گرفت و مبارزه علیه ریشه های نفوذ امریکا در ایران به اوج رسید.

امام خمینی از این حرکت دانشجویان که می توانست به تهدیدی علیه منافع ملی ایران تبدیل شود، فرصتی ایجاد کرد که در مدیریت بحرانها کم نظیر است.

هوشیاری امام در رهبری حرکت دانشجویان، از یکسو به خلع سلاح تبلیغاتی جریان های چپ در کشور که انقلاب را به سازش در برابر امریکا متهم می کردند، انجامید و از سوی دیگر انزوای جریانهای

ص: 21

لیبرالیستی را که تصور می کردند باید با امریکا از در سازش درآمد و حرکت انقلاب را در چارچوب مبارزه علیه استبداد ستم شاهی محدود کرد، در پی داشت. علاوه بر این، امام خمینی با استفاده از شرایط تاریخی، و با استفاده از شور انقلابیِ ناشی از تصرف لانه جاسوسی، به اهدافی که برای تثبیت انقلاب اسلامی لازم بود تحقق بخشید، برگزاری همه پرسی قانون اساسی، 12 آذر 1358؛ برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، 5 بهمن 1358 و تشکیل اولین مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359، سه واقعه مهم در 444 روز گروگان گیری در کشور بود.

نظر امام خمینی درباره مبارزه همزمان علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعماری، پس از تصرف لانه جاسوسی به اثبات رسید. با افشای اسناد لانه جاسوسی، در عمل مشخص شد که اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادی پایان یافته تلقی شود، باز هم امکان توطئه دشمنان و تکرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود و آنچه این نظریه را تکامل می بخشد، تحقیق عمیق در اسناد لانه جاسوسی امریکاست.

علاوه بر این، حرکت دانشجویان و رهبری صحیح امام(ره)، اُبهت ظاهری و هیمنه خودساخته امریکایی ها را در جهان فرو ریخت. نه امریکایی ها و نه مردم جهان، هرگز تصور نمی کردند که بتوان 52 گروگان امریکایی را به مدت 444 روز نگه داشت و امریکا نیز نتواند هیچ کاری انجام دهد. تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، به همه ستم کشیدگان جرأت داد تا برای رهایی خود از سلطه امریکا دست به کار شوند. امریکایی ها متوجه شدند که از این پس اعمال و رفتارشان بی پاسخ نخواهد ماند و با واکنش ملت ها روبرو خواهند شد؛ واکنشی که الزاما در چارچوب مقررات بین المللی نیست. چرا که رفتارهای سلطه جویان حتی در چارچوب همان قوانین خود ساخته شان نیز نیست.

نکته دیگر این که دانشجویان الگویی از رفتار مناسب با گروگان ها را نشان دادند؛ اگر دولت امریکا رفتارهای نابهنجاری نداشت، گروگان ها این مدت طولانی در اسارت نبودند. الگوی رفتاری دانشجویان مرز بیان اعتراض با شیوه های انسانی و اسلامی، با حرکات غیرانسانی بود.

از بزرگترین دستاوردهای این حرکت، افشای اسنادی است که در این رویداد به دست آمد. با آن که در بیش از دودهه ای که از تصرف لانه جاسوسی امریکا گذشته، این اسناد می توانست به موضوع پژوهش های دانشگاهی در پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترای رشته های تاریخ، علوم سیاسی و روابط بین الملل قرار گیرد، اما متأسفانه نه در ایران و نه در سایر کشورهای جهان، آن طور که شایسته است کار درخور توجه ای در این زمینه انجام نشده است. البته با توجه به نفوذ ایالات متحده در اکثر مراکز دانشگاهی جهان و اعلام ممنوعیت ورود کتابهای منتشره لانه جاسوسی به امریکا، این بی توجهی عمدی در غرب دور از انتظار نیست، اما غفلت از این موضوع در داخل کشور توجیه پذیر نیست. اسناد منتشرشده، دهها موضوع کوچک و بزرگ را در شیوه های اعمال سلطه و نحوه مداخله در امور ایران و سایر کشورها توسط امریکا را نشان می دهد. این اسناد می گوید که بین جناح های امنیتی (سازمان سیا)، نظامی (پنتاگون) و سیاسی (وزارت امور خارجه) اختلاف نظرها و تحلیل های متفاوتی وجود.

ص: 22

داشته است. خاطرات منتشرشده دست اندرکاران امریکایی نشان می دهد که آنچه در مورد غربی ها و به ویژه امریکایی ها درباره برنامه ریزی های دقیق و بلندمدت تبلیغ می شود، عمدتا اغراق آمیز و به دور از واقعیت است. اسناد و خاطرات نشان می دهد که در امریکا اختلاف نظرات عمیقی وجود دارد و گاهی این اختلاف ها به حذف طرف مقابل به هر وسیله و شیوه ای می انجامد. به علاوه، این تفکر که ابرقدرتها برای دهها سال آینده برنامه ریزی کرده و دیگران تنها مجری سیاستهای از پیش تعیین شده آنها هستند با تردید جدی روبرو می شود. اسناد نشان می دهد که ابرقدرتها چقدر در برابر اقدام های غافلگیرانه ضعیف هستند. این مسأله، به ویژه در بررسی مدیریت بحران توسط دستگاه حاکمیت وقت امریکا بسیار قابل توجه است. به عنوان نمونه اختلاف نظر سایروس ونس وزیر خارجه و سولیوان سفیر سابق امریکا در تهران از یکسو با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر و ماندیل معاون رئیس جمهور از سوی دیگر، تا آنجا پیش می رود که کارتر به اجبار هایزر را برای اخذ تصمیم دقیق درباره نحوه مواجهه با انقلاب اسلامی به تهرانِ - پیش از انقلاب اسلامی - اعزام می کند. در نمونه دیگر، مخالفت سایروس ونس با تجاوز نظامی امریکا به طبس تا آنجا پیش می رود که وی استعفا داده و ادموند ماسکی جای او را می گیرد.

نکته : اکنون تلاش واحد اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی بر آن است تا مجموعه اسناد لانه جاسوسی را که قبلاً توسط دانشجویان پیرو خط امام در 74 جلد منتشر شده و یک جلد منتشر نشده که حاوی زندگینامه تعدادی از رجال سیاسی است را در 8 جلد به بازار نشر عرضه کند.

در مجموعه جدید، برای کاهش حجم صفحات و سهولت استفاده محققین، متن اسناد حروفچینی شده و تصاویر اسناد هر جلد در یک قطعه CD با قابلیت جستجو در متن به همراه کتاب ارائه می شود.

در هر جلد از مجموعه، علاوه بر فهرست مطالب در ابتدا، فهرست اعلام نیز در پایان کتاب آمده است.

شایان ذکر است که برای حفظ اصالت متن اولیه که اینک یک سند تاریخی شمرده می شود، متن پیشین عینا در حروفچینی چاپ جدید نیز آمده و ضمن رعایت امانت داری، هیچگونه دخل و تصرفی در محتوا و متن اسناد انجام نشده است.

مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی امیدوار است این اثر مورد مداقه بیشتر پژوهشگران و محققین تاریخ معاصر ایران و علوم سیاسی قرار گیرد. همچنین امید داریم در آینده نزدیک، بخش دیگری از اسناد لانه جاسوسی را که تاکنون منتشر نشده، به بازار کتاب ارایه دهد.

مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

ص: 23

ص: 24

ص: 25

کتاب اول تا ششم

افشاگری و تحلیلهای امریکا در مورد انقلاب اسلامی

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم کتاب حاضر که تحت عنوان اسناد لانه جاسوسی آمریکا در اختیار خوانندگان گرامی قرار می گیرد، حاوی افشاگریهایی است که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تدریجا و به صورت شش جزوه منتشر ساختند.

لازم به تذکر است که هر یک از جزوات ششگانه مزبور، دارای یک مقدمه به عنوان اطلاعیه می باشد که هریک در جای خود چاپ شده است.

در خاتمه تشکرات خالصانه خود را از برادران، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که موافقت نمودند این اسناد از جانب دفتر انتشارات جامعه مدرسین به صورت یک جلد منتشر شود، اعلام نموده؛ ضمنا مجلدات بعدی این اسناد نیز در آینده نزدیکی در اختیار ملت شریف و مبارز ایران قرار خواهد گرفت.انشاءاللّه دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

اطلاعیه افشاگری شماره 1

مردم مسلمان ایران:

از آنجایی که اشغال سفارت آمریکا به اعتبار حرکت ضد امپریالیستی امام و مردم بوده است، ما دانشجویان مستقر در سفارت لازم می دانیم محتوای اسناد به دست آمده را مشخصا ارائه نماییم و لازم به تذکر است که تمامی اسناد مهم در سفارت متمرکز و طبقه بندی شده بود و در حین اشغال سفارت کارکنان مزدور در سفارت توانستند طبق برنامه از قبل تعیین شده با استفاده از دستگاههای برش و خرد کننده کاغذ، پرونده ها و حافظه ها و نوارهای کامپیوتری را از بین ببرند که بقایای غیرقابل استفاده آنها به صورت خرده کاغذ و کاغذ رشته رشته شده موجود است. تنها مقداری پرونده و اسناد موجود است که داری مشخصات زیر است:

1- بعضی از اسناد مهم باقی مانده کاملاً سرّی بوده و با حروف رمز نوشته شده است.

2- اسناد راجع به موضوعات پیچیده ای است که نمی توان بدون صرف چندین روز وقت اطلاعاتی کسب نمود.

3- بسیاری از اسناد دنباله دار و سیستماتیک است و احتیاج به زمانی طولانی جهت کشف ارتباط بین آنها

ص: 1

دارد.

4- بسیاری از اسناد احتیاج به تخصص های نظامی و اطلاعاتی دارد که از قدرت ما خارج است. لذا با توجه به نکات فوق کلاً برداشت کردن از اسناد و اطلاعات به دست آمده بعد از کوشش های فراوان توانسته است به نتیجه مطلوب برسد. اما نتیجه کوشش های ما اطلاعاتی است که عمدتا خطوطی کلی و در بعضی از موارد خطوط مشخص سیاست، سیاسی - نظامی - اطلاعاتی جاسوس خانه آمریکا در ایران را روشن می نماید.

طبق اسناد به دست آمده در این سفارتخانه اطلاعات دقیقی راجع به شخصیت های مختلف انقلاب و سازمان های سیاسی - نظامی جمع آوری شده و به شکل پرونده های مفصلی نگهداری می شود.

اسناد به دست آمده حاکی از سیستمی است که اطلاعات لازم را از ارتش جمهوری اسلامی و نحوه عملکرد آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وضعیت وزارتخانه ها جمع آوری کرده و در اختیار مقامات آمریکایی قرار داده اند.

انواع و اقسام تحلیل ها از اوضاع ایران، جریانات کردستان، خوزستان و چگونگی حضور و عملکرد آنها در جریانات کردستان و خوزستان به دست آمده است که همگی بیانگر یک حرکت کامل اطلاعاتی در تمامی جریانات اخیر است.

منجمله حضور یک هیئت پنج نفری نظامی که با پاسپورت دیپلماتیک تمامی مسایل نظامی ایران را زیر نظر و تحلیل خود داشته اند و تقاضای یکی از قسمتهای سفارت از قسمتی دیگر مبنی برداشتن افرادی در دایره های سیاسی - اقتصادی و ایستگاه های پلیس جهت خبرگیری و کسب اطلاعات قابل توجه است همچنین مشخص گردیده است که پرسنل آمریکایی سفارت همگی در خدمت این واحد اطلاعاتی و جاسوسی بوده و در اسناد به نام دایره کلید نامیده می شده اند و از دولت آمریکا تقاضای تفنگدار دریایی جهت حفاظت سفارت نموده اند. همچنین از مرکز الکترونیک و کامپیوتری سفارت که در داخل یک گاوصندوق چند اتاقه قرار دارد می توانسته اند مستقیما با دستگاههای بسیار قوی تلفن و تلکس و تلگراف با آمریکا تماس بگیرند و اطلاعات را در اسرع وقت رد و بدل کنند. در صورتی که می دانیم سفارتخانه ها فقط جنبه دیپلماتیک داشته و حفاظت آن بر دولت میزبان است و حق دخالت در امور داخلی کشور را به هیچ وجه ندارد چه رسد به جاسوسی، طرح توطئه ها و استقرار یک سیستم اطلاعاتی در مملکت جهت خدمت به منافع کثیف امپریالیسم خونخوار آمریکا در ایران. کسب اطلاعات در یک سیستم سازمان یافته در خدمت سیا و دولت مستکبر آمریکاست و براساس آن طرح توطئه و به تبع، زمینه ایجاد کردن جهت نفوذ در ارگان های انقلابی و اجرایی و به انحراف کشیدن انقلابی که حاصل خون یکصد هزار شهید به خاک و خون غلتیده خلق مسلمان ایران است.

ما با تمام محدودیتهایی که در کشف اسناد ناقصِ به دست آمده داریم و با توجه به اینکه اسناد اصلی توسط مزدوران از بین رفته است کوشش فراوان داریم که جهت اطلاع دقیق و هر چه بیشتر مردم مسلمان با اطلاعیه های افشاگرانه بعدی خود به طور مشخص محتویات اسناد به دست آمده را ارائه نماییم.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 2

ص: 2

مردم ایران می دانند که اقامت شاه در آمریکا برای این کشور اهمیت فوق العاده ای دارد و بیماری او بهانه ای بیش نیست؛ زیرا سرمایه داری غرب و خصوصا آمریکا، از یک سو با سرمایه شاه و وابستگانش (دستمایه رنجبران ایران) جان تازه ای می گیرد و از دیگر سو با حمایت از او بقیه دست نشاندگان و مزدورانش را در سراسر جهان مطمئن به حامیِ باوفا می کند.

بدین قرار پس از فرار شاه معلوم بود که آمریکا سرانجام او را خواهد پذیرفت و مسلم بود که در این راه به کلیه حیله ها و دسیسه ها متوسل خواهد شد تا زمینه را برای پذیرش فردی که در هر عرف و قانونی، دزد و جانی و خائن و آدمکش شناخته شده است آماده کند تا دو دشمن قسم خورده اسلام و مسلمین مانند قبل از انقلاب، بعد از آن هم در کنار یکدیگر به مبارزه و توطئه علیه مردم قهرمان ما ادامه دهند. اما اراده خلق کبیر ایران که در بازوان پرتوان فرزندان رزمنده و در اندیشه بلند رهبر بزرگش، امام خمینی، تبلور یافته بود نقشه پلید «شیاطین» را چونان همیشه نقش بر آب کرد.

مطابق اسناد مکشوفه از این جاسوسخانه در اوایل مرداد ماه امسال مکاتبات مهمی پیرامون پذیرفتن شاه از جانب آمریکا انجام شده است و دولت آمریکا مترصد یافتن بهترین موقعیت جهت تحقق این امر بوده است که در این باره عین سند به دست آمده ارائه می گردد.

محرمانه. فقط چشمهادوم اوت 1979 (مطابق 11 مرداد 1358) محترما ال. بروس لین جن مسئول امور سفارت آمریکا - تهران بروس عزیز:

بالاخره موفق شدم تلگرام ارسالی شما را راجع به همان موضوعی که ضمیمه است، ببینم.

اندیشه هایتان را بسیار پسندیدم و با آنها موافقم - البته با کمی اختلاف در جزئیات افکارمان مطابقت دارد.

کاغذ من در مورد درخواست نیوسام و با دستورالعمل اکیدی که هیچ کس جز افراد مورد اعتماد و پیتر حق باز کردن ندارند، آماده شده بود. پس خواهش می کنم کاملاً مراقب من باش.ارادتمند هنری پرشت راهنما دفتر امور ایران محرمانه. فقط چشمها محرمانه . حساس نقشه برای آمدن شاه به آمریکا (ایالات متحده) این ورقه شامل بعضی نکات مهم است که در طراحی برنامه ما در مورد تمایل شاه به آمدن به ایالات متحده باید در نظر گرفته شود.

ما معتقدیم که سه سؤال جامع مطرح است:

ص: 3

چه اوضاع و احوال جدیدی می تواند تغییر سیاست دولت ایالات متحده را بجا معرفی کند.

چه شرایطی قبل از ورود شاه به اینجا از او خواسته شود.

چه ترتیباتی برای تأمین حفاظت پرسنل سفارتخانه داده شود.

1- اوضاع و احوال جدید دولت موقت ایران برنامه ای برای تعیین یک قانون اساسی جدید و انتخابات دولت بعدی ترتیب داده است. اگر این برنامه به طور معمولی دنبال شود - که احتمال آن نمی رود انتخابات مجلس خبرگان روز سوم اوت (مطابق با 12 مرداد) انجام می شود. این مجلس کارش را ظرف یک ماه خاتمه خواهد داد.

پیش نویس قانون اساسی، که خبرگان بررسی خواهند نمود، در شهریور به رفراندم عمومی گذاشته می شود و انتخابات رئیس جمهوری و مجلس تا اکتبر صورت می گیرد. به علت تقدمی که دولت فعلی برای به قدرت رساندن یک دولت مقتدر و قانونی است، ما معتقدیم که دولت موقت ایران و خمینی هر کوششی را جهت پیشرفت طرحهای فوق، مطابق برنامه خواهند نمود. حتی با تمام تأخیرات غیرقابل اجتناب، این برنامه تا پایان سال 79 عملی خواهد شد.

وقتی که این کار انجام شد، ما به دولت جدید اطلاع خواهیم داد که مایلیم مواردی را که قبلاً نتیجه گیری شده، مورد بررسی دوباره قرار داده و تصفیه حساب کنیم. یکی از این موارد موقعیت شاه است.

ما می توانیم به دولت اطلاع دهیم که در مقابل فشارهای شدید در مورد آمدن شاه به آمریکا مقاومت کرده ایم، چون نمی خواسته ایم مسایل بغرنج تازه ای برای دولت موقت ایران پیش بیاید یا تلاشهای ما در جهت ایجاد روابط نوینی دچار اشکال شود. حالا که دولت جدید و با ثباتی تشکیل شده و مورد تأیید قرار گرفته، مقتضی است اجازه ورود شاه به آمریکا داده شود. دولت ایران این را نخواهد پسندید ولی بهتر است که راجع به مسئله چندان سر و صدایی نشود. این بحث با دولت جدید ایران پس از 2 - 3 هفته که از تشکیل آن گذشت، یعنی چند روز قبل از ورود شاه به آمریکا انجام خواهد شد. در این میان ما باید شروع کنیم تا آمادگی لازم را به ایرانیها بدهیم که در مورد ورود شاه، ما تحت فشارهای شدید بوده ایم. فشارهایی که به رغم سیاست درهای بازمان تحمل کرده ایم. اگر کار قانون اساسی انجام نشود و تشنج در ایران افزایش یابد، و اگر هیچ دورنمایی که به سر و سامان گرفتن اوضاع بینجامد. به وجود نیاید، ممکن است جدالهایی برای پذیرفتن شاه که به هر حال گام غیرقابل اجتنابی در برابر ماست، به وجود آید. اما باید ابتدا میزان خطرات و موقعیت کاملاً مورد بررسی قرار گیرد.

در صورت تحقق هر یک از این حالات، ما باید سیاست خود را در مورد شاه قبل از ژانویه به جهت مثبتی تغییر دهیم. اگر این نقشه اجرا شود، احتمالاً عاقلانه به نظر نمی رسد که موضوع در یک دایره بسته (شاخه عملیات) منتشر شود. شاید به بعضی اشخاص متنفذ بیرون این دایره لازم باشد اطلاع داده شود به نحوی که فشار حاصله از این تغییر کاهش یابد. همچنین در این مورد بحثی با اعضای کنگره خواهیم داشت تا نشان دهیم که ما سعی کرده ایم و امیدوار بوده ایم که مسئله را بطور موفقیت آمیز حل کنیم. این اقدامی است که فشارها را در جهت - برای مثال اعلام قطعنامه ای از جانب کنگره به دولت برای دادن اجازه ورود به شاه - کاهش می دهد. به هر حال این عمل احتمال افشای مذاکراتی را که با دولت موقت ایران

ص: 4

خواهیم داشت، قبل از اینکه آماده باشیم، افزایش می دهد.

2- شرایط اساسا در توضیح موقعیت ما به ایرانیها، اگر شاه بخواهد از تاج و تخت شاهی خانواده اش صرف نظر کند کمک بسیار مؤثری خواهد بود. معتقدیم که احتمال انجام این امر بشدت کم است ولی این ایده را از طریق واسطه های قابل اطمینان می شود با او مطرح کرد و اگر شاه قبول نکرد دیگر هیچ بهانه ای برای متهم کردن دولت آمریکا در دست نخواهد داشت. اگر شاه از کناره گیری امتناع کند دیگر هیچ شکی برای انکار ایرانیان در رابطه با موضع خودمان باقی نخواهیم گذاشت باید این مسئله را برای اذهان عمومی کاملاً روشن کنیم که هر گونه ادعای خانواده وی نسبت به سلطنت بی اعتبار خواهد بود و بعد بطور خصوصی این مطلب را با شاه و دوستانش روشن خواهیم کرد که ما هیچ اقدام ضد انقلابی را که ناقض قوانین دولت آمریکا یا سیاست مرسوم در رابطه با فعالیتهای سیاسی و اشخاصی که ویزای موقت دریافت می کنند باشد، تحمل نمی کنیم.

3- امنیتی حدس می زنیم که پرسنل سفارت آمریکا نسبت به بهار امسال کمتر مورد تهدید قرار دارند. از قرار معلوم احتمال چنین تهدیداتی با نزدیک شدن به آخر سال کاهش می یابد. معهذا خطر گروگان گیری باقی می ماند. نباید هیچ حرکتی در جهت قبول شاه تا زمانی که نتوانسته ایم یک نیروی محافظ مؤثر و اساسی برای سفارت تهیه کنیم انجام دهیم. ثانیا وقتی اجازه ورود شاه صادر شود باید گارد امنیتی آمریکایی اضافی برای سفارت در نظر بگیریم تا پرسنل طراز اول (KEY)(اسم رمز) را از هر نوع خطر تا برطرف شدن دوره مخاطره آمیز حفظ نماییم. قبل از هر گونه اقدام لازم است جزئیات بیشتری در مورد مناسبات قانونی و امنیتی کنگره در دست داشته باشیم.

این اسناد و ترجمه آن را در فوق آوردیم تا قضاوت را در کم و کیف توطئه «شیاطین» به عهده شما بگذاریم. لازم به تذکر است که کلیه تأکیدها (خط کشی) در اصل سند و به وسیله مسئولِ «دفتر امور ایران» در وزارت امور خارجه آمریکا (واشنگتن) صورت گرفته است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 3

ص: 5

بسم اللّه الرحمن الرحیم سالهاست که امپریالیسم جهانخوار آمریکا، این دشمن قسم خورده خلقهای مستضعف، شریانهای اقتصادی و حیاتی قسمت بزرگی از جهان و منجمله ایران را زیر سلطه همه جانبه خود قرار داده است.

مدتهاست منابع اولیه سرزمین زرخیز ایران که یکی از مناطق حساس اقتصادی جهان است، توسط آمریکای جنایتکار به تاراج رفته، کشاورزیش تخریب گشته و صنعت مونتاژ و بازار کالاهای ساخته شده غربی به او تحمیل شده است.

سالهاست که برنامه ریزان آمریکایی برای اقتصادمان برنامه ریخته اند و نکته آنکه در هر طرح اقتصادی دو هدف زیر اجبارا همیشه اصل و اساس بوده است:

1- متلاشی کردن هرچه بیشتر اقتصاد بومی ایران و وابسته تر کردن روز افزون هر واحد اقتصادی به غرب به ویژه آمریکا - یعنی رشد سرمایه داری وابسته.

2- کوشش جهت اجرای برنامه های اقتصادی طراحی شده در غرب که ماحصل آن بر باد رفتن منابع اولیه، ایجاد اقتصاد مصرفی و انحصاری شدن بازار فروش به وسیله کالاهای ساخته شده غربی است که منجر به پشتیبانی از سرمایه داری وابسته می گردد اما رشد انقلاب اسلامی ایران و قیام آگاهانه و هدفمند خلق رزمنده مان آخرین «دژ» امپریالیسم را در هم شکست و نه تنها توطئه ها را نقش بر آب کرد بلکه اسنادشان را در معرض دید همگان قرار داد تا برای خلقهای در بند، رهنمون آزادی گردد.

این اسناد به دست آمده از جاسوسخانه آمریکا در تهران دلالت بر برنامه های اقتصادی آمریکاییان سفارت نشین برای اقتصاد فلج و وابسته ما چقدر حساب شده و خطرناک بوده است.

امید آنکه ارائه آنها نشانگر آن باشد که تنها راه خروج از مدار وابستگی همه جانبه و کسب استقلال در پرتو مبارزات پر شور ضد امپریالیستی خلقها حاصل تواند شد.

«طرح بازرگانی - کشاورزی» زیر که FY 80 CAP FOR IRAN نامگذاری شده است، طرحی است که سیاستهای امپریالیستی آمریکا را برای سلطه همه جانبه بر اقتصاد ایران در سال 1980 دقیقا ترسیم می کند. لازم به یادآوری است که از قرار معلوم این پروژه برای دیگر کشورها هم در نظر گرفته شده است.

ما در اینجا فقط مقدمه آن را ترجمه کرده و رئوس مطالب را نیز می آوریم. متن انگلیسی طرح در اختیار جراید قرار می گیرد تا با ترجمه کامل و شرح و تفسیر هر بخش آن قسمتی از دسیسه های شیطان بزرگ فاش گردد.

تاریخ: June, 1, 1979 (13/3/1358) از : EB/OCA- LYNNE Lambert به : NEA/RA -Rusty Graham NEA/RA -Robert Day NEA/IRN - Mark Johnson NEA/IRN - Joseph Harray BED/CAGNE - Micky SMITH BED/CAGNE - DON RYAN BED/OEPE - Charles Gendreau

ص: 6

FY 80 CAPFOR IRAN: موضوع ابتدا در مورد پروژه گفته که:

1- شرایط سیاسی ممکن است اجازه ندهد تمام پیشنهاداتی را که گفته است بتوان پیاده و عمل کرد.

2- هدف CAP تهیه کردن خطوط راهنما برای تیمی است که در آینده وارد ایران می شود.

3- در محل (تهران) می شود تغییراتی در پروژه داد؛ چون در واشنگتن که ما این طرح را ریخته ایم ممکن است اطلاعات ما محدود بوده باشد و تغییراتی پدید آید.

commerical Action program (CAP) قسمت اول: تحلیل و دوره ای از اوضاع ایران همیشه یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی برای محصولات آمریکایی بوده است. در سال 1978 واردات غیر نظامی ایران از آمریکا رقم 6/3 میلیارد دلار را تشکیل می داده. مشکلات سیاسی 1978 و 1979 باعث سقوط منحنی واردات ایران و در نتیجه صادرات آمریکا می شود.

بحران سیاسی ایران باعث اعتصابات گسترده کارگری، آسیب و زیانهای قابل ملاحظه به کارخانجات و املاک و فلج سرویس و خدمات زنده و متحرک کشور گردیده است. صادرات نفت که اصلی ترین منبع معاملات خارجی ایران می باشد در اکتبر 1978 سقوط کرد و در دسامبر همان سال کاملاً متوقف گردید و تا مارس 1979 از سر گرفته نشد. در این مدت ایران در حدود 7 میلیارد دلار در آمد از دست داد.

منظره سال 1979 دیدگاه جالبی به دست نمی دهد. بیکاری و افزایش قیمتها به حد بحرانی رسیده است. برنامه ریزهای کشور احتیاج به اعتماد به نفس پیدا کردن دارند و دوباره منظم کردن اولویتها و پایه ریزی چارچوب رشد آینده اقتصادی که البته در شرایط سیاسی کنونی رسیدن به این اهداف مشکل به نظر می رسد.

با بررسی آینده، پس از این بحران امیدواری بیشتری پیش می آید. نفت کشور باعث درآمد قابل توجهی می باشد. در سطح کنونی قیمتهای نفت، ایران احتمالاً در حدود 18 الی 20 میلیارد دلار در سال مالی آینده درآمد خواهد داشت. علاوه بر آن ذخیره های ارزی، حدود 10 میلیارد دلار دیگر را تأمین می کند. مهمترین عمل بازرگانی برای آمریکا در ایران کمک به مؤسسات آمریکایی برای دوباره سازی یک بازار قوی برای محصولات خود می باشد و دنبال کردن موقعیتهایی که انتظار می رود به خاطر پروژه Fy 80پیش آید. هدف این سند اجرای یک برنامه و نقشه مدیریت و اولویتها است که باعث یک بازگشت به وضعیت معمولی و نرمال سیاسی و اقتصادی بشود. در این برنامه رهنمودهایی به بازرگانهای آمریکایی که از ایران بازدید می کنند می دهد و گزارشهای آگاه کننده ای راجع به پروژه های بزرگ در اختیار آنها گذاشته می شود. این قسمتها توسط دولت (ایران) به عنوان مسایل با اولویتهای بالا شناخته شده است.برنامه فقط حول تصمیمات وزارت بازرگانی نمی گردد بلکه مشتق از تماسها و اطلاعات و اخبار گوناگون می باشد.

همچنان که شرایط تغییر می کنند بازنگرش و تصمیم دوباره راجع به اهداف و اولویتها و اعمال ممکن است لازم باشد. این سند آغازگر یک چارچوب برای مذاکره راجع به طرح بازرگانی مذکور بین وزارت کشاورزی و بازرگانی و پست در آمریکا در فاصله های چهار ماهه می باشد. گزارش این مذاکرات یک زمینه مناسب برای کار کارمندان دولت آمریکا در رابطه با زیاد کردن صادرات آمریکا به ایران و برای در

ص: 7

دست گرفتن کنترل بازار محصولات در حوادث آینده می باشد.

در پروژه راجع به مسایل زیر صحبت و برنامه ریزی زمان بندی شده و دقیق شده است.

1- کشاورزی و بازرگانی کشاورزی (با اولویت سوم) 2- سیستم های خانه سازی و صنایع وابسته (با اولویت چهارم) و رهنمودهایی در رابطه با طرز رخنه در مسایل زیر داده است:

1- سرویس های بازرگانی (اولویت اول) 2- پروژه های بزرگ (اولویت دوم) 3- محافظت و آماده کردن تسهیلات برای سرمایه گذاری (اولویت پنجم) 4- لیست بازرگانان معامله کننده با خارج (اولویت ششم) 5- گزارش موقعیت های معامله (اولویت هفتم) 6- برنامه ریزی برای ارتقای پیش بینی حوادث تجارتی (اولویت هشتم).

ضمنا قابل توجه است این طرح، که در زمینه های اقتصادی مختلفی می باشد، هر سال برای ایران برنامه ریزی از قبل می شده است. به ترتیبی که برنامه Fy 81 CAP از هم اکنون در دست تهیه است ولی کامل نشده است و پروژه های FY 78 CAP و FY 79 CAPبه دلیل انقلاب ایران کاملاً اعمال نشد (اینجاست که به اهمیت انقلاب اسلامی ایران به رهبری ابرمرد تاریخ، امام امت، خمینی کبیر، پی می بریم که با اعتلا و رشد هر روزه اش چگونه سلطه گران چپاولگر را به خاک ذلت نشانده است. باشد که افشای این اسناد صدای توفنده امام را در گذر پر تلاطم تاریخ ما یاری تواند بود، تا انقلاب اسلامی مان خلقهای در بند جهان را رهنمون زنجیر بریدن گردد).

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 4

ص: 8

مورخ : 18/8/58 بسم اللّه الرحمن الرحیم همان طوری که در اطلاعیه شماره 2 متذکر شدیم، رفتن شاه به آمریکا از مدتها پیش طرح ریزی شده بود. مؤید این سخن نامه ای است که سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، به سفارت آمریکا در ایران نوشته است. ما این نامه را همراه با ترجمه و نسخه اصلی آن در معرض قضاوت ملت قهرمان و بیدارمان گذاشته، تا بار دیگر ماهیت ضدخدایی و ضدخلقی امپریالیسم آمریکا در مورد حمایت از شاه خائن روشنتر گردد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ترجمه نامه مذکور :

از : ایالت واشنگتن (پایتخت)26 جولای 1979 به : سفارت آمریکا در تهران، فوری موضوع : درخواستهای شاه جهت اقامت در آمریکا (ایالات متحده) ما در جستجوی این هستیم که به پرسشهای مکرر شاه و درخواست وی برای اقامت در آمریکا جوابگو باشیم. این موضوع از کانالهای مختلف جهت اقامت وی و شهبانو و بقیه فامیلش در آمریکا دنبال می شود (او می تواند حداقل تا اکتبر در مکزیک اقامت داشته باشد).

من عقیده شخصی شما را در رابطه با این جا به جایی و اثر آن در مورد سلامت و ایمنی آمریکاییهای ساکن ایران (مخصوصا کارمندان آمریکایی سفارت) و روابط فیمابین ما و دولت ایران احتیاج دارم اگر مسایل زیر عنوان شود آیا در پاسخ شما تغییری حاصل می شود یا نه :

1- اگر شاه از ادعای خود بر تاج و تخت صرف نظر کند.

2- شاه اعلام کند که هیچ گونه فعالیت سیاسی به هیچ عنوان نداشته باشد.

ما به این امر واقفیم که راه حداقل کردن مخالفتهای با این امر و یا خطرات احتمالی برای آمریکاییان و یا کدر شدن روابط دو کشور در دست بازرگان و دولت اوست.

چون این سؤال به طرز حادی در واشنگتن مطرح می باشد، متشکر خواهم شد اگر این مسئله را با هیچ کدام از کارمندان خود در میان نگذارید.

باتشکر فراوان سایروس ونس

اطلاعیه افشاگری شماره 5

ص: 9

بسم اللّه الرحمن الرحیم ملت مسلمان و قهرمان ایران در اطلاعیه های قبل سفارت سابق آمریکا را جاسوسخانه نامیده بودیم زیرا به هر گوشه ای که نظر افکندیم سندی از خبرگیری و جاسوسی یافتیم؛ به هر طرف که رفتیم مدرکی از خریدن افراد مشاهده کردیم؛ به هر که دست زدیم نقشه های حساب شده و اطلاعات فراوان از ارگانهای مختلف مملکتی دیدیم و بالاخره در پشت سر کلیه توطئه ها، دست عوامل مستقیم و غیر مستقیم آمریکا مشهود بود. در انتقال ثروت ملی ایران به خارج توسط طاغوتیان نقش عوامل آمریکا کم نبوده و نیست، لذا برای نمونه سه سند ذیل را که نشانگر مدعای ماست به پیشگاه قضاوت امام و خلق ارائه می دهیم.

سند 1- جعبه ای در کشوی میز سفیر کشف شده است که شامل هدایایی برای افراد ذیل می باشد:

الف - سرهنگ محبوبی، معاونت سابق اداره اقامت اتباع بیگانگان. آرم سفارت آمریکا که چاقوی مخصوص می باشد.

ب - سرهنگ خسرویانی، ریاست سابق پلیس مهرآباد. مدال مخصوص ایالات متحده که در ضمن نوعی چاقوی مخصوص می باشد.

ج - سرهنگ خوشخو، معاونت سابق اداره اقامت اتباع بیگانگان. فندک مخصوص همراه با آرم مخصوص سفارت آمریکا.

د - سرتیپ بیگلری. قیچی و چاقوی طلا.

ه - سرهنگ ثقفی. مدال مخصوص ایالات متحده آمریکا و چاقوی مخصوص.

لازم به تذکر است که هدف از انتشار این سند نشان دادن سیاستهای خانمان برانداز آمریکا در رشوه دادن و خریدن افراد است. چون این هدایا هنوز ارسال نشده، چگونگی ارتباط و وابستگی افراد مذکور نامشخص می باشد.

سند 2- که با کلمه سرّی مشخص شده است تشکیلات سپاه پاسداران و شورای انقلاب و موقعیت امام خمینی را ثبت کرده است.

توضیح چارت سازمانی حکومت اسلامی ایران که در اسناد سفارت کشف شده و در صفحه بعد چاپ شده است.

در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 1- این سپاه به عنوان چشم و گوش انقلاب اسلامی عمل می کند و به عنوان نیروی مخصوص امام جهت درهم کوبیدن هر نوع حرکت ضدانقلابی از هر طرف که بر علیه دولت اسلامی باشد وارد عمل می شود.

2- به عنوان نیرویی به موازات ارتش عمل کرده تا اینکه از نظر نیرو هم سطح آنها شده، بتواند از هر نوع انحراف در میان ارتش جلوگیری کند.

3- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر کلیه وظایف کمیته امام نظارت داشته، تا اینکه مسئله ای غیرقابل حل نماند.

ص: 10

4- سپاه پاسداران انقلاب به عنوان یک نیروی محافظ در داخل عمل کرده و همچنین به دیگر نیروهای قانونی داخلی کمک می کند، تا اینکه وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند و با کوچکترین اخطار آماده حرکت به هر نقطه ای باشند.

5 - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نگهبان سرسخت انقلاب اسلامی عمل می کند. این افراد را با شوق و ذوق میهن دوستی و روحیه فداکاری اسلامی تعلیم می دهند.

اطلاعات دیگر الف - سپاه پاسداران انقلاب در آینده نزدیک دارای 000/30 نیروی قوی خواهد شد که در مراحل مختلف کامل خواهد شد.

در حال حاضر (16 اکتبر 79) این سپاه 10 تا 15 هزار نیرو در سطح ایران دارد و طبق نقشه، هر شهری که دارای 000/5 جمعیت است قرار است یک واحد 200 نفری از سپاه آنجا مستقر گردد.

ب - تمام 21 بخشی که شامل شهرهای بزرگ می شود، هر کدام دارای 1000 نفر پاسدار قوی تحت عنوان کمیته محلی انقلاب خواهد داشت که آنها ممکن است با تغییر شرایط سیاسی مناطق مختلف، تغییر مکان دهند.

ج - بیست واحد از 200 پاسدار قوی، که هرکدام به تازگی از کیفیت بالای آموزشی در سلطنت آباد برخوردارند، مأموریت دارند که امنیت شهر تهران را در شب با برجستگی خاص در دست داشته باشند.

د - سپاه پاسداران تحت کنترل اداری اجرایی هیچ یک از وزرای دولت نیست. بلکه تحت کنترل مستقیم امام، توسط کمیته مرکزی انقلاب اسلامی خواهد بود.

ه - در حال حاضر هیچ نوع محدودیت سنی برای پاسداران نیست. آنها می توانند دارای سنین بین 16 تا 60 باشند.

و - واحدهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران به 42 واحد رسیده است.

ز - هیچ کدام از مربیان تعلیم دیده در سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) جهت تعلیم در اردوی علی آباد استخدام نشده اند. مربیان همه از ارتش می باشند.

این سند نشانگر آن است که دشمن با حساسیت تمام درصدد جمع آوری اطلاعات از این ارگان انقلابی کشور بوده است.

سند 3- این سند ارتباط سفارت با سرمایه داران وابسته و سازماندهی خروج پول از ایران را بیان می دارد.

موضوع : سازمان سرمایه گذاری ایرانی آقای ایرج کی نژاد مدیرعامل کمپانی سرمایه گذاری ایرانی، امروز راجع به یک ویزا تلفن کرد. او تخمین می زند که بخش صنعتی ایران، غیر از صنعت نفت با ظرفیت 20% مشغول می باشد.

او انتظار ورشکستگی بسیاری از کمپانیها را در ماههای آینده دارد. او 30 میلیون تومان پول سرمایه گذاری شده دارد که می خواهد به خارج منتقل کند. او متذکر شد که خیلی از کمپانیهای (Pars) نزدیک به ورشکستگی می باشد. کمپانی او وابسته به کنسرسیوم قدیمی می باشد که برای سرمایه گذاری به

ص: 11

میل دولت تأسیس شده بوده است. ایشان چندین بار توسط افراد نالایقی از کمیته ها دستگیر و بازجویی شدند ولی بالاخره شخص فهمیده ای از ایشان بازجویی کرد و اعلام کرد که گزارشات تجاری روزمره ای که او به لندن می فرستاده، کاری خلاف نبوده است.

نکته اساسی در این است که لابه لای خطوط نامه فوق با خط نامرئی این جمله نوشته شده: «حالا زمانی است که انسانهای خوب برای کمک به کشورشان برگردند»! در تاریخ سند توجه شود که حتی پس از انقلاب هم دست از توطئه برنمی داشته اند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام امام خمینی کمیته مرکزی انقلاب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش اقتصادی با بودجه 200 میلیون ریال آیت اللّه لاهوتی بخش نظ-امی بخش سیاسی رهب-----ری رئیس ست-اد مرکز و واحد تعلیم و تربیت علی آباد 3000 نفر پرسنل فرماندهیهای دیگر از قبیل حفظ حدود و ثغور فرماندهی لجستیکی 20000 نفر پرسنل فرماندهی مرکزی سلطنت آباد تهران 4000 نفر پرسنل آیت اللّه هاشمی رفسنجانی (غلامعلی افروز) سرّی تشک-----یلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارای سه گارد محافظ دوازده نفر 30000 نفر

اطلاعیه افشاگری شماره 6

ص: 12

ان الشیطان للانسان عدو مبین، .... ان کید الشیطان کان ضعیفا. همانا شیطان دشمن آشکار و واضح انسان است ... لکن ... کیدها و حیله هایش ضعیف و سست است.

آمریکا، این حیله گر و روباه پیر مکار و دشمن انسانیت و اسلام و انقلاب، که به حق شیطان بزرگ نام گرفت، برای دستیابی به منافع بیشتر و حفظ اموال به غارت برده ملت ها و تداوم بخشیدن به سلطه جابرانه و ظالمانه خویش، همیشه در کید کردن و مرگ زدن بر ملت ها، از وجود نظریه پردازان و تحلیل گران کهنه کار سود برده است. این تحلیل ها و نظریات از سوی این کارآزمودگان نقد شده و مرکزیتی جمع و بر اساس آنها تصمیم خواهند گرفت. لیکن از آنجا که سنت خدا تحقق یافتنی است و امر الهی برپا شدنی و انقلاب اسلامی مشیت خداوندی است، در این حیله گری مکر و حیله خواهد خورد که: و مکروا و مکراللّه واللّه خیرالماکرین.

کتاب حاضر حاوی تحلیلها و نظراتی از این عوامل استعمار و مزدوران رژیم ظلم و سلطه گری است که قبل یا بعد از انقلاب تهیه شده است، به اطلاع مردم عزیز و بزرگوار خواهد رسید تا با شیوه های برخورد و طرق اندیشه آنها نسبت به انقلاب و امام و راههای حیله گری و فتنه پردازی این دشمن آشکار، آشنایی یافته و از سیرت هزار چهره او آگاهی یابیم تا در قطع ریشه هایش در تفکر متمایل به آن در درون ملت، همت کنیم و به یاری خدا پیروزی نزدیک است.

لازم به ذکر است که این مطلب تحلیل ها و نظرات و شیوه های برخورد دشمن است که خالی و مبرای از اشتباه نمی تواند باشد؛ لیکن به خاطر امانت داری و آشنایی عموم از این نظریات، از هر گونه اظهار نظر کلی و تحلیلی در مورد آنها خودداری شده است که قضاوت با ملت عزیز و شرافتمند اسلامی باشد.

والسلام علیکم و رحمه اللّه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام * * * در خاتمه تشکرات خالصانه خود را از برادران، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که موافقت نمودند این اسناد از جانب دفتر انتشارات جامعه مدرسین به صورت یک جلد منتشر شود، اعلام نموده؛ ضمنا مجلدات بعدی این اسناد نیز در آینده نزدیکی در اختیار ملت شریف و مبارز ایران قرار خواهد گرفت.انشاءاللّه دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اطلاعیه افشاگری شماره 6 بسم اللّه الرحمن الرحیم ملت مسلمان ایران اکنون که انقلاب اسلامی ما به رهبری خمینی بزرگ اوج گرفته، اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا می تواند خطوط سیاست جاسوسی و دخالت در امور ایران را روشن تر کند.

آمریکا در کشورهای زیر سلطه و همچنین ایران از همه امکانات سیاسی، نظامی، اقتصادی و انسانی در جهت حفظ منافع خود و دوام حکومت چپاولگر شاه خائن و کنترل منطقه به وسیله ایران و دولتهای

ص: 13

مرتجع عرب استفاده می نموده است.

طرح مورد بحث، طرح امنیتی است به نام IBEX (آی بکس) که به وسیله C.E.O - سازمان ارتباطات و الکترونیک ارتش آمریکا - در ایران طرح ریزی شده است. طرحی که با پول ایران و با سرمایه ملی و نیروی انسانی ایران تهیه شده است. هدف آن کنترل الکترونیکی منطقه از فعل و انفعالات شوروی و حرکتهای انقلابی و حفظ امنیت داخلی ایران در جهت تحکیم قدرت شاه خائن و ادامه چپاول امپریالیسم آمریکاست. در اینجا به خوبی می بینیم که آمریکا با سلطه سیاسی اقتصادی خود در ایران توانسته است نیروهای نظامی، انسانی و اقتصادی مملکت را در جهت منافع خود به استخدام درآورد.

در مورد اصل طرح، اطلاعاتی را که به طور ناقص به دست آمده، در اختیار می گذاریم:

طرح IBEX در اوائل سال 1970 توسط C.E.O - سازمان ارتباطات و الکترونیک ارتش آمریکا - در ایران ارائه شد و هدف آن جمع آوری اطلاعات از برون مرزها، سیستم خبرگیری، سیستم جمع آوری و ارسال علائم، کنترل مرزها و کنترل و خبردهی سریع از تجاوز به مرزهاست، و بالاخره استفاده از تمامی مسایل اطلاعاتی که بشود به طریق الکترونیکی متمرکز نموده و در یک کانال اطلاعاتی مستقیم مورد بهره برداری قرار داد. در این طرح به وسیله پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی، دریایی، هوایی و زمینی و هواپیماهای «رادار پرنده» نظیر آواکس و هواپیماهای عکاس، اطلاعات رد و بدل می شود. طرح IBEX در چهار مرحله طرح ریزی شده است و هزینه پروژه در بلند مدت که مقداری از آن ساخته شده است 3/1 بیلیون دلار است که رژیم ضد خلقی شاه رأسا از دسترنج رنجبران ملت ایران باید در حلقوم کثیف غول امپریالیسم می ریخت.اجرای طرح و همچنین هدایت و کنترل آن تماما به وسیله مستشاران آمریکایی بوده است.

قسمتهایی از این طرح در دوران شاه خائن اجرا شده و پول آن نیز پرداخت گردیده ولی بخشهای دیگرش در آمریکا تأمین شده اما در زمان انقلاب طرح متوقف می گردد. دولت آمریکا به وسیله مزدورانش در ایران درصدد جلب نظر مقامات نظامی و سیاسی ایران برمی آیند تا بتوانند این طرح را دوباره بر ملت ما تحمیل کنند. همچنین تقاضای تصفیه حساب کرده اند که موفق به گرفتن پول نمی گردند.

مسئول این طرح در قبل از انقلاب ژنرال هوایی، گُست، است که از مزدوران خائن ارتش آمریکا در ایران و اجراکننده بسیاری از طرحهای امنیتی و ضد خلقی آمریکا در ایران و منطقه بوده است. این پروژه به وسیله چند کمپانی آمریکایی طرح و اجرا شده است که عبارتند از:

شرکتهای راک ول ((Rockwell، پان آم ((PANAM، فورد ((Ford، واکینگ تامسون (Walking- Tomson)، ای سیستم (E-System)، آی تک(ITeek)، سیلتچ (Syltech)، کوست (Quest)، تاچ راس (Touch - Russ). در این شرایط آنها تقاضای پرداخت بقیه صورتحسابهای خود و نیز تعیین تکلیف طرح را دارند و دولت آمریکا به وسیله ژنرال گُست بعد از انقلاب کوشیده است با مقامات ایرانی راجع به این طرح به توافق برسد که موفق نمی شود. بعد از انقلاب تهدیدهایی توسط سایروس ونس به دولت ایران می شود که در صورت عدم پرداخت هزینه ها و عدم تعیین تکلیف طرح، آمریکا دو هواپیمای خریداری شده 707 و نیز سیستمهای کامپیوتری هواپیماهای 707 را نخواهد داد. همچنین در ملاقاتهایی که با دولت ایران بعد از انقلاب از طرف وزارت دفاع آمریکا شده است، آمریکاییها پیش بینی نموده بودند که مقامات ایرانی حتما خواهند پرسید که ارتباط IBEXبا CIA چیست و به مستشاران گفته بودند: «شما

ص: 14

بگویید که هیچ ارتباطی ندارد.» گفتگوی فوق به خوبی رد CIAرا در IBEXروشن می کند.

به احتمال قوی دو پایگاه الکترونیکی کبکان خراسان و پایگاه الکترونیکی بهشهر در ارتباط با این طرح است. این دو پایگاه که مستقیما زیر نفوذ CIA و پنتاگون آمریکا بوده است همه نوع علائم و اطلاعات راجع به موشکهای شوروی و همچنین اطلاعاتی از فعل و انفعالات در منطقه را در نظر داشته است.

بعد از انقلاب یک هیئت پنج نفره به سرپرستی سرهنگ چارلز دبلیو اسکات به ایران می آیند که به عنوان هیئت مستشاری آمریکا در ایران فعالیت کنند. این پنج نفر ظاهرا مأمور دفتر دفاعی آمریکا که مسئول برآورد و تهیه قطعات یدکی است بوده اند، ولی طبق نوشته های به دست آمده سرهنگ اسکات مسئول امنیتی و به احتمال قوی تعیین تکلیف و برآورد وضع IBEX بوده است. وی و چهار دستیار او اکنون جزو گروگانها هستند.

با توجه به اطلاعات فوق، واضح است که آمریکا ما را وسیله به کرسی نشاندن مقاصد خود در منطقه کرده و هزینه این سیستم جاسوسی قوی را خلق محروم ما که زیر پنجه های خونین رژیم سفاک پهلوی جان می باخت پرداخته است و این در شرایطی بود که ملت مسلمان از ابتدایی ترین شرایطی زندگی محروم بوده اند.

نتیجتا تنها در سایه مبارزه استقلال طلبانه مردم مسلمان ایران است که می توان با پیروی از رهبری قاطع انقلابمان، خمینی رهبر، مستضعفین کشور را از اسارت ابرقدرتهای خونخوار و در رأس آن آمریکای جنایتکار نجات داد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 7

ص: 15

بسم اللّه الرحمن الرحیم ملت مبارز و شریف ایران، خلقهای مستضعف جهان امام خمینی پرچمدار کبیر انقلاب ایران در آخرین سخنرانیهای خود آمریکا را شیطان بزرگ نام نهاده اند. براستی که امپریالیسم از مصادیق شیطان و آمریکا «شیطان بزرگ» است. هر چند که از یک طرف کلام را احتیاج به حجت و سند نیست و از دیگر سو عملکرد وحشیانه آمریکا در ایران و پشتیبانی بی دریغ او از شاه خائن و همکاری همه جانبه اش در سرکوب و کشتار خلق قهرمان ما بر هر انسان آزاده ای روشن است، اسنادی به دست ما افتاده است که به سادگی خطوط شیطانی عملکرد دولت آمریکا و سفارت آن را در ایران روشن می کند. زبان اسناد بسی گویاست. سند زیر، حبیب اللهی یک افسر عالیرتبه خائن ایرانی را رسوا می کند که ماهها بعد از انقلاب یعنی در تیرماه با پاسپورت جعلی از کشور فرار کرده است. از آن مهمتر اربابان آمریکاییش، خصوصا آقای ونس، درصدد جلب او به آمریکا برآمده است. همین جاست که سخت هشدار می دهیم که باید هر چه زودتر جلو فرار این خائنان ضد انقلاب را گرفت تا نتوانند به آسودگی در بیرون مرزها به توطئه مشغول شوند.

ترجمه سند مذکور: تاریخ: 21 جولای 1979 (پنجشنبه 31/4/58) از: وزارت امور خارجه آمریکا به سفارت ایران موضوع: متقاضی برای گذرنامه NIV: دریاسالار کمال حبیب اللهی 1- (C. - متن داخلی) 2- حبیب اللهی که فرمانده دریایی ایران در طول دو سه سال آخر رژیم شاه بوده است اخیرا با استفاده از یک پاسپورت ایرانی با نام مستعار از کشور خارج شده و هم اکنون در فرانکفورت به سر می برد.

3- اطلاع یافتیم که حبیب اللهی فرم درخواست ویزای NIV را در کنسول آمریکا با استفاده از نام مستعارش در پاسپورت پر کرده است (ادریس اصمدی گادجین Edriss - Asmdigadjin) و قصد دارد به خانواده اش در ویرجینیا بپیوندد و ترجیح می دهد که ویزا را با نام اصلی خود دریافت کند. به هر صورت از طریق یک دریاسالار نیروی دریایی ایالات متحده با او تماس گرفته ایم و از او خواسته ایم که در ملاقات آتی با کنسولگری آمریکا کاملاً مشخص کند که نام حقیقیش چیست و کدام نام را ترجیح می دهد.

4- دریاسالار حبیب اللهی از جانب بسیاری از مقامات رسمی دولت ایالات متحده که در طول این چند سال با وی کار می کرده اند، به خوبی شناخته شده است و مورد علاقه است.

5- اگر مسئله ای در مورد صدور ویزا و یا چگونگی مدارک مورد نیاز برای ویزا وجود دارد، به ما گزارش دهید.ونس هدف از انتشار این سند نشان دادن دخالت مستقیم سفارت آمریکا در امور ایران و حمایت از ضد انقلابیون است. براستی مسئولیت ضدیت با انقلاب ایران، توطئه و جاسوسی را ملت آمریکا چگونه می پذیرد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اطلاعیه افشاگری شماره 8 بسم اللّه الرحمن الرحیم 21/8/58 سلطه نظامی آمریکا بر کشورهای مستضعف جهان به عنوان پشتوانه مستحکم امپریالیسم برای کنترل کشور و جلوگیری از انقلابات و حرکتهای آزادی بخش است. وابسته کردن ارتشها به اسلحه و جنگ افزار آمریکایی و استقرار سیستمی که فقط کارشناسان آمریکایی می توانند آن را اراده کنند و همچنین تطمیع ژنرالهای ارتش از ابتدایی ترین سیاستهای امپریالیسم در کشورهای در بند جهان سوم است.

در ایران نیز آمریکای جنایتکار چنین عمل کرده بود. شاه خائن توسط مستشاران نظامی آمریکایی ارتش را در جهت منافع آمریکا طرح ریزی نموده و اکثر امرای ارتش را تطمیع نموده و بسیاری از سیستمهای اطلاعاتی وسیع را در آن پیاده کرده بود. از آن خطرناکتر آنکه با ایجاد مستشاری، مستقیما ارتش را زیر آموزش و کنترل خود داشته است. آمریکا در حقیقت ارتشی ساخته بود که به جای دفاع از منافع خلق مسلمان ایران و به جای دفاع از استقلال و اسلامیت ایران برای دفاع از منافع او در منطقه و در مقابل انقلابیون عمل می کرد.

در حقیقت ارتش ایران در زمان شاه خائن جزئی از نیروی آمریکا بود که مجهز به آخرین جنگ افزارهای آمریکایی مثل هواپیماهای F-14 و F-15بود که حتی بعضی از آنها تنها در ارتش آمریکا یافت می شود. منطق حکم می کند که قدرت چپاولگری مثل آمریکا هرگز نمی تواند به فکر منافع ملت ایران باشد. اسلحه های آمریکایی، آموزش و استقرار سیستمهای اطلاعاتی وسیع در ارتش صرفا در جهت منابع مستقیم آمریکا بوده است. اینک به جهت روشن تر کردن خطوطی که حکومت مستقیم آمریکا را در ارتش سابق ایران ثابت می کند به ارائه اطلاعات و اسناد ذیل مبادرت می ورزیم.

1- ایجاد مستشاری: در این باره دو سند ارائه می گردد.

سند الف: به نام مأموریت ارتش آمریکا و فعالیتهاست که در آن هدف آمریکا از ایجاد مستشاری را صریحا حضور نظامی آمریکا در ایران برای دفاع از منافع آمریکا می خواند.

سند ب: یک مستشار نمونه را معرفی می کند که چگونه در سراسر انقلاب سعی در جاسوسی در ارتش، کنترل آن و بالاخره حمایت مستقیم و ماهرانه در مأموریت های نظامی تهران داشته است.

سند الف: مأموریت ارتش آمریکا و فعالیتها مستشاری مهمترین حضور نظامی آمریکا در ایران است. هدفش بالا بردن کارآیی نیروهای نظامی ایران به منظور مقاومت در مقابل تجاوز و ادامه حفظ منافع آمریکا در ایران است.

این ارتش در 1941 به وجود آمد و در 1943 و 1947 تجدید سازمان یافت (قرارداد آمریکا و ارتش ایران). توافق اساسی بین حکومت آمریکا و دولت ایران این بود که نظارت و کمک ارتش آمریکا به ارتش ایران (زمینی، دریایی، هوایی) ادامه یابد. از 1950 قرار داد کمک دفاعی مشترک بین دولت ایران و دولت آمریکا در سه زمینه منعقد گردید.

این توافق که با توافق ارتشی ARMISH متفاوت بود، در زمینه کمک اداری و سازماندهی بود.

در 1942 اولین کمک بزرگ به ارتش ایران تحویل گردید.

در 1958 نزدیکتر شدند ARMISH و MAAG.

در 1965 فروش نظامی خارجی و برنامه های اعتباری آغاز شد. موفقیت این برنامه موجب قطع کمکهای بلاعوض در 1972 بود. MAAG از Major - Gonraدستور می گیرد و هدف این مستشاری با مشاوره روزانه به بالاترین افراد ارتش ایران می باشد و این کار با در جریان گذاشتن شاه انجام می شود.

کارمندان ARMISH - MAAG بر کار فرماندهان ستاد ارتش شاهنشاهی مشاوره کامل می نمایند.

هر عضو ایرانی که فرمانده عملیات - اطلاعات تجسسی لجستیک (پشتیبانی) نقشه ها و برنامه هاست، یک نفر راهنمای خارجی دارد که معمولاً یک سرهنگ است.

مسئول مدرنیزه کردن ارتش شاهنشاهی ایران در رابطه با برنامه 1972 می باشد. ایران سفارش وسائل و خدمات به ارزش کمی بیش از ده میلیارد دلار که شامل خدمات است به آمریکا داده است.

سند ب - مأموریت مستشاری دریایی ناخدا (کاپیتان) هالینگ ورث در طول دوره منتهی به انقلاب، وابسته دریایی سفارت آمریکا در تهران بوده است. وی در طول ماههایی که این انقلاب نضج می گرفت به دقت تغییرات رخ داده در نیروی دریایی ایران را گزارش می نمود. خوش مشربی و مهارت او در برقراری دوستی منتج به گزارشهای اطلاعاتی قابل اطمینان و بموقع می شده است. در کمتر از چند هفته با بسیاری از وابسته های خارجی تماسهای نزدیک گرفته و گفتگوهای تقریبا مفید متقابل ترتیب داده است. او کشش ها و شکافهایی را که در نیروی دریایی ایران خود شاهد بروزشان بود به طور بحرانی گزارش می نمود. او در آخرین هفته های قبل از انقلاب ایران با شرایط تحت فشار متعددی مواجه شد، عکس العمل او تقریبا در تمام این موارد که شامل اقدام به آدمکشی هم می شد (ممکن بود بشود) نمونه وار با آرامش، قاطعیت، و اندیشه منطقی همراه بود. هنگامی که موقعیت محلی بشدت وخیم گشته و به اخراج آمریکاییها کشید ناخدا هالینگ ورث، رل مؤثری در طرح نقشه به تناسب مراحل و فازهای عملیات این تخلیه (فرار) بزرگ به عهده داشت. خبرگی و درک مسئولیت و اقدام بموقع او، سلامتی و حرکت به موقع هزاران آمریکایی و خارجی دیگر را هنگام خروج از کشور تضمین نمود. کوششهای خستگی ناپذیر و بدون خودخواهی وی کمک بی حدی در چنین فرار موفقیت آمیزی نمود. بارها در غیبت وابسته دفاع وظایف محوله را انجام داد. در این سطح، او هم اکنون مسئولیت و تأثیر بسزایی را به عنوان وابسته نظامی قبول کرده است.

ناخدا هالینگ ورث افسری عالی دست در میان همقطارانش و یک حرفه ای واقعی و وابسته (A.T.T) بسیار شایسته می باشد.

رفتار شخصی وی طبعا با توجه به استاندارد تحمل، عملکرد و ادب و تواضعی که این افسر را برجسته می کند نمونه است.

حمایت مستقیم و ماهرانه این افسر وی را در مأموریت های نظامی در تهران به طور قابل توجهی اثر کلی دفتر وابسته دفاع را افزایش داده است.

2- ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع: در افشاگری شماره 6 از طرح IBEX صحبت شد. در اینجا سندی ارائه می گردد که مستشاران آمریکایی بسیاری از اطلاعات دقیق را به ایرانیان نیز نمی داده اند. در اینجا این سؤال پیش می آید که یک دولت خارجی چه اطلاعات سرّی و مهمی در کشور ما می تواند داشته باشد که دولت آن کشور صلاحیت داشتن آن را ندارد؟ به راستی چه کسی حکومت می کند؟ سند: محرمانه از: وزارت امور دفاعی - واشنگتن به : ARMISH-MAAG تهران موضوع: راهنما برای حد افشای اطلاعات در ایران راهنمای فعلی مصوب 1979/12 مارچ به ترتیب زیر است: مطابق با 21 اسفند افشای اطلاعات محرمانه نظامی برای ایران که به ترتیبی که در زیر گفته می شود تغییر می کند:

زمینه:

الف: بحران سیاسی و نظامی که در این تاریخ جریان دارد و انتظار می رود که برای مدتی ادامه داشته باشد سؤالی را برای ما در رابطه با توانایی دولت موقت ایران برای حفظ اسرار محرمانه نظامی دولت آمریکا مطرح می کند.

ب: این احتمال می رود که اطلاعات محرمانه نظامی که قبلاً برای دولت ایران آشکار بود مورد مخاطره قرار گرفته باشد. دولت ایالات متحده ادامه این مخاطره را به هیچ وجه در زمان حاضر نمی تواند قبول کند.

ج: در موقعیت فعلی حداقل اطلاعات ممکنه می بایست به دولت ایران داده شود.

خطوط کلی راهنما برای افشای اسرار:

الف: هیچ گونه اسامی رمز جدیدی که باعث افشای اسرار به دولت ایران بشود بدون تأیید کمیته سیاست افشاگری مستقر در واشنگتن نباید استفاده کرد.

ب: مسایل زیر فورا باید عمل شود:

قابلیت دولت ایران برای دریافت اطلاعات در موارد زیر مردود شناخته شد.

به طریقی که در ضمیمه الف کتاب اول کمیته سیاست افشاگری نوشته شده است:

فصل اول: تشکیلات - تعلیم دهی - و کارمندان نیروهای انتظامی فصل دوم: تدارکات و مهمات نظامی فصل چهارم: تولید اطلاعات فصل پنجم: عملیات نظامی مختلط - برنامه ریزی و آمادگی فصل هشتم: اطلاعات نظامی این ممنوعیت تا وقتی مؤثر باقی می ماند که یکی از موارد زیر پیش آید:

1- کمیته ملی سیاست افشا کردنها بتواند تصمیم بگیرد که آیا دولت ایران به طور مناسبی قادر است که اسرار محرمانه نظامی آمریکا را حفظ کند.

2- دولت ایران ظاهرا توافق نامه بین دو کشور راجع به امنیت عمومی اطلاعات را که در تاریخ 6 ژوئن 74 بسته شده تحکیم کرده باشد.

این ممنوعیت فاش کردن اطلاعات بجز در مورد ج که در پایین ذکر می شود در همه موارد ذکر شده می باید اعمال گردد. هم در مورد مسایل قبل هم در مواردی که در آینده پیش می آید.

این ممنوعیت شامل موارد زیر نمی شود:

برای افشای سمعی یا بصری مطالب برای کارمندان ایرانی که تعلیم می بینند مگر اینکه مقامات صلاح ببینند که این گونه افشاگریها به صلاح آمریکا نباشد.

این راهنماییها شامل مطالب محرمانه ای که از طریق پیمان سنتو ممکن است به ایران برسد نیز می شود.

خود این مطالب هم قابل افشا برای دولت ایران نمی باشد.

3- وابسته کردن امرای بلندمرتبه ارتش: در افشاگریهای قبل خصوصا در سند افشاگری شماره 7 نمونه هایی را ارائه دادیم.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 8

ص: 16

بسم اللّه الرحمن الرحیم 21/8/58 سلطه نظامی آمریکا بر کشورهای مستضعف جهان به عنوان پشتوانه مستحکم امپریالیسم برای کنترل کشور و جلوگیری از انقلابات و حرکتهای آزادی بخش است. وابسته کردن ارتشها به اسلحه و جنگ افزار آمریکایی و استقرار سیستمی که فقط کارشناسان آمریکایی می توانند آن را اراده کنند و همچنین تطمیع ژنرالهای ارتش از ابتدایی ترین سیاستهای امپریالیسم در کشورهای در بند جهان سوم است.

در ایران نیز آمریکای جنایتکار چنین عمل کرده بود. شاه خائن توسط مستشاران نظامی آمریکایی ارتش را در جهت منافع آمریکا طرح ریزی نموده و اکثر امرای ارتش را تطمیع نموده و بسیاری از سیستمهای اطلاعاتی وسیع را در آن پیاده کرده بود. از آن خطرناکتر آنکه با ایجاد مستشاری، مستقیما ارتش را زیر آموزش و کنترل خود داشته است. آمریکا در حقیقت ارتشی ساخته بود که به جای دفاع از منافع خلق مسلمان ایران و به جای دفاع از استقلال و اسلامیت ایران برای دفاع از منافع او در منطقه و در مقابل انقلابیون عمل می کرد.

در حقیقت ارتش ایران در زمان شاه خائن جزئی از نیروی آمریکا بود که مجهز به آخرین جنگ افزارهای آمریکایی مثل هواپیماهای F-14 و F-15بود که حتی بعضی از آنها تنها در ارتش آمریکا یافت می شود. منطق حکم می کند که قدرت چپاولگری مثل آمریکا هرگز نمی تواند به فکر منافع ملت ایران باشد. اسلحه های آمریکایی، آموزش و استقرار سیستمهای اطلاعاتی وسیع در ارتش صرفا در جهت منابع مستقیم آمریکا بوده است. اینک به جهت روشن تر کردن خطوطی که حکومت مستقیم آمریکا را در ارتش سابق ایران ثابت می کند به ارائه اطلاعات و اسناد ذیل مبادرت می ورزیم.

1- ایجاد مستشاری: در این باره دو سند ارائه می گردد.

سند الف: به نام مأموریت ارتش آمریکا و فعالیتهاست که در آن هدف آمریکا از ایجاد مستشاری را صریحا حضور نظامی آمریکا در ایران برای دفاع از منافع آمریکا می خواند.

سند ب: یک مستشار نمونه را معرفی می کند که چگونه در سراسر انقلاب سعی در جاسوسی در ارتش، کنترل آن و بالاخره حمایت مستقیم و ماهرانه در مأموریت های نظامی تهران داشته است.

سند الف: مأموریت ارتش آمریکا و فعالیتها مستشاری مهمترین حضور نظامی آمریکا در ایران است. هدفش بالا بردن کارآیی نیروهای نظامی ایران به منظور مقاومت در مقابل تجاوز و ادامه حفظ منافع آمریکا در ایران است.

این ارتش در 1941 به وجود آمد و در 1943 و 1947 تجدید سازمان یافت (قرارداد آمریکا و ارتش ایران). توافق اساسی بین حکومت آمریکا و دولت ایران این بود که نظارت و کمک ارتش آمریکا به ارتش ایران (زمینی، دریایی، هوایی) ادامه یابد. از 1950 قرار داد کمک دفاعی مشترک بین دولت ایران و دولت آمریکا در سه زمینه منعقد گردید.

این توافق که با توافق ارتشی ARMISH متفاوت بود، در زمینه کمک اداری و سازماندهی بود.

در 1942 اولین کمک بزرگ به ارتش ایران تحویل گردید.

در 1958 نزدیکتر شدند ARMISH و MAAG.

ص: 17

در 1965 فروش نظامی خارجی و برنامه های اعتباری آغاز شد. موفقیت این برنامه موجب قطع کمکهای بلاعوض در 1972 بود. MAAG از Major - Gonraدستور می گیرد و هدف این مستشاری با مشاوره روزانه به بالاترین افراد ارتش ایران می باشد و این کار با در جریان گذاشتن شاه انجام می شود.

کارمندان ARMISH - MAAG بر کار فرماندهان ستاد ارتش شاهنشاهی مشاوره کامل می نمایند.

هر عضو ایرانی که فرمانده عملیات - اطلاعات تجسسی لجستیک (پشتیبانی) نقشه ها و برنامه هاست، یک نفر راهنمای خارجی دارد که معمولاً یک سرهنگ است.

مسئول مدرنیزه کردن ارتش شاهنشاهی ایران در رابطه با برنامه 1972 می باشد. ایران سفارش وسائل و خدمات به ارزش کمی بیش از ده میلیارد دلار که شامل خدمات است به آمریکا داده است.

سند ب - مأموریت مستشاری دریایی ناخدا (کاپیتان) هالینگ ورث در طول دوره منتهی به انقلاب، وابسته دریایی سفارت آمریکا در تهران بوده است. وی در طول ماههایی که این انقلاب نضج می گرفت به دقت تغییرات رخ داده در نیروی دریایی ایران را گزارش می نمود. خوش مشربی و مهارت او در برقراری دوستی منتج به گزارشهای اطلاعاتی قابل اطمینان و بموقع می شده است. در کمتر از چند هفته با بسیاری از وابسته های خارجی تماسهای نزدیک گرفته و گفتگوهای تقریبا مفید متقابل ترتیب داده است. او کشش ها و شکافهایی را که در نیروی دریایی ایران خود شاهد بروزشان بود به طور بحرانی گزارش می نمود. او در آخرین هفته های قبل از انقلاب ایران با شرایط تحت فشار متعددی مواجه شد، عکس العمل او تقریبا در تمام این موارد که شامل اقدام به آدمکشی هم می شد (ممکن بود بشود) نمونه وار با آرامش، قاطعیت، و اندیشه منطقی همراه بود. هنگامی که موقعیت محلی بشدت وخیم گشته و به اخراج آمریکاییها کشید ناخدا هالینگ ورث، رل مؤثری در طرح نقشه به تناسب مراحل و فازهای عملیات این تخلیه (فرار) بزرگ به عهده داشت. خبرگی و درک مسئولیت و اقدام بموقع او، سلامتی و حرکت به موقع هزاران آمریکایی و خارجی دیگر را هنگام خروج از کشور تضمین نمود. کوششهای خستگی ناپذیر و بدون خودخواهی وی کمک بی حدی در چنین فرار موفقیت آمیزی نمود. بارها در غیبت وابسته دفاع وظایف محوله را انجام داد. در این سطح، او هم اکنون مسئولیت و تأثیر بسزایی را به عنوان وابسته نظامی قبول کرده است.

ناخدا هالینگ ورث افسری عالی دست در میان همقطارانش و یک حرفه ای واقعی و وابسته (A.T.T) بسیار شایسته می باشد.

رفتار شخصی وی طبعا با توجه به استاندارد تحمل، عملکرد و ادب و تواضعی که این افسر را برجسته می کند نمونه است.

حمایت مستقیم و ماهرانه این افسر وی را در مأموریت های نظامی در تهران به طور قابل توجهی اثر کلی دفتر وابسته دفاع را افزایش داده است.

2- ایجاد یک سیستم اطلاعاتی وسیع: در افشاگری شماره 6 از طرح IBEX صحبت شد. در اینجا سندی ارائه می گردد که مستشاران آمریکایی بسیاری از اطلاعات دقیق را به ایرانیان نیز نمی داده اند. در اینجا این سؤال پیش می آید که یک دولت خارجی چه اطلاعات سرّی و مهمی در کشور ما می تواند داشته باشد که دولت آن کشور صلاحیت داشتن آن را ندارد؟ به راستی چه کسی حکومت می کند؟

ص: 18

سند: محرمانه از: وزارت امور دفاعی - واشنگتن به : ARMISH-MAAG تهران موضوع: راهنما برای حد افشای اطلاعات در ایران راهنمای فعلی مصوب 1979/12 مارچ به ترتیب زیر است: مطابق با 21 اسفند افشای اطلاعات محرمانه نظامی برای ایران که به ترتیبی که در زیر گفته می شود تغییر می کند:

زمینه:

الف: بحران سیاسی و نظامی که در این تاریخ جریان دارد و انتظار می رود که برای مدتی ادامه داشته باشد سؤالی را برای ما در رابطه با توانایی دولت موقت ایران برای حفظ اسرار محرمانه نظامی دولت آمریکا مطرح می کند.

ب: این احتمال می رود که اطلاعات محرمانه نظامی که قبلاً برای دولت ایران آشکار بود مورد مخاطره قرار گرفته باشد. دولت ایالات متحده ادامه این مخاطره را به هیچ وجه در زمان حاضر نمی تواند قبول کند.

ج: در موقعیت فعلی حداقل اطلاعات ممکنه می بایست به دولت ایران داده شود.

خطوط کلی راهنما برای افشای اسرار:

الف: هیچ گونه اسامی رمز جدیدی که باعث افشای اسرار به دولت ایران بشود بدون تأیید کمیته سیاست افشاگری مستقر در واشنگتن نباید استفاده کرد.

ب: مسایل زیر فورا باید عمل شود:

قابلیت دولت ایران برای دریافت اطلاعات در موارد زیر مردود شناخته شد.

به طریقی که در ضمیمه الف کتاب اول کمیته سیاست افشاگری نوشته شده است:

فصل اول: تشکیلات - تعلیم دهی - و کارمندان نیروهای انتظامی فصل دوم: تدارکات و مهمات نظامی فصل چهارم: تولید اطلاعات فصل پنجم: عملیات نظامی مختلط - برنامه ریزی و آمادگی فصل هشتم: اطلاعات نظامی این ممنوعیت تا وقتی مؤثر باقی می ماند که یکی از موارد زیر پیش آید:

1- کمیته ملی سیاست افشا کردنها بتواند تصمیم بگیرد که آیا دولت ایران به طور مناسبی قادر است که اسرار محرمانه نظامی آمریکا را حفظ کند.

2- دولت ایران ظاهرا توافق نامه بین دو کشور راجع به امنیت عمومی اطلاعات را که در تاریخ 6 ژوئن 74 بسته شده تحکیم کرده باشد.

این ممنوعیت فاش کردن اطلاعات بجز در مورد ج که در پایین ذکر می شود در همه موارد ذکر شده می باید اعمال گردد. هم در مورد مسایل قبل هم در مواردی که در آینده پیش می آید.

این ممنوعیت شامل موارد زیر نمی شود:

برای افشای سمعی یا بصری مطالب برای کارمندان ایرانی که تعلیم می بینند مگر اینکه مقامات صلاح

ص: 19

ببینند که این گونه افشاگریها به صلاح آمریکا نباشد.

این راهنماییها شامل مطالب محرمانه ای که از طریق پیمان سنتو ممکن است به ایران برسد نیز می شود.

خود این مطالب هم قابل افشا برای دولت ایران نمی باشد.

3- وابسته کردن امرای بلندمرتبه ارتش: در افشاگریهای قبل خصوصا در سند افشاگری شماره 7 نمونه هایی را ارائه دادیم.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 9

ص: 20

بسم اللّه الرحمن الرحیم امپریالیسم آمریکا، این دیو خونخوار روبه صفت، با تمام قوا و حیله ها و امکانات خویش درصدد رخنه کردن در افکار و اندیشه هاست که منجر به وابستگی در کلیه روابط و نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ما می شود. این مار زخم خورده می کوشد تا از هر فرصتی برای ایجاد رابطه ای نزدیک تر استفاده کرده، موجودیت پلید و زهرآلودش را به ما تحمیل نماید.

نامه زیر نشان می دهد که چگونه این توطئه گر پلید می خواست با برگزاری جشن «هجرت» احساسات پاک مسلمانان را در این حرکت به نفع خویش جذب نماید؛ شاید سرپوشی بر سر جنایات بی شمارش نهاده باشد، سرپوشی بر خون شهیدانمان، سرپوشی بر کوخهای ویران و سرپوشی بر آوارگی مستضعفان. این تصمیم بعد از دستور امام خمینی به دولت و شورای انقلاب در مورد برگزاری هر چه باشکوهتر آغاز پانزدهمین قرن هجرت اتخاذ می گردد.

متن نامه چنین است:

از: سفارت آمریکا در تهران اکتبر 79 به: کمیته داخل دولت آمریکا در آسیا، واشنگتن دی: سی موضوع: جشن «هجرت» در ایالات متحده 1- آیت اللّه خمینی، امروز به شورای انقلاب و دولت موقت ایران دستور داد که با برنامه های انقلابی به استقبال آغاز پانزدهمین قرن هجرت بروند تا عظمت و فرخندگی این موقعیت را بنمایانند.

2- فورا اطلاعات مورد نیاز در زمینه طرحهای ایالات متحده به منظور بزرگداشت «هجرت» را به نحوی که با جشنهای ایران مرتبط باشد، پست نمایید.

3- اگر ایالات متحده در نظر دارد که جشنهای هجرت را با شرکت بعضی از ایرانیان برگزار نماید، جزئیات لازم را بفرستید.

لینگن کاردار سفارت آمریکا در تهران چرا سعی می کنند با طرح ساده مسئله و شرکت در برگزاری جشن هجرت نظرات عمومی را نسبت به امپریالیسم آمریکا منحرف سازند؟ آیا این خود دلیل بر پیچیدگی حرکت منافقانه آمریکا در رابطه با کشورهای زیر سلطه نیست؟ آمریکا چه محیط مساعدی را در ایران اسلامی برای پوشاندن ماهیت پلید خود می بینند که جرأت می کند جشن هجرت پیغمبر اسلام را برگزار کند.

آیا دیگر وقت آن نیست که ساده اندیشان ما به ماهیت کثیف و توطئه گر این شیطان بزرگ پی ببرند و با تمام نیرو با آن به مقابله برخیزند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 10

ص: 21

بسم اللّه الرحمن الرحیم دهمین بیانیه خویش را با سندی که قباله مرگ حتمی ایران دیروز در نظام شاهنشاهی بود شروع می کنیم. باشد تا انقلاب اسلامی و رشد شتابگیرش با برنامه های مشخص برای خنثی کردن طرحها و اهداف امپریالیسم جوانه حیات ایران فردا در جمهوریت اسلام گردد. 11 ژانویه 78 تلگرام از : سفارت آمریکا در تهران - محرمانه - تهران به : وزارت دفاع واشنگتن موضوع: هدف و عملکرد سفارت آمریکا در ایران از اینکه آن وزارتخانه اهداف و محدودیتها را به صورتی ثابت و غیرقابل تغییر شناسایی نکرده است متشکریم. ما مسایل مورد بحث در تلگرام ب را با دقت مطالعه کردیم.

در کل، مطالب آن به نظر ما واقع گرایانه و قابل دسترسی و منطبق با اهداف ما در ایران می باشد. با وجود این ما متن این بیانیه را برای در نظر گرفتن تغییرات و پیشرفتهای اخیر برای منطبق شدن کامل با اهدافمان کمی تغییر داده ایم در زیر، این بیانیه جدید را به طور کامل می آوریم:

ب - شروع مطلب:

1- رابطه سیاسی - اقتصادی بر مبنای اعتماد، اطمینان و احترام متقابل شامل: بند... ابقا و تقویت رابطه مبتنی بر اعتماد و اطمینانی که با شاه پیدا کرده ایم... گسترش محدوده تماسهای سفارتخانه با بخش های مهمی از جامعه ایرانی و انتخاب گامهایی برای حداکثر کردن تماس با نیروها و گروههایی که در رابطه با مراکز مهم اثر در ایرانی که به سوی مدرنیزه شدن پیش می رود هستند. این عمل موقعیتهایی را نیز شامل می باشد که در اثر بعضی ساده نگری های دولت در مورد فعالیتهای سیاسی پیش می آیند. با در نظر گرفتن اینکه در بعضی از موارد ریسکهایی ممکن است پیش بیاید که می بایست آگاهانه انتخاب و یا رد شوند.

...تشویق کردن آموزگار (نخست وزیر) و کابینه او برای ادامه برنامه های دراز مدت اقتصادی در ایران و برنامه ریزی یک طرح مشخص برای رسیدن به جهشهای اقتصادی.

هنگامی که به ناچار منابع نفتی رو به اتمام می روند در این رابطه تشویق کردن و پشتیبانی مقامات ایرانی برای کمک گرفتن متخصصین خارجی و شنیدن توصیه های (IBRD) بانک توسعه بین المللی و منابع مناسب دیگر نیز قدمهای مؤثری است. ...جهت تحت تأثیر قرار دادن مقامات تصمیم گیرنده و نظریه پردازان ایرانی، از سیاستها و موضعگیری های آمریکا در روابط فیمابین، از حداکثر ظرفیت و امکانات دفتر اطلاعات آمریکا استفاده کنید.

2- رابطه قوی بین ایران و آمریکا در زمینه های غیرنظامی ... در ادامه صادرات قابل توجه نفت به آمریکا و وابستگان نزدیکش سیاست معتدل قیمت گذاری برای

ص: 22

نفت را تنظیم و تشویق کنید.

سیاستها و برنامه های آمریکا را در مورد انرژی و احتیاج اقتصاد دنیا به نفت در سطوح قیمتهای قابل تحمل، توضیح دهید.

... ازدیاد سهم آمریکا در بازار تجاری ایران را آسان کنید و در این راه از قدرت دفتر سفیر نیز به عنوان پشتیبان استفاده کنید.

... اضافه کنید که چگونه می توانیم قدمهای کمیسیون ارتباط ایران و آمریکا را مؤثرتر کنیم، از جمله اینکه چطور بخش خصوصی آمریکا را بیشتر در بازار ایران تداخل دهیم.

... دکتر اعتماد و سازمان انرژی اتمی او را در رابطه با آخرین قرارداد اتمی بین ایران و آمریکا در جهت طرح عدم توسعه پرزیدنت مد نظر داشته باشید.

... برای آمریکا امتیازی در ایران در مورد جمع کردن اطلاعات (جاسوسی) به دست آورید و پشتیبانی برای Pro Quo liasion (QUID) را در پاسخ به این امتیازات ادامه دهید. هر پیشنهاد را برای امتیازی جدید به دقت سبک سنگین کنید تا مطمئن شوید که باعث در خطر انداختن پیشرویهای موجود نشوند.

... سعی کنید که ایران را بیشتر در تلاشهای منطقه ای که برای کم کردن کشت مواد مخدر که در پاکستان و افغانستان صورت می گیرد شرکت دهید تا عبور یا ورود مواد مخدر قاچاق از ایران کم شود.

... با وزارت علوم دولت ایران همکاری کنید تا جوانان ایرانی بیشتری برای تحصیل در آمریکا آماده شوند و به عمل آیند.

... موقعیتهای محصلین ایرانی را که در پی تحصیل در آمریکا می باشند در موارد مناسب ارزیابی کرده و مشورت و تعلیم انگلیسی قبل از عزیمت را زیاد کنید.

... به وارد کردن فشار بر روی ایران در مورد پرداخت بدهیش که در اثر غفلت خودش پیش آمده ادامه دهید.

3- در مورد روابط نظامی از جمله برنامه تجهیزات نظامی با احتیاط کامل با ایران همکاری کنید.

... یک تماس دائم با شاه و مشاوران اصلی نظامی اش در مورد احتیاجات نظامی اش برقرار کنید تا درخواست برای فروش لوازم نظامی غیر لازم ننماید.

... خریدهای خارجی تجهیزات نظامی حال و آینده ایران را به دقت سرپرستی کنید.

... فعالیتهای نمایندگان تولید کنندگان اسلحه آمریکایی را به دقت دنبال کنید تا مطمئن شوید که آنها قوانین تازه فروش اضافی را در نظر می گیرند و دنبال راههایی می گردند تا تعداد آمریکایی ها را که در رابطه با کنتراتچی های دفاعی در ایران کار می کنند تقلیل دهند.

... تجهیزات نظامی ما را در رابطه با حصول این اطمینان که برای قوای مجاز نظامی ایران کافی باشند به دقت زیر نظر داشته باشید. البته این کار در چهارچوب راهنمای انتقال تجهیزات نظامی می باید عمل شود.

... همکاری نظامی ایران و آمریکا را دوباره امتحان کنید تا مطمئن شوید که در چهارچوب قانون عمومی

ص: 23

92 - 95 عمل می کنیم.

... دولت ایران را تشویق کنید تا بدون اینکه به هیچ وجه وابستگیش و احتیاجش به کمک و راهنمایی ارتش ایالات متحده آمریکا کم بشود، مسئولیت بیشتری در مورد تکنیکهای مدیریت و برنامه ریزی و تشکیلات دهی کارمندان نظامی به عهده گیرد.

... برای آمریکا امتیازاتی در مورد پرواز بیش از حد هواپیماها در خاک و لنگراندازی کشتیهای نیروی دریایی در بنادر ایران به دست آورید.

4 - به دست آوردن موضع تعدیل شده ای برای ایران در منطقه دولت ایران را برای ادامه برخورد تعدیل شده با درگیریهای اعراب و اسرائیل و پشتیبانیش برای مذاکرات صلح ما در خاورمیانه تشویق کنید.

... به ایران دستیابی به یک رابطه مثبت با اسرائیل از جمله صدور نفت به آن کشور را توصیه کنید.

... ایران باید با هر تغییر و تحول دوباره ای در پاکستان مخالفت کند.

از همکاری ایران با عربستان سعودی - عمان - و هر عرب دیگری در مورد امنیت خلیج فارس حمایت کنید و در جریان تحولات امنیتی که در عراق و دیگر کشورهای همسایه پیش می آید قرار داشته باشید.

... یک همکاری متعهدانه با افغانستان، پاکستان و هندوستان را در زمینه های سیاسی و اقتصادی تشویق کنید.

... ایران را تشویق کنید تا از سیاستهای اصلی ما در آفریقا حمایت کند.

5 - پیشرفت در اجرای برنامه حقوق بشر در ایران ... با شاه و دیگر مسئولان در موقعیت مناسبی راجع به سیاست حقوق بشر آمریکا که روی بهبودی حقوق بشر متمرکز شده باشد (که قابل دستیابی است) صحبت کنید و بگویید که این امر مخالف تغییر در سیستم سیاسی می باشد (چون ممکن است باعث دخالت خارجی باشد و مثمرثمر نباشد). اینکه یک تصویر عمومی بدی از ایران در این مورد می تواند چه اثراتی روی موضع و موقعیت بین المللی ایران در آمریکا و مناطق دیگر داشته باشد را در نظر بگیرید.

*** نگاه دوباره به تاریخ تلگرام نشان می دهد که در آغازین روزهای انقلاب اسلامی ایران یعنی درست در هنگامه قیام خونین قم این برنامه ننگین در دستور کار سفارت آمریکا قرار داشته است. این سند وظایف سفارت آمریکا را بدین گونه شرح می دهد: سلطه بر بازار داخلی، چپاول نفت ارزان، تربیت مقامات تصمیم گیرنده به شکل آمریکایی، سرپرستی ارتش، گرفتن امتیاز جاسوسی و بالاخره حکومت کامل بر ایران.

در افشاگری شماره 8 خطوط شیطانی سیاست آمریکا را در وابسته کردن ارتش کشورهای زیر سلطه نشان داده ایم. این سند نیز سیاست کلی آمریکا را در رابطه با سایر ارگانها ترسیم می کند و نشان می دهد که رئوس کلی برنامه آمریکا برای ایران چیست. نکته آنکه برنامه فقط خاص ایران نیست بلکه در تمام کشورهای زیر سلطه همین خطوط دنبال می شود. از این رو گذران هر ماه و سال اقتصاد و ارتش و سیاست

ص: 24

و فرهنگ کشورهای زیر سلطه را بیشتر وابسته به غرب، خصوصا آمریکا می کند. این سیر تا آنجا پیش می رود که مرگ همگانی فرا می رسد.

سند فوق با صراحت تمام حکومت انحصاری آمریکا بر بازار ایران سرپرستی ارتش ایران، سوق دادن اندیشه ایرانیان در جهت سیاستهای آمریکاییان و بالاخره بر هدایت شاه خائن و دولت آموزگار در خط سیاست کاخ سفید تأکید می کند. خصوصا قصد آن دارد که شاه و دولت او در صف متحدان نزدیکتر اسرائیل و آفریقای جنوبی در آیند. همچنین به عنوان یک برنامه عمل مشخص و مفید بر تماس هر چه بیشتر با جناحهای میانه رو داخلی و مراکز مهم نیرو در ایرانی که به اصطلاح مدرنیزه می شود اصرار دارد و در جای دیگر بر جلب هر چه بیشتر دانشجویان ایرانی به آمریکا و کنترل و تربیت آنها به شیوه آمریکایی تأکید می ورزد. خلاصه می کنیم:

این سند نشانه آخرین کوششهای امپریالیسم برای دربند کشیدن همه جانبه ملت ماست.

این سند نشانگر حرص پایان ناپذیر امپریالیسم در چپاول خلقها و اربابی بر آنها است.

این سند که طلایه دار برنامه های تمدن بزرگ است، به سادگی حکومت همه جانبه آمریکاییان را در این آب و خاک نشان می دهد آری آمریکا و نوکرانش حساب کرده بودند که با سلطه تمام عیار ملتی را در بند کشند و تا واپسین لحظات حیات بدوشند. اما کور خوانده بودند. خواست خدای مستضعفین، امامت خمینی بزرگ، اراده آهنین مردم و همت نسل جوان انقلابی همه نقشه هایشان را نقش بر آب کرد. از اینجاست که به عمق شعار عمومی انقلاب ایران (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) پی می بریم. این شعار که از متن توده ها بر می خواست به تمام برنامه های فوق جواب رد می داد. «نه» انقلابی امام انقلاب هم همه محاسبات را به هم می ریخت. از این رو واشنگتن نشینان هر روز عقب تر رفتند و نوکرانشان فرار را بر قرار ترجیح دادند و بالاخره آخرین پایگاهشان به دست فرزندان مسلمان انقلابی خلق سقوط کرد. فرزندانی که به این جمع بندی نوین رسیده اند که پس از هر انقلاب آزادیبخش در جهان امروز اولین اقدام تسخیر جاسوسخانه امپریالیستها از جمله جاسوسخانه آمریکاست. اینکه ایران امروز می رود تا فردای خویش را در خارج از مدار وابستگی و قیمومیت، فقط متکی بر خویشتن خویش بنا نهد. بگذار تا روشنفکران غربزده که تحت تأثیر سیاستهای آمریکا قرار گرفته اند برنامه های استقلال طلبانه و متکی بر پایه ابتکار و قدرت توده هایمان را به ریشخند بگیرند. بگذار تا جیره خواران امپریالیسم از سیر به نظام اسلامی وحشت کنند. بگذار تا کج اندیشان ذهنگرای دنیا و جامعه مان حتی پس از گذار از یک انقلاب، ثابت و تغییر نایافته بمانند. گویی همه در خواب بوده اند. بگذار تا فرصت طلبان و میوه چینان تاریخ، هر روز به نحوی تقلا نمایند که رسم همیشه اشان است. بگذار که بلندگوهای امپریالیسم و صهیونیسم ما را به هر تهمتی متهم کنند. بگذار تا در دادگاههای بین المللی ابر قدرتها مجرم شناخته شویم که جرمها در نزد ابر قدرتها دقیقا اثبات پاکی و بی گناهیمان در پیشگاه خدا و خلق است و انقلاب اسلامیمان نیز علیرغم همه تلاشهای مذبوحانه شان شتاب گیرتر به پیش خواهد رفت.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

اطلاعیه افشاگری شماره 11

ص: 25

بسم اللّه الرحمن الرحیم در افشاگریهای قبل نوشتیم که تنها راه رهایی انقلابات آزادیبخش، خارج شدن از مدار روابط سلطه بین ابرقدرتها و خلق ستمدیده است. در همانجا یادآور شدیم که جاسوسخانه امپریالیستها مرکز توطئه و سازمان دادن ضد انقلاب است و نظر خود را مبنی بر مشروعیت و قانونی بودن تسخیر اجتناب ناپذیر جاسوسخانه آمریکا عرضه کردیم. اینک مدارکی را در معرض افکار عمومی قرار می دهیم که حتی ساده اندیشان را یقین حاصل آید که جز با بستن بی چون و چرای سفارتخانه آمریکا راه دیگری برای جلوگیری از توطئه و فساد نیست:

در اتاقک پشت اتاق 225 ساختمان مرکزی سفارت، باقیمانده وسایل نابود شده ای به دست آمد که یقین حاصل شد در این بخش به جعل اسناد و مهر می پرداخته اند. در میان اشیاء درهم پاشیده، پاکتی را حاوی دو مهر یافتیم. همان طور که از کلیشه و عکس برمی آید، دو مهر مذکور، مخصوص پاسپورت است؛ که در موقع ورود و خروج افراد از مرزهای کشور باید پاسپورتها ممهور به آن مهر باشند. بنا به ادعای مقامات مهرآباد این مهرها فقط در اداره به خصوصی در جنب فرودگاه موجود است و مهرهای موجود در سفارت یا دزدی یا جعلی است. در پاکت مهرها صفحه ای که شامل تمام ترکیبات اعداد برای تاریخ است نیز پیدا شد. از شکل ظاهری مهرها برمی آید که بارها از آنها استفاده شده است.

اما مسئله این است که این مهرها به چه کار می آیند؟ واضح است که هر مسافر ایرانی یا خارجی مجبور است پاسپورت خود را با این مهرها ممهور کند. هرگاه دزد یا قاچاقچی یا جاسوسی از مرز وارد شود در هر نقطه امکان گرفتاری او می رود ولی یک مهر ورودی مهرآباد پاسپورت او را قانونی می کند. همچنین ممنوع الخروجها می توانند با مهر خروجی از مرز بگریزند و در خارج با پاسپورت قانونی ایران مسافرت کنند و ... حال این سؤال پیش می آید که چرا این دو مهر در سفارت سابق آمریکا پیدا شده اند. جواب این سؤال با دولت و مردم آمریکاست. دولت آمریکا باید به این سؤال جواب دهد که چرا اجازه داده است سفرا و نمایندگان او در کشورهای دیگر دنیا دست به تقلب و جعل بزنند؟ 1- البته ممکن است بگوییم این مهرها از زمان رژیم سابق در اینجا بوده و تاکنون مانده است. ولی جواب این هم واضح است. اولاً: در رژیم سابق این کار لازم نبود چون نه تنها در فرودگاه بین المللی مهرآباد بلکه در تمام ارگانهای مهم مملکتی عمال آمریکایی از خود ایرانیان، مقدم تر و محترم تر به حساب می آمدند و از آن گذشته در آن زمان ایادی آمریکا و مزدوران سیا خود در رأس کارها بودند و احتیاج به چنین کاری نبود.

ثانیا: اگر احتمال داده شود که مهر از آن وقت تا حال در سفارت موجود است، خلاف بسیار بزرگی است که از جانب این لانه جاسوسی سرزده است. زیرا که مردم، انقلاب کردند تا به حکومت این جاسوسان، قاتلان و توطئه گران بین المللی خاتمه دهند و این خود دهن کجی به انقلاب، مردم، و اسلام و طرح ادامه توطئه و جاسوسی در بطن انقلاب اسلامی ایران را می رساند و بنابراین مسئولیت فرار افراد مزدور و خائنی چون حبیب اللهی (افشاگری شماره 7) و دیگرانی که ممنوع الخروج بوده اند و مطابق اسناد مکشوفه همه با پاسپورت اقامت در آمریکا فرار کرده اند، با لانه جاسوسی آمریکا در ایران است.

آیا ملت آمریکا همه مسئولیت ناشی از فرار هزاران دزد، خائن و آدمکش جانی را از کشور ما

ص: 26

می پذیرد؟ آیا مردم آمریکا شرکت در جرم ورود غیر قانونی هزاران قاچاقچی حرفه ای و ضد انقلاب و جاسوس را به کشور ما می پذیرد؟ ما مطمئن هستیم که ملت آمریکا اگر آگاه شود و گول تبلیغات دروغین خبرگزاریها و مطبوعات وابسته به سیا و موساد را نخورد مقابل این بی قانونیها و توطئه های ضد انسانی خواهد ایستاد. خلق مسلمان ما هرگز گناه نابخشودنی همکاری و یاری با خائنان، قاتلان، جاسوسان و ضد انقلابیون را نخواهد بخشید و مصمم است تا این ریشه های گندیده را از بن بر کند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcement No . 11 In the previous exposures we explained that the only way liberation movements could be freed was out of the norms of dominance relations between the superpowers and the oppnessed peoples of the world and we noted that the embassy was the spy den of the imperialists , the center ot conspiracy and plots againts the Islamic Iranian Revolution and we presented the reasons which obliged us to occupy this den of espionage . Now we will present documents to the general opinion of the world, documents which prove that this place had to be closed so that plots end conspiracy would end. In the room behind room 225 in the main building of the embassy among the remaining material we found instruments which indicated that in this place illegalacts of forging documents and stamps took place and we found an envelope containing two stamps which are used when entering and leaving countries . The authorities of Mehrabad claim that these stamps should only be found in the airport office . A tablet containing all numbers for the dates was also found. Apparently the stamps hace been used before.

But the problem is what are these stamps used for smugglerss and spies used these stamps to enter the country and criminals wanted by the police use them to escape from the country.

Now one must ask why these two stamps were found in the former U.S embassy . The American government and people must respond to this Question . The American government must answer why it allows diplomats and representetives to forge documents of other countries . Does the American people sands of thieves murderers and criminals from our country? Do the American people accept participation, in the crimes of the illegal entry of thousands of proffessional smugglers and antirevolutionaries and spies to our country. We are sure that the American people if the become aware and understand the decieving nature of the propaganda of agencies depending on CIA and Moussad they will then protest to these illegual acts and in human plots. Our moslem nation will never forgive the crimes of the coopration of the traitors . crimnals spies and is determined to uproot these corrupted systems. Moslem students Following The Line of Imam

اطلاعیه افشاگری شماره 12

ص: 27

بسم اللّه الرحمن الرحیم در افشاگریهای قبل تا آنجا که مدارک و اسناد نشان می داد کوشیدیم خطوط کلی نفوذ امپریالیسم را در وجوه مختلف اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و کلاً کشورهای جهان سوم تبیین کنیم تا این مدارک و اسناد بسیار ناچیزی که باقی مانده است بتواند رهگشای ملتهای اسیر و زیر سلطه ابرقدرتها به آزادی و استقلال گردد. با ارائه این سند خط جدیدی را نمایان می کنیم که سالهاست به عنوان یکی از پایه های اصلی سیاست خانمان برانداز امپریالیسم آمریکا (و قبل از آن انگلستان) در ایران دنبال گردیده است.

* * * تلگرام از : سفارت آمریکا در تهران به : بخش واشنگتن - محرمانه 16 نوامبر 78 برابر با 25 آبان 1357 1- چندی پیش چند شب پی در پی مشاور سیاسی با محمد درخشش، رئیس کانون معلمین و سناتور محمد علی مسعودی، طرفدار مشهور شریف امامی و حامی شاه ملاقات کرد. در این ملاقاتها تمام مسایل هفده سال گذشته مطرح شد. درخشش پس از شغل وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش)، دیگر پست دولتی نداشته و همان شغل را در کابینه علم نیز نپذیرفته است. او یک هفته پیش، پس از دو هفته بستری بودن در یک بیمارستان نظامی که به دلیل فشار خون آنجا بود، مرخص شده است. (چون او به خاطر مخالفتش توسط حکومت نظامی دستگیر شده بود.) او رهبر کانونی است که 400000 معلم در سراسر کشور عضو آن هستند. درخشش از افراد نادری است که می تواند نوعی سازماندهی به وجود آورد. او اشاره کرده است که شدیدا علاقه مند است که خط سازشکارانه ای را راه بیندازد که اجازه می دهد شاه بماند و سلطنت کند نه حکومت. ولی دولت از تمام سعی های او و گروهش برای انتشار مطالب و فعالیتهای سیاسی جلوگیری کرده است.

2- درخشش گروهی را که پیرو او هستند اکثریت معلمین می داند. اقلیتی را طرفدار گروههای کمونیستی و اقلیت بزرگتری را مذهبیهایی که به وسیله خمینی رهبری می شوند، می نامد. او افرادی را که شغلهایی در هفده سال گذشته در دولت داشته اند فاسد معرفی می کند و از تجربیات خودش مثال می زند.

منجمله زمانی که حقوقش برای چند سال قطع شده بود و مجبور بوده با درآمد زنش زندگی کند. تمام این مسایل ظاهرا برای او زیاد ناگوار نبوده اند. آمادگی وی جهت دنبال کردن خط میانه ای که می تواند کشورش را از جهت گیری های افراطی ای که در حال حاضر به سوی آن رانده می شود، نجات دهد، مشاور سیاسی و آقای گریفین (مأمور بازرسی قسمت « ») را تحت تأثیر قرار داد.

3- مسعودی که در جهت حمایت از نخست وزیری شریف امامی در پشت پرده فعال بوده است، اکنون هم با گروههای مخالف و هم با عناصر وفادار به فعالیتش ادامه می دهد. همچنین او نمایانگر وفاداری مداومی است که خیلی از ایرانیها نسبت به شاه دارند؛ با وجود اینکه تشخیص داده اند که او مرتکب اشتباهاتی هم شده است. مسعودی و دخترانش به تفصیل در مورد گناهان اطرافیان شاه که در دهه اخیر از

ص: 28

نقش خویش به عنوان واسطه ای میان شاه و مردم سود بسیار بردند صحبت نمودند. هویدا مورد انتقادات شدیدی قرار گرفت.

4- ما این دو ملاقات را گزارش می دهیم تا پیچیدگی وضع داخلی ایران را نشان دهیم. گروههای مختلفی از مردم هستند که شدیدا خواستار یافتن یک راه حل سازشکارانه که ضامن ماندن شاه و جلوگیری از پیروزی کامل خمینی شود می باشند. بسیاری از افراد توسط ما متقاعد شده اند که کمونیستها تدریجا امور دولت (آینده) را به دست خواهند گرفت؛ با وجود اینکه نقش نسبتا کمی در مخالفتها و قیام فعلی دارند. دیگر مردم می خواهند که از آنچه که ارتجاع (کهنه پرستی) مذهبی خوانده می شود جلوگیری کنند. همه تشخیص داده اند تا زمانی که اوضاع بدین منوال پیش رود اجرای نقش اصلی ممکن است به عهده نیروهای مسلح باشد.

سولیوان همان طور که دیدیم آنها به انواع دسایس، مردان متنفذ و روشنفکران از خود بیگانه جامعه را به دام می انداخته اند؛ سیاست خود را به عنوان محور اصلی کار آنها ارائه می داده اند و زمینه را برای خود فروختگان مهیا کرده و با برنامه های زمان بندی شده آنها را بر گرده مردم محروم ما سوار می نموده اند.

عمده این خود فروختگان، روشنفکران لیبرال و غربزده بوده اند که شدت خیانتشان از وابستگی کامل و عمله فکری بودن و هماهنگی و روابط حسنه داشتن با نمایندگان امپریالیسم متفاوت بوده است؛ ولی نهایتا همه این روشنفکران غربزده علیرغم تفاوتهایشان، در خط امپریالیسم و به منظور پیاده شدن طرحهای او کار می کنند و در مقابل مردم خویش و خط حرکت آنها ایستاده و می ایستند. در جریان انقلاب پر شکوه ملت ما نیز که آمریکای جهانخوار با توطئه های خود سعی در به انحراف کشاندن مسیر اصلی انقلاب داشت درصدد برآمده بود تا خط میانی (بختیار) را مطرح کرده و رشد دهد تا به عنوان پایگاه سیاسی - اجتماعی جهت بقای خود و منافعش مورد استفاده قرار دهد. ولی حرکت انقلاب خلق قهرمان مجالی برای طرحهای جاسوسی آمریکا و دخالتش در خط امام نگذاشت. تنها چیزی که باقی ماند و پیروز شد خط امام بود.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No .12 In the former revealing of documents showed , the general lines through which imperialism penetrated in the different economic , military, political, social and cultural aspects of Iran ond generally thirdworld countries. so that these very few documents which remain could open the path of the enslaved and oppressed peoples towards freedom and independance. By exposing this document we clarify a new line which has for years been one of the basic pilars of the ruining policies of American (and before it English ) Imperialism.

Just as we will see in this document, they trap with different plots and conspiracies influential men and alienated intelactuals and present their own polivies as the main basis of these peoples work. Then they prepare the backfround for these agents so as to , in the

ص: 29

proper time, impose them upon our deprived mation.

country? DO the American people accept participation, in the crimes of the illegal entry of thousands of proffessional smugglers and antirevolutionaries and spies to our country . We are sure that the American people if they become aware and understand the decieving nature of the propanganda of agencies depending on CIA and moussad they will then protest to these illegual act in human plots.

Our moslem nation will never forgive the crimes of the cooperation of the traitors .

Criminals spies and is determined to uproot these corrupted systems.

Moslem Students Following The Line of Imam

اطلاعیه افشاگری شماره 13

ص: 30

بسم اللّه الرحمن الرحیم ملت به پا خاسته ایران، مردم آمریکا:

در افشاگریهای شماره 2 و 4 نشان دادیم که مقامات عالیرتبه وزارت امور خارجه آمریکا خصوصا، آقای ونس، از مدتها قبل نقشه بردن محمدرضای فراری را به آمریکا طرح کرده بودند.

در سندی که ارائه می گردد می بینیم که چگونه تبهکاران آمریکایی، مریضی شاه را بهانه قرار داده تا شاید ملت ایران و افکار عمومی جهانیان را گول بزنند. باشد تا انتشار این مدرک نقشه فریبکاران را نقش بر آب کند.

*** سریسندسپتامبر 79(8/7/58) از: کاردار به: نیوسام (کد) درباره شاه ایران 1- این موضوع کاملاً سری است.

2- من تغییرات چندانی در اعمال مقامات رسمی و مردم ایران نسبت به آمدن شاه به ایالات متحده با آنچه (اطلاعاتی) که در اواخر ژوئیه گذشته برایتان فرستادم مشاهده نکرده ام. قانون اساسی به تأخیر افتاده و احتمالاً دولت جدید تا اواخر امسال روی کار نخواهد آمد. روابط ما فقط به آرامی پیش می رود و تازه به آن اندازه نیست که بخواهد با وارد شدن شاه از بین برود.

3- در حال حاضر روحانیون در قدرت هستند و من می ترسم که اگر ما اقدامی درباره شاه انجام دهیم جو عمومی بدتر شود؛ زیرا خمینی در هفته گذشته در مصاحبه اش با اوریانا فالاچی با لحن خیلی شدیدی شاه را به عنوان یک فرد خائن که 50 سال جنایت کرده محکوم کرد و گفت باید به کشور برگردد.

4- با جو به وجود آمده و تغییر شکل افکار عمومی به وسیله کسانی که نفوذ و کنترل افکار عمومی را در دست دارند من فکر می کنم که اگر شخص شاه به عنوان مریضی به آمریکا بیاید، آمدنش اثر چندانی در عکس العمل مردم ایران نخواهد داشت اگر ما او را به صرف برخورداری از حقوق بشر بپذیریم احتمال می رود موضع دفاعی ما هم بهتر شود.

5 - صرف نظر از گفته های بالا همان طور که شما یادآور شدید اگر ما قصد پذیرفتن شاه را حتی برای مدت کوتاهی هم داریم بایستی موضوع را به آرامی با دولت ایران فورا در میان بگذاریم که این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ما بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم و اگر آمدن شاه به آمریکا فوری است بهترین وسیله برای جستجوی راه مذاکره با دولت ایران این است که سایروس ونس موضوع را با یزدی، زمانی که او را در سوم اکتبر می بیند در میان بگذارد.

(لینگن) از کلیه خلقهای آگاه دنیا خصوصا آزادیخواهان جهان خواستاریم تا هیأت حاکمه آمریکا، به ویژه کارتر را به علت توطئه علیه انقلاب و مردم ایران به محاکمه کشند.

ص: 31

از آنجا که شورای امنیت سازمان ملل متحد نمی تواند در مقابل خواست توده های به پا خاسته ایران مبنی بر استرداد بی چون و چرای محمدرضای جنایتکار قاطعانه رسیدگی کرده و دولت آمریکا را به علت توطئه مسلمش، بر اساس قوانین بین المللی محکوم نماید، ملت آمریکا نیز باید کارتر و هیأت حاکمه واشنگتن نشین را به خاطر دروغگویی به همه جهانیان زیر لوای گول زننده حقوق بشر رسوا کند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No .13 Revolutionary people of Iran American people we have reveaxled in the previous exposures that high authorities of the American state Department specifically Vance had planned from long ago to take the fuaitive Mohammad Reza to the United States .

In the document which will be disclised we see hoe the American criminals give assylum to the shah under the pretext of sickness so to decieve the general opinion of the world we hope the exposure of this dicoment will unravel the plots of imperialism.

We demand from all enlightend nations of the world specifically the freedom seekers to put the ruling class of America and especially Carter on trial.

Since the Security Council of the United Nations cannot reply to the persistent demands of the masses of the Iranian people based on the excondemn U.S. government for its crimes according to international laws.

The American people must expose carter and the under his cover of humanrights.

اطلاعیه افشاگری شماره 14

ص: 32

بسم اللّه الرحمن الرحیم سفارت آمریکای جنایتکار در خدمت چه کسانی بوده است؟ این جاسوسخانه مجهز منافع چه اقشاری از جامعه ما را تأمین می کرده است؟ حال که توطئه های کثیف آمریکا برای توده های به پا خاسته ملت ما روشن گردیده، پاسخ روشن است.

سفارت آمریکای جنایتکار در خدمت امپریالیسم خونخوار و منافع سرمایه داران مستکبر و آدمخوار آمریکایی و سازمان سیای آمریکا و ایادی مزدورش در ایران بوده است.

جای تعجب نخواهد بود که بعد از انقلاب اسلامی هم پایگاه امپریالیسم خونخوار آمریکا در ایران در بین سرسپردگان شاه خائن، افراد جنایت پیشه ساواک و عناصری که عمر خود را در خدمت طاغوت در رژیم سرسپرده شاه خائن گذرانده اند، باشد. اسناد زیر روابط کنسولگری آمریکا در ایران و دیگر کشورها را با فراریان تبهکار و مزدوران ساواک و وابستگان آمریکا و رژیم شاه سابق روشن می کند. این اسناد حاوی سفارشات و برنامه هایی است که حکومت گران خائن آمریکا در واشنگتن برای سفارت خانه های مزدور ایران و دیگر کشورها فرستاده اند و از آنها خواسته اند که برای عناصر خائن ساواک، فراریان تبهکار و وابستگان به آمریکا و رژیم خائن پهلوی ویزای مخصوص صادر نمایند تا کمکهایی به آنها در جهت ادامه خیانت و فرار جنایتکارانه اشان باشد.

*** سند شماره یک تاریخ: 26 سپتامبر 79 مطابق با 4 مهر 58 از: سفارت آمریکا در ایران به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی سی. فوری قابل توجه سفارتخانه های آمریکا در رم و فرانکفورت موضوع: دادن ویزا به عوامل رژیم سابق 1- این موضوع فقط می تواند در دسترس افراد ذیصلاح سفارت قرار گیرد.

2- مراجع اطلاعاتی الف (A) و دال (D) دادن ویزای مشروط و یا ویزای پناهندگی به سیاستمداران رژیم سابق و اعضای ساواک تحت رهبری شاه را تقاضا دارند.

هدف از سند تلگرافی ب (B) این بود که به اطلاع ایرانیان مقیم فرانکفورت برساند که وزارت امور خارجه آمریکا ممکن است دادن ویزاهای مذکور را مورد بررسی و پذیرش قرار دهد. سند تلگرافی پ (P) حاکی از این است که همه گونه تقاضا از طریق مجاری خاص وزارت امور خارجه آمریکا انجام می شود.

3- قبل از شروع ناآرامی ها که در اوایل سال مسیحی در تهران انجام گرفت، سفارت مجبور شد که پرونده ها را یا نابود کند و یا به واشنگتن بفرستد و لذا بررسی حقیقی آنها تنها با مراجعه به پرونده های وزارت امور خارجه در واشنگتن ممکن است. وزارت امور خارجه بخواهد فرصت را غنیمت شمرده و با ویزاهایی از این قبیل موافقت نماید؛ لینگن (کاردار سفارت)

ص: 33

سند شماره 2 7 آگوست - 16 مرداد 58 از: وزارت امور خارجه آمریکا به: سفارت آمریکا در ایران موضوع: ویزا برای علیرضا و مریم ایزدپناه ما مطلع شده ایم که علیرضا و مریم ایزدپناه برای تقاضای گذرنامه غیر مهاجرتی در 8 اوت قرار ملاقاتی داشته اند.

آنها باید همراه مادرشان - خانم عظیمه کمیلی که فعلاً ویزا دارد - باشند. مریم و علیرضا فرزندان آقای ایزدپناه هستند که قبلاً معاون سازمان هواپیمایی کشوری بوده است. ایزدپناه تا 18 فوریه مطابق با 29 بهمن 57 خیلی امیدوار بود که معاون قسمت هواپیمایی نیروی هوایی در تهران شود و او در نیروی هوایی مشهور بوده است و فعلاً در آمریکا است. هر نوع کمکی که می توانید انجام دهید باعث قدردانی خواهد شد. می بینیم که چگونه وزارت امور خارجه آمریکا سعی در همکاری با یاران شاه خائن و مزدوران ساواک یا دیگرانی که به آمریکا پناه می بردند دارد.

بدین گونه است که ملت به پا خاسته ایران می بایست با مبارزه گسترده ضد امپریالیستی خود به رهبری پیامبرانه امام خمینی بر منافع شیطان بزرگ یورش برد، که برده است و تا متلاشی کردن آن از پای نخواهد نشست.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No .14 Who has the criminal Embassy of the U. S. of America served? What portion of our society has been secured by this moblizied espionage house? Now that the dirty plots of the Ameican Government has been known for our raised people the answer is clear, the Embassy of United States has secured the imperialism, the CIA and its agents in Iran.

It would not be surprising that after the Islamic Revolution in Iran also we could see the bases of the Omperialism among the shah,s regime supporters that have spent their life in serving the shah,s regime. The following documents show the relation ship between the American consulate in Iran and other elements who spent their life serving the oppressors.

These are including the plot of the treacherous of American Government in Wash D. C .

for the Embassy of U. S. in Iran and other countries , that has asked them to issue the special Visa for the Iranian criminals and traitors to the country, who have been working for SAVAK , to help them to continue their treacherous activities .

اطلاعیه افشاگری شماره 15

ص: 34

بسم اللّه الرحمن الرحیم به پاخیزید ای دریای بیکران انسانها (امام خمینی) ملتهای جهان:

در طول تاریخ همواره ملتها قربانی یک اقلیت قدرتمند بودند. به عبارت دیگر تاریخ نمایانگر مبارزات ملل محروم برای به دست آوردن آزادیشان از چنگ قدرتهای سلطه گر است. همان طور که سال گذشته در ایران شاهد بودیم عزم و ایمان یک ملت در برابر عظیم ترین قدرتها مبارزه کرد و بالاخره پیروز شد.

در این سند می خواهیم از یکی از عملکردهای امپریالیسم در قبال ملل محروم پرده برداریم.

امپریالیسم برای تثبیت مواضع خود شبکه های جاسوسیش را در تمام جهان گسترش می دهد. در CIA پیچیده ترین این نهادهاست. هر کجا که سرکوبی بیرحمانه ملل صورت می گیرد رد پای پیداست. CIA آنجا در شیلی در زمان دکتر آلنده، در ایران در زمان مصدق یعنی زمانی که شاه را در اعمال شکنجه و اختناق یاری کرد و حتی در طی انقلاب اسلامی ما به رهبری امام خمینی که با دادن بیش از شصت هزار شهید و صدهزار زخمی پیروز شدیم، آمریکا لحظه ای دست از حمایت این جنایتکار نکشید و بعد هم که در مسایل این عروسک با همّت ملت ایران از کار برکنار شد باز نقض آشکار CIAداخلی ما دخالت می کند و این همه حقوق بشر است.

و جالب اینجاست که هدایت و رهبری این عملیات توسط افرادی صورت گرفته که داعیه حفظ حقوق بشر دارند. در این سند می بینیم که سیا برای پیاده کردن نقشه های شوم خود از سفارت استفاده می کند.

سند شماره 8933 از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ 9 اگوست 79 به: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی - سی گزارشگر موضوع مأموریتهای اس. آر. اف 1- متن کامل 2- من درباره مأموریت (مالکوم کالپ) و (ویلیام دارتی) آنچنان که در تلگرافهای قبلی تشریح شده بود، موافق هستم.

3- با موقعیتی که در اختیار داریم، به این مضمون که ما با یک سابقه روشن و پاک تحت پوشش SRF این مأموریت را آغاز می کنیم، اما با در نظر گرفتن حساسیت بسیار شدید محلی نسبت به هرگونه اشاره از فعالیت CIA انتخاب بهترین پوشش تا آنجایی که برای ما مقدور است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین عنوانهای دبیر دوم و دبیر سوم برای این دو مقام مسئول جای هیچ گونه سؤال و ابهامی را باقی نمی گذارد. ما باید آن را داشته باشیم.

4- من معتقدم که مأموریتهای ترتیبات پوششی تحت عنوان مأموریت داخل سفارت روی هم رفته متناسب با نمودار شغلی فعلی سفارت هست. هرحال برای آینده قابل پیش بینی، به همین تعداد چهار افسر

ص: 35

SRFبسنده نماییم و همچنین کارمندان کمکی را تا آنجائی که امکان دارد از هم جدا و متفرق نگه داریم تا اینکه ببینیم مسایل چگونه پیش می رود.

5- ما کوشش می کنیم که اطلاعات نسبت به مأموریتهای SRF را به داخل سفارت محدود کنیم. این کوشش مشخصا به DAUGHERTY مربوط است. متعاقب برنامه جدیدی است که او DAUGHERTY حاصلی از آن است و درباره آنها به من اطلاع داده شده است.

6- من تصور می کنم لزومی ندارد که به وزارت یادآوری نمایم که مسئله قدیمی و در ظاهر غیرقابل حل انتصاب کارمندان SRFناگزیر پیچیده خواهد شد و تا حدودی سبب تضعیف کوششهای پوشش محلی ما خواهد شد و کوششهای ما در این مورد تأثیری نخواهد داشت. (هر چه کار کنیم این مشکلات خواهد بود) همان طور که سند نشان می دهد سیا مأمورهای مختلفی به عنوان کارمند سفارت داشت که برای هر کدام پوششی معین کرده بود تا ماهیت واقعیشان آشکار نگردد. این پوششها برای فریب ملتها و توجیه اعمال سیا به کار می رود. این مدارک هشداریست به تمام ملل ستمدیده و فریب خورده که به پا خیزند و در مورد ماهیت سفارتخانه های آمریکا در کشورشان به جستجو بپردازند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No .15 In this document we will expose one of the acts of imperialism . afore the oppressed peoples.

To secure its untrests imperialism spreads spy networks in all of the world. The CIA is the most sophisticated of these. Any where there is a ruthless opression of the people footprints of the CIA are left behind in chilie at the time of Dr . Allendeh in Iran . at the time of Mossadegh when the CIA helped the shah in acts of oppression. Even during the Islamic revolution led by Imam khomeini which succeeded after 60 thousand matyrs were given and 100 thousand were handicapped the u. s. did not stop supporting this criminal fotr a moment and later when this puppet was overthrown with the will of the Iranian people the CIA continued its involvement in our internal affairs and this is all enidenvt violation of humanrights. And it is interesting to note that the these acts were led by people who see that the CIA uses the embassy for carrying out their dreadful plots.

Rise oh Infinite Ocean Of Humans.

»Imam khomeini« Peoples of the world ! In the course of history, peoples have always been victims of a poverful minority.

In other words history reflects the struggles of deprived peoples , seeking to obtain the freedom from the claws of the dominating powers Just as we witnessed last year the will and faith of a nation struggle afore the strongest powers and succeeded finally.

اطلاعیه افشاگری شماره 16

ص: 36

بسم اللّه الرحمن الرحیم آمریکای جنایتکار در ایران چه می کرده است؟ اطلاعات خود را از چه منابعی کسب می نموده است؟ این اطلاعات جاسوسی را در خدمت چه کسانی به کار می گرفته است؟ با افشاگریهایی که در طی انقلاب اسلامی ایران از ساواک جهنمی شاه خائن صورت گرفت، روشن شد که ساواک اطلاعات و خبرهای خود را از شبکه منابع و خبرچینها و افرادش که در تمام قسمتهای مختلف مملکتی حضور داشتند دریافت می نموده است. از آنجایی که ساواک دست پرورده سازمان CIAبوده است، پیداست که سفارت آمریکا - این مرکز جاسوسی سازمان سیا - با همکاری ساواک دارای شبکه های جاسوسی و افراد خودی و وابسته و خبرچین و انواع و اقسام منابع خبری بوده است که اطلاعات جاسوسی و خبرهای دست اول را در اسرع وقت به سفارت می رسانده اند. مزدوران خائنی که به طرق مختلف در خدمت بیگانه و بر علیه ملت مسلمان ایران فعالیت می کردند ولی پس از انقلاب در مقابل مشت گره کرده و اراده آهنین خلق رزمنده و انقلابی ما عقب نشسته اند؛ اما هنوز از بین نرفته اند. سند ذیل نشان دهنده سردی روابط بین شبکه ها و منابع جاسوسی با سفارت است.

سند محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: واشنگتن موضوع: از بین رفتن منابع اطلاعاتی سفارت 1- کل مطلب محرمانه است.

2- خلاصه از نتایج تیره شدن روابط میان ایران و آمریکا مشکلات مربوط به تمایل ایرانیان به ملاقات با کارمندان سفارت آمریکا است. این مشکلات همان طور که در تلگرافهای قبلی گفته شده رو به افزایش است. اصرار در مورد منصوب کردن (کاتلر) به عنوان سفیر آمریکا و اتهامات مداومی که به آمریکا و سازمان سیا در مورد دخالت در امور ایران می زنند ترس ایرانیان را از دیده شدن یا صحبت کردن با کارمندان سفارت به حد زیادی افزایش داده است تا جایی که این موضوع به نابودی زحمات ما در جمع آوری اطلاعات می انجامد.

3- عواقب نامطلوب تیره شدن روابط ایران و آمریکا خیلی از منابع اطلاعاتی خوب ما را از بین برده است و بی علاقه بودن عده ای از ایرانیان در برخورد و صحبت کردن با کارمندان سفارت آمریکا را افزایش داده است. این عکس العملها از زمان تصمیم 17 ماه مه سنای آمریکا (محکوم کردن اعدامهای دادگاه انقلاب) شروع شد و سپس با تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا در تاریخ 24 و 26 ماه مه و آنگاه نظرات یزدی درباره کاتلر در مطبوعات و حمله شدید رسانه های گروهی اوج گرفت. این عمل موقعیت ما را به طور قابل ملاحظه ای متزلزل کرده است، حتی بدتر از اوایل انقلاب.

4- یکی از کارمندان قسمت اقتصادی که چهار سال سابقه تجربه کاری دارد می گوید خیلی از ایرانیانی که قبلاً با او در اداره شان قرار ملاقات می گذاشتند و یا تلفنی به تقاضاهایش پاسخ می دادند حال حداکثر

ص: 37

می توانیم از ایشان تقاضای ملاقات خصوصی و یا مکالمه تلفنی در شب بکنیم.

آنها عموما از صحبت کردن درباره مسایلی که شش یا هشت ماه پیش آزادانه با ما در میان می گذاشتند اکراه دارند. اگر چه تعدادی از آنها به واسطه روابط گرم با ما خجالت می کشند که قرار ملاقاتهای تجارتی و معمولی را رد کنند بنابراین مدام آن را به عقب می اندازند. یک کارمند فارسی زبان شرکت نفت که سه سال کارآموزی دیده عینا مشکلات فوق را در مورد تماسهای زیادی که داشته گزارش می دهد. بعضیها دیگر دسترسی به منابع اطلاعاتی سابق را ندارند و تقریبا تمامی آنها از صحبت کردن با ما اکراه دارند.

5- تمامی کارمندان قسمت سیاسی همین پدیده را مشاهده نموده اند. در خیلی از موارد منابع اطلاعاتی ما کشور را ترک کرده اند. حتی کسانی که مدت چهار سال دوستی نزدیک با کارمندان بخش سیاسی سفارت داشته اند علاقه ای به ملاقات با این کارمندان نشان نمی دهند؛ گر چه تعدادی از آنان به ملاقات خصوصی با کارمندان سفارت در منازل خود علاقه مندند. البته بعضی افراد هنوز مایل به ادامه ملاقات با کارمندان بخش سیاسی هستند ولی آنها کافی نبوده مضافا براینکه این افراد کسانی نیستند که ما علاقه مند به ملاقات آنان باشیم. کارمندانی هم که مدت زیادتری در تهران بوده اند این واکنش را حتی از دوستان قدیمی خود دیده اند.

6- کاردار در مورد تعدادی از سفرای قبلی ایران که او سابقا با آنها در تماس بوده و آنها را می شناخته، می گوید هیچ کدام از آنها بعد از برگشتن به ایران با ما تماس نگرفته اند. یک سفیر بازنشسته خبره به کارمند ما گفته است که خیلی از همکارانش تماس با سفارت را یک کار خطرناک در جمهوری اسلامی ایران تلقی می کنند. باید دید به جای کسانی که با ما همکاری داشته و در ماه آینده ایران را ترک خواهند کرد چه تعداد از ایرانیان با ما همکاری خواهند کرد.

7- تجربیات گذشته در به دست آوردن اطلاعات از مسایل یهودیهای ایران یکی از بهترین موارد بوده است. ولی وقتی که ما به دنبال پیدا کردن چند منبع اطلاعاتی بودیم تا به ما کمک کنند، آنها همگی از عواقب ناشی از تماس با آمریکا که متوجه آنان خواهد بود نگران بودند.

8- بعضی از منابع خبری در تهران اشاره کرده اند به اینکه سوءظن همکاران و دوستانشان نسبت به آنان رو به افزایش است. این حالت مخصوصا در دانشگاهها به شکل حادّش بروز کرده است. جایی که افراطیون، روشنفکران را از مواضع ضد آمریکایی مورد حمله قرار می دهند. آن طور که یکی از منابع خبری گزارش می دهد حتی کسانی که بیشتر در جریان کار قرار دارند با این موج از بین می روند.

9- شک نیست زمینه ای که در جریان این وقایع شکل می گیرد به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز ما را بسیار مشکل می کند؛ گر چه هنوز شرایط به سطح بعضی از کشورهای جهان سوم که آنها روابط کارکنان سفارت و مردم محلی را شدیدا تحت کنترل دارند نرسیده است ولی فشارهای چند هفته اخیر، ایران را بسوی چنان موقعیتی سوق می دهد.ناس با توجه به سند بالا که گوشه ای از روابط شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا را در ایران مورد تأیید قرار می دهد آیا واشنگتن نشینان، خصوصا آقای کارتر، هنوز نمی خواهند باور کنند که اینجا جاسوسخانه بوده است؟ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

ص: 38

IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No. 16 What Was the criminal American Government doing in Iran? How have they been gathering their information and how have they been using these Intelligence Reports . With revealing the Shahs SAVAK during the revolution in Iran , it became clear that SAVAK has been recieveing his informatin from its sourses in all of the part of the country . As SAVAK was brougth up by CIA it is clear that the U. S. embassy, this den of Espionage of the CIA with cooperating with SAVAK has had spy network and all kind of information sources in Iran. Who have been delevering the Intelligence Reports and First _ hand information to them.

The traitors, who have been inserving the foreigner have been against the Moslem people of Iran. But after the revolution they were set back by the clenched fist and strong will of the militant and revolutionary Moslem Iraninan people , But they are not destroyed yet. The following documents show the relationship between their intelligence network and the American Embassy in Iran.

اطلاعیه افشاگری شماره 17

ص: 39

بسم اللّه الرحمن الرحیم امپریالیسم خونخوار آمریکا از همه امکانات خود جهت رخنه در تار و پود ممالک زیر سلطه استفاده می نماید و این عملکرد را پس از انقلاب ملتها نیز ادامه می دهد تا بتواند به وسیله اطلاعات حاصل از جاسوسی در ارگانهای کشوری و لشکری سلطه مجدد خود را بر اقتصاد و سیاست آنان برقرار سازد. در ایران نیز آمریکای جنایتکار بخش کنسولگری سفارتش که مسئولیت ویزا دادن به ایرانیان را داشته است، جهت مسافرت به آمریکا جهت اجیر کردن تعدادی از افراد فعال، آنها را به مهره های جاسوسی به نفع آمریکا تبدیل می کرده است. معمولاً کنسولگری ها بعد از بررسی مقدماتی مبادرت به صدور ویزا می کنند ولی کنسولگری آمریکا در ایران پس از انقلاب از این حربه استفاده نموده و درصدد گرفتن امتیاز در قبال صدور ویزا برآمده است.

یعنی بعضی از افرادی را که می توانند اطلاعات مفیدی به سفارت بدهند اجبارا منبع خبری نموده و به جمع آوری اطلاعات دست اول از ایران واداشته است. به عبارت دیگر ویزا به شخص مورد نظر با کسب اطلاعات دست اول و مفید معامله می گشته است.

بدین وسیله سفارت، افراد مورد نظر را تبدیل به مزدور خود کرده و از آنان قول همکاری با آمریکا و خیانت بر علیه انقلاب اسلامی ایران می گرفته است.

سند ذیل این عمل کثیف را نمایان می کند:

سند شماره 1 محرمانه - 18 سپتامبر 1979 مطابق با 27/6/58 از: سرهنگ شیفر وابسته امور نظامی - دفاعی در نیروی هوایی آمریکا به: تمامی وابسته های دفاعی آمریکا در تهران موضوع: شرایط قبول توصیه برای صدور ویزا عطف به: نامه سرکنسول مورفیلد درباره همین موضوع - مورخه 19 آگوست 1979 1- این نامه شامل راهنماییهایی به وابسته های نظامی آمریکا می باشد تا در توصیه هایی که برای صدور ویزا می نماید آن را رعایت کنند.

2- وابسته های نظامی آمریکا درباره فامیل درجه یک افراد زیر می توانند رأی صدور ویزا توصیه نمایند:

الف: افراد ارتش، ژاندارمری و شهربانی ایران که از سرگرد به بالا باشند.

ب: افراد هواپیمایی کشوری.

ج: افراد دیپلمات درجه یک ایرانی یا خارجی که با دفتر وابستگان نظامی آمریکا همکاری مستقیم داشته باشند.

دوستان افراد فوق الذکر از این قاعده مستثنی هستند.

توصیه برای صدور ویزا تنها برای افرادی پذیرفته می شود که اطلاعات جاسوسی مفیدی برای آمریکا داشته باشند. متقاضیانی که مشخصات بالا را نداشته باشند اما دارای موقعیتهای فوق العاده ای باشند

ص: 40

(مانند همافرهایی که اطلاعات باارزشی برای ما تهیه نموده اند) باید توسط سرهنگ شیفر تأیید شوند.

متقاضیانی که دارای شرایط ذکر شده در قسمت الف و ب و ج باشند باید قبل از مراجعه به اداره کنسولگری توسط وابسته دفاعی یا معاون او مورد تأیید قرار گیرند.

3- بخش صدور ویزا می تواند به عنوان وسیله ای برای جمع آوری اطلاعات جاسوسی مورد استفاده قرار گیرد؛ اطلاعاتی که معمولاً دسترسی به آن از راههای دیگر امکان پذیر نیست و باید توجه داشت که صدور ویزا مورد استفاده شخصی افراد قرار نگیرد. افراد تنها وقتی برای ما مهم هستند که اطلاعات جاسوسی باارزشی فراهم نمایند و یا راهی برای رسیدن به این اطلاعات ارائه دهند.

من در این معامله پایاپای (گرفتن اطلاعات در مقابل صدور ویزا) انتظار دارم گزارشهای مفیدی به دست آید.

4- دفتر وابسته نظامی می باید توجه داشته باشد که در هفته بیش از 5 توصیه برای صدور ویزا نداشته باشد. به افرادی که دارای شرایط مذکور در قسمت الف و ب و ج نبوده ولی از دوستان نزدیک وابسته دفاعی آمریکا هستند می توان کارت مصاحبه با کنسول را به آنان داد. در هر حال نباید بیش از یک کارت در روز از طرف دفتر وابسته دفاعی برای مصاحبه صادر شود.توماس شیفر سند شماره 2 محرمانه - اکتبر 79 (مهر 58) از: واشنگتن (وزارت امور خارجه) به: سفارت آمریکا در تهران و سفارت در رم و فرانکفورت تلگرامی است از آقای ونس وزیر امور خارجه آمریکا به سرکنسول در ایران.

ایشان در این تلگرام از سرکنسول خواسته اند تا در صدور ویزا برای اعضای رژیم سابق دقت بیشتری بخرج دهند تا شایسته ترین افراد انتخاب گردند.

موضوع: دقت در صدور ویزا برای اعضای سابق رژیم وزارت امور خارجه هنوز بر این عقیده است که اگر سرکنسول در حین مصاحبه با افراد رژیم سابق جهت صدور ویزا آنها را شایسته ندید، باید نظر مشاور امنیتی یا بررسی سابقه افراد به وسیله وزارت امور خارجه و یا منابع اطلاعاتی دیگر خواسته شود.ونس در این سند اشاراتی به بعضی از خائنین به ملت و انقلاب اسلامی ایران، از جمله گروهی از افراد ارتش رفته است که لازم به تذکر است نیروهای انقلابی در ارتش به ویژه برادران همافر در نیروی هوایی باید نقش بسزایی در شناسایی این افراد خودفروش و خیانت پیشه به عهده داشته باشند.

اینک بر مردم مسلمان ایران و همه مردمان جهان به خصوص آمریکاست که قضاوت کنند که وادار کردن سرسپردگانی چند، به جاسوسی علیه انقلاب اسلامی ایران چه معنایی می دهد؟ این عمل، خیانت آشکار به ملتی است که برای کسب استقلال و آزادی به پا خاسته است. از این روست که مردم مسلمان ایران می دانند که فقط با قیام سراسری خود به رهبری قاطع امام خمینی علیه آمریکای جنایتکار است که می توانند همه توطئه ها و خیانت های شیطان بزرگ را در هم کوبند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

ص: 41

IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No. 17 The American Blood thirsty Imperialism has been using all its facilities to penetrate in all aspects of the dominated country and the have countinued after the revolution of the people, They have countinued their activities, to be able to govern the political and economical policy of these countries by getting the intelligence reports from their Agents. In Iran the criminal American government in its visa section in the U. S. Embassy in Tehran has been cooperationg with the shag,s regime Agents and has used them as the intelligence sources.

Also they tried to get the information from the top Iranian officials in exchange of Visa The people who could give the helpful information to the American Embassy were forced to become a source of Information. They have been dealing the visa with Intelligence Reports.

Through this way , the American Embassy changed cooperation with U. S. against the Islamic Iranian revolution. The following documents show these dirty activities

اطلاعیه افشاگری شماره 18

ص: 42

بسم اللّه الرحمن الرحیم 15/9/78 مردم آگاه جهان ما می خواهیم پرده از اعمال ننگین دولت آمریکا برداریم. ما می خواهیم بگوییم که آمریکا علیرغم ادعای حقوق بشر، نه تنها به حقوق بشر اعتنایی ندارد، بلکه حقوق همه ملتها را زیر پا می گذارد. آمریکا به هیچ قانون مشخصی پای بند نیست او فقط درصدد حفظ منافع خویش است.

دستگاههای تبلیغاتی بزرگ عالم نیز که در اختیار سرمایه داران و نفت خواران بزرگ جهان قرار دارند، همواره حقایق را از چشمهای مردم دور نگه می دارند و در عوض سعی داشته اند و سعی دارند که با جعل اخبار و تحریف آن، حقایق را دگرگون جلوه دهند. در مورد حقی که ملت ایران یعنی 35 میلیون انسان برای آن به پا خاسته اند، دولت آمریکا و دول متحد او و سازمانهای بین المللی که در دست آنهاست، دارند ملتهای جهان را فریب می دهند و عمل حق طلبانه ما را نوعی آنارشیسم - تروریسم و نقض قوانین بین المللی تلقی می کنند و این بر مردم جهان است که حقیقت را از زبان ملتها بشنوند.

ما خواهان استرداد شخصی هستیم (شاه مخلوع) که بیش از سی و هفت سال به دستیاری آمریکا بر این مملکت جنایت کرد. در دو سال آخر انقلاب ایران بیش از شصت هزار نفر از مردم ایران را کشت. ما صدها هزار مجروح و علیل بازمانده از دوران انقلاب داریم. سیاه چال های رژیم او پر بود از جوانان ما.

پاهای جوانان ما را اره کردند. در کدام مملکتی و کدامین دیکتاتور، کودکان چند ماهه را در آغوش مادرانشان به قتل رساندند؟ در منطق کدام دیکتاتور و کدامین خون آشام جواب مشتهای مردم را با گلوله ها و سلاح های آمریکایی پاسخ گفتند؟ آیا کارتر و طبقات حاکمه آمریکا شرم ندارند که دم از حقوق بشر می زنند؟ کارتر و دولت او که بزرگترین تبهکار تاریخ را در کشور خود پناه داده است، بهتر حقوق بشر می داند یا 35 میلیون ایرانی که می خواهند قاتل فرزندان خویش را در یک دادگاه عدل محاکمه کنند تا بر همه مردم جهان روشن شود که دیکتاتورها و حامیان آمریکایی آنها چه به روز ملتها آوردند.

کارتر با راه دادن شاه به آمریکا، به حقوق همه آمریکاییان توهین کرده است. کارتر باید با پس دادن شاه به مردم ایران، عملاً از مردم آمریکا به خاطر این توهین بزرگ که کشور آمریکا را مأمن جنایتکاران کرده است عذرخواهی کند. مگر شما جنایتکاران جنگ جهانی دوم را به محاکمه نکشیدید؟ حال ما به شما نشان می دهیم آنچه کارتر فریاد می زند حقوق بشر است و آنچه که عمل می کند اهانت به حقوق ملتهاست و حتی اهانت به سازمانهای بین المللی یی که اکنون دست خویش را به سوی آنها دراز کرده است.

مردم جهان! محلی را که ما اشغال کرده ایم سفارت نبوده و افراد آن نیز دیپلمات نیستند و ما با افشای این سند به شما نشان می دهیم که دولت آمریکا سعی در فریب افکار عمومی همه مردم جهان دارد. دولت آمریکا آزادیخواهانی را که برای رهایی انسان از قید ابرقدرتها تلاش می کنند تروریست می داند ولی تروریست تر خودش در پوشش قدرت جهنمی هر کس دیگر در جهان است. آمریکا با جعل پاسپورت و مهر مهم CIA از مملکتیِ بسیاری از کشورهای جهان به حق حاکمیت ملی آنها علنا تجاوز کرده است. کارتر با جعل

ص: 43

اسناد و مهرهای کشورهای اروپا و آسیا، جاسوس به خانه ما فرستاده است.

با آرزوی آزادی همه انسانها از ظلم و مبارزه به خاطر احقاق حق مردم.

اینک به افشای سند می پردازیم:

«محرمانه» ملاحظات در جلد (منظور پاسپورت است) بنابراین اطلاعات شخصی در پاسپورت شما، شما مجرد، متولد آنتورپ Antwwerp بلژیک، 8 جولای 1934، رنگ چشم آبی، فاقد علامت مشخصه، قد تقریبا 88/1 متر، شغل نماینده بازرگانی و تجارتی هستید.

این غیر ممکن نیست که یک بلژیکی الاصل که به زبان فلمنگی Flemish صحبت می کند در قسمت فرانسوی زبان بلژیک زندگی بکند. مانند جه ته Jette تو می توانی بگویی که در آنتورپ به دنیا آمده ای؛ با یک کمپانی که اداره ای در آنتورپ داشته، کار کرده ای و بعدا به اداره اصلی در براسل منتقل شده ای علیرغم اینکه فاصله براسل و آنتورپ 90 دقیقه رانندگی است، تو تصمیم گرفتی که در حومه براسل، جه ته، زندگی بکنی. این (مطالب)، صدور محلیِ مدارک شما را توجیه خواهد کرد. در حالی که در براسل کار می کردی به اروپا مسافرت تجاری کرده ای (که در پاسپورت تو نوشته شده است) و حالا به قسمت خاورمیانه کمپانیت منتقل شده ای. آدرس تو در جه ته، به قرار زیر است:

174 - Aven de Jette Jette, Belgium صفحه دوم «محرمانه» دستورات برای پاسپورت فعال (یعنی پاسپورتی که مورد استفاده و در جریان است).

پاسپورت بلژیکی شما صادره از (ظاهرا) جه ته، حومه براسل Jette با شمارهN 745653 در 16 مارس 1977 اعتبار دارد. برای معتبر کردن آن، سفرهای زیر در آن اضافه شده است، سفری به مادرید، اسپانیا در آوریل 1977، سفری به لیسبون، پرتغال در آگوست 1977؛ سفری به دهلی در ژانویه 1978؛ سفری به مادرید، اسپانیا در مارس 1978؛ سفری به هلسینکی و فنلاند در ژوئن 1978؛ سفری به آتن، یونان در نوامبر 1978.

برطبق مقررات جاری (آگوست 1979) یک بلژیکی احتیاجی به ویزا برای ورود به ایران ندارد؛ در عوض او می تواند 90 روز در ایران بماند. برای فعال کردن این پاسپورت تو ظاهرا به ایران وارد و خارج شده ای و اثر مهر در پاسپورت تو وجود دارد. تو اول باید تحقیق کنی (مطمئن شوی) که چه نوع سیستم تاریخ در زمان ورود و یا خروج ظاهری تو استفاده می شده است. سه نوع از آن را مشاهده کرده است:

1- استفاده از تاریخ ایرانی (شاهنشاهی).

2- استفاده از تاریخ اسلامی، (اما فقط با دو رقم آخری سال آن (شمسی هجری).

3- استفاده از تاریخ اسلامی با استفاده از 4 رقم سال آن (شمسی هجری).

ص: 44

صفحه سوم «محرمانه» اگر تاریخ ایرانی مورد استفاده است، مهر ورود و خروج که در روی قطعه چوبی نقش دارد باید در رابطه با ریزه (قسمت ریز و جدا جدا از تاریخ ایرانی مورد استفاده قرار گیرد) تاریخ و روز صحیحی را انتخاب کنی. آن ریزه ها را در قسمت بریده مهرها جاگذاری کنید. بالشتک جوهر شماره 280 برای ورودیها و بالشتک جوهر 295 برای خروجیها. به مهری که قسمت تاریخ روز در آن گذاشته شده است، جوهر بمالید و اثری از آن بر روی پاسپورت بیندازید.

برای تاریخ اسلامی شما اول قسمت تاریخ و بعد، از مهر ورودی یا خروجی که بر روی پلاستیک تمیزی نقش دارد، استفاده کنید.

اول، تاریخ صحیح به هم بسته شده (2 رقمی از سال یا 4 رقمی از سال) را انتخاب کرده و بعد در جوهر (ورودی 280 و خروجی 295) فرو کرده و بعد تاریخ را در پاسپورت وارد کنید. بعد مهر (خروجی یا ورودی) را از بالشتک صحیح آن، جوهری کرده و در روی پاسپورت، به طوری که تاریخ کم و بیش در وسط این اثر باقی مانده قرار بگیرد، بیندازید. از داخل پلاستیک، تاریخ را برابر و میزان بکنید تا مطمئن بشوید که به درستی جای گرفته است. لطفا صفحه 4 را برای نمونه های حقیقی و قلابی (مهر و تاریخها) ببینید. بهتر است شما به هر گونه تغییری توجه داشته باشید (چه در شکل و چه در رنگ جوهر).

رنگی را برای Eznova بفرست. با ضمیمه کردن اندازه و قطعه رنگ در هر عکس (رنگ نمونه) بعدا Eznova مواد مورد احتیاج را دوباره تهیه و آنها را برایت می فرستد.

صفحه سوم / A «محرمانه» چون مهرهای شما باید خیلی خوانا و روشن باشد سعی کنید که روی آن را چرکی نکنید. در کاغذهای ضمیمه، تمرین بکن تا احساس کنی قادر هستی در پاسپورت انجام دهی.

N.B تذکر:

چون که مهرهای ورودی و خروجی مهرآباد دارای شماره های بازرسی مختلف است و بندرت اتفاق می افتد که یک مسافر در سفرهای مختلف دارای شماره های یکسان باشد بنابراین مهرهای ضمیمه را بیش از یکبار در پاسپورت استفاده نکنید.

مهرهایی که احتیاج به خروجی، ورودی ایرانی بیشتر باشد باید از Eznova خواسته شود و یا مدارک به آنجا فرستاده شود تا به تاریخ روز درآید.

صفحه چهارم «محرمانه» دو تصویر به شماره 22 و 23 هست ویزا (توضیح برای شکل 22)(توضیح برای شکل 23) نمونه

ص: 45

مهر ورودی با تاریخ ایرانی مهر خروجی با تاریخ اسلامی (شاهنشاهی) و استفاده از 2 رقم آخر سال آن صفحه پنجم «محرمانه» (توضیح برای شکل 19)(توضیح برای شکل 18) تقلیدی (جعلی) مهرهای ورودی و خروجی با استفاده از چهار رقم با تاریخ اسلامی.

صفحه ششم «محرمانه» تقلیدی (جعلی) مهرهای ورودی و خروجی با تاریخ اسلامی و استفاده از 2 رقم آخر سال صفحه هفتم «محرمانه» دستورات برای مدرک بین المللی واکسیناسیون مهرهایی هم اکنون برای شما (ظاهرا برای واکسیناسیون، آبله، تب زرد، وبا زده شده است (یعنی در همان مدرک بین المللی واکسیناسیون). لطفا اسمتان را در زیر هر تزریق بنویسید و امضاء کنید. تزریق واکسن آبله برای 3 سال اعتبار دارد (یعنی) در جولای 1978 احتیاج به تمدید دارد. لطفا با Eznova یا Wolok برای تمدید آن برای بعد از این تاریخ تماس بگیرید.

واکسن تب زرد برای 10 سال اعتبار دارد. چیزی نمی خواهد که برای این واکسن انجام دهید. واکسن وبا فقط شش ماه معتبر است. مهر جدید ورودی باید در اوایل ژانویه 1980 ساخته شود. با توجه به برگ ضمیمه قلابی (که در پشت برگ است) اسم Ossoms - Fi,Dr.R.COSSEMANSرا با رنگ جوهر آبی استفاده بکنید. با استفاده از خودکار یا خودنویس یک تاریخ روز، ماه سال مناسب در ورقه وارد کنید (باید ماه آن به طریق رومی نوشته بشود) و در بالای مهر دکتر امضاء بکن. واکسن وبا را به هر تاریخ روز جدیدی که می خواهی هر شش ماه یک بار تبدیل بکن و از همان مهر و رنگ قبلی استفاده بکنید و پاسپورت شما نباید نشان بدهد که در تجدید تاریخ واکسن در تهران بوده اید.

صفحه هشتم نمونه ای از ورقه بین المللی واکسیناسیون وبا تذکرات مترجم:

ماه اگوست برابر است با 10 مرداد تا 10 شهریور. با توجه به اینکه در پاسپورت شخص مزبور

ص: 46

سفرهایی به کشورهای دیگر نوشته شده است، این سفارت باید مهرهای کشورهای دیگر را هم برای جعل داشته باشد که توهینی است به کشورهای یاد شده از قبیل هند، پرتغال، اسپانیا، فنلاند، یونان.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No. 18 We want to disclose the shameful activities lf the American government . We want to say the American government , Although it claims to defend humanrights, not only it doesnot conform to that. On the contrary it violates the rights of the nations. American government does not conform to any laws. To secure their own benefits. The great world propaganda systems which are in try to deep the truth away form the people of the world and try to forget and distorv the news. The American government and its ally govenments ans international organizations which cooperate with them are decieving the people of the world and call our just activities, Anarshism, Terorism and violation of interantional laws. We are asking for delivering of the shah who has been committing Iran. In the past two years of the Revolution, he has killed more that 60,000 people of Iran . We do have more than 100,000 injured and invalids from the revolution. His Dungeons were full of our youth , they have sawed the leg of our youth in which country and which dictatorship , has killed the small children in the arms of their mothers. In which logic of which dictatorship it he answer of the people fist, is with the American weapens and Bullets.

Aren't Carter and the American government ashamed to talk abuat the humanrights . Do carer and his government, that have given assylum to greatestthe criminal of the history know the humanrights, or the 35 million Iranians who want to try the murderer of their children in a court of Justice to clarify for all of the world that what these dictatorships and their supporters have done with the nations . Carter by giving as sylum to the shah , has insulted the American people.

carter with delivering the shah to Iran should apologize , in practice from the American people Because of this insult which made America an assylum for criminals. Did not you try the criminals of the second war? Now we will show you that what carter claims to do is following human rights, but what he does in reality is violating all the humanrights.

Oh ! people of the world The place that we have occupied, has not been the embassy and its staff are not diplomats and we by disclosing these documents show you that the American government trys to decieve the public opinion of the peoples ot the world. The American government calls the freedom seekers who strives for freedom and independance as terrorists and anarchists. But it is itself the worst terrorist equipped with the deadly CIA network. The U. S. by forging passports and

ص: 47

stamps has violated the sovereingnity of the nations. carter by forging documents and stamps has sent spies to our home.

With the hope of the liberation of all mankind from evil and the success of their struggle for obtaining the just rights of the people.

اطلاعیه افشاگری شماره 19

ص: 48

بسم اللّه الرحمن الرحیم 17/9/58 مقدمه:

ملت غیور ایران از آغاز اشغال لانه جاسوسی آمریکا عهد کرده بودیم که اسناد و مدارک این جاسوسخانه را که متعلق به تمامی ملت ایران است در اختیار افکار عمومی ایران و جهان قرار دهیم. عهد کرده بودیم که خطوط شیطانی نفوذ آمریکای جنایتکار را در ایران نشان دهیم. عهد کرده بودیم که همراه با رسوا ساختن مزدوران و جاسوسان آمریکایی اسیر در دست ملت شیوه های عملکرد اعمال شیطانی آمریکا را در ویران کردن ایران فاش سازیم. تاکنون بیشترین تلاش و کوششمان را بر آن گذاشتیم تا بتوانیم به افشاگری علیه آمریکا و جاسوسان سفارت پرداخته و از این طریق به ملتهای جهان به ویژه ملت مسلمان ایران نشان دهیم که سفارت آمریکا پوششی جهت اعمال جاسوسی آمریکا بیش نبوده است و تا حدودی هم موفق شدیم و با افشای اسناد اخیر واضح شد که مأموران سیا چگونه با پاسپورت جعلی به عنوان افراد سفارت به کار مشغول شده بودند و برنامه های توطئه و تخریب علیه انقلاب اسلامی ایران را هدایت و رهبری می کرده اند.همان طور که در افشاگریهای 12 و 17 مشخصا برای ملت ایران روشن گردید، مأموران سیای سفارت به طرق گوناگون، منجمله تماس و دعوت به مهمانی، ملاقات با روشنفکران غربزده و سرمایه داران وابسته، سعی در جلب نظر این افراد جهت منابع اطلاعاتی و کسب اخبار داخلی ایران می کرده اند. روشنفکران غربزده و سرمایه داران وابسته بنا به ماهیت غیر مردمیشان به سادگی خود را در اختیار آمریکای چپاولگر قرار داده و در خیانت به امت مسلمان ایران هیچ گونه ابایی نداشتند. در این رابطه است که درصدد برآمدیم تا نمونه هایی از این اسناد را جهت آگاهی ملت عزیز ایران افشا نماییم.

سند از: سفارت آمریکا در ایرانطبقه بندی: سری (Secret) به: وزارت امور خارجه (فوری) جمع آوری شده توسط مأمور سیاسی به نام Stemple موضوع: کمیته واسط (بینابینی) خلاصه:

گروهی به رهبری آقای مهدی روغنی در نظر دارند که کمیته بزرگی را به وجود بیاورند تا بتواند رابط بین دولت موقت بازرگان و کمیته امام خمینی باشد.امید است که تا تاریخ دهم مارس (19 اسفند) ترتیب زمانی آن داده شود.

مهدی روغنی: معتمد روغنی به مأمور سیاسی سفارت (Stemple) در صبح پنجم مارس (14 اسفند) گفت که وی (مهدی روغنی) تعطیلات آخر هفته گذشته را در قم سپری کرده و در آنجا مشغول تشکیل کمیته هماهنگی رابط بین دولت بازرگان و کمیته امام بوده است. او اظهار داشت که از تاریخ چهارم مارس (13 اسفند) رابطه بین دولت بازرگان و کمیته امام بسیار بد و خراب بوده است. همچنین اظهار داشت که هم

ص: 49

اکنون در بسیاری از مکانها کمیته امام از دولت بازرگان اطاعت نمی کند.

روغنی به دنبال تشکیل دادن گروهی است که مشتمل بر 100 نفر در واحدهای 8 تا 10 نفره می باشند که در مسایل مشخص مورد اختلاف، مسئول باشند. روغنی از این افراد اسمی نمی برد ولی گفت که متشکل از عناصر معتبر و با نفوذی از تمام جناحهای موجود در جنبش انقلابی می باشند. مرکز این کمیته رابط در تهران است. همچنین اظهار داشت که هدف اصلی کمیته این است که کمیته امام را به خطی بکشاند تا قدری بیشتر با دولت بازرگان ارتباط و همکاری داشته باشند. وی امیدوار بود که تا در تاریخ 9 و 10 مارس (18 و 19 اسفند) سفری به قم نماید تا ترتیب نهایی را بدهد.

همچنین گفت که امام این عقیده را پسندیده است و الآن گفت و گو با دولت بازرگان ادامه دارد. از وی پرسیده شد (توسط مأمور سیاسی) که آیا تشکیل یک کمیته دیگر جوابگوی مشکلات خواهد بود یا نه؟ روغنی که به وضوح نسبت به مشکلات و عدم وجود قانونمندی در سه هفته بعد از انقلاب ناراضی بود جواب داد که امیدوار است و باید کارهایی حتما انجام پذیرد.

نکته توضیحی از طرف مأمور سیاسی بعد از مذاکرات، در گزارش به واشنگتن: شاید تقاضای روغنی برای ویزای تجارتی به آمریکا نشانگر بهتری از ارزیابی شخصی وی برای دراز مدت باشد.

سند محرمانه - ماه مه 79 از: سفارتخانه آمریکا در تهران به: وزیر امور خارجه، ونس موضوع: ملاقات با مهدی روغنی 1- این مطلب به کلی محرمانه است.

2- روغنی صبح امروز تهران را برای یک سفر چهارتا شش هفته ای به مقصد آمریکا ترک کرد. (Plof) به او اسم پرشت و شماره تلفن او را داد و به روغنی قویا پیشنهاد کرد که با پرشت تماس بگیرد. روغنی از (Plof)پرسیده بود که آیا کسی هست که باید او را ملاقات کند؟ 3- روغنی مایل است که با پرشت صحبت کند و ممکن است به گفت و گوهای محرمانه دیگران نیز تمایل کند.

وی به علت رابطه اش با امام خمینی می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان خمینی باشد.ناس سند از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: مهدی روغنی با توجه به امکان متهم شدن ما به بدبینی، اشاره می کنیم که خوشبینی روغنی به فراخور فاصله او با ایران به طور تصاعدی زیاد شده است. وقتی که در ماه مه فقط برای چهار تا شش هفته رفت، او در مورد وضع قم اظهار ناراحتی می کرد و در فکر این بود که کجای کار انقلاب خراب شده است. اگر وضع برگشته

ص: 50

باشد (گرین کارد) (Green Card) به چه درد او می خورد. ما در یکی از روزنامه های فارسی زبان به مطلبی برخوردیم که یک ماه پیش از کشور فرار کرده است.

رجوع شود به معاملات با شرکت فورد کمپانی لندن.

کپی از نظر اطلاعات، به وزارت داده شده است. یک گزارش وضعیتی از روغنی داده شده است.

فورد اشاره کرده بود که به طور عمده مسایل اصلی حل شده اند، البته در طی مراحل بوروکراتیک می توان انتظار دیر کردن آن را داشت. ما به طور موضعی نمی توانیم تأیید کنیم که آیا پیشرفت حاصل شده است یا نه. روغنی در آمریکا است و وکیل ایرانی فورد به طور موقت خارج از ایران است.

لینگن سند طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: شکایتی در مورد امور تجارتی 1- شکایتنامه تجارتی زیر به وسیله آقای مهدی روغنی به سفارت آمریکا داده شده است.

پدر مهدی روغنی فردی بود که قبل از اینکه آیت اللّه خمینی در سال 1963 (1343) به خارج تبعید شود به مدت 15 روز او را در خانه اش پناه داده بود. بنابراین خانواده روغنی روابط نزدیکی با خمینی و اطرافیان او دارد. خود مهدی روغنی هم در آزاد کردن تفنگدار دریایی، اس جی تی کراس (S.G.T.

KRAUST)به سفارت آمریکا خیلی کمک کرده است. این تفنگدار دریایی بعد از حمله 25 بهمن ماه به سفارت آمریکا به مدت 7 روز بازداشت شده بود.

بنابراین از اقدام فوری در مورد شکایت ایشان قدردانی می شود.

2- خانواده روغنی مدت 27 سال آینده فروش ماشینهای کارخانه فورد را در ایران پیش خرید کرده اند. در اکتبر در جریان ملاقاتی در لندن توافقی شد که کارخانه فورد تعهد کرده است که برای تمام ماشینهایی که در خارج از ایران خریداری می شوند و به ایران آورده می شوند، میزان چهار درصد کمیسیون به آقای روغنی تعلق بگیرد. بعد از این توافق، شرکت فورد خواستار اطلاعاتی در مورد ماشینهای داخل کشور شد. گفته می شود تمام این اطلاعات در اختیار آنان گذاشته شده بود و دو مرتبه توسط نماینده های فورد بررسی شد. در حدود 500 ماشین مطرح است و با روغنی در مورد مبلغ پرداختی به توافق رسیدیم. حالا آقای روغنی می خواهد بداند که چه موقع کمپانی فورد این پول را می خواهد به او بدهد.

رابط در لندن، معاون دیگر عملیات خاورمیانه و آفریقا آقای رودلف بنی فیس است.

3- برای لندن: لطفا وزارتخانه را در موقع جواب دادن مطلع سازید.

برای وزارتخانه: بر اساس اطلاعات تهیه شده در لندن تماس و نامه ممکن است بجا باشد یا نباشد.

4- علاوه بر مشکل کمیسیون، روغنی یک اختلاف نظر دومی هم با شرکت فورد دارد که در مورد فروش شصت (60) دستگاه کامیونهای سنگین به شرکت ملی نفت ایران است. ادعای او این است که

ص: 51

تفاوت بین قیمت صدور شرکت فورد و قیمت فروش به شرکت نفت، حق او است که واسطه می باشد.

شرکت نفت پول فورد را مستقیما داده است. مبلغ پولی که او فکر می کند طلبکار است باید برای او جبران شود. این مشکل ظاهرا به حدود چهار سال پیش برمی گردد و هنوز حل نشده. از هر اطلاعاتی که شما می توانید در مورد موضع شرکت فورد و آمادگی آنها برای انجام پرداخت تهیه کنید، قدردانی می شود.سولیوان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No. 19 Courageous people of Iran ! From the begining of the occupation of the American nest of spies which belong to the Iranian people so as to expose the devilish lines of penetration of the criminal America in Iran and exposing the American spies and agents now captives of the Iranian people , and show to all peoples of the world specially the moslem people the espionage acts of America . We have been successful to a great extent to show how CIA agents begin work here with forged passports as diplomats and monitor plots against the Islamic Revolution . The CIA agents of the embassy used different methods like inviting western educated intellectuals to different parties so as to absorb and use them as information sources, of the internal news. The prowestern intellectuals and dependant capitalists due to their unpopular nature placed themselves in the hands of the plundering America and continue to betray the moslem nation of Iran.

اطلاعیه افشاگری شماره 20

ص: 52

بسم اللّه الرحمن الرحیم 17/9/58 از ابتدای انقلاب دو جریان در بین نیروهای مطرح شده در جامعه مشخص بود.

جریان اول که به انقلاب اسلامی تحت رهبری قاطعانه امام خمینی سخت وفادار بودند و تضعیف رهبری و تفرقه اندازی بین ملت را که یکپارچه به فرمان امام حرکت می کرد، اقدامی ضد انقلابی دانسته و با آن مبارزه می کردند. این گروه خطر عمده را برای انقلاب نه در دیکتاتوری و استبداد و ارتجاع، بلکه در افرادی می دید که هرگز عمق و عظمت انقلاب را درک نکرده و به اسلام به عنوان مکتبی که در هر دوره و زمانی می تواند جوابگوی مشکلات جوامع بشری باشد نمی نگریستند. افرادی که در مقابل فرهنگ و ظاهر فریبنده غرب و به خصوص آمریکا خود را باخته و تسلیم شده و تمام تلاش خود را در جهت حاکم کردن ارزشهای غربی به کار می بردند. این جریان هر چند خود را ملّی، روشنفکر، رادیکال و... قلمداد می کند در اصل وابسته به آمریکاست. آمریکا این شیطان بزرگ و دشمن شماره یک ملت ما، در تمام این بیست و پنج سال که بر ایران حکومت می کرده از این روشنفکران غربزده و خودباخته به عنوان پایگاهی مطمئن استفاده می نموده است و این افراد نیز در بسیاری از موارد در راه خدمت به اجنبی تا حد خیانت به ملت خود، پیش می رفته اند. از این روست که امام امت، خمینی بزرگ، نوک تیز حملات خود را متوجه این غربزدگانی می کند که به راحتی به ملت خود خیانت می کنند.

جریان دوم که از ابتدا با انقلاب اسلامی ایران مخالفت کرده، به حرکت ملت اعتماد و اعتقادی نداشته و نوک تیز حمله خود را متوجه امام نموده بودند و در بسیاری موارد به تقویت روز افزون موقعیت روشنفکران غربزده می پرداختند زیرا آنها را نیز در نهایت با خود در یک خط و در مقابل انقلاب و ملت می دانستند. غربزدگان و عوامل آمریکا نیز از این موقعیت برای خدمت به اربابان خود استفاده کرده و با شعارهای تند و تیز و انقلابی هر روز سعی می کردند نیروهای مخالف بیشتری را پشت سر خود جمع کنند.

تجربه های این چند ماهه پس از انقلاب تا حدودی عناصر صادق انقلابی را از عناصر وابسته به امپریالیسم و نوکران آمریکا جدا کرده و چهره آنها را بر ملت آشکار ساخته است.

اینک ما چهره آقای «مقدم مراغه ای» - یکی از این روشنفکران به ظاهر انقلابی - را برای ملت مسلمان ایران روشن می کنیم.

آقای «مقدم مراغه ای» درصدد بوده است که به هر نحو شده پای آمریکای جنایتکار را که عمری در این مملکت به چپاول و غارت مشغول بوده و ملت به بهای خون دهها هزار شهید پای آن را از کشور کوتاه کرده، دوباره برگردانده و بر مقدرات ملت حاکم کند. آقای مراغه ای آنچنان دلسوزانه به جاسوسان آمریکا توصیه می کند برای آنکه بتوانند در ایران فعالیت کنند، با امام خمینی ملاقات کنند. هر فرد منصفی به خوبی درمی یابد که ایشان به جای اینکه در راه منافع ملت خود گام بردارد، در جهت منافع دولت آمریکا خدمت می نماید. متأسفانه این خائن غربزده خود را منتسب به بزرگان دین هم می کند که این گناهش نیز نابخشودنی است.

ص: 53

سند گزارش ملاقات با رهبر نهضت رادیکال، مقدم مراغه ای 1- متن کامل 2- خلاصه: رهبر جنبش رادیکال، مقدم، ضمن تماس با سرپرست دپارتمان، نظرات خود را در مورد مسایل جاری اظهار داشت و خیلی تأکید کرد که کاردار با خمینی تماس بگیرد که او (خمینی) ایرانیها را متقاعد کند که دولت آمریکا انقلاب ایران را پذیرفته است. تمام 3- مقدم مراغه ای عضو مجلس خبرگان در بررسی قانون اساسی است. با او طی بحثهای گوناگونی که درباره مسایل مختلف در تاریخ سپتامبر داشته ایم، در پاسخ به این سؤال که آمریکا چگونه می تواند روابط خود را با ایران بهبود بخشد، گفت: کاردار آمریکا هر چه زودتر با خمینی تماس بگیرد.

مقدم دلواپس به نظر می رسید که: آمریکا از ماه مه هیچ گونه تلاشی برای ملاقات نکرده است و تأکید کرد که مشکلات هر چقدر باشد باید فورا تقاضای ملاقات بکند. مقدم اشاره کرد اینکه شما می گویید وقتش نشده، وقت مناسب هیچ وقت دست نخواهد داد چرا که خمینی اکنون پیر است و کاملاً غیرقابل انعطاف. اگر خمینی ناگهان قبل از ملاقات آمریکا با او فوت کند حتی میانه روها که با خمینی کاملاً موافق نیستند آمریکا را مورد انتقاد قرار خواهند داد و خواهند گفت که عدم ملاقات آمریکا با ایشان، عدم پذیرش انقلاب بوده است و خیلیها آمریکا را مقصر مرگ خمینی خواهند دانست.

4- مقدم درباره وضعیت سیاسی امیدوار بود، بدون اینکه خوشبین باشد. او احساس می کند که خمینی در حال حاضر از پشتیبانی توده ها برخوردار است و در طول چند هفته گذشته پافشاری زیادی روی جمهوری اسلامی کرده است. او روشنفکرها را از خود دور می کند و به زودی متوجه این اشتباه شده و اوضاع را سر و صورت خواهد داد.

مقدم گفت که خمینی عقیده ولایت فقیه را تأیید می کند ولی معتقد است که فقیه نباید قدرت سیاسی داشته باشد. او می گوید قانون اساسی در 3 یا 4 هفته تمام می شود.

در پاسخ سؤال پرخت (Precht) گفت که او با بهشتی در مورد تغییر احتمالی قوانین تصویب شده صحبت کرده و بهشتی گفته است که در صورت هماهنگ و باثبات نبودن قوانین تصویب شده، آماده است که آنها را دوباره مرور کند. او گفت که بازرگان نیز قبلاً همین تقاضا را از بهشتی کرده بود. او چندان امیدوار نیست که تغییری در فرم فعلی قانون اساسی داده شود. مقدم فکر نمی کند که با مشکلات فعلی در کردستان وقت مناسب برای رفراندم باشد. اگر متون اصلی، به خصوص شیعه و سنی عوض نشوند اوضاع رفراندم شاید برای دولت، مساعد پیش نرود.

5 - مقدم گفت که خیلیها از شریعتمداری به خاطر عدم رهبری انتقاد می کنند در صورتی که این انتقاد نابجاست و خمینی قدرتمندتر از آن است که شریعتمداری فعلاً بتواند با او مقابله کند؛ ولی البته وقتش خواهد رسید. او افزود که آذربایجان مترصد اشاره اوست.

6- از مقدم درباره احتمال صلح در کردستان سؤال شد، جواب داد در شرایط فعلی هیچ امکانی برای موفقیت مذاکرات صلح وجود ندارد. اگر دولت چنین اقدامی را شش ماه پیش می کرد امکان داشت ولی اکنون دیر شده است. او هیچ گونه پیشنهادی برای صلح نداشت.

7- در پایانِ صحبت، مقدم تأکید کرد که ملاقات کنندگان بیشتری به طور رسمی و غیر رسمی، مانند

ص: 54

رمزی کلارک و ریچارد کاتم، برای جلب رضایت و قانع کردن ایرانیان در امور مختلف سیاسی به ایران بیایند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام IN THE NAME OF GOD THE BENEFICIENT THE MERCIFUL Disclosing Announcment No. 20 From the begining of the revolution two lines and currents existed within the society.

The First line is strongly faithful to the Islamic revolution under the leadership of Imam , Khomeini, they considered weakening the leader ship and diviging the people who were united on orders of Imam khomeini as anti revolutionary acts and they fought this . This group saw the main danger for the revolution not dictatorship despotism or backwardedness but they saw this danger in individuals who never understood the depth, and greatness of the revolution and who did not view Islam as a school which could in any age present solutions to the problems of human societies. Individuals who lost thir identity afore the decieving appearances of the west and particularly America. And who desperatly sought to impose and dominate western values, although this line claimed to be popular, intellectual radical, and etc.

in reality it was dependant on America. American government this strong devil and number one enemy of the people , in all of this twenty _ five years that it reigred in Iran it used these westernized intellectuals as a secure base. Thus Imam of the people great Khomeini directs his attachs on these westernized people who betray their people very easily.

The second line which has from the begining opposed the Islamic Revolution of Iran had no faith and assurance in the people,s movement and they directed their attacks against Imam Khomeini and strenothened in many cases the position of the westernized intellextual. The experiences lf the past months has separated to some extent the noble revolutionary elements from the elements dependant on imperialism and has exposed their face to the peoples of the world.

Now we expose the face of moghadam Maraghaie one of the apparently revolutionary intelectuals.

Mr . Moghadam Maraghaie was seeking to reimpose US dominance on Iran after it had exploited the resourcers of the people and at the expense of the blood of thousands of Martyrs.

مقدمه افشاگری شماره 3

ص: 55

بسم الله الرحمن الرحیم بافتح جاسوسخانه و مرکزتوطئه آمریکاذهنیتهای ملت مظلوم و همچنین ملتهای مستضعف درمورد نقش بسیار گسترده وجهنمی شیطان بزرگ به عینیت مبدل گشت آنچنان که آمریکای جنایتکار را متزلزل نمود و او به دنبال رسوایی بزرگی در سیاستهای ضد بشری خود قرار گرفت.

آمریکای جهانخوار استراتژی و هدف خود را در ایران بر این بنا نهاده بود که با ایجاد شرایطی برای روی کار آمدن یک دولت میانه رو و متشکل از عناصروابسته منافع خود را تأمین و جلوامواج طوفانزا و دشمن شکن انقلاب اسلامی را بگیرد. در این رابطه مرکز هدایت توطئه های آمریکا در منطقه و ایران یعنی لانه جاسوسی ٬ نقش بسیار فعال و گسترده ای جهت به انحراف کشیدن مسئولین و دستگاههای اجرایی و نفوذ در ارگانهای دولتی و غیره و همچنین کنارزدن انقلابیون وایجادجومسموم علیه آنها مانندروحانیت مبارز ٬ سپاه پاسداران انقلاب و نهادهای انقلابی تعقیب می نمود.

این کتاب را که حاصل و منتخب یکسری از اسناد و تحلیلهای لانه جاسوسی در امور فوق است به خدمت ملت آگاه و رزمنده تقدیم می داریم تا با وقوف کامل بر نقشه های دشمن شماره یک با هوشیاری دقیق و عزم راسخ در جهت مقابله با آنها گام بردارند و نقشه های این توطئهگران را خنثی نمایند.

از خداوند بزرگ توفیق پیروی از راه امام امت را که در هم کوبنده توطئه های توطئهگران است خواستاریم.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

دید کلی آمریکا راجع به انقلاب اسلامی ایران

اشاره

بخش.

نظر آمریکا راجع به اوضاع کلی انقلاب در ایران (دید کلی) «از دیدگاه من انقلاب که ناگهان با پیروزی خود در فوریه گذشته روبرو شد شورشی بود علیه برتریها و مزیتها...

به طور خلاصه انقلاب علیه برتریها و غربی شدن سریع رخ داد. به نظر من در نظر گرفتن این مسئله که ما همه جا در پی افزودن منافع آمریکا توسط مداخله در امور باشیم بر ایرانیان اثر گذارد. البته میل برای ارتباط وجود دارد ولی توسط مخالفت با غربی شدن و اختلاف طبقاتی پوشانده شده است.

ایران هنوز راه زیادی را باید بپیماید تا با برنامه های (CIA) دفتر همکاری های بین المللی آمریکا منطبق گردد. کشور از یک انقلاب خالص سر به در آورده و اعضای رژیم سابق اکثرا یا اعدام شده اند یا متواری اند یا در برزخ طاغوت زندگی می کنند.

یک تحلیل از ساخت قدرت در ایران بعد از انقلاب، خمینی و دیگر آیت اللّه ها را در رأس می گذارد؛ به همراه دیگر روحانیون شیعه که برای مجلس انتخاب شده اند و اکنون در حال تدوین قانون اساسی هستند.

سپس نوبت ملاها می رسد که در داخل دولت موقت، دادگاههای انقلاب، کمیته ها و تشکیلات شبه نظامی قرار دارند و در درجه سوم من سیاستمداران را جای می دهم (مثل بازرگان) که توانسته اند خود را ارزشهای اسلامی غالب تطبیق بدهند و یک کنترل عاریه ای بر سکان تشکیلات دولت موقت یا شبه دولت

ص: 56

از جمله صنعت نفت داشته باشند. درجه چهارم دزدان دریایی که فرماندهی گروههای شبه نظامی (پاسداران) کمیته های انقلاب را به عهده گرفته اند می باشد. در پایان ملاهای ساده جای می گیرند که به توده ها در دهات و شهرها خدمت می کنند که پشتیبانی متعصبانه آنها بزرگترین منبع قدرت خمینی و آیت اللّه ها می باشد.» (از نامه جان کریو از روابط عمومی سفارت به تد کوران - آژانس اطلاعات بین المللی آمریکا واشنگتن واشنگتن D.C) 12 مهر 58

بخش 1
راجع به امام خمینی

«... روش اتخاذ تصمیم خمینی آرام و سنجیده است. او با صبر بی پایان همه نقطه نظرها را گوش می کند و به هنگام اخذ تصمیم او تنها و بدون واسطه اقدام می کند. وقتی وی تصمیمی می گیرد قاطعانه از آن دفاع می کند...

... در جلسات انفرادی با غربیها یا آنها که تمایلی به غرب دارند خمینی بسیار بی تفاوت است و عکس العملی در مقابل مطالب مورد بحث ندارد. اگر مطلبی می خواهد بگوید به روش معمول خود قاطعانه بیان می دارد. مذاکره به روش معمول (بده و بستان) با خمینی مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اینکه کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند بسیار کم است زیرا او به این گونه افراد با دید تحقیر و ظن می نگرد...»

در مورد سپاه پاسداران

«1- این سپاه به عنوان چشم و گوش انقلاب اسلامی عمل می کند و به عنوان نیروی مخصوص امام جهت درهم کوبیدن هر نوع حرکت ضد انقلابی از هر طرف که بر علیه دولت اسلامی باشد وارد عمل می شود.

2- به عنوان نیروی به موازات ارتش عمل کرده تا اینکه از نظر نیرو هم سطح آنها شود و بتواند از هر نوع انحراف در میان ارتش جلوگیری کند.

3- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر کلیه وظایف کمیته امام نظارت داشت تا اینکه مسئله ای غیرقابل حل نماند.

4- سپاه پاسداران انقلاب به عنوان یک نیروی حافظ در داخل عمل کرده و همچنین به دیگر نیروهای قانونی داخلی کمک می کند تا اینکه وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند و با کوچکترین اخطار آماده حرکت به هر نقطه ای باشند.

5- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نگهبان سرسخت انقلاب اسلامی عمل می کند. این افراد را با شوق و ذوق میهن دوستی و روحیه فداکاری اسلامی تعلیم می دهند.

(از ساندرز به کوران 12 مهر 58) (تحلیل ارتش ایران) 6- سپاه پاسداران تحت کنترل اداری و اجرایی هیچ کدام از وزرای دولت نیست ؛بلکه تحت کنترل مستقیم امام، توسط کمیته مرکزی انقلاب اسلامی خواهد بود. (از افشاگری شماره 5)»

در مورد مردم

ص: 57

«... مسایل جدی نسبت به ایالات متحده در دیدگاه مردم ایران وجود دارد که احتمالاً برای مدتی با روابط آمریکا - ایران مقاومت می کند. این مسایل با اطلاعات ضد آمریکایی که به طرف ایران در داخل ایران در جریان است نضج می گیرد. ایرانیها شدیدا مظنون بوده و معتقدند که ما هم آواز با اسرائیل و شاه و عربستان سعودی و حتی عراق و کمونیستها مشغول توطئه علیه آنها هستیم.

(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی شماره 20313 مهر 58) ... من معتقدم که در مورد ایران بعد از انقلاب که گروهها بدین حد ضعیف می باشند قدرت واقعی منوط به اعتماد و جلب احساسات توده مردم است هم اکنون هیچ گونه تشکیلات و گروهی که بتواند اعتماد و احساسات برانگیخته شده مردم را هر چقدر هم غیر واقعی باشد جلب کند وجود ندارد.» (از نامه ساندرز به تد کوران در تاریخ 12 مهر 58)

راجع به کمیته ها

«دستگاه حکومت ایران بین دولت موقت اسلامی مهدی بازرگان و کمیته های انقلاب که به وسیله امام خمینی و رهبران مذهبی هدایت می شوند تقسیم می شود. تشکیلات کمیته ها به تعداد زیادی مستقل از حکومت عمل می کنند و خمینی شخصا به هر که دستور می دهد. غالبا برخوردهایی بین این دو تشکیلات صورت می گیرد و اینها در سیاست خارجی ایران انعکاس دارد. کمیته ها خارج از ضوابط دولتی گزارشات را مستقیما به خمینی می رسانند.

* ادامه پاراگراف بالا راجع به کمیته ها به موضوع امام و دولت موقت برمی خورد.

«بازرگان - و بسیاری از همقطاران او - تمایل دارد که سیاست خارجی ایران و مسایل امنیتی را در قالبهای سیاسی رایج حل کند. تاریخ روابط ایران و روسیه بر دوش آنها سنگینی می کند. آنها کلاً محافظه کار بودند. دعوای اصلی آنها هزینه های زیادی بود که سیاست شاه بدون در نظر گرفتن نیازهای کشور خرج می کرد و نیز گرفتاریهای ایران در خارج مرزهایش برای نگهداری سیاست غرب (آیت اللّه و طرفدارانش بدبینی قابل ملاحظه ای به روسیه دارند ولی دیدگاههای خارجی آنها در این لحظه مقدمتا بر پایه دشمنی با شاه و کارهایی که کرده است و پایه گذاری اسلامی و عملیات انقلابی بنیان گذاشته شده است).

(از نامه چارلز ناس به وزارت امور خارجه آمریکا مورخ 20 اردیبهشت 58) «همان طور که امور داخلی ایران به دو شاخه رسمی و غیر رسمی تقسیم یافته، سیاست خارجی آن هم، چنین است. این سیاست بین دو جریان افکار انقلابی اسلامی و جریان محافظه کارانه - سیاسیون ملی گرا - در حال نوسان است، نشانه های مشخص از آنجا مشاهده شد که در عرصه بین المللی یک گرایش به سوی کشورهای رادیکال و نیز دوری جستن از اعراب میانه رو پدید آمد: حملات دائمی لفظی به اسرائیل و صهیونیسم و بدگمانی نسبت به ابرقدرتها جناح دیگر تمایل به همکاری دولت با دوستها و کوشش در جهت بنای یک اقتصاد مدرن. این سیاستهای دوگانه تا زمانی که دولت دائمی مستقر نشده باشد

ص: 58

و یا این دولت تعویض نشده باشد ادامه دارد. کوشش ما برای معتدل کردن سیاست رادیکال در موقعیت فعلی بسیار محدود است.

ادامه برخورد بین این دو دیدگاهها تابعی است از کوششهای داخلی رژیم و پیشرفتش. این دوگانگی بین دولت رسمی و کمیته ها به سردی خواهد گرایید سپس اندیشه ها و افکار و رفتارها ترکیب شده و درجه بالاتری را کسب خواهد کرد. اگر این برخورد به آرامی نگراید در اوضاع خارجی ایران تأثیر خواهد داشت و این حالت تا موقعی که یک تشکیلات اسلامی نهایتا مستقر نشود و یا اینکه دولت ساقط شود و یا رفتارش را عوض کند ادامه خواهد داشت. انتصاب اخیر دکتر یزدی - یکی از مشاوران نزدیک خمینی - به سمت وزیر امور خارجه به جای یکی از رهبران ملی - دکتر کریم سنجابی - قسمتی از کوششی بود برای تغییر جهت سیاست خارجی در جهت نظریات امام خمینی. ضمنا یزدی از دنیای پیشرفته است و احتمالاً می تواند شرایط را درک کرده و بهتر از بقیه، امام را به بازرگان مرتبط کند.

در ماههای اخیر، ما و دیگر دولتیها در زمینه سیاست خارجی ایران با یک تشکیلات ناپایدار روبرو بوده ایم. خطوط اصلی سیاست - مخصوصا خارجی - به وسیله آیت اللّه طراحی شده. به عنوان مثال آیت اللّه دستور قطع روابط مصر را بدون مشورت با دولت داد. در واقع وزارت امور خارجه بازیچه دست آیت اللّه است. رئوس کلی سیاست خارجی ایران چنین است:

1- کوشش فراوان برای اتحاد اسلامی 2- دشمنی عمیق با اسرائیل 3- روابط نزدیک و حسنه با سازمان آزادیبخش فلسطین 4- کشش به سوی رادیکال شدن و مواجهه با کشورهای عربی. وارد شدن از کشورهای عرب محافظه کار و رفقای نفتی ایران.

5 - حمایت شفاهی از جنبشهای انقلابی دنیای سوم مانند زیمبابوه 6- برقراری روابط با کشورهایی که شاه با آنها روابط نداشت؛ مثل لیبی و کوبا 7- ادامه بدگمانی و بدبینی و حملات پراکنده به آمریکا و شوروی 8 - شرکت در جنبش کشورهای غیر متعهد 9- بالا بردن قیمتها در OPEC 10- اتخاذ سیاستهای تندروانه در صحنه سیاسی و اقتصادی بین المللی (از نامه چارلز ناس وزارت امور خارجه آمریکا 20 اردیبهشت 58 راجع به کمیته ها ”قانونهای به ستوه آورنده و رنج آور کمیته ها مانع از انتقال بی دردسر لوازم خانه آمریکاییها و فرستادن آن به آمریکا می شود. در خلال هفته اخیر 45 % از فعالیتهای شخصی خارج از محوطه را تا اطلاع ثانوی به تأخیر افتاده. از آنجایی که افراد کمیته خواستار جستجوی Maag محبوس کرده. پرواز %100 ازوسایل هستند.تماسهای رایزنی خیلی کم شده است واگر هم برقرارشودبه نتیجه ای نمی رسد ٬ به خصوص اگر پای کمیته ای هم در کار باشد.“ ”از طرف دیگر من معتقدم که دولت سعی و کوشش خواهد کرد برای متعادل کردن روابط دو طرفه

ص: 59

سیاسی با آمریکاوسایر کشورهای غربی ملاقات اخیربنده بانخست وزیر وهمردیفان وزیرش٬تمایلات آنها را به طور واضح برای بستن قرارداد تکنیکی و اقتصادی شامل قطعات یدکی و حضور مستشاران در زمینه نظامی نشان دهد. آنها علاقه مندند که برای گسترش اسلام از امکانات اقتصادی و نظامی استفاده نشود.حدی را که محافظهکاران درزیر نام ملیت بر علیه ایدئولوژی ادعامی کنند قابل اندازهگیری نیست و بیشتر ربط دارد به برداشتهای سیاسی مردم تا یک فشار خارجی.

... اگراین دولت دوام پیدا کند روابط اقتصادی و سیاسی چنان خواهد بود که یک موقعیت بهتری برای ما به دست خواهد آورد.“ (از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا محرمانه) 20 اردیبهشت 58 Charles - Nass نویسنده چارلز ناس راجع به امام ”عقاید وابستگی به آمریکا در بین دولت موقت و خمینی متفاوت است و فعالیتهای ضد آمریکایی خمینی افزایش یافته است.

عقایدخمینی ضد هر گونه خارجی است مخصوصاً آمریکا.او مایل است که روابط کلی با آمریکاقطع شود و نپذیرفتن کاملتر ٬ ضعف دولت موقت را در برابر خمینی آشکار نمود.

دولت آمریکاروابط تازه ای را براساس ضوابط دولت موقت ایجاد کرده است که اگر مثل گذشته استوار و محکم نیست ولی دوستانه و همکاری طلبانه است. با اینکه دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی برده است ٬ خمینی و اطرافیانش در این فکر نیستند.

خمینی دارای عکس العملی قاطع و سازش ناپذیر و سخت است ولی روش بازرگان که میانه رو است قدری توأم با سازش ضعیف است و روابط بهتری با خارج دارد. او قصددارد که اوضاع اقتصادی کشور را دوباره رو به راه کند.“

جریان امام خمینی

اسناد زیر به خوبی مقابله انقلابی امام خمینی را با آمریکای جهانخوار نشان می دهد؛ به خصوص آمریکا. جریان امام خمینی و سازش ناپذیری، آن را متصل به مردم و خواست توده های مسلمان که کاملاً در مقابل آمریکا هستند و سازش ناپذیر، به آمریکا ظنین بوده و او را همانند اسرائیل دشمن سرسخت خود می دانند می بیند. نهادهای انقلابی که از اول انقلاب با تأیید امام خمینی برای پیشبرد انقلاب اسلامی تأسیس شدند نیز در نظر آمریکا در جریان امام قرار دارند و آمریکا به خوبی خود را در مقابل آنها می بیند و سعی در متلاشی کردن و تعدیل نیّات انقلابی این واحدهای انقلابی دارد.

سیاست آمریکا در مقابل جریان خمینی که جریان رادیکال و افراطی انقلاب اسلامی است چنین عنوان می شود:

«1- در حال حاضر من هیچ راه حل سریع و مؤثری که سیاست خارجی نوین ایران را معتدل نماید نمی بینم.

از فرصتهایی که به دست می آید ما سعی می کنیم که ذهن امام خمینی و طرفدارانش را تعدیل کنیم.(از سفارت به وزارت امور خارجه مورخ اردیبهشت 58)

ص: 60

2- ما باید هر چه زودتر پیام یا نماینده ای نزد خمینی بفرستیم. اگر چه او ضد آمریکایی سرسختی است و همچنین ممکن است در ملاقات ما را بکوبد ولی این امر یعنی ملاقات، ما را به او نزدیک خواهد کرد و مسایل مهمتر را می توانیم به او برسانیم و هم چنین سوءظن او را کم می کنیم.

ولی تماس با او نباید دوستان غیر مذهبیمان را از دست بدهد و همچنین دیدار با خمینی می تواند وسیله ای شود برای تماس با دیگر روحانیون؛ زیرا تا خمینی ما را نپذیرد آنها ما را نمی پذیرند.(از ساندرز به نیوسام - شهریور 58 - محرمانه) 3- هدف از ارتباط، تصادفات و در آغوش کشیدن روحانیون نیست. بلکه باید خمینی را مطمئن سازیم که غرب، انقلاب اسلامی ایران را پذیرفته و تصمیم به هیچ گونه مداخله در اوضاع داخلی ایران را ندارد و اوضاع فعلی سرچشمه ای از ضعف دولت بازرگان است.

موضوعی که خیلی با کمال نرمش و ملایمت باید به آیت اللّه پیشنهاد شود این است که بگوییم اگر بخواهیم جلوی دخالت بیجای کمونیستها را بگیریم بازرگان به یک پشتیبان دیگر احتیاج دارد. ما هیچ گونه پیشنهادی که کدام کشور اول پشتیبانی کند نداریم ولی شاید فرانسویها که در گذشته هم پشتیبان خمینی بوده اند و این بهترین وضع باشد.»(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی 21 مهر 58 شماره (20313 سرّی و حساس)) *** آمریکا سعی دارد قاطعیت و سازش ناپذیری امام را با ملاقات با او و وعده و وعیدهای شیطانی خود درهم بشکند و بدین وسیله وضعیت خود را در ایران مشروعیت ببخشد و ذهن دیگر روحانیون را برای ملاقات آماده نماید.

همچنین می خواهد با ترسانیدن امام از موقعیت کمونیستها وجود خود را ثابت نماید و بگوید که می تواند نقش مؤثری در این زمینه داشته باشد.

و همچنین درصدد است که منافع خود را در ارتباط با دیگر گروهها از دست ندهد و اگر در آینده آنها قدرت گرفتند ابتکار عمل را از دست ندهد.

ولی آمریکا نمی داند که شعار اساسی انقلاب اسلامی ما (نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی است).

بنابراین نه امام و نه توده هایِ به پا خواسته، هرگز در مقابل جریانات مخالف و مشکلات به دامان ابرقدرتها در نخواهند غلطید. جریانات 9 ماهه انقلاب و نپذیرفتن هیچ یک از افراد آمریکایی از جانب امام خمینی به خوبی گویای این مسئله است.

اما بزرگترین سد در مقابل نفوذ آمریکا جریان قوی و توده ای امام خمینی است که اجازه نفوذ آمریکا را در ایران نمی دهد و این آمریکاست که در مقابل این سد محکم و سازش ناپذیر احساس خطر کند.

سیاست آمریکا در مقابل حرکت توده های میلیونی

«1- در بهار یک نقش فعالانه داشتیم که با تظاهرات بر علیه سنای آمریکا از بین رفت.

(منظور تظاهراتی است که توده های مسلمان در سراسر ایران بر علیه سنای آمریکا در مورد محکوم کردن دادگاههای انقلاب اسلامی برپا گردید.) 2- چگونه می توانیم جو ضد آمریکایی را در ایران به نفع خود عوض کنیم. اگر چه این موضوع با روابط

ص: 61

ایران با آمریکا بستگی دارد ما می توانیم با تأکید بر روی حقوق بشر و تأیید انقلاب آن را تعدیل کنیم.

3- آژانس ارتباطات (ICA) بین المللی آمریکا بیشترین سعی خود را برای هر چه بهتر شدن پیوند ایران و آمریکا گسترش دهد.

4- ایجاد میتینگ به نفع روابط ایران و آمریکا.

5- ایرانیها با وجود تکذیب های مکرر، عمیقا ظنین هستند که ما در رابطه با شاه، اسرائیل، عربستان و عراق و حتی کمونیستها بر ضد آنها مشغول نقشه کشی هستیم.

6- چون ایرانیها در مورد ما لفظ امپریالیست و صهیونیست به کار می گیرند ما نمی توانیم با خیلی از آنها راجع به این حرفها صحبت عمیق بکنیم (مسئله اعدامها و حقوق بشر) بلکه با توجه به منافع ما و حاد نشدن روابط با ایران ما باید روابطمان را با ایران محدود کنیم.

7- ما با استفاده از مسئله اعراب و اسرائیل می توانیم روی افکار ایرانیها مؤثر واقع شویم و با مطرح کردن نفوذ فلسطینیها در وقایع جنوب و مناطق نفت خیز این مسئله را عملی کنیم ولی هنوز از رهبران مذهبی، روابط نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین دارند.

8- برای مثال فرستادن افراد مهم برای ملاقات با افراد مذهبی و غیر مذهبی و همچنین به کار بردن VOA (صدای آمریکا) که پیامهای سیاسی را بدهد و زبان انگلیسی بیشتر یاد داده شود و مجله منتشر گردد.» (از ساندرز به نیوسام شهریور 58. محرمانه *** سیاست آمریکا در ایران این است که بتواند اعتماد و احساسات مردم را بسود خود جلب نماید. مسئله حقوق بشر که از حربه های پوسیده امپریالیسم آمریکاست برای دلسوزی و جلب انسان دوستی مورد استفاده قرار گرفته است غافل از اینکه توده های میلیونی با تظاهرات متعدد خود این نقشه های پوسیده را در هم شکسته اند و این به تأیید خودشان نرسیده است.

با طرح مسئله حقوق بشر، تأیید انقلاب اسلامی، ایجاد میتینگ های سیاسی در مورد انقلاب اسلامی ایران، فرستادن افراد مهم آمریکا برای ملاقات با شخصیتهای ایرانی و استفاده از پخش مستقیم صدای آمریکا به زبان فارسی می خواهند افکار عمومی ایران را در حالتی نگه دارند که طرفدار و یا حتی مخالف آمریکا و نفوذ امپریالیستی او نباشد و ایرانیها دیگر در مورد آمریکا لفظ امپریالیست و صهیونیست را به کار نبرند. ولی آمریکا خود نیز می داند که ملت ایران شدیدا به آمریکا ظنین بوده و او را عامل اصلی جنایات شاه خائن در ایران می داند.

همچنین آمریکا سعی دارد که در افکار عمومی توده های ما ایجاد تخریب نماید و آن را منحرف کند و با ایجاد جنگ روانی و اغتشاش محیط انقلابی را مغشوش کرده به نفع خود بهره برداری کند.

استفاده از مسایل فلسطین و ناراحتی از طرفداری یکپارچه ملت ایران از آرمان فلسطین، آمریکا را می آزارد و سعی در مخدوش کردن این حمایت می کند و به متهم کردن و خراب کردن وجهه فلسطین در ایران دست می زند و یا با استفاده از طرحهای زیر، سعی در ایجاد بلوا و اغتشاش می کند که به وسیله عمال و منابع ایرانی خود که سرسپرده امپریالیست ها هستند نیات خود را عملی کُند سند زیر گویای این مسئله است.(جان گریوز) من دو سناریو (برنامه و طرح) را که می تواند منجر به هرج و مرج گردد در نظر دارم.

ص: 62

1- یکی نیروهای تمرکز یافته ای که توسط نارضایتیهای منطقه ای و قومی تحریک شده باشند و اگر با اینها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند و یا اقتصاد سنتی را از هم بپاشد و یا جوری ملی گرایی را خراب کنند که توده ها با رهبران مذهبی بی عرضه خود مخالف شوند.

2- نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادر مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس یا محیط خشونتهای افراطی که باعث نارضایتی عمومی و همچنین به شیوه قبل از انقلاب، چهلم هایی بعد از چهلم گرفته شود. (از روابط عمومی سفارت به کوران مهر 58) شماره 20547 این شیوه های مبارزه با انقلاب اسلامی ایران به خوبی نشان می دهد که سیاست قبول و به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی و رفع سوءظن های مردم بر علیه آمریکا همه و همه فریبهای این امپریالیست خونخوار است که هدفی جز سلطه دوباره بر ایران و در نهایت متلاشی شدن انقلاب اسلامی توده های ملت ندارد.

اما همه برنامه های فرهنگی سیاسی که آمریکا می خواهد برای انقلاب ایران تدارک ببیند به وسیله یک مؤسسه فرهنگی اعمال می شود به نام (CIA)یا مرکز ارتباطات بین المللی آمریکا که ما در ایران آن را بیشتر به نام انجمن ایران و آمریکا می شناسیم. نظر به اهمیت فراوان این مرکز در بخشی جداگانه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

همچنین آمریکا سعی دارد که با استفاده از جشن هجرت پیامبر اکرم احساسات مذهبی مردم را نسبت به آمریکا و به نفع آمریکای جهانخوار تحریک نماید و بهره برداری کند و یا حداقل از حملات توده های مردم نسبت به آمریکا بکاهد.

***

جشن هجرت در ایالات متحده

از: سفارت آمریکا در تهران به: کمیته داخل دولت آمریکا واشنگتن D.C موضوع: جشن هجرت در ایالات متحده.

1- آیت اللّه خمینی امروز به شورای انقلاب و دولت موقت ایران دستور داد که با برنامه های انقلابی به استقبال آغاز پانزدهمین قرن هجرت بروند تا عظمت و فرخندگی این موقعیت را بنمایانند.

2- فورا اطلاعات مورد نیاز در زمینه طرحهای ایالات متحده به منظور بزرگداشت (هجرت) را به نحوی که با جشنهای ایران مرتبط باشد پست نمایید.

3- اگر ایالات متحده در نظر دارد که جشن های هجرت را با شرکت بعضی از ایرانیها برگزار نماید، جزئیات لازم را بفرستید.

لینگن - کاردار سفارت آمریکا در تهران

در مورد سپاه پاسداران

سفارت آمریکا سعی بر این داشت که همه حرکات سپاه را زیر نظر داشته باشد و اطلاعات کافی و لازم از تشکیلات، طرز فکر و افراد و فرماندهان سپاه که یک واحد انقلابی و مردمی است داشته باشد و این به

ص: 63

خوبی نشان می دهد که آمریکا از هر واحد و ارگان مردمی و انقلابی بشدت وحشت دارد.

سیاست آمریکا در مقابل این واحد، نفوذ در آن، داشتن افرادی که بتوانند اطلاعات لازم را به سفارت برسانند و کنترل این واحد است.

*** «سیاست ما در مقابل ایران طوری بوده است که ما در چشم ایرانیها و حتی آمریکائیها و دیگر ملیتها ضعیف به نظر می رسد و این پاسداران دولت موقت بودند که در 24 ماه مه پرچم آمریکا را در سفارت پایین کشیدند و به تظاهر کنندگان برای آتش زدن دادند، این بی حرمتی ها و نپذیرفتن کاردار اینها ضعف ما را نشان می دهد نه صبوری ما را» (از تحلیل نقش آمریکا در ایران از استمپل به وزارت امور خارجه آمریکا) افشاگری شماره 5 ما که نشان دهنده یک برآورد دقیق از تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستانها و تهران است نشان دهنده حساسیت بیش از حد آمریکا از سپاه است چارت سازمانی - تعداد افراد نظامی، فرمانده ها و نوع روابط آن مورد نظر بوده است.

سیاست آمریکا در قبال کمیته های انقلاب اسلامی

از آنجا که تحلیل کاملاً مشخصی راجع به کمیته ها در دسترس نیست، ولی از کل تحلیل ها و اسناد چنین بر می آید که با توجه به شناختی که سفارت از ماهیت کمیته ها دارد سعی دارد به وسیله فشار روی سیاسیون وابسته به سفارت به تعطیل کمیته ها کمک کند و کلاً هدف سفارت منحل شدن و نابود شدن کمیته ها بوده است؛ زیرا در عملیات جاسوسی و بسیاری از زد و بندهایی که با سیاسیون و عوامل خود انجام می داده اند، در عمل به وسیله افراد کمیته های مختلف در سراسر ایران خنثی می شده است، این امر در اوایل انقلاب که عملیات کمیته ها تعیین کننده تر از این اواخر بوده بشدت مشهود است.

همچنین آمریکا سعی دارد، منابع جاسوسی خود را در کمیته ها مستقر کرده و از افراد ایرانی سرسپرده امپریالیسم استفاده کرده و اطلاعات کسب کرده و یا در مواردی وارد عمل شود.

وجود جمشید ایرانپور در کمیته انقلاب اسلامی اصفهان دال بر این قضیه است، همچنین مهدی روغنی که دارای نفوذی در کمیته ها بوده است.

*** «بنا به گفته یک منبع نزدیک به کمیته انقلاب، توضیح مختصری در مورد وحشیگری جاری مربوط می شود به این حقیقت، که تقریبا همه روحانیونِ مسئولِ محاکمهِ افراد دولت سابق، افسران نظامی و پلیس که دستگیر شده اند خودشان تحت بدرفتاری بوده اند، بنابراین طرز تلقی آنها عموما انتقام جویانه می باشد.» *** طبیعی است که بعضی از برداشتهای منابع و سفارت با اندک توجهی غیر واقع بودنش به خوبی مشخص و هویدا می شود از جمله ادعای فوق به خوبی نشان دهنده دید غلط سفارت و منابع از عمل انقلابی و اسلامی دادگاههای انقلاب است که مورد تأیید قاطعانه امام خمینی و ملت مسلمان بوده است.

اطرافیان خمینی

ص: 64

«ساخت قدرت در ایران بعد از انقلاب، خمینی و دیگر آیت اللّه ها را در رأس می گذارد و به همراه روحانیون شیعه که برای مجلسی انتخاب شده اند که اکنون در حال تدوین قانون اساسی است، سپس نوبت ملاها می رسد که در داخل دولت موقّت، که دادگاههای انقلاب، کمیته ها و تشکیلات شبه نظامی رخنه کرده اند، در درجه سوم سیاستمداران را جای می دهم، مثل بازرگان ... در درجه چهارم دزدان دریایی که فرماندهی گروههای شبه نظامی (پاسداران) و کمیته های انقلاب را به عهده گرفته اند می باشد و در پایان ملاهای ساده جای می گیرند که به توده های در دهات خدمت می کنند که پشتیبانی متعصبانه آنها بزرگترین منبع قدرت خمینی و آیت اللّه ها می باشد.

(از نامه به تد کوران به وسیله جان گریوز و ساندرز مورخ 12 مهر 58)

بخش 2
نظرگاه آمریکا در مورد دولت موقت

بخش 2 1- در مورد اطلاعات در مورد عراق من راهنمایی وزارت را در این مورد خواستارم. از نقطه نظر منافع ما، در اینجا جواب مثبت می تواند عواقب سودمندی داشته باشد. سهیم کردن دولت موقت در ارزیابی های ما از دولت عراق می تواند معرف این باشد که آمریکا توجه زیادی به ثبات در منطقه خلیج فارس دارد.

فرض کنیم که آنچه را ما به دولت موقت می دهیم معرف این باشد که دولت عراق قصد جنگ ندارد. این ممکن است از بعضی نظرات به ما کمک کند. در مورد روابط دوجانبه ما با دولت موقت، پذیرش این موضوع می تواند در جلب اطمینان دولت موقت و تمایل ما برای همکاریهای سودمند متقابل مفید واقع شود.

2- ما فکر می کنیم که در ملاقاتهای اولیه تا جائی که ممکن است باید به دولت موقت تأکید کنیم که خطرات داخلی ایران کاملاً از پشتیبانی کشورهای خارجی برخوردار است و طوری وانمود کنیم که ما را از آشوبهای داخلی دولتی و کشوری ایران مبرا سازد؛ البته این کارِ مشکلی خواهد بود؛ ولی باید با یک تلاش مداوم پیگیری شود. احتمالاً شروع کار مشکل خواهد بود، ولی ما باید سعی کنیم در این آزمایش بعضی از اطلاعات نیز، در عوض به آمریکا داده شود. مثال: روش دولت موقت نسبت به عراق، پشتیبانی ایران از شورشیان افغانستان، روش روسیه در روابط مستقیم با دولت موقت، حزب توده...

3- کاردار امیدوار است که به وسیله انتظام کاری کند که روزنامه ها حملاتشان را نسبت به آمریکا کاهش دهند.

4- در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند.

5- ما با دولتی که بی تجربه است و هدفهایش نامعلوم است سرکار داریم.(از تحلیل قوه ابتکار سیاسی شماره 20313 تاریخ مهر 58).

6- عقاید وابستگی به آمریکا بین دولت موقت و خمینی متفاوت است. (از تحلیل نقش آمریکا در ایران استمپل به وزارت خارجه) 7- هر دولتی که در ایران بر سر کار آید، چه طرفدار شوروی باشد و چه طرفدار سرمایه داری، مایل خواهد

ص: 65

بود که دسترسی به تکنولوژی آمریکا و مقداری کمکهای نظامی و مواد غذائی داشته باشد، که بدون احترام به آمریکا این موارد جزئی در اختیار آنها قرار نخواهد گرفت. بنابراین باید دولت موقت، خمینی را در جریان اینکه سیاست ایران برای ما غیرقابل قبول است قرار دهد. (از تحلیل نقش آمریکا در ایران از استمپل به وزارت امور خارجه)

سیاست آمریکا در قبال دولت موقت

دولت آمریکا روابط تازه ای را بر اساس ضوابط دولت موقت برقرار کرده که مثل گذشته استوار و محکم، نیست ولی دوستانه و همکاری طلبانه است؛ مادامی که دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی برده است. (از تحلیل نقش آمریکا در ایران از استمپل به وزارت امور خارجه آمریکا) با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن ایران در ایران در مورد سپرده های فروشهای نظامی آمریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که می توانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند. (از ساندرز به نیوسام شهریور 58 سرّی) ما آماده ایم که قدمها را فراتر نهیم اگر ایران مایل باشد. ما آمادگی داریم که ایران هر چه بخواهد همکاری کنیم؛ برای مثال تبادلات خبری، توسعه کشاورزی کنترل مواد مخدر، به وجود آوردن کار و استخدام آنها، مدیریت منافع نفتی.

حتی ما به باقی ماندن سایت های خبری برای تحقیقات سالت (Salt) و سودی که این موضوع برای صلح جهانی دارد علاقمند هستیم و در یک موقعیت مناسب، آماده هستیم که در این مورد با ایرانیها بحث کرده و اجازه دهیم که ایرانیها سایت ها را اداره کنند. ما امیدواریم که ایران این حرکات را حرکات خالصانه ای تلقی کند. (نامه ای از هنری پرشت به لینگن واشنگتن B.D.C 13 سپتامبر 79) چگونه می توانیم مانع بحث و مشاجره بین ایران و کمپانیهای خصوصی شویم؟ ایران شروع به پرداخت بعضی از صورتحسابها کرده است و بعضی از قراردادها را دوباره به کار گرفته، مثل قرارداد 50 میلیون دلاری گندم، پروژه پالایشگاه اصفهان و همچنین 20 میلیون دلار به Amc پرداخت شده، برای شروع بهره برداری از ماشینهای جیپ همچنین Gte و با شرکت هلی کوپترسازی بل (BHI) در حال گفت و گو است.

توصیه: به اتاق بازرگانی خصوصی ایران - آمریکا توصیه شود که در جهت حل مسئله به ما کمک کند و باید یک هیئت تبلیغی فعال برای این موضوع به تهران فرستاد.

به شرکتهای آمریکایی اطمینان می دهیم که کمک ما به آنها فقط در رابطه با ایرانیان است و موفقیت خود ماست که شروع می شود. (از ساندرز به نیوسام شهریور 58) آیا ما باید فعالیتهای سیستمهای خبری خود را توسعه دهیم؟ ما اطلاعات کمی درباره گروهها داریم و گروههای کمی به نظر می رسند که دارای یک پیوستگی و قدرت باشند. ما احتیاج داریم که در این باره بیشتر بدانیم. یک افسر مفسر سیاسی سیا (CIA) خبرهای مختصرِ خوبی به بازرگان - یزدی - امیر انتظام در روز 21 اوت داد. ایرانیها بیشتر علاقه مندند که در مورد اوضاع عراق - فلسطین - افغانستان و خطری که شوروی برای دولت موقت دارد مطالبی بدانند. آنها تقاضا کردند که این گزارش مختصر تا دو ماه دیگر

ص: 66

تکرار شود و دوباره داده شود. ما باید به ادامه تبادلات اطلاعاتی خود با ایرانیان ادامه دهیم. زمانی که این تبادلات عملی شد جستجو را برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان از تهدید نظامی آغاز کنید. (سند فوق) در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند، پس باید از در مسالمت آمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود. (از تحلیل قوه ابتکار سیاسی شماره 20313 مهر 58) جلب اعتماد رژیم در جهت کاهش عکس العملها که در آینده به نوبه خود در ثبات مؤثر خواهد بود.

در ماههای اخیر آمریکا قدمهای محدودی برای یک روابط جدید برداشته است:

واگذاری قطعات یدکی لوله های نفتی، شروع مجدد خرید قطعات یدکی از طریق ایرانیان، فروش نفت چراغ و نفت گرم کننده، هماهنگ کردن کوشش اداره ایالتی برای حل مشکلات تجاری.

کوشش صبورانه ای برای بستن برنامه خریدهای ارتشی ایران در وضعی که نشانگر حمایت ایران و نقطه نظر آمریکا باشد، می شود. ما باید به موقعیتهایی که باعث تحکیم روابط و اعتبارات ما با دولت موقت می شود جواب مثبت بدهیم ولی نباید زیاد خود را جلو بیندازیم.(سند فوق) *** طرح کلی سیاست آمریکا در قبال دولت موقت و انقلاب، طی دو برنامه کوتاه مدت و بلند مدت برنامه ریزی شده است.

سیاست کوتاه مدت

در مدت زمان کوتاه (تا قبل از تشکیلات یک دولت جدید) ما می خواهیم تمام مسایل گذشته حل شود و از بیان هر گونه بحث و مجادله دوری شود. در طول این ماهها ما اساس معامله با دولت جدیدی که امیدواریم دارای قدرت مؤثر بیشتری باشد طرح ریزی کنیم.

برنامه بلندمدت

ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیست های مخالف مذهب تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند. در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید، ما می توانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی یک موقعیت توأم با اطمینان و احترام در ایران رواج دهیم، ما معتقدیم که بایستی حالا شروع به رفع مسایل دو طرف بکنیم و پیشنهادهای زیر را ارائه می دهیم:

1- فرستادن سفیری به ایران بازرگان و همکارانش امیدوارند ما بدون معطلی یک فرد غمخوار و دلسوز به انقلاب ایران را انتخاب کنیم.

2- تماس با امام.

3- روابط نظامی را توسعه دهیم.

4- جلوگیری از بحث و مجادله بین دولت ایران و کمپانی های آمریکایی 5- چگونه می توانیم دستگاههای خبری پایگاههایمان را به کار اندازیم؟ 6- چگونه می توانیم از ادامه تهیه نفت در ایران مطمئن شویم؟

ص: 67

7- توسعه کارهای کنسولگری و ویرانی.

8- توسعه فعالیتهای خبری و اطلاعاتی.

9- چگونگی فعالیتهای حقوق بشر 10- تصحیح نظر و اعمال ایرانیان راجع به آمریکا هر دولتی که در ایران بر سر کار بیاید، چه طرفدار شوروی و چه طرفدار سرمایه داری، مایل خواهد بود که دسترسی به تکنولوژی آمریکا و مقداری کمکهای نظامی و مواد غذایی داشته باشد. بدون احترام به آمریکا این موارد جزئی در اختیار آنها قرار نخواهد گرفت، بنابراین باید دولت موقت و خمینی را در این جریان که این سیاست ایران برای ما غیرقابل قبول است قرار دهیم. (از ساندرز به نیوسام شهریور 58) دولت قبول نموده که روابط دو جانبه براساس احترام متقابل با ما داشته باشد، ولی هنوز در سطح عموم مطرح نگردیده.

*** از نامه لینگن به وزارت امور خارجه 29 مرداد 58

خطوط اصلی سیاست آمریکا در مورد دولت موقت

1- با توجه به عدم توانایی در سرنگون کردن دولت و حکومت راه مسالمت را برگزیده اند.

2- رفع سوءظن ها نسبت به آمریکا و ایجاد تفاهم و حسن نیت - کمک و مساعدت و غمخواری برای ایران.

3- دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا واقف است و این زیر بنای سیاست آمریکا و زمینه سیاست اوست.

4- تکیه آمریکا بر روی میانه روی دولت موقت و انتخاب دولت موقت به جای جریان خمینی که سرسخت و ضد آمریکایی است؛ برای اجرای سیاستهای خود.

5- همکاری در جهت تحکیم دولت موقت به عنوان یک نهاد در مقابل دیگر جریانات ضد آمریکا.

6- همکاری اقتصادی - اطلاعاتی - نظامی - سیاسی - برای قدم جلو گذاشتن و نفوذ در اقتصاد و سیاست ایران و خوشبین کردن دولت موقت به کمک آمریکا، نسبت به انقلاب اسلامی و رفع سوءظن ها و وابسته کردن دوباره دولت موقت به کمکهای حساس آمریکا نظیر دادن اطلاعات مهم سیاسی.

7- آمریکا می خواهد تا قبل از تعیین رئیس جمهور و حکومت رسمی کشور با استفاده از دولت موقت در ارگانها نفوذ کرده و عملیات سیاسی و نفوذ خود را امتحان کند.

8- در حقیقت سیاست آمریکا در مورد دولت موقت برنامه ریزی حرکات آینده آمریکا است. نفوذ و استفاده از عناصر خود در ارتش - رفع اختلاف با کمپانیهای غارتگر بین المللی با امید منافع سرشار در آینده. ریسک در مورد دادن قطعات یدکی و معاملات کم سود و دادن اطلاعات جاسوسی مهم به دولت موقت، برای جا باز نمودن و وابسته کردن ماشین نظامی اطلاعاتی و اقتصادی به آمریکا در آینده ای نزدیک.

9- استفاده از شیوه های فرهنگی بوسیله ICA در جهت افکار عمومی و با استفاده از کارهای فرهنگی، علمی و ... و حقوق بشر آمریکایی برای رفع جو ضد آمریکا در انقلاب و مردم و رهبران مذهبی انقلاب.

10- برنامه ریزیهای مختلف، برای شکست انقلاب در آینده به وسیله انواع و اقسام شیوه ها که در اصل در

ص: 68

صورت نرم نشدن انقلاب به سوی آمریکا بتواند از آن استفاده کند. در حقیقت این سیاست اصلی آمریکا است، منتهی به خاطر مساعد بودن شرایط که عمدتا به آمریکا تحمیل شده است. و موقتا راه مسالمت را برگزیده است.

بخش 3
منافع آمریکا در ایران

1- با توجه به تحلیل از انقلاب اسلامی ایران و تشریح نیروها و جریانات موجود در ایرانِ بعد از انقلاب، سیاست آمریکا در قبال منافعش در ایران مشخص می گردد.

منافع آمریکا در ایران «اهداف ما در ایران دسترسی به نفت، رد نفوذ شوروی، ارتقاء دوستی و غیر متعهد بودن و بالاخره برپایی یک دولت میانه رو.

سیاست آمریکا در قبال ایران

1- ما احتیاجی نداریم که روی مسئله اهمیت ایران برای غرب ایستادگی کنیم، کافی است بگوییم استقلال و ثبات ایران از هر چیز دیگری، حالا برای ما از زمان شاه بیشتر ارزش دارد.

2- ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیست های مخالف روحانیت، تسلط بیشتری در اداره مملکت، داشته باشند و در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید ما می توانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی موقعیت توأم با اطمینان و احترام در ایران رواج دهیم. ما معتقدیم که بایستی حالا شروع به رفع مسایل دو طرف بکنیم و پیشنهادهای زیر را ارائه دهیم. (از ساندرز به نیوسام شهریور 58) 3- مادامی که جهت سیاسی دقیق ایران اتخاذ نشده و مادامی که قدرت روحانیت توسط دیگر گروهها کم نشده، ما باید طوری رفتار کنیم که با جناح روی کار آمده، بتوانیم سازش کنیم و این در حالی است که یک پیوند محکم بتوانیم با دیگر گروههای مخالف سیاسی برقرار کنیم.

4- در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمت آمیز با ایران در آمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود. جلب عناصری در ارتش و گروههای میانه رو مذهبی که در آینده نقش حساسی خواهند داشت و جلب اعتماد رژیم در جهت کاهش عکس العملهایی که در آینده به نوبه خود در ثبات مؤثر خواهد بود.

5- در مدت زمان کوتاه می خواهیم همه مسایل گذشته حل شود و از هر گونه مجادله دوری شود. در این مدت ما یک معامله را با دولت موقت جدیدی که امیدواریم دارای قدرت مؤثر بیشتری شود خواهیم ریخت. ما می خواهیم در عرض این مدت سوءظن رهبران را برطرف و تا جایی که ممکن است با آنها طرح دوستی بریزیم.

*** با توجه به مشکلاتی که آمریکا در ایران دارد و شناخت موضع امام خمینی و مردم در مقابل آمریکا و

ص: 69

استحکام انقلاب، به این نتیجه می رسد که این حکومت را نمی تواند از طریق معمول و آنچه که در کشورهای دیگر از طریق اشغال و کودتا عمل می نموده اند سرنگون کند. لذا دست به طرح یک سیاست بلند مدت می زند تا بعد از چند سال بتواند دوباره سلطه سیاسی - اقتصادی خود را بر ایران حاکم کند.

6- مسایل مورد علاقه ما در ایران عبارت است از حفظ تمامیت ارضی ایران و استقلالش؛ دوم، حفظ و اداره کار صنعت نفت ایران؛ سوم، سیاست خارجی ایران که مانع از نزدیک شدن زیاد ایران به عناصر رادیکال غیر متعهدها می شود. (از نامه لینگن به وزارت امور خارجه 29 مرداد 58) آمریکا درصدد است که اهداف خود را در ایران بشمارد و تکیه بر منافعی می کند که طی 25 سال از این خوان گسترده برداشت نموده و لزوم و حیاتی بودن این منافع را تجربه کرده است؛ این است که فقط منافع خود را آن هم به طور اختصار بر می شمارد:

دسترسی به نفت برای ماشین اقتصادی امپریالیسم بسیار حیاتی و مهم است. و می تواند با قطع خود شریانهای اقتصادی صنعتی اروپا - آمریکا - ژاپن و دیگر اقمار امپریالیست ها را بخشکاند.

«نفوذ شوروی که می تواند موقعیت ایران را از نظر سیاسی و موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی مورد اهمیت قرار دهد. و رقابت آمریکا و شوروی را در مورد ایران از نظر منافع اقتصادی و سیاسی و رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس نشان دهد.

ایجاد یک دولت با ایران که به ظاهر غیر متعهدانه نسبت به آمریکا باشد. به طوری که ایرانیها فکر نکنند که آمریکا دوباره قصد تسلط و تعهد امپریالیستی نسبت به ایران دارد. در حقیقت می خواهد با یک فریب سیاسی و بلند مدت با ایران از در دوستی درآمده تا ارگانها و نهادهای خود را دوباره محکم کرده و شروع به نفوذ و حمله نماید. و بالاخره برپایی یک دولت میانه رو.

در حقیقت آمریکا به خوبی دریافته است که جریانِ امام تسلیم ناپذیر و ضد آمریکا و ضد استبداد است و هرگز سازش نخواهد کرد و جریان کلی انقلاب را به حالت افراطی خواهد کشاند و تنها میانه روی و محافظه کاری است که می تواند این حالت انقلابی را که در آن جایی برای آمریکا و نفوذ جهنمی آن وجود ندارد متلاشی کند و به نفع آمریکا به عقب براند.

طبیعی است که آمریکا این نیت خود را در جای به خصوصی جستجو می کند که عمدتا پایگاه آن تفکر و خواست آمریکا خواهد بود. محافظه کاران، میانه روها، و ... پایگاه این خواست آمریکا در ایران است.

حال سیاست آمریکا با توجه به اهداف و شناخت او از انقلاب اسلامی چنین ترسیم می شود.

1- باید از در مسالمت آمیز با ایران درآمد و در بعضی کارها کمکش نمود و جلب اعتماد رژیم ایران.

2- در مدت زمان کوتاه تمام سوءتفاهمات و همه اعمالی که طی سالها در ایران انجام شده باید برطرف شود و رفع سوءظن نسبت به آمریکا.

3- باید قدرت دولت موقت را تقویت نمود. زیرا ثبات ایران به نفع ماست (کلاً در این وضع).

4- کلاً جریان انقلاب را به میانه روی کشاند و ناسیونالیست ها از مذهبیون قدرتشان بیشتر شود.

5- در یک مدت کوتاه معامله ای با دولت موقت بنماییم.

6- ما باید طرح نفوذ در ایران را تا قبل از استقرار حکومت رسمی در ایران امتحان کنیم.

7- ما آماده ایم که مدتها را فراتر نهیم. اگر ایران مایل باشد ما آمادگی داریم که ایران هر چه بخواهد همکاری کنیم، برای مثال مبادلات خبری - توسعه کشاورزی کنترل مواد مخدر - به وجود آوردن کار و استخدام،

ص: 70

مدیریت منابع نفتی؛ حتی ما موافقیم که سایت های خبری برای تحقیقات سالت (Salt) و سودی که این موضوع برای صلح جهانی دارد علاقه مند هستیم در یک موقعیت مناسب، آماده هستیم که در این مورد با ایرانیها بحث کرده و اجازه دهیم که ایرانیها سایت ها را اداره کنند. ما امیدواریم که ایران این حرکات را خالصانه تلقی کند.

8- همچنین تا زمانی که اهداف سیاسی رژیم ایران روشن نیست و روحانیت به وسیله دیگر گروهها کنار زده نشده است، ما باید دوستی و ارتباط خود را با دیگر گروههای مخالف سیاسی نگه داریم تا در صورت به قدرت رسیدن آنها بتوانیم به راحتی با آنها سازش کنیم.

حال آمریکا با این تحلیل از قضایای ایران و با توجه به خط مشی اساسی خود وارد انقلاب ایران می شود و در قبال هر یک از نیروهای انقلاب و جریانات اجتماعی سیاسی یک نوع سیاست اتخاذ می کند و در نهایت به وسیله فعالیت فرهنگی گسترده خود می خواهد در توده های مردم نفوذ کرده و سلطه فرهنگی خود و در نهایت منافع خود را در ایران دوباره زنده کند. در این قسمت فعالیتهای آمریکا در بخش فرهنگی مهمترین فعالیت آمریکا در ایران است.

با اندکی توجه دقیق به مطالب ارائه شده از اسناد و تحلیلهای آمریکاییان در می یابیم که این سیاست مسالمت آمیز دقیقا به خاطر عدم توانایی آمریکا و دوستانش در سرنگون کردن رژیم ایران است والا این هدف در صدر اهداف آمریکا در ایران بعد از انقلاب می باشد.

در حقیقت سیاست اصلی آمریکا که سرنگونی رژیم ایران است و شکست انقلاب اسلامی است که از نقاط زیر به خوبی استنباط می گردد.

*** 1- ما باید به ادامه تبادلات اطلاعاتی خود با ایرانیان ادامه دهیم؛ زمانی که این تبادلات عملی شد جستجو را برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان از تهدید نظامی آغاز کند.

2- با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن دار ایران در مورد سپرده های فروشهای نظامی در آمریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که می توانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.

3- ... اجازه دهید که به یک موضوع در این خصوص اشاره کنم. از نظر ما، چنانچه محدوده ای وسیع تر از آنچه لازم است پی به اعمال ما در مناطق دارای اقلیتها ببرند خواستهای ما به مخاطره خواهد افتاد...

از نامه لینگن به زبیگنبو برژینسکی - مورخ اکتبر 28/1979 مطابق 6 آبان 58 4- ... در این رابطه باید متذکر شد که به تازگی برنامه های خارجی رادیو، شنوندگان بسیار زیادی پیدا کرده است. کسانی که با خمینی می جنگند و طرفداران آنها می خواهند خبرها را از صدای آمریکا (VOA) کسب کنند. شما می توانید از نفوذ خود در رادیو صدای آمریکا استفاده کرده و از راه تأکید بیشتر بر روی مشکلات مهم آنها و بازگو کردن علل آن عکس العمل سریعتری بر روی اعمال مقاوم و متقابل نشان دهید. من می دانم این صدا کاری ناچیز است، ولی اثر روانشناسی فوق العاده ای دارد و بسیاری از افراد مقاوم به میزان همدردی و همفکری ما از طریق این صدا پی می برند. (از نامه لینگن به برژینسکی) (نامه فوق) 5- در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند پس باید از در

ص: 71

مسالمت آمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود.

6- همچنین در مورد طرح دو سناریو با برنامه، برای تخریب و ایجاد بلوا و آشوب در ایران.

من (جان گریوز) دو سناریو (برنامه و طرح) را که می تواند منجر به هرج و مرج گردند در نظر دارم.

1- یکی از نیروهای تمرکز یافته ای که توسط نارضایتیهای منطقه ای و قومی تحریک شده باشد و اگر به اینها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند و یا اقتصاد نفتی را از هم بپاشد و یا جوری ملی گرایی را خراب کند که توده ها با رهبران مذهبی بی عرضه خود مخالف شوند.

2- نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادر مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس یا محیط خشونتهای افراطی که باعث نارضایتی عمومی و همچنین به شیوه قبل از انقلاب چهلم هایی بعد از چهلم گرفته شود. شیوه ای که نقش بزرگی در سقوط شاه داشت.

7- ما فکر می کنیم که در ملاقاتهای اولیه تا جایی که ممکن است باید به دولت موقت تأکید کنیم که خطرات داخلی ایران کاملاً از پشتیبانی کشورهای خارجی برخوردار است و طوری وانمود کنیم که ما را از آشوبهای داخلی دولتی و کشوری ایران مبرا سازد. البته کار مشکلی خواهد بود ولی باید تلاش مداوم پیگیری شود.

8- در تماس هایی که با تبعیدیان ایرانی در اروپا داریم خیلی الزامی است که هیچ گونه اثری که نشانگر آن باشد که دولت آمریکا قصد مداخله در جریانات داخلی ایران را دارد یا اینکه با گروههایی که علیه دولت جدید ایران نقشه می کشند همکاری می کند باقی نماند.

9- ... من خاطرنشان کرده ام که ما پشتیبانی خود را از بختیار کرده ایم.

*** با توجه به وضوح مدارک فوق خطوط اصلی سیاست آمریکا که سیاست مسالمت آمیز تاکتیک مقطعی آن است روشن می شود؛ که این سیاستِ زیر پرده و ایذائی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی مردم ایران است.

در حقیقت آمریکا از دو طریق می خواسته است حکومت و انقلاب ایران را به نفع خود متلاشی کند.

1- از شیوه تخریب و به اعتصاب کشیدن مردم، رو در رو قرار دادن ملتها با حکومت، فلج کردن مدارس به وسیله تخریب و تهاجمات افراطی، استفاده از ضرباتی که ارتش چه به طریق کودتا و چه به طرق دیگر می تواند بزند که همه این جریانات را به وسیله شبکه ها و عوامل سرسپرده خود در ایران می خواهد اجرا نماید. (این درست شیوه ای است که انقلاب شیلی را به زانو در آورد.) 2- استفاده از نفوذ در سیاسیون و تسلط بر حرکتهای سیاسی و اقتصاد مملکت بدین گونه که با ترسانیدن سیاسیون از هجوم شوروی امکانات خود را حساب شده در اختیار دولت قرار دهد و کم کم او را وابسته به خود کند؛ نظیر - گندم - نفت سفید و ... و قطعات یدکی جنگ افزارها، اطلاعات در مورد منطقه و غیره و همچنین برقراری دوباره قراردادهای صنعتی و کشاورزی و ساختمانی به وسیله شرکتهای آمریکایی و از همه مهمتر قرار گرفتن در جریان سیاسی مملکت و تعدیل انقلاب به میانه روی و لیبرالیسم و سازشکاری و دفع عناصر رادیکال و عمدتا خارج کردن جریان امام از صحنه اصلی سیاست داخلی و خارجی ایران.

این روش در بلند مدت اتفاق می افتد و احتیاج به مسالمت و نزدیکی با حسن نیت دارد و عمدتا

ص: 72

احتیاج به پایگاههایی دارد که بتواند بدان وسیله نیات خودشان را پیاده کنند. مثلاً هنگامی که از طرف ایران گفته می شود، ما احتیاج به سفیر کبیری داریم که یار غمخوار انقلاب ایران باشد؛ این طرز فکر بهترین پایگاه سیاسی برای اجرای این سیاست آمریکا در ایران است.

دیدگاه آمریکا در مورد میانه روها
بخش 4
در مورد میانه روها

(جریان قبل از انقلاب در حین انقلاب) «نظر به: ... نکته قابل توجهی که در آنها بود این است که به نظر می رسد رهبران میانه رو اکنون به اندازه کافی از ابراز کردن نگرانیهای خود هراس دارند. در عین اینکه نقطه نظرهای خود را نسبت به ابقاء شاه در چارچوب قانون اساسی ارائه می دهند تا به عنوان تاکتیک یا به دلایل دیگر چنین وانمود کنند که در خط خمینی هستند و این جدایی تا حدی هر دولتی را مأیوس می کند.

آنها از شاه و دولت او از اینکه چندان توجهی به آنان نشده انتقاد می کنند. البته شاید در آغاز کار آنها محق بودند ولی بعدها این انتقاد به خود آنها وارد است که شهامت انتخاب روش جدایی را نداشتند. «البته یکی از دلایل مخالفت رهبران مذکور با خمینی شاید وحشت آنها از افکار عمومی است، زیرا که آنها از دولت باج می گرفتند و سالها زیر سایه دولت هویدا امرار معاش کرده بودند. به عبارت دیگر ملاهایی هستند که احتمالاً قبلاً با خمینی کار می کردند و امروز با دولت سازش کرده و باج می گیرند.» (شماره 00471) تاریخ 9 ژانویه 79 گزارشگر Lambrakisامضاء سولیوان)

در زمان بختیار

در ملاقاتی که پل کانسلر با درخشش داشت:

«درخشش به نظر می رسد که راه را دنبال کرده است، چرا که هدف نهایی او بر قراری جامعه ای دموکراتیک خالی از عقاید خشک مذهبی است؛ او به عنوان یک تاکتیک هیچ راهی ندارد جز آنکه خود را با نیروهای خمینی هم پیمان و وفادار قرار دهد. او بنابراین امیدوار است که می تواند در هر دولت مذهبی ای نفوذ کند و مردم مذهبی را به دست کمونیستها رها نمی کند. پل کانسلر به درخشش و دیگر میانه روها پیشنهاد نمود که به منظور راهنمایی بیشتر مذاکرات نزدیکی با افراد میانه روی مذهبی مانند بازرگان داشته باشند و بازرگان می تواند به عنوان بهترین رابط در جریان حرکت اصلی مذهبی باشد.» (شماره 1/1478، تاریخ 30 ژانویه 79 - گزارشگر Lambrakis امضاء سولیوان)

قبل از انقلاب: نظریه سولیوان (راجع به حزب راما)

«... اگر هر گروه میانه رو و متمایل به غرب که به مبارزه علیه (ملاها) برخیزد، در مورد او به عنوان یک گروه (مترقی) با علاقه تمام تبلیغ خواهیم کرد.»

بعد از انقلاب: (در مورد مقدم مراغه ای)

ص: 73

«رهبر جنبش رادیکال، مقدم، ضمن تماس با سرپرست دپارتمان تمام نظرات خود را در مورد مسایل جاری اظهار داشت و خیلی تأکید کرد که کاردار با خمینی تماس بگیرد، که او (خمینی) ایرانیها را متقاعد کند که دولت آمریکا انقلاب ایران را پذیرفته است (افشاگری شماره 20).

... در حفظ و تقویت عناصر به خصوص در ارتش، مذهبیهای میانه رو و گروههای غیر مذهبی که قادرند نقش مهمی در حکومت آینده بازی کنند اقدام کنیم...» (از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی) «همان طور که امور داخلی ایران به دو شاخه رسمی و غیر رسمی تقسیم یافته، سیاست خارجیش نیز چنین است. این سیاست بین دو جریان افکار انقلابی اسلامی و جریان محافظه کارانه، سیاسیون ملّی گرا در حال نوسان است؛ نشانه های مشخص از آنجا مشاهده شد که در عرصه بین المللی یک گرایش به سوی کشورهای رادیکال و نیز دوری جستن از اعراب میانه رو پدید آمد؛ حملات دائمی و لفظی به اسرائیل و صهیونیزم و بدگمانی نسبت به ابرقدرتها؛ جناح دیگر تمایل به همکاری دولت با دولتها و کوشش در جهت بنای یک اقتصاد مدرن. این سیاستهای دوگانه تا زمانی که دولت دائمی مستقر نشده باشد و یا این دولت تعویض شده باشد، ادامه دارد. کوشش ما برای معتدل کردن سیاست رادیکال در موقعیت فعلی بسیار محدود است.» (از سفارت در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا) (20 اردیبهشت 58) «جبهه دمکراتیک ملی کوششهای همه جانبه برای به دست آوردن پشتیبانی مردم کارگران، معلمان و نویسندگان را شروع کرده. گزارش داده شده که مجاهدین و فدائیان خلق پیامهای قدردانی برای رهبر جبهه دمکراتیک ملّی، هدایت اللّه متین دفتری فرستاده اند.

نظرات تهیه کننده: با حمایت این دو گروه، جبهه دمکراتیک ملی می تواند حزب سیاسی نیرومندی در دولت ایران باشد.

در جریان عزیمت آیت اللّه طالقانی از تهران، به دنبال دستگیری فرزن--دانش که منجر به تظاهراتی در تهران شد، احتمالاً مهمترین نتیجه (تظاهرات) همبستگی بالفعل میان جبهه دمکراتیک ملی متین دفتری و سایر تظاهر کنندگان بود. یکی از مهمت--رین نتایج، رو شدن اختلافات مخفی شده بین رهبران جنبش اسلامی بود.

یکی دیگر از نتایج عمده جدایی بین خمینی و طالقانی افزایش حملات و انتقادات در سطح عموم بر علیه حکومت می باشد.» «* اخیرا با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است و شریعتمداری صادقانه بیان کرد که او از اعمال دادگاههای انقلاب به شدت ناامید شده است و امیدوار است که دنیای غرب این اعمال را به اسلام واقعی نسبت ندهند. به نظر او دادگاههای انقلاب غیر قانونی و غیر اسلامی است و بنابراین دخالتی در این دادگاهها ندارد. او اضافه کرد که ایران براساس عقل اداره نمی شود بلکه براساس احساسات است. او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند و زیرکانه گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این افکار ضد آمریکایی کمک کرده است و وقتی که مردم ایران دوباره سر عقل بیایند می خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد. البته این روابط باید با آنچه در گذشته بوده فرق داشته باشد. او گفت که آمریکا می تواند در این برهه از زمان به ایرانیان بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته است و آمریکاییها تنها به درخواستهای یک

ص: 74

حکومت سلطنتی جواب مثبت داده است. او اضافه کرد که آمریکاییها باید از فرصتهایی که موجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می شود استفاده کنند و با این توطئه ضد آمریکایی مبارزه نمایند. او گفت که آمریکا باید اخبار مساعدی نسبت به ایران اشاعه دهد.» (3 اردیبهشت 58 شماره 4253 از سفارت به وزارت امور خارجه) (امضاء ناس) از آنجایی که انقلاب اسلامی ایران از ابتدای اوجگیری خود به شکلی عمل نمود که بساط چپاولگران را در هم می کوبید و قصد تحول بنیادی در اساس جامعه خسته و کوفته از 2500 سال اسارت و 50 سال شکنجه و اسارت داشت، آمریکا را که هنوز چشم امید به این خوان گسترده داشت به وحشت انداخت و سعی در تعدیل این حرکت انقلابی نموده، بطوری که در جستجوی پایگاهی برای این مقصد مهم خود بود و میانه روها را که از اقشار و طبقات مختلف جامعه ایران هستند و می توانند در آن جهت نقش آفرینی مناسبی داشته باشند، مشخص کرد. میانه روها که با خصوصیتهای مختلف شکل گرفته اند به خوبی پایگاهی شدند برای این سیاست آمریکا، یعنی تعدیل انقلاب و به محافظه کاری کشاندن سیاستهای داخلی و خارجی انقلاب اسلامی ایران.

محافظه کاران نمی خواهند با برخورد قاطعانه و سازش ناپذیری که مظهر آن در امام خمینی نهفته است، با مستکبران و شیطان بزرگ آمریکا رفتار نمایند و راه مماشات و سازش در پیش دارند و در مسایل داخلی و در تلقی از انقلاب و تحولات بنیادی جامعه نیز اینگونه می اندیشند.

سیاست آمریکا در مورد میانه روها

در تجزیه و تحلیل و ارایه طریقی که دو نفر از میانه روها به سفارت ارایه داده اند، به نام علی شاهپوریان و دکتر انوشیروان افراسیابی، که شاپوریان کارمند سابق سفارت بوده است، فارت نظریه ای داده است که:

« این نمونه دیگری است از تجزیه و تحلیل افراد وفادار به شاه که خود را با اوضاع روز وفق داده اند.

(باد از هر طرف بوزد به همان طرف می روند) آنها عموما با این طرز فکر که افرادی نظیر آنها بایستی تشکیلات وسیع تری با طرحهای مؤثرتری در میان طبقه میانه رو و برای آگاهی آنها که در کشاکش بحران سیاسی هستند و برای تحرک آنها ارایه دهند، موافقت کردند. معهذا آنها راه طولانی در پیش دارند.

(سولیوان) (زمان ژانویه 79 مطابق با دیماه 57)(شماره 00585) *** «ناتانسون و همکارش لیما در ملاقات با پرت مقام رسمی سفارت در 28 دسامبر 79 گفت:

حالا پی برده ام که شاه نمی تواند باقی بماند. مهمترین چیز برای نجات ایرانی که طرفدار غرب باشد و افراطیون را از قدرت دور نگهدارد رفتن شاه است.» (شماره 00397 تاریخ 9 ژانویه 79 به امضاء سولیوان) *** * در ملاقات با افراسیابی و شاهپوریان به خوبی خط آمریکا را در تقویت تشکیلاتی خط میانه به هر شکل می بینیم. حتی در بالا به کسانی که ضد خمینی و وفادار به شاه هستند، از جنبه میانه روی در آینده سیاسی ایران اهمیت قائل هستند؛ پس هدف اصلی آنها ترویج میانه روی و حمایت و قدرت سیاسی دادن به این طرز عمل و فکر است.

ص: 75

*** در ملاقات با افراد میانه رو و کسانی که عمدتا مشی سیاسی محافظه کارانه و میانه رو دارند، سفارت پیش دستی نموده است و این عمل را از قبل از انقلاب شروع کرده و در اوج انقلاب یعنی دی ماه 57 شدت بخشیده است.

تماس با افراد مختلف از جبهه های مختلف، که از نقشهای گوناگون برای تعدیل حرکت انقلابی و رادیکال امام می توانستند مؤثر باشند، انجام شده است.

در حقیقت این خاصیت افراد و جبهه ها بوده است که سفارت و مأموران سیاسی (CIA) را به خود جذب می نموده است.

*** در ملاقات با داودی و عزالدین کاظمی، کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه ضمن پشتیبانی آنها از خمینی و توصیه به بختیار که به نفع خمینی کنار برود می گویند که:

او بر این عقیده بود که انقلاب اسلامی تنها گروه سازمان یافته جدا از کمونیستها است و اختصاص دارد به اینکه کمونیست ها را از قدرت دور نگهدارد و در طویل المدت این مطمئن ترین راه حل برای آمریکا و دنیای غرب است.

داودی: طرفداران خمینی آنقدرها که گفته می شود اساسی و ریشه ای نیستند و در طول جریان، میانه روی را با واقعیت خواهند پذیرفت.» «مخالفین میانه رو اولین میتینگ بزرگ و متشکل خود را اخیرا برگزار کردند. از جمله گروههای مخالف، اتحادیه معلمین ایران می باشد که رئیس آن محمد درخشش می باشد. درخشش در 28 ژانویه به پل کانسلر گفت که گروه سیاسی او یک میتینگ بین 4 تا 5 هزار نفر 5 روز قبل (23 ژانویه) تشکیل دادند و به منظور بحث کردن در مورد منافع مشترک در موقعیت سیاسی اخیر، آنها در سه روزنامه تبلیغ نموده اند.

همچنین از کلوپ معلمین که در اختیار وزارت آموزش و پرورش است، استفاده کرده اند.

... مخالفین برجسته، جدا از سخنران اتحادیه معلمین صحبت نمودند. اینها شامل وکیل متین دفتری (هدایت اللّه متین دفتری) وکیل لاهیجی (دکتر عبدالکریم لاهیجی). به خاطر گروه وکیلان رحیم صفاری به خاطر حزب «اتحاد برای آزادی» متعلق به بنی احمد و دکتر اشراقی از یک سازمان دکترها و آقای مؤمنی از کانون نویسندگان.

... آنها همچنین در جستجوی اجازه گرفتن برای ادامه چاپ مجله هفتگی درخشش می باشند.» (شماره 1/1478 تاریخ ژانویه 79 امضاء سولیوان) «کنسول Poliucol در پاسخ گفت که اگر خمینی در مشی خویش تندروی نماید امکان دارد که ارتش به حرکت درآید. کاظمی از این جواب کمی متأثر شد و طبق خیلی از مخالفین عقیده شایعی را بیان داشت که امکان تجزیه در درون ارتش خیلی زیاد است و بنابراین ارتش موفق نخواهد شد. اما او نتوانست این استدلال را نادیده بگیرد که بر اثر این جهش، صرف نظر از اینکه چه نتیجه ای در بر دارد، به هر حال مقدار زیادی خونریزی به پا خواهد شد. او با بی میلی به این نکته اشاره کرد که اجرای قانون اساسی ارجح تر است به اینکه انقلابی در سیستم حکومتی انجام گیرد. همچنین به این نکته بارها اشاره کرد که خمینی آدمی نیست که اهل معامله باشد.»

ص: 76

*** گفتار فوق به خوبی نحوه تهدید و ترسانیدن افراد را نشان می دهد؛ چنان که آنها را مجبور به میانه روی و ترس از کشتار و قبول قانون اساسی مشروطه سلطنتی می نماید.

* در مورد ارتباط با نهضت آزادی و میناچی در 27/10/57 «میناچی ترجیح می دهد که دو شورا در هم ادغام شوند و این برنامه مقداری پشتیبانی قوی دارد، امکانات دیگر مورد بررسی، ملاقات مشترک این دو گروه یا اعمال موازی (مثلاً دو گروه یک نخست وزیر انتخاب کنند).

در صحبت جدایی دکتر میناچی (طرفدار شریعتمداری) تأیید کرد که صحبتها بین مخالفین و نمایندگان بختیار، در مورد راه حل اختلاف بین شورای خمینی (اسلامی) و شورای سلطنت پیشرفت کرده است.» «... سپس انتظام موضوع را عوض کرده و گفت: نهضت آزادی مایل است که با یک هیئت آمریکایی ملاقات کند، برای مذاکره در مورد منافع آمریکا در ایران و تلاش برای اجتناب از درگیری بین آمریکا و جنبش اسلامی که خواستار روابط خوب با آمریکا است. 2/11/57.» «... از طرف دیگر با پذیرفتن همه احزاب که مطرح است، رهبران میانه رو با خط سازش ناپذیر خمینی، کله شقی می کنند - بهترین امید در شرایط فعلی این است که احزاب داخلی متمایل به توافق و سازش شوند، تا اینکه یک درگیری سرسختانه ای را پیش گیرند. سولیوان 2/11/57» «بهترین امید در تقلیل خشونت، ظاهرا نهضت آزادی است و رهبران میانه رو که سعی دارند خمینی را متقاعد کنند که در موقع ورود زیاد سخت نگیرد. این می تواند یک پیشنهاد باشد.»9/11/57 اعلان بختیار بر اینکه او به پاریس می رود، ملاقاتها و مذاکراتی در تهران و پاریس به راه انداخته است.

رهبران مذهبی میانه رو ظاهرا از ترس خشونت می خواهند که او هر چه زودتر در مورد بازگشت خمینی مذاکره کند. نهضت آزادی ظاهرا بیشتر متوجه یک سازش سیاسی است.»8/11/57 در ملاقات با درخشش نیز هدفهای آمریکا به خوبی مشخص می گردد.

*** «درخشش از افراد نادری است که می تواند نوعی سازماندهی به وجود آورد. او اشاره کرده است، که شدیدا علاقه مند است که خط سازش کارانه ای راه بیندازد که اجازه می دهد شاه بماند و سلطنت کند نه حکومت، ولی دولت از تمام فعالیتهای او و گروهش برای انتشار مطالب و فعالیتهای سیاسی جلوگیری کرده است.» «... آمادگی وی (درخشش) جهت دنبال کردن خط میانه ای که می تواند کشورش را از جهت گیریهای افراطی ای که در حال حاضر به سوی آن رانده می شود، نجات دهد، مشاور سیاسی و آقای گریفین مأمور بازرسی قسمت را تحت تأثیر قرار داد.افشاگری شماره 12 (25 آبان 57) *** «در ملاقاتی که با سنجابی در 14 ژانویه 76 در منزلش انجام شد، نظریه سفارت چنین است:

نظریه: از کل حرفهای سنجابی این طور بر می آید که عقیده خود و گرایشات غربیش را در رابطه با حضور آمریکا می خواهد تحمیل کند. اما هیچ نشانه ای در دست نیست که سنجابی مایل به همکاری با ما

ص: 77

در رابطه با عدم تحریک ارتش است. او امیدوار است که آمریکا از او و جبهه ملی حمایت کند و هیچ خطری آنها را تهدید نکند.» در ملاقاتی که در 23 ژانویه دی ماه 57 سنجابی با سفارت گرفته است گفته است:

« (سنجابی می گوید) او امیدوار است که خمینی متقاعد شود که کوتاه بیاید. چون جمهوری که او می گوید سرانجام ختم به خونریزی خواهد شد.

سنجابی می گوید که همین قانون اساسی که هست، برای ایران کافی است. سلطنت در چهارچوب قانون اساسی. سنجابی معتقد است که خمینی در حمله به سلطنت خیلی تند می رود. سنجابی گفت که در انتخاب هر روشی موافقت خمینی شرط است. اگر خمینی موافقت کند.

نظریه: سنجابی (احساس تنهایی می کند و به دنبال دوستهایی مثل ایالات متحده می باشد. نام او هنوز جزو مخالفین به شمار می رود. به هر حال او از مغزش و از تجربیاتش می تواند برای بعدها نقش مهمی بازی کند.

سنجابی گفت: که وی در رابطه با حزبش، روی جوانان می خواهد کار کند و او احتیاج دارد این کار را انجام دهد.» (سولیوان) *** در ملاقاتهای فوق با کریم سنجابی، به خوبی نشانه گیری آمریکا را ثابت می کند. مذاکره با جبهه ملی و نقشهای او در رابطه با انقلاب و طرز تلقی آنها از انقلاب به خوبی مشخص است و جهت تماس و جذب گروهها و سازمانها را در حین اوجگیری انقلاب یعنی دی ماه 57 نشان می دهد.

در حقیقت تمایل به غرب - میانه روی - احترام به قانون اساسی مشروطه سلطنتی - تمایل به ارتباط با آمریکا ملاکهایی است که مأموران سفارت را به ملاقات با آنها کشانده است.

همچنین آمریکا در حمایت از میانه روها و لیبرالها در تقویت نیروهای میانه برمی خاست، و هدفش تعدیل جهت حاد و انقلابی امام بود و از این جهت در ارتباط با سازمانها و گروههای میانه قرار می گرفته است.

«رحیم سفری به درخواست خودش (در 4 ژانویه 1979) با مشاور سیاسی سفارت تماس گرفت.

(رحیم) سفری توضیح داد که او رئیس حزب اتحاد برای آزادی، حزبی که دبیر کل آن نماینده مجلس، احمد بنی احمد می باشد. او توضیح داد که از نتیجه اشتباه تاکتیکی او در اعلام آمادگی خودش برای شرکت مخالفین در دولت شریف امامی در مجلس، در روز اول می باشد و روز بعد تحت فشار مخالفین مجبور شد موضعش را تغییر دهد. پیروان او که از این عدم تیز بینی او ناراحت شده اند به گفته سفری سراغ او آمدند و از او خواسته اند که رهبرشان باشد. سفری، از بعضی رهبران جبهه ملی است که حالا از اسم مصدق برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

سفری روشن ساخت که او حمایت از دولت بختیار را رد کرده و یک کپی از جزوه انگلیسی که از فارسی ترجمه شده بود به ما داد که برنامه ای را پیشنهاد می کند؛ خیلی شبیه به برنامه های دیگر گروههای میانه رو است؛ اولین نکته آن استعفای شاه و تأسیس شورایی از افراد تحصیلکرده و معتمد مردم است.

هر دو مجلس باید منحل شوند و امکانات سریع انتخابات آزاد فراهم گردد. پایان حکومت نظامی و ...

ساواک ... سفری گفت می خواهد با ما در تماس باشد.

ص: 78

نظریه: ما نمونه بالا را به عنوان نمونه دیگری از گروههای میانه رو می دانم، فرق که امیدوارند فرصتی داشته باشند که آینده شان را اگر حوادث اجازه دهد به دست آورند. (نقشی در آینده سیاسی ایران ایفا کنند.) Sullivan سولیوان «دکتر عدنان مزارعی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران و کارمند سابق سفارت، بخش اقتصادی به تقاضای خود در 2 ژانویه با مأمور سیاسی Perettملاقات کرد. مزارعی در این ملاقات خواستار حمایت آمریکا از گروه سیاسی خود (راما) (پیام آور نوع دوستی مردم ایران) شد. این گروه مبتنی بر ایدئولوژی نوع دوستی است که قادر است ایران را از فشار قدرت مارکسیستها و اسلامیهای افراطی نجات دهد. گروه مزبور میانه رو، رفرمیست و متمایل به غرب است.

مزارعی گفت که با درخشش تماس گرفته و قرار شده که هر کدام موفقیت کسب گردد به دیگری بپیوندد. او امیدوار است که برای تبادل اطلاعات با ما به طور مرتب تماس داشته باشد و ما موافقت کردیم که دوباره با وی ملاقات کرده و جریان تلاش سیاسی او را مخفی نگه داریم.

نظریه ها: مزارعی آدم ماهر و هوشیاری است. بیوگرافی استخدام و خدمت صادقانه او در سفارت در سال 59 - 58 موجود است.

ما هیچ نوع تأیید جدا و مستقلی از قدرت و نفوذ سیاسی او نداریم؛ اما هر گروه میانه رو و متمایل به غرب که به مبارزه علیه ملاها برخیزد، در مورد او به عنوان یک گروه مترقّی با علاقه تمام تبلیغ خواهیم کرد.

سولیوان(Sullivan) نقش سیاست آمریکا قبل از انقلاب اسلامی ایران در رابطه میانه روها و سازشکاران:

1- تلاش آمریکا برای قبولاندن بختیار 2- تماس با میانه روها در جهت میانه رو کردن جهت انقلاب و در مقابل امام.

3- گشودن یک جبهه قوی میانه رو در مقابل امام که سازش ناپذیر است و اهل معامله نیست.

4- کوشش برای به وجود آمدن یک حرکت انقلابی سریع که منجر به حکومت انقلابی خواهد شد. سعی در جلوگیری از ادغام شورای سلطنت و شورای انقلاب خمینی.

5- فرستادن دلالها و واسطه های سیاسی برای تعدیل تصمیمات امام که عمدتا حتی بنا به گفته خودشان ناموفق است.

6- قیم قرار دادن گروههای میانه رو در مورد سرنوشت انقلاب و شناخت دقیق از روحیه و خاصیتهای سازشکارانه آنها و سپس مذاکره و تفاهم با آنها.

7- عمدتا موقعی که مردم قاطعانه و مسلحانه بر علیه حکومت می جنگیدند و امام بی باک و شجاع در جلوی مردم حرکت می کرد، میانه روها از ترس خشونت و به خاطر عدم ایمان به انقلاب قهرآمیز اسلامی ایران سر در آخور سازش با امپریالیزم خونخوار فرو بردند و به خیال خود می خواستند، آنها را متقاعد کنند که دست از این خوان گسترده بردارند و در جهت منافع مردم و اسلام راستین عمل کنند.

ص: 79

*** بعد از انقلاب بنا به یک هدف استراتژیک سیاست آمریکا در ایران یعنی:

1- ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیست های مخالف مذهب تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند.

2- در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمت آمیز با ایران درآید.

*** با توجه به دو سیاست اصلی آمریکا در ایران، سعی آمریکا در نفوذ در ارگانها و سیاست داخلی و خارجی ایران بوده و هدفش تعدیل انقلاب اسلامی و حاکم کردن میانه روی به جای افراطی بودن و قرار دادن میانه روها در مقابل حرکت انقلابی امام بوده است:

«در ملاقات مورخ 7 جولای با آقای امیر انتظام معاون نخست وزیر، تمایلات آمریکا را برای عادی کردن روابط با ایران، مجددا متذکر شدم.

من از امیر انتظام به خصوص در مورد اقداماتش برای آسان نمودن حرکت به طرف عادی کردن روابط مفید و دوجانبه در دوره بعد از انقلاب تشکر کردم و متذکر شدم که به نظر ما مصاحبه اش در 21 ژوئن در این مورد بسیار مفید بوده است.» *** یعنی با ایجاد تفاهم با این نوع می--انه روها آنها را در خ---دمت خود و اهدافشان در می آورند.

گفتگوی انتظام و استمپل: مهمترین نکاتی که به وسیله امیر انتظام عنوان شده عبارتند از:

عادی کردن روابط ایران و آمریکا باید به آهستگی پیش برود تا سوءظن کسانی را که نظر خوبی نسبت به آمریکا ندارند بر نینگیزد.

در حقیقت این گونه افراد به عنوان مشاور سیاسیِ منافع آمریکا در ایران عمل می کنند.

انتظام نظراتی برای بهبود روابط ایران و آمریکا دارد. او به عنوان یک سفیر فوق العاده، از طرف دولت موقت انقلابی ایران در اروپا خدمت می کند. انتظام نسبت به نفوذ مذهب افراطی در دولت و خمینی اظهار نگرانی می کند.

*** حتی بعد از مدتی کار به روابط با CIA می کشد:

«CIA از کاردار آمریکا در استکهلم می خواهد که به انتظام اطلاع دهد که ما حاضریم تبادل اطلاعات بعد از دهم سپتامبر انجام شود. کاردار از انتظام خواهد خواست که با یزدی تماس بگیرد و یزدی با شما، تا تاریخ دقیق تبادل اطلاعات را تعیین کند. هدف ما از انجام این روش این است که به شما (کاردار) اطمینان بدهیم که یزدی و انتظام در مواضعشان نسبت به این ملاقاتها هماهنگی کامل دارند.» *** و حتی کار این افراد که بخشی از میانه روهای موجود در ایران هستند به ملاقات با برژینسکی، پدر بزرگ نصیری و مقدم و هویدا می کشد؛ یعنی پای گذاشتن در دامی که آمریکا برای سرنوشت انقلاب ما گسترده است:

«کاردار ایران در الجزایر امروز به من اطلاع داد که با تهران تماس خواهد گرفت تا امکان تمایل

ص: 80

بازرگان یا یکی از اعضای هیئت دولت ایران را برای ملاقات با دکتر برژینسکی یا مقامات دیگر آمریکایی، که از الجزیره دیدن می کنند سؤال کند.» (32 اکتبر 1979) در حقیقت دولت آمریکا طرح یک هیئت نمایندگی پر قدرت را ریخته که مهره اصلی آن دکتر برژینسکی است.» Haynes *** همچنین تبادل اطلاعات جاسوسی با دولت موقت، عمدتا شیوه میانه روی داشته است. به زعم اینکه این اطلاعات از دلسوزی حسن نیت آمریکا است؛ در صورتی که جهت همه این عملیات آمریکا، تنها منافع این شیطان بزرگ است:

*** «او (امیر انتظام) مجددا خواهش کرد که تبادل اطلاعات داشته باشیم، در مورد فعالیتهائی که در داخل و یا در کشورهای مجاور صورت می گیرد. چرا که این گونه اطلاعات از نظر امنیت داخلی ایران حائز اهمیت است.(لینگن) انتظام قویا تماس دولت موقت را برای مبادله اطلاعاتی که مربوط به حمایت دولتهای خارجی از تهدیدهای داخلی ایران است خواستار شد.»(17مرداد 57) *** ضرورت و نیاز متقابل میانه روها و آمریکا ب، هم، آنها را جذب یکدیگر می کند، تا جایی که خود میانه روهای ایرانی به دنبال آمریکا می گردند:

«رهبر جنبش رادیکال، مقدم، ضمن تماس با سرپرست دپارتمان، نظرات خود را در مورد مسایل جاری اظهار داشت. خیلی تأکید کرد که کاردار با خمینی تماس بگیرد که او (خمینی) ایرانیان را متقاعد کند که دولت آمریکا انقلاب ایران را پذیرفته است.

مقدم مراغه ای عضو مجلس خبرگان در بررسی قانون اساسی است. او طی بحثهای گوناگون که درباره مسایل مختلف در تاریخ سپتامبر داشته ایم در پاسخ به این سؤال که آمریکا چگونه می تواند روابط خود را با ایران بهبود بخشد، گفت: کاردار آمریکا هر چه زودتر با خمینی تماس بگیرد.

... اگر خمینی ناگهان قبل از ملاقات آمریکا با او فوت کند، حتی میانه روها که با خمینی کاملاً موافق نیستند آمریکا را مورد انتقاد قرار خواهند داد و خواهند گفت که عدم ملاقات آمریکا با ایشان، عدم پذیرش انقلاب بوده است.»(افشاگری شماره 20) *** در حقیقت افرادی مثل مقدم، منابع اطلاعاتی و تحلیلگران بخش سیاسی CIA و سفارت بوده اند و مسایل مهم مملکتی را در اختیار سفارت قرار می داده اند و با دلسوزی تمام راه حضور آمریکا در ایران را به آنها نشان می داده اند.

در ملاقاتی قبل از انقلاب در 10 ژانویه 79 (دیماه 57) با آیت اللّه شریعتمداری ضمن صحبتهای مختلف سفارت نظر می دهد که:

«نظریه: شریعتمداری آشکارا از دیدن شخصی از جانب دولت آمریکا خوشحال است و موضعش

ص: 81

کاملاً منطقی و مساعد (موافق برای همکاری) بود.» *** بعد از انقلاب هم:

«او - آیت اللّه شریعتمداری - زیرکانه گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این افکار (احساسات ضد آمریکایی) کمک کرده است و وقتی مردم ایران دوباره سر عقل بیایند می خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد. البته این روابط باید با آنچه در گذشته بوده فرق داشته باشد. او گفت که آمریکا می تواند در این برهه از زمان به ایرانیان بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته است و آمریکاییها تنها به درخواستهای یک حکومت سلطنتی جواب مثبت داده اند. او اضافه کرد که آمریکاییها باید از فرصتهایی که موجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می شود استفاده کنند و با این توطئه های ضد آمریکایی مبارزه کنند.» آوریل 79) *** «روابط عمومی با کمک آمریکا تکالیفی را برای دانشجویان ایرانی در آمریکا که امکان دارد یک رابطه با روحانیون محافظه کار برقرار کنند در نظر گرفته است.» (Rtcurron گزارش هفتگی 9 فوریه 79) *** اسناد فوق نیز تمایل آمریکا را برای برقراری رابطه ای فعال با سازشکاران و محافظه کاران به خوبی نشان می دهد و تمایل میانه روها را برای برقراری روابط با آمریکا و دادن راه حل برای تطهیر جنایات آمریکا در اذهان مردم، به خوبی، درستیِ انتخاب آمریکا را برای اجرای سیاستهای خود ثابت می نماید.

در نتیجه بعد از انقلاب میانه روها برای آمریکا می توانستند در این جهات کار نمایند.

1- با نفوذ در دولت موقت و افرادی از نهضت آزادی که در دولت بودند و مشی میانه روی داشتند، سعی داشتند خواستهای خود را عملی کنند.

2- میانه رو کردن سیاست مملکت، از طریق جهت دادن به افراد میانه روی که مصدر کاری هستند، صورت می پذیرفت.

3- پیدا کردن نقاط تفاهم با افراد میانه رو و استفاده از آنها برای مقاصد خود.

4- ارتباط با میانه روها و خبرگیری و درست کردن منبع خبری جهت اطلاع دقیق از اوضاع مملکت.

5- اجرای سیاست آمریکا در ایران، یعنی همان میانه رو کردن انقلاب و سعی در خارج کردن سیاست داخلی و خارجی ایران از حیطه نفوذ خط مشی انقلابی امام به وسیله افراد میانه رو انجام می گرفته است. در حقیقت میانه روها پایگاه اجرایی این سیاست آمریکا بوده اند.

6 - میانه روها قبل از انقلاب با آمریکا در ارتباط بوده و آمریکا مشی سیاسی و فکری آنها را در نظر داشته است تا در مواقع ضروری از آن استفاده کند.

7- حداقل عملیاتی که آمریکا بر روی افراد میانه انجام می داده است، برقراری ارتباط و ملاقات با افسران سیاسی سفارت بوده است که با دست گذاشتن روی نقاط مورد نظر آنها اطلاعات و تحلیلهای سیاسی آنها را از اوضاع مملکت به دست می آورده که می توانسته است منابع خبری و اطلاعاتی مهمی باشد.

8- از آنجایی که خاصیت متقابل میانه روها و آمریکا، یعنی تمایل میانه روها به ارتباط با آمریکا و

ص: 82

حضور آمریکا و سیاستهایش در ایران آنها را وامی داشته که به سفارت آمده و اطلاعات خود را بدهند.سفارت به منابع خبری و افراد مهمی در این زمینه برمی خورده است.

9- میانه روها از تیپ های مختلف سیاسی ایران بوده اند که بیشتر از روشنفکران غربزده و سیاسیون کهنه کاری که نتوانسته اند خود را با جریانات متحول انقلاب اسلامی وفق دهند و همچنین بعضی از روحانیون محافظه کار.

جریانات اقتصادی (سرمایه داران)
بخش 5
اشاره

خانواده روغنی مدت 27 سال آینده، فروش ماشینهای کارخانه فورد را در ایران پیش خرید کرده اند.

در اکتبر، در جریان ملاقاتی در لندن توافقی شد که کارخانه فورد تعهد کرده است برای تمام ماشینهایی که در خارج از ایران خریداری می شوند و بعدا به ایران آورده می شوند میزان چهار درصد کمیسیون به آقای روغنی تعلق بگیرد. بعد از این توافق شرکت فورد خواستار اطلاعاتی در مورد ماشینهای داخل کشور شد.

گفته می شود تمامی این اطلاعات در اختیار آنان گذاشته شده بود و دو مرتبه توسط نماینده های فورد بررسی شد؛ در حدود 500 ماشین مطرح است. و با روغنی در مورد مبلغ پرداختی به توافق رسیده. حالا آقای روغنی می خواهد بداند که چه موقع کمپانی فورد این پول را می خواهد به او بدهد.» در سفری که روغنی به آمریکا کرده است نظر ناس راجع به او چنین است:

«روغنی مایل است که با پرشت صحبت کند و ممکن است به گفتگو محرمانه با دیگران نیز اظهار تمایل کند. وی به علت رابطه اش با امام خمینی، می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان خمینی باشد.» (ناس) «نامه سولیوان به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن:

مبلغ پولی که او (روغنی) فکر می کند طلبکار است، باید برای او جبران شود. این مشکل ظاهرا به حدود چهار سال پیش برمی گردد و هنوز حل نشده. از هر اطلاعاتی که شما می توانید در مورد موضع شرکت فورد و آمادگی آنها برای انجام پرداخت تهیه کنید، قدردانی می شود.» سولیوان (افشاگری شماره 19)

سولیوان در حین انقلاب اسلامی

«سولیوان می گوید: زاهدی درصدد است که عده ای از بازاریان که منافعشان از بسته بودن بازار به هم خورده بود، به پاریس بفرستد تا خمینی از موضعش صرف نظر کند. او می گوید: اینها مردان قابل ملاحظه ای هستند که از اقتصاد هرج و مرج زده فعلی صدمه دیده اند.» «مأمور سیاسی سفارت با جمشید ایرانپور که یکی از منابع خبری نزدیک در اصفهان است، یک ملاقات طولانی داشت. ایرانپور که در روزهای قبل از انقلاب روابط خوبی با دولت، ساواک، احزاب مذهبی، انقلابیون و با سفارت آمریکا داشته است، یک کنتراتچی وارد کننده و صادر کننده ثروتمند می باشد و در آینده نزدیک به آمریکا مهاجرت می نماید.»

نامه ناس به وزارت امور خارجه واشنگتن

ص: 83

«یکی از کارمندان قسمت اقتصادی که چهار سال تجربه کاری دارد می گوید: خیلی از ایرانیانی که قبلاً با او در اداره شان قرار ملاقات می گذاشتند و یا تلفنی به تقاضاهایش پاسخ می دادند حالا حداکثر می توانیم از ایشان ملاقات خصوصی و یا مکالمه تلفنی در شب بکنیم. اگر چه تعدادی از آنها به واسطه روابط گرم با ما خجالت می کشند که قرار ملاقاتهای تجارتی معمولی را رد کنند، بنابراین مدام آن را به عقب می اندازند.» (افشاگری شماره 16) «هوشنگ رام رئیس بانک عمران در گفت وگو با سولیوان سفیر کبیر آمریکا در ایران:

1- هوشنگ رام رییس بانک عمران و معتمد شاه در سیزدهم دسامبر به دیدن من آمد. او می خواست به من اطلاع دهد که گروهی از روشنفکران جوان را سازمان داده است که هدف آنها معرفی و طرح زمینه های تازه ای در بحثهای سیاسی است، که بین طبقه متوسط ایرانیان در جریان است. او تمایل داشت بداند که این عمل می تواند به هر طریقی برای ما مثمر ثمر باشد.

من گفتم که مایلیم با هر گروهی از این قبیل در تماس باشیم و امیدواریم که اینها بتوانند در اعتدال بخشیدن به صحنه سیاسی ایران سودمند باشند. با وجود این متذکر شدم که به نظر من مردم دقت زیادی برای بررسی مسایل سیاسی ندارند و این در حالی است که اقتصاد کشور در حال سقوط است. رام بلافاصله نظریه مرا مورد تأیید قرار داد و شرح مبسوطی راجع به مسایلی که بانکش با بانک مرکزی و ملی داشته است تعریف کرد.» سولیوان (افشاگری شماره 21)»

سیاست آمریکا در قبال سرمایه داران ایرانی

سرمایه داران وابسته ای که به سبب وابستگی شریان اقتصادیشان به آمریکای جنایتکار، متمایل به غرب و طرفدار حضور آمریکا در ایران هستند، به تبع اینان در خدمت سیاست حضور آمریکا در ایران قرار می گیرند و به راحتی منبع اطلاعاتی و جاسوسی و تحلیلگر سفارت و CIA می شوند.

حتی حرکات اینان برای آمریکا حجت است؛ چنان که گرفتن کارت اقامت دائم و یا ویزای تجارتی افرادی مثل مهدی روغنی برای آمریکا، نشان از خرابی اوضاع و یا بهبود وضع سیاسی تلقی می شود:

«شاید تقاضای روغنی برای ویزای تجارتی به آمریکا نشانگر بهتری از ارزیابی شخص وی برای دراز مدت باشد.

وقتی که در ماه مه فقط برای چهار یا 6 هفته رفت او در مورد وضع قم اظهار نگرانی و ناراحتی می کرد و در فکر این بود که کجای کار انقلاب خراب شده است. اگر وضع برگشته باشد گرین کارد به چه درد او می خورد؟ ما در یکی از روزنامه های فارسی زبان به مطلبی برخوردیم که یک ماه پیش از کشور فرار کرده است.»(افشاگری شماره 19) *** همچنین کمک آمریکا برای حل مسایل اقتصادی و حقوقی این افراد با کمپانیهای آمریکایی برای خوش خدمتی و مدیون کردن آنها به خودشان تا بتوانند در موضع یک دوست خوب و یک منبع اطلاعاتی و جاسوسی برای سفارت به خوبی انجام وظیفه نمایند:

ص: 84

«علاوه بر مشکل کمیسیون، روغنی یک اختلاف نظر دومی هم با شرکت فورد دارد که در مورد فروش 60 دستگاه کامیونهای سنگین به شرکت ملی نفت ایران است. ادعای او این است که تفاوت بین قیمت صدور شرکت فولاد و قیمت فروش به شرکت نفت حق اوست که واسطه می باشد. شرکت نفت پول فورد را مستقیما داده است. مبلغ پولی که او فکر می کند طلبکار است، باید برای او جبران شود. این مشکل ظاهرا به حدود چهار سال پیش برمی گردد و هنوز حل نشده. از هر اطلاعاتی که شما می توانید در مورد وضع شرکت فورد و آمادگی آنها برای انجام پرداخت تهیه کنید، قدردانی می شود». (سولیوان) (افشاگری شماره 19) *** «روغنی مایل است که با پرشت صحبت کند و ممکن است به گفتگوهای محرمانه با دیگران نیز تمایل داشته باشد. وی به علت رابطه اش با امام خمینی می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان خمینی باشد.» (افشاگری شماره 19 *** با توجه به خاصیت فوق و منبع جاسوسی بودن برای آمریکا علت کمکهای اقتصادی و رفع کردن اختلافات روغنی با کمپانیهای آمریکایی کاملاً روشن می گردد.

آمریکا قبل از انقلاب با تطمیع و وعده به بعضی از بازاریان ثروتمند، آنها را وادار می کرده که به نفع دستگاه و رژیم سابق ایران نزد امام خمینی بروند و او را از عواقب بسته شدن بازار که عمدتا منافع آنها را به خطر می اندازد، هشدار دهند. این عمل به وسیله اردشیر زاهدی عنصر پلید و خائن شاه نزد CIA آمریکا صورت می گرفت.

*** بسیاری از منابع خبری سفارت سرمایه دارانی بوده اند که شریان اقتصادی و حیاتی آنها به نحوی به کمپانیهای چپاولگر آمریکایی متصل بوده است و به خاطر منافع نزدیکی در معاملات اقتصادی و اعتقاد به حضور آمریکا در ایران که منجر به تأمین و تداوم سود و منافع سرمایه داران بزرگ می شد با سرویسهای سیاسی و اطلاعاتی سفارت هم--کاری می کرده و اط--لاعات خود را در اختیار آنها ق--رار می داده اند که بع--د از انقلاب سفارت از عدم همکاری بعضی از آنها که از ترس افشا شدن دیگر با سفارت تماس نمی گرفتند، می نالد:

*** «هوشنگ رام رئیس بانک عمران و معتمد شاه در سیزدهم دسامبر (22 آذر 57) به دیدن من آمد. او می خواست به من اطلاع دهد که گروهی از روشنفکران جوان را سازمان داده است که هدف آنها معرفی و طرح زمینه های تازه ای در بحثهای سیاسی است که بین طبقات متوسط ایرانیان در جریان است. او تمایل داشت بداند که این عمل می تواند به هر طریقی برای ما مثمر ثمر باشد.

من گفتم که البته که ما مایلیم با هر گروهی از این قبیل در تماس باشیم و امیدواریم که اینها بتوانند در اعتدال بخشیدن به صحنه سیاسی ایران سودمند باشند.» (سولیوان)

ص: 85

از سفارت به وزارت خارجه آمریکا 22 آذر 57 محرمانه تهران 12163 به خوبی روشن می گردد که آمریکا از پایگاه معروف خود یعنی چپاولگران سرمایه داری که به خودش وابسته اند و در استثمار منابع ملی و دسترنج مردم ایران شریک هستند برای مقاصد سیاسی و معتدل کردن جو انقلابی و ضد رژیم خائن شاه و آمریکا استفاده می کند و با گروههای ساختگی سیاسی که عمدتا به سرمایه داران چپاولگر و هدفهای آنها وابسته است، سعی در به انحراف کشیدن جهت راستین انقلاب اسلامی می نمایند. حال که هدف مهم آمریکا معتدل کردن و میانه رو کردن انقلاب به نفع شیطان بزرگ است، این گونه عناصر یعنی سرمایه داران بزرگ، بهترین وسیله برای اجرای این سیاست هاست.

*** همچنین از افرادی مثل جمشید ایرانپور که از سرمایه دارانی است که وابسته به آمریکا است، جهت نفوذ در کمیته ها و ارگانهای انقلابی استفاده می نموده اند. ایرانپور که عضو کمیته مرکزی اصفهان بوده است، منبع خبری سفارت و در نتیجه در خدمت امپریالیسم بوده و آمریکا به خوبی به وسیله ایشان از جریاناتی که در اصفهان می گذرد خبردار می شده است. در حقیقت آمریکا از این پایگاهش یعنی سرمایه داران بزرگ و وابسته به عنوان جاسوس خبرچین و تحلیلگر اوضاع ایران انقلابی استفاده می نموده است.

همچنین گزارش سفارت در مورد ایرج کی نژاد، مدیر عامل کمپانی سرمایه گذاری ایرانی که وی در مورد وضعیت اقتصادی ایران و درصد اشتغال و مسایل اقتصادی دیگر، گزارشاتی به سفارت می دهد.

نکته مهم اینکه در سند این شخص با خط نامرئی این جمله نوشته شده است.

(حالا زمانی است که انسانهای خوب برای کمک به کشورشان برگردند) با توجه به تاریخ سند که نوامبر 79 بعد از انقلاب را نشان می دهد، این مسئله برای آمریکا مطرح است که سرمایه داران و افراد وابسته به آنها که عمدتا می توانند برای اجرای مقاصدشان خوب باشند (و همانند شاه و رژیم خائن او) به زعم آمریکا به کشورشان خدمت کنند، باید به ایران بازگشته و کارشان را که بر علیه انقلاب است شروع نمایند. البته آقای ایرج کی نژاد درصدد بوده است که با گرفتن ویزا 30 میلیون تومان سرمایه خود را در ایران و به کمک سفارت خارج نماید.

***

قسمتی از توصیه لینگن کاردار به وزارت امور خارجه آمریکا

«17 در زمینه اقتصادی همپیمانان طبیعی با نیروهای غیر مذهبی و غیر چپی هستند که در دنیای سیاست فعالند. باید تجار آمریکایی که تصفیه نگردیده اند محکم به کارشان بچسبند و خود را هماهنگ نشان بدهند.» از لینگن به وزارت امور خارجه آمریکا 29 مرداد 58 *** در سند فوق اهمیت افرادی را که می توانند در جهت منافع اقتصادی آمریکا عمل نمایند مشخص می کنند و از آنجایی که وابستگی تجاری این افراد به آمریکا توسط شرکتها و تجار آمریکایی است که از لیست معاملات ایران حذف نشده اند کاردار توصیه می کند که تجار آمریکایی روابط تجاری و اقتصادی

ص: 86

خود را محکم کرده و رابطه وابستگی سرمایه داران ایرانی به آمریکا را هم چنان برقرار نگه دارند تا سفارت بتواند در سایه این وابستگی استفاده سیاسی خود را از این عناصر بنماید.

کلاً سیاست آمریکا در قبال سرمایه داران وابسته سرمایه داران بزرگ چنین است.

1- استفاده از آنها برای راه انداختن جریانات سیاسی معتدل و میانه رو اعم از حزب و گروه و منحرف کردن حرکت انقلابی امام خمینی.

2- با توجه به ارتباط با کمپانیهای خارجی و آمریکا و سفارت آمریکا از آنها چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به عنوان منابع مهم خبری و جاسوسی استفاده می نموده است.

3- ایجاد کردن تسهیلات و کمکهای مادی و حقوقی برای سرمایه داران جهت جذب آنها و فرستادن آنها به ارگانهای انقلابی که احیانا می توانند در آنها نفوذ کنند.

4- استفاده از سرمایه داران در به اعتصاب کشاندن کارگران - نخریدن قطعات یدکی کارخانجات، سوءمدیریت و بخش و مصرف و احتکار مصنوعی مسایلی است که کاملاً معمول و رایج است و در بسیاری از کشورها نظیر شیلی و دیگر کشورهای زیر سلطه و در حال انقلاب عمل شده است، ولی متأسفانه در اینجا سندهای لازم که بتواند این اعمال را نشان دهد وجود ندارد.

5- آمریکا درصدد است که سرمایه داران وابسته و عناصر وابسته به خود را که با لفظ (خوب) و خدمت به کشورشان مشخص می کند از تبعید اجباری به ایران بازگرداند و سیاستهای سلطه گرانه خود را به وسیله آنها به اجرا گذارد.

بخش 6
منابع و شبکه های آمریکا در ایران

«عواقب نامطلوب تیره شدن روابط ایران و آمریکا خیلی از منابع اطلاعاتی خوب ما را از بین برده است و بی علاقه بودن عده ای از ایرانیان در برخورد و صحبت کردن با کارمندان سفارت آمریکا را افزایش داده است. این عکس العملها از زمان تصمیم 17 ماه مه سنای آمریکا (محکوم کردن اعدامهای دادگاههای انقلاب) شروع شد و سپس با تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا در تاریخ 24 و 26 ماه مه و آن گاه نظرات یزدی در مورد (کاتلر) در مطبوعات و حمله شدید رسانه های گروهی اوج گرفت. این عمل موقعیت ما را به طور قابل ملاحظه ای متزلزل کرده است، حتی بدتر از اوائل انقلاب.

بعضی از منابع خبری در تهران اشاره کرده اند به اینکه سوءظن همکاران و دوستانشان نسبت به آنان رو به افزایش است. این حالت مخصوصا در دانشگاهها به شکل حادش بروز کرده است؛ جایی که افراطیون روشنفکران را از مواضع ضد آمریکایی مورد حمله قرار می دهند. آن طور که یکی از منابع خبری گزارش می دهد حتی کسانی که بیشتر در جریان کار قرار دارند با این موج از بین می روند.

(محرمانه از سفارت به واشنگتن امضاء ناس) (افشاگری شماره 16) «مهدی روغنی مایل است که با پرشت صحبت کند و ممکن است به گفتگوهای محرمانه با دیگران نیز تمایل داشته باشد وی به علت رابطه اش با امام خمینی می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان خمینی

ص: 87

باشد.» (محرمانه ماه مه 79) (ناس)» (افشاگری شماره 19) *** افرادی مثل مقدم مراغه ای و درخشش منابع اطلاعاتی خوبی برای سفارت می باشند که با خوش خدمتی های خود توانسته اند خدمات ارزنده ای در جهت اطلاعات و تحلیل وقایع روز به امپریالیسم بنمایند:

«شک نیست زمینه ای که در جریان این وقایع شکل می گیرد، به دست آوردن اطلاعات لازم و مورد نیاز ما را بسیار مشکل می کند؛ گرچه هنوز شرایط به سطح بعضی از کشورهای جهان سوم که آنها روابط کارکنان سفارت و مردم محلی را شدیدا تحت کنترل دارند نرسیده است؛ ولی فشارهای چند هفته اخیر، ایران را به سوی چنان موقعیتی سوق می دهد».(ناس) (افشاگری شماره 16) *** اطلاعات زیر توسط یک منبع به Ro رسیده است که از یک میهمانی شام که توسط دوستش از وزارت دادگستری در روز 3 آوریل برگزار شد کسب شده است. مهمانان غیر از منبع یک تاجر ایرانی دو ستوان پلیس، یک سروان پلیس و یک سرگرد دریابی بوده اند. همراه صحبت زیادی در مورد مسایل کلی و سیاسی، صحبت و بحث در مواردی که در مورد پلیس و نظم در ارتش است شد و مسایل دیگر ...».

(محرمانه شماره 460160 تاریخ 4 آوریل 79) و ادامه می دهند:

«این گزارش منطبق با گزارشاتی است که 3 منبع دیگر به ما گزارش داده اند که در محل بوده اند (در میهمانی)» *** در حقیقت در آن میهمانی 4 منبع سفارت و در خدمت امپریالیسم و شیطان بزرگ وجود داشته است که هر کدام جداگانه بدون اطلاع یکدیگر گزارشات خود را به سفارت داده اند.

*** «اظهار نظر: منبع یک افسر سرویس خارجی با تجربه است؛ خیلی خوب فارسی صحبت می کند و با ایرانیان تماس دارد، وی تا به حال کنسول سفارت در تبریز بوده است.» (سند فوق) *** سفارت با ترتیب دادن انواع میهمانیها و یا فرستادن مأموران سیاسی خود به میهمانیهای رسمی و غیر رسمی سعی در صحبت با افراد لشکری و کشوری می کند و راجع به موقعیتهای سیاسی و نظامی بحث می نمایند و اطلاعات را به سفارت می دهند. واقعه فوق یک میهمانی بوده است و 4 نفر از شرکت کنندگان افسران سیاسی سفارت بوده اند، که یکی از آنها Metrinco افسر سیاسی سفارت و کنسول تبریز است. وی به زبانهای فارسی - عربی - اردو - ترکی تسلط کامل داشته و وارد به آداب و رسوم ایرانی است و جزو گروگانهای ملت ایران است و عامل ترتیب دادن منابع جاسوس ایرانی و کسب اطلاعات از آنهاست.

ص: 88

*** نظر سفارت در 11 ژانویه 78 در زمان قیامهای قم و حکومت دکتر آموزگار خائن.

«... برای آمریکا امتیازی در ایران در مورد جمع آوری اطلاعات (جاسوسی) به دست آورید و پشتیبانی برای Proquoliasionquid را در پاسخ به این امتیازات ادامه دهید. هر پیشنهاد را برای امتیازی جدید به دقت سبک و سنگین کنید تا مطمئن شوید که باعث در خطر انداختن پیشرویهای موجود نباشند.» (11 ژانویه 78 محرمانه از سفارت به وزارت دفاع واشنگتن) (افشاگری شماره 10)

در مورد منابع و شبکه های جاسوسی آمریکا در ایران
سیاست آمریکا

سیاست آمریکا بعد از انقلاب دستیابی دوباره به اوضاع سیاسی - اقتصادی ایران است. بنابراین طرحهای خود را باید براساس یک سری اطلاعات دقیق استوار کند.

شبکه ها و منابع خبری و اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در ایران، در زمان انقلاب ضربه دیده است و بعد از انقلاب هم بسیاری از این شبکه ها و منابع از هم پاشیده است.

سازماندهی دوباره - کشف منابع جدید جاسوسی - از هدفهای بخش سفارت است.

بنابراین به غیر از شیوه های فوق، افسران سفارت برای ملاقاتها و صحبت به افراد با سازمانهای دولتی و به میهمانیهای رسمی و غیر رسمی فرستاده می شدند و با طرح سؤالاتی که جهت و هدف آن از قبل مشخص است، سعی در کشیدن اطلاعات دست اول و مفید می نمایند.

ولی شبکه جاسوسی آمریکا در حال حاضر کاملاً کار می کند و دلیل آن هم اطلاعات دقیقی است که از اوضاع مملکت در سفارت موجود است و همچنین قرار دادن مهره های جدید در سازمانهای انقلابی که بعد از انقلاب تأسیس شده از هدفهای سفارت آمریکا بوده است.

آنها احتیاج داشته اند که منابع و افرادشان از تأمین حقوقی برخوردار باشند. ادامه کارهای دادگاههای انقلاب، تصفیه ادارات و بسیاری از حرکات انقلابی، مانع وجود افراد و شبکه های جاسوسی امپریالیسم در ایران است. اطلاعات دقیق از ارتش نیز حاکی از داشتن شبکه های جاسوسی و منابع اطلاعاتی در ارتش است: «ما می خواهیم مسئولانه بر روی مسایل نظامی کار کنیم تا اینکه به دولت بازرگان قدرت دهیم و مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی در ارتش داریم که ممکن است در معضلات سیاسی مملکت راهگشا باشند.

... ما همچنین خواهان یک رفتار مطلوب و مساوی برای طرفداران خصوصی مان در ایران هستیم.» (محرمانه 14 شهریور 58 از هارولد ساندرز به نیوسام) *** همچنین سفارت جهت تأمین و کشف منابع جاسوسی جدید از جریمه استفاده می کند و در قبال دادن ویزا به افراد مورد احتیاجش که اطلاعات ارزنده ای داشته باشند برایشان ویزای مسافرت به آمریکا صادر می کند:

«از سرهنگ شیفر وابسته نظامی - دفاعی در نیروی هوایی به تمام وابسته های دفاعی آمریکا در تهران

ص: 89

و به مورفیلد سرکنسول آمریکا در تهران.

... وابسته های نظامی آمریکا درباره فامیل درجه یک افراد زیر می توانند رأی صدور ویزا توصیه نمایند:

الف: افراد ارتش، ژاندارمری و شهربانی ایران که از سرگرد به بالا باشند.

ب: افراد هواپیمای کشوری.

ج: افراد دیپلمات درجه یک ایرانی یا خارجی که با دفتر وابستگان نظامی آمریکا همکاری مستقیم داشته باشند.

توصیه: صدور ویزا تنها برای افرادی پذیرفته می شود که اطلاعات جاسوسی مفیدی برای آمریکا داشته باشند. متقاضیانی که مشخصات بالا را نداشته باشند اما دارای موقعیتهای فوق العاده ای باشند (مانند همافرانی که اطلاعات باارزشی برای ما تهیه نموده اند) باید توسط سرهنگ شیفر تأیید شوند.

... بخش صدور ویزا می تواند به عنوان وسیله ای برای جمع آوری اطلاعات جاسوسی مورد استفاده قرار گیرد. اطلاعاتی که معمولاً دسترسی به آن از راههای دیگر امکان پذیر نیست و باید توجه داشت که صدور ویزا مورد استفاده شخصی افراد قرار نگیرد. افراد تنها وقتی برای ما مهم هستند که اطلاعات جاسوسی باارزش فراهم نمایند و یا راهی برای رسیدن به این اطلاعات ارائه دهند.

من در این معامله پایاپای (گرفتن اطلاعات در مقابل ویزا) انتظار دارم گزارشهای مفیدی به دست آید.» (18 سپتامبر 79 شهریور 58 محرمانه)(افشاگری شماره 17) *** همچنین سفارت در نظر دارد علاوه بر استفاده از عناصر سرسپرده خود در ارتش و تشکیلات کشوری از عناصر خائن ساواک که آزاد شده اند استفاده نماید و در شبکه های خبرگیری و جاسوسی و عملیات تخریب در آینده استفاده کند:

«... بسیاری از کارشناسان ساواک که با نظارت کنندگان سفارتخانه های خارجی همکاری می کردند، توانستند کار آنها را در دست بگیرند و این موضوع می تواند به ما فرصتی بدهد تا بتوانیم از آن در موقعیتهای آرامتر استفاده کنیم. تمام این کارشناسان در آمریکا بوده اند.» (از نامه لینگن به زوبیک مورخ 6 آبان 58)

دید آمریکا راجع به ارتش ایران
بخش 7
اشاره

مستشاری مهمترین حضور نظامی آمریکا در ایران است. هدفش بالا بردن کارآیی نیروهای نظامی ایران به منظور مقاومت در مقابل تجاوز و ادامه و حفظ منافع آمریکا در ایران است.

این ارتش (ارتش ایران) در 1941 به وجود آمد و در 1943 و 1947 تجدید سازمان یافت (قرارداد آمریکا و ارتش ایران). توافق اساسی بین حکومت آمریکا و دولت ایران این بود که نظارت و کمک ارتش آمریکا به ارتش ایران (زمینی و هوایی و دریایی) ادامه یابد. از 1950 قرار داد کمک دفاعی مشترک بین دولت ایران و دولت آمریکا در سه زمینه منعقد گردید.

ص: 90

این توافق ارتش Armish متفاوت بود و در زمینه کمک اداری و سازماندهی بود.

«در 1942 اولین کمک بزرگ به ارتش ایران تحویل گردید. در سال 1958 Armish و Maagنزدیکتر شدند. در 1965 فروش نظامی خارجی و برنامه های اعتباری آغاز شد. موفقیت این برنامه موجب قطع کمکهای بلاعوض در 1972 بود Maag از Magor - Gonro دستور می گیرد و هدف این مستشاری ارائه مشاوره روزانه به بالاترین افراد ارتش ایران می باشد. این کار با در جریان گذاشتن شاه انجام می شود.

کارمندان Armish-Maag بر کار فرماندهی ستاد ارتش شاهنشاهی مشاوره کامل می نمایند. هر عضو ایرانی که فرمانده عملیات - اطلاعات تجسّسی لجستیک (پشتیبانی) نقشه ها و برنامه هاست یک نفر راهنمای خارجی دارد که معمولاً یک سرهنگ است.» (از افشاگری شماره 7) مسئول مدرنیزه کردن ارتش شاهنشاهی ایران در رابطه با برنامه 1972 می باشد. ایران سفارش وسایل و خدمات به ارزش کمی بیش از ده میلیارد دلار که شامل خرید خدمات است به آمریکا داده است.» *** همچنین دولت آمریکا اجازه افشای رموزی که در کارهای نظامیان در ایران به کار گرفته می شود به دولت ایران نمی دهد و سعی دارد کارهای مستشاری آمریکا در ایران از افسران ایرانی پنهان باشد.

*** در موقعیت فعلی حداقل اطلاعات ممکن می بایست به دولت ایران داده شود.

هیچ گونه اسامی رمز جدیدی که باعث افشای اسرار به دولت ایران بشود بدون تأیید کمیته افشاگری مستقر در واشنگتن نباید استفاده شود. (از افشاگری شماره 8) *** همچنین آمریکا یک سیستم فوق مدرن اطلاعاتی جاسوسی که به وسیله پایگاههای الکترونیکی خبرگیری و رادار و ماهواره ها اداره می شد به ایران تحمیل نموده بودند که 3/1 بیلیون دلار هزینه این سیستم در سراسر ایران بود. این سیستم از گشتی هایی که پایگاههای رادار دار و الکترونیکی هستند تا سیستمهای ساده خبری و از پایگاه های کبکان و بهشهر گرفته تا هواپیمای پرنده آواکس شامل می گردید که حرکت موشکهای شوروی و منطقه و انواع و اقسام علائم خبری و اطلاعاتی را گرفته و به طور متمرکز به وسیله امواج به آمریکا می فرستاد. مستشاری آمریکا و نیروی هوایی رژیم خائن شاه عهده دار اداره و ادامه طرح این سیستم عظیم خبری بوده اند. این سیستم به نام سیستم Ibex مشخص است.

(ارجاع به افشاگری شماره 6) *** با توجه به مسایلی که در فوق عنوان گردید، نقش آمریکا در ساختمان ارتش ایران و جهت ساختمان ارتش و چگونگی و اهداف این ماشین در رژیم شاه خائن به خوبی روشن می گردد.

مصونیت و مزایای سیاسی مستشاران نظامی

1- تمام متن محرمانه است.

ص: 91

2- در 18 سپتامبر مأمور سیاسی به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد. توسط رئیس دایره حقوقی، فرخ پارسی، پاسخ به نامه 187 سفارت که در تاریخ 16 می 1979 خطاب به وزارت خارجه به دولت اطلاع داده است که باقیمانده مستشاران نظامی ایران از طرف دولت آمریکا به سفارت به عنوان کارمندان فنی و اداری اعلام شده اند، در نامه خواسته شده بود که برای آنها کارت ضمانت سیاسی صادر شود (تا حالا فقط برای گروهبان ویلیام دجرمان صادر شده است).

3- پارسی روشن ساخت که قرارداد 1964 لغو شده و دولت هرگز قصد ندارد قوانینی را که مستشاران نظامی کشورها را از ایرانیان متمایز می سازد به اجرا در بیاورد. پارسی گفت: دولت قانون بین المللی راجع به حقوق و مزایای مستشاران نظامی را که عمل می شود مورد بررسی قرار داده است. بهرحال سفارت به مستشاران نظامی پاسپورت دیپلماتیک می دهد.آنها را به عنوان کارمندان فنی و اداری خویش معرفی می کند در حالی که آنها در واقع نیستند. پارسی روشن ساخت که مسئله مستشاران نظامی در ایران برای دولت مسئله بسیار حساسی است؛ به خاطر تاریخ این مسئله.

(نظر سفارت: دولت ایران به این مسئله چنین می نگرد که شاه و دولت آمریکا این قانون را در 1964 به ایرانیان تحمیل کرده و این نظر اغلب ایرانیان است.) 4- آقای پارسی نامه 16 می سفارت را به عنوان یک تقاضا بیان داشت که دولت موقعیت مستشاران نظامی و دسته بندی بیان شده را قانونی کند. ولی دولت نمی خواهد هیچگونه قانونی بگذراند که به مستشاران مصونیت و مزایای سیاسی بدهد. با وجودی که پارسی خیلی مشخص صحبت نمی کرد، روشن بود (از مکالمه اش) که وزارت امور خارجه دوست ندارد به مستشاران اجازه دهد به عنوان مأموران فنی و اداری سفارت باشند. به هر حال آقای پارسی یک قاضی آموزش یافته در آمریکا و منطقی است که سعی فراوان می کند راهی پیدا کند که هم حساسیتهای دولت را امضاء کند و هم مسئله مستشاران ما را.

5- پارسی گفت: دولت ایران حقیقتا راجع به درخواست مصونیت و مزایای سیاسی برای مستشاران نظامی آمریکا علاقه مند نیست. آنها فکر می کنند که تمام مستشاران نظامی تحت لوای قوانین ایرانی باید باشند. پارسی خاطرنشان ساخت که در گذشته تنها موردی که آمریکاییان خطا کار بودند مسئله رانندگی بود. پارسی از اینکه ممکن است در اختیار مستشاران نظامی راننده قرار ندهند تعجب می کرد، زیرا این عمل می توانست از تخلفات رانندگی آنها جلوگیری کند. مأمور سیاسی گفت: اگر مسئله صحت داشته باشد ما خوشحال خواهیم شد. او از تجربیاتش در کشورهای دیگر چنین برداشت کرده که نظر قطعی بخش دفاعی، داشتن اختیارات قانونی است. او شک داشت که ایالات متحده به پرسنل نظامیش اجازه دهد که بدون داشتن حفاظت در ایران خدمت کنند. مأمور سیاسی سفارت راجع به مسئله انجام یا عدم انجام وظیفه چیزی ذکر نکرد. مذاکرات کاملاً نامشخص (ناموفق) بود و پارسی از اینکه این مسئله چگونه در کشورهای دیگر تاکنون خاتمه یافته است، اطلاعات صحیحی نداشت.

6- پارسی پرسید چه پوشش بیمه ای برای پرسنل نظامی مستقر در آمریکا داده شده است؟ (مانند نظامیانی که مأمور خرید و تدارکاتند ولی وابسته (گماشته) نیستند. آیا شما مصونیت سیاسی را برای این چنین مردمی در آمریکا تضمین می کنید؟ آیا هیچ موقع پرسنل نظامی یک کشور خارجی مانند مستشاران نظامی در ایران به سفارتخانه ها در واشنگتن به عنوان کارمند فنی و اداری اعلام شده اند؟ در پرسیدن اینها پارسی سعی فراوان داشت که به استانداردهای قابل مقایسه که او می توانست با کمک آنها راجع به

ص: 92

مصونیت سیاسی مستشاران نظامی در ایران بحث کند توسل جوید.

7- پارسی پرسید: چند نفر از مستشاران نظامی در سفارت حضور دارند؟ او عقیده داشت که فقط بر طبق قوانین آمریکا اجازه دارند؛ بخش دفاعی باید حقوق اضافه بر آن 6 نفر مستشاران نظامی را بپردازد و تمام قوانینی که به دولت اجازه می داد، حقوق برای مستشاران نظامی خارجی بپردازد، اکنون لغو شده است. (نظریه: سفارت برای پارسی لیست جاری مستشاران نظامی را که هفت نفرند، تهیه خواهد کرد و به او اطلاع خواهد داد، که تعدادی از افرادِ مستشاران نظامی، تا اول اکتبر جهت اطمینان در ایران خواهند بود و بعد از اکتبر تعداد آنها به 6 نفر کاهش خواهد یافت. هر افزایشی در پرسنل تنها در صورت توافق خواهد بود.) 8- کارهای درخواست شده (از طرف سفارت) باعث قدردانی است اگر بخش دفاعی مثالی از خارجیان غیر وابسته ای که در آمریکا مصونیت سیاسی دارند به ما بدهد. مفید خواهد بود، چنانچه مثالی از اینکه ما در کشورهای مشابه ایران چگونه این مسئله را اعمال می کنیم، داده شود.

9- نظریه: در یک نامه به تاریخ 4/8/79 خطاب به وزیر دفاع ملی با موضوع: نامگذاری دوباره مستشاران نظامی، نماینده عالیرتبه دفاعی آمریکا به پایان عملیات مستشاران آمریکایی در نیروهای ارتش اشاره کرد و از معاون Mond خواست نسبت به نام گذاری دوباره مستشاری نظامی اقدام کند. با وجودی که ما این مسئله را دنبال کرده ایم، ولی هنوز مسئولیتی دریافت نکرده ایم. انتقال مثبت از هر نوع ارتباط مستشاری که به وسیله دولت ایران دنبال خواهد شد، می تواند ما را در موقعیتمان یاری دهد.

10- این مسئله مشکلاتی در بردارد تا آنجا که به وزارت امور خارجه ربط دارد، مخصوصا که پارسی خیلی نزدیک به یزدی وزیر امور خارجه کار می کند، ما نمی دانیم آیا در این تمایلات هیچ گونه جهت یابی با وزارت دفاع شده است؟ ما امیدواریم بکوشیم، این مسئله را به آرامی و در سطح پایینی حل کنیم. پارسی در بست می گوید که نسبت به این مسئله حساسیت فراوانی موجود است و این یکی از مسایل با اهمیّت دولت است. آیت اللّه خمینی اولین بار نامش را با مبارزه با این قانون در 1964 روساخت و ما شک داریم که در موقعیت فعلی او به مسئله مستشاران آگاه است. موقعی که مسئله کاملاً عینی (علنی) شد، ما می توانیم مذاکرات منطقی نسبت به افکار ملی گرایان که مانع این مسئله است انجام دهیم.(لینگن) کلاسه: محرمانه و پخش محدود است شماره سند: تهران 1/10336 تاریخ: 23 سپتامبر 1979 از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه واشنگتن - دی سی فوری گزارشگر: قسمت سیاسی: الیزابت سوئیفت و (نظامی: Roavis ) «لغو قرارداد 1943 که مأموریت نظامی آمریکا (مستشاری) را شامل می شد، یک نمونه دیگر از کارهای انقلابی این رژیم است که آشکارگر قطع نفوذ خارجی می باشد. اگر چه این حرکت باعث لغو قرارداد دوجانبه 1947 و مأموریت نظامی می شود ولی اثری در وضعیت قانونی یا کار نمایندگان پرسنل نظامی در تهران ندارد.

ص: 93

قانون 1943 مستشاران نظامی آمریکا را جزو وزارت جنگ می داند که در حال حاضر یک چنین چیزی با موقعیت ایران غیرقابل تحمل است؛ اگر چه ما سالها به طور رسمی این قرارداد را تمدید کردیم، ولی محتوی آن با گذشت زمان به طور زیادی بی ربط و مناسبت ندارد.

ماهها پیش دولت قرار داد 1963 را که به مستشاران نظامی آمریکا مصونیت می داد فسخ نمود. در آن زمان ما به دولت ایران گزارش دادیم که افراد نظامی ما وابسته و فرستاده سفارت خواهند بود و گذرنامه دیپلماتیک خواهند داشت. ایرانیها که ترتیبات را قبول کرده اند و هیأت 6 نفری که بعد از اکتبر در تهران کار خواهند کرد، از لحاظ مالی توسط آمریکا تأمین خواهند شد و احتیاج به هیچ گونه توافق نامه رسمی با دولت موقت ایران ندارد.

* برخلاف این ادعای استقلال ایران، اخیرا حرکتهای متعددی صورت گرفته که نشانگر این است که بعضی از فرماندهان نظامی مایلند که در یک حد محدودی این مناسبات از سر گرفته شود. مثل کار تدارکاتی و حمایت قطعات با آمریکا.

(به وزارت امور خارجه آمریکا از ساندرز 9/17/79 نوشته فوق به خوبی موقعیت قراردادها - نقش مستشاران را از نظر حقوقی و قرار گرفتن در قانون استعماری کاپیتولاسیون و تأثیرات انقلاب اسلامی را برای در هم پاشیدن آنها به خوبی نشان می دهد.

«کاهش زیادی که در قسمت کارکنان مستشاری رخ داده از بزرگترین تعداد در دنیا به فقط ده نفر، ما را قادر می کند که فقط نقش یک مشاور تدارکات را داشته باشیم».

(14 ژوئن 79 از اینکلمن به فرمانده جونز - فرمانده تجهیزات نیروی دریایی آمریکا) *** اعتراف فوق به خوبی نشان دهنده نفوذ فراوان مستشاران آمریکا در ارتش ایران بوده است. به طوری که در هیچ جای دنیا این نسبت مستشار آمریکایی در یک ارتش وجود نداشته است.

*** «ارتش مدتی است که مأموریتی نداشته است. اگر چه خمینی و دولت موقت به لزوم یک ارتش قوی معتقدند. ایران که داشت، به سرعت قدرت مدیریتش را به سوی خودکفا شدن توسعه می داد قسمت مهمی از آن (مدیریت) از بین رفته.

ایران قابلیتهای تکنیکیش را تا حد قابل توجهی توسعه داده بود. با این حال هنوز از بالاترین تا پایین ترین سطح در هر قسمتی وابسته به تکنیکهای خارجی می باشد. نه تنها تمام متخصصهای خارجی بلکه بسیاری از متخصصهای داخلی نیز ایران را ترک کرده یا لااقل جا به جا شده اند. جا به جایی بدون در نظر گرفتن مقام یا تخصص بوده است و دلیل آن عدم تولید است.» (از تحلیل ارتش ایران، بدون تاریخ شماره و امضاء) «اگر چه اساس ارتش به هم خورده و دورنمای جریانات برای باز سازی آن نامشخص است، اما نیرویی است که امتیازات قابل توجهی دارد.

ما تحول برای بازسازی در نیروی هوایی می بینیم، اما این مسئله قابل سؤال است که آیا رهبری جدید که به وسیله خمینی گذاشته شده، ممکن است که انگیزه های لازم را برای بازسازی تدارک ببیند؟ بر خلاف سازمانهای موجود در ایران، ارتش اصول، تربیت و ساخت سازمان یافته ای دارد، تا بتواند

ص: 94

بازسازی شود. چهارچوب اصلی باقی می ماند و بازسازی ممکن است که در مقایسه با قسمت دیگر دولت نمود پیدا کند.

این حقیقت ممکن است مسایلی را برای دولت جدید به وجود بیاورد که چگونه و در چه راهی می خواهد به سرعت ارتش را نیرویی تازه بدهد؟ ما معتقدیم که کمیته ها و ارتش در ستاد مشترک، یعنی همان سازمانی که به طور مرتب به خمینی گزارش می دهد واقع است. از وظایف دیگر این کمیته ها انتصاب یا حداقل موافقت با انتصاب تمام کارمندان ستاد، واحد فرماندهای و سرگردان ستاد می باشد.

چنین به نظر می رسد که قم انتخابات را تأیید می کند.

در سرویسهای ارتش ما قدرت تشخیص عملکرد این چنین کمیته هایی را نداریم؛ اما شواهدی از افراد کمیته را در مقر ارتش و پادگانها داریم. نیروی هوایی مدعی است، در میان وظایف دیگری که کمیته ها دارند، آنها مانند سگهای پاسبان عدم وفاداری به رژیم خمینی را گزارش می دهند.» (از تحلیل ارتش ایران) *** با توجه به مطالب فوق آمریکا ارتشی را که برای مقاصد خود مسلح و سازمان داده بود، می بیند که از دست می رود و کیفیت و تخصصهای آن در جهت دیگری افتاده است.

آمریکا سعی دارد که ارتش را که مشخصا با سازمان خاصی شکل گرفته است، دوباره همانند سابق شکل دهد؛ یعنی سازماندهی و بازسازی ارتش به شکل سابق یکی از خواستهای آمریکاست. در این صورت آمریکا بنا به ضرورتی که آن نوع سازماندهی و بازسازی لازم دارد، می تواند در ارتش نفوذ دوباره کند. البته این عمل مکمل سیاست آمریکا با دولت موقت است که منجر به خرید وسایل نظامی، به خصوص قطعات یدکی جنگ افزارهای فراوانی است که آمریکا برای یک سازماندهی مشخص ارتش، به ایران فروخته است.

*** همچنین وجود مستشاران نظامی آمریکا در ایران و قراردادها، به خوبی کنترل شدید ارتش را به وسیله این مستشاران نشان می دهد و همچنین سیستم خبری و جاسوسی چنانچه آمریکا از بسیاری از جزئیات ارتش بعد از انقلاب خبر دارد.

تحلیل و بررسی وضع ارتش بعد از انقلاب چه نیروی هوایی و دریایی و چه زمینی، می تواند آمریکا را به ارزیابی مشخصی از ارتش هدایت کند، که در نهایت بتواند سیاست خود را در قبال ارتش تنظیم و مشخص کند.

*** از آنجایی که متن همه قراردادهای نظامی در سفارت موجود نیست، فقط به متن یک قرارداد نظامی که در سال 22 شمسی یعنی اوایل حکومت دیکتاتوری محمدرضای خائن با آمریکا از طرف ژاندارمری بسته شده است، اکتفا می کنیم.

لازم به تذکر است که این قرارداد موقعی منعقد شده است که دولت ایران زیر سلطه امپریالیسم سیاه انگلیس بود و نفوذ آمریکا در ایران تازه شروع گردیده بود:

ص: 95

«بنابر تقاضای دولت ایران از دولت کشورهای متحده آمریکا و به استناد قانون استخدام افسران آمریکایی برای ژاندارمری، مصوب 28/7/1322، رئیس جمهوری کشورهای متحده آمریکا اجازه داده اند که هیئتی از افسران و درجه داران و متخصصین ارتش کشورهای متحده آمریکا که تعداد افسران آن از 8 نفر تجاوز نخواهد نمود، به منظور اصلاح ژاندارمری بر طبق مواد ذیل منصوب شوند.

حال با ذکر چند بند مهم اکتفا می کنیم و بقیه را به جهت اطلاع همگان به مطبوعات عرضه می کنیم.

ماده بیستم: وزیر کشور ایران، رئیس هیئت را به سمت مستشار وزارت کشور، عهده دار امور ژاندارمری به ریاست کل تشکیلات ژاندارمری دولت شاهنشاهی ایران برای مدت این قرارداد تعیین خواهد نمود، و رئیس هیئت بر همه افسران ژاندارمری شاهنشاهی ایران تقدّم خواهد داشت. مشارالیه مستقیما عهده دار کلیه اداره و کنترل ژاندارمری خواهد بود و حق خواهد داشت، طبق مقررات انتصاب یا ترفیع یا تنزل یا اخراج هر خدمتگزار ژاندارمری به وزیر کشور پیشنهاد و یا تصویب ایشان به موقع اجرا بگذارد و مقام دیگری حق مداخله نخواهد داشت. نیز حق خواهد داشت، هر افسر یا ژاندارم یا خدمتگزار ژاندارمری را با تصویب وزیر کشور منتقل و دوباره تعیین کند.

ماده بیست و یکم: دولت ایران موافقت می نماید تا زمانی که این قرارداد به قوت خود باقی است افسرانی از ارتشهای خارجی دیگر یا کارکنانی از هیچ کشور دیگر برای خدمت در ژاندارمری شاهنشاهی ایران یا شعب آن که کارمندان هیئت نظامی کشورهای متحد آمریکا در آن خدمت می نمایند، استخدام ننماید.

ماده سی ام: نسبت به هر یک از کارکنان این هیئت که به طور صحیح و منظم و از روی صلاحیت ثابت شود که به جرم مداخله در کارهای سیاسی کشور یا تخلف از قوانین ایران مقصر است، هیئت وزیران حق خواهد داشت مقررات این قرارداد را که مربوط به چنین کارمندی باشد، لغو نماید.

قرارداد به امضاء محمد ساعد وزیر امور خارجه و دریفوس به تاریخ 27 نوامبر 1943 مطابق با 5 آذر 1322 شمسی وزیر مختار آمریکا رسیده است.

دید آمریکا در مورد ارتش ایران بعد از انقلاب

«مقدار زیادی از طبقات متوسط بالا از بیگانگان متنفرند. خیلیها معتقدند که آمریکا باعث سقوط شاه گردید. در بین این گروه افرادی هستند که از فکر فوق خوشحالند و عده ای هم هستند که از تنفر نسبت به آمریکاییها ناراضی اند. در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت می باشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضد آمریکایی خواهد بود.» (از تحلیل ارتش ایران) *** ترس آمریکا از ضد آمریکایی شدن ارتش به خوبی از این گفته مشخص است.

سیاست آمریکا در قبال ارتش بعد از انقلاب اسلامی

مطابق آنچه که در مورد سیاست آمریکا در قبال دولت موقت آمده است گفته ایم که آمریکا سعی دارد

ص: 96

که با یک سیاست مسالمت آمیز، ایران را از نظر اقتصادی به خود وابسته نماید. این وابستگی از جهت نظامی به قطعات فنی ارتش - مدیریت و سیستم ارتش و آموزش آن می انجامد. حال جریان قطعات یدکی را از زبان تحلیلها و اسناد موجود در سفارت می شنویم.

*** در توصیه ای از طرف ساندرز به نیوسام:

«چگونه روابط نظامیان را توسعه دهیم؟ ایرانیها در مورد سپرده مالیشان در مقابل فروشهای نظامی سوءظن دارند. آنها به قطعات یدکی و حفاظت تکنیکی نیازمندند؛ ولی برای مسایل سیاسی می ترسند که از ما تقاضا کنند. ما می خواهیم مسئولانه بر روی مسایل نظامی کار کنیم، تا اینکه بازرگان را قدرت دهیم و مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی در ارتش داریم که ممکن است در معضلات سیاسی مملکت راهگشا باشند. برای در اختیار گذاشتن قطعات حساس به آنها مطالعه کنید و آماده باشید که قطعاتی که در سطح پایین هستند در اختیار آنها قرار دهیم.

آماده برای تحویل قطعات یدکی دستگاههای قبلی که ارزششان از 5 میلیون دلار کمتر است باشید، و اگر ایران مایل بود قطعات یدکی را از مجاری دیگری تأمین کنید اجازه دهید که از کشورهای دوست و پیشرفته جهان سوم مثل ایتالیا قطعات یدکی هلیکوپتر را تأمین کنند.» (از ساندرز به نیوسام 14 شهریور 58 از تحلیل سیاست آمریکا درباره ایران) *** «ایرانیها به ما گفته اند که سیاست آنها این است که به صورت گوناگون از وسایل نظامی آمریکا حمایت کنند. ما به آنها جواب دادیم که در اساس هیچ گونه ایراد و اشکالی دیده نمی شود که از وسایل نظامی اروپایی که کار آنها بر طبق قانون کار و سیاست ماست استفاده شود (ما فقط به چیزهایی که خودمان تهیه خواهیم کرد اجازه خواهیم داد). ما همچنین یادآور خواهیم شد، که امکان دارد عملاً مسایلی پیش آید.

موانعی واقعی برای تعدد حمایت وجود دارد. ما امیدواریم که متفقا موافقت شود که همگی ما تا آنجا که می توانیم ارتش ایران را تقویت و گسترش دهیم که کلیدی باشد برای آینده ما.» (از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی - سرّی و حساس مهر 58) (شماره 30313) *** «بسیاری از سرهنگها و کارمندان با تبلیغات ضد آمریکایی مخالفند؛ ولی بسیاری از آنها فاقد شهامت هستند. مشکل بتوان فراموش کرد که خمینی سران ارتش را از بین برده است از سوی دیگر، البته، سرهنگها و کارمندان اهمیت تکنیک آمریکایی در ارتش را تشخیص داده اند و اینکه در صورت کمبود قطعات یدکی چه اتفاقی خواهد افتاد، مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که تحول و اصلاح ارتش و چگونگی مسلح شدن آن، احتیاج به فراگیری تکنیکهای جدید ارتشی دارد و در هر صورت مهم است که رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتش وجود خواهد داشت.» (از نامه مهم لینگن کاردار سفارت به برژینسکی مشاور امنیتی کارتر یک هفته قبل از اشغال سفارت 28 اکتبر 79).

در اینجا به خوبی هدف آمریکا از سازماندهی ارتش به طریق قبل و به شکل آمریکایی، آن چنان که

ص: 97

وابسته به قطعات یدکیِ تجهیزات و مدیریت آمریکایی داشته باشد، به خوبی روشن می شود.

طبیعی است که با این سیستم حتما احتیاج به نظارت افراد آمریکایی خواهد داشت.

و طبیعی است که با این شکل ارتباط آمریکایی ها با سران ارتش و افراد دیگر ارتش امری است طبیعی، و سیستم ارتش کاملاً در کنترل آمریکا در خواهد آمد.

جمله رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتشی حاکی از این واقعیت است که در یک سیستم وابسته به آمریکا، چه از نظر سازماندهی و چه تجهیزات این امر یعنی قابل کنترل بودن فرماندهان ارتش، امری است طبیعی، و هدفی است که آمریکا می خواسته است با وابسته کردن ارتش ایران کنترل آن را در دست بگیرد.

البته این مهم را در بلند مدت به دست می آورده است.

همچنین آمریکا روی دوستانش در ارتش حساب زیادی می کند تا بتوانند در سایه سیستمی که وابستگی فنی و تشکیلاتی به آمریکا دارد، عملیاتی به نفع آمریکا در ایران انجام دهد و ارتش سازمان یافته به طریق آمریکایی را کلیدی برای آینده خود می بیند. آیا آینده ای غیر از سلطه دوباره سیاسی - اقتصادی نظامی و فرهنگی آمریکا برای ایران برایش متصور است؟ *** چنان که دوباره تأکید می شود که:

«درجه و نقشی که ارتش در حل مسایل ملتها خواهد داشت، بستگی زیادی به اطمینان دولت جدید انتخاب شده و رهبری ارتش به همدیگر دارد. مهمترین عوامل برای بازسازی، روابط خارجی با غرب و کمکهای تدارکاتی (لجستیکی) نظامی می باشند. موقعیتهای دلخواه در هر دو سطح ممکن است که تنها یک کار توسعه یافته جدید را برای بازسازی، بلکه برای تحت تأثیر قرار دادن افسران مبنی بر اینکه غیر متعهد و غیر دوستانه نسبت به غرب نباشند، تدارک ببیند. یک موقعیت متضاد دیگری ممکن است روی دهد که از یک سیاست خارجی ضد غربی حمایت کند؛ یا سرانجام شبیه ارتش دولت قذافی را نتیجه دهد».

(از تحلیل ارتش ایران) *** در بالا به خوبی حساب آمریکا به روی ارتش و سعی در سازماندهی آمریکایی آن و جلب عناصر ارتشی به غرب و ترس از دست رفتن این پایگاه به خوبی روشن است.

*** «با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن دار ایران در مورد سپرده های فروشهای نظامی در آمریکا، ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش ایران دوستانی خواهیم داشت که می تواند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشد.

(محرمانه 14 شهریور 58 از ساندرز به نیوسام) «ما باید به اداره تبادلات اطلاعاتی با ایرانیان ادامه دهیم. زمانی که این تبادلات عملی شد، جستجو را برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان، از تهدید نظامی آغاز کنید.» «یکی از شماره های سندی تحت عنوان سیاست ایران (توصیه های خلاصه شده در مورد مسایل ایران)

ص: 98

«16- مسئله تحویل قطعات یدکی و روابط برقرار کردن با ارتشیهایی که تمایلات آمریکایی شدید دارند.» (از لینگن به وزارت امور خارجه واشنگتن 29 مرداد 58 ما با توانی که هم اکنون در بازدید و جمع آوری اطلاعات از پایگاهها داریم، به خصوص به خاطر از دست دادن رابطه های نامحدود مستشاری، قدرت اطلاعاتی ما بشدت لطمه دیده است. (از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه واشنگتن تاریخ 25 ژولای 79) آزادی رفت و آمد و سرکشی به تأسیسات و پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی، به طور خیلی فجیعی محدود شده است و شک هست، که آمریکاییها بتوانند از پایگاهها دیدن کنند. بجز پایگاه مهرآباد و دوشان تپه که تا قبل از ماه مه 1980 می توانند مورد بازدید قرار گیرند.

بیشتر اطلاعات که لازم است، بستگی به این دارد که مستشاران نظامی چگونه بتوانند روابط خود را با نیروی هوایی جمهوری اسلامی برقرار کنند.

(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette 29 ژولای 79) *** اگر چه رابطه با وابسته (Prc) ایجاد شده است، اما تجربه تا این تاریخ نشان داده است که در بهتر شدن جمع آوری اطلاعات ما هیچ تغییری نکرده است.

(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette 15 ژولای 1979) *** در این نامه به دو سؤال که از طرف واشنگتن شده است، پاسخ داده می شود.

1- آخرین خبر نسبت به مذاکرات صلح در کردستان را بگویید؟ 2- هم اکنون نقش ارتش و پاسداران در کردستان چیست؟ در پاسخ به سؤال اول تقریبا اخبار معمولی است.

در پاسخ به سؤال دوم به قول چندین منابع مختلف نقل می کند، که کردها با ارتش بسیار خوب هستند و پاسداران را بشدت می کشند. ارتش نیز وقتی بر فراز کوهها برای سرکوبی می رود، به جای اینکه به کردها بزند عمدا به کوه و سنگ و بیابان می زند. وقتی ارتشیان و پاسداران به گروگان گرفته می شوند، ارتشیان آزاد می گردند و پاسداران اکثرا مثله می شوند و فقط 2 تا 3 نفر را آزاد می کنند تا جریان را برای دیگران تعریف کنند. از قول یکی از افسران زمینی که از منابع بسیار قابل اعتماد سفارت نیز هست، این بار پیام خود را به وسیله یکی از اقوامش به سفارت رسانده و گفته که پاسداران همراه با ما به گشت مشغول هستند، ولی کردها مهارت خاصی در کوهها دارند.

(از سفارت آمریکا در تهران به واشنگتن تاریخ 12 اکتبر 79) *** با توجه به دو سند فوق، نفوذ جاسوسی آمریکا را در مورد ارتش، روشن می کند که شبکه اطلاعاتی و جاسوسی سفارت به خوبی در ارتش عمل کرده و گزارشات لازم را جهت جمع بندی و شناخت سفارت از موقعیت ارتش به مسئولین سفارت می رسانند. کوشش فراوان سفارت برای ارتباط نزدیک و مشاهدات

ص: 99

عینی از پایگاههای هوایی، نشان از اهمیت نفوذ و حضور مستقیم آمریکا در ارتش ایران است.

وجود افسرانی که به نفع آمریکا به جاسوسی مشغولند، می تواند اطلاعات مفیدی را به آمریکا برساند.

با توجه به همه تحولات انقلابی در ایران، آمریکا هنوز سعی دارد از طریق سفارت و مهره های سرسپرده آمریکا در ارتش جزئیات را زیر نظر دارد.

هیچ توصیف دقیق و مشخصی برای کاری که ما اینجا انجام می دهیم، وجود ندارد. ماهیت موقتی ارتش اجازه نداده که نظم ارتشی در مستشاری پیاده شود. ما به طور اساسی نسبت به درخواستهای متغیر IINتطبیق خود را حفظ کرده ایم و به طور مناسب جواب گفته ایم؛ هیچ تماس نیروی دریایی وجود ندارد و تفاوت بین قسمت نیروی دریایی و دفتر دفاعی DAO گاهی اوقات مبهم است. به حدی که نوشته های ما بیشتر جنبه خلاصه های اطلاعاتی دارد تا گزارشات عملیاتی یا تدارکاتی. ما همچنین امیدواریم با سایر افسران وابسته دفاعی نیروی دریائی در اروپا اطلاعات رد و بدل کنیم یک کاری که بطور عادی وظیفه (دفتر دفاعی است. هر چند ما سعی می کنیم از سیاست دور باشیم و فقط در زمینه نظامی عمل کنیم. کسانی که الان وارد می شوند یا پاسپورت دیپلماتیک می آیند. آنهایی از ما که قبلاً سعی کردند ولی موفق نشدند پاسپورت بگیرند حالا از طریق واشنگتن در شرف گرفتن آن هستند. با رد قطعنامه ژنو از طرف ایران موضوع دیپلماتیک یک امر الزامی است. ما رسما به عنوان کادر مشورتی و تکنیکی سفارت کار می کنیم و Maag (که همان مستشاری است) وجود ندارد.» (R.A.Enjlman به فرمانده جونز 14 ژوئن 79) *** با توجه به سند فوق و اطلاعاتی که از عملکرد و وجود مستشاری آمریکا در ایران در سالهای بین 34 تا 57 داریم، می دانیم که مستشاری مستقلاً با ایران قرار داد می بسته و مستقلاً در ارتش ایران مدیریت طراحی و حتی فرماندهی می کرده است؛ و ارتش را به سیستم آمریکا و برای مقاصد آمریکا سازمان داده و رهبری می کرده اند.

همچنین خرید سرسام آور تسلیحات فوق مدرن ارتش به وسیله ایران با نظر و توسط همین مستشاری تهیه می شده است.

اما بعد از انقلاب، دولت موقت وجود مستشاری را که لغو حاکمیت ملی ایران بود، نپذیرفت و قراردادهای آنها را لغو نموده آمریکا برای حضور مستشاری خود در ایران که به نام Armisn Maag معروف است دست به فریب جدیدی زد و دفتری به نام دفتر دفاعی یا دفتر امنیتی در سفارت تأسیس نمود که جنبه دیپلماتیک داشت و مشاور فنی و نظامی سفارت به حساب می آمد؛ لذا طبق قوانین بین المللی برای آنها پاسپورت دیپلماتیک گرفت و آنها می توانستند با برخورداری از مصونیت دیپلماتیک به کارهای مستشاری و جاسوسی و کنترل ارتش و همچنین مشاوره در امور خرید و ارائه و پیشنهاد قطعات ضروری تسلیحات ارتش مشغول باشند. لذا کوشش سفارت برای این است، که افراد مستشاری خود را که در زمان رژیم شاه خائن از پاسپورتهای عادی یا خدمت استفاده می کردند، با پاسپورت دیپلماتیک به ایران وارد شوند، تا بتوانند به راحتی فعالیت کنند. رئیس خائن مستشاری آمریکا در زمان رژیم ژنرال سه ستاره نیروی هوایی گست بوده است که بعد از انقلاب هم گاهی به ایران می آمده. بعدها یک نفر افسر نیروی زمینی به نام سرهنگ چارلز سی اسکات را که جزء گروگانهاست، به عنوان رئیس مستشاری و

ص: 100

تحت پوشش رئیس دفتر دفاعی به ایران می فرستد و قبل از آن طی برنامه دقیق و حساب شده، وی را در ساختمانهای CIA در اروپا و واشنگتن دوره های مخصوص اطلاعاتی را راجع به وضع ایران تعلیم می دهند.

*** «سرهنگ اسکات در 16 سپتامبر (25 شهریور 58) به سفارت آمد و به عنوان رابط دفاعی و به جای ژنرال گست، مشغول به کار شد.

مستشاری نظامی

او قبلاً در سمت معاونت وابسته نظامی در ایران کار کرده است و زبان فارسی را به خوبی می داند. او با توجه به سابقه اقامتش در تهران روابط و افراد زیادی در ارتش ایران دارد و این افراد می توانند در پیشبرد مأموریتش مفید واقع شوند؛ به علاوه او شخصی با تجربه و حساس است که با سیاست نیز آشنایی دارد و به همکاریهای گروهی اعتقاد دارد، اهمیت این خصوصیات در این است که او قادر خواهد بود روابط نظامی ایران و آمریکا را براساس جدید استوار سازد.

(از لینگن به ژنرال وای هینک 2 آبان 58، 24 اکتبر 79) ... ما درهای ضد گلوله و پنجره های نیمه شنی و تمام این البته بعد از اینکه محوطه در فوریه تسخیر شد، سفارت هنوز هدف تظاهرات اخیر است. ما فقط برمی گردیم به هیلتون و می گذاریم مردم به یک محوطه خالی شعار بدهند. ما هفته ای 7 روز کار می کنیم و تظاهرات موقع استراحت است. ما برای خودمان حکومت نظامی ساعت 10 اعلام کردیم، ولی همه عموما قبل از تاریکی، خانه هستند. در طی روز به ندرت خبری می شود و می توانی به راحتی در خیابانها راه بروی، رستوران بروی و جلب توجه نکنی، ولی البته تهدید دائما به جان آدم می شود.» (R.A.Englman به فرمانده جونز 14 ژوئن 79) با توجه به نقش دفتر دفاعی و مستشاری آمریکا در ایران به سند زیر که اهداف آن را مشخص می کند توجه می کنیم.

*** «سه نفر از قسمتهای مختلف نیروی دریایی در حال حاضر اینجا هستند: فرمانده Gerry Higbee برای 14-F (در قسمت نیروی هوایی آمریکا خدمت می کند)، فرمانده Donshorerبه عنوان رییس قسمت نیروی دریایی و خود من به عنوان Fms/Loglsties در نیروی دریایی آمریکا. ما در حال حاضر دو هدف داریم اول: برقراری ارتباط با نیروی دریایی جدید اسلامی که سعی می کند تا پس از انقلاب هماهنگ شوند. قصد ما نه تنها شناسایی مهره های اصلی است، بلکه می خواهیم گفتگو را با آنها شروع کنیم تا سرانجام این گفتگوها منجر به حمایت تدارکاتی برای نیروی دریایی اسلامی شود.

هدف دوم آن است که به دفتر کار رؤسای نیروی دریایی دوباره وارد شویم و پرونده ها و وسایل انتشارات و غیره را که در دوره تخلیه کردن مانده بود، پس بگیریم.

پیشرفت ما در این مورد تاکنون خیلی آرام و آهسته انجام شده، ما اغلب رئیس موقت نیروی دریایی اسلامی ایران را ملاقات می کنیم، ولی حتی رئیس آنها هم تاکنون قادر نبوده ما را به جای قدیمی خودمان

ص: 101

ببرد. نیروی دریایی اسلامی ایران هنوز یک سازمان ارتشی مشخص ندارد (همین طور درباره ارتش و نیروی هوایی تا موقعی که به این صورت عمل شود خیلی کم می توان از آنها در جهت تصمیم گیری انتظار داشت).

این نیروها هنوز تحت تأثیر نفوذ کمیته ها هستند و برای هر کار اجرایی عاجز و ضعیفند.

سرانجام ماهیت روابط آینده مستشاری (MAAG) نیروی دریایی با نیروی دریایی اسلامی ایران احتمالاً همان ماهیت یک FMS/Logestios خواهد بود. (یعنی مشاور و پیشنهاد قطعات لجستیکی از خودمان است).

(از R.A.Engdan به فرمانده جونز فرمانده تجهیزات نیروی دریایی 14 ژوئن 79)

فراریان خارج از کشور
بخش 8
اشاره

«در تماس هایی که با تبعیدیان ایرانی در اروپا داریم، خیلی الزامی است که هیچ گونه اثری که نشانگر آن باشد که دولت آمریکا همه مداخله در جریانات داخلی ایران را دارد، یا اینکه با گروههایی که علیه دولت جدید ایران نقشه می کشند همکاری می کند، باقی نماند.

نهاوندی خود را یک سلطنت خواه ولی نه یک شاه پرست، توصیف کرد. او گفت فکر می کند که مراجعت شاه غیر ممکن است. اما بهترین فرم حکومت در ایران روش پارلمانی شاهنشاهی بریتانیایی می باشد. او تصمیم دارد که در پاریس بماند و امیدوار است که دوباره یک نیروی هسته مخالفی را در اطراف خودش جمع آوری کند. (سند اول) او گفت که به خاطر پیوستن مهاجرینی که جرأت فعالیتهای باز را داشته اند، یک کمیته به نام آزادی ملی، جدیدا شروع به کار خواهد کرد.

*** در مورد نهاوندی توضیح می دهند که:

او هر طوری که الآن خودش را تعریف کند، باز هم او یک سیاستمدار فرصت طلب. است او از چاپلوس ترین افرادی بود که شاه را از نزدیک در سالهای اخیر کمک کرده است و مورد تنفر شدید همکاران خود و اکثر ایرانیان می باشد. ما با توجه به این وضع شانس کمی در متمرکز شدن نیروهای مخالف رژیم کنونی در اطراف این شخص می بینیم.

(13 اوت 79 از مقاله کوشش برای کودتا در ایران) *** خیلی از تبعید شده های خارج دوست دارند که رژیم سرنگون شود، ولی متشکل نشده اند. ما معتقدیم که بختیار هم از نظر وجهه سیاسی در ایران موفقیتی ندارد.

من خاطرنشان کرده ام که پشتیبانی خود را از بختیار کرده ایم.

*** ما اعتقاد داریم که بختیار و مخالفان دیگری که در خارج هستند، در حال حاضر هیچ گونه قولی که برای نفوذ در آینده سیاسی است قبول نمی کنند. ما تصمیم گرفته ایم که از هر گونه تماسی با این گروهها خودداری کنیم، که امکان دارد باعث درک از تأیید سیاست ما شود. (به سیاست ما پی برده شود)

ص: 102

(از تحلیل قوه ابتکار سیاسی سرّی حساس مهر 58)» ظاهرا به دلیل بی کفایتی فراریان خارج از کشور و نداشتن تشکیلاتی، که بتوانند بر علیه ایران اقدام کنند، آمریکا حساب زیادی در حال حاضر برای آنها باز ننموده، ولی همیشه آنها را به عنوان یک نیروی بالقوه به حساب می آورد.

افرادی نظیر نهاوندی، که به اصطلاح یکی از متفکرین رژیم شاه بوده است، نیز نمی تواند اعتماد سیاسی امپریالیسم آمریکا را به خوبی جلب کند.

آنها حتی به حرکات خائنانه بختیار در فرانسه بر علیه ایران نیز امید چندانی ندارند. ولی در عین حال از آنها حمایت می کنند.

خلاصه اینکه در حال حاضر فراریان خارج از کشور نمی توانند بالفعل بر علیه انقلاب عمل نمایند؛ ولی هدف آمریکا از دادن امکانات و تجهیز آنها برای مقابله با ایران و ایجاد جو تبلیغاتی بر علیه انقلاب در خارج کشور است و از آنها غافل نیست و به عنوان یک نیروی بالقوه مد نظرش می باشد.

روحانیت - دادگاه های انقلاب اسلامی
بخش 9
روحانیت

دسته اول روحانیونی که در مقابل آمریکا سرسخت بوده و آمریکا نتوانسته است نظر آنها را به خود جلب نماید. «(هنوز رهبران سیاسی به خصوص روحانیون در گفت و گو با ما دلسردند).

... هنوز این مقاومت در بعضی از رهبران سیاسی مخصوصا روحانیون وجود دارد که از صحبت و مذاکره با آمریکا کناره می گیرند.

خمینی و روحانیت در قدرت هستند و خمینی می خواهد فرهنگ اسلامی را جانشین فرهنگ غربی بکند.

یک تحلیل از ساخت قدرت در ایران بعد از انقلاب، خمینی و دیگر آیت اللّه ها را در رأس می گذارد و به همراه دیگر روحانیون شیعه که برای مجلس انتخاب شده اند، که اکنون در حال تدوین قانون اساسی است و سپس نوبت ملاهایی می رسد که در داخل دولت موقت، دادگاههای انقلاب، کمیته ها و تشکیلات شبه نظامی قرار دارند و در پایان ملاهای ساده جای می گیرند که به توده ها در دهات و شهرها خدمت می کنند، که پشتیبانی متعصبانه آنها بزرگترین منبع قدرت خمینی و آیت اللّه ها می باشد.

اگر ایران از نظر ما مهم می باشد، منافع خودی به ما می فهماند که مقدار زیادی ناراحتی را تحمل کنیم و یاد بگیریم که به طور مؤثری با ملاهای مجاهد، پاسداران و حتی فداییان خلق تماس برقرار کنیم.

اگر خمینی بمیرد، نفوذ روحانیون کم خواهد شد ولی از بین نخواهد رفت، در صف روحانیون کسانی هستند که می توانند با غیر روحانیون متشکل شوند.

(از طرف روابط عمومی سفارت آمریکا در ایران به آقای R.T.Curran و آژانس بین المللی ارتباطات بین المللی آمریکا واشنگتن) تاریخ 4 اکتبر 79 مهر 58 دسته دوم از روحانیت: روحانیت میانه رو (سازشکار) که آمریکا توانسته بود با بعضی از آنها ملاقات

ص: 103

کنند.

*** «... البته یکی از دلایل مخالفت رهبران مذکور با خمینی، شاید وحشت آنها از افکار عمومی است؛ زیرا که آنها از دولت باج می گرفتند و سالها زیر سایه دولت هویدا امرار معاش کرده اند. به عبارت دیگر ملاهایی هستند که احتمالاً قبلاً با خمینی کار می کردند امروز با دولت سازش کرده و باج می گیرند.

چند روز پیش معاون سنا Abtin در تماسی که با رایزن امور سیاسی سفارت گرفته، گفت که آیت اللّه میلانی (که از نفوذ زیادی در مشهد برخوردار است و حداقل دوبار در داخل کشور تبعید بوده) از دخالت در اوضاع نگران بوده و اظهار امیدواری کرده که شاه کشور را ترک نکند.» (گزارشگر Lambrakis امضاء سولیوان شماره 00471 تاریخ اول سپتامبر 79) «آیت اللّه (شریعتمداری) در رابطه با روابط آینده ما بین ایران و آمریکا خیلی مهربان و خوشبین بود او قدردانی خود را از کمکهای آمریکا در گذشته اظهار داشت و متذکر شد که ایران همان اندازه محتاج به فروش نفت است که آمریکا محتاج به خرید آن و خاطرنشان ساخت که ساخت ایران برای محفوظ ماندن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلی از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت می کند سرچشمه می گیرد. این مشکل می تواند به طور کامل رفع شود و روابط خوب ایران و آمریکا بر پایه احترام متقابل می تواند دوباره برقرار شود.

شریعتمداری اظهار داشت که او نه دولت بختیار را تأیید کرده و نه تکذیب، ابهاماتی چند که در برنامه بختیار در رابطه با معنی سوسیالیزم در عبارت سوسیال دمکراسی و همچنین از نظرات دولت بختیار نسبت به عملیات حزب توده وجود دارد. باید و ضروری است که ابهامات کاملاً رفع شود و اکیدا هماهنگ با قانون اساسی عمل کنید.

نظریه: شریعتمداری آشکارا از دیدن شخصی از جانب دولت آمریکا خوشحال بود. موضعش کاملاً منطقی و مساعد (موافق برای همکاری) بود.» (محرمانه شماره 0513 تاریخ 10 ژانویه 79 از سفارت آمریکا در ایران به وزارت امور خارجه آمریکا - فوری - فوری - سولیوان)

دادگاهها

«... عموما جو منفی که دادگاههای انقلاب در آمریکا به وجود آورده اند مطرح کرده (کاردار لینگن) او جریان فلاحی را عنوان کرده، همین طور جیمز الکساندر شری، شیبانی و دکتر رضا امینی به عنوان نمونه هایی از رفتاری که آمریکاییها نمی توانند درک کنند. کاردار گفت که ما نمی خواهیم در امور داخلی ایران دخالت کنیم ولی ما به خاطر زمینه های حقوق بشر نسبت به این مسایل نگران هستیم، چون این افراد یا تبعه و یا ارتباطی با آمریکا داشته اند.

دادگاههای انقلاب به راحتی کار خود را با صدور احکام مرگ ادامه می دهند. سه اعدامی که در روز 12 مارس انجام گرفت، کاملاً متکی به زمینه های سیاسی بود. 11 تن از افراد همکار در حکومت شاه در 13 مارس اعدام شدند. محمود جعفریان سرپرست سازمان خبرگزاری پارس و معاون رادیو تلویزیون در رژیم پهلوی و تئوریسین حزب رستاخیز که متهم به سانسور کردن اخبار بوده است، که احتمالاً منجر به

ص: 104

سقوط رژیم پهلوی می شده است.

بنا به گفته یک منبع نزدیک به کمیته های انقلاب، توضیح مختصری در مورد وحشیگریهای جاری مربوط می شود به این حقیقت، که تقریبا همه روحانیون مسئولِ محاکمه افراد دولت سابق، افسران نظامی و پلیس که دستگیر شده اند، خودشان تحت بدرفتاری بوده اند، بنابراین طرز تلقی آنها عموما انتقام جویانه می باشد.

آنها هیچ گونه توجهی در مورد حساسیت بین المللی موضوعات قضایی نمی کنند. ایرانیانی هستند که توجه به نکات قانونی می کنند، که شامل نخست وزیر مهدی بازرگان که یک عضو کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی می باشد وی از شیوه اجرایی عدالت انقلاب شرمگین است.

(در توصیه به وزارت خارجه آمریکا از طرف سفارت آمریکا در ایران) با توجه به اطلاعاتی راجع به اعدامها و آزادی زندانیان، که ما با دولت موقت مرتب صحبت کرده ایم، شما برای بررسی مسایل حقوق بشر تأکید کنید و آن را ادامه دهید که شامل خارجیان برجسته و ممتاز جهان سوم باشد، که بتواند اثر خود را خوب بگذرد.

سیاست آمریکا در رابطه با روحانیت

... هنوز رهبران سیاسی، به خصوص روحانیون در گفتگو با ما دلسردند.

«هیچ یک از این گروهها (مقصود گروهها و جریانات سیاسی مخالف رژیم ایران است). به واسطه قدرت نابود کننده ای که در دست روحانیون قرار دارد، جرأت درگیری ندارد؛ چرا که روحانیون از حمایت بی دریغ توده ها برخوردارند.

(محرمانه، از روابط عمومی سفارت در تهران به آقای Curran مهر 58) ... روابط عمومی با کمک آمریکا تکالیفی را برای دانشجویان ایران در آمریکا که امکان دارد، یک رابطه با روحانیون محافظه کار برقرار کنند، در نظر گرفته اند.

(از مقاله روانشناسی ایران) ما می خواهیم در عرض این مدت سوءظن رهبران مذهبی را برطرف، و تا جایی که ممکن است با آنها طرح دوستی بریزیم.

ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیستها مخالف مذهب و روحانیت تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشد.

ما باید بر روی مردی که عمیقا از آمریکا متنفر است و غربزدگی ایرانیها را بد می داند، ریسک کنیم.

بنابراین باید مواظب باشیم که نزدیک شدن به خمینی و روحانیون، به قیمت از دست دادن دوستان غیرمذهبیمان تمام نشود.

آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا بیشترین سعی خود را برای هر چه بهتر شدن پیوند ایران و آمریکا گسترش دهد. برای مثال اشخاص مهم که بتواند با رهبران مذهبی و غیر مذهبی ملاقات کنند.

* اگر ایران از نظر ما مهم می باشد منافع خودی به ما می فهماند که مقدار زیادی ناراحتی را تحمل کنیم و یاد بگیریم که به طور مؤثری با ملاهای مجاهد، پاسداران و حتی فداییان خلق تماس برقرار کنیم. البته با احتیاط برای احتراز از شناخته شدن با آنها یا هر حزب و گروه دیگر.

ص: 105

*... باید سعی خود را برای برقراری تماس با روحانیون و چپگرایان بدون در نظر گرفتن عواقب آن افزایش دهیم. البته درک می کنیم که ما برای برقراری تماس با این گروهها آماده نیستیم و آمریکاییهایی که مورد تأیید این گروهها هستند؛ مثل جیس آندرو یانگ، که نمی توانند معرف نظریات ما باشند.

(از روابط عمومی سفارت به کوران - مهر 58) اکتشاف امکاناتی جهت تعیین و پرورش متخصص مذهب اسلام جهت پلهای رابطی بین Nea و رهبری اسلامی شکل مستقیم و همکاری با ICA و کارمندان وزارت امور خارجه آمریکا.

(از Curranبه ساندرز 4 اکتبر 79 مهر 57) منصور اقبال (تاجر تحصیلکرده آمریکا که از فرزندان خانواده اقبال می باشد) بر این مسئله که رهبران میانه رو از موقعیتی که خمینی برایشان به وجود آورده سخت عصبانی اند، تأکید کرده و گفت که البته راه چاره ای نمی بینند و می گفت که به آنها فشار آورده است که نزدیکی بیشتری با آمریکا بکنند، چون در هر صورت بدون حمایت از دو ابرقدرت جهان، نمی شود امید داشت.

(شماره 00471 تاریخ اول سپتامبر 79 گزارشگر Lambrakis) امضاء سولیوان Abtic گفت که میلانی (آیت اللّه میلانی در مشهد در زمان رفتن شاه تا آمدن خمینی) درصدد بوده که با سفارت تماس بگیرد و ما سعی می کنیم که این کار به شیوه ایرانی صورت بگیرد.

*** وی (مهدی روغنی) به علت رابطه اش با امام خمینی می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان خمینی باشد.

(محرمانه ماه مه 79 امضاء ناس) *** و همچنین آمریکایی ها طرحهایی داشتند که با یک تبادل فرهنگی - علمی که به وسیله ICA اجرا می شود، تبادل دانشجو با حوزه علمیه قم، به خصوص فیضیه نمایند و فردی را در فیضیه داشته باشند، که بتوانند منابع اطلاعاتی و تحلیلی خوبی از روحانیت و عملکرد آن داشته باشند.

*** ملاقات آمریکاییها برای جلب همکاری و ایجاد تفاهم با روحانیون میانه رو مذهبی.

او (شریعتمداری) خاطرنشان ساخت ایران برای محفوظ بودن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلی از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت می کند، سرچشمه می گیرد. این مشکل می تواند به طور کامل رفع می شود...

(در ملاقات سوم اردیبهشت 58 شماره 4253از سفارت وزارت امور خارجه آمریکا) شریعتمداری فوری با بیانات کارمند سفارت در مورد تهدید و حملات ارتش موافقت کرد. او نگرانی و درک عمیق خود را در این مورد که ارتش خروج شاه را نمی پذیرد، نشان داد و با توجه به شایعاتی در این مورد که آنها با شاه توطئه چیده اند تا آشوبهایی ایجاد کرده و باعث سقوط دولت ملی (بختیار) شوند و در نتیجه بازگشت شاه را به قدرت ممکن سازند، به او مکرر پیشنهاد می کرد که آمریکا هر چه در توان دارد به کار گیرد تا از این امر جلوگیری کند.

ص: 106

(محرمانه شماره 0513 تاریخ 10 ژانویه 79 از سفارت آمریکا در ایران وزارت امور خارجه فوری - فوری - سولیوان) در طول بازدید اخیر مأمور سیاسی از مشهد عصر روز 2 اکتبر 79 ملاقاتی با آیت اللّه حاج حسن طباطبایی قمی صورت گرفت. پسر او قبلاً از سفارت دیدن کرده بود و گفته بود که پدرش خوشحال می شود که نماینده سفارت را به حضور بپذیرد.

... مأمور سیاسی تشریح کرد که او از طرف کاردار اظهار ادب کرده و تولد امام هشتم را تبریک می گوید. آیت اللّه از این ملاقات تشکّر کرد و آرزوی خوبی نمود. او سپس بیان کرد که امیدوار است که ملتهایی که خداوند قدرتهای بزرگ را به آنها اعطاء کرده از قدرت خود به نفع مظلومان و نه برای ظالمان استفاده کنند. آیت اللّه ادامه داد که این برای او غمگین کننده است که ببیند قدرت بزرگی مثل آمریکا قدرتش را در حمایت از اسرائیل به کار برده که در لبنان و فلسطین به مسلمانان ظلم می کند.

... مأمور سیاسی در قسمتی دیگر از گزارش *** در ملاقات نمایندگان با آیت اللّه قمی وی به یکی از نمایندگان به طور خصوصی گفته است که خمینی می توانست در پاریس زیر درخت سیب بنشیند و حکم بدهد. در حالی که سایر رهبران که در صحنه بودند، باید زحمت می کشیدند و خونریزیها و رنجهایی را که پیروانشان متحمل می شدند را تسکین می دادند. در بدترین روزهای زد و خورد در مشهد، اجساد شهدا در منزل آیت اللّه قمی جمع می شد تا آنها را شسته و مخفیانه دفن کنند. قمی افزود: برای جلوگیری از کشتار او مجبور بود با مسئولین تماس بگیرد. آیت اللّه قمی پرسید: «در طی این همه، خمینی کجا بود؟» (از لینگن به وزارت امور خارجه اکتبر 79) *** با توجه به سرسختی روحانیت در مقابل آمریکا و امپریالیسم و دوری جستن آنها، از آمریکا، آمریکا سعی دارد که به هر صورت در روحانیون نفوذ کرده و برای این کار روحانیون محافظه کار را انتخاب نموده است که در بعضی از موارد همانند اسنادی که در بالا وجود دارد توانسته است در ملاقاتها نظر آنها را به خود جلب نماید. طرح برنامه و شیوه های مختلف فرهنگی و سیاسی و جاسوسی، تلاش فراوان آمریکا را برای این موضوع به خوبی نشان می دهد.

فعالیتهای آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا در ایران
انجمن ایران و آمریکا
بخش 10
اشاره

نظر اخیر ICA (آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا) از قول مک آفی (McAfee) که، مذهبیها تا آینده قابل پیش بینی بر ایران حاکم خواهند بود.

خمینی در حال بازگشت به عقب است و در حقیقت از حمایت اکثریت مردم فقیر ایران برخوردار است.

در کوتاه مدت بهبود روابط ایران و آمریکا مشکل به نظر می رسد.

تحت شرایط فعلی تمام سعی دیپلماتها بایستی متمرکز در ایجاد روابط در بلند مدت باشد. در موقعیت

ص: 107

فعلی ما بایستی منتظر فرصتهای مناسب برای ایجاد رابطه مناسب با ایران باشیم. نظریات من در این مورد در نامه مورخ 24 سپتامبر 79 بر اساس توصیه ICA NEA به شکل زیر خلاصه می شود.

آمریکا حدود 50 سال است که از طریق انجمن ایران و آمریکا با ایران مشارکت دارد و جو تشنه جهت آموزش زبان انگلیسی و همچنین شهرت این انجمن موقعیت بسیار خوبی را برای فعالیت در این زمینه ایجاد کرد.

ضمن اینکه این مؤسسات جزء معدود پنجره های باز، جهت حضور ما در ایران است. نظر ما این است که این مؤسسات را هرچه بیشتر توسعه دهیم و برنامه را به شکلی هدایت کنیم که به طرف منظورهای خودمان پیش رود. این برنامه شامل توسعه کتابخانه انجمن ایران و آمریکا در تهران و اصفهان می باشد. ما فعالیتهای پشت پرده ای را جهت دوباره زنده کردن انجمن ایران و آمریکا در شیراز آغاز کرده ایم.

کشف کردن امکاناتی جهت تعیین و پرورش متخصصین مذهب اسلام جهت پلهای رابطی بین NEAو رهبری اسلامی به شکل مستقیم و همکاری با ICA و کارمندان وزارت امور خارجه آمریکا.

بررسی جهت تعیین و پرورش یک (R) (یک رمز است) تحت شکل متخصصین فرهنگی با تعیین فردی که زمینه قبلی در زبان فارسی و فرهنگی ایران داشته باشند، تا تماسها را با رهبری و موسسات فرهنگی تقویت کند.

استفاده از جشن سالگرد 1400 ساله هجرت با شکل ایجاد سمیناری که میزبان آن آمریکا برای ایرانیان باشد و بعد از سمینار هم گردش در اطراف آمریکا. ما امیدواریم که این مسئله و رابطه باعث وسعت روابط بشود.

شرکت ایرانیان در مجامع چند مذهبی بین المللی در صورت امکان.

کار کردن با VOA رادیوی صدای آمریکا جهت توسعه و دریافت مطالبی که به شکل خبر پخش نمی شود و تأکید بر روی ابعادی مثل مطالعات اسلامی و آمریکا و مصاحبه با ایران شناسان آمریکایی و ترتیب دادن یک رابطه مردمی.

ICA یا آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا، مؤسسه فرهنگی گسترده ای است که در سراسر دنیا در کشورهای زیر سلطه آمریکا به کار فرهنگی و اشاعه فرهنگ آمریکایی و غربی تحقیق و بررسی در مورد مسایل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور مورد نظر و همچنین انجام انواع و اقسام عملیات ارتباط فرهنگی نظیر کتابخانه، مؤسسات تدریس زبان - مراکز مطالعات علمی - طرحهای بررسی و تحقیق - مبادله دانشجو - تشکیل انواع نمایشگاهها و نمایش فیلم و اسلاید و نشر روزنامه و مجلات در زمینه های مختلف می نماید به عنوان فعالیتهای جنبی و فرهنگی سفارتخانه ها و هیئتهای سیاسی در آن کشور انجام می شود.

این مؤسسه فرهنگی در ایران بیشتر به نام انجمن ایران و آمریکا شناخته شده است که در تهران - شیراز - اصفهان - مشهد و دیگر شهرها فعالیت دارد. این مرکز به عنوان تدریس زبان، نمایش فیلم و اسلاید، کتابخانه و نشر مجله و دیگر ارتباطات فرهنگی عمل می کنند.

در دنیای امروز که چشمها خیره تمدن غرب به خصوص آمریکا است و کشورهای زیر سلطه همیشه از نقطه نظر فرهنگی به آمریکا و غرب وابسته گردیده اند و آرمانهای اجتماعی و انسانی این ملل فقیر در رسیدن به این تمدن خلاصه شده، فعالیت گسترده فرهنگی بهترین حربه برای گسترش این وابستگی و طرز

ص: 108

تلقی عمومی است. جلب افکار عمومی جهان سوم به نفع آمریکا در یک برنامه بلند مدت اقتصادی، سیاسی و نظامی می تواند، زمینه اصلی و مجاز فعالیتهای فرهنگی آمریکا باشد، چه از همین طریق است، که افراد شناسایی شده محیط اجتماعی، تحت انواع تحلیلها و گمانه های علمی قرار می گیرند و به طریق شناخت عینی از محیط اجتماعی و سیاسی مردم و مسایل بومی و فرهنگی آن کشور می توانند طرحهای سلطه گرانه اقتصادی سیاسی خود را گسترش دهند.

آمارگیری از عقاید مردم و اعتقادات آنها و میزان وابستگی آنها به جریانات سیاسی و فکری مختلف می تواند در سیاست عمومی آمریکا تأثیر مستقیم داشته باشد.

در حقیقت ICA شبکه عصبی حساس آمریکا در کشورهای جهان سوم است که با گسترش آن اطلاعات گسترده و مهمی برای این شیطان بزرگ جمع آوری می نماید، تا تحلیلگران ضد بشر آمریکایی بتوانند بر اساس آنها سیاست غارت و چپاول و کشتار خود را تنظیم نمایند.

در ایران نیز این مؤسسه هدفی جز این شناسایی و اشاعه فرهنگ منحط غربی و آمریکایی ندارد. در حقیقت در زمینه سیاستهای سلطه طلبانه آمریکا در ایران، این مؤسسه نیز به کار خود مشغول است؛ و حتی در زمانی که بعد از انقلاب آمریکا دیگر نمی تواند به طور مستقیم در ایران عمل کند (به طریق نظامی و اقتصادی و سیاسی) انجمن ایران و آمریکا تا آخرین لحظه به کار خود مشغول است و آمریکا ناچار جاسوسان و تحلیلگران و بسیاری از عملیات دیگر بخشهای خود را به عهده این واحد زنده قرار می دهد که جهت اسناد این را به خوبی نشان خواهد داد.

خلاصه اینکه (Ica) در ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اسلامی ایران چشم و گوش و اعصاب حساس امیرپالیسم آمریکا در ایران است، به طوری که برای آمریکا نقشی حیاتی ایفا می نماید.

کشف امکانات بازدید آمریکاییها در ایران به خصوص از مطالعات اسلامی آمریکا و سیاست خارجی اقتصادی و کشاورزی.

ایجاد مؤسسات ارتباطی که شامل ایرانیان و مؤسسات ایرانی بشود.

(از Nea ار - تی - کوران به هارولد ساندرز) 4 اکتبر 1979 12 مهر 58) *** با توجه به سند فوق سیاست بلند مدت آمریکا در ایران مشخص می شود. این سیاست از طریق یک انجمن شناخته شده و جا افتاده فرهنگی انجام می پذیرد.

اتخاذ سیاست نفوذ فرهنگی و استفاده از یک پایگاه اجتماعی و فرهنگی برای رسیدن به مقاصد سیاسی و اقتصادی و در آخر چپاول مردم دلیر ایران شیوه ای که با افشای اسناد در سفارت آمریکا بدان پی می بریم.

در حقیقت انجمن ایران و آمریکا پوششی که در ظاهر در خدمت فرهنگ ایران و شناساندن فرهنگ به اصطلاح متمدن آمریکایی به ایران است و در اصل مرکزی که به وسیله طرحهای مردم شناسانه اجتماعی در جریانات سیاسی و اجتماعی انقلابمان نفوذ می کرده وجهت آنرا به طرف آمریکا منحرف می نموده اند.

کلاسهای زبان انگلیسی و جشن هجرت پیامبر مسایلی است که نظر ایران را نسبت به آمریکا خوشبین نماید. همچنین داشتن افرادی به عنوان تبادل دانشجوی مذهبی در حوزه های علمیه و تعلیم دادن افراد

ص: 109

وارد به مسایل انقلابی ایران جهت ارتباط با رهبران ایران و هر گونه چراغ سبز به ایران از طرف آمریکا شیوه هایی است، که نفوذ دوباره، وابسته کردن فرهنگی را به دنبال دارد.

بیهوده نیست، که آمریکا اشاره به طرح بلند مدت می نماید و در آخر هم می گوید که جهت اینها به طرف منابع و منظور خودمان که در حقیقت همان چپاول دوباره مردم مستضعف ایران است، هدایت گردد.

حضور آمریکا در ایران که چیزی جز ادامه غارتگری و چپاول نیست؛ بنا به خود سند، تنها به وسیله این مؤسسه به ظاهر بی آزار فرهنگی که تنها مشغول تدریس زبان و ادامه کتابخانه است، تأمین می گردد.

این مطلب نقش حیاتی حضور آمریکا در ایران و ایفاگری مؤثر و حساس این مؤسسه را به خوبی هویدا می سازد.

*** «چگونه ما می توانیم اعمال عمومی ایرانیان را نسبت به آمریکا و همچنین برداشت آمریکا از ایران را تقبیح کنیم؟ خصوصیت ضد آمریکایی بودن هنوز قوی است و به صورت نیروی بازدارنده ای در مناسبات ما ادامه دارد. ایرانیان به سختی ناراحت و خشمگین از برداشت مغرضانه مطبوعات خارجی هستند و در آن یک رد پای جاسوس صهیونیست و امپریالیست را می بینند. ظاهرا تغییر اوضاع بستگی به سختی و تیرگی روابط دو طرف دارد و این حالات با تأکید روی حقوق بشر و تأیید انقلاب از طرف ما بهتر خواهد شد.

الف: آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا بیشترین سعی خود را برای هر چه بهتر شدن پیوند ایران و آمریکا گسترش دهد.

به کار بردن صدای آمریکا VOA که پیامهای سیاسی را بدهند و اینکه زبان انگلیسی بیشتر یاد داده شود و مجله منتشر کنند.

ب: گاه بیانات عمومی توسط مقامات و بزرگ رسمی برای اهمیت ایران و روابط خوب ایران و آمریکا بیان شود.

ج: در همان زمینه های قبلی تأکید بیشتری شود.

د: اعمال آرامی با ایرانیان صورت گیرد که اعمالشان با خبرنگاران خارجی مهربانانه باشد.

ه:در یک تاریخ نزدیک یک میتینگ خصوصی ترتیب داده تا در آن با استفاده از ایرانیهای با تجربه، شکاف بین روابط ایران و آمریکا علاج گردد.» (از هارولد اچ. ساندرز به آقای نیوسام) (تاریخ 5 سپتامبر 1979 - 14 شهریور 58) *** در اینجا نیز نقش آژانس ارتباط بین المللی آمریکا ICA به عنوان یک حربه سیاسی بسیار قوی در خدمت منافع آمریکا به خوبی روشن است.

تأکید روی صدای آمریکا که بلندگوی رسای امپریالیسم خونخوار آمریکا است، نقش این صدای خائن و ضد بشری را در خدمت به منافع امپریالیستها به خوبی روشن می کند.

استفاده از خبرنگاران آمریکایی به عنوان جاسوسان سیا حربه ای کاملاً شناخته شده است و تأکید آمریکا در مورد مهربانی خبرنگاران تحت پوشش ارتباط فرهنگی و خبری کاملاً مشخص است.

ص: 110

دادن میتینگ به نفع ایران و بیان کردن سخنرانیهای مهیج افراد مهم در مورد ایران در حقیقت تلاش همه جانبه آمریکا را نشان می دهد که با چنگ و دندان کوشش می کند که خود را دوباره بر قلب مجروح ایران تحمیل کرده و سلطه سیاسی اقتصادی خود را دوباره برقرار سازد.

در حقیقت جلوگیری از حرکت ضد آمریکایی در ایران و ایجاد تفاهم و دوستی بین ایران و آمریکا و همچنین ایجاد وابستگی فرهنگی و سمپاشی نسبت به آمریکا در بین مردم و مقامات مملکتی هدفی است، که آمریکا با طرحهای فرهنگی - سیاسی خود دنبال می کرده است و در یک مجموعه هماهنگ به پیشروی خود در انقلاب اسلامی ادامه می داده است.

*** «افرادی که روابط بین المللی آمریکا باید با آنها تماس بگیرد عبارتند از: 1- روحانیون؛ 2- سیاستمداران غیر روحانی که حکومت و سازمانهای مربوط به آن را اداره می کنند؛ 3- رهبران نیروی نظامی طرفدار انقلاب؛ 4- رهبران کنونی ارتش 5- مدیران و متخصصان که در غرب آموزش دیده اند؛ 6- رهبران ملی و منطقه ای؛ 7- معلمین و شاگردان؛ 8- خبرنگاران و گزارشگران که تمام توده را تحت تاثیر قرار می دهند؛ 9- و سرانجام توده های مردم که شامل توده هایی است که اشخاص مورد نظر در میان آنها ظاهر می شوند و من هنوز معتقدم که از هم پاشیدگی کنونی ایران و ضعف مؤسسات به حدی است، که تمام قدرت بر مبنای احساسات آنها بنا شده است. هیچ مؤسسه ای و یا روشی قادر نیست که این احساسات را تقلیل دهد، هر چند که نامطمئن و غیر واقعی باشند.

عدم دسترسی به اشخاص مورد نظر:

از آنجا که آمریکا به طور اخص و غرب به طور اعم برای مسایل داخلی ایران سرزنش می شوند و لذا به عنوان دشمن رسومات اسلامی و انقلاب تلقی می گردند.

به همین علت آژانس ارتباطی آمریکا قادر نیست که با افراد متنفذ فوق الذکر تماس بگیرد، و نمی توانیم برای این تماسها راه حلی پیدا کنیم، چرا که ممکن است سوءظنهای خصمانه را نسبت به خود افزایش دهیم. بسیاری از طرق که معمولاً به وسیله این آژانس برای برقراری تماس به کار می رود، بر مبنای مسئله روابط متقابل بین دو کشور قرار می گیرد. تعداد طرفداران آمریکا در بین ایرانیان کم است. هنر و نشریات غربی مخرب و ضد اسلام تلقی می شود و برنامه های ما با منافع این اشخاص منطبق نمی باشد.

برای مقامات برنامه ریز ما معمولاً معامله با ملاها و پاسداران و کردها و خرابکاران مناطق نفتی بسیار مشکل است.» (محرمانه - از روابط عمومی سفارت در تهران به R.T. Curran و آژانس بین المللی ارتباطات بین المللی واشنگتن - 4 اکتبر 79 و مهر 58 شماره 20547) *** تماس با افراد مؤثر در اداره کشور و افراد انقلاب اسلامی هدفی، است که آمریکا پی گیری می کند، تا با ایجاد تفاهم و یا حداقل برخورد گفتگو نقطه نظرها را دریافت کرده و شاید در مواردی بتواند بعضی از آنها را به خود نزدیک کند. مطابق این هدف، درست از کسانی نام برده می شود که شریان اصلی حکومت در دست آنهاست.

حرکت تند ضد آمریکا در میان توده های مردم و جریانات ضد آمریکا که هر چند بار ایجاد می شود و

ص: 111

همچنین نظر خود افراد، به خصوص روحانیت متعهد عواملی است که جلوی اجرای این ملاقاتها را می گیرد.

به هر صورت آمریکا می خواهد با ارتباط هر چه بیشتر که تحت پوشش ارتباط فرهنگی بیشتر بین آمریکا و ایران است، جایی برای خود در ایران باز کند، تا بتواند به خوبی از آن پایگاه عملیات سیاسی - جاسوسی و اقتصادی خود را به نفع امپریالیسم جهانخوار اجرا کند.

اما آمریکا از پای نمی نشیند و با اندک امیدی هم که به پیروزی خائنانه خود دارد وارد عمل می شود.

*** «موفقیتهای آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا: این مزاحمتهایی که قبلاً توضیح داده شد، نباید این آژانس را ناامید سازد. ما مأیوس نیستیم و به رغم این مشکلات فرصتهای مناسبی حاصل شده است که ما قادریم از آنها بدون توجه به کمبود منابع اطلاعاتی خود استفاده کنیم:

1- مثلاً در هفته های اخیر (4 اکتبر 1979 مطابق با 12/7/58 مهر 58) ما توانسته ایم برنامه های عملی گزارشی در تلویزیون داشته باشیم.

2- حساب بانکی مدرسه بین المللی شیراز به ما واگذار شد. در اثر تلاشهای استاندار شیراز، ساختمان مدرسه در اختیار ما قرار گرفت. گردانندگان مدرسه دوباره تعیین شده اند و طرحهایی برای شروع آموزش زبان انگلیسی آغاز گشته است.

3- نسخه های ترجمه شده قانون اساسی آمریکا که به وسیله مجلس خبرگان درخواست شده بود در اختیار آنها قرار گرفت که به عنوان یک سند مفید در مرحله تصویب قانون اساسی ایران مورد استفاده قرار گیرد.

4- نشرهایی در مورد از سرگیری مجدد خدمات کنسولی که در اختیار ابواب ارتباط جمعی قرار گرفت و به نوبه خود بی نظمی و شایعات زشت و عدم تفاهمات را کاهش داده و در نتیجه به نفع ما تمام شد. در ضمن با نصب یک بلندگو، ما در مورد کارهای کنسولی مستقیما با جمعیت حاضر صحبت می کنیم.

5- طرحی تهیه کرده ایم که هفته های آینده باعث شروع کار مدرسه بین المللی تهران می شود و زمان افتتاح هم زمان با اجرای برنامه هایی مثل نشان دادن فیلم، کنسرت، نمایشگاههای هنری و یک مهمانی جهت اعضای مدرسه بین المللی، اصفهان نیز برنامه مشابهی را در دست اجرا دارد.

6- کتابهایی درباره حکومتهای محلی و ایالتی به معاون نخست وزیر.

7- در مورد اخراج روزنامه نگاران آمریکایی با سخنگو و وزیر ارشاد ملی گفتگو شد. علاوه بر موارد فوق دوره های انگلیسی در انجمن ایران و آمریکا در اصفهان و تهران نظر هزاران شاگرد را بخود جلب کرده و این رقم ممکن است به قبل از انقلاب برسد.

در حقیقت تمامی این قدمهای به ظاهر کوچک می تواند برای آمریکا قدمی باشد که سلطه دوباره او را بر سرنوشت ملت ستم دیده ایران نوید دهد.

*** «در شامی که در منزل افسر روابط عمومی ترتیب یافت در نمایش زنده ای نحوه نشان دادن اخبار مربوط به انقلاب ایران توسط تلویزیونهای آمریکا نشان داده شد. میهمانان اعضاء برجسته انجمن خبرنگاران، مسئولین وزارت امور خارجه، یک نویسنده، یک هنرمند و یک عضو مدیریت مدرسه

ص: 112

بین المللی آمریکا در تهران که در دانشگاه تهران به تدریس حقوق مشغول است. کمک در ترتیب مهمانیهای شبانه در منزل کاردار که در آن فیلمهای آمریکایی نمایش داده می شد و در یک مورد یک پیانیست آمریکایی برنامه ای نیز اجرا کرد. مقامات دولتی، دکترها، وکیلها و استادان دانشگاه مهمانهای کاردار را تشکیل می دادند.» *** این شیوه یعنی دادن میهمانیهای مجلل و یا خصوصی متشکل از افراد مورد نظر برای جلب دوستی همکاری و در اختیار گذاشتن اخبار و اطلاعات مورد استفاده قرار می گرفته است. بسیاری از گزارشهای سفارت از این گونه میهمانیها سرچشمه می گیرد در حقیقت این میهمانیها تورهای امپریالیستی برای گرفتن طعمه لذیذ و مورد استفاده است.

*** «من معتقدم که برای حفظ منافع خود ما باید علنا به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کنیم. همچنین باید در مقابل رهبرانی که ما را شاگردان صهیونیست و امپریالیست قلمداد می کنند و یا ما را به مداخله در امور ایران متهم می نمایند، بشدت ایستادگی کنیم. در خاتمه باید اعتراض شدید خود را نسبت به اخراج روزنامه نگار آمریکایی ابراز نماییم.» همان سند (همان سند) *** عجبا بر فرض محال نقض حقوق بشر در ایران بعد از انقلاب اسلامی! چه منافع انسانی از سنخ حقوق بشر برای آمریکای جهانخوار و شیطان بزرگ وجود دارد که آنها را بر آن می دارد برای حفظ آن منافع، به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کنند؟ بنابراین مفهوم دقیق حقوق بشر آمریکایی در رابطه با سیاست آمریکا به خوبی روشن می گردد. او این همه اصرار برای جلوگیری از اخراج خبرنگاران آمریکایی که نه به ظاهر مقام دولتی هستند و نه مأموریت خاصی دارند برای چیست؟ غیر از این است که هدف مشخصی در دنبال کار خبرنگاران نهفته است و آنها مأموران کارکشته CIA در ایران هستند که نقش جاسوسی و خبرگیری را به عهده دارند.

*** «من معتقدم که در درازمدت ما به یک نتیجه عالی دست خواهیم یافت. بنابراین من توصیه می کنم که آژانس روابط بین المللی آمریکا باید لوازم، افراد، نقشه ها و سازمان و روشها را بدون فوت وقت در اختیار ما بگذارد تا بتوانیم حداکثر استفاده را از این موقعیت بنماییم.

این انقلاب و پیشامدهای آن وضعیت ما را نابود کرد، افراد ما را پراکنده ساخت و سازمان و روشهای با ثبات ما را به هیچ و پوچ تبدیل کرد.» (همان سند) *** در اینجا به خوبی به تأثیر انقلاب اسلامی به درهم کوبیدن آمریکا پی می بریم و کوششهای آنها برای سازمان دوباره ایرانیانی که بتوانند همانند قبل، که سالهای سال از روشها و سیستمهای مشخص آمریکا در ایران پیروی می کردند نشان می دهد.

ص: 113

در حقیقت سیستم و روش آمریکا با جریان عظیم انقلاب اسلامی فرو ریخته و تمامی این کوششها، دوباره سازی این آب از جوی رفته است.

*** «من به خصوص از طرحهای خانم مک آفی در مورد آگاهی از مشکلات محیط، وقایع احتمالی و عقاید استقبال می کنم و پیشنهادهای بعدی که از معاون وزیر امور خارجه ساندرز و انجمن حفاظت ملی به ما رسیده است نیز دارای اهمیت است. من به خصوص با طرح گسترش برنامه های فارسی صدای آمریکا VOAو نمایش فیلم های آمریکایی از تلویزیون (مقصود تلویزیون ملی ایران است) که از طرفداران بیشماری برخوردار است خرسندم.

علاوه بر اینها من اعتقاد دارم که باید سعی خود را برای برقراری تماس با روحانیون و چپگرایان بدون در نظر گرفتن عواقب آن افزایش دهیم. البته درک می کنم که برای برقراری تماس با این گروهها آماده نیستیم و آمریکایی هایی مثل جسی جکسون، آندرو یانگ که مورد تأیید این گروهها هستند، نمی توانند معرف نظریات ما باشند.

ولی ملاها یا چپگرایان نمی توانند اهمیت خود را برای مدت مدیدی حفظ کنند. اگر ایران برای ما مهم است، منافع شخصی ایجاب می کند که ما این ناراحتی را بپذیریم و راه مؤثری برای تماس با ملاها، پاسداران و حتی فداییان خلق بیابیم و در عین حال مواظب باشیم که تماس با آنها و یا هر گروه سیاسی دیگر آشکار نگردد.» *** (همان سند) در اینجا به خوبی نقش صدای آمریکا - فریادهای شیطان بزرگ - در سیاست آمریکا و نقش نفوذی او کاملاً مشخص است.

همچنین نمایش فیلمهای آمریکایی که عمدتا فرهنگ و طرز تفکر آمریکایی را در ایران رواج می دهد از طریق تلویزیون ایران مورد تأیید و خرسندی آمریکاییها است.

*** «این ارتباط، روابط دوجانبه ما را بیشتر خواهد کرد. در این زمان پیشرفت این برنامه بایستی بر پایه اطمینان و احترام گذاشته شود.

در مراحل اساسی، دولتی و درک یکدیگر برای توسعه روابط لازم است. رشته هایی که امکان دارد برای این موضوع انتخاب شود: ایرانولوژی، انسان شناسی، علوم فیزیکی، تدریس زبان انگلیسی تمرینات ورزشی.

اگرچه هنوز جریانات ایران و آمریکا یک طرفه است، ولی این مأموریت در برنامه آقای فول برایت خواهد بود. ایالات متحده باید کمکهای مالی را ادامه داده و از این کارها پشتیبانی کند؛ همان طوری که رابطهای خصوصی و عمومی بین قشر مرکزی مؤسسات آموزشی ما بین دو کشور برقرار باشد. مشابها با تشخیص صحیح، طرح مطالعه فعالیتهای مؤسسات آموزشی ایران و آمریکا بایستی ترویج داده شود.» (محرمانه به آقای هارولد اچ - ساندرز 26 سپتامبر 79)

ص: 114

*** زمینه فعالیتهای پوششی آمریکا که در اصل نفوذ و سلطه را به همراه دارد و هدف اصلی است، کاملاً مشخص است، مطالعات علمی و فعالیتهای فرهنگی پوشش هدفهای آمریکا است.

طرح فولبرایت از جمله طرحهای فرهنگی و دانشگاهی آمریکای امپریالیست است، که در تمام کشورهای تحت سلطه از جمله افریقا و آسیا مورد استفاده قرار می گیرد و افرادی از کشورهای تحت سلطه را به وسیله این طرح به بورسهای دانشگاهی دعوت می کنند و همه گونه برنامه ریزی جاسوسی و اطلاعاتی و نفوذ در ارگانهای مملکتی را به وسیله آنها انجام می دهند.

«با این پیشرفت عمومی و توصیه مسئول افسر روابط عمومی ما موردهای زیر را بررسی کرده که مسئولین ایرانی باید آن را به روشنی بدانند که هدف ما از زیاد کردن روابط معامله ای دو طرفه است.

1- بازدید ایران به وسیله دانشجویان و چهره های عمومی هر زمان که امکان پذیر باشد. این بازدید به طور خصوصی ترتیب خواهد یافت. بازدید کنندگان بایستی با اوضاع کنونی ایران وابستگی و اعتبار داشته باشد.

2- دانشجویان مسلمان ایرانی و اگر امکان دارد شخصیتهای مذهبی ایران را در جشن سالگرد هجرت در ایالت متحده تشویق به دعوت کنید. نمایندگان اسلامی جوامع دیگر در آنجا باشند که ماهیت چند ملیتی بودن آن نشان داده شود و برنامه ها بایستی به صورت خصوصی ترتیب داده شود که کمیته سالگرد هجرت نقش بزرگی اجرا کند.

3- بحث بر روی نهادهای (مراکز) خصوصی مثل شالوده و اساس جانسون (سازمان خیریه - م.) یا سمینارهای دانشگاهی که شامل غرب و شرق و مرکز (موضوعاتی در زمینه این نواحی) گردد، ترتیب داده و گروهی از دانشجویان ایرانی به ایالت متحده آورده شوند تا در مورد موضوعات و عناوینی که جدال انگیز و مباحثه انگیز نباشد، صحبت شود و ترجیح داده شود که میتینگ چند ملتی باشد. رشته های امکانی از قبیل ادبیات، نوشتن خلاقانه یا خیلی روزمره تر، توسعه آزادی و علوم آزادی باشد.

4- با چند محصل خارجی که خیلی با دقت انتخاب شده اند و رؤسای گروه پذیرش به عنوان رابط در دانشگاهها استفاده کرده تا با چشم و گوش باز محصلین اسلامی و ایرانی را زیر نظر داشته باشند که:

الف) ارزیابی شوند در طول مدت تغییرات در ایران که احتیاجات و رفتار محصلین ایرانی، ظهور کرده به طوری که.

ب) تاریخ مناسب برای کنفرانس و مصاحبه آن شخص در ایالت متحده در نظر گرفته شود.

5- مؤسسات آموزشی آمریکا در رابطه و حمایت و مبادله تحصیلی با دانشگاههای کشورهای اسلامی جهان سوم مثل دانشگاه نبراسکا در پاکستان بوده و امکان دعوت محصلین و دانشجویان ایرانی برای شرکت در چنین سمینارها و طرح ها که تشویق به درک مصنوعی و تماسهای بیشتر آینده خواهد شد در نظر گرفته شد.

6- جریان پیشرفت ICA را یادآور شده (در زمینه تدریس انگلیسی و فرهنگی). به طوری که مسئولین ادعا کنند که خرابیها و اشکالات توسط مسئولین ایرانی تشخیص داده شده است.

7- به هوش باشید که ایرانیها را در هر فرصتی در برنامه های تنوعی چند مذهبی شرکت دهید، مخصوصا گروه و توده متوسط را.

طرز برداشت: حوادث ایران خارج از چارچوب سیاست، یک سری موضوعات مطالعاتی اسلامی در

ص: 115

ایالت متحده و مصاحبه با دانشجویان آمریکایی، ایران شناسان و شخصیتهای عمومی که نمایانگر نقطه نظرهای وسیع سیاسی خواهد بود.» (محرمانه به آقای اچ ساندرز 26 سپتامبر 79) *** استفاده از بازدید دانشجویان آمریکایی از ایران و ارتباط آنان با ایران و قوی شدن در فرهنگ و اجتماعات ایران و مسایل ایران و استفاده از آنها برای طرحهای فرهنگی - سیاسی استفاده از جشن هجرت به وسیله دانشجویان ایرانی و آمریکا برای ابراز حسن نیت به ایران و اسلام که عمدتا به خاطر جلب نظر مردم و جا باز نمودن و نفوذ سلطه دوباره طرح گردیده است و یا استفاده از طرحهای مؤسسات استعماری که هدفش ایجاد ارتباط فرهنگی با کشورهای آمریکایی است که آمریکا و ICAمی تواند تحت آن پوشش به کارهای جاسوسی - سیاسی و حتی نظامی مشغول باشد نظیر سازمان جانسون.

همچنین مبادله دانشجو و تشکیل سمینارهایی راجع به مذاهب و یا نزدیکی کشورهای اسلامی و امثالهم که همه و همه در جهت ارتباط دوباره و ایجاد حسن نیت آمریکا و در غایت نفوذ سلطه است.

یکی دیگر از حربه های بسیار مهم و کثیف آمریکا رادیوهای صدای آمریکا است (VOA) که سیاست آمریکا را در رابطه جعل اخبار - تحلیلهای استعماری و امپریالیستی و انحراف افکار عمومی به سوی مقاصد آمریکا، شایعه پراکنی که می توان به طریق رادیو بیان داشت اعمال می کند.

*** «امور خاور نزدیک زیر نظر معاون نیوسام کارهای گروهی را انجام داده است که:

زبان ایرانی روی موج کوتاه، روابط عمومی صدای آمریکا در اواسط ماه مارس شروع به کار خواهد کرد. با تقاضای B.B.C تماس گرفته که آنها اجازه دهند، صدای آمریکا یک ساعت از موج متوسط آنها در جزیره مزیرا (نزدیک سواحل عمان) استفاده کنند که اختصاص به فرستادن اخبار و رویدادهای ایران از فرستنده بریتانیا خواهد بود. بخش موج کوتاه و متوسط (اگر کارش قبول گردد) به ما اجازه خواهد داد که اخبار صحیح را درباره سیاست و قصد آمریکا پخش کنیم و با این کار جلوی پخش ضد آمریکایی شوروی را بگیریم.» (از R.T.Curran یادداشت برای مدیر 9 فوریه 1979 از مقاله ایران و مسئله روان شناسی و بعضی راه حلها) *** «در این رابطه باید متذکر شوم که به تازگی برنامه های خارجی رادیو، شنوندگان بسیار زیادی پیدا کرده است. کسانی که با خمینی می جنگند و طرفداران آنها می خواهند خبرها را از صدای آمریکا VOA کسب کنند. شما می توانید با نفوذ خود در رادیوی صدای آمریکا استفاده کرده و از راه تأکید بیشتر روی مشکلات مهم آنها و بازگو کردن علل آن عکس العمل سریعتری بر روی اعمال مقاوم و متقابل نشان دهید.

من می دانم این صدا کاری ناچیز است، ولی اثر روان شناسی فوق العاده ای دارد و بسیار از افراد مقاوم به میزان همدردی و هم فکری ما از طریق این صدا پی می برند.» (از آخرین نامه لینگن به برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر) (در 28 اکتبر 79 آبان 58) «توجه: VOA (صدای آمریکا) در نظر دارد زمان پخش خود را به زبان فارسی از شروع سال جدید

ص: 116

(1980) به مدت یک ساعت افزایش دهد که نیم ساعت به برنامه صبحگاهی اخبار و موضوعات ارتباطی با اخبار و نیم ساعت دیگر به برنامه عصرانه که بیشتر موضوعات فرهنگی است اضافه می شود.» (از R.T. Curran به ساندرز 26 سپتامبر 79) *** صدای آمریکا صدای رسای شیطان بزرگ است: هدفش و فلسفه وجودی او خیانت به خلقها و مردم مستضعف جهان به خصوص ایران است صدای آمریکا حلقوم کثیف امپریالیسم جهانخوار است که سیاستها و توطئه های خود را به طریق صوت به ملتهای ستم دیده تحمیل می کند، اما خوشبختانه ملت آگاه ایران هرگز فریب این شیطان بزرگ را نخواهند خورد.

آمریکای جهانخوار این بار همانند همیشه با انگلیس گرگ پیر آدمخوار در دریدن ملتهای ستمدیده همکاری می کند و از B.B.C صدای جنایتکار امپریالیسم شکست خورده انگلیس کمک می طلبد تا بر علیه ایران انقلابی و مسلمان قیام کند و شایعه و توطئه و خیانت بپراکند.

تا بتواند با افزایش و قدرت صدای خود خیانت خویش را گسترش دهد.

*** ICA (روابط عمومی آمریکا) توجه بیشتری به این امر دارد که تماسهای خود را با ایران افزایش داده تا خبرهای صحیح به هر دو طرف برسد.

ما درسی که از سرنگونی رژیم گذشته ایران گرفتیم، شروع به مشورت با کارمندان (که شامل Podهم هستند) و تشکیلات خصوصی آمریکا کرده ایم که به بینیم اگر حلاجیهایی در این زمینه احتیاج است، مخصوصا از نظر مقدار فضولیِ ما در کشورهای منطقه.

روابط عمومی ICA با کمک آمریکا تکالیفی را بر عهده دانشجویان ایران در آمریکا نهاده که امکان دارد یک رابطه با روحانیون محافظه کار برقرار کنند، در نظر اضافه است.

روابط عمومی بیشتر تأکیدش بر روی چیزهایی خواهد بود که رهبری جدید بتواند مشخص کند.

فلسفه، قانون، مقایسه مذهبی، روانشناسی، مسایل مدرنیزه کردن پیشرفتهای سیاسی، کارگری و کشاورزی تأکید بر روی این موضوعها بر روی پایه اساسی ارزشهای ما خواهد بود.» (سند فوق) *** اینک با توجه به مسئولیتی که به نقشهای فرهنگی آمریکا در ایران و خارج گذاشته شده، نظیر ارتباط با روحانیون محافظه کار - ارتباط بیشتر جهت به دست آوردن اطلاعات و خبرهای دست اول ریختن طرحهای عینی و واقع بینانه با توجه به تجارب تلخ سرنگونی رژیم شاه خائن در می یابیم که هدفهای آمریکا از توسعه روابط فرهنگی و ارتباطات خبری و اجتماعی فقط و فقط نفوذ دوباره و در نهایت سلطه اقتصادی و سیاسی بر ملت ستم دیده ایران است و لاغیر، حتی مطالعه قانون و فلسفه و کارگر و کشاورزی پیش درآمدی است برای وابسته کردن فرهنگی و در نهایت نفوذ دوباره و سلطه بر منابع و ثروتهای ماست.

*** «بالاخره کارمند Usica آژانس ارتباطات بین المللی پس از چهار ماه از زندان آزاد گشت و دیدگاههای خود را در مورد علت زندانی شدن خود و طرز کار قدرت حاکمه و شرایط ذهنی ایرانیان را

ص: 117

بیان نمود. همچنین در رابطه با برنامه های ابتکاری پیشنهاداتی نمود و تأکید سودمند بودن کتابخانه های انجمن ایران و آمریکا و کلاسهای زبان انگلیسی نمود.

(مقصود، رضا امینی کارمند پیری است که 37 سال در خدمت امپریالیسم آمریکا در سفارت آمریکا در ایران کار می کرده است و در اوائل انقلاب دستگیر و به مدت 5/4 ماه در زندان بود که آزاد گردید.) او شب اول را روی زمین در یک سلول با هیجده نفر دیگر منجمله معاونین وزارتخانه و افسران ارتش گذرانده بود. روز بعد دکتر امینی، محمدرضا عاملی تهرانی وزیر اطلاعات کابینه بختیار (که بعدا اعدام شد) را ملاقات می کند که از دیدن دکتر متعجب می شود، ولی اطمینان می دهد که همگی آزاد خواهند شد.

امینی که به او آقای جاسوس از سفارت آمریکا می گفتند با یک ملا مصاحبه و گفتگو و بازجویی شده بود و او به امینی گفته که تو برای CIA کار می کنی و عکسی از او و هلمز به او به عنوان مدرک نشان داده بود، دکتر امینی در مورد کار و وظیفه اش در ICA توضیح داده بود.

امینی احساس می کند که انجمن ایران و آمریکا روزنه مهمی در این موقعیت است و گفت که هم سلولهایش اهمیت خاصی برای کتابخانه ابراهام لینکلن و کلاسهای تدریس انگلیسی قایل بودند، امینی متقاعد شده بود که انجمن ایران و آمریکا باید بسیار مراقب باشد و در برنامه ریزی ها به دنباله روی قناعت نماید و نخواهد که رهبر و پیشرو باشد، او پیشنهاد می نمود که انجمن باید برنامه هایی که امروزه در ایران جذابیت بیشتر دارد یعنی مسایل مذهبی تکیه کند، مثل دیدار فیلسوف یا الهیون آمریکا که به علت شهرتشان بتوانند با رهبران مذهبی ایرانی که بیشتر آزادند ملاقات نمایند. او همچنین پیشنهاد کرد که یکی از روحانیون روشن بین ایرانی را دعوت نماییم که در انجمن یک سخنرانی ایراد کند.

نظریه و تفسیر: مسئول، بسیار محتاطانه به دنبال احتمال پیدا کردن و دعوت نمودن یکی از روحانیون برای سخنرانی در انجمن می باشد، و همچنین تقاضای لیست مذهب شناسان و فیلسوفهای معروف آمریکایی که می توانند به شخصیتهایی مثل آیت اللّه طالقانی ملاقات و گفتگوی خلاقی داشته باشند را می کند. قصد ما در هر دو مسئله فوق الذکر این است که به یاد ایرانیان متنفذ بیاورد که آمریکا مدتهای طولانی است که به معنویات انسان دلبسته است.

(محرمانه شماره 8832-7 اگوست 79- از سفارت آمریکا در تهران به روابط بین المللی آمریکا در واشنگتن D.C) آیا سودمند بودن کتابخانه و انجمن ایران و آمریکا در قاموس آمریکای جنایتکار یعنی چه؟ بجز زمینه سازی برای نفوذ دوباره در ایران و در آخر سلطه، معنوی می دهد.

تأکید امینی خائن بر روی مسئله انجمن ایران و آمریکا به عنوان تنها روزنه امید آمریکا و تایید آوردن از هم سلولی های مفسد فی الارضش آیا جز خدمت به منافع آمریکای جنایتکار معنی دیگری دارد؟ دست آورد واقع بینانه(!) رضا امینی خائن، از زندان جز عبرت گیری از وقایع انقلاب و کمک به آمریکای جهانخوار جهت ادامه حیات خود در ایران مفهوم دیگری دارد؟ تکیه بیش از حد روی مذهب و هشدار به عدم زیاده روی به جز ادامه طریق نفوذ و ایجاد جو حسن نیت و سلوک است؟ در این صورت چرا آمریکایی که ستون فقراتش از خون رفیق ملتهای مستضعف جهان برپا شده است سعی بر این دارد که انسان دوستی و مذهب پسندی خود را به چهره های ایرانیان بکشاند؟ باز مگر به جز ایجاد زمینه روانی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پیدا کردن در میان مردم و

ص: 118

دست اندرکاران انقلاب اسلامی هدفی دارند، که منجر به نفوذ دوباره و سلطه می گردد؟ پس انجمن ایران و آمریکا یا آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا در ایران Usica مرکزی است که با پوشش فرهنگی عامل اجرای سیاستهای دقیق آمریکا در ایران است و آمریکا به تجربه به این مهم دست یافته است. بیخود نیست که رضا امینی خائن، انجمن ایران و آمریکا را تنها روزنه امید آمریکا در ایران می داند.

*** همچنین Usica سعی داشته است، به عنوان تبادل دانشجوی مذهبی، عده ای را به عنوان دانشجوی آمریکایی برای تحصیل علوم مذهبی به مدرسه فیضیه بفرستد تا بدین وسیله روحیات و محتوی و شکل مدرسه فیضیه و حوزه های علمیه را مطالعه کند و در جهت منافع خود از آنها استفاده نماید.

***

سیاست آمریکا در قبال اقتصاد ایران
بخش 11
قبل از انقلاب

«کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای سومین بار در تهران در تاریخ 7-6 اگوست سال 1976 برگزار شد. هوشنگ انصاری وزیر امور اقتصادی و مالی و آقای هنری کیسینجر در این ملاقات حضور داشتند.» *** در این کنفرانس که در نوشهر تشکیل شده است، شاه خائن نیز حاضر بود و پیامی خطاب به فورد رئیس جمهور وقت خوانده است.

*** «در این گفتگو جاری جهان و روابط حسنه بین دو کشور مورد بحث واقع شد.

معاملات و سرمایه گذاری

رابط کمیسیون اظهار داشت که روابط بین دو کشور همان طور که انتظار می رود رو به گسترش است.

در مارس 1975 مبلغ 15 بیلیون دلار (خارج از معاملات نفتی و نظمی) برای مدت 5 سال در نظر گرفته شده بود، کمیسیون با مبلغ 26 بیلیون دلار برای طی سالهای 1980-1975 توافق نمود. همچنین توافق نمود که هر دو کشور برای رسیدن به هدف مشترک همکاری نمایند، در صورتی که صادرات نفت بدون در نظر گرفتن معاملات نظامی هم به حساب بیاید. جمع تجارت غیر ارتش دو کشور از مرز 40 بیلیون دلار در طی 1980-1975 بیشتر خواهد شد.

تمایلات دولتین برای توسعه تجاری و اقتصادی بین دو کشور و همچنین نیاز به صادرات آمریکایی برای کالاهای صنعتی ایران مورد نظر قرار گرفتن رابط آمریکایی آمادگی همکاری برای صدور را اعلام نمود و ایرانیها نیز عمومیت دادن بیشتری به سیستم روابط را پیشنهاد نمودند.» (گزارشی از کمیسیون مشترک ایران و آمریکا در ایران) ***

ص: 119

با توجه به گزارش فوق به گوشه ای از روابط اقتصادی ایران و آمریکا را که حاکی از سالها چپاول و به یغما بردن نیروهای مادی مملکت ایران است واقف می شویم. اگر چه توضیح در مورد چگونگی این غارت امپریالیستی احتیاج به تحقیق و بررسی و بیانی کاملتر دارد، ولی همین جمله فوق نشان از جنایاتی است که هنوز آثار آن در اوضاع اجتماعی اقتصادی ما به خوبی مشهود می باشد.

«بخش آمریکایی کمیته تجارتی مشترک ایران و آمریکا جلسه ای را در تاریخ 29 نوامبر 1978 در واشنگتن D.C برگزار نمود. این جلسه با شرکت نمایندگان 30 کمپانی آمریکایی که دارای روابط و وابستگی های تجارتی با ایران هستند صورت گرفت.

این ملاقات برای بررسی جریانات اخیر ایران بود. اعضا در مورد فضا و شرایط و موقعیت اقتصادی در ایران و اثرات آن در جو تجاری بحث نموده و همچنین درباره نقش و ادامه کاری که این کمیته در مورد روابط دو جانبه اقتصادی باید ایفا نماید، گفت و گو کردند.

اعضای کمیته در پایان جلسه متفق القول بودند، که موقعیت اقتصادی کنونی باید مد نظر باشد؛ زیرا نشانگر یک تنزل در پتانسیل اقتصادی قابل ملاحظه ایران است. بخش آمریکایی همچنین توافق نمودند که این ناپایداری اقتصادی فعلی گذراست و کمپانیهای آمریکایی در ایران قاطعانه از اقداماتی که آرامش را باز گردانده و اجازه رشد و شکوفایی اقتصادی را دهد حمایت می نماید؛ در حال حاضر اجرای قراردادها با ایران بلامانع است.

... کمیته حمایت خود را از کوششهای دولت ایران برای برقراری ثبات اقتصادی و ادامه افزایش سطح زندگی ایرانیان اعلام می دارد و از هیچ گونه کمکی برای رسیدن به این اهداف مهم دریغ نمی ورزد.» *** باید توجه داشت که نامه فوق که گزارش مطبوعاتی است در اوج مبارزات مردم ما نوشته شده است؛ یعنی زمانی که خون شهیدان انقلاب اسلامی هر روز انقلاب را به حرکت در می آورد.

حال 30 کمپانی آمریکا در ترس از دست دادن این خوان گسترده به مذاکره می نشینند و حمایت خود را از شاه و رژیم خائن او برای ثبات اقتصادی و زمینه سازی چپاول این کمپانی های غارتگر بین المللی ابراز می دارند.

*** حال، نامه کمیسیون فوق به شاه خائن

اعلیحضرتا

بخش آمریکایی کمیته تجاری مشترک ایران و آمریکا اخیرا جلسه ای را در واشنگتن دی - سی برگزار نمود و باعث افتخار من به عنوان رییس این گروه می باشد، که نتیجه جلسه خود را به شما گزارش نمایم.

این جلسه برای مطالعه پیشرفتهای قسمتهای اجرائی کمیته در سال گذشته و مشخص نمودن و گسترش دادن راه حلهای مسایلی که مانع از رشد ارتباطات اقتصادی بین ایران و آمریکا است برگزار گردید.

ما همچنین از مسایل جدید در کشور شما و اثرات آنها در دنیای تجاری و نقشی که کمیته در تضمین تداوم همکاریهای تجارتی بین دو کشور و ثبات اقتصادی ایران می تواند اجراء نماید بحث نمودیم. به

ص: 120

ضمیمه، گزارش است، که خلاصه نتایج جلسه ما را نشان می دهد، امّا من میل دارم به علت تقاضای اعضاء اضافه نمایم که ما کاملاً از روش و سیاست شما و وزیران شما برای بازگرداندن اقتصاد ایران به حالت شکوفا و سالم قبلی اش حمایت می نماییم. کوششهای شما برای بازگردانیدن نظم اجتماعی و ایجاد یک حکومت غیر نظامی منتخب مردم و ایجاد مرحله نوین در اقتصاد و همچنین اوضاع سیاسی و اجتماعی تضمین کامیابی و خوشبختی نسلهای آینده را سبب خواهد شد. اعضاء ما با مجتمعهای تجاری شما و حکومتمان برای رسیدن به این اهداف مهم همکاریهای لازم را می نماید.

همان طور که از گزارشها مشهود است، مجتمعهای تجاری آمریکایی برای حفظ ثبات اقتصادی ایران کاملاً آماده هر گونه فداکاری می باشند و حاضر به ایفای نقش فعال در رشد و توسعه آتی اقتصاد کشور شما می باشند. ما کوششهای شما را تحسین نموده و آرزوهای صمیمانه را برای موفقیت شما می نماییم.» با احترام هاروی کاپنیک 6 دسامبر 78 هم چنین از طرف این کمیسیون نامه ای به جلاد خون آشام، غلامرضا ازهاری، نوشته می شود. لازم به تذکر است که ازهاری خائن، در آن زمان نخست وزیر شاه جلاد بوده است.

در این نامه به حمایت از اقدامات ازهاری برای ثبات شاهنشاهی و در نتیجه ثبات اقتصادی به سبک آمریکایی یعنی ایجاد زمینه چپاول برای کمپانیهای غارتگر بین المللی، اشاره نموده است و نامه مشابهی هم به سناتور فراری ضیائی، که رییس اتاق بازرگانی ایران بود نوشته می شود.

*** نامه های فوق به خوبی نشانگر وحشت آمریکاییهای چپاولگر از جریانات انقلاب در ایران است. اوج انقلاب اسلامی آنها را بر آن می دارد که برای ارزیابی و استحکام دوباره رابطه تجارتی با ایران مطالعه نمود.

و نقش خود را در رابطه با جریانات ایران مشخص نمایند.

و حمایت خود و کمکهای خود را به شاه جلاد و ازهاری ارایه می دهند. لفظ فداکاری و حمایت و پشتیبانی در قاموس آمریکاییهای چپاولگر چه معنی جز فداکاری به خاطر چپاول دوباره و حمایت به خاطر نفوذ و حاکمیت اقتصادی دوباره و پشتیبانی به خاطر سلطه دوباره بر سرنوشت اقتصادی و سیاسی ملت ایران می دهد.

وضعیت اقتصادی ایران

1- ایران با وضع شدید اقتصادی در ماههای آینده روبرو خواهد شد. کوششهای زیادی از طرف دولت برای اطلاعاتی که در این مورد احتیاج است بایستی انجام پذیرد و نتیجه این کوششها بررسی شود.

2- بودجه دولت در سال جاری در نظر گرفته شده که خوش بینانه توسعه هایی را یادآور شده از جمله بازسازی و توسعه طرحها برای دوباره راه انداختن اقتصاد کشور.

3- کوشش زیاد خود را برای گزارش از تولید نفت به کار ببرید؛ مخصوصا مسایل و سیاست نفتی و وضع در مناطق نفت خیز.

4- ایران در زمستان امسال هم احتمالاً کمبود نفت سفید خواهد داشت احتمالاً مربوط به مسایل پالایشگاهها می شود. لطفا در این مورد گزارش دهید و همچنین چه کوششهایی دولت برای رفع این

ص: 121

کمبود کرده؟ و اطلاعات خود را درباره واردات تولیدی ارسال دارید.

5- امکان کمبود مواد غذایی هم هست، هر گونه پیشرفتی را در این زمینه گزارش دهید.

6- بخش خصوصی در ماههای آینده احتمالاً اوقات سختی را خواهد داشت، گزارشها در زمینه شکستهای تجاری، سرمایه ها و استخدام خصوصی مفید خواهد بود.

7- دولت ایران مجبور است که به فشاری که از طرف کلیه جوامع مختلف ایرانی وارد می شود جواب دهد.

هر گزارشی که وضع اقتصادی - سیاسی و گروههای بزرگ مثل کشاورزان محصلین، بازاریها و قبیله ها را در برداشته باشد برای تشخیص سیاست اقتصادی آینده ایران مفید خواهد بود.

8- کوشش دولت را برای ملی کردن تجارتهای خصوصی و جریانات تولیدی در قسمت شرکتهای ملی شده را گزارش دهید.

9- گزارشهای اساسی مربوط به رابطه مالی دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران مورد احتیاج است، مدت زمانی را که طول می کشد تا پول نفت به دست دولت برسد چقدر است؟ چقدر از این درآمد را شرکت نفت برای مخارج خود نگه می دارد؟ و هم چنین، برای سرمایه گذاریش آیا پول دریافتی از هر بشکه به حساب آمده یا کلی دریافت شده؟ آیا این امکان هست که بعضی از کارگران شرکت نفت مقداری از این درآمد را دزدی کنند؟ آیا آنها اغلب ممیزی می شوند؟ 10- هر گونه گزارشی در زمینه سیاست کشاورزی و برنامه های آن مورد علاقه خواهد بود. کمبودهای آب امکان پذیر است. شایعه ها نشان می دهد که سیستم قناتها در استانهای مختلف وجود داشته، ولی بسته هستند.

یک گزارش در زمینه ای که آب تا چه اندازه وجود خواهد داشت خوب خواهد بود مخصوصا اگر در رابطه با گزارشی از تولیدات غذائی باشد.

(محرمانه - گزارشی از اقتصاد ایران سپتامبر 76 مهر 58) *** مطابق آنچه که از گزارشات فوق به دست می آید آمریکا سعی دارد تحولات اقتصادی ایران را کاملاً تحت نظر بگیرد و اطلاعات لازم را از این جریانات در دست داشته باشد؛ این است که با طرح سؤالات فراوانی در مورد اقتصاد ایران می خواهد به زوایای جریانات جدید اقتصاد ایران پاسخ داده و اقتصاد ایران را به روشنی بعد از انقلاب برای خود ترسیم نماید، تا براساس آن سیاستهای خود را طراحی کند. لازم به تذکر است که در این مرحله مسایل اقتصادی تابع فعل و انفعالات سیاسی است و آمریکا سعی دارد از طریق سیاسی رابطه خود با ایران را حل کرده و با نفوذ بتواند دوباره سلطه خود را احیاء نماید. در این مورد در بخشهای قبلی مفصلاً بحث نموده ایم.

در گزارش فوق به نکته اساسی پی می بریم. اول اینکه آمریکا می خواهد بداند که ایرانیها بعد از انقلاب چگونه می خواهند بدون اتکا به آمریکا خود را اداره کنند، بودجه را در وضعیت جدید چگونه تنظیم می نمایند. مسایلی مثل مدیریت ملی کردنهای واحدهای اقتصادی مختلف و حل کمبودهای مواد غذائی مواد سوختی چگونه حل می نمایند. و در رابطه با استفاده از اقتصاد بومی و سنتی چه در کشاورزی و سیستمهای آبیاری مثل قنات و غیره و چه در اقتصاد تولیدی دیگر که پای محصلین، مردم بومی، بازاریان و حتی قبایل در آن مؤثر است چه نوع تحولاتی اتفاق می افتد و آیا ایران می تواند با تمسک به روشهای

ص: 122

انقلابی به سوی یک اقتصاد خودکفا حرکت کند؟ شناخت وضعیت ایران در هر صورت می تواند موقعیت نشانه روی آمریکا را در مورد اقتصاد ایران و استفاده از وابستگی اقتصاد ایران به غرب جهت نفوذ و سلطه دوباره برای آمریکا روشن کنند.

دوم، تکیه زیاد آمریکا بر روی مسئله نفت است که شریان حیاتی اقتصاد آمریکا و ماشین صنعتی اوست؛ چه دیگر اقمار چپاولگر آمریکا نظیر ژاپن و کشورهای اروپایی نیز از این ماده حیاتی برای چرخش صنایع خود استفاده می کنند. چنانچه در تحلیلهای قبلی هم روشن شد، یکی از اهداف حضور آمریکا در ایران استفاده از نفت و در دست داشتن آن و مطمئن بودن از صدور آن به آمریکا است. این است که بسیاری از فعالیتهای سفارت در بخش اقتصادی و حتی جاسوسی پیدا کردن اطلاعات دقیق از وضعیت نفت در ایران است. استفاده از شبکه های جاسوسی در شرکت نفت و خبرگیری از همه جریانات آن برای آمریکا حائز اهمیت است.

*** «چگونه می توانیم از ادامه تهیه نفت از ایران مطمئن باشم.

هیچ نشانه ای از اینکه دولت موقت مخالفت خود را با قرار داد سال 1980 که در دسامبر امضاء شد آشکار کند، در دست نیست؛ اما این تصمیمات امکان دارد با توسعه سیاست منفی تغییر کند. ما تقریبا به اندازه سال قبل نفت خام دریافت می کنیم (حالا 000/750 بشکه، پارسال 000/900 بشکه) اگر چه کل صادرات نفت ایران در حال حاضر 31 پایین آمده است.

توصیه: موقع بحران انرژی ما می توانیم مذاکراتی با ایرانیان مهم و سرشناس در مد نظر داشته باشیم.

آقای دیک کاپر می تواند ملاقاتی در آینده نزدیک داشته باشد.» (از سفارت آمریکا در ایران به دبیر سفارتخانه توسط نیوسام به وزارت از طرف هارولد اچ ساندرز 14 شهریور 58 از تحلیل سیاست خارجه آمریکا درباره ایران) از وزارت امور خارجه به سفارت تهران محرمانه موضوع: قدردانی لطفا تشکر ما را به اندی سنس برای کار چشمگیرش در رابطه با فروش نفت به ایران و نزدیک شدن او به شرکت ملی نفت ایران و گزارشات آگاهانه اش که برای ما بی اندازه با ارزش است ابلاغ کنید.» ونس - سپتامبر 79 شهریور 58 *** این قدردانی در رابطه با فروش نفت سوخت سفید (نفت چراغ) به ایران است که در شهریور 58 انجام گرفته و سنس، رئیس بخش اقتصادی سفارت توانسته است این معامله را انجام داده و خود را به شرکت نفت نزدیک کرده و در رابطه با این نزدیکی اطلاعات و توصیه های مهمی به ونس وزیر امور خارجه نموده است، که مورد تشویق قرار می گیرد.

«در پاسخ یادداشت شما در مورد موضوع بالا (خطاب به آقای روزن) تحلیل ما از خواستهای درآمد ایران در بودجه سال 79/80 یک نقطه آغاز است. این بودجه شامل 42 بیلیون دلار هزینه است که 25 بیلیون آن برای اقلام حساب جاری و 17 بلیون دیگری جهت سرمایه گذاری است. 130 بیلیون فقط برای دستمزدها و پرداختها است، که شامل اضافات اخیر نمی شود.

ص: 123

به دلایل برنامه ریزی خرج تسلیحات سنگین جدید نبوده، برای نیروگاه های اتمی ادامه طرحهای بزرگ و هیچ خرجی برای طرحهای پتروشیمی در نظر نیست.

مخارج مستمر خدمات اجتماعی، (در سطح 79/78) برای آب، خانه ارزان، توسعه روستایی، و وضع دستمزدها و حقوق.

80/1979----79/1978 18-----------13 پرسنل 5-----------12 هزینه جاری 5-----------17 سرمایه 28----------42 جمع کل مؤلفه پرسنل توسط 5 بیلیون دلار خورده شده که در سال مالی جدید تأثیر خواهد داشت. مشکل بیکاری 5/3 میلیون (یک به ده) و تحت استخراج به ملیون است که هر کاری در ادامه آن ممکن است با بالا رفتن دستمزدها، رادیکالیزه کردن کارگر ظاهر خواهد شد.

هزینه های جاری در مدلها شامل بالا نرفتن مخارج امور عادی، مخارج دفاعی (تا 2 بیلیون دلار ترقی مناسب امور اجتماعی و اقتصادی (آب کشاورزی، مسکن) و ادامه دادن برخی از طرحهای صنعتی و حذف بقیه است. هزینه های اصلی محتوی اغلب بنیه بودجه در حدود 70% می باشد.

از جهت درآمدها نقصان انعطاف مالی شاید مهمتر است. در سال مالی 79/78 دریافتی ایران از سه منبع بود: (نفت 22 بیلیون دلار، مالیات 9 و وام 6 بیلیون دلار) در سال مالی اخیر ایران قریب 8 بیلیون از بخش نفتی را از دست داد و شک در مورد تولید درآمد مالیاتی و عوارض گمرکی نیز هست.

جدول زیر پیش بینی درآمد ما برای سال 79/80 است.

80/1979-------79/1978 5-----------------9 مالیاتها 1-----------------6 وامها (قرضیه ها) 22---------------22 نفت 28---------------37 جمع کل درآمد نفتی سهم عمده بودجه را دارد و به دست آوردن 22 بیلیون دلار قرض بزرگی است. با قیمت هر بشکه 15 دلار ایران بایستی 4 میلیون بشکه صادره از 7/4-8/4 تولید نفت داشته باشد. با قیمت 18 دلار نیز رقم 3/3 ملیون بشکه صادرات برای 22 بیلیون دلار ضرورت دارد. اگر درآمد مالیاتی و وامها از حد طرح، خارج شود ایران راهی جز باز کردن شیرها ندارد. مقیاس انعطافی در سیستم وجود دارد. کسری بودجه چیز تازه ای نیست و ایران تکیه بر مبادلات ارزی دارد، که با رسیدن تابستان محو می شود.

ایران می تواند تجدید ارزش کند، ولی آثار تورم خرج دارد؛ یعنی می شود چند درصدی به نرخ برای رسیدن به 50% در نیمه سال نزدیک شد.

قرض امکان دیگری است که با وضع اعتباری متزلزل ایران شدیدا احتیاج به از بین بردن آن پیش از قرض از بانکها دارد. پاسخ بدیهی سختگیری قانونی است که منجر به انضباط قابل ملاحظه مالی می گردد، که هنوز ظاهر نشده است.

ص: 124

(اینک برنامه ریزان دولت به راحتی ماه به ماه بررسی می کنند) همچنین به مفهوم سخت کوشی مردم به درستی با غلط که انتظار بهتر کردن اوضاع در زمان خمینی هستند. این سناریو می گوید که در حقیقت می تواند رو به زوال برود.» 28 مارس 79 - محرمانه، م - جانسون *** «سفارت امسال قادر نخواهد بود اخبار مورد نیاز (425Cerp ) را فراهم آورد. آمارهای مهم را نمی توان به دست آورد (در بعضی موارد، گردآوری اخبار متوقف شده است و در اکثر موارد دیگر در طول 6 ماه انقلاب قطع شده است). از زمان انقلاب منابع صنعتی (منابع خبری) از ملاقات با مأمور سفارت خودداری کرده اند. دولت جدید و مدیریت جدید شرکت ملی نفت ایران» Nigc و Npc در اکثر موارد تصمیم نگرفته اند کجا و چگونه پروژه های بزرگ را تمام کنند (یا شروع کنند). آن مقدار اطلاعات کمی هم که ما داریم برای یک گزارش طبقه بندی نشده نامناسب است. در زمان انقلاب تعداد گزارش درباره نفت و گاز و پتروشیمی تهیه کرده ایم. از جمله A-11-RFتهران به تاریخ 79/10/6 خط مشی صدور نفت و گاز 6963 تهران - 7519 تهران به تاریخ 79/19/7 تحت عنوان «گزارش وضعیت نفت.» لینگن (ژوئیه 79 از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا) شماره 07839 تهران» *** با توجه به اسناد فوق آمریکا کاملاً درصدد است، هر گونه فعل و انفعال در بودجه تولید و توزیع و مدیریت اقتصاد ایران را در وضعیت انقلابی جدید دریابد و نقطه ضعفها و نقطه قدرت آن را پیدا کند. طبیعی است که برای نقطه ضعفها از شیوه های نفوذ و استفاده سلطه طلبانه استفاده خواهد نمود و نقاط قدرت را در هم خواهد ریخت. سیاست آمریکا نفوذ و سلطه دوباره بر اقتصاد و سیاست ایران است. ولی حرکت انقلابی ملت مسلمان به رهبری آگاهانه امام خمینی است، که همه این توطئه را در یک جریان بلند مدت در هم خواهد شکست و مبارزات ضد آمریکایی ملت ایران را پیروز خواهد نمود.

*** در ضمن آمریکا تکیه زیادی بر روی مسایل مالی و بانکی دارد. بعد از انقلاب نیز فعالیتهای فراوانی جهت شناخت وضع بانکها به خصوص بانک مرکزی به عمل آمده است که اسنادی در این موارد در سفارت موجود است و همچنین کوشش فراوان برای شناخت دقیق همه مهره های اصلی بانکها به عمل آمده و بیوگرافی همه آنها در اسناد سفارت موجود است به دلیل مهم بودن و مسئله بانکها و دقیق بودن آنها می بایست کار دقیق تری بر روی آنها شود که شاید در آینده ارایه گردد.

آمریکا سعی دارد جهت بانکها و اعتبارات را با سیاست خود هماهنگ نماید.

*** موضوع ابتدا در مورد پروژه گفته که:

1- شرایط سیاسی ممکن است اجازه ندهد تمام پیشنهاداتی را که گفته است بتوان پیاده و عمل کرد.

ص: 125

2- هدف CAP تهیه کردن خطوط راهنمایی برای تیمی است که در آینده وارد ایران می شوند.

3- در محل (تهران) می شود تغییراتی در پروژه داد. چون در واشنگتن که ما این طرح را ریخته ایم ممکن است اطلاعات ما محدود بوده باشد و تغییراتی پدید آید.

قسمت اول: تحلیل و دوره ای از اوضاع Commerical Aclion Program (CAP)

ایران همیشه یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی برای محصولات آمریکایی بوده است. در سال 1978 واردات غیر نظامی ایران از آمریکا رقم 6/3 میلیارد دلار را تشکیل می داد. مشکلات سیاسی 1978 و 1979 باعث سقوط منحنی واردات ایران و در نتیجه صادرات آمریکا می شود.

بحران سیاسی ایران باعث اعتصابات گسترده کارگری، آسیب و زیانهای قابل ملاحظه به کارخانجات و املاک، و فلج سرویس و خدمات زنده و متحرک کشور گردیده است. صادرات نفت که اصلی ترین منبع معاملات خارجی ایران می باشد، در اکتبر 1978 سقوط کرد و در دسامبر همان سال کاملاً متوقف گردید و تا مارس 1979 از سرگرفته نشد. در این مدت ایران در حدود 7 میلیارد دلار درآمد از دست داد.

منظره سال 1979 دیدگاه جالبی به دست نمی دهد. بیکاری و افزایش قیمتها به حد بحرانی رسیده است، برنامه ریزیهای کشور احتیاج به اعتماد به نفس پیدا کردن دارند و دوباره منظم کردن اولویتها و پایه ریزی چارچوب رشد آینده اقتصادی که البته در شرایط سیاسی کنونی رسیدن به این اهداف مشکل به نظر می رسد. با بررسی آینده پس از این بحران امیدواری بیشتری پیش می آید نفت کشور باعث درآمد؛ قابل توجهی می باشد. در سطح کنونی قیمتهای نفت ایران احتمالاً در حدود 18 الی 20 میلیارد دلار در سال مالی آینده درآمد خواهد داشت؛ علاوه بر آن ذخیره های ارزی حدود 10 میلیارد دلار دیگر را تأمین می کند.

کلید هرگونه رشد و پیشرفت پول نخواهد بود، بلکه مدیریت مؤثر و آگاهانه می باشد.

مهمترین عمل بازرگانی برای آمریکا در ایران کمک به مؤسسات آمریکایی برای دوباره سازی یک بازار قوی برای محصولات خود می باشد، و دنبال کردن موقعیتهایی که انتظار می رود به خاطر پروژه Fy80 پیش آید.

در پروژه راجع به مسایل زیر صحبت و برنامه ریزی زمان بندی شده و دقیق شده است.

1- کشاورزی و بازرگانی کشاورزی (با اولویت سوم) 2- سیستمهای خانه سازی و صنایع وابسته (با اولویت چهارم).

و رهنمودهایی در رابطه با طرز رخنه در مسایل زیر داده است:

1- سرویسهای بازرگانی (اولویت اول).

2- پروژه های بزرگ (اولویت دوم).

3- محافظت و آماده کردن تسهیلات برای سرمایه گذاری (اولویت پنجم).

4- لیست بازرگانان معامله کننده با خارج (اولویت ششم).

5- گزارش موقعیتهای معامله (اولویت هفتم).

6- برنامه ریزی برای ارتفاع پیش بینی حوادث تجارتی (اولویت هشتم).

ضمنا قابل توجه است این طرح، که در زمینه های اقتصادی مختلفی می باشد. هر سال برای ایران

ص: 126

برنامه ریزی از قبل می شده است، به ترتیبی که برنامه از هم اکنون در دست تهیه است، ولی کامل نشده است و پروژه های Fy 79CAP و Fy 78CAP به دلیل انقلاب ایران کاملاً اعمال نشد.» (از لیون لامبرت به روبرت دی - مارک جانسون - جوزف هاری) (میکی اسمیت - دان رایان - چارلز جان دریو) (اول ژوئن 1972، 13 خرداد 58)» *** سند فوق حاکی از برنامه ریزی بلند مدت آمریکا بر روی بازار فروش و حساب پولی است که به عنوان نفت ایران ظاهرا دریافت می نماید. زیرا آمریکا نمی خواهد که این پول در مجرایی خرج شود که خارج از بازار فروش و حیطه نفوذ اقتصادی و مالی آمریکا باشد و سود حاصل از سرمایه گذاری تولید و حتی گردش آن به جیب آمریکا نرود.

طرحی است که طی آن می خواهد طرح وابستگی اقتصادی ایران را در آینده طبق معادلات سیاسی که برای خود فرض می کند (حرکت انقلابی ایران است که تمامی این معادلات را درهم می کوبد کما اینکه تا به حال بسیاری از معادلات سیاسی ابرقدرتها را درهم ریخته است) طراحی نماید و با استفاده از وابستگی مالی و اقتصادی به غرب ایران را وادار کند که بازار فروش مهمی برای محصولات آمریکا گردد.

هدف این سند اجرای یک برنامه و نقشه مدیریت و اولویتها است، که باعث یک بازگشت به وضعیت معمولی و نرمال سیاسی و اقتصادی بشود. در این برنامه رهنمودهایی به بازرگانیهای آمریکایی که از ایران بازدید می کنند، می دهد و گزارشهای آگاه کننده ای راجع به پروژه های بزرگ در اختیار آنها گذاشته می شود. این قسمتها توسط دولت (ایران به عنوان مسایل با اولویتهای بالا شناخته شده است. برنامه فقط حول تصمیمات وزارت بازرگانی نمی گردد، بلکه مشتق از تماسها و اطلاعات و اخبار گوناگون می باشد.

همچنان که شرایط تغییر می کنند، بازنگرش و تصمیم دوباره راجع به اهداف و اولویتها و اعمال ممکن است لازم باشد. این سند آغازگر یک چارچوب برای مذاکره راجع به طرح بازرگانی مذکور بین وزارت کشاورزی و بازرگانی و پست در آمریکا در فاصله های چهارماهه می باشد. گزارش این مذاکرات یک زمینه مناسب برای کار کارمندان دولت آمریکا در رابطه با زیاد کردن صادرات آمریکا به ایران و برای در دست گرفتن کنترل بازار محصولات در حوادث آینده می باشد.

*** «1- ما معتقدیم که لازم است مذاکره ای با مقامات عالی اقتصادی دولت جدید ایران درباره روابط جدید اقتصادی ایران - آمریکا (برمبنای خواستهای دولت جدید) داشته باشیم؛ این کار به شرکتهای آمریکایی کمک خواهد کرد تا دوباره فعالیتهای خود را در ایران شروع کنند و بهبود اقتصاد ایران را تسریع بخشند.

2- ما پیشنهاد می کنیم که شروع مذاکره با رضا صدر وزیر بازرگانی باشد زیرا ناظران سیاسی معتقدند که او مورد اطمینان و از نزدیکان خمینی می باشد. صدر مدتها در آمریکا (در هوستون) به سر برده و روی این حساب برقراری روابط بازرگانی بین دو کشور را تأیید خواهد کرد. او قبلاً در سفارت ایران و در آمریکا یکی از کسانی بود که شورای موقت سرپرستی را به وجود آورد و در سالهای گذشته او عضو حزب مردم بوده است.

3- شما باید نکات زیر را در تماس با رضا صدر و یا در تماسهای تلفنی با او در میان بگذارید.

ص: 127

شرکتهای آمریکایی اصولاً به ایران به عنوان یک بازار مهم نگاه می کنند. آنها ادامه رابطه اقتصادی ایران به آمریکا را بسیار اهمیت می دهند.

این شرکتها می خواهند روابط تجاری به نفع دو کشور داشته باشند. آنها خواهان امتیازات ویژه ای نیستند، بلکه فقط خواهان قرار داد منصفانه تجاری با شرکتهای ایرانی هستند.

ما معتقدیم که شرکتهای آمریکایی در زمینه تکنولوژی، ایجاد شغل و سرمایه گذاری می توانند کمکهای مفیدی به ایران بکنند، اما امیدواریم که این شرکتهای آمریکایی فقط کارهای تجاری انجام خواهند داد و در کار دیگری (جاسوسی - سیاسی) دخالت نخواهند کرد و شرایط ویژه ایران امروز را در نظر خواهند گرفت.

بعضی از شرکتهای آمریکایی با مشکلاتی در زمینه پرداختها، تنظیم قرار دادها و پیشبرد برنامه ها در ایران روبرو شده اند؛ این مشکلات، ناشی از نبودن ارتباط کافی و صحیح بین مقامات ایرانی و این شرکتها بوده، نه ناشی از تعمد این شرکتها برای ایجاد اشکال و رعایت نکردن قراردادهای قبلی، اکنون این شرکتها هر گونه توصیه مقامات ایرانی را در مورد نحوه فعالیت آنها پذیرا هستند. به نظر ما یک موافقت غیر رسمی برای حل مشکلات موجود بین ایران و شرکتهای آمریکایی بهتر از اقدامات قانونی از جانب دو طرف خواهند بود. دولت آمریکا حاضر است هر گونه تسهیلاتی را برای برقراری روابط مجدد بین مقامات ایرانی و شرکتهای آمریکایی فراهم کند.

تشکیل یک مجتمع کارشناسان آمریکایی در ایران فعلاً قابل پیش بینی نیست. در عین حال امیدواریم که شرایط سیاسی و امنیتی آماده شود تا دوباره شخصیتی آمریکایی به ایران برگردد. البته درخواست برای ارسال متخصصین از طرف ایران باید صورت گیرد و ما نمی خواهیم چیزی را به ایران تحمیل کنیم.

اگر در مواردی، به ویژه در زمینه فعالیت شرکتهای خصوصی آمریکایی دولت آمریکا بتواند راهنمایی و کمکی به ایران بکند، با کمال میل خواهد کرد، در حال حاضر ما فکر می کنیم شرکتهایی که در زمینه تولید مواد غذایی و توسعه کشاورزی فعالیت می کنند، برای ایران سودمند خواهد بود در عین حال خواست ایران را در مورد اینکه چه شرکتی در ایران فعالیت کند در درجه اول قرار خواهیم داد.

بحث شما با مقامات ایرانی باید زمینه را برای برقراری مجدد روابط بین ایران و آمریکا فراهم کند.

البته ما نمی خواهیم آنها احساس کنند که می خواهیم فشار وارد کنیم، بلکه فعلاً می خواهیم مشخص کنیم که روابط ما در چه مرحله ای می تواند قرار گیرد.

از وزارت امور خارجه آمریکا به سفارت آمریکا در تهران فوری محرمانه گزارشگر - سایروس ونس، 22 اپریل 79 شماره 780 *** سند فوق حاکی از شیوه برخورد آمریکا با ایران و چراغ سبز شرکتها در رابطه با حضور دوباره در روابط تجاری ایران به خوبی نقش حیاتی تجارت با ایران را نشان می دهد. اما این مسئله در حقیقت نتیجه بسیاری از فعالیت های سیاسی آمریکا است، که بتواند در سایه آن شرکتهای آمریکا در ایران فعالیت اقتصادی داشته باشند و در نهایت بتوانند سلطه اقتصادی خود را اعمال نمایند.

در سند فوق عقب نشینی آمریکا و امتیاز دادنش به ایران کاملاً مشهود است و این به سبب آوانس است که آمریکا به خاطر به خطر افتادن منافع تجاری عظیمی است که سالها از ایران به دست می آورده است. این

ص: 128

اهمیت قضیه را نشان می دهد، که این توصیه های سیاستمدارانه را ونس وزیر امور خارجه در رابطه با شرکتهای آمریکا می نماید.

ایران با یک فشار شدید تورمی رو به روست: بیکاری 2 تا 3 میلیون از نیروهای کارآمد 20% آنها و کاهش در GNP (درآمد سرانه ناخالص ملی) به طور واقعی 20% اما هنوز اقتصاد ایران یک مقدار فعالیت و پیشرفت شاید به طور موقت از خود نشان می دهد. بانکها در حال کار هستند، درآمد نفت بیش 60 تا 70 میلیون دلار در روز است و شخم گندم و برنج هم ظاهرا رضایت بخش است. ولی نگرش اوضاع در دراز مدت تشویق کننده نیست. هیچ چیز در افق اقتصادی وجود ندارد که جای خود را با سلاح نفت عوض کند، مادامی که تولید نفت خام در سالهای 1980 به بعد به تدریج کم می شود. دولت بازرگان کماکان وارث اقتصادی است که مبتلا به یک دوقلوی لعنتی است: یک میراث از پرستیژ برنامه هایی که در خلال قطع نفت شروع شد و خرابکاریهای تلافی جویانه ای که به وسیله خود انقلاب به وجود آمد. امکان داشت که یک پوشش نقره ای داشته باشد.

طراحان انقلاب یک فرصت نایابی داشتند که از عهده این تخت سنگ برآیند (اقتصاد) ولخرجیهای گذشته را از بین ببرند و اقتصاد معقولی به وجود آورند. در حال حاضر وضعیت سیاسی با پیشرفتها هماهنگ نیست و بیشتر از همه آینده نامطمئن است که باعث جدایی افراد ماهر برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی در ایران می شود.

از تحلیل (موقعیت جاری ایران) 15 اکتبر 1979 محرمانه

*** «ایران بعضی از صورتحسابها را به طور محدود شروع به پرداخت کرده است و بعضی از قراردادها را دوباره به کار گرفته است. 50 میلیون دلار برای گندم داده و پروژه پالایشگاه اصفهان در حال تمام شدن است و همچنین AMC 20 میلیون دلار برای شروع بهره برداری از ماشینهای جیپ دریافت کرده است.

بحثها به طور ثابتی باقی است و ضمیمه مالی و درآمد ایران هم رد به تهدید است GTE و شرکت بل در حال بحث و مذاکره با شریکهای فعال ما هستند.

توصیه

الف: به اتاق بازرگانی خصوصی ایران - آمریکا توصیه شود که در جهت مسایل به ما کمک کند شاید هم یک هیئت تبلیغی فعال برای این موضوع به تهران ارسال شود.

ب : به شرکتهای آمریکایی اطمینان دهیم که کمک ما به آنها فقط در رابطه با ایرانیان و موفقیت خود ماست که شروع می شود.» (از سفارت آمریکا در ایران به دبیر سفارت توسط پ. نیوسام به وزارت خارجه از طرف هارولد اچ - ساندرز 14 شهریور 58 از تحلیل سیاست آمریکا درباره ایران).

«در ماههای گذشته آمریکا قدمهای محدودی برای یک روابط جدید برداشته است. واگذاری قطعات یدکی لوله های نفتی ما، آماده باشید که خرید قطعات یدکی از جانب ایران از سرگرفته شود، زیرا ایرانیها در تحویل گرفتن خیلی کند بوده اند. فروش نفت چراغ و نفت گرم کننده، کوشش شود به وسیله اداره ایالتی

ص: 129

قراردادهای تجاری حل و فصل گردد، کوشش صبورانه ای برای بستن برنامه F.M.S(خریدهای ارتش) ارایه شود در وضعی که نشانگر حمایت ایران و نقطه نظر آمریکا باشد).

(از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی از نیوسام به وزارت خارجه آمریکا) 21 مهر اکتبر 79 محرمانه، شماره 20313 «ما آماده هر گونه برنامه جدیدی برای همکاری بیشتر هستیم... برای مثال تبادل خبری، توسعه کشاورزی، کنترل مواد مخدر، به وجود آوردن کار و استخدام، مدیریت منابع نفتی ... که هر چیزی را که امکان دارد ایران تقاضا کند آماده هستیم.

(نامه ای از هنری پرشت واشنگتن D.C به لینگن) 13 سپتامبر 1979 محرمانه *** «موضوع: بانک صادرات و واردات بانک آمریکا در ایران گرفتن یک روز بهره اضافی از دیر کرد پرداخت سلاحهای خریداری شده به وسیله ایران توسط بانک صادرات - واردات آمریکا. مبلغ دیر کرد عبارت است از 33/11196712 دلار. سفارت پیشنهاد می کند که اگر این بهره سرخود و غیر قانونی تعیین شده است بلافاصله لغو شود چرا که این برنامه با سر و صدای زیادی در ایران روبرو خواهد شد.» گزارشگر - ناس - تیلور.

(محرمانه می 79 از سفارت آمریکا در ایران به وزارت امور خارجه آمریکا واشنگتن D.C، شماره 5570 تهران) *** حال با توجه به سیاست کلی آمریکا که نفوذ و سلطه سیاسی اقتصادی دوباره است و با در نظر گرفتن شیوه مسالمت آمیز کمک و تأیید ظاهری برای تحمیل خود و جا باز نمودن در ارگانهای تعیین کننده و وابسته کردن ایران به آمریکا، سیاست اقتصادی آمریکا را در خدمت این اهداف می بینیم، یعنی فروش قطعات یدکی نفتی و نظامی - فروش نفت چراغ و چراغ سبز، نشان دادن برای کمکهای بیشتر اقتصادی همه و همه در خدمت همان سیاست اصولی است که در بالا ذکر نمودیم.

در حقیقت آمریکا می داند که در ایران انقلابی مردمی اتفاق افتاده است و جهت آن هم در نفی آمریکا است ولی امید دارد که بتواند جهت این حرکت را به طرف خود بگرداند، با مذاکره تهدید و نشان دادن واقعیت های سوق الجیشی و امپریالیستی می خواهد این امر را تحقق دهد، ولی در عین حال آینده برایش نامشخص است و ایران را نمی تواند در سالهای آینده به خوبی ارزیابی نماید. لذا هر گونه حرکت اقتصادی آمریکا در ایران یک ریسک سیاسی است. برای نفوذ و سلطه خود در حقیقت آمریکا با فروش قطعات یدکی که آن هم با محدودیت خاصی اعمال می شود (غیر حساس و کمتر از 5 میلیون دلار) و سوق دادن به خرید وسایل نظامی از ایتالیا دست به یک ریسک حساب شده می زند، که اگر چه موفقیتهایی برایش حاصل نموده، ولی نمی تواند به آینده اش صددرصد مطمئن باشید. این است که با توجه به شناخت دقیقی که از اوضاع سیاسی ایران و تیپ بندی های اجتماعی سیاسی و ایدئولوژیکی ایران دارد و با توجه به اطلاعاتی که از وضعیت اقتصادی ایران حاصل نموده است سعی دارد با توجه به شناخت خود راه حل هایی ارائه دهد که مورد پذیرش قرار گیرد و حتی زمینه پذیرش در انقلاب باشد. نظیر حل مسئله استخدام و

ص: 130

بیکاری حل مسئله مواد مخدر و معتادین - مسایل مربوط به کشاورزی - قطعات یدکی و مواد اولیه صنعتی و ... طبیعی است که اگر سیاست ایران و جهت انقلاب ایران متمایل به غرب و آمریکا گردد و آمریکا بتواند متکی بر پایگاههای خود در ایران سلطه سیاسی خود را اعمال نماید، می تواند در سایه آن قدم به قدم در اقتصاد ایران رابطه سلطه امپریالیستی خود را اعمال کند، که این به مراتب زیادتر و عمیقتر از وابستگی اقتصادی است، که هم اکنون ایران به طریق اجتناب ناپذیر از ارث رژیم منحوس پهلوی دچار آن است (مثل گندم، وسایل نظامی، وسایل صنعتی - مواد اولیه صنعتی).

مقدمه کلی

ص: 131

بسم اللّه الرحمن الرحیم انقلاب پرشکوه اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، بی گمان بزرگترین حادثه قرن و از نوادر انقلابات تاریخ جهان است. انقلابی در حد نهضت های انبیاء الهی، با معیارها و ارزشهائی خدائی که طوفان خشمش بساط ننگین یکی از دیکتاتورترین و خونخوارترین رژیم های جهان را در هم پیچید و دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی آلوده به شرک و کفر و ظلم را به زباله دان تاریخ فرستاد. هم چنین نسیم آزادیبخش، چهره خشک و تکیده مستضعفین جهان را نوازش کرد و آنان را از خواب غفلت بیدار و روانه کارزار با مستکبرین نمود.

چرا که آنان مرگ شیطان بزرگ و دیگر شیاطین و تعالی خود را در آینه این انقلاب دیده اند.

چنین انقلابی با این عظمت، چون صاعقه ای، قدرتهای شیطانی و در رأس آنها امپریالیسم آمریکا را بشدت تکان داد. و به تعبیر «مناخم بگین» جانی، زلزله ای بود که امواجش اسرائیل غاصب را به لرزه درآورد آمریکا با اطمینان دیده و می بیند که اگر این انقلاب مهار نشود، قیام ملتهای مسلمان منطقه در عربستان، عراق، ترکیه، پاکستان و... و بالاتر قیام همه مستضعفین را و نهایتا نابودی موقعیت جهانی و جهانخواری آمریکا را به دنبال خواهد داشت.

لذا بر آن است تا با تمام قدرت خویش، انقلاب اسلامی را نابود و یا حداقل آن را از روح ستیزنده و رهائی بخشش تهی سازد. و بدین منظور او از شیوه هائی استفاده کرده است و می کند که در نهایت کمترین زیان را برایش داشته باشد. آمریکا می داند که اگر حمله نظامی کند و یا یک کودتای خشن فرمایشی ترتیب دهد، ملت ما یکپارچه برای دفاع از انقلاب و کشورش قیام خواهد کرد و در این صورت علاوه بر اینکه آمریکا خود را در گردابی به مراتب هولناکتر از ویتنام اسیر می سازد، باعث می شود که منطقه خاورمیانه به آشوب کشیده شود، تنگه هرمز شاهرگ حیاتی «آمریکا، غرب و ژاپن» نا امن گردد و ملتهای محروم منطقه به قیام عمومی برخیزند که همه اینها مرگ زودرس امپریالیسم را به دنبال خواهد داشت. اسناد و مدارک و تحلیلهای داخل لانه جاسوسی نیز صحت مدعای فوق را تأیید می کنند.

آنچه از تحلیلهای «کتاب حاضر» و سایر اسناد و مدارک لانه جاسوسی برمی آید، این است که: آمریکا همواره در پی شیوه ای بوده است که بتواند به وسیله آن انقلاب ما را از درون دچار تضادها، برخوردها و جدایی ها سازد و تخم بدبینی و یأس در دل ملت ما و سایر ملتهای به پا خاسته بپاشد تا نهایتا انقلاب اسلامی متلاشی و یا حداقل از مسیر خویش منحرف گردد.

ص: 132

چنان که مشاهده خواهید کرد، اغلب تحلیلگران آمریکایی ایجاد «تفرقه و نفاق» در میان «نژادهای مختلف»، «اقشار مختلف اجتماع» و میان دانش آموزان را جهت هرج و مرج و سقوط تدریجی انقلاب پیشنهاد می کنند. و هم چنین نفوذ ایادی وابسته و یا عناصر سازشکار در ارگانهای مملکتی را مؤثر در انحراف انقلاب می دانند.

ما در این کتاب، تحلیلهائی از تحلیلگران آمریکایی - که در امور ایران صاحب نظر و اغلب آنها گروگان ملت ایران هستند، را در معرض دید ملت مسلمان ایران قرار می دهیم تا ملت ما بداند که دشمن اصلیش در مورد او و انقلابش و در مورد امامش چگونه می اندیشد، تا ملت رشید بداند که آمریکای جهانخوار به اصالت انقلاب اسلامی بارها و بارها اعتراف کرده و می کند.

تا ملت بداند که شیطان بزرگ از فراگیر شدن و جهانی شدن و پیشتاز شدن انقلاب اسلامی کاملاً آگاه و از آن در هراس است.

تا ملت بداند که آمریکا، امام را سرسخت ترین، سازش ناپذیرترین و بیدارترین دشمن خود می داند.

تا ملت شهید پرور بداند که آمریکا از اسلام و توده های مسلمان تا چه حد هراس دارد و بالاخره تا ملت بداند که آمریکای توطئه گر همواره به توطئه و دسیسه چینی علیه انقلاب اسلامی مشغول می باشد....

باشد که با شناخت هر چه بیشتر توطئه های شیطان بزرگ، انقلاب اسلامیمان را به پیروزی نهایی برسانیم.

در اینجا ذکر مطالب و تذکراتی چند در مورد تحلیلهای موجود در این کتاب ضروری به نظر می رسد.

1 - به طور کلی این تحلیلها (در بعضی موارد گزارشات)، حاوی نقطه نظرها و دیدگاههای تحلیلگران آمریکایی، درباره انقلاب اسلامی، فرهنگ حاکم بر انقلاب، نیروهای سیاسی موجود در ایران... و هم چنین بررسی مسایل اقتصادی کشورمان بر پایه اطلاعاتی که آنها کسب می کرده اند می باشد. و نیز در اغلب تحلیلها، طرحها و پیشنهاداتی جهت انحراف و یا سقوط انقلاب ارائه شده است.

بدیهی است که در این تحلیلها، نارساییها و مطالبی چند خلاف واقع وجود دارد که اینها به طور کلی معلول یکی از دو مسئله زیر و یا هر دوی آنها می تواند باشد:

* الف) این نارسائیها و مطالب خلاف واقع معلول اطلاعات ناصحیحی است که آنان از مجاری مختلف به دست آورده اند.

* ب) معلول تفسیر و تحلیل غلط آنها از مسایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و... کشور ما می باشد.

* 2 - در نظر داشته باشیم که این تحلیلها به وسیله کسانی نوشته شده است که اغلب از جاسوسیان سیا( ) و دشمنان انقلاب اسلامی ما می باشند و سالها در ایران و دیگر نقاط جهان جاسوسی می کرده اند.

لذا باید با دیده ای تیزبین به مطالعه این تحلیلها بپردازیم، چرا که ممکن است در آنها مطالبی خلاف واقع باشد که از غرض و یا ناآگاهی تحلیلگر سرچشمه گرفته باشد.

و از این مطالب خلاف واقع در بعضی تحلیلها مشاهده خواهید نمود که سعی شده است تا حد ممکن در پاورقی ها توضیح داده شود.

3 - تمامی این تحلیلها و گزارشات، نهایتا به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن ارسال می شده تا براساس اطلاعات و داده های آنها سیاستهای امپریالیستی آمریکای جنایتکار در قبال انقلاب اسلامی ایران اتخاذ شود. لذا مطالعه دقیق اینها به ما کمک خواهد کرد تا شناخت کافی نسبت به توطئه و

ص: 133

دسیسه های ننگین شیطان بزرگ داشته باشیم. همچنین قابل ذکر است که تحلیلهای داخل لانه جاسوسی، اساس نقشه های شوم آمریکای جنایتکار برای نابودی یا انحراف انقلاب اسلامی در مدت زمانی است که از تسخیر لانه جاسوسی می گذرد. واضح تر بگوییم اگر لانه جاسوسی به دست فرزندان این ملت تسخیر نمی شد امپریالیسم آمریکا با استفاده از مطالب و اطلاعات این تحلیلها به توطئه های خطرناک و حساب شده ای علیه انقلاب اسلامی و ملت رشید ایران دست می زد و چه بسا تا کنون توانسته بود ضربات مهلکی بر پیکر انقلاب اسلامی و ملت مسلمان وارد آورد.

4 - در مطالعه تحلیلها توجه به تاریخ نوشته شدن و تحلیل مفید بوده و در ضمن پاورقی ها و تأکیدها از طرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام می باشد.

امیدواریم که با آگاهی از ماهیت امپریالیسم جهانخوار و توطئه های ننگینش، مبارزه با آمریکا را تا فتح نهایی که رهائی تمامی مستضعفین و نابودی همه مستکبرین است، ادامه دهیم. و این امید بعیدی نیست، چرا که اکنون به فرمان «امام» دریای بیکران انسانها به پا خاسته اند تا کاخ جباران جهانخوار را ویران و بر ویرانه ها دنیائی نو، لبریز از رهائی و تعالی بنا کنند.

آری - آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد آتش فروزان انقلاب اسلامی روشنگر طریق جهاد مستضعفین و سوزنده بساط مستکبرین بود. و بر حیات ننگین ام الفساد قرن و سایر تجاوزگران جهان خوار مهر پایان خواهد زد.انشاءاللّه پیروز باد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران. به رهبری امام خمینی هرچه گسترده تر باد قیام دلاورانه مستضعفین علیه مستکبرین ننگ و نفرت بر جهانخواران خون آشام به سرکردگی آمریکای جنایتکار نابود باد توطئه های ننگین امپریالیسم علیه انقلاب اسلامی ایران.

معرفی سند 4 اکتبر 1979

ص: 134

بنام خدا این سند حاوی مطالبی در رابطه با کارهائی است که به نظر تحلیل گر باید برای افزایش منافع آمریکا در ایران، در آینده صورت پذیرد و بدین سبب از دو جنبه مفید است. اول آنکه می تواند نشان دهنده برداشتهای آمریکا از ارگان های مختلف در ایران و به خصوص شیوه برخورد آمریکا با آنها باشد و دوم آنکه می تواند به عنوان الگویی در برخوردهای آتی با سیاستهای آمریکا به کار گرفته شود.

وضوح و روشنی عوامل مؤثر در انقلاب از قبیل نقش رهبریت امام، نقش توده های مردم و برخی زمینه های انقلاب از قبیل تبعیض ها و برتری، پایمال کردن فرهنگ مردم، غربی شدن آداب در مردم آن چنان بوده است که تحلیل گر علیرغم میل باطنی خود مجبور به اعتراف به آنان شده است اما این اعتراف سبب تن دادن یانکی ها به این واقعیت نبوده است بلکه سیستم سودپرستی آنان به گونه ای بوده است (و می باشد) که جهت افزودن بر منافع غیر مشروع خود از هیچ کوششی دریغ نمی کنند و نکته جالب توجه در این زمینه را می توان در این جمله از سند ذکر کرد که:

«ایران هنوز راه زیادی را می باید بپیماید تا با برنامه های (USICA) دفتر همکاریهای بین المللی آمریکا منطبق گردد» و این یعنی که برنامه فرهنگ زدایی دفتر همکاریهای بین المللی ثابت است و کوچکترین تغییری نخواهد یافت و ایران را باید به گونه ای ساخت که خود را با آن منطبق کند و این نکات است که باید ما را به سوی جایگزینی هر چه سریع تر فرهنگ انقلابی اسلام به جای فرهنگ منحط غربی رهنمون شود تا دیگر بار زمینه های رشد آنان فراهم نگردد زیرا آمریکا حتی اگر از روابط دیپلماتیک خود با ایران نیز چشم پوشی کند به معنی سکوت و یا عدم مداخله اش در امور ایران نمی باشد و فقط بدین معنی است که شیوه های دخالت پیچیده تر و گنگ تر خواهد شد.

سند در تحلیل خود از ساخت قدرت در ایران از فرماندهان پاسداران به عنوان دزدان دریایی یاد می کند و پر واضح است که هر که بر راه منافع آمریکا در ایران و دیگر کشورهای زیر سلطه اش مانع ایجاد کند از آنجا که این منافع تعلق به رژیم آمریکا دارد!! دزد دریایی است! لحن سند در برخورد با حاشیه نشینان انقلاب (که به راستی هم از نظر عدم دخالت در انقلاب حاشیه نشین بوده اند!) یعنی کسانی که تا وقتی اسلامی ها از حمایت توده برخوردارند قدرت و جرأت دم زدن ندارند، به گونه ای است که گویی تحلیل گر از این ماجرا رنج می برد و این نشان دهنده اهمیت عملکرد این نیروها برای آمریکا است و این نکته در قسمت بعدی نیز به فرمی واضح تر بیان می شود که: «مخالفین خاموش بر روی عدم توانائی ملاها در اداره یک جامعه در دنیای قرن بیستم حساب می کنند» و این مخالفین خاموش کسانی هستند از قبیل: فرماندهان در ارتش سنتی، مدیران غرب زده و تکنسین ها، سیاستمداران دمکرات و لیبرال، رمانتیک های شبه نظامی و بالاخره کمونیست ها.

و این نکته ای اساسی است که در سند با صراحت تمام ذکر شده است و اینجاست که مسئولیت روحانیت سنگین تر و سخت تر از همیشه جلوه گر می شود. نیروهای خاموش مترصد فرصتی هستند تا از نقاط ضعف آنان استفاده کرده و راه را برای نفوذ خویش باز نمایند. اگر روحانیت به خود نیاید و نقاط ضعف خویش را بر طرف نسازد. اگر روحانیت با اقشار مؤمن و متعهد انقلاب و به ویژه جوانان انقلابی اتحاد اصولی برقرار نسازد، اگر روحانیت درصدد تصفیه عناصر ناشایسته در درون صف خود نپردازد، اگر روحانیت با دقت و ظرافت در کارها عمل نکند، اگر روحانیت به مبارزه قاطع و بی امان توده های

ص: 135

مستضعف بر علیه جهان خواران به گونه ای انقلابی شکل ندهد، اگر روحانیت پشتیبانی توده ای را در اثر اعمال سیاست های غیر انقلابی از دست بدهد، اگر... آنوقت است که زمینه برای رشد نیروهای حاشیه نشین و خاموش آماده گشته و انقلاب اسلامی خلق دلاور ایران از راستای توحیدی خویش منحرف گشته و خون هزاران شهید گلگون کفن انقلاب با دست فرصت طلبان و منفعت طلبان پایمال خواهد شد. اوج برنامه ریزی تحلیل گر در جهت نابود کردن انقلاب اسلامی ایران در قسمت بعدی سند ظاهر می شود. طرحهای پیش بینی شده در دو سناریو خلاصه شده است.

1- تحریک نیروهای تمرکز یافته از طریق تشدید نارضایتی های منطقه ای و قومی ایران در جهت ضربه وارد کردن بر اقتصاد سنتی ایران و به خصوص تعطیل مناطق نفتی در صورتی که با آنها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شدند. و نکته اصلی همینجاست.

شک نیست که دشمنان انقلاب هیچگاه از پای نخواهند نشست و درصد تشدید تضادهای قومی و نژادی و غیره بر خواهند آمد، شک نیست که آنها که منافعشان در اثر انقلاب به خطر افتاده (مثلاً سرمایه دارها، بورس بازها، دلالها، وارد انجمنهای عمده قاچاقچیان گردن کلفت و زمین دارها)، دست از توطئه و تحریک بر نخواهند داشت، شک نیست که انتظار همگامی فرصت طلبان با انقلاب را نمی توان داشت اما اینجا هیچیک نمی توانند به انقلاب ضربه زنند چرا که پایگاه مردمی ندارند و آنچه که به انقلاب ضربه می زند برخورد غلط و ناصحیح با این اقشار است که ممکن است به جدایی رهبران مذهبی و توده ها بینجامد و تنها دقت در شیوه ای برخورد است که می تواند موجب شکست این سناریو گردد.

2- نفاق در مدارس بین محصلین،معلمین که ممکن است به تعطیل های دراز مدت و یا خشونت های افراطی منجر شود.

رمز پیروزی انقلاب اسلامی ایران که همانا ایمان و وحدت کلمه می باشد در این اسناد به خوبی آشکار می گردد. تنها از طریق برقراری وحدت بین اقشار ملت است که می توان پوزه جهانخواران را بر زمین بمالند و بس و آنها که به راستی خواهان مبارزه با امپریالیسم و مظاهر آن هستند اگر با تکیه بر روی دگم های ذهنی خود و تلقین آن به دیگران بخواهند پیش روند که در نهایت به تفرقه بین طبقات مردم گردد در دامی بزرگ فرو افتاده اند دامی که امپریالیسم، این شیطان بزرگ زمانه، پیش پایشان گسترده است.

سند برای موقعیت طرحهای دفتر همکاریهای بین المللی در مراجعه با روحانیون، سیاستمداران لیبرال، رهبران ارتش، مدیران غربزده، رهبران قومی و منطقه ای، محصلین و معلمین و بالاخره چپ های افراطی را هی را پیشنهاد می کند که جلب کننده احساسات توده مردم باشد چرا که انقلاب انقلاب مردم است و هیچیک از این گروهها قادر به انجام کاری در برابر این توده های میلیونی نمی باشند.

مردمی که حتی حاضر به پذیرش منافع پایاپای آمریکا نیز نیستند و آنها که به گفته تحلیل گران آمریکا را دشمن اسلام و انقلاب تلقی می کنند، مردمی که به طرد هنر آمریکایی نیز پرداخته اند و آن را ضد اسلامی و فاسد می دانند و ایکاش آنان که به عنوان نمایندگان مردم در برخورد با این قبیل تشکیلات قرار می گیرند نیز این گونه بودند. اما گویا دفتر همکاریهای بین المللی در زمینه خویش شانس هایی هم داشته است که در ادامه سند آمده است از قبیل: شام خوردن با بعضی مقامات، تماس گرفتن با فرماندار شیراز جهت بازگشایی انجمن در ایران و آمریکا، درخواست معاون نخست وزیر (امیر انتظام) برای کتابهائی در مورد ایالات و حکومت ها که در جهت همکاریها می خواستند و بالاخره بازگشایی مجدد انجمن ایران و آمریکا

ص: 136

برای تحویل فرهنگ غرب به ایران در کنار این مطالب مشوش کننده ای هم برای آمریکا وجود داشته است از جمله اعدام ها، اخراج خبرنگاران آمریکایی تعطیل کردن روزنامه های محلی، بدرفتاری با اقلیت ها مانند کردها و بهایی ها و اسم بردن از آمریکا به عنوان امپریالیست حامی صهیونیسم، به راستی چرا باید خاطر آمریکا از تعطیل کردن روزنامه های محلی یا بد رفتاری با کردها مشوش گردد؟ چرا اعدام نصیری ها و هویداها به اندازه امپریالیست خواندن آمریکا و بستن روزنامه های محلی برای آمریکا مهم است؟ اما با تمام این تفاصیل آمریکا ترجیح می دهد که برای حفظ منافع درازمدت خود با آمریکا از این مسایل هم چشم پوشی کند و این نشان دهنده اهمیت تصمیماتی آتی ایران در قبال رابطه با آمریکاست.

نگاهی گذرا به پیشنهادهای تحلیل گر برای حفظ منافع دراز مدت آمریکا، میزان و درجه خصومت رژیم آمریکا را با استقلال ایران به خوبی روشن می سازد.

یانکی ها می خواستند تا آرام آرام نفوذ کنند، روحانیت را از درون پوک سازند با روحانیون مجاهد تماس بگیرند، با پاسداران تماس حاصل کنند.

یانکی ها می خواستند تا به لطایف الحیل سعی در نفوذ در ایران انقلابی و متلاشی کردن آن نمایند و یانکی ها هرگز عقب نخواهند نشست.

اگر ما حمله نکنیم آنها حمله می کنند و این باید سرلوحه کارهایمان باشد تا روزی که سنت اللّه برقرار گردد و حاکمیت مستضعفین بر زمین جاری گردد.

ص: 137

رسمی - غیر رسمی تاریخ: 4 اکتبر 1979 (برابر با 12/7/58) آقای مدیر امور افریقای شمالی، شرق نزدیک و آسیای جنوبی آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده آمریکا - واشنگتن تد عزیز:

در انتهای دومین ماه اقامتم در تهران ممکن است برای من و شاید هم برای شما مفید باشد که تحلیلی از اوضاع کنونی بکنم و کارهایی را که در شش ماه آینده در رابطه با افزودن منافع آمریکا در ایران می بایست انجام داد، بگویم.

انقلاب: از دیدگاه من، انقلاب که ناگهان با پیروزی خود در فوریه گذشته رو به رو شد شورش بود علیه برتری ها و مزیت ها. نیروهای مخالف شاه عبارت بودند از: توده نامتجانس از سنت گرایان شیعه، لیبرالهای دمکرات و غرب زده، سوسیالیستها و مارکسیست ها که همگی برای یک منظور که بیرون کردن شاه بود با هم ائتلاف کرده بودند. این گروههای نامتجانس همه نیرویی را که برای رو به رو گشتن با شاه احتیاج بود نمی توانستند گرد هم آورند، مگر با پشتیبانی توده های متعصب که توسط جذبه روحانی خمینی متشکل شدند. علاوه بر مخالفت با امتیازات تجاوزگرایانه خیلی ها که با شاه جنگیدند عمیقا به خاطر تغییرات ناگهانی و اثرات غربی (مخصوصا آمریکایی) که در جامعه ایران نفوذ می کرد ناراحت شده بودند. از این دید که خیلی ها اصول و ارزش های سنتی را زیر پا می گذارند عصبانی و آزرده خاطر گشته بودند.

به طور خلاصه انقلاب علیه برتری ها و غربی شدن سریع رخ داد بنظر من هنگام تحکیم بخشیدن به منافع آمریکا از طریق گفتگو با ایرانی های با نفوذ باید مسئله بالا را در نظر داشت. البته میل برای ارتباط وجود دارد توسط مخالفت با غربی شدن و اختلاف طبقاتی پوشانده شده است.

ساخت اثرگذاری و نفوذ: ایران هنوز راه زیادی را می باید بپیماید تا برنامه های (USICA) دفتر همکاریهای بین المللی آمریکا منطبق گردد. کشور از یک انقلاب خالص سر بدر آورده و اعضای سازمانهای قبل از انقلاب اکثرا یا اعدام شده اند یا فراری اند یا در برزخ طاغوتی بودن زندگی می کنند.

افراد سرشناس و چپی ها و لیبرالهای قدیمی مخالف با شاه هم اکنون یا فراری اند (مثل بختیار) یا پنهان شده اند (مثل متین دفتری) یا برای زمان حال مجبور شده اند که همراهان بی اشتیاقی (مثل حزب توده) در راه رسیدن به اسلام اصیل باشند! یک تحلیل از ساخت قدرت در ایران بعد از انقلاب خمینی و دیگر آیت اللّه ها را بهمراه دیگر روحانیون شیعه که برای مجلس انتخاب شده اند و هم اکنون در حال تدوین قانون اساسی هستند، در رأس می گذارد.

سپس نوبت ملاها می رسد که در داخل دولت موقت، دادگاههای انقلاب و کمیته ها و تشکیلات شبه نظامی رخنه کرده اند در در جه سوم من سیاستمداران را جای می دهم (مثل بازرگان) که توانسته خود را با ارزشهای اسلامی غالب تطبیق دهد و یک کنترل عاریه ای به سکان تشکیلات دولت موقت یا شبه دولت از جمله صنعت نفت داشته با شد. در درجه چهارم دزدان دریای یکه فرماندهی گروههای شبیه نظامی (پاسداران) و کمیته های انقلاب را به عده گرفته اند می باشد و در پایان ملاهای ساده جای می گیرند که به

ص: 138

توده ها در دهات و شهرها جذب می کنند که پشتیبانی متعصبانه آنها بزرگترین منبع قدرت خمینی و آیت اللّه ها می باشد.

ساخت نفوذ آهسته: در جامعه ای که دوران یک انقلاب را پشت سر گذاشته و هنوز هیچ فرم ثابت و مشخصی به خود نگرفته و همچنین شامل حاشیه نشینان انقلاب می باشد که این حاشیه نشین هیچ کدام انتظار نمی رود تا وقتی که این اسلامی ها از حمایت توده ها برخوردار هستند بتوانند حرکتی در جهت در دست گرفتن قدرت بکنند. یک تحلیل خوب از ساخت تأثیری عبارت است از مخالفین خاموش که روی عدم توانائی ملاها در اداره یک جامعه در دنیای قرن بیستم حساب می کنند که بتدریج شانس در دست گرفتن قدرت را به آنان بدهد یا حداقل بتواند به صورت وزنه ای برای تصمیم گیری ها اثر بگذارد چون آنها مهارت اینکه از پس مسایل اقتصادی یا فشارهای امنیتی بربیایند را دارند. جزو این گروه من فرماندهان را در ارتش سنتی، مدیران غرب زده و تکنسین ها، سیاستمداران دمکرات و لیبرال، رمانتیک های شبه نظامی و بالاخره چپی ها سرسخت از جمله کمونیست ها را جای می دهم. هیچ کدام از این گروهها نمی توانند آشکارا (بدون ریسک نابودی در زیر دست های اسلامی ها که هم اکنون از حمایت بی دریغ توده ها برخوردار هستند) برای به دست گرفتن قدرت حرکت کنند. سنت گرایان اسلامی با وجود این ضربه پذیر هستند. من حداقل دو سناریو و برنامه را که می توانند منجر به هرج و مرج و سقوط تدریجی بینجامد را در نظر دارم. یکی نیروهای تمرکز یافته که توسط نارضایتی های منطقه ای و قومی تحریک شده باشد و اگر با اینها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند، ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند یا اقتصاد سنتی را از هم بپاشند یا جوری ملی گرائی را خراب کند که توده ها با رهبران مذهبی بی عرضه خود مخالف شوند. نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادرهای مدارس و هر دو می تواند باعث بسته شدن مدارس برای مدت طولانی بشود و در نتیجه باعث نارضایتی عمومی گردد یا تبدیل به خشونت های افراطی بشود و دوره های چهل روزه عزاداری را که نقش بزرگی در سقوط شاه داشت را از سر شروع کنند (ایرانی ها یک علاقه شدید و غیر طبیعی برای عزاداری دارند و هم چنین مانند بقیه جهان سوم در برابر خواسته های جوانانشان تسلیم هستند).

حضار مخالف که باید هدف قرار گیرند: اگر در تئوری و تحلیل قبل تصور صحیح و دقیقی از شکل نفوذ در ایران پس از انقلاب باشد دفتر همکاریهای بین المللی آمریکا با افراد زیر مواجه است: روحانیون، سیاستمداران غیر روحانی که اداره حکومت را به عهده دارند و تشکیلات شبه حکومتی را اداره می کنند.

رهبران گروههای شبه نظامی، رهبران ارتش، مدیران و تکنسین های غرب زده، سیاستمداران لیبرال، رهبران چپی تندرو، رهبران قومی و منطقه ای، محصلین و معلمان، وسایل ارتباط جمعی که روی همه این گروهها اثر می گذارند و بالاخره توده ها. بعلاوه توده ها ممکن است کج اندیشی ای در میان شنونده های مبتدی ظاهر کنند ولی من معتقدم که در مورد ایران بعد از انقلاب گروهها بدین حد ضعیف می باشند قدرت واقعی منوط به اعتماد و جلب احساسات توده مردم می باشد. هم اکنون هیچ گونه تشکیلات و گروهی که بتوانند اعتماد و احساسات برانگیخته شده مردم را هر چقدر هم غیر واقعی باشد جلب کند وجود ندارد.

عدم دسترسی به افراد مخالف (افرادی که باید هدف قرار گیرند): به خاطر اینکه آمریکا خصوصا و غرب عموما برای بیشتر مسایل که ایران را به ستوه آورده بودند مورد سرزنش قرار می گیرند و به عنوان دشمن هر دو، هم اسلام سنتی و هم انقلاب، شناخته شده اند (USICA) دفتر همکاریهای فرهنگی

ص: 139

بین المللی آمریکا دست یابی خوبی به خیلی از مردم متنفذ ذکر شده در بالا را ندارد. و بجز با ریسک برانگیختن عداوت و خصومت عملی ایرانی ها نمی توانیم ابتکارهائی به خرج داده و پیشقدم شویم. خیلی از عواملی را که معمولاً (USICA) دفتر همکاریهای فرهنگی بین المللی آمریکا با عنوان کردن مسئله و منافع دو طرف و استفاده های پایاپای در مورد مردم مورد نظر استفاده می کنند در ایران بعد از انقلاب غیر عملی هستند.

در اینجا تعداد کمی ایرانی طرفدار آمریکا هستند: هنر و انتشارات غربی معمولاً به عنوان ضداسلامی و فاسد نامبرده می شوند و برنامه های تبادلاتی ما نسبت به احتیاجات و توجه بیشتر مردم مورد نظر ما تطبیق داده نشده اند. مقامات برنامه ریز با عادت به معامله با ملاها و پاسداران و کردها و خرابکاران مناطق نفتی را ندارند.

پیروزیها و پیشرفتهای (USICA) دفتر همکاریهای فرهنگی بین المللی آمریکا: این لیست موانع نباید باعث این برداشت نمود که (USICA) ناامیدانه از پا افتاده است ما نه افسرده و نا امید شده ایم و نه کمر ما خم شده. برعکس موقعیتهای بیشتری برای عمل ظهور می کند و ما با منابع تحلیل رفته مان از پس این موقعیت ها به آسانی برنمی آییم و فقط روی قسمتی از آنها عمل می کنیم. در هفته های اخیر دستیابی های ما عبارت بودند از:

گزارشات عینی و علمی را در شبکه تلویزیون ملی جای دادیم.

به حساب بانکی انجمن ایران و آمریکا در شیراز دسترسی پیدا کردیم و از فرماندار شیراز برای باز پس گرفتن ساختمان ایران و آمریکا در شیراز کمک گرفتیم.

کادر انجمن ایران و آمریکا را دوباره متشکل کردیم و برنامه هایمان فقط شروع تدریس انگلیسی است.

با درخواست وزارت امور خارجه برای اطلاعات در مورد روابط کوبا با دیگر کشورهای آمریکای لاتین پاسخ دادیم. این مطلب قسمتی از تلاش وزارت امور خارجه برای آماده شدن در کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در هاوانا بود.

کپی هایی از قانون اساسی آمریکا به فارسی و انگلیسی و در پاسخ به درخواست آن از طرف دفتر مجلس خبرگان که مسئولیت جمع آوری اسناد قابل استفاده برای مجلس را که هم اکنون دست اندرکار تهیه قانون اساسی برای ایران می باشد تهیه شد.

در چندین نوبت خبرهایی در رابطه با عمل کنسولگری که اخیرا دوباره باز شده به روزنامه های مهم داده شد. امضاها و علاماتی برای عمل کنسولها اختراع کردیم که به کم شدن بی نظمی ها کمک کرد.

شایعات و سوءتفاهمات را توسط مصاحبه های طولانی یا ناشرین که داستانهای کمک کننده ای در این رابطه نوشته خواباندیم. یک سیستم بلندگویی در خارج کنسولگری برای ارتباط مستقیم با جمعیت کار گذاشتیم.

برنامه ای را برای بازگشایی دوباره انجمن ایران و آمریکا در تهران برای هفته های اخیر تدارک دیدم.

یک سری فیلم، یک کنسرت، نمایشگاههای نقاشی و یک گردهم آیی شبانه برای اعضاء انجمن ایران و آمریکای اصفهان و نیز برنامه مشابهی را تدارک می بیند. و یک برنامه شام را در خانه مسئول روابط عمومی مان تهیه دیدیم که در آن توسط تلویزیون ویدئو فیلمی به مهمانان نشان دادیم که تلویزیونهای

ص: 140

آمریکا چگونه انقلاب ایران را گزارش کرده اند. مهمانان عبارت بودند از اعضای برجسته روزنامه ها و مقامات وزارت امور خارجه، یک نویسنده، یک نقاش و یک عضو کادر انجمن ایران و آمریکا در تهران که همچنین یک استاد حقوق شناخته شده دانشگاه تهران نیز می باشد.

به تدارک مهمانی های شام در منزل کاردار کمک کردیم که در آن مهمانی های فیلم های آمریکایی نشان می دادند و در یک مورد یک پیانیست آمریکایی پیانو زد. مهمان ها شامل مقامات بالای دولتی و دکترها و وکلا و استادان دانشگاه می شوند.

کتابهایی در مورد ایالات و حکومتهای محلی به معاون نخست وزیر در مورد خواستش برای همکاری دادیم.

با وزیر، سخنگوی وزارت ارشاد در مورد اخراج های اخیر خبرنگارهای آمریکایی صحبت کردیم علاوه بر نکات بالا دوره های زبان انگلیسی در انجمن ایران و آمریکا در تهران، اصفهان هزاران ایرانی را شامل می گردد و تعداد اشخاصی که نام نویسی کرده اند ممکن است در ترم دوم به حد قبل از انقلاب برسد.

محفوظاتی درباره رژیم: مطمئنا در مورد ایران بعد از انقلاب مطالب مشوش کننده بسیاری از نظر آمریکا وجود دارد از جمله: زیر پا گذاشتن های حقوق بشر از جمله اعدام ها، اخراج خبرنگاران آمریکایی، تعطیل کردن، خیلی از روزنامه های علمی، بدرفتاری با اقلیت ها مانند کردها و بهایی ها، اسم بردن های مکرر از آمریکا به عنوان امپریالیست و حامی صهیونیسم، سیاستهای خارجی خصمانه و مخالفت با منافع آمریکا به عنوان مزید بر علت باید بگوییم که ما قادر نیستیم که با خیلی از ایرانیها درباره این موضوعات وارد بحث عمیق شویم. قابل ذکر است که برای منافع دراز مدت آمریکا بهتر است که ما روابطمان را با ایران برای احتراز از حاد شدن سیاست ها و اعمالی که مخالف آرمانها و منافع، باشد محدود کنیم.

پیشنهادات: من معتقدم که اگر ما عقیده مان را راجع به تجاوزاتی که در مورد حقوق بشر در ایران می شود ابراز کنیم در درازمدت به نفع آمریکا خواهد بود. ما می بایست موضع مستحکمی نسبت به آن دسته از رهبران ایرانی که ما را امپریالیست و پادوی صهیونیست می خوانند یا ما را متهم به دخالت در امور داخلی ایران می کنند بگیریم. بالاخره ما مصرا می باید مخالفت خود را با اخراج خبرنگاران آمریکایی ابراز داریم. از طرف دیگر من متقاعد شده ام که ایران امروز آنقدر سست و متزلزل است که هر اقدام شتابزده یا هر بیانیه ایران را همانند بچه ای نشان می دهد، بنابراین از برخورد مستقیم می بایست احتراز کرده و با هر حادثه یا بیانیه ای به صورت مخصوص و محدودی عکس العمل نشان دهیم متشابها ما می بایست باهر موضوع و هر موقعیتی برای بحث و صحبت در حد شایستگی خود و موضوع بدون ربط دادنش با مسایل دیگر برخورد کنیم. من متوجه این هستم که چنین موضعی از جانب ما نقشه ریزی و مدیریت منابع را مشکل می سازد ولی این اطمینان را داریم که با چنین زمینه ای در دراز مدت به نفع ما تمام خواهد شد. بنابراین من به (USICA) ایران پیشنهاد می کنم که اولویت خاصی به تجهیز وسایل، کارمند، بصیرت، ساخت، تشکیلات و برنامه هایی بدهد که به ما این انعطاف و منابع را بدهید که از موقعیت ها حداکثر استفاده را بکنیم. (انقلاب و پیامدهایش تمام قدرت فیزیکی ما را از بین برد، کارمندان ما را متفرق کرد و تشکیلات قدیمی ما را و برنامه هایمان را خنثی و منسوخ نمود) به طور دقیقتر من با مسایل پیشنهادی در مقاله msmcfee با عنوان ارتباطات با مشکلات محیط زیست و چشم اندازها و دورنما و

ص: 141

عقاید. به طور کلی موافقم و پس آیینه های پیشنهادی دفتر همکاریهای بین المللی آمریکا را برای ساندرز معاون امنیتی و شورای امنیت ملی را قبول دارم.

من علی الخصوص با نقشه طولانی کردن برنامه فارسی رادیو صدای آمریکا و موفقیت اخیرمان در جا دادن فیلم های آژانسی در تلویزیون ملی نظر مثبتی دارم. چون همان طور که قبلاً گفتم در این ارتباط توده مردم از اولویت خاصی برخوردارند، بعلاوه من راضی شده ام که ما می بایست این کوشش را بکنیم و ریسک آن را متحمل شویم که با روحانیون و چپی ها وارد مذاکره شویم.

من فکر می کنیم که ما وسایل کاملی برای تماس مؤثر با این 2 گروه را نداریم و آن نوع آمریکایی ها (مثل جسی جکسون و اندی یانگ) که مورد قبول بیشتر آنها می باشند. از جانب دستگاه ما یک نماینده نتوانند باشند. اما ملاها یا چپی ها به نظر می رسد که برای مدت طولانی حکمفرما باشند. اگر اثر آن از نظر ما مهم باشد منافع خودی به ما می فهماند که مقدار زیادی ناراضی را تحمل کنیم و یاد بگیریم که به طور مؤثری با ملاهای مجاهد، پاسداران و فداییان خلق تماس برقرار کنیم. البته با احتیاط برای احتراز از شناخته شدن با آنها یا هر حزب و گروه دیگری برای آن موضوع.

با گرمترین سلامهاJahn Graves کارمند روابط عمومی

ص: 142

مقدمه برداشت هر انقلابی دقیقا به دیدگاه و نگرش به آن انقلاب وابسته است.

در دیدگاه اسلامی با وراثت مستضعفین، ملاک و معیار سنجش اصالت یک انقلاب در رضایت محرومان و ( طبعا نارضایتی و مخالفت اقشار مرفه) می باشد واز دیدگاه مستکبرین (منجمله گزارشگر آمریکایی) هدف رضایت اشراف و مفسدین تبهکار است به طوری که می بینیم برای تحقیق در کم و کیف انقلاب، به سراغ اقشار مرفه جامه رفته و برای منافع این گروهها دل سوزانده است و افراد ناراضی را در بین اطباء، مهندسین، تجار، وکلاء و... جستجو می کند.

و با توجه به یاوه های آنها اظهار می کند که تبریزیها هنوز تأثیر منافع یا مضرات سرنگونی شاه و برنامه های حکومت جدید را هضم نکرده اند آیا ماهیت رؤسای مخالفت های افراطی و چپ نمایانه اشراف و انقلابیون دو آتشه و دو روزه (بعد از پیروزی انقلاب) که با حرفهای پوچ خود به جنگ نور خدا (پیروزی خون بر شمشیر) آمده اند آشکار نمی شود.

بخود آییم! این انقلاب شکوهمند به این دلیل اصیل است که هنوز از پشتیبانی توده های محروم و میلیونی برخوردار است و اشراف چپ نمایانه مخالف و در کمین آن! از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن DC گزارشگر: کندی - مت - تامست طبقه بندی: محرمانه

تبریز پس از 5 سال - تأثیر انقلابی ایران

1- (C - تمام متن) 2- خلاصه: در سفر بین روزهای 17 تا 21 اکتبر به تبریز مأمور عمومی TDY فرصت تجدید دوستی های سابق را یافته و عکس العملهایی را حتی بر علیه انقلاب یادآوری کرده است. ایشان در سال 72 تا 74 در تبریز خدمت کرده و مقامهای خود را در سال 75 تا 77 طی ملاقاتهایی شخصی حفظ کرده و در سال 77 در حین اقامت در آنکارا.

تبریز عملاً تغییرات بزرگی کرده است بزرگترین ییلاق ایران بوده که شهر شده. انقلاب آرزوهای اقتصادی توسط مردم را برآورده نکرده است و باعث امیدواری طبقه متوسط نشده است. توجه به حفاظت شخصی زیاد شده و ترس از نیروهای اسلامی و کمیته برقرار است. از نقطه نظر روانشناسی از بین رفتن ساواک و به دست آمدن آزادی بیان و خواسته ها باعث به وجود آمدن آزادطلبی های بیشتر برای مراقبت از زیاده رویهای انقلابی شده است.

3- شاهراه بازرگان - تبریز - تهران از جاده های شلوغ ایران است در سال 77 حدود 600 تا 800 کامیون حمل و نقل TIIZ روزانه مشغول حمل از طریق ترکیه - ایران به تهران بوده اند. محاسبه رانندگان اولیه بلغاری - ترک - رومانی اخیرا برای حمل و نقل به 200 تقلیل یافته است و هنوز هم صدای کامیونهای داخلی حامل فولاد، پنبه، حبوبات، سیمان و غیره در جاده ها بگوش می رسد.

کارخانه سیمان آبیک نزدیک قزوین با صف انتظار 150 کامیونی در سال 74، در حال حاضر به یک

ص: 143

صف 50 و حتی کمتر کامیون تبدیل شده است.

4- تبریز از صورت یک روستای بزرگ رشد کرده و به شهری تبدیل شده است. ساختمانهای بیش از 4 طبقه نداشت (1974) که در حال حاضر ساختمانهای 12 تا 16 طبقه ساخته شده است. خیابان اصلی شهر در اثر ترافیک با خیابانهای کمربندی و دیگر جاده های اصلی رقابت می کند.

طرحهای بزرگ ساختمانی در تبریز همانند تهران راکد است و طرحهای کوچک بیش از صدها است.

به خصوص در حاشیه جاده های کمربندی هرکسی با اجیر کردن 3 تا 5 نفر مشغول خانه سازی یا مغازه است. در حالی که تولید تراکتور، موتورهای دیزلی، بال بلبرینگ و ابزار ماشین بحد 50% سقوط کرده (سال 71) کسی اعدام نشده است و نرخهای دستمزد بالا رفته است.

5- یکی از علل تلقی روستائی تبریز بیهوده گردی صدها نفر مردم بی هدف در خیابانهای شهر است که از سال 74 زیاد شده و در جریان انقلاب بی اندازه بوده است. صدها نفر مشغول به کسب درآمدهای کم از راه فروش به علت عدم استخدام یا در جریان آن هستند. این افراد بی هدف به هزارها بالغ می شوند.

یک بازرگان دوست که اخیرا از بازار به وسط شهر نقل مکان کرده می گفت تراژدی اقتصادی دوران پهلوی باعث سرگردانی روستاییان که جذب شهرها به علت دستمزدهای بالای ساختمانی شده اند می باشد. بر اثر انقلاب دهقانان آموزش ندیده و بیکار، فاقد ملک، به راحتی گرایش به سوی آشوب طلبان کمونیست پیدا و جای رهبران مذهبی را گرفته است.

6- مباحثات با دوستان تاجر اطلاع از توجه به پایین رفتن لحظه ای وضع اقتصادی است. خریدهای اعتباری مصرف کنندگان تحمل پذیر نیست که قبل از انقلاب از سه طریق جریان داشت. بانک، بازار و بازرگان اینک بکلی معاملات اعتباری قطع شده و نقدا عمل می شود. به طوری که یک دوست وکیل می گفت: تمام قراردادها لازم الاجرا نبوده و دادگاهی، قاضی، وکیل بجز (حاکم شرع) وجود ندارند. که مردم بایستی اختیار زندگی و محکومیت زندان را به حاکم شرع بدهند. هیچ تاجر یا وکیلی راضی به بستن قرارداد در دادگاه شرع نیست و لذا همه نقد معامله می کنند. وکیلی می گفت مبلغ 300 هزار دلار دستمزد مقروض دارد و به امید حکم حاکم شرع به انتظار نشسته است.

7- اکثر دوستان مأمور سفارت از طبقه متوسط در تبریز بودند: دکتر، وکیل، استاد دانشگاه، مدیر کارگاه، بازرگان، مهندس و دفتر دار که هنوز اکثرا در تبریز هستند ولی جستجوی دوستان دکتر نشان داد که اکثر مغزهای متفکر فرار کردند (4 تا 5 هزار از 13 هزار دکتر تا اواخر 78 ایران را ترک کرده اند).

دوستان طبقه متوسط اغلب در مورد مسایل ایران بحث می کنند، آنها به شخصه نسبت به عملیات خمینی اتهام ارتجاعی، تعصب طلبی شدید می زدند و به هر طریق در امیدهای طبقه متوسط تهران سهیم بودند که شریعتمداری می تواند تعادل و بهبودی تعصب گرائی را که به طور وضوح در خمینی - منتظری هست تعدیل کند، با توجه به بالا رفتن محبوبیت شریعت مداری اشاره کرده اند که حقیقت قابل ملاحظه این است که تصاویر S-MS (شریعتمداری) در تبریز بزرگتر و بیشتر به نمایش آشکاری گذاشته می شوند (از تصاویر خمینی) و نسبت را 10 به یک شمردند.

8- طرح گفتگوها با دوستان طبقه متوسط غالبا بر محور سه سؤال دور می زند:

الف - در ایران چه اتفاق خواهد افتاد؟ ب - آیا بمانیم یا برویم؟

ص: 144

ج - چه تغییراتی در درگیری آمریکا با به قدرت رساندن خمینی به وجود آمده و حمایت کردن از او در حالی که محبوبیت خود را از دست می دهد بایستی رخ دهد.

بحثهای جداگانه قابل ملاحظه درباره قدرت (مثلث آمریکایی یزدی، قطب زاده و چمران) وجود دارد که آنها حکمران حقیقی ایران به نظر می رسند، روحانیت هر سه در حد بلوغ پذیرفته شده است و ضد آمریکایی بودن یک تاکتیک لازم برای مهار کردن قدرت در ایران انقلابی شده است.

9- وقتی استادان دانشگاه برای من تشریح کردند که تصفیه های دمدمی بدون اساسی با برچسب طاغوتی، ساواکی از دانشکده ها در جریان است، دوستان احساس امنیت بیشتر اخیرا نسبت به دو ماه پیش احساس می کنند. در حالی که اغلب دوستان یا اقوامی در زندان دارند. عده کمی سابقه از اعدامها دارند.

حوادث برای دوستان با شوخی های ترسناکی از قبیل (در زدن کمیته در نیمه شب) و (جستجوی کمیته برای مشروب) باعث آتش زدن مخفیانه مجله PLAYBOYهمراه است.

تبریزیها افسوس کمی ترس در مورد دخالت روسها در زمان انقلاب داشتند که حاضر بودند در صورت لزوم به ترکیه بگریزند به خصوص در میان افراد با سن بیش از 40 سال خاطره پیشه وری هنوز قوی است همان طوری که برخی از دوستان می گفتند. تمام موضوع برای اخراج 45 هزار آمریکایی این بود که احتیاجی به آنان نبود در حالی که روسها به این آسانی خارج نمی شوند.

10- تبریزیها هنوز تأثیر منافع یا مضرات سرنگونی شاه و برنامه های حکومت جدید را هضم نکرده اند.

مأمور سفارت درک تجربه مخاطره آمیزی را کرد وقتی دوستان سؤال مشورتی کردند دایر بر اینک ایران را ترک کنند و یا بمانند، به دولت ملحق شوند یا منزوی گردند هنوز برای همه شکستهای انقلاب یک نفع آشکار وجود دارد و بجز این حقیقت که کسی جرأت نمی کند در معرض عمومی (یا حتی خیلی بلند در محل خصوصی) حمایت از رژیم گذشته شاه بکند هر چند برای آزادی بیان حدود بسیار باور نکردنی وجود دارد دوستان جرأت کردند در تلفن بگویند (... بر خمینی) و صریح درباره سیاست در اجتماعات بزرگ صحبت کنند، در زمانی که اکثر انتقادات از روش آمریکا در ایران شکل می گیرد بدگوئیها و توطئه ها در حقیقت، جابجا کردن ساواک در حال حاضر تحقیقا منافع سالمی را در دو جهت سیاست داخلی و خارجی تجدید حیات می دهد.

نظر مترجم: به نظر می رسد از روی قرائن دوستان مأمور سفارت (بند 7) آقایان نزیه و مراغه ای و امثال ایشان باشند.LAINGEN

نکات مطرح شده در سمینار
1-انقلاب

3 یا 4/5/58 july

عوامل انقلاب، عبارت بودند از

1- فساد و تباهی و انحراف فساد شاه انحراف خانواده اش (شامل بنیاد پهلوی) (مترجم: شاید مقصود خاندان پهلوی است.) انحراف (تباهی) وزیرهای شاه انحراف دوستان شاه

ص: 145

انحراف در سازمانهای نظامی 2- تحولات بزرگ اقتصادی - اجتماعی بحران اقتصادی یک میلیارد دلاری ارتش بزرگ مدرن، از تیرکمان تا وسایل مدرن چهار برابر شدن قیمت نفت فقدان اداره کننده (مدیر) تربیت شده - تکنسین های ماهر لطمه فرهنگی اصلاح نکردن کشاورزی همدستی و تشریک مساعی در ناحیه با آمریکا 3- دور بودن شاه از اوضاع و لذا، درک نکردن وضع مردم و اشتباه گرفتن سکوت با ثبات اوضاع انقلاب در طبیعت خود یک انقلاب سیاسی است، نه اجتماعی، با توجه به اینکه فقط،3|1 از جمعیت ایران در خانه فارسی صحبت می کند (یعنی از نظر اجتماعی، مردم با هم فرق می کنند و از هم دورند).

2- گروهها و دسته هایی که دخیل بودند

1- آیه اللّه ها - کار رهبران سیاسی همیشه، این بوده است که از مردم معمولی در برابر فشارهای دولت (ظلم) محافظت نمایند(1) و در تاریخ ایران هیچگاه مردم سهمی در دولت نداشتند. نفوذی که آیه اللّه ها بر روی مردم معمولی دارند، خیلی بیشتر از نفوذی است که پاپها در قرون وسطی بر روی اروپایی ها داشتند.

2- بازار - متفاوت با (51 سرمایه دار اصلی) که فرار کرده اند و یا اعدام شده اند، این تجار تیپ قدیم را دارند و از ارزشهای غربی پرهیز می کنند. خیلی (عمیقا) مذهبی هستند و به مدرنیزه شدن مظنون می باشند. با فساد دولت و افراد،مخالف و بد هستند پول مورد نیاز برای انقلاب از بازار فراهم می شد، جهت انقلاب هم همین طور، مسلمانهای مذهبی همیشه خیرات می دهند و پولهای کلانی به دست مذهبیون میانه بین مردم فقیر توزیع می شود، پول در دست آنها نمی ماند (صرف این امور می شود)، برخلاف دولت.

3- تکنوکراتها- در حدود 12% مردم ایران،به روش غربی تربیت شده اند آنها عبارتند از سرمایه دارها، دانشمندها و رؤسا خیلی از آنها، جوان و لیبرال هستند آنها مشاهده کردند که دار و دسته شاه پولدار می شوند، در حالی که هر معامله پولی که اینها انجام می دهند بر اثر تورم از میان می رود، این گروه برای اداره کشور ضروری هستند.

4- دانشگاهها - شاید ممتازترین گروه قبل از انقلاب، دانشجویان و استادان جوان بودند که به وسیله رهبران و گروههای زیرزمینی از رادیکال گرفته تا لیبرال، رهبری می شوند، یا مورد استفاده قرار می گیرند. اینها پیروان عینی و سمعی انقلاب در تهران بودند.(2) 5- احزاب ناشناخته سیاسی، شامل گروههای اقلیت قومی (عربها و کردها) کمونیستها.

6- این اتحاد ناجور از راست و میانه و چپ به یک علت به هم متصل هستند و آن منزجر بودن از شاه است.

3- آگاهی دادن

ص: 146


1- امید که در آینده نیز روحانیت با بازسازی و توش و توان بیشتری اینچنین باشد.
2- جنبش دانشجویی نیز علیرغم نقش مؤثر در قبل از پیروزی انقلاب امروز دچار تشتت وناهماهنگی شدید گشته است که نیاز به تجدید نظر در فعالیتهای خود دارد و اگر چه دانشجویان هنوز هم چشم و گوش انقلاب هستند اما هنوز به بازوی سازنده انقلاب تبدیل نشده اند.

ایالات متحده هرگز ایران را از نظر فرهنگی، مذهبی و یا اقتصادی درک نکرده است. او فقط سرنخهای کمی در مورد عمق نارضایتی مردم داشته، به چند گزارشی که به مشکلات اساسی اشاره می کردند، اهمیت داده نشد.

1- CIA در اواسط سال 1978 گزارش کرد، همه چیز خوب است 2- گزارش اعضاء نمایندگان مجلس 3- حرفهای کارتر در هشتم دسامبر مبنی بر اینکه شاه قدرت خود را نگه می دارد. و این روزی بود که سربازان ایرانی صدها تظاهر کننده را در خیابانهای تهران کشتند. مطبوعات آمریکا در گزارشهایشان غیر منصف بودند، آنها اینگونه استدلال می کنند.(1)

گزارشهایشان بدین گونه است

1- متعصب مایل به یکسو 2- با داشتن کمترین اطلاعات و یا نداشتن اطلاعات درباره فرهنگ کشور، گزارش می نویسند. برای مثال، مطبوعات جزئیات اعدامها را گزارش کردند ولی خلاصه آنهایی که اعدام شده اند (در حدود 300 نفر) نشان می دهد که 83% پلیس مخفی و پرسنل امنیتی و شکنجه گر بوده اند. 9% جنایتکاران: قاتلها و تجاوزگرها (بیشتر قتلهای ناحق) و 7% سیاستمداران زیر دست شاه، 1% سرمایه داران برجسته(2)

4- وضعیت حاضر

ایران در یک مرحله انتقالی زندگی می کند. آیت اللّه ها همیشه حامی مردم بوده اند در مقابل دولتها، آنها هیچوقت حکومت نکرده اند، آنها اصلاً نمی توانند حکومت کنند، اما آنها تنها نیروئی هستند که می توانند مملکت را در این زمان به هم نگه دارند.

5 - دولت آینده

ص: 147


1- گویا یانکی ها هنوز هم بر سرعقل نیامده اند زیرا امروز هم آقای کارتر هنوز دست از اراجیف قدیمه برنداشته است و با شتابزدگی و بی مبالاتی خود را به این سو و آن سو پرتاب می کند تا شاید لااقل اگر هم منافعش در ایران از بین میرود لااقل در اداره حکومت آمریکا موقعیت کسب کند که نکرده است و از سوی دیگر مطبوعات آمریکا نیز هنوز شیوه غیر منصفانه خود را در انتشار اخبار مربوط به انقلاب امت دلاور ایران ادامه میدهند و بالاخره باید گفت شاید اگر چند صباحی دیگر بگذرد و آمریکا شکست های افزون تری در اثر انقلاب ایران بخورد جمع بندی مزدوران باز هم همین باشد یعنی یکدندگی کارتر و امثالهم و درگیریهای جناحهای امپریالیستی با هم و فریب دادن خودشان
2- ایکاش دادگاههای انقلاب هنوز هم با جد و جهد هر چه تمامتر در محاکمه وابستگان آمریکا بکوشند تا از این رهگذر هم جنون یانکی ها را به حد اعلا برسانند هم شادی ملت قهرمان ایران را.

1- رهبران مذهبی لیبرال پلی بین مردم، ارتش جدید، تجار بازار و تحصیل کرده های غربی هستند، دولتی خیلی لیبرال تر از دولت کنونی (مترجم: دولت موقت) اما طرفدار عقاید اسلامی، این چهار عنصر را (مردم، ارتش، تجار، تحصیل کرده ها) به هم خواهد پیوست (می تواند به هم بپیوندد)(1) (اسم شخصی است).

2- دولت کنونی در قدرت باقی نخواهد ماند، مانند موارد زیاد دیگری، اقلیت کمونیست که بسیار سازمان داده شده اند، به آسانی می تواند خودش را داخل خلا قدرت کند، عربستان سعودی خیلی از این عمل می ترسد Ftamle Memalce (اسم شخصی است) (شاید مطلب فوق اظهار نظر این شخص باشد).

3- اگر کمونیست ها حرکتشان را به درستی تنظیم کنند و همه عناصر ضربتی در یک خط بیفتند، ایران به سوی یک کشور کمونیستی بودن، پیش خواهد رفت مواردی که دلالت بر عدم وقوع چنین حادثه ای می کنند زیاد هستند. احتمالاً ایران به قسمتهای قبیله ای عرب، فارس، کرد، تجزیه خواهد شد. و این اتفاق، به احتمال زیاد به جنگ منتهی خواهد شد، چون حوزه های نفتی در سرحدات نژادی عربی قرار دارد. شک دارد (نامعلوم - نامعین) (کلمه uncertain) که در آخر پاراگراف آمده است.(2)

وضعیت آینده

هر سخنگوئی نتایج مختلفی برای خود داشت (گرفته بود) اما همه موافق بودند که:

1- اقتصاد باید دوباره از سر گرفته شود.

2- نیروی نظامی باید قوی تر شود.

3- مردم باید به طور مداوم غذا دریافت کنند.

6- شرایط، (وضع) تجارت

با وجود مخالفتهائی که بر ضد آمریکا می شود، ما را دوست دارند و تکنولوژی ما تحسین می شود.

موقعیت اقتصادی خوب است - شعارها الان در جهت تجارتهای کوچک هستند.

آلمانها و ژاپنیها دوباره برگشته اند و بهترین آدمهایشان را می فرستند.

ضرورت ها عوض شده اند (تقدم و تأخر چیزها جایشان با هم عوض شده است) برگشت - بر گشت با قدرت - ایران به یاد کسانی که به یاد او در زمان احتیاج کمک کنند خواهد بود.

سؤال: JR (نام شخصی است) چقدر احتمال می دهی که ایران به تحریم اسرائیل بپیوندد؟ جواب (Dom Weldom) - (نام شخصی است): روابط ایران و اسرائیل قطع شده است و برای مدت درازی این طور باقی خواهد ماند، اما من شک دارم که با وجود تمام مشکلات در ایران آنها لیست و دفتر تحریم تشکیل دهند.

سؤال: JR: من فقط منظورم تحریم اسرائیل مانند تحریمی که دفاتر دمشق کرده اند بود.

جواب (DW) بلی، خیلی خیلی احتمال دارد.

سؤال (JR): آقا شما همین الان گفتید که باید به ایران برگردیم، گرچه حضور دوباره ما گران تمام خواهد شد، زیر علامت سؤال قرار دارد، تصور کنید، ما جنگ کردیم و پیروز شدیم و وارد ایران شدیم و

ص: 148


1- طمع های امپریالیستی! وقتی دولتی لیبرال باشد آنها سعی در لیبرال تر کردن آن دارند بعضی موضع دفاعی آنها را قوی تر خواهد نمود و بیاد بیاوریم حرف امام را که: اگر شما حمله نکنید آنها حمله می کنند.
2- لازم به تذکر است که آمریکا نمی تواند برای رژیم ها استقلال قائل شود بدین ترتیب که بر اساس برداشت آنان دولت ها یا باید شرقی باشند و یا غربی و چیز دیگری امکان ندارد بنابراین اگر دولتی از غرب برید حتماً به سوی شرق پیش خواهد رفت و البته بیاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب نیز آمریکا تصور وقوع یک انقلاب کمونیستی را در ایران داشته (زیرا آنها هم مثل رقبایشان فقط هر چه از که کمونیستی بوده انقلاب می دانند و لا غیر) و ایضاً در ویتنام و شیلی و جاهای دیگر.

سپس به وسیله تحریم اقتصادی ایران عقب رانده شد یم (سیلی خوردیم).

جواب (DW): آیا شما به یکی شدن و بهم پیوستگی و شجاعت عقیده ندارید؟ سؤال (JR): در چه سنی؟

7- دولت ایالات متحده

تجارت هیچ انتظار کمکی از دولت ما نمی تواند داشته باشد، آن طور که مشخص شده دولت ژاپن، هر «ینی» (مترجم: ین، واحد پول ژاپن) را که به وسیله کمپانیهای ژاپنی در ایران سرمایه گذاری می کند، ضمانت و حمایت می کنند. جریان دولت ایران به طور طبیعی بر ضد دولت ماست. سیاستهای اخیر دولت (در برابر آمریکا) میانگین پایینی دارد. بدترین حرکت از وقتی شروع شد که قطعنامه جاویتس ارائه شد، در اول ژانویه

8- قانونی و حقوقی

1- ایالات متحده، دولت جدید ایران را به رسمیت شناخته است.

2- دادگاههای ایران هنوز هم به کار خود مشغولند، اما در زمینه های سیاسی کار می کنند، الان وقت دادخواست کردن و جریمه کردن آنها نیست.

3- از لیست 23 نفری وزارت امور خارجه از وکلای ایرانی فقط 7 نفر از آنها در سر کار خود هستند و سرشان خیلی شلوغ است.

4- انجمن تهران باز اعضایش را ارزیابی می کند پیوستگی مذهبی در این مورد یک مشکل خواهد بود، ورقه هائی که به مسایل حقوقی مربوط بودند چند تائی از آنها برای Dave Maelamenفرستاده شده است.

Competition کارخانه «پلی آکریل دوپانت» در اصفهان کار نمی کند قبل از انقلاب در مرحله تکاملی و پیشرفت بود.

تولیدات هم داشت ولی فقط در سطح ضایعات، ظرفیت آن در حدود 200 پوند در سال و شامل الیاف پلی استر، الیاف بریده شده پلی استر و الیاف بریده شده اکریلیک بود. «دوپانت» با 40% سهام وارد این پروژه شد و 4 عضو از هیئت مدیره 11 نفره را در اختیار داشت برای تصویب هر اصلی 75% آراء لازم بود.

50% سود در دست 5 نفر از سرمایه داران اصلی بود و 10% بقیه در دست دولت ایران بود.

شرکاء 5 گانه «دوپانت» یا کشور را ترک کرده اند یا کشته شده اند دوپانت شریک جدیدی دارد و آن دولت اسلامی است که توسط شورای کارگری اداره می شود. دوپانت می تواند 40% سهامش را به طریقی با دادن 000/100 دلار به دست بیاورد. این مبلغ به نظرم حقوق کارگرها برای کار نکردن باشد.

هدف از ارائه این اطلاعات تجاری درد دل از مشکلات ناشی از رقابت نیست، مخصوصا گروه محترم و فعالی مانند «دوپانت»، بلکه برای تأکید بر عدم سرمایه گذاری در کشورهای در حال رشد می باشد.

در سال 1973 وقتی شایع شد که «دوپانت» می خواهد در ایران کارخانه بسازد. اما احساس کردیم که «دوپانت» ما را عقب زده، چون آنها ارتباط محکمی با رهبران سرمایه داری دارند. استراتژی ما (اگر بتواند یک احساس را استراتژی بنامید) کارگران با کارخانه های کوچکتر بود یعنی تجار بازار از روی شانس خوب و نه مدیریت خوب، ما در این برخورد موفق بودیم.

ص: 149

تا زمانی که مشکل پی اکریل حل نشود ما بازار بزرگ و آماده ای برای تولیدات خودمان داریم.

مشتری هایمان سرزنده و بسیار خواستار تولیدات هستند، همان طور که ماه گذشته شاهد آن بودیم. شاید این تجارت فرصت طلبانه باشد ولی بهر حال تجارت است.

ما در طی چند سال اخیر در خلال تجارت با کشورهای در حال رشد فرضیه مبهمی را مبنی بر اینکه:

«هیچگاه تعهدی در مقابل دولت، اعضای دولت و یا وابسته های نزدیک به دولت نپذیریم»، شکل دادیم، تجربه دوپانت در ایران این فرضیه را تقریبا ثابت کرد.

مقدمه یا معرفی سند برای تحلیل شماره 3

این تحلیل نتیجه بررسیها و تبادل نظرها و سؤال و جوابهائی است که در یک سمینار در رابطه با اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران - به عمل آمده است و کلاً تحلیل نتیجه اظهار نظرهای افراد مختلفی می باشد.

بررسی روابط دوجانبه با وزیر امور خارجه ایران (آقای یزدی)

ص: 150

1- تمام متن محرمانه 2- شما با یزدی زمانی ملاقات می کنید که ممکن است نشانه پر اهمیتی در تقسیم امور داخلی ایرانیها بگذارد. در زمانی که این موضوع برای هر بیننده ای مهم است که از قضاوت های سریع در مورد این امکان برحذر باشد ولی سخت است که از نتیجه گیری اینکه روحانیون می خواهند تمام مخالفین نقشه هایشان بر مبنی کشور اسلامی و اسلام به عنوان ایدئولوژی و حزب جمهوری اسلامی به عنوان حزب حاکم کاملاً نابود کنند بر حذر باشیم.

عنوانها

: شورشیان کرد به طریقی ساکت شدند که به دیگر اقلیتها نیز در این موضوع درسی داده شده باشد.

: جبهه دموکراتیک و رهبری آن به عنوان ضد انقلاب مارک زده شد و به عضوهای مخالف دیگر نیز به این وسیله آگاهی داده شد.

: یک شورا تحت رهبری مذهبی برای بررسی قانون اساسی تعیین می شود که قوانین جدی شیعه را برای دولت پایه ریزی کند.

: اعدام ها حتی برای جنایتکاران عادی با وجود صحبت از عفو ادامه دارد. به نظر می رسد که قم تصمیم دارد از هر گونه اظهار تأسف و بخشش برحذر باشد.

: رئیس سپاه پاسداران وزیر دفاع شده است.

: برکناری نزیه از (Niocd)، (شرکت ملی نفت ایران) یک نشانه قوی و یادآوری است به غیر روحانیون که قم مصمم است که از تحلیل قدرتش در هر جا که باشد مخصوصا نفت جلوگیری کنند.

: یک خیال پردازی در مورد اینکه مطبوعات غرب ضد انقلاب ایران می باشند. (هیچ خبرنگار آمریکایی اکنون مقیم ایران نیست).

: آمریکا هنوز از طرف خمینی عامل کمک کننده اصلی صهیونیست برای عقیم گذاشتن انقلاب فلسطین معرفی و محکوم می شود. در حقیقت خمینی خودش و انقلاب را به عنوان نیروی متحد کننده مردم منطقه برای احقاق حقوق فلسطین می داند.

3- جای حرف بیشتر است، اما کافی است که بر این نکته تأکید شود که روحانیون در حال صعود هستند به نظر می رسد که هیچ چیز وجود ندارد که بتواند بر آنها در تنظیم قانون اساسی تأثیر کند، نه ارتش، نه بختیار از پاریس، نه بازرگان و دیگر میانه روها در دولت موقت (PGOT) نه ناامید عمومی مردم نسبت به دستاوردهای مادی. بازرگان امروز در یک مصاحبه مطبوعاتی با اوریانا فالاچی گفت: از نقطه نظر رسمی دولت کشور را اداره می کند اما از نقطه نظر ایدئولوژی و انقلابی، خمینی و شورای او کشور را اداره می کنند.) 4- چیزی که می تواند فاصله ها را کم کند، آن هم تنها با زمان، قدردانی بیشتری از آنچه که هست از مشکلات اداره یک ارگان سیاسی چند گانه و اقتصادی نیمه مدرنیزه شده، مانند اقتصاد ایران با دیدگاههای مدرن کاملاً مذهبی که امکان کمی برای دخالت عناصر غیر روحانی در امور را می دهند.

5- سؤال اینجاست که آیا خمینی این را می پذیرد یا نه. و این امیدوار کننده نیست. حتی اگر او نیز

ص: 151

بپذیرد هنوز یک سؤال اساسی وجود دارد و آن اینکه آیا او می تواند تسلط خود را بر علیه اطرافیانش در قم که حتما از او خیلی لجوج تر می باشند برقرار کند.

6- جواب ساده این است که یک روش سخت در پیش است و نیروهای میانه رو را کنار خواهد زد و بازرگان را نیز مثل نزیه در شرکت ملی نفت ایران کنار خواهد زد.

7- من آنقدر مطمئن نیستم. من کمتر از ماه قبل امیدوارم اما خمینی اصلاً از لحاظ سیاسی احمق نیست و ممکن است برای اطمینان از پایداری سیاسی و تفوق اسلام در زمینه سیاسی اجتماعی آینده ایران از میانه روها (که بازرگان به طور ضعیف ولی اصلی نمایانگر آنان است استقبال کند.) 8- شما ممکن است آقای یزدی را خوب آزمایش کنید و ببینید که او آینده این منطقه را چگونه می بیند او یک آدم عمیقا معتقدی است و یک انقلابی است که از همه افراد موجود در دولت موقت (PGOT) به خمینی نزدیک تر است. اما او ممکن است از احتیاج به موازنه کردن عقاید ایده آل خود و واقعیت استقبال کند. این را با من صحبت کرده است و من تقریبا از او باور کرده ام. صحبت شما با او که به عنوان اولین تماس بالایی که ما با رهبریت دولت انقلابی داشته ایم محسوب می شود، و یک اقدام قاطع در جهت منظورهای ما در اینجاست برای تصدیق کردن او (یزدی) که ما واقعیت را در ایران قبول کرده ایم و در واقع پیشرفت ایران را در نهادهای جدید دولتی می خواهیم. یزدی نیز باید بداند که رؤیت یک سرسختی و عدم رؤیت جنبه انسانی در انقلاب ما را نگران کرده و این دیدگاه جایی برای حقوق افرادی میانه رو در ایران امروز ندارد.

خمینی به اینکه ایران در آمریکا چه وجهه ای دارد اهمیت نمی دهد ولی افراد دیگر مثل یزدی هستند که به این موضوع اهمیت می دهند.

ص: 152

از کوران - به ساندرز

درباره انجمن ایران و آمریکا در شهرهای شیراز - اصفهان و تهران و وضعیت های مختلف ایران

4 اکتبر 1979 - 12/7/58 نظر اخیر ICA (آژانس ارتباطات بین المللی) از قول آقای مک آفی براساس ملاقاتی که اخیرا از ایران (تهران و شیراز) داشته است جهت اطلاع سفارت تهران حاکی از آن است که تسلط مذهبی تا آینده قابل پیش بینی بر ایران حاکم خواهد بود و در مورد دولت بایستی گفت که بزودی متخصصین از کارگران با دولت گلایه خواهند داشت. برخوردهای مک آفی (MC AFEE) گویای آن است که خمینی در حال برگشت به عقب است(1) و در حقیقت از حمایت اکثریت مردم فقیر ایران برخوردار است.

امور عادی در ایران می گذرد و بازارها در فعالیت می باشند.

نکته ای که به خصوص برای من جالب بود اظهارات مردم در تائید خمینی مبنی بر تغییر ارزشهای غربی است آیت اللّه خمینی ارزشهای غرب را رد می کند و با ارزشهای غیر اسلامی مخالف است. خمینی مصمم است که به طرف یک پان اسلامیک برود و طوری رفتار می کند که خود را قانون گذار جهان می داند در کوتاه مدت بهبود روابط ایران و آمریکا مشکل به نظر می رسد تحت شرایط فعلی تمام سعی دیپلماتها بایستی متمرکز در ایجاد روابط در بلند مدت باشد.(2) در موقعیت فعلی ما بایستی منتظر فرصتهای مناسب برای ایجاد رابطه مناسب با ایران باشیم. نظریات من در این مورد در نا مه ای مورخ 24 سپتامبر 79 و به براساس توصیه ICA/NEA شکل زیر خلاصه شده است.

انجمن ایران و آمریکا در تهران، اصفهان، شیراز، آمریکا حدود 50 سال است که از طریق انجمن ایران و آمریکا با ایران مشارکت دارد. جو تشنه جهت آموزش زبان انگلیسی و هم چنین شهرت این انجمن موقعیت بسیار خوبی را برای فعالیت در این زمینه ایجاد کرد. ضمن اینکه مؤسسات پنجره های باز جهت حضور ما در ایران است. نظر ما این است که این مؤسسات را هر چه بیشتر توسعه دهیم و برنامه را به شکلی هدایت کنیم که به طرف منظورهای خودمان پیش رود. این برنامه شامل توسعه کتابخانه انجمن ایران و آمریکا در تهران، اصفهان می باشد. ما فعالیتهای پشت پرده ای را جهت دوباره زنده کردن انجمن ایران و

ص: 153


1- برگشت به عقب یا ارتجاع مورد ادعای آ مریکا چیست حرکتی است که از حمایت اکثریت مردم فقیر ایران برخوردار است. با این دید جاهلانه تمام حرکتها و نهضتهای انبیاء که مورد تائید اکثریت توده های فقیر و محروم و باصطلاح مستکبرین اراذل و اوباش زمان خود بود نیز ارتجاعی است. آنها نفی ارزشهای غربی و تأکید بر ارزشهای اسلامی و حرکت به دست پان اسلامیک را ارتجاع می نامند و به همین خاطر است که امام در پیام نوروزی خود می فرماید: همه آنها که روحانیت را ارتجاع می دانند در نهایت در خط شاه و آمریکا عمل می کنند.
2- تحت شرایط فعلی تمام سعی دیپلماتها بایستی متمرکز رابطه بلند مدت باشد ”اکنون که با اوجگیری شور ضد آمریکایی ملت مسلمان ٬ آمریکا مجبور شده است که این جزیره ثبات و آرامش را رها کند در فکر برنامه ای دراز مدت برای تسلط مجدد خویش می باشد و یا فرونشاندن تدریجی و نفرت و حساسیت مردم ما نسبت به جهانخواران خیال بازگشت مجدد را دارد. و در این راه چون انجمن ایران و آمریکا وکلاسهای آموزش انگلیسی پنجره های باز حضور آمریکا در ایران است ”امپریالیسم را از در که بیرون کنی از پنجره داخل می شود.“ با توجه به گفته امام که آمریکا را شیطان بزرگ می نامد بدیهی است که هر عمل ظاهر الصلاح آنها حتماً شیطنت است و اعمال نظام هر اسلام پناهانه هم جز عوام فریبی و رسوائی بر حیله گران حاصلی ندارد. باز باید به خاطر داشته باشیم که هر مجلسی و هر مهمانی آمریکایی نیتی جز توسعه روابط سلطه آمریکا با ایران هدف دیگری را دنبال نمی کند.

آمریکا در شیراز آغاز کرده ایم.

اکتشاف امکاناتی جهت تعیین و پرورش متخصص مذهب اسلام جهت پل های رابطی بین NEA و رهبری اسلامی به شکلی مستقیم و همکاری با ICA و کارمندان وزارت امور خارجه آمریکا.

بررسی جهت تعیین و پرورش یک «R» (مترجم: به همین شکل و به طور رمزی آمده است) تحت شکل متخصص فرهنگی یا تعیین فردی که زمینه قبلی در زبان فارسی و فرهنگی ایران داشته باشد تا تماسها را با رهبری و مؤسسات فرهنگی تقویت کند.

استفاده از جشن سالگرد 1400 ساله هجرت(1) با شکل ایجاد سمیناری که میزبان آن آمریکا برای ایرانیان باشد و بعد از سمینار هم گردشی در اطراف آمریکا. ما امیدواریم که این مسئله و روابط باعث وسعت روابط ما بشود.

کار کردن با VOA صدای آمریکا جهت توسعه و دریافت مطالبی که به شکل خبر پخش نمی شود و تأکید بر روی ابعادی مانند مطالعات اسلامی آمریکا و مصاحبه با ایران شناسان آمریکایی و ترتیب دادن یک رابطه مردمی.

کشف امکانات بازدید آمریکایی ها از ایران به خصوص از مطالعات اسلامی آمریکا، سیاست خارجی اقتصادی و کشاورزی.

ایجاد مؤسسات ارتباطی (نه لزوما دو طرفه) که شامل ایرانیان و مؤسسات ایرانی بشود.

تظاهرات ضد آمریکایی

ص: 154


1- البته با اشغال جاسوسخانه آمریکا در ایران ٬ این قبیل برنامه ها با شکست رو به رو شد و منتفی گردید. لابد یانکی ها مردم ایران را با امثال ضیاءالحق ها اشتباه گرفته اند که درصدد بودند با ادا و اطوارهای اسلام آمریکایی! مردم را فریب دهند.

11 آبان 58 معرفی سند 54 این سند مربوط است به تظاهراتی که در روز چهارم خرداد توسط دانشجویان و کارگران مسلمان به مناسبت اعتراض به گفته های یک سناتورصهیونیست آمریکایی انجام گرفت. این سناتور نسبت به اعدام انقلابی یک سرمایه دار صهیونیست توسط دادگاه انقلاب اعتراض کرده بود.

موضوع: تظاهرات ضد آمریکایی 1 ازامروز ظهرجمعه اطراف سفارت آرام است. شواهدی مبنی بر تکرارتظاهرات دیروزوجود ندارد و پلیس به تعداد معمولی وجود دارد.

2 جمعیتی که بعد از ظهر گذشته استادیوم ورزشی واقع در خیابان روزولت را ترک می کردند ٬ شعارهای پر سر و صدایی بر ضد ما می دادند ٬ مسئله حادی پیش نیامد.

3دیوارهای خارجی سفارت کاملاًباپلاکاردهای جدیدازتظاهرات دیروزپوشیده شده است. نعمت قوطی های رنگ روی سفارت مشخص است.

شعارهای مختلف ولی از یک ”تم“ برخوردار است.

مرگ بر امپریالیسم آمریکا و اسرائیل آمریکا و اسرائیل دشمنان ما هستند خمینی رهبر ماست ٬ آمریکا دشمن ماست قراردادهای نظامی و تجاری با آمریکا باید لغو شود سفارت آمریکا ٬ لانه جاسوسان تعطیل باید گردد مستشاران نظامی آمریکایی باید ایران را ترک گویند مرگ بر آمریکا ٬ دشمن ملتهای مستضعف 4 بر روی در واقع در خیابان روزولت پرچمهای بزرگی قرار داده شده که می گوید تمام مشکلات جهان از آمریکاست. نابود باد کارتر و مرگ بر صهیونیزم ٬ فرزند نامشروع آمریکا برداشتن پلاکاردها ٬ احتیاج به مذاکره ومخفی کاری دارد.دیروزدر نتیجه تلاش ما برای برداشتن این پلاکاردها گروهی تظاهر کننده به ما برخوردند و تهدید کردند که اگر پلاکارد را سر جایش نگذاریم. داخل سفارت می شوند. ما غرور خودمان را پوشاندیم و تصمیم داریم مقاومت کنیم.

5 (مترجم: رادیوتلویزیون) ٬ ادعامی کند 3میلیون نفر درتظاهرات که توسط حزب جمهوری اسلامی در 1 نوامبر در تهران برپا شده است ٬ شرکت کردند و میلیونها نفر دیگر در استانهای دیگر ٬ این ارقام بدون شک غلط است اما فیلمبرداری تلویزیونی جمعیت زیادی را در تهران نشان می دهد.

آیة الله منتظری که سخنران تهران بوده ٬ به طور واضح دقیقاً بین مردم و دولت آمریکا فرق گذاشت و آمریکا را محکوم کرد.

معرفی سند شماره 57

ص: 155

این سند مربوط به تظاهرات عید قربان (3 روز قبل از اشغال لانه جاسوسی) می باشد و نشان دهنده وحشت شدید آمریکا حتی از تظاهرات ضد آمریکایی است زیرا آمریکا به خوبی دریافته است که وقتی مردم فریاد می آوردند یعنی که باید خواستشان (برچیده شدن بساط سلطه آمریکا در ایران) حتما به اجرا درآید. اینجاست که اهمیت نقش مردم در شرکت در امور کشور به وضوح عیان می شود زیرا آنچه که ابرقدرتها را به وحشت می اندازد تنها انرژی بیکران مردم است. مردمی که با تظاهرات خود واشنگتن را به نگرانی وامی دارند و مردمی که مشت های گره کرده شان جاسوسان آمریکایی را به پنهان شدن وامی دارد.

از: بروس لینگن تهران، ایران ...1 نوامبر / 1979 دوستان عزیز10/8/58 امروز هم یکی از آن روزهای مخصوص در ایران بود... روزی که همه را نگران کرد ولی بالاخره معلوم شد که زیاد هم بد نبود.

امروز عید قربان بود، یک تعطیلی اسلامی که قربانی کردن را جشن می گیرند و مراسم جشن و دعا و نماز عظیم در اینجا و اکثر شهرهای ایران برقرار شد خوب این مسئله ای نبود، ولی امروز همزمان ن بود با موج عظیم انتقادات تحریک کننده دولتی و مذهبی علیه آمریکا برای پذیرفتن شاه در آمریکا به عنوان معالجات در نیویورک. و بنابراین جشن عید تبدیل به یک هیجان عمومی عظیمی نیز علیه ما شد. اینجا در تهران اعلام شده بود که بعد از یک اجتماع بزرگ در جنوب شهر جمعیت دسته دسته به طرف سفارت آمریکا حرکت خواهند کرد و در آنجا سخنرانیهائی علیه آمریکا خواهد شد و شعارهائی داده خواهد شد.

بنابراین ما خود را آماده کردیم که حدود یک میلیون تظاهر کننده در اطراف سفارت داشته باشیم. یعنی تمام اعضای غیر لازم سفارت را بیرون بردیم، تفنگداران دریائی همگی برای حفاظت از دفترخانه در داخل آن متمرکز شدند، و آن تعداد از ما که در دفترخانه به وجودمان در موقع حمله احتمالی نیاز بود در دفترخانه ماندیم تا اسناد و گزارشات و دستگاهها ارتباطی را نابود کنیم و در تماس دائم تلفنی و با بی سیم با واشنگتن باشیم و همین طور در تماس دائم با مقامات دولت ایران باشیم تا مطمئن باشیم که نوعی کمک از جانب آنها برای ما می رسد. البته تفنگداران دریائی لباسهای رزم پوشیده بودند و مشتاق دفاع از سفارت بودند. ولی خوشبختانه بالاخره معلوم شد که هیچ یک از این کارها لازم نبود، اواخر شب گذشته رادیو اعلام کرد که دسته تا سفارت نخواهد رفت اما در عوض تا یک میدانی که حدود یک مایلی جنوب سفارت است خواهد رفت و در آنجا سخنرانیها و شعارهای علیه ما ایراد خواهد شد. دلیل این کار این بود که فاصله زیاد بود و بعلاوه تعطیل عید بود و مردم به وقت زیادی برای دعا و نیایش و ملاقات با فامیلها احتیاج داشتند. به هر حال ما طرح خود را برای مواقع احتمالی اجرا کردیم و حدود 9 صبح تظاهرکنندگان آمدند، اما خیلی کمتر از تعداد پیش بینی شده، این گروه که احتمالاً به وسیله کمونیستها سازمان یافته بودند، از حدود 50 نفر شروع کردند و به حدود 4000 نفر رسیدند. به نظر می آمد که تاکتیک آنها این بوده که تمام روز ما را خارج از حالت عادی و در نگرانی نگهدارند زیرا تا ساعت چهار بعد از ظهر با ما بودند و دور بر سفارت می رفتند و می آمدند و در همه حال مشتهایشان را گره می کردند و علیه ما شعار می دادند (ما

ص: 156

تصمیم گرفته ایم که از حالا برای یک هفته هرکس اینجا آمد و از کنسولگری درخواست ویزا کرد، چنانچه گلویش درد می کرد بلافاصله او را بیرون کنیم.) در میان جمعیت زنانی با چادر و حتی بچه هائی در کالسکه هم بود آنها به هیچ وجه سعی نکردند که از روی دیوار داخل شوند ولی آنها موفق شدند که رنگهای زیادی روی دیوار ما بریزند، با وجود اینکه از تظاهرات های قبلی آثار زیادی بر روی دیوار ما باقی مانده بود. ما در تمام وقت با تلفن واشنگتن نگران را از نگرانی در می آوردیم. تنها مشکل اساسی ما اواخر بعد از ظهر به وجود آمد و آن هم وقتی که تظاهرات در حال پایان یافتن بود. یکی از افسران حفاظتی ما تصمیم گرفت که یک شعار پارچه ای بزرگ را که به نرده های درب آهنی مخصوص ورود رسمی نصب شده بود پایین بکشد روی این پارچه یک چیز خفت باری علیه کارتر نوشته بود و از خمینی ستایش کرده بود. خوب، چند نفر از آخرین نفرات تظاهر کننده این برنامه را دیدند و هیچ خوششان نیامد... در حقیقت جمعیت بسیار عصبانی شد و در این عصبانیت نیروهای امنیتی پلیس هم با آنها متحد شدند (حدود 45 - 50 نفر امروز از سفارت حفاظت می کردند، غیر مسلح، و در حرکت دادن مردم و جلوگیری از توقفشان بد نبودند)، و همگی خواستار شدند که شعار پارچه ای سر جایش دوباره نصب شود. ما گفتیم بسیار خوب، به شرط ی که جای دیگری نصب شود. آنها موافقت نکردند و گفتند که اگر همکاری نکنید از دیوارها داخل سفارت می شویم.

خوب در آنجا ما تصمیم گرفتیم که اگر مقاومت ما منجر شود به اینکه پلیس هم علیه ما وارد عمل شود ما ترجیح می دهیم که غرورمان را بشکنیم. بنابراین شعار دوباره رفت سر جایش (با وجود شرمساری تفنگداران ما) و بعد باز هم حدود یک ساعت شعارهای عصبانی علیه ما... ولی بدون خشونت...

خوب تمامش همین بود، ضمنا یک دستپاچگی مختصر هم امروز غروب پیش آمد و آن هم به خاطر این بود که جمعیت زیادی که از یک استادیوم ورزشی نزدیک سفارت بیرون آمدند از جلو ما گذشتند و شعارهایی با عصبانیت علیه ما دادند. دوباره ما همگی در دفترخانه پناه گرفتیم، ولی تظاهرات مختصر بود و در پانزده دقیقه تمام شد.

ممکن است شما گیج شده باشید که چه چیزی این مسایل را باعث شد، گر چه فکر کنم شما بدانید، مثل اینکه در بالا هم گفتم، در این مورد هیجان افزاینده ای وجود دارد و اگر شاه برای معالجات بیشتر بر مبنای بیماری (ohah - out patient basis) در آمریکا بماند ما دردسرهائی خواهیم داشت. ما اینجا به بالاترین مقامها غیر از خود آیت اللّه تأکید کرده ایم که قبول کردن شاه فقط براساس انسانیت بوده، ما او را به عنوان یک شخص بدون هیچ مقام سیاسی در ایران، می پذیریم، ما با دولت فعلی معامله می کنیم (کار می کنیم)، ما به استقلال و تمامیت ارضی ایران احترام می گذاریم و از آن حمایت می کنیم. ما به نماینده شاه (حزب شاه) (shahs paety) یادآور شده ایم که او تا زمانی که در آمریکا است نمی تواند فعالیتهای سیاسی داشته باشد و غیره ولی این مطالب نه دولت را متقاعد کرده و نه مطبوعات، را، و این قصد دیگری را در مورد کارتر که ما انجام داده ایم می بینند، و شاه را به عنوان پایه و اساس جنایتکاران می بینند و می خواهند او برای محاکمه به ایران بیاید.

هنوز روشن نیست این مسایل به کجا ختم می شود، ولی من در حال حاضر می ترسم که ما برای مدتی آب و هوای سنگینی داشته باشیم به خصوص اگر او برای معالجات بیشتری در آمریکا بماند. جای تأسف است، زیرا ما آرام آرام در حال کسب اعتماد به نفس در این مبارزه دشوار بودیم.

اما همه چیز اینجا دردسر نبوده، ما سعی کرده ایم که مواقعی که می توانیم زندگی معمولی خود را در حد

ص: 157

معقول ادامه دهیم، جامعه یک دوره مسابقات دوره ای والیبال ترتیب داده بنام سری مسابقات والیبال دعوتی لینگن، ما بازی های تنیس خود را به سفارتهای ایتالیا و بریتانیا باختیم، و یک مراسم بسیار جالب رقص هالووین داشتیم که به وسیله جوانهای اداره وابسته نظامی ترتیب داده شده بود. هوا هم خوب بود، و ما توانستیم میزها را در تراس بچینیم و بنابراین موفق شدیم که حدود 250 نفر را برای شام بسیار خوبی که آشپز عالی ایتالیائی ما ترتیب داده بود جمع کنیم و بعد از شام تا سه صبح رقصیدیم - آنها مسابقه رقص ترتیب دادند و همین طور دیسکو، والتز، پولکا و رقص آرام و به همه بسیار خوش گذشت. در حقیقت ما در جامعه دیپلماتیک اینجا به خاطر پارتیهای این سفارت داریم مشهور می شویم. (مترجم: منظور جامعه سفارتخانه های خارجی در ایران است).

هیچوقت نمی ترسیم، چون مجزا هستیم، یعنی این محل (محل رقص) به اندازه کافی از خیابانها دور هست که ما اسلامیهای اصولی را ناراحت نکنیم... چند ایرانی هم می آیند، البته معمولاً یک جمع دیپلماتیک و خصوصی است، که اینها (منظور ایرانیها) بی رودربایستی تشنه این جور سرگرمیهای طاغوتی هستند (در سند به زبان انگلیسی کلمه طاغوتی آمده و لینگن آن را به انگلیسی به فارسی ترجمه کرده). زیرا هیچ سرگرمی از این نوع در شهر وجود ندارد، البته این دورو برها شایع شده که بعضی مواقع در رستوران (روی بام هتل آریامهر مراسم رقص برپا است، چند هتل خوب اینجا هست که اکثر آنها فقط 10 تا 20 درصد پر شده زیرا تمام توریستها رفته اند، و بعضی از هتلها هم به وسیله دانشجویانی که از عدم وجود خوابگاه ناله می کنند اشغال شده... بیچاره این دولت، مشکلات زیادی روی دست مانده و در ناراحت کردن دانشجویان هم که بهر حال نقش بزرگی در بیرون راندن شاه داشته اند کمال خونسردی را نشان می دهد. در مورد انتصاب یک سفیر جدید در اینجا هیچ پیشرفتی حاصل نشده، با وجود مسئله شاه هنوز زمان برای این کار مناسب نیست و من در حال حاضر آن تسلط لازم را بر مسایل ندارم. اخیرا از من خواسته شده که به عنوان سرکنسول مأمورین را در اورشلیم قبول کنم ولی من درخواست کرده ام که مرا از لیست افراد مورد نظر خارج کنند. (این قسمت دقیقا مشخص نیست) به نظر می آید که فعالیتهای اصلی در خاورمیانه ترجیح دارد، چه اینکه سفارتهای ما در تل آویو، قاهره و عمان بسیار فعالند، البته نباید بازیگران دیگر مانند استراوس و بقیه بازیگران را فراموش کرد، ممکن است که آنجا جای خوبی برای زندگی باشد ولی برای مدرسه رفتن جیم ممکن است آنقدرها هم خوب نباشد، در این زندگی پرنقل و انتقالی که ما داریم برای خدمات خارجی ایالات متحده مسئله تحصیلات جیم اولین مسئله مورد بررسی برای تصمیم در مورد جای بعدی است که ما خواهیم رفت...دوستدار شما بروسی در زیر دست نویسی می آید که در انتهای نامه است که اشکالاتی دارد باید دوباره بررسی شود.

P.S ما هفته پیش از یکی از رهبران مذهبی (ملاهای پیش تاز) در مجلس سنا درخواست ملاقات کردیم - مذاکرات جالبی بود، مردی که عمیقا به ما ظنین بود ولی ظاهرا حاضر بود حرفهای ما را بشنود، البته با به رسمیت شناختن این مسئله که ایران مشکلات دارد که به ما مربوط نیست. اما شاید جالبترین قسمت این گفتگو مربوط به دختر 14 - 12 ساله ای بود که لیموزین چایل سیاه ما را دید که بیرون منتظر بود و از افسر امنیتی من پرسید این ماشین مال کیست، وقتی جواب شنید که متعلق به کارمند آمریکایی است او گفت: ولی من فکر کرده بودم که تمام آمریکایی ها از اینجا رفته اند. ما آنها را بیرون خواهیم کرد. او به عنوان یک نمونه نیست ولی حرفی که او زد مقداری از تأثیر تبلیغات در اکثر مطبوعات را نشان می دهد، تبلیغاتی

ص: 158

که بعضی اش برای بیان حقیقت است بعضی اش برای تأثیرگذاری عنوان می شوند.تمام از: تهران - ایران به طور کلی نامه حاوی نکات برجسته و مشکوک ولی مبهم است و می تواند در بازجوئی مورد استفاده قرار گیرد.

از کاردار به حداقل 9 نفر - عینا کپی شده تحت عناوین مختلف با ماجرای تظاهرات عید قربان مردم آغاز کند و تغییر مسیر راهپیمایی ولی تظاهراتی بالاخره در مقابل در سفارت انجام می شود. آماده باش کامل گارد سفارت برای مقابله. کندن یکی از پلاکاردهای علیه کارتر به نفع امام به وسیله یکی از گاردهای سفارت و اعتراض و خشم مردم و نصب دوباره آن بعد تحلیل می کند که علت خشم مردم حضور شاه به بهانه بیماری در آمریکا است و توضیحات این سفارت به مقامات ایرانی راجع به منع فعالیت سیاسی شاه قانع کننده نبوده است.

سپس می افزاید که با تمام این حرفها و خطرات ما به زندگی عادی و راحتمان ادامه می دهیم و چند نمونه می آورد از مسابقات ورزشی و مجالس رقص و عیاشی که بعضی ایرانیها «طاغوتی» هم هستند (عین لغت طاغوت را ذکر می کند).

از مأموریت داده شده از طرف دولت آمریکا به وی در اسرائیل به عنوان (سرکنسول) می نویسد که می خواهد برود به قاهره و عمان نیز اشاره می کند (اوضاع خاورمیانه).

در قسمت دستوریش از ملاقاتش با یکی از ملاهای در کاخ سنا حرف می زند که مبهم است.

ص: 159

بسم اللّه الرحمن الرحیم انقلاب اسلامی ایران انقلابی است مردمی. انقلابی جوشیده از درون توده های مردم. انقلابی که با وحدت یکپارچه ملت ما و با رهبری قاطع و پیامبرانه امام خمینی شکل گرفته است.

این انقلاب که متکی به رهبری امام خمینی و توده های مستضعف است، خاستگاه راستین محرومین و مستضعفینی شد که سالها در زیر چکمه و شلاق رژیم خائن شاه و آمریکای جنایتکار سرکوب گشته بودند و اینک آزاد از زنجیر 2500 سال سلطه طاغوت و سالها شکنجه و ظلم و استعمار و استثمار می خواهد که خود سرنوشتش را به دست گیرد و براساس اسلام عزیز و به امید جامعه توحیدی تلاش و سازندگی خود را آغاز کند. امت اسلامی ایران این بار توانسته است خود انتخابگر و تصمیم گیرنده در صحنه سیاست مملکت گردد. و آغازگر تلاش در محو آثار سالها استثمار و استعمار از چهره این وطن پهناور باشد.

انقلاب ایران بدین دلیل در دل ایرانیان محروم و ستمدیده و استعمار شده و همچنین وجدان انسانی همه ملتهای تحت ستم و تحت سلطه جای گرفته است؛ چرا که اساسش بر نفی استعمار و استثمار و استبداد بوده است و به مستضعفین همه جهان نوید جامعه توحیدی می دهد.

به آنها امید می دهد که بتوانند اظهار عقیده نمایند و انتخابگر شوند و رشد و تعالی انسانی داشته باشند و در جامعه ای براساس قسط زندگی نمایند و از برابری اقتصادی و انسانی و حتی عاطفی برخوردار باشند.

همچنان که امام فرمودند نهضت ما نهضت مستضعفین بر علیه مستکبرین است. مستکبرین که در طول تاریخ بشر و در زمان حاضر به شکلهای مختلف عهده دار نظاماتی متعفن و حاکم بر مستضعفین بوده اند؛ مستکبرین که به شکل شیطان بزرگ «آمریکا» و به شکل رژیمهای خائن و سرسپرده حاکم بر ملتهای ستمدیده و به شکل استثمارگران و سرمایه دارانی که مکنده خون مستضعفین هستند ظاهر می گردند.

در ایران سالهاست که مستکبرین به اشکال مختلف حاصل کار و دسترنج این ملت را به یغما برده اند. از سویی امپریالیسم آمریکا سالهاست که ثروت ما را چپاول نموده و از سویی سرمایه داران وابسته و وابستگان رژیم شاه که عمده مستکبرین را تشکیل می دادند نیز بعد از چپاول و حیف و میل میلیاردها میلیارد پول ایران با چندین میلیارد دلار ارز فرار نمودند و اکنون نیز بسیاری از کسانی که هنوز هستیشان از خون مردم و چپاول آنها است و یا حاصل زندگیشان را از راه صحیح و عادلانه به دست نیاورده اند در ایران فراوانند. اینان کسانی هستند که همپای وضعیت اقتصادیشان نمی توانند شرایط انقلابی ایران را تحمل کنند و قطع شدن منافع و به هم خوردن روابط بی بند و بار غربی و حاکمیت و نفوذ مردم مستضعف در ادامه جامعه آنها را می آزارد.

ص: 160

بعد از انقلاب بزرگ اسلامی، بسیاری از اینان سعی در اقامت دایم در آمریکا نموده اند و از کنسولگری آمریکا در ایران خواستار دریافت برگ سبز (برگ اقامت دایم و مهاجرت) شدند؛ البته صدور کارت مهاجرت در صورتی است که شخص از مشخصات لازم برای آمریکا، دشمن اصلی و قداره بند ملت ایران و دیگر ملتهای محروم برخوردار باشد و سرمایه مشخصی را به صورت ارز به آمریکا وارد کند.

در بخش کنسولگری آمریکا اسنادی به دست آمده است که حاکی از تقاضای افراد برای صدور برگ سبز است. افراد متقاضی را به 4 دسته تقسیم می کردند:

1- سرمایه داران، کارخانه داران، زمینداران و یا سرمایه داران خرده پایی که سرمایه های خود را از چپاول و وابستگی و یا استثمار دیگران و یا از طریق خرید و فروش زمین و املاک و کار در بخشهای صنعتی و خدماتی و آن هم براساس نظام اقتصادی منحط و استثماری رژیم خائن پهلوی به دست آورده اند.

طبیعی است که در سرزمینی که میلیونها مردمش محروم و مستضعف باشند، هرگز سرمایه ای به حق انباشته نمی گردد، آن هم در رژیم خائن شاه.

2- کسانی که یا از دبستان و دبیرستان و یا دیپلم و بالاتر به آمریکا رفته اند و بعد از فارغ التحصیل شدن نمی توانند شرایط مشکل و انقلابی ایران را تحمل کنند و همچنان عاشق و دوستار آمریکا باقی مانده و قصد اقامت دایم دارند. غافل از اینکه اینان با پول ملت ایران و حاصل دسترنج محرومان و مستضعفین تحصیل نموده اند و باید در خدمت اینان در وطن خویش خدمت کنند نه مهارت و نیروی انسانی خود را در خدمت آمریکای جنایتکار، دشمن قسم خورده خلقهای مستضعف جهان قرار دهند.

3- افراد لشکری و کشوری که منافع خود را بر منافع ملت مستضعف ترجیح می دهند و پولی را که از طریق کار و کوشش فراهم ننموده اند به خارج برده و نمی توانند شرایط انقلابی و متحول ایران آزاد شده را تحمل کنند.

4- غربزدگانی که فرهنگ منحط غربی و فضای آلوده و مریض رژیم شاهنشاهی زندگی عادیشان بوده و اکنون که روابط به هم ریخته و جایی برای خوشگذرانی های آنچنانی و روابط فرهنگی غرب وجود ندارد، نمی توانند حرکت توده های مسلمان و انقلاب اسلامی توده های به پاخاسته را تحمل نمایند و با نقد کردن زندگیشان راهی آمریکا، این حلقوم فراخ و بلعنده منافع مستضعفین جهان می شوند. کسانی که بر خلاف نیات راستین انقلاب اسلامی ایران حاصل کار و خون ملت و سرمایه های ملی ایران را به آمریکا دشمن قسم خورده و اصلی ایران می برند در حقیقت در مقابل مردم و در مقابل منافع توده های میلیونی به پا خواسته ایستاده اند. ملت ایران هنوز خاطره تلخ خروج میلیونها دلار ارز را به وسیله شاه خائن و ایادی جنایتکارش که با همکاری امپریالیسم آمریکا بود فراموش نکرده است. بدیهی است که بر عهده سازمانهای مسئول انقلاب است که جلوی خروج این سرمایه های ملی را به نفع ملت مستضعف بگیرند. همچنین یک سند از دکتر علی محمد ایزدی، وزیر سابق کشاورزی دولت موقت، به دست آمده است که نشان دهنده تقاضایی است که در خرداد 57، زمان اوج مبارزات حق طلبانه ملت مسلمان بر علیه شاه خائن و آمریکا، برای اقامت دائم در آمریکا و خروج 000/500 دلار ارز به آمریکا به کنسولگری آمریکا داده است. خرداد 57 زمانی که رگبار مسلسلهای آمریکایی سینه ملت مستضعف ایران را در هم می کوبید و خون شهیدان ما و خروش فریاد انقلابی خلق مستضعف، انقلاب اسلامی را پیش می تازاند، آقای ایزدی چگونه می خواستند که با پشت کردن به این مردم محروم آغشته در خون و

ص: 161

آتش، شهروندی خوب برای امپریالیسم جهانخوار آمریکا گردند و چگونه به خود اجازه می دادند که سرمایه این محرومان در بند را در حلقوم کثیف آمریکا بریزند و بعد از انقلاب چگونه به خود اجازه می دهند که وزیر کشاورزی انقلاب اسلامی شوند، همان انقلابی که با شعار اللّه اکبر و خون همان کسانی که شما در خرداد 57 به آنان پشت کردید شکل گرفته است. در این صورت آیا امکان دارد که چنین کسانی مدافع حقوق مستضعفان و محرومان باشند؟ به امید تحقق حاکمیت و وراث مستضعفین در کل زمین.

هر چه طولانی تر باد سایه امام خمینی بر سر ملتهای زجر دیده اسلامی نابود باد نظام شرک و کفر جهانی آمریکادانشجویان مسلمان پیرو خط امام

نامه: علی محمد ایزدی

فرستنده نامه: علی محمد ایزدی9 ژوئن 1978 مطابق با 20 خرداد 57 تهران - ایران گیرنده: کنسول آمریکا بخش I.V مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه پهلوی، سفارت آمریکا، شیراز - ایران، صندوق پستی 50 عالیجناب در طول اقامتم در آمریکا (سپتامبر 1968 تا اوت 1974) من بسیار تحت تأثیر آمریکاییها قرار گرفتم.

مخصوصا حسن رفتار آنها نسبت به یکدیگر و خارجیها، من قبل از بازگشت به ایران سالها در آمریکا تحصیل کرده ام. بهرحال بعد از بازگشت بعد از یک بررسی دقیق اکنون احساس علاقه می کنم که برگردم و بکوشم یک شهروند مفیدی برای آمریکا باشم، چنانچه اشکال زیادی نداشته باشد.

من مدرک دکتری و فوق لیسانس در اقتصاد کشاورزی و لیسانس در آموزش کشاورزی و اضافه بر آن مدرک لیسانس در کشاورزی عمومی دارم. داراییم پانصد هزار دلار می باشد. من بیست سال سابقه تجربه در اداره یک مزرعه بزرگ هم زمان با آموزش و تحقیقات کشاورزی دارم. من فکر می کنم با مهاجرت به آمریکا می توانم سرمایه و امتیازی برای آنجا باشم و مطمئنا در بدترین موارد خسارتی برای کشور منتخب خود نداشته باشم. من راجع به فرمهای لازم از کنسولگری آمریکا در شیراز تحقیق کردم و به من گفته شد فرم اطلاعاتی بیوگرافی 179 را جهت ویزا پر کنم و آن را به قسمت I.Vسفارت آمریکا صندوق پستی 50 تهران ایران بفرستم.

من این کار را انجام دادم و آن را در سپتامبر 1977 فرستادم همچنین به من گفته شد که اطمینانی نیست که ویزا صادر شود. و نیز بین 9 تا 12 ماه طول می کشد تا جواب دریافت کنم.

در این زمان من هیچ جوابی راجع به پیشرفت کار دریافت نکرده ام و از آنجایی که این امر برایم اهمیت بزرگی دارد تا حدودی نگران شده ام. من کوشیدم به وسیله تماس گرفتن با بخش مهاجرت در تهران بفهمم چه پیشرفتی حاصل شده است. اما دریافتم که آنها هیچ نسخه ای از موضوع ندارند سپس من شخصا به مهاجرت تهران قسمت صدور ویزا رفتم و دو روز در نوبت گذراندم و متوجه شدم که آنها هم نسخه ای از تقاضایم ندارند. سرانجام دیروز هشتم ژوئن 1978 با شخصی در دفتر مهاجرت تهران تماس گرفتم و او به من گفت که این مسئله نه تنها 5 تا 12 ماه بلکه 2 تا 3 سال طول می کشد. آیا می توانید با بررسی این موضوع به من کمک نموده و مرا در جریان بگذارید که:

1- تقاضایم در چه مرحله ای است.

ص: 162

2- زمان تقریبی که مجبورم صبر کنم.

من واقعا از شما قدردانی می کنم، اگر این را برایم انجام دهید.

با سپاسگزاری علی محمد ایزدی توضیح: علی محمد ایزدی وقتی می بیند که پذیرفته شدن تقاضای او برای مهاجرت در آمریکا طول می کشد و از تقاضا صرف نظر می کند ولی بلافاصله با پاسپورت غیر مهاجرتی (معمولی) به آمریکا سفر می کند.

نامه: علی محمد ایزدی

فرستنده نامه: علی محمد ایزدی11 سپتامبر 1978 مطابق با 22 شهریور 57 گیرنده: کنسول ایالات متحده بخش صدور ویزای مهاجرت مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه پهلوی، شیراز - ایران بخش I.V، صندوق پستی 50، تهران - ایران عالیجناب من در نامه قبلی به شماره (9 ژوئن 1978) راجع به مهاجرت احتمالیم به آمریکا نوشتم، من قبلاً فرم اختیاری 179 اطلاعات بیوگرافی را جهت ویزا پر کرده ام و این فرم را همان طور که کنسولگری آمریکا در شیراز دستور داده بود به سفارت آمریکا در تهران بخش I.V صندوق پستی 50 فرستادم.

من حالا فکر می کنم که مدت دو یا سه سال برای این عمل (گرفتن ویزا جهت مهاجرت به آمریکا) خیلی زیاد است. من بدین وسیله رسما از شما تقاضا می کنم که تمام فرمهای پر شده را به من برگشت داده و تقاضایم را پایان یافته تلقی نمایید.

از تمام زحماتی که برایم متحمل شده اید متشکرم با احترام علی محمد ایزدی

شبکه قاچاق پولهای تقلبی (رسول کاظمیان)

ص: 163

سند شماره 11066 از: سفارت آمریکا تهرانمحرمانه - شنبه 17/10/79 مطابق با 25/7/58 به: سفارت آمریکا پاریس فوری 0407گزارش دهنده: اداره امنیت منطقه ای مرجع: تهران 10767 - پاریس 3235 موضوع: شبکه قاچاق پولهای تقلبی (رسول کاظمیان) 1- همان گونه که در مرجع ذکر شده در 15 اکتبر 1979 از کاظمیان پرسیدیم که آیا مایل به ملاقات سرویس مخفی آمریکا در خارج است یا نه؟ (بهتر است که ترکیه باشد) او با این ملاقات موافقت کرده، ولی در مورد محل ملاقات (ترکیه) مردد است. او معتقد است که شبکه مزبور (پولهای تقلبی) با پلیس ترکیه روابط خوبی دارد و احتمالاً می توانند همکاری او با دولت آمریکا را کشف کنند. کاظمیان می گوید: که او عامل شما را در هر جای دیگری که بخواهید به خرج سرویس مخفی آمریکا حاضر است ملاقات کند.

(توضیح: زبان مادری کاظمیان فارسی است، انگلیسیش ضعیف است، ولی مدعی است که ترکی را خوب می داند.) 2- وضعیت کاظمیان به طور خلاصه در مرجع پاراگراف 10 ذکر شده. او معتقد است که می تواند کمکی را که قبلاً ذکر شده، انجام دهد، با در نظر گرفتن اینکه او تاریخ ملاقات را بعد از رسیدن محموله دوم دلارها در ملاقات با عامل شما، نمونه های این اسکناسهای جدید را با خودش بیاورد.

3- کاظمیان باز از همکاری در یک فعالیت کاملاً غیر قانونی اکراه دارد.

(توضیح: اداره امنیت منطقه ای معتقد است که همکاری او در عملیات تقلب اسکناسها بیش از آن چیزی است که ادعا می کند. زیرا توانسته با رؤسا روابط برقرار کند. به احتمال زیاد منبع به عنوان یک بی طرف در جریان پولهای تقلبی کار می کند.) 4- در ملاقات اخیر، کاظمیان اطلاعات زیر را در اختیار قرار داد:

( )- یک اسکناس 10000 ریالی تقلبی (تقریبا 100 دلار به نرخ روز)، یک اسکناس 100 مارکی تقلبی با شماره سریال 12086360 سرویس مخفی آمریکا می خواهد اسکناس 100 مارکی را به رابط آلمانی بدهد. در این صورت ما مستقیما آن را به سرویس مخفی آمریکا در پاریس خواهیم داد (توجه: نمی خواهیم که هویت منبع مطلع (کاظمیان) برای آلمانیها روشن شود. در این صورت آنها احتمالاً بازجوییهای ما را در تهران دنبال کرده و منبع ما را خواهند شناخت).

( )- پولهای تقلبی به وسیله اتوبوسهایی که بین تهران و استانبول کار می کنند و متعلق به شرکت دریا توریست (استانبول) هستند، قاچاق می شود.

( )- سوژه ای که با نام هولیس معرفی شده، بنابر روایتی در ماراس ( ) ترکیه متولد شده، تاریخ تولدش معلوم نیست.

( )- سوژه ای که با نام شافکی معرفی شده، هم اکنون در ترکیه منتظر دستور برای فرستادن محموله بعدی دلارها به تهران است.

( )- در سوم اکتبر 500000 دلار اسکناس تقلبی به تهران رسید. علاوه بر آن تقریبا به ارزش یک میلیون

ص: 164

دلار از سایر ارزها که شامل مارک آلمان غربی، ریال ایران و ارز عربستان سعودی بود، وارد شد.

نمونه اسکناسهای این محموله که ریال و مارک بود به دست ما رسید. ولی منبع اظهار می دارد که به خاطر فروش رفتن دلارها نتوانست نمونه آنها را به دست آورد. این دلارها در همان روز به افرادی که ایران را ترک می کردند فروخته شد.

5- برای اطلاع شما: در 14 اکتبر مطبوعات تهران در مورد وجود اسکناسهای 10000 ریالی تقلبی به مردم هشدار دادند. در 17 اکتبر مطبوعات خبری داشتند که 3 بلغاری در حین خرید جواهراتی با اسکناسهای 10000 دلاری تقلبی دستگیر شده اند (15 اکتبر). جزییات این اسکناسهای تقلبی دقیقا همان بود که منبع اداره امنیت منطقه ای گزارش داده بود.

لینگن توضیح: فهرست زیر خلاصه پرونده های افرادی می باشد که از جاسوسخانه آمریکا تقاضای ویزای مهاجرتی جهت اقامت دائم را در آمریکا نموده اند و میزان ارز خروجی آنها.

نام و نام خانوادگی-شغل-تاریخ تولد-اموالیکه شخص می خواسته به ارز تبدیل کند 1 کاظم تک-مدیر کل امور اجرایی گمرکات جنوب-1937-4 ملک متعلق به او و مقداری پول نقد 2 امین حکیم تناغو (انیس حکیم تناغو)- کارمند شرکت خصوصی- 1929 --همه اموالش از پول و ملک 3 جهانگیر توکلی صاحب مشروب فروشی در متل قو - 1929- 119700 -دلار پول نقد برده و 4950000 ریال در بانکهای ایران دارد 4 مهدی تهرانچی افسر پلیس تهران و قبلاً شغل آزاد 1942-70000 دلار پول نقد خارج کرده و45000 دلار سهم در شرکت در آمریکا 5 احمد افخری کارمند شرکت خصوصی وکارخانه دار-57000 دلار سهم شرکت در آمریکا و100/000 دلار نقد 6 آرام طوماسیان تامار (خواهرش) طوماسیان-دکتر دامپزشک وزارت کشاورزی و عمران روستایی نرس وزارت بهداری و بهزیستی (شوروی) -1920-(تفلیس)-1918-(شوروی) 7/560/00- ریال دارایی آرام و تامار و (همسر آرام لیزا) و یک ملک) 7 منوچهر توفیقیان مهندس در اتریش و بعد تهران 1914 هر چند ماه یک بار 29000 دلار به 48 دلارسهام / آمریکامیفرستد 000 درشرکتی درآمریکا ویکزمین دارد 40 دلار سهمش در / 8 علی بلاتی ترکمن تعمیر کار ماشین 000 1952 شرکتی در آمریکا 9 محمد علی توحیدی دکتر مواد شیمیایی خاکی در مؤسسه بررسی آفات و بیماریهای گیاهی 1937 10 مصطفی واقعی اطلاعاتی در دست نیست 50 1918 % سهم هتلی در آمریکا و 200/000 دلار نقد خارج کرده

ص: 165

هارتیون وارترسیانس آرشیتکت و عضو انستیتو آرشیتکتهای ایران 1927 181/500 دلار در بانکهای آمریکا دارد.

12 فرانکو قایقران دکتر داروساز و مرض شناس دارای مطب 1928 80/000 دلار پول نقد و 150000 دلار ملک 3 ملک دارد 13 کریم قرائتی نقشه بردار 1936 14 انعد (اسعد) قوانلو شوهر دختر این خانم در آمریکا 2 خانه روی هم به ارزش 163000 دلار و 11000 دلار پول نقد دارد 15 جلال گلاب تونکار صاحب هتل 1931 سرمایهگذاری و پول نقد 680000 دلار و 50 % هتلی در ایران.

16 نیکلاباغداسرگریگوریان کارگر ساختمان 1932 100000 دلار سرمایهگذاری 17 فتح اله گرزسر کارمند یک شرکت 1941 18 محمد حاجیان بهمنی رییس بانک صادرات 80889 1930 دلار در بانکهای آمریکا و 500 سهم بانک صادرات و یک ملک در ایران 19 ابراهیم هانوکائی 20 جواد هاشمیان 3 1918 ملک او و همسرش دارند و 5250606 ریال دارد.

21 امیر ساسان هدایت رئیس سازمان توریستی ایران 1933 22 ناصر حکمت نژاد 66000 1953 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 95000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 23 امریک هندی آزاد کار در یک کمپانی وارد کننده فرش ایرانی 52000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 1939 49000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 24 حسین تجارهنگامی تجارت 1951 25 سید احمد همامی 895868 دلار پول نقد و یک خانه در آمریکا 90394 دلار پول نقد در آمریکا 26 آراکس انگی بگیان(بگنازاریان) 1925 27 فتح الله انتظار 28 منوچهر ارم مهندس 339000 دلار ملک در آمریکا دارد 29 علی اکبر فغانی پزشک بیمارستان 30 منوچهر فخرشفایی دکتر طب وزارت بهداری و بهزیستی و حقوق 8 ملک متعلق به او و همسرش 1309 31 حسین نوین فرحبخش 68400 دلار پول در بانکهای آمریکا 32 بهنام فرامرزی 261000 1943 دلار پول نقد و سرمایهگذاری 33 محمد فرخی مدیر امور مالی شرکت بیمه 70000 1923 دلار سرمایهگذاری و 195000 دلار نقد 34 عبدالغفور فربد متخصص داروسازی صاحب آزمایشگاه ابن سینا 4725065 ریال پول نقد و یک ملک 1931 113400 دلار سرمایه گذاری 35 خدیجه قانعیان فسائی 1946 36 محمد فتح مدیریت بازرگانی کار در هتل 40000 1945 دلار سرمایه گذاری

ص: 166

معصومه فشاری 1926 چاپخانه ای به ارزش 46750000 ریال 38 ناصر فروغی ابری 1950 در مدت 3 سال تحصیل در آمریکا 406000 دلار برایش فرستاده شده 39 دیکرانوهی بوداغیان میرزائیان 1905 40 ماکروهی بوزاسیان معلم 1907 41 مهشید برومندان 42 دوناتو سنگاکروز مهندس برق 1942 43 دکران مسیح دباغیان جواهر فروش 50000 1929 دلار پول نقد در بانکهای آمریکا 44 نعیم شمعون دانپور عضو اتاق بازرگانی صنایع و معادن 115000 1917 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 45 جمیل داورهانیان تزیینات و دکوراسیون خانه 1944 150000 دلار سرمایهگذاری 46 حسن دستمالچی 1922 9900000 ریال پول نقد و یک ملک 47 غلامحسین دیرمینا حسابدار 1309 45400 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 48 منصور برادران جوادی 1952 49 وان ایگناتیان 4410240 1936 ریال پول نقد و یک ملک و 50 % شرکت در آمریکا 50 مانوک ایگناتیان 1896 51 جهانگیر جاوید 550000 1947 دلار سرمایهگذاری و 40000 قیمت خانه اش 52 نجات اله کهولی زاده کارمند شرکت نفت 1926 ماهیانه 3305 دلار حقوق و یک خانه 540000 دلار پول نقد در آمریکا 53 رافی لازاری کاراپیتیانس مدیریت 1948 40000 دلار سرمایهگذاری 54 هایراپت گارپتی کاراپتیانس 1333 140371 دلار به آمریکا برده 55 شهیندخت کارگر 1943 700000 دلار خارج کرده 56 فرخ کاشانیان مدیریت شرکت بیمه 1934 57 محمد علی کتانی (کتابی) شوشتری کارمند وزارت امور اقتصادی و دارایی 48047 1927 دلار خارج کرده و یک ملک در تهران دارد به اضافه ماهیانه 41800 دلار 58 منیژه شاه کاوسی 100000 1925 دلار سرمایهگذاری در ایران دارد و ماهیانه 1500 دلار درآمد 59 مجید کاظمیان 400000 1958 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 60 محمد جواد کاظمیان 400000 1955 دلار سرمایهگذاری در آمریکا ( 61 محمد باقر کراچی کارخانه دار 1946 روی هم 220000 دلار ( 31200 سرمایهگذاری در ایران و آمریکا 50000 دلار پول نقد در آمریکا و ماهیانه 5500 دلار درآمد 62 مارتا خاچیکیان 341617 1905 دلار این خانم و همسرش

ص: 167

مهدی خندان تبریزی سرهنگ بازنشسته ژاندارمری 51000 1939 دلار پول نقد در آمریکا و 10495388 ریال دارائی او و همسرش 64 مهین تاج خلیلی بروجنی دکتر در دانشکده پزشکی 2300000 1310 ریال سهام داشته و اموالش 80000000 ریال در ایران دارد 65 علی خواجه خلیلی کارمند شرکت نفت ایران 1928 30000 دلار پول طی یک سال فرستاده به آمریکا هر ماه اجاره یک خانه و حقوق او به آمریکا می رود یک ملک هم دارد 66 ناصر کیایی مهندس معدن در کارخانه فولاد 13892175 1935 ریال در ایران داشته اند یک ملک هم داشته و در شرکتی سهام داشته 67 پاول یوسف زاده کهنه شهر 70000 دلار پول خانه و 30000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 75000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 68 آصف خلدانی 1936 45000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 69 مسعود خوانساری تعمیرات ساعت 1930 70 ملوک مکاری 120000 1942 دلار در بانکهای آمریکایی دارد 75000 دلار سرمایهگذاری در آمریکا 71 عبدالکریم ملک 1936 72 مولود منصوری 40842 1941 دلار سرمایهگذاری در آمریکا و 8050 دلار پول نقد 73 موسی اعتماد حائری سرهنگ بازنشسته 1291 سهامدار شرکت طلاسراست و 1532540 دلار به نام پسرش دارد و ماهانه 783 دلار درآمد دارد 74 نادر میرزایی سرهنگ و خلبان نیروی هوایی 2 ملک و 3000000 دلار پول نقد دارد 75 فیض الله زینلی کنتراتور جاده و ساختمان 308750 دلار نقد دارد 76 ملوک میشکانیان خانه دار سه قطعه زمین که یکی از آنها 714285 دلار ارزش دارد و کلاً 2463714 دلار سرمایه 77 عبدالرضا مختارمعصومی کلینیک در ایران یک قطعه زمین از شاه مخلوع گرفته و 391193 دلار 78 محمد الهی خوانساری رئیس چاپخانه 7 ملک 110127 دلار 3 1297 ملک و 3386844 دلار پول به نام خود و فرزندانش به گفته خودش 20000000 دلار پول و زمین و ملک در ایران و آمریکا و سوئیس دارد.

شرکت ایران شرق 79 عبدالله هاشمی 1919 سهمش درشرکت مذکور 3125 % است و کل سرمایه اش 1118500 دلار است.

حدود 250000 دلار در حال سرمایهگذاری است 80 میرزا محمد قمیشی صندوقدار در یک شرکت آمریکایی 1928 سهمش درشرکت مذکور 3125 % است

ص: 168

و کل سرمایه اش 1118500 دلار است.

حدود 250000 دلار در حال سرمایهگذاری است 81 فرنگیس قادری تفرشی شرکت قادران 1936 زمینهای زیادی متعلق به شرکت قادران و حدود 130571 دلار سرمایه و سالیانه 6857 دلار سود سرمایه 82 حسن اسماعیل حدادی گراور سازی 1942 ماهیانه 7450 دلار و کلاً 1416928 دلار سرمایه 83 پروانه در میناسیان حاجی آبادی کارخانه دار 1927 5 ملک٬ درآمد ماهیانه 9500000 و 1200000 دلار سرمایه 84 منوچهر دامغانی کارهای ساختمانی 13 1933 ملک که چندتایش اهدایی از شمس پهلوی بوده و دو تایش شریکی.

178571 دلار به نام خود و همسر و فرزندانش سرده ثابت داشته و قصد داشته 45000 دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند 85 محمدعلی علائی احمدآبادی سرمایه دار در کارهای کشاورزی و ساختمانی و تجارت حدود 200000 دلار در یک شرکت آمریکایی سهم دارند و حدود 244000 دلار سرمایه دارند و خانم ابوترابی زارچی حدود 40 تا 50 آپارتمان دارد که ماهانه مبلغ 11615 دلار اجاره آنها را می گیرد.

86 بهرام خرسندی باقرزاده شریک در دو شرکت آمریکایی 3882388 دلار (به گفته خودش 330000 دلار پول نقد دارد).

87 علی آذر پژوه تاجر و سهامدار شرکت قند اقلید 17 قطعه زنین (از 2000 متر تا 32000 متر) و 171428 دلار 88 ایرج نعیمی اکبر هتلدار 475166 دلار سرمایه یک هتل در آمریکا ماهانه 60000 دلار سرمایه 89 احمد آهنچی کارخانه دار چند قطعه زمین بزرگ که از بنیاد پهلوی منتقل شده است 42857 دلار نقد و ماهانه 668 دلار 90 ناصر جامعی بانک رهنی 11000000 دلار 91 آندرانیک باغدارسریانی شرکت نفت چند ملک و 1800000 دلار 92 صغری حسین نظری(مسعودی) بانک ملی ماهیانه 5542 دلار و 3 ملک و 501175 دلار 93 حسین کاویان شرکت نفت ماهیانه 949 دلار و 11 ملک دارد 94 هادی تربتی مقدم عضو اتاق بازرگانی صنایع و معادن عضو حزب رستاخیز حقوق وچند ملک به ارزش 4285714 دلار 95 موسی یاشار شرکت پارس 1126453 دلار 96 سید عزیزاله عرب زاده شرکت نفت ماهانه 855 دلار و 4 ملک که دوتایش به ارزش 457142 دلار و 814584 دلار سرمایه نقد.

ص: 169

آندرانیک باغدارسریانی شرکت نفت چند ملک و 126550000 ریال 98 شالم سعید بنونی دبیر سهم و 45000 دلار 99 امین آقا بهی راد پزشک 1933 حقوق 89500 دلار 100 اصغر محمد بیگی دبیر 1311 حقوق و 6 ملک 101 شکرالله بهنام شهربانی 85 ساله حقوق و 5 ملک و 5300000 ریال 102 بهروان شرکت سهامی حقوق و 4 ملک 100000 دلار 103 منصوربن کمن شرکت صادرات و واردات 1929 205000 دلار 104 علی محمد بوداغی وزارت نیرو 1918 105 محمد بغیری شرکت نفت حقوق و 306428 دلار 115000 دلار 106 جاوید کهن وزارت دادگستری 1922 107 عبدالعلی دبیریان شرکت ملی ذوب آهن 1910 حقوق و دو ملک و 4400000 ریال 108 افتخار السادات موحد بروجردی ماما حقوق ودو ملک و 4379379 ریال 109 غلامحسین دیرمینا وزارت راه 1309 حقوق (ازدو جا)و ملک 9900000 ریال 110 بهاالدین درخشانی وزارت بهداری 1934 حقوق و 3 ملک و 150000 دلار 111 مهدی دیباجی سازمان برنامه و بودجه ملک و 40000 دلار 112 ماکوی علی جلالی پور وزارت راه وترابری حقوق و 249000 دلار 113 ناصر جامعی بانک رهنی حقوق و 77000000 ریال 114 حسین ابراهیمی اصفهانی مقدم ملک و 31136 دلار 115 منوچهر افتخاری شرکت نفت 75000 دلار 116 همایون عنایتی کاشانی شرکت نفت 59000 دلار 117 فاطمه فرزین خو (غفاری) دبیر 1927 حقوق 60246779 ریال 118 مهدی فرازداغی (وزارت فرهنگ وهنر) حقوق و ملک 16040000 دلار 88000 دلار 119 کاظم گنجی (شرکت نفت) 1324 120 محمد حسین قدک شرکت نفت 1933 حقوق و 20000 دلار 121 امیر قلی قهرمانی وزارت کار و امور اجتماعی 1933 حقوق و 20000 دلار 122 خسرو قاراخانیان شرکت نفت 1921 سالیانه 67450 دلار و 481255 دلار 123 کاظم قوام بانک ملی 1931 حقوق و 5 ملک و 249486 دلار 124 یوسف بی غم غازانی راه آهن 1925 حقوق و 80000 دلار 125 هوسپ هاکوپیان بانک ایرانیان 40000 دلار 126 محمد حاجیان بهمنی بانک صادرات ملک و 259460 دلار 127 محمد حاجیان بانک صادرات ملک و 259460 دلار 128 صادق حاج میرصادقی دولت 40000 دلار سالیانه و 6 ملک و 50000 دلار 129 جهانگیر حلویاتی وزارت صنایع و معادن حقوق و خانه و 150000 دلار 130 خانم سیروارت هامبارسیون سرکیسیان بانک مرکزی دو ملک و 6115 دلار 131 محمد حسین حمیدی نوین وزارت امور اقتصادی و دارایی خانه و چند آپارتمان برای اجاره 132 قمر حاج محمدرضا معلم 133 منصور حقوقی وزارت دادگستری خانه و یک چک 20000 دلار

ص: 170

سیدصادق کمالی دانشجو شرکت نفت 1281 1955 حقوق و 75000 دلار 135 علی اکبر کریمیان شرکت نفت 1928 ماهیانه 2461 دلار و 2 ملک و 83928 دلار 136 رضا کریمیان شرکت نفت 1923 ماهیانه 3907 بهره ٬ پول نقدش 500 دلار 137 محمد علی کتابی شوشتری وزارت امور اقتصادی و دارایی 1927 ماهیانه 41800 دلار و ملک 48047 دلار 138 علی خواجه خلیلی شرکت نفت 54995 1928 ریال ماهیانه ٬ ملک شریکی و 30000 دلار به خارج 139 پلی یوس خاچی شرکت نفت 1928 ماهیانه 949 دلار و 11 ملک دارد 140 حسین کاویان شرکت نفت 2921 ماهیانه 949 دلار و 11 ملک دارد 5 ملک و 729400 دلار 141 اکبر خاتمی کارمند بانک کلی 1928 142 مرتضی خیام بانک ملی 1935 ملک و 1669 دلار 143 خسرو خازنی بیمه های اجتماعی 6 1944 ملک (بهای 6 تای آنها 80700 دلار) ماهیانه 1000 دلار 3 ملک و 86928 دلار 144 محمد تقی خراسانی بانک سپه 1932 145 ناصر حکیم معانی شرکت نفت 1925 حقوق 2 ٬ ملک و 24103 دلار 146 علی اصغرمانوسی شرکت نفت 1931 ملک و 100000 دلار 147 زهرا مهیاری وزارت پست و تلگراف خانه و ماهیانه 2325 دلار 148 دانیال ماخانی رادیو تلویزیون ملی 1945 ملک و 30000 دلار 149 عزیز مسعودی آزاد 501175 150 ابراهیم قراضی بهمنیر شرکت نفت حقوق ( 369 دلار) و 462755 دلار 151 محمد طاهر مهران شرکت نفت ماهیانه 3490 دلار و 153000 دلار 152 ایرج میرهاشمی سازمان آب ماهیانه 2514 دلار و 423627 دلار 153 ایوب میرزایی بوئینک حسابدار شرکت شکرپارس ماهیانه 3000 دلار و 57142 دلار 154 پدر مریم مومن دبیر 10 ملک وماهانه 16980 دلار 155 محمد تقی فکری بانک ملی 3750 دلار ماهانه و 100000 دلار 156 علی محمد مکی بهداری و بهزیستی ماهانه 11264 تومان و 120580 دلار 157 نقی منتخب بانک عمران ماهانه 1000 دلار و 222857 دلار 158 ضیاءاله موجدی پرفسور شیخی پلی تکنیک ماهانه 1100 دلار و 2 ملک و 413969 دلار 159 احمد مطهرنیا ماهانه 1432 دلار 160 سرور مطلق لوایی معلم دبستان ماهانه 368 دلار و ( 953115311 دلار پسرش) 161 شریک محسن موحدی بانک صادرات کلاً 119500 دلار نقد 162 هوشنگ عظیم زاده صدری مرکز فرهنگی وهنری تهران کلاً 151300 دلار 163 حسین مزینی 123155 دلار 164 طوسی نسل موسوی آموزش و پرورش حقوق و ملک

ص: 171

منوچهر مستقیمی ماهیانه 109920 دلار 2 ٬ ملک 166 نهضت جاوید آموزش و پرورش 125517 دلار 167 یپرم نبی زاده شرکت نفت ماهیانه 12000 دلار (آپارتمان و خانمشان 131428 دلار) 63291 دلار 168 احمد نخست آموزش وپرورش ملک و 4179 دلار 169 کاظم تک گمرکات 1937 حقوق و 3 ملک حقوق و 3 ملک 307430 دلار 170 مصطفی طالبی معاون شهردار خرمشهر 1327 171 انیس کلیم تناغو 1929 172 سید محمود توسلی وزارت کشاورزی (عضو مجلس شورا عضو حزب ایران نوین) حقوق و 2 ملک و 21428 دلار بنام همسرش 173 اسماعیل تیموریان قاضی و عضو کانون وکلا 1301 ماهیانه 1523523 دلار و دو ملک و 30338 دلار 174 آرام وتامارطوماسیان سازمان دامپروری نرس 1920 ملک و مجموعاً 93714 دلار 428434 دلار 175 آرمن طوماسیان بانک اعتبارات 1939 176 هادی تربتی مقدم عضو اتاق بازرگانی صنایع و معادن و عضو حزب رستاخیز حقوق و چند ملک به ارزش 4285714 دلار 177 محمد علی توحیدی وزارت کشاورزی و منابع طبیعی 178 هوشنگ وفی آموزش و پرورش 1312 حقوق و 9020 دلار 19685 دلار 179 محترم خانم وحدت دانشگاه تهران 1921 180 یوخان گوارگیس وزیرا بازنشسته 1909 181 حسن یحیایی بانک ملی حقوق و 3 ملک و 22000 دلار 182 جهانگیر ملیزاده وزارت اقتصاد و دارایی ماهیانه 101970 دلار و 100000 دلار 183 باریک اهایرابتیان آموزش و پرورش حقوق و 107857 دلار و به گفته خودش 3 میلیون ریال دارد 184 موسی یاشار شرکت پارس 1216453 دلار 185 سلیمان یونان پور شرکت نفت حقوق ماهیانه 668 دلار و 139156 دلار 186 فرزانه ذبیحی مقدم شرکت نفت حقوق و ملکی به مساحت 291 کلاً ماهانه 186 دلار 187 علی ذاکری فرودگاه مهرآباد حقوق 800 دلار و دو ملک و 8142 دلار 188 محمد کاظم زرافشار پست و تلگراف حقوق و اجاره 12257 دلار و دو ملک و 48684 دلار 189 منوچهر زرکوب شرکت کوماکیدام ٬ وزارت دارایی حقوق 443 دلار و 3 ملک و 175714 دلار سپرده ثابت 190 کریم ضرغامی وکیل دادگستری ماهانه 1000 دلار و 6 ملک

ص: 172

سرکیس زومالان سازمان انرژی اتمی ایران ماهیانه حقوق 131 دلار 192 حسین آبنوسی آموزش و پرورش به گفته خودش 913304 دلار و 25276 دلار 193 محمد باقر افضل شرکت نفت حقوق سالیانه 25305305 دلار و 117038 دلار 194 خانم رفیقه آقامحمد بیمارستان تاج پهلوی ماهانه 2857 دلار ٬ یک خانه ٬ 59488 دلار 195 اسغیک الیاسیان هتل کنتینانتال مغازه در آمریکا و 31000 دلار 196 هوشنگ امینی شرکت نفت 120480 197 منیرامیرکاشانی رادیو تلویزیون حقوق 714 دلار و آپارتمان و 105714 دلار 198 منوچهرامین صادقیه دانشگاه تبریز ماهانه 2500 تا 3000 دلار 199 دکتر رضا امینی دکتر بهداری و بهزیستی ماهانه مجموعاً 2472 دلار و ملک و 600000 دلار 200 پروین آموزگار شهیدی وزارت صنایع و معادن ماهانه 10154 دلار و 200285 دلار و یک باب خانه 201 سیدعزیزاله عربزاده شرکت نفت ماهانه 855 دلارو 4 ملک یکی 25000000 ریال و دیگری 7000000 ریال و 814584 دلار سرمیله نقد.

202 عزیز ارجمندی سیسیان بهداری و بهزیستی ماهانه 796 دلار و یک زمین و زمین کشاورزی 24000 دلار و یک خانه 186000 دلار وی ک آپارتمان و 5000 دلار پول نقد 215000 دلار 203 هلن آناتوش شیرآباد شرکت نفت حقوق و 400000 دلار 204 خدیجه آذرجوی اصلی نام همسر ٬ حسین مدنی بانک مرکزی وزارت دادگستری کلاً ماهانه 354 دلار و 3 ملک دلار و 41428 205 سلیمان شومر امور کشاورزی ارتش 100 هکتار زمین و 400000 دلار سرمایهگذاری 206 علی سهرابی انارکی رییس حسابداری شرکت سیماره کارمند دولت 23062 دلار 207 محمود سوداگران شرکت کشتیرانی بین المللی نفت ایران 208 باقر میرطباطبایی شرکت پهله حقوق 21000 و 350 دلار سرمایه 209 سیدهادی طباطبایی پور دادگستری ماهانه 3600 دلار 210 بهروز هومن طبیب زاده بنیاد پهلوی و شرکت طبیب 50 % سهم شرکت طبیب و 45000 دلار 211 مسعود تفضلی شرکت نفت حقوق شرکت نفت 25000 دلار سالانه و 42859 دلار و ساختمان سه طبقه به نام زنش 212 هوشنگ طاهرپور رادیو و تلویزیون 84000 دلار وام رهنی گرفته 2900

ص: 173

همایک آمنجیان جواهر فروش 157420 دلار سالیانه 24000 دلار اجاره مغازه می دهد.

214 جلیل احمدیان کارخانه قالیباقی و قالی فروشی 898392 دلار سرمایه و از دوخانه مجموعاً 4400 دلار اجاره می گیرد.

215 ایرج نعیمی اکبر هتل دار 475166 دلار سرمایه ٬ یک هتل آمریکا و ماهانه 60000 دلار 216 احمد آهنچی کارخانه دار بافندگی چند قطعه زمین بزرگ که از بنیاد پهلوی منتقل شده است 42857 دلار پول نقد و ماهانه 668 دلار 217 یعقوب اهدوت تاجر مبادلاتی باشرکتهای آمریکایی داشته مبلغ نامعلوم 218 محمدمهدی ابریشم چی صادرات و واردات پلاستیک 115000 دلار و 2500 سهم از شرکت ابریشم 219 لئون اکوبیانتر شرکت حمل و نقل و شرکت سی لاین ترانس 324671 سرمایه 220 محمود افشار حسینی رستوران و کتاب فروشی 40000 دلار 221 خلیل بنیاد معمار و کارخانه دار 7 1925 ملک به نام خود و همسر و فرزندانش٬ ماهانه 600 دلار درآمد ٬ خانم وسهدخترش 228571 دلار سپردهثابتداشته اند وسنگبری بنیاد درشیراز 222 مدن لال بهین شرکت تجارتی هریوم 100000 1928 دلار سرمایهگذاری در آمریکا و 104857 دلار به نام خود و همسرش سپرده ثابت و 500000 روپیه هند سپرده ثابت.

223 محمد علی علائی احمدآبادی سرمایهگذاری در کارهای کشاورزی و ساختمانی و تجارتی حدود 20000 دلار در شرکت آمریکایی سهم است و خود و همسرش 244000 دلار سرمایه و پس انداز دارند.

224 نام همسرش سکینه ابوترابی زارچی در شرکتها و حسابهای بانکی بالا با شوهرش شریک است. حدود 40 تا 50 آپارتمان دارد که به اجاره داده است و ماهانه مبلغ 11615 دلار اجاره آنها را می گیرد.

225 یوسف بخشاینده سهامدار شرکت پیکان (کالیفرنیا) 160000 دلار 8000 ٬ سهم از رستوران فونیکس 3500 سهم از شرکت پیکان 226 صلاح الدین بختیاری شرکت سهامی خاص صنایع مرغداری ایران و آلمان 491221 دلار (به گفته خودش یک سرمایه اش 350000 دلار است) 227 محمد علی بهرامی تعمیر و مکانیکی اتومبیل یک مکانیکی اتومبیل در آمریکا ٬ 123400 دلار 228 فرهاد بخشنده سهامدار شرکت پیکان کالیفرنیا یک قهوه فروشی در لس آنجلس٬ 92000 دلار و 4000 سهم از شرکت پیکان و 4000 سهم از رستوران فونیکس

ص: 174

بهرام خرسندی باقرزاده شریک در دو شرکت آمریکایی 3882388 دلار (خودش می گوید 330000 دلار پول نقد دارد) 230 علی آذر پژوه تاجر و سهامدار شرکت قند اقلید 171428 دلار و 17 قطعه زمین (از 2000 تا 3200 متر) 231 فرهنگ اسدی تبار تاجر و سرمایه دار مغازه ای خریده اند با شرکت نیکروش به قیمت 123650 و کلاً 92820 دلار سرمایه 232 غلامرضا آزادمنش داروخانه سعادت (مشهد) 233 مائیس آرتونیانس کافه تریا و رستوران در آمریکا کلاً 700015600 دلار سهامدار شرکت فرانک نایدا 234 داود عمادی سهامدار و رییس شرکت 14571 دلار در یک شرکت آمریکایی شریک است.

235 محمد علی آبادی خشکشویی در آمریکا 169594 دلار سرمایه 31 % است / 236 میرزا حسین قمیشی صندوقدار در یک شرکت آمریکایی 1928 سهم او در شرکت مذکور 5 و کل سرمایه اش 1118500 دلار است.

حدود 250000 دلار در حال سرمایهگذاری است.

237 آرمین قافاقیان خرید و توسعه و کار %50 شرکتی در آمریکا و 90000 دلار سرمایه 238 هوگاس گارپت معاملات تخت طاووس محل کارش مال خودش بوده و 131252 دلار سرمایه 239 فرنگیس قادری تفرشی شرکت قادران زمینهای زیادی متعلق به شرکت قادران و حدود 1130571 دلار سالیانه 6857 دلار سود سرمایه 461 دلار سرمایهگذاری /667 240 مهدی فارسیان شرکت شیشه سازی 1927 67 دلار / 241 عبدالغفور فربد صاحب آزمایشگاه ابن سینا 1931 ملک و 501 242 عبدالرحیم فروتن تاجر بازرگان 1901 ملی در بخش 2 تهران و در ملک خیابان میرعمادسهم دارد و مجموعاً 275000 دلار سرمایه 243 حسن اسماعیل حدادی گراور سازی ماهیانه 7450 دلار و 1416928 دلار 75000 دلار سرمایه در آمریکا 244 خسرو الیاسی تاجر 1944 245 احمد الهی خوانساری معاون خانه چاپ 6 ملک به نام خود و فرزندان و 5 ملک و درآمد ماهانه 500000 ریال و 1200000 دلار سرمایه 246 پروانه در میناسیان حاجی آبادی کارخانه دار 247 وارژان داویدیان شرکت 134000 دلار سرمایه 248 محمد تقی داورفرا طلا فروشی 1925 یک خانه و یک مغازه 249 منوچهر دامغانی کارهای ساختمانی 13 1933 ملک که چند تایش اهدایی از شمس پهلوی بوده و دوتایش شریکی 178571 دلار بنام خود و همسر و فرزندش سپرده ثابت 250 سیروس بل کهن تاجر 6 1942 ملک (دو تایش اشتراکی) و

ص: 175

426035 دلار و 5000 دلار ماهانه 251 ساموئل بنیادی نمایشگاه مبل ساموئل 1315 خانه و کارخانه و نمایشگاه مبل ٬ زمین ٬ دو خانه آپارتمانی اشتراکی ٬ 207000 دلار در آمریکا 252 فیض اله زینلی کنتراتور جاده و ساختمان 3085750 دلار 253 هوشنگ زیبایی شرکت ساختمانی و مهندسین مشاور ( 50769 دلار) 3553860 ریال 254 خسرو ذره بین ایرانی رییس تولیدات خوشخواب 2 ملک و 293540 دلار 255 روح اله یوسفیان بوتیک دار مغازه دو طبقه و یک آپارتمان در بخش 11 تهران 256 ثریا اسماعیل یازاریانی تبریز تاجر 1000000 دلار 257 آلفرد دیگومیانس در شرکتهای مختلف کارکرده 85260 دلار 258 فرج اله احدیان صاحب داروخانه در خیابان محمدرضاشاه (مخلوع) 830100 دلار 259 موسی کلیمی یادگار فروشنده ضبط و رادیوگرام 4 قطعه زمین که یکی از آنها شامل یک ساختمان و سه باب مغازه است.

260 نجیبه وکیلی بوتیک 112100 دلار 261 ویکتور مارتیروس مارتین فوق لیسانس مهندسی از آمریکا بین 146600 و 546600 دلار 262 مجید وجدانی مدیر فنی شرکت آتمسفر یک آپارتمان و 17857 دلار سهم شرکت 263 سیاوش وخشرپور صاحب یک شرکت تولید وسایل چوبی در آمریکا 92000 دلار سرمایه در شرکت 264 امیر هوشنگ ترابی تهرانچی صاحب یک شرکت ساختمانی چند ملک به ارزش یک میلیون دلار و 154877 دلار 265 علی بلاتی ترکمن صاحب شرکت تعمیر اتومبیل در آمریکا 40000 دلار سرمایهگذاری 266 ناصر حمزوی تهرانی کارخانه دار (تولید کننده) (به گفته خود پولش نقدش 100000 دلار) 100000 دلار سرمایه در شرکت 267 احمد طالع مهندس آزاد بوده دو قطه ملک در قیطریه و زمینهای زیادی در کرج و 205500 دلار 268 بهبود ظهوری مشاور مسافرتی با همسرش در آمریکا یک آژانس مسافرتی دارند و 91263 دلار 269 احمد طاهرآبادی بازرگان و عمده فروش خانه و دوزمین و 514285 دلار 270 جاوید طاهری شبستری کارخانه دار یک پیکاه دولوکس و 32836 دلار 271 سرودی شیطانه (مقدم) دکتر 730000 دلار 272 محمد حسین صلح جو پارچه فروش 217700 دلار 273 نسیم نعیبی زار جواهر فروش 4 تا جواهرفروشی در تهران و یک مغازه در آمریکا ٬ یک خانه به دانگ از 6 دانگ دو مغازه دو طبقه 274 منوچهر نسترین(داودکلیمی) فروشنده کتاب کتاب فروشی نسترین 5000 ٬ حواله ارزی 190346 ٬ دلار 275 حسینعلی نواب سرمایه دار و تاجر 250000 دلار 276 جمشید احتشام رضوی نقاش زاده بساز و بفروش یک خشکشویی در لس آنجلس و

ص: 176

55000 دلار 277 الکساندر فرد نعلبندیان مکانیک اتومبیل یک مکانیکی در آمریکا 278 هراند ابراهیمیان مکانیک اتومبیل یک تعمیرگاه اتومبیل در آمریکا 279 شاهپور موثقی کشاورزی فئودال سهم در شرکت و 114285 دلار 280 محمد مظفریان در یک جواهر فروشی شریک بوده 152955 دلار 281 حسین متقیان تاجر ٬ بازرگان یک خانه در آمریکا 43000 ٬ دلار و شرکت تجارتی در آمریکا 282 مجید مرتضایی فرد جاده ساز(سرمایه دار) 470000 دلار 283 وجیه اله محبی معمار بازنشسته کلاً با همسرش حدود 579714 دلار سرمایه 284 ملوک میشکانیان خانه دار دو قطعه زمین ٬ یک زمین به ارزش 714285 دلار و کلاً 2463714 دلار 285 ایرج مدحت صادر و وارد کننده لوازم برقی و الکترنیکی 57/3/ دو قطعه زمین که در تاریخ 6 357/142 دلار ارزش داشت. قسمتی از سهام شرکت 286 هایقاس ردونی ماطاووسیان تعمیرکار ژنراتورها و لوازم برقی در شرکتهای مختلفی در آمریکا سهیم است که سهمش معلوم نیست.

287 الکساندر جورج متسیان ناظر ٬ معمار و کنتراتور ساختمان 100316 دلار 288 مهدی خازنی راد تاجر 4 ملک و مقدار زیادی کالای وارداتی که گمرکشان 67857 دلار شده 289 ژاک یونسیان خرازی هتل امپریال و شرکت نیک روش 90000 دلار 290 سیامک خواجه ئیان شغل آزاد 36500 دلار برایش فرستاده شده و خودش 40000 دلار سرمایهگذاری 291 محمد باقر کراچی کارخانه دار حدود 312000 دلار سرمایه و ماهیانه 5500 دلار درآمد 292 فرخ کاشانیان شرکت بیمه 700000 دلار سرمایه 293 کمال کمونه (سید محمدحسن آل کمونه) سرمایه دار 2 ملک و سالیانه 100000 دلار 347 دلار / سرمایه و 013 294 هوشنگ کمالی شرکت ساختمانی رستوران در آمریکا ٬ سهیم در شرکت ساختمانی و 150000 دلار 295 حسن ایلخانی جواهراتی گالو 60000 دلار 296 حسن جعفرزاد سهامدار و مدیر دوکمپانی 3 ملک و 209548 دلار 297 محمد علی همایون پور شرکت ساختمانی 50000 دلار 298 یقیش هایراپتیان فروشگاه لوازم یدکی فروشی در آمریکا یک کارواش خریده 299 گریگور ماشازرهارطونیان کار ساختمانی شرکتی در آمریکا دارد که صددرصد مال خودش است و حدود 50000 دلار در آن سرمایهگذاری کرده است.

300 حیدر علی کاید چهارمحال شرکت ساختمانی شرکت ساختمانی در آمریکا صددرصد مال خودش است.

51 دلار در آمریکا / 301 جعفر معلم زاده حقیقی خشکشویی در مشهد 335 302 فیروز گوهری تجارت آزاد 92857 دلار 303 هرمز قبادی تجارت آزاد بنا به اظهار بانکی بازرگانی

ص: 177

احمد اعظمی دکتر جراح در ارتش 000 ساختمان که از یکی 1000 دلار اجاره می گیرد.

200 دلار پول و یک قطعه / 305 عبدالله آرین افسر بازنشسته 000 زمین و 1200 دلار حقوق 306 پرویز بنان افسر بازنشسته یک آپارتمان (به گفته خودش 330/000 دلار پول نقد) و ماهیانه 2589 دلار 307 میرفتاح عدنانی فرقانی سرهنگ 6 ملک به نام خود و همسر و فرزندانش و 1068 دلار ماهانه 308 غلامحسین حاجی وزیری سرهنگ بازنشسته 85714 دلار و ماهانه 876 دلار حقوق 309 ناصرالسادات جنت پور بازنشسته نیروی هوایی ملکی در تهران وحقوق ماهیانه 750 دلار 310 نصرت الله جوادی سرهنگ بازنشسته ژاندارمری 118639 دلار و ماهیانه 798 دلار حقوق 190 دلار پول / 311 عباس کمالی زنوزی افسر محافظت شرکت نفت به گفته خودش 000 با خود خارج می کند و ماهانه 1396 دلار درآمد (باحقوق) 312 خانم ضیاءالملوک کهیاری ملکی در شمیران 313 غلامعلی کهیاری خانه ای در آمریکا وملکی در تهران و 23000 دلار بنام فرزندانش و ماهیانه حدود 7150 دلار درآمد 314 محمد حسن خشایار ژنرال بازنشسته ارتش 50000 دلار در آمریکا سرمایهگذاری کرده و کلاً بین 60000 تا 70000 دلار به آمریکا برده است.

315 منوچهر میرمطهری سرهنگ بازنشسته ارتش کلاً 562947 دلار و ماهانه 500 دلار 316 غلامرضا متقی افسر بازنشسته نیروی دریایی 227990 دلار و 1528 دلار ماهیانه 317 نادر میرزایی سرهنگ و خلبان 2 ملک و 3000000 دلار پول نقد 318 محمد علی میرغفوری سرلشگر بازنشسته شهربانی ماهانه 1524 دلار 319 ایرج شعاع آذر سرخلبان مشروب فروشی 127379 دلار 320 داریوش طهماسبی قره شیران سرگرد توپخانه 3 ملک 27621 دلار ٬ یک ماشین 321 ابوالفضل طوماریان سرهنگ یک ملک و 768 دلار 322 محمد توتونچی سرهنگ 323 عزیزالله یوسفی دکتر 4 ملک و 1264 دلار ماهانه و 75980 دلار 324 عنایت الله ذره پرور سرگرد 114285 دلار سرمایه 2 ٬ ملک٬ سرمایهگذاری و حقوق 325 حسن زکی زاده سرهنگ زمین و خانه به ارزش 242857 دلار و 914 دلار حقوق.

ص: 178

326- محمدمهدی دریهمسرش، 202000 دلار سرمایه

ص: 179

مقدمه مزدوران و کسانی که سالها هستی این ملت را چپاول کردند، بعد از سقوط رژیم دست نشانده محمد رضا خانی، آمریکا سعی در خروج ارز از ایران داشته اند.

جناب سعید شهابی پور صاحب دارالترجمه و اخذ پذیرش «شهاب» از این طایفه است و پرونده وی در لانه جاسوسی نشان می دهد که سعی داشته با وجودی که تحت تعقیب دادگاه بوده است از طریق مزدوران آمریکایی اموال غارت شده این ملت را از مملکت خارج کند.

اسناد، نشان دهنده مشخصات او، آدرس بعضی دوستان او، اعلامیه جلب او به دادگاه و تقاضای او از دادگاه شمیران برای تعویق محاکمه و تماس او با مزدوران آمریکایی برای پیدا کردن شکل خروج ارز می باشد. به امید روزی که ریشه چپاولگران و غارتگران در این مملکت سوزانده شده و از بیخ و بن کنده شود. انشاءاللّه.

شرحی درباره آمدن یک ایرانی

30 اکتبر 79 (8 آبان 1358) شرحی درباره آمدن یک ایرانی در روز یکشنبه 28 اکتبر 79 من در قسمت کنسولگری مشغول کار بودم.

من پشت پنجره صدور ویزا بودم و موقعی که یک مرد ایرانی حدود 30 ساله نزدیک پنجره آمد و شروع به صحبت کردن با من کرد. او شغلش را و شماره تلفنش را به من داد که اسمش در آن نوشته شده بود.

نامش شهابی بود. من به او گفتم فعلاً مشغول کار هستم اما به او گفتم که ساعت 5/3 بعد از خاتمه کار با او تماس خواهم گرفت. من کارم را در ساعت 15/3 تمام کردم و به آپارتمان خود رفتم که به او زنگ بزنم.

سکرترش جواب داد. من سؤال از آقای شهابی کردم او گوشی را برداشت و از من خواست تا با پسر عمو، پسردایی، عمه زاده یا خاله زاده اش آقای ... صحبت کنم زیرا انگلیسی او به اندازه کافی خوب نبود.

آقای ... پشت خط آمد و ما برای ساعت 12 روز 29 اکتبر وعده نهار گذاشتیم. او گفت که او مرا در درب موتور پول در خیابان تخت جمشید سوار ماشین خواهد کرد. روز دوشنبه صبح من به او تلفن کردم تا ملاقات را لغو کنم زیرا من کار داشتم و قرار برای دوشنبه شب گذاشتیم.

در ساعت 45/11 بعد از ظهر او مرا سوار کرد، از در موتور پول با ماشین بیوک قرمزش (؟174) با سقف پلاستیک سفید.

برادرش، شهابی، رانندگی می کرد و من و ریموند صندلی عقب نشستیم، سپس ما به هتل هما رفتیم (قبلاً شرایتون) نام داشت و به زیرزمین، رستوران قهوه رفتیم. در خلال این مدت ما مشغول مباحثه بیخود بودیم. بعد از حدود 10 دقیقه از رستوران قهوه و پس از اینکه ما دستور چیزی برای خوردن و نوشیدن، دادیم، او بحث را به کاری که داشت کشاند. او گفت که می خواهد پول از ایران به آمریکا انتقال دهد، بیشتر به لوس آنجلس و کالیفرنیا. او از من پرسید که اگر من دوست داشتم که مبلغ زیادی پول به دست آورم. او توضیح داد که تنها کاری که من باید انجام دهم دادن ویزا به پاسپورتی است که به من خواهد داد، البته تمام اینها در شب انجام خواهد شد. من توضیح دادم که من نمی توانم این را انجام دهم زیرا در پایان وقت اداری همه چیز قفل خواهد شد. او سپس گفت ممکن است در روزی بتوانم کلید با مهر را گرفته و توسط ماشین کپی بگیرم و شب داخل شود که کار را انجام دهم. او گفت که برای هر ویزا 1000 دلار به ما دو نفر خواهد

ص: 180

داد. او گفت اگر من نتوانم این کار را انجام دهم بعضی از معاونین کنسول را در جریان بگذارد، او گفت ( ) یا کسی دیگر ریچارد کوئین. او محل زندگی آقای کوئین را می داند. او از من خواست در این باره فکر کنم و به او تلفن کنم؛ اگر مایل باشم به او کمک کنم. همچنین او به من نشان داد که پول دارد که به صورت سه دفترچه چک بود از ایالات متحده و همچنین بیشتر از 150000 ریال پول نقد در جیبش.

او از محل کارش در خیابان پهلوی گذشت و همچنین گفت که او یک ماشین دیگری برای کارش دارد یک شورلت 73. او گفت اگر من به وسیله نقلیه احتیاج داشتم، فقط به او زنگ بزنم. من ساعت 2 بامداد 30 اکتبر به سفارت برگشتم. از آن موقع من از او خبری ندارم و با او تماس نگرفته ام؛ من این حادثه را به درجه دار مسئول کارمند امنیت منطقه ای صبح سه شنبه گزارش کردم.کوین - هرمنینگ

شبکه بین المللی جعل پول

جعل، دزدی و تقلب برکل شئونات جامعه های بیمار جهان حاکم است؛ بر سیاست، فرهنگ، اقتصاد و ...

در این میان شاه دزد کیست؟ آمریکا، غول قداره بند میان تهی.

به هر کشوری پا گذاشته شود، نقش دلار به عنوان سمبل وابستگی اقتصادی و مکنده شریانهای پولی آن کشور چنان واضح است که جنایات ماشین جنگی آمریکا و قتل عام های دسته جمعی آن ...

دلار به هر کجا که پا بگذارد فساد است و تباهی. زجرکشیدگان تاریخ در تاریک ترین مکانها و سخت ترین شرایط زندگی می کنند و جاعلان دلارها و ریالها و مارک ها بی هیچ رنجی و بی هیچ زجری به یمن شبکه های قدرتمند «جعل»، «رشوه» و «فساد» و «جنایت» و رهبری سازمانهای کثیف و «مافیا» و «موساد» و «انتلیجنت سرویس» و ... در کاخها و قصرهایی زندگی می کنند که شمشیر «علی وار» می باید آن را از بن ویران سازد.

اسنادی که خواهد آمد نشان دهنده شبکه بین المللی جعل پول است که در ایران بشدت فعالیت داشته و لانه جاسوسی آمریکا علیرغم اطلاعات وسیع در مورد این شبکه و ارتباط با عوامل آن، دولت ایران را در جریان این شبکه قرار نداده است. شبکه ای که وجودش و کارش تخریب اقتصاد پولی این ملت زجر دیده بوده است. این سند اعلام جرمی است بر علیه غول جهانخوار آمریکا، غولی که ستونهای نگهدارنده اش شقاوت و جنایت و خیانت و دزدی و جعل و فریب و کشتار و توطئه و کودتا ... می باشد.

به امید آن روز که فریاد و خروش و رزم مستضعفان و مسلمانان جهان آمریکا را آن چنان درهم پیچد که نه از «تاج» نشان ماند نه از «تاج نشان».

اطلاعاتی درباره شبکه پولهای تقلبی

ص: 181

شماره سند 10367 از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ 25 سپتامبر 79 (3 مهر 1358) به: وزیر امور خارجه واشنگتن - فوری موضوع: اطلاعاتی درباره شبکه پولهای تقلبی 1- متن تماما محرمانه 2- در 20 سپتامبر 1979، رسول کاظمیان با دفتر امنیتی تماس گرفته و اظهار می دارد که او اطلاعاتی درباره یک باند بین المللی که دلارهای تقلبی چاپ می کنند، دارد.

کاظمیان که در دو مورد با او مصاحبه شده اطلاعات زیر را درست به همان روشنی که در لیست دلارهای تقلبی وجود دارد، در اختیار ما قرار داد.

3- بر طبق اظهارات منبع، یک سازمان بین المللی وجود دارد که دلار و مارک آلمان تقلبی را به طور قاچاق برای فروش وارد ایران و سایر کشورهای خاورمیانه می کند.

کاغذ این اسکناسها در پاریس تهیه و اسکناسها در استانبول چاپ می شود. منبع ترتیبی داده یک نمونه از دلارهای تقلبی را برای اداره امنیت منطقه ای به دست آورد.

اسکناسهایی که او تهیه کرده قسمتی از یک محموله نیم میلیون دلاری است که در طول هفته 10 سپتامبر به طور قاچاق به تهران رسیده است.

محموله دوم که حدود یک میلیون دلار می شود احتمالاً در هفته اول اکتبر به تهران خواهد رسید. بر طبق اظهارات منبع اسکناسهای سری اول، بر روی کاغذ خوبی چاپ نشده و درست بریده نشده. تصور می شود که محموله دوم در کاغذ بهتری چاپ شده باشد. منبع اضافه کرد که در وارد کردن اسکناسها عجله دارند زیرا هنگام بازگشت حجاج است.

4- منبع بیان کرد که با باند قاچاقچیان از طریق دو مرد ترک (اهل ترکیه) که به طور غیر قانونی در ایران ساکن هستند، تماس گرفته است. اولی که فقط نام کوچکش را می دانیم (شافکی) نام دارد و 33 تا 35 ساله به نظر می رسد. نفر دوم نیز فقط با اسم کوچک (هولیس) مشخص شده و 28 تا 30 ساله به نظر می رسد.

5- منبع اظهار می دارد که اولین تماسش با شافکی تقریبا سه سال پیش در ضمن خرید اتومبیل اتفاق افتاد.

منبع که ترکی صحبت می کند، از طریق یک دوست معرفی شده و او به شافکی در خرید اتومبیل کمک کرده است. منبع ادامه می دهد که او به شافکی برای خرید یک اتومبیل برای او پول داده ولی شافکی بعد از آن دیگر ناپدید شده. تقریبا 25 روز قبل منبع شنیده که شافکی به تهران برگشته و بالاخره می تواند با او ملاقات کند. انگیزه منبع برای تماس با او پس گرفتن پولش بود. در این تماس شافکی به منبع، پیشنهاد وارد شدن در توزیع دلارهای تقلبی را می کند.

منبع اظهار می دارد که او مورد اعتماد شافکی قرار گرفته است. زیرا او شافکی را به عنوان دزد تحویل پلیس نداده است. منبع این گونه فهمیده است که این دو مرد برای شخص دیگری که در ترکیه است کار می کنند. همچنین آنها شخصا پولها را وارد ایران نکرده اند، بلکه اشخاص دیگری در قاچاق پولها دست داشته اند و معتقد است که بیشتر پولها به وسیله کامیون حمل شده. شافکی و هولیس هر دو سعی خود را کردند تا منبع را به فروش اسکناسها راضی کنند و نیز منبع اظهار داشت که آنها از وجود جوانان خارجی برای خارج کردن پول استفاده می کردند. (توضیح: هم اکنون بازار مناسبی برای پولهای تقلبی در ایران

ص: 182

وجود دارد زیرا بسیاری از ایرانیان از خارج کردن پولهایشان از کشور مأیوس شده اند) 6- منبع ادعا می کند که هنوز به داخل شدن در این شبکه موافقت نکرده اما مایل است در صورت موافقت اداره، اگر نفعی از نظر اطلاعاتی داشته باشد، وارد شود.

منبع می گوید که بدین ترتیب او اطلاعات دقیقی در مورد هویت تهیه کنندگان اسکناسها در فرانسه و ترکیه به دست خواهد آورد.

منبع منتظر کسب تکلیف از شما در مورد وارد شدن در این شبکه است. اداره امنیت منطقه ای توصیه کرد که او باید منتظر دستورات بعدی باشد.

7- در 25 سپتامبر منبع با اداره امنیت منطقه ای تماس گرفت. به او گفته شد که شافکی و دو مرد ناشناس دیگر در تاریخ 29 سپتامبر تهران را با اتوبوس به مقصد آلمان ترک خواهند کرد.

8- اسکناسهای مشکوک به مرکز ارزیابی اداره امنیتی فرستاده شده و مورد آزمایش قرار گرفت امیدوارم از نتایج آزمایش راضی باشیم.

9- این اطلاعات برای ارزیابی سرویس مخفی آمریکا تهیه شده. سرویس مخفی آمریکا در پاریس احتمالاً کاوشهای ارزشمندی در مورد سفر اشخاص مربوطه به آلمان (که در بالا ذکر شد) خواهد کرد.

10- برای سرویس مخفی آمریکا: از سرویس مخفی آمریکا بخواهید هر نوع عملیات و یا اطلاعاتی را از این اداره لازم دارد، توصیه کند.

11- از اداره امنیت: در مورد اینکه به وسیله چه کسی این اداره اطلاعات را دنبال خواهد کرد، راهنمایی بخواهید.

لینگن

ص: 183

شماره سند 552814 از: سفارت آمریکا در پاریسمحرمانه - 12 اکتبر 1979 مطابق با 20 مهر 58 به: سفارت آمریکا در تهرانموضوع: واسطه ناشناس - استانبول 1- تمام متن است.

2- فرد مورد نظر رسول کاظمیان در سرویس مخفی آمریکا در پاریس پرونده قبلی ندارد. لکن نمونه جعلی اسکناس 50 دلاری و 100 دلاری که در تلکس شما تعریف شده است در پرونده تحت اعداد مشخصه ضبط شده که اول بار در دمشق در جولای 1977 کشف گردیده است.

3- از آن زمان تاکنون اسکناسهایی از این نوع در خاورمیانه خیلی زیاد شده اند.

4- در مارس 1978 یک کارگاه که گفته می شد گروه مادری (هسته مرکزی) دلارها و فرانک سویس را چاپ می کرده است در منطقه آسکودار) استانبول کشف گردیده و مسئول چاپ یعنی آیپک) دستگیر شده است و یازده فرد دیگر را به عنوان همکار در عملیات معرفی کرده است. همچنین یک دستگاه چاپ نگاتیو، صفحه چاپ، 1600 اسکناس جعلی 100 دلاری آمریکا و مقدار نامعینی پول قبرسی() به دست آمده است.

5- در موقع بازجویی آیپک به چاپ پولهای جعلی اعتراف کرده و گفته که یک میلیون دلار آمریکایی به سوریه فرستاده شده است که از آنجا در تمام دنیا پخش خواهد شد.

6- مشخص نیست که آیا تمام نگاتیوها و صفحه ها گرفته شده اند یا نه. احتمال می رود که یک عملیات چاپ هنوز به کار خود مشغول باشد، ولی اسکناسهایی که کاظمیان به آنان اشاره کرده شاید باقیمانده های محسوب نشده یک میلیون دلاری باشد که آیپک گزارش داده است.

7- سرویس مخفی آمریکا در پاریس می خواهد با کاظمیان ملاقات کند، ولی ملاقات بهتر است در ترکیه باشد. محل، وقت و زمان مشخص را می توان توسط دفتر شما (تهران) با توافق بین کاظمیان و سرویس مخفی آمریکا در پاریس تعیین کرد.

8- در مورد قاطی شدن کاظمیان در عملیات جعل پول، سرویس مخفی آمریکا در پاریس توصیه می کند که او خودش را در اعمال غیر قانونی قاطی نکند.چنانچه او توسط مقامات محلی دستگیر شود سرویس مخفی آمریکا نمی تواند کمک بکند.

9- اگر لازم باشد سرویس مخفی آمریکا مخارج رفت و آمد کاظمیان را برای یک ملاقات خارج از ایران تأمین خواهد کرد.

10- در ملاقات، کاظمیان باید اطلاعات تحقیقاتی در مورد تمام مسایل و افراد اصلی در اختیار ما بگذارد و همچنین نمونه هایی از اسکناسهای جعلی هر چه بیشتر همراه داشته باشد.

11- سیاست پاداش سرویس مخفی آمریکا برای اطلاعات کاملاً به نتایج تحقیقات بستگی دارد. این تصمیم بعد از هر دستگیری و یا کشف اسکناسهای جعلی اتخاذ خواهد شد.

12- خواهشمندیم با کاظمیان با اطلاعاتی که داده شد ملاقات کنید و سرویس مخفی آمریکا در پاریس را از تصمیمات او برای ملاقات با مأمور ما مطلع سازید.

13- از همکاری شما در این زمینه متشکریم.هارتمن

خروج ارز به شکل غیر قانونی از ایران توسط وابسته دفاعی آمریکا

ص: 184

مقدمه: خروج ارز به شکل غیر قانونی از ایران توسط وابسته دفاعی آمریکا سران مزدور ارتش محمدرضا خان همه مهره های آمریکا بوده اند... عده ای از آنها به عدم فرستاده شدند، عده ای فرار کردند ... و آنها که فرار کرده اند تحت حمایت اربابشان آمریکا ...

یکی از این غلامان حلقه به گوش آمریکاییان، وابسته دریایی ایران در آمریکا، سیروس بهارمست می باشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم محمدرضا خانی آمریکا، سیروس بهارمست در آمریکا می ماند و در تلاش پناهندگی سیاسی ... اگر از آمریکا پناهندگی سیاسی نخواهد از که بخواهد، مگر نه آنکه نوکر بزرگشان محمدرضا نیز به آمریکا رو آورد. سیروس بهارمست ضمن ترتیب پناهندگی و درخواست پناهنده شدن دائمی در آمریکا از طریق سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا و توسط آقای کلنل شیفر، وابسته دفاعی آمریکا در ایران سعی به خروج ارز به شکل غیر قانونی از ایران می نماید.

شیفر، این وابسته دفاعی و به تعبیری جاسوس و مزدور آمریکایی در تدارک انتقال اموال باقیمانده جناب سیروس بهارمست از ایران می شود. اسناد به خوبی نشان دهنده این امر است.

به امید رسوایی هر چه بیشتر آمریکا در صحنه بین المللی.

همردیفان شما در واشنگتن فقط به کارمند کنترل تحویل دهید

شماره سند 2746 از: اداره جاسوسی دفاعی واشنگتن (D.C) - سرلشگر آتکینسن به: دفتر نظامی آمریکا - ایرانسرّی - 27 مارس 1979 - 7 فروردین 1358 موضوع: همردیفان شما در واشنگتن فقط به کارمند کنترل تحویل دهید 1- همان طوری که ممکن است شما انتظار داشته باشید ما نشانه های محکمی داریم که وابستگان نظامی ایران در واشنگتن همه از دستور برگشت به ایران سرپیچی خواهند نمود. در حقیقت، وابسته نظامی وابسته نظامی دریایی اینجا - سرهنگ (سروان) سیروس بهارمست در حال دادن ترتیب اعلان پناهندگی و درخواست پناهنده شدن دائمی در اینجاست. او از ما کمک خواسته است که این قضیه را خاتمه بدهد.

2- در میان مشکلات مشخصی که فعلاً او با آن روبروست از دست دادن درآمد و توقیف اموال او در ایران است. او قبلاً شروع کرده که داراییهای خود را در آنجا نقد کند و هر چه نقد باقی مانده نزد خواهر زن او یعنی خانم فاطمه داوری است که وی قبلاً سعی کرده که مقداری نقد از طریق بانک بفرستد ولی هرگز اینجا نرسیده است.

3- تحت اثرات گذشته، ما تصمیم گرفته ایم که بهترین منافع آمریکا در این است که به درخواست او پاسخ مثبت داده و به او کمک کنیم که باقیمانده دارایی او که برابر با 9-7 هزار دلار می شود (شرایط تبدیل پول در اینجا مشکل او است) از ایران خارج کنیم. مدیر و مشاور عمومی در مورد برنامه های زیر توافق دارند: خانم داوری ترتیب خواهد داد که وجه را به سرهنگ شیفر بدهد که این وجه را از طریق بسته کنترل شده از طریق پست سیاسی به سرهنگ دان - سی - وینر ارسال نمایید. سرهنگ وینر ترتیب تحویل وجه را به بهارمست خواهد داد.

4- از شما درخواست می شود قبل از انجام برنامه فوق تأیید شخصی سفیر را بگیرید و ما را از طریق یک کانال کنترل شده در مورد پیشرفت کارها راهنمایی کنید. توجه: اگر قبل از اینکه تماس اولیه با خانم

ص: 185

داوری گرفته شود موضوع منتفی شد، بدون در نظر گرفتن (نتیجه کار) ما را راهنمایی کنید. نظر سفیر و مکاتبات را در کانال کنترل شده حفظ کنید، تا فقط به دست سرلشکر اتکینسون و سرهنگ وینر برسد.

طرف مقابل در واشنگتن

سند شماره 2766سرّی - 31 مارچ 79 - 11 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران(این سند نباید در دسترس افراد غیر آمریکایی قرار گیرد) به: ریاست، از سرهنگ شیفر به اداره جاسوسی دفاعی، فقط سرلشکر اتکینسون و سرهنگ وینر موضوع: طرف مقابل در واشنگتن عطف به: نامه سرّی شماره 2766 به تاریخ 27 مارچ 79 1- (سرّی) ما فکر می کنیم که کمک کردن به افراد مایل ما در آمریکا بیشترین نفع را برای آمریکا دارد.

اگر چه سفیر سولیوان، استفاده از پست سیاسی برای فرستادن پول را مناسب نمی داند، ولی پیشنهاد شده ما در جستجوی طریق دیگری برای انجام انتقالات باشیم و ما هم همین کار را کرده ایم.

2- (سرّی) اگر تمام وجه در حدود 7 تا 9 هزار دلار باشد، ما می توانیم این انتقال را به صورت دیگری انجام دهیم. پول را می توان به وابسته دفاعی به عنوان وجه خرید یک ماشین پرداخت کنیم.

سپس وجه به دلار تبدیل می شود و یک چک از پاریس برای وابسته دفاعی یا بانک او در آمریکا فرستاده می شود. بزرگترین مزیت این روش این است که قیمت تبدیل رسمی دلار در تهران 74 ریال است و این خیلی بیشتر به نفع ما است تا در آمریکا که 150 ریال به ازای هر دلار است.

ص: 186

شماره 2-/4171تاریخ: 9 آوریل 1979 (20 فروردین 1358) از: اداره جاسوسی دفاعی آمریکاسرّی: غیرقابل رؤیت برای افراد با ملیت های خارجی به: سرهنگ توماس شیفر دفتر وابسته نظامی آمریکا در تهران سرهنگ شیفر عزیز (طبقه بندی نشده): لطفا به نامه ما به شماره 2749 (27 مارس 79) و جواب شما به شماره 79-100- (21 مارس 79) مراجعه کنید.

به خاطر جواب شما متشکریم و با روش پیشنهادی شما موافقت می شود (به نظر می آید بهتر باشد).

(سرّی: غیرقابل رؤیت برای خارجیها): همراه با این نامه یک پاکت باز می بینید که در آن یک چک و یک نامه از سروان بهارمست به خواهر زنش موجود است. از شما درخواست می شود که روی پاکت نامه تمبر ایران را الصاق کنید و آن را در خارج از محدوده سفارت پست کنید. لطفا در پاکت نامه را قبل از پست کردن ببندید. (سرّی: غیرقابل رؤیت برای خارجیها): در این نامه اظهار شده که شما بعد از چند روز که نامه را در تهران پست کردید از یک تلفن همگانی به خانم فاطمه داوری تلفن می زنید و از او (خانم داوری) خواسته شده که طبق دستورالعملهای شما با شما ملاقات کند تا انتقال این وجه نقد انجام گیرد.

شماره تلفن خانم داوری 687388 می باشد. سرّی: اعمال بالا به این خاطر انجام می گیرد که ما فکر کردیم ممکن است تلفنهای سفارت و پست محلی (در داخل سفارت) تحت کنترل و مراقبت باشد. طریقه فرستادن پول نقد به سروان بهارمست طبق نظر شما خواهد بود. اگر کمکی از دست ما برمی آید حتما بگویید. سرّی: ژنرال تیگ ( ) از کمک شما در این مورد متشکر است همان طوری که تمام افراد دیگری که در این مسئله هستند از شما متشکرند. در مورد این کار و تمام کارهای سختی که الآن با آن روبرو هستید برایتان آرزوی موفقیّت می کنم. امیدوارم که اوضاع آنجا رو به بهبود برود.

ارادتمند دان سی. وینر سرهنگ نیروی هوایی ایالات متحده رئیس روابط خارجی

گوشزد موضوعات (پیام)

ص: 187

سند 6426 از: بخش ایالت واشنگتن تاریخ: 6/2/ 58 به: سفارت آمریکا در تهران (دارای تقدم) موضوع: گوشزد موضوعات (پیام) همان طوری که شما درخواست کردید و چون فرصتهای مناسب در هفته های آینده بیشتر خواهند شد. این جا یک مقدار عنوانهایی وجود دارد که می تواند ما را در ادامه گرفتن اطلاعات و یا افزودن آن یاری کند.

1- روابط سیاسی درون رهبری انقلابی.

(A)- چه کسانی شخصیتهای مقتدری هستند، با داشتن یا بدون داشتن شغلهای رسمی (دولتی) چه کسانی را برای آینده تحت نظر داشته باشیم؟ به زندگینامه احتیاج داریم.

(B)- امیر انتظام و صباغیان چه پیوستگی سیاسی یا قدرت سیاسی دارند؟ ما اطلاعات نسبتا کمی در مورد این دو داریم.

(C)- یزدی در چه سلسله مراتبی قرار گرفته است. بعد از تغییر مکانش به (وزارت امور خارجه) آیا او قدرت به دست آورده است یا اینکه از قدرت او کم شده است؟ عکس العمل کارکنان وزارت امور خارجه در برابر او چه بوده است و آیا هیچ اثر قابل پیش بینی در سیاست به وجود آمده است؟ 2- برداشت مردم از بازرگان چیست؟ گروههای مخالف چگونه او را تلقی می کنند؟ آیا او رقیبی دارد؟ 3- ما اطلاعات جامعی درباره طالقانی و اطرافیان او در زمینه های مذهبی، غیر مذهبی نداریم.

4- ما باید به طریقه سیستماتیک درصدد شناخت روندهای جامعه باشیم و این پایه مشخص شدن زمینه های خاص سیاسی و اقتصادی را در برداشته باشد، تا آنها را تحت نظر بداریم و به طور متناوب گزارش کنیم.

از این زمره در مخابرات ما بسیار ذکر شده است:

«مردم آمریکا چگونه می بینند.» 5 - چه عملها یا رخوتهایی (از طرف دولت) از اواسط فوریه به ما کمک کرده یا به ما صدمه زده است؟ چگونه ما می توانستیم بهتر عمل کنیم؟ 6- گزارشات گفتگوهای نظامی خیلی مفید است. (گاهگاهی) خلاصه کردن آنها همراه با مشخص کردن روندها در بخشی مفید خواهد بود. اطلاعاتی از پلیس و ژاندارمری نیز باارزش می باشد.

7- ما بی نهایت از گزارشات اقتصادی ارزشمند قدردانی می کنیم. ما می توانستیم از موارد رسمی بیمه، قیمتهای بازار، فروش، کسریها (کمبودها) استخدام و فشارها استفاده کنیم. بیکاران چگونه زندگیشان را تأمین می کنند؟ 8 - نقشه ها و فعالیتها و قدرت دمکراتهای لیبرال (متین دفتری)، جبهه ملی سنجابی (چریکهای چپی «فداییها») گروههای مختلف مجاهدین، عناصر و افراد شاه چگونه بوده است؟ 9- گذران روستاها و ایالات به چه نحو است؟ به خصوص از نظر فراهم بودن غذا و محصول.

10- وضعیت کوششها برای بستن یا فروختن و یا با کشتی پس فرستادن وسایل و اسباب و ادوات نظامی

ص: 188

چگونه است؟ 11- از دریافتهای سفارتخانه های مهم دیگر چه می توانید بگویید؟ (بگیرید)؟ شوروی مشغول چه کاری است؟ 12- وضعیت دانشگاهها، تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی چگونه است؟ 13- وضعیت نقشه ها و تصمیمهایی که برای قانون اساسی و انتخابات گرفته می شود چگونه است؟ 14- خمینی، دولت موقت، چه کاری برای عفو عمومی ارتشیها، پلیسها و دیگران انجام داده اند؟ 15 - در میان جشن، چهارم جولای را فراموش نکنید.

نامه رال. پل برمر سرم، اسکوار

ص: 189

سفارت ایالات متحده آمریکا موضوع: نامه اداری محرمانه غیر رسمی رال. پل برمر سرم، اسکوایتر معاون دبیر اجرایی وزارت کشور واشنگتن دی. سی.

جری (GERRY) عزیز من این اواخر خیلی مشغول بوده ام و بدین جهت کمی تأخیر در مکاتبات به عمل آمده است. تصور می کنم که تو هم گرفتاری زیادی در رابطه با پیدا کردن کار جدید و انتقال داشته ای. از نامه شارن (SHARON)چنین استنباط می کنیم که دارد کارهایش را در میشیگان (MICHIGAN) ردیف می کند، اگر او نتواند به زودی به اینجا می آید. سال آینده پس از تعطیل مدارس به واشنگتن خواهد رفت. این مطلب را به او نگو، من از تو شنیدم.(1) جریانات در تهران کاملاً مهیج می باشند. طبعا 85 درصد از وقت من صرف همکاری و کمک به تجار آمریکایی می شود تا آنها بتوانند اختلاف بین شکل انقلاب الفاظی و اصل عادی شدن روابط تجاری را تشخیص دهند. طرفداران خمینی جدا خواستار برگشت مردم به سر کار و شروع کارها می باشند. بدین منظور حاضرند که اقدامات لازم را بنمایند (و در اصطلاح انقلابی سازشهای لازم را بنمایند) در صورتی که آمریکاییها حاضر به اصلاح قراردادهای خود براساس تغییرات حاصله از انقلاب باشند. من در این زمینه موفقیتهایی حاصل کرده ام و مشکل عمده ام اغلب اوقات این بوده که بعضی از بازیگران آمریکایی که به منظور مذاکره با ایران می آیند متقاعد کنم به طوری که در اینجا سرشان به سنگ نخورد.

این امر موجب می شود که من به فعالیتهای سیاسی خود در ایران ادامه بدهم. آشکارا بگویم، من با موضع آمریکا در ایران مبنی بر وجود یک حکومت دوگانه بازرگان و خمینی موافق نیستم. من تصور می کنم که مفهوم حکومت دوگانه (یا دو حکومتی) بدین جهت مشهور شده است که حاکی از آن است که ما حداقل می توانیم در بخشی از سیاستهای دستگاه نفوذ نماییم. اگر ادعا کنیم که خمینی تنها منبع قدرت است آن وقت باید توضیح دهم که ما چگونه می توانیم منافع خود در ایران را صرفا از طریق ارتباط غیر مستقیم و به وسیله یک شخص ثالثی که طبعا با ما، در بسیاری مسایل هم فکری ندارد حفظ نماییم (و تازه این امر خود چندان مورد قبول مردم که اصل قضیه هستند نیست).

به نظر من حتی اگر یک حکومت دو گانه در ایران وجود داشته است، با آمدن خمینی به عنوان منبع قدرت به سرعت عمر آن خاتمه داده شد. اقدامات شدید اخیر خمینی، برای ایجاد نظم و انضباط در رابطه با کردها، حملات او به چپگراها، بی توجهی عینی او به روشنفکران منتقد و ظاهرا ایجاد محدودیتهای موقتی برای مطبوعات در هفته های اخیر را من یک عکس العمل فوری و بی اساس که ناشی از خارج شدن حوادث از کنترل خمینی باشد نمی دانم. بلکه آن را یک نوع استفاده اصولی از قدرت توسط مردی است که علنا گفته است که او اشتباه کرنسکی (KERENSKY) را تکرار نخواهد کرد و بر خلاف او سلاح انقلاب را بر علیه طرفداران راحت طلبی که از نهضت برای مقاصد خودشان می خواهد استفاده کنند به کار خواهد برد، می دانم.

ص: 190


1- نفوذ سیستم های سرّی در خانواده اشان و دوستانشان هم!

فکر می کنم در اینجا یک مسئله زمانی هم وجود دارد. خمینی می داند که مجلس خبرگان او که تحت نفوذ ملاها می باشد، مشغول تکمیل کردن یک قانون اساسی دلخواه برای جمهوری اسلامی مورد نظر او می باشد. در ظرف چند هفته آینده در عمل، انقلاب به عنوان یک موفقیت قطعی اعلام خواهد شد و حکومت دائمی جدیدی به کار خواهد افتاد. به نظر من بهترین هدیه الهی خمینی به انقلاب ایران وجود گروه مخالفی، خلع سلاح شده و دسته دسته شده و جمعیتی که نیاز به فرمان و اطاعت از حکومت دارد می باشد.

به علاوه، در این لحظه از زمان، خمینی قادر است در عرض چند ساعت با یک فرمان نیم میلیون از مردم را به خیابانها بکشاند. سپاه انقلاب او مشتاقانه خود را به سوی هر گروهی پرتاب خواهند کرد، چه آن گروه بتواند از خود دفاع کند یا نه. در عرض شش ماه یا یک سال، مرحله رهایی از جادوگری ناگزیر شروع خواهد شد، قدرت او در برابری با انتقادات کمتر خواهد شد و به تصور من در آن زمان ترجیح خواهد داد که دولت جدید او اقدامات اصلاحی را در جهت آزادی و رهایی از قدرتمندی شروع نماید.

وقتی که خمینی حاضر به انجام این کار شود، آن وقت انتقادات را پذیرفته و دیگر نخواهد توانست آنها را به دور بریزد.

و اما نتایج این جریانات برای آمریکا چه خواهد بود؟ چنانچه خمینی قادر به تحمل دوران رهایی از جادوگری باشد شما دورنمای آینده برای ثبات داخلی را به زودی بهبود بخشیده و زمینه را برای تمامیت ارضی خدشه ناپذیری آماده کرده اید. به علاوه برای من روشن است که خمینی علاوه بر ایجاد نظم خواستار آن است که مردم را هر چه زودتر سر کار برگردانده و برای آنان یک زندگی آبرومند و حتی افزایش سطح زندگی آنان را براساس مقیاسهای محلی تأمین نماید. (به من گفته شده که یک حکومت جمهوری اسلامی معتقد و جدی را نباید به عنوان یک حکومت بیهوده یا عقب افتاده تلقی کرد).

منافع ما در تداوم دسترسی ما به نفت ایران باید از طریق توانایی دولت در حفظ نظم و آرامش در مناطق نفت خیز و نیاز آن به درآمد نفت تضمین گردد.(1) منافع، در زمینه پرداختهای ایران از بابت درآمد نفت به آمریکا (از طریق خرید بیشتر توسط ایران) باید گسترده تر شود. (اگر با پاسخ ندادن به ابراز علاقه ها ضربه نزنیم) افزایش منافع، در ایران باید از طریق انتقال دلار حاصله از نفت به فعالیتهایی که ایجاد کار می کنند، انجام شود. این احتیاج به طور روزافزونی روشن می شود. برای این کار باید یا کالاهای معرفی را افزایش داد و یا طرحهای متمرکزی که احتیاج به کارگر زیاد دارد تأسیس نمود و آنها را در جهت ایجاد صنایع کارگرپذیر هدایت نمود. (فکر می کنم این امر خود نهایتا موجب افزایش تولید نفت نیز خواهد شد).(2) نهایت امر اینکه خمینی مطمئن به خود با احاطه ای کامل بر اوضاع و احوال در داخل کشور و شک و بدگمانیهای فراوانی نسبت به غرب و جریانات غربی برای ما مشکلات جدی زیادی در بسیاری از زمینه ها و روابط چندجانبه ای (بین المللی) به وجود خواهد آورد. ما به خمینی در آینده نزدیک حداقل به همان اندازه احتیاج داریم که او به ما احتیاج دارد. بدین ترتیب ما چیزی که با آن خمینی را تهدید کنیم نداریم. (به عبارت دیگر ما دلیلی برای تهدید خمینی نداشته و این کار را نمی توانیم بکنیم) مخصوصا در سیاست

ص: 191


1- و لابد حالا هم که صدور نفت به آمریکا قطع شده است یعنی منافع نفتی آمریکا از بین رفته است شیوه آمریکا نیز تغییر یافته و انفجار و انهدام تأسیسات نفتی را مدنظر قرار داده اند.
2- آرزوهای امپریالیستی

مربوط به خاورمیانه، خمینی نیرویی خواهد شد که ما ناچاریم آن را به حساب بیاوریم.

جری! تصادفا آرزو داشتم که می توانستم بگویم که تماسهای خوبی با ملاهای مهم که تمام این مطلب را تأیید بکنند دارم. بدیهی است که چنین تماسی ندارم. من تماسهایی با بعضی از عوامل خمینی در جهان تجارت دارم. با نیم جین از افراد نیمه اصلاح کرده (ته ریش دار) ولی نسبتا منطقی، جوان و از مردانی که بعد از انقلاب در جریان کار قرار گرفته اند و نیز تنی چند از افراد قدیمی (اصطلاح «مردان جدید» در مورد این گروه هم به کار برده شده و منظور افرادی که بعد از انقلاب مسئولیتی دارند می باشند) و منطقی تماس دارم.

معذالک بیشتر این مطالب نظریه شخصی و تعبیر آن است. علاوه بر من کارمند دیگری با من کار می کند و ما دو نفر در یک دایره ای که قرار است چهار نفر کار بکنند، کار می کنیم. من احتیاج فراوانی مخصوصا به یک اقتصاددان دارم. یک شخصی در دفتر ایران به نام مارک جانسون خودش را برای این کار داوطلب کرده است او دو ماه اینجا بوده است آیا فرصتی وجود دارد که یکی از کارمندان ارشد را بخواهید و او را برای این کار بفرستید؟ متأسفم از اینکه سخن به درازا کشید. با بهترین آرزوها.

ارادتمند. آندریو.دی.رسنز

ص: 192

سفارت ایالات متحده تاریخ 4 - سپتامبر 1979 13/6/58 یادداشت برای قسمت سیاسی آقای لی مبرت از قسمت اقتصادی آ - دی - سنز عواقب و اثرات ترکیب سیاسی ایران به طوری که از تلگراف شما برمی آید کاملاً صحیح و مربوط به نظر می رسند. به نظر من شما پا را فراتر نهاده و اثرات سقوط حکومت دوگانه ایران را روی منافع آمریکا بیان کرده اید و یک (VIe) از من خواست تا نظریاتم را در این باره اعلام نموده شاید بتواند در تلگراف بعدی شما تا حدی مفید واقع شوند.

این نظریات عبارتند از:

به نظر می رسد که حکومت دو گانه ای در ایران وجود داشته، با آمدن خمینی... الی آخر. (بقیه نامه عینا از نامه قبلی به جری (JERRY) گرفته شده است.)(1)

خمینی غیرروحانی ها را از انقلاب خود طرد می کند

شماره سند 5930 از: سفارت تهرانتاریخ: 7 ژوئن 79 - 17/3/58 به: واشنگتن - وزارت امور خارجه - دارای حق تقدم گزارشگر: تامست طبقه بندی: استفاده محدود اداری موضوع: خمینی غیرروحانی ها را از انقلاب خود طرد می کند.

ترجمه خلاصه مطالب مهم (در صورت خیلی مهم بودن ترجمه کامل) 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در گفتگوی 5 ژوئن ضمن یادآوری شانزدهمین سالگرد قیام سرکوب شده که برای خمینی آغاز انقلاب بود، خمینی هر کسی را که خارج از اسلام ارتجاعی او بود منحرف خواند و به آنها انتخاب تسلیم کلی یا انهدام را نمود. (پایان خلاصه) 3- پس از موفقیت انقلاب در فوریه 79، مقامات مسئول در ایران نگران تخفیف ماهیت خودرویانه سریع آن بودند و همچنین در جستجوی ریشه های آن در وقایع تاریخی (و ادعای استمرار از چه جایی).

اغلب اعضای دولت ایران و اکثر گروههای غیرمذهبی مبدأ آن را به سال 1953 دوره مصدق ربط می دادند. افراطیون چپ فداییان خلق آن را با تأسیس سازمان خویش در اواخر سالهای 1950 مرتبط می دانستند.

روز یادبود (15 خرداد) عزای ملی در سخنرانی مخصوصی، آیت اللّه خمینی ادعا کرد که 5 ژوئن 1963 نه تنها مبدأ انقلاب بود بلکه تأکید می کند که دیگر گروهها نیز در انقلابش مشارکت نداشتند.

5 ژوئن روز قیام، اتحادی از بازاریان، عناصر زمینه داران و مسلمانان متعصب به رهبری روحانیون منجمله خمینی بر علیه انقلاب سفید شاه صورت گرفت. این برنامه تسلیم زمین و احیای حقوق زنان را دربر داشت.

ص: 193


1- دنباله این سند در هیچیک از نسخ چاپ شده قبلی ترجمه نشده بود لذا برای حفظ امانت کلیشه سند عیناً آورده شد.

4- بعد از شورشی که پس از سخنرانی خمینی صورت گرفت و به طور وحشیانه سرکوب شد و خمینی نیز توقیف گردید، اعمال رهبران مذهبی مانع محاکمه و اعدام احتمالی او گردید. شهدای آن شورش نیز از طبقه پایین بازاریان محافظه کار و محصلین مذهبی بودند.

5- خمینی اخیرا مواجه با تشدید انتقاد و اعتراض شده است. کم توجهی او به مصدق، نخست وزیر قبلی، باعث انتقاد گروههای غیرمذهبی سیاسی شده است (منجمله بازرگان) گروه تروریستی فرقان مدعی ایده «اسلام بدون آخوند» شد؛ رئیس کانون وکلا اعلام کرد که قوانین اسلامی برای قرن بیستم کافی نیست؛ جبهه دمکراتیک ملی خمینی را دیکتاتور نامید.

6- قسمت انتخاب شده از سخنرانی امام: حادثه 5 ژوئن را که به وجود آورد؟ که آن را دنبال کرد؟ چه کسی از این پس رهرو آن است؟... طبقات پایین... کشاورزان... کارگران... مسلمانان شاغل بازار. این طبقه از مردم هستند که گفته می شود کشور را می گردانند، دیگری حقی ندارد... آنان که تصور می کنند جز اسلام رژیم قبلی را چیزی ساقط کرد. آنان که با ما مخالفت می کنند... بایستی درست ارشاد شوند اگر ممکن است... در غیر این صورت همان مردمی که رژیم را نابود کردند، این کانونها را منهدم خواهند کرد، نه عوامل انحصارا اسلامی، ملتی که از غربزدگی رنج دیده... شما، قضات ما، کانون حقوق بشر ما، از این قضات (غربی) تبعیت نکنید... این طبقاتی که انقلاب را به ثمر رساندند تحت عنوان حقوق بشرشان....

آنها که نظریات تفرقه طلبانه دارند، آنها که اسلام 1400 ساله را کهنه، غیرمقبول تلقی می کنند... اینها باید موضعشان را از سایر ملت جدا کنند - برادران من، آنچه شما در جستجوی آن هستید در اسلام نهفته است. من به شما نصیحت می کنم از روحانیت جدا نشوید، اگر این نیرو از بین برود شما هیچ خواهید شد.

خدایا تو شاهد باش که من حمایت از روحانی نمی کنم به خاطر اینکه خودم ملبس هستم... این است...

آنچه مردم می خواهند. (پایان قسمت منتخب سخنرانی امام).(1) 7- به نظر برخی این تهدید صریح به نابودی علیه مخالفین چیزی جز تعهد بی تهدید ضمنی بروز جنگ داخلی از طرف جبهه دمکراتیک ملی به خمینی طی نامه شان نیست و اینکه مسئله جدی گرفته نمی شود، هر چند دیگران وحشت زده اند. به نظر آنها تشریح «انتخاب» از سوی خمینی آن چنان خصوصیاتی دارد که گروههای غیرمذهبی اینک هیچ راهی جز انتخاب ائتلاف کلی (و کنار گذاشتن اصول خود) یا باز کردن راه مخالفت ندارند. هنوز عده ای زیاد هستند که وضع خمینی را با بیان الهی تلقی می کنند و ممکن است این سخن را به عنوان اجازه ای برای تشنج علیه هر گروه مخالفی به حساب آورند.(2) 8 - نظریه: در این مورد که خمینی در مورد نابودی منحرفین جدی است نشانه بارز شکاف مشخصی بین او و منتقدین می باشد. تنها گروهی که خمینی حمله نکرده، دیگر آیات هستند که از او انتقاد کرده اند.

ترکیب یا همکاری آنها با گروههای غیرمذهبی این حمله را آرام می کند ولی امید منزوی کردن

ص: 194


1- آنها که از اسلام ارتجاعی خمینی حرف می زنند ٬ آنها که نظرات و دیدگاههای اسلام امام و روحانیت را ارتجاعی می دانند با ناس (از مزدوران درجه اول) هم عقیده اند. همان عقیده ای. که شاه نیز در مورد امام و روحانیت ابراز می کرده. چرا واقعیات ٬ خودباختگان به ابرقدرتها را به خود نمی آورد!؟
2- به طور کلی می توان گفت: سند ٬ دلسوزاندن آمریکا برای طیف وسیع (از نظر نام فرقه ها و اختلافات) ضدانقلاب را نشان می دهد همان گروههایی که خواهناخواه ٬ از نغمه های شوم و از سخنانشان ٬ سنخیت آنها با مواضع و تفکر آمریکایی آشکار است.

گروههای غیرمذهبی پیش از اینکه هر نوع تجمع نیروها حاصل بشود، وجود دارد. امکان بروز تشنج پس از این سخنرانی زیاد شده ولی خمینی آشکارا نیروی برنده را بر علیه هر گروه منفرد غیرمذهبی مخالف دارد، که ممکن است به صورت تهورآمیزی برای همکاری بین گروههای مختلف سیاسی و همچنین بین ایشان و متنفذینِ روحانیِ خمینی، بکار رود.

انقلاب پس از دو ماه

سند شماره 4 گزارشگر: استمپلتاریخ: 28/1/58 طبقه بندی: محرمانهشماره: 01/4025 «انقلاب پس از دو ماه» خلاصه: برنامه سیاسی - اجرایی انقلاب اسلامی تا به حال در هم ریخته و آشفته بوده است. اسلوبهای حکومتی مشابه مشکلاتی را سبب شده و تولید برخوردهایی می کنند. نقش فلسطینیها در انقلاب ممکن است افزایش یابد. واکنش عمومی نسبت به عملکردهای انقلابی در هم ریخته و مغشوش می شود و هیچ یکنواختی در شور انقلابی مردم پدیدار نشده است. برنامه اقتصادی مشکلات سیاسی فعلی و آینده را تشدید می کند (پایان خلاصه).

3- در اثر یک سری مکالمات و چندین ملاقات با دوستان ما در جنوب و شرق تهران بخش سیاسی مطالب زیر را در جهت آشکار ساختن چهره انقلاب اسلامی در دو ماه اخیر عرضه کرد.

4- برنامه های اجرایی حکومت علیرغم در نظر گرفتن مشکلات انقلابی به سوی تباهی ادامه یافته.

خیلیها از اینکه با وجود دخالتهای روزانه کمیته ها در کار دولت (اصلاً کارهایی انجام می پذیرد؟) متعجبند؛ گرچه این دخالت بیشتر در امور امنیتی آشکار می شود. در جایی که کمیته مردم را دستگیر کرده، محاکمه کرده و بدون اطلاع حکومت فعلی ایران می کشد؛(1) این دوگانگی ساختمانی در دیگر ارگانها نیز به همین حد آزاردهنده است. مسئولین در ادارات دولتی از تصمیم گیریها و تهیه مدارک و اسناد تا زمانی که کمیته صلاحیت فرد را تصویب کند خودداری می کنند.

اوضاع که انتظار می رفت به نوعی بهبود یابد هیچ تغییر نکرده است. رشوه گیریهای مستقیم به طور قابل توجهی کاهش یافته است.(2) بجز کسانی که این موقعیت را داشته اند که مدارک دولتی برای فروش زمین و اجاره ساختمان و از این قبیل چیزها فراهم کنند. اینها احساس می کنند که مهارت ایرانیها در این است که به سرعت راههای جدیدی در کنار اخلاق اسلامی بیابند. بخشش به مسجد مورد نظر افراد به نظر می رسد که متداول ترین طریقه ای باشد که در حال حاضر جریان دارد. در بخش اقتصادی تصمیم گیریها هنوز مغشوش و در هم است. اما از حالت وقفه ای و سستی که بعد از انقلاب پیش آمده بود و عملیات بانکی را متوقف کرده بود، بیرون آمده است. تولیدات صنعتی ناجور و ناهموار است. گزارشات از شیراز رسیده نشان می دهد که کلیه طرحها به کار افتاده اند، اما گزارشات تبریز به عکس است: اعتماد و اطمینان

ص: 195


1- یعنی اوایل پیروزی انقلاب نوشته شده است ٬ جریان دستگیری ٬ محاکمه و اعدام مربوط می شود به /1/ 1 از آنجا که این تحلیل در تاریخ 28 دستگیری مزدوران رژیم سابق از قبیل هویدا و نصیری و... و تضاد بین کمیته ها و دولت در این امر نیز در سخنان نخست وزیر وقت آمده بوده است.
2- با این حساب کاهش قابل توجه رشوهگیریها یعنی عدم بهبود در اوضاع از نظر آمریکا.

اقتصادی کم است و بیکاری مسئله ای است که در کمین سیاستهای اسلامی است و به آرامی آن را دنبال می کند.

5 - در فضای کاملاً سیاسی، رفراندوم پیروزی قالب بر محتوی بود و به طور گسترده ای حتی توسط ساده ترین افراد نیز اینچنین شناخته شد. وزارت کشور که به طور معمول انتخابات را اداره می کند، تقریبا به کلی در کنار خط بود. مسئولین وزارتخانه گفتند که کمیته خمینی به تنهایی کلیه کارهای انتخاباتی را انجام دادند. تشکیلات اداری در کشور اتفاقی می نماید و از مخفی بودن ورقه رأی خبری نبود و شمارش آرا در کلیه سطوح جامعه به یک چیز مسخره می نمود. از طرفی کلیه این مسایل سودمند بوده است و انتظارات بیش از حدی را که از این حکومت می رفت مأیوس ساخته است. البته این مطلب هیچ نقشی در بازگرداندن اعتبار حکومت نداشته است. حکومت فعلی ایران احتیاج دارد که حداقل خود را در مسایل جاری خیلی مستحکم تر و محکم تر و قوی تر نشان دهد. خصوصا در مسایل اجرائی قابل رؤیتی مانند ترافیک و تدارک خدمات.

6- علت بزرگ سیستمی ضعف اعتبار اجرائی، تشدید ساختهای حکومتی متشابه، یعنی دولت بازرگان از یک طرف و کمیته های خمینی از طرف دیگر، می باشد. به جای از بین رفتن کمیته ها، آنها به دخالتهایشان در امور اداری و دولتی ادامه می دهند و تأثیر منفی بر تواناییهای دولت فعلی (در جهت سر و سامان بخشیدن به کارهای خود) وارد می کنند. استعفای وزیر خارجه، سنجابی، و شایعه استعفای وزیر دادگستری، مبشری و حتی استعفای خود بازرگان نمایشگر این مسئله است و برنامه های ناجوری که توسط کمیته های مختلف انجام شده است، انتقاد عموم را برانگیخته است. کمیته مرکزی وزارت کشور هفته گذشته با صدر حاج سید جوادی وزیر کشور درگیر شد و این هنگامی بود که حاج سید جوادی از مشورت در مورد انتصاب افراد ارشد امتناع کرد. در 11 آپریل کمیته فرمان، به کارمندان وزارت کشور دستور اعتصاب داد.

طبق گفته دو مدیر کل در حدود 80% کارمندان به کار بازگشته اند اما اوضاع ناپایدار است. در حالی که اوضاع در وزارتخانه های دیگر به این بدی نبوده است، ما مطلع شدیم که برخوردهایی بین کمیته ها و وزارتخانه های دولتی در حداقل سه وزارتخانه دیگر (کار، آموزش و پرورش و دادگستری) و شاید دیگر وزارتخانه هایی که اطلاعات ما در مورد آنها کافی نیست، اتفاق افتاده است.

تأثیر این درگیری داخلی بین عناصری که به ظاهر از حرکت اسلامی مشترکی هستند، توانسته امید را در آنهایی که به تدریج شروع به رد کردن چیزهایی که حرکت اسلامی از آن طرفداری می کرده، زنده کند.

به جای حرکت به سمت مصالحه و میانه روی خمینی و کمیته های انقلابی... باقی مانده اند.(1) خصوصا در رابطه با عناصر رژیم گذشته و جایگزین کردن ارزشهای اسلامی در جامعه.فداییان و احزاب مارکسیست نیروهای تازه ای را به خود جذب کرده اند. در حالی که آنها نسبت به تشکیلات مسجدی اسلامیها ضعیف باقی مانده اند، سعی و کوشش تشکیلاتی شدیدی را در زمینه های سیاسی و نظامی به خرج می دهند.

نشریاتشان به راحتی در تمام شهر قابل دسترسی است و پوسترهایی که چهره چه گوارا را نشان می دهد، به چشم می خورد. مأمور گزارشگر ما با دو ایرانی صحبت کرده. یکی یک دوست قدیمی که در کلاس سیاسی که از طرف فداییان در دو هفته گذشته تشکیل شده بود، شرکت کرده است. در این میهمانی شام نسبتا

ص: 196


1- گروههای اسلامی که در آن زمان (و این زمان هم) مخالفت خود را با دولت حفظ نموده اند.

بزرگ از 15 متخصص جوان که در جلسه حضور داشتند معلوم شد که فقط دو نفر از حرکت اسلامی بر علیه مارکسیستها طرفداری می کنند. این خبر است و قطعی نیست. چیزی که مشکل آفرین است این است که مدرنیستها در حرکت اسلامی در مقام تدافع بوده و حالت تدافعی به خود گرفته اند و فداییان و دیگر احزاب مارکسیست شروع خوبی در ایجاد یک پایگاه معتبر در بین جوانان و آینده سازان کرده اند، که این پایگاه را در یک ماه قبل نداشتند. عده ای از دانشگاهیان ایرانی متقاعد می شوند که فداییان با احتیاط شروع به پیشروی در جهت ایجاد پیوند با گروههای قبیله ای بزرگ هستند (در این نقطه نظر یزدی هم سهیم است).

8 - مأمور گزارش در یک فرصت غیرمنتظره این شانس را به دست آورد که نقشه های ماههای آینده مجاهدین را که توسط مسئول کمیته میدان ژاله تشریح می شد بشنود. مسئول گزارش در حال ملاقات در خانه دوست قدیمی نزدیک میدان ژاله در شب 13 آوریل بود که چهار مهمان وارد شدند. مأمور سیاسی به عنوان کسی که به صاحبخانه درس می دهد معرفی شد و آن گروه چهار نفری از ارتباط با سفارت بی خبر ماندند. به سرعت مجمع با صحبتهای سیاسی آغاز شد - چنان که اغلب گروهها در این روزها چنین می کنند. یک ضرب المثل معروف است که می گوید هر پنج ایرانی که جمع می شوند به سرعت هفت موضع سیاسی اتخاذ می کنند و این خصیصه ایرانیها را نشان می دهد. مسئول کمیته مجاهدین درباره نقش اساسی فلسطینیها در انقلاب توضیح داد. وقتی که به وسیله دیگران مورد سؤال قرار گرفت، توضیح داد که سازمان آزادی بخش فلسطین (PLO) هنوز از نظر نظامی به مجاهدین و فدائیها کمکهای اساسی می کند و مقداری هم کمک سازماندهی به جنبش خمینی می کند.وقتی که پروفسور ایرانی از مسئول کمیته که در مورد اظهارات سخنگوی دولت موقت (PGOI)انتظام، که گفت دولت موقت به سازمان آزادی بخش فلسطین کمک نظامی نخواهد کرد و گفت که این حرف برای خاطر غرب گفته شده، چون ایران هر وقت (PLO) احتیاج به کمک داشته باشد به او کمک خواهد کرد سؤال کرد، مسئول کمیته تصویری از ساختمان جنبش اسلامی و تشکیلات آن که با کمک (PLO) ترسیم کرد و آینده خوبی را با توجه به شروع همکاری کمیته ها با دولت موقت پیش بینی کرد. تنها مسئله پافشاری مسئول کمیته روی این موضوع بود، که همکاری وقتی حاصل می شود که دولت موقت بیاموزد که دستورات کمیته را بهتر پیروی کند. یک نفر که بین حرف پرید، پرسید چه اطمینانی برای مجاهدین وجود دارد که (PLO) به طور مخفی فداییها را به قیمت مجاهدین تقویت نکند. مسئول کمیته بر روی این نکته مطمئن بود. دو نفر دیگر فکر می کردند که (PLO) و فداییان وجه مشترک بیشتری نسبت به هم دارند، تا (PLO) و مجاهدین، اما گروه موافق نبودند.تفسیر: طبق منابعی که در جلسات فداییان شرکت کرده اند، پرچمها و شعارهای (PLO) در مرکز اصلی فداییها به طور جدی وجود دارد و آموزشهای نظامی فداییها به کمک معلمهای نظامی که در لبنان آموزش دیده اند هر روزه انجام می شود. آموزش بر روی تمام سلاح های اتوماتیک و مسلسلها و بمبها انجام می شود.

9- عکس العمل افکار عمومی نسبت به انقلاب نابسامان است، ولی به طور کلی آن را قبول دارند.

خیلیها در خارج شهرها اصلاً تأثیر نپذیرفتند. طبقات پایین و متوسط پایین شعارهای انقلابی می دهند ولی تغییراتی در زندگیشان مشاهده نمی کنند. طبقات متوسط از عدالت اسلامی می ترسند ولی این مسئله بر کسانی که در قسمت پایینی از ترازو هستند، تأثیری نگذاشته. کمبودها آنقدر طولانی شدند که دیگر به عنوان یک ناراحتی بی اهمیت تلقی می شوند. زندگی مقداری بهتر از زمستان سال گذشته است، در حالی که مقداری از حساب بهبود وضع اقتصادی طبقات پایین را به پای انقلاب می گذارند، مقدار بیشتر آن را

ص: 197

پای آمدن بهار می گذارند، از لحاظ سیاسی مردم کار خودشان را کرده اند و آماده اند که به کارهای روزمره بپردازند. دولت موقت و خمینی نتوانسته اند زمینه وحدتی تشکیل دهند، حتی تعدادی از ایرانیهای ساده که پایه های اساسی حمایت از خمینی می باشند پیش خودشان سؤالاتی در مورد جمهوری اسلامی خالص مطرح می کنند. از دست دادن جو سیاسی و ناتوانی دولت موقت در اعمال قدرت کامل، نیروهایی را به کار انداخته که ممکن است کسی نتواند آنها را در کوتاه مدت کنترل کند. این نیروها امکان دارد که بتوانند طی سه اضافه تا شش ماه آینده پایگاه قوی خمینی را خراب کنند و این در حالی است که تصویر اسلامی بهشتی که در پی آنند خدشه دار شده و عکس العملهای مغشوش نسبت به انقلاب در رابطه با اعدامهای انقلابی به طرز مثبتی عصبی می باشند. آنهایی که سنشان از 30 سال کمتر است متقاعد شده اند که کشتن تعداد زیادی از طرفداران شاه عدالت است. والدین آنان و افراد متین تر حتی خیلی از آنان که هیچ گاه از حکومت سلطنتی حمایت نمی کردند، وحشت زده بودند. حداقل دو نفر از مسئولین سفارت در بخشهایی که ناشی از اختلاف بین دو نسل بوده شرکت داشته اند و جوانان کمیته عملاً در مورد عدالت اعدامهای انقلابی سر والدین فریاد می کشیدند طی هفته گذشته تهران شاهد پدیده های جدیدی بود. دسته های جوانانی که پدرانشان اعدام شده بودند جمع می شدند تا از پاسداران انتقام بگیرند. تعدادی شاهد عینی دیده اند که پاسداران کشته می شوند. یک ایرانی که صاحب چند مغازه کوچک در جنوب شهر می باشد گفت کشتارهای شبانه مخفی از 10 - 14 آوریل حدود 30 پاسدار را در حوالی مغازه هایش کشته اند.

تدابیر امنیتی خوب نیستند ولی تدابیر سیاسی بدتر می باشند. جهت غیرانقلاب خیلیها در جنوب شهر را به طرف خودش می کشاند. مخصوصا آنهایی که داوطلب پاسداری توسط کمیته های محلی شده اند و کارشان گشتن خانه ها می باشد. با وجودی که اوضاع در کوتاه مدت قابل کنترل است، اگر اوضاع بدتر شود؛ شور انقلابی می تواند به درگیریهای داخلی تبدیل گردد.11- تعدادی از شاهدان ایرانی معتقدند که کم کم طبقه حاکم سابق از جانب انفعالی درمی آید و موضع تهاجمی می گیرد و این هر چقدر هم که ضعیف باشد، تدریجا با نارضایتیهای اقتصادی تلفیق خواهد شد و این دو می توانند تهدید و مشکلات واقعی برای دولت انقلاب و نهضت اسلامی به وجود آورند. همچنین عکس العمل ضعیف ولی قابل تشخیص ضدفلسطینی به وجود آمده و این به خاطر صحبتهای علنی مربوط به جایگزینی کادر تکنیسین خارجی توسط افراد فلسطینی بوده. انقلاب قولهای زیادی داد و توقعات را بالا برده. ایرانیها در بازی سیاسی اخیر «تو برای من چه کار کرده ای» خبره هستند و عناصری در نابسامانیهای سیاسی فعلی وجود دارند که به طور فعال سعی دارند به اختلافات میان نهضت اسلامی و دولت موقت دامن بزنند و سوءاستفاده کنند. تا به حال هیچ گونه زمینه وحدت ایدئولوژیک و یا تشکیلاتی نبوده و خیلیهای سعی دارند، با موضعگیری های جدید از فرصت استفاده ببرند و فقط ضعف تشکیلاتی خودشان موجب شده که تهدیدی برای دولت نباشند. در این رابطه تمیز دادن طالقانی از گروه خمینی و سرعت فداییان در حمایت از او نگران کننده می باشد. تظاهراتی که در 15 آوریل آغاز گشته اند و گروههایی از دانشجویان و دانش آموزان که در تهران راه می افتند و سرود می خوانند یادآور دوره گذشته نوامبر و ژانویه می باشد و تجربه گذشته دوباره به طور جدی مطرح می گردد.

مصاحبه رادیو صدای آمریکا

ص: 198

سند شماره 5 از: سفارت آمریکا در تهرانطبقه بندی: سرّی به: وزیر امور خارجه - واشنگتن حق تقدمگزارشگر: ناس موضوع: مصاحبه رادیو صدای آمریکا 1- تمام متن سرّی است پیام گزارشی می باشد.

2- در کلیه تماسهای اخیرم، مقامات دولتی به طور جدی، شکایاتی در مورد شیوه انتقادی که رسانه های گروهی غربی و مخصوصا آمریکایی در برابر دولت انقلابی پیش گرفته اند، مطرح کردند.

افرادی که فعلاً سوار بر زین هستند، کم از پیشینیان نیستند و خیلی حساس می باشند، لذا ممکن است، آنها توطئه ای ببینند از جانب دولت آمریکا، صهیونیزم و غیره. همچنین پیامهای روزانه ما در حمایت از بختیار در ژانویه و سکوت رسمی ما (که من شدیدا از آن حمایت می کنم) در مورد دولت بازرگان طی چند هفته گذشته، را به یاد ما می آورند؛ البته هیچ علاجی برای بدبینی ایرانیها وجود ندارد ولی من معتقدم که ما باید کوششهایی را در نظر بگیریم که آمریکا دید مثبت تری نسبت به دولت ارائه دهد.

3- مأمور سیاسی سفارت به من گفت، هنگامی که در اواخر مارس در واشنگتن بود، رادیو صدای آمریکا قرار بود از طریق یک مصاحبه در مورد ایران با شما تماس حاصل کند. این به نظر من برنامه عالی است و من امیدوارم بتوانید کار را به زودی به دست بگیرید. شما در این کار خبره هستید و می توانید در مورد موضوعاتی مانند عادی شدن روابط، پیوستگیهای تاریخی، منافع مشترک، دینامیسم تغییرات اجتماعی و غیره صحبت کنید البته بدون نزدیکی بیش از حد به دولت که این یا به ضرر آن و یا به ضرر خودمان خواهد شد.

ارتباطات عمومی دیپلماسی بین ایالات متحده و ایران

ص: 199

سند شماره 6 آژانس بین المللی ارتباطاتمحرمانه - 26 سپتامبر 1979 یا 4/7/58 ایالات متحده آمریکاواشنگتن دی سی 20547 یادداشتی برای: آقای هارولد، اچ . ساندرز از: آژانس بین المللی ارتباطات ار - تی - کوران موضوع: ارتباطات عمومی دیپلماسی بین ایالات متحده و ایران اکتبر 1979، فوریه 1980 براساس مباحثات انجام شده در دفترتان در تاریخ 7 سپتامبر آژانس بین المللی ارتباطات موافقت می نماید، که شناسایی محتاطانه امکانات اضافی به منظور ایجاد ارتباط بین آمریکا و ایران در زمینه دیپلماسی عمومی، در ظرف 5 ماه آینده کاملاً ضروری است.

به عنوان یک راهنمای عملی، ما سعی خواهیم کرد که روابط بین مؤسسات و نهادها، یک تصویر کلی از ارتباطات را که در تاریخ 7 سپتامبر مورد تأیید قرار گرفت، تشویق نماییم. این گونه تماسها بر روی روابط دو جانبه استوار و تأکید خواهند شد. در این لحظه از زمان، باید متوجه بود که بسط و توسعه این گونه روابط بستگی به ایجاد یک جو حاکی از اعتماد و احترام می باشد. در مراحل اولیه، ایجاد روابط دوستانه و تفاهم بین اشخاص به طور انفرادی و شخصی حائز اهمیت فراوان می باشد. از طریق چنین تماسهای شخصی به دقت روابط بین نهادها و مؤسسات به وجود آمده، که این روابط به سهم خود می توانند روابط متقابل پیشرفته تر را استحکام بخشند.

زمینه های مساعد به منظور ایجاد و یا تجدید روابط عبارتند از ایران شناسی، علوم انسانی، علوم تجربی، آموزش زبان انگلیسی و امور ورزشی.(1) یکی از برنامه هایی که هنوز ادامه دارد اگرچه در سطح و مقیاس کمی می باشد، حرکت یک طرفه ایرانیان به ایالات متحده می باشد که یکی از کارهای کمیسیون فول برایت می باشد. ایالت متحده باید حمایتهای مالی خود را از این عملیات ادامه داده و نیز به ایجاد روابط بنیادی و نهادی بین بخش خصوصی و عمومی در زمینه آموزش و پرورش در هر دو کشور اقدام ورزد. همچنین فعالیتهای قانونی برنامه ریزی شده در مورد مؤسسه آمریکایی برای مطالعات ایران شناسی باید تقویت گردد.

در داخل این چهارچوب عمومی و در پاسخ به پیشنهادات و توصیه های کاردار و کارمند روابط عمومی، ما می خواهیم راهها و امکانات ذیل را برای انجام بعضی اقدامات بررسی نموده و در صورتی که مقامات ایرانی نشان دهند که آنان نیز به تقویت و گسترش روابط، متقابلاً علاقه مندند، آنها را به مرحله عمل درآوریم.

1- پیشنهاد کنیم که شخصیتهای کشوری و علمی که به طور دقیقی انتخاب شده اند از ایران دیدن نمایند. در صورت امکان این ملاقاتها به طور خصوصی ترتیب داده خواهد شد. افراد انتخاب شده باید معتبر بوده و خصوصیتشان با شرایط فعلی ایران متناسب باشد.

2- از دانشمندان و شخصیتهای علمی اسلامی و در صورت امکان از شخصیتهای مذهبی دعوت نموده تا

ص: 200


1- باید توجه کرد که دخالت امپریالیستها در امور ممالک دیگر ٬ گرچه در نهایت به منافع اقتصادی منجر خواهد شد ٬ اما راههای نفوذ ممکن است چنین نباشد ٬ در این سند نیز راههای نفوذ متفاوت ذکر شده اند.

در مراسم برگزاری جشنهای هجرت در آمریکا حضور یابند.(1) در این جریانات باید از نمایندگان مشابه سایر کشورهای اسلامی نیز دعوت به عمل آورد تا بر جنبه چند ملیتی بودن مراسم تأکید شود. امر نظارت باید به طور خصوصی انجام گرفته به طوری که کمیته برگزاری جشن هجرت نقش اساسی را بازی کند.

3- با مؤسسات خصوصی از قبیل «بنیاد جانسون» و یا سمینارهای تشکیل شده از طریق دانشگاهها منجمله «مرکز شرق و غرب» مذاکره شده و از شخصیتها و گروههای علمی ایران دعوت شده، تا در آمریکا گرد آمده و موضوعات غیر بحث انگیز را مورد گفتگو قرار دهند. جلسات و گردهماییهای چند ملیتی ارجحیت دارند.

زمینه هایی که می توانند انتخاب شوند عبارتند از ادبیات، نویسندگی خلاقه، و یا امور مربوط به علوم و توسعه کتابخانه و کتابداری.

4- تماس با چند نفر از مشاورین و مسئولان پذیرش دانشجویان خارجی که به نحو دقیقی انتخاب شده و محل کار آنان در دانشگاههای مشهوری است که در آنها دانشجویان ایرانی و اسلامی مشغول تحصیل هستند. هدف از کار این گروه عبارت است از: الف - بررسی نیازها و گرایشهای دانشجویان ایرانی و تغییرات حاصله در آنها در اثر تحولات اخیر. ب - طرح برنامه هایی برای تشکیل کنفرانس دانشجویان و یا سایر انواع مذاکرات در آمریکا در تاریخ مناسبی در آینده.

5 - بررسی و پیدا کردن راههای مختلف به منظور دعوت کردن دانشجویان ایرانی و شخصیتهای علمی به سمینارها و شرکت در پروژه هایی که تفاهم و روابط روشنفکرانه را تقویت می نماید. این کار را می توان از طریق مؤسسات آموزشی آمریکایی که در ارتباط با کشورهای اسلامی جهان سوم بوده و یا در امر مبادلات دانشجویی از آنها حمایت می کنند، انجام داد.

نمونه هایی از این دانشگاهها دانشگاه نبراسکا (NEBRASKA) دراماها (OMAHA)در پاکستان می باشد.

6- افتتاح مؤسسه ICA/IAS (آژانس بین المللی ارتباطات و انجمن ایران و آمریکا) آموزش زبان انگلیسی و مؤسسات فرهنگی مشروط بر آنکه ادعاهای اداری جهت پرداخت خسارات و اموال مصادره شده، مورد قبول مقامات ایرانی قرار بگیرد.

7- باید آگاه بود تا از فرصتهای مناسب جهت دعوت ایرانیان و شرکت آنان در برنامه های مبادله چند منطقه ای، مخصوصا امور مربوط استفاده نمود.

تذکر: صدای آمریکا یک برنامه 30 دقیقه ای نمایش صبحگاهی که شامل اخبار و مطالب مربوط به اخبار می باشد، پخش خواهد نمود. به علاوه یک برنامه 30 دقیقه ای دیگر در نیمه اول شامگاهی تحت عنوان نمایش شامگاهی خواهد داشت. برنامه شامگاهی گسترش یافته فرصت بیشتری برای پخش مطالب فرهنگی و تشریح عمیق آنها خواهد داشت.

برنامه نظریات شامل:

حوادث ایران خارج از جو سیاسی، یک سری از مطالعات ایرانی و اسلامی و مراکز آنها در ایالات متحده،

ص: 201


1- البته اشغال جاسوسخانه آمریکا سبب بر هم خوردن تمام این برنامه ها شد.

و مصاحبه هایی با شخصیتهای علمی آمریکایی و ایران شناسان و شخصیتهای کشوری که شامل گروه وسیعی از نظریات درباره خط مشی های سیاسی و خارجی خواهد شد.

توزیع:

مدیرعامل، الیس ایلکمن، سای جمز ازبتر، هارولد اشیندمن، می تر استراس، می تر کنستایل، هاری پرفت طبقه بندی شده توسط تی.سی (T.C) سؤال طرح عدم طبقه بندی دستور اجرایی 12065 به طور اتوماتیک در فاصله هر دو سال یک بار کاهش یافته و در 26 سپتامبر 1985 از بین می رود.

گزارش هفتگی - ایران - مشکل روانی و بعضی راه حل ها

تاریخ: 20/11/57 فوریه 1979 یادداشت برای مدیرمحرمانه موضوع: گزارش هفتگی - ایران - مشکل روانی و بعضی راه حل ها این گزارش آخرین اخبار مربوط به ایران، وضع آن و اینکه چه کاری در مورد آن انجام می گیرد است.

مخصوصا از دیدگاه 1 ICAممکن است مدتی طول بکشد تا ایران موفق شود بحران سیاسیش را حل کند و دولت درازمدت با ثبات تشکیل دهد. به هر ترتیبی که بحران فعلی حل شود مشکلات جدی در بینش ایرانیان نسبت به آمریکا وجود دارد و این احتمالاً روابط بین ایران و آمریکا را تا مدتی مختل خواهد کرد.

این مشکلات توسط یک جریان اخبار ضد آمریکا به داخل و در داخل ایران تشدید می شود. گزارش زیر مشکل را خلاصه کرده و اعمال انجام شده را مشخص می کند و پیشنهاداتی می دهد.

مشکل خیلی از ایرانیان، در حالی که تنفر از خارجی را بروز می دهند، نفوذ آمریکا را قدرتمند و همه گیر توصیف می کنند و این یک طرز تفکر سنتی است که در حال حاضر به صورت مخلوطی از واقعیت، خیالبافی، دوراندیشی و ترس درآمده و بستگی دارد که کی صحبت می کند، از کدام دیدگاه و در چه زمانی چیزی که خیلی روشن است، ترس ایرانیان از دخالت آمریکا می باشد.

در رابطه با این ترس و جریان ضد آمریکایی است که البته امکان دارد در درازمدت تنزل پیدا کند ولی روابط بین دو کشور را مختل خواهد کرد.

تفکر ضد آمریکایی در چند مسئله ریشه دارد:

1- حمایت ما از شاه و در ادامه آن زیاده روی های دولتش.

2- شناخت ما تحت عنوانهایی که دید منفی نسبت به آنها هست مانند مادی گرایی و غرب زدگی.

3- چهره ما به عنوان تحمیل کننده اسلحه و فروشنده اجناس گران و غیرضروری همراه با تصویری استعماری - امپریالیستی که از حضور پیشین هزاران آمریکایی در ایران سرچشمه می گیرد.

مسایل ضد آمریکایی توسط شوروی یاری و تشدید می شود. او از برنامه های رادیویی و طرفداران

ص: 202

محلیش برای دامن زدن به شعله های ضد آمریکایی استفاده می کند.

امور خاور نزدیک NEA در گروه کاری معاون وزیر نیوسام شرکت دارد. از فعالیتهایی که در حال انجام گرفتن است می توان نام برد:

برنامه رادیویی روی موج کوتاه به زبان فارسی در برنامه رادیو صدای آمریکا، مجوز دارد و برنامه در اواسط مارچ آغاز خواهد شد.

به درخواست گروه کاری، ونس (آقای وزیر) از وزیر امور خارجه دیوید اون، خواسته تا با بی بی سی میانجیگری کند، تا اجازه دهند یک ساعت از موج متوسط (پخش استاندارد) برای پخش اخبار و نظرات راجع به ایران از یک فرستنده انگلیسی در جزیره مسیرا (سواحل عمان) استفاده کند. موج کوتاه و متوسط (اگر تصویب شود) به ما امکانات مؤثری برای نشر اخبار دقیق در مورد نقشه ها و سیاستهای آمریکا را می دهد و این، اختلالات شوروی و مخفی دیگر را خنثی می کند.

آژانس ارتباطات بین المللی (ICA) و وزارت امور خارجه توجه بیشتری به تأمین مالی تماسهایی در سطح روشنفکران بین ایران و آمریکا می دهد و این می تواند منشأ جریان اخبار و اطلاعات صحیح در هر دو جهت باشد.ما در حال بررسی درسهایی هستیم که از ایران آموخته ایم و با سازمانهای رسمی (مانند (DODخصوصی مشورت کرده تا ببینیم اقدامات درمانی در این مورد لازم هستند یا نه، مخصوصا با توجه به حضور دخالت جویانه و به مقدار زیاد آمریکا در کشورهای دیگر منطقه.

وزارت امور خارجه و آژانس ارتباطات بین المللی در نظر دارند، استادان آمریکایی (ایران شناسی) را به ایران بفرستند و آنها می توانند روابط مخصوصی با عناصر محافظه کار مذهبی برقرار کنند.

آژانس ارتباطات بین المللی در زمینه هایی که رهبری جدید ایران خودش را با آنها مشخص می کند، تأکید خواهد داشت؛ یعنی فلسفه حقوق - مذهب مقایسه ای جامعه شناسی - مشکلات تجدد - سیاست های پیشرفت کار و کشاورزی؛ تأکید بر مشترک بودن ارزشهای اصولی ما خواهد بود.

نامه سولیوان به جان گلدن در مورد مقاله ای تحت عنوان نقش ایران در استراتژی سیاسی آمریکا

ص: 203

سند شماره 8 محرمانه نامه سولیوان به جان گلدن در مورد مقاله ای در جزوه دفاع ملی تحت عنوان نقش ایران در استراتژی سیاسی آمریکا

مقدمه

بسم اللّه الرحمن الرحیم جاسوس جنایتکاری چون سولیوان خون آشام، که سابقه رسوا و ننگینش در سرکوب انقلاب اندونزی با یک میلیون نفر کشتار و رهبری جنایات 10 هزار شهید و صدها هزار مجروح در جریان انقلاب خونین و اسلامی ایران، بر همه عالم آشکار گشته، اعتراف می کند که مات و مبهوت مانده اند چطور قادر نبوده اند چیزهایی را که سبب اتحاد این ملت گشته، بفهمند. جنایات ضد بشری و طغیان مفسدین جهانخوار چنان پرده سیاهی بر دلهای آنان افکنده، که توان فهم واقعیات و مشاهده حقایق را از آنها سلب کرده: ختم اللّه علی قلوبهم. البته «اعتراف می کند که عبرت گرفته و» بعد از این حتی نظرات غیرمنطقی ملت ما را از دست نخواهند داد. یعنی تلاش خواهند کرد. که حتی نظارت ساده و معمولی ما را هم تحلیل کرده تا دقیقتر و حساب شده تر فکر کنند؛ ولی: و مکروا مکراللّه واللّه خیرالماکرین.

سولیوان اطمینان داده که «اوضاع سال آینده مطمئنا» بهتر خواهد شد. البته منظورش اوضاع مناسب برای آمریکاست، آیا بهتر شده!؟ آنها که پارسال از شعار «یانکی برو گمشو» ملت ما عذاب می کشیدند، امسال یا به دست ملت بزرگ ایران اسیرند و یا با هزاران دوز و کلک از دست انتقام ملت ما فراری (!) و حالا کار به جایی کشیده که ام الفساد قرن از ما قطع امید کرده و ملت ما قطع رابطه ظالمانه را با آمادگی تمام عیار جشن می گیرد.

4/10/57 از تبریکات کریسمس بجای شما و کپی مقاله در مورد ایرانی که شما در ژورنال دفاع ملی چاپ کرده بودید، متشکرم. در این شب کریسمس که تنها چیزی که می شنویم شعارهای «یانکی برو گمشو» می باشد که توسط جوانهایی که در حال تظاهرات هستند داده می شود.

مدتی است که از فیض نظرات شما در مورد اوضاع اینجا برخوردار نبودم ولی فکر می کنم هر دو قبول کنیم که وضع، تندتر و عمیق تر از آنچه پارسال پیش بینی می کردیم خراب می شود. ناراحتیهایی که داشتم در مورد آینده دورتری بوده.

شما بدون شک خیلی اتهامهای دوجانبه ای شنیده اید، در مورد اینکه کی ایران را از دست داده؛ خیلی از آنها به مسئله تماس سفارت با افراد مخالف برمی خورد، مخصوصا در بازار و بین مذهبیون. در آن مورد یک بار دیگر می خواهیم از شما و به خاطر کمکی که به ما درباره افراد، برای ارتباط با این دو گروه کردید تشکر کنم. من البته هنوز از عدم فهمیدن کامل تمام مسایل این مردم ناراحت هستم ولی این روزها ما از لحاظ گفته های غیرمنطقی آنها اصلاً در مضیقه نیستیم.

امیدوارم ما را دوباره ملاقات کنید و امیدوارم که سال آینده سال بهتری در مورد ایران باشد. با بهترین آرزوها.

سولیوان

ص: 204

خلاصه ترجمه:

در زمستان سال 77 - 76 یک کنفرانس در واشنگتن برگزار شد که در این مقالات نماینده CIAو FBI شرکت داشتند، اینها می خواستند در مورد موفقیت استراتژیکی روسیه در سالی که در پیش است اتفاق نظراتی داشته باشند. بنابراین کنفرانس تبدیل می شود به چند کمیسیون با شرکت افراد مختلف.

تیم یا کمیسیون اعلام کرد که روسیه دارد می آید

مسایل استراتژیکی هسته ای نقطه اصلی صحبتها بوده است. بیش از نیمی از مقاله راجع به وضعیت روسیه می باشد در جهان، و قسمت شرقی اروپا و علت و عواملی که شاید شوروی را تحریک کند که به جنگ برود یا بمباران کند.

اما ایران هنوز حکم یک سنگر را دارد. در سیستم استراتژیکی برای ایالات متحد آمریکا، اصولاً اکثرا از موقعیت ایران و خلیج فارس که حکم یک منطقه باز را در جنوب روسیه دارند، صحبت می شود.

ایران، عرضه وضع کاهش واردات ایران به وسیله شرکتهای خارجی

ص: 205

سند شماره 9 سرّی - تاریخ 16 فوریه 1979 - 27/11/57 موضوع: ایران، عرضه وضع کاهش واردات ایران به وسیله شرکتهای خارجی بحران سیاسی ایران باعث قطع کالایی که به ایران می آمده شده و نیز سبب شده چندین قرارداد مهم در رابطه با تحویل کالا به ایران فسخ شود. حتی اگر رژیم کنونی که از پشتیبانی خمینی برخوردار است نتواند نظم را به کشور بازگرداند، باز هم میزان کالاهای وارداتی مشکل بتواند به حوالی 18 میلیارد دلار برسد (میزان سالانه که چندی پیش بود. مشکلات ارز خارجی مثل فرصتهای اقتصادی بیانگر بازار محدودتری برای کالاهای خارجی در ایران می باشد. این مقاله وضعیت تولیدکنندگان خارجی بعد از کاهش واردات توسط ایران را بررسی می کند. این مقاله به میزان ضررهای حاصله یا وارد بر یک شرکت خاص نخواهد پرداخت. (...) نقش تولیدی کشورهای توسعه یافته:

کشورهای توسعه یافته به مراتب بزرگترین فراهم کننده کالا برای ایران می باشند (85 درصد واردات ایران را تأمین می کنند). کشورهای کمتر توسعه یافته، به سختی 10 درصد واردات ایران را تأمین می کنند و کشورهای کمونیستی حدود 5 درصد.(1) کالاهای صنعتی شامل ( ) اکثریت واردات می باشد. خواربار به میزان 13 درصد و مواد خام به میزان 6 درصد. ترکیب اجناس با ترکیب قبلی در 1977 تفاوت روشنی داشت و فقط 8 درصد از واردات کشورهای پیشرفته را خواربار تشکیل می داد و دو سوم این مقدار از آمریکا بود. تقریبا نیمی از موادی که توسط LDCبه فروش می رسید خواربار بود. (..) آمریکا، آلمان غربی و ژاپن بیشترین سهم را از بازار می بردند. در سال 78 - 1977 میزان کالاهای وارداتی توسط این کشورها و به این مقدار تأمین می شد: آمریکا 24 درصد، آلمان غربی 22 درصد، ژاپن 18 درصد. دیگر کشورها سهمی نظیر ذیل داشتند:

انگلیس 9 درصد، ایتالیا 8 درصد و فرانسه 6 درصد. کالاهای صنعتی ساخته شده 90 درصد اجناس صادراتی به ایران را تشکیل می داد که در این رابطه تولیدات سرمایه فشرده ارجحیت داشتند. نمودار اقلام فروشی به ایران به حسب ارزش عبارت بودند از مواد صنعتی و ماشین آلات الکتریکی.

ایران به عنوان بازاری برای صادرت آمریکا: صادرات آمریکا به ایران از 7/2 میلیون دلار در سال 1977 به میزان سالانه 7/3 میلیون دلار در اولین نه ماهه سال 1978 ارتقاء یافت با احتساب اینکه 7/2 درصد آن صادرات آمریکا بود. کالاهای صنعتی حدود چهار پنجم کل صادرت بود و بقیه را صادرات کشاورزی تشکیل می داد. صنایع هواپیماسازی آمریکا تقریبا 8 درصد کل صادرات تجارتیش را به ایران فروخت و این بزرگترین سهم برای صنایع آمریکا بود. اگر ایران سفارشات هواپیمایی را فسخ کند صنایع هواپیما با پشتوانه خود آن را حل خواهد کرد و نیز تقاضای مشتریان دیگر جلو خواهد افتاد. کلاً فروش مواد به ایران میزان بسیار جالبی - حدود 3 درصد - را در رابطه با فولاد و آهن و ماشین آلات صنعتی داشت.

تحویل کالاهای نظامی آمریکا به ایران سال گذشته به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافت و این به

ص: 206


1- اطلاعات مربوط به سال 1977 است پاورقی صفحه 13 گزارش).

دلیل سقوط و کاهش تحویل هواپیما و وسایلی اینچنین بود، که خود حدود 90 درصد کالاهای ارسالی در سال 1977 را تشکیل می داد. از طرف دیگر ارسال اسلحه و وسایل حمل و نقل در سال 1978 «پرش» داشت. نمودار تحویل اجناس پربها ( ) از قبیل هواپیما، ارزش کمکهای نظامی محول شده را نشان می داد که چند وقت به چند وقت تغییرات زیادی را دارا بود. کارخانه های آمریکایی با امضای قراردادهای تازه ای در حدود 5/4 میلیارد دلار، عرضه محصولات خود در ایران را طی سالهای 78 - 77 افزایش دادند.

LDC به کشورهای کمتر توسعه یافته:

در این رابطه بیشترین میزان به کالاها و سرویسهای نظامی، شبکه های ارتباطی و پروژه های ساختمانی مربوط می شد. به علاوه قراردادهایی به میزان 7/2 میلیارد دلار جهت تأسیس و بنای بزرگراه مشترکا به دست کمپانیهای آمریکا، فرانسوی سپرده می شد.

فسخ کردن قراردادها بیشترین لطمات را به کارخانه های تولید اسلحه زده است. تقریبا قراردادهای 7 میلیارد دلاری برای خرید سلاح توسط دولت بختیار فسخ شد تا مبادلات خارجی ( ) حفظ شده و ساخت عظیم نظامی کشور متوقف گردد. قراردادهای مهمی که منحل شدند، شامل قرارداد جنگنده های F/16، هواپیمای پیشرفته آواکس دوسپرانس، نابودکننده (SPRUANCE) و هواپیمای شناسایی RF4E بود.

فروش ابزار و وسایل حمل و نقل نظامی هم تقلیل خواهد یافت. ایران اساسا بایستی به جرم فسخ و انحلال قراردادهایش مقادیری پول را متناوبا بپردازد. اگر اسلحه هایی را که ایران سفارش داده بتوان به خریداران دیگر فروخت ایران می تواند مقداری بازپرداخت ( ) دریافت کند.

صادرات 7/2 میلیون دلاری آلمان غربی به ایران در سال 1977 و بعدا صادرات 5/2 میلیارد دلاریش در نیمه اول سال 1978 بیانگر 2 درصد کل صادرات آلمان را تشکیل می دهد. بیش از سیصد کمپانی آلمان غربی با جمعیتی قریب به ده هزار نفر در قسمتهای مختلف ایران سرگرم کار بودند که اینان بین دفترهای نمایندگی فروش و کارخانجات معظم صنعتی نوسان داشت. گفته می شود آلمان غربی قراردادهایی به مبلغ 70 میلیون دلار با ایران در سالهای 78 - 177 امضاء کرده که بیشتر در رابطه با تأسیسات برق است. از دست دادن بازار ایران بالاخص به صنایع راکتورهای هسته ای و فولادسازی فشار خواهد آورد، با وجود این کمپانیها کمی ضرر خواهند کرد زیرا توسط دولت آلمان غربی، بیمه سرمایه گذاری و صادراتشان تضمین شده است. هر تغییر اساسی در خط مشی صنعتی شدن ایران بیشترین ضرر را به دو کمپانی بزرگ، یعنی اتحادیه کرافت ورک و کروپ که به هم دیگر متصل اند خواهد زد.

اتحادیه کرافت ورک (KRAFTWERK) که بنا به قراردادی به میزان 5 میلیارد دلار تصمیم گرفته دو نیروگاه هسته ای در بوشهر بنا کند گنجایش و اعتبار زیادی دارد، لذا فسخ قراردادها با این شرکت آن را در خطر قرار خواهد داد، چون کلاً در آن تقاضای جهانی برای نیروگاه های هسته ای برق پایین است. اخیرا کارهای ساختمانی در بوشهر به علت کمبود مواد لازم متوقف شد. ممکن است بهتر از دیگر شرکتهای صنعتی در ایران دوام آورد و این بدان خاطر است که ایران 25 درصد سهام آن را خریده است. دولت جدید ایران ممکن است سهم فعالتری در مدیریت کروپ به عهده گرفته و بکوشد تا سود 175 میلیون دلاری سالانه از معامله با ایران را قطع کند.

سالانه

ص: 207

ژاپن که در سال1977، 9/1 میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرد و در نه ماه اول سال 1978 آن را به 2/2 میلیارد دلار رساند، دادن ورقه صدور را به ایران در ماه گذشته متوقف کرده. از آنجایی که ایران چیزی به ژاپن نپرداخته هیچ کالایی فعلاً به مقصد ایران بارگیری نمی شود. در سال 1977 درصد صادرات ژاپن به ایران چنین بود: 5 درصد کل صادرات توکیو در زمینه آهن و فولاد، 7 درصد کل صادرات کالاهای فلز کاری صنعتی و چهار درصد صادرات در زمینه منسوجات. در سال 78-1977 با توجه به قراردادهایش با ایران 1/1 میلیارد دلار دریافت داشت، که از آن 450 میلیون دلار برای پروژه های مربوط به دستگاههای برق بود و 120 میلیون دلار دیگر برای تأسیس امکانات صنعتی. پروژه گسترده تأسیس یک مجتمع پتروشیمی در بندر شاهپور هنوز مورد تهدید انفصال قرار نگرفته. ژاپن مترصد فرصتی برای امضاء قرارداد تازه ای است که در آن بتواند افزایش بهای تازه را هم منظور کند و با دولت جدید پیمان اقتصادی تازه ای ببندد.

صادرات انگلیس به ایران متجاوز از 1 میلیارد دلار در 1977 و نیز در 1978 بود که این خود حدود دو درصد کل صادرات آن کشور محسوب می شود. بیشترین موفقیت در زمینه تسلیحات بوده است. ایران بزرگترین مشتری سلاحهای انگلیسی است. نیمی از قراردادهای تازه 700 میلیون دلاری 78-77 هم مربوط به کالاهای نظامی بود. در سال 1977 انگلیس 6 درصد از صادرات وسایل نقلیه موتوری و 4 درصد از صادرات ماشین آلات صنعتیش را به ایران صادر می کند. صادرات وسایل نقلیه برای بریتیش لیلاند و کرایسلر انگلیسی که با یکدیگر متحدا عمل می کنند، بسیار حائز اهمیت است. به خاطر قطع صادرات به ایران کرایسلر 1500 کارگرش را کنار گذاشته. فسخ قرارداد از طرف ایران ضربه ای به صادرات انگلیس محسوب می شود. طرحهایی در رابطه با یک مجتمع 5/1 میلیارد دلاری که اغلبش دست انگلیسیهاست و در نزدیکی اصفهان بوده و کارش اسلحه سازی و تهیه مهمات و لوازم و قطعات یدکی تانک می باشد، توسط دولت بختیار متوقف شده است. همچنین قراردادهای صدور تسلیحات به ایران که بالغ بر 2 میلیارد دلار می شود نیز، به خطر افتاده است. این قراردادها شامل یک کنترات 800 میلیون دلاری تهیه وسایل ضد هواپیما بوده که در دست هواپیمایی بریتانیا، که یک سازمان دولتی می باشد و دیگری یک قرارداد یک میلیارد دلاری برای تانکهای چیفتن می باشد که در دست کارخانجات سلطنتی اردنانس می باشد، که آنهم زیر نظر وزارت دفاع است.

فروش محصولات ایتالیا به مبلغ حدود 1 میلیارد دلار یا ده درصد صادرات آن کشور، در دو سال گذشته کماکان جریان داشته. شرکتهای ساختمانی و مهندسی ایتالیایی در حالی که سفارشات 2 میلیارد دلاری دریافت داشته اند، کاملاً بی ضمانت مانده اند. این چنین سفارشاتی زمینه اصلی صادرات کالاهای صنعتی و ابزار و وسایل الکتریکی بوده که در سال 1977 بالغ بر 355 میلیون دلار می شد. 18 درصد صادرات صنایع هواپیمایی ایتالیا - اغلب هلی کوپتر - به مقصد ایران بوده است. در سال 78-77 شرکتهای ایتالیایی قراردادهایی به ارزش 5/1 میلیارد دلار با ایران امضاء کردند. قراردادهایی گزارش شده برای ساختن یک کارخانه فولاد سازی و تجهیزات بندری به ارزش 600 میلیون دلار. خبرهایی هست از یک سری قراردادهای دولتی که همراه با طرحهای مجتمع صنعتی بندر عباس - 3 میلیارد دلار - می باشد. بقیه هلی کوپترهایی به ارزش 425 میلیون دلار و طرحهای ساختمانی به ارزش 200 میلیون دلار به همراه

ص: 208

طرح IGAFبرای لوله کشی گاز نیز توسط ایتالیا انجام می گیرد.

شرکتهای ایتالیایی که معمولاً به اعتصاب کارگران، ناآرامی های سیاسی و دیرکردنهای حاصله از پیچ و خمهای بوروکراسی عادت کرده اند، در رابطه با ایران چندان ناراحت نیستند. اگر چه دیرکردها در پرداختها مشکلاتی را باعث می شود، لیکن پروژه ها همچنان ادامه می یابند. ایتالیاییها امید دارند که دولت جدید، هر چه قدر که رادیکال باشد، طرحهای عمومی که در دست اجرا می باشند را رها نکنند.

فرانسه

وضعیت اقتصادی فرانسه در مقام مقایسه با سایر کشورها کمتر در خطر است، زیرا فرانسوی ها اغلب در رقابت با کنتراتچی های آمریکایی، آلمان غربی و ژاپن می بازند. فرانسه در دو سال گذشته حدود 700 میلیون دلار کالا به ایران صادر کرده است، کمی بیش از 1 درصد کل صادراتش. با وجود این اخیرا فرانسه پیشتاز امضاء قرارداد با ایران در میان کشورهای صنعتی بوده است در کنار پروژه های تحقیقی فرانسه - آمریکا، شرکتهای فرانسوی طی قراردادهای تازه ای 5/6 میلیارد دلار درآمد خالص طی سال 1977 کسب کرده اند. نیمی از این مقدار مربوط به دستگاههای تولید برق بود و بیشتر آن تولید برق هسته ای.

قراردادهای پایگاههای هسته ای برق به ارزش 5/2 میلیارد تا 3 میلیارد دلار اخیرا توسط دولت بختیار فسخ شد. ساختمان دستگاههای مولد برق که قرار بود به وسیله فراماتوم ساخته و طی سالهای 83 - 82 تکمیل گردد کماکان تحت اجراست و این شرکت امیدوار است که بتواند سفارشهای بیشتری برای پایگاههای تولید هسته ای برق در ایران نیز به دست آورد.

شرکت فراماتوم به خاطر کم شدن فعالیت برنامه های هسته ای در خود فرانسه و نیز کاهش در سفارشات خارجی، فعلاً دچار اشکال است، اگرچه فراماتوم اخیرا نامه ای را مبنی بر تمایل برای داشتن نیروگاه های مشابه در همان مدت زمان دریافت داشت، اما فسخ قرارداد توسط ایران به طرز جدی شرکت را عقب خواهد راند. به هر حال قسمت زیادی از ضررهای مالی مستقیم فرانسه از فسخ قرارداد توسط ایران به وسیله کمپانی بیمه تجارت خارجی فرانسه (COFACE)جبران خواهد شد.

نظر اجمالی بر اوضاع و روابط ایران

ص: 209

سند شماره 10 از: سفارت آمریکا در تهرانسرّی - تاریخ 14/2/57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: سولیوان موضوع: نظر اجمالی بر اوضاع و روابط ایران 1- روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است. این روابط دوباره توسط مسافرت شاه به واشنگتن در نوامبر و بازدید رئیس جمهور از تهران در اواخر دسامبر تقویت و تأیید شدند. روابط ما مبنی بر منافع امنیتی دوجانبه و دید مشترک نسبت به تقریبا تمام جریانات مهم ناحیه ای و بین المللی می باشد. ایران با قدرت و نفوذ فزاینده ای که دارد همواره آماده بود تا به طریقی نقش فعال تری در امور منطقه ایفا کند، تا منافع خودمان تأمین گردد.

اهدایی آن به UNIFIL نمونه اخیر این مسئله است؛ نمونه دیگر که برای ما منافع حیاتی دارد موضع ایران در اوپک است و آمادگی آنها به همراه عربستان سعودی در مخالفت قاطع با افزایش قیمت نفت در 1978.

2- با اینکه تجهیزات نظامی و برنامه مشاورت ما جنبه های اصلی روابطمان با ایران می باشد، ولی ما طیف وسیعی از منافع دیگر هم داریم. صادرات غیر نظامی ما به ایران الآن به حدود 2 میلیارد دلار در سال رسیده. بیش از 155 شرکت و بانک از بزرگترین شرکتها و بانکهای آمریکا در کشور فعال هستند و اکنون 39 هزار آمریکایی در ایران سکونت دارند.

کمیسیون مشترکی بین ایران و آمریکا برای پیشبرد همکاری عمومی و خصوصی آمریکا در زمینه های انرژی، نیروی انسانی، کشاورزی، تجارت و امور مالی و علم و تکنولوژی برای چهارمین بار در واشنگتن تحت ریاست وزیر خارجه - ونس - تشکیل شد. بیشتر از 50 دانشگاه آمریکایی با دانشگاههای ایرانی و یا نهادهای دولتی ارتباط دارند. جمعیت دانشجویان ایرانی در آمریکا اکنون بیشتر از 30000 نفر می باشد. ایران در حال حاضر 9 - 8 درصد واردات نفتی ما را تأمین می کند.

3- به مفهوم واقعی ایران در حال حاضر به موقعیت یک قدرت باثبات و میانه رو در حد متوسط متمایل به آمریکا رسیده است و این هدف سیاستهای ما بعد از پایان جنگ جهانی دوم بوده.

4- مسئله مهمی که جنبه حیاتی داشته باشد و لازم باشد ذکر کنیم، وجود ندارد. نگرانی ما در مورد کادر و امکانات کافی برای قسمت کنسولگری ما در پیامهای متعددی به وزارتخانه ذکر شده و احتمالاً مراجعین می توانند بخوانند.

5 - تلکس شماره تهران 00307 اهداف و آرمانهای آمریکا در ایران را مشخص می کند. اکثر این اهداف انتهای مشخصی ندارند و نیازمند توجه نزدیک و مداوم می باشند. ما معتقدیم که هیئت کافی هست که گزارش تبادلات با وزارتخانه که نمایانگر این مسئله می باشد که ما این اهداف را با توجه و مقداری موفقیت دنبال کردیم. پیشرفت در مسئله حقوق بشر، ارتباطات گسترده انرژی هسته ای، همکاری در کنترل مواد مخدر در منطقه، و پیاده کردن سیاست تأمین اسلحه رئیس جمهوری بعضی از زمینه های مهمتری که مطرح شده اند، می باشد.(1) سولیوان

اوضاع کلی کشور

ص: 210


1- ارقام فوق بیانگر خوان یغمای گسترده برای غارتگران در میهن ماست و پایکوبی آنها از ثبات و آرامش گذشته حاکم در میهن ما ٬ و حال ایران برزخی برای چپاولگران است ٬ بدان امید که روی پای خود بایستیم و ایران آزاد و مستقل را به گورستان و جهنم امپریالیستها بدل نماییم.

تاریخ: 10 ژولای موضوع: اوضاع کلی کشور 1- از اظهارتان در مورد BCR قدردانی می کنم و آن را یک کار مهم و مفید می دانم. بر پایه تفکرات شما و سرمایه نهاده شده از SNOW McAFEE ما قسمت زیر را به عنوان BCR توصیه کرده، مطالب و خط و مشی های برنامه را تقدیم می کنیم. به این معتقد نباشید که اوضاع کنونی پروژه پیشنهادی را عملی می سازد پیشنهاد می شود که این قسمت از CP تا زمانی که آنها عملی شوند به تعلیق افتد. در این زمان، BCR و خط مشی های برنامه باید احتیاجات وسایل شما را به عنوان یک اساس برای آنچه پشتیبانی واشنگتن را نشان می دهد و تمام عمل بعدی که امکان پذیر و عاقلانه به نظر می رسد به طور مؤثری مطرح کند. در چنان زمانی، چنان که معتقدید که یک آنالیز رسمی می تواند با مقداری اعتبار رسم شود. لطفا آن را به امور خاور نزدیک بفرستید.

2- الف: ایران امروز دوران پس از انقلاب را که محمدرضا شاه را به سقوط کشانیده می گذراند.

دستگیریها و اعدامها ادامه دارد. بیکاران بیش از 3 میلیون برآورد می شود. اقلیت های قبیله ای و نژادی برای خودمختاری تلاش می کنند. اقلیتهای مذهبی هراسانند و گروههای سیاسی مختلف به وسایل مختلف می کوشند تا منافع خود را ترفیع دهند و ظهور سیاسی اصول اسلام را مانع شوند.

ب: قدرت مرکزی از میان رفته و بازرگان سعی در ایجاد کنترل بر کشور دارد، به خصوص در رابطه با کمیته ها. قدرت حقیقی در ایران در دست رهبران مذهبی به رهبری، رهبر انقلاب آیت اللّه خمینی می باشد.

ج: فعالیت اقتصادی در ایران به طور وسیعی فلج شده است. به جز صنعت نفت که دوباره تولید می کند و به اندازه احتیاجات داخلی تولید می کند، و صادرات خود را نیز در مقیاس کمتری از سر گرفته است. در حقیقت تمام فعالیتهای صنعتی در یک وقفه مانده است. سرعت و نیرویی که با آن صنعت زنده خواهد شد، نامطمئن است و در گرو تغییرات سیاست، جو اجتماعی و خارج کردن ارز و فرار تعداد زیادی از مدیران و تکنوکراتها (ایرانی و خارجی) می باشد. بیکاران حدود 5/3 میلیون نفر از جمعیت 35 میلیونی ایران برآورده می شود که می تواند به طور مؤثر تثبیت شدن دولت موقت را خنثی کند، و در تمام کشور سیاست شکننده دولت را به طور جدی خراب کند.

د: قانون جدید اساسی قول داده شده و اجرای برنامه هایی برای تحقق بخشیدن به حقوق بشر کند شده است. اگر چه یک پیش نویس قانون اساسی چاپ شده، ولی انتخابات برای یک مجلس که آن را تجدید نظر کند عقب افتاده است. زندانهای ساواک که با انقلاب خالی شدند دوباره با زندانیهایی که به جرمهای مختلف که بر ضد مردم در زمان رژیم شاه متهم شده اند، پر شده است. این اشخاص در دادگاههای دربسته که به وسیله دادگاههای انقلاب هدایت می شود و جدا از دادگستری ایران می باشد، محاکمه شده اند.

پشتیبانی مردم از چنین محاکمه هایی زیاد است و عکس العمل شدید مردم پس از قطعنامه سنای آمریکا مشکلاتی را که ما در تحکیم حقوق بشر در ایران خواهیم داشت، منعکس می کند.

ه : از نظر فرهنگی ایران در تخمیر است. قسمتی از انقلاب بر ضد فرهنگ غرب، به خصوص آمریکا می باشد. آیت اللّه خمینی علاقه خود را مبنی بر اسلامی کردن تعلیم و تربیت و پاک کردن آن از تأثیر غرب اعلام کرده است. مراکز فرهنگی مهم بسته شده اند و یا به نمایشگاههای فرهنگ انقلابی برگردانده شده اند.

ص: 211

حقوق زنان که با زحمت فراوان به دست آمده بود تا حد زیادی از میان رفته است.(1) تقریبا مجبور به بازگشت به چادر شده اند و حقوقی که در زمان شاه به آنان داده شده از آنان سلب شده. به علت بالا گرفتن جو ضد خارجی، خارجیها، از هر کشور در حال اخراج هستند. در همین زمان خیلی از ایرانیها به تشخیص ضرورت، نوعی تماس با خارج را ادامه می دهند و خیلیها به خصوص افراد تحصیلکرده در غرب با اصول سخت تر اسلام مخالفت می کنند. علاقه به فراگیری زبانهای خارجی به خصوص انگلیسی، به قوت خود باقی مانده است. و تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی هنوز هوای تحصیلات غرب و آمریکا را دارند.

و : روابط مستحکم گذشته ایران و آمریکا در مرحله نزدیک قطع رابطه است، حتی آنها که به طور سنتی رو به غرب دارند، در حال حاضر از تماس علنی قابل ملاحظه با آمریکا پرهیز می کنند. در یک کشوری که یک دست پنهان (عموما آمریکا، شوروی و یا اسرائیل) مسئول هر چیز شناخته می شود، سوءظن گسترده ای نسبت به آمریکا وجود دارد. این سوءظن بدین شکل شایع است که آمریکا دارد کوشش می کند که به طرق مختلف اهداف انقلاب را عقیم گذارد. این طرق از استخدام افراد ساواک به عنوان ترورکننده ها و بمب گذارها و اختلاف انداز بین اقلیتها تا از کار انداختن پیشرفت اقتصاد ایران می باشد. علیرغم این موضوع و حتی با وجود اتهامات مردم متعصب مسلمان، چیزهای آمریکایی هنوز برای قسمتی از مردم ایران به خصوص جوانها و میانسال ها باارزش می باشد. آمریکا خیلی از رهبران انقلاب را در خود داشته است و اکنون وطنی است برای هزاران دانشجوی ایرانی. به طور عمومی یک احساس همدردی می آورد، اما با فرق گذاشتن بین مردم و دولت آمریکا.

علیرغم ترس و ناامیدیها و عقیم گذاریها درباره آنچه آنها سوءظن و یا احتمالاً از آمریکا انتظار دارند، تعداد زیادی از ایرانیها به اعتقاد به اینکه گذشته اخیرشان و سرنوشتشان به آمریکا بسته است، ادامه می دهند. ارتباطات هنوز خود به خود منصفانه و حتی اغلب صمیمانه است. ولی جو عمومی - از طریق مطبوعات به صورت خصمانه ای برخورد می کنند.

هدفهای هیئت تبلیغی آمریکا در ایران این است که باز بمانند و با دولت موقت علیرغم پرخاش از طرف مطبوعات، رهبران مذهبی و افراطیها، تا حد امکان همکاری کنند. برای رسیدن به این هدف در یک جو روانشناسی که در آن دولت آمریکا (در پیمان با مطبوعات آمریکا) اظهار می شود که ریشه تمام مشکلات ایران باشد، حدس زده می شود که بهترین باشد و پوشش مطبوعاتی آمریکا در مورد انقلابِ مردم ایران، صرفا علاقه به اخبار دارد نه آنالیز کردن آن و با حالت ناهمدردی روی آنچه غلط است انگشت می گذارد. در پیش گرفتن چنین روشی باعث شده است که در ایران مردم چنین نتیجه بگیرند که آمریکا به آنها علاقه ای ندارد؛ بر طور عکس می خواهد به مردم آمریکا بگوید که در هر صورت ایران یک فاجعه است.

روابط نزدیک ما با شاه و پشتیبانی زیاد ما از رژیم شاه فراموش نشده است و به زودی هم فراموش نخواهد شد. اثر آن این است که دولت آمریکا را در یک قانون طرفدار مداخله که اعمال آن اصولش را از بین می برد، بیندازد و اعمال گذشته اش آن را رد می کند و سند روحی برای قضاوت گذشته روی انقلاب

ص: 212


1- آنها باز هم انقلاب ما را و عمده ترین نیروی آن زنان انقلابی ما را با ملاکهای غربی بررسی کرده اند. و این نقطه کور و گره بازنشدنی تحلیلهای آنها می باشد

مردم ایران در حالی که موضوعهای بین المللی به علت نگرانیهای داخلی ایران از رشد بازداشته شده اند.

سیاست خارجیش انتظار می رود که دو شعبه شدن موضوعات داخلی ایرانیها را منعکس کند و به عبارت دیگر دولت رسمی آقای بازرگان به سمت عادی کردن روابط با آمریکا و دیگر کشورهای غربی حرکت می کند و در همان زمان سیاست آقای خمینی را منعکس می کند و می تواند مورد دخالت او قرار گیرد.

وضع و موقعیتهایی که انتظار می رود شامل اینهاست:

... ضدیت عمیق با اسراییل، همبستگی نزدیک با سازمان آزادیبخش فلسطین، قطع پشتیبانی معمول ایران از کشورهای عربی میانه رو... پشتیبانی از خط مشی مورد علاقه رادیکالهای کشورهای کمی پیشرفته در اقتصاد بین المللی و برنامه های سیاسی، شامل شرکت در NAMسازمان ملی تولیدکنندگان.

... سیاست بالا بردن قیمت در اوپک.

... ضدیت با رژیم طرفدار شوروی در افغانستان.

خط مشی های اقتصادی که به احتیاجات کوتاه مدت جواب می دهد و هدفهای دولت شاه را نفی می کنند، هنوز به طور کامل معلوم نیستند. انتظار می رود که علاوه بر موقعیت گروه رادیکال LDCS کشورهای کمی پیشرفته و سیاست بالا بردن قیمت نفت، آنها به خصوص نسبت به سرمایه گذاری خارجی در ایران نقش شرکتهای چند ملیتی و ارتباط علم و تکنولوژی با احتیاجاتشان، سوءظن دارند. سیاست اقتصادی داخلی احتمالاً تأکید بر کشاورزی و گروههای روستایی برای مهاجرت از طرف شهرها به سمت روستاها می باشد. تأمین فرآورده های کشاورزی و کاهش واردات غذا. چگونه این موضوع کامل خواهد شد؟ هنوز معلوم نیست. انستیتوهای آکادمیک ایران یک سال پیش از معلمان و مشاوران و محققان آمریکایی استفاده می کرد. اکنون بیش از چندتایی باقی نمانده اند و محیطهای دانشگاهی روی هم رفته در حال حاضر از آوردن استادان خارجی خودداری می کنند. با توجه به مهاجرت تعداد زیادی متخصص ایرانی و آمریکایی، این موقعیت ممکن است عکس شود. اما مطمئنا تا وقتی که حساسیت ضد خارجی و به خصوص ضد آمریکایی از شدتش کاسته نشده است، این امر امکان پذیر نیست.

یکی از مهمترین انجمنهای فرهنگی ما با ایران، در تهران و خارج از تهران قبل از انقلاب، انجمن ایران و آمریکا بود. مراکز فرهنگی اصفهان و تهران از خرابیهای انقلاب مصون مانده اند (به طور عمدی) و مشغول کارند و تدریس انگلیسی و کتابخانه از سر گرفته شده است. کتابخانه USICA در تهران در BNSقرارداد نیروهای انقلابی هنوز مرکز فرهنگی شیراز را در اختیار خود دارند و امیدواریم که دولت آن را به ما بازگرداند و تدریس انگلیسی در آن از سر گرفته شود. ما ادامه کار این مرکز را در این زمان که روابط ایران و آمریکا خیلی بحرانی است، مهم تلقی می کنیم. با لزوم، تغییر دادن مکان اداره USICA به قسمت مطمئن بایگانی، همه آنها بیشتر اهمیت پیدا خواهند کرد. BNC ها اکنون تنها دریچه شنوندگان ایرانی ما می باشند.

مطالب و نگرانیها

مطلب اول: ایرانیها یک عدم اعتماد گسترده ای نسبت به دولت آمریکا دارند. سوءظن به این شکل است که آمریکا کوشش در عقیم گذاشتن هدفهای انقلاب، چه به صورت سیاسی و چه به صورت اقتصادی دارد. به علت روش غیر همدردی مطبوعات آمریکا با ایران، ایرانیها احساس می کنند که آمریکا خوب ایران را نمی خواهد. ایرانیها به خاطر پشتیبانی طولانی آمریکا از شاه از آمریکا نفرت دارند و حق

ص: 213

قضاوت در مورد انقلاب را به آنها نمی دهند.

مطلب دوم: خیلی از ایرانیها، به خصوص رهبران مذهبی ماتریالیسم و فساد غرب به خصوص جامعه و فرهنگ و طرز فکر و ارزشهای آمریکایی را رد می کنند و به خصوص سوءظنی در مسئله حقوق بشر با توجه به پشتیبانی ما از شاه.

مطلب سوم: به علت خط مشی اقتصادی شاه که تأکید بر روی صنایع شهری و مصرف کالا و خرید اسلحه و سرمایه گذاری خارجی و کارشناسان خارجی داشت. دولت موقت نسبت به این سیاستها در بحران است. آمریکا که نقش اساسی در تهیه قسمتهای بالا داشت، اکنون در کوشش برای عادی کردن روابط اقتصادی و تجاری با ایران مشکلات فراوان دارد. قانون چند ملیتی و سرمایه گذاری خارجی در توسعه اگر قبلاً پیچیده بود، اکنون با توجه به زیاده روی های رژیم شاه بیشتر خواهد بود. بالا بردن قیمت نفت توسط ایران و عدم توجه آن به اثر قیمت آن بر روی ساختمان اقتصادی جهان وابسته به نفت، به طور جدی بر روی آمریکا اثر خواهد گذشت.

مطلب چهارم: با وجود اینکه نگرانیهای داخلی ایران بر موضوعهای خارجی سایه افکنده است؛ انتظار می رود که موقعیت دولت و موقعیت روابط ایران با آمریکا بحرانی تر شود. به خصوص ایران یک ضدیت عمیق نسبت به کوشش آمریکا و اسرائیل برای صلح خاورمیانه نشان خواهد داد. دولت از سازمان آزادیبخش فلسطین پشتیبانی خواهد کرد و پشتیبانی معمول خود را با کشورهای میانه رو عرب قطع خواهد کرد. می توان انتظار داشت که رژیم از خط مشی های رادیکال، کشورهای کمی پیشرفته در دوره انفعالی اقتصادی و برنامه سیاسی به خصوص در شرکت سازمان تولیدکنندگان پشتیبانی خواهد کرد.

برنامه ها
الف: روابط ایران و آمریکا

1- آمریکا خواهان روابط همه جانبه با ایران است و در امور داخلی ایران دخالت و اختلال نمی کند.

2- آمریکا از خواست عمیق ایرانیها برای تغییرات مطلع است و با کسانی که برای یک جامعه عادلانه کوشش می کنند همدردی می کند.

3- حمایت از حقوق بشر، هسته اصلی سیاست ما و ساخت اصلی جامعه آمریکایی را تشکیل می دهد و بر هر چیز مقدم است حتی سیاستهای کوتاه مدت، حتی اگر در این راه متهم به دخالت در امور داخلی کشورها شویم.

4- دستگاههای ارتباط جمعی آمریکا سعی در نشان دادن وقایع ایران و نه تجزیه و تحلیل آن دارند و اخبار را آن طور که می بینند منعکس می کنند و سعی دارند واقع بینانه برخورد کنند.

5 - در آمریکا حمایت از انقلاب ایران به صورت گسترده ای وجود داشت، ولی در آمریکا و دیگر کشورها این موضوع با وجود دادگاههای مخفی و اعدامها خدشه دار شد.

ب: جامعه و فرهنگ و ارزشهای آمریکا در ارتباط با ایران

1- مذهب و معنویات با تاریخ و جامعه آمریکا عجین شده است. آمریکا تاریخی از احترام برای مذهبها دارد. اسلام اگرچه کمتر برای آمریکاییها شناخته شده است، ولی مثل دیگر مذاهب از احترام برخوردار

ص: 214

است و در دانشگاهها توجه زیادی به آن می شود.

2- پیشرفت علم و تکنولوژی آمریکا یک نقطه مثبتی در بهبود زندگی تمام قشرهای آمریکاییها دارد.

3- فرهنگ آمریکایی از لحاظ مذهب، اندیشه، فلسفه و هنر غنی است.

4- تعلیم و تربیت برای تمام قشرهای مردم است و مردم کشورهای دیگر نیز می توانند از آن بهره ببرند.

کشورهای در حال توسعه می توانند در این رابطه برای بهبود سیستمهای خودشان استفاده کنند.

5 - بورسهای تحصیلی آمریکا در ایران معادل بهترین بورسهای کشورهای دیگر است.

6- سیستم سیاسی آمریکا که شامل فدرالی بودن و جدایی دین از سیاست (امور کشوری) و جدا کردن قدرتها است، در زمره ناآگاهیهای ایرانیها می باشد. سیستم آمریکایی کوششی است برای دادن حق هر شخص، متعادل کردن خواستها و امکانات عمومی.

7- ارزشهای جامعه آمریکا شامل اعتقاد به کار سخت، امانت داری، خوش بینی در قابلیت انسان برای تغییر دادن پیرامونش و وفاداری به دوستان و خانواده و... می باشد، و منحصر به آمریکا نیست و در همه جا هست و در همه آمریکاییها یکسان نیست و اینکه فقط ماتریالیسم و فساد ارزش آمریکایی است، غلط است.

ج: روابط اقتصادی و تجاری ایران

1- نفت یک کالای حساس جهانی است و قیمت آن یک اثر سریع و درازمدت بر روی اقتصاد شکننده جهان دارد. قیمت بالای نفت بیشتر از هر چیز بر روی اقتصاد کشورهای فقیر و در حال توسعه اثر دارد.

2- سرمایه گذاری خارجی می تواند یک نیروی مثبت در توسعه ملی کشورها داشته باشد؛ و علت اصلی رشد و پیشرفت اقتصادی آمریکا است و سرمایه گذاری بزرگ خارجی اکنون در آمریکا ادامه دارد و برای سود و استخدام بیکاران و پایداری اقتصادی و سیاسی خوب است.

3- شرکتهای چند ملیتی وسیله مؤثر و کم خرجی برای تبادل تکنولوژی و شروع رشد صنعتی می باشد.

4- یکی از مؤثرترین بخشهای اقتصادی آمریکا کشاورزی است و آمریکا علاقه مند به همکاری با ایران در زمینه در اختیار قرار دادن تجربه و تکنیک آن است.

د: سیاست خارجی 1- آمریکا به شدت به صلح و عدالت برای همه کشورهای درگیر مخاصمه در خاورمیانه علاقه مند است.

2- آمریکا به تمامیت ارضی تمام کشورها به خصوص آسیای غربی احترام می گذارد و هدفش صلح و استقلال در هر منطقه است.

3- آمریکا احساس همدردی و همکاری با کشورهای توسعه نیافته و احتیاجات آنها و همچنین حمایت از حکومتهای دموکراتیک و توازن اقتصادی جهانی می نماید.

«پایان»

د: سیاست خارجی

1- آمریکا به شدت به صلح و عدالت برای همه کشورهای درگیر مخاصمه در خاورمیانه علاقه مند است.

2- آمریکا به تمامیت ارضی تمام کشورها به خصوص آسیای غربی احترام می گذارد و هدفش صلح و استقلال در هر منطقه است.

3- آمریکا احساس همدردی و همکاری با کشورهای توسعه نیافته و احتیاجات آنها و همچنین حمایت از حکومتهای دموکراتیک و توازن اقتصادی جهانی می نماید.

«پایان»

سیاست خارجی دولت موقت جمهوری اسلامی

ص: 215

سند شماره 12 از: سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه به: وزارت خارجه آمریکا- فوری سفارتخانه های آمریکا در کشورهای:

دوبی، قطر، عمان، آنکارامراجع: تهران بغداد، بیروت بن، قاهره، کابل اسلام آباد، جده، خرطوم، کویت پاریس، لندن، پاناما، مسکوتهران پکن، دهلی نو، پروتاریا رباط، رم، تل آویو، توکیو، تریپولی، تونس موضوع: سیاست خارجی دولت موقت جمهوری اسلامی 1- متن کاملاً محرمانه است. این یک تلکس گزارشی است.

2- خلاصه: همان طور که نظارت امور داخلی ایران به دو شاخه رسمی و غیر رسمی تقسیم یافته، سیاست خارجیش نیز چنین است. این سیاست بین دو جریان افکار افراطی اسلامی و جریان محافظه کارانه، سیاسیون ملی گرا در حال نوسان است. نشانه مشخص از آنجا مشاهده شد که در عرصه بین المللی یک گرایش به سوی کشورهای رادیکال و نیز دوری جستن از اعراب میانه رو پدید آمد با حملات دائمی لفظی به اسرائیل و صهیونیزم و بدگمانی نسبت به ابرقدرتها فقط در سطح لفظی و همراه با آمادگی معامله کردن بر مبنای دولتی و متمایل به کشورهای کمی پیشرفته در سیاستهای اقتصادی. این سیاستهای دوگانه تا زمانی که دولت دائمی مستقر نشده باشد و یا این دولت تعویض نشده باشد ادامه دارد.

توانایی ما برای معتدل کردن سیاست رادیکال در موقعیت فعلی بسیار محدود است. پایان (خلاصه).

3- دستگاه حکومت ایران بین دولت موقت جمهوری اسلامی، مهدی بازرگان و کمیته ای انقلاب که به وسیله آیت اللّه خمینی و رهبران مذهبی هدایت می شوند، تقسیم می شود. تشکیلات کمیته ها به مقدار زیادی مستقل از حکومت عمل می کنند و خمینی شخصا به هر دو دستور می دهد. غالبا برخوردهایی بین این دو تشکیلات صورت می گیرد که اینها در سیاست خارجی ایران انعکاس دارد. بازرگان و بسیاری از همقطاران او تمایل دارند که سیاست جاری و مسایل امنیتی را در قالبهای سیاسی رایج حل کنند. تاریخ روابط ایران و روسیه بر دوش آنها سنگینی می کند. آنها کلاً محافظه کار بودند و دعوای اصلی آنها هزینه های زیادی بود که سیاست شاه بدون در نظر گرفتن نیازهای کشور خرج می کرد، و نیز گرفتاریهای ایران در خارج از مرزهایش برای نگهداری سیاست غرب. (آیت اللّه خمینی و طرفدارانش بدبینی قابل ملاحظه ای نسبت به روسیه دارند، ولی دیدگاههای خارجی آنها در این لحظه مقدمتا بر پایه دشمنی با شاه و کارهایی که کرده است، پایه گذاری اصول اسلام و عملیات انقلابی بنیان گذاشته است.) 4- ادامه برخورد بین این دو دیدگاه قالبی است از کوششهای داخلی رژیم و پیشرفتش. اگر این دوگانگی بین دولت رسمی و کمیته ها منتفی شود، سپس اندیشه ها و افکار و رفتارها ترکیب و درجه بالاتری را کسب خواهند کرد. اگر این برخورد به آرا نگراید، در اوضاع خارجی ایران تأثیر خواهد داشت و این حالت تا موقعی که یک تشکیلات اسلامی نهایتا مستقر نشود و یا اینکه دولت ساقط شود و یا رفتارش

ص: 216

توسط افراد داخلی تصحیح نشود، ادامه خواهد داشت. انتصاب اخیر (آوریل) دکتر یزدی - یکی از مشاوران نزدیک خمینی - به سمت وزیر امور خارجه به جای یکی از رهبران ملی - دکتر کریم سنجابی - قسمتی از کوششی بود در جهت نظم بخشیدن به سیاست خارجی در جهت پیاده کردن نظریات خمینی، ضمنا یزدی مردی از دنیای پیشرفته است و احتمالاً می تواند شرایط را درک کرده و بهتر از بقیه مشاوران امام به بازرگان برادری کند.

5 - در ماههای آینده ما و دیگر دولتها در زمینه سیاست خارجی ایران با یک تشکیلات ناپایدار روبرو خواهیم بود. خطوط اصلی سیاست مخصوصا خارجی به وسیله آیت اللّه کنترل خواهد شد و دستخوش دخالتهای او خواهد بود. به عنوان مثال آیت اللّه - دستور قطع روابط با مصر را بدون مشورت با دولت داد.

در واقع وزارت امور خارجه بازیچه دست آیت اللّه است. رئوس کلی سیاست خارجی ایران چنین است:

کوشش فراوان برای اتحاد اسلامی دشمنی عمیق با اسرائیل روابط نزدیک و حسنه با سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) کشش به سوی رادیکال شدن مواجهه با کشورهای عربی و دور شدن از کشورهای عرب محافظه کار و رفقای نفتی ایران حمایت شفاهی از جنبشهای انقلابی دنیای سوم مانند زیمبابوه برقراری روابط با کشورهایی که شاه با آنها رابطه نداشت مثل لیبی، کوبا و (PDRY)(1) ادامه بدگمانی و بدبینی و حملات پراکنده به آمریکا و شوروی شرکت در جنبش کشورهای غیرمتعهد بالا بردن قیمت در اوپک اتخاذ سیاستهای تندروانه در صحنه سیاسی و اقتصادی بین المللی 6- از طرف دیگر من معتقدم که دولت رسمی برای متعادل کردن روابط دو طرفه سیاسی با آمریکا و سایر کشورهای غربی کوشش خواهد کرد. ملاقات اخیر بنده با نخست وزیر و همردیفان وزیرش تمایلات آنها را به طور واضح برای بستن قراردادهای تکنیکی و اقتصادی شامل قطعات یدکی و حضور مستشاران در زمینه نظامی، نشان داد. آنها علاقه مندند که هر کاری می توانند انجام دهند تا اجازه ندهند جناح اسلامی از پول و اسلحه به عنوان پشتوانه نظریات استفاده کنند. حدی را که محافظه کارها در زیر نام ملیّت بر علیه ایدئولوژی ادعا می کنند قابل اندازه گیری نیست و بیشتر ربط دارد به برداشتهای سیاسی مردم تا یک موضعگیری خارجی.

7- در حال حاضر من هیچ راه حل سریع و مؤثری که سیاست افراطی نوین ایران را معتدل نماید نمی بینم.

در فرصتهایی که به دست می آید ما سعی می کنیم که ذهن امام خمینی و طرفدارانش را تعدیل کنیم و این عمل را به وسیله افراد نزدیک به او انجام می دهیم. موضع ما در قبال دولت خیلی خوب است. ما می خواهیم در برابر درخواست اطلاعات سیاسی و مشاور در ارتش پاسخ دهیم. در مناقشاتی که قطعا به وجود خواهد آمد نقش مثبت می خواهیم داشته باشیم. اگر این دولت دوام پیدا کند روابط اقتصادی و سیاسی چنان خواهد بود که یک موقعیت بهتری برای ما به دست خواهد آورد.ناس

آزادی مطبوعات و ماهیت جمهوری اسلامی ایران

ص: 217


1- کشور جمهوری دمکراتی خلق یمن. :PDRY

سند شماره 13تاریخ: 14/6/57 از: سفارت آمریکا به: وزیر امور خارجه موضوع: آزادی مطبوعات و ماهیت جمهوری اسلامی ایران 1- تمام متن محرمانه است.

2- اخراج تمام کارمندان آمریکایی دفتر آسوشیتدپرس چهره اصلی جمهوری اسلامی را مشخص می کند؛ که ما نباید آن را فراموش کنیم و آن با وجود بی کفایتی سیستم حکومتی که خمینی در ایران تدوین می کند به اندازه رژیم شاه دیکتاتوری و خفقان آور خواهد بود. با وجود تأکید لفظی و نظری بر ش2، مسئله آزادی بیش از پیش برای ما مشخص شده که معنی این لغت برای خمینی غیر از معنی عربی آن می باشد. مثلاً آزادی، گزارش خبر صحیح را موقعی که برخلاف مصالح اسلام است، اجازه نمی دهد.

3- منافع ما در ایران از رژیم خاص گذشته و مسئله ای که ما سعی کرده ایم روشن کنیم این بوده تا حکام جدید، اینجا تردیدهایی در مورد اینکه ما با شاه سابق همکاری داشته ایم را کنار بگذارند.

در حال حاضر ظاهرا بهترین راه تأمین منافع ما از طریق همکاری با دولت موقت مهدی بازرگان در جهت برقراری مجدد روابط دوجانبه بین ایران و آمریکا خواهد بود. ما حدس می زنیم که موضع مشابهی در برابر یک دولت که در آینده انتخاب خواهد شد، نخواهیم گرفت؛ یعنی در اواخر امسال. ولی این خطرناک خواهد بود که نتیجه بگیریم که همکاری با این دولت و با دولت بعدی تنها راه سیاست ماست.

اگر روند فعلی به طرف دیکتاتوری سخت تصحیح و عوض نشود شاید ما خودمان را از نزدیک با رژیم مسئول آن مرتبط نشان نخواهیم داد.تامست موضوع در ارتباط با اخراج خبرنگاران آمریکایی به واسطه اخبار بسیار مغرضانه ای که در مطبوعات غربی منتشر می کردند، می باشد. بگذریم، با اینکه بعضی جاسوسان آمریکایی در لباس خبرنگار به کشور ما می آمده اند.می بینیم که چگونه امپریالیسم فریاد برمی آورد که دیکتاتوری دارد حاکم می شود. آن هم از نوع رژیم شاهی. (گویا رژیم شاه خائن از ورود خبرنگاران آمریکایی جلوگیری می کرد!!)

گزارشات، سیاسی امنیتی

ص: 218

سند شماره 14 تاریخ: 6 نوامبر موضوع: گزارشات، سیاسی امنیتی.

خسارت دیروز حساب شده و کاملاً گسترده بود.

فردای (مقصود از دیروز، روز 14 آبان، فردای 13 آبان، روز کشتار وحشیانه به وسیله رژیم خائن پهلوی در دانشگاه تهران می باشد. می بینیم که جناب سولیوان سفیر آمریکا در ایران نیز اعتراف می کند که خسارت دیروز حساب شده و کاملاً گسترده بود.) خلاصه: دولت شریف امامی جای خود را به دولت نظامی تحت ریاست ژنرال ازهاری داد. اجرای قانون حکومت نظامی در تهران به عنوان یک دستور عمومی جدی صادر شد. جمعیت به عنوان مخالفت تجمع کردند، و حوادثی نیز اتفاق افتاده است.

بدون راهپیمایی جدیدی، آیت اللّه طالقانی مردم را به آرامش فرا خواند. دیروز ارتش، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران (NIRT) را توقیف کرد تا از تخریب جلوگیری کند. دستگیریها (توقیفهای) دیگری نیز انتظار می رود. (سفارت) به شهروندان آمریکایی گفته که امروز در خانه بمانند. اطلاعیه مشترک سنجابی و خمینی، سازش را رد کرد و حکومت پادشاهی را غیرقانونی خواند. خسارت دیروز حساب شده و کاملاً گسترده بود.

1- دولت شریف امامی در پی تظاهرات وسیع دیروز استعفا داده است و یک دولت نظامی تحت سرپرستی ژنرال غلامرضا ازهاری رئیس ستاد فرماندهی عالی به کمک رؤسای بخشهای انفرادی جایش را گرفته است. هر فرمانده نظامی چندین وزارتخانه را سرپرستی می کند و انجام امور به طور روز به روز در دست معاونین است. شاه دیروز صبح سخنانی خطاب به ملت گفت.

2- شاه به سفیر گفته است مجلس احتمالاً منحل خواهد شد. اما او (شاه) مطمئن نبود. (یادداشت:

صحبتهای او در (1)SEPTEL حاوی این مضمون نبود.) مخالفان دستگیر خواهند شد اما جبهه ملی، طرفداران بنی احمد یا پان ایرانیست (پزشکپور) دستگیر نخواهند شد. (تفسیر: این ممکن است احتمالاً مخالفان برجسته نظیر میناچی، مقدم و نهضت آزادی ایران را در معرض دستگیری قرار دهد).

3- اداره حکومت نظامی تهران امروز صبح دستور تازه و جدی صادر کرد. به دنبال تکرار اطلاعیه قبلی ساعات جدید منع عبور و مرور از ساعت 9 شب تا 5 صبح، اداره حکومت نظامی (MLA)قوانین اولیه را تکرار کرد و آن اینکه اجتماع مردم از دو نفر یا بیشتر ممنوع شده است. به افراد متخلف نسبت به قوانین حکومت نظامی به وسیله یک افسر اخطار داده می شود و اگر آنها اطاعت نکردند سربازان بر رویشان آتش خواهند گشود. تمام مدارس تا 12 نوامبر بسته شده است. سربازان در جنوب تهران و نزدیک دانشگاه متمرکز شده اند. سفارت گزارشاتی از تیراندازی در نزدیکی تالار رودکی در مرکز شهر دارد. تیراندازی شدید به وسیله سلاحهای اتوماتیک در محوطه (اطراف) دانشگاه تهران (البته بیشتر تیرها هوایی بوده اند). دانشگاه بسته بود، اما دانشجویان به زور وارد محوطه شدند. پلیس سپس آنها را از محوطه بیرون کرد و آنها با صف سربازان در محوطه اطراف دانشگاه به مقابله پرداختند. مردم

ص: 219


1- تلگراف جداگانه SEPTEL

همچنین نزدیک سفارت انگلیس که دیروز خساراتی به آن وارد شده بود جمع شدند و بنا به تقاضای ما سربازان برای حفاظت فرستاده شدند. سفارت آمریکا به هر حال تحت مراقبت نظامی است.

4- ارتش شب گذشته نگهبانانی به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران (NIRT) اعزام کرد و امروز صداهای افرادی پخش شد که با آنچه معمولاً شنیده می شد فرق داشت. سرپرستهای سازمان رادیو و تلویزیون استعفا کرده اند. امروز صبح فقط روزنامه رستاخیز منتشر شد.

5 - از قول مخالف برجسته، آیت اللّه طالقانی، امروز از طریق رادیوی دولتی دعوتی برای آرامش شد، و گفتند اعتراض کنندگان در خیابانها راهپیمایی نکنند؛ و این مسئله سؤالاتی را پیش می آورد از جمله اینکه تظاهرکنندگان امروز چه کسانی هستند؟ 6- شاه قبل از موافقت با دولت نظامی با چند تن از رهبران از جمله امینی و انتظام مشورت کرد. او (شاه) بازرگان یا میناچی را ندید و موقعیت جبهه ملی را تغییرناپذیر (غیرقابل انعطاف) تفسیر کرده است.

مأمورین سفارت بعد از ظهر روز 5 نوامبر دریافتند که کریم سنجابی بیانیه مشترکی با آیت اللّه خمینی در پاریس منتشر کرده بود، که شامل سه نکته بود:

نکته 1) حکومت پادشاهی با تخلفات دائمی از قانون اساسی، آدمکشی و فساد نباید مورد حمایت قرار گیرد.

نکته 2) جنبش اسلامی - ملی نمی تواند یک حکومت پادشاهی غیرقانونی را تأیید کند.

نکته 3) حکومت (دولت) ایران باید براساس اصول دمکراسی باشد. «به وسیله صدای مردم تأیید شود» (جمله «به وسیله صدای مردم تأیید شود» را سخنگوی جبهه ملی برای مطبوعات ملی به معنی «رفراندم به وسیله مردم» بیان کرد، اگرچه سخنگوی جبهه ملی شاهپور بختیار به مأمورین سفارت و بازدیدکنندگان گفت که او (بختیار) فکر می کرد که آن صرفا انتخابات آزاد معنی می دهد.) تعبیر بختیار از توافق آن بود که آن توافق راه را برای امکان دخالت مذهبی میانه رو در دولت باز می کند، اما ناظران محلی برجسته موضوع را از دید پیروزی برای خمینی نگاه می کنند. بختیار یک پیام تلفنی از پاریس دریافت کرد که او را آگاه کرده اند که دانشجویان ایرانی رادیکال، مخصوصا «کنفدراسیون آلمان» خیلی ناامید بودند «که خمینی اینقدر ملایم بوده است.» 7- خشونت دیروز، انتخابی (یعنی از قبل برنامه ریزی شده. مترجم) و بسیار سنگین بود در بخشهای وسیع شهر هر بانکی غارت شده و یا در حال سوختن بود. شرکتهای مسافرتی تئاترها، مشروب فروشی ها و چندین هتل خراب شده و یا به شدت آسیب دیده بودند. شورشیان همچنین اتوبوسها و اتومبیلهای زیادی را سوزاندند. وزیر اطلاعات، عاملی تهرانی، را طبق گزارشات کتک زده اند، هنگامی که برای آتش زدن وزارتخانه او، به آنجا حمله شده بود. نظم عمومی در مرکز تهران برای چندین ساعت مختل شد. در جاهایی که سربازان آماده بودند برای جلوگیری از حمله به ساختمانها، آنها (سربازان) اقدامی انجام نمی دادند و یا اقدام جزیی انجام می دادند. بر طبق گزارش کنسولگری های تبریز و اصفهان، هیچ آشوب خاصی دیروز در آنجاها نبود. در تبریز تظاهرات بدون خشونت بود. بر طبق گزارشات کنسولگری، شیراز، یک تظاهرات وسیع در 4 نوامبر و یکی دیگر دیروز انجام شد. این بار (تظاهرات دوم) نتیجه اش به شلیک کردن سربازان منتهی شد. گزارشاتی از کشته شدن دو نفر موجود است. گاز اشک آور باعث تخلیه بیمارستان سعدی شد. امروز جمعیت زیادی در چمن دانشگاه پهلوی در حال

ص: 220

گرد آمدن هستند.سولیوان

اولین عکس العمل در مقابل سخنرانی شاه

1- یک عکس العمل مخالف که ما داریم از طرف سخنگوی حقوق بشر و فرد مذهبی، میناچی، است. او (میناچی) گفت سخنرانی (سخنرانی شاه) بد نبود اگر (مدت) دولت نظامی کوتاه شود و راهی باز گذارد تا به آسانی یک دولت جدید مصلحتی موقت، به وجود آید. مدتی پیشتر در همان روز، سخنگوی جبهه ملی راجع به لزوم نگهداری اتحاد و آرامش و خودداری از «هیجانهای غیرمنطقی» صحبت کرده بود.

این در ردیف سخنان آیت اللّه طالقانی (حامی خمینی) است که امروز توده ها را مخاطب قرار داد تا از کشمکش خودداری کنند، تا به خاطر آتش سوزی، تخریب و خونریزی مورد سرزنش قرار نگیرند.

رهبر سیاستمدار مخالف، مقدم (مراغه ای)، همچنین احساس می کرد که سخنرانی (سخنرانی شاه) خوب به نظر می رسید. بالاخره رهبر جبهه ملی بختیار به ما گفت که او فکر می کند سخنرانی «آرام و منطقی» بود.

2- تجار آمریکایی، که از قرار معلوم عکس العمل شرکای ایرانی خود را منعکس می کنند، مخصوصا از تذکر شاه در مورد برقراری دوباره قانون و نظم خوششان آمده بود. عضو اتحادیه بانکداران ایرانی، با توجه به درسی که از گذشته می توان گرفت، یک دست محکم (شاید منظور اراده ثابت و محکم است.

مترجم) به وسیله شاه در سخنرانی می دید.

3- یک خانم وفادار به شاه و دولت و عضو مجلس (پارلمان) فکر می کرد که سخنرانی خوب بوده، اما یادآوری کرد که اهمیت آن بستگی دارد که چگونه بر روی تظاهرکنندگان در خیابانها تأثیر بگذارد.

دولت برای به دست آوردن دوباره اعتبار خود، نیاز به یک کارهای عملی دارد. روزنامه نگاران باسابقه ایرانی یادآور شدند که یک نکته مهم، که از این سخنرانیِ خوب افتاده بود، این بود که هیچ ذکری از تنبیه کسانی که در گذشته مرتکب اشتباه شدند، به میان نیامد. او (خبرنگار) فکر می کرد که این یک از قلم افتادگی است و باید در نظر گرفته شود.

4- حاصل یک نمونه برداری مختصر که به وسیله افسران انجمن روابط بین المللی از کارمندان ملی عالیرتبه، یک وکیل مجلس (سناتور)، یک قاضی بین المللی بعضی از اعضای هیئت رئیسه سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، رئیس دانشگاه، یک استاد دانشگاه و دو تاجر ایرانی به عمل آمد، یک توافقی کلی به شرح زیر بود:

الف) سخنرانی کلاً مورد توجه بود، این خوب است که شاه از اعمال گذشته معذرت خواهی کرد و از جنبش مداوم برای دمکراسی پشتیبانی کرد.

ب) سخنرانی باید ماهها قبل ایراد می شد، ممکن است خیلی دیر شده باشد.

ج) دولت نظامی برای مدت زیادی دوام نمی آورد، اما ممکن است فعلاً اوضاع را آرام کند.

د) همه به تواناییهای ارتش مشکوک هستند، که به خاطر بی تجربه گیش در امور داخلی بتواند در مدت زمان طولانی جای دولت را بگیرد.

ه) آنهایی که نخست وزیر جدید را شخصا می شناسند، راجع به او به عنوان یک افسر فسادناپذیر و شریف صحبت می کنند.

ص: 221

5 - نمونه برداری خیلی کوچکی از دانشجویانی که کلاً عیب جو بودند نشان می دهد که آنها عقیده داشتند که خشونت دیروز با دقت ترتیب داده شده بود تا مجوزی برای تحمیل حکومت نظامی باشد. به عقیده این دانشجویان در مورد اعتبار شاه جای بسی سؤال است.سولیوان امضاء

سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران

سند شماره 15 از: سفارت آمریکا - آنکارامحرمانه - 19 ژوئن 79 - 29/3/58 به: وزارت خارجه -واشنگتنشماره سند: 1/7/464 گزارشگر: اسپایزر موضوع: سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران 1- (تمام متن یک پیام اطلاعی است).

2- خلاصه: وزیر امور«خارجه ترکیه اوکان معتقد است که (مذاکرات خوبی) با مقامات رژیم انقلابی ایران دارد. موافقت اصولی در زمینه توسعه همکاریهای فنی و اقتصادی بوده، ولی در جزئیات موافقت کمی بوده و او معتقد بود ایرانیها خواستار روابط بهتری با آمریکا هستند، ولی سوءظن دارند، آنها دلخوشی از روسیه و اسرائیل نداشتند و علاقه ای به سازمان عمران منطقه ای(1) و حمایت اخلاقی از شورشیان افغانی ندارند.

3- به تقاضای سفیر توضیحات بیشتری توسط اوکان در نتایج سفر تهران داده شد. هدف از شروع ارتباط (آغاز مذاکرات مفید) با رژیم انقلابی ایران حاصل شده در مراحل وسیع همکاریهای اقتصادی - فنی پایه ها مستحکم شده است. ایرانیان ظاهرا پاسخ به ندای همکاری بیشتر سیاسی با ترکیه دادند، هر چند مشکل بود. به دلیل عدم آمادگی ایرانیان جهت بحث در زمینه های مشخص مثل تجدید بنای کمیسیونهای مشترک، پیش بینی آینده روابط مشکل است. توجه اساسی آنها به مسایل داخلی بیش از خارجی است و ایرانیان وانمود می کردند کنترل کامل را در دست دارند ولی اوکان بدبین بود.

4- در جریان اقامت، معاون نخست وزیر و وزیر خارجه میزبان هیئت بوده اند. به علاوه وزیر خارجه با بازرگان - نخست وزیر - 40 دقیقه ملاقات داشته و حدود یک ساعت و نیم با آیت اللّه خمینی. ضمنا ملاقاتهای ساده ای با دیگر وزراء و رئیس شرکت نفت داشته است.

5 - اظهارنظر وزیر خارجه ترکیه در مورد خمینی، یزدی، بازرگان و شریعتمداری:

خمینی: یک انقلابی سرسخت اسلامی است که حاضر نیست، هیچ گذشتی برای دیگر ایدئولوژی ها داشته باشد و او را به یاد اسقف ماکاریوس می انداخت. به نظر می رسید قویا مخالف غرب به دلایل

ص: 222


1- حالا دیگر باید همه باور کرده باشند که آمریکا شیطان بزرگ است و باید پذیرفت نمی توان با بی اعتمادی و سوءظن خواستار روابط بهتری با شیطان بزرگ بود. چه ٬ یا ما باید شیطان بزرگ را مسخر قدرت الهی امت بسازیم و یا شیطان بزرگ ما را به بند اسارت خواهد کشید. 2 یک رژیم انقلابی که در حال نبرد با شیطان بزرگ است ٬ باید بیشتر متوجه مسایل خارجی باشد ٬ یا داخلی؟ جواب این سؤال را امام داده است ٬ با تمام گرفتاریهایی که داریم با جهان برخورد مکتبی می کنیم و انقلاب خودمان را به تمام عالم صادر می کنیم و در این راه گرفتاریها و عدم تسلط کافی بر اوضاع هم عذر موجهی نمی باشد. راه تداوم انقلاب توجه بیشتر به مرزها ٬ به دشمن در خانه اش و نبرد تا آخر عمر با آمریکا (پیام امام) می باشد و این ضامن تسلط و حفظ اوضاع داخلی می باشد. 3 این مطالب در حد اظهارنظر وزیر خارجه ترکیه اعتبار دارد.

فرهنگی و مذهبی است. ملاقات با آیت اللّه در شرایط غیرمعمول حضور خبرنگاران و تلویزیون بود.

یزدی: خودش را خوب نشان داده و با دید مدرن ولی زیربنای ایدئولوژی اسلامی قوی است. او رابط بین خمینی و دولت بازرگان است و روابطش با نخست وزیر دوستانه است. وضع آینده روشن نیست و به نظر او یزدی ضد غربی نیست و توجه به بهتر کردن روابط با آمریکا دارد.

بازرگان: یک سیاستمدار کهنه کار به همکاری با ترکیه علاقه مند بود و از شروع مذاکرات خوشحال بود.

نقطه نظراتش از یزدی آزادانه تر بود.

شریعتمداری: مورد علاقه وزیر خارجه ترکیه بود. او دریافت که آیت اللّه ترک خیلی دمکرات تر و انسان دوست تر از خمینی می باشد و خواهان روابط بهتر بین دو آیت اللّه بود چون روابط ضعیف بودند، و آنها بر سر مسایل قانون اساسی نزاع داشتند.

6- مطالب متفرقه: روابط ایران با آمریکا، شوروی، عراق، افغانستان و نفت.

به نظر وزیر امور خارجه ترکیه، ایران درصدد بنای روابط خوبی با آمریکا است(1) ولی شدیدا در مورد مسایلی مثل انتقاد سنا از حقوق بشر حساس شده است. وی توصیه کرد با احتیاط بایستی سعی در اطمینان دادن به جلب همکاری اقدام شود و امیدوار بود که مسئول جدید را به تهران معرفی کنیم. سفیر در مورد رد کاتلر پس از قبول اولیه اشاره کرد که برای واشنگتن هضم این طور مسایل بسیار مشکل است.

سفیر یادآور شد که کارتر دایره خویشتن داری قابل توجهی در قبال حقوق بشر در ایران انقلابی داشته است. اگرچه حکومت شاه را نیز در این موضوعات مورد انتقاد قرار داده است.

در مورد روابط با روسیه وزیر گفت که ایرانیان تمایلی به روسیه ندارند و یکی از عوامل آن مربوط به حمایت شوروی از گروههای مخالف است.

برعکس نظر او به او گفته اند ایرانیان معتقد نیستند که آمریکا فعلاً درگیر این نوع مداخله در جریان شده است. بدترین موضع گیری در قبال اسرائیل است.

احساسات خیلی تند بوده و به اعتقاد ایرانیان، اسرائیل با بازمانده های ساواک برای ایجاد مزاحمت بین گروههای مختلف همآهنگی می کند.وضع عراقیها برای ایرانیان مفهوم نیست. به خصوص در خوزستان که کمک به مخالفین باور شده است.

برای شورشیان افغانستان حداقل ایرانیان همبستگی معنوی نشان داده اند. به نظر ایران حکومت تره کی مواجه با مشکلات رو در رو است.ایرانیان علاقه ای به همکاریهای منطقه ای تحت سازمان RCD به عنوان وسیله ای برای پیشبرد همکاریهای منطقه ای ندارند و در عوض خواستار معاملات دوجانبه هستند.

ایرانیها در جریان معرفی کاردار سفارتی در آنکارا هستند (و کنسول برای استانبول) و دلیل اعزام کاردار به جای سفیر به ترکیه روشن نیست. در مورد مذاکرات نفتی وزیر خارجه ترکیه بسیار راضی بود، با توجه به افزایش حجم تجارت فرآورده های نفتی در سال 80.

تفسیر: نظریات شخصی وزیر کمتر از نظر، نظرات کاملاً مثبت مطبوعات در مورد سفر به ایران گزارش

ص: 223


1- با توجه به فرمان 22 بهمن امام که بحق باید منشور انقلاب نام گیرد ”ما تا قطع تمام وابستگیهای سیاسی ٬ نظامی ٬ اقتصادی و فرهنگی به آمریکا به نبرد قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه خواهیم داد. و یا ما تا آخر عمر با آمریکا مبارزه خواهیم کرد. به خودی خود ٬ قصد بنای روابط خوب با نظام غارتگر (البته نه بزعم عده ای دوست) آمریکا خنثی و غیرعملی گشته. و البته اگر روشنفکران خودباخته بگذارند. نظر درباره اسامی تحلیل شخصیت ها می باشد و جنبه اظهارنظر و تحلیل داشته و جنبه سندِ تنظیم شده و یا خبر اطلاعاتی ندارد.

شده است. حکومت ترکیه آشکارا، سعی در بهتر کردن وضع مشکل موجود با دولت انقلابی جدید دارد.

زمان نشان خواهد داد که کلمات شیرین در مواجهه با عمل، همکارهای های فنی و اقتصادی، چگونه خواهد بود.

سپیرز

ساختن پلهایی به شیعه اسلام

ص: 224

سند شماره 16 از: سفارت تهرانتاریخ: 79 / آگوست / 19 - 27/5/58 به:

گزارشگر:

شماره سند: 9174 موضوع: ساختن پلهایی به شیعه اسلام تحلیل: در حال حاضر مقداری بی نظمی و خطر در ایران وجود دارد. قدرت پراکنده است و حتی تصمیمهایی نسبتا ساده نیز اغلب عقب می افتند. چون مسئول آشکاری ندارند. بنابراین غیرعملی است که سعی شود، نقشه ای طرح شود بیش از یک ساختمان قدرت آزمایشی که بعضی گروهها و نهادهای مؤثر را مشخص می کند. البته این حتی مشکل تر است که بدانیم چه کسانی بازیگران این یک سال و حتی مهم تر، بازیگران ده سال دیگر ایران می باشند.

این بدون شک برای آمریکا بسیار مورد علاقه و مهم است، که شروع به ساختن عملی و محتاطانه پلهایی به گروههایی بکند که به نظر می آید به طور حتم رلهای بزرگی در طی ده سال آینده در ایران بازی کنند.

تاریخ ایرانیان، حوادثی که منجر به رفتن شاه شد و موقعیت در حال حاضر همگی نشان می دهد که رهبران مذهبی شیعه به طور حتم یکی از گروههائی هستند که رل مهمی در ایران بازی می کنند، حتی بدون توجه به نوع حکومت و ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعه.

3- در عین حال که ثابت شده در ایران ریشه های عمیق و زنده وابستگی به شیعه اسلام را دارد و همین سبب شود که روحانیت تأثیر بسیار بزرگ و مداومی روی ایران داشته باشد. اما با این حال این نیز آشکار است که آمریکا در حال حاضر قدرت کمی دارد تا بتواند با این طبقه و قالب فکری علما آشنایی پیدا کند؛ ما نمی دانیم آنها از کجا آمده اند؟ به عکس علما دانسته های کمی از مفهوم اندیشه غربی دارند. برای بدتر ساختن موضوع هر دو طرف قضیه با انبانی از اطلاعات سطحی و گمراه کننده تحمیلی روبرو هستند.

4- بدبختانه راه حل سرعتی برای پر کردن شکاف بین آمریکاییها و روحانیت شیعه وجود ندارد. در این مورد، تمایل آمریکایی برای برنامه های شکننده و سریع به طور ناامیدانه ای نامناسب است. دستپاچگی و دعوت یک ملا به نهار، فرستادن نشریات ما برای روحانیت، یا حتی فکر برنامه هایی با آنها در مغز هم نه تنها مشکل را کاهش نمی دهد، بلکه وضع را بدتر می کند.

5 - انتقال و تبادلهای قراردادی با انستیتوها و مدارس مدرن ایرانی کار کمی در ایجاد ارتباط میان آمریکاییها و علما انجام می دهد. هزاران ایرانی در آمریکا یا اروپای غربی تحصیل کرده اند، اما وقتی که به ایران باز می گردند آرمانها و طرز زندگی آنها تأییدی بر نظرات و عقاید علماء در قبال ارزشها و مفاهیم غربی است. در اشتیاق آنها به جذب ( ) یک دیسیپلین و یا تکنولوژی خاص، دانشجویان ایرانی دیدگاهها و اطلاعات اندکی درباره اندیشه سنتی ایرانی در اختیار آمریکاییها می توانند بگذارند.

مجذوبیت و یا اشتغال ذهن آنها به امور سیاسی زودرس و اطلاعات کم آنها از بدن بزرگ اندیشه اسلامی، توانائی آنها را در وارد شدن به بحثهای معنی دار با معدود آمریکاییانی که برای کشف نهادها و قالبهای کلی خارجی (مثل روحانیت) آماده شده اند، (توانایی آنها را) کم می کند.

ص: 225

6- POST (سفارت) پیشنهاد یک تبادل شاگرد را کرده است. به طوری که تحت طرح فولبرایت یک یا دو شاگرد پیشرو (مترقی، را از مدرسه فیضیه در قم - جایی که بسیاری از رهبران مذهبی بسیار مؤثر در آنجا تربیت شده و درس داده اند، شامل آیت اللّه خمینی - به یک مدرسه مناسب آمریکایی مانند(1) برای دو سال منتقل کنند. سال اول صرف می شود برای مطالعه زبان انگلیسی و کشف اندیشه غربی و سال دوم موقعیتی فراهم می کند برای بحثهای عمیق با آمریکاییان مجرب و ممکن است شامل بعضی تدریسهای رسمی نیز باشد. در همین موقع یک یا دو آمریکایی فارغ التحصیل یا دو پرفسور جوان از «یونیون» تئولوژیکان (دین شناسی) یا انستیتوها شبیه دیگر برای تحصیل خواهند آمد و گاهی اوقات هم در بحثهای دسته جمعی با سایر همشاگردیها در قم شرکت می کنند.

7- پُست POST دریافته است که ایجاد تماس مؤثر با مدرسه فیضیه احتیاج به مقدار زیادی وقت، کوشش، شکیبایی و حضور ذهن دارد. موانع جلوی موفقیت بسیارند. اما پُست ارتباطهای دوستانه ای با کسانی که فیضیه را می شناسند دارد و ممکن است به عنوان یک واسطه با احتیاط البته بدون مطرح کردن هیچ مأموریتی بتواند عمل کند. POST به عنوان اولین قدم پیشنهاد می کند، که اگر طرح از لحاظ آژانس خوب است آژانس امکان تبادل را با نهادهای آمریکایی مشخص بررسی کند. در اینجا گریوز GRAVES

ص: 226


1- UNION THEOLO GICAL Seminary 1 اتحادیه مدارس مذهبی

مقدمه:

ریشه های گندیده فرهنگ غرب (آمریکایی) مسلما به راحتی و در زمان اندک از بین نخواهد رفت.

فقط اعتقاد راسخ به منحط بودن این فرهنگ و ایجاد زمینه های رشد فرهنگ اسلامی و نابودی فرهنگی غربی، امکان ساخت فرهنگ انقلابی را به وجود می آورد؛ و می بینیم که در زمانی که دولت موقت به راحتی از کنار همه مسئله می گذرد (و از جمله این مسئله) چگونه کار در جهت عکس انجام می گیرد و لانه جاسوسی آمریکا این امکان را می بیند که برای اولین گام در جهت بهبود وضعش از همین حربه استفاده کند؛ فیلم، نمایش (که هدف از آن ترویج مصرف کالاهای غربی است) کلاسهای درس و به این طریق زمینه های خشم توده مردم را که تمام بدبختیهای خود را از آمریکا می داند از بین ببرد تا حساسیت و نسبت به حرکات آمریکایی کمتر شود و دست آقایان برای نوسازی دوباره همان روابط سابق، باز شود.

برنامه نیازمندیهای آژانس ارتباطات بین المللی در ایران

سند شماره 17 از: سفارت آمریکا در تهرانطبقه بندی: اداری محدود - تاریخ: 6/8/58 به: واشنگتنشماره سند 1376 گزارشگر: ح.گریوز موضوع: برنامه نیازمندیهای آژانس ارتباطات بین المللی در ایران 1- بعد از انقلاب. مرکز لازم دانست که اعضا و فعالیت خود را کم کند. تقاضا کرد که برنامه پشتیبانی از سرویسها کاهش پیدا کند و یا به حالت تعلیق در آید.

2- اکنون جو در ایران به اندازه کافی پایدار شده است و اجازه می دهد که فعالیتها از سر گرفته شود. مرکز ایران و آمریکا در تهران، برای مثال یک سری فیلم و دو نمایش ایرانی در تئاتر IAS(1) به تازگی شروع کرده است. همچنین نمایشگاه یک نقاش ایرانی و کارهای هنر بچه های ایرانی، کنسرت پیانو برای ماه نوامبر برنامه ریزی شده است و در حدود 3500 دانشجو در کلاسهای انگلیسی ثبت نام کرده اند.

کتابخانه در حدود 150 نفر را به خود جذب کرده و حدود 20 تا 30 تقاضا برای اطلاعات پر می کنند.

سرویس مشاوره دانشجویی در مقابل زیادی درخواستها با مشکل روبروست. مراکز فرهنگی در اصفهان و شیراز نیز فعال می باشند. کمیسیون دوباره دارد ردوبدل کردنها را شکل می دهد و دولت ایران اخیرا کاندیداهایی برای نمایندگی تعیین کرده است.

3- جو در ایران و اهداف «پست» بشدت نوع برنامه ریزی را محدود می کنند. حساسیت ایرانی ها از همه چیز بجز موسیقی کلاسیک احتراز می کند. هیچ فیلم و نمایش یا رقص که بتوان مسایل جنسی را به طور آشکار در آن آورد ممکن نیست. به عبارت دیگر مرکز می تواند از هر چیزی که علاقه آمریکا را به اسلام و فرهنگ ایرانی و احترام به خانواده و فرزند و ارزشهای معنوی و پیشرفت جهان سوم و... نشان دهد به طور بسیار خوبی استفاده کند و حساسیت ایرانیان در زمینه های (حقوق بشر، صلح خاورمیانه کمپ دیوید، و نگرانی امنیتی آمریکا) ارائه طرحهای آمریکا را مشکل می کند.

4- نکته اساسی که (پست) مرکز باید به آن توجه کند، این است که باید سوءظن ایرانیها را نسبت به این موضوع که آمریکا می خواهد انقلاب ایران را خراب کند و یا اینکه نمی خواهد با ایران در برنامه هایی که

ص: 227


1- انجمن ایران و آمریکا

به سود دو طرف است همکاری کند، را کاهش دهد. البته مرکز متوجه است که این موضوع برای دستیابی مشکل است و برای برنامه ریزی آن برنامه طولانی مدت ارتباطی لازم دارد.

ایرانیها روشهای گذشته آمریکا را به یاد می آورند. لذا مرکز ایران و آمریکا باید منابعی را اختصاص به فعال کردن بدهد که ممکن است حاشیه ای به نظر برسد. به عبارت دیگر:

یک سرویس که براساس کتابخانه است و بر روی تاریخ ایران و فرهنگ ایران و مذهب و فلسفه ایران، مشورت دانشجویی، سخنرانیها با توجه به ارزشهای روحی، تاریخ اسلام، فرهنگ فارسی و مسایل جهان سوم و فیلم و ویدئو که علاقه آمریکا را در ارزشهای روحی و خانواده و فرزند و حفاظت از محیط زیست و... داشتن روابط دوستانه با ایران انقلابی نشان دهد، متمرکز کند.

5 - مرکز بنابراین تقاضا می کند که برنامه نمایندگی دوباره از سرویسها پشتیبانی کند. منجمله تهران را به عنوان یک آدرس برای دستیابی به خبرها و شرکت کنندگان معرفی کند.

مرکز تشخیص داده است که بیشتر آنچه به مراکز به وسیله نمایندگی پیشنهاد شده است، در حال حاضر برای ایران مناسب نیست. اما مرکز از تعداد کمی از آنها که برای ایران مناسب است، استفاده می کند.

همچنین مرکز تقاضا می کند که فعالیت PGM، ECAدر برنامه ریزی که با توجه به احتیاجاتی که در پاراگراف 4 این پیام تهیه می شود نیز دخالت کند.

6- مرکز تقاضا می کند که در مورد USICA متعلق به ایران نمایندگی محدودیتهای برنامه پشتیبانی سرویسهایی را که مرکز برای پیشنهادهایی را که نسبت به پروژه های پیشنهادیشان اصلیت ندارد به حالت تعلیق در آورند، چون USICA متعلق به ایران، هیچ پروژه پیشنهادی ندارد. مرکز نیز به طور کامل در برنامه ریزی آینده نمایندگی شرکت خواهد کرد.گریوز

ص: 228

مقدمه بدون شک آمریکا به خاطر شکست سختی که در ایران می خورد و غافلگیری که به خاطر شکل انقلاب به آمریکا دست می دهد، تئوریسین ها را طبیعتا به این فکر خواهد انداخت که عواملی را شناسایی کند، که از اسباب این انقلاب بوده اند و بدون شک فرهنگ و روح اسلامی حاکم بر انقلاب و موج نو تفکر اسلامی از بارزترین حربه های انقلاب می باشد و بدین روست که می بینیم در پی تحقیق و موشکافی در این نحوه تفکر و فرهنگ برمی آیند و بی دلیل نیست که وزارت امور خارجه آمریکا یک نسخه از مجلات راجع به دکتر را خواهان است.

روزنامه فرانسوی در مورد شریعتی

سند شماره 18 از: سفارت تهرانتاریخ به: سفارت پاریسشماره 1/1327 گزارشگر: پترسون موضوع: روزنامه فرانسوی در مورد شریعتی 1- سفارت فرانسه با ما تماس گرفت و گفت که مجله هفتگی در پاریس به نام LES NOUVEL LES LITTERAIRESاختصاص داده، تمام مطلب خود را در همه 14 - 7 دسامبر به متفکر ایرانی دکتر علی شریعتی (که عقیده اش اهمیتی زیاد را در موقعیت کنونی در اینجا دارد). اختصاص داده. ممنون خواهیم شد اگر یک کپی از این مجله را در اسرع وقت به سفارت آمریکا (قسمت سیاسی) ارسال فرمایید. مخارج آن نیز تأمین می شود.

2- در نظر بگیرید که اداره یک یا دو عدد کپی می خواهد (برای ایران و INR) سولیوان از: سفارت تهرانطبقه بندی: محرمانه سند شماره 18 از: سفارت تهرانتاریخ به: سفارت پاریسشماره 1/1327 گزارشگر: پترسون موضوع: روزنامه فرانسوی در مورد شریعتی 1- سفارت فرانسه با ما تماس گرفت و گفت که مجله هفتگی در پاریس به نام LES NOUVEL LES LITTERAIRESاختصاص داده، تمام مطلب خود را در همه 14 - 7 دسامبر به متفکر ایرانی دکتر علی شریعتی (که عقیده اش اهمیتی زیاد را در موقعیت کنونی در اینجا دارد). اختصاص داده. ممنون خواهیم شد اگر یک کپی از این مجله را در اسرع وقت به سفارت آمریکا (قسمت سیاسی) ارسال فرمایید. مخارج آن نیز تأمین می شود.

2- در نظر بگیرید که اداره یک یا دو عدد کپی می خواهد (برای ایران و INR) سولیوان

ص: 229

از: سفارت تهرانطبقه بندی: محرمانه به: واشنگتنتاریخ: 3/8/58 گزارشگر: لیمبرت ویهینگن: اطلاعات: مدرنیزه آیا شانسی وجود دارد جهت اطلاع کنسولگری در سفارت ابوظبی، آنکارا، بغداد، دوبی، استانبول، جده، کابل، کویت، لندن، پاناما، مسکو، مسقط، پاریس 1- تمام مطلب محرمانه 2- خلاصه: گروههای سیاسی میانه رو ایرانی که خیلی در زمان انقلاب ایران فعال بودند و سابقه طولانی در مخالفت با شاه داشتند، توسط اشخاصی و گروههایی که در مورد اسلام کوتاه بین متعصب(1) هستند. تحت فشار قرار گرفته اند در چند هفته قبل گروههای میانه رو که تمایل به داشتن یک جامعه متعادل شبیه به سوسیال دمکراسی غرب(2) هستند، بیشتر مورد بحث قرار گرفته اند.

آنها به طور مستقیم انگشت روی آیت اللّه خمینی نمی گذارند؛ بلکه اکثرا ضعفهای رژیم کنونی ایران را مورد حمله خود قرار می دهند. موقعیت این گروههای سیاسی ناپایدار است. آنها خودشان را با چند سخنگوی غیر روحانی، چند روحانی لیبرال و چند روزنامه نشان می دهند، ولی با همین حال هیچ نیرویی در مقابل دولت و اوضاع سیاسی ایران ندارند. این گروهها فقط در این موقعیت هستند که خود را تا آنجا که نظر مخالف خویش را نسبت به قانونگذاران جدید بیان کنند، سازمان دهند.

3- نقش افراد روحانی و غیرروحانی میانه رو:

.... سر وراثت هنوز باهم بحث دارند. چون که افراد انقلابی همچون متین دفتری - نزیه - فروهر - سنجابی - بازرگان تحت الشعاع خمینی و دوستان و همفکران او (!) که حکومت ایده آل را مذهبی می داند، می باشند.

همه حمایت کنندگان خمینی روحانی نیستند: بعضی از آنها آخوندهای بدون عبا و عمامه مثل قطب زاده، یزدی، چمران و طباطبائی و دیگران هستند. اینها روزنامه و مطبوعات شورای انقلاب و مجلس خبرگان را در دست دارند.

آنها مخالفان خودشان را به ستوه درآوردند و نادیده گرفتند.

بازرگان هنوز بدون قدرت است، متین دفتری و نزیه پنهان هستند، فروهر نادیده گرفته شده و سنجابی ساکت شغلش را با تنفر ترک و کشور را ترک کرده است.

4- البته هنوز موضع گروههای میانه رو سیاسی خیلی حساس است. در چند هفته قبل آثاری نشان داده اند که اینها زنده هستند. با وجودی که ارگانهای مهم آنها یعنی روزنامه های آیندگان و آهنگر در ماه اگوست تعطیل شده است. اما آنها انتشار روزنامه های کوچک را شروع کرده اند مانند خلق مسلمان، توسط حزب خلق مسلمان، جنبش، توسط علی اصغر حاج سید جوادی؛ جبهه آزادی، توسط حزب ایران؛ آزادی، توسط جبهه دمکراتیک ملی. البته تکثیر آنها بسیار محدود است و بنابراین نفوذ کمتری از

ص: 230


1- اسلام اصیل و اسلامی که بدون التقاط از شرق و غرب بتواند ایدئولوژی حاکم بر انقلاب گردد مسلماً باعث رنجش جهانخواران است ٬ چراکه نفوذ در آن محال است و باید که در این برهه از زمان نسبت به اسلام نازک بین بود چراکه مکاران جهانخوار در کمین اند که از کوچکترین ناخالصی برای رخنه استفاده کنند.
2- به یاد بیاوریم تأکید بسیار امام را در برابر مسئله فقط جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر

روزنامه های یومیه مانند کیهان، اطلاعات و بامداد دارند.

آنها معمولاً نکات حساس و نیز حوادث را می نویسند و تحلیلها اکثرا با نظرات رسمی متفاوت هستند.

5 - در شش هفته قبل، حزب خلق مسلمان جلساتی را بعدازظهر جمعه در مقر خود در تهران برقرار کرده.

در جلسه اول حدود 100 نفر شرکت کردند. نماینده سیاسی سفارت و کمک یارانش به جلسه رفتند(1) در تاریخ 19 اکتبر در حدود 1500 نفر در جلسه شرکت کرده بودند.

افراد شرکت کننده اکثرا یا از طبقه متوسط یا از افراد تحصیلکرده بودند و تعداد زیادی زن، بعضی چادری و بچه و چند فرد روحانی نیز دیده می شدند.

سخنگویان آقای احمد علیزاده: معاون حزب خلق مسلمان و رحمت اللّه مقدم مراغه ای رئیس نهضت رادیکال و نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان بودند.

در حالی که تماشاچیان و گویندگان هیچ علاقه ای به دولت قبلی (شاه) نداشتند مقداری کمی از خمینی نام برده شد، اما هیچ جمله که با آمریکا مخالفت کند گفته نشد.

6- سخنگو، حسابی آخوندبازی و مجلس خبرگان را کوباند، که این مجلس می خواهد قانون ولایت فقیه را تصویب کند که دیکتاتوری عبا و عمامه است.(2) یکی از سخنگوها وقتی که گفت: «ما اسلام دکتر شریعتی را می خواهیم و ما اسلام... نمی خواهیم» و آن قسمت را خالی گذاشت تا جمعیت پر کند با تشویق حضار روبرو شد.

هر دو نفر، مقدم مراغه ای و علیزاده راجع به ولایت فقیه انتقاد داشتند، تا آنجا که گفت: «این موضوع یک خیانت است که ما نسبت به نسل بعد مرتکب می شویم، ما انقلاب نداشتیم که استبداد را به شکل دیگری اعمال کنیم.» در جلسه خصوصی اعلام داشتند که:

مقدم مراغه ای گفت که رهبر مذهبی هم اکنون تشخیص نداده که قادر نیست ولایت فقیه را در شکل کنونیش، به ایرانیان قالب کند. مجلس خبرگان قرار است جلسه ای شوری بر روی آن بگذارد. امیدوارم یک چیزهایی در آن اصلاح شود.

7- میانه روها در مخالفت با ولایت فقیه متحدین از میان روحانیون هم پیدا کرده اند، مثل آیت اللّه نوری و آیت اللّه شریعتمداری که معتقدند اگر چنین اصلی کاملاً تعریف شود؛ سرانجام به دیکتاتوری منتهی می شود.

یکی از چیزهای جالب در این روزها ورود پسر آیت اللّه خمینی، سیداحمد خمینی به این بحث است.

در این موضوع خمینی جوان، در موقعیتی است که با میانه روها که می گویند عاقبت این ولایت فقیه اگر کاملاً تعریف نشود خطرناک است، همفکر است.

سفارت این موضوع را جداگانه بحث خواهد کرد.

8 - حرف های تند میانه روها این روزها می تواند از سرخوردگی آنان نسبت به بعضی از جنبه های انقلاب، منجمله روندهای موجود به سوی انحصارطلبی روحانیون منشأ بگیرد.

میانه روها از نقاط ضعف دولت در بعضی موارد برای جذب نفرات و عضو استفاده می کند مانند حزب

ص: 231


1- چنان به این گروهکها دلبسته اند که در مجامع آنها نیز شرکت می کنند ٬ یعنی بیشتر و بهتر آنها را شناسایی می کنند.
2- و امام بارها گفته است آنانی که روحانیت را می کوبند و می خواهند روحانیت از بین برود مسلماً از ایادی آمریکا هستند.

ایران، جبهه ملی، حرکت رادیکال. مثلاً شکست طریقه نظامی در کردستان سبب تجدیدنظر و شور دیگری حتی با اعضای سپاه پاسداران شده است.

یکی از نویسندگان روزنامه محافظه کار انگلیسی زبان تهران تایمز عقیده دارد که نیروهای نظامی غیرکرد از منطقه خارج شوند. روزنامه مردم. ارگان حزب توده که از اتهام دخالت شوروی در کردستان متعجب شده و در این مورد دعوت به بحث نیز می نماید.

تنها (روزنامه دست راستی) جمهوری اسلامی است که عامل اصلی دخالت کردستان را آمریکا می داند گرچه حزب جمهوری اسلامی در موقعیت خودش به طور زیادی ایزوله شده.

9- ضعف دولت برای حفاظت از افراد، سانسور عجیب، رسوایی دادگاههای انقلاب، رشوه خواری در سطح وسیع و افرادی چون رئیس دادگاه انقلاب آیت اللّه آذری قمی هم دخالت داشته که اینها همه به صحبتهای میانه روها دامن می زنند. روزنامه آزادی در تاریخ 18 اکتبر حمله تندی به سیستم دادگاه های انقلاب می کند و آن در مورد نادیده گرفتن پولهایی است که توسط دزد بزرگ آقای ایلیاوی معاون هادوی دزدیده شده و آزاد است در حالی که کسانی را که در نتیجه فقر به فروختن مواد مخدر مجبور شده اند به چوبه اعدام می فرستد.

حملات به دو خبرنگار در مجلس خبرگان، سبب شد که روزنامه اطلاعات با تیتر درشت بنویسد:

«نگذارید دوباره اشتباه تکرار شود». در این مقاله به مردم قم و تبریز که در زمان شاه زیر فشار عجیبی بوده و حقشان پایمال شده و حق بیان نظرات خود را نداشتند اشاره شده بود.

10- همه این ها چه چیزی را مشخص می کند؟ از همه مهمتر میانه روهای حزب ایران، جبهه ملی و دیگر گروهها در موقعیتی هستند که صدایشان درآید. برای این کار باید این موانع اصلی را از سر راه بردارند.(1) مطبوعات اکثرا در دست نیروهای مخالف بماند.

جمهوری اسلامی روز بروز دیوانه تر می شود و برای نیروهای مخالف خطرناکست.

روشنفکران توسط اخطارهای خمینی خراب شده اند. صحبت ماه آگوست او مبنی بر «ما روشنفکر نمی خواهیم» هنوز در خاطره هاست.

صحبت های او در مخالفت با غرب و رسوم غربی سبب شده حتی هواداران او کرواتهای خود را نیز بردارند.

11- این گروههای میانه رو هنوز در جو سیاسی ایران ریشه دارند بیرون ممکن است آنها را رها کرده اند، که روزنامه هاشان را بیرون بدهند و میتینگ هایشان را برگزار کنند؛ چون آنها نسبت به جو سیاسی زیاد اثری ندارند.

گرچه خمینی در صحبتهای اخیر خود آنها را می کوبد و طرد می کند این به خاطر اعتراض آنها به ولایت فقیه و روحانیت است.

در صحبتی که در تاریخ 20 اکتبر برای روحانیون تهران داشت، مستقیما به خلق مسلمان اشاره کرد و گفت: اخیرا در یکی از میتینگ هایشان، یکی از اینها که هیچ چیز درباره اسلام نمی داند فکر می کند که باید مجلس خبرگان منحل شود (همه هورا کشیدند) شما که حتی در رأی دادن شرکت نکردید برای مجلس خبرگان حق ندارید این حرف را بزنید. این روحانیون بودند که شما را آزاد کردند. که هر چه می خواهید

ص: 232


1- و باید سفارت آمریکا رهنمود بدهد ٬ چراکه اگر اربابان رهنمود ندهند چه کسی رهنمود باید بدهد؟

بگویید. شما در خانه هاتان بودید وقتی که روحانیت با شاه و پدرش علنا مخالفت می ورزید و حالا شما می خواهید مجلس را منحل کنید. شما قدرتش را ندارید. من توی دهن شما می زنم این را متوقف کنید، و به دامان اسلام بیایید و بگذارید این مملکت سر و سامان بگیرد.» 12- این جملات خمینی فعلاً در سطح حرف است و ممکن است به بستن روزنامه های آنها و اجازه ندادن برای میتینگ و دستگیری رهبران آنها بینجامد. خیلی از این گروهها و رهبرانشان سوابق روشنی در رابطه با مخالفت با سلطنت دارند، و عمل آنها غیرقابل انکار است. اما روحانیون و دوستانشان با حملات خود به میانه روها مثل متین دفتری، نزیه و فروهر آنها را سخت ایزوله کرده اند.

13- مقامات مسئول کارهایشان را بر روی موضوعاتی مانند روابط ایران و اعراب و قضاوت انقلابی به طور صحیح انجام نمی دهند. پیامهای این میانه روها می تواند در آینده گروههای زیادی را به خود جذب کند. همچنین آنها دوست ندارند مستقیما با آیت اللّه خمینی وارد مبارزه شوند؛ مخصوصا با موقعیت کنونیش و سؤالاتی که مستقیما در بالا اشاره شد. احتمالاً آنها بر روی کسانی که با خمینی همصدا نیستند و آن دید خاص مذهبی را نسبت به اوضاع ندارند، می توانند فشاری وارد کنند.

14- در درازمدت اگر با این نیروها با هم منسجم گردند ممکن است در مقابل نیروی روحانیت انحصارطلب بعد از خمینی نیرویی شوند.

در آن موقع اسناد انقلابی بودنشان خیلی مهم خواهد بود، ولی برای آینده نزدیک این گروه شاید در حوالی سیاست ایران دور بزند و صحبت کند ولی قدرتی اعمال نخواهد کرد.

لینگن

کتاب هفتم

روابط آمریکا و شاه

ص: 233

ص: 234

ص: 235

بسم اللّه الرحمن الرحیم خبرنگار: شما با قاطعیت از سفارت به عنوان لانه جاسوسی صحبت می کنید، ولی شواهد کافی برای این مسئله وجود ندارد...

امام : ... انشاءاللّه دانشجویان مسلمان در آینده روشن خواهند کرد.

از مصاحبه امام با مجله تایم پس از اشغال لانه جاسوسی و گروگان گیری جاسوسان آمریکایی، ارمغان دیگری که انقلاب بزرگتر از انقلاب اول برای امت مسلمان ایران داشت، افشای جریانات وابسته به امپریالیسم و شیطان بزرگ بود؛ کسانی که پس از گذشت این دو سال مردم قهرمان ما آنها را در صحنه عمل نیز به خوبی شناخته اند.

علیرغم عکس العملهای متفاوت و محدودیتهایی که در افشای اسناد توطئه آمریکا برای ما وجود داشته، ما همواره انتشار این مدارک و اسناد را که نمایانگر سلطه همه جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی شیطان بزرگ بر میهن ما بوده است، وظیفه خود به شمار آورده ایم و کوشیده ایم که با تمام توان هرچه زودتر این اسناد را که متعلق به تمامی امت مسلمانمان می باشد منتشر نماییم. مجموعه این اوراق خود می تواند نمایانگر شیوه هایی باشد که شیطان بزرگ در قبال حرکتهای ملل محروم و مستضعف جهان و بالاخص انقلاب شکوهمند اسلامی ایران اتخاذ کرده و می کند. خط کلی اسناد حکایت از دشمنی عمیق آمریکا با انقلاب اسلامی و رهبری آن امام خمینی دارد، به گونه ای که تحمل انقلاب برای آمریکا بسیار دشوار می نماید. این است که لحظه ای و ساعتی از توطئه غافل نمی ماند و درصدد است،که انقلاب را به نابودی بکشاند و یا آن را منحرف کرده و خط سازش را بر آن حاکم نماید. در این رابطه لازم دیدیم که نکاتی چند را در رابطه با نحوه برخورد با اسناد متذکر شویم.

نخست آنکه مطالبی که به طور مستقیم از افراد و شخصیتها نقل قول شده است، دقیق تر بوده تا برداشت مأمور سفارت از مطالب رد و بدل شده بین آنها. طبیعی است که جو حاکم بر ملاقات و کیفیت روابط طرفین در کیفیت گزارش مؤثر بوده است. در ثانی باید توجه داشت که اسنادی که در لانه جاسوسی به دست آمده، تماما بر اساس بینشهای شیطانیِ دیپلماتهای جاسوس نگاشته و گزارش شده است و طبیعی است که قضاوت در مورد اسناد در رابطه با جریانات اجتماعی باید با توجه به این بینش باشد. از لابلای این مدارک می توان به زوایای حرکت شیطان بزرگ پی برد و با استفاده از معیارهای اسلامی برای مقابله با او تجهیز شد. یکی از شیوه هایی که آمریکا برای کسب اطلاعات پس از انقلاب اتخاذ کرده بود ملاقاتهای

ص: 236

به ظاهر رسمی بود، که با زیرکی خاص شیطانی خود در این دیدارها اقدام به جمع آوری اطلاعات می کردند و بسیاری از تحلیلها و دیدگاههای آمریکا در رابطه با انقلاب اسلامی مبتنی بر اطلاعاتی است که از همین ملاقاتها به دست آورده اند؛ و از اینجا پی به اهمیت خاص این گونه ملاقاتها می بریم. علاوه بر اینها برخی از اسناد، گزارشات وقایع و اخبار است و دقت در نوع انتخاب و ارسال خبر، که مبین نیازهای اطلاعاتی شیطان بزرگ و جاسوسهای او در تهران بوده است، می تواند راهگشای ما در شناخت علایق و نکات برجسته ای که موجب حساسیت امپریالیسم آمریکا بوده است باشد. کنجکاوی و حساسیت خاص ایادی شیطان بزرگ در موارد مشخص می تواند، نشانگر نقاط ضعف و ترس او باشد. لذا بر ملت مسلمان ماست که با کنکاش بیشتر و شناخت روز افزون از توطئه های شیطان بزرگ در حفظ و نگهداری دستاوردهای انقلاب اسلامی از هجوم شرق و غرب بکوشند. باشد که این نهضت به نهضت امام زمان متصل شود.

در خاتمه لازم به تذکر است که ترجمه و تنظیم و انتشار مطالب منتشره در حد بضاعت این جمع می باشد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

معرفی کتاب شماره 7

مجموعه حاضر از اسناد لانه جاسوسی که از نظرتان می گذرد، در سه قسمت تنظیم شده و عمدتا بیانگر روابط نزدیک آمریکا با محمد رضای مخلوع و معدوم و خاندان او و هیئت حاکمه جنایتکاری که شیطان بزرگ با دخالت مستقیم خود، در طول 50 سال با ظلم و غارت و چپاول بر کشور ما حکمروایی کرده است، می باشد. شاید سخن گفتن از جنایات شاه معدوم و روابط او با آمریکا برای امتی که ظلم 2500 ساله را با تمامی وجود خود احساس کرده خالی از ضرورت باشد؛ لیکن از آنجا که باید مجموعه هایی از این نسخ، در حکم یک اعتراف، به طور مستند برای نسلهای بشر باقی بماند و مستضعفین تحت سلطه اجانب و به خصوص ملتهایی که خونشان توسط آمریکا مکیده می شود را رهنمودی جهت آگاهی و قیام علیه این بیدادگریها باشد، اقدام به انتشار آن نموده ایم. تاکنون اسناد و مدارکی که حاکی از روابط آمریکا با سیستم حاکم در ایران بوده است به یاری خدا در مجموعه های جداگانه به چاپ رسیده و در آینده نیز انتشار آن ادامه خواهد یافت. اما اسنادی که در این کتاب جمع آوری شده، عمدتا مشخص کننده روابط نزدیک شخص شاه و اطرافیان وی با شیطان بزرگ می باشد. خصوصیات فردی و روابط فاسدی که در دستگاه حاکمه وجود داشته، همه را جاسوسان آمریکایی در مدارکی که از آنها به دست آمده تأیید کرده اند؛ روابط فاسدی که ملت قهرمان ایران با قیام یکپارچه خود مدفون ساختند. امام در تحلیل مختصر و در عین حال جامعی از کیفیت این عناصر و مفاسد آنان چنین فرموده اند:

«من دیدم هیئت وزرای زمان طاغوت را و همه آن زمانهایی که بودند، یک هیئت وزرایی بود که همه جزء ملک ها و سلطنت ها و همه از آن طاغوت ها بودند؛ و یک تشکیلی کرده بودند که جامع بود، بین اشخاصی که خائن بودند و یا اگر خائن نبودند از طبقه بالای کشور بودند، یعنی آن طبقه مرفه بالانشین.

همین طور مرسوم شده بود از اول تا این زمان که باید حتما آنهایی که به وزارت می رسند، از توده مردم نباشند، باید به قول خود آنها از طبقه ممتاز به نظر آنها یعنی ثروتمند، یعنی یال و کوپالدار، یعنی اطرافی دار

ص: 237

و دارای پارکهای بزرگ و زمینهای زیاد، تا این طور نبودند، لیاقت نداشتند در یک حکومت وارد بشوند.» مدارک به دست آمده از جاسوسان آمریکایی نیز گواه همین نظامات فرعونی است.

بخش اول کتاب، جزوه ای است تحت عنوان: «نخبگان و تقسیم قدرت در ایران» و همان گونه که در ابتدای آن نیز آمده است، توسط CIA برای آشنایی مقدماتی افرادی که به منظور مأموریتهای مختلف سیاسی و جاسوسی از طرف شیطان بزرگ به ایران می آمدند، تهیه شده است در واقع یک مجموعه فشرده و نسبتا جامع از ساخت جامعه ایران و نیروهای سیاسی و اجتماعی موجود در آن از دیدگاه جاسوسان درجه اول است. این جزوه دارای نکات برجسته ای است، و به وضوح می توان در آن اعترافات آشکار آمریکای جنایتکار در حمایت از رژیم دست نشانده شاه را دید. CIA با صراحت تمام صحبت از ساخت قدرت و برنامه ریزیهایی که در جهت تثبیت رژیم شاه به عنوان یک رژیم حامی منافع آمریکا انجام گرفته است، می کند.

همچنین به مفاسد و جنایات بزرگ رژیم زیر چتر حمایتی شیطان بزرگ با وقاحت اشاره کرده است، که از آن جمله عبارتند از :

- تقلبات آشکار در انتخابات مجلس و اعمال نفوذ شاه در این زمینه.

- چگونگی انتخاب وزراء و نقش ساواک در این رابطه.

- نقش ساواک در انتخاب نمایندگان قلابی مجلس.

- ساخت ارتش.

و همچنین وظایفی که در رابطه با مسایل داخل کشور و در منطقه خلیج به مثابه ژاندارم منطقه به عهده ارتش ایران گذاشته بودند.

در بخشی از این جزوه، CIA به بررسی میزان کارآیی و ابعاد فعالیتهای گروههایی که در داخل کشور به مبارزه با شاه و آمریکا برخاسته بودند، پرداخته است. از یک سو با اشاره به گروههای مسلح، آنها را خطر عمده برای برنامه های شاه به حساب نمی آورد و می گوید:

«گروههای تروریستی، تهدیدی برای رژیم شاه و برنامه هایش نیستند. این سازمانها به صورت 2 سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق با ائتلاف مذهبیون و کمونیستها با یکدیگر فعالیت می کنند.» از سوی دیگر به نقش اساسی روحانیت اصیل و متعهد و در رأس آن امام در مخالفت با آمریکا و رژیم اشاره می کند که به چند مورد آن اشاره می کنیم:

«از زمانی که شیعه اسلامی به عنوان مذهب رسمی برقرار شد (قرن شانزدهم) علمای شیعه با هر سلطنتی مخالفت کرده اند.» «روحانیت خودش بشدت از نفوذ خارجیان متنفر بوده است؛ و همچنین به طور مشخصی در نهضتهای ضد خارجی مردمی شرکت داشته است.» «احتمالاً 50 درصد که تقریبا شامل هر رهبر مذهبی با هر شکل می شود، در جبهه مخالفت مستقیم با دولت قرار گرفته و کلاً به خاطر پایگاه مردمیشان مورد حمایت هستند.» «به نظر می رسد روحانیون در مجموع کمتر از دیگر اقشار جامعه انعطاف داشته باشند.» «اما آنها (روحانیت پیرو امام) خطر بیشتری از آنچه تعدادشان است، تولید می کنند.» «طلاب روحانی که پیرو او (امام خمینی) هستند، می توانند تظاهرات زیادی بر ضد رژیم ایجاد کنند.»

ص: 238

«احتمال کمی وجود دارد که یک صلح بین رژیم و جامعه روحانیت به وجود آید.» در واقع شیطان به زبان خود به معرفی دشمنان واقعی خود می پردازد. با توجه به این اعترافات آشکار به راستی چه کسانی راه درست و صحیح را در مبارزه با رژیم پیش گرفتند؟ و کدام نیرو و قشر اجتماعی ذیصلاح توانست مردم را در سرنگونی رژیم و مبارزه واقعی با امپریالیسم رهبری کند؟ انقلاب اسلامی ما گواه غیرقابل انکار این مدعاست، که روحانیت متعهد و در رأس آن امام امت، خمینی بت شکن با پیروی از تعالیم اسلام اصیل و با اتکال به خدای متعال رهبری این نهضت را به عهده داشتند؛ و به تحقیق این شیوه مبارزه اسلامی با دشمنان خداست. اینجاست که باید سؤال کرد که دشمنان واقعی امپریالیسم آمریکا، شیطان بزرگ، به راستی چه کسانی هستند؟ و آمریکای جنایتکار کمر همت به نابودی کدام جریان و نیروی اجتماعی بسته است، و امروز چه نیروها و جریانات اجتماعی دقیقا از خط مشی و سیاستهای امپریالیسم در مقابله با انقلاب اسلامی، با پوشش و ظاهری به اصطلاح انقلابی و مشروع، البته از دیدگاه خودشان، تبعیت می کنند؟ میزان نفوذ روحانیت پاسدار اسلام و مرجعیت و طرح ولایت فقیه در ساخت جامعه اسلامی ما به اندازه ای بوده است، که کارگزاران CIA معترفند که نیروهای امنیتی اگر بتوانند گروههای مسلح را نابود کنند (کما اینکه تا حدودی نیز در این امر موفق شده بودند) روحانیت اصیل را هرگز نمی توانند از صحنه بیرون برانند، چرا که جایگاه این قشر به دلیل اتکاء به اسلام و استقلال کاملش از هر قدرت باطل در میان دلهای انبوه توده های میلیونی مسلمان ماست.

امروز دیگر میزان کارآیی نیروهای مختلف اجتماعی، در مقابله با سلطه خارجی چه از جانب گروههایی از سنخ گروههای مسلح و چه روشنفکران غرب زده و شرق زده که سوابق درخشانشان در همین جزوه دستگاه جاسوسی آمریکا هم آمده، بر امت انقلابی و مسلمان ما روشن شده است.

البته طبیعی است که به واسطه ضعف اطلاعاتی شیطان بزرگ از روابط درونی بین نیروهایی که به هر شکل با رژیم مبارزه می کردند، اشتباهاتی در زمینه حدود این روابط در متن وجود دارد، که نکات مهم آن به صورت پاورقی به آن اشاره شده است. البته نظر به حجم زیاد مطلب، خلاصه ترجمه جامعی از مطالب جزوه و در موارد مهم تر ترجمه کامل آن ارائه شده است. بدیهی است متن اصلی انگلیسی به طور کامل به چاپ رسیده است.

بخش دوم کتاب نیز مجموعه ای است تحت عنوان: «تشریح وضع کلی ایران» که توسط کارمندان جاسوسخانه آمریکا در تهران، در زمان رژیم فرعونی شاه تهیه شده و در قسمتهای مختلف به بررسی و تحلیل ساخت جامعه ایران و تقسیم قدرت و نظامات داخلی آن، روابط خارجی ایران و همچنین «جنایات دستگاه ساواک» پرداخته است، که در اینجا نیز همچون جزوه CIA، اعترافات آشکاری در مورد دخالتهای بی وقفه آمریکا در امور داخلی ایران مشاهده می شود؛ و پرده از ارتباطات پنهانی شاه معدوم و آمریکا برمی دارد. البته در این قسمت هم خلاصه ترجمه و در موارد مهمتر ترجمه کامل ارائه شده است.

بخش سوم که تحت عنوان: «شاه و آمریکا» آمده است، حاوی اسنادی است که در یک سیر تاریخی، حمایت بی دریغ آمریکا را از شخص شاه مخلوع در مقابل امواج خروشان امتِ به پا خاسته ما در جریان انقلاب نشان می دهد. ابتدا به نقش شاه در منطقه اشاره می شود و در کنار آن به لزوم حمایت استراتژیک آمریکا از وی. سپس در سند بعدی به «منافع خاندان سلطنتی در سوءاستفاده های مالی اینان» پرداخته

ص: 239

می شود. در سند بعدی در عین اعتراف به مفاسد رژیم، شاهد «ملاقات سناتورهای آمریکایی با شاه» هستیم، و سپس در زمانی که جلادان رژیم شاه، خون بهترین مردمان این سرزمین را بر زمین می ریزند، سندی را می بینیم که حاکی از مکالمه تلفنی رئیس جمهور آمریکا با شاه و اعلام حمایت همه جانبه آمریکا از برنامه های شاه می باشد. در همین اوان CIA به منظور حفظ سلطه شیطانی خود به ارزیابی روانپزشکی از نوکر حلقه به گوش خود، شاه، می پردازد. سپس در سند دیگر شاهد ملاقات سفیر سولیوان جاسوس سابقه دار سیا در ایران با شاه و ارائه رهنمودهای آمریکا به شاه هستیم. سند بعدی گواه «حمایتهای مستقیم آمریکا از کشتار مردم مسلمان ایران و تأیید دولت نظامی شاه» است؛ و این حمایت به نوعی بیان می شود که گویی این همان برنامه دیکته شده آمریکا به هیئت حاکمه فاسد ایران است. در سند دیگر رئیس آلیس چالمرز سرمایه دار پلید آمریکایی، به دیدار شاه می شتابد و حمایت سرمایه داران کثیف آمریکایی را در ادامه حمایت از شاه به او اعلام می کند. این در حالی است که دولتهای اروپایی، متحدان همیشگی امپریالیسم قطع امید خود را از ادامه حیات سیاسی رژیم شاه اعلام می کنند. به دنبال آن سند دیگری می آید که به طور تلویحی «نوار گفتگوی شاه با افسران ارتش که در آن شاه معدوم امر به کشتار مردم را می کند» مورد تأیید قرار می دهد. در سند بعد پس از فرار شاه از کشور در ادامه توطئه ای آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران، گزارشی از نقشه شاه برای بازگشت در زمان بختیار و همچنین وضعیت نیروهای هوادار بختیار را می بینیم.

اسنادی که از این پس خواهد آمد مربوط به پس از پیروزی انقلاب می باشد، که همچنان مبین ادامه حمایتهای مذبوحانه شیطان بزرگ از این جرثومه فساد، شاه معدوم است. ابتدا می بینیم که برای وی تدارک یک ویلای مجلل را می بیند و به طور پیگیر تلاشهای گسترده ای انجام می دهند، که جنایتکاری با یاری خدا و همت این مردم شهیدپرور آواره و سرگردان شده است را به خیال خود در مأمن همیشگی جنایتکاران، یعنی آمریکا جای دهند، تا بدین وسیله حمایت تلویحی خود را از سایر حکام مستبد و دست نشانده اعلام کنند، غافل از اینکه سنت خدا سرنوشت شومی را برای ظالمین مقرر کرده است و ملت عزیز ما با اشغال مرکز توطئه آمریکا و گروگان گیری جاسوسان آمریکایی این توطئه را نیز خنثی نمودند و موجباتی فراهم کردند که به فرموده امام، آمریکا خود وادار به کشتن شاه می شود.

در خاتمه یادآوری بیانات امام پس از اشغال لانه جاسوسی به جاست:

«آن مرکزی که جوانهای ما رفته اند و گرفته اند، آن طوری که اطلاع داده اند، مرکز جاسوسی و توطئه بوده است، آمریکا توقع دارد که شاه را به آنجا ببرد و مشغول توطئه شوند؛ و پایگاهی هم در ایران برای توطئه درست کنند و جوانان ما بنشینند و تماشا کنند.» به امید روزی که مستضعفان دلیر ایران با قیام خود در مقابل مستکبرین زمان و ابرقدرتهای شرق و غرب بتوانند، با آمادگی کامل پذیرای وجود مبارک بقیه اللّه (عج) جهت به ثمر رساندن نهایی آن و استقرار حکومت جهانی شوند.

والسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

بخش اول

کتاب نخبگان و تقسیم قدرت در ایران

ص: 240

بخش اول (سرّی)

سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی
صفحه صفر

یادداشت این کتاب برای استفاده خوانندگان مختلف تهیه شده است و بخشهای خلاصه و نتیجه گیری برای آنهایی است که می خواهند در مدت محدودی جوهر این جامعه پیچیده باستانی و با این همه در حال تجدد را درک کنند. بخش اصلی این رساله کسانی را مورد خطاب قرار می دهد، که مسئولیتهای حرفه ای ایشان ایجاب می کند که شناخت دقیقتری از ساخت اجتماعی و ارتباطات خانوادگی که نیروی محرک این جامعه است داشته باشند. برای آنها که عملاً در ارتباط روزانه با طبقه اداری ایران هستند، بخش اصلی و ملحقات با یکدیگر یک متن مرجع تشکیل می دهند.

این کتاب در اداره تحقیقات سیاسی تهیه شده است و افرادی از واحدهای دیگر آن را خوانده اند و نظر خود را ابراز داشته اند.

پیشنهادات ایشان بسیار مفید بود و بدین جهت از آنها عمیقا قدردانی می شود. اما در این مورد که کتابی تهیه شود که از لحاظ صوری در آن هماهنگی رعایت شده باشد کوششی نشد. معهذا، نویسنده مایل است تشکرات مخصوص خود را به CRS/NEA/NESA اظهار دارد. تحقیق و تحلیل در دسامبر 1975 تکمیل شد. نظریات و عکس العملها استقبال می شوند. آنها را برای نویسنده ارسال فرمایید. (خاکستری 8252)

یادداشت

این کتاب برای استفاده خوانندگان مختلف تهیه شده است و بخشهای خلاصه و نتیجه گیری برای آنهایی است که می خواهند در مدت محدودی جوهر این جامعه پیچیده باستانی و با این همه در حال تجدد را درک کنند. بخش اصلی این رساله کسانی را مورد خطاب قرار می دهد، که مسئولیتهای حرفه ای ایشان ایجاب می کند که شناخت دقیقتری از ساخت اجتماعی و ارتباطات خانوادگی که نیروی محرک این جامعه است داشته باشند. برای آنها که عملاً در ارتباط روزانه با طبقه اداری ایران هستند، بخش اصلی و ملحقات با یکدیگر یک متن مرجع تشکیل می دهند.

این کتاب در اداره تحقیقات سیاسی تهیه شده است و افرادی از واحدهای دیگر آن را خوانده اند و نظر خود را ابراز داشته اند.

پیشنهادات ایشان بسیار مفید بود و بدین جهت از آنها عمیقا قدردانی می شود. اما در این مورد که کتابی تهیه شود که از لحاظ صوری در آن هماهنگی رعایت شده باشد کوششی نشد. معهذا، نویسنده مایل است تشکرات مخصوص خود را به CRS/NEA/NESA اظهار دارد. تحقیق و تحلیل در دسامبر 1975 تکمیل شد. نظریات و عکس العملها استقبال می شوند. آنها را برای نویسنده ارسال فرمایید. (خاکستری 8252)

دفتر مرکزی اطلاعات جاسوسی

ص: 241

مدیریت جاسوسی
اداره تحقیقات سیاسی

«نخبگان و تقسیم قدرت در ایران» توسط : ارنست. آر. اونی فوریه 1976 خلاصه و نتیجه گیری

نخبگان ایران

در این کتاب افقهای سیاسی و بین المللی ایران منظور نیست؛ بلکه سعی شده است تصویر و تحلیلی از افرادی که ایران را اداره می کنند، بر سیاست آن تسلط دارند و تجارتش را کنترل می کنند و معیارهای فرهنگی و اخلاقی آن را معین می کنند، و حتی کوشش دارند شیوه های آن را هم تغییر دهند ارائه شود.

در ایران لوازم دستیابی به موقعیت نخبگی، همان موارد سنتی ارتباط خانوادگی، نفوذ در روابط ارباب، ارباب رجوع، ثروت و تحصیلات است.

در رأس ساخت، گروه نخبگان شاه قرار دارد. سنت ایرانی پادشاهی که از قرون متمادی به یادگار مانده است، از هر سلسله یا هر شخص زمامداری پابرجاتر بوده است. ایران بدون شاه برای اکثر مردم موضوع متناقضی به نظر می رسد. شاه در اوایل سلطنت دارای قدرتی نبود و دیگران بر او تسلط داشتند، ولی حالا قدرت او به حدی است که حرف او قانون به حساب می آید.

در حدود 40 خانواده پر قدرت ایرانی هستند که اعضایشان دائما و به سادگی می توانند در امور سیاسی و دولتی دخالت کنند.

150 خانواده مهم دیگر نیز وجود دارند که اهمیتشان در سطح کشور محسوب نمی شود. تعداد اینان همیشه ثابت نیست و ثروت آنها بر حسب شانس و مهارت اعضایش کم و زیاد می شود.

تقریبا 41 از این خانواده های پر قدرت در دوران رژیمی که رضاشاه آن را برانداخت قدرت و نفوذ داشتند. دربار شاه محل طراحی خیلی از برنامه ها می باشد. در خانواده شاه یک طبقه شهوتران و از نظر مالی فاسد وجود دارند، که برجسته ترین آنها خواهر دوقلویش اشرف است که صاحب طبعی حریص و تمایلات جنسی مفرط می باشد. وضع کاخ سلطنتی از زمانی که شاه در سال 1959 با زنی از شعبات

ص: 242

کم ارج تر یک خانواده نخبه کشور ازدواج کرد، بهتر شده است. فرح که در فرانسه تحصیل کرده بود، در پیشبرد برنامه های اجتماعی شاه نقش سازنده ای داشت.

علاوه بر خانواده اش خیلی از مقامات و جیره خواران نیز شاه را احاطه کرده اند و به نظر می رسد که او تنها به گروه کوچکی تکیه داشته باشد. شاید در حدود 12 نفر که به آنها اطمینان خاصی داشته و برای کسب اطلاعات از آنها استفاده می کند و همچنین از آنها برای ارتباط با دیگر گروههای جامعه استفاده می کند. به طور کلی این اشخاص با وجود اینکه مقام رسمی دارند، ولی صرف نظر از مقامشان روابط خیلی نزدیک با شاه دارند. از این 12 نفر 3 نفر وابسته به اقلیت پر قدرت هستند، البته این نفوذ آنها باعث نزدیکی آنها به شاه نشد، بلکه دوستی دراز مدت و خدمات و وفاداری آنها موجب این نزدیکی شده است. برای مثال وزیر دادگستری اسداللّه علم که از یک خانواده با نفوذ است،برای مدت 40 سال به شاه نزدیک بوده و تیمسار «فردوست» که پدرش یک گروهبان بود، برای مدت 50 سال دوست شاه بوده است. ولی با وجود این شاه تنها است؛ زیرا او به دنبال اطلاعات است و نه در جستجوی مشاوره، چرا که تعداد معدودی در جامعه می توانند به او پند و توصیه دهند. او تصمیم می گیرد و دیگران اجرا می کنند.

در طول 12 سال گذشته مجلس آلت دست شاه بوده است و مقاصد شاه را برآورده می کرده است و تمام نمایندگان که با دقت به وسیله شاه انتخاب می شوند، حامی برنامه های شاه می باشند.

طبقه جدیدی که بالقوه می تواند با طبقات سنتی رقابت کند در حال شکل گرفتن است. این طبقه تحصیلات تخصصی دارند و طبقه متوسط اداری هستند اعضاء آن روابط سنتی را نفی می کنند و بر تحصیلات مدرن تکیه دارند. اینان تجربیات وسیع غیر سنتی دارند و اکثرا اسلام را به عنوان راهنمای زندگی نمی پذیرند.

این طبقه شامل همه نوع متخصص می باشد: دکتر، وکیل، استاد، نویسنده، هنرمند و شاعرانی که اغلب سخنگوی آنها هستند. اکثر افراد این تیپ خودشان را از مخالفین شاه می دانند و به عنوان پیشتازان یک نیروی مدرن و دمکرات که جامعه ایرانی را متحول خواهد ساخت و سنت قدیم را کنار خواهد زد، می دانند.

هنوز مشخص نیست که این گروه به عنوان گروه منسجمی رشد کنند.

کوشش شاه برای کنترل تورم و منافع غیرقانونی باعث دستگیری و زندانی و مجازات نه تنها مغازه داران کوچک، بلکه افراد با شخصیت هم گشته است.

گروههای تروریستی تهدیدی برای رژیم شاه و برنامه هایش نیستند. این سازمانها به صورت دو سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق با ائتلاف مذهبیون و کمونیستها با یکدیگر فعالیت می کنند.

بیشتر اقلیت تحصیلکرده بر این عقیده اند که سلطنت معنای خود را از دست داده است. آنها خواستار تغییراتی در شکل سلطنت هستند. روحانیت احتمالاً خواستار منتفی شدن سلطنت نمی شود، بلکه خوشحال خواهد شد که شاه کنونی برود. برای آنها یک دولت غیر مذهبی به همان اندازه شاه کنونی خطرناک می باشد. رهبران روحانی بیشتر به نظر می رسد که بر این عقیده باشند که شاه کنونی مثل پدرش چنین تشخیص داده که اسلام را در ایران نابود کند.

افراد زیرین نه تنها افرادی هستند که آمریکا با آنها کار و مذاکره و روابط اجتماعی خواهد داشت، بلکه این افراد بدون توجه به اسم و رسمشان به اشتغال در مقامهای با نفوذ ادامه خواهند داد:

«چهل خانواده عالیرتبه».

ص: 243

عدل - افخمی - اکبر - اعلم - علم - امینی - اردلان آشتیانی - بیات - بوشهری - بختیاری - دفتری - دیبا - دولتشاهی - ابراهیمی - امامی اسفندیاری - فرمانفرماییان - امامی خویی - اقبال حکیمی - هدایت - جهانبانی - خواجه نوری - خلعتبری - مهدوی - منصور پهلوی - پناهی - پیر نیا - قره گوزلو - قشقایی - قوام - صفاری - سمیعی - وکیلی - وثوق - زند - زنگنه - ذوالفقاری کسانی که با علامت ستاره مشخص شده اند، خیلی با نفوذ هستند.

کلامی در باب نخبگان

در ایران به طور سنتی لوازم دستیابی به مشاغل خیلی معتبر ارتباط خانوادگی، نفوذ در یک رابطه ارباب -ارباب رجوع، تحصیلات و ثروت بوده است. برای فهم ایران به بهترین وجه باید بیشتر وظیفه و عملکرد نخبگان سیاسی آن را فهمید، تا اینکه ساخت دیوانسالاری و رسوم رایج آن بررسی شود.

دیوانسالاریها اغلب اوقات وسایل شخصی دلالان قدرت یا میدان مبارزات شخصی بوده است.

سیستم ایران به صورت انعطاف پذیر است. هرگاه که برای اجتناب از درهم شکستن لازم باشد، خود را تغییر می دهد. زمانی که پایگاههای نفوذی تغییر می کنند، نخبگان هم برای حفظ موقعیت علایق خود را تغییر می دهند. دربار، پارلمان، بانکها و تجارت همگی به عنوان مراکز عمده ای برای حفظ قدرت و موقعیت به کار گرفته شده اند و می شوند و خواهند شد.

افرادی که در صفحات بعد نامبرده می شوند، نه تنها به عنوان افرادی که آمریکاییها با ایشان کار، مذاکره و مراوده خواهند کرد، بلکه به عنوان نمونه گروههایی در نظر گرفته شده اند که نامشان یا ظاهرشان هرچه باشد، همچنان مشاغل با نفوذ را در اختیار خواهند داشت.

«بحث» 1- جامعه سنتی ایران :

ساخت اجتماعی، بدان نحوی که در دو قرن گذشته بوده است در طرح ذیل خلاصه شده است :

طبقه حاکمه :

شاه خانواده های سلسله حاکم اشراف قبایل ملاکین (فئودالها) رهبران دینی حامی سیستم رهبران نظامی

طبقه متوسط سنتی

دیوانسالارها - بخشهای خدمات اجتماعی که کارگزاران دولت را در خود جای می دهد. بورژوازی - تجار - بازرگانان - اصناف و بازاریها.

روحانیت و طلاب ایشان.

طبقه پایین

ص: 244

کارگران کشاورزان قبایل کولی اعضای دربار به صورت منفرد می توانند از طریق نقشه چینی در آنجا و نفوذ شخصی، در وقایع تأثیر بگذارند، اما هیچ یک مشاغل اجرایی به عهده ندارند. اشراف قبایل و فئودالها تماما به عنوان گروه از بین رفته اند، اما به عنوان فرد یا خاندان به خصوصی ممکن است تقریبا به اندازه گذشته قدرت و ثروت به دست آورده باشند.

علیرغم دوام طبقات، قدرت نخبگان بی قید و شرط نیست. حتی طبقات پایین تر هم مکانیسم هایی دارند که با کمک آنها می توانند فشارهایی برای پیش آوردن تغییرات ایجاد کنند. افرادی از طبقات پایین و متوسط خود را به نخبگان سیاسی رسانده اند و نخست وزیر و حتی شاه شده اند که رضا شاه نمونه ایشان است. باغبانها، سقاها، مهتران، پینه دوزها به مناصب قدرت ارتقاء یافته اند.

بنا به عرف معمول، نخبگان سیاسی از طریق گماشتن افراد منتخب، دخول در طبقه حاکم را در کنترل خود داشته اند؛ و امکان همیشگی ترفیع به مرتبه نخبگی در برگرداندن احساس نیاز به تغییر ساخت مؤثر بوده است. قابلیت پذیرش افراد جدید به طبقه بالاتر، مکانیسم مهمی برای فراهم آوردن نیروی جدید بدون نیاز به قربانی کردن سیستم قدیم بوده است.

امروز شاه مهارتهای فنی و تخصصی مدرنی را که برای اجرای برنامه اصلاحات خود احتیاج دارد، بدین ترتیب به دست می آورد.

تماسهای غیر رسمی مسبب حقیقی هر حرکت در زندگی سیاسی ایران می باشند؛ و دو عنصر اصلی در عملکرد سیستم سیاسی ایران یکی دوره، یا مجمع یاران و دیگری ارتباطات خانوادگی است.

الف : دوره تماسها و اتصالات لازم برای کسب موقعیت سیاسی یا اجتماعی اغلب از طریق عضویت در یک یا چند دوره انجام می گیرد. مهمترین عملکرد این مجامع، بنای شبکه ای از روابط مشخص است؛ تا اعضاء را در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی خود یاری بخشد. از دیگر عملکردهای دوره کارآیی آن به عنوان مکانیسمی است که غیر نخبگان را به پایگاه نخبگی برساند. از دوره های معروف می توان باشگاه پوکری را نام برد، که تیمسار حسین فردوست قائم مقام رئیس سازمان اطلاعات امنیت کشور (ساواک)- تیمسار مستوفی - محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی و تقی علوی کیا در آن شرکت داشتند. علوی کیا مقاطعه کار است و قراردادهای خانه سازی پرسودی در خانه سازی با نیروی هوایی دارد. این دوره از طریق فردوست و خاتمی تماس مستقیم با شاه داشت.

ب : خویشاوندیها همان طور که تا به حال معمول بوده است، به غیر از مقام پادشاهی، گروه نسبتا کوچکی از و نفوذ را نه تنها در سیاست، بلکه در محدوده بازرگانی مبادلات اقتصادی و مشاغل در اختیار دارند. اعضای این خانواده ها با سهولت از دولت به مشاغل سیاسی تا فعالیتها فردی و بالعکس نقل مکان می کنند. و حقیقتا میزان نفوذ سیاسی ایشان در فعالیتهای خصوصی ممکن است، به اندازه زمانی که مصدر امری هستند زیاد

ص: 245

باشد. خاندانهای نخبه بزرگ، اکثرا خاندانهای مادون دارند که آنها از یک یا چند طریق با طبقات متوسط مرتبط می شوند. متوسط ها ممکن است از این قرابت منفعت یابند، هرچند که جزیی از نخبگان سیاسی نشوند. بنابراین دوباره حدود سیستم طبقاتی به هم می خورد و احتمال تعارض طبقاتی حقیقی تقلیل می یابد.

معیار عمده برای نخبه بودن در زمان قاجار تمکن، خرید زمین، منصب و قدرت سیاسی بود. تغییر سلسله در 1925 حصول نسل جدیدی از شخصیتهای نخبه را در برداشت، اما اینها به سرعت در برابر گروه متنفذین که به سهولت عهدی را که با قاجار داشتند؛ برگرداندند، و پهلوی را جایگزین قاجار کردند، محو شدند. در فهرست ذیل 40 فامیل نخبه کشور مشخص می شوند که دوجینی از آن چهل فامیل در قرن بیستم نیز غالب بوده اند.

فهرست خانواده ها :

عدل - افخمی - اکبر - علم - اعلم - امینی - اردلان - آشتیانی - بختیاری - بیات - بوشهری - دفتری - دیبا - دولتشاهی - ابراهیمی - امامی خوئی - اقبال - اسفندیاری - فرمانفرماییان - حکیمی - هدایت - جهانبانی - خواجه نوری - خلعتبری - مهدوی - منصور - پهلوی - پناهی - پیر نیا - قره گزلو - قشقایی - قوام - صفاری - سمیعی - وکیلی - وثوق - زند - زنگنه - ذوالفقاری ج - پادشاهی در رأس کلی ساخت سیاسی و اجتماعی، شاه قرار دارد. روش حکومتی وی که در خاورمیانه سنتی معمول است 6 خصیصه دارد.

1) فردیت : زمامدار به کار گرفتن روابط شخصی خود را به استفاده از تشکیلات رسمی دیوانسالاری ترجیح می دهد. 2) قرابت : آنها که به شخص رهبر نزدیکترند با نفوذترند. 3 ) غیر رسمیت: اغلب از طرق نهانی غیر رسمی بیشتر از مؤسسات رسمی چون احزاب سیاسی و هیئتهای مقننه برای اعمال تسلط سیاسی و آمریت استفاده می شود. 4 )تخاصم متعادل: رهبر همچون اکثر زیردستانش از طریق یک مشی ایجاد تفرقه و سپس فرماندهی حکومت می کند، مخاصمه بین رقبا تشویق می شود، اما برای حفظ تعادل بین شخصیتها و گروههای متخاصم، این آمادگی وجود دارد، که پستها تغییر داده شوند. 5) لیاقت نظامی و شجاعت فردی: در این سیستم در اختیار داشتن نیروی نظامی برای رهبر حکم اساسی دارد. در تاریخ خاورمیانه تصویر یک جنگجوی قهرمان محبوبیت دارد و موفقیت (یا شکست) در صحنه کارزار به موقعیت رهبر در صحنه سیاست داخلی اثر برجسته ای دارد. 6) توجیه دینی: زمامداران سنتی خاورمیانه به وسیله ارتباط دادن خود به نحوی از انحاء با ماوراء الطبیعه اقدام به توجیه زمامداری خود کرده اند.

پادشاه، دودمان او و دربار

شاه ایران مدت 34 سال، یعنی بیش از هر رهبر دیگر در خاورمیانه، بر تخت بوده است. طول بقای او را می توان نتیجه ترکیب شرایط فرهنگی، تاریخی و سیاسیش دانست که نه تنها پدید آمدن یک زمامدار مستبد را مطلوب می داشته است، بلکه اجازه داده که شاه فعلی شخص آن زمامدار باشد. اگر چه سلسله پهلوی سابقه طولانی ندارد و برای تأیید حقانیت خود به در دست داشتن زمامداری، فاقد قدمت تاریخی لازم است، ولی از سرمایه مهمتری که همان سنت کشوری باشد بهره می برد. حتی در آن دورانی که ایران

ص: 246

قدیم (پارس) در هرج و مرج بود و این امر مکرر اتفاق می افتاد، یک شاه در گوشه ای بود. وی اغلب از تبار بیگانه بود. اما - مانند قیصرهای ادوار بعد - حاکمیت سنتی را که با این مقام قرین است با خود داشت.

سنت، یا افسانه پادشاهی از هر سلسله یا شخص هر حاکم متین تر بوده است. به مجرد اینکه اینها قابلیت حفظ پشتیبانی بخشهای جمعیت را از دست می دادند یا همین که از عهده حفاظت از خود و سرزمینشان در قبال رقبا برنمی آمدند، ممکن بود محو شوند و می شدند. در مداومت سنت پادشاهی یک منظومه کلاسیک فارسی به نام شاهنامه، یا کتاب شاهان عامل اصلی بوده. بنابراین در سرتاسر حوزه فرهنگ ایرانی افعال شاهان افسانه ای که به فارسی سروده شده بود، حتی زمانی که زبان مادری ترکی، کردی، بلوچی یا هر یک از چندین زبان دیگر بود، در باطن نسل اندر نسل جایگزین می شد. بنابراین، اینکه شاه باید باشد ترتیب ذاتی امور شد، و اینکه آن شاه چه کسی باید باشد، از توجه کمتری برخوردار بود. هم پهلوی اول و هم پهلوی دوم در باب تأسیس قانونیت سلسله خود و حق ایشان به زمامداری علاقه نشان داده اند. شاه به مبحث پادشاهی این را هم افزوده است که به عنوان شخص خود همواره از منافع ایران در برابر حملات خارجی دفاع کرده است، و منحصرا او شایستگی انجام چنین کاری را داراست.

الف : پهلوی ها رضا شاه اگر چه تحصیلات رسمی محدودی داشت، ولی زیرک و مطلع بود. به نظر می رسد وی باعث ترس و هم تحسین در ولیعهد خود شده باشد و خود را الگویی قرار داد که ولیعهد از آن زمان سعی در برابری با آن داشته است.

افتتاح حکومت محمد رضا شاه بی شگون بود. ایران به اشغال قدرتهای خارجی درآمده بود، تورم، کمبود مواد غذایی که گاهگاه به قحطی می انجامید و مسایل ملی و غیره یک پادشاه مجرب را به میدان می خواند. با برداشته شدن سنگینی گیره آهنی رضاشاه، سیاستمداران مجرب به تعقیب منافع سیاسی و مالی خود پرداختند. زمانی محمدرضا تصمیم گرفت در تسلط بر سیاستمداران به پدر خود برسد، ولی او مرد این کار نبود. برای مدت تقریبا یک دهه شاه چهره ضعیفی از خود نشان داد، که گاهگاه اقدامات قاطعی هم انجام می داد. به هر حال وی در رفع تجزیه آذربایجان از پشتیبانی یک نخست وزیر و هماهنگ و همچنین آمریکا برخوردار بود. وی عقاید خود را که در آن زمان در حال شکل یافتن بودند، در گفتگوهای خصوصی با نمایندگان دیپلماتهای خارجی خصوصا سفرای آمریکایی و انگلیسی در میان می گذارد. جهت نصیحت آنان این بوده که شاه باید پادشاه مشروطه طلب باشد. وی در نهایت این نظریه را که او باید سلطنت و نه حکومت کند غیرقابل استفاده تشخیص داد.

تردید رأی و عدم قاطعیتی که وی در ثلث اول حکومت خود نشان داد می تواند به عنوان نتیجه تعارض نظریه هایی دانست که محصول اقامت وی در سوئیس بود و با نصایح خیرخواهانه تقویت می شد - از یک طرف و از طرف دیگر آرمان وی که می خواست با پدرش برابری کند و آن هم با واقعیتهای رفتار سیاسی تحکیم می شد. با نخست وزیری مصدق (1953 - 1951) دوران تازه کاری شاه پایان یافت. مصدق ناتوانی منحصر به فردی در انجام امور داشت و به طور لجوجانه ای مصمم بود شاه را به مقام یک شبح توخالی تنزل دهد و طرفدارانش با قوت تمام هردو مورد را تقویت کردند.

ب - خاندان سلطنتی رضا شاه در سیر صعودی تشخص اجتماعیش چهار همسر داشت؛ هر چند که همه در یک زمان

ص: 247

نبودند، و احتمالاً از یک صیغه در سالهای اولیه شروع می شود و به یک شاهزاده از سلسله سابق، قاجار، ختم می شود. ازدواج آخر وی هنگامی که می رفت به شاهی برسد انجام شد. همسر دوم وی، که دختر افسر فرمانده بریگاد قزاقی بود که در آن خدمت می کرد، مادر شاه فعلی است.

اهل بیت شاه یکی از عمده ترین مشکلات وی را در اکثر دوران حکومتش ایجاد کرده است. دربار زمانی مرکز شهوترانی و تباهی و فساد و اعمال نفوذ بوده است. این تصور ممکن است تا حدی اعتدال یافته باشد.

یا کمتر به عنوان شایعه در افواه جمع بگردد. اما تصور قدیمی همچنان در اذهان عمومی باقی است، و بعضی از غفلتها شاید با رعایت احتیاط بیشتر ادامه دارد. به نظر می رسد دو تن از اعضای بلافصل خانواده شاه بیشترین نفوذ را در گذشته بر وی داشته اند:

مادر وی که اکنون یک عجوزه، 80 ساله حرم نشین است، شاه را در دوران اولیه اش به دیده تنفر می نگریست، چون او را شایسته همسر خود نمی دانست. از او (مادر شاه) اخبار کثیری در دست است که وی علیه محمدرضا نقشه می کشید تا فرزند دیگر خود علی را به جای او بنشاند.

اشرف به جهت فساد مالی و موفقیت در تعقیب مردان جوان شهرتی افسانه وار دارد. تا به حال هیچ کس در تعلق خاطر اشرف به برادر دوقلوی خود تردید نکرده است و وی احتمالاً پشتگرمی دادن به شاه را در مقاطع بحرانی گذشته به عهده داشته است.

شاه مایل یا قادر به اتخاذ تدبیر مؤثر در محدود کردن فعالیتهای مبهمی که او و پسرش شهرام به آن اشتغال داشته اند، نبوده است. بقیه خاندان سلطنتی یک مجموعه درهم است. فرح دیبا همسر سوم شاه علاوه بر انجام فوری وظیفه به دنیا آوردن یک ولیعهد، فعالیت دیگری هم دارد، که به همان اندازه مهم است و آن عملکردی است که به عنوان ملکه در اجرای برنامه های شاه ایفا می کند. وی توانسته است بدین نحو تصویر مثبتی از دربار ارائه دهد.

ج - اطرافیان دربار شاه و خاندان سلطنتی در احاطه دسته بزرگی از افرادی است که یا در دفاتر یکی از اعضای خاندان اشتغال رسمی یا نیمه رسمی دارند، یا از متعلقان ساده، دوستان یا کارکنان دربارند، یا اینکه عضو آن هستند. جمع این افراد، انواع زیرک، لایق و قابل تا بیکاره، چاپلوس و نفع پرست را شامل می شود. در مجموع، تعادل احتمالاً به جانب میانه سوق دارد.

وزارت دربار سلطنتی : این وزارتخانه یک مقوله دیوان سالاری است که تمام مقاماتی را که در خدمت شاه و دیگر اعضاء خاندان سلطنتی هستند در خود جای می دهد. هر کس که طالب عطف عنایت به خود یا نفوذ باشد محتمل است، که آن را از طریق یکی از اعضای وزارت دربار دنبال کند؛ البته اگر ممکن باشد.

زیرا حتی دون مرتبه ترین شخص آن می تواند دسترسی را بهتر از طرق معمول دیوان سالاری ممکن سازد.

رئیس دفتر مخصوص شهبانو در حال حاضر وظیفه دارد هر عرض حالی را به شهبانو ارائه کند تا تضمین شود که شهبانو فقط کمی از قدرت اقدام مستقل برخوردار است. این امری است که خود شهبانو از آن آگاه است.

حلقه داخلی: حلقه داخلی شاه بیشترین نفوذ را بر وی دارد و طرق ارتباط با بخشهای مهم جمعیت را فراهم می کنند. آنها اولین گروه در تصویر هستند. بقیه هم جزو اطرافیان شاه می باشند اما ظاهرا عملکرد متعادلی دارند. رابط شاه با مقامات ارتشی و امنیتی سرلشکر حسین فردوست است. دکتر عبدالکریم

ص: 248

ایادی، پزشک مخصوص شاه، ظاهرا مجرای اصلی مداخله شاه در امور بازرگانی است. گفته می شود که ایادی حتی در سفر ماه عسل شاه با ثریا، شاه را همراهی کرد. از دیگر گزارشات این است که وی نیابت شاه را در شیلات جنوب بر عهده داشت. ناظران مطلع، آن فعالیت را ترکیبی از عدم کارآیی و فساد وصف کرده اند که هیئت مدیره آن مملو از تیمسارهای بازنشسته بود. افتضاح این فعالیت ظاهرا آنقدر عظیم بود که تمام شرکت دوباره سازماندهی شد، و تحت مدیریت دیگری قرار گرفت. ایادی بهائی است و یک ناظر، وی را یکی از کسانی خواند که این فرقه را از تعقیب مسلمانان ایرانی متعصب تر حفظ کرد. مؤمنین شیعه راستین از بهائیت به عنوان یک بدعت خطرناک تنفر دارند. در گذشته، توده ها پس از برانگیخته شدن توسط وعاظ به بهائیها حمله کرده اند و آنها را کشته اند. حالا نیروهای امنیتی می توانند مانع این کار بشوند.

اما در سال 1955 در نتیجه تحریکات دینی محفل بهائیها در تهران تخلیه شد. در پیشاپیش حمله وران رئیس ستاد ارتش و فرماندار نظامی تهران قرار داشت.

حلقه داخلی شاه :

سرلشکر حسین فردوستامیر اسداللّه علمدکتر عبدالکریم ایادیدکتر منوچهر اقبالامیر عباس هویداحسن امامیجعفر شریف امامیاردشیر زاهدینصرت اللّه معینیانتیمسار محمدامیر خاتمیفرحاشرفجمشید اعلمامیر هوشنگ دولوفلیکس آقایان هوشنگ انصاری پرویز ثابتی نعمت اللّه نصیری رئیس بازرسی شاهن شاهی وزیر دربارپزشک مخصوص شاه رئیس هیئت مدیره شرکت نفت نخست وزیر امام جمعه تهران رئیس سنا سفیر در آمریکارئیس دفتر مخصوص شاه شوهر خواهر و فرمانده نیروی هوایی همسر شاه خواهر دوقلوی شاه سناتورسناتورسناتوروزیر اقتصاد و دارایی رئیس امنیت داخلی ساواک ئیس ساواک دکتر منوچهر اقبال که پزشک است یکی از چهل خاندان نخبه کشور است.

ص: 249

امیر عباس هویدا عضویت خود در حلقه داخلی شاه را از زمانی به دست آورد، که نخست وزیر شاه شد.

گزارش شده که هویدا از یک خانواده بهائی است. این واقعیتی است که می توان فهمید او مایل است مسکوت بماند. می گویند که پدر بزرگش که یک خیاط قزوینی بود پیرو مؤسس بهائیت و پدرش نیز منشی یک رهبر بهائی در «عکا» بوده است. این توجیه تحصیلات اولیه هویدا در بیروت می شود. پدر هویدا سرانجام به دستجات دیپلماتیک داخل شد و با مشاغل نسبتا به خدمت پرداخت. سابقه هویدا به خوبی امکان نقل مکان به بالا را در سیستم ایرانی و یکی از طرقی که آن کار می تواند انجام شود، نشان می دهد.

منصور عضو یکی از 40 خاندان بالای ایران است و پدرش نخست وزیر بوده است.

حسن امامی، امام جمعه تهران چهره روحانی ملتزمان شاه است. وی به اقتضای موقعیتش از مقداری نفوذ دینی و سیاسی برخوردار است. اما به عنوان یک حامی مصمم رژیم شاه در برابر روحانیت اعتبار چندانی ندارد. سن روزافزون همدمان شاه مسئله جایگزینی آنها را مطرح می سازد، سن متوسط تقریبا 60 سال است. به استثنای احتمالاً تیمسار نعمت اللّه نصیری، رئیس سازمان امنیت (ساواک)، به نظر می رسد هیچ کس دیگر که در صحنه قرار دارد، نمی تواند همان عملکردی که اکثر متصدیان فعلی ایفا می کنند ارائه کند. وفاداری کاملی که آنها به شاه ابراز می کنند، که شاید به خاطر منافعشان باشد، ممکن است به آسانی در نسل جدید یافت نشود. شاید از این مهمتر، این باشد که شاه احتمالاً آن چنان اطمینانی را که همراهان قدیمی احساس می کند در جدیدترها نیابد. قدیمیها هرگاه که به آنها بیشتر احتیاج داشت، در کنارش بودند. بدین ترتیب شاه ممکن است خود را متکی به گروه مشاورینی یابد که روز به روز قلیل تر و پیرتر می شوند و با شاه همسازند، ولی با نیازهای کشور هماهنگی کمتری دارند.

دیوانسالاری

الف - کارکنان بی ملاحظه ایرانیان همواره سنت دیوانسالاری را با خود داشته اند. به هر حال تحت حکومت پهلوی شیوه های امروزی اعمال شده است. و دیوانسالارهای جدید دیگر معلومات خود را از دست نویسهایی که نسل به نسل طریقه تدبیر امور را می آموختند، فرا نمی گیرند. حک صور جدید مدیریت، بر ساخت دیوانسالاری سنتی همواره موفقیت کامل را در بر نداشته است. در اقتصادی که ابهام آینده امری عادی است، خدمت دولتی شغل نسبتا مطمئنی محسوب می شود و به آن به دیده فرصتی جهت گرد آوردن بخششهایی برای بهبود حقوق غالبا ناچیز خود نگریسته می شود. در این شرایط به اشخاصی که توقع خدمتی از جانب دیوانسالاری را دارند توصیه شده است، که «حق الزحمه» بپردازند تا تضمین شود که با این کار دانش و لیاقت یک مقام رسمی بی ارج نمی ماند. در یک سطح خیلی بالاتری، این سیستم منشأ آن نوع فسادی شد که غالبا هدف خشم شاه قرار می گیرد. عمدتا به این سبب که استفاده از وجوهات دولت را در بر می گیرد.

امروزه از هر زمان دیگری پول بیشتر و در دستهای بیشتری جریان دارد و در مقایسه فرصتهای سوءاستفاده پرمنفعت تر است. علیرغم فعالیتهای ضربتی گاه و بیگاه شاه، اختلاس سرتاسر سیستم را فرا گرفته است.

ب - کابینه

ص: 250

در رأس این دیوانسالاری کابینه قرار دارد. در حال حاضر کسانی که شاه آنها را برای کابینه انتخاب می کند در مجلس مورد تردید قرار نمی گیرند و اگر وزیری رأی عدم اعتماد گرفت بدان جهت خواهد بود که شاه آن را خواسته است. در دهه گذشته گرد آوردن گروهی که صلاحیت فنی و وفاداری به شاه را تلفیقا داشته باشند، برای او کار آسانی نبوده است. می توان برای یک بحث خوب این مسئله را عنوان کرد که تسلط شاه فقط موقعی می تواند استقرار یابد که نسل قدیم از بین بروید و نسل جوانتر، با تحصیلات بهتر به بلوغ رسیده باشد. نسل قدیم از طریق موقعیت سیاسی می خواست قدرت شخصی و وجهه عمومی کسب کند. به نظر می رسد که نسل فعلی همان مقاصد را از طریق لیاقت فنی و با احتراز از اقدام بی ثمر به یافتن نفوذ سیاسی در سطح مملکت، جستجو می کند:

کابینه فعلی را می توان خلف مستقیم دوره ای دانست که توسط وزیر سابق کابینه، حسنعلی منصور در 1959 تأسیس شد. در عرض دو سال، دوره منصور با عنوان «مرکز ترقی» رسمیت یافت و آرمانش انجام تحقیقات درباره مسایل اجتماعی و اقتصادی ایران بود. آن مرکز با جذب حدود 200 مهندس، استاد و کارمند دولت که در گروه سنی 35 تا 50 سال جای می گرفتند و اکثرا تحصیلکرده خارج و از خانواده های مرفه بودند، خود را توسعه داد، و آینده گروه به وسیله شاه تأمین شده بود. او ظاهرا این گروه را دارای صلاحیت و انعطاف کافی برای تأمین مقصود خود به عنوان وسیله ای سیاسی تشخیص داد. دو حزب سیاسی که وی بر پا داشته بود از فرط لاقیدی بی ثمر شده بودند و وی شدیدا به وسیله دیگری برای پیشبرد برنامه های جدیدی که شروع کرده بود احتیاج داشت. از اواسط 1963، شاه آشکار ساخت که از «مرکز مترقی» حمایت می کند. در دسامبر 1963، زمانی که «مرکز مترقی» خود را به حزب ایران نوین تبدیل کرد، هیچ کس خیلی متعجب نشد.

شاه در انتصابات و تغییرات کابینه عنصر فعالی است. دلایل تغییرات همیشه واضح نیستند. بعضی به جهت عدم لیاقت یا ضعف سلامت است، اما بقیه منعکس کننده توجه شاه به آنهایی است که به دنبال پی ریزی بنای قدرت می باشند و ممکن است بیش از حد نفوذ یابند. با اینکه در جهت تدبیر وی به حفظ اختلاف بین اعضای کابینه است، تا از ائتلافهای خطرناک جلوگیری کند. بعضی از تغییرات هم تعارضات شخصی و مرافعات داخل حزب ایران نوین را نشان می دهند.

ج - نگاهی به اوضاع مجلس های اخیر ایران:

در 17 سپتامبر 1963 بیست و یکمین دوره انتخابات مجلسین انجام شد. انتخابات چند تن از وکلایی که مناسب مجلسین نبودند، توسط دولت انجام شد. کنسول آمریکا در اصفهان گزارشی از ناحیه خود در مورد این اشخاص فرستاده است. یکی از کاندیداها قبل از برگزاری انتخابات مرده است و دیگری انتخابش خیلی مضحک بوده است. او یک کشاورز و شیرینی ساز بوده است که او را عوض کردند. یکی دیگر افکار کمونیستی داشت و سایر تغییرات روشن نبود، که برای چه بوده است.

شاه سال 1975 را برای یک تغییر بزرگ در نوع سیاستش انتخاب کرد. همان گونه که بیست و یکمین دوره مجلس را شاه با یک ساخت جدید سیاسی آغاز کرده بود (برنامه های جدیدی به مجلس عرضه کرد) بیست و چهارمین دوره مجلس را هم با شکل دادن یک حزب جدید یعنی حزب رستاخیز ملت ایران، شروع کرد. انتخابات بیست و چهارمین دوره مجلس چهره های جدیدی را که از حزب جدید و رفراندم شاه پشتیبانی می کردند، وارد مجلس کرد. شاه با این کار قدرت مستقلی را که مربوط به فرد فرد نمایندگان

ص: 251

می شد در حیطه قدرت خود قرار داد.

انتخابات حقیقی یا ساختگی؟ انتخابات ایران تقریبا همیشه با تقلب و فریب همراه بوده است که این نوع ریاکاری حداقل تا زمانی که محمدرضا در سال 1960 بر ایران مسلط گشت، دارای شکل ثابتی نبوده است. در هر حوزه انتخاباتی نمایندگان از پرقدرت ترین افرادی که در ناحیه بودند انتخاب می شدند، که این می توانست شامل مالکین بزرگ یا فئودالها و یا اینکه رؤسای قبایل و یا فرماندهان نظامی باشند. دولت و مجلس می توانند در محل برای برگزاری انتخابات عمل کنند و این دو عامل اغلب در انتخابات با هم درگیر بودند.

اطلاعات در مورد انتخابات اواسط سال 1975 هنوز به اندازه کافی نیست، که ببینیم چگونه این انتخابات برگزار شده است. آیا وضعیت با گذشته فرق کرده است یا نه. به هر حال کاندیداها هنوز از جانب کمیته های محلی برگزارکننده انتخابات، معرفی می شوند. خیلی مشکل می توان تصور کرد که نیروهای سنتی (محلی) اغلب در انتخابات نفوذ نداشته باشد. در بعضی نقاط شخصیتهای برجسته ای که توسط کمیته محلی معرفی نمی شدند به تلخی به ستاد حزب شکایت می کردند و به آنها گفته می شد که قسمت کمیته اجرائی حزب، بایستی انتخاب نهایی را انجام دهد. حداقل در یک مورد نماینده ای که به وسیله کمیته محلی، معرفی نشده بود در انتخابات برنده شد. ساواک و کمیته امنیتی، شناسایی کاندیداهای پیشنهاد شده را به عهده داشتند. چنین گزارش شده که ساواک به ترتیب کاندیداهای دلخواهش را توصیه می کرده است.

حالا تا چه اندازه نتایج انتخابات نزدیک به توصیه های ساواک بوده است را نمی توان حدس زد.

مجلس به عنوان تأییدی برای شاه محسوب می شود ولی با این حال در این مجلس بحث و سایر چیزهایی که نشانه های یک مجلس مستقل هست، دیده می شود.

فعالیت مجلس بیشتر در مورد چگونگی اجرای برنامه های شاه دور می زند، خود برنامه ها هرگز مورد سؤال قرار نمی گیرد.

د - ارتش شاه یک پایه اساسی برای موقعیت شاه نیروهای مسلح وی است. آنچه ایرانیان از نیروهای مسلحشان تجربه کرده اند، بین ارتش و مردم عدم اعتماد و عدم تمایلی ایجاد کرده است، که سابقه ای ممتد در پشت سر دارد. اگر چه ارتش امروز حرفه ای تر و فساد در آن کمتر شده است، اما در اذهان عموم آن تصور سنتی همچنان وضوح خود را حفظ کرده است. از نکات شیوه قدیم هنوز مواردی باقی مانده است (ابراز عنایت به اشخاص بدون رعایت موازین، امتیازات ویژه و فساد) و زمانی دراز طول خواهد کشید تا ارتش به عنوان یک جزء از مردم و نه موجودی مجزا از آن پذیرفته شود. به نظر می رسد که پایگاه اجتماعی که افسران از آن برمی خیزند هرچه بیشتر در حال تغییر می باشد. زمانی حضور اعضای خاندانهای نخبه در جمع افسران به میزان زیادی محسوس بود. چنین حضوری می توانست آن خاندان و منافع آن را حفظ کند.

از شواهد ناقص موجود، چنین برمی آید که تعداد هرچه افزونتری از طبقات متوسط و حتی پایین به جماعت افسران راه می یابند. افسران سیاسی، که زمانی مزاحم عمده ای برای شاه بودند، تماما حذف شده اند. شاه همواره نسبت به اقدام هریک از افسران در جهت کسب محبوبیت مستقل حساس بوده است، اما در مواقعی که تشنج زیاد بوده است وی مجبور شده که نظامیان نیرومند را بر سر کار آورد. در این رابطه می توان از تیمسار علی رزم آرا در سال 1951 و تیمسار فضل اللّه زاهدی 1953 نام برد. هر دو به عنوان

ص: 252

نخست وزیر به خدمت درآمدند، با هردو مشاجره کرد و هردو حذف شدند. رزم آرا ترور شد و زاهدی به عنوان سفیر سیار به اروپا تبعید شد.

خدمت طولانی و مخلصانه به شاه هم مأمن مطمئنی فراهم نکرده است. نمی توان همیشه به آسانی بین جاه طلبی شخصی و اشتباه کاری حرفه ای، به عنوان دلایلی که شاه به اتکاء آنها افسر به خصوصی را اخراج می کرد تمایز گذاشت. در چهارده سال گذشته ستاد مشترک چهار رئیس داشته است، آنها در ذیل همراه محتمل ترین دلایل اخراجشان نام برده شده اند:

عبدالحسین حجازی 1965 (1342) - 1961 (1339) بیماری بهرام آریانا 1969 (1347) - 1966 (1344) - به اقدام نظامی قوی علیه عراق اصرار داشت و شاه با این عمل موافق نبود.

فریدون جم (شوهر سابق خواهر شاه) 1971 (1349) - 1969 (1347) - فراتر از حدی که شاه مایل بود، اختیار عمل خواست.

غلامرضا ازهاری 1971 (1349) - فرماندهان نیروی زمینی نیز چنین الگوی مشابهی را نشان می دهند:

رضا عظیمی 1966 (1344) - 1961 (1339) بیماری عزت اللّه ضرغامی 1969 (1347) - 1966 (1344) تعویض ناگهانی که نشانه نارضایتی شاه تعبیر شد.

دلیل به خصوصی در دست نیست.

فتح اللّه مین باشیان مشکلاتی 1972 (1350) - 1969 (1347) را که از نوسازی نیروهای مسلح به وجود می آمد نادیده می انگاشت.

غلامعلی اویسی 1972 (1350) دیگر افسران عالیرتبه ای که به سبب غفلتهای مشخص اخراج شده اند:

تیمسار پالیزبان (رئیس ضد اطلاعات ستاد مشترک) کوتاهی در ردیابی حلقه جاسوسی شوروی در ارتش.

سپهبد فرخ نیا (فرمانده ژاندارمری) فساد برخلاف بسیاری از کشورهای در حال توسعه، در ایران ارتش صاحب منحصر به فرد مهارتهای جدید، تخصص، مدیریت و عرضه خارجی نیست. بنا بر این جمیع افسران به عنوان یک طبقه، انگیزه کمتری برای رشد این احساس که فقط ارتش می تواند «کشور را نجات دهد» وجود دارد. هر کس که جانشین شاه باشد به حمایت ارتش نیاز خواهد داشت. اما این احتمال به نظر نمی رسد تا زمانی که شاه زنده است ارتش دست به اقدام سیاسی بزند.

ه - جامعه روحانیت اگر شما می بینید که ما سوگوار هستیم، دلیلش این است که ما می خواهیم وفاداری خود را نسبت به امام حسین نشان دهیم، چرا که او را به نام امامی می شناسیم که بر ضد ظلم و ستم و بنا به دستور خداوند جنگید و ما امروز گریه می کنیم، برای اینکه نمی خواهیم زیر بار ظلم برویم، ما به سر و سینه خود می زنیم برای این که ما نمی خواهیم زیر بار دیکتاتوری برویم و یا آن را بپذیریم. ما برای هزار سال است که در حال گریه کردن هستیم و اهمیت ندارد که برای قرار دادن عدالت در مقابل ظلم و ستم 10 میلیون سال دیگر گریه

ص: 253

کنیم. (از سخنان یک رهبر روحانی در بازار تهران).

شاه خود را مردی مذهبی تلقی می کند و ادعا دارد که محافظت الهی شامل اوست. او سفرهایی به مناطق مقدس انجام می دهد و هدایای گرانبهایی به مکه و اماکن مقدسه در عراق و ایران فرستاده است. او گمان می کند که مذهب بایستی برای پیشبرد اصلاحات او عمل کند، معهذا مثل پدرش به قدرت سیاسی رسیدن روحانیت را بشدت نفی می کند.

در نتیجه در ایران روحانیون مسلمان از منتقدین شدید شاه هستند. روحانیون به علت محرومیت از مجامع رسمی برای شکایاتشان، از طریق خطابه ها و انتشارات و مجامع مذهبی به رژیم شاه حمله می کنند. یک شعار احساساتی و مردمی آنها این است که به طور ضمنی و بعضی اوقات به طور صریح شاه را با یزید که در قرن هفتم مسئول قتل امام حسین بود، مقایسه کنند. (در دوران قاجار هم روحانیون از این حربه استفاده می کردند) این حادثه (شهادت امام حسین) در تاریخ روحانیت شیعه(1) هسته مردمی اسلام است و در ایران این مسئله همواره دنبال می شود و یاد این حادثه هر ساله با برگزاری مراسم غم انگیزی در سوگ امام حسین و خانواده اش در صدها نقطه، در خاطرات زنده می ماند.

مخالفت روحانیت منحصرا متوجه شاه فعلی نبوده است. اگر چه روحانیون دلایل خاصی برای تنفر از پهلویها دارند. از زمانی که شیعه اسلامی به عنوان مذهب رسمی برقرار شد (قرن شانزدهم) علمای شیعه با هر سلطنتی مخالفت کرده اند. مخالفت آنها یک پایه مکتبی و ایدئولوژیکی دارد، چون ماهیت شیعه در اسلام، تمام مالکان مادی را غیر قانونی می داند. راهنمای قانونی در امور انسانها، آنها از مجرای مجتهدین که رهبران روحانی و نمایندگان امام و سخنگوی خدا و تنها منبع قدرت هستند، می تواند امکان پذیر باشد.

هر شیعه ای باید از تعالیم یک مجتهد پیروی کند. با توجه به این روش و اعمال آن در مورد شاه و دیگر مقامات رسمی، نقطه نظر روحانیت این است که دولت باید بازوی اجرایی روحانیت باشد. عوامل دیگری هم به افزایش قدرت روحانیون کمک کرده است. مرکز بزرگ شیعه در عراق بوده و بنابراین دور از دسترس فوری دولت تهران است. روحانیون کنترل پولهای زیادی از (ده یک) (سهم امام) را که در کنترل دولت نیست، به عهده دارند. تا این اواخر روحانیون تقریبا تمام قوانین فقهی و تحصیلات را در کنترل انحصاری خود داشتند. روحانیت خودش بشدت از نفوذ خارجیان متنفر بوده است و همچنین به طور مشخصی در نهضتهای ضد خارجی مردمی شرکت داشته است. مجتهدین در نظر بیشتر ایرانیان از احترام زیادی برخوردارند، اگر چه از پرنفوذترین افراد هم نباشند. آنها روابط خیلی نزدیکی با اصناف و تاجران بازار و گروههایی که خود را قربانی سیاست این خاندان می دانند، دارند.

علما در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به حداکثر نفوذ خود دست یافتند، آنها کسانی بودند که شاه را تشویق به آغاز دومین جنگ ایران و روس در سال 1827 کرده و در سال 1872 ناصرالدین شاه را وادار به حذف امتیازی که به انگلیسیها داده بود و همچنین اخراج نخست وزیری که باعث دادن این امتیاز شده بود، کردند. در اواخر قرن هم آنها یک حرکت موفق مردمی را در مقابل امتیاز دیگری برای انگلیسیها، رهبری کردند و در سال 1906 آنها یک ائتلاف ناممکن را با سیاسیون رادیکال برای تحمیل قانون اساسی به یک شاه سرکش انجام دادند.

ص: 254


1- مذهب شیعه ٬ مذهب رسمی ایران در قانون اساسی. در عراق ٬ لبنان و پاکستان هم مشاهده می شود. اختلافی که اکثریت سنی را از اقلیت شیعه جدا می کند به خاطر اختلافات سیاسی مذهبی می باشد که بعد از مرگ محمد(ص) پیش آمده بود.

این اواخر هم رهبران روحانی در جنبش مخالفت با کمپانی نفت ایران و انگلیس (1953 - 1951)، نقش برجسته ای بازی کردند، و به خاطر نقض قوانین مذهبی منتقد شدید و دائمی برنامه های اصلاحی بودند. شورش خونین تابستان 1963 (15 خرداد 42 - مترجم.) نتیجه تلاشهای دولت برای خاموش کردن صدای انتقادآمیز یک روحانی بود. در دهه گذشته حوادث متعددی در رابطه با رهبران روحانی و دانشجویان اتفاق افتاده است. تظاهرات اخیر ضد دولتی در اوایل ژوئن 75 در شهر مذهبی قم باعث دستگیری 270 نفر گردید.

اطلاعات دقیقتر در رابطه با روحانیت در دسترس می باشد. شاید در حدود 000/100 نفر روحانی در ایران است که از پایین ترین طبقه روحانی (ملا) تا مجتهد هستند. به علاوه تعدادی هم افراد شبه روحانی مثل نویسندگان کتب مذهبی، خوانندگان مذهبی و خوانندگان قرآن وجود دارند. چند سال قبل درآمد سالیانه اموال (موقوفه) که توسط روحانیت کنترل می شد در حدود 30 میلیون دلار تخمین زده می شد.

یک مجتهد برجسته در حدود 000/200 دلار در ماه به روحانیون وابسته اش جهت حمایت از طلاب و تهیه غذای برای فقرا، پرداخت می کرد.

احتمالاً فقط 10% از افراد روحانی از حمایت دولت برخوردارند، و اینها را می توان از حامیان شاه به حساب آورد. آنها احتمالاً از کم نفوذترین روحانیون بوده و بنا به نظر عده زیادی با کارمندان دولت فرقی ندارند. احتمالاً 50 درصد که تقریبا شامل هر رهبر مذهبی با هر شکل می شود، در جبهه مخالفت مستقیم با دولت قرار گرفته و کلاً به خاطر پایگاه مردمی شان مورد حمایت هستند. 40 درصد باقی مانده از افراد محتاط در عین حالی که دارای حمایت مردمی می باشند، ولی از حمله زیاده از حد به دولت دوری می کنند.

هر پادشاهی مجبور بوده است خودش را در رابطه با رهبران روحانی هماهنگ کند. تازمان پهلوی روحانیون معمولاً قادر بودند که فشار زیادی به دولت بیاورند. رضا شاه برای مرکزیت بخشیدن و مدرنیزه کردن ایران هیچ گونه مخالفتی را تحمل نکرد و مستقیما با نیروی زیادی در جهت محو قدرت سیاسی مجتهدین قدم برداشت. محمدرضا شاه هم بنا به لزوم تقریبا همان خط پدرش را دنبال کرده است.

آیت اللّه روح اللّه خمینی که دستگیری او آشوب های جدی به وجود آورد، در سال 1963 به ترکیه و بعد عراق تبعید شد. دیگر روحانیون هم در خانه تحت بازداشت بوده اند، و گزارش شده که حداقل یک نفر در زندان مرده است. مانند موارد دیگر شاه قول داده است که به کسانی که همکاری کنند پاداش داده می شود و کسانی که مخالفت کنند بشدت مجازات می شوند. به نظر می رسد که روحانیون در مجموع کمتر از دیگر اقشار جامعه انعطاف داشته باشند.

برای روحانیت شیعه هیچ اصلاحی در مذهب یا اصول مذهبی وجود ندارد، بلکه فقط تزکیه و انطباق با اصول و اصلاح وجود دارد. مجتهدین هنوز حق تفسیر را به وسیله شخص خود دارند و این موضوع باعث شد که روحانیت بتواند با مسایل جدید و مدرن مقابله کند و احتیاجات زمان را برآورده کند. در بین سالهای 1926 تا 1941 شریعت (قانون اسلام) در چهار مورد اصلاح شد و قانون مدنی 1928 ترکیبی بود از شریعت و قوانین اروپایی. قانون حمایت خانواده بعد از مشاورت با روحانیون تصویب شده (1967).

آزادی زنان با شدت زیادی از جانب روحانیت مورد اعتراض واقع شد و با وجودی که دولت اول تسلیم خواست روحانیت بود، ولی در این مورد بدون توجه به اعتراضات آنان پیش رفت. به هر حال جامعه روحانیت دیگر در مشاورتها شرکت داده نمی شوند و مسئولین مملکتی هم که مسئول اجرای برنامه ریزی

ص: 255

هستند، آنچنان به سوی دنیوی بودن پیش رفته اند که مذهب را چیزی نامناسب با خواسته هایشان می دانند.

پایه های فلسفی و دینی مخالفت روحانیت با رژیم اگر در همین محدوده قرار گیرد، برای دولت بی ضرر است، اما در حال حاضر از نظر پایه علمی خودش به چند ارزشیابی واقعی تفسیر می شود:

الف - شاه در حال تأسیس یک جامعه غیر مذهبی است و بنابراین اسلام را نابود می کند.

ب - در این مورد او از جانب ایالات متحده و صهیونیستها که هر دو خواستار نابودی اسلام هستند حمایت می شود.

ج - به علاوه او (شاه) به وسیله بهائیها احاطه شده که آنها هم هدف اصلیشان نابود کردن اسلام است و این حقیقت که مرکز بزرگ بهائیت در اسرائیل و آمریکا قرار دارد، به این بدگمانی (روحانیت) اضافه می کند. توده روحانیت و بیشتر کسانی که معتقد و دنباله روی آنها هستند، احتمالاً در چنین مواضعی اشتراک دارند. آنها ظاهرا در نوع و چگونگی مبارزه اختلاف دارند. روحانیت یک توده منسجم و یکدست نیست و تمایلات گوناگونی را می توان در بین آنها دید. در حال حاضر چهار گروه که الزاما جدای از هم نیستند وجود دارند: 1 - سنتی 2 - مدرن (امروزی) 3 - خاموش 4 - خشن.

1- روحانیت سنتی: گروه زیادی از روحانیت سنت گرا هستند. آموزش و دیدگاههای آنان قرون وسطایی می باشد. اگر چه مجتهدین آنها حق تفسیر دارند، اما ابتکارات فردی و قضاوت آنها هنوز به عقاید استقرار یافته حکیمان الهی زمان قبل می باشد. مطالعاتشان، که امکان دارد از سن 6 سالگی شروع شده و تا زمان مرگشان ادامه یابد، شامل قرآن و تفسیر قرن هشتم تا دوازدهم، سنت پیغمبران، قوانین مذهبی که شامل تمام جنبه های انسانی با جامعه و دولت است و فلسفه اولیه یونان به طوری که در بین اعراب و ایرانیها و زبان و ادبیات آنها رایج است، می باشد. یک دوره آموزش آنها ممکن است شامل ریاضیات سنتی گردد. محصلین هنوز در پای منبر معلمین می نشینند و قانون حفظ کردن هنوز وجود دارد. بهترین سنتی ها مردان عالمی هستند، که نه تنها به خاطر علمشان بلکه به خاطر تقوا و توانایی برترشان در امر به معروف و نهی از منکر مورد احترام می باشند. ولی دنیای ذهنی آنان زمانی که آنچه را که مسلمان لازم می دانست در بر می گرفت امروز فقط بخش کوچکی از واقعیتهای دنیایی است که در آن زندگی می کنند و آنها کم کم به این مسئله واقف می شوند.

2 - روحانیت امروزی (مدرن): آنها تعداد کمی هستند و سنت و مکالمات سنتی را هم طرد نمی کنند.

آنها ترجیح می دهند تا کوشش کنند که روش سنتی را به زبان امروزی بیان کنند، که باعث جذب ایرانیهایی که دیگر جذب اهداف سنتی نیستند، شود. افراد فارغ التحصیل الهیات دانشگاه تهران جدا از اینها هستند.

این مدرسه برای این هدف، اول به وسیله رضا شاه ایجاد شد، تا انحصار تشکیلات سنتی مذهبی را درهم شکند. اما در این مورد به موفقیت جزئی رسید. فارغ التحصیلان مدرسه در بیشتر نقاط به عنوان روحانیون واقعی پذیرفته نمی شوند و در واقع تنها چند نفری روحانی و واعظ می شوند. آنها به عنوان معلم دینی و عربی و ادبیات و گاهی شغلهای دیگر وارد دولت می شوند. در یک موقع رئیس پروتکل ساواک فارغ التحصیل همین مدرسه بود.

3 - روحانیت ساکت (خاموش): سیاستی که توسط تعدادی از ملاهای برجسته دنبال می شود این است که در رابطه با مقامات غیر مذهبی «خاموش» باشند. این موضوع در عبارت یکی از آنها روشن می شود.

ص: 256

«وظیفه ما این است که نصیحت کنیم جنگ». این روش از درگیر شدن آنها با مقامات جلوگیری کرده و در جهت حفظ مؤسسات مذهبی و رهبرانشان کوشش می کنند. از هر دو گروه روحانیت سنتی و مدرن در این گروه یافت می شود. به نظر می رسد که احتمالاً بیشتر رهبران مذهبی که از مخالفین ساکت رژیم هستند، این سیاست را دنبال می کنند.

4 - روحانیت خشن: این گروه شامل تنها قسمت کمی از روحانیت امروز می شود (که شامل دانشجویان مذهبی هم می شود) اما آنها خطری بیشتر از آنچه تعدادشان است، تولید می کنند. تروریسم مذهبی از مشخصه های دنیای اسلام است. ستاد آدمکشهای قرون وسطی تنها چند مایلی از تهران فاصله داشت. در حدود دهه 1946 تا 1956 فداییان اسلام مسئول حداقل 3 آدمکشی و 3 کوشش برای این کار، منجمله کوشش برای کشتن شاه بوده اند. در سال 1956 رهبر فداییان اسلام به وسیله نیروهای امنیتی اعدام گردید، ولی گروههایی به نام فداییان سالهاست به کار خود ادامه می دهند. روند خشونت در اسلام شیعی، امروزه در مارکسیستهای اسلامی تجلی می یابد. یک ائتلاف غیر محتمل که اغلب شاه و سخنگوی دولت از آن نام می برند. این ائتلاف اخیرا به دلایل متعدد به وجود آمد. یکی از آنان کوششی بود که از جانب افراد مذهبی ضد دولتی برای ایجاد ایدئولوژی و فلسفه ای که بتواند هر مخالفی را در خود جای دهد، بود. این شامل خیلی از عناصر مذهبی که شاهد اعمال شاه برای نابودی مذهب بودند، می شد.

همچنین کسانی که تمایلات کمونیستی داشتند، می پذیرفتند که با روحانیون برای سرنگونی شاه همکاری کنند. تشکیلاتی به نام مجاهدین خلق مورد توجه آیت اللّه روح اللّه خمینی که برای مدت یک دهه از تبعیدگاه خود در عراق، جنگ خود علیه شاه را ادامه می داد، قرار گرفت. مجاهدین مشتق از تشکیلات متعدد منجمله از طرفداران جبهه ملی بعد از مصدق می باشند. اسلاف روحانی مجاهدین فعلی، مهندس بازرگان یکی از استادان دانشگاه تهران و آیت اللّه محمود طالقانی یک روحانی برجسته، که هر دو عمیقا مذهبی و برای مدتی طولانی مخالف شاه بودند، می باشند. آنها رهبران تشکیلاتی بودند که قبل از مجاهدین وجود داشته است. به نظر نمی رسد که آنها رهبران فعلی سازمان امروزی باشند. آنها تحت مراقبت دائمی می باشند. اما این طور به نظر می رسد که جهت و فعالیتهایی که 10 سال قبل تشویق می کردند، امروز به ثمر رسیده باشد. اعمال خشونت آمیز، که آنها مبرم می دانستند ولی قادر به اجرای آن نبودند، اینک توسط یک روش به مراتب حرفه ای تر یک عمل انقلابی شده است. احتمالاً دستیابی به تجربه و آموزش تروریستهای خارجی این تفاوت را باعث شده است.

تروریستها هم از مردان و هم از زنانند، و عموما در سنین 20 تا 30 سالگی قرار دارند و اغلب دانشجویان فارغ التحصیل هستند. در میان آنها تکنیسین و متخصص بسیار زیاد است و این شاید دلیل بهبود و تکامل نوع بمبهای آنان باشد. روحانیون و دانشجویان مذهبی به نظر نمی رسد، که در بمب گذاری ها یا ترورها شرکت داشته باشند. احتمالاً آیت اللّه خمینی نبایستی به عنوان رهبر مجاهدین تلقی شود، بلکه حمایت او باعث تشویق بازاریان برای تقسیم کردن پول بین آنها می باشد.(1)طلاب روحانی که پیرو او هستند می توانند تظاهرات زیادی بر ضد رژیم ایجاد کنند.

احتمال کمی وجود دارد که یک صلح بین رژیم و جامعه روحانیت به وجود آید. آن دسته از روحانیونی

ص: 257


1- البته در این مورد به خاطر ضعف اطلاعاتی دستگاه به وضوح عدم صحت چنین موردی با توجه به بیانات امام امت ٬ در مورد مجاهدین خلق بر همگان واضح گشته است.

که سیاست خاموشی را در پیش گرفته اند - که احتمالاً هم گروه زیادی هستند - قادر نیستند و نمی خواهند که مجاهدین را از اعمال خشونت آمیز خود بازدارند. حتی اگر نیروهای امنیتی مجاهدین را نابود کنند، مخالفین روحانی در صحنه باقی می مانند؛ اگر چه خشونت کمتر بشود. یک روسی که با روحانیت رابطه داشت بر این نکته تأکید داشت که چاپ تصاویر عریان و دیگر ادبیات فاسد، یکی از عطایای عمده آمریکا به صحنه ادبی تهران بوده است. جدیدترین نمونه در این موارد به دنبال ترور سرهنگ شیفر و ترنر واقع شد؛ وسایل شخصی این دو که توسط ضاربین برداشته شده بود، متعاقبا باز گردانیده شد. در بین وسایل اصلی، نسخه هایی از مجلات «پنت هاوس» و پلی بوی همراه با پاره پاره های این مجلات قرار داده شده بود.

ظاهرا ضاربین امید داشتند که مطبوعات قضیه را جذب کنند و به آن اشاعه وسیع تری بدهند. چاپ تصاویر عریان برای ایرانیان چیز ناآشنایی نیست. اما نوع بی پرده آن که در اروپا و آمریکا محبوبیت دارد، برای آنها که افکار دینی دارند نفرت انگیز است. غیر مذهبی بودن دولت و مذهبی بودن روحانیون غیرقابل مصالحه می باشد، و هیچ طرفی هم حاضر به مصالحه نیست. از نقطه نظر منافع آمریکا، جنبه مهم این قضیه دشمنی یک گروه بسیار با نفوذ است که دسترسی همیشگی به عامه مردم دارند، تمایل ضد خارجی ایرانیها همیشه مثل آتشی در زیر خاکستر بوده است. اگر چه این موضوع توسط احساس مهمان نوازی پوشانده شده است، ولی همواره برانگیختن احساسات ضد خارجی مردم کار آسانی بوده و هر موقع که چنین حادثه ای اتفاق افتاده جنبه مذهبی داشته است.

برای سالها سفارت شوروی در تهران نقش پرورش رهبران مذهبی را به عهده داشته است.(1) دلیلش هم احتمالاً دو موضوع است: اول اینکه آنها را به عنوان یک دوست اسلام بپذیرند و دوم اینکه مطمئن شوند که روحانیون ضد آمریکایی باقی بمانند. در هر دو جهت آنها موفق بوده اند. روسیه شوروی تأکید کرده است که اسلام را در شوروی حمایت خواهد کرد.

آنها چند جلد گرانبها از قرآن و کتب کلاسیک ایران را در شوروی به چاپ رسانده اند. تمایل دیگر شوروی امکان دارد برای خاموش کردن عکس العمل مخالف روسیه که به قیامهای ضد خارجی بینجامد باشد. مقامات امنیتی از بیشتر تماسها و رابطه های روسیه آگاهی دارند و آنها را کنترل می کنند. ظاهرا شاه از این موضوع نگران نیست، زیرا که هیچ گونه اعتراضی صورت نگرفته است. تا مادامی که هیچ کوشش روشنی از جانب شوروی برای قرار دادن روحانیت در مقابل او انجام نگرفته است، احتمال نمی رود که شاه روابط دوستانه بین دو کشور را با یک اعتراض به هم بزند.

ظهور یک طبقه جدید نخبگان؟

بعضی از محققین دانشگاهی معتقدند که ظهور یک طبقه بالقوه نخبه جدید را مشاهده می کنند. یکی از آنها آن را طبقه روشنفکر صاحب فن دیوانسالار یا یک طبقه متوسط صاحب فن نامیده است. خصوصیات این طبقه در ذیل می آید:

الف - روابط سنتی قدرت را که بر جامعه سلطه دارد، مردود می شمارد.

ب - به عوض تحصیلات سنتی حاوی مطالب دینی، تحصیلات عالیه جدید دارند یا سعی به کسب آن دارند.

ص: 258


1- الحمدالله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء سپاس خدای را که دشمنان ما را از احمقها قرار داد.

ج - در نتیجه این تحصیلات قدرت این طبقه عمدتا متکی به مهارت یا استعداد اعضای آن است.

د - نسبت به طبقه متوسط سنتی طیف وسیع تری از عقاید و رخنه های خارجی را پذیر است.

ه - سیستم ارزش و ارزشهای قدیمی را به دور انداخته است و در نتیجه دیگر به اسلام به عنوان راهنمای زندگی نمی نگرند. اعضای آن به گذشته ای که جزو آن نبوده اند، علاقه ای ندارند و علاقه شان به خدا یا گذشته کمتر است. اینان در طلب ارزشهای جدید بعضی به بهائیت و بقیه به کمونیسم با ایدئولوژی های چپ گرویده اند. این طبقه همه نوع صاحب فن را در بر می گیرد، دکترها، وکلا، معلمان، مهندسان، دیوانسالارهایی که تحصیلات جدید و مهارتهای خاص دارند، فن سالاران، مدیران، کارمندان و دانشجویان. به علاوه نویسندگان و هنرپیشگان که از خیلی لحاظ سخنگوی این طبقه محسوب می شوند.

اعضای این گروه اگر امکان انتخاب آزاد داشته باشند، احتمالاً یکی از انواع نظریه های سیاسی ناشی از غرب مانند : دموکراسی، سوسیالیزم، کمونیسم و معدودی حتی فاشیسم را برخواهند گزید. تناقض در اینجا است که آن حکومتی که بر اساس هر یک از این فلسفه ها بنا شود ریشه اش در فرهنگ، تاریخ و خصوصیات ممیزه ایران، سطحی تر از ریشه پادشاهی خواهد بود. احتمالاً تعداد اداره کنندگان چنین حکومتی به اندازه امروز کم خواهد بود. همان طور که دیده ایم، سیستم ایرانی برای تازه واردین به این شرط که در بازی شرکت کنند، جای باز می کند. آنهایی که چنین کنند پاداش می گیرند و آنهایی که نکنند بازنشسته می شوند و یا مسیر خود را به زندگی خصوصی یا مشاغل که صرفا مهارتهای ایشان را به کار گیرد، تغییر می دهند. بسیاری از روشنفکران صاحب فن دیوانسالار شرکت در بازی را انتخاب کرده اند.

مرکز سر برآوردن روشنفکران صاحب فن دیوانسالار دانشگاه هاست. رؤسای دانشگاهها و نخبگان سیستم آموزشی پیش از آنکه مدیر باشند، سیاستمدارند. کوتاهی در مهار ناآرامی های دانشجویی می تواند در موقعیت ایشان مؤثر باشد. در 15 سال گذشته 26 تن از 40 رئیس، قبل از انتصابشان به دانشگاه از مقامات دولت بوده اند. هفت نفر ایشان وزیر کابینه و یکی - اسداللّه علم - نخست وزیر بود. از این 26 نفر که دیگر رئیس دانشگاه نیستند، 18 نفر پس از ترک این مقام به مناصب دولتی بازگشتند.

چندین نفر از آنها از اعضای خانواده های با نفوذ بوده اند،حال در آنجا تولد یافته اند یا با ازدواج متصل شده اند. برای نمونه:

منوچهر اقبال: دخترش ابتدا با برادر کوچک شاه و سپس با پسر اشرف ازدواج کرد.

هوشنگ منتصری: یکی از اقوام دور شهبانو فرح، حبیب اللّه نعیمی فرزند معلم سابق شاه، همسر دومش از خاندان عدل (یکی از چهل فامیل مسلط) و دوست نزدیک شاهزاده اشرف و معروف دربار است.

عباس صفویان: با زریندخت قوام، فرزند استاندار سابق کردستان و دختر عموی علم ازدواج کرده است.

محمد شفیعی امین: از یک خاندان سرشناس آذربایجان ترکیه.

علی اکبر سیاسی: با دختر مصطفی بیات، برادر مرتضی بیان نخست وزیر سابق (1944) ازدواج کرد.

حسن ضیائی خانواده مرتبط با قرائی ها و تیمور تاش ها، خانواده های مهم خراسان، با دختر محمد قریب برجسته ترین پزشک اطفال در ایران ازدواج کرد.

بدین ترتیب رؤسای دانشگاهها اغلب شخصیتهای سیاسی و دخیل در منازعات داخلی سیستم ایرانی بوده اند.

به سوی آینده

ص: 259

ساخت و عملکرد گروه نخبه ایرانی که وصف شده است در خلال سالها، میزان بالایی از ثبات را نمودار است. ناامنی، بدبینی و عدم اعتماد از عواملی هستند که در گروه نخبگان خصلتهایی چون قابلیت مصالحه و انعطاف پذیری ایجاد کرده اند. چنین خصلتهایی آنها را قادر ساخته است، با حداقل خسارت به میزان نفوذ خود که برای ایشان عزیز است از زیر تیغ تحولات جان به در برند. نخبگان کنونی مصلحت دانسته اند، که در برابر نیروی فائقه یک پادشاه مسلط سر فرود آورند. معهذا در رفتار نخبگان جاه طلبی سیاسی شخصی، همچنان به عنوان نیروی محرک در لوا باقی مانده است. انتقال حکومت از شاه فعلی به جانشین وی به نخبگان این فرصت را خواهد داد که مشتاقانه به سوی قدرتی که این همه مدت از ایشان دور نگهداشته شده بود هجوم آورند. هر کس که جانشین شاه بشود قادر نخواهد بود این روند را در کنترل داشته باشد، مگر اینکه بتواند همان موقعیت مسلطی را که محمدرضا پهلوی دارد، برای خود فراهم کند.

سنت بر این بوده است که برای مدعیان قدرت، هرچند که به موقعیت نخبگی دست نیافته باشند، جایی باز شده است و ایشان بدون از هم پاشیدن سیستم جزیی از آن شده اند. زمانی که شاه کنونی برود طبقه برگزیده در قیاس با پیشینیان خود با مدعیان بیشتر و نیرومندتری مواجه خواهد بود. گروه روشنفکر صاحب فن دیوانسالار طبقه ای در حال رشد است، که با بسیاری از تغییراتی که خود شاه پیش می آورد، به مراتب بالاتری دست یافته است.

ارزشها و موضعگیری ها و دید ایشان از جامعه، به طور مشخصی از نخبگان سنتی، متمایز است. اگر چه خیلی از آنها در ساخت موجود جذب خواهند شد، ولی صرف تعدادشان جای برجسته ای در جامعه ایرانی به ایشان وعده می دهد.

نخبگان تجاری - صنعتی که تعدادشان کم است، به طور روز افزونی کنترل بخشهایی از اقتصاد را که اهمیتشان در نتیجه برنامه شاه به سرعت زیاد می شود، در دست دارند. اینان خواستار قدرت سیاسی خواهند شد. به هر صورت نیاز به ادامه بقا در ایران پس از شاه می تواند بعضی از عناصر نخبگان تجاری - صنعتی و روشنفکران صاحب فن دیوانسالار (تکنوکرات - بوروکرات) را به همکاری با یکدیگر وادارد.

این ائتلافی است که می تواند تغییر کیفی در جامعه ایرانی ایجاد کند.

جامعه ایران توانسته است با جذب طرحها و آداب و رسوم بیگانه و درآوردن آنها به شکلی منحصرا ایرانی، قرون را پشت سر گذارد. این قابلیت انعطاف یک بار دیگر در معرض آزمایش قرار دارد و ماحصل، هر چند که نمی توان پیش بینی نمود، ممکن است بیش از نفوذ خارجی به ایران سنتی مدیون باشد.

آمار بیشتر درباب خاندان سلطنتی

بعضی از اشخاصی که در اینجا مطرح می شوند، در متن اصلی به آنها اشاره شده است. بقیه بار اول است که از آنها ذکری می شود. بعضی از افرادی که به وسیله ازدواج در خاندان سلطنتی داخل شده اند به عنوان مصادیق یکی از نکات اصلی که در این رساله آمده، یعنی اهمیت ارتباط خانوادگی در دست یابی به مقام، مورد بررسی قرار گرفته اند. سابقه ازدواجها و طلاقها، خیانتها، تجدید ازدواجها و کینه های درون فامیلی خاندان سلطنتی نمونه وضع بسیاری از خانواده های برگزیده است. ایجاد ارتباطات خانوادگی برای منافع سیاسی و مالی نیز همان طور است.

ملکه مادر

ص: 260

تاج الملوک، مادر شاه بر اهل بیت خاندان سلطنتی حکمروایی می کند. سن دقیق او، شاید حتی برای خودش هم معلوم نباشد، اما باید در دوران هشتاد سالگیش باشد. وی دختر باقر خان میرپنج بود. درباره باقرخان میرپنج چیز دیگری در دست نیست، جز اینکه می دانیم خانواده اش از قزاقستان بودند.

تاج الملوک سه خواهر و یک برادر داشت و اطلاعات درباره آنها کم است. عالمتاج، خواهر سوم وی، با یک نفر به نام سرهنگ مین باشیان ازدواج کرد. برادر مین باشیان با شاهزاده اشرف ازدواج کرده است. یک خواهر دیگر وی به همسری یک دکتر پزشک بنام سناتور محسن حجازی درآمد.

در سال 1944 رضا شاه در تبعید فوت کرد. طولی نکشید که تاج الملوک که به تهران بازگشته و یک نفر را به نام غلامحسین صاحبدیوانی به عنوان فاسق خود برگزید. آنها عاقبت در سال 1948 به عقد یکدیگر درآمدند. صاحبدیوانی به طور قابل ملاحظه ای از تاج الملوک جوانتر بود. وی از یک شاخه خانواده قوام الملک شیرازی، با نفوذترین خانواده در استان فارس بود. صاحبدیوانی جز لیاقتش برای همین کار، خصوصیت برجسته دیگری نداشت. وی دارای تحصیلات متوسطه بود و یک دوره در مجلس به نمایندگی فارس اشتغال داشت. احتمالاً این شغل را به واسطه نفوذش در ملکه مادر به دست آورد. وی دوباره به نمایندگی انتخاب نشد، شاید روابطش با تاج الملوک به هم خورده بود. تاج الملوک خیلی کم بیرون از حلقه کوچک دوستانش دیده می شود. تا سال 1971 از ملکه مادر چنین گزارش می دادند، که یکی از متنفذترین افراد در شاه بوده است.

فریده، مادر ملکه

زمانی که ملکه مادر از دنیا رود مقام ارشدی را که او دارد، فریده دیبا مادر ملکه بر عهده خواهد گرفت.

وی که جوانتر است، تحصیلات بهتر و تسلط طلبی کمتری دارد و می تواند تصوری را که عامه از خاندان سلطنتی دارد، باز هم بهبود بخشد.

شاهزاده اشرف

درباره اشرف گفته شده که وی محبوب رضا شاه بوده است. اما ملکه سابق ثریا این را تکذیب می کند و می گوید: «اشرف در واقع دون نظر والدینش بود، رضا شاه شمس را ترجیح می داد و هرگاه که می توانست به وی ضربه می زد.» (این می تواند شایعاتی باشد که ثریا بافته است، چون او و اشرف برای نفوذ در دربار رقابت وحشیانه ای داشتند) اشرف در یک مدرسه دخترانه که توسط زردشتیان اداره می شد، تحصیل کرد.

اشرف سه سال پس از جدایی از علی قوام، همسر اول وی و فرزند قوام الملوک متنفذ، با یک مصری به نام احمد شفیق ازدواج کرد. این دو پیش از طلاق در سال 1959 یک پسر بنام شایان مشهور به «پوزی» و یک دختر به نام آزاده، به دنیا آوردند. سال بعد اشرف با دکتر مهدی بوشهری از اعضای یکی از 40 فامیل مسلط ازدواج کرد.

همسران اشرف خوش عاقبت بودند؛ شفیق مدیر شرکت هواپیمایی «پارس ایرلاین» شد که ادعا شده است از آن برای فعالیتهای قاچاق به سوئیس و بالعکس استفاده می کرد. بوشهری که مناصب رسمی پرمسئولیتی چون سفیر سیار و رئیس هیئت مدیره فستیوالهای هنری را بر عهده داشت، چند سال قبل

ص: 261

دخالت زیادی در ترتیب دادن صدور اجازه فعالیت به شرکت «آیروفلوت» در ایران داشت. معامله ای که ظاهرا منافع مالی برای وی در بر داشت.

اشرف با ابراز علاقه به فهرست طویلی از مردان جوان و جذاب، شهرت پرسروصدایی فراهم کرده است. این فهرست شاید با نام اسداللّه علم در سال 1943 شروع شود.

اشرف و دیگر اعضای خاندان سلطنتی مورد نفرت مصدق بودند و در سال 1951 او (مصدق) شاه را وادار کرد، آنها را از کشور خارج کند. اشرف تا دو سال و نیم یعنی تا اوایل 1954 برابر حدود 8 ماه پس از کودتا علیه مصدق بازنگشت. شاه از اقامت هرچه بیشتر وی در خارج راضی بود، زیرا وی را از دومین بازی یعنی نقشه چینی سیاسی برحذر می داشت. هرچند که دخالت سیاسی وی آشکارا تقلیل یافته است، ولی علاقه وی به تجارت و فعالیتهای بازرگانی که اغلب در مرز تجاوز از قانون است، اگر چه کاملاً غیر قانونی نباشد، همچنان شدید است. وی هرگز در استفاده از نفوذ خود در فراهم کردن قراردادهای دولتی برای دوستان و آشنایان که بخواهند اجرتی بپردازند، تردید نکرده است. گفته می شود که در سالهای اخیر وی از معامله گران، حق العمل طلب نمی کند، بلکه فقط اظهار می کند که خوشحال خواهد بود اگر بتواند مواقعی که لازم است به آنها اطمینان کند. گزارشی در اوایل دهه 1950 اظهار می دارد که شاه فکر می کند اقدامات تجاری اشرف تا زمانی که وی (شاه) نفوذ خود را برای پشتیبانی اشرف به کار نگیرد، مانعی ندارد.

در مقطعی دیگر، مدت مدیدی پس از آن، مدیر یکی از بانکهای ایران به یک کارمند سفارت گفت که وی بعضی از اقدامات تجاری اشرف را که وی را (اشرف را) در موقعیت ناپسندیده ای قرار می داد به نظر شاه رساند، شاه صرفا مسئله را بی اهمیت تلقی کرد. مدیر بانک به کارمند سفارت اظهار داشت که چنین معاملات «برای اشخاص دیگر ده سال زندان در بر دارد». شهرام، فرزند ارشد اشرف، در بعضی موارد جای پای مادرش را دنبال کرده است. وی به طور وسیع و نامطلوبی در تهران به عنوان یک معامله گر زرنگ شهرت دارد و حدود 20 شرکت شامل ترابری، کلوپهای شبانه، ساختمانی و تبلیغات بخش عمده داراییهای وی را در خود جای داده اند. برای ایرانیان صاحب اطلاع، فروش گنجینه ها و عتیقه های هنری کشور از جمله ساخته های دستی مارلیک، که یک موضوع باستان شناسی ماقبل تاریخ و حائز اهمیت زیاد است، بدنام ترین عمل حاکی از بی مسئولیتی وی می باشد.

شاهزاده شمس

شمس خواهر بزرگتر شاه است. وی همواره شهرتش از اشرف بهتر بوده است. اما از لحاظ سیاسی اهمیتی ندارد. مانند بقیه خاندان سلطنتی وی منافع معتنابهی در تجارت دارد. شمس سالها وجوهات سرمایه گذاری حبیب ثابت، برجسته ترین تاجر تهران را فراهم می کرد. جدیدترین طرح وی یک «شهر نمونه» در غرب تهران است. وی در آنجا مشغول بنای یک قصر است. چندین شرکت ساختمانی که وی در منفعت آنها شریک است بر روی این طرح کار می کنند. آخرین اظهار نظر درباره وی از شاهزاده سروناز، دختر عبدالرضا برادر ناتنی وی است که وی را «دوست داشتنی، شیرین، بی آزار و احمق» وصف نمود.

غلامرضا

غلامرضا، تنها فرزند رضا شاه از توران امیرسلیمانی، اینک یک سربار حرفه ای است و مقام سرتیپی

ص: 262

دارد. وی در حال حاضر فرماندهی عالی بازرسی مخصوص ستاد مشترک را بر عهده دارد که بیش از آنکه یک منصب کاری باشد، تشریفاتی است. غلامرضا را یک فرد بی تشخص، فاقد قوای شخصیت و روشنی فکر وصف کرده اند. در اوایل 1959 تلاش مختصری توسط یک گروه غیر متجانس از سیاستمداران و نظامیان انجام شد، که تا غلامرضا به مقام ولایتعهدی ترفیع یابد. این کار ظاهرا با این توقع انجام شد که شاه ممکن است قریبا سقوط کند. با تولد ولایتعهد رضا سیروس، این امر مصداق عملی خود را از دست داد. (به عنوان اطلاعات فرعی باید اظهار داشت که تقریبا تمام اعضای آن گروه با لژ گراند اورینت (خاور بزرگ) مرتبط بودند. این تشکیلاتی بود که از قرار معلوم، انگلیسها برای تأمین منافع خود در ایران تأسیس کرده بودند).

شاهزاده عبدالرضا

تنها برادر ناتنی شاه که زمانی امید می رفت چیزی غیر از انگل. فرزند اول رضا شاه از همسر چهارم خود عصمت الملوک دولتشاهی بود. عموما در این موضوع که وی حائز بهترین تحصیلات و روشن ترین فکر در خانواده سلطنتی است، اتفاق رأی وجود دارد. این واقعیتی است که زمانی سفارت معتقد بود فاصله بین عبدالرضا و شاه را توجیه می کند، شاه به او بیش از بقیه برادران حسادت می ورزد، عمدتا به این دلیل که شاه دوست دارد در هر زمینه ای سرآمد به نظر آید، ولی دریافته است که عبدالرضا از او در تحصیلات و فرهنگ کلی برتر است. در همان زمان سفارت اظهار داشت که «بیشتر دانش او سطحی بوده و درست فهم نشده است». (سفارت آمریکا در تهران 266 D - 1954 - سرّی) او مطمئنا هرگز فرصتی نیافت تا معلوم کند آیا بی لیاقت بود یا اینکه صرفا تجربه اش کم بود. در اواخر دهه پنجاه، از عبدالرضا گزارش می شد که اظهارات گزنده ای درباره شاه ابراز داشته است، که از میان ملایم ترین آنها این بود که خاندان سلطنتی «کاملاً فاسد شده بود» و اینکه وی از عضویت در آن سرافکنده است، و اینکه شاه قادر نیست محیط خود را با افراد سالم بیالاید و اعمالش کشور را به تباهی می کشاند. باید توجه داشت که این سنجشها منحصر به عبدالرضا نبود؛ بلکه در آن زمان بسیاری از ایرانیان و غیر ایرانیان در آن سهیم بودند. سفارت در اظهار نظر درباره رد و بدل کردن این صحبتها اشاره کرد که عبدالرضا بدون شک به جهت زندگی که باید در پیش رو داشته باشد، یعنی یک زندگی عاری از معنا و مقصد، وجودش سرشار از یأس می باشد.

نظریه درباره منابع اسناد این کتاب

منابع زیادی چه طبقه بندی شده و چه بدون طبقه بندی برای تهیه این بررسی به کار گرفته شده است.

شاید یک دسته از اسناد، کتابها، رسالات تک موضوعی، مقالات و اوراق جاری در محافل خصوصی که بدون طبقه بندی بودند، بیشترین استفاده را داشته اند. چند صد سند رسمی که مدت زمانی پیش از سه دهه را در بر می گیرند، استفاده گردیده است؛ بیشتر آنها مقالات فرستاده شده خدمات خارجی در رابطه با گزارشهای سازمان سیا و سندهای درجه دوم و سوم (از لحاظ اهمیت) ارتش می باشد. هیچ کدام از این گزارشها البته برای احتیاج به مطالعه مثل چنین جزوه ای تهیه نشده است.

در خلال 30 سال همان طور که انتظار می رود گزارشها از نظر کمیت و کیفیت به طور زیادی تغییر کرده اند.

که نه تنها انعکاس دانش فرد فرد مأمورین بوده، بلکه مطالب بازگو نشده ای در رابطه با اهمیت ایران برای

ص: 263

ایالات متحده می باشد.

برای گزارش گذشته باید از سفارتهای متعدد نام برد و تشکر کرد که هنوز هم ارزش خواندن را دارد.

یک سری گزارشها در مورد شاه بین سالهای 1951 و 1967 زمینه خوبی برای درک حکومت سلطنتی و پیشرفتهایش فراهم کرده است. این گزارش خیلی خوب نوشته شده و خیلی خوب شاه و خانواده اش و سیاست و رسومات اجتماعی را تشریح کرده است. اگر چه در این کتاب به محمد مصدق تنها اشاره ای شده است، ولی او هنوز روی خیلی از ایرانیها نفوذ دارد؛ منجمله بعضیها که از اول به او پیوسته بودند. در کتاب سال 1953 در مورد مصدق چیزهایی نوشته شده که اهمیت این کتاب بیشتر در این است که از زمینه های دیگر ملی گرایی که هنوز هم ارزش دارد بحث می کند. در سال 1959 کنسول آمریکا در مشهد اسامی حدود 120 نفر از این ناسیونالیستها را بررسی و گزارش کرد. در گزارشهای مربوط به بیوگرافی افراد یک سری از گزارشهای سیا موجود است.

بخش دوم کتاب تشریح وضع کلی ایران

اشاره

ص: 264

سرّی کتاب تشریح وضع کلی ایران کتاب تشریح وضع کلی ایران قسمتهای مهم این کتاب کاملاً ترجمه شده و از سایر قسمتها نیز به واسطه حجم زیاد خلاصه ترجمه جامعی به ضمیمه آمده است.

البته متن انگلیسی آن به طور کامل به چاپ رسیده است. این کتاب که یک گزارش جامع و همه جانبه از اوضاع ایران در زمان رژیم شاه است، شامل بخشهای زیر است:

1- مقدمه - که شامل معرفی آن قسمت از سفارت و کارمندان آن، که کتاب را تهیه کرده اند، می باشد.

قسمت امور داخلی - خارجی - روابط ایران با سایر کشورها و سازمانهای بین المللی و وضع گروههای سیاسی داخلی و تشکیلات امنیتی است.

قسمت A که کلاً راجع به نحوه تصمیم گیری، در ایران سلطنتی است.

قسمت A/1 که وضعیت خانواده سلطنتی و روابط داخلی آن است.

قسمت A/2 چگونگی انتقال و تفویض قدرت.

قسمت A/3 ارزیابی از سلطنت مدرنیزه ایران.

قسمت A/4 حزب رستاخیز.

قسمت A/5 سیستم تک حزبی.

قسمت A/6 تحول اخیر قدرت در ایران.

قسمت A/7 نقش و شخصیت ارتش.

قسمت A/8 مواد مخدر.

قسمت A/9 لیست اعضاء کابینه هویدا و درجه تحصیلی آنها.

کتاب تشریح وضع کلی ایران سالهای 34 - 56 سالهای 1955 - 1977

ص: 265

محرمانه قسمت سیاسی و سیاسی نظامی سفارت 1- قسمت سیاسی: کار این قسمت ارزیابی پیشرفتهای اوضاع سیاسی است؛ همچنین دادن توصیه هایی در مورد عملکرد و برنامه ها و سیاستهای ما می باشد.

مدیر کنسول سیاسی جورج لمبراکیس بوده که به عنوان مشاور امور سیاسی کاردار سفارت و دیگران در سفارت می باشد. او در ارتباط با وزارت امور خارجه بوده و معمولاً گزارشهای نسبتا خوبی از روابط خارجی ایران می فرستد.

جان استمپل، معاون شاخه سیاسی سفارت است که کارش بیشتر در رابطه با حوادث محلی و امور مواد مخدر و گاهگاهی از روابط خارجی گزارش می دهد.

جونا مارتین که کارش در قسمت روابط خارجی است و بعضی از کارهایش صرف امور سیاست محلی و گزارشهای بیوگرافی می شود.

هاوارد هارت، همچنین دستیار کنسول سیاسی در قسمت روابط خارجی مخصوصا در مورد اوضاع خلیج فارس است.

5 سکرتر تمام وقت دیگر هم در این قسمت کار می کنند. به علاوه یک مشاور سیاسی محلی به نام آقای جعفر بهوی و یک مترجم به نام آقای پطروسیان در استخدام این قسمت هستند.

2- قسمت سیاسی نظامی این شاخه به وسیله کنسول سیاسی رابرت مارتین سرپرستی می شود. که در رابطه با بزرگترین برنامه های فروش تسلیحات آمریکایی در جهان می باشد. این قسمت با قسمت مستشاری و 3 قسمت ارتش و همچنین با تیمسار طوفانیان، معاون وزیر جنگ و دیگر افراد عالیرتبه ارتش روابط و همکاری نزدیک دارد. جیمز هام، هم در این شاخه دارای مسئولیتهایی است. این قسمت دارای یک سکرتر است.

گزارشهای زیر توسط این قسمتها (شاخه سیاسی - سیاسی نظامی) تهیه شده است.

قسمت A
1- امور داخلی

الف) شاه رهبر بی چون و چرای ایران مدرن می باشد. تسلط تقریبا بدون رقیب او در صحنه سیاسی بر روی رسوم 2500 ساله سلطنتی پا برجاست. او به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای در دهه اخیر نایل آمده است. که در جای خود مشکلاتی را هم به همراه داشته است. او موفق گردیده است که یک وجهه مؤثری در صحنه بین المللی برای ایران کسب کند.

ب) در دوازده سال گذشته امیر عباس هویدا نخست وزیر ایران بوده است. او فرد با وفایی نسبت به شاه می باشد. قدرت هویدا در توانایی او به انجام نقشش در کابینه و برآوردن آرزوهای شاه به طور مؤثر می باشد. او سرپرست یک کابینه تکنوکرات می باشد و تعادل خود را با رقیبانش مثل دبیرکل حزب رستاخیز - جمشید آموزگار - و وزیر اقتصاد و دارایی - هوشنگ انصاری - و دیگر وزیران کابینه حفظ

ص: 266

کرده است. سیر تکامل سیاسی ایران به آهنگی پیشرفته است (مراجعه شود به A/4). برخلاف دوره های سیاسی گذشته که دارای اهمیت خاصی بود، مجلسین ایران تقریبا به طور کامل زیر سلطه شاه در دهه گذشته بوده است؛ اگر چه او با دقت مواد قانون اساسی را که تصویب مجلس لازم دارد، رعایت می کند.

کوشش شاه در 25 سال گذشته (که بیشتر موفقیت آمیز بوده است) این بود که قدرت سیاسی خود را به وسیله یک مبارزه رادیکال (که بعضی از اثرات آن در گذشته در مجلس ظاهر شد) به وجود آورد. او این کار را به وسیله حفظ تسلط سیاسیش و تحکیم وفاداری کامل ارتش و پلیس امنیتی ساواک انجام داده است و در این راه مخالفتهای سیاسی سازمان داده شده، یا از بین رفته اند و یا به مقدار زیادی کاهش داده شده اند. گروههای کوچک تروریستی که نظریات اسلامی تندرو و یا چپهای رادیکال را دارند یک آفت مهم بوده و حالا یک عامل مهم در صحنه سیاسی ایران نیستند.

ج) کارگران و دیگر گروهها از زمان مصدق تاکنون عامل مهم سیاسی نبوده اند، ولی اعتصابات در 18 ماه گذشته تشکل و قدرت بیشتری یافته اند. شاه می پندارد که سیستم چند حزبی شیوه غلط غربی است. با اعلان به وجود آمدن حزب رستاخیز از سوی شاه دو حزب ایران نوین و حزب مردم ایران منحل شد، حزب رستاخیز به طور سنتی یک حزب دولتی نیست، ولی نقش گام به گام دولت و مجلس و نمایندگان را زیر نظر دارد. در حال حاضر این حزب به دبیر کلی جمشید آموزگار و یک تیم جوان تکنوکرات که بیشتر آنها در آمریکا تحصیل کرده اند، تشکیل گردیده است.

سپاهیان دانش بهداشت و ترویج شاه بر اساس الگوی سپاه صلح آمریکا تشکیل شده اند.

برنامه های سیاسی شاه بر پایه انقلاب شاه و مردم استوار است که در سال 1962 برنامه رفاهی آن که شامل 17 نکته بود، آغاز شد. مقدار کمی سانسور در مطبوعات وجود دارد، اما نویسندگان بایستی قوانین خاصی را زیر نظر داشته باشند؛ انتقاد از شاه و سلطنت و سیاستها و برنامه هایی که مستقیما به وسیله شاه رهبری می شود، مجاز نمی باشد. اما از دولت و شکستهایش گاهی انتقاد می شود. سیستم دادگستری در ایران مخلوطی از قوانین فرانسه و بریتانیا و قوانین اسلام سنتی می باشد اما اتهاماتی که بر ضد امنیت ملی می باشد به وسیله دادگاههای نظامی بررسی می شود، که حقوق عادی را که توسط دادگاههای مدنی رعایت می شود، رعایت نمی کنند. ایرانیان مواضع سختی در برابر انتقادات خارجیان از وضع حقوق بشر ایران گرفته اند. جامعه ایران در حال تحول است، و پروژه ها و برنامه ریزی برای آینده مشکل است، چرا که تعدادی مسلمانان ارتجاعی مخالفت می کنند، ولی تشکل سیاسی ندارند. بنیاد اساسی سیاست ایران که بر پایه کشورهای غربی استوار است هنوز به وجود نیامده است. منافع آمریکا در این است که روابط نزدیکی با ایران داشته باشد و عناصر علاقه مند به مدرنیزه کردن را تشویق کند.

مادامی که شاه بر ایران تسلط کامل دارد ما باید روابطمان را با دیگر گروههای جامعه ایران حفظ کنیم، تا کسانی را که بعد از شاه ممکن است به قدرت برسند شناسایی کنیم.

درجه نفوذ آمریکا در زمینه تحصیلات در دولت جدید ایران به این وسیله مشخص می شود، که 60 درصد کابینه در حال حاضر قسمتی یا تمام تحصیلاتشان را در آمریکا گذرانده اند.

2- امور خارجی

شاه با اعتماد به نفسی که در وجود خود یافته است کمتر از گذشته به راهنماییهای کشورهای غربی

ص: 267

خصوصا آمریکا توجه می کند. ولی به هر صورت این نادیده گرفتن تا حدودی می تواند پیش رود، چرا که بقاء ملت ایران اساسا احتیاج به ادامه روابط با غرب دارد.

روابط ایران و آمریکا

سیاست ایران که طرفدار غرب است، اساسا به خاطر روابط ایران و آمریکاست. که این روابط به طور زیادی افزایش می یابد.

ایران به خاطر مبارزه با سلطه شوروی بر آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ تکیه داشته و این باعث سرمایه گذاریهای کلان ایران در قسمت تسلیحات و تکنولوژی و قسمت اجتماعی گردیده است.

از طرف دیگر شاه اجازه داده است که یک تعداد از دستگاههای حساس جاسوسی اطلاعاتی آمریکا نصب و به کار گرفته شود؛ چه او از روابط صمیمانه با قسمت اطلاعاتی آمریکا سود برده است. بخش خصوصی و دولتی اقتصادی ایران احترام خاصی به تولیدات آمریکایی می گذارند و ایران بیش از هر کشور دیگری با شرکتهای بلندپایه تجاری آمریکا در تماس بوده است و دانشجویانش برای دوره های تکنیکی و دیگر مطالعات، ایران را ترک می کنند. تجارت با اروپا و روسیه شوروی و دیگر قسمتهای جهان به اندازه آمریکا نمی باشد، و این تجارتهای ایران برای ما خوب است؛ چه ما بهتر می توانیم روابط ایران و آمریکا را ارزیابی کنیم. ایران بعد از جنگ جهانی دوم بیش از یک دهه است که رُل رهبری را در منطقه به دست گرفته است.

با توجه به امپراطوریهای باستانی ایران و دشمنی کشورهای دیگر، حکومت ایران در وضع موجود، ایران برای رودررویی با رقیبان ناسیونالیست مثل عراق، در جستجوی تثبیت رهبری خود در منطقه با پشتیبانی غرب مخصوصا آمریکا می باشد. دکترین نیکسون این بود که ایران قدرتی بتواند که می تواند در منطقه ثبات را برای حصول منافع غرب برقرار کرده و مجهز به تسلیحات نظامی، که دیگر مداخله نظامی مستقیم آمریکا مورد نیاز نباشد. در مورد مسئله حقوق بشر کارتر، شاه و مشاوران او نگران هستند که اختلافات آنان در این زمینه با آمریکا موجب تضعیف ثبات و امنیت منطقه گردد.

روابط با شوروی

در سال 1976 شوروی به ایران فشارهایی آورد که دولت ایران نسبت به این رفتار مظنون شد، که مبادا شوروی از فعالیت مخالفین مخصوصا حزب توده به وسیله رسانه های خارجی پشتیبانی کند. روابط ایران و شوروی با امضاء قرارداد ضد هواپیماربایی بهبود یافت. سفیر جدید شوروی ولادیمیر ویتوگرادوف متخصص و خبره در زمینه مسایل خاورمیانه است.

روابط ایران و جمهوری خلق چین

در اوت 1971 بعد از بازدید اشرف از پکن، ایران جمهوری خلق چین را به عنوان یک دولت قانونی به رسمیت شناخت؛ این عمل باعث شد که روابط ایران با چین ملی به صورت تعلیق درآید. تبادلات نظر و کالاها انجام خواهد شد ولی در حال حاضر روابط اقتصادی و فرهنگی در سطح پایین می باشد. ایران و جمهوری خلق چین روابط نزدیک خود را برای اتحاد بیشتر در مقابل شوروی برقرار کرده اند. چین از

ص: 268

طرحهای ایران در منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند پشتیبانی کرده است.

روابط ایران و عراق

دشمنی دراز مدت ایران و عراق به وسیله قرارداد دوجانبه سال 1975 الجزیره آرام گرفت. زمانی که ایران موافقت کرد که از حمایت کردهای شورشی دست بردارد و در عوض عراق مرز صحیح بین دو کشور را در منطقه استراتژیک نفتی شط العرب پذیرفت، روابط بهبود یافت و در حال حاضر به صورت آشکار با یکدیگر دشمنی نمی کنند. اشغال نظامی جزایر تنب و ابوموسی درست بعد از بیرون رفتن انگلیسیها از این جزایر بدون سکنه روابط ایران را با کشورهای عربی خلیج فارس در آغاز بسیار تیره نمود. معهذا روابط تدریجا به خاطر چند عامل رو به بهبودی است از جمله :

الف - لغو ادعای درازمدت ایران برای باز پس گرفتن بحرین.

ب - همکاری ایران با کشورهای عضو سازمان اوپک مخصوصا با کشور عربستان سعودی.

ج - بسته شدن قرارداد الجزایر بین ایران و عراق. از طرف دیگر ایران هزاران نفر سرباز و هواپیما به کمک کشور عمان برای مقابله با شورشیان ظفار فرستاده است. بعد از سقوط هواپیمای فانتوم ایران توسط یمن جنوبی، عربستان سعودی نقش میانجی را برای بازگرداندن لاشه هواپیما و خلبان و جنازه کمک خلبان بازی کرده. نقش رهبری در مورد قیمت گذاری نفت برای ایران و عربستان مشکلاتی به وجود آورده که به زودی به فراموشی سپرده خواهد شد.

موضع ایران در جنگ اعراب و اسرائیل

ایران با وجودی که اعمال اسرائیلیها را در مقابل کشورهای دوست عرب خود (شاه اردن و مصر و ...) محکوم می کند. روابط خصوصی خوبی با اسرائیل دارد و با اینکه تبادلات سفیر در بین دو کشور انجام نشده است، ولی پیامهای جاسوسی و اطلاعاتی بین دو کشور به طور منظم رد و بدل می شود و تکنیسینهای اسرائیلی در بیشتر پروژه های کشاورزی و غیره مربوط به حال و آینده حضور دارند. بیش از 50 درصد نفت اسرائیل به وسیله ایران تأمین می شود.

روابط ایران و اروپای غربی

روابط ایران با کشورهای بزرگ اروپای غربی تاریخ خیلی قدیمی دارد. به خاطر اینکه انگلستان کنترل کشورهای همسایه اش را در دست داشته و در دو مرحله هم تمامیت ارضی ایران را اشغال نموده است. بیشتر در گذشته به صورت یک کشور تهدید کننده به حساب می آمد تا یک دوست؛ معهذا شواهد قابل توجهی در دست است که شاه انگلستان را دومین کشور در جهان سیاست به حساب می آورد و تبادلات اقتصادی و نظامی خود را با این کشور برای برقراری روابطش ادامه می دهد. در مورد آلمان ایران با این کشور از سالهای 1920 و 1930 روابط خوبی داشته چه کشورهای هم پیمان آلمان رضا شاه را هم پیمان آلمان می دانستند و این موضوع باعث کنار رفتن او به سود پسرش در سال 1941 شد. در حال حاضر آلمان غربی یک شریک مهم اقتصادی ایران می باشد. نفوذ فرانسه در ایران مثل دیگر کشورهای جهان در قسمت فرهنگی است. زبان فرانسه در سیستم آموزشی ایران قبل از جنگ جهانی دوم ترجیح

ص: 269

داده می شد. چیزهایی که در قسمت فرهنگ فرانسه به وجود آمده، به وسیله طرحی که پیوندهای نزدیکی با فرانسه دارد، تحسین شده است.

ژیسکار دستن، آخرین فرد برجسته غرب بود که در اکتبر 1976 از ایران دیدن کرد. روابط ایران با دیگر کشورهای کوچک اروپایی مثل سوئیس و سوئد و هلند در مواقعی به خاطر بیانیه های حقوق بشر تیره بوده است. حمله یک ایرانی تبعیدی به بیانیه کمیته ژنو - ایران در سال 1976 و به دنبال آن اخراج یک عضو این کمیته به خاطر عملیات جاسوسی باعث شد که شاه نه تنها یک دیپلمات سوئیسی را از تهران اخراج کند، بلکه شاه از آن زمان به بعد برای اسکی سالانه اش به سوئیس عزیمت نکرد.

ایران و کشورهای کمونیستی

ایران روابط دیپلماتیک خود را با کوبا به خاطر ملاقات فیدل کاسترو با یک رهبر حزب توده ایران در اروپا در سال 1976 قطع کرد. در سال گذشته روابط فرهنگی خیلی کمی با کشورهای اروپای شرقی برقرار بوده است. معهذا روابط سیاسی ایران با این کشورها بیشتر به صورت حرف بوده تا عمل. روابط تجارتی در سال گذشته با بلغارستان، چک اسلواکی، آلمان شرقی، لهستان و رومانی افزایش یافته، ولی کلاً در مقایسه با تجارت با کشورهای اروپای غربی و آمریکا این مقدار در سطح خیلی پایینی قرار دارد. در دسامبر سال 1976 بلغارستان یک ایستگاه رادیویی مخالف ایران را در آنجا بست، و این قرار که این ایستگاه در لیبی شروع به کار کند، هرگز تحقق نیافت. این سؤال باقی می ماند که آیا این عمل بلغارستان به دست خودش انجام گرفته و یا در جواب تقاضای شوروی بعد از برگشت خلبانهای شوروی از ایران به آن کشور است؟

روابط ایران و سازمان ملل

در موارد سیاسی ایران در سطح پایینی در این سازمان فعالیت دارد. اغلب در مورد مواضع شرق و غرب در کنار آمریکاست. ایران بیشتر علاقه به فعالیت در زمینه مسایل اقتصادی شمال و جنوب دارد، ولی همیشه در سازمانهای وابسته به سازمان ملل نبوده است. هنگامی که غرب شاه را به خاطر سیاستش و یا مسئله نفت تحت فشار می گذارد، او علاقه خود را برای اجرای عدالت در کشورهای عقب افتاده، مطرح می کند، به هر حال ایران نقش قابل ملاحظه ای در قسمتهای مختلف سازمان ملل دارد. در سال 1970 ایران یکی از داوطلبان ایجاد سپاه صلح سازمان ملل بود و علاقه دارد که ایران مرکز ستاد IFADشود.

قسمت ESCAP برای زنان و پیشرفت در فوریه سال 1977 در تهران تأسیس شد.

ایران و پیمان سنتو

روش تردیدآمیز ایران نسبت به سنتو به خاطر نگرانی ایرانیان از احاطه شدن به وسیله رژیمهای تحت نفوذ شوروی می باشد. در حالی که آگاه است که عضویت پیمان سنتو حرکتی در جهت خلاف هدف اصلی آن، «استقلال ملی» است. ایران تشخیص داد که پیمان سنتو حداقل یک شکل رسمی به تعهدات غرب برای حفظ امنیت ایران به وجود می آورد. بنابراین در ملأ عام زیاد به پیمان سنتو اشاره نشد. و حتی او (شاه) گفت که پیمان سنتو وجود ندارد. شاه ظاهرا به این نتیجه رسیده است که منافع آن بیشتر از ضررهای آن

ص: 270

است. نخست وزیر پاکستان - بوتو - اغلب شاه را می بیند و دیگر اعضاء سنتو با یکدیگر ملاقات دارند.

ایران، پاکستان و ترکیه در همکاریهای پیشرفت منطقه ای هم پیمان بوده اند، که این باعث روابط نزدیک اقتصادی و فرهنگی سه کشور است.

روابط ایران با آسیا و آفریقا

ایران نگرانیش بعد از اینکه افغانستان تحت نفوذ شوروی درآمده افزایش یافته؛ چه شاه نگران جنبش جدایی طلب در بلوچستان می باشد. او نسبت به همدستی هندوستان در افغانستان شک دارد. از زمانی که قیمت نفت چهار برابر شد، ایران روابط جدیدی با هندوستان برقرار کرده است و این روابط بهتر شده است.

بالاخره ایران توجه زیادی به درخواستهای کمک از جانب کشورهای آفریقایی جنوب صحرا می نماید؛ شاید این ایرانیها را خیلی بخشنده قلمداد کند. این بیان خیلی بی ربط است که اگر شاه فکر کند می تواند به عنوان رهبر جهان سوم در مورد شرق و غرب عمل کند.

3- مخالفین و گروههای تروریستی

هیچ گونه تشکیلات مخالف رژیم در حال حاضر به طور منظم وجود ندارد و مخالفین که با شاه از زمان مصدق نتوانسته اند کنار بیایند کشور را ترک کرده اند. روحانیت مرتجع، دیگر نفوذ سیاسی مهمی ندارد ولی قدرت این را دارد که طرحهای دولتی را راکد سازد چون معتقد است که طرحها بر اساس تفکر صفوی است. امکان مرگ شاه و یا یک فاجعه نظامی و یا یک آشفتگی همه جانبه می تواند طرفداران آنها را به خیابان بکشاند. چون آنها در نظرشان دولت شاه وابسته به آمریکا می باشد. روحانیت همواره بر علیه استعمار جنگیده است. اگر ملی گرایی مذهبی دوباره اوج گیرد، آمریکا تحت حملات شدید سیاسی قرار خواهد گرفت. دانشجویان ناراضی خارج از کشور در رابطه با دانشجویان دیگر کشورها نقش مهمی در لکه دار کردن رژیم شاه در خارج از کشور انجام می دهند. گروههای تروریستی گسترش بیشتری یافته اند و کشته شدن 6 آمریکایی و ایرانیهای زیادی را باعث شده اند. این جنبش تروریستی به دو تشکیلات بزرگ تقسیم می شود. یکی مجاهدین خلق و دیگر فداییان خلق، که احتمالاً از جانب منابع خارجی مثل لیبی حمایت می شوند. از 2 سال پیش این دو گروه در حالی که دارای ایدئولوژیهای متفاوت هستند با هم، همکاری نزدیکی را شروع کرده اند و ایدئولوژی مارکسیستی را پذیرفته اند. مجاهدین شاخه مسلح مذهبی مخالف شاه هستند و از لحاظ تاریخی به شاخه مذهبی جبهه ملی برمی گردد. با اینکه رهبر عملیاتی آنها - بهرام آرام - به قتل رسیده باز هم تهدید برای جان آمریکاییها وجود دارد.

چریکها (فداییان خلق) گروه مارکسیستی هستند که در شاخه قدیمی حزب توده کمونیست ریشه دارند.

این گروه با بیشتر دانشجویان و ایرانیها و گروههای خارج از کشور که رادیکال هستند، ارتباط دارند. اولین گروه چریکی ایران بودند و ظاهرا در این اوان با گروه جرج حبش، رابطه برقرار کرده اند، که چریکهای ایران را آموزش داده اند. چریکها توانایی عملیاتی زیادی دارند ولی دارای نفوذ سیاسی نیستند. (سرّی)

4- تشکیلات امنیتی (سرّی)

اگر چه عقاید مشهوری، ساواک را به عنوان یک سازمان پر قدرت امنیتی در ایران تلقی می کنند، ندرتا

ص: 271

این سازمان در درجه اول و یا در بین سازمانهای قدرتمند دیگر قرار می گیرد. مسئولیتهای امنیتی در بین تعدادی سازمان مستقل دیگر که مستقیما از طرف مأموران خود به شاه گزارش می دهند، تقسیم شده است.

قضاوت در مورد سؤالات و فتوی به وسیله شاه بعد از مشاورت با سرپرستان صادر می شود. ساواک در سال 1957 با این امر که مسئولیت اولیه اش یک سازمان امنیتی اطلاعاتی داخلی و خارجی برای کنترل فعالیتهای ضد رژیم باشد، به وجود آمد. در حدود 6000 عضو دارد و راهنماییهایش را به کمیته مشترک پلیس و ساواک (کمیته ضد خرابه کاری) می دهد که این کمیته بازوی دولت برای کنترل فعالیتهای تروریستی است. ساواک می تواند مستقیما دستور دستگیری هر شخصی را که متهم به اتهامات امنیتی است، صادر کند؛ اما در اغلب دستگیریها توسط پلیس شرکت می کند. ساواک پرونده های مربوط به امنیت ملی را آماده می کند و با دادستان ارتش همکاری نزدیک داشته، حتی اداره بازرسی ارتش که موارد امنیتی را زیر نظر دارد کنترل می کند. تیمسار نعمت اللّه نصیری رئیس ساواک می باشد.

پلیس ملی ایران با 26000 کارمند به کار تأمین نظم عمومی در مناطق تحقیقات جنایی و زیر نظر داشتن فعالیت خارجیان اشتغال دارد. این قسمت به وسیله تیمسار صمد صمدیانپور سرپرستی می شود.

ژاندارمری شاهنشاهی ایران با 50000 نیرو مسئول اجرای قانون و نظم در نواحی دور افتاده ایران است.

مرزها را هم کنترل می کند و در مناطق ایلی به مشکلات رسیدگی می کند. تیمسار عباس کریم قره باغی فرماندهی ژاندارمری را به عهده دارد.رکن 2 از ستاد مشترک ارتش مسئول اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش بوده و تمام موضوعات مربوط به ارتش را در اختیار دارد، و فرمانده آن تیمسار ناصر مقدم است

5 - اعتیادات

قسمت مواد (DEA) مخدر با پلیس همکاری نزدیک دارد. ایران کشوری است که در دام اعتیاد می باشد. 160000 نفر جواز استفاده از مواد مخدر را دارند و 350000 نفر هم به طور غیر قانونی معتاد هستند که در بین اینها کلاً 20 تا 40 هزار نفر هروئین مصرف می کنند. اعتیاد در میان آمریکاییهای مقیم ایران فراوان است. روش بوروکراسی بین پلیس و ژاندارمری و گمرک باعث گسترش بیشتر آن شده است.

ما به دولت ایران پیشنهاد کرده ایم که به پاکستان در مورد کنترل مرزهایش فشار بیشتری بیاورد.

بخش سیاسی استمپل

ص: 272

قسمت A/1

محرمانه 22 ژوئیه 1976

تصمیمات در ایران

سفارت در مورد رهبری شاه در بیشتر سالها گزارشهای فراوانی را تفسیر کرده است. روشی که شاه مملکت را به وسیله مشاورانش اداره می کرد، طی سالها او را مصمم و مجرب کرده است. سیاست مدرنیزه کردن را به وسیله انقلاب شاه و مردم ارائه کرد. اشخاصی که در تصمیم گیری در ایران نقش مهمی دارند 15 نفر هستند که از این 15 نفر، 2 نفر زن می باشند که در امور تصمیم گیری مشاور شاه هستند. این دو نفر یکی فرح و دیگری اشرف است. در این بین قسمتهای دیگر هم نقش عمده ای بازی می کنند که از جمله قسمتهای امنیتی و نیروهای مسلح هستند. شورای عالی اقتصاد و کمیسیون شاهنشاهی هم تحت نظر شاه فعالیت دارند. کابینه تحت نظر هویدا در این تصمیم گیریها نقش مهمی ندارد، ولی تعدادی از وزرا توصیه های سیاسی خود را مستقیما به شاه می دهند. نقش سفیران و مستشاران خارجی هم برای دادن اطلاعات و تغییر تصمیم گیریهای شاه دارای اهمیت است. در زمینه سیاسی اغلب، شاه بدون مشاورت با وزیر امور خارجه، خلعتبری، خودش تصمیم می گیرد. تصمیم گیریها در رابطه با اجرای اهداف انقلاب شاه و مردم است و با وجود نارسایی ها و بدیهای این تصمیم گیریها، ایران در زمینه سیاسی و اقتصادی پیشرفتی چشمگیر داشته است.

تفرقه بینداز و حکومت کن

به علت اینکه اهمیت مردم بیشتر از مؤسسات است، طرح رهبری شاه چنین ریخته شده که او افرادی را انتخاب می کند که بر اساس همان سیاستی که او دنبال می کند، باشند. عامل مهم در این موضوع درجه اطمینانی است که او می تواند در افراد بیابد. شاه به تعداد خیلی کمی از مقامات اطمینان دارد و او کنترل خود را بر روی مقامات ایرانی با سیاست محتاطانه تفرقه بینداز و حکومت کن دنبال می کند. مثل روزولت که چنین کارهایی انجام می داد. شاه اغلب مسئولیتهایی که به هم ارتباط دارند را بین مقامات تقسیم می کند، به طوری که آنها جداگانه به او گزارش داده و او می تواند از کامل بودن و صحیح بودن گزارش آگاهی یابد. وقتی که مقام به خصوصی به نظر می آید که بیش از آنچه که شاه می خواسته نفوذ پیدا کرده، مقداری از مسئولیتهای او به دیگران محول می شود، یا به طور ساده به او مقام پایین تری داده می شود. دو طریق بالا در مورد وزیر کشاورزی «ارسنجانی» در سال 1963 زمانی که او سرپرستی رفراندم زمینها را به یک عامل نفوذ و قدرت سیاسی مبدل می کرد، به کار گرفته شد.

جزییات بیشتری راجع به ساواک

ساواک ترکیبی از سازمانهای سیا (CIA) و اف بی آی (FBI) و ان اس ای (NSE) و شورای امنیت ملی است و مانند زمان داریوش به عنوان چشم و گوش شاه استفاده می شود. رئیس ساواک نعمت اللّه نصیری به عنوان معاون نخست وزیر هم می باشد و مستقیما به شاه گزارش می دهد. ساواک برای پروژه هایش و

ص: 273

پروژه هایی که شاه بدهد بودجه نامحدودی دارد. ساواک به روزنامه ها در مورد مقالاتشان رهنمود می دهد و در مورد افرادی که مقاماتی کسب می کنند تحقیق می کند. کسب مقام رسمی، مجلسین، هماهنگی ملاقاتهای خارجی با شاه و بازرسی و تحقیق و محاکمه افراد ضد شاه و ضد امنیتی را در دست دارد. نصیری یکی از محدود افرادی است که به شاه دسترسی فوری داشته و دارای نفوذ زیادی در بیشتر تصمیم گیریها است.

نیروهای مسلح

به عنوان رئیس کل نیروهای مسلح، شاه علاقه زیادی به تمام جنبه های آمادگی نظامی ارتش دارد. او تشخیص داده که ارتش را با جدیدترین تجهیزات نظامی مجهز کند، که یک حمله ناگهانی مثل حمله ای که انگلیسیها در سال 1941 در خلیج فارس به نیروهای دریایی ایران کردند، نتواند آنها را از پای درآورد.

تمام تصمیمات مهم سیاسی در رابطه با ارتش توسط خود شاه گرفته می شود؛ به همین دلیل او برای این کار نیاز به نمایندگان با مسئولیتی برای اجرای دستوراتش دارد که این کار در عمل به طور زیادی محدودیت ایجاد می کند. در زمانهای مختلف در سالهای گذشته دولت ایران می بایستی از شاه برای رفتن هلیکوپترها به مأموریت در داخل ایران اجازه می گرفت.

گزارشگر: ریچارد هلمز 15 نفری که در تصمیم گیریهای مملکتی از مشاوران نزدیک شاه بودند عبارتند از:

1- اسداللّه علم 2- نعمت اللّه نصیری 3- تیمسار غلامعلی اویسی: در سال 1974 (1353) از سمت خود به عنوان رئیس ژاندارمری به رئیس نیروی زمینی برگزیده شد. او در سال (1317) 1938 عضوی از دادگاه نظامی برای محاکمه افسران توده ای بوده است. او شغلهای دیگری به عنوان رئیس اداری گارد شاهنشاهی و بعد فرماندهی گارد شاهنشاهی داشته است. او مسئول گزارشات کردستان برای شاه بوده.

4- امیر عباس هویدا: او در لبنان، لندن و پاریس تحصیل کرده است و بعد به عنوان افسر رابط ایران در ارتش آمریکا کار کرده. پستهای دیپلماتیک در پاریس، اشتوتگارت و ژنو در سال های 1945 تا 1956 داشته و بعد طی دو سال عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت بوده است. در سال 1964 به عنوان وزیر دارایی کابینه منصور بوده است.

5 - تیمسار حسن طوفانیان: در فراهم آوردن تجهیزات نظامی نقش مهمی دارد. شاه به گزارشهای او در مورد ارتش اطمینان دارد. او اطلاعات را در این زمینه یا خودش می دهد یا با کمک منابع آمریکایی این کار را می کند. او اغلب از آمریکا دیدن می کند. 3 بچه او در دانشگاه آموزش پزشکی آمریکا تحصیل می کنند. طوفانیان از تکنولوژی ارتش آمریکا ستایش می کند.

6- تیمسار حسین فردوست : او دارای دو شغل، رئیس شاخه اطلاعات ویژه دادگاهها و رئیس بازرسی شاهنشاهی می باشد. او به عنوان (چشم و گوش شاه) خوانده می شود. او همکلاسی شاه در سوئیس بوده است. او مدیریت گزارشهای روزانه آماده شده برای شاه را دارد. او در سالهای 1962 تا 1973 معاون ساواک بود ولی بعد از آن بنا به گزارشهایی در ساواک کار می کرد.

ص: 274

7- تیمسار غلامرضا ازهاری : او رئیس ستاد ارتش است و بعد از مرگ خاتم موقعیت پر اهمیتی دارد.

چرا که هیچ کس در ارتش به اندازه خاتم نفوذ شخصی در شاه نداشت.

8 - نصرت اللّه معینیان : از سال 1966 رئیس دفتر خصوصی شاه بوده است. او کانال اطلاعاتی دفاتر دولتی داخلی و خارجی است.

9- جمشید آموزگار : او هم به عنوان وزیر کشور و هم به عنوان نماینده ایران در سازمان اوپک است. او بعد از تحصیلاتش در قسمت حقوق و مهندسی دانشگاه تهران به آمریکا رفت (سال 1944) و در دانشگاه واشنگتن تحصیل کرد.

10- هوشنگ انصاری: وزیر اقتصاد و دارایی است. در انگلستان و توکیو تحصیل کرده است. شغلهای قبلی او عبارتند از: کارمند سفارت ایران در قسمت اقتصادی در توکیو، معاون وزیر امور خارجه ایران، سفیر ایران در پاکستان، وزیر اطلاعات و سفیر ایران در آمریکا ( که نقش مهمی در برقراری رابط تجاری ایران و آمریکا در سال 1966 داشته است). از سال 1969 وزیر اقتصاد و دارایی است.

11- دکتر منوچهر اقبال : دو صفت اقبال، باوفایی شدید او به شاه و ضد کمونیست بودن او، نفوذ او را در شاه زیاد کرده است. او رئیس شرکت ملی نفت ایران می باشد. او در فرانسه تحصیل کرده و دکترای پزشکی گرفته است. سال 1926 دختر اقبال با پسر اشرف، شهریار، ازدواج کرده است.

12- جعفر شریف امامی : بعد از گذشت سیزده سال هنوز رئیس مجلس سنا می باشد. او شغلهای متعددی داشته است. او برای آموزش در قسمت راه آهن در سال 1930 به آلمان و در سال 1935 به سوئد رفته است. او از سال 1943 تا 1945 به عنوان طرفدار حزب نازی توسط متفقین زندانی بوده است.

13- فرح پهلوی 14- اشرف پهلوی 15- اردشیر زاهدی : در حال حاضر سفیر ایران در آمریکاست. در سالهای 1942 تا 1945 در مدرسه آمریکاییهای بیروت تحصیل کرده و بعد به آمریکا رفته است. ستاره زاهدی بعد از کودتای شاه درخشان گشت، چرا که پدرش تیمسار فضل اللّه زاهدی این کودتا را رهبری کرد. در سال 1957 اردشیر زاهدی با دختر شاه، شهناز ازدواج کرد. او در سال 1964 شهناز را طلاق داد. تا سال 1971 وزیر امور خارجه کابینه هویدا بود، ولی به علت اینکه به شاه مستقیما گزارش می کرد، هویدا از او ناراحت شد و زاهدی در سال 1971 به آمریکا رفت و به شاه گفت: یا من یا هویدا. ولی هویدا در این بین برنده شد.

زاهدی گفت که دیگر به ایران برنمی گردد و از سال 1973 به عنوان سفیر ایران در آمریکا بوده است. او به طور چشمگیری پارتی برگزار می کند و از اعضای برجسته واشنگتن و کنگره آمریکا دعوت به عمل می آورد. ولخرجیهای او در مهمانیها برای ایران مشکلاتی به بار آورده است. اما شاه برای تماس داشتن با او ارزش قایل می شود. او به دانشجویان ایرانی در آمریکا گفت: ببینید ایران چگونه برای ترقی جوانهایش مناسب است و من به چنین پستی رسیده ام. یکی از دانشجویان گفت: بله ولی شاه فقط یک دختر دارد.

قسمتA/2

ص: 275

محرمانه

خانواده سلطنتی

به طور کلی تصور می رود که اکثر اعضاء خانواده سلطنتی به درجات مختلف فاسد، غیراخلاقی و به مقدار زیادی نسبت به ایران و ملت ایران بی علاقه هستند. زندگی های تجملاتی و گران قیمت آنان، پارتی بازی و دخالت آنان در تجارتهای دولتی و خصوصی، باعث گسترش این نظریه در بین مردم شده که دو پسر اشرف، شهریار و شهرام، عمیقا در سوءاستفاده های مالی در شرکتهای تجاری دست دارند.

تصمیمات سیاسی تا اندازه ای از طرف شاه گرفته می شود. اما احتمالاً تعدادی از اعضاء خانواده سلطنتی در این امور نفوذ دارند. در کنفرانس رامسر سپتامبر سال 1975 فرح مؤدبانه اما در انظار عمومی،در مورد حقوق اجتماعی و تحصیلات با شاه مخالفت کرد و از آن زمان او شروع به صحبت کرده و در طی دو سال، نقش عمده ای در قدرتمند کردن رژیم ایفاء کرده است. فرح محبوب ترین عضو خانواده پهلوی در نزد مردم است. ولیعهد رضا پهلوی در حال حاضر به سوی قدرت مرکزی در حرکت است، اما به نظر نمی رسد آن موفقیتی را که در وجود شاه است، در او پیدا کرد. از او به عنوان محصلی در حد متوسط نام برده می شود. در مورد تحصیلاتش شایعات زیادی وجود دارد، ولی شاه اصرار دارد که او حداقل تا پایان تحصیلات دبیرستانی در ایران بماند. بجز فرح و اشرف، شاه به عضو دیگری از خانواده سلطنتی در امور سیاسی اطمینان ندارد. دیگر کسان شاه، خواهرش شمس و فاطمه به او نزدیک هستند. برادرانش غلامرضا و عبدالرضا از صحنه سیاسی به دور هستند. تعدادی از اعضاء خانواده سلطنتی تا اندازه ای فاسد، فاقد اخلاق و بی علاقه به مردم تلقی می شوند و این بیشتر به خاطر زندگی اشرافی و مشاغلی که هم در دولت و هم در بخش خصوصی دارند، می باشد.

صفت مشخصه و خصوصیات شاه

اگر چه ظاهر شاه و کلیه تحصیلاتش به صورت غربی است، شاه نژاد و رفتارش ایرانی است و در حقیقت موفقیت قابل توجه او در رهبری کشورش بیشتر به این واقعیت متکی است، که او یک سیاستمدار کامل ایران است. اگر چه او با اقتدار در یک محیط غربی کار می کند اما واقعا یک ایرانی غرب زده در خانه نبوده، بلکه از دو فرهنگ به طور مساوی استفاده کرده و هنر پذیرش اجتماعی را پیش برده است. در نتیجه او اغلب تصمیمات و بیانیه های غربی را توسط مفاهیم ایرانی به کار گرفته و تفسیر نموده اگر چه او خود از ارزشها و صفات غربی آگاهی دارد. برای اینکه شاه، ایران را به دنیای مدرن وارد کند او این صفت ممتاز را که سلطنت از جانب خداوند بوده و با خصیصه ملی آن، که برای بیشتر ایرانیها منجمله طبقه تحصیلکرده جذبه زیاد دارد، برای اداره مؤثر ملت به کار می برد. در واقع شاه بر این عقیده است که او را خداوند برای رهبری ایران به طرف یک عصر طلایی فرستاده است. تشخیص فکری و فردی و ذکاوت او ایران را به قدرتی رساند که از زمان صفویه به این طرف سابقه نداشته است و از این معنا می توان گفت که حکومت سلطنتی هنوز برای ایران مناسب بوده و یک نیروی مؤثر برای وحدت و پیشرفت می باشد. این موضوع که تصمیمات او غیرقابل تخلف و مقدس است، برای او این مشکل را ایجاد کرده که نمی تواند مشاوران کاملاً مورد اعتماد پیدا کند و به طور معمول فرح و اشرف و علم می توانند بدون این که زیانی متوجه ایشان باشد،

ص: 276

با شاه مخالفت کنند. از طرف دیگر حداقل 6 نفر دیگر مستقیما به او گزارش می دهند و تعداد زیادی هم در قسمتهای مختلف جامعه با او در تماس هستند

روابط شاه با آمریکا

شاه از آمریکا و این حقیقت که ما قصد بهره برداری از ایران را نداشته ایم، متشکر است. از طرف دیگر چون شاه اعتماد به نفس خود را باز یافته است و ایران به صورت قدرت منطقه ای درآمده، در حال حاضر دسترسی ما به خیلی از بخشهای جامعه متمدن ایران که قبلاً از آنها استفاده می کردیم، مشکل شده است.

اما این نبایستی روابط ایران و آمریکا را تیره تر کند، چرا که روابط ما بر پایه منافع دوجانبه است. ما متوجه شده ایم که اغلب مقامات و افراد بلند پایه تمایل به سکوت و خاموشی دارند که امکان دارد این موضوع برای ترس از ساواک باشد، و بعضی از افراد هم نسبت به همکاری ما با رژیم نامطمئن هستند. اما در واقع این طرز کار و تمایل نتیجه موفقیت سیاست 20 سال گذشته ما در ایران می باشد که در جستجوی راهی برای کمک به ایران و رهبرش بوده که آن را قوی و متکی به خود کنند. وقتی که ایران از ایمنی و ثروت و اطمینان برخوردار باشد، می تواند به اندازه کافی بین منافع خود و حامی خود فرق گذارد. ایرانیان دیگر به خارجیها اجازه نمی دهند تا آنها بفهمند که موضوع آنها تا چه اندازه تظاهر و تا چه اندازه حقیقی است.

در ارتش هم شاه کوشش دارد که وابستگی آن را از آمریکا کمتر کند و برای این کار منابع خرید تسلیحات را گوناگون کرده است. اما او پی برده است که بیشتر تسلیحات پیچیده که او خواستار آن است و بیشتر مستشارانی که او برای آموزش پرسنل خود به آنها نیاز دارد، در هیچ کجای دیگر به جز آمریکا وجود ندارد و در حال حاضر نفوذ آمریکا در بیشتر سطوح ارتش به طوری است که کم کردن تسلیحات در یک قسمت و یا کم کردن سریع در قسمت دیگر در آمادگی جنگی ایران اثر منفی می گذارد و این روابط ارتشی ایران و آمریکا در آینده نزدیک تغییری نخواهد کرد. شاه معتقد است که ارزش ایران برای آمریکا آنقدر زیاد است که آمریکا چاره ای جز حمایت ایران و لذا آزاد گذاشتن او در تصمیم گیری ندارد. برخورد ایرانیان در زمینه سیاست است که روابط حسنه را تا زمانی که منافع ایجاب می کند حفظ کنند، و از آن به بعد روابط ارزشی ندارد.

طرح برای آینده

ما اغلب گزارش کرده ایم که شاه عقلاً این را پذیرفته است که یک مقدار دمکراسی را وسعت بخشد.

البته این به آن معنا نیست که شاه دمکراسی نوع اروپایی یا آمریکایی می خواهد. چرا که این نوع دمکراسی با احتیاجات جامعه ایران تطبیق نمی کند. دمکراسی ای مورد نیاز است که موجب دخالت بیشتر مردم در امور ملی گردد. برای این کار او به دو جهت کشیده می شود. از یک طرف فردگرایی ایرانیها و عقیده شخص شاه در مورد موهبت الهیِ حکومت سلطنتی ایجاب می کند یک رهبری قوی که قدرت مجلس را هم دارد حکومت کند. زیرا او تجارب تلخی از بیشتر دمکراتیک شدن ایران در زمان مصدق دارد. شاه در سیاست اعمال قدرت بر علیه مخالفانش سیاست دیرینه سازش با مخالفان را کنار گذاشته. از طرف دیگر به نظر می رسد که او آگاه باشد که توسعه بیشتر خدمات دولتی حمایت مردم را تضمین نمی کند و بنابراین افزایش شرکت همه جانبه مردم لازم است. این کار از طریق برگزاری انتخابات آزادتر، نوشتن مقالات انتقادی از

ص: 277

انقلاب سفید او توسط استادان، روشنفکران و دیگران و به وجود آوردن انواع حکومتهای محلی و احزاب سیاسی با چارچوبها و محدودیتهای تعیین شده، انجام می گیرد. ما بر این عقیده هستیم که شاه درصدد به وجود آوردن راه حلی است که هم شرکت همه جانبه و هم کنترل در آن باشد و این همان مصالحه سنتی ایرانی است.

ملکه فرح

هنوز بزرگترین یاور خانوادگی شاه در سلطنت پهلوی است. او یک زن جوان بدون اعتماد به نفس بوده، سرپرست مسایل هنری و رفاه و آسایش و کودکان را به عهده داشته و در حال حاضر به یک شخص معروف ملی تبدیل شده. او هنوز در امور سیاسی نفوذ و توانایی ندارد. او فعالیت خود را در 24 بنیاد خیریه در مقابل رقیبش اشرف ادامه می دهد. شاه از برخورد گرم و صمیمی او استفاده کرده و او را به بازدید مناطق دور افتاده و عقب مانده ای مثل بلوچستان و کردستان فرستاده است. او همچنین با قرار دادن فرح به عنوان نایب السلطنه، اعتماد خود را به او ابراز داشت. در سالهای 1970 و 1972 شاه او را تنها به شوروی و چین فرستاد، ولی فرح در سال 1973 در مقابل رقیب خود اشرف که شهرتش افزایش می یافت نفوذی کسب نکرده بود. اما او در سال 1973 دوباره با سفرهایش به مناطق بیابانی ایران نفوذ و دخالت خود در سیاست را نشان داد. همان طور که فرح وارد میدان سیاست می شد، بیشتر درک می کرد که رهبران تنها هستند و دور آنها را چاپلوسان گرفته اند. نقش او زمانی که شاه او را به عنوان نایب السلطنه تا 18 ساله شدن ولیعهد انتخاب کرد، افزایش یافت. محبوبیت او در بین مردم باعث خواهد شد که به هنگام جانشینی بهتر با اشرف مبارزه کند.

اشرف

از اوائل رژیم شاه، اشرف دارای قدرتی در صحنه بوده و با اراده ای قوی و بی پروا. او شخصا در اولین سالهای نامطمئن برادرش به استوار نمودن او کمک کرد. توطئه های او با ملکه مادر برای 3 زن شاه و نابرادریش - عبدالرضا - معروف است. اما از دهه 60 که شاه اطمینان خود را در سلطنت به دست آورد، نفوذ سیاسی و شخصی اشرف و بیشتر کارهای او در مورد امور زنان و حقوق بشر بوده است. او نماینده ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بوده و همچنین او در صحنه سیاسی نقش مهمی داشته است.

سفر او به چین و هندوستان باعث روابط خوب این دو کشور با ایران شد. مؤسسات خیریه اشرف، کارهای کمی برای مردم ایران انجام داده اند. تا زمانی که شاه زنده است روش زندگی اشرف دارای اهمیت کمی است و بجز شرمساری برای رژیم پهلوی چیزی در بر ندارد. ولی اگر شاه قبل از روی کار آمدن ولیعهد بمیرد، اشرف وارد صحنه مبارزه با فرح می شود. کسانی که ممکن است از اشرف پشتیبانی کنند: هویدا، شریف امامی، نصیری، کریم پاشا بهادری، رشیدی و علی رضایی خواهند بود. در این بین اسداللّه علم، منوچهر اقبال، فریدون مهدوی و احتمالاً ارتش از فرح پشتیبانی خواهند کرد. تحلیل سفارت این است که فرح بر اشرف پیروز می شود، چون بهتر می توان او را پشت پرده کنترل کرد تا اشرف سرسخت را.

ولیعهد

ص: 278

شاه آینده ایران یک پسر 14 ساله است که بر خلاف تحسین مقامات در مورد او به نظر می رسد که از هوش متوسط و معمولی برخوردار باشد، از اوایل دوران جوانی در خانه خود و در محوطه کاخ سعدآباد، جدا از والدین و برادرها و خواهرهایش و با حضور مراقبین زندگی کرده است. او اولین مرتبه در موقع تاجگذاری شاه در سال 1976 و سپس در مانور دریایی خلیج فارس حضور یافت. نفوذ خارجی اولیه در فلسفه و تحصیلات ولیعهد زبان فرانسه است؛ اگر چه او انگلیسی هم مطالعه می کند. بیشتر به خاطر دلایل امنیتی شاه می خواهد که جانشینش تحصیلات خود را در ایران تکمیل کند.ولی تأکید دارد که آموزش نظامی، اقتصادی را در خلال مسافرتهای خارجی به پایان برساند. ولیعهد چند باری به سوئیس و فرانسه مسافرت کرده و در سال 1973 یک سفر یازده روزه به آمریکا داشت. شاه امیدوار است که ولیعهد از اول زمامداریش با قدرت برای ایرانی با ثبات کار کند.

قسمت A/3 محرمانه
مشکلات جانشین

اگر در طول 5 یا 10 سال آینده ایران، شاه را از دست بدهد به دوگونه اثر خواهد داشت.

در کوتاه مدت : اگر شاه قبل از 20 ساله شدن ولیعهد بمیرد و یا کشته شود، بر طبق قانون اساسی، فرح جانشین او خواهد بود که با همکاری شورای سلطنت کشور را اداره خواهد کرد. ارتش و نیروهای امنیتی و طرفداران مدرنیزه شدن، از او پشتیبانی کرده و سیاست دولت به شکل قبلی باقی می ماند. ولی اگر جانشین شاه رهبر قادری نباشد احتمالا دوره بحران به دنبال خواهد داشت و خرابکاریهایی از جانب چپهای رادیکال و مسلمانان مرتجع صورت خواهد گرفت که ارتش و نیروهای امنیتی دخالت کرده و یا از سلطنت پشتیبانی خواهند کرد و یا از یک مرد مقتدری مانند رضا شاه. امکان ضعیف تر است، که تحولی باعث مرگ شاه و برکناری فرح و شورای سلطنت شود. تحت چنان شرایطی، یا سلسله جدیدی آغاز خواهد شد و یا مردی تحت عنوان رئیس جمهوری روی کار خواهد آمد و ممکن است، به خاطر ملی گرایی خارجیان را از کشور بیرون کند. در دراز مدت : اگر شاه در مدت 10 تا 15 سال از دست برود انتقال قدرت به یک جانشین طرفدار شاه آسانتر خواهد بود و جنگ و رقابت بر سر قدرت کمتر خواهد شد.

مشکلات و دردسرها

موضوع مهم در این بازی قدرت که بعد از خروج شاه از صحنه خواهد بود، نفوذ قدرتهای خارجی است. در حال حاضر به نظر می رسد که شوروی آمادگی برای ایفاء نقش دارد، ولی ما امیدواریم که آمریکا با استفاده از نفوذش جلوی کوشش شوروی را گرفته و به میانه روهای داخل ایران اجازه دهد که مسئولیتها را در دست بگیرند تا اینکه اوضاع به صورت عادی برگردد. با روی کار آمدن یک حکومت جدید سؤالاتی در رابطه با ادامه استفاده از تجهیزات اطلاعاتی، دسترسی به بنادر ایران، هماهنگی هوایی، گاز، نفت و روابط آتی ایران و آمریکا در امر تجارت مطرح خواهد گشت که به نظر ما استفاده از این تجهیزات در دوران حکومت جدید به اندازه حال نخواهد بود.

مدرنیزه شدن رژیم سلطنتی ایران؛ یک ارزیابی سیاسی

ص: 279

شماره سند : تهران 8776 از : سفارت آمریکا در تهران قسمت A/4 به : وزارت امور خارجه واشنگتن - دی. سی تاریخ : 10/4/55 موضوع : مدرنیزه شدن رژیم سلطنتی ایران؛ یک ارزیابی سیاسی گزارشگر : استمپل 1- سند زیر خلاصه ای از تهران 123 - A می باشد که به قسمت پستی شما و آدرسهای دیگر ارسال شده.

2- توسعه سریع اقتصادی ایران یک رشد پیوسته و ملازم را در مشارکت سیاسی به وجود نیاورده است. بیشتر گروهها در حالی که مناسبات و روابط کافی با سیاسیون را برای منافع خود حفظ کرده اند، به خاطر بدبینی و بدگمانی نسبت به سیستم سیاسی فعلی، از فعالیت سیاسی بیشتری خودداری کرده اند. شاه به طور کامل بر سیاستهای حاضر در ایران تسلط و نفوذ دارد، ولی برای افزایش ثبات در ایران باید گروههای موجود به طور موفقیت آمیزی در جریانات سیاسی دخیل باشند. ترکیب نخبگان ایران در حال تغییر و تحول می باشد و بیشتر گروهها که در اصل پشتیبان رژیم هستند مانند تجار، افسران ارتش، مقامات رسمی طبقه متوسط، و بیشتر روشنفکران ممکن است تهدید جدی نسبت به وفاداریهای خودشان احساس کنند؛ مخصوصا در بحرانی که وحدت این افراد را بین دو مرکز قدرت تقسیم کند.

3- در حال حاضر مخالفت چندان آشکاری نسبت به دولت حاضر وجود ندارد. مذهبیون محافظه کار بیشتر از جنبه های مدرنیزه کردن ناراضی و ناخشنود می باشند، ولی تاکنون فقط مشکل بالقوه ای بوده اند.

عملیات تروریستی نظرات مردم را جلب می کنند و تحریک جدی به شمار می روند، ولی فقط اثر حاشیه ای بر قوه محرکه سیاسی ایران دارند. از این گذشته اخیرا دولت ایران با موفقیت آنها را شکار کرده است. تعدادی از دانشجویان و روشنفکران به خصوص آنهایی که در خارج هستند با رژیم مخالفت می کنند. ولی آنها طوری متشکل نشده اند که بتوانند از حمایت عمومی برخوردار باشند. تا زمانی که وضعیت اقتصادی ایران نسبتا خوب باقی بماند و شاه و یا یک جانشین قانونی در قدرت باشد، این مخالفتها احتمالاً اثر مهمی بر روی سیر تکاملی وضعیت سیاسی ایران نخواهند داشت.

4- هنوز سیاست ایران شدیدا به شخصیتها و نفوذ اقوام و دوستان وابسته است. علیرغم توسعه اخیر اقتصادی گامهای کوچکی در جهت تشکیلاتی کردن کشور برداشته شده است. قدرت مجلس کاهش یافته و حزب رستاخیز نوپا و جدید، هنوز به آن صورت سازمان یافته نیست که بتواند نقش مهمی را ایفا کند؛ گرچه رهبران آن از طریق کار دفتری سیاسی، دارای نفوذ زیادی هستند. شیوه های تکنولوژی جامعه مدرن با روشهای سنتی استبداد پدرانه ایران متضاد هستند. شاه، دولت و حزب می گویند که می خواهند ارزشهای اجدادی و موروثی را با عدم تمرکز دولت و مدیریت حزب تغییر دهند، در صورتی که عوامل بازدارنده کاری از پیش نمی برند. موفقیت این مرحله میزانی از توانایی سیستم سیاسی ایران برای تطبیق و مدیریت یک اجتماع مدرنیزه می باشد.

5- ظاهرا ایران شروع به سعی در تأثیرگذاری روی محیط خارجی کرده و این بعد از مدت دهها سال است که بر ایران نفوذ کرده اند و تأثیر گذاشته اند. اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان دشمن شماره یک عمومی محسوب می شود و ایالات متحده آمریکا ابرقدرت پشتیبان اصلی ایران می باشد. به هر حال

ص: 280

ناسیونالیسم رستاخیزی ایران، روابط دولت را با دوستان وخیم تر و بحرانی تر کرده است و مبادرت به مقصر شناختن بی کفایتیهای خارجیان در توسعه صنعتی و اقتصادی در حال افزایش است.

6- گذشته از حوادث مهم پیش بینی نشده، مثل ترک ناگهانی شاه، ایران مشکلات مدیریت اقتصادی فزاینده ای خواهد داشت و این به همراه دخالت بیشتر گروههای حزبی که دولت را بیشتر مورد انتقاد قرار خواهند داد، خواهد بود. که این احتمالاً نتیجه اش باعث محدود شدن بعضی از فعالیتهای سیاسی و متقابلاً انتقاد بیشتر از خارجیان خواهد بود. ایران مواضع لازم برای اداره یک جامعه در حال رشد را برای اصلاحات به وجود خواهد آورد، اما این روش خیلی آسان نخواهد شد. سازش غیر مستقیم، نه رودررویی مستقیم، روش سیاسی کامل ایران باقی خواهد ماند و در پنج الی ده سال آینده شاه یا خودش در مسئولیت با دیگران شریک خواهد شد و یا وقتی اطرافیانش بازنشسته و یا بمیرند، او مجبور به این کار خواهد شد. اگر یک بحران دنباله دار در حدود 6 الی 7 سال آینده اتفاق افتد، احتمالاً در ابتدا شورای سلطنت حافظ سلطنت و کشور خواهد بود و اگر گروهها منافع خودشان را مهمتر از وحدت و ثبات بدانند، مسابقه قدرت صورت خواهد گرفت.

7- با توجه به تحولی که احتمال آن در آینده می رود، منافع آمریکا در حفظ روابط نزدیک با ایران و حمایت از توسعه و مدرنیزه ساختن آن می باشد. لازمه داشتن این روابط دیپلماتیک زیرکانه، صبر و تحمل در برابر تندیها و آمادگی برای صحبت آشکار و صادقانه در جهت حل مشکلات می باشد، که این مشکلات، موجودیت این تحول داخلی و خارجی که کلاً به نفع مصالح آمریکا است را تمدید می کند.هلمز

قسمتA/5

محرمانه

حزب رستاخیز شروع به کار می کند

خلاصه: با انتخاب دبیرکل و دیگر مقامات مقدماتی، حزب رستاخیز آماده افزایش فعالیتها و تشکیلات خود می شود تا نقش بزرگتری در سیاست ایران بازی کند. دبیر کل جدید - جمشید آموزگار - افراد وفادار به خود را در رتبه های حساس این حزب به کار گمارده است که این گروه جدید روحیه فعالتر کردن و مدرنیزه تر کردن را دارند. بزرگترین مسئله که رهبری این حزب با آن رو به روست، برآوردن خواست شاه در مورد شرکت همه جانبه حقیقی مردم می باشد. موفقیت این حزب در توانایی برای مقابله با این سه مسئله است:

آ- گسترش امکان شرکت فعالان علاقه مندی که به دلیل عدم گسترش سنتی حزب دلسرد شده اند.

ب - تشکیل سازمانهای میانه رو برای کانالیزه کردن عقاید به رهبری ملی.

ث - گسترش آرام قدرت حزب برای همکاری با دولت به طریقی که بتواند در تمام سطوح دولت را کمک کرده ولی داخل دستگاه دولتی نشود و از طرفی نفوذ خود را نیز از دست ندهد.

قسمت A/6

ص: 281

تک حزبی در ایران

از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 10 جولای 1975 به : وزارت امور خارجهمحرمانه موضوع : تک حزبی در ایران خلاصه: این گزارش تحلیلی است از انگیزه ها و نتایج حاصل از تحول ایران به سیستم تک حزبی و تشکیل حزب رستاخیز از جانب شاه در دوم مارس. ما معتقدیم این عمل عمدتا از تمایل شاه به تسلط بیشتر و کم کردن انتقادهای داخلی برخاسته؛ اگر چه چنین اقدامی در دوران رشد ناسیونالیسم و اعتماد به نفس ایران غیر ضروری به نظر می رسد. به علاوه او می خواست بعضی ایرانیان با کفایت را که به سبب عضویت در احزاب مخالف، خود را کنار گذاشته می دیدند، در جریانات سیاسی وارد کند. این حرکت با وضعی که شاه اغلب از دموکراسی سبک غربی دارد و آن را برای ایران با تجارب تاریخی و فرهنگی مخصوصش، بی ثمر، نامتناسب و باز می داند، سازگاری دارد.

بسیاری از علایم حاکی از آنند که ایجاد حزب واحد در ایران اقدامی بود که شاه برای کاستن قدرت روز افزون نخست وزیرش انجام داد. حال مقصود او هرچه بوده باشد، چنین نتیجه ای ظاهر شده است.

انتخابات 20 ژوئن حزب رستاخیز مردم ایران، باعث شرکت و توجه آنان که از شم سیاسی برخوردارند، در انتخابات شد. اما در حال حاضر انتظار نمی رود که این مانور سیاسی شاه چندان تغییری در عوام ایجاد کند و این مسئله برخلاف نظر شاه مبنی بر رشد دادن نهادها با عدم دخالت او در سطوح پایین می باشد. این امر باعث می شود که نهادهای سیاسی نتوانند یاد بگیرند که چگونه بدون صدور راهنمایی از جانب او فعالیت خود را ادامه دهند. (پایان خلاصه)

بررسی قضیه از جنبه مؤسسات و امنیت

با هم به طور اجمالی اظهارات مکرر شاه و دولت را مبنی بر اینکه سیستم چند حزبی نتوانسته است، از افراد با کفایت سیاسی استفاده کند قبول می کنیم. سیستم تک حزبی این مشکل را حل می کند. اگر چه هنوز نتوانسته است که قابلیت خود را در جذب علاقه عموم به فعالیتهای خود نشان دهد. به علاوه ناراحتی شاه از انتقادات هرچند محدودی که در سیستم چند حزبی مطرح می شد، عامل مهمی در تصمیم او به حذف جناح مخالف، ولی رام ایران بود. اگر چه شاه آشکارا اعلام کرده بود که سیستم چند حزبی را ترجیح می دهد، ولی در واقع وی از ترتیب دادن یک حزب جناح مخالف که برای او معقول یا مقبول باشد عاجز بود. برخورد او با دو دبیر کل سابق حزب مردم - علی نقی خانی و ناصر عامری - مطمئنا او را قانع کرده است که فضای سیاسی تحت کنترل ایران، یک حزب مخالف را تحمل نمی کند. موقعی که انتقادهای این دو دبیر کل، باعث ناراحتی شاه یا هویدا شد به سادگی مرخص شدند. عامل مؤثر دیگر در تصمیم شاه ممکن است همان نظر مشهورش درباره دموکراسی غربی باشد. او اعتقاد دارد که این دموکراسی حتی در همان جوامعی که آن را پدید آوردند، نمی تواند آن چنان که انتظار می رود موفق باشد. او به دموکراسی به عنوان پدیده ای بسیار مجزا از جو فرهنگی و سیاسی ایران می نگرد. به نظر او ایران تنها تحت حکومتهای بسیار متمرکز و مستبد قادر بوده است به عظمت دست یابد. در این زمینه، حزب رستاخیز ملت ایران را می توان قدمی دیگر به سوی افزایش تسلط بر این جامعه دانست. اخراج روزنامه نگاران دارای سوابق مشکوک،

ص: 282

تعطیل اجباری روزنامه ها و مجلات کوچک، اتخاذ سیاست خشن نسبت به ناآرامی های سابقه دار دانشجویی (که از آغاز دسامبر 1974 تا آخر مارس 1975 طول کشید) همگی نمودار اتخاذ سیاست تندتر در مورد آنها که فعالیت در فضای سیاسی فعلی ایران را نمی پذیرند، می باشد. در واقع شاید مسئله دانشجویان و توطئه 1973 روزنامه نگاران و روشنفکران بر ضد شاه باعث جلو انداختن اتخاذ چنین تصمیمی از جانب شاه شده باشد. زیرا برنامه هایی برای ایجاد کمیته های حزب در هر دانشکده در دست اجرا است. به هر صورت شاه نشان داده است که در بسط تسلط خود بر تمام زمینه های زندگی ایرانیان می باشد، و تاکتیک قدیمی روشنفکران و دیگران را که یک ناظر آزاد و غیر متعهد در ظاهر نامیده است، به هیچ می گیرد. حزب رستاخیز حائز مکانیسمی است که علاوه بر ایجاد امکان راه یابی در فعالیت سیاسی، وسیله ای قانونی نیز برای شناسایی مخالفین نامطلوب می باشد. بنای حزب رستاخیز بر این نظریه شاه است، که معترضان به برنامه او در ایران باید بین زندان، تبعید یا محو شدن، یکی را انتخاب کنند.

اینک حزب جدید چهار حزب موجود را در خود تلفیق کرده است. این امر همراه با انتقادهای جاری روزنامه ها از احزاب قدیم به جهت خودخواهیشان و جارو جنجال های آنان بر سر مسایل تصنعی و یا به خصوص حمله، حزب ایران نوین، به سبب عدم موفقیت آن در جلب مردم ممکن است باعث رانده شدن بعضی سردمداران حزبی شود. به هر حال در حزب رستاخیز پستهایی برای چهره های سرشناس احزاب دیگر در نظر گرفته شده است. بیشتر ساخت حزب جدید مبتنی است بر آنچه در حزب ایران نوین بوده است؛ به این ترتیب کمتر کسی از اعضای فعال سابق بدون پست خواهند ماند. ایرانیان هم به عنوان اعضای نهادهای گوناگون و هم به عنوان افراد مملکت برای پیوستن به حزب رستاخیز هجوم آورده اند تا اعتقاد خود را به شعار جدید سیاسی ایران یعنی «سلطنت، مجلس، انقلاب شاه و مردم» به اثبات رسانند. هنوز ما شک داریم که شاه حمایت آنان را صادقانه بداند و یا از حزب رستاخیز انتظار موفقیت بیشتر از اسلاف خود، در جذب مردم به فعالیتهای سیاسی داشته باشد. به نظر می رسد که او آماده است به دنبال حرکت سنتا ایرانی خود، بدون چندان توجهی به محتوی، به شکل تأکید ورزد.

گزارش مطبوعات برعکس است. اکثرا افراد مورد تماس سفارت اعلام سیاست جدید توسط شاه را با بدبینی و حیرتی که هنوز هم باقی است می نگرند. نحوه اعلام آن نیز، حالت شکاکیتی را که ایرانیان نسبت به سیاست دارند، تشدید کرد. در صحبتهایی که با ایرانیان عادی (عادی در برابر فعالین حزبی که قاعدتا منافعشان را در ابراز عقاید خود در نظر می گیرند) از قبیل کتابفروش، تاجر جزئی، و دیگران شد، فهمیدیم که به نظر آنان احزاب سیاسی قبلی وسیله خوبی برای اظهار نظرات سیاسی نبودند. به نظر می رسد آنان درباره حزب جدید هم عقیده مشابه این را حفظ کرده اند. در سطح جهانی، مخصوصا بین آمریکاییها و اروپاییها که قبلاً هم به رژیم شاه معترض بودند، عکس العمل منفی تر بوده است. اگر چه انحلال سیستم چند حزبی انتقادات خارجیان را تشدید نموده است، ولی تردید داریم که شاه به آنها توجه کند. او موقعیت خود و کشورش را به سبب نفت و سابقه رهبری موفق، چنان قوی یافته است که انتقادات به سیاست داخلی خود را محکوم به محو یا بی نتیجه گی می بیند. در این مورد شاید او حق داشته باشد، ولی عکس العمل بین المللی ممکن است بازگشت ایرانیان مقیم خارج را که می توانند به حل مسئله کمبود نیروی انسانی ماهر کمک کنند به اشکال اندازد.

تنزل هویدا؟

ص: 283

شاید بتوان ایجاد حزب رستاخیز از جانب شاه را اقدامی برای کاستن قدرت روزافزون هویدا دانست.

سابقه این ملاحظه و اثر آن بر موقعیت شاه در سیاست روزانه در شماره های A/7، 11آوریل و A/7516 آوریل شرح گردیدند. هر روز بیشتر آشکار می گردد که یک نتیجه مهم تشکیل حزب رستاخیز تنزل موقعیت هویدا بوده است. اگر این تنزل مقصود شاه بوده باشد، که یحتمل هم هست، اولین بار نخواهد بود که شاه بر ضد وزیری که از حدود معین خود تجاوز نموده اقدام کرده است.

نمونه های تاریخی

در سال 1962 علی امینی آخرین نخست وزیری که تا حدودی حائز قدرت مستقل از شاه بود، مصالحه بین سلطنت و جبهه ملی را تأیید نمود. به موجب آن یک پنجم کرسیهای مجلس و حداقل یک وزیر در کابینه برای آنها تضمین می شد. جبهه ملی با همه تفرقش اعتقاد داشت که باید صبر نمود تا تمام ایران به دامنش بیفتد و آن گاه مصالحه کنار گذاشته شود. شاه هم همین را بهانه نمود تا نخست وزیر خود را که به طرفداری از «تقلیل قدرت پادشاه در سیاست شهرت داشت» کنار گذارد. بعد هم یک سری جانشینان رام تر به دنبال آمدند.

در سالهای 1963 - 1962 شاه برنامه اصلاحات ارضی خود را که بعدا هسته انقلاب شاه و مردم شد به حسن ارسنجانی که شخص لایق و مصممی بود محول کرد. او از طریق سخنرانیهای ماهرانه و گسترده و مسافرتهای مکرر به مناطق روستایی خود را به روستاییان، مترادف با اصلاحات ارضی شناساند. از تمامی محبوبیت روز افزون خود به صورت سرمایه سیاسی در تشکیل حزب دهقانان استفاده کرد و در همان مرحله شاه خواستار توقف بلندپروازیهای ارسنجانی شد. از آنجایی که شاه همواره شخصیت شناس زیرکی بود، ارسنجانی را عازم سفارت در رم کرد و حساب هزینه نامحدودی هم در اختیارش گذارد. اگر چه او قول داد که بر خواهد گشت، ولی به زودی تسلیم تلألو زندگی رومی شد و دیگر عاملی در سیاست ایران حساب نگردید. به هیچ وجه اطمینان نداریم که شاه هویدا را هم به عنوان تهدیدی تلقی کرده باشد. احتمالاً او هویدا را وسیله ای سودمندتر از امینی یا ارسنجانی یافته است. این موضوع، نخست وزیر بودن او را برای ده سال و نیم توجیه می کند.

به هر حال هم سفارت و هم SRF (سیا) بر اساس شواهدی گزارش نموده اند که قدرت و فساد حزب ایران نوین هویدا، مهمترین عوامل قانع کننده شاه به این نکته بود که عملکرد سیستم حزبی، مطلوب او نیست و باید عوض شود. به دنبال کنگره افتتاحیه 30 آوریل تا 6 می و تشکیل حزب رستاخیز، شواهد قانع کننده ای جمع آوری شد که دال بر شکست هویدا می باشند.

شاه در سخنرانی اعلام سیستم حزبی جدید در 2 مارس، هویدا را برای مدت 2 سال به سمت دبیر کل حزب معین کرد (بعدا به چهار سال افزایش یافت)، اما شاه این را هم روشن نمود که هویدا قدرت انتصاب زیردستان اصلی حزب را نخواهد داشت. (هویدا گفته است که امیدوار است تا آخر دوره، دبیر کل باقی بماند. شایع شد که او نخست وزیری را حفظ خواهد کرد. کمی بعد از انتخابات جمشید آموزگار جانشین او خواهد شد).

کنگره حزب رستاخیز

ص: 284

انتخاب نصراللّه انتظام، یار قدیمی اسداللّه علم وزیر دربار و رقیب قدرتمند هویدا، به سمت رئیس کنگره احتمالاً از به هم خوردن تعادل قوا در صحنه احزاب سیاسی ایران حاکی بود. شواهد دیگر بر انحطاط مقام هویدا در حوادثی که منجر به تشکیل اساسنامه حزب شد، آشکار می گردد. هویدا در همین کار با کمیته های تهیه اساسنامه، پیش نویس را یافت که قدرت زیادی برای کنترل حزب به دبیرکل (خود او) و یک کمیته منتصب دبیرکل قائل می شد. دبیر کلی این توانایی را داشت که برای دیگر واحدهای حزب محدودیت ایجاد کند، امور مالی حزب را کنترل کند و مقامات مختلف حزب را عزل یا نصب کند. به علاوه پیش بینی شده بود که تواناییهای دبیرکل تنها در این امور منحصر نشود، بلکه وی مجاز به انجام هر کاری برای پیشبرد امور حزب باشد. معلوم بود که کمیته منتصب دبیرکل می بایست بقیه امور مدیریت و انضباطی در سلسله مراتب حزب، مثل کنترل کمیته های مدیران جزء واحدهای محلی حزب را به عهده بگیرد.

کمیته های مدیران جزء هم تحت ریاست یک قائم مقام سازمانی منتصب از جانب دبیرکل هستند. در جریان کنگره انتقاداتی از مشی و سیاست دولت عنوان شد که در چند سال اخیر از لحاظ بی پرده گویی بی سابقه بوده است. در این کنگره وزیر کشور جمشید آموزگار اساسنامه دیگری را پیشنهاد کرد که در آن قدرت دبیرکل محدودتر و در عوض دوائر گوناگون حزبی تقویت می شدند. در پایان، نتیجه پیشنهادی آموزگار با تغییرات جزیی تصویب شد (ضمیمه شماره 1 حاوی متن اساسنامه نهایی می باشد). در این نسخه قدرت بین دبیرکل و دوائر حزب، مخصوصا هیئت اجرایی تقسیم شده است و سیستم بازرسی و تشخیص فردی که مشخصه فعالیتهای سیاسی ایرانی است، در آن منعکس است. در نتیجه مصوبه کنگره، طرح کمیته دبیران رد می شود ولی دبیر کل باز هم بالاترین مقام اجرایی محسوب می گردد و حق انتصاب حداکثر سه قائم مقام، و مقامات مختلف اجرایی حزب برای او محفوظ است. او بر هزینه و تخصیص بودجه حزب نظارت دارد ولی هیئت اجرایی نیز امور ممیزی را کنترل می کند.

دبیر کل از طریق انتصاب دبیران کل استان، نظارت خود را بر تمام شبکه های مناطق حفظ می کند. از طرف دیگر، هیئت اجرایی مسئولیت احساس اجرای مصوبات حزب، تجدیدنظر و تأیید اسامی کاندیداهای انتخابات مجلس و شوراهای محلی حزب را به عهده دارد. همچنین این هیئت مسئول تصویب قوانین داخلی و دستور کار کنگره های حزب و بودجه پیشنهادی دبیر کل به اضافه تشکیل یک هیئت نظارت، که وظیفه اش محدود به گزارش هر مسئله حزبی به هیئت اجرایی است می باشد. هویدا به عنوان نخست وزیر ریاست دایره سیاسی حزب رستاخیز را هم عهده دار است. وظیفه این دایره هماهنگ کردن فعالیتهای حزب و دولت و تجدید نظر مسایل ملی، که از جانب هیئت اجرایی یا هویدا به آن ارجاع می گردد،می باشد. اکثریت اعضای دایره سیاسی باید از جانب هیئت اجرایی انتخاب گردند. واضح است که هویدا برای اطمینان از کنترل حزب باید هم هیئت اجرایی و هم دبیرکلی را در دست داشته باشد. اما یکی از رقبای هویدا، جمشید آموزگار، به عنوان رئیس هیئت اجرایی انتخاب شد و به فرهنگ مهر، هم رئیس دانشگاه پهلوی که عموما وی را دست پرورده علم، وزیر دربار، می دانند پست قائم مقام ریاست تسلیم گشت. پست دیگر قائم مقام ریاست را هم مهناز افخمی رهبر سازمان زنان و همدم اشرف پهلوی دارد.

جالب است بدانیم که مهدی قاسمی و دکتر حسین تاجداد مقام معاونت هیئت اجرایی را دارند. اولی عضو سابق کمیته مرکزی حزب مطرود توده است و دومی هم بنا به گزارشات SRF (سیا) با روسها روابط

ص: 285

نزدیکی دارد. یکی از اعضای هیئت اجرایی، دکتر احمد قریشی به ما اطلاع داد که مسایل شخصیتی در تشکیل کنگره اساسنامه حزب دخالت داده نشد. حتی روحیه ای وجود داشت که باعث می شد حداکثر کوشش برای تصویب یک سند، تا حد ممکن دموکراتیک و عملی به کار برده شود و حزب جدید از پایگاه مردمی خوبی برخوردار گردد. در حالی که این امر ممکن است صادق بوده باشد ولی با دریافتی که ما از سیاست ایران داشته ایم و آن را سرشار از رقابتهای شخصی می دانیم تطبیق ندارد.

هنوز خیلی زود است که هویدا را با ضربه هایی که خورد، از دور خارج شده فرض کنیم. در برابر رقبایش او از چندین امتیاز برخوردار است. حزب ایران نوین تماما خود را به حزب رستاخیز ملحق نمود و به این ترتیب حزب رستاخیز با حائز شدن گروه کثیری از فعالین حزبی طرفدار هویدا از همان اوائل فعالیتش از کادر سابقه داری برخوردار شد. به علاوه، اعضای سابق حزب ایران نوین در استانها موقعیتهای حساس کنترل انتخابات کشوری را در دست داشتند. این تغییر پایگاه قدرت هم در نظر گرفته شد و حزب رستاخیز دستورات اکیدی، ظاهرا از شاه دریافت کرد که شرکت سردمداران حزب ایران نوین در کنگره حزب محدود گردد.

در هر ارزیابی موقعیت هویدا، اسم پرویز ثابتی هم به میان می آید. ثابتی تمام دوران زندگیِ بزرگسالی اش روابط نزدیک با هویدا را داشته است و در حال حاضر رئیس اداره سوم ساواک یعنی مسئول امنیت داخلی می باشد. ثابتی و خانواده اش مانند هویدا طرفدار تقلیل قدرت پادشاه بوده اند (رجوع به شماره 75 - A، 16 آوریل) و در گذشته همیشه اداره ثابتی مسئول بازرسی اظهار نظر و تصفیه نهایی کاندیداهای مقامات سیاسی بوده است، و به این ترتیب هویدا توانسته است سوابق چندین نفر را که سابقه شبهه انگیزی داشته اند روشن کند. به نظر می رسد که شاه به رئیس اطلاعات خود سپهبد حسین فردوست اطمینان می کند. کار تجدید نظر کاندیداهای انتخاب مجلس به عهده اوست. شاید این حرکت برای تضعیف نخست وزیر بوده باشد.

هویدا هرکجا که توانست اقدام به تطبیق سازمان سیاسی جدید به نفع خود کرد، ولی زیاد موفق نشد.

هویدا هنوز پایگاه قوی قدرت خود را در نخست وزیری حفظ می کند و در چند ماه آینده موقعیتش بالا یا پایین خواهد رفت. اما حداقل در حال حاضر ظاهرا این موقعیت در برابر رقبایش تنزل نموده است؛ حال اینکه مقصود شاه همین بوده باشد یا نه را در نظر نمی گیریم.

انتخابات

انتخابات عمومی در 20 ژوئن دو ماه زودتر از زمان معمول انجام شد. افراد گوناگون برای صندلیهای مجلس خود را نامزد کرده بودند. صلاحیت تمامی آنان قبلاً توسط شوراهای منطقه ای حزب رستاخیز، هیئت اجرایی و مقامات امنیتی بازرسی شده بود. (رجوع به گزارش 5029 تهران). عکس العمل اولیه نسبت به انتخابات بسیار وسیعتر از معمول بود و بیش از 10000 نفر نامزدی خود را برای به دست آوردن 268 صندلی مجلس و 30 صندلی سنا اعلام کرده اند. شاید به علت معرفی حزب جدید توسط شخص شاه بوده باشد. 841 نفر از این بین تأیید شدند و اجازه تبلیغات دریافت کردند، ولی نامزدی دقیقا نصف اعضای مجلس فعلی و 11 نفر از 30 سناتور پذیرفته نشد. اگر چه به سبب تصمیمات رژیم بدین مضمون بحث در موارد نفت، سیاست خارجی و انقلاب شاه و مردم ممنوع اعلام شد، و فعالیتهای انتخاباتی عاری

ص: 286

از اهمیت و بزرگی شایسته و بایسته بود؛ ولی در چند سال اخیر این پر جنب و جوش ترین انتخابات ایران بوده است. از مشخصات این فعالیتها بیانات تلویزیونی کاندیداها (که معمولاً به ذکر مشاغل و فعالیتها و در تعهد ارائه طرحهای خوب خلاصه می شد)، پوسترها و بلندگوهای سوار بر اتومبیل را می توان نام برد. در تهران هم پدیدار شدن تابلوهای انتخاباتی با کمک شرکت اتوبوسرانی تهران یا عضویت در اتحادیه ها و اصناف کارگری هم از دیگر مشخصات آن بود و دولت تا آنجا که برایش امکان داشت ثبت نام در رأی گیری اجباری نمود. نخست وزیر هویدا چندین بار اعلام نمود که عدم ثبت نام در رأی گیری ایجاد زیان به حزب جدید محسوب خواهد گردید و مهمتر از آن به شناسنامه شرکت کنندگان مهر، نقش خواهد شد. آنان که شناسنامه شان عاری از این نقش باشد از خدمات اساسی مثل ویزای خروج محروم خواهند شد. در پایان رأی گیری با ثبت نام حدود 8/6 میلیون ایرانی انجام شد. از آنجایی که شمارش انداختن رأی به طور سرّی انجام گشت دولت نتوانست رأی دادن همه ثبت نام کنندگان را ضمانت کند و شمارش نهایی آشکار ساخت که با وجود بیشترین تعداد ثبت نام کنندگان در تاریخ انتخابات ایران، تعداد شرکت کنندگان از نصف تعداد ثبت نام کنندگان کمتر بوده است. با آماری که ما در مورد 244 برنده انتخابات مجلس (از مجموع 268) چنین فهمیدیم که تعداد آراء 201 نفر یا 82% این عده در انتخابات 1975، کمتر از تعداد آراء بزرگان انتخابات 1971 بوده است.

در بسیاری از موارد مجموع آراء برای افراد این عده 21 تا 51 مجموع آراء انداخته شده برای افراد در 1971 است. کمترین تعداد آراء برنده برای 27 نماینده انتخاباتی 218 ر 517 نفر بوده است. ولی در سال 1975 نماینده اول تهران توانست فقط تعداد 294 ر 238 رأی و نماینده آخر تهران 835/40 نفر یعنی کمتر از 121 آراء نماینده آخر در 1971 به دست آورد. با این حال دولت اعلام کرد که تعداد رأی دهندگان امسال مجلس 1/5 میلیون و در سال 1971، 9/0 میلیون بوده است. در واقع ما هم معتقدیم که رأی دهندگان سال 1975 بیش از سال 1971 است ولی مجموع 1/5 میلیون را درست نمی دانیم. در انتخابات نیمه 60 که به دقت در آن دست برده شد، عملاً هیچ کس رأی نداد و مقامات انتخاباتی به سادگی ارقام مبالغه آمیز دلخواه خود را برای حفظ وجهه برنده از پیش معین، اعلام کردند. در انتخابات سال 1975 که شاید بتوان وصف آزادترین در تاریخ جدید را برایش به کار برد، آمار واقعی به رقبای انتخاباتی ارائه شد. این آمار با ارقام افسانه ای که مقامات در انتخابات گذشته صادر می کردند بسیار فاصله دارد.

چندین بازنده ناراضی نزد ما از تاکتیکهای غیر قانونی که به کار گرفته شد شکایت نمودند. این تاکتیکها شامل این موارد می شوند: پر کردن ورقه افراد بی سواد توسط عمال کاندیدا، ارتباط گرفتن این افراد با رأی دهندگان در محل صندوق و پر کردن صندوق. واضح است که انتخابات کاملاً آزاد نبوده است و وقتی که یک کاندید از قبل معین می گشت، مقداری از آراء برداشته می شد و یک مقام وزارت کشور به ما اطلاع داد که 10% انتخابات با نفوذ وزیر دربار، تقلب شده بود، اما گزارشهای تعقیب قانونی و ابطال آراء به سبب اعمال نادرست کاندیداها یا مقامات انتخاباتی، حاکی از قصد دولت به اجرای نمایشی تمیز می باشد.

مشهورتر این است که نتایج انتخابات عدم اعمال فشار از جانب تهران را نشان می دهند.

ایران اقبال، نماینده قدیمی گنبد و خواهر منوچهر اقبال رئیس هیئت مدیره شرکت نفت و نخست وزیر اسبق، فقط 40 رأی احراز نمود و دیگر چهره های برجسته پارلمانی مثل محمد علی دشتی، فضل اللّه صدر و احمد رفیعی هم باختند. در تهران اشخاص مهم دیگری با پشتوانه انتخاباتی ضعیف تر بوده اند که اگر

ص: 287

مرکز در انتخابات دخالت می کرد احتمال باختنشان خیلی کم می شود. اطلاعات موجود در حال حاضر، این طور نشان می دهند که فقط 48 نفر از 268 نماینده فعلی مجلس و 11 نفر از 30 سناتور انتخاباتی توانسته اند، انتخاب گردند.

در اکثر نواحی گروههای خصوصی مانند اتحادیه های کارگری، توانستند کاندیداهای خود را به مجلس بنشانند و در بقیه مناطق هم نیروهای سنتی موقعیت خود را تحکیم نمودند. ولی هیچ یک از این دو جریان در سطح کشور عمومی نبودند. اکثریت برندگان چهره های جدیدند که برای سفارت ناشناخته اند و مدتی طول می کشد تا جریانها، اگر جریانی باشد، معین گردند. به هر صورت تغییر نحوه انتخابات به هیچ وجه این موضوع را که پارلمان با هر شکلی که داشته باشد غیر مؤثر است و از اعمال نفوذ در بخشهای مهم تنظیم یا اجرای خط مشی سیاسی عاجز است، عوض نمی کند. ایرانیانی که ما با آنها صحبت می کنیم این موضوع را می فهمند و این امر بدبینیشان را در مورد کل سیاست، جدا از اینکه انتخابات اخیر را درست بدانند یا نه، تشدید می کند.

آینده

احتمال می رود که حزب رستاخیز به صورت سازمان سیاسی فراگیر و ناموفق درآید که تمام زمینه های زندگی کشور را در بر گیرد و به این ترتیب به یک ارگان سیاسی بی معنی تبدیل گردد. به هر حال ما معتقدیم که شاه می خواهد که حزب جدید کنترل سیاسی او را در جامعه ایرانی باز هم توسعه دهد. در هر دو صورت این نکته برای شاه خیلی اهمیت دارد که سازمان جدید تحت کنترل شخصی هویدا یا هر کس دیگر نرود. در واقع، بسیار بعید است که یک نفر تنها بتواند کنترل حزب رستاخیز را به دست گیرد، زیرا شاه با یک اقدام سنتا ایرانی، سازمانی ایجاد کرده است که ذاتا صاحب اختلاف است.

اساسنامه با کنترل یک نفره مخالفت می کند و این امر با وارد شدن رقبای شخصی و عالی مقامی چون هویدا، علم، آموزگار، انصاری - وزیر بودجه و اقتصاد - و نهاوندی - رئیس دانشگاه تهران - تشدید می گردد. این رهبریت منقسم و رقابت انگیز می تواند با پروردن دسته بندی های داخلی کارایی حزب رستاخیز را بکاهد. در واقع، شاید شاه هنگامی که تشکیل جناحها یا دسته های حزب را در اعلان 2 مارس خود پیش بینی نمود، این امر را هم در نظر آورده بود. با دانستن طبیعت سیاست ایرانی، احتمال اینکه تشکیل هر یک از این جناحها بر اساس اختلافات ایدئولوژیکی باشد بعید است. در عوض پیروان شخصی حریفان قدرتمندی که برای به دست آوردن موقعیت در درون خود حزب کشمکش می کنند، باعث ایجاد این جناحها خواهند شد. درست همان طور که احزاب حریف در محدوده سیستم چند حزبی ایران، از حامیان شخصی رهبرانشان تشکیل یافته بود. این وضعیت متفرق رجوع اکثر دعواها به شاه را برای تصمیم گیری ایجاب خواهد کرد و راهنمایی رهبریت حزب توسط مقام پادشاهی تضمین می گردد.

نکات برجسته

برجسته ترین جنبه برپا شدن حزب رستاخیز ممکن است آشکار نمودن تغییر مشی چندین ساله شاه برای کنار گرفتن تدریجی از فعالیتهای روزانه سیاست ایران باشد. این مشی همراه با روند سریع توسعه ایران کمک کرده بود که چندین مرکز قدرت جداگانه که همه آنان منافعشان در حفظ ثبات مملکتی بود

ص: 288

پدیدار گردند. (رجوع به شماره E) حزب ایران نوین یکی از این مراکز بود که اکنون سازمان بزرگتر و نامتجانس تری جایگزین آن شده است، که حداقل در آغاز تحت کنترل شاه خواهد بود و از استقلال کمتری برخوردار است. احتمالاً این امر باعث خواهد شد که قابلیت حزب در کمک به ثبات اوضاع وقتی که شاه صحنه را ترک کرده کاسته شود. تشکیل یک حزب سیاسی منفرد در آغاز چندان تفاوتی برای شخص متوسط ایرانی ایجاد نمی کند. احزاب مخالف سابق چنان بی اثر بودند که ایران همان موقع هم فقط به طور اسمی تک حزبی نبود. شاه تمام تصمیمات مهم سیاست را خود اتخاذ می کرد و این کار را ادامه هم خواهد داد. در اکثر موارد او فقط باید اوضاع موجود را قانون بندی کند. در انجام این امر به هر حال بخشی از نمای ظاهری شرکت در قدرت را که برای ایران و ایرانیان بسیار مهم است را هم حذف کرده است.

تشخیص اینکه او هوای چه امتیازاتی غیر از افزایش کنترل خود بر نیروهای موجود در دو جامعه را دارد مشکل است.

میکلوس

تحول اخیر قدرت در ایران

ص: 289

از : سفارت آمریکا در تهران قسمت A/7 به : وزارت امور خارجهتاریخ : آوریل 1975 - 4/11/75 محرمانه موضوع : تحول اخیر قدرت در ایران خلاصه : ساخت قدرت در ایران طی دهه اخیر شاهد سلطنتی بوده است که روز به روز محکمتر، مطمئن تر و خودکامه تر شده است. در چند سال اخیر با رشد پیچیدگی امور کشور مراکز محدود قدرت سر برآورده اند که شاه نتوانسته یا نخواسته است کنترل مستمر خود را بر آنها حفظ کند. تجارت عمده و صنعت، یکی از این مراکز است. سیستم سیاست حزبی یکی از مراکز سابق بوده و ارتش یکی از مراکز بالقوه مستقل قدرت می باشد که در ذیل تحت بررسی قرار گرفته اند : اگر این مراکز قدرت رشد خود را همچنان ادامه دهند، پس از غیبت شاه بهر صورت که باشد، سهم به سزایی در حفظ پایداری و آرامش کشور خواهند داشت. اما شاه اخیرا اقدام به کاهش استقلال عملی احزاب از طریق حل کردن آنها در یک جنبش که رهبری آن منقسم و در قبال شاه مسئول است نمود. به میزانی که او قادر به حفظ نظارت دقیق خود بر حزب جدید است. این دستگاه از جوابگویی نیازها و فشارهای احتمالی آینده عاجز خواهد بود.

(پایان خلاصه)

1- شاه و اعمال قدرت

در طول دهه اخیر شاه به یک چهره فوق العاده تبدیل شده است. یک حاکم خشک فداکار و مستبد که معین کننده مسیر کشورش است و برای حصول اطمینان به اینکه کشور حتما همان مسیر را می پیماید در امور دخالت می کند. به مرور تجربه و اعتماد به نفس شاه افزایش یافته است و مشاورین ارشدی چون تیمسار یزدان پناه از صحنه کنار رفته اند، وی نیز کمتر به منظور مشورت در امور سیاسی به دیگران رجوع کرده است. بعضی ناظران تصور کرده اند که او از واقعیت به دور مانده، ولی این طور نیست. او با دقت تمام کانالهای متعدد ارتباط مستقیم با خود را، از طریق گروه وسیعی از افراد مقامات حفظ کرده است. از طریق این شبکه شخصی سنتی، اطلاعات بنیادی برای تصمیمات خود فراهم می کند. سیاست شاه این است که به تنهایی تصمیم بگیرد. قسمتی از آن به این دلیل است که کس دیگری با دید وسیع و عمق آگاهی او در داخل صحنه پیدا نمی شود که بتواند به طور مداوم به او اطمینان کند و همچنین به این دلیل که بعید است کسی به استثناء شهبانو، شاهزاده اشرف و وزیر دربار (علم) حاضر باشد به او اقداماتی را پیشنهاد کنند که مطلوب نظرش نباشد یا به او بگویند که تصمیمش جاهلانه بوده است. اینک بیشتر به علت موفقیت سیاستهای شاه همراه با رشد پیچیدگی امور مملکت، یک نفر، هر قدر هم با استعداد، یافت نمی شود که قادر به اتخاذ تمام تصمیماتی که روزانه برای گذراندن امور جامعه لازمند، باشد. به عنوان یک امر لازم به ناچار مراکز محدود قدرت مختلف با منافع متعدد تشکیل شده اند، که خودشان امور روزانه خود را در محدوده فعالیت و چارچوب رهنمودهای سیاسی شاه کنترل می کنند. این گروهها به خاطر توانایی زیاد خود در اعمال سیاستهای داخلی شاه، آزادی عمل محدودی به دست آورده اند که به رواج قدرت یابی از راه اعمال نفوذ منتهی شده است.

این تغییرات در ساخت قدرت داخلی ایران، نتیجه تحول اجتماعی مملکت بوده است. شاه آگاهانه

ص: 290

قدرت و نفوذ برای این مراکز معین نکرد؛ اما تا این اواخر هم با توسعه آنها مخالفتی نداشت. در واقع مدتی به نظرمان می رسد که وی تأییدشان هم می کند زیرا فکر می کردیم مقصود او از رشد مراکز مستقل با طرح او برای نقشی هادی تر، خلاصه تر و جداتر برای پادشاهان آینده بود تا امکان رقابتها در سطوح پایین ایجاد شود. ما معتقدیم که این مراکز قدرت رقیبی برای شاه فعلی نیستند. اگر در مورد حزب ایران نوین ممکن است وی احساس تهدید بالقوه کرده باشد در هر حال او می تواند در موارد معین که خودش انتخاب می کند در کار این مراکز دخالت کند؛ اگر چه کنترل کامل و دائم آنها را نمی تواند داشته باشد (حتی قبل از رشد مراکز مستقل قدرت، بوروکراسی سنتا بی عرضه و تنبل ایران سدی عملی برای تسلط دقیق شاه بر اوضاع بود). این گزارش، یکی از مرکز فعلی قدرت یعنی تجارت عمده و صنعت، یکی از مراکز سابق قدرت یعنی سیستم حزبی و یکی از مراکز بالقوه مستقل «قدرت ارتش» را به طور خلاصه تحت بررسی قرار می دهد.

2- مراکز قدرت
الف: تجارت عمده و صنعت

در دهه 1960 یعنی از همان اوان کوشش شاه برای صنعتی کردن ایران، تجارت عمده و صنعت به هزاران طریق از سیاست دولت برای تشویق تکاثر سرمایه های خصوصی نفع می برد. در یک محیط بسته سیاسی به ناچار بسیاری از درخشان ترین و فعال ترین چهره های ایران جلب حوزه اقتصاد شده اند، جایی که ابتکار فردی طبق ارزشهای بی سر و ته مانند رشد ملی، اغلب بسیار مورد پسند واقع می شد. این رویه به جایی رسیده است که تجارت عمده و صنعت چنان وسیع و پیچیده شده اند که دولت دیگر قدرت نظارت نزدیک بر اعمال روزانه را از دست داده است و مدیران به تدریج اعمالگر قدرت قابل ملاحظه ای شده اند.

یک نمونه از جریان رشد استقلال این بخش معامله بین لاجوردی و دوپونت به مبلغ 500 میلیون دلار است. این معامله بدون نفوذ دربار یا ارجاع به آن مذاکره و امضاء شده بود. امری که همین چند سال پیش غیر ممکن بود. بعضی تجار با اطمینان به کارمندان سفارت اظهار کرده اند که دیگر لازم نیست یک وزیر یا سناتور آشنا داشته باشی تا کارهایت انجام شود - حالا نام و موقعیت (ثروت) آنها قدرت و وجهه لازم برای انجام شدن امور را دارد. به علاوه زمانی تجارت عمده و صنعت مقادیر متنابهی برای حزب ایران نوین تأمین می کرد و احتمالاً چنین کاری را برای جانشین، حزب رستاخیز ایران نیز انجام خواهد داد. به این ترتیب برای هردو امکان ارتباطات جدید و توسعه بیشتر حوزه فعالیت مستقل پدید خواهد آمد.

مهمترین بخش توسعه و رشد اخیر ایران اقتصاد بوده است. چون تجارت عمده و صنعت بزرگترین استفاده ها و منافع را از سیاستهای شاه برده اند. به همین دلیل تجارت عمده و صنعت حکم پایه های اساسی در ساختمان رژیم فعلی را داشته اند و اگر چه سعیشان بر این بوده است که از سیاست به مفهوم رسمی آن اجتناب کنند؛ ولی می توان انتظار داشت که آنها به هر رژیم آتی که آرامش و سیاستهای مشابه رژیم حاضر همراه خود بیاورد حمایت عمده مالی بکنند.

ب: سیستم حزبی

حزب ایران نوین یک حزب عمده سیاسی به مفهوم غربی آن نبود و چنین انتظاری هم از او نمی رفت.

به هر حال این حزب یک نهاد عظیم با وسعتی بود که به استثنای حزب مطرود توده هرگز در ایران شبیه آن

ص: 291

وجود نداشته است. اصولاً جذابیت آن برای اعضایش در آن بود که شخص را به سطح بالا می رساند. اما مهمتر از آن استفاده ای بود که به رهبران آن مخصوصا نخست وزیر هویدا، برای توسعه نفوذ و قدرتشان می رساند. حزب ایران نوین با توجه به تشکیلات سرتاسری، متصل به ساختهای محلی قدرت می باشد و ارتباط آن با تجارت عمده و رابطه نزدیک آن با تشکیلات امنیتی(1) همچنین رابطه با قدرت رهبری، توانایی آن در پر کردن تمام مشاغل برجسته دولتی به وسیله خود اعضای حزب، حائز قدرتی قابل توجه بود. حزب بر سیاست خارجی نفوذ نداشت ولی با اجرای اهداف متعدد خود در دوره قدرت و نقشش به عنوان نگهبان انقلاب شاه و مردم اصول انقلاب را عملی نمود.

اکثرا اعضای صاحب مقام موقعیت خود را مدیون هویدا بودند که طی بیش از ده سال نخست وزیری پایگاه قدرت دهشتناکی برای خود در حزب ساخت، برپایی این پایگاه از زمانی شروع شد که در نشست حزب در ژانویه 1975 وی به عنوان دبیرکلی برگزیده شد. این موضوع در مسافرتهای متعدد وی به استانها و تشویق طرحهای عمرانی جاری و انتصاب اشخاص جدید و دریافت عریضه از مردم مانند پادشاهان قدیم نمایان می گردد. معروف است که هویدا پادشاهی استبدادی را در ایران بی موقع می داند اما واقعگرا هم هست و با دقت در تجدید قدرتش و چاپلوسی برای داشتن رضایت شاه، روال سیاسی موفقی برای خود دست و پا کرده است. ما علامتی دال بر قصد او به تغییر سیاست خود نیافتیم؛ اما آن طوری که مشهور است ممکن است شاه بر اساس گزارشهای عدم کفایت حزب و فساد و احساس اینکه ایران نوین برای ایفای نقش مخالف بیش از حد قوی شده است، ممکن است باعث شده باشند که شاه قضایا را از دید دیگری ببیند.

واضح است که شاه دلایل متعددی برای انحلال سیستم چند حزبی (رجوع به 2069 تهران) که قدرت ایران نوین یکی از آنها بود دارد. ما بعید می دانیم که او هویدا یا ایران نوین را رقیبی برای قدرت پادشاهی خود یافته باشد. اگر چه ممکن است رشد و تسلط فزاینده هویدا و ایران نوین برای او علامت این بوده باشد که حزب می تواند به جای برسد که شاه نتواند آن را کنترل کند و حزب دیگر قادر به اجرای وظیفه ای که او در نظر گرفته بود نباشد. مطمئنا این گونه عنوان ساختن نقش حزب و رهبرش نزد شاه از جانب دشمنان هویدا بوده است و در هر صورت زمانی که شاه احزاب سیاسی را در حد یک حزب منفرد که به ابتکار همایونی تشکیل شده منحل کرد، واضح بود که این نشانه یک بازگشت حداقل در این زمینه به کنترلهای سختتر شاهانه و نقض صریح طرحهای ظاهری خودش برای دخالت کمتر در مسایل روزانه بوده است.

اگر توسعه ای که برای حزب رستاخیز ایران در نظر گرفته اند حاصل شود، فعالیتهای آن ضرورتا از حوزه نظارت دقیق شاه خارج خواهد شد. برای مقابله با این امر شاه عضویت تمام مقامات بالای ایرانی را در آن اجباری کرده است و به این ترتیب وی خود را مطمئن نموده است که برای رقبای خود هم تکلیف تعیین خواهد کرد و هیچ کس هم کنترل حزب را به دست نخواهد آورد. یک حزب بی قابلیت و منقسم نخواهد توانست مانند ایران نوین پایگاه و زمینه قدرتی بعد از شاه داشته باشد. در حقیقت امتحان اینکه حزب رستاخیز بعد از شاه پایدار بماند بسیار کم است.

ج: ارتش

ص: 292


1- این امر از آنجا تأیید می شود که هویدا خود رابطه نزدیکی با یکی از رؤسای قدرتمند ساواک (پرویز ثابتی) دارد و حزب هم این توانایی را داشت که اشخاص سابقه دار در جبهه ملی یا حزب توده را در کادر بالای خود نگه دارد در حالی که روزنامه نگاران یا دیگران ٬ با همین سوابق اخراج می شوند.

ارتش را می توان یک مرکز قدرت به هر مفهومی تعریف کرد؛ به هر حال نباید فرض کرد که ارتش مستقل از شاه عمل می کند. البته قوه چنین کاری را دارد ولی واقعیت این است که شاه هم حساسیت زیاد دارد که ارتش رو به رشدش، یعنی تکیه گاه نهایی سلطنت راضی و وفادار باشند. وی آخرین تجهیزات را برای ارتش فراهم می آورد؛ آنها را از مالیات بر درآمد معاف کرده است؛ به میزان 20 درصد حقوقشان را نسبت به کارکنان کشوری افزایش داده است. سعی فراوان دارد که بر وجهه و نقششان بیفزاید و در عین حال به منظور یک اقدام احتیاطی فرماندهیشان را مستقیما نسبت به شخص خود، مسئول قرار داده است.

وفاداری نیروهای مسلح شاه را در مواجهه با دردسرها تقویت زیادی نموده است. برای مثال در سال 1963 دستجات ارتش محکم در برابر گروههای تظاهر کننده بر ضد اصلاحات ارضی و شرکت زنان در انتخابات ایستادند.پانزده سال پیش بسیاری از مشاغل دولتی در دست افسران تشویقی یا بازنشسته بود.

ولی الآن این طور نیست.

خانواده های سطح بالای ایران برخلاف سابق، ارتش را دیگر پله ای برای دست یافتن آنها به مدارج ترقی نمی یابند. بسیاری از جوانان تحصیلکرده خدمت وظیفه سربازی را تنفرآور می دانند و کوششهای فراوان می کنند که از آن اجتناب ورزند که اغلب موفق نمی شوند. ده سال پیش ترفیع تمام افسران از سرهنگ به بالا می بایست با تصویب شخص خود شاه باشد. ترفیعات بر اساس رابطه اعلیحضرت همایونی با آنها بود. این امر باعث ایجاد یک وفاداری شدید شخصی بین افسران نه به دستگاه پادشاهی، بلکه به خود صاحب دستگاه شد. به مرور که ارتش توسعه یافت دیگر امکان نداشت که فقط آنان در رابطه شخصی با شاه ترفیع یابند و حالا تدریجا ترفیع بر اساس آزمایش لیاقت، داده می شود. اگر چه هنوز ترفیع امراء باید با تصویب شاه باشد. همچنان که ماشین نظامی ایران رشد خود را ادامه می دهد و تجهیزات پیشرفته ای به دست می آورد، احتمال می رود ایران مجبور شود به تحصیلات و قابلیت یادگیری لازم برای عمل با این تجهیزات بیشتر از مصالح امنیتی ارج گذارد. اگر چه مخالفین سرسخت حکومت فعلی بین دانشجویان و نخبگان تحصیلکرده، پیدا می شوند، این احتیاج و رقابت بین ارتش و بخش خصوصی برای جذب استعدادها شتاب بیشتر خواهد یافت و جریان استخدام جوانان قابل آموزش، از خانواده های کم درآمد و اغلب دهاتی که احتمال پیشرفتشان از طرق معمول و غیر لشکری کم هست و خود و اقوامشان هم کمترین بهره را از اصلاحات شاه برده اند، خواهد بود. ابتدا این طور به ذهن می رسد که این استخدام شدگان طبقه پائین به سبب بهبود و پیشرفت این موقعیت خود که بدون انقلاب شاه و ملت برایشان امکان پذیر نبود، همواره سپاسگزار خواهند بود. اما وضعیت های مشابه در دیگر کشورهای در حال رشد چنین نتیجه ای به بار نیاورده است. ما معتقدیم که این باعث ایجاد چند دستگی قابل توجهی میان افسران خواهد شد. آنها عموما به دستگاه پادشاهی وفادارند، ولی دیگر عمده وفاداری را منحصر به شخص پادشاه فعلی نمی دانند. به علاوه یک گروه کوچکتر هم معتقدند که خود پادشاهی هم با زمان نمی سازد، ولی در حال حاضر برای ایران چاره قابل اجرایی غیر از آن یافت نمی شود و ما تأکید می کنیم که این معنایش عدم وفاداری ارتش در ایران نیست. به عکس به اعتقاد ما ارتش در مواجهه با هر رقیب حکومت - غیر از شاید یکی از خودشان - بشدت جانب سلطنت را خواهد گرفت. معنای اصلی منظور ما این است که دیگر سیستم سنتی نظارت و تشویق شخصی از بالا برای ساخت ارتش ایران که روز به روز پیچیده تر و پیشرفته تر

ص: 293

می شود قدیمی شده است و می شود. اگر این جریان ادامه یابد تمایل ارتش به استقلال بیشتر در عمل افزایش خواهد یافت، مخصوصا اگر وضع نامعینی مثل مردن شاه در زمان صغارت ولیعهد پیش آید.

3- نتیجه گیری

ما این تحولات ساخت قدرت ایران را، به استثنای ایجاد سیستم تک حزبی برای منافع ایالات متحده مفید می دانیم. تا زمانی که شاه زنده است احتمالاً آن مراکز قدرت نقشهایی در تبعیت از شاه ایفاء خواهند کرد و به محض اینکه او بالاخره بمیرد و شاه جدید و تازه کار ظرفیت بی چون و چرای پدرش را برای دخالت در امور نداشته باشد، حوزه عمل این مراکز قدرت احتمالاً افزایش چشمگیری خواهد یافت و خصوصا حالا که قبل از مردن شاه مقداری استقلال عمل هم داشته اند، این امر بیشتر صادق است.

اکثر ایرانیان با مقاصدی که شاه برای ایران معین کرده است، موافقت دارند. مگر بعضیها که به روشهای او خرده می گیرند. مراکز قدرت هم که در این گزارش معرفی شده اند بیش از همه از سیاستهای او بهره برده اند. مراکز قدرت یاد شده جز حزب رستاخیز که ممکن است آن را استثناء کنیم، منافعشان در وضع موجود است و احتمالاً این توانایی را دارند که در دوران انتقالی تحویل سلطنت به جانشین جدید کمکی برای حفظ ثبات باشند. از این نظر ایجاد حزب رستاخیز یک اقدام قهقرایی خواهد بود. زیرا این ارگان سیاسی جدید حزبی است بی کفایت، بارکش که جثه بزرگش تجزیه شده و استقلالش هم از حزب ایران نوین کمتر است. بنا بر این محتمل نیست موقعی که محمدرضا پهلوی دیگر رفته است بتواند پایه محکمی برای ثبات محسوب شود. در هر صورت حالا که شاه برنامه اش را برای کناره گیری از سلطنت به نفع فرزند خود اعلام کرده است و جایگزینی رضا پهلوی بعد از او به توافق رسیده است، ادامه سر برآوردن بناهای نیمه مستقل قدرت می تواند، حداقل چاره ای برای تضمین ثبات در مرحله انتقال جانشین یک حاکم مستبد باشد. هلمز

قسمتA/8 محرمانه
نقش و شخصیت ارتش - تأثیرات رفتار
گروه افسران نظامی ایران

خلاصه : افسران ایرانی در حال حاضر فعالیتهای سیاسی علیه رژیم ندارند. دولت ایران قدمهایی جهت اجرای اقدامات امنیتی و رفتارهای دقیق جهت حفظ وفاداری آنها برداشته است. مشکل بزرگتر در اصلاح افسران، تعویض (تغییر) شخصیت افسران از آنچه که بودند می باشد. افسران جوان نشان داده اند که در آینده افرادی بی درد سر خواهند بود، اگر اوضاع اقتصادی و ساخت سیاسی آنها مورد رسیدگی قرار گیرد. متوجه شده ایم که درک ما از رشد فکری افسران ایرانی محدود بوده است و بر این عقیده ایم که باید توجه بیشتری به چگونگی این مسئله مهم داشته باشیم. ما توصیه می کنیم که آموزش زبان فارسی برای مستشارانی که به ایران فرستاده می شوند به طور مؤثری افزایش یابد و ترتیب برنامه هایی در این جهت برای پیشبرد منافع آمریکا داده شود.

ما در مورد این موضوع مصمم هستیم که گزارشات مکرری تهیه کرده و بفرستیم

قسمتA/9

ص: 294

گزارش وضعیت مواد مخدر

خلاصه : در سالهای گذشته نقش ایران در زمینه مواد مخدر بین المللی افزایش چشمگیری داشته است. بیشتر حشیش از طرف افغانستان و پاکستان به ایران وارد می شود و به کشورهای اروپای غربی توسط عبور کنندگان از ایران به وسیله کامیون حمل می شود که اغلب با خطوط حمل و نقل بین المللی (TIR)همراهی می شوند. موضوع مهم مسئله اعتیاد بیش از اندازه در ایران است. برای اصلاح وضعیت معتادین به مواد مخدر در داخل، ایران بایستی در قسمت منطقه ای و بین المللی همکاری کند و این چیزی است که در گذشته اجرا نمی شده است. با وجود فعالیتهایی که بر ضد مواد مخدر به وسیله پلیس ملی انجام گرفته است (در خلال 20 سال گذشته) اما قانونی برای همکاری آنها با نمایندگان کشورهای دیگر وجود ندارد. ساختمان بوروکراسی ایران همکاری بین پلیس و ژاندارمری و گمرک را در مورد گرفتن مواد مخدر مشکل کرده است. فعالیتهای ادارات برای جلوگیری از اشاعه مواد مخدر در ایران خیلی کم است و محدود عمل می کنند. برنامه این اداره با پلیس و ژاندارمری احتیاج به هماهنگی و آموزش لازم برای اجرای مأموریتها دارد.

بخش سوم

شاه و آمریکا

ص: 295

سند شماره 1سرّی

ایران 1- تهدیدات ایران (سرّی)

شاه معتقد است که ایران با تهدیدات زیادی در سالهای آینده مواجه خواهد شد که عمده آنها تهدید شوروی است. از قدیم ایرانیها ترس تسلط یافتن روسها را به خود داشته اند و آنها را تهدید عمده ای برای تمامیت ارضی خود قلمداد کرده اند. علیرغم همکاریهای اخیر اقتصادی ایران و شوروی، شاه به سختی معتقد است که اهداف تاریخی روسیه که تسلط بر امور خلیج فارس و ارتباط یافتن با بنادر آبهای گرم از راه خشکی می باشد، همچنان تعیین کننده خط مشی روسیه در قبال خاورمیانه و جنوب آسیا خواهد بود.

شاه می داند که تصرف نظامی ایران سریع ترین راه برای دستیابی به این آمال می باشد. ولی او احتمال اقدام چنین عملی را بعید می داند؛ به این دلیل که روسیه اکنون مشغولیتهای مهمتری از قبیل چین، تشنج زدایی با اروپا و بهبود روابط با ایالات متحده دارد. به علاوه او به کمک ایالات متحده در دفع حمله شوروی حساب می کند. آنچه بیشتر باعث نگرانی اوست تهدیدی است که روسیه غیر مستقیم و با کمکهای آشکار و نهانی خود به عناصر ناراضی و حکومتها، خصوصا حکومت عراق که قصد برهم زدن امنیت ایران را دارد اعمال می کند. تهدیدات استراتژیک حاصل از پیوندهای نزدیک بین هند، عراق، افغانستان و اتحاد شوروی شاه را مضطرب نموده است. به عقیده وی نفوذ فزاینده شوروی در بین این کشورها باعث تشدید کلیه تهدیدات علیه منافع ایران می شود. شاه می ترسد که اینک با آشکار شدن علائم تقلیل نفوذ روسیه در ساحل شرقی مدیترانه، آن کشور بیش از پیش توجه خود را به ازدیاد نفوذ در خلیج [فارس]، تحکیم روابط با افغانستان و عراق در شمال و حمایت از اقدامات شورشی برای سرنگونی حکومتهای محافظه کار در ناحیه استانهای ساحلی تا جنوب معطوف سازد. این دلیل عمده شاه برای اعزام نیروهای ایرانی به عمان و جنگ با شورشیهایی که توسط جمهوری دمکراتیک خلق یمن که پیرو شوروی است، می باشد. او در مورد تحولات اخیر ترکیه بیمناک است، زیرا با کاسته شدن ثبات ترکیه امنیت ایران نیز در درازمدت در معرض خطر قرار خواهد گرفت. به علاوه مشکلات سیاسی پاکستان که توسط ناراضیان در مرز شمال غربی و استانهای بلوچستان ایجاد شده موجب تردید او در توانایی پاکستان در حفظ تمامیت خود شده است.

حقیقت این است که شاه نهضت مخفی و جدایی خواه بلوچ در پاکستان را تهدید مستقیمی برای بلوچستان ایران می داند.شاه همچنین امنیت تجهیزات و خطوط نفت خود به غرب را حائز اهمیت حیاتی برای ایران می داند. او بشدت نسبت به ضربه پذیری.. نقش حساسی است...(1)

شرکت خانواده سلطنتی در تجارت ایران

سند شماره 2 سرّی - غیرقابل رؤیت برای خارجیانژوئن 1972 - خرداد 51 شرکت خانواده سلطنتی در تجارت ایران منافع خاندان سلطنتی یک طیف وسیعی از تولیدات سیمان گرفته تا محصولات کشاورزی را شامل می شود. این دلالت بر آن ندارد که آنها بیشترین سهام را در این کمپانیهای متعدد دارا می باشند. در بسیاری

ص: 296


1- این سند در این جا ناتمام بوده و صفحات بعدی آن به دست نیامد.

موارد آنها سهامدارانی بی سروصدا و با کمترین سهم بوده و یا کسانی دیگر برای آنها سهام گذارده اند.

بعضی از اعضای خانواده سلطنتی علاقه آشکار شخصی به فعالیتهای شرکتهایشان دارند.

شاهپور عبدالرضا، به عنوان یک مالک بزرگ که علاقه زیادی به کشاورزی پیشرفته دارد، در شرکت ایران جاندیر - که ماشینهای کشاورزی می سازد و وارد می کند و می فروشد - سهام دارد. او همچنین به حفظ منابع طبیعی و حیوانات علاقه مند است، لذا او مالک شرکت صفاریهای ایران و یک شرکتی است که مسافرتهای شکاری را سازمان می دهد (سازمان حفاظت و محیط زیست یا شکاربانی).

در زیر لیست خیلی اجمالی از بعضی داراییهای تجارتی خاندان پهلوی (به غیر از شاه) نشان داده شده است:

بنیاد پهلوی

این سازمان مالک هتلها، رستورانها و سهام های بسیار در شرکتهای متعددی می باشد. از میان مسایل یاد شده نقش آن در بخشهای دارویی (مؤسسه رفاهی داروپخش) و کارخانجات پنبه نسوز و سیمان بیشتر است.

این بنیاد 50% تولیدات سیمان ایران را کنترل می کند. بنیاد درآمد فزاینده ای دارد که ظاهرا صرف امور خیریه ای که بنیاد مدعی بود به خاطر آن تشکیل یافته است می شود؛ ولی رقمی در حدود 20 تا 40 درصد این درآمد به اعضاء خانواده سلطنتی می رسد.

بنیاد به طور مؤثری اداره نمی شود چرا که اکثرا از آن برای یافتن شغل برای دوستان و وابستگان خاندان پهلوی استفاده می شود. چون این بنیاد از پشتیبانی دربار برخوردار است اولویتهایی بی اندازه به آن داده می شود، به طوری که توسعه تجارت ایران را مختل ساخته و مانع رشد آن می شود بنیاد سرچشمه بیشتر نارضایتیهای ایرانیان از فعالیتهای خانواده سلطنتی است. سرّی

یادداشت مذاکرات

ص: 297

سند شماره 3 از : تورین محرمانه به : سفارت آمریکا - تهران موضوع : یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان : کارمند قسمت روابط عمومی فیلیپ پیلزبوری، جیوب گاتی.

محل : رستوران فرانچسکوتورینو تاریخ : 31 آگوست 1977 - 9 شهریور 56 آقای گاتی حدود سه هفته در ژوئیه 1977 - 16 تیرماه 56 در پروژه IBRD در ایران بسر برد. مشاهدات او موضوع این گزارش می باشند.

1- اردوی کار (تربیتی)

آقای گاتی به همراه دو تن از همکاران توسط ماشین به لرستان سفر کردند. یکی از مأموران ساواک هم به همراه آنان بود. نزدیکی قم تصادفی صورت گرفته بود و جاده بسته شده بود. مأمور برای آنها اجازه گرفت و آنها با استفاده از یک جاده خاکی بیراهه ادامه دادند. به زودی چند جیپ از عقب و جلو آنان را اسکورت کردند. بعد از مدتی آنها به جایی در کنار کویر رسیدند که مأمور آن را اردوی تربیتی می نامید. طول آن 7 یا 8 کیلومتر بود و سه ردیف سیم خاردار به دور آن کشیده شده بود. سربازان با مسلسل به صورت آماده باش ایستاده بودند. آقای گاتی گفت که موقع رسیدن به مقصد از او خواسته شد مهمان سرهنگ ساواک لرستان که اسمش را نگفتند باشد. آقای گاتی گفت سرهنگ به او تریاک تعارف کرد و او نپذیرفت. بعد از مدت کوتاهی سرهنگ به راحتی گفت که 000/200 نفر در این اردوهای تربیتی وجود دارند. آقای گاتی گفت البته هیچ وقت از اصطلاح «زندانی سیاسی» استفاده نمی شد. اوضاع داخل اردو که او توانست مشاهده کند او را لرزانیده بود.

3- ارتش

آقای گاتی چندین جلسه با افسران، مخصوصا افسران نیروی دریایی، صحبت کرده : (ایتالیاییها منافع

ص: 298

قابل توجهی در نیروی دریایی ایران دارند، چون بسیاری از ایرانیان به دانشگاه نیروی دریایی در گمبورن می روند و ایران کشتیهایی را که در لاسپنر ساخته می شود خریداری می کند). آقای گاتی گفت ارتش از رژیم حمایت می کند، ولی به طور فزاینده ای نگران مبالغ عظیم پولی هستند که از خریدهای ارتش حاصل می شود و به جیب عده ای غیر نظامی می رود. گذشته از این آنها نگران حقوقهای نسبتا کم خودشان هستند. گاتی احساس می کرد که ارتش نقش فعالتری در سیاست ایفا خواهد کرد و حتی می تواند بعد از رفتن شاه فعلی کودتایی انجام دهد و پسرش را به عنوان رهبر روی کار آورد.

2- منابع انسانی و فساد

گاتی در مورد اتلاف نیروی انسانی به خاطر فساد تا جایی که مشاهده کرده بود گفت: ایرانیان از خارج بر می گردند، با تحصیلات و تخصص عالی ولی اینجا دیگر کاری نمی کنند، در عوض تمام پروژه ها به شرکتهای خارجی داده می شود. او نظرات خاصی در مورد پروژه ساختمان قبر شاه بیان کرد. این برنامه 114 آرشیتکت دارد که اکثرا خارجی بودند و تحت نظر قسمتی که آرشیتکت دربار سلطنتی گفته می شد کار می کردند. گاتی از وجود فامیلهای شاه در همه جا متعجب شده بود. او گفت برادر شاه، ترابری را کنترل می کند و حمل و نقل کامیون را بر ترن ترجیح می دهد. او حاضر نمی شود که راه آهن بین اراک و اصفهان ساخته شود؛ این پروژه می تواند مقدار زیادی از خرجهای حمل و نقل بکاهد. خواهر شاه مسئول صنایع است. هیچ تصمیم اساسی بدون مشورت با او گرفته نمی شود. شهبانو مسئول خانه سازی می باشد و او وزیر فعلی مسکن را به دلیل آشناییشان در پاریس در دوران دانشجویی انتصاب کرده است.

4- نفوذ فرانسه

گاتی تحت تأثیر نفوذ عمیق فرهنگ فرانسوی مخصوصا در سیستم تعلیم و تربیت وزارتخانه ها قرار گرفته بود. فرانسویها به گفته او فعالانه مخصوصا در سازماندهی مجدد وزارتخانه های دولتی شرکت دارند، و درصدد فراهم آوردن امکان فرستادن کارمندان ایرانی برای تحصیل در مدارس بزرگ فرانسه هستند

5 - بعضی برداشتهای عمومی

الف) شاه و شهبانو مورد انتقاد قرار نمی گیرند ولی انتقادهای روزافزونی نسبت به زیاده رویهای خانواده سلطنتی صورت می گیرد.

ب) مردم در ایران رو به سوی دیکتاتوری دارند نه دمکراسی، حتی اگر دیکتاتور کسی غیر از شاه باشد. ظاهرا امید و علاقه کمی به دمکراسی در ایران وجود دارد.

ج) به جای احساسات ضد کمونیستی احساس عمیق، و گسترده ضد شوروی وجود دارد. گاتی بر اساس ادعاهای شوروی بر ایران از انشعاب در حزب توده صحبت می کرد.

ص: 299

سند شماره 4 تهران، ایران 5 ژانویه 1978 - 15 دی 56 اصلان عزیز بدین وسیله از زحمات شما در انجام ترتیبات ملاقات هیأت شش نفره سناتورهای آمریکایی (به ریاست ویلیامز و معاونت استیونس) از 9 تا 11 ژانویه قدردانی می کنیم. اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در ملاقات رسمی ظهر 10 ژانویه سناتورها را خواهند پذیرفت. به دنبال آن در ساعت 1 بعد از ظهر جلسه صرف ناهار می باشد.

شش سناتور مذکور عبارتند از :

سناتور هاریسون ای ویلیامز - رئیس سناتور تد استیونس - معاون رئیس سناتور هاوارد کانن سناتور آبراهام ربیکوف سناتور ارنست اف هالینگز سناتور جاکوب ک جاویتس آنها در ملاقات و ناهار توسط سفیر سولیوان و من همراهی خواهند شد.

با تقدیم احترامات عالی و گرمترین درودهای شخصی.

ارادتمند جک سی میکلوس حضرت عالیجناب دکتر امیر اصلان افشار ریاست تشریفات دربار شاهنشاهی تهران، ایران 5 ژانویه 1978 - 15 دی 56 اصلان عزیز بدین وسیله از زحمات شما در انجام ترتیبات ملاقات نمایندگان (نمایندگی کنگره زابلوکی) 13 الی 15 ژانویه قدردانی می کنیم. اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در ملاقات رسمی ظهر 14 ژانویه نمایندگان را خواهند پذیرفت. به دنبال آن در ساعت 1 بعد از ظهر جلسه صرف نهار می باشد.

نمایندگان عبارتند از :

نماینده کلمت جی زابلوکی نماینده دانته بی فاسل نماینده جاناتان بی بینگهام نماینده لئو جی رایان نماینده هلن اس مینر نماینده دانالد جی پیز

ص: 300

نماینده جان جی کاوانف نماینده ویلیام اس برومفیلد نماینده پائول فیندلی نماینده لاری وین جونیور نماینده شرلی ان پتیس نماینده بنجامین ای جیلمن نماینده جی هربرت بروک نماینده کریستوفر دد نماینده دل گلاوس عالیجناب دکتر امیراصلان افشار ریاست تشریفات دربار شاهنشاهی اگر چه هیچ یک از اعضای کادر اداری نمی توانند در برنامه اولیهای که سناتورهای ایالات متحده شرکت دارند حضور یابند ما این را بسیار مهم می دانیم که (از دیدگاه منافع مشترک ایران و آمریکا ) افراد زیر در برنامه 14 ژانویه شوند :

آقای کنت هاردینگ افسر مخصوص نمایندگان آقای جان جی برادی مدیران کمیته روابط بین المللی مجلس نمایندگان آقای جرج آر بردس معاون اجرایی آقای رئیس زابلوکی سفیر سولیوان و من این گروه را در ملاقات و ناهار همراهی خواهیم نمود.

با تقدیم احترامات عالی و گرمترین درودهای شخصی ارادتمند:

قائم مقام هیئت دیپلماتیک جک سی میکلوس

مکالمه تلفنی رئیس جمهور با شاه

ص: 301

سند شماره 5 شماره سند 9169 از : وزیر امور خارجه واشنگتن - دی سی تاریخ : 10 سپتامبر 1978 - 19 شهریور 57 به : سفارت آمریکا - تهران فوری 6448استفاده اداری محدود موضوع : مکالمه تلفنی رئیس جمهور با شاه 1- کاخ سفید در ساعت 4 بعد از ظهر یکشنبه به وقت محلی بیانیه زیر را انتشار داد:

«رئیس جمهور امروز صبح به شاه ایران تلفن کرد و در مورد وضع فعلی ایران با او بحث کرد. رئیس جمهور روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و آمریکا و اهمیت اتحاد ادامه دار ایران با غرب را دوباره تصریح کرد.

رئیس جمهور تأسف عمیق خود را در مورد کشتار ابراز داشت و اظهار امیدواری کرد که خشونت هر چه زودتر پایان بیابد. او همچنین اظهار امیدواری کرد که حرکت به سوی آزادیهای سیاسی ادامه یابد.

2- (برای اطلاع شما) در این زمینه ما به خبرگزاریها می گوییم که رئیس جمهور صبح یکشنبه قبل از رفتن به گیتسبورگ به همراه نخست وزیر بگین و رئیس جمهور سادات به شاه تلفن کرد و مکالمه تلفنی 10 تا 15 دقیقه طول کشید.

3- مخاطبها می توانند از آنچه که در بالا گفته شد در تماسهای بین دولت و خبرگزاریها به طور مناسب استفاده کنند.کریستوفر

آقای سفیر عزیز

ص: 302

سند شماره 6 سرّی - حساس آقای سفیر عزیز از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی تاریخ : 10 اکتبر 1978 - 18 مهر 57 به : جناب آقای ویلیام اچ سالیوان سفیر آمریکا - تهران اداری - غیر رسمی آقای سفیر عزیز مؤلف نامه ضمیمه در کار تجدید پرونده روانپزشکی سیا (CIA) در مورد شاه می باشد و مایل است شما با جواب دادن به سؤالات فهرست شده و افزودن هر گونه نظری که می خواهید به وی کمک کنید. اگر خواستید می توانید از طریق کانالهای SRF یا از طریق من جواب خود را ارائه دهید ( من علاقه مند به جوابهایتان هستم. اگر راه قبلی را برگزیدید، ممکن است که درخواست کنید تا آنها را به من برسانند).

جری پست همچنین دست اندر کار تحلیلهایی در مورد شاهزاده رضا خواهد بود و ما قصد داریم تا آخر اکتبر کارها را مرتب کنیم.ارادتمند: هنری پرشت ضمیمه: سرّی - حساس - لیست سؤالات 6- اکتبر 1978- 14 مهر 57 برای کمک به برآوردمان از وضع دماغی شاه در حال حاضر عکس العمل احتمالی وی، اگر جناب سفیر مبادرت به جواب سؤالات ورزند، بی فایده نخواهد بود.

1- در رابطه با دوره های افسردگی شاه، آیا هیچ گاه آنقدر شدید بوده است که به طور چشمگیری با کار رهبری وی تداخل داشته باشد؟ آیا نسبت به شرایط بی تناسب به نظر می رسید یا اینکه در قبال مشکلات سیاسی بی میلی و یأسهای متناسبی بودند ؟ در این موقع چه اثراتی در تصمیم گیری های وی مشهود است ؟ آیا وی هیچ گاه دچار فلج بی تصمیمی می شود و یا میل پیدا می کند که تصمیماتی را که در غیر این صورت احتمالاً خودش اتخاذ می کرد، به دیگران واگذارد؟ 2- چگونه خود را از این افسردگی بیرون می کشد ؟ تصمیم گیری وی بعد از یک دوره افسردگی چگونه است، آیا به صورت مبالغه آمیزی قاطع می شود؟ 3- نقش همسر وی را توصیف کنید و به چه میزان شاه به او تکیه می کند.

4- اظهار نظر درباره برنامه زمانی وی سودمند خواهد بود، در زمینه طرح تحویل یک ایران پا برجا و مدرن به فرزندش، آیا شواهدی دریافت شده است که وی برنامه اش را به تعویق انداخته باشد و احساس کرده باشد برای تحقق بخشیدن به اهداف خود باید مدت بیشتری اداره امور را در دست داشته باشد ؟ 5- هر گونه پیشنهادی که شامل افزایش حمایت نظامی خارجی در دوره بحران داخلی می باشد ارائه شود.

6- اگر چه شاه ابراز داشته است که بسیاری از سیاستهای اعطایی آزادیهای بیشتر وی بر اثر ابتکارات آمریکا اتخاذ شده اند، اهداف وی برای رسیدن به جامعه دموکراتیک تر برای چندین سال برنامه ریزی شده اند؛ لطفا نظارت خود را درباره میزان تعادل دیدگاههای خود شاه که وی امید اجرای آن را دارد و تسلیم با اکراه او به فشار خارجی را شرح دهید.جرالد ام. پست - پزشک

یادداشتهای گروه مسایل کشور - 5 مهر 57

ص: 303

سند شماره 7 محرمانه 27 سپتامبر 1978 یادداشتهای گروه مسایل کشور - 5 مهر 57 سفیر جلسه را با اظهار اینکه هفته خصوصا پر کاری را پشت سر گذاشته ایم، افتتاح کرد. اترتون و سولیوان دو سفیر آمریکا در ملاقاتی که با شاه داشتند درباره طرح صلح کمپ دیوید با وی صحبت کردند شاه به طور غیر علنی از توافقنامه مصر و اسرائیل حمایت می کند، زیرا او شدیدا حکومت سادات را به دولت افراطی ترجیح می دهد. در پی عکس العمل شدید روسها نسبت به توافقها، نگرانی وسیعی در جهان عرب به وجود آمده است.

نمایشگاه تجارت بین المللی تهران همچنان ادامه دارد. بنا به گزارش آقای وستلی این هفته تعداد بیشتری اجازه بازدید یافتند، ولی ملاحظات امنیتی همچنان سخت می باشد. شرکتهای آمریکایی نتایج مختلفی را گزارش می دهند. به نظر می رسد بعضی از شرکت کنندگان آمریکایی موفقیتهای خوبی عایدشان بشود.

دیروز در اعتراض به محاصره منزل آیت اللّه خمینی در عراق، قسمتی از بازار بسته بود. با برداشتن سربازان از خانه خمینی انتظار از سر گرفته شدن روال عادی تجارت در بازار را داریم. اکثر تانکها از خیابانهای تهران برداشته شده اند.

علیقلی اردلان امروز وزیر دربار می شود.آقای اردلان خیلی زود خانواده سلطنتی را به سبب دخالت در تجارت خصوصی شدیدا سرزنش نمود. این امر نشان می دهد که در دولت جدید وزارت دربار اهمیت کمتر و کابینه برجستگی بیشتری خواهد داشت. سفیر اشاره نمود که وزارت دادگستری نیز در حال تحقیق در امور صنعت پتروشیمی که پسر عموی اردلان از اعضای برجسته آن است می باشد.

در هفته گذشته به همراه رؤسای بالای بخشها با دو وزیر کشاورزی و اطلاعات ملاقات داشته است.

مدیریت فعلی وزارت کشاورزی کاملاً تحسین برانگیز است و نسبت به مدیریتهای قبلی برتری زیادی دارد. آقای شلنبرگر اظهار داشت که مصاحبه هال ساندرز را می توان در تلویزیون محلی نمایش داد.ICA (مرکز همکاریهای فرهنگی) نیز درصدد تهیه یک جزوه سؤال و جواب مانند، برای دانش آموزان ایرانی که قصد تحصیل در آمریکا را دارند می باشد. وی افزود ICA درصدد برپا کردن نمایشگاه ادی گونینگ نیز هست. ژنرال گست دیروز در پنجاه و پنجمین مراسم فارغ التحصیلان نظامی شرکت کرد. شاه نیز حضور داشت اعلیحضرت نگرانی خود را از فعالیتهای میگها به تیمسار ربیعی ابراز کرد. به عقیده سفیر، روسها بر این باورند که ناآرامی های اخیر، دخالتهای ایران در افغانستان و کمکهای ایران به سومالی را متوقف می نماید. ربیعی همچنان به ژنرال گست گفت، که ارتش ایران درباره بودجه خود نگران است، زیرا از این پس وجوهات جدید باید به تصویب هیأت دولت برسد.

به دنبال آن صحبت از بعضی مسایل طرحهای هاری هاچینز، براون و روت به میان آمد. چاه بهار دچار مشکلاتی در امور پرسنلی و تدارکات است که در تاریخ اتمام و هزینه آن اثر خواهد گذارد.

آقای لمبراکیس گزارش داد که امور بعضی بنیادها (از قرار معلوم غیر از بنیاد پهلوی ) مورد تحقیق می باشد. وی افزود که در رابطه با امتحانات دانشگاه ملی دیروز دچار مشکلاتی شده بود.

از مذاکره اخیر آقای گرین با تیمسار طوفانیان اطلاعات جالبی به دست آمد؛ از این قرار که آخرین نظریه

ص: 304

شاه این بوده است: «صرفه جویی، تقلیل و گسترش » تیمسار طوفانیان افزود که در سال جدید مالی خریدهای نظامی عمده ای از جانب ایران انجام نخواهد شد.

ICA (مرکز همکاریهای فرهنگی) گزارش داد که در مرکز فرهنگی عباس آباد تجهیزات بیشتری برای مشاوره با دانشجویان فراهم می کنند. علیرغم لغو امتحان اعزام، ثبت نام برای دوره های انگلیسی به میزان زیادی ادامه دارد.

آقای ددیچ که متخصص تنیس و اداره( DEA) مبارزه با مواد مخدر است، در یک کنفرانس منطقه ای در قاهره شرکت خواهد کرد و سپس راهی فرانکفورت و زوریخ خواهد شد.

جلسه گروه مسایل کشوری

ص: 305

محرمانه سند شماره 8 25 اکتبر 1978- 3 آبان 57 جلسه گروه مسایل کشوری سفیر جلسه را با صحبت درباره دیدارکنندگان متعدد سفارت گشود. کودل سولارز آمده و رفته است دونکن، قائم مقام وزارت دفاع و همراهانش تهران را ترک کرده اند، ولی هنوز در کشور هستند. جانشین وزیر، کوپر و معاون قائم مقام وزارت میکلوس در چند روز آینده وارد خواهند شد. آن گاه سفیر سولیوان یک میهمان را معرفی نمود، وی که نامش کلی بود، ناظر امنیت منطقه بود که در جلسه گروه مسایل کشوری حضور یافته بود. از تاریخ آخرین جلسه گروه، سولیوان دوبار شاه را ملاقات کرده بود، این طور می نمود که شاه نسبت به حوادث اخیر، خصوصا اعتصابات شرکت ملی نفت ایران نگران بود. سفیر و ریچارد باش با رئیس کنسرسیوم جان اورنج ملاقاتی خواهند داشت، که می توانند به فهم ماهیت اعتصابات نفت کمک کند. فردا روز تولد شاه است و می تواند حادثه آفرین باشد. سولیوان تذکر داده بود که آمریکاییها کمتر به انظار عمومی بروند. ارتش ایران از اینکه اقدامات قاطع تری در مقابله با تظاهرات اتخاذ نشده کمی عصبانی است. شاه مخالفت می کند، اول به این جهت که عاملین ناآرامی ها به آسانی منزوی نمی شوند.

دوم به این دلیل که اگر روشهای شدید مسلحانه پیش گرفته شود، نتایج آن قابل پیش بینی نیست. نظر سفیر بر این بود که اوضاع حتما به رهبری بیشتری نیاز دارد. سپس سولیوان موضوعات کوتاه تری را مطرح کرد، جانشین وزارت، کوپر شنبه بعد از ظهر وارد خواهد شد. آقای کوپر ملاقات شامی با آقای یگانه خواهد داشت، خانمها میلز و تیلور، در ملاقات شام با آقای کوپر آقای انصاری او را همراهی خواهد کرد.

روز انتشار سؤال و جوابهای (مربوط به ) ملک حسین عقب خواهد افتاد، تا کابینه اسرائیل نشست خود را برگزار کند. آقای شلنبرگر مراقبت خواهد کرد، تا نسخه های ما ( از سؤال و جوابها ) تا آن زمان مخفی بماند. بخش سیاسی، امور سه ملاقات کننده از دولت را تنظیم خواهد کرد.

این سه عبارتند از : آقایان، گریفین، کلمنت و کوهن.

برادر لی شهردار لس آنجلس تصمیم گرفته است که در برنامه «امور شهری تهران » شرکت نکند. ممکن است که سمینار کلاً به تعویق بیفتد. آن گاه سفیر از خانم دیرزمن درباره قبض مالیاتی سؤالاتی نمود. خانم دیرزمن در جواب اظهار نمود که این قبض در واقع سه قبض جدا از هم است. قانون جدید مخصوصا امکانات پیش بینی شده برای مناطق سخت موجب استقلال قابل توجه آمریکائیها شده است، هر یک از رؤسای بخشها گزارش فعالیتهای عمده قسمت خود را آمریکایی ارائه داد. بنا به گزارش آقای شلنبرگر در سفری که به اتفاق آقای کوران به اصفهان نمودند. دستگاه آموزش و پرورش اصفهان نیز سهم خود را از مشکلات برده است. اکثر مدارس به مناسبت تظاهرات تعطیل و مدیران ارشد در ناراحتی به سر می برند.

آقای جان میلز پیامی از دوپونت درباره نتایج احتمالی دولت ایران از وام دادن یا حمایت تعرفه ای برای وی دریافت نمود. آقای میلز اظهار داشت که او و آقای تیلور ملاقاتی با وزیر برنامه داشتند. وزیر مذکور به سه نکته قابل ذکر اشاره نمود. 1- افزایش حقوقها، ازدیاد بودجه امسال و سال بعد را ایجاب خواهد کرد.

2- ششمین برنامه پنجساله شروع خواهد شد. 3- مؤسساتی که علیرغم روال پیشنهاد شده اعتصابات خود را خوابانده اند مجبور خواهند شد که قراردادهای خود را تقلیل دهند، آقای آدلر تذکر داد که شرکت ایالات متحده در تحقیق علل واقعه طبس هیچ انعکاس عمومی نیافته است.

ص: 306

سند شماره 9 محرمانه اول نوامبر 1978- 10 آبان 57 سفیر جلسه را با مروری بر حوادث هفته شروع کرد. چند روز خیلی سخت و آشفته و بدترین روز یکشنبه 29 اکتبر بود. گروههای بسیار زیاد، غیرقابل کنترل در خیابانها تظاهرات می کردند. فقط یک گروه بسیار کوچک به نفع دولت تظاهرات کردند که چشمگیر نبود و صورت مصنوعی داشت. رئیس جمهور کارتر دیروز ولیعهد را به حضور پذیرفت و پشتیبانی قاطع خود را از شاه اعلام کرد. اگر عکس العمل نسبت به صحبتهای دکتر اون را در نظر داشته باشیم، می توانیم به زودی انتظار عکس العمل شدیدتری نسبت به نظرات رئیس جمهور داشته باشیم. سفیر پارسون و سولیوان صحبتهای خود را با شاه ادامه دادند. اکنون دیدگاههای سیاسی شاه منسجم تر شده است. اما در مجلس قهرمانی وجود ندارد که به پا خیزد و قاطعانه از دولت شریف امامی پشتیبانی کند. نخست وزیر سخت افسرده و خسته شده است و اقلیت کمی در دولت تصمیم می گیرند.

بخش اقتصادی نیز همچنین در بی ثباتی به سر می برد، آقای کوپر سرپرست تیم اعزامی به ایران با آقای یگانه وزیر امور اقتصاد مذاکراتی داشته است. یگانه در بیمارستان به سر می برد و از ذات الریه یا حمله قلبی رنج می برد. اعتصابات ادامه دارد، مهمترین اعتصابات، اعتصابات شرکت نفت می باشد. سفیر آقای انصاری را بارها در طول هفته ملاقات کرده است. تولیدات نفت به طرز چشمگیری کاهش یافته است، ولی آقای لینک به سولیوان گفته است که 90% کارکنان حاضرند به سر کار بازگردند. نفوذ 10% بقیه کارگران که از به سر کار برگشتن کارگران جلوگیری می کنند، توسط ارتشیان تقلیل یافته است.

از طرف دیگر یک نماینده مجلس حملات خود را علیه گنجی وزیر جدید آموزش و پرورش بشدت شروع کرد و گفت که 000/000/321 ریال پول را به خارج فرستاده است؛ و آقای سفیر معتقد است که ممکن است این وضع از دوباره باز شدن دانشگاه ممانعت به عمل آید. جان میلز گزارشی در مورد سفر اخیر معاون وزیر کوپر داده کوپر حالا می داند که در ایران چه می گذرد، و ایرانیان دید بهتری نسبت به وضع دلار دارند. آقای شلنبرگر بازدیدی از دانشگاه تهران کرد. او هزاران دانشجوی جوان را دید که در جلسات مختلف شرکت می کنند. در مسجد نماز می خوانند و شعار می دهند. آقای شلنبرگر در نمایشگاهی از فساد رژیم و جنایات آن دید، نیمی از زنان چادر به سر داشته. با وجودی که شلنبرگر و دوستش تنها خارجیان آنجا بودند ولی هیچکدام احساسات ضد خارجی حس نکردند.

ژنرال کاست گزارش داد که وضع پرداختی های نظامی ایران به آمریکا وخیم است. از مستشاری نظامی خواسته شد تا تعداد ملاقاتها را کم کند، چون نیروهای مسلح با کمبود بودجه مواجه هستند. آنها مخصوصا احساس می کنند برنامه های بررسی مدیریت خیلی گران تمام می شود. آقای لمبراکیس گفت که مشکلات سیاسی ادامه دارند. جلسات و میتینگهای زیادی گزارش شده اند ولی کمونیستها تعداد کمی از سخنگویان را تشکیل می دهند. شش استان ایران اکنون استاندار ندارد. ددیچ گفت که مشکل اصفهان حل شده و مک گافی به زودی گزارشی خواهد داد. خانم دیرزمن گفت که رئیس جمهور هنوز لوایح مالیات را امضاء نکرده و IRS کپی های آن را چاپ کرده است. این مقداری نابسامانی ایجاد می کند.

نظر دولت آمریکا درباره اوضاع ایران

ص: 307

سند شماره 10 از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی سرّی به : سفارت آمریکا- تهران - 7895 17 آبان 57 - 8 نوامبر 1978 موضوع : نظر دولت آمریکا درباره اوضاع ایران 1- سفارتهایی که اطلاعات زیر را دریافت می داند بایستی دولتهای میزبان را در جریان خلاصه امر قرار داده و نظر دولت آمریکا را با مقامات عالیرتبه در میان گذارند.

2- به طوری که از طریق منابع مطبوعاتی آشکار شده، ثبات داخلی ایران شدیدا تحت فشارهای غیر عادی قرار گرفته است. در روزهای 4 و 5 نوامبر تظاهرات و اغتشاشات در تهران باعث خسارات وسیع و انهدام مقادیر زیادی از اموال عمومی و خصوصی گردیده است. اواخر روز 5 نوامبر نخست وزیر شریف امامی و دولت استعفا کردند.

3- اول روز 6 نوامبر شاه در گفتاری به مردم ایران گفت که دولت نظامی را مأمور کار کرده است وی روشن کرد که این دولت نگهبان خواهد بود وظیفه دارد که از اغتشاش جلوگیری کند و قدرت دولت را اعمال کند.شاه بدین خاطر دست به این اقدام زد که موفق نشده بود نمایندگان مسئول مخالفین را متقاعد کند که حکومت ائتلافی را تشکیل دهند. او وعده داد پس از استقرار امنیت یک دولت ملی بر اساس اصول آزادی منصوب خواهد کرد تا انتخابات آزاد ترتیب بدهند 4- وضعیت امنیتی بهبود یافته؛ گرچه حوادث متفرقه ای دائما روی می دهد.

5- دولت آمریکا قویا حمایت خود را از کوششهای شاه جهت اعاده نظم به عمل آورده تا هر چه زودتر در شرایط مجاز نسبت به استمرار دادن آزادیها و برنامه های توسعه ای کشور اقدام نماید.

روز 6 نوامبر این مطلب از سوی سخنگوی وزارت خارجه تأکید گردیده است. به شرح زیر :

«ما از شاه در تصمیماتش حمایت می کنیم، شاه یک دولت نظامی زیر نظر خود منصوب کرده، زیرا دولت غیر نظامی نمی توانست نظم را اعاده کند و زمینه برگزاری انتخابات آزاد را فراهم سازد. چندی قبل از تصمیم اخیر، شاه امکانات دولت غیر نظامی را که شامل ائتلاف اعضای مخالف باشد بررسی کرده و چون آنان از شرکت در کابینه ائتلافی امتناع کرده اند، و راه حل دیگری ظاهرا وجود نداشته است، شاه از ارتش درخواست تشکیل کابینه را کرده است. شاه تأکید کرده است که حکومت نظامی موقتی بوده و او قصد دارد سریعا و در صورت امکان کشور را به سوی انتخابات آزاد و دولت غیر نظامی سوق دهد.» 6- طبق بر آورد ما، شاه آگاهی کامل از نارضایتیهای قانونی مردم ایران دارد که در خلال هفته ها و ماههای گذشته ابراز داشته اند. او خود را متعهد ساخته تا امکان مشارکت عمومی در سیاست را فراهم آورد و وضع اقتصادی و شرایط اجتماعی را بهبود بخشد. در خلال تابستان و پاییز گذشته امواج بی نظمی و توقف کارها، به طور فزاینده ای باعث اختلال وظایف دولت گردیده است. امیدواریم تشکیل دولت موقت جدید که روز 6 نوامبر اعلام گردیده، تسهیلات اعاده جوّ منظم و آرام که لازمه کار دولت در هر جامعه ای هست را فراهم آورد. به خصوص در مورد وضع موجود در ایران که شاه تعهد کرده است، اشتباهات گذشته را تصحیح نماید. با فساد و بی عدالتی مبارزه کند و یک دولت ملی جهت اجرای انتخابات در شرایط مجاز هر چه زودتر تشکیل دهد. مطمئن هستیم که مردم ایران و رهبرانشان می توانند جهت حصول این اهداف با وحدت کار کنند.

ص: 308

7- واضح است که یک جنبه اقتصادی در ورای این کارها وجود دارد. اعتصابات در بخش نفت باعث کمبود تولید و صدور در دو هفته پیش شده است و در روزهای اخیر استخراج به طور متوسط حدود 25% وضع عادی است. امیدواریم افرادی که نقش اساسی در اقتصاد ایران بازی می کنند، در جهت حل اختلافات خود جمع شده و در جهت پیشبرد منافع عمومی قدم بردارند.

8- ما نگران هستیم که مبادا این عدم ثبات به امنیت منطقه لطمه وارد سازد. دولت آمریکا همواره از کوششهای شاه حمایت کرده تا رهبری قاطع را در ایران در این دوره بحرانی به عهده گیرد. اعتقاد داریم که تصمیمات او در زمینه مشارکت عمومی در حکومت شجاعانه هستند و آنها استحقاق حمایت همه جانبه را دارند.

9- شما باید میزبانان خویش را از تصمیم ما مبنی بر استفاده کامل از نفوذمان برای حفظ منافع حیاتی غرب، آگاه سازید. در این مقطع منظور حمایت قاطع از کوششهای شاه برای انسجام کشور و ایجاد زمینه برای استقرار ثبات می باشد.

ونس

بازدید رئیس آلیس چالمرز از تهران

سند شماره 11 از: وزارت امور خارجه آمریکا محرمانه به : سفارت در تهران مخصوص آمریکایی ها 8 آبان 57 - 30 اکتبر 78 موضوع : بازدید رئیس آلیس چالمرز از تهران :

1- دیوید اسکات، رئیس آلیس چالمرز و همراهان از 23 تا 26 نوامبر ( 2-5 آذر) از تهران بازدید خواهند کرد و در هتل هیلتون اقامت خواهند کرد.اسکات علاقه مند است که احتمالاً در غروب پنجشنبه 23 نوامبر با سفیر سولیوان ملاقات کند. او در آن روز ساعت 2 بعد از ظهر از اسرائیل وارد تهران خواهد شد. اسکات در ساعت 45/10 صبح 25 نوامبر با شاه ملاقات دارد و تهران را در صبح 26 ترک خواهد کرد. برای اطلاع شما، اردشیر زاهدی یک مهمانی شام برای اسکات برپا کرده است و ممکن است خودش هم میزبان آن باشد.

2- قدردانی خواهیم نمود اگر سفیر اطلاع دهد، که آیا او هم با اسکات ملاقات داشته و وقت آن را مشخص کند.ونس

ملاقات شاه با دیوید. د. اسکات و آلیس چالمرز

ص: 309

سند شماره 12 یادداشت به پرونده محرمانه از : کمپانی اقتصادی بارباراشل ECON/COM,B L SCHELL موضوع : ملاقات شاه با دیوید. د. اسکات و آلیس چالمرز دیوید اسکات رئیس هیئت، رئیس اجرایی (مدیر عامل ) و رئیس بنگاه (شرکت) آلیس چالمرز توسط شاه در یکشنبه 25 نوامبر 1978(4 آذر 57) ساعت 11 صبح پذیرفته شد. شرح زیر توسط آقای وان وانر نماینده آلیس چالمرز در ایران که اسکات را تا قصر همراهی نموده، ولی شخصا در ملاقات حضور نداشت، تهیه شده است. آقای اسکات شاه را از نظر روحی در وضع بسیار نامناسبی یافت او کمی خوشحال شد موقعی که اسکات از بچه هایش و سفیر زاهدی تعریف کرده. اسکات برای شاه اظهار همدردی کرد و خاطرنشان کرد که بازرگانان آمریکایی عموما در حمایت او جدی هستند. شاه با تأسف گفت که خیلی ها اظهار پشتیبانی از او می کنند ولی همه اینها لفظی هستند و کمک واقعی به او نیستند.

اسکات (در حالی که می کوشید نشان دهد کمکهای او تنها لفظی نیست ) سفر اخیرش را به آرژانتین شرح داد و به شاه گفت که موفق شده است تصمیمی راجع به عدم تصویب تقاضای وامهای (E X ]M ) برای پروژه های آلیس چالمرز را که به خاطر نقض حقوق بشر بود عوض کند.

اسکات سپس در ادامه صحبتش طرح مشترک سرمایه گذاری آلیس چالمرز را برای تهیه وسایل معدنی در ایران توضیح داد (ایرگرام A/]54). او خاطرنشان کرد که او به اندازه کافی اطمینان داشته است که پروژه اش را فوری در ایران به انجام رساند. در این لحظه ضمن یک سکوت طولانی در حالی که اشک در چشمان شاه حلقه زده بود، اسکات نیز ناراحت شد. سرانجام شاه از او پرسید که چه اشتباهی در ایران شده؟ او در جواب گفت من توانایی جواب این سؤال را ندارم، ولی سرمایه داران آمریکایی از شاه حمایت می کنند. بر عکس رسم معمول سنت، اسکات بلند شد و سپس شاه اسکات را به آغوش کشید و از او به خاطر هدیه اش تشکر کرد. چیزی که معمولاً اتفاق نمی افتاد. به دنبال این ملاقات یک مقام رسمی وزارت دربار که اسکات را می شناسد گفت که روحیه شاه خراب است، و دوست واقعی برای مشورت ندارد.

اسکات چنین پیشنهاد داد، که احتمالاً سودمند خواهد بود اگر زاهدی بیش از همیشه از ایران دیدن کند، برای اینکه او تنها کسی است که در زمانی که شاه بشدت نیاز دارد، می تواند نقش دوست و محرم اسرار را برای او داشته باشد. از اسکات خواسته شد موقعی که به آمریکا برمی گردد زاهدی را از جریان مطلع کند.

محرمانه 4 دسامبر 78

درخواست ارزیابی ها

ص: 310

سند شماره 13 سرّی از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری 2547 سرّی تهران 12769 تاریخ :3 دسامبر 78 - 12 آذر 57 مرجع :326322 STATE موضوع : درخواست ارزیابی ها 1- همان طوری که در تلگراف اصلی درخواست شده من با همکاران انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ژاپنی تبادل نظر کردم. سفیر عربستان سعودی در آن زمان در تهران نبود.

2- شما قبلاً از طریق لوکاس در جریان نقطه نظرهای سفیر انگلیس قرار گرفته اید. و تنها چیزی که باید من به آن اضافه کنم این است که تعطیلات شاه قریب الوقوع خواهد بود و مدت زیادی ادامه خواهد داشت.

3- موضع فرانسه این است و بود که مدتی است عمر شاه به سر آمده، و آنها معتقدند که هر چه زودتر شاه ایران حرکت کند بهتر خواهد بود و آنها معتقدند که بسیار خوب خواهد بود که شاه قبل از اینکه ایران را ترک کند، یک شورای سلطنت تشکیل بدهد. و آنها معتقدند که این جنبه خیلی جدی نخواهد بود.

4- سفیر آلمان خیلی خوش بین به نظر می رسید. او احساس می کند که امکان دارد دولت بختیار در غیاب شاه موفق شود، ولی در صورتی که شاه شورای سلطنت را فورا تشکیل بدهد. او فکر می کند که حتی ممکن است شاه بتواند پس از مدتی تحت عنوان حکومت پادشاهی مطابق با قانون اساسی به ایران برگردد.

5 - همکار ژاپنی من جدیدا آمده و من با او دو مشورت کرده ام ولی او به دلیل آشنا نبودن با مسایل نمی خواهد اظهار نظر کند.

6- نظر مشترک همه همکاران این است که وضعیت قانون و دستور از کنترل خارج شده و شیوه های بدوی در تمام کشور رایج شده که البته همراه با احساسات شدید نسبت به بیگانگان می باشد. در واقع وضعیت کنونی به سرعت به طرف هرج و مرج نزدیک می شود.

12768 تهران - سرّی سولیوان

نوار ادعا شده از صحبت شاه با افسران ارتش

سند شماره 14 از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ 8 فوریه 1979- 19 بهمن 57 به : سفارت تهران فوری 315.محرمانه موضوع : (بدون طبقه بندی ) نوار ادعا شده از صحبت شاه با افسران ارتش مرجع : تهران 192 1- ادعای مقامات مسئول «متخصص صدا» مبنی بر اینکه ما صحت نوار را تأیید می کنیم متناقض و بدون قاطعیت است. بعضی اعتقاد به اعتبار آن دارند و بقیه آن را قبول ندارند.

2- دولت آمریکا قصد ندارد مطلب را بیشتر تعقیب کند و اگر پرسیده شد، موضعش این خواهد بود که «متخصصین» توافق ندارند و ما دلیلی نمی یابیم که نتیجه بگیریم نوار معتبر است.

محرمانه ونس

گزارشی از نقشه شاه برای بازگشت

ص: 311

سند شماره 15 2016تهران محرمانه از : سفارت آمریکا - تهران 21بهمن 57 - 10 فوریه 79 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی موضوع : (محرمانه ) گزارشی از نقشه شاه برای بازگشت 1- محرمانه - تمام متن 2- خلاصه :یک طرفدار سابق رژیم شاه که از بختیار حمایت می کند از تحلیل رفتن حاکمیت قانون و نظم اظهار هراس می کند، و اعتقاد دارد که تنها راه حل قابل قبول این است که شاه کناره گیری خود را از سلطنت اعلام کند. وی می ترسد که شاه در آینده نزدیک به ایران باز گردد. او احتمال می دهد که اگر کمونیستها و گروههای تروریست بدون تصویب نهضت خمینی به فعالیت ادامه دهند، محافظه کاران هم اقدام به تشکیل گروههای مسلح برای مراقبت و حفظ نظم بکنند. (پایان خلاصه) 3- منبع ما منصور اقبال که به طور کامل نمی توان به وی اعتماد کرد، ولی در اوضاع خوب وارد است به مشاور سیاسی گفت که در مجامع طرفدار رژیم شایع است که شاه قصد دارد در 14 فوریه (25بهمن) به ایران باز گردد. تیمسار نشاط در این رابطه به مراکش پرواز کرده است. ما تقریبا اطمینان داریم که این تحریف شده گزارشی است که شاه قصد دارد در چنان تاریخی به قاهره برود.

4- یک دلیل که چرا طرفداران رژیم چنین گزارشی را قبول کرده اند هراس روزافزون آنها از اوضاع حاکمیت قانون و نظم و انتظارات خودشان می باشد. اقبال دیروز 10 فوریه در تظاهرات طرفداران قانون اساسی به حمایت بختیار شرکت کرده بود آشکارا از تهدید و تمسخر جمعیت هنگام ترک استادیوم امجدیه و پاره شدن لاستیک بسیاری از اتومبیلهای پارک شده توسط جوانان خشن تکان خورده بود. دوست و همسایه او شخصی به نام مهندس ملول به تازگی با خانواده اش به اراک فرار نمود، زیرا دو شب پیش اتومبیلش را منفجر کرده و اخطار کرده بودند که اگر وی به اظهارات خود به طرفداری از بختیار ادامه دهد (ظاهرا نامه ای به یک روزنامه نوشته بود) او و خانواده اش کشته خواهند شد. اقبال می پرسد کجاست آزادی بیان ؟ 5- اقبال از طریق دکتر حجازی خبر یافته بود که نامه خوشامد گویی شریعتمداری به خمینی به مناسبت ورود او عاری از هر گونه اشاره به مقام فائق خمینی در نهضت اسلامی یا ذکر لقب امام بود. در نتیجه این اواخر تلی از کتابهای شریعتمداری از همه جا جمع و جلوی در خانه او خالی شد. او همچنان از جان خود می ترسد و ساکت مانده است.

6- اقبال به این نتیجه رسیده است که تنها راه نجات اوضاع این است که شاه کناره گیری خود را از سلطنت اعلام کند، و اگر بخواهد می تواند پسرش را جانشین خود معرفی کند. بدون چنین اقدامی، اقبال می ترسد روحیه و موقعیت بختیار به تحلیل رود. از دید اقبال و دوستانش مردم هر چه بیشتر طرف او هستند، ولی از جانب عوام جاهل که تحت حکومت شاه متحمل مشقت زیاد شده اند و عملشان از روی احساس است مورد تهدید قرار می گیرند. اگر اوضاع این چنین بیشتر ادامه یابد مردم با سلاحهایشان به خیابان خواهند آمد - مثل - لبنان. او مایل است اگر بتواند از طریق زاهدی ملاقاتی را به نحوی با شاه داشته باشد و این را به او بگوید. اظهار نظر: کناره گیری از سلطنت بیشتر و صریحتر توسط طرفداران رژیم که

ص: 312

اعتبارشان از اقبال هم بیشتر است مطرح می شود. گزارش قبلی سفارت را ببینید.

7- حرف آخر اقبال اشاره به این بود که ترور خمینی به تدریج خیلی ها را به عنوان جزیی از یک راه حل به خود جلب می کند. وی اظهار داشت که شخصا مشکلات را که این می تواند ایجاد کند، درک می کند اما عنوان نمود که حتی بعضی اشخاص در مجامع مذهبی که حامی خمینی نیستند ممکن است از اینکه ببینند، صدای افراطی خمینی از صحنه حذف می شود چندان بیزار نباشند.

8- بالاخره اقبال به اعلامیه منتشر شده حزب کمونیست که در آن از خمینی مقام خود را در نهضتش پرسیده اند و تهدید کرده اند که اگر جواب وی رضایت بخش نباشد، آنها خواهند «جنگید » اشاره نمود. در عین حالی که وی اقرار نمود که چنین فعالیت علنی کمونیستها بهتر از عملیات مخفی است، ولی اعتقاد داشت که این ترس بسیاری از محافظه کاران را افزایش می دهد و ممکن است باعث شود که آنها به فکر تشکیل گروههای مراقبت و حفظ نظم به عنوان تنها دفاعشان بیفتند.

9- اظهار نظر : لازم نیست به اقبال به عنوان یک منبع خبری، اهمیت بسیار زیادی داده شود. به هر حال عقاید وی حاوی منطق شخصی است که طرفداران رژیم و دیگر محافظه کاران را به خود جلب می کند؛ زیرا آنها رهایی از موقعیت فعلی را جز با یک خونریزی عظیم امکان پذیر نمی بینند.ادامه تروریسم و عدم امنیت ممکن است خیلی از مردم را که اکنون سکوت کرده اند، به فعالیت بیشتر بکشاند. یا فعالیت سیاسی (اگر اجازه داده شود) یا مقابله خیابانی با تروریسم. این دورنمای قریب الوقوعی نیست، اما با ادامه عدم امنیت ناشی از ناآرامی ها، این را نباید از نظر دور داشت.سولیوان

آقای سولیوان عزیز

ص: 313

سند شماره 16 1906 خیابان مین - موروبای - کالیفرنیا 123- 772(805) 93442 جناب آقای ویلیام اچ سولیوان 7دسامبر 1978- 16 آذر 57 تهران - ایران سفیر سفارت ایالات متحده آقای سولیوان عزیز:

به دنبال حوادث اخیر در ناحیه شما، این فکر به ذهنمان خطور کرد که شاید اعلیحضرت ولایتعهد علاقه داشته باشند، در این کشور قطعه زمین بزرگی (با خانه ) در ساحل کالیفرنیا بخرند که محل آن در مرکز باشد و در عین حال از لحاظ موقعیت دور از دسترس باشد.

به ضمیمه، بروشوری است که مشخصات ملک به طور کامل می آید.اگر صلاح دانستید لطفا والاحضرت ولایتعهد را از آماده خرید بودن آن، آگاه فرمایید.

با صمیمیت تمامم - لین گرابهورن کمپانی رانکورآریو گرانده آریوگرانده بخش سن لوئیز آبیسپو کالیفرنیا این مزرعه با شکوه با در بر گرفتن بیش از 9700 جریب از زمینهای نزدیک سواحل دریاچه لوپز شروع، و تا جنگل ملی لوس پدرس و اقیانوس آرام امتداد داشته، میراث غنی از مزرعه داری پرثمر را از اولین زمان اعطای زمین اسپانیایی با خود حفظ می کند.

رنکو، آریوگرانده.... یکی از آخرین قطعات بزرگ زمینهای ممتاز در ساحل کالیفرنیای مرکزی اندازه : 9750جریب قیمت : 000/500/5 دلار نحوه پرداخت :حداقل 29% پرداخت اول و بقیه با اقساط و یا تماما نقد.

سفر شاه و DGA

ص: 314

سند شماره 17 از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی تاریخ 6 مارس 1979- 15 اسفند 57 محرمانه یادداشت برای پرونده ها موضوع: سفر شاه و DGA لس جانکا از شرکت DGA در روز 6 مارس در زمینه ارتباط سفر دان آجر به مراکش که در این هفته قرار است انجام گیرد ملاقات کرد. DGA در نظر دارد که یک قرارداد پشتیبانی (دارایی حقیقی، حفاظت، خدمات قانونی و غیره) برای شاه در صورتی که به آمریکا بیاید تهیه کند.

جانکا پرسید که نقطه نظرهای من چیست، در صحبت خصوصی من به او گفتم که اگر شاه به آمریکا بیاید این مسئله برای روابط بین ایران و آمریکا، و برای موضع غرب در منطقه اسفناک خواهد بود و مسایل امنیتی زیادی برای پرسنل در تهران و مقامات رسمی در واشنگتن به وجود خواهد آورد. من مطمئن نبودم که ما قادر باشیم که سفارت تهران را حفظ نماییم. من به او گفتم که موضع ایران در قبال مراکش و مصر چگونه است و احتمال این که سازمان آزادیبخش کوشش خواهد کرد که شاه را برباید را توضیح دادم.

من گفتم که به عقیده من شاه به توصیه غلط به اینجا می آید. امینت برای او قابل اطمینان نخواهد بود مگر این که او را اسیر نگهدارند. احتمال دارد که قانون و کنگره او را مورد اتهام و بازخواست قرار دهند. این مسئله در مورد دارائی های او هم صادق است. جانکا پرسید که آیا آمریکا می تواند حفاظت او را مهیا کند یا حداقل این کار را در ابتدا به عهده بگیرد. من گفتم که فکر می کنم که امکان چنین کاری باشد، اما فعلاً به مادر شاه گفته ایم که او باید به آژانس های حفاظتی خصوصی مراجعه کند.

جانکا پرسید آیا موضع آمریکا صحیح است که ما مقدم شاه را به آمریکا گرامی بداریم؟ من گفتم این موضعی بود که در دسامبر - ژانویه اتخاذ شد و این موضوع علنی گشت. من در مقامی نبودم که به جانکا موضع کنونی آمریکا را بگویم - جانکا گفت تصور کنیم که شاه از «آگر» بپرسد که آیا آمریکا او را خواهد پذیرفت. من به او گفتم که فکر می کنم که آقای «آگر» بایستی جواب بدهد که این سؤالات مربوط به دولت آمریکا بوده و بایستی به سفیر پارکر مراجعه کند، من گفتم شاید آقای نیوسام نقطه نظر متفاوتی در این مورد داشته باشد. من به جانکا گفتم که به تجربه من مقدار خیلی کمی از امور مربوط به ایران از روزنامه ها مخفی مانده این برای شرکت خوب نخواهد بود که شاه به اینجا بیاید. مخالفتها و خطراتی برای دولت آمریکا و پرسنل پیش می آید. من می توانم به راحتی تعهد این موضوع را به خود بدهم که امکان دارد مطبوعات بگویند که DGA مسئول هر گونه خسارتی که در این مورد وارد می شود، می باشد.

هنری پرشت امور خاور نزدیک - ایران

موضع دولت آمریکا در قبال ویزاهای فامیل و وابستگان شاه

ص: 315

سند شماره 18 وزارت امور خارجه محرمانهتاریخ 18 آوریل 1979 از: هارولد اچ. ساندرز (معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی) 27 فروردین 58 به: پ. آقای نیوسام (امور خاور نزدیک) موضوع: موضع دولت آمریکا در قبال ویزاهای فامیل و وابستگان شاه ما تعداد زیادی درخواست از اشخاص با نفوذ آمریکایی مبنی بر تهیه یک نوع ویزای قانونی در آمریکا برای مسافرت (یا پناهندگی الزامی یا غیر الزامی) شاهدخت اشرف پهلوی و خانواده اش و دیگر وابستگان شاه (جمشید آموزگار، انصاری، تیمسار اویسی) دریافت کرده ایم. موضع ما این است که پاسخگویی به این درخواستها برخلاف منافع ما که نزدیک شدن به دولت جدید است، می باشد. شکی نیست که این افراد را به زور به ایران برمی گردانند و تمام افراد می توانند در وضعیت خروج آزاد یا با تمدید ویزا اینجا باقی بمانند و آنها حتی می توانند به آمریکا وارد و یا از آن خارج شوند، ولی این در صورتی است که ما از مسایل مورد نیاز پاسپورت صرف نظر کنیم و این روش ممکن است به تصویب برسد.

ما شنیده ایم که خانواده شاه پاسپورت مراکشی به دست آورده اند. ما فکر نمی کنیم تهیه مدارکی که ورود به دیگر کشورها را تسهیل کند از وظایف ما باشد. در این میان مسئله اشرف احتمالاً از خود شاه هم بدتر است. احتمالاً گذشته نفرت آور اشرف او را از دریافت ویزای آمریکایی محروم می کند. اطلاعاتی که ما از یکی از پسرهای او به دست آورده ایم حاکی از آن است که اشرف امکان دارد از هیچ کوششی برای برگرداندن رژیم سابق چشم پوشی نکند.

دولت موقت ایران از این واهمه دارد که مبادا طرفداران شاه (با پشتیبانی ما) یک گروه ضد انقلابی تشکیل بدهند. ما نباید موقعیتی به وجود آوریم که این اتهامات را افزایش دهد. ما از هرگونه نقطه نظری در مورد مواضعمان درباره تهیه ویزاهای الزامی و غیر الزامی و یا دیگر حمایتهای آمریکا برای افراد رژیم گذشته تشکر می کنیم. توصیه می شود که شما این مواضع را تصویب کنید.

--- تصویب ---- تکذیب

ص: 316

سند شماره 19 خیلی محرمانهتاریخ: 20 آوریل 1979 از: معاون وزارت خارجه در امور سیاسی - واشنگتن 31 فروردین 58 به: امور خاور نزدیک NEA - آقای ساندرز ما با توجه به نامه شما نسبت به وضع مدارک خانواده شاه و وابستگانش پیشنهادات زیر را می کنیم:

شاهدخت اشرف و خانواده اش و دوستانش کوشش زیادی را در رابطه با مسئله مدارک کرده اند. ما باید جواب این سؤال ها را با گفتن اینکه شاهدخت اشرف وکیلی دارد که به این کارها رسیدگی می کند و او با وزارت امور خارجه در تماس می باشد، بدهیم. برای اطلاع شما باید بگویم این وکیل آقای ویلیام جکسون می باشد که وکیل راکفلر نیز می باشد. او به وزارت امور خارجه آمده و ما او را کاملاً در جریان سؤالات مربوط به مدارک قرار دادیم. و سؤالات دیگری که توسط ایرانیها در این زمینه مطرح می شود باید به طور جداگانه ای بررسی شود و ما هیچ گونه سیاست کلی نسبت به این موضوع اتخاذ نخواهیم کرد.

دیوید. پ - نیوسام رونوشت: آقای رافل خانم هارپر آقای سیورتس

تمایل شاه به اقامت در ایالات متحده

سند شماره 20 از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی26 جولای 79 - 4 مرداد 58 به: سفارت آمریکا تهران - فوری 3712 منتشر نشود.سرّی چروکی، فقط برای ملاحظه کاردار لینگن موضوع: تمایل شاه به اقامت در ایالات متحده 1- ما دوباره نحوه جواب دادن به درخواستهای مداومی را که شاه از کانالهای گوناگون ابراز می دارد، مطرح کرده ایم. این درخواستها راجع به اقامت شاه، شهبانو و خانواده وی در ایالات متحده می شود (او حداقل می تواند اکتبر را در مکزیک باقی بماند). من مایلم نظرات شخصی و خصوصی شما را از اثر چنین حرکتی بر امنیت آمریکاییهایی که در ایرانند (خصوصا مقامات رسمی آمریکا در محوطه سفارت) و همچنین بر روابط ما با دولت ایران، بدانم.

2- آیا جواب شما به سؤال مطرح شده در پاراگراف 1 تفاوتی می کند اگر (الف) شاه از ادعای خود و وراث خود نسبت به سلطنت صرف نظر کند، یا (ب) موافقت کند که جدا از هرگونه فعالیت سیاسی خودداری کند و این در ملأ عام تأیید گردد.

3- ما به وضوح درمی یابیم که، به حداقل رساندن اثر پذیرفتن شاه، بستگی به بازرگان و توانایی و اختیارات دولت در اداره فرماندهی نیروهای امنیتی که از افرادمان حفاظت می کنند و توانایی آنها در به حداقل رساندن هر عکس العمل خصمانه عمومی که علیه افراد یا روابطمان ایراد شود، دارد. از آنجایی که این مسئله در واشنگتن به دقت تحت بررسی است، باعث تشکر خواهد بود اگر این پیام را با هیچ یک از همکارانتان در میان نگذارید. لطفا جواب خود را برای وزیر ارسال دارید. با بهترین درودها - ونس

علاقه شاه به اقامت در آمریکا

ص: 317

سند شماره 21 از سفارت آمریکا در تهرانسرّی - پخش محدود به: وزیر امور خارجه، واشنگتن - برای وزیرتاریخ: 28 ژوئیه 79 - 6 مرداد 58 موضوع: علاقه شاه به اقامت در آمریکا شماره سند 1/7930 1- پیام شما جویای ارزیابیهای شخصی من در مورد امنیت آمریکاییهای مقیم ایران و روابط ما با دولت ایران در صورت پذیرفته شدن شاه به آمریکا بوده.

2- هر نوع قضاوتی در آن مورد باید بدون تردید مخفی باشد و بماند، و این به خاطر وضع غیرقابل پیش بینی ایران که تا به حال پیشرفتی در حل مسئله مراکز قدرت حاصل نشده می باشد. با توجه به این مسئله من نتیجه می گیرم که اقامت شاه در آمریکا در آینده نزدیک یعنی 2 تا 3 ماه آینده برای منافع ما و امنیت آمریکاییهای داخل ایران مانند گذشته مضر و خطرناک خواهد بود. از طرفی من معتقدم که این وضع می تواند تا آن زمان بهبود یابد و تدریجا امکان انجام آن کار تحت کنترل خودمان در اواخر پاییز بیشتر خواهد بود. حتی این قضاوت هم نسبی است و بستگی زیادی به شانس خوب افراد مربوطه دارد. نظرات من ادامه دارد.

3- به نظر من 2-3 ماه آینده زمان غلطی برای این کار می باشد و این به دو دلیل است: اول به خاطر اینکه ایرانیان تا اندازه زیادی در صحنه فعلی سر خورده شده اند (و لذا به دنبال بهانه می گردند) و دوم به خاطر وضعیت حساس روابط دو جانبه مان.

4- ایران امروز در آشفتگی سیاسی باقی مانده است. «دولت» بازرگان هنوز تحت سلطه انتقادات و کنترل کامل آیت اللّه و اطرافیان او در قم می باشد. تصمیم گیری روزانه پراکنده می باشد و بیشتر توسط گروههای انقلابی و افراد پراکنده در داخل و خارج دستگاه دولتی انجام می گیرد. سرخوردگی فزاینده ای به خاطر اینکه انقلاب نتوانسته تغییرات زیادی در ایران انجام دهد وجود دارد و در واقع برای خیلی از اقشار جامعه وضع از قبل بدتر می باشد.

5- در چنین جوی ما مناسب ترین بهانه می باشیم؛ تا جایی که خمینی در هفته گذشته حتی ما را متهم به دست داشتن در جریان سوزانیدن خرمنها در بعضی نقاط ایران کرد. اگر ما الآن به شاه پناهندگی دهیم به طور حتمی تظاهرات عظیمی بر علیه سفارت انجام خواهد گرفت. اگر خوش شانس باشیم تا همان حد پیش می روند و ما شاهد حمله واقعی مانند فوریه گذشته نخواهیم بود. ولی هیچ تضمینی برای این مسئله وجود ندارد. چون نیروهای معمولی نظامی و پلیسی ایران به مقدار زیادی روحیه خود را از دست داده و نمی توان به آنان اعتماد کرد که بتوانند قدرت لازم را اعمال نمایند. در واقع دولت هنوز باید توانایی جایگزینی نیروهای چریکی غیر منظم فعلی را که خمینی برای پاسداری از سفارت در فوریه گذشته فرستاده با نیروهای منظم پیدا کند. احتمال انجام عملیات تروریستی فردی یا گروهی بر علیه ما در صورت آمدن شاه زیادتر خواهد شد.

6- روابط دو جانبه ما هم دارای تفاهم و قدرت کافی برای تحمل این چنین برخوردی با شاه نمی باشد.

من فکر می کنم ما در جریان از بین بردن توهمات ایرانیان انقلابی که فکر می کنند، ما هنوز واقعیتهای ایران را نپذیرفته ایم و با شاه و صهیونیستها و ساواکی ها برای براندازی انقلاب تلاش می کنیم، پیشرفتهایی

ص: 318

حاصل کرده ایم. ولی پیشرفت خیلی کند است و بعید به نظر می رسد که در مورد خمینی موفقیتی داشته باشیم. دادن پناهندگی به شاه می تواند تمام دستاوردهای ما در این جهت را خنثی کند و من احتمال تکرار همان شیوه قبلی که به فرمان خمینی سیاستی تند بر علیه ما در جریان قطعنامه جاویتس اتخاذ کردند را نفی نمی کنم.

7- من می گویم که در هر دو طرف در داخل ایران و در روابط دو جانبه ما احتیاج به انعطاف بیشتری داریم تا بتوانیم عواقب بدی که ممکن است به دنبال پذیرش شاه (که من معتقدم باید بالاخره او را بپذیریم) برای منافع ما پیش آید تحمل کنیم.

8- 2-3 ماه آینده حساس و امیدوار کننده در هر دو جنبه هستند. از لحاظ داخلی بازرگان تلاشهای بیشتر و قوی تری می کند تا قدرت دادگاههای انقلاب و حاکمیت کمیته های انقلابی که خیابانها را در دست دارند را به دولت موقت انتقال دهد. مشکلات فزاینده با اکراد و اقلیتهای عربی در خوزستان یادآور خوبی برای بعضی عناصر انقلابی هستند که باید اقداماتی در جهت بازسازی قدرت و ترکیب ارتش انجام گیرد.

ولی کلید اصلی برای حاکمیت بیشتر دولت در انجام موفقیت آمیز انتخابات (مجلس خبرگان در سوم اوت انتخاب می گردد) که باید دولت قانونی تا پاییز روی کار بیاورد، می باشد.

9- از نظر من اهمیت فوق العاده دارد که ما خودمان را با مواضع حساب نشده در برابر شاه خراب نکنیم. توهماتی که در مورد مواضع ما و دخالت دولت آمریکا وجود دارد زمینه را برای بعضی انقلابیون داغ، که می خواهند برنامه های سیاسی را به عقب اندازند و ما را هم بکوبند فراهم می سازد.

10- لذا من معتقدم که ما نباید بار سنگینی بر روابط ضعیف ما با رهبری انقلابی اینجا بگذاریم، تا قبل از اینکه روابط عمق و قدرت بیشتری یابند. با وجود مشکلاتی فراوان در زمینه های متعدد ما احساس کرده ایم که در هفته های گذشته قدردانی بیشتری، حداقل در دولت بازرگان، نسبت به اهمیت روابط حسنه با آمریکا وجود دارد. مصوبات هفته گذشته کنگره مبنی بر بازخرید 4 کشتی تخریب کننده سپورانس که قرار بود به ایران آیند، به ما و به دولت ایران این امکان را داده تا با انعطاف بیشتری به قطعات یدکی که نیاز به آنها برای نیروی هوایی و غیره زیادتر است دسترسی پیدا کند. این توهمات دولت بازرگان مبنی بر اینکه ما از روی خصومت چنین محموله هایی را نمی دهیم را خنثی نمود.

11- با فرض اینکه روابط دو جانبه ما ادامه یابد و عمق بیشتر بیابد و با فرض اینکه بعد از انتخابات دولتی مقتدرتر روی کار آید که کنترل بیشتری بر نیروهای امنیتی کشور داشته باشد، عواقب پذیرفتن شاه را می توان در آن صورت کنترل نمود. من لذا پیشنهاد می کنم هر گونه تصمیمی را به تأخیر اندازیم و ببینیم اوضاع در 60 تا 90 روز آینده چگونه است. فکر می کنم کمک زیادی باشد اگر ما در این مدت سفیری معرفی کنیم، چون این عمل به مثابه رأی اعتمادی به واقعیتهای جدید ایران خواهد بود.

12- ارزیابی بالا در صورتی که شاه قبل از آمدن به آمریکا به طور علنی ادعای خود و وارثین خود نسبت به سلطنت را پس بگیرد عوض خواهد شد و عواقب خیلی کمتری در بر خواهد داشت (ولیکن اقرار می کنم که مشکل می توان انتظار داشت او چنین کاری را در آینده نزدیک به عهده بگیرد.) از طرفی فکر نمی کنم تعهد علنی شاه به عدم دخالت در مسایل سیاسی تأثیر مفید داشته باشد. اینجا برای آن پشیزی ارزش قائل نخواهند بود.لینگن

سوءظنهای دولت موقت ایران درباره شاه

ص: 319

سند شماره 22 به: جولای 79 - 8 مرداد 58محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی به سفارت آمریکا در تهران، دارای حق تقدم 3773 موضوع: سوءظنهای دولت موقت ایران درباره شاه 1- محرمانه - تمام متن 2- آگاه کاردار ایران در 30 ژوئیه با کارمند وزارتخانه تماس گرفت تا به فوریت بپرسد که آیا شاه در حال آمدن به ایالات متحده می باشد. آگاه گفت که چنین گزارشی را از یک منبع موثق دریافت کرده است و دکتر یزدی از او خواسته بود که با وزارتخانه تماس گرفته و نگرانی دولت موقت را، ابراز کند. کارمند وزارتخانه موضع آمریکا را تشریح کرد و گفت که آگاه مطمئنا از فشارهای شدیدی که از جانب کنگره و دیگر مراکز به بخش اجرایی وارد می شود تا در موضع دولت آمریکا تغییر حاصل آید، مطلع بود. کارمند وزارتخانه گفت که می تواند به آگاه اطلاع دهد که در موضع ایالات متحده تغییر داده نشده است و وی از هیچ برنامه ای برای آمدن شاه به آمریکا خبر ندارد. این مقام افزود که تصور می کند آگاه از حضور سه فرزند پهلوی در آمریکا اطلاع دارد. آگاه گفت که آن را می دانست.ونس

معرفی سفیر

سند شماره 23 طرح: کاردار لینگن11 مرداد 58 - 2 اوت 1979 طبقه بندی: سرّیتصویب: کاردار لینگن از: سفارت آمریکا - تهران از: کاردار به: وزارت خارجه - آمریکا - فوری - 3014 به: نیوسام سرّی تهران 82248 موضوع: معرفی سفیر 1- از شما و وزارتخانه به جهت پیام مبسوطی که فرستادید متشکرم.

2- در پیامتان خواستار نظرات من با توجه به مسئله زمان بندی و آمادگی اوضاع پیرامون مسئله تقاضای سفیر برای اینجا شده بودید. جواب کوتاه من حاکی از آن است که به عقیده من معرفی فوری یک سفیر جدید حتی زودتر از برنامه زمانی پیشنهادی شما منافع ما را در ایران تأمین خواهد کرد. در جواب طولانی ترم عقیده منطقی شما مبنی بر اینکه جو اوضاعی که این عمل در آن انجام می گیرد باید آن چنان باشد که اهداف مشی ای را که دنبال می کنیم تأیید کند، را در نظر می گیرم. این جو به مقدار زیادی نمایانگر آن است که دولت موقت ایران آماده است در زمینه فعالیت دو طرفه برای بازسازی روابط انجام دهد، خواهد بود.

3- با گفتن مطالب فوق این را هم باید تذکر داد که دولت موقت ایران منتظر علامتی و اشاره ای از جانب ما هم می باشد. ما تنها کشور مهم یا تنها قدرت عمده ای هستیم که سفیری اینجا ندارد. تقریبا از هر سؤالی

ص: 320

که از ما می کنند مشهود است که برنامه زمانی و شخص مورد نظر برای سفر تأثیر زیادی در روابط فیمابین خواهد داشت. علیرغم آنچه که ممکن است در مورد مسئولیتهای دولت موقت ایران در مقابل جریان کاتلر و وضع فعلی روابط فکر کنیم. اکثر ایرانیها طولانی شدن غیبت یک سفیر را این طور تلقی می کنند که ما هنوز باید برای آشنا شدن با واقعیتهای ایران وقت صرف کنیم. لذا معرفی یک سفیر به عنوان یک رأی اعتماد تلقی خواهد شد.

4- دو گروه دیگر نیز نسبت به تصمیمات ما علاقه نشان می دهند. گروه اول شامل تعدادی از حکومتهای دیگر، خصوصا متحدین ما در اروپای غربی می شود که به میزان مشابهی روی اقدام ما در این مورد حساب می کنند و امیدوار و متوقعند که زود اقدام شود. گروه دوم جماعت تجار آمریکایی را که در ایران منافع و مشکلاتی دارند، شامل می گردد. این گروه مخصوصا به تصمیمات در مورد سفیر حساسند.

اساسا هر تماسی که در این بخش گرفته شده، اشاره به این موضوع داشته است که عدم اقدام ما، عاملی منفی در تصمیمات ما و فعالیتهای آتی آنان در ایران خواهد داشت.

5- به این دلایل، من همچنان عدم تأخیر در اقدام به معرفی یک سفیر را مهم فرض خواهم نمود. اگر چه به نظر من برنامه زمانی که شما در پیامتان پیشنهاد کرده اید خیلی طولانی است، ولی احتمالاً در رابطه با اوضاع واقع گرایانه بوده است. همین جنبه است که میزان اعتبار این گزارش خواهد بود.

6- در چند ماه آینده توجهات معطوف به جریان انتخاباتی خواهد بود که باید یک دولت مورد تأیید مجلس را جایگزین کند. نتیجه نامعلوم و انتخابات از قرار آشفته خواهد بود. ولی هم دولت موقت و هم آیت اللّه شدیدا روی آن حساب می کنند. در صورت وقوع اتفاق ناگواری دولتی جدید و قوی تر بر سر کار خواهد آمد.

7- در حال حاضر دلیلی در دست ندارم که فکر کنم موضع این دولت اختلافات فاحشی با موضع دولت موقت داشته باشد. اینجا در تمام سطوح خود من را به گرمی پذیرفته اند و می شود گفت بیانات عمومی دولت در رابطه با ما اخیرا مثبت بوده است. ما حس می کنیم که هم یزدی و هم بازرگان به طور روز افزونی به لزوم اقدام در جهت تفاهم بیشتر با ما پی می برند. در مدار رهبری ارتش این امر حتی بیشتر صادق است.

8- تجهیزات امنیتی مربوطه به محوطه ما هنوز مطمئن نیست. تأکید می شود که این امر قبل از ورود سفیر جدید تثبیت شود. امیدواریم که با استفاده از فرصتی که گشایش امکانات معمولی ویزا برای ما فراهم می سازد این مسئله نیز حل شود.

9- فرضیاتی که در بالا اشاره شد مبتنی بر مواضع دستگاه دولت و همچنین قم است. همان طوری که به شما اشاره کردیم بیانات عمومی آیت اللّه و اطرافیانش در هفته های اخیر معتدل تر بوده اند. اما باید تأکید کنم که مواضع او مبتنی است بر چیزی که ما آن را یک تنفر بنیادی از آمریکا می دانیم. بسیاری از آنان که اطراف او هستند سوءظنشان نسبت به مقاصد ما حتی بیشتر است. در زمینه برخورد با امور خارجی این گروه احساساتی و سطحی اند. از آنجایی که این جمع به آیت اللّه بلافاصله دسترسی دارند و در صحبتهای روزانه او صاحب اثرند، دائما احتمال انفجارهایی غیرقابل محاسبه از آن جانب است و می توان ما را به همان برنامه زمانی که شما پیشنهاد می کنید به عقب برگرداند. ما خیلی ساده باید همراه با جریان زمان مراقب اوضاع باشیم.

10- باید ملاحظه یکی از عواملی که در برنامه زمانی و جو اوضاع مؤثر است، یعنی طرز برخورد ما

ص: 321

نسبت به شاه را نیز کرده و به عقیده من خیلی عالی است که شاه تا ورود یک سفیر به اینجا، به آمریکا نیاید.

پایداری بیاید و قدرتی که با معرفی یک سفیر در روابط دو جانبه عایدمان خواهد شد به ما در برخوردمان با عکس العمل خصمانه و غیرقابل اجتناب که نسبت به روش ما در مورد شاه مخصوصا از جانب آیت اللّه ها ایجاد خواهد شد، کمک خواهد کرد.

11- نهایتا مسئله تقابل یعنی سطح نمایندگی ایران در واشنگتن مطرح می شود. ما باید زمانی که منافعمان ایجاب کرد سفیر اینجا را تعیین کنیم، نه اینکه به اقدامات دولت موقت وابسته باشیم. در عین حال باید همچنان برای دولت ایران روشن سازیم که بازسازی رابطه فیمابین امری است دو جانبه که محتاج مایه گذاری از هر دو طرف می باشد.

12- وزیر در پیامش خواستار مشورتهایی در اواخر اوت یا اوائل سپتامبر شده بود. من دومی را ترجیح می دهم.

13- با درودهای صمیمانه.لینگن.

پرسش دولت موقت درباره شاه

سند شماره 24 25 مرداد 58 - 16 اوت 1979 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی به: سفارت آمریکا - تهران - فوری - 4110 سرّی STATE تهران 214861 چروکی برای کاردار موضوع : پرسش دولت موقت درباره شاه مرجع : تهران 9133 1- (سری تمام متن) 2- همانطوری که کاردار ناس در ماه مه به اطلاع نخست وزیر رساند (تهران 4663) انتظار می رود چهار فرزند پهلوی تحصیل خود را امسال در ایالات متحده انجام بدهند. سه تای کوچکتر از آنها اینک در کشور هستند. رضا آخر هفته پیش برای یک اقامت کوتاه وارد امریکا شد تا امتحان مهارت زبان انگلیسی توفل خود را همانطور که خواسته شده پشت سر گذارد. وی برای آمدن اینجا احتیاج به ویزا داشت و آن را از سفارت ما در مکزیکوسیتی بدست آورد.

3- رضا درخواست ویزا برای والدینش نکرد و در این مورد تفحصی هم ننمود (برای اطلاع شما: در عین حالی که پیشنهاد می کنیم دولت موقت را از این واقعیت مطلع نکنید، شما باید بدانید که شاه پیش از ترک ایران ویزایی فراهم کرد و آن هنوز معتبر است. پایان) 4- شما می توانید، همان طور که ما اخیرا در واشنگتن چنین کردیم، به اطلاع ایرانیان برسانید که در موضع دولت آمریکا نسبت به سفر شاه به آمریکا تغییری حاصل نشده است.

کریستوفر

بیماری شاه

ص: 322

سند شماره 25 شماره سند: 113 از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 21 اکتبر 79 - 29 مهر 58 به وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی. خیلی فوری 43 سرّی تهران 11133 مرجع: سازمان 275001 برای معاون نیوسام موضوع: بیماری شاه 1- تمام متن سرّی است.

2- من در ساعت ده امروز صبح فرصتی به دست آوردم تا با امیر انتظام (سفیر) قرار ملاقاتی بگذارم (برای معرفی هنری پرشت) به این منظور که او را از دستورالعملها آگاه سازم و از او بخواهم تا ترتیب یک قرار ملاقات فوری را با بازرگان (نخست وزیر) بدهد (جرج کیو در 19 اکتبر تهران را ترک کرد). بعد از مذاکره با انتظام، قدم زنان به طرف در رفتیم تا به ملاقات بازرگان برویم. وزیر خارجه یزدی هم، به ما پیوست.

3- در جهت مطلع ساختن آنان نظرات ما مبنی بر اینکه شاه نیاز فوری به پذیرفته شدن در آمریکا و استفاده از امکانات پزشکی آنجا را دارد من اظهار داشتم که تصمیم ما مبنی بر پذیرش شاه به طور کلی به خاطر مسایل بشر دوستانه بوده است. من روی این مسئله تأکید کردم که ما دولت موقت ایران و نخست وزیر را به رسمیت می شناسیم و قبول داریم و این نکته منعکس کننده پذیرش ما در مقابل تغییرات در ایران است. همچنین ما میل داریم که در هر زمینه ای که ممکن است با هم کار کنیم تا بتوانیم به هر ترتیب روابط جدیدی را با ایران پایه گذاری کنیم.

4- من اظهار امیدواری کردم که دولت موقت ایران در این مسئله با ما همکاری کند. تا بتوانیم بحران سیاسی ناشی از ورود شاه به آمریکا را مشترکا کنترل کنیم و ما در جستجوی راه حلی برای پایه ریزی روابط جدید بین دو کشور هستیم. همچنین روی این موضوع تأکید کردم که ما امیدواریم و اطمینان داریم که دولت موقت ایران باید تا آنجا که ضرورت دارد قدمهایی در راه ایجاد امنیت برای مجامع ما در ایران در برابر در برابر تظاهرات مردمی که ممکن است به وجود آید، بردارد.

5- واکنش سه مخاطب ما تقریبا متفاوت بود، ولی لحن ملایمی داشت. عکس العملها متفاوت بود.

اظهار نظر امیر انتظام در رابطه با این، مانع جدیدی بود که در راه تلاشهایی که به گفته خود او، او و دیگر دوستان ایالات متحده به خاطر برقراری روابط بین دو کشور انجام داده بودند قرار داشت. عکس العمل بازرگان به آرامی ولی در رابطه با قبول واقعیت بود. واکنش یزدی (کسی که بر بحث تسلط داشت) تأکید روی مشکلاتی بود که این مسئله می توانست برای آمریکا در ایران به وجود بیاورد.

6- بحث ما به شکل خوبی ادامه پیدا کرد و یزدی بحث را در نکات زیر خلاصه کرد:

الف) دولت موقت ایران قویا ترجیح می دهد که شاه به فرض اینکه واقعا به معالجات پزشکی در خارج از مکزیکو نیازمند است. این معالجات را در محلی غیر از آمریکا ادامه دهد. یزدی گفت که حتی اگر این امکانات پزشکی در مکزیکو در دسترس نیستند، این مسئله برای دولت موقت ایران قابل درک نیست که

ص: 323

چرا شاه از امکانات پزشکی در اروپای غربی استفاده نمی کند.

ب) چنانچه ایالات متحده به شاه اجازه اقامت بدهد یزدی احساس می کرد که معالجه شاه در خارج از شهر نیویورک در نظر افکار عمومی اینجا هم بیشتر قابل پذیرش خواهد بود. او می گفت که ایرانیان نیویورک را مرکز راکفلرها و صهیونیستها می دانند و این مسئله را پیچیده تر خواهد کرد. او مرکز پزشکی آندرسون را در هوستون به عنوان مرکزی پیشرفته برای تشخیص بیماری پیشنهاد کرد (یزدی در مورد تجربیات شخصی خود از مراکز پزشکی کترینک و آندرسون توضیحاتی داد).

ج) برای کمک به دولت موقت ایران در این مورد که مردم و خمینی را متقاعد کند که مسئله پذیرش شاه به وسیله آمریکا یک حیله نیست، دولت موقت امیدوار است که به یک دکتر ایرانی اجازه داده شود که اعتبار گزارشات پزشکی را تأیید کند. (این موضوع که آیا از او انتظار می رود که شاه را هم معاینه کند روشن نبود.) در جواب به پرسش ما، یزدی گفت که هم اکنون تعداد زیادی از دکترهای ایرانی در آمریکا هستند که می توانند این وظایف را انجام دهند، بدون اینکه پزشکی از ایران فرستاده شود. یزدی همچنین پرسید که اگر تشخیصات طبی معالجه شیمیایی ممتد و یا معالجات دیگر را پیشنهاد کرد، شاه در آمریکا خواهد ماند. من به او گفتم که در این مورد هیچ ضمانتی نمی توانیم بکنیم.

د) در انتها، دولت موقت ایران از دولت آمریکا انتظار دارد که قبلاً از شاه ضمانتی مبنی بر اینکه او...(1)

شاه در آمریکا

ص: 324


1- متأسفانه این سند ناقص و به همین صورتی که مشاهده می کنید پیدا شد.

سند شماره 26 شماره: 11273 از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 24 اکتبر 79 به: وزارت خارجه - واشنگتن - فوری 44492 آبان 58 گزارشگر: تامست طبقه بندی: محرمانه موضوع: شاه در آمریکا 1- (محرمانه - تمام متن) 2- عکس العمل ورود شاه به آمریکا خیلی کم بوده است. اغلب روزنامه های فارسی و انگلیسی زبان داستان را به نحوی عادی با استفاده از سرویسهای خبری گزارش شده از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه ابراهیم مکلا نقل کردند. بر اساس گزارش روزنامه تهران تایمز مکلا گفته است که درک دولت ایران از عزیمت شاه مخلوع به ایالات متحده فقط برای معالجه بوده و او و همسرش حق اداره فعالیتهای سیاسی از هر نوع را در آمریکا نخواهند داشت. او توضیح داد که شاه از سرطان موضعی رنج می برد. رادیو تلویزیون (NIRT) از موضوع به کلی چشم پوشی کرده. نه رادیو و نه تلویزیون در بخش اخبار 23 اکتبر و امروز خبری از سفر شاه اعلام نکرده اند.

3- چند تظاهرات، دیروز در تهران برگزار شد که شامل گروههایی بود که از مقابل سفارت عبور کرده و توقفی نداشتند. بعضی از شرکت کنندگان شعارهایی ضد آمریکایی دادند و حامل پرچمهایی خطاب به آمریکا و پرزیدنت کارتر بودند. به هر حال این احساسات ضد آمریکایی آشکارا در رابطه با هدف اصلی برخی از تظاهرکنندگان جهت یادبود سالگرد مرگ فرزند بزرگ خمینی در چند سال پیش بوده است.

(توضیح: به صورت وسیعی اعتقاد بر این است که مصطفی خمینی از سوی ساواک و عوامل CIAمسموم شده است. بیانیه های ضد آمریکایی به نظر می رسد که مرتبط با اسطوره عامیانه مرگ مصطفی باشد، نه ورود شاه ایران به آمریکا - پایان نظریه).

تظاهرات مشابه دیگری نیز بودند که مربوط به مسایل آموزشی بودند نه شاه یا آمریکا.

4- تظاهراتی برای روز جمعه 26 اکتبر (4 آبان) طرح شده است. این تظاهرات که از سوی حزب جمهوری اسلامی دعوت شده است؛ جهت ابراز حمایت از رهبری آیت اللّه خمینی است و در دانشگاه تهران برگزار می شود. یکی از مسیرهای راه پیمایی از مقابل سفارت می گذرد و تصور ما این است که تظاهر کنندگان موقعیت را برای تظاهرات علیه آمریکا مناسب دیده و شاید این تظاهرات شامل اعتراضاتی بر علیه حضور شاه در آمریکا بشود.

همچنین احتمال دارد که پس از پایان تظاهرات در دانشگاه تهران و بازگشت عادی، شرکت کنندگان به سوی سفارت آیند. ما احتیاطات لازم را خواهیم کرد ولی در این لحظه اعتمادمان رو به افزایش است که می توانیم از عهده این آخرین توسعه در روابط دو طرفه فیمابین با ایران را نسبتا بدون آسیب برآییم.

لینگن

شاه در آمریکا

ص: 325

سند شماره 27 از: وزارت خارجه - واشنگتن دی - سی26 اکتبر 79 - 4 آبان 58 به: سفارت آمریکا در تهران - فوری 5160 مرجع: سازمان 279135 سرّی: فقط برای لینگن قابل رؤیت است.

موضوع: شاه در آمریکا 1- تمام متن سرّی است 2- سفیر ایران دکتر فرهنگ وآوا (مأمور مطبوعاتی) در 26 اکتبر با مأمور سازمان ملاقات کردند و درباره موضوع پزشکان مقیم آمریکا که از طرف ایران انتخاب شده بودند تا اطلاعاتی از وضع سلامتی شاه به دست آورند، مذاکراتی انجام شد.

3- مأمور سازمان به فرهنگ وآوا گفت که دولت آمریکا مایل است با پزشکان منتخب جمهوری اسلامی ایران در ارتباط باشد. او دو پاکت مهر شده به فرهنگ داد که به پزشکان بدهد. محتوی این پاکتها اطلاعاتی بود که قبلاً به یزدی داده شده بود. همچنین بولتن پزشکی بیمارستان نیویورک در تاریخ 25 اکتبر ضمیمه بود. مأمور سازمان به فرهنگ گفت که اگر پزشکان سؤالاتی در این مورد داشتند آنها می توانند با رئیس مرکز طبی تماس بگیرند. او (مأمور سازمان) به عنوان کانالی برای رد و بدل کردن سؤالات و جوابها بین آنها و پزشکان در نیویورک انجام وظیفه خواهد کرد.

4- ملاقات با فرهنگ حالت دوستانه ای داشت. فرهنگ راجع به طرز تأمین نیازهای دولت ایران هیچ اظهار نظری نکرد. غالب اظهارات او جنبه مثبت داشت و بر این اساس متمرکز بود که دولت ایران می خواهد همه بدانند که آنها درباره اقامت شاه در آمریکا، کاری انجام می دهند. فرهنگ سؤال کرد که آیا دولت ایران در تهران در این مورد آگاهی دارد؟ به او گفته شد که سفارت دستورالعملهایی برای اطلاع وزارت امور خارجه داده و حداکثر در 27 اکتبر مذاکراتش را به وزیر خارجه دکتر یزدی انجام خواهد داد.

5- فرهنگ این نکته را ذکر کرد که احساسات مردم ایران در رابطه با مسئله شاه رو به ازدیاد است، و به عنوان مثال درخواست اعضای ایرانی سفارت ایران در اینجا را (آمریکا) بیان داشت که سفارت روز 26 اکتبر بسته باشد، چون آنها می خواهند به دلیل مخالفت با حضور شاه در آمریکا در مقابل سفارت تظاهرات داشته باشند.

6- فرهنگ وآوا مطالب روزنامه ها را عنوان کردند. این مطالب حاکی از آن بود که شاه احتیاج به یکسال معالجه در آمریکا دارد. مأمور سازمان تأکید کرد که آنها نباید بر اساس اخبار مطبوعات نتیجه گیری کنند. مدت اقامت شاه در آمریکا بستگی به نیازهای پزشکی او دارد که این مدت با صلاحدید متخصصین پزشکی لایق تعیین می شود. مأمور سازمان به فرهنگ گفت که به نظر او هنوز متخصصین پزشکی در شرایطی نیستند که بتوانند مدت این اقامت را تعیین کنند و قبلاً باید آزمایشهایی به عمل بیاید.

7- وآوا راجع به مسئله پاسپورت شاه سؤال کرد. به او گفته شد که بر طبق قوانین مهاجرت آمریکا از شرط پاسپورت صرف نظر شده است. مأمور سازمان گفت که چنین مسئله ای غیر طبیعی نیست.

8- در 26 اکتبر دو پزشک ایرانی با رئیس بخش پزشکان وزارتخانه ملاقات کردند. تقاضای آنها این بود که: الف - شاه را معاینه کنند، ب - پرونده های پزشکی او را و همچنین عکسهای داخلی او را ملاحظه

ص: 326

کنند تا بتوانند خبر معتبری از این موضوع داشته باشند. گرچه در مذاکرات بین مأمور سازمان و مأمور سفارت، ایران تقاضای معاینه شاه را نکرد، ولی گفت که پزشکان باید پرونده های پزشکی او را ملاحظه کنند.

9- برای اطلاع شما رئیس سازمان پزشکی تقاضای دوم پزشکان ایرانی را به دکترهای شاه در نیویورک ابلاغ کرده است، اما تقاضای معاینه شاه به پزشکان ابلاغ شد. زیرا این صحیح نیست و ثانیا این خارج از پیشنهاد ما در تلگراف مرجع است.کریستوفر. شماره سند 9880

حضور شاه در آمریکا

سند شماره 28 28 اکتبر 1979 6/8/1358 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزیر امور خارجه - واشنگتن فوری 4503 محرمانه - تهران 11371موضوع: حضور شاه در آمریکا 1- محرمانه - تمام متن 2- عکس العمل منفی علیه حضور شاه در آمریکا در حال تکوین است. در آخر این هفته خمینی دوبار انتقاد کرد. یک بار گفت اخیرا... دشمنان اسلام شاه را به آمریکا پذیرفته اند. نوبت دیگر با استفاده از حضور شاه در آمریکا به روابط گذشته دو کشور تاخت. او در حین سخنرانی دوم گفت که ممکن است پذیرش شاه توسط آمریکا یک توطئه باشد.

3- مطابق اخبار روزنامه ها در 27 اکتبر کارگران شرکت نفت هشدار دادند که در صورتی که آمریکا از تحویل شاه خودداری کند ایران ممکن است اقدام به تلافی اقتصادی کند.

4- سرانجام رادیو تلویزیون ملی ایران سکوت خود را نسبت به موضوع شکست. ابتدا سرمقاله آتشین روزنامه جمهوری اسلامی و سپس گزارشی از سخنرانی دکتر محمد بهشتی را که در راه پیمایی وحدت 26 اکتبر در دانشگاه تهران ایراد نمود، پخش کرد. وی اظهار داشت که ایران حضور شاه را در آمریکا به عنوان یک میهمان تحمل نخواهد کرد، و سپس تفسیر خودش (بخش خبری اطلاعات خارجی 271346 لندن اکتبر 79) که در سمپاشی از هرچه که تابه حال از آن جانب دیده ایم بدتر بود. در27 اکتبر پرشت مقام وزارت خارجه و کاردار به بهشتی تلفن کردند و بهشتی به نظر می رسید که در مورد حضور شاه در آمریکا خیلی کمتر از احتمال فعالیتهای ضد انقلابیون سلطنتی نگرانی دارد.

5- ما هنوز بر این باوریم که مادامی که دولت موقت به طور معقول قانع شده باشد که شاه برای معالجه تا مدت معینی در آمریکا بسر می برد و معالجه او در کشور دیگری امکان پذیر نیست، و نه شاه و نه همراهانش سعی در تضعیف انقلاب اسلامی ایران ندارند، دولت ایران قصد ندارد حضور شاه در آمریکا را یک مسئله بزرگ جلوه دهد. در حالی که از لحاظ فنی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران وابسته به دولت است، غالبا به صورت مستقل عمل نموده و مقامات عالی رتبه مملکتی از تحت کنترل درآوردن صادق قطب زاده سرپرست آن ابراز ناامید کرده اند. اگر افراطیون انقلاب، روحانیون خام و تیپ عموما بی مسئولیت تعیین کننده مسئله حضور شاه در آمریکا بشوند، علیرغم تمایل دولت موقت، کاملاً محتمل است که مجبور به اتخاذ موضعی شود که در غیر آن صورت آن را نمی پذیرفت.لینگن

شاه در آمریکامحرمانه تهران 11515

ص: 327

از: سفارت آمریکا در تهران سند شماره 29 تاریخ: 31 اکتبر 1979 - 9 آبان 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری 4574 موضوع: شاه در آمریکامحرمانه تهران 11515 1- متن کاملاً محرمانه است.

2- در مدتی که مأمور سفارت با معاون چهارم بخش سیاسی وزارت امور خارجه، پارسا کیا، در 31 اکتبر به خاطر مسایل دیگری ملاقات داشت، پارسا کیا مسئله شاه در آمریکا را طرح کرد و در یک تقاضای شخصی و غیر رسمی سعی داشت به دولت آمریکا بفهماند که چرا شاه باید آمریکا را ترک کند.

پارسا کیا مطالب زیر را اظهار داشت:

3- او و اعتصام مدیر کل بخش اروپا و آمریکا سخت کوشیده بودند تا از بحران در روابط ایران و آمریکا جلوگیری کنند، اما این مسئله غیر ممکن شده بود. آنها نمی خواستند که دولت موقت جمهوری اسلامی ایران یک یادداشت رسمی در مورد شاه به دولت آمریکا بنویسد و تا آنجا که امکان داشت از این عمل اجتناب می کردند. اما فشارهایی که از خارج اعمال می شد، زیاد بود.

4- رهبران دولت موقت (بازرگان و یزدی) قدرت زیادی نداشتند و تصمیماتی که باید در مورد ارائه حضور شاه در آمریکا گرفته شود، به دست آنها نبود. وزارت امور خارجه در صورتی قادر است که زیانهای آمریکا را در قبال روابط با ایران جبران کند که شاه بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان آمریکا را ترک کند و در غیر این صورت بحرانی به وجود می آید. پارسا کیا گفت که تصمیمات درباره دیگر مسایل خارجی هم نظیر روابط با مصر توسط خمینی گرفته می شود. او تلویحا گفت (به طور مستقیم بیان نکرد) که ادامه حضور شاه در آمریکا ممکن است منجر به قطع روابط ایران و آمریکا شود.

5- پارسا کیا گفت که رهبران دولت موقت مایلند که شاه در مکزیک باشد، ولی موضوع آمریکا مسئله دیگری است. دولت موقت معتقد بود که موقعیت شاه در آمریکا مانند موقعیتی است که خمینی در پاریس داشت و از آن استفاده خواهد کرد، تا بر علیه دولت موقت توطئه بکند. او هم چنین خاطرنشان کرد که 200000 ایرانی در آمریکا زندگی می کنند و همچنین شاه از ثروت بی حسابی بهره مند است (عددی که او در مورد این ثروت استفاده کرد 20 میلیارد بود.) پارسا کیا گفت که ایران مرکز شایعات است اما رهبران دولت موقت تا به حال شایعه سرطان شاه را نشنیده اند. به همین دلیل آنها نسبت به بیماری شاه مظنون بودند. آنها همچنین نمی فهمیدند که چرا شاه باید معالجات طبی خود را در آمریکا ادامه دهد.

6- پارسا کیا گفت که رهبران دولت موقت (که منظور او به روشنی خمینی و اطرافیانش بودند) سیاستمدار نیستند و اصول دیپلماسی را نمی فهمند. آنها به نتایج تصمیماتی که هم اکنون می گیرند توجه ندارند. پارسا کیا گفت که آنها (رهبران قم) به دقت منتظر بودند ببینند که شاه اجازه اقامت در آمریکا به دست خواهد آورد یا خیر، و اگر چنین شد آنها فورا به پا خواهند خاست. (او نگفت که این کار را به چه صورت خواهند کرد ولی روشن بود که روابط را قطع خواهند کرد.) 7- در طول صحبت، پارسا کیا به مصاحبه سناتور جکسون اشاره کرد. او گفت که این اظهارات سطوح بالای وزارت امور خارجه ایران را خیلی نگران کرده. یزدی فورا تقاضا کرد که نسخه ای از این مصاحبه را ببیند. یزدی معتقد است که جکسون یکی از رهبران قدرتمند آمریکاست. او می خواست بداند که آیا اظهارات جکسون پیامی از جانب دولت آمریکا است؟ مأمور سفارت پارسا کیا را مطمئن ساخت که چنین چیزی نیست.لینگن

کتاب هشتم

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 328

ص: 329

ص: 330

معرفی کتاب دخالتهای آمریکا در ایران (1)

ص: 331

با افول سلطه شیطانی امپراطوری جبار انگلیس در صحنه عالم، امپریالیسم آمریکا با نیرو و توان تازه ای به همراه کوله باری از تجارب سالها سلطه استعمارگران انگلیسی به عنوان یک سردمدار جدید جریان استکبار جهانی نمایان شد. آمریکا با استفاده از منابع سرشار مادی، پس از حضور در جنگهای جهانی و به دست آوردن پیروزی در جنگ، خود به عنوان بزرگترین مدعی تسلط بر گستره عالم وارد صحنه شد. رفته رفته مناطقی که سالیان سال تحت سلطه و نفوذ استعمار انگلیس بودند، شاهد پیدا شدن سروکله سلطه گر جدیدی با رنگ و بوی تازه و خاص خودش شدند. رقیب جدید با شیوه های تازه و مدرن تر و بعضا وحشیانه تر، برای چپاول هرچه بیشتر ملتهای تحت ستم به میدان می آید و به راستی آنچه که در این مدت کمتر از یک قرن از خود بجا گذاشته، کارنامه ای درخشان و بی نظیر در ظلم و جنایت و غارت مستضعفین عالم بوده است. هیچ سلطه گری در طول تاریخ از این حیث نمی تواند با آمریکای جهانخوار برابری کند.

کشور ما نیز یکی از همان مناطقی است که به لحاظ موقعیت خاص سیاسی، جغرافیایی و منابع طبیعیش، در طول قرن اخیر، عرصه تاخت و تاز این سلطه گران چپاولگر بوده است. به تدریج که سلطه انگلیس در دنیا رو به ضعف می گذاشت، از تسلط همه جانبه آن در کشور ما نیز کاسته گردید و به همین نسبت حضور فعال امپریالیسم آمریکا بیشتر و بیشتر می شد، تا جایی که پس از سرنگونی دکتر مصدق که در میان کشمکش این دو قدرت شیطانی، مجالی برای حضور در صحنه پیدا کرده بود، آمریکا به عنوان قدرت مسلط در همه جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما در این سرزمین شروع به حکمروایی کرد و نقش انگلیس تنها محدود به حفظ شبکه فراماسونها شد.

امپریالیسم آمریکا همزمان با گسترش شبکه های نفوذ و سلطه خود در سراسر جهان، به مثابه یک مجموعه جهانی استکباری، در کشور ما نیز طرحهای دراز مدت و کوتاه مدت خود را برای بسط این شبکه شیطانی به اجرا می گذارد. هجوم همه جانبه آمریکاییها از کودتای 28 مرداد به این طرف، رفته رفته سیر صعودی خود را طی می کند تا به یکی از نقاط عطف آن یعنی حرکت رفرم گونه آمریکا تحت عنوان، به اصطلاح انقلاب سفید، اجرا می شد، مطرح می شود. برای اینکه عمق برنامه ها و طرحهای شیطانی آمریکا را دریابیم، به نقل فرازهایی از سخنان امام در 4 آبان ماه 1343 در مدرسه فیضیه قم پس از طرح قرارداد آمریکایی کاپیتولاسیون می پردازیم: «ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند» «ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند».

ص: 332

«عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند».

«قانونی را به مجلس بردند که در آن، اولاً ما را ملحق کردند به «پیمان وین» و ثانیا الحاق کردند به آن که تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانواده هایشان با کارمندان فنیشان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان و با هرکس که به آنها بستگی دارد از هر جنایتی که در ایران می کنند، مصون هستند».

«اگر یک خادم آمریکایی، یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههای ایران حق محاکمه ندارد! باید پرونده به آمریکا برود! و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند!» «اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت یک روز اسیر انگلیس و روز دیگر آمریکا باشد».

«اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد، اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند، نمی گذارد، کالاهای اسرائیل آن هم بدون گمرک در ایران فروخته شود.» «اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد، اینها، خودسرانه، چنین قرضه سنگینی را بر ملت ایران تحمیل کنند.» «اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد یک دست نشانده آمریکایی این غلط ها را بکند، از ایران بیرونش می کنند.» «نظامی های آمریکا و مستشاران نظامی آمریکا، برای شما چه نفعی دارند؟ اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشی؟ چرا اینقدر دم از ترقی می زنی؟ اگر این مستشاران، نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید؟ اگر کارمند شما هستند شما هم مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند با اینان رفتار نمائید. اگر مملکت ما در اشغال آمریکاست اعلام کنید، پس ما را از این مملکت بیرون بریزید.» «من نمی دانم کجاست این انقلاب سفیدی که اینقدر روی آن جار و جنجال راه انداخته اند؟ خدا می داند که من مطلعم و رنج می برم، من مطلعم از این دهات و شهرستانهای دور افتاده و از این قم عقب مانده، من این ملت فکری کنید، این قدر قرض روی قرض نیاورید، این قدر نوکر نشوید. البته دلار نوکری هم دارد! ندارد به آمریکاییها بگوید بالای چشم شما ابروست!!» «ما چون ملت ضعیفی هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سروکار ما با آمریکاست.» «رئیس جمهور آمریکا بداند، این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما، از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمی به ملت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است. دولت آمریکا این مطلب را بداند که او را در ایران ضایع و مفتضح کردند.» «امروز تمام گرفتاری ما از آمریکاست، تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند، همه دست نشانده آمریکا هستند، اگر نیستند چرا در مقابل آن نمی ایستند، داد بزنند؟» امام همچنین اعلامیها روشنگرانه ای علیه کاپیتولاسیون پس از سخنرانی تاریخی خود صادر کردند، نکات برجسته ای از این اعلامیه که نقش آمریکا و اسرائیل را بیشتر تشریح می کند چنین است:

ص: 333

«دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکا است، ملل اسلام از اجانب عموما و از آمریکا خصوصا متنفر است، بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنها است، اجانبند که مخازن پر قیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد، اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا درآوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمریکا و عمال آن» «آمریکا است که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند، آمریکا است که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلمان را آواره کند آمریکا است، که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد آنها را از جلوی خود بردارد، آمریکا است که روحانیون را خار راه استعمار می داند. باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد، آمریکا است که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند، آمریکا است که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید».

«امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست که بداد ملت فقیر برسد».

مجموعه حاضر، که تحت عنوان دخالتهای آمریکا در ایران(1) به حضور امت شهید پرور و قهرمانمان ارائه می دهیم، اسناد و مدارکی است که حکایت از اهداف و مقاصد آمریکا از حکمروایی جابرانه اش در زمان رژیم شاه معدوم می کند. یکی از ویژگیهای این اسناد جامعیت آنها است، چرا که در دوران انقلاب و پس از پیروزی آن، بخش متنابهی از مدارکی که حاکی از جنایات امپریالیسم آمریکا بود، توسط جاسوسان آمریکایی یا از کشور خارج شد و یا در داخل جاسوسخانه به انحاء مختلف از بین رفت.

لذا از آنچه که مربوط به روابط آمریکا و رژیم شاه معدوم می شد، صرفا به نگهداری مدارک پراهمیت تر با جامعیت بیشتر اکتفاء کرده اند. به همین دلیل به وضوح در این اسناد، دخالتهای آمریکا در ایران به عنوان، نیروی حاکم بدون رقیب، مشاهده می شود و دیگر شاید نیازی به هیچ گونه توضیحی در معرفی اسناد نباشد، لیکن برای ارائه یک جمع بندی خلاصه با استفاده از اسناد، به نکاتی که از اهمیت بیشتری برخوردارند اشاره می کنیم.

در سند شماره 16 در مقام بیان سابقه تاریخی رژیم شاه، چنین آمده است که، رضا شاه از تاج و تخت در سال 1941 توسط انگلیس و شوروی برکنار شد، همچنین فشار آمریکا نیروهای خارجی را در سال 1946 از خاک ایران خارج کرد و شاه دوباره به کمک آمریکا به تاج و تخت برگشت. کنترل صنعت نفت جهانی توسط غرب بعد از ملی شدن نفت در سال 1951 ایران را تقریبا ورشکسته کرد و بقاء شاه متکی به پشتیبانی خارجی و استقلال و تمامیت ارضی آن منوط به حضور افراد آمریکایی و موافقت نامه های امنیتی بود. از همین مختصر می توان دریافت که ماهیت رژیم 50 ساله کذایی، چه بوده است و حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران چه نیروهایی بوده اند، در همین رابطه بد نیست به بررسی انگیزه ها و

ص: 334


1- البته قبلاً به اطلاع امت قهرمان رسانده بودیم که بخش عمده ای از اسناد در هنگام اشغال لانه جاسوسی توسط جاسوسان از بین رفت ٬ که این جریان جدای از خروج اسناد و یا نابود کردن آن پس از پیروزی انقلاب به عنوان یک طرح امنیتی و حفاظتی بوده است.

مقاصدی که امپریالیسم آمریکا از روی کار آوردن رژیم شاه داشته است، از زبان خود جاسوسان متمدن و مترقی بپردازیم، رژیم وابسته ای که در جهت حفظ منافع ارباب خود در منطقه، از بیت المال مردم محروم و مستضعف به سایر رژیمهای دست نشانده آمریکا در منطقه چون مصر و اردن (سند 12 و 16) کمکهای مالی و نظامی فراوان می کرده.

در سند شماره 14 که حاوی نتایج بازرسی وزارت امور خارجه آمریکا می باشد، چنین عنوان می شود که: «ایران برای آمریکا از نظر جغرافیایی و نفت حائز اهمیت است. ایران تحت نظر شاه که آمریکا را واجد نقش حیاتی در مساعی خود برای متجدد ساختن کشورش می داند، و می خواهد آن را از نظر نظامی و صنعتی قوی و متکی به خود سازد، محیط مناسبی برای تعقیب مقاصد آمریکا می باشد.» به دنبال آن منافع آمریکا در ایران را به این شرح بر می شمارد:

«مکان استراتژیکی ایران، قدرت نسبی آن میان کشورهای خلیج فارس، منابع داخلی و بازار داخلی بورژوازی آن، این کشور را یک منطقه بسیار با اهمیت برای ایالات متحده، در حال حاضر و برای یک آینده قابل پیش بینی، نموده است. ما احتیاج به یک ایران دوست و مستقل و ایمن و باثبات داریم که هم بتواند و هم بخواهد نقش مسئولانه و سازنده در منطقه به ویژه در خلیج فارس بازی کند. ما نیاز مبرم به دسترسی به راه هوایی ایران و ترکیه که واسطه میان اروپا و شرق برای هواپیماهای نیروی دریایی و بازرگانی خود داریم.» «به طور خلاصه: استفاده برای تسهیلات ویژه نظامی و اطلاعاتی که به خاطر ملاحظات جغرافیایی، گذشته از امکانات سیاسی، نمی تواند در جای دیگر با آثار همانند باشد، همچنین منافع اقتصادی و تأمین نفت و گاز، مناسب بودن ایران برای سرمایه گذاری (تا چندین میلیارد دلار).» پس از ذکر منافع، سند شماره 14، اهداف آمریکا در ایران را بر می شمارد:

1- تقویت و کمک به توانایی ایران جهت ژاندارمی منطقه.

2- حفظ تصمیم گیرندگانی که در مورد منافع آمریکا مؤثرند.

3- ابقای دسترسی بلا اشکال به کریدور هوایی ایران - ترکیه و بنادر ایران.

4- تأمین، برقراری، نگهداری و استفاده بلامانع از تسهیلات اطلاعاتی و نظامی در قلمرو ایران.

5- تأمین دسترسی به بنادر ایران جهت کالاها و خدمات بازرگانی آمریکایی و برقراری یک جو مساعد برای سرمایه گذاری سرمایه داران آمریکایی.

6- تأمین دسترسی به منابع نفتی و مواد معدنی در ایران به قیمتهای قابل تحمل برای آمریکا و هم پیمانانش.

7- تشویق ایران به ثابت نگهداشتن قیمت نفت.

8- کمک به ثبات داخلی سیاسی ایران و گسترش رفتار مطبوع میان ایرانیان نسبت به آمریکا.

اهداف و منافع کلی آمریکا با حواشی بیشتر و یا کمتر در کلیه اسناد این کتاب آمده است، خصوصا اسناد 15 و 18 و 22 در این زمینه قابل بررسی هستند.

مواردی که به نقل از اسناد آوردیم، محورهای عمده و زمینه های اصلی مداخلات آمریکا در منطقه و خصوصا ایران است. یکی از بارزترین موارد دخالتهای آمریکا در ایران، حضور نظامی آمریکا در ایران و در منطقه بوده است، که البته با پیروزی انقلاب اسلامی و اخراج بخش عمده مستشاران نظامی آمریکا و

ص: 335

پس از آن با اشغال لانه جاسوسی، به طور کامل با حضور مستقیم و غیر مستقیم نظامیان آمریکایی در ایران خاتمه داده شد. در کنار روابط اقتصادی، محور عمده روابط شاه را با آمریکا مسایل نظامی تشکیل می داد.

آمریکا برای حفظ منافع سرشار اطلاعاتی و اقتصادی که در منطقه داشت، نیاز به یک بازوی مسلح نظامی داشت و طبیعی است که بهترین شکل این حضور نظامی به طریقه غیرمستقیم و توسط نیروهای بومی در منطقه و با مخارج خود آنان است.

شیوه های نوین استعمار دیگر اقتضاء نمی کرد که بسان گذشته برای کسب منافع خود در حفظ آن اقدام به لشگرکشی نماید، از این روست که آمریکای جنایتکار پس از روی کار آوردن عروسک دست نشانده ای چون شاه معدوم، او را وادار می کند که با بهره گیری از نیروی انسانی این مردم محروم و مستضعف و با استفاده از منابع فراوان مالی شان، دست به تشکیل یک نیروی نظامی در جهت حفظ منافع ابرقدرت های سلطه گر بزند. آمریکا علاوه بر حفظ منافع شیطانی خود در تأسیس این نیروی ژاندارم با ایجاد بازار فروش برای سلاحهای خود بهره اقتصادی سرشاری را به دست می آورد. طبیعی است به دنبال فروش این سلاحهای پیچیده، سیل کارشناسان و مستشاران برای سازماندهی ارتش همان گونه که مورد طبع آمریکای جنایتکار است و همچنین با بهانه آموزش طریقه استفاده از این سلاحها، به کشور سرازیر می شود. حضور کارشناسان نظامی با حقوقهای گزاف، خود یک عامل مهم برای حفظ و تداوم سلطه سیاسی و اقتصادی به شمار می رود، در سند شماره (4) آمده است که روابط نظامی آمریکا با ایران باعث استحکام موقعیت آمریکا در ایران می شود و رئیس بخش مستشاری، یک مشاور بسیار مطلوب برای شاه است!! مسئله قابل ذکر در مورد روابط نظامی آمریکا با ایران جاه طلبی های شاه بوده که همواره در تلاش ایجاد یک قدرت عمده نظامی در منطقه بوده است، طبیعی است که آمریکا تنها به همان میزان که منافع کسانی که به اتکاء کمکهای روسیه می خواسته اند به جدال با آمریکا پرداخته و به استقلال برسند.

همان گونه که در مورد اهداف و منافع استراتژیک آمریکا در ایران آمده است، اهمیت و نقش ایران برای آمریکا، بیش از منافع اقتصادی که از آن به دست می آورد، موقعیت جغرافیایی و استفاده از ایران به عنوان یک پایگاه مهم برای جمع آوری اطلاعات بوده است، در سند شماره 11 آمده است:

«ایران برای آمریکا، کمکهای فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیک بین ساواک و سیا (SRF)وجود دارد.» در سند شماره 13، هلمز رئیس سابق سازمان جاسوسی CIA خواهان ادامه روابط ایران و آمریکا و دسترسی به مواضع برای امکان فعالیتهای منحصر به فرد جاسوسی و مخابراتی می شود. همین مسئله در سند شماره 19 نیز تصریح شده است. همچنین سند مهم شماره 20 که به قول خود جاسوسان گزارشی از عوامل مختلف جامعه اطلاعاتی آمریکا و دیگر بخشها و سازمانها در ایران می باشد، میزان گستردگی فعالیت دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا را در کشور ما در زمان شاه معدوم نشان می دهد.

در زمینه اجحافات اقتصادی رژیم شاه در ارتباط با آمریکا، همان گونه که اشاره شد، خدمات و آمریکا، و 70% نفت عمومی اش در منطقه ایجاب می کند، مبادرت به فروش سلاح به شاه می کند و هیچگاه اجازه نمی دهد، که این نوکر دست نشانده از حدودی که برایش معین شده تجاوز کند.

سند شماره یک حکایت از جریانات مختلفی که در رابطه با فروش اسلحه بین شاه و آمریکا در سال های (45-1344) (66-1965) وجود داشته و تمایلات شاه برای خرید اسلحه از شوروی در قبال

ص: 336

عدم فروش اسلحه توسط آمریکا می کند. آمریکاییها بنا به مصالح کلی خود در آن زمان برآوردن تمامی آرزوهای جاه طلبانه شاه را ضروری نمی دیدند، آرزوهایی که از طرف شاه با عنوان کردن بهانه هایی چون خطر ناصر عنوان می شد، ضمن اینکه چندان بی میل نبودند که عکس العملهای شاه را در این رابطه و میزان جسارتش را در نزدیک شدن به شوروی برای دریافت سلاحهای بیشتر ارزیابی کنند. در نهایت شاه رفتار آمریکاییها را با خودش تعبیر به رفتار با یک نوکر کرده است و آمریکاییها عملاً به وی می فهمانند که بیشتر از یک نوکر نیز، قدرت ابراز نظر و بروز اراده از خود را ندارد. در واقع این سند مؤید این مطلب است که رژیمی با خصوصیات رژیم شاه، هرگز بدون اتکاء به آمریکا نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.

نکته قابل توجه دیگر، تمایل روسها به فروش سلاح به رژیم شاه است. دو سال پس از سرکوبی حرکت انقلابی مردم مسلمان ما در خرداد 42 (1963) می بینیم روسها با دست باز حاضر به فروش سلاحهای پیشرفته خود به شاه هستند، هرچند با جوی که آمریکا برای شاه قهرا ایجاد می کند، در این راه موفقیت چندانی کسب نمی کنند و روابط حسن همجواری را با فروش بخشی از سلاحهای درخواستی شاه و تأیید شده توسط آمریکا حفظ می کنند، که خود این مسئله میزان صداقت مدعیان حمایت از مبارزات آزادیبخش خلقهای جهان بر علیه امپریالیسم را آشکارتر می کند. و به راستی چه ساده اندیش بوده اند اسرائیل بوده است. علاوه بر آن 16% نفت ایران برای اروپای غربی و 24% آن به ژاپن صادر می شده که در گذشته نزدیک هم پیمانان آمریکای جنایتکار در تحریم اقتصادی علیه ایران بوده اند، به طور کلی برنامه های اقتصادی که توسط آمریکا طرح ریزی می شد، متضمن این بود که نیروی انسانی ماهر و کارگر متخصص جذب صنایع جدید شوند و بدین ترتیب روزبه روز از تعداد کارگران کاسته می شد. جالب توجه است که واشبورن، عنصر سابق دستگاه جاسوسی شیطان بزرگ در ایران در نامه ای به هلمز (سند شماره 11) اقرار می کند که کمی حقوق کارمندان و کارگران مستضعف مربوط به آمریکا و خرید کلان سلاحهای آمریکایی است. در سند شماره 19، آمریکای جنایتکار اعتراف می کند، که موقعیت دولت ایران در به ثمر رساندن یک اقتصاد غیر متکی به نفت در سال 1990 که نفت، به پایان غیرقابل قبول به نظر می رسد، در عین حال با توجه به این حقیقت تلخ، شیطان بزرگ سیاست اقتصادی رژیم شاه را مورد تأیید قرار می دهد و از از جز این نیز انتظاری نیست. همراه با جنایات گسترده امپریالیسم آمریکا در ایران، ملت ما از هجوم فرهنگی شیطان بزرگ نیز در امان نماند، در سندهای (13 و 14) با ذکر فعالیتهای مستقیم فرهنگی آمریکا از انجمن ایران و آمریکا و سپاه صلح، اشاره به تشکیل مجمع تفکر جوانان در جاسوسخانه خود، متشکل از کارمندان جوان سفارت برای جستجوی شیوه نزدیک شدن به جوانان ایرانی می شود، گذشته از اینها نفوذ فرهنگی غرب از طریق دانشگاههای داخلی، ساخته دست خارج و اعزام دانشجویان ایرانی به آمریکا اعمال می شود. سند شماره 19 در سال 1975 آماری ارائه می دهد مبنی بر اینکه 20 هزار دانشجوی ایرانی در آمریکا تحصیل می کنند، و بیش از 50 دانشگاه آمریکایی با مؤسسات آموزشی ایران رابطه دارند. همچنین سند شماره 11 به عنوان نمونه از تأسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران تحت نظر دانشگاه هاروارد یاد می شود، این مرکز تربیت متخصصان وابسته به امپریالیسم را همراه با حمایتهای مداوم آمریکا برای ادامه کار آن، به عهده داشته است. مرکز برنامه ریزی برای جنایات و خیانت های امپریالیسم خونخوار آمریکا در تهران، به اصطلاح سفارتخانه، و یا در واقع مرکز جاسوسی شیطان بزرگ بوده است، که در سند شماره 13 از آن به عنوان هیئت بزرگ دیپلماتیک یاد می شود که در سال 1974 به

ص: 337

ادعای همین سند بزرگترین هیئت در خاور نزدیک بوده است. در واقع، به اصطلاح سفارتخانه آمریکا، نه تنها بر اداره کشور ما نظارت داشته، بلکه صاحب یک نقش فعال در کلیه کشورهای منطقه و ناظر به فعالیتهای سایر، به اصطلاح سفارتخانه های شیطان بزرگ، بوده است.

علاوه بر این جاسوسان یا هیئت بزرگ دیپلماتیک، واحدهای دیگر آمریکایی که در ابعاد گسترده به استناد سند شماره 13 در ایران فعالیت می کرده اند، عبارتند از «هیئت مستشاری نظامی ARMISH-MAGG»، «تیمهای کمکهای عملیات فنی (نظامی)، TAFT»، «اداره اطلاعات آمریکا»، «سپاه صلح»، « انجمن ایران و آمریکا»، «نمایندگی از وزارت کشاورزی آمریکا»، «اداره مبارزه با مواد مخدر»، «اداره خدمات مالیاتی داخلی»، و «20 واحد مجزا در کار فعالیتهای نظامی و جاسوسی».

مسئله دیگر که در سند شماره 14 و در بسیاری دیگر از اسناد این کتاب و مدارک دیگری که به یاری خدا انتشار خواهد یافت، وجود مجموعه ای است به نام «قسمت هدایت مسایل کشور» THE COUNTRY DIRECTORATEکه در برخی جاهای دیگر تحت عنوان «هیئت مسایل کشوری» (COUNTRY TEAM)آمده است. این هیئت که از سفیر و سایر مسئولین درجه اول آمریکایی در قسمتهای مختلف تشکیل می شده، در واقع حکم «هیئت دولت» و وزیران واقعی را در اداره کشور در زمان رژیم شاه داشته و در طی جلسات آن همه مسایل کشور مورد بحث و بررسی و تصمیم گیری قرار می گرفته است. طبیعی است آمریکای جنایتکار برای حفظ سلطه شیطانی خود بر کشور ما، همواره در پی ارزیابی و تحلیل وضعیت نیروهای مخالف رژیم شاه خائن بوده است، تا مبادا با سرنگونی رژیم شاه، بساط سلطه و غارت و چپاول برچیده و منافع حیاتی شیطان بزرگ در منطقه در معرض نابودی قرار بگیرد. آشکار است که نحوه برخورد و شیوه تحلیل امپریالیسم آمریکا نسبت به نیروهای مخالف رژیم شاه مبتنی بر همان بینش مادی، سرمایه داری غرب است، به همین دلیل است که عملاً آنچه به عنوان راه حل برای مقابله با جریانهای مخالف ارائه می دهد، تنها در مقابل جریانهایی مؤثر می افتد، که خود با انگیزه و آرمانهای صرفا مادی شروع به حرکت نموده اند. این است که می بینیم جریانهای غیر الهی عموما در مواجهه با رژیم ناموفق هستند، لیکن عجز و سردرگمی شیطان بزرگ زمانی آغاز می شود که با یک حرکت الهی مواجه است، حرکتی که از شائبه های مادی مبراست. پیروزی انقلاب اسلامی بزرگترین گواهی این مدعاست. در همین اسناد با همه نارسایی آنها می بینیم که دستجات کوچکی که اغلب با استراتژی جنگ مسلحانه مبتنی بر بینشهای ماتریالیستی، دست به فعالیت زده اند، در تحلیل آمریکاییها هرگز به عنوان یک خطر جدی برای رژیم شاه به حساب نمی آیند.(1) علی الخصوص که رژیم شاه با هدایت آمریکا به اندازه کافی به شوروی نزدیک شده بود تا روسیه هرگز در پی یک تدارک جدی برای سرنگونی شاه نباشد. عجیب نیست که در اوج فعالیتهای این گروه های مسلح (1351)، در عین به قتل رسیدن چند جاسوس آمریکایی، جاسوسان امپریالیسم اظهار می کنند که هیچ مخالفت سازمان یافته ای بر علیه شاه وجود ندارد (سند شماره 6). به طریق اولی جریانهای سیاسی میانه رو اعم از صاحبان گرایش به غرب همچون جبهه ملی و یا شرق گرایان چون حزب توده، مقهور اقدامات انقلابی و مترقی شاه، یعنی انقلاب سفید، و سیاست حقوق بشر کارتری می شوند و تا سرحد وزارت در کابینه های شاهنشاهی ارتقاء مقام می یابند! (سند شماره 23).

ص: 338


1- نقل از سند شماره 19 : ”تروریستها به نظر نمی رسد که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی شود از پشتیبانی زیادی برخوردار باشند.“

در مورد حرکت مذهبی به رهبری روحانیت اگرچه در سند شماره 5 در تحلیلی که از ضعف بینش مادی تحلیلگر آن ناشی می شود، پیروزی روحانیون در مقابله با رژیم شاه نامحتمل قلمداد می شود، اما در همان سند همواره به عنوان یک احتمال قوی در جانشینی به جای رژیم شاه و سپس به عنوان یک نیروی مخالف سلطه خارجی و دشمن آمریکا شناخته می شوند. نهضت اسلامی در 15 خرداد به اعتراف خودشان تحت عنوان یک حرکت ارتجاعی، بی رحمانه توسط رژیم سرکوب شد.(1) نهضتی که به رهبری روحانیت متعهد و در رأس آن امام بت شکن، خمینی عزیز شکل گرفت و تمامی محاسبات ماتریالیستی شرق و غرب را در مواجهه با حرکت اصیل، رهایی بخش محرومین و مستضعفین درهم ریخت. در سند شماره 18 می بینیم که جاسوسان هم در ارزیابی خود بیان می کنند که «ارتش و نیروهای مسلح قادر بوده اند که امنیت داخلی را برقرار کنند و تحت اغلب شرایط غیر از بی نظمی ملی سرتاسری، قادر به این کار خواهند بود.» منتهی هرگز به ذهن علیلشان خطور نمی کند که چه کسی و با چه شیوه ای در کمتر از چند سال پس از آن می تواند موجبات این بی نظمی ملی سرتاسری را فراهم کند.

مدعیان حقوق بشر به گواه اسناد ارائه شده در این کتاب (11 و 13 و 19 و 22) به صراحت متذکر می شوند که از همه ظلمها و جنایاتی که توسط ساواک و نیروهای امنیتی شاه در مقابل مخالفین روا می شده است، نه تنها آگاهی کامل بلکه همکاری نزدیک داشته اند. در سند شماره 22 وقاحت و بیشرمی را مدعیان تمدن و ترقی به حدی می رسانند که می گویند: «ایران تاریخی شامل 2500 سال فرمانروایان خودکامه و اغلب خارجی دارد و تصور کلی جریانهای دمکراتیک اساسا برای سنتهای ایرانی بیگانه است.» و خنده آور است که در سند شماره 11 شاه معدوم امپریالیستهای مستکبر را از نصایح خردمندانه خود بی نصیب نمی گذارد و از آنها می خواهد قانون اساسی آمریکا را در جهت محدود کردن آزادی و ابراز عقیده اصلاح کنند. به هر حال آنچه که گفته شد، حدیث تازه ای برای مردم انقلابی میهن اسلامی ما نبود، چه آنها این همه درد و رنج را با تمام وجود احساس کرده اند، برای مردم ما ظلمها و جنایتهای آمریکا یک واقعیت ملموس است و بخشی از تاریخ زنده این مرزوبوم است و برای همین است که این چنین از انقلاب اسلامی و دست آوردهای آن دفاع می کنند. تولد دوباره اسلام در ایران، نوید بخش رهایی مستضعفین در سرتاسر عالم و به خصوص کشورهای اسلامی است و جای تعجب ندارد که هر بار آمریکا با تمامی قوا برای مقابله با انقلاب اسلامی وارد میدان شود، و به دنبال یافتن جانشین مناسب برای رژیم شاه از قبیل رژیمهای جنایتکاری چون صدام حسین باشد. امتی که این گونه برجسته ترین پایگاه شیطان بزرگ را در منطقه خاورمیانه از چنگ او به در آورده، باید منتظر توطئه های رنگارنگ شیطان بزرگ، چه به صورت تجاوزات خارجی و چه از ناحیه اغتشاشات گروههای داخلی که هیچ گاه واقعا بر ضد آمریکا عمل نکرده اند، باشد. لازم به تذکر نیست که هنوز بندهای وابستگی بسیاری چه از لحاظ اقتصادی و یا فرهنگی بر پای مردم مظلوم ما وجود دارد و بایستی با تمام قوا در گسیختن آن اهتمام ورزیم، همان گونه که امام در آستانه اقامت در قم فرمودند: «ما اگر بخواهیم استقلال حقیقی به دست آوریم باید سعی کنیم تمامی اشکال نفوذ آمریکا، چه اقتصادی و چه نظامی و چه سیاسی و فرهنگی را از بین ببریم و من امیدوارم که ملت ایران به این مهم هر چه زودتر برسد.»والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

تغییر جهت برنامه خرید تسلیحات نظامی برای ارتش ایران

ص: 339


1- اسناد شماره 5 و

سند شماره 1 نسخه اول، قسمت الف (A)تاریخ سند: 25/5/1345، 16 اوت 1966 گزارشگر: تاچر، مودطبقه بندی: سری - الف - 89: وزارت امور خارجه - برای اطلاع: آنکارا، بغداد، لندن، مسکو، راولپندی موضوع: تغییر جهت برنامه خرید تسلیحات نظامی برای ارتش ایران خلاصه ای از سوابق تلاش آمریکا برای ایجاد روابط تازه با ایران. غیرقابل رؤیت برای اتباع خارجی خلاصه: عوامل سیاسی، اقتصادی، و نظامی مشترکا در روابط ایران و آمریکا تقریبا یک بحران ایجاد کرده اند، زیرا شاه درصدد برآمده است که برای خرید ارزان با آمریکا چانه بزند، اتکاء خود به آمریکا را کاهش دهد، و خرید تسلیحات نظامی خود را متنوع سازد، و با این اقدام، به سوی نوعی حضور مهم و ناخوانده نظامی شوروی در زمینه تسلیحات سوق داده شده است. شواهد برخی از این تمایلات دیده می شوند. با نمایش استقلال بیشتر در سیاست خارجی، شاه در پی بهره برداری سیاسی از تنوع تسلیحاتی است. این حرکت مسلما ادامه خواهد یافت. شاه همچنین به طرز فزاینده ای از تلاش آمریکا برای کنترل هزینه های نظامی خود خشمگین شده است. او معتقد است که در تشخیص و تعیین خطر و اختصاص امکانات برای مقابله با آن خطر (که به نظر وی عبدالناصر است تا روسها) باید مسئولیت نهایی تصمیم گیری را داشته باشد. چنین نگرشی در آینده آشکارتر خواهد شد.

با توجه به اقتصاد شکوفای ایران، بالا رفتن عظیم اعتبار شاه در ایران، و موفقیت کلی او در برانداختن تظاهرات، شاه می خواهد به یک رابطه نظامی نزدیک با سودمندی متقابل با آمریکا، ادامه دهد. مدارک نشان می دهد که در امکان حفظ انحصار آمریکا بر تسلیحات نظامی ایران باید قویا شک و تردید نمود، مگر با ارائه شرایطی فوق العاده جالب که ما هم در موقعیتی نیستیم تا چنین شرایطی را فراهم سازیم. ولی سوابق همچنین نشان می دهد که تلاشهای فراوان دیپلماتیک در جهت خنثی کردن گرایش مهم به شوروی، مؤثر و تا حدودی نیز موفقیت آمیز بوده است. «بررسی سالیانه» که با توجه به یادداشت تفاهم 1964 تهیه شده بود مجددا ارزشیابی خواهد شد.

تلاش در جهت قید صریح وتوی آمریکا بدون شک منجر به یک انفجار عمده در روابط ایران و آمریکا خواهد شد، خواه بلافاصله و خواه در زمانهای بعد. یک نتیجه گیری از این بررسی این است که کمی تنوع در خریدهای تسلیحات نظامی ایران به سود منافع دراز مدت سیاسی آمریکا خواهد بود. به طور کلی چنانچه رهایی شاه از صمیمیت فراوان کنونی با آمریکا به افراط نگراید، گرایش جدید او برای ما فواید قطعی خواهد داشت.

1- زمینه و انگیزه ها: تغییر در جهت گیری های ایران از ژوئن 1965 آغاز گردید، که شاه از اتحاد شوروی بازدید نمود و در آنجا پیشنهادی را پذیرفت که منجر به توافقی جهت احداث یک کارخانه ذوب آهن در ایران در ازاء دریافت گاز طبیعی گردید. این موافقت نامه با استقبال فراوان در ایران روبرو گردید و این استقبال هم ادامه دارد. موافقت نامه، موفقیت شاه را که بسیاری از ایرانیان وی را بیش از حد وابسته به ایالات متحده می دانستند، بالا برد. سپس بحران هند و پاکستان در سپتامبر 1965 شاه را متقاعد ساخت که ادامه وابستگی انحصاری به ایالات متحده در زمینه خرید تسلیحات نظامی ممکن است، وی را به همان سرنوشتی دچار سازد که متحد وی پاکستان به آن گرفتار شده بود، و مصمم شد آزادی عملی را به دست

ص: 340

آورد که به نظر وی طبق یادداشتهای تفاهم 1962، 1964 با ایالات متحده از آن برخوردار نبود. چه در این یادداشتها ایالات متحده به طور ضمنی انحصار تدارک و کنترل میزان تأسیسات نظامی و مخارج نظامی ایران را به دست آورده است. بهبود چهره اقتصادی ایران در اواخر 1965 نیز به این تصور شاه که می تواند روابط نظامی خود با ایالات متحده را بر پایه جدیدی قرار دهد، کمک کرد. خصوصا وی به طور غیر مستقیم دست به این کار زد، زیرا در عین سعی در حفظ اساس روابط خود، مسئولیت هر نوع تغییر مهم را هم به گردن ایالات متحده انداخت.

2- یادداشتهای تفاهم: هنگامی که یادداشت تفاهم اصلی در 1962 منعقد گردید فلسفه آن تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می شد این بود که در ازاء یک تعهد پنج ساله برای تحویل سلاحهای نظامی، در تعیین برنامه های آینده نه تنها با توجه به عوامل نظامی، بلکه با در نظر گرفتن تواناییهای اقتصادی ایران، ما نوعی حق رأی به دست می آوریم. یادداشت 19 سپتامبر 1962، با قید این شرط مورد موافقت شاه قرار گرفت که چنین برداشت می شود که اگر تحولات بین المللی به صورتی در آید که خطر غیرقابل پیش بینی در حال حاضر برای ایران ایجاد کند، این برنامه ممکن است مورد تجدید نظر قرار گیرد. این موافقت نامه دو سال ادامه یافت. در سال 1964(1) اجبارا اصلاح گردید تا زمینه لازم را جهت مدرنیزه کردن نیروهای مسلح ایران فراهم سازد، منجمله افزایش نسبی در میزان آنها که متضمن خرید سلاحهای آمریکایی بیشتر، تحت برخی شرایط معین، به ارزش 200 میلیون دلار از طرف ایران بود.

این شرایط متضمن پیش بینی یک بررسی سالیانه بود تا«پیشرفت و اجرای این تفاهم فی مابین و رابطه آن را با برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران بررسی نماید. که این شامل» یادداشت تفاهم 4 ژوئیه 1964 می شد که در آن از «یک بررسی مشترک در زمینه یک بررسی مشترک در زمینه تأثیر خریدهای نظامی بر روی موازنه پرداختها و وضعیت بودجه ایران صحبت شد. بدین ترتیب، یادداشت 1964 از یادداشت 1962 محدودتر به نظر می رسد. دست کم تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می شد، مفهومی ضمنی در این یادداشت وجود داشت که عبارت از بررسی مشترک» حق اعمال نوعی کنترل بر روی مخارج نظامی ایران را به ایالات متحده خواهد داد، اگر چه این سند فاقد هرگونه اشاره ای که دال بر اینکه شاه هرگز چنین برداشتی از این عبارت داشت، می باشد. اگر چنین برداشتی را داشت، وی بدون شک آن را تجاوز به حق حاکمیت ایران تلقی می کرد، که می بایست به طور موقت پذیرفته شود تا بتواند سلاحهای نظامی را که برای دفاع از کشورش حیاتی می دانست، به دست آورد.

به هر حال، تعهد پنج ساله جدید ناشی از یادداشت 1964 عملاً فقط کمی بیش از یک سال دوام یافت.

لازم به توجه است که در رابطه با امضاء یادداشت 1964، وقتی شاه شرطی را وارد کرد مبنی بر اینکه «بایستی دسترسی به منابع افزایش یابد و مخارج اضافی را ممکن سازد»، منظور وی به دست آوردن گردان دوم هاک (از محدود بودن به یک گردان، ناراضی بود)، یک ایستگاه رادار در خلیج فارس، و «یک یا

ص: 341


1- لازم به تذکر است که در اوائل 1964 وقتی شاه از نارسائی های موافقتنامه 1962 گله داشت ٬ به رئیس جمهور نوشت: ”آقای رئیس جمهور ٬ در نامه خود به شما مایلم در مسایل مورد علاقه طرفین با کمال صراحت با شما حرف بزنم ٬ اگر ایالات متحده در چنان وضعی نیست که علاوه بر برنامه پنج ساله نیازهای روشن و فوری نظامی ما را جهت ایفای وظایفمان برآورده سازد ٬ من فکر می کنم ممکن است بصلاحمان باشد ترتیبی بدهیم تا نیازهای اضافی خود را ٬ تحت شرایط مناسب ٬ از ایالات متحده آمریکا یا جای دیگر خریداری کنیم“ ٬ (تأکید از ماست).

احتمالاً» دو اسکادران از هواپیماهای جنگنده مدرن بود، مثلاً، تغییر هواپیماهای موجود از اف - 5 الف به اف - 4 سی، یا هواپیماهای پیشرفته تر دیگر (خلاصه NEMCONدر تهران9).

در آن هنگام تصور می رفت که یادداشت تفاهم جدید اقدام برجسته ای در جهت حفظ موقعیت ایالات متحده می باشد، و اینکه جاه طلبیها و عدم رضایتهای شاه صرفا ناشی از بخشی از آرزوی همیشگی او برای دست یافتن به سلاحهای نظامی پیشرفته تر است. ولی از دیدگاه کنونی به گذشته می توان مشاهده کرد که شاه ایران از همان هنگام امضاء قرار داد، احتمالاً در جستجوی راههایی بود تا هرچه زودتر با ظاهری موجه از این محدودیتها رهایی یابد. او به طرزی فزاینده نگران «خطر ناصر» بود و می ترسید که در صورت درگیر شدن با جمهوری متحده عربی (مصر) ایالات متحده به کمک وی نشتابد، و این نگرانی هنگامی افزایش یافت که جمهوری متحده عربی در پاییز 1964 قوای خود را به عراق اعزام نمود. یک سال بعد با پیش آمدن بحران هند و پاکستان نگرانی وی آهنگ تازه ای به خود گرفت.

3- اخطار نسبت به مشکلات آینده: در خلال بحران هند و پاکستان در اواخر 1965 و متعاقب آن، شاه چندین بار در گفتگوهای خود از پاکستان به عنوان نمونه کشوری یاد نمود که هنگام گرفتاری با یک همسایه غیر کمونیست از طرف ایالات متحده رها و حتی مجازات گردید. از ایالات متحده گله دارد که با ایران «به عنوان یک مستعمره» رفتار می کند، از بهبود اقتصادی کشورش اظهار غرور می کند، و توصیه های متخصصین امور اقتصادی را که معتقد است در عمل غلط از آب در آمده اند، (یعنی، گزارشهای بررسی سالیانه) بی ارزش می داند، و از شرایط متداول برنامه نظامی آن موقع، مخصوصا بهره تعیین شده برای اولین اعتبار 200 میلیون دلاری که برای سال قبل در نظر گرفته شده است، شکایت دارد. شاه مخصوصا اظهار کرد که قضاوت درباره احتیاجات واقعی ایران بهتر است در تهران انجام گیرد و اضافه کرد که اگر تصمیم بگیرد که برخی اقلام دیگر تسلیحات نظامی مورد نیاز است: «شما نمی توانید ما را متوقف سازید.» او همچنین اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی« به یک معامله کارخانه ذوب آهن دیگر تبدیل شود» - اولین تهدید آشکار که ممکن است به اتحاد شوروی روی بیاورد (تهران 609). سفیر کوشش کرد تا توجه شاه را به منافعی که ایران از توافقنامه های 1962، 1964 به دست می آورد، متوجه سازد و او را وادار کرد که به اهمیت ادامه آنها اذعان نماید. در تفسیری که در آن موقع به واشنگتن ارسال شد، سفیر گفت که مسئله نرخ بهره در قسمت بعدی موافقت نامه 1964 یک مشکل اصلی به نظر می رسد، «اگر یک 4% تعیین کنیم، حرکت شاه را برای خرید تسلیحات نظامی از جای دیگر کند خواهد کرد (ولی متوقف نخواهد کرد). اگر بر روی نرخ 5% تکیه کنیم خرید از جای دیگر تشدید خواهد شد (تهران 611).

4- اخطار نوامبر 1965: بدون اطلاع یا مشورت قبلی هیئت مستشاری نظامی آمریکا، شاه در 9 نوامبر 1965 به دولت دستور داد تا لایحه ای را به مجلس ببرند که به موجب آن دولت بتواند 200 میلیون دلار دیگر صرف خرید تسلیحات نظامی کند. این عمل نخستین اخطار عمومی شاه به ایالات متحده بود که از این پس می خواهد نسبت به احتیاجات نظامی خود به طور یک جانبه تصمیم بگیرد. در گفتگوهای متعدد، روشن شد که شاه خصوصا نگران این بود که کشورهای مختلف عربی هواپیماهای مافوق صوت (مخصوصا میگ 21) به دست آورده اند و مصمم بود «بر اساس بهترین سلاح و بهترین قیمت موجود صرفنظر از کشور مورد نظر» هواپیمای پیشرفته تر و وسائل دفاع هوایی خریداری کند (تهران 702). در

ص: 342

گفتگویی با سفیر در 11 نوامبر، شاه در مورد عدم کارآیی برنامه های آمریکا گله داشت و گفت «تصمیم گرفته شده است» که سلاحهای بیشتری به ارزش 200 میلیون دلار خریداری شود که وی امیدوار بود از آمریکا تهیه شود. ولی ایران با جاهای دیگر نیز وارد معامله خواهد شد (تهران 715). هویدا، نخست وزیر، ضمن اشاره به اینکه آمریکا «حق نخستین امتناع» را خواهد داشت گفت «ایران از این می ترسد که در صورت بروز اختلاف بین ایران و اعراب، آمریکا و دیگران با توسل به بهانه ای نظیر کمک ایران به کردها از کمک به ایران خودداری کنند» - به عبارت دیگر با توجه به تجربه کنونی پاکستان، ایران دیگر مایل نیست برای تدارکات تسلیحاتی خود کاملاً به ایالات متحده وابسته باشد (تهران 716).

5 - تأخیرها و مانورها: کمی قبل از مکالمات خلاصه شده در بالا، اوائل نوامبر به شاه اطلاع داده شده بود که مطالعاتی در زمینه سلاحهای ضد هوایی در آمریکا در دست انجام است و اینکه انتظار می رود که تصمیمات قطعی در ماه دسامبر اعلام شوند. در 11 نوامبر او به سفیر گفت که برای اتخاذ تصمیم نهایی خود در مورد بدست آوردن سلاحهای اضافی «شاید» تا آن موقع صبر کند. در ماه دسامبر، علاقه خود را نسبت به هواپیماهای میراژ آشکار ساخت و معتقد بود که با هواپیماهای میگ 21 برابری می کنند. او به دریافت هواپیماهای اف - 4 سی علاقه مند بود ولی فکر می کرد که خیلی گران تمام خواهند شد (تهران 929). در ژانویه ایالات متحده تصمیم گرفت که یک هیئت تحقیقاتی نظامی به ایران اعزام نماید. در همین اثناء شاه افسر رکن پنجم خود، تیمسار سپهبد حسن طوفانیان را به اروپا فرستاد تا در مورد امکانات وسائل نظامی آنجا به جستجو بپردازد. این عمل از ما پنهان نگه داشته نشد، ولی نتایج این سفر با هیئت نظامی ما در میان گذاشته نشد.

در ماه ژانویه شاه همچنین مبارزه ای را جهت افزایش درآمدهای نفتی از کنسرسیوم آغاز نمود و به سفیر گفت که «اگر درآمدهای نفتی آن طور که انتظار می رود (از طریق برخی طرحهای یکجانبه توسط ایران) افزایش نیابد، وی ممکن است مجبور شود که تغییر جهتی به سیاستهای ایران منجمله خریدهای نظامی بدهد» (تهران 1040). در اواخر فوریه، شاه در نامه ای از اطریش که تعطیلات خود را در آنجا می گذرانید، به رئیس جمهور نوشت «منافع ملی ما اقتضاء می کند که در آماده کردن خود برای مقابله با هرگونه تهدید، وقت را از دست ندهیم و با ارز خارجی محدود خود سلاحهای نظامی مورد نیاز خود را با یک قیمت معقول از ایالات متحده خریداری کنیم، یا درصدد پیدا کردن فروشندگان دیگری باشیم که حاضرند، شرایط بهتری را به ما پیشنهاد نمایند» (تأکید از ماست).

یک هیئت بررسی به ریاست تیمسار سرتیپ پترسون در 16 فوریه وارد تهران شد و تقریبا بلافاصله یک تخمین توافق شده را از تهدید خارجی منجمله «تهدید اعراب» با ژنرال طوفانیان امضاء کرد. و این اقدامی بود که سفارت را آشفته ساخت ولی شاه را خوشحال نمود، ولی این اقدام به هیچ وجه فشار بر روی ایالات متحده را کاهش نداد. تا هنگام خروج هیئت در سوم مارس چنین به نظر می رسید که نیازهای اساسی شاه را می توان به همان 200 میلیون دلاری که از تصویب پارلمان گذشته است محدود ساخت، اگرچه برای همین کار فشار شدیدی بود و انجام آن نیز تا حد زیادی به شرایط مالی بستگی داشت. در این ضمن شاه علنا فشار خود را افزایش داد تا آن قیمتها و منابع تأمینی را به دست آورد و احساس می کرد که ناچار به کسب آنها می باشد، تا زمینه امتیازات سیاسی را از لحاظ کسب یک حالت مستقل تر که بدون شک در صورت به دست آوردن مقداری سلاح از شوروی که قبلاً در آن زیان برای خود تصور می کرد،

ص: 343

فراهم سازد.

6- شاه خود را به زور وارد می کند: در نطقی خطاب به نمایندگان مجلس در اول مارس، شاه آزادی مانورهای خود را محدود ساخت و علنا اعلام نمود، اگر درآمدهای نفتی ایران تا حد رضایت وی افزایش نیابد «ما چاره ای جز این نخواهیم داشت که احتیاجات خود را از بازارهای جدید به دست آوریم.» وی اعلام کرد، «ما از هیچ کس دستور نمی گیریم و تحت نفوذ هیچ کس نیستیم، خواه در زمینه نظامی و خواه در زمینه اقتصادی. اکنون ما خواهیم دید که درآمدهای نفتی مان چقدر است و شرایط گردش کالاها چیست، خواه نظامی و خواه غیر نظامی. آن گاه مطابق با عالی ترین منافع ایران عمل خواهیم کرد. البته من ترجیح می دهم از کالاهایی استفاده کنیم که با آنها آشنا هستیم، ولی به شرط اینکه شرایط برای ما قابل قبول و قابل عمل باشند» (تهران 1181).

با لحنی که می توان آن را یک اشاره سربسته به مفاهیم ضمنی گزارش سالیانه دانست، شاه علنا به اقتصاددانان خارجی شدیدا حمله کرد.

با توجه به این نطق و نشانه های متعدد دیگر، ما نظر دادیم «روشن است که از سرگرفتن کمک ایالات متحده به ناصر علیرغم تأخیر وی در خروج از یمن، و گزارشات مربوط به کمک نظامی بیشتر ایالات متحده به یونان و ترکیه متعاقب سفر مگ ناگتون به این دو کشور با چشم پوشی از ایران، همگی این احساس شاه و زیردستان عالی رتبه وی را تشدید کرده اند، که ایالات متحده بار دیگر تصمیم گیرنده دولت ایران فرض شده است و اینکه نگرشی مبتنی بر «پاپا بهتر می داند» ایالات متحده در قبال نیازهای نظامی ایران توهین آشکاری به شئون ملی ایران است، و ایران برای خرید نیازهای دفاعی خود از امکانات لازم برخوردار است، و تعقیب سیاست کنونی موازنه پرداختها از طرف ایالات متحده پیشرفت چشمگیر اقتصادی ایران را به مخاطره می اندازد، و اینکه بهترین راه معامله با عموسام درست کردن یک جو عمومی است» (تهران 1185). سفیر نسبت به خطرات علنی ساختن مسئله خریدهای نظامی اعلام خطر کرد، و آرام، وزیر امور خارجه، که به نظر می رسید نقش یک «آدم سر به راه» از طرف شاه به وی محول شده است، مشتاقانه این موضوع را پذیرفت و گفت درست در همان روز این نکته را به شاه خاطر نشان کرد. در یک اخطار نسبتا گستاخانه، سفیر گفت اگر آنچه که ایالات متحده انجام می دهد کافی نیست، چنانچه ایران بخواهد سیاست خود را «تغییر جهت دهد» ما هیچ کاری را نمی توانیم بکنیم، ولی به عقیده وی در آن صورت ایران بیشترین سختیها را متحمل خواهد شد (تهران1194).

اگر اشاره ای لازم می بود تا نشان بدهد که بررسی سالیانه به طور کل با واقعیتهای روابط ما با ایران دیگر تناسبی نداشت، شاه در 14 مارس در یک گفتگو با سفیر چنین اشاره ای را آشکار ساخت. زیرا گفت فوریت مسئله خرید اسلحه رو به افزایش است،« لازم نیست که به علت بررسی سالیانه در آن تأخیر شود.» وی گفت که اظهارات علنی اش جنبه «بلوف، تهدید یا باج خواهی» ندارند. او با کنایه ارزش یک میگ را که می گفت با قیمتی حدود 600000 دلار قابل خریداری است، با آنچه که برای یک اف - 4 سی شنیده بود، یعنی بین 3000000، 3500000 دلار مقایسه کرد. سفیر بار دیگر روشن ساخت که اگر آنچه که ممکن است انجام دهیم کافی نیست،ایران باید در مورد درست بودن تغییر سیاستش تصمیم خود را بگیرد. با اشاره به یادداشتهای تفاهم 1962، 1964 سفیر گفت هرچه که از بررسی پترسون به دست آید

ص: 344

تجدید نظر در یادداشت 1964 «و هماهنگی آن با بررسی سالیانه را ایجاب خواهد کرد.» چنین به نظر می رسد که شاه از موضع خود عقب نشست و با بی میلی روش طرح شده از طرف سفیر را پذیرفت، ولی این مذاکره جنجالی بود که ضمن آن چنین به نظر می رسید که شاه ایران مایل است مسئولیت وقایعی را به ما نسبت دهد که در آمریکا اتفاق خواهد افتاد. در یک گفتگو با هاری سفیر آمریکا در ماه آوریل، شاه بار دیگر اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی به «یک معامله کارخانه ذوب آهن دیگر» تبدیل گردد - تهدید (یا پیش بینی) دیگر که ممکن است به شوروی روی بیاورد.

7- پیش به سوی شکست: بعد از اینکه هیئت پترسون رفته و گزارش خود را آماده می کرد، رئیس جمهور به نامه شاه جواب داد و نیز با اشاره برآورد هیئت را ارائه کرد. در آن نامه اشاراتی به بررسی سالیانه آمده بود، به این ترتیب علاقه ما به ادامه کنترلهای اقتصادی روشن شد، همچنین نقش مک نامارا در به وجود آوردن ابزارهای تحلیلگر انقلابی در برآورد عوامل مؤثر در قیمت گذاری برای استفاده در شرایطی که اتخاذ تصمیم بسیار پیچیده است یادآور شد. احتمال می رود که یادآوری دوم باعث جلب توجه شاه شده باشد، زیرا او جریان را به سادگی مسئله میزان علاقه ایالات متحده به دوستی با ایران یا شاید هم به کنار داشتن شوروی از تأمین نظامی ایران تلقی می کرد. زمانی که گزارش پترسون بالاخره در دسترس قرار گرفت شاه تصور نمود که این سند راهنمای دولت آمریکا شده و لااقل حاکی از ترتیب کلی حجم قیمتهای لوازم آمریکایی که به او پیشنهاد می شود خواهد بود.

در این مرحله شکاف بین مواضع ایالات متحده و ایران با سرعت زیادی رو به افزایش گذاشت در حالی که گزارش پترسون هنوز در دسترس نبود، در تمام مدت این مطلب بیشتر واضح می شد که شاه انتظار دارد که تلاش فوق العاده ای را که هنوز اثری از آن مشاهده نمی شد، از جانب آمریکا برای باز داشتن او از توسل جستن به منابع دیگر تأمین، انجام دهد. هنگامی که دولت ایران، آمار خواسته شده برای گزارش سالیانه را ارائه داد، آشکار بود که در درآمد آنی اعلام شده اغراق شده بود، تا نشان دهد ایران توانایی خرید تجهیزات نظامی که خواستار آن بود را دارد، و در واقع ما محرمانه اطلاع یافته بودیم که هنگامی که شاه ارقام ارائه شده توسط بانک مرکزی را ملاحظه کرد «درخواست کرده بود که بعضی از تخمینها تغییر داده شود» (738 - A). سفارت در گزارش به وزارتخانه اظهار کرده بود «اگرچه ایالات متحده منطقا تحریف منابع ایران در خریدهای نظامی را نمی پسندد، ولی به هیچ طریق امید نمی رود بتوان شاه را قانع نمود که نیازی به ایجاد آنچه او تشکیلات دفاعی کافی برای حفاظت از تأسیسات حساس بی دفاع در جنوب کشور می پندارد نیست (تأکید از ماست).» این شرح محدودیتهای شدیدی بود که در حوزه آن، برنامه بررسی سالیانه می بایست برگزار شود تا نیازهای رسمی یادداشت تفاهم 1964 را رفع نماید.

برای کمک به روشن شدن سیاستهای مورد لزوم وضع ناهنجار آینده برای آگاهی افکار سیاستمداران عالی رتبه واشنگتن در اواسط ماه مه سفیر اجازه بازگشت به ایالات متحده را دریافت کرد. او خصوصا بر اهمیت قیمتهای معقول برای اف - 4ها تأکید کرد. این موضوع مورد علاقه بود و مرتب ورد زبان ایرانیها شده بود (که آن را با نرخ رایج 5/2% پیشنهاد شده روسها مقایسه می کردند). از دیگر موارد تأکید جنبه سیاسی این است که به شاه نشان داده شود که ایالات متحده دوستی او را مفروض قرار نمی دهد. سفیر با رئیس جمهور مک نامارا و دیگر مقامات پنتاگون و البته با وزیر خارجه و زیر دستان صاحب مقامش دیدار کرد. او نقشی که آژانس عمران بین المللی، علیرغم قطع عملی کمکهای اقتصادی آمریکا به ایران، در

ص: 345

مذاکرات ایفا می کرد، خاطر نشان ساخت و علاوه بر آن این نقطه نظر مطرح شد که ایالات متحده می تواند به طریقی معین نماید ایران چه نسبت از درآمدش را باید صرف جنگ افزار ارتش کند. در عین اینکه در دوران اقامتش در آنجا هیچ تصمیم نهایی اتخاذ نشد ولی به نظر رسید که اختلاف بین واشنگتن و منطقه کمتر شده بود.

در موقع بررسی سالیانه در 25 مه سفارت هنوز ارقام قیمتهایی که می تواند به شاه بدهد در اختیار نداشت، اما تمایل کلی از جانب ایالات متحده برای دادن یک اعتبار 200 میلیون دلاری با نرخ متوسط بهره بین 5، 6% به شاه، اظهار شد. سفیر با پافشاری و ذکر مقدار قابل ملاحظه ای از جزئیات، امتیازاتی را که هنوز ایران را در خرید از آمریکا برخوردار می کند یادآور شد، امتیازاتی از قبیل اقلامی که هنوز مراحل تولیدی را می گذرانند و استفاده از کمکهای که اگرچه کاهش یافته اند ولی هنوز متشابهند. و دیگر اعطاییها، شاه این سؤال را مطرح کرد که آیا ممکن است اگر ایران قربانی یک اقدام نظامی ناصر بشود، آمریکا تأمینات ایران را قطع کند، همین طور که درباره پاکستان چنین کرده بود. سفیر خاطر نشان کرد که نمی توانست چنین تضمینی را بدهد. شاه پرسید که اگر او از منابع غیر آمریکایی هم بخواهد خرید کند چه اثری بر ارسال لوازم از جانب ایالات متحده خواهد داشت؟ مطابق با دستورات به او گفته شد که چنین خرید خارجی بر حجم اعتبارات ایالات متحده مؤثر خواهد بود. شاه علاقه مخصوص خود را به سیستم کنترل و اعلام خطر هوایی بلوشارک و هواپیماهای اف - 4 ابراز داشت، اما آشکارتر درباره خواستهایش در زمینه تجهیزات دفاع ضد هوایی ساکت تر بود (تهران1959).

بخش اقتصادی بررسی سالیانه به سرعت انجام شد. سفیر غیر واقعی بودن بعضی تخمینها را گوشزد کرد، تخمین هایی از قبیل 5/17% افزایش درآمد نفت، کسری بودجه های پیش بینی شده نسبتا زیاد برای سالهای آینده، افزایش نسبت خریدهای نظامی به 7% درآمد تولید سالیانه، و هزینه کمرشکن خدمات وام دهی. شاه تمام این نگرانیها را کنار گذاشت و درباره خط لوله گاز به اروپا و دیگر طرحهای قرضی صحبت کرد و به سرعت به مسئله تمدید نظامی ثروتهای نفتی ایران بازگشت. در گزارش سفیر آمده است: «شاه موافقت کرد که من خلاصه اطلاعات اقتصادی آژانس عمران بین المللی در آمریکا را به نظر نخست وزیر و مقامات بالای اقتصادی برسانم، این موضوع را تحت تجدید نظر و مذاکره مداوم نگاه داریم» (تهران 1954). بعد به عنوان تیری در تاریکی شاه صحبت را با اشاره به علاقه شوروی به فروش میگ به ایران خاتمه داد. (جای دیگر قبلاً به طور غیر عمدی احتمال خرید تانکهای روسی را عنوان کرده بود). به زودی بعد از آن جلسه شاه عازم یک سفر یک ماهه به رومانی، یوگسلاوی و مراکش شد. قبل از ترک کشور، وی گفت اگر ایالات متحده نخواهد نیازهای او را تأمین کند، او اول به انگلیسیها، بعد به فرانسویها و اگر لازم شود به روسها روی خواهد آورد. او اضافه نمود که امیدوار است در آن صورت هیچ ناراحتی در کار نباشد.

8 - اوضاع به اوج ناامیدی می رسد: زمانی که ارقام قیمتها و اطلاعات مربوط به فراهم بودن اقلام نظامی در اوائل ژوئن در دسترس قرار گرفت آنها شامل بعضی مطالب انفجارآمیز بودند. قیمت یک اسکادران اف - 4 سی که هیأت پترسون 32 میلیون دلار تخمین زده بود، 50 میلیون دلار رسیده بود.

بلوشارک از 8/22 به 32 میلیون دلار افزایش یافته بود، تانکهای شرایدن که بنا به تخمین پترسون 52 میلیون دلار بود به 3/87 میلیون دلار رسیده بود. یک گردان هاواک به جای 5/30 میلیون، 40 میلیون

ص: 346

دلار و قیمت ولکان (توپخانه ضد هوایی) به جای 15 میلیون 40 میلیون دلار ثبت شده بود. معلوم بود که جای دادن «تمام نیازهای تعیین شده در یک اعتبار 200 میلیون دلاری عملاً یک امر غیر ممکن بود.

نخست وزیر هویدا گزارش داد که شاه در مواجهه با اوضاع، همان طور که ژنرال طوفانیان به او رسانده بود، آن را ناامید کننده» نامید، به علاوه قیمت گذاری و چیز دیگری که باعث برافروختن شاه شد. این بود که آمریکا به جای دو اسکادران 14 تایی هواپیماهای اف - 4 سی، فقط یک اسکادران 12 تایی به او پیشنهاد می کرد. او هزینه برنامه تحقیق و توسعه ای را که آمریکا برای ایران ارزیابی کرده بود به باد حمله گرفت.

نخست وزیر اظهار داشت که اصلاً فکرش را نمی شد کرد که شاه با شیطان بخوابد (منظور شوروی است) اما در کمال ناامیدی این امر ممکن بود اتفاق بیافتد. سفیر اخطاریه تندی درباره عواقب اجتناب ناپذیر روی آوردن ایران به روسها صادر کرد (1683).

در 27 ژوئن شاه به تهران بازگشت. در 29 ژوئن سفیر و ژنرال چایکونسکی را نزد خود خواند و مواضع خود را مشخص کرد. او می خواست «کشنده ترین و حساس ترین» لوازم را از ایالات متحده بخرد و مخصوصا نمی خواست هواپیما را از روسها بخرد به این دلیل که «همین که یک خلبان به پرواز در می آید او از کنترل خارج است و در واقع می تواند به ضد کشورش تبدیل شود». از طرف دیگر تجهیزات ضد هوایی که چندان امکان سوءاستفاده ای در آنها نیست از جای دیگر شاید از شوروی می شد خریداری شود. سفیر درباره گرفتاریهای اجتناب ناپذیری که متعاقب خواهند بود هشدار داد. در اینجا شاه شروع به توجیه و تغییر نظرها کرد و گفت که او باید «آزادی عمل» داشته باشد و آمریکا باید به ایران که در قضیه ویتنام با آمریکا بوده است، اعتماد کند و ما باید بفهمیم که او با اتخاذ یک موضوع «مستقل» واقعا فعالیتهایی را که موجب بی ثباتی منطقه می شود بی اثر خواهد کرد. این مذاکره مشکل با این درخواست شاه تمام شد که او را درباره عواقب روی آوردن او به شوروی مطلع سازیم، تا او بتواند ترتیبات دیگری را نیز همین حالا به جای آینده اتخاذ کند. شاه نشان داد که او هنوز امیدوار است که بتواند دو اسکادران اف - 4 سی به علاوه بلوشارک و دیگر لوازم را از آمریکا بخرد.

9- درگیری علنی: در دو مصاحبه با روزنامه نگاران آمریکایی، الفرد فرندلی از واشنگتن پست و توماس اف بریدی از نیویورک تایمز در اوایل ژوئن، شاه شروع به فهماندن این موضوع کرد که او تصمیم گرفته که برای خرید اسلحه از شوروی اقدام کند. این نظر در سودمندترین عبارات برای ایران ارائه شد، ولی به چه قیمتی؟ یکی از نکات این قیمت این بود که در عین حالی که او می خواست عکس العمل بیشتری از جانب آمریکا را نشان دهد، بیشتر شانس عقب کشیدن را از دست می داد.

طی همان هفته ما اطلاع یافتیم که واقعا اقدام رفتن به طرف شوروی انجام گرفته بود. چند تن از نزدیکترین مشاوران شاه شامل بعضی افسران عالیرتبه ارتش نزد سفیر آمدند و اصرار کردند که آمریکا باید برای جلوگیری از یک فاجعه با شرایط جالبتری پا پیش نهد. سفارت طی یک تشریح منطقی اوضاع درخواست کرد که آمریکا باید از یک عکس العمل علنی دست بردارد و در رابطه با هواپیماهای اف - 4 کوشش بیشتری انجام گیرد و دیگر آنکه ما باید بین تغییر جهت نظامی که منتهی به روی آوردن به منابع اروپای غربی و یا شوروی می شود، تفاوت قائل شویم (تهران 003).

مهمترین چیزی که به فکر شاه خطور کرد این پیام بود که او نمی توانست به سادگی هرچه می خواهد از آمریکا و باقی را از جاهای دیگر که شامل شوروی می باشد بخرد. مثلاً علاوه بر عواقب سیاسی، وی

ص: 347

می بایست محدودیتهای امنیتی را نیز در نظر بگیرد. زمانی که سفیر روز 5 ژوئیه پیام دریافت شده از علم نخست وزیر سابق را ملاحظه کرد در این مسئله گشایش خاصی حاصل شد. در پیام آمده بود که اگر قیمتهای آمریکا اصلاح شوند، شاه مایل است «بعضی اقلام از لیست مربوط به شوروی را به لیست آمریکا انتقال دهد».

دریافت این پیام علیرغم این بود که سه روز پیش مضامین امنیتی را مورد تأکید قرار داده بود (به عنوان نمونه اگر شورویها اداره کننده موشکهای زمین به هوا در کشور باشند ما نمی توانیم هواپیماهای بسیار پیشرفته اف - 4 سی خود را در اختیار ایران بگذاریم (تهران 031) علم طبق معمول سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود ولی معلوم بود که تمام نکات پیام را به امیر خود نمی رساند. علم اظهار داشت که شاه احساس می کند آمریکا با او مانند یک «نوکر» رفتار می کند. سفیر اظهار داشت که اطمینان ندارد که شاه مقاصد ما را اشتباه نفهمد و به نظر می رسید که نمی خواهد گوش فرا دهد، و برای حمله کردن شتاب زدگی به خرج می داد (تهران 080).

به زبان دیگر عوامل روانی بیش از پیش اهمیت پیدا کردند. ما از علم شنیدیم که شاه از یک شایعه (بی پایه) آزرده شده بود، شایعه این بود که ایالات متحده سیاستمداران شایسته را تشویق به این فکر می کرد که ما ممکن است برای برهم زدن اوضاع، آنها را به قدرت برسانیم. از علم این زمزمه را شنیدیم که به نظر می رسید ایالات متحده بعضی از اشخاص را برای عملیات احتمالی «رزرو» نگه داشته است، که اشاره ای به دانشجویان ناراضی ایرانی در ایالات متحده بود، شاه در یک مذاکره با سفیر حتی گفت که به ضرر منافع ایالات متحده خواهد بود اگر او مجبور شود بعضی از مقامات امنیتی خود را از نظارت بر روسها به نظارت فعالین در ایران بگمارد. از طرف دیگر گزارشاتی دریافت کردیم که شاه بعد از اتخاذ یک تصمیم اساسی دیگر حالت بیقراری که وزنه ای از سر او برداشته باشند. دیگر توپ در زمین او نبود. در یک مذاکره در 11 جولای، او به سفیر گفت با اقدام به سوی روسها او دیگر نمی توانست حرف آنها را نشنیده بگیرد. حتی اگر آمریکا پیشنهاد پر امتیازتری ارائه کند، زیرا آن گاه او را یک «عروسک» محسوب خواهند کرد. البته این استدلال می تواند موقعی درست باشد که پیشنهادی از جانب شوروی دریافت شود و آن وقت شاه لااقل قسمتی از آن را نپذیرد.

10- کوششهای بیشتر: قبلاً زمانی که سفیر اشاره کرده بود که ملاحظات امنیتی خود به تنهایی ایالات متحده را ناگزیر به عمل خواهد کرد، که اگر ایران برای تجهیزات نظامی روی به شوروی بیاورد از دادن اقلام معینی خودداری خواهد شد.

طبق معمول عکس العمل شاه چنین بود که اینها «بهانه هایی» بیش نبودند (به عنوان نمونه تهران 145).

مثلاً او چنین اخطارهایی را توجیهات قبلی برای تلافی سیاسی آینده تلقی می کرد. وقتی که رئیس جمهور در اواخر جولای نامه دیگری به شاه نوشت که سفیر آن را تسلیم کرد، فرصت دیگری پیش آمد تا نکته مورد نظر ما مفهوم گردد. در پی آن یک مذاکره درباره جنبه امنیتی که رئیس جمهور با وضوح تمام با اشاره به و با ذکر اینکه دولت آمریکا همیشه می تواند «بهانه» پیدا کند، یک بار دیگر سعی کرد تا آن را نادیده بگیرد. در نتیجه سفیر مدادی برداشت و به شاه نشان داد که چگونه سیستم کنترل و اعلام خطر هوایی باید مرتبط به هرگونه موشک زمین به هوا و دفاع شکاری هردو با هم باشد، چگونه چنین هماهنگی می تواند تنها در صورت بودن مرکزی که کنترل مؤثر داشته باشد، و چگونه چنین مرکزی از قرار معلوم بخشی از

ص: 348

سیستم حساس بلوشارک که شاه خیلی روی آن اصرار می ورزید، ناچارا در دسترس کسانی که موشکهای سام را اداره می کنند خواهد بود. این دفعه به نظر رسید که مقصود حالی شد، و موقعی که شاه با ضعف جواب داد «در سرتاسر کشور تکنسینهای روسی را در یک محوطه بسته نگاه خواهیم داشت»، آشکار بود که او بالاخره فهمید آن طور آسان که او فکر می کرد نمی توان تجهیزات نظامی روسی و آمریکایی را به سادگی با هم مخلوط کرد یا اینکه از هم جدا نگهداشت.

دیگر نکات اساسی نامه رئیس جمهوری عبارت بودند از اینکه ما مشغول تجدید نظر در قیمت و تاریخ واگذاری دو اسکادران (در عوض یکی) اف - 4 هستیم، و اینکه اگر ایران بخواهد ترتیبات نظامی با اتحاد شوروی داشته باشد نه تنها ملاحظات فنی، بلکه سیاسی هم ما را با مشکلات جدی در ادامه کمک نظامی به ایران مواجه خواهد ساخت، و شاید از همه مهمتر اینکه ما قصد این را نداریم که یک موضع همه چیزی یا هیچ چیزی را اتخاذ کنیم. در یک جمله که به دقت طرح شده و آشکارا در شاه مؤثر واقع شد و باید با خواندنش نفس راحتی کشیده باشد. این طور آمده بود که «اگر ایران برای اسلحه به کشورهای کمونیست روی آورد، ما آنقدر کوته بین نخواهیم بود که از روابط نزدیکمان چشم پوشی کنیم، اما من جدا از ضربه خوردن به کمک نظامیمان خوف دارم» (یک گفته شاه در تمام مذاکره بدین مضمون که ظاهرا ایالات متحده با «چمدان بسته و بلیطهای درجه یک» آماده ترک ایران است، نشان می دهد که او چقدر بایستی نگران شده باشد که خرید از شوروی نه تنها «ضربه خوردن» بر برنامه های ما، بلکه شاید قطع کامل آن را به دنبال می آورد). با این همه، در عین اینکه شاه گفت هیچ گونه شرایطی از جانب شورویها از قبیل اخراج هیئت نظامی خودمان، بیرون کشیدن از سنتو یا حتی جای دادن تکنسینهای روسی در ایران را قبول نخواهد کرد، به نظر رسید که فکر می کند باز باید بعضی خریدها از شوروی انجام شود. حتی اعتقاد داشت که شاید با معامله با شورویها بتواند کوششهایشان را برای ایجاد یک بلوک به اصطلاح «مترقی» متشکل از کشورهای خاورمیانه قطع کند. (تهران 365).

اینک یک حرکت جزئی خلاف جریان در حال جلب توجه کردن است. روشن بود که یک ماه بعد از اقدام ایران به طرف شوروی، چندان جواب صحیحی دریافت نشده بود. شورویها به نظر می رسد فقط کلی ترین جواب را ارائه داده بودند و آشکارا قصد عقب کشیدن خود را داشتند. به تدریج شواهدی به دست آمد که طرح معامله اسلحه با شوروی آن چنان که شاه انتظار داشت مورد پسند واقع نشده بود و زمزمه هایی حتی بین ارتش شروع شده بود و مشاوران شاه (شاید به استثنای هویدا نخست وزیر) تقاضای احتیاط می کردند. صحبتی هم از انتقال خرید دریایی به انگلیس بود (تهران 492) که برای ما قابل قبول و حتی درست بود. بنابه گفته علم نخست وزیر سابق که شاید نزدیکترین معتمد شاه باشد، شاه اخیرا گفته بود که دخالت دادن بی مناسبت شورویها در امور نظامی مانند کنار هم گذاشتن «بنزین و آتش» است. نامه رئیس جمهوری و مذاکره مفصل در مورد جنبه های امنیتی اثر بیشتری می کردند. در رأس این جریانات، شواهد مشوش کننده فعالیتهای ناشایست شورویها، در رابطه با طرح کارخانه ذوب آهن بود. اضطراب جو پایین بود، ولی جریان هنوز حل نشده بود (تهران 543).

11- حرکت به پیش: در اوایل اوت ایالات متحده آماده اعلام کردن موضع خود به شاه بود. ما حاضر بودیم تا با خریدهای ایران در محدوده اعتبار 200 میلیون دلاری کار را شروع کنیم، اما پیشنهادمان به فروش تجهیزات عمده حساس و پیشرفته همچنان باید مشروط باقی می ماند تا ایران موضع خود را در

ص: 349

قبال احتمال خرید از اتحاد شوروی روشن کند. جزییات این جنبه از روی تأمل نامشخص گذارده شد. در حوزه این محدودیت، ما آماده مذاکره تمام اقلام نظامی به استثناء ناوشکن که در گزارش پترسون آمده بودند، بودیم. اینک ما پیشنهاد می کنیم که ایران بتواند دو اسکادران اف - 4 از «تولید جدید» بخرد، مثلاً در تاریخ جلوتر ولی تقلیل چشمگیری در قسمت داده نشد. از طرف دیگر توافق قیمتی بسته بشود تا هزینه های (عرضه و تقاضا) برگردانهای هواپیماهای هاوک رفع شود. از همه مهمتر ایالات متحده هنوز می خواست اعتبار 200 میلیون دلاری را (با نرخ 5 تا 6 درصد) در بخشهای 50 میلیون دلاری ارائه دهد که این امر واریز کردن بهای هر دو اسکادران اف - 4 را غیر ممکن می ساخت. همچنین هر بخش هم به نتیجه بررسی سالیانه تحت یادداشت تفاهم 1964 متکی خواهد بود. (آمریکا 23183).

این شرط دومی از همه ظریف تر بود، مخصوصا به این علت که دستورات، (آمریکا 23134) (تفاهم) عبارتی بدین مضمون را در متمم یادداشت، اقتضا می کرد که «به شرط نتایج دو جانبه رضایتمندانه که در تجدید نظر بررسی سالیانه انجام می گیرد، تصمیمات قرار بود که با رضایت دو جانبه باشد. ولی این آمریکا را چنان نشان می داد که می خواهد آنچه را که می بایست، به شرطی برای تحقق سالیانه با یکدیگر باشد تبدیل کند»، چیزی که حریصانه به آن قاپ زده شده و به وسیله آن اقتصاددانان ایالات متحده با استفاده از نوعی حق وتو تشخیص می دهند که آیا ایران بیش از حد خود را محتاج می داند یا نه. از آنجایی که ما با این وضع می توانستیم اگر بخواهیم شرط «بررسی سالیانه» توافق نامه 1964 را بدین نحو تفسیر کنیم، به نظر می رسید که تجدید نظر پیشنهادی بی جهت باعث ضرر بود، و سفارت درخواست کرد (تهران 570) که «این حساس ترین جانبه است و مستلزم استفاده ایران از حق حاکمیت خود است که چه چیزی را در راه دفاع خود بدهد.

مذاکره کردن بر سر این نکته... بی جهت مشوق برانگیخته شدن خواهد بود. حتی اگر شاه به دلایل تاکتیکی بخواهد اصلاح پیشنهادی را بپذیرد. باز هم مسئله موجب دشمنی عمیق خواهد بود و تخم اشکال را در آینده خواهد کاشت. وزارتخانه موافقت کرد که مسئله می تواند شفاها عنوان شود (آمریکا 23991)، و بدین وسیله از یک انفجار عمده حتمی اجتناب ورزید.

موضع جدید ایالات متحده در 10 اوت توسط سفیر مایر و معاون قائم مقام وزارت دفاع هوپز به اطلاع شاه رسانیده شد. مطابق دستورات، از بین نکات بر ادامه اهمیتی که ما برای بررسی سالیانه قائل می شویم تأکید کرد. هم چنین توضیح داده شد که ما نگران این هستیم که سفارشات ایران بیش از اندازه باشد و اینکه تدارکات در حوزه اعتبار 200 میلیون دلاری تحت تأثیر محتوای خریدهای نظامی بخشی از کشورهای جهان سوم قرار بگیرد. نکات بسیار زیاد دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفتند. شاه صمیمی بود و گفت در عین اینکه شورویها به روی آوردن او «در کل» پاسخ مثبت داده بودند، «نمی خواست از ما پنهان کند که آنها چندان اشتیاقی نشان ندادند.» او عقیده خرید تعدادی سام از روسها را کنار نگذاشته بود و هنوز اظهار می داشت که می شود آنها را با تجهیزات پیشرفته آمریکایی در کنار داشت. اما تحت تأثیر این بحثها قرار گرفته بود که می تواند کاملاً فکر موشکهای زمین به هوا را، چه هاوک و چه اس A- 2 را کنار گذارد، و اشاره کرد که موشکهای نوع دوم در جنگهای ویتنام عدم کارایی خود را نشان دادند.

از طرف دیگر وی مصمم بود که چیزی از شوروی بخرد و از «مقداری توپ ضد هوایی، نفر بر زرهی و کامیون» نام برد. از قرار معلوم اینها در دسته ای هستند که فراهم آوردن اقلام «اساسی، پیشرفته و حساس»

ص: 350

توسط آمریکا را دچار اشکال نخواهند کرد.

بر اساس احتمال، به نظر می رسید که تدارکات جدید اعتبار 200 میلیون دلار بدین ترتیب توافق شد، اما چند مورد نامشخص همچنان باقی ماند. البته اصلی ترین آنها این بود که آیا و به چه میزان ایران باز قصد خرید تجهیزات نظامی از شوروی را دارد؟ دیگر اینکه آیا خرید تجهیزات دریایی از بریتانیای کبیر هم زمان با تدارکات اعتبار 200 میلیون دلار انجام خواهد شد و در این صورت تأثیر چنین اقدامی بر معامله چه خواهد بود؟ اگر این دفعه ایران خرید موشکهای زمین به هوا را لغو کند مقداری انعطاف ممکن است حاصل شود. معلوم بود که مهمات عادی ضد هوایی از منابع غیر آمریکایی خریداری خواهد شد، و این معقول بود. بالاخره به هر قیمت اساس کار خرید نیازهای ایران از آمریکا خواهد بود، زیرا شاه خیلی نگران آن بود. اما به دلایل سیاسی، خواست او به خرید از منابع غیر آمریکایی و استفاده آمریکا از بررسی سالیانه برای مهار کردن او، مسلم بود که مشکلاتی را در آینده برایش پیش آورد. گذشته قراردادهای خرید نظامی، و جریان نزدیک به بحران فعلی، این طور نشان می دهند که چنین قراردادهایی هیچ گاه آن طور که در آغاز پیش بینی می شوند، طول نمی کشند.

12- استنباطها: وضع مضطربی که در رابطه با فشار فعلی ایران برای خرید نظامی بیشتر پیش آمده است همیشه می تواند عود کند، اما در حال حاضر به نظر می رسد که تحت کنترل در آمده باشد. در این برهه مفید است که بعضی مضامین سیاسی این جریان را تا آنجا که معلوم شده است، بررسی کنیم. البته لازم نیست که بر روی این واقعیت که ارزیابی های ایران و آمریکا برای درجه فوریت تهدید اعراب توجهمان را معطوف بخود سازد، اگر چه شایسته است به طور گذرا به خاطر آوریم (رجوع به بخش 5 بالا) که تیم بررسی نظامی که مأموریتشان از جانب رئیس جمهور بود، به طور کلی موافقت کردند که «اتحاد سیاسی و فرماندهی مشترک بین مصر و عراق تهدیدی مستقیم و خطرناک برای ایران است».

مهمترین مضمون خیلی ساده این است که روابط بین ایران و آمریکا از زمان یادداشتهای تفاهم 1962 و 1964 خیلی زیاد تغییر یافته است. این قابل فهم است، اینک وضع اقتصادی ایران خیلی بهتر است، و موقعیت داخلی شاه بسیار قوی تر است و او به میزان معینی ایران را با جریان ناسیونالیسم آفریقا - آسیایی هماهنگ ساخته است. ایران بعد از اینکه توسط ما تقویت شده است مانند بسیاری از کشورهای دیگر اکنون می خواهد که بر پاهای خود بایستد. اما هنوز نمی خواهد که این مفروض باشد، مثلاً هنوز به عنوان دوست توقع رفتار امتیازآمیز دارد. در این وضعیت امکانات بررسی سالیانه به طور روز افزون از واقعیات روابط امروز آمریکا با ایران به دور می افتد. یک رابطه واقع بینانه و جامع مستلزم این است که این امر هنگام استناد به توافق نامه اصلاح شده 1964 در نظر گرفته شود.

اغلب این سؤال مطرح شده است، هنگامی که شاه تهدید به روی آوردن به شورویها برای اسلحه کرد، بلوف می زد یا نه؟ و جنبه دیگر این سؤال این است که آیا هیچ گاه آمریکا توانایی منع او از چنین عملی را داشت؟ آیا شکایتهای شاه از آمریکا، نگرانی او درباره «عواقب»،«دستور گرفتن» و رفتاری مثل یک «نوکر»، همه در عمل توجیهات تصمیم سیاسی بوده باشند که ممکن است مدتها پیش گرفته بود، که برای نشان دادن استقلال از ایالات متحده روی به شورویها بیاورد؟ آیا هیچ کاری نبود که آمریکا می توانست انجام دهد، یا هنوز هم می تواند، تا او را از خرید مقداری تجهیزات از شوروی باز دارد؟ ما فکر نمی کنیم که این سؤالات جواب ساده ای داشته باشند. درست همان طور که در مورد آمریکا نتوانسته ایم هر زمان دقیقا

ص: 351

مشخص کنیم که حفظ انحصار نظامیمان در ایران چقدر برایمان ارزش دارد، شاه هم که یک آدم دمدمی مزاج بیش نیست. احتمالاً شاه هم، حداقل در آغاز، نظر مطمئنی نداشت که به کجا می رود و کجا تصمیم خواهد گرفت که امتیازات سیاسی خرید از شوروی (در رابطه با نشان دادن استقلال) از ضررهای چنین اقدامی در رابطه با روابط با آمریکا بیشتر می شود. اگر ایالات متحده زودتر پای جلو نهاده بود، و اگر تظاهر به کنترل اساسی ترین تصمیمات نظامی و اقتصادی باعث برانگیخته شدن او نشده بود، شاید امکان داشت که او از رفتن نزد شورویها بازداشته شود. به هر صورت، این به معنی آن نیست که بعد از شروع تغییر جهت سیاست خارجی ایران در پاییز 1965 انحصار تأمیناتی آمریکا در ایران باز هم امکان ابقاء داشت.

اعلامیه علنی ماه نوامبر بدون کمترین مشورت قبلی با مشاورین نظامی شاه صادر شد. در آن آمده بود که ایران به ارزش 200 میلیون دلار تجهیزات نظامی خریداری خواهد کرد. پیامد آن یادداشت خصوصی بود که این خرید لزوما از ایالات متحده نخواهد بود (بخش 4) و نشانه آشکاری بود که شاه قبل از آن تصمیم به تغییر دادن خرید نظامی خود گرفته بود. واقعیت همین است اگرچه او هرچند گاهی این مقصود را مطابق اوضاع تغییر داده است به اینکه می خواهد ذخیره های جنگی بزرگتری داشته باشد.

تغییر جهت به خودی خود متناقض با منفعت دراز مدت سیاسی ایالات متحده نیست. در حقیقت اگر جدایی شاه از سیاست خود که تا اینجا صمیمیت زیاد و متکی به ایالات متحده بوده است چندان دور نرود، شاید امتیازات برجسته ای برای آمریکا داشته باشد. زیرا گرچه رژیم در حال حاضر ثبات بسیار دارد، با در نظر داشتن جریاناتی که در حال حاضر در این بخش دنیا رایج است، یا شاه یا جانشینانش ناچار می شوند از آمریکا روی بگردانند. و هر چه بیشتر این روی گردانی به تأخیر بیفتد خشونت بیشتری در آن خواهد بود.

موضع ایران در حال حاضر اگرچه کمتر متکی و جداتر از صف ماست، می تواند بدین ترتیب عامل ثبات بیشتر و خطر کمتر در آینده باشد. این ناگزیر تغییر رابطه قیومیت سابق بین آمریکا و ایران در زمینه نظامی را ایجاب می کند تا به صورت رابطه ای طبیعی تر، سالمتر و به این ترتیب پاینده تر درآید.

مایر

دلایل فروش تجهیزات نظامی به ایران با شرایط مساعد

ص: 352

سند شماره 2 سری

1- علیرغم فضای ضد آمریکایی، شاه دوست ما باقی می ماند

الف) دوستی که در جریان بحرانهای آذربایجان و مصدق به وجود آمد ب) متفق وفادار سنتو ج) گروه پزشکی ایران در ویتنام د) تسهیلات ویژه «آگاهی فزاینده دشواریهای بالقوه اقتصادی» 1- برنامه عمران اقتصادی شتاب مؤثری به دست آورده است و هفتاد و پنج درصد از درآمد نفتی ایران به عمران اقتصادی اختصاص یافته و سال گذشته رشد متوسط حدود 10 درصد بوده است.

2- اداره اقتصاد ایران با سیاستهای روشنفکرانه ای که نشانه آگاهی فزاینده مشکلات بالقوه اقتصادی است به مراتب بهبود یافته است.

3- پیشبرد جریان صنعتی شدن با شرکت فزاینده سرمایه شخصی ایرانی و خارجی در سطح عالی قرار گرفته است.

4- اصلاحات بودجه ای رهبران ایران را قادر ساخته است، تا تصویر روشنتری از هر زمانی در گذشته درباره منابع مالی در دسترس برای حکومت و موارد استفاده دیگر آنها داشته باشند.

5 - اصلاحات ارضی، مالکیت زمین را در 80% از روستاهای ایران تغییر داده و در حدود یک میلیون خانواده روستایی فراهم کرده است و اکنون سرگرم تمرکز و قدرت استحصالی کشاورزی و سطح و زندگی روستایی است، که به نحو منحصر به فردی به مورد اجرا گذاشته شده است.

6- برنامه اقدامات مدنی - نیروهای مسلح ایران آموزش و پرورش و بهداشت و راهها و آب و سایر نعمتهای بهبودی را به هزاران روستای ایرانی می آورند.

7- سپاه دانش با تقریبا 20 هزار سرباز وظیفه آموزش دیده و به روستاها فرستاده شده است تا خواندن و نوشتن بیاموزند.

8 - سپاه بهداشت مرکب از پزشکان نظام وظیفه و کارمندان بهداشت، 350 گروه را برای بهبود شرایط بهداشت در روستاهای سراسر ایران فرستاده است.

9- آموزش حرفه ای به وسیله نیروهای مسلح فراهم شده و به سربازان وظیفه که در روستاها در سراسر ایران به کار می روند، مهارتهای سودمندی را داده است.«شایستگی اعتبارگیری طبق نظر بانک بین المللی عمران روستائی». سفارت با نظر بانک بین المللی روستایی مبنی بر اینکه ایران شایسته گرفتن اعتبار است سهیم است. ظرف چهار چهار سال گذشته بازپرداخت وامهای رسمی ایران از برداشتهای آن در مورد این وامها فزونی داشته است و در سال های 1965 و 66 سال ایرانی پرداخت بدهی، تنها 7% درآمدهای ارز خارجی جاری مملکت را تشکیل داده است. نظر به اینکه درآمد ایران از نفت و صادرات سایر اقلام مدام رو به افزایش است، ایران می تواند از خارج به نحو فزاینده ای وام بگیرد.

برآورد مبالغی که ایران می تواند بدون زیان به شایستگی اعتبارگیری خود وام بگیرد. بیش از رقم محافظه کارانه 200 میلیون دلار در سال برای چند سال آینده بر اساس شرایط معقول است.

هرچند حکومت تعدادی طرحهای بزرگ اقتصادی که مستلزم مصالح و تجهیزات وارداتی در نظر گرفته، بعضی از طرحهای بزرگتر به شکل کالا پرداخت خواهد شد و بسیاری از طرحهای دیگر به آن سرعت که حکومت مایل است قابل اجرا نخواهد بود. بنابراین سفارت معتقد است که برنامه عمران اقتصادی ایران تمامی ظرفیت وام گیری خود را ظرف چند سال آینده جذب نخواهد کرد و ظرفیت قابل ملاحظه ای برای بازپرداخت اعتبارهای نظامی وجود خواهد داشت.

با یک احتساب محافظه کارانه ایران استطاعت آن را خواهد داشت، که سالیانه لااقل 30 میلیون دلار برای اعتبارهای نظامی ظرف چند سال آینده بپردازد.

«این موفقیت دیگری برای شوروی در، از میدان بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.» الف) موفقیتهای شوروی تاکنون: اتحاد با آرزوهای ملی 1- طرح ذوب آهن 286 میلیون دلار (شامل صنایع ماشین ابزار و گاز طبیعی) با این استدلال که غرب نخواسته است تحویل دهد.

2- موافقتنامه های پایاپای سالیانه با اتحاد شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی و بلغارستان.

3- دیدار شاه در تاریخ ماه ژوئن 1965 از اتحاد شوروی و برنامه های دیدار از رومانی، لهستان، بلغارستان و مجارستان ظرف پنج ماه آینده - دیدارهای فزاینده در سطح عالی.

4- برنامه مبادلات فرهنگی فعالی هنرمندان، تیم های ورزشی، فیلمها، مذاکرات درباره موافقت نامه فرهنگی با اتحاد شوروی که تقریبا منعقد شده است، تعداد فزاینده کتابهای شوروی در ایران.

5 - در سال 1965 ایران بزرگترین دریافت کننده کمک از شوروی بود.

6- سایر موافقتنامه ها - هواپیمایی کشوری، ترانزیت، شیلات دریای خزر، سد ارس، بندر پهلوی و سیلوهای گندم.

ب) هدفهای کنونی شوروی: بیرون راندن غرب 1- رادیوی صدای ملی ایران در باکو که به وسیله شوروی اداره می شود حمله می کند به: سفارتهای آمریکا و انگلیس، آرمیش مگ، اداره اطلاعات آمریکا، ایستگاه رادیو تلویزیون ارتش آمریکا، سنتو، ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و کنسرسیوم نفت.

2- رادیوی پیک ایران تحت کنترل حزب توده در بلغارستان حمله می کند.

3- رادیو مسکو انتشار کتابی را در شوروی که تصویر کننده کمک آمریکا به ایران به عنوان علت دردسرهای اقتصادی ایرانیان است که مورد بررسی قرار می دهد.

ج) صحنه آخر: به دریا انداختن ملی گرایان ایران 1- هدف دراز مدت اعلام شده از سوی مولوتف در سال 1940 همان مانده است. منطقه ای که در جنوب بندرهای باتوم (دریای سیاه) و باکو (در دریای خزر) در جهت خلیج فارس قرار گرفته است از مرکز آرزوهای اتحاد شوروی.

2- روابط جدیدی در شرف تکوین است: سالمتر و پایدارتر

الف) ایران بر روی پاهای خود می ایستد (هدف ما بود) ب) برنامه های مؤسسه بین المللی عمران آمریکا به تدریج از مرحله خارج می شود.

ج) به نظر می رسد که تقریبا به طور کامل پشت کرده ایم د) مرحله انتقالی باید چنان باشد که از سرمایه گذاری ما (یک میلیارد و ششصد میلیون دلار) حمایت شود.

ه) شاه حاضر برای خرید است ولی خواستار رفتار مساعدتری از لحاظ شرایط است.

3- اندکی افزایش هزینه نظامی قابل توجیه است

الف) تأسیسات نفتی ثروت را به نحو فزاینده ای آسیب پذیرند.

ب) تجهیزات توصیه شده جنبه دفاعی و پر کردن شکافها را دارد. (دفاع هوایی) ج) توانایی ایران به نحو مشخصی پایین تر از جمهوری متحده عربی، ترکیه و حتی عراق است.

د) شاه می خواهد با تهدیدهای منطقه ای مقابله کند (ویتنام ایرانی نباید باشد).

ه) هدفها: بازدارندگی و اتکای به خود.

و) نیازهای تأیید شده بر اساس بهترین قضاوتهای نظامی ایالات متحده.

4- توانایی اقتصادی ایران را نباید دست کم گرفت

الف) ایران در رونق است که از پنج سال پیش تاکنون تفاوت دارد.

ب) برنامه اصلاحات ارضی، سپاه دانش و سپاه بهداشت بسیار برجسته است.

ج) طبق اظهار بانک بین المللی عمران روستایی شایستگی دادن اعتبار دارد.

د) درآمد نفتی سالیانه 500 میلیون دلار و در شرف افزایش است.

ه) آگاهی رشد یابنده درباره دشواریهای بالقوه اقتصادی.

و) سایر کشورها برای دادوستد با ایران رقابت می کنند.

5- زنجیره واکنشهای نامساعد، اگر پاسخگویی ما نارسا باشد

الف) ایران از جای دیگر خریداری خواهد کرد و الگوی ایالات متحده را نقص خواهد کرد. (میگها به مبلغ

ص: 353

هفتصد هزار دلار) ب) توانایی ما برای نفوذ بر شاه به نحو حادی کاسته خواهد شد.

ج) بدون چنین نفوذی دشواریهای اقتصادی نحوست بارتر خواهد بود.

د) این آغاز پایان یافتن فعالیت آرمیش مگ* خواهد بود.

ه) مانعی برای افزایش تأسیسات ویژه ما خواهد بود.

و) موفقیت دیگری برای شوروی در از میدان به در بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.

6- اقلام فروش چکی مورد نیاز است

الف) برنامه عملی در چهارچوب حداکثر 400 ب) سری اوراق قرضه خارجی عملی - FY - 67 ج) تأکید بر واقعیتهای اقتصادی زندگی در جریان بررسی سالیانه «به نظر می رسد که ما تقریبا به طور کامل پشت کرده ایم.» نه تنها ما کمکهای مؤسسه بین المللی عمران را در ایران خاتمه می دهیم بلکه ما همچنین:

1- شرایط 430 PL سخت تری به ایران پیشنهاد می کنیم (ده ساله و بهره به نرخ وام گیری جاری خزانه) واشنگتن نتوانسته است ما را با هرگونه نمونه ای از قراردادهای عنوان چهار، شامل شرایط نسبتا سخت تر فراهم کند.

2- سرگرم اجرای مالیات مساوی کردن بهره ها و کنترلهای داوطلبانه نسبت به جریان سرمایه های خصوصی آمریکا به ایران هستیم و بدین ترتیب ایران را به عنوان یک کشور رشد یافته تلقی می کنیم و بدین ترتیب وام گیری خصوصی را از ایالات متحده گرانتر می کنیم.

3- نرخ غیر رضایت بخش برداشت نفت. برداشت آرامکو عربستان سعودی بسیار بالاتر از برداشت کنسرسیوم از ایران است.

4- ماجرای گودرزیان هنوز هم باقی است؛ رهبری ایران هم چنان معتقد است که پس از دو سال داراییهای سلطنتی می تواند خلاص شود، اگر تصمیم واقعی حکومت ایالات متحده وجود داشته باشد.

5 - مسئله دانشجویان ایرانی رهبران ایران به ترتیبی معتقدند که فعالیتهای ضد رژیم دانشجویان ایرانی ممکن است در پوزه بند قرار گیرد.

6- ادامه کمکهای به مقیاس بزرگ ایالات متحده به ترکیه و حتی به ناصر بر خلاف تقلیل کمکهای آژانس بین المللی عمران در ایران باعث می شود که رهبران ایران معتقد شوند که حکومت ایالات متحده به دوستی با ایران وقعی نمی گذارد.

«ایران در حال رونق است و با پنج سال پیش بسیار متفاوت است».

«برنامه اصلاحات ارضی، سپاه دانش و سپاه بهداشت بسیار برجسته است».

آگاهی فزاینده دشواریهای بالقوه اقتصادی

1- برنامه عمران اقتصادی شتاب مؤثری به دست آورده است و هفتاد و پنج درصد از درآمد نفتی ایران به عمران اقتصادی اختصاص یافته و سال گذشته رشد متوسط حدود 10 درصد بوده است.

ص: 354

2- اداره اقتصاد ایران با سیاستهای روشنفکرانه ای که نشانه آگاهی فزاینده مشکلات بالقوه اقتصادی است به مراتب بهبود یافته است.

3- پیشبرد جریان صنعتی شدن با شرکت فزاینده سرمایه شخصی ایرانی و خارجی در سطح عالی قرار گرفته است.

4- اصلاحات بودجه ای رهبران ایران را قادر ساخته است، تا تصویر روشنتری از هر زمانی در گذشته درباره منابع مالی در دسترس برای حکومت و موارد استفاده دیگر آنها داشته باشند.

5 - اصلاحات ارضی، مالکیت زمین را در 80% از روستاهای ایران تغییر داده و در حدود یک میلیون خانواده روستایی فراهم کرده است و اکنون سرگرم تمرکز و قدرت استحصالی کشاورزی و سطح و زندگی روستایی است، که به نحو منحصر به فردی به مورد اجرا گذاشته شده است.

6- برنامه اقدامات مدنی - نیروهای مسلح ایران آموزش و پرورش و بهداشت و راهها و آب و سایر نعمتهای بهبودی را به هزاران روستای ایرانی می آورند.

7- سپاه دانش با تقریبا 20 هزار سرباز وظیفه آموزش دیده و به روستاها فرستاده شده است تا خواندن و نوشتن بیاموزند.

8 - سپاه بهداشت مرکب از پزشکان نظام وظیفه و کارمندان بهداشت، 350 گروه را برای بهبود شرایط بهداشت در روستاهای سراسر ایران فرستاده است.

9- آموزش حرفه ای به وسیله نیروهای مسلح فراهم شده و به سربازان وظیفه که در روستاها در سراسر ایران به کار می روند، مهارتهای سودمندی را داده است.«شایستگی اعتبارگیری طبق نظر بانک بین المللی عمران روستائی». سفارت با نظر(1) بانک بین المللی روستایی مبنی بر اینکه ایران شایسته گرفتن اعتبار است سهیم است. ظرف چهار چهار سال گذشته بازپرداخت وامهای رسمی ایران از برداشتهای آن در مورد این وامها فزونی داشته است و در سال های 1965 و 66 سال ایرانی پرداخت بدهی، تنها 7% درآمدهای ارز خارجی جاری مملکت را تشکیل داده است. نظر به اینکه درآمد ایران از نفت و صادرات سایر اقلام مدام رو به افزایش است، ایران می تواند از خارج به نحو فزاینده ای وام بگیرد.

برآورد مبالغی که ایران می تواند بدون زیان به شایستگی اعتبارگیری خود وام بگیرد. بیش از رقم محافظه کارانه 200 میلیون دلار در سال برای چند سال آینده بر اساس شرایط معقول است.

هرچند حکومت تعدادی طرحهای بزرگ اقتصادی که مستلزم مصالح و تجهیزات وارداتی در نظر گرفته، بعضی از طرحهای بزرگتر به شکل کالا پرداخت خواهد شد و بسیاری از طرحهای دیگر به آن سرعت که حکومت مایل است قابل اجرا نخواهد بود. بنابراین سفارت معتقد است که برنامه عمران اقتصادی ایران تمامی ظرفیت وام گیری خود را ظرف چند سال آینده جذب نخواهد کرد و ظرفیت قابل ملاحظه ای برای بازپرداخت اعتبارهای نظامی وجود خواهد داشت.

با یک احتساب محافظه کارانه ایران استطاعت آن را خواهد داشت، که سالیانه لااقل 30 میلیون دلار برای اعتبارهای نظامی ظرف چند سال آینده بپردازد.

ص: 355


1- گزارش بانک بین المللی عمران روستایی در تاریخ 29 دسامبر 1965 حاکی است که ”ایران در موقعیتی قرار گرفته که بتواند وامهای اضافی قابل ملاحظه ای بر اساس شرایط متعارف بگیرد. این نتیجهگیری به وسیله ثبات احتمالی درآمدهای نفتی ایران و این واقعیت که در سالهای بر داشت محصول عادی ٬ واردات مواد غذائی به استثناء قند و شکر و چای به میزان جزئی خواهد بود ٬ تقویت شده است.“

«این موفقیت دیگری برای شوروی در، از میدان بردن نفوذ ایالات متحده خواهد بود.»

الف) موفقیتهای شوروی تاکنون: اتحاد با آرزوهای ملی

1- طرح ذوب آهن 286 میلیون دلار (شامل صنایع ماشین ابزار و گاز طبیعی) با این استدلال که غرب نخواسته است تحویل دهد.

2- موافقتنامه های پایاپای سالیانه با اتحاد شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی و بلغارستان.

3- دیدار شاه در تاریخ ماه ژوئن 1965 از اتحاد شوروی و برنامه های دیدار از رومانی، لهستان، بلغارستان و مجارستان ظرف پنج ماه آینده - دیدارهای فزاینده در سطح عالی.

4- برنامه مبادلات فرهنگی فعالی هنرمندان، تیم های ورزشی، فیلمها، مذاکرات درباره موافقت نامه فرهنگی با اتحاد شوروی که تقریبا منعقد شده است، تعداد فزاینده کتابهای شوروی در ایران.

5 - در سال 1965 ایران بزرگترین دریافت کننده کمک از شوروی بود.

6- سایر موافقتنامه ها - هواپیمایی کشوری، ترانزیت، شیلات دریای خزر، سد ارس، بندر پهلوی و سیلوهای گندم.

ب) هدفهای کنونی شوروی: بیرون راندن غرب

1- رادیوی صدای ملی ایران در باکو که به وسیله شوروی اداره می شود حمله می کند به: سفارتهای آمریکا و انگلیس، آرمیش مگ، اداره اطلاعات آمریکا، ایستگاه رادیو تلویزیون ارتش آمریکا، سنتو، ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا و کنسرسیوم نفت.

2- رادیوی پیک ایران تحت کنترل حزب توده در بلغارستان حمله می کند.

3- رادیو مسکو انتشار کتابی را در شوروی که تصویر کننده کمک آمریکا به ایران به عنوان علت دردسرهای اقتصادی ایرانیان است که مورد بررسی قرار می دهد.

ج) صحنه آخر: به دریا انداختن ملی گرایان ایران

1- هدف دراز مدت اعلام شده از سوی مولوتف در سال 1940 همان مانده است. منطقه ای که در جنوب بندرهای باتوم (دریای سیاه) و باکو (در دریای خزر) در جهت خلیج فارس قرار گرفته است از مرکز آرزوهای اتحاد شوروی.

دوگ عزیز

ص: 356

سند شماره 3 سرّی - تاریخ 21 ژانویه 1972 (1/11/1350( دوگلاس هگ، اسکوایر وزیر مختار سفارت آمریکا، تهران دوگ عزیز:

از نامه 18 دسامبر شما در مورد اهداف و طرح راهنمای همکاری امنیتی تشکر می کنم. ما واقعا با شما هم عقیده هستیم که مسایلی که در پیام وزیر دفاع مطرح شده اند کهنه و قدیمی شده و احتیاج به تصحیح دارند.

من به پیوست کپی یادداشتی که قبل از دریافت نامه شما در این مورد تهیه کرده ایم ارسال می دارم.

این نظرات در یک گزارش دفتر امور خاور نزدیک که چندین کشور را تحت پوشش دارد گنجانده شده و توسط سیسکو به سپایزر داده شد. (نخست وزیر) در حال حاضر سعی دارد موضع روشنی از وزارت دفاع و خارجه کسب کند تا پیام جدیدی به دنبال 217955 دوم دسامبر 1971 فرستاده شود.

نخست وزیر امیدوار است که بتواند چنین پیامی را تا آخر ماه بفرستند.

با احترام، جک میکلوس.

پیوست. ولوگانگ لهمن اسکوایر مشاور سیاسی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا ادامه سند شماره 3 تاریخ 25 ژانویه 1972 (5/11/1350) سرّی - رسمی به جان.اچ راوس. اسکواین به دنبال نامه جک به دوگ هک در 21 ژانویه 1972 فکر کردم که ممکن است بخواهید نسخه ای از آخرین اصلاحات اهداف و راهنمای برنامه های همکاری امنیتی آمریکا با ایران را داشته باشید.

محترمانه رابرت داول پیوست: نسخه ای از راهنمایی برای طرحهای همکاری امنیتی (سال های 78-74) اهداف آمریکا در همکاری امنیتی - یاری ایران برای توسعه نیروهای مسلح، تا بتوانند از ایران در کلیه موارد به غیر از حمله همه جانبه شوروی دفاع کنند.

- تشویق ایران برای ایفای نقش اصلی در جهت تأمین امنیت خلیج فارس - حفظ امنیت داخلی - تضمین عرضه مداوم حقوق اساسی، اولویتها، و رسمیت ها.

راهنمای برنامه همکاری امنیتی

ص: 357

- ادامه برنامه ریزی برای پول نقد فروش خارجی اسلحه و فروش تجاری لازم برای نیل به اهداف همکاری امنیتی - هیچ اعتباری برای فروش اسلحه خواسته نشده چون انتظار می رود که ایران برای تأمین مالی از بانک EX-IM به خاطر خریدهای نظامیش از آمریکا کمک بگیرد.

- باید برای ادامه طرح کمک نظامی بلاعوض و آموزش نیرو، برنامه ریزی شود که این شامل خرجهای متناسب مستشاری نظامی پایین تر از سطح 000/500 دلار برای سال 73 و بعد از آن خواهد بود.

مشکل نظامی

ص: 358

سند شماره 4 سرّی - تاریخ 17/5/1348

اهمیت کلی

روابط نظامی ما با ایران (روش اعتباری تجهیزات نظامی و کمکهای مستشاری نظامی) یک اصل اساسی در استحکام موضعمان و نفوذمان در ایران می باشد.ما تهیه کننده اصلی نیازمندیهای نظامی شاه در دوران پس از جنگ جهانی دوم بوده ایم، مخصوصا از سال 1955، و این همچنان به قوت خود باقی می باشد. به رغم خریدهای اخیر او از بریتانیا، ایتالیا و روسیه (وسایل حمل و نقل و تجهیزات ضد هوایی از کشور آخری). رئیس نظامی سرگروه مستشاری نظامی ایران برای شاه یک مشاور بسیار مطلوب، عینی و مطلع روی تجهیزات قدرت نظامی فردی و سازماندهی می باشد. نقش نظامی ما اهمیت تازه ای بعد از امداد اقتصادی و گروه امداد آمریکا که در سال 1947 به پایان رسید، داشته است. شاه به کرات گفته است که خواست اصلی او از آمریکا فروش تجهیزات پیشرفته که او برای دفاع احتیاج دارد، می باشد.

تمایل شاه به تجهیزات، ما را به طور دائم در ناراحتی نگه داشته است. ما ناراحت مشکلات اقتصادی می باشیم که بنیان نظامی او آن را به وجود آورده، و تأثیر آن به لحاظ جذب مهارتها و امکانات، و تأثیر واقعی نظامی او می باشد. پیشتر از این، مخصوصا موقعی که ما کمک اقتصادی برای پیشرفت اقتصادی ایران تهیه می کردیم، بر آن بودیم تا به منظور عدم فزونی پیشرفت اقتصادی، برنامه نظامی را محدود کنیم.

ما این مفهوم را در برنامه نظامی که با یادداشت روی کمکهای نظامی سال 1962 شروع شده بود، نوشتیم.

و در بررسی سالیانه اقتصادی دو طرف، مورد توجه قرار گرفته که تأثیر خرید تجهیزات را در اقتصاد پیش بینی کنیم.

هیئت امدادی و بودجه، هنوز اهمیت زیادی برای این مفهوم قائل می باشند. ولی حالا که شاه (با ترم های اعتباری) در حال خرید تجهیزات نظامی می باشد (و با درجه اعتباری قبلی، کاملاً متوقف شده)، او درباره محدودیتهای خارجی کمتر از خود کشش و حوصله نشان می دهد.

از طرف ما، خودداری جدید کنگره درباره خریدهای خارجی از تجهیزات نظامی آمریکا و پیامد سختگیری که هر سال روی اعتبارهای دولتش گذاشته شده، عوامل محدودکننده مهمی بوده اند. هزینه زیاد اعتبار تجاری آمریکایی، اجناس را گران کرده ولی مقداری در برنامه اعتباری سال گذشته بوده است.

با شروع سال 1964، سعی ما بر این بوده است که اگر نه یک راه حل، بلکه مدخلی بجوئیم تا به سوی برنامه های دراز مدت تحصیل تجهیزات نظامی، که به گونه ای نظری با ایرانیان به توافق رسیده ایم، نقبی بزنیم. اما ادارات ایالات متحده، و به ویژه کنگره از سپردن تعهدات قبلی در خصوص فروش اسلحه به دول خارج ناراضی بوده اند. و از طرف ایرانی، با آگاه شدن شاه از نیازی جدید، که قبلاً غیرقابل پیش بینی بود، «بسته های» ما تقریبا به محض آنکه خرید آنها مورد توافق قرار می گرفت میل به تلاشی نموده است.

افزایش سرسام آور قیمت تسلیحات نظامی و نیاز گاهگاهی برای اختتام خرید پیش از آنکه تولید یک فقره قطع شود، از عوامل فشاری بوده اند که میل به افزایش برنامه های سالیانه توافق شده ما نموده اند.

کشورهای دیگر در عدم تمایل ما راجع به فروش مقادیر بیشتری تجهیزات نظامی به ایران، با ما همساز نیستند. اتحاد جماهیر شوروی دائما شاه را در فشار گذاشته است تا هر چه را که می خواهد

ص: 359

(هواپیمای میگ، موشک، تانک) با قیمت و شرایط جالب توجه بخرد (معمولاً با اعتبار 5/2 درصد).

کشورهای اروپای غربی و انگلستان، به نظر می آید که آماده برای فروش تولیدات نظامی خود بدون محدودیت هستند، هر چند که شرایط اعتبار آن ها مانند شرایط اتحاد جماهیر شوروی جالب توجه نیست.

به طور کلی، نظر هیئت کشور ما این بوده است که مؤثرترین محدودیت ما بر روی فروش اضافی، در راهنمایی دقیق تکنیکی و تشویق حرفه ای «گروه نظامی آمریکا در ایران» نهفته است. در نیل به این هدف ما پیشرفتهایی در زمینه به فکر واداشتن ایرانیان درباره هزینه های مستمر که با خرید دستگاه های اسلحه همراه است، داشته ایم و به ویژه آنها را واداشته ایم که از عامل محدودکننده پرسنل آموزش دیده برای به کار انداختن و نگهداری دستگاهها، آگاهی حاصل نمایند. بعضی خریدها از قدرتهای غربی قابل قبول و احتمالاً به لحاظ سیاسی مطلوب است. اما محدودیتها و مشکلات عملی، اساسی هستند و از مشاهده خرید تجهیزات بیشتر از دیگران ناخشنود خواهیم گردید. ما در واشنگتن به این نتیجه رسیده ایم که پس از تمام بحثهای انجام شده در اینجا چنانچه شاه بالاخره عزم خود را مبنی بر خرید معدودی تجهیزات نظامی جزم نموده است، آن را دریافت خواهد داشت. و در صورتی که ما مایل به فراهم آوردن آن نبودیم یا از انجام این کار برنیامدیم می تواند از دیگران دریافت نماید.

در سالهای اخیر نیز به این امر واقف شده ایم که کوشش در راه تشویق او برای نخریدن تجهیزات و متقاعد کردن او به اینکه تهدیدات را آگراندیسمان می کند، بی فایده خواهد بود. فی المثل، بحث درباره ضعف همسایگان عرب او به عنوان موضوعی بی ربط به کناری نهاده شده و شاه با نظری انتقادی درباره کیفیت متغیر رهبری آنها ذکر نموده است و از امکان اتحاد آنها علیه وی و غیره.

وضع جاری

تمرکز شاه بر مسایل امنیتی، که احساس می کند با عقب کشیدن انگلیس از خلیج فارس، باید به عهده گیرد، موجد احساس ضرورت بیشتری برای «نیازمندیهای» نظامی گردیده است. در سال 1968 با او یک «لیست توضیحی» از نیازهای نظامی دوربرد تهیه کردیم که توقعات نسبتا زیاد او را سطح 000/000/600 دلار تنزل داد. قرار بر این شد که این مبلغ در 100 میلیون دلار، سهام خارجی سالانه سرمایه گذاری شود، البته زیر نظر بررسی اقتصاد سالیانه و اقدام کنگره بر برنامه کمکهای نظامی و سرمایه گذاری آن.

بلافاصله مشکلات با سهام خارجی سال گذشته، یعنی هفتمین سهام خارجی (که در 1964 شروع شده بود) آغاز گردید. بطن مشکل این بود که شاه اصرار داشت که دو اسکادران 4 F-به این سهم افزوده شود تا تحویل آن را در پایان 1971 تضمین نماید. هزینه این اسکادران به قیمت رایج 3/133 میلیون دلار بود و این هزینه بیم آن می رفت که به 143 میلیون دلار برسد مگر اینکه تعهدی آشکار به خرید داده می شد.

پس از کش و قوس بسیار مشکل به این ترتیب رفع شد که دولت ایران 4F-ها را با اعتبار بخرد و دولت آمریکا «تنخواه گردان اضافی» را تأیید نماید، یعنی هزینه 7/53 میلیون دلار 4-Fها را برای سهام خارجی هشتم در سال مالی 1970 به تعویق بیندازد. قرار بر این شد که دولت ایران، در صورتی که اعتبار دولت آمریکا برای سال مالی 1970 پرداخت نشود، ریسک ها را عهده دار شود، اما وزارت در طریق گرفتن تأیید از وزارت دفاع و کنگره درباره مفهوم تنخواه گردان اضافی سعی جدی مبذول داشت. این نکته را نیز متذکر

ص: 360

می گردد که در سال مالی 1969 دولت ایران 66 میلیون دلار وسایل نظامی (عمدتا قطعات یدکی، مهمات، خدمات نگهداری و تکنیکی) از آمریکا به صورت نقدی ابتیاع نمود.

ما هنوز در مورد سهام خارجی هشتم تلگراف نزده ایم و ژنرال تویچل به مذاکره در مورد خریدهای اضافی پیشنهادی ادامه می دهد. اما دولت ایران پیشاپیش در مورد تسریع مذاکرات برای 100 میلیون دلار اعتبار بعدی اظهار تمایل نموده است و مهدی سامی، مدیر سازمان برنامه اوائل سپتامبر به واشنگتن عزیمت نموده تا راه را برای تأمین اعتبارات هموار سازد. (به طورکلی، بستها سالیانه و شرایط اعتبار بالاخره در اواخر بهار مورد توافق قرار گرفته است). صورت مشکل عمومی را ذیلاً می توان به دست آورد.

الف - 7/53 میلیون دلار پیشاپیش به تأمین هزینه 4F-ها اختصاص داده شده است.

ب - 27 میلیون دلار برای سرمایه گذاری هواپیماهای دارای سیستم هشدار دهندهRUDY) (PEACE مورد نیاز است.

د - خمپاره اندازهای 155 میلیمتری به ارزش 6 میلیون دلار مورد درخواست می باشد.

ه - 400 تانک 47M- احتیاج به تعمیر دارد. ما شاه را ترغیب کردیم که به جای خرید تانکهای اضافی تازه و گرانقیمت تر این کار را انجام دهد. هزینه بالغ بر 25 میلیون دلار خواهد بود.

و - شاه هنوز علاقه مند به ابتیاع 234 تانک SHERIDANموشک های SHELLELAGHمی باشد.

تهیه کنندگان این تانکها می گویند که تولید در صورتی که سفارش ایران پیش از ژانویه 1970 انجام نپذیرد ممکن است متوقف شود (این گونه اظهارات را ما همواره به طور کامل موجه نیافته ایم). کل هزینه این سیستم تسلیحاتی در حدود 105 میلیون دلار می باشد.

ز - مطالعه ای که ما درباره نیازهای دفاعی خلیج فارس انجام دادیم به این نتیجه رسید که یک قدرت جاسوسی سرّی کافی خواهد بود. ولی حتی اگر هواپیمای موجود یا آنها که در حال تهیه شدن می باشند به کار گرفته شوند و کشتیهای جدیدی ابتیاع نگردند. (موافقت آشکار ایرانیان از این نظر هنوز حاصل نشده است) سه ایستگاه رادار و سه ایستگاه عمق سنج متغیر حدود 15 میلیون دلار هزینه بر خواهد داشت.

ج - هر چند که چهار سال قبل چنین می نمود که شاه را موقتا ترغیب کردیم که دفاع هوایی را می توان بدون خرید اسلحه های دقیق دفاعی با هواپیمای حامل رادار سر و سامان داد (او در آن موقع فکرش متوجه سیستم HAWKبود)، این تصمیم به قوت خود باقی نیست. رویارویی اخیر با عراق در مورد شط العرب چنین می نماید که شاه را متقاعد نموده که پایگاههای هوایی او در مقابل حملات ناگهانی بسیار آسیب پذیر می باشند. بالنتیجه، قراردادهای مشروط برای موشکهای PAPIER انگلیسی (حدود 94 میلیون دلار) و ORELIKONSبرای پایگاههای هوایی و پایگاههای (حدود 50 میلیون دلار) به امضاء رسیده است.

اخیرا به ما اجازه داده شده است تا در این مقطع درباره سیستم HAWKبا او مذاکره نماییم. هر چند که ما هنوز از دوباره متقاعد کردن شاه مبنی بر اینکه هواپیما، از عهده این کار بر خواهد آمد، دست نشسته ایم، امید موفقیت درخشان نیست. بهترین امید ما این است که او را وادار به تمرکز روی مسایل نیروی انسانی و تأثیر بخشی واقعی بکنیم.

آشکار است که تمام اینها به رغم برنامه ریزی، دربسته 100 میلیون دلاری جای نخواهد گرفت. ما ممکن است قادر شویم که او را راغب سازیم تا مقداری از این لوازم را به تعویق بیندازد. ممکن است که او برای افزایش 100 میلیون دلار اعتبار، پافشاری نماید، یا مقداری تجهیزات کمتر پیشرفته از تهیه کنندگان

ص: 361

غیر آمریکایی بخرد. نیز ممکن است درخواست خرید بعضی از آنها را به صورت نقدی از ما بنماید. چنین می نماید که شاه روی معامله نفت حساب می کند که متضمن فروش نفت به آمریکا ورای برداشت معمولی کنسرسیوم می باشد تا تعمیر تانکهای 47M- و شریدان SHERIDANتأمین ننماید. نماینده جنرال موتور روی معامله اینجا کار می کند که باید در جایی از واردات که دولت آمریکا به برای واردکنندگان تخصیص داده، قرار داده شود. در این باره زیاد خوش بین نیستیم.

نمایندگیهای مختلف و نیز کنگره با توسعه اعتبار سالیانه ایران بالاتر از سطح 100 میلیون دلار به سختی مخالفت می ورزند. امکان زیادی هست که اندازه محدود شده اعتبار کل مورد حمایت دولت که از جانب کنگره برای فروش نظامی به دولتهای خارجی اجازه داده می شود، آن را غیر عملی سازد. اما، تجربه گذشته نشان داده است که اگر رئیس جمهور تصمیم بگیرد که فروش اعتبار تا میزان معینی انجام پذیرد، راههایی برای به دست آوردن اعتبار مورد قبول یافت شده است. شاه که از این موضوع آگاه است، مسلما رئیس جمهور را در ماه اکتبر با این مسئله درگیر خواهد ساخت، هر چند که رئیس جمهور این امر را روشن ساخته است که ترجیح می دهد که صحبتهای خود را با سران کشورها در سطح بالاتری نگه داشته و کمتر به امور سیاسی ویژه بپردازد.

محافل مذهبی

ص: 362

سند شماره 5 تاریخ سند 1349 (می 1972) - محرمانه محافل مذهبی خلاصه شاه ایران یک ژست تقوای علنی می گیرد و از مآثر اسلامی دفاع می کند، گویا اینکه ایرانیان که اکثرشان شیعه هستند چندان مجذوب احساسات اسلامی تمام عیار نیستند. روحانیت ایران دیگر نفوذ سیاسی عمده ای ندارد - هر چند به اندازه کافی دنباله رو دارد که گاهگاهی می تواند یک «ترمز» در برنامه های دولتی ایجاد کند. و طی 10 سال گذشته به حالت عقب نشینی در حال مبارزه بوده و در مقابل جزر و مد در حال رشد یک کشور مادی که بیش از اندازه مجذوب غرب شده است، خود را باخته است.

چنانچه در اثر جریانات غیرقابل پیش بینی از قبیل رکود اقتصادی یا ضعف حکومت (در نتیجه مرگ شاه یا درهم ریختگی ارتش)، منجر به مبارزه سایر اقشار جمعیت بشود، روحانیت اسلامی می تواند بدون شک عده ای را گرد آورد. در آن صورت چون آمریکا از نظر مذهب مسیحی است و چون روحانیت به طور سنتی مخالف با نفوذ خارجی بوده است احتمال دارد که ما مورد حمله سیاسی قرار بگیریم.

سابقه

فرقه شیعه اسلام، که 90% مسلمانان ایران به آن تعلق دارند، خواه چنین باشد که به منظور اتحاد ایرانیان با یکدیگر بر علیه بقیه جهان اسلامی بوده یا نه، به طور عمده ای در گسترش هوشیاری ملی مشخص ایران کمک کرده است. به طور کلی ایرانیها چندان مجذوب احساسات اسلامی همه جانبه نیستند و مثلاً در مورد مسئله جنگ با اسرائیل بیشتر گرایش به این امر دارند که آن را عربی تلقی کنند نه اسلامی.

هر چند که رفرمهای مادی رضاشاه و شاه فعلی باعث دشمنی با افکار مذهبی و سنتی و محافظه کار در ایران شده است. این دو زمامدار با دقت نسبت به تعالیم اسلام احترام نمودند و این تعالیم را هم حامی و هم متقاضی برنامه های رفرم خود معرفی نموده اند.

تضعیف روحانیت به وسیله رفرم

از زمان ظهور رضاشاه، جامعه مذهبی ایران خود را با تغییرات پشت سر هم مواجه یافته است - هر یک از یک تغییرات انحصار روحانیت را در مورد آموزش و پرورش، روابط اجتماعی و خانوادگی، قانون، رسوم و اخلاق عمومی کاهش داد، و بدین وسیله محبوبیت و نفوذ سیاسی کلی آن را تقلیل بخشید.

شاه فعلی در انجام رفرم هایی که بیشتر در زمینه های آموزش و پرورش، روابط خانوادگی و اجتماعی و حقوق زنان می باشد، مستقیما رو در روی طرز فکر سنتی قرار گرفته است. روحانیت که از نفوذ قابل توجهی در زندگی خانواده ها به ویژه در مناطق روستایی برخوردار است، نقش دنیایی خود را به علت اینکه ایرانیان به هدایت و رهبری و حمایت دولت چشم دوخته اند، مرتبا از دست می دهد. در 10 سال گذشته، حضور دولت در مناطق روستایی با همکاری سپاه پیکار با بی سوادی و سپاه ترویج، سپاه بهداشت و امثالهم کمک زیادی به قدر اقتدار روحانیت کرده است. تعجب آور نیست که مخالفت مذهبی با تلاش جاری (و احتمالاً ناموفق) دولت در برقراری سپاه دین، که حکومت را برای اولین بار در زمینه آموزش

ص: 363

مذهبی به طور مستقیم قرار می دهد، از یک عزم نهایی برخوردار است.

لکن، از 1963 (1342) که مرتجعین مذهبی یک شورش وسیع را دامن زده بودند و بی رحمانه به وسیله رژیم سرکوب شد، روحانیت از تشکل احساسات در عملیات سیاسی منع گردید. هیچ رهبر مشخصی از 1961، پس از فوت رهبر برجسته شیعیان وجود نداشته است. آیت اللّه خمینی، که به خاطر فعالیتهای ضد دولتی اش توقیف و در 1964 به عراق تبعید شد، خیال رهبری ایرانیان مسلمان را دارد. اما همکاری نزدیک او با حکومت عراق در زمینه تبلیغات و عملیات ضد شاه، امکان هر نوع آشتی را با شاه فعلی از بین برده است و جاذبه اش را برای بسیاری از مسلمانان ایرانی که ممکن بود در غیر این صورت با بعضی از ایده هایش که اساسا آزادی خواهانه است مشارکت کنند، کاهش داده است.

نفرت باقیمانده مذهبی

نفرت باقیمانده مذهبی بر علیه رژیم عمیق و گزنده است. اما جریان «کاهش دادن اختلاف» میان محافل مذهبی ناراضی و دولت در دست اقدام است. با وجودی که بخش عمده ای از روحانیت اغلب در انتخاب تاکتیکهای خود، مرتجع و فرصت طلب بوده است، معهذا تمامی آن از جریان اصلی طرز فکر عامه ایرانیان دور نمانده است. بدین جهت دولت ارتشاء تهدید، نوازش شاهانه، کنترل مقبره معروف شیعیان ایران (در مشهد)، و کنترل و سانسور کلیه فعالیتهای عمومی را به کار گرفته است تا رهبران مذهبی سیاست مآب را از داشتن دنباله روان سیاسی قابل توجهی مانع شود. به طور کلی معروف شده است که ساواک به طور عمده ای در روحانیت رخنه کرده و این امر سبب کاهش بیشتر نفوذ آن شده است. حکومت در عین حال که تو دهنی محکمی را بر ملاهای ناراضی زده است، تلاش دارد که پارامترهایش را با خود همراه سازد، لکن تا کنون موفق نشده است که یک رهبر موافق دولت، که بتواند از آمریت وسیعی در میان مسلمانان ایران برخوردار باشد (رهبر جامع جای خود دارد) تهیه کند.

امکانات بازگشت روحانیت

در هر حال ملاها قادر نشده اند که جریان توسعه و رفرم را متوقف کنند، یا فصل مشترکی با یک نیروی سیاسی عمده بیابند که پایدار باشد. لذا ترتیب همکاری با دولت، تا زمانی که پیشرفت اقتصادی باقی باشد، احتمالاً ادامه خواهد داشت. چنانچه حوادث پیش بینی نشده ای، مانند بحران بارزی در اقتصاد یا تضعیف آشکاری در کنترل دولت روی دهد که منتهی به مناقشه سایر اقشار مردم با دولت گردد، ملاهای عصبانی در سلسله مراتب مسلمین می توانند دنباله رویان قابل ملاحظه ای به خصوص از میان بازاریان و طبقات پایین را بسیج کنند. حتی در آن شرایط نیز احتمال ندارد که آنها به یک نقش تاریخی مانند آنچه که در 1892، که در آن زمان حمله بر علیه امتیاز تنباکوی بلژیک را رهبری کردند، یا 1907، که نقش کلیدی در انقلاب مشروطیت داشتند، و یا 1952، که پشت سر دولت برای شکست بریتانیا قرار گرفتند، بازگردند.

جنبشهای مذهبی دیگر

ایران قبل از مسلمان شدن زردشتی بود، و امروزه نیز تقویم و آداب بسیاری مانند تعطیلات نوروز یادگار زردشتی گری است. در سال گذشته مطبوعات و تلویزیون زردشتی گری را با هواداری بیشتری

ص: 364

نسبت به سالهای گذشته مورد بحث قرار دادند که منجر به پیش بینی بعضی از ناظران شد مبنی بر اینکه رژیم ممکن است مفید بداند که روزگار آغاز زردشتیگری را مورد تأکید مجدد قرار دهد.

مذهب بهایی شاید با 10 هزار پیرو در ایران، به طور رسمی در محبوبیت قرار ندارد هر چند که یکی از نزدیکان شاه - دکتر ایادی - مانند سایر برجستگان ایرانی، بهایی است.

ارمنی ها مخصوصا از نظر خدمات امنیتی، به خاطر پیوستگی هایشان با روسیه مورد اعتماد رژیم نیستند. جوامع یهود، بهایی و ارمنی در امور استخدامی دولت دچار تبعیضهایی می باشند، اما در مذاهب خود آزادند.

تأثیر بر چهره آمریکا

تا آنجا که مربوط به خط مشی آمریکا می شود، بازگشت نفوذ ملاها، هر چند که غیر متحمل است، بر چهره ما در اینجا اثر نامطلوب خواهد داشت، زیرا ما مسیحی هستیم، و در چشم عامه ارتباط نزدیک با این رژیم رفرمیست و با اسرائیل داریم. رهبران مذهبی محافظه کار، قسمت عمده دنیاگرایی ایران و نیز روابطش را با اسرائیل، متوجه نفوذ آمریکا می دانند. به علاوه، روحانیت ملی به طور سنتی با نفوذ خارجی در ایران مخالفت کرده است. بنابراین در صورت غیر محتمل بازگشت روحانیت به یک وضعیت مهم سیاسی با نفوذ در چند سال آینده، می توانیم انتظار مورد حمله قرار گرفتن را داشته باشیم.

مه 1972 محرمانه گروه 3 برای یک مدت 12 ساله از طبقه بندی خارج نشود.

مخالفت سیاسی - افراطیون و جبهه ملی

ص: 365

سند شماره 6 محرمانه مخالفت سیاسی - افراطیون و جبهه ملی خلاصه در ایران مخالفت سازمان یافته با شاه، چه کمونیست و چه غیر کمونیست - عملاً وجود ندارد. سرکوب مداوم و رخنه مؤثر، نزاعهای ایدئولوژیکی داخلی، سازش ایران و شوروی، رفرم اجتماعی قابل توجه و پیشرفت اقتصادی توسط رژیم اکثر عناصر مخالف را ساکت یا سر خورده و یا مأیوس کرده است. البته مخالفین سرسختی وجود دارند که به طور بالقوه در زمان بحران تهدید به حساب می آیند (اما) آنها پیروان چندانی ندارند، در نیروهای امنیتی فاقد نیروی معلومی هستند، هیچ راه حل معتبری ندارند که ارائه دهند و از رهبران برجسته ای نیز برخوردار نیستند، و تحت نظارت شدید ساواک قرار دارند، معهذا آنها بلاشک استخدامهایی برای فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی که اهمیت تزایدی طی چهار سال گذشته یافته است، انجام داده اند؛ هر چند که هنوز تهدیدی برای ثبات ایران تلقی نمی شوند. فعالیت عمده ضد رژیم خارج از ایران به وسیله حزب توده با حمایت شوروی، عوامل CHICOM و سایر اپورتونیستها صورت می گیرد که دانشجویان ایرانی را در خارج استخدام و سازمان می دهند، تبلیغات ضد شاه راه می اندازند و سعی می کنند که شاه را هنگام مسافرتهای خارجش ناراحت کنند.

این گروهها امروزه نفوذ اندکی داخل ایران دارند. جز اینکه تعداد نسبتا کمی از دانشجویان دانشگاه از آنان هواداری می کنند هیچ راه مجازی در ایران نیست که نسبت به شاه یا سلطنت و یا خط مشی ها و برنامه های تحت نظارت شاه مخالفت ابراز شود. احزاب و گروههای سیاسی مخالف سرخورده و ناتوان شده، اعضایشان به وسیله رژیم یا ساکت شده اند و یا استخدام. حزب کمونیست توده از 1949 غیر قانونی اعلام شده و از زمان اوج گیری محبوبیتش در 53 - 1949 شدیدا سرکوب گردیده است. بسیاری از رهبران سیاسی جبهه ائتلاف سیاسی گسیخته ملی که از مصدق حمایت می کردند، دوره هایی از توقیف را گذرانده و تحت نظارت شدید قرار دارند، و همه آنها حدود فعالیت مجاز خود را تشخیص داده اند. عوامل ارتجاعی تحت رهبری روحانیت و مخالفان سرسخت رفرمهایی چون توزیع زمین و حقوق زنان با شدت تمام در 1963 که برای آخرین بار تظاهرات به راه انداختند، سرکوب شدند.

روحانیت در عین حال که از آن زمان سخت تحت کنترل قرار دارد هنوز از مقداری احترام کافی برخوردار است که بتواند گاهگاهی ترمزی در بعضی از برنامه های دولت ایران (مانند طرحهای سپاه دین) ایجاد کند. گروههای دانشجویی، کارگری، سیاسی، مذهبی و سایرین که به طور بالقوه ممکن است دردسر ایجاد کنند، کاملاً توسط سرویسهای امنیتی مورد رخنه واقع شده اند. سازش ایران و شوروی و شکاف ایدئولوژیکی میان جناحهای مسکو و پکن بیش از پیش تلاش خرابکارانه کمونیستی را تضعیف کرده است. برنامه های رفرم اجتماعی و اصلاحات ارضی انقلاب سفید و ملی گرایی مستقل شاه در امور خارجی بسیاری از تقاضاهای عناصر مترقی، ملی و روشنفکر را برآورده کرده است. اقتصاد رو به رشد فرصتی برای کارهای ساختمانی و پاداشهای مادی عرضه کرده است که برای عده زیادی جانشین خشنودکننده ای جهت مشارکت بیشتر سیاسی شده است. تعداد زیادی از حامیان سابق جبهه ملی و حزب توده مورد استقبال دستگاه قرار گرفته اند و اینک در سطوح بالای دولت قرار دارند.

ص: 366

به طور خلاصه، مخالفت سازمان یافته مؤثر در ایران وجود ندارد و عده ای مخالف غیرقابل تعقیب یا فعالیت زیرزمینی دارند و یا به خارج از کشور رفته اند. اما تعدادی مخالف سرسخت - ولو از هم پاشیده - باقی هستند. روشنفکران آزادیخواه چه پیر و چه جوان، که می خواهند قدرت شاه محدود باشد (حتی عده ای خواهان از بین رفت سلطنت هستند) از سرکوب فعالیتها و ایده های سازش ناپذیر خشمگین می باشند، همچنین عناصری از بازاریان محافظه کار و روحانیت خشمگین هستند که می توانند از نظر اقتصادی و اجتماعی زمان را به عقب برگردانند - بعضیها معروف بوده و هنوز هم پیروان کافی دارند تا گاهگاهی ترمز در برنامه های دولت ایران ایجاد کنند. و بالاخره عناصری، به ویژه در میان جوانان، یافت می شوند که ویژگیهای مارکس را می پذیرند و می خواهند که ایران را در مسیر سوسیالیسم مردمی قرار دهند. گروههایی از جوانان بعضی اوقات مورد تعقیب و محاکمه فعالیتهای کمونیستی ضد کشوری قرار می گیرند. در 1969 روی هم رفته بیست نفر به تشکیل گروههای کمونیستی جهت براندازی دولت محکوم شدند. در 1971 فعالیت گروهی ناراضی حادثه سیاهکل را که اینک معروف شده است به وجود آوردند.

این حادثه حمله ای بود به وسیله یک دسته مسلح در یک پست ژاندارمری در سیاهکل که دهکده کوچکی است، در سلسله جبال البرز و حدودا 35 کیلومتری جنوب شرق رشت. در این حادثه 2 ژاندارم کشته شده و یکی زخمی گشته و بعد گروه حمله کننده به میان کوهها فرار کردند، ولی به زودی به وسیله یک گروه فوق العاده دولتی (شامل واحدهایی از ارتش) بین 150 تا 175 نفر دستگیر شدند. سیزده نفر آنها که زندانی شده بودند بعدا محاکمه و اعدام گردیدند. بنا به قولی در میان دستگیر شدگان دو عرب فلسطینی بودند و بقیه در چین کمونیست تعلیم دیده بودند لکن تقریبا 50 نفر از این ناراضیان موفق به فرار شدند و خشونتهای دولتی بعدی بعضی اوقات به طور رسمی به گروه سیاهکل نسبت داده می شود. سوءظنی وجود دارد مبنی بر اینکه چنین گروهی دیگر وجود ندارد اما دولت ایران آن را برای برچسب زدن به سایر تروریست ها به کار می برد (واقعه سیاهکل چند هفته بعد از حادثه شهرت داخلی زیادی به دست آورد) و در ژانویه 1972 دولت ایران اعلام کرد که 120 نفر را به جرم قتل، سرقت بانک، بمب گذاری، حمل غیر مجاز اسلحه و مهمات، قصد آدم ربایی، سرقت هوایی، تبلیغ کمونیستی و فعالیتهای ضد دولتی به محاکمه خواهد کشانید. اتهاماتی مبنی بر اینکه جرم زندانیان از قبل و سنگینی محکومیتها (از میان 32 نفری که محکوم به مرگ شده بودند 19 نفر اعدام 10 نفر به حبس ابد محکومیت یافتند و از سه نفر دیگر خبری نشد) انتقاد شدیدی را از جانب مطبوعات و روشنفکران غرب برانگیخت. انتقادی که تا اندازه ای چهره شاه را هم در داخل و هم در خارج مخصوصا در اروپای غربی خراب کرد. ما فکر می کنیم که خشونت نشان داده شده از طرف دولت به وسیله این توقیفها و محاکمه ها عملیات تروریستی را به تأخیر انداخت و گروههای خرابکار را مجبور به تجدید سازمان و تعلیمات نمود. اما وقتی که این امر انجام شد انتظار می رود که فعالیت چریکی شهری به همان اندازه قبل از خشونت تکرار شود. تلاش عمده ضد رژیم خارج از کشور و عمدتا در اروپا انجام می گیرد. سران اصلی حزب توده که سالهاست خارج از ایران به سر می برند و مورد حمایت شوروی می باشند، دانشجویان ایرانی را در خارج سازمان می دهند و یک ایستگاه رادیویی مخفی را از بلغارستان یا لایپزیک در آلمان شرقی، که برای ایران برنامه دارد، اداره می کنند. دو ایستگاه ضد رادیویی ضد شاه از عراق و باکو روسیه سخن پراکنی می کنند. در حال حاضر گفته می شود که ایستگاه رادیویی آلمان شرقی در دست تجدید سازمان وسیعی است. یک گروه کوچک در 1965 از حزب

ص: 367

توده انشعاب کرده و خود را کمونیست چینی معرفی کرده که آن کشور هم موفق به نفوذ قابل توجهی میان دانشجویان ایرانی در اروپا شد. همچنین عناصر جبهه ملی قدیم نیز در خارج به چشم می خورد که از فعالیت کمتری برخوردار است. شاید مرئی ترین و ناراحت ترین و مطمئنا معروفترین آنها کنفدراسیون دانشجویان ایرانی (CIS) می باشد که یک سازمان ناراضی دانشجویی است با پیروان زیاد میان دانشجویان ایرانی در اروپا و با برخورداری از حمایت روشنفکران آن قاره. این سازمان چپی بوده و حمایت وسیعی از عناصر حزب توده دریافت می دارد (بعضیها می گویند که رهبری آن از حزب توده است). این سازمان در هدایت تظاهرات ضد شاه و سیاستهای او نقش عمده ای دارد. اثر واقعی این گروههای در تصویر شاه است به عنوان یک مستبد ظالم در نزد گروههای نسبتا زیادی در خارج از کشور، و نیز شهرت نامطلوب در مورد محاکمات ایران در خارج ایجاد کرده است و هنگام سفرشان به خارج برای او و میزبانانش ناراضی درست می کند. سرانجام قابل توجه است که فعالیتهای نوع دیگری از یک ناراضی، یعنی ژنرال تیمور بختیار، که رییس سابق ساواک بوده و پس از تبعید به وسیله شاه درصدد گرفتن یک انتقام شخصی است، وجود دارد. وی چند سال اول تبعیدش را در سوئیس به سر برده و از آنجا فعالیتهای دانشجویی ضد شاه را اداره می کرده است. و سپس به عراق رفته تا احتمالاً مستقیم تر در عملیات ضد شاه و ضد ایرانیان فعالیت کند (توقیف او در بیروت برای حمل اسلحه و امتناع دولت لبنان از تحویلش به ایران منجر به قطع روابط میان ایران و لبنان شد) ژنرال بختیار در اواسط 1970 در عراق به قتل رسید و گمان می رود که این عمل توسط عمال ساواک انجام شده باشد.

گروههای اقلیت

ص: 368

سند شماره 7 تاریخ: می 1972 - محرمانه موضوع: گروههای اقلیت مقدمه و خلاصه ایران دارای اقلیتهای مهم قبیله ای، مذهبی و زبانی می باشد که در گذشته مشکلات عدیده و جدی برای کشور به وجود آورده اند. گروههای بزرگ قبیله ای به طور سنتی از قانون حکومت مرکزی سرپیچی نموده و ضرورتا در خلال دورانهای قدرت مرکزی ضعیف خود مختار می شدند. حتی در قرن بیستم، بیعتهای قبیله ای و اختناق به طور مهمی شانس دولت های ایران را تحت تأثیر قرار می داد. اما، در سالهای اخیر، گروههای اقلیت به طور مؤثری به وسیله فشارهای دولت مرکزی و برنامه های افزون پاینده همگون سازی مهار شده اند - با قول پاداش بیشتر به خاطر شرکت در یک اقتصاد مترقی. کردهای ایران که در قسمت حساس مرز ایران و عراق سکونت دارند، به طور دقیقی به وسیله دولت کنترل می شوند که مبادا وفاداری نژادی آنها در مشاجرات عراق و کردها درگیرشان نماید. جنگهای پراکنده که سال پیش در مرز ایران و عراق بروز کرده است، معمولاً در جنوب نواحی کردنشین بوده و به علت خشم ناگهانی مذهبی یا قبیله ای نبوده است. جمعیت عرب زبان جنوب ایران که در خوزستان در طول مرز عراق و خلیج فارس زندگی می کنند، از وقتی که از هویت عرب بودنشان و حالت اقلیتشان به وسیله گوش کردن به رادیو بغداد و زندگی در قلب سرزمینهای آسیب پذیر نفتی ایران آگاه گشته اند، مشکلات امنیتی مشخصی را به وجود آورده اند. اما کوششهای اعراب عراقی و مترقی برای به وجود آوردن نارضایتی فعال در بین این جمعیت به هر حال نتایج چشم گیر چندی در بر نداشته است و حساسیتهای امنیتی ایران نسبت به این جمعیت عرب تدریجا رو به کاهش است.

کردها

کردها بزرگترین گروه اقلیت نژادی در ایران و بیش از 000/1000 نفر می باشند و در بیشتر قسمتهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه زندگی می کنند که با نواحی عراق و ترکیه که آنجاها هم محل سکونت کردهاست، هم مرز می باشند. اگر چه کردها استقلال فکری دارند، اما در سالهای اخیر هیچ مقاومت گسترده ای را در مقابل کنترل دولت نشان نداده اند. جمهوری مهاباد، یک ایالت کرد «مستقل» که در 1945 به وسیله اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد، حمایت محلی کمی را به خود جلب کرد که فقط تا 50 مایلی اطراف مهاباد امتداد یافت و به محض اینکه گروههای شوروی از ایران خارج شدند منحل گشت. با این وجود تا کودتای 1958 قاسم در عراق، نیروهای ایران از آن پس بیشتر نواحی کردی را آن چنان که گویی قلمرو دشمن است، اشغال کرده اند. این کودتا و شورش متعاقب کردها مشوق دولت ایران شد تا تغییر تاکتیکهایش را برای تأکید بر برنامه هایی به منظور پیشرفت در منطقه در جهت جلب بیعت با کردها، دنبال کند. یک چنین سیاست کج دار و مریز باعث حفظ امنیت داخلی در بین کردهای ایران شده و در نرمش و آرامی رفتار نسبت به دولت مرکزی به پیشرفتهایی رسیده است. اما نشانه هایی وجود دارد که برخی از کردهای ایرانی که در نزدیک عراق زندگی می کنند هویت کرد بودن را در سطحی بالاتر از هویت ایرانی نگه داشته اند و برخی از آنها به طور نزدیکی با ملامصطفی بارزانی و تلاشش در به دست آوردن

ص: 369

خودمختاری در حوزه عراق احساس هویت می کنند.

بنابراین، بعید نیست که دولت ایران در مورد به اجرا گذاشتن موافقتنامه ای که بین رژیم بعث و کردهای عراق در 11 مارس 1970 به دست آمده، نگران نباشد. با اجرای تام و تمام، آن موافقتنامه تا اندازه زیادی در داخل عراق برای کردها خودمختاری فراهم می کند - و نه تنها کردهای عراق دیگر مخالفت داخلی که هم اکنون انجام می دهند برای دولت عراق فراهم نمی کنند، بلکه خودمختاری کردها در عراق ما بین برخی از کردهای ایران تمایل مشابهی را برای خودمختاری دامن می زند. ایران سیاست کمک به ملامصطفی بارزانی را در پیش گرفته است - اگر چه او کسی است که با کمک روسها در 1945 جمهوری مهاباد را تشکیل داد. ایران با کمک و شاید راهنمایی اسرائیل در دادن آذوقه و مسلح کردن افراد بارزانی کمک کرده است و هنگام عقب نشینی پناهگاهی در اختیارش گذاشته است - اندازه کمک به او بسته به روابط ایران با عراق و ناصر و سایر رادیکالهای عرب تغییر می کند. عراقیها از جانب خودشان کردهای وفاداری را مانند جلال طالبانی، تشویق کرده اند تا با استخدام افرادی در ایران به تشنج دامن بزنند. هر چند که پتانسیل ایجاد تشنج و وجود تعداد زیادی ژاندارم ایرانی را در مناطق مرزی کردنشین ضروری بوده است، ولی احتمال کمی وجود دارد که مسئله واقعی امنیت در منطقه کردنشین وخیم شود.

بختیاری

چیزی بین 000/500 - 000/300 قبایل بختیاری که مردمانش با لهجه فارسی صحبت می کنند و پیرو مذهب تشیع می باشند هنوز در نواحی کوهستانی غرب اصفهان زندگی می کنند، که بیشترشان فعلاً به کار کشاورزی مشغولند؛ ولی بسیاری از آنها هنوز کولی هستند. با واقع شدن در جایی که می توانند جاده اصلی را در جنوب تهران کنترل کنند و فاصله زیادی تا پایتخت دارند، بختیاریها تأثیر سیاسی مهمی را تا اوائل قرن بیستم داشته اند. حمایت تسلیحاتی بختیاریها پیروزی مشروطه خواهان را بر علیه قاجارها مسی نمود و بسیاری از بختیاریها هنوز به عنوان مخالفان آرام مشروطیت شناخته می شوند. هر چند قدرت نظامی آنها عاقبت به وسیله رضاشاه شکسته شد، خانواده های متمول بختیاری تا زمان حاضر هم چنان سیادت خود را حفظ کرده اند. در بین بختیاریهای برجسته در زمانهای اخیر علیاحضرت ثریا (بختیاری اسفندیاری)، همسر دوم شاه و ژنرال تیمور بختیار، رئیس اسبق ساواک و دشمن شماره یک آشکار که تا کشته شدنش در عراق در اوت 1970 در تبعید بود، بوده اند.

قشقایی

قبایل قشقایی که شاید مرکب از 000/200 ترک زبان باشند، در نواحی اطراف غرب شیراز زندگی می کنند. آنها به طور سنتی با بختیاریها فرق دارند. هنوز مانند آنها (بختیاریها)، اهمیت سیاسی قشقاییها امروزه به مقدار زیادی تاریخی می باشد و شانسی وجود ندارد که آنها دوباره به عنوان یک نیروی سیاسی مهم مستقل در آیند. در 1946 یک شورش رهبری شده توسط قشقاییها باعث استعفای سه عضو حزب توده در دستگاه دولتی گردید. در اوایل دهه 1950 رهبران ایل قشقایی از مصدق پشتیبانی کردند و با سقوط مصدق ایل قشقایی تسلیم و رهبران اصلی تبعید گشتند. در اواخر 1963 قتل کارمند رسمی اصلاحات ارضی در استان فارس معیارهایی برای تنبیه بر علیه قشقاییها را به دنبال داشت که به هر گونه

ص: 370

بقایای روحیه استقلال طلبی در میان طوایف خاتمه داد. اما دولت ایران به طور ملایمی نگران فعالیت ضدرژیم تنی چند از قشقاییها که اکنون در حال تبعید در اروپا بسر می برند، می باشد.

اعراب

در حدود 000/400 عرب زبان عمدتا در استانهای خوزستان و فارس و در طول خلیج فارس زندگی می کنند. با پیوستگیشان به مذهب سنی و یا زبانشان و داشتن خانواده ها و سایر وابستگیهایی با کشورهای عراق و عرب در قسمت جنوبی خلیج. این جمعیت هدف تبلیغات توسعه اعراب بوده است که از ناصر القاء شده ولی اخیرا بیشتر از عراق القاء می شود. افراط گرایی تبلیغات عراق بر علیه شاه و دولت ایران - فقدان یک شخصیت عراقی، با جاذبه و جلال ناصر - بدنامی بعثیون حتی در میان دیگر اعراب - و سختگیری عراق در مسلمانان ایرانی (هر چند هم شیعه) که اخیرا از عراق رانده شدند، همه اینها دست به دست هم داده اند تا مساعی ایران را برای سرکوب تمایلات تجزیه طلبی در بین جمعیت عرب نشین خود هموار سازد. این به علاوه گذشت زمان بدون رویدادهای جدی، به از بین رفتن تدریجی نگرانی ایران درباره مشکلات امنیتی ناشی از جماعت عربش کمک می کند.

سایر گروههای مهم نژادی

قبایل لار که بسیار به بختیاریها نزدیک هستند، بزرگ نیستند و تقریبا مرز مشترک نواحی غربی بختیاریها را اشغال کرده اند. آنها به مدت طولانی از لحاظ سیاسی غیرفعال بوده اند. در پهنه جنوب شرقی ایران در حدود 000/500 بلوچی در استانی نسبتا ابتدایی و منزوی سیستان و بلوچستان زندگی می کنند، و عمدتا در پرورش چهارپایان به کار گرفته می شوند. از وقتی که جنگ هند و پاکستان (INDO-PAK) با کوششهای خارجی برانگیختن ملت بلوچ اتفاق افتاد که می توانست دولت ایران را برای توجه بیشتر به این منطقه راهنمایی کند. دولت ایران برای کمک به پیشرفت این ناحیه از طریق احیا، کارهای بسیار کمی انجام داده است. در حدود 00/300 ترکمن با ریشه مغولی و لهجه ترکی نواحی گرگان و شمال شرقی نواحی مرزی را اشغال کرده اند.

در بین اقلیتهای مذهبی، مهمتر از همه سنی ها هستند که در حدود 10% جمعیت می باشند. اگر چه احساسات شدیدی بین جماعت شیعه و سنی وجود دارد از آنجا که سنی ها همیشه در مجموعه های جدا بین گروههای نژادی مانند کردها، اعراب، بلوچها و ترکمنها زندگی می کنند، نزاعهای مذهبی غیر معمول است. سایر اقلیتهای قابل توجه مذهبی و نژادی شامل حدودا 75000 یهودی است که عمدتا در تهران و اصفهان زندگی می کنند و تاریخ طولانی در ایران دارند، ولی تقریبا خارج از زندگی سیاسی بوده اند. در حدود 000/100 ارمنی مسیحی که در شمال غربی نزدیک ارمنستان و در شهرهای بزرگ زندگی می کنند (مخصوصا تهران و اصفهان)، و در حدود 000/70 آسوری، مسیحیان نستوری هستند که در بیشتر قسمتهای اطراف دریاچه رضاییه در شمال غربی ایران زندگی می کنند.

بهاییان ایران که از یهودیگری تغییر آیین داده اند توسط دولت ایران در اختناق زندگی می کنند. شاید دولت این عمل را به عنوان باج سبیل به ملاها که بهاییگری را به عنوان بدعتی در دین اسلام به شمار می آورند، انجام می دهد و شاید هم به خاطر نسبت دادن فعالیت سیاسی به بهاییهاست.

پیگیری صحبت پرزیدنت با شاه

ص: 371

سند شماره 8 سرّی - تاریخ: 25 خرداد 49 (15 ژوئن 1972) کاخ سفید - واشنگتن یادداشت برای: وزیر امور خارجه - وزیر دفاع موضوع: پیگیری صحبت پرزیدنت با شاه طی مذاکراتی که در سی ام و سی و یکم ماه می، پرزیدنت با شاه در تهران انجام داد، پرزیدنت به درخواست کلی شاه در مورد ادامه حمایت آمریکا در رفع نیازهای تجهیزات نظامی ایران پاسخ مثبت داد.

پرزیدنت تعهدات مشخصی که در ذیل توضیح داده می شود، متقبل شد که فعلاً نیاز به پی گیری دارد:

1- اصولاً ایالات متحده حاضر است که هواپیماهای 14-F و 15- Fرا به ایران بفروشد و این در صورتی میسر است که ما از کارآیی عملیاتی آنها رضایت کامل کنیم.

2- ایالات متحده حاضر است که برای ایران بمبهای هدایت شونده لیزری را فراهم آورد.

3- ایالات متحده در رابطه با برخورد به اصطلاح «کارگری» تعداد بیشتری از تکنسینهای نظامی یونیفورم پوش از واحدهای خدماتی آمریکا به امر فعالیت در واحدهای خدماتی ایران، به ایران انتقال خواهد داد.

از وزارت دفاع درخواست می شود که تا سی ام ژوئن با هماهنگی وزارت خارجه، یادداشتی آماده کند که در آن روش اجرای هر یک از این برنامه ها به نحوی که با تعهدات پرزیدنت هماهنگی داشته باشد توضیح داده شود.

هنری الف کیسینجر

پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران

ص: 372

سند شماره 9 کاخ سفید واشنگتن25 جولای 1972 - سرّی یادداشت برای: وزیر امور خارجه - وزیر دفاع موضوع: پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران رئیس جمهور یادداشت وزیر دفاع را با تاریخ 5 جولای 1972 یعنی «پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران را» مطالعه نموده و طرز عمل زیر را تأیید نموده است.

1- هواپیماهای 14-F و 15-F: توسط هیئت های خدماتی هر چه زودتر به ایران دستورالعمل درباره ظرفیت هواپیماها و نیازمندیهای آموزشی و لجستیکی مرتبط با آنها داده شود. به منظور فراهم آوردن زمینه کافی برای مقایسه دو هواپیما، این دستورالعمل اولیه از آنجا که هر هواپیما به سوی مرحله مؤثر عملی حرکت می کند، باید توسط هیئت های خدماتی با گزارش پیشرفت مناسب همراه گردد.

رئیس جمهور به شاه گفته است که ایالات متحده در اصول مایل به فروش این هواپیماهاست و این منوط به آن است که ما از این طرز عمل مؤثر آنها رضایت حاصل کنیم. در این چهارچوب، تصمیم به خرید و زمان بندی می بایستی به عهده دولت ایران گذاشته شود.

2- بمبهای هدایت شونده با لیزر: هر چه زودتر توسط تیم نیروی هوایی آمریکا بایستی دستورالعمل به ایرانیان داده شود. دریافته ایم که تحویل اسلحه را می توان هفت ماه پس از گشایش حواله رسمی ایران شروع کرد. رئیس جمهور به شاه گفته است که ایالات متحده آماده است تا این تجهیزات را برای ایران فراهم نماید.

3- تکنسینهای نظامی: نیازمندیها می بایستی فورا از طریق سفارت و اداره نظامی آمریکا در تهران به دست آمده و ترکیب هیئت قرارداد مراجعه و هزینه هر چه زودتر بایستی با دولت ایران انجام پذیرد. رئیس جمهور به شاه اطلاع داده است که ایالات متحده تعداد فراوانی تکنسین نظامی با یونیفورم از خدمات آمریکا در ایران به کار خواهد گماشت تا با خدمات نظامی ایران کار کنند.

وزارت دفاع، با همکاری وزارت امور خارجه، هر چه زودتر مقدمات مشروح در فوق را پایه ریزی نمایند. رئیس جمهور همچنین قید نموده است که عموما تصمیم درباره تحصیل تجهیزات نظامی می بایستی بدوا به دولت ایران واگذار شود. چنانچه دولت ایران تصمیم به خرید تجهیزاتی گرفته است، بایستی آن را به خرید تجهیزات آمریکا با مهارت کامل تشویق نمود و راهنماییهای تکنیکی درباره ظرفیت تجهیزات مورد بحث را در اختیارش قرار داد.

هنری الف کیسینجر

داگ عزیز

ص: 373

سند شماره 10 وزارت امور خارجه سرّی - اداری - غیر رسمی - 26 جولای 1972 ال. دوگلاس هک عزیز مشاور وزیر سفارت آمریکا تهران، ایران داگ عزیز اینک از سوی دکتر کیسینجر یادداشتی داریم که آن را خیلی رضایت بخش تلقی می کنیم. این یادداشت در مورد عملکرد اشخاص در پیگیری گفتار ریاست جمهور و شاه دستورات لازم را می دهد (نسخه پیوست می باشد). بر اساس این یادداشت به زودی چندین تلگراف اجرایی را که حاوی چگونگی به اجرا گذاشتن تصمیمات ریاست جمهوری است، برایت خواهیم فرستاد. پاسخ پرسش شما را درباره پرسنل نظامی پیشاپیش پست کرده ام. مطمئنا پیش از این نامه، آن را دریافت خواهی کرد. اما آنچه که در آن نامه مهم است، عبارت از پشتیبانی کامل از اظهارات سفیر به هویدا می باشد، به این ترتیب که ما به هیچ وجه قصد دخالت در موضوع اجرایی نداریم، اما تا حد امکان پاسخگوی تقاضا برای تربیت پرسنل خواهیم بود. پیغام بعدی احتمالاً با هیئتهای دستورالعمل دهنده درباره 14-F و 15-F سرو کار خواهد داشت که در صورت نیاز می توان تا ماه اکتبر به ایران فرستاد.

فکر می کنم که آخرین پاراگراف یادداشت پیوست، برگ برنده ای است که بدان وسیله بتوانیم هر گونه هیئت دستورالعمل دهنده ای را که به نظر شما مطلوب برسد، اعزام نماییم. بنابراین خواهش می کنم که تردید روا مدارید.

پرچم را در اهتزاز نگهداربا گرمترین درودها - ارادتمند: جک سی. میکلوس پیوست: نسخه یادداشت از دکتر کیسینجر - مورخه 25 جولای 72

جناب ریچارد هلمز

ص: 374

سند شماره 11 سرّی - 11 اوت 1973 جناب ریچارد هلمز سفیر آمریکا، تهران - ایران آقای سفیر عزیز:

همان طور که چند تن از همکاران ما که هنوز فعال هستند در خاطر دارند، آنچه که ما Airgrams می نامیم این طور شروع می شد:

«وزیر خارجه محترم، واشنگتن دی - سی، آقای عزیز: افتخار دارم که این گزارش را تقدیم کنم که...

برخی از این عاقله مردها به من گفتند که چنین طرز نگارش به شخص خاصی (اگر چه بدانند که او به طور حتم هرگز گزارش را نخواهد خواند) در آنها احساس پر معنا و حضوری ایجاد می کند که اینک گمشده است. به همین جهت بود که فکر کردم نظارت خودم را درباره ایران به صورت نامه ای برایت بنویسم هر چند که تحویلت داده شود یا نشود. میل و رغبت شما برای خواندن نامه به من کمک کرده است که درباره مضمون نامه، حتی به طور تمام وقت، فکر کنم و نوشتن آن برایم رضایت بخش شود.

خواهش می کنم با خیال راحت با هر کسی که میل دارید نامه را با هم بخوانید. به خاطر رابطه نزدیک و احترامی که برای Bill Lehfeldtقائلم، نسخه ای از نامه را برای او گذاشته ام و چشم انداز خود را توصیف می نمایم. از سال 1959، که برای گذراندن تابستان، با یکی از دوستان ایرانی به اینجا آمدم، علاقه خاصی و عمیقی نسبت به ایران پیدا کردم. دوستان ایرانی همسال من تحصیلکرده بریتانیا، اروپا و ایالات متحده بوده اند. بنابراین آنها بیشتر سالهای عمر خویش با انگارهایی غربی رویارو بوده اند. در نتیجه آنها، خصوصا استانداردهای لیبرال آمریکایی و اروپای شمالی را برای هدایت زندگی فردی و جمعی قبول و تحسین می کردند. بسیار از آنها به خاطر رها کردن یا کنار گذاشتن این استانداردها در راه یافتن زندگی مدرن ایرانی که اغلب هم موفقیت آمیز است احساس تنفر و خیانت می کنند. من مطمئنم که نظرات و مشکلات آنها در من بی تأثیر نبوده است.

به این واقفم که در مورد بسیاری از روابطمان با ایران به طور کامل یا جزئی بی اطلاعم، به ویژه هنگام بحث با دیگران در سفارت درباره اینکه آیا منافع و تعهد در روابط با ایران به طور صحیحی سنجیده شده اند؟ اغلب به طور عجیبی جواب شنیده ام که ایران در حالی که مخاطره قابل ملاحظه ای برای خودش وجود دارد، برای آمریکا کمکهای فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم کرده است. به صورتی مبهم می دانم که ایران به ایالات متحده اجازه داده است که از طریق ایران استراق سمع از کشورهای همسایه بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیکی بین ساواک و سیا (SRF)وجود دارد.

این برای من کافی نیست که درباره اندازه و مخاطره برای این و ارزش واقعی فعالیتهای مربوطه نتیجه گیری کنم. با کمبود اطلاعات بیشتر، شک طبیعی و حرفه ای من نمود بیشتری می یابد. نقطه نظرات من در این نامه درباره موضوعات مورد بحث طی ده تا پانزده سال است. چرا که میل دارم که با به پایان رسیدن آن زمان در مقام ارشدی در این سفارت باشم. بنابراین بیشتر به نتایج بعدی عملیات و دریافتهای کنونی می اندیشم. این نقطه نظرها منتهی به این می شود که سعی کنم روش حکومتی شاه را بفهمم تا در پرتو آن بتوانم حدس صائبی درباره اینکه احتمالاً چه بر سر او و حکومتش خواهد آمد داشته باشم. در بین

ص: 375

بیشتر ایران شناسان این اشتراک نظر وجود دارد که شاه در سالهای اخیر سعی کرده مانند یک شاه قانونی رفتار کند و ایده آلهای دموکراتیک خود را که گفته می شود در Le Roseyکسب کرده، اجرا کند. بر فرض صحت و سقم این مطلب (باید بگوییم Le Rosey مکان بعیدی برای کسب کردن عقاید دموکراتیک است) این واضح است که در اوائل دهه 1950 مخصوصا بعد از جریان مصدق، شاه تصمیم قطعی گرفت که در عین سلطنت، حکومت هم بکند. هم چنین به نظر می رسد سیستم انتخابی او برای به اجرا گذاشتن چنین حکومتی مبتنی بر دید بدبینانه سنتی خصوصیت ایرانی است که شاه خصوصا ممکن است (به این پذیرش چندین جا در «مأموریت برای وطنم» به طور تلویحی اشاره شده است) به خاطر آمادگی ایرانیان برای عوض کردن جبهه خود و رهبرانشان به طور ارادی در دوران مصدق آماده قبول آن باشد».

یک اظهار نظر استاندارد در کتابهایی درباره ایران صرف نظر از تاریخ تألیف آنها (قرن نوزدهم 19, th cent تألیف James Morier and Percy Sytesو دهه های 1920 و 1930 1920s and 30تألیف Morgan Shasterو کتاب دهه 1950 1950sتألیف Norman Jacobsو کتاب دهه 1960 1960sتألیف Marvin Zonis) ذکر شده که تاریخ انقیاد و خواری ملی در تاریخ اسلامی ایران که برای مدت طولانی تنها توسط صفویها گسسته گردید، در شخصیت ایرانی، خصوصیات منفی بارزی بر جای نهاده است. از آنجایی که می خواهم به تفصیل در این باره بحث کنم، حال تأکید می کنم که به هیچ وجه اینها گویای داستان ایرانی جماعت نیست.

در محافلی که ایرانیان احساس خودی بودن می کنند وفا و صمیمت و دوستی حکمفرماست. به علاوه ایرانیها دارای ذوق و زیبایی شناسی، احترام برای زبان و کاربرد ماهرانه هوش و دریافت می باشند، که از مردمی با قدمت و غنای فرهنگی و تمدن ایرانی انتظار می رود. علاوه بر این و یا همان طور که بعدا اشاره خواهم کرد ایرانیان از خصوصیات منفی و اثرات سوء آنها کاملاً آگاهند و سعی در از بین بردن آنها دارند.

زیر سلطه بیگانگان (اعراب، مغولها، ترکها) یا استعمار (انگلیسی ها، روسها)، ایرانیان مفهوم ملیت خود را از طریق فرهنگ، خصوصا زبانشان را در شعر از قبیل شاهنامه فردوسی و مناعت خویش در چله نشینی و حریم زندگی خصوصی، پشت دیوارهای بلندی که هنوز هم نشان بارز معماری سنتی ایران است، حفظ کرده اند. دنیای بیرون به طور موجهی، به عنوان دشمن دیده می شود. به علاوه سلطه خارجی همیشه یک احساس «هر کس برای خویشتن» را بین زیر سلطه ها ایجاد می کنند و قرنها این احساس بخشی طبیعی، از زندگی فردی و اجتماعی یک ایرانی را تشکیل داده است. در چنین محیطی سوءظن متقابل، عدم اطمینان، رقابت و چشم و همچشمی و فردگرایی خودبینانه شدید وجه مشخص روابط ایرانیان با یکدیگر بوده است، (کتاب نخبگان سیاسی ایران از ماروین زونیس سند تفصیلی این مطلب است) التهاب روانی زندگانی در چنین جوّی به طور سنتی در مجامله و تعارفهای ماهرانه در زندگی روزمره و به ویژه در رابطه بین رئیس و مرئوس و جانبداریهای خصوصی التیام یافته است. این جانبداری از روابط بسیار نزدیک و صمیمی بین اعضای خانواده بسیار بزرگ و دوستان قدیمی، حاصل می شود. ممکن است ایرانیان با چنین دلبستگیهایی اکثر ایام فراغت در دوران جوانی را با یکدیگر بگذرانند - اینها مردمی هستند که هر ایرانی آنها را به عنوان انسان کامل می بیند... می توان به آنها اعتماد کرد، محرم رازشان نمود و در حضورشان احساس آرامش کرد. با مابقی عالم باید با بدبینی رفتار کرد و در صورت امکان برای منافع شخصی استثمارشان نمود و بازی شان داد و در صورت لزوم با حسابگری تسلیمشان شد. شاه با پذیرفتن

ص: 376

چنین دیدگاهی از خصوصیت مردم خود، سیستم حکومتی ای را برگزید که از این کیفیتها استفاده کند.

نمی دانم که آیا شاه در حقیقت آگاهانه این سیستم را از هخامنشیان که اغلب اوقات رژیم خود را با آن یکی می داند، اتخاذ کرده یا خیر؟ اما سیستمی که او انتخاب کرد در حقیقت دارای شباهت زیادی به شیوه ای که هرودت در کنترل اداره امپراطوری خویش از کوروش و داریوش یاد می کند، می باشد.

این سیستم ساده و خام است، اما در عمل مانند زبانهای بدوی که به گفته زبانشناسان پیچیده ترین دستور را دارند، پیچیده است. هر ارگان مهم دولتی به وسیله چند نفر که می بایستی در حالت رقابت و عدم اطمینان شدید نسبت به یکدیگر نگه داشته شوند، اداره می شود. قَدَر قدرت شاه است و قدرت و نفوذی که افراد ممکن است داشته باشند باید منشعب و مشتق از شاه باشد. بنابراین رقبا می کوشند که برای نزدیکتر شدن به شاه از یکدیگر سبقت بگیرند. آنها که در رأس در حال رقابت هستند همین قانونها را برای کنترل زیردستان خویش به کار می برند، در نتیجه سیستم و جوی که ایجاد می شود تا پایین ترین سازمان دولتی یکسان است.

جو دسیسه و رقابت شخصی پیوسته این ضمانت را می کند که هیچ کس به عنوان موجودی مستقل توسط دیگران شناخته نمی شود و هیچ کس هم آن چنان شخصیتی نخواهد شد که بتواند بر طبق حق خویش، شخصا کسانی را به طرف خود جلب کند - شناخت عمومی از شاه سر چشمه می گیرد... مردم فقط ممکن است شاه را ستایش کنند... وزیر دارایی، جمشید آموزگار، یکی از بالاترین نشانها را که نشان درجه یک تاج است در نتیجه مذاکره موفقیت آمیز خود برای نرخ مورد موافقت، در سال 1971 دریافت کرد.

این یک موفقیت شخصی محکمی بود که استعدادهای فوق العاده آموزگار را نشان داد که تشریفات امضاء کردن آن از طریق تلویزیون، بر روی شاه متمرکز شود و سران نمایندگان کشورهای تولید کننده نفت یک سخنرانی کوتاه در تمجید از شاه به عنوان طراح موافقتنامه ایراد کنند و نیز بلافاصله بعد از دریافت مدال تاج، تبلیغ شخصی برای آموزگار به طور ناگهانی متوقف شد و او خودش را کنار کشید تا قبول ضرب المثل فارسی، از خطر گل سر سبد شدن در باغ شاه پرهیز کند.

این الگوها تقریبا به گونه ای بی نهایت تکرار می شود. در مورد زمینه مورد علاقه من این الگوها در شرکت ملی نفت ایران به طور وضوح دیده می شود. دو نفر، رضا فلاح و دکتر اقبال، در رأس با یکدیگر در حال رقابت هستند. رابطه مخصوص اقبال و شاه به خاطر وفاداری وی، در دوران مصدق و آمادگی او برای استعفاء از سمت نخست وزیری و از طرف دیگر به گردن گرفتن اشتباه شاه به خاطر دعوت او مطبوعات دنیا برای مشاهده انتخابات فرمایشی، به وسیله مشاور شخصی شاه در امور نفت بودن رضا فلاح اعتدال پیدا می کند. تعداد زیادی از این رقابتها از طریق تشکیلات و سازمانی که مشتق و منبعث از این رقابت مرکزی بوده گسترش زیادی پیدا کرد. شاه بدون تردید مهارت قابل ملاحظه و نسبتا نبوغ آمیزی در اجرای این سیستم از خود نشان داده است. او باید جزییات بیش از صد شخصیت و روابط متغیر آنها با یکدیگر را در ذهن نگهدارد.

او ناچار است تضمین کند که نه تنها افراد بلکه سازمانها هم در رقابت متقابل باشند، به طوری که همکاری و نه رقابت بین افراد وزارتخانه خطری متوجه او ننماید. در همان حال این افراد و سازمانها باید به گونه ای بازی داده شوند که در عین بی اعتمادی به یکدیگر و بدگمانی نسبت به خود و هموطنان خود به مدت طولانی با جدیت کار کنند تا به اهداف مشترکی که شاه برای کشور در نظر گرفته است، دست یابند.

ص: 377

این سیستمی است که شاه توسط آن بر یک ملت استوار و یک موج پرخروش اقتصادی فرمان رانده و آن را اداره کرده است. در یک چنین نامه ای جای کافی وجود ندارد اگر بخواهیم پشتیبانی فرعی از این سیستم را که به وسیله کاربرد ماهرانه اندازه های حساب شده سرکوبی و فشار و همچنین استفاده از مجاری متعدد اطلاع به مدارج عالیه و ارائه دقیق چهره فرمانروا را توصیف کنیم. در هر صورت اینها برای شما آشناست و در رژیمهای مدبرانه توتالیتر در هر جای دنیا مشترک است.

هدف من در بقیه نامه توصیف فشارهای وارد بر رشد توسعه اقتصادی در این سیستم، اثرات اجرای 20 ساله این سیستم روی شاه و جامعه ایرانی و پیشنهاد کردن گامهایی است که ما ممکن است در پرتو این عوامل برداریم.

ناظران ایرانی و خارجی هر دو بر سر این مطلب توافق دارند که نیازمندیها و عملیات تجارتی و اقتصاد رشد یابنده ایران، ظرفیت اداره سیستم سیاسی شخصی شاه را بسیار سنگین می نماید. یک نشانه این مطلب اهمیت و رشد عظیم فساد در دولت ایران است. این در ایرگرام (airgram)ضمیمه که من در آماده کردن آن کمک کردم و هنوز درست است، توصیف شده است، به طور انفجارآمیزی رشد کرده است و من معتقدم که فساد و تورم که تا حدودی به هم ارتباط دارند روشن ترین علل بی ثباتی در ایران هستند.

اما در مدت طولانی یا کمتر این خطرهای فوری به خاطر بی کفایتی و بی ظرفیتی سیستم سیاسی شاه برای اداره رشد اقتصادی تقویت و تشدید می شود. امیدوارم توضیحاتم مطلب را روشن کرده باشد که این سیستم با اعطای مهارتهای غیر معمولی به شاه برای حفظ کنترل و تمرکز دادن قدرت، فوق العاده است. در مراحل اولیه توسعه اقتصادی ایران قدرت و کنترل مرکزی آنها به طور قابل قبولی در ضمانت اینکه در ارتباط با چند پروژه زیربنایی Infastructureکه سریعا در آن زمان جلو افتاد، بدون اینکه به خاطر تأخیر در دیوانسالاری سست و عظیم ایران خراب شود، مؤثر افتاده بود. اما در حال حاضر برای توسعه اقتصادی ایران مهمتر از ساخت و تأسیس مسئله مدیریت و اداره می باشد.

سیستم سیاسی مرکزی شاه به هر حال در تمام سطوح نیازمند مدیرانی است که دارای حالتی باشند که نه فقط رقابت دیوانسالارانه عادی، بلکه رقابت شخصی شدیدی نیز بین آنان حکمفرما باشد. نیرو و اندیشه ای که باید صرف مطالب اساسی شود، در عوض، صرف دسیسه های مزمن می شود. از آنجایی که قدرت شامل قدرتی است که تقسیم می شود، تمرکز قدرت و کنترل در بالا نیازمند این است که مقدمتا تمام تصمیمات در آغاز گرفته شود.بنابراین سیستم کنترل سیاسی ایران بیشتر درباره هرم خشن مدیریتی که عموما رژیمهای توتالیتر و کشورهای در حال توسعه را شکل می دهد، مبالغه می کند. به علاوه چون سیستم تمامی قدرت را برای همه منظورها در اختیار شاه قرار داده، هنوز امکان ندارد کسی به نمایندگی یا وکالتا بدون اینکه تمام سیستم و موقعیت شاه را مورد تهدید قرار دهد،وظایف خاص اقتصادی را انجام دهد.

به این ترتیب این کفش کهنه در اکثر جاها در هر زمانی بیشتر و بیشتر پا را می زند. اما ایرانیان تحصیلکرده خارج، محیط درگیری درون فردی را در وزارتخانه ها و آژانسهایی که اداره کننده توسعه اقتصادی هستند، تقریبا غیرقابل تحمل می یابند. به علاوه، کندی و تناقض در تصمیم گیری، حس پراگماتیسم ایرانی و استانداردهای غربی را در چگونه انجام دادن کار که خصوصیت این اشخاص است آزار می دهد. نتیجه این، فرار مستمر مغزها به خارج (بر عکس تبلیغات دولت ایران) در تخصصهای مهم

ص: 378

چندی چون پزشکی و مهندسی است. شما ممکن است از بخش کنسولی، آخرین تعداد ویزای مهاجرت را بخواهید. در ارتباط با این تصمیم والدین ایرانی طبقه متوسط است که می خواهند فرزندانشان تحصیلات خارج را داشته باشند. چه در مدارس خارجی در ایران و چه در خارج،والدین امیدوارند فرزندانشان از اینکه جنبه های منفی شخصیت ایرانی را بگیرند، پرهیز کنند. هم چنین یک مهاجرت دسته جمعی از ادارات دولتی به طرف بخش خصوصی فعال ایران در جریان است. بسیاری از مستخدمین ترجیح می دهند در شرکتهای خصوصی کار کنند و دیگران به طور کلی ادارات دولتی را ترک می کنند.

همزمان با این نیروها به طور فزاینده ای هدر می رود. این نیروها هرز رفته بسیار زیاد است. اما مهمتر و تضعیف کننده تر هرز رفتن انسانها است. وزرا و کارمندان ارشد به طور عادی 15 ساعت در روز کار می کنند از آنجایی که بایستی آنها آماده برای تصحیحات روزانه ضروری غیرقابل شمارش که حرکت تشکیلاتشان را ممکن می سازد، باشند، این رأی آنها غیر ممکن است که درباره هر مسئله ای به طور ثابت دقایقی چند بتوانند کار کنند، و این همراه با عدم امنیت دیوانسالاری که سیستم به آن اعتماد دارد، فشار عصبی زیادی وارد می کند. در عین حال همان سازمانها جوانان با تحصیلات عالی به علت نداشتن مسئولیت، ترش رو و بی مصرف می شوند، یا اینکه با اتخاذ تصمیمهای پیش پا افتاده لازم برای تنفیذ آنها در معرض خطر از دست دادن مشاغل خود قرار می گیرند.

بنابراین به طور خلاصه سیستم سیاسی شاه، به او وسیله ای داده است که توسط آن ثباتی 20 ساله، قدرت به طوری در حال رشد و بالاتر از همه رشد ثابت و عظیم اقتصادی را به دست آورد. هزینه فوری استفاده از این سیستم، این است که اولاً شهرت و دوباره اعتبار بخشیدن به صفات منفی در زندگی و شخصیت ایرانی است که ایرانیان خود از آن (صفات) به اندازه اثرات لاینفک آن، به علت موانعی که در راه رسیدن به رشد ملی و مدرنیزه کردن، ایجاد می کند، متنفر هستند. هزینه بزرگتر و پردوام تر استحکام بخشیدن به شکل مدیریتی است که اگر عوض نشود، به طور مهلکی رژیم را به خاطر علتی بدتر از انتقادی که یک ایدئولوژی می تواند بر پیکر آن وارد آورد، تضعیف خواهد کرد. دیده خواهد شد که رژیم ظرفیت دستاورد را نخواهد داشت و از نیل به اهداف خویش عاجز خواهد ماند.

این، خطر آشکاری برای منافع ما در ایران می باشد، خواه به تدریج، خواه ناگهانی. همان طور که در بالا توصیف شد، تغییر اقتصادی به تغییر سیاسی منجر خواهد شد. این تغییر می تواند تا مرگ شاه به تأخیر افتد، که در این صورت احتمالاً یک دوره طولانی بی نظمی و بی قانونی در بین طبقه متوسط ایران که از قبول ادامه سیستم شاه خودداری کرده و سعی می کند روی یک سیستم جدید کار کند، به وجود بیاید. متناوبا سیستم ممکن است تدریجا طی یک مدت طولانی فرسوده شود. این نوع فرسایش ممکن است اشکالاتی بگیرد که شاه لزوما در آغاز آنرا تشخیص ندهد. (برای مثال مطلب زیر را ببینید).

وقتی برای شاه مسجل شد که سیستم کنترلش از هم پاشیده شده، با سرعت و شتابزدگی احتمالاً با روشهای مؤثری که برای تکنوکراتها که چرخ ایران را می گردانند، غیرقابل قبول است، درصدد تصحیح آن بربیاید. علاوه بر این، این عکس العمل او را شبیه به یک Canuteمی کند که سعی دارد مسیر طبیعی و آرام تغییر را حفظ کند. به خاطر نسبت نزدیک ما با شاه خطرهایی که متوجه شاه است، خطر برای ایالات متحده نیز محسوب می شود، مگر اینکه ما وی را آماده و وادار به قبول آنها بکنیم یا ارتباط خویش را، از تلاشهایی که او در جهت باقی ماندن آن (خطرها) می کند، قطع کنیم. ما همچنین باید روشن کنیم که ایالات

ص: 379

متحده، این پیشرفت در زندگی ایرانیان و برخورد آن را با سیستم کنترل سیاسی ایران درک کرده است، و این تغییرات را به عنوان چیزی طبیعی و مطلوب، قبول می کند.

بسیاری از تغییراتی که من فکر می کنم که می توانیم حمایت و تفاهم خود را از آنها نشان دهیم، قبلاً در بخش خصوصی آغاز شده است. در سال 1970، مرکز مطالعات مدیریت ایران ICMSدر اینجا تأسیس شد. که امسال اولین گروه از آن فارغ التحصیل خواهند شد. همان طور که احتمالاً اطلاع دارید، این مرکز نسخه بدل مدرسه بازرگانی هاروارد است و به موجب قرارداد 10 ساله، این مرکز زیر نظر هاروارد اداره و برنامه درسی آن کنترل می شود. شاه، زمین مرکز را هدیه کرد و شاهزاده عبدالرضا به عنوان رئیس هیئت مدیره ای که ظاهرا هنوز مرکز مطالعات مدیریت ایران را، که به عبارت فارسی یک تشکیلات به غایت تخریبی است، نشناخته است، منصوب گردید.

مدرسه، جدا از هدایای شاه که قبلاً ذکر آن رفت، تماما به بخش خصوصی تکیه دارد. مؤسسین و حامیان آن صریحا قصد دارند با تدریس تکنیکهای مدیریت جدید در مدرسه، فشار مانع را در راه مدیریت خوب و صحیح برداشته و محیط بی معنی و هیجان آمیز رقابت شخصی را که الآن تا اندازه زیادی در بازرگانی خصوصی و بخش دولتی نیز حکمفرماست، بشکند. در خاتمه این، آنها اصرار دارند که مرکز، وابسته به کمکهای دولت نباشد و در عوض طبق قرارداد تحت نظر هاروارد باشد. من انتظار دارم که مرکز، در آینده تحت فشار زیادی باشد تا خود را تغییر داده و منطبق بر سیستم باشد. در حقیقت یک چنین حمله ای توسط قاسم خرد جو، رئیس هیئت مدیره IMDBI که عضو هیئت مدیره مرکز مطالعات نیز هست، قبلاً شده. ممکن است از شما تقاضای کمک و راهنمایی غیر رسمی در این موقعیتها و در فرصتهای دیگر، چه تشریفاتی و چه جدا، بشود که شما حمایت خود را از مرکز مدیریت ایران، نشان بدهید، با درک و قبول اینکه این مرکز چه معنی و اهمیتی برای ایران دارد.

بخش خصوصی همچنین شروع کرده است به شناخت و عمل بر طبق اینکه پول را برای مردم بیش از هر چیز دیگر خرج کند. تمام طبقات از کارمندان دولت به طور فاحشی کم حقوق می گیرند و وضعیتی است که فساد و بی کفایتی را افزایش داده، و این سابقا برای کارمندان بخش خصوصی در تمام سطوح بجز در سطح خیلی بالا صدق می کرد.

اکنون به هر حال، صنعت خصوصی شروع به مقابله با مشکل عدم کفایت پرسنل و مغزهای متفکر، به وسیله بالا بردن حقوق و امتیازات مخصوص در استخدام کارمندانی جدید با مهارتهای خاص، کرده است - برای مثال، فارغ التحصیلان مرکز مطالعات مدیریت ایران و مدرسه بازرگانی خارجی، اکنون به طور منظم حقوقهایی بیش از 120 هزار ریال در ماه دریافت می کنند، در حالی که حداکثر حقوق پرداختی از طرف دولت در حدود 30 هزار ریال است. این کمی حقوق کارگران دولت، رابطه مستقیم با ایالات متحده دارد. بنا بر بررسیهایی که سازمان بین المللی کار انجام داده، دولت تعداد بسیار زیادتری کارمند طبقه متوسط نسبت به بخش خصوصی دارد و تمام کارمندان دولت ایران کم حقوق می گیرند.

این همه برای یک حقوق کارمند دولت آنقدر ساده است که نمی تواند باور کند که کمی حقوق وی به خاطر این است که شاه بیلیونها دلار جهت خرید اسلحه از آمریکا بر باد داده است. این وضع زمانی وخیم می شود که کارمندان دولت خدمات اجتماعی حیاتی از قبیل بهداشت و تحصیل، را فراهم می کنند. در حال حاضر خشمی عظیم جامعه را فرا گرفته چون درست در زمانی که بالاترین حد خریدهای اسلحه دولت

ص: 380

ایران، در معرض عموم قرار گرفت، وزیر بهداری شروع به استخدام پزشکان پاکستانی جهت کار در استانها کرده است تا از دادن حقوق و تهیه مسکن و امتیازات حرفه ای که پزشکان ایرانی در صورت ترک تهران و یا به خاطر عزیمت از خارج، طالب آنها هستند، اجتناب کند. ممکن است فرصتی به دست آورید و درباره این مسئله با شاه صحبت کنید... من می دانم که سفیر مک آرتور در رابطه با حقوق معلمین با شاه صحبت کرد.

مدت زیادی است که مقامات در قسمتهای معین دولتی، لزوم روشهای مدیریت مدرن را دریافته اند.

این خصوصا در مورد آنچه که سابقا سازمان برنامه بود و حالا سازمان برنامه و بودجه است، صدق می کند. شاه همیشه نظر دوگانه ای نسبت به این سازمان که بسیاری از بهترین مغزها را تحت نظر رهبرانی قوی و محکم مثل عبدالحسین ابتهاج و خداداد فرمانفرماییان، به دولت جذب کرده، داشته است. شاه تمایل داشته است که استقلال سازمان برنامه را در طول سالهای گذشته، که تلاشهای زیادی در جهت اینکه یک طرح در مدت تعیین شدن، به اهداف خود برسد و طرح جدیدی آماده شود، انجام می شد را تحمل کند.سپس به طرز مؤثری در اولین سال طرح جدید، قدرت و موقعیت طرح را کاهش دهد. این کاهش قدرت در طرح همیشه باعث عصبانی شدن کارگزار شده است گرچه نتایج (کاهش قدرت) برای او شخصا در طول سال، کمتر مهم و جدی بوده است. ابتهاج برای مدتی به زندان رفت و فرمانفرماییان فقط از کار برکنار شد.

شرکت ملی نفت ایران، در حال حاضر نمونه دیگری از یک چنین محیطهایی در دولت است، در حالی که مقامات خود را با مسئولیتهای تازه زیر نظر مدیریت جدید یا کنسرسیوم تطبیق می دهند. سؤال اساسی آنها این است که چطور از روشهای مدیریت جدید که کنسرسیوم همیشه داشته است، در سیستم کنترل سیاسی آینده استفاده کنند؟ ظاهرا راه حل این است که شرکتهای فرعی نظم یافته با خطهای مدرن، که با موضوعات عملی سر و کار دارند، بیشتر باشند، در حالی که شرکت ما در شرکت ملی نفت ایران و شرکت فرعی به راه پیشین خود و همچنین به ایفای نقش قبلی خویش در جریان سیاسی شاه ادامه دهد. فشارهایی که این ایجاد خواهد کرد واضح است. قسمت مشکل تر به عهده شماست که به شاه در درک این مطلب یاری دهید که جوش و خروش و تغییرات حاصله از این تلاشها، و روشن کردن گاهگاهی و نامنظم سیاست ایران که نتیجه اجتناب ناپذیر آنها خواهد بود، بر بی ثباتی ای که مطمئنا و بالمآل در صورت حفظ این فشارها یا سیاست شل کن سفت کن اختناق و آزادی توسط شاه خواهد انجامید، ارجحیت دارد.

تا به حال من پیشنهاد گامهایی می کردم که ما می توانستیم در تعقیب منافع خویش در موقعیت فعلی و در رابطه با شاه که به احتمال زیاد تا مدتی که در پیش است زنده می ماند، برداریم. معتقدم که ما همچنین باید به خاطر احتمالات دیگر در آینده نامعین که اکنون، احتمالاً به نظر می رسد ولی امکان باقی ماندنش زیاد است، احتیاط هایی بکنیم. ارزش چنین احتیاطی این است که در جلوی چشمان ایرانیان تحصیلکرده و فهمیده ای که هر رژیمی در این مملکت ناچار متکی به آنان است، هویت ما را از شاه جدا می سازد. انجام این کار در موقعیت فعلی از گذشته خیلی نزدیک تا اندازه ای آسانتر خواهد بود، زیرا که موضعی که شاه گرفته درباره اینکه ایران یک ملت استوار و مستقل و بدون وابستگی به هیچ کشوری، دارای ایستادگی کامل بین المللی باشد، راهگشای مقصد ماست. به هر حال اگر از روی بصیرت نگاه کنیم، این کار ما، این

ص: 381

نکته را روشن می کند که به خاطر پیوندهای فرهنگی و خصوصی طولانی ثابت و واقعیتهای جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی ما منافع دائمی در ایران داریم.

همچنین ما باید این نکته را روشن کنیم که ما و شاه، با هم در تأکید و افتخار به خاطر احترام گذاشتن به ارزشهای ایرانی و اصول انقلاب سفید سهیم شویم تا در مقابل از شاه، احترام متقابل به قانون اساسی و استانداردهای خود را، بخواهیم. شاه از ما می خواهد که قانون اساسی خویش را تغییر داده و از فعالیت سیاسی قانونی و اظهار عقیده در ایالات متحده به طور مؤدبانه ولی قاطعانه و بدون عذرخواهی، جلوگیری کنیم. در صورت تکرار این درخواست و تقاضا این نکته باید روشن شود که اینها بیجا و اهانت آمیز است.

اگر چه این تقاضا و رد آن به وسیله دو دولت، به عنوان مسایل محرمانه تلقی می شود ولی اخبار آن به ما و به سرعت از دستگاه ایرانیان گسترش پیدا می کند. در همین جهت، ما باید هم چنین بر روی معامله متقابل بیشتر در روابطمان اصرار کنیم. ما نباید محدودیتهای مسافرت مقامات کنسولی و دیپلماتیک خود را بپذیریم. کمونیستی درباره سفر دیپلماتیک یک اساس کافی برای دولت ایران فراهم آورده، تا یک چنین شروطی را بر دیپلمات های کمونیستی به عنوان یک معامله متقابل تحمیل کند، بحث اینکه یک چنین محدودیتهایی لازم است تا دولت ایران قادر به جلوگیری از دیپلماتهای کمونیست باشد بی مورد و بی اساس است. به علاوه باید دولت ایران را وادار کنیم که پاسپورت های آمریکایی که ما به ایرانیان می دهیم، قبول کند. این باعث می شود که هم ایرانیان و هم آمریکاییان بتوانند در ایران اقامت داشته باشند و به خصوص به خاطر مشکل زنان آمریکایی که در تأهل مردان ایرانی هستند، دارند. نکته معمول این است که بر طبق قوانین بین المللی ایران منحصرا حق تعیین وضع ملیت افرادی که در حیطه کشور زندگی می کنند، دارد. هیچ شکی درباره وجود این حق نیست. مسئله این است که اجرای این قانون با روابط دوستانه ای که ما و شاه، ادعای داشتن آن را داریم، مناسب است یا نه. از همه اینها گذشته، دولت ایران طبق قوانین بین المللی حق دارد شما و من را بدون توجیه P.N.G. کند، اما دولت ایالات متحده مطمئنا یک چنین عملی را از طرف ایران، بدون اعتراض و اخطار نمی پذیرد. این یک مسئله حقیقی و بسیار دشوار است.

گاهی اوقات تا خودکشیهایی در بین زنان آمریکایی در ایران اتفاق می افتد، هر سال درخواستهای دیوانه کننده ای از طرف زنان آمریکایی از بخش کنسولی می شود که آنها به خاطر قانون طلاق در ایران از فرزندان خود به طور دائم جدا هستند و از اینکه شوهرانشان اجازه دیدار آنها را با فرزندانشان نمی دهند، رنج می کشند و یا به خاطر اینکه شوهرانشان اجازه لازم برای صدور پاسپورت ایرانی را به همسرانشان می دهند، خود را به طور دائم در ایران گرفتار می یابند.اگر وضعیت خیلی بد است یا زنان آمریکایی علایق زیادی در آمریکا دارند گاهی می توان کاری برای آنها انجام داد. به هر حال، با وجود خط مشی فعلی سفارت، بخش کنسولی، در بیشتر موارد، هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. من نمی گویم که این زنان، قهرمان هستند، یا اینکه ازدواج مختلط در ایران، مشکلتر از هر جای دیگر است. این به هر حال عامل کلاسیکی در رویه دیپلماتیک بین المللی و آمریکایی است که به وسیله پافشاری بر رفتار برابر تبادلی برای شهروندان، در روابط خود با دیگر کشورها، یک ملت، احترام برای خویش کسب می کند. ارزش، لیاقت و جلب شهروندان مربوطه، ارتباطی به این ندارد. پافشاری بر این اصل، در اینجا، احترام زیادی برای ایالات

ص: 382

متحده کسب می کند. بسیاری از ایرانیان به خاطر اصرار ما، در اجرای حقوق کامل کنسولی در مدت دستگیری و دادگاه Sharor La Bereking اگر چه آن دختر آشکارا، احمق بود، عمیقا تحت تأثیر قرار گرفتند. استانداردها باعث می شود که صرف نظر از ماهیت کشورهای دیگری که ما با آنها، روابط خوب و دوستانه ای داریم، آمریکا حقیقت را حفظ کند.

علاوه بر این، این مشکل زنان آمریکایی یک بمب ساعتی بالقوه، در روابط ما با شاه است. اگر یک وقتی، یکی از این زنان خودکشی کرده و یا کتک خورده، دختر یک سناتور یا برادر زاده رئیس دادگاه عالی باشد. بنابراین، من پیشنهاد می کنم این مشکل با شاه مطرح شود، تا آنجایی که من می دانم، فکر نمی کنم هیچ یک از سفرای ایالات متحده در سالهای اخیر در ایران، درباره این مطلب، با شاه صحبت کرده باشد.

من فکر می کنم عنوان کردن مطلب او را قانع می سازد و این، از مسایلی است که شاه با یک دستور عمومی می تواند حل کند.

باز هم مطلب، برای نوشتن هست، ولی در آن صورت، وقتی برای تایپ کردن باقی نمی ماند. چند نکته در آخر هست، که بعضی از آنها به متن اصلی نامه ای که من می خواهم بدون رعایت هیچ گونه نظمی تقدیم کنم، مربوط است. من امیدوارم که شما، خط مشی ترغیب به گزارش کردن وقایع کوچک را همان طور که اتفاق می افتد بدون اینکه مستلزم تطابق با خط خاصی در سفارت باشد، ادامه دهید. یک مسئله دشوار، گزارش کردن شایعاتی است که اخیرا در رابطه با ازدواج قانونی دوم شاه با گیلدا عضد، اوج گرفته است.

مسئله اینجاست که آیا شایعه به طور گسترده ای به وسیله ایرانیان مهم پذیرفته شده یا نه، تا آنقدر که آنها، نسب به آن عکس العمل نشان دهند. بسیاری از این شایعات را، یک مدت طولانی نمی توان تأیید کرد اما عکس العمل نسبت به یک شایعه ای که برای ایالات متحده اهمیت دارد، یک حقیقت قابل تأکیدی است که باید گزارش شود.

گاهگاهی، دولت ایران دادگاههای قانونی تروریستها را علنی می کند. این دادگاهها به وسیله نظامیان اداره می شود که نه فقط استانداردهای آمریکایی و اروپای غربی لازمه مراحل دادگاه را نقض می کنند، بلکه همچنین از حفاظتهای امنیتی و رویه ای که مجرم به طور عادی در دادگاههای عادی ایران دارد، چشم پوشی می کند.

خبرنگاران غربی و نمایندگان سازمانهای بین المللی که شامل آنهایی است که قابل احترام و غیر کمونیست هستند مثل هیئت ژوری بین المللی سازمان ملل ((Geneva، در این دادگاههای علنی شرکت می کنند. نتیجه، عکس العمل بد در مطبوعات بین المللی و محکوم سازی به وسیله سازمان بین المللی است که هویدا، شاه و سخنگوی دولت ایران به آن به صورت بدی، جواب می دهند. از این رو تصور جهانی از اینکه این رژیم تجاوزکار و متکبر است، تشدید می شود. آنها به نظر نمی رسد هیچ گاه کنجکاوانه بفهمند.

سیر قبلی حوادث، حداقل سه بار در زمانی که من اینجا بودم، اتفاق افتاده است. ما دو کار می توانیم در این باره انجام دهیم.

اول، هنگامی که یک دادگاه، علنی اعلام شد و مطبوعات دعوت شدند، ما باید اجازه برای یک مأمور سفارت، برای شرکت در دادگاه بگیریم و در صورت موافقت، یک نفر را به دادگاه بفرستیم. این مطلب به صورتی قوی مطرح می شود طوری که این اهانت به ما نشود که مربوط به دادگاه هستیم. اگر دولت ایران در علنی کردن دادگاهها، پافشاری کرد، ما باید اولاً بشناسیم: در این دادگاهها چه می گذرد. به خاطر اینکه

ص: 383

وزارت امور خارجه و دولت آمریکا آماده برای پرسش انتقادی باشد که به شاه بفهمانیم چرا در این موقع، علنی کردن دادگاه، در مقابل بیشتر غربیها صرف نظر از تعهدات سیاسی آنها (غربیها) و گناهکار یا بیگناه بودن متهم، اینقدر اهانت آمیز است. انجام این کار دشوار خواهد بود. افرادی که می توانند نقطه شروع باشند، علم و هویدا هستند. یک تذکر مفید و محتاطانه به شاه می تواند این باشد که به او گفته شود که این نوع دادگاهها، کاری است که کمونیستها انجام می دهند.

آخرین نکته در این نامه شاید مهمترین آن باشد. در سه سال و نیم اقامت در اینجا، من در خدمت سه سفیر بوده ام. رهبری خاص مسایل ما در ایران کاملاً مستلزم وجود سفیری به مدت طولانی در ایران است.

از این رو، وقتی من اینجا را ترک می کنم، خیلی امیدوارم که شما بتوانید حداقل بیش از سه سال در ایران بمانید و رهبری سفارت را به عهده بگیرید و هم چنین نوعی رابطه توسعه یافته با شاه برقرار کنید که ما در سالهای دشوار آینده به آن احتیاج خواهیم داشت.

با احترام جان.ال.واشیورن منشی دوم سفارت

اهداف: اهداف اصلی شما در رابطه با جلسه و یا نشست با شاه عبارتند از

ص: 384

سند شماره 12 وزارت امور خارجهسرّی - آوریل 1974 فروردین 1353 - ایران اهداف و اوضاع اهداف: اهداف اصلی شما در رابطه با جلسه و یا نشست با شاه عبارتند از:

شرح دادن تلاشهای صلح جویانه شما در خاور میانه و طرحهای شما در قدمهای بعدی به طوری که او بفهمد تا چه اندازه کمکش به مصر و اردن اهمیت دارد. بنابراین او لزوم تلاش جهت اختلاف بین سوریه و عراق را می تواند بفهمد.

آگاه سازی شاه در مورد روابط بین شوروی و آمریکا در خاورمیانه و یک جا دوباره به او اطمینان و قوت قلب بدهید که شما هنوز از روی احتیاط با بن بست رو به رو می شوید.

تصدیق و تأیید کمیسیون مشترک اقتصادی در طرح کابینه با گروههای اجرائی زیر است و توافق روی یک بیانیه از برنامه هایی که می تواند در خلال ملاقاتهای شما انجام پذیرد.

تأکید مجدد در مورد تمایل آمریکا برای ادامه همکاری نزدیک با ایران در مورد امنیت منطقه ای و همکاری نظامی تا آنجایی که امکان داشته باشد. تبادل نظر بر روی کوششهای شاه برای کمک و همکاری با رژیمهای دوست در منطقه و ارتباط دادن کوششهای او با کوششهای ما.

بیان نقطه نظرهای ما در مورد وضعیت اقتصادی جهان، مخصوصا تشریح خواسته ما در مورد قیمت نفت در رابطه با ثبات اقتصاد بین المللی که منافع ایران بدان بستگی دارد.

هر کدام از مطالب گفته شده بالا با جزئیات نکات مورد بحث زیر در رابطه می باشند.

اوضاع

ایران با افزایش چشمگیر درآمد نفت، چشم اندازهای اقتصادی خوب، افزایش اختیارات سیاسی و توانایی در اعمال قدرت خارجی که برای قرنها از آن محروم بود، پیش می رود. شاه در مورد موقعیت سیاسی محلی خود مطمئن است و اعتقاد دارد که ابتکار عمل در خلیج فارس و اوپک در دست اوست، و او توسط برنامه هایی سعی در نشان دادن این مطلب که ایران درآمدهای نفتی خود را در راه درست و اساسی به کار خواهد برد، دارد. مانند تحصیلات ابتدایی مجانی، توسعه برنامه های بهداشتی، اهدای وام به کشورهای عقب مانده و غیره. ایرانیان به علت نقش رهبری که در افزایش قیمت نفت در 1973 داشته اند مورد انتقاد قرار گرفتند و طرح اهدای وام آنان حمایت زیادی کسب نکرده.

روابط ما با ایران در یک حد خیلی نزدیک ادامه دارد، و ما سعی داشتیم که روابط دو جانبه خود را در زمینه اقتصادی و فنی با در نظر گرفتن هدف ایجاد یک چهارچوب و جوی برای بحث در مورد مسایلی از قبیل منافع استراتژیکی و نفت گسترش دهیم. شاه به این مسئله جواب مثبت داده است. او به خصوص علاقه زیاد به قدرت اتمی نشان داده و خواهان حل جزئیات آن شده. از فرصت استفاده کرده اعلام می کنیم که کمیسیون مشترک همکاری اقتصادی هم تشکیل شده، در زمینه های نظامی ما همکاری خیلی خوب و نزدیک داریم. فقط مسئله علاقه شاه برای تولید موشک در ایران را باید حل کنیم و به او اطمینان دهیم که متخصصین کافی برای بهره برداری از وسایل آمریکایی به او خواهم داد. ولی تنها مسئله ای که بین آمریکا و ایران باقی می ماند مسئله قیمت نفت می باشد که در این زمینه ایرانیها راه دشواری را پیش گرفته اند و

ص: 385

مسئله دیگر پیشنهاد وام برای توسعه کشورهای خارجی است، که ترس ما از این است که این کار وامهایی که به طور معمول به سازمانهای کمک بین المللی داده می شوند را به جاهای دیگر منحرف خواهد کرد.

وزارت خارجه، آوریل 1974

مسایل و نکات مورد بحث

وضعیت اعراب و اسرائیل

تجزیه و تحلیل - دورنمای گذشته: شاه معتقد است که آمریکا باید از هرگونه کوشش برای فراهم ساختن هر چه زودتر راه حل مناسب بین اعراب و اسرائیل دریغ نورزد. او با یهودی کردن اورشلیم ظاهرا مخالف است و از کناره گیری اسرائیل از تمام مناطق اشغالی عرب و برگرداندن در مورد آنچه که در حال حاضر ما انجام می دهیم و نقطه نظرهای ما در مورد استقرار حاکمیت، می خواهد.

مسایل و نکات مورد بحث شما:

وضعیت مذاکرات ترتیب داده شده بین سوریه و اسرائیل و طرح بازگشت به کنفرانس ژنو را توضیح دهید، که اهمیت این توافق این است که سوریه را از تندروها جدا خواهد کرد و زمان بیشتری برای مذاکرات بین مصر و اسرائیل و شاید تحولاتی در جبهه اسرائیل و اردن به وجود خواهد آورد.

ما در یک خط باریک با روسها قدم برمی داریم و ما آنها را به اندازه کافی درگیر کرده ایم، تا نتوانند مخرب واقع شوند و در عین حال کنترل محتوای مذاکرات در دست خودمان می باشد.

ما معتقدیم که شاه این استراتژی را درک خواهد کرد. رئیس جمهور سادات در حال انجام تحولاتی در سیاست می باشد. ما عمیقا از پشتیبانی ایران در مورد کوششهایمان تشکر و قدردانی می کنیم.

وزارت خارجه آوریل 1974

روابط آمریکا و شوروی

تجزیه و تحلیل - دورنمای گذشته

شاه توجه زیادی به پیمان با شوروی و امکان اینکه آن منافع روسی را در خاورمیانه آزاد کند، دارد. او علاقه زیادی به پیشرفت MBER و CSCE و مذاکرات سالت دارد. او معتقد است که ما قدرت دفاعی خود را کاهش داده ایم و متحدان خود را در یک موقعیت آسیب پذیری رها کردیم. او حس می کند که آمریکا نباید هیچ چیزی کمتر از برابری در MERV"Sرا بپذیرد. شاه معتقد است که عملکرد شوروی در خاورمیانه نشان دهنده ادامه استفاده اقماری از قبیل عراق و یمن جنوبی برای انجام اهداف سیاست خارجی خود می باشد، و شاه به ارزیابی ما در مورد نیّت و اهداف شوروی در خاورمیانه علاقه دارد.

مسایل و نکات عمده مورد بحث شما

ما ملاحظه تمام جوانب کار را در مورد هدف شوروی در مذاکراتمان و CSCE را خواهیم کرد، و قدرت دفاعی خود را از دست نخواهیم داد. هنوز برای اظهارنظر در مورد مذاکرات سالت و MBERزود است.

روس ها در خاورمیانه به طور چشمگیری سعی می کنند که حداقل در ظاهر، خود را در جریان صلح بین اعراب و اسرائیل دخیل نشان دهند.

ص: 386

از زمانی که آنها تنزل اخیر را در این منطقه تشخیص داده اند، ما با دقت مسئله مناطق دیگر از قبیل خلیج و عربستان جنوبی را تحت نظر داریم تا با اتخاذ تدابیری جلوی کوششهای جدید شوروی را در منطقه بگیریم. هدف و برنامه ما تا اکتبر بر روی تحکیم وضعیت سیاسی استوار بوده، به صورتی که نفوذ آنها را کاهش دهیم. افزایش حضور نیروهای دریایی ما در اقیانوس هند، به منظور زیر نظر داشتن عملهای شوروی و اهداف او در منطقه می باشد.

وزارت خارجه - آوریل 1974

مسایل و نکات مورد بحث

افزایش همکاریهای دوجانبه

تجزیه و تحلیل - دورنمای گذشته: سفیر هلمز در مورد اهداف شما مبنی بر افزایش همکاری دو جانبه به تفصیل با شاه بحث و گفتگو کرد و شاه با حرارت پاسخ داده. مقدار زیادی از جزئیات باقی مانده، که مورد بحث و تصمیم گیری قرار خواهند گرفت.

مسایل و نکات مهم و اصلی که شما باید مطرح کنید:

ما از توافقی که با شاه بر سر تشکیل یک هیئت مشترک اقتصادی و انتصاب وزیر اقتصاد انصاری به عنوان نایب رئیس ایرانی استقبال می کنیم. نایب رئیسها، منشی خزانه با منشی امور تجاری به عنوان علی البدل خواهند بود. این دو نایب رئیس باید به زودی بر سر تاریخ اولین ملاقات هیئت همکاری کنند.

نقطه نظرات چیست؟ اگر شاه موافقت کرد، توافق بر روی کمیسیون مشترک اقتصادی بایستی در جلسه کار ملاقاتتان باشد.

(بیانیه ای به این منظور تهیه شده).

ما به طور کامل با آقای انصاری در مورد همکاری که شامل چه تعداد گروههایی که برای همکاری در مسایل مختلف لازم هست، بحث و گفتگو خواهیم کرد. نقطه نظر ما این است که می بایست با دقت زمینه ها را برای تمرکز و مرکزیت انتخاب کرده و توجه مخصوصی به اینکه کجا می تواند پیشرفت حاصل شود داشته باشیم، ما می خواهیم از بحث ساده جلوگیری کنیم.

از رئیس کمیسیون انرژی اتمی آمریکا به همراه تعدادی از باتجربه ها و نخبگان دعوت به عمل آمد تا در آینده نزدیک به تهران بیایند و در این مورد که ما چگونه می توانیم به بهترین وجه در رشته های هستی ای همکاری داشته باشیم، صحبت و تبادل نظر نماید. در مورد نکات ویژه که شاه و هلمز در آن به توافق رسیده اند باید صحبت شود، و اینها نقطه های شروع صحبت می باشند نه حدود صحبت.

تعداد اقلامی که مورد توجه شاه می باشند عبارتند از ساخت موشکهای نظامی در ایران و تهیه تعداد بیشتری از تکنیسینهای نظامی آمریکایی برای مشورت با نیروهای نظامی و این خواستها مشکلات تکنیکی جدی و مسایل قانونی در سیاست داخلی، ایجاد می کند. به هر حال ما آماده ایم که در مورد جزئیات کانالهای فنی و تا آنجایی که به بهترین وجه نیازها و خواسته های او برآورده شود با آنها صحبت و گفتگو کنیم.

ما از پیشنهادات شاه در مورد افزایش مباحث، تبادل نظرهای سیاسی و حفاظتی، ملاقات و نشستهای عادی در زمینه دو جانبه در وزارت امور خارجه و سطح رئیس ستاد بزرگ ارتش با خوشرویی تمام

ص: 387

استقبال می کنیم.

وزارت خارجه - آوریل 1974

حفاظت منطقه ای

تجزیه و تحلیل: به علت حضور شوروی در کشورهای همسایه، شاه احساس بی ثباتی و عدم استحکام قدرت می کند. او نگران جنبشهای رادیکال در خلیج فارس، دشمنی عراق نسبت به ایران جداسازی در استانهای همجوار پاکستان می باشد. او نیاز این مسئله که می بایست همکاری بیشتری با دولتهای عربی میانه رو داشته باشد را درک کرده است، که البته این مطلب در رابطه با رادیکاله کردن منطقه و به منظور جلوگیری از آن می باشد. تهیه چنین همکاری ساده نیست به خاطر اینکه اعراب برای مدت زیادی نسبت به ایران با تردید عمل می کردند. به هر حال اخیرا شاه کمکهای نظامی خود را به عمان برای جلوگیری و متوقف کردن یمن جنوبی که از یاغیان ظفار پشتیبانی می کند افزایش داده و دولت او با کمکهای اقتصادی به مصر موافقت کرده است.

در رابطه با شرق، او همکاری با پاکستان را ادامه می دهد و در همان زمان روابط خود را در چند ماه اخیر با هندوستان و افغانستان افزایش داده است. و در حال حاضر سعی بر این دارد که همکاری خود را با تعدادی از دول عربی افزایش دهد و مشکل اصلی در مورد همکاری با عربستان می باشد. و او عراق را به عنوان قمر شوروی می شناسد و از مدتها قبل به عنوان دشمن ایران محسوب می شود. شاه در نظر دارد آنچه را که می تواند برای خارج ساختن بغداد از حالت توازن، انجام دهد و بدین خاطر او کمکش را به جنبش کردهایی که تحت رهبری بارزانی می باشند ادامه می دهد.

مسایل و نکات مهم مورد بحث

ما با دقت هر چه بیشتر به مسایل حفاظتی منطقه می نگریم. آمریکا پشتیبانی بی دریغ خود را از کوششهای ایران در قوی کردن خویش و همکاری ایران با همسایگان میانه روی عرب ادامه می دهد.

ما افزایش نیروهای نظامی ایران در عمان را تأیید می کنیم، حرکتهای اخیر او را در رابطه با کمکهای اقتصادی به مصر را تحسین می کنیم. این مسئله باید فعالیتهای سیاسی و اقتصادی ما را در مصر افزایش دهد و طوری طرح ریزی شود که بتواند رئیس جمهور سادات را از نفوذ روسها برهاند. و ما امیدواریم که شاه در مورد افزایش همکاری با عربستان سعودی دلسرد نشود، و می دانیم که این کار ساده ای نیست. ولی همکاری نزدیک بین ایران و عربستان سعودی یک امر ضروری در ثبات آینده و پیشرفت در منطقه خلیج می باشد. و ما امیدواریم که امکان انجام کارهای بیشتر از طرف ایران نسبت به اردن که نقش اساسی و مرکزی در استراتژی خاورمیانه و کشورهای کوچکتر از قبیل یمن جنوبی و مناطق شیخ نشین دارد، باشد.

گزارشهایی مبنی بر اینکه عراق تمایل به مستحکم کردن روابط خود با کشورهای غربی دارد، به دست ما رسیده است. و ما دوست داریم نظر شاه را در این مورد و لزوم چگونگی معامله با عراق را بدانیم، و در صورت امکان شما می توانید نظر او را در مورد وضعیت کردها بپرسید. ما از کوششهای ایران در امر تهیه کمکهای نظامی مدرن به پاکستان قدردانی می کنیم. این مسئله به ثبات منطقه کمک می کند و باعث حفاظت و اعتماد به نفس پاکستان می شود. یک کمک متوسط به پاکستان باعث نگرانی هندوستان

ص: 388

نخواهد شد، چون به هر صورت هندوستان دلایل اقتصادی قوی برای برقراری دوستی با ایران را دارد. ما از اینکه شاه با رغبت پیشنهاد ما را مبنی بر تعهد ایران در قرار دادن یک برنامه کمک مالی در صدر برنامه ها به پاکستان پذیرفته است، خوشحال هستیم.

به نظر می رسد که رژیم افغانستان در ماههای اخیر نسبت به مسئله پرشتانیستان نسبتا ساکت مانده است، ولی فکر می کنیم که نفوذ شوروی در آنجا به طور چشمگیری افزایش یافته و احتمال بالقوه دردسر باقی مانده است. ما باید نسبت به ماجرای افغانستان در این مسئله جویا باشیم و بدین خاطر این مسئله را تا آینده نزدیک مناسب نمی بینم. ما از کوششهای ایران در امور توسعه روابط افغانستان قدردانی می کنیم.

همکاری نظامی

تجزیه و تحلیل

همکاری نظامی ما با ایران از موقعی که رئیس جمهوری نیکسون در ماه مه 1972 از ایران دیدن کرده تا حدود زیادی بیشتر شده. علاوه بر فروشهای زیاد وسایل نظامی و ادامه مأموریت مستشاری نظامی ما، ما در حدود بیش از 500 نفر تکنسین نظامی را به منظور کمک به ایرانیها در بهره برداری وسایل جدید آمریکایی تهیه کرده ایم، و معتقدیم که کانالهای دو طرفه موجود در امر کمکهای نظامی به خوبی کار خود را انجام می دهند، و مکانیزمهای جدید مورد نیاز نمی باشند، اصولاً ایرانیها از همکاری نظامی ناراضی هستند، ولی شاه امکان دارد که اطمینان مجددی در مورد پشتیبانی نظامی در رابطه با تأمین تکنسینهای نظامی آمریکای از ما بخواهد. او ممکن است که تقاضای ساختن یک کارخانه کوچک موشک سازی در ایران را بنماید.

مسایل و نکات مهم مورد بحث

ما هر کاری که از دستمان در جهت فراهم آوردن تکنسین ماهر در امر بهره برداری از تجهیزات آمریکایی ارتش ایران برآید، انجام می دهیم، و با شاه در مورد مشکلاتی که در رابطه با افزایش مستشاری فنی به وجود خواهد آمد، صحبت خواهیم کرد.

به خاطر پیچیدگی دستگاههای موشکی، ما ترجیح می دهیم که بحث در این زمینه از طریق کانالهای ارتشی دو جانبه ادامه پیدا کند. مواضع کنگره هم مورد بحث قرار گیرد.

مسایل اقتصادی بین المللی

تجزیه و تحلیل

از آن موقع که ایرانیها نقش عمده در افزایش قیمت نفت به تاریخ دسامبر 1973 پیدا کردند، قدمهایی برای تثبیت موقعیتشان و کاهش اثرات این افزایش بر روی کشورهای عقب افتاده برداشتند. آنها یک نقطه نظر اصلاح طلبانه از جهان اقتصاد در پیش گرفته و ادعا می کنند که ترقی روزافزون نامناسب غرب با خرید نفت ارزان ممکن شده و صادرکنندگان مواد خام قیمت بالاتری برای تولیدات خود باید داشته باشند. ایران اظهار داشته که سالانه 700 میلیون دلار به IMF(صندوق بین المللی پول) و 200 میلیون دلار به IBRKقرض خواهد داد و همچنین یک توسعه بین المللی مالی برای کمک به کشورهای عقب

ص: 389

افتاده را پیشنهاد کرده است.

شاه همچنان بر این عقیده استوار است که قیمت نفت بایستی بالا بماند. در مجموع دولت ایران در داخل برنامه های توسعه اقتصادی اش را افزایش داده و تحصیلات ابتدایی را رایگان اعلام کرده و یک برنامه توسعه طب ملی را ایجاد کرده.

سخنگوی وزارت امور خارجه از یک قسمت از صحبتهایتان در 15 آوریل سازمان ملل متحد که پیشنهاد کرده بودید که کشورهای عضو اوپک برای بالا بردن قیمت نفت مورد سرزنش قرار بگیرند، انتقاد کرد. (ایرانیها دلیل این افزایش را مالیاتهای سنگین و سود کمپانیهای نفت می دانند) با این حال شاه نیز نقطه نظر مثبتی برای صحبتهای شما در مورد کودها داشت زیرا او معتقد بود که نفت، بیشتر بایستی برای استفاده های پتروشیمی و کمتر برای استفاده های سوختی به کار برود. ایران بیش از این نمی تواند تولیدات نفتی خود را افزایش دهد.

نکات مورد بحث شما

استقلال داخلی جهان اقتصادی ما به طور خوبی متعادل بوده و تقاضای ناگهانی از هر سویی غیرقابل ارائه می باشد.

ما امیدواریم که کشورهای تولید کننده نفت در سیاست قیمت گذاری میانه روی را مد نظر قرار داده و برخواسته هایشان که به ضرر دیگران می باشد، پافشاری نکنند. ما خوشحالیم که ایران مسئولیت کمک به کشورهای عقب افتاده که از افزایش قیمت نفت متأثر هستند، پذیرفته. با این حال ما بر این عقیده هستیم که بهترین کمک مناسب، وجود یک قیمت عادلانه می باشد.

پیشنهاد ایران برای وامهای نوسازی سازنده بوده و ما امیدواریم که کشورهای صادرکننده نفت منابع نفتیشان را با کشورهای عقب افتاده هماهنگ کرده که این یک کار منظم و هدفدار می باشد. ما همچنان امیدواریم که کشورهای تولیدکننده نفت حمایتشان را از ایجاد مؤسسات مثل IBRDو IMFافزایش دهند.

توانایی ما در اهداء چنین وام جدیدی توسط تعهدات قبلی ما به مؤسسات متفاوت و قوانین کنگره کاملاً محدود می شود.

وزارت خارجه - آوریل 1974

یادداشت دیرکرد برای بازرسان

ص: 390

سند شماره 13 تهران - ایران 10 ژوئیه 1974 - محرمانه یادداشت به: سفیر کلاود.جی.راس موضوع: یادداشت دیرکرد برای بازرسان روابط ایران و آمریکا عالی است. در ایران، از موقعیت ممتازی برخورداریم و نقش برجسته ای در محاسبات سیاست خارجی ایفا می کنیم. در تمام امر قابل ملاحظه منطقه ای یا بین المللی ما در واقع دیدهای همانندی داریم و تنها استثناء مربوط می شود به تأمین و تعیین قیمت نفت.

مقصود ما، تضمین حفظ و تقویت این موقعیت است. در راه رسیدن به این هدف ما در پی سهم متناسبی از تجارت خارجی قدرتمند ایران، طرحهای بلندپروازانه اقتصادی آن و ادامه دسترسی به مواضع برای امکان فعالیتهای منحصر به فرد جاسوسی و مخابرات می باشیم. ما همچنین در پی آنیم که اطمینان حاصل کنیم که ایران به ایفای نقش مسئول و سازنده ای در امور منطقه ای ادامه می دهد.

تعقیب این اهداف نیاز به تعداد متنابهی کارمند دارد. اینک تهران بزرگترین هیئت دیپلماتیک در خاور نزدیک است، به اضافه ترکیب معمول هیئت دیپلماتیک، ما حضور نظامی عمده ای نیز در شکل هیئت مستشاران نظامی، GENMISH و تیمهای کمکی عملیات فنی داریم. همچنین ما یک سپاه صلح (195 داوطلب)، یک انجمن بزرگ و فعال ایران و آمریکا، نمایندگانی از وزارت کشاورزی، اداره مبارزه با مواد مخدر، تأسیس قریب الوقوع یک اداره خدمات مالیات داخلی در منطقه و حدود 20 واحد مجزا که عمدتا در کار فعالیتهای نظامی و جاسوسی ما در ایران هستند، داریم.

از لحاظ تشکیلاتی ما مشکل چندان مهمی نداریم. اختیار و مسئولیت سفیر نسبت به تمام فعالیتهای رسمی آمریکا در ایران مورد تفاهم بوده و به رسمیت شناخته شده است. واحدهای نظامی زیر دست تحت اختیار هماهنگ کننده رئیس هیئت مستشاری که نماینده ارشد نظامی در ایران است عمل می کنند. او مانند دیگر نمایندگان ادارات به سفیر گزارش می دهد و رهنمودهای خط مشی دریافت می کند. ارتباطات طولی و عرضی از طریق جلسات روزانه رؤسای بخشها با سفیر جلسات هفتگی تیم کشوری و جلسات ویژه تمام ادارات و نمایندگیهای دیگر در کشور حفظ می شود.

اگر چه مسئله عمده برجسته ای غیر از نفت وجود ندارد که بتواند باعث پاره شدن روابطمان با ایران یا ادامه پی گیری اهدافمان شود، چندین موضوع هستند که باید ذکر شوند. آنها در ذیل بحث شده اند.

1- تعیین خط مشی

همان طور که اشاره شد مسئله ای که بیش از همه می تواند باعث پاره شدن مناسبات ایران و آمریکا بشود، مربوط است به دید ما و مواضع مختلفمان نسبت به تأمین نفت و قیمت آن. در پی تصمیم جنجال برانگیز اوپک در دسامبر 1973 به چهار برابر کردن قیمت نفت طی یک شب، این سفارت مداوما و به تکرار اصرار کرده است که دولت آمریکا با کشورهای تولیدکننده به گفتگو بنشیند و موضع خود را به صورتی معقول و معتبر و با به رسمیت شناختن کامل منافع و علایق ایران مطرح کند. ما متأسفیم که این تبادل نظر هنوز انجام نگرفته است و برای ما هم توجیهات کافی فراهم نشده است، تا در مذاکراتمان با

ص: 391

دولت ایران مسئله را عنوان سازیم.

با دریافتن اهمیت روزافزون ایران، ما برای برنامه های جدیدی پیش قدم شده ایم که عمدتا از طریق افزایش تجارت، سرمایه گذاری و مبادلات فنی و علمی روابطمان وسیع تر و عمیق تر گردد. در نظر گرفته شده بود که این کار زیر نظر یک کمیسیون نوبنیاد، مشترک اقتصادی انجام گیرد. تا به امروز نتایج قدری نگرفته اند. هدف ما از مطرح کردن این موضوع این است که بگوییم همچنان این موضوع مورد علاقه و توجه ما است. ما نسبت به مشکلاتی که واشنگتن در هماهنگی و اجرای چنین کوشش جدید و عمده ای با آنها مواجه است و همچنین پیشرفتهایی که در زمینه های مشخص مثل انرژی هسته ای به دست آمده است بی تفاوت نیستیم.

2- اجرا و مدیریت

در مجموع ما احساس می کنیم که هیئت کارکنان شایسته ای یا در اینجا و یا در راه دارد. به هر حال یک مشکل سابقه دار ما انتصاب به موقع کارکنان است، بهتر است بین زمان تصدی یک پست توسط یک نفر و جانشین وی مدت زمان مناسبی تداخل باشد. این امر مخصوصا در زمینه مسئولیتهای حساس مستقل و عملیاتی که بر اثر نبودن تداخل امکان بسیاری از تماسها و آشناییهای با امور از دست می رود، وخامت خود را نشان می دهد. ما درخواست یک برنامه معقول تر و مناسب تر برای انتصاب و تعریض کارکنان داریم.

زمینه دیگر در ارتباط با مدیریت مربوط به بودجه و نحوه تنظیم بودجه مان می شود. اخیرا ما شاهد افزایش سریع و غیر منتظره هزینه عملیات، هزینه زندگی در محل، ترازهای حقوق محلی و هزینه مسکن بوده ایم. همچنین ما مجبور بوده ایم که کارکنان خود را به منظور رفع نیازهای پیش بینی نشده، عملاً یکشنبه عوض کنیم. سیستم مالی و بودجه فعلی هیچ اختیاری برای حل به موقع این مشکلات با کارآیی و ثمربخشی لازم را فراهم نمی کند، و یا فقط اختیار کمی می دهد. ما اغلب خود را در موقعیتی شبیه به «به ماده 22 رجوع کنید» می یابیم که به ما می گویند چون در بودجه منظور نشده است، وجوهات در دسترس قرار نمی گیرند. از طرف دیگر به ما می گویند درخواستهای وجوهات اضافی نباید در بودجه بیاید چون اسناد مؤید آنها را فراهم نکرده ایم. غالبا رفع هر دو نیاز به طور همزمان غیر ممکن می باشد.

3- فعالیتهای سیاسی

دولت در اینجا بسیار ترکیب یافته و استبدادی است. تمام تصمیمات اصلی در بالا گرفته می شوند.

پادشاه علاوه بر سلطنت، حکومت هم می کند. فعالیت سیاسی به معنی غربی آن جدیدالولاده است و به دقت تحت نظر قرار دارد. به این ترتیب در این جامعه مقید و نیمه آگاه تماس سیاسی و اعمال نفوذ اکثرا محدود به سطوح بالا می شود.

نارضایی و انتقاد بدون مرز نه تحمل می شود و نه مورد تشویق قرار داد. تماس خارجیان با ناراضیان و آشنایی با دیدگاه های آنان نه تنها منع می شود بلکه اگر هم با سماجت پیگیری شود می تواند احتمالاً به تحریک یا طرف شخص بینجامد. بدین ترتیب، کارمندان مأمور گزارش سیاسی باید در برقراری تماس و به دست آوردن اطلاعات مورد علاقه ما باید دقت و زیرکی زیادی به کار برند. از آنجایی که در ایران روابط

ص: 392

بسیار شخصی اند، کارمندان موفق سیاسی باید در زمینه های شخصیت، تلقین فکر و قضاوت، استعداد درخشان داشته باشند. در گذشته نه چندان دور کار تهیه گزارش سیاسی از این مرکز نه تنها از مشکلات ناشی از محیط، بلکه از لحاظ عدم کارآیی لازم اداری دچار مشکلاتی بوده است. مشکل دوم به میزان وسیعی رفع شده است و ما چشم به راه بهبود قابل ملاحظه ای در کیفیت و کمیت کار تهیه گزارش سیاسی خود می باشیم.

4- امور سرمایه گذاری

مشکلات چندان مهمی در این بخش وجود ندارد

5 - پیشرفت بازرگانی

با اجرای یک برنامه تجارت کشوری و فعالیت یک مرکز تجاری، تهران زمینه آزمایش اقدامات جدیدی در جهت پیشرفت بازرگانی می باشد. هر دو نسبتا جدید می باشند و ما هنوز در حال برآورد کارآیی آنها در پیشبرد اهداف بازرگانی خود با در نظر گرفتن افزایش عظیم نیاز وارداتی ایران و توانایی پرداخت آن می باشیم. یک تحلیل وضعی از سود یا زیان تلاشهای پیشرفت بازرگانی مشکل می باشد. در زمینه خدمات، به هر حال بحثی نیست که تمام مستخدمین در این کار کاملاً مشغول ارائه خدمات به بازدیدکنندگان که تعداد آنها همیشه در حال افزایش است و همچنین درخواستهای محلی و یا از آمریکا می باشند.

نمی توانیم با رضایت تمام بگوییم که امکانات فعلی ما کافی یا مناسب برای ارائه همه خدماتی که مطلوبمان هست، می باشد. خصوصا ما درخواست می کنیم که فضای اضافی برای کارمندان بیشتری در بخش اقتصادی - تجاری فراهم گردد و بشدت احساس می کنیم مرکز بازرگانی و فعالیت اداره تجاری باید در یک ساختمان قرار گیرد. این نظر به واشنگتن ابلاغ شده است ولی جواب رضایت بخشی دریافت نشده است.

6- یادداشت کنسول

6- کنسول یادداشتی تهیه کرده که در آن با ذکر مقداری تفصیلات درباره مشکلاتی که در کار کنسولی با آنها مواجه هستیم، بحث کرده است. او آماده است اینها را تماما با شما در میان گذارد. اظهار نظر ما منحصر به یادآوری این مطلب است که یکی از مشکلات ما مربوط می شود به حجم رو به افزایش متقاضیان غیر مهاجر، اشکالات تشخیص صداقت این متقاضیان و مسایل فیزیکی سروکار داشتن با چنین تعداد زیادی مخصوصا در فصل اوج گرفتن تقاضای ویزای دانشجویی. برای بهبود وضع ما اقدامات چندی اتخاذ کرده ایم ولی مشکلات از لحاظ کار اداری و فیزیکی باقی می ماند که محتاج توجه و تصمیم واشنگتن می باشد.

7- جاسوسی داخلی

در مجموع در این ناحیه از لحاظ کارمندان مضیقه ای نیست. گزارشات جاسوسی برای بررسی یکپارچگی و کیفیت توسط مشاور و یا اگر باشد، توسط سطوح بالاتر تجدید نظر می شوند. یک مسئله که

ص: 393

همچنان مورد علاقه ما است مربوط می شود به اطلاعات درباره جهت و فعالیت سیاسی ارتش ایران. اگر چه از طریق هیئت مستشاری ما(MAGG) و تیمهای کمک عملیات فنی (TAFT)ارتباط وسیعی با نیروهای مسلح ایران داریم، ولی هنوز باید در پی اطلاعات مطلوبمان از لحاظ کیفی و کمی باشیم. ما درصدد هستیم این را از طریق یک برنامه سیستماتیک تر سؤال و جواب آخر مأموریت از افسران منتخب MAGG و TAFT بهبود بخشیم.

8 - مدیریت این مرکز

تحت این عنوان کلی مایلم نظر شما را به دو مسئله که در ارتباط با مشکلات بودجه و مدیریت مالی تحت یک عنوان دیگر اشاره شد جلب کنم. مسئله اول مربوط است به روحیه کارکنان. این هیئت نه تنها بزرگ است بلکه در یک شهر بزرگ و شاید بتوان گفت پایتختی بی عاطفه قرار دارد. با تمام بزرگش هنوز در زمینه های مشخص کمبودهایی دارد. مسکن، حمل و نقل و خدمات برجسته ترین آنها می باشد.

ما سعی کرده ایم با استفاده از امکانات مالی و پرسنلی خود این مشکلات را آسانتر کنیم. معهذا کوتاهی هایی وجود دارند. مخصوصا در رابطه با مسکن این صادق تر است...

گزارش بازرسی - در مورد نحوه روابط با ایران

ص: 394

سند شماره 14 سرّی وزارت خارجهسرّی - اکتبر 1974 دفتر بازرس کل، خدمات خارجه گزارش بازرسی - در مورد نحوه روابط با ایران بازرسان - کلود. جی. راس - هوارد.ل.چرنات - رابرت.م.کلین. - مایکل.ف.باسو.ر.بارتلت.مون.

توزیع محدود این گزارش بازرسی وزارت خارجه منحصرا برای استفاده وزارت خارجه منظور گردیده است و ممکن است بخشی از این گزارش تحت یک یادداشت انتقالی به یکی از سازمانها ارسال شود. در پستهای سرویس خارجی می توان این گزارش را به اختیار متصدی اصلی، به نمایندگان سایر وزارتخانه های اجرایی ایالات متحده، در صورت داشتن ارتباط مستقیم با آنها نشان داد. هیچ گونه توزیع دیگری خارج از وزارت خارجه یا به وسیله سایر سازمانها، چه به طور کامل و چه به طور جزئی، نباید بدون اجازه قبلی و کتبی از طریق بازرس کل سرویس خارجی وزارت امور خارجه به عمل آید.

تصویب طبقه بندی از: کلود. جی. راس سرّی GDS امضاء سرّی فهرست مندرجات نقشه ایران نظر اجمالی (صفحات زرد کمرنگ) خط مشی و منابع مدیریت ضمیمه - جدول منابع ضمیمه - مفاهیم ضمنی پیشنهادات منبع صورت فهرست پیشنهادات (به طور جداگانه در دسترس است) یادداشتها (به طور جداگانه در دسترس است) تهران اداره اطلاعات آمریکا امور اقتصادی و بازرگانی مبادله فرهنگی و آموزش بین المللی عملیات کنسولی پرسنل عرصه و اعیان خدمات عمومی

ص: 395

مرور تفصیلی عملیات بودجه و امور مالی امنیت انجمن کارمندان آمریکایی انجمن مدرسه آمریکایی تبریز شاخه کنسولگری در تبریز عرصه و اعیان کنسولگری خرمشهر عملیات کنسولی پرسنل تجهیزات و وسایل مکان امنیت این گزارش بازرسی در زمینه گزارشهای حسابرسی جداگانه سابق است. هر چند که بررسی مفصل کلیه معاملات صورت نگرفته، جنبه های حسابرسی شامل آزمایشهای مناسب برای ارزیابی میزان تأثیر کنترلهای داخلی و عملیات مدیریت می باشد. بازرسی در مکانها و زمانهای ذیل انجام پذیرفته است:

واشنگتن، از اوائل ژوئیه تا 11 ژوئیه 1974 و از بیستم اوت تا سیزدهم اکتبر 1974.

ایران از دوازدهم ژوئیه تا شانزدهم اوت 1974 سرّی

نحوه روابط با ایران

نظر اجمالی ایران برای آمریکا از نظر جغرافیایی و نفت حائز اهمیت است. ایران تحت نظر شاه، که آمریکا را واجد نقش حیاتی در مساعی خود برای متجدد ساختن کشورش می داند و می خواهد آن را از نظر نظامی و صنعتی قوی و متکی به خود سازد، محیط مناسبی برای تعقیب مقاصد آمریکا می باشد. این کشور به طور روزافزونی با ثبات و پویا شده است و نیروی رشد یابنده اقتصاد و درآمد نفتی آن قادرش ساخته است تا چیزی را که زمانی دارای روابط تحت قیومیت با آمریکا بود، به طرف برابری تکامل بخشد. هر چند که این امر یک استقلال نظر به همراه آورده است که می تواند تفاوتهایی ایجاد کند. لکن مواضع و منافع سیاسی و جغرافیایی ایران و آمریکا در اکثر مسایل منطقه ای و بین المللی عموما به موازات یکدیگر بوده است.

آمریکا از یک موقعیت بسیار ممتاز در ایران برخوردار است و یک همکاری نزدیک و متقابلاً سودمند در مورد طیف وسیعی از موضوعات فرهنگی و نظامی و اقتصادی و سیاسی وجود دارد.

به جز نظرات متفاوت قابل توجهی که درباره قیمت و عرضه نفت میان ما وجود دارد، هیچ اختلاف عمده ای در روابط ایران و آمریکا نیست. لیکن مسایل و ملاحظاتی وجود دارد که سازندگان و مدیران خط و مشی آمریکا نسبت به ایران باید، در نظر بگیرند. یکی درجه ای از روابط آمریکا با ایران است که وابسته

ص: 396

به یک شخص بوده است که عدم اطمینان در مورد عواقب مرگ یا خلع شاه در خصوص ثبات ایران، رفتار خارجی، و طرز تلقی نسبت به آمریکا ایجاد می کند. نکته دیگر، آثار احتمالی تصادم بعضی از جنبه های روابط ما با ایران در مورد خط مشی های آمریکا در مناطق دیگر است، به ویژه در خلیج فارس. ساختمان نظامی ایران، که به مقدار زیادی به خاطر مستشاران فنی و فروش اسلحه آمریکایی است، دارد منجر به عدم موازنه میان ایران و همسایگان خلیج فارس آن می شود. این امر می تواند اثر سوء در آینده همکاری ایران و عربستان سعودی، که ما درصدد تقویت آن به عنوان یک امر ضروری برای امنیت خلیج فارس هستیم، داشته باشد. همچنین ممکن است باعث تشویق وابستگی سنگین تر عراق به اتحاد شوروی برای حمایت تسلیحاتی شود و احتمال مسابقه تسلیحاتی را در منطقه زیاد کند. به هر صورت، تصور عراق در مورد وضعیت حمایت نظامی آمریکا از ایران، کوششهای ما را برای بهبود روابطمان با بغداد مشکل می سازد. کانون سوم نگرانی، در دامنه و پیچیدگی روابط ما با ایران و مشکل ناشی از آن نهفته است و اینکه چگونه اطمینان حاصل نماییم که درباره همه اتفاقات آگاهی داریم و اینکه از عواقب ضمنی آن برای منافع آمریکا اطلاع داریم.

با توجه به این مسایل و نگرانیها، دو چیز به نظر می آید؛ یکی بررسی خط مشی بلند مدت ما با ایران است که شامل برآورد اثر نهایی خط مشی فعلی ما می شود تا چهارچوب تحلیلی و استنباطی را جهت تصمیم گیری فراهم آورد؛ و دیگری یک مکانیسم محکم و قابل اعتماد برای نظارت و تنظیم عناصر ترکیبی ارتباط نزدیک و فوق العاده چند پهلوی ما با ایران است.

«قسمت هدایت کننده کشور» و سفارت آمریکا به طور مؤثری در برقراری روابط کلی ما با ایران مشغول همکاری هستند. (آنها مجهز به افراد توانا و کیفیت رهبری سطح بالایی می باشند. منابع در این زمینه به خوبی توسط یک مدیریت ارشد مورد بهره برداری واقع می شوند. یک مسئله عملیاتی مشکل در ایران (که چگونه از موضوعاتی که در جامعه همجوار، و میان گروههای حساسی مانند نظامیان و مخالفان رژیم به طور پنهانی می گذرد، کسب اطلاع کنیم) مورد توجه خاص سفیر و مدیران ارشد این مأموریت قرار دارد.

تقلیل اصطکاکهای احتمالی فرهنگی و اجتماعی ناشی از ورود هزاران کارمند شرکتهای پیمانکار بخش خصوص آمریکا در ایران طی چند سال آینده مستلزم برنامه های توجیهی بهبود یافته، برای این کارمندان و خانواده هایشان می باشد که بهتر است قبل از ترک آمریکا صورت گیرد. «قسمت هدایت کننده کشور» باید تلاشهای خود را برای جلب توجه پیمانکاران آمریکایی مربوطه برای تمرکز روی این مشکل بالقوه جدی افزایش دهد و علاوه بر این راههایی پیدا کنند که طی آن منابع وزارتخانه (خارجه) برای کمک به جریان توجیه به کار گرفته شود.

ازدیاد منابع دولت آمریکا در ایران و تغییر و تبدیل بعضی از آنهایی که هم اکنون در آنجا هستند برای فراهم آوردن حمایت کافی جهت مقاصد خط مشی ما لازم است. این امر شامل ساختن یک مکان سفارتی دیگر و یک پاویون مرکز تجارتی در محوطه سفارت، تغییر محل کنسولگری خرمشهر به شیراز، افتتاح یک کنسولگری در اصفهان، و برقراری یک مجموعه چهارگانه از مناصب جدید اداری جهت سفارتخانه و پستهای متشکله ارتش می باشد. به علاوه اینک زمان مناسبی است برای مطالعه دقیق بعضی از برنامه های ما در ایران، از قبیل اداره اطلاعات آمریکا و سپاه صلح، تا معلوم شود که چگونه آنها را می توان نسبت به

ص: 397

منافع آمریکا مسئول تر ساخت که برای مالیات دهندگان آمریکایی کمتر هزینه بردارد.

در نتیجه کشفیات و جمع بندی های بحث شده بالا، بازرسان تعدادی پیشنهاد به وزارتخانه و پستهای ما در ایران طی گزارش بعدی خود داده اند. شش تای آنها به عنوان پیشنهادات مهمتر در اینجا شایسته بررسی است:

الف) یکی اینکه NEA به گروه رابط وزارتخانه ای خود دستور دهد که یک مطالعه در مورد خط مشی بلند مدت با توجه به روابط ما با ایرانیان به عمل آورد.

ب) دیگر اینکه NEA مسئله تأمین نظارت سطح بالا و هماهنگی امور ارتباطی آمریکا در ایران را مورد غور و بررسی قرار دهد. بد نیست که در این مورد بخواهد امکان گردهمایی معاون وزارتخانه را با گروه رابط بین وزارتخانه های NEA جهت رسیدگی به این امر مورد ملاحظه قرار دهد.

ج) سفارتخانه در تهران یک «بانک فکری» مرکب از متصدیان غیر ارشد را احضار کرده تا این مسئله را که چه کاری باید برای برقراری تماس مؤثرتر با جوانان ایرانی انجام داد بررسی کرده، و نظرات خود را در مورد مسیر آینده کمیته جوانان سفارتخانه ارائه دهد.

د) هیئت اداری کشور ایران مسئله تأمین دریافت توجیه کافی و مناسب در مورد مشکلات زندگی در ایران را برای کارمندان شرکتهای اجرایی شرکتها در مورد مطلوبیت چنین برنامه توجیهی و فراهم آوردن امکان کمک و مشاوره مناسب وزارتخانه توجه پیدا کنند. یکی از راهها برای تحقق این امر می تواند امکان به کار گرفتن منابع FSI بر اساس پرداخت پاداش باشد.

ه) NEA اداره اطلاعات آمریکا را وادار کند که ارزیابی مجددی در مورد برنامه این اداره در ایران با توجه به تعیین این امر که آیا منابعش به بهترین وجه ممکن مورد استفاده قرار می گیرند یا خیر، به عمل آورد و اگر چنین نیست معلوم کند که چه تغییراتی در جهت مثبت باید انجام داد.

و) NEA از سپاه صلح بخواهد که این امور را انجام دهد:

(1) مرور ارزیابی دوباره در خصوص برنامه اش در ایران با نظر به اینکه چه تغییراتی جهت جوابگوتر بودن برنامه ها برای نیازمندیهای ایران و تأمین مؤثرتر مقاصد این سپاه مطلوب است و (2) مروری در میان حمایتی که دولت ایران در مورد برنامه های سپاه صلح با توجه به ازدیاد وسیع منابع مالی و وضع پشتیبانی آن از داوطلبان سازمان ملل انجام می دهد به عمل آورده، تا معلوم شود که آیا لازم است که با دولت ایران تماس گرفته شود که کمک خود را در این برنامه ها به طور قابل توجهی افزایش دهد یا خیر؟ علاوه بر اینها، پیشنهادات زیر مشتمل بر اهمیت ضمنی منابع می باشد:

ز) اینکه A/BFاز درخواست بودجه برای سال مالی 1976 توسط اداره بودجه فدرال FBO)) حمایت کند تا وجوهی برای ساختمان دو قسمت جدید دفتر سیاسی در تهران در نظر گرفته شود.

ح) اداره بودجه فدرال بررسی خود را با وزارت بازرگانی و کنگره در مورد یافتن فرمولی برای پولی که اجازه ساختمان یک پاویون مرکز تجارتی در محوطه سفارتخانه را برای سال مال 1976 بدهد، تسریع نماید.

ط) اینکه M/BF وPER و NEA درخواست سفارتخانه ما را در تهران، جهت ایجاد پست متصدی تحقیق بازار و پست متصدی کارگزینی با بودجه وزارت دفاع، تصویب نمایند.

ی) اینکه A/BF و PER و NEAامکانات دو منصب دیگر یکی برای اصفهان و یکی برای شیراز در

ص: 398

اولین فرصت بعد از گشایش آن دو پست فراهم آورند.

سرّی خط مشی و منابع

راهنماییهایی در مورد خط مشی فعلی در قبال ایران

هیچ مدرک مستندی وجود ندارد که بیانیه مشخصی در مورد خط مشی آمریکا نسبت به ایران تلقی شود. در مارس 1973، «هیئت اداری کشور» یک شبکه بررسی با طبقه بندی سرّی تنظیم نمود، که شامل یک بیانیه جامع پیشنهادی درباره منافع، هدفها، مسایل مربوط به خط مشی و شقوق ثانوی و سیاستهای توصیه شده بود. این شبه بررسی به طور غیر رسمی در سطح اداره کل تصویب گردید. اما هرگز در جریان تصویب رسمی قرار نگرفت و از این جهت تعهد رسمی به بار نیاورد.

در خصوص مسئله خاص سیاست تسلیحاتی، «قسمت هدایت کننده کشور» برای تیم بازرسی دو یادداشت NSCتحت عنوان «پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران» به ترتیب مورخ 15 ژوئن و 25 ژوئیه 1972 تهیه نمود. این یادداشتها خطاب به وزارتهای خارجه و دفاع (آمریکا) فروش اسلحه و تجهیزات به ایران و قراردادهای کمکی فنی - نظامی مربوطه را تصویب می کرد.

منافع ایالات متحده:

مکان استراتژیکی ایران، قدرت نسبی آن میان کشورهای خلیج فارس، منابع داخلی و بازار داخلی بورژوازی آن، این کشور را یک منطقه بسیار با اهمیت برای ایالات متحده، در حال حاضر و برای یک آینده قابل پیش بینی نموده است. ما احتیاج به یک ایران دوست و مستقل و ایمن و با ثبات داریم که هم بتواند و هم بخواهد که یک نقش مسئولانه و سازنده در منطقه به ویژه در خلیج فارس بازی کند. ما نیاز مبرم به دسترسی به راه هوایی ایران و ترکیه، که واسطه میان اروپا و شرق برای هواپیماهای نظامی و تجاری ما باشد و نیز به بنادر ایران جهت کشتیهای نیروی دریایی و بازرگانی خود داریم.

ما نیاز داریم که از قلمرو ایران برای تسهیلات ویژه نظامی و اطلاعاتی خود استفاده مداوم به عمل آوریم که به خاطر ملاحظات جغرافیایی، گذشته از امکانات سیاسی، نمی تواند، در جای دیگری با آثار همانند باشد.

منافع اقتصادی ایران عمده است. بازار ایران، که مرتبا توسط درآمد نفت تأمین می شود، برای کالاها و خدمات آمریکا به سرعت در حال گسترش است. طی دو هفته گذشته بیش از هفت بیلیون (میلیارد) دلار به صورت قرارداد امضاء شد. همین طور آب و هوای ایران مناسب سرمایه گذاری بخش خصوصی ایالات متحده، که اینک به ارزش 500 میلیون دلار تخمین زده می شود و انتظار می رود که به سرعت تا چندین میلیارد دلار افزایش یابد، است. ایران یکی از منابع اصلی نفت و گاز طبیعی برای کشورهای OECD اروپایی و ژاپن بوده است و نیز برای ما واجد اهمیت روزافزونی می باشد. ما نفع زیادی در دسترسی قابل اطمینان به نفت و منابع معدنی ایران به قیمتهای مناسب جهت خود و دوستانمان داریم.

منافع ایالات متحده در ایران در سالهای اخیر گسترش یافت و شکوفا شد. این امر، قسمتی به خاطر طرز تفکر شاه در مورد مفید بودن ایالات متحده برای کشورش بود. در صورت مرگ یا عزل شاه، ممکن است دید رژیم جانشین بدین نحو نباشد. به علاوه، نزدیکی روابط ایران و آمریکا می تواند یک مسئله قابل

ص: 399

بهره برداری برای عناصر رادیکال و ضد رژیم باشد. لذا ایالات متحده یک توجه اساسی در ثبات بلندمدت ایران تحت حکومتهای منطقا دوست نسبت به آمریکا دارد که احتمال نداشته باشد بر علیه ما اقدام کنند. به همین دلیل به نفع ایالات متحده است که رفتار دوستانه ای میان مردم ایران نسبت به آمریکا پرورش و ادامه یابد.

هدفهای ایالات متحده:

هدفهای آمریکا که ناشی از منافع فوق الذکر است، به ترتیب زیر می تواند تنظیم شود:

- تقویت و کمک به توانایی و خواست ایران برای داشتن یک نقش با ثبات و مسئولانه در امور بین المللی، به خصوص در خلیج فارس.

- برقراری روابط دو طرفه نزدیک و تعاونی به وسیله ادامه دسترسی دوستانه به تصمیم گیرندگانی که در مورد منافع آمریکا مؤثرند.

- ابقای دسترسی بلا اشکال به کریدور هوایی ایران - ترکیه و بنادر ایران.

- تأمین برقراری و نگهداری و استفاده بلامانع از تسهیلات اطلاعاتی و نظامی در قلمرو ایران.

- تأمین دسترسی به بازار ایران جهت کالاها و خدمات آمریکا و برقراری یک جو مساعد برای سرمایه گذاریهای بخش خصوصی آمریکا.

- تأمین دسترسی قابل اطمینان به نفت و مواد معدنی ایران به قیمتهای قابل تحمل برای خودمان و سایر اعضای OECO - تشویق ایران به تجدید جریان ازدیاد درآمد حاصل از نفت به نحوی که اثر نامطلوب قیمتهای بالاتر نفت را در موازنه پرداختهای کشورهای مصرف کننده، منجمله ایالات متحده، به حداقل برساند.

- کمک به ثبات داخلی سیاسی ایران در بلند مدت و گسترش رفتار مطبوع میان ایرانیان نسبت به آمریکا.

شرایط ایران به طور اساسی مساعد تعقیب این هدفهای خط مشی می باشد. شاه قویا طالب آن چیزی است که می خواهد ایران در زمان حیاتش به آن برسد، و این خواست لااقل تا یک اندازه معین متمم خواست ما است. خواه ایران به موقعیت «قدرت جهانی» که جزء آمال بزرگتر شاه است، برسد یا نرسد.

هدف عمده او یک جامعه با ثبات و متجدد است که چه از نظر نظامی و چه از نظر صنعتی قوی باشد. مهمتر از همه، واضح است که شاه از آمریکا انتظار دارد که نقش اصلی را در کمک به ایران جهت نیل به هدف، مخصوصا در زمینه نظامی، بازی کند. به خاطر مطالب فوق الذکر، ما موفق شده ایم که اکثر هدفهای خط مشی خود را به طور چشمگیری تأمین نماییم. ایران به طور متزایدی یک کشور دینامیک و متکی بخود و قوی شده است که نسبت به ایالات متحده دوست و در اکثر موارد مفید به منافع ما است. ایران با قدرت جدیدش به یک دید استقلالی رسیده است که ممکن است منجر به تفاوتهایی بشود، ولی منافع ژئوپلیتیک ما معمولاً موازی یکدیگر بوده؛ همچنان که نظرات ما در اکثر مسایل مهم منطقه ای و بین المللی چنین است. روابط ایران و آمریکا عالی است و ما از وضع ممتازی در ایران بر خور داریم. هر چند که این روابط بدون اشکالات و نگرانیهای خط مشی نیست.

مشکلات و نگرانیهای مربوط به خط مشی

تنها اختلاف مهم در مورد خط مشی میان ایران و ایالات متحده ناشی از دیدگاههای مربوطه ما در

ص: 400

مورد قیمتهای نفت و عرضه آن می باشد. شاه و دولت او، هر چند که به مقیاس اوپک، میانه روی در بحثها را قبل از افزایش قیمت در دسامبر 1973 رعایت می کرده و از ناراحتی آمریکا آگاه است، اما نسبت به سطح قیمت فعلی متعهد است. اختلافات ما در مورد نفت هنوز اثر زیادی در سایر قسمتهای روابط دو جانبه ما نداشته است. لیکن تأخیر در حل این مسئله، نگرانی را در شاخه اجرائی و کنگره آمریکا افزایش می دهد و بعضی از اعضای آنها شروع به اظهار عدم رضایت در خصوص فقدان پیشرفت در ترغیب کشورهای تولیدکننده نفت، منجمله ایران، برای تقلیل قیمتها نموده اند. به علاوه انتقاد ایران از وضع عربستان سعودی در این مسئله، تلاشهای ما را برای تشویق عربستان در رعایت خط مشی های سازنده تولید نفت دچار اشکال می کند.

یک مشکل اساسی دراز مدت که در مورد خطی مشی ما راجع به ایران وجود داشته، اتکای روابط دوستانه ما با ایران روی رفتار و طرز تفکر یک نفر یعنی شاه است، که قبلاً هم به آن اشاره شد. واقعیات سیستم سیاسی ایران چنان است که در تحلیل نهایی، تنها دیدگاهی که به حساب می آید، نظرات شاه است که کلیه تصمیمات مهم را خودش می گیرد و خط مشی ما الزاما با این وضع تنظیم می شود. در جامعه بسته ای مثل ایران، چندان اطلاعی از تفکر مردم در دست نیست، و هیچ راهی برای پیش بینی عواقب مرگ یا عزل شاه وجود ندارد که بتوان گفت در آن صورت ثبات و رفتار خارجی ایران نسبت به آمریکا چگونه خواهد بود. خوشبختانه روابط نزدیک ما با ایران برای بیش از دو دهه وجود داشته است و ایرانیان یک نسل یا بیشتر در رابطه با ما و اتکا به ما خو گرفته اند. دلایلی وجود دارد که بتوان امیدوار بود از اینکه مقداری از روابط ما با ایران بعد از شاه زیر بار تغییراتی خواهد رفت. سؤال در اینجا است که این تغییرات چه اندازه و در چه مواردی خواهد بود. سازندگان و مدیران سیاست ایالات متحده نسبت به ایران مواجه با یک عامل ظریف و نامطمئن می باشند که باید آن را در محاسبات خود به حساب بیاورند.

بعضی از جنبه های روابط ما با ایران با خط مشی های ایالات متحده نسبت به سایر مناطق برخورد دارد؛ که این امر نگرانیهایی در مورد آثار بلند مدت احتمالی آنها ایجاد می کند. فی المثل، فروش وسایل نظامی آمریکا و مستشاران فنی تا اندازه زیادی مسئول قدرت مسلط بودن ایران بر خلیج فارس بوده اند. با توجه به جهت گیری کلی سیاست ایران و وابستگی نزدیک ما، این امر در بیشتر موارد یک توسعه مثبت از نظر منافع ایالات متحده بوده است. اما قدرت تسلیحاتی ایران یک عدم توازن نظامی میان ایران و سایر کشورهای خلیج فارس و عمدتا عراق و عربستان، ایجاد می کند. در مورد عربستان سعودی، این وضع یک مخاطره روزافزونی به وجود می آورد از اینکه عکس العملی باعث به خطر انداختن روابط حسنه ما با آن کشور (عربستان) بشود. علاوه بر آنکه همکاری ایران و عربستان را، که ما درصدد تشویق آن هستیم تا یک پایگاه تأمین ثبات و امنیت در خلیج بشود، غیر ممکن می سازد. در مورد عراق، تاریخچه طولانی برخورد مداخله متقابل میان بغداد و تهران، ممکن است عراق را وادار کند که برای حمایت متقابل بیشتر به طرف شوروی متمایل شود، و در نتیجه صحنه برای بهبود روابطمان با عراق در اثر عرضه وسایل نظامی به ایران، دچار اشکال شده است. زیرا عراق آن را در زمینه حوادث اخیر مرزی خود و کمک ایران به شورشیان کرد، علت تلقی می کند.

ابعاد پیچیدگی روابط ما با ایران، که به طور فزاینده ای در حال گسترش است، یک نگرانی خاص برای دست اندرکاران خط مشی آمریکا ایجاد می کند. و آن اینکه چگونه در یک موقعیت فوقانی قرار داشته

ص: 401

باشیم که عکس العملهای ما در قبال مشکلاتی که بروز می کند، با پیشنهادات جدیدی که به عمل می آید (مخصوصا از طرف شاه) با اطلاع از کلیه عواقب احتمالی آنها باشد. از جمله این عواقب، اثرات ثبات و پیشرفت داخلی ایران، تقاضا در مورد منابع انسانی و مادی آمریکا، و آثار هدفهای سیاسی آمریکا در سایر مناطق می باشد. تنها در زمینه نظامی ما به مقدار فوق العاده ای با ایران همکاری می کنیم. از زمان دستورالعمل 1972 رئیس جمهوری آمریکا در مورد خط مشی اسلحه، که عمدتا تصمیم گیری در مورد خریداری وسایل نظامی را به دولت ایران واگذار کرد، شاه برای مجموعه وسیعی از اسلحه و مهمات و تجهیزات و تخصص فنی مربوط به ما روی آورده است، علاقه او نه تنها شامل سیستمهای عمده تسلیحات است، بلکه شامل سیستمهای پیچیده کنترل و فرمان و رادار و اطلاعات می شود. شاه همچنین علاقه مند است که ایران بتواند بعضی از اقلام نظامی آمریکا را، منجمله بعضی از انواع موشک را، بسازد و تسهیلات تعمیراتی وسیعتری برای اقلام دفاعی موجودش فراهم آورد. بعضی از درخواستهای شاه ممکن است در این مرحله از توسعه ایران، زیادی جاه طلبانه باشد و برای ما انجام آنها مشکل و یا به مصلحت نباشد. این مسایل مستلزم برخورد محتاطانه است تا از اخلال در روابط ما احتراز شود.

از آغاز سال 1972 تا کنون ما به ایران بیش از 7 میلیارد اسلحه و تجهیزات فروخته ایم که تحویل آنها تا سال 1978 طول می کشد. ما بر اساس یک باز پرداخت، تیمهای کمکی و فنی وزارت دفاع DODرا عرضه می داریم که با مأموریت مستشاری ما متفاوت است (ARMISH/MAGG). و این امر برای فراهم آوردن تخصص فنی جهت تسهیل ادغام این لوازم جدید در نیروهای مسلح ایران است. تعداد زیادی از پرسنل قراردادی دفاع غیر نظامی آمریکا نیز کمک به امر تلفیق این وسایل و تسهیلات می نمایند. تا کنون حدود 15000 نفر کارمند غیر نظامی، از این دست در ایران به کار گرفته شده و انتظار می رود که این تعداد تا سال 1978 به 000/12 نفر افزایش یابد (که علاوه بر آنها شاید 000/30 نفر از بستگانشان نیز باشند) و این مسئله یک دسته مشکلات از نظر تنظیم فرهنگی و روابط اجتماعی متقابل برمی انگیزد.

علاوه بر این وابستگی های نظامی، ما دارای مناسبات صمیمانه با ایران در چندین دسته از فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی می باشیم. شرکتهای خصوصی آمریکایی درصدد برقراری سازمانهای مشترک در زمینه های متعدد صنعتی و بازرگانی با شرکتهای ایرانی می باشند. اخیرا موافقت کرده ایم که اورانیوم تصفیه شده ای را برای دو ایستگاه اتمی فراهم کنیم، تا شاه بتواند کار یک صنعتی اتمی را راه بیندازد. احتمال دارد سایر نقل و انتقالات مهارتهای صنعتی و تکنولوژیکی آمریکایی به ایران در آینده نزدیکی دنبال شود.

مشکلات و نگرانیهای ذاتی در خط مشی ما نسبت به ایران دلالت بر نیاز به یک مکانیسم وابسته جهت نظارت و هماهنگی عوامل مرکب روابط فوق العاده و چند جانبه ما با ایران می کند. آثار و عواقب این امور برای منافع آمریکا چه در ایران و چه در جاهای دیگر باید درک شود تا بتوانیم یک خط مشی درست اتخاذ کنیم و تصمیمات عملیاتی بگیریم. به علاوه نیاز به یک بررسی درباره خط مشی های بلندمدت آمریکا نسبت به ایران وجود دارد تا بشود تحلیل لازم را جهت اخذ تصمیمات خط مشی به دست آورد. دو پیشنهاد اصلی مطرح شده در قسمت دوم تحت مدیریت، مربوط به این نکات است.

منابع منابع اختصاص یافته برای حمایت از هدفهای خط مشی آمریکا در ایران به صورتی که در جدول منابع

ص: 402

در ضمیمه Iمی باشد، به طور دربست کافی نیست. چنانچه بخواهیم که آنها کاملاً جوابگوی احتیاجات خط مشی باشند، بعضی از رده ها باید به طور عمودی اصلاح شود.

نیاز مبرمی به افزودن دو بخش به ساختمان موجود سفارت وجود دارد. این بخشها جای مناسب را برای قسمت کنسولگری که شدیدا مورد احتیاج بوده و میزان کارش از حدود ستادهای موجودش فزونی گرفته است و نیز جهت قسمت اقتصادی و وابسته های دفاعی که کارشان شلوغ شده است، فراهم خواهد آورد. علاوه بر آن، بودجه ای جهت ساختن یک پاویون بازرگانی در محوطه سفارت لازم است تا بتوان فعالیتهای دفتر تجاری و مرکز بازرگانی را از نظر محل در یک جا گرد آورد. (رجوع شود به یادداشتهای بازرسان در مورد امور اقتصادی و بازرگانی و درباره عرصه و اعیان).

وابستگی های روزافزون ایران و آمریکا در خصوص طیف وسیعی از فعالیتها منجر به هجوم وسیعی از آمریکاییها به تعدادی از استانها می شود که شاه می خواهد در آن محلها تسهیلات دفاعی را افزایش داده و رشد صنعتی را مورد تأکید قرار دهد. برای ارائه سرویس و حفاظت مناسب به این جماعات متفرق آمریکایی و جهت تأمین مسئولیتهای تجارتی و گزارشی این مناطق تصمیم گرفته شد که کنسولگری اصفهان را باز نموده و کنسولگری موجود در خرمشهر را به شیراز متصل نماییم. به علت محدودیتهای بودجه طرحهای فعلی مستلزم پر کردن اولیه دو پست است که باید با انتقال یک پست تصدی خرمشهر تا اصفهان و دوتای دیگر به شیراز تکمیل گردد. در عین حال که این ترتیبات سبب عملیاتی شدن پستهای جدید می شود. برای رسیدگی به کارهای اصفهان و شیراز کافی نخواهد بود.باید مقرر شود که هر چه زودتر دو متصدی دیگر، یکی برای هر پست، فراهم شود. (رجوع شود به یادداشت بازرس در مورد پرسنل) کنسولگری تبریز، که اهمیت آن در گزارش بازرسی قبلی 1972 مطرح شده بود، نمایندگی منبعی را خواهد داشت که کمک عمده ای می نماید و این کمک کاملاً موجه است. از آن گذشته، باید چنان با دقت کارمندانش تأمین شود که توانایی بالقوه آن کاملاً تضمین شود. (رجوع شود به یادداشت بازرس در مورد ادامه کار کنسولگری تبریز) مرور بر سایر فعالیتهای آمریکا در ایران، این سؤال را مطرح می کند که آیا برنامه های فعلی اداره اطلاعات آمریکا و سپاه صلح در ایران استفاده احسن را از منابع مورد دسترس خود به دست می آورند، یا خیر؟ این موضوع پیشنهادات ارائه شده در بخش دوم مدیریت است. سرّی

بخش دوم: مدیریت - (پیشنهادات 1 تا 6) - تنظیم (صورت بندی) خط مشی

وابستگی چند جانبه ایران و آمریکا در زمینه های نظامی، اطلاعاتی، تجارتی و فرهنگی در چندین سال گذشته همراه با جریان تقریباً مداوم بررسی خط مشی بوده است. سفارت و قسمت هدایت کننده کشور تحت رهبری معاون نخست وزیر در NEAبه طور فعال در این جریان مشارکت داشته اند. این امور برای نیازهای خط مشی ما در ایران حساسیت آور بوده و اهمیت برقراری تنظیم دقیق منابع را برای خط مشی ایجاب می نماید. علاوه بر سفارتخانه و قسمت هدایت کننده کشور S/P، PM، EB، SCIدر وزارت امور خارجه در جریان صورتبندی خط مشی قرار دارند.

ص: 403

هرچند که تصمیم اصلی برقراری خط مشی تسلیحاتی ما به وسیله رئیس جمهور پس از ملاقات با شاه در سال 1972 گرفته شد، اما «قسمت هدایت کننده کشور» در تکمیل خط مشی های عملیاتی برای کاربرد دستورالعمل در ایران معاضدت نموده است. همکاری با PMو (وزارت) دفاع نیز صمیمانه بوده است.

«قسمت هدایت کننده کشور» نقش مهمی در هماهنگی داده های مختلف در جریان صورت بندی خط مشی دارد. رئیس جدید نشان می دهد که به همان اندازه نسبت به مسایل خط مشی و احتیاج برای تصمیمات به موقع در مورد مشکلات خط مشی حساس است، که رئیس قبلی. شاهد اقدام «قسمت هدایت کننده کشور» در این مورد، تهیه یک طرح منسجم تجدید نظر شده بود که شامل مسئله فوت یا عزل شاه می گردیده و اینکه در صورت وقوع چنین حادثه ای چه اختیاراتی از نظر خط مشی برای آمریکا مطرح می شود. این نوشته فعلاً تحت بررسی سفارت جهت اظهار نظر و تشریک مساعی است. نمونه دیگر از همکاری نزدیک سفارت و «هیئت اداره کشور» در تنظیم یک سری مبادله (اطلاعات) است بین آنها، در خصوص پیشنهاداتی جهت گسترش کمیسیون مشترک برای همکاری با ایران.

تعدادی از مهمترین تصمیماتی که در روابط ما با ایران مؤثر بوده است در رده رئیس جمهوری، مشاور امنیت کشور و وزیر (امور خارجه) اتخاذ شده است. «قسمت هدایت کننده کشور» در مراحل اولیه این جریان فعال است، اما مایل است کمی اطلاعات در مورد تصمیمات اتخاذ شده داشته باشد. گذشته از این امر، ارتباط و هماهنگی میان شرکت کنندگان در تنظیم خط مشی خوب بوده است و اجرای روابط ما را با ایران برای ادامه کار، به نحوی که به طور مناسب جوابگوی نیازمندیهای کوتاه مدت ما باشد، ممکن ساخته است. لکن بعضی از کسانی که از واشنگتن در این جریان مشارکت دارند، با توجه به حجم دائم التزاید وابستگی ما با ایران در زمینه نظامی و اطلاعات، در آثار بلندمدت، که باید چهارچوبی باشد جهت بررسی و ارزیابی عواقب خط مشی در مورد تصمیماتی که برای اتخاذ آنها احضار شده اند، وجود ندارد.

پیشنهاد به وزارت (امور خارجه)

1- دایره NEA به گروه هم بسته وزارتی خود دستور دهد که یک بررسی در مورد خط مشی بلندمدت با توجه به روابط ما با ایران به عمل آورد.

اجرای خط مشی خط مشی ماهرانه و به طور مؤثر اجرا می شود. در مورد اجرای کلی روابط با ایران یک هماهنگی عالی میان «قسمت هدایت کننده کشور» و سفارت وجود دارد. این دو دارای کارمندان شایسته و رهبری توانا می باشند. هماهنگی میان وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانه ها و سازمانهای درگیر در اجرای خط مشی در واشنگتن به طور کلی خوب است اما امکان بهبود نیز هست. خزانه داری مایل است که یک طرفه و بدون مشورت، مخصوصاً در موضوعات بین المللی نفت، عمل کند. برنامه فروش (مهمات) نظامی ما به ایران مستلزم رابطه نزدیک میان وزارت امور خارجه و وزارت دفاع است. اما گاهی اوقات امر مشاوره به خوبی صورت نمی گیرد، چون مکاتبات وزارت دفاع بدون رخصت متناسب از طریق وزارت امور خارجه به هیئت نظامی آمریکا در ایران ارسال می شود.

سفیر (آمریکا در ایران) می تواند شاه را هر وقت که بخواهد فوراً ببیند و از آن گذشته، گاهی اوقات

ص: 404

همچنین به وزیر متنفذ دربار، نخست وزیر و سایر مقامات کلیدی نظامی و غیر نظامی دسترسی دارد. وی آشنایی گسترده ای با سایر مقامات ارشد دولتی، مجلس، تجار عمده، دانشگاهیان و دیگر گروههای روشنفکر دارد. قائم مقام میسیون، در صورت لزوم دسترسی به افسران نظامی، مقامات زیر کابینه و وزراء دارد و مستشاران سیاسی و اقتصادی با رده های مناسب دولتی و بخش خصوصی تماس خوبی دارند. به طور کلی تماسهای میسیون بسیار خوب بوده و حوزه وسیعی از صحنه ایران را فرا می گیرد.

در حال حاضر، هنوز هم دولت ایران در مورد کلیه تصمیماتی که در سطح بالا اتخاذ می شود بسیار مقتدر است. مسایل اساسی مهم و موضوعات طرفینی در سفیر و شاه با وزارت دربار رسیدگی می شود و گرایش به نادیده گرفتن وزارت امور خارجه (ایران) دارد. چون تماسها و مذاکرات در چنین سطحی صورت می گیرد، ناگزیر بسیاری از مکاتبات مربوطه از طبقه بندی فوق العاده برخوردار بوده و به طور بسیار محدود توزیع می شوند. اما سفیر این نکته را برای خودش محفوظ کرده است که کلیه همکارانش در مأموریت (میسیون)، که احتیاج داشته باشند، از مسایل مطلع شوند.

رئیس هیئت نظامی آمریکا در ایران، به عنوان مقام ارشد نظامی آمریکا در ایران، کنترل غیر رسمی اما مؤثری در همه یگانهای آمریکایی که تعدادشان بیش از بیست واحد است و در ایران عمل می کنند، به عمل می آورد، یکان DAO مستثنی است. او به عنوان نقطه تماس سفیر با فعالیتهای نظامی آمریکا در این کشور عمل می کند. از یک طرف او کانالی است که سفیر را در جریان امور قرار می دهد و از طرف دیگر وسیله ای است برای رساندن دستورالعمل های سفیر به هیئت نظامی آمریکا در ایران. با ایفای یک نقش عمده توسط کارمند امور نظامی و سیاسی سفارت در این جریان، هماهنگی به طور نزدیک و فوری انجام می گیرد.

رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران نه تنها با افسران ارشد نظامی ایران به طور مرتب ملاقات می کند، بلکه به طور متناوب با شاه نیز دیدارهایی دارد. این گونه دیدارها حتماً چه قبل و چه بعد از انجام آن، با سفیر مورد بررسی قرار می گیرد.

تنها مقام دیگر آمریکایی که گاهگاهی با شاه ملاقات می کند، رئیس سیا (CIA=SRF) است. باز هم سفیر قبل و بعد از این ملاقاتها به طور کامل در جریان قرار می گیرد. در این مورد موضوعاتی که باید مطرح به دقت توسط سفیر مورد موشکافی قرار می گیرد. رئیس SRFوظایف نظارتی و هماهنگی چندی در سایر مقامات کلیدی نظامی و غیر نظامی دسترسی دارد. مورد عملیات امور اطلاعاتی آمریکا در ایران دارد، به استثنای چند مورد که توسط DATT(وابسته دفاعی) انجام می شود. البته سفیر نیز به طور کامل در جریان این عملیات اطلاعاتی قرار دارد. اجرای خط مشی و انجام روابط با ایران، به طور کلی به وسیله ایجاد نوعی مکانیسم سطح بالا با نظارت و هماهنگی در کلیه زمینه های همبستگی آمریکا در ایران در امور نظامی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و تکنولوژی، تسهیل می شود و این امر توأم با این نظر است که برای تعیین کنندگان خط مشی و مدیران، روشن ترین تصویر ممکن را در مورد نتیجه روابط مختلف ما و عواقب آن برای آمریکا در ایران و جاهای دیگر فراهم آورد.

پیشنهاد به وزارتخانه

2- دایره NEA در مورد مسئله تأمین نظارت و همکاری کافی در سطح بالایی از وابستگی آمریکا در ایران تحقیق نماید. به عنوان یک احتمال می تواند از امکان معاون وزارت (امور خارجه) بخواهد که گروه

ص: 405

رابط وزارتخانه ای NEA به این وظیفه بپردازند.

استفاده از منابع برای انجام هدفها

سفیر و قائم مقام میسیون (مأموریت)، رهنمودهای کلی مؤثر و نیرومندی برای مدیریت منابع میسیون می دهند. آنها همچنین یک رابطه نزدیک و همکاری مؤثر میان سفارتخانه و کنسولگری های تبریز و خرمشهر ایجاد می نمایند. خرمشهر از راهنمایی و حمایت خوب سفارت برخوردار بود و مسئولان سفارتخانه تشخیص دادند که بازدیدهای متناوب از پستهای مورد شمول، مطلوب است.

گزارش سیاسی معمولاً از کیفیت عالی و به موقع برخوردار است. اما در پوشش بعضی از عوامل اصلی وجود دارد که دسترسی به آنان مخصوصاً مشکل است. از جمله رهبران مذهبی، نظامی و مخالفان سیاسی رژیم؛ چنان که در ذیل آمده است مدیریت ارشد درصدد معاشرت به بخش سیاسی است تا راههایی برای حل این مشکل پیدا کند. همچنین نیاز برای گزارشات تحلیلی محسوس تر است و در ماههای اخیر بخش سیاسی تهیه یک سری از گزارشات را بر عهده گرفته است، تا این وضع را چاره کند. هم بخش سیاسی و هم بخش اقتصادی و بازرگانی از بابت وقتی که توسط ملاقات کنندگان رسمی و خصوصی آنها گرفته می شود، رنج می برند. بخش اقتصادی و بازرگانی با کیفیت بسیار مؤثری در رویارویی با تقاضاهای بسیار متزاید در خصوص گزارشات خدمات تجاری و مشاوره بازرگانی ملاقات کنندگان عمل می کنند و علاوه بر آنها از عهده مسایل مربوط به خط مشی راجع به نفت و امور وابسته بر می آیند. این بخش - و در واقع کلیه مأموران سفارتخانه - به خوبی در قبال فرصتهای صادراتی آمریکا و پروژه های سرنوشت ساز و کمکهای فنی هشیاری به خرج می دهند.

فعالیتهای کنسولی به خوبی اداره می شود و بخش کنسولگری درصدد یافتن راههایی است که عملیات کنونی مربوط به صدور ویزاها را کم کارتر بسازد، همچنین حجم کار کارمندانش را که سخت در مضیقه هستند، می توان با انتقال کار اخذ ویزای خروجی ایرانیان به بخش اداری، سبک کرد. کارهای مربوط به خدمات عمومی در اثر عدم نظارت کافی در مورد فعالیتهای پرسنل آمریکایی و محلی این بخش دچار اشکال است. فعالیتهای بودجه ای و مالی به طور مؤثر طرح ریزی و اجرا می شوند. هرچند که خالی ماندن یک پست تکمیلی برای مدتی طولانی این بخش را دچار کمبود پرسنل نموده است. مدیریت کارگزینی با کفایت است و واحد پرسنل آگاه به نیاز خود برای بهبود وضع استقبال از تازه واردهایی است که محتاج به کمک برای یافتن خانه بوده تا بتوان آنها را به سرعت به فعالیت واداشت. خدمات کمکی به بخش اداری به خوبی تقسیم بندی شده و کاملاً مورد قدردانی است. عملیات امنیتی، منجمله فعالیتهای گارد امنیت دریایی، از ترتیب خوبی برخوردارند. بخش ارتباطات و سوابق به طور مؤثر درصدد تکمیل مأموریت خود می باشد. قسمت پست (مراسلات)، با وجودی که بسیار شلوغ است، منتهای استفاده را از فضای موجود می کند. اما شدیداً نیازمند ساختمان یک دفتر کار است. بعضی از اقداماتی را که می توان برای بهبود این امر نمود در یادداشت مربوط به عملیات کنسولگری پیشنهاد گردیده است. یک عده کارمند مستعد ایرانی می توانند برای مدیریت مراسلات کمک مؤثری باشند.

مدیریت ارشد پست، در جستجوی راههایی برای به کار گرفتن منابعی جهت استفاده کامل در چندین بخش مشکل آفرین سیاسی و اطلاعاتی می باشد. جامعه ایرانی به طور عمده جامعه بسته ای است و رخنه

ص: 406

خارجیان را از یک حد معین مانع می شود. سفیر و مشاوران اصلی او به خوبی از شکاف میان کوششهای جمع آوری اطلاعات سیاسی آگاه بوده و می دانند که به نسبت اطلاعات در مورد آنچه که تحت روبنا رخ می دهد چقدر اندک است. تماسهای خارجیان با ناراضیان نه تنها منکوب می شود، بلکه اگر تحت تعقیب قرار بگیرند، عکس العمل شدیدی را از جانب ساواک، یعنی سرویس امنیتی همه جا حاضر ایران باعث می گردد.

یک کانون که مشمول نگرانی مداوم است مربوط به اطلاعاتی است که درباره فعالیتها و جهت گیری سیاسی نیروی نظامی ایران است که بخش بسیار حساسی است. هرچند که تماسهای وسیع با قوای مسلح ایران از طریق هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران و تیمهای کمک فنی برقرار است، اما اطلاعات در خصوص کیفیت و کمیت مطلوب هنوز در دسترس نیست. بدیهی است که این امر باید با نهایت حزم و احتیاط رسیدگی شود. با راهنمایی سفیر و رئیس هیئت مستشاران نظامی، قرار شده است که یک برنامه منظم تری از خلاصه گزارشهای پایانی هر دوره فعالیتها با حضور افسران منتخب هیئتهای مستشاری و فنی اجرا گردد. هنوز زود است که بتوان در تأثیر این روش قضاوت کرد، اما در عین حال سفارتخانه فعالانه در جستجوی روشهای دیگری برای حل این مشکل می باشد.

حوزه مبهم دیگری که شایسته بررسی دقیق جهت یافتن طرحی برای کاربرد منابع پست به طور مؤثرتر می باشد، حوزه جوانان است. آنچه که از نارضایتی وجود دارد از سوی جوانان است و پست تشخیص داده است که تماسهایش با جوانان چندان مطلوب نیست. کمیته جوانان سفارتخانه اوائل امسال ایجاد یک «مجتمع تفکر جوانان» را که مرکب از کارمندان جوان باشد پیشنهاد نموده است تا بتوان روی این مسئله که چه کاری باید کرد تا به جوانان ایرانی نزدیکتر شد، فکری نمایند. امور حادتری این گروه را از تشتت ماه مارس مانع شد و تاکنون گردهم نیامده اند. به نظر می آید که این ایده دارای مزیت قابل ملاحظه ای باشد و نباید خبرش بدون امتحان کردن آن، به جایی درز کند.

پیش بینی ورود هزاران کارمند آمریکایی شرکتهای خصوصی و خانواده هایشان به ایران طی چند سال آینده، هیئت اداری کشور و سفارتخانه را وادار به تفکر فوری تر در خصوص اثرات و کاهش اصطکاکهای احتمالی بین الاجتماعی نموده است و اگر این امر مورد اهمال واقع گردد، ممکن است منجر به بروز احساسات ضد آمریکایی شود. بسیاری از تازه واردان هرگز خارج از وطن خود نبوده اند و در خصوص تطبیق و مفاهمه بین الفرهنگی مواجه با مشکلات سخت خواهند بود. افتتاح کنسولگری اصفهان و شیراز به منظور تسهیل این وضعیت است. اما مشکل در اینجا است که خود شرکتها باید قبلاً در آمریکا توجیه شوند و بعداً کارمندانشان به ایران فرستاده شوند. چند تا از این شرکتها با قسمت هدایت کننده کشور و یا سفارتخانه در مورد توجیه کارمندان مشورت به عمل آورده و در حال دریافت راهنمایی و کمک می باشند. لکن این امر آنقدر جدی است که مستلزم یک روش جامعتر و منظم تر است.

در برنامه های دو سازمان آمریکا، امکان دارد که جایی برای بهبود در نحوه استفاده از منابع وجود داشته باشد. بعضی از فعالیتهای اداره اطلاعات آمریکا ممکن است همگام با واقعیتهای متحول در ایران و فرصتهایی که ایجاد می کنند نباشد. (مثلاً) در زمانی که شاه بر عدم تمرکز و توسعه استانها تأکید دارد، اداره اطلاعات آمریکا همچنان توجه خود را منحصر به پایتخت می نماید. این عقیده موجه است که بعضی از فعالیتهای این اداره با نظر به ارتباط و فایده بخش بودنشان به نقطه بازده نزولی رسیده است. از سوی دیگر

ص: 407

امکانات جدید برای اقدام مؤثر، مانند تأسیس یک مرکز دو ملیتی در تبریز به نظر می آید که از جای دیگر سربلند می کند. به نظر می رسد که یک تجدید ارزیابی دقیق در مورد برنامه اداره اطلاعات آمریکا در ایران مطلوب باشد. برنامه سپاه صلح در ایران نیز می تواند از یک بازبینی مشابه سود جوید. بعضی از فعالیتهای به نظر می رسد که جنبه نهایی پیدا کرده است و عده ای از داوطلبانش بدرد استخدام نمی خورند. بررسی در مورد اینکه آیا مناسب است با توجه به افزایش وسیع منابع مالی دولت ایران بتوان حمایت محلی آن را ترتیب داد، خالی از فایده نیست.

پیشنهاد به پست

3- پست روی پیشنهاد «مجتمع فکری» متشکل از افسران جوان کار کند تا این مشکل بررسی شود که چه کاری می توان برای برقراری تماس مؤثرتر با جوانان ایرانی انجام داد و توصیه هایی در مورد مسیر آینده کمیته جوانان سفارتخانه به عمل آید.

پیشنهاداتی به وزارتخانه

4- قسمت هدایت کننده کشور، این مسئله را بررسی می کند و اطمینان حاصل نماید که کارمندان شرکتهای خصوصی آمریکا و خانواده هایشان که به ایران می آیند به طور کافی و با فرصت مناسب در مورد مشکلات زندگی در ایران توجیه شده باشند. قسمت هدایت کننده کشور باید درصدد اتخاذ تدابیری باشد که به مدیران شرکتها در مورد مطلوبیت چنین برنامه توجیهی هشدار دهد و تا جایی که مقدور است، راهنمایی و معاضدتهای مناسب در وزارتخانه به عمل آورد. یکی از راههایی که می تواند در این خصوص مورد ملاحظه قرار گیرد امکان استفاده از منابع FSI است که ممکن است بر اساس پرداخت حق الزحمه انجام شود.

5- NEA مصرانه از USIA (اداره اطلاعات آمریکا؟) بخواهد که یک بازبینی در مورد برنامه سرویس اطلاعات آمریکا در ایران به عمل بیاورد با این نظر که معلوم شود آیا منابع آن به بهترین وجوه مورد استفاده قرار می گیرد یا نه، و اگر چنین نیست چه تغییرات مفیدی می توان به عمل آورد.

6- NEA مصرانه از سپاه صلح امور زیر را بخواهد:

(الف) بررسی و تجدید ارزیابی برنامه هایش در ایران برای تعیین اینکه چه تغییرات مطلوبی جهت بیشتر پاسخگو بودن برنامه هایش به نیازهای ایران و تأمین مؤثرتر اهداف سپاه صلح لازم است.

(ب) بررسی میزان حمایتی که توسط دولت ایران به برنامه های سپاه صلح عرضه می شود. برای احراز این نکته که با توجه به افزایش منابع مالی دولت ایران و حمایتش از داوطلبان سازمان ملل، آیا لازم است که تماس گرفته شود که دولت ایران کمکهای خود را به این برنامه ها به طور عمده افزایش دهد؟ 3- 97 - 6-54-100 DARPA 2446 جمع وزارت دفاع- 8614- 10481- 9505- 56- 325 جمع منافع دولت آمریکا- 11520- 16477 -17416- 15463- 311 -611

ص: 408

(الف) ترکیب حقوق آمریکاییها مشمول این ارقام به میزان 5/5 درصد نسبت به کل هزینه سال قبل برای سالهای مالی 75 و 76 افزایش محسوب گردیده است، مگر اینکه طور دیگری در پای نوشته بیاید.

(ب) هزینه، عملیات، به جز حقوق آمریکاییها برای سالهای مالی 75 و 76 به همان نسبتی افزایش محسوب شده که میان سالهای 73 و 74 بوده است، جز اینکه طور دیگری در پای نوشته بیاید.

(1) بهترین برآورد ارائه شده به وسیله سازمان مزبور.

(2) به ضمیمه بودجه پروژه بهبود جزئی ویژه FBO که در سال مالی 75 و 76 منظور گردیده است. بابت تعمیر و جابجایی و نگهداری FBO برای سالهای مالی 75 و 76 به میزان 25 درصد بالاتر از سال قبلی منظور شده است. این درصد بر اساس نرخ تورم برآورد شده توسط بخش اقتصادی سفارت می باشد.

(3) تیم مزبور در ژوئیه 1974 به دو نفر تقلیل یافت - 5 نفر ترک گفته اند - و لذا حقوق آمریکاییها تعدیل گردید.

(4) به ضمیمه بودجه سال مالی 75 مطابق آنچه تقدیم شد. افزایش سال 76 - به همان نسبت افزایش سال 75 نسبت به سال 74 است.

(5) جمع پرداخت دولت ایران برای این فعالیت به وسیله مذاکرات توسط وزارت خارجه انجام شد.

هزینه تخمینی سال مالی 76 ممکن است بین 0 تا 10 میلیون دلار باشد انجام مذاکره مفید خواهد بود.

(6) از مرحله خارج شدن DARPAO در سال مالی 1975 احتمال دارد.

سپاه صلح سپاه صل ح (1) 1100 1213 861 942 10 کارمندان 4 83 PCV´S 87 PCV´S (1) 1100 جمع سپاه 1216 861 942 10 174 ک شاورزی 139 وابسته 116 52 47 2 1 195 پرداخت توسط دولت ایران 7 186 237 198 ERS 324 جمع کشاورزی 302 289 245 2 8 107 3 97 88 92 FAA 91 3 84 79 72 DEA 21 17 14 6 1 IAD وزارت دفاع 213 195 181 170 5 7 DIA

ص: 409

هیئت مستشاری 6200- 8100 -7200- 38 -212 1436- 1418- 1400- 1382- 2- 87- STRATCOM 797- 747 -700- 656- 11- 16- GENMISH جدول مناب ع منابع دول ت آمریکادرایرا ن وزارت خارجه متمم مجاز خارجی بودجه ها بودجه ها تخصیص یافته بر حسب دلار به نزدیکترین ارقام هزار آمریکا محلی رقم واقعی (سال مالی (73 رقم واقعی (سال مالی (74 رقم تخمینی (سال مالی (75 رقم تخمینی ( (سال مالی 76 1990 طبق برنامه 1692- 1456 -1269- 22- 41 3378 تسهیم شده -2686 -2149-1732 -138- 28 32 نمایندگی 28 25 22 بجز ساختمان ) FBO ضمایم سفارتخانه) 218 (2) /80 / 82 129 16 13 11 9 FSI 5634 جمع وزارتخانه -4599 -3823 -3161- 156- 69 /05 گارد دریایی 14 100 95 90 سروی س اط لاعات آمری کا:

1673 (1) عملیات عمومی 1440 -1279- 1222- 81 -14 8 (1) کمکهای پرسنلی 1 2 1 1682 (1) جمع سرویس 1448- 1287 -1228- 82- 14 تجارت 399- 122- 4- 1 پیشنهادات مربوط به منابع درباره توصیه های بازرسان ایستگاه (پست) حذف اضافه تغییر محل یا تنظیم به نحو دیگر در تهران بنای دو قسمت ضمیمه دفتر سفارت در سال مالی 76 شماره fsl تجدید برنامه در مورد پست 552/3 از بخش کنسولگری به بخش اداری

ص: 410

- ساختمان پاویون جدید تجارت در سال 76 - ساختمان قسمتهای جایگزینی برای آپارتمانهای کارمندان و خانه دریایی در سال مالی 1976- یک کارمند تحقیقات بازار FSR/D- یک کارمند معاون کارگزینی FSR/D با بودجه وزارت دفاعدر خرمشهر - افتتاح کنسولگری جدید در اصفهان - یک پست FSO برای اصفهان- یک پست FSO برای شیراز در تبریز فروش محوطه اصل چهار- بنای محل اقامت برای معاون کنسول در قسمت جنوبی ساختمان کنسولگری جنوبی ساختمان کنسوگری

آسیای جنوبی و جنوب غربی: چشم اندازهای جدید خط مشی

ص: 411

سند شماره 15 سرّی آسیای جنوبی و جنوب غربی: چشم اندازهای جدید خط مشی خلاصه:

از 1971، زمانی که حوادث موازنه منطقه ای و جهانی قدرت را به وضعی دیگر درآوردند، در آسیای جنوبی و خلیج فارس چارچوب به کار بستن خط مشی ایالات متحده به طرق مهمی تغییر یافته است. هند و ایران در محدوده مناطق فرعی منطقه خود به عنوان بازیگران سیاسی - نظامی مسلط سر برآورده اند.

قدرت اقتصادی و مالی که کشورهای تولید کننده نفت در خلیج فارس به دست آورده اند با وسعت و وضع رشد اقتصادی ایشان تناسب ندارد. نیاز ایالات متحده به نفت خلیج فارس افزایش پیدا کرده است.

سیاست مربوط به خلیج به اوضاع اعراب - اسرائیل پیوند یافته است. آسیای جنوبی و خلیج فارس با جدیتی بیش از هر زمان دیگر پس از الغاء استعمار با یکدیگر فعل و انفعال دارند و با علائم ضعیفی از پیدایش سیاست منطقه گرایی ظاهر شده است. از زمان اقدام ایالات متحده به برقراری نزدیکی بیشتر با چین و کناره گیری بریتانیا از خلیج، مفهوم قدرت بزرگ تغییر یافته است. روابط ایالات متحده با هند به وخامت گراییده است، اما ارتباط نظامی ما با کشورهای خلیج محکمتر شده است. شوروی با هند و عراق روابط پیمانی دارد. و ابرقدرتها مشغول افزایش دخالت نظامی خود در اقیانوس هند هستند. از زمان جنگ 1973 اعراب و اسرائیل صف بندیهای جدید در جهان عرب و سیاست جداسازی ایالات متحده موقعیت شوروی را در خاورمیانه ضعیف کرده است. بین چین، ایران و ایالات متحده در این منطقه اشتراک منافع محدودی حاصل شده است.

سیر گرایشها در این ناحیه نشان می دهد که این الگوهای جدید ژئوپلوتیک در آینده به مدت چند سال همراه با اصطکاکهای بالقوه بین ایران و کشورهای عرب خلیج و بین هند و ایران ادامه خواهد یافت.

اصطکاکهای دراز مدت در داخل آسیای جنوبی و شبه جزیره عربستان، و بین ایران و عراق به وجود خواهد آمد و علاوه بر این بی ثباتی سیاسی در هر دو منطقه فرعی می تواند دخالت کشورهای بزرگتر منطقه و قدرتهای بزرگ را به دنبال خود آورد. ایران، هند و احتمالاً پاکستان ممکن است در تولید اسلحه به یک ظرفیت محقر ولی در عین حال با اهمیت نائل شوند و در محدوده این ناحیه فروش اسلحه ممکن است چشمگیرتر شود. حوزه تعیین خط مشی در آینده مقداری به یک سیستم دو قطبی شبیه خواهد بود؛ هر قطب در صف بندی ژئوپلوتیک یک ابرقدرت متفاوت قرار خواهد گرفت. معذالک عواملی هستند که پیچیدگی ایجاد می کنند، که عبارتند از: قدرت اقتصادی تولیدکنندگان عرب نفت، نیاز ما به نفت عربستان سعودی، و اثر درگیری ما در کشمکش اعراب با اسرائیل. بجز قیمتهای نفت و سطح تولید نفت گرایشها و روند اوضاع در منطقه بیشتر برای منافع ژئوپلوتیک ما مساعد است تا منافع شوروی.

منافع اساسی ما در منطقه عبارتند از: ثبات، محدود کردن نفوذ شوروی و در عین حال اجتناب از رویارویی با اتحاد شوروی، و داشتن دسترسی به نفت و گاز خلیج فارس. به علاوه، ما خواهان دستیابی به راهها و بنادر هوایی و دریایی، و همچنین به فرصتهای سرمایه گذاری و بازرگانی هستیم و می خواهیم تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم درآمدهای اضافی خود را با احساس مسئولیت به کار برند. در آسیای جنوبی، میل داریم هیچ قدرت خارجی نفوذ خارج از اعتدال نداشته باشد. ما تقدم هند را (در اتخاذ

ص: 412

تصمیمات مربوط به خود) می پذیریم و آماده ایم با میزان فعلی نفوذ شوروی در هند به سر بریم و ممنوعیت واگذاری تجهیزات دفاعی کشنده را به هند و پاکستان همچنان حفظ می کنیم. در خلیج فارس، ما می خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می کنیم نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقه ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می فروشیم.

در اقیانوس هند، ما یک نیروی دریایی کوچک را در بحرین حفظ می کنیم و با نیروهایی از ناوگان اقیانوس آرام خود دیدارهای متناوبی داریم و به طور کلی برای ایجاد ظرفیت عملیات طولانی تر مشغول توسعه تسهیلات و تأسیسات جزیره دیه گو گارسیا هستیم. خط مشی ما نسبت به آسیای جنوبی و جنوب غربی این است که از دخالت نظامی مستقیم بپرهیزیم، هرچند که با پاکستان و ایران پیمانهای امنیتی داریم که در برابر یک تهدید شوروی می توانند فعالتر شوند.

جدی ترین تهدید نسبت به منافع ما عدم ثبات سیاسی است که می تواند به مخاصمه محلی، سقوط رژیمهای دوست، و رویارویی قدرتهای بزرگ منتهی شود. تهدید از جانب عراق و یمن جنوبی به رژیمهای سنتی به این امر مرتبط است، حتی در مناطقی که حکومتها ثبات دارند نیز تصاعد مخاصمه محلی یک خطر محسوب می شود. در نتیجه شکست ما در حل مخاصمه اعراب و اسرائیل، استفاده از منابع طبیعی در سیاست خارجی، کاربرد خصمانه قدرت مالی جدید منافع ما نیز ممکن است در تهدید قرار بگیرند. تهدید منافع ما از جانب شوروی مستقیم نیست، مگر در موارد اوضاع محلی که ممکن است دخالت شوروی را در پشتیبانی از نیروهای سیاسی دوست خود به دنبال داشته باشد. پس از درنظر آوردن استراتژی های مختلفی که می توانیم یکی از آنها را برگزینیم، به این نتیجه رسیده ایم که لازم نیست طالب این باشیم که دخالتمان در آسیای جنوبی از حد یاری اقتصادی و فنی برای کمک به ثبات داخلی و بهبود رابطه تجاری فراتر رود. باید از هر چیز که ما را مقابل هند قرار دهد از قبیل از سرگیری فروش سلاحهای کشنده به پاکستان، اجتناب ورزیم. پاکستان حتی با کمک ما هم نمی تواند خود را در برابر هند قرار دهد و حمایت ما از پاکستان به سادگی هند را به شوروی نزدیکتر خواهد کرد و به آن انگیزه اضافی خواهد داد تا یک ظرفیت کارآمد سلاحهای هسته ای برای خود ایجاد کند. به دلایل مشابه ما باید هرگونه بهبود روابط چین و هند را با خوشرویی استقبال کنیم. چین با داشتن منافع بیشتر در پاکستان بازیگر غیر منطقه ای عمده در صحنه ژئوپلتیکی آنجا خواهد بود. منافع ما فعالیت سیاسی - نظامی در پاکستان را در سطح رقابت آمیز ایجاب نمی کند.

در خلیج فارس، حمایت ما از ایران به عنوان قدرت مسلط باید به جهت نیازمان به روابط خوبمان با عربستان سعودی اعتدال یابد. از آنجایی که ایران قادر است از خود در قبال هر تهدید منطقه ای دفاع کند، ما باید فروشها و کمک نظامی آینده خود را به ایران به سیستمهایی محدود کنیم که توانایی جدید با اهمیتی، به خلیج فارس نیفزاید، و باید این را به سعودیها و شورویها تفهیم کنیم. ما باید پیشنهاد روابط اقتصادی و تکنولوژیکی توسعه یافته به تولیدکنندگان نفت را عرضه کنیم و باید ایشان را به حمایت از کشورهای میانه رو عرب تشویق کنیم. ما باید از فرو نشاندن مرافعات منطقه ای پشتیبانی دیپلماتیکی داشته باشیم و باید کار برای رسیدن به صلح اعراب - اسرائیل را ادامه دهیم. ما باید به طور کلی از دخالت نظامی بیشتر و تعهدات سیاسی - نظامی اضافی در این منطقه اجتناب ورزیم. تا زمانی که سیر تحولات ژئوپلتیکی منطقه

ص: 413

در جهت مساعد فعلی خود ادامه داشته باشد، باید خود را از مانورهای سیاسی منطقه ای برکنار داریم، و در عین حال تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم کشورهای کم سعادت تر، خصوصاً آنها که در آسیای جنوبی و جهان عرب واقعند را یاری نمایند. ما باید ادغام اقتصادی کشورهای منطقه را در یک واحد مورد تأیید قرار دهیم، و در ضمن بپذیریم که این احتمالاً به ادغام سیاسی یا نظامی منجر نخواهد شد. ما در حضور دریایی خود در اقیانوس هند نباید تغییرات حاد ایجاد کنیم، مگر به عنوان عکس العمل مستقیم به حرکات آشکار شوروی. در درازمدت، ما باید هر آنچه که می توانیم انجام دهیم تا برخوردهای ایران و هند را به حداقل برسانیم زیرا برخورد این دو ثبات کل منطقه را به مخاطره خواهد انداخت و آمریکا و شوروی را به رویارویی با یکدیگر دعوت خواهد کرد.

ایران به قدرت می رسد: - پیامدهای آن برای سیاست آمریکا

ص: 414

سند شماره 16 سرّی - 24 ژوئن 1974 ایران به قدرت می رسد: - پیامدهای آن برای سیاست آمریکا خلاصه شاه و ملتش اعتماد به خویشتن را دوباره در سال 1960 به دست آوردند. این اعتماد به نفس با افزایش منابع برای کسب قدرت ملی در داخل ایران و تغییراتی در محیط خارج از ایران که فرصتهایی را برای وسعت نفوذ ایران مهیا کرد، همزمان بود. در خلال سالهای 1965 و 1971 ایران مصممانه برای اینکه خود را بازیگر عمده سیاسی و نظامی در خلیج فارس بسازد اقدام کرد، تا جای بریتانیا را گرفته و دیگر خارجیان را از رفتن به این منطقه باز دارد. از سال 1971 ایران افقهای سیاسی خود را به وسیله نفت توسعه داد و از قدرت مالی و نقش خویش و موقعیت ممتازش در خلیج فارس استفاده کرد تا یک نیروی دیپلماتیک در دنیای عرب و جنوب آسیا بشود.

نقش پیشرو ایران در افزایش قیمت نفت در دسامبر 1973 نه تنها برای پشتیبانی از جاه طلبیهای منطقه ای خود بود، بلکه بدان منظور بود که ایران را به صورت یک عامل در دنیای سیاسی و اقتصادی و به صورت رهبر جهان چهارم، و کشوری که نظریاتش بایستی به طور جدی توسط قدرتهای بزرگ مورد نظر قرار گیرد درآورد.

برای آمریکا، نقش جدید ایران، مسایل فوری و اساسی در قیمت گذاری و سطح تولید نفت و اصل احتمال دخالت و مسابقات تسلیحاتی در خلیج فارس خشم و غضب عربستان سعودی را پیش آورده است. در عین حال بیشتر حرکتها و اقدامات اخیر ایران از دیپلماسی ما در خاور نزدیک و جنوب آسیا حمایت کرده است. ایران به طور کلی از نیروهای میانه روی منطقه حمایت کرده است. در یک دید وسیع ژئوپلتیک یک اشتراک منافع محدود ولی مهم بین چین، ایران و آمریکا در جنوب و جنوب غربی آسیا وجود دارد که در آن هر سه کشور خواسته شان محدود کردن نفوذ شوروی می باشد. ایران سنگ کلیدی در این طاق است. (ایران محور اصلی این مجموعه می باشد) با توجه به گرایشهای در منطقه در حال حاضر، دورنمای تداوم این مجموعه خوب است، اما امکان دارد به وسیله ماجراجوییهای ایران به خطر بیفتند.

وظیفه مهم سیاست آمریکا این است که دسترسی ایران را به آن هدفهایی که قابل تحقق بدون درگیر کردن نظامی آمریکا هماهنگ با منافع آمریکا در منطقه دیگر است، محدود کند.

سیر تحول در ایران

سرّی - در 31 دسامبر سال 1982 از زمره اسناد طبقه بندی شده خارج می شود.

سیر تحول در ایران تاریخ احساس حقارت؛ بعد از استقرار صفویه و کشورگشایی نادر شاه ایران به یک دوره انحطاط رو آورد، که تا دهه اخیر از این وضع کاملاً خارج نشد. نیروهای خارجی در عرض این کشور رژه رفتند و مقامات خارجی تصمیمات دولتی را تعیین می کردند و می گرفتند. قسمتهای بزرگی از خاک ایران از دست رفت. گروههای قومی به وسیله نیروهای خارجی ملعبه قرار گرفتند و کشور به منطقه های تحت نفوذ تقسیم شد. بعد از شکست مشروطه خواهان برای به دست آوردن کنترل قاطع ایران، رضاخان یک دیکتاتوری جدید از تاج و تخت برقرار کرد و قدرت دولت مرکزی را بر روی قبایل و ایلات اعمال کرده و

ص: 415

شروع به مدرنیزه اقتصاد و ارتش کرد تا ایران را از مداخلات خارجی آزاد کند. اما او از تاج و تخت توسط انگلیس و شوروی در سال 1941 برکنار شد و ایران دوباره بیشتر به صورت یک منطقه درآمد تا یک کشور؛ نیروهای مسلح اش در طول چند ساعت شکست خوردند. سرزمین آن به وسیله کشورهای دیگر اشغال شده و به عنوان یک راه ترانزیتی به شوروی مورد استفاده قرار گرفت. تنها فشار آمریکا و سازمان ملل و سیاست مزورانه ایرانیها بود که این نیروهای خارجی را در سال 1946 از ایران بیرون کرد.

عکس العمل این تحقیرها غیرقابل اجتناب بود. جنبش ملی نضج گرفت و موقعیت ممتاز و مخصوص شرکت نفت ایران و انگلیس را به عنوان سمبلی از استثمار ایران به وسیله بیگانگان هدف قرار داد. جبهه ملی که شدیداً تحت نفوذ کمونیستها بود با شاه بر سر کنترل دولت و قوای نظامی به مبارزه برخاست و تقریباً پیروز شد. شاه دوباره به کمک آمریکا به تاج و تخت برگشت. بالاخره قدرت سیاسی خود را اعمال کرده و قدرت چپی ها را با ارتش آموزش دیده آمریکاییش و نیروهای امنیتی درهم شکست. اما خاطره هایی که به جای مانده بود بسیار تلخ بود. کنترل صنعت نفت جهانی توسط غرب بعد از ملی شدن نفت در سال 1951، ایران را تقریباً ورشکسته کرد و بقاء شاه متکی به پشتیبانی خارجی و استقلال و تمامیت ارضی آن منوط به حضور افراد آمریکایی و موافقتنامه های امنیتی بود. با پذیرش اینکه احتیاج موقتی به کمکهای نظامی و اقتصادی برای ساختن ایران خودکفا مورد نیاز است شاه در جستجوی راهی برای متمرکز کردن قدرتش بود تا راههایی برای آزادی ایران از وابستگی به خارج پیدا کند. این نقطه برگشت در اوایل سال 1960 جامه عمل بخود پوشاند. پس از نابود کردن چپی ها شاه دست راستیها را با اصلاحات ارضی و مدرنیزه کردن اجتماعی به مبارزه طلبید و با یک درگیری خونین در سال 1963 پیروز شد. رشد جهانی اقتصاد تقاضا برای نفت ایران را افزایش داد و معاهده کنسرسیوم در سال 1954 باعث افزایش درآمد ایران از نفت شد و به ایران فرصت داد که هر دو، یعنی رشد اقتصادی و مدرنیزه کردن نظامی، را از نظر مالی تأمین کند. زمینه برای سیاست خارجی قطعی تر برای ایران فراهم شد.

تغییرات در محیط خارج از ایران

شاه از عربهای ملّی گرای رادیکال حداقل بعد از کودتای 1958 عراق و مداخله مصر در جنگ داخلی یمن که بعد از انقلاب 1962 شکل گرفت هراسناک بود. کوتاهی آمریکا در پشتیبانی از پاکستان در جنگ 1965 با هندوستان شاه را متقاعد کرد که نمی تواند به پشتیبانی نظامی آمریکا در یک برخورد منطقه ای متکی باشد. این حوادث به او انگیزه بیش از حد کافی داد تا نیروهای نظامیش را بازسازی کرده و منابع تهیه این وسایل را تنوع بخشد و هرجا که ممکن است، تهدیدها را خنثی کند. در سال 1966 آمریکا موافقت کرد که فانتوم های F/4(اف - 4) به ایران بفروشد و با این کار یک نوع اسلحه جدید به خلیج فارس فرستاد و به ایران بعد از تحویل این سلاحها در 1968 موقعیت تسلط نظامی بر منطقه را داد. جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 احتیاج به یک نیروی نظامی برتر در یک محیط احتمالاً خصمانه عرب را بیشتر نشان داد. مهمترین تغییرات، قدرتهای بزرگ را درگیر می کرد که مدتها مانع سیاست خارجی ایران بودند.

اعلامیه 1962 ایران مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد پایگاههای موشکهای خارجی در ایران باشد، کافی بود که روابط ایران و شوروی عادی و نیروهای نظامی ایران از مرزهای شوروی آزاد و در امان باشند.

شاه خروج انگلیسیها را از خلیج فارس پیش بینی کرد و فعالیتهای نظامی دیپلماتیک خود را در منطقه

ص: 416

چنان جهتی بخشید تا نقش برجسته ای در آنجا به دست آورد. از ادعای ایران نسبت به بحرین به عنوان یک امر غیر عملی منصرف شد، ولی مذاکرات خود را برای مالکیت بر ابوموسی و تنب ها برقرار کرد. با افزایش درآمد حیاتی نفت ایران و حمله به یکی از تانکرهای نفتی در باب المندب شاه بیشتر متقاعد شد که او بایستی از خطوط حیاتی نفتی اش در خارج از خلیج فارس هم حفاظت کند. دکترین نیکسون که ابتدا در سال 1969 آشکار گشت عقیده شاه را در مورد قدرت نظامی متکی به خود تقویت کرد و در تشنج زدایی که بعدا به وجود آمد برای شاه چنین به نظر رسید که انرژی شوروی را برای مداخله در خاورمیانه تقویت کرده است. تمام نشانه ها حاکی از لزوم یک تنش نیرومند و برتر از دیگر کشورهای منطقه بود و این اعتقاد که ایران نمی تواند بر روی حمایت خارجی حساب کند به چشم می خورد. در عین حال ایران کاری کرد که تهدید شوروی را به وسیله معاملات پایاپای و مبادله گاز ایران با کمکهای نظامی و اقتصادی شوروی و تشویق روابط با ثبات بین ایران و شوروی تخفیف دهد.

سال 1971 و بعد از آن

تغییرات مهم از سال 1971 به بعد قدرت بالقوه ایران را افزایش داده و راههای اختیاری دیپلماتیک جدیدی را به وجود آورده است. هنگامی که بریتانیا از خلیج فارس رفت ایران 3 جزیره را اشغال کرد و نقطه نظر خود را این گونه روشن کرد که کشورهای خارجی از خلیج بایستی به کنار بمانند. با پیشنهاد این عقیده که کشورهای خلیج مسئول امنیت خلیج می باشند ایران موقعیت برتر خود را تحکیم بخشید. در حالی که طرح و پیشنهاد ایران برای پیمان امنیت خلیج پیشرفت چندانی به دست نیاورده، موضع ایران برای امنیت خلیج مورد تأیید آمریکا بوده است و نیروهای ایرانی هم اکنون در عمان مشغول عملیات بوده و این را می توان نمونه ای از همکاری ایران برای امنیت خلیج دانست.

جنگ هند و پاکستان در سال 1971 پاکستان را به عنوان رقیب سرسخت هندوستان شکست داد و باعث شد که ایران توجه نظامی و دیپلماتیکش متوجه سمت شرقی شود. ابتدا با ایجاد چتری بر روی پاکستان و برقراری تأسیسات نظامی در جنوب شرقی و اعلام نقشی برای خود در اقیانوس هند، و بعداً از طریق روابط نزدیکتر با هندوستان مرگ ناصر و سیاست جدید سادات و اخراج مستشاران شوروی از مصر و صف بندیهای جدید در جهان عرب که پیش از جنگ اکتبر صورت گرفت علاقه ایران را به پشتیبانی بیشتر از اعراب جلب کرد. خود جنگ نشانگر آسیب پذیری اسرائیل و کارآیی جدید اعراب بود که ایران به سرعت حرکت کرد تا که وضع خود را با صف بندی جدید تطبیق دهد. ایران همچنین با سرعت نسبت به صف بندیهای قدرتهای بزرگ واکنش نشان داد. روابطش را با چین و دیگر کشورهای کمونیستی عادی کرد. معاهده های شوروی با مصر، هندوستان و عراق و کودتای افغانستان مجدداً باعث شد تا ایران از اینکه در محاصره قرار گیرد هراسناک شود. اما حوادث بعدی در مصر نگرانی ایران را از آن جهت کاهش داد و نگرانی ایران در مورد نفوذ شوروی در هندوستان و افغانستان تقلیل پیدا کرد. دیدار پرزیدنت نیکسون از ایران در ماه مه 1972 ایران را از نظر روانی تقویت کرد و به شوروی گوشزدی بود که آمریکا از ایران حمایت می کند، و باعث شد که سیاست محدودیت فروش سلاحهای آمریکایی کمتر شود. معاملات عظیم تسلیحاتی که بعد انجام گرفت به همه نشان داد که ایران قصد دارد در هر وضعیتی برتری نظامی خود را حفظ کند و نطق شاه درباره باقی گذاشتن زمین سوزان القا کننده این اندیشه بود، که ایران در مقابل حمله

ص: 417

شوروی با شدت هرچه بیشتر از خود دفاع خواهد کرد.

قدرت نفت

ایران ناراحتی خود را از دخالت غرب بر روی کنترل صنعت نفت جهان فراموش نکرده بود. ایران با استفاده از موضع معامله گری بر اساس ثبات سیاسی و موفقیتهای اقتصادی و اهمیت منطقه ای در سال 1973 آخرین قدم را در راه به دست گرفتن کنترل کامل صنایع نفت خود برداشت و کنسرسیوم را به سطح یک خریدار تنزل داد. در نتیجه تقاضای نفت و روند قیمتها و تحریم نفت از سوی اعراب و وحدت بیشتر اوپک افقهای جدیدی گشوده شد. بالا رفتن قیمتهای نفت در دسامبر 1973 که در آن ایران نقش پیشرو را بازی می کرد نه تنها کوششی بود برای ثروتمند شدن و فرار از عارضه فقر برای همیشه بلکه یک نوع مبارزه طلبی در قبال قدرت انحصاری اقتصادی و سیاسی جهان به شمار می رفت. ایران که دیگر ایفای نقش مهم منطقه ای را به دست آورده بود این چنین دید که فرصتی برایش پیش آمده که به صورت عاملی در دنیای سیاست و رهبر جهان چهارم که تازه به وجود می آمد و همچنین به صورت کشوری که نظریاتش را قدرتهای بزرگ باید به حساب آورند، درآید.

با این ثروت و قدرت جدید ایران یک فرصت بیسابقه ای یافت که محیط خارجیش را تحت نفوذ خود درآورد. ایران با به کار بردن پول و نفت خود وارد قراردادهای مهم اقتصادی با هندوستان، پاکستان، مصر و سوریه شده و قراردادهای کم اهمیت تری با مراکش (مغرب)، اردن، سودان و دیگر کشورها منعقد کرد. از طریق این معامله ها ایران، عربهای میانه رو را مثل سادات، حسین و حسن حمایت کرده و شکاف بین سوریه و عراق را ترغیب کرد و نگرانی هندوستان را از اینکه ایران از پاکستان حمایت کند کاهش داده و به پاکستان یادآوری کرد که مواظب باشد، در حالی که دسترسی به مواد خام و کالاهای مصرفی و نیروی انسانی ماهر را به دست می آورد ایران را نیز به حساب آورد.

ایران نه تنها به عمان بلکه به اردن و یمن هم کمک نظامی داد. ایران برای اولین بار بعد از دوران امپراطوریهای باستانی (پادشاهان باستانی) عامل مهم سیاسی در هر دو منطقه خاور نزدیک و جنوب آسیا شده است. تهدید کننده ترین دشمنان احتمالی ایران یعنی عراق و یمن جنوبی منزوی شدند و رقابت ایران با هندوستان به حالت انجماد درآمد. در عین حال ایران برای مصر و سوریه و هندوستان اختیاراتی را فراهم کرد که از اتکاء خودشان به شوروی بکاهند و به تضعیف موضع شوروی در منطقه کمک کرد.

نتایجی برای آمریکا

بعضی از جنبه های جدید اطمینان و قاطعیت ایران مسایل مهم و فوری برای آمریکا به وجود می آورد، که واضح ترین آن موضوع قیمت نفت است. ایران برای حفظ و افزایش درآمد خود و قدرت معامله گری خود که در سایه قیمتهای جدید نفت به دست آمده است بیش از هر صادرکننده نفت دیگری به سختی خواهد کوشید و مبارزه خواهد کرد. ایران برای پولی که از این بابت به دست می آید هم مصرف داخلی دارد و هم مصرف خارجی. ایران حتی حاضر خواهد بود میزان تولید نفت را کاهش دهد، تا اینکه کنترل قیمت نفت را بپذیرد؛ و باید توجه داشت که کاهش قابل ملاحظه تولید نفت ایران ممکن است به زیان ایالات متحده باشد. برتری نظامی ایران در خلیج فارس و نگرانیش درباره قوای عربهای رادیکال و تندرو و

ص: 418

شکنندگی سیاسی با بعضی از کشورهای شبه جزیره عربستان، تمایلی در ایران برای مداخله ایجاد کرده که ممکن است به درگیری بینجامد و به روابط آمریکا و اعراب لطمه بزند.

مسابقه تسلیحاتی در خارج که هم در نتیجه دستاوردهای ایران و هم در نتیجه عوامل دیگر بوده است، امکان دارد به تصاعد سریع باعث درگیریهای محلی، افزایش مداخلات ابرقدرتها در خلیج فارس و ظهور اسلحه های جدید در میدان مناقشات اعراب و اسرائیل شود. قدرت نظامی ایران و موضع برتری آن امکان دارد نگرانی عربستان سعودی را افزایش داده و باعث شود عربستان برای محدود کردن ایران به ما فشار آورد.

در عین حال، بیشتر اقدامات اخیر ایران در جهت حمایت از دیپلماسی ما در خاور نزدیک و جنوب آسیا بوده است. کمک ایران به مصر، اردن و سوریه به نزدیکترین موضع آنها علیه عربهای تندرو کمک کرده و باعث جدا شدن سوریه از عراق می شود. کمک ایران به هندوستان راههای اختیاری به این کشور در مقابل شوروی می دهد (چیزی که ما می توانیم فقط در یک دامنه محدودی فراهم کنیم) و همچنین کمک ایران به پاکستان کمک به یکی از متفقین ماست. به طور کلی ایران پول و نقش را برای حمایت از کشورهای میانه روی منطقه به کار برده و به انزوای کشورهای تندرو کمک کرده است.

از نظر ژئوپلتیک وسیع از سال 1971 اشتراک منافع مهمی در بین چین، ایران و ایالات متحده آمریکا به وجود آمده که پاکستان نیز یکی از حلقه های زنجیره ای آن است. صحبتهایی از محور پکن - اسلام آباد - تهران به میان آمده و اتحاد شوروی از پشتیبانی چین از پیمان سنتو انتقاد کرده و همچنین اتحاد شوروی طبق معمول از استفاده آمریکا و انگلیس از ایران به عنوان یک مهره انتقاد کرده است. هرچند این محور را به سختی می توان رسمی یا بدون اصطکاک نامید چین، ایران و آمریکا به وضوح منافع مشترکی در محدود کردن نفوذ شوروی در منطقه و بقاء پاکستان دارند. همچنین واضح است که ایران سنگ کلیدی این طاق (مهار کردن) به شمار می آید که بدون ایران موقعیت آمریکا، پاکستان و حتی چین تضعیف خواهد شد. با توجه به روندها و گرایشهای منطقه چشم انداز ادامه موجودیت این صف بندی به نفع ایالات متحده آمریکا و به زیان اتحاد شوروی خوب است. معهذا این طاق (مهار کردن) امکان دارد در نتیجه ماجراجوییهای ایران به خطر بیفتد که ممکن است به یک درگیری ویرانگر محلی با اعراب یا هندوستان منجر شود و باعث جلب شوروی از سوی دیگر و بالنتیجه تقویت مواضع شوروی بشود. وظیفه مهم سیاست آمریکا در قبال ایران این است که تمایلات ایران را به مداخله مخصوصاً در موقعیتهایی که باعث کشانده شدن آمریکا و شوروی به منطقه شود محدود کند و بدین ترتیب عرفی از مشورتهای ایران و آمریکا از چنین اقداماتی برقرار شود. روند گرایشها در این منطقه در جهت ما، در حرکت است و ایران در این مورد عامل مهمی است و ما نبایستی این موقعیت را با دادن یک چک سفید (دادن اختیارات تام) به خطر بیندازیم.

(NEA) امور خاور نزدیک مگ میچ هود 74/24/6

قسمت اول: جهت کلی روابط با ایران

ص: 419

سند شماره 17 از: هلمز - سفیرتاریخ: 27 می 1976 - 6 خرداد 1355 - محرمانه به: سربازرس هربرت پراپس قسمت اول: جهت کلی روابط با ایران علیرغم چند مسئله که در زیر مطرح شده، روابط بین ایران و آمریکا عالی است. بیشتر از دو دهه ما از یک رابطه مخصوص بر اساس برخورد مشترکمان نسبت به کمونیسم و شوروی، تنفر دوجانبه از عدم ثبات در خاورمیانه، و تشخیص اینکه روابط نزدیک و مبتنی بر تشریک مساعی به منافع هر دو کشور خدمت می کند، بهره مند بوده ایم. به نظر شاه آمریکا یک قدرت نیرومند و نسبتاً بی غرض است که ایران را در برابر شوروی به وسیله تسلیحات خیلی پیچیده و متخصصین برای استفاده و نگهداری آنها و مهارتهای اقتصادی، فنی و حرفه ای که برای توسعه کشورش مورد نیاز است، حفاظت می کند. منافع ما در ایران شامل باقی ماندن ایران به صورت یک کشور باثبات و دوست است که نقشی مسئولانه در منطقه به عهده دارد و به ما اجازه پرواز و اجازه استقرار تسهیلات نظامی و اطلاعاتی در قلمرو آن را می دهد، و همچنین به ما امکان دسترسی مستمر به بازارهایش و منابع معدنی و نفتی را می دهد، می باشد.

تداوم تلاشهای هیئت (نمایندگی سیاسی) در جهت حصول اطمینان و ارتقاء رابطه دو جانبه سودمند می باشد. رشد قابل توجه روابط تجاری ما، مشارکت وسیع ما در توسعه داخلی و مدرنیزه کردن ارتش و ازدیاد آمریکاییهایی که در این کشور زندگی می کنند، مستلزم توسعه سفارت و عوامل وابسته به آن بوده است که امروز بزرگترین و پیچیده ترین هیئت در امور خاور نزدیک است. علاوه بر ساخت عرفی کنسولی و دیپلماتیک، ما حضور نظامی بزرگی در ظاهر نماینده وزارت دفاع داریم. مستشاری نظامی و تیمهای همکاری تکنیکی (TAFT)وابسته دفاعی، یک سپاه صلح موقتی (که در تابستان به طور موقت تعطیل خواهد شد)، انجمن ایران و آمریکا که بسیار فعال و بزرگ است، نمایندگیهایی از وزارتهای کشاورزی و بازرگانی، سازمان مبارزه با مواد مخدر و اداره مالیات بردرآمد و حدود 20 واحد جداگانه دیگر که با فعالیتهای نظامی و اطلاعاتی ما در ایران در ارتباط و پیوستگی هستند.

از نظر سازمانی ما مشکلات مهمی نداریم. اختیار و مسئولیت سفیر برای تمام فعالیتهای رسمی آمریکا در ایران به وسیله هر زیردستی فهمیده و قبول شده است. کنترل او بر واحدهای نظامی دایر در ایران سال گذشته به وسیله به وجود آمدن مقام نماینده ارشد دفاعی که هماهنگ کننده تمام تشکیلات نظامی است مستحکم شد. نماینده دفاعی مستقیماً به سفیر گزارش می دهد و راهنمایی از او می گیرد. تمام نمایندگان سازمانی دیگر نیز این کار را انجام می دهند. سفیر به طور روزانه با رؤسای قسمتها و به طور هفتگی با تیم کشور و هر زمان که لازم است با دیگر سازمانها و نمایندگان آمریکایی در هیئت به منظور برقراری ارتباطات و هماهنگی ملاقات می کند. کار پستهای جزء، از جمله کنسولگریهای جدید در اصفهان و شیراز به وسیله یک هماهنگ کننده کنسولی که با DCM کار می کند، سرپرستی و هدایت می شود. [قائم مقام رئیس هیئت (سفارت آمریکا)= ]DCM. مأموران کنسولگری ها به طور متناوب برای مشورتها و کنفرانسها به تهران می آیند و مأموران سفارت از قسمتهای مختلف به پستهای استان، برای مشاوره و همکاری با آنها، مسافرت می کنند. ارتباط خوب تلفنی با تمام کنسولگریها، جریان دو طرفه تبادل اطلاعات بین آنها و سفارت را امکان پذیر می سازد.

ص: 420

روابط بین سفارت و دولت ایران منعکس کننده رابطه عالی بین دو کشور می باشد. من یک رابطه دوستانه و نزدیک با شاه و مقامات ارشد دولت ایران دارم و همچنین شاه برای بعضی از دیگر اعضای معین هیئت قابل دسترسی است. دیگر مقامات سفارت دسترسی خوبی به مقامات دولتی ایران و رهبران مهم در بخش خصوصی دارند. این روابط همیشه آن طور که ما تمایل داریم سودمند نیست، به خاطر اینکه دولت ایران و جامعه ایران با تمرکز قدرت ساخته شده است و تمام تصمیمات مهم در بالا گرفته می شود. حتی اغلب مقامات نسبتاً ارشد به درستی از سیاستهای و برنامه ها مطلع نیستند و تأثیر کمی بر روی آنها دارند.

ما همچنین در مورد توسعه منابع اطلاعاتی درباره مخالفین و حتی درباره گرایشات در میان ارتش به خاطر حساسیتهای ایرانیان و عدم موافقت دولت ایران در مورد تماسهای خارجی با این گروهها، مشکلاتی داریم.

قسمت دوم : مسایل و مشکلات

علاوه بر اختلافات آشکار بین ایران و ایالات متحده در مورد قیمت نفت و مقداری که به دولت ایالات متحده تعلق می گیرد، چندین مشکل و مشکلات بالقوه دیگری به وجود آمده اند که بایستی به دقت رسیدگی شوند تا اثرات جمع شونده آنها به رابطه سالم اساسی بین دو کشور و جوی که ما در آن این روابط را رهبری می کنیم ضرری نرسد. محدودیتهای کنگره در مورد انتقال تجهیزات نظامی تهیه شده به وسیله آمریکا به یک کشور ثالث و یا دادن امتیاز، بیش از پیش یک مورد آزاردهنده در روابط ماست. ایرانیها مقررات ما را به عنوان یک محدودیت در توانایی آنها برای ایفا کردن نقشی که آنها به خاطر وضع ثروت، قدرت و سطح پیشرفت کشور خود در منطقه احساس می کنند، می بینند. در حالی که این مقررات برای حصول اطمینان از اینکه تسلیحات آمریکا بر علیه منافع آمریکا به کار گرفته نمی شود، می باشد. امکانات زیادی برای بهبود روش و سرعتی که ما به تقاضاهای ایرانیها پاسخ می گوییم وجود دارد. مشکلات جریان وجوه نقد (نقدینگی) ایران، به سختگیری بیشتری توسط دولت ایران در مورد هزینه تجهیزات و خدماتی که از ما خریداری شده منجر شده است. همین طور قیمتها از مقدار مقرر افزایش پیدا می کند. شاه و دولت ایران اعتمادشان را نسبت به صحت و قابلیت ما به عنوان منبع اصلی لوازم نظامی از دست می دهند. توسعه سریع در اندازه و گسترش جامعه آمریکایی در ایران (در حال حاضر به 000/25 تخمین زده می شود و انتظار می رود که تا سال 1980 به دو برابر برسد) در زمانی که غرور و اعتماد به نفس ایرانیها در حال رشد است اختلافات فزاینده فرهنگی یک تهدید بالقوه می باشد. اخیراً یک نظر خواهی غیر رسمی توسط سفارت درباره گرایش ایرانیان نسبت به افزایش حضور خارجی به منظور دست یافتن به بینشی که به کم کردن مشکلات بالقوه کمک کند، انجام شد. مشکلات و عیوب متعددی در زمینه اقتصادی و بازرگانی وجود دارد که آقای بروین (Brewin) و کارمندانش آماده برای بحث هستند. اولین مشکل عدم توانایی در دستیابی به یک موافقت با دولت ایران در جهت بازپرداخت بدهی وام و اجاره ایران به مبلغ 35 میلیون دلار است (علیرغم اقدامات سطح بالا توسط سفارت که به سالهای قبل برمی گردد). انتظار می رود که انتقاد کنگره از ایران به خاطر پرداخت نکردن این بدهی افزایش یابد و ما متوجه هستیم که فعالیتهای آینده بانک صادرات - واردات ممکن است که با این بدهی ارتباط داشته باشد. فعالیتهای کمیسیون مشترک ایران - آمریکا به سرعت و کیفیتی که ما امیدوار بوده ایم پیشرفت نکرده است. دلایل از این قرار است:

ص: 421

الف): کندی ایران در انجام تعهدات مالی اش برای پروژه های مشترک مورد توافق.

ب): عدم تمایل ایالات متحده به پرداخت قسمتی از هزینه خیلی از پروژه ها و تمام هزینه بعضی دیگر.

ج): سؤالاتی که درباره موقعیت تیم مشاوره بزرگراهها که هم در ایران است و آینده تیمهای همکاری فنی ایالات متحده که با حمایت USIRJC عمل می کند.

مشکل سوم متوجه موقعیت مرکز بازرگانی ما و سرپرست آن است. نظر وزارت خارجه این است که مرکز نباید موقعیت دیپلماتیک داشته باشد و ما و وزارت اقتصادی و دارائی تا کنون نتوانسته ایم که وزارت خارجه را به عدول از موضعش واداریم. اگر ما نتوانیم استمرار موقعیت فعلی مرکز بازرگانی و یا چیزی شبیه به آن را به دست بیاوریم در روابط بازرگانی بین ایران و ایالات متحده واکنش های جدی وجود خواهد داشت.

آقای پرو ونچر چندین مشکل اداری را با شما مطرح خواهد کرد. ولی من تمایل دارم که یکی از آنها را که برای 20 سال سفارت را می آزارد، مورد توجه قرار دهم. همینطور که هیئت نمایندگی (سفارت آمریکا) گسترش یافت، ساختمان چنسری Chanceryبرای دربر گرفتن احتیاجات دفتری ما نامناسب تر گردید.

طرحهایی برای توسعه ساختمان تأیید و تصویب شده ولی عملی انجام نگرفته است. در جولای 1975 FBOبه ما اطلاع داد که عملیات ساختمانی در سال 1977 آغاز خواهد شد، ولی به نظر می رسد که این کار با وقفه جاری، در ساختن ساختمانهای جدید غیر محتمل باشد. در این میان کارآیی و امنیت تعدادی از اعضای هیئت به خاطر اتاقها و امکانات نامناسب مختل گردیده است.

پروژه همکاری امنیتی نظامی برای سال 83 - 79

ص: 422

سند شماره 18 سرّی - غیرقابل رؤیت برای افراد خارجی نوامبر 1976 - آبان 1355 از: فرمانده مستشاری نظامی. تهران - ایران به: فرماندهی کل نیروهای مسلح آمریکا در اروپا (غیرقابل رؤیت برای افراد خارجی) موضوع: پروژه همکاری امنیتی نظامی برای سال 83 - 79

1- اهمیت استراتژیک

اهمیت اولیه ایران به واسطه موقعیت کلیدیش در مجاورت اتحاد شوروی و نقش فزاینده رهبری آن در منطقه خلیج فارس و ناحیه ساحلی اقیانوس هند و موقعیتش به عنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی نفت در دنیا و خریدار تولیدات ایالات متحده، می باشد. با ثبات و در جهت غرب، ایران به دادن حقوق، اختیارات و امکانات به ایالات متحده به صورت دو جانبه و از طریق همکاری در داخل شبکه سنتو ادامه می دهد. نفت ایران برای دنیای آزاد اهمیت فزاینده ای خواهد داشت

2- هدفهای همکاری امنیتی ایالات متحده

الف - کمک به ایران برای برقراری یک پایگاه بسیج توانا و مناسب.

ب - ترغیب به مشارکت فعال در مجامع امنیتی طرفدار غرب.

ج - همکاری در به دست آوردن حقوق، اختیارات و امکانات برای آمریکا و متفقین و رد کردن آنها به مخالفت نسبت به منافع آمریکا.

د - کمک به ایران برای مستقر کردن و نگهداری نیروهای پشتیبانی تدارکاتی و رزمی قادر به انجام وظایف دفاعی احتمالی.

ه - ترغیب به همکاری منطقه ای نزدیک تر و مقاومت در برابر نفوذ کمونیسم.

و - افزایش دسترسی آمریکا به منابع نفتی عظیم.

3- تهدید به امنیت ایران از دو جنبه دیده می شود

خارجی: در وهله اول عراق و مقدار کمتری اتحاد شوروی و افغانستان.

داخلی: بی نظمیهای احتمالی که به وسیله عوامل تروریست ایجاد شده و یا آشوب های قبیله ای. تهدید به همین صورت نیز به وسیله ارتش یک کشور ملاحظه می شود.

4- تواناییها و محدودیتها

به هر سه نیرو مربوط می شود. نیروهای مسلح ایران قادر بوده اند که امنیت داخلی را برقرار کنند و تحت اغلب شرایط غیر از بی نظمی ملی سرتاسری قادر به این کار خواهند بود. آنها نمی توانند حمله های خارجی از دو جهت را متوقف کنند و یا به طور مؤثر حمله یک قدرت اصلی (بزرگ) را به تأخیر بیندازند.

ایران قادر است که حمله ای از جانب عراق را متوقف کند، ولی احتمال از دست دادن قسمتی و یا تمام مرز آبرفتی بین ایران و عراق وجود دارد. نیروهای نظامی ایران اخیراً در ظفار به لحاظ جنگی آزمایش شدند، ولی آنها هنوز فاقد درجه رهبری میانه حرفه ای که در اغلب نیروهای غربی وجود دارد هستند. آنها در

ص: 423

حال توسعه و تجدید سازماندهی هستند تا تواناییهای خود را افزایش دهند.

5 - برنامه همکاری امنیتی توصیه شده

الف: همکاری امنیتی درخواست شده دولت ایران چیزی است که ایران برای مقابله با تهدید ملاحظه شده لازم می داند. ایران با چندین کشور که به وسیله اتحاد شوروی حمایت می شوند و با سلاحهای پیچیده روسی مجهز هستند مواجه است. ایران معتقد است که باید یک نیروی مسلح مدرن و قوی داشته باشد که قادر باشد از صنعت نفت استراتژیک خودش دفاع کند و ثبات اقتصادی و سیاسی را برقرار نماید. قطع احتمالی نفت ایران و اثر آن بر روی ایالات متحده و متفقین یک ریسک (تهدید) اولیه است که ایالات متحده، در صورتی که ایران برای مقابله با تهدیدات مذکور مهیا نباشد، باید با آن روبرو شود.

ب: نیروی هوایی ایران باید قادر باشد که با تهدیدی که به وسیله هواپیماهای پیشرفته مطرح می شود مقابله کند. به منظور دفاع از تأسیسات نفتی که به شدت ضربه پذیر هستند، نیروی هوایی ایران باید با هواپیماهای تکامل یافته و تسلیحات دفاع هوایی مجهز شود. به علاوه، نیروی هوایی باید قادر باشد که از نیروی زمینی و نیروی دریایی حمایت کند. به خاطر اینکه نیروی هوایی فقط دارای 8 پایگاه اصلی است و تأسیسات تولیدی و بارگیری متراکم نفت در جنوب متمرکز شده اند، توانایی دفاع هوایی ایران برای امنیت ملی و اقتصادی آن حیاتی می باشد، بنابراین یک شبکه رادار با یک سیستم فرماندهی و کنترل عالی برای اخطار اولیه و کنترل تمام دفاعی هوایی و هواپیماهای تاکتیکی طرح ریزی شده است. هواپیماهای F-16 و F-18 برای بالا بردن خنثی سازی، جلوگیری و حمایت هوایی و پوشش هوایی نیروی دریایی لازم است.

هواپیماهای آواکس (E-3A)به منظور بالا بردن قدرت فرماندهی و کنترل و همکاری در نایل شدن و برقرار کردن برتری هوایی مورد احتیاج هستند. AMSTSبرای توسعه دادن به قابلیت انعطاف و زمان پاسخ برای حمایت تدارکاتی مورد لزوم است. هواپیماهای P-3برای مراقبت دریایی هوابرد، پاسداری عملیات ضد زیردریایی در خلیج فارس، دریای عرب و اقیانوس هند مورد استفاده قرار می گیرد.

ج: به خاطر زمین ناهموار در ایران و نامناسب (ناکافی) بودن شبکه حمل و نقل، پروژه های مربوط به تجهیزات خودرو پیشرفته اضافی و تسلیحات مربوطه. نیروی زمینی بایستی قادر باشد که از مرزهای کشور و تأسیسات استراتژیک نفتی در زمینهای مجاور مرز عراق در مقابل تهدید که به وسیله تعداد زیاد تانکهای ساخت روسیه و توپخانه مطرح است دفاع کند. هواپیمایی ارتش باید کار اکتشاف هوایی، آتش پشتیبان، جنگ ضد تانک، تهیه تدارکاتی، تخلیه دارویی (پزشکی)، فرماندهی و کنترل، حمل و نقل هوایی سربازان، و در رزم حمایت توپخانه را انجام دهد.

د: تمامی نفت ایران از طریق خلیج فارس صادر می شود و بیشتر واردات کشور از طریق خلیج فارس وارد می شود، بنابراین، اقتصاد و قابلیت دوام سیاسی ایران مستلزم دسترسی مطمئن و امن در رفت وآمد در خلیج فارس می باشد. توسعه یک نیروی دریایی مدرن از اهمیت بسزایی برای ایران در جهت ایجاد امنیت برای تجارب آزاد در خلیج فارس برخوردار است. کشتی حمایت شده به وسیله هلیکوپتر، هلیکوپترهای ASW و زیردریاییهای تهاجمی دیزلی ایران را با یک قدرت ضد سطح آب و ASW برای حفاظت خطوط دریایی در خلیج فارس، خلیج عمان، دریای عرب مهیا می کند. کشتیهای تدارکاتی به نیروی دریایی ایران قدرت تدارکاتی حرکت در عملیات با پایداری بیشتر و فاصله زیادتر می دهد. LSTSتدارک مجدد

ص: 424

سایتهای ساحلی و جزایر ساحلی را تسهیل می کند.

ه - اگر چه فروش تسلیحات به ایران به وسیله وزارت خارجه و وزارت دفاع و همچنین کنگره در بعضی موارد به دقت تحت کنترل قرار می گیرد، ایالات متحده به طور کلی قول داده است که تجهیزات نظامی مرسوم را در طیف وسیعی در اختیار ایران قرار دهد. برنامه های جاری نظیر I - HAWK و F-4و F-5وF-14، تقاضا برای منابع انسانی ماهر نیروی هوایی ایران، و بنابراین قدرت جذب ایران (را به دنبال دارد). مالکیت بیشتر تجهیزات پیچیده نظیر F-16، F-18، آواکس، زیردریایی و غیره مشکلات انسانی را می تواند مطرح سازد. عامل دیگری که بر تواناییهای جذب نیروی هوایی ایران اثر می گذارد، تفاوتهای فرهنگی بین ایران و گرایشات آمریکا در جهت فرماندهی و کنترل، عملیات مشترک، طرح ریزی دراز مدت، هماهنگی داخلی، ارجحیت ها، و دیگر عواملی که در طرز فکر غربی اساسی به نظر می رسد و هنوز به وسیله ایرانیها کاملاً پذیرفته نشده است، می باشد. بعضی از مسایلی که در برنامه های مدرنیزه کردن نیروی هوایی ایران با آن برخورد شد دنباله همین تفاوتهاست. اگرچه بودجه فعلی ایران کسری نشان می دهد، ایران به نظر می رسد که منابع مالی را برای پرداخت سریع برای آنچه که سفارش می دهد دارا باشد. پیشرفت در جهت اعتماد به نفس به وسیله مراحلی از موقعیت (تیمهای عملیاتی و کمکهای فنی) TAFTو همچنین به وسیله یک پروژه سرتاسری کاهش در پرسنل TAFTنشان داده شده است. هیچ پروژه ای برای کاهش مؤثر در Mو O به خاطر تجهیزات پیشرفته که برای ساخت دفاعی نیروی هوایی ایران پیشنهاد شده است اجرا نشده. یک تشکیلات دفاعی توانا باید نتیجه خریدهای تعیین شده باشد و باید از هدفهای آمریکا که در پاراگراف 2 اظهار شده حمایت کند. در حال حاضر اقدام تجهیزات مربوط به دفاع هوایی به نظر می رسد که بالاترین ارجحیت نسبی را دارا باشند. به هر حال توسعه تشکیلات سرتاسری دفاعی هدف نخستین دولت ایران است و تجهیزات به همان ترتیب که در دسترس قرار می گیرد مورد بهره برداری قرار خواهند گرفت.

1- اهمیت ایران برای سیاست جهانی آمریکا و اهداف منطقه ای

ص: 425

سند شماره 19 وزارت امور خارجه - سرّی 2 ژانویه 1977 - 12 دی 1355 ایران 1- اهمیت ایران برای سیاست جهانی آمریکا و اهداف منطقه ای مدت تقریبی 30 سال است که وابستگی وسیع و گسترده آمریکا با اهمیت خاص ایران از جهت حمایت و منافع ملی اصلی آینده ایالات متحده آمریکا، مطابقت دارد. روابط اولیه ما خیلی کم و بر پایه عوامل سیاسی جغرافیایی قرار داشت، اما حالا در بر گیرنده مناطق زیادی از حکومت داخلی و وابستگیهای بخش خصوصی می باشد. جریاناتی در مقابل ما قرار گرفته که می تواند اصطکاکهای جدی به وجود آورد اما منافع ملی زیر بدون تغییر باقی مانده اند.

مانع برای اهداف شوروی

منافع دوجانبه برای جلوگیری از نفوذ و قدرت شوروی به خصوص در خاورمیانه موضوعی است که به عنوان اساس روابط ما با ایران باقی مانده است. نزدیکی ایران به شوروی و تجربه ای که ایران از وسعت طلبی تاریخی شوروی دارد و رهبری ضد کمونیستی قوی (ایران) منجر به اشتراک نقطه نظرهای هر دوی ما در رابطه با سیاستهای خارجی دنیا گشت که اولین بار صراحتاً توسط رئیس جمهور ترومن اعلام شد. در رابطه با این همکاری هر دوی ما منافع زیادی به دست آورده ایم. آمریکا تنها کشور غربی بوده و هست که قادر است در نهایت مانعی در مقابل شوروی برای حمایت از ایران باشد. در دو دهه اول بعد از جنگ، ایران یکی از گیرندگان کمکهای مالی و فکری آمریکا بوده و برای ما نقش مؤثری جز عضویتش در پیمان سنتو و پیش بینی خبرهای متعدد و تجهیزات نظامی بازی نکرده است. این اوضاع تغییر کرده و امروز ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، قدرت مالی و نفوذ آن را دارد که بیشتر خودش کارها را انجام دهد. ایران می تواند نقش مهم مستقلی در خاورمیانه، جنوب آسیا و اقیانوس هند برای پیشبرد ثبات منطقه ای ایفا کرده و با فعالیت و سیاستهای روسیه با نیروهای هر قدرت منظم دیگر روبرو شود.

دسترسی به موقعیت بی نظیر سیاسی جغرافیایی ایران

ما محل مناسب دیگری نداریم که بتوانیم از خاک آن این استفاده ها را که در خاک ایران می بردیم داشته باشیم. نقطه عملیات دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در ایران گزارش قاطعی درباره عملیات نظامی شوروی به خصوص در زمینه پیشرفتهای موشکی و در مورد همبستگی شوروی با پیمان سالت (SALT) در اختیار ما قرار داده، حق پرواز بر خاک ایران برای ما مسیر مناسب هوایی بین کشورهای اروپایی و کشورهای شرق ایران به وجود می آورد. به علاوه حق فرود آمدن از لحاظ تحت نظر داشتن دریای عمان و مرزهای شوروی برای ما اهمیت خاصی داشته است.

تهیه نفت برای آمریکا و متحدان او

برای آمریکا و متحدان او اگرچه ایران یکی از اولین افزایش دهندگان قیمت نفت بوده و وجود ما را در این موضوع فراموش کرده

ص: 426

ولی به هر حال ایران مقدار زیادی نفت برای آمریکا و متحدانش صادر می کند و بیش از 8 درصد نفت وارداتی ایالات متحده از ایران وارد می شود و بیش از 16 درصد نفت ایران برای اروپای غربی و تقریباً 24 درصد برای ژاپن و 70 درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین می شود. با وجود کشمکشهای لاینفک در روابط خرید و فروش، ایران برای ما یک منبع نفتی مستقل بوده است. ایران در سالهای 74 - 1973 برخلاف پیمان اعراب در تحریم حمل و نقل نفت به اسرائیل، شرکت نکرده و صدور نفت خود را به این کشور ادامه داده است. رهبران ایران غالباً اظهار داشته اند که ایران در جنبشهای سیاسی تحریمی شرکت نخواهد کرد.

توسعه و پیشرفت ثبات منطقه ای

سیاست آمریکا در سالهای گذشته این بوده که به ایران کمک کرده و او را تشویق نماید که یک قدرت منطقه ای با مسئولیتهای محدود امنیتی و یک نقش مؤثر در پشتیبانی از منافع دوجانبه ما بازی کند. ایران این نقش را قبول کرده برای اینکه این موضوع بانقطه نظرهای شاه که ایران نقش اساسی در منطقه دارد تطبیق می کرد. و ایران قدرت نظامیش را در عمان به کار گرفته و از قدرت مالی برای وام دادن به هندوستان، پاکستان، مصر، اردن و سوریه استفاده کرده، و دارای نفوذی در کمک به حل روابط منطقه منجمله برقراری مجدد روابط هند با پاکستان و افغانستان بوده است.

ایران تنها قدرت منطقه است که قادر بوده پیشرفتهایی در زمینه روابط اطمینان بخش چه با اعراب و چه با اسرائیل به دست آورد. رهبران ایران در یک تماس و مذاکره نزدیک با ایالات متحده بوده و سیاست محافظه کارانه را در پیش گرفته و سادات و اسد را تشویق به برداشتن قدمهایی به طرف صلح کرده و در مرحله نهایی قسمت دوم مذاکرات صحرایی سینا (در جایی که اسرائیل بایستی مناطق نفتی اشغال شده مصر را پس دهد) با به کار بردن سیاست ایران منابع قابل اطمینانی برای اسرائیل نگهداری کرده. بالاخره ایران به عنوان قوی ترین قدرت خلیج فارس در جستجوی ترتیباتی در زمینه تشکل امنیتی با دیگر کشورهای خلیج فارس بوده، اگرچه سوءظن های ایرانیان سنت گرا از این واقعیت در آینده نزدیک باعث شود که احتمالاً بخواهند از آن جلوگیری کنند. در حالی که ما نیروهای مخالفی هم در مقابل منافع خود می بینیم که این تشکل امنیتی ایران و اعراب خلیج فارس احتمالاً یک برگ برنده ای برای ما خواهد بود.

نگهداری روابط اقتصادی، تجاری و روابط فرهنگی مفید

در سال 1975 آمریکا، آلمان را یکی از بزرگترین تهیه کنندگان کالای شخصی و خدمات به ایران و بازارهای جهان می داند.

فروش آمریکا به ایران البته غیر از وسایل نظامی در سالهای 75 الی 80 بالغ بر 20 بیلیون دلار می باشد. لذا مبلغ پرداختی مازاد برای آمریکا بین 8 الی 10 بیلیون دلار می باشد. (فروش مهمات و تجهیزات نظامی تقریباً این مبلغ مازاد را دو برابر خواهد کرد). شرکت و تجارتخانه های آمریکایی به تعهدهای مختلف مشترک خود در ایران ادامه داده و مجموعه سرمایه گذاریها تقریبا 000/000/500 دلار خواهد بود. عرضه بانک EX - IM (قرضها و ضمانتها) در ایران در حدود 1 بیلیون دلار است. قرارداد کمسیون مشترک ایران و آمریکا به طور مؤثری در روابط همکاری ما در زمینه های گوناگون مثل برنامه های هسته ای و دیگر فرصتهای انرژی، کشاورزی، مسکن، قدرت آموزش فردی، حمل و نقل علوم

ص: 427

مفید واقع شده است. روابط فرهنگی ما وسیع می باشد؛ بالغ بر 20000 دانشجوی ایرانی در حال تحصیل در این کشور بوده و بیش از 50 دانشگاه آمریکا با مؤسسات آموزشی ایران رابطه دارند.

2- وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران - سیاسی

دو امر وابسته بر صحنه سیاست حکمفرما می باشند: یکی قدرت بلند پروازی بدون چون و چرای شاه که بیشتر تصمیمهای کوچک و بزرگ را می گیرد و دیگری ثبات سیاسی ایران است. تمام این برنامه ها نشان می دهد که این وضع حداقل برای سالهای آینده ادامه پیدا می کند.

شاه که تجربه 35 سال سلطنت را دارد، توده وسیعی از مناطق پرجمعیت در مناطق روستایی به او وفا دارند و به طور کلی همکاری گروههای مسلح و دستگاههای اطلاعاتی و امنیت با او کامل می باشد.

همچنین از حمایت بی دریغ گروههای تکنوکرات شخصی برخوردار است. بدون شک گروهی از دانشمندان و تکنوکراتها علاقه مند به امور سیاسی نیستند ولی سیستم سیاسی را قبول کرده اند و یا به طور آرامی با قدرت فرمانروایی شاه مخالف می باشند و همچنین خیلی از رهبران روحانی و طرفدارانشان رژیم سلطنتی کنونی و فرم سیاسی آن را قبول ندارند. معهذا مخالفت سازمانی با رهبری شاه و سیاستش محدود به تشکیلات تروریستی کوچک می باشد. تروریستهای فعال که از جانب گروههای متعصب راست گرا و چپ گرا هستند احتمالاً تعدادشان زیر هزار نفر بوده و متناوباً از پشتیبانی دو هزار نفر دیگر برخوردار می باشند.

تبلیغات پنهانی و قتلها، (قبلاً شامل 6 آمریکایی در سه سال گذشته بوده است.) تروریستها به نظر نمی رسد که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی بشود از پشتیبانی زیادی برخوردار باشند. فعالیتهای دولت بیشتر در زمینه برنامه پیشرفتهای اقتصادی، قدرتمندی نیروهای مسلح ایران، و برنامه تنظیم شده که به عنوان انقلاب شاه و مردم شناخته شده است متمرکز می باشد، عنوان قبلی که از سال 1962 در جریان قرار گرفته با یک مقیاس وسیع در برنامه اصلاحات اراضی استفاده شده. فعالیتهای مؤثر جدید بیشتر در زمینه های بیسوادی - بهداشت، فساد در ادارات دولتی، دادگاههای محلی و شرکت عموم در مالکیت صنایع خصوصی می باشد. غیر متمرکز کردن قدرت مدیریت در خارج از تهران همچنین جزو برنامه های مهمی است که در دست بررسی می باشد.

ارزیابی برنامه های دراز مدت (5 تا 10 سال) و ثبات سیاسی ایران طبیعتاً مشکل به نظر می رسد. برای مدت 30 سال به خصوص در 15 سال گذشته یک جامعه خیلی سنتی به طرف جامعه اقتصادی سوق داده شده که در هیچ کشوری در جهان چنین سابقه ای نداشته. نتیجه این تغییرات افزایش فوق العاده در شماره ایرانیان تحصیلکرده، منجمله هزاران ایرانی تحصیلکرده در آمریکا و اروپای غربی و نیز مقیاس زیادی از مدنیت تمدن را نشان می دهد و همچنین اساس و فرم یک اقتصاد مدرن همپا با بخش کشاورزی سنتی و افزایش توقعات در بخشهای زندگی عمومی به صورت جداگانه و بی ثباتی ظهور خواهد کرد. در خلال این مدت بیشتر برنامه های فوق به طولانی شدن عمر شاه بستگی دارد.

انحلال احزاب موجود و تبدیل آنها به یک حزب سیاسی منفرد در سال 1975، به عبارت دقیق تر یک جنبش سیاسی وسیع، را به خاطر این پدید آورد که شاه لزوم شرکت سیاسی مردم را تا اندازه ای و هم چنین عدم تمرکز نسبی تصمیم گیری را درک کرده است. پروژه پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی همچنین

ص: 428

نشان دهنده بالا رفتن تقاضاهای مردم می باشد.

وضعیت اقتصادی

اگر چه در دهه گذشته برای وسعت بخشیدن به اساس اقتصاد قدمهای مؤثرتری برداشته شده است، معهذا اقتصاد ایران همچنان وابسته به صنایع نفت و تولید گاز طبیعی باقی مانده است. که تولیدات فوق روی هم رفته 80% درآمد دولت ایران و 98% تا 99% درآمدهای مبادلات خارجی را تأمین می کند. آینده عمومی اقتصاد ایران رضایت بخش است. مبادلات اندوخته خارجی در پایان سال مالی تقریباً بالغ بر 7 بیلیون دلار و درآمدهای واردات به مبلغ 20 تا 22 بیلیون دلار در سال 1975 باقی خواهد ماند.

سرمایه گذاران بازار جهانی آماده است که پولی از موجودیهای خصوصی و عمومی ایرانیان قرض بگیرد، معهذا در حال حاضر سرمایه های ایران به عنوان قرض دادن به کشورهای خارجی بیشتر از آن است که او از کشورهای خارجی قرض می گیرد.

طرح توسعه و پیشرفت برنامه ششم در سالهای 78 الی 83 انجام خواهد گرفت. دولت تصمیم دارد که تا پایان این مدت، ایران بر پایه های اقتصادی قرار گرفته و در زمینه پیشرفتهای گوناگون اقتصادی برای کاهش صدور ذخیره نفتی اقدام کند (که منجر به نگهداشتن ذخایر محدود نفتی در یک حد دلخواه و افزایش صنایع نفتی و کود و پتروشیمی و دیگر مشتقات نفتی برای نیازهای محلی می باشد). توانایی ایران برای رسیدن به این اهداف به طور جدی با کمبود نیروی انسانی در تمام سطوح مواجه خواهد شد اما این امر به طور ویژه در مورد افراد ماهر و کارگران متخصص و در سطوح متوسط و پایین صدق می کند. جریان توسعه برنامه عمرانی (در سالهای 1975 - 1973) پس از تحقق یافتن، امکان دارد فقط 60 درصد موفقیت کسب کند. یک قسمت زیادی از این کمبود احتمالاً محدود به کمبود نیروهای انسانی و خط سیرهای باریک حمل و نقل می شود.

رهبران ایران در تلاش هستند که یک اقتصاد متنوع قوی برای پاسخگویی به احتیاجات مردم و یک اساس سیاست جدید قبل از اینکه ذخائر نفتی کشور به طور تقریبی در اوایل سال 1990 به پایان برسد بنا بگذارند. این، کار ساده ای نبود و موفقیت در این برنامه غیرقابل قبول به نظر می رسد.

3- اوضاع و روابط سیاسی ایالات متحده آمریکا با ایران

روابط ایران و آمریکا عالی می باشد. این روابط در مدت 30 سال بر پایه همکاریهای نزدیک برقرار بوده که قسمت وسیعی از منافع ما را در زمینه های مورد نظر در برمی گیرد. بازتاب دیگر داخلی که به توافقنامه همکاری ایران و آمریکا در سال 1959 و عضویت ایران در تشکیلات پیمان مرکزی انجامید باعث این شد که ایران تحت حمایت ما قرار گیرد.

معهذا یک تغییر قابل ملاحظه ای در تعادل این روابط در خلال دهه گذشته رخ داده است. ابتدا اعتماد یک جانبه از طرف ایران به آمریکا وجود داشته، در سالهای 1950 تا 1960 روابط ما با ایران به صورت حمایت از ایران بود. همان طور که اقتصاد ایران به صورت ناگهانی ترقی کرد، ثبات سیاسی افزایش پیدا کرده و ارتش توسعه یافت و درآمد نفتی دو برابر و سه برابر شده و تعادل ما بین دو کشور تغییر کرده ایران به طور چشمگیری رو به استقلال رفت و به طور مسرت بخشی خواستار این است که آمریکا نظراتش را

ص: 429

بررسی کند. به استثناء قیمت نفت، این تغییر تعادل هیچ گونه مخالفت جدی در بین دو طرف به وجود نیاورده است. اما در روابط دو جانبه اشکالاتی ایجاد کرده است.

محتوای اصلی سیاست خارجی ایران تحت رهبری شاه و یا جانشین او بر این پایه است که از نفوذ شوروی در ایران واهمه دارند. مانع اصلی این تهدید این است که (همین تهدید باعث گردیده) شاه نمی تواند آمریکا را با کشوری دیگر معاوضه کند. معهذا به عنوان یک قدرت اجرایی پذیرفته شده، شاه با دقت اعمال ما را بر اساس مناسبات دو جانبه و اینکه آیا تغییرات اساسی در سیاستهای ما و اراده ما در مقابله با شوروی تغییر می دهد یا نه، ارزیابی می کند. او نگرانی عمیق خود را در یک یا دو سال اخیر مبنی بر اینکه آیا آمریکا به عنوان یک متفق مورد اطمینان و قدرت منطقه ای دراز مدت باقی خواهد ماند اظهار کرد. این نگرانیها ناشی از رشد عمومی و انتقاد کنگره ای از خریدهای نظامی ایران و اعمال ایران نسبت به روش و موضعی که در زمینه مسایل گوناگون فیمابین ایران و آمریکا در پیش می گیریم، و همچنین تلاشهایی که ایران را در این اختلافات، مطیع جهت ما می کند، حساسیت نشان خواهد داد. اگر او تصمیم درست و یا غلطی بگیرد و در مورد تغییرات در روابط ایران و آمریکا پیش بینی هایی در منطقه نماید و درک کند که به حال منافع مهم می باشد. قادر خواهد بود توازنی در سیاستش که می تواند نشان دهنده منافع ما باشد در پیش گیرد. به هر حال امکان دارد که به صورت شکست خودش بروز کند.

4- مسایل مهم

فروش تجهیزات نظامی: به کار بردن درآمد نفت برای یک ارتش نیرومند و مجهز با مدرن ترین سلاحها در درجه اول اهمیت قرار دارد و مخصوصاً چیزی است که شاه به آن علاقه زیادی دارد. برای شاه دسترسی به تجهیزات و تکنولوژی و خدمات (ارتش) در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگرچه ایران مقدار زیادی از تجهیزات کشورهای دیگر خریداری می کند، بهرحال درصد خیلی زیادی از این کالاها از آمریکا وارد می شود. (که از سال 1970 بیش از دو میلیون دلار بوده است.).

ایران ترجیح می دهد که از منافع آمریکا که به آنها عادت و آشنایی دارد و به تمام خواسته هایش البته نه همه آنها جواب مناسب می دهد استفاده کند. در سالهای اخیر که معمولاً جوابهای مناسب آمریکا در این زمینه بر پایه سیاستی که «به طور معمول تصمیم ها برای دریافت تجهیزات نظامی بر عهده دولت ایران می باشد» استوار گردیده است.

در حال حاضر سه درخواست بزرگ تحت مطالعه و بررسی وزارت دفاع آمریکا است و منتظر تصمیم اجرایی می باشد. این سه درخواست عبارتند از: 1 - 140 فروند هواپیمای 16 - F(خریداری تعداد 160 فروند از این نوع هواپیماها قبلاً به تصویب رسیده). 2 - هفت عدد آواکس 3 - E. 3 - 250 فروند هواپیمای F - 18 L. در صورتی که درخواستها به تصویب برسد، بعداً آنها را تسلیم کنگره خواهند کرد. ایران به نظر می رسد که می داند هیچ گونه تصمیمی در آینده نزدیک تا قبل از 20 ژانویه گرفته نخواهد شد.

نقشه های توسعه نظامی جاه طلبانه شاه، دسترسی پیاپی به تجهیزات که او از منابع آمریکا می خواهد، و سیاست عدم مبادرت در رد کردن احتیاجات نظامی ایران. مناسبات نظامی با ایران را هدف اصلی طرفداران کنترل فورش اسلحه و حمایت کردن از کنگره قرار داده است.

به هر حال یک تغییر اساسی در آینده این خط مشی، موجب یک ریسک خواهد شد که شاه با عمالی بر

ص: 430

علیه ارتشیها و دستگاههای اطلاعاتی جاسوسی ما در ایران و به احتمال زیاد با اقتصاد و منافع تجاری ما مخالفت کند. به علاوه سیاستی که مبنی بر اختصار (کم کردن) فروش تجهیزات نظامی در بعضی از امور مخصوص موجب مقایسه بین آنچه را که ما برای ایران می کنیم و آنچه را که شوروی برای مشتری عراقی انجام می دهد می شود. همچنین این سؤال پیش می آید که آیا سیاست منع فروش تجهیزات نظامی بیشتر با سیاست دراز مدت ما، مبنی بر ساختن ایرانی که بتواند مثل یک سد در مقابل توسعه شوروی در منطقه بایستد متناقض نخواهد بود؟

قیمتهای نفت

در طی سه سال گذشته، ایران یکی از طرفداران عمده افزایش قیمت نفت بوده، ولو اینکه قیمت نفت در جلسه اخیر اوپک در دو دهه فقط 5 الی 10 درصد افزایش یافته ولی می توانیم از ایران این توقع را داشته باشیم که در آینده چشم به افزایش قیمت را داشته باشد.

ایران اغلب جواب منفی مبنی بر عدم افزایش قیمت نفت به آمریکا داده است. از طرف دیگر بحث می کرد که افزایش قیمت نفت باعث ایجاد انگیزه در کشورهای صنعتی خواهد شد تا به دنبال منابع انرژی غیر از نفت بگردند. ما اغلب این برنامه ها را با شاه مطرح می کنیم ولی در زمینه مخالفت شخصی نقطه نظرهای ما، ما درصدد استفاده از نفوذی که برای مثال در رد یا به تأخیر انداختن فروش تجهیزات نظامی را دارا هستیم نمی باشیم و می گوییم که اعمال نظیر آن در هدف نهایی موفق نخواهد بود و از لحاظ اقتصادی در مناطق دیگر سودمند نخواهد بود. این تنها مسئله ای است که شاه شخصاً به عنوان خواسته هایش دنبال خواهد کرد. او تنها افزایش درآمد تا آنجایی که مقدور است را می خواهد - در ارتباط با این مسئله، قابل ملاحظه است که منافع ایران تا اواخر سال 1980 به طور چشمگیری سقوط خواهد کرد.

حقوق بشر

وضعیت حقوق بشر در ایران به طور وسیعی در آمریکا درک شده است و موجب نارضایتی افراد و گروههای نزدیک به ایران را شده است. این اتفاقِ نظر به همراه مقررات قانونی می تواند باعث کاهش انعطاف ما در مقابله با ایران و موجب اصطکاک بین روابط شود.

یکی دیگر از مشکلات اساسی اخیر مسئله ساواک و تشکیلات حفاظتی ایران می باشد که نظارت مستقیم بر دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا داشته و کارهای غیر قانونی انجام می دهد. در وهله اول رهبران ایرانی معتقدند که این امر مملکتی است. ولی همچنین، خارجیان پیشرفتهای بزرگ ایران را در جهت احیای حقوق سیاسی و اجتماعی نادیده می گیرند و رفتار مخالفین سیاسی در ایالات متحده به صورت غلطی اغراق آمیز و گمراه کننده است.

برنامه های دراز مدت

استقلال قطعی و شاهنشاهی دراز مدت ایران و سیستم مقتدرانه می تواند ما را به طرف افزایش سایر اختلافات در سیاستهای مربوط به خودمان و همچنین در افزایش سایر اختلافات سوق دهد. در زمره سؤالاتی که باید با دقت دسته بندی شوند عبارتند از: 1 - آیا افزایش مناسبات ایران و عراق موجب تضعیف

ص: 431

روابط ایران و اسرائیل خواهد شد؟ 2 - آیا افزایش قدرت نظامی ایران باعث مداخله یکجانبه در امور مناطق خلیج فارس خواهد شد؟ 3 - آیا واقعاً تهیه تجهیزات نظامی برای ایران موجب تحریک یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه نخواهد شد؟ 4 - آیا ایران موضع محکمتری در مسایل OC - LO و شمال و جنوب خواهد گرفت.

5 - رعایت حقوق بشر

ایران یکی از ممالک مقتدر منطقه است و همچنین در روشهای قانونی خاصی در رابطه با جنایتهای درگیر با مسایل امنیت را دنبال می کند. هر دو مطلب منجر به انتقاد بین المللی گشته، اما این انتقادات در مورد رفتار ایرانیان با محکومین امنیتی می باشد.

گزارشهایی در زمینه حقوق بشر از سازمان عفو بین المللی و همچنین دو تن از نظاره گران کمیته حقوقدانان ادعاهای امنیتی مبنی بر قانونی بودن سیستم به طور معمولی دو موضوع را در بر می گیرد:

محدوده قدرت مقامات ساواک در فعالیت به عنوان مقامات ارتشی در دادگاههای نظامی بعضی افراد، تعداد مردمی که در رابطه با وقایع مربوط به سازمان امنیت دستگیر شده بودند، ادعاهای بر افرادی که در رابطه با جنایات سازمان امنیت ماههای زیادی بدون داشتن اتهام قانونی و بدون داشتن دسترسی به وکلا متهم شده بودند، در اسارت گرفتن تعداد نامحدودی از زندانیان سیاسی، ادعای مبتنی بر به کار بردن شکنجه و دیگر تهدیدهای وحشیانه در مقابل چنین افراد، اینکه تمام این متهمین در دادگاههای نظامی به طور دربسته و بدون مشورت کافی محاکمه گشته اند، و این حقیقت که حقوق برگشتی متهمین از جانب ساواک و تصمیمات دادگاه محدود می باشد.

دولت ایران به بیشتر این اتهامات جواب داده و از به کار بردن روشهای خاص امنیتی خود دفاع کرده.

رویه معمولی دنبال شده این است که تهدیدات بر علیه امنیت ملی به اندازه کافی جدی بوده و افرادی که این جرمها را مرتکب شده اند، آنقدر بیرحم هستند که باید روشهای خاصی اتخاذ گردد.

در رابطه با این جریان بایستی توجه کرد که قدرت ایالتی متمرکز شده اجدادی ایران در یک استمرار تاریخی در مقابل کمونیسم و دیگر جنبشهای مخالف و فعالیتهای تروریستی بوده است.

دولت ایران هم متوجه طرفداری جوامع خارجی از سیستم دادگاهی و قضایی معمولی او شده است و می افزاید تا زمانی که موجودیت رژیم هم مورد حمله و تهدید واقع شده باشد، معتقد به استفاده از دادگاههای جنحه و جنایی و غیرنظامی و عادی نمی باشد.

6- موضع گیری کنگره راجع به ایران

ما معتقدیم که وابستگی و مهم بودن ایران برای منافع ملی ما در کاخ سفید، به خصوص سنا قابل درک است. ولی توجه روزافزونی بر روی چند سال گذشته و یا بیشتر بر روی نقش ایران در بالا بردن قیمت نفت، میزان خریدهای نظامی ایران، احتمال یک حرکت نظامی غیر مسئولانه در آینده بعد از شاه و دیدگاه های ایران که راجع به حقوق بشر وجود دارد را می رساند. این اقدامات می تواند منجر به وجود آوردن مخالفینی از جناح لیبرالها در رابطه با پیشنهاد فروش سلاحهای جنگی به ایران در هر دو مجلس بشود و احتمال به وجود آمدن بحث جدی در مورد تقاضای F-18L در زمانی که این تقاضا به کنگره داده می شود، بگردد.

ص: 432

سند شماره 20 طبقه بندی: سرّی - تاریخ: 26 ژانویه 1977 - 6 بهمن 1356 از: سرپرست سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) - ای. اچ. نوچ به: آقای مک میکلوس - کاردار موقت سفارت آمریکا - تهران - ایران آقای میکلوس عزیز سفیر لیتل در نامه اش مورخ 9 آگوست 1976 موقعیت و منظور FOCUS ایران را به اطلاع سفیر هلمز رساند و از هیئت برای مشارکت در آن دعوت کرد. من خوشوقت هستم که کامل شدن FOCUSایران را به اطلاع شما می رسانم و نسخه اصلی گزارش نهایی را برای اطلاع و استفاده شما ضمیمه می کنم.

FOCUS ایران یک گزارش جامع است. ما در انجام بررسی متوجه شده ایم (این موضوع در گزارش منعکس شده است) که علاقه واشنگتن به سفارت آمریکا - تهران به طور استثنائی زیاد است. از آنجا که منافع تصمیم گیرندگان سیاسی و تحلیلگران آنقدر وسیع و متنوع است، ما معتقدیم که یک لیست محدود ارجحیت داده شده از اقلام منافع اطلاعاتی مالی برای شما می تواند، سودمند باشد. سفیر لیتل در آینده چنین لیستی را در اختیار شما خواهد گذاشت. شما انتقاد از بی میلی مستشاری نظامی را در تهیه اطلاعات برای نمایندگان جامعه اطلاعاتی در تهران برای اینکه این اطلاعات بتواند به کانالهای اطلاعاتی ملی برود، ملاحظه خواهید کرد. به من گفته شده است که وضعیت هم اکنون خیلی بهتر شده است. ما در نظر داریم که این موضوع را با وزارت دفاع مطرح کنیم. این وضعیت از هیئتی به هیئت دیگر تفاوت دارد ولی این چهارمین باری است که مشکل در بررسیهای FOCUS پدیدار شده است. از زمان آغاز آن در دو سال قبل، FOCUSبرای اشخاصی که در واشنگتن با گزارش از خارج در ارتباطند سودمند بوده است. امیدواریم که تلاشهای هیئتهای نمایندگی خارج از کشور که نقش اساسی در تهیه اطلاعات ملی سراسری دارند را ارج بگذاریم. FOCUSایران برای ما سودمند بوده است و امیدواریم که برای شما و تیم کشوریتان نیز مفید باشد. من از شما دعوت می کنم که نظراتتان را در مورد گزارش FOCUSیا اکنون و یا بعد از دریافت مجموعه گزارشها از سفیر لیتل، ابراز دارید. اگر شما راهی برای اینکه ما حمایتمان را از سفارت شما مستحکم تر کنیم می بینید، لطفاً به اطلاعمان برسانید.

ای. اچ. نوچ کفیل سرپرست ضمیمه سرّی سرپرست سازمان مرکزی اطلاعات CIA کمیته منابع انسانی کمیته فرعی ارزشیابی - FOCUSایران

بررسی جامعه اطلاعاتی از گزارشات منابع انسانی تهیه شده توسط هیئت آمریکا در ایران

ضمیمه کشفیات یک بررسی درون سازمانی از گزارش عوامل مختلف جامعه اطلاعاتی و دیگر بخشها و سازمانها در ایران می باشد و تحلیل های FOCUS از گزارش هیئت های نمایندگی خارج از کشور به وسیله کمیته منابع انسانی به منظور بالا بردن مدیریت مؤثر هماهنگی و بکارگیری برنامه های گزارشی چه

ص: 433

در محل مأموریت و چه در سطح واشنگتن انجام می گیرد.

تحلیلهای FOCUS در دو قسمت است، قسمت اول مفاد گزارش، یعنی کفالت و اقتضاء و به موقع بودن آن و میزان جوابگویی گزارش به اطلاعات مورد نیاز سیاستمداران واشنگتن و جامعه اطلاعاتی را ارزیابی می کند. ارزیابی گزارش به وسیله مأمور اطلاعات ملی مربوطه و بر اساس یک سمینار بین سازمانی که در آن تحلیلگران اطلاعاتی و سیاستمداران شرکت می کنند، نوشته می شود. برای آن جنبه های این ارزیابی که در آن توافق عمومی به دست می آید، برای ثبت نظرات مخالف پیش بینی هایی به عمل آمده است.

قسمت دوم: بررسی اقدام: 1 - مشکلات گزارش دادن و فرصتهایی که ناشی از ارزیابی گزارشها که با خود ارزیابی یکسان است را بررسی می کند. و 2 - پیگیری اقدام موافقت شده و یا توصیه شده را انجام می دهد. هدفهای چنین کاری این است که راههای بهتری را برای بهبود هماهنگی در سطح واشنگتن پیشنهاد کرده و اطلاعات و حقیقت یابی هایی به منظور یاری سفرا در نظارت کلی بر منابع و برنامه ها و گزارش حوزه مأموریت فراهم کند. بررسی اقدام بر اساس یک بحث کمیته فرعی ارزشیابی در مورد نظرات نوشته شده که به وسیله مدیران گزارش واشنگتن تهیه شده و یک آزمون ارزیابی گزارش در مقابل سابقه فعالیتهای گذشته عناصر گزارش دهنده، شرایط محیطی درگیر در کار گزارش، تناسب خطوط راهنمای گزارش و موضوعات مربوطه مؤثر در به کارگیری، مدیریت و هماهنگی برنامه های دایره گزارش می باشد. کمیته منابع انسانی از نظرات و با توصیه های مربوط به برنامه FOCUS استقبال می کند.

قسمت اول - تشخیص گزارش FOCUSایران

واشنگتن دی. سی. 20505 - مأموران اطلاعاتی ملی تاریخ: 4 نوامبر 1976 - 13 آبان 1355 برای: سفیر ادوارد. اس. لیتل، رئیس کمیته منابع انسانی از: دیوید. اچ. بلی - مأمور اطلاعات ملّی برای خاورمیانه موضوع: قسمت اول - تشخیص گزارش FOCUSایران 1- مقدمه: در تاریخ 14 اکتبر 1976 یک سمینار بین سازمانی به ریاست من برای رسیدگی به مفاد گزارشهای هیئت نمایندگی ما در ایران تشکیل شد تا کفایت، تناسب، به موقع بودن و جوابگویی گزارش به اطلاعاتی مورد نیاز سیاستمداران واشنگتن و انجمن اطلاعاتی را بررسی کند. بیش از 40 نفر در سمینار شرکت کرده بودند. نمایندگان چند اداره در وزارت خارجه، کارمندان NCS، USIA(آژانس اطلاعاتی)، DOD/ISA(وزارت دفاع)، مأموران مختلف CIAو DIA(آژانس اطلاعاتی دفاعی)، خدمات نظامی، NSA، وزارت خزانه داری، و کارمندان جامعه اطلاعاتی. لیست دفاتر شرکت کننده در برگ Aمی باشد.

بحث سمینار که اساس این گزارش را تشکیل می دهد در حدود سه ساعت به درازا کشید و نسبتاً برنامه کار را که در برگ Bهست به خوبی دنبال می کند. سفیر هلمز برای شرکت در FOCUSدعوت شده بود و سرهنگ پاتریک (دستیار من) FOCUS را با هیئت نمایندگی در تهران در آینده نزدیک در میان خواهد گذاشت.. نظرات و پیشنهادات سفیر هلمز به دقت مورد بررسی قرار خواهد گرفت. خصوصاً در قسمت بعدی بررسی FOCUS.

2- نظریه های کلی: سعی نشده که بحث در تمام برنامه کار و دیگر موضوعات خلاصه شود. در عوض

ص: 434

من موضوعات منتخب را مورد توجه قرار داده ام. به خصوص بعضی از آنها که لزوم فعالیت پیگیری را چه در واشنگتن و چه در هیئت نمایندگی می رسانند. در بحث در مورد موضوعات اطلاعاتی و گزارشی حال و آینده تلاش کرده ایم که حداقل با یک روش کلی ارجحیت و اهمیت اطلاعات و اثر آن بر آمریکا و برنامه هایش را مورد توجه قرار دهیم.

3- به طور کلی گزارش از هیئت در مورد اغلب موضوعات خیلی خشنود کننده است. خیلی از مشکلات تحلیل و اطلاعاتی که وجود دارند، از طبیعت ساخت قدرت ایران ریشه می گیرند. چون که شاه تقریباً یک سلطان مطلق (مستبد) است، تشخیص اینکه او واقعاً چه فکری می کند مهم است تا در نتیجه از آن چیزی که برای خوشایند شنوندگان به خصوص اظهار می دارد، متمایز شود. گزارشات گفتگوهایی که سفیر هلمز و دیگر مقامات عالیرتبه آمریکایی با شاه داشته اند، در این باره مفید هستند، به خصوص وقتی که آنها شامل نظریه های خصوصی شخص گزارش دهنده باشند.

4- ملاحظات منطقه ای: گزارش در مورد روابط ایران با اغلب همسایه هایش خوب بوده است (نه فقط از هیئت نمایندگی در تهران، بلکه همچنین از هیئتهای نمایندگی آمریکا در دیگر کشورها). برای مثال گزارش در مورد روابط ایران و عربستان سعودی عالی بوده است، اگرچه گزارش مبسوطی نیز از گفتگوهای دو جانبه درباره ملاحظات اقتصادی و ترتیبات امنیتی دو طرف مفید خواهد بود. گزارش وسیعی در مورد روابط ایران و عمال و گزارش کافی از روابط با کشورهای آسیای جنوبی داشته است. به عنوان یک موضوع دراز مدت، تشخیص و تحلیلهای مداوم هیئتهای نمایندگی در مورد ملاحظات ایران در منطقه اقیانوس هند مورد استقبال واقع خواهد شد.

5 - دو مورد به خصوص اسرائیل و عراق هستند: توافق شرکت کنندگان در سمینار بر این است که گزارش از تهران یک دید کافی از روابط اسرائیل - ایران به دست می دهد. این رابطه یک موضوع پراهمیت خواهد بود که اطلاعات بیشتر از جانب ایران به دست آورده می شود.

6- مشکلات ما در ارزیابی روابط ایران - عراق: به واسطه عدم حضور یک سفارت در بغداد پیچیده هستند. این موضوع ما را مجبور می سازد که به مقدار زیادی به گزارش هیئت ایرانی تکیه کنیم. پوشش گزارشی عالی در زمان درگیریهای عراق و کردها وجود داشت ولی گزارشهای فعلی پراکنده است، حتی درباره ایران. پیشنهاد شد که محدودیتهای تکنیکی جمع آوری شده (اطلاعات) و اتکای زیادمان بر اطلاعات تهیه شده به وسیله ساواک در زمینه منابع انسانی را می توانیم به وسیله افزایش تحلیل هیئت نمایندگی در مورد روابط ایران و عراق جبران کنیم.

7- یک نگرانی اساسی که به وسیله تعدادی از استفاده کنندگان از گزارش ابراز شده این بود که واشنگتن به روشنی در مورد هدفهای دراز مدت شاه آگاهی ندارد. برای مثال چرا او به جمع آوری وسیع لوازم پیچیده نظامی مشغول است؟ شاه اظهار می دارد که استحکامات کافی در مقابل عراق کمونیست مجهز فقط احتیاطی هستند، ولی تهیه پایگاههای جدید منافع دیگری را تداعی می کند. در سال 1985 وقتی که درآمدهای نفتی از تولید ایران به نقطه اوج رسیده و همسایه های نفتی ثروتمندش آن طرف خلیج فارس هستند، شاه قصد دارد که با تسلیحات ذخیره شده اش چه بکند؟ آیا او هنوز اظهار علاقه برای ثبات منطقه خواهد کرد؟ یا او هدفهایی برای بی ثباتی خواهد داشت؟ تلاشهای توسعه داده شده تیم کشوری برای تشخیص هدفهای دراز مدت شاه و معرفی گرایشهای دراز مدت در منطقه خلیج فارس و همچنین

ص: 435

تأکیدی در مورد تحلیل در میان جامعه واشنگتن مورد نیاز است.

8 - دیگر روابط خارجی، هیئت نمایندگی در زمینه توسعه روابط با شوروی ارجحیت قائل شده است و کار بسیار خوبی در گزارش این موضوع انجام داده است. نظریه های که از طرف شرکت کنندگان در واشنگتن در مورد گزارش روابط خارجی ایران به طور کلی ابراز شد، شامل نکات زیر می باشد: (1) نیاز به توافق استفاده کنندگان در واشنگتن در مورد تهیه لیستی مطابق روز و به طور مرتب از نیازهای گزارشی هیئت نمایندگی. (2) ارزش گزارش در مورد عکس العملها از منابع گوناگون (منجمله کارمندان متوسط دولت) تا اینکه تقریباً به طور کامل بر روی گفتگوها با کانالهای ارتباطی ارشد دیپلماتیک یا اطلاعاتی تکیه شود. (3) نیاز برای گزارش کاملتر هیئت در مورد روابط اقتصادی علمی و دفاعی ایران با فرانسه، بریتانیا، و تمام کشورهای اروپای شرقی. وزارت خارجه و دیگر سازمانهایی که موضوعات مواد مخدر را دنبال می کنند اصرار کردند که گزارش در مورد ارتباط مواد مخدر به وسیله تمام عوامل مناسب سفارت افزایش یابد.

9- روابط دو جانبه با ایالات متحده، گفتگوهای قابل ملاحظه ای درباره حجم قراردادهای دوجانبه رسمی و غیر رسمی بین ایالات متحده و ایران و مشکلات و احتمالاتی که این قراردادها برای سیاستمداران و کارشناسان اطلاعاتی به وجود می آورد مطرح شد، به عبارتی همان طور که یک شرکت کننده از NSC تأکید کرد. هزاران پیمانکار آمریکایی مستقل از کانالهای قانونی و قبل از اینکه دولت آمریکا موفق به بررسی مفاهیم سیاست خود بشود با دولت ایران رابطه تجاری برقرار می کنند. این موضوع یک مشکل جدی سیاسی را برای دولت آمریکا تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، هزاران آمریکایی غیر رسمی به طور قانونی در ایران هستند که نشان دهنده یک ذخیره پنهانی مهم اطلاعاتی هستند، ولی هیئت نمایندگی فاقد پرسنل برای به عهده گرفتن یک تلاش سیستماتیک برای بهره برداری از این داراییها است.

10- موقعیت (وضعیت) داخلی: ما نه فقط به بازتابهای بیشتری در مورد اینکه چه چیزی در پشت حرفها و اعمال شاه است، بلکه همچنین اطلاعات اضافی و تحلیلهایی در مورد اینکه چگونه تصمیمات شکل می گیرند و چه کسی در اتخاذ آنها تأثیر دارد، احتیاج داریم. در این باره دانستن اینکه چو موضوعاتی در شاه پنهان نگه داشته می شود و اینکه به چه میزان گزارشهایی که به او داده می شود توسط زیردستانش دستکاری می شود، خصوصاً مهم می باشند. تا چه حدی این کارهای جلوی دید او را می گیرد؟ او را منزوی می کند؟ و رژیم او را به خطر می اندازد؟ باید تذکر داده شود که ایرگرامهای اخیر سفارت (در مورد 15 فرد «عالیرتبه در اطراف شاه، و مقامات بالای نظامی» نمایانگر نوع گزارشی است که خصوصاً سودمند می باشد. به هر حال تحلیلگران وزارت خارجه در میان آنهائی بودند که اظهار داشتند که اطلاعات و تحلیل ها کافی درباره جانشینی تاج و تخت ندارند. نحوه انتقال قدرت چه خواهد بود؟ رهبران چه کسانی خواهند بود؟ پروژه های شاه، منجمله برنامه های توسعه اقتصادی او چگونه با رفتنش متأثر خواهد شد؟ 11- گزارش بیوگرافی باید دوباره مورد تأکید قرار گیرد. چیزی که مورد احتیاج است فقط اطلاعات بیوگرافی نیست، بلکه تحلیلهای بیوگرافی و اطلاعاتی است. چنین گزارشی بایستی که بر روی رهبران مهم و مؤثر متمرکز شود، و همچنین افسران ارشد و اعضای اصلی خانواده سلطنتی. یک توصیه برای کاستن

ص: 436

این ضعف، راههای بهتری برای بهره برداری از تجربه مقامات همیاری امنیتی آمریکا و به دست آوردن گزارش موجود حاوی اطلاعات در مورد عقاید مقامات نظامی ایران، است. علاوه بر این تلاشی باید در واشنگتن صورت گیرد که تحلیلهای بیوگرافی در دسترس، در میان جامعه اطلاعاتی تقسیم و منتشر گردد.

12- گزارش در مورد تروریسم خوب بوده است، اگر چه ما وابسته به اطلاعات تهیه شده به وسیله ساواک باقی می مانیم. یک احتیاج مداوم به اطلاعات دست اول درباره عوامل مختلف وجود دارد. در حالی که از نظر سیاسی ملاقات با مخالفین شناخته شه شاه برای مقامات سفارت یک موضوع مشکل و حساس است. هیأت نمایندگی باید زیادترین مقدار تماسهای ممکن را داشته باشد.

13- برای درک بهتر از چگونگی برخورد ایرانیان عادی، وضعیتشان مورد نیاز است. برای مثال، وقتی که برنامه های مبارزه با تورم و فساد شروع شد، هیأت گزارش خوبی از اثرات این جریانات بر روی تجار ایرانی تهیه کرد. چنین گزارشاتی تقلیل پیدا کرده است. به طور مشابه، ما به اطلاعات دست اول در مورد اثر اساسی طرحهای توسعه اقتصادی احتیاج داریم. آیا پیشرفت (بهبودی)های اقتصادی قابل لمس در سطح روستا وجود داشته است؟ 14- موضوعات دیگری که مورد بحث قرار گرفت شامل، احتیاج به شناخت بهتر ساواک، کارکرد داخلی آن، قابلیت اتکای سیاسی و نفوذ آن بر روی شاه می باشد. در ارتباط با اطلاعات در مورد ساواک سؤالهایی در زمینه متدهای آن و وضعیت حقوق بشر در ایران وجود دارد.

گزارش از هیأت نمایندگی واقعاً خوب بوده است، ولی حتی پوشش بهتر در رابطه با توجه مستمر کنگره مورد نیاز است.

15- ملاحظات اقتصادی: البته گزارشات اقتصادی وسیع از هیأت وجود دارد که بسیاری از آنها سودمند است. پوشش خوبی از موانع آشکار در سر راه پیشرفت وجود دارد (برای مثال احتیاجات برای نیروی انسانی ماهر، بنادر و غیره). گزارشات عمیق تر در مورد توسعه وسیع صنایع بخشهای مهم صنعتی (برای مثال فولاد، پتروشیمی و مس) موجب قدردانی خواهد بود. رقابت میان ارتش و قسمتهای غیرنظامی برای نیروی انسانی ماهر، کمیاب و اثر چنین رقابتهایی بر روی آمادگی ارتش و اقتصادی غیرنظامی مستلزم تأکید بر گزارشات مخصوص است. جنبه های کمی نیروهای انسانی و درجه تأثیر (سودمندی) تلاشهای آموزشی نیز مستلزم تحقیقات وسیع تر است.

16- ایرانیها اطلاعات خود را درباره راه حل های جایگزینی به جای نفت در آینده به عنوان یک منبع انرژی در میان می گذارند. درباره استراتژی قیمت گذاری نفت، گزارش CIA/DOD(وزارت دفاع و سیا) خصوصاً سودمند است، چون اطلاعاتی را فراهم می کند که برتر از تعبیرات (گفته های) مقامات ایرانی است. یک نماینده وزارت خزانه داری گفت که اطلاعات بیشتری از طراحان و تکنسینهای شرکت ملی نفت ایران سودمند خواهد بود. خصوصاً در مورد طرحها و استراتژی ای صنعت نفت. به طور مشابه اطلاعاتی در مورد توسعه ذخایر گاز طبیعی و پیش بینی ها برای صادرات بیشتر مورد نیاز است.

17- ارتش و T و S: توجه قابل ملاحظه ای در میان گفتگوهای سمینار به وسیله تحلیلگران نظامی درباره عدم وجود اطلاعات قابل اطمینان در میان جامعه اطلاعاتی درباره تواناییهای نیروهای مسلح ایران ابراز شد. اطلاعات اصلی OB و Eو TO به سادگی در دسترس نیست. به علاوه ارزیابی تهدید نظامی و غالب آمدن بر توازن قوای منطقه ای نیز علیرغم حضور قابل توجه نظامی آمریکا در ایران ناقص است.

ص: 437

گزارشات خوبی از شرکتهای آمریکایی که ایرانیها را در زمینه تجهیزات (مثلاً هلیکوپتر) آموزش می دهد سازنده بوده است. اطلاعات بهتری در مورد ساختمان بنادر و پایگاههای ایران مورد نیاز است. متأسفانه، گزارشات آموزشی سازمان همکاری امنیتی، گزارشات مسافرت به پایگاههای ایران و اطلاعات مشابه به طور عادی به تحلیلگران اطلاعاتی در واشنگتن نمی رسد.

18- گزارشات عالی درباره طرحهای توسعه اتمی ایران رسیده است. هر نشانه ای که ایرانیها در حال پیشرفتی برای توسعه سلاحهای اتمی هستند، خصوصا،مهم خواهد بود.

19- بیشتر اطلاعاتی که هم اکنون درباره همکاری در تولید (تولید مشترک) نظامی یا انتقالات سلاح به کشور ثالث در دسترس است، به وسیله شرکتها تهیه شده و یا در هیأت کنترل تدارک پرونده شده است.

ما برای قضاوتهای مستقل در چنین زمینه هایی اطلاعات نامناسبی داریم. خصوصاً تشخیص احتمال انتقال تکنولوژی پیچیده ایالات متحده مشکل می باشد. هیأت باید به جدا کردن گزارش در مورد تولید نظامی ادامه دهد تا مطمئن باشیم که گزارش بین قسمتهای نظامی و اقتصادی واقع نشود.

20- ملاحظات برای آینده: تعدادی توصیه توسط شرکت کنندگان در سمینار در جهت افزایش پوشش گزارشی عنوان شد. من توصیه می کنم که اینها به وسیله کارمندان HRC و در مشاوره با مدیران مناسب (جمع آوری اطلاعات) واشنگتن بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

- یک مأمور مورد احتیاج سفارت (احتمالاً یک مأمور سیاسی نظامی) برای اطمینان پیدا کردن از تلاشهای سیستماتیک هیأت برای تعقیب ردپای معاملات مهم مقاطعه کاران و بازرگانان آمریکایی با دولت ایران سودمند خواهد بود. این مأمور همچنین باید که هدایت طرح ریزی ارزیابهای متناوب تیم کشوری را در اهمیت برد کامل فعالیتهای ایالات متحده در ایران و اثرات آن بر روی دولت ایران و اهالی ایران و هدفهای سیاسی خارجی آمریکا به دست گیرد.

- استعداد نهانی سازمان همکاری امنیتی محتاج این است که بیشتر به کار گرفته شود. ارتباط ها با ایرانیان، گزارشات آموزشی، گزارشات سفرها و از این قبیل، باید به طور عادی (مرتب) در دسترس DAO و از طریق آن دفتر به جامعه واشنگتن ارسال گردد.

- دانشجویان مبادله ای، معلمین، مبلغین مذهبی و غیره که برای مدتی در ایران زندگی می کنند، بایستی که به طور متناوب بر یک اساس برگزیده (منتخب) درباره اطلاعاتی که از طریق فعالیتهای عادیشان کسب می کنند، مورد سؤال و پرسش قرار گیرند. شاید مأمور سیاسی نظامی که در بالا به آن اشاره شد این کارها را در تهران انجام دهد. CIA/DCDمی توانند در ایالات متحده پیگیری کنند.

- یک لیست کامل از بازرگانان آمریکایی که در حال انجام معاملات مهم و اساسی هستند باید در دسترس هیأت اعزامی و تحلیلگران در واشنگتن قرار گیرد. تحلیلگران بعداً می توانند ترغیب شوند که چنین لیست تجدیدنظر شده مرتب را به عنوان کلید برای تهیه نیازهای فعالیت جمع آوری (اطلاعات) CIA/ DCD مورد استفاده قرار دهند. این لیست همچنین باید کوششهای هیأت اعزامی در تعقیب ردپای بازرگانان آمریکایی در ایران را تسهیل کند.

21 - احتیاجات اطلاعاتی ترجیحی. من در اختیار کمیته منابع انسانی شما خواهم بود که لیست احتیاجات اطلاعاتی ترجیحی ویژه را که مستلزم توجه هیأت در میان ترم آینده می باشد، تهیه کنم.

دیوید. اچ. بلی (افسر) مأمور اطلاعات ملی برای خاورمیانه

ص: 438

شرکت کنندگان در سمینار ستاد شورای امنیت ملی وزارتخانه: USIA و سازمان اطلاعات وزارت دفاع DIA، سازمان امنیت ملی NSA، بخشهای مختلف دفاعی، خزانه داری و سازمان مرکزی اطلاعات CIA و بخشهای مختلف آن و عضو جامعه اطلاعاتی.

FOCUS ایران - برنامه کار

1- ارزیابی مفاد گزارش در مورد موضوعات (موارد) مهم زیرین

الف: ملاحظات منطقه ای

1- پیشرفت در جهت انجام یک پیمان امنیتی دوطرفه با ضمانت (بانی شدن) ایران با کشورهای ساحلی خلیج فارس. آیا چنین پیمانی سرانجام، آمریکا را از منطقه کنار خواهد گذاشت و یا جریان ناگسیخته نفت از خلیج را به خطر خواهد انداخت؟ 2- موقعیت روابط ایران با عربستان سعودی. آیا ایران انتظار واژگونی و یا سرنگونی دولتهای عربستان سعودی و کویت را در آینده قابل پیش بینی دارد؟ اگر مورد تهدید واقع شدند، آیا رژیمهای عرب اعتنایی به توصیه های شاه و یا کمک ایران را قبول خواهند کرد؟ 3- تلاشهای دولت ایران برای فشار به بحرین برای تفسیر موقعیتش در دور کردن نیروهای خاورمیانه MIDEASTRORدر 1977.

4- نشانه هایی که شاه قصد جرح و تعدیل حضور ایران را در عمان داشته باشد (یا نیروهایش را خارج کند و یا اینکه حضور آنها را دائمی سازد). طبیعت و وسعت روابط دو جانبه امنیتی ایران با عمان چه مقدار است؟ آیا آن شامل کنترل تنگه هرمز و همکاری مشترک آینده می باشد؟ آیا یک سیاست عادی در رابطه با «راه عبور بی ضرر» برای کشتیهایی که به خلیج وارد و یا از آن خارج می شوند وجود دارد؟ آیا ایران به دنبال برقراری یک پایگاه دائمی عملیات در عمان به منظور قدرتش در اقیانوس هند و یا دریای سرخ است؟ 5 - ابقای توافق ایران - عراق در مارس 1975. آیا نشانه هایی مبنی بر اینکه تهران در حال احیای جنگ کردها و یا اینکه تهران اجازه می دهد که عملیات چریکی در کردستان عراق از ایران پایه گذاری شود. می باشد؟ آیا اتحادیه ملی کردی طالبانی هیچ موفقیتی در استخدام پناهندگان کرد عراقی و یا کردهای ایرانی داشته است؟ 6- موقعیت تلاشهای حمایت شده عراق برای واژگونی رژیم در ایران. آیا بغداد از عملیات تروریستی فداییان در داخل ایران حمایت می کند؟ طبیعت و وسعت حمایت عراق که از گروههای تروریست ایرانی می شود چقدر است؟ آیا بغداد در میان افراد قبایل بلوچی و یا ساکنین عرب خوزستان ایجاد اختلاف و نارضایتی می کند؟ 7- موقعیت روابط ایران با پاکستان و هند. آیا ایران هنوز به ابقای کشور فعلی پاکستان متعهد است؟ آیا ایران سیاست خودداری از هر مداخله مستقیمی را در مشکل بلوچستان پاکستان تغییر داده است؟ آیا آشوب بلوچها به جنوب شرقی ایران رسوخ کرده است؟ 8 - موقعیت شرکت ایران در سنتو RCD و دیگر تلاشهای مشترک همکاریهای منطقه ای.

9- وسعت و طبیعت درگیریهای دوجانبه بین ایران و افغانستان. یا تغییرات مهمی در برنامه کمکهای ایران برای کابل بوده است؟ آیا چنین کمکی موفقیتی در معتدل کردن سیاستهای افغانستان نسبت به

ص: 439

پاکستان و یا کم کردن نفوذ شوروی در افغانستان داشته است؟ 10- پیشرفت در جهت اجرای طرح مثلثی دفاعی خیالی ایران آفریقای جنوبی - استرالیا در اقیانوس هند. آیا قراردادها اجرا می شوند که مفهوم را متأثر سازند؟ آیا ایران قدمهای دیگری برای دستیابی به پایگاه سابق بریتانیا در جزیره GAN(گن) برداشته است؟

ب: مواجهه (برخورد) اعراب - اسرائیل

1- تغیرات در سیاست ایران برای برقراری روابط خوب ولی مخفی با اسرائیل در موضوعات سیاسی، اقتصادی و نظامی. آیا ایران ارتباطش با اسرائیل در رابطه با اطلاعات حساس نظامی و تکنیکی بر قرار است؟ آیا نفت ایران به طور مداوم به خط لوله اسرائیل منتقل می شود؟ 2- موقعیت روابط ایران با میانه روهای عرب و عوامل رادیکال (منجمله سازمان آزادی بخش فلسطین). آیا تغییرات مهمی در همبستگی تهران با دنیای عرب بوده است؟ و تأثیرات احتمالی منطقه ای این تغییرات چه خواهد بود؟ آیا طرحهای اعانتی و بازرگانی و همچنین فعالیتهای مشترک ایران و اعراب از افزایش اتکاء متقابل اقتصادی کشورهای منطقه خبر می دهند؟ 3- توسعه روابط ایران و مصر و اثر آن در روابط تهران و عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات متحده.

موقعیت برنامه های آموزشی نظامی ایران برای پرسنل مصری چه هست؟ ایران در مقابل چنین آموزشهایی چه به دست می آورد؟

ج: روابط با ابرقدرتها

1- موقعیت روابط ایران با اتحاد شوروی. آیا افزایش قابل ملاحظه ای در نفوذ شوروی بوده است؟ آیا مقادیر و شرایط روابط اقتصادی و همکاری نظامی با کمونیستها تغییر کرده اند؟ آیا اختلافات مرزی برجسته ای وجود دارد؟ آیا اجازه عبور با هواپیما از فراز ایران ادامه پیدا می کند؟ آیا شرایط موافقت مبادله گاز طبیعی به وسیله دو طرف رعایت می شود؟ 2- موقعیت روابط با ایالات متحده. آیا تغییراتی در طرح سرمایه داخلی اش برای کالاها و خدمات ایالات متحده تعهد کرده است.

3- موقعیت افراد آمریکایی در ایران. آیا شمار فزاینده پرسنل نظامی آمریکا و پیمانکاران آمریکایی روی رفتار ایرانیان نسبت به آمریکا اثر نامطلوبی گذاشته است؟ آیا هیچ نشانه ای که دولت ایران قصد دست زدن به اعمالی که ممکن است قرارداد موجود مستشاری نظامی را تغییر دهد، و یا ارتباطات ایالات متحده، AEDS یا تأسیسات پنهانی ایالات متحده را در خطر اندازد وجود دارد؟ آیا ایران قصد باز پس گرفتن حقوق اضافی که به آمریکا برای استقرار P-3های نیروی دریایی در بندرعباس داده دارد؟

د: ملاحظات داخلی

1- حد مخالفت داخلی. آیا تروریستها موفقیتی در جلب توجه هواداران داشته اند؟ آیا سیاستهای مطبوعاتی دولت تأثیری در تصویر عمومی تروریستها داشته است؟ ساواک در مبارزه ضد تروریسم تا چه

ص: 440

حد موفق بوده است؟ آیا شاه از تلاشهای ساواک خشنود به نظر می رسد؟ آیا قتل افراد آمریکایی احساسات ضد آمریکایی را در میان توده عمومی مردم برانگیخته است.

2- جلوگیری از تلاشهای نامحدود به وسیله کمونیست ها و دیگر گروههای رادیکال. عوامل اصلی ضد رژیم چه هستند و از جانب چه کسی حمایت می شوند؟ (عراق، لیبی، اتحاد شوروی، کوبا، سازمان آزادیبخش فلسطین؟) 3- موقعیت مبارزات ضد فساد و تورم شاه. آیا مقررات جدید برای اجرای سیاستهای شاه مؤثر بوده است؟ آیا آنها قابل اجرا هستند و احتمال متوقف کردن فساد و سودجویی موجود را دارند؟ 4- نشانه های بهتر شدن (یا بدتر شدن) توزیع درآمد در ایران. آیا بهبود (پیشرفت) قابل لمس اقتصادی در سطح روستا بوده است؟ اثر سیاسی آگاهی فزاینده اقتصادی در میان توده مردم چیست؟

ه: ملاحظات اقتصادی

1- موقعیت برنامه توسعه جاری، شامل تلاشهای صنعتی و کشاورزی، اثر کارگر، بندر و دیگر مشکلات زیربنایی در تلاشهای توسعه چیست؟ آیا کوششهای دولت برای حل مسایل هیچ گونه اثری داشته اند؟ آیا کاهشهایی در اهداف سرمایه گذاری برای پروژه های وسیع محتمل است؟ 2- نقصان زمینه نیروی انسانی ماهر - قابل آموزش. آیا ایران می تواند یک رشد سریع اقتصادی را با زمینه محدود تکنولوژیش محتمل شود؟ آیا مردم هجوم خارجیها برای انجام طرحهای توسعه را قبول می کنند؟ 3- توسعه جایگزینی مؤثر به جای نفت به عنوان یک منبع انرژی موقعیت طرحهای توسعه صنعت ملی پتروشیمی به عنوان یک راه چاره به جای تولید نفت چیست؟ آیا تأسیسات رآکتورهای اتمی طرح ریزی شده طبق برنامه پیش می روند؟ برنامه های ایران برای انباشته کردن و برای انجام برنامه های همکاری چیست؟ 4- استراتژی های قیمت گذاری نفت، برنامه های ایران برای حفظ درآمد نفتی اش از اثرات تورم جهانی و بالا رفتن هزینه های کالا چه هستند؟ آیا نشانه هایی هستند که دولت به طور رادیکال از توافقش با کنسرسیوم جرح و تعدیل به وجود آورد.

5 - تغییرات در استراتژی های سرمایه گذاری خارجی جاری. کارشناسان مالی اصلی چه کسانی هستند و نفوذ آنها بر سیاستهای دولت به چه اندازه است؟ آیا تغییرات عمده ای در رابطه بین بانک مرکزی و وزارت دارایی (اقتصاد و دارایی) بوده است؟ 6- دستورالعملهای جدید در رابطه با همکاری تولیدی نظامی و انتقالات به کشور ثالث مورد توجه قرار می گیرد. برنامه های ایران برای مشارکت در توسعه صنایع تسلیحاتی منطقه ای در پیوستگی با کشورهای عرب ترکیه و پاکستان چه هستند؟ آیا تغییراتی در استراتژی های توسعه تکنولوژی بومی D و Rایران بوده است؟

ز: امور نظامی

1- توسعه و مدرنیزه کردن نیروهای موجود (فعلی) نظامی چه قدمهایی برای برقراری استحکام نیروهای ایران در مقابل عراق برداشته است؟ آیا تغییراتی در جهت افزایش کفایت و جوابگویی نیروهای مسلح اتفاق افتاد؟ آیا عدم کفایتهای رزمی که در طول جنگ ظفار تذکر داده شد به دوباره ارزیابی کردن احتیاجات و هدفهای نظامی منجر شد؟ 2- تغییرات در رشته های سطح بالای رهبری نظامی. آیا تغییراتی که در جهت گیری متمایل به غرب ایران اثر بگذارند، رخ داده؟ آیا مدرکی در مورد سازش رهبران بالای نظامی و پیمانکاران خارج وجود دارد؟ 3- نشانه هایی از تصمیم ایران برای به عهده گرفتن توسعه سلاحهای اتمی. آیا نشانه هایی هست که ایران برنامه هایی برای تخلف از اصول پیمان عدم توسعه اتمی دارد؟ 4- توسعه تأسیسات بندری و نظامی در خلیج عمان و اقیانوس هند. چه قدمهای نظامی برای به دست گرفتن کنترل ورودی خلیج فارس برداشته شده؟ آیا تغییراتی در مواضع پیش بینی شده نسبت به اشغال ابوموسی و جزیره تنب به وسیله ایران به وجود آمده؟ 1. معرفی قوت و ضعفهای گزارش جاری.

الف - در بین (داخل) هیأت نمایندگی.

ب - خارج از هیأت نمایندگی.

2. ارزیابی هیأت از حمایتی که توسط جامعه اطلاعاتی از آن می شود.

3. نتایج جمع بندی های و توصیه ها برای کارهای گزارشی آینده.

و: ساخت داخلی قدرت

1- قدرت شاه در استحکام بخشیدن به پایه قدرتش آیا تغییرات در شخصیت شاه وجود داشته است؟

ص: 441

تأثیر آنها بر رفتار سیاسی او چیستند؟ طبیعت ایرانی چیست و اثر آن بر روی رژیم چیست؟ 2- تشخیص هویت افسران نظامی که احتمالاً نقش اصلی را در هر انتقال قدرتی در صورت کشته شدن شاه بازی می کنند. نظرات سیاسی آنها چیست و چه کسانی از اعضای دولت و خانواده سلطنتی به آنها نزدیکترند؟ 3- رابطه شاه با طرحهای حزب رستاخیز. آیا حزب قادر است که نظم را بر اعضایش اعمال کند؟ آیا تغییراتی در رهبری حزب به وجود خواهد آمد؟ آیا تغییرات در رهبری اثری بر سیاستهای حزب و یا نفوذ آن دارد؟ 4- قدرت (نیرو) و تمایل جاری حزب توده. رهبران اصلی حزب توده چه کسانی هستند و از کجا فعالیت (عمل) می کنند؟ منابع اصلی کمک برای حزب چه هستند؟ آیا ارتباطاتی بین توده و گروههای فعال تروریست که در داخل ایران فعالیت می کنند وجود دارد؟ تا چه درجه ای تلاشهای استخدامی (عضوگیری) حزب توده در میان دانشجویان ایرانی در خارج موفق بوده است؟

قسمت دوم: بررسی اقدام

ص: 442

سرّی سرپرست سازمان اطلاعات مرکزی، کمیته منابع انسانی، کمیته فرعی تشخیص، 27 دسامبر 1976 - 6 دی ماه 1355، FOCUS ایران قسمت دوم: بررسی اقدام

1- مقدمه

کمیته فرعی ارزیابی در 30 نوامبر 1976 در جلسه اش گزارش ارزیابی (قسمت اول) را بررسی نمود. نمایندگانی از وزارت خارجه CIA، DIA، ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی، ستاد جامعه اطلاعاتی و افسر (مأمور) اطلاعات ملی حضور داشتند. قسمت دوم نتایج کلی، مشاهدات و نظریه (توصیه)های کمیته فرعی ارزیابی را خلاصه می کند، و نظرات سازمان (CIA) را درباره موضوعاتی که در جریان بررسی پدیدار شد منظور می دارد. به کمیته فرعی توصیه شد که نظرات سفارت تهران در مورد منافع به هیئت نرسیده است و بنابراین در بررسی منعکس نشده است. مأمور (افسر) اطلاعات ملی برای خاورمیانه از سفارت بازدید کرد و یک طرح ارزیابی گزارش را به طور غیر رسمی با مأموران هیئت نمایندگی درمیان گذاشت. هیچ مشکل و یا موضوع برجسته قابل گزارش در آن زمان شناسایی نشد.

2- نتایج، مشاهدات و اقدام پیگیری

الف. توافق در (ارزیابی) گزارش

کمیته فرعی در قضاوت ارزیابی گزارش از سفارت آمریکا - تهران در مورد اغلب مسایل و موضوعات خشنودکننده، بوده و خیلی از مشکلات اطلاعات و تحلیل که وجود دارد از طبیعت ساخت قدرت در ایران ناشی می شود.

ب. شاه به عنوان یک منبع اطلاعات

در بحث راجع به اطلاعات اصلی از ایران تحلیلگران وزارت خارجه گفتند که: «شاه برای 35 سال حکومت کرده است. از نظر روابط نزدیک و درازمدت ما، استحکام (ثبات) او (در زیر همه صحنه سازیها) و خلوص (رک گویی) او (در محدوده مفهوم فارسی)، ما تا حدودی هدفهای او و تاکتیکهایش را می دانیم.

او احتمالاً این را به نفع خودش می بیند که در آینده ما را مطلع نگهدارد. با درنظر داشتن طبیعت او ما به مقدار زیادی متکی به صحبتهای فردی او و توانایی سفیرمان و دیگران که سئوالات نافذ را مطرح کنند، باقی می مانیم. به طور واقع بینانه ما نباید انتظار داشته باشیم که به طور عمده ای اطلاعات بیشتری از آنچه هم اکنون کسب می کنیم از او بگیریم». سیا CIA اظهار می دارد که: سودمند خواهد بود اگر که منابع متناوب اطلاعات درباره شاه داشته باشیم. در مقام اهمیت کمتری نظرات مشابهی درباره اشخاصی که به شاه نزدیک هستند (آنهایی که با شاه صلاحدید می کنند، نظرات او را در موضوعات حیاتی اجرا می کنند، زندگیش را محافظت می کنند، اطلاعات بیشتر برایش می آورند و غیره) قرار دارد».

ج. گزارش (یادداشت مکالمه)

نمایندگان وزارت خارجه پیشنهاد می کنند که «سفارت آمریکا باید ترغیب گردد که جریان یادداشتهای مکالمه و رپرتاژ غیر رسمی محیطی را ادامه دهد. کمیته فرعی بر ارزش چنین گزارشات

ص: 443

نیمه رسمی به مأموران سیاست واشنگتن تأکید می کند. او اشاره می کند تجربه در این بررسی FOCUS و دیگر بررسیها نشان می دهد که یادداشتهای مکالمه ای، معمولاً در دسترس تحلیلگران علاقه مند خارج از وزارت خارجه قرار نمی گیرد. عضو وزارت خارجه با مطرح کردن موضوع با مقامات مسئول در وزارت خارجه و تقاضای همکاری آنها برای جستجوی یک راه حل برای این مشکل موافقت نمود.

د. اطلاعات از آمریکاییهای غیر رسمی در ایران

پاراگراف 2 ارزیابی گزارش. اصرار به افزایش تلاشهایی از طرف هیئت نمایندگی برای به دست آوردن اطلاعات درباره تحولات ایران، از تعداد زیاد دانشجویان مبادله ای آمریکایی، معلمین، مبلغین مذهبی و بازرگانان در ایران دارد. عضو وزارت خارجه اظهار می دارد که هیئت نمایندگی هم اکنون تماسهایی با آمریکاییهای غیر رسمی در ایران برقرار می کند. دیگر اعضای کمیته فرعی اشاره می کنند که محدودیت هایی در ارتباطهای اطلاعاتی با مبلغین مذهبی و دسته های مشخصی از دانشجویان مبادله ای وجود دارد. آنها معتقدند که ملاحظات درباره روابط متقابل آشکار اجتماعی و طبیعی سفارت با شهروندان آمریکایی می تواند مشکلاتی ایجاد کند. کمیته فرعی معتقد است که سفیر در بهترین موقعیت است که فرصتها و ریسکهای پنهانی دخیل در تلاشهای جمع آوری (اطلاعات) در این محدوده حساس و مشکل را ارزیابی کند.

ه. مشخصات بازرگانان آمریکایی

کمیته فرعی موافقت دارد که یک لیست از بازرگانان آمریکایی که تجارت اساسی در ایران انجام می دهند ممکن است، برای هیئت سودمند باشد و مطمئنا در واشنگتن سودمند خواهد بود. تحلیلگران می توانند این لیست را به عنوان راهنمایی در تهیه مطالب بیان شده به صورت دقیقتر برای قسمت داخلی جمع آوری (اطلاعات) CIA (DCD) در ایالات متحده به کار برند. عضو وزارت خارجه در این رابطه اشاره می کند که طبق قسمت (a) (v) 36 قانون کنترل صدور تسلیحات، لازم است که رئیس جمهور در 3 گزارشات 3 ماهه اش به کنگره یک تخمین از تعداد شهروندان آمریکایی که در پایان 3 ماه در کشورهای خارجی برای مأموریت در اجرای فروش تحت برنامه فروشهای نظامی خارجی یا گواهی صدور تجارتی یا تأیید شده به وسیله دفتر کنترل تدارکات، هستند، منظور دارد.

و. گزارش نظامی

کمیته فرعی معتقد است که ارزیابی گزارش درباره احتیاج برای اطلاعات اضافی جبهه ای غلو می کند.

CIAاشاره می کند که «اطلاعات اساسی OB و E و TOبرای واحدهای مشخص در دسترس نیستند. مثل قسمت گارد سلطنتی». DIAخاطرنشان می کند که در طول 18 ماه گذشته 130 گزارش در موارد نظامی رسیده است (8/10 درصد تمام گزارشات اطلاعاتی DIAاز DIO ایران). تحلیلگران CIAدرخواست اطلاعات اضافی در مورد تواناییهای سرتاسری نیروهای مسلح و طرحریزی های نظامی احتمالی و طرح ریزی توسعه نیرو در محدوده زمانی 78 - 1973 را کردند. NIOکه در قسمت دوم گفتگوها شرکت کرده بود، موافق بود که مسئله این نیست که اطلاعات اساسی (پایه ای) در دسترس نیستند بلکه شکافهای

ص: 444

مهمی وجود دارد، نکته ای که CIA و DIAبر آن توافق دارند احتیاج به اطلاعات بیشتر در مورد پایگاههای نظامی ایران را تأیید می کند، ولی نیازمندیهای به اطلاعات در مورد این تأسیسات به طور نامناسب بیان شده. گزارشات بیوگرافی رسیده در مورد ایران 6 درصد مجموع گزارش است (در مقابل حدود 12 درصد برای تمام گزارشات رسیده DIA). باید تذکر داده شود که منابع تحلیلی ما محدود هستند و اینکه بیوگرافی در مقابل سایر اهداف از ارجحیت کمتری برخوردار است. هماهنگی نزدیک و مستمری بین تحلیلگران بیوگرافیک DIA و دفتر مرجع مرکزی CIA (ORC)که دارای اختیار برای استفاده از سیستم وابسته دفاعی از طریق DIA را دارد، وجود دارد. لازم است که تحلیلگران و کسانی که اطلاعات جمع می کنند، در ارتباط با گزارش بیوگرافیک تحلیلهای خود را بهبود بخشند. ما این احتیاج را در دیاگرام 15 دسامبر 1976 به جمع آوری کنندگان که بدین وسیله ما از آنها علت اینکه چرا یک گزارش به خصوص بیوگرافیک تهیه شده و همچنین اطلاعات تقاضا شده قضاوتی در مورد دایره نفوذ و اختیار به وسیله رهبران نظامی اصلی که گزارش در مورد آنها تهیه شده را خواهیم خواست.

ز. اطلاعات سازمان همکاری امنیتی

کمیته فرعی معتقد است که این سازمان رسمی اصلی ایالات متحده در ایران دارای اطلاعات وسیعی در مورد نیروهای مسلح ایران، پایگاههای نظامی و شخصیتها است (جمع آوری شده در جریان عادی کارش) که به سهولت در دسترس تحلیلگران در واشنگتن که می توانند از آن استفاده کنند، نمی باشد.

DIA اظهار می دارد که این مشکل اطلاعاتی مستمر را به دفتر وزیر دفاع و دفتر وابسته دفاعی در تهران ارجاع کرده و پیشرفتهای قابل توجه در رابطه کاری بین مستشاری نظامی و DIO در تهران در ماههای اخیر رخ داد. این چهارمین بررسی FOCUSاست که کمیته فرعی توجه را به این موضوع جلب کرد. کمیته فرعی پیشنهاد می کند که ستاد جامعه اطلاعاتی موضوع را بر یک اساس ارجحیت با مقامات مناسب در سازمان اطلاعاتی دفاعی و وزارت دفاع دنبال کند.

کارمند اضافی. گزارش ارزیابی پیشنهاد می کند که یک مأمور گزارشی اضافی در سفارت آمریکا - تهران احتیاج است. مقامات وزارت خارجه در این موضوع هم عقیده نیستند. وزارت خزانه داری اشاره می کند که قسمت اقتصادی شایسته است و به طور کامل به کار گرفته می شود ولی بیش از حد توسعه داده شده. کمیته فرعی با این توصیه موافق نیست. او معتقد است که مدیران جمع آوری (اطلاعات) واشنگتن و رؤای هیئت نمایندگی مربوطه برای تصمیم گرفتن درباره حوزه ای که قضاوتها و کشفیات را در بردارد، در این و با دیگر بررسیهای FOCUSهمکاریهای سودمندی در تصمیمات مدیریت با توجه به کارمندگیری که آنها در موردش مسئول می باشند، خواهد داشت.

راهنمای پی گیری کمیته فرعی پیشنهاد می کند که کمیته منابع انسانی که با افسر اطلاعات ملی و سیاستمداران واشنگتن همکاری نزدیکی دارند، یک لیست احتیاجات اطلاعاتی برای انتقال به هیئت تهیه کنند.

دیوید. جی. کارپنتر وزارت خارجه رئیس کمیته فرعی ارزیابی

احتیاجات اطلاعاتی واشنگتن

ص: 445

سند شماره 21 از: ادوارد. اس. لیتل - سرّی17 می 1977، 27 اردیبهشت 56، دفتر رئیس به: ویلیام اچ. سولیوان - سفیر آمریکا - تهران سرپرست سازمان مرکزی اطلاعات (CIA)، کمیته منابع انسانی، در موقع ارسال بررسی FOCUS ایران برای جک میکلوس (کاردار) در ژانویه، سرپرست سازمان مرکزی اطلاعات (CIA) سیا اشاره کرد که یک لیست محدود اولیه با ارجحیت از مسایل اطلاعات ملی برای سفارت تهیه خواهد شد. ضمیمه، لیست مزبور است که به وسیله کمیته منابع انسانی با نظر مأمور اطلاعات ملی برای خاور نزدیک و جنوب آسیا تهیه شده است. چون لیست فشرده است ترتیبی برای ارجحیت منظور نشده است. راهنما جدا از بررسی FOCUSتهیه شده است و در فرم اسکلت وار به نظر می رسد. ما امیدواریم که این لیست برای شما به عنوان یک نمودار هماهنگ شده بین سازمانی، مهمترین احتیاجات اطلاعاتی واشنگتن را در برداشته باشد. یک راهنمای مفصل تر براساس منظمی از طریق کانالهای سازمانی برای شما تهیه شده است.

همچنان که در برنامه FOCUS تجربه کسب می کنیم، امیدواریم که این ارزیابی های گزارشی منبع انسانی و راهنمای گزارشی که از آنها جریان پیدا می کند کار هیئتهای خارج از کشور را سهل تر و آسان تر سازد. نظرات شما در مورد این موضوع مایه خوشوقتی من است.سفیر ادوارد لیتل - سرّی سرّی راهنما: ایران لیست زیرین سرفصلهای مورد علاقه جوامع اطلاعاتی و امور خارجه می باشد.

1- سیاسی الف: داخلی.

1- هدفها و سیاستهای درازمدت شاه و مشاورین اصلی او، نظامی و غیرنظامی.

2- تصمیمات اساسی سیاسی، ملی، امنیتی و اقتصادی به وسیله چه کسانی و چگونه گرفته می شود.

3- نقشی که ساواک در دولت بازی می کند.

4- نقش دولت ایران در نقض حقوق بشر.

5 - برنامه ریزی های آینده و فعل و انفعالات شخصی که جانشین را تعیین می کند.

ب: خارجی.

1- منابع تهدیدات نظامی خارجی برای ایران.

2 - موازنه قدرتها در منطقه به نحوی که ایران را متأثر می سازد.

3 - روابط با اتحاد شوروی و کشورهای خلیج فارس، خصوصا عربستان سعودی و عراق.

4 - روابط با هند، پاکستان، افغانستان و ترکیه.

2- اقتصادی.

الف: برنامه های رشد اقتصادی، به ویژه استراتژی و سیاستهای فروش شرکت ملی نفت ایران.

ب: طرحهایی که برای توسعه اتمی ریخته شده.

3- قابلیتهای نظامی نیروهای مسلح سلطنتی ایران.

ارزیابی سالیانه درباره سیاست و منابع ایران

ص: 446

سند شماره 22 از: سفارت آمریکا - تهران - سرّی 5 آوریل 1972، 16 فروردین 1356 برای اقدام: وزیر امور خارجه موضوع: ارزیابی سالیانه درباره سیاست و منابع ایران

قسمت 1- ارزیابی های سیاسی

الف: منافع آمریکا در ایران

1- ایالات متحده آمریکا و ایران در پایان جنگ جهانی دوم از طریق منافع متقابل در مهار کردن سیاستهای گسترش طلبانه شوروی به سوی یکدیگر کشانده شدند (در آن زمان شمالغربی ایران در اشغال اتحاد شوروی بود). مناسبات آمریکا و ایران از این منافع از آن زمان الهام گرفته و تعدادی از ترتیبات همکاری برای پیشبرد و حفظ این هدف داده شده است. در زمانی که ما از دستمان برمی آمد ما یک سپر امنیتی در اطراف ایران از طریق یک تعهد دوجانبه برای به کمک دفاعی ایران رسیدن در صورت حمله از جانب اتحاد جماهیر شوروی، یا متفقان کمونیست آن ایجاد کردیم. ما همچنین خود را با پیمان بغداد (که بعدا سنتو نامیده شد) جزئا برای همین منظور وابسته کردیم. همزمان ما یک برنامه وسیع شامل مساعدتهای اقتصادی، فنی و نظامی به عهده گرفتیم تا ایران بتواند از منافع خود دفاع کند و منابع خود را در محیطی از ثبات داخلی و اصلاح اقتصادی و اجتماعی رشد دهد. بسیاری از این برنامه ها به هدف خود رسیده و پایان پذیرفته اند. تنها ترتیب مهمی که هنوز ادامه دارد در زمینه مساعدتهای نظامی است که در آن ایالات متحده اسلحه و پشتیبانی فنی فراهم می کند که بهای آن تماما اکنون از طرف ایران پرداخت می شود. ایران که در یک موقعیت استراتژیکی قرار گرفته به نوبه خود به ما محلهایی برای اطلاعات با ارزش که به آسانی قابل جایگزین کردن نیست و تأسیسات مخابراتی فراهم می کند و همچنین حق پرواز از طریق تنها دالان هوایی قابل دسترس و امن در این قسمت از جهان برا ما تأمین می کند.

2- در ضمن کیفیت و ماهیت مناسبات تحول یافته هر چند، مقصود اصلی آن به طور اساسی همان است که بود. به همان ترتیبی که ایران رشد می کرد و رونقش فزون می گشت به طوری که در ظرفیتهای خود جلب اعتماد کرده بود. ایالات متحده انتظار داشت و از ایران خواست تا نقش فعال تری در صحنه های منطقه ای و بین المللی ایفا کند. تا اندازه زیادی ایران در چهارچوب آنچه که شاه سیاست پرداز عمده ایران به عنوان یک «روابط ویژه» از بعضی جهات به همان دلایل که قابل مقایسه با مناسبات ایالات متحده با ناتو و اسرائیل است، به این انتظار آمریکا پاسخ مثبت داده است. به خواهش ما ایران در کمیسیون چهار دولت در ویتنام شرکت کرد و به متفق ما، ویتنام جنوبی تجهیزات نظامی تحویل داد.

همین اواخر یک واحد نظامی برای نظارت بر متارکه در ارتفاعات جولان فرستاد. به توصیه ما ایران مساعدت مالی به مصر و عده ای از کشورهای دیگر نیازمند تحویل داد که در این کشورها منافع ما با ایران مشترک بود. ایران یک کمک دهنده بزرگ به IFAD بوده است و مسئولیت فراهم کردن افزایش مالی که با شرایط ایالات متحده برای شرکت تطبیق می کرد بوده است. ایران همچنین یک نقش معتدل کننده پشتیبانی در امور منطقه ای ایفا کرده و اختلافات محلی را به سازش رسانده و به عمان کمک کرده است تا شورش تحت پشتیبانی کمونیستها را در منطقه جنوب عمان سرکوب کند. خلاصه برحسب توانایی و نفوذ ایران یک نقش سازنده و کمک کننده در اموری که مستقیما مورد علاقه ایالات متحده بوده، داشته است. ظرف

ص: 447

آینده قابل پیش بینی علایق اصلی ایالات متحده در ایران به ترتیب زیر است:

الف: حفظ یک ایران با ثبات مستقل غیر کمونیست و همکار که نیرو و اراده کافی برای ایستادگی در مقابل تجاوزگری احتمالی شوروی اعم از مستقیم یا غیرمستقیم دارد و ادامه نقش ایران برای ثبات در خلیج فارس، خاورمیانه و آسیای جنوبی.

ب: تضمین و حفظ یک منبع قابل اتکاء نفت برای غرب ژاپن و اسرائیل به قیمت حتی الامکان پایین (یک ملاحظه اولویتی برای سراسر منطقه آسیا خاور نزدیک) با توجه به وزنه محدودی که ما در مواضع قیمت گذاری ایران داریم.

ج: پرورش پشتیبانی بیشتر ایران در مورد تأکید حکومت کارتر درباره بهبود حقوق بشر، عدم اشاعه کلاهکهای هسته ای و خویشتن دار نسبت به نقل و انتقال سلاحهای قراردادی (سلاحهای غیرهسته ای).

د: حفظ دستیابی ایالات متحده به سمتی از ایران که دالان هوایی حیاتی ترکیه و ایران را تشکیل می دهد. ( و دسترسی به بنادر ایران برای کشتیهای آمریکایی) در پشتیبانی از منافع امنیتی مشترک.

ه: حفظ استفاده از سرزمین ایران برای تأسیسات ویژه اطلاعاتی و مخابراتی که بدون از دست دادن کارآییش نمی توانست در جای دیگری قرار گیرد.

و: حفظ دستیابی به بازارهای سریع الرشد ایران جهت کالا و خدمات آمریکا و همچنین ادامه همکاری مالی ایالات متحده و ایران.

ز: حفظ گفت و شنود مؤثر و همکاری با ایران درباره تعداد زیادی از مسایل اقتصادی و سیاسی چندین جانبه از قبیل همکاری اقتصادی شمال و جنوب، مناسبات اعراب و اسرائیل، کنترل سلاحها، مسایل مربوط به اقیانوس هند و خلیج فارس و قانون دریا.

ح: تشویق همکاری بیشتر ایران در کوششهای ضد مواد مخدر ما که جنبه جهانی دارد.

ب: مرور کلی

1- دو فقره از سیاستهای پایه ای ایران که به نحو بسیار مستقیمی در نتیجه نزدیکی ایران به اتحاد شوروی و ارزیابی آن از مقاصد شوروی شکل گرفته عبارتند از برنامه نوسازی نظامی ایران و سرکوبی فعالیتهای کمونیستی داخلی. این دو سیاست همچنین دو سیاستی است که به احتمال قوی به وسیله تأکید حکومت آمریکا بر محدود کردن نقل و انتقال سلاحهای قراردادی و حقوق بشر مورد سؤال قرار خواهد گرفت. عدم حصول توافق در هرکدام از این دو زمینه میزان موفقیت ما را در پیشبرد منافع دیگرمان در ایران و تا اندازه ای در منطقه در معرض تأثیرات منفی قرار خواهد داد.

2- تعهدات امنیتی رو به فرسایش ما نسبت به ایران دیگر قابل اعتماد نیست و با تشویق ایالات متحده ایران، تنها راه دیگر قابل دوام خود را در خودکفایی نظامی تشخیص داده است، هر چند ایران خیالبافیهایی ندارد که بتواند به تنهایی تجاوز مستقیم شوروی را بازدارد. بدین ترتیب ایران دست به برنامه نوسازی نظامی با مقیاس بزرگ و گرانقیمت و به دست آوردن سلاحهای بسیار پیچیده به ویژه از ایالات متحده زده است. ایران نیازهای خود را در قبال ارزیابی تهدیدات احتمالی از همسایگانش به ویژه اتحاد جماهیر شوروی و عراق اندازه می گیرد و نوع دستگاههای نظامی که برای دفاع از مرزهای خود و نزدیکیهای آن از هریک از جهات مورد توجه قرار می گیرد.

ص: 448

3- مسئله اینکه چه چیزی می تواند تقویت بنیه نظامی ایران را به میزان معتدلی برساند، مسئله اساسی است. شاه خاطرنشان ساخته است که اگر ایالات متحده عرضه سلاحهای خود را به ایران کاهش دهد او به منابع دیگر رجوع خواهد کرد. خریدهای مهم اخیر از سایر کشورها از جمله اتحاد شوروی این تصمیم را معنی دار می کند و بنابراین موفقیت کامل در تدوین برنامه به دست آوردن سلاحهای ایران تنها با قائل شدن یک مهلت کلی نقل و انتقال اسلحه به منطقه از سوی همه تحویل دهندگان اسلحه تحقق خواهد یافت. بنابه قضاوت ما کوششهای یک جانبه به چنین مقصودی نخواهد رسید.

4- معذالک در میان دو قطب افراطی قطع کامل و عرضه نامحدود ما معتقدیم که محلی برای مانور وجود دارد.

نتیجه، تحت تأثیر این اصل قرار خواهد داشت که بدانیم ما تا چه اندازه به نحو مؤثر و متقاعدکننده ای برای نیل به هدف، توافق متقابل با یاران درباره ماهیت تهدیدهای جاری و آینده علیه آنچه که برای مقابله با آنها لازم است، حرکت کنیم. از بسیاری جهات این فرا روند مشورت باید نزدیک به الگوی آمریکا و اسرائیل باشد. برای این منظور این امر نه تنها شامل بررسی تفصیلی محیط سیاسی و نظامی منطقه خواهد بود بلکه همچنین بررسی منظم نیروهای منابع ملی و انسانی ایران و زیربنای آن و ظرفیت جذب آن نیز خواهد بود، یک چنین خط مشی برای اقدام نیازمند اختصاص کادرهای واجد شرایطی فنی که در حال حاضر تعهدی نسبت به واشنگتن و تهران ندارند، خواهد بود. همچنین فرض بر آن است که از جانب ایران ظرفیت و آمادگی که هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته، معلوم گردد. معذالک در صورت فقدان یک چنین کوششی تصمیمات یکجانبه حکومت ایالات متحده برای خودداری از فراهم کردن اسلحه برای ایران به عنوان تنزل علاقه ایالات متحده نسبت به ایران و دوستی با آن تعبیر خواهد شد که عواقب آن نیز باید درنظر گرفته شود.

5 - زمینه اختلاف نظر جدی احتمالی دیگر مربوط به حقوق بشر است. به قضاوت ما بین تصویری که غربیها از ایران زمان حال دارند از یک طرف، و واقعیت ایران از سوی دیگر به اندازه تجارب فرهنگی و اخلاقی و تاریخی بین غربیها و ایران اختلاف دارد. ایران تاریخی شامل 2500 سال فرمانروایان خودکامه و اغلب خارجی دارد و تنها به نحو نسبتا محدودی در معرض ارزشهای لیبرال غربی قرار گرفته است.

فرایافت های جریانهای دمکراتیک اساسا برای سنتهای ایران بیگانه است هرچند ایران در صف مقدم بعضی از انواع حقوق بشر از قبیل آزادی مذهبی قرار گرفته، که این امر در غرب مورد توجه زیاد واقع می شود.

اصلاحات ارضی و آموزش و پرورش عمومی و حقوق زنان و سایر اصلاحات اجتماعی و اقتصادی تنها اخیرا (یعنی در سالهای دهه 1960 و دهه 1970) در مقابل مخالفتهای سخت محافظه کارانه وارد جریان شده اند. شکی نیست که حتی این پیشرفتهای محدود در صورتی که رهبری نیرومند و مصمم شاه و پدرش قبل از او وجود نمی داشت، تحقق نمی یافت. در جریان همین چند دهه اخیر شاه از سوی چپ گرایان تحت پشتیبانی کمونیستها و راست گرایان مسلمان محافظه کار زمین دار، در معرض مبارزه جویی قرار گرفته و چندین بار به لبه پرتگاه رسیده که ممکن بود، احتمالاً باعث معکوس شدن جهت گیری طرفداری ایران از غرب شود. همین اواخر ایران ناگزیر بود با گروهها و اجتماعات کوچک ایثارگر که وحدت چندانی بین یکدیگر نداشتند و مخالفین، مارکسیست اسلامی نامیده می شدند و در

ص: 449

کوششهایی برای سرنگون کردن نام کنونی متوسل به تروریسم شده بودند مقابله کند. نشانه هایی از پشتیبانی بیگانه از این کوششها در دست است. رژیم ایران به این کوششها پاسخ شدید داده است هر چند همیشه کار او مؤثر نبوده است.

6- موفقیتهای رژیم به طور عمده در سطح سیاسی، خلقی و اقتصادی از طریق برنامه های پیش دستی کننده و سیاستهایی که هر مخالف قابل تصوری ممکن بود عنوان کند و وارد کردن مخالفین در فعالیتهای مشروع و قانونی بوده است. آنچه که باقی مانده مخالفینی هستند که فاقد هدفهای سیاسی بوده و تنها میل دارند جایگزین دستگاه رهبری کنونی بشوند و این موضعی است که در ایران پشتیبانی خلق را برنمی انگیزد. روش رژیم نسبت به این مخالفین که به عقیده آن دارای جهت گرایی کمونیستی بوده و یا تحت الهام کمونیستها قرار گرفته اند بسیار خشن است و تابع قوانینی است که نزدیک به قوانینی بود که در ایالات متحده در سالهای دهه 1950 به مورد اجرا گذارده می شد. علاوه بر این سیستم دادگاههای مدنی ایران پرپیچ و خم بوده و در معرض انتقادهای زیادی از لحاظ عدم کارآیی قرار گرفته اند، این اوضاع توأم با مخلوط ناهنجاری از قوانین دوران ناپلئون و قوانین اسلامی منجر به نظامی از روالهای قضایی برای رسیدگی به مسایل امنیتی شده است که با فرایافت های غربی (یا لااقل انگلوساکسون) کاملاً بیگانه است.

شاید در ایران حدود سه هزار و پانصد «زندانی سیاسی» وجود داشته باشد، هر چند سازمان عفو بین المللی و گروههای مشابه مدعی هستند تا 000/200 زندانی سیاسی در ایران وجود دارد. در میان این زندانیان سیاسی اکثریت بزرگی دست به عملیات خشونت آمیز زده یا در آن شرکت داشتند. بنابراین آنچه که در توصیه به اجرای سیاستهای حقوق بشر، هماهنگ با فرایافت های خودمان مواجه هستیم در موضعهای قانونی و روشی که مختص رژیم کنونی نبوده و ریشه های عمیقی در سنتهای ایرانی دارد دارای اختلاف بسیار زیادی است. حکومت کنونی ایران نسبت به نگرانیهای ما بی تفاوت نیست. ما شاهد اصلاحات جزئی در این زمینه بوده ایم و معتقدیم که می توانیم بیشتر از آن نیز انتظار داشته باشیم اگر به آرامی تداوم و با صبر و شکیبایی به شکل عدم رویارویی پیش برویم.

7- زمینه دیگر اختلاف مربوط به قیمتهای نفت است ایران به نحو پیگیرانه ای استدلال کرده است که:

الف: افزایشهای قیمت نفت به آن اندازه ای که مفسرین غربی مدعی شده اند به مصیبتهای غرب (یا حتی کشورهای کم رشد) نیفزوده است.

ب: نفت ماده ای است که باید حفظ شود و قیمتهای بالاتر تهیه منابع انرژی دیگر را تشریح می کنند در حالی که:

ج: ایران در افزایش قیمتهای صادرات عمده خود با توجه به قیمتهای بالا رونده جهت کالاهای غربی اعم از نظامی و غیرنظامی کاملاً محقّ است. این موضعی است که استدلالهای غرب موفق نشدند آن را شکست دهند. تحولات چند سال آینده مانند نزاع دو گروه جداگانه در داخل اوپک ممکن است منجر به کاهشهای جزیی در تصمیمات ایران بشود. معذالک شاه این موضع را اتخاذ کرده است که سیاست نفتی یک امر کاملاً اقتصادی است و نباید تحت تأثیر ملاحظات سیاسی قرار گیرد. به همین جهت شاه در سال 1973 از الحاق به تحریم نفت اعراب خودداری کرد و همچنان تحویل دهنده عمده نفت به اسرائیل است.

ما می توانیم و باید نقطه نظرهای خود را درباره قیمتهای نفت (و عرضه نفت) براساس منظم ارائه داده و به گفت و شنودهای مشورتی با ایران ادامه دهیم تا اینکه به مرور زمان بتوانیم آن قسمت از استدلالهای

ص: 450

ایران را که ما، در مقابل آنها استدلال متقابل داریم از میان ببریم. ما باید تمامی مسئله قیمت گذاری را مورد مطالعه قرار دهیم، زیرا هیچ بعید نیست که این امر به موقع افزایش یکجانبه قیمتهای نفت اوپک یا قیمتهای آن قسمت از نفت را که در بازار آزاد وجود دارد کاهش دهد. ولی درباره این مسئله و مسئله دیگر در صورتی که به طریق رویارویی مستقیم عمل کنیم نه تنها نفعی نخواهیم برد بلکه چیز زیادی از دست خواهیم داد. طریقه بهتر و مؤثرتر آن است که در شرایط دوستانه به استدلال بپردازیم.

به نحو صمیمانه ای اعتقاد دارد که عدم اشاعه سلاحهای هسته ای در مورد ایران صدق می کند. در عین حال شاه سرمایه گذاریهای سنگینی در پرورش و رشد انرژی هسته ای زمان صلح تقبل کرده و نگران است که در آینده به اندازه کافی سوخت هسته ای به دست آورد.

ایران از هم اکنون در آفریقای جنوبی و زئیر و جاهای دیگر در جستجوی منابع متنوع برای این گونه سوخت است. می توان انتظار داشت که ایران همچنان به کارخانجات غنی کردن و تکنولوژی مشابه علاقه نشان خواهد داد و با توجه به میزان همکاریهای آینده با حکومت آمریکا در زمینه هدفهای جهانی هسته ای در نتیجه میزان همکاریهای آمریکا، ایران علاقه های خود را برای تأمین عرضه سوخت به دست می آورد.

9- ایالات متحده آمریکا (از لحاظ حاشیه ای) بزرگترین صادرکننده کالاهای غیرنظامی (نظامی) و خدمات به ایران است. در سال 1976 معادل 8/2 میلیارد دلار کالای غیرنظامی آمریکایی به ایران صادر شده که انتظار می رود در سال بعدی به 2/3 میلیارد دلار افزایش یابد و معادل صادراتی قبل از 1975 گردد. ما می توانیم انتظار داشته باشیم که تا چند سال آینده این صادرات در اطراف 3 میلیارد دلار باشد.

10- در مسایل چند جانبه اقتصادی و سیاسی ایران به احتمال قوی بین (الف) احتیاط برای احتراز از برخورد با منافع کشورهای کم رشد از یک سو و (ب) حساسیت برای حفظ مناسبات خود با کشورهای رشد یافته در نوسان خواهد بود. در تریبون های تبلیغاتی شمال و جنوب، ایران احتمالاً از نقطه نظر کشورهای کم رشد پشتیبانی خواهد کرد، ولی شور و ذوق ایران از مسئله ای به مسئله دیگر تفاوت خواهد داشت.

IFAD وسیله دیگری است که برای سیاست ایران اهمیت خواهد داشت (به ویژه اگر ستاد IFADبه تهران منتقل شود). در حالی که نقش آن در سازمانها و گروه بندی های قدیمی تر مانند کمیسیون ملل متحد برای بازرگانی و توسعه و موافقتنامه عمومی درباره تعرفه و بازرگانی و حتی G77 هم چنان در حال غیرفعال خواهند بود.

11- دانشجویان ایرانی در ایالات متحده شاید بزرگترین رقم دانشجو را نسبت به هر کشوری تشکیل دهند و می توان انتظار داشت که تعداد آنها که اکنون 30 هزار نفر برآورد می شود افزایش یابد. این امر نظر تلخ حکومت ایران را درباره فعالیتهای مخالفین ایرانی در ایالات متحده و اروپای غربی تغییر نخواهد داد.

ولی این مسئله باید به نحو معقولی مهار شود زیرا هم ایران و هم ما چشم انداز وسیع تری درباره روابط کلی بین خود داریم.

12- هدفهای سیاسی دیگری نیز برای حکومت ایالات متحده در ایران وجود دارد. از قبیل جلب همکاری ایران در یک برنامه مؤثر علیه تولید تریاک در کشورهای همسایه و به دست آوردن آراء ایران در هیئتهای سازمان ملل متحد برای یک سلسله از مواضع حکومت ایالات متحده و غیره. معذالک اینها

ص: 451

همراه با منافع بزرگتر که قبلاً ذکر شده به طور متقابل به یکدیگر وابسته هستند و از یک جو کلی دوستی و همکاری ناشی می شوند؛ همان طور که شاه نیز آن را چنین درک می کند.

ج: هدفها، خط مشی ها و مسایل

1- هدفهای ما همان است که در قسمت الف به عنوان منافع ایالات متحده ذکر شده است خط مشی های عمده ای که در پشتیبانی از این منافع اتخاذ می شود به ترتیب زیر است:

(a) ادامه فروش سلاحهای قراردادی به ایران. (سلاحهای غیر هسته ای) کوشش به متقاعد کردن سیاستمداران ایران در منافع خودشان به اینکه صاحب گزینش بیشتری باشند و سرعت سیر نوسازی سلاحها را برای جذب مؤثرتری مشخص کنند. این عمل از طریق مشاورت فنی نزدیکتر بین سازمانهای دفاعی ایالات متحده و ایران باید صورت بگیرد. تأکید بر روی نفع متقابل ما در یک ایران نیرومند و امن از طریق مشورتهای نزدیک بین دو حکومت، شامل در معرض قرار دادن شاه و رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و همچنین تماسهای مکرر در سطوح متعدد شامل کارمندان نخبه در واشنگتن و همچنین سفیر و کارمندان متعدد او در تهران. بایستی در عین حال تعهد اساسی حکومت ایالات متحده نسبت به سطح پایین تری از تسلیحات در سراسر جهان که ما امیدواریم و انتظار داریم ایران سهم خود را در آن داشته باشد، توجه کرد. شانسهایی که ما بتوانیم چنین کاهشی در تسلیحات به دست آوریم بستگی به این دارد که تا چه میزان ما می توانیم 1- ایران را متقاعد کنیم که ما به عنوان تحویل دهنده سلاحهای مورد نیاز و خدمات فنی همچنان قابل اتکا هستیم. 2- فراهم کردن پشتیبانی وسیع بین المللی (از جمله پشتیبانی اتحاد شوروی) برای پایین بودن سطح نقل و انتقالات سلاحها و 3- کمک به بهبود اوضاع امنیتی در منطقه اطراف ایران از قبیل تحولات امکان پذیری نظیر نرخ پایین تر تسلیحات عراق (شاید و البته به حل بحران اعراب و اسرائیل یا یک نزدیکی پرمعناتری بین هند و پاکستان. (بدین مناسبت لازم است در نظر گرفته شود که خروج نیروهای ایالات متحده و شوروی از اقیانوس هند به خودی خود نگرانی ایران را درباره مقاصد آینده همسایگانی نظیر هند یا عراق کاهش نخواهد داد). هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران حتی اگر از لحاظ تعداد کاهش یافته است باید همچنان رهبری را در پرسنل فنی متعدد حکومت ایالات متحده و شرکتهای خصوصی که به نوسازی نظامی ایران از طریق برنامه هایی که تماما به هزینه ایرانیان صورت می گیرد، در دست داشته باشد. افزایش پرسنل بخش سیاسی نظامی سفارت بایستی برای رهبری این کوششها کمک کند.

(b) نشان دادن ادامه نگرانی ایالات متحده در امور حقوق بشر در ایران چه از لحاظ چهره عمومی ایران و چه از لحاظ متفق بالفعل ایالات متحده و به خاطر آینده ثبات خود ایران که در آن ایالات متحده ذیعلاقه و ذینفع است از محکوم کردنهای ناشی از قدرت یا پشتیبانی بیش از حد حکومت ایالات متحده در مورد انتقاد از اوضاع مربوط به حقوق بشر اجتناب شود. ولی کار مداوم با سیاستمداران ایران و بوروکراسی این کشور برای تشخیص هویت مناطقی که در آنها لیبرالیزه کردن قوانین و عرف ایران به امنیت داخلی ایران صدمه نخواهد زد، بلکه در دراز مدت به آن کمک خواهد کرد، ادامه یابد.

(c) پیشبرد مشورتهای منظم و در واقع گفت و شنود با ایران درباره قیمتهای نفت به ویژه در ارتباط این قیمتها با قیمتهای واردات از ایالات متحده (استدلالی که شاه خوشش می آید آن را در سر و کار داشتن با

ص: 452

ما به کار ببرد). کوشش به نشان دادن تا آنجایی که ممکن باشد به این که ایرانیان درباره میزان تورم در اقلامی که از ما خریداری می کنند غلو می کنند (از طریق مقابله با افزایش هزینه جهت تجهیزات و خدمات نظامی در مقابل قیمتهای حقیرانه واردات غیر نظامی). معذالک ما باید بپذیریم که درباره کوشش ما حدودی وجود دارد تا زمانی که 1- ایران هم چنان به اینکه نفت را به چه کسی تحویل می دهد تبعیض سیاسی قائل نیست (مثلاً اسرائیل یا غرب را تحریم نکرده است) و 2- قیمتهای ایران با قیمتهای نفت سایر جاهای دیگر چنان خارج از حدود تطبیق نیست.

(d) ادامه گفت و گوی خود با ایران برای حفظ تعهد حکومت ایران درباره امور مربوط به عدم اشاعه سلاحهای هسته ای و جلب مساعدت ایران در این زمینه. باید به نفع ما باشد که به اندازه کافی مقادیر سوخت برای برنامه های انرژی هسته ای برای مقاصد صلح برای ایران فراهم کنیم. در عوض باید بتوانیم از ایران بخواهیم که در بازداشتن دیگران در تعقیب برنامه اشاعه سلاحهای هسته ای به ما کمک کند، چنانچه ایران در گذشته در این زمینه سودمند بوده است (مثلاً نسبت به پاکستان).

(e) ادامه همکاری اطلاعاتی با ایران برای فراهم کردن یک محصول مشترک با رشد مداوم و نشان دادن علاقه مداوم ما به امنیت ایران در زمانی که ما بخواهیم خرید سلاحهایی بر حسب انتخاب و به مقدار کم را به ایران توصیه کنیم.

(f) ادامه پشتیبانی نیرومند از صادرات بازرگانی غیر نظامی شرکتهای خصوصی به ایران از طریق مأمورین بازرگانی سفارت و مرکز بازرگانی ایالات متحده و نمایشگاههای ویژه بازرگانی به پشتیبانی از برنامه های بازرگانی سراسری ما. ادامه یک سطح گزارشگری مداوم اقتصادی و مالی برای مقابله با روندهای متغیر در فرایافت ها و رفتارهای اقتصادی ایران (مثلاً علاقه کمپانیهای ایالات متحده به معاملات پایاپای با استفاده از نفت). حفظ علاقه ما در تولید کشاورزی ایران از طریق نماینده وزارت کشاورزی آمریکا در اینجا با توجه به این که ادامه بهبود تولید کشاورزی در ایران به فرآیند رشد اجتماعی و اقتصادی و بالنتیجه ثبات سیاسی مساعدت می کند.

(g) ادامه برنامه مؤثر اداره اطلاعات ایالات متحده در امور فرهنگی به عنوان وسیله دیگری از کمک به رشد ایران، و نشان دادن علاقه کم نشدنی ایالات متحده نسبت به آینده ایران و ادامه بر قرار کردن پیوندها با رهبران افکار عمومی در ایران، در زمینه های آموزش و پرورش و اطلاعات (مقصود غیر از اطلاعات سیاسی یا نظامی است) و زمینه های مربوطه که در دراز مدت باید به انتقال ایران به داشتن یک جو دمکراتیک تر کمک کند.

(h) همچنین پشتیبانی بیشتری از تماس مردم با مردم از طریق جریان دادن دیدار کنندگان ایرانی از ایالات متحده و تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی که در آمریکا تحصیل می کنند. خدمات روادیدی در سفارت آمریکا در ایران باید کادر مناسبی داشته باشد.

(i) به همین ترتیب داشتن کادرها در خدمات آمریکایی و حمایت از شهروندان آمریکا لازم است تا از حضور فزاینده آمریکا در ایران پشتیبانی کند و از فشار در امر روابط عمومی با مردم اجتناب شود.

(j) از طریق مبادله مکرر دیدارهای مقامات ایرانی از وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف و هم چنین وزارت امور خارجه کوشش شود تا پشتیبانی فزاینده ایران در تریبون های تبلیغاتی بین المللی درباره مسایل اقتصادی و سیاسی مورد علاقه حکومت آمریکا جلب شود. برای این وظیفه تعداد بیشتری از وقت

ص: 453

مأمورین سفارت آمریکا اختصاص خواهد یافت.

(k) حفظ یک برنامه کافی ضد مواد مخدر در ایران از طریق عملکرد مأمورین مبارزه با مواد مخدر، چه ساکن ایران و چه دیدار کننده از ایران، برای ادامه جلب همکاری ایران در محدود کردن تولید تریاک در کشورهای همسایه و عبور ترانزیتی مواد مخدر به ایالات متحده، و همچنین کاهش دادن مسایل و مشکلات مربوط به مواد مخدر در جامعه آمریکایی (مقیم ایران، مترجم).

2- مسایل

(a) بحرانی ترین مسئله در روابط دو جانبه ما مربوط به تصمیم واشنگتن درباره ادامه سیاست نقل و انتقال سلاحهای متعارفی (مقصود غیر هسته ای) به ایران است. این امر در اینجا به عنوان یک میخ مصوری روش جدید حکومت نسبت به ادامه روابط نزدیک با ایران تلقی خواهد شد. ما توصیه می کنیم این مسئله مطابق با خط مشی که در بحثهای من روند مذکور در بالا شرح داده شده حل شود.

(b) یک مسئله مربوطه عبارت خواهد بود از دامنه انتقادات واشنگتن از اوضاع حقوق بشر در ایران که مخالف با برداشت تدریجی گرایانه از تشویق اصلاحات در این زمینه است. ما معتقدیم که حکومت ایران کوششهای حکومت آمریکا را برای بهتر کردن چهره ایران و کارهای آن تحمل خواهد کرد ولی کوششهای آمریکا در این رشته باید همیشه به عنوان کوششهای یک دوست علاقمند و نگران درک شود که درباره هدفهای مشترک تبادل نظر می کند و به هیچ وجه با خاطرات ایرانیان درباره سیاستهای کاپیتولاسیون و استعماری که به وسیله حکومتهای غرب در گذشته بر ایران تحمیل می شده است مشابهتی ندارد.

(c) توجه زودرس آمریکا به مسئله عرضه کافی سوخت هسته ای قابل اتکاء به کشورهایی مانند ایران که وارد برنامه های جاه طلبانه پرورش انرژی هسته ای می شوند به خودی خود یک هدف با ارزشی است و می تواند اثرات جنبی پشتیبانی فعال ایران را برای کوششهای عدم اشاعه سلاحهای هسته ای آمریکا فراهم کند.

(d) سرانجام یک مسئله نسبتا کوچکتر عبارت است از حل و فصل بدهی معوقه ایران از زمان جنگ جهانی دوم مربوط به قرارداد وام و اجاره که به مرور تصاعد بهره در حال حاضر به 35 میلیون دلار رسیده است. ما توصیه می کنیم که این مسئله به نحو بسیار فعالانه حل شود و ایرانیان نیز همین میل را دارند، حتی اگر این حل و فصل معادل با سازش درباره مبالغ مورد بحث برای حفظ آبرو به طور کلی باشد.

میکلوس

مخالفت مذهبی و روشنفکری در ایران

ص: 454

سند شماره 23 از: سفارت آمریکا - تهران محرمانه 25 جولای 1977 - 3 مرداد 1356 به: وزارت خارجه - واشنگتن گزارشگر: استمپل موضوع: مخالفت مذهبی و روشنفکری در ایران

تحریکهای مخالف

خلاصه: انتقاد از رژیم در روزنامه های خارجی که آزادانه در اینجا منتشر می شوند، اگر چه به سختی استقبال می شوند ولی به مدت طولانی تحمل شده است. این موضوع در زمینه انتقادات عناصر داخلی صحت ندارد. در دو سال گذشته طرز برخورد مقامات نسبت به این موضوع آرامتر شده است. در حقیقت قسمت زیادی از انگیزه از خود شاه ناشی می شود و کمیسیونها و گروههای تحت حمایت دولت برای انتقاد از سیاست و عمل دولت تشکیل شده است. اخیرا انتقاداتی از طرف گروههایی که با سازمانهای تروریستی همکاری ندارند و از کانالهای حمایت شده رسمی خارجی نیستند، شده است. آنها با عبارتهایی که نسبتا با دقت پرداخته شده تقاضا دارند که شاه سلطنت کند نه حکومت و همچنین تقاضای تجدید حیات آزادی بیان. باید دید آیا چیزهای بیشتری مطرح خواهد شد و دولت در قبال آن چه خواهد کرد. اما در آزادیخواهی به نظر می رسد که نیمه باز است. در حالی که تأکید مجددمان در مورد حقوق بشر هماهنگ و پذیرفته شده، ما معتقدیم که باید از هر اظهار نظر رسمی که به صحه گذاشتن بر مفاد انتقاد تعبیر شود اجتناب کنیم. (پایان خلاصه).

ضمائم:

1- نامه به شاه 2- نامه به نخست وزیر 3- موضوع برای اطلاع شما سابقه: دوبار در این قرن کوششهایی برای هم چشمی کردن با فرمهای غربی دولت، احزاب سیاسی، آزادی بیان و حق مخالفت در ایران انجام گرفته و منجر به شکست شده است. این مفاهیم اساسا در این رژیم سلطنتی غریبه هستند. وفاداریها و علاقه ها و به طور سنتی در مرتبه اولویت به خانواده، قبیله و فقط به صورت فاصله داری به سلطان و ملت قرار دارد. تشریک مساعی، تلاشهای گروهی و کار در داخل مؤسسه ها قسمتی از میراث پارسی نیستند، و فقدان آنها بیانگر دلیل اساسی برای شکستهای گذشته در ریشه گرفتن و روییدن ارزشهای سیاسی غرب می باشد. نارضایتی و مخالفت به طور عمومی به عنوان کوششهایی برای سرنگون کردن رژیم مستقر و خنثی کردن هدفهای آن دیده شده است. با این حال این تصور که ایران که سرزمین متکی به خود نیست و باید با نفوذها و عقاید خارجی همسازی داشته باشد در حال قوت گرفتن است. جواب ما استقبال از انتقاد سازنده بوده است ولی آن را در محدوده های قابل کنترل باید نگهداشت.

بعضی از محافظه کاران و روشنفکران این موضوع را یک مجرای کافی و شایسته و راضی کننده نمی دانند. یک هسته از گروههای فناتیک قدیمی و مذهبی هنوز وجود دارند و رژیم شاه به طور دائمی خود را در رقابت با آنهایی که هنوز عقیده دارند سلسله صفویه (قرن هفدهم) به نقطه اوج توسعه و سازمان

ص: 455

اجتماعی رسیده بود می بیند. مخالفت مذهبی با دولت ادامه یافته است و حتی رشد یافته و این به همان اندازه که گامهای مدرنیزه کردن از زمان انقلاب سفید (1963) تندتر شده است، می باشد. گروههای تروریست، احتمالاً در پرتو مجاهدین خلق، شروع به عضوگیری از میان جوانان تأثیرپذیر با زمینه عمیق (مذهبی) مسلمان کرده است. بیشتر این جوانان به خاطر تنفر از برنامه رفرمی شاه به خصوص اصلاحات ارضی و اعطای حق رأی به زنان جذب آنان شده اند. دولت ایران بشدت مواظب امامهای رادیکال عمده است و برنامه هایی را برای بی اعتبار کردن بعضی و مواظبت دیگران شروع کرده. در همین دوره، 1975-1963 اعضای متمایل به چپ جبهه ملی که خیلی از آنها اعضای حزب توده «کمونیست» بوده اند از فعالیت دست کشیده اند.

بعضی به همکاری پذیرفته شدند، که تحت تأثیر اقدامات (تلاشهای) انقلابی شاه قرار گرفته اند. حداقل دو نفر از آنها وزیر شدند. بیشتر آنها به سادگی از سیاست خارج شدند و نسبت به آن بی علاقه شدند.

چندین نفر از آنها استاد دانشگاه باقی ماندند، بعضی به تجارت پرداختند (و همان طور که ثروت ایران به سرعت در اواخر دهه 60 و 70 افزایش پیدا کرد ثروتمند شدند). خیلی به طور خصوصی منقد شاه، بدبین نسبت به دولت و بی تمایل نسبت به شرکت در فعالیتهای تحت حمایت دولت از قبیل رستاخیز باقی ماندند.

خیلیها توسعه کشور را پذیرفتند ولی انتقادشان را بر نقصان آزادیهای مدنی و حضور سانسور در مطبوعات و انتشارات و روش حبس و غیره متمرکز کردند. به علاوه یک جنبش متمایل به چپ فزاینده در میان روشنفکران و جامعه علمی وجود دارد. نمایندگان این جنبش نه فقط در گروههای دانشجو، بلکه تا حدی در قسمتهای دیگر جامعه، به خصوص آنهایی که آموزش دانشگاهی خارجی داشته اند وجود دارد.

تجزیه و تحلیل کردن سیستم سیاسی

هم زمان با علاقه فزاینده ایران در مورد وجهه حقوق بشرش که در پاییز 1976 شروع شد، این تشخیص پیدا شد که مردم نسبت به قدرت دولت در جوابگویی به مسایل اقتصادی و اجتماعی انتقاد دارند. علاوه بر این بر رهبران ایران آشکار می شد که برای هماهنگ کردن و ادامه دادن رشد اقتصادی ایران چیزی بیشتر از افزایش تعداد طبقه متوسط لازم بود. به طور خلاصه، شاه و دولت ایران در بهار 1977 شروع به جستجو برای راههای ترغیب حمایت فعال زبده های (دولتمردان) جدید کردند. انتقاد در داخل حزب رستاخیز، شوراهای شهر و استان و مجلس تحمل شد تا جایی که خیلی از کسانی که مشتاقانه شرکت می کنند هم اکنون متحیرند که چه نتیجه خوبی گرفته شده است. آیا کسی گوش می دهد؟ برای اینکه اعتبار بیشتری به این مراحل داده شود، دولت ایران فعالیتهای کمیسیون سلطنتی، سازمان بازرسی شاهنشاهی و گروه مطالعه مشکلات ایران را احیا کرد. به هر گروه حکم جداگانه ای که گاهی تداخل با هم پیدا می کنند داده شده است.

کمیسیون سلطنتی روی سرپرستی توسعه اقتصادی، ریشه کن کردن و محو فساد کار می کند. سازمان بازرسی شاهنشاهی پیشرفت انقلاب اداری و از هفت ژوئن بازرسی اعلام نشده تمام وزارتخانه ها و دفاتر را مراقبت می کند. تیم مطالعه مشکلات ایران ارزیابی و بحث در مورد سیاستها و مشکلات دولت ایران و ارسال گزارشات و انتقادهایشان به شاه را به عهده دارد. برای افتتاح مبارزه جدید در ژوئن و جولای (خرداد - تیر - مرداد) جلسات کمیسیون از تلویزیون سراسری پخش شده، گزارشات کمیته و شهادتهای

ص: 456

وزارتخانه، بی کفایتیها (ناکارآیی) و کمبودها در برنامه توسعه اقتصادی ملی را آشکار کرد و تعبیر و تفسیر فراوانی بر روی آن انجام گرفت. خشم کمیسیون در مورد نیرو، کتاب درسی، سیمان، کمبودهای بیمارستانی بود و هیجانی به وجود آورد.

وزرایی که مورد حمله قرار گرفتند مجبور به دفاع از سیاستهای خود و یا قول برای تغییر شدند. در جلسه مشابهی در ژوئن که به وسیله گروه مطالعه تشکیل شد، نخست وزیر و دیگر مقامات بالا درباره عدم اداره صحیح و سَمبَل کاری مورد سؤال قرار گرفتند. بر طبق خلاصه ای که به وسیله یک عضو گروه مطالعه که در ضمن کارمند محلی خدمات اطلاعاتی ایالات متحده است، تهیه شده، خیلی از اعضا عدم اعتماد و انزجار عمیقشان را از دولت ایران ابراز کردند. چندین بار در طول جلسه سؤال و جواب محرمانه با نخست وزیر، امانت و درستی دولت مورد اعتراض واقع شد و عمل آن مورد اعتراض قرار گرفت. در دو ماه گذشته سازمان بازرسی شاهنشاهی به عنوان سگ مراقب دولت ایران، به منظور رسیدگی به شکایتهای شهروندان و انجام تحقیقات مستقل و تهیه گزارشات برای شاه از نو طرح ریزی شده است. این سازمان پر قدرت ترین و مؤثرترین سازمان از سه گروه است و از اعتقاد کامل شاه برخوردار است. سؤالی که باقی می ماند این است که آیا شاه و نخست وزیر به وعده های خود عمل می کنند؟ و آیا قادر خواهند بود که یک توده شکاک را قانع سازند که قصد آنها جدی است؟ منابع نزدیک به نخست وزیر ادعا می کنند که این مبارزه ای که به دقت برای گشودن و اجازه دادن به انتقاد بیشتر از دولت طرح ریزی شده پیشقدمی بخشش شاه و عملیات اخیر نخست وزیر بود که به آن گزارشها اعتبار بخشید. در یک گفتار برای مطبوعات در پنجم ژوئن و در دوازدهم ژوئن برای I.C. هویدا گفت که هر ایرانی حق دارد که در تمام امور ملی جز جایی که اساس ملت ایران مطرح است انتقاد کند (به عنوان مثال: شاه، قانون اساسی، و انقلاب شاه و ملت).

او موقعیت دولت را عنوان کرد: «هیچ دلیلی نیست که چرا کشوری که از ضعف (با رهبری شاه) به موقعیت استحکام رسیده است از انتقاد هراسان باشد.» اینکه این موضوع به سرانجام خواهد رسید هنوز معلوم نیست. پس از آنکه مقاله ای در کیهان در تاریخ ژوئن چاپ شد که از وجود سانسور انتقاد کرده بود، نخست وزیر به روزنامه کیهان تلفن کرده و آنها را متهم به تندروی کرد، وقتی که آنها انتقاد خود او را در مورد ترتیبات سانسور فعلی منعکس کرده بودند.

با این حال آشکارا به نظر می رسد که دولت ایران یک موضع قابل تحمل تری از گذشته درباره مخالفت با سیاستهای دولت گرفته است. حتی شایعه ای وجود داشته مبنی بر اجازه دادن به وجود یک حزب سیاسی دیگر، ولی تاکنون در حد شایعه باقی مانده است.

تحریک مخالفت

نشانه های دیگری که از قانون اصلاحی دادگاه نظامی سرچشمه می گیرد و حملات متقابل بر علیه ادعاهای بین المللی در مورد شکنجه در ایران، بعضی گروهها و اشخاص را که سابقا بی تفاوت بوده اند، به طور آزمایشی به صحنه سیاسی بازگردانده است. این موضوع به وسیله عقیده آنها در باب اینکه خطر سرکوبی کمتر است (برای اینکه ایران می خواهد یک ذره فضای سیاسی را باز کند) تقویت شده است و

ص: 457

سیاست جدید حقوق بشر ایالات متحده کشورها به طور عمومی و به خصوص ایران را وادار کرد که پلیس را در سرکوبی مخالفین محدود کنند. بارزترین مدرک این بیدار شدن مجدد دو نامه هستند که به طور خصوصی انتشار پیدا کرده اند: یکی برای شاه فرستاده شده و دیگری برای هویدا، نخست وزیر. سفارت نسخه هایی از این نامه ها را به فارسی به دست آورده و به طور غیر رسمی به انگلیسی ترجمه کرده است (ضمیمه های 1 و2).

نامه شاه احتمالاً یک گزارش پرداخته شده در مورد آرزوهای لیبرالی مخالفین سابق است و به وسیله دوازده نفر نوشته شده است، که سه نفر آنها نامه را امضا کرده اند. هر سه نفر از ارشدهای جبهه ملی هستند که یکی قبلاً وزیر دادگستری بوده است. چندین نفر که نزدیک به این محفل هستند می گویند که کسان دیگری هستند که راههای شکستنی سکوتشان را مورد توجه قرار داده اند. یک عضو برجسته سابق جبهه ملی، نوه مصدق، به دوستانش به طور خصوصی اشاره کرده است که خیلی از افراد محفل قدیم باقی هستند، و اگر واقعا موضوع آزادی دادن باشد فعالیتهای بیشتری خواهد بود. اغلب آنهایی که در نوشتن نامه به شاه دخالت داشته اند از زمان مصدق به صورت باز و یا به آرامی و سکوت مخالف دولت بوده اند.

این موضوع باعث شد که داریوش همایون قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز در حضور جمع به آنها به عنوان فسیلهای سیاسی که خارج از کانالهای قبول شده از همان ایده های خاک خورده قدیمی انتقاد می کنند اشاره کند.

نامه دوم که برای هویدا، نخست وزیر نوشته شده بود به وسیله 40 (چهل) روشنفکر که تشکیل انجمن نویسندگان ایران را می دهند، امضا شده بود. بر طبق یک بررسی محلی سیاسی (ضمیمه 3) در حقیقت این یک قسمت از یک سری می باشد که از چند ماه پیش شروع شده است. بر طبق گفته دو منبع در تهران، این نشان دهنده یک خطر فکری است که در محفلهای مخالف برای چندین سال رایج بوده است، خطی که گاه گاهی در گذشته به وسیله رادیو مخفی پیک ایران اجرا می شد. مطابق گفته یکی از امضاء کنندگان نامه تمام جهل نفر نامه را امضا کرده اند به خاطر اینکه دولت در جو حاضر مسئله حقوق بشر جرأت نمی کند همه ما را زندانی کند. لیست امضاء کنندگان تعدادی از روشنفکران مخالف قدیمی است، خیلیشان با هنر یا تعلیم سروکار دارند؛ دکتر غلامحسین ساعدی (موضوع تحقیقات حقوق بشر آمریکا یک نویسنده برجسته است که مدت زمانی در زندان بسر برده است؛ علی اصغر حاج سید جوادی یک روشنفکر ضد کمونیست برجسته است که دو سال پیش وقتی رادیو پیک ایران مقاله ای از او را پخش کرد به سختی آزرده شد.

چندین نفر دیگر سابقه ای نزدیک به (حزب) توده تا جبهه ملی دارند. تاکنون دولت ایران به طور باز عکس العمل نشان نداده است بجز اینکه چنین پیشنهاداتی را بدون اشاره کردن به اسامی و یا تبلیغات کردن بدنام کرده است. کسانی که نامه ها را نوشتند خودشان را با تمایلاتی که در آنها بود معرفی کردند و منتظرند، که ببینند دولت ایران عاقبت چه خواهد کرد. امیدواری آنها به این است که انتقاد بیشتری را باعث شوند، شاید حتی به انتقادات قابل لمس (قانون اساسی، شاه، انقلاب شاه و ملت) نزدیک تر شوند.

آشوب مذهبی

فعالیتهای گروههای مذهبی در 6 ماهه گذشته تحریک مشابهی را نشان داده است هر چند جزئیات کمتری در مورد آنها دانسته شده است. مسلمانهای دست راستی تلاش کردند که گروههای حقوق بشر

ص: 458

خارجی را نسبت به سرنوشت آنهایی که به کشتن آیت اللّه شمس آبادی متهم شده بودند علاقه مند کنند، بر این اساس که آنها شهدای مذهبی بودند. این کار به نظر می رسد که موفق نبوده است بجز به مقدار خیلی کمی در بریتانیای کبیر، ولی اشاره هایی هست که علیرغم تعصب دست راستیشان بعضی از امامها و آیت اللّه های محافظه کار اصولی تر، می خواهند که از حقوق بشر برای اتحاد با آنهایی که در جناح چپ قرار دارند و علایق مشترک برای تطابق می تواند به وجود آید، استفاده کنند. علائم رقابت با رژیم از این بخش عمدتا فرعی و ثانویه هستند. افزایش استفاده از چادر در میان زنان با تحصیلات دانشگاهی یک نشانه از مخالفت با دولت است، مقاومت در مقابل قانون حقوق زنان (تقریبا معادل تحمیل گری گروه فشار) و انتشار شوخیهای بی تملق درباره شاه.

سرکشی مذهبی به وسیله تجدید حیات طالعهای سیاسی اسلامی در صحنه های سیاسی همسایه تصویب شده است. پاکستان، جایی که مخالفت مذهبی حداقل تعادل قوایی را به نظر می رسد که از پارلمان جدید در دست داشته باشند، و عربستان سعودی جایی که شاه حقوق فناتیک اسلامی را به عنوان مشکلات جدی برای هر سلطان سعودی که حکومت می کند، می بیند. شاه و دولت قدمهای با احتیاط و از روی دوراندیشی برداشته اند که این نوع مخالفت پنهانی را در کنترل نگهدارند. علاوه بر مواظبت عادی که از فرقه های مذهبی می شود، شاه بالاخره سفری به مشهد برای زیارت بارگاه امام رضا در ماه می انجام داد و با رهبران مذهبی ملاقات کرد و در گفتارش گفت که مسلمان مؤمن نباید به وسیله فریب توسط گروههای خرابکار به تروریسم کشیده شود. نخست وزیر و فرح در سفرهایشان به استانهای مختلف زمانی را به ایراد نطق و خطابه اختصاص دادند، برای اینکه مؤمنین را آرامش دهند و آنها را به آشتی و حمایت از دولت بکشانند. یک عضو باهوش و حساس دفتر مخصوص فرح اظهار می دارد که خانواده سلطنتی به دقت موقعیت مذهبی را مراقبت می کنند و تلاشهای بیشتری را به سوی تجددگرایی به وسیله مشارکت وسیع تر در پروژه های دنیوی بکشاند.

دولت چه خواهد کرد؟

دولت ایران و حزب رستاخیز در حال همسان (یکسان)سازی این صعود ناگهانی انتقاد و مخالفت محدود هستند که به وسیله یک مجموعه از سیاستهای خود دولت و شرایط به ظهور رسیده است. در کوتاه مدت سه راه حل به نظر می رسد (یا مجموعه ای از روشها):

1- دولت ممکن است با به وجود آوردن انگیزه و فشار تلاش کند که عملیات این مخالفین را زیر چتر حزب رستاخیز بیاورد، از انتقادکنندگان بخواهد که در حزب فعال شوند و یا انتقادهایشان را به واحدهای حزب ارائه دهند. دولت ایران می تواند مخالفت در حال پیدایش را به طور کامل در داخل سیستم سیاسی فعالی در بر بگیرد. این کار کاملاً امکان پذیر نخواهد بود چون سازمانهای دیگر مثل کمیسیون سلطنتی، گروه مطالعه مسایل ایران و سازمان بازرسی شاهنشاهی هستند که در این زمینه نقشی به عهده دارند. با معرفی بعضی از انتقادکننده ها از طریق امضاهایشان در نامه ها، ممکن است از این افراد خواسته شود که در حزب نقشی به عهده داشته باشند. بعضی ممکن است توجه کنند ولی احتمالاً اغلب آنها نخواهند کرد و همین طور که تلاش می کنند امتناع خودشان را از مشارکت به وسیله حمله به سیستم و شخص شاه توجیه کنند، این کار نهایتا آنها را به اختلاف و کشاکش با خود سیستم می کشاند.

ص: 459

2- هم شاه و هم دولت ممکن است به سادگی عقب بنشینند و به انتقاد بیشتری به عنوان بهای باز کردن سیستم سیاسی اجازه بدهند. این کار فقط در صورتی عملی می باشد که این نوع مخالفت به صورت امنی قابل اداره (در غالب عبارات امنیتی) باشد و دیگر اینکه سیستم به اندازه کافی باثبات باشد که بتواند چیزی را که شاه «تجملات مخالفین» می خواند تحمل کند. هر اشاره ای از حمایت خارجی و یا حتی حمایت عمومی برای گروههای مخالف از هر قسمتی احتمالاً یک شکست تند و تیز (شاید پیچیده) به دنبال خواهد داشت.

3- دولت ممکن است به سادگی چنان انتقاداتی را سرکوب کند و یا آن را بر اساس ارجحیت امنیت کشوری محدود کند. این یک راه حل غیر محتمل به نظر می رسد، چون که هدف بازگشودن سیستم سیاسی را شکست می دهد. بدون شک شاه این روش را در پیش خواهد گرفت، خصوصا اگر که انتقادات از کنترل خارج بشود و یا از حد مجاز افزایش پیدا کند و با اساس منظمی به شاه، قانون اساسی و یا انقلاب شاه و مردم حمله شود. حالت اخیر هویدا اشاره می کند که انتقاداتی که این بنیادهای اساسی را به سؤال می کشند مجاز نخواهند بود و یا انتقادکنندگان محکوم به سرکوبی و اذیت و محدود شدن خواهند شد.

در مقام علم، دولت ایران احتمالاً هر سه این راهها را (تحمل برای خارج کردن انتقاد، کوشش برای اینکه آن را به سمت حزب راهنمایی کند، و فرمهایی از کنترل برای حفظ آن از بی ثبات کردن سیستم سیاسی رو به رشد ایران) در شرایط مقتضی استفاده خواهد نمود. درجه سرکوبی بستگی دارد به ماهیت پیام انتقاد کننده.

اگر انتقاد مخالف در مورد مسایلی که برای 10- 7 سال گذشته (مثل انتقاد از حقایق فعلی زندگی) باشد، ممکن است که در یک حد نسبتا بالای توبیخ قابل تحمل باشد. اگر انتقاد به منطقه ممنوعه (شاه، انقلاب شاه و مردم یا قانون اساسی) تجاوز کند، رژیم احساس اجبار و قید خواهد کرد که آن را قطع نماید.

البته هر انتقاد جدی باید که با یکی از ممنوعه ها ارتباط داشته باشد و تا این درجه فحوای انتقاد محکم خواهد بود. خود شاه ممکن است که برایش مشکل نباشد که به انتقاداتی که در مورد تعادل قانون اساسی و شاه می شود (اگر با یک طرح سازندگی انجام شود) تن در بدهد.

4- طرز برخورد ایالات متحده ایالات متحده در مراحل این افزایش انتقاد مستقیما مداخله ندارد و نباید داشته باشد. انتقادکنندگان از دولت ایران ممکن است از سمبلهایی استفاده کنند که خیلی از آمریکاییها با آن همدردی کنند. ایالات متحده ممکن است به خاطر آن روابط نزدیک سنتی در زمان سلسله پهلوی با ایران زیر آتش قرار بگیرد.

در هر دو مورد ما باید با مراحل انتقاد به عنوان یک موضوع داخلی ایران روبرو شویم. در مواقع بجا و در مکانهای صحیح به طور خصوصی برای ما ضرری نخواهد داشت که تأیید خودمان را در مورد باز کردن سیستم سیاسی ابراز داریم و فکری را که بدان منجر شده تقویت کنیم. به عبارت دیگر، ایالات متحده باید از اغوای انتشار اعلامیه رسمی در مورد این موضوع که ممکن است به وسیله انتقادکنندگان و یا حامیان رژیم فعلی و یا هر دو بد تعبیر شود خودداری کند.

با در نظر داشتن اختلافات فرهنگی و دیدگاههای سیاسی بین نخبگان (دولتمردان) و اشخاص عادی در هر دو کشور و همچنین تاریخ طولانی ارتباط بین دسیسه های خارجی و مخالفت در ایران آمریکا هر چه کمتر در این جریانات ظاهر شود، بهتر است.(سولیوان)

کتاب نهم

بنی صدر

ص: 460

ص: 461

بنی صدر

ص: 462

ص: 463

لهذا دیدید که آن روزی که این جوانهای بیدار عزیز ما این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند، یکی گفت که اینها خط شیطان هستند و به دنبال این کردند که ما الآن اسیر آمریکا هستیم، نه اینکه نمی فهمیدند که نه اسیر آمریکا نیستیم. می خواستند ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامن آمریکا بیندازند و قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها، برای اینکه پرونده های اینها ظاهر می شد، پیدا می شد، این پرونده ها، این همه کوشش برای اینکه اینها را رها کنید بروند، ما در گرو آمریکا هستیم، اینها را بگذارید بروند. اینها، این جوانهای عزیز ما که می گفتند ما در خط اسلام هستیم، می گفتند بهشان که شما در خط شیطان هستید.

از بیانات امام خمینی با خانواده شهدای جنایت آمریکا در هفتم تیرماه 1360 مجموعه اسنادی که طی این جزوه در اختیار ملت مسلمان و متعهد ایران قرار می گیرد، مربوط به آقای ابوالحسن بنی صدر می باشد.

قبل از اینکه به خود اسناد بپردازیم، لازم است نکاتی چند پیرامون زمان دستیابی به این اسناد و اینکه چرا هم اکنون به اطلاع ملت غیور می رسد، را به اطلاع برسانیم:

الف: اسناد اول تا هفتم این مجموعه در حدود دیماه 1358 به دست آمد، یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری. در آن زمان نتیجه ترجمه و بررسی ما این بود، که هفت سند اول بر این معنی دلالت دارد که سازمان سیا با توجه به جنبه هایی که در آقای بنی صدر دیده است، در وی طمع کرده و در پاریس یکی از جاسوسان برجسته سیا به عنوان یک تاجر آمریکایی با وی ملاقات نموده است و سپس قرار بر این شده که این جاسوس سیا به بهانه تجارت به ایران آمده و در ایران ملاقات با آقای بنی صدر را ادامه دهد. حداقل مقصود و هدف سازمان سیا در این موقع این بوده که رضایت نامبرده را برای مشاورت یک شرکت آمریکایی جلب نماید و بعد تحت این پوشش تماسها را با وی دنبال کند.

اینها مجموعه اسنادی بودند که تا آن زمان از آقای بنی صدر به دست آمده بود. در آن موقع استدلال ما درباره آقای بنی صدر این بود که علیرغم اینکه سازمان سیا در وی طمع کرده است، ما از اینکه آقای راترفورد به ایران آمده باشد و توانسته باشد نظر آقای بنی صدر را جلب کند، مطمئن نیستیم. از سوی دیگر در پرسشی که از تام آهرن رئیس ایستگاه سیا در تهران آمده است و با آقای بنی صدر ملاقات کرده و وی را با حقوق ماهیانه 1000 دلار به عنوان مشاور شرکت آمریکایی استخدام کرده است.

لیکن از آنجایی که آهرن از کاندیداتوری آقای بنی صدر برای ریاست جمهوری مطلع بود، ما در یک چنین امر حساسی نمی توانستیم به گفته های وی استناد کنیم، از طرف دیگر صحت گفته های آهرن زمانی

ص: 464

به ثبوت می رسید که اسنادی که توسط خود وی در لحظه اشغال لانه جاسوسی به صورت رشته شده درآمده بود، به همت برادران و خواهران ما درست می شد، لذا ما ناچار باید منتظر می ماندیم که همین طور که به تدریج این اسناد درست می شدند، اسناد مربوط به ملاقات آقای بنی صدر و راترفورد به دست آید.

هرچند که در همان زمان نیز این فکر بود که اسناد به همین صورت، بدون کم و کاست به اطلاع امام برسد، که در آن زمان حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها به لحاظ فقدان دلایل کافی این امر را صلاح ندانستند.

ناگفته نماند که دانشجویان علیرغم مخالفتهای بی وقفه و اتهامات و دشنامهای فراوان آقای بنی صدر به دانشجویان و کل حرکت اشغال لانه جاسوسی، هیچ گاه نخواستند از مسئله اسناد، به گونه ای انحرافی در مقابل آقای بنی صدر استفاده کنند، همچنان که پس از انتخاب آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور، تعداد محدودی از برادران که از موضوع این اسناد اطلاع داشتند، از طرح کوچکترین مسئله ای در این رابطه منع شدند، مبادا که با پخش شایعه ای مبنی بر اینکه از آقای بنی صدر در رابطه با لانه جاسوسی اسنادی موجود است، به مقام ریاست جمهوری و به تبع آن به کل جمهوری اسلامی صدمه و زیانی وارد آید. این مسئله مسکوت ماند تا اینکه در اوایل اردیبهشت ماه 1360 اسناد شماره 8 و 9 و 10 و 11 از میان اسناد رشته شده به دست آمد و البته با توجه به شواهد موجود در همین اسناد، اسناد دیگری نیز باید در همین رابطه وجود داشته باشد، که هنوز آنها را به دست نیاورده ایم.

با به دست آمدن این اسناد و با توجه به عملکردها و سخنان آقای بنی صدر، لازم بود که امام امت در جریان امر قرار بگیرند، این اسناد به اطلاع ایشان رسید و ایشان فرمودند که اسناد فعلاً محفوظ بماند و همچنان مطابق امر امام عمل شد.

بعد از اینکه مسئله عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر در مجلس مطرح شد، طی تماسی که با امام امت گرفته شد دیگر از جانب ایشان اصراری برای حفظ اسناد در میان نبود و اسناد برای طرح در مجلس در اختیار موسوی خوئینی ها قرار گرفت، لیکن متأسفانه به علت کمی وقت، اسناد مورد بحث آن چنان که باید و شاید مطرح نشد. لذا همان طور که در مجلس قول داده شده، ما این اسناد را برای اطلاع امت قهرمانمان در اختیار روزنامه ها قرار می دهیم و در آینده طی جزوه مستقلی جداگانه آن را به انتشار خواهیم رساند. باشد که مردم مسلمان و مبارز ایران از سیاستها و توطئه هایی که برای نابودی انقلاب اسلامی صورت می گیرد از زبان اسناد خود این آمریکای جهانخوار مطلع گردند.

توضیح: (س، د، لور - 1)، اسم رمز آقای ابوالحسن بنی صدر می باشد که در اسناد سیا به کار رفته است.

این مسئله با توجه به شواهدی که در اسناد است فهمیده می شود، از جمله در سند شماره 1 تلفن منزل وی ذکر شده است و در سند شماره هشت می گوید وی ناشر روزنامه انقلاب اسلامی است و همچنین در سند شماره 11 می گوید که وی عضو شورای انقلاب عضو مجلس خبرگان، سرپرست بانکهای ملی شده و ناشر روزنامه می باشد و این مطلب در پرسشی که از تام آهرن رئیس قرارگاه سیا انجام گرفته نیز تأیید شده است که نوار فیلم آن موجود است

مقدمه و معرفی اسناد

ص: 465

به منظور اینکه سیر اسناد مربوط به (س، د، لور - 1) مشخص شود توضیحات زیر ارائه می شود:

1- جمع آوری اطلاعات

آمریکا برای اینکه سلطه خویش را بر مناطق و کشورهای مختلف حفظ نماید، قبل از شروع هر عملی احتیاج به اطلاعات دقیق نسبت به آن کشورها و مناطق دارد. این اطلاعات از معادن آن کشورها گرفته تا تاریخ و فرهنگ و مذهب و ... همه را شامل می شود. شاید میزان تحقیقات و اطلاعات اینان از کشور ما از خود ما در طول سیصد سال اخیر بیشتر باشد. از موارد دیگر جمع آوری اطلاعات که شاید از موارد قبلی مهمتر باشد، جمع آوری اطلاعات در مورد گروههای سیاسی مختلف یک کشور مخصوصاً گروههای مخالف رژیم می باشد. حتی اینها اطلاعات زیادی از گروههای موافق با خودشان نیز جمع آوری می کرده اند، چرا که می دانند آنچه در مواضع رسمی و سخنرانیهای رسمی بیان می شود با آنچه در پنهان مطرح است تفاوت دارد و این نکته را هم از رموز سیاست می دانند، چه بسیار افرادی که در رژیم شاه معدوم - هرچند کل رژیم وابسته بود - اطلاعات سرّی مملکت را به آنها می فروختند. جمع آوری اطلاعات و به خصوص اطلاعاتی که در پشت پرده سیاست می گذرد، امروزه یکی از پایه های تسلط ابرقدرتها بر مستضعفین می باشد، چرا که این اطلاعات هستند که آنها را قادر به انتخاب عمل می نمایند.

2- وزارت امور خارجه آمریکا و سیا

این دو سازمان هر دو کار جمع آوری اطلاعات را به عهده دارند، ولی با این تفاوت که وزارت امور خارجه مصونیت سیاسی دارد. در واقع شکل رسمی دارد و افراد مشخصی دارد. بنابراین نمی تواند دست به هر کاری بزند و دامنه فعالیت محدودی دارد. اینها بیشتر کارشان مربوط به جمع آوری اطلاعات و تحقیقات در مورد مسایلی است که در خود جامعه مطرح است و اغلب این اطلاعات را از مهمانیهای رسمی و ملاقاتهای رسمی به دست می آورند. اما سازمان سیا که وظیفه جداگانه ای بر عهده دارد کارش بیشتر جمع آوری اطلاعات سرّی مملکت می باشد و این کار را با تعبیه جاسوسانی در مواضع حساس انجام می دهد، یا اینکه به افرادی که در مواضع حساس هستند نزدیک شده و با استفاده از نقاط ضعفشان آنها را به دام اندازد.

این سازمان مانند شیطان عمل می کند، و اگر در افراد مستعدی طمع نمود، با لطایف الحیل به آنها نزدیک شده تا آنها را به دام بیندازد، این شیطان در این هدف از هیچ کاری فروگذار نمی کند و تمامی اسباب فریب را آماده می نماید، حالا یا موفق می شود و آنها را با پول می خرد و یا با وعده مقام و پشتیبانی و غیره می خرد و اگر دید نمی تواند آنها را بخرد، اهداف خودش را در آنها القاء می کند، و اگر دید که فرد محکم است و آگاه، مجبور است رهایش کند.

3- آمریکا و انقلاب اسلامی

در زمانی که انقلاب اسلامی در حال پیروزی بود، آمریکا دریافت که دیگر رژیم شاه رفتنی است و باید رژیم جدید را به خود متمایل سازد. چون از رژیم نو بنیاد اطلاعات زیادی نداشت، اولین پله، لزوم نزدیکی

ص: 466

به افراد مؤثر و مهم رژیم برای کسب اطلاعات بود. دیگر اینکه در صورت امکان افرادی از این رژیم را در اختیار خود گیرد تا بعد از طی زمانی دوباره سلطه خویش را بر ایران از سر گیرد.

این کار هم جز با کنار زدن امام از صحنه امکان پذیر نبود. اسناد سیا در لانه جاسوسی نشان می دهد که تنها هدف آمریکا این بوده و هست که امام را از صحنه سیاسی این مملکت خارج نماید. عمدتاً این منظور را سیا با ایجاد قطبهای کاذب و پروبال دادن به اشخاص در مقابل امام، برای از بین بردن وحدت امت حول رهبری امام، انجام می داده و می دهد چرا که با هر فردی به هر حال می توان کنار آمد، جز با امام.

بعد از این توضیحات می پردازیم به اصل مطلب:

سیر اسناد مربوط به س، د، لور - 1

مقدمه یکی از افرادی که در پاریس برای اهداف شیطانی، مورد نظر سیا واقع شد، فردی با نام رمز (س، د، لور - 1) می باشد. هدف از تماس با وی به دست آوردن اطلاعات در مورد نهضت بود و در این راه هدف نهایی، به استخدام درآوردن فرد مورد نظر بوده است. طبیعی است که ابتدا نمی توانستند با وی مطرح کنند که ما از طرف سازمان سیا مأمور تماس با شما هستیم، برای نزدیک شدن به وی محملی درست کردند، به این ترتیب که چون فرد مورد نظر به مسایل اقتصادی آشنایی دارد، مأموری از طرف سیا با اسم رمز راترفورد «ر» (اسم حقیقی او ورنون کاسین می باشد) که خود نیز در مسایل اقتصادی وارد است خود را به عنوان یک تاجر آمریکایی مهم به وی معرفی کند، در آنجا دو ملاقات با وی انجام داده و مطرح می کند که اگر من روزی برای تجارت به ایران آمدم، می توانم شما را ملاقات کنم یا نه؟ که س، د، لور - 1 هم قبول می کند.

بعد از این ملاقاتهای ابتدایی، سیا شروع به تهیه مقدمات کار می کند. این ملاقاتها حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس بوده است.

توضیح سند اول قشقایی، در ملاقاتی که با تام اهرن رئیس ایستگاه سیا در تهران انجام می دهد، به وی می گوید که اگر تا به حال با س، د، لور - 1 تماس نگرفته اید. تماس بگیرید، البته این تشخیص قشقایی بوده است که س، د، لور - 1، به درد سیا می خورد و اصرار می کرده که سیا با وی تماس بگیرد.

توضیح سند دوم و سوم سیا خلاصه ای از جریان شروع تماس و ادامه کار را برای ایستگاه تهران می فرستد و در ضمن آن می گوید که اولین ملاقاتها با س، د، لور - 1 حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس انجام شده و چون وی تمایل خودش را به دیدن راترفورد در تهران ابراز کرده، در طی این مدت سیا مشغول تهیه مقدمات سفر راترفورد به تهران بوده است. در 23 خرداد 1358 راترفورد از آمریکا با س، د، لور - 1 تماس می گیرد و به وی می گوید که در آینده نزدیکی از هندوستان به ایران آمده و س، د، لور - 1 هم با دیدن وی موافقت می کند. سیا با یک شرکت تجاری که رئیس آن با سیا همکاری دارد، تماس می گیرد و مدارکی تهیه می کند که نشان می دهد، راترفورد شخصی است به نام ویلیام فاستر و نماینده کمپانی مزبور، پاسپورت و

ص: 467

سایر مدارک جعلی را نیز به همین نام برایش تهیه می نماید و وی را آماده سفر به ایران می نماید.

در این سند به ایستگاه تهران اطلاع داده می شود که راترفورد برای اینکه سوءظن کسی را برنیانگیزد، باید از نزدیک شدن به سفارت خودداری کند و در انتها انتقادات ایستگاه تهران را در مورد این برنامه جویا می شود.

توضیح سند چهارم و پنجم بین سند سوم و چهارم باید اسناد دیگری هم موجود باشند، ولی ما تا به حال آنها را پیدا نکرده ایم، شاید در آینده در میان اسنادی که خرد شده (رشته شده) یافت شوند. قاعدتاً در طی این اسناد برنامه سفر راترفورد با توجه به انتقادات ایستگاه تهران تکمیل می شود.

چون در سند دوم تذکر داده شده که باید راترفورد از نزدیک شدن به سفارت اجتناب نماید و همچنین از طرفی لازم است که گزارش کارش را از طریق ایستگاه تهران به مرکز بفرستد و دستورات لازم را در مورد ادامه نحوه کار و انتقادات و پیشنهادات مرکز را دریافت کند، بنابراین برنامه ای ریخته می شود که در طی آن در تاریخ معینی در محلی خارج از سفارت رئیس ایستگاه تهران را ببیند، البته آنها قبلا همدیگر را ندیده بودند. جزئیات این ملاقات را ایستگاه تهران مشخص کرده و از طریق دستگاههای مخابراتی به آمریکا مخابره می کنند، تا به راترفورد اطلاع داده شود.

توضیح سند ششم و هفتم مرکز در این سند که به تهران ارسال شده اظهار می دارد که راترفورد به این جهت که باید عادی جلوه نماید، مطالب مربوط به تجارت را هم از طریق تلکس به شرکت تجاری اطلاع می دهد. همچنین یک برنامه تماس اضطراری با ایستگاه تهران هم ریخته شده است، در زمانی که تغییراتی یا اشکالاتی در برنامه یا سفر یا ادامه کار راترفورد پیش بیاید.

توضیح سند هشتم این سند مربوط به اولین ملاقات راترفورد با س، د، لور - 1 در اقامتگاه س، د، لور - 1 می باشد. در قسمتی از این سند می خوانیم «ل - 1 تأکید کرد که وی جزء 15 نفر اعضای شورای انقلاب هست» و کلاً جوّ این ملاقات به نحوی بوده که راترفورد در انتها می گوید:

«هرچند ملاقات مختصر بود، اما شواهدی به اندازه کافی وجود داشت که حاکی از این باشد که احتمالاً راهی برای جلب همکاری وی وجود دارد».

توضیح سند نهم مرجع این سند تلگراف تهران 54154 می باشد که ما آن را نداریم، شاید بعدها در میان رشته ها سندش به دست آید، و این نشان می دهد که بین سند هشتم و نهم لااقل یک سند پیدا نشده است.

اما می توان حدس زد که این سند باید مربوط به دومین ملاقات راترفورد با س، د، لور - 1 باشد.

سند شماره نهم ملاقاتی است که طبق برنامه ای که در سندهای چهارم و پنجم ذکر شده است بین

ص: 468

راترفورد و آهرن رئیس قرارگاه سیا، درون اتومبیل انجام می گیرد. طی این ملاقات راترفورد می گوید چون س، د، لور - 1 در 17 شهریور به خاطر تعطیلی خارج شهر بوده نتوانسته وی را ملاقات نماید. در این سند تأکید می شود که راترفورد بتواند حداقل مقصود یعنی استخدام س، د، لور - 1 به عنوان مشاور شرکت را برآورد، راهی فرانکفورت می شود و الا سفرش را تا نیل بدین مقصود به تأخیر می اندازد.

توضیح سند دهم این سند گزارشی است که راترفورد از سومین ملاقاتش با س، د، لور - 1 به تام آهرن (رئیس قرارگاه سیا در لانه جاسوسی) داده و آهرن طی این تلگراف به مرکز مخابره کرده است. اکثر مسایل مطروحه در این ملاقات مربوط به مسایل اقتصادی ایران می باشد. در این ملاقات یکی از دوستان س، د، لور - 1 به نام شندر نیز حضور دارد.

توضیح سند یازدهم بعد از سومین ملاقات با س، د، لور - 1، راترفورد گزارشی می نویسد و طی آن به تحلیل و ارزیابی س، د، لور - 1 می پردازد و طی همین تلگراف پیشنهاداتی در مورد روش ادامه تماس با وی را تا رسیدن به مقصود ارائه می نماید (البته این سند هم با استفاده از نظرات راترفورد به وسیله تام آهرن نوشته شده است.) در ابتدای سند راترفورد می گوید چون که وی مقامهای مهمی در رژیم کنونی دارد باید تماس با وی ادامه یابد و سپس اضافه می کند که وی آینده سیاسی درخشانی هم خواهد داشت. بعد می گوید که وی از وقتی به ایران آمده و عهده دار مسئولیتهایی شده است فرق کرده و سپس مواردی از این تغییر را ذکر می نماید.

سپس راترفورد 7 جنبه مثبتی را که در وی وجود دارد می گوید (البته این 7 مورد به نظر سازمان سیا، جنبه مثبت می باشد) و بعد هم 5 جنبه منفی وی را ذکر می کند:

در قسمتی از این سند آمده است:

«چون او یک توطئه گر (طراح) کهنه کار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور می شود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.» «اگر چه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان می تواند از کمک مالی ما استفاده کند.» توضیح سند دوازدهم این سند متن گفتگویی است که با تام آهرن در تاریخ 8 دیماه 1358 انجام گرفته است. وی در این گفتگو می گوید راترفورد حدود 29 مرداد 1358 به تهران آمد و حدود سه هفته در تهران اقامت نمود و حداقل سه و شاید 5 بار با س، د، لور - 1 ملاقات کرد.

در آخرین جلسه بنی صدر موافقت کرده که به عنوان مشاور اقتصادی این کمپانی فعالیت نماید و پیشنهاد حقوق ماهانه 1000 دلار هم پذیرفته است.

***

ص: 469

این بود کل اسناد سازمان سیا که در مورد بنی صدر فعلاً در اختیار ماست. آیا بعد از پیشنهادات مطرح شده در سند یازدهم در تاریخ 18 شهریور تا زمان اشغال لانه جاسوسی (13 آبان 1358) ملاقاتی صورت گرفته یا نه؟ نمی دانیم، آیا این جاسوس سیا یعنی راترفورد بعد از اشغال لانه جاسوسی باز هم برای ادامه تماس و جلب همکاری آقای بنی صدر به ایران آمده است؟ این را هم نمی دانیم، اما اگر تا زمان اشغال لانه جاسوسی ملاقات دیگری صورت گرفته باشد، احتمالاً اسنادش در باقیمانده رشته ها یافت می شود.

والسلام واللّه اعلم بحقایق الامور

ص: 470

سند شماره 1 از: تهران 53365 (به کفالت گلگروف)(1) 17 خرداد 1358 اعضاءسرّی به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود س، د، لور - س، د، داتر(2) عطف به: الف - رئیس 446752 ب - تهران 53260(3) 1- س، د، راتر - 4 (ر-4) تأیید می کند که س، د، لور - 1، (ل - 1) و خانواده اش در تهران اقامت دارند، تلفن خانه او 850806(4) می باشد. ر - 4 گفت که (ل - 1) با پسر عموی(5) من در 10 خرداد شام خورده است و از فعالیتهای قطب زاده و یزدی به تلخی گله کرده است، او حالا خودش را در رده مقابل آنها قرار می دهد. ر - 4، گفت که ل - 1 فرد جاه طلبی می باشد که هنوز فکر می کند اگر شایسته ریاست جمهوری نباشد، حداقل شایستگی وزارت را خواهد داشت.

2- در ملاقات 12 خرداد ر - 4 اتفاقاً موضوع ل - 1 را مطرح کرد. ر - 4 دوباره اصرار کرد که اگر بعد از اولین جلسه ملاقات در پاریس ما هنوز با ل - 1 تماس برقرار نکرده ایم، این کار را انجام دهیم.

3- پرونده 063527-201 و 959289 - 201 (6)تا 17 خرداد 1378 در بایگانی حفظ شود.

تماماً سرّی سرّی

ص: 471


1- هرگاه به عللی رئیس قرارگاه در قرارگاه نباشد مثلاً مسافرت رفته باشد معاون وی کفیل وی می باشد. در اینجا هم گلگروف که نام رمز یکی از جاسوسان است در غیاب رئیس قرارگاه وظایف وی را انجام می داده است.
2- س ٬ د ٬ راتر 4 اسم رمز یکی از عوامل سیا در ایران به نام خسرو قشقایی می باشد.
3- دو تلگراف (الف) و (ب) که عطف به این تلگراف می باشند هنوز پیدا نشده اند.
4- این شماره تلفن منزل س ٬ د ٬ لور 1 است که توسط قشقایی به سیا داده شده است.
5- ترجمه این لغت شامل پسر عمه و پسر خاله هم می شود.
6- این دو شماره به ترتیب شماره پرونده های خسرو قشقایی و ابوالحسن بنی صدر در سیا می باشد.

سند شماره 2 از: رئیس 481971 قسمت اول از دو قسمت(1) 2 خرداد 1358 اعضاءسرّی به: تهران با حق تقدم اخطار جاسوسی بخش محدود س، د، لور عطف به: رئیس 459158(2) 1- آنچه که در زیر می آید طرح ریزی مجددی است که برای عملیات س، د، لور - 1. سفر «گای، دبلیو، راترفورد» (هویت الف)(3) به تهران برای نزدیک شدن به س، د، لور - 1 انجام شده است. ما به طور آزمایشی در نظر داریم که سفر راترفورد به ایران را برای چهارمین هفته مرداد یا هفته اول شهریورماه برنامه ریزی کنیم. برای اینکه موضوع را در ذهن قرارگاه تهران در مورد این عملیات که مدت زیادی به تأخیر افتاده، تازه کنیم به اطلاع می رسانیم که راترفورد برای اولین بار (در دیماه 1357) در پاریس به س، د، لور - 1 نزدیک شد که در آن موقع نامبرده در جمع اطرافیان خمینی فعالیت می کرد. راترفورد دو مرتبه با ل - 1 ملاقات نمود و اگرچه ملاقاتها به واسطه حضور دانشجویان، روزنامه نگاران و بیکاران از همه نوع، درهم و برهم بودند ولی به نظر می رسد که راترفورد توانسته باشد زمینه یک ارتباط محرمانه ای بین خودش و او بچیند. راترفورد بدون اینکه جزئیات یا اسامی واقعی را ذکر کند به س، د، لور - 1 گفت که او یک تاجر آمریکایی است که مرکز تجاریش در اروپاست و تماسهایی در سطح بالا با بخشهای بازرگانی و حکومتی آمریکا، هر دو، دارد. ظاهراً ل - 1 به قدر کافی مجذوب راترفورد شده بود تا با درخواست ملاقات خصوصی راترفورد، در صورت عبور وی از ایران، طی مسافرت تجاری آینده اش به خاور دور، موافقت نماید. راترفورد به او گفت که حدس می زند این مسافرت در اوایل بهار 1358 صورت پذیرد.

2 - به علت تأخیرات متعدد ناشی از تحول اوضاع ایران، مسافرتهای خود ل - 1 و مسئله پوشش مسافرت راترفورد به ایران، تا تاریخ 22 خرداد 1358 هیچ تماسی بین این دو نفر برقرار نشد. در این تاریخ راترفورد (در حالی که تظاهر می کرد در بروکسل است) با وی تماس تلفنی گرفت که مفاد آن طی تلگرام مرجع(4) گزارش شد. (طی این تماس راترفورد گفت درنظر دارد تقریباً سر راه خود به اروپا - هنگام بازگشت از سفر هند - سری هم به ایران بزند و از ل - 1 پرسید آیا در آن هنگام می تواند او را ببیند. ل - 1 با این ملاقات موافقت نمود و راترفورد وعده کرد که با نزدیکتر شدن زمان ورودش به او تلفن کرده و موعد دقیق آمدنش را بگوید.) 3- ضرورت تهیه پوششی مطمئن و غیرقابل تردید برای راترفورد در مدت اقامتش در تهران از آنجا ناشی می شود که تجار و دیپلماتهای خارجی در معرض خطر دستگیری هستند. برای تهیه آن چنان پوششی که راترفورد بتواند کاملاً نقش خود را ایفا کند، ستاد مرکزی تصمیم گرفت تا «امکانات جعل شده»

ص: 472


1- این عبارت نشان می دهد که تلگراف شامل دو قسمت است که فقط قسمت اول آن به دست ما افتاده است.
2- این تلگراف که تلگراف حاضر به آن عطف شده است در دست نیست.
3- در اسناد مربوط به سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اسامی واقعی ٬ شماره تلفنها و سایر مشخصات حساسی که بوسیله آن می توان جاسوسان را شناسایی کرد در متن تلگراف اصلی به کار نمی رود. در این گونه موارد تلگراف دیگری که فقط و فقط شامل همین اسامی واقعی و شماره تلفن است به تلگراف اصلی عطف می شود. در اینجا هم که نام رمزی واقعی آقای گای ٬ دبلیو ٬ راترفورد ٬ ورنون کاسین می باشد.
4- منظور از تلگرام مرجع همان تلگرامی است که در قسمت (عطف به) آمده یعنی (رئیس 459158 ). همان طور که قبلاً تذکر داده شد این تلگرام در دسترس نیست.

پوششی را با یک پوشش زنده مجسم عوض نماید.(1) این پوشش به نحوی طرح ریزی گشته که توضیحات دقیق و موجه را برای حضور و فعالیتهای راترفورد در اختیارش قرار می دهد تا در صورت نیاز در شرایط مختلف از آنها استفاده نماید. مثلاً موقعی که شک ل - 1 را برانگیزد یا موقعی که یک کمیته محلی او را بازداشت یا زندانی کند، یا اینکه در جریان دیدارش از وزارتخانه های مختلف در هتل یا خیابان مورد سؤال یا ایذاء کسی قرار گیرد. این پوشش که جزئیات آن در زیر می آید زمینه آن کاملاً محکم کاری شده است و شامل یک شماره تلفن اضطراری می باشد که راترفورد می تواند 24 ساعته از آن استفاده نماید.

4- جزئیات عملی تهیه این مجموعه پوشش اواسط خرداد با همکاری «دان میدز» مورد بررسی قرار گرفت. آقای دان میدز، یک بازرگان سرشناس آمریکایی است که چندین سال است در این زمینه سیا(2) را یاری می دهد. سابقه فعالیتهای تجاری آقای میدز گوناگون بوده و از جمله شامل تعدادی تجارب بین المللی است که احتمالاً با نوع تجارتی که مورد توجه دولت موقت ایران است سازگاری دارد، مانند سیستم برق رسانی به روستاها، تجهیزات کشاورزی، ماشینهای خیاطی و غیره. ما معتقدیم با استفاده از این نوع پوشش راترفورد قادر خواهد بود علاوه بر نیل به پروردن و پختن ل - 1 و تحویل نامبرده به مأمور سفارت، یک مأموریت اصیل بازرگانی را نیز به انجام برساند. میدز موافقت کرده برای راترفورد نوعی اشتغال واقعی فراهم نماید که مستلزم دیدار راترفورد از وزارتخانه ها و بانکها، تماس با افراد و نوشتن گزارش (و تلکس آنها به دفتر مرکزی میدز در پنسیلوانیا) باشد.

همچنین اگر راترفورد پول کم بیاورد می تواند با تلگراف از میدز وجوهات اضافی درخواست کند تا بدین ترتیب احتیاج به قرارگاه تهران در این زمینه منتفی گردد.

5 - راترفورد حامل نامه ای خواهد بود که وی را مشاور شرکت میدز «کارور اسوشیتز» معرفی می کند.

این نامه مشتمل است بر مجوز مسافرت و شرح و نوع و مدت کاری که وی در ایران یا هندوستان یا هر دو انجام می دهد. اطلاعات مندرج در نامه برای اینکه راترفورد بتواند رویدادهای لازم برای ورود را حاصل کند، کفایت خواهند کرد. مثلاً یک ضمانت نامه مالی به دولت میزبان از جانب شرکت اصلی را در بردارد.

طی هفته اول مردادماه راترفورد به دفاتر میدز در نزدیکی فیلادلفیا خواهد رفت تا با ماهیت کار شرکتش و نیز سابقه افراد و مکانهایی که به داستان پوششی شکل می دهند آشنا شود (در حال حاضر مشغول ارزیابی

ص: 473


1- برای اینکه عبارات ”امکانات جعل شده پوششی“ و ”پوشش زنده مجسم“ روشن شود توضیح می دهیم که گویا در ابتدا قرار بود مدارکی را جعل نمایند که بر طبق آن آقای راترفورد نماینده یک شرکت آمریکایی می باشد ٬ واضح است که چون این مدارک جعلی هستند ٬ وقتی که راترفورد به عنوان مظنون مورد بازجویی قرار می گیرد با پیگیری شرکت آمریکایی مشخص می شود که یا شرکتی با این نام وجود ندارد و یا اینکه بر فرض وجود ٬ نماینده ای با مشخصات راترفورد ندارد. اینجاست که مشخص می شود که مدارک جعلی بوده و دست راترفورد رو می شود. این بود مفهوم ”امکانات جعل شده پوششی“. اما برای اینکه سازمان سیا در چنین مواردی با این مشکلات مواجه نشود ابتدا با بعضی شرکتها که همکاری فعال با سیا دارند وارد مذاکره شده و با اطلاع رئیس شرکت برای جاسوسان خود مدارک نمایندگی و غیره تهیه می کند. این گونه پوششها برای مأموران سیا ”زنده مجسم“ هستند است چرا که در صورت پیگیری و مراجعه به آن شرکت هم مشخص می شود که این فرد نماینده آن است. بدین ترتیب این پوشش کاملاً طبیعی و مستند جلوه می کند.
2- در اسناد سازمان سیا هیچ وقت نام سیا به کار نمی رود. همواره نام رمز آن که ”آر ٬ تی ٬ اکشن“ است به کار می رود. شاید علتش این باشد که در صورت افشای این گونه اسناد در وهله اول مشخص نشود اسناد مربوط به سازمان سیا می باشد.

سفر واقعی راترفورد به هندوستان بر مبنای یک مأموریت فرضی و بازگشت وی از طریق تهران همراه با توضیحات مناسب در مورد عدم تکمیل آن هستیم. بدین طریق راترفورد در پاسپورت خود ورودیهای تازه خواهد داشت که به اعتبار توجیه پوشش وی خواهد افزود، علاوه بر آن او یک دستورالعمل برای کار ظاهریش در هندوستان خواهد داشت).(1) 6- قرار است راترفورد در تاریخ 18 مرداد 1358 به نام «هویت (ب)»(2) پاسپورت عادی و جعلی ایالات متحده را دریافت کند. در مدتی که راترفورد در ستاد است اسناد کمکی از قبیل کارتهای اعتبار، خورده اشیاء جیبی و دفترچه واکسیناسیون و غیره برای وی تهیه خواهد شد، و نیز پیشنهاد می شود که راترفورد از طریق آتن (که وی آن را خوب می شناسد) به ایران یا هندوستان مسافرت نموده تا از این طریق ویزای تجاری را به عوض گرفتن در واشنگتن در آنجا بگیرد. ما در نظر داریم که راترفورد حداکثر دو هفته در تهران اقامت نماید، این عامل کنترلی بر چگونگی برقراری موازنه بین کسب حداکثر مصاحبت با ل - 1 و در عین حال احتراز از برانگیختن ظن او به اینکه راترفورد «در این حول و حوش می پلکد» خواهد بود، پیش بینی شده که 60 درصد وقت راترفورد در ایران صرف کار پوششی وی می شود که فکر می کنیم به قدر کافی وقت برای ملاقات وی با ل - 1 باقی می گذارد.

7- توصیه می شود که راترفورد از نزدیک شدن به سفارت آمریکا خودداری کند، ولی اتخاذ تصمیم برای شیوه های ارتباطی را به قرارگاه وا می گذاریم. برنامه ریزی نزدیک قرارگاه و راترفورد در این قضیه حکم تعیین کننده خواهد داشت، چرا که پیش بینی اینکه عبور از مرحله دوباره تا برقراری مجدد رابطه محرمانه استوار چه سرعتی ممکن است به خود بگیرد امری است دشوار، این دیگر به شعور راترفورد بستگی دارد که تصمیم بگیرد با چه شدتی و برای مقاصد چقدر دست بالایی، جدیت به خرج دهد.

در نظر داشته باشید که برنامه قبلی برای این قضیه بر این فرض استوار بود که ل - 1 را از راههای معمولی نمی توان به استخدام درآورد و اینکه هدف ما به این صورت درآمده که ل - 1 را تشویق کنیم تا محتاطانه با یک دوست مورد اطمینان در سفارت آمریکا که به مسایل اقتصادی علاقه مند است رابطه محرمانه داشته باشد. تصمیمات مهم مشخصی مانند چگونگی تماس ل - 1 با مأمور سفارت (چگونگی تماس مأمور سفارت با وی) و نیز زمان بندی چنین تماسی در رابطه با عزیمت راترفورد از ایران، مخصوصاً مستلزم طرح ریزی دقیق و مشترک خواهد بود.

8 - از قرارگاه تقاضا می کنیم در مورد طرحی که رئوسش در بالا آمده و اینکه آیا زمان بندی مسافرت پیشنهادی راترفورد به ایران برای قرارگاه مناسب هست، نظریاتش را ابراز دارد. هرگونه تحول دیگری را به اطلاع شما خواهیم رساند.

9- پرونده 959289 - 201، تا 2 مرداد 1378 در بایگانی حفظ شود.تماماً سرّی

ص: 474


1- بحث بر سر این است که برای اینکه داستان پوششی راترفورد کاملاً طبیعی جلوه کند ٬ وی را به هند هم بفرستند که بعد از آن به ایران بیاید و مدارکی هم برایش تهیه کنند که نشان دهد راترفورد در هند به کار تجاری مشغول بوده ٬ و بدین ترتیب در صورتی که وی توسط کمیته بازداشت شود ٬ داستان وی خیلی طبیعی تر جلوه می کند چرا که پاسپورتش ورودی و خروجی هند را هم دارد.
2- با مراجعه به ( هویت ب) مشخص می شود که راترفورد تمام مدارکش را با نام ویلیام ا. فاستر تهیه کرده است. بنابراین هر تماسی که وی در ایران داشته است و هر نشانه ای که از خود به جا گذاشته است با نام ویلیام ا. فاستر می باشد. برای جلوگیری از اشتباه تذکر می دهیم که نام حقیقی وی همان طور که در (هویت الف) آمده است ورنون کاسین می باشد و نیز راترفورد نام رمز نامبرده است که در مدارک سیا به کار رفته است.

سند شماره 3 از: رئیس 481988 3 مرداد 1358 اعضاء سرّی به: تهران با حق تقدم اخطار جاسوسی پخش محدود س، د، لور عطف به: رئیس 481971(1) 1- هویت الف... ورنون کاسین(2) هویت ب .... ویلیام، ا، فاستر(3) 2- پرونده 959289 - 201 تا 2 مرداد 1378 در بایگانی حفظ شود. تماماً سرّیسرّی سند شماره 4 از: تهران 53894 20 مرداد 1358 اعضاءسرّی به: فوری فرانتک، رونوشت فوری برای رئیس، بن، آلمان دیرتک(4) اخطار جاسوسی پخش محدود ل، پ، گامین س، د، لور عطف به رئیس (5)492219 1- ترتیبات تماسها به قرار زیر می باشند:

الف - راترفورد در یکی از روزهای هفته قبل از ساعت 13 به یکی از شماره های «هویت الف» تلفن می کند و یکی از شماره های داخلی «هویت ب» را می خواهد (تماس تلفنی نباید از اتاق هتل انجام گیرد).

خود را به نام «هویت ج» معرفی می کند و سراغ «هویت د» را می گیرد.(6) فردی که تلفن را جواب می دهد می گوید که «هویت د» در اداره نیست و قرار است در یک ساعت معینی به اداره برگردد. ساعات معینی که گفته می شود روز ملاقات را تعیین می کند. بدین ترتیب که ساعت یک یعنی ملاقات در همان روز و ساعت دو یعنی ملاقات در روز بعد.

ب - علائم راهنمایی دیگر در خیابانهای اطراف هتل اینترکنتینانتال وجود ندارد، بنابراین راترفورد برای رسیدن به محلی که ماشین او را سوار می کند باید طبق برنامه زیر عمل کند:

هتل را ترک کند، به سمت چپ پیچیده (در امتداد خیابان آریامهر سابق) به طرف غرب برود تا به اولین چهارراه برسد سپس به سمت چپ پیچیده و از سمت چپ خیابان امیرآباد سابق) به طرف جنوب برود.

ص: 475


1- این تلگراف عطف به تلگراف قبلی می باشد.
2- ورنون کاسین نام حقیقی آقای راترفورد می باشد.
3- ویلیام ٬ ا ٬ فاستر نامی است که آقای راترفورد تمامی مدارکش را با آن تهیه نموده است.
4- فرانتک و دیرتک از اداره های فنی سازمان سیا هستند که اولی به احتمال قوی در فرانسه می باشد.
5- این تلگراف که تلگراف حاضر پیرو آن می باشد در دست نیست.
6- با مراجعه به سندی که این هویتها را مشخص می کند روشن می شود که ”هویت الف“ شماره های تلفن سفارت و ”هویت ب“ شماره های داخلی مربوط به قرارگاه سیا می باشد ٬ ”هویت ج“ جورج جانسون می باشد یعنی وقتی راترفورد تماس گرفت باید خود را جورج جانسون معرفی کند و سراغ ”هویت د“ یعنی آقای آهرن را بگیرد که رئیس قرارگاه سیا در تهران است. علت اینکه راترفورد خود را به نام جورج جانسون معرفی می کند این است که اگر تلفن سفارت کنترل بشود مشخص نگردد که چه کسی تماس گرفته است و همان طور هم که در ادامه سند ذکر شده است هیچ وقت ساعت و روز تماس به وسیله تلفن گفته نمی شود و این مسئله خود از شگردهای جاسوسی می باشد.

پگویین(1) سوار بر پیکان 4 در زرد کمرنگ برای سوار کردن راترفورد به طرف شمال خیابان امیرآباد حرکت می کند. اگر راترفورد به چهارراه بعدی (تقاطع امیرآباد و کشاورز بلوار الیزابت دوم سابق) برسد باید همان جا منتظر بماند تا پکوئین برسد و سوارش کند.(2) ج - راترفورد باید دقیقاً رأس ساعت 00-20 هتل را ترک کند.

2- لطفاً به راترفورد اطلاع دهید که برای منتظر ماندن در خیابان و سوار ماشین شدن، لباس معمولی بهترین لباس است. از او بخواهید که مشخصات لباسی را که می خواهد بپوشد برای ما شرح دهد.

ما از توضیحاتی که شما در مورد مشخصات جسمانی نامبرده می دهید تشکر می کنیم.(3) 3- با علم به اینکه برنامه سفر راترفورد جنبه آزمایشی دارد توصیه می کنیم که وی با احتساب دو یا سه روز بیشتر از حداقل مدتی که قرار است در تهران بماند، هرچه زودتر برای خروج از تهران بلیطش را رزرو نماید چرا که تمام صندلیهای پروازهای خطوط هوایی به مقصد غرب از چندین هفته جلوتر رزرو شده اند.

تا تاریخ 20 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سرّی سرّی

ص: 476


1- پکوئین نام رمز رئیس قرارگاه سیا در تهران یعنی آقای تام آهرن می باشد.
2- همان طور که در سندهای قبلی ذکر شده است راترفورد نباید به سفارت نزدیک شود چرا که احتمال دارد مظنون واقع شود اما از طرفی چون ناگزیر است با رئیس قرارگاه تهران رابطه داشته و پیشرفت کارها را به وی اطلاع دهد و درضمن در این عملیات مهم و حساس با وی مشورت هم بکند بنابراین تمام برنامه فوق الذکر بین آنها طرح ریزی شده است. هر وقت که راترفورد بخواهد آهرن را ملاقات نماید تلفنی به سفارت می زند و همان گونه که قبلاًذکر شد عمل می نماید اگر به وی گفته شد که آهرن ساعت یک می آید راترفورد می داند که قرار ساعت 20 همان روز است و اگر گفته شده که ساعت 2 می آید یعنی قرار ساعت 20 فردا شب است.
3- اینکه قرارگاه تهران مشخصات جسمانی راترفورد را می خواهد ٬ نشان می دهد که آهرن و راترفورد یکدیگر را نمی شناسند.

سند شماره 5 از: تهران 53895 20 مرداد 1358 اعضاءسرّی به: فوری فرانتک، رونوشت فوری برای رئیس، بن، آلمان، دوپرتگ اخطار جاسوسی پخش محدود ال، پی، گامین(1) س، د، لور عطف به: (2)53894 «هویت الف» - 829051، 820091، 824001.

«هویت ب» - 1106 تکرار می شود 1106 یا 1135 تکرار می شود 1135.

«هویت ج» جورج جانسون.

«هویت د» آقای آهرن.

تا 20 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سرّی سرّی

ص: 477


1- ال ٬ پی گامین ٬ نام رمز این عملیات است ٬ اغلب عملیات سیا دارای نام رمز می باشند.
2- این تلگراف عطف به تلگراف قبلی می باشد.

سند شماره 6 از: رئیس494677 23 مرداد 1358 اعضاءسرّی به: تهران رونوشت برای فرانتک، دیرتک، آنتک اخطار جاسوسی پخش محدود ال.پی.گامین س.د.لور عطف به: تهران 53894(1) 1- برای اطّلاع شما، راترفورد محل و برنامه های قطعی سفر خود را از طریق «ال، پی، نایت» (هویت)(2) اظهار می دارد که آن هم به ستاد مرکزی اطلاع می دهد. بعد از دریافت خبر، ستاد در زمان مناسب مسیر پنهانی و رزرو جا در هتل و رزرو بلیط راترفورد را به اطلاع قرارگاه خواهد رسانید، انتظار می رود که این تمهیدات امکان دهند ارتباطات به نحو نسبتاً سریعی انجام گیرد، زیرا که راترفورد در اغلب موارد به «ال، پی، نایت» تلگراف ارسال خواهد کرد. در نظر داشته باشید که در رابطه با احتمالات زیر نیز دستورالعملهایی برای تماس اضطراری ترتیب داده شده اند. الف - تأخیر در آتن حین گرفتن ویزا برای ایران یا هندوستان. ب - لزوم تماس با راترفورد در صورتی که، بنا به دلایلی، قرارگاه تهران با ستاد مرکزی تصمیم به الغاء مأموریت بگیرند (قابل اجراء فقط در دهلی نو و تهران). ج - ضرورت تماس با قرارگاههای آتن و دهلی نو در مواقع اضطراری.

د - به تعویق افتادن عمل، در زمانی که (بعد از یک یا دو ملاقات) ل - 1 اظهار کند که به نظر او موضوعات مورد بحث راترفورد به اتمام رسیده، باید از تماس اضطراری استفاده شود، در چنین شرایطی خوب است راترفورد به نحوی مدتی خود را معطل نموده و بهانه موجهی بتراشد تا از ل - 1 برای وعده غذا یا یک گفتگوی غیر رسمی دعوت نماید. بر این اساس راترفورد می تواند (با طرح سؤالی درباره سفر تجاری خود) تلگرافی به ال، پی، نایت، بزند که جواب آن فقط بعد از 5 روز خواهد رسید. به این ترتیب راترفورد می تواند ادعا کند که منتظر پاسخ شرکت خود می باشد، اما به عبارت دیگر تا زمان عزیمتش وقت کشی کند، امید است تحت این شرایط ل - 1،احتمالاً مخالفتی با یک یا دو ملاقات اجتماعی بیشتر ننماید. (در تمام احتمالات فوق الذکر اولین کانال ارتباط از طریق ال، پی، نایت خواهد بود.) 2- برای ملاقات اولیه در تهران، اگر اوضاع جوی اجازه دهد راترفورد لباس عادی می پوشد که شامل شلوار خرمایی رنگ، پیراهن (بدون کراوات) و کت خواهد بود. قد وی تقریباً 185 سانتیمتر است و ظاهری لاغر دارد، 63 ساله و با قامتی کشیده است، چشمانش آبی و موهای اطراف شقیقه اش در حال خاکستری شدن است، نامبرده دفترچه نارنجی روشن برنامه پرواز لوفت هانزا را در دست چپ خواهد داشت. (مشخصات جسمانی پگویین به راترفورد داده شده است.) 3- پیشرفتهای (حاصل) در مسافرت راترفورد را به محض اطلاع خبر خواهیم داد. به هر حال در نظر داشته باشید که بهترین تخمینی که فعلاً می توان درباره زمان ورود راترفورد به تهران زد، 28 مردادماه است.

4- پرونده 959289 - 201 تا 23 مرداد 1378 در بایگانی حفظ شود. تماماً سرّی سرّی

ص: 478


1- این تلگراف که تلگراف حاضر پیرو آ می باشد همان سند شماره چهار است.
2- با مراجعه به سند شماره هفت مشخص می شود که این ”هویت“ شرکت مشاورتی ران میدز ”کارور اسوشیتز“ است ضمناً ال ٬ پی ٬ نایت نام رمز این شرکت در تلگرافات سازمان سیا است.

سند شماره 7 از: رئیس 494683 23 مرداد 1358 اعضاءسرّی به: تهران رونوشت برای فرانتک، دیوتک، آنتک اخطار جاسوسی پخش محدود ال، پی، گامین س، د، لور عطف به: رئیس (1)494677 1- هویت: شرکت مشاورتی «دان میدز»، «کارور استوشیتز»(2) 2- پرونده 959289 - 201، تا 23 مرداد 1378 در بایگانی حفظ شود.تماماً سرّی سرّی

ص: 479


1- این تلگراف عطف به سند شماره شش می باشد.
2- این تلگراف هویّت مذکور در سند شش را مشخص می نماید.

سند شماره 8 از: تهران(1) 8 شهریور 1358 - اعضاء(2) سرّی به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود - ال، پی، گامین - س، د، لور 1- ... تماسهای تلفنی 7 شهریور، راترفورد موفق شد که برای ساعت 8 صبح روز 8 شهریور با س،د،لور در اقامتگاهش قرار ملاقاتی بگذارد. هر چند این ملاقات مختصر بود، اما ما را قادر ساخت که...

را تجدید کرده و ملاقات دیگری را برای 11 شهریور ترتیب بدهیم.(3) 2- اگرچه ساختمان شامل سه آپارتمان است (هر طبقه یک آپارتمان به نظر می رسید که خانواده خواهر ازدواج کرده س، د، لور - 1 (ل - 1) و خانواده خود ل - 1 هر سه واحد را در اختیار دارند.

3- به نظر می رسد که س، د، لور - 1 در وضع جسمی و روحی خوبی به سر می برد. او تأکید کرد که شبانه روز گرفتار است و وقت کمی برای صرف امور خانواده اش دارد. به نظر می رسد که وی از اینکه بار دیگر راترفورد را می بیند خوشحال است و همچنین تمایلش در صحبت با راترفورد در مقایسه با دوران اقامتش در پاریس درست کمی قبل از آنکه به تهران بازگردد، بیشتر بود.

او از زمانی که با همراهان خمینی به ایران برگشت به پاریس نرفته است (نظریه: ل - 1 در پاسخ تلفنهای راترفورد به هتل تلفن زده بود اما راترفورد را با اسم کوچک سراغ گرفته بود، به وی گفته بودند کسی با چنین اسمی نامش (در دفتر هتل) ثبت نشده است.) 4- ل - 1 تأیید کرد که وی جزء 15 نفر اعضای شورای انقلاب است. در مورد قدرت شورای انقلاب و نقش آن ل - 1 نظر داد که این شورا آن طور که باید و شاید مؤثر عمل نمی کند. واضح بود که وی برای تمام اعضاء شورا ارزش زیادی قائل نیست.

5 - علاوه بر کار با شورای انقلاب او همچنین جزء 72 نفر اعضای مجلس خبرگان که در حال حاضر مشغول بررسی قانون اساسی جدید هستند می باشد. او پیش بینی می کند که تقریباً ظرف یک ماه این کار تمام شود. (نظریه: او ملاقات ما را برای شرکت در یکی از جلسات خبرگان ترک کرد.) 6- نسبت به دولت بازرگان ل - 1 آن را به استهزاء گرفت و .......... دولت ............ او ........... شجاعت ............. می داند، او تصدیق کرد................ در این مقطع تاریخی ............ زیرا که ............. حمایت و پذیرش ملت ............... برای نامزدهای این مقام ................. (نظریه: ............ گزارشات منتشره، او شغلی در دولت نپذیرفته چرا که ارزش کمی برای آن قائل است.) 7- با اغتنام فرصت برای طرح مسئله، راترفورد اشاره کرد از مجموع آنچه شنیده به نظر می رسد که اتخاذ تصمیمات مهم به خمینی واگذار می شود و بدون او امور از هم می پاشد. ل - 1 به سرعت با اشاره به

ص: 480


1- چون که تاریخ این سند 8 شهریور مشخص می گردد که شماره این تلگراف باید حدود ( 54080 ) باشد.
2- این تلگراف از اسنادی است که قسمتی از آن نابود شده است. بنابراین قسمتها در متن ترجمه سند با نقطه چین مشخص گردیده است عباراتی که در روی نقطه چینها نوشته شده است عباراتی است که اطمینان صد درصد نسبت به درستی آنها وجود دارد.
3- اسناد ورود راترفورد به ایران در دست نیست تا بتوان تاریخ دقیق ورود وی به ایران را مشخص نمود. اما با توجه به شواهد مشخص می گردد که وی اوایل شهریور به ایران آمده است. ملاقات 8 شهریور که سند حاضر حاصل آن است باید اولین ملاقات راترفورد با آقای ابوالحسن بنی صدر باشد. طبق اظهار همین سند دومین ملاقات هم در تاریخ 11 شهریور بوده (که سند مربوط به آن در دست ما نیست) و طبق سند شماره ده سومین ملاقات هم در تاریخ 14 شهریور بوده است.

اینکه درباره توانایی و قدرت خمینی مبالغه شده، استثنایی بر این تحلیل عنوان کرد. او این مسئله را واضح کرد که خمینی قادر نیست کشور را به تنهایی اداره کند و باید به دیگران تکیه کند. (نظریه: این نظر تا حدی مطابق با آن چیزی است که در پاریس گفت «من به خمینی احتیاج دارم اما خمینی هم به من احتیاج دارد.» لحن این نظریه به نحوی بود که انسان استنباط می کند این ل -1 فکر می کند نسبت به آنچه از خمینی می توان انتظار داشت محدودیتهایی وجود دارد.) 8 - او همچنین خاطرنشان کرد که دارد روزنامه انقلاب اسلامی را انتشار می دهد، او ادعا می کند که روزانه صدهزار نسخه به چاپ می رساند.

9- (نظریه: هرچند ملاقات مختصر بود اما شواهدی به اندازه کافی وجود داشت که حاکی از این باشد که احتمالاً راهی برای جلب همکاری وی وجود دارد.) 10- پرونده 959289 - 201 تا 8 شهریور 1378 در بایگانی حفظ شود.

تماماً سرّی سرّی

ص: 481

سند شماره 9 از: تهران 54165(1) 18 شهریور 1358 اعضاء سرّی به: رئیس رونوشت برای فرانتک اخطار جاسوسی پخش محدود ال، پی، گامین س، د، لور عطف به: تهران 54154 (که مورد نیاز فرانتک نیست) 1- راترفورد در ملاقات مختصری که در تاریخ 18 شهریور درون اتومبیل انجام شد، گزارش داد که وی قادر نبوده روز قبل س، د، لور - 1 (ل - 1) را ببیند. به او گفته شده که ل -1 خارج شهر است، علتش را هم احتمالاً می توان اعلام روز 17 شهریور به عنوان تعطیل مخصوص کشوری دانست.(2) 2- راترفورد سعی می کند ل - 1 را امروز یا یک وقتی در 19 شهریور ببیند، اگر او این کار را بکند و حداقل مقصود ما برآورده شود، یعنی علاقه ل - 1 به وضوح نسبت به شغل مشاورت جلب شود، راترفورد تصمیم خواهد گرفت که در تاریخ 20 شهریور از طریق پرواز شماره 601 لوفت هانزا(3) راهی فرانکفورت شود تا در ساعت 30/12 به وقت محلی به آنجا برسد. اگر این حداقل مقصود برآورده نشد ولی امکان نیل بدان در طول این سفر باقی بماند، عزیمت راترفورد به تأخیر می افتد. در این مورد ممکن است از او خواسته شود از مسیری غیر مستقیم برگردد، تا از تأخیر بیش از حد به واسطه رزرو بلیط جلوگیری شود.(4) 3- پرونده 959289 - 201 تا 18 شهریور در بایگانی حفظ شود.تماماً سرّی سرّی

ص: 482


1- این تلگراف که سند حاضر پیرو آن می باشد در دست نیست. با توجه به اسناد نزدیک به سند تهران 54154 که در دسترس هستند مشخص می شود که تاریخ این سند 17 شهریور می باشد.
2- چون در این سند آمده است که راترفورد قادر نبوده در 17 شهریور س ٬ د ٬ لور 1 را ببیند و با مقایسه آن با سند شماره ده که ملاقات 14 شهریور باس ٬ د ٬ لور 1 است و نیز سند شماره یازده که تحلیل 16 شهریور راترفورد ازس ٬ د ٬ لور 1 می باشد مشخص می گردد که قاعدتاً این سند باید بعد از سند شماره یازده آورده شود. اما علت اینکه این تلگراف در اینجا آمده است ٬ این است که تمامی تلگرافهای این مجموعه به ترتیب تاریخ و شماره تلگراف تنظیم شده اند و خود قرار در تهران این تلگراف را با وجود تأخر زمانیش نسبت به اسناد شماره دو و یازده زودتر مخابره نموده است. علت این امر هم این است که مواقع که مسئله ای نسبت به مسایل دیگر جنبه فوریت دارد زودتر مخابره می شود ٬ در این سند به مسئله احتمال تأخیر در عزیمت راترفورد مطرح است که نسبت به مسایل دیگر اولویت دارد.
3- این عبارت نشان می دهد که راترفورد پرواز شماره 601 لوفت هانزا به مقصد فرانکفورت در تاریخ 20 شهریور را رزرو کرده است. آن طور که از یکی از اسناد ناقص که هنوز رشته های آن به طور کامل پیدا نشده است و به همین دلیل در این مجموعه اسناد آورده نشده فهمیده می شود راترفورد در این تاریخ از ایران رفته است. یادآوری می شود که راترفورد تمامی مدارکش را با نام جعلی ویلیام ٬ ا ٬ فاستر تهیه کرده است. این دیگر به عهده کارکنان مسلمان و متعهد هواپیمایی و سایر ارگانهای مربوطه است که مشخص نمایند آیا این جاسوس کارکشته سازماان سیا در ادامه مأموریتش برای جلب همکاری آقای بنی صدر باز هم به ایران آمده است؟ مخصوصاً بعد از اشغال لانه جاسوسی.
4- منظور از عبارت مسیر غیر مستقیم این است که: در صورتی که راترفورد چند روزی بیشتر در تهران بماند بلیطی را که رزرو کرده از دست می دهد و اگر هم بخواهد دوباره بلیطی به مقصد فرانکفورت رزرو نماید به علت شلوغی پروازها مدت زیادی معطل می شود. بنابراین به جای اینکه مستقیماً راهی فرانکفورت شود می تواند با هر پروازی به مقصد خارج مثلاً رم ٬ پاریس٬ لندن و غیره که جا داشته باشد راهی خارج و بعداً از آنجا به فرانکفورت برود.

سند شماره 10 از: تهران 54173 18 شهریور 1358 ساعت 32/14 دقیقه اعضاءسرّی به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود ال، پی، گامین س، د، لور مطالب زیر گزارش راترفورد از ملاقات 14 شهریور با س، د، لور - 1 می باشد.

1- راترفورد در شب چهاردهم شهریور برای سومین بار با س، د، لور - 1 به مدت یک ساعت و نیم در محل مسکونی ملاقات نمود. تقریباً 10 نفر از اعضای خانواده و دوستانش در بخش عمده آن است حضور داشتند. یکی از دوستانش که نامش را شندر (با این تلفظ)(1) بیان می کرد مدیریت بازرگانی در دانشگاه کالیفرنیا خوانده و چهار ماه پیش به ایران آمده است. او و ل - 1 اهل یک شهر (همدان) بوده و از قدیم الایام دوستان خانوادگی بوده اند. چون ل - 1 او را دعوت کرد که به ملاقات خصوصی ما در اتاق بپیوندد، من مجبور بودم که اغلب اوقات روی مسایل اقتصادی تاکید کنم، (طی آن شب معلوم شد که شندر مدیریت بازرگانی خوانده و امیدوار است که وارد کار تجارت شود.) 2- در بدو ورود به خانه برای ملاقات، راترفورد در آن طرف خیابان چند مرد مسلح دید و حدس زد که محافظان ل - 1 باشند. تا خواست زنگ بزند پنج نفر از آن محافظان مسلح به طرف راترفورد یورش بردند و از وی پرسیدند چه می خواهد. خوشبختانه یکی از آنها راترفورد را از ملاقات اولش می شناخت بعد از اینکه محرز شد ل - 1 منتظر یک ملاقات کننده است راترفورد تا طبقه دوم ساختمان اسکورت شد.

3- در حالی که شندر حضور داشت چشم انداز ارز خارجی ایران مورد بحث قرار گرفت، ل - 1 گفت هرگونه محدودیتهایی که بر روی ارز خارجی اعمال شود بدان منظور خواهد بود که اطمینان حاصل شود که هرگونه سوءاستفاده های واقعی یا محتمل یا راه گریزهایی که در دوران رژیم گذشته تشویق یا اغماض می شد، اجازه داده نخواهد شد که در رژیم انقلاب اتفاق بیفتد. ل - 1 گفت که در حال حاضر درباره مقررات ارز خارجی هیچگونه تغییرات عمده ای در نظر گرفته نشده است.

4- در مورد مسایل مربوط به تعرفه، ل - 1 گفت که هیچ اقدامی در مرحله کنونی برای بالا بردن جداول تعرفه ای در مورد کالای وارداتی مد نظر نیست، علاوه بر این قصد رژیم جدید این خواهد بود که زمینه مساعدی برای پایین آوردن تعرفه های اقلام و کالاهای ضروری به منظور تخفیف بار هزینه زندگی توده ها، فراهم کند. از سوی دیگر تعرفه کالای تجملاتی احتمالاً افزایش خواهد یافت.

5 - درباره ملی کردن، ل - 1 گفت که حکومت وی قصدی برای آغاز برنامه ملی کردن به مقیاس بزرگ ندارد. او استدلال کرد تنها علت ملی شدن بانکها این بود که آنها به واسطه عرفهای بانکی و سوءاستفاده های تحت رژیم سابق، ناسالم تشخیص داده شده بودند. اقدام ملی کردن بانکها بیانگر کوششی برای اعاده اطمینان (مردم) به سیستم بانکی بود. او هرگونه احتمالی را در این مورد که دولت قصد دارد اقداماتی در مورد ملی کردن تجارتهای کوچک انجام دهد رد کرد.

(نظریه راترفورد: بعد از نوشتن این مطلب راترفورد شماره اخیر مجله «ایرانیان» را دید که از قول ل - 1 گزارش کرده اقدامات بیشتری برای ملی کردن در پیش است. ل - 1 در ملاقات 14 شهریور خلاف این را گفته است. همچنین طی تماس تلفنی تحت «پوشش نماینده کمپانی» با سیروس ابراهیم زاده معاون وزارت

ص: 483


1- منظور این است که املای دقیق نام وی را نمی دانیم ولی نامش چیزی شبیه شندر بود.

اقتصاد و امور دارایی در تاریخ 12 شهریور به راترفورد اطمینان داده شد که دولت هیچ گونه طرحی برای گسترش برنامه های ملی کردن ندارد و در حقیقت از سرمایه گذاریهای مؤسسات تجارتی خصوصی خارجی استقبال می کند.) 6- راجع به امکانات فعالیت در بخش خصوصی فرد مورد نظر تأکید کرد که دولت همچنان مصمم است سرمایه گذاران داخلی و خارجی هر دو را به فعالیت در تجارت خصوصی تشویق کند. به منظور تشویق سرمایه گذاران وامهای به مقیاس کوچک هم اکنون نیز در اختیار افراد قرار داده می شود. شرایط، ملزومات و امتیازات بر پایه توافق مورد به مورد قابل مذاکره می باشند. به طور خلاصه، برای شرکتهای خارجی علاقه مند به رفع نیازهای اولویت دار و مهم ایران، دولت مایل است بیشترین امتیازات و تشریفات را اعطاء کند.

7- در مورد اسلحه، ل - 1 گفت که ایران فعلاً علاقه ای به تهیه اسلحه اضافی ندارد. در حال حاضر دولت در وهله اول علاقه مند به تهیه لوازم یدکی برای تجهیزاتی است که قبلاً از آمریکا خریداری کرده است.

8 - نظریه راترفورد: در یک جا شندر از راترفورد پرسید که او در دولت است یا در تجارت. به او اطمینان داده شد که در دومی است. هرچند ل - 1 ممکن است این سؤال را قبل از ورود راترفورد پیش کشیده باشد، راترفورد بیشتر عقیده اش بر این است که یک سؤال عادی بوده است.(1)

ص: 484


1- این سند کامل به دست نیامده است و احتمالاً یک صفحه دیگر دارد.

سند شماره 11 از: تهران 54174 قسمت اول از دو قسمت(1) 18 شهریور 1358 اعضاءسرّی به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود ال، پی، گامین س، د، لور آنچه در زیر می آید تحلیل و ارزیابی راترفورد در 16 شهریور از قضیه س، د، لور - 1 می باشد:

1- با در نظر گرفتن مقامی که س، د، لور - 1 در رژیم جدید دارد (یعنی عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان، سرپرست بانکهای ملی شده و ناشر) این طور به نظر راترفورد می آید که فعالیتها برای جلب همکاریش باید ادامه یابد. یک فرد با امکاناتی که او از آن بهره مند است باید قادر باشد اطلاعات با ارزشی را در دوره ای که در پیش است در اختیار گذارد. حتی از این مهم تر «ر»(2) همچنان ل - 1 را به عنوان فردی که آینده سیاسی درخشانی خواهد داشت به حساب می آورد. به نظر می رسد ل - 1 که فردی جاه طلب و از لحاظ سیاسی زیرک است نقش خود را محتاطانه با چشم داشت به روزی که خمینی از صحنه کنار رود بازی می کند.

2- جای تعجب نیست که ل - 1 در تهران تصویری از خود بروز می دهد که تا حدی با آنچه در پاریس قبل از بازگشتنش داشت متفاوت است. در پاریس او یک توطئه گر (طراح) بود و تمامی وقت خود را به تنظیم نقشه هایی برای چگونگی از میدان به در کردن رژیم بر سر قدرت در آن زمان اختصاص می داد. او در خارج در بین روشنفکرانی که به او چشم داشتند و به وی احترام می گذاشتند، حاضر بود برای تحقق اهداف گروهش به هرگونه فداکاری دست بزند. او که زرنگ و باهوش بود و شبانه روز با استراحت کمی کار می کرد، به نظر می رسید که از مبارزه لذت می برد و به راحتی مخاطراتی را که درگیر این گونه فعالیتهای جسورانه است می پذیرفت.

3- بر اساس سه ملاقات ما در تهران، روشن می شود که شخص مورد نظر همان طور که قابل پیش بینی بود از وقتی که مقامات مسئولیت آوری را در رژیم تازه تأسیس پذیرفته فرق کرده است. هنوز شبانه روز کار می کند اما به گونه ای دیگر. اگر چه در پاریس او یک انقلابی بود که با ظاهر امور سرو کار داشت، اکنون او خودش را درگیر مسایل ظریف اداره یک مملکت می بیند. سعی او اکنون بر این است که وضع موجود را حفظ و پایه های آن را تحکیم نماید. او همچنان از مبارزه صحبت می کند. کاملاً واقف است که در بخش معتنابهی از مردم چندان اشتیاقی نسبت به تغییر رژیمها وجود ندارد و به نظر می رسد که اهمیت کاری را که در پیش است درک می کند. هرچند او همچنان خود را انقلابی می داند و به نظر می آید که از تبلیغات مقتضای مقامش در نهضت و مزایای قدرت (یعنی محافظانی که به عنوان یک عضو شورای انقلاب برایش گمارده شده اند) لذت می برد. در واقع امر به نظر می آید که او بیشتر یک دیوانسالار (بوروکرات) است تا یک انقلابی، هرچند او همواره روشنفکری ملایم طبع بوده. با وجود این حالا که در تهران جای گرفته به نظر می رسد دارد جا می افتد. او کمی شکم آورده، لباسهای کاملاً اندازه سفارشی می پوشد و ساعت طلای جدیدش را که ظاهری گرانقیمت دارد به رخ می کشد. دیگر به نظر نمی رسد که گروهی دانشجوی ژولیده مانند آن روزها در پاریس، در خانه اش باشند. اینک او می تواند این گونه افراد را در دفترش در ساعات

ص: 485


1- این تلگراف دارای دو قسمت است که تا به حال فقط قسمت اول آن پیدا شده است.
2- ”ر“ مخفف راترفورد است.

«عادی» کار بپذیرد. اکنون منزلش برای استفاده از اوقات فراغت و ملاقات افراد به دقت انتخاب شده است.

مطالب فوق بدان معنی نیست که فرد مزبور قدرت تحرک خود را به عنوان یک اصلاحگر (رفرمیست) از دست داده است، برای توجه به این است که هر روزی که می گذرد به نظر می رسد که او بیشتر و بیشتر در دیوانسالاری (بوروکراسی) انقلابی که به موفقیت رسیده، فرو رفته است و اکنون وی با مبارزه ای برای به جریان انداختن امور حکومت به نحوی هموار مواجه است.

4 - در ارزیابی فرد مورد نظر، در رابطه با تمایل وی در همکاری با ما، «ر» ملاحظات مثبت و منفی زیر را خاطر نشان می سازد:

الف - مثبت(1) (1) چون او یک توطئه گر (طراح) کهنه کار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور می شود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.

(2) : اگرچه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان می تواند از کمک مالی ما استفاده نماید.

(3) : به عنوان یک روشنفکر او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد تا اینکه کورکورانه از فرد دیگری پیروی کند.

(4) : اگر چه او به خمینی احترام می گذارد، اما او را مصون از خطا نمی داند.

(5) : او آگاه است که دار و دسته هایی در داخل رژیم در شرف تکوین است، و شاید آگاه است که باید در رفتار با اطرافیانش احتیاط کند. به عنوان مثال او گفت که تمام اعضای شورای انقلاب دارای صلاحیت یکسانی نیستند اما او مجبور است که سر کند و با آنها سرو کار داشته باشد، احتمالاً این عدم اعتماد مجبورش می کند که درهایی را باز بگذارد.

(6) : او جاه طلبی سیاسی دارد. او احتمالاً روزنامه اش را به این منظور ایجاد کرده که از آن به عنوان پایگاه قدرتی جهت مقاصد سیاسی آینده اش استفاده نماید.

(7) : هرچند در دوره های پرمشغله در پاریس و تهران از نظر وقت در مضیقه بود، برنامه خود را کنار گذاشته تا با ما ملاقات نماید. (نظریه «ر» : امید است توجه شود که دسترسی به وی از نقطه نظر ما همچنان یک مشکل است.)

ص: 486


1- دقت در موارد مثبتی که راترفورد از شخص س ٬ د ٬ لور 1 تحلیل کرده است ٬ مشخص می کند که افراد مورد توجه سازمان سیا برای به قدرت رسیدن و کنترل حکومت در ایران ٬ چه کسانی می باشند. اگرچه فعلاً ملت مسلمان و متعهد ایران به طور کامل آقای ابوالحسن بنی صدر را شناخته اند و کاملاً به خصوصیات وی آگاه گشته اند و حتی نقاط ضعف بزرگتری از آنچه در این اسناد مذکور است از وی بروز کرده است با این حال با توجه به اینکه این تحلیل مربوط به 16 شهریور 1358 و ماهها قبل از انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری است قابل توجه و تعمق می باشد و با در نظر گرفتن اینکه آمریکا از شهریور 1358 می دانسته که نامبرده فردی است که درصورت لزوم حتی علیه رژیم جمهوری اسلامی توطئه هم می کند ٬ فردی است که احتمال دارد تبعید شود و در تبعید به کمک مالی نیاز دارد ٬ فردیست که معتقد به ولایت فقیه نیست ٬ روشنفکر به مفهوم آمریکایی اش است... و بالاخره جاه طلب است. بسیاری از توطئه ها و حرکتهای آمریکا و عمال داخلی و خارجیش علیه امام خمینی و جمهوری اسلامی ایران معنی دار می شود.

ب - منفی (1) : چون موقعیت خود را در رژیم کنونی محکم کرده است شخص مزبور در حال حاضر واقعاً به ما احتیاج ندارد.

(2) : افشا شدن روابط مخفیانه اش با ما احتمالاً به زندگی حرفه ای سیاسی فرد مزبور خاتمه خواهد داد، یقین است که او این نکته را از نظر دور نخواهد داشت.

(3) : تجربه سالیان دراز بر این نکته تأکید دارد که ناشرین روزنامه به خودخواهی متمایلند و اغلب غیرقابل اعتماد هستند.

تصمیم او که یک روزنامه راه بیندازد شاید حاکی از این باشد که ل - 1 تنها به آینده سیاسی خودش علاقه مند است و قصد ندارد با ما در خطهایی که ما درنظر داریم همکاری کند.

(4) : هرچند اظهارات شخص مورد نظر علیه شرکتهای آمریکایی که در امور داخلی ایران دخالت می کنند، ممکن است نشانه این باشد که او نمی خواهد کاری به کار دولت ایالات متحده داشته باشد، اما «ر» مایل است طور دیگری فکر کند.

(5) : بر اساس این فرض که ما همچنان به استخدام ل - 1 علاقه مند هستیم. مطالب زیر خلاصه نظریات «ر» دوگونه روش نزدیک شدن به ل - 1 می باشد.

الف - تحت پوشش غیر رسمی: یک شخص در پوشش غیر رسمی که به تهران مأمور شود، دو تا سه ماه بعد از ملاقات «ر» می تواند با شخص مورد نظر تماس بگیرد و (با استفاده از کارت پوششی کمپانی «ر») پختن وی را در شرایط راحت تری از سرگیرد. پنج یا شش ملاقات ظرف یک یا دو ماه احتمالاً فرد مأمور را قادر خواهد ساخت تا فرد مورد نظر را جهت نزدیکی و تماس به طور گام به گام در خطر قرار دهد.

ب - تحت پوشش رسمی: «ر» بیشتر عقیده اش بر این است طی این سفر می تواند ترتیب معرفی یک مأمور با پوشش رسمی را با فرد مورد نظر بدهد. ترجیحاً بنا به دلایل امنیتی این مأمور نباید در عملیات حساس دیگری دست داشته باشد. اگر بنا به دلایلی چنین مأموری در حال حاضر در دسترس نباشد او می تواند یکی از کارتهای ویزیت «ر» را در یک تاریخ بعدی به کار برد.

6 - بعد از سومین ملاقات راترفورد توصیه می کند که تماس تحت پوشش غیر رسمی صورت گیرد تا قرارگاه محفوظ بماند، از سوی دیگر اگر تأخیر عملی نباشد ادامه پختن توسط یک مأمور با پوشش رسمی بجا خواهد بود.

7 - پرونده 959289 - 201 تا 18 شهریور 1378 در بایگانی حفظ شود. تماماً سرّی سرّی

پرسش از تام آهرن

ص: 487

سند شماره 12شنبه 8 / دی / 58 - جلسه هشتم موضوع: پرسش از تام آهرن به من گفته شده بود که دولت آمریکا به طور اعم و سیا به طور اخص، درنظر دارند که اگر امکاناتی موجود باشد، با افرادی که در انقلاب ایران می توانند نقشی داشته باشند تماس برقرار شود. لذا زمانی که امام در فرانسه بود یک افسر بازنشسته سیا مأمور شد که به فرانسه رفته و با آقای بنی صدر تماس برقرار نماید. ایشان خود را به عنوان نماینده یک کمپانی معرفی کرده و اظهار داشته است که نسبت به آینده اقتصادی ایران و ارتباط آن با دنیای غرب مخصوصاً آمریکا علاقه مند به صحبت با بنی صدر می باشد؛ بنی صدر نیز با این مسئله موافقت داشت. زمان این ملاقات اولیه، کمی قبل از مراجعت امام به تهران است که در فرانسه قرار شده بود. زمانی که من به ایران آمدم، ستاد مرکزی هنوز علاقه مند به دنبال نمودن این مسئله بوده و در این ارتباط از من خواسته شد که نسبت به این مسئله کار نمایم. آن مرد در حوالی 29 مرداد به تهران آمده و مدت سه هفته در ایران اقامت نمود، با بنی صدر حداقل 3 بار و شاید حتی 5 بار در این مدت ملاقات نموده است.

هدف نهایی ما: به استخدام درآوردن بنی صدر.

برنامه مرحله ای: در این مرحله تمامی مسایل رو نشود و صرفاً در این مرحله از وی به عنوان یک مشاور اقتصادی قابل اطمینان این کمپانی که نسبت به مسایل اقتصادی و همچنین مسایل سیاسی مربوط به امور اقتصادی و همچنین مسایل سیاسی اعم اظهارنظر می کند استفاده شود.

گامهای بعد: ملاقاتهای بعدی با وی در تهران و یا در پاریس (فرانسه) می تواند قدری بیشتر پیشروی نموده و نسبت به یک سری مسایل مهم سیاسی از وی سؤالاتی شود. در آخرین جلسه بنی صدر موافقت نموده که به عنوان مشاور اقتصادی قابل اطمینان این کمپانی فعالیت نماید و پیشنهاد حقوق ماهیانه 1000 دلار را نیز پذیرفت.

سؤال: آیا بنی صدر می دانست که طرف مقابل وی یک مأمور سیا است؟ جواب: قرار نبوده که به بنی صدر در این مرحله گفته شود که طرف مقابل سیا می باشد لذا به وی گفته نشده بود. اما یک مسئله بود که می تواند به وی این برداشت را داده باشد که عبارت است از نحوه پیشنهاد ماهیانه 1000 دلار که بدون این ترتیبات معمولی تجاری انجام پذیرفته باشد مورد پیشنهاد و همچنین توافق قرار گرفت و این می تواند بیانگر حداقل باشد که این مسئله به این سادگی ها نیست.

مسئله دوم اینکه نسبت به زمینه سؤالات راجع به مسایل اقتصادی، سؤالاتی مطرح شده بود. در رابطه با مسایل سیاسی که تا حدود زیادی ربطی به مسایل اقتصادی نداشته است و این مسئله هم می توانسته است به وی برداشت دیگری بدهد. یک نکته قابل ذکر هم اینکه تا به حال پولی به ایشان پرداخت نگردیده است.

نام فرد ملاقات کننده: ویلیام فاستر البته این اسم حقیقی نبوده ولی پاسپورت و دیگر وسایل شخصی وی با این اسم بوده است، اسم رمز وی در تلگرافها ما کاسئلون(1) می باشد.(2)

کتاب دهم

ملاقات

ص: 488


1- لازم به توضیح است که نام رمز این جاسوس سیا در اسناد راترفورد می باشدو آهرن این مسئله را اشتباه کرده است.
2- نوار ضبط صوت این گفتگو در دست می باشد.

ص: 489

ملاقات

معرفی کتاب

ص: 490

ص: 491

«این ننگ را ما به کجا ببریم که برخی از اهالی مملکت حالا که آمریکا را ملت شکست داده است باز روابط با آمریکا دارند.» «امام خمینی» انقلاب اسلامی ایران در حقیقت تجلی شکوهمند یک تغییر است. پاسخی خونین به دعوت الهی برای تغییر انسان. ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. امت به پا خاسته ما با دل و جان پذیرای این تغییر و تحول شدند و بر این سبیل به یاری خدا تا امروز استوار مانده اند و خواهند ماند، ان الذین قالوا ربنااللّه ثم استقاموا. این تغییر حکایت از گرایش یک امت به سمت اللّه و گسستن او از طاغوت است در تمامی مظاهر آن و طبیعی است که در مسیر این تغییر با تمامی موانعی که بخواهند راه او را سد کنند به مقابله برخواهد خاست و به اتکای نیروی لایزال الهی به پیش خواهد رفت. قویترین عامل تسریع و هدایت این تغییر، رهبری نهضت و انقلاب بوده است، رهبری که دقیقاً با عنایت خدای تعالی و بر اساس سنت او توسط مردم کشف می شود و این انقلاب جوشیده از متن مردم را به سمت قله فلاح رهنمون می شود. انقلاب اسلامی ایران یادآور نهضت صدر اسلام به رهبری پیامبر عظیم الشأن است که در چهارچوب هماهنگ مبانی و بنیادها، شکل گرفت و به ثمر رسید و شاید به جرأت بتوان گفت که پس از صدر اسلام، هرگز چنین حرکتی اصیل که ریشه در عمق مکتب دارد به خود صورت واقع نپذیرفته باشد. البته طبیعی است که در کنار این حرکت شکوهمند جریانهای انحرافی بسیاری با ظواهر گوناگون رشد کرد، ولی سیر انقلاب او را سرانجام به انزوا کشاند. این مجموعه حکایت جریانی است که از سرگیری فعالیت سیاسیش با تغییر رئیس جمهور آمریکا و طرح سیاست حقوق بشر آغاز می شود، حکایت جریانی است که با امید و الهام از سوی شیطان بزرگ به مبارزه با شاه برمی خیزد. آن هم نه مبارزه با شاه که با استبداد و خفقان!! و حتی در مقطعی از مبارزه ضد استبدادی خود راضی به ماندن نظام شاهنشاهی هم می شود.

حکایت جریانی است که با مشورت و توصیه های شیطان بزرگ گام به گام به خیال خود نهضت را به پیش می برد و از ترس اینکه مبادا انقلاب اسلامی در دامن شرق تجاوزگر بیفتد، به دامن غرب جنایتکار پناه می برد و در این راه به تبادل اطلاعاتی بسیار وسیعی می پردازد و بسیار سخاوتمندانه اطلاعاتی را که از درون نهضت اسلامی دارد در اختیار جاسوسان شیطان بزرگ می گذارد.

حکایت جریانی است که بیگانه از ماهیت انقلاب اسلامی که هیچ مأمن و پناهگاهی جز خدا ندارد، با مذاکرات و نشست و برخاستهای مداوم با ایادی شیطان بزرگ، در کمال ساده اندیشی معتقد است که

ص: 492

خروج شاه و در نهایت پیروزی انقلاب ثمره این مذاکرات است. حکایت جریانی است که حتی پس از پیروزی انقلاب نیز دست از امدادهای پنهانی شیطان نمی شوید و با جدیت هرچه تمامتر، همکاری، نزدیکی و روابط حسنه بیشتر طلب می کند و گویی با وجودی که همواره شعار خود را استقلال قرار داده، هیچگاه عملاً به استقلال نیندیشیده و همراه دیگر نیروهای مترقی مردمی را که آمریکای جنایتکار و شوروی تجاوزگر را به اتکاء خدا از خود طرد می کنند محکوم می کند و بالاخره حکایت جریانی است که پس از مراودت پیگیر برجسته ترین چهره آن صاحب عنوان [SDPLOD](1)می شود.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

گزارش مجدد از ریچارد کاتم

ص: 493


1- حروف رمزی است از طرف سازمان سیا برای معرفی امیر انتظام در اسناد به کار می رفت. SDPLOD]

شماره : 4510 از: وزارت امور خارجه واشنگتن تاریخ: 8 ژانویه 79محرمانه به: سفارت آمریکا در تهران فوری 18/10/57 موضوع: گزارش مجدد از ریچارد کاتم 1- کارشناس وزارتخانه 7 ژانویه برای گزارش تکمیلی تلگراف مرجع با کاتم تماس گرفت. کاتم تأکید کرد که اطرافیان خمینی و مخالفان در تهران از یک کودتای ارتش که به یک اختناق خونین بینجامد، می ترسند.

او گفت که در روزهای آخرش در تهران 3 - 2 ژانویه مخالفین در اطلاعاتشان در مورد کودتا خیلی خیلی مطمئن بودند. آنها اسامی شش ژنرال، در میان آنها اویسی، ربیعی، خسروداد و سه تای دیگر را که کاتم به یاد نمی آورد، از رهبران اصلی ارتش گفته بودند. نقشه های کودتا در ساختمانی متعلق به «ساختمان تحقیقات» خیابان شاه عباس کشیده می شد. مخالفین می گویند برنامه ریزها، تهران را به شش منطقه تقسیم کرده اند؛ هرکدام تحت نظر یک ژنرال. اعمال قوانین شدید نظامی و دستگیریها با یک اشاره علامت شروع خواهند شد. خیلیها از مخالفین (رژیم) می ترسیدند که آمریکا از چنین کودتایی پشتیبانی کند.

2- علیرغم کینه ای که نسبت به آمریکا در میان توده مردم دیده می شود، کاتم فکر می کرد که اطرافیان خمینی و مخالفین رژیم در تهران آماده اند تا در مواضع پیچیده و مفصلی در مورد روابط آینده با آمریکا فکر کنند. او آنها را این طور توصیف می کرد که از شوروی می ترسند و خواهان این هستند که برای امنیت، ایران به آمریکا متکی باشد. آنها خواستار روابط دفاعی رسمی نبودند ولی می خواستند تا آمریکا در مقابل تهدید شوروی از ایران پشتیبانی کند. پیروان خمینی معتقد هستند که مسکو از وجود دولتی در ایران تحت رهبری افرادی که می خواهند نفوذ خودشان را در وراء مرزها منجمله مسلمانان شوروی گسترش دهند، ناراحت است.

3- کاتم در مورد امیرانتظام، یک تاجر ایرانی این طور گفته است:

احتمالاً یک رهبر خیلی مهمی از جناح خمینی است. امیرانتظام به کاتم گفت که می خواهد با سفارت در تماس باشد. کاتم ظاهراً او را در این جهت تشویق کرده است.

4- مخالفین میانه رو به قول کاتم بختیار را تا زمانی که حرکت ضد شاه جریان داشته باشد، تحمل خواهند کرد و وقتی احساس کنند که تظاهرکنندگان دارند مأیوس می شوند، حملات خودشان را علیه بختیار آغاز خواهند کرد. از بختیار به عنوان یک شخصیت متزلزل که نتوانسته در برابر پیشنهاد شاه برای نخست وزیری مقاومت کند، حالا هر چند به سود ایران تمام شود، یاد می کنند.

5 - کاتم به طور مفصلتری مسئله شورای سلطنت (در پاراگراف 4 تلگراف مرجع) را توضیح داد. شورا متشکل خواهد بود از یک ژنرال منتخب شاه، علی امینی (که شاه معتقد است که به او وفادار است ولی در واقع از مخالفین طرفداری می کند) بهشتی (سرهنگ اصلی خمینی در تهران) وکیل مترقی، نزیه و برای شکستن آراء مساوی فرح، سنجابی نخست وزیر می بود مجلس منحل می شد و انتخابات اعلام می شد و مجلس جدید احتمالاً قانون اساسی را تصریح می کند تا شاه را از آن حذف کند.

6 - بالاخره کاتم در مورد گفتگویی با یک (سرهنگ) بازنشسته توضیح داد و گفت که تمام سرهنگهای

ص: 494

بازنشسته (اخراج شده توسط شاه) انقلابی بودند، چون سواد (آگاهی) داشتند. بیشتر ژنرالها بی سواد بودند و به همین دلیل بود که شاه آنها را ارتقاء مقام می داد. ژنرالها وفادار خواهند ماند، ولی سرهنگها دیگر بیشتر از این نمی توانند فشار را تحمل کنند. می گویند تعداد زیادی از سرهنگها و افسرهای رتبه های پایین در تشکیلات خمینی همکاری می کنند. گروه خمینی تازگی به ارتش توجه و اهمیت بیشتر می داد.

محرمانه ونس

نظرات دو گروه از مخالفین - عقب نشینی

ص: 495

شماره : 1/0431 از: سفارت آمریکا تهران - 9/1/79 تهران - 19/10/57محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن. فوری موضوع: نظرات دو گروه از مخالفین - عقب نشینی مرجع: تهران 367 خلاصه منبع جدید نهضت آزادی می گوید، نهضت آزادی با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهد کرد و سعی خواهد کرد که رفتن شاه هر چقدر ممکن باشد آرام صورت می گیرد و از آمریکا می خواهد که جلوی ارتش را در سرکوبی افراد غیرنظامی بگیرد. رهبران میانه رو در جهت مشابهی تندتر حرکت می کنند تا سعی کنند از درد سر بعد از رفتن شاه پیشگیری بشود. منبع معتقد است، نمایندگان مذهبی در شورای سلطنتی به آرام شدن وضع کمک می کنند و می گوید شریعتمداری احتمالاً آماده است، شرکت کند. خلاصه تمام.

1- در دو گفتگو، صبح 9 ژانویه، مسئول سیاسی این طور برداشت کرد که هم رهبران میانه رو سیاسی و هم نهضت آزادی آماده اند که دولت بختیار را تحمل کنند. برای وقت محدودی تا تأثیر رفتن شاه از کشور تعدیل بیابد، و هر دو منبع معتقد هستند که شاه می خواهد فرار کند، آنها از توصیه مسئول سیاسی مبنی بر اینکه سازمانهایشان نقشه برنامه بعد از رفتن شاه را با نظم هر چه تمامتر بکشند، استقبال کردند.

2- مسئول سیاسی با امیر انتظام عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی برای اولین بار ملاقات کرد (قویاً محفوظ بماند) پروفسور ریچارد کاتم حسن نیت دو طرف را تأکید کرد و بحث فوراً به مشکلات بالقوه ایران بعد از شاه برگشت. انتظام نظر نهضت آزادی را بیان کرد که «اگر آمریکا مخالفت کند، ارتش نمی تواند علیه مردم برگردد». مسئول سیاسی جواب داد آمریکا در تماسهایی که با افراد ارتش داشته، خواهان پیروی از دولت ملی بوده است ولی نهضت بهتر است شناخت بیشتری در مورد حدود و عمق تأثیرات و گرفتاری دولت آمریکا در ارتش ایران پیدا کند. مخصوصاً در مورد مسایل حیاتی که دیدگاههای افسران زیاد نمی تواند متأثر از خارجیان باشد. بعد از بحث کوتاهی انتظام محدودیتها و نقش آمریکا را در این شرایط درک کرد.

3- مسئول سفارت تکرار کرد که آمریکا مخالف مسئله کودتای نظامی است و فکر نمی کند که این بتواند یک راه حل دراز مدت برای مشکلات ایران باشد و این را چندین بار برای عموم و به طور خصوصی متذکر شده بود. برای همین دولت آمریکا مشخصاً علاقه مند بود که بداند نهضت آزادی و دیگران هنگام رفتن شاه برای پیش گیری از تحریک ارتش که به خونریزی و اغتشاش منجر می شود، چه کار می کنند؟ انتظام گفت: خیلی واضح است که حاضریم کمک کنیم. خمینی نمی خواهد که به ارتش آزار و ضرر بخورد.

«به هر حال قسمتی از ملت است.» بعضی از وزرای بختیار به نهضت آزادی توصیه کرده بود که مقاومت کنند و یک دولت انتقالی لازم بود تا راه را برای یک دولت ملی از مردان خوب باز کند. او قول همکاری نهضت آزادی را داد که جلوی خشونت و کشتار گرفته شود و کوشش جدی از طرف نیروهای خمینی در جهت کنترل کردن جمعیتهای خیابانی انجام گیرد. مسئول سفارت گفت که این حتماً کوششهای ما را مبنی بر نگهداشتن اوضاع در خط قانون اساسی تحکیم می بخشد.

ص: 496

4- در این زمان مسئول سفارت مسئله اینکه آیا نهضت آزادی می تواند جمعیت خیابانی را کنترل کند یا نه را مطرح کرد. انتظام گفت که نهضت آزادی در واقع نگران کسانی بود که در اعمال خشونت آمیز دست داشتند مانند «قتل». من می توانم مطمئناً بگویم که هیچ کدام از این افراد از این نهضت نیستند.» مسئول سفارت هنوز مشکوک بود و پرسید آیا نهضت آزادی و رهبران مذهبی می توانند از نفوذشان در آنجا استفاده کنند؟ انتظام جواب داد آنها حتماً سعی خواهند کرد.

5 - انتظام بعد از به قول خودش «مسئله حساس» در مورد زمان بندی دولت انتقالی را مطرح کرد.

نهضت آزادی از بازگشت شاه می ترسد. شایعات می گویند که ژنرال اویسی با کارتر ملاقات کرده که برای یک کودتای متقابل پشتیبانی بگیرد. نهضت آزادی فکر می کرد، می توانست زیاد برای حرکت به طرف دولت ملی منتظر بماند. نهضت درک کرده که چرا بختیار باید تا زمانی که شاه نرفته در قدرت باشد، ولی فکر می کرد که در سه هفته تا یک ماه بعدی شورای سلطنت مجبور خواهد بود. دولت جدید مورد تأیید خمینی را روی کار بیاورد. مسئول سفارت شایعه اویسی را به عنوان یک دروغ مبتذل توصیف کرد و مسئله را به این محدود کرد که دولت آمریکا از هر دولت قانونی حمایت می کند ولی نمی خواهد روی اگر و شایدها فکر کند.

6- کارمند سفارت از «امیر انتظام» پرسید آیا در مورد وضع اقتصادی کشور فکر شد؟ آیا انقلاب اسلامی وقتی شاه رفت اجازه خواهد داد که مردم به کار برگردند؟ اگر نه، کشوری نمی ماند تا انقلاب آن را تسخیر کند. تدریجاً انتظام لبخندی زده و گفت: «بله ما نقشه هایی داریم برای آن، او اشاره کرد که نهضت آزادی جداً در مورد تعدیل فشارهای اقتصادی بعد از رفتن شاه فکر کرده ولی او در جزئیات نمی رفت.

7- ملاقات دوم با دکتر میناچی از کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر همان زمینه های صحبتهای قبلی بررسی شد. میناچی گفت جلسه روحانیت در 8 ژانویه نقشه ای کشید که در آن روحانیون در تمام کشور خواستار آرامش در مساجد شده بود. این قبلاً در تهران از 9 ژانویه در جریان بوده. میناچی گفت هیئت مدیره کمیته دفاع از آزادی حقوق بشر روز 14 ژانویه جلسه داشتند تا با همکاری کامل با وزیر دادگستری بختیار را منصوب کنند ولی خاطرنشان ساخت که این همکاری به وزارت دادگستری محدود می شود و اهدافش مشکلات بشر هستند. مسئول سفارت این را تشویق کرد.

8 - میناچی گفت: رهبران مذهبی میانه رو قم در مورد رفتن شاه مقداری عصبی بودند. میناچی مسئله شورای سلطنت را با علی امینی در میان گذاشته بود و فکر کرده خوب است که از روحانیون هم در این شورا باشند. او 10 ژانویه با شریعتمداری ملاقات می کند و گفت مسئله را عنوان خواهد کرد. او مطمئن بود که مثلث قم حاضر بودند در چنین کاری کمک کنند.

9- میناچی گفت: مسایل شورای سلطنت هنوز مغشوش بودند. بختیار در مورد شورای قانونی در ماده 38 صحبت کرده بود. ولی شاه تحت ماده 42 می رفت که به او اجازه می داد هرکسی را برای شورای سلطنت انتصاب کند. میناچی گفت بحث اخیر در مورد شورای سلطنت 7 نفره فقط با قسمتی از عضویت، قانونی ماده 38 بوده او نمی دانست تفکر فعلی چیست، ولی حدس می زد که بحثهای زیادی رد و بدل شود تا مسئله حل گردد.سولیوان

نهضت آزادی در وقایع اخیر

ص: 497

شماره : 00670 از: سفارت آمریکا تهران - تهران - 14 ژانویه 79 محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن فوری موضوع: نهضت آزادی در وقایع اخیر خلاصه: انتظام به کارشناس سفارت گفت که اعلام افراد شورای سلطنت برای نهضت آزادی مشکلی را پیش نخواهد آورد. نهضت آزادی فکر می کند مجلس، بختیار را تأیید کند.

برگشت خمینی در آینده به ایران که گزارشات مطبوعات می گویند آن قدر حتمی نیست. بعضی از گروههایی که امنیت را بر عهده گرفته اند، از گروههای نهضت آزادی هستند.در مورد دیگران اطلاعات کامل موجود نیست. تظاهرات تا آخر هفته 18 - 19 ژانویه ادامه خواهد داشت. 13 ژانویه تظاهرات دانشگاه توسط نهضت آزادی برگزار و کنترل شد. نقشه های نهضت آزادی برای آرامش بعد از شاه پیشرفت می کند.

1- کارشناس سیاسی استمپل با امیر انتظام عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی ملاقات کرد تا وقایع اخیر را بررسی کنند. امیر انتظام گفت شورای سلطنت که 13 ژانویه تعیین شده برای نهضت آزادی مشکلی پیش نمی آورد. وارسته و تهرانی مخالفین سابق بودند با سوابق خوب و علی آبادی هم در موردش نظر خوبی دارند.

2- انتظام گفت که معتقد است که مجلس وقت گذرانی می کند ولی عاقبت از بختیار حمایت خواهد کرد؛ در حالی که بعضی از اعضای مجلس شاید خواهان روی کار آمدن ارتش باشند. (که همه معتقدند موجب کناره گیری بختیار خواهد شد اکثریت به مصالح کشور رأی خواهند داد.) نهضت آزادی محتاطانه با نمایندگان در مورد رای صحبت و تشویق خواهد کرد. چون رأی نهایی هنوز داده نشده.

3- در مورد برگشت خمینی به ایران انتظام گفت علیرغم گزارشات مطبوعات خمینی هنوز تصمیم نگرفته چه موقع برگردد. گروه نهضت آزادی در این جا و از جمله سیدمحمد بهشتی ترجیح خواهد داد که خمینی سفرش را بیشتر از یک یا دو روز به عقب بیندازد. تا وضع ارتش و امنیت آرام گردد. انتظام گفت که در واقع به خاطر امنیت خمینی نگران است. مسلماً گروههای خارج از جنبش اسلامی هستند که خوبی خمینی را نمی خواهند. افراطیون در 50 سال قبل خیلی از ملیون را کشته اند و انتظام نمی خواهد خمینی بعدی باشد.

وضع امنیتی در ایران، اگر خمینی موقع برگشت کشته شود، آنقدر وحشتناک می شود که نمی توان تصور آن را کرد.

4- انتظام گفت: تعدادی از روزنامه های محلی فارسی منجمله آیندگان وقتی عنوان می کنند که خمینی به هر کشوری که به شاه پناه دهد، حمله می کنند اشتباه می کنند. انتظام گفت: ما امیدواریم که او در مورد گروه خمینی دقیق صحبت کند. خمینی درک می کند که ممکن است ضروری باشد که برای خارج ساختن شاه از ایران به او در آمریکا یا اروپا پناهندگی داده شود و کشور مذکور توسط نهضت اسلامی مورد مؤاخذه قرار نخواهد گرفت.

5 - گروههایی که در چند محل طبق گزارشات، مسئولیت امنیت را از پلیس گرفته اند احتمالاً گروههای

ص: 498

عملیاتی نهضت آزادی هستند. انتظام گفت: تمام آنهایی که شمال، اطراف تبریز و قسمتهای دیگر آذربایجان شرقی را به دست گرفته اند به طور حتم نهضت آزادی هستند.

گزارشاتی از شهرهای جنوبی مانند شیراز نداشتیم. همچنین نکته مثبت به قول انتظام تظاهرات مردم در دانشگاه روز 13 ژانویه که در اوج خود 200000 نفر به گفته نهضت آزادی، ولی تماشاچیان باتجربه می گویند 000/100، صد در صد توسط جنبش اسلامی کنترل می شد. به گفته انتظام نهضت آزادی هم مانند ما از این مسئله تعجب کرده چون حزب توده در دانشگاههای قوی بوده. (نکته: انتظام به طور واضح فکر می کرد که این نتیجه کار تشکیلاتی خوبی بوده که نهضت آزادی انجام داده ولی حاضر نبود تمام اعتبار را به نهضت اختصاص دهد. چون او و دیگران معتقد بودند که مارکسیستها مقداری از این جریان خوشحال شده اند) نهضت آزادی در آخر هفته 18 - 19 ژانویه تظاهرات اساسی خواهد داشت چه شاه بماند چه نماند.

6- انتظام گفت: که نهضت آزادی از قبل برای روز رفتن شاه برنامه ریزی کرده. آیت اللّه ها هم صحبتهای آرام کننده کرده بودند و خواهند کرد. نهضت آزادی خود گروههایی تشکیل داده تا از مجسمه و ساختمانهای عمومی حفاظت کنند. وقتی کارشناس سیاسی در مورد این گروهها و گروههایی که امنیت شهرها را به دست گرفته بودند، پرسید انتظام گفت: که آنها از گروههای مختلف مذهبی می آیند. (نظر: ما حدس می زنیم که مقداری از اینها و بیشتر تشکیل دهندگان یا مجاهدین و یا وابسته به مجاهدین هستند.) محرمانه سولیوان

برگشت خمینی به ایران عقب می افتد

ص: 499

شماره : 0784 از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 16 ژانویه 79 مطابق 26/10/57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری موضوع: برگشت خمینی به ایران عقب می افتد 1- امیر انتظام از نهضت آزادی ایران، عضو کمیته مرکزی، به مسئول سیاسی حدود یک ساعت و نیم بعد از رفتن هواپیمای شاه تلفن زد که سفارت را مطلع کند که آیت اللّه خمینی در آینده نزدیک برنمی گردد (تکرار) برنمی گردد. علت این مسایل را مسایل امنیتی ذکر کرد.

2- مطلب بالا بهترین اطلاعات نهضت آزادی است. و طیف مخاطبها باید در نظر بگیرند که الف) محدوده زمانی مشخص نیست. ب) نهضت آزادی در روزهای اخیر در مورد برگشت فوری خمینی کمی بی تفاوت شده اند. البته اطرافیان خمینی در پاریس عقیده دیگری دارند که ممکن است خیلی زود تصمیم خمینی را عوض کنند.

سولیوان 0784

نهضت آزادی کمیته های اعتصاب تشکیل می دهد

ص: 500

شماره : 0833 از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ 17/1/79محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن گزارشگر: (STEMPEL) استمپل فوری 27/10/57 موضوع: نهضت آزادی کمیته های اعتصاب تشکیل می دهد.

مخالفان در مورد مراحل بعدی بحث می کنند.

خلاصه: نهضت آزادی معتقد است که اوضاع ایران تا 21 ژانویه ثبات پیدا خواهد کرد. خمینی قصد ندارد قبل از 21 ژانویه وارد ایران شود ولی بین 5 روز تا یک هفته دیگر این کار را خواهد کرد. می خواهد شورای سلطنت و مجلس منحل شوند، ولی مخالفین میانه رو در گروه شریعتمداری به دنبال سازش هستند که به همکاری و یا ادغام دو شورا بینجامد. منبع نهضت آزادی می گوید خمینی کمیته ای تشکیل داده تا مسئله اعتصابات اصلی را حل کند و کارش را 17 ژانویه آغاز کرده است. (پایان خلاصه) عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی امیر انتظام به کارشناس سیاسی «استمپل» گفت: که وضع بعد از رفتن شاه بهتر از آن شده که کسی فکر می کرد. او مفصلاً و خالصانه از آمریکا برای همکاری با ارتش در پیشگیری از برخورد تشکر کرد. انتظام گفت: نهضت آزادی با خمینی تماس گرفته و آیت اللّه تصمیم گرفته که در آینده نزدیک به ایران نیاید. وقتی که توضیح بیشتری خواسته شد، انتظام گفت: هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده ولی نهضت آزادی معتقد است که اوضاع کم کم ثبات پیدا خواهد کرد. جمعیت راهپیماییهای روز 19 ژانویه تا 21 ژانویه فرصت بزرگی برای ابراز احساسات خواهند داشت. خمینی قبل از این برنمی گردد و شاید در 7 روز آینده چنین کاری بکند، هنوز مسئله در پاریس بررسی می شود.

2- در جواب سؤال کارشناس که وضع سیاسی چطور خواهد شد؟ انتظام گفت: خمینی از مجلس و شورای سلطنت خواهد خواست که منحل شوند، اگر حرف شنوی نکردند آنها را در فشار خواهند گذاشت.

توسط زور هم اگر لازم بشود، برکنار خواهند شد.

کارشناس سیاسی جنبه سازشکارانه تری از داستان را از زبان دکتر ناصر میناچی شنید که طرفدار شریعتمداری است که گفته نمایندگان تمام گروههای مخالف طی 24 ساعت آینده ملاقات خواهند داشت تا ببینند مسئله دولت دوگانه شورای سلطنت و شورای انقلاب چطور حل می شود.

میناچی ترجیح می دهد که دو شورا در هم ادغام شوند و این برنامه پشتیبانی قوی دارد. امکانات دیگر مورد بررسی ملاقات مشترک این دو گروه و یا اعمال مشابه (مثلاً هر دو گروه یک نخست وزیر انتخاب کنند) می باشد. میناچی گفت: آیت اللّه منتظری حالا از پاریس برگشته است و در یک سری ملاقات شرکت خواهد کرد. میناچی وانمود می کند که نمی داند که منتظری چه پیغامی از پاریس دارد. (نظر: در حالی که موضع خمینی احتمالاً طی بحث روشن خواهد شد، انتظام عنوان می کند که نهضت آزادی در چنین جلساتی شرکت خواهد کرد ولی فقط به عنوان راه حل خواستار تشکیلات فعلی و استقرار تشکیلات خمینی خواهد شد. البته ظاهراً جای بحث و معامله هنوز باقی است.) 3- انتظام گفت: خمینی به تازگی کمیته ای 5 نفره ترتیب داده تا مسئله اعتصابات را حل کنند. بازرگان که رئیس کمیته نفت بوده جدا می شده تا بتواند مسئله نفت را کنترل کند. و عضو مسن نهضت آزادی، دکتر یداللّه سحابی ریاست گروه جدید را به عهده می گیرد. انتظام از نام بردن افراد دیگر در این زمان خودداری

ص: 501

کرد. کمیته کارش را همان صبح شروع می کرد. و باید ممکن باشد که اکثراً اعتصابات را طی چند روز حل کنند. در جواب سؤالی در مورد امکان تلاش حزب توده برای جلوگیری از حل مسئله اعتصابات پرسیده شد. انتظام گفت:

مناطق نفتی مسئله خاصی بودند و چپی های رادیکال تهدید مهمی در برابر توافقهای دیگر نبودند.

(نظر: به عنوان معتقدین قدیمی به قانون مورفی ما مطمئن نیستیم که جریان اینقدر آرام تمام شود.) سولیوان

نهضت آزادی ایران در تلاش فرونشاندن اوضاع و تسریع پیشرفتهای خود

ص: 502

شماره : 1/0926 از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ 1/18/79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: استمپل (STEMPEL) 28/10/57 مرجع تهران 0833 موضوع: نهضت آزادی ایران در تلاش فرونشاندن اوضاع و تسریع پیشرفتهای خود خلاصه: منبع نهضت آزادی که از طرف بازرگان صحبت می کرد، مصراً از سفارت خواست که به تحت فشار گذاشتن ارتش ایران ادامه دهند تا تیراندازی نکند و به جمعیت حمله نشود. بازرگان می خواهد آمریکا بداند که طرح وارد شدن نهضت آزادی در دولت باید سریعتر انجام گیرد تا جلوی نفوذ چپی ها گرفته شود. نهضت آزادی معتقد است که اختلاف بین شورای خمینی و دولت فعلی خود به خود با مشکلات کم، حل خواهد شد و دولت اسلامی روی کار خواهد آمد. این شایعات مبنی بر معامله بین بختیار و حرکت اسلامی را قوت می بخشد.

در ضمن سؤالات در مورد زمان بازگشت خمینی و دوستانش نشانگر این است که می خواهند قبل از بازگشت تمام اوضاع را بررسی کنند. (خلاصه تمام) 1- محمد توسلی عضو عالیرتبه نهضت آزادی ایران به دستور رهبر نهضت آزادی - بازرگان - با کارشناس سیاسی (استمپل) ملاقاتی برای مطرح کردن دو نکته داشته است:

الف: نهضت آزادی از آمریکا به خاطر جلوگیری از کودتای نظامی و تلاش او در ارتش تشکر می کند و آمریکا را تشویق می کند که به این روش ادامه دهد.

ب: برای جنبش اسلامی ضروری است که به منظور مقابله با نفوذ حزب توده و کسب موقعیت در جامعه سیاسی امروز هرچه بیشتر به سرعت برنامه های خود بیفزاید.

2- در سؤالی که در رابطه با تحت کنترل نگهداشتن ارتش منبع نقطه نظرهای نهضت آزادی را به نقل از دو مأمور که در محل حضور داشتند یادآور شد. از غروب ژانویه، ارتش مجسمه شاه را پایین آورد تا به آن هتک حرمت نشود و ملت خوشحالی کردند. روز بعد فرماندار نظامی خوزستان، ژنرال جعفریان، در یک نطق احساساتی برای سربازها توضیح داد که باید تا جای ممکن از شاه دفاع کرد و آخرین نامه شاه را که در آن مصرانه خواسته بود که ملت را سلامت نگهدارند خواند. سربازها در مقابل طعنه های جمعیت عکس العمل نشان دادند و تیراندازی کردند. بعد تانکها را به داخل خیابانها آوردند که ماشینها را خورد می کرد و به مردم تیراندازی می کرد. این مسئله درگیری شدیدی بین ژنرال جعفریان و فرماندار نظامی، شمس تبریزی، به وجود آورد. در نتیجه یک نفر (ناشناس ولی در رابطه با مسئولین) گروه چماق به دستان را تشکیل داد که در شهر و دانشگاه جندی شاپور به مردم حمله کردند. تا بعد از ظهر 17 ژانویه مردم در خانه هایشان پناه گرفته بودند و از بیرون آمدن می ترسیدند. نهضت آزادی حدود 30 نفر کشته احتمال می دهد و مقدار زیادی هم زخمی (نظر: این زیاد دور از بقیه گزارشات نیست.) 3- نهضت آزادی می گوید وقایع مشابه ولی بدون اینقدر خشونت در دزفول، گیلان و اراک روی داده.

نهضت آزادی اصرار کرد که دولت آمریکا ارتش را همواره تحت فشار قرار دهد تا از حمله به مردم خودداری کند.

کارشناس سفارت گفت: ما به کار خودمان ادامه خواهیم داد. ولی او شدیداً بر لزوم محدود کردن

ص: 503

احساسات مردم تأکید کرد و صحبت کردن مستقیم با رهبران ارتش که ما متقاعد شده ایم خواهان خونریزی نیستند را پیشنهاد کرد. منبع این دفعه خوشبین تر و راحت تر مطالب را پذیرفت.

4- بحث به سیاستهای وضع فعلی رسید. توسلی گفت: که چپی ها قدرتمندتر شده اند. سخنرانان حزب توده به خصوص به آذین که اخیراً آزاد شده (محمود اعتمادزاده) و خواستار جمهوری تنها و نه جمهوری اسلامی شده بود امروزه همه جا سخنرانی دارد. گروههای دانشجویی همچنین فعال شده اند و مقداری درگیری هم در بین گروههای چپ و اسلامی دانشگاه، در دانشگاه تهران پیش آمده است.

5 - اوضاع طوری است که ایجاب می کند که جنبش اسلامی به سرعت به برنامه ریزی خود بیفزاید.

بازرگان می خواست که دولت آمریکا بداند واقعیت همین است و خواستار حمایت و تفاهم ما شده بود.

وقتی پرسیده شد چه نوع حمایتی خواسته اند توسلی گفت: صرفاً درک این مسئله که نهضت به کجا می رود و با نفوذ کردن در ارتش از اغتشاشاتی که ممکن است در ارتش به وجود بیاورد، جلوگیری بشود.

کارشناس سفارت گفت: آمریکا از یک راه حل صلح آمیز و آرام پشتیبانی خواهد کرد و از نهضت آزادی خواست که با دولت فعلی ایران کنار بیاید. توسلی گفت: این مسئله در جریان است.

6- برنامه ریزی بر اساس قول بازرگان چنین می باشد:

خمینی اسامی اعضای شورای انقلاب اسلامی را در 19 یا 20 ژانویه اعلام خواهد کرد. بازرگان و رهبر جبهه ملی، کریم سنجابی حتماً در شورا خواهند بود، اما دیگر اسامی مشخص نیست. یک نکته مهم این است که در شورای انقلاب رهبران مذهبی نخواهند بود. توسلی گفت: طرحهایی که هنوز به طور کامل فاش و مشخص نشده شامل گروه ویژه مشورتی متشکل از رهبران مذهبی مانند طالقانی و منتظری می باشند.

به دنبال اعلام موجودیت شورای اسلامی احتمالاً استعفای اعضای مجلس و نخست وزیر که از 17 ژانویه آغاز شده است ادامه خواهد داشت.

انتظار می رود که بختیار خود پیشقدم شود و قدرت را به شورای انقلاب اسلامی واگذار کند، که انتخابات منصفانه ای به زودی برنامه ریزی شود. (توسلی فکر می کرد که این کار حدود دو یا سه ماه به طول خواهد کشید ولی هنوز تصمیم قاطعی گرفته نشده است.) 7 - در جواب سؤال ارتباط بین شورای خمینی و شورای سلطنت که ارتش به آن وفادار بود توسلی گفت: می داند که در این مورد تلاشهایی در جریان است که او از ماهیت آن خبر ندارد. (توضیح: توسلی آشکارا معلوم است که از تلاشهای میناچی خبری ندارد. مراجعه شود به:

مرجع A پاراگراف 2 REF A PERT 2 8- بازگشت خمینی هنوز قطعی نیست اما به طوری که بازرگان گفته خمینی بازگشتش را تا کسب قدرت واقعی توسط شورای انقلاب و تحت کنترل قرار دادن بیشتر ارتش به تأخیر خواهد انداخت. این تصمیم به طور مداوم تحت بررسی است. منبع خبری تصور کرده که این مسئله احتمالاً به این معنی است که خمینی در 6 تا 10 روز آینده به ایران باز می گردد. مذاکره به قول منبع خبری مبنی بر ادامه تماسهای مداوم در روزهای آینده پایان یافت.

9- نظریه و تحلیل: این خوش برخوردترین ملاقات توسلی با گزارشگر بوده است و به نظر می رسد که با برخورد خودش می گوید که آمریکا در ارزیابی اوضاع، واقع بین تر از سابق بوده است. او روشن ساخت

ص: 504

که بر اساس دستورات بازرگان صحبت می کرد. بازرگان فکر می کرد که مهم است نکاتی را که او ارائه داده است، آمریکا آنها را درک بکند. بر اساس این امتیاز، او به حدی به اهداف آینده نهضت آزادی خوش بین بود که تاکنون نسبت به هیچ چیز نبوده است و مایل بود که زمینه هایی را که او اطلاع کاملی از آنها نداشت مشخص بکند. در حالی که او یا از تلاشهایی که برای آشتی دادن شورای سلطنت و شورای خمینی REF) (A شده خبر نداشت و یا در ریاکاری مهارت دارد (گزارش دهنده به نظر اولی معتقد است). او متقاعد شده است که راه حل برای انتقال قدرت پیاده خواهد شد.

طریقه راحت و آرامی که انتظام و توسلی با مشکلات دولت قانونی در چهارچوب اسلامی برخورد می کنند به شایعات رایجی که خمینی با بختیار معامله و سازش کرده قوت و اعتبار می بخشد.

(مراجعه شود به گزارش (SRF = CIA) سیا) اگر این حتی یک واقعیت باشد، به نظر می رسد که نهضت آزادی به نقش ارتش آگاهی ندارد که براساس اطلاعات ما به هیچ وجه آماده مسامحه کاری نیست و راه حل نهضت آزادی را بدون درگیری و بحثهای سخت می پذیرد.

10- در جواب سؤال در مورد بازگشت خمینی، این اولین بار بود که یک شخص مسئول در نهضت احتمال می داد که خمینی ممکن است بازگشت خود را تا استقرار و چهارچوب اسلامی چه توسط مصالحه چه با زور، به تأخیر اندازد.

مشکل این طرح از نقطه نظر خمینی می تواند این باشد که او تاکنون از طرف گروههای مختلف داخل کشور برای بازگشت تحت فشار است. مطبوعات محلی تاکنون چند پیام مبنی بر درخواست بازگشت او گزارش کرده اند و بنا به گزارشات علی امینی در پاریس است تا از او بخواهد که برگردد.

ما حداقل بعضی از این درخواستها را حقیقی قلمداد می کنیم نه فقط آنچه که در فارسی به عنوان تعارف معمول است.

11- مذاکره با مقامات نهضت آزادی در دو سه روز گذشته به اضافه اظهارات مختلفی که از پاریس می آید (مراجعه شود به عنوان مثال REF B) این مسئله را نتیجه می دهد که تزلزل و تردیدهایی در فکر خمینی هست و همچنین نمایانگر افزایش اختلاف میان اطرافیان خمینی می باشد.

این نکته بر ما آشکار می سازد که زمانی که مذاکرات در اینجا ادامه دارد، در پاریس یک عدم است که ما نه در یک سردرگمی سیاسی هستیم و نه قوه پیشرفت تدریجی، و حل اختلافات مهم را متعهد شده ایم.

تنها مشکل این است که خمینی به هر دلیل از بازگشت فوری صرف نظر کرده است. بنابراین امکاناتی برای مذاکرات بیشتر حداقل فعلاً حاصل شده است.

سولیوان

مخالفت مذهبی، فعالیتهای بعد از تظاهرات

ص: 505

شماره : 1/957 از: سفارت آمریکا در تهران تهران 945 - تاریخ 20 ژانویه 79 محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن. دی - سی فوری30/10/57 موضوع: مخالفت مذهبی، فعالیتهای بعد از تظاهرات خلاصه: منابع نهضت آزادی با نتیجه تظاهرات 19 ژانویه راضی هستند. خشونتی گزارش نشده و فقط دو گروه چپی سعی داشتند دخالت کنند که توسط پاسداران راهپیمایی متفرق شدند. کمیته اعتصابات خمینی کارش را در 20 ژانویه با برنامه ای که بخشهای اساسی منجمله کارگران عمومی بسر کار بازگردانیده شوند، شروع کرد.

نهضت آزادی خبر دارد که چپی ها خودشان در 21 ژانویه در جنوب تهران تظاهرات خواهند داشت مذاکرات بین بختیار و گروههای مذهبی هنوز ادامه دارد. هیئت مذهبی احتمالاً به پاریس خواهد رفت تا بگوید که شورای اسلامی با یک زیربنای قانونی ایجاد شود. نهضت آزادی نگران است که بختیار و شورای سلطنت کنار نکشند. افرادی که موضوع را از پشت دنبال می کنند نباید بی جهت خوشبین باشند. (پایان خلاصه).

1- کارشناس سیاسی استمپل با مأموران نهضت آزادی توسلی و انتظام (محفوظ بماند) عصر 19 ژانویه ملاقات کرده و بعد دوباره با انتظام در ظهر 20 ژانویه. هر دو از نتیجه راهپیمایی راضی بودند.

ادعا داشتند که در این برنامه 5/2 میلیون آدم شرکت داشتند (دیگران و مطبوعات می گویند 4/1، 8/1 میلیون) و روز بدون خشونت تمام شده بود. توسلی اشاره کرد که دو گروه چپی سعی داشتند داخل تظاهرات شوند، ولی توسط پاسداران به آرامی متفرق شدند. شعارها همه اسلامی بود. نهضت آزادی گفت، روحیه مردم به خوبی عاشورا نبوده ولی هر دو (و دیگران که با آنها صحبت شده) این را ناشی از رفتن شاه می دانند حالا که او رفته مردم به مسایل دیگری فکر می کنند مانند هوا، حبوبات (مواد غذائی) و نبودن سوخت مصرفی.

2- انتظام گفت: گروه منتخب خمینی در اعتصابات کار را امروز شروع کرده و دکتر یداللّه سحابی به عنوان رئیس و محمد جواد باهنر رهبر مذهبی و مهندس علی اکبر معین فر به عنوان اعضاء این گروه معرفی شدند دو عضو دیگر را بعداً معرفی خواهد کرد. انتظام گفت: سحابی می خواهد بررسی کند که آیا انتظام را در این گروه بیاورد؟ چون او در جای دیگر هماهنگی بیشتری می تواند بکند. انتظام اضافه کرد که در هر حال کار کمیته را دنبال خواهد کرد. در جواب سؤالی انتظام تأکید کرد که برنامه کار کمیته هم در بخش خصوصی و هم کار دولتی بوده و هدف این بوده که کشور دوباره راه بیفتد.

کارشناس سیاسی اشاره کرد نخست وزیر قدمهای اساسی برداشته بود تا بخش خصوصی از 20 ژانویه کار را آغاز کند. اگر هدف کمیته همین بوده خوب می شد اگر کار سریع پیش می رفت تا درگیری پیش نیاید چون هر دو طرف می خواهند، سر کار برگردند. انتظام مسئله را فهمید و تأکید کرد که توافق، چپی ها را هم در بر خواهد گرفت که سعی دارند در جنبش کارگری رخنه کنند. (نظر: ما امیدواریم تلاشها سریع باشند ولی خطر نزدیک است.) 3- توسلی گفت: گرداننده های حزب توده خواستار تظاهرات چپی و ضد مذهبی احتمالاً برای صبح 21 ژانویه شده اند. محل تظاهرات میدان قزوین، 1 مایلی شمال ایستگاه ترن خیابان ششم بهمن

ص: 506

(توضیح: غیر از شرکت توده ایها و چپی های افراطی در فعالیتهای دانشگاهی این اولین امتحان حزب توده در جمع مردم خواهد بود. این اولین اجتماع متشکل چپی ها اگر تشکیل شود، ممکن است نهضت آزادی را وادار کند تا سرعت تلاشهایشان را در جهت ایجاد راه حل سیاسی میانه رو بیشتر کند.) 4- در صحبت جداگانه ای دکتر میناچی (طرفدار شریعتمداری) تأیید کرد که صحبتها بین مخالفین و نمایندگان بختیار در مورد راه حل اختلاف بین شورای خمینی (اسلامی) و شورای سلطنت پیشرفت کرده است. میناچی گفت: شورای خمینی هنوز اعلام نشده چون مذاکرات در مورد روابط آینده آن با شورای سلطنت هنوز ادامه دارد. میناچی گفت: آیت اللّه رفسنجانی و منتظری احتمالاً 20 یا 21 ژانویه به پاریس می روند، البته اگر معامله ممکن به نظر آید. میناچی هم ممکن است همراهشان برود. هدف سفر این خواهد بود که خمینی را متقاعد کنند که شورای اسلامی باید یک وابستگی قانونی با رژیم فعلی داشته باشد وگرنه رهبران مذهبی میانه رو قبول نخواهند کرد. میناچی چگونگی این را نمی دانست ولی حدس می زد که شورای اسلامی بتواند بعضی از اعضایش را از شورای انقلاب بگیرد؛ به عنوان قسمتی از انتخابات.

5 - انتظام نظر نسبتاً متفاوتی در مورد وضع سیاسی داشت. او گفت: خمینی درصدد اعلام شورای انقلاب است و نخست وزیر و کابینه انتخاب شده اند (او مدعی بود که اسامی را نمی داند ولی احتمالاً می داند). مسئله اینجاست که بختیار قبول نکرده استعفا بدهد. (مطبوعات خارجی گزارش کردند که بختیار حاضر نیست قدرت را به خمینی بدهد. او گفت: یک روحانی جای نخست وزیر را نمی گیرد.) انتظام معتقد بود شورای سلطنت و مجلس به زودی استعفا خواهند داد (نظر: این پیشداوری است.) و لازم است کوشش شود بختیار کنار برود. دولت آمریکا باید توصیه کند که استعفا دهد. کارشناس سیاسی اشاره کرد که بختیار نخست وزیر قانونی بوده و این عامل مهمی است که ارتش را پشت دولت غیر ارتشی نگه می دارد. کارشناس سفارت نظر شخصی خودش را گفت که اگر خمینی بخواهد برنامه خودش را به طور واقعی پیاده کند، باید با جنبه های قانون اساسی مصالحه و سازش کند. انتظام که با صحبتهای مصالحه در پاراگراف قبلی آشنا نیست سرش را تکان داد و مسئله را تمام کرد.

6- نظر و تحلیل: مقدار زیادی سردرگمی و تردید در میناچی و انتظام دیده می شود و این نشانگر این است که مخالفین نمی دانند که اگر بختیار و دیگر ارگانهای اجرایی از استعفا خودداری کنند، چه وضعی پیش می آید. میناچی که آدم خوش بینی است راه حلی برای مسئله مقابله با شورای سلطنت با شورای انقلاب نمی بیند. بختیار گفته که اگر او را اخراج کنند ارتش اوضاع را با خونریزی به دست می گیرد. مشکل عکس العمل ارتشیها به پیشنهادهای خمینی و اینکه راه حل خمینی خارج از چهارچوب قانون اساسی است موضع رهبران مذهبی میانه رو را قوی کرده است. با وجودی که او حاضر نبوده که در گذشته با خمینی علناً مخالفت کند لیکن آن طور که شنیده ایم شریعتمداری 19 ژانویه مصاحبه ای داشته و تا حدی از بختیار دفاع کرده و اصرار دارد که شورای انقلاب اسلامی باید بر اساس قانون اساسی باشد. خمینی موقعیت برتری خودش را از دست نداده ولی مقداری تقلیل پیدا کرده. اگر تشکیلات مذهبی داخل کشور آماده باشد تا با استعفا نکردن بختیار بسازند در آن صورت است که جریانات خمینی را وادار خواهند کرد تا در جهت مصالحه گام بردارد و با وجود یکدندگی سازش کند.

7- سفیر و دیگر کارشناسهای سفارت متوجه شده اند که منابع وزارتخانه در مطبوعات زمینه سازی کرده اند که ظاهراً قسمتی بر اساس گزارشات تلگرافی که در بالا به آن اشاره شد می باشد و آنها صورت

ص: 507

خوبی به مذاکرات در ایران در مورد وضع خمینی داده اند. میناچی اساساً یک فرد خوشبین است و خمینی همیشه یکدنده بوده. مذاکرات ایرانی هیچ گاه برنامه صاف و منطقی نبوده و همیشه در خطر بادهایی بوده که از بیرون می وزیده. برای چند روز هفته آزاردهنده آینده، ما فکر می کنیم که در مورد این جریان لزومی به اظهارنظر نیست. مگر اینکه دلایل محکمتر و قانع کننده تر داشته باشند (و ما اینجا نمی توانیم تصور کنیم که چه می تواند باشند.) اگر ضرورت داشته باشد که مطبوعات را در مورد گذشته و زمینه ها مطلع کنیم، معتقدیم که صحیحتر و عاقلانه تر است که یک دید خیلی محتاطانه و کمتر خوشبینانه به آنها بدهیم که در همان خط گفته های بسیار خوب هادینگ کارتر در مورد استخوانهای یخ زده باشد.

سولیوان

نهضت آزادی می خواهد توسط آمریکا فشار وارد سازد

ص: 508

شماره : 1/1077 از: سفارت آمریکا در تهران - 957 - 1/22/79 مطابق 2/22/57 محرمانه به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: استمپل موضوع: نهضت آزادی می خواهد توسط آمریکا فشار وارد سازد، اختلاف با میانه روها بروز می کند 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: انتظام، عضو نهضت آزادی به کارشناس سفارت گفت که نهضت آزادی مصراً خواستار ملاقات با افسران ارشد است تا بازگشت آرام خمینی را ترتیب دهند. نهضت آزادی می خواهد آمریکا نخست وزیر مجلس و شورای سلطنت را وادار به استعفا کند. کارشناس سیاسی گفت: این کاری نیست که آمریکا بتواند انجام دهد و حتی کوشش در این جهت خطرناک خواهد بود. حصول توافق ضروری و حیاتی است و تلاش خمینی برای برپایی دولت رقیب هنگام بازگشت، خیلی خطرناک خواهد بود. منبع گفت: نهضت آزادی می خواست که در مورد منافع آمریکا در ایران گفتگو کند تا از برخوردهای احتمالی آینده جلوگیری شود. در ضمن به منابع میانه رو مذهبی اشاره کرد که ملاقات با ارتش حیاتی بوده و گزارشات مبنی بر اختلافات در رهبری مذهبی را تأیید کرد.

3- امیرانتظام، عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی به مأمور سفارت، استمپل در 22 ژانویه گفت که نهضت آزادی مصرانه می خواهد ملاقاتی بین بهشتی، بازرگان و ژنرال مقدم و ژنرال قره باغی ترتیب دهد.

برای مذاکره در مورد اوضاع بازگشت خمینی؛ و مصرانه از آمریکا خواست که ارتش را در مورد این ایده خوب متقاعد سازد. میناچی (میانه رو و طرفدار شریعتمداری) نیز چنین مطلبی را در حدود یک ساعت بعد از انتظام گفت، کارشناس سفارت به هر دوی آنها جواب داد (انتظام، میناچی) دولت آمریکا این کار را شروع کرده و ادامه خواهد داد.

انتظام گفت که تلاش برای نزدیکی نهضت آزادی به ارتش احتمالاً به ملاقات در ظرف 24 ساعت آینده منجر خواهد شد. یک محل بیطرف و بدون وابستگی تا کنون درنظر گرفته شده (انتظام نگفت کجاست) و ترتیب بازگشت صلح آمیز خمینی خیلی مهم است. (روشن است که انتظام و نهضت آزادی بازگشت خمینی را در 26 ژانویه به عنوان یک حقیقت پذیرفته اند.) 4- در مورد اوضاع سیاسی، نهضت آزادی گفت: مشکل فعلی نخست وزیر است که نمی خواهد علیرغم مذاکرات کنار بیاید. انتظام گفت: او و یکی از رهبران نهضت آزادی (مشخص نکرد) قرار ملاقاتی برای دیدن بختیار در 22 ژانویه داشتند.

آنها نهضت آزادی را به توافق و مصالحه مجبور خواهند کرد تا جایی که شورای سلطنت قدرت را به شورای انقلاب منتخب خمینی واگذار کند.

انتظام گفت: که بهترین راه حل این است که آمریکا به بختیار فشار بیاورد که مجلس و شورای سلطنت استعفا بدهند و راه را برای جنبش اسلامی باز کنند.

5 - مأمور سفارت جواب داد که این کار را آمریکا نمی تواند بکند و نه مفید است که بکند. گیرنده چنین توصیه ای احتمالاً بیشتر از فشار آمریکا داد و بیداد می کردند تا به آن توجه بکنند. انتظام گفت: این به نظر می رسد که تنها راه اجتناب از خونریزی و کودتا باشد.

ص: 509

مأمور سفارت جواب داد: به نظر می رسد که هنوز بهترین راه حل مصالحه و توافق می باشد. بختیار مشروعیت دارد حتی اگر خمینی آن را نپذیرد.

انتظام گفت: خمینی در حال حاضر مشروعیت هیچ ارگانی را نمی پذیرد، نه شورای سلطنت، نه نخست وزیر و نه مجلس. مأمور سفارت بی پرده گفت که شاید وقت آن است که کسی به خمینی توضیح دهد که توافق و سازش تنها راه حل جدی اجتناب از خونریزی است. به نظر نمی رسد که دولت آماده تسلیم باشد و یا ارتش به آن اجازه چنین کاری را، حتی اگر بخواهد، نمی دهد. تلاش خمینی به منظور تشکیل یک دولت رقیب بعد از ورودش می تواند خطرناک باشد.انتظام بعد از کمی تأمل پرسید: که آیا منظور از این حرف احتمال وقوع کودتاست؟ مأمور سفارت گفت: که این احتمال کاملاً از صحنه بیرون نرفته است در روزهای اخیر (احتمال وقوعش هست) هیچ کس، نه ارتش، نه آمریکا و نه مخالفین حقیقتاً نمی خواهند که کار به اینجا بکشد.

6- سپس انتظام موضوع صحبت را عوض کرد و گفت: نهضت آزادی مایل است که با یک هیئت آمریکایی ملاقات کند برای مذاکره در مورد منافع آمریکا در ایران و تلاش برای اجتناب از درگیری بین آمریکا و جنبش اسلامی که خواستار روابط خوب با آمریکا است.

مأمور سفارت گفت: او همیشه مشتاق نظرات و نکاتی است که نهضت آزادی ارائه می دهد. اما به نظر می رسد که یک مقدار بی موقع است که روی این نکته بحث شود، در حالی که نیرنگهای سیاسی هنوز قوی هستند. انتظام گفت: فرصت برای پیشنهاد باقی و راه باز است.

7- در خبرهای گوناگون گزارش شده است در پایان گفتگو، انتظام تأیید کرد که مأمور سفارت از توسلی (از نهضت آزادی) این خبر را که از حالا به بعد انتظام به عنوان عامل اصلی تماس نهضت آزادی با سفارت به شمار می رود، دریافت کرده بود. انتظام گفت: نهضت آزادی دو شایعه را شنیده است.

1- شنیده است که ژنرال اویسی با یک هواپیمای ارتشی ایران به ایران بازگشته است.

2- شنیده است که چند ژنرال در سفارت آمریکا پناه گرفته اند.

مأمور سفارت قویاً این شایعات را تکذیب کرد و انتظام آن را پذیرفت.

8- در یک گفتگوی کوتاه جداگانه ای، مأمور سفارت توسط ناصر میناچی اطلاع یافت که ملاقات رهبران نهضت آزادی و سران ارتش احتمالاً در غروب 22 ژانویه یا صبح زود 22 ژانویه اتفاق خواهد افتاد.

میناچی نظرش این بود که خمینی تصمیم به بازگشت در 26 ژانویه گرفته است. علیرغم نصایح همه متحدان سیاسیش در اینجا (توضیح: میناچی و انتظام هر دو نسبت به اطرافیان خمینی در پاریس بدگمان هستند و آنها را تحقیر می کنند. اگر چه مستقیماً حرفی در مورد معتمدین خمینی، یزدی و قطب زاده نمی گویند، ولی کاملاً از احساس آنها این مسئله پیداست.) 9- میناچی همچنین به درگیری که بین رهبران مذهبی در ایران در رابطه با چگونگی حل مسئله خمینی وجود دارد اشاره کرد. میناچی بعد از ظهر 22 ژانویه برای صحبت با آیت اللّه ها در مورد چگونگی به حداقل رساندن خشونت و درگیری در رابطه با آمدن خمینی به قم رفت. به نظر می رسد که او مطمئن است از اینکه مثلث آیت اللّه های قم از خط مشی خمینی تا جایی که پشتوانه قانون اساسی داشته باشد، حمایت خواهند کرد.

ص: 510

(نظریه: ما قبلاً سخنان باشهامتی از گروه قم شنیده ایم، اما قبل از حمله خمینی ارزشش را از دست داده بود و ما متقاعد نشده ایم که این دفعه هم فرقی کرده باشد.) 10- توضیح و تحلیل: اوضاع حالت تشریفاتی به خود گرفته است. خمینی فشار می آورد. متحدین او در داخل کشور (نهضت آزادی ایران) در مورد نتیجه کار نگران هستند و ناراحتند و تلاش می کنند که معامله کنند و شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا باید دوطرفه بازی کند. میل شدید ایرانیان برای کنار گذاشتن سازش با جبهه مخالف تا آخرین ساعت ادامه می یابد و صحنه سیاست را تبدیل به بازی (CHICKEN)می کند.

هر دو جبهه تا آخرین دقایق بدون اغماض جلو می آیند و هیچ کدام ول کن معامله نیستند. این مسئله وقتی مکرراً پیش می آید تأثیر ثابت و محکمی روی شرکت کنندگان نخواهد داشت (5 نوامبر، محرم عاشورا، اربعین و حالا). ارتش با اعتصاب افسران (همافران) در اصفهان، همدان، دزفول، و مشهد رو به رو شده است. (طبق گزارش امیر انتظام) از طرف دیگر به اقرار تمامی گروههای دست اندرکار، روحانیون مخالف میانه رو به تدریج از خط سازش خمینی به تنگ آمده اند. بهترین امید در شرایط فعلی این است که مشکلات درونی هر گروه آن را وادار به سازش کند و از برخورد رودررو جلوگیری به عمل آید.

سولیوان

دیگ سیاست بشدت می جوشد، تجدید خشونت افزایش پیدا می کند

ص: 511

از: سفارت آمریکا - تهران تهران 1379 - 28/1/79 مطابق 8/11/57 محرمانه به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: دیگ سیاست بشدت می جوشد، تجدید خشونت افزایش پیدا می کند 1- متن کاملاً محرمانه است.

2- خلاصه: اعلان بختیار مبنی بر اینکه او به پاریس می رود، ملاقاتها و مذاکراتی در تهران و بین تهران و پاریس به راه انداخته. رهبران مذهبی میانه رو ظاهراً از ترس خشونت می خواهند که او هرچه زودتر در مورد بازگشت خمینی مذاکره کند. نهضت آزادی ظاهراً بیشتر متوجه یک سازش سیاسی است. جمعیتی که از چند استان اجتماع کرده اند برای پیشواز آیت اللّه خمینی، ناآرام هستند. علمای تهران تقاضای 48 ساعت آرامش کرده اند ولی احتمال خشونت خیلی قابل توجه است. (پایان خلاصه).

3- در گفتگو با دلال (واسطه) سیاسی میانه رو میناچی و امیر انتظام روشن شد که در 24 ساعت گذشته ظاهراً تصمیم بختیار مبنی بر رفتن به پاریس بالاترین نماینده اجرایی خمینی در تهران یعنی بهشتی و بعضی اعضای دیگر، همچنین مقدار خیلی زیاد مکالمه با پاریس انجام گرفت که ظاهراً معامله ای (شب 27 ژانویه) انجام گرفت.

ملاقات امام و بختیار به زحمت گنجانده شد. رهبران عملاً یکسره ملاقات دارند. در طی روز 28 ژانویه برای اینکه جزییات برنامه را پیاده کنند و جو شک و تردید رهبران خیلی قوی است.

4- میناچی معتقد است که نقطه حساس، کنار هم قرار دادن خمینی و بختیار است. تا هرچه زودتر وقتی برای برگشت خمینی تعیین کنند، جمعیتی که در تهران تجمع کرده اند قاطع و مقاوم می شوند.

سخنرانان در مجلس عزاداری 27 ژانویه قاطعانه گفتند که اگر خمینی 28 ژانویه نیاید، جنگ مسلحانه 30 ژانویه شروع خواهد شد و قشر میانه رو نهضت آزادی خیلی متوجه اند که تأخیر بی جهت در پیشرفت به طرف یک معامله سیاسی که خمینی را برگرداند به معنی خشونت در چند روز آینده خواهد بود. احتمال عکس العملهای کنترل نشده توسط گروههای شهرستانی زیاد می شود گزارشات پراکنده از غارتگری در جنوب تهران و اتفاقهای مشابه در جاهای دیگر بوده خیلی از منابع دانشگاهی ما می گویند گروههای رادیکال که چپ تر از حرکت مذهبی هستند، مردم را به یک مبارزه فعالتر که دعوت می کنند. ولی وضع فعلاً تحت کنترل است.

5- عضو نهضت آزادی، انتظام، معتقد است که بختیار باید یک معامله کامل سیاسی در پاریس انجام دهد، چون در غیر این صورت وقتی که موقع توافق در تهران برسد، او گروگان ارتش خواهد بود. یک سناریو بختیار را نشان می دهد که به نوعی از خمینی حرف شنوی دارد و رضایت آیت اللّه مبنی بر اینکه تا زمان برگشت و سناریو بعدی بختیار توافق را جور می کند و برای آرام کردن ارتش و استقبال از امام برمی گردد.

6- به دنبال کوششی که علمای تهران برای ایجاد زمان بیشتر برای انجام گرفتن این برنامه های سیاسی دارند آنها در 28 ژانویه اعلامیه ای داده اند با امضای طالقانی که خواهان 48 ساعت دیگر آرامش شده تا نخست وزیر برنامه برگشت خمینی را تنظیم کند. انتظام و میناچی فکر می کنند که مسئله ورود باید تا آن

ص: 512

زمان حل گردد وگرنه نهضت آزادی و دیگران مشکلاتی در کنترل کردن جمعیت خواهند داشت.

7- نظرات: میناچی عموما طرفدار خشونت نیست و مسلما ناراحت است. چند تا از خبرنگاران آمریکایی در سه روز گذشته در شهر گشته اند. جو و حالت جمعیت و ارتش را کلاً خشن توصیف کرده اند.

سؤال اصلی حالا این است آیا پروسه سیاسی می تواند به راه حلی برسد که قبل از اینکه سران داغ (انقلابی) امور را به دست بگیرند، حرکت انفجاری را خنثی کند.

سولیوان

نهضت آزادی مجددا برای معامله با دولت ایران تلاش می کند

ص: 513

از : سفارت آمریکا شماره : 1/1447 به : وزارت امور خارجه واشنگتن تاریخ : 79/29/1 گزارشگر : STEMPEL(استمپل) 9/11/57 بخش سیاسی س-رّی موضوع : نهضت آزادی مجددا برای معامله با دولت ایران تلاش می کند 1- کلیه متن محرمانه است.

2- خلاصه:

3- امیر انتظام (نهضت آزادی) تقاضای ملاقات با مأمور سیاسی (استمپل) را کرد (و بر ضرورت آن تأکید کرد، حتی پیشنهاد کرد که شرایط سخت امنیتی در رستوران کاروانسرای سفارت باشد.) در صبح 29 ژانویه او خشم نهضت آزادی را نسبت به تیراندازی دو روز گذشته بیان کرد و گفت: نهضت آزادی تعداد کشته ها را در 27 ژانویه 43 نفر و تعداد زخمی ها را 300 نفر گزارش داد. او همچنین اضافه کرد که پلیس در سنندج یورش وحشیانه ای در 28 ژانویه بعد از کشته شدن یک پلیس روز قبل کرد و به طرف 200 نفر تیراندازی شد.(نظریه: این ارقام احتمالاً بالاست).

انتظام گفت: که خود او شخصا شنیده است که نخست وزیر در خلال ملاقات 28 ژانویه بعد از خواندن گزارش ساواک که پلیس را مسئول حوادث اخیر معرفی کرده به ارتش دستور دستگیری کامل پلیس سنندج را داده است.

4- کارمند سفارت اضافه کرد که به نظر می رسد که به خاطر حوادث دو روز گذشته مضطرب و پریشان است، اما اطلاعات ما نشان می داد که فعالیت های دو روز توسط دیگران شروع شده اند نه به وسیله نهضت آزادی. انتظام گفت: که نهضت او معتقد است که تیراندازی 27 ژانویه در دانشگاه را عوامل حزب توده شروع کرده است ولی سنگ اندازی روز 29 ژانویه توسط عوامل تحریک کننده دولت صورت گرفته است.

انتظام گفت ولی مقصر اصلی خشونت دولت است و این مسئله راه حل مصالحه با خمینی را به هم زده.

مأمور سفارت گفت: شاید گروه سومی تلاش می کنند که راه سازش را ببندند.

گفتگوهای طولانی در مورد علل خشونت و اینکه درگیریها به خشم و کین افزوده بود و مانع راه حل سیاسی شده بود انجام گرفت.

5 - انتظام گفت: در حال حاضر مشکل این است که خمینی بختیار را به خاطر خونریزیها طرد و تکذیب خواهد کرد، علی رغم این، نهضت آزادی در صدد ملاقات با ژنرال مقدم و ژنرال قره باغی در روز 29 ژانویه است تا تلاش خود را به منظور بازگشت خمینی به سلامت ادامه دهند.

مصاحبه مطبوعاتی بختیار در صبح روز 29 ژانویه کمکی به وضع فعلی نکرد اما حداقل یادآور شد که فرودگاه باز است، انتظام شدیدا آمریکا را تحت فشار گذاشت تا از ارتش بخواهد که بر روی مردم آتش نگشایند و از روشهای دیگری برای کنترل جمعیت هرگاه که لازم باشد استفاده کند. این مسئله ممکن است امکان اصلاح اوضاع را افزایش دهد. حتی اگر چنین نیز باشد انتظام خوش بین نبود.

کارشناس سفارت بی پرده به انتظام گفت : که به نظر آمریکا جنبش اسلامی می بایست با ارتش و یا دیگران سازش می کرد که در غیر این صورت ممکن است آنها قربانی توطئه عده ای بشوند که به دنبال خشونت و آنارشیسم، نه آرامش بودند.

ص: 514

انتظام گفت : که مشکل می شود به بختیار اعتماد کرد. او در مورد آرامش ارتش قولش را حفظ نکرد.

مأمور سفارت گفت : دولت ایران احساس می کند که نهضت آزادی به قولش وفا نکرده است، چون خشونت و درگیری، دوباره اوج گرفته است.

مأمور سفارت و انتظام هر دو بر این مسئله که گروه سومی مسئله اعتماد را پیچیده و بغرنج می سازند توافق داشتند. ولی وضع خیلی حساس است و نباید بر گذشته ها تأکید کرد.

به هر جهت هر دو طرف می بایست به هر نحو شده ترتیب سلامت رسیدن خمینی را فراهم کنند.

6- امیرانتظام گفت: این مسئله مهم است که خمینی به ایران آورده شود و افراد واسطه کنار گذاشته شوند. مأمور سفارت پرسید: که منظور اشخاصی که در پاریس هستند، می باشد؟ انتظام خیلی با دقت جواب داد یزدی خوب است و او (انتظام) مدت زیادی است که او را می شناسد. مأمور سفارت نسبت به بقیه همراهان خمینی نظر انتظام را خواست، و روشن است که او چیزی را نمی گفت مگر چیزهای خوب و بنابراین هیچ چیز نگفت. رهبران مذهبی داخل کشور و نهضت آزادی خیلی میانه روتر از گروه پاریس هستند، موقعیت مملکت را بهتر درک می کنند و احترام سالمتری برای توانایی های چپی های رادیکال دارند تا گروه پاریسی. مأمور سفارت نهضت آزادی را تشویق کرد که مناسبات را ترتیب دهد. انتظام گفت:

او خودش مقام مسئول نهضت آزادی است که با بختیار مذاکره کرده است و مایل است که هرگاه ضرورت داشته باشد، مجددا آن کار را بکند. فعلاً نهضت آزادی فعالیتش را در ایجاد تفاهم با نیروهای امنیتی متمرکز کرده است. مذاکرات با این نتیجه که نهضت آزادی به تلاشهای خود برای رسیدن به توافق خواهد افزود و آنهایی که باعث در هم شکستن توافق می شوند، شناسایی خواهد کرد و آمریکا هم خواهان عدم خشونت در مقابله با مردم خواهد شد، پایان گرفت.

7- نظریه: حوادث 24 ساعت گذشته به روشنی گرفتاریهایی برای دو طرف به بار آورده است. اما عامل تشویق کننده این است که آنها تمایل دارند که دوباره تلاش بکنند. بر اساس حرفهای دکتر میناچی سیاستمدار میانه رو میانجی گر، ارتش نشان داد که خواستار ملاقات می باشد لیکن آنها در هفته گذشته منزوی بوده اند. انتظام از اینکه ملاقات امنیتی جلو بیفتد راضی به نظر می رسید. اما درگیر مشکلات ناشی از برگردانیدن جریان توافق سیاسی به خط اصلی خودش است. او روشن ساخت که در تلاشهای اولیه اش با بختیار به توافق رسیده که بختیار به خمینی خوشامد گفته و استعفا دهد. خمینی موافقت کرده بود که بختیار دوباره انتخاب شود و کابینه خود را بالاخره تشکیل دهد. در توافق دوم بختیار پذیرفته است که بدون هیچ شرطی به پاریس برود که این بالاخره قابل پذیرش نشد. برنامه سناریو و مطلب بالا مطلوب به نظر می رسد، به جز اینکه خمینی به طور قطعی تصمیم گرفته که توافق اصلی اول را به هم بزند. (قبل از خشونت در جریانات 29 ژانویه) از مذاکرات کاملاً روشن است که انتظام فکر می کند که همراهان پاریسی خمینی احتمالاً بعد از دریافت حقایق توافق اول را به هم زده اند. بر اساس حرفهای یک روزنامه نگار که در صبح روز 29 ژانویه کنفرانس مطبوعاتی داشته، نخست وزیر از طرف خمینی یک موافقت نامه ای داشته که مسئله بالا را انکار می کند.میناچی احساس می کند که توافقنامه اول احتمالاً هنوز قابل اجرا است. اگر بختیار یک مقدار از سیاست خمینی به طور علنی تعریف بکند. وضع ما برگشته به همان اوضاع 5 روز قبل، فقط با این تفاوت که مواضع قدری سخت تر و قاطع تر شده و به مردم نیز توهین شده است. سولیوان

برگشتن خمینی در انتظار تأیید ارفرانس

ص: 515

از : سفارت آمریکا تهران محرمانه 1514 - 30 ژانویه 79 4/11/57 به : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری رونوشت : سفارت آمریکا پاریس موضوع : برگشتن خمینی در انتظار تأیید ارفرانس 1- تمام متن محرمانه است.

2- مقام ارشد نهضت آزادی انتظام به مسئول سیاسی ساعت 30،13 به وقت محلی تلفن کرد که بگوید توافق با دولت انجام گرفته. تنها مانع ماندن خمینی تقبل ارفرانس در انجام پرواز مخصوص است انتظام اشاره کرد (صحیح) که فرودگاه تهران باز است و احتمالاً الان دولت ایران تأیید نهایی خودش را به ارفرانس می دهد. نهضت آزادی امیدوار بود که تائید نهایی بعد از ظهر یا عصر حاصل گردد خمینی با شنیدن تقبل، پاریس را شب 30 ژانویه ترک می کند و 31 ژانویه حدود ساعت 30،8 به وقت تهران می رسد. برنامه ها کلاً همانهایی هستند که قبلاً برنامه ریزی شده بودند (مراجعه به تلگراف) خمینی وارد می شود کمیته منتخب از او استقبال می کنند بعد به بهشت زهرا از طریق شهیاد می رود (سخنرانی دارد) او بعد از سخنرانی در آرامگاه به محلش می رود تا ملاقاتیها را که علما و شاید نخست وزیر بختیار و کابینه او باشند ببیند او دو یا سه روز در تهران می ماند قبل از این که به قم برود.

3- در 30 ژانویه طی ملاقاتی با مسئول سیاسی دکتر میناچی اطلاعاتی راجع به معامله ای با دولت ایران که به برنامه های برگشت منجر می شد تبادل شد ژنرال مقدم (ساواک) و قره باغی (فرمانده قوا) با مهندس مهدی بازرگان و دکتر یداللّه سحابی رهبران ارشد نهضت آزادی شب 29 ژانویه ملاقات کردند متأسفانه حجت الاسلام بهشتی و آیت اللّه رفسنجانی (که قرار بود بیایند) آنجا نبودند. آنها از غیبت عذرخواهی کرده و گفتند که در تحصن دانشگاه تهران در اعتراض به کشتارهای ارتش در 28 و 29 ژانویه شرکت کرده اند (نظر : این در واقع دفعه دومی است که بهشتی از رو در رویی با رهبران اصلی ارتش سر باز زده. ولی ظاهرا قره باغی دستور دارد که معامله کند چون مشکلی پیش نیامده) هم مقدم هم بازرگان بعدا به میناچی گفته بودند که با وجود غیبت سران مذهبی ملاقات خیلی مفید بوده است. مردان ارتش و نهضت آزادی در تقسیم کار برای استقبال از خمینی به توافق رسیدند (ارتش باید از فرودگاه و جاده ای که به شهیاد منتهی می شد حفاظت کند و نهضت آزادی امنیت بعدش را به عهده داشته باشد) و گروه موافق بودند که ملاقاتهای دیگری هم در روزهای آینده مورد لزوم است. به قول میناچی افراد ارتش گفتند که با تغییرات سیاسی ضروری موافق هستند و ارتش در صورتی تغییرات اینها را قبول می کند که در چهارچوب قانون اساسی باشند.

4- تحلیل و نظر : هم میناچی و هم انتظام مطمئن بودند که خطر اولیه برخورد بین ارتش و نهضت مسلمانان به اندازه قابل توجه ای کاهش پیدا کرده. هیچ کدام نمی توانستند اطمینان دهند که خمینی جمهوری اسلامی اعلام نکند و بدین ترتیب مقابله سیاسی را برانگیزد، ولی میناچی فکر می کرد خمینی با دیگر علما قبل از اعلام مواضع قاطع توافق کامل کرده است. انتظام گفت که بر خلاف توصیه نهضت آزادی خمینی تصمیم به برگشتن به ایران را گرفته بود. دلایل اصلی این تصمیم که خمینی شخصا به وسیله تلفن به بازرگان و انتظام گفته بود از این قرار است (و انتظام به سفارت گفته) :

الف - احساس می شود که وجود خمینی برای کنترل تهدید رشد یابنده کمونیست (که نهضت آزادی

ص: 516

(تکرار) خیلی جدی می بیند) لازم می باشد.

ب - لزوم برای رهبری شخصی تا راه حل مناسب را انجام دهد و مقابله با ارتش را، به حداقل برساند.

ج - معتقد است اگر مقابله پیش آید وجود او تضمین می کند که افراد ارتش به شکل جمعی دولت را تنها بگذارند و بدین ترتیب مرحله خشونت بار انقلاب به حداقل می رسد. به نظر ما اگر خمینی بدین ترتیب وارد ایران شود، آماده است که با وضع آن طور که هست برخورد کند و با مسایل بر اساس احساسی که در هنگام ورود دارد برخورد کند. به قول انتظام او خشونت نمی خواهد ولی پیروزی می خواهد. این احتمال وجود دارد که در غیاب فشارهای قوی بر علیه اش، او تمایل غیرقابل پیشگیری برای اعلام دولت اسلامی و پاک کردن بقایای رژیم سابق داشته باشد. بهترین امید در تقلیل خشونت ظاهرا نهضت آزادی است و رهبران مذهبی میانه رو که سعی دارند خمینی را متقاعد کنند که موقع ورود زیاد سخت نگیرد. این می تواند یک راه حل باشد.

خمینی بازمی گردد و برخورد ظاهرا به تعویق افتاده است

ص: 517

از : سفارت آمریکا در تهران گزارش : استمپل 1/31/79 به : وزیر امور خارجه آمریکا محرمانه تهران 101547/11/57 موضوع : خمینی بازمی گردد و برخورد ظاهرا به تعویق افتاده است.

1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه : ورود خمینی قطعی است. آیت اللّه موافقت کرده است که قبل از درگیری با بختیار مشورت شود. در مورد تدارک امنیت ورود خمینی موافقت شده ولی راجع به جزئیات و ادامه امنیت برای خمینی و همراهانش باید راهی پیدا شود، آخر خلاصه.

3- دکتر میناچی روز سی و یکم ژانویه به وابسته سیاسی اطلاع داد که برنامه ورود خمینی تنظیم شده است. ملاقات دوم سران نهضت آزادی ایران و ژنرال قره باغی و مقدم عصر سی ام ژانویه جهت آماده کردن بقیه مسایل امنیتی و حفاظتی برقرار شده است. این ملاقات موفقیت آمیز بود. (میناچی قول داد که توضیح بیشتری در ملاقات ظهر بدهد.) 4- در ضمن گفتگوی تلفنی عصر سی ام ژانویه که میناچی حضور داشت آیت اللّه خمینی شخصا اطرافیانش را در تهران مطمئن ساخت که قبل از اعلام شورای انقلاب و یا دولت با آنها مشورت کند.

رهبران مذهبی و نهضت آزادی (انتظام) عقیده دارند که مذاکرات از برخورد (با دولت بختیار) در موقع ورود جلوگیری خواهد کرد (نظریه : آسودگی آشکار آنها با توجه به ورود طوری بود که بسیاری از نگرانیها را می پوشاند) میناچی و امیرانتظام مانند بقیه مطمئن بودند که این توافق ها مواضع آنها را به قدر کافی معتدل خواهد کرد تا توافق با نخست وزیر و ارتش را ممکن سازد، ما کوششهای خودمان را ادامه خواهیم داد ولی مشخصا تصمیم خمینی مبنی بر مشورت با دوستانش قبل از درگیری با بختیار قدم مهمی در جهت مثبت است.

5- میناچی و منبع دیگری از اطرافیان بازرگان که عصر روز سی ام ژانویه با انگلیسیها صحبت کرد و گفت که باقی مانده مسایل امنیتی راجع به ورود خمینی که تاکنون لاینحل مانده قرار است در جلسه آینده با سران نهضت آزادی و ارتش بررسی شود. جلسه در طی دو روز آینده است.سولیوان

جناب آقای امیرانتظام معاون

ص: 518

تهران - ایران جناب آقای امیرانتظام معاون تاریخ :13 مارس 1979 نخست وزیر ایران - تهران محرمانه عالیجناب:

پس از رفتن پرسنل آمریکایی از پادگان نیروی هوایی ایران در کپکان، من و شما اهمیت حفظ تمامیت تجهیزات آن موضع و موضع مشابه در پادگان نیروی هوایی در بهشهر را مورد بحث قرار دادیم.

در تعقیب این موضوع، سرتیپ زلالی بازرسی کل نیروی هوایی ایران اخیرا از وابسته هوایی ما سرهنگ شیفر درخواست نمود برآوردی از نوع پرسنل حفاظتی که باید موضع و تجهیزات همراه آن را در وضع قابل استفاده نگاه دارند به وی ارائه دهد. سرهنگ شیفر این اطلاعات را به بازرسی کل تسلیم نمود.

همچنین اشاره نمود که دولت ایالات متحده حاضر است همچنان حقوق این پرسنل را بپردازد تا زمانی فرا برسد که دولت ایران تصمیم بگیرد چه اقدامی در رابطه با این دو موضع اتخاذ کند.

تیمسار زلالی پس از مطالعه این اطلاعات و در میان گذاشتن آن با تیمسار ایمانیان، فرمانده نیروی هوایی ایران، پیشنهاد نمود که این سفارت شما را از مشکلاتی که نیروی هوایی ایران در اقدام به حفظ امنیت و تمامیت این دو موضع مواجه شده است آگاه سازیم. او درخواست نمود که شما اقدام مقتضی برای امکان پذیر ساختن انجام مسئولیتهای نیروی هوایی در این رابطه اتخاذ کنید.

اساس مشکلات مربوط می شود به ناتوانی نیروی هوایی ایران به اعمال تسلط بر دو پادگان خود زیرا کمیته های محلی که دو موضع را تصرف کرده اند در امور دخالت می ورزند. در بهشهر ستوان صفازاده فرمانده مأمور از نیروی هوایی گزارش می دهد که نیروی حفاظتی وی به تحلیل رفته و چپاولگری شروع شده است. در کپکان، تیمسار زلالی قادر به ارتباط با سروان محمدی که آخرین فرمانده منصوب در آنجاست نبوده است.

اعتقاد بر این است که اگر شما مدارکی برای تیمسار زلالی تهیه کنید که مؤید اختیار وی به نظارت بر مواضع باشد مشکل وی می تواند رفع شود. با داشتن این مدارک می تواند تیم های نیروی هوایی ایران را به بازدید مواضع بفرستد تا اقدامات حفاظتی لازم را ترتیب دهند. در همان زمان، وابسته هوایی ما می تواند ترتیب تصویب هزینه حقوقی غیرنظامیان ایرانی را که عهده دار کار نگهداری تجهیزات هستند بدهد و سیستمی برای ادامه قابلیت استفاده از مواضع برپا کند.

اگر شما با این پیشنهاد موافقت دارید لطفا مستقیما با نیروی هوایی ایران تماس حاصل کنید و مرا از هر اقدامی که می خواهید وابسته نظامی ما در این زمینه انجام دهد مطلع فرمائید.

با عرض ارادت ویلیام اچ. سولیوان - سفیر

سفر به کپکان

ص: 519

سری. غیر قابل رویت برای خارجیان 11/12/57 (DAO) دفتر وابسته دفاعی DATT: شیفر : تی. اکی - سرهنگ نیروی هوایی آمریکا AAIRA: جانسون راچ، اف - سروان نیروی هوایی آمریکا موضوع : سفر به کپکان 1- گزارش اطلاعاتی (DAO) دوم مارس 1979 - جمعه، 11 اسفند خلاصه : در تاریخ 27 فوریه DATTو AAIRA به وسیله یک هواپیمای C/130متعلق به نیروی هوایی اسلامی ایران (NIIAF) به ایستگاه هوایی رادار شمالی واقع در کپکان (44 و 58 و 3616 مختصات جغرافیایی منطقه است مترجم) برای آزاد نمودن 22 تکنسین مخابرات آمریکا که در محل مانده بودند عزیمت نمودند. به ضمیمه گزارش مربوطه و حوادث روزانه به انضمام توقفها در مهرآباد است.

اولین دیدار از مرکز مخابرات و مؤثر 0200 بازگشت به سفارت از مهرآباد.

1 تا 21 حذف شده (منظور مواد 1 تا 21 است که در صفحه اول دیده می شود) 22 - متن کامل : S/NO FORN سری غیرقابل رویت برای افراد خارجی) صبح زود 27 فوریه 1979 DATTو AAIRA در سفارت با دو نفر از کارمندان امیرانتظام معاون نخست وزیر ملاقات نمودند. ما همراه با گارد مجاهدین و دو نفر عضو دفتر امیرانتظام آقایان سرمدی و نادر زاگر با ماشین به طرف فرودگاه راه افتادیم. تا هنگام ورود به قسمت نظامی فرودگاه اتفاقی نیفتاد. در آنجا جلوی ما را گرفتند و خواستار ارائه مدارک شدند. اهمیت نامه امیرانتظام بستگی به نظر بازرس داشت هر ایستگاه بازرسی به نظر می رسید که واحدی کاملاً مستقل است و هر کدام در اختیار یک ایرانی که عبور کنندگان را بازرسی نماید همه رئیس و مسئول بودند و همه باید تأییدیه صادر می کردند. از در اصلی تا کمیته پایگاه نظامی راه کوتاهی بود (کمیته گروهی محلی شامل یک ملا و چندین عضو از محل و وسائلی) که می بایست دوباره به ما اجازه عبور دهد. بعد فعالیتهای پایگاه. پایگاه به طور نامنظمی مشغول به کار بود به ما گفتند که قسمت پرواز در اعتصاب است. ما یک تأییدیه دیگری از کمیته بزرگتری لازم داشتیم و یک دستور برای پرواز 130 - C از سرپرست خلبانان. در اینجا خلبانان نوبتشان بود که تصمیم بگیرند که پرواز کنند یا نه. همان طوری که قبلاً نیز توضیح داده شد در انقلاب مردم آزادند هر طوری که دلشان می خواهد تصمیم بگیرند یک افسر نیروی هوایی به DATT گفت که قبل از انقلاب آنان فقط باید دستورات را انجام می دادند ولی حالا می توانند تصمیم بگیرند که آیا پرواز لازم و خوبی است یا نه.

به هر حال فرهنگ ایرانی سرنوشت ما را تغییر داد. همان طور که DATT و آقای نادر زاگر دنبال تأییدیه از کمیته بودند اتفاقا با رئیس جدید نیروی هوایی تیمسار اصغر ایمانیان که یک جلسه با بعضی از همافران و افسران ارشد داشت، با نادر زاگر همکلاس بود برخورد کردند نتیجتا پرواز فورا تأیید شد و این بدان معنا بود که ما می توانیم بعد از 4 ساعت اقامت در پایگاه نیروی هوایی پرواز نماییم. قبل از پرواز ما می بایست با سربازان مردمی ناهار بخوریم. نهار برخلاف دفعات گذشته که خیلی تشریفاتی بود شامل لوبیا پلو و نون لواش محلی بود. مسئله مهم درباره ناهار این بود که افسران آماده به خدمتها، همافران و دیپلماتها همه از یک ظرف و با هم غذا می خوردند. چیزی که قبلاً تصور آن نمی شد - 2 تن از ستوانهای نیروی هوایی به AAIRA گفتند که آنها امشب پاس هستند و واقعا هم در ساعت 2 صبح سر پاس خودشان بودند. B - حدود ساعت 13 ما به قسمت پرواز به دنبال هواپیمای خودمان می گشتیم هیچ کس شماره

ص: 520

هواپیما را نمی دانست تا این که یکی از اعضاء گروه پروازمان را دیدیم او شماره هواپیما را می دانست، وقتی که به هواپیما رسیدیم به یک خلبان و رئیس پرواز ضدآمریکایی برخورد کردیم. بعد از یک بحث داغ با افراد نخست وزیری و گاردهای ما، او به اکراه راضی شد که ما را ببرد. بعد از یک آزمایش زمینی برای تعمیر، هواپیمای دیگری پیدا شد و بالاخره به کپکان پرواز نمودیم که پرواز بدون حادثه سپری شد. خلبان در حقیقت خیلی ماهر و حرفه ای بود اگر سرسخت نمی بود، رسیدن به فرودگاه مثل هر حادثه آن روز بود.

ما را در نگهبانی تا تأیید اوراقمان نگه داشتند، با وجود این که ما 000/000/30 ریال پول همراه داشتیم خیلی زود اوراق ما را تأیید نمودند. رفتن به اردوگاه هم بدون حادثه ای برگزار شد.

دو تا دهکده گلی و بدون برق و تعداد زیادی مردم که آمده بودند تازه واردها را ببینند تمام جریانی بود که در مسیر دیدم. در اردوگاه دوباره ما را تحت نظر گرفتند و محلیهایی که منتظر حقوقشان بودند ما را نگاه می کردند تقریبا 5 روز قبل تکنسینهای آمریکایی را گروگان گرفته بودند و گفته بودند که دستگاه را خاموش کنند. تا قبل از آمدن گروهها و سربازان و نیروهای خمینی با آنها بدرفتاری می شده - (وسایل شخصی آنها دزدیده شده) - این سربازان از پادگان مشهد آمده بودند. سربازان مشهدی از آمریکاییها به خوبی نگهداری می کردند و فقط آنها را نگه داشته بودند تا این که حقوقها و حسابها پرداخت شود پرداختن حسابها حدود 5 ساعت به طول انجامید. نکته جالب توجه این که ستوان مسئول سربازان مشهد ادعا می کرد که از افراد PLOبوده و همراه یاسر عرفات می جنگیده. سربازان محلی از افراد مشهدی می ترسیدند. C- حدود ساعت 22 تمام آمریکاییها آزاده شده و به DAO رفتند. پرواز ساعت 23 در شب در ارتفاع 3900 پایی از بین دو رشته کوه صورت گرفت. خدمه خلبان نیروی هوایی اسلامی ایران کارشان را واقعا عالی انجام دادند ما به مهرآباد بازگشتیم و دوباره تحت نظر قرار گرفتیم مسئله این که با این 24 آمریکایی چه باید کرد مطرح شد ساعتها در این مورد مذاکره صورت گرفت تا این که تصمیم گرفتند ما را به کمیته مرکزی خمینی در تهران بفرستند. به هر حال دوباره رسم و رسومات ایران به داد ما رسید. یک سرهنگ مجاهدین را که به سفارت در روز 14 فوریه کمک نمود در آنجا دیدیم و به ما کمک کرد که به عوض کمیته به سفارت برگردیم. هنگام بازگشت گویا از سرزمین متروک عبور می کردیم. چندین بار جلوی ما را گرفتند و اتوبوس به وسیله افراد کاملاً مسلح محاصره گردید و تفنگها را به ما نشانه رفتند تا این که صحت مدارکمان ثابت گردید. حدود ساعت 30/2 بود که ما بالاخره سالم به سفارت رسیدیم.

D- زمانی که ما در مهرآباد بودیم DATT، سرهنگ همایون معاون فرماندهی سابق یک بخش حمل و نقل و سرهنگ حسینی را دید، مقام جدید آنها را نتوانست بفهمد. DATT همچنین تیمسار ایمانیان را در مرکز حمل و نقل یکم در لباس شخصی دید ولی اجازه ندادند با او صحبت کند.

توضیح و تفسیر مسئولان : سفر روشنگرانه ای بود و همان طوری که گزارش شد در هیچ قسمت کنترل مرکزی وجود ندارد و هر قسمت بازرسی به تنهایی کار می کند و زیر نظر فرمانده خودش است. کارها صورت می گیرد ولی خیلی پراکنده است. حرکت کند است ولی چرخها می چرخند همافران مسئول بعضی قسمتها شده اند و چند مورد مشاهده شده که افسران زیر دست همافران کار می کنند. پایگاه در کپکان زیر نظر ستوان جاعل (JALL) از مشهد بود. بدون دوستی نزدیکی که بین تیمسار ایمانیان و افراد نخست وزیری بود به احتمال زیاد گروه نمی توانست پرواز کند.

اوضاع در آذربایجان

ص: 521

شماره سند 3167 از: سفارت آمریکا - تهران انتشار محدود - 22 مارس 79 سرّی به: وزارت امور خارجه واشنگتن - دی - سی. فوری ارجاع به: تهران 3152 موضوع: اوضاع در آذربایجان 1- سرّی تمام متن 2- در 21 مارس به انتظام معاون نخست وزیر اظهار داشتم که من از یک دوست ایرانی چیزهایی درباره تشکیل کمیته های خود مختاری در آذربایجان شنیده بودم. انتظام گفت: وی هم اطلاعات مشابهی داشت و از مضامین آن برآشفته بود.

3- به هر حال موقعی که از سفیر ترکیه پرسیدم که آیا چنین گزارشاتی دریافت داشته است؟ عقیده وی این بود که اطلاعات غلو شده است. او احساس می کرد آذربایجانیها باید از بازرگان راضی باشند. زیرا او یکی از خودشان است.

سولیوان

ملاقات با معاون نخست وزیر «امیرانتظام»

ص: 522

از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ 9 آوریل 79 - 20 فروردین 58 محرمانه به: وزیر خارجه - واشنگتن تهیه شده: توسط ناس موضوع: ملاقات با معاون نخست وزیر «امیرانتظام» 1- تمام متن محرمانه است.

2- دو روز پیش (7 آوریل)، برای عرض ادب با امیرانتظام معاون نخست وزیر، یک ملاقات داشتم. او را مطلع ساختم که بر مبنای ملاقات اخیر وزیر (آمریکایی) و کاردار جدید ایران در واشنگتن و همچنین مکالمه های اخیر من در وزارتخانه، ایالات متحده علاقه مند است روابط خود را با ایران به حالت عادی برگرداند و من نیز متذکر شدم که علیرغم تغییرات انقلابی که در ایران به وقوع پیوسته، منافع مشترک می تواند پایه های روابط خوبی در آینده باشد. استقلال، ثبات، تمامیت ارضی و پیشرفت اقتصادی ایران برای ما دارای اهمیت شایانی است.

3- همچنین به او گفتم به خاطر برخی دلایل، از زمان انقلاب تا کنون روابط ما در سطح پایین و محدودی بوده است. مهمترین این دلایل این بوده که آبروریزی و مشکل و دردسری در روند روزمره دولت جدید پیش نیاید. من متذکر شدم که در این دوره مسئولیتم از ارائه نظریاتی که او و دیگران در مورد گامهایی که هر دو طرف در جهت عادی کردن روابط می توانند بردارند، قدردانی کنم. و نیز پیشنهاد کردم که گفتگوهای بی پرده ای در اینجا و در واشنگتن داشته باشیم و اجازه ندهیم که سوءظنها عمیق تر شود.

برای نمونه به تبلیغاتی اشاره کردم که شوروی در سراسر ایران براه انداخته و در آن آمریکا را متهم به دخالت در کردستان و ترکمن صحرا نموده است و مطبوعات ایران نیز این تبلیغات را تکرار می کنند.

آیت اللّه خمینی خود نیز اخیراً گفته که عوامل آمریکا مسئول ناآرامیها در این دو ناحیه هستند.

من از او خواستم که به آیت اللّه اطمینان بدهند که علاقه اصلی آمریکا به استقلال و تمامیت ارضی ایران است و اینکه در حال حاضر و در آینده عملی در جهت بی ثباتی ایران انجام نخواهیم داد.

4- امیرانتظام گفت که دولت وی نیز همچنان خواهان روابط خوبی با آمریکاست و در عین حال خواهان روابط خوبی با سایر کشورها می باشد. او متذکر شد که بازرگان اخیراً این تمایل را به طور علنی اظهار داشته است. او گفت در عین حال ایالات متحده باید این را درک کند که در طول 25 سال، دولت آمریکا وابستگی نزدیکی با رژیم سلطنتی سابق داشته و در سال 1953 (1332) علیرغم خواست مردم، شاه را به قدرت رساند. به همین دلیل این موضوع قابل درک است که احساسات ضد آمریکایی در ایران شدید و گسترده باشد و عادی کردن روابط می بایست با دقت صورت گیرد. او از اطمینان خاطری که آمریکا در مورد درگیر نبودن در حوادث ناراحت کننده داد، سپاسگزاری نمود و اظهار امیدواری کرد که این موضوع حقیقت داشته باشد.

5- در مورد مسایل دیگری که با معاون نخست وزیر مورد بحث قرار گرفت، به طور جداگانه گزارش خواهد شد.

ناس

دستگیری کارمند محلی آژانس ارتباطات بین المللی

ص: 523

شماره سند 3674 سیاسی: لمبراکیس سفارت آمریکا - تهران محرمانه وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری آژانس ارتباطات بین المللی واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: دستگیری کارمند محلی آژانس ارتباطات بین المللی 1- (محرمانه و تمام متن) 2- در ملاقات با امیرانتظام معاون نخست وزیر در 7 آوریل، کاردار مسئله درگیری دکتر رضا امینی، کارمند آژانس ارتباطات بین الملل را مطرح نمود و او گفت: در این دستگیری بعضی ایرانیان دیگر که برای بنگاههای آمریکایی کار می کنند جریان معینی احساس می شود.

3- انتظام از دیگر دستگیریهای مذکور بی اطلاع بود (کارکنان ایرانی AIU و موتور لا، تلکسی جداگانه)؛ اما گفت از قضیه امینی مطلع بود. اطلاعات مشخصی دریافت شده بود که امینی و پنج تن دیگر برای توطئه علیه انقلاب گرد هم جمع شده بودند. این اتهامات تحت بررسی قرار دارند. امیرانتظام گفت هیچ جریان ضد آمریکایی منظور نیست.

4- کاردار گفت از اینکه می شنود چنین جریانی نبوده احساس آسودگی می کند اما متشکر خواهد بود اگر گزارشات بیشتری در مورد قضیه امینی و همچنین دیگران دریافت کند. امیرانتظام گفت: هرگاه که بتواند چنین خواهد کرد.

5 - کاردار گفت امینی مدت 30 سال برای سفارت آمریکا (USIS) کار کرده است. او آنچه را که برای یک مشاور عالی معمول است انجام می دهد. کاردار مطمئن بود که چنین شغلی در سفارت ایران در واشنگتن نیز وجود داشته است. یک سال است که او دکتر امینی را می شناسد و صحت چنین اتهاماتی را نسبت به او مشکل می داند. مشاور سیاسی هم که حضور داشت عقیده شخصی خود را اظهار داشت که آن اتهامات اشتباهاً وارد شده اند. دکتر امینی به عنوان مشاور عالی سفارت آمریکا باید وقایع سیاسی اخبار دنیا را مورد بحث قرار دهد؛ او شخصی که توطئه بچیند نیست. انتظام سر تکان داد و یادداشت برداشت ولی هیچ نظر بیشتری ابراز نداشت.

6- اظهارنظر : می ترسیم که این قضیه بیرون از حوزه نفوذ انتظام باشد. کاردار درخواست ملاقات هرچه زودتر با یزدی، معاون نخست وزیر نموده است. وی بیشتر در امور کمیته ها وارد است. مشاور سیاسی همچنین ترتیب ملاقات دیگری با دکتر بهشتی - یار خمینی - برای جمعه آینده (13 آوریل) داده است. در آن روز قضیه دوباره مطرح می شود. البته اگر امینی تا آن موقع تحت بازداشت باشد.

ناس

ملاقات با امیرانتظام معاون نخست وزیر درباره موارد زیر

ص: 524

از: سفارت آمریکا در تهران 16 آوریل 79محرمانه به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. تهران 3971 - 27/1/58 گزارشگر: استمپل STEMPEL موضوع: ملاقات با امیرانتظام معاون نخست وزیر درباره موارد زیر:

1- گرفتن و خرید لوازم یدکی هلی کوپتر از آمریکا

2- ترتیب انتقال 8 میلیون دلار لوازم یدکی که در فرودگاه دالاس می باشد

3- مراقبت و حفاظت انجمن ایران و آمریکا

1- متن تماماً محرمانه است.

2- خلاصه: انتظام اقرار کرده که حکومت مشکلات داخلی دارد و به ما و دیگران شدیداً توصیه کرد که دخالت نکنیم. او گفت بررسی قراردادهای آمریکا تا دو هفته دیگر تمام خواهد شد. اشاره کرد که نیروی هوایی عملاً قطعات یدکی هلیکوپتر ندارد. تعویضها مشکل هستند چون در آمریکا اشکالاتی هست. او از هشت میلیون دلار قطعات یدکی دولت ایران که در تگزاس مانده یاد کرد. نسبت به حمله کمیته به انجمن ایران و آمریکا موضع غیر مشخص گرفت. (خلاصه تمام).

3- کاردار و رئیس فعال قسمت سیاسی روز 15 آوریل با معاون نخست وزیر، انتظام، تماس گرفت تا مشکلات کوچکی را بحث کنند. مسایل زیر مطرح گردید:

4- انتظام اشاره کرد که شورای انقلاب تصمیمات سیاسی کلی را می گیرد ولی به تلاشهای مسئولین سفارت تسلیم نشد و اسامی اعضاء را نگفت او گفت که اطلاعات هنوز محرمانه هستند. وقتی کاردار از او در مورد وضع انقلاب جویا شد، انتظام بحث را به قراردادهای آمریکا منحرف کرد و گفت وزیر دفاع، ژنرال ریاحی، رئیس کمیته ارزیابی تهدیدات نیروهای مسلح دولت ایران و بررسی قراردادهاست. انتظام گفت: ارزیابی باید تا یک یا دو هفته دیگر تمام شود. آن وقت می تواند بیشتر در مورد روابط آمریکا و ایران و آینده قراردادها صحبت کند. در ضمن دولت ایران یک «مشکلات داخلی» دارد و انتظام گفته امیدوار است آمریکا دخالتی نداشته باشد. دولت ایران دخالت قدرتهای خارجی را نمی خواهد.

کاردار این حرفهای قالبی و دیکته شده را قطع کرد (شاید به خاطر افراد دیگر ایرانی که گوشه اتاق کتاب می خواندند) و قاطعانه گفت: که آمریکا دخالتی نداشته و ندارد؛ و بعد صحبت کم کم از حالت اعلام مواضع رسمی درآمد. انتظام گفت که او و نخست وزیر بازرگان با روسها ملاقات کرده اند و همچنین انگلیسیها و چینیها و بر سیاستهای مستقل ایران تأکید کرده و گفته است که ایران می خواهد که خودش تصمیم بگیرد. (مسئولین سفارت کمی در مورد افرادی که شایعه پراکنی می کنند و روابط خوب بین ایران و آمریکا را بهم می ریزند صحبت کردند و انتظام هم با سر تأیید کرد.) 5 - انتظام بعد گفت که دولت ایران این مشکل واقعی را دارد: هلی کوپترهایش قطعات یدکی ندارند و آمریکا بیش از61 نیازهای ایران را تأمین نمی کند. کاردار جواب داد که گویا این مسئله در ارتباط با حکم منع صدور محمولات بهرینگ به ایران است. کاردار گفت که دولت ایران در این دادگاه نماینده ای نداشت ولی اگر نماینده می بود، احتمالاً دستور منع صدور را صادر نمی کردند. کاردار فکر می کرد که یک توافقی در جریان باشد. ولی به دولت توصیه کرد که یک وکیل خوب بگیرد تا در چنین مسایل پیچیده ای مربوط به قراردادها مشورت کنند تا این طور مسایل پیش نیاید.

ص: 525

6- انتظام بعد گفت که دولت ایران کشف کرده که حدود 8 میلیون دلار قطعات یدکی در فرودگاه دالاس دارد و نیروی هوایی ایران یازده «هواپیمای 747» دارد که می تواند آنان را به دنبال وسائل به آمریکا بفرستد. کاردار پیشنهاد کرد که اگر مشکلی پیش آمد ارتش ایران این مسئله را با دفتر MAGG) مستشاری نظامی) در سفارت هماهنگ کنند.

7- انتظام تأکید کرد که مشکلات آمریکا هنوز اساساً در محدوده کار معاون نخست وزیری یزدی هستند؛ ولی داوطلب شد که در مورد جریان فردی از کمیته محل وارد انجمن فرهنگی ایران و آمریکا "TAS"شده و گفته دانشجویان اعتراض کرده اند که قیمت کلاسهای انگلیسی که الآن ثبت نام می شوند خیلی گران می باشد و دستور داده که آنها را پایین بیاورند. این فرد آزادانه از انتظام یاد کرده بود (این مسلماً انتظام را خیلی آزار داد. «آنها حق نداشتند که چنین کاری را بکنند».) او از مسئولین "TAS"خواست تا اسم، آدرس و شماره تلفن هر کسی را که سعی کرد در امور "TAS"دخالت کند به دفتر او گزارش کنند (تا در آینده اگر مشکلی پیش آمد).

ناس

رضا امینی «17 اردیبهشت»

ص: 526

شماره : 4677 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: رضا امینی «17 اردیبهشت» 1- محرمانه. تمام متن یک گزارش خبری است.

2- آخر ملاقات با نخست وزیر بازرگان (معاون، امیرانتظام و مشاور سیاسی فعال، استمپل هم حاضر بودند) من مسئله رضا امینی را پیش کشیدم و به طور مختصر اعتماد کاملمان را نسبت به او شرح دادم.

امیرانتظام برگشت به طرف نخست وزیر و به فارسی گفت: «این همان مسئله ای است که گفته بودند و ما داریم روی آن کار می کنیم.» بدون دستوراتی از نخست وزیر، امیرانتظام به من گفت ما این مسئله را به شورای انقلاب رد می کنیم و توقع داریم به زودی کاری انجام دهند.

3- یک منبع نزدیک به تشکیلات کمیته ها به مشاور سیاسی فعال در 4 و 6 ماه می گفت که معتقد است الآن راه برای کار مساعد روی مسئله امینی باز است. ما امیدواریم این طور باشد.

تقاضای دولت موقت جهت اطلاعاتی درباره فعالیتهای خرابکار

ص: 527

سند : 10 از: سفارت در تهران - 27 می 1979 (6/3/58)سرّی به: واشنگتن - فوری شماره: 5491 گزارشگر: TOMSETHتامست موضوع: تقاضای دولت موقت جهت اطلاعاتی درباره فعالیتهای خرابکار.

1- تمام موضوع سرّی است. کسب تکلیف می شود.

2- در ملاقات کاردار با انتظام یک بار دیگر علاقه دولت ایران به مبادله اطلاعات ابراز گردید.

همانطوری که به یاد دارید ما قبلاً به او متنی در مورد افغانستان دادیم.

در ملاقات 24 می، انتظام گفته بود که این اطلاعات مفید واقع شده ولی دولت موقت بیشتر به ناآرامیهایی که امنیت داخلی را به خطر می اندازد، علاقه دارد. در ملاقات 26 می، افزود که دولت موقت نگران مداخله عراقیها در خوزستان و فعالیت فلسطینیها و لیبیاییهاست.

انتظام گفت که دولت موقت اطلاع یافته است که جرج حبش اخیراً از چند منطقه خلیج فارس دیدن کرده است و شاید یکی از دلایل این سفر ایجاد ناراحتی برای ایران بوده است. (او افزود که دفتر فلسطین در اهواز موجب نگرانی دولت موقت شده است و سپس با جنبانیدن سر گفت که متأسفانه دولت هیچ کاری درباره این دفتر نمی تواند بکند، چرا که باز شدن این دفتر با تمایل خمینی انجام شده است.) 3- کاردار به انتظام گفت که نظر صادقانه اش این است که مسئله حفاظت از اطلاعات امینی که به دولت موقت داده می شود، از اهمیت ویژه برخوردار است. انتظام به سرعت پاسخ داد که اطلاعات درباره افغانستان فقط به بازرگان گفته شده و پس از آن سندش نابود شده است. (نظریه: ما فکر می کنیم که این اطلاعات در یک سطح نسبتاً وسیعتری پخش شده، در صحبت کاردار با یزدی به نظر می رسید که مشارالیه نیز از موضوع باخبر است.) کاردار به انتظام گفت که من در مورد امکان تبادلات خبری بررسی می کنم تا اگر ممکن بود هرگونه اطلاعات که در مورد فعالیتهای مذکور داشته باشیم به شما بدهم.

4- کسب تکلیف: اگر وزارت قبول کند که خطر مبادله اطلاعات درباره فعالیتهای خرابکاری فلسطین، لیبی و عراق به امکان روابط و همکاری نزدیک با دولت ایران می ارزد و لذا سند این اطلاعات جهت دادن به انتظام را درخواست کنید.

ناس

دریافت اطلاعات درباره خرابکاری لیبی

ص: 528

3 ژوئن 1979 - 13/3/58 تهرانسرّی از: سفارت آمریکا در تریپولی - لیبی به: وزیر امور خارجه آمریکا - واشنگتن دی. سی.

موضوع: دریافت اطلاعات درباره خرابکاری لیبی دریافت نسخه ای از هر گونه گزارشی که درباره فعالیتهای خرابکاری لیبی در ایران که برای ارائه کردن به انتظام تهیه شده، باعث تشکر و قدردانی خواهد بود. از آنجا که به نظر می رسد مسئله لیبی، احتمالاً در مذاکراتی که در تهران با انتظام در پیش است، مطرح خواهد شد، دریافت نظریات معاون نخست وزیر (DEP - PM) در مورد مسافرت جلّود به ایران و توضیحات لیبی در مورد وضعیت امام موسی صدر موجب امتنان و سپاس خواهد شد.

بلوکر

روابط ایران و آمریکا

ص: 529

از: سفارت آمریکا در تهران تهران 6379 - 19 ژوئن 79 - 29 خرداد 58 محرمانه به: وزارت امور خارجه آمریکا، فوری مرجع 153316 موضوع: روابط ایران و آمریکا 1- متن تلگراف خبری کاملاً محرمانه است.

2- خلاصه: در مراسم خداحافظی انتظام، معاون نخست وزیر، جریان جاری روابط ایران و آمریکا را بررسی کردیم. او تمایلات دولت را برای عادی کردن روابط اعلام داشت. ولی ظاهراً از موانعی که تشکیلات موازی دولت در دولت در این راه پیش آورده بودند، خیلی ناراضی بود. (پایان خلاصه).

3- همراه با مشاور سیاسی (POLCOUNS) در 18 ژوئن یک نشست خداحافظی با امیرانتظام برگزار کردم. من مطالب مندرج در تلگراف مرجع را برای او آماده کردم (او قبلاً آن را درخواست کرده بود).

او به دقت توجه کرد و گفت این مطالب در کنفرانس مطبوعاتی که قرار است در چند روز آینده برگزار کند سودمند خواهد بود. او همچنین گفت که در نظر دارد علاقه دولت ایران را برای داشتن یک رابطه خوب با آمریکا بازگو کند. او اضافه کرد که خودش و بقیه همکارانش در دولت، امید پیشرفت روابط بین دو کشور را دارند. هر چند که عقیده دارند که این امر مدتی طول خواهد کشید. او گفت این امر ممکن است هفته ها و یا حتی ماهها به طول بینجامد ولی ما می دانیم که منافع مشترک خیلی زیادی داریم.

من جواب دادم که ما حداکثر سعی خویش را خواهیم نمود که با توجه به اینکه ما اختلاف عمده ای در خط مشی نداریم، جریان را عادی کنیم. من همچنین خاطر نشان کردم که نقطه نظرهای مشروعی وجود دارد که قابلیت انعطاف ما را در موضوعاتی مانند قراردادها محدود می کند. به هر حال من او را به حسن نیت خودمان مطمئن ساختم.

4- بحث کوتاهی راجع به حملات مطبوعات به عمل آمد. انتظام در انتها اظهار داشت که نگرانی شدید او از بابت روابط دولت ایران با دولت ایالات متحده است، نه از بابت مطبوعات که ممکن است برای پول درآوردن مسایلی را بنویسند. در این باره او از من راجع به طرحهایمان برای سفیر سؤال کرد و من با صراحت جواب گفتم که عدم قبول کاتلر (CUTLER)به عنوان سفیر از طرف دولت ایران مسایلی را در واشنگتن به وجود آورده که فعلاً باید حل شوند. بنابراین متأسفانه امکان جایگزینی فوری برای وی وجود ندارد. در هر صورت من اضافه کردم که انتصاب و تأیید آن، جریانی نسبتاً طولانی است. لذا دولت ایران باید صبور باشد و بیان داشتم که نباید انتظار پیشرفت مهمی تا پاییز داشته باشد. در حالی که به وضوح تمایلی جهت جایگزینی سفیر داشت ولی به نظر می رسید که انتظام مشکلات را درک می کند.

5 - در طول گفتگوهایمان (که رئوس گوناگونی را در تلگرافهای ماه سپتامبر ذکر شده شامل می شد) انتظام با موضعی که در مقابل من گرفت، نشان داد که او و بقیه اعضای دولت از ناراحتیهایی که در رابطه با سیستم دوگانه دولت برایشان پیش آمده، رنج می برند. او چندین بار بیان داشت که وقتی افراد غیر مسئول ولی سیاسی کار، اظهارات عجولانه ای می کنند، کار دولت را سخت تر می کنند. (او گفت بعد از سالها دیکتاتوری مردم آزاد شده اند. آنها فکر می کنند حق دارند هرچه می خواهند بگویند و هرکس می خواهد یک رهبر باشد).

در موضوع دیگری من از او در مورد انتصابش به سوئد پرسیدم. او جواب داد این برای ما ساده تر است

ص: 530

تا با یکدیگر در استکهلم صحبت کنیم. مقدمتاً فکر می کردیم که بیشتر از چند ماه به طول نخواهد انجامید تا مسایلمان را حل کنیم ولی این مردم دخالتهایشان را ادامه می دهند. ما امیدواریم که فرصت داشته باشیم که مسایلمان را حل کنیم. ما در این جهت به کمکهای شما نیاز داریم. ما باید صبر کنیم، هر چند ممکن است یکی دو سال به طول بینجامد، در حالی که انتظام ظاهراً خالصانه کوششهایش را در جهت بهبود رابطه با ما نشان می دهد و به نظر می رسد که مانند تعداد کمی از ایرانیان اهمیت روابط ایران و آمریکا را در این روزها درک می کند. وقتی که یادآور شدم ( به او و خودم) که ایران یک انقلاب سیاسی خیلی شدید را تجربه کرده و این، زمان و صبر فراوانی می خواهد تا اوضاع دوباره مرتب شود، ناامیدیش راجع به عدم پیشرفت فقط مقداری تقلیل پیدا کرد.

ناس - تهران 6379

روابط ایران و عراق

ص: 531

طبقه بندی: محرمانه بخش: سیاسی از: سفارت آمریکا در تهران 29/3/58 به: وزیر امور خارجه واشنگتن. فوری شماره: 6378 تاریخ 19 ژوئن 79 گزارشگر : TOMSETH مرجع: 1308 بغداد B و 6292 تهران A موضوع: روابط ایران و عراق 1- موضوع محرمانه - تلگراف توضیحی 2- امیرانتظام در خداحافظیش در 18 ژوئن از کاردار، اطلاعاتی را در مورد مقاصد عراق نسبت به ایران جویا شد. کاردار ابتدا اظهار داشت که نمی داند کدام طرف باعث ناراحتیهای موجود شده است.

کاردار انواع نگرانیهای موجود را که در اثر انقلاب به وجود آمده اند، برشمرد و تذکر داد که شاید عراقیها با به راه انداختن ناراحتیهای مرزی بخواهند از سیاست انگلستان در مورد خط دوران استفاده کنند. انتظام درباره این موضوع چیزی برای گفتن نداشت ولی وقتی کاردار به او تذکر داد که برنامه های رادیویی عربی ایران روش غیر دوستانه ای را نسبت به عراق پیش گرفته اند، بشدت تعجب کرد و یادداشتی برداشت و ظاهراً در آینده سعی خواهد کرد که این برنامه ها تعدیل بشود. ما امید و خوشحالی از موفقیت انتظام در این باره نداریم ولی این را خاطرنشان می سازیم که این نشان می دهد که اعضای دولت موقت حتی در دایره محدودیت دولت از هماهنگی برخوردار نیستند و به این نتیجه رسیدیم که صادق قطب زاده مدیر عامل جنجالی صدا و سیمای ایران ممکن است، بدون آگاهی دولت موقت سیاست خارجی ایران را دیکته کند.

ناس

سفیر ایران (جدید) در سوئد

ص: 532

تاریخ: 24/6/79 شماره: 6550 - 3/4/58محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: سفارت آمریکا استکهلم موضوع: سفیر ایران (جدید) در سوئد 1- متن کاملاً محرمانه است.

2- عباس امیرانتظام به عنوان معاون نخست وزیر در دولت موقت اسلامی و انقلابی بازرگان زمانی که در فوریه این سال به قدرت رسید خدمت می کرده است. او مسئول دفتر ارتباطات مطبوعات (به عنوان سخنگوی دولت) و امور خارجه و نخست وزیری بوده است.

3- امیرانتظام، در حدود 46 سال دارد. او در نیمه 1950 با مدرک مهندسی الکترونیک از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد، او سپس در دانشگاه پاریس بود که مدرک فوق لیسانس گرفت و در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی مدرک مهندسی ساختمان را گرفت. طبق گزارشی که به ما رسیده است او با یک آمریکایی ازدواج کرد و بعد از فارغ التحصیل شدن برای مدتی در منطقه سانفرانسیسکو کار کرد. اما بعداً به ایران بازگشت ابتدا برای یک شرکت مشاور خصوصی کار کرد، اما بعداً شرکتهای خودش را در کار وارد کردن لوازم سنگین بود، تأسیس کرد.

4- امیرانتظام یکی از مؤثرترین مدافعین عادی کردن روابط بین ایران و آمریکا در کابینه بازرگان بوده است. گاهگاهی به دلیل ارتباط آمریکاییش به عنوان یک عامل آمریکا به او حمله شده است.

اما او به طور کلی به وسیله این تهمتها ترس به خودش راه نداده است. اخیراً در 21 ژوئن در یک مصاحبه مطبوعاتی با یک برخورد منطقی ضرورت تفاهم بین ایران و ایالات متحده را توضیح داد.

5 - در همان حال امیرانتظام به موجب ناتوانی دولت در تحکیم اقتدارش ناامیدتر شده است. به کاردار قبلی ما گفت که او و شریکش در اینکه فکر می کردند می توانند موقعیت اینجا را در عرض چند ماه به حالت طبیعی (عادی) برگردانند، اشتباه کرده اند.

او همچنین در مورد ادامه دخالت افراد نیرومند سیاسی خارج از دولت در مسایل اداری شکایت کرد.

در حالی که ما نمی توانیم از مقتضیات عزیمت او از کابینه مطمئن باشیم. اما فکر می کنیم که آن یک حرکتی است که او ممکن است به خوبی پذیرفته و حتی تشویق کرده باشد.

لینگن

نامه از لینگن به امیرانتظام

ص: 533

تاریخ سند: 12/4/1358 - 3 ژوئیه 79 از: سفارت آمریکا در تهران به: امیرانتظام موضوع: نامه از لینگن به امیرانتظام عالیجناب همان طوری که احتمالاً اطلاع دارید، من به تهران آمدم که موقتاً به عنوان کاردار این سفارت جایگزین چارلی ناس شوم تا سفیر جدیدی از کشورم وارد شود.

چارلی ناس برای این از توجهاتی که شما طی چند ماه گذشته به مناسبتهای مختلف به او، و از طریق او به این سفارت مبذول داشته اید، تعریف کرده است. دولت من خواسته است که مخصوصاً قدردانی خود را به سبب بیاناتی که شما در 21 ژوئن در یک برنامه همگانی در مورد روابط ایران و ایالات متحده ایراد فرمودید ابراز دارم. همان طوری که دیروز به وزیر خارجه یادآور شدم بیاناتی از این قبیل و اعلامیه 27 ژوئن وزیر خارجه نیز، به طور وسیعی به پیشرفت تفاهم بهتر میان دو ملت و دولتهایمان در عمل مشکل ولی مهم بازسازی یک رابطه جدید کمک می کند که واقعیتهای جدید را در ایران منعکس می سازد.

من مطمئنم که شما به طور زیادی گرفتار مقدمات عهده دار شدن منصب جدیدتان در اسکاندیناوی هستید.

لطفاً اجازه بدهید تبریکات خود را به مناسبات منصبتان و بهترین آرزوهای خود را برای ادامه موفقیت در آن را تقدیم دارم.

ارادتمند شما ال - بروسل لینگن کاردار موقت

ملاقات با معاون نخست وزیری آقای امیرانتظام

ص: 534

مرجع: تهران 6941 - A - وزارت 175166 - B از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 8 ژولای 79 به: وزیر امور خارجه، آقای ونس، واشنگتن 1/7064 موضوع: ملاقات با معاون نخست وزیری آقای امیرانتظام 1- این موضوع کاملاً سرّی است.

2- خلاصه گزارش: در ملاقات مورخ 7 جولای 79 با آقای امیرانتظام، معاون نخست وزیر، تمایلات آمریکا را برای عادی کردن روابط با ایران مجدداً متذکر شدم. همچنین در مورد چند مطلب تجاری و غیر تجاری از قبیل قراردادهای نظامی مهم، تلفنهای GTEالکترونیکی ساخت آمریکا و رفتار با اقلیتهای مذهبی گفتگو شد. انتظام به ضعف دولت موقت اشاره کرد و مشکلاتی را که دولت موقت در اعمال قدرت بر سیستمهای موازی غیر رسمی یعنی کمیته های انقلاب داشته، توضیح داد. او مجدداً خواهش کرد که تبادل اطلاعات در مورد فعالیتهایی که در داخل و یا در کشورهای مجاور صورت می گیرد داشته باشیم.

چرا که اینگونه اطلاعات از نظر امنیتی داخلی ایران حائز اهمیت اند. (پایان خلاصه گزارش) 3- نحوه برخورد من با مسئله روابط ایران و آمریکا درست همان شیوه ای بود که در برابر یزدی به کار بردم. (مرجع A). من از انتظام به خصوص در مورد اقداماتش برای تسهیل حرکت به طرف عادی کردن روابط مفید دو جانبه در دوره بعد از انقلاب تشکر کردم و متذکر شدم که به نظر ما مصاحبه اش در 21 ژوئن در این مورد بسیار مفید بوده است. در مورد فرستادن سفیر به ایران من پیشنهاد کردم، همان طور که به یزدی پیشنهاد کرده بودم، که در حال حاضر اوضاع به همین صورت باشد در این مورد هرچه کمتر گفته شود بهتر است و این در واقع همان نظریه ای است که سخنگوی وزارت امور خارجه اظهار داشته است. به طور غیر رسمی به او توجه دادم که ما نمی توانیم سفیری به ایران بفرستیم که مورد قبول ایرانیان نیست.

سپس افزودم که مدتی وقت لازم است تا این مورد طوری حل شود که رضایت همه را تضمین نماید.اوقات خوشی را در استکهلم برای او آرزو کردم.

4- همچنین از تلاشهای انتظام در مورد انتقال ذخایر و خوار و بار ارتش آمریکا در ایران و بازگشت دادن وسایل مخابراتی نظامی تشکر کردم و به او توجه دادم که ما همچنان به خاطر تعدد مراکز قدرت با مشکلاتی در مورد کنترل وسایل و اموال مربوطه رو به رو شده ایم. انتظام تعجب کرد که چرا هنوز مسئله ذخایر خواروبار حل نشده است. او تمایل دولت موقت را در مورد خرید آنها تکرار کرد و گفت که درباره آن با وزیر بازرگانی تماس خواهد گرفت. وقتی من به این تمایل اشاره کردم که تمام مسایلی که از دوره قبلی همکاریهای نظامی به جا مانده باید به طور منظم دور ریخته شوند، تا ما بتوانیم دوباره وسعت و ماهیت روابطی که ایران در این مورد می خواهد را تعیین کنیم، انتظام پاسخ داد که این موضوع از حساسیت خاصی برخوردار است و به علت فشارهای وارده به دولت موقت به ویژه از طرف گروههای چپ، باید در مورد آن محتاطانه عمل شود.

5 - موضوع GTE را مطرح کردم. همچنین احتیاج به مصالحه در بعضی از موارد که کمپانیهای آمریکا حاضرند که درباره این موارد با خلوص نیت مذاکره کنند را به او یادآور شدم و اشاره کردم که کمپانیهای دیگر به مذاکرات توجه دارند و بینش آنها نسبت به انعطاف پذیری ایران از این مذاکرات، متأثر خواهد بود.

در این مورد انتظام بی اطلاع به نظر می رسید؛ ولی گفت که با وزیر پست و تلگراف و تلفن گفتگو خواهد کرد

ص: 535

و نظریات من را به او خواهد گفت. همچنین به هیئت اجرایی کمپانی دوپونت اشاره کردم. در این موقع انتظام بلافاصله به من اطمینان داد که خسارت سهامداران خارجی که در شرکتهای ملی شده ایرانی سهام داشتند جبران خواهد شد. سرانجام به مسئله اقتصاد اشاره شد و توجه او را به خلاصه اطلاعاتی که به سفارت ایران در واشنگتن درباره کاهش صدور اجناس به ایران داده شده است، جلب کردم و نیاز به سرعت عمل در مورد خریدهای مهم بررسی شد.

6- در مورد رفتار با اقلیتهای ایران من به انتظام یادآوری کردم که این موضوع در آمریکا و به خصوص در کنگره از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. سپس در مورد آقایان، هایی و دانیل پور (مرجع) صحبت کردم و به او گفتم که از واشنگتن از ما خواسته اند که در مورد صحت این خبر که اینها الآن تحت محاکمه هستند، اطلاعاتی کسب کنیم. انتظام حتی از دستگیری این افراد اظهار بی اطلاعی کرد و قول داد که مطلب را بررسی کند و نتیجه تحقیقاتش را به ما بگوید.

7- سپس از نظرهای انتظام درباره نحوه عمل دولت موقت در سطح مملکت با توجه به ملاقاتهایی که بین کابینه و شورای انقلاب با خمینی در هفته گذشته انجام شده بود، جویا شدم. انتظام پاسخ داد که دولت موقت همچنان مشکلات فراوانی دارد و بیشتر این مشکلات به وسیله افراد ایده آلیستی که می خواستند کمک کنند، ایجاد می شود. او افزود که حل این مشکلات به زمان احتیاج دارد و ما و شما (آمریکا) باید صبور باشیم. او در دنباله سخنانش خاطر نشان ساخت که دولت موقت در اعمال قدرت مشکلاتی دارد ولی او مسئول تمام کارها شناخته می شود. مردم زیادی که در خارج از کادر دولتند، به دولت اجازه نمی دهند که خودش امور مملکتی را انجام دهد و این مردم حتی دانش و یا تخصص اداره مملکت را ندارند. انتظام همچنین گفت که دولت موقت به کرات سعی کرده است که این افراد را قانع کند که دست از مزاحمت بردارند و این تلاش از پشتیبانی خمینی برخوردار بوده است. او سپس به گروههای چپ حمله کرد و گفت قصد دارند که انقلاب را نابود کنند و برای این کار به وسیله شوروی پشتیبانی می شوند. در این زمینه او افزود که امیدوار است که آمریکا دولت موقت را از چنین فعالیتهای خرابکارانه آگاه کند.

8- من به او متذکر شدم که بعضی افراد سیاسی مهم اظهاراتی می کنند که موجب دردسر برای ایران می شود و دیگران این را تحریک کننده تلقی می کنند. انتظام آهی کشید و گفت یکی از عواقب این انقلاب این بوده است که هر کسی خود را صدای ملت بپندارد. او گفت در این مورد حتی بین افراد دولت نیز اختلاف نظر وجود دارد. روش ایران همیشه داشتن روابط مناسب با همه کشورها به خصوص همسایگانش می باشد. ولی در همان روز صادق طباطبائی، سخنگوی دولت، برخلاف روش و سیاست دولت در مورد عراق اظهاراتی می کند و همین مسئله نیز در رادیو و تلویزیون به وسیله صادق قطب زاده مطرح و تکرار می شود. بودجه صدا و سیما را دولت می پردازد ولی عملاً هیچ کنترلی در پخش برنامه های آن ندارد.

9- انتظام گفت که بلافاصله بعد از انقلاب، دولت موقت به این نتیجه رسید که همه از امام گرفته تا کمیته ها و پاسداران انقلاب و دادگاههای انقلاب بر ضد دولت موقت کار می کنند. نخست وزیر و کابینه صدها بار با خمینی تماس گرفته ولی تا دو هفته قبل که دولت موقت تصمیم به اتخاذ یک موضع قاطع گرفت نتیجه مطلوبی حاصل نشد. او افزود که دولت موقت می خواهد اوضاع را سریعاً به وضع عادی بازگرداند و پیش بینی کرد که در عرض یک یا دو هفته سیاست و تشکیلات کلی دولت برای عموم اعلان

ص: 536

می شود، و این نتیجه ملاقات و توافق اخیر با رهبر انقلاب بوده است. او در جواب سؤال من گفت که بازرگان مصمم است که وظیفه اش را به نحو احسن تا پایان (به طور موفقیت آمیز) انجام دهد. او بازرگان را شخص ایده آلی برای این کار توصیف کرد و گفت که او تنها کسی است که غیر عملی بودن برنامه ای که به وسیله عوامل مذهبی ارتجاعی پیشنهاد شده است را تشخیص می دهد چرا که آنها می خواهند زمان را 1000 سال به عقب برگردانند. ولی با وجود این تسلیم چپگرایان نخواهند شد.

10- انتظام خوشبین بود که سفرش به سوئد باعث این نخواهد شد که وظیفه اش به عنوان کانال ارتباطی بین دولت ایران و آمریکا قطع شود. او حتی گفت که ارتباط ساده تر نیز خواهد شد. در آنجا بهتر از واشنگتن و تهران می توانیم حرفهای خود را بزنیم. به علاوه او به طور منظم، دو ماه یک بار، به ایران خواهد آمد. وقتی از او در مورد تعیین سفیر برای آمریکا سؤال شد گفت که ممکن است یکی دو ماه طول بکشد و خوشبین بود که خودش نامزد این مقام خواهد شد. انتظام سپس از من جویای اطلاعاتی درباره کشورهای همسایه ایران شد و من هم نظر کلی خود را در مورد برداشت عراق از روابط با ایران (براساس مرجع D) بیان کردم.

علاقه امیرانتظام به اطلاعات مشترک

ص: 537

از: کاردار سفارت در تهران 18/4/58شماره: 7098 تهران به: واشنگتن وزیر خارجه. فوریتاریخ: 9 ژولای 1979 گزارشگر: LAINGEN لینگن مرجع: 5491 تهران A- 70 تهران B طبقه بندی: محرمانه بخش: کاردار CHG CHRON موضوع: علاقه امیرانتظام به اطلاعات مشترک 1- تمام مطالب محرمانه است.

2- همان طوری که مرجع اطلاعاتی نشان می دهد معاون قبلی نخست وزیر، انتظام (که اکنون سفیر تعیین شده برای پنج کشور اسکاندیناوی است) در ملاقات با من قویاً خواستار مبادله هرگونه اطلاعات در مورد سیاستهای داخلی ایران و مقاصد عراق نسبت به ایران شد. ما قصد نداریم که در سیاست داخلی ایران مداخله کنیم ولی متشکر خواهیم شد. اگر وزارت در نظر بگیرد که آیا جواب دادن در مورد عراق برای ما مفید نیست؟ 3- امیرانتظام اظهار داشت که نگرانی خود را در مورد مقاصد عراق قبلاً با ناس مطرح کرده و بازرگان نیز حداقل در یکی از ملاقاتهای خود با سولیوان به این مطلب اشاره کرده است. انتظام در برخوردش با من گفت که نگرانیش مربوط به وضعیت رهبران بغداد و شوروی نسبت به ایران می باشد و بر این تأکید کرد که معتقد است این یکی از نکات منافع مشترک بین دولت موقت و آمریکاست.

4- همچنان که در منبع اطلاعاتیB منعکس شده است جوابهای من به انتظام یک سلسله ملاحظات کلی از گزارش موجود در سفارت از بغداد بود. سپس گفتم که قسمت منافع آمریکا از آنجا چند مورد به دولت ایران درباره علاقه ما به صلح بین ایران و عراق اشاره کرده بود و نگرانی خود را درباره ناراحتیهای موجود بین عراق و ایران ابراز داشتم. سپس گفتم که ما این مسئله را بررسی خواهیم کرد تا ببینیم آیا در موقعیتی هستیم که اطلاعات دقیقتری بدهیم؟ 5 - سپس به خروج احتمالی انتظام به استکهلم اشاره کردم و از رابطه های ما در آنجا جویا شدم. او پیشنهاد کرد که سخنگوی دولت، طباطبائی، جای او را خواهد گرفت و قبول کرد که دکتر یزدی هم می تواند یک رابط مفید باشد.

6- من راهنمایی وزارت را در این مورد خواستارم. از نقطه نظر منافع ما در اینجا جواب مثبت می تواند عواقب سودمندی داشته باشد. سهیم کردن دولت موقت در ارزیابیهای ما از وضع عراق می تواند معرف این باشد که آمریکا همان طور که می گوید توجه زیادی به ثبات در منطقه خلیج فارس دارد. فرض کنیم که می توانیم چیزهایی بدهیم که مبنی بر اینکه عراق قصد جنگ ندارد و به این مسایل تعادل بخشیم. این ممکن است مواضع میانه روی را تقویت کند؛ مثل صدا و سیمای ایران که همان طور که به انتظام گفتم نسبت به ما روش خصمانه ای دارد. در مورد روابط دوجانبه ما با دولت موقت پذیرش این موضوع می تواند اعتماد ما را به آنها بفهماند و تمایل ما برای همکاریهای سودمند متقابل مفید واقع شود.

7- البته موضوع سفر احتمالی انتظام نیز وجود دارد. ما طباطبائی را به عنوان رابط پیشنهاد نمی کنیم، چرا که اطلاعات ما در مورد او خیلی کم است. ترجیحاً ما می توانیم از پیشنهاد امیرانتظام در مورد ارتباط با یزدی استفاده کنیم، چرا که او نیز مانند انتظام در مورد روابط ایران و عراق نگران است و همچنین او کسی است که می تواند برای توسعه روابط مطمئن مفید واقع شود. همچنین ادامه تماس با انتظام درباره این

ص: 538

موضوع خالی از فایده نخواهد بود چرا که ما معتقدیم که علاقه و درگیریش نسبت به امورات داخلی همچنان قوی خواهد بود.

8 - با گفتن تمام این، من تشخیص می دهم که منافع وسیعتری مطرح است؛ همچنین منافع ما در عراق.

با وجود این به نظر من ما می توانیم منافع خود را در اینجا تضمین کنیم و در عین حال در مورد عراق نیز در این مورد خاص ضرر نخواهیم کرد.

9- اما در مورد اطلاعاتی که ما مبادله می کنیم می تواند از نوع ارزیابیهای 21 ژوئن 1962 بغداد باشد؛ البته باید به صورتی که لازم است سانسور شود. ولی اطلاعات در مورد نقل و انتقالات نیروهای عراقی و توانایی آنها از حساسیت بیشتری برخوردار است ولی در این مورد نیز ممکن است مواردی وجود داشته باشد که تبادل آنها در منافع ما باشد.

10- سرانجام باید بگویم که اگر اطلاعاتی از اشتغال این هیئت در این طور مأموریتها در گذشته دارید برای من بنویسید؛ چرا که افراد سفارتخانه چنین موردی را به یاد ندارند.

آقای سفیر عزیز

ص: 539

محرمانه تهران - ایران اداری - غیر رسمی 10 ژوئیه 1979 جناب آقای مینوت - رادنی کندی استکهلم، سوئد آقای سفیر عزیز شما به زودی همکاری ایرانی به نام عباس امیرانتظام، معاون سابق نخست وزیر و سخنگوی دولت را در کنار خواهید داشت. او توسط دولتش به مقام سفیر سفارت سوئد با اعتبارنامه برای نروژ، فنلاند، دانمارک و ایسلند منصوب شده است. چه مرد خوشبختی!!! من نسخه هایی از این نامه را به هر یک از همکارانت در این چهار کشور دیگر می فرستم.

ما جداگانه اطلاعات مشروحی درباره زندگی امیرانتظام را برای شما خواهیم فرستاد. به طور مختصر، وی یک ایرانی فوق العاده با نزاکت، مؤدب و غربی منش است. خیلی زیاد در اینجا محصور انقلاب و در پوسته درونی انقلاب است، اما به سختی در روش و ظاهر، انقلابی به نظر می آید. او مدت قابل توجهی را در کشور ما گذرانده است و ایالات متحده را بسیار خوب می شناسد و آنجا را دوست دارد. مطمئناً شما از او خوشتان خواهد آمد.

یکی از سؤالاتی که فعلاً در حوزه دیپلماتیک اینجا به طور متناوب مطرح است این است که «چرا انتظام می رود». ما هنوز پاسخ خوبی در این مورد نداریم. او اینجا به بعضی از ما گفته است که امکان دارد در استکهلم در موقعیتی بهتر از اینجا برای پاسخگویی به آن باشد. فرض بر این است که رفتن او لااقل تا اندازه ای ناشی از پیچیدگیها و مانورهای حلقه داخلی انقلاب می باشد و این باعث شده که امیرانتظام احساس کند که در حال حاضر در خارج از ایران راحت تر خواهد بود. او به ما می گوید علیرغم مسافت زیاد قصد دارد به شرکت فعالش و توجهش به آنچه در اینجا (ایران) می گذرد ادامه دهد.

با گفتن همه اینها، ما اعتراف می کنیم که چندان آگاهی واقعی نسبت به رفتن او نداریم. او ملاقات و صحبت با شما را استقبال خواهد کرد و ما هر چیزی که شما بتوانید از آن مسافت در مورد نظرات و گفته های او به ما بگویید استقبال خواهیم کرد. در واقع هر مطلبی که وی ممکن است در مورد حلقه های داخلی رهبری و روابط داخلی آنها برای ارائه داشته باشد مورد علاقه ما می باشد.

ارادتمند شما

ص: 540

با سلام گرم ال - بروس لینگن کاردار موقت تهران، جولای 1979 - 20/4/58 آقای سفیر عزیز مجدداً از اینکه با وجود برنامه کار زیاد خودتان فرصتی دادید که من شما را قبل از عزیمتتان ملاقات کنم تشکر می کنم. محبت شما دلیل دیگری که بر آن چیزی است که اعتقاد دارم ادامه می یابد تا ذخیره دوستی خوبی نسبت به کشورم در ایران باشد. من به هر یک از سفرایمان در اسکاندیناوی نامه نوشته به آنها راجع به شغل شما و ورود قریب الوقوع شما گفته ام. من می دانم که آنها دیدار شما را خوشآمد خواهند گفت.

مجدداً بهترین آرزوهایم را برای موفقیت شما در اولین بازگشتتان به تهران هستم.

با گرمترین سلامها- دوستدار شما ل - بروس لینگن کاردار سفارت آمریکا در ایران

سفیر جدید ایران در سوئد

استفاده اداری محدود از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 15 ژوئیه 79 به: سفارت آمریکا - استکهلم برای سفیر موضوع: سفیر جدید ایران در سوئد 1- من نامه ای برای شما در مورد سفیر جدید ایران در سوئد (که برای چهار کشور دیگر اسکاندیناوی هم منصوب می شود) فرستاده ام.

به هر حال، سرویس پستی (خدمات پستی) اینجا به آن بخش جهان بدون شک از سرعت کمی برخوردار است و بنابراین باید شما را از ورودش به آنجا در هفته گذشته مطلع کنم.

2- عباس امیرانتظام که معاون نخست وزیر دولت موقت و سخنگوی دولت بود شخصی است دلپذیر، مؤدب و غربی منش که مدت قابل ملاحظه ای در آمریکا زندگی کرده است. اما وی همچنین عضو فعالی در حلقه داخلی انقلاب بوده است. اینکه وی چرا عازم شده است برای ما کاملاً روشن نیست و هر چیزی که در این زمینه از وی به دست آورید، سودمند خواهد بود. وی برای حفظ ارتباط با ما دچار دغدغه است.

بنابراین مطمئنم که در اولین فرصت در پی شما خواهد بود. ما به گرمی وی را توصیه می کنیم.

لینگن

موضوع: اطلاعاتی در مورد شرح زندگی عباس امیرانتظام سفیر جدید ایران به سوئد

ص: 541

شماره : 3638 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی 19 جولای 1979 به: سفارت آمریکا، استکهلم با اطلاع: سفارت آمریکا،تهران ارجاع به: استکهلم 2492، تهران 6550 موضوع: (بدون طبقه بندی) اطلاعاتی در مورد شرح زندگی عباس امیرانتظام سفیر جدید ایران به سوئد.

1- (محرمانه) وزارتخانه چیز زیادی برای افزودن به تلکس مرجع ندارد. به هر حال، شاید برای استکهلم جالب باشد که بداند امیرانتظام همیشه بین دولت ایالات متحده و مردم آمریکا تمایز قائل می شود. او می گوید که به مردم آمریکا بسیار احترام می گذارد. وی همچنین ادعا می کند که در سرتاسر ایالات متحده صاحب دوستانی هست.

2- (استفاده اداری محدود) وزارتخانه از دریافت هرگونه اطلاعات اضافی درباره شرح زندگی یا عکسهایی از امیرانتظام، که در مدت انتصابش در استکهلم به دست آید تشکر خواهد نمود. همچنین نظراتی که به وسیله آنها بتوان فعالیت وی را برآورد کرد مفید می باشند

سفیر امیرانتظام

از: وزیر امور خارجه - واشنگتن - دی. سی.31 / جولای 9/7 - 9/5/58) به: سفارت آمریکا در استکهلم پیوست به: سفارت آمریکا - تهران تهران سرّی 8060 موضوع: سفیر امیرانتظام 1- تمام متن سرّی 2- قبل از اینکه ایران را به قصد مأموریت جدیدش به عنوان سفیر در استکهلم ترک نماید، امیرانتظام به مسئول ما گفت که مایل است که با کارمندان دولت آمریکا در خارج از ایران گفتگو نماید. انتظام اگر می خواست می توانست دید ما را نسبت به حالت و چگونگی مسایل سیاسی ایران، زمانی که به عنوان معاون نخست وزیر بود، به عنوان یک عضو حساس در دولت موقت ایران روشن نماید، بهبود بخشد.

3- اگر شما موافق هستید ممکن است که در اولین فرصت با او ملاقات کرده و موارد زیر را محتاطانه با او در میان گذارید:

... ما یادمان هست که او متذکر گردیده که مایل است وقایع ایران را پس از رسیدن به استکهلم تحلیل نماید... اگر سفیر (انتظام) موافق باشد ما آماده هستیم که کارمند سیاسی سابق تهران، جان استمپل، را برای ملاقاتی اعزام داریم. ترتیب این ملاقات را فوراً می شود داد. این مسئله می تواند با احتیاط مطرح گردد.

استمپل (مقام سرویس خارجی آمریکا در آکادمی نیروی دریایی در پست معاونت) کارش را شروع نموده و ما امید داریم که در صورتی که مایل باشد ترتیب مسافرتی را در هفته آینده بدهیم.

ونس

مکالمه با سفیر ایران امیرانتظام

ص: 542

از: سفارت آمریکا در استکهلمتاریخ: اگوست 79 به: وزیر امور خارجه - واشنگتنشماره : 3159 استکهلم / فوری - 11 مرداد 58 موضوع: مکالمه با سفیر ایران امیرانتظام 1- تمام متن سرّی است.

2- کاردار عصر روز 31 ژوئیه در دفتر کار سفیر ایران در سوئد با امیرانتظام ملاقات کرد. معاون سابق نخست وزیر دولت انقلابی ایران اواخر ژوئیه به استکهلم وارد شده بود. محل سکونت وی در استکهلم خواهد بود، ولی در عین حال سفیر منتصب به پنج کشور اسکاندیناوی خواهد بود.

طبق برنامه 28 اوت او استوارنامه خود را به کارل گوستاو 16 پادشاه سوئد تقدیم خواهد کرد. انتظام از روزهای دانشجویی خود در برکلی، تحسین او از موفقیتهای آمریکا - تأسف او از فساد سیاست 25 ساله آمریکا در ایران و تصمیم او به بهبود روابط دوجانبه تنها در شرایط احترام متقابل، عدم دخالت در مسایل داخلی ایران و عدم تعرض به استقلال ایران میسر است. او گفت که ما و دیگر کشورها نباید موقعیت آشفته سیاسی امروز ایران، آنها را به بیراهه بکشد. مردم ایران مشغول ساختن یک کشور نمونه اسلامی هستند. (اگرچه با جذر و مدها و درد و رنجهای زیاد) به هر حال سالها بعد کشورهای دیگر ایران را الگو قرار خواهند داد که ایران خواهان روابط خوب با آمریکا، شوروی و چین است. ولی آنها وقتی موفق خواهند شد که بر مبنای احترام به ایران و حکومت اسلامی آن و تمامیت و حاکمیت ملی و استقلال آن قدم بردارند. اگر آمریکا درسی از انقلاب ایران نیاموزد و تلاشهایی که هم اکنون یا بعداً برای بازگرداندن روابطی از نوع روابط ویژه ای که در زمان شاه وجود داشت از سر بگیرد، در این صورت دشمنی نسبت به آمریکا در طی 6 ماه گذشته بر افکار عمومی ایران حاکم بوده، در آینده نیز تعیین کننده سیاست دولت و افکار عمومی مردم ایران خواهد بود. مردم ایران از دیرباز از تجاوزات شوروی نیز می ترسیدند و به آن مشکوک بوده اند. بنابراین چنین اخطاری به مسکو نیز فرستاده شده است.

3- در مقابل سؤالهای مختلف، انتظام گفت که او درصدد است که یک سفیر فعال باشد. می خواهد نه تنها در کشورهای اسکاندیناوی (محل مأموریتش) بلکه به عنوان سفیر سیار در است تمام اروپا انجام وظیفه کند. او اشاره کرد که از نزدیک مراقب روابط ایران با کشورهای دیگر اروپایی است. و نیز مراقب سفرای آنها در این کشورها. او گفت که هدف این است که این مسئولیت ویژه سیاسی - اداری از دوش دولت بازرگان برداشته شود. او به عنوان جمله معترضه گفت: به احتمال زیاد برای حل یک مسئله کوچک به زودی به آلمان خواهد رفت و در سوئد او درصدد است که به طور مرتب با هموطنان خود ملاقات کند (بیشتر آنها از طبقه دانشجو می باشند). در این دیدارها او اظهار امیدواری کرد (خواهد کرد) که تمام ایرانیان، از جمله کسانی که در حزب کمونیست عضو هستند می توانند برای سربلندی ایران کار کنند. بدین ترتیب تاکنون با صدها دانشجوی ایرانی ملاقات کرده تا همکاری آنها را جلب کند ونیز به آنها در مورد علت قطع کمک مالی دولت برای یک دوره تحصیلی توضیح بدهد.

انتظام گفت که او «دانشجویان حرفه ای» و کسانی که از لحاظ درسی ضعیف هستند را تصفیه خواهد کرد و از کسانی که سابقه درسی خوبی دارند حمایت خواهد کرد.

- انتظام به سابقه فعالیتهای خود در جنبش مقاومت ملی در سالهای 50 اشاره کرد. یکی از دوستان خوب مردم در آن زمان در سفارت آمریکا ریچارد کاتم، کارمند سیاسی بود. او گفت کوتام یکی از

ص: 543

سیاستمداران معدود آمریکایی است که در آن زمان عواقب احتمال اصرار آمریکا در به قدرت رساندن شاه را درک کرد.

انتظام گفت: کوتام که علاقه اش به ایران را حفظ کرده در اکتبر گذشته در پاریس با امام خمینی ملاقات کرد و در نوامبر گذشته به تهران مسافرت کرده. او فکر می کرد که حالا در یک دانشگاه در سواحل پرینستون (پنسیلوانیا) تدریس می کند. او توصیه کرد که به عنوان قدم عاقلانه ای آمریکا باید کوتام COTTAM را به عنوان سفیر آینده به ایران بفرستد.

5 - در مراسم استقبال از انتظام در استکهلم، کاردار ما او را از علاقه سفارت به حفظ همکاری نزدیک با هیئت او مطمئن ساخت و تأکید کرد که ما دوست داریم در مواقع لزوم کمک کنیم. انتظام گفت: ما از این ملاقات مقدماتی بسیار خوشحال شدیم و اظهار امیدواری کرد که ما مسایل خودمان را به او ارجاع کنیم.

اطلاعات جدیدی از علایق دو جانبه را هر زمان که به دست می آمد به او بدهیم.

6- تفسیر: توصیف کاردار لینگن از امیرانتظام به عنوان یک شخص با هوش و نماینده بسیار ماهر دولت انقلابی ایران در سخن گفتن کاملاً صحیح است. انتظام در حقیقت علاقه به ادامه تماس با آمریکا دارد و به نظر می رسد که خالصانه می کوشد تا دوباره روابط دوجانبه خوبی را بین ایران و آمریکا برقرار کند. سفارت گفتگو با امیرانتظام را در حد امکان ادامه خواهد داد.

CANNEY

امیرانتظام سفیر

ص: 544

شماره : 710 از: وزیر خارجه - واشنگتن 3 اوت 1279 - مرداد 58 سرّی به: سفارت آمریکا در استکهلم - فوری گزارشگر: کریستوفر اطلاع: سفارت آمریکا در تهران موضوع: امیرانتظام سفیر 1- تمام متن سرّی.

2- استمپل در روز یکشنبه پنجم اوت به وسیله پرواز شماره 30 در 15/9 صبح به تهران خواهد آمد و در سه شنبه اینجا را ترک خواهد گفت. به استقبالش بروید و به او جا بدهید. لطفاً قرار ملاقات او را با انتظام فراهم کنید. یکشنبه دیروقت خوب است و امکان یک ملاقات بعدی برای دوشنبه هم می ماند.

کریستوفر

مبادله اطلاعات با دولت موقت

ص: 545

از: واشنگتن وزیر امور خارجه 8 آگوست 79 مطابق با 17 مرداد 58 سرّی به: سفارت در تهران - فوریشماره : 106729 گزارشگر: ونسموضوع: مبادله اطلاعات با دولت موقت خلاصه گزارش: تقاضا و تمایل زیاد دولت موقت برای مبادله اطلاعات در مورد تهدیداتی که در قبال دولت موقت صورت می گیرد. محل مبادلات تهران خواهد بود. تاریخها بعداً تعیین خواهد شد. (پایان خلاصه).

1- تمام موضوع سرّی است.

2- در اثنای گفتگوهایی که بین سفیر ایران در سوئد (انتظام) و افسر خدمات خارجی (استمپل) در مورخه پنجم اوت در استکهلم انجام گرفت. انتظام قویاً تمایل دولت موقت را برای مبادله اطلاعاتی که مربوط به حمایت دولتهای خارجی از تهدیدات داخلی ایران است، خواستار شد. این پیشنهاد را در اول لیست کارهایی که آمریکا باید برای بهبود روابط انجام دهد، گذاشته و افزود که تصمیم شرکت در این ملاقاتها به وسیله خمینی شخصاً تأیید شده است.

3- در روز بعد استمپل افسر سابق سیا- CIA، SRF- در تهران آقای جرج کیو را به انتظام معرفی کرد. تا اهداف این تبادل اطلاعات و زمینه ها را برای او توضیح دهد. کیو ماهیت حساس این موضوعات را شرح داده و اقدامات حفاظتی مربوط به آن را بیش از حد لازم می دانست. انتظام گفت که دولت موقت می خواهد این اطلاعات در تهران مبادله شود، چرا که به صحنه عملیات نزدیکتر است. کیو گفت که دولت آمریکا مأمور ارشد اطلاعاتی خود را به تهران خواهد فرستاد. و کاردار در تهران هماهنگیهای لازم را به عمل خواهد آورد. انتظام در پاسخ گفت که امیدوار است که این برنامه مداوم باشد و کیو گفت: دولت آمریکا این برنامه را هر 3 یا 6 ماه انجام خواهد داد و اگر مواقعی تبادل اطلاعات فوری خارج از برنامه لازم باشد انجام خواهد گرفت. انتظام پرسید آیا آمریکا می تواند یک رابط دائم در تهران داشته باشد و کیو گفت که این موضوع برای آینده است و الآن کسی در تهران نیست.

(تبصره: کیو به عنوان افسر ارشد اطلاعاتی معرفی شد و واژه CIA - سیا هرگز به کار نرفت.) 4- در این گفتگو سؤالاتی درباره تاریخ مبادله اطلاعات نیز به میان آمد. انتظام تاریخ 27 آگوست را رد کرد. چرا که او باید استوار نامه خود را در 28 آگوست به مقامات سوئدی در استکهلم بدهد. سپس قرار شد که دولت آمریکا توسط کاردار خود در استکهلم با انتظام تماس بگیرد و تاریخ 30 آگوست یا اوایل سپتامبر را به او بدهد. انتظام پاسخ داد که او برای دوره اول ملاقاتها در تهران خواهد بود ولی در دوره های بعد او الزاماً در تهران نخواهد بود. در جواب به نگرانی آمریکا از لحاظ امنیتی جریان، انتظام توضیح داد که گیرندگان این اطلاعات به بازرگان، یزدی و یک افسر ارشد اطلاعات که نامش بعداً مشخص خواهد شد، و خودش محدود خواهد شد. کیو به این حقیقت اشاره کرد که مطالب بسیار محرمانه نمی تواند به صورت نوشته عرضه شوند و به صورت شفاهی انجام می گیرند. این مسئله ای برای انتظام نبود.

5 - ما از عکس العمل شما در جهت انجام این مبادلات قدردانی می کنیم و پیشنهادات شما در مورد اجرای این کار مفید خواهد بود. آیا می خواهید که برنامه ملاقاتها و زمینه های مربوط به آن را در ملاقات خود با بازرگان در 11 آگوست مطرح کنید؟ تذکر: این گزارش برای کاردار - آهرن و تامست هم فرستاده شده است.ونس

مبادله اطلاعات با دولت ایران

ص: 546

شماره : 8946 از: سفارت در تهرانتاریخ 18/5/58 به: وزیر امور خارجه واشنگتن فوریطبقه بندی: سرّی گزارشگر: لینگنمرجع: STATE 206729 بخش: CHO موضوع: (مبادله اطلاعات با دولت ایران) 1- موضوع تماماً سرّی است. تلگراف برای کسب تکلیف.

2- مبادله اطلاعات بین امیرانتظام و کارشناس خدمات خارجی استمپل (STEMPEL) درست همان چیزی است که ما انتظار داشتیم. به خصوص در مورد مطالبی که انتظام قبلاً اشاره کرده بود. به ناس و من (لینگن (LAINGEN اشاره کرده بود. فکر می کنم که بخواهیم این موضوع آزمایشی را با دقت دنبال کنیم و اولین ملاقات را طوری ترتیب دهیم که حاکی از حسن نیت تمام باشد. ولی در عین حال احتیاط در دور اول مبادلات مناسب به نظر می رسد، چرا که این یک کار بسیار حساس است و شخصیتهایی در آن درگیر می شوند که اطلاعات امنیتی ما در مورد آنها هنوز محدود است.

3- ما فکر می کنیم که در ملاقاتهای اولیه تا جایی که ممکن است باید به دولت تأکید کنیم که تهدیدات داخلی ایران کاملاً از پشتیبانی کشورهای خارجی برخوردار است و طوری وانمود کنیم که ما را از آشوبهای داخلی دولت و کشور مبرا سازد. البته این کار مشکل خواهد بود، ولی باید با یک تلاش مداوم پیگیری شود.

4- احتمالاً شروع کار مشکل خواهد بود ولی ما باید سعی کنیم که در این آزمایش بعضی از اطلاعات نیز در عوض به آمریکا داده شود. مثال: روش دولت موقت نسبت به عراق، پشتیبانی ایران از شورشیان افغانستان، روش روسیه در روابط مستقیم با دولت موقت، حزب توده و غیره.

5 - ما با مخالفت کیو (CAVE) با انتظام در مورد تماس دائم در تهران برای مبادله بدون وقفه اطلاعات موافق هستیم و آمدن مأمور اطلاعاتی از واشنگتن به مخفی کاریها و پوششهای اینجا کمک خواهد کرد. با وجود این، ما می توانیم درباره مسئله تجدیدنظر نماییم و این تجدیدنظر بستگی به توسعه کارها دارد.

6- در مورد زمان ملاقات که 20 آگوست پیشنهاد شده است تنها در صورتی که مأمور تماس بتواند به موقع در اینجا حاضر شود مشکلی نخواهیم داشت. اگر طرحهای کنونی تأیید شود کاردار در 27 آگوست به واشنگتن خواهد آمد. تاریخ پیشنهاد شده دیگر از آغاز هفته دهم سپتامبر است.

7- من در مورد پیش کشیدن موضوع با بازرگان مشکوکم و در ملاقاتم در 11 آگوست در صورتی که او در این باره صحبت خواهم کرد که قبلاً انتظام در مورد تبادل با کیو (CAVE) و استمپل (STEMPEL)با او صحبت کرده باشد. در تلگراف مشخص نیست که بازرگان و دیگران در مورد این ملاقاتها چیزی می دانند یا نه، من می توانم در این مورد طی گفتگو جویا شوم ولی توضیحات در این باره از وزارت می تواند مثمر ثمر واقع شود.

لینگن

مذاکره با امیرانتظام

ص: 547

شماره : 6891 از: وزیر امور خارجه واشنگتن تاریخ: آگوست 79 برابر با 18 مرداد 58 به: سفارت در تهران - فورینسخه آن به کاخ سفید گزارشگر: ونس (VANCE) موضوع: مذاکره با امیرانتظام خلاصه: انتظام نظراتی برای بهبود روابط ایران و آمریکا دارد. او به عنوان یک سفیر فوق العاده از طرف دولت موقت انقلابی ایران در اروپا خدمت می کند. انتظام نسبت به نفوذ مذهب افراطی در دولت و خمینی اظهار نگرانی می کند. اصطکاکهای قابل ملاحظه ای بین گروههای خیلی مذهبی (رادیکال) افراطی اطراف خمینی و کسانی که صرفاً «مسلمانان خوب» در نهضت آزادی خوانده می شوند و هم اکنون ملت را اداره می کنند، وجود دارد. انتظام ظاهر شدن دوباره بختیار در صحنه سیاست را مسئله مهمی قلمداد نمی کند.

اگر دولت به طور جدی عمل کند، خطر چپ مسئله ای نخواهد بود.

انتظام در مورد انتخابات، تشکیلات دولت موقت، تهدیدات خارجی و روابط سخنانی ایراد کرد. هم اکنون پیشنهادهای اساسی اقتصادی به منظور بهبود اوضاع اقتصادی به وسیله شورای انقلاب تحت بررسی است. (خلاصه تمام)

جزوه های بیوگرافی

1- تمام متن سرّی است.

2- در 5 آگوست (4 مرداد) استمپل مقام سرویس خارجی، به منظور تبادل نظر با امیرانتظام (سفیر ایران در سوئد) در مورد مسایل جاری ایران، به سوی سوئد پرواز کرد. در دو روز گذشته حدود 5/4 ساعت گفتگو شد. گزارشهای تلگرافی زیر مهمترین قسمتهای این گفتگوهاست و به صورت موضوعی تنظیم شده است.

3- استمپل گفتگو را با اطمینان خاطر و حسن نیت دولت آمریکا نسبت به دولت ایران شروع کرد.

سپس گفتگوی مختصری در خصوص روابط ایران و آمریکا در پی آن انجام گرفت. مهمترین نکاتی که به وسیله امیرانتظام عنوان شد، عبارتند از:

الف: عادی کردن روابط با آمریکا باید به آهستگی پیش رود، تا سوءظن کسانی را که نظر خوبی نسبت به آمریکا ندارند، برنینگیزد.

ب: در رابطه با ارتباط با دولت موقت احتمالاً بهترین شیوه حفظ تماس با خود نخست وزیر، هر 20 - 15 روز یک بار می باشد.مسلماً الآن خیلی زود است که بشود یا آیت اللّه خمینی ملاقات کرد.

ج: تبادل سفیر احتمالاً در پاییز مناسب خواهد بود. شاید زمانی که دولت جدید دائمی مستقر شده باشد انتظام افرادی نظیر «ریچارد کات» و «رمزی کلارک» را به عنوان سفیر پیشنهاد کند.

4- انتظام گفت که چند چیز است که آمریکا برای نشان دادن صمیمیت خود نسبت به رژیم جدید می تواند انجام دهد و اینها می تواند به دولت موقت ایران در برخورد با جنبشهای انقلابی داخل و خارج که نسبت به اعمال گذشته آمریکا عمیقاً نفرت دارند، کمک کند. «شرح نقطه نظرها» الف - تهیه اطلاعاتی در مورد هر نوع تهدید داخلی که با حمایت خارجی صورت می گیرد.

ص: 548

ب - حداکثر کمک در مورد لوازم یدکی مورد نیاز ارتش.

ج - مبلغ 3/1 میلیارد دلار جریمه دیرکرد مربوط به بازپرداخت وامها را لغو کنید. (SIC) د - در تهیه مواد اولیه مورد نیاز صنایع، که برخی شرکتهای آمریکایی از فرستادن آنها خودداری می کنند، کمک شود.

ه - دفتر صدور ویزا در تهران را دوباره باز کنید. زیرا هزاران ایرانی می خواهند که به آمریکا بروند.

انتظام گفت: خود او شخصاً می خواهد که دانشجویان زیادی به آمریکا و دیگر کشورهای انگلیسی زبان بروند. مثلاً هندوستان امسال به جای 1500 ویزا که پارسال داد، 6000 ویزا برای دانشجویان ایرانی صادر کرد. او اظهار امیدواری کرد که آمریکا از آن پیروی کند.

5 - استمپل گفت: که پیشنهادهای انتظام را گزارش خواهد کرد و به دولت ایران اصرار خواهد کرد که در مورد لوازم یدکی نظامی و مواد اولیه کارخانه ها با سفارت در تماس باشند. برداشت ما چنین بود که جز در مواردی که صورت حسابها پرداخت نشده باشد، هیچ وقفه ای نباید صورت پذیرد.

در مورد سؤال مربوط به تکنسینهای خارجی استمپل یادآور شد که فعالیت دادگاه انقلاب علیه خارجیان و زندانی کردن آنها یا جلوگیری از خروج آنها از کشور در مورد هیئت های تجاری آمریکا هم صورت گرفته و نهایتاً به ضرر حل مسایل خواهد بود. در مورد ویزا به انتظام گفته شد که تسهیلات جدید آمریکا تا آخر آگوست آماده خواهد شد، ولی پیش از گشایش باید مسایل امنیتی آن کاملاً حل شود. این بدان معنی است که کمیته های گاردهای فعلی سفارت باید بروند و به جای آنها پلیس یا افراد ارتشی متحدالشکل در بیرون محوطه گمارده شوند. انتظام یادداشت کرد و گفت: که در ملاقات آینده اش در تهران، هفته آینده مسئله را فقط به خاطر جلب «رضایت خاطر ما» حل خواهد کرد. استمپل به او توصیه کرد که در مورد بازگشتش به تهران با کاردار «لینگن» تماس بگیرد.

6- انتظام گفت که او از طرف نخست وزیر به عنوان «سفیر فوق العاده» در اروپا خدمت می کند تا انقلاب را به مقامات حساس توضیح داده و با مشکلاتی که در تمام این کشورها ظاهر می شود، درگیر شود.تا این تاریخ تنها کسانی به عنوان سفیر انتصاب شده اند که یا «مذهبی افراطی (فناتیک) بودند و یا افراد قدرت طلب که هیچ نزدیکی با انقلاب ندارند. او به این خاطر سوئد را به عنوان پایگاه انتخاب کرده که در روابط ایران و سوئد عملاً هیچ مشکلی وجود ندارد و این دست او را باز می گذارد.

7- انتظام خیلی نگران نفوذ مذهب بر سیاست ایران بود. انتقال اخیر افراد شورای انقلاب به دولت و برعکس حالتی بود که در آن شورای انقلاب قدرت بیشتری به دست آورد تا از دست بدهد. شورای اخیر خبرگان شامل اکثریتی از روحانیون است و انتظار می رود که در یک ماه آینده بررسیهای خود را در مورد قانون اساسی تمام کند.

انتظام گفت که طرح فعلی شامل انجام رفراندوم قانون اساسی در نیمه سپتامبر و بعد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در یک ماه یا یک ماه و نیم آینده خواهد بود. خمینی آدم خوبی است و اعتقاد به برتری آخوندیسم در هر مورد ندارد. ولی او تحت فشار دائمی از جانب اطرافیان تندرو که خواهان برکنار کردن «مسلمانان خوب و خالص» و روی کار آمدن روحانیون می باشند، است.

انتظام بدین حقیقت اقرار کرده که روحانیون در انتخابات آینده بیش از نیمی از کرسیهای مجلس را به دست خواهند آورد و به آمریکا و دیگران تذکر داد که مجبور خواهند بود به مدت چهار سال با روحانیون

ص: 549

درگیر باشند. انتظام با تردید اظهار امیدواری کرد که میانه روها بعد از انتخابات بتوانند دولت را به دست آورند. او این مسئله را برای باز گرداندن اعتماد به طبقه متوسط و نیز برای حیات اقتصادی ضروری می داند.

8 - در جواب سؤال مستقیمی درباره بختیار در صحنه سیاست، انتظام مسئله را منتفی دانسته گفت که بختیار می کوشد کتاب خاطراتش را به اتمام برساند. او بختیار را تهدیدی برای دولت موقت نمی داند.

جبهه ملی و جبهه دموکراتیک قادر به رقابت با احزاب مذهبی در انتخابات نیستند و درصدد ایجاد آشوب نمی باشند. حزب جمهوری اسلامی به رهبری آیت اللّه بهشتی قویترین گروه خواهد شد. این مسئله انتظام را آزار می دهد. چون (بهشتی، رفسنجانی و موسوی) از مهمترین روحانیونی هستند که اصرار دارند خمینی دولتی متشکل از روحانیون داشته باشد. انتظام گفت خوب است خمینی به تهران بیاید، جایی که دولت موقت بتواند وی را بیش از سه ساعت در هفته ببیند.

9- در مورد ریاست جمهوری، انتظام گفت که طالقانی و بهشتی در انتخابات شرکت خواهند کرد؛ با وجود اینکه طالقانی خودش می گوید «نه». به عقیده بازرگان در مورد شرکت در انتخابات بی میل است معهذا شرکت خواهد کرد و وی بهترین انتخاب خواهد بود. اگر دولت موقت قاطع عمل کند و قدمهای حساب شده بردارد فداییان و چپها مسئله ای نیستند. انتظام خصوصاً نگران حمایت خارجی شوروی، لیبیاییها و عراقی از گروههای قومی مخصوصاً کردها و عربها بود (خوزستان).

به استثناء دخالت خارجی، اقوام و اقلیتهای مذهبی مشکلات بزرگی نخواهند بود. انتظام گفت که عده زیادی از قانون اساسی جدید خوشحالند و کردها اگر دولت موقت، ارتش را به حرکت درآورد، حاضر به مصالحه خواهند بود.

10- انتظام نتایج دگرگونی اخیر در دولت موقت را شرح داد. او گفت که پنج نفری که از شورای انقلاب وارد دولت موقت شده اند، حالا شناخته شده اند اما کسانی که از دولت به شورا رفته اند، شناخته نشده اند. او به خاطر مسایل امنیتی از دادن نام آنها خودداری کرد. شورا به وسیله 25 نفر تثبیت شده است و به همین تعداد می ماند (این بیشتر از آن چیزی است که ادعا شده است). ارتباط بین شورا و دولت موقت بهتر شده است. آیت اللّه رفسنجانی معاون وزارت کشور شده و مسئولیت سپاه پاسداران را از دکتر چمران که معاون نخست وزیر بوده و اخیراً به سمت وزارت دفاع منصوب شده به دست گرفته است. دیگر معاون وزارت دفاع آیت اللّه خامنه ای است. همچنین آیت اللّه مهدوی کنی نیز به وزارت کشور رفته که تصدی کمیته ها به عهده وی بوده است و همان نقش را در وزارت کشور به عهده دارد. این برنامه بیش از آنچه انتظام فکر می کرده موفق بود.

11- چهارمین عضو شورای انقلاب ابوالحسن بنی صدر است که پست معاونت وزارت اقتصاد در امور بانکی به او پیشنهاد شده است اما او آن مقام را قبول نکرده، ولی به کار مشغول شده. وی تغییر سیستم بانکی را به عهده دارد. میانه انتظام با بنی صدر خیلی بد است. او گفت که وی مزاحمی است که دائم حرف می زند و شکایت می کند اما از مسئولیت گریزان است. کلماتش شبیه و گاهی با لحن آرامتری نسبت به آشنای قدیمیش، صادق قطب زاده می باشد که سرپرست صدا و سیمای ایران بوده و در مورد او گفته که از وفاداران به خمینی اما نسبت به دولت موقت غیرمسئول است.

12- علاوه بر چمران، ابوالفضل بازرگان (پسر برادرش)، صادق طباطبائی، معاونان بازرگان هستند.

ص: 550

عباس سمیعی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و برادر دکتر یزدی (وزیر خارجه) معاون وزارت بهداری است.

13- درباره تهدیدات خارجی: انتظام از شواهدی که دولت موقت از توطئه های شوروی در ایجاد فرستنده 5 واتی در محلهای مختلف تهران که برنامه های خرابه کاری را پخش می کند در دست دارد، صحبت کرد. وزارت مخابرات آنها را توقیف کرده است. پروازهای شوروی هم یک مسئله است. در یک مورد دولت موقت اجازه عبور از مازندران تا 21 پایی را داده است. هواپیماها در 4000 پایی به طرف خلیج فارس پرواز می کنند و حداقل یک پاکت برای کردهای شورشی فرو می ریزند. دولت موقت درخواستهایی برای پرواز بلوچستان دریافت داشته ولی به آنان پاسخ مثبت نداده است. انتظام گفت دولت موقت اکنون مطمئن شده که جرج حبش سه مرتبه در کردستان بوده و به کردها کمک مالی کرده است.

14- انتظام گفت که شورای انقلاب در حال حاضر انقلاب اقتصادی برای بازسازی کشور را مورد بررسی قرار می دهد انتظام گفت که خود او روشهای زیربنایی را تدارک دیده که در صورت اجرا، 2 تا 3 میلیون بیکار به سر کار برمی گرداند. طرح دیگری که از اقدامات نرمتری شامل می شود، 500 هزار تا یک میلیون نفر را مشغول به کار می کند. او از توضیح بیشتر خودداری کرد.

15- یادداشتهای بیوگرافیک : در گفتگو مسایل زیر روشن شد:

انتظام در سال 1955 در رشته مهندسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد، سپس به عنوان مهندس مشاور شروع به کار کرد. در سال 1963 به مدت 11 ماه به پاریس رفت. از 66 - 1964 در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول تحصیل بود و در رشته اقتصاد درجه فوق لیسانس گرفت. از 1966 تا اواخر مارس 1969 در آمریکا کار کرد، بعد به عنوان مهندس مشاور به تهران برگشت. در سال 1971 شرکتی را تأسیس کرد که اخیراً منحل گردید. او تمام داراییهایش را که غیرنقدی بود فروخت. غیر از سهامی که در یک کارخانه کوچک مواد غذایی داشت (چیزی که فداییان او را به خاطر آن متهم به سرمایه داری کردند). او ازدواج کرده و داری یک دختر بزرگ و دو پسر 4 و 6 ساله است. همسرش از آمدن به استکهلم خوشحال بود. ولی اخیراً دلش برای وطن تنگ شده است.

VANCE وزیر امور خارجه ونس

تبادل اطلاعات

ص: 551

شماره : 8779 از: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی. سی.تاریخ: 19/5/58 به: سفارت آمریکا در تهران - فوری گزارشگر: کوپر COOPER طبقه بندی: سرّی موضوع: تبادل اطلاعات 1- موضوع تماماً محرمانه است.

2- سیا (CIA) از کاردار آمریکا در استکهلم می خواهد که به انتظام اطلاع دهد که ما حاضریم تبادل اطلاعات بعد از دهم سپتامبر انجام شود. کاردار از انتظام خواهد خواست که با یزدی تماس بگیرد و یزدی با شما تاریخ دقیق تبادل اطلاعات را تعیین کند. هدف ما از انجام این روش این است که اطمینان حاصل شود که یزدی و انتظام در مواضعشان نسبت به این ملاقاتها هماهنگی کامل دارند.

3- در این زمان شما نباید موضوع ملاقات را با یزدی و نخست وزیر در میان بگذارید. اگر این سؤال به میان آمد، شما باید از تمام مقامات رسمی که در این جلسه شرکت خواهند کرد آگاه شوید و بگویید که بعد از تماسهای بیشتر با واشنگتن به آنها جواب خواهید داد.

4- امکان دارد که جرج کیو برای گفتگوهای بیشتر با انتظام سفر دیگری به استکهلم بنماید و ما تصویب سفر را تا تصمیم و بررسی نهایی واشنگتن به تعویق انداخته ایم.

کوپر

تبادل اطلاعات (سرّی)

از: سفارت آمریکا در استکهلمسرّی تهران 3328 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری 14 اوت 79 - 23/5/58 گزارشگر: کندی - مینوت موضوع: تبادل اطلاعات (سرّی) 1- تمام موضوع سرّی 2- همان طوری که در مرجع اطلاعاتی ب اشاره شده است، انتظام از 18 تا 22 آگوست در تهران خواهد بود. او در 15 آگوست، استکهلم را به قصد بن ترک خواهند نمود تا «مشکلات دانشجویی» را حل کند و سپس از فرانکفورت در 17 آگوست به ایران رهسپار خواهد شد.

3- خبر پرشت توسط معاون رئیس اطلاعات به ما رسید. انتظام گفت که او قبل از سفرش به ایران و یا به محض ورود به ایران با دکتر یزدی در مورد تبادل اطلاعات تماس خواهد گرفت. انتظام می داند که این اطلاعات ممکن است از نظر محتوی کامل نباشد و اگر ملاقات در دهم سپتامبر انجام می گرفت، ممکن بود از محتوای بهتری برخوردار باشد. انتظام به کاردار گفت که با یزدی تماس خواهد گرفت و ترتیب ملاقات را خواهد داد. انتظام گفت با کاردار «لینگن» بعد از گفتگوی او با یزدی تماس گرفته خواهد شد تا مناسبات را فراهم آورد.

KANNEDY - MINATT

ملاقات برای تبادل از اطلاعات

ص: 552

از: واشنگتن دی. سی تهران 8664 - 20 اوت 79 - 29/5/58 سرّی به: سفارت آمریکا در تهران گزارشگر: کریستوفر موضوع: ملاقات برای تبادل از اطلاعات.

1- مطالب تماماً سرّی است.

2- افسر اطلاعاتی «رابرت کلیتون امس» در ساعت 10 صبح 21 آگوست از پاریس وارد تهران خواهد شد. او حامل یک جواز مخصوص خواهد بود برای اینکه بتواند از مطالب اطلاعاتی مورد تملک خود محافظت کند.

شماره پاسپورت «امس» 135131 و تاریخ صدور آن اول ژوئن 1978 و محل صدور آن واشنگتن است. لطفاً به استقبال او آمده و او را یاری کنید. اگر ممکن است پیشنهاد می کنم که شما نحوه این گفت و شنود اطلاعاتی را به امس تذکر دهید، تا قبل از ملاقاتش با مقامات ایرانی از آنها آگاه شود.

کریستوفر

صحبت با سفیر جدید ایران

ص: 553

شماره : 3638 از: سفارت آمریکا استکهلم 10/6/1358 - اول سپتامبر 79 محرمانه - به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. با حق تقدم ارجاع به: استکهلم 3629 موضوع: صحبت با سفیر جدید ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- شروع خلاصه: عباس امیرانتظام سفیر ایران در سوئد (و دیگر کشورهای شمال اروپا) روز 30 اوت یعنی کمتر از 48 ساعت پس از تسلیم استوارنامه اش به کارل گوستاو شانزدهم (پادشاه سوئد) به ملاقات سفیر آمد. انتظام در یک مذاکره پردامنه در مورد مقاصد هیئت دیپلماتیک خود، شورش کردها، روابط ایران و آمریکا، و نارضایتیش از وسایل ارتباط جمعی سوئد صحبت کرد. (پایان خلاصه).

3- عباس امیرانتظام، معاون سابق نخست وزیر در دولت بازرگان و رهبر نهضت مقاومت ملی ایران، در 28 استوارنامه های خود را تسلیم کارل گوستاو شانزدهم پادشاه سوئد کرد. در 30 اوت همراه همسرش به منظور ابراز احترام در اقامتگاه سفیر به ملاقاتش آمد. این، ملاقاتی دلپذیر، بی آلایش و صمیمانه بود که طی آن انتظام به خواست خود، اطلاعاتی در مورد مقاصد هیئت خود، روابط ایران و آمریکا، مسئله کردها و وسایط جمعی سوئد ارائه نمود.

4- انتظام با لحنی جدی و جدا از مهمل گویی گفت که وظیفه عمده ای که در پیش دارد اقدام به مسافرت وسیع در اروپاست (از وی این طور استنباط شد که تمام اروپا را می گوید) تا با دو گروه مقدم ایرانی یعنی دانشجویان و صاحبان مهارت مثلاً ایرانیانی که مهارتهای مدیریت و تکنیکی دارند تماس حاصل کند، و آنها را از «واقعیات» و «حقیقت» انقلاب آگاه کند. او گفت که تعداد ایرانیان در اروپا، خصوصاً دانشجویان، بسیار بیشتر از آن چیزی است که آمار رسمی نشان می دهد زیرا در خلال رژیم شاه، اگر نگوییم اکثر، بسیاری از دانشجویان از آشکار ساختن خود به سفارتخانه ها خودداری می کردند. وی به عنوان اعتراض افزود که خیلی از دانشجویان ایرانی هم عوامل ساواک بوده اند. انتظام گفت جهت دستیابی به ایرانیان تلاش ریشه داری به وسیله گروههای مذاکره کننده، سمینارها و کنفرانسهای مطبوعاتی خواهد کرد. به هر حال وقتی که برمی گردند، دولت ایران قادر به تأمین کمکهای مالی آنها و یا وعده برنامه یا استخدام آنها نخواهد بود. او اعتقاد داشت که ایمان مذهبی و نوعی حس ناسیونالیسم و غرور باید باعث بازگشت آنها شود. او تعداد دانشجویان ایرانی سوئد را بین 3000 تا 3500 نفر تخمین زد. این رقمی است که به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از آن است که قبلاً اظهار می شد. انتظام بین ایرانیان و دانشجویان ایرانی کرد الاصل تمایزی قائل نمی شد و صحبتی از 200 تن از کردها که روز 25 اوت در سفارتخانه اش تظاهرات کردند، نکرد و همچنین صحبتی از دانشجویان کرد که در سراسر این هفته با پیاده روی جلوی سفارت را به اشغال خود درآوردند، و به اعتراض به زد و خوردهای کردستان دست به اعتصاب غذا زده بودند به میان نیاورد.

5 - انتظام گفت وی شخصاً مطمئن است که شورویها «غیر مستقیم» - مستقیماً «هرگز» - ر شورش فعلی حزب دموکرات دست دارند، و فکر می کند ارتش به زودی آن را سرکوب خواهد کرد. او گفت که پیام اخیر خمینی که در آن مردم را به «مسلح شدن فرا خوانده» است عملی لازم و پر اهمیت بوده و کارایی آن با جواب تمام ایرانیان حقیقی ثابت شد. او گفت همان طوری که جریان وقایع آینده نشان خواهد داد، دولت

ص: 554

وی قادر به ریشه کنی فکر مارکسیست - لنینیستی و مائوئیستی می باشد. وقتی پرسیده شد که چه مدتی برای ثبات یافتن اوضاع لازم می باشد؟ او گفت بین شش ماه تا یک سال.

6- انتظام گفت در عین حالی که نیازهای ایران عظیم می باشد ولی آنقدری که به قطعات یدکی مخصوصاً قطعات هلیکوپتر و هواپیما نیاز هست به اسلحه احتیاج نیست، او برآورد کرد که تقریباً 1000 هلیکوپتر به علت نگهداری نادرست و فراهم نبودن قطعات یدکی بر زمین هستند. او این نیاز مشخص را «حیاتی» خواند. وی توضیح داد که انبارهای قطعات یدکی هلیکوپتر و هواپیما مملو از تجهیزات پیشرفته هستند اما قطعات اصلی فلزی که مورد نیاز می باشند در قلت به سر می برند. او از سفیر پرسید که آیا کمک خواهد کرد تا این پیام به مقامات ایالات متحده برسد و سفیر اطمینان داد که توصیف وی از اوضاع به اطلاع واشنگتن خواهد رسید.

7- انتظام و سفیر بر سر این موضوع توافق داشتند که اینک به تلاش وسیعی احتیاج هست تا هم ایرانیها و هم آمریکاییها از مسایل مورد نظر یکدیگر و وقایع ایران آگاه شوند. سفیر به انتظام اطمینان داد که مایل است با وی در تماس نزدیک باشد. انتظام اظهار تشکر کرد و گفت که وی تاکنون صحبتهای سودمندی با معاون هیئت رئیسه که قبلاً کاردار بود، داشته است و البته تمایل دارد که ارتباط نزدیک با کارمندان سفارت آمریکا را ادامه دهد.

8 - انتظام نارضایتی خود را از نحوه برخورد وسایل ارتباط جمعی سوئد در رابطه با اوضاع ایران خصوصاً اوضاع کردها و تشریح آنها در مورد شخص خودش ابزار کرد. همان طوری که در تلکس مرجع آمده است مطبوعات سوئد به انتظام به عنوان نماینده جاهلیت خمینی که باعث سرکوب وحشیانه کردها شده است شدیداً حمله کرده اند. انتظام گفت که از بیاناتی هم که نخست وزیر سوئد در مورد تلاش نظامی و سیاسی دولت ایران بر علیه کردها ایراد کرده است نامسرور است.

9- انتظام روز 4 سپتامبر برای چهار روز وارد کپنهاک می شود و طی آن استوارنامه های خود را تقدیم می کند. پس از آن به همان منظور سفر خود را به ترتیب به اسلو، هلسینکی و ریکیاویک ادامه می دهد.

10- طی صحبت، انتظام بی نهایت مشتاق، بی آلایش، صمیمی و در عین حال موقعی که از وقایع جاری در ایران بحث می کرد خیلی جدی بود. وی ابزار امیدواری کرد که آمریکا دیگر هرگز به خود اجازه ندهد برای مدت طویلی مثل 25 سال از حقیقت جدا افتد. او گفت آمریکا می توانست احساسات حقیقی مردم را بشناسد؛ ولی اشخاص معینی بین شما مایل نبودند که حقیقت را بشناسند.

11- انتظام و همسرش، که دانشجوی سابق دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو است با اشتیاق درباره اقامتشان در کالیفرنیا صحبت کردند.

انور انتظام، زن ریز نقش و زیبایی است که صاحب استعداد طنز خوب و رفتار بی آلایش و مهرآمیز هم می باشد. وی انگلیسی را با لهجه عامیانه آمریکایی صحبت می کند و در لباس پوشیدن ذوق به کار می برد.

خانم و آقای انتظام سه فرزند 9، 7، 2 ساله دارند.

مینوت کندی 3638

مذاکره با انتظام

ص: 555

شماره : 1964 از: سفارت آمریکا - استکهلمتاریخ: 9 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن - فوری بااطلاع: سفارت آمریکا - تهران - فوری ارجاع به: (A) آمریکا 258415، (B) تهران 10468 موضوع: مذاکره با انتظام 1- (سرّی - تمام متن) 2- وزیر مختار در 5 اکتبر به امیرانتظام تلفن زد تا همان طور که تلکس مرجع پیشنهاد کرده بود تحولات اخیر ایران را مورد بحث قرار دهند. به هر حال انتظام به بحث در مورد تحولات خاصی از قبیل شخصیتهای جدید کابینه اظهار تمایل کرد ولی تمایلی به بحث در مورد روابط عمومی آمریکا و ایران نداشت. وی به تفصیل تأسف خود را از کوتاهی آمریکا در اتخاذ اقدامات عملی ابراز نمود. اقداماتی که بلافاصله باعث بهبود روابط دو جانبه شود و بازرگان و اطرافیان او مثل انتظام که علیرغم «امتناع آمریکا» هنوز با اصرار هرچه تمامتر طرفدار غرب هستند تقویت کند و به تدریج حرکات ضد آمریکایی آیت اللّه خمینی را «رهبری که شما (آمریکا) باید با او کنار بیایید» ملایم کند.

3- از همان اوایل روشن بود که فکر و قلب او در جهت توصیف اعضای جدید کابینه نبود و نخواهد بود.

در مجموع وی این واقعیت را بیان داشت که تغییرات کابینه تأثیر بسیار کمی بر مقاصد اقتصادی دولت تا تحولات ایران خواهد داشت. اگر تأثیری هم باشد، این خواهد بود که این شخصیتهای جدید باعث تقویت تصمیم به محو آثار گذشته و کار تبدیل ایران به یک جمهوری اسلامی حقیقی در چند سال آینده خواهد شد. چند عضو جدید مخصوصاً یداللّه سحابی و پسرش عزت اللّه سحابی «خیلی مذهبی» هستند، و خوشبختانه کمک خواهند کرد تا تمایزات بین چهره های مذهبی و غیر مذهبی کمتر نمایان شود.

4- انتظام به طور مختصر اسامی اعضای جدید کابینه را به شرح زیر بیان داشت:

... چمران - مهندس بسیار عالی، عمر خود را تماماً وقف انقلاب یا کار نموده است، رهبر جنبش مقاومت، 15 سال در آمریکا گذرانده است، در لابراتوارهای بل روی طرحهای تحقیقاتی فضایی کار می کرد تا اینکه آمریکا وی را به جهت نظرات سیاسیش «بیرون انداخت». چمران یکی از بزرگترین رهبران انقلاب خواهد بود. علیرغم رفتار خشن آمریکا، چمران می خواهد با آمریکا رابطه داشته باشد.

برای کشور حماقت است اگر چمران و نیازهای (دفاعی) ایران نادیده گرفته شود.

... فروهر - وکیل عالی، حدود 50 ساله، رهبر حزب ملت ایران بود...

شهیدی چهل و اندی ساله، عضو حزب آزادی «مثل خودم» (احتمالاً اینجا اشاره انتظام به نهضت آزادی ایران بود.) ...عزت اللّه سحابی - مهندس، فارغ التحصیل دانشگاه تهران، حدود 52 ساله، عضو نهضت مقاومت با انتظام.

...بنی اسدی - اوایل دوره چهل سالگی، فارغ التحصیل یک کالج آمریکایی.

... حبیبی - عضو حزب آزادی، اقامت در فرانسه، حدود 48 ساله.

...یداللّه سحابی - حدود 47 ساله، «خیلی مذهبی»، پدر عزت اللّه سحابی.

ص: 556

5 - درباره نزیه، انتظام گفت او جای «امنی» پنهان است. وکیل و مدیر عالی است ولی در انتقادات خود بصیرت ندارد. مدتی قبل، طی سخنرانی، نزیه با بیان چندین موضوع و ابزار خشم و ایجاد سوءظن نسبت به رشد آهسته اقتصاد، سرانجام باعث اخراج شوم او از شرکت نفت شد. انتظام گفت او و دیگر دوستان نزیه «اعتقاد دارند که او می تواند نجات داده شود.» 6- توجه انتظام هیچ گونه از موضوع روابط ایران و آمریکا پرت نشده. او یأس جدی را که خودش و دیگر ایرانیانی که در فرنگ تحصیل و مسافرت کرده اند، متحمل آنند را تشریح نمود. علت یأس کوتاهی آمریکا در نشان دادن آن علاماتی که حاکی از قبول انقلاب ایران و تمایل آمریکا به ارتباط با انقلاب بر اساس برابری و احترام می باشد.

انتظام گفت که آمریکا دقیقاً می داند که چگونه به نیازهای فعلی ایران پاسخ گوید... قطعات یدکی هواپیما، از بلوکه خارج نمودن وجوه ایران در آمریکا، مواد خام برای صنایع ایران، و غیره... در حالی که مقامات آمریکایی در تهران و واشنگتن الفاظ امیدوارکننده ای بر زبان می آورند از اتخاذ اقداماتی که پشتوانه آنها عاجز شود، عاجزند. در بین آنها که آمریکا را بهتر از همه می شناسند این سوءظن رشد می کند که آمریکا در حال بازی یک سیاست انتظار است. انتظام گفت که اگر استراتژی همین است، شکست خواهد خورد. ایران به اندازه کافی مشکلات دارد و پنهان نمی شود که اختلافات جدی در مورد اینکه تا کجا و به چه سرعتی با انقلاب همراهی شود. اما همه بر این اتفاق نظر دارند که به «شاهی که شما حمایتش می کردید» یا هر شاه دیگری اجازه داده نخواهد شد که حکومت کند. آمریکا بهای زیادی برای این بازی سیاست انتظار خواهد پرداخت. انتظام نسبت به این توضیحات که قوانین و نه سیاست آمریکا باعث تأخیر ارسال چیزهایی مثل قطعات یدکی هلیکوپتر شده است اعتنایی نکرد. او گفت زمانی که شاه چیزی را می خواست، آمریکا با موفقیت راههایی برای تهیه آنچه شاه می خواست پیدا می نمود. الآن آمریکا می تواند به آسانی - در یک لحظه - راههایی را برای کمک به تهران پیدا کند.

7- انتظام به بدگمانی رهبران انقلاب نسبت به اتحاد جماهیر شوروی اشاره نمود. در عین حال سفیر شوروی فعالترین شخص در تهران است. روزانه از مؤسسات دولتی با پیشنهادات هر نوع کمک دیدن می کند. او مداوم پس زده می شود ولی دوباره پدیدار می شود تا دوباره کوشش کند. امیرانتظام گفت فعالیت شوروی مشخصاً مقابل موضع آمریکا، که به چشم خیلی از ایرانیانِ والامقام کاملاً انفعالی است، قرار دارد.

وزیر مختار در جواب گفت که این اشتباه بزرگی است که حرف آمریکا را که واقعاً قصد برقراری روابط حسنه بر پایه احترام متقابل و منافع دارد باور نشود. پیشنهاد شد که انتظام می تواند بعداً که به تهران برمی گردد به لینگن، کاردار تلفن بزند و سیاست آمریکا را مورد بحث قرار دهند. انتظام گفت که چنین خواهد کرد و اشاره نمود که از 9 تا 17 اکتبر در تهران خواهد بود.

8 - انتظام 6 اکتبر عازم پاریس شد. هدف عمده در آنجا برپا کردن یک «روزنامه ایرانی است که به آلمانی، فرانسه و انگلیسی چاپ می شود تا در سرتاسر اروپا منتشر شود.» او گفت این شبیه به فعالیتی است که هم اکنون در واشنگتن اجرا می شود - صدای ایران - و منظور از آن توضیح اهداف، روشها و سیاستها و مشکلات ایران می باشد.

9- انتظام در 18 اکتبر به استکهلم باز خواهد گشت و مدت کوتاهی پس از آن اعتبار نامه های خود را در اسلو و هلسینکی تسلیم خواهد نمود.مینوت - کندی 4164

ص: 557

سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران، ایران 15 اکتبر، 1979 آقای سفیر عزیز وقتی، روز بعد صحبت کردیم شما از من یک ورقه کاغذ که موقعیت انتقالات بخشهای اضافی را آن طور که ما در نظر داریم تشریح کند، درخواست نمودید. یک ورقه کاغذ از این نوع ضمیمه است، امیدوارم مفید باشد.

من از فرصتی که برای گفتگوی بی پرده راجع به بعضی از مشکلات در روابط بین ایران و آمریکا دادید قدردانی می کنم. همانطور که وزیر در نیویورک به دکتر یزدی اشاره کرد، هدف ما این است که با دولت شما به طور صمیمانه کار کنیم تا یک رابطه استوار بر واقعیتهای جدید در ایران را ایجاد نمایم.

با گرمترین سلامها دوستدار - ل. بروس لینگن کاردار سفارت آمریکا در ایران ضمیمه دارد.

مکالمه کاردار با سفیر امیرانتظام

ص: 558

شماره : 1/10977 از: سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه 23/7/58 به: واشنگتن - فوری رونوشت: سفارت آمریکا در استکهلم 125 جناب آقای امیرانتظام سفیر وزارت امور خارجه تهران - ایران موضوع: مکالمه کاردار با سفیر امیرانتظام 1- کل متن محرمانه است.

2- خلاصه: کاردار 4 در تاریخ 13 اکتبر با سفیر ایران در سوئد، انتظام، ملاقات کرده تا درباره روابط ایران و آمریکا با او بحث کند. در طول بحث امیرانتظام به سوءظن ایرانیان اشاره کرد که آمریکا یک «بازی انتظار» را در پیش گرفته است و امیدوار است که دولت جدید ایران سقوط کند. او خواست که ایالات متحده ابتکار پیشنهاد برای حل مشکلات حکومت فعلی ایران مثل قسمتهای یدکی پیچیده ارتشی و قراردادهای تجاری را به دست گیرد. انتظام پیشنهاد کرد که کاردار کلیه تماسهای خود را با کلیه مشاوران حکومت فعلی ایران و دیگران از طریق وزیر خارجه یزدی برقرار کند، تا او قادر باشد به شکل صحیحی مشاوران را روشن کند. کاردار با حالت اعتراض اشاره کرد که کلیه تلفنهای بین سفارت و مشاوران حکومت فعلی ایران از طریق اداره تشریفات وزارت خارجه درخواست شده است. در پایان مکالمه امیرانتظام اشاره کرد که خمینی به ما اطمینان دارد (خودش، یزدی و بازرگان). اما اشاره کرد که این کمک بزرگی به این گروه است اگر آمریکا بتواند کمک کند تا آنها راه حلی برای مشکلات بین ایران و آمریکا پیدا کنند. (پایان خلاصه) 3- کاردار از تاریخ 13 اکتبر، ملاقاتی با امیرانتظام سفیر ایران در سوئد کرد که در اداره نخست وزیری بود (او به تازگی به اتاق هویدا نقل مکان کرده است) که این نشان می دهد که او به رابطه نزدیکش با بازرگان ادامه می دهد. فضای مذاکره در ابتدا سرد بود ولی در انتهای مذاکره به گرمی گراییده بود. انتظام در میان نقطه نظر دولت فعلی ایران انعطاف پذیری از خودش نشان نداد و نمی توانست با دیده اغماض از این جرم آمریکا بگذرد که اگر آمریکا می خواهد روابطش را با ایران بهبود بخشد باید یک روش اصلاحی در پیش گیرد. انتظام صریحاً خودش را از یک گروه نخبه مدرنیستها (بازرگان، یزدی، چمران) می داند که مورد اعتماد خمینی هستند و کسانی هستند که رابطه ایران و آمریکا را حمایت می کنند و در برابر یک اکثریت محافظه کار.

4- صدور تجهیزات نظامی: کاردار سر صحبت را با بیان قدردانی ما از صحبتهای مفید انتظام با سفارت آمریکا در استکهلم باز کرد. او اشاره کرد به اتفاقات اخیر در روابط ایران و آمریکا با تأکید بر اینکه آمریکا می خواهد روابطش را با ایران بهبود ببخشد و بازی انتظار که امیرانتظام با سفارت ما در استکهلم مطرح کرده بود نبوده است. کاردار سپس به مسئله تجهیزات نظامی پرداخت با اشاره به اینکه اگر چه دکتر یزدی در نیویورک ما را متهم کرده بود که تحویل تجهیزات را به تأخیر می اندازیم، ولی بیشتر تأخیر به خاطر آماده نبودن وسایل حمل و نقل ایران بوده است.

5 - انتظام بیان کرد که این برداشت او بود که یکی از مشکلات بزرگ حل نشده تحویل قطعات طبقه بندی شده نظامی به ایران بوده است. کاردار تشریح کرد که مسایلی در رابطه با مقررات ما وجود دارد

ص: 559

که دلیل بر این تأخیر باشد و همچنین ما احتیاج داریم که از امنیت این تجهیزات مطمئن شویم. او گفت که ما هنوز مشکلات بزرگی در دسترسی ساده به F - 14ها داریم. لازم است که این مسایل به طور مجزا بررسی شود. انتظام گفت که به نظر می رسد که شما منتظر نتیجه انقلاب هستید تا اینکه توطئه جدید بر علیه کشور مطرح کنید. انتظام گفت که او شخصاً درک می کند که این مسئله حقیقت ندارد، ولی این چیزی نیست که ملت ایران به طور کلی به آن اعتقاد دارند.

اگر آمریکا می خواهد ثابت کند که صداقت دارد، باید با پیشنهاداتی برای حل مشکلات اساسی پیش آید. دولت فعلی ایران فکر می کند که ایالات متحده در مورد قراردادهای نظامی دولت گذشته ایران را فریب داده است و اگر حالا دولت آمریکا در درخواستش برای بهبود در روابط صادق است باید این مشکلات را تصحیح کند.

6- کاردار به خلاصه اعمالی که تا به حال انجام شده در جهت حل مسئله تجهیزات FMSنظامی از قبیل سرمایه گذاری مطمئن، تبادل اطلاعات و چیزهای دیگر پرداخت. او گفت که می فهمد که بعضی از ایرانیها فکر می کنند که این تأخیرات از جهت حکومت آمریکا بوده است در حالی که در داخل خود آمریکا در بین مردم این انتقاد وجود دارد که هنگامی که جنگ در کردستان ادامه دارد دولت آمریکا به ایران قطعات یدکی می دهد.

7- در این حال بارها مکالمه برمی گشت به مسئله تجهیزات FMS نظامی و هر وقت کاردار می خواست توضیح دهد که چه کارهایی در این مورد تا به حال انجام شده با این جواب انتظام رو به رو می شد که آمریکا باید خود را بیشتر مایل جلوه دهد. خصوصاً او درخواست نامه ای را می کرد که در آن مشخص شود که در چه مواردی دولت ایران خودش باعث تأخیر در دریافت این تجهیزات شده است. (سفارت مشغول تهیه خلاصه ای از این است) و درخواست کرد که آمریکا پیشنهاداتی در جهت رفع دیگر مشکلات نیز تهیه کند (به نفع دولت ایران). او چندین مرتبه درخواست کرد که جلسه ای برای ملاقات با طرفهای آمریکایی بعد از اینکه آنها پیشنهادات خود را تهیه کردند برگزار شود. اگرچه امیرانتظام نامه ای در جهت حل مسئله قطعات یدکی طبقه بندی شده می خواست کاردار تشریح کرد که مسایل باید به طور جداگانه ای هر کدام بررسی شوند. در چندین جا امیرانتظام توضیح داد که روسها خیلی آماده برای همکاری بودند و با پیشنهادهای تازه به طور مداوم می آمدند در حالی که آمریکاییها هیچ پیشنهادی نداده بودند.

8 - امور اقتصادی: در طول مکالمه امیرانتظام همان مطلب را نیز در مورد مسایل اقتصادی همانند معاملات نظامی بیان کرد. حکومت ایالات متحده می تواند خیلی بیشتر از آن چیزی که فعلاً انجام می دهد در جهت کمک به حکومت فعلی ایران در حل مسایل اقتصادی دادگاهی انجام دهد، امیرانتظام گفت که ما هر روز میلیونها دلار برای این قراردادها ضرر می دهیم در حالی که حکومت آمریکا خیلی به کندی با ما پیش می آید. کاردار گفت که او نمی تواند این طرز بیان را بپذیرد. کاردار محدودیتهای ما را در انجام آنچه که از نظر قضایی از دست ما برمی آید (تحت نظام قضایی خودمان) توضیح داد و شرح مختصری از کارهایی که تا حال شده بود داد.

9- مدارک و اسناد تماسهای رسمی: در طول صحبت کاردار، زمینه های صحبتش با صباغیان در مورد اعدام سه سناتور را برای انتظام توضیح داد. او گفت که صحبت با صباغیان سودمند و جالب بوده است.

همچنین او گفت که ما متأسفیم که این مسئله برای عموم عنوان شده است. انتظام تکرار کرد که امیدوار

ص: 560

است در آینده کاردار چنین تماسهای اساسی را به یزدی و بازرگان و چمران محدود کند. اگر او بخواهد دیگر مقامات رسمی حکومت فعلی ایران را ببیند، باید ابتدا مستقیماً با یزدی مطالبش را مطرح کند. انتظام گفت که ما در اقلیت هستیم. اکثر رهبران دیگر حکومت فعلی ایران در واقع درک نمی کنند که چه موازنه حساسی را ایران باید بین آمریکا و شوروی حفظ کند. آنها ممکن است آنچه را که در ملاقات می گذرد بیشتر از حد خود جلوه دهند و مردم را از آن مطلع کنند. مسئله صباغیان، اگر با یزدی یا انتظام از ابتدا مشورت می شد، این به آنها فرصتی می داد تا مقامات رسمی مورد نظر را توجیه کند. او و یزدی نمی خواهند روابط کاردار را با مردم قطع کنند بلکه می خواهند مطمئن بشوند که مشکلی رخ نمی دهد. کاردار به طور مؤدبانه ای اعتراض کرد که کلیه قرار ملاقاتهای او از طریق اداره تشریفات وزارت امور خارجه است. او اشاره کرد که سفارت معتقد است که باید تماسهای بیشتری با ایرانیان خصوصاً «رهبران اسلامی داشته باشند. امیرانتظام موافق بود ولی پیشنهاد کرد، کاردار چنین مطالب مهمی را در این جلسات مطرح نکند.» اگر شما چنین عمیق وارد مسایل بشوید، نتیجتاً همه چیز نابود خواهد شد. مثل سفیر شوروی باشید او هرگز نقطه نظری را پیشنهاد نمی کند. در حقیقت او حتی وقتی که یزدی و امام به دولتش حمله می کنند چیزی نمی گوید. او چنین بیاناتی را فراموش می کند (به نظر می رسید انتظام کلیه رهبران حکومت فعلی را بجز احتمالاً چمران در لیستی می بیند که باید توسط یزدی چک شود).

10- حمله مطبوعات به ایالات متحده: به منظور مقابله با تأکید انتظام در این مورد که حکومت ایالات متحده سعی کافی در جهت حل مشکلات روابط ایران و آمریکا انجام نداده است. کاردار زمینه هایی را مطرح کرد که دولت ایران کاری برای کمک انجام نداده بود. مانند دستیابی به اموال آمریکا (نظامی)، پرداخت غرامت به سفارت در جهت ترمیم خسارات وارده بعد از اشغال آن (اشاره به حمله به سفارت بعد از انقلاب)، زندانی کردن اتباع آمریکایی بدون جرم، اخراج روزنامه نگار ما و مشکلات ما با پاسداران در داخل سفارت هنگامی که ما سعی می کنیم مفید باشیم، مانند تأمین نفت سوختی ما، خودمان را مورد انتقاد قرار می دهند. حکومت فعلی ایران ظاهراً تشخیص نمی دهد. که این طور مسایل همراه با فقدان عملکرد صحیح در سیستم دادگاهی چه تأثیرات جدی روی افکار عمومی آمریکا می گذارد. مسئله با یک سری حملات مداوم و بی پایه در نشریات تهران که نیمه دولتی هستند، تشدید می شود. این اتهام که سه سفیر قبلی CIA سیا همدست شده بودند و بر علیه انقلاب توطئه چینی می کردند و می خواستند انقلاب را سرکوب کنند مثال خوبی برای این جریان است.

11- انتظام بیان کرد که دولت فعلی ایران چنین چیزی را مطرح نکرده است. این کار مطبوعات بوده است. کاردار مطرح کرد که معاون نخست وزیر، طباطبائی، جملات عرفات را در این مورد تکرار کرد. به نظر می رسید که امیرانتظام به خوبی خجالت کشید و گفت: ولی ما قبلاً این جریان را اصلاح کرده ایم. آیا شما این مسئله را در روزنامه های امروز ندیدید؟ انتظام ادامه داد که در صحبت با بازرگان و طباطبایی این توافق به دست آمده بود که یک مقاله در جهت پس گرفتن این حرف ابتدا در خبرگزاری پارس و سپس توسط کلیه نشریات ایرانی پخش شود (نکته: تابه حال هیچ مقاله ای در جهت پس گرفتن این حرف در هیچ یک از نشریات چاپ نشده).

12- دانشجویان: انتظام گفت که حدود 3200 دانشجوی ایرانی در سوئد و 30 تا 40 هزار در اروپا هستند. او نگران که به این مسئله بود که دانشجویان در سوئد فقط زبان سوئدی را فرا می گیرند به جای

ص: 561

فراگیری یک زبان بین المللی و او معتقد بود که آنها باید زبان بین المللی را فراگیرند. کاردار تکرار کرد که سفارت ایالات متحده در بخش کنسولگری امکانات خود را محدود کرده و شرایط نمره روی اعتبار مدارس تأکید کرد: ما امیدواریم که حکومت فعلی ایران درک کند که چرا درصد رد ویزای دانشجویی اینقدر زیاد است. ما سعی می کنیم که مطمئن بشویم که فقط دانشجویان با کیفیت لایق به ایالات متحده پذیرفته شوند. انتظام گفت که او مسئله را درک می کند و در حقیقت در خارج سعی می کنند به دانشجویان بفهمانند برای همیشه نمی توانند دانشجو بمانند.

13- در انتهای مکالمه کاردار دوباره بیان کرد که امیدوار است انتظام دولت فعلی ایران را متقاعد سازد که حکومت ایالات متحده در فکر حل مشکلات در روابط دو کشور هست. ما امیدواریم که انتظام بتواند کاری کند که تبلیغات ضد آمریکایی در نشریات ایرانی کاهش یابد. انتظام تکرار کرد که او صادقانه فکر می کند که رابطه بین ایران و آمریکا باید بهبود یابد و دوباره درخواست کرد که ایالات متحده سعی کند هرچه زودتر راه حلهایی برای مشکلات متقابل دو کشور پیدا کند. در جواب یک سؤال کاردار انتظام گفت که خمینی به آمریکا اطمینان ندارد. او به بازرگان و یزدی و انتظام اطمینان دارد. به این دلیل است که ما اینجا هستیم. انتظام گفت که اگر بتواند در حل مشکلات آمریکا در ایران موفق شود، این موضوع آنها را قوی خواهد کرد. انتظام اشاره کرد که کاردار باید از یزدی بخواهد یک قرار ملاقات از خمینی برای او ترتیب دهد.

یزدی و انتظام - ملاقات اطلاعاتی

ص: 562

از: سفارت آمریکا در تهران تهران 11089محرمانه به: وزیر امور خارجه آمریکا26/7/58 موضوع: یزدی و انتظام - ملاقات اطلاعاتی 1- تمام متن محرمانه است.

2- بعد از ظهر 15 اکتبر کاردار به همراه R. SMITH و G. CAVEبرای دو ساعت با وزیر خارجه یزدی و سفیر ایران در سوئد، عباس امیرانتظام ملاقات کردند. دکتر چمران هم قرار بود بیاید. وی در کردستان بوده است.

3- کاردار مقدمتاً توجه یزدی را به تفسیر تندی که در تاریخ 15 اکتبر از رادیو پخش شده بود جلب نمود. یزدی موافقت کرد به مقاله نظری بیندازد و برخورد با مطبوعات مسئله اصلی در طی ملاقات بود.

یزدی اصرار داشت که توطئه ای از طرف مطبوعات آمریکا بر علیه (انقلاب) ایران تدارک دیده شده و گفت موقعی که نیویورک بوده عده زیادی از نمایندگان وسایل ارتباط جمعی آمریکا با وی ملاقات کردند. وی نگفت چه کسانی و در کجا و کی ملاقات داشتند. ما اثری از گزارش مطبوعاتی در مورد چنین ملاقاتی در موقع اقامت او در نیویورک پیدا نکردیم.

4- یزدی پرسید که چه عکس العملی از طرف دولت آمریکا نسبت به ملاقاتهای وی با سایروس ونس و مقامات برجسته آمریکایی مشاهده شده؟ به یزدی گفته شد که از نظر مقامات آمریکایی ملاقات خوب نبوده. ما توقع داشتیم که ملاقات با وزیر خارجه آمریکا پایه بهبود روابط ایران و آمریکا را بریزد. اما مواضعی که یزدی اتخاذ کرده به ما نشان داد که هر بهبودی در روابط دوجانبه ایران و آمریکا یک مرحله از آنچه پیش بینی می کردیم کندتر خواهد بود. مسایل از واقعیات خود بزرگتر تصور شده بودند. در این ملاقات یزدی از ملاقاتهای اخیر آرامتر به نظر می رسید.

5 - در زمانی که گفتگو برای حل مشکلات قطعات یدکی و وسایل نظامی جریان داشت وی (یزدی) تصدیق کرد که بعضی از این مشکلات به علت عدم هماهنگی مؤثر از طرف دولت ایران بوده اما او مؤکداً اظهار کرد که عملاً در جستجوی شواهدی از حسن نیت آمریکا در جهت حل مشکلات می باشد. او از شنیدن مشکلات در منطقه امنیتی MOVخیلی ناراحت شد. وی گفت که نه سفارت و نه وزارت دفاع به وی در این رابطه حرفی نزده است. کاردار بر آمادگی دولت ایالات متحده در جهت حل مشکلات تأکید کرد. یزدی خاطرنشان کرد که مایل می باشد توسط گروه سه طرفه ای از سفارت، وزیر خارجه MFA و MONOوزارت دفاع، یک هیئت فعالی برای مقابله با مشکلات تشکیل گردد.

6- هم امیرانتظام و هم یزدی به نظر می رسیدند که از ملاقات با SMITHو CAVE راضی بودند. یزدی مخصوصاً نسبت به خلاصه ای که در مورد مسایل انرژی آمریکا بوده خیلی علاقه مند بود ولی از تأثیری که فسخ کردن قرارداد گاز شوروی بر روی برنامه های انرژی شوروی می گذارد بی خبر بود. او گفت ایرانیان می کوشند که قیمت نفت گاز را از 72 سنت در هزار فوت مکعب بالاتر ببرند. او همچنین از اتفاقات سیاسی که به خاطر اینکه شوروی بین 83 - 81 وارد کننده نفت خواهد شد ممکن بود صورت گیرد، نگران بود و می پرسید منتظر چه جور فشارهایی باید باشد؟ او اشاره کرد که نظرات شوروی اخیراً خیلی دوستانه بوده.

7- در مورد اینکه روسها وقتی که با نیاز وارد کردن نفت رو به رو می شوند ممکن است چه کار کنند، موضعی که از طرف آمریکا گرفته شد این بود که اساساً ما علاقه مند به بیان اطلاعات و واقعیات هستیم.

ص: 563

ایرانیان خودشان باید نتیجه گیری بکنند. ما به یزدی خاطرنشان ساختیم که برای روسها خیلی مشکل خواهد بود که پول نفت را در ارز قوی بدهند، چون این جلوی پیشرفت اقتصادی را می گیرد. در حال حاضر 40% از درآمد تبادلات ارزی شوروی از نفت می آید و نتیجتاً از دست دادن چنین درآمدی ضربه سهمگینی به برنامه های اقتصادی آنها خواهد بود. مسئله ای که این موضوع را حاد می کند این است که این ضربه نسبتاً زود می آید. اول ما فکر می کنیم روسها سعی خواهند کرد که نفت را در شرایط سهلی بخرند و احتمالاً روی ایران فشار خواهند گذاشت تا با چنین قراردادی موافقت کند. یزدی فکر می کرد که این خیلی بعید است که ایران با چنین برنامه ای موافقت کند.

8 - طی بحث نفت، موضوع رئیس قبل شرکت نفت حسن نزیه، توسط کاردار پیش کشیده شد. یزدی توضیح داد که نزیه خطای مهمی کرده که با ایدئولوژی اسلامی انقلابی درافتاده است. آن طور که یزدی بیان کرد این یک اشتباه نابخشودنی از طرف نزیه بوده. یزدی سعی کرد وضع نزیه و آندرو یانگ در آمریکا را با هم تشبیه کند. کاردار جواب داد که چنین تشابهی خیلی غلط است. وقتی از محل نزیه پرسیده شد یزدی جواب داد که او زنده است و در تهران می باشد.

9- مقدار زیادی از گفتگو به کردستان اختصاص داده شد. یزدی قانع شده بود که یک پشتیبانی قوی خارجی برای آشوب کردها وجود دارد. او وضع آنجا را وخیم توصیف کرد. دولت ایران اطلاعاتی داشته که به نظرشان قابل اعتماد بوده مبنی بر اینکه، آمریکا و اسرائیل هم با عراق در اخلال همدست بوده اند.

کاردار سعی زیادی کرد که نشان دهد، آمریکا منافع خیلی کمی در کمک به شورشیان کرد دارد. نظر آمریکا در ثبات و تمامیت ایران است. علاقه عمده آمریکا در ایران این است که نفت جریان داشته باشد.

هر وضعی در ایران که این جریان را تهدید کند، به ضرر منافع و علایق آمریکا خواهد بود.

10- ما سعی کردیم که مسخرگی مسئله دخالت اسرائیل با عراق را در نظر بگیریم. نوع حمایتی که کردها لازم داشتند، به دخالت اسرائیل احتیاجی نداشت. تازه عراق نمی توانست احتمال افشای همکاریش با اسرائیل را تحمل کند. یزدی به نظر می رسید فکر می کرد که عراق از طرف خودش از کردها حمایت نمی کند. ما توضیح دادیم که شاید عراق از نفوذ ملی گرایی شیعه نگران شده، و برای ضعیف کردن دولت ایران تصمیم به تقویت کردها گرفته. یزدی گفت که اطمینان کافی به صدام حسین در مورد اکثریت شیعه در عراق داده شده. یزدی گفت که اگر دخالت عراق ادامه پیدا کرد، ایران مسئله ایجاد تحرک میان جامعه شیعه عراقی را بررسی خواهد نمود.

11- اینها و نظرات دیگر یزدی نشانگر مقدار زیادی خیالات واهی در مورد سیاست آمریکا نسبت به ایران می باشد. او گمان می کرد که گروهی داخل دولت آمریکا (احتمالاً سیا CIA) در فعالیتهایی دست دارند، مبنی بر برانداختن دولت ایران و این بدون اطلاع مقامهای ارشد آمریکا صورت گرفته. CIA سیا چنین کارهایی را در گذشته هم کرده است.

بازدید جرج کیو از تهران

ص: 564

شماره : 1151 از: سفارت آمریکا - تهران30/7/1358 - 22 اکتبر 79 به: وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی. فوری طبقه بندی: سرّی برای نیوسام معاون وزیرانتشار ممنوع - چروکی ارجاع به: تهران 1133 موضوع: بازدید جرج کیو از تهران 1- (سرّی - تمام متن) 2- همان طوری که تلکس مرجع آشکار می کند، انتظام بین گروهی بود که من در مورد بیماری شاه برایشان توضیح دادم و تصمیم به سفر به آمریکا داشت. انتظام مانند هر کس دیگری از دولت موقت، نیاز به کنترل عکس العملی سیاسی را درک می کند.

3- چون زمانی که ما دیروز توضیحات خود را ارائه دادیم جرج کیو تهران را ترک کرده بود من این طور فرض می کنم که او باز نخواهد گشت و نیازی به بازگشتن وی نیست. اینک من اطلاع دارم که دفتر نمایندگی به وی دستور داده است که از پاریس بازگردد و وی فردا صبح وارد خواهد شد. من به فرض اینکه وی دستوراتی دارد که مورد تأیید شماست و باعث باز شدن دست ما در اینجا می شود در این رابطه هیچ گونه مشکلی ندارم.

به هر حال من مایلم که بگویم که از لحاظ صرفه خودمان و در رابطه با روابطمان با انتظام (که اکنون سفر خود را به استکهلم تا آخر این هفته به تعویق انداخته است) حضور او ضروری به نظر نمی رسد.

جشن بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزیره

ص: 565

از: سفارت آمریکا در الجزیرهسرّی: تهران 3025 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن و سفارتهای آمریکا در مادرید، موترویا، پاریس، تهران، رباط، تریپولی، تاریخ 8/8/58 موضوع: جشن بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزیره.

1- تمام متن سرّی است.

2- با توجه به زمان بندی ملاقات بین دکتر برژینسکی و بن جدید، رئیس جمهور حکومت الجزایر و با وزیر امور خارجه، بن یحیی، به امکان تماس و ملاقات دکتر برژینسکی با رئیس هیئت کشورهای ذیل که در جشن شرکت می کنند، بستگی دارد:

اسپانیا: سفیر اسپانیا در الجزیره و مقامات دیگری از آن کشور از دکتر برژینسکی درخواست ملاقات کرده اند.

فرانسه: سفیر فرانسه در اسپانیا درخواست ملاقات یکی از وزراء را کرده است.

لیبی: اگر قذافی به الجزیره برود، سفیر لیبی در الجزایر تمایل محتاطانه خود را برای تهیه مقدمات ملاقات قذافی با دکتر برژینسکی نشان داده است.

ایران: کاردار ایران در الجزیره امروز به من اطلاع داد که با تهران تماس خواهد گرفت تا امکان تمایل بازرگان یا یکی دیگر از هیئت دولت ایران را برای ملاقات با دکتر برژینسکی یا مقامات دیگر آمریکایی که از الجزیره دیدن می کنند، سؤال کند.

مسایل ذکر شده نشان دهنده قسمتی از تمام موضوعات در ارتباط با سیاست خارجی ما که هم اکنون در الجزایر اجرا می شود می باشد. (مقامات دولت الجزایر، دیپلماتها و خبرگزاریها) در حقیقت دولت آمریکا زمینه یک هیئت نمایندگی پرقدرت را ریخته که مهره اصلی آن دکتر برژینسکی است. شانس دکتر برژینسکی برای تماسهای مؤثر با دیگران در الجزایر، فراوان می باشد. هم هیئت های نمایندگی و هم دیگران واقفند که دکتر برژینسکی عامل تهیه کننده اسلحه برای مراکش شناخته شده است.

هیتز

قسمت دوم

ص: 566

بسم اللّه الرحمن الرحیم اسنادی که در این بخش از کتاب ارائه می شوند، اسناد سازمان جاسوسی سیا می باشد. همان طور که خود ملاحظه خواهید کرد این اسناد از نظر شکل ظاهری و نوع مطالب با اسناد وزارت امور خارجه تفاوت دارند. اینک برای آشنایی بیشتر ابتدا فرم اسناد توضیح داده می شود.

فرم اسنادی که در این بخش خواهد آمد بر دو قسم است:

الف - اسناد تلگرافی: فرم این اسناد مطابق نمونه زیر است:

سرّی 25 مهر اعضاء سیا از: تهران 54522 به: رئیس موضوع.

اسناد شمار (1)، (2)، (3)، (4)، (5)، (8)، (9)، (10)، (11)، و ... از این نوع می باشند.

ب - گزارشات: فرم این اسناد مطابق نمونه زیر است:

طبقه بندی گزارش سرّی..........

موضوع:...........

منبع:......

اسناد (6) و (7) از این نوع می باشند. این گزارشات همواره دارای ضمیمه ای هستند که در این ضمیمه اسم رمز منبع مذکور است.

********** حال توضیحات و تذکرات زیر را در مورد اسناد به عرض می رسانیم:

1- اسم رمز منابع: سیا برای محافظت منابع و عدم شناسایی هویت واقعی آنها در اسناد خود برای هر منبع اسم رمزی را انتخاب کرده است. این اسامی از سه قسمت تشکیل یافته است.

الف - دو حرف اول مشخص کننده کشوری است که منبع در رابطه با مسایل آن کشور فعال است. به طور مثال این دو حرف برای ایران می باشد که به س. د. ترجمه شده است.

ب - بعد از این دو حرف خود اسم رمز می آید که ممکن است دارای معنی یا بی معنی باشد. در ترجمه چنانچه اسم رمز با معنی باشد معادل فارسی آن و الا تلفظ انگلیسی آن به کار رفته است.

ج - بعد از اسم رمز شماره ای به کار رفته است که بعد از علامت قرار دارد. این شماره اکثراً یک می باشد.

مانند SDTRAMP/1 که ترجمه اش می شود س. د. صدای پا - 1 و یا اسم رمزی که در این اسناد می باشد SDPLOD/1، س. د. آهسته رو - 1 این اسم رمز متعلق به عباس امیرانتظام است.

2- اسم رمز مأمورین و کارمندان سیا: کلیه مأمورین سیا دارای یک اسم رمز و یک شماره رمز می باشند. که در اسناد از این اسم یا شماره رمز استفاده می شود. همچنین جعل پاسپورتهای تقلبی برای

ص: 567

مأمورین یا جاسوسانشان هم امری عادی است. به طور مثال اسم رمز آقای جرج کیو یکی از مأموران سیا آدلیسک می باشد، که در این اسناد برای ملاقات با امیرانتظام به تهران و استکهلم مسافرت می نماید.

3- تلگرافات ضمیمه: برای رعایت امنیت بیشتر سیا هیچ گاه اسم حقیقی، محل سکونت، شماره تلفن یا مشخصات دیگری را که باعث شناسایی منابع می شود در یک سند همراه اسم رمز آنها نمی آورد. در این موارد این گونه مشخصات حساس در سند دیگری همراه با سند اولی ارسال می شود و به سند اولی رجوع داده می شود. مثلاً در مورد سند دوم شماره تلفن در تلگراف ضمیمه ارسال می شود.

4- نوار ماشین تایپ: بعضی اسناد این بخش از کتاب از روی نوار ماشین تایپ پیاده شده اند که در پاورقی ذکر می شود. لازم به تذکر است که بعد از تایپ شدن هر سند و تصحیح نهایی آن گزارش به اتاق مخابرات می رود و در آنجا شماره می خورد. بنابراین گزارشاتی که از روی نوار پیاده شده اند دارای شماره نمی باشند، مگر در مواردی که بنابر قرائنی شماره سند را تشخیص داده باشیم مانند اسناد شماره (6) و (7).

5 - ترتیب اسناد: اسنادی که ارائه می شوند به ترتیب تاریخ مرتب شده اند و هرجا که سندی مربوط به اسناد دیگر بوده است در پاورقی توضیح داده شده است.

6- پاورقیها: هرجا که در متن سند مطالب مبهمی باشد یا یک سند احتیاج به توضیحات دیگری باشد این گونه توضیحات به صورت پاورقی پایین هر صفحه ذکر شده اند.

والسلام

اخطار جاسوسی (چندسند)

ص: 568

سند شماره 1 از: استکهلم 26286سرّی 13 مهر 58 اعضاء سیا به: رئیس با حق تقدم، رونوشت تهران با حق تقدم اخطار جاسوسی پخش محدود.... اداره خاور نزدیک اقدام نماید س. د. آهسته رو مرجع: رئیس 525381 1- در 13 مهر، اسناد اسبکس و توضیحات مرجع رد شد. س. د. آهسته رو - 1 قصد دارد تا 25 مهر در تهران بماند، بعد به استکهلم بر خواهد گشت تا استوارنامه اش را در اسلو و هلسینکی ارائه نماید. بین سی تا چهل روز پس از آن جهت انتخابات و تشکیل دولت جدید به تهران باز خواهد گشت. او مطمئن نیست که چه مدت در استکهلم مأموریت خواهد داشت و اضافه کرد که او در این مورد بی تفاوت است زیرا او «فقط یک سرباز» در خدمت دولتش است.

2- س. د. آهسته رو - 1 بلافاصله از فرصت استفاده نمود و موضوع نارضایتی از روابط بین دولت آمریکا و ایران را مطرح کرد. دولت جدید حدود 8 - 9 ماه است که بر سر قدرت بوده و ایالات متحده هیچ گونه ابتکاری در حل مسایل دوجانبه از خود نشان نداده است. اگرچه، بنا به گفته س. د. آهسته رو - 1 ما این مسایل را می دانیم و راه حلش را نیز داریم. این موضوع ایرانیان را با این تصور باقی گذاشته که ایالات متحده دارد بازی می دهد و منتظر است ببیند، در آینده چه می شود، با این هدف که در آینده در امور داخلی ایران دخالت کند. با درنظر گرفتن گذشته، این به ما بستگی دارد که پیشنهاداتی بکنیم و اکثر «از خود گذشتگی» را ما باید بنماییم. س. د. آهسته رو - 1 گفت «آنها» روسها را دوست ندارند، اما سفیر روسیه 100 بار به دیدن دولت موقت آمده است و 100 بار هم بیرونش انداخته اند. اما او برای دادن کمک و راه حلها پافشاری دارد. سؤال شد که او به چه «مسایلی» اشاره داشت. س. د. آهسته رو - 1 فقط به وسایل یدکی و پولهای بلوکه شده اشاره کرد.

3- من دیگر هیچ گونه نظریه ای در خلال این گفتگو یکجانبه که خیلی مؤدبانه و قاطعانه ارائه شد ندادم.

بجز البته نفی اینکه ایالات متحده قصد هیچ گونه دخالتی در مسایل ایرانیان را دارد. س. د. آهسته رو - 1 گفت که این ممکن است که راست باشد اما نبودن پیشقدمی از طرف آمریکا با بهره گیری از وضعیت گذشته و حال رژیم، به اضافه اظهارات اخیر کاردار در تهران در مورد دستگیریهای مجدد و اعدامها، دولت ایران را در این توهم باقی گذاشته است. س. د. آهسته رو - 1 بارها گفت که او صادقانه صحبت می کند و می خواهد که من این اظهارات را به دولت ایالات متحده منعکس نمایم.

4- بنا به دستورات وزارت امور خارجه کاردار، ساعت 14 امروز (13 مهر) با س. د. آهسته رو - 1 قرار ملاقات دارد. قبل از اینکه کاردار برای ملاقات برود درباره آنچه که در بالا آمده است توجیه خواهد شد تا از بی ارتباطی و عدم رد کردن اطلاعات اجتناب شود.

5 - پرونده 96205 - 201، تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی نگهداری شود.

طبقه بندی طبق د. 9.ث.1

ص: 569

سند شماره 2 از: تهران(1) سرّی 19 مهرماه 1358 اعضاء سیا.

به: رئیس با حق تقدم اخطار جاسوسی پخش محدود(2) س. د. آهسته رو - 1 مرجع رئیس 527715 1- س. د. آهسته رو - (3)1 به کاردار گفت که به خاطر دلایل امنیتی شب را در محلهای مختلف می گذراند.

او گفت که معمولاً تا ساعت 19 در (محل مذکور در گزارش بعدی)(4) می توان با او تماس گرفت.

2- آدلسیک(5) و مأمور توجیه ملاقاتی خواهند داشت. چنانچه در فرودگاه مشکلی پیش آید آقای آدلسیک باید با سفارت تماس بگیرد. ترجیحاً قبل از تماس با س. د. آهسته رو - 1. شماره ها عبارتند از 810091، 825091، 829051 و شماره داخلی کاردار در ساعات اداری 1600 و یا 1602 و شماره گارد محافظت 1214 می باشد.

3- لطفاً مسیر را اطلاع دهید.

4- بدون پرونده - تا 19 مهرماه (6)1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی د. 9. ث. 1.

سرّی - پگویین - تماماً سرّی ضمیمه سند شماره 2 از تهران(7) ......سرّی: 1358 اعضاء سیا به: رئیس فوری اخطار جاسوسی پخش محدود.(8) س. د. آهسته رو مرجع: تهران 1- مشخصات: 85 - 68 - 66 تکرار می شود 666885(9) 2- بدون پرونده - تا تاریخ 19 مهرماه 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماما سرّی سرّی پگویین

ص: 570


1- این سند از اسنادی است که از روی نوار ماشین تایپ شده و بنابراین شماره ندارد.
2- آورده شده که متأسفانه نتوانستیم معنای آن را بفهمیم. FGI در متن سند کلمه
3- س. د. آهسته رو 1 اسم رمز عباس امیرانتظام می باشد.
4- همان گونه که قبلاً متذکر شدیم اسامی و یا شماره تلفن یا آدرس در خود تلگراف نمی آید بلکه در تلگراف ضمیمه می آید و در اینجا هم از گفتن شماره تلفن محل خودداری شده است.
5- آدلسیک اسم رمز یکی از مأمورین سیا به نام جورج کیو می باشد.
6- اسناد سیا تا بیست سال در بایگانی نگه داشته می شوند بعد از بیست سال مورد ارزیابی مجدد قرار می گیرند. اگر لازم تشخیص شدند در بایگانی می مانند و الا نابود می شوند.
7- این سند هم از روی نوار ماشین تایپ پیاده شده و ضمیمه گزارش قبلی می باشد.
8- در این سند هم کلمه FGI آورده شده است.
9- اطلاعات حساس مانند شماره تلفن و آدرسها به خاطر جلوگیری از اشتباه تکرار می شوند.

سند شماره 3 از: تهران 54502 سرّی 25 مهرماه 58 اعضاء سیا به: رئیس با حق تقدم اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. آهسته رو 1- در بعد از ظهر 24 مهر کاردار(1)، آقای ران اسمیت(2) و آقای آدلسیک به مدت 2 ساعت با یزدی و س.

د. آهسته رو - 1 ملاقات کردند. نکات مورد بحث این ملاقات به وسیله کاردار از طریق وزارت امور خارجه گزارش داده شده است. س. د. آهسته رو - 1 گفت که چمران نتوانست در این ملاقات شرکت نماید، زیرا که در کردستان معطل شده بود. آنها هر لحظه منتظر بازگشت وی به تهران بودند. آدلسیک برنامه ریخته است که به امید ظاهر شدن چمران دو روز در تهران بماند. بر طبق نظر س. د. آهسته رو - 1 آنها همیشه علاقه مند به برقراری دوباره روابط نزدیک می باشند.

2- قسمت اعظم مذاکره در مورد مسئله عراق و کردستان بود. یزدی بی هیچ تردیدی عقیده دارد که اسرائیل و آمریکا شدیداً همراه با عراقیها در حمایت از شورش کردها دست دارند. ما موفق شدیم که نشان دهیم که این عقیده چقدر نامحتمل است. اما حقیقتی که به زودی مطرح کرد به عنوان تلقی جدی ایرانیان حاکی از شدت بی اعتمادی و شکاکی نسبت به خارج، در دولت بازرگان است.

3- آقای اسمیت اطلاعات خلاصه خیلی خوبی راجع به مشکلات برنامه انرژی شوروی داد. با مباحثاتی که با یزدی انجام شد واضح شد که آنها از نتایج لغو قرارداد گاز با شوروی آگاه نیستند. باور بفرمایید که دادن این اطلاعات خلاصه همراه با اطلاعات خلاصه ای که آدلسیک داده است به آنها یک سرّی اطلاعات حقیقی برای جمع بندی و ارزیابی می دهد برای وقتی که دولت اثرات اقدامات خود را بررسی می نماید. در یک مورد در این مذاکرات یزدی به طور ساده لوحانه ای گفت که بعضی نظرات ما را در مورد پیشنهادهای روسیه به او که اخیراً هم خیلی دوستانه بوده اند، نمی فهمد. ما خاطرنشان کردیم که او در شرایط جاری شوروی چاره ای جز دوستانه رفتار کردن در حال حاضر ندارد. سروصدا موقعی ایجاد می شود که که شوروی وارد کننده خالص نفت بشود.

4- س. د. آهسته رو - 1 خروجش را تا روز 30 مهر به تأخیر می اندازد. در خلال جریان ملاقات به نظر می رسد که وی با دلایل ما بیشتر موافق بود تا با دلایل یزدی. موضوعی که کاردار را بر جای خود میخکوب کرد، این بود که یزدی طرز تلقی خصومت آمیزی را که در ملاقاتهای اخیر بروز داده بود، متوقف کرده بود و حتی اشاره به پیشرفتهایی در حل مسایل معوقه بین دو کشور نمود. او تا آنجا پیش رفت که پذیرفت ادامه بعضی مشکلات مربوط به عدم هماهنگی از جانب ایرانیان است.

5 - در اواخر ملاقات آدلیسک هم به یزدی و هم به س. د. آهسته رو - 1 خاطر نشان ساخت که قسمت اعظم آن نوع اطلاعات تاکتیکی که آنها راجع به عراق و افغانستان می خواهند به وسیله وسایل فنی قابل جمع آوری می باشد و آنها را به استفاده از امکاناتشان ترغیب نمود.

6- پرونده 962054 - 201، تا 25 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1.

تماماً سرّی سرّی

ص: 571


1- نام کاردار بروس لینگن می باشد.
2- ران اسمیت از متخصصان امور نفت و همکار سازمان سیا است.

سند شماره 4 از: تهران 54511سرّی - 26 مهرماه 58 اعضاء سیا به: رئیس با حق تقدم، رونوشت به پاریس، لندن.

اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. بهانه 1- علاقه مندیم که با ستاد مرکزی این سؤال را مطرح کنید که آیا عاقلانه است که آدلسیک سر راه سفرش توقف کوچکی در لندن بنماید یا خیر؟ گمان نکنید که ما در حال حاضر قصد داریم که سازمان جاسوسی انگلیس(1) را در جریان ملاقات با یزدی و س. د. آهسته رو - 1 قرار دهیم. تصور نکنید در شرایطی که ما قرار نیست نفع زیادی ببریم هیچ گونه شایستگی و تمجیدی در دیدن آنها (انگلیسیها - مترجم) وجود دارد، چون که ما عقیده داریم که اگر آنها را ملاقات کنیم عاقلانه نیست که واقعیت سفر آدلسیک به تهران را از آنها مخفی نماییم.

2- علاوه بر آن به نظر نمی آید که هیچ دلیل ضروری وجود داشته باشد که در حال حاضر س. د. بهانه - 1(2) را ببینیم. زیرا که هنوز با آدلسیک تماس نگرفته پس احتمالاً خبر جدیدی در مورد س. د. جانوس (2)32 ندارد. تمام آنچه ما می توانیم از او به دست آوریم شایعاتی است که اخیراً بین جامعه ایرانیان در لندن رواج دارد.

3- لطفاً نقطه نظرهای ستاد مرکزی را اطلاع دهید.

4- پرونده 215177 - 201 تا 26 مهرماه 78. در بایگانی نگهداری شود.

طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.سرّی

ص: 572


1- می باشد. و همچنین اسم رمز کلیه منابعی که در رابطه با انگلستان کار می کنند با GN GRAPH 1 اسم رمز سازمان جاسوسی انگلیس شروع می شود.
2- و 2 س. د. بهانه ر و س. د. جانوس 32 اسم رمز دو تن از مأموران ساواک می باشد. س. د. بهانه 1 در انگلستان اقامت دارد و با سیا همکاری می کند.

سند شماره 5 از: تهران 54526سرّی 26 مهرماه 58 اعضاء سیا به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. آهسته رو مرجع: الف - تهران 54527 ب - تهران 54528 1- بعد از ظهر 26 مهر آدلسیک به مدت یک ساعت و نیم به تنهایی س. د. آهسته رو - 1 (آ - 1) را ملاقات نمود. گزارش این ملاقات جداگانه از طریق جاسوسی ارسال خواهد شد. س. د. آهسته رو - 1 گفت که بعد از جلسات توجیهی یکشنبه 23 مهر او، یزدی و بازرگان را ملاقات کرده و درباره نکات مذکور در آن جلسات بحث نمودند. اگر چه توضیحات جالب بودند اما دقیقاً آنچه دولت بازرگان احتیاج داشت نبودند.بنا به گفته س. د. آهسته رو - 1 در حال حاضر احتیاج دولت به اطلاعات نظامی درباره وضعیت کردها و اطلاعات سیاسی در مورد اینکه چه کسی از کردها پشتیبانی می کند و چرا می باشد.

این باعث یک بحث طولانی شد که آدلسیک با موفقیت س. د. آهسته رو - 1 را از این اشتباه که اسرائیلیها با عراقیها در پشتیبانی از شورش کردهای ایرانی همکاری می کند درآورد. س. د. آهسته رو - 1 گفت که آنها آرزو داشتند که آدلسیک پیشنهادهای سازنده ای برای اینکه دولت ایران چگونه می تواند خود را از مسئله کردها خلاص نماید داشته باشد.

اگرچه باور نکردنی به نظر می رسد اما آنچه واقعاً از ما می خواهد این است که راه حلی برای مسئله پیدا کنیم. آدلسیک پیشنهاد کرد که برای حل مسئله کردها دولت ایران راه حل قدیمی میانجیگری کشور سومی را پیش گیرد. ترکها در مورد هر گونه ناآرامی در کردستان نگرانند و احتمالاً خوشحال خواهند شد که درباره این مسئله ایرانیها با ایشان داخل مذاکره شوند. س. د. آهسته رو - 1 سؤال کرد که آیا ایالات متحده می تواند محرکی و بانی ای برای کشورهای ترکیه و عراق تهیه نماید یا ارائه دهد که این کشورها در حل مسئله کردستان به ایران کمک کنند. به آ - 1 گفته شد که ما با دولت عراق روابط دیپلماتیک نداریم، اما از این فرصت به دست آمده، من فکر می کنم که دولت ایالات متحده همکاری ایران و ترکیه را برای حل مسئله کردها تشویق می نماید؛ با تذکر و تأکید این مطلب به آ - 1 که اگرچه شواهدی از پشتیبانی کردها توسط عراقیها هست، اما آخرین چیزی که عراق می خواهد تشکیل یک جمهوری کردستان مستقل در خاک ایران است.

2- در مورد «رابط» س. د. آهسته رو - 1 گفت که برای آینده نزدیک ترجیح می دهد که ارتباط با خود او باشد. آدلسیک شماره منزل خودش را در آمریکا به او داد و آ - 1 گفت اگر مسئله ای اتفاق افتاد از اروپا تلفن خواهد کرد. او چندین تقاضا در مورد اطلاعات دیگر نمود که آدلسیک در برگشت مطرح خواهد کرد. آ - 1 سؤال کرد آیا برای ما مشکلی ایجاد نمی کند که تماس ما با او ادامه یابد؟ آدلسیک گفت که نه؛ ما ترتیب را این طور داده بودیم که با همان سرعتی که او پیش می رود پیش برویم. (منطبق با او باشیم.) 3- پرونده، 962054 - 201 تا 26 مهر 78 در بایگانی نگهداری شود.

طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.سرّی

اثرات جنگ کردها بر روی روابط ایران و عراق

ص: 573

سند شماره 6 طبقه بندی گزارش سرّی - اخطار جاسوسی - غیرقابل رؤیت برای خارجیان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکاران.

کشور: ایران موضوع: اثرات جنگ کردها بر روی روابط ایران و عراق 1- در هفته گذشته، اوضاع کردستان ایران به طور قابل ملاحظه ای وخیم گردیده است. در هفته گذشته ارتش ایران بیش از صد نفر زخمی و مجروح داشت. نخست وزیر مهدی بازرگان با عجله سعی دارد که شرایط جنگ را از راههایی تغییر دهد. اگر چه دولت نظرش این است که آرامش دائمی برای مسئله کردها فقط از راه توسعه اقتصاد منطقه عملی است و این کار را نمی توان شروع کرد، مگر اینکه شرایط به حالت عادی برگردد.

2- وزیر امور خارجه، ابراهیم یزدی ضمن مسافرتش به هاوانا مباحثه ای طولانی با رئیس جمهور عراق صدام حسین داشت. در ضمن این مباحثه، یزدی، حسین را مطمئن ساخت که ایران در ناآرامیهای جامعه شیعیان عراق دست نداشته و اضافه بر آن ایران هیچ گونه طرح و نقشه ای برای بحرین ندارد و اینکه انقلاب ایران به کشورهای دیگر صادر نخواهد شد. در آن موقع یزدی و حسین توافق نمودند که بعداً دوباره یکدیگر را در تهران یا بغداد ملاقات نمایند. یزدی به حسین گفت که در آن موقع هر دو می توانند توافقنامه بین دو کشور را بر اساس معاهده مارس 75 مورد بحث قرار دهند.

3- یزدی در برگشت به ایران توسط روزنامه جمهوری اسلامی به خاطر گفتگوهایش با صدام حسین در هاوانا مورد انتقاد قرار گرفت. به خاطر اوضاع وخیم کردستان ایران در حال حاضر یزدی از آن می ترسد که هرگونه پیشنهاد علنی در رابطه با دولت عراق موج انتقاد را در ایران برانگیزد. دولت بازرگان فکرش را کرده بود که آیت اللّه روح اللّه خمینی یک اعلام عمومی بنماید مبنی بر اینکه ایران درصدد صدور انقلاب نیست و در حال انجام هیچ گونه عملی علیه تمامیت ارضی عراق نمی باشد. اما اشکال در اینجاست که رهبر جامعه شیعیان در عراق مستقل از خمینی هستند و اگر او تصمیم بگیرد که به اظهارات خمینی بی توجهی نماید، یا مورد سؤالشان قرار دهد آن وقت روابط بین دو کشور وخیم تر خواهد گردید.

4 - این گزارش در تاریخ 26 مهر 58 تهیه گردیده است.

5 - محدوده پخش گزارش - سفارت و وابسته دفاعی در تهران به واحدهای عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو، و تل آویو ارسال شد.

طبقه بندی گزارش سرّی: اخطار جاسوسی - منابع و روشهای جاسوسی درگیر بوده است. غیر قابل رؤیت برای خارجیان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاورین پیمانکاران، پخش و اقتباس اطلاعات در اختیار گزارشگر است.تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9.

ث. 1. طبقه بندی شده توسط مأمور گزارشگر قید شده، کلیه قسمتهای سند طبقه بندی و کنترل کل مدرک را داراست.

ص: 574

اطلاعات تکمیلی سند شماره 6 از: تهران 54527(1) سرّی 26 مهرماه 58 اعضاء سیا به: رئیس رونوشت به عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کویت، منامه، دهلی نو، تل آویو.

اخطار جاسوسی س. د. آهسته رو جاسوسی اطلاعات تکمیلی گزارش ضمیمه: برای اطلاعات بیشتر درباره مشخصات س. د. آهسته رو - 1 ستاد مرکزی می تواند به گزارش شماره...(2) تهران که برای پخش نیست مراجعه نماید، بدون واسطه شماره پرونده و ردیف ندارد.

این گزارش به وسیله آدلسیک گرفته شده است. شماره گزارش جریان محلی (10778 خاور نزدیک ایران تهران) است و طبقه بندی توسط 15356(3) تأیید گردیده است.

پگویین

ص: 575


1- این سند از روی نوار ماشین تایپ پیاده شده و بنابراین شماره ندارد ولی با توجه به گزارش تهران 54536 سند شماره ( 11 ) مشخص می شود که شماره اش 54527 است.
2- شماره این گزارش را ندیدیم و این به علت این است که این شماره ها را باید دستگاه مخابرات بزند ولی این سند از روی نوار پیاده شده است.
3- این شماره رمز آقای تام آهرن رئیس سیا در تهران است که این سند را سرّی طبقه بندی نموده است.

سند شماره 7 طبقه بندی گزارش سرّی ... اخطار جاسوسی ...(1) غیرقابل رؤیت برای خارجیان ... غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران ... یا مشاوران پیمانکاران ...

کشور: ایران موضوع:(2) منبع:(3) 1- قرار است رفراندوم قانون اساسی ایران در آینده ایران نزدیکی برگزار گردد. انتخابات مجلس بلافاصله متعاقب آن خواهد بود. مهدی بازرگان نخست وزیر مصمم است که هرگونه کوششی باید انجام گیرد تا روحانیون در مجلس اکثریت را به دست نیاورند. در اواخر مهر رهبران سیاسی دولت بازرگان از جمله خودش، ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه و عباس امیرانتظام سفیر ایران در سوئد درباره این موضوع با آیت اللّه خمینی مذاکره کردند. آنها می خواستند روشی را برای قانع کردن خمینی مبنی بر اینکه مجلس باید غیرروحانی داشته باشد، شروع کنند. آنها همچنین قصد داشتند که وی را از حمایت کردن تعداد زیادی از روحانیون باز دارند؛ چرا که معتقد بودند هر کس که علناً توسط خمینی حمایت شود برنده می شود.

2- علیرغم اینکه دولت بازرگان نیاز به توسعه پایگاه خود قبل از انتخابات دارد، ولی هنوز چندان کاری برای ایجاد احساساتی که باعث تقویت آن می شود انجام نداده است. پیشرفت کمی در بازسازی ارتش حاصل شده است. و این باید مقداری دولت را کمک کند. به هر حال تلاشها برای در آوردن پاسداران تحت کنترل مستقیم ارتش بی نتیجه بوده اند. هنوز شورای انقلاب پاسداران را کنترل می کند.

3- در دولت بازرگان شکاف وجود دارد. این شکاف عمدتاً بر سر مسایل اقتصادی می باشد. عباس امیرانتظام قائم مقام نخست وزیر اصول سیاست اقتصادی را تشریح کرده است. این سیاست بر اساس وام آزاد و شامل یک برنامه دو بخشی بود:

الف - فراهم آوردن پول برای صنایع با شرایط آسان تا صنعتی کردن کشور ادامه یابد.

ب - فراهم آوردن وسیع وجوه برای طرحهای ضربتی اشتغال زا به نحوی که میزان بیکاری را کاهش دهد. علی معین فر، وزیر نفت با عنوان کردن طرح خودش که در آن شرایط در اختیار گذاشتن پول به سختی انجام می شد با این طرح مخالفت کرد. کابینه با 12 رأی موافق طرح امیرانتظام را تصویب نمود ولی به هر حال معین فر توانست دولت را قانع کند که تا در اجرای آن عجله نکند. در نتیجه، عمل معین فر تغییراتی در طرح امیرانتظام به وجود آورده است ولی این تغییرات ذاتاً جزیی بودند و طرح امیرانتظام آماده اجراست.(3)

ص: 576


1- این گزارش از روی نوار ماشین تایپ پیاده شده است. ترجمه ای که ملاحظه می نمایید ترجمه تلفیقی از دو گزارش است که از دو نوار ماشین تایپ مختلف به دست آمده است و چون هر دو گزارش در قسمت ( 1) مشترک بوده اند واضح است که این دو گزارش یکی هستند.
2- و 2 در این نوع گزارشها همواره موضوع گزارش و توضیحاتی در مورد منبع گزارش ذکر می شود ولی چون احتمالاً این گزارش چرک نویس گزارش اصلی می باشد که مأمور گزارش پس از مشورت با رئیس ایستگاه عنوان مناسب برای موضوع و منبع انتخاب خواهد نمود ٬ بنابراین این متن فاقد شرح و موضوع و منبع می باشد.
3- این گزارش در مقایسه با گزارشهای مشابه ناقص است چرا که محدوده پخش گزارش و زمان به دست آوردن گزارش در آن قید نشده است. بنابراین می توان احتمال داد که این گزارش پیش نویس گزارش نهایی باشد.

اطلاعات تکمیلی سند شماره 7 از: تهران(1) 54528سرّی 26 مهر 1358 اعضاء سیا به: رئیس، رونوشت برای: عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو و تل آویو.

اخطار جاسوسی س. د. آهسته رو. جاسوسی اطلاعات تکمیلی گزارش ضمیمه: س. د. آهسته رو - 1. رئیس به گزارش شماره تهران(2) که برای پخش، نیست مراجعه کند.

بدون واسطه. شماره پرونده و ردیف ندارد. گزارش به وسیله آدلسیک گرفته شده است. شماره گزارش جریان محلی - 10779 خاور نزدیک ایران تهران) توسط 015356 تأیید گردیده است.

پگویین

ص: 577


1- این سند اطلاعات تکمیلی گزارش بعدی می باشد. این سند چون از روی نوار پیاده شده شماره ندارد ولی با توجه به گزارش تهران 54536 سند شماره ( 11 ) شماره آن به دست می آید.
2- چون گزارش از روی نوار پیاده شده است شماره این گزارش را ندارد.

سند شماره 8 از: رئیس 535235سرّی 26 مهر 58 اعضاء سیا به: تهران با حق تقدم، رونوشت: پاریس، لندن اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. بهانه مرجع: تهران 54511(1) 1- ما در این مورد موافق هستیم که دلیلی وجود ندارد که مسافرت آدلسیک به ایران و یا کوششهای ما مبنی بر پاسخ به دولت موقت ایران را در جلسه توجیهی اطلاعاتی به سازمان جاسوسی انگلیس افشا کنیم. با این وجود در نظر اخیر مبادله اطلاعات با سازمان جاسوسی انگلیس درباره وضعیت ایران، اعتقاد بر این است که با مأموریت موقت به لندن در سر راه به ستاد مرکزی مختصراً برای بحثهای عمومی مقامات تحقیقی سازمان جاسوسی انگلیس درباره ایران به عنوان توقف سر راه(2) .... با توافق رئیس ایستگاه یا رئیس هیئت نمایندگی بررسی شود.

2- موافق هستیم که در این سفر با س. د. بهانه تماس گرفته نشود.

3 - از گزارش در مورد هرگونه مذاکره ای که تابحال س. د. آهسته رو - 1 درباره از سر گیری نوعی روابط اطلاعاتی انجام شده قدردانی می کنیم.

4 - بدون پرونده. تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.سرّی

ص: 578


1- این تلگراف جواب تلگراف تهران 54511 سند شماره ( 4) می باشد.
2- چون این سند از درون ماشین پودر کننده اسناد به دست آمده لذا بعضی از قسمتهای آن خوانا نیست.

سند شماره 9 از: پاریس 13694سرّی 27 مهر 58 اعضاء سیا به: تهران رونوشت به رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. آهسته رو.

1- لطفاً کلیه تلگرافهای راجع به س. د. آهسته رو - 1 به پاریس و لندن برای اطلاع آدلسیک مخابره نمایید. 2 - بدون پرونده. تا 27 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.سرّی سند شماره 10 از: تهران 54533سرّی 27 مهر 1358 اعضاء سیا به: رئیس فوری اخطار جاسوسی پخش محدود مرجع: رئیس 536170 آقای کیو تهران را به مقصد پاریس در صبح جمعه 27 مهرماه ترک کرد. تا 27 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.سرّی سند شماره 11 از: تهران 54536 (جاموتی قائم مقام رئیس)سرّی 28 مهر 58 اعضاء سیا به: پاریس، لندن، رونوشت به رئیس اخطار جاسوسی، پخش محدود س. د. آهسته رو.

مرجع: الف - تهران 13694 (که به لندن فرستاده نشده است.)(1) ب - تهران 54526 ج - تهران 54527 (10778 خاور نزدیک ایران تهران) د - تهران 54528 (10779 خاور نزدیک ایران تهران) ه- تهران 54502 1- گزارشهای ب الی ه به پاریس و لندن بنا به درخواست مرجع الف مخابره گردید.

2- پرونده 962054 - 201. تا 28 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1.

تماماً سرّی.

سرّی

ص: 579


1- این تلگراف در پاسخ به تلگراف پاریس 13694 سند شماره ( 9) می گوید که گزارشهای درخواستی فرستاده شد.

سند شماره 12 از: تهران 54539(1) (جاموتی قائم مقام رئیس)(2) سرّی 29 مهر 1358 اعضاء سیا(3) به: پاریس، فوری، رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود شاه.

مرجع: الف - رئیس 536766 ب - پاریس 13715 1- صبح روز 29 مهر، بر طبق برنامه ای که قبلاً به وسیله تلفن ریخته شده بود، کاردار و آقای هنری پرشت با س. د. آهسته رو - 1 ملاقات کردند. س. د. آهسته رو - 1 به کاردار گفت که هنوز برنامه اش این است که 30 مهر به استکهلم برود. کاردار در مورد مسئله شاه با س. د. آهسته رو - 1 صحبتی نکرد.

2- تا 29 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.

سرّی

ص: 580


1- با توجه به سندهای موجود قبل و بعد از 29 مهرماه مشخص می گردد که شماره این تلگرافها باید ما بین 54536 و 54550 باشد. از طرفی با توجه به مرجع سند شماره ( 13 ) مشخص می گردد که شماره تلگراف 54539 است.
2- چون روز 29 مهر رئیس ایستگاه تام اهرن به کشورهای عربی مسافرتی نموده ٬ جورج اکیف که نام رمزش جاموتی می باشد به عنوان قائم مقام وظایف وی را برعهده دارد
3- این سند را از روی نوار پیاده شده است و شماره ندارد.

سند شماره 13 از: تهران(1) (جاموتی قائم مقام رئیس)(2) سرّی 29 مهر 1358 اعضاء سیا(3) به: پاریس، فوری، رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود - در مورد سلامت شاه.

فقط رئیس ایستگاه پاریس و آقای جورج کیو حق رؤیت دارند.

مرجع: الف - رئیس 536767 ب - پاریس 54539 1- همان گونه که در مرجع ب اطلاع داده شده است در جلسه ای که کاردار و آقای هنری پرشت با نخست وزیر بازرگان و وزیر امور خارجه، یزدی، جهت رساندن پیغام در مورد سلامت شاه و سفر قریب الوقوعش به آمریکا داشته اند س. د. آهسته رو - 1 هم شرکت داشته است. عکس العمل س. د.

آهسته رو - 1 این بود که این جریان زحمات آن کسانی را که خواهان گسترش روابط با آمریکا هستند مشکلتر می کند.

2- یزدی در مورد ضرورت معالجه در نیویورک و یا حتی آمریکا قدری مشکوک بود و پیشنهاداتی بنابر تجارب تخصصی خودش کرد.

3- از آنجا که فعلا از جریان شاه اطلاع دارد، احتمالاً ضرورتی ندارد که به او اطلاع بدهیم که آقای کیو اطلاعات جاسوسی مهمی برایش دارد. لطفا به ما اطلاع بدهید، که آیا ستاد مرکزی هنوز از ایستگاه می خواهد که به س. د. آهسته رو - 1 بگوید که آقای کیو می خواهد هر چه زودتر او را در اروپا ملاقات کند یا نه؟ 4- تا 29 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.

سرّی سند شماره 14 885 - 666 آقای کیو علاقه مند است که در مورد موضوعی که در ملاقات با کاردار فاش گردید گفتگو نماید. آقای کیو بعد از ورود امیرانتظام در 30 مهرماه در استکهلم خواهد بود.

ص: 581


1- با توجه به تلگرافهای موجود قبل و بعد از 29 مهر مشخص می شود شماره این تلگراف باید مابین 54539 و 54550 باشد.
2- چون روز 29 مهر رئیس ایستگاه تام اهرن به کشورهای عربی مسافرتی نموده جورج اکیف که نام رمزش جاموتی می باشد به عنوان قائم مقام وظایف وی را برعهده دارد.
3- این سند از روی نوار پیاده شده است.

سند شماره 15 از: تهران(1) (جامویی قائم مقام رئیس)سرّی 29 مهر 1358 اعضاء سیا(2) به: پاریس، فوری، رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود - شاه.

فقط رئیس ایستگاه پاریس و آقای جورج کیو حق رؤیت دارند.

مرجع: رئیس 536769 1- قائم مقام ایستگاه در بعد از ظهر 29 مهرماه با س. د. آهسته رو - 1 در دفتر کارش تماس گرفت و به او گفت که آقای جورج کیو فردا در استکهلم می خواهد درباره موضوعات مطرح شده در گزارش مرجع با او ملاقات نماید. س. د. آهسته رو - 1 گفت برنامه او تغییر کرده و تا پنجشنبه 3 آبان در تهران خواهد بود.

قائم مقام ایستگاه به س. د. آهسته رو - 1 گفت که آقای جورج کیو سعی خواهد کرد که قبل از سوم آبان برای ملاقات به تهران بیاید. س. د. آهسته رو - 1 گفت ملاقات در تهران برای او قابل قبول نیست.

قائم مقام ایستگاه به س. د. آهسته رو - 1 گفت در صورتی که آقای کیو نتوانست قبل از 3 آبان برای ملاقات به ایران بیاید ما با شما در تماس خواهیم بود تا برنامه پرواز شما را داشته باشیم.

2- شماره تلفن دفتر س. د. آهسته رو - 1 885 - 666 تکرار می شود 885 - 666 و شماره تلفن منزل وی در دسترس نمی باشد.

3- تا 27 مهر 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.

سرّی

ص: 582


1- با توجه به تلگرافهای کامل قبل و بعد از 29 مهرماه مشخص می شود که شماره این تلگراف باید مابین 54539 و 54550 باشد.
2- این سند از روی نوار پیاده شده و شماره ندارد

سند شماره 16 از: رئیس 543216سرّی 9 آبان 1358 اعضاء سیا به: استکهلم، رونوشت برای تهران 1- بنا به گفته س. د. آهسته رو - 1 او برنامه ریزی می کرد که تهران را برای استکهلم در تاریخ 3 آبان ترک نماید. او قصد داشت به استکهلم برود و همسرش را بردارد و در ادامه برنامه به اسلو رفته تا استوارنامه اش را ارائه دهد. در مدت اقامت در تهران س. د. آهسته رو - 1 راجع به بدتر شدن روابط بین ایران و عراق خیلی نگران بود و از ما خواست اگر احتمالاً اطلاعاتی در مورد روابط ایران و عراق داشته باشیم به او بدهیم. ما خیلی ممنون می شویم که اگر مأموران مربوطه در اولین فرصت با س. د. آهسته رو - 1 تماس گرفته و اطلاعات زیر را به س. د. آهسته رو - 1 بدهند و تأکید کنند که این گزارش به وسیله آدلسیک در جواب درخواست و اظهار علاقه ای که س. د. آهسته رو - 1 در تهران کرده بود ارائه می شود.

2- موضوع گزارش به قرار زیر است:

تا اوایل مهر اعضای عالیرتبه دولت عراق متقاعد شده بودند که سیاست ایرانیان این بوده که فعالانه ادعاهایشان را در مورد جزیره بحرین ادامه دهند. نظر عراقیها بعد از مطالعه دقیق بیانات متعدد رهبران مذهبی ای که به تفصیل در مورد ادعای ایرانیان نسبت به بحرین سخن گفته بودند، به دست آمده است. قبل از نتیجه گیری مبنی بر اینکه ایران فعالانه ادعایش را در مورد بحرین دنبال می کند، رهبر عراق صدام حسین فکر می کرد که امکاناتی در مورد مذاکره با دولت موقت ایران وجود دارد، مخصوصاً بعد از مذاکره اش با وزیر امور خارجه ایران ابراهیم یزدی در خلال مدت کنفرانس کشورهای غیر متعهد در هاوانا. دولت عراق به هر حال مشکلات و مسایلی در رابطه با تعیین راه صحیح و مناسب در مورد رفتار موقت ایران دارد. ابتدا صدام حسین امیدوار بود که مستقیماً با نخست وزیر بازرگان طرف معامله باشد. در حال حاضر عراقیها درباره دولت موقت ایران نامطمئن هستند. به طوری که به طور روزافزون عقیده پیدا می کنند که دولت بازرگان نمایندگی و نمایش زیادی ندارد و قدرت حقیقی دست جامعه روحانیت ایران است که با عراق خصومت دارند. با وجود عدم موفقیت در دنبال کردن پیشنهاداتی که در مذاکرات هاوانا بین یزدی و صدام حسین مورد بحث قرار گرفته بود. عراق هنوز دوست دارد که اختلافش را با ایران از طریق مذاکره رفع نماید. ترجیح آنها این است که با دولت بازرگان مذاکره نمایند.

دلواپسی آنها این است که دولت بازرگان امکان دارد کنترل کامل نداشته باشد، و صدام حسین هم نمی خواهد که وارد مذاکره با رهبران مذهبی ایران بشود.

3- از همکاری استکهلم در مورد مسئله س. د. آهسته رو - 1 قدردانی می کنیم.

4- پرونده 962054 - 201، تا 7 آبان 1378 در بایگانی نگهداری شود.

طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1. تماماً سرّی.

بی تی شماره 3945(1)

ص: 583


1- این سند مورخ 9 آبان 58 می باشد و سند قبلی 29 مهر 58 . ما بین این دو سند احتمالاً اسنادی بوده که یا پودر شده اند و یا در میان رشته ها به دست خواهند آمد. در هر حال هرگونه سندی که بعداً در این رابطه پیدا شود جداگانه در اختیار مردم مسلمان قرار خواهد گرفت.

سند شماره 17 از: تهران 54636سرّی 9 آبان 1358 اعضاء سیا به: رئیس اخطار جاسوسی پخش محدود س. د. آهسته رو - س. د. صدای پا(1) 1- س. د. صدای پا - 1 در جلسه 7 آبان گفت که ناصر میناچی وزیر ارشاد ملی از او در مورد انتشار روزنامه پیشنهادی امیرانتظام کمک خواسته است. س. د. آهسته رو - 1 در یکی از جلسات طرح ریزی شرکت کرده است و این طور به نظر می رسد که این طرح هنوز مراحل اولیه را می گذراند. هنوز در مورد تیراژ، مندرجات، سرمقاله ها، تعداد زبانهایی که روزنامه باید به آن چاپ شود و محل روزنامه (مثلاً تهران یا محلی در اروپا) تصمیمی گرفته نشده است.

2- س. د. صدای پا - 1 اظهار داشت امیدواری کمی موجود است تا این برنامه در خدمت تبلیغ انقلاب به طرز مؤثری به کار آید، حتی اگر کارش بگیرد.

3- ما پیشرفت این فعالیت را کنترل و دنبال کرده و آن طور که مناسبت دارد شما را از آن مطلع خواهیم ساخت.

4- پرونده 867764 - 201 تا 9 آبان 1378 در بایگانی نگهداری شود. طبقه بندی طبق د. 9. ث. 1.

تماماً سرّی.(2) سرّی

ص: 584


1- این فرد که نام اصلی وی سیمون فرزامی بود در رابطه با اسناد لانه جاسوسی و ارتباطش با سازمان سیا دستگیر و به اعدام محکوم شد.
2- شاید این سند در رابطه با سندهای قبلی بی ارتباط به نظر آید ولی درهر حال چون مربوط به س. د. آهسته رو 1 است این سند در این قسمت آورده شده است.

سند شماره 18 1- هیچ مسئله ای آدلسیک....(1) 2- پیشنهاد تمدید اقامت آدلسیک سؤالاتی درباره امنیت او و ترس ابراز شده س. د. آهسته رو - 1 درباره اقدامات سیا علیه انقلاب را مطرح می کند. با اطلاعات کمی که ما از پرونده آدلسیک درباره مسافرتهای قبلی او به اینجا دادیم جواب سؤال امنیت فردی او را با درنظر گرفتن یک سری ملاقاتهای عملیاتی به عهده خود او و ستاد مرکزی می گذاریم. درباره شکست سیاسی احتمالی ما فکر می کنیم که آدلسیک زیادی در کار است و کاردار نیز نگرانی خود را ابراز داشت. ما فکر می کنیم که اقامت طولانی آدلسیک را نمی توان از ایرانیها پوشیده نگه داشت و اینکه هیچ گونه بهانه بی ضرری مانند تروریزم قابل قبول نخواهد بود. بنابراین حداقل بعضی از ملاقاتهای پیشنهاد شده را محتملاً باید به س. د. آهسته رو - 1 و همکاران اعلام نمود.(2)

کتاب یازدهم

آمریکا حامی اشغالگران قدس

ص: 585


1- این سند از درون دستگاه پودر کننده بیرون کشیده شده است و چون دستگاه در حین کار خراب شده بود قسمتی از سند درون ماشین باقی مانده بود.
2- با توجه به متن این پاره سند مشخص می گردد که تاریخ این سند باید در زمانی باشد که آدلسیک در تهران بوده است و می خواسته اند مدت اقامتش را طولانی تر نمایند. با توجه به اینکه آدلسیک تهران را درصبح جمعه 27 مهرماه ترک کرده است ٬ تاریخ این سند احتمالاً مربوط به حدود 25 مهر می باشد. بنابراین این سند اگر مابین سند شماره ( 3) و ( 4) قرار گیرد بی مناسبت نمی باشد.

ص: 586

معرفی کتاب

ص: 587

بسم اللّه الرحمن الرحیم «آمریکا و اسرائیل در رأس دشمنان اسلامند.» «اسرائیل دشمن بشریت و انسان است.» امام خمینی مشخصه بارز و اصلی رژیمی که با نام اسرائیل در قرن اخیر موجودیت یافت، اتکای به غیر و حمایت خارجی است. رژیمی که به ابتکار امپریالیسم انگلیس و با غصب سرزمین مسلمانان محروم نطفه آن بسته شده و در دامان امپریالیسم آمریکا رشد نمود. در ابتدا انگلیسیها برای بسط سلطه شیطانی خود، با شعار "تلاش برای برپایی حکومت ملی یهودیان" به کمک صهیونیستها دست به اشغال بخشی از سرزمینهای مسلمین زدند و در واقع پایگاهی را بنیاد نهادند که همه قدرتهای شیطانی عالم در قلب سرزمینهای اسلامی از آن بر علیه اسلام به ستیز برخیزند و هر روز با تهاجم غیرانسانی خود برجان و مال مسلمین یورش برده و با نیرنگ و تزویر جهان اسلام را به ضعف و نابودی بکشانند.

اساسا انگیزه اصلی ایجاد رژیم نژادپرست صهیونیستی در سرزمین اشغالی، مقابله با اسلام بود، زیرا اگر مسلمین به اتحاد می رسیدند استکبار جهانی را به نابودی می کشاندند و بی دلیل نیست که امام روز قدس را روز اسلام می داند.

با افول سلطه جهانی انگلیس، دوست و متحد قویتری چون امپریالیسم آمریکا به مدد اسرائیل می آید و سیل کمکهای بی دریغ نظامی و اقتصادی آمریکا این جمعیت قلیل و اندک را جسورتر می کند تا هر روز فاجعه ای و حادثه ای تازه بیافریند. از کشتارها و جنایات رژیم اشغالگر قدس و اینکه چگونه شبکه صهیونیستی حاکم بر آن علاوه بر قدرتهای استکباری با تمام رژیمهای فاسد و خائن وابسته به همکاری و هماهنگی دارد، بسیار شنیده ایم. و به همین خاطر است که یک چنین رژیمی از هیچ خشونت سبعانه ای در حق مردم محروم و مظلوم فلسطین دریغ نمی ورزد. همان طور که می دانیم تا زمانی که شاه جنایتکار به عنوان دست نشانده شیطان بزرگ بر مقدرات مردم ایران مسلط بود، می بایستی نفت کشور ما به سوی اسرائیل جنایتکار جریان می یافت، تا ماشین قتل و جنایت اسرائیل یک لحظه از فعالیت باز نایستد و زمانی که با خروش ملت قهرمان ما و با یاری خدا و رهبری امام رژیم دست نشانده آمریکا سقوط می کند، امپریالیسم آمریکا بیکار نمی نشیند و این بار گستاخی را به جایی می رساند که رژیم های وابسته ای که به

ص: 588

ظاهر در مقابل اسرائیل هستند را وادار به ارسال نفت به رژیم خیانتکار اسرائیل می کند. به طور کلی سیر جریانات در خاورمیانه با ابتکار و هدایت امپریالیسم آمریکا به صورتی است که جماعت نژادپرست صهیونیستی که هیئت حاکمه جنایتکار اسرائیل را تشکیل می دهند، از هر لحاظ بر اوضاع منطقه مسلط باشند و هر طرح و برنامه ای که بخواهند را به یاری شیطان بزرگ به اجرا بگذارند و در این راه از مساعی فراوان سایر رژیم های دست نشانده عربی که به نا حق بر کشورهای اسلامی سلطه یافته اند و سر در آخور امپریالیسم دارند بهره می برد. در اینجا همواره امت اسلام است که مورد ظلم واقع شد. ظلمی که از کینه و عداوت عمیق کفر جهانی نسبت به اسلام و مسلمین ناشی می شود. این اتحاد نامقدس اسرائیل غاصب را آنچنان جسور می کند که در ژوئن 1967 دست به اشغال بیت المقدس، سرزمین پیغمبران و اولیاء خدا می زند. اکنون سالها است که قدس عزیز، این اولین میعادگاه پیروان دین حنیف و اولین قرارگاه عاشقان لقاءاللّه در چنگال سدکنندگان سبیل اللّه است و خاک مقدسش جولانگاه تاخت و تاز دشمنان خدا و خلق و قاتلان پیامبران و مردان بزرگ الهی است. قدس عزیز، هم اکنون از جانب رژیم صهیونیستی، پایتخت رژیم «جور و ستم و غصب و تجاوز» اعلام شده است. با حمایت قدرتهای استکباری جهان و در رأس آن آمریکای جنایتکار، رژیم اشغالگر قدس اکنون خاستگاه انبیاء الهی و سرزمین فرزندان هابیل را قرارگاه وارثان قابیل نموده و بساط حکومت اعقاب نمرود را در پرورشگاه حضرت ابراهیم(ع) گسترده است.

اکنون در همین زمان این حکام خود عملیاتی وحشیانه را علیه صاحبان حقیقی قدس، فلسطینیان مظلوم و شجاع و علیه مردم قهرمان و شهید داده لبنان و نهایتا علیه تمامی مسلمانان جهان آغاز کرده و خون صدها انسان بی گناه را بر زمین ریخته است.

اما آنچه که امروز بر تمامی مردم آزاده دنیا روشن شده این است که رژیم اشغالگر قدس در قلب جهان اسلام هرگز نمی تواند، بدون پشتیبانی آمریکا به حیات خود ادامه دهد. چه رسد به اینکه با این جسارت به مال و عرض و ناموس مسلمین تجاوز کند و به همین دلیل مبارزه با این سرطان مخوف، لازمه اش نبرد بی امان با آمریکای جنایتکار است و لذا در صف نبرد جایی برای نوکران آمریکا نیست زیرا رژیمهای دست نشانده ای از قبیل عربستان و عراق و اردن به سبب وابستگی خود توان نبرد مقدس با رژیم صهیونیستی را ندارند.

گوشه هایی از اسناد باقیمانده لانه جاسوسی که حکایت از اتحاد امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد را بنا بر وظیفه ای که داشتیم و تعهدی که نموده بودیم در این مجموعه گرد آوردیم. باشد که با آگاهی بیشتر جهان اسلام و مستضعفین عالم از این پیوندهای نامقدس، مسلمین محور واقعی مبارزه را که تنها اسلام است و نه قومیت که رنگ و بویی از شرک و نژاد پرستی دارد را یافته و همگام با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پایه های سلطه استکبار جهانی را یکی پس از دیگری در سراسر عالم محو و نابود سازند.

سند اول جزوه نسبتا مفصلی است پیرامون سرویسهای جاسوسی و امنیتی اسرائیل که توسط جاسوسان شیطان بزرگ تهیه و تنظیم شده است. در این سند در حقیقت آمریکای جنایتکار تصویر روشنی از جنایات و عملیات ضدانسانی دستگاه جاسوسی رژیم نژادپرست تحت الحمایه خود را ترسیم نموده است. رژیمی که موجودیت خود را مرهون قدرتهای استکبار جهانی است، الزاما در منطقه ای با وسعت ناچیز و جمعیت اندک بایستی دست به تشکیل یک چنین مجموعه عظیم جاسوسی و امنیتی بزند. همچنان

ص: 589

که به تصریح خود سند، حوزه فعالیت دستگاههای جهنمی جاسوسی اسرائیل نه تنها به منطقه و کشورهای مسلمان بسنده نمی کند، بلکه در برگیرنده کل جهان است و در هر کجای عالم که رژیم فاسد و وابسته ای وجود دارد از یاری و همکاری دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل بی بهره نیست. عملیات موساد که تنها بخشی از این مجموعه شیطانی را تشکیل می دهد، آنقدر گسترده است که شوروی، آمریکا و سازمان ملل متحد و اروپای شرقی را به لحاظ جمع آوری اطلاعات سیاسی و اقتصادی و علمی در برمی گیرد. در بخشی از این سند آمده است:

"موساد در اکثر پایتختهای اروپایی، ترکیه، ایران و مراکز استراتژیک در آمریکای لاتین، آفریقا و خاور دور پایگاههایی (اطلاعاتی و جاسوسی دارد و عملیات گوناگونی از "روابط وابسته رسمی" با سرویسهای میزبان (مثل سیا و ساواک)، برای رد و بدل نمودن اطلاعات، تا انجام عملیات ویژه اجرائی که مستقیما بر علیه تروریستهای عرب می باشد، به انجام می رساند." (تأکید داخل پرانتز از ما است.) اینها پا را از هم فراتر گذاشته، حتی از جاسوسی ارباب خود نیز کوتاهی نمی کنند، به طوری که در دفتر سفیر آمریکا، میکروفن مخفی نصب کرده اند.

این سند همچنین مبین توطئه ها و جنایتهایی است که با پوشش به اصطلاح دیپلماتیک توسط کارگزاران صهیونیسم در سفارتخانه های اشغالگران قدس در پهنه گیتی صورت می گیرد؛ به طوری که در قسمتی از آن چنین آمده است: «اداره "جمع آوری"، یکی از ادارات هشتگانه موساد و بزرگترین اداره آن، تحت پوششهای دیپلماتیک در کشورهای خارجی فعالیت می کند.» اکنون دیگر کاملاً مشخص است که اشخاصی که به عنوان سفیر و کاردار و غیره در مراکز توطئه خود یعنی سفارتخانه ها، مشغولند، عهده دار چه نقشی هستند.

همان گونه که قبلاً نیز اشاره کردیم، در هر کجای عالم که رژیم فاسد و فاجر مصدر امور است، دستگاههای اختناق و سرکوب آن، از همکاری صمیمانه موساد و دیگر سرویسهای جاسوسی اسرائیل برخوردار است. مشخصا خود سند موارد زیر را تصریح می کند:

«موساد مسئولیت آموزش سرویسهای اطلاعاتی ترکیه، غنا و ژاپن را دارد.» «اسرائیل با سرویسهای اطلاعات و امنیت آفریقای جنوبی همکاری دارد.» طبیعی است که دستگاه ساواک، عامل سرکوب مبارزین و انقلابیون مخالف رژیم جنایتکار شاه نیز در این همکاریها از سهمی بسزا و دیرینه برخوردار است:

«در اواخر 1958، یک سازمان وابسته رسمی سه جانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه و ساواک تشکیل شد، که این سازمان نیزه سه سر نامیده شده بود.» «علاوه بر تداوم مبادلات اطلاعاتی، جلساتی نیز در هر نیمسال، در سطح رؤسای سرویسها داشته است.» البته ظاهرا محصول این همکاری مداوم و مستمر چیزی فراتر از آموزش اعضاء پرسنل خود فروخته جنایتکار ساواک بوده و موساد از این طریق سیاستهای صهیونیسم بین المللی را بر رژیم آمریکایی شاه تحمیل می کرده و با تمام توان زمینه های سرکوبی مسلمانان اعم از ایرانی یا عرب را در منطقه فراهم می کرده اند. این مطلب را خود سند به وضوح به شکل زیر بیان می کند:

«هدف اصلی روابط اسرائیل با ایران، ایجاد و توسعه سیاستهای ضد عربی و موافق اسرائیل در

ص: 590

تصمیمات مقامات ایرانی بود. از اواخر 1950 به بعد، در طی سالها، موساد در عملیات مشترکی با ساواک، همکاری داشته است. موساد به فعالیتهای ساواک یاری داده است و کردهای عراق را حمایت کرده است.» آشکارا دیده می شود که چگونه ساواک و موساد از یک سو بر علیه اعراب مسلمان دست به توطئه می زدند و از سوی دیگر انقلابیون مسلمان را در ایران به خاک و خون می کشیدند و به این ترتیب طبیعی است که این دستگاه شیطانی، یعنی موساد، وجود جمعیتهای مختلف مسیحی و مسلمان را در لبنان بهترین زمینه برای عملیات جاسوسی و اطلاعاتی بداند و دست به ایجاد یک تشکیلات مخفی در این مسیر بنماید.

به طور کلی سند اول یک چارت سازمانی دستگاههای جاسوسی اسرائیل را با اجزاء و خصوصیات کامل آن نشان می دهد و می تواند راهنمای خوبی برای شناخت بیشتر مبارزین مسلمان از این دستگاه جهنمی باشد، تا به اتکای اللّه و با وحدت کلمه با تمامی قوا هر روز ضربه جدیدی بر پیکره پوسیده و رو به زوال آن وارد آورند، که عاقبت امر ظالمان در دنیا و عقبی جز خسران چیزی نیست.

در سند دوم که مربوط به 1965 می شود، دیده می شود که چگونه رژیم اسرائیل فعالیتهای خود را در ایران گسترش می دهد و به رژیم شاه نزدیک می شود و در این راه حتی از طرحهای کشاورزی و صنعتی استفاده می کند، البته بدون سر و صدا و با پوشش، که در این زمینه مساعی فراوان سفیر آمریکا با نماینده رژیم اشغالگر قدس که در آخر سند آمده است، قابل توجه است.

در سند سوم، شاهد حمایت بیدریغ و همه جانبه شاه از اسرائیل هستیم، که با فروش نفت نه تنها به ادامه بقای اسرائیل کمک می کند، بلکه از سوی دیگر به یکپارچگی جهان اسلام ضربات فراوان وارد می کند.

طبیعی است که شاه عامل شماره یک امپریالیسم آمریکا در منطقه و یار وفادار اشغالگران قدس شکست اسرائیل را محال بپندارد. چنان که به زعم او خودش نیز شکست ناپذیر بود. غافل از اینکه همان گونه که توده های مسلمان با اتکای به خدای تعالی و احکام اسلام شر او را از سر مسلمین کم نمودند. بار دیگر تمامی مسلمین در سر تا سر منطقه با مسلسلهای متکی بر ایمان، و توکل بر خدا اسرائیل غاصب را به سزای جنایاتش خواهند رساند، هر چند که رژیمهای وابسته ای همچون عربستان جانشین شاه در تأمین نفت اسرائیل و آمریکا شده باشند.

در سند شماره یک گفته شد که چگونه در پوشش سفارت و مورد دیپلماتیک مأمورین اطلاعاتی درجه اول صهیونیسم مشغول به کار هستند. اسناد چهارم و پنجم مصادیق جزئی این مطلب در ایران هستند.

آقای بن یوحنان که زمانی از مشاوران نزدیک نخست وزیر و وزیر امور خارجه رژیم اشغالگر قدس، بوده بعنوان کاردار در هیئت نمایندگی جاسوسان اسرائیل مشغول است و آنقدر این جناب ناظر به امور مختلفه است که جاسوسان شیطان بزرگ نیز دست به دامن او می شوند تا دانسته های خود را در اختیار آنان قرار دهند. جاسوس آمریکایی نیز مشفقانه خبر گرایش رژیم دست نشانده شاه به اسرائیل را در اختیار عامل صهیونیسم در ایران قرار می دهد.

سند شماره 6 پرده از حمایت بیشمار شاه از اسرائیل در زیر چتر حمایتی اربابشان، آمریکا، برمی دارد.

عوامل اسرائیل از ترس خشم توده های مسلمان در ایران، بدون نمود خارجی در سطح وسیعی مانند به اصطلاح سفارتخانه های سایر دول امپریالیستی مشغول چپاول بیت المال مردم محروم این دیار بوده اند.

نزدیکی رژیمهای اسرائیل و شاه که حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را مدیون حمایتهای مستقیم

ص: 591

آمریکا هستند، امر غریبی نیست. بلکه اطلاع سفارتخانه های عرب از این همکاریها و سکوت و رضایت آنها سؤال برانگیز است. همان رژیمهایی که پس از سرنگونی رژیم آمریکایی شاه بر اثر انقلاب خونبار اسلامی و قطع تمام روابط با اسرائیل و در مقابل ایجاد روابط با مردم فلسطین، به فغان آمدند و کار به جایی رسید که آنها همگام با اسرائیل غاصب دست به توطئه های مشترک برای براندازی جمهوری اسلامی می زنند.

در سند هفتم حضور جاسوس دیگری از وابستگان رژیم اشغالگر قدس را در تهران می بینیم، که البته این بار جاسوسان شیطان بزرگ به صراحت قید می کنند که وی فعالیتهای جاسوسی در ایران دارد.

در سند هشتم نیز شاهد تبادل نظر جاسوسان دوست و متحد(!) در مورد مسایل ایران هستیم که هماهنگی لازم را در چپاول مردم و سرکوبی مبارزین با یکدیگر به عمل می آورند. همان طور که در سند شماره یک از همکاری مستقیم ساواک و موساد و تشکیل سازمان «نیزه سه سر» یاد شده بود، در سند هشتم نیز کارمند رژیم صهیونیستی، دوست آمریکایی خود را در جریان دقیق ماوقع یکی از عملیات ساواک و خشونت وحشیانه ساواک (به تعبیر خود جاسوس صهیونیست) قرار می دهد. همین همکاری خائنانه را در سند نهم به وضوح می بینیم و به این ترتیب عجیب نیست که اسرائیل غاصب از پیامدهای انقلاب اسلامی این چنین هراسناک است و دوستان قدیمی خود را در ساواک، امروزه در کردستان و سایر مناطقی که نیروهای ضدانقلابی بر علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول توطئه هستند، یاری می رساند. نکته قابل توجه دیگر در سند نهم، نگرانی اسرائیل جنایتکار، از عدم توافقی احتمالی بین ایران و آمریکا در تمامی زمینه ها است! این نکته وابستگی حیات نامیمون اسرائیل را به سلطه جهانی آمریکا نشان می دهد.

سند دهم نیز گزارشی است از سیا که سوابق جاسوسان مرکز توطئه رژیم اشغالگر قدس را که عموما در دستگاههای جاسوسی و نظامی اسرائیل سالیان متمادی به کشتار و قتل عام اعراب مسلمان اشتغال داشته اند و سپس برای ادامه سلطه شیطانی صهیونیسم به جنایات خود در ایران ادامه می دهند را نشان می دهد؛ البته با نظارت شیطان بزرگ! سند یازدهم نیز مانند سایر اسنادی که ذکر آن رفت، هدایت و هماهنگی آمریکا در ارتباط با فعالیتهای رژیم صهیونیستی و شاه معدوم را نشان می دهد و علاوه بر آن اتحاد و یگانگی آمریکا و اسرائیل را در مقابله با نهضتها و حرکتهای انقلابی مردم مسلمان فلسطین و سایر رژیمهای انقلابی عرب مسلمان به وضوح آشکار می کند. این مطلب با وضوح و جزئیات بیشتر در اسناد دوازدهم، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم نیز مشاهده می شود. سند شانزدهم نیز اطلاعات دقیق جاسوسان شیطان بزرگ از سلاحی است که به دست رژیم صهیونیستی برای سرکوبی مسلمین ساخته شده، که امیدواریم افشای آن برای رژیم صهیونیستی نتایج زیانباری همراه داشته باشد.

.... و نهایتا سند هفدهم یعنی آخرین سند، گزارش زندگینامه یکی از سران رژیم صهیونیستی، یعنی اسحق رابین جنایتکار است که توسط جاسوسان سیا تهیه و تنظیم شد؛ مردی که با کشتار مردم قهرمان فلسطین پله های ترقی را تا نخست وزیری رژیم صهیونیستی طی کرد و عکس العمل او در قبال حمله اعراب در 1967 چیزی جز ترس و غش نبود.

ویژگی بارز اسنادی که شرح مختصری از آن را آوردیم، وحدت عمل و هماهنگی کامل رژیم صهیونیستی با آمریکای جنایتکار در عملیات خائنانه خود در سراسر جهان و خصوصا منطقه است و به

ص: 592

وضوح دیده می شود، که اگر یک آن حمایت مستقیم شیطان بزرگ از این غاصبان حقوق مسلمین قطع شود، دیگر ادامه حیات بر آنان مقدور نیست.

به همین دلیل باز بر این نکته تأکید می کنیم که این جهاد مقدس بر علیه اشغالگران قدس، نبرد بی امان بر علیه شیطان بزرگ را طلب می کند و در این صف، نوکران آمریکا، آنان که هماهنگ با رژیم شاه با صهیونیسم همراهی می کردند و امروز جانشین شاه در تأمین نفت اسرائیل هستند، هرگز نمی توانند ایفای وظیفه تاریخی خود را بنمایند.(1) به این امید که همه مسلمین حول مکتب حیات آفرین اسلام با مسلسلهای متکی بر ایمان با اتحاد و یگانگی این پایگاه استکبار جهانی در قلب امت اسلام را محو و نابود سازند و برای این پیکار مقدس، انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران که ادامه نهضت انبیاء است، بهترین الگوست و اطمینان داریم که نابودی این پایگاه کفر، که مطابق سنن الهی دوام چندانی هم ندارد، زمینه ساز حکومت حضرت ولی عصر(ع) و نوید بخش رهایی مستضعفان از چنگال مستکبران است.

والسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام توضیح: در اسناد شماره 12، 13، 14، 15 به علت طولانی بودن متن فقط به ترجمه مطالب مهم اکتفا شده و اصل سند به طور کامل به چاپ رسیده است.

سرویسهای اطلاعات خارجی و امنیت اسرائیل

ص: 593


1- جالب اینجاست که همان رژیمهایی که به تصریح اسناد جاسوسی آمریکا هیچ مخالفتی با فعالیتهای اسرائیل در ایران با علم به وجود آن نداشتند امروز همگام با امپریالیسم آمریکا! انقلاب اسلامی ایران را متهم به ارتباط با اسرائیل می کنند!!

سند شماره (1) سری غیرقابل رؤیت و تحویل به اتباع بیگانهمارس 1979 غیرقابل تحویل به کنتراتچیان یا مشاورین کنتراتی حق اقتباس و انتشار اطلاعات تحت نظر ناشر (تهیه کننده) امکان پذیر است.

سرویسهای اطلاعات خارجی و امنیت اسرائیل این یک «بررسی» از سرویسهای امنیت و اطلاعات خارجی اسرائیل است، که توسط کارکنان «مدیریت عملیات ضد اطلاعاتی» (DOCS)، «سازمان مرکزی اطلاعات» (CIA)، با همکاری و هماهنگی «سازمان اطلاعاتی دفاع» (DIA) تهیه و انتشار یافته است. این «بررسی» جانشینی برای «بررسی اطلاعات ملی» (NIS) بخش 56، امنیت و اطلاعات می باشد، و حدودا در همان فاصله زمانی که «بررسی اطلاعات ملی» چاپ می شود، اصلاح و دوباره چاپ و تکثیر خواهد شد و یا بر حسب آنچه پیشرفت امور تجویز و تضمین کند، منتشر خواهد شد.

اجازه انتشار، نسخه اصلی، یا کپی اضافی این «نوشتار»، از طریق کانالهای وضع شده در «سازمان مرکزی اطلاعات» (CIA) می تواند به دست آید.

اخطاریه: منابع و متدهای اطلاعاتی عنوان و مورد بحث قرار گرفته (WN) است.

(یادداشت اخطاریه اطلاعاتی WNINTEL) اطلاعات امنیت ملی (NSI): افشای غیر مجاز، مشمول جرایم جزائی می باشد. (UDSCS) اختصارات برای کنترل انتشاراتی: NOFORN (NF)fغیرقابل رؤیت و تحویل به اتباع بیگانه.

NOCONTRACT (NC) غیرقابل رؤیت و تحویل به کنتراتچیان یا مشاورین کنتراتی.

PROPIN (PP) احتیاط - شامل اطلاعات اختصاصی است.

NFIBONLY (NO) فقط برای ادارات NFIB ORCON (OC) حق اقتباس و انتشار تحت ناظر ناشر (تهیه کننده) امکان پذیر است.

REL......... این اطلاعات برای تحویل به...... مجاز می باشد.

FGI اطلاعات دولت بیگانه این نوشتار به صورت میکروفیش موجود است. برای اخذ میکروفیش از این نوشتار به 7177(OCR/DSB)تلفن بزنید. برای اخذ چاپهای بعدی به علاوه یا به جای کپی به 5203(PPG/RDB) تلفن بزنید. طبقه بندی مشتقات توسط 059910 - تجدید نظر 30 سال پس از تاریخ کنونی نوشتار خواهد بود. مشتق شده از D9b.1 بررسی «سرویسهای اطلاعات و امنیت بیگانه» جزء اطلاعات ملی است و نباید در اختیار و رؤیت نمایندگان دول بیگانه یا هیئتهای بین المللی قرار گیرد، بجز در مواردی که اجازه نامه ویژه از رئیس (CIA) دریافت شده باشد، آن هم بر طبق مقررات «شورای امنیت ملی» (NSC) مقررات اطلاعاتی شماره 1.

کلیه مطالب مندرج در این صفحه «محرمانه» تلقی می شود. سرّی NOFORN / NOCONTRACT / ORCON

ص: 594

فهرست مندرجات الف. (A). کلیات 1 - سوابق و توسعه سرویسها 2 - اهداف و ساختمان 3 - جنبه های سیاسی یک - روابط و مناسبات بین دولت و سرویسها دو - روابط و مناسبات بین مردم و سرویسها 4 - معیارهای حرفه ای یک - درستی و تمامیت دو - کارآیی سه - امنیت چهار - روشهای اخلاقی و انضباطی ب. (B). موساد - سرویس اطلاعات سری MOSSAD - (SIS) 1 - وظایف 2 - سازماندهی 3 - عملیات اداری یک - تعلیمات و آموزش دو - حقوق و مزایا 4 - روشهای عملیاتی یک - روابط با سرویسهای دیگر دو - روابط وابسته با سرویسهای بیگانه ج. (C). شین بث - سرویس امنیت داخلی و ضدجاسوسی 1 - وظایف SHIN - BETH (EISS) 2 - سازماندهی 3 - عملیات اداری 4 - روشهای اطلاعاتی د. (D). اطلاعات نظامی (MI) 1 - وظایف 2 - سازماندهی یک: اطلاعات نیروی هوایی (AFI) دو: اطلاعات نیروی دریایی (NI) 3 - عملیات اداری 4 - روشهای عملیاتی 5 - روابط با سرویسهای دیگر

ص: 595

ه. (E). مرکز تحقیقات و طرح ریزی سیاسی (RPPC) و. (F). پلیس ملی (NP) ز. (G). افراد عالیرتبه اصلی (سران) (KO) ح. (H). نظریات در مورد منابع اصلی 1 - مطالب منبع 2 - انتشارات آشکار تکمیلی

اشکال

شکل 1 عامل روسیه «اسرائیل بیر» (عکس) شکل 2 تشکیلات سرویسهای اطلاعات و امنیت اسرائیل، 1977 (چارت) شکل 3 تشکیلات موساد، 1977 (چارت) شکل 4 فرستنده الیاهوبن شائول کوهن در حال نمایش در دمشق 1965 (عکس) شکل 5 ژوهان ولفگانگ لوتز به هنگام محاکمه اش در قاهره موارد استعمال فرستنده را توضیح و ارائه می دهد، ژوئیه - اوت 1965 (عکس) شکل 6 تشکیلات شین بث، 1977 (چارت) شکل 7 تشکیلات اطلاعات نظامی، 1977 (چارت) شکل 8 تشکیلات اطلاعات دریایی، 1974 (چارت) شکل 9 تشکیلات پلیس ملی اسرائیل، 1977 (چارت) شکل 10 مقر فرماندهی پلیس ملی اسرائیل، اورشلیم، نوامبر 1972 (عکس) شکل 11 پاسگاه گارد مرزی اسرائیل در حال ساختمان در «کفار روزنوالد» (Kefar Rosenwald) زریت (Zarit)، ژوئن 1975 (عکس)

فرهنگ لغات

معنیاختصار سازمان دفاعی (DO) نیروی مقاومت(هاگانا) Haganah جنبش آزادی (FM)(هروت) Herut فدراسیون عمومی کار در اسرائیل (GFLI)(هیستادروت) Histadrut نیروهای ارتش اسرائیل IDF(IDF) حزب کار اسرائیل ILP(ILP) سازمان ارتش ملی (NMO)(ایرگون) Irgun بخش تحقیقات (RD)--- اطلاعات سیاسی (PI)--- حزب کمونیست اسرائیل MAKI(ICP) حزب کارگران اسرائیل MAPAI(IWP)

ص: 596

حزب کارگران متحد MAPAM(UWP) اطلاعات نظامی MI(MI) سرویس اطلاعات سری (کلمه به کلمه:مؤسسه مرکزی اطلاعات و وظایف ویژه).(SIS)(موساد)MOSSAD گروه های سرنیزه ای (خط اول)، (SG)(پالماچ) Palmach جمع آوری و تولید مخفیانه (CCP)--- کارگران چپ گرای اسرائیل RAFI(IWL) کمونیستهای جدید چپ گرا RAKAH(NCL) سرویس اخبار (اطلاعات) (IS)(شی) Shay چپ جدید اسرائیل SIAH(NCL) سرویس امنیت داخلی و ضدجاسوسی (CISS)(شین بث) Shinbeth شاخه پلیسی اطلاعات نظامی (PBMI)--- سرویس امنیت و اطلاعات دریایی (ISS)--- کمیته سران سرویسها (CHS)(وعدت) Va adat

الف (A) کلیات

مرجع اصلی اطلاعات و امنیت اسرائیل «وعدت راشه ای ها شروتیم» (کمیته سران سرویسها) است. که معمولاً به عنوان «وعدت» شناخته می شود. «وعدت» فعالیتها و عملیات اعضای خویش را هماهنگ می سازد. «موساد لتافکدیم میوچادیم» (سرویس اطلاعات سری) یا موساد که اسم معمول آن می باشد، مسئولیت عمده عملیات خارجی را عهده دار است و تحت نظر و تابع نخست وزیر می باشد.

«شروت بیتاچون کلالی» (امنیت داخلی و ضدجاسوسی) که معمولاً به شین بث مشهور است، مسئول امورات امنیتی است و مستقیما تحت نظر نخست وزیر می باشد.

«اگاف مودین» (اطلاعات نظامی)، مسئولیت اصلی «اطلاعات استراتژیکی نظامی» و «اطلاعات ارتباطاتی» را عهده دار است و تحت فرماندهی رئیس ستاد نیروهای ارتش اسرائیل می باشد.

وزارت امور خارجه، حمایت «تحقیقاتی و طرح ریزی سیاسی» جامعه اطلاعاتی اسرائیل را مهیا می سازد.

وزارت کشور، «پلیس ملی» را با کمک «بازرسی پلیس» و «حفظ امنیت مرزهای کشور» یاری می دهد.

1- سوابق و توسعه سرویسها

در سال 1948، هنگامی که قیمومیت انگلستان پایان یافت، جمعیت یهودی سرزمین فلسطین، کشور اسرائیل را تأسیس نمود. در میان سازمانهای دولتی که ایجاد شدند، واحد امنیتی و اطلاعاتی نیز وجود داشت که به «سرویس اخبار (اطلاعات)» (شی) معروف بود. این سازمان، که بازوی اطلاعاتی «نیروی مقاومت زیرزمینی» (هاگانا) صهیونیستها بود، در زمان قیمومیت انگلستان، با تأسیس «آژانس یهود» در سال 1929، در کنگره صهیونیستها در زوریخ سوئیس، شروع به عملیاتی در مقیاس جهانی زد. در آن

ص: 597

زمان، «آژانس یهود» متشکل از صهیونیستها و غیرصهیونیستها، از جمله شرکت و حضور فعالانه و گسترده آمریکاییان بود. «آژانس یهود» که جهت حمایت و پشتیبانی یهودیان تحت فشار و محروم، و حفظ جامعه یهودی فلسطینی ایجاد شده بود، در طی سالیان دراز، به طور مؤثری تحت کنترل صهیونیستها قرار گرفته است.

این «آژانس» به عنوان پوششی برای «شی» به کار می رفت و عملیات مخفی خود را در اروپای غربی و ایالات متحده گسترش داد.

از سال 1923 تا 1948، اهداف «شی» بدین قرار بود: پیشبرد امر تأسیس یک کشور مستقل اسرائیلی، نفوذ در تأسیسات و تشکیلات قیمومیتی انگلستان به منظور مطلع نمودن رهبران صهیونیست از طرز تفکر آنان و ارائه طرحهای عملیاتی، جمع آوری اخبار و اطلاعات سیاسی جهت بهره گیری در تبلیغات صهیونیستی، نفوذ در احزاب و دستجات عرب و ضدصهیونیستی در فلسطین و کشورهای مجاور، نظارت و کنترل همه گروههای افراطی در میان جوامع یهودی در فلسطین و خارج از آن،حفظ امنیت قاچاق اسلحه و برنامه های مهاجرت غیرقانونی «هاگانا»، و نهایتا جمع آوری اطلاعات از آلمانهای نازی به منظور تأمین و تضمین امنیت نیروهای زیرزمینی یهود و کانالهای گریز در سرتاسر اروپا در قبل و حین و بعد جنگ جهانی دوم بوده است. «شی» از بخشهای زیر تشکیل یافته بود:

اطلاعات سیاسی، امنیت داخلی و ضدجاسوسی، اطلاعات نظامی، شاخه پلیسی اطلاعات نظامی، و بالاخره اطلاعات و امنیت دریایی. این سرویسها هر کدام مستقلاً از طرف وزارتخانه های مختلفی که شخصا در قبال آنها مسئول بودند، عمل می نمودند. این مجامع امنیت و اطلاعات در رقابت با یکدیگر بوده و مکررا به طور مستقل عمل می نمودند. این هرج و مرج محصول کلی و عمومی بعد از جنگ بود که انجام عملیات و وظایف فوری زیادی را، در هر زمان که ایجاب می نمود، کاملاً الزامی می دانست. در تعدادی از پایتختهای اروپای غربی، تمامی سرویسها حضور داشته و برای عمال و منابع مشخص و یکسانی در رقابت با یکدیگر بودند.

در آوریل سال 1951 نخست وزیر و کابینه اش به سبب جو حسادت متقابل و عدم اعتماد غالب و شایع در بین سرویسها، که به قیمت گزافی از جهت عدم هماهنگی تلاشهایشان، در این زمینه منتهی شده بود، شدیدا احساس خطر کرده و تصمیم به دوباره سازی کامل ساختمان اساسی جامعه امنیت و اطلاعات اسرائیل گرفتند.

نیروی متحرکی که پشتوانه این طرح بود، مرد فقیدی به نام «ریوون شیلوا» (Reuven Shiloah)بود، که دوباره سازی سرویسها را بر طبق وظایف، عملکرد و مسئولیتهایشان عملی کرده و مکانیسمی را که عملیات آنان را هماهنگ کند، تأسیس نمود. «شیلوا» رئیس این مرجع که «کمیته سران سرویسها» یا «وعدت» نام گرفت، بود. او «سرویس اطلاعات و امنیت دریایی» و واحد نوبنیاد «اطلاعات هوایی» را در «اطلاعات نظامی» ادغام نمود. «سرویس اطلاعات سیاسی» را از وزارت خارجه جدا و مستقل نمود و در شکل «سرویس اطلاعات سری» دوباره سازی کرد (موساد). تنها وزارت خارجه بخش تحقیقات را حفظ نمود. «سرویس امنیت داخلی و ضد جاسوسی» (شین بث)،غیر از تغییرات داخلی همچنان دست نخورده باقی ماند. «بخش وظایف ویژه» (STD)در اداره «بازرسی پلیس» یک جزء جدید این دستگاه گشت.

دوباره سازی «شیلوا» در ساختمان امنیت و اطلاعات، جامعه مؤثر و بسیار هماهنگی را به وجود آورد.

ص: 598

سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل این استخوان بندی را نسبتا بدون تغییری، در طی جنگهای اعراب و اسرائیل در اکتبر و نوامبر 1956، جنگ 6 روزه در ژوئن 67، و جنگ «یوم کیپور» در اکتبر 73، حفظ نمودند. به هرحال، در طی اوایل و اواسط دهه 1960، دولت اسرائیل تغییراتی را در ساختمان و وظایف هر یک از سرویسهای جامعه امنیت و اطلاعات در نظر گرفته بود. علیرغم دوباره سازی اولیه «شیلوا»، اغلب آنچه که در سرویسهای امنیتی در این دوره اتفاق افتاد، بستگی به روابط شخصی بین «بن گوریان» و رؤسا و مدیران جامعه بود. در اوایل 1963، درست قبل از بازنشستگی و کناره گیری وی، بن گوریان کمیته ای را برای بررسی اوضاع، تعیین و انتخاب نمود. او نگران آن بود که تأسیسات و تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی که به سبب نقش او به عنوان نخست وزیر و وزیر دفاع، معمولاً رضایت بخش عمل می نمود، با کناره گیری وی رو به زوال رود. طبق گزارشات، او نیز از عدم صراحت و روشنی در زنجیر فرماندهی و عملیات این جامعه، ناراضی بود و به کمیته مزبور دستور داد تا وظایف چگونگی وابستگی هر یک از سرویسها را تعریف و معین نماید.

در ژوئیه 1963، کمیته گزارش خود را تسلیم نخست وزیر جدید، لوی اشکول (Levi Eshkol)فقید نمود. کمیته چنین عنوان نمود که در حالی که وظایف نخست وزیر و وزیر دفاع الزاما نباید در دست یک فرد متمرکز شود. معهذا نخست وزیر باید از همه فعالیتهای «اطلاعات و امنیت ملی» هر یک از سرویسها مطلع گردد و «ارزیابیهای منتقدانه اطلاعاتی» به توسط و براساس نقطه نظرهای مختلفی که از منابع گوناگون به دست می آید، متعادل و تصحیح شود. به منظور نیل به این اهداف، کمیته توصیه نمود که «بخش تحقیقات» وزارت امور خارجه تقویت شود. که توانایی ارائه «ارزیابیهای سیاسی مستقل» درباره مسایل خاورمیانه و موضوعات سیاسی دیگر را داشته باشد.

با رشد کیفی و تقویت بخش تحقیقات، کمیته معتقد بود که بدین نحو، «تعادل و توازن مشخصی» برای ارزیابیهای امنیتی و سیاسی، که تقریبا تا آن زمان،تنها توسط «اداره تولیدات» سرویس اطلاعات نظامی تهیه می شد، به وجود آید. همچنین کمیته مشاهده نمود که وجود «موساد» که کنترل «جمع آوری مواد اطلاعاتی سری» را به عهده داشت، بتواند تا حدودی واحد ارزیابی مستقل دیگری را تسهیل و احتمالاً تشکیل دهد. کمیته انتخاب «مشاور مخصوصی» را که تنها وابسته به نخست وزیر باشد، نیز امری مهم و حیاتی تلقی نمود. مشاور باید شخصیتی با صلاحیت و کارایی عالی باشد که نخست وزیر را در حفظ تماس و کنترل فعالیتهای مختلف سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی یاری دهد. توصیه های اساسی کمیته، در این زمان تکمیل و به کار برده نشد و تنها به وجود پست «مشاورت» و جا به جایی اختیار و مسئولیت «شین بث» از وزیر دفاع به نخست وزیر، جامه عمل پوشانده شد. در فاصله کوتاه زمانی، بین سپتامبر 65 تا ژوئیه 66، ایزر هارل (Isser Harel) رئیس قبلی «وعدت» و رئیس «موساد» به عنوان مشاور مخصوص نخست وزیر «اشکول» در مسایل امنیتی و اطلاعاتی انجام وظیفه نمود. هارل در اثر مشاجراتی درباره رویه ها و سیاستهای داخلی جامعه استعفاء نمود و در این زمان جانشینی دیگر به جای او انتخاب نگشت.

به دنبال شکست و افت اطلاعاتی عنوان شده در جنگ «یوم کیپور»، دولت اسرائیل در نوامبر 1973، «کمیسیون آگرانت» (Agranat) را برای تحقیق مسایلی که مرتبط به «عملیات جنگی» و «اجراء» سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی بود، تعیین کرد. کمیسیون در گزارش کوتاه و مقدماتی خود در آوریل 197، سه پیشنهاد تقویت و فعال نمودن پست «مشاورت مخصوص نخست وزیر» را در امور امنیت و اطلاعات

ص: 599

مطرح نمود. کمیسیون همچنین تغییراتی در نیروهای امنیت و اطلاعاتی را از طریق تأسیس یک واحد «تحقیقات و ارزیابی» و در «موساد» و ارتقاء و توسعه «بخش تحقیقات» و در وزارت امور خارجه، پیشنهاد نمود. هدف این اصلاحات و تغییرات دوری نمودن از اعتماد و اتکاء «فوق العاده و منحصرانه» به اطلاعات نظامی، در ارزیابیها و تخمینهای گسترده و اساسی بود. کمیسیون همچنین، نیاز به هماهنگی عملیاتی بهتری در زمینه «جمع آوری اطلاعات» در بین سرویسها را تأکید نمود، ولی مخالف هماهنگی در قضاوتهای «اطلاعات تکمیلی نهایی» بود. گزارش کامل و نهایی کمیسیون، البته اگر تهیه و انتشار یافته باشد، هیچ گاه به طور عمومی مطرح نشد.

از سال 1974 تا1976، توصیه های گزارش مقدماتی کمیسیون آگرانت، اعمال شد. نخست وزیر، ارتشبد مخصوص «رهاوم زیوی» (Rahavam Zeevi)، را به عنوان مشاور مخصوص خود برگزید. پستی که کاملاً جنبه مشورتی داشت و هیچ گونه قدرت و مسئولیت اجرائی در بر نداشت. «زیوی» متصورا این شغل جدید را علاوه بر نقش مشاورت نخست وزیر در مسایل «ضدتروریسم» در اختیار داشت. «زیوی» همچنین وابسته نخست وزیر در «اطلاعات نظامی» بود و نیز نخست وزیر را از اختلاف نظرات میان سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی، با خبر می ساخت.

به هر حال، در اکتبر 1976، «زیوی» از این پست استعفا داد و سرتیپ بازنشسته، و رئیس قبلی «اطلاعات نظامی»، «یهوشافت هرکبی» (Yehoshafat Harkabi)، جانشین وی شد. در ژانویه 1975، مرکز «تحقیقات و طرح ریزی سیاسی» وزارت امور خارجه، شروع به کار و فعالیت نمود. تغییراتی در ساختمان «اطلاعات نظامی» صورت گرفت و واحد جدید «تحقیقات و ارزیابی» برای بررسی و ارزیابی اطلاعات و اخبار، در داخل موساد تأسیس شد. منصوبین جدیدی برای اکثر سرویسها و واحدهای امنیت و اطلاعات تعیین شدند، و در ژوئن 1977، دولت اسرائیل یک کمیته اجرائی در «امور امنیتی» را تأسیس نمود.

2- اهداف و ساختمان

اهداف و مقاصد اساسی سرویسهای اطلاعات و امنیت اسرائیل عبارتند از: (1) کشورهای عربی - توانایی و قدرت آنها، مقاصد و نظریاتشان درباره اسرائیل، روابط آنها با شوروی و سایر قدرتها، تأسیسات رسمی و نمایندگان آنها در سرتاسر جهان، رهبران، سیاستهای داخلی و سیاستهای بین اعراب، خصوصیات اجتماعی و نظامی، آمادگی نظامی و دیگر امورات جنگی، (2) جمع آوری اطلاعات درباره سیاستهای سری ایالات متحده و یا تصمیمات آن، در صورتی که درباره اسرائیل باشد، (3) جمع آوری اطلاعات علمی در آمریکا و سایر کشورهای پیشرفته، (4) تصمیمات و سیاستهای دولت شوروی و کشورهای اروپای شرقی در قبال اسرائیل و مسایل و مشکلات مهاجرت یهودیان از این مناطق، (5) نظارت و تعقیب نزدیک از همه فعالیتهای ضد صهیونیستی در سرتاسر جهان و (6) جمع آوری اطلاعات سیاسی و اقتصادی در همه مناطق مورد توجه و علاقه خود، نظیر آفریقا. سرویسهای اسرائیل همچنین کوششهای ویژه ای را بر علیه تبلیغات اعراب و خنثی نمودن فعالیتهای ضدصهیونیستی به عمل می آورند.

در سالهای اخیر، اسرائیل بسیاری از فعالیتهای عملیاتی خود را مصروف ستیزه جویی و مبارزه بر علیه تروریسم عرب نمود. تروریسم در سالهای متمادی، توسط فداییان فلسطینی که به حملات پرجرأت و

ص: 600

مرگ آور، از طریق «مناطق بین مرزی مجزا شده» دست زده، و یا اغلب در سطح بین المللی بر علیه پرسنل و اموال اسرائیل اقدام نموده اند، رشد و گسترش یافته است. اسرائیلیها در مقیاس جهانی، برنامه های عملیاتی گسترده سری «اقتصاد، سیاسی و شبه نظامی» را نیز، به خصوص در آفریقا، برعهده دارند.

اجازه و اختیار تشکیلات اطلاعات خارجی و امنیت داخلی، در حالی که به وسیله دستور و قانون به خصوصی تشریح نشده است، تلویحا در قانون اسرائیل قرار دارد. بند 29 از قوانین کشوری می گوید:

«دولت موظف و مجاز است، به خاطر مصالح کشور، مطابق هر قانون، هر عملی که کاربرد آن قانونا به هیچ مسئول و عامل دیگری تعلق نگیرد را اعمال نماید.» این قانون تلویحا مدیریت امورات اطلاعات و امنیت کشور را به عهده دولت می گذارد، زیرا که عامل و مسئول مجاز دیگری اجازه عمل در این حوزه را، طبق قانون دیگری دارا نمی باشد. کوششهایی در طی سالها توسط مسئولین دولتی و جامعه اطلاعات و امنیت برای تصویب قانونی که وضعیت و عملیات سازمانهای اطلاعات خارجی و امنیت را تعریف کند، به عمل آمده، ولی تاکنون نتیجه ای از این تلاشها حاصل نشده است.

از طرف دیگر، امنیت داخلی مشخص تر در قانون تعریف شده است. قوانین دفاع (اضطراری) 1945 که (در زمان قیمومیت انگلستان وضع شده است.) قانون نظامی در 21 ژوئن 1955 و قانون تجدید نظر جزائی (امنیت کشور) در 31 ژوئیه 1957، که معادل احکام رسمی سری انگلستان می بود، همگی درباره امنیت داخلی می باشد. قوانین اضطراری 1945، به اداره ارتش قدرت دستگیری و تبعید عوامل مزاحم و مخرب و اینکه مناطق مخصوصی را به عنوان «مناطق محصور غیرقابل عبور» مشخص و علامت گذاری نماید و از ساکنین محلی تقاضای اجازه عبور و مرور از این مناطق را بکند، داده است. در حالی که این قوانین در اصل درباره یهودیان و اعراب موجود در فلسطین، تعیین و به اجراء گذاشته شده است، ولی در حال حاضر در سطح وسیعی جامعه عرب را در اسرائیل کنترل و محدود می کند. اجراء قوانین از ارتش به پلیس در سال 1966 محول شده است و طبق گزارشات، ارگانهای امنیت داخلی، فعالیت عناصر خود را برای انجام و تقبل این مسئولیت افزایش داده اند.

قوانین اسرائیل تنبیه و مجازات سختی را از مجازات اعدام یا زندان ابد، برای خیانت یا همکاری با دشمن، تا زندان 3 تا 15 ساله برای جاسوسی و تماس با عمال خارجی، و همکاری و دستیاری در خیانت بر علیه کشور و افشای غیر مجاز اطلاعات، توسط کارمندان و پرسنل عمومی را مقرر نموده است.

هیچگونه وضعیت و تعیین زمان و محدودیت جزائی در رابطه با افشاء غیرمجاز اطلاعات طبقه بندی شده، وجود ندارد.

تشکیلات مرکزی جامعه اطلاعات و امنیت اسرائیل «وعدت» است، که وظیفه اصلی و اولیه آن هماهنگی کلیه فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی در داخل و خارج اسرائیل می باشد. «وعدت» شامل رئیس موساد، رئیس اطلاعات نظامی، رئیس شین بث، رئیس کل بازرسی، مدیر کل وزارت امور خارجه، رئیس مرکز تحقیقات و طرح ریزی سیاسی وزارت امور خارجه، و مشاورین سیاسی، نظامی، اطلاعاتی، و ضدتروریستی نخست وزیر می باشد. رئیس بخش «وظایف ویژه» در اداره بازرسی پلیس نیز، گاهی در نشستهای «وعدت» شرکت می کند و یا به جای رئیس کل بازرسی پلیس در جلسه حضور می یابد.

نشستها هر دو هفته یک بار برگزار می شود، ولی می تواند بیش از این تعداد تشکیل گردد. در این جلسات رؤسای هر سرویس، معمولاً خلاصه ای از فعالیتهای مهم سرویس خود را در دو هفته گذشته ارائه می کند.

ص: 601

رئیس موساد ریاست «وعدت» را به عهده دارد، و به همین اندازه، در برابر نخست وزیر مستقیما مسئول می باشد. اعضاء «وعدت» دارای موقعیت و مقام «نسبتا مساوی» می باشند و واژه «ممیون» (Memune) به رئیس موساد که عنوان ریاست «وعدت» را دارد، به عنوان یک نوع برتری و مقام عالیرتبه در برابر بقیه، به نام او الحاق شده است؛ هر چند که در حقیقت، ریاست اطلاعات نظامی، هم اکنون ریاست موساد را از جهت قدرت و اهمیت تحت الشعاع قرار داده است. این پیشرفت و تحولات منتج از ادامه اعتماد و تکیه اسرائیل به آمادگی ارتش، در حفظ بقای ملی می باشد.

موساد مسئول جمع آوری اطلاعات خارجی و اجراء و اداره برنامه های عملیات مخفی در خارج از اسرائیل می باشد. شین بث مسئول ضداطلاعات و امنیت داخلی است، و به عنوان مسئول مجاز دولتی در مسایل امنیت پرسنل دولتی، انجام وظیفه می کند. شین بث مسئول و مأمور امنیت فیزیکی بنادر، فرودگاهها و تأسیسات حیاتی نظامی - اقتصادی داخل اسرائیل و حفاظت هیئتهای اسرائیل و عملیات ال عال در خارج از اسرائیل می باشد. شین بث قدرت دستگیری و بازداشت ندارد. این وظیفه توسط بخش «وظایف ویژه» در اداره بازرسی پلیس که در رابطه و همکاری نزدیکی با شین بث عمل می کند، صورت می پذیرد.

در مناطق و سرزمینهای اشغالی که تحت حیطه و کنترل نیروهای ارتش اسرائیل می باشد، شین بث تعهد دستگیری و جستجو، را به ارتش واگذار کرده، و از آنان مسئولیت می خواهد. یکی از واحدهای مخصوص که تحت اداره «بازرسی کل پلیس» می باشد، گارد مرزی است که مأموریت آن حراست از خطوط آتش بس در برابر نفوذ اعراب و کشف و شناسایی تروریستهای فدایی می باشد. در سالهای اخیر، واحدهای گارد مرزی به طور فزاینده ای در کنترل و سرکوب اغتشاشات و تظاهرات منطقه کرانه غربی به کار گرفته شده اند.

سرویس اطلاعات نظامی، علاوه بر مسئولیت کسب اطلاعات تاکتیکی و استراتژیک، بررسی و تخمینهای اطلاعات ملی، و ارزیابی تمامی اخبار مرتبط به اعراب را تهیه می کند. همچنین مسئول تولید، توسعه و تعمیم، و حفاظت کدهای ارتباطاتی و روشهای نوشتارها و شماره های سری ارتباطاتی، برای تمامی سرویسها، از جمله وزارت امور خارجه و نیز برای دستگاههای ارتباطاتی می باشد.

مرکز تحقیقات و طرح ریزی سیاسی، که قبلاً بخش تحقیقات وزارت امور خارجه بوده آنالیز مواد خام اطلاعاتی به دست آمده از منابع مختلف را، برای مسئولین و مقامات رسمی کشور، در سطح تعیین خط مشی سیاسی تهیه می نماید.

سایر سازمانهای دولتی که حمایت و پشتیبانی از جامعه اطلاعات و امنیت را فراهم می آورند، وزارتخانه دارایی و امورات مالی (گمرکات و مالیات، سرمایه گذاری و اوراق بهادار) و وزارتخانه جهانگردی، خطوط هواپیمایی ملی، ال عال (ELAL)، و خط کشتیرانی ملی، زیم (ZIM) می باشد. در مواقع لزوم، سازمانهای غیر رسمی صهیونیستی که مستقر در اسرائیل بوده و محافل یهودی در سرتاسر جهان، به عملیات و فعالیت اسرائیلی ها کمک و یاری می دهند.

حدود 1500 تا 2000 نفر پرسنل، که تقریبا 500 نفر از آنان افسر می باشند، در موساد کار می نمایند.

شین بث حدود 1000 پرسنل دارد که 550 نفر از آنها درجات نظامی دارند. در اطلاعات نظامی حدود 7000 پرسنل فعالیت دارد که 450 نفر از آنان افسران و بقیه به عنوان شاغلین و کارمندان غیرنظامی

ص: 602

رده بندی شده اند.

تعداد کارمندان رسمی مرکز تحقیقات و طرح ریزی سیاسی وزارت امور خارجه، بین 75 تا 100 نفر می باشد. افراد پلیس 12 هزار تن بوده و گارد مرزی حدود 6 هزار نفر می باشد.

از آنجایی که بودجه و وضع مالی سرویسهای اطلاعات و امنیت، بسیار سری نگاهداشته می شود، بسیار دشوار است که اطلاعات صحیح و دقیقی درباره مجموع مبالغ و مخارج و هزینه های در این راه صرف شده، به دست آید. مقدار بودجه اختصاص داده شده، در بودجه نظامی نهفته شده است و تنها نخست وزیر، وزیر دفاع، یک یا دو نفر از دستیاران عالیرتبه، وزیر دارایی، حسابرسی کشور و بازرسان دفاعی وی، از مبلغ آن آگاهی دارند. حسابرسی کشور مستقیما با رؤسای سرویسها، که درخواست بودجه در اول سال مالی در ماه آوریل می نمایند، در تماس است. حدود و تخمین مخارج به توسط رؤسای سرویسها که به درستی و امانت مشهورند، معمولاً به عنوان نقطه آغاز «مذاکرات بودجه» قابل قبول می باشد. وزارت دارایی، تصویر و ارقام ده ساله از مخارج مالی را لازم می داند (عمل غیرممکنی که چندان جدی گرفته نشده است.) (احتمالاً هم در گذشته، و هم در آینده منظور می باشد. م) حسابرسی کل، نشستهایی را با سران سرویسها و کادر اداری آنان، برای بررسی و بازبینی برنامه های مفصل آنها، تا حد جزئیات برگزار می کند. این نشستها در طول ماه مه ادامه می یابد و منتج به تعریف کامل و مشخصات دقیقی، از کلیه کوششها و مخارج سرویسها می گردد. در اکتبر، تصمیمات درباره، مقدار مشخص بودجه مورد نیاز، براساس آنالیز برنامه های تکمیلی در ماه می، اتخاذ می شود. سپس این بودجه برای تصویب مقامات عالیرتبه ارسال می گردد و دقیقا بودجه بندی و طرح ریزیها، براساس بودجه، توأما برای آغاز دوره جدید کامل می شود.

اغلب کمکها و پشتیبانی اداری سرویسها، توسط وزارت دفاع بر آورده می شود. انواع گوناگون پوشش و حفاظت توسط نیروهای ارتش اسرائیل (IDF)، تهیه گردیده و مخارجش را خود می پردازد. همکاری نزدیک حرفه ای بین سرویسهای امنیت و اطلاعات غیرنظامی و اطلاعات نظامی وجود دارد. همه این سرویسها نظیر ادارات و بخشهای دولتی تحت بازرسی دفتر حسابرسی کشور می باشند. معاون مدیر کل حسابرسی کشور، مسئول بازرسی سرویسهای دفاع و امنیت، پلیس و وزارت امور خارجه می باشد.

بازرسی سالانه شامل حسابرسی، مدیریت مالی و نحوه اداره تشکیلات اداری است. حسابرسی کشور موظف است، که مقرون به صرفه بودن عملیات سرویسها، و مؤثر بودن آنها و اینکه آیا بااخلاق و غیرقابل سرزنش و انتقاد عمل کرده اند را، مشخص نماید. بخشها و دوایر و دفاتر دولتی اسرائیل، به طور مداوم، پول، پرسنل، تجهیزات و وسایل از یکدیگر قرض می نمایند و حقوق توسط دفتری که شخص مربوطه بدانجا منتقل شده است، پرداخت می شود. یک افسر اطلاعاتی و یا کارمند رسمی وزارت امور خارجه که در نیویورک مستقر است و به آژانس یهود فرستاده می شود، حقوق و مزایای خود را از آژانس دریافت می کند. ولی موقعیت بازنشستگی و رتبه خود را در حین این گونه خدمات و وظایف از دست می دهند.

3- جنبه های سیاسی

یک - روابط و مناسبات بین دولت و سرویسها: جامعه اطلاعات و امنیت، از موقعیت مستحکمی در دولت برخوردار است، و فعالیتهای آنها به خوبی به شکل عملیات نسبتا عمومی درآمده است. اعضای

ص: 603

نسلی که برای تأسیس کشور اسرائیل تلاش نمودند، همراه و یاور طولانی سربازان اولیه ای، که برای تأسیس این کشور، فعالیتهایی نظیر مهاجرت غیرقانونی و قاچاق اسلحه نمودند، می باشند. بسیاری از رهبران فعلی، از میان نظامیان عالیرتبه، که در سلسله جنگهای با اعراب شرکت داشته، و وابسته به یکی از احزاب مهم سیاسی اسرائیل بودند، انتخاب شده اند. همه آنها تجاربی در مسایل پنهانی داشته و شخصا به سبب دروس سختی که درباره ارزش فوق العاده امنیت و اطلاعات گرفته اند، به آن متقاعد و معتقد شده اند.

سرویسهای اطلاعات و امنیت کمک و حمایت فوق العاده ای را از وزارت امور خارجه دریافت می دارند. بسیاری از دیپلماتهای عالیرتبه قبلاً از افسران اطلاعاتی بوده اند و بنابراین با مسایل و عملیات اطلاعاتی به خوبی آشنایی دارند. اینها با مشاهدات تجربی و استعدادهای سرشار و متعدد خود، دستیارهای ذیقیمتی برای همکاران سری سرویسها می باشند؛ که با پوششهای بسیار مناسب دیپلماتیک توسط فعالیتهای مداوم وزارت امور خارجه حفظ می شوند. علاوه بر این، تقریبا هر دیپلمات اسرائیلی در خارج از کشور، زبان خارجی را به خوبی صحبت می کند و دارای دانش و بینش، از حوزه تحت فعالیت خود می باشد. به علاوه دارای تخصص و خصوصیاتی بوده که فعالیت گسترده تر اجتماعی را برای آنان فراهم می سازد و نتیجتا تماسها و آشنایان فراوانی می یابند که قابل مقایسه با سرویسهای خارجی دیگر نیست. در خیلی از موارد، افسران سفارت، از جمله رؤسای هیئتهای دیپلماتیک، قبلاً تبعه کشورهایی که بدان مأمور شده اند، بوده اند. اطلاعات و اخبار به دست آمده توسط دیپلماتهای اسرائیلی در اختیار جامعه امنیت و اطلاعات برای بهره برداری فوری در عملیات اطلاعاتی یا لیست برداری و طبقه بندی آرشیوی گذارده می شود، برای آخرین توجه و امکان در پوشش پرسنل اطلاعاتی، زندگی متعادل دیپلماتیکی متنوع و متعددی، با ظرافت خاص در خارج از مکان کار او تهیه می شود که معمولاً امکان کشف و کنترل افسران اطلاعاتی را به سبب پیچیدگی، توسط کشور میزبان به سختی دشوار می کند. نظیر این گونه حمایت مؤثر در، قبال فعالیتهای عملیاتی توسط وزارت دفاع و آژانس یهود، تأمین می شود.

سرویسهای امنیت و اطلاعات اسرائیل نقش مهمی را در داخل دولت و بخشهای خصوصی بازی می کنند. بسیاری از رهبران چه در خدمات شهری و یا صنعتی، زمانی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با جامعه اطلاعاتی همکاری می نمودند. وظایف و مأموریتهای اطلاعاتی، به عنوان شغل نهایی تلقی نمی شود و غالبا افرادی با سوابق امنیتی و اطلاعاتی برای مشاغل دولتی برگزیده می شوند. بدین طریق، سرویسها فعالیتهای خود را توسط افرادی که آشنا و ادامه دهنده روابط و مأموریتهای خود در مسئولیتهای اطلاعاتی و امنیتی می باشند و در پستهای عالیرتبه، در بخشهای خصوصی و دولتی قرار می گیرند، تکمیل می کنند. به طور رسمی، کلیه سرویسها جنبه غیرسیاسی داشته و اعضاء جامعه برای عضویت در احزاب و یا درگیری در فعالیتهای سیاسی ترغیب نمی شوند. کمیته امورات دفاعی و خارجه مجلس اسرائیل «کنست» (Knesset)معمولاً مکان دولت، برای بحث و بررسی، بازبینی و تحلیل سیاستها و فعالیتهای حساس خود می باشد. رئیس موساد و رئیس شین بث، اغلب در نشستهایی که به آنان مربوط شده و یا مورد توجهشان است، شرکت می کنند.

دو - روابط و مناسبات بین مردم و سرویسها: موقعیت و کیفیت فعلی روابط بین سرویسها و مردم، البته به خاطر شرایط کنونی سرویسها که حافظین کشور و مردم اسرائیل بوده و در پیشاپیش جبهه مبارزه بر علیه تروریسم عرب و نیروهای نظامی اعراب عمل می کنند، خوب است. اکثر اسرائیلیها، هوشیارانه از این

ص: 604

موقعیت آگاهی داشته و بنابراین از سرویسها و عملیاتشان حمایت می کنند. پیشرفت و ترقی تاریخی اسرائیل و مبارزه طولانی و مداوم بر علیه اعراب، چنین جو هماهنگ و یکنواختی را ایجاد کرده است.

در زمانهای گذشته، به علت رقابتها و درگیریهای سیاسی و اختلاف نظرهایی که در مورد جریاناتی که باید در اسرائیل حاکم باشد، وجود داشت، گاهی منتج به حملات لفظی و مطبوعاتی بر علیه سرویسها، به عنوان ابزار یک رژیم پلیسی می گشت. در چندین مورد برای نمونه، به ناچار نمایندگان سرویسها، در نشستهای دربسته و غیرعلنی دادگاه برای دفاع از جامعه امنیت و اطلاعات و پاسخگویی بر علیه اتهاماتی نظیر وحشیگری، اعمال غیرقانونی و آدم ربایی حضور یافته اند. اگر چه مباحثات و مشاجرات مجلس «کنست» گاهی احتمالاً فعالیتها و روش های غیرقانونی سرویسها را منعکس می کند، ولی جامعه اطلاعات و امنیت، کاملاً وفادار است و اگر دولت درخواست انجام وظایف مشخصی، چه قانونی و یا غیرقانونی را بنماید، مطمئنا اجراء خواهد شد.

اطمینان و اعتماد به جامعه اطلاعات و امنیت، بعد از جنگ 6 روزه 1967 افزایش یافت و توجهاتی را به خود معطوف داشت. قسمتی که به وسیله اطلاعات نظامی، شین بث و نیروهای پلیس، در مشارکت، پیروزی و کنترل مناطق جدید اشغالی اعراب به توسط اسرائیل اجرا شد، مورد احترام و افتخار فوق العاده در همه رسانه های عمومی اسرائیل قرار گرفت، به هر صورت آنچه که به نام «شکست اطلاعاتی» در جنگ یوم کیپور سال 1973 مشهور شد، سبب تضعیف اعتماد عمومی به سرویسها گردید. فعالیت بلافاصله کمیسیون اگرانت، که مسئولیت ارزیابی جامعه و شناسایی کمبودها و نواقص، و بهبودی روابط و همکاری بین اعضاء جامعه را به عهده داشت، نسبتا موجب اعتماد جدیدی در جامعه شد. ادامه مبارزه سرویسها بر علیه تروریسم نیز وفاداری اسرائیلیها را به جامعه حفظ نمود. حمله «انتبه» (Entebbe) در ژوئیه 1976، که منتج به نجات گروگانهای ربوده شده اسرائیلی شد، یکی از عملیات چند سال اخیر بود که تخیلات عمومی جامعه را برانگیخت و به عنوان مثالی از عملیات سرویسها، که بسیار خوب طراحی، هماهنگ و عمل شده است، به یاری جامعه آمد. این حمله موفقیت آمیز نظیر هیچ مسئله دیگری در سالهای اخیر، سبب حفظ اعتماد اسرائیلیها نشده است و مطمئنا نماینده شایستگی و اوج جامعه اطلاعات و امنیت اسرائیل می باشد.

4- معیارهای حرفه ای

1- درستی و تمامیت: رؤسا و کارمندان عالیرتبه جامعه امنیت و اطلاعات دارای عالیترین معیارهای حرفه ای در درستی و امانت داری بوده و این گونه استانداردها را بر اعضای زیر دست خود اعمال می دارند. اختلافات نسبتا ناچیزی بین حقوق اولیه کارمندان جدید و کارمندانی که از رتبه های عالی برخوردارند، وجود دارد. تفاوت ناچیزی که می باشد حاصل از اعطای موقعیتهای «جبران مادی» و امتیازاتی نظیر حسابهای قابل بهره برداری و خرج، خرید اجناس خارجی که به کشور وارد می شود، از طریق کانالهای فرعی که مالیاتی بدان تعلق نمی گیرد و لغت اعجازانگیزی در اسرائیل به نام «پروتکتسیا» وجود دارد، که به معنای فردی است که می تواند اجناس، امتیازات و خانه را از طریق روابط با نفوذ دولتی، با قیمت نازلی به دست آورد. به هر صورت، این یک عمل معمول در تمامی تأسیسات دولتی است. از آنجا که سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی، مخصوصا «شین بث» پوششهای سختی را در داخل جامعه خود برقرار

ص: 605

کرده اند، اطلاعات پرسنلی، بودجه و حسابها تنها توسط تعداد قلیلی از مقامات عالیرتبه دولتی حفظ می گردد و مشمول کنترل، بازبینی و دوباره خوانی گسترده بوروکراتیک نمی گردد. مقامات عالیرتبه خارجی که توسط مقامات زیردست مصرف می شود، را کنترل می کنند و در صورتی که اختلاس و نادرستی مالی کشف شود، با فرد مقصر و خاطی، برخوردی بسیار سخت خواهد شد.

2- کارایی: سرویسهای امنیت و اطلاعات اسرائیل از بهترین نوع خود در جهان می باشند. پرسنل ماهر و تکنیکهای پیچیده، این سرویسها را از تأثیر فوق العاده ای برخوردار کرده است. این سرویسها توانایی برجسته ای در زمینه های تشکیلاتی، جلوگیری از خرابکاری سیاسی و ضدجاسوسی و ارزیابی اطلاعاتی، که از پرسنل و عمال تازه کار یا محافل یهودی و دیگر منابع در سرتاسر جهان به دست می آورند، دارند. توانایی اطلاعاتی، امتیاز برجسته و تفوق فوق العاده ای را به اسرائیل، نسبت به دولتهای عرب داده است. امتیازی که عامل مهمی در جنگ 1967 بود.

اعضائی از جامعه اطلاعات و امنیت کشور، که سابقا در سرویس اخبار (اطلاعات) عضویت داشته اند، و دیگر بخشهای «هاگانا» (نیروی مقاومت زیرزمینی)، که در قبل و ضمن جنگ جهانی دوم، فعالیت داشته اند، عامل ترقی و کسب استانداردهای عالی و کارایی مؤثر بوده اند. تشکیلات این جامعه، از آغاز تأسیس کشور اسرائیل، در جذب مجموعه تیمی توانا و پرسنلی بسیار تحصیلکرده و باسواد، از اروپا و خاورمیانه کاملاً موفق بوده است. افرادی که بدون آنکه سخنی از چگونگی جذب آنان نماییم، پیدا نمودن نظایر آنان مشکل است. برای مثال پرسنل «گارد کهنه» کاملاً به چهار یا پنج زبان خارجه مسلطند؛ خصوصیتی که به تنهایی معدل کل شایستگی عملیاتی آنان را بالا می برد. نسل جوانتر تعلیمات و تمرینات سختی را دیده، از جمله برای کمک در کسب این گونه ملاکها و لیاقتها، در خارج از اسرائیل به تحصیل می پردازند. برای این دانشجویان درگیری در عملیات سری، حین ادامه دروس، امری غیرعادی نمی باشد. موفقیتهای سیستم ارسال و دریافت علائم اطلاعاتی، بر علیه اعراب در گذشته از آنچنان سطحی برخوردار بود که همزمان نیازی به عملیات عالی عمال انسانی بر علیه دشمن، وجود نداشت.

جزئی از این موفقیت به سبب ضعف امنیت ارتباطات و مخابرات اعراب بود. اسرائیلیها هم اکنون با مشکلاتی به سبب بهبود تدریجی امنیت ارتباطاتی اعراب، روبرو شده اند. «شکست اطلاعاتی» جنگ یوم کیپور، مثالی از کمبود و نقص تواناییهای ارتباطات و مخابرات اطلاعاتی در آن زمان بوده است. در سالهای اخیر نیز غیر از اطلاعات مخابراتی، علائمی از نقصهای کیفی اطلاعاتی درباره اعراب و عدم موفقیت در عملیات عمال انسانی وجود داشته است.

یکی از ضعفهای اساسی، در سیستم اطلاعات و امنیت اسرائیل، حاصل از تولید اکثر ارزیابی های ملی و تهیه گزارشات نهایی اطلاعاتی، تنها به توسط سرویس «اطلاعات نظامی» بود، تا آنکه به دست یک سرویس مستقل فراهم شود. خطر بالقوه ای، در اینگونه ترتیبات تشکیلاتی وجود دارد، زیرا که سرویسهای نظامی نمی توانند در مشاهده و گزارش تحولات خارجی و تهیه ارزیابی های اطلاعات ملی، به اندازه کافی منتقدانه و رک عمل نمایند، این مسئله مشکل اساسی در جنگ «یوم کیپور» بود. از سویی علاقه و توجه بالقوه ای در سرویسهای نظامی برای انجام عملیات نظامی وجود دارد که در ارزیابی های اطلاعاتی آنان اثر خواهد گذاشت. کمیسیون آگرانت این مشکل را تشخیص، و تغییرات لازمه را توصیه نمود.

ص: 606

3- امنیت: طبق گزارشات واصله، امنیت فیزیکی مقرهای فرماندهی و ادارات مرکزی امنیت و اطلاعات نظامی و غیرنظامی در «تل آویو» بسیار عالی است. دو سرویس، «موساد» و «اطلاعات نظامی»، در ابتدا در یک مجموعه نظامی عظیم در قلب شهر قرار داشت. ساختمانها توسط گاردهای ارتش و موانع سیم خاردار محکمی حفاظت می شود. «اطلاعات نظامی»، در همین محل باقی مانده است، ولی «موساد» هم اکنون بخشی از یک ساختمان چند طبقه که دارای دفاتر تجارتی است را در آن سوی خیابان این مجموعه نظامی اشغال کرده است. شین بث، که قبلاً در تعدادی ساختمان در شهر جافا (Jaffa)مستقر بود، در مکان جدیدی که درست در شمال «تل آویو» می باشد، در ژوئن 1970 اسکان یافت. این تأسیسات جدید، که برای استفاده این سرویس طراحی و ساخته شده است، دارای آزمایشگاه فنی و دفاتر معمولی کار می باشد. درب ورودی توسط گارد کنترل و حفاظت می شود و کارمندان در داخل محوطه، کارت شناسایی عکس دار باید بر سینه نصب کنند. خانه های حفاظتی بسیار مناسب دولتی، برای تمرین و اسکان افسران خارجی اطلاعاتی میهمان، مقامات عالیرتبه خارجی و عمال مهم و حساس، در نظر گرفته شده است.

حدود 1000 نفر، به عنوان افسران کادر در «موساد» و «شین بث» فعالیت می کنند، همه این افراد بازرسی کامل و طولانی امنیتی را گذرانده اند. اگر کوچکترین شکی درباره فردی بروز کند، متقاضی رد خواهد شد. پرسنلی که دارای سوابق فعالیتهای کمونیستی می باشند، معمولاً از طرف اعضای عالیرتبه رهبری سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی، مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت. این طرز تلقی شامل اعضای سابق احزاب کمونیست اروپا، که تعدادی از آنان، برای سرویس سری مناسبند، نخواهد شد؛ مخصوصا اگر آنها ایدئولوژی کمونیست را ترک نموده و وابستگی به «حزب کار اسرائیل» داشته باشند. به هر صورت، این استثناء بعد از بروز و ظهور تعدادی از جاسوسهای برجسته، در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960، دیگر در دوایر دولتی و سیاسی به کار گرفته نشده است. حادثه آهرون کوهن، متخصص مسایل خاورمیانه و عضو «حزب کارگران متحد»، اسرائیل بیر (عکس 1)، کارمند پیمانی وزارت دفاع و سرهنگ دوم ذخیره نیروهای ارتش اسرائیل، که جاسوس شوروی بود و دکتر کورت سایت (Kurt Sitte)، پرفسور فیزیک غیر یهودی در تکنیکون حیفا (Haifa) که برای سرویس اطلاعات چکسلواکی کار می کرد، سبب شد که «شین بث» در شرایط امنیتی خود تجدید نظر کند. در ضمن این حوادث سبب تحریک، شک و تردید بسیار «شین بث» درباره اعتماد به افرادی که سابقا مارکسیست بوده اند، شد. سرویسها، سیستمهای امنیت داخلی را چنان طرح ریزی کرده اند که ضعفهای ایدئولوژیک توسط بازرسی مکرر و کامل امنیتی آشکار گردد. اسرائیلیها معتقدند که افرادی با ضعفهای ایدئولوژیک، احتمالاً در دراز مدت خطرات امنیتی خواهند داشت. ساکنین اسرائیل موظف به انجام ضوابط سخت اسم نویسی و حمل دائمی مدارک و مشخصات فردی می باشند. در داخل جامعه اطلاعات و امنیت اسرائیل مشکلات و دشواریهایی برای آنکه مشخصات پرسنلی خود را آشکار ننمایید، وجود دارد. حتی این امر برای کارمندان معمولی دولت به طور گسترده وجود دارد. تقسیمات مجزای سازمانی بین کلیه سرویسها بشدت وجود داشته و با افراد شخصی که معمولاً از اعضاء (Hard - core) می باشند، می توان به داخل سازمان دیگر رفت و آمد نمود.

پرسنل امنیتی و اطلاعاتی، به طور گسترده از اسامی مستعار استفاده می نمایند و مکررا آن را نیز تغییر می دهند. عادت ملی استفاده از اسامی یهودی اروپایی و آمریکایی در ابتدای تولد نیز شناسایی بعضی از

ص: 607

اسرائیلی ها را مشکل می نماید. در داخل اسرائیل، مقامات خارجی میهمان و عمال هرگز از یک وسیله نقلیه دوبار در ملاقات پنهانی با افسران اسرائیلی استفاده نمی کنند. تعدادی از شماره تلفنهای خارج از لیست عمومی و تلفنهای خصوصی که متعلق به مقامات رسمی و پرسنل است، تنها در اختیار افراد معدودی می باشد. به کارگیری این نوع رفتار و روش حرفه ای در داخل کشور، بهترین تمرین روزانه برای پرسنل امنیت و اطلاعات، قبل از دریافت وظایف خارجی می باشد.

اطلاعات طبقه بندی شده نباید در خطوط تلفن مورد بحث قرار گیرد. علیرغم استاندارد نسبتا بالای امنیتی، به هر صورت طبق گزارشات مقامات اسرائیل گاهی در رعایت این مقررات سستی و تعلل می نمایند. از سویی اسرائیل نیز دارای یک «شبکه پسران کهنه کار» (Network old Boy)، بسیار شبیه انگلستان می باشد. اسرائیلیهایی که تمایل به توضیح و صحبت از موضوعات طبقه بندی شده دارند، بدون توجه به آنکه اهمیت و نیازی به دانستن آن باشد، از این شبکه استفاده می کنند. اسرائیلیها مشکلاتی در معامله با یهودیان در آن سوی مرزها، که به حمایت آنها نیازمندند، نیز دارند. ولی از جهت امنیتی، ممکن است آنان قابل اعتماد نبوده، و امکان عدم وفاداری وجود دارد.

تأسیسات و محتوای ذخائر و بایگانی باید با استانداردهای سخت امنیتی تطبیق کند. رده های طبقه بندی، خیلی سری - سری - محرمانه و محدود (برابر با «تنها برای استفاده اعضاء») به کار رفته است.

مدارک سری و خیلی سری، تنها توسط پیک و در پاکتهای دوبل حمل می شود و دو رسید دریافت می شود، یکی برای بسته و یکی برای محتوای آن. مدارک هنگام ورود و خروج به وسیله، تاریخ، شماره مدارک و اسناد، موضوع و یا نام، و اداره و دفتری که مسئولیت مدارک را پذیرفته است، کنترل و ضبط می شود.

حداقل سه بار در هر سال لیست برداری می شود. ثبت اسناد، چاپ کامپیوتری کلیه مدارک «خیلی سری» را که هر واحد مسئول و حافظ آن است، به طور مرتب، چهار مرتبه در سال تهیه می کند. ارتباطات الکتریکی تماما توسط دستگاه «تله تایپ» و دیگر وسایل «ارتباطات امنیتی» صورت می پذیرد. لیستی از کلیه مدارکی که باید از بین رود تهیه گردیده و افسران امنیتی باید ناظر بر نابودی تمامی اسناد سری و خیلی سری باشند.

همه پرسنلی که باید «تأییدیه» دریافت نمایند، تاریخچه پرسنلی خود را کامل کرده و تحت تحقیقات و بازرسی عادی قرار می گیرد. برای دریافت «تأییدیه عالی»، بازرسی می تواند شامل تمامی فامیل متقاضی و بازرسی کامل صحرایی گردد. مهاجرین جدید از شوروی و کشورهای اروپایی شرقی، به طور عادی به مدت 4 یا 5 سال، از دستیابی به اطلاعات طبقه بندی شده ممانعت می شوند. این قوانین به سبب مشکلات حاصل از «پروتکتسیا» همواره قابل اعمال نمی باشد. در داخل نیروهای ارتش اسرائیل، «مخاطرات امنیتی»، «به شین بث» گزارش می شود و توسط افسران واحد امنیت که مسئول تهیه گزارشات مرتب مدت دار از فعالیتهای افرادند، بشدت نظارت و مراقبت می شوند. برای تحریک و ارزیابی هوشیاری امنیتی کادرهای نیروهای ارتش اسرائیل، پرسنل امنیت صحرایی، در میان افراد نظامی رفت و آمد نموده و سعی به جمع آوری و بیرون کشیدن اطلاعات نظامی از آنان می کنند.

4- روشهای اخلاقی و انضباطی: «موساد» و «شین بث» جزء ساختمان سرویسهای غیرنظامی اسرائیل بوده و متقاضیان باید به وسیله امتحانات سرویسهای غیرنظامی پذیرفته شوند. کسانی که دارای درجه دانشگاهی و در سنین 20 تا 30 سالگی باشند، ترجیح داده می شوند، اگر چه افراد دیگری که

ص: 608

خصوصا دارای خصوصیات مطلوبی هستند، نیز پذیرفته شده اند. سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی، در رقابت مستقیم با وزارت امور خارجه می باشند و بنابراین رشد و گسترش جامعه تجارتی کشور، در شرایط نامساعدی قرار گرفته است. اکثر جوانان اسرائیل، گمنامی سرویسهای اطلاعاتی را دوست نداشته و به کسب درآمد در جهان تجارت و معاملات تمایل بیشتری دارند.

پرسنل امنیت و اطلاعات، که نمی خواهند و یا نمی توانند خود را با زندگی بسته و محدودی که مقررات امنیتی، و ضروریات و خواص عملیاتی آن را محدود نموده، وفق و عادت دهند، برکنار شده و یا در صورتی که اعمالشان «سرویس» و یا کشور را به خطر اندازد، به سختی تنبیه می شوند. برای تقویت روحیه و اخلاقیات افسران کادر اطلاعاتی، سرویسها در اوائل دهه 1960، برای جبران مخاطرات و گمنامی حاصل از مشاغل پرسنل خود، درخواست پاداش نموده و مجلس اسرائیل نیز با پاداش 30 درصد در سال موافقت نمود. (شکل 2)

ب - (B) موساد - سرویس اطلاعات سری

1- وظایف

موساد مسئول جمع آوری اطلاعات خارجی، عملیات سیاسی، و فعالیتهای ضدتروریستی می باشد.

در انجام مأموریت جمع آوری اطلاعات صحیح و مثبت، وظیفه اصلی موساد در اجراء عملیات انسانی عمال، بر علیه کشورهای عرب و مقامات و نمایندگان رسمی، و تأسیسات آنها در سرتاسر جهان، تنظیم شده است. خصوصا در اروپای غربی و ایالات متحده در هر نقطه که منافع ملی اعراب، با منافع اسرائیل در خاورمیانه، برخورد کند. موساد به جمع آوری اطلاعات در زمینه آمادگی، روحیه و اخلاقیات، تسلیحات و تجهیزات، و چگونگی اداره و رهبری هر یک از ارتش های عرب که در صورت بروز جنگ می تواند وارد کارزار بر علیه اسرائیل شود، می پردازد. همه گونه اطلاعات که سیاستهای داخلی اعراب و روابط میان رهبران اصلی آنان و فعالیتهای دیپلماتیکی همه کشورها در جهان عرب را به خوبی منعکس نماید، مورد جمع آوری قرار می گیرد. موساد فعالیتهای تجاری اعراب را، مخصوصا در زمینه خرید تسلیحات از غرب، ردیابی می کند و کوششهایی در جهت خنثی نمودن استخدام متخصصین نظامی، اقتصادی و سیاسی توسط اعراب، به عمل می آورد. در این زمینه تمایل اصلی در استخدام و به کارگیری این افراد به عنوان عمال اطلاعاتی است در صورت عدم موفقیت، موساد یا آنان را از یاری اعراب منصرف می کند یا به کشف وظایف و مسئولیتهای آنان به طور دقیق مبادرت می ورزد. از سویی موساد مسئول تحریکات کاملاً حساب شده، آزردگیها و مزاحمتهایی، برای ایجاد عدم اعتماد متقابل در میان اعراب نیز می باشد. دور نمودن ترحمات و توجهات غرب از اهداف اعراب و ردیابی و خنثی نمودن تبلیغات منفی اعراب، و تعقیب و مقابله با تروریسم عرب از وظایف دیگر آن است. در حوزه فعالیتهای ضدتروریستی، در مواقع بسیاری، اسرائیلی ها به وسیله انجام عملیاتی، جنگ و مقابله را به تروریستهای عرب، به خصوص در قسمتهایی از خاورمیانه و اروپای غربی، تحمیل نموده اند. لبنان در واقع بسبب جمعیتهای مختلف مسیحی، دروز (Druze)، و مسلمان جاذبترین کشور برای طرحهای اطلاعاتی است.

اسرائیلیها در لبنان، دارای تشکیلات مخفی بوده و عملیاتی را در این همسایه شمالی خود انجام می دهند. اسرائیل در گذشته، عملیات اجرای و شبه نظامی خود را برعلیه اعضاء، پایگاهها و رهبران

ص: 609

تروریستهای فلسطینی در لبنان افزایش داده بود. همچنین اسرائیل در جنگهای داخلی لبنان، از مسیحیان راستگرا، حمایت و پشتیبانی نموده است.

موساد علاوه بر اجرای عملیاتی بر علیه اعراب، برای حمایت از کشور اسرائیل، صهیونیسم و به طور کلی یهودیان، اطلاعات سیاسی، اقتصادی و علمی در کشورهای اروپای شرقی و غربی، جمع آوری می کند.

کوششهای جمع آوری اطلاعات، به خصوص در کشورهای شوروی، ایالات متحده، و سازمان ملل متحد که تصمیمات و خط مشی آن می تواند اثرات و انعکاساتی بر اسرائیل و اهداف صهیونیسم داشته باشد، متمرکز شده است. هدفهای اطلاعاتی در اروپای شرقی و شوروی شامل روشن نمودن سیاستهای دولتی آنها درباره اسرائیل، مسایل مهاجرتهای یهودیان، استخدام افرادی که در مکانهای استراتژیکی، بوروکراسی شوروی و اروپای شرقی قرار داشته و به علت اعتقاد و تمایل و یا فساد، علاقه مند به یاری فعالیتهای صهیونیستی در این کشورها می باشند. از سویی به کسب آگاهی از مقدار و کیفیت کمکهایی که به گروه های مستقر در خاورمیانه، چه در داخل اسرائیل یا کشورهای عربی، توسط دول اروپای شرقی و شوروی اختصاص داده شده است، نیز می پردازد.

هدفهای اسرائیل در کشورهای غربی به همان مقدار که درباره بلوک شرق متذکر شدیم، از اهمیت متساوی برخوردار است. موساد اطلاعاتی در قبال سیاستهای کشورهای غربی، واتیکان، و سازمان ملل متحد، درباره خاورمیانه جمع آوری می نماید. تلاش در افزایش معاملات تسلیحاتی که بنفع نیروهای ارتش اسرائیل است و کسب اطلاعات برای بهره برداری، در خاموش نمودن دستجات ضداسرائیلی در جهان غرب به عهده موساد است.

2- سازماندهی

موساد از 8 اداره تشکیل شده است: (1) طرح ریزی عملیاتی و هماهنگی (2) جمع آوری (3) عملیات سیاسی و روابط وابسته (4) پرسنلی، مالی، لجستیکی، و امنیت (5) آموزش و تعلیمات (6) تحقیقات (7) عملیات تکنیکی و (8) تکنولوژی. (شکل 3) اداره «طرح ریزی عملیاتی و هماهنگی» با مدیریت کلیه «منابع و تجهیزات» موساد سروکار داشته و مسئول مدیریت داخلی و هماهنگی عملیاتی، اجرائی و اداری تشکیلات موساد و روابط و تماسهای این سرویس با کل جامعه امنیت و اطلاعات اسرائیل می باشد. این اداره نیز با نیازها و ضوابط موساد، و توسعه طرحهای کلی جمع آوری اطلاعات سروکار دارد. اداره «جمع آوری» مسئول اجراء عملیات مخفی خارجی، و ایجاد مقدمات، تهیه و تولید گزارش از منابع مخفی می باشد. این اداره بزرگترین واحد موساد است و دارای دفاتری در خارج از کشور و به خصوص اروپا، تحت پوششهای دیپلماتیک و همچنین غیررسمی می باشد، که از طریق عملیات در کشور ثالثی برنامه های خود را بر هدفها و منابع عرب متمرکز و اجراء می نماید.

مدیریت اداره «عملیات سیاسی و روابط وابسته» مسئول عملیات سیاسی و روابط با سرویسهای خارجی دوست می باشد. همچنین این اداره مسئول حفظ تماس با کشورهای و گروههای سیاسی که روابط عادی دیپلماتیک با اسرائیل ندارند، نظیر کشورهای آفریقایی، لبنان و یا دستجات راستگرای

ص: 610

مسیحی لبنان و اندونزی، می باشد، بخش «عملیات ویژه» و یا بخش «جنگهای روانی» نیز احتمالاً تحت تکفل این اداره می باشد. این بخش عملیات بسیار حساس مخفی را بر علیه تروریستهای عرب و نازیهای سابق، خرابکاری، جنگهای روانی و شبه نظامی نظیر طرحهای ترور شخصیتها و تبلیغات منفی دقیق در تضعیف روحیه دشمن، را به عهده دارد.

در غیبت رئیس موساد، مدیر اداره «طرح ریزی عملیاتی و هماهنگی» به عنوان رئیس عمل می کند. در حالی که در سالهای قبل، در این گونه شرایط، رئیس اداره «جمع آوری» به عنوان رئیس موساد انجام وظیفه می نمود. با حرکت و تحرک در جهت بهبود و گسترش هماهنگی در جامعه امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل، رئیس اداره «طرح ریزی عملیاتی و هماهنگی» عملاً بر مدیر اداره «جمع آوری» سبقت جست.

در مقر فرماندهی (اداره مرکزی)، رؤسای دو اداره مدیریت منطقه ای، عملیاتی، اجرائی و اداری، و مالی هر یک قسمتی از «کنترل مناطق» را به عهده دارند. ادارات منطقه ای که تحت کنترل اداره «جمع آوری» و اداره «عملیات سیاسی و روابط وابسته» می باشند به قرار زیر است:

(1) آمریکای مرکزی (2) آمریکای جنوبی (3) اروپای شرقی و شوروی (4) آفریقا (5) آسیا و اقیانوسیه (6) حوزه مدیترانه و خاورمیانه (7) اروپا (8) آمریکای شمالی. در زیر نظر هر یک از این «کنترل مناطق» شاخه ها و بخش هایی که مسئول یک یا چند کشورند، فعالیت می نمایند.

گزارشات مثبت نهایی درباره اطلاعات و ضداطلاعات به اداره مرکزی موساد در «تل آویو» فرستاده می شود و توسط اداره تحقیقات، ارزیابی می شود و در ادارات مختلف دولتی پخش می گردد. گزارشات اطلاعاتی درباره اعراب توسط موساد به اداره تحقیقات مدیریت سرویس اطلاعات نظامی فرستاد می شود، در حالی که گزارشات ضدجاسوسی از طریق موساد به شین بث منتقل می شود. تمامی این اطلاعات و گزارشات مراحل مخصوصی را توسط ادارات بازرسی ضداطلاعات طی می کنند.

موساد کنترل همه فعالیتهای اطلاعات خارجی اسرائیل را به دست دارد. تنها استثناء برای اجرای عملیاتی از داخل اسرائیل، بر علیه هدفهای نظامی در مناطق و حوزه های احاطه کننده کشورهای غربی است که در قلمرو مدیریت «اطلاعات نظامی» است. عملیات خارجی موساد به دو طبقه اصلی تقسیم می شود: طبقه اول در خاورمیانه، به عنوان خط اول دفاعی، و طبقه دوم، قسمتهای دیگر جهان است.

اسرائیل، مصر را به عنوان هدف اصلی حوزه ای، برای استقرار شبکه اطلاعاتی برگزیده است. در سال 1970، تخمینهای اسرائیل نشان داد که حدود 50 درصد تلاشهای عملیاتی بر علیه مصر انجام پذیرفته است. اولویت بعدی نیز سوریه می باشد. بسیاری از این فعالیتها بر علیه اعراب در خاورمیانه، براساس پوششهای عمیق و پیچیده عملیاتی توسط اسرائیلیها، به طرق غیرقانونی، با استخدام و بکارگیری اعراب در کشورهای جهان سوم، و بدنبال آن بازگشت عادی آنها به کشورهایشان در منطقه عربی صورت می پذیرد. دو مثال خوب از پوششهای عمیق عملیات غیرقانونی اسرائیل، حادثه «کوهن» و «لوثر» است.

«الیاهوبن کوهن» یک یهودی متولد مصر بود که در عملیات خرابکاری اسرائیل بر علیه تأسیسات آمریکا و انگلیس، در سال 1952 در مصر، دخالت داشت. کوهن در حین تعقیب، موفق به فرار شد و به اسرائیل رفت، در حالی که اعضای این حلقه خرابکاری توسط مصریان دستگیر شدند. بالاخره، موساد، کوهن را برای عملیات غیرقانونی که به منظور توسعه شبکه های اطلاعاتی و کسب اطلاعات نظامی و سیاسی در سوریه، طراحی شده بود، به استخدام خود درآورد. او تمرینات و تعلیمات سخت و فشرده ای را

ص: 611

دید و شخصیت جدیدی به نام کامیل امین ثابت (Kamil Amin Thabet) فقید را که یک تاجر متولد سوریه بود، انتخاب کرد. او به آرژانتین مهاجرت کرد و در آنجا به یک عضو فعال «جامعه مهاجران عرب» تبدیل شد. در نهایت کوهن به سوریه رفت و در آنجا به وسیله دو عرب دیگر که قبلاً به استخدام اسرائیل درآمده بودند، یاری شد. از 1961 تا 1965، کوهن به نحو غیرقانونی در دمشق زندگی و فعالیت می کرد، و موفق به ایجاد تماسهای متعدد با شخصیتهای سیاسی و نظامی سوری در تأسیسات سوریه شد. کوهن گاهی سفرهایی به اروپا و اسرائیل برای رد و بدل نمودن و کسب اطلاعات لازمه می نمود. بالاخره، در ژانویه 1965، سوریها او را تعقیب نموده و حین انتقال و ارسال اطلاعات به تل آویو شناسایی و دستگیر نمودند.

عامل شکست او، به سبب استفاده از تجهیزات رادیویی «مورس دستی» بود و در روز دستگیری به مدت طولانی یک ساعت، در حال مخابره بود (شکل 4). دادگاه سوریه، کوهن را محاکمه و او را متهم به جاسوسی نمود. کوهن در می 1965، در مقابل عموم در دمشق به دار آویخته شد.

ژوهان ولفگانک لوثر (معروف به زیوگوزاریه)، یک افسر «اطلاعات نظامی» بود. در 1959 در یک جلسه «وعدت»، موساد نیاز خود را برای مردی که به نحو غیرقانونی تحت پوشش یک افسر سابق نازی، مقیم قاهره شود، اعلام نمود. «لوثر» این مأموریت را که اساسا بر علیه فعالیتهای سلاحهای مخصوص که توسط دانشمندان آلمانی در مصر به کار افتاده بود، پذیرفت. او آموزشهای سخت و گسترده آلمانی در اسرائیل گذراند، از جمله حتی آموزش اسب سواری نیز دید. در اوائل 1960، او به آلمان رفت و به عنوان یک پناهنده آلمان شرقی و افسر سابق مستقر در آفریقا خود را معرفی نمود. اگر چه «لوثر» همسری در اسرائیل داشت، ولی برای منطقی جلوه دادن داستان خود با یک زن آلمانی ازدواج نمود. در 1961، او به قاهره رفت و در آنجا یک آکادمی اسب سواری تأسیس کرد. «لوثر» حین فعالیتهای خود تماسهای متعدد با محافل آلمانیها در قاهره برقرار نمود و با تعدادی از شخصیتهای معروف و مسئول مصری آشنا شد. او سفرهایی نیز از مصر به کشورهای اروپای غربی، برای رد و بدل و کسب نمودن اطلاعات کرد. در 1964، لوثر نامه های تهدید کننده، برای متخصصین آلمانی مقیم مصر ارسال داشت. در فوریه 1965، او توسط مصریان دستگیر و محاکمه و زندانی شد. بالاخره در 1968، آزاد شد و به اسرائیل رجعت نمود. اسرائیل اعلام کرد که این عملیات حدود 250 هزار دلار خرج داشته است. آنها اشتباهات «لوثر» را ناشی از عدم کفایت در استفاده از وسایل ارتباطی و بهره برداری از آن در عملیات اجرائی دانستند. «لوثر» مجبور به اقرار همه عملیات در طول دوره حبس خود شد. (شکل 5) مقر موساد، در خارج از منطقه عربی خاورمیانه، اکثرا تحت پوششهای دیپلماتیک، در داخل سفارتخانه ها و کنسولگریهای اسرائیل می باشد. موساد در ایالات متحده، اکثر پایتختهای اروپایی، ترکیه، ایران و مراکز استراتژیک در آمریکای لاتین، آفریقا و خاور دور، پایگاه هایی دارد و عملیات گوناگونی از "روابط وابسته رسمی" با سرویسهای میزبان، برای رد و بدل نمودن اطلاعات، تا انجام عملیات ویژه اجرائی، که مستقیما بر علیه تروریستهای عرب می باشد، به انجام می رساند.

مدیریت "جمع آوری" و مدیریت "عملیات سیاسی و روابط وابسته" اجزاء جداگانه ای در موساد می باشند و به نحو دقیقی در مقر فرماندهی از یکدیگر تفکیک شده اند. دو اداره فوق، دارای کادرهای ثابت و جداگانه ای در مقرهای معظم خارج از اسرائیل می باشند. البته یا دو پایگاه موساد، یا دو بخش جداگانه در یک پایگاه، در بعضی کشورها وجود دارد، که یکی برای "جمع آوری مخفی به طور یکجانبه" و دیگری

ص: 612

برای "روابط وابسته" اطلاعاتی با سرویسهای خارجی است. برای مثال، در حال حاضر، اسرائیل در پاریس، یک سفارتخانه، یک سرکنسولگری و یک هیئت از وزارت دفاع اسرائیل دارد. در زیر پوشش سفارت، موساد یک مدیریت جمع آوری "کنترل منطقه ای" دارد. مجموعه مستقر در پاریس، در طی سالها، نقطه اتکاء فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل در قاره اروپا بوده است.

در سوئیس، اسرائیل دارای یک سفارت در "برن" و یک سرکنسولی در زوریخ می باشد، که پوشش لازم را برای افسران اداره "جمع آوری" که در عملیات یکجانبه دخالت دارند، به وجود می آورند. این تأسیسات دیپلماتیک، روابط نزدیکی با کشور سوئیس در سطح داخلی نیز برقرار کرده، و در زمینه عملیات آشکار، نظیر امنیت فیزیکی از مقامات اسرائیلی و تأسیسات تجاری در این کشور، و حفاظت اعضاء کادر اسرائیلی و ملاقات کنندگان اسرائیلی همکاری می کند. همچنین همکاری نزدیکی بین اسرائیل و سوئیس، در زمینه های علمی و تکنیکی، مرتبط به عملیات اطلاعاتی و امنیتی برقرار است.

مقامات سوئیسی سفرهای متعددی به اسرائیل نموده اند و اسرائیلیها نیز به طور مداوم به سوئیس و از طریق سوئیس رفت و آمد می کنند. این گونه ملاقاتها، به هر صورت، معمولاً توسط واحد "کنترل منطقه ای" عملیات سیاسی و روابط وابسته مستقر در سفارت اسرائیل در پاریس، مستقیما با سوئیس، و نه از طریق مقامات مستقر در سفارت اسرائیل در "برن" انجام می پذیرد، هر چند که سفارت "برن" نیز از آن مطلع می گردد.

از طرفی در اسپانیا، هیچ تأسیسات رسمی و یا نیمه رسمی اسرائیلی وجود ندارد. هر چند که برای مدتی، تماسهایی بین مقامات رسمی مدیریت اداره «عملیات سیاسی و روابط وابسته» موساد با سرویس اسپانیا برقرار شد. ملاقاتهای اصلی ظاهرا در اواخر دهه 1960 در پاریس بوده است، بعد از آن تماسهای دیگری در مادرید و پاریس گرفته شد. امکان وجود یک پایگاه از اداره «جمع آوری» مخفی مستقر در اسپانیا وجود دارد. در ژانویه 1973، باروح آشرکوهن، یک افسر موساد، در مادرید توسط اعراب ترور شد. «عملیات ویژه» براساس هدفهای خاصی توسعه یافته اند. اداره مرکزی، تلاش در هدایت و مدیریت آن از داخل اسرائیل می نماید و افسران و عمال موساد را برای «وظایف موقت ویژه ای» به کار می گیرد. در ژوئیه 1973، یک جوخه ترور مرکب از 16 اسرائیلی در قتل یک عرب مراکشی در «لیله هامر» نروژ شرکت داشتند. مسئولین نروژی شش نفر از این گروه را دستگیر، محاکمه و زندانی نمودند، بقیه نیز گریختند. در جریان محاکمه، معلوم شده که اینان از افسران اسرائیلی موساد و یهودیان اروپایی بوده اند، که برای انجام مأموریت مخصوص استخدام شده و اکثر کارها و آمادگیهای لازمه را در پاریس گذرانده اند و سپس به نروژ، برای انجام مأموریت خود که قتل تروریستهای عرب بود، وارد شده اند. بعد از این ترور، 2 تن از اعضاء جوخه به همراه یک افسر امنیتی سفارت اسرائیل، تقاضای پناهندگی نمودند. دولت نروژ اگر چه که این افسر امنیتی سفارت ظاهرا، در عملیات شرکت نداشته بود، به او پناهندگی سیاسی اعطا نکرد.

3- عملیات اداری

نخست وزیر رئیس موساد را انتخاب می کند. نخست وزیر، احتیاجی به تصویب کابینه خود و یا مجلس «کنست»، برای این انتصاب ندارد. مدیران ایستگاهها (یا پایگاهها) و کارمندانشان، افسران کادر موساد می باشند، ولی در خارج از کشور در قبال همه سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی عمل می نمایند. اگر

ص: 613

یکی از اعضاء شین بث یا نیروهای ارتش اسرائیل، شایسته ترین فرد در جامعه برای انجام وظیفه ویژه ای، در خارج از کشور شناخته شود، با حفظ عضویت سازمانی خود، آن مأموریت به او واگذار و تکلیف می شود و تا زمانی که در خارج از مرزهای اسرائیل به سر می برد، تحت کنترل موساد می باشد. این قانون، به هر حال شامل «آتاشه نظامی (زمینی، دریایی، هوایی)» که تحت تکفل مدیریت «سرویس اطلاعات نظامی» باشند، نمی گردد.

موساد دارای یک برنامه منطقی ارتقاء مشاغل و رتبه نمی باشد. سازمان افسرانی را که در مأموریتهای محوله موفق بوده اند، را تا مشاغل عالی مدیریت ارتقاء رتبه می دهد. نتیجه این گونه رویه ها سبب درهم ریختگی شده است، زیرا که اغلب، بعضی از مجریان موفق عملیاتی، ضرورتا مدیران و اداره کنندگان لایق و عالی نمی باشند.

الف - تعلیمات و آموزش: دوره آموزشی موساد، مشتمل بر دروس اساسی عملیاتی برای اعضاء جدید و پرسنل معمولی است. از جمله دروس عمومی عملیاتی و دروس تخصصی عملیات صحرایی، مرتبط به مشاغل می باشد. همه افسران جدید، ملزم به گذراندن دروس پایه عملیاتی به مدت چهار ماه، قبل از شروع به انجام وظایف و مشاغل می باشند. کلیه دوره آموزش، تقریبا دو سال به طول می انجامد و به طور کلی به دوازده کلاس تقسیم می شود. اکثر دوره آموزشی در حومه «تل آویو» گذرانده می شود. مدرسین این دروس، معلمین دائمی و افسران اطلاعاتی که موقتا بدین وظیفه گمارده شده اند و کادرهای اداره مرکزی موساد می باشند که شامل رئیس موساد و مدیران ادارات است، که گاهی در رشته تخصصی خویش سخنرانی می نمایند.

هر سه سرویس، مدرسه عالی مشترکی را در اورشلیم اداره می نمایند که دروس تخصصی را به مدت دو تا سه ماه در مسایل سیاستهای بین المللی، هدفهای سیاسی و اقتصادی اسرائیل، وسایل و تجهیزات تکنیکی جدید عملیاتی و مطالعه آخرین اطلاعات درباره سرویسهای اطلاعاتی خارجی را می گذرانند.

همه افسرانی که در اواسط سابقه کاری خود هستند، ملزم به شرکت در این «مدرسه عالی»، بعد از بازگشت از یک مأموریت خارجی می باشند. طبق گزارشات حدود 40 تا 50 دانشجو، در یک دوره این دروس اسم نویسی می کنند. مدرسین و کارمندان این مدرسه مشتمل از نمایندگان سه سرویس بوده و مستقیما تحت نظر مدیریت موساد انجام وظیفه می کنند.

نخست وزیر و یا تعدادی دیگر از مقامات عالیرتبه، در مراسم کلاسهای فارغ التحصیلان شرکت و سخنرانی می کنند. تعدادی از افسران جوان موساد، که در بعضی رشته های آموزش عالی و یا زبانهای خارجی ضعیف می باشند، برای کسب درجات عالی به دانشگاههای خارج از اسرائیل فرستاده می شوند و همزمان با استفاده از پوشش تحصیلی، به فعالیتهای عملیاتی خارج از دروس دانشگاهی خود می پردازند.

یکی از اهداف تثبیت شده در سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل تسلط کامل تمامی افسران، به زبان عربی است. دروس فشرده زبان عربی مدت 9 ماه هر سال در حومه تل آویو به دانشجویان سرویسها تدریس می شود. وزارت امور خارجه نیز دو یا سه عضو خود را برای این دروس می فرستد. افسران موساد که به عملیات در مناطق عربی اعزام خواهند شد، نیز نظیر افسران شین بث، دوره مشابه آموزش زبان عربی را می گذرانند. برای تمرین بیشتر، این افسران موساد در مناطق تحت اشغال اسرائیل به مدت دو سال کار می کنند، تا مهارت زبان خارجی خود را قبل از اعزام به مناطق تعیین شده گسترش دهند. در طول این

ص: 614

مدت معمولاً این افسران در سینا و اغلب با ارتباط و هماهنگی با سرویس «اطلاعات نظامی» به فرستادن عمال بدوی به داخل مصر، انجام وظیفه می نمایند. همه افسران موساد در استفاده از سلاحهای کوچک آموزش دیده و ملزم به شلیک آنها در مقاطع زمانی مرتبی می باشند.

ب - حقوق و مزایا: رئیس موساد یک افسر، در لیست درجه یک حقوقی سرویسهای غیرنظامی است.

او حقوق قابل توجهی، به علاوه فوق العاده و مزایای پذیرائی دریافت می کند. بر طبق گزارشات چندین رتبه درجه 2 و 3 برای افسران موساد وجود دارد. حقوق متوسط ماهانه افسران موساد بعد از کسر مالیات به علاوه پاداش و مزایای خانوادگی و مسکن، مجموعا 4000 لیر اسرائیل (460 دلار آمریکا) می باشد، این افسران مزایا و مخارج پذیرایی نیز دریافت داشته و یک وسیله نقلیه سواری و کوپن بنزین به آنان داده می شود. مدارک عالی دانشگاهی، افسران اطلاعات را به رتبه بالاتر حقوقی خواهد برد. بنابراین یکی از مدیران هیئت رئیسه، با داشتن درجه عالی تحصیلی، درآمدی مشابه رئیس کل سازمان دارد. یک افسر متوسط با دریافت فوق العاده برای بستگان خود بیشتر از افسران ارشد حقوق دریافت می کند به طور کلی، حقوق رتبه های عالی سرویسهای غیرنظامی، به سختی قابل مقایسه با افسران ارشد نظامی می باشد.

تفاوت نسبتا ناچیز بین رتبه ها، به کمک فوق العاده های خوبی جبران می شود. این امر به خصوص در رتبه های عالی دیده می شود. افسران مأمور در خارج از اسرائیل، مزایا و فوق العاده زندگی قابل توجهی را دریافت می کنند، که مطابق آنچه که باید به یک افسر امور خارجه معمولی داده شود، می باشد. برای رعایت مقاصد پوششی، این حقوقها توسط وزارت امور خارجه، پرداخت می شود. اگر به هر حال، یک افسر اطلاعاتی نیازمند آپارتمان بزرگتر یا خانه ای برای ملاقات و ارائه کار، مقاصد عملیاتی و یا ضروریات خانوادگی باشد، سرویس او، بی سر و صدا تفاوت مخارج را خواهد پرداخت.

افسران و خانواده هایشان، هر زمان که امکانی می یابند، با وسایل حمل و نقل توریستی اسرائیل مسافرت می کنند. هر پایگاه در خارج اسرائیل، دارای بودجه برای مخارج خود و مخارج پذیرایی می باشد.

مسئولین بیش از اندازه میهمانی نمی دهند و اگر میهمانی داده شود، مفصل است. برای مقامات و افسران عالیرتبه اطلاعات بیگانه و یا عمال برجسته، که میهمان اسرائیل می باشند، کوششها و مهمانیهای پرخرجی برای گسترش دوستی و همکاری در اداره مرکزی موساد در اسرائیل برپا می شود.

4- روشهای عملیاتی

موساد در طی سالها، از تماس و ارتباط نزدیک با شخصیتهای بلند پایه و دفاتر دولتی، در همه کشورهایی که مورد توجه و اهمیت اسرائیل می باشند، برخوردار بوده است. در محافل یهودی، تقریبا در تمامی کشورهای جهان، صهیونیستها و دیگر مشتاقانی که حمایت فوق العاده ای از کوششهای اطلاعاتی اسرائیل می نمایند، وجود دارد. این گونه تماسها به دقت رشد و گسترش داده می شود، و به عنوان کانالهای اطلاعاتی، مواد گمراه کننده، تبلیغات منفی و دیگر مقاصد به کار می روند. موساد عملیات مخفی، را در سرتاسر اروپا از جمله شوروی و کشورهای اروپای شرقی، آمریکای جنوبی و شمالی، خاورمیانه، آفریقا، خاور دور هدایت و مدیریت می کند. فعالیتهای موساد به طور کلی، از طریق مراکز و تأسیسات رسمی و نیمه رسمی، مؤسسات پیچیده پوششی، به اشکال مختلف، سازمانها و تجارتخانه ها و دفاتر که بعضی از

ص: 615

آنها مخصوصا برای مقاصد موساد تأسیس می شود، یا آن که برای هدف مشخصی قابلیت تطبیق دارد، صورت می پذیرد. موساد با نفوذ مؤثر، در داخل تشکیلات ملی غیرصهیونیستی و سازمانهای بین المللی یهودی نیز به کار می پردازد.

وظایف افسران اطلاعاتی در تحت پوششهای دیپلماتیک، تنظیم مبادلات اطلاعاتی با مقامات رسمی سرویسهای محلی کشورها، اداره مسایل ارتباطاتی و وسائل مخابراتی، حفظ آدرسهای مسکونسرویسهاهای پرداخت حقوق و امورات مالی، و هدایت عمال به سوی هدفهای مورد نظر می باشد.

تشکیلات رسمی که برای پوشش به کار می رود شامل: هیئت های خرید اسرائیلی و شرکتهای توریستی دولتی اسرائیل، نظر ال عال و دفاتر زیم (ZIM)می باشد. مؤسسات ساختمانی اسرائیل گروههای صنعتی و سازمانهای بین المللی تجاری اسرائیل، نیز پوششهای غیررسمی می باشند. افرادی که تحت پوششهای پیچیده و یا غیرقانونی فعالیت می نمایند، معمولاً برای هدفهای نفوذی که نیازمند به کاربری نحوه های ظریف و عمق و وسعت، و زمان طولانی است، و یا دولت اسرائیل هیچ گاه مشارکت در آن را نمی پذیرد، به کار می روند. بسیاری از اسرائیلی ها، در کشورهای عربی بدنیا آمده، و در آنجا رشد و تحصیل نموده اند و بعد به اسرائیل هجرت کرده اند و بیشتر در سخن، رفتار و آداب، و طرز تفکر به اعراب نزدیکتر و مسلط تر می باشند تا به اسرائیلیها. موساد به وسیله پاسپورتهای تقلبی و مدارک شناسایی عربی و غربی، و تهیه داستانهای منطقی، از سابقه و گذشته افراد و پوششهای مناسب دیگر، به طور موفقیت آمیزی افراد خود را به داخل مصر و کشورهای عربی دیگر به طرق نامشخصی، با مدارکی که ملیت عربی یا اروپایی او را ثابت می کند، انتقال می دهد. در اسرائیل افراد متعددی که دانش منطقه ای و زبان خارجی کشورهایی که مورد نظر سرویسهای اطلاعاتی باشد را بدانند، زیاد زندگی می کنند. این متخصصین مناطق جهان، قادرند که کمک ارزشمند و ذیقیمتی در تحلیل اخبار اطلاعاتی و جمع بندی نیازها و ضوابط کشورها بنمایند. بدین طریق سهم مهمی در افزایش پتانسیل عملیاتی خواهند داشت، زیرا که آنها افسران اطلاعاتی اسرائیل را در تخمین و ارزیابی سریع و مؤثر، و معتمد بودن عمال و خبر دهنده هایشان یاری می دهند. این اشخاص به خاطر امکان عبور کامل به عنوان تبعه کشور مورد نظر، نیز مورد استفاده قرار می گیرند. استعداد خوب اسرائیل برای جعل و تهیه پاسپورت تقلبی و توانایی تهیه مدارک، به واقعی جلوه دادن افراد کمک بسیاری می کند.

سرویس اطلاعات اسرائیل، اتکاء بسیاری بر محافل و سازمانهای مختلف یهودی در خارج از کشور، برای استخدام عمال و کسب و بیرون کشیدن اطلاعات عمومی دارد. طبیعت خشن و تهاجمی ایدئولوژی صهیونیسم، که تأکید بر آن دارد که همه یهودیان متعلق به اسرائیل بوده و باید به آن باز گردند، سبب انصراف، رد و عدم حمایت از عملیات اطلاعاتی اسرائیل به توسط تعدادی از یهودیان شده است. بهر صورت، البته تعداد قابل توجهی از یهودیان سرتاسر جهان، مخالف صهیونیسم می باشند. نمایندگان اطلاعات اسرائیل، با آگاهی از این حقیقت، معمولاً در محافل یهودی با محافظه کاری بسیار به عملیات پرداخته و براساس مقررات، مأموریتهای خود را باید با ظرافت و کاردانی فوق العاده ای که هیچ مزاحمت و ناراحتی برای اسرائیل به وجود نیاورد، به انجام رسانند.

از سویی موساد نیز تلاش می کند که به محافل ضدصهیونیستی نفوذ کرده و مخالفتها را خنثی کند.

علیرغم همه مراقبتها و محافظه کاریها، اسرائیل مکررا ناچار به عقب نشینی شده است و حوادث مختلفی

ص: 616

تاکنون در رد تلاشهای موساد در استخدام یهودیان آمریکایی، به توسط یهودیان افشاء و به مقامات ایالات متحده، گزارش شده است. برنامه های اسرائیل برای افزایش رشد تکنولوژیک، علمی و نظامی با سرعت زیادی به واسطه بهره برداری از «برنامه های مبادلات علمی» رو به بهبود رفته است. موساد نقش مهمی را در این تلاش بازی می کند. علاوه بر کسب مقادیر زیادی از مقالات علمی و مجلات تکنیکی چاپ شده، در سرتاسر جهان از طرق کانالهای آشکار، اسرائیل بسیاری از عملیات مخفی خود را در بدست آوردن اطلاعات علمی و تکنیکی صرف می نماید. این گونه عملیات شامل تلاش در نفوذ و دستیابی به طرحهای مشخص طبقه بندی شده نظامی ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی است.

سازمان ملل متحد، یک هدف اصلی برای نفوذ و دستیابی موساد است، زیرا که مکان اصلی برای مبادلات بین المللی در همه رشته ها می باشد، و از سویی اهمیت و سهم مهمی در حل اختلافات، بین اعراب و اسرائیل دارد. عمال اسرائیل در سازمان ملل، تحت پوششهای دیپلماتیک و مطبوعاتی فعالیت می کنند.

استخدام موساد، آموزش و کنترل عمال، به طور گسترده ای متغیر است و بستگی به هدف، منطقه عملیات و واحد آن در اداره مرکزی دارد. در حالی که به مقدار مشخصی، معیارهای عملیاتی وجود دارد، ولی افسران اطلاعات اسرائیل ظاهرا از آزادی قابل توجهی در انجام عملیات برخوردارند. هیچ گونه قانون مشخصی که قبل از استخدام و به کارگیری عامل، تصویب ویژه اداره مرکزی را ملزم بداند وجود ندارد و تنها استثناء، کشورهای کمونیستی می باشد. اسامی و مشخصات عمال برای پرونده های قطور اداره مرکزی لازم می باشد، ولی این یک طریقه عادی منظم نیست. عملیات اندیشیده شده بر علیه شوروی و کشورهای اروپای شرقی، به هر حال با دقت بسیار بررسی و عمل می شود و نیازمند مقادیر زیادی طرح ریزی و کنترل توسط اداره مرکزی است، و حتی یک گروه مخصوص متشکل از «متخصصین منطقه ای» مسئول اجازه و تصویب و اداره این گونه فعالیتها می باشند. موساد به خصوص علاقمند به کسب اطلاعات فوری، درباره تحولات، جابه جایی و انتقال واحدهای ارتش روسیه از شوروی به خاورمیانه می باشد. همچنین یک واحد کوچک، وابسته و یا درون موساد می باشد، که تنها هدف و مسئولیتش تذکر به روسها از طریق تماس و تبلیغات منفی درباره مسئله یهودیان در هر منطقه از جهان است. هر نوع شخصیتی، حتی سیروس ایتان (Cyrus Eatan)تحریک به طرح مسئله یهودیان شد. تلاشهای اسرائیل باید تأثیر مداومی داشته باشد، که روسها را اغلب وادار به حمله و عکس العمل بر علیه سرویس اسرائیل می کند و در تبلیغات منفی خود به افشای مفصل توطئه های اسرائیل بر علیه توده بی گناه شوروی می پردازد.

تقریبا به نحو منحصرانه ای، اسرائیل همه عمال خود را از افراد نژاد یهود انتخاب می کند. به هر حال این امر، دارای خطرات امنیتی است، زیرا که ممکن است، تردیدی در وفاداری به کشور صهیونیستی اسرائیل و یا وطن خویش، وجود داشته باشد. استخدام افراد غیریهود نسبتا نادر است.

بسیاری از عربها، به خصوص داوطلبین آنها، به طور مستقیم و غیرمستقیم سرویسها را یاری می دهند.

این امر حاصل از هوسهای مادی و پولی است. به هر حال اسرائیلی، این اعراب را منابع خوبی برای کسب اطلاعات موثق نمی دانند. اسرائیل اغلب فلسطینی ها را بر بقیه به سبب کنترل بیشتر آنان، ترجیح می دهد، زیرا که اکثر پس انداز و درآمدشان بعد از جنگ 1948، در اسرائیل مسدود شده است. در شرایط مشخصی، این سپرده های بانکی، به جهت خدمات اطلاعاتی این افراد آزاد شده است. اسرائیلیها تقریبا از

ص: 617

هر نوع تمایلات و گرایشات عمال بهره برداری می کنند. تلاش زیادی برای اتکاء به نژاد یهود، گرایشات طبیعی مذهبی، طرفداری از صهیونیسم، تنفر از افکار و اعمال ضد نژاد سامی، احساسات ضدروسی در موقع لزوم و غرایز انسانی، می نمایند. تهدید به اخاذی نیز به کار می رود. تکنیکهای استخدامی دیگری نظیر، پیشنهاد پول، فرصتهای شغلی و یا آزاد ساختن از زندان نیز، مورد استفاده است.

پول در میان اعراب اثر مخصوصی دارد. اسرائیل تاکنون به طور موفقیت آمیزی بر نقاط ضعف دیگر اعراب نیز نظیر حسادت، رقابت، ترس و اختلافات سیاسی بین آنها، تکیه و بهره برداری کرده است.

اسرائیل از مکانهایی که با پرچم کشورهای بیگانه مزین شده، نیز بنحو موفقیت آمیز و گسترده ای، برای استخدام افراد استفاده می کند. در حوادث متعددی اسرائیل به اتباع کشورهای اروپای غربی، تحت پوشش سازمان ملی اطلاعات ناتو، نزدیک و متوسل شده و آنها را به استخدام خود درآورده است، تا عملیاتی در کشورهای مشخص عربی انجام دهند.

در حالی که افسران اطلاعات، عملاً به اهمیت مسایل امنیتی آگاهی دارند، با همه این اوصاف، بی دقت می باشند. اگر چه تعلیمات بسیار خوبی دیده اند، افسران اطلاعاتی اسرائیل اغلب در استفاده از تلفن در خارج از کشور بی ملاحظه اند. همچنین آنها اغلب مقادیر زیادی اطلاعات به خاطر اعتماد فوری و تماس با عمالی که تنها روابط مختصری با آنان داشته اند، بروز می دهند. معهذا، آنها هر چند صباحی، اصول اساسی حرفه خود را به کار می برند و برای مدتی زندگی عمال خود را با مقررات متعدد امنیتی، که ناچار به تحمیل آن می باشند، سخت و دشوار می کنند. گاهی در ملاقاتهای از پیش تعیین شده، بین یک افسر و یک عامل، «ضد مراقبت» توسط دو یا چند افسر دیگر، برای شناسایی تأمین مراقبتهای احتمالی، مکان ملاقات و حفاظت افسر رابط، انجام می پذیرد. در مراحل استخدام عمال، افسران تماما از اسم مستعار استفاده کرده و موافقتهای محرمانه ای با عامل مورد نظر به اجراء می گذارند و برای او نیز اسمی فرضی یا مستعار انتخاب می کنند. هرگاه پول یا پاداشی به عامل داده می شود، افسران می کوشند که با دریافت رسیدی که به دستخط اوست، تضمینی دریافت کنند. اگر چه گاهی ممکن است یک عامل برای کسب آموزش ویژه به اسرائیل فرستاده شود، ولی اجرای آن آسان و ارزان تمام نمی شود. بنابراین، معمولاً افسران اطلاعاتی شخصا مسئول آموزش عمال بوده و اساسی ترین مهارتهای حرفه ای، مسایل حفاظت و امنیت، و استفاده از دستگاههای رادیویی و بهره برداری از کدهای ارتباطاتی، را به او یاد می دهند. اگر فوریت شرایط، آموزشهای ویژه ای را ایجاب کند، افسران اسرائیلی آپارتمانی را برای مقاصد خود در پاریس یا نیویورک اجاره می کنند. عمالی که این گونه تعلیم دیده اند، استفاده از مرکب سری و ترکیبات آن را آموخته و نحوه پنهان نمودن مدارک و نامه ها را در بدن و لباس می آموزند. همچنین تسلیم اطلاعات به مکانهای مخفی تضمین شده و یا چگونگی تماس و ارتباط با افسر مربوطه و یا اداره مرکزی را یاد می گیرند.

متدهای ارتباطی بسیار مختلف است و به مکانها و شرایط بستگی دارد. تماس برای ملاقاتهای شخصی بین عامل و افسر رابط از طریقه نوشته های سری، نوشتارهای باز، و یا پیغام شفاهی به توسط پیک (وابسته یا رابط موثقی) انجام می گیرد. مراکز و شهرهای مورد استفاده، دارای اسم کد بوده و مکانهای ملاقاتی در وقتهای مشخص، با زمانها و مکانهای دیگر اضافی مشخص می شود. در مواقع حساس و فوری، عامل به وسیله کد باز تلفنی یا تلگرافی، که از قبل تعیین شده یا نامه کددار، افسران اطلاعاتی را با

ص: 618

خبر می کند. در صورتی که زمان اجازه دهد، از طریق نوشته های سری یا پیک، افسر مزبور مطلع می گردد.

اسرائیلیها تأکید بسیاری بر روابط شخصی، با عمال خود دارند. آنها به سبب دست و دلبازی فوق العاده در اعطاء امتیازات فردی و کمکهای پولی برای حفظ خشنودی عمال، شناخته شده و مشهورند. یکی از این افراد، یک روزنامه نگار در پاریس بود که مسئولین فرانسوی را به استخدام خود در می آورد و به کسب اطلاعات از خبردهندگان ناشناس و یا شناخته شده در جهان سیاسی فرانسه می پرداخت. او مبلغی برابر 1000 دلار آمریکایی هر ماه دریافت می کرد. بعد از سالها فعالیت مداوم و یک رشته همکاری با افسران اسرائیلی، به خدمات او به تدریج، ولی نسبتا فوری خاتمه داده شد. پرداخت معینی که به طریق نرخ یک ماه حقوق برای هر سال خدمت حساب می گردد، برای تخفیف احساس آزردگی عامل به او پرداخت می شود. از جهت دیگر، اسرائیلیها می توانند مطلقا با افسران اطلاعات و عمال خود، با بیرحمی و خشونت عمل کنند؛ به خصوص اگر بی وفایی و خیانت، عملیات حساسی را تهدید و یا امنیت کشور اسرائیل را به خطر اندازد. حوادث مختلفی درباره یهودیان اروپایی، که حین یا بعد از کار برای سرویس اسرائیلی با مصریان نیز، برای مبلغ قابل توجهی پول، وارد معامله شده اند، اتفاق افتاده است. این گونه یهودیان که تشویق و تحریک به سفر به اسرائیل، یا عبور غیرقانونی شده اند، در دادگاه اسرائیل محاکمه شده و به اشد مجازات 10 تا 14 سال زندان محکوم شده اند.

اداره مرکزی موساد، بایگانی، جریان و نشر گزارشات را با روش دشواری کنترل می کند که با آزادی زیادی که در انجام عملیات، اجازه داده شده است، متناقض است. یک افسر اطلاعاتی اسرائیل، در خارج از کشور باید همه اطلاعات گزارش شده توسط عامل خود را بپذیرد، و نباید حتی یک لغت را نیز تغییر دهد. افسران اطلاعاتی از اداره مرکزی سؤالهای آماده و مفصلی دریافت می کنند و تنها مقدار ناچیزی از محتوی درخواست شده را می توانند تغییر داده، و سپس مطالب را کامل تحویل دهند. بسیاری از عمال، از سطح دانش ضعیفی برخوردارند و افسران اطلاعاتی حین ملاقات از آنان، براساس سؤالات اداره مرکزی، بازپرسی می کنند، تا اطلاعات دقیق را کسب کنند. افسر اطلاعات سپس باید همه گفته های عامل راحتی اطلاعات آشکار را نیز گزارش کند. افسر اطلاعات، در صورتی که بخواهد، می تواند یادداشتها و تذکرات خود را نیز با گزارش عامل ارسال کند.

اداره مرکزی موساد، گزارشات عمال را برای همه آژانسهای مشتری خود ارسال نمی دارد. حجم قابل توجهی از گزارشات برای یک واحد ویژه «بررسی و آنالیز» فرستاده می شود. برای مثال، معمولاً گزارشاتی که درباره مسایل اعراب است به سرویس اطلاعات نظامی و گزارشات ضد اطلاعاتی به شین بث منتقل می شود. به هر صورت، گزارشات استثنائی نیز برای مقاماتی که خط مشی سیاسی اسرائیل را تعیین می کنند، فرستاده می شود. افسران اطلاعات موساد، کپی گزارشات را به سفرای اسرائیل نشان نمی دهند و تنها به اداره مرکزی در تل آویو ارسال می دارند.

سرویسهای اسرائیل علاقه بسیار وافر و هوشیارانه ای در بهره برداری و توسعه تجهیزات تکنیکی دارند. از سالهای 1947 - 1948 سرویس اخبار و اطلاعات عملیات سری "تأمین مراقبت تکنیکی" را بر علیه اعراب و هیئتهای انگلیسی در سازمان ملل متحد به کار می برد. موساد با همکاری شین بث، آموزشهای تکنیکی را به سرویسهای امنیت و اطلاعات ترکیه و غنا تعلیم می دهد. مبادله تجهیزات و اطلاعات تکنیکی با سرویسهای اطلاعات و امنیت ژاپن نیز برقرار شده است. موساد در عملیات تکنیکی،

ص: 619

در خارج از اسرائیل، توسط شین بث و اطلاعات نظامی یاری می شود. قدرت و توانایی تکنیکی سرویسهای اسرائیل، برای تقاضاهای عادی کافی است. علاوه بر این، هماهنگی بسیار نزدیکی بین سرویسها و نیازهای صنعتی کشور وجود دارد. صنایع کشور تهیه و توسعه کشور تهیه و توسعه تجهیزات تکنیکی مورد نیاز سرویسها را برای ادامه عملیات ارتباطاتی و مخابراتی، تضمین و حمایت می کند. وجود برنامه های محدود تحقیقاتی، که همراه و آمیخته با لیاقت و مهارت عالی اسرائیل در مسایل تکنیکی است، چنین نشان می دهد که اسرائیل قصد ندارد که از پیشرفتهای حاصل در وسایل تأمین مراقبتهای ارتباطاتی و مخابراتی و دستگاههای خنثی سازی آن عقب بماند.

یک - روابط با سرویسهای دیگر: موساد روابط خوبی با شین بث سرویس اطلاعات نظامی، مرکز تحقیقات و طرح ریزی سیاسی وزارت امور خارجه و بخش "وظایف ویژه" پلیس دارد. موفقیتهایی نظیر حمله انتبه، نمونه ای از طرح ریزی و اجرای هماهنگ و دقیق می باشد. این حادثه گواهی، بر روابط خوب میان سرویسهای اسرائیل است. کمیسیون "آگرانت" از هماهنگی بیشتری بین سرویسها حمایت نمود و پست و نقش مشاورین اطلاعاتی را برای کنترل و تحت نظر داشتن اختلافات و مشاجرات مدیریت داخلی سرویسها، را احیاء نمود. مبادلات بین موساد و سرویسهای دیگر از طریق "وعدت" که مکانیزم هماهنگی است، و به کارگیری کمیته های ویژه هماهنگی در مسایل مشخص، به هر صورت همکاری و هماهنگی بین سرویسها را تضمین و تداوم می بخشد.

دو - روابط وابسته با سرویسهای بیگانه: موساد روابط وابسته با بسیاری از سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی سراسر جهان دارد. غیر از چند استثناء، مدیریت اداره "عملیات سیاسی و روابط وابسته خارجی" مسئول تماس با اکثر سازمانهای خارجی است. در اکثر ملاقاتها، نقطه تماس در پایتخت کشورهای خارجی است؛ هرچند که تعدادی از سرویسهای خارجی به روابط وابسته در خود اسرائیل پافشاری می کنند.

در حال حاضر، موساد با همکاری شین بث، روابط وابسته ای با سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه از طریق عضویت در گروه "کیلووات" حفظ کرده است. این گروه تشکیلاتی است که با مسایل تروریسم عرب سروکار دارد و مشتمل از کشورهای آلمان غربی، بلژیک، ایتالیا، انگلستان، لوکزامبورک، هلند، سوئیس، دانمارک، کانادا، فرانسه، ایرلند، سوئد، نروژ، و اسرائیل است. اسرائیل روابط و تماس های غیر رسمی با کشورهای دیگر اروپایی نظیر اسپانیا، پرتغال و اطریش در مسایل تروریسم نیز دارد.

اسرائیل در طی سالها کوشید، تا حلقه محاصره اعراب را با ایجاد روابط با کشورهای غیر عرب مسلمان در خاورمیانه بشکند. در اواخر 1958، یک سازمان روابط وابسته رسمی سه جانبه، شامل موساد، سرویس امنیت ملی ترکیه (TNSS) و سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک)، تشکیل شد، که این سازمان "نیزه سه سر" نامیده شد. بر اساس توافقات، این سازمان چیزی علاوه بر روابط دوجانبه موساد، با هریک از این سرویسها بود. تشکیلات "نیزه سه سر" علاوه بر تداوم مبادلات اطلاعاتی، جلساتی نیز هر نیم سال، در سطح روسای سرویسها داشته است. مبانی کلی اصل توافق با ترکها، علاوه بر تصویب قانونی روابط وابسته بین دو کشور اسرائیل و ترکیه، تأکید نموده است، که موساد اطلاعاتی از فعالیتهای عمال شوروی در ترکیه، و کسانی که بر علیه ترکیه در سراسر خاورمیانه عمل می کنند، را در اختیار سرویس ترکیه قرار دهد. در مقابل، ترکها موافقت نمودند که هرگونه اطلاعات از مقاصد سیاسی

ص: 620

کشورهای عربی را که بر امنیت اسرائیل اثری دارد، در اختیار اسرائیل بگذارد.

در ضمن ترکیه فعالیتها و مشخصات عمال مصری، که بر علیه اسرائیل فعالیت می کنند را در اختیار آنها قرار دهد. همچنین سرویس اسرائیل تعلیمات تکنیکی و ضد جاسوسی ترکها را به عهده گرفته است.

هدف اصلی روابط اسرائیل با ایران، ایجاد و توسعه سیاستهای ضد عربی و موافق اسرائیل، در تصمیمات مقامات ایرانی بود. از اواخر دهه 1950 به بعد، در طی سالها، موساد در عملیات مشترکی با ساواک، همکاری داشته است. موساد، به فعالیتهای ساواک یاری داده است و کردهای عراق را حمایت نموده است. اسرائیل مرتباً گزارشاتی درباره فعالیتهای مصر در کشورهای عربی، تحولات و حوادث عراق، و فعالیتهای کمونیستها، که اثراتی بر ایران داشت، به سازمان اطلاعات ایران منتقل می کرده است.

روابط وابسته اسرائیل در آفریقا، به نحو قابل توجهی "کشور به کشور" متفاوت است، و به فوریت شرایط بستگی دارد. فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل در آفریقا، معمولاً تحت پوششهای تعلیمات و آموزشهای نظامی و پلیسی، فروش تسلیحات به قوای نظامی کشورها و برنامه های کمک و توسعه، انجام می پذیرد.

کشورهای عرب توأم با سازمان "وحدت آفریقا"، فشار فوق العاده ای بر اکثر کشورهای آفریقا، در قطع همه روابط رسمی با اسرائیل وارد آورده اند. علیرغم قطع روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و بسیاری از کشورهای آفریقایی، اسرائیل هنوز روابط وابسته خوب اطلاعاتی، را با تعدادی از سرویسهای آفریقایی، حفظ کرده است. اسرائیل نیز روابطی با سرویس کنیا دارد. در آفریقای مرکزی، اسرائیل هنوز در زئیر فعالیت است. در غرب آفریقا، اسرائیل سرویس امنیت و پلیس لیبریا، را آموزش می دهد. همچنین در تأسیس سرویس اطلاعات نظامی غنا همکاری داشته است. در آفریقای جنوبی، اسرائیل روابطی با سرویسهای اطلاعات و امنیت آفریقای جنوبی دارد.

اسرائیل در طی سالها، در آمریکای لاتین بسیار فعال بوده است. یکی از بزرگترین موفقیتهای اطلاعاتی، دستگیری آدولف آیشمن، رهبر سابق نازی بود که در آرژانتین به وقوع پیوست. اخیراً، اکثر فعالیتهای "روابط وابسته" در آمریکای لاتین، در مسایل آموزشی و عملیات ضد تروریستی متمرکز شده است. برای مثال، کنسولگری اسرائیل در ریودوژانیرو، پوششهای لازمه را برای پایگاه منطقه ای موساد فراهم آورده است که شامل کشورهای برزیل، آرژانتین، شیلی و اروگوئه می باشد. افسرانی از این مرکز برای تعلیم به سرویس آرژانتین به بوینس آیرس می روند. در جریان این گونه تماسها، افسران اسرائیلی درگیری گسترده تری را در عملیات مشترک ضد تروریستی، توصیه می کنند. اسرائیل "روابط وابسته ای" با سرویسهای امنیتی مکزیک، نیکاراگویه، کاستاریکا، پاناما، جمهوری دومینیکن، ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور و پرو نیز حفظ کرده است. کاراکاس مرکز منطقه ای برای آمریکای مرکزی، شمالی و غربی آمریکای لاتین است.

اسرائیل مدت زمانی در آسیای شرقی فعالیت می نمود. آنها آموزش اطلاعاتی را در اختیار دولت جمهوری چین (ملی) قرار می دادند و "روابط وابسته ای" با آنان داشتند. اسرائیل روابطی نیز با ژاپن، تایلند، اندونزی و سرویسهای کره جنوبی، به خصوص در مسایل تروریستی دارد. بزرگترین مرکز منطقه ای موساد در آسیای شرقی در سنگاپور می باشد. رئیس پایگاه موساد در سرتاسر این منطقه، مکرراً سفر کرده و با سرویسهای کشورهای مجاور معاملات و قراردادهایی می بندد. اندونزی به عنوان یک

ص: 621

کشور مسلمان، روابط دیپلماتیک رسمی با اسرائیل ندارد. بنابراین، روابط دوجانبه موساد - اندونزی، خیلی محافظه کارانه می باشد.

نمایندگان موساد در سنگاپور، مورد تأیید و تصویب سرویس اندونزی می باشند. همچنین افسران موساد در جاکارتا، نیز تحت پوششهای تجاری فعالیت می کنند. دلیل اولیه "روابط وابسته" با اندونزی، کسب کمک در تلاشهای ضد تروریستی می باشد. از سوی دیگر، بدین طریق، اسرائیل نه تنها در عملیات ضدتروریستی درگیر می شود، بلکه فرصتی نیز برای جمع آوری اطلاعات و درگیری در فعالیتهای سیاسی یک کشور مسلمان نیز می یابد.

ج - (C) شین بث - سرویس امنیت داخلی و ضدجاسوسی

1- وظایف

شین بث در اسرائیل، مسئولیت امنیت داخلی و ضد جاسوسی را به عهده دارد و اساساً فعالیتهای آن محدود به داخل اسرائیل می باشد. مسئولیتهای اولیه و عمده شین بث شامل: جمع آوری اطلاعات از تشکیلات اطلاعاتی بیگانه دوست و دشمن است و با فعالیتهای آنان حفاظت امنیتی مقامات و تأسیسات اسرائیل در خارج از کشور و تعقیب و تحقیق درباره همه گونه اشکال براندازی (نظیر انهدام، خرابکاری و تروریسم) است که توسط نیروهای داخلی و یا خارجی، چه در داخل و یا خارج اسرائیل به وقوع می پیوندد. شین بث همه اخبار به دست آمده را ارزیابی کرده، سپس با مطالب دیگر جاری و آشکار موجود از منابع اسرائیلی و خارجی، ترکیب و طبقه بندی می کند و گزارشات نهایی ارزیابی شده را در اختیار آژانسهای دولتی ذیربط، برای اجرا قرار می دهد. شین بث برای مقابله با دو مخالف اصلی خود یعنی سرویسهای امنیت و اطلاعات اعراب و کشورهای شوروی و اروپای شرقی عمل می کند.

شین بث زمانی در عملیات مثبت اطلاعاتی و امور مهاجرت، در کشورهای بالکان به خصوص رومانی، بلغارستان، یوگسلاوی و لهستان به نحو موفقیت آمیزی دخالت داشته است، ولی دیگر بدان ادامه نمی دهد. شین بث مقام مسئول در مسایل امنیت فیزیکی و امنیت کارکنان می باشد. در ضمن مسئول حفاظت و امنیت شخصی رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر دفاع است. شین بث قدرت دستگیری کسی را ندارد و این تنها بر عهده بخش "وظایف ویژه" اداره بازرسی پلیس اسرائیل است، که یک نیروی ملی است، و اداره مرکزی آن در اورشلیم واقع شده است. زمانی که دستگیری فردی لازم است، شین بث گزارش مفصلی را درباره آن فرد، به علاوه درخواست حکم جلب، را به وزارت دادگستری تسلیم می کند.

اداره حقوقی، درخواست را به بخش "وظایف ویژه" می فرستد که حکم جلب را صادر و فرد خاطی را دستگیر می کند. زمانی که اقدام فوری لازم و ضروری است، شین بث مستقیماً بخش "وظایف ویژه" را باخبر می کند. این بخش قدرت دستگیری مظنون و زندانی نمودن موقت او را داشته و می تواند صدور قبض ضمانت را به تعویق اندازد. گاهی افسر شین بث، به عنوان مشاور مخصوص در دادگاه کنار اعضای دادستانی حضور می یابد.

2- سازماندهی

شین بث، هشت (8) اداره برای انجام وظایف و عملیات خود تشکیل داده است. (1) اداره امور اعراب؛

ص: 622

(2) اداره امور غیر عرب؛ (3) اداره امنیت حفاظتی؛ (4) اداره پشتیبانی عملیاتی؛ (5) اداره تکنولوژی؛ (6) اداره مشاورت حقوقی و بازپرسی؛ (7) اداره هماهنگی و طرح ریزی؛ (8) امور اداری.

ادارات منطقه ای صحرایی شین بث: مناطق "غزه - سینا" با اداره مرکزیش در اشگلون (Ashgelon)، منطقه شمالی که اداره مرکزیش در حیفا است و منطقه کرانه غربی با اداره مرکزی خود در اورشلیم واقع شده است. یک واحد در داخل اداره مرکزی ملی شین بث در تل آویو می باشد، که بعنوان چهارمین اداره منطقه ای، انجام وظیفه می نماید. این دوایر منطقه ای خود نیز به بخشهای متساوی دیگری تقسیم شده اند، ولی از تشکیلات اصلی مادر کوچکتر می باشند. (شکل 6) دایره "امور اعراب"، مسئول نظارت بر فعالیتهای اعراب در زمینه های ضدجاسوسی، عملیات ضد تروریستی، کنترل براندازیهای سیاسی، تحقیقات، حفظ و نگهداری اندکس (لیست اسامی و موضوعات) ضد اطلاعاتی درباره اعراب است. واحدها و اجزایی که این گونه فعالیت ها را به عهده دارند، از قسمتهای تدافعی و تهاجمی تشکیل شده اند. این اداره از طریق دفاتر صحرایی که توسط افسران منطقه ای کنترل می شود، عمل می نماید. این گونه افسران گزارشات خود را به فرماندهان منطقه ای می دهند، ولی اتکاء آنها بر دایره "امور اعراب" برای راهنمایی و پشتیبانی است، که شامل کمک در مسایل ضد جاسوسی، ضد خرابکاری، و تأمین مراقبت مخفی و پشتیبانی تحقیقاتی، ضبط و بایگانی است. وظایف نهائی اداره مرکزی (مقر فرماندهی کل) تعیین دکترین، نظارت و سیستماتیک نمودن فعالیتها می باشد.

دایره "امور غیر عرب"، نفوذ به داخل احزاب سیاسی افراطی نظیر حزب کمونیست اسرائیل (MAKI)، کمونیستهای جدید چپگرا (RAKAH) که گروه عظیمی از منشعبین بوده و حامی اعراب می باشند، چپ جدید اسرائیل (SIAH)، ضد صهیونیستها و سازمانهای راست افراطی را به عهده دارد.

این اداره همچنین تقلبات، بازار سیاه، قاچاق پول و اجناس به داخل و خارج از کشور و نقض قوانین کنترل اقتصادی را تحقیق و تعقیب و رسیدگی می کند. شین بث مسئول ضبط خطوط تلفنی، قطع یا ضبط صحبتهای دیپلماتیک تلفنی، و تلفنهای داخل کشور می باشد.

دایره "امور غیر عرب" مسئول "روابط وابسته" با بیگانگان و انجام همه تماسهای مکاتباتی شین بث با دیگر سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بیگانه می باشد. بازپرسی از مهاجران یهودی که از شوروی و کشورهای اروپای شرقی آمده اند، نیز توسط این دایره تقبل شده است.

اداره "امنیت حفاظتی" مسئول حفاظت از ساختمانهای دولتی و سفارتخانه های اسرائیل، تأسیسات ال عال و زیم (ZIM) و کشتیهای تجاری تأسیسات علمی و صنایع نظامی و حفاظت از رهبران کشور می باشد. در ضمن این اداره از همه مجتمعهای صنعتی مهم و حیاتی، مخصوصاً صنایعی که دارای ارزش عینی و یا بالقوه نظامی است، حفاظت می کند. در جلوگیری از درز و افشای اسرار صنعتی نظیر اختراعات، مراحل عمل، آمار و غیره دخالت دارد. همچنین روابط و تماس وابسته با کلیه افسران امنیتی که در داخل دولت اسرائیل فعالیت می کنند، نیز دارد. اگرچه افراد گارد و افسران امنیتی، حقوق خود را از مؤسساتی، که در آن فعالیت دارند، دریافت می کنند: ولی استخدام آموزش و کنترل آنان در مسئولیت شین بث است. اداره امنیت حفاظتی کنترل امنیت ارتباطات داخلی و اطلاعات سری را نیز در اختیار دارد. برای مثال، یک واحد کوچک در داخل این اداره تمامی مسایلی که در رابطه با جاسوسی است، با دفتر سانسور نامه و تلگراف رتق و فتق می کند.

ص: 623

اداره "امنیت حفاظتی" فعالیتهای امنیتی شین بث را در خارج از کشور نظیر حفاظت از پرسنل، دفاتر حمل و نقل، بخشهای دیپلماتیک، تجهیزات و وسایل را اداره می کند. اگرچه موساد، مسئول عملیات یکجانبه و مسایل "روابط وابسته" اطلاعاتی است و سرویس اطلاعاتی نظامی، کنترل سیستم آتاشه نظامی و "روابط وابسته" نظامی را در اختیار دارد. شین بث نیز امنیت حفاظتی و "روابط وابسته" با سرویسهای امنیتی محلی کشورهای بیگانه را در حفاظت از اموال و پرسنل اسرائیلی را به اجرا درمی آورد.

برای مثال، یک دفتر منطقه ای "امنیت حفاظتی" در پاریس وجود دارد که وظیفه و توجه عمده آن به امنیت از ال عال و زیم (ZIM) معطوف می باشد.

اداره "پشتیبانی عملیاتی" مسئول پشتیبانی و یاری ادارات عملیاتی با تأمین مراقبت مخفی، مشاهدات، امنیت فرودگاهها، سانسور، تجهیزات استراق سمع، وظایف ویژه و پشتیبانی در خنثی سازی امواج صوتی و ایجاد پارازیت می باشد. این اداره دارای واحدهای تاکتیکی است، که عملیات ضد اطلاعاتی، حفاظت مقامات عالیرتبه کشوری، و ضبط تلفنی را یاری می رساند. این اداره، با به کارگیری یک دستگاه گیرنده فوق العاده پیشرفته، که به وسیله یک دستگاه کنترل با صفحات کلیدی که در دفاتر شین بث نصب شده است، سرویس را پشتیبانی می کند. این دستگاه شین بث را از ضبط تلفی از طریق جعبه های محلی انشعابات تلفنی، و حتی از طریق مراکز تلفن که تحت نظارت وزارت خدمات مخابراتی و تلفنی می باشد بی نیاز می کند. و نیز از امکان بهره برداری سوء کارمندان چپگرای "خدمات تلفنی" بدین نحو جلوگیری می کند.

اداره "تکنولوژی" پشتیبانی خود را در اختیار ادارات عملیاتی، در زمینه های زیر قرار می دهد:

الکترونیک، مکانیک و شیمیایی: این اداره پشتیبانی تکنیکی خود را در حوزه های عملیاتی نظیر تأمین مراقبت مخفی صوت و تصویری، ارتباطاتی، عکسبرداری، دخول سری، ضبط تلفنی، سانسور نامه، و وسایل امنیتی و غیره، در اختیار ادارات عملیاتی می گذارد.

اداره "مشاورت حقوقی و بازپرسی" مسئولیت همه بازپرسیهای ضد اطلاعاتی و امنیتی، که به بخش "وظایف ویژه" پلیس واگذار نمی شود را برای ادارات عملیاتی شین بث انجام می دهد. این اداره بهره برداری ویژه ای از دستگاه دروغ سنج می نماید. همچنین بر موثق بودن منابع موساد رسیدگی نموده و جعل کنندگان و یا عمال دوجانبه مظنون را مورد، نظارت و رسیدگی خود قرار می دهد. پرسنل بخشهای این اداره، به مناطق مختلف کشور سفر کرده، و آزمایش دروغ سنجی و بازپرسی را انجام می دهند. در ضمن در تهیه پرونده های محاکمه افراد و دیگر مسایل حقوقی مورد نیاز، ادارات عملیاتی شین بث را یاری می کند.

اداره "هماهنگی و طرح ریزی" مسئول هماهنگی متدولوژی ضد اطلاعاتی و امنیتی، کارآموزی، ارزیابی و تقویت امنیتی و بایگانی و ثبت مرکزی است. این اداره پرونده های "کارت و مشخصات" افراد غیر عرب را نگهداری می کند. علاوه بر مراحل عادی صدور کارت مشخصات، بایگانی و ثبتی نیز درباره تمام افرادی که در پلیس کشور پرونده ای دارند، می باشد. بدین طریق همه دفاتر دولتی به سرعت می توانند از طریق شین بث، پرونده پلیس کارمندان کنونی و یا آینده را رسیدگی و مشاهده کنند. همه گونه نتایج حاصله از مراحل "ردیابی" از قبیل رسیدگی به صحت اسامی تا تحقیق و بازجویی از همسایگان، به این اداره کانالیزه شده است. این بایگانی از یک کامپیوتر نظامی استفاده می کند. بایگانی اسامی و مشخصات

ص: 624

اعراب هنوز به سبب مشکلاتی که در اسامی عربی وجود دارد، به کامپیوتر مجهز نشده است.

"امور اداری" مسایل و وظایف عادی نظیر اداره پرسنلی، مالی، تدارکات و حمل و نقل، ارتباطات و امنیت را به عهده دارد.

تشکیلات تعیین خط مشی در داخل شین بث "مدیریت سرویس" نامیده می شود. این مجتمع یک بار در ماه تشکیل می شود و اعضاء آن مشتمل از مدیران ادارات (از جمله مدیران منطقه ای) است، که از یک رتبه و درجه مساوی برخوردار می باشند.

3- عملیات اداری

رئیس شین بث، توسط نخست وزیر انتخاب می شود. نخست وزیر ممکن است برای انتخاب، با کسانی مشورت کند و یا درخواست توصیه نماید، ولی به تصویب مجلس کنست و کابینه نیازی ندارد.

شین بث، مسئول حفاظت از همه پرسنل اطلاعاتی غیرنظامی و پرسنل امنیتی است. علاوه بر این، شین بث پرسنل را براساس خصوصیات مشخصی که بر اصل وفاداری به کشور، تحصیلات قابلیت و استعداد و توانایی استوار است، انتخاب می کند و در معرض پذیرش و تصویب سرویسهای غیرنظامی کشور قرار می دهد، تا نهایتاً به استخدام آنان درآید. ارتش در قبال مراحل امنیتی، که مرتبط به پرسنل نظامی است. نسبتاً خودمختار است، زیرا که واحدهای امنیت نظامی اکثر این مقدمات را شخصاً به عهده دارد. به هر صورت، شین بث معیارها رویه ها و سیاستها را برای کنترل امنیتی ارتش وضع و تنظیم می کند.

از میان 500 افسر شین بث، حدود 100 نفر ابتدا انتخاب، سپس غربال شده و نهایتاً به عنوان افسر امنیتی تعلیم و آموزش داده شده اند تا در تمام تشکیلات دولتی، به فعالیت بپردازند. این گونه افسران در دفتر نخست وزیر، سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی از جمله موساد، انستیتوهای علمی، تأسیسات ال عال و مقرهای خدمات خارجی مستقر شده اند.

اکثر کارمندان کادر، که تعدادی از آنان نیز زنان اسرائیلی می باشند، از سوابق تحصیلی عالی و تجارب گسترده ای برخوردارند. حدود 31 افسران شین بث در ابتدای شروع کار خود، به عنوان افسران امنیتی در خارج از کشور عهده دار وظایفی گردیده، و تحت کنترل اداری و عملیاتی موساد قرار می گیرند. پس از اتمام تکلیف خارجی و بازگشت به کشور، افسران شین بث به سرویس امنیتی داخلی بازگردانده می شوند.

از آنجا که افسران عالیرتبه موساد و شین بث تحت کارآموزی و آموزش مشابه ای در مدرسه "عملیات عالی مشترک" قرار گرفته اند، متد عمل و سبک کار مشابهی دارند.

تبادل پرسنل، به مقدار زیادی در بین سرویسهای معمول است. شین بث ممکن است، یک سرگرد ارتش را برای وظایف موقتی بپذیرد، یا آنکه یک افسر بازنشسته را بر اساس کار دائم به استخدام خود در آورد. تمام کسانی که به استخدام شین بث در می آیند، در معرض تحقیقات کامل «سوابق امنیتی» و حداکثر آزمایشات جسمی، امتحان دروغ سنجی و آزمایشات دقیق روانکاوی را باید با موفقیت بگذرانند.

رسیدگی امنیتی از متولدین اسرائیل، نسبتاً آسان است. زیرا که اسرائیلیهای جوان زندگی کاملاً تدوین شده ای دارند، و به سختی از راحت طلبیهای زندگی برخوردار شده اند. پرونده های پلیس، کارنامه مدرسه ای، معلمین و پروفسورهای دانشگاهی، کارنامه نظامی، جنبشهای دانشجویی، گرایشات سیاسی، کارنامه رأی آنان، تاریخچه خانوادگی، تمایلات سیاسی، و دوستان آنان، با دقت از نزدیک مورد بررسی و

ص: 625

آزمایش قرار خواهد گرفت. اگر متقاضی متولد خارج از اسرائیل است، کارنامه مفصل مهاجرت او ممکن است اطلاعات مناسبی را آشکار کند. که با «بازپرسی روبرو» می توان آن را دوباره بازرسی و چک نمود.

وفاداری به اسرائیل، ملاک اساسی می باشد. اگر متقاضی از جوانی، یک صهیونیست بوده باشد، او به طبقه بندی ویژه تعلق دارد اگر او هرگز به احزاب چپ نظیر MAPAM، MAKI و RAKAH یا به حزب دست راستی، نظیر هروت (HERUT) وابسته نبوده باشد، امکان استخدام وی نسبتاً بهبود می یابد. این امر که یک یهودی گذشته اش، ناشناس باشد، نسبتاً غیر ممکن است، زیرا که او زمانی در اختیار مسئولین کشور بوده است. در ضمن، چون در اسرائیل افراد کاملاً مطمئن، که دارای مجالس و محافل یهودی بوده و یا می باشند، از هر کشور بیگانه ای، بسیار زیاد است. آنها می تواند مورد مشورت اطلاعاتی، درباره متقاضیان قرار گیرند.

رئیس شین بث، یک افسر رتبه اول، از یک سرویس غیر نظامی، می باشد و دارای حقوق و مزایای پذیرایی است. تفاوت نسبتاً ناچیزی بین رتبه ها وجود دارد، که به واسطه مزایای نسبتاً خوبی نظیر، منازل مسکونی، وسایل حمل و نقل و مسافرت، مخصوصاً در رتبه های بلند پایه جبران شده است.

4- روشهای عملیاتی

عملیات شین بث، در داخل اسرائیل، می تواند به 4 دسته ذیل تقسیم شود:

(1) عملیات بر علیه بیگانگان به طور عموم. (2) بر علیه اعراب. (3) بر علیه کمونیستها. (4) بر علیه اسرائیلی ها. به نظر می رسد که در عملیاتها، تفاوت ناچیزی در به کارگیری تکنیکها وجود داشته باشد.

ولی دارای تفاوت بیشتری در شدت و دامنه آن می باشد، زیرا که اکثر آن بر علیه اعراب، جهت داده شده است.

فعالیتها و عقاید دیپلماتها، چه در داخل و چه در خارج از تأسیسات دیپلماتیک موجود در اسرائیل، از مهمترین مسایل مورد توجه شین بث می باشد. دولت اسرائیل ترجیح می دهد که حضور دیپلماتها را به عنوان جستجو، کنجکاوی و جمع آوری اطلاعات تلقی کرده، تا آنکه برای ارتقاء روابط صمیمی، به اسرائیل آمده باشند.

درجه ظن و شدت عملیات بر علیه دیپلماتها، توسط روابط غالب بین کشورها و اهداف بلند مدت دیپلماتیک آنها تعیین می شود. عملیات شین بث، با پلیس و اطلاعات نظامی، بسیار خوب تنظیم و هماهنگ شده است. پلیس اسرائیل بسیار نزدیک با شین بث، در حفاظت از تأسیسات داخلی نظیر سفارتخانه ها و کنسولگریها فعالیت می کند و در تأمین مراقبتهای مخفی دیپلماتها، روزنامه نگاران و خبرنگاران خارجی، و توریستهای مورد توجه شین بث، با آن همکاری می کند. افسران پلیس مراقبت 24 ساعته، در مقابل همه سفارتخانه ها، کنسولگریها، نمایندگیها و مکانهای هیئتهای مسکونی و محلهای ورود و خروج پرسنل خارجی، بخصوص افسران دیپلماتیک را که بعد از ساعات عادی اداری، یا در تعطیلات، در محل کار خود حضور می یابند، را ضبط می کنند. در ضمن آنها شماره نمره اتومبیلی که افسران با آن حضور یافته و یا خارج می شوند، را یادداشت می کنند. نمره های دیپلماتیک، در رنگ با اتومبیلهای خصوصی تفاوت دارد، و دارای اعداد پیشوندی است، که کشور به خصوصی را نشان می دهد.

امنیت مناطق مرزی و سرزمینهای اشغالی، اساساً در مسئولیت سرویس اطلاعات نظامی، گارد مرزی

ص: 626

و شین بث است. با استفاده از خبردهندگانی که احتمالاً از اعراب محلی یا یهودیان فلسطینی است، و بسیار شبیه اعراب می باشند، شین بث توانسته است، در عناصر مخرب غرب از جمله هسته های کمونیستی و گروههای ناسیونالیست عرب نفوذ کند. این خبردهندگان، حین بازگشت به کشورهای مجاور، عوامل جاسوس محلی عرب را نیز با خود همراه کرده، و با هماهنگی با اطلاعات نظامی آنها را به عمال دوجانبه تبدیل می کنند.

غیر از اعراب، شین بث نظر خود را، اساساً به عناصر مخرب چپ، معطوف ساخته است. احزاب RAKAH و MAKI که وفاداری خود را به شوروی اعلام نموده، و آن را جزء وظایف خود می دانند، از احزاب قانونی شناخته شده اند و در مجلس کنست نمایندگانی دارند. شین بث به نحو کاملی، در هسته های تشکیلاتی کمونیستها نفوذ کرده و از طریق خبردهندگانشان، فعالیتهای آنان را دنبال می کنند، و عملیات تکنیکی و تأمین مراقبت مخفی را بر علیه آنان اجرا می نمایند. عمال شین بث در بسیاری از جلسات «جبهه بین الملل کمونیست» شرکت کرده اند.

از آنجا که همه خارجیان، بدون توجه به ملیت یا مذهب که شامل یهودیان نیز می شود، به عنوان خطرات بالقوه، برای کشور اسرائیل به حساب آورده می شوند، سبب آن شده است که شین بث تعداد زیادی از خبردهندگان خود را از میان مردم محلی اسرائیل، که به جهت کار و یا فعالیت در تماس با خارجیان می باشند، استخدام می کند. برای مثال کارمندان مشروب فروشی، منشیهای هتل، تلفنچی، سکرتر، رانندگان تاکسی، مستخدمین، فروشندگان خواروبار فروشی، و شیرینی جات، فاحشه ها، شوفرها و گارسونها، در یک طبقه بندی ویژه این گونه کارها می باشند. همچنین در این طبقه بندی اعضاء اتحادیه های تجاری، دانشمندان و کسانی که در زمینه های علمی می باشند، نیز قرار دارند.

در اسرائیل قانونی وجود دارد که به پلیس و سرویسهای امنیتی اختیار می دهد که هر تبعه اسرائیلی را، که در تماس با خارجیان است، دستگیر و بدون اجازه رسمی یا بدون دلیل موجه و آشکاری نظیر «استخدام» و یا «انجام معاملات» برای بازجویی حبس نمایند.

چون همه دیپلماتها، در معرض تأمین مراقبتهای مخفی می باشند، شین بث به راحتی از تماس آنها با اتباع اسرائیلی آگاه می شود. زمانی که طرح و نقشه ای وجود داشته، و شین بث تحریک و ظنین شود، برای افزایش و کسب اطلاعات بیشتر، از وسایلی برای ضبط تلفن و تلگراف و استفاده از دیگر روشهای تکنیکی می کوشد. احضار اتباع اسرائیل و تلاش در جهت همکاریهای آنان، توسط اعضای شین بث امری غیرعادی نمی باشد. در صورتی که فرد مزبور، از این کار خودداری کند، متمم قانون جنایی (امنیت کشور)، برای او تذکر داده می شود و نتایج شوم آن را به او اخطار می کند. این امر معمولاً شخص را وادار به قبول می نماید. مقامات امنیتی اسرائیل به دنبال آثار و علائمی از روابط نامشروع افراد می باشند، تا بتوانند آن را به عنوان مستمسکی برای جلب و پذیرش همکاری آنان به کار برند. برای مثال، شین بث تلاش می کند که بتوسط یک کارمند دفتری که روابطی با یک دختر اهل اورشلیم داشت، به دفتر سرکنسول ایالات متحده، در اورشلیم نفوذ کند. آنها کوشیدند که با صحنه سازی، و حیله سقط جنین دروغین، این کارمند را در یک تلاش ناموفق به استخدام خود درآورند. آنها قبل از تلاش به اخاذی و تهدید به او کوشیدند، تا به توسط این دختر اسرائیلی، از او اطلاعاتی را بیرون کشند.

دو هدف بسیار مهم دیگر، برای شین بث در اسرائیل، سفارت آمریکا در تل آویو و تشکیلات نظارت بر

ص: 627

آتش بس سازمان ملل متحد (پاسداران صلح) (UNTSO)، که دارای یک اداره مرکزی در اسرائیل است، می باشد. دو یا سه کوشش ناتمام و عقیم، در استخدام گاردهای دریایی(MARINE) ، به وسیله پاداشهای پولی انجام پذیرفته است. عملیات شین بث، در استخدام پرسنل (UNTSO)، روشهای تهدید، ترس و اخاذی می باشد.

در سال 1954، یک میکروفن مخفی، که توسط اسرائیلیها، در دفتر سفیر آمریکا در تل آویو کار گذارده شده بود، کشف شد. در 1956 یک ضبط تلفنی که متصل به دو تلفن محل مسکونی هیئت نظامی بود، پیدا شد. در 1960، یک میکروفن، در پشت گچ دیوار، دفتری که اتاق افسران عملیاتی، کمیسیون مشترک آتش بس، اسرائیل و اردن بود، کشف شد.

رئیس شین بث اخیراً در شهادت در مقابل کمیته قضائی مجلس کنست، اظهار کرد که شین بث مکرراً دست به دخول غیرقانونی و ضبط تلفنی در اسرائیل زده است. برطبق گزارشات، آنچه مورد توجه اعضاء کمیته بوده است، مسئله تهیه اطلاعاتی است که مرتبط به "امنیت ملی" نمی باشند. این گونه تذکر داده شده است که این گونه فعالیتها، براساس هیچ قانونی نمی باشد و تنها با اجازه و اختیار رئیس شین بث بدان عمل شده است.

اسرائیلیها خود را در اجرای ماهرانه تأمین مراقبتهای مخفی و دخول سری، بسیار خوب نشان داده اند. زنان و مردان اغلب با هم در تیمهای تأمین مراقبت و تعقیب مخفی، به منظور تخفیف شک و ظن قرار داده شده اند. اگر شخص مورد تعقیب، برای استفاده از تلفن، در کنار کیوسکی توقف کند، بلافاصله تیم تأمین مراقبت شرایط را به مرکز کنترل اطلاع داده که آنها تیم "ضبط تلفنی" را باخبر کرده و تلاش به ضبط آن نمایند. گفتار و یا اطلاعات مربوطه، بلافاصله به تیم تأمین مراقبت، در خیابان منتقل می شود. پرسنل شین بث در دخول به منازل خصوصی مهارت داشته و در آنجا با مهارت به بازرسی اسباب و نامه های افراد می پردازند. تجهیزات عکسبرداری قابل حمل مخصوصی برای این گونه مقاصد به کار رفته و ظهور آن در لابراتوار شین بث به دست می آید.

تکنیسنهای شین بث، فرستنده های رادیویی را در کیفهای فونوگراف (دستگاه ضبط صدا)، در کفه قلابی زیرین قوطی های قهوه کار می گذراند. همچنین در انتهای اجاقهای خوراک پزی دستی که می توان بدون درآوردن وسایل ارتباطاتی (گیرنده - فرستنده) از آن به عنوان اجاق استفاده نمود، نصب می کنند.

صورت مذاکرات

ص: 628

سند شماره (2) صورت مذاکرات طبقه بندی : محرمانه شرکت کنندگان : آقای دیوید تورگمن دبیر دوم هیئت نمایندگی اسرائیل، توماس گرین کارمند سیاسی مکان : باغ رستوران هتل پالاس تهران --- زمان: جمعه 2 آوریل 1965 ساعت 30/11 پیش از ظهر آقای تورگمن اظهار کرد که عملیات اسرائیل در ایران بیشتر نهانی است. او گفت در حالی که دولت وی مایل است روابطش را با ایران گسترش دهد، موقعیت حساس ایران را در شناسایی اسرائیل و نیز بسیاری از دولتهای عرب، درنظر می گیرد و بنابراین زیاد بر روی تماسها و روابط پافشاری نمی کند.

او گفت که با توجه به موقعیت یهودیان ایرانی که به اسرائیل مهاجرت کرده اند، ایرانیها که در آنجا تحصیل می کنند می توانند توسط ایرانیهای سابق به فارسی تعلیم داده شوند.

این به اسرائیل یک موقعیت حساس و نادر می دهد تا به تکنیسنهای کشاورزی، تعلیماتی برای برنامه های کوچک و طرحهای صنعتی کوچک، بدهد. تورگمن می گوید دولت وی سعی خواهد کرد که محتاطانه کمکهای اسرائیل را به ایران در سال آینده توسعه دهد.

نظریه: تورگمن خیلی صمیمی بود و به نظر می رسید که مایل است روابطش را با سفارت آمریکا بیشتر کند.

مکالمه ما بیش از یک ساعت طول کشید.

آقای سفیر عزیز

سند شماره (3) سری وزارت امور خارجه تاریخ: 13 فوریه 1969 - 24 بهمن 1347 اداری غیررسمی اجناب مستطاب سفیر آمریکا در تهران - ایران: آرمین اچ. مایر آقای سفیر عزیز :

در جلساتمان با شرکتهای نفتی و انگلیسیها، به هنگام مقایسه یادداشتهای مربوط به ملاقات شاه با نمایندگان کنسرسیوم در تاریخ 31 ژانویه، از گفته قطعی شاه در مورد خط لوله اسرائیل اطلاع یافتیم. او گفته است این خط برای ایران سود مالی دارد و ایران درنظر دارد بدون توجه به شکایات اعراب، استفاده از آن را ادامه دهد.

او اضافه کرده است که مطمئن است اعراب قادر به شکست دادن اسرائیل نیستند و اسرائیل برای ایران منزلت یک دوست را دارد. با بهترین سلامها ارادتمند تئودور ل. الیوت، جونیور

ملاقات با بن یوحنان از هیئت نمایندگی اسرائیل

ص: 629

سند شماره (4) به : کاردار محرمانه از : دوناد آر. توسانیت یادداشت تاریخ : 10 نوامبر 1970 برابر با 19 آبان 1349 موضوع : ملاقات شما با آقای بن یوحنان از هیئت نمایندگی اسرائیل در 12 نوامبر ساعت 11 صبح آقای بن یوحنان کنسول هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران شما را بنا به تقاضای خودش در 12 نوامبر ساعت 11 صبح، ملاقات می کند. آقای بن یوحنان فقط در حدود 3 ماه در تهران بوده است و پرونده های بیوگرافی ما در مورد او حاوی هیچ اطلاعاتی نیست. با توجه به حمایت ایران از رأی اصلی آفریقا - آسیایی مذاکرات مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به عنوان یک نقطه شروع، شما ممکن است آن را برای دریافت نظرات یوحنان به طور غیرمستقیم در مورد موقعیت جاری روابط ایران - اسرائیل و به منظور دریافتن اینکه آیا اسرائیلیها یک تغییر جزئی در گرایش ایران نسبت به اسرائیل را کشف کرده اند (همان طور که ما کرده ایم) مفید بیابید. ما برای اطلاع شما یک نسخه از 148 A -مورخ 12 می 1970 خودمان را ضمیمه می کنیم.

جالب خواهد بود که ارزیابی او را در مورد دلایل و مقاصد در پشت تجدید روابط ایران - جمهوری متحده عربی را به دست آورید و نظر او را به طور غیر مستقیم در مورد عراق جویا شوید. ما از طریق مطبوعات مطلع شده ایم که چندین افسر بلندپایه ارتش عراق (احتمالاً طرفداران ژنرال هردان تکریتی که تبعید شد) اخیراً اعدام شده اند. تا آنجا که ما می دانیم رادیو بغداد به این موضوع هنوز اشاره ننموده است. تمام نشانه ها اشاره بر این دارد که یک کشمکش بر سر قدرت برای مدتها در عراق ادامه داشته است. آیا اسرائیلیها هیچ اطلاعاتی در این مورد که در آنجا چه می گذرد، دارند؟ ما شنیده ایم که آمار مناطق کردنشین به تعویق افتاده است و دیگر اینکه اختلافات فیمابین بارزانی و دولت در بغداد بالا گرفته است. آیا اسرائیلیها هیچ اطلاعی در مورد تحولات در کردستان عراق دارند؟ سرانجام، آیا اسرائیلها اطلاعاتی در مورد نیروهای عراقی در اردن دارند.

ملاقات آقای بن یوحنان از هیئت نمایندگی اسرائیل

ص: 630

سند شماره (5) یادداشتمحرمانه به : آقای توسانیت تاریخ: 12 نوامبر 1970 برابر با 21 آبان 1349 -- از : داگلاس هک موضوع : ملاقات آقای بن یوحنان از هیئت نمایندگی اسرائیل آقای بن یوحنان می گوید که او در حدود 2 سال و نیم در تهران بوده است. او پس از 8 سال از اسرائیل به اینجا آمد و گفت خیلی راضی است که تغییری در مأموریت وی از داخل اسرائیل حاصل می گردد. او 5 سال در اسرائیل در جوار دفتر نخست وزیر به عنوان مشاور سیاسی و 2 سال گذشته را با همان مقام با وزیر خارجه - ابان - گذراند. او گفت شغل دوم او را در مأموریتهای مختلف مشغول نمود و وقت کمی برای خودش (در خانه) داشت. قبل از این مأموریت او در هیئت نمایندگی اسرائیل در هلسینکی خدمت نمود. او خود را یک مأمور حرفه ای سرویس خارجی می بیند.

بن یوحنان آینده زیادی را برای موقعیت روابط ایران - جمهوری متحده عربی نمی دید. او گفت که روابط اقتصادی با اسرائیل در حال بهبود یافتن است که به یک تعداد فزاینده قرارداد برای ساختمان و غیره در ایران رسیده است. از نظر سیاسی او گفت که روابط در طول 5 تا شش سال گذشته تغییری نکرده است.

در مورد سؤال نیروهای عراقی در اردن، او اطلاعاتی که اشاره به موفقیت شاه حسین در بیرون کردن آنها داشته باشد، نداشت. در حقیقت شکست نیروهای عراقی در شرکت در کشمکش اخیر بین اردن و فلسطینیها ممکن است، ترتیب خارج کردن آنها را از اردن را برای شاه حسین مشکلتر کند.

بن یوحنان گفت حدوداً 3000 یهودی در عراق باقی مانده اند. او در این مورد که امید زیادی به خروج نزدیک آنها از عراق وجود دارد مشکوک بود. مسایل در عراق به شدت بی ثبات هستند و شایعاتی در مورد اعدامهای جدید وجود دارد، ولی او اطلاعات قطعی نداشت.

وضعیت غیرعادی هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران

ص: 631

سند شماره (6) صورت مذاکراتمحرمانه شرکت کنندگان : آقای آمون بن یوحنان - وزیر اسرائیل در تهران، آندرو آی، کیلگور - کنسول سیاسی مکان : هیئت نمایندگی اسرائیل - تهران موضوع : وضعیت غیرعادی هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران آقای بن یوحنان اظهار داشت که هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران در هر رابطه حقیقی (واقعی) از طرف دولت ایران مثل هر سفارتخانه دیگری با آن محترمانه رفتار می شود. سفیر کبیر مئیر عزری (ازری) به سهولت به شاه و دیگر مقامات بالای ایران دسترسی دارد. وقتی سفیر کبیر در مسافرت است آقای بن یوحنان نیز قادر است که مقامات بالای ایرانی منجمله شاه را که او برای انجام امور بین ایران و اسرائیل احتیاج دارد ببیند، ملاقات نماید. فقط در جنبه های تشریفاتی است که با هیئت نمایندگی اسرائیل به صورت متفاوت از دیگر سفارتخانه های معمولی در تهران رفتار می شود. پرچمی از اسرائیل در هیئت نمایندگی افراشته نیست و هیچ علامتی در جلوی ساختمان آن را به عنوان هیئت نمایندگی اسرائیل مشخص نمی کند. سفیر کبیر عزری در تشریفاتی که آداب و رسوم دیگر سفرا را ملزم به شرکت می کند، حضور پیدا نمی کند. به هر صورت بن یوحنان ارجحیتی در عدم اجبار به بازی کردن نقش تشریفاتی که اغلب وقت زیادی از دیگر سفرا می گیرد، می بیند.

بن یوحنان گفت که سفارتخانه های کشورهای عرب در تهران کاملاً آگاهند که هیئت نمایندگی اسرائیل در اینجا بجز برای موارد تشریفاتی در حقیقت مثل تمام سفارتخانه های دیگر می باشد. آنها کاملاً این وضعیت غیرعادی امور را قبول داشته اند و هیچ نکوهشی در مورد آن به دولت ایران نکرده اند. وزیر اسرائیلی ادامه داد که بنابراین موقعیت آنچنان است که تا زمانی که استحکام واقعی مهیا باشد و مادامی که اعراب بتوانند استحکام روابط نزدیک ایران و اسرائیل را تحمل کنند و تا جایی که این جریان از نشانه های سطحی، آشکار نباشد، اسرائیلیها متمایل به پیش رفتن با حقه های دیپلماسی تشریفاتی هستند. بن یوحنان تشخیص می دهد که جهت اسلامی قوی خیلی از ایرانیان آنها را متمایل می کند که با همکیشان مسلمانشان در مشاجرات اسرائیل - اعراب همدردی کنند و آن را برای ایران سودمند می سازد، که سیاستهای حقیقی خود را به وسیله وانمود کردن اینکه اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، بپوشاند.

شاه یک رهبر بااستعداد است

در زمینه ظهور سریع ایران به عنوان یک کشور جلودار در این قسمت از دنیا، وزیر اسرائیل به سفر جاری شاه به اتحاد شوروی اشاره کرد. با نگرشی به حرکتهای داخلی و بین المللی شاه در 10 سال گذشته، بن یوحنان پادشاه ایران را یک مرد فوق العاده زیرک برای رهبری یافته بود. وقتی من از وزیر سؤال نمودم که آیا او فکر نمی کند که جاه طلبیهای شاه برای ایران از احتمالات واقع بینانه کشور فراتر رفته است، او پاسخ داد این طور فکر نمی کند. وقتی شاه گفت که ایران خودش را در طول یک یا دو دهه در هر جنبه ای به حد بریتانیای کبیر بالا خواهد برد چه کسی می توانست بگوید که او اشتباه می کند. البته شاه مجبور است که سرمایه سنگینی در زمینه آموزش و پرورش به منظور داشتن مردمی با سطح علمی و تکنیکی لازم برای اداره جامعه ایکه او در نظر دارد، مصرف نماید. به هر حال از نظر افزایش سریع درآمد از نفت و دیگر منابع

ص: 632

هیچ دلیل قابل مشاهده ای برای اینکه چرا این کار نمی تواند انجام پذیرد، وجود ندارد.

یادداشت بیوگرافیکی

بن یوحنان احتمالاً نزدیک به 50 سال دارد. او انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کند و می گوید که یک دیپلمات اسرائیلی حرفه ای است. وی چندین سال در دفتر نخست وزیر مرحوم اسرائیل - لوی اشکول - کار کرد. پس از آن بیش از 2 سال برای آباابان - نخست وزیر که نسبت به او خیلی علاقه مند است کار کرد. او گمان می برد چنانچه ژنرال موشه دایان و پنیاس سفیر - وزیر مالیه - برای نخست وزیر شدن به بن بست رسید آبان - وزیر خارجه - شانس نخست وزیری اسرائیل شدن را دارا می باشد. آشکار بود که او امیدوار بود که وقایع به این طریق صورت پذیرد. بن یوحنان برای 2 سال در تهران بوده است و انتظار دارد که حداقل یک سال بیشتر نیز اقامت داشته باشد و شاید هم 2 سال. او فوق العاده باهوش و در مورد امور ایران با اطلاع به نظر رسید.

ص: 633

سند شماره (7) سفارت آمریکا - تل آویو تاریخ : 30 آوریل 1976 - 10/2/1355 محرمانه - آقای هاوتورن میلز - کنسول امور سیاسی - سفارت آمریکا - تهران هاوک عزیز :

من درباره یک اسرائیلی که به مدت نامعلومی برای اقامت به تهران می آید و در اینجا در سفارت نسبت به ما دوستانه و سودمند بوده است، مطلب می نویسم.

او ادیا دانون دستیار مخصوص کمیسیونر ملی پلیس برای امور مناطق اشغالی از سال 1968 به اینطرف بوده است. در آن مقام، او یک رابط عادی قسمت سیاسی بوده است و در تهیه اطلاعات در رابطه با سیاستها و فعالیتهای اسرائیل در ساحل غربی خیلی مورد استفاده بوده است. او یک یهودی زاده مصری است.

او در آینده نزدیک برای یک مأموریت در رابطه با سازمان یهودیان به تهران می آید. او به ما گفته است که رهبران اسرائیلی کمی راجع به جامعه یهودیان در ایران نگرانند، وی آن جامعه را برای ما ثروتمند، ولی تا درجه زیادی در حال ایرانی شدن، توصیف کرد. جامعه به طور کلی حامی اسرائیل بوده است ولی نه به حدی سودمند که مطلوب باشد. شغل دانون آنطوری که خود او آن را برای ما توصیف نمود با امور فرهنگی و سنن یهودیان مرتبط است، ولی ما معتقدیم که قصد اولیه وی انجام هرآنچه که می تواند، برای مستحکم کردن روابط بین جامعه یهودیان و اسرائیل، می باشد. برای اطلاع شما ما همچنین معتقدیم که وی ممکن است قدری در فعالیتهای جاسوسی اسرائیل شرکت داشته باشد.

شماره این هفته مجله نیوزویک دارای یک مقاله راجع به راهپیمایی عید پسه در مناطق اشغالی ساحل غربی به وسیله متعصبین گروه گوش امونیم می باشد؛ شما در آن یک نقل قول جالب از دانون پیدا خواهید کرد.

با بهترین آرزوها، دوستدار شما جان ای. کرومپ - کنسول سیاسی

موضوعات سیاسی ایران

ص: 634

سند شماره (8) صورت مذاکرات محرمانه تاریخ سند : 6 مارس 1977 - 15 اسفند 55 - شرکت کنندگان : یورام شانی، دبیر اول هیئت نمایندگی اسرائیل - ایران، جان دی استمپل، سفارت آمریکا، تهران -- زمان و مکان : محل اقامت شانی، 6 مارس 1977 موضوع : موضوعات سیاسی ایران شانی من و همسرم را برای گفتگو درباره سفر آینده مان به اسرائیل برای شام دعوت کرده بود. در خلال میهمانی موضوعات قابل توجه زیر مطرح شد.

1- طبق گفته منابع شانی، در حدود سه یا چهار ماه قبل ساواک در یک یورش به تروریستها خانه ای را اشتباهی محاصره نمود. او نمی توانست دقیقاً زمان آن را مشخص کند. ولی ظاهراً قبل یا در طول دستگیریهای نوامبر - دسامبر 1976 بود. ساواک به طور نسبتاً بد و وحشیانه ای به طرف خانه آتش گشود و همه ساکنان را کشت که از پس آن تروریستها از یک ساختمان در نزدیکی (احتمالاً خانه بغلی) ظاهر شدند و در یک تیراندازی تمام عیار با نیروهای امنیتی که منجر به مرگ تمام تروریستها و دو یا سه مأمور امنیتی شد، درگیر شدند. شانی گفت این واقعه تنها اشتباه بزرگ در شناسایی است که او از آن با اطلاع می باشند و منجر به مرگ غیر ضروری "چندین" غیر نظامی شد.

2- فریبرز عطاپور، یک روزنامه نگار برجسته ایرانی، مرد بدذات مورد توجه هیئت نمایندگی اسرائیل است. در حدود 18 ماه قبل شانی یکسری از نوشته های ضد اسرائیلی عطاپور را جمع آوری کرد و به وزارت خارجه شکایت نمود. آنها قول دادند که جلوی عطاپور را بگیرند، و تا زمانی که شانی برای سه ماهه گذشته تقاضایش را هر دو هفته یک بار تکرار نکرده بود این کار را انجام ندادند. در طی عمل شانی فهمید که عطاپور مبلغ قابل ملاحظه ای پول از دولت سوریه دریافت کرده و در حقیقت به وسیله دوستانش به عنوان یک مرد خیلی فرصت طلب نگریسته می شد. شانی گفت از میان تمام روزنامه نگارانی که او ملاقات کرده است، فقط عطاپور به طور غیر معمولی خشن و گستاخ بوده است.

3- شانی گفت که او در طول دو سال و اندی که در ایران بوده است به مقدار زیادی مسافرت کرده ولی همیشه در هتلها خود را به عنوان یک استرالیایی معرفی نموده که از آبروریزی برای دولت ایران اجتناب ورزیده باشند. این به بحث روی روابط اساسی ایران و اسرائیل منجر شد. شانی گفت این روابط در بیشتر سطوح خیلی آزاد و آشکار بوده است. در جواب به سئوال بدون مقدمه درباره روابطش با جامعه محلی یهودیان، او گفت تلاشهای به خصوص انجام نپذیرفته. به هر حال، در بحثها درباره ایران آشکار بود که تماسهایش در جامعه یهودی - ایرانی عالی هستند. خود شانی 38 سال دارد و در حدود 12 تا 14 سال در وزارت خارجه بوده است. او در اورشلیم خدمت کرده است و یک تور 4 ساله را در سیدنی گذرانده است.

فارسی او متوسط رو به خوب است و خودش را به عنوان مأمور سیاسی هیئت نمایندگی (اسرائیل) معرفی می کند. او می گوید که اغلب تماسها با بخش هشتم سیاسی وزارت خارجه را او انجام می دهد.

رایا، زن او، یک مورخ هنری جذاب 30 ساله می باشد که برای گرفتن یک PHD در هنرهای اسلامی در دانشگاه هیبرو کار می کند. آنها یکدیگر را در اورشلیم حدود 4 سال پیش کمی قبل از آمدن به ایران ملاقات کردند. هردو آنها انگلیسی را عالی ولی با لهجه صحبت می کنند. آنها هیچ فرزندی ندارند.

تروریستها در ایران و (مطالب) متفرقه

ص: 635

سند شماره (9) سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان -- صورت مذاکرات شرکت کنندگان : جان دی. استمپل، مأمور سیاسی، سفارت آمریکا، یوارم شانی، دبیر اول اسرائیل (سفارت) موضوع : تروریستها در ایران و (مطالب) متفرقه زمان و مکان : 8 می 1977 - 28/2/56، رستوران گرانادا - تهران من شانی را در مورد سفر ونس، وزیر خارجه، توجه نمودم و اشاره کردم که سفر خیلی خوب انجام شده. شانی گفت که او شنیده است که نگرانیهایی در مورد اظهارنظر ونس، که به این اشاره می کند که ایران و ایالات متحده در مورد همه چیز موافقت نداشته اند، وجود داشته است. من پیشنهاد کردم که نسخه ای از مصاحبه مطبوعاتی، برای نشان دادن اینکه این نگرانی لزومی ندارد، برای او فراهم نمایم.

فعالیت منتسب تروریستی در سازمان مهاجرت یهودیان شانی گفت گزارشات روزنامه در مورد تلاش دو تروریست برای وارد شدن به سازمان یهودیان به وسیله تیراندازی فقط نیمی از حقیقت بوده اند. دونفر در این کار شرکت داشته اند و هر دو کشته شدند.

اگرچه یکی از آنها یک دوره محکومیت به زندان را، به خاطر جرائم منتسب بر علیه کشور، طی نموده، و لیکن آنها هیچ ارتباطی با جنبشهای شناخته شده تروریستی نداشته اند. شانی گفت حتی روشن نبود که این زوج قصد حمله به سازمان یهودیان را داشتند. پلیس آنها را در خیابان متوقف نمود، آنها به طرف پلیس آتش گشودند و در تیراندازی که به دنبال آن صورت گرفت یک تروریست به داخل سازمان یهودیان پناهنده شد، که در آنجا کشته شد. ایرانیها معتقدند که آن دو نفر مسلمانهای متعصب دست راستی بوده اند که ممکن است سازمان یهودیان را برای عملیات آینده درنظر داشته اند.

یک نبرد تروریستی دوم؟ شانی گفت که دوستان او گزارش کرده اند که یک درگیری مسلحانه در 16 می در جایی در تهران وقتی که پلیس گروهی را در دو خانه تیمی محاصره کرده بود، صورت گرفت. نبرد دو ساعت به طول انجامید به طوری که گزارش شده نیروهای امنیتی 7 نفر را از دست دادند و چندین نفر از تروریستها کشته شدند، اما اشاره کرد که دوست او گفت که تمام کسانی که در تیراندازی درگیر بودند، سرانجام مورد اصابت تیر قرار گرفتند.

تعبیر محلی جدید از قتل (کارکنان) راک ول شانی گفت که یک دوست نزدیک او، که گفته است که با یک عضو ثانوی گروه تروریستی که سه کارمند راک ول را در اوت 1976، مضروب ساخت، صحبت کرد. داستان زیر را که به وسیله گروه تروریستی شایع گردیده برای او نقل نمود: گروه تروریستی حقیقتاً به دنبال فقط یک نفر از افراد بوده است - یک سرگرد CIAکه حدود 14 ساعت قبل از قتل، ظاهراً با یک طرح کامل برای کنترل سری خطوط تلفنی تهران به ایران وارد شده بود، دو نفر دیگری که کشته شدند به خاطر این بوده که هفت تیر کشیده اند، ولی هدف اصلی

ص: 636

عملیات سرگرد CIA بود. (نظریه: تمام کارمندانی که کشته شدند برای مدتی در ایران زندگی می کردند، اگرچه یکی از آنها شب قبل تازه از م-رخصی بازگشته بود، هیچ کدام اسلحه حمل نمی کردند. عیوب این داستان اشاره بر یک تلاش تبلیغاتی آشکار دارد.)

انتخابات اسرائیل

در جواب پرسش من، شانی گفت وضعیت در اسرائیل کاملاً درهم ریخته است. پیروزی بگین همه را در هیئت نمایندگی اسرائیل حیرت زده کرد و مردم تازه شروع به دسته بندی کردن مفاهیم اولین تغییر، در دولت از زمان استقلال نموده اند.

ناصر عصار

شانی گفت: یک نفر نزدیک به عصار گفت که عصار از مرخص شدنش پس از مصاحبه مطبوعاتی اخیرش، که به طوری که گزارش شده شاه را آزرده خاطر گردانید، خیلی خشمگین بود. طبق گفته دوست وی، عصار، خلعتبری - وزیر خارجه، و شاه مصاحبه مطبوعاتی را قبلاً مورد بحث قرار دادند و عصار موافقت شاه را برای مطرح کردن تمام موضوعاتی که او بدانها اشاره کرد دریافت کرده بود. ظاهراً، عصار برای تسکین آزردگیش به سمت سفیر ایران در پاریس منصوب خواهد شد.

سابقه اطلاعاتی در مورد هیئت بازرگانی اسرائیل - تهران

ص: 637

سند شماره (10) یادداشت شماره 117 (سیا) SRF سری 21 جون 1977 - مصادف با 30/4/56 موضوع : سابقه اطلاعاتی در مورد هیئت بازرگانی اسرائیل - تهران مطالب زیرین پیگیری های ستاد SRF (سیا) در مورد اعضای هیئت بازرگانی اسرائیل می باشد:

1- اوریل لوبرانی، در 7 اکتبر 1926، متولد شد و از ژوئن 1973 تاکنون سفیر غیر رسمی در ایران بوده است. درجه لیسانس علوم انسانی (افتخاری) از دانشگاه لندن دریافت کرده است. در نیروهای دفاعی اسرائیل و هاگانا (مقاومت) از 1944 تا 1948 خدمت کرده است. در 1950 به وزارت خارجه وارد شد و اول بار در قسمت خاورمیانه، و سپس به عنوان دبیر خصوصی شارت، وزیر امورخارجه، از 1951 تا 1953 خدمت نمود. از 1952 تا 56 به مأموریت در لندن گمارده شد. از 1957 تا 61 دستیار مشاور، و سپس مشاور بن گورین (نخست وزیر) در امور اعراب بود. (در طول این دوره، گرایش غیر دوستانه اش (ناموافقش در جهت اعراب حداقل دوبار انتقاد مطبوعات اسرائیل را درپی داشت.) وقتی که بن گورین در 1963 استعفا نمود، به عنوان سفیر در برمه منصوب شد، ولی هرگز پستش را در دست نگرفت. به عنوان دبیر سیا و رئیس دفتر خصوصی اشکول، نخست وزیر، باقی ماند. از 1965 تا 68 سفیر اسرائیل در اوگاندا، رواندا، و بروندی بود که در طول آن زمان برنامه کمک اسرائیل را، که مشاورانی در ارتش نیروی هوایی و پلیس اوگاندا قرار داد، اجرا نمود؛ این روابط او را به یکی از مطلع ترین اشخاص در اوگاندا تبدیل نمود و سفارت ایالات متحده او را دوستی با ارزش و همیاری کننده یافت. از 1968 تا 71 سفیر اسرائیل در اتیوپی بود. از 1971 تا 73 در هیئت مدیریت صنایع کور (KOOR) به عنوان رئیس پروژه ها و تشکیلات اقتصادی مشترک در خارج بود، این هیئت سیاست اساسی صنایع کور، بزرگترین شرکت صنعتی اسرائیل را تعیین می کند. با سارا نی لوی ازدواج کرد و دارای 4 فرزند است. گفته می شود که یک کارمند لایق دولت، ولی یک شخص نسبتاً بی مزه (کودن و بی محتوا) می باشد.

2- آریه لوین، که قبلاً لوا لوین نامیده می شد، در حدود سال 1927 در ایران متولد شد، و گمان می رود که مأمور اطلاعاتی باشد. ظاهراً افسر سابق نیروهای دفاعی اسرائیل (سرهنگ دوم) که به وزارت خارجه عاریه داده شده است. از 1963 تا 65 دبیر اول در آدیس آبابا بود. از 1966 تا تاریخی نامشخص کاردار در کیگالی و رواندا بود. از 1965 تاکنون افسر رابط ارشد خارجی بوده است (یک آریه لوین، احتمالاً مشابه، از 1968 تا 1969 رئیس سانسور ارتش، و رئیس اطلاعات نیروهای دفاعی اسرائیل بود.) از سال 1969 تا 1970 کنسول، در پاریس بود. به عنوان متخصص در مورد ایران، جایی که بزرگ شده است توصیف شده. در مدارس میسیون پروتستان ایالات متحده تحصیل کرده است. به روسی (زمینه یهودی روسی دارد)، فرانسه، انگلیسی، عبری، و عربی سلیس صحبت می کند. به طوری که گزارش شده در ایالات متحده مسافرت و زندگی کرده است. (تاریخی در دست نیست). خیلی آشکار طرفدار ایالات متحده است. زمانی که در رواندا بود، موضوع مورد علاقه روسها بود.

3- یورام شانی، در حدود سال 1939 متولد شده است، از 1973 دبیر اول (اسرائیل) در تهران بوده است. از حدود 1965 در وزارت خارجه بوده است. در اورشلیم (که تاریخ آن نامعلوم است) و به عنوان

ص: 638

معاون کنسول در سیدنی، و استرالیا برای چهار سال خدمت کرده است (در حدود سال 1969).

4- الیزر یوتوات (یا یوتواث) در کنسولگری اسرائیل در نیویورک به عنوان مسئول آرشیو و پیکهای دیپلماتیک از 1960 تا 1961 خدمت نمود. بین 1968 تا 1972 دبیر دوم (سفارت اسرائیل) در رم بود. در 1970 یک کلنل یوتوات (Milatt) وابسته نظامی در توکیو، به طوری که گزارش شده به تایوان سفر نمود تا خریدهای جنگ افزار اسرائیل را مورد گفتگو قرار دهد.

5 - آبراهام لونز، اکارمی لونز (یا لونتز) در فوریه 1931 در تبریاس، اسرائیل، متولد شد و از 1975 تاکنون در تهران Milat (وابسته نظامی) بوده است. قبل از این مأموریت، رئیس اطلاعات نیروی دریایی، نیروهای دفاع اسرائیل (از 1971 به بعد) بوده است. به عنوان یک افسر خیلی لایق و باهوش توصیف شده است و ظاهراً هیچ آموزش اطلاعاتی رسمی نداشته است. در الکترونیک و فرماندهی دریایی با تجربه است. به عنوان فرمانده قایق مأمور تعقیب زیردریایی (در 1964) و به عنوان قائم مقام فرمانده پایگاه دریایی حیفا (در 1971) خدمت کرده است. آموزش افسری را در مدرسه نیروهای دریایی فرانسه، در برست فرانسه، از 1950 تا 1953 دیده است و مدرسه هدایت و دریانوردی نیروی دریایی سلطنتی را ساوث ویک، انگلیس، را در 1962 دیده است. به انگلیسی و فرانسه خوب، و احتمالاً کمی عربی، صحبت می کند. همسرش آدا، در سال 1932 در حیفا متولد شد، و قبلاً (قبل از 1963) در نیروی دفاعی اسرائیل نرس بوده است. برادر زنش (شوهر خواهرش) سروان امانوئل کلمپرر، قائم مقام کمیسیونر کشتیرانی در سال 1969 بود. لونز و قائم مقامش، موشه موسی لوی، هردو شخصاً و به طور حرفه ای از نظر دفتر وابسته دفاعی در تل آویو در سال 1975 به عنوان افسران اطلاعاتی برجسته شناخته شده بودند.

6- (سرهنگ دوم) موشه موسی لوی قبل از مأموریتش در تهران 1974 افسر رابط خارجی در ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل بود. در اوت 1966 یک سرگرد لوی (احتمالاً قابل تشخیص) به طوری که گزارش شده، با استاد ایرانی در مدرسه اطلاعاتی تازه تأسیس همکاری می کرد؛ ظاهراً کمک نمود که برنامه های آموزشی را مرتب کنند و مواد درسی را سازماندهی نمایند. این شخص، که در ایران به عنوان کمکی کار می کرد، بعداً فرمانده "سازمان جمع آوری (اطلاعات) سری مستقیم" در مرز اسرائیل - اردن بود.

سرهنگ دوم لوی، یک کارشناس چند زبانه (به عربی، فرانسه، انگلیسی، عبری صحبت می کند و فارسی را دارد یاد می گیرد) به طوری که گزارش شده در ابتدا وقتی که مقام جاریش را به دست گرفت، به خاطر کمبود کار ناراضی بود. به هر حال، او خیلی زود برای خودش وظایفی به وجود آورد. منجمله اطلاعاتی در مورد آرایش جنگی ایران و بهتر کردن افسران ایرانی، همسرش سکرتر سفیر و همچنین چند زبانه است. هر دو به عنوان اشخاص با شخصیت (جذاب) و ماهر در به وجود آوردن ارتباط میان محفلهای نظامی خارجی، منجمله پرسنل نظامی ایالات متحده توصیف شده اند.

ص: 639

سند شماره (11) سری - تهران - 19 فوریه 1978 - 20 بهمن 1357 آقای وزیر عزیز:

پیوست گزارش خلاصه ای از نتایج سفر اخیر وزیر خارجه - دایان به واشنگتن است، که من از رسانیدن آن به نظر شاهنشاه به توسط شما و در اولین فرصت قدردانی می کنم. من تهران را به قصد واشنگتن در صبح روز 20 فوریه برای شرکت در جلسه کمیسیون مشترک ایران - و ایالات متحده ترک خواهم نمود. اگر شما یا اعلیحضرت سؤالی درباره پیوست داشته باشید، و یا هر نظریه ای که می خواهید به واشنگتن رسانیده شود، معاون من، جک میکلوس، که در غیاب من متصدی خواهد بود، در جریان می باشد و البته در اختیار شما خواهد بود. ما از اعلیحضرت برای ادامه تبادل نظر راجع به این موضوع قدردانی می کنیم و منتظر شنیدن نتایج ملاقات اعلیحضرت با میهمان مهم این هفته می باشیم.

با احترامات فائقه و درودهای گرم شخصی ارادتمند، ویلیام اچ. سولیوان - سفیر کبیر

جناب امیر عباس هویدا وزیر دربار - تهران

سرّی سفر کوتاه دایان به واشنگتن هیچ تحولی مهمی را در پی نداشت، او معتقد است که به تلاشها برای موافقت بر یک بیانیه اصول مشترک با سادات باید ادامه داد، ولی به بحث راجع به محتوای اعلامیه در زمانی که در اینجا بود علاقه مند نبود. او از ما برای از سرگیری جلسات کمیته سیاسی، بر این اساس که عدم تقارنهای نامطلوبی در جلسات مستمر کمیته امنیتی در قاهره هنگامی که کمیته سیاسی به حالت تعلیق درآمده بود، وجود داشت؛ تقاضای کمک نمود. ما تقبل کردیم که این را با مصریها مطرح کنیم ولی اشاره کردیم که فکر نمی کنیم او تا بیانیه اصول مشترک مورد موافقت قرار نگرفته، جوابگو باشد. دایان همچنین، نگرانی اسرائیل را از فروش هواپیما به عربستان سعودی ابزار نمود (مقدار خیلی کمی راجع به فروش پیشنهادی به مصر گفته شد).

اسرائیلیها نسبت به اشاره ما به تخلیه تمام جبهه ها تحت قطعنامه 242 سازمان ملل اظهار ناخشنودی کردند. وزیر (خارجه آمریکا) به دایان برای قبول اسرائیلیها در این باب فشار آورد که قطعنامه 242 مستلزم تخلیه از تمام جبهه ها می باشد، و تصور می شود که موافقتهایی در مورد تعدیلات مرزی، ترتیبات امنیتی و رابطه سیاسی در ساحل غربی با اردن می تواند بدست آید. دایان از پاسخ مستقیم اجتناب ورزید و فقط این را گفت که اسرائیلیها برنامه خودشان «برنامه بگین» را برای ساحل غربی دارند. از تبادل نظرهای اخیر ما با اسرائیلیها، آشکار است که بگین هنوز آماده قبول اصول تخلیه از ساحل غربی نیست، که از نظر تعهدات ایدئولوژیکی که به مدت طولانی به آنها معتقد بوده قابل فهم است؛ ولی اگر قرار است که راه حل موفقیت آمیز برای مشکل و جنبه های آتی استقرار صلح باشد، از اهمیت قاطعی برخوردار است.

ما معتقدیم که این مشکلترین تصمیم برای اسرائیلیها در هفته های آینده است. ما مطمئن هستیم که اعلیحضرت اهمیت این نکته به خصوص را تشخیص می دهند.

ص: 640

سند شماره (12) از : وزارت خارجه - واشنگتن، دی. سی. تاریخ : 10 می 1979 - 20/2/1358 طبقه بندی : سری طرح خودمختاری که هفته پیش بگین به کمیته وزرا ارائه داد، ظاهراً بر اساس برنامه خود مختاری اصلی بگین در دسامبر 1977 می باشد. طرح جاری فرمول کمپ دیوید را به حساب می آورد. مفسر هاآرتز گفت که برنامه بگین دو اعلامیه یک جانبه را استنتاج می کند. اعلامیه اول اظهار می دارد که اسرائیل نه اجازه می دهد که یک کشور فلسطینی در مناطق جودا، ساماریا و غزه تشکیل شود و نه آن را تحمل خواهد کرد.

دومین اعلامیه اظهار می دارد که در پایان 5 سال خودمختاری، اسرائیل متقاضی تشخیص حق حاکمیت غیر قابل شک خود بر مناطق یاد شده، خواهد بود.

گزارشات مطبوعات اشاره می کند که چندین ماده در برنامه بگین بحثی را در کمیته وزرا به وجود آورد. حریف، یک ناظر مطلع و مفسر معاریو گزارش می کند که در جلسه 8 می کمیته وزرا از چندین وزیر انتظار می رفت که موضوع اینکه طرحها باید اظهار دارند که سرچشمه اختیار شورای اداری از اسرائیل ناشی می شود، را مورد بحث قرار می دهند.

اعلامیه های بگین مبنی بر اینکه اسرائیل هرگز یک کشور فلسطینی را قبول نخواهد کرد و روی حاکمیت اسرائیل بر جودا، ساماریا و غزه پس از 5 سال خودمختاری تأکید می کند، آشکارا برای مطمئن ساختن موافقین جنگ در داخل هروت و حزب ملی مذهبی طرحریزی شده است.

منابع دولتی می گویند که پیشنهاد بگین برای مذاکره با لبنانیها، حداد را برای به مخاطره انداختن دهکده های جنوب لبنان به منظور آماده شدن برای یک حمله سراسری نظامی اسرائیل تشویق نمود.

مشکلات بگین همان طوری که به مذاکرات نزدیکتر می شود، هم سیاسی و هم روانی هستند. در مورد جبهه سیاسی او مجبور است که بین تقاضاهای سیاستهای داخلی و سیاستهای مربوط به مذاکرات قدم بردارد. از لحاظ روانی بگین باید خودش را متقاعد سازد که او به اصول خودش خیانت نمی کند.

در 8 می آسوشیتدپرس گزارش کرد که کابینه اسرائیل به برقراری دو محل اسکان جدید در ساحل غربی رأی داد. یاوین معاون نخست وزیر و عده ای از وزرا با این حرکت مخالفت نمودند. رادیو اورشلیم گزارش کرد که گروه صف در کنیسه (پارلمان) به خاطر آزاد کردن چریکهای فلسطینی به ازای یک سرباز اسرائیلی در دو ماه قبل، رأی عدم اعتماد خواهد داد.

کمیته مقدماتی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی پیشنهاد می کند، که عضویت مصر از سازمان کنفرانس اسلامی به تعلیق درآید. خبرگزاری خاور میانه مصر، اظهار می دارد که این تصمیم به وسیله مانورهای مراکش برای ممانعت از حضور مصر در کنفرانس به عمل آمده است.

بنا به گزارش رویتر مراکش به طور رسمی به مصر اعلام نموده که به هواپیمایی که مقامات مصری را ح عمل می کند، اجازه فرود نخواهد داد.

سفارت آمریکا در صنعا گزارش می کند که یک تیم 81 نفره تایوانی با 6 هواپیما از 16 هواپیمای 5 - F به یمن وارد شدند. این برنامه که با استفاده از هواپیماهای آمریکایی و خلبانان تایوانی که تماماً بوسیله سعودی ها پرداخت می شود، یک شروع خجالت آور است. میگهای روسی از زمان ورود هواپیمای 5 - F

ص: 641

پایتخت یمن روزانه پروازهایی بر فراز فرودگاه و محل پارکینگ هواپیماهای F - 5نموده اند.

فرانسیس یونسه وزیر خارجه فرانسه در یک سخنرانی در مجلس ملی گفت که موضع دولت فرانسه نسبت به پیمان مصر و اسرائیل نه خصومت و نه مخالفت می باشد. در روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی مشکل فلسطینیها وجود دارد که اکثریت آنها در تبعید هستند و آرزوی یک کشور از خودشان را دارند و بدون پیدا کردن یک راه حل درست برای این مشکل یک صلح بادوام وجود نخواهد داشت.

یک سرویس خبری غربی از مقامات فرانسوی نقل قول می کند که عراق به زودی یک قرار 5/1 میلیارد دلاری با فرانسه برای خرید 100 هواپیمای F - 1میراژ و دیگر سلاحهای پیچیده امضاء خواهد نمود.

ص: 642

سند شماره (13) از : وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی : محرمانهتاریخ : 18 ژوئیه 1979 - 27/4/1358 دو فدراسیون بزرگ مزارع اشتراکی اسرائیل که هر دو به فرقه هایی از حزب کارگر وابسته هستند، اعلام کرده اند که در آینده نزدیک در یکدیگر ادغام خواهند شد. یک تحلیل سیا بر این اشاره دارد که ادغام به جنبش کوچک مزارع اشتراکی اجازه مشارکت در تصمیم گیریهای حزب کارگر را می دهد. ایگال آلون وزیر اسبق خارجه ممکن است از اتحادیه مزارع اشتراکی به عنوان پایگاهی برای مقابله با رئیس حزب کارگر - شیمون پرز - استفاده کند. دو جنبش اشتراکی یعنی ایهود و موحد از سال 1951 به خاطر اختلافات ایدئولوژیکی در آن زمان از یکدیگر جدا بوده اند. ولی یک نسل جدید از رهبران که در مشاجره اصلی شرکت نداشته اند ادغام را برای هر دو جنبش قابل قبول اعلام کرده اند. اگرچه جنبش مزارع اشتراکی شامل کمتر از 3 درصد جمعیت اسرائیل می شود ولی منابع مالی، سازمانی و انسانی آن می تواند به طور جدی در انتخابات ملی اهمیت داشته باشد. وظیفه اولیه فدراسیون جدید، بازسازی ایدئولوژی سوسیالیستی حزب کارگر می باشد. اغلب اعضای مزارع اشتراکی (کیبوتز) این باور خود را پنهان نمی سازند که حزب کارگر در انتخابات سال 1977 به این خاطر شکست خورد که ایدئولوژی سوسیالیستی خود را بی اهمیت کرد و چهره یک ماشین سیاسی فاسد و کم بها را بدست آورد.

رهبران کیبوتز (مزارع اشتراکی) همچنین خواهان پایان بخشیدن به چیزی که آنها سیاستهای گمراه کننده لیکود (حزب لیکود) می نامد، می باشند. چندین نفر از رهبران کیبوتز در مراسم گشایش فدراسیون بر علیه سیاست اسکان دولت بگین صحبت کردند. رهبران کیبوتز قطعنامه ای را برای ضمیمه سازی جولان تصویب نمودند.

فدراسیون جدید کیبوتز ممکن است نقشی اساسی در کشمکش بر سر رهبری حزب کارگر بازی کند.

آلون و رابین شروع به تجهیز حمایت به منظور مقابله با شیمون پرز برای کنترل حزب نموده اند. نسل جوانتر رهبران کیبوتز منجمله حریف که به نظر می رسد پیروان زیادی داشته باشد روشن ساخته اند که می خواهند نقش سیاست با روشهای قدیمی را کاهش دهند و مشتاق حمایت از برنامه های آلون 61 ساله نیستند. نفوذ سیاسی اتحادیه کیبوتز احتمالاً با اتحاد بیشتر بین رهبری آن و یک شاخه که بوسیله رئیس هیئت مدیره بانکها پولیم لوینسون رهبری می شود بالا برده خواهد شد. لوینسون و حریف، متحدین دیرینه سیاسی هستند.

در یک مقاله در اورشلیم پست در 17 ژوئیه راجع به بحث در مورد فعالیتهای سرکنسولگری آمریکا در اورشلیم چنین نوشته شد که هر اقدام اسرائیل بر علیه مقامات کنسولگری آمریکا نتیجه معکوس بر اقدامات هیئت های نمایندگی اسرائیل در خارج خواهند داشت. مقاله می گوید که مقامات کنسولی آمریکا از دخالت در فعالیتهای سیاسی در ساحل غربی منع شده اند ولیکن منابع سیاسی خلاف این را می گویند.

یک وکیل اسرائیلی که 2 مورد دعوای فلسطینیها در زمینه مصادره زمین در دادگاه اقامه می کند به سرکنسولگری آمریکا در اورشلیم گفت که این دعواها بر اساس حقوق بشر بین المللی مطرح گردیده است. رادیو اورشلیم در 17 ژوئیه گزارش کرد که دو مورد استقرار نظامی سال قبل به غیرنظامی تبدیل شده، ولی تغییر در وضعیت استقرار بر حسب دستورات یک مقام بالا اعلام نشده بود.

ص: 643

رادیوی نیروهای دفاعی اسرائیل گزارشی در مورد نظرات بگین در مورد صحبتهایش با سادات پخش کرد. بگین گفت هر دو موافقت نمودند که تانکرهای اسرائیلی روز بعد از استرداد مناطق نفتی آلما به مصر با نفت مناطق آلما پر شوند. بگین گفت او و سادات موافقت نمودند که در مورد اسکانها مخالف باشند. در مورد خودمختاری او گفت که اسرائیل به همکاری کامل مردم ساحل غربی و غزه برای مطمئن ساختن آنها از خودمختاری کامل نیاز دارد، ولی این (همکاری) آنها را ملزم به شرکت در انتخابات نمی کند. بگین گفت او و سادات در شورای اروپا شرکت نخواهند کرد، ولی وزرای خارجه خود را به شورا خواهند فرستاد.

وزیر کشور کویت در 17 ژوئیه گفت دولت او از برنامه انرژی پرزیدنت کارتر استقبال می کند و برای همکاری سازند، بین ملل مصرف کننده و تولیدکننده نفت در امور انرژی اظهار امیدواری می کند.

ص: 644

سند شماره (14) از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی تاریخ سند: 3 اوت 1979 - 12 مرداد 1358 شماره سند: 1959 طبقه بندی: سری 1- پیش بینی برای سقوط دولت بگین: جدا از یک تغییر در دولت که از مرگ، ناتوانی، یا استعفای بگین نخست وزیر ناشی می شود، امکان دارد که دولت به طور ناگهانی سقوط کند. این مورد که دولت رأی اعتماد را در کنیسه از دست بدهد، یا اگر در مقام پیش بینی چنان شکستی استعفا دهد، اتفاق خواهد افتاد. در آتمسفر فعلی سیاسی و روانی، چنین سقوطی احتمالاً به وسیله یک انتخابات جدید دنبال خواهد شد، تا با اصلاح کردن ائتلاف با استقرار یک کابینه کارگری.

2- س-ه موض-وع وجود دارد که می تواند سقوط دولت را به دنبال داشته باشد: مذهب، اقتصاد و سیاست خارجی.

3- بحثهای مذهبی شدیداً در اسرائیل التهاب پذیر هستند. نه فقط ائتلاف برای بقاء وابسته به آراء احزاب مذهبی می باشد (حزب مذهبی ملی و آگودت اسرائیل)، بلکه اجزا دنیاپرست جنگ طلبی در ائتلاف وجود دارند که با معتقدین دوستانه نیستند (حزب لیبرال و جنبش دموکراتیک، خصوصاً در لحن بسیار دنیاپرستانه هستند)، به علاوه، عوامل ماوراء مذهبی (معتقد) که فقط در حرکت اسرائیل به طرف یک حالت مذهبی تر علاقه مند هستند، فشار مداومی روی احزاب مذهبی اعمال می کنند. در نتیجه، یک عکس العمل، که با فشار عمومی از تاتوری کارتا ماوراء مذهبی شروع می شود و با خارج شدن احزاب مذهبی از ائتلاف به نقطه اوج می رسد، می تواند به سرعت اتفاق بیافتد.

4- مسایل اقتصادی نیز می تواند یک نقطه اشتغال سیاسی فراهم بیاورد. عدم رضایت عمومی از سیاستهای اقتصادی دولت بگین در داخل کنیسه و حتی در میان ائتلاف منعکس شده است. مخالفین بی شمار دولت فعلی می توانند از رأی در مورد یک مسئله اقتصادی به عنوان بهانه ای برای رأی دادن برعلیه کابینه استفاده کنند، یا آنها می توانند در یک لحظه بحرانی امتناع ورزند و یا غیبت نمایند.

5 - سرانجام، امتیازاتی در مورد مسایل حساس مرتبط با خودمختاری چیز بی ارزشی است که می تواند پشت دولت را بشکند. امتناع یا غیبت چندین عضو کنیسه از لیکود و حزب ملی مذهبی در یک رأی گیری نزدیک می تواند پایان را برای کابینه هجی کند.

6- (طبقه بندی نشده) عکس العمل در مقابل مصاحبه رئیس جمهور با نیویورک تایمز: یادین معاون نخست وزیر اسرائیل گفت هر تلاشی برای تغییر رأی 242 سازمان ملل برای پیشدستی کردن مخالفت سازمان آزادیبخش فلسطین یک مانع خطرناک برای پیشبرد مذاکرات در جهت صلح خواهد بود. یادین گفت مقایسه مشکل فلسطینیها با جنبش حقوق مدنی ایالات متحده "مایه تاسف" است.

الف: تامیر وزیر دادگستری گفت "موضوع نفت" ایالات متحده را به کوشش و تسریع مذاکرات برانگیخته است. او گفت یک توافق "عام ملی" اسرائیلی در مقابل تلاش برای گذشتن از وراء خودمختاری اداری برای فلسطینی ها مقاومت خواهد نمود.

ب: یک مقاله یدیوت آهارونات گفت سیاست ایالات متحده در زمینه مذاکرات با سازمان آزادیبخش فلسطین یک "نگرانی بزرگ" برای اسرائیل می باشد. روزنامه در شگفت است که آیا از اسرائیل تقاضا شده

ص: 645

که "یک کشور سازمان آزادیبخش فلسطین" را به رسمیت بشناسد.

ج: معاریو گفت نظرات رئیس جمهور یک اساس ایدئولوژیک، برای فشار به اسرائیل در مذاکرات خودمختاری به وجود می آورد.

7- عکس العمل مطبوعات ساحل غربی مختلط بود، یک روزنامه میانه رو به وسیله سخنان رئیس جمهور ترغیب شده بود و دو روزنامه دیگر مصاحبه را رد می کردند.

8 - (محرمانه) برگ - مذاکرات خودمختاری: برگ، وزیر کشور اسرائیل، از چیزی که او در گزارش به کمیته وزراء در مورد مذاکرات خودمختاری، به عنوان نقش ایالات متحده در آخرین دور مذاکرات خودمختاری مشخص می نمود؛ انتقاد کرد. او "مداخله" ناروای ایالات متحده در گفتگوها را محکوم کرد و از پیشنهادهای "یک طرفه ای" که به طوری که گفته شده ایالات متحده ارائه داده، اظهار شگفتی نمود.

"برگ گفت ما اکنون به یک منطقه مین گذاری شده وارد می شویم". او نظر خودش را که ایالات متحده فقط زمانی می تواند پیشنهاد ارائه دهد که مذاکرات با بن بست مواجه شود، تصریح نمود. سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می کند که مطبوعات اسرائیل، به تعبیر برگ از مذاکرات اعتراض نمی کنند. سفارت در تل آویو همچنین اظهار نظر می کند که با رسیدن مذاکرات خودمختاری به اصل موضوع، انتقادات از جانب اسرائیل احتمالاً غیرقابل اجتناب خواهد بود، مگر اینکه ایالات متحده تصمیم به باقی ماندن در یک حالت انفعالی بگیرد.

9- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - نظرخواهی: هاآرتز گزارش می کند که محبوبیت بگین همان طور پایین باقی می ماند. در یک نظرخواهی در ژوئیه، فقط 43 درصد از جواب دهندگان نسبت به نخست وزیری بگین اظهار رضایت کردند، که در مقابل 60 درصد در سال قبل 6/40 درصد در ماه قبل قرار می گیرد.

10- سازمان آزادیبخش فلسطین - سیاستهای داخلی: رویتر گزارش می کند که جبهه خلق برای آزادی فلسطین تحت رهبری جرج حبش مجدداً مکانی در کمیته اجرای 15 نفره سازمان آزادیبخش فلسطین پس از یک غیبت تقریباً 5 ساله به دست می آورد. جایگزینی عضو سابق کمیته، مرحوم زهیر محسن، به طوری که گفته شده فرصتی برای تجدید بنای کمیته فراهم می آورد. رویتر بعداً گزارش می کند که دو فرقه افراطی فلسطینی که به وسیله عراق حمایت می شوند، (جبهه مجاهدت خلق و جبهه آزادیبخش فلسطین) نیز ممکن است مکانهایی در شورا به دست آورند. ما اشاره می کنیم که گروه حبش قرار بود که دوباره به کمیته سابق در فوریه امسال و در جریان شورای ملی فلسطین، ملحق شود. ولی گروه به خاطر منازعه در کمیته قبلی بین فرقه های واپس گرا و الفتح، بر سر دو سازمان افراطی که قبلاً اشاره شد، به کمیته ملحق نشد. ما هیچ گونه تأییدی از اینکه توافقی صورت گرفته باشد که به جبهه خلق برای آزادی فلسطین اجازه داده باشد که جایش را در کمیته قبلی به دست آورد، نداریم.

11- (طبقه بندی نشده) مصر - مذاکرات سه جانبه:سازمان خبرگزاری خاورمیانه مصر گزارش می کند که اطلاع پیدا کرده است که مصر تصمیم نهائی در مورد موضوع شرکت در ملاقات سه جانبه ای که از طرف ایالات متحده درخواست شده را پس از بازگشت خلیل نخست وزیر و وزیر کشور پطروس غالی از اسرائیل، آغاز خواهد نمود.

12- (محرمانه) عراق - محاکمه توطئه گران: دادگاه ویژه که توطئه گران را در عراق محاکمه می کند

ص: 646

دومین جلسه خود را در دوم اوت برگزار کرد. هنوز هیچ نتیجه ای اعلام نشده است. قسمت حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش می کند، که شهر به حالت عادی بازگشته است. ایده مداخله سوریه در توطئه ادامه پیدا می کند. دو بعثی برجسته سوری، که هر دو از نظر رهبران سوریه مرتد شناخته می شوند، در یک مراسم در دوم اوت که در مورد آن خیلی تبلیغ شده بود، شرکت کردند. این یک تودهنی عراقیها به دمشق می باشد؛ اگرچه هیچ مدرکی وجود ندارد که عراق تاکنون مستقیماً حافظ اسد را برای وقایع عراق سرزنش کرده باشد.

13- (طبقه بندی نشده) ضربه کماندوهای اسرائیلی: رادیو اورشلیم اعلام کرده است که در شب دوم و سوم اوت یک نیروی حمله نیروهای دفاعی اسرائیل به پایگاههای تروریستها در جنوب فتح الاند حمله نمود. نیروی اسرائیلی هیچ تلفاتی را متحمل نشد، و برطبق گفته سخنگوی نیروهای دفاعی اسرائیل، 7 تروریست کشته شدند.

خلاصه اطلاعاتی (جاسوسی) 929 - اول نوامبر 79

ص: 647

سند شماره (15) از : وزارت خارجه -واشنگتن دی. سی.تاریخ: اول نوامبر 1979-10/9/1358 طبقه بندی : سری موضوع : خلاصه اطلاعاتی (جاسوسی) 929 - اول نوامبر 79 تجدید سازمان کابینه دولت اسرائیل در 29 اکتبر که بگین را به عنوان سرپرست وزارت خارجه تعیین نمود، بایستی که پایگاه ائتلاف را در کنیسه مستحکم تر نماید. به نظر ما بگین قادر نخواهد بود که وزارت خارجه را علاوه بر نخست وزیری اداره نماید. دو جنبه مهم ترمیم کابینه قصور در انتصاب یک وزیر خارجه عادی و پذیرفتن هوارتیز در کابینه بودند.

عدم توانایی بگین در پیدا نمودن یک جانشین شایسته برای دایان گواه شدت اختلافات داخلی ائتلاف و همچنین عدم توانایی فزاینده بگین برای به کار گرفتن یک رهبری قوی می باشد. بگین به یادین و برگ برای به دست گرفتن پست وزارت خارجه مراجعه نمود. به طوری که گزارش شده یادین تقاضا کرد چنانچه او وزیر خارجه گردد مذاکرات خودمختاری را انجام دهد و همچنین کاتز - وزیر کار - که عضوی از جنبش دموکراتیک او می باشد پست خود را حفظ نماید. بگین این تقاضاها را نمی توانست بپذیرد. آنها (تقاضاها) به جنبش دموکراتیک اجازه می دهد که مقامات اساسی کابینه را علیرغم این حقیقت که جنبش فقط 7 عضو در کنیسه دارد، برای خود حفظ نماید. علاوه بر این مذاکرات خودمختاری برای حزب ملی مذهبی که به طور مکرر راجع به بیش از حد بودن اعضای جنبش در کابینه اعتراض داشته است، خیلی مهم است و حزب از نقش اساسی خود در مذاکرات چشم پوشی نخواهد نمود.

برگ بیش از همه در چشم پوشی از وزارت کشور بی میل بود. علاوه براین برگ درحال حاضر یک نقش اساسی مهم را که متعلق به وزیر خارجه در هدایت مذاکرات خودمختاری می باشد داراست. وزارت خارجه به عنوان یک مؤسسه، هرگز یک نقش مسلط در تشکیل سیاست خارجی اسرائیل ایفا ننموده است. اهمیت ترمیم کابینه تا جایی که مربوط به وزارت خارجه می شود در عزیمت دایان، که نفوذ زیادی روی بگین و در نتیجه روی سیاست خارجی اسرائیل داشته است، می باشد. پذیرش هوارتیز در کابینه یک علامت در مورد روش آتی سیاست خارجی می باشد. هوارتیز در مخالفت با امتیازاتی که موافقت کمپ دیوید را دربرداشت استعفا نمود. اگر دولت بگین بحران فعلی کابینه را سپری نماید، شانسی وجود دارد که بگین، بن میر عضو کنیسه را به عنوان قائم مقام وزیر خارجه معرفی نماید.

یک نظرخواهی عمومی که به وسیله هاآرتز منتشر شد، نشان می دهد که اگر انتخاباتی اکنون برگزار شود حزب کارگر 5/38 درصد از آراء و لیکود 5/16 درصد و حزب جدید ماوراء راست ته ایار 3 درصد از آراء را دریافت خواهند نمود. دیگر نتایج به این شرح هستند: 84 درصد به طور کلی از نقش دولت بگین ناراضی هستند.

فقط 8/30 درصد از نقش بگین به عنوان نخست وزیر راضی هستند. 50 درصد آماده هستند که امتیازات ارضی در مقابل صلح بدهند، گرچه 82 درصد مخالف تقسیم اورشلیم با هر دولت دیگری هستند.

برطبق رادیو اورشلیم رئیس سازمان اسکان یهودیان در 31 اکتبر اعلام نمود که اسرائیل امسال 3 اسکان جدید در بلندیهای جولان برقرار خواهد نمود.

ص: 648

رویتر گزارش می کند که ویتنام به ازاء وام 70 میلیون دلاری عراق 75 خلبان به عراق خواهد فرستاد.

سفارت آمریکا از صنعا - یمن گزارش می کند که تغییرات اخیر در ارتش نشان دهنده این است که پرزیدنت صالح ممکن است در حال تشکیل دادن یک ارتش جدید برای نگهداشتن خودش در قدرت باشد.

نشانه هایی هست که از مبالغ مهم تجهیزات آمریکایی که در شش ماهه گذشته به یمن منتقل شده در تسلیح این ارتش استفاده شده است. رویتر به نقل از رئیس سرویس مخفی آلمان گزارش می کند که او اظهار داشته دولت آلمان نمی تواند از همکاری بیشتر با اطلاعات اسرائیل (سازمان) جلوگیری کند. رویتر همچنین گزارش می کند که سفرای سوریه، عراق و کویت از وزارت خارجه آلمان تقاضا کردند که راجع به بازجویی چریکهای زندانی فلسطینی به وسیله مأموران مخفی اسرائیلی گفتگو کنند.

DIA اطلاعات دفاعی اسرائیل تانک جدید

ص: 649

سند شماره (16) تاریخ سند: 1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 طبقه بندی: محرمانه شماره سند: 1437 - موضوع: DIA اطلاعات دفاعی اسرائیل تانک جدید 1- در 29 اکتبر نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) به طور رسمی تانک مرکاوا را قبول کرد. این پس از حداقل 6 سال کار برای تهیه یک تانک اصلی جنگی مناسب برای تاکتیکها و دکترینهای اسرائیلی به دست آمده. اولین گروه 12تایی از تانکهای مرکاوا در بلندیهای جولان برای تیپ هفتم نظامی قسمت سی و ششم فرستاده شده.

2- در جشنی برای این موضوع سرلشکر، اسرائیل تال طراح و مدیر برنامه تانکهای اسرائیلی به افسران گفت که مرکاوا تانک خیلی خوبی است.

3- نکات قدرت این تانک عبارتند از: (1) یک توپ اصلی (2) حفاظ خوب برای سرنشینان (3) مهمات مخصوص (4) خروج و ورود راحت از در عقب (5) پرسنل پیاده نظام را می تواند حمل کند (6) راندن راحت (7) موتور جلو بودن.

این تانک از نقطه نظرات زیر محدود شده: قدرت موتورش از تانکهای استاندارد کمتر است و (طرح) نیمرخ نسبتاً بلندی دارد.

تانکهای جدید به اندازه 10تا در ماه تولید می شود و تا 4 الی 5 سال آینده تل آویو دارای 435 مرکاوا خواهد بود. این مدل جدید قدرت نیروی دفاعی اسرائیل را تا سال 1980 زیاد خواهد کرد.

تانک اسرائیلی 1980 به بعد

نفرات سرنشین: 4 وزن: 56 MT (بدون بار) سرعت: 50 کیلومتر در ساعت محدوده عملیات: 500 کیلومتر تقریباً موتور: دیزل 900 قوه اسب کنترل آتش: محدوده یاب لیزر و کامپیوتر بالستیکی مهمات: توپ 105 میلیمتری 2 عدد مسلسل 62/7 میلیمتری حفاظ: حفاظ فضادار، هم HOLL هم TURRET سازنده: HOBRLE، MAJOR آمریکا J31-5

اسرائیل - گزارش بیوگرافیک - اسحاق رابین - نخست وزیر

ص: 650

سند شماره (17) محرمانه تاریخ: ژوئن 1974 - خرداد 1353 اسرائیل - گزارش بیوگرافیک - اسحاق رابین - نخست وزیر در 22 آوریل 1974 حزب کارگر اسرائیل اسحاق رابین را نامزد نمود تا به عنوان نخست وزیر بر گلدامایر پیشی بگیرد. او مسئول تشکیل دولت شد تا جایگزین دولتی شود که ماه قبل وی به عنوان وزیر کار به آن پیوسته بود. رابین، ناتوان در رسیدن به موافقت با حزب ملی مذهبی، یک شریک ائتلافی سابق، کابینه ای متشکل از اعضای صف کارگر (ILP و MAPAM - حزب کارگران متحد)، حزب مستقل لیبرال و جنبش حقوق شهروندان (CRM) تشکیل داد. ائتلاف جدید 61 رأی از 120 رأی کنیسه (پارلمان) را به دولت که آن را در سوم ژوئن تأیید کرد می دهد. مطمئناً رابین بیشتر از خیلی از اعضای ILPخودش با قراردادن CRMدست چپی در ائتلاف مخالف است و این کار تعدادی از همکاران منجمله نخست وزیر قبلی - گلدامایر - را رنجانیده است.

به خاطر اینکه او رئیس ستاد ارتش در جنگ 1967 اعراب و اسرائیل بود، رابین یک شخصیت محبوب عامه است، ولی قدرت سیاسی او از روابطش با اعضای اصلی نخبگان حاکم ناشی می شود تا از هر نوع پایگاه قدرت سازمانی، تأیید پینچاز ساپیر وزیر پرقدرت سابق مالیه در انتخاب شدن او اساسی بود. پس از بازگشت از یک مأموریت 5 ساله به عنوان سفیر اسرائیل در ایالات متحده در اوائل 1973، رابین روی مبارزه انتخاباتی صف کارگر در 1973 کار کرد. او در ابتدا به نمایندگی در کنیسه در 31 دسامبر 1973 به عنوان عضوی از MAPAI (حزب کارگران اسرائیل)، بزرگترین شاخه ILP انتخاب شد.

به خاطر اینکه او در دولت قبل از اکتبر شرکت نداشت، رابین نمی توانست به خاطر شکستهای دولت در انجام جنگ اکتبر 1973 در هیچ مسئولیتی شریک شود.

کمیته مرکزی ILP در انتخاب رابین به عنوان رهبرش خواست که تحت تاثیر این اتهامات که رابین در شب جنگ 1967 در یک حالت اضطراب حاد غش کرد، نباشد. این ادعاها که در یک یادداشت رسمی بود به وسیله معاون سابق رئیس ستاد او، سرلشکر عزر وایزمن درست قبل از رأی کمیته مرکزی فاش شد و یک عکس العمل منفی قوی در مدافعین رابین منجمله رهبران بلوک محافظه کار مخالف لیکود (اتحاد) به وجود آورد. برای چندین سال این سبب از پا درآمدن رابین (غش کردن) در آگاهی عمومی بوده است.

رابین به سادگی قبول می کند که او از وایزمن درخواست کرد که برای 24 ساعت مسئولیت را به عهده بگیرد، ولی اظهار می دارد که فقط به این خاطر بود که او خسته بود و احتیاج به استراحت داشت.

رابین همچنین متهم شده بود که مبالغی برای حضور پیدا کردن (در مراسم) زمانی که او در ایالات متحده سفیر کبیر بوده، قبول کرده است. رابین اظهار داشته که این کار کلاً قانونی بوده و او به این خاطر سخنرانی می کرد که سیاست اسرائیل را تشریح کند و یا به منظور جمع آوری اعانه و بدون دریافت مبلغی این کار را انجام می داده است.

پسران نسل....

رابین نمایانگر یک انقطاع مشخص با نسل گذشته رهبران اسرائیلی می باشد و تغییرات زیادی را که

ص: 651

جامعه مصرانه خواستار آن بوده عینیت می بخشد. او اولین نخست وزیر سابرا (متولد اسرائیل) می باشد و در 52 سالگی جوانترین است. خود جریان انتخابات مثل جزء جزء شدن سیاست در ILPطوفانی شد (برای اولین بار ماشین حزب نتیجه را از پیش تعیین نکرد). رابین و مخالفش از RSFI و بعد وزیر اطلاعات شیمون پرز بر یک اساس شخصی و بدون رجوع به وابستگی فرقه ای شان به ILP، فعالیت نمودند، و رأی گیری به صورت مخفی بود. رابین در قبول نامزدی گفت، "پسران نسل سر راهی رشد کرده اند و با آنها، مهاجرینی که از زمان استقلال ملی آمدند .... نسلی که به دنبال استمرار است ولی یگانگی خود را دارا می باشد."ژنرال مرتب و منظم سابق همچنین قبول کرد که او شخصاً دو سخنرانی آماده کرده بود.

شاهین نظامی - فاخته سیاسی

امنیت اسرائیل برای رابین از سند واقعی صلح مهمتر است چون که او به امنیت به عنوان کلیدی برای به دست آوردن تشخیص رسمیت بدون شرط از جانب اعراب، نظر دارد. به نظر او اسرائیل برای به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک کشور مستقل جنگ می کرده است نه برای قلمرو. نخست وزیر جدید به عنوان یک شاهین نظامی و یک فاخته سیاسی توصیف شده است (متعهد جستجو برای یک صلح گفتگو شده و لیکن آماده برای استفاده از زور برای محافظت از امنیت اسرائیل می باشد.) او معتقد است که مذاکرات با کشورهای عربی زمان می برد و فکر می کند که اسرائیل باید در یک حالت همیشه آماده برای هر نوع اضطرار نظامی باقی بماند. او واقع بین و کمتر از رهبران قبلی اسرائیل اصولی می باشد. رابین احساس می کند که دولت باید برای صلح مجالی بدهد و قابلیت انعطاف نشان دهد. رابین توجه کمی به سودمندی سازمانهای بین المللی در مذاکرات صلح دارد. در ژوئیه 1971 او سازمان ملل را محل عوام فریبی خواند و آن را متهم نمود که برای 15 سال یک نقش منفی درباره اسرائیل بازی کرده است. پیش از جنگ اکتبر 1973 اعراب و اسرائیل رابین معتقد بود که اسرائیل می تواند بیشتر قلمروهای اشغالی را بازپس دهد و فقط شرم الشیخ و قسمتهای استراتژیک بلندیهای جولان و ساحل غربی را حفظ کند. از زمان جنگ او به طور رسمی از جداسازی بلندیهای جولان و سینا به سه منطقه (یکی تحت حاکمیت اسرائیل، یکی با حضور نظامیان اسرائیل و یکی به صورت غیرنظامی در آمده ولی تحت کنترل اعراب) طرفداری می کرد.

رابین از بازگشت مناطق عرب نشین ساحل غربی به اردن و تجدید اسکان و تجدید استقرار پناهندگان طرفداری می کند و معتقد است که این اعمال سرانجام به فلسطینی کردن اردن منجر می شود. در عین حال او معتقد است که استقرار غیرنظامیان در ساحل غربی یک جزء جداناشدنی اسرائیل می باشد.

در خلال یک مصاحبه در مارس 1974 با یک خبرنگار انگلیسی، رابین گفت اسرائیل نمی تواند یک کشور جداگانه فلسطینی را بپذیرد. بعداً در بین یک مکالمه محرمانه با همان خبرنگار، رابین گفت او احساس می کند که تاریخ در جهت یک کشور جداگانه حرکت می کند و اسرائیل ممکن است، مجبور باشد که با آن حرکت کند. رابین متمایل است که به یک توافق با مصر قبل از شروع هر نوع مذاکره ای با اردن برسد.

ژنرال به عنوان سفیر کبیر

تنها مأموریت دیپلماتیک رابین یعنی سفیر کبیر در ایالات متحده با یک بهبود بی سابقه در روابط

ص: 652

ایالات متحده - اسرائیل و بدتر شدن روابط شخصی او با وزیر خارجه - آباابان و سلسله مراتب وزارتخانه مشخص شد. رابین با روش ساده و بی پرده خود به دنبال هدفهای اولیه اش در ایالات متحده یعنی تسلیحات و حمایت اقتصادی برای اسرائیل و اطمینان از اینکه ایالات متحده یک بازدارنده اتحاد شوروی در مدیترانه باقی بماند، بود. رابین احساس می کرد که یک سفیر کبیر باید کمک کند که به سیاست شکل بدهد نه اینکه فقط دستورات را اجرا نماید. او از نیرنگهای تشریفاتی وزارتخانه انتقاد می کرد. او اغلب از ابان می گذشت که مستقیماً در مورد موضوعات مهم با نخست وزیر روبرو شود و نخست وزیر به او به خاطر داشتن درک عمیق سیاستهای آمریکا و فهم خوب روابط اسرائیل - ایالات متحده اعتبار می داد.

در ژوئن 1972 رابین با عباراتی به کاندیداهای ریاست جمهوری ایالات متحده رجوع کرد که هیچ شکی باقی نمی گذاشت که او فکر می کرد، ریچارد نیکسون تا جایی که مربوط به اسرائیل می شود بهترین رئیس جمهور خواهد بود. ابان حس می کرد که اسرائیل باید خارج از سیاستهای ایالات متحده باقی بماند. رابین همچنین بعضی اعضای مؤسسه یهودیان آمریکایی را به واسطه امتناع از استفاده از آنها به عنوان واسطه در رودررویی با دولت آمریکا از خود رنجاند. یک مقام ایالات متحده گفت که رابین می تواند گاهی اوقات یک S.O.B به نظر آید ولی او یک S.O.B مؤثر می باشد. یک مقام عالی رتبه ایالات متحده به رابین با نیرومند بودن در مبادلات دو طرفه دیپلماتیک و استاد حقایق بودن اعتبار می دهد، با استعداد در تحلیل، ماهر در ارائه نظرات و متقاعد کننده در بحث.

قهرمان مهاجرت دسته جمعی

اسحاق رابین در اول مارس 1922 در اورشلیم متولد شد. او می خواست که یک کشاورز شود.

بنابراین به کالج کادوری که یک مدرسه شبانه روزی کشاورزی است وارد شد. به محض فارغ التحصیل شدن در سال 1940 رابین یک جایزه بورس از کمیسیونر انگلیسی فلسطین دریافت نمود. بعداً در همان سال ایگال آلون فرمانده پالماچ (گروه حمله هاگانه، سازمان زیرزمینی یهودی) او را استخدام نمود که به سازمان ملحق شود. در طول جنگ جهانی دوم جهانی رابین برای انگلیسیها جنگید و در مناطق ویشی فرانسه در لبنان و سوریه در جنگهایی شرکت کرد.

در 1946 یک بار دیگر با پالماچ او به مدت ششماه به وسیله انگلیسی ها به اتهام قاچاق پناهندگان به فلسطین زندانی شد. کارهای برجسته او در طول 48-1946 شامل حملاتی برای آزادی بازداشتیهایی که به طور غیرقانونی مهاجرت کرده بودند، خیلی از وقایعی را که بعداً لئون اوریس کاراکتر داستانی آری بن - کانن را در کتابش به نام مهاجرت (دسته جمعی یهودیان) توصیف کرد القاء نمود.

در طول جنگ 1948 اعراب - اسرائیل رابین فرماندهی یک تیپ که جاده منتهی به اورشلیم را حفاظت می کرد برعهده داشت. او همچنین افسر اجرائی ستاد برای آلون و بعداً رئیس پالماچ بود. در زمانی در طول جنگ در نژو، رابین و رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر و بعد یک افسر ارتش ملاقات کردند و راجع به موقعیت نظامی بحث کردند و ظرف میوه ای را تقسیم نمودند. رابین نماینده ای در گفتگوهای صلح موقت اعراب و اسرائیل در جزیره رودز در 1949 بود. در آن مناسبت گمان می رود که اولین باری بود که رابین کراوات می زد.

رابین، جوانترین سرهنگ ارتش اسرائیل به مسئولیت مدرسه آموزش فرماندهان ارتشی گمارده شد،

ص: 653

او همچنین به عنوان رئیس عملیات در ستاد کل ارتش عمل می نمود. پس از حضور در کالج ستاد در کمبریج - انگلستان بین 53-1952 رابین به عنوان رئیس آموزش نظامی منصوب شد. او به عنوان فرمانده فرماندهی شمال از 1956 تا 1959 خدمت نمود که در آن موقع او رئیس عملیات ستاد کل شد. او در 1960 قبل از اینکه به اسرائیل بازگردد 2 ماه یک دوره آشنایی با سلاحهای مدرن را در تگزاس گذراند که پس از آن به قائم مقامی رئیس ستاد منصوب شد. در 1964 رابین به مقام ریاست ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل ترفیع پیدا نمود. او که یک متخصص فنون جنگی با استعداد است مدرنیزه کردن نیروهای دفاعی اسرائیل را هدایت نمود و استراتژی اساسی که با موفقیت در جنگ 1967 اعراب و اسرائیل به کار گرفته شد را تهیه نمود.

رابین مردی که بندرت احساسات خود را بروز می دهد عمیقاً به وسیله مسئولیتهایش در 1967 تحت تأثیر قرار گرفته بود. فشار ناشی از تقاضاهایی که در روزهای سخت پیش از جنگ از او می شد شروع به ظاهر شدن روی رئیس ستاد کردند: او کم می خوابید و به طور مداوم سیگار می کشید. در 23 می رابین دیگر قادر به انجام وظایفش نبود (یا به خاطر از حال رفتن و غش کردن که از طرف وایزمن ادعا شد، یا به خاطر مسمومیت از نیکوتین که به وسیله کارمندان او گزارش شده و یا به خاطر خستگی فوق العاده که به وسیله خود او قبول شده است و یا مجموعه ای از هر سه) و او از معاون خود خواست که مسئولیت را به عهده بگیرد. عصر روز بعد رابین فرماندهی را مجدداً از سرگرفت و اعتبار نهائی برای پیروزی اسرائیل در جنگ ژوئن 1967 به نیروهای نظامی که به وسیله او بنیاد نهاده و هدایت شد داده شده است.

اعتقاد قوی و احتیاط فوق العاده

شخصیت نخست وزیر به عنوان مجموعه ای از اعتقاد قوی و احتیاط فوق العاده توصیف شده است. او معروفیتی برای درون گرایی و برای مشاهده یک مشکل به طور دایره وار و برای گرایش به نگران بودن دارد، ولی برای اقدام به طور مصمم وقتی که تصمیمی گرفته شده است نیز معروف است. رابین که یک فرد سمج در مورد جزئیات و یک کمال گرای باحافظه ای نظیر دائره المعارف است اصرار دارد وقتیکه متقاعد می شود که حق با اوست کارها به طریق او انجام شوند و او شخصاً آنها را چنین می بیند (که به طریق او انجام شوند). در عین حال او حتی از نظر دادن در مورد موضوعاتی که او با آنها آشنا نیست خودداری می ورزد. رابین در پست جدیدش که تلفن را برای ارتباط ترجیح می دهد، معمولاً در حدود ساعت 7 صبح به دفترش وارد می شود و یکسره تا ساعت 11 شب کار می کند. رابین که یک درون گراست در اجتماعات ناراحت است. او در محفلهای اجتماعی کم حرف است و در حرفهای بیهوده مشارکت نمی جوید، اگرچه در جمع دوستان نزدیک او مرکز توجه، پرحرف و اجتماعی است. وقتی فرزندانش متولد شدند به طوری که گفته شده، رابین تمام شب را خارج از بیمارستان صبر کرد و خجالت می کشید که وارد شود. او از تشریفات خوشش نمی آید و پیراهن های یقه باز و سیب خوردن، سمبولهای او به عنوان متصدی ریاست ستاد شد. رابین از شوخیهای بی مزه متنفر است و مشروبات الکلی نمی خورد. قبلاً یک سیگارکش قهار بود که تلاش نموده است این عادت را کم کند. او یک عکاس آماتور تربیت شده است و از فیلم های پرهیجان لذت می برد ولی به ندرت وقت آن را دارد که که فیلم ببیند.

فوراً پس از جنگ 1967 یک دکترای افتخاری از طرف دانشگاه هیبرو به او اعطاء شد. او همچنین 4

ص: 654

درجه افتخاری از مدارس ایالات متحده دریافت کرد. او دوست دارد که شنا کند و تنیس بازی کند. رابین انگلیسی را بجز مواردی که عصبی است به طور سلیس صحبت می کند.

یک خانواده جنگی (جنگجو)

پدر و مادر رابین در روسیه به دنیا آمدند. پدر او، نهیمیا، قبل از داوطلب شدن برای خدمت در لژیون یهودیان در فلسطین در زمان جنگ اول جهانی، 15 سال را در ایالات متحده بسر برد. در آنجا او رزا کاهن دختر یک تاجر ثروتمند چوب را ملاقات کرد و با او ازدواج کرد. هردو آنها در جنبش کارگری یهودیان و هاگانا فعال بودند. رزا در هاگانا یک فرمانده بود. او که به پرستار رزا معروف بود مقاومت یهودیان را در طول آشوبهای 1920 اعراب ترغیب نمود و تسلیحاتی به طور قاچاق برای واحدهای دفاع از خود یهودیان فراهم کرد. او همچنین یکی از بنیانگذاران سیستم بانکی تعاونی بود. اسحاق و خواهرش اغلب به حال خود تقریباً تا درجه غفلت رها می شدند. ولی با این حال اسحاق مادرش را ستایش می کرد. وقتی او 17 ساله بود مادرش مرد. نهیمیا رابین تا زمان مرگش در سال 1971 با دخترش راشل در کیبوتز مانارا زندگی کرد.

همسر نخست وزیر، لیه شلاسبرگ نیز در پالماچ فعال بود که او پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در 1974 به آن پیوسته بود. او در آلمان متولد شد و با خانواده اش در 1933 به فلسطین مهاجرت نمود.

خانم رابین که یک برون گرای فعال است ادعا می کند که هرگز برایش اتفاق نیفتاده که برای خود بترسد. در زمان مأموریت شوهرش به عنوان سفیر کبیر در ایالات متحده، او فعالیتهای سفارت را از ترس وقایع احتمالی کم نمی کرد. او می گوید به این خاطر که رضایت دادن به تروریستها برای متوقف کردن کارها "خیلی زیاد است".

خانم رابین که به طور دلپذیری صریح است در پی حمایت برای خواست اتحاد یهودیان و تضمینهای اسرائیلی در سراسر ایالات متحده مسافرت نموده است. او اصرار دارد که سخنرانیهایش را خودش بنویسد. خانم رابین که به بازی تنیس علاقه دارد، می گوید تنها سودی که از آموزشهای سخت پالماچ برای او مانده است، این است که به او کمک می کند در زمین تنیس راحت نفس بکشد. خانم رابین انگلیسی، آلمانی و فرانسوی سلیسی را صحبت می کند.

خانواده رابین خیلی به هم نزدیک هستند. آنها دو فرزند دارند (یک دختر، دالیا، که بیست و چند سال دارد و یک پسر یوال که 19 ساله است. دالیا با یک افسر نیروهای دفاعی اسرائیل ازدواج کرده و انتظار اولین فرزندش را دارد. یوال درست پیش از جنگ 1973 به خدمت نظام وارد شده و گفته می شود که به خاطر این که به او به جای یک پست در خط مقدم جبهه، پست نگهبانی داده شده خیلی ناراحت بود.

خواهر خانم رابین آویوا با سرتیپ آوراهام یوفه ازدواج کرده است. یوفه که رئیس امور منابع طبیعی از سال 1964 بوده است در سال 1973 به نمایندگی کنیسه به عنوان عضوی از گروه لیکود انتخاب شد.

کتاب دوازدهم (1)

دخالتهای آمریکا در ایران (2)

ص: 655

ص: 656

ص: 657

بسم اللّه الرحمن الرحیم هرچند که اکنون چهره کریه شیطان بزرگ برای تمام مردم مسلمان و انقلابی ایران چهره ای آشنا است، بر آن شدیم که به دنبال انتشار اسناد تحلیلی لانه جاسوسی، مربوط به سال 1977 و پیش از آن در «کتاب شماره 8 اسناد لانه جاسوسی»، تحت عنوان «دخالتهای آمریکا در ایران» دنباله آن اسناد را در کتاب شماره 12 در دو جلد و تحت همان عنوان منتشر کنیم. امیدواریم که این اسناد که توسط عوامل شیطان بزرگ تهیه شده اند، وسیله ای باشد برای بهتر شناختن چهره امپریالیسم آمریکا و نقشه های پلیدش.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بسم اللّه الرحمن الرحیم امام خمینی:

... تا قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد، همه می دانیم که جهان اسلام در انتظار به ثمر رسیدن کامل انقلاب ما است.

با توجه به نقش آمریکا در سیاستهای مختلفی که در ایران پیاده می شد، برای بررسی چگونگی برخورد آمریکا با انقلاب اسلامی ایران در هریک از مراحل رشد تا پیروزی، ابتدا باید اهداف آمریکا در ایران مورد توجه قرار گیرند و کلیه موضعگیریهای آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران باید در این رابطه مورد بررسی قرار گیرند. کتاب حاضر تا حدی این مسئله را با توجه به اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا در تهران به دست آمده اند، مورد بررسی قرار داده است. لازم به تذکر است که اسناد این کتاب عمدتاً «جنبه تحلیلی» دارند.

بعد از کودتای آمریکایی سال 1332 که شاه بار دیگر در ایران به تخت سلطنت می نشیند و رژیم پلیسی او بر تمام ارگانهای مملکت سایه می گستراند و چنان اختناقی بر کشور حاکم می کند که خود و اربابش امکان هیچ گونه حرکتی از جانب ملت مسلمان ایران را نمی دهند، محیطی به وجود می آید که آمریکا به راحتی می تواند در آن به اهدافش که عمدتاً شامل دسترسی به منابع اقتصادی و به ویژه نفت برای خود و دوستان اروپاییش و استمرار دسترسی به بازار در حال توسعه ایران می باشند، برسد؛ و در این بین اهدافی نظامی مانند حق پرواز بر فراز ایران و دسترسی به بنادر ایران برای کشتیهای نیروی دریایی آمریکا را که در جهت بسط سلطه نظامی و سیاسیش در منطقه است را نیز دنبال می کند و در این راه شاه را به عنوان بهترین مهره داخلی برای رسیدن به این اهداف می داند و اذعان می دارد که شاه از عهده حفاظت منافع

ص: 658

اصلی امنیتی آمریکا در ایران برمی آید و بدین منظور آمریکا حتی حاضر است با وجود اختلاف مواضعی که با شاه دارد (بر سر قیمت گذاری نفت) از شاه و برنامه های اصلاحی او که منتهی به شرایط اساسی دنبال گیری اهداف آمریکا می باشد، به عنوان الگوی قدرت و سمبل وحدت ملی دفاع کند.

(سند شماره 1) امپریالیسم آمریکا در هر زمانی برای رسیدن به این اهداف کلی خود سیاستی مناسب با زمان اختیار می کرده است. چنانچه بعد از درگیریهای نظامی آمریکا و شکست فاحش آنها در جنگ ویتنام و در نتیجه بدنام شدن آمریکا در خارج و مورد اعتراض واقع شدن دست اندرکاران حکومت آمریکا در داخل کشور خود، گردانندگان امپریالیسم آمریکا که دیگر نمی توانستند با قدرت نظامی حاکمیت خود را بر کشورهای مختلف اعمال کنند، ساز دیگری کوک کرده و چهره کریه خود را در زیر پوششی زیبا به نام دفاع از حقوق بشر پنهان کردند. مسلم است که تغییر موضعگیریهای آنها در جهان بر روی موضعگیریهای ایادی آنها، منجمله شاه، تأثیر فراوان داشت. چنانچه اجرای برنامه حقوق بشر را «ظریفترین جنبه روابطشان با ایران» می دانستند (سند شماره 5) و برای این کار نه تنها از راه صحبت با مقامات ایرانی و به ویژه شاه وارد می شدند، بلکه گاهی به صورت مخفی و به شکل یک سازمان حقوق بشر به ظاهر ایرانی وارد عمل شده و پیشنهادهای مردم فریبی را ارائه می دادند. چنانچه سولیوان، جاسوس آمریکایی چنین می گوید: «یک راه مؤثرتری که من برای درافتادن با این مسئله پیدا کرده ام این است که از طریق میانجیگری یک سازمان خصوصی غیردولتی کار کنیم. یک نماینده برجسته آن سازمان که نسبت به پیشنهادات من تأثیرپذیر است به نام خودش طرحهایی برای اصلاح حقوق بشر به مقامات ایرانی ارائه می دهد. البته با وجود اینکه او در مورد تاکتیکهایش با من مشورت می کند ولی خودش مسئولیت تمام پیشنهاداتش را به عهده می گیرد. به این وسیله ایرانیها می توانند و توانسته اند که اجرای حقوق بشر را توسعه دهند بدون اینکه اینجا نشان داده شود که آنها توسط یک دولت خارجی، اگرچه دوست، به این لاف زدنها پرداخته اند.» (سند شماره 5) با پیاده شدن سیاست آمریکایی حقوق بشر در ایران با این هدف که چهره آمریکا و ایادی داخلیش در زیر این ماسک پر زرق و برق پوشانده شود، اینها به خیال خودشان نه تنها مشروعیتی برای رژیم عامل امپریالیسم کسب می کنند، بلکه می خواهند بدین وسیله جلوی ایجاد هرگونه هسته حرکت انقلابی را بگیرند و حتی بعد از قیام مردم مسلمان قم در 19 دی ماه 1356 نیز اینها خیال می کنند که با ادامه این سیاست احتمال سازماندهی دوباره مردم مسلمان توسط رهبران مذهبی و ترتیب دادن تظاهرات دیگری وجود ندارد، ولی به این نکته پی می برند که باید بر روی مسئله جدایی انقلابیون مسلمان از سیاستمداران سازشکار تکیه داشته باشند و به همین دلیل نه تنها در تحلیل هایشان از این مسئله صحبت می کنند، بلکه در عمل سعی در جدا نگهداشتن رهبران مذهبی خواستار تغییرات اساسی، از غیر مذهبیون طرفدار مدرنیزه شدن بودند. (سند شماره 6) مسلم است که افرادی که می توانستند در داخل ایران در جهت آمریکا کار کنند نمی توانستند از گروه اول یعنی روحانیون، باشند. به همین جهت آمریکای جنایتکار بر روی حرکتی که آشکارا برای منزوی کردن روحانیت بیدار و مبارز و محو اسلام به طور منظم در ایران طرحریزی شده بود صحه می گذارد و آن را به عنوان یک عمل دلسوزانه و مفید معرفی می کند (سند شماره 6 در ظرف 15 سال). بنابراین در این زمان امید امپریالیسم به گروه دوم یعنی غیرمذهبیون طرفدار مدرنیزه شدن و نیز جناح میانه رو و به ظاهر مذهبی است تا با حرکت دقیق در خط آمریکا بتوانند شاه و از آن مهمتر

ص: 659

موقعیت استراتژیک و نفت ایران را برای آمریکا حفظ کنند و قابل توجه است که برای تکمیل این حرکت، این جاسوس کهنه کار، فعالیت گروهی را که او آنها را مارکسیست اسلامی می نامد، لازم می داند: «به هرحال مشکل بتوان پیش بینی کرد که وضع موجود تا چه حد قابل دوام است مگر این که زمانی برسد که آیت اللّه های مترقی قادر به اعمال نفوذ باشند و این نفوذ را به طرزی دقیق و اکید روی مقلدین خود از طریق وضع مقررات سخت پیاده کنند و این مسئله به خاطر تجارب گذشته محتمل به نظر می رسد، خصوصاً اگر این وسط مارکسیستهای اسلامی آب را گل آلود کنند.» (سند شماره 6) همان طور که دیدیم پیش بینی آمریکا در مورد این گروه صحیح بود و برق سیاستهای عوام فریبانه حقوق بشر چشم گروهی که در ایران همواره از ناآگاهی مردم می نالیدند را خیره کرده بود. به طوری که حتی بعضی معتقد بودند که می توان با واسطه قرار دادن آمریکا، شاه را به برآوردن خواستهای آزادیخواهانه شان وادار کنند !! امری که به گفته عامل سرسپرده CIA، «سولیوان»، آمریکا یا نمی خواهد و یا در بعضی موارد نمی تواند انجام دهد! (سند شماره 8: اگر عناصر مخالف همان طور که بسیاری از افراطیون...).

آن طور که پیدا بود و قبلاً نیز ذکر شد، آمریکا اوائل و حتی بعد از قیام مردم مسلمان قم، به این حرکت اسلامی بهایی نمی داده است و نه تنها این حرکت را چیزی نمی شمارد بلکه احتمال حرکت مشابه دیگری را نداده و به فکرش نمی رسد که انقلابی در حال تکوین است، بلکه آن را حادثه ای می داند که برای شاه قابل کنترل بوده و می توان جلوی حرکات مشابه را با قدرت کامل گرفت. ولی پس از چندی با ادامه حرکت مردم قم در تبریز و دیگر شهرهای ایران، به فکر بررسی حرکت می افتد و برای این کار ابتدا رهبری آن را مورد مطالعه قرار می دهد تا شاید بتواند از این راه یا انقلاب را از بین برده و یا آن را از مسیر اصلی منحرف سازد. طبق تحلیل آنها ثبات داخلی ایران توسط اتحاد نیروهای محافظه کار مذهبی و نخبگان متجدد رژیم پهلوی تأمین می شد و هر شکافی بین این دو گروه جداً به عدم ثبات داخلی منتهی شده و شرایطی به وجود می آمد که جناح قدیمی مخالف سلطنت و جبهه ملی از آن استفاده نمایند و برداشت آنها از رهبری جنبش نیز چنین است که: «خمینی در عراق نشسته و یک جریان افراطی به راه انداخته است و رهبران محافظه کار سودمند تشخیص داده اند که با وی همراه شوند، گرچه انگیزه آنها متفاوت است. این رهبران بیشتر می خواهند تا توجهات را به شکایاتشان جلب کنند و به همین دلیل تا وقتی که دولت توجه کمی به آنان می نمود، آنها دلیلی برای خودداری از حمایت از خمینی نداشتند!!»(1) آنچه مهم است این است که تا این مراحل هنوز روی شاه به عنوان بهترین حامی منافع آمریکا در ایران حساب می شد، بنابراین هرگونه برنامه ای در قالب سلطنت شاه ریخته می شد، زیرا شاه را «مناسبترین فرد برای رهبری مردم به سوی یک سیستم دمکراتیک تر» (سند شماره 48) و سلطنت را مهمترین نهاد اجتماعی ایران می دانستند و می خواستند زمینه را به شکلی آماده کنند که شاه، دور از دسترس مردم و با چهره ای دمکراتیک خدمت به آمریکا را ادامه دهد. ولی آمریکا همزمان با پشتیبانی از شاه سعی در استفاده از اختلاف نظر بین افرادی داشت که در رهبری انقلاب نقش مؤثری داشتند، و می خواست که شخص محافظه کار، مذهبی یا غیرمذهبی را به عنوان رهبر انقلاب به مردم معرفی کند: «میانه روهایی مانند آیت اللّه شریعتمداری در این زمان خودشان را برای مخالفت آشکارا با خمینی توانا نمی بینند. اگرچه به

ص: 660


1- از همین اختلاف انگیزه ها می توان ریشه های مخالفتهای جناح محافظهکار (مذهبی یا غیرمذهبی) با خط اصیل انقلاب یعنی همان رهبری سازش ناپذیر امام را شناخت.

طوری که گزارش شده آنها هنوز برای متعادل کردن جنبش مذهبی تلاش می کنند و بدون شک از فرصت مشارکت در جریان انتخاباتی که آنها را به طور کامل تابع خمینی که در خارج کشور است ننماید، استقبال می کنند.» (سند شماره 43) و یا به دنبال افرادی هستند که فقط با شاه مخالفت داشته باشند و بر علیه منافع آمریکا سخنی نگویند.

همان طور که گفتیم آمریکا روی رهبران میانه رو حداقل به عنوان جناحی معتدلتر نسبت به امام، امیدوار بوده است و همراه با اوج گیری انقلاب، آمریکا نیز به تلاشهای خود ادامه می داده است تا اینکه به ماه رمضان یعنی فراز دیگری از انقلاب اسلامی می رسیم. در یکی از اسنادی که در این ماه نوشته شده چنین آمده: «بسیاری از ناظران در اینجا امیدوارند که در پایان ماه رمضان واقعه به پایان می رسد، ولی ما رفته رفته بیشتر مردد می شویم. ما معتقدیم که رهبران مذهبی حتی میانه روها احساس تسلط می کنند و فکر نمی کنیم که بخواهند فشار را کم کنند، مگر اینکه دست کم رضایتهایی به دست آورند. شاه در حال حاضر روی عصای شکسته تکیه دارد. یقیناً او تقریباً می توانست به طور موفقیت آمیزی جنبش مذهبی را در حال حاضر با دستگیریهای دسته جمعی و به کمک خونریزی زیاد فرو بنشاند. اما این عمل کار ساده ای نیست. زیرا برخلاف 1963 فعالیتهای ناراضیان در سطح کشور گسترده است و خرابکاریها معمولاً توسط تعدادی گروهها در بخشهای جداگانه شهرهای کوچک و بزرگ اعمال می شود. اگر او این کوره راه را انتخاب کند نقی ادعای اعطای آزادی او خواهد بود و انتقادات خارجی مهمی را که نسبت به آنها حساس است به خود وارد خواهد کرد.» (سند شماره 43) و در اواخر ماه رمضان است که می خواهند فردی از ایادی پلید خودشان را که تاحدی چهره مذهبی داشته باشد بر سر کار آورند و به همین دلیل شریف امامی متظاهر به مذهب به جای آموزگار که در برخورد با عناصر مذهبی صرفاً از روی یکدنگی عمل می کرد به نخست وزیری منصوب می شود و در ظاهر شروع به اقدامات اصلاحی مانند آزادی تشکیلات حزبی و فعالیتهای سیاسی، آزادی مطبوعات و بردن لایحه هایی مانند لایحه استقلال دانشگاه و غیره به مجلس می کند. به مجلس اجازه انتقاد از دولت (بدون آنکه از شاه و آمریکا صحبتی بشود) می دهند و رسانه های گروهی این انتقادات را منتشر می کنند، که این بنا به گفته یکی از مفسران لانه جاسوسی فقط می تواند سوپاپ اطمینانی برای جامعه ایران باشد. در این سند به خوبی موقعیت شاه در مقابل مردم نشان داده شده و بیان می شود که اگر شاه راه حل نظامی را در پیش گیرد این نقی برنامه های اعطای آزادی او خواهد بود.

دیدیم که مدت کمی بعد از این تحلیل 17 شهریور فرا می رسد و ماهیت برنامه های اعطای آزادیهای دمکراتیک شاه بر مردم بیشتر روشنتر می شود و شاه در 17 شهریور کوره راه مذکور را در حالی انتخاب می کند که یکی از رهبران بلوک شرق را به عنوان مهمان در کنار خود داشت و پس از خونریزی نیز نه تنها انتقاداتی از طرف مجامع غربی به او وارد نشد، بلکه برای او در اجرای سیاست حقوق بشر اظهار امیدواری نیز شد (تلگراف کارتر به شاه). آنچه در کل جریانات از اول انقلاب تا این مرحله واضح است، این است که آمریکا به علت سیاست حقوق بشری که در پیش گرفته بود و برای پنهان کردن چهره کریه خود با راه حلهای نظامی موافق نبوده، ولی در این مرحله مشاهده می شود که بعد از دسته گلی که حکومت نظامی به آب می دهد نه تنها مخالفتی نمی کند، بلکه برای شاه و دولتش آرزوی موفقیت نیز می نماید. به هر حال دولت شریف امامی بسرکار می آید و یک سری آزادیهای ظاهری می دهد و آن طور که دیدیم این آزادیها از نظر بسیاری از آنهایی که در حقیقت تحت تأثیر فرهنگ غربی بودند، صادقانه و صحیح بود و جالب اینجا

ص: 661

است که آمریکا هم برای دادن این آزادیها به شاه فشار می آورد: «ما باید مصراً به شاه در مورد دادن آزادی فشار بیاوریم و در این صورت ایرانیانی که این را می بینند، حداقل اعتماد پیدا خواهند کرد که این منظور ما است و ما به طور مشابه نسبت به رژیمهای آینده استوار خواهیم بود. اگر شاه واقعاً در جهت انتخابات آزاد، احزاب سیاسی، یک مجلس آزادتر و آزادی بیان سیاسی حرکت کند، او شروع خواهد کرد که مملکتش را از عقب افتادگی کامل سیاسی نجات دهد و به یک آینده معقولانه با ثبات پس از خودش امید داشته باشد.

حاصل این کار می تواند تا حدی حمایت یکسره ما را از شاه در گذشته جبران کند و به ایران بهترین شانس درازمدت را بدهد که یک ملت قابل دوام قادر و متمایل به ایفای نقشی که برایش آرزومندیم باشد.» (سند شماره 56) می بینیم که به طور واضح بیان می شود که آنها هستند که به شاه برای دادن آزادیهای سیاسی فشار وارد می آورند و این برنامه به بهترین وجهی در زمان شریف امامی دنبال می شود. مسلم است که هدف آمریکا از این برنامه رسیدن به اهداف واقعی خود که در ابتدای مقدمه تشریح شد می باشد، وگرنه آمریکا معتقد است که «مردم نمی دانند چه می خواهند و اگر انتخابات برگزار شود معلوم نیست که چه کسی باید آن را برگزار کند و اگر مجلس آزادی تشکیل شود، نمایندگان نمی دانند چه بکنند به ناچار شاه باید به حکومتش ادامه دهد». (سند شماره 60) این تحلیل انسان را به یاد حرف کارتر می اندازد که در همان اوقات گفت که چون آزادی برای مردم ایران زود است، شاه مجبور به کشت و کشتار شده است. از طرف دیگر در این سند بیان شده است که هدف آمریکا از این فشار نسبت به شاه خوب جلوه دادن چهره خودش در ایران است تا اگر شاه نتوانست منافعش را حفظ کند و رژیم دیگری بر سر کار آمد بتواند از آن رژیم نیز در جهت اهداف خود استفاده کند، هرچند که در آن زمان هنوز به بقای شاه تا حدی امیدوار بود.

در زمان شریف امامی گفتگو با سیاستمداران به طور وسیعتری ادامه می یابد و حتی خیلیها جذب می شوند، ولی اینها درمی یابند که هرچند عده ای را به طرف خود بکشند و مجذوب برنامه های عوام فریبانه خود کنند، باز این روحانیون شیعه هستند که با وجود اختلافات داخلی خود هنوز مؤثرترین گروه مخالف را تشکیل می دهند: «روحانیون شیعه که مؤثرترین گروه مخالفین را تشکیل می دهند، همچنین در میان خود با یکدیگر متفاوتند. بانفوذترین رهبر آنها، آیت اللّه خمینی تبعید شده، سالها خواستار سرنگون کردن شاه و برقراری یک حکومت الهی بوده است و بنابراین عملاً هیچ شانسی نیست که شاه یا هرگونه حکومت غیرمذهبی با او به یک راه حلی برسد. چهره های مترقی مذهبی در ایران از جمله شریعتمداری روحانی سرشناس خواستار نقش کاهش یافته تری برای شاه و اجرای نظارت بر قوانین از سوی یک کمیته روحانیون هستند که تطبیق قوانین را با تعالیم اسلامی تشخیص دهند.» (سند شماره 64) بنابراین واضح است که آمریکا که دیگر امید چندانی برای سازش با رهبران مذهبی نداشته، دل به سیاستمداران جبهه ملی می بندد: «سیاستمداران به ویژه آنهایی که با جبهه ملی وابستگی دارند و همچنین رهبران احزاب مستقل کوچک که به پیش بینی انتخابات 1979 تشکیل شده است، اکثراً تقاضا دارند که نقش شاه به نحو محسوسی کاسته شود و یک سلطنت مشروطه با نخست وزیر مستقل از شاه برقرار شود. این گروه از سوی بخش مهمی از طبقه متوسط مدرن پشتیبانی می شود، ولی از داشتن حمایت پیروان متعصب ملاها برخوردار نیست. این ملغمه از مخالفان غیرنظامی از لحاظ اصولی با برنامه شاه درباره مدرنیزه کردن جامعه و اقتصاد ایران مخالفتی ندارد و از هرگونه توسعه آزادیهای سیاسی بیشترین استفاده را می برد. بنابراین شاه و حکومت شانس بهتری از سازش با این گروه را دارد تا با هرگونه عنصر

ص: 662

دیگری از مخالفان...» (سند شماره 64) البته مردم ایران خود شاهد اعمال چنین سیاستمدارانی بودند و لازم به توضیح در این مورد نیست، ولی یک سؤال پیش می آید که آیا اینها مگر خواب بودند و مردم را نمی دیدند و صدای مرگ بر شاه مردم را در زیر رگبار مسلسلهای شاه نمی شنیدند که با شجاعت تمام! خواستار نقش کاهش یافته تری برای شاه می شدند و لابد وقتی که شاه آمریکایی که برای ادامه سیاستهای وابسته اش به اینها دلبسته بود و به اینها مقامی پیشنهاد می کرد، این را دلیل پیروزی خود نیز می دانستند!! سند اخیر مشخص می کند که این سیاستمداران فقط از طرف طبقه متوسط مدرن پشتیبانی می شدند و بین توده مستضعف پشتیبانانی ندارند و تحلیلگران آمریکایی اذعان می دارند که هرچقدر اینها سازمان یافته باشند، نیرویشان از نیروی متکی به مردم کمتر است: «دهها هزار ملای شیعه هرچند از لحاظ سیاسی خوب سازمان یافته نیستند، تماس مستقیم تر و منظم تری با توده های ایران دارند تا حکومت یا مقامات حزبی...» (سند شماره 64) ولی با این همه پیش بینی یک حکومت مذهبی را نمی کنند: «ما پیش بینی نمی کنیم که یک حکومت تحت کنترل رهبران مذهبی روی کار آید، هرچند احزابی که شالوده مذهبی دارند ممکن است به وجود آید.» بعد از مدتی که شریف امامی یعنی آخرین مهره مؤثر در ادامه سیاستهای حقوق بشر آمریکایی نتوانست دردی را دوا کند، مسئله جانشینی شاه توسط بازماندگانش یا یک گروه نظامی یا رژیم دیگر برای آمریکا مطرح می شود. در این زمان می بینیم که برخلاف روشهای حقوق بشری آمریکا که موافق راه حلهای نظامی نمی باشند، به فکر جانشینی شاه توسط یک رژیم نظامی و اقدامات نظامی دیگر می افتند و به تجزیه و تحلیل روشهایی می پردازند که با استفاده از زور اعتصابیون را به سر کار بازگردانند، یعنی کم کم شاهد کنار رفتن ماسک حقوق بشر از چهره کریه امپریالیسم آمریکا می شویم:

«شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد روشهای کوتاه مدت و درازمدتی که در آنها با استفاده از زور اعتصابیون را به سر کارهاشان بازگردانده و تظاهرکنندگان را از خیابانها دور نگه می دارد برای ما بفرستید.

می توان گفت در کنار چنین سیاستی دربند کشیدن (کنترل) مطبوعات و دانشگاهها لازم است.» می بینیم که چه ساده از سرکوبی تظاهرکنندگان صحبت کرده و برای گرفتن آزادیهایی (!) که برای دادن آن به شاه فشار وارد می آوردند، نقشه می کشند و دیدیم که چه ساده با همت مردم مسلمان ایران تحت رهبری سازش ناپذیر امام، در اواخر دولت شریف امامی، آمریکا همه رشته هایش را پنبه شده دیده و درمی یابد که در این مملکت دیگر شاه نمی تواند برایش نقشی ایفا کند، زیرا حرفهایش را دیگر کسی باور نمی کند، پس کم کم به فکر تعویض وی می افتد. دولت شریف امامی نیز که با کشتار 17 شهریور خدماتش را شروع کرده بود، با کشتار 13 آبان وظیفه اش به پایان می رسد و آمریکا تن به چیزی می دهد که طبق سیاست حقوق بشر به آن راضی نبود، یعنی دولت نظامی، یا بهتر بگوییم ماهیت واقعی آمریکا روشنتر می شود... لازم به تذکر است که اسناد تحلیلی که در این رابطه در لانه جاسوسی به دست آمده اند، به همین اسناد محدود نمی شود، بخشی از این تحلیلها که به قبل از 1978 برمی گردد در کتاب شماره 8 آمد و دنباله این اسناد تا تاریخ اول نوامبر 1978 در این کتاب آورده می شود و ادامه این تحلیلها را تا تاریخ 22 بهمن، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن تا اشغال لانه جاسوسی را در کتابهای دیگری خواهیم آورد.

لازم به یادآوری است که بخاطر حجم زیاد این کتاب مجموعه آن در دو جلد 12 و 13 به طبع رسیده است.

«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»

خط مشی کشوری و تحلیل برنامه، ایران

ص: 663

سند شماره (1) سری خط مشی کشوری و تحلیل برنامه، ایران الف: اهداف خط مشی اصلی و کاربرد آن 1- جهت حصول حاکمیت مستقل و تشکل منطقه ای ایران، لازم است.

a- خواست ایران مبنی بر مستقل ماندن و دفاع از خود.

b- توانایی خنثی کردن حملات محدود روسها در خاک ایران و در صورت تجاوز روسیه یا کشورهایی به حمایت او، تعویق حمله تا فرا رسیدن عکس العمل هم پیمانان ایران.

c- اطمینان از وفاداران داخلی، مخصوصاً در نواحی که ممکن است شورشهای وابسته به خارج در آنجاها روی دهد.

d- توانایی کنترل اغتشاشات در صورت وقوع.

e- توانایی خنثی کردن و در صورت لزوم مقاومت به تنهایی در برابر حمله کشورهای همسایه بدون حمایت روسیه.

2- جهت حصول روابط همکاری بین آمریکا و ایران به خصوص در موضوعات نظامی، لازم است:

a- ادامه توجه ایرانیان به دوجانبه بودن منافع ایران و جهان آزاد.

b- فواید دوجانبه روابط نظامی بین ایران و آمریکا.

c- داشتن تصور مطلوبی از آمریکا به صورت تضمین کننده مؤثر امنیت ایران و اینکه آمریکا دولت قدرتمندی است که در مورد استقلال و پیشرفت ایران علاقمند است.

d- خصوصاً این تصور که قبول کند که آمریکا نه تنها به صورت حامی طبقه برگزیده فعلی است، بلکه مدافع جانشینان این نخبگان نیز می باشد.

e- اثبات علاقه شدید ما به این هدف که خواهانیم ایران کمتر وابسته به کمک خارجی باشد.

3- برای اطمینان از ثبات توأم با تغییرات تکاملی لازم، به طور منظم لازم است که :

تکاملی لازم، به طور منظم لازم است که:

a- حفظ موقعیت شاه به عنوان الگوی قدرت و سمبل وحدت ملی.

b- تعادل صحیح بین برنامه های نظامی و برنامه های اقتصادی و اجتماعی.

c- رشد اقتصادی سریعتر از رشد جمعیت و تأمین منافع ملموس مردم ایران یا وعده سعادتمندی در آتیه نزدیک با برخورداری از منافع ملموس.

d- احساس تحرک، روح اصلاح و انتظار عدالت اجتماعی.

e- توانایی کنترل بینظمی های داخلی و حفظ امنیت داخلی بدون توسل به سرکوبی مستبدانه.

f- بالا بردن هوشیاری ملی خصوصاً در ایرانیان شهرنشین با این احساس که «با رضایت مردم حکومت انجام می گیرد».

g- بالا بردن سطح مهارت در کاربرد اقتصاد جدید و حکومت مؤثر.

4- برای اطمینان از امکانات نفت ایران برای دوستان اروپایی ما، لازم است:

نگهداری جو همکاری موجود بین ایران و شرکتهای نفتی غربی.

ص: 664

سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان برگ خط مشی ملی

اهداف آمریکا

اهداف آمریکا در ایران منوط به چهارچوب خاص روابط با رژیم سلطنتی کشور است. پادشاهی ایران آرامشی را که هنوز داده نشده است، از طریق نهادهای عمومی یا تجربیات طولانی سازمان یافته در امور سیاسی تأمین می کند. این امر در حال حاضر تنها عاملی است که می تواند در کشور استمرار خط مشی عمومی را تأمین کند. در حالی که اختلاف مواضعی بین ما و شاه وجود دارد، اما این امر بیشتر جنبه تأکید دارد تا اصالت و این مسئله با توجه به اشتراک عقایدی که ما در اغلب مسایل اساسی در خط مشی داخلی و خارجی با او داریم، چندان مهم نیست. در حالی که آمریکا تعهدی در حمایت از هیچگونه شکل حکومتی خاص در ایران ندارد، شاه فعلاً از عهده حفاظت منافع اصلی امنیتی ما در ایران برمی آید و تنها شخصیتی است که می تواند راهبر ایرانیان شورشگرا باشد. بدین طریق تا ظهور منبع قدرت مؤثر دیگری که ما انتظار آن را طی 2 تا 5 سال آینده نداریم. حمایت از شاه و برنامه های اصلاحی او منتهی به شرایط اساسی دنبال گیری اهداف زیرین ما می گردد:

1- یک ایران مستقل و شدیداً متکی به خود، آزاد از هرگونه وابستگی یا تجاوز خارجی که بخواهد با غرب در مسایل زیر همکاری نماید:

a- انجام اقداماتی در رابطه با قدرت ایران جهت عقیم گذاشتن فعالیتهای نامشروع شوروی در ایران و جلوگیری از توسعه طلبی روسها در مورد سوئز و خلیج فارس.

b- در دست قرار دادن خاک ایران برای نیروهای غربی در صورت درگیری که شامل امتیازات پروازی است.

c- ترغیب توسعه روابط با کشورهای همسایه به طریقی که در اثر مرور زمان روابط دوستانه ای بین ایران و کشورهای غیرکمونیست همسایه به منظور حصول ثبات بیشتر و همکاری خاورمیانه ای به خصوص در ناحیه خلیج فارس برقرار شود.

2- تکامل روابط دوجانبه جدید بین آمریکا و ایران در جوی که درک عمومی ایرانیان رو به افزایش می باشد و نقش ایالات متحده در کمک به ایران برای توسعه ملی بیشتر به جای هدایت مسیر آن.

3- یک دولت مؤثر در ایران، از راه افزایش نیرو و بهبود وضع اداری، منجر به کسب احترام بیشتری به خصوص بین روشنفکران (معلمین، دانشجویان، افراد متخصص یا مقامات محلی و غیره) خواهد شد.

4- یک اقتصاد سالم که هزینه های نظامی و توسعه کشور را متعادل سازد، تا اینکه رشد سریع فعلی ثروت کشور منظماً به کار رفته تا باعث رشد اقتصادی خودکفا و بالابردن سطح زندگی شود.

5- توسعه و تقویت نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که وسایل انتقال منظم و صلح جویانه قدرت را در صورت لزوم تأمین کرده و در درازمدت اشتراک رو به افزایش بخشهای رو به توسعه اجتماع را در دولت خود تسهیل کنند.

6- استمرار دسترسی غرب به منابع ایران، به خصوص نفت، با مواضع قابل قبول.

7- استمرار دسترسی آمریکا به بازار در حال توسعه ایران.

اهداف و مقاصد سفیر در ایران

ص: 665

سند شماره (2) از : وزیر امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 11 دسامبر 1977- 2 آذر 1356 به : سفارت آمریکا - تهران 1025 طبقه بندی : سری شماره سند: 11269 موضوع : اهداف و مقاصد سفیر در ایران.

1- این تلگرام حاوی بیان و اهداف و مقاصد سیاست خارجی ایالات متحده در ایران است. پیام جداگانه ای اطلاعات مشروح را در مورد طرحها و تکمیل آنها و مرور مطالب تهیه خواهد کرد.

2- آغاز متن:

الف) یک رابطه سیاسی - اقتصادی مستحکم بر مبنای اعتماد و اطمینان...توسعه و تحکیم یک رابطه براساس اعتماد و اطمینان با شاه.

...تشخیص دادن دامنه تماسهای سفارت در قسمتهای مهم جامعه ایرانی و برداشتن گامهای لازم، گسترش روابط، همچنین در نظر گرفتن موقعیتهای احتمالی که از سیاست لیبرالیستی (آزادی 0 فضای باز سیاسی) جدید ایران به وجود می آید.

...با نخست وزیر آموزگار و اعضای کابینه اش تا حد امکان همکاری نموده در متعادل نمودن اوضاع که در سه سال قبل به وجود آمده وی را یاری دهید.

ب) افزایش روابط بین ایران و آمریکا در زمینه های غیرنظامی.

تشویق ایران به سیاست تأمین کننده نفتی قابل اعتماد برای ایالات متحده و نزدیکترین دوستانش و اتخاذ یک سیاست میانه روی در قیمت گذاری نفت، برنامه ها و سیاستهای انرژی ایالات متحده و نیاز اقتصاد جهانی به یک قیمت نفت معتدل را تشریح نمایید.

...سهم قابل ملاحظه ای در بازار داخلی ایران را به نفع آمریکا به دست آورده، و از نفوذ دفتر سفیر سفیر (سفارت آمریکا) در صورت عدم دسترسی به مراکز بازرگانی آمریکایی برای استفاده از فرصتهای تجاری استفاده نمایید.

...تشخیص این مسئله که چگونه می توان همکاریهای دوجانبه ایران و آمریکا را مؤثرتر نمود، و اینکه چگونه می توان بخش خصوصی ایالات متحده را بیشتر در این مسئله وارد کرد.

...به طور نزدیک با شاه و دکتر اعتماد از سازمان انرژی اتمی ایران همکاری کنید، تا راهی پیدا کنید که بتوانیم به اهداف عدم ازدیاد (سلاح) رئیس جمهور برسیم و به یک موافقت دوجانبه با ایران دست یابیم.

...تجهیزات گردآوری اطلاعات در ایران را تأسیس و حفظ نمایید.

...حمایت از کوششهای در حال انجام برای به کار گرفتن بیشتر دولت ایران در برنامه مواد مخدر برای افغانستان.

...بهبود روشهای مرتبط به دانشجویان ایرانی خواستار تحصیل در دانشکده های ایالات متحده و انجام همکاریهای لازم برای پیشرفت سیستم دانشگاهی ایران.

...ادامه فشار بر ایران برای پرداخت کامل بدهیهای عقب مانده به آمریکا.

ج) هماهنگی در روابط نظامی که شامل برنامه تهیه وسایل نظامی نیز هست.

ص: 666

...صحبت محتاطانه ای را با شاه در مورد احتیاجات نظامیش آغاز کنید، با این هدف که توجه او را از تقاضای خرید تجهیزات نظامی غیرضروری منحرف سازید.

...با دقت موارد فروش وسایل نظامی خارجی (غیرآمریکایی) حاضر و پیش بینی شده را تحت کنترل بگیرید.

...به دقت فعالیتهای نمایندگان سازندگان اسلحه ایالات متحده را تحت نظر بگیرید تا مطمئن شوید که آنها قوانین جدید را در مورد بالا بردن میزان فروش رعایت می کنند، و راههایی پیدا کنید که تعداد کارکنان قراردادی وابسته دفاعی ایالات متحده در ایران را به تعداد لازم کاهش دهید.

...رابطه تهیه وسایل نظامیان را کنترل کنید تا مطمئن شوید که احتیاجات مشروع دفاعی ایرانیان در چهارچوب قوانین جاری انتقال سلاح برآورده می شود.

حق پرواز بر فراز ایران را نگهدارید و اجازه ورود کشتی های نیروی دریایی را به بنادر ایران بگیرید. د) ابقاء کیفیت متعادل ایران در امور منطقه ای.

...ایران را به اتحاد سیاستی معتدل در قبال مسئله اعراب و اسرائیل و حمایت از سیاست ما درباره مذاکرات صلح در خاورمیانه وادار سازید.

ادامه روابط مثبت ایران با اسرائیل را که شامل تهیه نفت هم باشد، تشویق کنید.

...مخالفت ایران با فعل و انفعالات پاکستان را تداوم بخشید.

...از همکاری ایران و عربستان سعودی در رابطه با امنیت خلیج فارس حمایت کنید و همراه ایران در جریان امور پیشرفتهای امنیتی مربوطه، در میان همسایه های ایران، قرار داشته باشید.

...ایران را تشویق کنید از ابتکارهای اساسی ما در آفریقا حمایت کند.

ه) پیشرفت در اجرای حقوق بشر ایران.

...با شاه و دیگران، در موقعیتهای مناسب، سیاستهای حقوق بشر ایالات متحده را مرور کنید. بهبود وضعیت حقوق بشر را در ایران تشویق کنید، مثلاً با اشاره کردن به پیشرفتهای مثبت مورد علاقه و با توضیح انعکاسهای ناشی از تصویر نامساعد حقوق بشر ایران در جهان، توجه وی را به این مسئله جلب نمایید.

پایان متن کریستوفر

هیئت نمایندگی کنگره (به ریاست) ولف

ص: 667

سند شماره (3) تلگرام تاریخ : 21 دسامبر 1977 - 30 آذر 1356 از : سفارت آمریکا در تهران برای اقدام : وزارت امور خارجه شماره : تهران 11269 استفاده محدود اداری موضوع : هیئت نمایندگی کنگره (به ریاست) ولف 1- نخست وزیر پیشنهاد کرده است که برای هیئت نمایندگی کنگره (به ریاست) ولف ضیافت نهاری برای کسب اطلاع درباره کار و علائق این هیئت نمایندگی ترتیب دهد. در این ضیافت نهار نمایندگان کنگره به اضافه کارمندان ارشد این نمایندگان حضور خواهند داشت. سفارت قبل یا بعد از نهار ترتیب گزارش خلاصه را خواهد داد و این بستگی به ترتیب زمان خواهد داشت. به همسران و بقیه کارمندان فرصت داده خواهد شد تا از شهر با اتوبوس دیدن کنند و به دیدن بنای یادبود شهیاد بروند. همچنین اگر هیئت نمایندگی کنگره مایل باشد، نخست وزیر مایل است بدون صرف نهار خلاصه مطالب را با تمام گروه در میان بگذارد.

2- سفیر شدیداً به هیئت نمایندگی کنگره توصیه می کند دعوت نامه نخست وزیر را بپذیرند. آموزگار یک فرد زیرک و باریک بین و در عین حال زباندار و پرتحرکی است که نقش مهمی را در حکومت ایران از اواخر دهه 50 به ویژه در سالهای اخیر به عنوان نماینده اوپک ایفا کرده است و هنگامی که در سالهای 76- 1974 وزیر کشور بود چهره مهمی در برنامه کنترل مواد مخدر ایران به شمار می رفت.

3- پس از اینکه وزارت دربار (شاه) از نخست وزیر خواسته است که این وظیفه را انجام دهد، در صورتی که هیئت نمایندگی کنگره جلسه ملاقات با وی را لااقل در سطح دادن گزارش خلاصه رد کند، این امر سوء تعبیر خواهد شد و اثر منفی خواهد داشت، ولی ما یقین داریم هیئت نمایندگی کنگره میل ندارد یک چنین تأثیری برجا گذاشته شود.

4- خواهشمند است مشورت نمایید.

میکلوس

اهداف و مقاصد در ایران

ص: 668

سند شماره (4) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 10 ژانویه 1978 - 20 دی 1356 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی : محرمانه موضوع : اهداف و مقاصد در ایران 1- با قدردانی از مرکز شناسایی، توجه می دهیم که اظهارات و بیانیه های مربوط به اهداف و مقاصد در ایران نباید به صورت نظریه ای ثابت و لایتغیر، عنوان شود. ما با احتیاط این مسایل را از پیش در تلگراف مرجع B آزموده ایم.

اعتقاد داریم که آنها به گونه ای واقع گرایانه انجام شدنی بوده و هماهنگ با منافع اصلی ما در ایران هستند. اما این بیانیه را جرح و تعدیل کرده و آن را بسط داده ایم تا پیشرفتهای جدید و دریافتهای جزئی تغییر یافته را در مورد اینکه اهداف و مقاصد جاری ما چگونه باید باشد، در آن بگنجانیم.

بیانیه مجدد را در قالب جدید که در تلگراف مرجع B به کار برده شده، ذیلاً می آوریم:

2- شروع متن الف. استحکام روابط سیاسی اقتصادی بر پایه اعتماد، اطمینان و احترام دوجانبه.

- حفظ و تقویت رابطه اعتماد و اطمینان که با شاه داشتیم.

- ارزیابی کاربرد تماسهای سفارت در قسمتهای مهم جامعه ایران و گامهای اولیه برای توسعه روابط خود، تا حد ممکن، با نیروها و گروههایی که به موازات مدرنیزه شدن ایران، تبدیل به مراکز مهم نفوذ می شوند. این امر بایستی فرصتهایی را که اخیراً در راه تسهیل فعالیتهای سیاسی تحقق یافت، بشمار آورد و توجه شود که در بعضی موارد ممکن است متضمن خطرهایی باشد. لازمه احتراز از چنین خطراتی دست به عصا راه رفتن است.

- تشویق آموزگار و کابینه او برای اندیشیدن روی هدفهای اقتصادی دراز مدت ایران و طرح برنامه ای جامع و کامل که هدف اولیه آن ابقای گردش چرخ اقتصادی در قبال از میان رفتن محتوم درآمد نفت است.

در این خصوص ایرانیها را باید در جستجوی مشاورین خارجی تشویق و حمایت نمود و از طریق IBRDو دیگر منابع مناسب رهنمود داد.

- مطلع نمودن تصمیم گیرندگان و صاحبه نظران ایرانی از سیاستها و گرایشهای ایالات متحده در خصوص منافع ایران و روابط ایران و آمریکا توسط فعالیت همه جانبه کادر USIS (وزارت اطلاعات آمریکا).

ب. افزایش روابط ایران و آمریکا در زمینه های غیرنظامی.

- تشویق به ادامه ذخیره قابل اطمینان نفتی برای ایالات متحده و متحدان بسیار نزدیک آن و اتخاذ سیاست معتدل قیمت گذاری. سیاستها و برنامه های انرژی آمریکا و نیاز اقتصاد دنیا برای نفت با قیمت تحمل پذیر تبیین شود.

- تسهیل افزایش سهام آمریکا در بازار ایران و آمادگی برای استفاده از نفوذ دفتر سفیر به منظور حمایت، و حداقل نفوذ نامشخص تجارتخانه های آمریکایی در فرصتهای شغلی در ایران.

- ارزیابی چگونگی فعالتر نمودن کمیسیون مشترک ایران و آمریکا، از جمله چگونگی وارد نمودن

ص: 669

کامل بخشهای خصوصی آمریکا.

- پیگیری تدوین متن نهائی توافقنامه همکاری هسته ای ایران و آمریکا که منطبق با اهداف کارتر در موارد عدم گسترش سلاحهای اتمی باشد، بهمراه دکتر اعتماد و همکاران سازمان انرژی اتمی او.

- ابقاء امتیازات اطلاعات جاسوسی آمریکا در ایران و ادامه فراهم آوردن سیاستهای بده بستان در پاسخ به این امتیازات. هرگونه پیشنهاد برای امتیازات اضافی باید به دقت سبک سنگین شود تا اطمینان حاصل شود که منافع فعلی را در خطر نمی اندازند.

- یافتن راهی برای وارد کردن کامل ایران در امور مواد مخدر منطقه ای، که هدف آن کاهش تولید مواد مخدر در افغانستان و پاکستان و تقلیل قاچاق مواد مخدر در داخل و خارج ایران می باشد.

- همکاری با وزیر آموزش و پرورش به منظور گسترش اقدامات در ارزشیابی و به جریان گذاشتن کار ایرانیانی که خواستار تحصیل در آمریکا می باشند. گسترش فرصتها برای دانشجویان ایرانی که برنامه تحصیل در آمریکا دارند به منظور دادن راهنماییهای مناسب، مشورت و تعلیم انگلیسی پیش از عزیمت آنها.

- ادامه زیر فشار گذاشتن ایران برای پرداخت کامل قرضه مازاد اختلاس شده.

ج. روابط نظامی هماهنگ و دقیق، منجمله برنامه ذخیره نظامی.

- ابقای گفتگوی مداوم با شاه و مشاورین اصلی نظامی او در مورد نیازهای نظامی اش به منظور رد تقاضاهای فروش اسلحه غیر ضروری.

- زیر نظر گرفتن کامل موارد فروش اسلحه خارجی به ایران، چه آنها که فعلاً در جریان است و چه آنها که پیش بینی می شود.

- زیر نظر داشتن دقیق فعالیتهای نمایندگان کارخانجات اسلحه آمریکا، به منظور اطمینان دادن به اینکه آنها متوجه قوانین جدید در خصوص بالا رفتن قیمت خرید هستند و به دنبال یافتن راههایی برای کاهش تعداد پرسنل مربوط به قرارداد دفاعی در ایران می باشند.

- زیرنظر داشتن روابط ذخیره نظامی ما به منظور اطمینان یافتن به اینکه نیازهای مشروع دفاعی ایران در چهارچوب دستورالعمل های جاری نقل و انتقال اسلحه منطبق شده است. روابط همکاری نظامی ایران و آمریکا باید مورد آزمایش مجدد قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که با قانون همگانی 95- 92 انطباق دارد.

- تشویق دولت ایران به منظور پذیرفتن مسئولیت افزایش یابنده توسعه مدیریت، برنامه ریزی و شیوه های اداری داخلی نظامی با هدف غائی از بین بردن وابستگی ایران به نصایح و کمک نظامی آمریکا.

- ابقای حقوق پرواز ایالات متحده و دست یابی به بنادرِ ایران برای کشتی های نیروی دریایی.

د. ابقاء موقعیت متعادل ایران در امور منطقه ای.

- تشویق ادامه نزدیکی تعادل یافته ایران به امور عرب و اسرائیل و حمایت ایران از مذاکرات صلح ما در خصوص خاورمیانه.

- تشویق حفظ روابط مثبت ایران با اسرائیل، منجمله روابط نفتی.

- ابقای مخالفت ایران با تغییر مجدد (نوسازی) پاکستان.

- حمایت از همکاری ایران با عربستان سعودی، عمان و دیگر ایالات شبه جزیره عربی امنیت

ص: 670

خلیج فارس. از توسعه امنیتی در عراق و دیگر همسایگان منطقه ای ایران باید مرتب باخبر بود.

- تشویق ادامه همکاری مسئولانه ایران با افغانستان، پاکستان و هندوستان در قلمروهای سیاسی - اقتصادی.

- تشویق حمایت ایران از سیاستهای اصلی ما در آفریقا.

ه. پیشرفت در اجرای حقوق بشر در ایران.

- مطالعه و بررسی سیاستهای حقوق بشر آمریکا با شاه و دیگر مسئولان در موقعیتی مقتضی، با تمرکز بر روی گسترش حقوق بشر (که قابل حصول است) که در تضاد با تغییرات سیستم سیاسی است (که ممکن است مداخلات خارجی را از بین برده و مضر باشد). باید توجه داشت که تصویر نامطلوب همگانی ایران در این موضوع می تواند چه تأثیری بر روی موقعیت بین المللی ایران در آمریکا و سایر جاها بگذارد.

سولیوان

هدفها و مقاصد سفیر در ایران

ص: 671

سند شماره (5) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 11 ژانویه 78 - 21 دیماه 1356 به : وزارت امور خارجه طبقه بندی : سری مراجع : (A) وزارت خارجه 295486، (B) وزارت خارجه 291277، (C) تهران 367.

موضوع : هدفها و مقاصد سفیر در ایران من با کمال خوشحالی استفاده می کنم تا در این تلگرام هوایی در مورد مسئله زیر با شما بحث کنم.

یعنی مسئله راههایی که من ادامه می دهم تا اطمینان حاصل کنم که این هیئت اعزامی به صورت فعالی اهداف و مقاصدی را که دولت ایالات متحده امیدوار است در ایران داشته باشد، دنبال می کند. در مرجع (C) «تیم کشوری» و من نظریاتمان را در مورد اظهار نظرهایی که مرجع Aفرستاده بود اظهار داشتیم. ما گفتیم که آن اظهارنظرها را یک برنامه رضایتبخش و منطقی برای دیپلماسی خودمان می دانیم.

اولین کار من برای رسیدن به این برنامه، سازماندهی بود. من سعی کرده ام که تیم کشوری را به صورت یک تشکیلات یکپارچه و متحد درآورم. برای انجام این کار من جلسات روزانه ای برای این تیم ترتیب داده ام و مخصوصاً رئیس مستشاری نظامی را در این جلسات روزانه شرکت می دهم. نظر به این که او کنترل عظیم ترین عنصر مأموریت (یعنی بیش از 1300 افسر نظامی ایالات متحده، افراد نام نویسی کرده و کارمندان معمولی ایالات متحده) را به دست دارد و اداره پرخرج ترین برنامه را (یعنی 18 میلیارد دلار) به عهده دارد. من معتقدم که این حرکت من فعال بودن سازمان این مأموریت را به طور چشمگیری افزایش داده است. بدنبال طرحهایی که من در مأموریتهای بزرگ دیگرم به کار بردم سعی می کنم که بیشترین حجم ممکن فعالیتهایمان را در جلسات روزانه متمرکز کنم، تا هر عنصر تیم کشوری از فعالیتها و مشکلات بقیه اعضای تیم آگاهی پیدا کند. من گسترده ترین تشریک مساعی اطلاعاتی ممکنه را در بین اعضای تیم کشوری، و شرکت اعضاء را در تنظیم صلاحدیدهای سیاسی تحت ریاست معاون هیئت اعزامی تشویق می کنم.

بر مبنای این پایه تشکیلاتی، هیئت اعزامی این وظیفه را به عهده گرفته که طرحهای متعدد و پیچیده را عملی سازد. من آنها را تحت عنوانهای اصلی که در مرجع A به کار رفته دوباره بررسی خواهم کرد.

الف) یک رابطه سیاسی اقتصادی طولانی و محکم بر پایه اعتماد و اطمینان.

زمانی که دولت کارتر سرکار آمد، شاه و دولت ایران درباره علاقه او به این منطقه از جهان، تعهدات او به توافقنامه های گذشته و موضعگیریش در مورد شاه به عنوان یک حاکم مطمئن نبودند. در نتیجه دیدار شاه از ایالات متحده در واشنگتن در نوامبر و دیدار رسمی پرزیدنت کارتر از تهران در اواخر دسامبر، این شک و تردیدها کاملاً از بین رفت. در نتیجه انعکاس این وضعیت، من احساس می کنم که توانسته ام آن رابطه اعتماد و اطمینان را با شاه توسعه دهم. من به طور منظم با او صحبتهای طولانی در مورد تمام مسایل داشته ام و این صحبتها و مباحثه ها از دو طرف با کمال صراحت و صداقت همراه بوده است.

برای ادامه دادن این نوع رابطه لازم است که من برای او اطلاعات مهمی در مورد مسایلی که مورد علاقه دو طرف است، مانند خاورمیانه، مذاکرات سالت، مذاکرات اقیانوس هند و غیره تهیه کنم. با وجود اینکه رئیس جمهور به طور واضح مشخص کرده که مایل است این نوع اطلاعات به شاه برسد، ولی

ص: 672

بوروکراسی حاکم بعضی مواقع مانع از آن می شود که این مطالب به موقع به نظر شاه برسد.

من در مورد این مسایل همچنان بر واشنگتن فشار خواهم آورد.

من همچنین پیشنهاد می کنم که گاهگاهی رئیس جمهور به طور مستقیم با شاه ارتباط برقرار نماید. این تماسها در مورد مسایلی خواهد بود که بین دو رهبر (کارتر و شاه) بحث شده است. البته من از هر مکاتبه ای که از طرف رئیس جمهور به ابتکار خود واشنگتن به وجود بیاید قدردانی می کنم. نظر به اینکه کادر رهبری این کشور بسیار شخصی و خصوصی است، بنابراین این گونه ارتباطهای شخصی بهترین وسیله برای به وجود آوردن اعتماد است.

در رابطه با سیاست جدید آزادی در ایران، سفارت نامه ها و تماس هایی از طرف گروههای مخالف داشته است. ما به اینها جواب داده ایم و محتاطانه سعی کرده ایم که طیف وسیعی واسطه در این گروهها که خارج از «حلقه رسمی رابطهای سفارت» هستند به وجود بیاوریم.

در مورد مشکلات اقتصاد بزرگ، ما گفتگوهای متمرکز را با وزرای جدید و جوان کابینه آموزگار که از نظر فنی صالح هستند، شروع کرده ایم. به عقیده من هم برای ایالات متحده و هم برای ایران مفید خواهد بود اگر ما از هیئت خارجی بین المللی مانند بانک جهانی بخواهیم که مطالعات متمرکزی را در مورد آینده اقتصاد ایران، در زمانی که منابع نفتی دیگر پیشرفت ایران را پی ریزی نخواهد کرد، انجام دهد. با وجود اینکه این بانک موافق این برنامه است، ولی من مقاومتهایی از جانب ایرانیان در مورد این عقیده مشاهده نموده ام، اما به کوششهایم در این مورد ادامه می دهم.

ب) روابط رو به افزایش در زمینه های غیر نظامی بین ایران و آمریکا.

ما معتقدیم که موفقیت چشمگیری در توسعه روابط ایران و آمریکا در زمینه انرژی، بخصوص نفت داشته ایم. ایران اولین کشوری بود که خواستار ثابت نگهداشتن قیمت نفت اوپک در سال 1978 شد. ایران همچنان به عنوان یک منبع نفتی مطمئن برای ایالات متحده و نزدیکترین دوستان ما باقی می ماند. یک قسمت از این پیشرفت به خاطر وضعیت ذخیره نفتی جهان بود، قسمتی دیگر به خاطر برنامه های انرژی دولت کارتر بود و یک قسمت هم به خاطر صحبتهای بی پرده با شاه در مورد مشکلاتی که به خاطر سیاستهای قیمت گذاری ایران، بین روابط دوجانبه ما، در حال به وجود آمدن بود. اگر ما به طور قانع کننده ای نشان دهیم که برنامه انرژی ما از واردات انرژی ما می کاهد و به طور جدی از منابع دیگر انرژی بهره برداری می کند. من معتقدم که ما خواهیم توانست ایران را در گروه میانه روها نگهداریم.

این فشار با تورم پایین تر ایالات متحده و تمایل بازرگانی ایالات متحده همراه با حمایت دولت آمریکا از آن، برای ترتیب دادن خریدهای نفتی نظیر جهت جبران هزینه های دلاری قراردادهای ایالات متحده با ایران پشتیبانی می شود.

یکی از فروشهای تجارتی بزرگ آمریکا به ایران در ظرف چند سال آینده حدود 10 میلیارد دلار ارزش خواهد داشت و آن راکتورهای اتمی نیرو است، که نتیجه یک موافقت دوجانبه بین ایران و آمریکا در مورد استفاده های صلح آمیز از انرژی اتمی می باشد. رئیس جمهور و شاه در تاریخ 31 دسامبر اعلام کردند کردند که در اصول توافق شده و من امیدوارم که در کمیسیون مشترکی که نمایندگان ایران و آمریکا در 28 فوریه خواهند داشت، این موافقتنامه به طور رسمی امضاء شود. اگر مجلس سنا تا آن زمان این فروش را تصویب نکند این تاریخ ممکن است به تعویق افتد. این مسئله به عنوان برنامه ریزیهای دیگر در

ص: 673

زمینه های خانه سازی، کشاورزی و هواپیمایی کشوری، قاعدتاً باید ما را قادر سازد که وضعیت کمیسیون مشترک را پی ریزی کنیم. کمیسیونی که بخش تهران آن را من مستقیماً به دفتر خودم آورده ام.

همکاریهای اطلاعاتی ما با ایران همچنان به خوبی پیش می رود و من معتقدم با طرحهای مشخص فنی جدید که ما انتظار داریم در آینده نزدیکی بدهیم، این همکاریها افزایش خواهد یافت به همکاریهای ما با ایران در زمینه مواد مخدر برای افغانستان، در سال 1978 توجه بیشتر خواهد شد.

مشکل رفتن دانشجویان ایرانی به آمریکا مشکلی است که برای سالهای زیادی برای ما وجود خواهد داشت. ما در چند ماه گذشته با همکاری وزارت علوم و آموزش عالی پیشرفتهای زیادی در زمینه برقراری برنامه های آشناسازی و تحقیق در مورد افراد داشته ایم. ما همچنین تعدادی طرح برای تصحیح و کامل کردن به واشنگتن داده ایم که معتقدیم از نظر مطالب، این طرحها کمک زیادی به پیروزی ما بر این مشکل خواهد کرد، بخصوص در به کارگیری فرم 20- در رابطه با اداره مهاجرت و تابعیت.

در مورد مسئله وصول تمام پرداختی بدهی عقب افتاده اموال اضافی، من با مشکلاتی مواجه شده ام که وضع حقوقی غامضی ناشی می شود که در آن ایرانیها تصور می کنند در قبال خسارتی که به راه آهن ایشان وارد شده پرداختهای جبران کننده ای باید وجود داشته باشد. با به میان کشیدن نقش بریتانیاییها در زمان جنگ در این مورد و عدم علاقه و دولتهای بریتانیا و ایران در مورد تهیه مدارک مربوط برای ما، پیشرفت در این کار بغرنجتر می شود. ما به فعالیتهای خود در این مورد ادامه می دهیم.

ج) روابط نظامی به دقت متناسب شده، که شامل برنامه تهیه وسایل نظامی نیز هست.

در نتیجه تغییرات قوانین اداری که به خاطر سیاست خلع سلاح رئیس جمهور بود، من برای خود یک نقش مستقیم بسیار بیشتری نسبت به افراد قبل از خود در مورد تهیه تجهیزات نظامی برای ایران دیدم در اجرای این نقش، من با شاه و افسران نظامیش یک طرح درازمدت در مورد احتیاجات ایران در تجهیزات نظامی که باید از آمریکا به دست آید، تهیه کرده ام. به خاطر چند عامل این طرح به طور محسوسی از طرحهایی که قبلاً پیشنهاد شده بود، معتدل تر است. این برنامه کم شده در آینده نزدیکی در کنگره مورد بحث قرار خواهد گرفت. من همچنین برای مطابقت با سیاست رئیس جمهور با تمام کنتراتچی های دفاعی ایالات متحده در اینجا ملاقات کرده ام و سیاستهای جدیدمان را برای آنها توضیح داده ام و آنها را از خواستهای جدیدی که قوانین جدید به وجود آورده، آگاه کردم.

د) ابقای وضع متعادل ایران در امور منطقه ای:

اکثر بحثهای طولانی من با شاه در ماههای اخیر در مورد مسایل منطقه ای بوده است. همچنین در مورد همین مسایل بحثهای بسیار زیادی با خلعت بری وزیر امور خارجه داشته ام. از این بحثها من نتیجه می گیرم که سیاست خارجی ایران مسئولانه و سازنده است و اینکه ما می توانیم با تأثیرگذاری بر آن به همین صورت نگاهش داریم. در نزاع اعراب و اسرائیل، در اقیانوس هند، در عدم ازدیاد سلاحهای اتمی، در شاخ آفریقا و آفریقای جنوبی، ایران نقشهای سازنده ای بازی می کند. برای ادامه نفوذ خود در آن نقشها، من احتیاج دارم که حداقل به اندازه هم صحبتهای خود در مورد این مناطق و حوادثی که در آنجا اتفاق می افتد، اطلاع داشته باشم. به این دلیل من از رسید خلاصه اطلاعات مختلف مخصوصاً اخبار روزانه داخلی خاورمیانه استقبال می کنم. من همچنین از دریافت نشریات سیاسی از NSC یا S/Pکه در رابطه با این موضوعات است، به همان صورتی که تهیه می شود، استقبال می کنم.

ص: 674

ه) پیشرفت در اجرای حقوق بشر ایران:

این ظریفترین جنبه روابط ما با ایران است. من معتقدم که ما در چند ماه گذشته پیشرفتهایی در این موضوع کرده ایم. با صحبت کمی با ایرانیان، به خصوص شاه، در رابطه با غرورشان در باره تصویر بین المللی از آنها روی این موضوع، ما به این پیشرفتها دست یافتیم. درباره صحبتی که رئیس جمهور در این مورد با شاه داشته نیز سهم بزرگی در این پیشرفت داشته. یک راه مؤثرتری که من برای در افتادن با این مسئله پیدا کرده ام این است که از طریق میانجیگری یک سازمان خصوصی غیردولتی کار کنیم. یک نماینده برجسته آن سازمان که نسبت به پیشنهادات من تأثیرپذیر است، به نام خودش طرحهایی برای اصلاح حقوق بشر به مقامات ایرانی ارائه می دهد. البته با وجود اینکه او در مورد تاکتیکهایش با من مشورت می کند، ولی خودش مسئولیت تمام پیشنهاداتش را به عهده می گیرد. به این وسیله ایرانیها می توانند و توانسته اند که اجرای حقوق بشر را توسعه دهند بدون اینکه اینجا نشان داده شود که آنها به وسیله یک دولت خارجی، اگرچه دوست، به این لاف زدنها پرداختند.

سولیوان

هیئت نمایندگی ویلیامز - استیونس

ص: 675

سند شماره (6) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 19 ژانویه 1978 - 29 دی 1356 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی : محرمانهشماره : 00719 موضوع : هیئت نمایندگی ویلیامز - استیونس 1- خلاصه هیئت نمایندگی ویلیامز - استیونس در تاریخ 9 تا 11 ژانویه دیدار 36 ساعته سودمندی از ایران به عمل آورد. سناتورها در تاریخ 10 ژانویه با شاه نهار صرف نمودند که ظاهراً رخدادی در دیدار کوتاهشان به شمار می رفت. این هیئت با نخست وزیر ایران آموزگار نیز به تبادل نظرهای مهمی پرداختند و در هنگام صرف نهار با ژنرال طوفانیان از تلاشهای ارتش در جهت نوسازی نیز آگاه گردیدند. (پایان خلاصه) 2- همچنین این هیئت توانست در تاریخ 10 ژانویه پس از بازگشت شاه از ملاقات با سادات در آسوان و توقف کوتاه ایشان در ریاض جهت ملاقات با ملک خالد و مقامات سعودی، به تبادل نظر در طول نهار بپردازد. موضوع بحث به هنگام نهار نیز پیرامون مسایل خاورمیانه و آینده صلح متمرکز بود. دیگر عناوین بحث شامل شاخ آفریقا و وضع امنیت در این منطقه بود.

3- شاه به سناتورها این گونه فهماند که سادات بیش از حد فداکاری نموده است در حالی که اسرائیل هنوز نتوانسته است به وی جواب کافی بدهد. بحث بسیار صمیمانه و دوستانه انجام گرفت و شاه بسیار خوشحال به نظر می رسید. وی اظهار داشت که موفقیت روش پیشنهاد شده توسط سادات بستگی به تصمیم اسرائیل دارد. شاه به خوبی می داند که انجام مذاکرات به سادگی امکان پذیر نیست، لیکن مهم است که اسرائیل به سادات به گونه ای جواب دهد که گل ظریفی که به وسیله سادات چشم به زندگی گشاده، پژمرده و پرپر نشود.

4- جلسه دوساعته هیئت با نخست وزیر آموزگار با ارائه نمایشی توسط وی از طرحهای توسعه پیشرفت و آن طور که اذعان شد مشکلات بزرگی که برای نیل به موفقیت می بایست بر آنها غلبه کرد، شروع شد.

نخست وزیر همچنین در جواب به سؤالی که شد، نمایشی اضافی از وضع امنیتی ایران در قبال هریک از همسایگانش به علاوه وضع عمومی منطقه ارائه کرد. پیرامون تعرفه و انتقال تکنولوژی نیز بحث شد.

واضح است که سناتورها و نخست وزیر از نتایج این بحث استفاده های شایان برده اند. سناتور بیکاف در پایان اظهار داشت که ما معتقدیم که هیچ کس اطلاعات کافی در اختیار نداشته و ایرانیان و آمریکاییها باید با صراحت به بحث و تبادل نظر پیرامون مسایل دوجانبه بپردازند تا هرچه بیشتر از یکدیگر بیاموزند.

5 - ژنرال طوفانیان وضع سررشته داری در ایران را تشریح نمود. سفیر چگونگی کمکهای امنیتی عمومی به ایران و مدیریت آمریکایی برنامه های مستشاری نظامی را در ایران برشمرد.

6- سناتورها به هنگام صرف صبحانه موفق به دیدار اتاق بازرگانی ایران - آمریکا شدند و پیرامون این موضوع نیز به بحث و تبادل نظر پرداختند. بحث جریان بسیار جالبی را طی نمود و در ابتدا رئیس اتاق آقای لفلدت از حضار خواست تا موضوع مالیات را پیش نکشند، تا جلسه فرصت تبادل نظرهای کلی تر و جامعتر را پیدا کند.سولیوان

مذهب و سیاست - قم و عواقبش

ص: 676

سند شماره (7) محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 24 ژانویه 1978 - 4 بهمن 1356 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی - سی.

مرجع: (A)- تهران 0548 (B)- 0389 (C) - تهران 0665 (D)- 77 تهران 124 موضوع: مذهب و سیاست - قم و عواقبش خلاصه متن: آشوبهای مذهبی در طول آخر هفته 15- 14 ژانویه به طرز گسترده ای وجود داشت.

مصاحبه آقای شریعتمداری با سه خبرنگار خارجی آشکارا و بی سابقه تکذیب عمومی اظهارات و بیانیه های دولتی بود. به عنوان ماحصل رویدادهای قم می توان گفت، این حرکت سیاسی مذهبیون، سازمان یافته ترین و پرتوان ترین و شکل یافته ترین جنبش آنان از سال 1963 تاکنون بوده. مسلمانان به طور کلی صرف نظر از بعد تقدیس متحد شده اند. دولت ایران تظاهر می کند که هنوز مقدار نسبتاً قابل توجه وقایع پیش بینی نشده در طول مبارزات وجود دارد که ممکن است ورق را به نفع دولت برگرداند. (پایان خلاصه متن) 1- توضیحاتی که ذیلاً خواهید دید شرح وقایعی است که از تماسهایی که با ایرانیان نزدیک به رهبران مذهبی اخذ شده است، یا از دو خبرنگاری (از سه خبرنگار) که با آقای شریعتمداری یا سایر رهبران مذهبی - مصاحبه کرده اند. ارزیابی و تشخیص سفارت از وقایع مهم و پرمعنی قم و نیز عواقب آن در پاراگراف 6 تا 9 داده شده است.

2- اخبار کاملی که به دست ما رسیده است حکایت از آن دارد که در 15- 14 ژانویه تظاهرات وسیع مذهبی در مشهد - آبادان - اهواز - دزفول - خرمشهر - شوشتر - زنجان و یا شاید شهرهای دیگر دیده شده است. بازار اهواز به مدت 2 روز بسته بود. نیز گزارش گردید که 50 شهروند اهوازی به زور از محل سکونت خود به قم تبعید شده اند و این امر بدنبال شرکت آنان در تظاهرات صورت گرفته است.

شایعات تأیید نشده حاکی از این است که تعدادی از مردم شهر کشته شده اند و نیز در نقاط دیگر هم تعدادی مجروح وجود داشته است. شایعه تأیید نشده ای در تهران حاکی از آن است که سه نفر از مردم به دنبال مجروح شدن در دانشگاه صنعتی آریامهر کشته شده اند. (11 و 12 ژانویه) به نظر می رسد بسیاری از ایرانیان از باور کردن گزارشات مربوط به وقایع مذهبی مندرج در روزنامه ها دست برداشته اند و آن را ضد تظاهرات که ملهم از دولت است، تلقی می کنند.

3- به نظر می رسد خبرنگارانی که با آیت اللّه شریعتمداری مصاحبه کرده اند تحت تأثیر صمیمیت او قرار گرفته اند.

آیت اللّه مایل به مصاحبه برای انتشار در روزنامه نبود، ولی نهایتاً قانع شد که اگر اظهارنظر ایشان با نامشان همراه نباشد برای مردم کمتر معنا خواهد داشت. شریعتمداری مستمراً تأکید می کرد که مایل نیست در زدوخوردها و کشمکشها با مقامات دولتی درگیر شود. او گفت که او به بازار شهر دستور نداده است که بسته شوند و او رهبران مذهبی در هر شهر را تشویق کرده است که خودشان تصمیم بگیرند که چگونه مراسم یادبود آنهایی که در قم کشته شده اند، انجام یابد.

ص: 677

به هر حال بیانیه های شریعتمداری که در واشنگتن پست هم آمده است (20 ژانویه) به عنوان یک مبارزه مستقیم با دولت ایران که مسلحانه روبروی مردم قم در تظاهرات اخیر ایستاده است، تلقی می شود.

4- احترامی که از جانب سایر رهبران مذهبی (یا افراد روحانی که در مدرسه مذهبی شهر قم کار می کنند) در طول مصاحبه حضور داشتند، نسبت به شریعتمداری واضح و آشکار بود. رهبران مذهبی همگی توافق داشتند که پلیس بیش از حد لزوم خشونت به خرج داده و تیراندازی اش بسوی مردم کاملاً بدون انگیزه بوده است. آیت اللّه سؤالی مطرح کرد: (که البته سؤال به وسیله مخبرین گزارش نشده است) چرا پلیس از گاز اشک آور و یا از شلنگ آب پاش برای متفرق کردن مردم استفاده نکرد؟ شریعتمداری و همقطارانش گفتند که جمعیت اصلی (اولیه) حدود 5000 نفر بوده اند. او گفت چیزی حدود 30 نفر به طور پراکنده وقتی تیراندازی شروع شد، کشته شده اند و بعداً تعداد بیشتری کشته شده اند که جمعاً 70 نفر کل آمار کشته شدگان وقایع اخیر است. (نظریه سفارت: گزارشاتی که سفارت از طریق خبرگزاری پارس دریافت کرده است، بعد از اولین خبرها، مبنی بر این بوده است که آمار کشته شدگان 76 نفر است که این رقم به دستور دولت ایران به کار برده نشده است. به قضاوت ما رقم صحیح و درست تر همان آماری است که به وسیله گروه اطلاعاتی مخالفان گزارش شده است که ادعا می کند که 14 نفر از کشته شدگان به طور رسمی شناسایی شده اند و علامت گذاری گردیده اند. (به یادداشت مذاکره جداگانه رجوع شود) این خبر اخیر از خبرهای قابل اطمینانی بوده است که سفارت به تازگی دریافت کرده است.

5 - در ادامه بحث با خبرنگاران خارجی شریعتمداری همچنین عنوان کرده است که مساجد و مدارس علوم مذهبی اهواز به مدت 5 روز بسته بوده اند و این به خاطر این است که در آنجا روحانیون اثر زیادی گذاشته اند. دو نفر از روحانیونی که به تازگی از استان خوزستان برگشته اند، از اثرات سازماندهیشان در آنجا سخن گفتند. برداشت خبرنگاران این بود که شریعتمداری به عنوان یک رهبر پیشرو در مقابل عکس العمل مردم در برابر دولت قرار دارد. سایر منابع سفارت او را یکی از 8 رهبر بزرگ مذهبی ایران و یا احتمالاً بزرگترین و مهمترین آنها توصیف کرده اند. بعد از زندانی شدن آیت اللّه طالقانی و نیز تبعید تنی چند از رهبران مذهبی در پاییز امسال در واقع شریعتمداری مهمترین رهبر مذهبی ایران قلمداد می شود. کسی که اسلام اصلاح شده اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم را مطالعه کرده است.

خبرنگاران خارجی توسط افرادی که در حسینیه ارشاد مقام بالا و ارشد و سابقه داری دارند به آیت اللّه معرفی شده اند. حسینیه مرکزی است مذهبی که با شریعتمداری و دیگر آیت اللّه ها تماس دارد.

6 - تحلیل سفارت: از نقطه نظر سیاسی جالبترین قسمت مصاحبه شریعتمداری آن است که او اشاره به پوشش و حجاب زنان می کند. نیز عنوان می کند که اسلام مخالف اصلاحات ارضی نیست و اگر مخالفتی هست مربوط به روش اجرائی آن است که دولت اعضاء خاصی را برای انقلاب شاه و مردم در نظر گرفته است. دو نفر از واسطه های محلی ما که به امور و جریانات مذهبی آشنا هستند، اعتقاد دارند اگر شریعتمداری بتواند از این موقعیت که در حال حاضر دارد به عنوان محور اصلی گردهم آیی مخالفین مذهبی استفاده کند، می تواند جهت حرکت نهضت را به دست کسانی بدهد که تا به حال از مخالفتهای سیاسی دور بوده و به مذهب ارتجاعی هم علاقه ندارند و اعضاء طبقه متوسط ایران هستند.

7- در ماههای آتی سفارت سعی خواهد داشت که بر روی وظیفه ذاتاً دشوار یادگیری بیشتر درباره اجزای دینی جنبش مخالفین منجمله عقایدی که در حال حاضر هم مترقیون و هم مرتجعین آنها را باور

ص: 678

دارند کار کنیم. به هر حال آنچه که واقعه قم و عواقب آن انجام داده است این بوده که مخالفت دینی را به جایگاه نمایان و برجسته تری در بین کسانی که تا اینجا از اعطای آزادیهای اخیر نفع برده اند ارتقاء داده است. پیروزیهای آیت اللّه ها و ملاها در ایجاد تجمعات در جواب به وقایع قم تحسین برانگیز است. هرچند برای آنها مشکل خواهد بود که در غیاب رویدادهای تبلورساز (تحقق بخش) دیگر، صرفاً برای مقاصد سیاسی، تظاهرات فوری برپا کنند. (تظاهرات قم به دنبال درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات شروع شد که در آن مقاله به رهبر دینی و تبعیدی ایرانیان، خمینی، چند بار به طور پراکنده حملاتی شده بود) برای مثال در این مورد تردید وجود دارد که آیا در آینده نزدیک بتوانند جهت حمایت از یک قانون یا برای تظاهرات به نفع اصلاح قانون اساسی بسیج شوند. به هرحال ترکیب و آموزش بالقوه سیاست و مذهب چیزی است که شاه و دولت ایران را از خطر آمیزش روحانیت در سیاست آگاه کرده است.

8 - به نظر می رسد نخستین علائم حاکی از آن است که دولت ایران قادر نبوده است، طبقه متوسط ایرانی را با این شعار که: تظاهرات مذهبی قم تلاش نومیدانه مرتجعین بوده است، به طرف خود جلب کند و آنها را به نفع خود بسیج نماید. با این وجود هستند کارگران، روستاییان، کسبه، کارمندان دولت، دانش آموزان و بعضی از روشنفکرانی که بنا به حس وظیفه شناسی به نفع دولت ایران تظاهرات کنند. ولی حتی این امر هم باعث نشده که طبقه متوسط ایرانی به دولت نزدیک شود. البته خطر بالقوه این است که امکان دارد دولت کنترل خود را روی عوامل مذهبی خود از دست بدهد.

در ظرف 15 سال اخیر سیاستهای ایران ذاتاً به سویی رهبری شده اند که رهبران مذهبی که خواستار تغییرات اساسی هستند، کاملاً از غیرمذهبیونی که طرفدار مدرنیزه شدن ایران هستند دور نگاه داشته شوند، چرا که نوع این برخورد مسلماً خطرناک خواهد بود و به این جهت باید حتماً از آن احتراز شود.

9- بنابر آنچه گذشت، آمریکا و سایر دول خارجی خود را مستقیماً و یا غیرمستقیم در حمله به دولت ایران دخالت نداده اند. رگه تمایل به تنفر از بیگانه به طرز عمیقی در مسلمین اصلاح طلب دیده می شود. به هر حال مشکل بتوان پیش بینی کرد که وضع موجود تا چه حد قابل دوام است، مگر اینکه زمانی برسد که آیت اللّه های مترقی قادر به اعمال نفوذ باشند، و این نفوذ را به طرزی دقیق و اکید روی مقلدین خود (از طریق وضع مقررات سخت) پیاده کنند و این مسئله به خاطر تجارب گذشته محتمل به نظر می رسد.

خصوصاً اگر این وسط مارکسیستهای اسلامی آب را گل آلود کنند.

سولیوان

مخالفین ایرانی

ص: 679

سند شماره (8) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : اول فوریه 1978 - 12 بهمن 1356 به : وزارت کشور طبقه بندی : سری موضوع : مخالفین ایرانی خلاصه مطلب: این تلگرام نمایانگر گروههای مخالف و افرادی است که در خلال 8 ماه گذشته که دولت ایران تسامح بیشتری در مقابل نظرات مخالف نشان داده، ظاهر شده اند. این گروهها شامل افراد چپ و راست و گروههایی است که با گروههای تروریستی در تماسند. سخنگویان چیره دست آنها را، احتمالاً «لیبرال میانه رو»های مخالف تشکیل می دهند که بازگشت به حکومت مشروطه منجمله انتخابات جدید و استقلال بیشتر برای قوه قضائیه را خواستارند. در هفته های اخیر یک مخالف مذهبی بسیار محافظه کار، علناً اظهار وجود کرده است. ادامه نارضایتی که در رابطه با عقاید مذهبی است همچنان بزرگترین خطر بالقوه علیه دولت ایران به شمار می آید. دولت برای اجتماعات عمومی محدودیتهایی قائل شده ولی از توزیع نامه ها و اعلامیه های گروههای ناراضی جلوگیری به عمل نمی آورد. از طرف دیگر دولت از طریق تنها حزب سیاسی یکایک افراد را برای تظاهرات به طرفداری از خود بسیج کرده است. در حال حاضر اکثر این گروههای مخالف در داخل یا در کنار این سیستم حکومتی کار می کنند. اگر آنها بدانند که دولت به این ترتیب تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت، حداقل بعضی از آنها به ایجاد خشونت و بلوا دست خواهند زد. اکثر این گروههای مخالف، آمریکا را قدرتی می شناسند که می تواند در دولت ایران از طریق اعمال نفوذ برای آنها جایی باز کند. اگر از این سو ناامید شوند، احساسات ضعیف ضد آمریکایی (و شگفت آور) جای خود را به احساسات و فعالیتهای ضد آمریکایی شدیدتر خواهد داد. (پایان خلاصه مطلب) مقدمه:

این تلگرام تلاشی است در جهت ترسیم دانسته های ما درباره گروههای مخالفی که در 8 ماه گذشته در نتیجه انعطاف پذیری بیشتر دولت ایران در برابر اظهار مخالفت عمومی ظاهر شده اند. چون جناح مخالف ایرانی مدتهای مدید «مخفیانه» کار می کرده است و هنوز هم در ظاهر شدن در برابر بیگانگان با احتیاط عمل می کند، نمی توان این تلگرام را تحقیقی جامع درباره گروههای مخالف و یا تحلیلی خاص درباره همه افراد حاضر در صحنه دانست. دلیل دیگر بر این مدعی این است که عده ای از مخالفین عضو چند سازمان و یا گروه مشخص هستند. تشریح زیر با گروههایی که در چپ طیف قرار دارند، آغاز شده به مخالفین «میانه روِ لیبرال» و محافظه کاران مذهبی راست می انجامد.

گروههایی که ممکن است دارای روابط تروریستی باشند

در چپ ترین جناح طیف ایدئولوژیکی، گروههای انقلابی چپ گرایی، چون سازمان انقلابی حزب توده که در اروپا فعالیت نموده و در تهران نیز سازمانی یک پارچه را ایجاد کرده، قرار دارند. درباره این گروه اطلاعات چندانی نداریم، فقط می دانیم که یکی از اعضای آن در یک تیراندازی تروریستی در

ص: 680

دسامبر 1976 دستگیر گردیده است. دیگر گروههای مارکسیستی نیز در اروپا وجود دارند، ولی از نظر ما سازمانهایی کوچک بوده و نمی توانند تأثیر چندانی بر ایران داشته باشند. که نهضت آزادی ایران از آن منشعب گردیده است. جبهه آزادیبخش ملی به وسیله بنی صدر در سال 1964 در پاریس سازمان یافت.

صادق قطب زاده که یکی از اعضای اصلی و رابطین این سازمان در پاریس به شمار می رود، مسئول مکاتبه با افرادی چند در ایران است. با وجود اینکه جبهه آزادیبخش ملی روابط تروریستی دارد، ولی تلاش می نموده است که خود را سازمانی حامی گروههای مخالف میانه رو راست مارکسیستی قلمداد کند، ولی این ادعا برای بسیاری قابل قبول نیست. ظاهرا جبهه آزادیبخش ملی گروههای یک پارچه و کوچکی را در تهران و چند شهر اروپایی و آمریکایی ایجاد کرده است. بنابه گزارشی مقر این سازمان در آمریکا در هوستون می باشد. رابط اصلی آن در تهران ممکن است احمد صدرحاج سیدجوادی باشد که قبلا به قضاوت مشغول بود و در چند برنامه مخالفت منجمله، مکاتبه اخیرش با رئیس سازمان ملل - والدهایم - دست داشته است. بعضی از آیت اللّه ها با مجاهدین خلق (مبارزین مردم) در تماس هستند. لیکن تا آنجا که ما می دانیم اینها گروه خاصی را به این منظور تشکیل نمی دهند. در حال حاضر از نحوه ایجاد این تماسها مطلع نیستیم ولی از طرف افرادی که با جناح مخالف سروکار داشته اند اشاراتی در این زمینه شده است. از طریق این آیت اللّه ها مخالفین مذهبی ضد چپ در رابطه با بعضی از بخشهای مجاهدین قرار می گیرند. به نظر می رسد که تیمهای دارای فعالیت تروریستی دور از دسترس این رابطین نگاهداشته می شوند. علاوه بر این، بازار که مرکز مهم طیف مخالف سیاسی در حال حاضر است از نهضت مخالفین / مذهبی حمایت بسیار به عمل می آورد. در حالی که تعدادی از مردم خود را کمونیست و یا حامیان حزب توده می دانند ولی حزب توده سازمانی غیر قانونی است و به صورت زیر زمینی کار می کند. سفارت معتقد است که رهبر این حزب همان عبدالعلی پرتوی علوی، استاد سابق دانشگاه و رئیس سابق سازمان جبهه توده و برادر بزرگ علوی رهبر این حزب در تهران، که اکنون در آلمان شرقی در تبعید بسر می برد، می باشد. درباره دیگر اعضای احتمالی این گروه اطلاعات کافی در دست نیست، ولی در دیگر دانشگاههای ایران شخصیتهای چپ در رابطه با آن قرار دارند و بنابه اعتقاد بسیاری از اساتید دانشگاهی، هم مسلکان این گروه نفوذ ایدئولوژیک و فکری بسیاری بردانشجویان دارند.

بازماندگان میانه روتر جبهه ملی پیشین ماهیت متغیر هسته مرکزی نهضت مخالفین، شناخت دقیق آن را مشکل می سازد. با این وصف، عناصر اصلی زیرین را رؤیت کرده ایم که بسیاری از شخصیتهایشان در دو یا چند گروه عضویت دارند. اتحادیه نیروهای جبهه ملی ایران که در نوامبر 1977 سازمان یافت افرادی چند از قبیل داریوش فروهر، دکتر کریم سنجابی، شاهپور بختیار و علی شایگان را گرد هم آورده است. تلاش این گروه در جهت بازگرداندن حکومت مشروطه واز بین رفتن «دیکتاتوری» شاه بوده است.

علی اصغر حاج سید جوادی را آنچنان که در نامه ای 200 صفحه ای اش در آوریل 1977 به تحریر آورده است می پذیرند. سفارت سعی کرده است که یک نسخه از این نامه را به چنگ آورد... ولی تا کنون موفق نشده است، اتحادیه دارای گرایشهای چپ بوده و شامل بسیاری از پیروان جبهه ملی (دوره مصدق) می باشد.

نهضت رادیکال ایران در سال 1975 به وسیله مهندس رحمت اللّه مقدم مراغه ای و چند تن از

ص: 681

دوستانش پایه گذاری شد. بنابه اعتقاد سفارت، محمد حسین ملکی و مهندس کاظم حسیبی از جمله اعضاء و یا رابطین این واحد خاص به شمار می آیند. نهضت رادیکال ایران سیاستی مشابه اتحادیه نیروهای جبهه ملی دارد و خواستار لغو تنها حزب ایران، آزادی مطبوعات انتخابات جدید و آزاد و آزادی قوه قضائیه می باشد. تنها وجوه تمایز آن با اتحادیه نیروهای جبهه ملی همان نقطه نظرهای شخصیتهایی است که 30 - 25 سال قبل اظهار شده است. ظاهرا کمتر گرایش به چپ داشته (مانند «حزب رادیکال» در فرانسه) ولی گرایش کمی نسبت به آمریکائیها در آن به چشم می خورد.

حزب زحمتکشان به وسیله دکتر مظفر بقایی رهبری می گردد. این حزب ابتکار شخص دکتر است که خود سالها نویسنده ای سر سخت بوده و زمانی به حمایت از دکتر مصدق پرداخت، ولی بعدها در سال 1953 از نخست وزیر جدا شد.

اعضای برجسته دیگری نیز در این گروه وجود دارند، که بسیاری از آنها از جمله اعضای کانون نویسندگان ایران فراری هستند، که سعی در تجدید سازمان خود دارند: هدایت اللّه متین دفتری که قاضی اهل تهران و نوه بزرگ مصدق است؛ علی امینی، نخست وزیر آزادیخواه سابق و حامی نزدیک بسیاری از گروههای مخالف؛ فریدون آدمیت سفیر پیشین ایران در هلند و هند ؛ مقدم مراغه ای از حزب رادیکال (بالا) ؛ و مهندس مهدی بازرگان اولین رئیس شرکت ملی نفت ایران و مخالف دیرین شاه از این جمله می باشند. در بسیاری از راهپیماییها، بازرگان مهارت خود را در سخنوری نشان داده است و خواستار حکومت مشروطه، آزادی وسیع مطبوعات، استقلال کامل قوه قضائیه و انتخابات کاملاً جدید و آزاد مجلس می باشد.

بسیاری از این افراد و گروهها خود را در یک جبهه ملی جدید با هیئت مدیره ای هفت نفره که مرکب از مهندس مقدم مراغه ای، مهندس بازرگان، کریم سنجابی، دکتر کاظم سامی، آیت اللّه حاج سید ابوالفضل موسوی زنجانی و آقای صمغ آبادی است، سازمان داده اند. این گروه با کمیته حقوق بشر تازه تأسیس یافته که در ژانویه 1978 تشکیل شده بود همکاری داشته و در حقیقت دارای عضویت مشترک هستند.

با گروه دکتر فروهر نیز همگامی دارد، ولی علیرغم حضور شخصیتهای مذهبی در جبهه ملی جدید بنظر نمی رسد که هماهنگی بسیاری با متعصبین و محافظه کاران مذهبی داشته باشد.

علاوه بر این مخالفین دیرینه، چند شخصیت دیگر نیز اهمیتی کسب کرده اند که می توان گفت یا به خاطر وقایعی بوده است که در آن درگیر بوده اند و یا به خاطر روابط خارجیشان است. مهمترین افراد این گروه عبارتند از غلامحسین ساعدی نویسنده ای که توجه ناشرین آمریکایی را به خود جلب نموده است ؛ دکتر هما ناطق استاد تاریخ دانشگاه تهران (و عضو کانون نویسندگان) ؛ و علی اصغر مسعودی، افسر پیشین ارتش و مشاور سابق زندانیان سیاسی در دادگاههای نظامی. بسیاری از این مخالفین میانه رو از خشونت اجتناب ورزیده، معتقدند که آمریکا می تواند شاه را وادار به برآوردن خواستهای «آزادیخواهانه» آنها سازد. همین اتکای آنها به نقش آمریکاست که آنان را وادار به تقاضای توقف فعالیتهای تروریستی از طریق واسطه هایشان از گروههای تروریستی کرده است. لیکن اگر اکثر آنها متوجه شوند که آمریکا نمی تواند شاه را وادار به کنار آمدن با آنها بکند، تبدیل به نیروی بسیار خطرناک خواهند شد. در حالی که می دانیم که دولت ایران از تلاشهای آمریکا در این زمینه حساسیت نشان می دهد، ولی تا کنون از طرف دولت نسبت به تمایل سفارت با این گونه افراد، یا افراد نزدیک به آنها، و یا دیگر حامیان

ص: 682

جناح مخالف عکس العمل شدیدی مشاهده نگشته است. البته اگر دولت از این عمل احساس خطر کند و یا نسبت به پشتیبانی اساسی دولت آمریکا مشکوک شود، می توان احتمال داد که وضع تغییر خواهد کرد.

گروههای دارای تمایلات مذهبی در دو هفته گذشته بخصوص به دنبال وقایع قم (عطف به قسمت ب).

نقطه نظرهای جناح مخالف مذهبی نیز روشن تر شده است. آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری نیز به خصوص بعد از مصاحبه اش با سه روزنامه نگار خارجی به عنوان سخنگوی این گروه شناخته شده است (تهران 961) حامی پشت صحنه این آیت اللّه های مترقی و رابط گروه مذهبی تهران دکتر ناصر میناچی است که وکیل دادگستری بوده و نیز سمت رئیس هیئت مدیره حسینیه ارشاد را که یک مرکز مذهبی بود و در کنار مسجد جامع جاده شمیران واقع است، داشته است. این مرکز 5 سال قبل به علت ایراد سخنرانیهایی علیه حکومت تعطیل گردید. در چند ماه گذشته دولت ایران اجازه باز شدن آن را مخفیانه داد و به نظر می رسد که محل تجمع و ابراز نظرات مذهبیونی خواهد شد که تا حدی تند نیستند. یک آیت اللّه دیگر بنام حاج سید ابوالفضل موسوی زنجانی نیز در رابطه با مخالفین میانه روتر یاد شده در بخش آخر شناخته شده است.

ظاهرا چند گروه مذهبی وجود دارند که در اطراف آیت اللّه شریعتمداری گرد آمده اند. اکثر آنها آیت اللّه خمینی را که در سال 1963 به عراق تبعید شده بود، رهبر واقعی شیعیان می دانند. شاگرد اصلی خمینی آیت اللّه محمود طالقانی است، یکی دیگر از اینها که یار نزدیک طالقانی است، حسین علی منتظری می باشد که او نیز مدتها در زندان به سر برده است. بنا به تحقیق سفارت تعدادی بالغ بر ده نفر از این آیت اللّه ها و ملاها در پاییز 1977 به علت بیانات ضد حکومتی یا به زندان افکنده شدند و یا به تبعید محکوم گردیدند.

بنا به اظهارات یکی از منابع مطلع، بعضی از رهبران مذهبی به همین دلیل حرکت آنها را ارتجاعی خوانده و پذیرش آنها توسط دولت ایران را به همین دلیل می دانند.

واقعه قم باعث شده است که شخصیتهای مذهبی به شرایط سازمانی خود بیشتر دقیق شوند ساخت پراکنده و همه گیر مذهبی ایران را شاید بتوان تنها منطقه مناسب برای فعالیت یک گروه مخالف در یک شبکه سرتاسری مملکت دانست. به خاطر تلاشهای پیگیر ساواک به خاطر اینکه (ما معتقدیم) رهبران مذهبی دائما نتیجه برخوردشان را با دولت ناخوشایند تلقی کرده اند، احساسات ضد دولتی هنوز چندان آشکار و رایج نشده است. هنوز حقایقی در دست نیست، ولی نشانه هایی در دست است مبنی بر اینکه مخالفین میانه رو و رهبران مذهبی مترقی قرار است برای انجام یک تظاهرات مشابه آنهایی که منجر به برخورد با دولت ایران در سال 1963 گردیده بودند متحد شوند. شرایط از اهمیت خاصی برخوردار است... زیرا اگر وقایعی در رابطه با جامعه مذهبی چون آتش گشودن بر روی راهپیمایان، اتفاق بیافتد، علائق مذهبی، نیروی انسانی عظیمی را برای انجام تظاهرات فراهم خواهد نمود.

گردآوری منابع صحیح درباره عقاید مذهبی و سیاسی، کاری است بسیار دشوار. شخصیتهای مترقی به گونه ای که نشان دهنده حمایتشان از یک دولت غیر مذهبی است سخن می گویند. آنها «حقوق بشر» را می پذیرند، و خواهان اصلاحات ارضی و در عمل خواستار جدایی سیاست از مذهب هستند. ولی اصول پایه شیعه همیشه تأکید بر اهمیت مذهب در زندگی دارد و در ایران، تشیع همیشه با ناسیونالیزم ایرانی در رابطه نزدیک بوده است. کسانی که با اصول تشیع آشنا هستند، معتقدند که ملاهای شیعی نمی توانند حامی اصول پیشرفته باشند. این موضوع از یک طرف متشکل از افراد عادی و روحانی هستند و خواستار

ص: 683

جدایی سیاست از مذهب و خواهان ارجاع مطالبی نظیر حجاب به وجدان افراد هستند و آنهایی که مصرانه کاربرد اصول واقعی تشیع را بر تمام جنبه های زندگی بشری خواستارند. جناح اخیر با عقاید طبقه متوسط نو ظهور ایرانی منافاتی نداشته و می تواند حمایت بسیاری از مذهبیون مخالف مذهبی که بر اصول تشیع تکیه دارد، احتمالاً بسیاری از روشنفکران میانه رو را به اتحاد نامیمون با دولت وادار خواهد نمود.

گروههای مرکب

این نامه هوایی نتوانسته است به گروههایی که عملاً در رابطه با فعالیتهای تروریستی بوده اند چون مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، بپردازد. تاکنون نتوانسته ایم نشانه ای از رابطه بین تیمهای فعال هر یک از این گروهها و مخالفین میانه روتر به دست آوریم که خود ممکن است به دلیل اعمال روشهای امنیتی بوده باشد. به نظر می رسد (حتما نیست) مخالفین میانه رو از این گروههای تروریستی خواسته اند که به فعالیتهای خشونت بار خود خاتمه دهند تا ببینند که آیا دولت کارتر می تواند بر شاه و یا دولت ایران اعمال نفوذ نماید یا خیر.

در سال گذشته وقایع خشونت آمیز بسیاری رخ داده است که چند تای آنها در رابطه با دیدار کارتر از ایران در 31 دسامبر و اول ژانویه می باشد و حاکی از عدم انضباط گروهها و یا جدی نبودن اخطار است. ولی می توان پذیرفت که یک هماهنگی نسبی بین شخصیتهای مخالف متعدد و نهضت تروریستی وجود دارد.

گاهی میانه روها بر افراطیون اعمال فشار می نمایند؛ و ممکن است که افراطیون برای تحریک (یا حداقل چشم پوشی) خشونت بیشتر بر میانه روها اعمال نفوذ نمایند.

عکس العمل دولت ایران

دولت ایران بعضی از اجتماعات عمومی را تا کنون مجاز دانسته است، اگر چه بعضی از آنها را در نوامبر و دسامبر 1977 بشدت سرکوب کرده است. به ناراضیان اجازه داده شده است که مقالاتی منتشر سازند، ولی اکثر آنها به طور پراکنده (یا با حالتی منفی) در مطبوعات درج گردیده است. نشانه هایی مبنی بر قصد دولت ایران برای بسیج گروهها و افراد از طریق حزب رستاخیز جهت انجام تظاهراتی به حمایت از برنامه های دولتی علیه فعالیتهای مخالفین ارتجاعی وجود دارد. چنین تظاهراتی در 22 نوامبر 1977 به وقوع پیوست و اوج آن در 26 ژانویه بود که به طرفداری از انقلاب شاه و ملت انجام گرفت.

ولی دولت هنوز درباره این ادعای مخالفین که ایران از مشروطیت منحرف گشته، کاری انجام نداده است. بلکه معتقد است که سلطنت، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت عناصر اصلی توافق میان بخشهای مختلف ملت ایران است. دولت ایران هنوز خط متمایز کننده ای بین دولت به عنوان یک نیروی مترقی و همه مخالفین به عنوان ارتجاعی رسم نکرده است، ولی بیانات سخنگویان راهپیماییهای طرفدار حکومت حاکی از همین مطلب می باشد. بر مخالفین دولت ایران اکثرا برچسب استعمار مجدد زده می شود (با در نظر گرفتن مفهوم تاریخی وسیعتر) تا بگویند که مداخله روسیه و بریتانیا در امور ایران از طریق چنان مخالفتهایی تجدید خواهد گردید. با پوشاندن حکومت 40 ساله شاه در لوای میهن پرستی، سخنگویان سعی دارند، پرداختن دولت به اموری فراتر از حزب یا انقلاب شاه و مردم را به طور کلی نشانه ای از وطن پرستی بشناسانند.

ص: 684

بعضی از مقامات دولت ایران و حزب رستاخیز معتقد هستند که سرانجام بعضی از مخالفین در رابطه با حزب رستاخیز به فعالیت خواهند پرداخت. ولی در حال حاضر این موضوع رؤیایی بیش نیست.

آنهایی که احتمالاً این رویه را در پیش خواهند گرفت مخالفین سرسختی که در بالا از آنها یاد شده نمی توانند باشند بلکه از جمله کسانی خواهند بود که در نظام سیاسی ایران هیچ گونه شرکت فعالانه ای نداشته اند ؛ یعنی طبقه متوسط نو ظهور ایرانی. یقینا می توان گفت که مبارزه ماهها و سالهای آینده بین دولت ایران و مخالفین در جهت به تبعیت در آوردن اکثریت عظیم ایرانیانی است که در زمره گروههای مروزی شده قرار می گیرند. اگر دولت بتواند با این گروه متحد شده خود را تقویت کند می توان گفت که مخالفین وجهه چندانی را در صحنه ملی به دست نخواهند آورد. بر عکس اگر مخالفین بتوانند به بسیاری از افراد واقع در این طبقه اجتماعی بپیوندند، راه برای یک تجزیه شدید مشابه آنچه که در سال 1963 اتفاق افتاد بخصوص با نیروی اختناق جنون آمیز داخلی مشابه، هموار خواهد گشت.

امکان افزایش احساسات ضد آمریکایی

تا سال 1977 فعالیت فزاینده مخالفین منجر به پیدایش احساسات ضد آمریکایی شدید نشده بود.

ولی از دسامبر به این طرف، اعلامیه هایی چه از طرف مارکسیستهای چپ و چه از طرف مذهب گرایان راست طیف، به وضوح و آشکارا احساسات و بیانات ضد آمریکایی را به همراه داشته است و بر میزان این گونه اعلامیه ها نیز در ماه گذشته افزوده شده است. با وجود تداخل آمریکا در همه سطوح ایران و اصطکاک ناشی از تماس دو فرهنگ، حدود و میزان خودداری از ابراز احساسات ضد آمریکایی به این نحو آشکار بسیار عجیب به نظر می رسد. یکی از دلایل اساسی توافق مخالفین بر این مسئله است که (گر چه علت آن را نمی دانیم) که دولت آمریکا با نفوذ عمده و قدرت خود در ایران قادر است شاه را وادار به بازسازی نظام سیاسی بنماید. به همین علت مخالفین نارضایتی خود را از آنچه که به نظر «حمایت» آمریکا از شاه است کمتر اعلام کرده، از مخالفین مذهبی نیز خواسته اند احساسات ضد خارجی خود را کمتر بروز دهند.

اگر عناصر مخالف همان طور که بسیاری از افراطیون تاکنون فهمیده اند. فکر کنند که آمریکا نمی خواهد و یا نمی تواند به عنوان واسطه ای برای ورود مخالفین به نظام سیاسی عمل کند، احساسات ضد آمریکایی خفته می تواند به صورت آشکار و فزاینده ای تجلی یابد. سفارت درباره این پدیده در متون دیگر به اظهار نظر بیشتر خواهد پرداخت.

ایران، بررسی نهضت تشیع (مسلمانان شیعی مذهب)

ص: 685

سند شماره (9) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 3 فوریه 1978-14 بهمن 1356 به : وزیر خارجه، واشنگتن، دی - سی. دارای حق تقدم 3659 طبقه بندی : محرمانه تهیه کننده گزارش : لمبراکیس تهران 1/1691 موضوع : ایران، بررسی نهضت تشیع (مسلمانان شیعی مذهب) 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: گر چه اطلاعات موجود در این زمینه کافی نیست، ولی آنچه که می توان تا این تاریخ گفت این است که نهضت شیعی مذهبها به رهبری آیت اللّه خمینی از سازمان یافتگی بهتری برخوردار است و برخلاف آنچه که دشمنان این نهضت بیان می دارند، اینان با داشتن زمینه فکری خاص قادر به مقاومت در برابر کمونیسم هستند. این امر در افکار مردم ایران ریشه ای عمیقتر از ایدئولوژیهای غربی و حتی کمونیسم دارد. لکن رویه های حاکم جایی برای فشارهای روشنفکرانه ضد روحانیت که در صف مخالف وجود دارد ایجاد کند. که بیش از آنچه به نظر می رسد منجر به چیزی شبیه به جریانات دمکراتیک غربی شود.

3- همان طور که وزارت امور خارجه و دیگر مخاطبین آگاهند، مدتهاست در تلاش هستیم تا وسعت و عمق این نهضت نوظهور شیعی - اسلامی ایران را درک کنیم تا بتوانیم در تحلیلها و اتخاذ روشهایمان در آینده استفاده نمائیم. ولی مطالعات ما هنوز به مرحله نتیجه گیری و پایانی نرسیده است. اما خالی از فایده نیست اگر بتوانیم درباره این انقلاب در حال پیشرفت در ایران، در این مرحله بحرانی قضاوتی آزمایشی بکنیم.

4- ابتدا توانسته ایم تا این تاریخ مدارک کافی گردآوریم که منطقا مطمئن باشیم که نهضت اسلامی در رأس انقلاب ایران قرار گرفته و رهبر فردی و سمبلیک آن آیت اللّه خمینی و سازمانهای مرتبطی که از او حمایت می کنند، می باشد. سخنگویان حکومت ایران مدتهاست که پیروان خمینی را کمونیست یا چپ گرایانی از تیره مارکسیستها می خوانده اند. دیگر ایرانیان مطلع از قبیل روزنامه نگاران، تجار و کارمندان دولتی نیز در این باره هم عقیده اند. اینان ادعا می کنند که از سالها قبل جوانان کمونیست در مدارس مذهبی رخنه کرده و امروز به صورت ملاها و دیگر سازمان دهندگان نهضت اسلامی عمل می کنند و دلیل این ادعای ایشان نیز این است که مذهبی های ایران به خصوص و مردم ایران به طور کلی از تشکیلات و سازماندهی سر در نیاورده و نمی توانند یک چنین نهضتی را انسجام بخشند. مگر اینکه تنها گروه سازمان یافته در ایران یعنی حزب توده آنان را در این راه یاری داده باشد.

5 - این مخالفان به نظر می رسد که در نادیده گرفتن نهضت اسلامی در بعضی موارد بیش از ناظران غربی تلاش می کنند. در زمان دو شاه پهلوی، غربگرایی مشروعیت و مقامی کسب کرده بود و توانسته بود خاطرات گذشته اسلامی را از اذهان بسیاری از افرادی که به مدارس غربی شده می رفتند و یا تحصیلات عالیه خود را در خارج از کشور می گذرانیدند، عملاً بزداید. پس از کمال آتاتورک در ترکیه و بعد از جنگ جهانی دوم، شاهان پهلوی دائم در تلاش بودند که نهادهای اسلامی را به عنوان بقایای ارتجاعی گذشته ای که دیگر مناسب زمان حال نبوده مطرود است به مردم بشناسانند. برای اینکه این پیشگوییشان باور مردم شود، در این زمینه و جهت گامهایی نیز برداشتند. مثلاً حکومت سعی می کرد که از کمکهای مالی مستقیم

ص: 686

مردم به ملاها جلوگیری کرده و آنان را متکی به مستمریهای دولتی نماید. به وسیله دورکردن و جداسازی ملاها تا حد امکان از انظار عموم، به تمسخر گرفتنشان، به بند کشیدن بسیاری از رهبرانشان در زندانهای ساواک، و اصرار بر این که ایران باید آینده ای غیر مذهبی داشته باشد، شاهان ایران سعی داشتند که ایران را به اجبار از طریق یک مرحله غربی شدن که شامل جدایی حکومت از مذهب باشد که در اروپا طی طریقی چند صد ساله داشت، بگذارنند 6- معذالک، بر همه روشن است که اسلام عمیقا در زندگی اکثریت وسیعی از مردم ایران ریشه دارد و به صورت تشیع، قرنها است که ناسیونالیسم ایرانی نام گرفته، قبل از آنکه حتی پای ناسیونالیسم امروزی به شرق رسیده باشد. خاندان پهلوی سعی داشت ناسیونالیسمی امروزی تر بر اساس بازگشت به سنتها، افسانه ها و عظمت قبل از اسلام را جانشین این ناسیونالیسم کهنسال نماید. البته اگر این تلاش به مدت چند دهه یا چند قرن بی رقیب می ماند، حتما موفق می شد. این موفقیت نیز تنها از طریق ایجاد نهادهایی که بتوانند در میان مردم ریشه دوانده و به رقابت با اصول تشیع اسلامی برخیزند به وجود می آمد.

7- ولی خاندان سلطنتی پهلوی رفرمیست از همان اوان با مقاومت یک ایدئولوژی غربی دیگر یعنی کمونیسم نیز روبرو شدند. پارلمان نوپا و دیگر نهادهای حکومتی در اواخر سالهای 1940 و اوائل دهه 1950 تقریبا تحت تأثیر غربی سازی به روش کمونیسم قرار گرفتند. مبارزه توأم با موفقیت شاه فعلی علیه آن مقاومت و مجذوب شدن وی در ایجاد ایرانی مدرن، غیر مذهبی و صنعتی او را در مورد مقاومت دیر پای اسلام و تأثیر آن بر مردم کور کرده بود. در حالیکه تمام تلاشهای او شخصا متوجه تأسیس یک ایدئولوژی ایرانی بر اساس 2500 سال شاهنشاهی ایرانی «و رسیدن به تمدن بزرگ» شده بود و به نظر می رسید که کمی هم پیشرفت کرده باشد، ولی امروز به وضوح می توان دریافت که تمام این اعمال باعث عمیق شدن تنفر مسلمانان شیعه و گسترش مخالفت طبقات مختلف مردم نسبت به رژیم گشته بود. امروزه حتی فارسی سخن گفتن شاه نیز به مسخره گرفته می شود.

چون شاه هنگام کاربرد کلمات فارسی دچار اشتباه می شود و این نیز در نظر مردم دلیلی دیگر می شود، برای اینکه بگویند که او عامل و حافظ منافع خارجیها است، نه مردم.

8 - از نظر تاریخی، علمای اسلامی پیدایش تشیع را به مقاومت در برابر حکام در چند مرحله زمانی نسبت می دهند. تشیع ابتدا نشانه مقاومت پارسیها علیه مهاجمین عرب و مغول بود و به تدریج تشیع ایرانی جدا گردیده و قسمت اعظم آن بعد از آنکه حکام صفوی تشیع را مذهب رسمی دربار خواندند مخفی شد و به کارهای «زیرزمینی» اشتغال ورزید. بنابه گفته دانشمندان ایرانی این حکام نیرومند پارسی بعدا تشیع را به صورت نوعی تسنن در آوردند. یعنی از بعضی از نهادهای شیعی درخواست پیروی از شاه را نمودند. به عبارت دیگر قرار بر این شد که در غیاب امام دوازدهم شاه تصمیمات عرفی و غیر روحانی را اتخاذ نماید.

همزمان با این نیروی رسمی (صفوی) نیروی مقاوم غیر رسمی دیگری (علوی) به وجود آمد که متکی بر اصل اختفای تشیع کهن بود و اعلام مخالفت و نبرد علیه حکام ظالم و فاسد را نمود.

9- نشانه بارز وجودی این دو نیرو را در ایجاد دو نوع مسجد و مقبره در بسیاری از شهرهای ایران، به خصوص از زمان فتحعلیشاه قاجار، یعنی آنها که توسط شاه ساخته و حمایت می شدند و آنها که مردم می ساختند و در آنها برای انجام فرایض دینی حاضر می شدند، می توان مشاهده کرد. ائمه جمعه ای که توسط شاه برگزیده می شدند، تا بر مساجد شاه نظارت داشته باشند، مورد بی احترامی مؤمنینی واقع

ص: 687

می شدند که خود به دنبال ملا و مجتهد خود می رفتند و از آنها پیروی کرده و زکوة خود را نیز تنها به آنها می پرداختند. همین مقاومت «علوی» مخفیانه سرانجام در قرن 19 به صورت نهضت تنباکو که نمایانگر مخالفت شدید مردم تحت رهبری روحانیت علیه اعطای امتیاز تنباکو که توسط شاه وقت به انگلیس بود، به صورت عصیانی آشکار پا به عرصه گذاشت و عامل اصلی نهضتی بود که در ابتدای قرن منجر به وضع قانون اساسی در سالهای 1906 و 1907 گردید. با وجود اینکه شاهان پهلوی سعی داشتند از آن یک عامل غیر فعال بسازند، ولی تشیع علوی قلب انقلاب امروزی است.

10- در ایران امروز به دنبال سازمانهای سیاسی بودن کاری است بیهوده. دموکراسی پارلمانی مدرن در مدت کوتاهی که در ایران عرضه شد، موقعیت چندانی را در این جهت به دست نیاورد و باید اضافه کرد که تنها حزب سیاسی نسبتاً موفق در گذشته این کشور حزب کمونیست یا حزب توده بوده است و بس.

اشخاص مهم و نیرومند از قبیل ملاها در پارلمان، نمایندگانی که حافظ منافع شخصی آنها باشند نیز داشتند. که گاهگاهی با یکدیگر پیمانهای موقتی می بندند، ولی کارهای با ارزشی در جهت توسعه و پیشبرد حکومت دمکراتیک به مفهوم غربی انجام نداده اند. مصدق تنها نخست وزیری که توانست میزان قابل توجهی قدرت به دست آورد و رقیبی برای شاه شناخته شود نیز شخصا بصورت خود مختار عمل می کرد. وی یک خاطره و میراث سیاسی در ایران به جای گذاشت، ولی سازمان سیاسی و یا نویدی برای شکل گرفتن این حرکت در آینده به چشم نمی خورد. خلاصه اینکه، برای حکومت بر ایران نیرویی تمرکز یافته که مسلط بر مردم نیز باشد همواره برای حکمروایی در ایران ضرورت داشته است.

11- نهاد اسلامی از طریق بسیاری از وسایل آموزشی و سوادآموزی که قسمت اعظم جمعیت ایران را در طول چهار، پنج دهه گذشته تغییر داده، تجدید قوا نموده است. رهبران مسلمان می توانند بسیاری از جوانان مسلمان تحصیلکرده را که ذفن تبلیغ و سازماندهی را در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی فراگرفته اند، به سوی خود فراخوانند. حرکت اسلامی که در ابتدا مورد حمله کمونیسم قرار گرفته بود در طول دو یا سه دهه گذشته تا آنجا پیش رفت که می توان گفت در برابر این ایدئولوژی غربی مصونیت یافته است و در همان حال سعی بر آن داشته تا بسیاری از فرایض خود را به صورت امروزی تر و مناسب جهان حال امروزی در آورده، نقش تشیع را در حکومت ایران مشخص سازد.

12- بنابه توضیحات رسیده از طرف دانشمندان اینجا، مروجین شیعی اسلامی، نه تنها بر ارزشهای تغییرناپذیر قرآن و سنت (گفتار و کردار پیغمبر) پافشاری می کنند، بلکه معتقدند که باید تعبیر و تفسیری نو از آنها داده شود که مطابق تغییرات زمانی نیز باشد.

آن دسته از اصول اسلامی که به نظر می رسد در این زمینه پویایی داشته باشند، عبارتند از «اجتهاد» یا تعبیر و تفسیر فلسفی حقایق جاودانی و «اجماع» یا توافق عام یعنی اینکه بعضی از تعبیر و تفسیرهای جدید از طریق توافق رهبران مذهبی قانونی شناخته شده و می توانند به صورت قانون در آیند. به این ترتیب می توان گفت که نتیجه تسلط نظام روحانی به مردم ایران حداقل تا حدی مدرن ساز است و از منابع مالی خود نیز تغذیه می گردد و می تواند کانالهای ارتباطی مخصوص به خودش را نیز بین مؤمنین برقرار سازد .دیگر شکی نیست که گروهی از تجار بازار حمایت خویش را از رهبر مذهبی به وسیله پرداخت هزینه های مکرر و متوالی اعلام می دارند. هر هفته میلیونها دلار میان آیت اللّه ها دست به دست می گردد.

این منابع صرف بسیاری از کارهای شایسته و حمایت از نهضت می شود.

ص: 688

13- نمونه ای از سازمانهای مربوطه یک نظام مدرسه مذهبی است که 32 سال قبل توسط یک آیت اللّه که هنوز هم زنده است پایه گذاری گردید و رفته رفته تبدیل به 1500 مدرسه از این نوع در سراسر ایران گردید. از نظر مادی این گونه مدارس کاملاً به وسیله بازاریان حمایت می شود. دانش آموزانی که از خانواده های مهم مذهبی، بازاری و غیره هستند، در این گونه مدارس نه تنها دروسی که در مدارس دولتی تدریس می شود، بلکه دروس ممنوع اعلام شده از طرف دولت را نیز فرا می گیرند. تلاش دولت نیز باری تصرف این مدارس آخرین بار توسط مقاومت شدید مذهبیون و بازاریان کاملاً درهم شکست. اساتید دانشگاهی و افراد تحصیلکرده بسیاری داوطلبانه در اینگونه مدارس خدمت می کنند تا دانش آموزان علم و دانش کافی برای راه یافتن به دانشگاه کسب کنند. کتابها و کتابچه های بسیاری را که برای استفاده در این گونه مدارس تولید شده بارها دیده ایم که خود نشان دهنده پیشرفت این سازمان در جامعه مسلمان ایران است.

14- برای اثبات این ادعا که شبه نظامیان مذهبی همان کمونیستهای لباس عوض کرده هستند، دلیل کافی در دست نیست، ولی می توان گفت که شاید کمونیستها در رده های پایینی اردوی خمینی رخنه کرده باشند. نهضت اسلامی آن طور که حکومت شاه و دیگر ناظرین غربی اعلام می کنند، نه ضعیف است و نه کور. تسلط آن بر احساس مردم و پول بازاریان بسیار قویتر از هر گروه دیگر است. از بسیاری از جهات ایران اصلاح یافته و سنت گرایی را که اسلام نوید می دهد، ایرانیان جالب تر و جاذب تر از نمونه های روسی و چپی می یابند.

15- از طرف دیگر هیچ گونه تضمینی وجود ندارد که عملکرد (حکومت اسلامی - مترجم) بر اساس دموکراسی پارلمانی به مفهوم ما غربیها باشد. در حقیقت عقیده «تقوی سالاری» در روش آن به چشم می خورد. به نظر می رسد که قدرت نیز در اختیار جمع باشد (همچنان که از اجماع بر می آید) تا اینکه دست فرد. یعنی حتی امام خمینی نیز نمی تواند خود در دست گیرنده قدرت باشد. بسیاری از اختیارات به وسیله یک شورای اسلامی اعمال خواهد شد، ولی از ساخت آن هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. رهبران سیاسی احتمالاً بیش از ملاها در برنامه های انقلاب تعیین خط مشی کرده و در اجرای آنها نقش خواهند داشت. به قولی پیشنهاد شده است که متخصص باید مورد قضاوت و داوری رهبران مذهبی قرار گیرد، تا بتواند تخصص خود را در بخشهای مختلفه اقتصادی به کار بندد. بنابراین با یک نظر اجمالی چنین فهمیده می شود که مفهوم احزاب سیاسی در پارلمان غربی برداشته شده و جای آن را چند گروه گرفته است که از طریق تصمیم گیری غیر رسمی و سنتی به توافق عمومی دست می یابند.

16- تمام آنچه متذکر شدیم در حال حاضر مبهم است و احتمال می دهیم که نهضت اسلامی نتواند به طور کلی در تشکیل حکومت خود از بسیاری از عقاید غربی که در بین جناحهای مخالف نیز جریان دارد دوری ورزد. برای اثبات این موضوع نیز زمانی طولانی تر لازم است و در زمانی کوتاه نمی توان چنین نتیجه ای گرفت. در همان حال می توان انتظار داشت که یک نهضت از مرز انقلابی گذشته تشیع اسلامی بتواند مورد حمایت بسیار مردم قرار گیرد. و احتمالاً بنای مخالفت را با کمونیسم به عنوان یک واردات خارجی و با بسیاری از جنبه های غربگرایی، با تمام قوا بگذارد.سولیوان

ص: 689

سند شماره (10) تاریخ : 5 فوریه 1978 16 - بهمن 1356 آقای : ویکتور تامست (مایکل مترینکو، دیویدمک گافی) کنسولگری آمریکا - شیراز (اصفهان، تبریز) طبقه بندی : سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیها ویکتور (مایکل، دیوید) عزیز:

ضمیمه این نامه راهنماییهایی جهت گزارش اقتصادی و سیاسی از حوزه مأموریت شما در سال آینده است. طبیعتا ما نمی خواهیم شما را که در متن اوضاع محل هستید در تهیه گزارش از محل مأموریت خود محدود کنیم. ما میل داریم این خطوط راهنما را به منظور آگاه کردن شما از عناوین و موضوعاتی که ما در تهران فکر می کنیم اهمیت بیشتری را داراست و آنها را که اطلاعات بیشتری را در موردشان می خواهیم به شما بدهیم. در مجموع من فکر می کنم گزارشات از آن ناحیه ایران عالی بوده است اما این احساس را هم دارم که می تواند بهتر شود و یا شاید گزارشات دقیقتر توضیح داده شود. همچنین میل دارم نظرات شما را در مورد ضمیمه این نامه بدانم که آیا با قسمتی از آن مخالفت شدید دارید یا نه؟ من همچنین درک می کنم که این ضمیمه خیلی جامع است و ما نمی توانیم همه چیز را فورا انتظار داشته باشیم. معهذا امیدوارم که سودمند باشد.

همان طور که همه شما درخواست کرده اید ما ملاقاتهای بیشتری بین کارمندان عالی خواهیم داشت و با امیدواری باید گفت که ملاقات بعدی اواخر مارس یا اوائل آوریل باشد. موضوعات اولیه مسایل کنسولی و اداری خواهد بود و همچنین می توانیم در مورد راهنمای گزارش نویسی سیاسی - اقتصادی دقیقتر بحث کنیم.

با بهترین آرزوها جک سی - میکلوس این نامه برای: مایکل مترینکو، ویکتور تامست و دیوید مک گافی، کنسولهای آمریکا در تبریز، شیراز و اصفهان فرستاده شده است.

نکات راهنمای گزارش نویسی سیاسی - اقتصادی برای اصفهان

ص: 690

سری - غیر قابل رؤیت برای اتباع خارجی نکات راهنمای گزارش نویسی سیاسی - اقتصادی برای اصفهان سیاسی اصفهان به چند دلیل مورد خاصی محسوب می شود؛ اما در رابطه با گزارش نویسی، دلیل اصلی این است که از آغاز بازگشایی کنسولگری در سال 1975 تعداد گزارشات جامعی که از آنجا فرستاده شده است زیاد نبوده است. دلایلی برای آن وجود داشت. اما اینک در رابطه با اطلاعات عمومی زمینه کار، ما نیازمند دو تحلیل طولانی تر می باشیم که ساخت اساسی قدرت در شهر و استان و وضع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نشان دهد. در عین حالی که در ایران تصمیمات عمده در مرکز اتخاذ می شوند. این امر در حوزه اقتصادی و حتی سیاست عدم تمرکز و تشکیلات حزبی مصداق کمتری دارد. اصفهان و دیگر کنسولگریها نمودارهای خوبی فراهم می آورند تا با استفاده از آنها پیشرفت یا عدم پیشرفت کار تهران و ادعای (حزب) رستاخیزیان معلوم گردد. به ما گفته شده آموزگار قصد دارد به کار حزبی اصرار بیشتری ورزد و می خواهد کار گروهی بر مبنای علاقه و فعالیت در زمینه تخصیص منابع - حداقل گردآوری در امور اولویت دار - را در مجامع حزب تشویق نماید. دریافت نظرات شما در این مورد، تا نوروز حداقل به شکلی مقدماتی سودمند خواهد بود. مشابه آن، سیاست عدم تمرکز لااقل در حرف مورد توجه قرار گرفته است. عکس العمل «زاد» فرماندار آنجا نسبت به این تلاش اخیر آموزنده خواهد بود. در این رابطه اگر بتوانید تناسب بین فعالیت سیاسی و سیاست عمرانی رانشان دهید سودمند خواهد بود.

از آنجایی که اصفهان از شهرهای مقدس است، ما هم به شما بیش از دیگر کنسولگریها توجه داریم تا درباره جامعه مذهبی و به طور کلی فعالیتهای مذهبی، خصوصا آنهایی که در خود نوعی نارضایتی یا مخالفت احتمالی نهفته دارند یا نهایتا به آنجا منتهی می شوند، بینشی به دست آوریم. شاید مسلمانان متعصب تر اصفهان واقعا بخش برجسته ای از ساخت آنجا باشند، زیرا در دیگر نقاط ایران چنین نیست.

در حالیکه دیدار امیدوار کننده کارتر یک مقداری از حالت دستور فوری مساله حقوق بشر کاسته است، اما هنوز موضوع عمده ای است که بخش سیاسی با داشتن موضعی که بزحمت می تواند آن را موضع سیاسی دانست با آن سر و کار دارد. اطلاعات درباره این موضوع همیشه مفید است. ما همچنان از گزارشان تلفنی شما استقبال می کنیم و با خوشحالی آنها را با مال خودمان یکی خواهیم کرد، همان طور که طی سال گذشته در چندین مورد این کار با موفقیت انجام شده اگر آن دوستانی که به تلفنها گوش می دهند، بفهمند که ما توجهمان جلب این موضوع است. البته اگر گزارشها صرفا شرح ماوقع باشند یا بتوان جنبه حساس آنها را حذف کرد، من شخصا اهمیتی نمی دهم که دوستان با گوش دادن به تلفن ما بفهمند که ما همچنان به این موضوع توجه داریم).

موضوع دیگر در این رابطه، جوّهای بحرانی است که بر اثر توسعه صنعتی به وجود می آیند و همیشه خواندنی هستند؛ مخصوصا اگر مقداری از وقتتان را صرف تهیه یک گزارش منسجم از نظریاتتان پیرامون حوادثی از قبیل اعتصاب چند روز پیش کارخانه آرد و دیگر ناآرامیهای کارگران آمریکایی یا جهان سومی بکنید.

با گذشت مدتی از سال، تجدید کردن نامه جین درباره جماعت آمریکایی اصفهان و مشکلات و آینده و امور دیگر ایشان یک متن خواندنی به دست خواهد داد. (اگر مسئله فوری یا در شرف وقوعی در رابطه با

ص: 691

ما وجود داشته باشد زود مشغول شوید و برای نوشتن متن طولانی معطل نمانید.) باز هم به عنوان نمودار، اطلاعات درباره فعالیتهای دانشگاهی، که به حرکتهای احتمالی مخالف مربوط می شوند و مواضع کلی دانشجویان، بدرد می خورد. در بخش آموزش ناآرامی وجود دارد و همان طور که در گذشته اتفاق افتاده است، ممکن است دوباره شرکت کنندگان و تحریکات آن از جانب اصفهان باشد.

از آنجایی که یک کنسولگری شوروی هم با شما مقیم آنجاست، ما امیدواریم حداقل چند نوشته از طرز برخوردهای آن کنسولگری را برای گزارش CERP-2در مورد روابط با کشورهای کمونیست گرد آورید.

مهلت گزارش تا 15 نوامبر است، ما در صورت امکان مایلیم گزارش شما را یک ماه قبل از آن موعد در دست داشته باشیم.

سیاسی - نظامی :

واضح است که در زمینه سیاسی - نظامی اگر نه همه امور، ولی بیشتر آنها(منجمله گزارش نویسی) که مربوط به کوششهای مصروف نوسازی ارتش ایران و برنامه یاری امنیتی ما است، بوسیله بخش سیاسی - نظامی سفارت و هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران انجام می شود. در برنامه اجرای امور عملیات روزمره بخشهای وسیعتر سیاسی - نظامی، بر عهده بخش سیاسی - نظامی و اداره رایزنی نظامی است. با این همه هنوز مفیدترین گزارشها، توضیحات و حتی تحلیلها در زمینه سیاسی - نظامی، باید توسط کنسولها نوشته شود. برای نمونه، در حوزه های کنسولی همه شما تأسیسات و پایگاههای نظامی دایر هست. بسیار مفید است که شما در اصفهان، شیراز، و تبریز و مسافرت در حوزه های خود، اثر چنین پایگاهها و تأسیسات (افراد آنها نیز) را در مناطقی که قرار دارند به نظر بیاورید. باید بتوانید، حداقل به مرور زمان، این تشخیص را به دست آورید که آیا پایگاهها و تأسیسات باعث توسعه بخش خصوصی هستند، با اینکه جریان به عکس است، یا اینکه این دو رابطه متقابل با یکدیگر دارند. به عبارت دیگر در نتیجه واقع بودن پایگاه در آن منطقه، ممکن است جاده ها و مدارس جدید، یا امکانات دیگر مراکز آبرسانی و برق دهی ساخته شده باشد. حتی شاید مراکز بازرگانی کوچک، مغازه و دیگر فعالیتهای تجارتی نیز به دنبال ساختن یا فعالیت پایگاه (هر کجا که باشد) پدید آمده باشد.

امیدواریم که استاندار منطقه طرحهای پایگاهها و تأسیسات جدید را جزئی از برنامه عمرانی کلی منطقه خود حساب کند. در این رابطه به دست آوردن مقداری اطلاعات باید امکان پذیر باشد به علاوه علاقمندیم که از طرز فکر ارتشیانی که در هر منطقه مشخص زندگی می کنند بهتر آگاهی داشته باشیم.

- - آیا آنها از مشاغل ارتشی خود راضیند ؟ - - آیا وظایف خود را خو ب انجام می دهند؟ - - آیا پایگاه یا تأسیسات مورد نظر کارآیی دارد؟ - - به طور کلی تلقی شان از شاه و نحوه پیشرفت عمرانی در ایران چیست؟ نظر شخصی ایشان چیست؟ همچنین دانستن اینکه افراد ارتش، خود را تا چه میزان وقف شغلشان می کنند، جالب خواهد بود. مثلاً آیا در خیلی از آنها این تمایل وجود دارد که در پایان مأموریت خود در پایگاه مورد نظر، خدمت خود را ترک

ص: 692

کنند (با فرض اینکه وضع خدمت وظیفه یا حرفه ای ایشان امکانی را می دهد) یا اینکه اکثریت می خواهند به پستهای جدید نظامی بروند؟ شاید هیچ تمایلی در بین نباشد. آیا کارگر به اندازه نیاز پایگاه موجود است؟ آیا نیازهای نیروی انسانی بخش خصوصی بر اثر احتیاجات پایگاه عاطل مانده اند؟ ما می فهمیم که بدست آوردن بعضی از این اطلاعات مشکل و در بعضی موارد غیر ممکن است. همچنین می دانیم که به هر صورت دسترسی به آنها مقداری زمان لازم دارد. در حقیقت بسیار متشکر خواهیم شد اگر درباره این موضوع کلی فکر کنید و سئوالات اضافی را که دنبال کردنشان مفید است و حتی موضوعات بیشتری را که برای بخش سیاسی - نظامی مفید باشد، پیشنهاد کنید.

حتی اگر اطلاعاتی به دست آوردند که به نظر کامل یا تماما شکل یافته نباشند قبل از اینکه آن را در هر نوع گزارش رسمی به کار برید، بهتر است که آنها را حتی به صورت غیر رسمی به بخش سیاسی -نظامی سفارت بفرستید. در ابتدا احتمالاً این امر بیشتر موقعی اتفاق خواهد افتاد که ما با بخش سیاسی - نظامی کار می کنیم تا سودمندترین و هماهنگ ترین رابطه همکاری را در تمامی تلاش هیئت (دیپلماتیک ) در بخش سیاسی - نظامی برقرار کنیم.

اقتصادی :

در زمینه اقتصادی با محدوده کاری پر محتوایی سرو کار دارید. گزارش سالیانه یا گزارش محلی در مورد کارخانه NISOC و طرحهای NISIS (هر دو مربوط به کارخانه ذوب آهن) هم برای ما و هم برای واشنگتن مفیدند. دیدارهای محلی از صنایع برجسته، ملاقات با بازرگانان درجه اول، بانکداران و مقامات اتاق اصناف موضوعات خوبی برای گزارش هستند. شما که در نوشتن گزارشهای اقتصادی سوابق همکاری فراوان دارید، مشکلتان زمان خواهد بود، نه مهارت؛ اما فهرستی از موضوعات می تواند شما را در تشخیص تقدم و تأخر انجام تحقیقات صنعتی و اقتصادی یاری دهد.

- - سرمایه داری: تأسیس، کارکنان اصلی، مقدار و تاریخ سرمایه گذاری، منبع سرمایه، نوع و شکل فعالیتهای تجاری، در صد درآمد وسعت و محل، طرحهای توسعه.

- - روابط خارجی: میزان درآمد، حق الامتیازها، اجاره نامه ها (در این صورت، شرایط از قبیل شرایط صادرات) حضور مدیریت و تکنسینها و خصوصیت.

- - طرحهای آموزشی، تحقیق خدمات و بازاریابی.

- - فعالیت: میزان محصول سالهای اخیر به درصد ظرفیت، استعداد تولیدی (در صورت امکان با معیارهای ایالات متحده، ژاپن و اروپا مرتبط سازید) کنترل کیفیت، موانع زیربنائی (برق، آب و غیره) تعداد نوبتهای کار پیش بینیها.

- - مصرف و تولید: کشور منبع مصرفهای عمده مشکلات (از قبیل تهیه تجهیزات اصلی - عدم تمایل به عوامل که باعث رقابت می شوند) میزان کالاهای انبار شده و برنامه در مورد آنها، بازارهای فعلی و آینده (داخلی و خارجی) سرویس محصولات.

- - دخالت دولت: مالیات و دیگر کمکها و تعرفه و دیگر حمایت در بازار رقابت، مشکلات در رابطه با دولت، مشکلات نرخ گذاری و غیره - - مالی: عایدیهای خالص و ناخالص فعلی و پیش بینی شده، بازگشت سرمایه، سهام (اگر عمومی است) و

ص: 693

شرکت در برنامه تقسیم سهام، برخوردهای مالیاتی (مثلا دعواها) و هر گونه مشکل در اعتبار گرفتن، بدهی خدماتی و غیره.

- - نیروی انسانی: تعداد و خصوصیت کارکنان (مثلاً مرد، زن، کارگر و کارمند، خارجی) چگونگی استخدام و آموزش آنها، میزان اصلاح سازمان و تغییر پرسنل سازمان و کارآیی، نرخهای حقوق، تمایلات و چگونگی میزان تشخیص آن سهم از منفعت، امتیازات، مشکلات. چنین گزارشی همچنین باید حاوی یک جنبه اطلاعاتی در مورد فرصتهای استفاده ایالات متحده مثلا در یک برنامه توسعه و مرتبط با یک تمایل به کسب مجوز فعالیتهای خارجی باشد. گزارش شما در امور اقتصادی مملکت از قبیل موارد ذیل مورد استفاده قرار خواهد گرفت: سیاست کنترل قیمتها، تورم (قیمتهای معمول زمین و اجاره) به تعیین حقوق، دور نما و وضعیت فعلی برنامه تقسیم سهام (اصل 13) مشکلات و اصلاحات تأمین و پخش (مانند سیستم ترابری، انبار داری، بازارها) موجود بودن و تخصیص اعتبار ؛ اوضاع سرمایه گذاری / تجارت به طور کلی (شامل میزان بالارفتن سرمایه) عوامل موثر در آن اوضاع (مثلاً تصمیم به سرمایه گذاری یا عدم آن) و فعالیتهای دولتی (کارآیی بوروکراسی، اتخاذ تصمیمات محلی یا همه در تهران) ؛ تأثیر خرجها، تقلیل طرحهای عمرانی و غیره.

راهنمای گزارش نویسی سیاسی و اقتصادی برای شیراز

ص: 694

سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان راهنمای گزارش نویسی سیاسی و اقتصادی برای شیراز سیاسی :

ابتدا عکس العمل ما نسبت به طرح بسیار خوب شما: با توجه به گزارش سیاسی این مسئله صحیح است که مرکز کنترل می کند. معذالک با توجه به آشوبهای دانشگاهی، تجزیه و بالا گرفتن احساسات مذهبی، آنچه که در شیراز اتفاق می افتد مهم است، اگر چه تنها به عنوان ملاکی برای اندازه گیری آنچه در تهران اتفاق می افتد، باشد. در مورد «حقوق بشر» که به طور وسیع تعریف شده به طور مهمی به ما کمک کرده است. البته ما میل داریم چیزی در مورد بررسی احساسات مذهبی در شیراز و اینکه چگونه این احساسات در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ظاهر می شود در نیمه سال و یا زودتر ببینیم. (مثلا در اصفهان نامه هایی به مؤسسات اقتصادی فرستاده شده که در آن گفته شده است که بهائیان نباید استخدام شوند.) اگر این مسئله در بررسی ناآرامیها می گنجید، نیر خوب است. این مسئله نیز مورد علاقه ما است که بدانیم که آیا نتیجه این گسترش به طور عملی یا بالقوه مشکلاتی را در مورد جامعه آمریکاییهای ساکن ایران در بر دارد.

در مورد عدم مرکزیت و حکومت ایالتی ما مایل هستیم که از هر تغییر پرسنل مهم سریعا آگاه شویم؛ اما در غیر این موارد شما اتفاقات مهم و اساسی را می توانید در توضیح کلی که از حوادث جاری می دهد ذکر کنید. مثلاً اگر زمانی پیش از نوروز گزارشی در مورد برخورد با حکومت آموزگار در شیراز و ناحیه مأموریت خود داشته باشید، بسیار مفید خواهد بود، هر چند این گزارش منفی و یا خنثی باشد.

ما در این مسئله با شما هم عقیده هستیم که سیاست و اقتصاد به هم پیچیده اند، ولی برای گزارش نویسی می توان بعضی چیزها را از هم جدا کرد. ما با این گفته موافقیم که گزارشات شش ماهه از شرایط بندر ضروری به نظر می رسد. بخش سیاسی میل دارد در صورت امکان یک بررسی در مورد گسترش اقتصادی همراه با تقسیم بودجه داشته داشته باشد. البته در صورتی که این بررسی خیلی شبیه سعی در تجزیه یک آمیب در زیر میکروسکوپ الکترونی نباشد.

ما در اینجا به این نتیجه رسیده ایم که یادداشتهای شما از مکالمات (memcon ) به اندازه کافی بوده و توجهتان را بر روی گزارشات و مقاله های تحلیلی تمرکز دهید که طی این گزارشات پیشرفتها را توضیح دهید، ولی بیش از حد، مانند مطالعات تحقیقی و اطلاعاتی INR طویل نباشد.

مثلاً علاوه بر روی کار آمدن مذهب، دانشگاه پهلوی و رئیس دانشگاه آقای مهر دو موضوع خیلی جالب هستند. دانشگاه پهلوی از این جهت که منعکس کننده مشکلات ناشی از توسعه سریع آکادمیک است (که این گونه مشکلات به شکل یک اپیدمی ملی در آمده است) و آقای مهر به دلیل اینکه نه تنها او یکی از صریحترین و شایسته ترین رؤسای دانشگاه است، بلکه جانشینی برای وزیر آموزش فعلی و با یک شغل دانشگاهی است، شاید ریاست دانشگاه تهران و یا مسئولیت تمام دانشگاهها در پست معاونت عالی می باشد. وضعیت آزمون نیز چنین است.

او در اینجا موضوع جالبی است و روش او به وسیله کسانی که او را می شناختند و یا به تغییر کابینه علاقمند هستند مورد توجه است.

ص: 695

ما هنوز علاقمند به گزارشاتی در مورد حقوق بشر هستیم. گرچه درخشش امید بخشی که ملاقات نمایندگان را احاطه کرده است، مقداری از حرارت مستقیم را رفع نموده است. اگر شما میل دارید که طی ملاقات خلاصه تلفنی تماس بگیرید، این تماسها استقبال خواهند شد. من شخصا فکر نمی کنم که به دوستان شنونده ما از یادآوری علاقه ما نسبت به این موضوع آسیب رسد، البته در صورتی که گزارش یا منبع زیاد حساس نباشد.

با توجه به فعالیت کمونیستها، اگر از این نوع فعالیتها در حوزه شما هست، ما میل داریم اطلاعاتی برای گزارش (cerp-2) یک ماه قبل از شروع به کار گزارش (که حدودا 15 نوامبر است) در دست داشته باشیم.

سیاسی نظامی:

(قسمت سیاسی - نظامی این راهنما دقیقاً مشابه بخش سیاسی نظامی در راهنمای گزارش نویسی در مورد شهر اصفهان است - مترجم) اقتصادی:

گزارشات و یادداشتهای مکالمه ای شما از دیدار از صنایع و سایر مسایل اقتصادی بسیار عالی بوده اند. از آنجایی که بیشترین توجه در ناحیه شما بر روی مسئله انرژی متمرکز است، یک ارزیابی از منابع جدید انرژی مثلاً سد رضاشاه و تاثیر محلی و ملی آن مؤثر و مفید است. همان طور که قبلاً بحث کرده ایم ما سعی در تشویق شما در جدا کردن مطالب دولتی و غیر دولتی به شکل طبقه بندی نشده و طبقه بندی شده داشته ایم. مخصوصا این در نقلها و گزارشات شما از بندر بسیار مفید است و نیز منابع بازرگانی زیادی دارد. هنگامی که شما از صنایع دیدن می کنید، لیست موضوعاتی را که در زیر آورده می شود ممکن است برای شما مفید باشد، که البته این لیست جامع نیست:

(توضیح مترجم: باقیمانده راهنمای گزارش نویسی اقتصادی در مورد شیراز دقیقاً مشابه راهنمای گزارش نویسی اقتصادی برای اصفهان است که قبلاً آمده است).

راهنمای گزارش نویسی سیاسی و اقتصادی برای تبریز

ص: 696

سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان راهنمای گزارش نویسی سیاسی و اقتصادی برای تبریز (برای مایک مترینکو - تبریز) سیاسی:

طی دو سال گذشته ما گزارشات خوبی از منطقه تبریز داشته ایم. خیلی خوب خواهد بود اگر بتوانید در شش ماه آینده ساخت اساسی استان را ترسیم کنید و معلوم کنید چه کسی قوی است، چه کسی با وی مخالف است (اگر هست) و فعالیتها و رهبران اصلی حزب (اگر باشند) چگونه است. این کار با یک، دو یا سه نامه هوایی می تواند تمام شود. چگونگی انجام آن بیشتر با خودتان است. بی فایده نیست اگر مانند دیوید مک گافی در سال گذشته، زمانی در بهار، نامه مربوط به وضع امنیتی را تجدید کنید. اگر لازم بود می توانید گروههای مخالف را هم در آن بگنجانید، فعالیت تروریستی در تبریز را تخمین بزنید و میزان کارآیی پلیس را به نظر آرید.

اگر شما فرصت تهیه یک خلاصه جامعتر درباره حضور نظامی ایران در ناحیه مرزی تبریز - شوروی داشته باشید، مطمئنم که همکاران در اداره وابسته دفاعی و بخش سیاسی - نظامی آن را مفید خواهند یافت. آن را ای شروع گزارشهای منطقه ای، به سراغ مسئله کردها می رویم. از آنجایی که گزارشات مربوط به بخش کردنشین مورد توجه کشورها است، فعالیت تبریز در هفت سال گذشته عمدتاً صرف این امر شده است. ما امیدواریم که شما بتوانید روابط جدیدی را برقرار و حفظ نمایید تا حداقل در هر نیمسال ما را از عقاید کردها در مورد مسایلی از قبیل برادران عراقیشان، استعداد آنها برای حمایت از ناراضیان در عراق و دیدشان را نسبت به آمریکا، مطلع سازید. از صحبتهایمان در تهران شما می دانید که در عراق کردهای ناراضی فعال هستند. این همراه با بعضی فعالیتهای عراق در چند ماه اخیر، مسئله حقوق انسانی کردهای عراقی را هم در آمریکا و هم در صحنه سازمان ملل متحد به صورت علنی مطرح ساخته است. هرگونه شواهدی که شما در مورد نحوه رفتار خوب، بد و یا میانه آنها به دست آورید بسیار استقبال می شود. نحوه رفتار خوب، بد و یا میانه آنها به دست آورید بسیار استقبال می شود.

از لحاظ علائق سیاسی فعلی، ما از شما می خواهیم که همچنان ناظر صحنه دانشگاهها باقی بمانید.

این شاید بیش از آنچه شما فکر می کنید برای ما مفید باشد. زیرا شما با ناحیه ای حساس سروکار دارید.

اینجا متناوباً اطلاعات غلط از اطلاعات بیشتر می شود و گزارشهای تهیه شده توسط شما و دیگر کنسولها معیار اصلی قضاوت ما خواهند بود. مخصوصاً به هرگونه شواهدی دال بر جنب و جوش حزب رستاخیز چه در کانالهای رسمی یا غیر رسمی علاقه مندیم. آموزگار و بعضی از افراد که در اینجا ما با او صحبت کرده ایم ابراز داشته اند که نخست وزیر از حزب متوقع است در گرد آوردن منافع مشترک و راهنمایی تهران در تخصیص منابع فعالیت وسیعتری داشته باشد.

در صحنه حکومت منطقه ای و محلی به طوری که ما کسب اطلاع کرده ایم شهردار تبریز بالاخره تهدید به کناره گیری کرده که این یک بار هم برای او زیاده از حد بوده است، زیرا از او خواسته شد که استعفا بدهد.

اطلاعات بیشتر در این باره و در مورد تحولات شهری (شامل فرصتهای تجاری) مطلوب خواهند بود.

دوباره باید یادآور شد که تهیه گزارش درباره شهرداری و استانداری توسط شما، نمودار خوبی خواهد بود تا ادعاهای موافقان و مخالفان سیاست عدم تمرکز امتحان شود.

ص: 697

فعالیتهای مقامات شوروی در ناحیه شما بسیار مورد علاقه است. ما پیشنهاد می کنیم که در هنگام انجام مقررات گزارش نویسی یک یادداشت ملاقات در هر مورد تماس به RSOفرستاده شود. اهمیت خاص به توصیف جزء به جزء عقاید و رفتار شورویهایی که ملاقات می کنید، قائل شوید. چنین گزارش نویسی باعث کمک بسیار در تشخیص مقامات شوروی که احتمالاً بتوانند اطلاعات جاسوسی چشمگیری فراهم کنند، خواهد بود.

سیاسی نظامی:

(توضیح مترجم: این قسمت مانند قسمت سیاسی نظامی برای شهرهای اصفهان و شیراز است، از تکرار آن صرف نظر می شود).

اقتصادی:

بازدید و گزارش از پالایشگاه جدید سودمند خواهد بود. مذاکره قبلی با ریچارد بش مسلماً راهنماییهای مخصوصی را به دست خواهد داد.

در صورت امکان، تجدید سالانه بخش صنعتی بسیار ذیقیمت است. مانند هر بازدید صنعتی دیگر، عناوینی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

(توضیح مترجم: باقی بخش اقتصادی این راهنما برای تبریز مشابه بخش اقتصادی راهنمای ش نویسی در مورد شیراز و اصفهان است و از تکرار آن صرف نظر می شود).

ملاها، فساد، ساواک

ص: 698

سند شماره (11) استفاده محدود اداری12 فوریه 1978- 23/11/1356 سفارت آمریکا - تهران یادداشت مذاکرات موضوع: ملاها، فساد، ساواک در طول چند سال اخیر پرویز رائین برای سفارت کاملاً شناخته شده است. او تا اندازه محدودی فکر خود را بازگو می کند و من احساس می کنم که او آدم مطلعی در امور شهر است. به طور کلی گزارشگر مورد اعتمادی به نظر می رسد. او موفقیتهایی در رژیم فعلی به دست آورده، اما نقطه نظرهای او می رساند که تغییر بعضی چیزها لازم است. من چنین دریافته ام که او گاه گاهی هم با شاه ملاقات می کند.

ملاها رائین عموماً ملاها را گروهی غیر قابل اعتماد، توطئه گر و کاملاً خودخواه می داند. رائین معتقد است که بسیاری از آنها قلباً هرگز شاه را به خاطر کوتاه کردن دست آنها از قدرت سیاسی و اقتصادی در دهه 1960 نخواهند بخشید و بدون شک اگر فرصت بیابند برای دولت و کشور دردسرهایی تولید خواهند کرد.

رائین احساس می کند که ملاها در حال به انفجار کشیدن حرکتهای جاری کشور هستند که این خود از پی آمدهای آزادیهای سیاسی برای مردم می باشد. اما در حقیقت آنها می خواهند ایران را به قرن 15 برگردانند و در این مسیر اموال از دست رفته خود را احیاء کنند. عدم اعتماد ملاها ظاهراً از حادثه خونین میدان سپه در اوائل سال 1960 ریشه می گیرد. بر طبق نظر او ملاها تظاهراتی بر ضد شاه ترتیب داده و گروهی از دانش آموزان مدارس را سازمان داده تا خود را بر ضد پلیس پیش اندازند. وقتی که پلیس به آنها دستور داد که بایستند، ملاها آنها را تحریک به پیشروی کردند. بالاخره پلیس به دلیل دستوری که اگر تظاهرکنندگان عقب گرد نکردند، بر روی آنها آتش بگشایند، تیراندازی کردند و تعدادی از دانش آموزان مدارس کشته شدند. رائین این استراتژی را کاملاً قابل سرزنش می داند.

رائین از مصاحبه اخیری که توسط سه تن از خبرنگاران خارجی با آیت اللّه خمینی به عنوان مردی آزادیخواه و بزرگ به عمل آمد، ناراحت بود و می گفت او چنین مردی نیست.

فساد رائین می گوید فساد در ایران بسیار گسترده است و تنها راه کم کردن آن «عمل از بالا» است. به نظر رائین مجرمان اصلی ژنرالها و خانواده سلطنتی می باشند. این دو گروه زمینهای بسیاری در نزدیکی دریای خزر را تقریباً مجانی به خود اختصاص داده اند و پس از تقسیم کردن، آنها را با قیمت گزاف فروخته اند. این هردو گروه پولهای زیادی از دولت گرفته تا جاده هایی منتهی به املاک خود بسازند. این ساختمانها به نفع هیچ کس نیست جز صاحبان آنها.

ساواک رائین می گوید البته درست است که زندانیان در ایران شکنجه می شوند و تمام ایران این را می دانند، اما

ص: 699

باید دید شکنجه چیست؟ حتی 24 ساعت در زندان بودن ممکن است برای بعضی، نوعی شکنجه باشد.

وی در عین حال که قبول دارد ساواک نقش بسیار مهمی دارد و در مقابل عراق و در تهیه ادامه کار یک دستگاه اطلاعاتی لازم است، اما معتقد است که مقامات بالای ساواک از جمله ژنرال نصیری باید بازنشسته شوند. این اشخاص در ساواک کفایت خود را از دست داده و ایران را بدنام کرده و سبب بدبختی بسیاری از مردم شده اند. او دکتر حسین زاده (که نام اصلی او عطارپور است) را به عنوان رئیس بازجویی ساواک نام می برد که فقط از طریق محکوم کردن مردم از طریق بازجوییهای خود، که آنها را مجرم یا بیگناه معرفی نماید، زندگی می کند.

رائین داستان زیر را که منجر به زندانی شدنش به مدت چند ساعت شد، تعریف می کند: رائین می گوید خبری را که درباره برف سنگینی بود که ارتباط چندین روستا را قطع کرده بود، برای آسوشیتدپرس نیویورک تنظیم می کردم، اما سردبیر این خبر را نمک زده و با خبر دیگری جور کرد و نوشت: در زمانی که ارتباط ارتباط چندین روستای ایران قطع شده بود و مردم درصدد پاک کردن برف سنگین از راهها بودند، شاه در تپه های سنت موریتز در حال اسکی بود. رائین می گوید ساواک بلافاصله او را دستگیر کرد و به سلول انداخت. در پایان رائین اضافه می کند که زاهدی یک تلفن فوری از واشنگتن به شاه زد و تأیید کرد که سطور توهین آمیز در نیویورک اضافه شده و رائین از زندان بیرون آمد.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 700

سند شماره (12) محرمانه 15 فوریه 1978 - 26 بهمن 1356 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی سفیر در مورد سفرش به واشنگتن برای شرکت در جلسه در تاریخ بیستم فوریه صحبت کرد. وی همچنین اشاره کرد که سفر اخیر او به مناطق جنوبی ایران بسیار آموزنده بوده است. صنعت نفت بسیار تأثیرپذیر است و قسمتهای IIN نیز تأثیرپذیری بالقوه ای دارند. در دنباله این سفر، سفیر ملاقاتی با شاه داشته است و در مورد مناقشات خاورمیانه و شاخ آفریقا بحث کرده اند. شاه همچنین از روابط دوجانبه با بریتانیا ابراز نارضایتی نموده است. شاه تأکید می کرد که در مورد محموله های نظامی آمریکایی نباید قضیه ای به وجود آید و سفیر بیان داشت که ایران نباید خود را درگیر مذاکرات مربوط به نقل و انتقالات سلاحهای عربستان سعودی، مصر و اسرائیل کند. شاه موضوع را خوب درک کرده و موافقت کرد.

سفیر خاطرنشان کرد که به نظر می رسد که دستور جلسه کمیسیون مشترک تأیید می شود. اگر همه مدعوین در واشنگتن شرکت کنند، گروه زیادی از ایران نیز حضور خواهند داشت (وزیر تذکر داد که تاکنون عده ای حذف شده اند). کمیته اجرائی شورای بازرگانی ایران و آمریکا در حال بازدید است و این کمیته مذاکرات بی نتیجه ای در مورد امنیت اجتماعی، مالیات مضاعف و سهام عادلانه داشته است. آنها گزارشی در خصوص وضع سرمایه گذاری در ایران تا ماه «می» تهیه نخواهند کرد.

سفیر تقاضا کرد که هرکس که اطلاعاتی در مورد مسئله دارو (مواد مخدر) و TAS دارد به «پت دویچ» اطلاع دهد. هیئت مدیره USEAچنین تصمیم گرفت که شراب یک متمم غذایی است و لذا باید جیره بندی شود.

تصمیم سفیر بر این بود که شراب نباید تأمین کننده ای برای بازار تهران شود و بنابراین باید علیرغم ارزش غذایی آن جیره بندی شود.

سفیر امروز صبح درباره خط مشی استخدامی هیئت برای همسران و فامیل جلسه ای خواهد داشت.

ژنرال گست اظهار داشت که هیئت مستشاری نظامی طالب دقت بیشتری در مورد دستورات جاری است.

آقای بروین در پاسخ سؤالی از طرف سفیر گفت که تلگرامی در مورد موافقتنامه امنیت کره جنوبی به واشنگتن خواهد فرستاد و درخواست دستورالعمل در خصوص عملکرد موافقتنامه دوجانبه ما خواهد نمود.

وزیر گزارشی درباره دستور جلسات کمیسیون مشترک داده و متذکر شد که کلیه موافقتنامه ها احتمالاً تا تنظیم آخرین صورت جلسه تکمیل نخواهد شد.

آقای زیشک اطلاع داد که آهنگساز آمریکایی دیوید آمرام برای اجرای برنامه در IAS و جنوب کشور هفته آینده به ایران می آید. سفیر اشاره می کند که آرنود وبور چگریو برای مصاحبه با وی و همچنین ملاقات با شاه خواهد آمد.

ژنرال گست از سفیر پرسید که آیا وی سوابقی در رابطه با مسافرتش به واشنگتن لازم دارد یا خیر؟ از او خواسته شد که اطلاعاتی در مورد نیازمندیهای ساختمانی و برنامه های مربوط به F-16 و آواکس و بیشتر F-14 تهیه کند. سفیر گفت که از جانب ما شاه به خاطر مساعی ایرانیان در تلاش جهت یافتن پسربچه

ص: 701

مفقود آمریکایی تشکر کرد. ژنرال گست گزارش کاملی راجع به شرایط مربوط به حادثه پیاده روی داد.

روز گذشته ژنرال طوفانیان طی تماسی با ژنرال گست در مورد نحوه افزایش قدرت تانکهای M-60 مذاکره نمود. لیکن به وی خاطرنشان شد که این برنامه ممکن است امکان پذیر باشد، ولی پرسنل تانک دولت ایران نیاز به آموزش وسیعتری خواهند داشت.

آقای بروین خاطرنشان ساخت که تلگرافی راجع به نزاع شرکت نفت ایران با شارجه دریافت داشته است. این یک اقدام خیلی پیچیده است که شامل شرکت نفت ایران و یک شرکت آمریکایی است که طی آن شرکت نفت ایران برای شرایط مالی فشار می آورد که ممکن است منجر به تعطیلی شرکت آمریکایی در شارجه شود. آقای بروین اظهار داشت که شایعاتی در مورد این قضیه شنیده است، مبنی بر اینکه شرکت آمریکایی (LSC) قراردادش را لغو کرده و از مدیر آن خواسته شده که طی 24 ساعت ایران را ترک کند. وی در این مورد بررسی خواهد کرد.

آقای لمبراکیس درباره رئوس مطالب امروز مطبوعات گزارش داد و گفت مجلس در حال بررسی لایحه ای است که در آن هر خارجی که به طور غیرقانونی وارد ایران شده باشد تحت پیگرد قرار می دهد.

مقاله ای در مورد حقوق بشر توسط جهانگیر آموزگار در کیهان اینترنشنال نوشته شده بود.

آقای فری گفت که اولین گروه دامپزشکی آمریکا وارد شده و روی یک برنامه آموزش کمیسیون مشترک کار می کند و یک نمایش یک روزه در مورد محصولات غذایی برای نشان دادن مقاطعی از خوراکیها در 4 آوریل به اجرا گذاشته خواهد شد.

فرمانده هاگ اطلاع داد که کشتیهای USS DAVIS و کشتی USS FURER به بندرعباس وارد نخواهند شد و در عوض در نقطه ای از دریای سرخ خواهند ماند.

گولز به معرفی آقای «تیم اسکود» پرداخت و گفت که او به طور موقت در کنسولگری کار خواهد کرد و بعداً به شیراز منتقل خواهد شد.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 702

سند شماره (13) محرمانه تاریخ : 23 فوریه 1978- 3/12/1356 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی:

وزیر جلسه را با اشاره به اینکه انجمن روزنامه نگاران ملی روز گذشته ملاقات خوبی با وزیر یگانه داشته اند و برای امروز برنامه پرمحتوایی تدارک دیده اند که شامل یک جلسه با نخست وزیر است، آغاز کرد. به هنگام مرور اخبار دریافت شده، آقای میکلوس در مورد پیغامی از سوی سفارت خارطوم که گزارشی در مورد موقعیت کشور چاد بود، صحبت کرد. او همچنین توجه افراد را به ازدیاد ملاقاتهای سالیانه از گروه دانشگاه دفاع ملی که امسال تعداد آن نسبتاً کاهش خواهد یافت جلب نمود. ما همچنین تأییدیه ملاقات با مگن کلارک و ژنرال هایزر را دریافت کرده ایم. وزیر خاطرنشان ساخت که مصر آن گونه که در محافل آنکارا شایع شده به پیمان سنتو نخواهد پیوست.

سفیر نامه ای از ویلیام. اچ. کورتنی یکی از همکاران در کنسول روابط خارجی دریافت داشت مبنی بر اینکه او در ماه آوریل از ایران بازدیدی به عمل خواهد آورد. در میان نامه های دریافتی نامه جالبی به دست سفیر مربوط به عکسهای «کمیاب» شاه و ملکه الیزابت رسید. آقای گولز که مأمور انجام این کار شده بود، گفت که ممکن است او یک دسته تمبر پستی برای نویسنده بفرستد. آقای جینگلز از امتیازهای استخدامی که نصیب کارمندان بانک ایرانیان گردیده است بسیار متعجب شد. او اضافه کرد که از مقررات سخاوتمندانه قرارداد اطلاع داشته ولی آن را از کارمندان سفارت مخفی نگاه می داشته است. عضو دیگر هیئت کشوری عقیده داشت که قرارداد را به عنوان یک نمونه برای مذاکرات آینده مدیریت ایالات متحده برای AFSAبفرستند.

آقای شلنبرگر گزارش داد که پروفسور آبراهام، از دانشگاه ویرجینیا، در صورت باز بودن دانشگاه، امروز در دانشگاه ملی با اعضای هیئت علمی و دانشجویان ملاقات خواهد نمود. سفیر فروغی به آقای شلنبرگر گفت که گسترش آشوب در تبریز به علت وجود اختلاف اقتصادی در میان طبقه متوسط پایین است. فروغی گفت که «ندارهای» اجتماعی ایران حکایت از وجود رشوه در میان طبقات بالا می کند. به عنوان مثال فروغی به گزارش اخیر روزنامه های فارسی زبان در مورد یک میهمانی پرخرج که در تهران ترتیب داده شده بود اشاره نمود که در آن به یک رقاص محلی برای انجام یک رقص عریان 000/50 دلار داده شده بود. آقای شلنبرگر گفت که واقعاً این کارها مردم را منقلب می سازد. تفسیر کوتاه بعدی در مورد بحث و تبادل نظر روی نمایش ماه آینده در شیراز از سیستم خطوط ارتباطی ماکروویو و کنترل ترافیک بود. USISیک نماینده اداری در این بازدید خواهد داشت.

ژنرال گست طرحی در مورد تهیه یک تحلیل از حوادث اخیر نیروی هوایی تهیه نموده است. این گروه کار خود را از 27 فوریه آغاز کرده و از پایگاههای هوایی بازدید خواهند نمود. ژنرال گست خاطرنشان ساخت که از طریق سفیر زاهدی، از نماینده نیروی هوایی در مورد بازدید از ایران از پنجم الی نهم آوریل دعوتی به عمل آمده است. مستشار نظامی در رابطه با سفارت، مسیر بازدید را مشخص خواهد نمود. یک تیم مرکب از سه ژنرال در 25 فوریه برای مذاکراتی در مورد اداره F-16، آواکس و برنامه های هوائی ایران وارد خواهند شد. مستشار نظامی معتقد است که برنامه دفاع هوایی باید زیر پوشش FMSقرار گیرد. ژنرال

ص: 703

گست شب گذشته مذاکراتی با هیئت اداری DOD داشت و به نظر می رسد که در واشنگتن نظریاتی وجود دارد که درخواست اسلحه در طولانی مدت توسط ایران به منزله «دوست دارم داشته باشم» است و نه بمنزله نیازهای اصلی ایران، آقای مارتین گفت که تجهیز ایران در طویل مدت نشان دهنده علاقه نسبت به ایران است. سفیر اظهار تمایل کرد که این نکته برای واشنگتن روشن شود و ژنرال گست گفت که اقدامات لازم را در این مورد به عمل خواهد آورد.

آقای لمبراکیس اشاره به اخبار امروز در مورد تعداد دستگیرشدگان و کشته شدگان در شورشهای تبریز نمود. جالب اینجا است که دستگیرشدگان در دادگاههای مدنی محاکمه خواهند شد. هنوز تمام گزارشات در مورد شورش به ما نرسیده است و تئوریهای زیادی وجود دارد، ولی به نظر می رسد که بعضی از مقامات مسئول این امر خواهند بود. شایعاتی در مورد وقوع تظاهرات بیشتر در صورت عدم آزاد کردن دستگیرشدگان در تبریز وجود دارد. روزنامه های فارسی زبان گزارش می دهند که شاه به نامه ای از عرفات پاسخ داده است که مضمون آن فاش نشده است. علیرغم مقالات پوزش آمیز مندرج در تهران ژورنال امروز، یک منبع MFA به آقای لمبراکیس گفت که سفارت دولت ایران در نایروبی به حالت تعطیل درآمده است که خود نشان دهنده تیره شدن روابط بین دو کشور است. آقای فری گزارشی در مورد تعدادی از بازدیدکنندگان داد: نماینده Uncle Benامروز ایران را ترک می کند، یک گروه ضربت آموزشی به زودی خواهد رسید. یک گروه از سران کشاورزی در اواسط ماه مارس وارد خواهد شد.

آقای مارتین گفت که ژنرال ویلیامز، رئیس BHI امروز برای یک مصاحبه عمومی نزد او خواهد آمد.

آقای جینگلز، باب واتسون مقام مدیریت آتی پست ایران را که در حال بازدید از اینجاست به من معرفی نمود. آقای بنرمن گزارش داد که فراری FBI به هواپیمای به مقصد پاریس نرسید و با اقدامات امنیتی به سوی نیویورک بازگردانده شد.

آقای دویچ با موفقیت بازگشت و گزارشی در مورد مسافرت رسمی خود به پاریس و نیس و کمک به فرار رابط ایرانی ناقل مواد مخدر تهیه نموده است. آقای رینو گفت که او نظر محتاطانه ای نسبت به گشایش مرکز بازرگانی تهران دارد. در واشنگتن در مورد گشایش تعداد زیادی از این مراکز گفتگو به عمل آمد.

آقای میکلوس خاطرنشان ساخت که قبل از تصمیم گیری نهایی واشنگتن باید در مورد نقطه نظرهای ما تحقیق نماید. آقای رینو به کوششهای خود برای حل مشکل تعهد مشتریان ادامه می دهد.

گزارش وقایع هفتگی: ایران

ص: 704

سند شماره (14) گزارش وقایع هفتگی : ایران ایران : 3 مارس 1978- 12 اسفند 1356 - - جلسه چهارم کمیته مشترک ایران و آمریکا با صدور بیانیه و مفاد مشترک از طرف وزیر امور خارجه ونس و محمد یگانه، وزیر اقتصاد و دارایی، در واشنگتن در 28 فوریه پایان گرفت. کار رسمی کمیته با پایان کار پنج کمیته مشترک در هفته گذشته آغاز شده بود. این گردهمایی ها پیشنهادهای ملموسی را در زمینه همکاری فنی در امور کشاورزی، تربیت نیروی انسانی، و تحقیقات علمی مطرح نمود.

شرکت کنندگان در کمیسیون خواستار توسعه روابط تجاری که به نظر آنها به میزان قابل توجهی افزایش نیافته بود، شدند. کمیسیون حاضر مفیدترین کمیسیون برگزارشده تا امروز بوده است، طرفین با شناخت کامل از منافع خود به نتیجه های خوبی رسیدند. (طبقه بندی نشده) - - کمیته فریزر، نماینده کنگره در تاریخ 28 فوریه به استماع نظرات مربوط به وضع «حقوق بشر» در ایران پرداخت. (البته در روزهای گذشته همین جلسات در رابطه با کشورهای دیگر برگزار گردید). تنها شاهد موجود در جلسه مربوط به ایران برایان روبل بود که ادعا می کرد در دادگاههای نظامی ایران به هیچ وجه نمی توان انتظار یک محاکمه منصفانه را داشت. قرار است که جلسه شاهدان دیگری را برای روزهای بعد در این باره تهیه نماید. (طبقه بندی نشده).

- - نتایج شورشهای مذهبی تبریز در 18 فوریه حاکی از آن است که دولت ایران باید در انتظار تظاهرات دیگری نیز باشد. ولی در حال حاضر دولت منتظر است تا نتیجه یک بازپرسی خاص معلوم گردد تا به دنبال آن بتواند اقدامی در پیش گیرد. تحقیقات اولیه نشان دهنده بی توجهی مقامات استانها به خصوص استاندار آذربایجان شرقی است که از خدمت برکنار شده است، شاه، در انظار عموم اعلام کرده است که آزادیهای سیاسی به طور مداوم افزایش خواهد یافت هرچند که گروههای ارتجاعی به سوءاستفاده از آن بپردازند. (محرمانه) - - سفارت آمریکا در تهران از طریق سازمان سیا اطلاعاتی مبنی بر کاهش تولید نفت ایران از 7/6 میلیون بشکه در روز به 1/6 میلیون بشکه در روز دریافت نموده است. سفارت نسبت به این برآورد چندان خوش بین نیست، چون بنا به اطلاعات تهیه شده توسط منابع صنعتی تهران 8/6 میلیون بشکه نفت در روز تشخیص واقعی تری است. (محرمانه) ام. جانسون سی. دبلیو. ناس

NWK-9 سفر تحقیقاتی

ص: 705

سند شماره (15) از : CMDT NWC واشنگتن دی. سی.تاریخ : 10 مارس 1978- 19 اسفند 1356 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : محرمانه موضوع : NWK-9 سفر تحقیقاتی 1- از کمک سفارت تشکر می کنیم.

2- گروه هشت عضو خواهد داشت، به نامهای کلارک - هوارت - ناتسون - اونیل - پاک ستون - سندز - تایلور - تامسون. اونیل ناظر بر کار گروه است و کلارک رهبر گروه.

3- لطفاً چهار اتاق دو تخته در یک هتل متوسط رزرو کنید.

4- مواردی که مورد علاقه گروه است، عبارتند از: منافع امنیتی و سیاست خارجی آمریکا در منطقه خلیج فارس، سیاستهای داخلی ایران که مربوط به ثبات و ساخت ملت می شود، طرحهای توسعه اقتصادی، درآمدهای نفتی، برداشت ایرانیان از گسترده شد. اقدامات امنیتی و نقش ایران، پیشرفت و آمادگی نظامی.

5 - گروه قبلاً از زحماتی که شما در طرح برنامه به خاطر تعطیلات سال جدید کشیده اید، تشکر می کند و درخواست ملاقات با عالیرتبه ترین مقامات را دارد. گروههای قبلی با اعلیحضرت ملاقات کرده اند، و این گروه تشکر خواهد کرد اگر زمینه چنین ملاقاتی فراهم شود. مقامات دیگری که مایلیم ملاقات شوند عبارتند از: نخست وزیر، وزیر خارجه، وزیر جنگ، وزیر دارایی، وزیر طرح و برنامه، وزیر آموزش و پرورش، و مدیر شرکت نفت ایران، دبیر کل حزب رستاخیز و دانشکده دفاع ملی، که ملاقات با آنها بسیار مثمر ثمر است. گروه همچنین می خواهد که ترتیب مرور گزارش ایشان را با تیم کشوری در وهله اول بدهید، با در نظر گرفتن احتمال با در نظر گرفتن احتمال تأخیر پرواز (گروه در ساعت 5، 8 آوریل سوار خواهند شد در نیویورک و وقت ملاقات در وسطهای روز 10 آوریل مناسب است) در صورتی که مقامات به علت تعطیلات حضور نداشتند، در صورت امکان، سفارت ترتیب مسافرت گروه را به اصفهان و دیدار از پایگاه جتهای F-14در پایگاه خاتمی بدهد. گروه همچنین هزینه مسافرت در کشور را دارد.

دستورات مربوطه به نقشه های کشور: مناسبات دوجانبه درباره ارتباطات

ص: 706

سند شماره (16) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 13 مارس 1978- 22 اسفند 1356 به : آژانس اطلاعات ایالات متحده واشنگتن دی - سی با حق تقدم طبقه بندی : استفاده محدود اداری موضوع : دستورات مربوطه به نقشه های کشور: مناسبات دوجانبه درباره ارتباطات 1- از اواخر قرن گذشته، ایران به عنوان سرپرست ارجح برای معاملات بین المللی به ایالات متحده رجوع کرد. ایالات متحده پاسخ مثبت داد و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم تعهد مهمی برای حق حاکمیت ایران را پذیرفت. در حالی که جنبه امنیت ملی در مناسبات ایران با ایالات متحده در درجه اول اهمیت قرار دارد. این کشور یکی از ده کشور مهم طرف معامله با ایالات متحده است و یکی از فراهم کنندگان نفت به کشورهای دمکراتیک صنعتی است. ایران می تواند مدعی داشتن مناسبات ویژه با ایالات متحده باشد و همین کار را هم می کند و این رفتار به نحو متقابلی پاسخ داده می شود.

2- مناسبات ارتباطی بین ایالات متحده و ایران مناسباتی است که هردو کشور آن را جدی می گیرند و در پی توسعه آن هستند.

3- در سطوح برگزیدگان سیاسی ارتباطات بین ایران و آمریکا تسهیل شده است، بدین معنی که این گونه ایرانیان از میان گروه کشورهای خاورمیانه به استثنای احتمالاً اسرائیل و لبنان، از لحاظ آشنایی با زبان بیشترین مهارت را دارند، سفرهای دور و درازی کرده اند، دارای تحصیلات عالی هستند (بیشتر در ایالات متحده) علاوه بر این منابع اطلاعاتی درباره ایالات متحده به سهولت از طریق رسانه های گروهی محلی و سایر وسایل در دسترس می باشند و هیچ کدام آنها به طور سیستماتیک ایالات متحده آمریکا را آن طوری که نیست جلوه نمی دهند یا تحقیر نمی کنند. رادیوی زبان انگلیسی و کانالهای تلویزیون به طور عمده وسایلی برای اطلاعات مربوط به آمریکا است و به وسیله ایرانیان علاقمند تهیه و سرپرستی می شود که قابلیت تحمل و مدارای واردات فرهنگی آنها نسبتاً بالا است. تماسهای روبرو با آمریکاییان صاحب نظر و وارد در زمینه های مربوط به هدفهای مأموریتی نه تنها امکان پذیر است، بلکه تحت سرپرستی حکومت ایالات متحده یا دیگران به کرات صورت می گیرد.

4- با توجه به اینکه 60 هزار ایرانی در همه سطوح در ایالات متحده تحصیل می کنند و کادر حرفه ای اینجا با ایالات متحده و طرق آن آشنا است، در پایان هر سال تحصیلی به نحو تصاعدی افزایش می یابد.

ارتباطات از طریق ازدواج رو به افزایش است. حدود 50 پیوند دانشگاهی بین ایران و ایالات متحده وجود دارد. حدود 250 مربی آمریکایی در دانشگاههای مهم ایران (که هفت نفر از آنها از بورس تحصیلی فولبرایت استفاده کرده اند) و دهها نفر بیشتر از آنان در نهادهای مختلف آموزشی تدریس می کنند. یک جامعه بازرگانی آمریکایی مقیم ایران که از لحاظ تعداد بزرگ و از لحاظ حرفه متنوع است، نیز در ایران فعالیت دارد.

5 - خلاصه گفت و شنود بین ذینفوذهای جهان وطن ایران و همتاهای آمریکایی آنها بسیار فشرده و محکم است و از طریق هر وسیله قابل تصور دیگری منتقل می شود. معذالک قشر برگزیده دارای تعدادی اشخاص است که معلومات انگلیسی آنها ابتدایی است. گفت و شنود با ذینفوذهای کمتر پیچیده به دلایل فرهنگی و زبانی محدود است؛ نبودن این گفتگوها ممکن است یک عامل نامساعد به شمار رود، در

ص: 707

صورتی که شرایط حل نشده کنونی در میان کم سوادها رو به وخامت برود مسئله ای که برای آژانس ارتباطات بین المللی (ICA) وجود دارد این است که چگونه این آژانس می تواند با تعداد بزرگی از شنوندگان که به طور سنتی از فعالیت اداره اطلاعات ایالات متحده آمریکا بدورند راه ارتباط پیدا کند و اینکه آیا می تواند چنین راهی وجود داشته باشد یا خیر؟ پخش برنامه های به زبان فارسی روی موج متوسط و کوتاه از خارج، اشخاص دارای تمایلات و کنجکاویهای سیاسی را از همه سطوح اجتماعی جلب می کند. هرچند این موضوع در هدفهای، میسیون مورد بحث قرار نگرفته، توجه بیشتر آژانس ارتباطات بین المللی به آن بسیار بجا است.

6 - یک منبع تشنج ذاتی در مناسبات ارتباطاتی بین ایالات متحده و ایران که در حیطه فعالیت ICA قرار نمی گیرد، چیزی است که یک کارشناس آن را «نارضایتی قابل درک در میان حرفه ایهای طبقه متوسط از شالوده موروثی سیاست در ایران» توصیف می کند. آشنایی با ارزشهای سیاسی آمریکا هرچند غیرقابل انتقاد نیست، بسیاری از ایرانیان را به آن ترغیب می کند که از بوالهوسی سیستم خودشان سرخورده و ناراحت بشوند. برای بسیاری از حرفه ایهای متفکر که هدف یا آرزوی آنها مهاجرت به ایالات متحده آمریکا است، گوش دادن به صدای درونی طبیعت ویژه و سنتی ایران توجیه کافی فراهم نمی کند.

7- محیط طبیعی ممکن است در مورد ارتباطات رویاروی تأثیر مخالف داشته باشد. در تهران رفت و آمد متراکم و هرج و مرج مانند وسایط نقلیه و آلودگی هوا و تورم و متوقف شدن خدمات عمومی هم و غم آمریکاییهای مقیم و دیدارکننده از ایران (و همچنین تهرانیان) را تشکیل می دهد. علاقه آنها به ایران و درک آنها از ایران به طور کلی در حداقل قرار گرفته. در ایالات متحده محیطهای محصور دانشجویان ایرانی که به وسیله اشخاص غیر واجد شرایط، از لحاظ توانایی زبان و مناسبات فرهنگی پرشده و مورد پشتیبانی ناراضیان آمریکا قرار گرفته،زمینه مناسبی را برای فعالیتهای ضد رژیم و اطلاعات نادرست برای بی اعتبار کردن مناسبات ایران و ایالات متحده فراهم می کند. به جای اینکه آنها را به موفقیت های تحصیلی وادارد، چهره ایران در میان بعضی از گروههای دانشجوئی در ایالات متحده یک چهره منفی است. این امر کمیت و کیفیت آمریکاییهایی را که می خواهند با ایران ارتباط داشته باشند تحت تأثیر منفی قرار می دهد. ICAدر کوتاه مدت می تواند در سروکار داشتن با بعضی از این مشکلات از طریق برنامه های جهت دار، چه در ایران و چه در آمریکا کمک کند.

8- دریچه های فرار به خاطر عدم رضایت از اینجا مشهور است. محدودیتها و خویشتن داریهای وسایل ارتباط جمعی کمتر شده است. علیرغم بی نظمیها، شاه هنوز هم باید تدابیر مربوط به لیبرالیزاسیون را جهت عکس بدهد. سیر تحول تحمیلی بر ایران در راه عدم تمرکز بیشتر در روندهای تصمیم گیری باید قابل بهبود باشد. در حالی که ایران مدرنیزه می شود، نیروها و گروههای جدیدی به مراکز مهم نفوذ تبدیل می شوند. ICAو سفارت در ارزیابی چنین تازه به دورانهایی از لحاظ تولیدات و برنامه های ICA همکاری خواهند کرد.

9- نوسازی نظامی، حفظ شتاب اقتصادی، تصمیم گیری درباره قیمت نفت، ابتکارات سیاسی و اقتصادی منطقه ای و امنیت داخلی از انواع هم و غمهایی هستند که به نحو قابل ملاحظه ای شامل عده محدودی از برگزیدگان ایرانی می شود، که دستیابی نامحدود و بلافاصله به اطلاعات و شخصیتهای

ص: 708

صاحب نظر آمریکایی دارند. معذالک یک چنین دستیابی محافل داخلی ایران را درباره معتبر بودن سیاست ایالات متحده متقاعد نمی سازد. سیستم حکومتی ایالات متحده درباره رسیدگیها و تعادلها که از لحاظ نظری قابل تحسین است روند تصمیم گیری را متوقف می کند و چهره ایالات متحده را به عنوان یک متفق قابل اطمینان در مقابله با مسایل حاد بین المللی و داخلی (مثلاً شاخ آفریقا یا قانون انرژی) مخدوش می کند. محافل داخلی ایران نگرانیهای حقوق بشر حکومت کارتر را با توجه به اینکه اولویت را به رفع نیازهای انسانی می دهد، نابجا می دانند. بعضی از مسایل مربوط به گفت وشنودهای شمال و جنوب با نظر ناهماهنگ تلقی می شود زیرا ایران به مفهوم نظام جدید اقتصادی جهان نظر آیینی دارد. پیوند ایران به دلار برای بعضیها ناراحت کننده است. روشهای مربوط به نقش رسانه های جمعی تفاوت دارد و ایران بیشتر نسبت به این اتهامات همدردی نشان می دهد که جهان سوم و جهان چهارم به وسیله رسانه های جمعی غربی به طریقه غلطی معرفی شده است. ICAمی تواند به بعضی از این نگرانیها از طریق طرحهای مبادله ای چندجانبه و سمینارها و اطلاعات زمینه ای پاسخ دهد. اینها زمینه هایی هستند که مربوط به منافع و نیازهای آمریکا و همچنین ایران می باشند و مدارهای متعددی به ویژه در خارج از تهران و در بعضی از نهادهای جدید دانشگاهی برای احتراز از موارد زائد وجود دارد. اینها شامل منابع انرژی متناوب و مسئله اشاعه نیروهای هسته ای و تعالی در تحصیلات و نگرانیهای محیطی و مطالعات آمریکایی و فارسی و ارتباطات در رشد ملی و مشاورت در امور جهت گیری دانشجویان و تدریس انگلیسی و پیشبرد بازرگانی و هنرهای زیبا می شود.

شلنبرگر

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 709

سند شماره (17) محرمانه 29 مارس 1978- 9 فروردین 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی سفیر پرواز خود به جزیره کیش و مذاکراتش با شاه در آنجا در مورد سفر بگین به ایالات متحده، نارضایی، جنوب لبنان و جنرال موتورز را مرور کرد.

بدنبال یک گفتگوی کوتاه درباره کلمه اختصاری مناسب برای آژانس ارتباطات جهانی جدید، سفیر از آقای وستلی خواست که در مورد «تحقیق نمودار سرمایه گذاری بی واسطه آمریکا در خارج» اطلاعاتی بدهد. شرکتهای آمریکایی باید بدانند که غفلت در پاسخگویی یک خطای قابل تنبیه است.

سفیر گفت که خبر دارد که تیمسار ربیعی به هیئت مستشاری نظامی گفته بود که بوئینگ AMSTبرای خرید غیرنظامی مورد تأیید قرار گرفته بود. ژنرال گست اظهار داشت که موضوع را از پنتاگون تحقیق کرده بود و خبر یافته بود که اطلاعات ربیعی غلط بودند - بنابراین ژنرال گست تیمسار ربیعی را آگاه خواهد نمود.

سفیر چند موضوع امنیتی را مطرح کرد: (1) نامه ای که به سرویس اطلاعات ایالات متحده USISدر کابل داده شده و زمزمه می شود که کار چریکها بوده (2) دستوری که به ما برای تشکیل کمیته مراقبت هیئت نمایندگی رسیده (3) تهدید بمب گذاری در کلیسای کامیونیتی (4) دستورالعمل نحوه مقابله با هواپیماربائی، تهدیدات دائر بر هواپیما ربایی و تهدیدات دایر بر خرابکاری (5) تلگرام در مورد احتمال ایراد خسارت به تأسیسات نفتی.

در موضوع یدک کشهایی که به اقیانوس هند می روند، سفیر از آقای مارتین خواست که تلگرام کند که ما باید در این مورد خود را در مرخصی فرض کنیم تا بعد اگر لازم شد به امور اقتصادی بپردازیم. سفیر از آقای وستلی خواست که پیش برود و تحقیقی پیرامون احتمال فروش پوشاک پا به ایران به عمل بیاورد هرچند که این کمی شبیه بردن آب به سرچشمه است.

سفیر از آقای فری خواست که به تقاضای پیشاهنگان برای کاشت درخت در اینجا طی گردهمایی سال 1979 رسیدگی کند. آقای فری گفت که این تقریباً یک رویداد فرهنگی بود. سفیر جواب داد که آن یک رویداد کشاورزی بود. امکان استفاده از بیلهای کرمی برای کندن چاله ها به اختصار بررسی شد.

سفیر از آقای تیلور خواست که از اجرای توصیه هایی که اخیراً در رابطه با مسئله بدرفتاری با کودکان اعلام شده اطمینان حاصل کند و آن را دنبال نماید.

وزیر مختار گفت که فردا در چندین شهر اجتماعاتی برای یادبود چهلم شورشهای تبریز برپا خواهد شد.

آقای شلنبرگر گفت که در رابطه با «تهران 78» با واشنگتن صحبت کرده و آنها کوشش خواهند کرد تا با نلسون راکفلر و نانس هنکز تماس بگیرند. آلمانیها و انگلیسها هرکدام نمایشهای معتدلی ارائه خواهند نمود. خبری که از اصفهان داشتیم این است که دولت حاضر است به عنوان یک ژست سمبلیک مقداری زمین به انجمن ایران و آمریکا اعطاء کند. ژنرال گست گفت که ژنرال هویزر مسرور خواهد شد که با خانواده سولیوان یک شام خانوادگی صرف کند. وی همچنین گزارش داد که پایگاه هوایی بندرعباس دیروز در جریان یک مأموریت آموزشی یک هواپیمای اف - 4 از دست داد. وی گفت که طبق اطلاعش

ص: 710

معاون الکساندر سفر خود به ایران را برای سی روز به تأخیر خواهد انداخت.

آقای وستلی گزارش داد که با نمایندگان شرکت آمریکایی که به دولت ایران برای مترو،لوازم حفاری تونل می فروشد، ملاقات داشته است. در رابطه با قناتها و فاضلابها به او گفت که ماشینها محفوظ خواهند بود، اما کارگران به تجهیزات مخصوص هوای بد احتیاج خواهند داشت.

آقای لمبراکیس به اجمال گزارشی درباره سفرهای خود در منطقه خلیج ارائه داد. آقای فری درباره سفرهای خود به شوروی گزارش داد.

آقای مارتین گفت که فردی به نام آقای «جی ایس» از TRW در رابطه با کوشش TRWبرای اینکه مترجم سیستم دفاع هوایی شود بدیدارش آمده بود.

وابسته ارتش به کوتاهی درباره حضور ایران در ظفار چیزهایی اظهار داشت.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 711

سند شماره (18) 5 آوریل 1978- 16 فروردین 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی سفیر گفت که او و آقای بروین دیروز از وزارت صنایع دیدار کرده بودند تا در مورد سه پروژه سرمایه گذاری آمریکایی که هیچ کدام وضعیت خوبی ندارند، صحبت کنند. از طرف دیگر، شرکت اتومبیل سازی فورد به نظر می رسد که میرود تا یک قرارداد برای یک طرح بزرگ تولید اتومبیل ببندد.

سفیر اواخر روز گذشته به وزارت خارجه خوانده شد تا قسمتهایی از پاسخ دولت ایران به اطلاعیه حقوق بشر آمریکا را که توسط وزیر خارجه خوانده شد، بشنود. سفیر گفت که وی از دکتر استمپل خواهد خواست تا به MFA رفته و یک کپی از آن را بعد از اینکه حاضر شد، دریافت نماید.

پیغامی مربوط به پذیرش خانم ازهاری به بیمارستان دریایی بتسدا دریافت شده است. کلنل مکنزی اقدامات لازم را برای آگاه کردن وی تا قبل از صبح 6 آوریل به وقت واشنگتن خواهد کرد.

در رابطه با پیام مربوط به سلسله مراتب پذیرش (قانونی) برای نفت خام جهت ذخیره نفت آمریکا، آقای بروین از آقای بش خواهد خواست تا پاسخ دهد.

یکی از شاهزاده های پهلوی برای یک دوره هشت ماهه تعلیم هلیکوپتر عازم آمریکا است.

سفیر پرسید که آیا سازمانهای امنیتی آمریکا مطلع شده اند. آقای مارتین از اداره تحقیقات ویژه خواهد پرسید.

آخرین پیام از سیل پیامهایی که در مورد افزایش پرسنل هستند، امروز صبح وارد شد و در آن درخواست شده بود که از هر منصب اصلی آمریکا و کارکنان محلی سرویس خارجه یک نفر، و از هر منصب برنامه ریزی آمریکا و کارکنان محلی سرویس خارجی یک نفر کاسته شود. مک لوکلین وضع ما را بررسی خواهد کرد.

سفیر از آقای بروین از جدیدترین اخبار در مورد موضوع ماهواره جهانی ارتباطات رادیویی رومانی و از آقای مارتین در مورد هویتزرهای مراکش پرسش نمود. در هر دو موضوع، به نظر می رسد که مشکلات نوروز در جهت برقرار نمودن تماس با افراد دولت ایران باعث اشکال و تأخیر شده است.

وزیر مختار شب گذشته با سفیر آلمان شرقی که گزارش داد، که اوضاع جاری در مورد روابط آنها با ایران به نظر بهتر و روشنتر می رسد، صحبت کرد. یک نماینده بلندپایه در آینده نزدیک به تهران خواهد آمد. آقای شلنبرگر گفت که «رولوف بنی» با ما تماس خواهد گرفت تا ترتیب به نمایش درآمدن عکسهای او را در آمریکا بدهیم.

پیرامون اینکه آیا یک چنین نمایشی اگر به توسط دولت ایران از لحاظ مالی پشتیبانی شود، دانشجویان ایرانی آشوب طلب و دیگر اینچنین اوباشی را جلب خواهد کرد، بحث و تبادل نظر شد. پرویز عدل، سخنگوی وزارت خارجه، شب گذشته در تلویزیون اعلام داشت که یک گروه جدید از وزارت خارجه تشکیل خواهد شد، تا ایرانیان خارج از کشور را از جریانات واقعی پشت صحنه اغتشاشات اخیر آگاه سازد. ژنرال گست امروز بعد از ظهر برای ملاقات با استتسون عازم شیراز می شود. پیرامون موضوعاتی که شاه ممکن است در ملاقاتشان مطرح کند، قدری بحث شد. سفیر پیشنهاد کرد به لیست آقای مارتین که شامل چیزهایی است که کارتر اجازه فروش آنها را داده است نگاهی بیاندازند. او همچنین از ژنرال گست

ص: 712

خواست تا به گواهی AMST(1) نگاهی بیندازد. ژنرال گست گفت که او با ربیعی صحبت کرده است. در رابطه با تحقیقات امنیتی، دو پایگاه کامل شده و یکی به زودی به اتمام خواهد رسید. آقای بروین، «رالف باک» را که یک مسئول اقتصادی - تجارتی جدید است، به دیگران معرفی نمود. آقای بروین گفت که او شب گذشته با آقای «سوبر» در مورد وام و اجاره صحبت و اجاره صحبت کرده است. مقداری پیرامون مسئله ای که آقای گارنیتز از (بخش) تجارت و بازرگانی احتمالاً می خواهد در مورد آن - در رابطه با آینده «مرکز تجارت» - صحبت کند، بحث شد. آقای بروین و آقای رینو برای اتخاذ یک سیاست واحد برای هیئت نمایندگی با سفیر دیدار خواهند کرد.

آقای لمبراکیس پیرامون شایعات اخیر در مورد شلوغیها، بمب گذاریها، تظاهرات و رفتارهای عمومی غیراصولی گزارشاتی داد. دولت ایران به وضوح مصمم است که کلیه فعالیتها را به اطلاع عموم برساند، تا بدین وسیله احساسات عمومی را بر علیه اغتشاش و لات بازی برانگیزد.

در رضائیه مجیدی ریاست اولین جلسه یک گروه رستاخیز را که به منظور مقابله با آشوبگران تشکیل شده بود بر عهده داشت. سفیر توضیح داد که ساختمان جدید حزب رستاخیز که به سرعت بالا می رود، پنجره های اندکی دارد (علاوه بر معنای بدیهی جمله این است که به حقایق امور زیاد التفات ندارد - مترجم) آقای فری از سفیر برای شرکت در نمایش غذای شب گذشته تشکر کرد. او گفت که «مرد لوبیا» و «مرد گوشت» خیلی کار کردند. این گفته آقای مهدوی که ایران بیشتر سرمایه گذاری مشترک می خواهد تا خرید بیشتر غذای خارجی مورد توجه واقع شد.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 713


1- که برای تبلیغ ناوچه های آلمانی GE 1 ترابری پیشرفته پرواز و فرود کوتاه از نوع متوسط آقای مارتین گزارش داد که او امروز صبح بروشور بودند را دریافت داشت. او همچنین در مورد ملاقاتش با نماینده شرکتی که اژدرهای ”شماره 48 “ را تولید می کند ٬ صحبت کرد. آنها همچنان این امکان را می دهند که بتوانند آنها را احتمالاً به ایران بدهند. برنامه دانشکده ملی جنگ همچنان به خوبی مستحکمتر و بهتر می شود. آقای مک فردا می رسد و کار با سرعت در جهت درست کردن یک ساختمان ویزای دانشجویی تا قبل از ماه NEA/EX لافلین گزارش داد که جان کانلی از ژوئن همچنان ادامه دارد.

سند شماره (19) محرمانه 19 آوریل 1978- 30 فروردین 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی (سفیر) سولیوان جلسه را با مروری از وقایع هفته پرکار گذشته آغاز کرد. ایرانیها با ارسال سرباز بیشتر به جنوب لبنان موافقت کرده اند؛ دولت ایران رئیس کمیته پنجم خواهد شد؛ وزرای خارجه سنتو در لندن تشکیل جلسه داده اند؛ ژنرال هویزر از تهران دیدن کرد؛ ژنرال گریوز اکنون اینجا (تهران) است؛ رأی کانال پاناما امروز صبح تصویب شد؛ و ونس عازم مسکو می باشد.

سفیر از آقای لمبراکیس خواست تا گزارشی در مورد شرکت ایران در جلسه ویژه خلع سلاح در نیویورک بدهد. او از کلنل واندر میر خواست تا یک نسخه از پیام مربوط به سازگاری آواکس ایران و ترکیه بدهد. او از آقای شلنبرگر در مورد برنامه کشوری آژانس ارتباطات جهانی ایالات متحده سؤال نمود.

وزیر مختار از همه کنسولهایی که در حال نوشتن گزارش های کارآیی کارمندها هستند، خواست که تا فردا آنها را به اتمام رسانده و به مسئول بررسی برسانند.

آقای شلنبرگر گزارشی در رابطه با فعالیتهای اخیر آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده داد. گروه تأتر لال بازی ظرف چند روز آینده در اصفهان و شیراز ظاهر خواهد شد. یک گروه دبیرستانی از آمریکا در شهر است که در جهت بهتر نمودن برنامه تحصیلات سرزمینهای خارجی مشغول به کار می باشد. هفته آینده قاضی هوفستدلر (به اینجا) خواهد رسید.

سفیر گفت که یک گروه خانم، از جمله خانم پاتراستوارت در شهر است. برنامه آنها شامل دیدار با شهبانو فرح و پرنس اشرف می باشد. سفیر در مورد گروهی که عکس آنها در حالی که سلام خانم کارتر را به شهبانو می رساندند، در روزنامه های امروز چاپ شده بود، پرسش کرد. کسی آنها را نمی شناخت.

(نکته: آنها خانم و آقای کارلتون هیکس و خانم و آقای جیمس بیشاپ دوستان شخصی کارترها بودند).

کلنل واندرمیر گفت که ژنرال گست با ژنرال گریوز در جنوب بسر می برند. او از سفیر در مورد ملاقات 29-23 آوریل توسط ژنرال استون که به زودی جانشین ژنرال مولر می شود، پرسید.

آقای لمبراکیس گزارشی در مورد حمله «ژورنال دو تهران» به سخنگویان رسمی که جملاتی از قبیل «ایران از خطرناکترین زمان در تاریخش عبور می کند» اظهار می کنند، داد. وی همچنین گزارشی به وسیله مجیدی، انصاری، عاملی را مطرح و پیرامون آن بحث کرد. جملات عاملی درباره دخالت خارجی در ایران جالب بودند.

سفیر در مورد تبلیغات یک رستوران که بر روی دیوار سفارت نوشته شده بود، سؤال نمود.

آقای لمبراکیس گفت که او از انگلیسیها شنیده که کمیسیون مشترک ایتالیایی منحل شده است و این پیش بینی گزارش داد که انگلیسیها نیز به زودی نوبتشان خواهد شد.

شایع است که دولت آموزگار تصمیم گرفته است که کمیسیونهای مشترک به درد آینده نمی خورند.

آقای بویس از ملاقات معاون وزیر حمل و نقل داون پورت، که برای ادامه تجارت (مسایل) کمیسیون مشترک که در واشنگتن پیرامون آنها بحث شده بود، در شهر است، گزارشی داد.

آقای رینو درباره جلسه مرکز تجارت با نمایندگان بازرگانی و دولت صحبت نمود و آن را «خوب و

ص: 714

مفید» توصیف کرد. او از سفیر برای معرفی خوب و ساده اش تشکر کرد.

سفیر از آقای ددیچ پرسید که آیا وی در طی ملاقات خانم فالکو در اینجا خواهد بود، آقای ددیچ اظهار داشت که وی اینجا خواهد بود منتهی دکتر استمپل مشغول استراحت و تفریح خواهد بود. آنها پیشنهاد می کردند که فالکو برنامه سفر خود را تغییر بدهد تا بتواند با دکتر ملاقات بکند.

آقای بنرمن در مورد کارهای اتمامی تالار جدیدمان صحبت کرد. او تقاضای یک هفته مهلت قبل از شروع انتقادات کرد.

نقطه نظرهای انگلیسیها در مورد وقایع ایران

ص: 715

سند شماره (20) تاریخ : 25 آوریل 1978- 5 اردیبهشت 1357 از : سفارت تهران به : وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی طبقه بندی : محرمانه موضوع : نقطه نظرهای انگلیسیها در مورد وقایع ایران 1- صحبتهای معاون ساندرز با دستیار معاون FCO «ویر» و آقای وزیر، لوکاس در 18 آوریل، در رابطه با اوضاع ایران برای ما جالب بود. بسیاری از نقطه نظرها که توسط مأمورین FCO ارائه شد، مورد موافقت ما است اما اختلافاتی در شیوه کلی داریم که شاید ناشی از تراکم مکالمات نسبتاً کوتاه باشد.

2- شاه به سفیر سولیوان یادآور شده که توجه او برای پیشبرد مراحل برنامه های لیبرالیزاسیون داخلی همچنان مورد توجهش می باشد. همان طور که انگلیسها اشاره کرده اند، این مشکلات بسیاری را ایجاد می کند و ما نمی توانیم به طور مطمئن نتیجه گیری کنیم که شاه مایل به ایجاد نهادهای اصیل سیاسی نیست، زیرا تشخیص کلمه اصیل در فارسی دشوار است و به آسانی نمی توان دوره ای از تاریخ ایران مدرن را به خاطر آورد که چنین نهادهای سیاسی وجود داشته و نافذ هم باشند.

3- مشکل شاه به نظر ما بیشتر از فشار برای ایجاد نهادهای مدرن است که در عین حال جناح خود را از افراطی های راست و چپ و روابط خود را با رهبران محافظه کار مذهبی، که اثر زیادی بر مردمش دارند، حفظ می کند. یک عامل تصادفی در برخی از همکاریهای جاری بین ناراضیان مذهبی و سایرین (جناح چپ و روشنفکر) وجود دارد، اما مشکل است که عامل اساسی یک تصادف باشد. بلکه آنچه که ما در حال تجزیه و تحلیلش هستیم این است که شکست روابط بین نهاد متجددانه اطراف شاه و محافظه کاران مذهبی، می تواند جداً به عدم ثبات داخلی منتهی شود که جناح چپ قدیمی و جبهه ملی، مخالفان این سلطنت محافظه کار، با مخالفان این سلطنت محافظه کار، با هشیاری از آن مایه بگیرند.

همان طور که انگلیسها می گویند این وضع تا حد معتنابهی به دست خود شاه پیش آمده است، به نظر می رسد که در جریان سعی برای دخالت دادن مردم در فعالیتهای سیاسی و ارتباط بیشتر، یک حمله خام و بدون حساب روزنامه ای به یک مخالف دینی دست راستی (آیت اللّه خمینی)، طغیان قم را سبب شده باشد.

4- در حالی که ما در این مورد با سفارت انگلستان موافقیم و نیز با FCO در مورد اینکه یک بعد اقتصادی برای نارضایتیها در حال حاضر وجود دارد، ریشه های نارضایتی برمی گردد به سالها قبل و صف بندیهای سیاسی و درگیریها، و ما فکر نمی کنیم انگلیسها از ما بیشتر معتقد باشند که درمان در بهبود وضع اقتصادی نهفته است. تکنیک شاه در کنترل ارتش، نیروهای امنیتی، وزراء و سایر مقاومت کنندگان بالقوه با سلطنت او بیشتر شبیه ستونهای موازی است تا یک هرم. اما این امر برای خود او خوب کار کرده است. به خصوص وقتی با آنچه در کشورهای مجاور گذشته، مقایسه گردد.

5- در حالی که ناآرامیهای ایران در حدود 15 سال است (از 63- 1962)، بدترین حالات را می گذراند، اما شیوه شاه در مقابل آنها بسیار پیچیده است. سفارت درصدد تهیه و ارسال یک تجزیه تحلیل مفصل تری در مورد وقایع عمده ایران در سال گذشته است که نظر ما را در مورد اهداف شاه و سیاستهایش و برآورد اینکه جریانات به کجا می انجامد. بیان خواهد داشت.سولیوان

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 716

سند شماره (21) محرمانه 26 آوریل 1978- 6 اردیبهشت 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی سفیر سولیوان جلسه را با گزارشی در مورد اینکه ما بالاخره دستور ادامه مذاکرات دوطرفه انرژی اتمی را دریافت داشتیم، آغاز نمود. آقای میکلوس امروز با منصور ملاقات خواهد نمود. طبق گزارشات رسیده از واشنگتن به نظر می رسد که در قانون فروش هواپیما به خاورمیانه مشکلی پیش آمده است.

کنگره میزان فروش را پایین آورد، ایران نیز تحت تأثیر این جلسه قرار خواهد گرفت.

سفیر تفسیری در مورد میهمانان برجسته ما، رونالد ریگان، جرج بوش و مارگارت تاچر نمود و ادامه داد به نظر می رسد که تهران محل تجمع حزب مخالف کنگره خواهد بود.

سفیر در مورد آن نماینده مجلس که مخالف بمب گذاریهای تهران بود از دکتر استمپل سؤال نمود. دکتر استمپل گفت که او همان مزاحمی بود که اخیراً لایحه سانسور دولت در مورد تبریز را ارائه داده است.

سفیر در مورد مفاد درخواست برای تسلیم پاسپورتهای کارکنان شرکت بل به شرکت از آقای گوئلز سؤال نمود. آقای گوئلز گفت که شرکت مزبور صرفاً برای گرفتن اوراق مربوط به کار و غیره به این پاسپورتها نیازمند است. این عمل وقت خیلی زیادی می گیرد. ولی پاسپورتها دوباره بازگردانده می شود.

آقای میکلوس گفت که دپارتمان رسماً ما را به دلیل عدم وصول به موقع برنامه مالی بر روی برنامه زیان توبیخ نموده است. او گفت PER، بر روی این موضوع حساسیت دارد.

آقای شلنبرگر گزارشی در مورد بازدیدکنندگان فعلی آژانس ارتباط بین المللی آمریکا داد. قاضی شرلی هوفستدلر، پروفسور دیوید آبتر، کارشناس انرژی خورشید «جری و نگارتر» و اهالی آمریکا برای شرکت در کنگره علمی همگی در شهر هستند و یا در راهند. گروه آخر شامل رابی کرف، دخترش، معلم سرخانه اش و فرانسیس نایت است.

آقای شلنبرگر گفت که شنیده است که دیروز برخوردی جدی بین گروههای موافق و مخالف رژیم در دانشگاه تهران رخ داده است. کلاسها در سه دانشکده تعطیل شده. او همچنین گفت که در اطراف دانشگاه ملی اعلامیه هایی مبنی بر اینکه شاه نوکر کارتر است به چشم می خورد. او متذکر شد که این کارها از سوی مخالفین رژیم انجام می گیرد. آقای شلنبرگر عده ای از دوستداران را دعوت به دیدن فیلمی از سفیر «رینهارت» در مورد سازماندهی جدید در آژانس ارتباط بین المللی آمریکا نمود. در جواب سؤالی از طرف آقای بروین، سفیر گفت که او با سفیر برسون درباره مین گذاری دریا صحبت کرده است. انگلیسیها این عقیده را به گوش ایرانیان رسانده اند، گرچه نتوانسته اند مستقیماً این موضوع را با انصاری در شرکت نفت جنوب در میان بگذارند. دکتر استمپل گزارشی از سوی رستاخیز در مورد تصحیح گفته شاه که گفته بود تورم به 6/12% رسیده است ابراز داشت. پس از تصحیح اشتباه چاپی، گزارشگر نرخ تورم را 6/17% اعلام می کند ولی هنوز معلوم نشده است که چه کسی در حین چاپ ارقام را عوض کرده است.

در گزارش دیگر حزب، عضو مرکزی حزب رستاخیز امروز جهت شرکت در راهپیماییهای مردم به اصفهان عازم است. آقای فری گزارشی جز رفتن به مزرعه مهدوی در طی مسافرت خود نداشت. مهدوی مقداری توت فرنگی تازه برای سفیر فرستاد و او آنها را در عوض انگورهای ترش به فرماندار ریگان

ص: 717

خواهد داد. فرمانده هاک گزارش داد که هنوز به نظر می رسد که هلندیها 4 تا 8 بازار فروش کشتیهای تفریحی را در دست دارند. نمایندگان آلمانی دیروز ایران را ترک کردند و بر طبق برنامه در ماه ژوئیه، بر خواهند گشت.

سفیر گفت که بعضی از مقامات آلمان به او گفته اند که ایرانیان حدود انتخاب خود را بازگذاشته اند تا زمانی که ببینند آیا آمریکا استفاده از یک سری سلاحهای کامل ساخت آمریکا را به تصویب خواهد رساند یا نه.

آقای دویچ گزارشی را در مورد انقضای یک قرارداد جدید اظهار نمود. دکتر آدلر گفت که بر طبق شایعات دانشمندانی که همراه پرزیدنت شیل هستند، باید با دولت ایران در مورد دو نیروگاه اتمی دیگر مذاکره نمایند. او گفت این عمل اضطراب آمیز بود، چون با اطلاعات وستینگهاوس در مورد طرح خریدهای ایرانیان مغایرت دارد.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 718

سند شماره (22) محرمانه 3 مه 1978- 13/2/1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی سفیر سولیوان جلسه را افتتاح کرد و گفت که وقایع افغانستان موجب تغییری اساسی در موقعیت استراتژیک منطقه شده است. برای ایرانیها کودتا، کابوسی است که به حقیقت پیوست. ما می توانیم انتظار تغییراتی در روش روسها، افغانها و مخالفان ایرانی داشته باشیم. او گفت ما مشغول بررسی شناسایی رژیم جدید هستیم.

ویلیام باتلر از کمیسیون بین المللی قضاوت در شهر بود. او شاه را در جنوب دید و نقطه نظرهای خود را در مورد تغییرات در سیستم قضائی ارائه داد. شاه ظاهراً نظریات باتلر را پذیرفت. آقای لمبراکیس در این مورد تلگرامی فراهم می کند.

سفیر از آقای مارتین در مورد مطلب بمب نوترونی سؤال کرد. آقای مارتین با گودرزنیا آن را به عهده خواهند گرفت.

ما پیامی از نلسون راکفلر در مورد قصه او برای دیدن شاه در جزیره کیش در روز 5 می داریم. سرگرد مکنزی وضع ذخائر سوخت را بررسی خواهد کرد.

سفیر اشاره کرد که این آخرین جلسه «هیئت کشوری» آقای میکلوس بود. او پس از 13 سال کار در رابطه با ایران، گفت که دقیقاً وقایع ایران را از موضع جدید خود، تحت نظر خواهد داشت.

آقای میکلوس سپس پیشنهاد ایران را مبنی بر فراهم کردن نیروهای بیشتری برای نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در لبنان مشروط بر عقب نشینی اسرائیل مورد بحث قرار داد. در گزارش آخر خود او اطلاع داد که وزارتخانه تصمیم گرفته که گزارشات قوانین دریایی بسیار مفصل و جزء به جزء بوده و ما از حالا فقط خلاصه های هفتگی را دریافت می کنیم.

آقای شلنبرگر گزارشی در مورد نمایش «آموزش اخلاق از طریق هنر» که به اقتضای مناسبت توسط شاهدخت اشرف گشایش یافت، داد. هنگامی که آنجا بود با معاون ریاست پروتکل صحبت کرد که می گفت مطمئن است که کودتای افغانستان از روسیه دیکته شده است.

ملاقات قاضی «شرلی هوفستدلر» به خوبی برگزار شد و «دیوید آبتر»، دانشمند علوم سیاسی «ییل» آخر این هفته می آید.

سفیر خاطرنشان کرد که خاخام کورف را دیروز دیده بود؛ خاخام و اطرافیانش در حال ایجاد یک طرح نسبتاً بزرگی هستند.

دریادار کنلی گزارش داد که مأمورانی که با نماینده محلی فورد قرارداد منعقد می کردند، فهمیدند که سفارشاتی را که به فروشنده می دادند را ثبت نمی کند. آقای بانرمن تحقیق خواهد کرد.

آقای بروین گزارش آمار جدید ما را از تجارت خارجی ایران در سال مالی گذشته داد. واردات غیر نظامی تا 4/3 درصد و صادرات غیر نفتی تا 7 درصد افزایش یافته است و این هردو تا حد زیادی به تورم مربوطند. آقای لمبراکیس در مورد وقایع متوالی و ملاقاتهای وزرای خارجه ایتالیا و مراکش گفتگو کرد.

آقای فری گزارشی در مورد دیدار پیشنهادی وزیر کشاورزی با وزیر برگلند ارائه داد. سفیر پرسید آیا

ص: 719

این مسئله با وزارت خارجه آمریکا مشورت و هماهنگ شده است که پذیرایی مناسبی در بندر ورودی آمریکا به عمل آید؟ آقای فری گفت که بررسی خواهد کرد.

آقای مارتین در مورد تلاش GOULD در مورد فروش موشک اندازهای زیردریایی MK-48، گزارش داد. ظاهراً دریادار حبیب اللهی به نیروی دریایی آمریکا نوشته و اطلاعاتی در مورد موشک انداز زیردریایی خواسته تا ببیند چه وقت تولید می شود و اگر تولید شد و به دست رسید آیا برای زیردریاییهای آلمانی مناسب است یا نه؟ دریادار کلنی گفت که زیردریایی احتمالاً هرگز تولید نخواهد شد.

آقای جینگلز گفت که او این شنبه ملاقاتی در رابطه با مسئله زمین در تبریز خواهد داشت. او خاطرنشان کرد که معامله همچنان در حال پیشرفت است.

آقای بیرنز گزارش داد که بنگاه هوانوردی کشور (FAA) در حال حاضر 6 نفر از 9 نفر متخصصین دائم خود را در صحنه دارد. بودجه 5/18 میلیون دلاری به وزارت جنگ ارائه شده که قسمت اساسی آن برای کالاها و خدمات آمریکا است. امید می رود که یکی از اجزای اصلی آن برج جدید مهرآباد باشد.

سفیر در مورد سانحه T-34 سؤال کرد. آقای بیرنز تشریح کرد که هواپیما در حال یک نمایش تمرینی بود.

آقای وستلی که تازه از افغانستان برگشته بود، گزارشی در مورد نقطه نظر یک نفر در مورد کودتا داد.

آقای رینو اطلاعیه ای از روز بین المللی خورشید (International Sun Day) را با گزارش اینکه نیروی خورشیدی احتمالاً بهترین کار مرکز تجارت بود، ارائه داد.

آقای اسنو گزارش نمایش انجمن ایران و آمریکا از 12 هنرمند معاصر آمریکایی را داد. آقای میکلوس در اظهارنظر آخر خود گفت که معمولاً کلمه معاصر به عنوان «دیوانه جهنمی» ترجمه می شود.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 720

سند شماره (23) محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی10 مه 1978- 23/2/1357 کاردار در غیاب سولیوان (سفیر) که در یک کنفرانس مطالعات آمریکایی تحت نظر انجمن ایران و آمریکا (ICA) در شیراز شرکت کرده بود، ریاست جلسه را به عهده داشت. آقای ناس خواست که آقای جینگلز لیستی از کمیسیونهای سفارت تهیه کند و جدولی از جلسات کمیسونها قبل از آمدن بازرس فراهم کند. دیشب آقای ناس شنونده یک سخنرانی تحت عنوان بی اثری سیاست خارجی آمریکا، از آقاشاهی مشاور خارجی پاکستان، که ملاقاتی با وی داشت، بود.

آقای زیشک گزارش داد که تظاهرات در دانشگاه پهلوی بر جلسات کنفرانس مطالعات آمریکایی تأثیری نگذاشت. دیروز انجمن ایران و آمریکا در اصفهان تهدید به بمب گذاری در آن شد. ساختمان بلافاصله تخلیه گردید اما بمبی کشف نشد.

ژنرال سیکورد (Secord) گفت که هیئت مستشاری نظامی گزارشاتی مبنی بر تظاهراتی که دیروز در آنجا انجام گرفت، دریافت داشته. آقای بروین گفت که یک هیئت تجارتی بزرگ نروژی در تهران هستند و بخش اقتصادی گزارش نتیجه ملاقات آنها را خواهد داد. یک شرکت آمریکایی «شرکت منازل ملی» نیمی از یک قرارداد جدید برای خانه های پیش ساخته را دریافت کرد. نیمه دیگر توسط کنسرسیوم سوئیسی دریافت شد که مقداری سهم آمریکایی دارد.

آقای لمبراکیس مروری بر مقالات مطبوعات در مورد تظاهرات در سطح کشور نمود. ظاهراً در شیراز، دکتری به جرم توزیع مطالب تخریبی توسط دادگاه نظامی بازداشت شد، چون دادگاه عادی دستورالعملی در این مورد نداشت.

آقای ناس تذکر داد که مشکل است آمار دقیقی از زندانیان آزاد شده یا بازداشت شده داشته باشیم و خاطرنشان کرد که گزارشات سفارت این امر را در نظر داشته باشند.

آقای فری گزارشی از ملاقات نمایندگان انستیتوی تخم مرغ و مرغداری آمریکایی و نمایندگان «برنج عموبن» داد. شرکت اخیر در توزیع تولیدات خود مشکلاتی دارد. فقط 5000 تن از نیم میلیون محموله آن به فروش رفته است.

آقای مارتین گفت که دیروز توسط معاون نیروی زمینی، الکساندر در معیت ژنرال گست (از نیروی هوایی آمریکا) و با حضور دریادار حبیب اللهی از دولت ایران، گزارشی دقیق از (DD-970) USS Caronبه سرتیپ آذری داده شد. در موردی دیگر ما دریافتیم که دولت ایران بعضی از قراردادهای نظامی بلندمدت را عمدتاً مربوطند به لوله های آتشبار، کاهش خواهد داد.

آقای جینگلز دو حادثه در شرف وقوع را اطلاع داد، فردا یک فیلم ویدئو از فروش F-14در کاروانسرا نمایش داده خواهد شد. روز 12 می به خاطر گشایش استخر شنای سفارت یک میهمانی خواهد بود.

آقای گوئلز، ریچاردسون عضو جدید بخش کنسولی را معرفی کرد.

ناس از آقای فالمر خواست که ارقامی از فروش صادرات آمریکا از وزارت بازرگانی، در رابطه با ازدیاد فعالیتهای مرکز بازرگانی تهران (اتاق بازرگانی) کسب کند.

آقای دیش در مورد یک دوره تعلیماتی پلیس تهران در رابطه با مأموران گمرک، همکاری خواهد کرد.

ص: 721

او همچنین در مورد دستگیری دو ایرانی در هلند به خاطر مبادله هروئین گزارش داد.

آقای بنرمن گزارش داد که رستوران لافونتن اصفهان قبل از برنامه شام که برای وزیر الکساندر ترتیب داده شده بود، تهدید به بمب گذاری شده بود. میهمانی وزیر را به هتلشان انتقال دادند. به نظر نمی رسد تهدید علیه گروه آمریکایی بوده باشد.

آقای کارلتون از گزارشات دریافته است که آلمانیها و فرانسویها ممکن است هریک دو راکتور دیگر اینجا بفروشند شایع است که ژاپنیها هم امکاناتی در این مورد داشته باشند. این گونه معاملات ما را در تنگنا قرار خواهد داد.

خلاصه گزارش هیئت مسایل مملکتی

ص: 722

سند شماره (24) محرمانه خلاصه گزارش هیئت مسایل مملکتی17 مه 1978- 27/2/1357 سفیر جلسه را با ذکر اینکه اوضاع اخیراً به نحوی آرام شده است افتتاح کرد. او گفت مایل است بداند دقیقاً به پلیس چه دستوری در صورت وقوع اغتشاشات داده شده است.

با رأی «سنا» در مورد فروش جت به عربستان سعودی، مصر و اسرائیل، راه اینک برای پیشروی در برخی از فروشهای نظامی ما، باز است. ژنرال گست و آقای مارتین با ایرانیان مشورت خواهند کرد و سپس گزارشی به واشنگتن ارسال خواهند نمود.

سفیر شایعاتی را که در مورد برقراری یک ملاقات سطح بالای ASPEN در تهران وجود دارد، مورد بحث قرار داد. طبق گزارشات ادوارد هیث و شاید هنری کیسینجر در میان هیئت نمایندگی خواهند بود.

سفیر از آقای وستلی در مورد گزارش چگونگی سرمایه گذاری پرسید. اولین حواله در دسترس است، اما کارش تا ژوئیه پایان نخواهد یافت. سپس سفیر مسئله دستورالعمل مربوط به شرکت نفت کرسنت را پیش کشید و گفت که احساس می کند آنها باید وکلای خود را اول اینجا بفرستند. آقای ناس گفت که او پیش نویس این مطلب را تهیه خواهد کرد.

گفته شد که خانم «استرباولینگ» نخواهد آمد.

هنوز جوابی در مورد تولیدات خشخاش و کمک به پاکستان نرسیده است. دکتر استمپل در مشهد است، اما آقای لمبراکیس با آقای «ددیچ» صحبت خواهد کرد.

سفیر گفت که از آقای «بش» خواسته تا ارقام مربوطه به وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه را استخراج کند. شاه و دیگران می گفتند 50% واردات نفت آمریکا از خاورمیانه است، برای آمار، رقم واقعی 17% است.

آقای ناس گفت که او با آقای «نوسنزو» صحبت کرده بود و الآن قبل از آنکه منصور را ببیند منتظر یک تلکس است. او گفت به نظر می رسد که مقدمات بررسی خوب پیش می رود. وی همچنین خواست که رئیس هر بخش از احتیاجات پیش بینی شده بخش خود در سال آینده، یادداشتی تهیه کند تا پول اضافی پیش بینی شده بودجه وزیر مختار بهتر تقسیم شود.

آقای «شلنبرگر» یک ضیافت ناهار جامعه ایران و آمریکا با دانیل لرنر را در آتیه اطلاع داد. موضوع «وسایل ارتباط جمعی و اثر آن بر پیشرفتهای اجتماعی در ایران» خواهد بود. واقعه آتی دیگر شامل کارهای میلتون گلیزر، «پدر هنر گرافیک» خواهد بود.

آقای شلنبرگر از آقای لمبراکیس در مورد مطلب ژورنال دو تهران که راجع به تبریکات برادرانه حزب کمونیست ایتالیا به حزب توده بود سؤال کرد.

آقای لمبراکیس گزارش داد که امروز جز در مورد وقایع دانشگاه به طور کلی آرام بود. پلیس دانشجویان تظاهر کننده را از محوطه دانشگاه با باتوم دور کرد. با بررسی سایر وقایع او نتیجه گرفت که بگومگوها زیاد، عدم اطمینانها فراوان و ناآرامیها بسیار است. اما مسئله جدی وجود ندارد.

فرمانده هاک گزارش داد که ناو آمریکایی بارنی روز شنبه برای یک دیدار چهار روزه وارد بندرعباس خواهد شد. سفیر از خانم دیرزمن آخرین اخبار مربوط به بخش 911 را خواست و جلسه خاتمه یافت.

نقطه نظرات رهبر ارمنی در مورد ثبات سیاسی ایران

ص: 723

سند شماره (25)محرمانه تاریخ : 20 می 1978- 30/2/1357 شرکت کنندگان : دایر پانوسیان Diyair Ponossian اسقف ارامنه تبریز، در هوانسیان وارطان، تاجر محلی و نماینده تبریز به انجمن ملی ارمنیان. میشل. جی. مترینکو، کنسولگری آمریکا، تبریز، ایران.

تاریخ و محل: 20 می 1978، محل اقامت اسقف اعظم در تبریز موضوع : نقطه نظرات رهبر ارمنی در مورد ثبات سیاسی ایران در طول مدت چهار ساعت مباحثه و شام که در محل اقامت اسقف اعظم، پانوسیان برگزار شد، به تفصیل راجع به واهمه او از ثبات سیاسی ایران بحث شد. او ادعا داشت که تقریباً نظریاتش را به کاتولیکهای آمریکایی و انجمن مشاورتی محلی خودش گفته است، و اینکه از زمان حوادث فوریه در تبریز و گسترش رعب و وحشت در سراسر ایران، هم انجمن مشاورتی محلی آذربایجان و انجمن ملی در تهران توجه عمیقی را نسبت به موضوع مبذول داشته اند. در ملاقاتهای اخیر با اعضای مقامات بالا در اصفهان و تهران، دستور کار برای عمل در زمان وقوع مشکلات، موضوعات اصلی بحث بودند. اسقف اعظم گفت، سؤال «اگر مشکلی وجود داشته باشد» نیست، بلکه سؤال این است که مشکل واقعاً در چه «زمانی» شروع می شود. پانوسیان ادعا می کرد که درباره اوضاع آینده ایران و مخصوصاً اثری که این موضوع در حیات کنونی و آتی اسقفیش می گذارد، شدیداً تحت فشار وجدان قرار گرفته است. او گفت در یک نقطه، اجتماع ارامنه در آذربایجان به 000/200 می رسید، و حالا در نهایت شاید 000/70 نفر باقی مانده اند. میراث فرهنگی و تاریخی ارامنه در این ناحیه قابل ملاحظه است، حتی تا اندازه ای تبریز بوسیله پادشاه ارمنی ساخته شد و اسمش از زبان ارمنی گرفته شده است. باقیمانده های بی حسابی از ارامنه در سراسر منطقه، در معابد بی مالک، کلیساها، در گورستانهای قدیمی و بقیه جاها پخش شده اند، و اسقف اعظم احساس می کند که یک مسئولیت شدید را نسبت به این بقایای تاریخی دارد. او گفت که زمانی که او برای اولین بار به تبریز آمد، دستوراتی دریافت می کرده است و با پافشاری او بوده است که سعی کرده تا جمعیت ارامنه را در اینجا به عنوان یک جماعت زنده و پایدار نگه دارد. حالا او عقیده اش را تغییر داده، ولو اینکه با تأسف زیاد، یک سیاست شخصی برای کمک به پیروانش برای ترک ایران درست کرده است. او هیچ آینده واقعی را در اینجا برای ارامنه یا مسیحیان نمی تواند ببیند، به طور کلی او برای کسب یک حضور مذهبی با ارزش و باستانی در آذربایجان، و یا فکر در مورد امنیت واقعی مردمش، درگیر است. با اشاره کردن به مباحثاتمان که فوراً بعد از شورش فوریه تبریز بود، پانوسیان گفت که او کاملاً افکارش را در مورد ثبات رژیم ایران در آن زمان منظم نکرده است و اینکه او به وسیله این احساس آسودگی که جماعت او مورد هدف قرار نگرفته اند، تحت تأثیر قرار گرفته است. حوادث هم چنین فوری تر از آن به وقوع پیوستند که مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، به هرحال، از آن به بعد، او به طور وسیعی در سراسر دایره اش سفر کرده است و برای مشاورت، سفری عجولانه به آلپو، دمشق و بیروت کرده است، و ملاقاتهایی با مقامات ارمنی در تهران و اصفهان داشته است. گزارشهایی که او دریافت کرده و بحثهایی که او داشته است همه به مشکلی جدی اشاره می کنند، که رژیم پهلوی نمی تواند جان سالم از آن بدر برد. پانوسیان فکر می کند که ارتش و ژاندارمری قادر به کنترل ایران نخواهند بود. به نظر نمی رسد که او درک کند و اینکه او مخصوصاً از انتقال حکومت، با اینکه تاکنون جماعت ارمنی دست نخورده و به وسیله اعضای فناتیک به خاطر ثروت

ص: 724

تصورشده اش و غیر مسلم بودنش قبل از اینکه دستور استرداد داده شود، مورد هدف قرار گرفته است، می ترسد.

توجه: از وقتی که مقامات بالای روحانی و بیش از یک صد زائر در ژوئیه برای شرکت در مراسم سالانه در «کلیسای سیاه» (قره کلیسا) می خواهند بروند، پانوسیان به وسیله مقامات بالای ارمنی در ایالات متحده مورد تماس قرار گرفته است. او هنوز تصمیم نگرفته است که جوابش باید چه باشد ولی من حدس می زنم که اگر او به آنها اطلاع دهد که سفر به خاطر عدم ثبات در اینجا باید به بعد موکول شود، انعکاس مسئله در هر دو کشور ایران و آمریکا جدی خواهد بود. اگر تعداد بسیار زیادی از ارامنه ثروتمند که با ایران تماس دارند، سفر برنامه ریزی شده طولانیشان را متوقف سازند، این به وضوح بدین مفهوم است که این گروه پر نفوذ اعتمادشان را به رژیم در اینجا از دست داده اند.

عکس العملهای اجتماعی نسبت به مصاحبه شاه

ص: 725

سند شماره (26) از : سفارت آمریکا- تهرانتاریخ : 21 می 1978- 31 اردیبهشت 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی : محرمانه گزارشگر : ج. ب. لمبراکیس.

موضوع : عکس العملهای اجتماعی نسبت به مصاحبه شاه 1- طی چند روز گذشته سفیر و دیگر مقامات سفارت عکس العملهایی از جانب افراد مختلف، مطلع و کم اطلاع در مورد مصاحبه شاه در 13 می دریافت داشته اند. قسمت اعظمی از آنها از چیزی که این افراد عدم قاطعیت، عصبی بودن و عدم صراحت در نحوه انجام مصاحبه به وسیله شاه به نظرشان رسیده بود، حیرت زده، مأیوس و شاید کمی ترسیده بودند. آنها به ما می گویند که انتظار داشته اند که مصاحبه اول با نمایندگان رسانه های گروهی ایرانی انجام شود و عمدتاً در امور داخلی صراحت داشته باشد و رهنمودی به دولت و مردم در مقابل تردیدهای مختلف که تقریباً به وسیله تظاهرات روزانه و خرابکاری در سطح کشور همچنین شایعات نسبتاً خارج از کنترل به وجود آمده باشد.

2- برخلاف رفتارش در گذشته در چنین نمودهایی، شاه عصبانی و به نظر بعضی حتی کمی متزلزل و ترسیده مشاهده شد. به سئوالاتی که از وی می شد جواب نداد. برای مثال یک سؤال مستقیم در مورد علت تظاهرات و اغتشاشات، او مانند گذشته از دادن جواب مورد منازعه خودداری ورزید که مثلاً مداخله خارجی را سرزنش کرد و یک خط سازش را که امکان دیگری بود، آزمایش نکرد. خیلی از کسانی که از شاه حمایت می کنند و روی رهبری او حساب می کنند، معتقدند که دو راه در مقابل او هست: سخت گیر و راسخ، یا ملایم و سازشکار. در عوض آنها تفسیر گفته های او و یا به دست آوردن یک نظریه در مورد مسیری که شاه از آنها می خواهد بروند را مشکل می بینند.

3- جالب توجه است که یکی از مرتبطین با سفارت که با دستگاه مذهبیون محافظه کار زیاد سروکار دارد می گوید که مصاحبه در آن مجامع نسبتاً به خوبی پذیرفته شد. مصاحبه به اندازه کافی مصالحه جویان به نظر می رسید، که امید نوعی از گفتگو بین رهبران اسلام و شاه را اجازه بدهد.

4- تفسیر: سفارت این مصاحبه را به عنوان یک نمونه دیگر از تردید شاه در این مرحله از برنامه های آزادیهای داخلی او می بیند، او قمار بزرگ ناآشنایی را شروع کرده است. سست کردن زمام قدرت و اجازه بیان به مخالفین از بخشهای مختلف، بدون اینکه اجازه دهد یک تهدید معتبر برای سلسله اش ایجاد شود.

او همچنین امیدوار است که بدین وسیله هواخواهی عمومی بیشتری برای حکومتش و برنامه هایش به وجود آورد. تجربه او از قدرت تا به حال با درآوردن قدرت از چنگ مخالفینی که در مقابل از دست دادن آن مقاومت می کرده اند و بعد استحکام بخشیدن به آن بدون در نظر گرفتن آزادی بیان برای مخالفینش بوده است. در حالی که مهارتهای سیاسی در استحکام بخشیدن به قدرت می بایستی که نقش اولیه را بازی کرده باشد، عوامل دیگری مثل استواری و استحکام علیرغم بدبختی و فلاکت، وفاداری کامل مبارزه جویی و آمادگی برای مواجهه به وسیله زور تماماً یک نقش مهمتری را ایفا کرد.

5 - در طول 15 سال گذشته، که شاه انقلاب شاه و ملتش را در مقابل مخالفان خود از مذهبی و چپی به جلو می برده است، مهارتهای سیاسیش پیشرفت کمی داشته است. او اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و به

ص: 726

تدریج خود را در موقعیتی قرار داده که با تعداد کمتری از اشخاص به منظور کسب راهنمایی مشاوره کند.

بسیاری از دستگاهیان این کم شدن گفتگو بین شاه و حامیان نسبتاً نزدیکش را متذکر شده اند. در حالی که حکومت او به مقدار زیادی شخصی است و تمام تصمیمات در هر درجه از اهمیت به وسیله او باید گرفته شود. درک جهتی که او در پیش گرفته برای پیروانش و همچنین مخالفانش اهمیت پیدا می کند.

6 - با این حال هنوز آزادیخواهی دقیقاً چیزی است که شاه شخصاً با آن کمتر آشنایی دارد. تردیدهای او در استفاده از تاکتیکها برای پیروان او به عنوان عدم اعتماد بنفس معنی شده اند. تمایل قابل ستایش او در جهت آزمایش در یک تلاش برای مشارکت عمومی، بیشتر ممکن است به عنوان قادر نبودن او در تصمیم گیری تلقی شود. نتیجه گیری طبیعی که بسیاری می کنند، این است که او قدرتش را از دست می دهد.

ما مطمئن نیستیم که شاه به اندازه کافی اطلاعات برای تشخیص این تصویری که خودش حداقل در بعضی بخشها طرح می ریزد، داشته باشد. بنابراین فاصله بین شاه و پیروانش با تلاش او در اتخاذ یک سیاست طنزآمیز اینجا است که سابقه معروف خود شاه در داشتن مداومت غیرعادی بر اکثر مسایل (که بعضی آن را سماجت می خوانند) در این رابطه علیه او کار می کند.

7- ضمناً در اینکه او بتواند تمام وسایل قدرت را در کنترل داشته باشد، ما زیاد تردید نداریم. بدین ترتیب واقعیت با تصویر او تفاوت دارد. شاه آمادگی بیشتری از خیلی از پیروان تندروش برای تغییر تاکتیک دارد. چیزی که به نظر بعضی از آنها عدم اعتماد بنفس و ضعف می باشد، احتمالاً به نظر شاه به عنوان حل یک مسئله مشکل می آید.

سولیوان

ایران: چرا سکوت ناگهانی؟

ص: 727

سند شماره (27) از : سفارت آمریکا- تهرانتاریخ : 28 می 1978- 7 خرداد 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی : محرمانه گزارشگر : لمبراکیس موضوع : ایران: چرا سکوت ناگهانی؟ 1- علیرغم وقایع گاه و بیگاه اینجا و آنجا، یک آرامش نسبی جایگزین آشفتگیهای اخیر در جبهه مخالفین داخلی ایران شده است. در حالی که در طول چند ماه گذشته تقریباً روزانه یک واقعه یا بیشتر اتفاق می افتاد، شماره وقایع اخیراً به 3 یا 4 در هفته کاهش یافته است. به منظور تشریح علت این موضوع ما طرق زیرین را پیشنهاد می کنیم.

2- اعلام سخت گیری در مورد تظاهرات خیابانی و خرابکاری به وسیله دولت و اجرای آن به وسیله سرویسهای امنیتی از 11 می، احتمالاً یک دلیل آن بوده است. دستگیری چند صد نفر تظاهرکننده، تنها در تهران (فقط تعدادی تا حالا آزاد شده اند) احتمالاً تعداد واحدهای قابل اعتماد و فعال را برای آنهایی که در خیابانها دردسر ایجاد می کنند، کاهش داده است. احتمالاً این موضوع تظاهرکنندگان معمولی را که ترجیح می دهند بزنند و فرار کنند، بدون اینکه دستگیر شوند، ترسانده است. در حالی که رهبری (طرفدار خمینی یا جز این) را مجبور می کند که در مورد سهمیه بندی واحدهایش در درازمدت فکر کند.

3- دلیل دوم احتمالاً این است که یادبودهای 40 روزه در پایان دوره های عزاداری برای تظاهرکنندگان که در برخورد با نیروهای امنیتی کشته شدند، موقعیتهای عالی برای تظاهرات در یک زمینه مطلوب تر از دیگر اوقات به وجود می آورد. حضور در مساجد در چنین مواقعی به تظاهرکنندگان بعد از این یک (بهانه) منظور مشروع بی آلایش می دهد که جمع شوند و ادعاهای بی گناهیشان را در صورتی که متعاقباً در مقابل یک دادگاه نظامی قرار گرفتند، موجه جلوه گرفتند، موجه جلوه دهند. به همین دلیل، چنین مواقعی کمک می کند که اشخاص مذهبی کم علاقه تر بیشتری را به حمایت رهبران بسیج کند و اندازه تظاهرات را بزرگتر کند و به نیروهای امنیتی که در تلاش برقراری نظم و قانون هستند، چهره ستمگرانه تری ببخشد.

4- شاید مهمترین علت، تحریک اکثریت رهبران مذهبی در کشور باشد. این محافظه کارها این جریان را سودمند و یا لازم یافته اند که به افراطیهایی که از طرف آیت اللّه خمینی از تبعیدگاهش در عراق اداره می شوند، ولی انگیزه آنها با انگیزه او تفاوت دارد بپیوندند. برعکس خمینی که هدفش را که سرنگونی شاه است پنهان نمی کند و سلطنت را شدیداً محکوم می کند، این رهبران هدفهای محدودتری در سر دارند.

عمدتاً آنها می خواهند که توجهات را به شکایتهایشان جلب کنند. تا زمانی که دولت توجه کمی به آنها مبذول می داشت آنها دلیلی برای خودداری از حمایت از خمینی نداشتند. حالا نشانه هایی وجود دارد که دولت شروع به گوش دادن کرده است. مصاحبه شاه در 13 می با خبرنگاران ایرانی به نظر بعضی از این رهبران به طور معقولی صلح جویانه آمد، هرچند که عکس العمل افراد نزدیک به شاه باشد یا مخالفین در جبهه ملی. ما می دانیم که تلاشهای پشت پرده در جریان است که با مذهبیون محافظه کار باب مذاکره و گفتگو باز شود و آنها را از خمینی اگر ممکن باشد، جدا کنند. در حالی که خیلی از این رهبران مذهبی

ص: 728

سلطنت را به عنوان یک نهاد لازم که اسلام را در مقابل رقابت کمونیستی محفوظ می دارد می بینند و هیچ راه حلی بجز شاه به نظر کسی نمی رسد. آنها احتمالاً آماده اند تا یک رفتار معقولانه و جوابگو در مقابل دولت برقرار کنند، بدون اینکه تغییر اساسی در نهادها صورت گیرد. بنابراین آنها برای درک بیشتر قوانین و مقررات و یک شناخت عمومی بیشتر از اهمیت ادامه مذهب در زندگی ایرانی امیدوارند.

5 - البته تاکنون پیشرفت زیادی در زمینه گفتگو صورت نگرفته و فقط تعداد معدودی از رهبران از آن آگاه هستند. احتمالاً در هفته های آینده دردسرهایی از طرف مذهبیون وجود خواهد داشت، ولی بزرگی و اهمیت آنها ممکن است کاهش پیدا کند و بین وقایع، دوره های طولانی تری وجود خواهد داشت. به ما گفته شده (برای مثال) که احتمال آشوبهای جزئی در اطراف 5 ژوئن وجود دارد.

موردی که برای آن تظاهرات صورت می گیرد نامعلوم است، ولی احتمالاً به دوره های عزاداری مربوط می باشد. همچنین به ما گفته شده که آشوبهای جدی تری را در حوالی 19 ژوئن انتظار داشته باشیم که 40 روز پس از کشتن بعضی از دستیاران آیت اللّه شریعتمداری در خانه او در قم به وسیله پلیس در 10 می صورت می گیرد.

6- مقصود ما در تهیه تحلیلهای بالا عمدتاً برای موارد کاهش پیدا کرده آشوب و دردسر در اینجا است، بدون اینکه قصد اشاره به اینکه دولت شاه دیگر در خطر نیست داشته باشیم. تلاشهای اختصاصی از طرف رهبران دولتی از قبیل وزیر، درباره هویدا هنوز مورد نیاز است. قبل از اینکه روند 5 یا 6 ماه گذشته بتواند عوض شود، ولی شروعی انجام شده است.

سولیوان

ایران در سالهای 78- 1977: صحنه داخلی

ص: 729

سند شماره (28) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : اول ژوئن 1978- 11 خرداد 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

رونوشت برای : عمان، آنکارا، آتن....

طبقه بندی : محرمانه موضوع : ایران در سالهای 78- 1977: صحنه داخلی خلاصه: سیاست اعطای آزادیها و ابهام، از مشخصات وضع سیاسی داخلی ایران در 78- 1977 بوده اند. شاه با گشاده دستی در حقوق فردی و آزادی بیان، وجهه خود را در معرض خطر قرار داده است، او بدان حد در این امر اهتمام ورزید که مخالفینش را به میدان آورده، اما در مورد نحوه رفتار خود با آنها در آینده قدری ابهام را موجب شده است.

عزم وی به ایجاد نهادهای سیاسی آزادتر به دلایل فراوانی قابل تقدیر است، اما نو بودن جریان این عمل، تردیدهایی را در اذهان پیروانش برمی انگیزد و سئوالاتی در این مورد که او تا کی خواهد توانست در این جعبه پر از دردسر را جزئی باز نگهدارد، مطرح می کند. شاه مایل نیست که زمام قدرت فعلیش در تعیین خط مشی را کاملاً واگذار کند. معهذا وی سعی دارد که نظر «اکثریت خاموش» را به مشارکت در حکومت جلب و آنها را به این کار تشویق نماید. حزب رستاخیز و دولت آموزگار تابحال موفقیتشان خیلی محدود بوده و شاه به انواع اقدامات قانونی و فوق قانونی پلیسی تمسک جسته تا فعالیت مخالفین را تحت کنترل نگهدارد. در عین حال رهبری مذهبی محافظه کار به عنوان یک ناراضی که طلسم خود را شکسته، وارد عرصه سیاست شده و نظر قابل ملاحظه خود را بر نظر جبهه ملی و مخالفین چپ دیگر افزوده است. شاه می کوشد که توده مذهبی را از حیطه نفوذ محرکین مذهبی افراطی به سردمداری آیت اللّه خمینی و همچنین مخالفین چپی دور نگهدارد. ولی اقدام او هنوز حالت آزمایشی دارد. (پایان خلاصه) ایران هم از نظر اجتماعی و هم اقتصادی در نیست که این قدرت به چه مجرائی کشانده خواهد شد و یا عاقبت چه کسی آن را در دست خواهد گرفت. به هر صورت، سعی خواهد کرد که علل و نتایج آن را تحلیل نماید.

برجسته ترین علت وقایع ایران، جریان عظیم ثروت حاصل از چهار برابر کردن قیمت نفت است. این ثروت سبب پیدایش سریع طرحهای اصلی زیربنایی، جریان اجباری صنعتی شدن، موجی از تنعم که حتی به سطوح اجتماعی پایین رسیده، افزایش عظیم تعداد مسافران ایرانی به خارج، تغییر ناگهانی تعداد جوانان ایرانی قادر به تحمل هزینه دانشگاهی، سطوح بسیار بالاتر مصرف اقتصادی شامل بهبود روال تغذیه، تسهیلات پزشکی و مراقبت پزشکی و همچنین سرازیر شدن خارجیان از سراسر جهان که صحنه فرهنگی ایران را رنگین نموده است. همزمان با اینها، ثروت جدید یک تورم با نرخ دو رقمی را موجب گردیده، ارزشهای اصلی را تحریف و مهاجرت داخلی مردم، از مناطق روستایی به شهری را پدید آورده است. همچنین کارگران بیسواد خارجی را از آسیا جذب کرده و میزان تولید کارگران را پایین آورده و باعث آلودگی و تراکم در شهرها شده و موجب از هم پاشیدگی خانواده اسلامی و نقشهای فرهنگی جامعه و بالا رفتن مصرف کالا به میزان قابل توجهی شده است و به طور کلی توقعات عامه از اقتصاد و اصلاح اجتماعی را به حدی رسانده است که رهبری قادر به تأمین آنها نیست.

ص: 730

شاه در مواجهه با این وضع آشوب خیز پی می برد که پیچیدگیهای این کار بزرگتر از آن است که او بتواند به تنهایی تدبیر و رهبری آن را ادامه دهد. بنابراین او به راستی احساس می کند که احتیاج است مقداری از اقتدار امیرانه جاریش را از حال تمرکز در دست خود بدر آورد و به زیردستانش مسئولیتهایی را محول کند. به نظر وی اگر به تدریج یک طبقه متوسط کامیاب ایجاد کند و این گروه خود را سپاسگزار و قرین با پادشاهی احساس کند، موقعیت وی و سلسله اش محکم خواهد شد. به این منظور وی وسیعترین امکانات را برای کسب تحصیلات دانشگاهی در اختیار می گذارد و سعی دارد با تهیه پاداشهای مادی قابل ملاحظه فارغ التحصیلان دانشگاهها را به تأسیسات دولتی و شبه دولتی جذب کند.

موارد «بخشش» و فساد که متأسفانه در سیستم اجتماعی سنتی ایران جاری است، بر این پاداشها باز هم می افزاید. بدین ترتیب فارغ التحصیلان جوان و تازه کار فرصتهایی را که دستیابی به آنها برایشان ممکن است، فوراً می پذیرند و به عنوان خدمتکاران سیستم داخل طبقه متوسط می شوند. به هر حال آنها از لحاظ سیاسی همچنان برکنار بوده و از لحاظ فردی نیز نسبت به ساخت حکومت خود بدبینند.

بنابراین برای وظیفه ای که شاه برای ایشان پیش بینی می کند نامزدهای قابل تردیدی هستند. این امر که شاه هنوز تصمیم نگرفته جهت تجویز یک میدان سیاسی برای طبقه متوسط جدید چه نهادهای سیاسی را ایجاد کند آتنتیسم attentisme آنها را پیچیده تر می کند. مجلس و سنا مانند حزب رستاخیز که تشکیلات سیاسی یک حزبی است و به طور نظری تمام ایرانیان واجد شرط سنی رأی دادن به آن تعلق دارند، تقریباً آلت دست دولت هستند. به هر حال این حزب (تأسیس در سال 1975) جز به عنوان مفسر بیانات شاه، نسبت به کارهای دیگر بی علاقه و تصمیم است.

در عین حال، پادشاه با چیزی که دوست دارد آن را «اعطای آزادیها» بنامد کار خود را ادامه می دهد.

این به معنای تخفیف معتنابهی در سانسور مطبوعات، تحمل انتقاد سیاسی و اظهارات جزئی عدم رضایت و روش ملایمتر ضبط و ربطهای پلیس در مقایسه با گذشته نه چندان دور است. عواقب این تغییر، خاطر وی را آزرده است و از اینکه منقدین خارجی (غربیها) روشنی فکرش را تمجید نکرده اند، مبهوت است. او همچنین دچار سردرگمی است که چگونه با این نوع ناراضیان که در نیمه دوم دهه هفتاد به وفور حضور دارند مدارا کند.

در این گزارش ما سعی خواهیم نمود بعضی از وقایعی که در یک سال و نیم یا دو سال گذشته روی داده دنبال نموده و وضع وخیمی را که این وقایع کشور را به سوی آن سوق داده اند، بررسی کنیم. تصمیم اصلی شاه به اعطای آزادیها اولین بار در اواسط 1976 ظاهر شد. براهین وی را می توان حدس زد. بدون شک شاه می خواهد جانشینی ولیعهد را مهیا نماید و می داند که جانشینش نمی تواند با همان رویه سلطنت مطلقه ای که شاه به تدریج طی 36 سال همراه با تجارب مخاطره آمیز گاه و بیگاه کسب کرده، حکومت کند.

به علاوه، احتمالاً شاه هم پی برده که یک جامعه با بزرگی و بغرنجی که ایران می رود احراز کند، نمی تواند توسط توسط گروهی به کوچکی سابق اداره شود. در حالی که این یک فکر قدیمی است که گفته می شود از سال 1961 در ذهن او جای گرفته که مشکلاتش در هماهنگ کردن دو عنصر «رشد اقتصادی» و «اجتناب از مشکلات اقتصادی» در سال 1976 احتمالاً نیاز به ارتباط دوجانبه بیشتر با تکنسینها و دیگران را به بار آورد تا او در تعیین خط مشی از کمک دیگران برخوردار گردد و در اجرای آن موفقیت بیشتری حاصل کند. این نیاز ضمن آنکه مشاورین معتمدتر فوت می کردند یا در چاره جویی مسایل جامعه

ص: 731

فن سالار مدرن کفایت کمتری نشان می دادند، هرچه بیشتر احساس می شد. احتمالاً این دلیل نیز به نوبه خود وی را متقاعد ساخت که هم برای مهار قدرت افراد در دستگاه بزرگ حکومت و هم به عنوان یک منبع به کارگیری ابتکارات در ایالات ورای تهران، راهی سیاسی برای به حرکت درآوردن عقیده عمومی ضروری بود. در انتها این احتمال داده نمی شود که این نظر از چشم ناظر تیزبینی بر صحنه جهانی چون شاه، پوشیده باشد، که کارتر که در آن زمان نامزد ریاست جمهوری بود، اگر به ریاست جمهوری می رسید و مقاصد جدی خود را در زمینه حقوق بشر را به اجرا درمی آورد، تا اواسط 1976 انتقادات ایراد شده از جانب کنگره ایالات متحده در خصوص رویه اعمال حقوق بشر در ایران و سایر جاها تقویت می گردیدند.

مرحله اول

علائم اولیه اعطای آزادیها با ترغیب حزب رستاخیز به مشورت عمقی بیشتر با اعضای خود و بحث در مورد مسئله واجد اهمیت برای مملکت همراه بود. جریان مذکور در بطن این تصور جای داشت که حزب رستاخیز می تواند هم در ایالات و هم در استانها جدا از دولت، ولی به عنوان منقد دستگاه حاکمه عمل کند. زمانی که حزب در اواسط سال 1976 تا اواسط 1977 در این مورد خیلی کارآمد نبود، چاره ای که اتخاذ شد این بود که در عمل آن را به صورت آلت دیگری برای دولت درآورند. از قرار معلوم این بدان جهت بود که کادرها، آن و مردم آن را جدی تر بگیرند.

جنبه دوم اعطای آزادیها ابداع بعضی تغییرات در آیین های حقوقی مربوط به بازداشت شدگان یا زندانیان سیاسی بود تا دسترسی آنها به وکلای مدنی بیشتر شود و زمینه برای جریان مقتضی بهتر آماده گردد و کلاً غلط گیریهایی از قبیل شکنجه تقلیل یابند یا کنار گذاشته شوند. این تغییرات نهایتاً در یک لایحه جمع و به تصویب پارلمان رسید که در نوامبر 1977 رسماً وارد مرحله اجرا گردید. شاه دیداری با ویلیام باتلر رئیس کمیسیون جهانی قضات داشت، که به معرفی بعضی از این اصلاحات حقوقی پرداخت. ارتباط کم ثمرتری با مارتین انالز در تهران و لندن ادامه دارد، هرچند که نتیجه آن هنوز به صورتی مستقیم مشاهده نشده است. همچنین صلیب سرخ جهانی دیدارهای بسیار مفیدی از زندانها داشته که حاصل آنها تا اول ماه می 1978 گماشتن یک نماینده مقیم در تهران از طرف کمیته جهانی صلیب سرخ است.

جنبه سوم، گشاده دستی بیشتر در رابطه با آزادی بیان بود. به جزوه هایی که به صورت دستی تکثیر می شدند و در آنها به دولت حمله نموده و خواستار رجوع به قانون اساسی و همچنین آزادی بیان بیشتر و اجرای بهتر قوانین قضائی به علاوه خواستهای کوچکتر گوناگون بودند، اجازه نشر داده می شد و هرچند که این جزوه ها به صورتی غیررسمی و دست به دست پخش می شدند، امضاءکنندگان آن دستگیر نمی شدند. این افراد اغلب تحصیلکردگان صاحب حرفه از قبیل بازرگانان، معلمان، نویسندگان و حتی قضات و وکلا بودند. آنها خشونت را توصیه نمی نمودند اما اکثر افکار خود را از سالهای 1950 اخذ کرده بودند و آن دوره ای بود که در خلال آن جبهه ملی به رهبری مصدق علیه شاه جدی ترین اعتراض، که تقریباً امکان مرگ وی نیز در آن وجود داشت را پدید آورد. گروههای معتقد به لیبرالیسم قرن نوزدهم با گروههای چپی و کمونیست در مخالفت جبهه ملی با شاه ائتلاف کردند. علیرغم این ماجرای طولانی، نویسندگان این اعلامیه ها در سالهای 78- 1977 اکثراً صلح جو بودند که پیوندهای آشکاری با گروههای تروریستی کوچک صاحب ایدئولوژیهای افراطی اسلامی یا مارکسیست که مدت چندین سال در ایران

ص: 732

عمل کرده اند، نداشته اند. آنها به هر حال در الهام به دانشجویان که جرقه خشونت در این مرحله اول را ایجاد کردند، مؤثر بودند. در حالی که تظاهرات دانشجویی حتی طی اواخر سالهای 1960 و اوائل 1970 زمانی که علائم نارضایی دیگری (به استثنای وقایع تروریستی گاه و بیگاه) به چشم نمی خوردند، در ایران بصورت سنت درآمده اند، تظاهراتی که در اواخر سال 1977 اتفاق افتادند به خارج از محوطه دانشگاهها کشیده شدند و اغتشاشاتی را به وجود آوردند که از هر نمونه دیگری از سال 1963 به بعد بزرگتر بودند.

پلیس عاقبت این تظاهرات را مهار کرد و بیشتر موارد آنها را فرو نشاند. اما به موازات آنها یکی دو مورد نیز روی داد که گروههای به اصطلاح «کارگران» در لباسهای معمولی آشکارا به عنوان بازوهای فوق قانونی دولت عمل کردند. یک گروه از این افراد، یک اجتماع بزرگ که روشنفکران جناح چپ جبهه ملی قدیم سعی کرده بودند در یک منزل شخصی نزدیک شهر کرج، بیرون تهران برگزار کنند را از هم پاشیدند.

دولت از شواهد مبنی بر همکاری تمام گروههای مخالف با یکدیگر چون دانشجویان، تروریستها و از همه بالاتر توده متدین مردم، مشوش بود.

واکنش مخالفین

واکنش مخالفین در مقابل این اقدامات دولت چندین جنبه داشت. حرکت تروریستی از اجرای اعمال بیشتر دست کشید و رضایت داد که صبر کرده و ببیند نتایج این سیاست اعطای آزادیها چه خواهد بود.

خصوصاً اینکه هرکسی تصور می نمود شاه تحت فشار ایالات متحده دست به این کار زده است. پاره ای از علت این رضایت، ترغیب آنها توسط رهبرانی بود که مورد احترام مخالفین هستند. بعضی از رهبرانی که در اجتماع کرج حضور داشتند به فعالیت زیرزمینی بازگشتند و از گروههای کوچک مختلفی که توزیع اعلامیه های انتقاد از دولت را ادامه داده اند، یکی دو جبهه هماهنگ به وجود آوردند. بقیه یک «کمیسیون حقوق و آزادی بشر» تشکیل دادند و علیرغم اینکه دولت آنها را ثبت نکرده و آنها را به رسمیت نمی شناسد، خود را به عنوان یک تشکیلات چشمگیر در مقابل سازمان رسمی دولتی تحت سرپرستی شاهدخت اشرف که نماینده ایران در مجامع جهانی مرتبط با حقوق بشر است علم کرده است. عده ای دیگر از آنها فعالیتهای کانون نویسندگان ایران را تجدید کردند که از زمان تشکیلش در حدود هشت سال، قبل هرگز اجازه ثبت نیافته ولی به طور نسبتاً مؤثری اعتبار تشکل رسمی تر و نویسندگان و هنرمندان را که تحت الحمایه دولت هستند را تضعیف کرده اند. بدون شک روابط با مخالفین مذهبی از جمله مهمترین آنها آیت اللّه خمینی، افزایش یافتند. وی پس از ناآرامیهای سال 1963 که در پی ارائه لایحه اصلاح اراضی، لایحه اعطاء حقوق بیشتر به زنان و دیگر جوانب، «انقلاب سفید» بودند، به عراق تبعید شد. دامنه این روابط به درستی معلوم نیست، اما وجودشان در مرحله دوم اهمیت یافت.

مرحله دوم

روابط مخالفین با رهبران مذهبی زمانی چشمگیر شد که در ژانویه 1978 یک تظاهرات مهم علیه دولت در مرکز مذهبی قم در سالگرد انقلاب سفید شاه صورت پذیرفت، گفته می شود مهمترین علت آن یک مقاله بی موقع و شاید گمراهانه در حمله به آیت اللّه خمینی بود که یک یا دو روز قبل از آن در روزنامه اطلاعات درج شد. تظاهرکنندگان بیشتر از آنکه مریدان خمینی باشند بیانگر جریحه دار شدن احساس

ص: 733

مذهبیون محافظه کار بودند. یک رهبر مذهبی به نام آیت اللّه شریعتمداری که اعتبارش بیشتر از خمینی بود سخنگوی عمده ایشان شد. تا آن زمان شریعتمداری با دولت همکاری می نمود. مقاله اطلاعات تحت فشار آشکار دولت چاپ شده بود و سخنگویان مذهبیون محافظه کار ادعا می کنند زمانی که وزیر اطلاعات به تقاضای آنها برای چاپ جوابیه ای در همان صفحه ترتیب اثر نداد، به خشم آمدند. خشونت در قم که نزدیک به یک دوجین کشته به بار آورد، آتش سرایت کننده ای از مخالفت دینی را برپا ساخت که خود را طی ماههای بعد در وقایع کوچک مختلفی در سراسر کشور به طور منظم نشان داد. این جریان اعتبار خمینی را در چشم رهبران دینی همردیفش اعاده نموده است بنحوی که نوارهای صدا و جزوات او یا حامیانش امروزه در ایران از طریق فعالیت زیرزمینی بازار، به طور وسیعی نشر می یابند.

یادبود چهلم مرگ «شهدای قم» به یک طغیان در شهر تبریز واقع در شمال کشور منجر شد، که حتی از اولی وخیم تر بود. در آنجا گروههای طغیانگر مردم در شهر دست به غارت زده و وسایل بانکها را به علاوه تأسیسات عمومی دیگر بیرون ریختند و تأکید خاصی روی بانک صادرات داشتند که صاحب آن یک بهائی است و چندین سال است که رهبران اسلامی محافظه کار نظر خوشی نسبت به وی نداشته اند. تبریز یک مرکز فرهنگی ترکمن است (توضیح مترجم: احتمالاً منظور از Turkoman culture فرهنگ ترکی است) آنها مردمانی هستند که دین خود را از دیگران جدی تر می گیرند و به شریعتمداری به عنوان فرزند آن سرزمین، وفاداری خاص دارند. وخامت این طغیان نیز عموماً به بدرفتاری مقامات دولت انتساب داده می شود که مطابق گزارشهای گوناگون یک تن یا بیشتر از رهبران گروههایی را که قصد داشتند در جواب به دعوت شریعتمداری برای برگزاری یادبود چهلم «کشتار» قم برای دعا در مسجد اصلی شهر جمع شوند، مورد اهانت قرار گرفته و یا کشته شده بودند. تصمیم به تعطیل این مساجد و سوءمدیریتهای دیگر به استاندار، رئیس پلیس و نیروهای امنیتی دیگر نسبت داده می شد و آنها پس از وقایع ماه فوریه از کار خود برکنار شدند. یکی از واکنشهای دولت، تبعید چندین رهبر مذهبی عالی مقام بود که با جدا کردن آنها از پیروانشان و مجبور کردن آنها به زندگی در نقاط دیگر کشور انجام شده. این اقدام در هیچ یک از وسایل ارتباط جمعی ذکر نگردیده، چرا که دولت از قرار معلوم از ضد واکنشی که این اقدامات در صورت آشکار گردیدن بر عموم و تبلیغ شدند برخواهد انگیخت اطلاع دارد. بمب گذاری در منازل چند تن از ناراضیان مشهور (غیرمذهبیون) و کتک زدن شدید دو تن دیگر نمونه های دیگر واکنش دولت بودند. دولت، منجمله نخست وزیر، ادعا می کند مسئولیتی در قبال این تخلفات که توسط یک تشکیلات که خود را «کمیته زیرزمینی انتقام» می نامد اجرا شده ندارد، یا از آنها بی اطلاع است. ولی در اذهان عمومی تردید زیادی وجود ندارد که یک بخش از دولت با تصویب شاه در این مورد مسئول است و اکثراً فکر می کنند که ساواک سرویس امنیتی مخفی عهده دار آن است.

با این حال یک واکنش آزمایشی دولت جمع آوری تظاهرکنندگان به وسیله یک گروه جدید است که در ماه آوریل تحت عنوان «نیروی پایداری» خود را نشان داد. نیروی پایداری که تصور می شود به عنوان جانشین یا بازوی «سازمان دفاع غیرنظامی» که چند سال پیش تشکیل شد و در ماه می 1977 نخست وزیر هویدا با مقداری نمایشهای متظاهرانه آن را احیا کرد، عمل می کند. نیروی پایداری ظاهراً در برگیرنده جوانان قوی هیکلی است که حاضرند دانشجویان و بقیه خاطیان را ربوده و برای دستگیری قانونی تحویل پلیس بدهد. این تشکیلات تحت سرپرستی ژاندارمری قرار دارد، اما شنیده ایم که بسیاری

ص: 734

از مؤسسات و سازمانهای امنیتی دیگر قوای انسانی و فعالیت آن را تأمین می کنند. بزرگترین ابراز وجود آن تا به امروز حمله ای بوده که به 300- 200 دانشجو شد و آن زمانی بود که دانشجویان در یک روز جمعه ماه آوریل در تپه های بالای دانشگاه ملی جمع شده بودند تا شعارهای ضد دولتی داده و سخنرانیهایی علیه دولت انجام دهند.

افراد «نیروی پایداری» با مقاومت دانشجویان روبرو شدند و آنگاه یک دو جین هلیکوپتر پر از پلیس ضدشورش وارد صحنه شد و پس از کتک زدن دانشجویان تا حد خونریزی بسیاری از ایشان، اکثر آن جمع را دستگیر نمود. از آنجایی که آنها مطابق مقررات جدید به دادگاه مدنی احضار شدند، گزارش شده که دفتر دادستان کل دستور داده تحقیقی صورت پذیرد تا علت جراحات شدیدی که به بسیاری از آنها در جریان دستگیری وارد شده روشن گردد. از این تحقیق چیز دیگری به گوش نخورده و از نیروی پایداری هم در چند هفته اخیر خبری شنیده نشده است.

واکنش مخالفین

ضد واکنش مخالفین را که در این مرحله می توان از آن نام برد، بهره برداری از استفاده هرچه بیشتر دولت از سیستم دادگاههای مدنی است. محاکمه تعدادی از دانشجویان دستگیرشده در رابطه با ناآرامیهای ماه دسامبر، برای حدود 43 وکیل مدافع 16 تن از متهمین جولانگاهی به وجود آورد (بسیاری از متهمین به سبب فقدان شواهد آزاد شدند) و بعضی از وکلای عالی رتبه جناح مخالف در دفاع از آزادی بیان، بیانات پر طمطراقی را اظهار داشتند، علیرغم فصاحت دفاعیات اکثر متهمین (11 نفر از مجموع 16 نفر) عاقبت به حبسهای پنج ماهه محکوم شدند. این محاکمه هنوز مورد استیناف قرار دارد و وکلای آن خود را برای محاکمات بیشتر آماده می کنند. یک نمونه آن شکایتی است که شش تن از رهبران مخالف که منازلشان بمب گذاری شده یا کتک زده شده اند (پاراگراف اول در بالا) اقامه کرده اند. به هر حال جدی ترین ضد واکنش همچنان از جانب عناصر مذهبی محافظه کار نشان داده می شد، که حامیانش آشکارا از دولت خشمگینند و احتمالاً عامل اکثر وقایع کوچکی هستند که تقریباً هرروزه در گوشه و کنار کشور اتفاق می افتند.

بر دامنه قضیه افزوده شده و مخالفان مذهبی و دولت در ارتباط با یکدیگر مشکلاتی دارند. پیش بینی خاتمه این ناآرامیهای مکرر مشکل است، مگر آنکه ارتباط بهتری برقرار گردد.

(1)

پیش بینی

ما دلیل زیادی در دست نداریم که تصمیم شاه به اعطای آزادیها را که در چندین فرصت علناً آن را بیان کرده و به طور خصوصی برای آمریکاییها و سفرای دیگر در اینجا بر آن تأکید ورزیده مورد تردید قرار دهیم. به هر حال آشکار است که در باز گذاشتن فقط جزئی از درب این صندوقچه پر از دردسر دچار زحمت است. تجربه اولش در تشویق آزادی بیان به حملات سوزانی علیه دولت منجر شد و توقعاتی را برای اصلاحات داخلی به وجود آورد، که از آنچه وی در آغاز در نظر داشت جدی تر بودند. (به نظر می رسد که دامنه واکنش عمومی وی را وادار به تأمل کرده باشد) اینکه شاه بخواهد یا هیچ گاه بپذیرد در

ص: 735


1- (از زمانی که این ورق برای اولین بار تهیه شده یک گفتگوی آزمایشی آغاز شده است).

قدرت تعیین خط مشی وی تقلیلی رخ دهد، فوق العاده مورد تردید است. به همان اندازه این نیز امری بدیهی است که او اجازه نخواهد داد وقایع به حدی رشد کنند که امنیت ملی همان طور که وی معتقد است در خطر افتد. با این حال وقایع رشد کرده اند و بخشی از علت آن این است که برای روح ایرانی اعتدال چیزی بیگانه به نظر می رسد و بخشی دیگر از علل آن، اعمال خود وی یا خطاها و تردید رأی های دستیارانش (ساواک، پلیس، مدیران، مقامات حزب) بوده است. بنابراین وی مجموعه ای از اقدامات نامتجانس را اختراع کرده که همیشه هم به خوبی ساخته نشده اند و احتمال هم داده نمی شود که زیاد پابرجا بمانند. مهمتر از آن او دستورالعملهای واضح عملیاتی جهت نحوه رفتار با ناراضیان برای مدیران و افراد امنیتی خود تهیه نکرده است.

از جمله متدهایی که افکار لیبرالی را چه در ایران و چه در جاهای دیگر برافروخته می کند، بمب گذاریها و کتک زدن مخالفین مورد احترام است که متخصصین توانایی هستند (از قبیل وکلا، نویسندگان، پزشکان، مهندسان و بازرگانان) و استفاده از دسته های قلدر علیه دانشجویان و مخالفین چه تحت عنوان «کارگران خشمگین» و چه «نیروی پایداری» می باشد. کوششهای حزب رستاخیز در جهت توجیه این اقدامات ورای قانونی به عنوان خشم تنفرآلود یک اکثریت خاموش، دلگرم کننده نیستند و حزب شانسهای کوچکی را که برای تحریک افکار عمومی دارد، اینک از دست می دهد.

در همین زمان روشن نیست که شاه چگونه جدیت مخالفین مذهبی محافظه کار و خطرهای احتمالی آن را برآورد می کند.

در سنجش افکاری که سفارت در بین رهبران مذهبی به عمل آورد، یک ریشه نهفته وفاداری به پادشاهی و استقلال ایران به همان شکل که شاه آن را در نظر دارد مشاهده شد؛ اما ناخرسندی فزاینده ای نیز به سبب از بین رفتن روابط بین رهبری مذهبی و شاه وجود داشت. این رهبران خود را ستون اصلی مخالفت با گسترش کمونیسم در ایران و مردمی که حقیقتاً مسئول نجات شاه و تاج و تخت وی و مسئول یک ایران مستقل طی دوران بحران مصدق در سال 1953 می دانند (که تا حد زیادی حقیقت دارد البته اگر عمل ارتش را نادیده بگیریم یا آن را در رتبه های وظیفه آن، جوابگو به دعوت اسلام علیه مرتدین بدانیم) آنها از این که بسیاری از سران حزب کمونیست توده سابق در دستگاه دولت ایران پستهای مهمی به دست گرفته اند، ناراحت هستند. آنها عنوان می کنند که احتمال دارد این سران برای اینکه شاه را از مردمش جدا کنند، دست به توطئه بزنند. آنها طبیعتاً برنامه های مختلفی را که برای اختصاص امور به مسایل دنیوی صورت می گیرند و شاه به آن برنامه ها علاقه مند است، مضر به حال خصیصه اسلامی حقیقی ایران می دانند.

در عین حال دستورات جدید شاه به مأمورین امنیتی خود از قبیل دستورالعملهایی مبنی بر دست کشیدن از شکنجه، آوردن دستگیرشدگان به محکمه، در مدت کمی پس از دستگیرشدنشان، استفاده از دادگاههای مدنی بجای نظامی، قطع دستگیریهای احتیاطی براساس ظن و گمان، به مسئولین امنیتی گفته می شود که در صورت وقوع هرگونه طغیان عمده جدید (مانند آنها که در تبریز و قم روی دادند) آنها مسئول شناخته خواهند شد. اما در ضمن آنها را از استفاده از متدهای مناسب زمان، مانند بازداشت، حبسهای طولانی و بدرفتاری (و بدتر از آن پیشکش) در مقابله با خطر باز می دارند. نیروهای امنیتی در تبریز خیلی کارآمد نبودند و در محافل رسمی این ترس به طور آشکار و قابل ملاحظه وجود دارد که در

ص: 736

زمانی که دوباره به مبارزه طلبیده می شوند، کارآیی آنها چقدر خواهد بود. پلیس ضد شورش و واحدهای ارتش عادت کرده اند به اینکه پلیس عادی را مورد کمک قرار دهند. اما محتمل نشمردن وقوع وقایع جدی تر کار احمقانه ای است و شاه نیز از طرفی با محذور وفا به قول خود مبنی بر اعطای آزادیها و از طرف دیگر با ضعیف شدند روحیه و تواناییهای نیروهای امنیتی خود روبرو است.

شورشهایی که در تبریز، قم و تهران از هشتم تا یازدهم می رخ داد و موجب شد که دولت اعلامیه ای بدین مضمون که تظاهرات خیابانی را سرکوب خواهد کرد، منتشر کند و این احتمالاً اولین قدم از یک سری اقدامات برای دست کشیدن از اعطای آزادیها که شاه ممکن بود متقبل شود، می باشد. تجربه چینی بگذاریم «هزار گل شکوفه کنند» و آن گاه همه را از ساقه ببریم متناسب به نظر می رسد. این کار حکومتی استوار را به همان ترتیب که پیش از اصلاحات 78- 1976 وجود داشت، مستقر خواهد کرد. اما نمایانگر یک عقب نشینی از دلایلی که برای شروع اعطای آزادیها داشت (مانند جانشینی، نمایندگی و مشورت بیشتر، بلوغ سیاسی بیشتر مردم) خواهد بود و از وجهه وی خواهد کاست. زمانی که این مطلب نوشته می شود و برای اظهار نظر قاطعانه در خصوص اینکه شاه چه جهتی را برخواهد گزید خیلی زود است. خود وی بدون شک هنوز در نظر خود پابرجاست. در حال حاضر (11 می) او اعلام کرده که اعطای آزادیها ادامه خواهد یافت.

بنابراین، اگر تخمین ما در اساس صحت داشته باشد، شاه مجبور خواهد شد در آینده نزدیک تصمیمات سختی را اتخاذ نماید، خصوصاً اگر تابستان خشونت آمیز باشد. در حال حاضر سخنگویان دولت هنوز از مخالفت «مارکسیستهای اسلامی» صحبت می کنند و مرتجعین «سرخ و سیاه» یا «چپ و راست» را همدست یکدیگر قلمداد می کنند. آنها همچنین ادعا می کنند که نفوذ کشورهای خارجی پشت پرده این مخالفت قرار دارد و از قرار معلوم این کوششی است، برای حفظ آبروی دولت که جاذبه میهن پرستی را در جهت منافع خود استفاده می کنند. بعضی از حملات اخیر خود شاه علیه «استعمار قدیم و جدید» را می توان به عنوان یک تلاش آگاهانه برای پیچیدن هرچه تنگ تر ردای میهن پرستی بدور خود و جذب حمایت سیاسی مثبت و همچنین سلب اعتبار از مخالفین تعبیر کرد.

تمام اینها به نفع مخالفین تمام می شود. آنها را به جای متفرق ساختن متحد می کند. در گذشته شاه با موفقیت، مخالفین خود را متفرق کرده است. ایران قبل از ایستادن در مقابل منافع انگلیسیها، مبارزه علیه تجاوز شوروی در آذربایجان و کردستان را آغاز نمود و از آن موفق از آب درآمد. دفاع شاه علیه عناصر چپی تحت رهبری مصدق، بدان جهت توفیق یافت که اسلام محافظه کارانه پشت سر وی بود. زمانی که وی علیه ملاکان و دستگاه اسلامی در سالهای 1962 و 1963 به مقابله برخاست، قوای جناح چپ ضعیف شده بود. به نظر می رسد که او تا امروز آن درسها را فراموش کرده باشد - اگرچه بعضی از بیانات اخیرش به سفیر (و حداقل یک مقاله در یک روزنامه محلی) به این مسئله اشاره دارند که وی ممکن است شروع به بازگشت به آن استراتژی کرده باشد.

در میان مخالفین تخمهای بسیاری برای رشد تفرقه وجود دارد. مذهبیها خود هیچ مخفی نمی کنند که به گروهها و رگه های فکری بسیاری متفرق شده اند و همه چیزی که باعث ائتلاف آنها شده است، تنفر اغلب ایشان نسبت به رفتار دولت است.

در اینکه شاه فکر خود برای ایجاد یک ایران دنیوی و متحد با غرب دنیوی به جای کشوری اسلامی

ص: 737

مانند عربستان سعودی، لیبی و پاکستان را کنار نخواهد گذاشت، زیاد تردیدی وجود ندارد، اما حرکت وی به سوی آن مقصد باید برای تاکتیک تطبیق خود با محافظه کاران مذهبی قدرتمند جایی نگهدارد، زیرا طبق آخرین تحلیل اگر بعضی عناصر چپ یا خرابکاری جهانی با حمایت آشکار بیشتری از جانب شوروی شاه را به میدان بخوانند، او هنوز به حد زیادی بر آنها متکی خواهد بود. بنابراین او سعی دارد مجاری ارتباطی بهتری با رهبری مذهبی پیدا کند و بدون شک براساس بعضی از شکایات آنها اقدام خواهد کرد. این کار اگر با مهارت انجام شود، انتظار می رود که تا مدت مدیدی آنها را آرام نگهدارد و به فرو شکستن اتحاد مخالفین منجر شود. معهذا خود این به تنهایی شاه را به مقصودش مبنی بر ایجاد مشارکت سیاسی بیشتر که وی برای مدیریت بهتر سیستم اقتصادی و اجتماعی پیچیده اش که جهت هموار کردن راه برای یک جانشین بدان نیاز دارد، نزدیک نمی کند. اما مخالفین را به تفرق خواهند کشاند، روابطش را با متحدین طبیعی محافظه کارش ترمیم خواهد نمود و تا حدی نظم و ترتیب را که در آن وی می تواند خواستهای اساسیش را تعقیب کند، باز می گرداند.

سولیوان

کنفرانس مقامات مهم کنسولگری تهران

ص: 738

سند شماره (29)سری کنفرانس مقامات مهم کنسولگریتهران - 5 ژوئن - 1978- 15 خرداد 1357 شرکت کنندگان:

تامس داولینگ جوانا مارتین جک گریسون دیوید مک گافی هاوارد هارت مایکل مترینکو جیمز هایام چارلز ناس میکی کلیبر کنت راجرز تامس کوساک جان استمپل جورج لمبراکیس کلاید تیلور ویکتور تامست «جورج لمبراکیس» اوضاع سیاسی را در عرض یک سال گذشته با توجه به آغاز لیبرالیزه کردن سیستم ایران توسط شاه مورد بررسی قرار داد. دولت بیانی در مورد اعتقاد به مشارکت سیاسی ابراز داشته و تظاهرات اخیر این سؤال را برانگیخته است که آیا شاه کنترل کامل را دارد یا خیر؟ آیا فرآیندی که تاکنون ادامه داشته غیرقابل برگشت خواهد بود؟ رهبران سیاسی گذشته جبهه ملی با موضع مخالف دوباره ظاهر شده اند. افراد مذهبی منجمله چند آیت اللّه، بیشتر در سیاست وارد می شوند. این امر در افزایش فعالیت دانشجویی که منعکس کننده کلیه گروهها، و نه اینکه یک نقطه نظر واحد دانشجویی بوده، انعکاس داشته است. ارتش و کارمندان عالیرتبه نگران این جریان شده اند و این سؤال مطرح است که آیا ایشان بر علیه لیبرالیزه کردن عکس العمل نشان خواهند داد؟

بحث مربوطه

تامست تذکر داد که گروههای جبهه ملی در جنوب ایران فعال نبوده اند لکن در کرمان جبهه ملی بهترین عنصر سازمان یافته مخالف بود که بالاخره در ماه می 1978 روآمد. عناصر مذهبی به طور اساسی به دو گروه تقسیم شده اند: 1) آنهایی که مواضع حساب شده سیاسی درباره سلطنت و جامعه اسلامی مطرح می کنند و 2) گروه وسیعتری با زمینه های روستایی و سنتی که با مدرنیزه کردن مخالفند. رهبری اینها از گروه اول ناشی می شود. در شیراز دانشجویان حالت دوگانه ای دارند؛ (از یک طرف) با مدرنیزه کردن موافقند و از طرف دیگر بی اطمینانی هایی در مورد زمینه های سنتی ابراز می دارند. مک گافی تذکر داد که شاه مطمئناً قدرت انجام آنچه را که می خواهد دارد و خط مشی خود را تحمیل می کند. در اصفهان مردم معتقدند که شاه از وسعت و عمق نارضایتی عمومی آگاه نیست. یک عامل عمده جدید نیز به وجود آمده است و آن اینکه: کارمندان و مقامات وزارتی می ترسند که شاه ممکن است، تسلیم سنت گرایان شود و وضع متزلزل متجددین را از بین ببرد. از این جهت از جانب مقامات اداری فشار آورده می شود که اقدام قاطعی علیه ناراضیان به عمل آید. آیت اللّه خمینی در بازار اصفهان خیلی نفوذ دارد. بسیاری از رهبران مذهبی اصفهان از او خوششان نمی آید، اما احساس می کنند که چون وی از حمایت مردمی قوی برخوردار است، باید پذیرای او باشند. همچنین در بین متجددین دیگر نیز نارضایتی وجود دارد، از جمله

ص: 739

سرمایه داران، کارخانه داران و کارگران، سرمایه داران احساس می کنند که به آنها ترفند زده شده است. تا منافع خود را سرمایه گذاری مجدد نمایند و کارگران هم که وعده داده شده بودند که (در سود سهام) شریک باشند می بینند که حقوقشان به حسب واقع در سال گذشته کاهش یافته است. «مترینکو» اظهار داشت که تبریز «کشور دیگری است». مردم آنجا فارسی صحبت نمی کنند و تاریخ آذربایجان همیشه جدایی طلب بوده است. مقامات حکومت شهری عملاً به خاطر تغییر و تعویض دائمی وجود نداشته اند - بعضی از اوقات در عرض چهار ماه 2 یا 3 نفر در یک مقام تغییر یافته اند. دانشگاه «آذرآبادگان» فقط چهار هفته از کلاسهای شانزده هفته ای خود را داشته است. کشتار دانشجویان در اوائل ماه می کارمندان دانشگاه را بر علیه دولت شورانده است. مذهب در تبریز که شهر مترقی نیست، اقتدار زیادی دارد. عملاً تنها سرگرمی که وجود دارد از طریق مساجد است. ساخت عادی اجتماعی آن تغییر یافته است. باشگاهها و سینماها تعطیل شده است. در تبریز، فرح (که در جاهای دیگر مورد احترام شدید است) حتی توسط منسوبین خود مورد تحقیر است و آنها می گویند که خانواده «دیبا» در تهران دیگر ترک نیستند. اعتقادی وجود دارد مبنی بر این که شاه از گسیختگی تبریز درست مطلع نیست. «مترینکو» متذکر شد که تحمیل مجدد یک اقتدار محکم مشکل به نظر می رسد. عقیده بر این است که سربازان اگر بدانند که مردم تبریز به خاطر دلایل مذهبی شورش می کنند به روی آنها شلیک نمی کنند. در ماه فوریه به سربازان گفته شده بود که کمونیستها درصدد اشغال قدرت هستند. اینک افسران تشخیص می دهند که شورش کنندگان کمونیست نبودند و احساس فریب خوردگی دارند. اما ستاد ارتش فکر می کند که هر نوع حادثه ای را می تواند از عهده برآید.

مک گافی اظهار کرد که وقتی پس از کودتای افغانستان به پایگاه هلیکوپتر اصفهان آماده باش داده شد.

فقط افسران هلی کوپترها را پرواز دادند و درجه داران به امور کلاس گماشته شدند. بسیاری معتقدند که دولت در مورد تظاهرات دروغ گفته است.

مذهب و تجدد

«تامست» تذکر داد که دامنه وسیعی از نارضایتی های ناشی از مدرنیزه کردن در حال بروز است.

ایرانیان مدعی هستند که مدرنیزه کردن مفهوم هویت را از بین می برد. اگر چنین باشد لیبرالیزه کردن سیاسی صرفاً فرآیندی را که برای مدتی ادامه داشته است، ظاهر کرده است.

«مک گافی» توجه داد که افسران جوان نیروی هوایی اصفهان مجذوب تجددند و در مورد لیبرالیزه کردنی که منجر به دادن امتیازهای عمده به مخالفین شود، ناراحتند. بسیاری از نخبگان تجددگرا پلیس را یک مشکل و مانع برای مدرنیزه کردن می دانند.

«داولینگ» متذکر شد که افسران پلیس که با وی سروکار دارند نسبت به سازمانهای خود متعهد بوده، اما تجددگرایان دولت را حمایت می کنند، مخصوصاً اگر بخواهند انتخابی میان دولت تجددگرا و حکومت مذهبی محافظه کار به عمل آورند. اما هنوز اکثراً وضعیت را این طور نمی بینند.

«ناس» این سؤال را مطرح کرد که آیا اختلافات میان روحانیت شیعه و دولت غیرنظامی چنان اساسی است که نمی توان آنها را مصالحه داد؟ آیا دولت ایران نمی تواند با روحانیت کنار بیاید بدون اینکه ضعیف تلقی شود؟ مقداری هم تأثیرات ایدئولوژیکی در مورد محافظه کاری اسلامی مورد توجه واقع شد. مک گافی فکر می کرد که ایدئولوژی در درجه دوم قرار دارد و هر شخص متوجه رفاه و ترقی خویش است.

ص: 740

تأکید روی مذهب ناشی از تمایلی است از سوی رهبران مذهبی برای یک بازگشت سیاسی. «داولینگ» گفت که افزایش احساسات مذهبی تعداد اقلیتهایی را که در جستجوی روادید آمریکا هستند به وضوح افزایش داده است. بنابر گزارشی، اسقف ارامنه طرفداران خود را تشویق به ترک ایران کرده است. سازمان حزب توده که به طور فعال روی تبلیغات تمرکز به خرج داده است، آماده می شود که از وضع آینده سود ببرد و در صدد جلب نظر ملاها به خود می باشد. مک گافی اظهار نمود که در اصفهان نیروی پلیس علیرغم تظاهرات در حال افزایش عمدتاً غیرفعال باقی ماند، ولی وقتی دستور تیراندازی در صورت لزوم داده شد، خوشحال شدند. اعتقاد عمومی ایرانیان این است که «وقتی شاه اعتدال نشان می دهد، مخالفانش هرگز چنین کاری نمی کنند». و این عقیده بیان شد که نیروهای نظامی تعیین کننده نهائی در توالی بحران خواهند بود. هرچند که مقداری نفوذ مذهبی در قوای نظامی هست، اما اظهار شده است که این قوا به شهبانو و ولیعهد وفادار خواهد ماند. چنانچه تمامی خانواده سلطنت به قتل برسند، ایران به دست برنده خواهد افتاد.

وضع اقتصادی

«تیلور» تذکر داد که مکانیسم تصمیم گیری نتوانست خود را قادر به رفع مشکلات متزاید صنعتی کردن نشان دهد. در مورد تلاشهای دولت ایران برای عدم تمرکز، فقط در حوزه بودجه ابتکار مؤثرتری وجود داشته است، اما تفویض اختیارات فقط در سطح کابینه یا عالیترین رده های تحت کابینه بوده است. یک سیاست کلی برای وضع کارگران وجود ندارد. محرومیت کارگران به خاطر تنزل دستمزدهای واقعی و رکود اقتصادی، مخصوصاً در صنعت ساختمان سازی که منبع اصلی اشتغال نیروهای بیسواد، و غیر ماهر بوده است، مشهود است. کسری های عظیم بودجه که قبلاً گفته شد از 1981 آغاز خواهد شد، از هم اکنون وجود دارد.

تغییری در برنامه های اقتصادی به سمت خودکفایی، یعنی تأمین نیازهای اساسی انسانی به جای این اظهارنظر یکسونگرانه که ایران تا سال 2000 یک آلمان غربی خواهد شد، به وجود آمده است. در نتیجه ایران در بخش معادن دچار اشتباهاتی شده است. وقتی که به جای افزایش اکتشافات معدنی، آن را کاهش داده است. یک عامل عمده در توسعه یک استراتژی درست اقتصادی متقاعد کردن شاه برای کم کردن انتظاراتش است. ایران می تواند از بحرین بهتر باشد، اما باید توهم «آلمان غربی» را ترک کند. توزیع درآمد بسیار ناجور است و ثروتمندان فاقد تعهد یا اعتمادی هستند که باید حامی سرمایه گذاری شود. این امر به ازدیاد نارضایتی سیاسی و رکود اقتصادی کمک می کند. مک گافی اشاره نمود که مردم سیر نزولی اقتصاد را تقصیر شاه می دانند و در جستجوی یک «ایده بزرگ» جدید هستند که عبارت باشد از برابری عملی در اکتشاف جدید نفت. تامست اظهار داشت که دولت ایران باید تصمیمات خیلی سختی اتخاذ کند؛ به ویژه برای آرام کردن طبقه متوسط که به طور متزایدی خواهان نقشی در تعیین سرنوشت خویش می باشند.

«ناس» متذکر شد که یکی از مخالفتهای بزرگی که دارد ظهور می کند، تقسیم منابع میان مصرف نظامی و توسعه اقتصادی است. این امر مسایل سیاسی خود را مطرح ساخته و موافقت شده است که مقدار قابل توجهی از مخارج نظامی به نفع توسعه غیرنظامی در بعضی از قسمتها محدود بشود، اما نه در بخش وسایل مستعمل. تیلور در پاسخ سؤالی اظهار نمود که راههایی برای خرج کردن پول وجود دارد که ممکن است

ص: 741

توسعه بلندمدت را افزایش دهد، بدون اینکه خطر تورم ایجاد کند: یکی آموزش بیشتر در قسمت کارگری تکنیکی، مانند آموزش حرفه ای و تعمیر اتومبیل و غیره. دوم خانه سازی که با در دست قرار دادن منابع و حذف مصالح از بازار سیاه باعث بهبود خانه های کارگری خواهد شد، نه ساختمانهای لوکس. سوم خرج مرحله ای برای کشاورزی به جای خریداری محصولات خارجی با پرداخت کمکهای بلاعوض که باعث تشویق بیشتر تولید داخلی خواهد شد.

مسایلی برای آمریکا

مقامات عمده توافق داشتند در این که آمریکا دارد تا اندازه ای سپر بلا برای مشکلات ایران واقع می شود. آمریکا از شاه حمایت می کند و لذا ایدئولوگهای مذهبی آمریکا را به عنوان حامی حکومت مورد حمله قرار می دهند. متجددین معتقدند که حضور آمریکا در ایران باعث بالا رفتن اجاره ها و هزینه های غذایی شده است. دانشجویان خاک آمریکا را به عنوان جایی که مزایای زیادی عرضه می کند دوست دارند. اما نه آنها و نه بزرگترهایشان باور ندارند که آمریکا از نظر فلسفه سیاسی چیزی را برای ایران داشته باشد. در این لحظه قدرت آمریکا مورد تکریم نیست و ما را به عنوان یک کشور ضعیف و غیر مصمم ملاحظه می کنند. در حال حاضر چنین نظری اشکالات جدی در حسن نیتی که توسط اکثریت عمده ای از ایرانیان ابراز می شود، ایجاد نمی کند. معهذا موقعیتهایی به وجود می آید که طی آن آمریکا ممکن است به سرعت سپر بلای مشکلات ایران شود، متجددین آمریکا را به خاطر شکستهای اقتصادی دولت ایران سرزنش می کنند و مخالفان ما را سرزنش می کند: که چرا عقیده آنها را در مورد ترکیب سیاسی به شاه تحمیل نمی کنیم.

امضاء: استمپل، لمبراکیس، تیلور

مشکلات داخلی ایران، نیاز برای اطلاعات

ص: 742

سند شماره (30) از : سفارت آمریکا، تاریخ : 7 ژوئن 1978- 17 خرداد 1357 تهران برای اقدام به : وزارت امور خارجه، واشنگتن برای اطلاع:

سفارت آمریکا در ابوظبی سفارت آمریکا در دوحه سفارت آمریکا در جده سفارت آمریکا در کویت سفارت آمریکا در منامه سفارت آمریکا در مسقط طبقه بندی : محرمانه موضوع : مشکلات داخلی ایران، نیاز برای اطلاعات.

1- منامه، همچنین دوحه، جده، کویت و مسقط در اول ژوئن مطلبی را تحت عنوان «ایران در سالهای 8 - 1977، صحنه داخلی» دریافت داشته اند. هدف این تحلیل آن است که ناآرامیهای داخلی از سیاست آگاهانه اعطای آزادی که در 1976 توسط شاه آغاز گردید و هنوز هم ادامه دارد، مشتق می شود. در حالی که «برنامه اعطای آزادی» شکوه ها و برخی خصومتهای جدی به رژیم را از عمق به سطح آورده، شاه و نهادهای او کنترل کامل اوضاع را در دست دارند. مطالعه فوق چند نوع مخالف را، از جمله به دو گونه گروه مذهبی، سایه هایی از رهبران قدیم و جدید جبهه ملی، تروریستها و دانشجویان مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.

2- سفارتخانه های حوزه خلیج را در معرض بازیابی گسترده تر قرار خواهیم داد. هرچند که تاکنون توزیع گزارش وضعیت را محدود نگه داشته ایم.

وزارت امور خارجه شاید خواستار فرستادن نسخه ای از 80 - A به دیگر سفارتخانه ها در حوزه خلیج که تقاضای کسب اطلاع و تحلیل رویدادهای جاری در ایران را دارند، باشد.

سولیوان

ص: 743

سند شماره (31) محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی14 ژوئن 1978- 24 خرداد 1357 سفیر جلسه را با شرح ملاقاتش با آقای ناس در مورد نخست وزیر آموزگار که دیروز انجام گرفت آغاز کرد. در میان موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفت از حزب رستاخیز، رابط انرژی اتمی و کلنل ساندرز می توان نام برد. نخست وزیر خاطرنشان ساخت که او زیاد تحت تأثیر عقیده یک جناح سوم برای حزب رستاخیز قرار نگرفت. در مورد انرژی اتمی آموزگار در رابطه با عبارت «زمان بندی » و مسئله MFN برای ایران طرحی سازنده ارائه داد. با تلفن از واشنگتن شنیدیم که بنگاههای درگیر رضایت دارند و می روند که لحن بیان دیگری را پیشنهاد کنند. سفیر همچنین یادداشتی به نخست وزیر داد که مربوط به مشکلات انتفاع محفوظ (کپی رایت) کلنل ساندرز بود. نخست وزیر گفت که برای تبدیل علامات خاطیانه کنتاکی فراید چیکن به «کاشانی فراید چیکن» اقدام خواهد کرد.

در همان جلسه سفیر درباره بودجه ساختمانی دانشگاه تبریز اطلاعاتی به بایندر داد. هنوز رئیس دانشگاه تعیین نشده و در آینده نزدیک نیز تعیین نخواهد شد. آقای ناس در غیاب سفیر اطلاعات مربوط به این مسئله را فراهم خواهد کرد.

سفیر از آقای لمبراکیس خواست که درباره اعضای گوناگون مجلس که برای رستاخیز رأی آورده اند، یک تحقیق پیرامون زندگی ایشان انجام دهد. از آقای لمبراکیس این هم خواسته شد که ببیند آیا بیانیه ناشی از دیدار امیر بحرین از ایران به تمام واحدهایمان در منطقه خلیج رسیده است یا نه؟ سفیر آلمان به سفیر سولیوان گفت که شنیده است که نیروی دریایی ایالات متحده می خواهد که تمام کشتیهای کوچک را تهیه نماید. سفیر توضیح داد که یک گروه متخصص برای آزمایش اینکه چه نوع سلاحهای ساخت آمریکا می تواند برای کشتیهای آلمانی به کار روند، رسیده است. سفیر در مورد مشکل بینابین آقای بروین و جینگلز سؤال کرد و به آن توصیه کرد، که سعی نماید میلز را دوباره به عنوان نماینده منصوب نمایند.

سفیر دو خبر رسیده در ارتباط با سیاست ما درباره پناهندگان افغانی به آقای گوئلز ارائه داد. او همچنین سؤال کرد که آیاکسی مایل به شرکت در نمایشنامه کارمن در تالار رودکی هست. پس از مدتی آقای شلنبرگر گفت که او شخصی را برای این کار انتخاب خواهد کرد.

آقای شلن برگر توضیحی در مورد مذاکراتش با اندوویتلی از بی بی سی داد و سپس یک لیست طولانی از شکایات را در مورد موقعیت کارها در ایران قرائت نمود. این لیست به درخواست اعلیحضرت توسط یک گروه از روشنفکران تهیه شده بود.

آقای بروین گزارش داد که او و آقای وستلی چیزهایی در مورد نگرانی مقامات وستینگهاوس از اینکه پروژه مترو به فرانسویها مربوط می شود، شنیده است که البته چون قراردادها پنهانی بسته می شود، در اینباره اطلاع چندانی ندارد.

آقای لمبراکیس گفت که 19 ژوئن در 18 ژوئن برگزار خواهد شد. مذهبیهای فعال همگی قبول کرده اند که بهتر است در خانه بمانند، تا تظاهرات انجام دهند. آقای شلنبرگر گفت که ویتلی احساس می کند، اغتشاش بالا خواهد گرفت.

ص: 744

آقای فری سپس در رابطه با موضوعات اصلی گزارشی در مورد پیش بینی مقدار محصول در سال جدید و دیدار وزیر کشاورزی از استرالیا و ایالات متحده داد. در این گزارش او خاطرنشان ساخت که درخواستی مبنی بر کمک به ایران برای یافتن بازار جهت کندر و مر دریافت داشته است.

آقای آدلر گفت که امروز صبح اطلاع یافته است که آقای سیهویل متخصص ایمنی NRC، دیگر به ایران باز نخواهد گشت. او نمی داند که امکان دارد این مخالفت تنها ناراحتی ایران در رابطه با فقدان پیشرفت در زمینه انرژی اتمی باشد. سفیر گفت که آلمانیها به خوبی تحت تأثیر این مخالفت قرار گرفته اند، از زمانی که کنترل ایمنی ایالات متحده را برای راکتورهای خود تخمین زده اند. آقای آدلر موضوع را با سیروس منصور تعقیب خواهد نمود.

آقای آدلر همچنین گزارشی در مورد حضور خود در جلسه اخیر انجمن «تنظیم و بهداشت خانواده» داد. منظور این است که وزیر بهداری هیچ گونه همکاری به عمل نمی آورد. سفیر معتقد بود که آقایان ناس و آدلر بهتر است که شرحی راجع به موضوعات اصلی ملاقاتهای آینده با وزیر بهداری شیخ الاسلام زاده تهیه نمایند.

آقای بیرن، رابرت پاول را به عنوان مأمور جدید CAAG معرفی کرد. خانم دیرزمن در مورد جلسه ای که با کارکنان مالیاتی ایران داشت سخنانی ایراد کرد و گفت که آنها درخواست «مساعدت و دادن اطلاعات از متخصصین کامپیوتر IRS» کرده اند.

سفیر درخواست نمود که این امر توسط جان میسی و جک وگان همانند یک برنامه جدید مورد بررسی قرار گیرد.

آقای ددیچ در مورد ملاقاتش با نمایندگان پلیس ملی ایران در رابطه با آموزش افراد پلیس ایرانی در ایران صحبت کرد.

ضمیمه: بدین وسیله نویسنده از آقای مارتین به دلیل عنوان نکردن گزارش ایشان در مورد اینکه در بین نمایندگان وستینگهاوس، شکاف ایجاد شده است پوزش می طلبد.

ص: 745

جلسات مقامات عمده

سند شماره (32) به : کنسول آقای گوئلز19 ژوئن 1978- 29 خرداد 1357 از : شیراز- ویکتور ال. تامست موضوع : جلسات مقامات عمده در عین حال که نمی توانم بگویم که از قول همکارانم سخن می گویم، اما شخصاً نشست مقامات عمده را دلیل متقاعد کننده ای برای مفید بودن برگزاری این گردهماییها به طور مرتب یافتم. همچنان معتقدم که نوعی موضوع خاص در هر جلسه توجه شرکت کنندگان را به خود معطوف می دارد، و لذا می تواند وسیله مفیدی برای به حداکثر رسانیدن آنچه که ممکن است طی این جلسات نسبتاً کوتاه مدت به دست آید، باشد. تصور می کنم اولین روز سمینار در مورد سیاست داخلی به خوبی این نکته را ثابت کرد.

برای آینده، نکات ذیل را به عنوان موضوعات احتمالی پیشنهاد می کنم:

- - نظام آموزشی ایران، نقش دانشجویان در جامعه، و تأثیر تحصیل در خارج، فکر می کنم که علاوه بر حضور خود مقامات عالی رتبه، مشارکت افرادی از «آژانس ارتباطات بین الملل»، «بخش سیاسی» و «کنسولگری» مهم باشد.

- - توسعه اقتصادی در ایران، چشم اندازهای رشد بیشتر، و احتمالات مربوط به ثبات سیاسی آینده.

روشن است که اقتصاد نکته عمده خواهد بود. ولی «مشارکت» وابسته کشاورزی، کنسول، و «بخش سیاسی» نیز مؤثر خواهد بود.

- - برنامه بازرگانی کشور و نقش پستهای متشکله آن، بیشتر کار با وابسته بازرگانی و مرکز تجارتی است، اما به گمان من تأکید زیادی باید برای ملاحظه تکنیکهای عملی جهت بهبود مشارکت پستهای متشکله در کوشش بیشتر به عمل آید.

- - نقش نظامی ایران به عنوان عاملی برای تجدد و نیروی سیاسی. چنانچه تعدادی افسر نظامی با تجربه مستشاری می توانستند در جوار عناصری از قسمتهای مختلف سفارت و مقامات عالی رتبه شرکت کنند، چنین جلسه ای می تواند روشنگریهای باارزشی در مورد رفتار یک گروه عمده در این کشور فراهم آورد.

در مورد سازماندهی این جلسات، نکات زیر را توصیه می کنم: اول، اینکه زمان کافی لازم است تا هر موضوع به طور کامل تحقیق شود. سه ساعت کافی برای رسیدگی به همه جنبه های صحنه سیاست داخلی نبود. شاید اگر به دو جلسه از 10 صبح تا 1 بعد از ظهر و از 2 بعد از ظهر تا 4 بعد از ظهر تقسیم شود، بهتر باشد. دوم، اینکه رئوس مطالبی برای شرکت کنندگان عمده قبلاً تهیه شود و این امر کمک به برقراری پارامترهای بحث می کند. سوم، اینکه یک رئیس جلسه، بحث را از انحراف نگه دارد. چهارم، اینکه از شرکت کنندگان اصلی ممکن است خواسته شود که مسئولیت یک جنبه خاص از موضوع را به عهده بگیرند و بدین طریق با عمق بیشتری موضوع بررسی شود.

در مورد نوع مدیریت و جنبه های تشریفاتی کنسولگری، من بحثهای نوع میزگرد را مفید می دانم. تنها گله من در این منطقه این است که ما وقت کافی برای اختصاص دادن به مسایل کنسولگری نداشته ایم. شاید یک ساعت بیشتر در جلسه بعدازظهر، مثلاً از 1 تا 4، بهتر باشد.

ص: 746

گزارش بازسازی ساواک

سند شماره (33) از : وزارت امور خارجه آمریکاتاریخ : 2 ژوئیه 78- 10/4/57 به : سفارت آمریکا - تهران طبقه بندی : سری موضوع : گزارش بازسازی ساواک گزارش پیشرفتهای مطرح شده در پیام اگر به صورت کامل انجام پذیرد خیلی جالب خواهد بود.

لطفاً به این تماسها به طور نزدیکتری ادامه داده و گزارش و نشانه هایی را که حاکی از تغییرات در سیاست و یا کار ساواک است گزارش دهید.

(ونس)

ص: 747

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل کشوری

سند شماره (34) محرمانه 5 جولای 1978- 14 تیرماه 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی کاردار درخواست کرد که رئیس هر بخش در اعطای مرخصی برای بعدازظهر روز 6 جولای جهت شرکت در جشن روز استقلال در «لویزان» آزاد باشد. آقای «ناس» تذکر داد که ممکن است با میهمانان زیادی در آخر هفته روبرو شویم. اولین نفری که وارد خواهد شد، «لونوزنسو» نماینده معاون وزیر امور خارجه خواهد بود که سعی خواهد کرد که موافقتنامه دوجانبه اتمی را به پیش ببرد. «نیوسام» مدیر کل وزارتخانه نیز که در حال بازدید از آسیای جنوبی، خاورمیانه و اروپا است، برای بحث در مورد وقایع اخیر در منطقه وارد خواهد شد و گفتگویی با شاه خواهد داشت. به علاوه نماینده دائمی «جیمز لئونارد» نیز در 8 جولای خواهد آمد تا در مورد موضوعات مربوط به سازمان ملل با مقامات مختلف دولت ایران گفتگو کند.

آقای «لمبراکیس» مروری بر مطالب مطبوعات داخلی داشت و خاطرنشان کرد که بی بی سی به دنبال گزارش «وایتلی» از افغانستان سر قوز افتاده است. آرامش نسبی در جبهه داخلی برقرار است. یک مقام حزب رستاخیز شدیداً از کاندیداهایی که حزب را ترک می کنند انتقاد کرده است و این نشان می دهد که آنها قادرند به طور مستقل عمل نمایند. هنگام میهمانی چهارم ژوئیه ما، نهاوندی در پاسخ یک سؤال گفت که سازمان او صرفاً یک «جناح سوم» حزب رستاخیز نخواهد بود، بلکه «گروهی» تشکیل خواهد شد.

کاردار به وابسته جدید کشاورزی ما آقای «کوی نیلی» خوش آمد گفت.

آقای مارتین گفت که او درخواست سفیر اردن جهت یک گزارش موضعی درباره انتقال پیشنهادی کشور ثالث برای آموزش موشکهایی که در نیروی هوایی اردن روی هواپیماهای F-5 که از ایران اخذ شده اند، استفاده خواهد شد، تعقیب می کند. سرهنگ شیفر، وابسته جدید نیروی دریایی ناخدا روی هالینگ ورث را معرفی نمود. وی همچنین بازدید پیشنهادی ژنرال «سادلر» فرمانده پایگاه 21 نیروی هوایی در پادگان «مک کوایر» جهت بازدید از ترمینال فرماندهی هوابرد نظامی را اعلام نمود.

آقای آدلر گزارش داد که میهمانان کمیته اقتصادی مشترک، نتیجه گرفتند که بازار برای نیروی خورشیدی خیلی امیدبخش است. آنها متوجه شدند که بودجه وزارت انرژی در این منطقه 5 برابر شده است و احتمال دارد که برای شرکتهای آمریکایی بازار وجود داشته باشد.

آقای «ددیچ» هفته آینده به خلیج فارس مسافرت خواهد کرد.

آقای «راینو» به دنبال اشارات آقای «آدلر» متذکر شد که مرکز بازرگانی تلگرامهایی چند و یک گزارش در مورد نمایشگاه انرژی خورشیدی فرستاده است. برپاکنندگان نمایشگاه متوجه شدند که یک بازار احتمالی بسیار جالب برای شرکتهای آمریکایی وجود دارد.

ناخدا «هاک» بازدید ناو آمریکایی «بارنی» از بندرعباس را برای مشارکت در تمرینات واحدهای نیروی دریایی اعلام کرد.

کاردار از آقای «بانرمن» به خاطر ایفای خوب وظیفه شان در مورد حفظ امنیت میهمانی چهارم ژوئیه که به خوبی برقرار شد، تشکر کرد.امضاء: مارتین

ص: 748

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

سند شماره (35) محرمانه 12 جولای 1978- 21 تیر 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با خبری از عقد قرارداد دوطرفه انرژی اتمی آغاز کرد. مشکل اساسی استفاده مجدد از مواد زائد اتمی حل شد و از نظریات پنج هفته پیش سفیر سولیوان به نحو احسن استفاده گردید. کاردار گفت که بازدید معاون نیوسام به خوبی انجام یافت. عامل اصلی در ایران به توافق رسیدن در مورد موقعیت خاور بود. شاه در صورتی که پاکستانیها از کارخانه استفاده مجدد از مواد زائد اتمی صرف نظر کنند، شاه با کمک به پاکستان موافقت دارد. اگر آنها به همین نحو پیش روند، آمریکا از نظر قانونی نخواهد توانست به اسلام آباد کمک اقتصادی یا سیاسی بنماید.

آقای شلن برگر سؤال کرد که آیا قرارداد انرژی اتمی احتیاج به تصویب سنا دارد یا نه؟ کاردار جواب داد که معاهده پس از 60 روز کار به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد، مگر آنکه یکی از کنگره ها آن را تصویب نکند.

آقای شلن برگر گزارش داد که کارشناس سیاسی ویلیام گریفت در شهر است و با شاه و نخست وزیر ملاقات خواهد کرد. اخبار دیگر ICAحاکی از آن است که انجمن ایران و آمریکا در تبریز مدعی است که یک برنامه درخشان علمی را در پیش گرفته است.

کلنل واندرمیر گزارش داده که ژنرال گست همراه گروه فرماندهی و کنترل بود. ژنرال ازهاری ظاهراً خیلی تحت تأثیر قرار گرفته است و اواخر این هفته موضوع را با شاه درمیان خواهد گذاشت.

آقای بروین کفیل ریاست هیئت نمایندگی، گفت که نمایندگان کنسرسیوم نفت هفته گذشته برای تجدید موافقتنامه 1973 به تهران آمده اند. ایرانیان توافق دارند که برای هر بشکه 20 سنت تخفیف بدهند که میزان این تخفیف 2 سنت کمتر از قرارداد گذشته است، ولی باید توجه داشت که کنسرسیوم 3/3 میلیون بشکه نفت تولید می کند.

آقای بروین و مایلز رایزن اقتصادی بعدی با سرپرست اداره امنیت اجتماعی ایران برای بحث پیرامون امکانات یک موافقتنامه ملاقات کردند. در طول یک هفته یا بیشتر، نمایندگان سفارت با نمایندگان امنیت اجتماعی برای تهیه یک پیش نویس جهت ارسال به واشنگتن با یکدیگر ملاقات خواهند نمود. ما می خواهیم که این پیش نویس کاملاً ساده باشد، ولی ممکن است که واشنگتن بخواهد که طرحهای آلمانی و ایتالیایی در آن گنجانده شود.

آقای بویس خبر روز را برای بخش سیاسی به عرض رساند. بر طبق آخرین شایعات از قسمت سفارتخانه او گزارش داد که گروه جدیدی از حقوقدانان ایرانی به تازگی نام اعضای خود را اعلام نمود و اطلاع داده است که کوششهایی در جهت تماس حاصل کردن با گروههای حقوق بشر ایالات متحده و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به عمل خواهد آورد.

جناح سوم نهاوندی مقاله ای مبنی بر انتقاد از خط مشی اقتصادی دولت آموزگار انتشار داده است. این مقاله اتاق اصناف را به علت تورم زیاد مورد سرزنش قرار داده است و هم اکنون اتاق اصناف جوابیه آن مقاله را منتشر کرده است. امکان دارد که این عمل اعضای مجلس را که تصمیم به پیوستن به دسته بندی

ص: 749

نهاوندی را داشتند، تحت تأثیر قرار دهد.

بالاخره شهردار مشهد گفت که هر کارمند شهرداری که مشاهده شود در فساد یا رشوه گیری دست داشته است، سر او تراشیده خواهد شد (توسط خانم شهردار) و در یک ماشین روباز شهرداری دور خیابانها گردانده خواهد شد. این خبر باعث مناظره دائمی در سالن مجلس در مورد حق قانونی شهردار شد.

آقای نیلی گزارش داد که حجم صادرات آمریکا به ایران بالغ بر 423 میلیون دلار در سال گذشته بود و به نظر می رسید که امسال نیز چیزی نزدیک به همین مقدار باشد. گاوهای آبستن همچنان یک بخش کلی صادراتی را تشکیل می دهد. او گفت که در مورد محصول گندم علیرغم خشکسالی اوائل سال جدید، مقدار آن مانند سال گذشته خواهد بود.

آقای مایلز در مورد ساعات جدید (Commissary) تعاونی و فروشگاه 7-11 که در همان ترکیب خواهد ماند گزارشی معروض داشت.

آقای ریچاردسون گزارش داد که آقای گولز امروز صبح تهران را برای یک مرخصی طولانی 4، 6، 8 و یا 10 هفته ای ترک خواهد نمود.

آقای بنرمن، TSO جدید پل تابس و RSO جدید دیو مارشال را معرفی کرد.

آقای اسنو گزارش داد که IAS فعالیت جدید خود را برای آشناسازی دانشجویان ایرانی که عازم آمریکا هستند آغاز کرده است.

ص: 750

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

سند شماره (36) محرمانه 19 جولای 1978- 28 تیر 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با مطرح کردن این موضوع که مذاکرات نیوسام در کابل و اسلام آباد پایان گرفته و پاکستانیها نقطه نظرهای سنتی خود که در چند زمینه به این منظور پیشنهاد کرده اند، آغاز نمود. ما انتظار داریم که گزارش مختصری در مورد مسافرت نیوسام به دست آورده و آن را در اختیار ایرانیان نیز قرار دهیم. معاون وزیر، کوپر، نیز در هفته آینده از ایران بازدید خواهد کرد. ژنرال گست گفت که شب گذشته در مورد پیغام کاردار پیرامون برنامه F-4 با ژنرال گریوز گفتگو کرده است. ما پیشنهاد کردیم که یک بار دیگر برنامه بررسی شود تا اینکه سیم کشی گروه A نیز در آن جای بگیرد، این امر موجب خواهد شد که سلاح «Wild Weasel» در موعد دیرتری بر روی F-4 قرار گیرد. البته در صورتی که تصمیم بگیریم که آن موشکها را به ایرانیان بدهیم. بدون سیم کشی گروه A، دولت ایران احتمالاً هواپیماها را نخواهد خرید. راجر ا.

بروین کفیل ریاست هیئت نمایندگی پس از چهار سال خدمت در راه گسترش روابط ایران و آمریکا از هیئت مسایل مملکتی خداحافظی کرد.

آقای لمبراکیس گزارشی در مورد موقعیت سیاسی داخلی ایران معروض داشت، او گفت مخالفین مجدداً در حال بسیج مردم به منظور برگزاری تظاهرات برای فردا بعد از ظهر در حوالی خیابانهای تخت جمشید و بلوار پهلوی هستند. آقای ریچاردسون به کاردار گفت که کنسولگری در روز 600 الی 700 ویزای غیر مهاجرتی صادر می کند.

ص: 751

خلاصه گزارش هیأت مسایل مملکتی

سند شماره (37) محرمانه 26 ژوئیه 1978- 4 مرداد 1357 خلاصه گزارش هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با مطرح کردن تلگرامی که شب گذشته فرستاد و گفتگوهایش با تیمسار طوفانیان را وصف می نمود، شروع کرد.

تیمسار طوفانیان گفت در صورتی که هواپیماهای F-4 همراه با سیستم مخابراتی گروه Aنباشد دولت ایران خواهان آنها نخواهد بود. او گفت پیشنهاد خرید شرایک (Shrickes) او را متحیر کرده است و یادآور شد که شاه و او تصمیم گرفتند که دولت آمریکا باید سعی کند که شرایکها را پیاده نماید. اما در عین حال گفت تصمیم گرفتند چنانچه هواپیماهای F-4 با سیستم مخابراتی گروه A باشد حاضرند شرایکها (Shrickes) را نیز از ما تحویل بگیرند.

دکتر استمپل قرار شد با انگلیسها در مورد مذاکراتشان درباره نامیبیا صحبت کند. کاردار احتمالاً امروز به وزارت امور خارجه خواهد رفت و درباره موریتانی و خاورمیانه گفتگو خواهد کرد. کاردار نتیجه بررسی درباره وضع مدیریت کارکنان سفارت را به آقای میلز داد و قرار شد وی آن را بخشنامه کند.

آقای ژیسکی گفت انجمن ایران و آمریکا برای احداث یک مرکز آموزشی جدید پروانه ساختمان گرفته است.

دکتر استمپل یکی از کارمندان جدید از بخش DEA به نام آقای لاری مکینی را معرفی کرد. سپس درباره شورشهای امروز مشهد به نقل از روزنامه گزارشی داد. وی یادآور شد که در آخر هفته گذشته در سراسر کشور تظاهرات گسترده ای در جریان بوده که به غیر از جهرم در همه جا با آرامش برگزار شده است.

آقای مارتین یادآور شد که درباره موضوع Wild Weasel با آقای پرشت صحبت کرده است. آقای نیوسام، معاون وزارتخانه، هم اکنون در فعالیت است تا موافقت ترخیص WildWeasel را برای نیروی هوایی ایران بگیرد. این موضوع برمی گردد به پس از عکس العمل منفی کمیسیون مجلس درباره پیشنهاد وزارت امور خارجه که در آن توصیه شده بود که به جای تحویل Wild Weaselسیستم مخابراتی گروه A را در هواپیماهای F-4جانشین کند.

آقای تایلر درباره تغییرات جدید هیئت دولت گزارشی داد و یادآور شد که PBO در طول سال گذشته سه وزیر جدید به خود دیده است. همچنین وی درباره پاره ای شایعات که در مهمانی نهار بانکداران درباره بیماری شاه شنیده بود بحث و تبادل نظر کرد.

اس. ا. بویس 30/7/1978

ص: 752

سند شماره (38) وزارت امور خارجه7 تیر 1357- 28 ژوئن 1978 واشنگتن دی. سی. شماره پستی 20520 چارلز ناس کاردار موقت سفارت تهران آقای ناس عزیز:

نامه پیوست از سفیر (ادوارد) لیتل، خودش گویاست. کارمندان گروه اطلاعات در حال پیگیری تجربه ای هستند تا اعتبار اولویتی را که اطلاعات داخلی نیاز دارد، مطالعه نمایند و نیز قوت و تأثیر مطالعه ابتدایی FOCUS را بازبینی نمایند. به وظیفه باید چسبید، می دونی! نظر صریح شما موجب کمال امتنان خواهد بود. آخرین موعد ارسال نظرات وزارت امور خارجه به اد.لیتل یازدهم اوت می باشد. چنانچه نظریاتی داشته باشی می توانی، یادداشتی برای من بفرستی یا تلگرافی خبر بدهی.

هنگامی که سفیر سولیوان در وزارت بود نامه پیوست را نشانش دادم. او فقره ای به لیست اولویتها افزود و موافقت کرد که به مطالعه ادامه دهیم.

ارادتمند کارول سی مور اداره روابط اطلاعاتی دایره اطلاعات و تحقیقات

ص: 753

مدیر اطلاعات مرکزی سری کمیته منابع انسانی دفتر رئیس چارلز دبلیوناس کاردار موقت سفارت سفارت آمریکا- تهران آقای ناس عزیز نزدیک به سه سال است که کمیته منابع انسانی برنامه بررسی FOCUS را هدایت نموده است؛ ارزیابی منابع انسانی که در پاسخ به نیازهای امنیت ملی، از مأموریتهای خارج که توسط آمریکا انتخاب می شود، گزارش می شود. شرکت همه جانبه وزارت امور خارجه و آژانسهای اطلاعاتی گوناگون که در تابلو اطلاعات ارائه شده، مغتنم است. درباره مأموریت در ایران بررسی FOCUSیک سال و نیم قبل انجام گرفت و نتایج آن توسط معاون مدیر اطلاعات مرکزی در 26 ژانویه 1977 برای کاردار جک میکلوس فرستاده شد. لیست اولویت منافع اطلاعات ملی که از روند بررسی FOCUSاخذ شده بود به تاریخ 17 می 1977 برای شما ارسال گردید.

بر پایه آزمایش، منشی کمیته منابع انسانی با همکاری آژانسهای اطلاعاتی و وزارت امور خارجه، در حال انجام برنامه تعقیبی FOCUSانتخابی در دنباله بررسیهای قبلی هستند. این برنامه های تعقیبی به منظور بررسی اعتبار اولویت نیازها (یا منافع) اطلاعات ملی می باشد و نیز بررسی قوت و تأثیر بررسی FOCUS اولیه بر مبنای گزارشات از کلیه عناصر مأموریت. با در نظر گرفتن منافع روزافزون ملی درباره گزارش از مأموریت شما و اهمیت آن برای سیاستگزاران واشنگتن، برنامه تعقیبی FOCUSدر ایران، برای برنامه جدید یکی از کاندیداهای اولیه می باشد.

به عنوان جزء لایتجزای برنامه تعقیبی، تشکرات خود را در مورد دریافت نظرات شما و گروه را درباره گزارش برنامه جاری مأموریت و مفید بودن بررسی FOCUS قبلی اظهار می داریم. هرگونه پیشنهادی که معطوف به نیازها و ارشاد گزارش جاری باشد، برای ما مفید خواهد بود.

برنامه تعقیبی FOCUS با روشی نسبتاً غیر رسمی انجام شده و برای تکمیل به 6 تا 8 هفته نیاز دارد. به منظور سهولت، خلاصه کوتاهی از چهارچوب بررسی FOCUS را همراه با نسخه هایی از مکاتبات قبلی ضمیمه می نمایم. امیدوارم که در این راه ما را مساعدت نماید.

با احترام سفیر ادوارد اس. لیتل رئیس

ص: 754

محرمانه تهران - ایراناول اوت 1978 خانم کارول سی. مور اداره روابط اطلاعاتی دایره اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی کارول عزیز:

عطف به نامه 28 ژوئن، در خصوص روند اعطای آزادیهای سیاسی شاه و آشوبهای سیاسی ناشی از آن در کشور پیشنهاد می کنم یک پاراگراف فرعی زیر پاراگراف داخلی، اما براساس زیر تهیه شود.

«قدرت، ماهیت، برنامه ها و غیره، از عناصر مخالف و دامنه خطر آنها برای رژیم». والا، لیست هماهنگ بوده است.

ارادتمند چارلز دبلیو. ناس - کاردار موقت سفارت

ص: 755

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

سند شماره (39) محرمانه 2 اوت 1978- 11 مرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی کاردار به اعضای هیئت مسایل مملکتی اطلاع داد که شب گذشته یک بمب دستی از بالای دیوار کنسولگری در اصفهان به داخل پرتاب شد. این حادثه هیچ صدمه و یا خسارت جدی به بار نیاورد. ما گمان می کنیم که این یک اتفاق مجزا و منفرد بوده است نه یک حادثه ای که ارتباط به یک گروه متخصص تروریستی داشته باشد. آقای ناس همه را متوجه این موضوع کرد که احتیاط امنیتی لازم را به کار برند.

خبر مسرت بخش این است که دفتر سفیر تعدادی بلیط مسابقه میدان فرح آباد را دریافت داشته است و نماینده مسئول آنها را دریافت خواهد کرد. با توجه به اخبار سلامتی شاه، اخبار مصور او را در حال استراحت و آرامش، برنزه شده و سرحال نشان می دهد. اخیراً در تماسی که یکی از کارکنان با او داشته او را سالم تشخیص داده است.

آقای زیشک گزارشی داد که به نظر می رسد پیمان پیشنهادی فول برایت به دایره اول بازگردانده شود.

کاردار گفت که او درخواست را مورد بررسی قرار داده و دیده است که احتیاجی به تهیه یک طرح جدید نیست زیرا توافق قبلی اساساً مورد رضایت ماست.

آقای وستلی گفت که معاون رئیس صادرکنندگان جهانی بیمه در جلسه اخیر بازرگانی ایران و آمریکا در کنسولگری لندن شرکت کرده و تحلیلی کوتاه از جلسه نموده است که اعضاء شرکت کننده آن را خیلی ثمربخش یافته اند.

آقای استمپل مقاله ای از روزنامه رستاخیز را که در آن دکتر امینی به خاطر اعلام بی موقع در مورد فعالیت سیاسی انتقاد شده بود، خواند.

همچنین روزنامه های محلی خبر درخواست کمک سازمان ملل از ایران را، به منظور همکاری با نیروهای حافظ صلح در نامیبیا گزارش کرده بودند. هیئت مستشاران نظامی به ما در مورد احتمال تظاهرات فردا در مسجد اعظم تجریش آماده باش داد.

خانم ویلیام وودساید، کارمند کمیته قضایی سنا، در مورد مواد مخدر گزارش مختصری ارائه داد.او همچنین با آقای ددیچ ملاقات خواهد کرد. شوهر ایشان، که رئیس کمپانی آمریکایی کان می باشد، با آقای دیوید وستلی راجع به موقعیتهای بازرگانی صحبت خواهد کرد.

آقای توماس گزارش حادثه بمب در اصفهان را به DSI داد و آقای بانرمن برای تحقیق به محل حادثه در اصفهان رفت. کلنل فیلیپس سؤال کرد که آیا سفارت اعتراضی به انتشار یک توصیه نامه در مورد تظاهرات فردا که در رابطه با اول ماه رمضان است، دارد. به دنبال یک نظرخواهی از اعضاء هیئت مسایل مملکتی تصمیم گرفته شد که یک توصیه نامه محتاطانه در رابطه با آغاز ماه رمضان انتشار یابد.

آقای کارلتون گفت که وزیر انرژی اظهار تمایل نمود که بر طبق ماده 661 بنگاه عمران بین المللی (AID) از وجود متخصصین انرژی خورشیدی ایالات متحده استفاده شود. کاردار گفت که بنگاه عمران بین المللی همیشه به دنبال پروژه های خوب برای کسب این درآمد است و معتقد است که انرژی خورشیدی، آمریکا را از یک موقعیت تجاری خوب در ایران برخوردار خواهد نمود.

ص: 756

کتاب دوازدهم (2)

دخالتهای آمریکا در ایران (3)

ص: 757

ص: 758

ص: 759

مقدمه جلد 2 بسم اللّه الرحمن الرحیم هر چند اسنادی که از لانه جاسوسی بدست آمده، نسبت به کل فعالیت های شیطان بزرگ در ایران، بسیار ناچیز است، اما از همین مختصر نیز می توان به نقشه های شیطانی آمریکا پی برد.

کتاب حاضر که تحت عنوان «دخالت های آمریکا در ایران» منتشر می شود، حاوی اسنادی تحلیلی است که توسط ایادی شیطان بزرگ در فاصله زمانی تشکیل دولت نظامی تا پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران تهیه شده است. این کتاب جلد دوم کتاب شماره 12 لانه جاسوسی می باشد که همزمان با این کتاب منتشر می شود.

«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»

خلاصه مذاکرات مسایل مملکتی

سند شماره 40 محرمانه خلاصه مذاکرات مسایل مملکتی نهم اوت 1978 - 18 مرداد 1357 کاردار جلسه را با خوش آمدگویی به هری برتن رئیس جدید آغاز نمود. سپس به اجلاسیه کمپ دیوید در ماه آینده پرداخت و گفت که تلاش های ما برای دعوت از یک فرد عالیرتبه به ایران به منظور توجیه کردن شاه در مورد این تحول آخر در جریان صلح خاورمیانه بی نتیجه مانده است.

کاردار از همه مشاورین و رؤسای بخش ها خواست تا با یادداشت هایی برای در جریان گذاشتن سفیر که قرار است در آخر ماه باز گردد تهیه کنند. این یادداشتها باید تا 23 - 22 اوت به آقای بولیست تحویل داده شود.

ژنرال هایزر معاون فرمانده نیروهای مستقر در اروپا و دریاسالار فولی معاون فرمانده ناوگان هفتم در آینده نزدیک از ایران دیدار خواهند کرد. آقای زیشک، ریچارد آیکر، کارمند تعلیمی جدید آژانس ارتباط بین المللی را معرفی نمود. پس از آن به وقایع شیراز درباره انجمن ایران و آمریکا پرداخت که در طی آن 200 نفر مستقیما به طرف انجمن به راه افتاده بودند ولی توسط پلیس متفرق شدند. این اولین باری بود که انجمن ایران و آمریکا مورد هدف قرار گرفته بود در حالی که در دفعات پیش بر سر راه اهداف دیگر واقع شده بود.

ص: 760

ژنرال گاست، ژنرال جورج کرتز را که جانشین ژنرال مسکورد می باشد و در غیاب ژنرال گاست سرپرستی هیئت مستشاری نظامی را به عهده خواهد گرفت، معرفی نمود.

ژنرال گاست اخبار مربوط به هواپیماهای اف - 4 و ویلدویزل را گزارش داد. بنا به گزارش، ایرانیها دیگر علاقه چندی به اف - 4 ندارند (بنا به محدودیت در سیم کشی گروه الف) برای نیازهای فرسایشی هواپیماهای 16 - F که از تکنولوژی برتری برخوردارند را ترجیح می دهند.

درباره کشتی ها، دولت ایران تصمیم گرفته است که سیستم آمار تاکتیکی دریایی را خریداری کند که این موضوع نحوه برخورد آلمانی ها و هلندی ها را در جلسه تیم کشوری مورد بحث قرار داد. نتیجه این شد که آلمانی ها از شنیدن اخبار کمی خوشحالتر خواهند شد.

ژنرال ربیعی به ژنرال گاست اظهار داشت که ایران خواستار سیستم لیزری اتلیس 2 نمی باشد، مگر اینکه آمریکا خود بخواهد از آن بهره برداری کند.

ژنرال گاست گفت که یک نسخه از مطالب مربوطه به هلیکوپترهای گشتی را روی میز آقای مارتین گذاشته است.

کاردار اعضای تیم کشوری را در مورد انتقاد از فروش تجهیزات نظامی آمریکا مطلع ساخت.

دکتر استمپل اخبار اجتماعی گوشه و کنار شهر و از جمله آخرین گزارش های سیاسی را از نظر گذراند؛ پس از آن به مشکلات اساسی بین رهبران مذهبی پرداخته و گفت که این فصل برای شایعه پراکنان فصل مناسبی نیست. وی گزارش داد که بعضی از ایرانیان عالی رتبه با ما تماس گرفته اند و پرسیده اند که آمریکا در نظر دارد چه اقداماتی برای یاری ایران در مبارزه با کمونیسم به عمل آورد و از اعضای تیم کشوری خواست که به انتظار برخورد با پرسش ها و سؤالات و کنکاش هایی از این قبیل باشند.

دکتر استمپل در ادامه گزارشات خود گفت که گروه خمینی بخصوص در برابر اقلیت ها به رفتار نسبتا خشونت آمیزی دست زده اند.

آقای نیلی گزارش داد که احتمالاً ایران بیش از سال گذشته به وارد کردن غلات خواهد پرداخت.

دکتر آدلر گفت که توانسته است یک نسخه از موافقت نامه دوجانبه انرژی هسته ای به زبان فارسی را تهیه نماید و آن را با مسافری که عازم واشنگتن است به وزارتخانه خواهد فرستاد. منصور به دکتر آدلر گفته است که موافقت نامه در 20 اوت امضا خواهد شد.

آقای تیلور تنظیم کار تحقیق بانکی محرمانه خود را خاتمه داده است. همراه با افزایش میزان ارائه (وام) تا حد 64% در سال گذشته، بانک ها توقعات خود را در مورد وام به ایران بسیار افزایش می دادند.

بویس

ص: 761

سند شماره 41 تهران: 15 اوت 1978 - 24 مرداد 1357 جناب آقای امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی - تهران عالیجناب:

من نامه ای برای اعلیحضرت شاهنشاه از پرزیدنت کارتر درباره ملاقات آینده در کمپ دیوید درباره جریانات صلح خاورمیانه دریافت داشته ام. من بسیار قدردانی خواهم کرد که اگر شما این نامه را به اعلیحضرت که آگاه است که قرار است پیامی از رئیس جمهور دریافت کند تقدیم دارید.

با تقدیم احترامات و سلام گرم شخصی ارادتمند چارلز. دبلیو. ناس کاردار موقت اعلیحضرت محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران اعلیحضرتا:

در گذشته مکاتبات و گفتگوهای سودمندی که مورد علاقه دو کشورمان بوده است داشته ایم. اینجانب اطلاع دارم که شما نیاز به حل وفصل واقعی درگیری اعراب و اسرائیل را چقدر جدی می دانید، به همین جهت مایل هستم بعضی از مسایل را درباره جلسه ای در شرف وقوع کمپ دیوید مربوط به خاورمیانه را با شما در میان بگذارم.

از این که نخست وزیر بگین و رئیس جمهور سادات پاسخ مثبت به دعوت اینجانب به منظور ایجاد چارچوبی برای صلح در خاورمیانه را پذیرفته اند بسیار خوشحال هستم، برنامه از 6 سپتامبر آغاز خواهد شد و مخصوصا محدودیت زمانی برای مذاکرات قائل نشده ایم تا بتوانیم در مدت زمان کافی تلاش هایمان را به ثمر برسانیم. این خود نشانگر جدیت طرفین در برخورد با این مسئله می باشد.

این دعوت به این دلیل به عمل آمد که من معتقدم که در تلاش برای صلحی در خاورمیانه ما به نقطه ای بحرانی رسیده ایم. از آن زمان که رئیس جمهور سادات و نخست وزیر بگین در طریق ملاقات های تاریخی خود در اورشلیم و اسماعیلیه امکانات جدیدی را برای مذاکره بوجود آوردند، 9 ماه می گذرد. طرفین توانسته اند بر سر بعضی از مسایل مورد اختلاف به توافق برسند ولی همان طور که خود مطلع هستید در این اواخر به نوعی بن بست رسیده اند.

من مطمئن هستم که ما باید این مانع را از میان برداریم، زیرا در غیر این صورت مواضع سخت تر شده و جو حاکم آن قدر تغییر خواهد کرد که این فرصت نیز همانند فرصت های تاریخی از دست رفته بر سر این تضاد، از بین خواهد رفت.

اهداف کمپ دیوید همان هایی است که به وسیله طرفین در مذاکراتشان در طول همین سال مشخص شده است. یعنی رسیدن به یک چهارچوب براساس قطعنامه 242 شورای امنیت که منجر به دست یافتن به یک صلح پایدار، عادلانه و همه جانبه بشود. یک چنین چهارچوبی خواه ناخواه دیگر طرفین تضاد را نیز

ص: 762

در مذاکرات صلح سهیم خواهد نمود.

تجربه ما در تلاش برای تسهیل و بالا بردن مذاکرات در سال گذشته نشان داده است که بدون درگیر شدن سران حکومتی و تبادل نظر آنها، مذاکرات را نمی توان از حد خاصی فراتر برد. به همین دلیل بود که از این دو رهبر برای ملاقات در کمپ دیوید دعوت به عمل آوردم. هدف ما این است که در سطح سیاسی به توافق هایی برسیم تا ایجادکننده رهنمودهایی برای مذاکره کنندگان بر سر موارد مهم باشد. من قصد دارم با تمام توان به رئیس جمهور سادات و نخست وزیر بگین در راه رسیدن به صلحی که خواست همه ما است یاری دهم.

چون درباره مذاکرات خاورمیانه وارد مرحله ای بحرانی شده ایم مایل بودم دلایل و افکار خود را درباره اقدامات و اهداف مورد نظرمان با شما در میان بگذارم. من اطمینان دارم که شما نیز با اهمیت این موضوع که گام بزرگی برخلاف مشکلات موجود است، از نقطه نظر من موافق هستید. امیدوارم شما نیز مسئله را درک کرده و از اینجانب در وظیفه ای که به عهده گرفته ام حمایت کامل بنمایید.

شما اخیرا با بعضی از افراد سهیم و ناظران برجسته در مذاکرات ملاقات کرده اید و اگر برداشت های خود را از این ملاقات ها با من در میان بگذارید بسیار سپاسگزار خواهم بود. حمایت ایران در راه رسیدن به صلح بسیار ارزشمند بوده است و ما امیدواریم که در راه رسیدن به یک صلح جهانی دائما باهم همکاری داشته باشیم.

با صمیمانه ترین آرزوها ارادتمند جیمی کارتر

خلاصه مذاکرات تیم کشوری

ص: 763

سند شماره 42 محرمانه خلاصه مذاکرات مسایل مملکتی 16 اوت 1978 - 15 مرداد 1357 کاردار جلسه را با اعلام این موضوع که سفارت یک بولتن هشداردهنده مربوط به اوضاع امنیتی منتشر خواهد کرد، افتتاح نمود. دوران «سوگواری» یعنی 27 - 24 اوت و 31 اوت باید زمانی تلقی شود که در آن خوب است شخص در حرکات خود در شهر ساکت و نسبتا مراقب باشد. رؤسای بخش ها به کارمندان خود اطلاع خواهند داد.

کاردار گفت که تفنگداران به سختی توانسته اند از محل افسر کشیک مطلع گردند. وی بر مسئولیت جدی افسر کشیک در مورد اعلام موقعیت خودش در تمام اوقات برای تفنگداران تأکید نمود.

کاردار از ملاقات اخیر خود با شاه سخن به میان آورد که به مناسبت دیدار ژنرال هویزر انجام شد. شاه به شدت تأیید می کرد که جریان اعطای آزادی ادامه خواهد یافت با این وصف وی بر این امر نیز مصمم است که «خرابکاری های احمقانه» باید خاتمه یابند.

دکتر استمپل گزارشی درباره «دو مورد عجیب» تقدیم نمود. پس از 6 یا 7 شب خشونت مداوم در جنوب تهران به نظر می رسد که لحن شعارهای تظاهرکنندگان به سبک ضد غربی نزدیک می شوند. در یادداشتی در همین زمینه، بخش سیاسی به گزارش بعضی از محاکمات نظامی در تهران خواهد پرداخت.

آقای تایلور در مورد اختلاف مطبوعات محلی در گزارش تصویب لایحه کمک های خارجی اظهارنظر کرد.

بسته به نوع روزنامه ای که می خوانید ممکن است کارتر به باد ناسزا گرفته شود و یا آن را یک پیروزی برای وی به حساب بیاورند.

آقای تایلور در ادامه تحلیل خود پیش بینی موازنه پرداخت های بانک مرکزی را که 17% افزایش در پرداخت های واردات را نشان می دهد ارائه کرد، در طول یک مذاکره مختصر بر موقعیت قرارداد دوجانبه اتمی، کاردار از آقای کارلتون خواست که گزارشی پیرامون سرمقاله دیروز در مورد قرارداد استرالیایی ارائه دهد.

آقای اسنو طرح های جدید ساختمان انجمن ایران و آمریکا را دوباره از نظر گذراند. وی امیدوار است که بتواند قرارداد را امضا کرده، ساختمان را از سه هفته دیگر آغاز نماید.

بویس

ایران: ما کجا هستیم و به کجا می رویم

ص: 764

سند شماره 43 سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان تاریخ: 17 اوت 1978 - 26 مرداد 1357 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه - واشنگتن دی. سی گزارشگر: استمپل موضوع: ایران: ما کجا هستیم و به کجا می رویم خلاصه: سخنان شاه در روز مشروطیت و برقرار کردن حکومت نظامی در اصفهان نشان می دهد که او عزمش بر جریان دادن آزادی ها قرار گرفته است ولی دولت ایران در مورد آنها خشونت را بر می انگیزند شدت عمل بیشتر به خرج خواهد داد. مسئله اصلی این است که تأثیر این بلوای الهام گرفته از دین به نظام سیاسی ایران و عکس العمل دولت چه خواهد بود. خشونت سیاسی به طور سنتی در ایران بوده است. شاه بر روی بند باریکی است، او سعی می کند در ضمن اینکه آشفتگی های سیاسی را به حیطه انتخابات هدایت کند، برخوردهای سیاسی را به حداقل برساند. این موفقیت تا اندازه قابل ملاحظه ای به ادامه اعمال خویشتن داری به وسیله ارتش و نیروهای امنیتی بستگی دارد. ما معتقدیم که باید به دقت عمل کند. اگر بخواهد آشفتگی ها کاهش یابد، شاید از جمله لازم باشد قدمهایی برای برآوردن تقاضاهای مخالفین برداشته شود، اما باتوجه به ماهیت مخالفین، شاه ممکن است عاقبت متوسل به زور شود. امید اصلی برای اجتناب از این چاره تغییر دادن شکل مواضع مخالفین میانه رو و بهبود حساسیت دولت و جریان رسیدن به فعالیت سیاسی بیشتر است. پایان خلاصه 1- با برقراری حکومت نظامی در اصفهان و مستقر کردن واحدهای نظامی بیشتر در مناطق دیگر که به طور نزدیکی به دنبال سخنرانی شاه در روز مشروطیت که در آن دوباره بر عزم خود بر اعطای آزادی سیاسی تأکید ورزیده بوده است، به نظر می رسد که زمان خوبی باشد برای اینکه ببینیم در کجا هستیم، و یک پیش بینی آزمایشی و نظری راجع به این مسئله بدهیم. این یک دوره اضطراب سیاسی قابل توجهی در ایران است که از نظر تئوری می توان نتایج متعددی از آن اخذ کرد. بسیاری از مفروضات گذشته نه تنها به وسیله مخالفان زبانی رژیم بلکه توسط خود شاه نیز مورد سؤال قرار گرفته اند.

2- برای ما و اکثریت قاطع ناظران سیاسی اینجا واضح است که شاه در تمایلش به رهبری ایران به طرف نهادهای سیاسی آزادی یافته صادق است. سؤالاتی در مغز او در مورد اینکه دقیقا چه می خواهد و اینکه چگونه هدف وسیعش را بدست آورد، وجود دارد و یک سوءظن عمیق در مورد نیات او ما بین آنهایی که به مدت درازی مخالف وی بوده اند وجود دارد. روی هم رفته او هرگز در قبل متمایل نبوده است که بازی دموکراسی را انجام دهد، اما چرا حالا؟ ما معتقدیم که، جواب در اعتقاد واقعی خودش است که پسرش به طور موفقیت آمیز نمی تواند جانشین او شود مگر اینکه انتقال سیاسی ایران به نهادهای دموکراتیک تر قبل از به سلطنت رسیدن ولیعهد انجام شود. شاه بیش از سایر سلطنت های مدرن بر مشکل موفقیت تأکید می کند. او در مورد احتیاج به آماده کردن زمینه ای برای پسرش با سفیرکبیر، من و بیشتر خارجیانی که با آنها ملاقات می کند، صحبت کرده است. او مشکلاتش را در سالهای اولیه به خاطر آورد و رفته رفته به این نتیجه رسیده که باید برای طبقه متوسط در حال گسترش در جریان تحول سیاسی فضا

ص: 765

ایجاد شود. ولی این بدین مفهوم نیست که او آماده شده است که کشور را به آسانی به کسانی تحویل دهد که آنها را غیر میهن پرست، مخالف گسترش دانش و کسانی که بدون آشتی پذیری به سلطنت دشمنی دارند می داند تداوم سلطنت برای شاه بیش از یک تکبر ساده است. او می خواهد که سلسله پهلوی سیاست های او را احیا کرده و ادامه دهد. او عمیقا معتقد است که تاریخ ایران احتیاج به یک پادشاه برای رهبری کردن جامعه مجزا و نامتجانس را اثبات می کند. به هر حال او آماده است که یک جریان سیاسی را علی رغم شک خود نسبت به بعضی از شرکت کنندگان در آن آغاز کند.

3- لکن بسیاری از رهبران جناح به اصطلاح لیبرال مخالف قلبا معتقدند که او باید خودش را فورا از حکومت کنار بکشد. بسیاری از افرادی که با آنها تماس می گیریم و شاه را هم ستایش و حمایت می کنند نیز روشن می سازند که حضور او در اکثر تصمیمات، وقتی که سیاست ها در عمل خوب کار نمی کنند، او را هدف مخالفین قرار داده است و می گویند که او باید سلطنت کند نه حکومت. اگر نگوییم اکثریت قاطع می توان گفت اکثریت عمده ای از مردم ایران به هر حال با شاه موافقند که سلطنت برای کشور لازم است ولی آنها مایلند که در اعمال آن جرح و تعدیل صورت پذیرد.

4- آنهایی که با دوره مصدق آشنا هستند (53 - 1949) هیچ دلیلی نمی بینند که بسیاری از رهبران مخالف رنگ سلطه طلبانه خود را علی رغم صحبت های امروز درباره اصول قانون اساسی عوض کرده باشند. مخالفین مذهبی همان عنصر خشونت را که از قرن هشتم مشخصه طرز فکر شیعه نسبت به حکومت بوده را حفظ کرده اند. البته در رهبری مذهبی انواع رگه ها یافت می شود، از آنهایی که مطلوبشان حکومت تعدیل یافته قانون اساسی است تا آنهایی که طالب بازگشت به روزهای شاه عباس هستند همچنین یک توده اساسا هرج و مرج طلب نیز هست که در حال حاضر چه به صورت تشکیلاتی و چه ایدئولوژیکی بر صحنه ایران حکمفرما هستند خود را مصمم به خشونت و کارشکنی به عنوان ابراز کسب قدرت می دانند.

آیت اللّه خمینی مخصوصا برکناری خشونت آمیز شاه را خواستار شده و برخی از پیروانش در اصفهان و شیراز آشکارا صدای مرگ بر شاه سر می دهند (این تندروی بخشی از سبب هجوم پلیس به ملاهایی که اعتصاب غذا کرده بودند، می باشد). میانه روهایی مانند آیت اللّه شریعتمداری در این زمان خودشان را برای مخالفت آشکار با خمینی توانا نمی بینند. اگرچه به طوری که گزارش شده آنها هنوز برای میانه روی جنبش مذهبی تلاش می کنند و بدون شک از فرصت مشارکت در جریان انتخاباتی که ممکن است آنها را به طور کامل تابع خمینی که در خارج از کشور می ماند ننماید، استقبال می کنند. در اسلام هیچ سلسله مراتب سازمانی وجود ندارد. رهبر مذهبی مقام رفیع خود را به اتفاق آراء منطقه خود به دست می آورد و برخی از خشونت هایی که ما در اینجا شاهدش هستیم ناشی از رقابت شدید آیت اللّه ها جهت اقتدار است.

ظاهرا در این دوره میانه روها پیروانی در میان کارگران، مغازه داران جزء، و صنعتگران ندارند، در ایران بحث متقابل جناح مخالف با سلطنت مرسوم نیست مفاهیم و سنت میانجی گری و آشتی جویی سیاسی با مزاج و سنت سازگار نیستند.

5- شاه اینک باید برای انجام دادن هر کاری با مبارزه طلبی های خشونت آمیز مخالفین حکومت و بافت اجتماعی ایران رودررو مقابله نماید. اعمال حکومت نظامی در اینجا علامتی است به خشونت خواهان، که این نوع فعالیت تحمل نخواهد شد. با کمال تعجب باید گفت که این امر تاکنون برای ایران یک عکس العمل خویشتن دارانه بوده است. به ارتش دستور داده شده که شلیک خود را نگه دارد و

ص: 766

در عمل خویشتن داری در برابر استفاده نابهنگام پلیس از اسلحه ادامه دارد. آماده آتش و سرکوبی در مقابل استفاده از اسلحه برعلیه پلیس باشد. نکته در این است که این خویشتن داری قابل تقدیر معایبی نیز دارد: بسیاری از ایرانیان از طبقات متوسط و ثروتمند معتقدند که شاه با قدرت کافی عمل نمی کند و او ضعیف و نا مصمم است. بعضی معتقدند که آمریکاییها او را وادار به خویشتن داری می کنند زیرا نمی توانند تصور کنند که او برای نفع خود حاضر به این کار است. خطر فوری این است که خود شاه (یا واحدهای ارتش که حوصله شان سر برود) با کوری عکس العمل نشان بدهند و کوشش نمایند که مسئله را به جای ورقه رأی با گلوله حل کنند. احتمال ندارد نیروهای ارتش چنین کاری انجام دهند مگر اینکه مخالفین سنگها را به اسلحه گرم تبدیل کنند.

6- بسیاری از ناظران در اینجا امیدوارند که پایان رمضان به نحوی جریان را خاتمه بخشد ولی ما هر چه بیشتر مردد می شویم. رهبران مذهبی، حتی میانه روها تازه مزه قدرت را می چشند. و فکر نمی کنیم که بخواهند فشار را کم کنند، مگر اینکه دست کم رضایت هایی بدست آورند. شاه در حال حاضر روی عصای شکسته تکیه دارد. او تقریبا می تواند با موفقیت تقریبا حتمی جنبش مذهبی را در حال حاضر با دستگیریهای دستجمعی و به کمک خونریزی زیاد فرو بنشاند. اما این عمل کار ساده ای نیست زیرا برخلاف سال 1963، فعالیت های ناراضیان در سطح کشور گسترده است و خرابکاریها معمولاً توسط تعدادی از گروهها در بخش های جداگانه، شهرهای کوچک و بزرگ اعمال می شود. اگر او این راه را انتخاب کند، نقض غرض وی در دادن آزادی ها خواهد بود و انتقادات خارجی مهمی را که نسبت به آنها حساس است به خود وارد خواهد کرد.

7- حالا ما دریافتیم که شاه و افرادی که در اطرافش هستند این مقابله را دست کم گرفته بودند. ایران در کل یک کشور محافظه کار اسلامی باقی می ماند و همین که جریان اعطای آزادیهای سیاسی فضا را باز کند، رهبران مذهبی محلی دوباره مراکز قدرت سیاسی می شوند. همان طوری که آنها در زمانی که در 1963 کودتا شد، بودند. (گزارش الف - 80 ما برخی از عوامل روانی، اقتصادی، اجتماعی را که منجر به احساس محرومیت ها در اینجا شده است را مورد بحث قرار داده) هم چنین از آن زمان ارتباطات در این کشور به طور وسیعی گسترش یافته و رهبران مختلف می توانند روزانه در تماس با یکدیگر باشند. نه روشنفکران و بوروکراتهای حزب رستاخیز که اعضای قدیمی جبهه ملی هستند و نه رهبران گروههای جدید، دارای نفوذ و قدرت سیاسی و عمیق نیستند. در صحنه سیاسی و اجتماعی فعلی دولت نمی تواند از برخورد با عناصر مذهبی اجتناب ورزد.

8- تلاش های اولیه برای مذاکره با رهبران میانه روتر با چندان حرارتی تعقیب نشد و هدف ایجاد شکاف در رهبری مذهبی تاکنون فایده ای نبخشیده است. قسمتی از دلیل شکست این مسئله تهدیدات و دردسرآفرینی های میانه روها به وسیله متعصبین خمینی است که به خوبی سازمان یافته اند. همچنین چنان که قبلاً متذکر شدیم، هیچ آیت اللهی مایل نیست که با ملایم نمایاندن خود پیروانش را از دست بدهد.

به علاوه دولت آموزگار (در نقطه مقابل شاه و دربار) در برخوردش با عناصر مذهبی که صرفا براساس قبول یا رد است خود را به طور اعجاب انگیزی فاقد کاردانی نشان داده است.

9- اگر سنجش کلی ما معتبر باشد شاید باید به طور جدی راهی را برای معامله با به اصطلاح میانه روهای مذهبی (و برخی میانه روهای سیاسی) باز کند (این کار برای شاه به خاطر اظهار تنفری که

ص: 767

نسبت به روحانیون کرده است بسیار ناگوار است) ما در ابتدا باید تشخیص دهیم که در نهایت این امر غیرممکن باشد به خاطر اینکه تقاضاهای نهایی آنها (در مقابل آنچه که ممکن است به عنوان قسمتی از یک طریقه مستمر قبول کند) به معنای کنترل دولت در دست مذهبیون و تنزیل شاه به یک سلطان مشروطه است. شاه هرگز اولی (کنترل دولت توسط مذهبیون) را قبول نمی کند و دومی (سلطنت مشروطه) را در صورت واگذاری به پسرش می پذیرد. «لیست درخواست های» فعلی رهبران مذهبی روشن نیست ولی حدس می زنیم که تغییر نخست وزیر یا حداقل برخی از اعضای کابینه در صدر لیست قرار دارد. دولت به خاطر شورش های هشت ماه گذشته بسیار خشمگین شده است و به هیچ وجه حاضر به قبول جوابگویی به جماعت مذهبی نیست. حتی برخی از چهره های دستگاه اکنون به طور خصوصی به همین طریق صحبت می کنند. اقدام علیه افرادی که به طور گسترده ای تصور می رود به طریق نامشروع از جریانات اخیر ایران سوءاستفاده کرده اند عمل بعدی است. این عمل بسیار مشکلی است زیرا عموم مردم شاهد بوده اند که برنامه های مبارزه با فساد طرح شده و نتیجه ای عاید نشد و لذا یک تلاش جدید اعتباری نخواهد داشت، مگر اینکه افرادی که به شاه خیلی نزدیکترند حداقل در هر فعالیت دیده می شوند. اقدامات کم اهمیت تری نیز باید انجام گیرند: مسافرت بیشتری را برای حج اجازه دهند و هواپیمایی ملی ظرفیت فعلی را بهتر تقسیم کند. تبلیغات کمتری برای فیلم های سینمایی انجام دهند و از این قبیل امور.

10- اعطای تداوم این طریق حداقل میانه روها را به جریان سیاسی می کشاند و به دولت ایران اجازه می دهد که تلاش های پلیس و دستگاه امنیتی خود را برعلیه تندروهایی که بدون شک از اعضای حزب منحله توده و سایر نیروهای خارج، کمک دریافت می کنند، جهت دهد. لکن باتوجه به بی شکلی زمانی مخالفین که در جهت سخت گیری تمایل داشته است تا مصالحه و با توجه به ماهیت زودگذر طغیان های عمومی در چند ماه گذشته حتی ممکن است این امر هم کافی نباشد. شاه ممکن است در موقعیتی مجبور شود برای فرونشاندن و حفظ نظم به جای نرم خویی با قساوت یک طغیان فرونشاند. ما شکی نداریم که اگر چنین وضعی لازم باشد او چنین خواهد کرد. او با سیاست گروههای دمکراتیک مثل آنچه که ما در غرب راجع به آن می دانیم و بازی می کنیم برخورد نمی کند و او آگاه است که تذبذب و دودلی چه بلایی بر سر بوتو و ایوب خان در پاکستان آورد.

11- برای آمریکا نیز این یک دوره حساسی است. چنانکه ما در گزارش های قبلی تذکر داده ایم، عملاً تمام ایرانیان معتقدند که دستهای خارجی در آنچه که اینجا اتفاق می افتد، دخالت دارند. هرچه که ما به عنوان یک دولت یا به عنوان افراد رسمی می گوییم یک نفر در اینجا آن را یا به عنوان حمایت از شاه یا مخالفت با او سوء تعبیر خواهد کرد. این تصور نفوذ (خارجی) در حقیقت به ما مقداری نفوذ می دهد در چند هفته آینده بعد از بازگشت سفیر ما در مورد نقشمان در اینجا مشاهدات بیشتری خواهیم داشت.

12- چنانچه وزارتخانه مایل باشد به مراکز دیپلماتیک دیگر رسانده شود.

ناس

افزایش فشار مذهبی بر دولت

ص: 768

سند شماره 44 سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان شماره سند: 7890 تاریخ: 17 اوت 1978 - 26/5/1357 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه واشنگتن، دی. سی.

گزارشگر: استمپل موضوع: افزایش فشار مذهبی بر دولت خلاصه: سخنرانی و فعالیت های اجتماعی در تهران روبه افزایش است، عوامل مذهبی برای سه روز قتل حضرت علی (ع) در صدد تظاهرات بزرگی هستند، مذاکرات سری دولت ادامه داشته و رهبران مذهبی لزوم تغییرات را بررسی می کنند. پایان خلاصه.

1- منبع ایرانی که شاهد عینی بوده ناآرامیهای جزئی متوالی را در جنوب تهران ظرف هفت تا ده روز گذشته گزارش داده است. آیت اللّه ها در مساجد بزرگ بیشتر بر ضد دولت و در بعضی موارد ضد خارجی و بخصوص ضد آمریکا شده اند. نتیجه اش تشکیل گروههای کوچک جوانان تازه بالغ تا بیست و چند ساله شده است که شیشه ها را شکسته و در خیابانها اغتشاش به راه می اندازند. بدین ترتیب خشونت های محدودی رایج گردیده است.

2- اولین نشانه جدی حاکی از اینکه جمعیت های مساجد ممکن است حاضر به اجرای تظاهرات باشند به دنبال جلسه دعای اول شب در 15 اوت پدیدار شد. جمعیت بزرگی از مسجد میدان شهناز با اخطار معمولی پلیس متفرق نشده و مقامات را واداشتند تا تخت جمشید و جاده قدیم شمیران (نزدیک سفارت) آنها را دنبال کردند. دولت در آن روز واحدهای نظامی را در نقاط حساس برای احتیاط مستقر نمود.

تا آنجا که ما اطلاع داریم اتفاق بدی نیفتاده ولی پلیس همچنان در اطراف مساجد مستقر است تا پس از اجتماع برای نماز اصلی با سرعت کافی جمعیت متفرق گردد. بازار تهران در روز 16 اوت بسته بود ولی وجود سربازان برای متفرق کردن مردمی که از مسجد بازار بیرون می آمدند لازم شد.

3- منابع نزدیک به جامعه روحانیت ما می گویند که برای تظاهرات 26 - 24 اوت تظاهرات گسترده ای برای مراسم سوگواری بسیار احساساتی امام علی طرح ریزی شده است. به قرار گفته یک منبع در بعضی مساجد جنوب تهران لیست هایی برای دعوت به تحصن در جاده شاهنشاهی توزیع شده است. به ما خبر داده اند که مسجد ارامنه(1) در نزدیک بازار یک هفته بسته بود.

4- مذاکرات ضمنی میان رهبران مذهبی و دولت در هفته های اخیر به سرعت افزایش یافته، آیت اللّه شریعتمداری به خبرگزاری فرانسه گفته که مردمش ضد کمونیسم بوده و شاه بایستی با مردم صحبت کند.

شریعتمداری از عملکرد دولت در تظاهرات شیراز نیز با حکومت نظامی در اصفهان مخالفت ورزید. او به نیابت پیروانش قویا فعالیت های خشونت آمیز را مردود شمرد اما گفت دولت برای مردم بایستی بیشتر عمل کند.

ص: 769


1- منظور از مسجد ارامنه به احتمال زیاد ٬ ”کلیسا“ می باشد. مترجم.

یک منبع معتبر به ما خبر داد که هویدا وزیر دربار از این مصاحبه خیلی عصبانی بود ولی یکی از ایرانیان عالیرتبه به او گفته بود که «هر چه باشد شریعتمداری کارمند تو نیست.» 5- در جریان روزهای گذشته آیت اللّه خمینی پیامی برای شریعتمداری فرستاده که وی در مورد قانون اساسی و پارلمان صحبتی نکند چون او (خمینی) با تمام آنها مخالف است. منبعی که در مذاکرات دولتی مذهبی شرکت داشته به ما می گوید که شریعتمداری در پاسخ خمینی گفته «غلاف کن یا خفه شو» با این مقصود که اگر آن قدر قدرت دارد باید به تهران بیاید و رودررو با آیت اللّه هایی که در ایران زندگی می کنند صحبت کند. شریعتمداری یادآوری کرده که خمینی دور نشسته و از انتقاد از دولت عراق در زمان شدت عمل برعلیه تظاهرکنندگان نجف (دو سال پیش) امتناع کرده بود. شریعتمداری به مشاورین خود گفته که «آرزوی شاه شدن ندارد» ولی خواستار قانون اساسی و مجلس است. متعاقب این امر خمینی اعلامیه ای برای ارتش و پلیس ارسال داشته و خواسته تا آتش به روی برادران خود نگشوده و برعلیه دولت عمل کنند. به قولی این اولین باری است که پیام او گوش شنوا نداشته است.

6- یک منبع بسیار حساس در مورد ملاقاتی بین رئیس ساواک مقدم و داماد شریعتمداری، عباسی در شب 15 اوت، به ما خبر داد. مقدم پرسیده جامعه روحانیت خواستار چیست و عباسی مطالب زیر را گفته:

(الف) دولت جدیدی تشکیل شود، کابینه فعلی جوابگوی مردم نیست و به خاطر کشتارهایی که از ژانویه صورت گرفته مورد اتهام است. (ب) دولت بعدی باید حداقل بعضی افراد مشکوک از نقطه نظر فساد مثل علی رضایی، منصور یاسینی و صاحبان صنایع بزرگ لاجوردی و فولادی را به محاکمه بخواند (ج) فعالیت های شاهدخت اشرف بر ضد جامعه روحانیت بوده و باید متوقف شود. فعالیت های مالی حداقل دو عضو خاندان سلطنتی، غلامرضا و محمودرضا، دست کم محدود شود، عباسی خورده جویانه به مقدم گفت دوست محمودرضا، مظفری جانداری باید از کار کشت تریاک دست بکشد. (د) مردم بایستی آزادی بیان و عبادت داشته باشند. طرفداران شریعتمداری سخن شاه در روز مشروطیت را بسیار تأیید کردند، و مقدم بایستی این موضوع را به شاه اطلاع دهد و او گفت که همان شب با شاه ملاقات خواهد داشت.

7- در نتیجه مذاکرات فوق، آیات شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی بیانیه ای صادر کردند که در عین حال که لحن ضد دولتی دارد مسلمان را دعوت به خودداری از برادرکشی و ناآرامی می کند. ما از بهترین منبع خود شنیده ام که گروههای مذهبی نخست وزیر احتمالی را که جانشین آموزگار خواهد شد بررسی کرده اند. رهبری روحانیت میانه رو معتقد به لزوم سیاستمدار ارشدی است که از اعتماد شاه و مردم برخوردار باشد. منبع ما فکر می کند نام دو نفر مطرح بوده، علی امینی و رئیس سنا شریف امامی، او از خود مشاورین شاه معینیان و فردوست را افزود.

شریف امامی بهترین کاندیدا است چون هم شدیدا مذهبی است و هم از حمایت محکم سیاسی برخوردار است.

8- منابع مذهبی ما همگی بد بینند که اغتشاش بیشتری صورت نگیرد مگر تغییراتی صورت پذیرد.

رهبری جناح تندروی مذهبی که از هر حادثه ای استفاده کرده و احساسات و جو را مخصوصا در تهران تحریک می نمایند می رود که تظاهرات بیشتری را قبول کند.

ناس

موقعی که شما نبودید... اینجا واقعا درهم نریخت

ص: 770

سند شماره 45 محرمانه تاریخ: 22 اوت 1978 - 31 مرداد 1357 از: جان دی استمپل، کفیل بخش سیاسی به: سفیر موضوع: موقعی که شما نبودید... اینجا واقعا درهم نریخت، اما ممکن است این طور به نظر رسیده باشد.

صحنه داخلی

ژوئیه و اوت شاهد افزایش فشار مذهبی بر دولت بودند (تهران 7890 و 7311). در نتیجه فاجعه آبادان ممکن است شکاف بارزی بین دسته خمینی و دسته شریعتمداری هویدا شده باشد. میانه روها آتش سوزی را تقبیح کردند و هنوز از طرفداران خمینی چیزی شنیده نشده است. در خلال دو سه هفته اخیر احساسات ضد غربی و ضد آمریکایی به طور چشمگیری بالا گرفته است.

نطق روز مشروطیت شاه (تهران 7456) به صورتی علنی ایران را دقیقا در مسیر اعطای آزادی ها قرار داد. همان طور که شاه در 17 اوت اشاره کرد (تهران 7949)، اگر خشونت ادامه یابد، این امر ممکن است دچار تغییراتی شود، شایعات عدم سلامتی شاه (تهران 7043) باعث کشمکش های زیادی شد، اما الان ظاهرا مسکوت گذارده شده است.

اوایل تابستان تعدادی از سیاستمداران قدیمی تر مثل علی امینی شروع به بهره گیری از سیاست اعطای آزادیها نمودند و بیاناتی سیاسی ابراز نمودند. تعدادی از افراد که به دنبال کمک یا حمایت ما برای طرح های (صد البته) ضد کمونیست خود هستند اقدام به برقراری تماس با ما کردند.

تعویض کابینه در ماه ژوئیه تغییرات عمده ای را بوجود نیاورد (تهران 6975).

نخست وزیر یک سال از صدارت خود را تمام کرد. برآورد ما (تهران 7702) عنوان نمود که او محتاج مهارت سیاسی بیشتری است.

امور خارجی

ایرانیها از معاهده صلح چین - ژاپن شادمان بودند و دیدار آتی صدر هوا احتمالاً اساسی ترین رویداد سیاسی سال خواهد بود.

ایران با تهدیدات بالقوه کمونیستی حساس بوده است انتقاد شدید به کاسترو (تهران 7187)؛ نگرانی درباره کودتای موریتانی ؛ تیراندازی به دو هلیکوپتر و فرود آوردن آنها توسط شوروی ها (تهران 6912) و از همه جدیدتر، ابراز نگرانی به ما در مورد «روسی کردن» افغانستان (تهران 7770)

حقوق بشر

ما در حال پیگیری قضیه 38 زندانی که ادعا شده در دادگاه غیرنظامی محاکمه و آزاد شدند و سپس ساواک آنها را برای محاکمه نظامی بازداشت کرد هستیم.

عفو روز 28 مرداد (روز بازگشت شاه در 1953) برابر 19 اوت، آزادی 62 زندانی ضدرژیم را نیز در میان 711 نفر در پی داشت. هنوز هیچ اسمی به دست نیامده است.

ص: 771

رهبری جدید جامعه حقوقدانان همچنان فعال است و گروه وکلای مترقی به دفاع از تظاهرکنندگان ادامه می دهند، بعضی آزاد می شوند. بعضی نه.

چند روز آینده

شاید تعطیلات آخر هفته خیلی شلوغ باشد 24 تا 26 اوت اوج عزاداری ماه رمضان است. قبل از تراژدی سینمای آبادان تظاهرات بسیار و حتی شاید یک اعتصاب نشسته در بزرگراه شاهنشاهی انتظار می رفت.

آتش سوزی شاید سبب عکس العمل عمومی علیه خشونت بشود. همچنین اطلاع داریم که دولت ایران اخیرا تعدادی از ملاهای شورشی تر را دستگیر کرده است، بنابراین برخورد آینده شاید آنقدر بزرگ که انتظار می رفت نباشد. روز 26 اوت که یادبود مرگ واقعی امام علی است، با در نظر گرفتن اینکه تظاهرات دو هفته گذشته مشخصا عاطفی و تعصب آمیز بوده اند، هنوز می تواند 24 ساعت مسئله ساز باشد.

22 اوت 1978 استمپل

جعفر عزیز

سند شماره 46 تهران، 23 اوت 1978 - اول شهریور 1357 عالیجناب جعفر ندیم معاون در امور اقتصاد و بین الملل وزارت امور خارجه، تهران جعفر عزیز:

در رابطه با گفتگویی که پیرامون کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی داشتیم، فکر می کنیم بد نباشد بیانیه ای را که توسط کاخ سفید در هیجدهم اوت اعلام شده به نظر شما برسانم.

آن شب شما بیاناتی در این مورد اظهار داشتید که دلگرم کننده بود و بابت آنها ممنونم.

«این هفته نمایندگان بسیاری از کشورها در ژنو در کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی ملاقات خواهند نمود.» تشکیل این کنفرانس در وسط دهه سازمان، برای اقدام به مبارزه علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی صورت می پذیرد و ایالات متحده آغاز آن را قویا مورد حمایت خود قرار داد. اما آمریکا قادر به شرکت در این کنفرانس بالقوه پر اهمیت نیست، گرچه بر جلسات آن از نزدیک ناظر خواهیم بود، این عدم شرکت به خاطر این است که با جای دادن صهیونیزم به عنوان یکی از اشکال نژادپرستی، تعریف نژادپرستی برای مقاصد سیاسی تحریف گردیده است. مادامی که این دهه به تعریف آشکارا از صهیونیزم به معنای شکلی از نژادپرستی صحه می گذارد، ایالات متحده نمی تواند خود را با آن همراه بداند.

ولی ما امیدواریم که این کنفرانس به مقصود اصلی این دهه باز گردد تا ما نیز به تلاش بین المللی برای از بین بردن نژادپرستی بپیوندیم. ما برای رسیدن به این هدف تلاش خواهیم کرد، چون خطر نژادپرستی را شناخته و بیش از یک قرن است که در تلاش هستیم تا زخم های باقیمانده از نژادپرستی را درمان بخشیم.

می دانیم که به اهدافمان به طور کامل نرسیده ایم ولی هنوز عمیقا نسبت به این مسئله احساس مسئولیت

ص: 772

می کنیم و چه در داخل و چه در خارج، این هدف مشترک را در متن سایر تلاش های ناهماهنگ ادامه خواهیم داد.

«از همه ملت های جهان می خواهیم که به اهداف اصلی دهه سازمان ملل علیه نژادپرستی احترام گذارده و در مقابل هرگونه تلاشی که هدف آن را تحریف و نیروی اخلاقی آن را فرسایش دهد ایستادگی ورزند.» با احترامات فائقه ارادتمند چارلز دبلیوناس مشاور وزیر مختار

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

سند شماره 47 محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی 23 اوت 1978 - اول شهریور 1357 وزیرمختار جلسه را با معرفی اعضای جدید هیئت مسایل مملکتی به سفیر سولیوان شروع کرد. سفیر گفت که امروز و فردا صبح را به خواندن و درک مطالب خواهد پرداخت و از فردا بعدازظهر با رؤسای قسمت ها دیدار خواهد داشت.

سفیر دو توقف خود در واشنگتن را مرور کرد. او گفت اولین نوبت در ژوئن عمدتا حول لحن زبان به کار گرفته شده در پیمان دوجانبه هسته ای و (تهیه) مقدمات یک جلسه PRC متمرکز بود. دومین دیدار بیشتر در رابطه با حوادث ایران بود او گفت که نگرانی های زیادی در واشنگتن و کشورهای همسایه در مورد حوادث اخبار اینجا وجود دارد.

در مرور پیمان دوجانبه هسته ای سفیر گزارش داد که کمیسیون تنظیم (امور) هسته ای بر سر آن به نسبت 2 - 2 دچار اختلاف شد که باعث جلب مقداری از توجهات قبل از مطرح شدنش در برابر کنگره خواهد شد سفیر گفت که به عمارت کنگره در واشنگتن (Hill) رفته و با تعدادی از اعضای مقننه که در این رابطه موقعیت حساس دارند درباره پیمان صحبت کرد. جدا از اینکه انتظار می رود برای استفاده از این مساله به عنوان وسیله ایجاد تبلیغات سوء علیه ایران کوشش شود، هیچ مشکل واقعی پیش بینی نمی شود.

سفیر دیگر خبرهای واشنگتن را مرور کرد. با تذکر این نکته که کنگره برای یک دوره نیم بند پس از انتخابات باز می گردد. دانشجویان ایرانی در آمریکا نیز همچنان فعالند. در واشنگتن در مورد ثبات سیاسی جغرافیایی این منطقه، مخصوصا در تبع کودتای افغانستان نگرانی مشخصی وجود دارد.

وزیر مختار گزارشی از تغییرات وسیعی که توسط ایرانیان در متن فارسی پیمان هسته ای اعمال شده است ارائه داد. با تذکر اینکه دولت ایران امید دارد سند را تا 10 سپتامبر امضا کند.

آقای شلنبرگر درباره سرازیر شدن مطبوعات غربی به ایران پس از فاجعه آبادان صحبت نمود. وی اعلام نموده شهردار بردلی ممکن است تهران بیاید و در برنامه انجمن ایران و آمریکا (IAS) در رابطه با شهرداریها شرکت کند.

ژنرال کرتز درباره فعالیت های ولیعهد در آمریکا گزارش داد. سفیر درباره تصمیم دولت ایران به خرید 31 فروند F - 4E سؤال کرد، با یادآوری اینکه امید دارد که آنها دچار توهماتی از قبیل اینکه نهایتا قادر

ص: 773

خواهند بود گروه A را بگنجانند هستند.

آقای وستلی گزارش از دیدار رئیس هیئت مدیره وستینگهاوس ارائه داد. سفیر گفت که با آقایان برگستن و سومولون که نگران قیمت نفت هستند جلسه ای طولانی داشته است. وی گفت بلومنتال ممکن است در اکتبر به ایران بیاید. سفیر همچنین به (معاون وزیر) کوپر پیشنهاد کرد که در اواخر امسال برای ریاست بر اجلاسیه دیگری از کمیسیون مشترک ایالات متحده و ایران، به ایران بیاید.

دکتر جان استمپل درباره برداشتهای خبری آتش سوزی اخیر سینمای آبادان گزارش داد. وی یادآور شد میانه روهایی که قبلاً مایل به انتقاد از آیت اللّه خمینی نبودند. مشغول استفاده از این فرصت برای انجام غیرمستقیم چنین کاری به صورت تقبیح آتش افروزی بودند. سفیر آن را «جسارت حقیقی خمینی» توصیف نمود.

دکتر استمپل اشاره نمود که در کیهان امروز اظهار سناتور نائینی که شاه کاملاً در جریان اوضاع قرار نمی گیرد مندرج است.

آقای میلز گزارش داد متصدی پزشکی منطقه از 24 تا 28 اوت در شهر خواهد بود. آنها که مایل به دیدار او هستند باید برای ترتیب قرار با واحد تندرستی تماس بگیرند.

درباره موضوع بنای ساختمان، سفیر گزارش داد آقای جینگلز 3/2 میلیون دلار لازم برای ساختمان اداره جدید را تأمین کرده است که در سال مالی 1980 قابل استفاده است. به دنبال مقداری بحث درباره استفاده از محل گالری های ایران در جنب خیابان ایرانشهر به عنوان مواضع فعالیت موقتی بحث شد.

آقای تیلور گزارش داد ارقامی که اینک برای حسابهای اقتصادی چهار ماه اول سال موجود می باشند کسری معادل 3/1 میلیارد دلار را نشان می دهند. با بودجه 8 تا 10 میلیون دلار پیش بینی شده برای تمام سال، چنین کسری تناسب ندارد.

در عین حال توازن حساب های پرداختی برای سه ماهه اول معتدل است اما علائمی از میل به سوی کسری (بودجه) نشان می دهد، اما یک کسری یک میلیارد دلاری در سال را انتظار داریم.

یک رهنمود بودجه برای فراهم کردن بودجه سال 2538 به وزارتخانه ها صادر شده است که حکایت می کند ممکن است امسال به موقع آماده گردد.

آقای اسنو گزارش داد، جدا از راهنمایی دانشجویان، انجمن ایران و آمریکا برنامه دیگری طی رمضان ندارد. مرکز پلیس اضافی برای خود نیاورده است، اما اگر لازم باشد تعداد بیشتری در دسترس هست.

آقای راینو آخرین اخبار مرکز بازرگانی را ارائه کرد. وی اعلام داشت که نمایشگاه بازرگانی در 19 سپتامبر باز خواهد شد، با این امید که آمریکا بهترین ارائه را در تاریخ داشته باشد.

ص: 774

سند شماره 48 محرمانه تهران - 6 سپتامبر 1978 - 15 شهریور 1357 اداری - غیر رسمی(1) جناب دیوید مک گافی (ویکتور تامست - مایکل مترینکو) کنسول آمریکا کنسولگری آمریکا اصفهان، ایران (شیراز - تبریز) دیوید عزیز (ویک عزیز - مایک عزیز):

در هفته های اخیر سفیر و من از چند مقام عالی رتبه تلویحا این اتهام را دریافت کردیم که آمریکا به نحوی در تظاهرات وارد شده است و از مخالفت ها حمایت می کند. سفیر اکیدا این اتهامات را رد کرد و پیشنهاد کرد که هر وقت لازم است، برای بازدید یا تجزیه و تحلیل هر مدرکی که آنها فکر می کنند بر نیرنگ آمریکا دلالت می کند، ملاقات داشته باشد. اگر لازم باشد شما هم باید محکم باشید.

در ماههای آینده ایرانیان از هر جنبه سیاسی در پی نشانه هایی از نظریات آمریکا در مورد مسایل داخلی خواهند بود و این موقعیت های دشوار و حساسی را برای ما بوجود خواهد آورد که می تواند به آسانی منجر به سوءتفاهماتی شود. بنابراین من مطمئن هستم که شما خیلی محتاط خواهید بود و نکات زیر را در هر جا که مقتضی باشد در بحث های خود اعلام خواهید کرد:

1. روابط ایران و آمریکا عالی است و براساس علائق دو جانبه محکم و استواری پایه ریزی شده است.

2. از زمان جنگ جهانی دوم، هم رئیس جمهوری های دمکرات و هم جمهوریخواه آمریکا برای ایران اهمیت خاصی قائل شده اند، در دسامبر 1977 پرزیدنت کارتر: «قدرت ما، قدرت ایران است و قدرت ایران، قدرت ما است.» 3. آرزوهای آمریکا این است که ایران از لحاظ اقتصادی و نظامی قوی باشد و ثبات سیاسی داشته باشد.

4. آمریکا از «خط مشی دمکراتیک کردن» شاه که قصد دارد طی مدتی یک سیستم سیاسی دمکراتیک را توسعه دهد استقبال کرده است. ما به صداقت او در این عمل شک نداریم.

5. پادشاهی یک نهاد بسیار مهم در ایران است و به نظر ما شاه مناسب ترین فرد برای رهبری مردم ایران به سوی سیستم دمکراتیک تر است.

6. به طور قابل ملاحظه ای این نکته اهمیت دارد که چهره های سیاسی مسئول در داخل سیستمی کار می کنند که به موازات پیشرفت آن شاه و دولتش را در این تلاش یاری دهند.

7. خشونت فقط علیه رسیدن به یک سیستم دمکراتیک مفید خواهد بود و بازیچه نیروهای چپ و راست افراطی خواهد شد که نمی خواهند ایران پیشرفت کند. عین این رونوشت را برای همکاران شما در سایر کنسولگریها خواهم نوشت.

با تقدیم احترام چارلز. دبلیو. ناس کاردار

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 775


1- این نامه برای سه کنسولگری آمریکا در اصفهان و شیراز و تبریز فرستاده شده بود.

سند شماره 49 محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی 6 سپتامبر 1978 - شهریور 1357 سفیر مذاکره را با بحث درباره تظاهرات بزرگ اما بدون خشونت روز 5 سپتامبر در تهران شروع کرد.

وی گفت معلوم نیست که آیا طرح جدیدی با خصیصه آرام این تظاهرات پدیدار شده یا خیر؟ اما در هر حال یک تاکتیک دوجانبه است که احتمالاً به منظور سست کردن نیروهای امنیتی از اقدام قاطع در آینده است. سفیر در ملاقاتش با وزیر کشور نظرش را در مورد دورنمای آینده جویا خواهد شد. فردا روز بستن هفتم کشته شدگان تظاهرات قبلی است بازار تعطیل اعلام شده، مغازه ها نیز همین طور. آقای بنر من گفت به مغازه دارها گفته شده است که فردا باید تعطیل کنند. دکتر استمپل گفت که فردا روز آرامی خواهد بود که یک... عمومی واقعی تلقی نمی شود.

سفیر... گفتگو با کسانی که سعی دارند شاه را با راههای مسالمت آمیز.... کنند، ادامه دارد. یکی از این افراد که هوشنگ رام است، این شایعه را که روحانیون می خواهند هویدا را دستگیر کنند تأیید نمود. با اینکه هویدا خودش یک مسلمان مؤمن است، اما چون پدرش مرتبط به بهائیها بوده مورد سرزنش قرار می گیرد. همچنین شایعه دیگری که به شدت قوت گرفته این است که زاهدی که به ایران آمده جانشین هویدا خواهد شد.

سفیر گفت که شب گذشته با تعدادی از اسرائیلیان که با نگرانی اظهار می دارند که یهودیها گروه دومی هستند که بعد از بهائیها مورد حمله مسلمانان متعصب قرار خواهند گرفت، تماس گرفت. اما اسرائیلی ها فکر نمی کنند که این امر بر روی رابطه آینده ایران و اسرائیل تأثیر بگذارد. وی خواستار ارسال تلگرامی شد که در آن تحلیل اسرائیلی ها در این مورد داده شود.

سفیر از استمپل خواسته است که از برنامه رفتن شاه به رومانی و آلمان شرقی یک تلگراف بفرستد. وی درخواست گزارشی از برلن را که ستاد حزب توده می باشد، نموده است.

سفیر گفت کنفرانس بین المللی زنان در تهران خواهد بود. وی تقاضا کرد که یک تلگراف برای پشتیبانی امور زنان فرستاده شود. اکنون که وزارت امور زنان از بین رفته است لازم است شخصی با خانم افخمی تماس بگیرد. شاید خانم لوری تریس بتواند این مأموریت را پس از ورودش انجام دهد.

سولیوان از وستلی تقاضا کرد که توسط آقای بش، سازمان سیا در مورد پروژه تولید نفت در ایران به بررسی بپردازد. این بررسی یک افت شدید را در تولید پیش بینی می کند.

سفیر از سرهنگ فاین هوت خواست تا در مورد کیف گمشده و شرکت سلطنتی ماشین ایران تحقیق کند.

سفیر اعلام کرد که سفیر آمریکا در پاکستان از تهران دیدن خواهد کرد. آقای شلنبرگر گفتگوهایش را با مفسر رادیو تلویزیون ایران بازگو کرد، وی گفته بود که برنامه های بین المللی تلویزیون کمتر از برنامه های فارسی خواهد بود. مفسر تلویزیون همچنین گفت که روابط بین کارمندان بخش فارسی و بین المللی خوب نیست. آقای شلنبرگر گفت که با کسی که در آبادان بوده است صحبت کرده و او گفته است که در مقایسه با تهران، تدابیر امنیتی آنجا خیلی شدیدتر می باشند. وی همچنین گفت که شایعاتی مبنی بر

ص: 776

اینکه دستورالعمل تخلیه افراد را صادر کرده، وجود دارد. سفیر اشاره کرد که فقط نصف جمعیت آبادان عرب است و این می تواند در موارد امنیتی تأثیر گذاشته باشد.

آقای شلنبرگر گفت که انتظار دارد امروز لیست 16 رئیس دانشگاه را دریافت دارد. همه آنها دفعه اولشان نیست که چنین شغلی می گیرند.

سرهنگ فاین هاوت گفت که امروز روز LOA است ولی فقط چهار مورد صادر شد. سفیر گفت که این به خاطر مشکلات بودجه بوده است.

سرهنگ فاین هاوت گزارش داد که یک پادگان پلیس ایرانی که در مسایل مربوط به حمل و نقل تحت نظر او شریک بود، امروز مورد حمله واقع شد و یک محافظه کشته شد. یک ماشین سیتروئن را هم آنجا گذاشتند تا منفجر شود ولی این اتفاق نیفتاد. این اتفاق در ساعت پنج و نیم بامداد بود.

آقای وستلی اظهار داشت که «گلن واتس» از اتحادیه کارگری آمریکا به تهران خواهد آمد. او ترتیب سفرش را خودش داده است و سفیر از آقای وستلی خواست که رزرو هتل او را تأیید نماید.

آقای وستلی گفت که با رئیس پخش پپسی صحبت کرده و او افشاء کرد که چهار سال پیش مبلغی به شریعتمداری داده شده بود تا فروش پپسی را افزایش دهد. آقای وستلی گفت که اتاق بازرگانی آمریکا از سفیر دعوت کرده تا در مجلس ناهاری در ماه نوامبر شرکت کند.

سفیر در کل پذیرفت مسئله مورد بحث این بود که آیا بلومنتال می تواند برای اتاق بازرگانی سخنرانی نماید یا نه. او باید صبح این کار را انجام دهد چون برنامه اش خیلی فشرده است.

دکتر استمپل گزارش داد که نماینده مجلس «نژاد» فرد شماره 2 سازمان کارگران اعلام کرده که می خواهد عضو جبهه مخالفین شود. دکتر استمپل گفت که دانشگاه آریامهر امسال باز خواهد ماند. او گزارش داد که 134 استاد دانشگاه تهران تا استخدام افرادی که مجبور به بازنشستگی شده اند حاضر به تدریس نخواهند شد. او در مورد یک راهپیمایی آرام در مسجد ژاله صحبت کرد. راهپیمایان به نیروهای امنیتی پول می دهند و می گویند که حقوق آنها برای این کار کم است.

آقای نیلی گفت که وضع زراعت شمال خوب است و جاده جنوب کوهستان به مشهد خیلی خراب است و برای مسافرت باید راه دیگری انتخاب کرد.

سفیر پرسید که آیا دلیل خاصی وجود دارد که در ایلام این قدر دردسر وجود دارد؟ آقای گرین گفت که با توجه به مقاله روزنامه ارتش ایران از مسلسل های آمریکایی استفاده نمی کند. البته ژاندارمری از تفنگهای ام یک که خیلی قبل دریافت کرده بود استفاده می کند.

آقای بورتن گفت «منیری» از ایران خارج شده، او می خواهد که رئیس بعدی شرکت هواپیمایی ایران باشد ولی کسی از او حمایت نمی کند.

آقای ددیچ گزارش داد که چندین قاچاقچی آسیایی در آمستردام دستگیر شده اند. شواهد نشان می دهد که ارتباطی میان قاچاقچیان آسیایی و ایرانی وجود دارد. دیروز دو تن حشیش در نزدیکی ماکو بدست آمد که برای اروپا فرستاده شده بود. هیچ شواهدی مبنی براینکه افغانستان کار قاچاق نمی کند نداریم.

آقای آدلر گزارش داد که یک منبع غیردولتی ایران گفته که ایران قدرت هسته ای را ارزیابی می کند. بنا به گفته این منبع هیچ واحد اضافی علاوه بر 9000 مگاوات فعلی خریداری نخواهد شد. این اولین نشانه

ص: 777

حرکت تندی است در جهت تقلیل. سفیر گفت که شنیده است که فرانسه می خواهد تلافی محدودیت در پاکستان را در ایران در بیاورد. سرهنگ شیفر گفت که هلیکوپتر پلیس که احتمالاً متعلق به نیروی هوایی بوده، سقوط کرده و خلبان آن در دم کشته شده است.

آقای بانرمن وضع امنیتی فردا را تشریح کرد. ما فکر می کنیم مغازه های تمام شهر تعطیل باشند و تظاهرات آرامی صورت می گیرد. او اعلام کرد برای آنکه سیاست یکنواختی در پیش بگیریم هر امر برنامه ریزی شده مطابق برنامه اش صورت پذیرد. برنامه های سفارت به روال عادی پیش روند. سفیر ایان را پذیرفت و افزود که از طریق دیگر توصیه هم نخواهد کرد که یک برنامه گردش در بازار از طرف باشگاه بانوان انجام شود.

آقای اسنو گفت که انجمن ایران و آمریکا ثبت نام معمولی برای کلاس های انگلیسی میان 8 تا 12 را برای فردا در برنامه دارد. وی گزارش داد که نیروی پلیس در خیابان وزرا دو برابر شد اما به نظر می آید که افراد پلیس چندان متراکم نیستند. آقای بانرمن گفت همین طور است اما بعد از ماه رمضان یک نیروی فعال پلیس ذخیره به کار خواهد افتاد.

آقای اسنو تذکر داد که یک سخنرانی راجع به باستانشناسی برای فردا شب تدارک دیده شده است. این برنامه طبق قرار قبلی انجام خواهد شد.

ص: 778

سند شماره 50 محرمانه یادداشت برای پرونده ها از: کفیل بخش سیاسی، جان دی استمپل تاریخ: 7 سپتامبر 1978 - 16 شهریور 1357 بعدازظهر سوم سپتامبر من از طرف معاون مخصوص نخست وزیر، داریوش بایندر، برای مهمانی کوکتل به کلوپ وزارتخانه دعوت شدم. بایندر می خواست با من درباره حوادث اخیر در ایران و نظرات من درباره آنها صحبت کند.

من تذکر دادم که آمریکا با علاقه و تأیید، کوشش های شاه و نخست وزیر را برای دمکراتیک کردن سیستم سیاسی و فرونشاندن خشم رهبران مذهبی، مورد توجه قرار می دهد.

در رابطه با یک سؤال از طرف بایندر، من دوباره تأیید کردم که ایالات متحده احساس می کند که پادشاهی یک نهاد مهم در ایران است و در جریان اعطای آزادی ها شاه بر چهره ای اساسی است. در پایان من اظهار امیدواری کردم که هیئت های مسئول سیاسی تمام نواحی، در این سیستم کار کنند.

ما درباره خط سرسخت مخالف که نسبت به امتیازات حکومت در قلمرو سیاسی اتخاذ شده، بحث کردیم. بایندر تأیید کرد که دولت قصد دارد همچنان به طور قابل ملاحظه ای دمکراتیک کردن جو سیاسی را ادامه دهد. او گفت به هر حال نخست وزیر و دیگران از اینکه هیچ حس سازشی در میان مخالفین وجود ندارد نگران بودند و اینکه دستجات مذهبی و دیگران احساس می کنند که نبض (جریان) حکومت را در دست دارند و آن را برای اخذ اختیار یا تقاضای تغییراتی که غیرممکن می باشد در فشار می گذارند، ناراحت هستند. او اضافه کرد که امکان دارد که خشونت ادامه یابد و این امر دو سؤال اساسی بوجود می آورد، (1) اگر موقعیت خطر پیش بیاید چه اتفاقی می افتد؟ و نظر دولت آمریکا به برقراری دوباره نظم به وسیله زور چه خواهد بود؟ (2) آیا در ایران دمکراسی مفید خواهد بود؟ آیا به اندازه کافی رهبران مناسب و چهره های سیاسی متجدد وجود دارند تا از سیر قهقرایی حکومت کشور به طرف مذهبیون مرتجع جلوگیری کنند؟ باتوجه به نظرات آمریکا نسبت به حفظ نظم عمومی، من خاطر نشان کردم که به اصطلاح تأکید آمریکا بر حقوق بشر، برعکس نظرات بسیاری به جای نظم عمومی از هرج ومرج حمایت نکرده بود. به عنوان نظر شخصی فکر می کنم که دولت ایالات متحده با تلاش هایی که نظم عمومی را برقرار سازد و آن نظم عمومی در زمینه سیستمی باشد که فرصت های کافی برای دخالت در امور سیاسی عرضه کند، همدردی می نماید.

سفارت متوجه است که نخست وزیر در عمل از روی یک موقعیت مشکل سرپوش را برداشته است. ما امیدوار بودیم که حکومت به خاطر حفظ نظم، آنچه را که برای محدود کردن نیروی کنترل نشده لازم است، انجام خواهد داد. هر قدر وضعیت سیاسی برای اعمال زور مناسب تر باشد، دوستان ایران در اروپا و آمریکا از آن راحت تر دفاع می کنند.

باتوجه به این سؤال که آیا ایران می تواند دمکراسی را حفظ کند، من پاسخ دادم به نظر می رسد که خود ایرانیان باید به این سؤال پاسخ بدهند، بایندر پاسخ داد به رهبری بیشتری احتیاج می باشد و عقیده شخصیش را بیان کرد که حکومت باید بیشتر کار کند. حامیان حکومت باید خودشان را بیشتر سازمان

ص: 779

دهند. او با تردید بیان کرد که نخست وزیر خودش مایل بود که این کار را انجام دهد و نسبت به گروههایی که تاکنون در امور سیاست وارد شده اند خوشبین نبود.

در پایان برای یک نتیجه موفقیت آمیز در مرحله دادن آزادی های سیاسی اظهار امیدواری کردیم.

بایندر که یک مقام حرفه ای خدمات خارجی است، گفت که از او خواسته شده به عنوان کارمند نخست وزیری باقی بماند که البته این کار را خواهد کرد. به هر حال او شخصا امیدوار است ظرف دو تا سه ماه به امورخارجه برگردد. زیرا «ده ماه طول می کشد تا نخست وزیری پرورش یابد و این سومین شغل من خواهد بود!» اظهار نظر: من باور نمی کنم بایندر مخصوصا توسط رئیسش، به خاطر سؤال کردن از عکس العمل آمریکا برای تأیید اقدامات علیه هرج و مرج راهنمایی شده باشد. اما شک ندارم که پاسخ اساسی من به سؤالات بایندر به مقامات بالا در ادارات نخست وزیری خواهد رسید.

جان. دی. استمپل

نقطه نظرهای آمریکا نسبت به دولت ایران

ص: 780

سند شماره 51 استفاده محدود اداری تاریخ: 7 سپتامبر 1978 - 16/6/57 از: مأمور سفارت جان استمپل به: تمام مقامات بلندپایه موضوع: نقطه نظرهای آمریکا نسبت به دولت ایران در ملاقاتی که در سوم سپتامبر با شرکت مقامات بلندپایه انجام گرفت، سفیر در زمینه لزوم روشن نمودن موضع دولت آمریکا در قبال تغییراتی که در حال حاضر در ایران به چشم می خورد صحبت کرد. در آن صحبت سفیر مطالب زیر را پذیرفته که شما در موقع تماس با مقامات ایرانی از آنها استفاده کنید.

روابط ایران و آمریکا بسیار عالی و پایدار است و بر روی منافع پایدار متقابل استوار می باشد. ایران از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف چه در موقع رئیس جمهورهای دمکرات و چه در موقع رئیس جمهوریخواه از اهمیت خاصی برای آمریکا برخوردار بوده است و در دسامبر 1977 آقای کارتر گفت «قدرت ما قدرت ایران است و قدرت ایران قدرت ماست.» دولت آمریکا آرزومند است که ایران از لحاظ اقتصادی و نظامی قوی و از لحاظ سیاسی با ثبات باشد.

آمریکا از سیاست آزادیخواهانه شاه که به ایجاد یک سیستم سیاسی دموکراتیک کمک خواهد کرد استقبال کرده است. و ما هیچ شکی نسبت به حسن نیت ایشان در این مراحل نداریم.

حکومت پادشاهی یکی از مهم ترین و عمیق ترین نهادهای ایران می باشد و شاه در نظر ما مناسب ترین فرد برای رهبری ملت ایران به سوی یک سیستم دموکراتیک است.

خیلی اهمیت دارد که چهره های مسئول سیاسی در ضمن آنکه سیستم توسعه پیدا می کند در محدوده آن کار کنند تا به شاه و دولتش در این جهت کمک کنند.

خشونت فقط علیه دستیابی به یک سیستم دموکراتیک نتیجه خواهد داد و به نفع گروههای افراطی راست و چپ که نمی خواهند ایران شکوفایی پیدا کند، می باشد.

اوضاع ایران

ص: 781

سند شماره 52 محرمانه شماره سند: 8614 تاریخ: 10 سپتامبر 1978 - 19/6/57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی. سی. مهم گزارشگر: سولیوان موضوع: اوضاع ایران 1- در خلال سه روز گذشته با اشرف وزیر امورخارجه و نهاوندی وزیر علوم (رهبر بزرگترین گروه در دولت فعلی) و تعدادی افسران ارشد ارتش ملاقات کردم و در حدود بیش از یک ساعت به حضور شاه رسیدم. ممکن است دانستن بعضی از نکات این مذاکرات برای وزارت خانه و مخاطبین رونوشت مفید باشد.

2- در 8 سپتامبر مدت کوتاهی بعد از اعلام خبر حکومت نظامی با وزیر امورخارجه ملاقات کردم، در این ملاقات او بیشتر در مورد معرفی و توجیه حکومت نظامی صحبت کرد. چون ملاقات به درخواست او بود او خودش مرا آماده کرده بود و نسخه هایی از اعلامیه های مخالفین و لیست شعارهایی که در راهپیمایی 7 سپتامبر نوشته شده بود آماده کرده بود و توجهاتی هم برای اعمال دولت داشت. او حاضر نبود قبول کند که کوتاهی هایی نیز از جانب شاه و دولت بوده و تأکید داشت که شلوغی ها از خارج هدایت می شوند او به مرگ افرادی که در زدوخوردهای صبح صورت گرفته بود اهمیتی نداد و اصرار داشت که بیش از 10 نفر کشته نشده اند (او بعد به من در منزل تلفن کرد و گفت در حدود 100 نفر بودند) او به نظر رسید که مشتاق عکس العمل رسمی دولت آمریکا نسبت به وقایع بود و پرسید که آیا در مورد قدم های بعدی که ایران می توانست اتخاذ کند نظریات مرا جویا شد.

3- وزیر علوم نهاوندی، برعکس نگرانی زیادی در مورد عواقب حکومت نظامی اظهار داشت، طی ملاقات 9 سپتامبر (که به درخواست من بود) او دائما گزارشات تلفنی مبنی بر شلوغی در قسمت های مختلف شهر دریافت می کرد. او گفت جلسه کابینه در شب 7 سپتامبر که در آن تصمیم حکومت نظامی گرفته شد جلسه احساساتی بوده و به خاطر اصرار ارتشیان تشیکل شده بود او گفت خودش و گروهش حاضر نشدند این فرضیه را که خارجیان باعث تمام ناآرامی های اخیر شده اند را بپذیرند و پیشنهاد اصلاحات عمیق کرده بود، (پاکسازی کامل) او مسلما معتقد است که نظریاتش به طور کافی پذیرفته نشده اند و اطلاعیه عمومی داده است مبنی براینکه اصلاحات باید در پی حکومت نظامی می باشند.

4- سپس او یک نظریه ای داد، گفت که دولت آمریکا می تواند نقش اساسی در وضع فعلی داشته باشد.

شاید اما بیشتر از دولت می توانستیم بر شاه تأثیر بگذاریم ما باید کاری کنیم که از این نفوذ استفاده شود.

«سریع» 5- در صحبتی که با افسران ارشد ارتش داشتیم ظاهرا رضایت زیادی با اعلام حکومت نظامی ابراز می کردند. آنها مانند وزیر امورخارجه توضیحاتی طولانی در مورد مقاصد شوم تظاهرکنندگان و خطری که برای کشور دارند می دادند. در طول صحبت هایی که داشتیم ناراحتی زیادی در مورد آینده ابراز

ص: 782

می داشتند. آنها انتظار تروریسم، خرابکاری و اعتصاب های صنعتی را دارند، خیلی مشهود بود که آنان از اندازه و تشکیلات تظاهرکنندگان به شگفت آمده بودند، مخصوصا 7 سپتامبر.

6- در مورد شاه که من در 10 سپتامبر او را ملاقات کردم، او خسته و ناراحت بود ولی روحیه بهتری از هفته گذشته داشت، او در مقایسه با وزیر امورخارجه حساسیت بیشتری نسبت به مرگ افراد نشان می داد.

او اصرار دارد که بگوید دست شوروی را در تمام تظاهرات و شلوغی ها می بیند در همان حال او می گوید که اشتباهات گذشته باید تصحیح شوند و این به زودی اعلام خواهد شد. به روستاها کمک بیشتری خواهد شد. برنامه آزادیها ادامه خواهد شد. لایحه آزادی اجتماعات و مطبوعات به مجلس داده خواهد شد و انتخاباتی به عنوان انتخابات آزاد در ماه ژوئن برگزار خواهد شد.

7- او خواهان ابراز حمایت آمریکا برای خودش، رژیم حاکم و طرح هایش می باشد، او طرح های جامع تری از قبل دارد و کاملاً نوع نظری مبنی بر کنار رفتن و فرار کردن را رد می کند، از طرف دیگر مشکلات رودررو را کم نمی بیند و می داند که حکومت نظامی ممکن است فعالیت مخالفین را زیرزمینی کند و آنها را به تروریسم و خرابکاری وادار کند. او نگران است از اینکه ممکن است موجی از اعتصابات صنعتی آغاز شوند و قبول دارد که حکومت نظامی ممکن است از نظر بین المللی برای خیلی ها اهانت آمیز باشد منجمله آمریکا.

8 - بینش کلی که از این چند ملاقات بدست آوردم این است که وقایع اخیر منجر به خراب شدن تشکیلات ایران شده اند. هنوز عنصر قوی نه تنها در ارتش بلکه در کابینه هم وجود دارد که خواستار عکس العمل خشن برای سرکوبی مخالفین می باشد. در همان حال گروه قابل توجهی در رهبری وجود دارد که معتقد است اعمال سرکوبگرانه مؤثر نیستند و نیز معتقد است وقت انجام اعمالی که پاسخگوی ناراحتی های سطحی باشند گذشته است. شاه در هفته های گذشته نقش هاملت را بازی کرده و نفوذ خودش را در هیچ جهت تحمیل نکرده. امروز او ظاهرا مقداری از اعتماد خودش را بازیافته و کنترل اعمال دولت را بدست آورده. او متقاعد شده که با کسانی که خواستار اصلاحات هستند کنار بیاید و ما می توانیم از شاه انتظار داشته باشیم که آن تغییرات را انجام دهد.

9- هنوز خیلی زود است که بتوانیم تخمین بزنیم که آیا او می تواند آنچه را می خواهد بگوید انجام دهد در حالی که سوار زینی است که بر جمعیتی عصبانی از حکومت نظامی است.

سولیوان

امنیت آمریکاییان ساکن در جنوب تهران

ص: 783

سند شماره 53 محرمانه یادداشت تاریخ: 12 سپتامبر 1978 - 21 شهریور 1357 از: ویکتور. ال. تامست - شیراز به: وزیر مختار، آقای ناس موضوع: امنیت آمریکاییان ساکن در جنوب تهران قبل از اول سپتامبر کنسولگری در بحث هایش با اعضای جامعه آمریکایی مقیم جنوب ایران، هم با افراد وهم با گروهها، بر این نظر بود که هر چند رشته ناآرامی داخلی در اینجا یک کشش نهفته ضد خارجی داشته است، اما به سوی خارجیان به طور کل و آمریکاییان بخصوص جهت داده نشده است. در چنین شرایطی ما توصیه کردیم مادامی که آمریکاییان از حوادث و اتفاقات مربوطه که ممکن است در آنها ایشان را به طور اتفاقی یا به عنوان طعمه ای بادآورده دستگیر کنند، دوری جویند. احتمال ندارد که خطری جدی آنها را تهدید کند. گفتگوهای اخیر اعضای کنسولگری و همسرانشان در شیراز، اهواز، خرمشهر و آبادان با ایرانیانی که از مقاطع مختلف (جامعه) بودند، دلالت بر عوض شدن عقیده آنها می کند که ممکن است تشخیص پیشین ما را از اعتبار بیندازد.

در هنگامی که دیدگاهها متفاوت هستند، ظهور سریع احساسات ضد آمریکایی تقریبا در تمام موارد روزهای اخیر را می توان ناشی از گسترش نارضایتی از رژیم، ادامه کم قدرتی مخالفان در ایجاد تغییرات اساسی اوضاع (باتوجه به اینکه اکثریت قاطع، تعیین دولت شریف امامی را چیزی بیش از یک تغییر سطحی نمی بیند) و یک عقیده مشترک گسترده که ایالات متحده توانایی برای بنابراین یک فرد می تواند هم به خاطر ناآرامی (اجرای سیاست حقوق بشر) و هم به خاطر توانایی رژیم برای ماندن بر سر قدرت (حمایت و فروش های تجهیزات نظامی)، ما را سرزنش کند.

تظاهر احساسات ضد آمریکایی (صرفنظر از شعارها و پوسترهای «آمریکایی برو خانه ات» که قبل از وضع حکومت نظامی بوجود آمده) برای بسیاری این فرم را گرفته است که «ما غرض خاصی نسبت به شما نداریم ،اما ایرانیان از آمریکاییان متنفرند، زیرا که (1) شما شاه را بر سر قدرت نگهداشته اید (2) اسلحه های آمریکایی مردم را می کشد (3) شما اثر بد اخلاقی روی فرزندان ما گذاشته اید (4) شما به اسلام احترام نمی گذارید (5) شما باعث تورم، کمبود و غیره هستید» عده ای برای آمریکاییهایی که شخصا می شناسند نگرانند، نصیحت کرده اند که به سرعت ایران را ترک کنند تا مبادا که برایشان اتفاقی بیفتد. این ممکن است اغراق باشد اما حاکی از وضعی است که آنها بدون تردید به خود راه دادن آن را برای آمریکاییها غیردوستانه می بینند.

آمریکاییانی که در جنوب ایران زندگی می کنند نسبت به این احساسات بی اطلاع نیستند. همسایگان و همکاران مراقب این وضع هستند. شاید آنها نسبت به آمریکاییانی که در تهران هستند، بیشتر احساس تنهایی می کنند، به نظر می رسد که درباره وضع امنیتی خود فوق العاده نگران بوده و مرتبا برای ضمانت امنیت خویش به کنسولگری مراجعه می کنند.

با وجودی که براساس ارزیابی ما از وضعیت، ضرورتی ندارد که آمریکاییان چمدان های خویش را

ص: 784

ببندند، اما امکان بوجود آمدن مشکلاتی در رابطه با آمریکاییان، در روزهای اخیر به نظر می رسد که به طور قابل توجهی افزایش یافته است. انتقال این نظر به جامعه آمریکایی باعث تشدید ترسی می شود که شاید قبلاً در میان بسیاری از اعضای آن بوجود آمده است، اما اگر زیاد هم اهمیت ندهیم، این خطر وجود دارد که در برابر آنها اعتبار خویش را از دست بدهیم. قبلاً حرفهایی بوده درباره این برخورد که دولت آمریکا به روابط خود با شاه بیش از شهروندان خود اهمیت می دهد. در حالی که این قیاس در جزییاتش واهی و نادرست است. اما قضیه ویتنام به عنوان نمونه فدا کردن ایمنی اتباع آمریکایی به بهای یک توهم نقل می شود.

با وجود چنین وضعی در اینجا، ما معتقدیم در حال حاضر باید موضع ذیل را در مواقعی که از طرف آمریکاییان در مورد وضع امنیت شان مورد سؤال واقع می شویم اتخاذ کنیم. شرایط جوری نیست که ایجاد کند که افراد آمریکایی چه به صورت انتخابی و چه به صورت دسته جمعی بتوانند به طور سازمان یافته ایران را ترک کنند. در حقیقت اعمال حکومت نظامی در چندین شهر در سراسر کشور تا آنجایی که به ناآرامی داخلی مربوط می شود، کلاً اثری سودمند داشته است. به هر حال به نظر می رسد احساس ضد آمریکایی در قسمت های معینی از مردم ایران، اخیرا افزایش یافته است. ضرورت ایجاد می کند که آمریکاییان ساکن در جنوب ایران محتاط باشند تا از موقعیت هایی که بالقوه می توانند برای آنها خطرناک باشند، دوری جویند. اگر اقدامات احتیاطی رعایت شود، به علاوه خود مقررات حکومت نظامی ناچارا موجب محدودیت آزادی به ویژه برای خانواده شان هستند یا نه. در حالی که چنین توصیه ای ممکن است منجر به این شود که بعضی از افراد وابستگان خود را به آمریکا بفرستند و استخدام را برای شرکت ها و سازمانها در ایران نسبتا مشکل تر کنند.

ما فکر می کنیم که در کل این امر بدون این که به هراس بی جهت منجر شود، جامعه آمریکایی را مطمئن می سازد که ما به خیر آنها اهمیت می دهیم. به هر حال تعداد وابستگان در حال افت کردن است و آنچه که در مطبوعات ایالات متحده درج شود، بیش از آنچه که ما در اینجا می گوییم بر روی استخدام تأثیر خواهد داشت. بنابراین ما عملاً در تغییر خط مشی پیشگام نخواهیم بود بلکه در عوض یک جنبه منطقی به روندهایی که هم اکنون در جریان است می دهیم روی هم رفته شاید حضور کمتر (آمریکاییان) چندان بد نباشد.

ص: 785

سند شماره 54 محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی تاریخ: 13 سپتامبر 1978 - 22/6/1357 سفیر جلسه را با گزارشی از وقایع هفته گذشته آغاز کرد. او گفت که تظاهرات روز پنجشنبه نگرانی زیادی را در رابطه با وسعت و تشکل آشکار آن در میان دولت بوجود آورده است. او کشتار جمعه میدان ژاله را یک نمایش ناموفق توصیف کرد که نشاندهنده ماهیت قانون جنگی بود. سربازان مجهز به کلیه وسایل جنگی بودند و به جای سلاح های کنترل کننده جمعیت از سلاح های جنگی استفاده می کردند. او گفت که وظیفه فعلی دولت جدا کردن عوامل حرف شنو مخالفین از عوامل مخرب آنها است. او بر اهمیت رعایت مقررات حکومت نظامی توسط مقامات رسمی سفارت تأکید کرد. او دستور داد که گزارش هیئت اعزامی در حال حاضر باید بیشتر به جای اینکه تحلیل بدهد، روی حقایق تکیه کند. «نیوسام» معاون وزارت خارجه به خاطر گزارش وقایع اخیر از سفارت تجلیل کرده است.

ضمن بر شمردن مقداری از وقایع و اتفاقات، سفیر گفت که شکایاتی از آمریکاییان بخش تجاری بدست رسیده که از دیر کرد پرداخت اجرت خدمات انجام شده، از سوی ایرانیان حکایت می کنند. این امر متناسب با نگرانی فزاینده ما در مورد اشکال بودجه است. یک چنین موقعیتی می تواند به سبب فلجی که با وزرای جدید حاصل شده یا ترس از دادن پرداخت هایی که فساد از آنها می آید باشد. هرکس در این مورد چیزی شنیده آن را به جان میلز گزارش دهد.

در رابطه با موضوع رشوه و فساد ممکن است چیزی نمانده باشد که ما تعدادی از رابطین و دوستان را از دست بدهیم به عنوان مثال به اعتماد و منصور دستور داده شده است که به علت بازجویی از آنها کشور را ترک نکنند. سفیر در ورد پیغامی که از نماینده «رید» معاون وزارتخانه دریافت داشته است سخن گفت. این پیغام حرفهایی را در مورد بودجه سال مالی 1980 بازگو می کند. وزارت خارجه قصد کاهش 55 میلیون دلار و 461 پست را دارد که بیشتر آنها در کشورهای بیگانه خواهد بود. یکی از پیشنهاداتی که باید به آن توجه شود این است که مناصب خالی ویزاهای غیر مهاجرتی در کشورهایی که کمتر مرتکب تقلب می شوند از بین برود. آقای گوئلز با طنز درباره این ایده می گوید که در این صورت پستهای زیادی را حذف نمی کند.

بلومنتال (وزیر دارایی) اواخر امسال از ایران دیدن خواهد کرد. آقای ناس و مایلز باهم تهیه یک برنامه را آغاز کرده اند. از آقای وزیر دعوت خواهد شد که در محل اقامت کاردار بماند.

رئیس کنسرسیوم در همان زمان که سفیر یک مهمانی برای جان مایلز ترتیب می دهد، یک مهمانی مشروب خواهد داد.

سفیر مایل است که زمانی با اعضای کنسرسیوم ملاقاتی داشته باشد ولی این دعوت را رد خواهد کرد.

آقای شلنبرگر درباره پخش برنامه های زنده از مجلس در تلویزیون صحبت کرد و گفت که این برنامه ها تأثیر قابل توجهی دارد و مانند یک نوع سوپاپ اطمینان برای خارج کردن بخار است.

یک نوار ویدئو یک ساعته از واشنگتن دریافت کرده است که در آن گروهی از دانشجویان ایرانی تجارب خود را در میان می گذراند. این فیلم در مرکز مشاوره دانشجویی در دسترس قرار خواهد گرفت.

ص: 786

آقای مایلز در مورد تأثیر وقایع اخیر بر روی اقتصاد صحبت کرد و گفت که واقعا به نظر می رسد که تقدمات بودجه از دفاع به کشاورزی تغییر یافته باشند.

در اخبار سیاسی، نوری که امروز دستگیر شد همان ملایی است که خط ضد یهودی را جلو می برده، او همچنین در وقایع میدان ژاله دست داشت. سرهنگ شیفر گزارش داد که ویلیام «Your Man» برانیگان با اداره وابسته دفاعی تماس گرفت و در مورد گزارش نادرست خود در مورد استفاده سربازان شورشی ایرانی از تفنگهای آمریکایی اظهار تأسف کرد.

آقای بزمن گزارشی در مورد جلسه امنیت که 187 شرکت در آن حضور داشتند داد. آقای گوئلز گزارشی در مورد خبر نه چندان غیر منتظره افزایش سریع درخواست های مربوط به ویزاهای آمریکایی دارد. آقای رینو گفت که نمایشگاه کالای بازرگانی بر طبق برنامه در 19 سپتامبر گشایش خواهد یافت.

لزوم وسایل و تجهیزات برای کنترل ازدحام در ایران

ص: 787

سند شماره 55 محرمانه شماره سند: 8794 تاریخ: 14 سپتامبر 1978 - 23/6/1357 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: سولیوان موضوع: لزوم وسایل و تجهیزات برای کنترل ازدحام در ایران 1- یکی از مشکلات اخیر در وضع حکومت نظامی ایران فقدان واحدهای نظامی ارتش آموزش دیده جهت کنترل ازدحام جمعیت بدون تلفات جانی می باشد. هفته گذشته زمانی که سربازان برای جایگزینی افراد شهربانی به تهران انتقال یافتند به طور کامل مجهز به لباس جنگی و تفنگ های ژ - 3 بی سر نیزه بودند.

2- به دنبال آن وقتی که یک جمعیت سنگ انداز و چماقدار در میدان ژاله به این سربازان حمله نمودند آنها هیچ سلاحی غیر از تفنگ برای عکس العمل نداشتند. آنها کلاه خود را بر سر داشتند ولی سپر نداشتند.

موقعی که تیراندازی هوایی برای جلوگیری و پیشروی جمعیت مؤثر واقع نشد نتیجتا خونریزی و کشت و کشتار غیرقابل اجتناب بود.

3- با توپ های عظیم الجثه و لوله های بلند آنها به صورتی برجسته در نقاط پراکنده شهر مستقر به همان ترتیب فاقد تناسب است. مشکل می توان تصور کرد که چگونه از آنها برای کنترل ازدحام مردم باید استفاده کرد مگر اینکه خرابی زیادی بدنبال داشته باشد و بیشتر از مقدار لازم صدمه بزند.

4- ناسازگاری و عدم هماهنگی سیستم تجهیزات نظامی در ایران برای جریان فعلی را با تشریح این حقیقت که ایران در خلال 15 سال اخیر که آشوب و اضطراب در دیگر نقاط جهان به چشم می خورد هرگز این پدیده را در خود تا چند ماه اخیر تجربه نکرده است، می توان ذکر کرد. در گذشته معمولاً گردهمایی های عمومی قبل از اینکه شروع به کاری کنند با مراقبت ساواک عقیم می ماند.

5- در چند ماهه اخیر به خاطر اینکه مقامات ایرانی کنترل ساواک را کاهش داده اند برنامه گردهمایی عمومی رونق گرفت و ایران ناچار شد که مقدار محدودی وسایل حفاظتی از قبیل کلاه خود، گاز اشک آور برای پرسنل شهربانی خود تهیه نماید. به هر حال به خاطر فقدان آموزش های حرفه ای برای این نیروها، شهربانی در قبال مسئولیت جدید، خود را به طور آشکاری خام دست نشان داد.

6- نتیجه تمام این جریانات و وقایع اخیر وضعیت نامطمئنی است که در آن هرگونه طغیان جدید تشنج و عمومی می تواند به کشتار مجدد منجر شود. آگاهی از این حقیقت امکان دارد که در ترساندن نیروهای تظاهرکننده مؤثر واقع شود و در واقع تعدادی از سران عالی مقام ارتشی فکر می کنند مسئله حکومت نظامی به همین دلیل موفق خواهد شد.

7- از طرف دیگر تصمیم اعلان شده شاه و مقامات است که تجمع عمومی و آزادی بیان در آینده نزدیک را اجازه می دهد. تحولات زندگی عمومی ایرانیان در آینده نزدیک لزوم تجدیدنظر مقامات رسمی ایران در مورد مسئله کنترل ازدحام مردم را به همراه خواهد داشت.

8- من در ملاقات هایم در روزهای اخیر با شاه، تیمسار ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و وزیر

ص: 788

کشور درباره این مشکل و در مورد مشاهداتم از تظاهرات گسترده توکیو که به مراتب عظیم تر و تحریکات آن نیز بسیار بیشتر بود صحبت کردم و گفتم که چطور این جمعیت بدون اینکه حتی یک نفر هم کشته شود پراکنده می شد. تمام آنها در مورد این مطلب که ایران باید در رابطه با کنترل هرج و مرج و ناامنی نقش خود را عوض کند موافق بودند. (تیمسار ازهاری جریانی را که برای او اتفاق افتاده بود به صورتی روشن برای من تشریح کرد و آن بدین قرار است که یک شب که اولین شب حکومت نظامی بود یک سرباز او را از اتومبیل پیاده و سرنشینان اتومبیل را به مدت ده دقیقه زیر تفنگ نگهداشته تا اینکه یک مأمور شهربانی «به آرامی» آمده تا هویت افراد را بازرسی کند.) 9- به نظر می رسد که نتیجه نهایی یک تلاش فشرده وزارت جنگ برای دستیابی به وسایل غیرکشنده کنترل ازدحام باشد. در حال حاضر تأکید بر روی وسایل انگلیسی و آلمانی است و علاقه فزاینده ای هم نسبت به وسایل ژاپنی وجود دارد. من حدس می زنم که درخواست معمول برای گاز اشک آور «پارت دریان» از آمریکا ادامه یابد.

سولیوان

شخصیت ایرانی - رهبران متفاوت

ص: 789

سند شماره 56 سری: غیرقابل رؤیت برای افراد خارجی تاریخ: 18 سپتامبر 1978 - 27 شهریور 1357 جورج عزیز:

از دعوت شما در جلسه روز هفتم سپتامبر متشکرم. همانطور که قول دادم نظرات خود را درباره مسایل مطرح شده در روز فوق تقدیم می کنم.

شخصیت ایرانی - رهبران متفاوت در جلسه براساس فریضه های منفی درباره خصلت فرد ایرانی و فقدان قابلیت تغییر آن نتایجی اتخاذ شد. این حقیقت دارد که در شخصیت فرد ایرانی صفات منفی مشهوری چون بدبینی، حساسیت به خود و خودپسندی قدیمی وجود دارد که از لحاظ فردی و اجتماعی منفی محسوب می شود. مفسرین امور ایران مکررا این صفات را عنوان کرده اند و در کتاب «برگزیدگان سیاسی ایران» به قلم زونیس نامبرده شده اند.

(من امیدوارم در صورتی که قبلاً این کتاب را نخوانده باشی، فصل آخر آن که فقط یازده صفحه است را بتوانی به زودی بخوانی) بعضی از سخنرانان در آن جلسه به نظر می رسید فکر می کند که تنها نتیجه این صفات، این است که شاه را قدرت می بخشد. به هر حال این بخشی از مطلب است که از اهمیت آن به سرعت کاسته می شود. ایرانیان همیشه به طور کامل و بدون شرمندگی از این عیوب خویش آگاه بوده اند و اکنون از راهی که روش حکومتی شاه این عیوب را تقویت می کند، خشمگینند، این موضوع چه در آثار استاندارد تحقیقی درباره سیاست ایران (بیل زونیس، کوتام، بیندر، جاکوبز) و چه در صحبت عمومی خود ایرانیان مکررا ذکر می شود که سیستم حکومت و کنترل شاه از نقاط ضعف شخصیت ایرانی استفاده کرده و بدین وسیله آنها را تقویت می کند. خود شاه در کتاب مأموریت برای وطنم به این موارد اعتراف دارد. این طریقه حکومت شاه را در اذهان ایرانیان با آنچه که آنها در خود بیش از همه بیزاری می جویند قرین می کند و دائما تنفر عمیق و مستمر نسبت به او ایجاد می نماید. این موضوع باعث شده است که به میزان خیلی زیادی (آن طور که شاه آرزو داشت نزد مردمش باشد) از اینکه شاه به عنوان یک ابرناسیونالیست پذیرفته شود، جلوگیری کند.

علاوه براین بسیاری از ایرانیان معتقدند که عیوب فوق که شاه روی آنها سرمایه گذاری سیاسی کرده، همچنین به طور جدی و شدیدی توسعه اقتصادی، آموزشی، قابلیت احترام اجتماعی و رشد آگاهی جدید را کند کرده است. آگاهی آنها از این فسادها و طریقی که شاه از آنها سوءاستفاده می کند، مستمرا احساسی بین ایرانیان آگاه بوجود آورده است که رژیم شاه به طور غیرعادی در جستجوی طرح اجباری یا تحمیلی مدرنیزه کردن اقتصاد از طریق روش های حکومتی ارتجاعی است که از لحاظ سیاسی، آینده مملکت را به عنوان یک جامعه به خطر می اندازد.

این احساس خصوصا در میان گروههایی چون اهل تجارت و حرفه ها که می توانند رهبران آینده قوی باشند، قوی است. براساس عقل انتظار نمی رود که چنین رهبرانی پیدا شوند، چون آنهایی که ممکن بود رهبر شوند یا همکاری کرده اند یا به خاطر سوءاستفاده دقیق شاه از شخصیت ایرانی، خنثی هستند. فقط قسمتی از این درست است. ایران مانند هر کشور دیگر به اندازه طبیعی (یعنی محدود) از افراد مسئول، آگاه

ص: 790

و شجاع بهره برده است. بعضی از این افراد راههایی برای زندگی کردن در ایران پیدا کرده اند و نسبتا خوب زندگی می کنند و بدون اینکه حس راستی و احترام به خویشتن را از دست بدهند از خارج ولی کاملاً نزدیک متوجه اقدامات حکومتی هستند. همچنین کسانی مثل امضاکنندگان پیمان 32 هستند که مطابق اصول دینی، سیاسی حرفه ای یا به دلایل دیگر، آشکارا در اقداماتی که مستلزم قابل توجهی است، بدون التفات به نوع انگیزه ها با شاه مخالفت می کنند.

بعد از شاه چه می شود؟

احساس دیگری که اساس مخالفت فعلی است این است که دوران شاه در تاریخ که برای ایران دورانی اساسی و خطیر بوده است، اکنون بسر آمده است. بدین لحاظ سیستم حکومتی وی که در جمع کردن مردم پراکنده و حفاظت از استقلال آنها، لازم و مهم بوده، اکنون به صورت مانعی بر سر راه آرزوهای ایران و پیشرفت آتی کلیه جنبه های مهم زندگی درآمده است. این امر ممکن است که بدیهی به نظر بنماید اما از اهمیت دوجانبه ای برخوردار است. اولاً یک ریشه اصلی حس متزلزل ایرانیان درباره رژیم شاه است که بعضی از افراد هم در جلسه گفتند، حس اینکه «سلطنت شاه تا آخر عمر من که طول نمی کشد.» ثانیا این احساس در بسیاری از طبقات مردم ایران است که در دولت هیچ چیزی به جز شاه وجود ندارد. این بنوبه خود از این نظر سرچشمه می گیرد که نه فقط شاه ترکیب حکومتی که توارث پذیر باشد برقرار نکرده، بلکه سلطنت با آن تصوری که او از آن دارد، وقتی از سرکار برود برای بیشتر ایرانیان قابل قبول نبوده و حکومت قدرت طلب دیگری هم که سعی در حکمرانی به روش او داشته باشد نیز برای ایرانیان پذیرفته نیست. (به همین دلیل است که من فکر می کنم در دست گرفتن قدرت توسط نظامیان برای جانشینی شاه، شانس زیادی در پایداری و ثبات خویش ندارد).

به همین دلیل است که علاوه بر مسئله روشن و مبرم حقوق بشر و پیشرفت معقول در ایران، ادامه آزادی دادن برای ما و بسیاری از ایرانیان، مهم است. نوع صحیح دادن آزادی می تواند یک چهار چوب ثابتی برای زندگی سیاسی ایرانیان و استفاده کردن از آن به بار آورد، در غیر این صورت هرکسی که جانشین شاه شود مجبور خواهد شد در مرکز گردباد ترسهای داخلی، احساسات آزاد شده و فشارهای بیرونی، سیاست و حکومت ایران را دوباره سازماندهی کند.

تشیع

آن جلسه ممکن است این فکر را ایجاد کند که شیعه و روحانیت شیعی به طور کل و ذاتا مرتجع هستند.

در حقیقت بی تفاوتی های رسمی شیعه درباره سیاست، این را برای پیروانش ممکن می سازد که از شکل های گوناگون حکومتی حمایت کند. شیعه در اصل ملی گرا است چرا که آن نمایانگر تطبیق اسلام با خواست ایرانیان به داشتن مذهبی از آن خود بود که تحت تسلط اعراب نباشد. علاوه براین مذهب شیعه بالقوه با حکومت ها و موقعیت های جدید بیشتر سازگار است تا مذهب سنی چرا که معتقد است که باب اجتهاد هنوز گشوده است، اگرچه تشیع به طور نظری اجتهادات دین شناسی را که در قرآن یا در تعالیم رسول یافت نمی شود، منع می کند. اختناق دینی شاه در ایران باعث شده است که گروههای عمده و اصلی شیعه، در راه دفاع از خویشتن دگماتیک و محافظه کاران عمل کنند. درست آن طور که مذهب کاتولیک

ص: 791

رومی در کشورهای کمونیستی شده است. من شیعه را از لحاظ اجتماعی محافظه کار ولی از لحاظ سیاسی، دارای کشش ذاتی ضد استبدادی می بینم به خاطر این مطلب، در ایرانی که در آن آزادی برای مذهب و تشکیلات مذهبی و احکام مذهب و آزادی ابراز عقاید مذهبی در زمینه سیاسی وجود دارد. من انتظار دارم مثل ترکیه و اسرائیل، یک حزب وفادار به مقام های محافظه کار مذهبی، خصوصا در مسایل اجتماعی و هم چنین تعدادی دیگر در عرض طیف سیاسی وجود داشته باشد که اشخاص معتقد، بدون اینکه زیاد احساس تخطی از عقاید مذهبی خود بکنند یا مورد مخالفت رهبران مذهبیشان واقع شوند، به آن تعلق داشته باشند.

اقدامات بعدی

نتیجه آنچه در این نامه تشریح شد این است که ایران کشوری است با توسعه اقتصادی قابل ملاحظه که شدیدا از نظر سیاسی عقب افتاده است. ایرانیان به طور کامل و با تحمل رنج از این موضوع آگاهی دارند.

این بدان معنی است که ما فقط دو امکان واقع بینانه داریم که از میانشان یکی را انتخاب کنیم. این امکانات آشفتگی کشوری است که با توانمندی در تلاش تدبیر شکل دولت دائمی اش می باشد و یا آشفتگی مردمی می باشد که در کشمکش با رژیم هایی هستند که مراحل آزمون و خطا برای دستیابی به یک شکل حکومتی پایدار را نمی فهمند و یا به طور آگاهانه آن را رد می کنند. اگر شاه بتواند خودش را متقاعد به تحمل آشفتگی در جستجو برای بنای دائمی دولت و ظهور اینچنین دولتی که قدرت خودش را خواهد داشت بنماید. (دو چیزی که او هرگز در گذشته قادر به انجام دادنش نبوده است) در آن هنگام پیشرفت می توان در حالی که هنوز دولت در قدرت است شروع شود. بنابراین تأکید کارتر در تلفن اخیرش به شاه مورد ادامه اعطای آزادی، درست سوی هدف نشانه شده بود. ما باید مصرا به شاه در مورد اعطای آزادی فشار بیاوریم، در این صورت ایرانیانی که این را می بینند حداقل اعتماد پیدا خواهند کرد که این منظور ما است و ما به طور مشابه به نسبت به رژیم های آینده استوار خواهیم بود. اگر شاه واقعا در جهت انتخابات آزاد، احزاب سیاسی، یک مجلس آزادتر و آزادی بیان سیاسی حرکت کند، او شروع خواهد کرد که مملکتش را از عقب افتادگی کامل سیاسی نجات دهد و به یک آینده معقولانه با ثبات پس از خودش امید داشته باشد. حاصل این کار می تواند تا حدی حمایت یکسره ما را از شاه در گذشته جبران کند و به ایران بهترین شانس درازمدت را بدهد که یک ملت، قادر و متمایل به ایفای نقشی در خاورمیانه که برایش آرزومندیم باشد.

بدبختانه صورت پذیرفتن سرکوبی متناوب خیلی بیشتر محتمل فرض می شود که در نتیجه کاملاً امکان این را فراهم خواهد کرد که ظرف دهه آینده شاه با ترور، کودتا و یا فشار غیرقابل مقاومت مردم از جا برداشته شود. بهترین دولت ممکن در آینده در این شرایط برای ما دولتی خواهد بود که اتحادی میان غیرنظامیان و افسران جوان ارتش بر آن حاکم باشد. بدترین رژیم، رژیمی خواهد بود که افسران ارشد ارتش بر آن تسلط داشته باشند. به هر حال این دولتی خواهد بود که در ابتدا خواهیم داشت، هر چند من فکر می کنم که امکان جهش مستقیم در جهت یک دولت غیرنظامی که شانس خوبی برای موفقیت خواهد داشت، وجود دارد.

اگر یک افسر نظامی از افسران مسن تر ظهور پیدا کند در ابتدا فشارهای قوی عمومی و خصوصی استقبال کنیم. در مقابل این فشارها باید به شدت مقاومت شود. یک چنین دولتی پایدار نخواهد بود. این

ص: 792

دولت به وسیله نفاق داخلی از هم گسیخته خواهد شد. و به شدت به وسیله غیرنظامیان و افسران جوان مورد مخالفت قرار خواهد گرفت. رهبران آن نمی دانند که به جز سرکوبی به چه شکل می توان حکومت کرد احتمال زیادی وجود دارد که افسران جوان و سربازان وظیفه برای نگهداشتن ژنرال های مرتجع در قدرت به طرف هموطنانشان تیراندازی نکنند. از همه مهم تر اکثریت بزرگی از ایرانیان چنین رژیمی را یقینا بدتر از رژیم شاه می دانند. این خیلی اهمیت دارد که هرگز دیده نشود که ما مشوق چنین رژیمی باشیم، مهم نیست که شاه خود را در چه تنگناهایی می بیند و یا اینکه در آغاز چه آشوب هایی پس از او پدید خواهد آمد.

در این احوال ما باید از زمان حاضر استفاده کنیم (حتی اگر شاه در مقابل آن ایستادگی کند) و آن را در میان خودمان به طور استوار بنیان نهیم که احتیاج ما به دانستن و فهمیدن تحولات سیاسی ایران هم اکنون از هر زیانی که به وسیله نمایاندن خود حین انجام ارزیابی های مستقلمان در مورد آن سیاست ها ممکن است به شاه یا به روابطمان با او وارد کنیم، مهمتر است. در حقیقت آگاهی او از اینکه ما در حال انجام این کار هستیم ممکن است به خوبی بر اعتبار تشویق های ما در مورد اعطای مستمر آزادی اضافه کند. به طور همزمان ارادت ما به شاه خصوصا از طریق وقایع عمومی از قبیل فروش تسلیحات و یا اظهارات عمومی باید به طور محتاطانه ای تقلیل پیدا کند تا جایی که توهم این را که او را به سادگی رها می کنیم ایجاد نشود.

نهایتا بعضی از امکانات زیر معتقد است هنوز شروع نشده باشد. اگر چنین است فکر می کنم که آنها فورا باید آغاز شوند.

الف - در سازمان سیا و سفارت ارجحیت گزارش به وقایع داخلی و سیاست داخلی در ایران باید داده شود.

شما بهتر از من می دانید که چه چیز در اینجا مورد احتیاج است و ما هر دو مشکلات مشقت بار انجام این مهم را می دانیم. قابل ذکر است که به کنسولگری ها باید اختیار و منابع لازم برای درگیر شدن در این کار داده شود. وسیله دسترسی در خارج تهران آسانتر است و خیلی از فعالیت های مهم در جایی که کنسولگریها هستند جریان دارد.

ب - باید مشاوره سیستماتیک و مرتب با جامعه دانشگاهی وجود داشته باشد. خیلی از دانشگاهیان در مورد مسایل سیاسی ایران خیلی صریح تر و مستقیم تر بوده اند. منابع مصرف نشده زیادی برای استفاده در اینجا وجود دارند. و این مردان و زنان باید بدانند که نظرات آنها مورد نیاز می باشد. این مشاوره که ICA را که باید عمیقا شرکت دهد، چنین باید متضمن نظارت مرتب بر انتشارات باشد. مطالبی که مورد پوشش قرار می گیرند باید شامل رساله های دکترا نیز باشند. خیلی از مطالبی که در مورد ایران در نشریه انجمن علوم سیاسی آمریکا می آید، به نظر می رسد که موضوعاتی را مورد پوشش قرار می دهند که ما خصوصا نادیده می گیریم. انجمن خاورمیانه باید به طور مرتب به خاطر تخصص آن مورد بهره برداری قرار گیرد و باید تشویق شود که منابع بیشتری به مطالعات ایران اختصاص دهد. انستیتوی آمریکایی برای مطالعات ایران که در دانشگاه پنسیلوانیا قرار دارد و ظاهرا از طرف ما ندیده گرفته می شده است، یک منبع خیلی مهم است. با دانشگاهیانی که در ایران در زمینه های دیگر کار کرده اند (مثل مرکز ایرانی هاروارد برای مطالعات مدیریت) باید به طور مرتب مشاوره شود.

ج - یا از طریق دانشگاهیان و یا به طور مستقیم باید تماس محتاطانه ای با تبعیدیهای ایرانی و سازمانهایشان در ایالات متحده گرفته شود. برای مثال، راجع به کمیته جدیدالتأسیس برای حقوق بشر در

ص: 793

ایران که ظاهرا بازوی آمریکایی منشور 32 گروه است چه می دانیم.

د - از وزارت بازرگانی باید خواسته شود که در تماس با بازرگانان آمریکایی همکاری کند. خیلی از آنها به طور قابل توجهی باهوش و حساس هستند و مکررا وسایل دسترسی غیر معمولی دارند. من خوشحال خواهم شد که درباره اینکه چگونه می شود این مشاوره ها را سازمان داد با شما صحبت کنم.

آسان نخواهد بود که بر سوءظن در مورد ما در میان گروه های خصوصی آمریکایی که در مورد ایران ذیعلاقه می باشند (بخصوص دانشگاهیان) غلبه نمود.

این یک نامه طولانی بوده است. امیدوارم سودمند باشد. لطفا به هر طریق که می خواهید از آن استفاده کنید. هم چنین هر وقت، طریق دیگری هست که می توانم سودمند واقع شوم مطلعم نمایید. موفق باشند.

ارادتمند: جان واش برن

تقاضای مشاوران سیاسی برای مبادله افکار در اوضاع ایران

ص: 794

سند شماره 57 تاریخ: 18 سپتامبر 1978 - 27 شهریور 1357 طبقه بندی: محرمانه از: وزارت امورخارجه - واشنگتن به : اداره مأموریتی ناتو، فوری جهت اطلاع به: سفارت تهران 6643 موضوع: تقاضای مشاوران سیاسی برای مبادله افکار در اوضاع ایران 1- هیئت می تواند از بیانیه های 34، 35، 36 برای مبادله افکار در اوضاع ایران در تاریخ 19 سپتامبر در جلسه مشاوران سیاسی، چنین نتیجه بگیرد که می توان پاراگراف آخر بیانیه 34 را می توان حذف کرد.

2- به علاوه مطالب زیر تا تاریخ فعلی برای هدف مشابه آماده شده است. اوضاع کلی امنیت در ایران پس از 18 سپتامبر بهتر شده است.

مقررات منع عبورومرور در تهران از 11 شب تا 5/4 صبح تقلیل یافته است. دولت ایران گفت که در تبریز تروریستها در لباس مبدل سربازی به یک گشت ارتشی حمله کردند و 9 نفر را کشتند. در اکثر شهرها مغازه ها، پس از یک هفته مقاومت در مقابل حکومت نظامی باز می شوند.

3- دولت شریف امامی در یک جلسه فوق العاده مجلس رأی اعتماد گرفت، اما تعداد زیادی (در حدود 74 نفر) در این جلسه غایب بودند. دولت خاطرنشان ساخت که به محض اینکه اوضاع اجازه دهد، حکومت نظامی لغو خواهد شد و مفسدین تحت پیگرد فوری قانونی قرار خواهند گرفت.

رهبر مذهبی شریعتمداری نفوذ مارکسیستی را در بعضی از گروههای مذهبی تصدیق کرده است. در مجلس دولت فهرستی از تحریک کمونیست ها در آشوب های ایران را بیان کرد. تاکنون ما هیچ گونه گزارش یا مدرکی مبنی بر دخالت خارجیان در آشوب های اخیر ایران که توسط دولت ایران ادعا شده است، نداشتیم. نشانه هایی وجود دارد که ممکن است برخی از گروههای مذهبی آماده مذاکره با دولت باشند.

زمین لرزه اخیر، حادثه بسیار ناگواری که 15 هزار کشته به جای گذاشته است، توجه و توانایی هر دو طرف یعنی دولت و ملت را در جهت این مشکل فوری جلب خواهد کرد. عوارض سیاسی بر ما روشن نیست، اما اگر عملیات تسکینی دولت ایران بی اثر تلقی شود، یک مسئله جدی به بار خواهد آمد.

ونس

ایران و شاه، راه سنگلاخی در پیش

ص: 795

سند شماره 58 تاریخ: 21 سپتامبر 1978 - 30 شهریور 1357 شماره سند: 9157 طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امورخارجه - واشنگتن موضوع: ایران و شاه، راه سنگلاخی در پیش 1- در خلال چند روز گذشته و در سایه زمین لرزه شرق ایران دولت جدید ایران رأی اعتماد پارلمانی و تأیید شش ماهه حکومت نظامی را دریافت کرد. به جز حوادث کوچک از تخلفات قانونی، آرامشی در شهرها حاصل شده است اما شاه و دولت در آینده مواجه با وضع بغرنجی هستند.

2- دولت مواجه با مشکل استقرار رهبری، احساس موجودیت و ایجاد مقداری اعتماد به نفس در خود دولت و جلب آرای مردم برای خط مشی خویش است، بدین منظور دولت باید به طرز معقولی در جهت اعطای آزادی و توسعه پایگاه خود حرکت کند تا گروههای سیاسی مسئولی که بلندپروازیهای دمکراتیک دارند بتوانند در جریان حکومتی کاری برعهده بگیرند. در ضمن باید عده زیادی را که تبعیت از رهبری را پذیرفته اند که خواستار سرنگونی رژیم فعلی شده است با خود همراه سازد. در صورت عدم موفقیت در این امر امکان دارد که برداشتن حکومت نظامی و تجدید روند آزادیخواهی مجددا منجر به ناآرامی های گذشته و بازگشت اسفبار سرکوبی نظامی می گردد. نتایج حاصله می توانند برای شاه و سلطنت شوم باشند.

3- شاه در جریان دو سال گذشته برنامه آزادیخواهانه را عمدتا براساس خاصی رهبری کرده است.

اتفاقات خود معلوم کرده اند که دو مسئله قانون اساسی مجددا مفتوح می شود. 1- استقلال هیئت دولت و مسئولین در برابر مجلس 2- نیروی روحانیت اسلامی شیعه به صورت پاسداران سنتی حقوق مردم و بازگوکننده شکایات آنها. این هر دو موضوع در گذشته به نفع شاه برگزار شده اند. یکی با سرکوبی مصدق و کنار زدن دنباله روهای او در دهه 1950 و دیگری سرکوبی توده طرفدار آیت اللّه خمینی در سال 63 می باشد. تابستان گذشته شاه تظاهر کرد که به عنوان بخشی از سیاست اعطای آزادیهای خود در جهت برگزاری انتخابات آزاد در ژوئن مایل است مقداری از قدرت را به نخست وزیر و پارلمان واگذارد. او و دولت آموزگار توجه کمتری به تفاهم با روحانیت شیعه یا شناسایی نقاط نارضایتی که آن روحانیت می توانست بهره برداری نماید بودند.

4- نتیجتا روحانیت اقدام به روش های قدیمی جمع کردن توده ها نمودند. هر دو گروه روحانیت محافظه کار و افراطی، به رهبری آیت اللّه شریعتمداری - قم (که با جبهه ملی و دیگر سیاسیون طالب قانون اساسی طبقه متوسطه که آگاهترند ولی وجد عمومی ندارند در ارتباط است) و آیت اللّه خمینی رهبر مسلمانان متعصب در عراق (که از سوی برخی تروریست ها، کمونیست های نهانی و عناصر چپ افراطی حمایت شده) توجه شدیدی به بخش های بزرگ جامعه که بی بهره از مزایای اقتصادی هستند و پرونده کلی گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی هستند، نمودند. این دردسرها به قدر قابل ملاحظه ای در اثر محرومیت ها، عدم مساوات، فساد بالا رفتن توقعات به علت برنامه توسعه اقتصادی شاه و اصلاحات اجتماعی غربی از سال 1963 بوجود آمده است. چون این مردم ناراحتی آن را ندارند که چیزی از دست بدهند و از آنجایی

ص: 796

که روحانیت میانه رو چیز قابلی به آنها ارائه نداده اند، به سمت رهبری رادیکال خمینی که طالب سرنگونی شاه و انهدام سیستم موجود است، رو آوردند.

5- مسایلی که باعث تحرک مخالفین افراطی گردید اشتراک وسیعی دارد با نظرات بسیاری از سیاسیون مردم دیگری که از شاه حمایت کرده و از هرج و مرج ناشی از سقوط سلطنت واهمه دارند. معهذا رهبران میانه رو با افراطیون همکاری کردند تا امتیازات بیشتری از شاه بگیرند. روحانیت شریعتمداری جرأت نکرد که از جناح چپ خارج نشده و انبوه طرفداران افراطی را از دست بدهند. تنها نتیجه اتحاد آشکار تمام شعبات مخالفین به صورت یک تندباد آتشین عظیم علیه شاه بود.

6- در عمل چنانکه در بندهای بالا روشن گردید مخالفین از نظر ماهیت آن قدر که ظاهرا به نظر می آید، وحدت ندارند و به علاوه برخورد با آن آنطور که بعضی ها خیال می کنند چندان ساده نیست.

فی المثل عده ای در دولت ایران، بخصوص در ارتش هستند که به اعتقادشان مواجهه با این شکل به صورت حبس سیاسیون مخالف و ملاهای بین ایشان که رهبری ناراضیان را دارند، تحت عنوان خرابکاران می باشد. تلقی افراد آگاهتر مثل شاه چنین بود که رهبران بزرگ مذهبی مثل خمینی و شریعتمداری در وضع کنونی غیرقابل توقیف بوده و به هر حال دیگر رهبران جای آنها را خواهند گرفت.

برای حل مشکل باید به منابع نارضایتی توجه شود و ضمن آن، زمان برای پیاده کردن برنامه های دولتی کسب شود.

7- به عنوان بخشی از این عمل مسکن و آرام کننده ناراضیان، شاه دستور مبارزه برعلیه فساد چهره ها و توقیف وزرای پیشین و دیگران را می دهد. نتیجه نهایی این توقیف ها که از سوی ساواک تحت قوانین حکومت نظامی اعمال می گردد، هر چند به نظر نمی رسد دلیل محکمی برای محاکمه عده زیادی از آنها در دادگاههای قانونی وجود داشته باشد، احتمال دارد که نتیجه معکوس هم بدهد. در میان حامیان شاه همانند مخالفین او کسانی هستند که اقدام وی در طعمه گرگ کردن زیردستان سابق برای مصلحت شخصی را انتقاد می کنند چرا که خود او را مسئول تمام سیاست های اصلی تمام دولت های پانزده گذشته یا بیشتر می دانند.

8- موضوع جدی قابل بحث این است که آیا در زمان کوتاه 6 ماهه ای که دولت برای خاتمه حکومت نظامی و قانونگذاری آزادمنانه وعده داده است می تواند عامه مردم ایران را قانع کند که صمیمانه عوامل نارضایتی را رفع کرده کرده و ناراضیان را آرام کرده یا منزوی نموده و یا مانع شود که درگیری عملی مردم که دوباره باعث تهدید تمام بنیان بنا خواهد گردید صورت بگیرد. شاه و دیوانسالاری او باید چنان ذهنیت ظریفی به خرج دهد که برای درک موقعیت خود را به طور موفقیت آمیز جانشین ناراضیان قرار دهند.

9- ضمنا رهبران سیاسی که حامی یا مخالف دولت هستند آرزوی یک تغییر تطورآمیز آزاد را دارند که می خواند که درجه تشکل سیاسی لازم برای احراز موفقیت در آن نوع انتخابات آزادی که شاه مقرر نموده را داشته باشند باید به طور چشمگیری بر خود فشار آورند. در حال حاضر اکثر آنها ظروف سیاسی نشئت داری در منازعه انتخاباتی دارند لذا در معرض غرق شدن در تنها نیروی سیاسی آشکار موجود در ایران که نیروی مخالف افراطیون سیاسی مذهبی باشد، قرار دارند.

10- این مسایلی است که شاه و دولت جدیدش در آتیه نزدیک با آن مواجه می باشند. چهارچوب اصلی کشور دست نخورده مانده، ولی اغتشاشات اخیر مثل زمین لرزه های مداوم ایالات شرقی علائمی

ص: 797

است از نوعی بی قراری که به طور بالقوه می تواند بر جامعه فائق آید.

سفارت در پیام های بعدی سعی خواهد کرد که قدرت نیروهای مختلف درگیر را ارزیابی کند و مسیر اقدامات احتمالی را زیر نظر بگیرد و نقش میانی خود را طبق پیش بینی به انجام برساند.

سولیوان

رفتار دیوانسالاری در ایران

سند شماره 59 تاریخ: 22 سپتامبر 1978 (31 شهریور 1357) طبقه بندی: محرمانه گزارشگر: تامست از: کنسولگری آمریکا در شیراز به: وزارت امورخارجه - واشنگتن رونوشت جهت کنسولگریهای آمریکا در اصفهان و تبریز موضوع: رفتار دیوانسالاری در ایران 1- به طور کلی خارجیان در ایران از لحاظ سروکار داشتن با بوروکراسی محلی زندگی در امانی دارند، بیشتر این خارجیان جنبه گذرا دارند و به همین جهت خدمات مورد احتیاج آنها محدود است.

به جز مسایل مهاجرتی و پروانه کار و شاید اموری مانند گواهینامه رانندگی و ترخیص کالا از گمرک، آنها فرصت کمتری دارند تا بتوانند شاهد طرز کار بوروکراسی ایران باشد. حتی در زمینه هایی که آنها با سازمان های دولتی ایران سروکار دارند این اثر با فراهم کردن مؤسسات میانجی از سوی کمپانی یا سازمان سرپرست که کار آن گذشتن و گذراندن از میان کاغذبازیهای بوروکراتیک است، غالبا سبک تر می شود. با وجود این یک نفر خارجی پس از چند روز اقامت در اینجا آن چیزی را کشف می کند که رهبران ملی ایران تنها به دنبال هشت ماه ناآرامی و دهها تلفات آموخته اند و آن این است که نخوت و خودکامگی بوروکراتیک و اغلب روندهای خودکامانه و غیر معقولانه در این کشور به خودی خود یک رسوایی ملی و یک منبع عدم رضایت عمومی به شمار می رود.

2- برای عدم پاسخ گویی بوروکراتهای ایران و خدمات ناچیزی که آنها را فراهم می کنند ظاهرا چند دلیل باید وجود داشته باشد. که از آن جمله: (1) کارمندان غیر واجد شرایط و با آموزش نارسا. (2) ساخت بی ثبات انتخاب کارمند (3) نبودن سنت خدمات عمومی (4) یک تعصب سازمانی که خطوط عمودی ارتباطات را ترجیح می دهند (5) درجه فوق العاده تمرکز بنگاهها (6) بزدلی در سطوح پایین و متوسط و سوءظن در مراحل بالا (7) دریافت های عمومی از طرز کار بوروکراسی و ماهیت رفتار عمومی که از آن ناشی می شود. این جنبه ها در زیر مورد بحث قرار می گیرد.

3- کمتر نهادهای بوروکراتیک ایران طرز استخدام کارمندان و برنامه های آموزشی خود را به یک سیستم واحد در آورده اند. اغلب کار استخدام برای بنگاههای دولتی به جای اینکه از طریق جلب این کارمندان از یک مجتمعی از نامزدهایی که آنها قبلاً در امتحانات مختلف غربال شده اند، انجام شود. از طریق قرار دادن آگهی در روزنامه ها و سایر نشریات صورت می گیرد. آگهی ها به طور ساده شرایط مورد لزوم را برای هر سمتی که از طرف سازمان امور استخدامی کشور تعیین شده مشخص می کند. معمولاً به

ص: 798

گواهینامه تحصیلی بیشتر از معلومات عملی نشان داده شده یا مهارت فنی، اهمیت داده می شود. بدین ترتیب که مثلاً ممکن است داشتن یک درجه مهندسی از یک فرد خواسته شود ولی صلاحیت خدمات دولتی حیطه انحصاری اعضای خانواده های برجسته اجتماعی ایرانی است روابط خانوادگی و پارتی بازی ظاهرا در استخدام اهمیت پیدا می کند و اغلب بر عوامل عینی دیگر می چربد.

4- آموزش حرفه ای در بوروکراسی ایران به طور کلی محدود به نوع اشخاص دست اندرکار است.

شرایط آموزشی که به وسیله سازمان امور استخدامی کشور مشخص شده معمولاً در برگیرنده معلومات کلی مربوط به یک تقاضاکننده کار برای سمتی که او در پی آن است می باشد و پس از آن انتظار می رود که او معلومات تخصصی با مهارت حرفه ای مورد لزوم را با تجربه کاری بدست آورد. برنامه های رسمی پرورش حرفه ای تقریبا بالکل وجود ندارد. در حالی که اندکی صلاحیت حرفه ای معمولاً برای پیشرفت لازم است. این امر تنها عامل نیست و حتی مهم ترین عامل هم نمی باشد. همان طوری که هنگام استخدام معمولاً رفتار می شود، پارتی بازی اغلب از سوی خود بوروکراتها به عنوان یک شرط ضروری برای یک زندگی حرفه ای دولتی موفق تلقی می شود. کارمندان دولتی ایران خیلی به ندرت آموزش اختصاصی می بینند بالنتیجه حتی بوروکراتهای ارشد، اغلب دارای معلومات ابتدایی درباره قوانین و مقرراتی هستند که بر کار آنها حاکم است و آنها بدین ترتیب تمایل دارند تا براساس اقتضا تا اندازه ای که سابقه اجازه دهد تصمیم بگیرند. نتیجه گریزناپذیر این امر ناهماهنگی و بنابراین تأثیر پردامنه خودکامگی بوروکراتیک است.

5- همه بنگاههای دولتی ایران دارای یک چهارچوب کلی سازمانی هستند (مثلاً یک وزارتخانه به چند اداره و شعبه و دفاتر استانی و غیرمستقیم می شود) ولی قرار دادن کارمندان در یک بنگاه در عمل اغلب وظیفه روابط قدرتی است که در داخل یک بنگاه پایین چند بنگاه صورت می گیرد، تا اینکه براساس نیروی انسانی مورد احتیاج و عقلایی باشد. اگر یک وزیر بخصوصی چهره مسلطی در کابینه باشد او و زیر دستانش ممکن است بکوشند از این واقعیت استفاده کرده و امپراطوری هایی برای خود بسازند در نتیجه کارمندان دولتی حرفه ای ممکن است روزی خود را از اعضای یک هیئت وسیع کارمندی به حساب آورند که در راه مسئولیت های مشخص شده، کمتر قرار گرفته اند و یک کارمند که ممکن است تنها فرد دفتر باشد، چندین کلاه بر سر داشته و همه آنها را متکی به اقبال رو به پیشرفت یار و به زوال سازمان مادری و رهبری آن می دانند. چیزی که این اوضاع بی ثبات را در داخل ساخت پرسنل بوروکراسی ایران شدیدتر می کند تمایل کارمندان ارشد دولتی و اصرار بر داشتن اشخاص از خود در مواضع کلیدی در اطراف خود است.

تغییری در سلسله مراتب بالا معمولاً معنای تغییرهای متعدد پرسنل در سلسله مراتب پایین است هیچ کدام از آنها برای کارمندان دولتی آمریکا که پستی بلندیهای حکومت های متغیر و وزیران کابینه را احساس کرده اند ناآشنا نیست ولی درجه شدت این پدیده در ایران بسیار شدیدتر است تا در کشورهایی که دارای بوروکراسی های نسبتا با ثبات هستند. عدم امنیت ناشی از این امر در میان بوروکراتهای ایران یک نوع گرایش در میان آنها بوجود می آورد تا نسبت به منافع عموم برله منافع شخصی، سهل انگاری نشان بدهند.

6- ایران مانند بیشتر جوامع کهنه و قدیمی هیچ گونه سنتی از خدمات عمومی ندارد. سابقا انتظار می رفت که کارمندان دولت از طریق تحمیل اخاذی بر روی عوام الناس طبق اراده خود امرارمعاش کنند.

ص: 799

روش هایی که چنین نظامی به بار می آورد هنوز هم غالبا در داخل حکومت ایران مشاهده می شود هر چند اعضای آن اکنون مدتهاست از خزانه دولت حقوق می گیرند، بیشتر کارمندان دولت مناسبات خود را با عموم مردم به عنوان مناسبات ارباب و متقاضی تلقی می کنند. آنها خودشان را به عنوان کسانی می بینند که به مردمی که حق استفاده از خدمت هایی را که دریافت می کنند ندارند، نعمت هایی ارزانی می دارند. چنین درکی یک نوع احساس برتری در میان آنها بوجود آورده که اغلب چیزی جز نخوت نیست. روندها نیز در درجه اول به عنوان طریقه ای برای فراهم کردن خدمات نیست. بلکه در درجه اول به عنوان وسیله اعمال قدرت حکومت در نظر گرفته می شود. این مفهوم که یک شهروند حقی نسبت به خدمات ویژه دارد معمولاً در میان بوروکراتهای ایران بیگانه است. هر چند آنها ممکن است حاضر باشند تا زمانی که کنترل های شایسته حفظ شود، این خدمات را فراهم کنند. در این چنین اوضاع و احوالی به مقتضیات شهروند توجهی نمی شود زیرا نگرانیهای اداری همیشه در اولویت قرار دارد.

7- بنگاههای دولتی ایران ظاهرا در ارتباط داشتن با یکدیگر در سطوح پایین تر از سطوح بالا دشواریهایی دارند. یکی از نمونه های نشان دهنده این پدیده همانا مدیران کل در سطح استانی هستند که اغلب می توانند به طور رسمی با یکدیگر از طریق وزارتخانه های مربوط خود در تهران صحبت کنند. به همان میزان که جامعه در ایران بغرنج تر می شود، این گرایش عمودی بوروکراسی را چنان وانمود می سازد که نسبت به نیازهای عمومی پاسخگویی ندارد. مثلاً صنایع برای بدست آوردن ترخیص های لازم جهت توسعه کارخانجات از بنگاههای مختلف دولتی مربوطه که دارای خطوط ارتباطی افقی کمتری هستند، مواجه با تأخیرات طولانی می شوند.

8- این اوضاع در ماهیت فوق العاده تمرکز یافته بیشتر بنگاههای دولتی ایران منعکس شده و تشدید می شود. کمتر اداره ای خارج از تهران دارای اختیارات مهم تصمیم گیری است و حتی امور بسیار عادی باید اغلب به پایتخت ارجاع شود که در آنجا بار کار فزاینده، تأخیر را بیشتر و بیشتر طولانی می سازد.

برنامه خروج از تمرکز برای سبک تر کردن همین مشکل است ولی اجرای آن دشوارتر از ابداع آن شده است. کوشش ها برای سهیم شدن در قدرت برخلاف قوانین اساسی با ماهیت بوروکراتیک است و تمامی نظام دارای رخوت فوق العاده درون ساخته است. علاوه بر این گروههای ذینفع با نفوذ از جمله عناصری از خود مردم که از عواقب مراکز قدرت پخش شده بیم دارند همیشه در مقابل کوشش های خارج از تمرکز قرار دادن بوروکراسی مقاومت نشان داده اند.

9- اجتماع ایران و همچنین کارمندان دولت آن در معرض رخنه میل نیرومندی برای اجتناب از مسئولیت شخصی برای هر نوع اقدامی که ممکن است بعدا مورد انتقاد قرار گیرند و هم چنین از لحاظ اعتقاد به اینکه دنیا به طور اساسی یک محل خصمانه ای است، قرار گرفته اند.

این روش ها در ترسویی بوروکراتیک فوق العاده در سطوح پایین و متوسط و سوءظن نزدیک به بیماری روحی در سطوح بالا منعکس شده است. بوروکراتهای سطح پایین و متوسط در ترس دائمی از این واقعیت بسر می برند که هرگونه اقدامی که آنها به عمل می آورند ممکن است باعث فرو ریختن خشم یک فرد قدرتمندی بر سر آنها باشد. عاقبت چنین ترسی این است که تصمیم به یک سطح بالاتری ارجاع می شود این عارضه به روشنی منعکس کننده بسیاری از نگرانی های بوروکراتهای ارشد است.

آنها می خواهند بر اقدامات مادونهای خود کنترل نهایی داشته باشند که مبادا موقعیت آنها توسط این

ص: 800

مادونها متزلزل شود. این خصوصیت بوروکراسی ایران سایر جنبه ها را تقویت می کند از قبیل درجه عالی تمرکز که منجر به تأخیر می شود و باعث شده است که شهرت بوروکراسی برای عدم پاسخ گویی افزایش یابد.

10- بالاخره خود مردم ایران نیز به خاطر دریافت خدمات نامناسب از بوروکراتهای خود از این لحاظ قابل سرزنش هستند که هر سازمانی به طور نهایی منعکس کننده ماهیت جامعه ای است که آن را بوجود آورده است. از این لحاظ یک خصوصیت رفتار ایرانی حائز اهمیت به نظر می رسد. چنین به نظر می رسد که کمتر فرد ایرانی اهمیت روندهای معقول را که در قوانین و مقررات تعریف شده است مورد قدردانی قرار می دهد. همان طوری که یک کارمند دولت تربیت یافته در غرب گفته است بیشتر ایرانیان معتقدند که می توانند همواره راه خودشان را پیش ببرند اگر به اندازه و به مدت کافی زوزه بکشند. اگر تقاضاکنندگان روادید نمونه های نماینده معقول جامعه ایران به حساب آینده این یک نظریه ای است که مأمورین کنسولگری در اینجا می توانند روی آن صحه بگذارند. اغلب مردم در اینجا ظاهرا این اعتقاد را دارند که با کشیدن نخ صحیح یا با از بدر بردن فرد صحیح برای آنکه شخصا مراجعه کنند یا به طور ساده شخصا با شور و هیجان تقاضای کاری کنند هر چیزی را که از بوروکراسی ناشی می شود می توانند بدست بیاورند.

مایه تعجب نیست که کارمندان دولت ایران به همان اندازه مأموران کنسولگری در معرض وسوسه توسل به بدعنقی در مقابل بی انضباطی عموم قرار گیرند و از پذیرفتن جواب هایی را که نمی خواهند بشوند خودداری کنند.

11- در چنین اوضاع و احوالی علیرغم وعده اخیر منوچهر آزمون وزیر مشاور درباره اینکه «پس از سالها بدبختی و ناخرسندی (مردم ایران) می توانند در انتظار بر طرف شدن صحیح بدبختی باشند» بهبود پرمعنا در بوروکراسی ایران یک شبه حاصل نخواهد شد. نه تنها خود بوروکراتها باید روش های ریشه ای متفاوتی از آنچه که تاکنون به آنها تعلق داشت برای خود بپرورانند، بلکه مردم ایران نیز باید مقدار زیادی درباره هدف قوانین و مقررات و محدودیت هایی که این قوانین و مقررات چه بر بوروکراتهایی که آنها را به مورد اجرا می گذارد و چه عموم که در معرض آن قرار گرفته تحمیل می کند، بیاموزند.

در ضمن عدم پاسخگویی بوروکراتیک احتمالاً به عنوان منبع عدم رضایت عمومی همچنان ادامه خواهد داشت و بنابراین در بافت اجتماعی و سیاسی ایران یک نقطه ضعف خواهد بود.

تامست

روش ها و موضع های سیاسی در جنوب ایران

ص: 801

سند شماره 60 تاریخ: 22 سپتامبر 1978 - اول مهر 1357 طبقه بندی: محرمانه از: کنسولگری آمریکا در شیراز به: وزارت امورخارجه موضوع: روش ها و موضع های سیاسی در جنوب ایران خلاصه و مقدمه: گفتگوهای اخیر با عده مختلفی از مردم در جنوب ایران یک صدایی قابل ملاحظه ای را مورد نفرت نسبت به رژیم که در رأس آن شاه قرار گرفته آشکار ساخته است ولی در مورد مسایل دیگر از جمله مقام اسلام، وحدت کمتری نشان داده شده است. عدم رضایت بدون شک عمیق است ولی به غیر از دانشجویان رادیکال چپ و متعصبین مذهبی رادیکال راست که از سرنگونی شاه و برقراری یک حکومت سخن می گویند، کمتر مردمی می توانند درباره یک راه سازنده دیگر برای حکومتی که ظرف 15 سال گذشته بر سر کار بوده است با یکدیگر توافق کنند. اغلب برای انتخاباتی که آزاد از دست کاریها بوده و هر چه زودتر انجام شود تقاضا می شود. معذالک ایرانیان فکور حتی آنهایی که از رژیم کنونی شدیدا متنفرند اذعان می دارند که در غیاب فشار درباره اینکه چه کسی و تحت چه شرایطی باید انتخابات را انجام دهد، و اینکه انتخابات احتمالاً مجلسی بوجود خواهد آورد که اعضای آن قادر نخواهند بود درباره هر مسئله ای به جز تظلمات خود از حکومت های گذشته وحدت ایجاد کنند. باتوجه به چنین اوضاع و احوالی به نظر می رسد که شاه ناگزیر است که علیرغم فقدان شوق برای رهبریش به عنوان فیصله دهنده نهایی ایران همچنان به کار ادامه دهد پایان خلاصه و مقدمه 1- در روزهای اخیر در جنوب ایران پیدا کردن شخصی که کلمه خوبی برای شاه داشته باشد بسیار دشوار است. نمای جمعیت ایران نشان می دهد که چرا، تقریبا نیمی از همه ایرانیان از سال 1963 به بعد بدنیا آمده اند و این آخرین باری بود که کشور با یک بحران سیاسی و اقتصادی مهم روبرو شده بود.

تقریبا32 جمعیت ایران از سال 1953 به بعد به دنیا آمده اند و این آخرین زمانی بود که ناچارا حکومت شاه به طور جدی یک چیز امکان پذیر بود. کمتر کسی از میان این گروه از مقایسه آن زمان و این زمان تحت تأثیر قرار می گیرد در حالی که این مقایسه برای کسی که شاهد این تحول ایران از یک کشور فقر زده که حاکمیت آن از سوی کشورهای ثروتمند و با نفوذتر نادیده گرفته شده بود و نقش کلیدی را در آن تحول داشتند، بوده است، معنی عمیقی دارد. به نسلی که بعد از سال 1953 بدنیا آمد وعده هزاره داده شده است و مقایسه آن با این معیارها صورت می گیرد.

2- حتی آنهایی که سنشان می رسد که آن روزگار بد سالهای 1953 و قبل از آن را به یاد داشته باشند، تظلماتی نسبت به رژیم دارند. این تظلمات از غیر مذهبی کردن دولت تا رخوت کارمندان عالیرتبه دولت و فرو ریختن بازار مستغلات و فساد و ادامه (و رشد) نابرابریها در جامعه ایران، دامنه دارد. شاه و مشاورینش از منابع عدم رضایت از آن نوعی که در فوق بر شمرده شد بی اطلاع نبودند و معمولاً نسبت به آنها واکنش نشان می دادند. معذالک اقداماتی که برای رفع فشار در یک زمینه به عمل می آمد، مانند کنترلها

ص: 802

بر احتکار و بورس بازی معاملات ملکی که برای کاهش دادن تعداد میلیونرهای یکشنبه و مسدود کردن شکاف بین ثروتمند و فقیر، زمینه هایی جدی برای سرخوردگی بوجود آورده است (یعنی در میان مالکان که البته نه همه آنها دارایی خود را از لحاظ مالکیت بر تعداد روستاها بر می شمارند و امیدوارند که املاک خود را در مقابل پول کافی بفروشند تا بتوانند فرزندان خود را به دانشگاه بفرستند و یا اندوخته ای برای بازنشستگی خود داشته باشند) در زمانهای دیگر اراده به نوسازی ایران منجر به تصمیماتی شده است (مثلاً دادن حق رأی به زنان) که معلوم بود در معرض مخالفت قرار می گیرد (یعنی از سوی محافظه کاران مذهبی).

3- دگرگونی، همواره منافع موجود واگذار شده را در معرض تهدید قرار می دهد ولی از این نمی توان نتیجه گرفت که تغییراتی که شاه انجام داده است، از قبل تعیین شده بود که درجه ای از مخالفین را نسبت به فرمانروایی او که اکنون در میان جمعیت های ایرانی آشکار است بوجود خواهد آورد. بلکه بیشتر چنین به نظر می رسد که طرز اعمال این تغییرات اغلب بیش از خود این تغییرات یک عامل اساسی تر در واکنش نسبت به آنها بوده است، ایرانیان ظاهرا در اینکه عملاً از همه تصمیمات سیاسی 15 سال اخیر خارج از میدان گذاشته شده اند شدیدا اظهار انزجار می نمایند. همان طوری که یک ایرانی میانسال، که می گفت خوب یاد دارد اوضاع در دوران مصدق چگونه بود، اظهار داشته این که حکومت یک عوارض خروجی بر ایرانیانی که قصد ترک کشور را دارند تحمیل کرده است، کمتر باعث دردسر من است تا اینکه داریوش همایون وزیر اطلاعات سابق بدون اینکه زحمت مشورت با مجلس را که اعضای آن طبق قانون اساسی باید حافظ منافع من باشند، به خود بدهد، آن تصمیم را اعلام کند. یک ایرانی دیگر که بازرگانان است ضمن اشاره به مداخله حکومت در ساعات بازو بسته بودن مغازه ها گفت: «ما ایرانی ها اغلب دارای این روحیه هستیم که (امروز کار کنیم و امروز هم بخوریم) و این میراث زمانی است که ایران هنوز یک کشور فقیر بود، دکانداران کوچک بدین ترتیب تمایل دارند که ساعت های مناسب برای کدبانوها که عادات آنها تابع شرایط حافظه یک روز قبل است که ممکن است هنگام ظهر برای خرید نان ناهار، ندانند پولی را که برای خرید مواد لازم برای شام مورد احتیاج است از کجا خواهد آمد، به کار مشغول شوند. در عمل ما ممکن است همان هفته ای چهل ساعت را که در غرب متداول است کار کنیم ولی ما خوشمان نمی آید که از بوروکراتهای فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد که فکر می کنند بهتر از ما می دانند بشنویم که چه چیزی برای ما بهترین است و چگونه و چه هنگامی باید کار کنیم.» 4- ایرانیان در جنوب ایران علاوه بر عدم رضایت های مشترکی که آنها از حکومت خود دارند در مورد بیشتر مسایل دیگر، دارای نظریات مختلفی هستند. مثلاً روستاییان در حالی که عمیقا مذهبی هستند به طور کلی در شور و هیجانی که برای بازگشت آیت اللّه خمینی که در اغلب مناطق شهری روی داده است به طور کلی بی علاقه هستند آنها متمایل هستند که این مسئله را به نگرانی های اصلی خودشان از قبیل هوا و قابل دسترس بودن آب و قیمت گندم و غیره نامربوط بدانند از سوی دیگر و علیرغم مواضع فکری خویشاوندان روستایی اشخاصی که اخیرا از روستاها به شهرهایی وارد می شوند که در آنجا التهابات مذهبی روی داده اغلب در این گونه فعالیت ها چهره برجسته ای نشان داده اند. توضیح این تضاد ظاهری چنین به نظر می رسد که نتیجه بیمارگونه ای باشد که این روستاییان در کوشش برای هماهنگ کردن خود با زندگی شهری دستخوش آن می شوند. اغلب مذهب آنها تنها نهادی است که در محیط جدید آنها، برای آنها

ص: 803

آشنا است و آنها بدین ترتیب بشدت تحت تأثیر عوامل مذهبی قرار می گیرند که آرمانی مانند آرمان خمینی را در برگرفته است.

5- جامعه بازرگانان نیز درباره مسئله مذهب دچار تفرقه است. آنهایی که حرارت بیشتری از خود نشان می دهند، در اعتراض به حکومت و در عزای مرگ شهدا داوطلبانه مغازه های خود را می بندد که اغلب باعث خسارات مالی فراوان آنها می شود. دیگران نیز معمولاً مغازه های خود را می بندند، ولی بیشتر از ترس عملیات تلافی جویانه به خاطر نبستن است نه اینکه به خاطر همدردی با آرمانهایی که علما در پیش گرفته اند. آنها ممکن است مذهب را بسیار جدی بگیرند و از رژیم به همان اندازه متعصبین بدشان بیاید.ولی آنها همچنین نگران کار و کسب خود نیز هستند و از برهم خوردگی هایی که تعطیل کار و کسب بوجود می آورد منزجرند.

6- در میان اغلب اعضای نوگرای جامعه در جنوب ایران، نفرت نسبت به بنیادگرایان اسلامی شاید عمیق تر از مخالفت با رژیم باشد یک بانکدار اهوازی آنهایی را که در تظاهرات مذهبی شرکت کرده اند (و همچنین عده ای از پس مانده های بانک) را در آن شهر قلمداد که به عقل خود تحت نفوذ رهبران مذهبی که کمتر از خودشان سواد دارند حکم مرخصی داده اند، قلمداد کرد. یک افسر ارشد نظامی در شیراز روحانیون را به طور کلی بدترین عنصر در جامعه ایران معرفی کرد و بدست و پاهای تنبل که تنها به خاطر اجتناب از نظام وظیفه وارد مدارس مذهبی شده اند معرفی کرد، یک مهندس تربیت شده در آمریکا در صنایع الکترونیک ایران در شیراز در مقایسه رضاشاه (که او را تحسین می کند) با آتاتورک یک رهبر بزرگتری بود برای این که او از همه علما در ترکیه خلاص شده است در حالی که رضاشاه مرتکب این اشتباه شده است که بعضی از آنها را زنده گذاشته است. البته تسلط او بر واقعیات تاریخی ممکن است بسیار متزلزل باشد ولی او شکی باقی نگذارده است که در مورد مسایل مذهبی در چه موقعیتی قرار گرفته است.

7- عدم اتفاق آراء درباره موقعیت و مقام اسلام به موازات عدم اتفاق در مورد مسایل سیاسی غیر مذهبی قرار گرفته است. به جز آنهایی که خواستار بیرون راندن شاه و برقراری یک جمهوری بوده اند (و این نظریه ای است که هنوز محدود به عده کوچکی از اقلیت ها در گروههای چپ افراطی و راست افراطی در جنوب ایران است). ایرانیان کمتری به نظر می رسد که راه دیگری نسبت به رهبری شاه در نظر داشته باشند.

انتقادات معمولاً محدود به نکاتی است که شاه در مورد آنها شکست خورده است و کمتر توجهی به این موضع کرده است که چگونه نارسایی های گذشته باید اصلاح شود. به طور کلی یک اجماع آراء وجود دارد که مجلس کنونی و آنهایی که ظرف 15 سال اخیر در خدمت دولت بوده اند بی اعتبار هستند و بنابراین انتخابات هر چه زودتر، آزاد از دستکاری های دولت، اغلب مورد تقاضا است.

8- معذالک ایرانیان فکور اذعان دارند که هنوز انضباط مورد لزوم برای انتخابات با نظم در کشور کمتر وجود دارد اغلب احزاب و گروه بندیهای سیاسی که در هفته های اخیر بوجود آمده اند تنها در سایه شخصیت رهبران آنها به یکدیگر چسبانده شده اند. باتوجه به این اوضاع و احوال این ایرانیان اذعان دارند که انتخابات بدون محدودیت ها درباره اینکه چه کسی می تواند در انتخابات شرکت کند و اندازه احزابی که می توانند نامزدهای قابلی به مجلس بفرستند کدام خواهد بود احتمالاً مجلسی بوجود می آید که اعضای آن مجموعه ای از احزاب کوچک و ناتوان به وحدت بخشیدن درباره هرگونه مسئله ای غیر از بی کفایتی

ص: 804

حکومت های گذشته می توان گفت که این راه دیگری به جای شاه است.

9- خلاصه، ایران با یک دو راهی دشواری مواجه شده است. اگر جنوب ایران به عنوان نماینده بقیه کشور به عنوان نمونه فرض شود اغلب ایرانیان از ماهیت رهبری که آنها دارند ناراضیند ولی آنها نمی توانند درباره آنچه که می خواهند به جای آن باشد با یکدیگر به توافق برسند. علاوه بر این به جز راه یک انقلاب خشونت بار و تحمیل رژیمی که به احتمال قوی به همان اندازه رژیم شاه خودکامه خواهد بود ایرانیان به نظر نمی رسد که در چنین لحظه ای انضباط شخصی کافی برای پیدا کردن راه چاره ای از وضع کنونی خودشان داشته باشند. بدین ترتیب چنین به نظر می رسد که باتوجه به این کمبود شاه همچنان داور نهایی آینده سیاسی ایران خواهد بود.

خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی

ص: 805

سند شماره 1 سند شماره 61 محرمانه خلاصه مذاکرات هیئت مسایل مملکتی 4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 سفیر با دادن دیدگاههای خودش از صحنه سیاسی داخلی جلسه را شروع کرد، این هفته به خاطر 3 حادثه بزرگ، دولت با یک جو سیاسی متشنج روبرو شد. عکس العمل هایی در قبال محاصره خانه خمینی در عراق، افزایش اخیر اعتصابات صنعتی و تظاهرات در مناطقی که در آن حکومت نظامی نبود. سفیر در این هفته دو بار نخست وزیر را دیده و در این دیدارها این حوادث مورد بحث بوده اند. سفیر، سولیوان پیش بینی می کند که موقعیت هایی برای ناآرامیهای بیشتر در هفته آینده وجود دارد، زیرا مجلس روز جمعه باز می شود و کلاس های دانشگاهها به طور آزمایشی دوباره شروع می شود. سفیر با هر دو نفر آقایان انصاری و هویدا ملاقات خواهد کرد و جویای نظریات آنها در مورد سیاست های جاری ایران خواهد شد. سپس سفیر چند نتیجه از ارتباطات اخیر را عنوان کرد.

... وزیر امورخارجه ونس ملاقات خوبی با وزیر امورخارجه ایران افشار، داشت. آقای افشار در نیویورک با عراقی ها صحبت کرده و به نظر می آید که روابط ایران با عراق به طور قابل توجهی مسالمت آمیز شده.

... سفیر شنیده که نروژیها از معامله گاز خارج شده اند، بخش اقتصادی در این مورد تحقیق خواهد کرد.

... سفیر تا حدی در مورد قوانین ما در مورد فروش ماشین های خصوصی نگران است. اداره شما را در جریان قوانین موجود علیه سودجویی در فروش ماشین های خصوصی قرار خواهد داد.

... تعداد زیادی از ملاقات کنندگان ما با ندادن توضیحات کافی در مورد سفرشان و برنامه ریزیشان ما را همچنان در بلاتکلیفی نگه می دارند. سپس رؤسای بخش ها خبرهای خود را در مورد عملیاتشان گزارش دادند.

آقای شلنبرگر گفت که ثبت نام برای کلاسهای زبان IAS بیشتر از حدی بود که حتی آنها می توانستند خوابش را ببینند (یا خواب وحشتناک!). در نتیجه مشکل کمبود معلم بدتر شده، نمایشگاه هنری تهران 78 و نمایشگاه دکوننیک منتفی شده اند.

ژنرال گست، ژنرال استون رئیس جدید ارتش را معرفی کرد. ژنرال گست گزارشی داد که مشمولین وظیفه در گارد شاهنشاهی خدمت نمی کنند، ولی ممکن است در تیپ لجستیکی خدمت کنند.

... آقای جان میلز درباره اعتصابات اخیر گزارش داد، بانک ملی و شرکت تلفن آرام و مستقر شده اند.

ولی هنوز به شرکت ملی نفت ایران اطمینانی نیست، آقای میلز این طور پیش بینی کرد که آرام کردن اعتصابات با وعده های مالی گرانقیمت مطمئنا نتایج بسیار بد اقتصادی به دنبال خواهد داشت زیرا که منافع حقوق های جدید به تمام کارمندان دولت اضافه می شود.

آقای رینو اشاره کرد که رقم های تقریبی نهایی در نمایشگاه کالاهای تجارتی کاملاً رضایتبخش است. اکثر شرکت کنندگان امریکایی در نمایشگاه کالاهای تجارتی متوجه شده اند که شرکت شان سودآور بوده.

ص: 806

آقای لمبراکیس در مورد وضعیت سیاسی بحث نمود. او اشاره کرد که تعداد زیادی احزاب جدید سیاسی تشکیل شده اند. یک ناشر جدید در روزنامه فارسی زبان کیهان سرکار آمده. به نظر می آید که ناشر قبلی به خاطر طرز برخورد و اهمیتی که کیهان به وضعیت خمینی در عراق داده از کارش برکنار شده.

آقای نیلی گزارش داد که نگرانی ها و بحث های زیادی در حوزه های کشاورزی، در مورد افزایش قیمت های مواد غذایی وجود دارد.

آقای آلدر اظهار داشت که قصد دارد با یک تیم کمک های عمومی دولت ایالات متحده سفری به منطقه طبس بنمایند. گروهی سعی دارد که یک هلیکوپتر تأمین کند تا قدرت نظاره کردن بر زلزله را داشته باشد.

بدبینی در مورد ثبات ایران

ص: 807

سند شماره 62 وزارت امورخارجه محرمانه تاریخ: 4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 یادداشت از: تئودور. اچ. موردن (مشاور هیئت برنامه ریزی سیاسی) به: آقای پاول کریسبرگ آقای آرنولد رافل آقای پتر ویلسون آقای فیلیپ کاپلان موضوع: بدبینی در مورد ثبات ایران خلاصه: یک مقام جوان و... ایرانی (رجوع شود به ورقه جدا شده) که اخیرا از تهران بازگشت تصویر شومی از عدم ثبات در این کشور به دنبال تصویب حکومت نظامی و آتش سوزی سینما ترسیم کرده است.

این مرد که معمولاً رو به ترقی به نظر می رسید، به طور روشنی از شکننده بودن رژیم تکان خورده بود در زیر ملاحظات و تجزیه و تحلیل او از اینکه چه نوع سیاست هایی برای برقراری ثبات در میان مدت، لازم است ارائه می شود.

1- شکننده بودن رژیم در ایران در مطبوعات غربی و از سوی مقامات ارشد آمریکایی به طور چشمگیری... گرفته شده است (نمونه ها ذکر شده است) نیاز غرب به شاه نیروی آمریکاییها را در مقابل این واقعیت که سیستم ایران با وزارتخانه عریض و طویل و تسلیحات مدرن و صنایع نمایشی یک صدف توخالی است، نابینا کرده است.

2- در پایان ماه اوت و دو هفته... ماه سپتامبر بلندمرتبه ترین اعضای حکومت ایران (در سطح کابینه و بالاتر از آن) کاملاً فلج شده و در پشت پنجره های کرکره دار قدم می زدند، گویی مانند اعیان و اشراف در انتظار احضار یک روبسپیر ناشناس برای رفتن به سوی گیوتین بودند.

3- همه اشخاص در تهران به حالت عصبی از یک کودتای ارتشی صحبت می کنند. معذالک خطر فوری از یک فرقه تازه به دوران رسیده در دستگاه ارتش نیست بلکه از، از دست رفتن مشروعیت تمامی رژیم سرچشمه می گیرد که سربازان وفادار به آن از شلیک به سوی مردم عادی که در حال تظاهرات آیاتی از قرآن را تلاوت می کنند خودداری می کنند و یا قاطعانه علیه چنین دستوری عمل می کنند. این امر نفوذ و اعتبار شاه را با قاطعیت بیشتری از توطئه های سرهنگ ها، از میان می برد و (برخلاف سرهنگ ها) حفاظی برابر خود ندارد و در مقابل آن نمی توان نقشه ای طرح کرد.

4- فشارهایی که ایران دچار آن است ناشی از تکان شدید فرهنگی نوسازی و انتظارات غلوآمیز درباره رشد اقتصادی و واقعیت زیربنای ناچیز اجتماعی است، نزدیک ترین علت آشوب های ایران، ناشی از هجوم سیل وار مهاجرین از دهات به حومه های پر جمعیت شهرها است.

- طریقه کوتاه مدت پاسخگویی به شکوه های مردم این بوده است که وعده های بیشتری بدهند (مثلاً وزیر آموزش و پرورش و عده 18000 خانه برای معلمین داده است). این بدترین نتیجه قابل تصور

ص: 808

می باشد زیرا (الف) برای تحقق امکان پذیر نیست و (ب) خواست های دیگران را باشکوه بر می انگیزد.

6- هرگونه برنامه واقعی دراز مدت جهت ثبات در ایران باید خودخواهی ها و ساخت قدرت اسلام سنتی را تسکین دهد زیرا اسلام سنتی به خواستهای واقعی (غربی) جهت فاضلاب و راهها و خانه ها و خدمات پاسخ می گوید و همچنین جریان هجوم سیل آسای مهاجرین به شهرها را مهار کند (محدودیت اخیر مالیات بر تولیدات کشاورزی گامی در جهت درست بود) و همچنین باید یک حزب سیاسی برای پشتیبانی از سوی گروههای طبقه متوسط پایین تر که از برنامه های دولت سود می برند ایجاد کند. در حال حاضر آن طوری که اوضاع و احوال نشان می دهد اشخاصی که از شاه پشتیبانی می کنند به هیچ وجه قادر به اقدام نیستند. در واقع نگاهی به گذشته نشان می دهد که شکست در سرو صورت دادن به حزب رستاخیز بزرگترین شکست شاه به شمار می رود.

7- ناپدید شدن شاه فاجعه بزرگی خواهد بود، نه تنها بدان علت که یک نفر مانند قذافی ممکن است قدرت را بدست گرفته و یک حکومت رادیکال منسجم سازمان دهد، بلکه بدان علت که رهبر دیگری با نیروی جاذبه یا قدرت سبع حیوان صفتانه که بتواند ایران را به نحو منسجمی اداره کند وجود نخواهد داشت. ایران بدون شاه شاید شاهد کودتا پس از کودتا باشد و امواج ناآرامی، نیروی کشور را به زوال بکشاند و ظرفیت کشو را برای هرگونه منطقه ای از میان ببرد.

دولت شریف امامی، تحلیل و طرح

ص: 809

شماره 63 تاریخ: 16 اکتبر 1978 - 24 مهر 1357 شماره: 10061 طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه - واشنگتن موضوع: دولت شریف امامی، تحلیل و طرح خلاصه: این اولین برگ از سری تلگرافهایی است که عوامل مهم مرتبط با وضع داخلی ایران را تحلیل می کند. دولت آشتی شریف امامی با مواجه با محذور حکومت نظامی کار خود شروع کرد و هنوز در تقلای حل مشکلات ناآرامی های داخلی است که با هدایت رهبران مذهبی ایران و همکاری گروه گسترده ای از شاکیان سیاسی - اقتصادی جریان دارد. این دولت با تهیه پیش نویس قوانین آزادی مطبوعات، اداره دانشگاهها و اجتماع که بلافاصله با انتقاد شدید روبرو گشت که این قوانین از قوانین مشمول اصلاح قبل بدتر هستند، بدجوری ضربه خورد. معهذا، دولت می خواهد پایداری کند و امتیازاتی به رهبران مذهبی که (فعلاً سعی در مذاکره با ایشان دارد) داده است، افزایش دستمزد را برای آرامش کارکنان داخلی و دولتی تأیید نموده، فشار مبارز ضد فساد را براساس درخواست مجلس و مردم برای تنبیه سودجویان به عمل آورده است.

شکست مذاکرات با رهبران مذهبی محققا به سقوط زودرس دولت می انجامد و حتی وصول توافقی در این مورد تضمینی برای ادامه حکومت نیست. ضعف آشکار شده دولت ایران در آینده نگری به اضافه مسایل خدمت به یک آقای سخت گیر به صورت شاه و هماهنگ کردن خود با مدیریت جداگانه حکومت نظامی باعث ایجاد مسایل فرعی زیادی گردیده است. ادامه وضع منجر به تولید ناآرامی که در حد کنترل رهبران مذهبی نیست می گردد. هرگونه تلاش که به درگیریهای خونین بیانجامد، امکان دارد رهبران مذهبی را وادار به نقض مصالح نماید. پایان خلاصه 1- در مواجهه با اعتراضات به مقیاس وسیع به رهبری محافظه کاران مذهبی، شاه دولت تکنوکرات آموزگار را برکنار کرد (27 اوت) و دولت جدید شریف امامی تشکیل شد. مأموریتش آرام کردن و همکاری با مذهبیون و عوامل دیگر مردمی که در تظاهرات وسیع دست دارند بود. کابینه جدید ترکیبی از مهارت و تجربه است. سن متوسط هیئت دولت نسبت به قبل بیشتر بوده و کمتر تحصیل کرده آمریکا هستند.

برخی سابقه عضویت حزب توده دارند. شریف امامی قبلاً خود نخست وزیر بوده و شش تن از وزیرانش در زمینه اقتصادی از کابینه قبلی منتقل شده اند. دیگران سیاستمداران مسن تری هستند که به مسایل مردم بیشتر توجه دارند. به عنوان یک برخورد سمبلیک وزیر امور زنان حذف شده. سازمان اوقاف تحت ریاست کنی که بین عناصر مذهبی خیلی شناخته شده است، به سطح وزارت ارتقاء داده شده است.

شریف امامی خود از خانواده ای مذهبی بوده و همانند آزمون وزیر امور اجرایی وابستگی مذهبی دارد. آنها با تمام احوال به شاه وفادار بوده و نخست وزیر شخصا تقرب خاصی به شاه دارد. هر چند اعتبار مذهبی شریف امامی و آزمون بین مجامع روحانیت مبارز مورد سؤال بوده و معتقدند که رفتار غیر مذهبی

ص: 810

و حتی شهرت فساد آنها وجهه مذهبی آنها را خدشه دار کرده است.

2- در مراسم معرفی دولت به شاه گفته شد که اختیارات بیشتری درخواست و حاصل شده و احتمال انتقال کابینه به دولت قوی تر وجود دارد. او واقعا اقدام به خنثی کردن انفجار آمیزترین مسئله نمود و در زمینه مذهبی امتیازاتی داد. تقویم هجری به جای تقویم شاهنشاهی پهلوی (که تازه معرفی شده بود) به کار گرفته شد، کازینوهای قمار بسته شد، اعضای کمی از بهائیها و دیگر عناصر مشکوک مرتبط به آنها مورد تنفر شیعه اصولی (مثل هویدا) کنار گذاشته شدند. و خواهر تنی اشرف که شکایات فراوانی از او شده از اخبار حذف شد.

در واقع اکثر وابستگان خاندان سلطنتی (که متهم به فساد بودند) کشور را ترک کرند. فقط شهبانو در مراسم عمومی با شاه حضور یافت.

3- متأسفانه روحیه شریف امامی در اثر تظاهرات وسیع تهران در آخر رمضان که ارتش، دولت و شاه را تا حد برقراری حکومت نظامی در 11 شهر (علاوه بر اصفهان) ترساند، شدیدا ضربه خورد. اولین برخورد ارتش با تظاهرات در میدان ژاله تهران (18 سپتامبر) منجر به قتل تعداد کثیری گردید. این «قتل عام» رهبران مذهبی محافظه کار را نیز برعلیه شریف امامی برانگیخت و او نتوانسته از این ضربه بهبود پیدا کند.

4- برنامه اساسی دیگر شریف امامی مبارزه با فساد است، وزیر پیشین بهداری (دولت های هویدا و آموزگار) متهم گردیده و برعلیه کارمندان عالیرتبه دیگری نیز اقدام گردید. هدفهای بعدی، بازپرسی تاجران بزرگ بود (از یکی از نمایندگان سلب مصونیت گردید) و سخن از لیست هزار نفری برای بازجویی و صدها نفر که حق خروج از کشور ندارند است. وزیر دادگستری باهری (عضو حزب توده در جوانی) اعلام کرده که اقدامات قانونی وقت گیر بوده و اثبات اعمال خطا در اغلب مسایل مشکل است. موضوع اقامه دعوی علیه ارتشبد نصیری رئیس ساواک به دادگاه نظامی محول شد. وزیر دربار جدید اردلان (به جای هویدا) با جنجال فراوان اعلام کرد که شاه خاندانش را از مشارکت در معاملات تجاری محروم کرده است. تمام این قضایا با تردید از نظر عمومی مردم و پارلمان می گذشت که اغلب نمایندگان محافظه کار وفادار به دستگاه شروع به حمله به دولت سابق در زمینه فساد و عدم کفایت اداری کرد.

5- در زمینه سیاسی دولت شریف امامی جدی ولی ناشیانه بر خورد کرده است. دولت با تأنی سقوط تنها حزب حاکم (رستاخیز) را باعث گردید و جایگزینی گروههای متعدد و احزاب را در جهت انتخابات آزادی که شاه قول داده در ژوئن آینده صورت پذیرد تشویق کرده است. مطبوعات پس از سالها اختناق و سانسور شدید آشکار و نهان به طور شگفت انگیزی آزاد شده اند. برنامه های زنده رادیو تلویزیونی ضد دولتی از پارلمان پخش شد. چند روز سانسور حکومت نظامی (12 - 14 اکتبر) منجر به قول آزادی های تضمین شده مطبوعات از سوی شریف امامی گردید. دولت لایحه سه قانون دولتی، آزادی مطبوعات، استقلال دانشگاهها و آزادی اجتماعات را با قید فوریت به مجلس داده، متأسفانه دو قلم اینها از سوی دولت قبلی تهیه شده بود و هیچ یک به نظر موکلین مشمول آن قوانین نرسیده بودند، به همین جهت اعتراض مطبوعات، ادارات دانشگاهی و وکلا، اعضای مجلس متفقا در اعتراض به محدودیت بیشتر این قوانین به جای آزادی بیشتر بلند شد که در اثر این انتقادات و علیرغم فوائد احتمالی آنها، هر سه قانون در پارلمان با زحمت روبرو شده و برای مطالعه و بحث بیشتر و اصلاح اعاده گردید. این موضوع اعتبار شکننده دولت جدید را در هم ریخت.

ص: 811

6- کوشش های دولت برای اجتناب از برخورد اقتصادی به علت ایجاد اعتصابات کارکنان دولت، مناطق نفتی، و دیگر کارگران صنعتی بدفرجام بود و با روحیه اصلاح طلبانه ای، دولت به سرعت خواسته های اقتصادی را به صورت مضاعف کردن دستمزد کارگران انجام داد که منجر به اعتصاب کارکنان بخش خصوصی برای خواسته های مشابهی گردید. این عمل نیز احتمالاً منتهی به افزایش حقوق کارکنان شرکت های شخصی خواهد گردید و بدین ترتیب علیرغم نتیجه ای که دولت از تقلیل بودجه دفاعی و دست زدن به برنامه های اقتصادی وسیع مانند توقف خریدهای آتی راکتورهای اتمی برای کاستن بخشی از تورم دارد، یک دور تورم آمیز آغاز شده است.

7- تمام این پس رفتن ها و خطاها همراه با انتقاد پارلمان و مردم طبعا باعث درگیری در کابینه که خود یک مجمع فاقد امید شده است، علیرغم ناخشنودی مسئولین وزارتخانه های اقتصادی و دیگر خصومت های شخصی فقط دو استعفا انجام شده، یکی وزیر بهداری که بلافاصله تعویض شد، و دیگر وزیر علوم و آموزش عالی (که استعفا او هنوز بر ملا نشده) امکان استعفاهای دیگر را نمی توان نفی کرد.

خصوصا باتوجه به انتقادات پراکنده پارلمانی و دیگران که اتهامات ایراد شده آنها مبنی بر بی کفایتی و فساد می تواند به مصادر حاضر امر نیز مانند بسیاری از اسلاف آنها نسبت پیدا کند. ولی شاه مصمم به تغییراتی در نخست وزیر نبوده و ما در انتظار کوشش های جدی برای مسکوت گذاردن درگیریهای کابینه هستیم.

8- مشکل جدی دولت اینک در اواسط اکتبر خاتمه دادن به بی نظمی توسعه یافته در شهرها و دهات ایران است که باعث تلفاتی از متظاهرین و نیروی پلیس شده است. یک عامل مهم ناآرامی گسترده دانشجویان که اغلب حمایت اعضای دانشکده ها را نیز با خود دارد و اخیرا به دبیرستانها و معلمین سرایت کرده است. خط مشی دولت مذاکره آرام با رهبران مذهبی و سیاسیون مخالف در عین حال و کنترل نمودن اغتشاش بوده و به این امید که باعث انزوای اخلال گران که وابسته به گروههای افراطی هستند بشود.

کوشش هایی غیرمستقیم برای قانع کردن خمینی صورت می پذیرد. در صورت موفقیت این کوشش ها راه درازی را برای تفاهم با مشکلات مشابه دولت با دانشگاهها و گروههای دانشجویی وجود دارد. واضح است که هدف دولت اجتناب از گسترش حکومت نظامی و در واقع پایان دادن هر چه زودتر آن قبل از انتخابات تابستان سال آینده است.

9- پس از گذشت دو ماه از تصدی امر در دوران اغتشاشات ناگهانی، دولت شریف امامی عملکرد اشتباهی ارائه داده و گرچه ظاهرا می خواهد او را برای آینده نزدیک بر سر کار نگهدارد ولی هنوز به صورت عامل انتقالی مختصری به آن نگاه می کند. ملت در ماههای گذشته از ریشه تکان خورد و هیچ دولت دوره جدید خاطره ای از مشکلات چنین پیچیده و انفجاری نداشته است، به علاوه نخست وزیر مجبور بوده که در داخل دستگاه خود با یک شاه خودنگر، دور از وقایع و اغلب خود رأی و همچنین فرماندهی عالی نظامی خشمگین، بی قرار و گاهگاه خشن وفق دهد. محدودیت حوزه عمل او در وضعیت کنونی بسیار آشکار است.

10- اگر شریف امامی به حصول تفاهم با رهبران مذهبی در جریان مذاکرات نایل شود، یک قدم بزرگ در جهت سکون سیاسی برداشته است. واضح است که این کوشش می بایست برای او در درجه اول قرار گیرد. ولی دولت او با قصور در توجه به عواقب اقدامات شتابزده و ناگهانیش خود را انگشت نما کرده است.

ص: 812

با کوشش در جهت جلب رضایت اقشار گوناگون مردم توسط رشدهای سریع (از قبیل بالا بردن فوق العاده دستمزدها، ارائه مواد نامناسب به مقننه و غیره) دولت ایران سهوا به ایجاد عکس العمل های خشمگینانه دیگر مدد رسانه است. این اعمال به مشکل بزرگ دولت در هماهنگ کردن خود با احوال شاه و اقدامات ارتش افزوده می شوند و می توانند به تضعیف اثر موفقیت های احتمالی دولت در مذاکراتش با رهبران مذهبی کمک نمایند.

11- سؤال دیگر این است که آیا رهبران مذهبی قادر به کنترل مهار یا اداره کامل بی نظمی های گسترده هستند؟ ایشان امسال رهبری ناآرامی ها را داشتند و باید دید که آیا باتوجه به عناصر متعدد مستقل جمعیت که اینک در پی منافع خود آشوب ایجاد می کنند آنها می توانند جهت جریان را دگرگون سازند. اگر رهبران مذهبی نتوانند در این جهات کاملاً مؤثر واقع شوند، دولت مجبور خواهد شد که با اغتششات مقابله کند و سرکوب شدید آنها می تواند باعث خونریزی شود و لذا رهبران مذهبی را دوباره به خاطر حفظ وجهه شان در میان مردم به میدان جنگ بکشاند.

سولیوان

ارزیابی اطلاعاتی درباره ایران

ص: 813

سند شماره 64 طبقه بندی: سری ارزیابی اطلاعاتی درباره ایران فهرست مطالب 1- زمینه نا آرامی کنونی ناهنجاری های اجتماعی دشواریهای اقتصادی بن بست سیاسی.

2- چشم انداز کوتاه مدت تحمیل حکومت نظامی آرام کردن مخالفین اثر بر روی سیاست خارجی و دفاعی 3- مشکلات دراز مدت اقتصاد و نفت تشنجات داخلی نقش منطقه ای جهت گیری بین الملل 4- چشم انداز تا آخر سال 1985 فرمانروایی پهلوی حکومت نظامی کنترل غیر نظامی سری - غیر قابل دسترسی برای خارجیان بحث

1- زمینه ناآرامی کنونی

ایران در سال 1978 دچار آشوب سیاسی و ناآرامی های داخلی جدی تری از هر زمانی در دوران سلطنت 37 ساله محمد رضاشاه پهلوی است. آنچه طنزآمیز به نظر می رسد این است که ناآرامی که موقعیت شاه را تهدید می کند به اندازه زیادی ناشی از موفقیت او در پیشبرد تغییرات اجتماعی و رشد اقتصادی در جامعه سنت گرای ایران بوده است.

این تغییر به اندازه ای سریع بود، که از توانایی نهادهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی کشور برای انطباق خود با آن پیشی جسته است. اثر جمیع مشکلات جدی ناشی از هر یک از این زمینه ها بوده است که تصاعد تظاهرات خیابانی را که منجر به اعلام حکومت نظامی در سپتامبر 1978 تسریع کرده و می توان گفت که یک تحول ناهنجار که مخالف میل مردم بوده باعث بوجود آمدن آن شده است. علیرغم حکومت نظامی ناآرامی عمومی ادامه یافته و در واقع مشکل های جدیدی از قبیل متوقف شدن وسیع کار و

ص: 814

تحریم های دانشجویی و دانش آموزی به خود گرفته است.

بدبختی های اجتماعی

مدرنیزه شدن سریع جامعه ایران در 15 سال اخیر منافع قابل ملاحظه ای برای جمعیت ایران آورده است چه در زمینه تعلیم و تربیت و چه در خدمات پزشکی ولی در عین حال باعث شده است که اختلال هایی جدی بوجود آورد که به طور مستقیم به ناآرامی های داخلی کمک کرده اند. انقلاب سفید شاه که رسما از سال 1963 آغاز شد و بعدا نام انقلاب شاه و ملت را گرفت تغییرات اساسی ولی ناقص در قشرهای پایه ای جامعه ایران ایجاد کرد که از جمله آنها مالکیت زمین، رشد زندگی روستایی و توزیع آب و سیستم دادگاهها و تعلیم و تربیت و خدمات پزشکی و نقش روحانیون و زنان بوده است. اثرات اجتماعی صنعتی کردن سریع و در واقع اجباری و ظهور تسریع شده یک طبقه متوسط مدرن و جریان فزاینده سریع شهرنشینی را باید به اثرات بر هم زننده این اصلاحات افزود.

آنهایی که اکنون شاه را به مبارزه طلبیده و درپی آنند تا نظام سیای ایران را اصلاح یا جایگزین کنند از گروهی برخاستند که از دگرگونی جامعه و به ویژه تعداد فزاینده جوانان تحصیلکرده سود برده اند و همچنین از میان گروهایی که فاقد هرگونه امتیازی بوده و به ویژه مهاجرین بدون مهارت به مناطق شهری تشکیل شده اند. هر دو مقوله حتی اگر به نظر بگیریم که تنها در معرض تأثیر رسانه های گروهی قرار گرفته اند تا اندازه ای اندیشه ها و ارزش های مدرن و غیر مذهبی را از آن خود کرده اند و این امر آنها را برای زندگی در یک محیط خشن غیر مشخص شهری عاجز ساخته است و آنها را برآن داشته است تا هرگونه حاکمیت و اعتباری را از جمله حاکمیت شاه یا اسلام سنتی را به مبارزه بطلبند این تحول اخیر وسیله ای بوده است تا تمایل نیرومند رهبران با نفوذ مذهبی را برای مخالفت با نوسازی تقویت کند.

دشواریهای اقتصادی

تا اواخر رشد مداوم و سریع، اقتصاد ایران ظاهرا قادر به نظر می رسید تا پیشرفت مادی کافی را برای غلبه بر اثرات سوء مشکلات فزاینده اجتماعی تأمین کند. ولی اکنون حکومت و مردم ایران آگاهند که منافع بدست آورده اقتصادی به خوبی توزیع نشده است و این که سودهای آینده به این آسانی سرازیر نخواهند شد و اینکه کیفیت همگانی زندگی ممکن است بهبود نیابد و حتی در زمینه هایی که اقتصاد سیار سریع رشد کرده است. به دلیل اینکه آرزوهای واقعی همه طبقات از امتیازات مادی که بدست آورده اند فراتر رفته است و علاوه بر این اثرات سیاسی اوضاع اقتصادی بیش از خود واقعیت اقتصادی که عبارت از این است که این واقعیت که یک نفر ایرانی نمونه اکنون از یک سطح زندگی بالاتری از هر زمانی در گذشت برخوردار است، آشوب انگیزتر است. موارد گله ها درباره تورم، فساد و توزیع فزاینده نابرابر ثروت و هم چنین نیازهای مشخصی مانند مسکن، غذا، حمل و نقل، کار و خدمات اساسی عمومی دور می زند.

دشواریهای اقتصادی که به ناآرامی کنونی کمک کرده است در درجه اول ناشی از طرح های جاه طلبانه صنعتی کردن کشور در اوایل و اواسط دهه 1970 بوده است. مثلاً برنامه سرمایه گذاری 5 ساله سالهای 78 - 1973 که براساس درآمدهای پیش بینش شده نفتی تنظیم شده بود( باتوجه به این که در سالهای 74 - 1973 قیمت های نفت چهار برابر شده بود) شامل 70 میلیارد دلار سرمایه گذاری در طرح های رشد

ص: 815

اقتصادی بوده است. در دوران 76 - 1970 ایران از نرخ رشد تولید ناخالصی ملی سالیانه 10% برخوردار بود ولی در عین حال دچار مشکلات مربوط به آن نیز شده بود که عبارتند از کمبود کارگر ماهر و بعضی کالاها، انبارها، بنادر و تأسیسات توزیع داخل پیش از اندازه انباشته شده و تأخیرهای جدی ناشی از دیوانسالاری و تورم فزاینده (24 درصد در سال 1977) و غفلت نسبی در زمینه کشاورزی و بخش خصوصی. این موج فراوانی در سال 1977 متوقف شد و در آن هنگام نرخ رشد متوسط تولید ناخالص ملی به کمتر از 3% رسید و هدف های محقرانه تری در نظر گرفته شد ولی زیان سیاسی به ویژه در میان کارگران شهری و پیشه وران خرده پا و صنعتگران کار خود را کرده بود.

بن بست سیاسی

نظام سیاسی ایران نتوانسته است بنحو مؤثری به هجوم تقاضاهایی که ناشی از مشکلات متعدد اجتماعی و اقتصادی کشور بود، پاسخ مثبتی بدهد. آنچه موجب تضادهای ضد و نقیض می شود این است که شاه و حکومت اکنون دستخوش عواقب فرمانروایی درازمدت خودکامانه او شده اند که کمتر فرصت برای مشارکت عموم داده است و همچنین شاه دستخوش لبیرالیزه کردن سیاسی شده است که تظلمات بیان شود و این امر به ناآرامی های جدی منجر شده است، برنامه لیبرالیزه کردنی که شاه در سال گذشته آغاز کرده در واقع به مطبوعات آزادی قابل ملاحظه ای داده است و اجازه تشکیل احزاب سیاسی را غیر از حزب رسمی رستاخیز و وعده انتخابات آزاد در سال 1979 داده است.

علاوه براین این برنامه همراه با کاهش محسوسی در بکار بردن روش های پلیسی ساواک و سایر بنگاهها برای خبرگیری و کنترل فعالیت های سیاسی بوده است. در نتیجه این برچیده شدن مهارها و محدودیت ها، بیان سیاسی از سوی گروههای وسیعی از مردم اعم از وفادار یا مخالف مانند قارچ روئیده و بطوری که ورای توانایی نهادهای رسمی تضعیف شده کشور و برای مقابله با آن شده است. نه دولت هنوز آن آمادگی را که برای پذیرفتن وظایف و مسئولیت های یک نظام سیاسی دمکراتیک لازم است، ندارند.

حزب رستاخیز عملاً در میان این آشوب از هم متلاشی شده است و مجلس هر چند به عنوان یک تریبون بحث در اطراف مشکلات کشور بیشتر از هر زمانی از سالهای 1950 فعال تر بوده است و بنابراین به عنوان یک سوپاپ اطمینان مورد استفاده قرار گرفته، نتوانسته است راه حل های مؤثری برای رهایی از این بلاتکلیفی سیاسی یا رهبری در مقابله با آن فراهم کند بنابراین بار سنگین تماما بر روی شاه (و بر روی حکومت جدید و به طور کلی ضعیف، جعفر شریف امامی نخست وزیر) برای متعادل کردن لزوم نظم عمومی با ضرورت یک راه حل سیاسی افتاده است. رهبران ارشد نظامی برای شق اول اصرار دارند در حالی که مخالفین غیرنظامی خواستار شق اخیر هستند.

مخالفین غیرنظامی که علم مبارزه را بر افراشته اند دارای دو عنصر اساسی هستند یعنی جانشینان دست چپی جبهه ملی سالهای 1950 که اکنون تا میزان محدودی تحت نام نهضت آزادی ایران فعالیت می کنند و جامعه محافظه کار مذهبی شیعه میلیون نیروی خود را از روشنفکران طبقه متوسط طبقه بالای شهرها کسب می کنند و به طور کلی با حکومت خودکامه مخالفند. در حالی که مخالفان مذهبی از طبقات پایین و پایین متوسط برخوردارند و در درجه اول با سیاست های اصلاح طلبانه شاه که وضع مذهب را در کشور تهدید می کند مخالفند، علاوه اینها مخالفین سازمان یافته شامل مجاهدین خلق که عضویت خود را

ص: 816

از میان مخالفان مذهبی تکمیل می کند و چریک های فدایی خلق که دارای گرایش چپ است و از میان دانشجویان دانشگاه سربازگیری می کند و همچنین حزب توده (کمونیست). رهبران مذهبی، به ویژه چهره هایی مانند آیت اللّه روح اللّه خمینی تبعید شده و آیت اللّه شریعتمداری از شهر قم نفوذ بزرگی بر روی توده ها دارند و به سرعت می توانند آنها را بسیج کنند ولی در گذشته آنها توانایی محدودی برای سازمان دادن خود و پیروان خویش نشان داده اند. احزاب چپ گرا و گروههای تروریستی بهتر سازمان یافته اند ولی پیروان کمتری دارند. رهبران چندین گروه مخالف لزوم تشریک مساعی با یکدیگر را احساس می کنند ولی تاکتیک ها و اهداف متفاوت آنها که در زیر درباره آنها بحث خواهد شد همکاری مؤثر را غیرممکن ساخته است.

2- چشم انداز کوتاه مدت

دورانی که به اواسط سال 1979 ختم می شود احتمالاً، در تعیین توانایی شاه به حفظ قدرت و اختیارات سلسله پهلوی و نظام موجود سیاسی ایران، در یک شکل تضعیف شده که بتواند مانند گذشته انجام وظیفه کنند، دوران بحرانی خواهد بود شاه در این چهارچوب زمانی، ضرورتا باید قدرت تصمیم و توانایی خود را برای حفظ نظم کشور نشان دهد زیرا هرچند حکومت نظامی را می توان به ماورای تاریخ انقضای آن در مارس 1979 تمدید کرد چنین کاری موضع شاه را باز هم بیشتر تضعیف خواهد کرد و این منزله آن خواهد بود که شاه به طور ضمنی به ناتوانی خود برای برقراری مجدد ثبات و اعتماد اعتراف کرده است. علاوه بر این شاه وعده داده است که انتخابات چهار ساله مجلس که تاریخ آن تابستان 1979 است انجام خواهد گرفت و آزاد خواهد بود، وفا کردن به این تعهد مستلزم دادن امتیازات بی سابقه ای چه از جانب شاه و چه از جانب مخالفین عمده او خواهد بود. اگر شاه بتواند پاسخگوی این... مبارزه جویی باشد مهلتی برای خویش بدست خواهد آورد ولی اگر موفق نشود موقعیت او به تدریج و بنحو متصاعدی متزلزل خواهد شد.

تحمیل حکومت نظامی

شاه و حکومت در کوشش برای حفظ نظم مدنی در ماههای آینده حتی در شرایط حکومت نظامی با دشواریهای بزرگی مواجه خواهد شد، هر چند ثبات نسبی از ماه سپتامبر در تهران و یازده شهر دیگری که حکومت نظامی در آن برقرار شده به چشم می خورد، معذالک آشوب های داخلی و حوادث تروریستی در سراسر کشور توسعه یافته و دست کشیدن از کار باعث تعطیل شدن مؤسسات متعدد دولتی و بعضی از مؤسسات شخصی شده است و تحریم کلاس ها از سوی دانشجویان، گشایش بیشتر دانشگاهها را به تأخیر انداخته است. آنچه مضحک به نظر می رسد این است که موقعیت حکومت در برقراری مجدد نظم در این اوضاع و احوال بنحو فزاینده ای در ادامه آمادگی مخالفان اعتدالی تر اثر خواهد گذاشت تا به هم مذهبان و هم مسلکان سیاسی خود توصیه خویشتن داری کنند.

نمایندگان حکومت سرگرم مشورت با رهبران مذهبی برگزیده و سیاست مداران غیرمذهبی هستند و با اندکی موفقیت می کوشند تا بر علاقه آنها در اجتناب از هرج و مرج و تأمین تغییرات کنترل شده و ثبات اساسی مداوم فائق شوند. این تاکتیک باعث خاتمه آشوب ها نخواهد شد و انتقادکنندگان را خرسند

ص: 817

نخواهد ساخت ولی ممکن است باعث دفع وقت شده و مانع تحکیم بیشتر مخالفان شود در حالی که بی نظمی های جدی تری تکرار شود انحصار قدرت در دست نیروهای مسلح و امنیتی ایران از لحاظ نظر و تئوریکی به آنها قدرت کافی می دهد تا مانع آن شوند که آشوب ها از کنترل آنها خارج شود یا در آینده بسیار نزدیک یا در سال 1979 اگر تمدید حکومت نظامی ضرورت پیدا کند این نیروها هر چند برای کنترل اغتشاشات خوب آموزش ندیده اند معذالک دارای تجهیزات ویژه و آموزش محدود اضافی هستند و قادر خواهند بود رژیم را تحت حمایت خود بگیرند ولی تا زمانی که وفادار باقی بمانند و عزم وفادار بودن را داشته باشند. نظامیان در حال حاضر از رژیم حمایت می کنند و حاضرند از آن با قوه قهریه دفاع کنند ولی واضح است که در میان پرسنل آنها درجات مختلفی از وفاداری و پشتیبانی وجود دارد.

افسران ارشد همه چیز خود را از این رژیم دارند و از لحاظ سیاسی از همه محافظه کارترند و تمایل به حداکثر وفاداری نسبت به شاه را دارند. این افسران ارشد بودند که شاه را متقاعد ساختند تا حکومت نظامی را اعلان کند معذالک این افسران بیش از همه در اوضاع و احوال افراطی برآن خواهند بود تا سرخوردگیهای خود را با ناآرامی مداوم جبران کرده و با آشوب های حکومت کشوری خواستار حکومت نظامی یا کودتا گردند، ما اطلاعات کمتری درباره روش و موضع افسران جزء و سربازان وظیفه داریم ولی این افسران و سربازان به ویژه مانند خود تظاهرکنندگان، به طور عمده از طبقات محرومتر شهرها و از طبقات پایین و متوسط پایین تغذیه می شوند، بنابراین اگر امنیت عمومی در هم بریزد کمتر یقین حاصل است که این عناصر از میان نظامیان به دستور مافوق های خود برای شلیک به طرف تظاهرکنندگان صرفا به خاطر حمایت از شاه و حکومتی که از طرف وی منسوب شده اطاعت کنند. از میان چندین واحد نظامی که برای تحمیل حکومت نظامی در دسترس است گارد شاهنشاهی که اکنون در تهران مستقر شده و تیپ نیروهای ویژه و سربازان هوابرد از طرف حکومت ایران بیش از همه قابل اتکاء تلقی می شوند.

آرام کردن مخالفان

اوضاع امنیتی سرانجام به آرامی ولی تنها پس از اینکه امتیازات مهمی از سوی شاه و حکومت علاوه بر آنچه تاکنون پیشنهاد کرده اند داده شود. این امتیازات در همه زمینه ها لازم خواهند بود اعم از اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، معذالک حتی امتیازات بسیار وسیعی نیز ادامه آرامش را تأمین نخواهد کرد زیرا در میان ایرانیان و یقینا در میان مخالفان سیاسی و مذهبی یک گرایش عمومی و همگانی وجود دارد که هرگونه امتیاز را نشانه ای از ضعف می دانند که بایستی مورد بهره برداری قرار گیرد و آن را عناصر مثبت یک راه حل سیاسی نمی دانند بنابراین شاه و حکومت لازم است امتیازات به موقع را که به خوبی تشریح شده است با اعمال عاقلانه حاکمیت کافی و نیروی قهریه توأم نمایند تا آنهایی را که ارفاق را با ضعف یکسان می دانند و بازهم بیشتر رژیم را به مبارزه خواهند طلبید بترسانند. تقاضاهایی که از طرف چندین گروه مخالفین عنوان می شود از لحاظ محتوا و روح عنوان شدن و احتمال پذیرفته شدن به وسیله رژیم بسیار متفاوت است. روحانیون شیعه که مؤثرترین گروه مخالفان را تشکیل می دهند همچنین در میان خود با یکدیگر متفاوتند. بانفوذترین رهبر آنها آیت اللّه خمینی که سالها تبعید شده خواستار سرنگون کردن شاه و برقراری یک حکومت الهی بوده است. و بنابراین عملاً هیچ شانسی نیست که شاه یا هرگونه حکومت غیر مذهبی با او به یک راه حلی برسد. چهره های مترقی تر مذهبی در ایران از جمله آیت اللّه شریعتمداری

ص: 818

روحانی سرشناس خواستار نقش کاهش یافته تری برای شاه و اجرای نظارت بر قوانین از سوی یک کمیته روحانیون هستند که تطبیق قوانین را با تعالیم اسلامی تشخیص دهد. این ماده در قانون اساسی وجود دارد ولی تاکنون اجرا نشده است. هر چند شانسی نیست که یک چنین هیاتی اجازه حق وتو داشته باشد معذالک شاید فرجه ای برای یک راه حل آشتی بین طرفین وجود داشته باشد. رهبران مذهبی شیعه صرفنظر از رقابت های شخصی و اختلاف بر سر هدف های نهایی در تقاضاهای خود مبنی بر اینکه شاه برنامه های نوسازی اجتماعی خود را متوقف سازد با یکدیگر وحدت دارند و آنها معتقدند که این برنامه ها اثرات فاسدکننده و دنیوی کننده ای بر روی جامعه سنتی اسلامی داشته است.

سیاستمداران و به ویژه آنهایی که با جبهه ملی وابستگی دارند و همچنین آنهایی که رهبری احزاب کوچک مستقل را که به پیش بینی انتخابات سال 1979 تشکیل شده است، به عهده دارند، اکثرا تقاضا دارند که نقش شاه بنحو محسوسی کاسته شود و یک سلطنت مشروطه با یک نخست وزیر مستقل از شاه برقرار شود. این سیاستمداران که گرایش به چپ دارند خواستار حقوق وسیع تر مدنی و پایان دادن به فساد و امتیازات و یک سیاست خارجی مستقل از جمله شل تر شدن پیوندهای ایران با ایالات متحده امریکا هستند. این گروه از سوی بخش مهمی از طبقه متوسط مدرن پشتیبانی می شود ولی از داشتن پیروان وسیع متعصب ملاها برخوردار نیست این ملغمه از مخالفان غیرنظامی از لحاظ اصولی با برنامه شاه درباره مدرنیزه کردن جامعه و اقتصاد ایران مخالفتی ندارد و از هرگونه توسعه آزادیهای سیاسی بیشتری استفاده را می برد بنابراین شاه و حکومت شانس بهتری از سازش با این گروه را دارد تا با هرگونه عنصر دیگری از مخالفان هیچ گونه احتمالی نیست که رژیم کنونی بتواند زمینه مشترکی با دو گروه تروریستی کشور یا با حزب توده پیدا کند همه اینها می خواهند شاه را سرنگون کنند. کمونیست ها و چریک های فدایی خلق یک حکومت غیرمذهبی مارکسیستی برقرار می کردند (اگر پیروز می شدند) و مجاهدین خلق ظاهرا از حکومت الهی که مورد تقاضای رهبران شیعه محافظه کار ریشه ای است پشتیبانی می کنند. دستگاههای امنیتی ایران ظرف سالهای گذشته مؤثر بودن این گروههای رادیکال را بنحو محسوسی محدود کرده است و نتیجه این شده است که آنها نتوانسته اند یک حمله هماهنگی علیه رژیم برپا دارند حتی هر چند که آنها با یکدیگر در تماسند و عضویت بعضی از آنها درهم آمیخته است. این گروهها سازمانهای مخفی و زیرزمینی دارند که ممکن است آنها را قادر سازد که در آینده نقش مؤثرتری در بی نظمی داخلی به ویژه از طریق کاربرد تروریسم داشته باشند. شاه تاکنون در کوشش خود برای پایان دادن به ناآرامی داخلی و اعلام تحمل رهبران میانه رو مذهبی و سیاسی یک سلسله امتیازاتی داده است. در زمینه جامعه و مذهب نخست وزیری (شریف امامی) منصوب کرده است که دارای روابط حسنه با رهبران شیعه است و بعضی از کارمندان دولت را که اعضای فرقه بهایی بوده اند و از طرف شیعیان جزو گروه بدعت گذاران به شمار می آیند از کار برکنار کرده و پست وزارتی امور زنان را در کابینه حذف کرده و مسئولیت اداره اوقاف را به سطح وزارت رسانده و کازینوهای قمار را تعطیل کرده و از تقویم به اصطلاح پهلوی به تقویم اسلامی رجعت کرده و مذاکرات خصوصی را با رهبران مذهبی آغاز کرده است برای رفع تقاضاهای اقتصادی حکومت کوشیده است تا اعتصابات متعدد را در بخش مؤسسات دولت با شرایط سخاوت مندانه از قبیل اضافه دستمزد، هزینه مسکن، حق بازنشستگی و غیره حل وفصل کند و قصد خود را برای کاهش هزینه های هسته ای به نفع طرح هایی که مستقیما در زندگی توده های مردم تأثیر دارد از جمله درباره

ص: 819

مسکن، کشاورزی، حمل و نقل و بهداشت ابراز داشته است.

در زمینه سیاسی رژیم متعهد شده است که برنامه آزادسازی شاه ادامه خواهد یافت و وعده کرده است که همه زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد و همچنین فعالیت های اعضای خاندان سلطنتی را محدود کرده و یک برنامه پر شدت ضد فساد به راه انداخته و آزادی مطبوعات و حق مردم برای اجتماع و استقلال دانشگاهها را اعلام داشته است. شاه همچنین مجال بیشتری به حکومت شریف امامی داده است به طوری که حکومت وی از فرصت ای بیشتری از حکومت های سلف اخیر خود برخوردار شده است.

هنگامی که این تدابیر نتوانستند خشونت ها را متوقف کنند یک دولت نظامی بر روی کار آورده شد.

هیچ کدام از مشکلات اساسی ایران ظرف چند ماهی که تا انتخابات سال 1979 باقی مانده است حل نخواهد شد معذالک در همین زمان است که شاه به طور مبرمی نیازمند حمایت از یک نوع نظم عمومی و اعتماد سیاسی است. ما معتقدیم که او هنوز مجالی برای چنین کار و برای تصویب و ترغیب شرکت در انتخابات برای مخالفین اعتدالی دارد ولی مشروط براینکه حکومت امتیازات قابل ملاحظه ای بدهد این امتیازات شامل شواهد مشخص بیشتری درباره قصد حکومت برای بهبود دادن وضع اقتصادی مردم عادی و حمایت و توسعه امتیازات ملاها و نقش اسلام و برچیده شدن حکومت نظامی طبق برنامه و دادن اجازه به فعالیت های سیاسی بدون هرگونه قید و بندی در دوران قبل از انتخابات و احتمالاً تعویض حکومت کنونی با حکومت دیگری که مستقل از شاه باشد خواهد بود.

اثر بر روی سیاست خارجی و دفاعی

ناآرامی در ایران - در جریان سال 1978 هیچ گونه اثری در مناسبات سیاسی کشور با همسایگان خویش از جمله مهم ترین همسایه (ایران) شمالی آن اتحاد شوروی نداشته است مقامات ایران گاه بگاه مدعی شده اند که اتحاد جماهیر شوروی بنحو فعالی از گروههای ناراضی در ایران پشتیبانی کرده است ولی ما هیچ گونه مدرک مستقلی برای تأیید این امر نداریم و دستگاههای امنیتی ایران، به طور خصوصی اذعان داشته اند که اغتشاشات در داخل رشد کرده است. شوروی ها شاه را به عنوان یک مخالف که قدرت سیاسی مالی و نظامی برای برهم زدن هدف های منطقه ای شوروی به کار می برد تلقی می کنند. ولی آنها تمایل نداشته اند تا به طور مستقیم در حوادث ایران درگیر شوند مبادا چنین درگیری مناسبات دوجانبه اقتصادی پیوندهای قابل قبول سیاسی کنونی که بین (تهران) و مسکو وجود دارد دچار مخاطره گردد.

منافع شوروی احتمالاً دچار یک نوع ناکامی کوتاه مدت خواهند شد اگر شاه سرنگون شده و یک دولت ارتجاعی نظامی یا مذهبی جای آن را بگیرد ولی یک چنین تحولی هم چنین دورانی از بی ثباتی را بوجود خواهد آورد که به مرور زمان توسعه نفوذ شوروی را در ایران و در منطقه خلیج فارس تسهیل خواهد کرد.

شاه که از مشکلات داخلی ایران نگران است، احتمالاً در آینده نزدیک توجه زیاد خواهد داشت که در مناسبات خود با شوروی ها از هرگونه تغییرات یا دشواریهایی اجتناب کند.

این دل مشغولی نسبت به تحولات داخلی همچنین ایران را برآن خواهد داشت تا در پی مناسبات مداوم و صحیح و مرتب با اولی ترین حریف منطقه ای خود عراق و همچنین افغانستان باشد. سازشی که با عراق در سال 1975 حاصل شده به خوبی دوام یافته است و عراقی ها به هر صورت احتمال نمی رود در پی آن باشند تا از دشواریهای کنونی ایران استفاده کنند. هر چند رژیم عراق از لحاظ ایدئولوژیک بر ضد شاه

ص: 820

قرار گرفته ترس آن از فعالیت های شوروی در منطقه و نگرانی درباره روشها و رفتارهای نصف جمعیت عراق که شیعیان هستند بغداد را متمایل می سازد تا ترجیح دهد نقش شاه ادامه یابد به جای اینکه بلاتکلیفی ها و هرج ومرج سیاسی در ایران ایجاد شود یا اینکه یک دولت ارتجاعی مذهبی یا نظامی در ایران بر سر کار آید. از سوی دیگر رژیم چپگرای پرزیدنت تره کی در افغانستان نیز که فاقد هرگونه ظرفیتی برای نفوذ در حوادث ایران است و سرگرم تحکیم قدرت خود می باشد نیز احتمال نمی رود در آینده نزدیک مشکلاتی برای ایران ایجاد کند.

ظرفیت نظامی ایران لااقل در کمترین حد در نتیجه تقاضاهای تحمیل و اداره حکومت نظامی مشمول تأثیر واقع شده است. گارد شاهنشاهی و نیروهای ویژه و بعضی از سربازان هوابرد در تهران مستقر شده اند. و عملاً همه واحدها در سراسر کشور برای گرفتن سرباز و تجهیزات طرف استفاده قرار گرفته تا تکمیل کننده نیروهای پلیس محلی باشد. این تغییر جهت، چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ جسمی به احتمال قریب به یقین اثر زیانباری بر روی سطح آمادگی و روحیه داشته است و ممکن است اثر محدودی بر روی توانایی های رزمی نیز داشته باشد معذالک این مشکلات در آینده نزدیک احتمال نمی رود به نحو محسوسی برتری کلی نظامی ایران را بر عراق یا در خلیج فارس کاهش دهد. و همچنین احتمال نمی رود تا تجدیدنظر در سیاست امنیتی ایران را در این مناطق برانگیزد. تصمیم به عقب انداختن به مدت نامحدود و یا فسخ قراردادهای مربوط به خریدهای آینده تجهیزات پیچیده نظامی به ویژه تعداد زیادی هواپیماهای F-16 , F-14 و مقادیر متنهابهی تجهیزات نیروهای زمینی که بنا به ملاحظات اقتصادی صورت بگیرد اثریی در توانایی های رزمی کلی لااقل تا اوایل 1980 نخواهند داشت ولی از اواسط 1980 توانایی های رزمی ایران نسبت به عراق و اتحاد جماهیر شوروی کاهش خواهد یافت.

ایران در واقع در نتیجه دشواریهای اقتصادی ناشی از ناآرامیهای جاری، خریدهای تجهیزات نظامی و صنعتی را از ایالات متحده کاهش خواهد داد یا به تأخیر خواهد انداخت ولی این امر احتمالاً یک عقب کشی مجدد خواهد بود که به خودی خود اثری در مناسبات وسیع بین دو کشور نخواهد داشت دشواریهای اقتصادی احتمالاً ایران را متمایل خواهد ساخت تا در راه بالا بردن متعدل قیمت های نفت بکوشد ولی سیاست قیمت گذاری احتمال نمی رود به نحو مستقیم وابسته به تحولات سیاسی کوتاه مدت باشد مقامات رسمی ایران به رغم سوءظن های همیشگی خود درباره اینکه ایالات متحده در همه امور داخلی ایران دست دارد معتقدند که رابطه نزدیک مداوم با ایالات متحده و پشتیبانی آمریکا از شاه در یک دوران بلاتکلیفی سیاسی ضروری است. اگر شاه بتواند با نقشه جاری خود به دنبال کردن اجرای برنامه های لیبرالیزه کردن ادامه دهد مشکلات جدی بر سر حقوق بشر و سایر مسایل سیاسی دوجانبه احتمالاً از میان خواهد رفت.

3- مشکلات درازمدت

ایران صرف نظر از سرنوشت شاه، حکومت کنونی مواجه با چند مشکل اساسی است که فشارهای مهمی بر اختیار راههای مختلف در دراز مدت در سیاست داخلی و خارجی اعمال خواهد کرد. جهتی که ایران سالهای دهه 1980 طی خواهد کرد در واقع در نتیجه واقعیت های مداومی که از چهار زمینه اشکالات اصلی سرچشمه می گیرد تعیین خواهد شد که عبارتند از:

ص: 821

- رشد اقتصادی و کاهش تولید نفت - تشنجات داخلی بین نوسازی و سنت گرایی و بین لیبرال سازی و خودکامگی - نقش ایران در خلیج فارس و ماوراء آن - جهت گرایی بین المللی و اتکاء به ایالات متحده

اقتصاد و نفت

مشکل اساسی اقتصادی ایران این است که ظرفیت تولیدی نفت خام ایران به مرحله اوج خود نزدیک می شود و به احتمال از اوایل دهه 1980 به انحطاط آغاز خواهد کرد. در عین حال مبالغ بیشتر، بیشتری لازم خواهد بود تا تنوع بخشیدن مداوم به اقتصاد را تأمین مالی کرده و حتی برنامه های کاهش یافته نظامی و هسته ای را تحمل کند. فراتر از اینها هزینه های جدید قابل ملاحظه ای یقینا پیش خواهد آمد زیرا حکومت در پی رفع تقاضاهای فزاینده مردم برای بهره وری اقتصاد است. ظرفیت تولیدی نفت خام ایران ممکن است 8/6 میلیون بشکه در سال 1978 است. ظرفیت قابل تحمل ممکن است در سال 1980 به 7 میلیون بشکه در روز برسد ولی بعد از آن روبه کاهش خواهد رفت و به احتمال قریب به یقین به 6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و شاید تا سال 1985 به مقیاس قابل ملاحظه ای کمتر از آن باشد. نرخ کاهش بستگی به موفقیت یک برنامه وسیع و پر خرج مبنی بر تزریق گاز دارد که قرار است برای حفظ فشار مخازن به کار رود تا تولید نفت خام را در میدان های نفتی عمده تسهیل کند. ما معتقدیم که تمام حجم 43 میلیارد بشکه ذخایر ایران را می توان به مرور زمان با قرار دادن وسیع دستگاههای نمک زدایی در میدان های نفتی و در نتیجه یک برنامه وسیع حفاظت چاهها و تجهیزات بهره برداری کرد.

با استفاده از طریقه تزریق گاز طبیعی 17 میلیارد بشکه دیگر از ذخایر نفتی قابل بدست آوردن است هر چند این امر مستلزم هزینه هنگفتی است. در حالی که تولید نفت رو به انحطاط می رود هر حکومت ایران تحت فشار فزاینده افزایش قیمت های نفت قرار خواهد گرفت تا بتواند برنامه های جاری را تأمین مالی کند و واردات فزاینده را بپوشاند. اگر تا سال 1980 قیمت های نفت بالا نرود حساب جاری ایران در آن سال دچار کسری خواهد بود در اوضاع و احوالی که قیمت های نفت به همان نرخ قیمت های وارداتی ایران بالا رود و تولید نفت ایران به تدریج تا سال 1985 به 5/5 میلیون بشکه در روز برسد حساب جاری ایران در سال 1982 دارای کسری قابل ملاحظه ای خواهد بود. از سوی دیگر اگر قیمت های واقعی نفت سالیانه به طور متوسط تا چند سال دیگر 5% بالا رود ایران شاید قادر باشد تا پایان سال 1985 مازادی برحساب جاری داشته باشد.

ذخایر رسمی ارز ایران به مبلغ 13 میلیارد دلار و دارایی های غیر ارزی آن به میزان 6 میلیارد دلار به ایران امکان خواهند داد تا وام گیرندگی ایران بنحو قابل ملاحظه ای افزایش یابد. معذالک ایران راه حل آماده شده دیگری برای پرداخت های فزاینده خارجی خود در اواسط دهه 1980 ندارد. تولید گاز طبیعی (از ذخایر 500 تا 600 تریلیون فوت مکعبی ایران که بعد از اتحاد شوروی در درجه دوم قرار دارد) در چند سال آینده بنحو قابل ملاحظه ای افزایش خواهد یافت ولی نخواهد توانست جای نفت را به عنوان یک عامل کسب ارز خارجی بگیرد. یک برنامه فعال برای جلب سرمایه گذاری خارجی موفقیت های محدودی داشته است ولی این برنامه دچار برهم خوردگی خواهد شد مگر اینکه ثبات سیاسی دوباره برقرار شود.

ص: 822

در نتیجه این دشواریها تولید ناخالص ملی ظرف چند سال آینده احتمالاً نرخ رشد محقرانه ای بین 4 تا 7 درصد در سال خواهد داشت و برای تجدید ساختار اقتصادی پیشرفت ناچیزی در انتظار است به رغم تأکید کنونی بر روی نیاز به متنوع کردن صنایع این رشته در سال 1985 سهم اندک بیشتری از سهم آن در سال 1977 خواهد داشت.

فشارهای جدی داخلی در نتیجه زیربنای نارسا همچنان مداومت خواهد داشت و کمبود کارگر متخصص و پرسنل فنی و فقدان قدرت تولیدی در بخش خصوصی و کشاورزی و تورمی که در نتیجه امتیازات اقتصادی که اکنون برای ناآرامی های عمومی داده می شود بازهم بیشتر تشدید خواهد شد.

در چند سال آینده سیاست سازان ایران منابع خود را از برنامه های مطلوب اخیر نظامی و هسته ای به نیازهای اساسی مانند حمل و نقل و کشاورزی تغییر خواهند داد. در صورتی که چنین تغییرات مهمی در اولویت ها در نظر گرفته نشود سهم مواد غذایی تولید شده در داخل ایران از 75% کنونی به 60% تنزل خواهد کرد و بدین ترتیب افزایش چند برابر در پرداخت ها برای واردات مواد غذا و سوبسید قیمت ها لازم خواهد شد در جنبه سیاسی برای پیشگیری ناآرامی های بیشتر به موازات کاهش انتظارات مردم براثر رشد اقتصادی کاهش یافته جهت گیری مجدد لازم خواهد بود، بنابراین در دوران آینده انحطاط تولید نفت این امر مستلزم کاهش 28% هزینه های بودجه ای خواهد بود که اکنون به مصرف دفاع می رسد یک چنین کاهشی هنوز ایران را قادر خواهد ساخت تأمین مالی سلاح های خود را به عهده بگیرد ولیکن نه به مقیاس سالهای دهه 1970

تشنجات داخلی

برهم خوردن نظام سیاسی و اجتماعی ایران که مشکلات عظیم را برای شاه در کوتاه مدت بوجود آورده است به زودی ترمیم نخواهد شد. تشنج تا چندین سال مداومت خواهد داشت تحت هر حکومتی که باشد اعم از اینکه شاه باشد یا خیر و و این تشنج بین نیروهای نوسازی و نیروهای سنت گرا است و بین نیروهای لیبرالیزه ساختن و نیروهای خودکامگی این دو کشمکش درهم پیچیده است ولی در عین حال از یکدیگر مجزا است یا مثلاً بر سر این که آیا تعهد شدید او برای نوسازی می تواند به بهترین وجه از طریق سیاست های خودکامانه یا سیاست های لیبرال دنبال شود در عذاب است.

در تاریخ ایران حوادثی برای این که هم فرمانروا و هم آنهایی که تحت فرمانروایی قرار گرفته اند را متمایل کند که رفتار خودکامانه اعمال کنند و انتظار چنین رفتاری را داشته باشند بسیار فراوان وجود دارد. هر چند نخستین شاهنشاه ایران بیش از 2500 سال پیش تأسیس شد معذالک هیچ گونه تجربه واقعی با شکل های دموکراتیک وجود نداشته است و هم چنین احساس ملیت گرایی ایرانی نیز بسیار کم وجود دارد اندیشه جدید یک ملت به عنوان یک کشور و دولت در ایران دیر ظاهر شد و آن هم وارداتی از اروپا بود و برای الهام سیاستمداران ایران در اینکه سجایای مشترک استقلال و خود بزرگ گرایی را به نفع رفاه عموم بالاتر از همه چیز قرار دهند چندان تأثیری نداشته است. این بی میلی هم چنین در نتیجه تنوع وسیع فیزیکی و فرهنگی کشور و در نتیجه توالی فرمانروایان بیگانه از لحاظ تاریخی تقویت شد.

از سوی دیگر در ایران یک سنت برقرار شده درباره یک فرمانروای نیرومند در رأس یک حکومت

ص: 823

خودکامه و فرمانبرداری عمومی از هر گامی که اراده خود را با قوه قهریه متظاهر می کند وجود دارد مثلاً تجربه شاه کنونی از لحاظ سطحی چنین القا می کند که ثبات سیاسی در ایران به بهترین وجه به وسیله حکومت خودکامه تأمین می شود و دوران های ناآرامی های بزرگ سیاسی زمانی پیش می آید که فرمانروا به هر دلیلی که باشد قدرت و مقام خود را با دیگران سهیم می کند.

از قبیل دوران مصدق در سالهای 53 - 1951 یا کوشش هایی برای وارد کردن آزادیهای بیشتر از قبیل برنامه لیبرالیزه کردن اواسط سال های 1970. در واقع هرچند رفتار سیاسی ایرانیان تنها به کندی تغییر خواهد کرد اشتهای عمومی برای مشارکت در حکومت در نتیجه عواملی نظیر در معرض رسانه های جمعی و ارزش های غربی و تعلیم و تربیت و زندگی شهرنشینی به اندازه کافی برانگیخته شده است به طوری که هیچ حکومتی این توانایی را نخواهد داشت تا بنحو دائمی به عقب باز گردد.

این کشمکش بین خودکامگی و لیبرال سازی آن قدر اساسی است که تقریبا حتمی است که ظرف چند سال آینده باعث بی ثباتی مداوم خواهد شد و بنابراین مشکلات بزرگی برای شاه یا یک رژیم نظامی یا کشوری که جای آن را ممکن است بگیرد پیش خواهد آورد. دوگانگی فرهنگی که باعث خواهد شد بی نظمی در جامعه ایران ادامه یابد تشنجی است که بین نوسازی و سنت گرایی بوجود آمده است شاه از پیش برندگان اصلی نوسازی سریع بوده است ولی هدف های برنامه همچنین مورد پشتیبانی اکثر سران نظامی و سیاستمداران غیر مذهبی است که بسیاری از آنها از مخالفین شاه هستند. نوسازی جامعه آن طوری که شاه آن را پیش می برد متمرکز در اصلاحات ارضی و اقتصادی و حقوق زنان و آموزش و پرورش و بهداشت و عمران روستایی بوده است با پیشرفتی در این زمینه ها با این حال تغییرات اساسی دیگری نیز بوجود آمده است به ویژه از لحاظ گسترش سریع شهرنشینی و تغییرات در ساخت سنتی طبقاتی و در عین حال غیرمذهبی شدن عمومی جامعه که شاید دیگر برگشت پذیر نباشد. اینها همه از لحاظ اجتماعی و سیاسی عوامل برهم زننده بوده اند. ناتوانی جامعه ایران در سازش دادن خود به طور موفقیت آمیز با این تغییرات اجتماعی تا اندازه زیادی ناشی از نفوذ همه جانبه مذهب و رهبران مذهبی است. ایران از سایر کشورهای عمده اسلامی به این صورت متمایز می شود که جمعیت آن اکثرا تابع فرقه شیعه در اسلام است که یک فرقه مخالف با معتقدات اکثر مسلمانان است. هر چند فرقه شیعه (که در برگیرنده هشت درصد از همه مسلمانان است) برای وحدت دادن به دو گروه بزرگ فرهنگی در ایران یعنی فارس ها و آذربایجانی ها عامل مؤثری است در عین حال این فرقه مؤمنان را به یک جمود فکری و یک رهبری که بنحو متعصبانه ای با هرگونه نوسازی مخالف است وادار می کند. اسلام شیعه نه تنها یک مذهب است بلکه همچنین یک نظام همه گیر مذهبی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فکری است که همه جنبه های زندگی را تحت کنترل خود دارد و رهبران فرقه برخلاف همتاهای خود در اسلام سنی معتقدند که آنها تجلیات خدا را بر روی زمین تکمیل می کنند. دهها هزار ملای شیعه هر چند از لحاظ سیاسی خوب سازمان نیافته اند تماس مستقیم تر و منظم تری با توده های ایران دارند تا حکومت یا مقامات حزبی. نظریه اینکه ملاها سالها شاهد حذف شدن امتیازات اقتصادی، قضایی، اداری و اجتماعی بوسیله حکومت ها و نیروهای نوگرا بوده اند به همین جهت آنها اکنون نفوذ خود را برای مهار کردن این گرایش به کار می برند.

آنها اکنون شاه را به مبارزه طلبیده اند ولی تا چند سال بعد آنها نیروی کافی خواهند داشت تا تقاضاهای مشابهی از هر رژیم نظامی یا کشوری که در آنها زیاد مشارکت ندارند بکنند. ما پیش بینی نمی کنیم که

ص: 824

چنان اوضاعی پیش آید که یک حکومت تحت کنترل رهبران مذهبی روی کار آید هر چند احزابی که شالوده های مذهبی دارند ممکن است بوجود آید. اگر انتخابات معناداری در سال 1979 یا بعد از آن انجام گیرد سیاست مداران برای جلب حمایت روحانیون از فرصت استفاده خواهند کرد.

نقش منطقه ای

جغرافیا و تاریخ به اتفاق هم چنین مقدر ساخته اند که ایران برای آینده نامحدودی در روابط خود با همسایگان منطقه ای با فشارهایی مواجه خواهد شد. عوامل استراتژیک اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همه اینها منافع ایران را از منافع رقابت گرایانه اعراب در غرب و افغانی ها و پاکستانی ها در شرق متمایز می سازد. رهبران ایران از هر گرایشی، متوجه می شوند که اختیارات آنها در سیاست خارجی و دفاعی منطقه بوسیله نیاز به حمایت از تمامیت ارضی کشور و مسیرهای نفتی و بوسیله علاقه آنها برای متعادل کردن دیدگاه و سیاست های ضد ایرانی کشورهای همسایه محدود می شود.

نگرانی بلافاصله ایران در سیاست خارجی این است که برتری ایران را در خلیج فارس تأمین کند و این هدفی است که بیم از رادیکالیسم عرب و آسیب پذیر بودن میدان های نفتی ایران و مسیرهای کشتی آن را بوجود آورده است. در تعقیب این هدف ایران در پی آن بوده است که روابط دوجانبه صحیحی با کشورهایی که به نظر ایران بیشتر احتمال می رود این برتری را تهدید کنند از قبیل اتحاد جماهیر شوروی، عراق و عربستان سعودی برقرار کند و ایران کوشیده است که کشورهای عربی خلیج عرب را (مقصود خلیج فارس است - م) به یک پیمان منطقه ای امنیت دستجمعی علاقه مند کنند. عدم اعتماد ریشه دوانده اعراب نسبت به جاه طلبی های ایران مانع تحقق یک چنینی موافقتنامه چند جانبه شده است و به احتمال قریب به یقین درآینده نیز این چنین خواهد بود، هر چند کشورهای عربی به طور انفرادی آمادگی برای عادی ساختن روابط خود با ایران داشته اند.

ایران و عراق با نهایت دلسوزی مواد پیمان الجزایر در سال 1975 را که باعث پایان یافتن دخالت ایران در قیام کردها شد و مرز مشترک دو کشور را تعیین کرد، رعایت کرده اند و مناسبات دوجانبه احتمالاً برای چند سال آینده ثابت خواهد بود. این ثبات در درجه اول نتیجه بیم رهبران عراق از قدرت نظامی و نفوذ سیاسی ایران و نگرانی آنها درباره فعالیت شورویها در منطقه است ایران به نوبه خود سپاسگزار است از اینکه عراق در حال حاضر نه در مشکلات داخلی ایران مداخله می کند و نه اینکه فعالانه می کوشد تا به اقدامات براندازی علیه رژیم های محافظه کار کوچکتر عربی در خلیج بپردازد.

تصمیم عربستان سعودی در حفظ منطقه نفوذ خود در قسمت عربی خلیج و سیاست محافظه کارانه تر آن درباره قیمت های نفت و بیم و هراس آن از تحولات داخلی ایران و سیاست یک حکومت احتمالی بعد از شاه نسبت به عربستان سعودی احتمالاً مانع از این خواهد شد که عربستان سعودی مناسبات نزدیکتری با ایران داشته باشد. معذالک نگرانی مشترک هر دو کشور درباره تهدیدهای درک شده از جانب شوروی و اعراب رادیکال احتمالاً آنها را برآن خواهد داشت تا وجوه اختلاف در روابط دوجانبه را به حداقل کاهش دهند.

سیاست دفاعی ایران در منطقه خلیج فارس هدفش ایجاد یک نیروی هوایی آن دارد که از هواپیماهای با کیفیت عالی و آموزش بهتر خلبانی و توانایی بزرگتری در ECM هوابرد و مهماتی از قبیل

ص: 825

بمب های هدایت شونده بوسیله لیزر و موشک های هدایت شونده بوسیله تلویزیون که در دسترس عراق نیست برخوردار است. نیروی دریایی ایران نیز به مراتب برتر از نیروی دریایی عراق است و می تواند به آسانی خلیج فارس را برای کشتیرانی عراق ببندد و می تواند بکوشد در عملیات آب خشکی به مقیاس کوچک شرکت داشته باشد. نیروهای زمینی دو کشور بیشتر نسبت به یکدیگر تعادل دارند و هریک از طرفین دارای امتیازات گوناگونی از لحاظ تجهیزات بوده و قادر است به سرزمین دیگری رخنه کند.

آرایش نیروهای زمینی و قابلیت بیشتر تحرک نیروهای عراق می تواند در واقع به بغداد یک برتری و امتیاز از لحاظ تعداد در امتداد مرز در مراحل اولیه یک حمله بدهد.

برنامه توسعه نیروی دریایی که در شرف اجرا است اگر تا سالهای دهه 1980 ادامه یابد توانایی ایران را برای ارائه نیروهای خود فراتر از خلیج فارس و به سوی اقیانوس هند و به طرف شبه جزیره عربستان تقویت می کند. معذلک علیرغم این افزایش قدرت نظامی، ما معتقدیم که ایران بر طبق سیاست کنونی خود بنحو خویشتندارانه ای عمل خواهد کرد. ایران احتمالاً تحت هر حکومت آینده قابل پیش بینی، برای کنترل مشکلات امنیتی در میان کشورهای کوچکتر شبه جزیره عربستان تنها در صورتی مداخله خواهد کرد که از آن دعوت شده باشد که چنین کند یا اینکه این مداخله به وسیله کشورهای محافظه کار عربی به ویژه عربستان سعودی بدون سروصدا مورد تصویب قرار گیرد کما اینکه ایران در جنگ ظفار در عمان در اواسط دهه 1970 شرکت کرد. همچنین ایران تنها در پاسخ به تهدید مستقیم به امنیت خویش برای بدست گرفتن و کنترل مسیرهای کشتیرانی اقدام خواهد کرد.

عدم اعتمادی که مشخص کننده مناسبات بین ایران و افغانستان است عملاً و یقینا ظرف چند سال آینده در نتیجه آن چیزی که ایران تلقی می کند که تره کی رئیس جمهور افغانستان با حرکت مداوم به سوی مناسبات نزدیکتری با اتحاد جماهیر شوروی پیش می رود عمیق تر خواهد شد. یا شاه و یا یک دولت نظامی برای گروههای مخالف افغان پشتیبانی مخفیانه ای فراهم خواهند کرد، اگر آنها به این نتیجه برسند که فرصتی برای برهم زدن حکومت چپگرا در افغانستان پیش آمده است ولی به علت مشکلات داخلی ایران و بیم از عکس العمل احتمالی شوروی احتمال نمی رود که ایران بطور آشکار یا مستقیم دست به مداخله بزند. در سطح دپیلماتیک تهران در پی روابط صحیح با کابل خواهد بود به این امید که رشد نفوذ شوروی را در افغانستان مهار کند. معذالک ایران برای اینکه خود را در مقابل وخیم تر شدن دراز مدت اوضاع در افغانستان یا پاکستان مصون بدارد در چند سال آینده خواهد کوشید تا موقع نظامی خود را در منطقه مرزهای شرقی بهبود بخشد. نیروهای محدود ایران در شرق در حال حاضر برای دفاع از هرگونه تهدید نظامی کافی است ولی این نیروها توانایی بیشتری برای فراتر رفتن از مرزهای ایران ندارند.

جهت گیری بین المللی

به استثنای رادیکال ترین چپ گراها و یا تروریست ها، رهبران همه گروههای ایران درباره موقعیت ژئوپلتیک ایران بیم دارند. آنها چنین می بینند که ایران به وسیله کشورهای اساسا غیردوست و غیرقابل اتکا محاصره شده است و علاوه براین در محاصره یک ابر قدرت که روسیه باشد قرار گرفته است که مصمم است در درازمدت نفوذ منطقه ای ایران و ثبات داخلی آن را برهم زند. در نتیجه این درک و پیوندهای وسیع که ایران به همین جهت با ایالات متحده برقرار کرده است هیچ گونه جهت گرایی محسوس در

ص: 826

سیاست ایران نسبت به ابرقدرتها احتمال نمی رود که در اواسط دهه 1980 پیش آید.

تمایل ضد کمونیستی شدید شاه و اغلب رهبران سیاسی و نظامی از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم و بعد از آن و سالهای اولیه دشوار سلطنت شاه منشأ می گیرد. یعنی شورویها به عنوان تهدید اصلی به نقش شاه و تمامیت ارضی کشور تلقی می شدند. ترس از مقاصد مسکو در سالهای بعد در نتیجه درک ایران از علاقه روسیه به دسترسی به بنادر آبهای گرم در این منطقه و در سالهای بعد از آن نیز براثر نشانه های کمبود آینده نفت در اتحاد شوروی همچنان حفظ شد. ایران در اواخر دهه 1970 نگران فعالیت های شوروی در آفریقا و جمهوری دمکراتیک خلق یمن و افغانستان است و از آن بیم دارد که این «محاصره» ایران با کوشش هایی برای برهم زدن امنیت پاکستان، همسایه ایران و یا خود ایران ادامه خواهد یافت.

ایران در چند سال آینده اقداماتی در حد امکان برای مقابله با نفوذ شوروی در این منطقه به عمل خواهد آورد ولی برای آنکه منافع خود را نیز حفظ کند در پی آن خواهد بود تا مناسبات عادی هر چند محتاطانه دوجانبه با اتحاد شوروی ادامه یابد. شاه هم اکنون نیز با توسعه دادوستد و خرید اسلحه از اتحاد شوروی و با ادامه مبادلات سیاسی در سطح بالا مشوق های نیرومندی برای همکاری با اتحاد شوروی فراهم کرده است. معذالک برای متعادل ساختن این مناسبات، ایران همچنین خواهد کوشید تا مناسبات حسنه دوجانبه خود را با چین حفظ کند. ایران در سال 1971 حکومت پکن را به رسمیت شناخت.

شاه و رهبران نظامی ایران اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین تهدید نظامی درازمدت برای ایران می دانند هر چند نه آنها و نه ما اوضاع و احوالی را پیش بینی نمی کنیم که در آن خصومتی بین ایران و شوروی روی دهد. جهت گیری تنها یکی از هفت لشکر ایران به سوی مرز شوروی بیان کننده این موضوع است که رهبران ایران پی برده اند که نیروهای ایران نمی توانند بدون مساعدت خارجی، هم اکنون یا در آینده حمله شوروی را مهار کنند. یک دفاع قابل اعتماد ایران مستلزم آن خواهد بود که نیروهای زمینی ایران مورد یک تجدید آرایش به سوی شمال قرار گیرند و این ابتکاری است که برای عملی کردن آن چندین هفته وقت لازم خواهد بود و توانایی ایران را در مقابل عراق از بین خواهد برد. در چنین اوضاع و احوالی استراتژی ایران عبارت خواهد بود از استراتژی بازدارندگی، ایران در پی آن است که نیروهای کافی آرایش دهد. برای این منظور که هرگونه اقدام نظامی شوروی را به اندازه غیرقابل قبولی پرخرج سازد و پیوندهای نزدیک خود با ایالات متحده را حفظ کند تا احتمال پاسخ عملی و شدید غرب افزایش یابد.

تمایل شاه به مناسبات نزدیک به ایالات متحده در درجه اول ناشی از پشتیبانی آمریکا در سالهای اولیه سلطنت او و نگرانی های امنیتی در مورد اتحاد جماهیر شوروی است. معذالک بر مبنای همین عوامل شبکه ای از پیوندها که شامل مطالبی فراتر از فروش تجهیزات نظامی یا سازمان پیمان مرکزی است ایجاد شده است. مثلاً بیشتر تکنولوژی و کالاهای سرمایه ای و قسمت بزرگی از واردات مواد غذایی و مساعدت از لحاظ نیروی انسانی، از کشورهای صنعتی غرب و در درجه اول ایالات متحده تأمین می شود. علاوه براین تعداد زیادی از ایرانیان در ایالات متحده آمریکا تحصیل کرده و یک نوع نزدیکی فرهنگی نسبت به غرب احساس می کنند. غرب به نوبه خود خریدار قسمت اعظم نفت ایران است. هر چند بسیاری از رهبران مخالف غیرنظامی در ایران هواخواه یک سیاست خارجی متعادلتر هستند اهمیت اساسی این

ص: 827

مناسبات به احتمال قوی به غیر از یک حکومت رادیکال چپ گرا همه حکومت های دیگر را از اعمال تغییرات ناگهانی مناسبات ایران و آمریکا منصرف خواهد کرد.

منافع ایالات متحده ظرف چند سال آینده بدون شک در نتیجه کوشش های ایران برای بدست آوردن قیمت های بالاتر واقعی نفت تحت تأثیر خواهد گرفت. باتوجه به پایین تر رفتن سطح تولید در سالهای 1980 هر حکومتی به درآمدهای بیشتر ناشی از قیمت های بالاتر نفت نیاز خواهد داشت. معذالک در نتیجه آگاهی ایران در مورد پیوندهای وسیع این کشور با کشورهای صنعتی در همه زمینه ها و در نتیجه سیاست های معتدلتر بعضی از اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) این هدف با شدت محدودی دنبال خواهد شد. این عوامل پیچیده ترکننده ممکن است در ایران یک نوع پذیرش نسبت به میانه روی در افزایش قیمت نفت ایجاد کند به ویژه اگر رکود و انحطاط جدی در اقتصاد غرب احتمالی به نظر رسد.

ایالات متحده همچنان فراهم کننده عمده تجهیزات پیچیده نظامی و نیروی انسانی آموزش دیده برای ایران برای چند سال بعد باقی خواهد ماند مگر اینکه تغییرات انقلابی و غیر محتمل در جهت گیری کشور نسبت به ابرقدرتها پیش آید. ایالات متحده مدتی است عرضه کننده عمده اسلحه برای ایران است و باتوجه به اینکه معادل چندین میلیارد تجهیزات هنوز باقی مانده که باید تحویل شود ایالات متحده در سراسر دوران اواسط دهه 1980 عرضه کننده عمده اسلحه به ایران باقی خواهد ماند به ویژه برنامه های نیروی هوایی و دفاع هوایی تقریبا تماما متکی به ایالات متحده است و در اواسط سال 1978 تقریبا 9500 آمریکایی در ایران در بخش دفاعی کار می کردند. اتکای نظامی ایران به ایالات متحده در واقع به اندازه ای حساس است که اگر پشتیبانی ایالات متحده پس گرفته شود نیروهای مسلح ایران احتمالاً قادر نخواهند بود در مقابل عملیات خصمانه تمام عیار بیش از دو هفته دوام بیاورند.

ایران می کوشد از طریق متنوع کردن منابع تهیه اسلحه از اتکای خود به ایالات متحده بکاهد و به تولید سلاح ها در داخل کشور توسعه بخشد و برای فراهم کردن نیروی انسانی ماهر برنامه های جاه طلبانه آموزشی به راه بیندازند. هر چند در همه این زمینه ها پیشرفت هایی حاصل می شود، پیچیده تر شدن فزاینده سلاح های مدرن و تقاضای سریعا رشد یابنده ای برای نیروی انسانی در اقتصاد و امور نظامی باعث خواهد شد که این مشکلات لااقل تا چند سال دیگر هم و غم عمده ایران را در تنظیم سیاست دفاعی و خارجی تشکیل دهند. معذالک نقش ایالات متحده در امور نظامی و اقتصادی ایران ممکن است سریعتر از نقش سیاست خارجی آن به طور کلی رو به انحطاط برود و این در نتیجه تعیین حداکثر فروش اسلحه از سوی ایالات متحده و کوشش های حکومت ایران برای کاهش دادن یک مسئله جذاب سیاسی برای مخالفان خواهد بود.

4- چشم انداز برای سالهای 1980

اگرچه رهبران ایران ظرف چند سال آینده با مشکلاتی مواجه خواهند شد که توسط فشار داخلی و خارجی بر روی ایران اعمال می شود و این مشکلات بوجودآورنده حدودی کلی خواهند بود که سیاست های ایران باید در داخل آن تدوین شود، اما در مورد نوع رژیمی که ممکن است به قدرت برسد و همچنین در مورد پاسخ گویی های احتمالی آنها نسبت به مشکلات ایران اختلاف هایی وجود دارد. اگر شاه

ص: 828

و جانشینان منتخب او باقی بمانند ما شاهد یک نظام سیاسی خواهیم بود که در نتیجه حوادث سال 1978 تزکیه شده و تغییر یافته ولی در جهت همان هدف های اساسی علیرغم سرعت کاهش یافته آن، باتوجه بیشتر نسبت به مشکلات سر رسنده و تقاضاهای عموم و خلق کار می کنند. اگر شاه بر مسند قدرت باقی نماند ما شاهد یک یا چند رژیم دیگر خواهیم بود که به احتمال قوی یک هیئت حاکمه نظامی دست راستی ولی شاید همچنین یک حکومت غیرنظامی با تسلط رهبران مذهبی شیعه یا چپ گرایان میانه رو غیرمذهبی خواهیم بود. ما تصور می کنیم که یک رژیم رادیکال چپ گرا کمتر احتمال دارد. هرچند همه این رژیم ها ممکن است احتمالاً بکوشند تا پیوندهای ایران را با ایالات متحده به نفع، مقتضیات سیاسی ملی گرایانه ایران شل تر کنند معذالک تنوع وسیعی در سیاست های داخلی و اولویت های خارجی آنها وجود خواهد داشت.

فرمانروایی پهلوی

ما کمتر احتمال آن را می بینیم که شاه داوطلبانه قبل از اواسط سال 1980 استعفا دهد. نظر به اینکه او سالهای سال سرنوشت خود را با سرنوشت ایران یکی قلمداد کرده است، بی ثباتی سیاسی کنونی احتمالاً تصمیم شاه را برای برقراری مجدد نظم و کار در راه جانشینی منظم به پسرش رضا ولیعهد 18 ساله تقویت خواهد کرده ولی شاه نرمش ناپذیر نیست او آمادگی برای دادن امتیاز به مخالفین با مسئولیت نشان داده است و ممکن است به این نتیجه برسد که نقش خود او و همچنین نقش پسرش بایستی کاهش یابد. برنامه لیبرالیزه کردن سیاسی در واقع از سوی شاه بیشتر به عنوان وسیله ای برای مشارکت وسیع تر (مردم) در فراگرد سیاسی ابداع شده است و او چنین گامی را برای تأمین ثبات در دوران بعد از جانشینی اش لازم تشخیص داده است.

اگر شاه و وارثان منصوب او (ترتیبات کنونی نشان می دهد که یک شورای نیابت تحت ریاست شهبانو فرح در صورتی که خود او که در نهایت سلامتی است، قبل از سال 1980 هنگامی که ولیعهد 20 ساله باشد بمیرد، تعیین می شود) بر مسند قدرت باقی بمانند ما پیش بینی می کنیم که آنها در چند سال آینده در پی ثبات سیاسی از طریق موازنه امتیازات محدود از لحاظ برنامه لیبرالیزه کردن و نیروی قهریه از جمله حکومت نظامی اگر لازم باشد خواهند بود. علاوه بر این اگر خاندان سلطنتی بر مسند قدرت باقی بماند ما پیش بینی می کنیم که عناصر اصلی سیاست های کنونی شاه درباره نوسازی اجتماعی و عمران و رشد اقتصادی ادامه یابد. این سیاست ها معذالک با شدت و سرعت کمتری از گذشته تعقیب خواهند شد و این در نتیجه مشکلات سیاسی و اقتصادی است که در سال 1978 ظاهر شده اند. شاه رضا یا یک شورای نیابت تحت ریاست فرح به احتمال قوی خواهد کوشید تا یک چهره لیبرال تری از شاه کنونی برای خود بسازد و حساسیت آنها در مقابل حملاتی به روش فرمانروایی شاه آنها را وادار خواهد کرد تا کمتر خودکامه بوده و نسبت به نگرانی های عمومی پاسخگویی بیشتری داشته باشند. ما کمتر احتمال می دهیم که تحت فرمانروایی پهلوی سیاست داخلی در خط تبلیغ شده بوسیله رهبران مذهبی شیعه تغییر جهت دهد.

عناصر اساسی سیاست خارجی و دفاعی ایران نیز بنحو اساسی تحت رژیم سلسله پهلوی تغییر نیافته خواهد ماند. خاندان سلطنتی و ساختار قدرت که از آن حمایت می کند از قبیل اشخاص متنفذ در کابینه

ص: 829

پارلمان، دیوانسالاری، نیروهای امنیتی و جامعه بازرگانان همگی درباره جهان و منافع ایران یک نظر مشترک دارند این نظر متوجه لزوم تقویت برتری ایران در خلیج فارس بدست آوردن حداکثر درآمد از نفت، مقابله با نفوذ رادیکالهای عرب و شوروی در منطقه به حداقل رساندن بی ثباتی در شبه قاره هند و حمایت از مناسبات ایران با ایالات متحده است. معذالک ممکن است بین شاه و وارثان او درباره اجرای سیاست، اختلاف مهمی وجود داشته باشد.

وارثان او یقینا در ابتدا اعتماد شاه و تجربه او را نخواهند داشت و آنها احتمالاً گستاخی کمتری در پیشنهاد کردن ابتکارات خارجی خواهند داشت و تمایل بیشتر خواهند داشت تا نظریات مشاوران کشوری و لشکری خود و وزارت امور خارجه و مجلس را سبک و سنگین کنند. این فراگرد احتمالاً منجر به اقدام کندتر و قاطعیت کمتر خواهد شد.

دولت نظامی

ناآرامی سیاسی که در جریان سال 1978 رخ داده برای نخستین بار بعد از سالها این امکان را بوجود آورده است که شاه ممکن است در زمانی قبل از اینکه به نفع پسر خود کناره گیری کند، قدرتش را از دست بدهد. همچنین بلاتکلیفیهای جدید احتمال آن را که در صورت مرگ شاه جانشینی طبق برنامه صورت خواهد گرفت کاهش داده است. جانشینان به نحو گریزناپذیری ضعیف تر از خود او خواهند بود و در ابتدا اگر چهره های با نفوذ سیاسی و نظامی آغاز به مانور برای رسیدن به قدرت در نتیجه کوتاهی های رژیم جدید در تحکیم سریع مواضع قدرت خود بنمایند آنگاه خطر فراخواهد رسید. اگر ولیعهد رضا با شهبانو نتوانند کنترل خود را برقرار کنند سلسله پهلوی به پایان خواهد رسید. علی پسر دوم شاه که 12 ساله است پایگاه مستقل قدرت ندارد هر چند ممکن است دیگران برای اینکه بدست گرفتن قدرت خود را قانونی جلوه دهنده از او استفاده کنند. اگر سلسله پهلوی در معرض فشار قرار گیرد تا در قدرت با دیگران سهیم باشد یا اینکه از مسند قدرت کنار گذاشته شود تنها احتمال منحصر به فرد این خواهد بود که نظامیان کنترل را بدست خواهند گرفت هر چند در حال حاضر معلوم نیست که عناصری در میان نظامیان علیه شاه توطئه می چینند. افسران ارشد در سپتامبر 1978 انگیزه تصمیم برای تحمیل حکومت نظامی بوده اند و ما معتقدیم که در اوضاع و احوال دشوارتر آنها خواهان یک دولت نظامی شده یا در به راه انداختن یک کودتا خواهند کوشید. اگر یک دولت نظامی در دوران بقای شاه ادامه یابد چنین دولتی یقینا در همه زمینه ها به وسیله افسران ارشد با نظریاتی مشابه نظریات شاه رهبری خواهد شد. اگر نظامیان کودتای موفقی به راه بیندازند (و ما در این باره اساس درستی در دست نداریم که برآن مبنا پیشگویی کنیم که کدام واحدها یا افراد ممکن است چنین کوشش بنمایند) امکان دارد که افسران جوانتر با نظریاتی که کمتر قابل پیش بینی است به قدرت خواهند رسید.

بیشتر افسران ارشد متوسط ظاهرا بر روی هدف های کلی برنامه های رشد اقتصادی و نوسازی اجتماعی شاه و همچنین کوشش های او برای توسعه و بهبود نیروهای مسلح صحه می گذارند. در مورد مسایل داخلی یک رژیم نظامی از دادن امتیازات سیاسی و غیره که مورد تقاضای رهبران مذهبی است، خودداری خواهد کرد. دیدگاه سیاسی نظامیان که عموما محافظه کارانه است و درباره لیبرالیزه کردن سیاسی، شوقی از خود نشان نداده است، باعث خواهد شد که با گروههای مخالف چپگرا سازش نکند. به

ص: 830

احتمال قوی بیشتر دولت های نظامی بیش از شاه برای سرکوبی ناآرامی هایی مانند ناآرامی های سال 1978 از قوه قهریه استفاده خواهند کرد و ممکن است بار دیگر کنترل های سرکوب گرایانه از نوعی که قبل از برنامه لیبرالیزه کردن از سوی شاه و برطرف کردن محسوس ترین نقض حقوق بشر، به مورد اجرا گذاشته می شد، اجرا شود.

یک رژیم نظامی در چند سال آینده احتمالاً همان هدف های شاه را در سیاست خارجی و دفاعی دنبال خواهد کرد ولی باتوجه به آن که فاقد تجربه او است و نسبت به شاه در اواسط دهه 1970، از منابع مالی کمتری برخوردار است با احتیاط بیشتر و سرعتی کمتر عمل خواهد کرد. این امر در یک برنامه محدودتر مانند توسعه نیروی دریایی به سوی اقیانوس هند تجلی خواهد کرد. به قدرت رسیدن رهبران نظامی ممکن است همچنین باعث سؤظن متقابل بیشتری در روابط بین عراق و ایران و اتحاد شوروی و عربستان سعودی بشود. روابط حسنه ایران با این کشورها به طور عمده بستگی به تفاهم مساعد رهبران دیگر درباره رهبری شخصی و هدف های شاه داشته است و هریک از آنها از روی کار آمدن یک دولت نظامی در تهران بیمناک خواهند بود.

آگاهی در میان نظامیان ایران درباره آسیب پذیری ژئوپلتیک کشور و مناسبات نظامی گذشته آن با ایالات متحده شاید حفاظی در مقابل چرخش اساسی در مناسبات با ایالات متحده باشد. علاوه بر این به علت اینکه یک رژیم نظامی در درجه اول مورد سوءظن بیشتر همسایگان ایران قرار خواهد گرفت احتمالاً اگر به قدرت برسد در پی داشتن پیوندهای رضایت بخش با ایالات متحده خواهد بود. سیاست قیمت گذاری نفت یک رژیم نظامی تابع همان ملاحظاتی خواهد بود که شاه را تحت تأثیر قرار می دهد و هیچ گونه تغییر مهمی در این زمینه احتمال نخواهد داشت. معذالک ممکن است مشکلاتی بین ایالات متحده و یک رژیم نظامی در مورد حقوق بشر پیش آید.

ما کمتر احتمال می دهیم که یک افسر نظامی دست چپی افراطی یا ناسیونالیست یا یک گروه مشابهی بخواهد ظرف چند سال آینده کودتای موفقی به راه بیندازد. معذالک اگر چنین رویدادی پیش آید نتیجه اجرای یک سیاست خارجی خواهد بود که در درجه اول بی طرف یا ضد بیگانه خواهد بود ولی منجر به فرسودگی تدریجی پیوندهای نزدیک و همکاری با ایالات متحده و غرب می شود. رهبران یک چنین رژیمی به احتمال قویتر از میان عناصر جوان افسران ارتش برخواهند خواست و پیوندهایی با گروههای مخالف غیرنظامی از جمله افراطیون خواهند داشت. سازش با چنین گروههایی غیر محتمل به نظر نمی رسد ولی ماهیت یک چنین مناسباتی و دامنه مشارکت این گروهها در دولت تماما وظیفه ایدئولوژی و شخصیت یک رهبر جوان خواهد بود.

کنترل غیر نظامی

رهبران برگزیده غیرنظامی کنونی یعنی سیاستمداران دیوانسالاران، بازرگانان و روحانیون و سایر اهل حرفه ها موقعیت خوبی برای بدست گرفتن قدرت ندارند مگر اینکه آنها از پشتیبانی شاه یا نظامیان برخوردار باشند. کوشش های گذشته برای پیشبرد فعالیت سیاسی با مسئولیت، از سوی حکومت یا مخالفان موفق از آب در نیامده است و نتیجه آن شده است که هیچ حزب سیاسی که خوب سازمان یافته باشد و بتواند رهبری واجد شرایط یا خلقی را به عنوان راه دیگری در برابر شاه و نظامیان تشکیل دهد،

ص: 831

بوجود نیامده است. جامعه مذهبی یک رهبری بهتر شناخته شده و بیشتر مورد قبول دارد ولی اندیشه به قدرت رسیدن آن بنحو شدیدی مورد مخالفت عملاً همه گروههای نیرومند است. جبهه ملی نزدیکترین چیزی است که در ایران معاصر به یک حزب سیاسی شباهت دارد ولی به سختی می تواند گفت که این جبهه به عنوان یک موجودیت سازمان یافته وجود دارد. جبهه ملی در درجه اول مرکب از گروهی از پشتیبانی های پا به سن گذاشته مصدق نخست وزیر پیشین می باشد که سرشناس ترین آنها در اواخر دهه 1970 کریم سنجابی و مهدی بازرگان بوده اند. معذالک اگر این گروه خود را احیا کند و در ظرف چند سال آینده به قدرت برسد احتمالاً در پی اجرای تقاضاهای دائمی خویش برای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و اداری در داخل و یک سیاست مستقل خارجی با پیوندهای ضعیف تری با ایالات متحده خواهد بود.

سایر سیاستمداران مستقل از این هم پیروان کمتر و سازمان ضعیف تری دارند ولی این سیاستمداران مستقل با اعضای جبهه ملی نظرگاههای مشترک دست چپی دارند. ما هیچ گونه شواهدی از اینکه هر یک از این سیاستمداران غیرنظامی قادر باشند ظرف چند سال آینده یک رهبری جایگزین نیرومند مؤثر داشته باشند در دست نداریم. عنصر رهبری غیرنظامی که دارای وسیع ترین پیروان خلقی است و بیش از همه مورد سؤظن سایر رهبران است تا چند سال دیگر روحانیون شیعه خواهند بود. چهره هایی مانند آیت اللّه خمینی و شریعتمداری هم اکنون نفوذ نیرومندی را بر دولت اعمال می کنند و هرکس دیگری که بر مسند قدرت باشد برآنها نیز اعمال خواهند کرد، ولی آنها کمتر شانس آن را دارند که پیروان وسیع خود برای بدست گرفتن کنترل دولت برای خودشان بهره گیری کنند. با وجود این نفوذ نیرومند آنها برای مدت زیادی بر جهت گیری سیاست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که حکومت های غیرمذهبی یا غیرنظامی یا نظامی از آن پیروی می کنند ادامه خواهد یافت.

توضیح: نسخه پاکنویس شده این سند در لانه جاسوسی بدست نیامده است و این ترجمه از روی پیش نویس سند به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

گردهمایی پیش آهنگی

ص: 832

سند شماره 65 تاریخ : 17 اکتبر 1978 - 25 مهر 1357 شماره سند: 14950 طبقه بندی : محرمانه از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی محرمانه به : سفارت آمریکا در تهران - فوری موضوع : گردهمایی پیش آهنگی.

1- نمایندگان برجسته پیشاهنگان آمریکا با اداره امنیت وزارت خارجه و بخش خاور نزدیک ایران ملاقات و موضوع گردهم آیی در نیشابور را بررسی کردند. طبق برنامه 2500 پیش آهنگ آمریکایی قصد شرکت دارند، گرچه به دلیل مخارج زیاد و عدم ثبات وضع ایران، نیمی ثبت نام نکرده و پیش آهنگی آمریکا نیز معتقد نیست که می تواند به اهداف خود برسد.

2- شورای پیش آهنگی آمریکا در مورد مشارکت آمریکا در گردهم آیی بحث کرده بود در صورت عدم شرکت آمریکا، گردهمایی احتمالاً تشکیل نمی شود. شورای پیش آهنگی آمریکا نگران وضع داخلی ایران در آن موقع بوده و کمی هم انتقادهای گروه های حقوق بشر و مشکل ترتیب اجازه هواپیما را مد نظر دارد (ناس - وزیر مختار آشنایی دارد) شورای پیش آهنگی آمریکا برای ترتیبات سفر باید ظرف چند هفته تعهداتی را برعهده بگیرد و در صورت بطلان گردهمایی 200 هزار دلار از دست رفته، که از هیچ شرکت بین المللی بیمه ابطال را نخواهد توانست بدست آورد.

3- مأمور وزارتی در مورد سوالات خلاصه اوضاع سیاسی ایران حوادث مهم آتی مثل: محرم، پایان حکومت نظامی و انتخابات را بیان کرد. بنظر او پیش آهنگان آمریکایی با وضع امنیتی خطرناک مواجه نخواهند شد و عناصر مخالف حتی تروریستها، گروههای ضربه پذیری مثل پیشاهنگان آمریکایی را هدف قرار نداده بودند. بعلاوه دولت ایران مطمئنا برای تهیه ترتیبات مؤثر محکم همه گونه کوشش را بعمل خواهد آورد. معهذا وزارت تضمین صددرصدی در مورد ابطال گردهمایی در آینده از سوی دولت ایران یا اجرای مراسم بدون مشکلاتی را نمی دهد. به نظر ما این کار مثل جشن هنر شیراز نیست.

4- در خاتمه قرار شد سنجشها و توصیه های احتمالی سفارت خواسته و براساس آنها اقدام شود. قرار شد سفارت با دکتر حسین بنایی مسئول گردهمایی از سوی ایران برای کسب نظراتش تماس بگیرد و نمایندگان شورای پیش آهنگی آمریکا از ما خواستند از طریقه توصیه به انجمن بین المللی پیش آهنگی نسبت به تعویق آن به سال 83 عمل شود تا دولت ایران بتواند بدون آبروریزی خود پیشقدم برای تعویق گردهمایی شود. گردهمایی می تواند سال آینده در سوئد تشکیل و با این شرایط سفارت با بنایی تماس نگیرد تا تصور فشار آمریکا پیش نیاید. قول تماس داده شد و متأسفانه به علت کمی وقت مجبور به نصیحت شورای پیش آهنگی آمریکا پیش اطلاعات 19 اکتبر شده ایم.

کریستوفر

گردهمایی پیش آهنگی

ص: 833

سند شماره (الف) 65 تاریخ : 17 اکتبر 1978 - 25 مهر 1357 طبقه بندی : محرمانه شماره سند : 10101 از : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی.

به : سفارت آمریکا در تهران - فوری موضوع : گردهمایی پیش آهنگی.

1- ایران وارد یک مرحله ناآرامی سیاسی و امنیتی قابل ملاحظه گردیده که محتملاً تا ژوئن آینده که وعده انتخابات پارلمانی داده شده ادامه دارد. در این وضع ممکن است تغییراتی حاصل بشود یا عوامل جدیدی وارد صحنه شوند ولی به هر حال مشکل بتوان وضع داخلی سیاسی امنیتی را در جولای 79 پیش بینی نمود. برگزاری گردهمایی پیش آهنگی برای اولین بار در ایران نیاز به پول و انرژی به مقادیر زیادی دارد و احتمال به مخاطره افتادن آن در آخرین لحظات برای مسایل امنیتی و غیره را نمی توانیم ندیده بگیریم. بنابراین سفارت نمی تواند پیش بینی کند. که اوضاع برای برگزاری گردهمایی رضایت بخش است.

2- بدیهی است این تصمیم بستگی به پیش آهنگی آمریکا دارد، بنظر ما عاقلانه است با نمایندگان دولت ایران صحبت کرده و نه تنها با دکتر حسین بنائی، بلکه با هر شخص مسئولی که در امور تدارکات اداری، فنی و امنیتی برگزاری گردهمایی مؤثر است، صحبت شود. بی پرده بگوییم، بنظر ما با اوضاعی که پیش بینی می کنیم از اکنون تا ژوئیه آینده در ایران حادث شود، این طرح فوق العاده بلندپروازانه است. و با امکان تغییرات پرسنلی وزارتی و دولتی، ممکن است تکمیل به موقع تدارکات اداری در خود آنها مشکل باشد. فشارها و تأکیدها به مصادر امر ممکن است دولت را از نیمه راه فعالیتش به انصراف رأی وادارد.

معهذا سفارت یا دولت آمریکا نباید تصمیم گیرنده برای پیش آهنگی آمریکا و ایران باشند. مطالب یادشده بیانگر بهترین سنجش وضعیت توسط مقامات سفارت است.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی

ص: 834

سند شماره 66 تاریخ : 18 اکتبر 1978 - 26 مهر 1357طبقه بندی : محرمانه از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع : گزارش سیاسی - امنیتی، تاریخ 18 اکتبر 1978 خلاصه: یک نماینده مخالف در 9 مورد از دولت شریف امامی شدیدا انتقاد کرد. نخست وزیر در جلسه غیرعلنی مجلس از سیاستهای دولت دفاع خواهد کرد. سنجابی رهبر جبهه ملی اظهار داشت که رژیم سلطنتی اگر مطابق قانون اساسی باشد مورد مخالفت نیست. خمینی از کارتر به خاطر بی اعتنایی به زیرپا گذاشتن حقوق بشر در ایران انتقاد کرد. 340 استاد ایرانی از رئیس جمهور فرانسه درخواست کردند که محدودیتها را برای خمینی حذف کند. نصیری، رئیس پیشین ساواک برای پاسخگویی به موارد اتهام فساد و سوءاستفاده از مقام، به تهران بازگشت. مقامهای دولت ایران اعلام کردند که اکثر زندانیان سیاسی در دو هفته آینده آزاد خواهند شد. انجمن قلم آمریکا از روزنامه نگاران ایرانی به خاطر اعتصاباتشان حمایت کرد. آیت اللّه دستغیب پس از دو ماه بازداشت در شیراز آزاد شد. هیچگونه گزارش جدیدی از برخورد بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان نیست. دو دانش آموز آمریکایی که به طور اتفاقی با تظاهراتی در اصفهان برخورد کردند ترسانیده شدند و به طرف یکی سنگی پرتاب شد. مجموع کشته شدگان از تاریخ 16 اکتبر تاکنون 12 نفر هستند. (پایان خلاصه).

1- نماینده مجلس عباس اخباری - دیروز سیاستهای دولت را به باد انتقاد گرفت، و یک هفته برای پاسخگویی به دولت فرصت داد. مجلس در تاریخ 22 اکتبر جلسه ای غیرعلنی تشکیل خواهد داد و به دیگر سوالات و مخالفت های مطرح شده توسط نمایندگان مجلس رسیدگی خواهد کرد. هنوز معلوم نیست که چه موقع مجلس در مورد انتقادات اقدام خواهد کرد. اخباری در 9 ماده قطعنامه اش، به خاطر متوقف نکردن کشتار در ایران و زیرپا گذاشتن امنیت رهبران مذهبی، به دولت حمله کرد. وی سوال کرد، چرا مسئولینی که خمینی را به تبعید فرستاده اند، هنوز به مجازات نرسیده اند، و در گزارشش اظهار داشت که دولت ایران بر عراق، کویت و فرانسه فشار وارد آورده است که آزادی را از خمینی سلب کنند. دولت اجازه داده است که درآمد نفت، در نتیجه تنزل دلار کاهش یابد، دولت اجازه داده است که کنسرسیوم نفت ثروت ملی را به یغما ببرد، و درآمد نفت را در جریان پروژه هایی چون جزیره کیش از بین برده است. از مواردی که وی به عنوان نقطه ضعف دولت، به آن حمله می کرد، از جمله آزادی تشکیل اجتماعات، آزادی مطبوعات و استقلال دانشگاهها بود. دولت فعلی نمی تواند ملت را آرام کند به دلیل اینکه عوامل زیادی از وابستگان دولت ظالم قبلی وجود دارند، برای مثال - دولت موفق نشده هویدا را تحت تعقیب قرار دهد - زیرا هویدا در زمان فساد و تباهی کشور، رئیس دولت بوده است، بالاخره دولت سعی کرده است اشتباهات دولت قبلی را با افزایش بیش از حد معمول حقوق ها جبران کند. که این موضوع فقط به تورم می افزاید.

2- کریم سنجابی - رهبر جبهه ملی در مصاحبه خود متذکر شد که وی هیچگونه مخالفتی با رژیم سلطنتی که مطابق با قانون اساسی باشد ندارد. همچنین وی گفت دولت مجبور است که بین دموکراسی حقیقی و حکومت نظامی، یکی را انتخاب کند. موقعیتی دیگر وجود ندارد.

ص: 835

3- آیت اللّه خمینی - در مصاحبه ای که در تاریخ 21 سپتامبر با خبرنگار فرانسه انجام داد و در تاریخ 17 اکتبر روزنامه لوموند آن را منتشر کرد. وی از کارتر به خاطر زیرپاگذاشتن حقوق بشر در ایران انتقاد کرد، و افزود کارتر به سیاست شوروی اعتراض کرد، اما شاه را پس از کشتار 8 سپتامبر (17 شهریور) مورد حمایت قرار داد. مطبوعات گزارش دادند که 340 تن از استادان ایرانی از ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه تقاضای لغو مقررات دست و پاگیر برای خمینی کردند.

4- نصیری، رئیس پیشین ساواک - در تاریخ 17 اکتبر به تهران بازگشت، انتظار می رود که وی برای پاسخگویی به موارد اتهام فساد و زیرپاگذاشتن حقوق بشر به ایران آمده باشد. نصیری با خبرنگاران و نیز دست اندرکاران در باب این مسایلی که تقریبا واضح و روش نیستند، صحبتی نکرده است.

5- مقامهای دولتی دیروز اعلام کردند که قسمت اعظمی از زندانیان سیاسی در دو هفته آینده آزاد خواهند شد. دولت زندانیان سیاسی را به دو گروه تقسیم کرده است. آنهایی که به خاطر عقاید سیاسی و فعالیتهای سیاسی به زندان افتاده اند و یا آنهایی که به خاطر عملیات تروریستی دستگیر شده اند، اولین گروه ممکن است که آزاد شود. آزمون، وزیر کشور در امور اجرایی گفت، تروریست ها بخشوده نخواهند شد، اما بعضی از گزارشات دلالت می کند که حکم صادره ممکن است شامل فرجام خواهی بشود. آزمون گفت - همه کسانی که عمل آنها مطابق با قانون اساسی بوده است، آزاد خواهند شد. مطبوعات گزارشات پراکنده ای از اعتصاب غذا - بین زندانیان سیاسی - نقل کرده اند. ظاهرا در چند روز گذشته زندانیان شیراز و تبریز نیز دست به اعتصاب غذا زده اند و به دیگر اعتصابیون و زندان قصر و کرج تهران پیوسته اند، یکی از قضات دادگاه تهران نیز دست به اعتصاب غذا زده است، که این امر به علت اعتراض به بازداشت موقت و غیرقانونی سه تن از قضات است که آنها را روز یکشنبه در حال خارج شدن از وزارت دادگستری دستگیر کردند.

6- مطبوعات گزارش می دهند که انجمن قلم آمریکا که شامل 1600 نویسنده است از روزنامه نگاران ایرانی به خاطر اعتصابات اخیرشان حمایت کردند.

7- آیت اللّه حاج سیدجواد دستغیب در تاریخ 17 اکتبر از بازداشت آزاد شد، وی دو ماه پیش در شیراز دستگیر شده بود.

8- هیچگونه گزارش جدیدی از تظاهرات خشونت آمیز نیست، مجموع کشته شدگان از تاریخ 16 اکتبر تاکنون 12 نفر هستند، کرمان کشته های بیشتری از آنچه که گزارش شده بود داشت، ولی درگیری های آنجا از همه جا چشم گیرتر بود. گزارش می شود که جمعیتی در حدود 200 الی 300 نفر به شبستان مسجد در حین اجرای مراسم حمله کردند، و موتورسیکلت ها را به آتش کشیدند، و عکسهای خمینی را سوزاندند، و به مسجد خساراتی وارد کردند و به نمازگزاران حمله ور شدند.

9- در صبح روز 18 اکتبر در اصفهان حادثه جزیی ضدآمریکایی اتفاق افتاد، دو دختر دبیرستانی آمریکایی که به مدرسه می رفتند، در بین راه به طور اتفاقی، در سر راه گروهی از تظاهرکنندگان که در حدود 40 - 50 نفر بودند، قرار گرفتند، موقعی که جمعیت شروع به فریاد کشیدن کردند، آنها دویدند، یکی از آنها مورد اصابت سنگ از میان جمعیت قرار گرفت، و جمعیت به راه خود ادامه داد. بدون اینکه آنان را تعقیب کند. این حادثه دخترها را وحشت زده کرد، اما جمعیت بجز شخص پرتاب کننده سنگ بیشتر به فکر ادامه راه پیمایی خود بودند تا دنبال کردن و مجروح نمودن آمریکایی ها.

نظری به پیش

ص: 836

سند شماره 67 تاریخ : 19 اکتبر 1978 - 27 مهر 1357 طبقه بندی : محرمانه از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع : نظری به پیش 1- خلاصه، در حالی که هنوز بسیار زود است که پیش گویی های مشخصی بشود، نشانه های تشویق کننده ای در دست است مبنی بر اینکه بحران ایران از مرحله تب آلود گذشته و چشم اندازهایی برای راه حل سازنده گشوده است معذالک تعدادی از نقاط خطرناک دیگر بین حال حاضر و انتخابات عمومی که برای ماه ژوئن آینده پیش بینی شده است در پیش است. (پایان خلاصه).

2- با گذشت بدون حادثه روز عزاداری جهت قربانیان حکومت نظامی در 16 اکتبر و حل اختلافات کارگری اخیر و تبعید آیت اللّه خمینی به پاریس و نشانه های تحکیم حکومت شریف امامی اوضاع سیاسی در ایران اندکی تسکین یافته است. معذالک با توجه به اینکه حکومت نظامی کنترل همه مراکز بزرگ جمعیتی را در دست دارد قرائت و کشف رمز عمق این حالت آسودگی واقعا ممکن نیست.

3- چهره های سیاسی در میان مخالفین که کوشیدند بر امواج نارضایی عمومی به رهبری آیت اللّه خمینی و ملاها سوار شوند اندکی از جاه طلبی های خود کاسته اند در حالی که دو یا سه هفته قبل بیشتر این سیاستمداران علنا خواستار برکناری شاه بوده اند و بیشتر آنها اکنون اعلام می دارند که لزوم ادامه رهبری شاه را می پذیرند هرچند در چهارچوب یک جامعه دمکراتیک طبق قانون اساسی باشد. همین چهره ها همچنین به نحو بی سروصدایی آغاز کرده اند که تا خود را از خمینی کنار بکشند و خواستار خویشتنداری از ملاها بشوند.

4- این تغییر موضع تااندازه ای ممکن است جنبه تاکتیکی داشته باشد و منعکس کننده کمبود شوق و حرارت در رویارویی با حکومت نظامی باشد. معذالک آنچه اساسی تر است این است که این تغییر وضع ممکن است انعکاس این درک باشد که در صورتی که اوضاع متلاطم فروکش نکند و چشم انداز یک حکومت لیبرال شده «جبهه ملی» در اوضاع و احوال کنونی از بوجود آمدن یک رژیم نظامی سرکوبگر کمتر متحمل است. در این انعکاس این مسئله که تنها شاه می تواند از تحمیل یک دولت نظامی جلوگیری کند و این که حیثیت و اعتبار مداوم او برای خویشتنداری ضروری است، کاملاً ثابت است.

5- بنابراین همین رهبران در حال حاضر در جستجوی راهی برای شرکت در ساخت حکومتی هستند و آنچه ایده آل است اینکه آنها مایلند مأموریت دولتی به آنها داده شود و کابینه را به دست بگیرند. مثلاً مردانی نظیر علی امینی که قبلاً «خواستار بود» که سمت نخست وزیری به او با اختیار تام بر نظامیان داده شود اکنون می گویند که با کنترل حکومت بدون اختیارتر نظامیان راضی هستند و رهبری نظامیان را مستقیما به عهده شاه واگذار خواهند کرد. مخالفان متواضع تر و واقع گرای دیگر صحبت از «حکومت ائتلافی» می کنند.

6- به احتمال نزدیک به یقین کمتر شانسی وجود دارد که شاه سیاستمداران جبهه ملی را وارد کابینه کنونی کند مگر اینکه این سیاستمداران نشان بدهند که آنها به طور اصیلی از پشتیبانی سیاسی مردم از

ص: 837

طریق محک یک انتخابات آزاد برخوردارند. شاه خاطرنشان ساخته است که ترجیح می دهد شریف امامی را حفظ کند و شاید جزیی تغییراتی در کابینه بدهد تا زمانی که انتخابات ماه ژوئن فرا رسد. مبارزه طلبی او در مقابل مخالفان این است که در این انتخابات به رقابت بپردازند. و نشان بدهند که آیا می توانند شایسته به عهده گرفتن مأموریت یک حکومت یا شرکت در ائتلاف یا حتی مشارکت جزیی در حکومت باشند یا خیر.

7- البته مخالفان این موضع را پیش کشیده اند که انتخابات آزاد نخواهد بود و اینکه اگر هدفهای خود را به تعویق بیندازند و تا ماه ژوئن آینده صبر کنند جاه طلبی های آنها از میان خواهد رفت. از سوی دیگر شاه اطمینان خود را درباره انتخابات آزاد تکرار می کند و این اندیشه را القا می کند که مخالفان در جستجوی آنند تا از نمایش ضعف خودشان اجتناب کنند. اخیرا نشانه هایی به دست آمده که گفت وشنودهایی آزمایشی و موقتی و غیرمستقیم درباره انتخابات بین مخالفان و وفاداران شکل می گیرد. یکی از مخالفان برجسته به سفیر گفته است که او حاضر است برای تهیه یک «منشور انتخاباتی» با حکومت همکاری کند و حدود انتخابات آزاد را مشخص کند و زمینه را برای ناظران بین المللی و تضمین های مشابه فراهم کند.

8 - در ضمن ستاره خمینی ظاهرا رو به افول است. اظهارات علنی خمینی در فرانسه ماهیت مبهم و قدیمی مفهوم های سیاسی او را نشان داده است. این واقعیت که خمینی از صحنه بسیار دور است و در یک کشور مسیحی واقع شده است ممکن است نفوذ او را در اینجا به فرسایش رساند. آیت اللّه های قم ظاهرا دارای احساس اعتماد به نفس بیشتری هستند و در مرحله مذاکره و تفاهم با حکومت قرار گرفته اند که منجر به وفاداری آنها به شاه خواهد شد.

9- ترتیبات تهیه شده بین حکومت و مطبوعات منتج به برقراری یک مطبوعات آزاد شده است که ممکن است آن را اصالتا مستقل نامید. اگر مطبوعات در چنین اوضاع و احوالی مسئولانه رفتار کنند، کار بزرگی را برای نیشتر زدن و بار کردن جوشهای سوءظن عمومی که از شایعات ناهنجار سرچشمه گرفته است، انجام خواهند داد. اگر مطبوعات در آینده آزاد و مسئولیت دار باشند، چنین اکاذیبی، که تقریبا همه آن را می پذیرفتند مبنی بر این که سربازان اسرائیلی مسئول حوادث قتل عام میدان ژاله بوده اند، نباید متداول شود.

10- معذالک مشکلات دردسرداری در پیش است حل مسئله اعتصابات مستلزم هزینه های فوق العاده ای بوده است که با در نظر گرفتن دستمزد و مزایا مبلغ 5/3 تا 3/4 میلیارد دلار برای دوران 23 سپتامبر 1978 تا 20 مارس 1979 آغاز می شود هم اکنون نیز با 5/10 درصد اضافه دستمزد سنگین شده است که مبلغ 3 میلیارد دلار در همان سال اضافه پرداخت خواهند داشت هزینه های دستمزدی مشابهی در بخش خصوصی یقینا مارپیچ تورمی سالهای 77 - 1976 را مجددا برقرار خواهد کرد. اگر تا اوایل سال 1979 کالا برای ارضای این تقاضای قدرت خرید در دسترس نباشد، هنگامی که طبق برنامه، حکومت نظامی قرار است برچیده شود مشکلات جدیدی برخواهد خاست.

11- مسئله دانشگاهها هنوز لاینحل مانده است وزیر آموزش عالی استعفا داده و لایحه خودمختاری دانشگاه «برای مطالعه بیشتر» پس گرفته شده است. یافتن شخصی که حاضر باشد پست وزارت آموزش عالی را به عهده بگیرد بسیار مشکل است و در مورد این که کسی پیدا شود که به اندازه کافی برای دانشگاهها قابل قبول بوده و گشایش مجدد آنها را تأمین کند تردید فراوانی وجود دارد. این تااندازه ای

ص: 838

بدان جهت است که تقاضای دانشگاهیان درهم و برهم است. از یکسو ملیون مذهبی قرار دارند و از سوی دیگر مارکسیستها و علاوه بر این هستند اشخاصی که خواهان خودمختاری دانشگاه بوده و همچنین هیئت مدرسین دانشگاه که خواستار بهبودهایی در حقوق و دسترنج خود هستند.

12- نظامیان پیچیدگی ویژه ای را از خود نشان می دهند. هرچند رهبران آنها وفاداری خود را به شاه حفظ کرده اند معذالک این واقعیت را پنهان نمی دارند که به عقیده آنها شاه «گذشتهای» بیش از اندازه ای را از خود قائل می شود. آنها ترجیح می دهند یک مشی خشن تری مانند دستگیری «ناراضیان» و پافشاری بر احترام بیشتر به «نظم و قانون» در پیش گرفته شود. نظامیان این نقطه نظر را به طور مداوم با شاه در میان می گذارند و تا مدتی بر نظریات شاه به علت اطلاعاتی که مورد توجه شاه قرار می دهند، نفوذ خواهند داشت. نظامیان به ویژه هنگامی که تقلیل بودجه دولت بر خرید اسلحه اثر سنگینی داشته باشد سخت ناراحت خواهند شد. در مرحله کنونی هنوز نشانه ای از آغاز عدم وفاداری یا آثار جزیی از احتمال یک کودتا وجود ندارد ولی شاه در حالی که به سوی پیش گام برمی دارد روشن است که باید به ناراحتی های نظامیان توجه ویژه مبذول دارد.

13- علاوه بر این مشکلات کم و بیش اساسی، خطرات احتمالی عاطفی نیز که از جانب مذهبیون برمی خیزد همچنان حضور دارد ایام محرم که روزهای عزای شیعیان است مصادف خواهد بود با نیمه اول ماه دسامبر این دوران پرتشنج سنتی ممکن است فرصتهایی برای زدوخوردها بین مسلمانان مبارزه جو و نظامیان پیش آورد.

14- سرانجام، مشکلات روانی و جسمی که در ذات فراگرد «کاهش فشار» از یک دوران حکومت نظامی باشد نیز وجود دارد. هر چند حکومت تقاضای مجوز برای 6 ماه حکومت نظامی از پارلمان کرده و چنین مجوزی دریافت کرده است معذالک همه آنها جدا امید دارند که در حدود پایان ماه دسامبر اگر اوضاع آرام بماند می توانند بساط این حکومت نظامی را شاید شهر به شهر برچینند تا در اوایل سال 1979 به حکومت غیرنظامی بازگرداند. اگر این فراگرد منجر به دور جدیدی از آشوبها و بی قانونی ها شود تمامی برنامه لیبرالیزه کردن در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.

15- بدین ترتیب هشت ماهی که بین حال حاضر و انتخابات وجود دارد دوران بسیار پیچیده ای برای شاه و حکومت او برای مذاکرات موفقیت آمیز خواهد بود. رسیدن به روح همکاری دمکراتیک در آستانه انتخابات که باید آماده انجام انتخابات ملی با حسن نیت و نزاکت باشد، شاید در چنین محله ای از تحول سیاسی ایران تقاضای بیش از اندازه باشد. میل به چنین مرحله ای در شرایط صلح و آرامش داخلی نیاز به پیشگیری های بیشتر از آنی خواهد داشت که ظرف هفتاد سال اخیر نشان داده شده است. بنابراین حتی اگر هم آشوبهای جاری فروکش کند نباید چنین تصور کرد که این هدف بدست آمده است. معذالک هدف مزبور یک هدف لایق برای نیل به آن است و هنوز هم از دیدگاه محو نشده است.

سولیوان

سیاستهای سنتی ایران علاجی برای آینده

ص: 839

سند شماره 68 شماره سند : 10421 از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی : محرمانه تاریخ : 25 اکتبر 78 - 3 آبان 1357 موضوع : سیاستهای سنتی ایران علاجی برای آینده خلاصه : بازگشت به سیاست سنتی شانس خوبی برای رژیم فعلی در جهت بسیج حمایت لازم بین مردم است.

1- امیر طاهری سردبیر روزنامه کیهان بهترین مفسر روزنامه نگاری در صحنه امروز ایران است. در ملاقاتی تحلیل جالبی از وضع و راه حل آن ارائه داد که به طور خلاصه اعتقاد به عدم وجود یک ریشه کلی در مخالفتها داشته و نارضایی عمومی را در اثر شکایات گوناگون و گرفتاری ها می داند. نتیجتا دولت باید بسیج منابع انسانی خود را برای جلب حمایت در میان سازمان های ایرانی که در هر محلی مسئول هستند با مشکلات ملی شروع کند. دست اندرکاران دولت بایستی به مسایل سنتی سیاسی ایران آشنا شده و با سیاسیون سنتی ارتباط برقرار کند. هویدا این مطلب را درک کرده و کنترل می کرد. آموزگار نتوانست و قطع کمک و دیگر اقدامات اقتصادی او هیچ کمکی به مشکل فعلی نکرد.

2- طاهری می خواست به اعضای دولت پیام دهد ولی اعضای دولت شریف امامی را نمی شناخت، هرچند اردشیر زاهدی را در سفر اخیرش دیده بود ولی فرصت صحبت نیافته است. زاهدی یک سیاستمدار اساسا فعالی است که به دلیل معلومات عمومی نامتناسب با تحصیلات رسمی اش امکان برقراری ارتباط به شیوه سنتی با ایرانیان را بنا به گفته طاهری دارد. طاهری گفته که با وجود شهرها و ایالات دست نخورده ای که از سوی مخالفین فتح نشده است، بایستی شروع کرد. حوادث کوچکی که منجر به قتل مردم در اثر ناآرامی شده و به نفع مخالفین تمام شده است. افراد خوب اعضاء مجلس، استانداران، فعالین حزب رستاخیز، و دیگران که وفادار به شاه هستند، و تقاضای ادامه کاری را دارند.

دولت باید با آنها تماس گرفته و پس از متمرکز کردن آرامش در تهران و استفاده از شبکه وکلای مجلس (حدود صد یا 110 نفرشان نفوذ محلی داشته و در انتخابات آزاد قابل انتخابند) و رؤسای مختلف، به شیوه سنتی ایران عمل کند. شاه در سالهای 62 - 63 فعالیتهای سیاسی را منع کرده و احزاب سیاسی را ممنوع کرد، تا موفق به شکستن سازمان بازار گردد و غیره ...

3- ضمن تماس تصادفی با یکی از دوستان مورد اعتماد شریف امامی، سناتوری با روابط سیاسی طولانی در تهران که بدون رضایت پس از 15 - 18 سال فعالیت سیاسی بازنشست شده او نصیری، هویدا، و علم را به خاطر حصارکشی دور شاه و قطع ارتباطش سرزنش کرد. نصیری 15 سال پیش به او گفته بود که افراد زیادی دوروبر خانه او پرسه زده، ایجاد خطر کرده و بایستی از این کار جلوگیری کند. ایشان از بازنشستگی خارج و از کار در کابینه سرباز زده و در پشت صحنه فعالیت دارد. او گفت طرح جاری شناسایی مردم (فقیر، ستمدیده) جنوب تهران و نام نویسی آنها جهت توصیه ملاقات با نخست وزیری است. به نظر او و نخست وزیر استفاده از اعضا مجلس برای بسیج حمایت میسر است. به گفته طاهری او

ص: 840

نیاز به بسیج ایالات منجمله تهران را برای رهبری، راه مناسبی تشخیص داده است.

4- نظریه : تحلیل و راه حل طاهری احتمالاً همان است که در ذهن هویدا طی مذاکراتش با سفیر بوده و سیاستمداران سنتی ستون فقرات حمایت سیاسی از شاه بوده اند (مثل سال 1950). در حالی که رجعت کلیه سیاسیون پیر را (که شاه آنها را سد راه انقلاب سفید تلقی می کرد) انتظار نداریم تعدادی از آنها به انضمام رهبران جدید سیاسی (و شاید جوان) احتمالاً شانس بهتری برای بسیج اکثریت ساکت در این کشور دارد. تا کوشش هایی برای ایجاد احزاب سیاسی شبه غربی بزرگ جدید بعمل آید.

سولیوان

تفسیر ترنر در مورد ایران (رئیس سیا در آن وقت - م)

ص: 841

سند شماره 69 تاریخ : 25 اکتبر 78 - 3 آبان 1357 طبقه بندی : استفاده محدود اداری از : وزیر امور خارجه به : سفارت آمریکا در تهران موضوع : تفسیر ترنر در مورد ایران (رئیس سیا در آن وقت - م) مطالب زیر عینا تفسیر آدمیرال ترنر درباره ایران است :

سؤال: به اندازه کافی خبر از ایران که یکی از مهم ترین تأمین کنندگان نفت ما است به این کشور می رسد.

مشکلات زیادی وجود دارد و درگیری های زیادی اتفاق افتاده است. تصور می کنم که اولین سؤالی که باید پرسیده شود این است که آیا C.I.A، اثری از روسها را در پشت این جریانات کشف کرده است؛ هرگونه حرکت از سوی شوروی به منظور داخل شدن و سوءاستفاده از موقعیت و یا چیزی در آن زمینه؟ (جواب) رئیس ترنر : خوب، من فکر می کنم موقعیتی که شاه اکنون در آن قرار گرفته موقعیتی بسیار مشکل است. وی به طور خالصانه ای سعی داشته است در مدت زمان طولانی کشور را به سوی آزادیخواهی و مدرنیزه شدن راهنمایی کند. در ماههای اخیر وی با مقاومت قابل ملاحظه ای از طرف نیروهای راستگرای محافظه کار در کشورش روبرو شده است. به هر حال، در نتیجه این اوضاع هسته کوچکی از کمونیستهای چپ گرا سعی کرده اند از این موضوع امتیازاتی بدست آورند و از این آشفتگی راستگرایان به نفع خود استفاده کنند. من مطمئن هستم که تا هر درجه ای باشد، کم وبیش تأثیر شوروی ها در پشت این جریان وجود دارد. اما من فکر می کنم فرصت طلبان می خواهند از اختلافات و نارضایتی داخلی کشور در جهتی که شاه می رود سوءاستفاده کنند. اما من ...

سؤال: آیا شما به طور مشخص هیچ روسی می بینید، پول تازه شوروی و حرکت جاسوسان تازه شوروی به داخل کشور برای گسترده کردن و استفاده کردن از موقعیت؟ (جواب) ترنر : نه، من آن را ندیده ام، من بسیار راضی هستم که شاه به تلاش آزادسازی خود ادامه می دهد و همان طوری که شما می دانید، حادثه بزرگ طبق قولی که او داده است - ژوئن آینده خواهد بود -- و وی در قول خود همچنان پابرجا است که برای مجلس خود انتخابات آزاد داشته باشد. لحظات بسیار مهمی برای او، و برای ما است.پایان مطلب ونس

بحران سیاسی ایران

ص: 842

سند شماره 70 استفاده محدود اداری آژانس ارتباطات بین المللی، تهران، ایران یادداشت مکالمه شرکت کنندگان : فریبرز عطاپور، نویسنده تهران ژورنال علیرضا فرهمند، دبیر سرویس خارجی روزنامه کیهان رابرت کرن، مدیر آژانس ارتباطات جهانی امور خاور نزدیک، واشنگتن دی. سی جک شلنبرگر، آژانس ارتباطات جهانی ایالات متحده و کارمند روابط عمومی زمان و مکان : محل سکونت کارمند روابط عمومی، 25 اکتبر 1978 موضوع : بحران سیاسی ایران در شامی که در رابطه با کار ما و به افتخار کن ترتیب داده شده بود، عطاپور و فرهمند روزنامه نگاران ایرانی نظریات خود را درباره بحران ایران ابراز داشتند. این دو نفر قبلاً با یکدیگر آشنا نبودند و از لحاظ وضع اجتماعی با یکدیگر بسیار تفاوت دارند (عطاپور یک مفسر تلویزیونی سرشناس - اگر نگوییم انگشت نما - است و همچنین مقاله نویس مورد توجهی است. فرهمند بیشتر یک سردبیر است و در خارج از حرفه خودش چندان شهرتی ندارد) این دو نفر در مورد اوضاع به طور قابل ملاحظه ای نظرات یکسانی داشتند. نکات اصلی نظریات آنها از این قرار است :

1- خمینی یک عامل اساسی و حساس است و بیشتر از شاه بر روی توده ها نفوذ دارد.

2- دستورالعمل خمینی در مورد ایران نه مبهم و غیرمنطقی است، در حالی که شخصا از پیروان او نیستم، معتقدیم که به هیچ وجه او را نمی توان دیوانه یا آلت دست منافع بیگانه قلمداد کرد. طرز فکر او نماینده آن چیزی است که بیشتر ایرانیان معتقدند، این دو جمله به هیچ وجه یکدیگر را نفی نمی کنند.

3- ایالات متحده آمریکا در یک موقعیت غیر برنده قرار گرفته است. مخالفان رژیم، ایالات متحده آمریکا را تنها تکیه گاه شاه می دانند. هواداران رژیم همچنان احساس می کنند که ایالات متحده برای تأمین دسترسی خود به نفت و فروش تجهیزات نظامی، با هر کس هر نوع معامله ای انجام خواهد داد.

اظهارات کارتر، به ویژه پیام تلفنی او از کمپ دیوید در مورد تعادل کمکی نکرده است، زیرا با این اظهارات، شایعات مبنی بر اینکه ایالات متحده مغز متفکر همه جریانات بوده است، تأیید می شود. ولی این اظهارات بسیار کمتر از اشارات دیوید اون درباره ضروری بودن شاه فاحش و زمخت بوده است.

4- مبارزه حقوق بشر آمریکا در میزان سرعت حوادث در اینجا تأثیر بسزایی گذاشته است و همه چیز را به مراتب بیش از قدرت هر کسی برای کنترل آن تسریع کرده است.

5- نفرت از بیگانگان در حال رشد است. گرچه این نفرت در حال سکون قرنها وجود داشته است.

فشارهای فزاینده ای برای لغو قراردادهای بیهوده مشاورین غربی در همه زمینه ها صورت خواهد گرفت.

نظری که اکنون حتی در محافل برگزیدگان شایع است این است که مستشاران خارجی ارزش پولی را که برای آنها خرج می شود ندارند و انگیزه های آنها مشکوک است و توصیه های آنها غیرصمیمی است و با فرهنگ و سنتهای ایران در حال خصومت است.

6- دیدکلی : برقراری یک دولت اسلامی با تضمین نظامیان طبق الگوی ضیاء (منظور حاکم پاکستان

ص: 843

است - م) با تغییراتی همراه آن در نهادهای سیاسی و که برای رهبران مذهبی رضایتبخش است. هیچ کدام از ما چنین چیزی را نمی خواهد ولی اوضاع فراتر از آن پیش رفته است که یک انتقال منظم در راه یک دولت دمکراتیک صورت گیرد.

اظهارنظر : این ارزیابی های نسبتا بی روح حاصل فکر عطاپور است. فرهمند کمتر لفاظی می کند و در قضاوت های خود بیشتر تحلیل گر است، میهمان دیگری به نام ایرج ایمان مدیر مؤسسه ملی روانشناسی (که یک سازمان پژوهش نظرسنجی است) کوشید تا استدلال کند که مردم به نهاد سلطنت احترام می گذارند و از اصلاحات متعددی که در سطح زندگی در ظرف 25 سال اخیر شده است به خوبی آگاهند و هم از ملاها و هم مارکسیستها احتیاط می کنند و نظریات ایمان به عنوان «طرز فکر نیاوران» مطرود شناخته شد.

آینده نگری

سند شماره 71 تاریخ : 28 اکتبر 1978 - 6 آبان 1357 طبقه بندی : محرمانه از : وزیر امور خارجه - واشنگتن به : سفارت آمریکا در تهران موضوع : آینده نگری 1- نظرات خارجی با نفوذی مبنی بر اینکه سیاست شاه در مورد دادن امتیازات سیاسی اشتباه بوده است و باید در جهت سرکوبی مخالفان تغییر وضع دهد، در اینجا به گوش می رسد. وقت آن رسیده و بیسار مفید و لازم خواهد بود، اگر بدون در نظر گرفتن این پیام، شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد عواقب و نتایج کوتاه مدت و درازمدت یک سیاست استفاده از زور برای بازگرداندن اعتصابیون به سر کارهایشان و تظاهرکنندگان از خیابانها، برای ما بفرستید.

می توان گفت در کنار چنین سیاستی در بند کشیدن (کنترل) مطبوعات و دانشگاهها و دستگیری تعداد زیادی از روحانیون و مخالفین مذهبی لازم است (ما از مأمورین امنیتی شنیدیم که با دستگیری 400 مخالف اصلی مخالفتها فروکش می کند) - لطفا در تجزیه و تحلیل خود تخمینی از وفاداری ارتش و سایر نیروهای مسلح، تحت شرایط سخت کنترل در مدت زمانی طولانی و واکنش احتمالی گروههایی سیاسی داخل ایران و همچنین واکنش عمومی در اثر عقب انداختن احتمالی انتخابات را نیز در نظر داشته باشید.

2- با در نظر گرفتن اینکه شما نقطه نظرات خودتان و پاسخ به این سؤالات را در پیامهای مختلف برای ما فرستاده اید، اگر همه را یک جا گرد آورده و در یک پیام توزیع عادی انتشار انحصاری برایمان بفرستید، بسیار مفید خواهد بود. ونس

امنیت پرسنل امریکایی در ایران

ص: 844

سند شماره 72 30 اکتبر 78 - 8 آبان 1357 سری شخصی جهت ژنرال هویزر از سرلشکر گاست موضوع : امنیت پرسنل امریکایی در ایران 1- طی چند هفته گذشته وضعیت ایمنی پرسنل امریکایی در ایران تغییر عمده ای کرده است. تا قبل از این زمان، تلاشهای ما مصروف خنثی کردن گروههای تروریستی سرسخت بود. در عین حال که این فعالیت بدون شک ادامه خواهد داشت، اما اینک عواملی وجود دارد که ما نمی توانیم کاملاً از عهده اش برآئیم، لکن، باید دانست که به وضوح شکل گیری این عوامل و انگیزه اش تفاوت اساسی با تروریستهای سرسخت دارد. فعالیتهای انجام شده در تهران، اصفهان و سایر شهرها بنظر می آید که شامل دانشجویان دبیرستانها و دانشگاهها، و گروههای مذهبی و چپ باشد. صرفنظر از ترکیب، میزان تشکیلاتی آنها نامشخص است، اما الگوهایی در حال بروز است. جهت گیری آنها بنظر می آید که هم ضددولتی و هم تا اندازه ای ضدخارجی و مخصوصا ضدامریکایی باشد.

2- وضعیت موجود شامل عواملی از بی نظمی غیرنظامی توسط گروههای متعدد است که احتمالاً با هدفها و تکنیکهای مختلف کار می کنند و سبب اضطراب و ناراحتی برای امریکاییان می شوند. چندین مورد وجود داشته که هم پرسنل دولتی و هم پرسنل شرکتهای امریکایی مورد خشونت قرار رفته و هنگام مسافرتشان با سنگ، و در یک مورد به وسیله بمب لوله ای (سه راهی)، مورد حمله واقع شدند. مواردی هم بوده است که منازل امریکایی های غیردولتی به آتش کشیده شد و تهدیدهای دیگر وجود داشت که منجر به آسیب جدی نگردید.

3- هیئت نمایندگی امریکا درصدد گسترش اقداماتی برای خنثی کردن وضعیت تاحد ممکن هستند، ما در نظر داریم کمیته های هماهنگ کننده، مرکب از هیئت نمایندگی و عوامل دولت ایران تشکیل دهیم، قصد ما این است که نمایندگانی از مؤسسات مختلف ایران بخواهیم. یک سری اقدامات انفعالی و مثبت انجام خواهیم داد که کمک کند تا افراد ما با ایمنی بر سر کار بروند و خارج از وقت کار هم حتی المقدور وضع را عادی بگذرانند. فکر می کنیم که با هماهنگی در این تلاش می توانیم به خنثی کردن وضعیت جاری کمک بنمائیم. بدیهی است که راهنمایی های ما باید شامل نوعی از اقدامات باشد که نه تنها امنیت بیشتری را فراهم کند بلکه همچنین روحیه امریکایی ها را حفظ کرده و اعتماد ببخشد که سیستمی کار می کند که اطلاعات، مشورتها، و تکنیکها و عملیات لازم را انجام می دهند.

4- محدودیتهایی در مورد آنچه که مأموران امریکایی مجاز به انجامش هستند وجود دارد و قطعا در مورد نوع وظایف پرسنل دفاعی نیز محدودیتهایی هست. تصور می کنیم که از میزان این محدودیتها آگاه باشیم. همچنین گمان ما بر این است که می توانیم در محدوده آنها عملیات انجام دهیم و خدمت شایسته ای برای جماعت امریکایی اجرا کنیم.

5- مقامات دولت ایران با هماهنگی تمام با هیئت نمایندگی همکاری خواهند کرد و موافقت نموده اند که یک سری کمیته های هماهنگ کننده راه بیندازند. نقشه ما این است که به طور کامل به عنوان بخشی از هیئت بررسی مسایل کشوری و در محدوده رهنمودهای تهیه شده به وسیله سفارت امریکا عملیات انجام

ص: 845

دهیم. قصد ما این است که خط مشی های مقتضی برای روبرو شدن با این وضعیت جدید فراهم کنیم و آماده: اجرای رویه هایی با تغییرات وضعیت باشیم و همچنین راهی برای کمک به پیمانکاران آمریکایی تهیه ببینیم. فکر می کنیم که بتوانیم به پیمانکاران کمک کنیم که سیستم (حفاظتی) برای خود بوجود آورند و در نظر است که اطلاعات را در صورت مقتضی بودن با آنها در میان بگذاریم. تصور می کنیم که از طریق این روش هم می توانیم از محدودیتها عدول نکنیم، و هم خدمت مفیدی انجام دهیم.

6- درخواست کمک به صورت مهارت و تخصص هایی که در بخش دفاعی امریکا در ایران نیست را داریم. در عین حال که «دایره بازرسی ویژه» (از نیروی هوایی امریکا) در زمینه عملیات ضدتروریستی بسیار تواناست، اما ارزیابی ما بر این است که آنها نه آموزش کافی و نه تجهیزات مناسب برای مقابله با اغتشاشات غیرنظامی و انعکاس آنها در داخل جماعت امریکایی اینجا داشته باشند. «دایره بازرسی ویژه» نقش خود را با شایستگی انجام داده و در وضعیت جدید نیز هم چنان انجام می دهد، لکن اعتقاد ما بر این است که احتیاجاتی برای توانایی های اضافی زیر وجود دارد :

الف - تخصص در تشخیص روندها و مفهوم بعضی از روندها که به هنگام وقوع اغتشاشات غیرنظامی بر جماعت امریکایی اثر می گذارند.

ب - تخصص و معلومات برای برقراری یک زیربنا و سازمان جهت بهبود وضعیت امریکایی ها.

ج - توانایی برای طرح ریزی پیشاپیش و پیش بینی تغییرات در وضعیت د- تخصص در برقراری یک مرکز عملیات برای اتخاذ اقدام مقتضی و در جریان قراردادن پرسنل از وضعیت جاری.

ه - همچنین احتیاج به پرسنلی که معلومات و تجربه ای در برآورد تأثیرات حاصله بر جماعت امریکایی داشته باشد، به شرح زیر، داریم ک (1) - تأثیر اقدامات انجام شده به وسیله گروه های ناراضی؛ (2) - ارزیابی وضعیت شرایط روحی جماعت امریکایی؛ (3) - نیازهای ایجاد شده برای این جماعت ؛ (4) - برآورد هر نوع عملی که ممکن است ما انجام دهیم و اینکه این عملیات به وسیله جماعت امریکایی چگونه تعبیر می شود.

7- وضعیت هنوز خطرناک نیست و قابل کنترل می باشد. گمان می کنیم موضوعات مورد بحث در این نامه آغاز مناسبی باشد. درخواست 6 تا 8 نفر را داریم که دارای مهارت ها و تخصص های فهرست شده در بند 6 باشند. این پرسنل را هر چه زودتر برای یک ماه بفرستید و اختیار تمدید مأموریت مورد لزوم آنها را به ما بدهید.

امنیت کارمندان، میزان تهدیدات

ص: 846

سند شماره 73 تاریخ سند : 30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357 شماره سند : 10558 گزارشگر : استمپل طبقه بندی : محرمانه از : سفارت امریکا تهران به : وزارت دفاع واشنگتن موضوع : امنیت کارمندان، میزان تهدیدات خلاصه : آخر هفته به آرامی سپری شد با وجود شایعات فعالیت بر علیه خارجی ها، سفارت معتقد است تهدیدات تروریستی بر جای خود باقی است. افزایش تظاهرات در خیابانها همراه جو ضدخارجی احتمال حوادثی در رابطه با آمریکاییها و سایر خارجی ها را افزایش داده است.

پایان خلاصه.

1- جریان شایعات بیانگر این است که آخر هفته گذشته به احتمال قوی، زمانی برای خشونت عمومی و حوادث ضدخارجی بود. تلگرام از مرجع (B) پاسخی مبنی بر وقایع قبل از پایان هفته داد. آنچه در ذیل می آید آخرین اخبار در مورد میزان تهدیدات است که مبنی بر وقایع 5 روز اخیر می باشد.

2- حوادث واقعی در آخر هفته گذشته محدود بود به سنگ اندازی به اتوبوسهای هیئت مستشاری در روز 28 اکتبر، هنگامی که پایگاه هوایی دوشان تپه را ترک می کردند (مرجع C، ذکر کرده)، و آتش زدن اتوبوس انگلیسی در اصفهان و موضوعات جزیی دیگری که در مرجع «)» ذکر شده است. کم بودن حوادث، نگرانی ها را در جمع خارجیان کاهش نداده است و دریافت تهدیدات کتبی متعدد در روزهای اخیر، شامل بمب گذاری (که هیچ یک کشف نشد)، احساس عدم آسایش در میان خارجیان را کم نکرده است.

3- با افزایش تعداد تظاهرات در خیابانها جو تاحدی در خلال هفته اخیر تغییر کرده است. در برخی موارد اتوبوسهای مدرسه برای پرهیز از جمعیت تغییر مسیر داده اند، اما بسیاری از آمریکاییها و دیگران تظاهرات خیابانی را در بسیاری از مناطق، بخصوص نزدیک مدارس ایرانی جایی که معلمان اعتصابات دانش آموزی را از دبیرستان گرفته تا سالهای بالای ابتدایی، تشویق کرده اند، دیده اند، دردسر این تظاهرات به مقدار قابل توجهی کم بوده است، حتی در مواردی که پلیس و ارتش وارد جریان شده اند.

(مرجع های Cو D را برای موارد اخیر، مطالعه کنید). به آمریکاییها اخطار شده که رفت وآمد خود را محدود کنند و از محلهای تظاهرات علنی مردم دور باشند (سفارت به علت گفته های نادرستی که همه آمریکاییها را مجبور به اقامت در خانه کرده است، در این مورد گزارشی نداده است.

4- ما معتقدیم تهدیدات تروریستی ذاتا تغییری نکرده اند، گزارش و یا شواهدی در دست نیست که گروههای متخصص مثل مجاهدین و یا چریکها، علیه افراد خارجی فعال تر شده باشند. همزمانی وقایع ماههای اخیر نشانگر این است که تهدیدات از طرف گروههایی که ماهیت واقعی آنها معلوم نیست افزایش یافته که آنها احتمالاً افراد یا گروههای هوادار اسلام هستند، که آنها هم قدرت حمله به هدفهای داخلی را دارند. در حالی که اغلب فعالیتهای این گروهها یا افراد علیه هدفهای محلی (داخلی) متمرکز شده، تعداد

ص: 847

کمی هم در واقع علیه آمریکاییها متمرکز شده است. به هر حال، تهدید از این سو به مراتب بیشتر قابل توجه به نظر می رسد تا محدوده تروریسم که ما در گذشته با آن درگیر بودیم. (بمب گذاری اتوبوس انگلیسها در اصفهان به عنوان مثال.) رشد تظاهرات و احساسات مردمی از عقاید ضدخارجی که قبلاً ساکت شده بود، این احتمال را نشان می دهد که ممکن است حوادث بیشتری در رابطه با آمریکاییها و همچنان سایر ملتها، رخ دهد.

دوستان فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی ما از همان حملات گاه و بیگاه کوچک علیه ملتهاشان گزارش می دهند، که ما هم با آن مواجه بوده ایم و همچنین هم عقیده ایم که امکان بالقوه برای وقایع بیشتری، افزایش یافته است. ظهور سرکشی ها، حالت ضدآمریکایی بیشتری گرفته، بیشتر به خاطر آنکه تعداد ما بیشتر است و قابل رویت ترین گروه در اینجا هستیم.

تابحال این محدود به توهین های گاه و بیگاه و سنگ پراکنی ها، با تعداد محدودی، طرح آتش زدن ماشینها یا بمب گذاری، بوده است. گزارش یا شاهدی نیست که عملیات و طرحهای جنگی خاصی علیه آمریکا، طرح ریزی شده باشد تا به آمریکایی ها به خاطر آمریکایی بودنشان حمله کنند. بسیاری ایرانیان جو را این گونه تشریح می کنند که این یکی از بزرگترین هیجانات عمومی است که برای مدتی بوجود آمده است اما تا به حال به خاطر ترس آمیخته با نزاکت، عقب نگهداشته شده است.

5- فعالیت های بیشتر سیاسی در خیابانها احتمال درگیری شهروندان آمریکایی را در حوادث ناگوار یا خطرناک افزایش داده است. این احتمال خطر فزاینده، شامل همه افراد هم خارجی و هم ایرانیان در خلال جو متشنج فعلی می شود. کمیته مراقبت امنیتی جهت بحث پیرامون ارزیابی بالا در 22 و 25 اکتبر جلسه داشت.

6- کمیته مراقبت امنیتی همچنین مسئله روحیه آمریکایی را که بیشتر متوجه مشکلات خودشان هستند بررسی کرد. مأموران هیئت تلاش خصوصی کرده اند تا دریابند که اختلافات جزیی در محیط، توسط ماموران اصلی هیئت و افراد، بیشتر درک شود. اظهارنظر خلاصه شده «جو ضدامریکایی افزایش می یابد» پیچیدگی واقعیت را نادیده می گیرد که جو برای همه متشنج تر شده نه فقط امریکاییها. احتمالاً شرایط نامعین باقی می ماند تا عوامل سیاسی داخلی، اعتصابیون، تظاهرکنندگان و غیره، به وضوح تغییر کنند یا بهتر یا بدتر.

7- سفارت به یادداشت خلاصه اوضاع ادامه می دهد و هر تغییری در ارزیابی بالا را به وزارتخانه گزارش می دهد.

سولیوان

چشم انداز تغییرات افکار عمومی ایرانیان

ص: 848

سند شماره 74 تاریخ : 31 اکتبر 1978 - 9 آبان 1357 طبقه بندی : محرمانه شماره : 0621 از : سفارت امریکا در تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع : چشم انداز تغییرات افکار عمومی ایرانیان خلاصه: حوادث ماه گذشت، بخصوص هفته پیش ناظر تغییر مواضع گروههای متعددی از مردم نسبت به شاه و دولت است. این تغییرات در کوتاه مدت با اهمیت هستند، چون آنها پیش درآمد طرز تفکر و اعتقاد در ایران درباره سیاست را تشکیل می دهند. مهمترین جریانات از این قبیل هستند.

الف - سؤالات تجدیدشده ای درباره مؤثر بودن و مشروح بودن شاه، بخصوص از سوی گروههایی که تاکنون لااقل به طور خاموشی نسبت به شاه و حکومت وفاداری نشان داده اند (و حتی پیش از آن).

ب - رشد این عقیده در بخشهایی از جامعه که مستقیما در دولت دخالتی ندارند مبنی بر این که رژیم شریف امامی بار سنگین تری را از گذشته بر دوش دارد تا بتواند با موفقیت نظم را مجددا برقرار کند و یا زمینه انتقال به دولتی با انتخاب آزاد را فراهم کند.

ج- درک متجددین طبقه متوسط مبنی بر اینکه نیروهای مذهبی و کمونیستها ظرفیت سازماندهی بیشتری از آنچه خیلی ها تصور می کردند، دارند.

د - احساس گسترش یابنده سریع مبنی بر اینکه حکومت کنونی نخواهد توانست با رهبران مذهبی کنار بیاید و اینکه راه دیگری که در پیش است احتمالاً حکومت نظامی است که هر چه زودتر در پیش است (این عقیده چه در میان حامیان و چه در میان مخالفان شاه شایع شده است). علیرغم تمایل ایرانیان به دوره هایی از جنون و افسردگی سیاسی، تغییر در تصورات اساسی که تاکنون بر رفتار اغلب مردم حاکم بوده، باعث انحطاط ثبات در افکار عمومی مردم ایران خواهد شد. عوامل مخالف و موافق شاه بر این عقیده اند که شاه اگر قرار باشد حوادث را طبق اراده خود شکل دهد و مرکزیت سیاست ایران را احیا کند، باید رهبری و تصمیم گیری بهتری نشان دهد. پایان خلاصه.

1- در ده روز اخیر مأمورین سفارت تغییرات اساسی در روحیه طبقات و افراد مختلف مشاهده کردند.

آنچه در زیر می آید جمع بندی و تحلیل اولیه بعضی از تغییرات است که لزوما در مفاهیم اساسی سیاست و حکومت در ایران تأثیر خواهد گذاشت. در حالی که این مفاهیم بدون شک در کوتاه مدت اثر خود را خواهد داشت، شاید اهمیت بیشتر آنها حاکی از تغییر در طرز تفکر درباره سیاست باشد که در درازمدت شکل سیاسی کشور را تغییر خواهد داد.

2- مهمترین این مفاهیم عبارت است از بدبینی توسعه یافته و تقریبا همگانی در میان عملاً همه گروهها در بخش نوین جامعه درباره آینده کشور و حکومت. خودداری علنی آیت اللّه خمینی از سازش با دولت ایران و انعکاس نظریات آیت اللّه شریعتمداری (تهران 10499) در مورد امکان خاتمه دادن سریع ناآرامی و بحران سیاسی در آینده ای بسیار نزدیک. حامیان شاه در طبقات بالا از جمله بعضی از (مأمورین عالیرتبه) تجار. به انضمام تعداد قابل ملاحظه ای از افراد میانه رو در دانشگاه ها، اعتقاد دارند که «پایان»بازی

ص: 849

سیاسی کنونی احتمالاً حکومت نظامیان خواهد بود. افراد فکور ایرانی با یکدیگر هم عقیده هستند که شاه رهبری مؤثری اعمال نکرده است. وی حتی از فرصت آشکار برای مخاطب قرار دادن مردم از تلویزیون و بحث در مورد مسایل با آنان استفاده نکرده است. او ظاهرا هنوز هم تصور می کند که مردم برای توضیحات جدی بلوغ کافی ندارند، به موازات آن از سوی تعداد زیادی که از شاه به نحو پیگیری به عنوان بهترین امید برای آینده یاد می کنند، یک نوع تمایل برای پرسش این مطلب که آیا شاه باید بماند بوجود آمده است. آنها نمی خواهند به شاه صدمه ای بزنند ولی درباره متوقف کردن دور تظاهرات در اوضاع و احوال کنونی امیدی ندارند، بعضی از آنها حتی شانسی برای سلطنت ولیعهد نمی بینند و برای اولین بار درباره «موضوع فکر نکردنی» مشغول تفکرند.

3- عنصر اساسی در این الگو، این درک وسیع از سوی گروههای مذکور در فوق است به اضافه کارمندان دولت و حتی بعضی از نظامیان، مبنی بر این که حکومت شریف امامی به دنبال حوادث کشیده می شود.

مسئولین وزارتی در سطح بالا متوجه شده اند که چگونه جمعیتهای انبوهی به داخل وزارتخانه ها هجوم برده و اوضاع وزارتخانه ها را در چهار یا پنج روز اخیر برهم زده و فعالیت وزارتخانه ها را متوقف کرده اند.

به نظر می رسد بر سیاسیون میانه رو که در حال حاضر گروههای متمایل به مرکز را تشکیل می دهند (که «لااقل تا رسیدن انتخابات» از نخست وزیر پشتیبانی می کنند) گرفته تا هواخواهان جبهه ملی که خواست حکومت بیطرف را پیش کشیده اند این عقیده حکمفرما است که تغییر حکومت باید حادث شود.

حتی سیاستمداران نزدیک به صحنه از روی بی میلی به طور خصوصی نتیجه می گیرند که احتمالاً روزهای حکومت های اشخاص دست چین شده شاه، برای ابد سپری شده است.

عدم توانایی دولت در استقرار مجدد نظم عمومی، بیش از هرگونه اعلامیه ای درباره لیبرالیسم سیاسی، ایران نوین را به یک دولتی که همه در آن دخالت دارند تبدیل کرده است. (اظهارنظر: مشکل این برداشت آن است که عده زیادی از مردم به ویژه آنهایی که سابقا از امور سیاسی بیگانه یا فرصت طلب بوده اند و همچنین اشخاصی که وابسته به دستگاه هستند، از قبیل کارمندان دولت، اقدام سیاسی مؤثر را در حال حاضر در اعتصابها و تظاهرات می بینند و نه در مشارکت منظم در انتخابات مأمورین دولتی).

4- مفهوم دیگری که به عنوان یک واقعیت ناخوشایند غافلگیرکننده ای برای حکومت و مخالفان غیرمذهبی و نوآوران از هر نوع پیدا شده است، درک این موضوع است که رهبران مذهبی و به ویژه پشتیبان های سابق حزب توده سازمان دهندگان بهتری از هر کس دیگری که تصور می رفت هستند. عملاً همه دانشگاهیان در این عقیده موافقت دارند که هیئت های عمده دانشجویان دانشگاههای ایران به نسبت هفتاد و سی بین دانشجویان وابسته به سازمانهای اسلامی و سازمانهای کمونیستی به ترتیب قطبی می شوند. سازمانهای زیرزمینی توده ظرف هفته گذشته عملاً در همه دانشگاهها (از جمله در مدرسه عالی دماوند برای دختران که توسط آمریکایی ها تأسیس شده و تا قبل از سال جاری هرگز تظاهراتی نداشته است) علنی شده و خواستار اصلاحات دانشگاهی و استقلال کامل از حکومت ایران شده است. عده ای از منابع دانشگاهی ما ابراز عقیده کرده اند که گروه میانه در محوطه های دانشگاه از میان رفته است و دانشجویان به یکی از دو قطب کشانیده می شوند و هیچ کدام از این دو قطب نمی خواهد تحت رهبری

ص: 850

حکومت کنونی مسایلش حل شود. این امر به طور واضحی بسیاری را افسرده کرده است و در موارد متعددی عکس العمل های درونی علیه آنچه که به عقیده آنها سیاست غیرعادلانه حقوق بشری آمریکا است که ایران را به اوضاع کنونی وارد کرده است، بوجود آورده است. بعضی دیگر ایالات متحده آمریکا را خائن به مردم ایران تلقی کرده و معتقدند که ایالات متحده نتوانسته است مبارزه برای حقوق بشر را به ایران بکشاند و بدین ترتیب کشور را به وضع نابسامان کنونی کشانده است. به طور روشنی می توان گفت که یکی از قربانیان ناآرامی های کنونی در ایران عبارت بوده است از تجزیه و تحلیل عینی و مبرا از بار عاطفی به وسیله گروهی از استادان که ممکن بود بتواند رهبری تثبیت کننده تحت اوضاع و احوال دیگری فراهم کند.

5 - اگر مردم درک کنند که رهبری مذهبی قادر است مردم را برخلاف اراده حکومت در خیابانها نگهدارد، راه دیگری که در مقابل آن قرار گرفته از طرف مردم همانا راه دولت نظامی است. مخالفان ترجیح می دهند که شاه برود ولی سوءظن دارند از اینکه این امر داوطلبانه صورت بگیرد. پشتیبانان شاه نخستین نیاز ایران از نظم اجتماعی می دانند، هر دو اکنون به اجتناب ناپذیر بودن دولت نظامی با احتمال قاطع اینکه چنین حکومتی یک سیاست خشنی را دنبال خواهد کرد و لیبرالیسم سیاسی داخلی را به پایان خواهد رساند و فعالیتهای بیشتر تروریستی سازمان یافته را برخواهد انگیخت معتقد شده اند. سلطنت طلبان این دولت نظامی را یک ضرورت قابل تأسف برای حفظ ساخت اجتماعی و اقتصادی مدرن تلقی می کنند، در حالی که مخالفان آن را به عنوان یک فاجعه برای کشور و یک فاشیسم واپسگرا تلقی می کنند که راه را برای تروریسم خواهد گشود.

6- بسیاری از کارمندان دولت و بخش صنایع به ویژه بانکداران و برنامه ریزان اقتصادی موج کنونی اعتصابها را به عنوان یک عامل اختناق تدریجی کشور تلقی می کند که «راه رهایی» ندارد. بسیاری از آنها به طور خصوصی می گویند سیاست شریف امامی در اجازه دادن به انبوه جمعیتها برای ابراز احساسات خود به مرحله ای رسیده است که امیدواری به موفقیت را، به برهم زدن اقتصاد و بافت اجتماعی تبدیل کرده است. تولید نفت کاهش یافته، کارخانه ها عاطل و باطل مانده و طرحهای زیربنایی مانند مجتمع قندوشکر خوزستان پس از یک ماه و اندی سهل انگاری به خرابه تبدیل خواهد شد. بسیاری احساس می کنند (و اکنون حاضرند با دوستان خود در آن باره بحث کنند) که یک نوع دگرگونی اساسی ضروری است. این عده در حالی که شاید هنوز حاضر به خواست یک حکومت یا رژیم جدید نیستند، به تجزیه و تحلیل مخالفان که 6 ماه قبل به صورت سخنان پوچ و بی معنی جلوه گر می شد گوش فرا می دهند.

7- آنهایی که صحنه های ایران را از نزدیک دنبال می کنند و به ماهیت جنونی و افسردگی آمیز افکار سیاسی ایران عادت دارند ممکن است این گونه خصوصیات را که در بالا توصیف شده است نسبت به هم به مردمی که به لفاظی های دمکراتیک و مسایل مربوط به مشارکت مردم عادت نداشته و معیارهایی برای آن بسازند. معذالک تغییرات در روشها عمیق تر از آن است تا در مورد سوال قرار دادن این فرضیه اساسی در 15 سال گذشته که شاه رهبری خشن و بلامنازع است که در عمل رهبر کشور محسوب می شود. احساس اینکه نیروهای سیاسی به بن بست رسیده اند یک نوع سرخوردگی بوجود آورده که ممکن است بالمآل زیانبارتر به ثبات افکار عمومی ایران باشد. تا واقعیت صرف ناآرامی های کنونی.

8- بخش قطعا بزرگی از ایرانیان از هر طبقه و حتی مخالفان شاه ظاهرا در انتظار آن هستند که شاه کاری انجام دهد. عادت انتظار برای این که آنهایی که در مافوق قرار گرفته اند اقدام کنند عادتی است که

ص: 851

ریشه کن کردن آن سخت است. بعضی از ناظران دقیق ایران متوجه شده اند که چهره های متعلق به دستگاه حاکمه ظاهرا در انتظار آنند که شاه به گروهی یا گروههایی «اشاره کند» که از جانب او در صحنه سیاسی اقدام کنند. اثر این روش «انتظار برای انجام کاری» این است که میلیونها حزب جدیدالاحداث فاقد هرگونه قدرت اثری می باشند. تقریبا هر کس و به ویژه اکثریت زیادی از آنهایی که ممکن است جزیی از میانه روهای دست راستی باشند، به یک دستگاه رهبری چشم دوخته اند که امید بیشتر آن از جانب تاج و تخت سلطنتی است. حتی مخالفان احساس می کنند که آنها باید چیزی داشته باشند که با آن مخالفت کنند و این چیز همانا شاه و سیاستهای او است و نه حکومت. چه به دلایل نمادی و چه به علل عملی سهل انگاری شاه در اقدام قاطعانه (طبق معیار ایرانی) و یا اینکه وی در پرده تلویزیون ظاهر شده و ملت خود را مخاطب قرار دهد، مردم را به پرسشهای بیشتری واداشته است و این امر باعث شده است که در میان تقریبا همه بخش های افکار عمومی یک نوع روش ناامنی بوجود آمده است.

9- حتی اگر هم به زودی نظم بدون حرکتی برای دولت نظامی اعاده شود، بیشتر ایرانیان احساس می کنند که شاه برای حفظ بقای خود باید کار بهتری انجام دهد. برای نخستین بار در 20 سال گذشته افکار عمومی در قهوه خانه ها به چاره های دیگر می اندیشند فقدان عمل مستقیم تاکنون از سوی آنهایی که با شاه مخالفت نمی کنند و از سوی آنهایی که به طورکلی با شاه مخالفت می کنند، منعکس کننده یک فرضیه است که از قدیم الایام باقیمانده و آن این است که راه قابل دوام دیگری جز شاه وجود ندارد. به همین دلیل حتی اغلب مخالفان تاکنون حاضر شده اند با وجود شاه زندگی کنند و آن را به عنوان یک شری که کوچکتر از شر بزرگتری است تلقی می کنند، معذالک این فرضیه نیز اکنون در معرض منازعه فزاینده قرار می گیرد.

سولیوان

فهرست اعلام

ص: 852

ص: 853

ص: 854

ص: 855

آ - الف آبادان / 676، 770، 771، 772، 773، 775، 776، 783 آبتر، دیوید (پروفسور) / 716، 718 آبراهام (پروفسور) / 702 آبنوسی، حسین / 172 آتاتورک، کمال / 685، 803 آتاشه نظامی (زمینی، دریایی، هوایی) / 613 آتکینسن (سرلشگر) / 184 آتن / 44، 473، 477، 729 آجر، دان / 314 آدلر (دکتر) / 305، 717، 744، 747، 760، 776 آدلسیک / 567، 569، 570، 571، 572، 574، 576، 577، 578، 582، 584 آدمیت، فریدون / 681 آدیس آبابا / 637 آذربایجان / 246، 352، 521، 723، 736، 739 آذربایجان شرقی / 230، 704 آذرپژوه، علی / 169، 174 آذرجوی اصلی، خدیجه / 173 آذری (سرتیپ) / 720 آذری قمی (آیت اللّه) / 231 آرتور، مک / 380 آرتونیانس، مائیس / 174 آرژانتین / 309، 611، 620 آریانا، بهرام / 252 آرین، عبداللّه / 177 آریوگرانده بخش سن لوئیز آبیسپو / 313 آزادمنش، غلامرضا / 174 آزمایشگاه ابن سینا / 165 آزمون، منوچهر / 694، 800، 809، 835 آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا در ایران (USICA) / 62، 68، 105، 107، 108، 110، 112، 117، 119، 135، 138، 140، 141، 202، 212، 226، 227، 523، 707، 713، 745، 759، 842 آژانس ارتباطات جهانی امور خاور نزدیک / 842

ص: 856

آژانس یهود / 596، 597، 602، 603 آسوان / 675 آسیا / 610 آسیای جنوبی / 138، 411، 412، 413، 434، 447، 747 آسیای شرقی / 620 آشتیانی / 245 آفریقا / 24، 51، 270، 350، 610، 611، 614، 629، 670 آفریقای جنوبی / 25، 270، 439، 450، 589، 620، 673 آفریقای مرکزی / 620 آقاشاهی / 720 آقامحمد، خانم رفیقه / 172 آقایان، فلیکس / 248 آکادمی نیروی دریایی / 541 آگاه / 319 آگر / 314 آلپو / 723 آلدر / 806 آلمان / 182 آلمان شرقی / 269، 366، 611، 680، 711 آلمان غربی / 165، 205، 206، 619، 740 آلنده، سالوادر (دکتر) / 35 آلون / 642 آمرام، دیوید / 700 آمریکا / اکثر صفحات آمریکای شمالی / 614 آمریکای لاتین / 140، 589، 611، 620 آمستردام / 776 آمنجیان، همایک / 173 آموزگار، جمشید / 22، 25، 89، 265، 266، 274، 280، 283، 284، 287، 315، 376، 660، 665، 667، 668، 672، 675، 690، 694، 696، 701، 713، 729، 743، 748، 766، 769، 795، 809، 810، 839 آموزگار شهیدی، پروین / 173 آناتوش شیرآباد، هلن / 173 آنتک / 477، 478 آنتورپ / 44 آنکارا / 143، 215، 221، 222، 229، 339، 702، 729 آواکس / 14، 91، 206، 423، 424، 429، 700، 702 / 713 آهرن، تام / 463، 464، 468، 474، 475، 476، 487، 545، 574 آهسته رو، س. د. / 566، 568، 569، 570، 571، 572، 574، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584 آهنچی، احمد / 169، 173 آیپک / 183 آی تک(ITeek) / 14 آیروفلوت (خطوط هواپیمایی روسیه) / 261 آیشمن، آدولف / 620 آیکر، ریچارد / 759

ص: 857

ابان، آبا / 630، 632، 652 ابتهاج، عبدالحسین / 380 ابراهیم زاده، سیروس / 482 ابراهیمی / 243، 245 ابراهیمی اصفهانی مقدم، حسین / 170 ابراهیمیان، هراند / 176 ابریشم چی، محمدمهدی / 173 ابوترابی زارچی، سکینه / 174 ابوظبی / 229، 742 ابوموسی / 268، 416 اتاق بازرگانی ایران - آمریکا / 66، 129، 675 اتاق 225 ساختمان مرکزی سفارت / 26 اتحادیه بانکداران ایرانی / 220 اتحادیه کرافت ورک / 206 اتحادیه معلمین ایران / 76 اتحادیه ملی کردی طالبانی / 438 اترتون / 303 اتکینسون (سرلشگر) / 185 احدیان، فرج اللّه / 175 احزاب کمونیست اروپا / 606 احمدیان، جلیل / 173 اخباری، عباس / 834 اداره اطلاعات آمریکا / 337، 355، 396، 397، 402، 406، 407 اداره اقامت اتباع بیگانگان / 10 اداره عملیات سیاسی و روابط وابسته / 609، 610، 612 اداره مبارزه با مواد مخدر / 337، 390 اداره مرکزی موساد / 618 اراک / 311، 502 ارامنه / 724 ارجمندی سیسیان، عزیز / 173 اردلان آشتیانی / 243، 245 اردلان، علیقلی / 303 اردن / 268، 588، 627، 629، 630، 638، 639، 651، 747 ارسنجانی، حسن / 272، 283 ارشاد ملی / 112، 583 ارم، منوچهر / 166 اروپا / 204، 334، 342، 398، 553، 572، 605، 679، 692، 776 اروپای شرقی / 589، 599، 609، 610، 614، 616، 621، 622 اروپای غربی / 224، 268، 269، 294، 320، 323، 336، 359، 366، 382، 426، 427، 450، 597، 608، 611، 617 اروگوئه / 620 ازبتر، سای جمز / 201 ازهاری (خانم) / 711 ازهاری، غلامرضا (ژنرال) / 121، 218، 252، 274، 711، 748، 787، 788 اسبکس / 568 اسپانیا / 44، 47، 313، 565، 612، 619

ص: 858

اسپایزر / 221 استادیوم امجدیه / 311 استان بلوچستان / 295 استانبول / 164، 181، 183، 222، 229 استان خوزستان / 370 استان فارس / 370 استتسون / 711 استراس، می تر / 201 استرالیا، 638 / 744 استرباولینگ (خانم) / 722 استکهلم / 80، 530، 532، 534، 537، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 545، 550، 551، 552، 553، 555، 556، 558، 564، 567، 568، 579، 580، 581، 582 استمپل، جان دی / 49، 64، 65، 66، 80، 194، 265، 272، 279، 454، 497، 500، 502، 505، 508، 513، 517، 524، 526، 541، 544، 545، 546، 547، 548، 634، 635، 711، 714، 716، 722، 738، 741، 751، 755، 760، 763، 764، 768، 770، 771، 773، 775، 776، 778، 779، 780، 846 استوارت، پاتر / 713 استوشیتز، کارور / 478 استون (ژنرال) / 713، 805 استیونس، تد / 299، 675 اسدی تبار، فرهنگ / 174 اسرائیل / 24، 25، 58، 59، 60، 62، 74، 107، 132، 148، 155، 159، 211، 213، 215، 216، 221، 222، 255، 268، 303، 305، 308، 332، 333، 336، 362، 364، 369، 385، 411، 412، 415، 416، 418، 426، 431، 434، 439، 446، 447، 448، 449، 451، 452، 563، 570، 587، 588، 589، 590، 591، 592، 593، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 604، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 622، 624، 625، 626، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 635، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 654، 666، 669، 675، 700، 706، 718، 722 اسفندیاری، ثریا / 245، 248، 260، 369 اسقف ارامنه / 723، 740 اسکات، چارلز دبیلو (سرهنگ) / 15، 101، 308، 309 اسکات، چارلز سی (سرهنگ) / 100 اسکات، دیوید. د. / 309 اسکاندیناوی / 533، 537، 540، 542 اسکوایر، دوگلاس هگ / 189، 356 اسکوایر، ولوگانگ لهمن / 356 اسکواین، جان. اچ راوس / 356 اسکود، تیم / 701 اسلام آباد / 215، 573، 574، 748، 750 اسلو / 556، 568

ص: 859

اسماعیلیه / 761 اسمیت، ران / 570، 562 اسمیت، میکی / 127 اسنو / 719، 749، 763، 773، 777 اسنوا / 46 اشتوتگارت / 273 اشراقی (دکتر) / 76 اشکول، لوی (Levi Eshkol) / 598، 632، 637 اشگلون (Ashgelon) / 622 اشیندمن، هارولد / 201 اصفهان / 64، 66، 83، 86، 108، 112، 129، 140، 141، 149، 153، 207، 212، 219، 226، 250، 297، 305، 306، 369، 370، 396، 397، 402، 406، 419، 510، 689، 690، 691، 694، 695، 697، 705، 709، 713، 716، 720، 721، 723، 738، 739، 740، 755، 765، 768، 835، 847 اصلاحات ارضی / 283، 292، 352، 353، 354، 365، 369، 415، 455، 677، 682 اصمدی گادجین، ادریس Asmdigadjin - Edriss / 16 اعتصام / 327 اعتماد حائری، موسی / 168 اعتماد (دکتر) / 23 اعتمادزاده، محمود (به آذین) / 503 اعظمی، احمد / 177 اعلم، جمشید / 243، 245، 248 اف بی آی (FBI) / 272 افتخاری، منوچهر / 170 افخری، احمد / 165 افخمی، مهناز / 243، 245، 284، 775 افسران وابسته دفاعی نیروی دریائی در اروپا/ 100 افشار / 805 افشار، امیراصلان / 299، 300 افشار حسینی، محمود / 174 افضل، محمدباقر / 172 افغانستان / 23، 24، 65، 66، 212، 222، 270، 294، 295، 303، 387، 388، 416، 422، 426، 438، 439، 445، 527، 570، 665، 669، 670، 673، 718، 719، 739، 747، 770، 772، 776، 819، 820، 825، 826 اقبال، ایران / 286 اقبال، منصور / 106، 311، 312 اقبال، منوچهر (دکتر) / 245، 248، 258، 274، 277، 286، 376 اقیانوس آرام / 313، 412 اقیانوس هند / 268، 386، 411، 412، 413، 416، 422، 423، 425، 434، 438، 439، 441، 447، 451، 671، 673، 709 اقیانوسیه / 610 اکوادور / 620 اکوبیانتر، لئون / 173 اگاف مودین (اطلاعات نظامی) / 596

ص: 860

الجزایر / 80، 268، 565 الجزیره / 81، 565 ال عال (ELAL) (شرکت هواپیمایی اسرائیل) / 601، 615، 622، 623 الفتح / 645 الکساندر / 710، 721 الهی خوانساری، احمد / 175 الهی خوانساری، محمد / 168 الیاسیان، اسغیک / 172 الیاسی، خسرو / 175 امام حسین (ع) / 252، 253 امام خمینی (ره) / 3، 4، 8، 10، 13، 15، 16، 21، 25، 28، 29، 31، 34، 35، 41، 49، 50، 51، 53، 54، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 63، 64، 65، 66، 68، 69، 71، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 83، 85، 87، 93، 94، 95، 97، 103، 104، 105، 106، 107، 116، 125، 127، 132، 134، 138، 139، 144، 145، 151، 152، 153، 155، 157، 160، 162، 188، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 195، 196، 197، 205، 210، 212، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 221، 222، 225، 229، 230، 231، 232، 235، 237، 238، 254، 256، 303، 311، 312، 317، 318، 323، 324، 326، 327، 338، 363، 463، 471، 479، 480، 484، 485، 491، 493، 494، 495، 496، 497، 499، 500، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 509، 510، 511، 513، 514، 515، 516، 517، 520، 522، 523، 527، 535، 543، 545، 547، 548، 549، 553، 554، 555، 558، 561، 573، 575، 587، 657، 659، 660، 661، 678، 682، 685، 688، 698، 715، 727، 729، 732، 733، 738، 760، 765، 766، 769، 770، 773، 795، 796، 802، 803، 805، 806، 811، 816، 817، 831، 834، 835، 836، 837، 842، 848 امامی اسفندیاری / 243 امامی، حسن / 248، 249 امامی خوئی / 243، 245 امتیاز تنباکو / 687 امتیاز تنباکوی بلژیک / 363 امیرانتظام، عباس / 65، 66، 77، 80، 81، 136، 187، 196، 219، 322، 492، 493، 495، 496، 497، 498، 499، 500، 501، 504، 505، 506، 508، 509، 510، 511، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 519، 521، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 531، 532، 533، 534، 535، 536، 537، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 551، 552، 553، 554، 555، 556، 558، 559، 560، 561، 562، 564، 566، 567، 569، 575، 580، 583 امیرسلیمانی، توران / 261 امیرکاشانی، منیر / 172 امین ثابت، کامیل (Kamil Amin Thabet) / 611

ص: 861

امین صادقیه، منوچهر / 172 امینی، رضا (دکتر) / 104، 118، 172، 523، 526 امینی، علی / 118، 119، 219، 243، 245، 283، 493، 496، 504، 523، 526، 527، 681، 755، 769، 770، 836 امینی، هوشنگ / 172 ان اس ای (NSE) / 272 انالز، مارتین / 731 انتبه / 604 انتظار، فتح اللّه / 166 انتظام، نصراللّه / 284 انتلیجنت سرویس / 180 انجمن ایران و آمریکا / 63، 107، 108، 109، 112، 118، 119، 136، 140، 141، 153، 200، 212، 226، 336، 337، 419، 524، 709، 719، 720، 748، 751، 759، 763، 772، 773، 777 انجمن بین المللی پیش آهنگی / 832 انجمن تنظیم و بهداشت خانواده / 744 انجمن فرهنگی ایران و آمریکا (TAS) / 525 انجمن قلم آمریکا / 834، 835 اندونزی / 610، 620، 621 انرژی اتمی / 665، 669، 672، 716، 743، 744، 748 انصاری، هوشنگ / 119، 248، 265، 274، 287، 306، 315، 386، 713، 716 انقلاب اسلامی ایران / 6، 8، 13، 22، 24 انقلاب سفید / 732 انگلستان / 28، 268، 274، 359، 531، 571، 596، 597، 600، 607، 619، 653، 715 انگلیس / 95، 205، 331، 571، 577، 587، 610، 638، 687 انگی بگیان (بگنازاریان)، آراکس / 166 انورسادات، محمد / 301، 639، 643، 675، 761 اوپک / 209، 212، 216، 268، 274، 384، 389، 390، 400، 417، 430، 449، 450، 667، 672 اورشلیم / 158، 385، 595، 613، 621، 622، 626، 634، 637، 642، 647، 652، 761 اورشلیم پست / 642 اورنج، جان / 305 اوریس، لئون / 652 اوکان / 221 اوگاندا / 637 اون (دکتر) / 306 اونیل / 705 اویسی، غلامعلی (تیمسار) / 252، 273، 315، 493، 496، 509 اهایرابتیان، باریک / 172 اهدوت، یعقوب / 173 اهواز / 527، 676، 677، 783 ایادی، عبدالکریم (دکتر) / 248، 364 ایالات متحده / 597 ایتالیا / 205، 207، 358، 619، 713، 718، 722

ص: 862

ایتان، سیروس(Eatan Cyrus) / 616 ایران / (اکثر صفحات) ایرانپور، جمشید / 64، 83، 86 ایرگون (Irgun) / 595 ایزدپناه، علیرضا / 34 ایزدپناه، مریم / 34 ایزدی، علی محمد (دکتر) / 161، 162، 163 ایسلند / 539 ای سیستم (E-System) / 14 ایگال / 652 ایگناتیان، مانوک / 167 ایگناتیان، وان / 167 ایلام / 776 ایلخانی، حسین / 177 ایلکمن، الیس / 201 ایلیاوی / 231 ایمانیان، اصغر (تیمسار) / 518، 519، 520 اینکلمن / 94 ایوب خان / 767 ب باتلر، ویلیام / 718، 731 بارزانی، ملامصطفی / 368، 369، 629 بازرگان، مهدی / 9، 49، 50، 54، 56، 58، 59، 60، 61، 65، 66، 67، 71، 73، 81، 89، 97، 98، 105، 129، 138، 151، 152، 187، 189، 193، 195، 198، 210، 212، 215، 216، 217، 219، 221، 222، 229، 256، 316، 317، 318، 320، 322، 327، 479، 500، 502، 503، 504، 508، 515، 517، 521، 522، 524، 526، 527، 532، 536، 537، 542، 545، 546، 549، 553، 555، 558، 560، 561، 565، 570، 572، 573، 575، 580، 582، 681 بازرگان، ابوالفضل / 549 باسو، مایکل.ف. / 394 باش، ریچارد / 305 باغدار سریانی، آندرانیک / 169 باغداسرگریگوریان، نیکلا / 166 باک، رالف / 712 بانرمن / 718، 747، 755، 777 بانک ایرانیان / 170، 702 بانک جهانی / 672 بانک رهنی / 169 بانک صادرات / 165، 170، 171 بانک عمران / 84، 85، 171 بانک مرکزی / 84، 170 بانک ملی / 84، 169، 170، 173 باهنر، محمدجواد (دکتر) / 505 بایندر / 743، 778، 779 بحرین / 268، 412، 416، 438، 573، 582، 740، 743 بختیار، تیمور (ژنرال) / 367، 369 بختیار، شاهپور / 29، 72، 73، 76، 77، 78، 79، 102، 103، 104، 106، 118، 138، 151، 198،

ص: 863

206، 207، 208، 219، 220، 239، 310، 311، 493، 495، 496، 497، 502، 503، 504، 505، 506، 508، 509، 511، 513، 514، 515، 517، 547، 549، 680 بختیاری / 243، 245 بختیاری اسفندیاری، ثریا / 369 بختیاری، صلاح الدین / 174 بخشاینده، یوسف / 174 بخش تحقیقات (RD) / 595 بخشنده، فرهاد / 174 بخش وظایف ویژه (STD) / 597 بخش (I.V) / 162، 163 برادران جوادی، منصور / 167 برادی، جان جی / 300 براسل / 44 برانیگان، ویلیام / 786 براون / 303 بردس، جرج آر / 300 بردلی / 772 برزیل / 620 برژینسکی (دکتر) / 71، 80، 81، 97، 116، 565 برسون / 716 برکلی / 532، 542 برگ / 647 برگستن / 773 برگلند / 718 برمر سرم، رال پل / 189 برن، جان واش / 612، 793 بروسی / 158 بروک، هربرت جی / 300 برومفیلد، ویلیام اس / 300 برومندان، مهشید / 167 بروندی / 637 بروین (Brewin) / 420، 700، 701، 711، 712، 716، 718، 720، 743، 748، 750 بریتانیا / 116، 358، 631، 673، 683، 700 بریتیش لیلاند / 207 بریدی، توماس اف / 346 بزمن / 786 بش، ریچارد / 697، 711، 722، 775 بغداد / 215، 531، 537، 538، 573، 629، 646 بغیری، محمد/ 169 بقایی، مظفر (دکتر) / 681 بگین، مناخم / 132، 301، 636، 639، 640، 642، 643، 644، 645، 647 / 709، 761 بلاتی ترکمن، علی / 165، 176 بلژیک / 44، 619 بلغارستان / 269، 355، 366، 621 بل کهن، سیروس / 175 بلندیهای جولان / 642، 647، 649، 651 بلوچستان / 277، 550 بلوشارک / 345 بلوکر / 528 بلومنتال / 773، 776، 785

ص: 864

بلی، دیوید. اچ. / 433، 437 بُن (آلمان) / 215، 474، 476 بنان، پرویز / 177 بنایی، حسین / 832 بن جدید / 565 بندر باکو / 355 بندر پهلوی / 355 بندرعباس / 701، 709، 722، 747 بنرمن / 703، 714، 721، 749، 775 بنگاه عمران بین المللی (AID) / 755 بنی احمد، احمد / 76، 78، 218 بنیاد پهلوی / 145، 172، 303 بنیاد جانسون / 200 بنیاد، خلیل / 174 بنیاد خیریه / 277 بنیادی، ساموئل / 175 بنی اسدی / 555 بن یحیی / 565 بنی، رولوف / 711 بنی صدر، ابوالحسن (دکتر) / 463، 464، 468، 469، 470، 479، 481، 485، 487، 549، 680 بنی فیس، رودلف / 51 بن یوحنان، آمون / 590، 629، 630، 631، 632 بوتو، ذوالفقار علی / 270، 767 بوداغیان میرزائیان، دیکرانوهی / 167 بوداغی، علی محمد / 169 بورتن / 776 بوزاسیان، ماکروهی / 167 بوش، جرج / 716 بوشهری، مهدی / 243، 245، 260 بویس، اس. ا. / 713، 748، 751، 760، 763 بهادری، کریم پاشا / 277 بهارمست، سیروس (سروان) / 184، 186 بهرامی، محمدعلی / 174 بهروان / 169 بهرینگ / 524 بهشت زهرا / 515 بهشتی، سیدمحمدحسین (دکتر) / 54، 197، 326، 493، 497، 508، 511، 515، 523، 549 بهشهر / 518 بهنام، شکراللّه / 169 بهوی، جعفر / 265 بهی راد، امین آقا / 169 بیات / 243، 245 بیات، مصطفی / 258 بیان، مرتضی / 258 بیانیه کمیته ژنو - ایران / 269 بیت المقدس / 588 بیرن / 744 بیرنز / 719 بیروت / 215، 573، 574، 576، 723 بیشاپ، جیمس / 713 بی غم غازانی، یوسف / 170 بیکاف (سناتور) / 675

ص: 865

بیگلری (سرتیپ) / 10 بیمارستان تاج پهلوی / 172 بیمارستان دریایی بتسدا / 711 بیمارستان نیویورک / 325 بینگهام، جاناتان بی / 299 پ پاتریک (سرهنگ) / 433 پادگان «مک کوایر» / 747 پادگان نیروی هوایی ایران در کپکان / 518 پارسی، فرخ / 92، 93، 454 پاریس / 77، 83، 102، 107، 151، 164، 181، 182، 183، 185، 215، 219، 228، 229، 273، 297، 327، 463، 466، 470، 471، 479، 480، 481، 484، 485، 487، 499، 500، 504، 505، 506، 509، 511، 514، 515، 543، 550، 552، 556، 564، 565، 571، 577، 578، 579، 580، 581، 612، 617، 618، 623، 636، 637، 680، 703، 836 پاسگاه گارد مرزی اسرائیل / 595 پاکستان / 23، 24، 115، 132، 200، 253، 270، 271، 274، 294، 295، 339، 341، 342، 345، 387، 388، 411، 412، 415، 416، 417، 418، 426، 438، 439، 440، 445، 451، 452، 458، 666، 669، 670، 720، 722، 737، 748، 767، 775، 777 پاک ستون / 705 پالایشگاه اصفهان / 66، 129 پالماچ (گروه حمله هاگانه، سازمان زیرزمینی یهودی) / 596، 652، 654 پالیزبان (تیمسار) / 252 پاناما / 215، 229، 620 پانوسیان، دایر / 723، 724 پاول، رابرت / 744 پایگاه الکترونیکی کبکان خراسان / 15 پایگاه دریایی حیفا / 638 پایگاه سابق بریتانیا (جزیره (GAN)گن) / 439 پترسون (سرتیپ) / 228، 342، 343، 344، 345، 349 پتیس، شرلی ان / 300 پراپس، هربرت / 419 پرتغال / 44، 47 پرتوی علوی، عبدالعلی / 680 پرخت (Precht) / 54 پرز، شیمون / 651 پرشت، هنری / 3، 50، 66، 83، 85، 87، 130، 302، 314، 322، 326، 552، 579، 580، 751 پرفت، هاری / 201 پرو / 620 پروتاریا / 215 پروتکتسیا / 607 پزشکپور، محسن / 218 پست، جرالد ام. / 302 پطروسیان / 265

ص: 866

پگویین / 475، 477، 569، 574، 576 پلیس ملی (اسرائیل) / 596 پلیس ملی ایران / 744 پلیس مهرآباد / 10 پناهی / 243، 245 پنتاگون / 15، 344، 709 پنیاس / 632 پورت، داون / 713 پهلوی، اشرف / 241، 247، 248، 258، 260، 261، 267، 272، 274، 275، 277، 284، 289، 315، 316، 713، 718، 732، 769 پهلوی، رضا / 259، 275، 293، 321، 761، 829 پهلوی، شمس / 260، 261 پهلوی، شهناز / 274 پهلوی، عبدالرضا / 261، 275، 277 پهلوی، علی / 829 پهلوی، غلامرضا / 275، 769 پهلوی، فرح / 9، 247، 258، 272، 274، 277، 278، 289، 297، 298، 316، 740 پهلوی، محمدرضا / 31، 32، 179، 184، 246، 259، 293 پهلوی، محمودرضا / 769 پهلوی، منصور / 243 پهلوی نیا، شهرام / 247، 261، 275 پهلوی نیا، شهریار / 274، 275 پیامبر اکرم (ص) / 63، 491 پیرنیا / 243، 245 پیز، دانالد جی / 299 پیشه وری، جعفر / 145 پیلزبوری، فیلیپ / 297 پیمان سنتو / 20، 269، 270، 348، 352، 355، 418، 422، 425، 438، 446، 702، 713 پیمان مصر و اسرائیل / 641 پیمان وین / 332 ت، ث تابس، پل / 749 تاج الملوک / 260 تاجداد، حسین (دکتر) / 284 تاچ راس Russ) - (Touch / 14 تاچر، مارگارت / 716 تاچر، مود / 339 تاریخ انقیاد و خواری ملی در تاریخ اسلامی ایران (کتاب) / 375 تالار رودکی / 218، 743 تال (سرلشکر) / 649 تامست، ویکتور ال. / 143، 192، 217، 324، 527، 531، 545، 689، 738، 739، 740، 745، 774، 783، 797، 800 تامسون / 705 تامیر / 644 تایلر / 751 تایلند / 620

ص: 867

تأسیسات ال عال و زیم (ZIM) / 622، 623 تبریز / 88، 143، 144، 145، 194، 219، 231، 395، 402، 405، 407، 498، 502، 659، 689، 691، 696، 697، 702، 703، 704، 709، 716، 719، 723، 733، 735، 736، 739، 748 تپه های سنت موریتز / 699 تجارهنگامی، حسین / 166 تجهیزات (FMS) نظامی / 559 تجهیزات نیروی دریایی آمریکا / 94 تحقیقات سالت (Salt) / 66، 71 ترابی تهرانچی، امیرهوشنگ / 176 تربتی مقدم، هادی / 169، 172 ترکیه / 132، 143، 145، 164، 181، 182، 183، 221، 222، 223، 254، 258، 270، 295، 334، 343، 352، 353، 368، 398، 399، 440، 445، 447، 521، 572، 589، 611، 618، 619، 620، 685، 713، 791، 803 ترمینال فرماندهی هوابرد نظامی / 747 ترنر، آدمیرال (سرهنگ) / 257، 841 تره کی / 222 تریپولی / 215، 528، 565 تریس، لوری / 775 تشکیلات پلیس ملی اسرائیل / 595 تشکیلات سرویسهای اطلاعات و امنیت اسرائیل / 595 تفضلی، مسعود / 173 تکریتی، هردان (ژنرال) / 629 تک، کاظم / 165، 171 تکنیکون حیفا (Haifa) / 606 تگزاس / 524، 653 تل آویو / 215، 573، 576، 606، 610، 611، 613، 618، 622، 626، 627، 633، 638، 645، 649 تلویزیون ملی ایران / 114، 140، 142، 218، 219، 220، 326 تنگه هرمز / 132، 438 توتونچی، محمد / 178 توحیدی، محمدعلی / 165، 172 تورگمن، دیوید / 628 تورین / 297 توسانیت، دوناد آر. / 629، 630 توسلی / 502، 503، 504، 505، 509 توسلی، سیدمحمود / 172 توفیقیان، منوچهر / 165 توکلی، جهانگیر / 165 توکیو / 207، 215، 274، 638 توماس / 755 تونس / 215 تهران (اکثر صفحات) تهرانچی، مهدی / 165 تهرانی / 497 تیگ (ژنرال) / 186 تیلور، کلاید / 130، 305، 705، 709، 738، 740، 741، 760، 763، 773

ص: 868

تیمورتاش، عبدالحسین / 258 تیموریان، اسماعیل / 172 ثابت، حبیب / 261 ثابتی، پرویز / 248 ثقفی (سرهنگ) / 10 ج جاده قدیم شمیران / 768 جافا (Jaffa) / 606 جاکارتا / 621 جاکوبس، نورمن / 375 جامعه اطلاعاتی اسرائیل / 596 جامعه ایرانیان در لندن / 571 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم / 1، 13 جامعه مهاجران عرب / 611 جامعه یهودیان / 633 جامعی، ناصر / 169، 170 جاموتی / 578، 579، 580 جان دریو، چارلز / 127 جانسون، جورج / 474، 476 جانسون، راچ، اف / 519 جانسون (سازمان خیریه - م.) / 115 جانسون، مارک / 6، 191، 125، 127، 704 جانکا، لس / 314 جانوس، س. د. / 571 جاویتس، جاکوب ک / 299 جاوید، جهانگیر / 167 جاوید، نهضت / 171 جبهه آزادیبخش ملی / 680 جبهه خلق برای آزادی فلسطین / 645 جبهه دمکراتیک ملی / 74، 193، 229، 549 جبهه مجاهدت خلق / 645 جبهه ملی / 78، 187، 218، 219، 220، 231، 256، 270، 283، 291، 337، 365، 367، 415، 455، 457، 503، 549، 659، 661، 680، 681، 715، 727، 729، 731، 732، 738، 742، 766، 795، 815، 818، 831، 834، 836، 849 جدّه / 215، 229، 573، 742 جزیره ابوموسی / 268 جزیره بحرین / 582 جزیره تنب / 268، 441 جزیره رودز / 652 جزیره کیش / 709، 718، 834 جشن هجرت در ایالات متحده / 21 جعفرزاد، حسن / 177 جعفریان، محمود / 104 جکسون، جسی / 114، 142، 316، 327 جکسون، ویلیام / 316 جلالی پور، ماکوی علی / 170 جلّود، عبدالسلام / 528 جمعیتهای مختلف مسیحی، دروز (Druze)/ 608 جم، فریدون / 252 جمهوری خلق چین / 267

ص: 869

جمهوری دومینیکن / 620 جمهوری متحده عربی / 629، 630 جنبش آزادی (FM) / 595 جنبش رادیکال / 54، 74، 81 جنبش کارگری یهودیان / 654 جنبش کشورهای غیر متعهد / 59 جنبش مقاومت / 555 جنت پور، ناصرالسادات / 177 جنرال موتورز / 709 جنگ 1948 (اعراب و اسرائیل) / 652 جنگ اکتبر 1973 اعراب و اسرائیل / 651 جنگ ایران و روس / 253 جنگ جهانی دوم / 43، 209، 267، 268، 358، 446، 453، 597، 605، 652، 685، 706 جنگ شش روزه 1967 (اعراب و اسرائیل) / 604، 605، 650، 653، 673 جنگل ملی لوس پدرس / 313 جنگ ویتنام / 658 جنگ هند و پاکستان / 370 جنگ یوم کیپور / 598، 605 جوادی، نصرت اللّه / 177 جودا / 640 جورج متسیان، الکساندر / 177 جونز (فرمانده) / 94، 100، 101، 102 جونیور، تئودور ل. الیوت / 628 جونیور، لاری وین / 300 جهانبانی / 243، 245 جه ته (حومه براسل) / 44 جیلمن، بنجامین ای / 300 جینگلز / 702، 703، 719، 720، 743، 773 چ چالمرز، آلیس / 239، 308، 309 چاه بهار / 303 چایکونسکی (ژنرال) / 346 چرنات، هوارد.ل. / 394 چریکهای فدایی خلق / 187، 846 چکسلواکی / 269، 355، 606 چمران، مصطفی (دکتر) / 2، 145، 229، 549، 555، 558، 560، 562، 570 چین / 267، 277 ح حاج سید جوادی، صدر / 195 حاج سید جوادی، علی اصغر / 229، 680 حاج محمدرضا، قمر / 170 حاج میرصادقی، صادق / 170 حاجیان بهمنی، محمد / 166، 170 حاجی وزیری، غلامحسین / 177 حادثه آهرون کوهن / 606 حادثه «کوهن» و «لوثر» / 610 حبش، جرج / 270، 527، 550، 645 حبیب اللهی، کمال (دریاسالار) / 16، 26، 719، 720

ص: 870

حبیبی / 555 حجازی (دکتر) / 311 حجازی، عبدالحسین / 252 حداد / 640 حدادی، حسن اسماعیل / 168، 175 حزب آزادی / 555 حزب اتحاد برای آزادی / 76، 78 حزب ایران / 229، 230، 231، 681 حزب ایران نوین / 250، 266، 282، 283، 285، 288، 290، 291، 293 حزب پان ایرانیست / 218 حزب توده / 65، 104، 138، 231، 267، 269، 270، 291، 298، 337، 355، 365، 366، 367، 369، 441، 455، 498، 501، 502، 503، 505، 506، 513، 546، 679، 680، 685، 687، 722، 735، 740، 767، 775، 809، 810، 816، 818، 849 حزب ته ایار / 647 حزب جمهوری اسلامی / 151، 155، 231، 324، 549 حزب چپ(Maki) / 625 حزب چپ (Mapam) / 625 حزب خلق مسلمان / 229، 230 حزب دست راستی هروت (Herut) / 625 حزب رادیکال / 681 حزب رستاخیز / 104، 169، 250، 264، 265، 266، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 287، 290، 291، 293، 441، 455، 457، 458، 683، 684، 696، 705، 712، 716، 729، 730، 731، 735، 743، 747، 766، 808، 810، 815، 839 حزب زحمتکشان / 681 حزب کار اسرائیل (ILP) / 595، 606 حزب کارگران اسرائیل (IWP) Mapai / 595، 642، 647، 650 حزب کارگران متحد (UWP) Mapam / 596، 606، 650 حزب کمونیست اسرائیل (ICP) Maki / 595، 622، 625، 626 حزب لیبرال / 650 حزب لیکود / 642، 644، 647، 650، 654 حزب مذهبی ملی و آگودت اسرائیل / 644 حزب ملت ایران / 555 حزب نازی / 274 حسیبی، کاظم (مهندس) / 681 حسینی (سرهنگ) / 520 حسینیه ارشاد / 677، 682 حضرت ابراهیم (ع) / 588 حضرت علی (ع) / 768 حقوقی، منصور / 170 حکمت نژاد، ناصر / 166 حکیم تناغو، امین / 165 حکیم معانی، ناصر / 171 حکیمی، اقبال / 243، 245

ص: 871

حلویاتی، جهانگیر / 170 حمزوی تهرانی، ناصر / 176 حمله انتبه (Entebbe) / 604، 619 حمیدی نرمن، محمدحسین / 170 حیفا / 606، 622، 638 خ خاتمی، اکبر / 171 خاتمی، محمدامیر (تیمسار) / 244، 248، 274 خاچی، پلی یوس / 171 خاچیکیان، مارتا / 167 خازنی، خسرو / 171 خازنی راد، مهدی / 177 خامنه ای، سیدعلی (آیت اللّه) / 549 خاور دور / 589، 611، 614 خاورمیانه / 24، 51، 132، 158، 159، 181، 183، 191، 213، 214، 226، 245، 267، 295، 338، 348، 384، 385، 387، 411، 416، 419، 425، 433، 437، 438، 442، 447، 588، 598، 605، 606، 608، 609، 610، 611، 614، 616، 619، 637، 664، 666، 669، 671، 673، 675، 700، 706، 716، 722، 747، 751 خاور نزدیک / 568، 574، 576، 578 خبرگزاری آسوشیتدپرس / 217، 640، 699 خبرگزاری پارس / 560، 677 خبرگزاری خاورمیانه مصر / 640 خبرگزاری فرانسه / 768 خراسانی، محمدتقی / 171 خرسندی باقرزاده، بهرام / 169 خرسندی باقرزاده، بهرام / 174 خرطوم / 215 خرمشهر / 396، 402، 405، 676، 783 خسروداد / 493 خسرویانی (سرهنگ) / 10 خشایار، محمدحسن / 178 خط کشتیرانی ملی، زیم (ZIM) / 601 خطوط هواپیمایی ملی، ال آل / 601 خلدانی، آصف / 168 خلدانی، آصف / 168 خلعتبری، عباسعلی / 243، 245، 272 خلیج فارس / 24، 65، 70، 204، 268، 273، 295، 334، 340، 355، 356، 359، 360، 368، 370، 384، 386، 387، 396، 398، 399، 400، 411، 412، 414، 415، 416، 417، 418، 422، 423، 426، 431، 434، 438، 441، 445، 447، 527، 537، 550، 664، 666، 670، 705، 747، 819، 820، 821، 824، 825، 829 خلیلی بروجنی، مهین تاج / 167 خمینی، مصطفی / 324 خندان تبریزی، مهدی / 167 خواجه ئیان، سیامک / 177 خواجه خلیلی، علی / 168 خواجه خلیلی، علی / 170 خواجه نوری / 243، 245

ص: 872

خوانساری، مسعود / 168 خوزستان / 2، 222، 318، 368، 438، 502، 527، 549، 677 خوشخو (سرهنگ) / 10 خیابان آریامهر سابق (دکتر فاطمی) / 474 خیابان امیرآباد سابق (کارگر) / 474 خیابان ایرانشهر / 773 خیابان تخت جمشید (طالقانی) / 179 خیابان شاه عباس / 493 خیابان ششم بهمن / 505 خیابان کشاورز (بلوار الیزابت دوم سابق) / 475 خیابان مین - موروبای - کالیفرنیا / 313 خیام، مرتضی / 171 دادگاه های انقلاب اسلامی / 56، 61، 64، 65، 74، 87، 89، 103، 104، 138، 147، 210، 231، 318، 535 د - ذ دارالترجمه شهاب / 179 دارتی، ویلیام / 35 داروخانه سعادت (مشهد) / 175 داریوش بایندر / 778 دامغانی، منوچهر / 169، 175 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 2، 5، 8، 9، 12، 13، 15، 16، 20، 21، 25، 27، 29، 32، 34، 36، 38، 41، 47، 52، 55، 56، 134، 162، 236، 239، 338، 592، 662، 759 دانشکده دفاع ملی / 705 دانشگاه «آذرآبادگان / 739 دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو / 554 دانشگاه برکلی کالیفرنیا / 550 دانشگاه پاریس / 532 دانشگاه پهلوی / 284، 694، 720 دانشگاه تبریز / 172، 743 دانشگاه تهران / 79، 113، 141، 218، 255، 256، 274، 287، 306، 324، 326، 503، 515، 532، 550، 555، 681، 694، 716، 776 دانشگاه دفاع ملی / 702 دانشگاه صنعتی آریامهر / 676 دانشگاه کالیفرنیا / 482، 532 دانشگاه لندن / 637 دانشگاه ملی / 303، 702، 716، 734 دانشگاه نبراسکا / 115، 200 دانشگاه نیروی دریایی گمبورن / 298 دانشگاه واشنگتن / 274 دانشگاه ویرجینیا / 702 دانشگاه هاروارد / 336، 802 دانشگاه هیبرو / 653 دانمارک / 539، 619 دانون، ادیا / 633 دانیل پور / 535 داودی / 76 داورفرا، محمدتقی / 175 داورهانیان، جمیل / 167

ص: 873

داوری، فاطمه / 184، 185، 186 داولینگ، تامس / 738، 739، 740 داویدیان، وارژان / 175 دایان، موشه (ژنرال) / 632، 639، 647 دایره اطلاعات و تحقیقات / 752، 754 دبیریان، عبدالعلی / 170 دجرمان، ویلیام / 92 دد، کریستوفر / 300 ددیچ / 304، 700، 703، 714، 717، 722، 744، 747، 755، 776 درخشانی، بهاالدین / 170 درخشش، محمد / 28، 73، 76، 77، 79، 88 درمیناسیان حاجی آبادی، پروانه / 169، 175 درهوانسیان، وارطان / 723 دریاچه رضاییه (ارومیه) / 370 دریاچه لوپز / 313 دریای خزر / 355، 698 دزفول / 502، 510، 676 دستغیب، حاج سیدجواد (آیت اللّه) / 834، 835 دستمالچی، حسن / 167 دستن، ژیسکار / 269، 835 دشتی، محمد علی / 286 دفاتر زیم (ZIM) / 615 دفتر ارتباطات مطبوعات / 532 دفتر انتشارات اسلامی / 1، 13 دفتر انتشارات جامعه مدرسین / 1، 13 دفتر دفاعی آمریکا / 15 دفتر مخصوص شاه / 248 دفتر مخصوص شهبانو / 247 دفتر مرکزی اطلاعات جاسوسی / 241 دفتر همکاری های بین المللی آمریکا / 56 دمشق / 183، 595، 611، 646، 723 دوبی / 215 دوپرتگ / 476 دوپونت / 290، 305، 535 دوحه / 742 دولت جمهوری چین (ملی) / 620 دولتشاهی / 243، 245، 262 دولت موقت ایران / 4، 19، 21، 49، 56، 58، 60، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 72، 80، 81، 82، 94، 95، 96، 100، 103، 105، 123، 138، 148، 151، 152، 161، 188، 196، 197، 210، 211، 213، 215، 217، 226، 307، 318، 319، 320، 321، 322، 323، 326، 327، 472، 527، 531، 532، 534، 535، 537، 540، 541، 545، 546، 547، 549، 550، 564، 568، 577، 582 دولو، امیرهوشنگ / 248 دونکن / 305 دهلی نو / 44، 215، 477، 573، 574، 576 دهه 1960 1960s(کتاب) / 375 دهه 1950 1950s (کتاب) / 375 دهه های 1920 و 1930 1920s and 30(کتاب) / 375 دیباجی، مهدی / 170

ص: 874

دیبا، فرح / 243، 245، 247، 248، 275، 493، 713، 739، 755، 828 دی، رابرت / 6 دیرتک / 474، 477 دیرزمن (خانم) / 305، 306، 722، 744 دیرمینا، غلامحسین / 167، 170 دیگومیانس، آلفرد / 175 ذاکری، علی / 172 ذبیحی مقدم، فرزانه / 172 ذره بین ایرانی، خسرو / 175 ذره پرور، عنایت اللّه / 178 ذوالفقاری / 245 ذوب آهن / 692 ر رائین، پرویز / 698، 699 رابین، آویوا / 654 رابین، اسحاق / 591، 642، 650، 651، 652، 653، 654 رابین، دالیا / 654 رابین، راشل / 654 رابین، نهیمیا / 654 رابین، یوال / 654 راترفورد، گای دبلیو / 463، 464، 466، 467، 468، 469، 471، 472، 473، 474، 475، 477، 479، 481، 482، 483، 484، 485، 486 راجرز، کنت / 738 رادیو اورشلیم / 640، 642، 646، 647 رادیو بغداد / 368، 629 رادیو بی بی سی / 116، 117، 743، 747 رادیو پیک ایران / 355، 457 رادیو تلویزیون ملی ایران (NIRT) / 104، 324، 326 رادیو صدای آمریکا (VOA) / 62، 71، 108، 110، 114، 116، 117 / 142، 154، 198، 200، 202 رادیو عربی ایران / 531 رادیو مسکو / 355 رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل / 643 رادیوی صدای ملی ایران در باکو / 355 راس، کلاود. جی. / 390، 394 رافل، آرنولد / 316، 807 راکفلر، نلسون / 709، 718 رام، هوشنگ / 84، 85 راولپندی / 339 رایان، دان / 127 رایان، لئو جی / 299 راینو / 747 رباط / 215، 565 ربیعی، امیرحسین (تیمسار) / 303، 493، 709، 712، 760 ربیکوف، آبراهام / 299 رزم آرا، علی (تیمسار) / 251 رژیم اشغالگر قدس / 587، 588، 590، 591

ص: 875

رستوران فرانچسکوتورینو / 297 رستوران گرانادا (تهران) / 635 رستوران هتل پالاس تهران / 628 رسنز، آندریو.دی. / 191 رشت / 366 رشیدی / 277 رضائیه (ارومیه) / 712 رضاشاه / 241، 244، 246، 254، 255، 260، 261، 262، 268، 278، 333، 362، 369، 695، 803، 813 رضایی، علی 277، 769 رفیعی، احمد / 286 رم / 215، 638 رنکو، آریوگرانده / 313 روابط عمومی سفارت آمریکا (ایران) / 103، 105، 111 رواندا / 637 روبل، برایان / 704 روت / 303 رودنی ماطاووسیان، هایقاس / 176 روزن / 123 روزنامه آزادی / 229، 231 روزنامه آهنگر / 229 روزنامه آیندگان / 229 روزنامه اطلاعات / 230، 231، 678، 732 روزنامه انقلاب اسلامی / 464، 480 روزنامه بامداد / 230 روزنامه تهران تایمز / 231، 324 روزنامه تهران ژورنال / 842 روزنامه جمهوری اسلامی / 231، 326، 573 روزنامه ژورنال دو تهران / 713، 722 روزنامه کیهان / 230، 456، 773، 806، 839، 842 روزنامه کیهان اینترنشنال / 701 روزنامه لوموند / 835 روزنامه مردم / 231 روزنامه واشنگتن پست / 346، 677 روزنامه هاآرتز / 640، 645، 647 روزنوالد، کفار (Kefar Rosenwald) / 595 روسیه / 58، 65، 204، 215، 221، 222، 257، 267، 295، 335، 337، 358، 364، 366، 423، 425، 546، 568، 570، 595، 616، 654، 663، 683، 718 روغنی، مهدی، 49، 50، 51، 64، 83، 84، 85، 87، 106 رومانی / 143، 269، 345، 355، 621، 711 ریاحی (ژنرال) / 524 ریاض / 675 رید / 785 ریگان، رونالد / 716 رینو / 297، 703، 712، 713، 719، 786، 805 رینهارت / 716

ص: 876

ز زئیر / 450، 620 زابلوکی، کلمت جی / 299، 300 زاگر، نادر / 519 زاهدی، اردشیر / 85، 274، 308، 839 زاهدی، ستاره / 274 زاهدی، فضل اللّه (تیمسار) / 251، 274 زرافشار، محمدکاظم / 172 زرکوب، منوچهر / 172 زریت (Zarit) / 595 زکی زاده (دری)، حسن (محمدمهدی) / 178 زلالی (تیمسار) / 518 زنجان / 676 زند / 245 زندان قصر / 835 زندان کرج / 835 زنگنه / 245 زوریخ (سوئیس) / 304، 596، 612 زومالان، سرکیس / 172 زونیس، ماروین / 375 زیبایی، هوشنگ / 175 زیشک / 700، 720، 755، 759 زیمبابوه / 59، 216 زینلی، فیض اللّه / 168، 175 زیوی، رهاوم (ارتشبد) (Rahavam Zeevi)/ 599 ژ ژاپن / 132، 205، 207، 589، 618، 620، 692 ژاندارمری شاهنشاهی ایران / 96، 271، 723، 733 ژنو / 100، 269، 273، 385، 771 ژیسکی / 751 س سابرا / 651 ساپیر، پینچاز / 650 سادلر (ژنرال) / 747 سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) / 11، 59، 62، 196، 212، 213، 216، 314، 440، 644، 645 سازمان ارتباطات و الکترونیک ارتش آمریکا (C.E.O) / 14 سازمان ارتش ملی (NMO) / 595 سازمان اطلاعات و امنیت ایران (ساواک) / 249، 619 سازمان اطلاعات وزارت دفاع (DIA) / 438، 593 سازمان امنیت ملی (NSA) / 438 سازمان انرژی اتمی ایران / 23، 172، 665، 669 سازمان بازرسی شاهنشاهی / 456 سازمان بین المللی کار / 379 سازمان توریستی ایران / 165 سازمان جاسوسی امریکا (CIA) / 14، 15، 27،

ص: 877

34، 35، 36، 37، 39، 43، 48، 52، 56، 63، 66، 76، 80، 81، 84، 85، 101، 113، 118، 147، 204، 237، 238، 239، 272، 302، 432، 442، 445، 492، 504، 545، 560، 563، 570، 583، 593، 635، 636، 659، 687، 704 سازمان جاسوسی انگلیس / 571، 577 سازمان جبهه توده / 680 سازمان جمع آوری (اطلاعات) / 638 سازمان حفاظت محیط زیست / 550 سازمان خبرگزاری پارس / 104 سازمان خبرگزاری خاورمیانه مصر / 645 سازمان دامپروری نرس / 172 سازمان دفاعی (DO) / 595 سازمان زنان / 284 سازمان کنفرانس اسلامی / 640 سازمان مجاهدین خلق / 187، 196، 237، 242، 256، 270، 455، 680، 683، 815، 818، 846 سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی (CIA)/ 240، 432، 438، 593 سازمان ملل متحد / 32، 269، 277، 382، 389، 397، 407، 415، 450، 589، 609، 616، 618، 627، 629، 639، 644، 651، 680، 696، 718، 747، 748، 755 سازمان ملی اطلاعات ناتو / 617 سازمان مهاجرت یهودیان / 635 سازمان هواپیمایی کشوری / 34 ساعدی، غلامحسین (دکتر) / 457، 681 ساماریا / 640 سامی، کاظم / 681 ساندرز، هارولد اچ / 57، 58، 61، 62، 65، 66، 68، 69، 89، 94، 97، 98، 106، 109، 110، 114، 116، 117، 123، 129، 142، 153، 199، 303، 315، 316، 715، 743 سانفرانسیسکو / 532 ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت شاه) / 513، 515، 553، 571، 589، 590، 591، 619، 620، 634، 682، 686، 698، 699، 733، 735، 746 سایتس، پرسی / 375 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / 2، 10، 11، 12، 56، 57، 63، 64، 151، 231، 549 سپاه دانش / 352، 353، 354 سپاه صلح / 266، 269، 336، 337، 390، 396، 397، 402، 407، 419 سپاهیان دانش، بهداشت و ترویج / 266 سپیرز / 223 سحابی، عزت اللّه / 555 سحابی، یداللّه (دکتر) / 500، 505، 515، 555 سد ارس / 355 سرمدی / 519 سرویس اخبار (اطلاعات) (IS) / 596، 605 سرویس اطلاعات سری / 594، 596، 597، 608 سرویس اطلاعات سیاسی / 597 سرویس اطلاعات نظامی / 613

ص: 878

سرویس اطلاعات نظامی غنا / 620 سرویس اطلاعات و امنیت دریایی / 597 سرویس امنیت داخلی و ضدجاسوسی (CISS) / 596 سرویس امنیت ملی ترکیه (TNSS) / 589، 619 سرویس امنیت و اطلاعات دریایی (ISS) / 596 سرویس امنیت و پلیس لیبریا / 620 سرویس مخفی آلمان / 648 سرویس مخفی آمریکا / 164، 182، 183 سرویسهای اطلاعات و امنیت آفریقای جنوبی / 589، 620 سرویسهای اطلاعات و امنیت اسرائیل / 596، 597، 599، 600، 601، 605، 611، 619 سرویسهای امنیت و اطلاعات خارجی اسرائیل / 593، 598، سعید بنونی، شالم / 169 سفارت آمریکا (ابوظبی) / 742 سفارت آمریکا (تریپولی) / 528 سفارت آمریکا (تهران) / اکثر صفحات سفارت آمریکا (جده) / 742 سفارت آمریکا (دوحه) / 742 سفارت آمریکا (کویت) / 742 سفارت آمریکا (مسقط) / 742 سفارت آمریکا (منامه) / 742 سفارت اسرائیل (برن) / 612 سفارت انگلیس / 219 سفارت ایران (واشنگتن) / 523، 535 سفارتخانه آمریکا (رم) / 33 سفارتخانه آمریکا (فرانکفورت) / 33 سفارت شوروی (تهران) / 257 سفری، رحیم / 78 سلطنت آباد / 11 سمیعی / 245 سمیعی، عباس / 550 سنجابی، کریم (دکتر) / 59، 77، 78، 187، 195، 216، 218، 219، 229، 493، 503، 680، 681، 831، 834 سنز، آ.دی / 192 سنس، اندی / 123 سنگاپور / 620، 621 سنگاکروز، دوناتو / 167 سنندج / 513 سوئد / 269، 274، 529، 532، 536، 539، 540، 541، 542، 545، 547، 548، 553، 554، 558، 560، 562، 575، 619، 832 سوئیس / 246، 260، 269، 273، 278، 367، 596، 612، 619 سوئیفت، الیزابت / 93 سوبر / 712 سوداگران، محمود / 173 سوریه / 183، 610، 611، 634، 646، 648، 652 سولارز، کودل / 305 سولیوان، ویلیام اچ / 29، 52، 73، 75، 76، 77،

ص: 879

78، 79، 83، 84، 85، 104، 106، 107، 185، 203، 209، 218، 220، 221، 239، 299، 300، 302، 303، 305، 306، 308، 310، 312، 313، 445، 459، 496، 498، 499، 501، 504، 507، 512، 514، 517، 518، 521، 537، 639، 658، 659، 670، 674، 675، 678، 688، 709، 713، 715، 716، 718، 720، 726، 728، 737، 742، 743، 748، 752، 772، 775، 781، 782، 787، 788، 797، 805، 812، 838، 840، 851 سومالی / 303 سومولون / 773 سون، ریچارد / 720، 749، 750 سویس / 183 سهرابی انارکی، علی / 173 سیاسی، علی اکبر / 258 سیدصادق کمالی، خسروکمالی / 170 سیدنی / 638 سیروس، رضا / 262 سیستان و بلوچستان / 370 سیستم بلوشارک / 348 سیکورد (ژنرال) / 720 سیلتچ (Syltech) / 14 سی.مور، کارول / 752، 754 سینمای آبادان (رکس) / 771، 773 سیورتس / 316 سیهویل / 744 ش شارت / 637 شارجه / 701 شارن (SHARON) / 189 شاستر، مورگان / 375 شافکی / 164، 181، 182 شانی، یورام / 634، 635، 636، 637 شاه حسین / 630 شاهراه بازرگان - تبریز - تهران / 143 شاه کاوسی، منیژه / 167 شایان / 260 شایگان، سیدعلی / 680 شبکه پسران کهنه کار (Network old Boy) / 607 شرایدن / 345 شرکت بل / 66، 129، 716 شرکت پان آم (PANAM) / 14 شرکت پیکان (کالیفرنیا) / 174 شرکت تجارتی هریوم / 174 شرکت حمل ونقل / 173 شرکت راک ول (Rockwell) / 14 شرکت سی لاین ترانس / 173 شرکت سیماره / 173 شرکت شکر پارس / 171 شرکت شیشه سازی / 175 شرکت صنعتی اسرائیل / 637 شرکت طبیب / 173 شرکت فراماتوم / 208

ص: 880

شرکت فورد / 14، 52، 83، 85 شرکت فورد کمپانی (لندن) / 51 شرکت قادران / 168، 175 شرکت کشتیرانی بین المللی نفت ایران / 173 شرکت کوست (Quest) / 14 شرکت کوماکیدام / 172 شرکت مشاورتی دان میدز / 478 شرکت ملی نفت ایران / 38، 51، 85، 122، 123، 125، 151، 152، 169، 221، 248، 273، 274، 286، 305، 306، 326، 376، 380، 415، 436، 445، 556، 563، 681، 701، 705، 716 شرکت نفت کرسنت / 722 شرکت هواپیمایی پارس ایرلاین / 260 شرلی (قاضی) / 716 شرم الشیخ / 651 شری، جیمز الکساندر / 104 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 54، 74، 77، 81، 82، 104، 106، 144، 221، 222، 230، 311، 495، 496، 500، 506، 508، 659، 661، 676، 677، 682، 728، 733، 765، 769، 770، 776، 794، 795، 796، 816، 817، 831، 848 شریعتی، علی (دکتر) / 228، 230 شریف امامی، جعفر / 28، 78، 218، 248، 274، 277، 306، 307، 660، 661، 662، 769، 783، 794، 809، 810، 815، 818، 819، 834، 836، 837، 839، 848، 849، 850 شط العرب / 268 شعاع آذر، ایرج / 178 شفر، توماس (سرهنگ) / 186 شفیعی امین، محمد / 258 شفیق، احمد / 260 شلاسبرگ، لیه / 654 شلنبرگر / 303، 305، 306، 702، 708، 709، 711، 713، 716، 718، 722، 743، 748، 772، 775، 776، 785، 805، 842 شمعون دانپور، نعیم / 167 شمیران / 178 شندر / 482، 483 شورای امنیت سازمان ملل متحد / 32 شورای امنیت ملی (NSC) / 142، 272، 438، 593 شورای انقلاب / 10، 21، 63، 79، 229، 464، 467، 479، 484، 485، 500، 503، 506، 508، 517، 524، 526، 535، 547، 548، 549، 550، 575 شورای سلطنت / 77، 79، 278، 280، 310، 493، 496، 497، 500، 503، 504، 505، 506، 508، 509 شوروی / 14، 15، 59، 65، 66، 68، 69، 70، 72، 91، 104، 106، 116، 188، 201، 202، 204، 211، 212، 216، 222، 231، 252، 257، 267، 269، 270، 277، 278، 279، 295، 298، 332، 333، 335، 336، 337، 339، 341، 342، 344، 345، 346، 347، 348، 349، 350، 351،

ص: 881

353، 355، 356، 358، 359، 365، 366، 368، 384، 385، 386، 387، 388، 396، 400، 411، 412، 413، 414، 415، 416، 417، 418، 419، 422، 423، 425، 429، 430، 435، 439، 440، 445، 446، 447، 448، 451، 492، 493، 522، 535، 537، 542، 549، 550، 556، 560، 562، 563، 570، 589، 599، 606، 607، 609، 610، 614، 616، 619، 621، 622، 626، 631، 652، 664، 696، 697، 710، 736، 737، 770، 782، 819، 820، 821، 824، 825، 826، 829، 830، 835، 841 شوشتر / 676 شومر، سلیمان / 173 شهابی / 179 شهابی پور، سعید / 179 شهیدی / 555 شیبانی / 104 شیخ الاسلام زاده / 744 شیراز / 108، 112، 136، 140، 153، 154، 162، 163، 194، 212، 219، 226، 260، 369، 396، 397، 402، 406، 419، 498، 689، 691، 694، 695، 697، 701، 702، 711، 713، 720، 738، 745، 759، 765، 783، 803، 834، 835 شیطانه (مقدم)، سرودی / 176 شیفر، تی. اکی (سرهنگ) / 40، 41، 89، 90، 184، 185، 186، 257، 518، 519، 747، 777، 786 شیلات دریای خزر / 355 شیلوا، ریوون (Reuven Shiloah)/ 597، 598 شیلی / 35، 620 شین بث (شروت بیتاچون کلالی، سرویس امنیت داخلی و ضدجاسوسی اسرائیل) / 594، 595، 596، 597، 598، 600، 601، 603، 604، 606، 607، 610، 613، 618، 619، 621، 622، 623، 624، 625، 626، 627 ص صالح، علی عبداللّه (پرزیدنت) / 648 صباغیان، هاشم / 187، 559، 560 صدام حسین / 338، 563، 573، 582 صدا و سیما / 531، 535، 537، 549 صدای ایران / 556 صدر، امام موسی / 528 صدر، رضا / 127 صدر، فضل اللّه / 286 صفاری / 245 صفاری، رحیم / 76 صفازاده (ستوان) / 518 صفویان، عباس / 258 صلح جو، محمدحسین / 176 صمدیانپور، صمد / 271 صمغ آبادی / 681 صنایع الکترونیک ایران (شیراز) / 803 صنایع کور (KOOR) / 637

ص: 882

صنایع هواپیماسازی آمریکا / 205 صنعا / 640، 648 ض ضد اطلاعات ستاد مشترک / 252 ضرغامی، عزت اللّه / 252 ضرغامی، کریم / 172 ضیائی، حسن / 258 ضیائی (سناتور) / 121 ط، ظ طالبانی، جلال / 369 طالبی، مصطفی / 171 طالع، احمد / 176 طالقانی، سیدمحمود (آیت اللّه) / 74، 118، 187، 197، 218، 219، 220، 256، 503، 511، 549، 677، 682 طاهرآبادی، احمد / 176 طاهرپور، هوشنگ / 173 طاهری / 839، 840 طاهری، امیر / 839 طاهری شبستری، جاوید / 176 طباطبائی، صادق / 229، 535، 537، 549، 560 طباطبایی پور، سیدهادی / 173 طباطبایی قمی / حاج حسن (آیت اللّه)، 107 طبس / 305، 806 طبیب زاده، بهروز هومن / 173 طرح امنیتی(IBEX) (آی بکس) / 14 طرح بازرگانی - کشاورزی FY 80 CAP FOR IRAN / 6 طرح فولبرایت / 115، 225 طوفانیان، حسن (ارتشبد) / 265، 273، 303، 304، 342، 346، 675، 701، 751 طوماریان، ابوالفضل / 178 طوماسیان، آرام / 165 طوماسیان، آرمن / 172 طوماسیان، تامار / 165 طوماسیان، لیزا / 165 طهماسبی قره شیران، داریوش / 178 ظفار / 268، 710 ظهوری، بهبود / 176 ع عاملی / 713 عاملی تهرانی، محمدرضا / 118 عباس آباد / 304 عباسی / 769 عبدالناصر، جمال / 341، 343، 370، 652 عدل / 243، 245، 258 عدل، پرویز / 711 عدنانی فرقانی، میرفتاح / 177 عراق / 24، 58، 62، 65، 66، 132، 222، 252، 253، 254، 256، 267، 268، 295، 303، 341، 350، 352، 360، 363، 366، 367، 368، 369،

ص: 883

370، 384، 385، 387، 396، 400، 411، 412، 415، 416، 417، 418، 422، 423، 430، 434، 438، 440، 441، 445، 447، 451، 527، 531، 535، 536، 537، 538، 546، 563، 570، 572، 573، 582، 588، 620، 629، 630، 641، 645، 646، 648، 659، 670، 682، 696، 699، 727، 732، 769، 795، 805، 806، 819، 820، 824، 825، 826، 830، 834 عرب زاده، سیدعزیزاللّه / 169 عربستان سعودی / 24، 58، 62، 132، 148، 165، 209، 268، 310، 353، 386، 387، 396، 400، 411، 412، 418، 434، 438، 439، 445، 458، 588، 590، 639، 666، 669، 700، 722، 737، 824، 825، 830 عرفات، یاسر / 520، 560، 703 عزبزاده، سیدعزیزاللّه / 173 عزری، مئیر / 631 عصار، ناصر / 636 عطاپور، فریبرز / 634، 842، 843 عطارپور (دکتر حسین زاده) / 699 عظیم زاده صدری، هوشنگ / 171 عظیمی، رضا / 252 عکا / 249 علائی احمدآبادی، محمدعلی / 169، 174 علم، امیراسداللّه / 243، 245، 248، 258، 261، 273، 277، 287، 289، 347، 348، 839 علوی، بزرگ / 680 علوی کیا، تقی / 244 علی آباد / 11 علی آبادی، محمد / 174 علیزاده، احمد / 230 عمادی، داود / 174 عمان / 24، 116، 158، 159، 202، 215، 268، 295، 387، 416، 417، 423، 425، 426، 432، 438، 441، 446، 573، 574، 576، 669، 729 عنایتی کاشانی، همایون / 170 عید پسه / 633 عید قربان / 156، 159 غ غالی، پطروس / 645 غزه / 640، 643 غنا / 589 ف فارسیان، مهدی / 175 فاستر، ویلیام، ا / 466، 474، 487 فاسل، دانته بی / 299 فالاچی، اوریانا / 31، 151 فالکو (خانم) / 714 فالمر / 720 فتح الاند / 646 فتحعلیشاه قاجار / 686 فتح، محمد / 166

ص: 884

فخرشفایی، منوچهر / 166 فدائیان اسلام / 256 فدائیان خلق / 103، 105، 114، 142، 192، 196، 197، 237، 242، 270، 549، 683، 816، 818 فدراسیون جدید کیبوتز / 642 فدراسیون عمومی کار در اسرائیل (GFLI)/ 595 فرازداغی، مهدی / 170 فرامرزی، بهنام / 166 فرانتک / 474، 476، 477، 478، 481 فرانسه / 103، 182، 205، 208، 228، 242، 266، 268، 269، 274، 278، 298، 310، 435، 474، 487، 555، 556، 565، 618، 619، 637، 638، 641، 652، 681، 768، 777، 834، 835، 837 فرانکفورت / 16، 33، 304، 468، 481، 552 فرخ نیا (سپهبد) / 252 فرخی، محمد / 166 فرد نعلبندیان، الکساندر / 176 فردوست، حسین (تیمسار) / 242، 244، 247، 248، 273، 285 فرزین خو (غفاری)، فاطمه / 170 فرستنده الیاهوبن شائول کوهن / 595 فرماندهی پلیس ملی اسرائیل / 595 فرمانفرماییان / 243، 245 فرمانفرماییان، خداداد / 380 فرندلی، الفرد / 346 فروتن، عبدالرحیم / 175 فرودگاه بین المللی تهران (مهرآباد) / 10، 26، 45، 99، 172، 513، 515، 519، 520، 569، 641، 719 فرودگاه دالاس / 524، 525 فروغی / 702 فروغی ابری، ناصر / 166 فروهر، داریوش / 229، 232، 555، 680، 681 فرهمند، علیرضا / 842، 843 فرهنگ ترکی / 733 فری / 703، 709، 710، 716، 719 فرید، عبدالغفور / 166، 175 فرید، عبدالغفور / 175 فشاری، معصومه / 166 فکری، محمدتقی / 171 فلاحی / 104 فلسطین / 11، 59، 62، 66، 107، 151، 196، 212، 213، 216، 439، 440، 527، 587، 591، 596، 597، 600، 644، 645، 652، 654 فنلاند / 44، 47، 539 فولادی / 769 فولبرایت / 706، 755 فولی (دریاسالار) / 759 فیلادلفیا / 472 فیلیپس (کلنل) / 755 فیندلی، پائول / 300

ص: 885

ق قابیل / 588 قادری تفرشی، فرنگیس / 168، 175 قاراخانیان، خسرو / 170 قاسمی، مهدی / 284 قافاقیان، آرمین / 175 قانعیان فسائی، خدیجه / 166 قاهره / 158، 159، 215، 311، 573، 574، 576، 595، 611، 639 قایقران، فرانکو / 166 قبادی، هرمز / 177 قدک، محمدحسین / 170 قذافی / 565 قرائتی، کریم / 166 قرارداد دوجانبه سال 1975 الجزیره / 268 قراضی بهمنیر، ابراهیم / 171 قرن نوزدهم / 375 قره باغی، عباس کریم (تیمسار) / 271، 508، 513، 515، 517 قره گزلو / 243، 245 قریب، محمد / 258 قریشی، احمد (دکتر) / 285 قزوین / 143 قشقایی / 243، 245 قطب زاده، صادق / 229، 470، 509، 531، 535، 549، 680 قطر / 215 قطعنامه ژنو / 100 قم / 49، 89، 496، 509، 676، 682، 733، 735، 736 قمی، حسن (آیت اللّه) / 107 قمیشی، میرزاحسین / 174 قمیشی، میرزامحمد / 168 قوام / 245 قوام الملوک / 260 قوام، زریندخت / 258 قوام، علی / 260 قوام، کاظم / 170 قوانلو، انعد / 166 قهرمانی، امیرقلی / 170 قیام پانزده خرداد 1342 / 192 قیام نوزده دی ماه قم / 24، 658 ک کابل / 215، 229، 438، 709، 750 کابینه علم / 28 کاپر، دیک / 123 کاپلان، فیلیپ / 807 کاپنیک، هاروی / 121 کاپیتولاسیون / 331، 332، 453 کات، ریچارد / 547 کاتز / 647 کاتلر / 37، 87، 222، 320، 529 کاتم، ریچارد / 55، 493، 495

ص: 886

کاخ سعدآباد / 278 کاخ سفید / 25، 301، 431، 547، 771 کاخ سنا / 159 کارپنتر، دیوید. جی. / 444 کارتر، جیمی / 31، 32، 38، 43، 97، 116، 147، 155، 157، 159، 222، 267، 306، 324، 337، 405، 447، 496، 507، 643، 660، 661، 669، 671، 672، 683، 690، 708، 711، 713، 716، 731، 761، 762، 763، 774، 780، 791، 817، 834، 835، 842 کارخانه ذوب آهن / 692 کارخانه سیمان آبیک / 143 کارخانه فورد / 51، 83 کارخانه وستینگهاوس / 773 کاردار (CHRON CHG) / 537 کارگران چپ گرای اسرائیل RAFI(IWL) / 596 کارگر، شهیندخت / 167 کارلتون / 713، 721، 755، 763 کاسئلون / 487 کاستاریکا / 620 کاسترو / 269، 770 کاست (ژنرال) / 306 کاسین، ورنون / 474 کاشانیان، فرخ / 167، 177 کاظمیان، رسول / 164، 181، 183 کاظمیان، مجید / 167 کاظمیان، محمدجواد / 167 کالپ، مالکوم / 35 کالج کادوری / 652 کالج کمبریج / 653 کالیفرنیا / 179، 313، 554 کانادا / 619 کانال پاناما / 713 کانسلر، پل / 73، 76 کانن، هاوارد / 299 کانون معلمین / 28 کانون نویسندگان ایران / 73، 681، 732 کاوانف، جان بی / 300 کاویان، حسین / 169 کاویان، حسین / 171 کاهن، رزا / 654 کاید چهارمحال، حیدرعلی / 177 کپکان / 518، 519، 520 کتابخانه ابراهام لینکلن / 118 کتابی شوشتری، محمدعلی / 170 کتانی (کتابی) شوشتری، محمدعلی / 167 کراچی / 573، 576 کراچی، محمدباقر / 167، 177 کراس، اس جی تیKRAUST) (S.G.T. / 51 کرایسلر / 207 کرتز، جورج (ژنرال) / 760، 772 کرج / 732 کردستان / 2، 54، 99، 231، 258، 273، 277، 368، 438، 522، 550، 553، 559، 562، 563،

ص: 887

570، 572، 573، 591، 629، 736 کردهای عراق / 590 کرف، رابی / 716 کرمان / 738، 835 کرنسکی (KERENSKY) / 189 کروپ / 206 کرومپ، جان ای. / 633 کره جنوبی / 620، 700 کریسبرگ، پاول / 807 کریستوفر / 301، 321، 326، 544، 552، 832 کریمیان، رضا / 170 کریمیان، علی اکبر / 170 کریو، جان / 57 کلارک، رمزی / 55، 547، 702، 705 کلارک، مگن / 702 کلمبیا / 620 کلمپرر، امانوئل (سروان) / 638 کلمنت / 305 کلوپ معلمین / 76 کلیبر، میکی / 738 کلیتون امس، رابرت / 552 کلیسای سیاه (قره کلیسا) / 724 کلیم تناغو، انیس / 171 کلیمی یادگار، موسی / 175 کلین، رابرت.م. / 394 کمالی زنوزی، عباس / 177 کمالی، هوشنگ / 177 کمپانی اقتصادی بارباراشل(ECON/COM, B L SCHELL) / 309 کمپانی بیمه تجارت خارجی فرانسه / 208 کمپانی دوپونت / 535 کمپانی کان / 755 کمپانی لین گرابهورن / 313 کمپانی نفت ایران و انگلیس / 254 کمپانی های (Pars) / 11 کمپ دیوید / 226، 247، 303، 640، 647، 759، 761، 762، 842 کمن، منصوربن / 169 کمونه (آل کمونه)، کمال (سیدمحمدحسن / 177 کمونیستهای جدید چپ گرا (NCL) Rakah/ 596، 622، 626 کمیته آزادی ملی / 102 کمیته ارزیابی تهدیدات نیروهای مسلح دولت ایران / 524 کمیته امام / 10، 49، 50، 57 کمیته امورات دفاعی و خارجه مجلس اسرائیل کنست (Knesset) / کنست / 603، 604، 612، 624، 626، 627 کمیته انقلاب اسلامی اصفهان / 64 کمیته حقوق بشر / 681 کمیته داخل دولت آمریکا (آسیا) / 21 کمیته داخل دولت آمریکا (واشنگتن D.C) / 63 کمیته روابط بین المللی / 300 کمیته سران سرویسها (CHS) / 596

ص: 888

کمیته فرعی ارزشیابی (FOCUS) / 432 کمیته مرکزی اصفهان / 86 کمیته مرکزی انقلاب اسلامی / 11 کمیته مرکزی حزب توده / 284 کمیته مرکزی نهضت آزادی / 500 کمیته منابع انسانی / 753 کمیته انقلاب اسلامی / 64 کمیسیون آگرانت (Agranat) / 598، 599، 605 کمیسیون ارتباط ایران و آمریکا / 23 کمیسیون انرژی اتمی آمریکا / 386 کمیسیون حقوق و آزادی بشر / 732 کمیلی، عظیمه / 34 کن / 842 کنتاکی فراید چیکن / 743 کندی، رابرت / 552، 554، 556 کندی، رادنی / 539 کنستایل، می تر / 201 کنسرسیوم نفت / 355، 748 کنسولگری آمریکا (اصفهان) / 755 کنسولگری آمریکا (تبریز) / 402 کنسولگری اسرائیل (ریودوژانیرو) / 620 کنسولگری شوروی / 691 کنسول Poliucol / 76 کنفدراسیون آلمان / 219 کنفدراسیون دانشجویان ایرانی (CIS) / 367 کنفرانس بین المللی زنان در تهران / 775 کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی / 771 کنفرانس ژنو / 385 کنفرانس منطقه ای (قاهره) / 304 کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی / 640 کنگره آمریکا، 4، 5، 274، 314، 318، 319، 358، 359، 361، 388، 389، 397، 400، 420، 424، 429، 431، 436، 443، 535، 667، 704، 716 کنگره حزب رستاخیز / 284 کنگره زابلوکی / 299 کنگره صهیونیستها / 596 کنلی (دریادار) / 718 کوئین / 180 کوبا / 59، 140، 216، 230، 269، 440 کوپر / 297، 305، 306، 551، 750، 773 کودتای 28 مرداد / 657 کوران، ار. تی / 57، 58، 63، 65، 103، 106، 109، 116، 199، 153، 305 کوران، تد / 57، 58، 65، 138 کورتنی، ویلیام. اچ. / 702 کورف (خاخام) / 718 کوساک، تامس / 738 کوفنگ، هوا (رهبر چین) / 770 کوهن، الیاهوبن / 305، 595، 606، 610، 611، 612 کویت / 215، 229، 438، 573، 574، 576،

ص: 889

643، 648، 742، 834 کهن، جاوید / 170 کهولی زاده، نجات اله / 167 کهیاری، ضیاءالملوک / 178 کهیاری، غلامعلی / 178 کیا، پارسا / 327 کیایی، ناصر / 168 کیسینجر، هنری الف / 119، 371، 372، 373، 722 کیگالی، 637 کی نژاد، ایرج / 11، 86 کیو (Cave)، جرج / 545، 546، 551، 564، 569، 578، 580، 581 گ گاتی، جیوب / 297، 298 گارپت، هوگاس / 175 گارد امنیتی آمریکایی / 5 گارد شاهنشاهی / 273 گارنیتز / 712 گاست (ژنرال) / 760 / 844 گامین، ال ، پی / 474، 476، 477، 478 گرانده، رانکوآریو / 313 گراهام، راستی / 6 گردان هاواک / 345 گرزسر، فتح اللّه / 166 گروه تروریستی فرقان / 193 گریسون، جک / 738 گریفت، ویلیام / 748 گریفین / 28، 77، 305 گرین، توماس / 51، 84، 303، 628، 776 گریوز، جان (ژنرال) / 62، 65، 72، 142، 225، 226، 227، 713، 750 گست (ژنرال) / 14، 101، 303، 700، 701، 702، 703، 709، 711، 712، 713، 720، 722، 748، 750، 805 گلاب تونکار، جلال / 166 گلاوس، دل / 300 گلپایگانی، سیدمحمدرضا (آیت اللّه) / 769 گلدن، جان / 203 گلگروف / 470 گلیزر، میلتون / 722 گنجی، کاظم / 170 گوئلز / 716، 720، 743، 745، 785، 786 گوارگیس وزیرا، یوخان / 172 گودرزنیا / 718 گودرزیان / 353 گورین، بن / 637 گوستاو، کارل / 553 گولز / 701، 702، 749 گوهری، فیروز / 177 گیتسبورگ / 301 گیلان / 502

ص: 890

ل لئونارد، جیمز / 747 لابراتوارهای بل / 555 لاجوردی / 769 لازاری کاراپتیان، هایراپت / 167 لاسپنر / 298 لال بهین، مدن / 174 لامبراکیس / 303، 306، 710، 712، 713، 722، 725 / 727، 806 لاهیجی، عبدالکریم / 76 لایپزیک / 366 لبنان / 107، 196، 253، 273، 311، 367، 588، 590، 608، 609، 610، 640، 652، 706، 709، 713، 718 لرنر، دانیل / 722 لژ گراند اورینت (خاور بزرگ) / 262 لس آنجلس / 305 لفلدت / 675 لمبراکیس، جورج / 73، 104، 106، 265، 303، 306، 523، 685، 701، 703، 710، 712، 713، 718، 720، 722، 725، 727، 738، 741، 743، 747، 750، 806 لمبرت، لین / 6 لندن / 12، 51، 83، 215، 229، 273، 326، 339، 481، 571، 577، 578، 637، 713، 731، 755 لوبرانی، اوریل / 637 لوثر، یوهان ولفگانک (معروف به زیوگوزاریه) / 595، 611 لور، س ، د (اسم رمز بنی صدر در اسناد سیا) / 464، 465، 466، 467، 468، 470، 471، 474، 476، 478، 479، 481، 482، 484، 485 لوس آنجلس / 179 لوفت هانزا (خطوط هواپیمایی آلمان) / 481 لوکزامبورک / 619 لوکلین، مک / 711 لونز، آبراهام / 638 لونز (لونتز)، آکارمی / 638 لویزان / 747 لوی، موشه موسی (سرگرد) / 638 لوین، آریه / 637 لوینسون، پولیم / 642 لهستان / 269، 355، 621 لیبی / 59، 216، 269، 270، 440، 527، 528، 565، 737 لیتل، ادوارد اس. / 432، 433، 445، 752، 753 لیسبون / 44 لیما / 75 لیمبرت / 192، 229 لینک / 306 لینگن، ال بروس / 3، 21، 31، 33، 51، 63، 66، 68، 70، 71، 81، 86، 90، 93، 97، 99، 101، 104، 107، 116، 125، 130، 156، 158، 165، 182، 232، 316، 318، 319، 321، 324، 325،

ص: 891

326، 532، 533، 537، 540، 543، 546، 548، 552، 556، 557 م معاریو / 640 / 645 ماخانی، دانیال / 171 مادرید / 44، 565، 612 مارتیروس مارتین، ویکتور / 175 مارتین / 703، 709، 710، 711، 712، 718، 719، 720، 722، 738، 744، 747، 751، 760 مارتین، جونا / 265 مارشال، دیو / 749 مازندران / 550 ماشازرهارطونیان، گریگور / 177 مافیا / 180 ماکو / 776 مانوسی، علی اصغر / 171 ماهواره جهانی ارتباطات رادیویی رومانی / 711 مایر، آرمین اچ. / 349، 351، 628، 650 مایر، گلدا / 650 مایلز / 748، 749، 785، 786 مأموریت (SRF) / 35 مترینکو، مایکل / 88، 689، 696، 723، 738، 739، 774 متقیان، حسین / 176 متقی، غلامرضا / 178 متین دفتری، هدایت اللّه، 76، 138، 187، 229، 232، 681 مجارستان / 355 مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور (امام خمینی) / 207 مجلس اسرائیل / 608 مجلس خبرگان / 4، 54، 81، 112، 140، 190، 229، 230، 231، 318، 464، 479، 484، 548 مجلس سنا / 158، 222، 248، 274، 672، 722، 730، 755، 769 مجلس سنای آمریکا / 37، 61، 87، 210 مجلس شورای ملی / 730 مجله پلی بوی / 257 مجله پنت هاوس / 257 مجله پیک ایران / 355، 457 مجله تایم / 235 مجله نیوزویک / 633 مجله نیویورک تایمز / 346 مجله هفتگی درخشش / 76 مجله هفتگی LES NOUVEL LESl / 228 مجیدی / 712، 713 محبوبی (سرهنگ) / 10 محبی، وجیه اللّه / 176 محسن، زهیر / 645 محمدبیگی، اصغر / 169 محمدی (سروان) / 518 مختار معصومی، عبدالرضا / 168 مدارس میسیون پروتستان ایالات متحده / 637

ص: 892

مدحت، ایرج / 176 مدرسه آمریکاییهای بیروت / 274 مدرسه بازرگانی هاروارد / 379 مدرسه بین المللی شیراز / 112 مدرسه عالی دماوند / 849 مدنی، حسین / 173 مدیریت عملیات ضد اطلاعاتی (DOCS) / 593 مذاکرات اقیانوس هند / 671 مذاکرات سالت / 671 مراکش / 311، 314، 345، 417، 565، 640، 711، 718 مرتضایی فرد، مجید / 176 مرعشی / 769 مرکز ایرانی هاروارد برای مطالعات مدیریت / 792 مرکز پزشکی آندرسون / 323 مرکز پزشکی کترینک / 323 مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه پهلوی (شیراز) / 163 مرکز «تحقیقات و طرح ریزی سیاسی» وزارت امور خارجه / 599 مرکز مذهبی قم / 732 مرکز مطالعات مدیریت ایران / 336، 379 مزارعی، عدنان (دکتر) / 79 مزینی، حسین / 171 مستقیمی، منوچهر / 171 مستوفی / 244 مسجد اعظم تجریش / 755 مسجد جامع جاده شمیران / 682 مسجد ژاله / 776 مسجد میدان شهناز / 768 مسعودی، عزیز / 171 مسعودی، علی اصغر / 681 مسعودی، محمدعلی / 28 مسقط / 229 مسکو / 215، 229، 339، 493، 542، 615، 625، 627، 713، 819 مسیح دباغیان، دکران / 167 مشهد / 104، 106، 107، 108، 263، 363، 458، 510، 520، 676، 722، 749، 751 مصدق، محمد (دکتر) / 35، 78، 192، 193، 246، 256، 261، 263، 266، 270، 276، 331، 352، 365، 369، 375، 376، 457، 680، 681، 687، 731، 735، 736، 765، 795، 802، 823، 831 مصر / 268، 303، 314، 327، 610، 611، 640، 643، 702 مطلق لوایی، سرور / 171 مطهرنیا، احمد / 171 مظفریان، محمد / 176 مظفری جانداری / 769 معاهده صلح چین - ژاپن / 770 معلم زاده حقیقی، جعفر / 177 معین فر، علی اکبر (مهندس) / 505، 575

ص: 893

معینیان، نصرت اللّه / 248، 274 مقدم مراغه ای، رحمت اللّه / 53، 54، 74، 80، 81، 88، 220، 230، 680، 681 مقدم، ناصر (تیمسار) / 271، 508، 513، 515، 517 مک آفی (خانم) / 114 مکاری، ملوک / 168 مکزیک / 9، 316، 327، 620 مکزیکوسیتی / 321 مک گافی، دیوید / 107، 306، 696، 689، 738، 739، 740، 774 مکلا / 324 مک نامارا / 344 مکنزی (کلنل) / 711 مکی، علی محمد / 171 مکینی، لاری / 751 مگ، آرمیش / 17، 59، 91، 100، 355 ملک خالد / 675 ملکه الیزابت / 702 ملکی، محمدحسین / 681 ملول (مهندس) / 311 ملیزاده، جهانگیر / 172 مناطق اشغالی ساحل غربی / 633 مناطق نفتی آلما / 643 منامه / 573، 574، 576، 742 منتخب، نقی / 171 منتصری، هوشنگ / 258 منتظری، حسین علی (آیت اللّه) / 500، 503، 506، 682 منصور، حسنعلی / 245، 250، 273 منصور، سیروس / 744 منصوری، مولود / 168 منطقه آسکودار (استانبول) / 183 منطقه امنیتی (MOV) / 562 منطقه سینا / 622 منطقه غزه / 622 منیری / 776 موترویا / 565 موثقی، شاهپور / 176 موجدی، ضیاءاللّه / 171 موحد بروجردی، افتخارالسادات / 170 موحدی، شریک محسن / 171 موردن، تئودور. اچ. / 807 مورفیلد (سرکنسول آمریکا در تهران) / 40، 90 موریتانی / 751 موریر، جیمز / 375 موساد لتافکدیم میوچادیم (سرویس اطلاعات سری) / 27، 180، 589، 590، 591، 594، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 603، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 618، 619، 620، 621، 623، 624 موسوی خوئینی ها، سیدمحمد (حجت الاسلام) / 464 موسوی زنجانی، حاج سیدابوالفضل

ص: 894

(حجت الاسلام) / 681، 682 موسوی، میرحسین / 549 مولر (ژنرال) / 713 مولوتف / 355 مومن، مریم (پدر) / 171 موند (Mond)/ 93 مون، ر.بارتلت. / 394 مهدوی / 243، 245، 712، 716 مهدوی، فریدون / 277 مهدوی کنی، محمدرضا (آیت اللّه) / 549 مهران، محمدطاهر / 171 مهر (رئیس دانشگاه پهلوی) / 694 مهر، فرهنگ / 284 مهیاری، زهرا / 171 میدان ژاله / 196، 785، 786، 787، 810، 837 میدان سپه / 698 میدان شهیاد (آزادی) / 515، 667 میدان قزوین / 505 میدز، دان / 472 میرپنج، باقرخان / 260 میرزایی بوئینک، ایوب / 171 میرزایی، نادر / 168، 178 میرطباطبایی، باقر / 173 میرغفوری، محمدعلی / 178 میرمطهری، منوچهر / 178 میرهاشمی، ایرج / 171 میسی، جان / 744 میشکانیان، ملوک / 176 میشیگان (MICHIGAN) / 189 میکشانیان، ملوک / 168 میکلاس، مک / 432 میکلوس، جک سی / 288، 299، 300، 305، 356، 373، 432، 445، 639، 667، 689، 702، 703، 716، 718، 719، 753 میلانی، سیدمحمدهادی (آیت اللّه) / 104، 106 میلز، جان / 305، 633، 743، 751، 773، 785، 805 میلز، هاوتورن / 633 میناچی، ناصر (دکتر) / 77، 218، 219، 220، 496، 500، 503، 506، 507، 508، 509، 511، 512، 514، 515، 517، 583، 682 مین باشیان، فتح اللّه / 252 مینر، هلن اس / 299 مؤسسه بین المللی عمران آمریکا / 352 مؤمنی / 76 ن ناتانسون / 75 ناتسون / 705 ناتو / 794 ناس، چارلز دبلیو / 38، 50، 58، 60، 83، 84، 88، 106، 130، 198، 216، 522، 527، 530، 531، 533، 537، 704، 720، 722، 738، 739، 743، 744، 747، 752، 753، 754، 755، 761،

ص: 895

767، 769، 772، 783، 785، 832 ناصرالدین شاه / 253 ناطق، هما (دکتر) / 681 ناو آمریکایی بارنی / 722، 747 نایت، ال، پی / 477 نبی زاده، یپرم / 171 نخست، احمد / 171 ندیم، جعفر / 771 نروژ / 539، 612، 619، 720 نزیه / 145، 151، 152، 229، 232، 493، 556، 563 نسترین (داودکلیمی)، منوچهر / 176 نسل موسوی، طوسی / 171 نصیری، نعمت اللّه (تیمسار) / 80، 137، 194، 248، 249، 271، 272، 273، 277، 699، 810، 834، 835، 839 نظری (مسعودی)، صغری حسین / 169 نعیبی زار، نسیم / 176 نعیمی اکبر، ایرج / 169 نعیمی اکبر، ایرج / 173 نگارتر / 716 نمایشگاه ادی گونینگ / 303 نمایشگاه تجارت بین المللی تهران / 303 نمایشگاه دکوننیک / 805 نمایشنامه، کارمن / 743 نمایندگی ویلیامز - استیونس / 675 نمرود / 588 نواب احتشام رضوی، حسینعلی / 176 نوچ، ای. اچ. / 432 نوری (آیت اللّه) / 230، 786 نوسنزو / 722 نوشهر / 119 نوین فرحبخش، حسین / 166 نهاوندی، هوشنگ / 102، 103، 287، 747، 748، 749، 781 نهضت آزادی / 77، 82، 218، 495، 496، 497، 498، 499، 500، 502، 503، 504، 505، 506، 508، 509، 510، 511، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 547، 555، 680 نهضت رادیکال ایران / 54، 230، 681 نهضت مقاومت ملی ایران / 553 نیروگاه هسته ای در بوشهر / 206 نیروهای ارتش اسرائیل (IDF) / 595، 602 نیروهای حافظ صلح در نامیبیا / 755 نیروهای دفاعی اسرائیل / 638 نیروی پایداری / 733، 734، 735 نیروی دریایی آمریکا / 16، 24، 94، 101، 743 نیروی دریایی اسرائیل / 638 نیروی دریایی انگلستان / 638 نیروی دریایی ایران / 101، 102 نیروی زمینی ایران / 273 نیروی هوایی آمریکا / 40، 101، 372، 519، 720 نیروی هوایی اصفهان / 739

ص: 896

نیروی هوایی ایالات متحده / 186 نیروی هوایی ایران / 41، 94، 244، 248، 518، 525 / 751 نیس / 703 نیشابور / 832 نیکاراگویه / 620 نیکسون، ریچارد / 267، 388، 416، 652 نی لوی، سارا / 637 نیلی، کوی / 747، 749، 760 نیوسام، دیوید پ. / 3، 31، 61، 62، 66، 68، 69، 89، 97، 98، 110، 116، 123، 129، 130، 202، 314، 315، 316، 319، 322، 564، 747، 748، 750، 751 نیویورک / 156، 323، 325، 326، 557، 558، 562، 580، 602، 617، 638، 644، 699، 703، 705، 713 و وآوا، فرهنگ / 325 واتسون، باب / 703 واتیکان / 609 واحد اطلاعات هوایی / 597 واحد جدید «تحقیقات و ارزیابی» / 599 وارترسیانس، هارتیون / 165 وارسته، 497 واشنگتن / (اکثر صفحات) واشیورن، جان.ال. / 336، 383 واقعه سیاهکل / 366 واقعی، مصطفی / 165 واندرمیر (کلنل) / 713، 748 وانر، وان / 309 وایتلی / 747 وایزمن، عزر (سرلشکر) / 650، 653 وبور چگریو، آرنود / 700 وتامارطوماسیان، آرام / 172 وثوق / 245 وجدانی، مجید / 176 وحدت، خانم محترم / 172 وخشرپور، سیاوش / 176 ورث، هالینگ / 18 وزارت امور خارجه آمریکا / اکثر صفحات وزارت پست و تلگراف و تلفن، 534 وسایل ارتباط جمعی سوئد / 553 وستلی، دیوید / 303، 709، 710، 719، 722، 743، 755، 773، 775، 776 وستینگهاوس / 717، 743، 744 وفی، هوشنگ / 172 وکیلی / 245 وکیلی، نجیبه / 175 وگان، جک / 744 ول، راک / 635 وعدت Va adat راشه ای ها شروتیم (کمیته سران سرویسهای اسرائیل) / 596، 597، 598، 600، 601

ص: 897

ولف / 667 ولوک / 46 ونچر، پرو / 421 ونزوئلا / 620 ونس، سایروس / 9، 14، 16، 31، 41، 50، 123، 128، 129، 202، 209، 308، 310، 316، 319، 534، 541، 545، 547، 550، 562، 635، 704، 713، 746، 794، 805، 841، 843 وودساید، ویلیام / 755 ویتلی، اندو / 743 ویتنام / 132، 148، 346، 349، 352، 446، 648 ویتوگرادوف، ولادیمیر / 267 ویر / 715 ویرجینیا / 16 ویزای (NIV) / 16 ویک، آدا / 638 ویک، ساوث / 638 ویلسون، پتر / 807 ویلیامز، هاریسون ای (ژنرال) / 299، 675، 703 وینر، دان. سی (سرهنگ) / 184، 185، 186 ه هاچینز، هاری / 303 هادوی / 231 هادینگ / 507 هارپر (خانم) / 316 هارتمن / 183 هارت، هاوارد / 265، 738 هاردینگ، کنت / 300 هارل، ایزر (Isser Harel) / 598 هاروارد / 379 هاری، جوزف / 6 هاشمیان، جواد / 166 هاشمی رفسنجانی، علی اکبر (حجه الاسلام) / 506، 515، 549 هاشمی، عبداللّه / 168 هاک (فرمانده) / 701، 722، 747 هاکوپیان، هوسپ / 170 هاگانا (نیروی مقاومت زیرزمینی) / 595، 596، 597، 605، 637، 654 هالینگز، ارنست اف / 299 هالینگ ورث، روی / 747 هامبارسیون سرکیسیان، سیروارت / 170 هام، جیمز / 265 هانوکائی، ابراهیم / 166 هاوانا / 140، 573، 582 هاوت، فاین (سرهنگ) / 776 هایام، جیمز / 738 هایراپتیان، یقیش / 177 هایزر (ژنرال) / 702، 709، 713، 759، 763، 844 هتل اینترکنتینانتال / 172، 474 هتل هما (شرایتون) / 179

ص: 898

هدایت / 243، 245 هدایت، امیرساسان / 166 هرکبی، یهوشافت (سرتیپ) (Yehoshafat / 599 هرمنینگ، کوین / 180 هروت (Herut) / 595، 640 هفده شهریور / 660، 662 هک، ال. دوگلاس / 373، 630 هک، دوگ / 356 هلسینکی / 44، 554، 556، 568، 630 هلمز، ریچارد / 118، 273، 280، 293، 335، 336، 374، 386، 419، 432، 433، 434 هلند / 269، 619، 681، 717، 721 همامی، سیداحمد / 166 همایون پور، محمدعلی / 177 همایون (سرهنگ) / 520 هندوستان / 24، 47، 270، 277، 339، 387، 388، 415، 416، 417، 418، 466، 472، 473، 477، 548، 670 هندی آزاد، امریک / 166 هنکز، نانس / 709 هواپیماهای رادار پرنده (آواکس) / 14، 91 هواپیمایی بریتانیا (بریتیش ایرویز) / 207 هوارت / 705 هوارتیز / 647 هوت، فاین / 775 هوستون / 127، 323، 680 هوفستدلر، شرلی / 713، 716 هولیس / 164، 181 هویدا، امیرعباس / 29، 64، 73، 80، 104، 110، 137، 194، 248، 249، 264، 265، 272، 273، 274، 277، 281، 283، 284، 285، 286، 287، 291، 342، 346، 348، 373، 382، 383، 456، 457، 459، 558، 639، 728، 733، 761، 769، 770، 775، 805، 810، 834، 839، 840 هیئت مستشاری نظامی(ARMISH - MAGG) / 15، 337 هیأت پترسون / 345 هیتز / 565 هیث، اداوارد / 722 هیستادروت Histadrut / 595 هیکس، کارلتون / 713 هیگبی، جری (فرمانده) / 101 هینس / 81 هینک، وای (ژنرال) / 101 ی یادین، 644 / 647 یازاریانی تبریز، ثریا اسماعیل / 175 یاسینی، منصور / 769 یاشار، موسی / 169 یاشار، موسی / 172 یانگ، جیس آندرو / 142، 106، 114، 563 یحیایی، حسن / 172 یزدان پناه (تیمسار) / 289

ص: 899

یزدی، ابراهیم (دکتر) / 31، 37، 59، 66، 80، 87، 93، 145، 151، 152، 187، 196، 216، 221، 222، 229، 319، 320، 322، 323، 325، 327، 470، 509، 514، 523، 525، 527، 534، 537، 545، 550، 551، 552، 557، 558، 560، 561، 562، 563، 570، 571، 572، 573، 575، 580، 582 یزید / 253 یگانه / 306 یمن / 343، 648 یمن جنوبی / 268 یوتوات (Milatt) (کلنل) / 638 یوتوات (یوتواث)، الیزر / 638 یوحنان، بن / 629، 630، 632 یوسف زاده کهنه شهر، پاول / 168 یوسفیان، روح اللّه / 175 یوسفی، عزیزاللّه / 178 یوفه، آبراهام / 654 یوگسلاوی / 345 یونان / 44، 47، 255، 343 یونان پور، سلیمان / 172 یونسه، فرانسیس / 641 یونیون تئولوژیکان (دین شناسی) / 225 Major - Gonra / 18 Pro Quo liasion - QUID / 23 (FGI) اطلاعات دولت بیگانه / 593 (FMS/Logestios) (مشاور و پیشنهاد قطعات لجستیکی) / 102 FOCUS / 432، 433، 442، 444، 445، 752، 753 FY 80 CAPFOR IRAN / 7 (G77) / 450 (IBEX) / 14، 15، 18 (IBRD) بانک توسعه بین المللی / 22 (IFAD) / 450 Magor - Gonro / 91 NFIBONLY (NO) فقط برای ادارات (NFIB)/ 593 NOCONTRACT (NC) غیرقابل رؤیت / 593 (OPEC) / 59 ORCON (OC) حق اقتباس / 593 Ossoms - Fi,Dr.R.COSSEMANS / 46 PROPIN (PP) احتیاط / 593 Perett / 79 Plof / 50 Proquoliasionquid / 89 R.A.Engdan / 100، 101، 102 Roavis / 93 (SDPLOD) (حروف رمزی است از طرف سازمان سیا برای معرفی امیرانتظام در اسناد به کار می رفت) / 492 SDTRAMP/1 / 566 (SRF) / 36، 283، 284، 302، 335، 374، 404، 504

ص: 900

جلد 2

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

کتاب سیزدهم

دخالتهای آمریکا در ایران

تذکر

نکات چندی پیرامون نحوه برخورد با اسناد را متذکر می شویم، نخست آنکه مطالبی که بطور مستقیم از افراد و شخصیت ها نقل قول شده است دقیق تر بوده تا برداشت مامور سفارت از مطالب رد و بدل شده بین آنها. طبیعی است که جو حاکم بر ملاقات و کیفیت روابط طرفین در کیفیت گزارش موثر بوده است. در ثانی باید توجه داشت که اسنادی که در لانه جاسوسی بدست آمده، تماما بر اساس بینشهای شیطانی دیپلماتهای جاسوس نگاشته و گزارش شده است و طبیعی است که قضاوت در مورد اسناد در رابطه با جریانات اجتماعی باید با توجه به این بینش باشد. از لابلای این مدارک می توان به زوایای حرکت شیطان بزرگ پی برد و با استفاده از معیارهای اسلامی برای مقابله با او تجهیز شد. یکی از شیوه هایی که آمریکا برای کسب اطلاعات پس از انقلاب اتخاذ کرده بود ملاقاتهای به ظاهر رسمی بود که با زیرکی خاص شیطانی خود در این دیدارها اقدام به جمع آوری اطلاعات می کردند و بسیاری از تحلیل ها و دیدگاههای آمریکا در رابطه با انقلاب اسلامی مبتنی بر اطلاعاتی است که از همین ملاقاتها بدست آورده اند و از این اینجا پی به اهمیت خاص اینگونه ملاقاتها می بریم. علاوه بر اینها برخی از اسناد گزارشات وقایع و اخبار است و دقت در نوع انتخاب و ارسال خبر که مبین نیازهای اطلاعاتی شیطان بزرگ و جاسوسهای او در تهران بوده است، می تواند راهگشای ما در شناخت علائق و نکات برجسته ای که موجب حساسیت امپریالیسم آمریکا بوده است باشد. کنجکاوی و حساسیت خاص ایادی شیطان بزرگ در موارد مشخص می تواند نشانگر نقاط ضعف و ترس او باشد. لذا بر ملت مسلمان ماست که با کنکاش بیشتر و شناخت روز افزون از توطئه های شیطان بزرگ در حفظ و نگهداری دستاوردهای انقلاب اسلامی از هجوم شرق و غرب بکوشند باشد که این نهضت به نهضت امام زمان متصل شود.

در خاتمه لازم به تذکر است که ترجمه و تنظیم و انتشار مطالب منتشره در حد بضاعت این جمع می باشد.(1) دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

ص: 1


1- این متن در جلدهای دیگر تکرار شده که جهت صرفه جویی در مصرف کاغذ و... ٬ نسبت به حذف آنها اقدام گردیده.

«در این موقع حساس که سرنوشت ملت ما باید تعیین شود، هر کس در هر مقامی که هست، اگر سستی کند و از پشتیبانی نهضت شانه خالی کند، مطرود پیشوای عظیم ما امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است و بر ملت است او را طرد کنند و عذری از او نپذیرند. اگر کسی از سیاسیون با بودن شاه خائن درصدد به دست گرفتن حکومت باشد مطرود و مخالف اسلام است و بر ملت است که او را ترک کنند.

فرصت طلبان به جای خود بنشینند که پایگاهی ندارند.» امام خمینی - اول محرم 1399 (آذر 1357) در کتب «دخالتهای آمریکا در ایران»، جلدهای 2 و 3 با توجه به اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی، اهداف و مقاصد شیطان بزرگ که عمدتا شامل دسترسی به منابع اقتصادی و به ویژه نفت برای خود و دوستان اروپاییش و استمرار دسترسی به بازار در حال توسعه ایران می شد، بررسی شده و علت اینکه آمریکا شاه را به عنوان بهترین مهره برای حفظ منافع حیاتیش در منطقه و خصوصا ایران می دانست و اینکه چگونه با روشهای مختلف سعی در نگهداری وی داشت، بیان شد. اسنادی که مربوط به قبل از تشکیل دولت نظامی بودند، در دو کتاب قبل آورده شد و کتاب حاضر حاوی اسنادی است مربوط به محدوده زمانی بین تشکیل دولت نظامی و پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 که تحت همان عنوان ارائه می شود.

در مجموعه قبل اهداف آمریکا از پیاده کردن سیاست حقوق بشر در جهان و همچنین تشویق شاه به پیاده کردن این سیاست در ایران مورد بررسی قرار گرفت. دیدیم که شیطان بزرگ چگونه می خواست با پیاده کردن این سیاست در ایران، برای حکومت شاه، چهره ای مقبول روشنفکران غربزده، اعم از کسانی که گردانندگان آن دستگاه بوروکراسی بودند و یا آنهایی که به ظاهر مخالف دستگاه بودند، بسازد تا با شرایط مناسبتری بتواند به استثمار ملت ستمدیده ما بپردازد. ولی پس از چندی نه تنها اجرای این سیاست نتوانست مردم انقلابی و مسلمان یعنی مخالفین واقعی شاه را بفریبد، بلکه افشای آن چهره شاه و آمریکا را بهتر به مردم نشان داد، و همین امر موجب شد که تصمیم گرفتند، مقداری از قدرت شاه را مابین افراد دیگری که مسلما آنها نیز می بایست از عوامل سر سپرده آمریکا باشند، تقسیم کنند. به همین دلیل سعی در وارد کردن افرادی که هیچ گونه مخالفتی با منافع آمریکا در ایران نداشتند، در صحنه سیاسی اجتماع و معرفی آنها به عنوان چهره های طرفدار حقوق مردم، آزادی و ... نمودند، که با توجه به اسلامی بودن انقلاب، عمدتا این افراد از بین افراد به ظاهر مذهبی انتخاب می شدند و شریف امامی نیز به دنبال همین کید شیطانی به نخست وزیری رسید. و دیدیم که وی نیز نه تنها نتوانست برای شاه و آمریکا کاری انجام دهد، بلکه با جنایت بزرگ رژیم در هفده شهریور، شعله های انقلاب فروزانتر شد. اقدامات اصلاحی وی به هیچ وجه نتوانست وقفه ای در حرکت توفنده انقلاب ایجاد کند و تنها معدودی غرب باوران ترقی خواه !! را که شیفته این آزادیهای غربی بودند و به هیچ وجه نمی توانستند ارزشهای اسلامی انقلاب را درک کنند، به خود جذب نمود.

ص: 2

آنچه که در سیاست آمریکا تا این مرحله به چشم می خورد، این است که تا این مرحله، شیطان بزرگ راه حلهای نظامی را در برنامه خود قرار نداده بود، بلکه سعی داشت تا آنجا که ممکن است به روشهای سیاسی حرکت انقلاب را متوقف کند به طوری که در سند شماره 3 که چهار روز قبل از تشکیل دولت نظامی تهیه شده، می بینیم که چگونه شیطان بزرگ نقشه تفاهم بین شاه و رهبران مخالف محافظه کار (چه مذهبی و چه غیر مذهبی) را کشیده و می گوید که اینکار هر چه زودتر باید انجام شود، البته برای اینکه نزدیکی شاه با این محافظه کاران قابل قبول باشد، باید این کار، انتخاباتی زودرس را به همراه داشته باشد. این سند همچنین به خواست سیاستمداران محافظه کار اشاره ای کرده و می گوید که این ها حاضرند در قالب یک سلطنت مطابق با قانون اساسی، به این شکل که شاه در قالب یک سلطان دمکرات باقی بماند، وارد دستگاه وی شوند. نکته مهمی که در این سند بیان می شود این است که تنها کسی که با این طرح مخالف است، امام می باشد که در قلب مردم جای دارد و به همین دلیل سیاستمداران محافظه کار نیز همواره به مسایلی که مخالفت امام را در پی دارد، با اکراه تن می دهند.

بنابراین برای منزوی کردن امام و در واقع منزوی کردن خط اصیل انقلاب، پیشنهاد می کند که: «شاه باید به این محافظه کاران پیشنهادی بدهد که آنها نتوانند از آن چشم پوشی کنند، تا بدین ترتیب خمینی تنها گذاشته شود.» اما ادامه این روشهای سیاسی دیری نپایید و با رشد سریع انقلاب، تمام نقشه های شیطانیشان در هم ریخته و خشم ملت بر علیه دولت «آشتی ملی» برانگیخته شد، بنابراین برای مقابله با انقلاب تن به تشکیل یک دولت نظامی دادند.

شیطان بزرگ که در این مرحله دولت نظامی را تنها چاره برای جلوگیری از پیشرفت انقلاب می داند، چنین نتیجه می گیرد که دولت نظامی از طرفی مخالفین محافظه کار را برای تشکیل دولتی با امتیازات کمتر تحت فشار قرار می دهد و از طرف دیگر اگر دولت نظامی، بتواند جلوی حرکتهای مردم و به تبع آن پیروزیهای پی در پی امام را بگیرد و اجتناب ناپذیر بودن پیروزیهایی که با پیروی از فرامین امام به دست می آید در نظر مردم فروکش کند، می توان یک دولت غیر نظامی محافظه کار که تنها اختلافش با دولت نظامی شکل ظاهری آن است، روی کار آورد. همچنین پیشنهاد می شود که برای تشکیل چنین دولتی، باید از مردانی مانند اعضای بلند پایه جبهه ملی، که ظرف 15 تا 20 سال گذشته به رژیم شاه ظاهرا وابستگی نداشته اند، استفاده کرد.

این سند به خوبی هدف آمریکا از طرح چنین نقشه ای که همانا تثبیت منافعش در ایران می باشد را نشان داده و بر روی این مسئله که سیاستمداران محافظه کار به آنها ابراز علاقه می کنند، تکیه می کند و نشان می دهد که آمریکا می خواهد از این مسئله که مخالفان میانه رو برای انتقال قدرت از شاه به خودشان، از او کمک می خواهند حداکثر استفاده را بکند و برای اینکه موضع مخالفان محافظه کار تغییری نکرده و به جناح مخالفان سرسخت شیطان بزرگ نپیوندند، آمریکا لازم می داند که دولت نظامی، حداکثر مدت شش ماه بر سر کار باشد، زیرا تداوم بیشتر آن سبب می شود که ناامیدی بیشتری از طرف این گروه ابراز شده و در آینده روش سخت تری را در پیش بگیرند. بنابراین اهداف کلی آمریکا از تشکیل دولت نظامی را می توان:

(الف) - جلوگیری از پیروزیهای خط اصیل انقلاب به رهبری سازش ناپذیر امام، (ب) - شکستن چهره شکست ناپذیر امام در جامعه، (ج)- راضی کردن سیاستمداران محافظه کاری که در اواخر دولت

ص: 3

شریف امامی، خواسته هایشان از مقدار قابل قبول برای رژیم بیشتر شده بود، برای تشکیل یک دولت محافظه کار طرفدار سلطنت و (د)- فراهم کردن آرامشی نسبی برای ظهور تدریجی یک راه حل سیاسی (به عنوان مثال انتخابات)، دانست. ولی از طرفی همانطور که گفتیم در سند نیز به خوبی نشان داده شده است که ادامه دولت نظامی سبب قطبی شدن مخالفان و از بین رفتن گروه محافظه کار میانه رو، که بهترین گروه برای تشکیل یک دولت ائتلافی غیر نظامی بودند، شده و باعث می شد که بخشی از این گروه موضع سخت تری نسبت به آمریکا و رژیم دست نشانده اش بگیرند و باقیمانده نیز زیر چتر رژیم بروند.

بنابراین شیطان بزرگ که از اسلامی بودن انقلاب و تأثیر عمیق اسلام در کوچکترین حرکات آن با خبر بوده و همچنین تأثیر ماه مبارک رمضان را در رشد انقلاب به چشم دیده بود، با نزدیک شدن ماه محرم، به فکر چاره می افتد. چنانکه در سند شماره 20 مشاهده می کنیم که سولیوان جاسوس کهنه کار سیا می گوید: «در حال حاضر چشم به راه مقابله قدرتی هستیم که فکر می کنیم ماه محرم به همراه می آورد» ولی با کوردلی و حماقت هر چه تمامتر، چنین می گوید: «من شخصا به خوش فکری مردم ایران اعتماد دارم و فکر نمی کنم که اجازه بدهند خمینی آنها را به یک شهادت عمومی بکشاند.» بهر حال با نزدیک شدن ماه محرم، شیطان بزرگ به دست و پا می افتد تا مذاکراتی، خواه مستقیم و خواه غیر مستقیم، بین شاه و سیاستمداران مخالف انجام شود و در ضمن با پیش بینی مخالفت امام با این مسئله، سعی در تشویق این سیاستمداران برای نادیده گرفتن نظر امام دارد، که در واقع این ادامه همان خط منزوی کردن رهبری اصیل انقلاب و واگذاری قدرت به افرادی است که با منافع آمریکا مخالفتی نداشته باشند، یعنی آمریکا می خواهد که هر چه زودتر قبل از ماه محرم، با استفاده از جو فشاری که توسط دولت نظامی به وجود آمده است، مذاکراتی را با میانه روها شروع کند، تا هم به آنها امتیاز کمتری بدهد و هم چون رکودی را که در تظاهرات، بعد از تشکیل دولت نظامی ایجاد شده خطرناک پنداشته و می خواهد از یک انفجار عظیم در ماه محرم جلوگیری کند. بنابراین توصیه می کند که مذاکرات هرچه زودتر شروع شود، هر چند یک دولت غیر نظامی در آینده نزدیک تشکیل نشود. برای روشنتر شدن موضوع بهتر است به سند شماره 26 توجه کرده و ببینیم که «میکلوس» این مهره پلید امپریالیسم آمریکا در این مورد چه می گوید: «بسیاری از رهبران مخالف میانه رو به کارمندان سفارت به طور خصوصی اطمینان داده اند که آنها هیچ دعوای اساسی با دولت آمریکا ندارند و فقط تقاضا دارند که دولت آمریکا دست از حمایت شاه بردارد. بسیاری از آنها احتیاج اساسی ایران به یک حامی بزرگ مانند آمریکا، علیه دشمن دائمی مرزهای ایران، یعنی روسیه را مورد تاکید قرار داده اند. در حقیقت بسیاری از این میانه روها حرکتشان را برای آزاد کردن ایران از شاه، در این زمان مناسب می بینند، چون خطر نفوذ کمونیسم در ایران را ناچیز و جزئی می دانند. نگرانی را که آنها به سفارت ابراز داشتند، این است که دولت آمریکا ممکن است از رژیم ورشکسته شاه به کمک قدرت سرکوبگر نظامی، برای مدت طولانی حمایت کند و بدین ترتیب عده بیشتری را از روی ناچاری و نومیدی به اردوی کمونیسم بکشاند. اما تعداد کمی از این رهبران واقعا نگران چنین احتمالی هستند، چون در هر حال مطمئن هستند که شاه نمی تواند مدت بیشتری دوام بیاورد.» به خوبی در می یابیم که در این زمان، نظر شیطان بزرگ و میانه روها بسیار به هم نزدیک شده است، زیرا:

ص: 4

(الف) - از طرفی آمریکا بر روی شاه به عنوان یک مهره مطمئن برای حفظ منافعش حساب نمی کند و از طرف دیگر این گروه خواهان این هستند که آمریکا از شاه حمایت نکرده و شاه ایران را ترک کند.

(ب) - آمریکا نه می خواهد و نه می تواند دولت نظامی را مدت زیادی بر سر کار نگهدارد، زیرا از قطبی شدن مخالفان می ترسد و دولت نظامی را در اداره امور ناتوان می بیند و میانه روها نیز با ادامه حمایت آمریکا از شاه توسط قدرت سرکوبگر نظامی موافق نیستند و می ترسند، که این عمل عده بیشتری را از روی ناچاری و نومیدی به اردوی کمونیسم بکشاند.

(ج) - سالها حمایت از ایران در مقابل شوروی و نفوذ کمونیسم بهانه ای بود برای آمریکا تا هر حرکت انقلابی از طرف مردم مسلمان ایران را تحت عنوان، اغتشاش توسط عوامل شوروی، سرکوب کند و میانه روها نیز سالها به بهانه اینکه همه مخالفتها از طرف عوامل شوروی سازمان یافته، در مقابل جنایات شاه سکوت کرده بودند، ولی اکنون که با رشد انقلاب که اسلامی بودن آن بر هیچ کس پوشیده نبود، در می یافتند که این زمان بهترین زمان برای خروج شاه است، در ضمن اینکه لزوم «حمایت آمریکا!! را مورد تأکید قرار می دادند.

بهر حال اگر هنوز در طمع شیطان بزرگ نسبت به این گروه محافظه کار که شناخته ترین آنها رهبران جبهه ملی بودند، شکی وجود داشت. آزادی یکی از سران جبهه ملی بعد از بازداشت کوتاه مدت او و چند روز قبل از تاسوعا، آمدن اردشیر زاهدی عامل سرسپرده شاه و آمریکا به ایران و مذاکرات او با رهبران جبهه ملی در مورد تظاهرات تاسوعا، شرکت عده ای از افراد ساواکی در تظاهرات روز تاسوعا و دادن شعارهای حساب شده برای به میانه روی کشانیدن تظاهرات، پخش و حمل عکس افرادی به جز امام، برای منزوی کردن امام و سعی در نشاندن آنها به جای امام در اذهان عمومی و اینکه خبرگزاریهای امپریالیستی که همواره سعی در ضعیف جلوه دادن انقلاب اسلامی مردم ایران داشتند، با بوق و کرنا از این تظاهرات صحبت کرده و سعی در معرفی سران جبهه ملی به عنوان رهبران انقلاب داشتند، تا برای آنها در صحنه بین المللی نیز کسب وجهه کنند، همگی نشاندهنده به تفاهم رسیدن رژیم آمریکایی ایران و این سیاستمداران است و سند شماره 31 به خوبی این قهرمان سازی توسط شیطان بزرگ و عوامل داخلیش را نشان می دهد: «پیش از این سناتور مصباح زاده درباره ضعف جبهه ملی به ما گفته بود، در صورتی که خواسته شود، کیهان می تواند در عرض چند هفته از اینها قهرمان ملی بسازد.

موقعی که چند روز پیش من او را دیدم، او به من گفت که درصدد است بعد از عاشورا دست به انتشار چیزی شبیه به روزنامه بزند «و در ادامه سند گفته می شود: «به طور خلاصه به نظر می رسد که اقداماتی در دست است تا از طریق دستکاری در افکار عمومی، جبهه ملی با زیرکی مخالفین را از دست خمینی بیرون آورد. شاه معتقد است، که می تواند با جبهه ملی در مورد تشکیل یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی مذاکره کند، ولی با خمینی هرگز».

بعد از تظاهرات روز تاسوعا، میانه روها که به خیال خود توانسته بودند یک پیروزی نسبی به دست آورند در عین حال که از مقاومت خط اصیل انقلاب می ترسیدند، سعی در استفاده هر چه بیشتر از اثرات این تظاهرات و تشکیل هر چه زودتر یک دولت ائتلافی میانه رو داشتند (سند شماره 33) و همچنین شیطان بزرگ نیز که دیگر به شاه به عنوان یک مهره مؤثر برای تأمین اهدافش در ایران نگاه نمی کند، تشکیل چنین دولتی را موجد ثباتی نسبی در کشور و زمینه سازی برای حفظ منافعش

ص: 5

می داند،به همانگونه که کوششهای زیادی برای تشکیل چنین دولتی انجام می دهد، از طرف دیگر برای خروج آبرومندانه شاه به گونه ای که به منافع خودش در ایران لطمه ای نخورد، نقشه می کشد، زیرا وجود شاه تا وقتی برایش مفید است که عاملی برای تأمین ثبات سیاسی و اجتماعی ایران، به عنوان زمینه ای برای چپاول منافع کشور باشد و بتواند از منافع شیطان بزرگ حمایت کند. ولی زمانی که وجود شاه تنها عامل تحریک مردم باشد، بهتر است هر چه زودتر شاه از ایران خارج شود تا ضربه کمتری بر منافع اربابش آمریکا بخورد و این موضوع از اسناد شماره 33 و شماره 37 به خوبی استنتاج می شود.

به دنبال چنین نقشه ای است که مطالعه بر روی چهره های سیاسی ایران از طرف شیطان بزرگ شدت بیشتری می یابد، در نتیجه بختیار بهترین مهره برای انجام چنین وظیفه ای تشخیص داده می شود.

بختیار که بعد از 17 شهریور در مصاحبه ای گفته بود: «کشتار هفده شهریور باعث شد که رژیم دیگر قابل مذاکره نباشد»، حکم نخست وزیری خود را از دست شاهی می گیرد که حکم کشتار 17 شهریور را امضاء کرده بود و شاه که مأموریتش برای وطنش پایان یافته بود، بعد از تشکیل شورای سلطنت از ایران خارج می شود.

بعد از تشکیل دولت بختیار و خروج شاه از ایران، شیطان بزرگ تقریبا خیالش راحت می شود، زیرا فکر می کند که توانسته است خط ملی گرایی طرفدار غرب را به جای خط اسلامی انقلاب جانشین کند.

در سند شماره 52 می بینیم: «برای فالک تعجب آور بود موقعی که چند ماه قبل در مورد سرنوشت شاه وحشت زیادی وجود داشت، ولی حالا سفیر از دورنمای ناسیونالیستی ایران خیالیش راحت بود». و به دنبال اجرای همین سیاست، یعنی تثبیت هر چه بیشتر خط ملی گرایی در داخل ایران است که همواره از بازگشت امام به ایران هراسان است؛ چنانچه در سند 45 آمده: «مهمترین فشار در صحنه ملی بازگشت پیشنهاد شده آیت اللّه خمینی است، واقعه ای که به احتمال قوی نتیجه اش کشمکش رودررو با عناصر موافق و مخالف خواهد بود. چنین کشمکشی آشوب را تغذیه خواهد کرد و به نحوی احتمال یک کودتای نظامی را پی ریزی خواهد کرد. یک اشغال نظامی ... می تواند یک دوره آشفتگی، آشوب، تداوم نفوذ کمونیسم را باعث شود ...» می بینیم که می خواهند از طرفی از بازگشت امام جلوگیری کنند و از طرف دیگر هر عمل نظامی از طرف ارتش را در این مرحله به ضرر خود می بینند و آنرا دارای همان ضررهایی می دانند که ادامه دولت نظامی داشت. بنابراین لازم بود، که ارتش از دولت بختیار پشتیبانی کند و به دنبال آن بود که رئیس ستاد مشترک ارتش، عباس قره باغی در یک مصاحبه مطبوعاتی در سوم بهمن 1357، حمایت ارتش را از بختیار اعلام می کند (سند شماره 54) ولی هنوز خطر اصلی یعنی بازگشت امام به ایران باقی بود، زیرا بازگشت امام به ایران را منجر به پنبه شدن همه رشته های خود در مدت چند ماه گذشته می دیدند در نتیجه به وسایل مختلف منجمله بستن فرودگاه از بازگشت امام ممانعت می کردند. ولی عاقبت با همه موانع، به یاری خدا، خورشیدمان از غرب طلوع کرده و امام به ایران تشریف فرما می شوند ... بعد از ورود امام به ایران تمامی کیدهای شیطانی دولت مزدور بختیار و اربابش آمریکای جنایتکار با رهنمودهای امام خنثی شده و با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران در 22 بهمن 1357 مرحله جدیدی از تاریخ ایران شروع می شود و این انقلاب نشأت گرفته از اسلام که پایه های استکبار جهانی در ایران را نابود نمود، همچنان راه خود را در نابودی هر گونه ظلم و استکبار در صحنه جهانی ادامه می دهد تا زمینه سازی باشد، برای انقلاب مهدی (عج). به امید روزی که پرچم

ص: 6

پرافتخار اسلام در سراسر جهان بر خرابه کاخهای ظلم به اهتزاز درآید.

هر چند که اکنون چهره کریه شیطان بزرگ برای تمام مردم مسلمان و انقلابی ایران چهره ای آشنا است، بر آن شدیم که به دنبال انتشار اسناد تحلیلی لانه جاسوسی، مربوط به سال 1977 و قبل از آن (کتاب شماره 8) و همچنین انتشار این سری اسناد تا قبل از تشکیل دولت نظامی (کتاب شماره 12) تحت عنوان «دخالتهای آمریکا در ایران» دنباله این اسناد تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در کتاب شماره 13 در دو جلد و تحت همان عنوان منتشر کنیم. امیدواریم انتشار این اسناد که نشاندهنده چگونگی برخورد شیطان بزرگ با حرکت انقلاب اسلامی است و کیدهای شیطانیش برای نابودی و یا حداقل متوقف کردن حرکت انقلاب می باشند، وسیله ای باشد برای بهتر شناختن چهره کریه امپریالیسم آمریکا و نقشه های پلیدش. لازم به تذکر است که کتاب حاضر چهارمین کتاب از سری کتب دخالتهای آمریکا در ایران می باشد.

ادامه این اسناد که مربوطند به تحلیلهای شیطان بزرگ در مورد انقلاب اسلامی، بعد از پیروزی 22 بهمن و کیدهای شیطانیش برای نابودی انقلاب اسلامی ایران، در ادامه مجموعه اسناد دخالتهای آمریکا در ایران بچاپ خواهد رسید. انشاءاللّه.

توضیحات بیشتری در مورد اعتصابات صنعت نفت ایران

ص: 7

سند شماره (1) از : سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه - 1 نوامبر 1978 - 10 آبان 1357 به : وزارت امور خارجه آمریکا گزارشگر : Bash (بش)شماره : 10669 موضوع : توضیحات بیشتری در مورد اعتصابات صنعت نفت ایران:

1- امروز صبح، سفیر با انصاری، رییس شرکت ملی نفت ایران ملاقات کرد، او گفت اوضاع در مناطق نفتی رو به بهبود است، اما بسیار کندتر از آنچه امید می رفت. گزارش انصاری توسط نماینده محلی کنسرسیوم تأیید شد، که به ما گفت تولیدات OSCO در حدود 5/1 میلیون بشکه در روز است.

انصاری همچنان با رعایت احتیاط خوشبین است.

2- اوضاع تصفیه خانه ها ثابت است، همه در حاصل کار هستند، اما بازده آبادان پائین است. با وجود ادامه اعتصاب توسط عده بسیاری از پرسنل جزیره خارک، ترمینال صادرات به راحتی قادر است که صادرات بسیار کم فعلی را جابجا کند. امروز صبح نماینده کمپانی تجارتی ژاپنی که خریدار نفت خام ایران است، به ما گفت 37 تانکر در خارک در لنگرگاه هستند و منتظر فرصت برای بارگیری هستند. ما امروز نتوانستیم با IPAC تماس بگیریم ولی فکر می کنیم آنها هنوز هم کاملاً تعطیل می باشند.

3- حتی اگر اعتصاب فورا شکسته یا رفع شود، ضررهای اقتصادی ادامه خواهد یافت، چرا که در حدود 10 روز طول می کشد تا تولیدات کاملاً به حالت اول برگردد.

تعداد مشخصی از چاهها که بسته شده اند بدون اینکه روی آنها مقداری کار بشود دوباره تولید نخواهد کرد. OSCO تخمین می زند که پس از اینکه همه سرکارشان باز گردند، در عرض 48 ساعت به 8/4 میلیون بشکه در روز می توان رسید، ولی آن هم تا 8 روز طول می کشد تا به 6/5 میلیون در روز برسد.

4- بر طبق تخمین تقریبی ما، ضرر صادرات برای ایران که توسط اعتصاب پیش آمده حدودا 300 میلیون دلار، تا نیمه شب 31 اکتبر، بوده است و به روزی 60 میلیون دلار افزایش می یابد. به هر حال، ضررهایی که در حدود 10 روز برای بازگشت به سطح معمول تولیدات، به وجود می آید مجموعا 85 میلیون دلار است. نتیجتا، دریافت ناخالص ایران از ارز خارجی، برای بخش نفت، امسال حداقل 2% کمتر از آنچه در وضعیت بدون اعتصاب می بود، خواهد شد.سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی

سند شماره (2) محرمانه - 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 موضوع : گزارش سیاسی - امنیتی خلاصه: شریعتمداری نظریه اخیرش در مورد توسل به قیام مسلحانه نرمتر شد. رهبر جبهه ملی سنجابی برای چندمین بار خشونت را محکوم کرد و تقاضای حمایت از قانون اساسی را کرد. خمینی می گوید که او هر چه مردم ایران تصمیم بگیرند، قبول خواهد کرد. گنجی و آزمون بشدت در مقابل اتهام اخباری در مورد فساد، عکس العمل نشان دادند و تقاضای بررسی کردند. پروازهای داخلی «ایران

ص: 8

ایر» به واسطه اعتصابات سیاسی خوابیده است. پروازهای خارجی ادامه دارد. امینی با شاه ملاقات کرد. شاه حمایت خود را از دولت شریف امامی ابراز کرد. قضات در سنندج به عنوان اعتراض به قتلهای متعدد در آنجا استعفا دادند. وزیر دادگستری امیدوار است، همه زندانیان سیاسی تا 10 دسامبر آزاد شوند. استاندار مازندران این مطلب را که دانش آموزان مرکز آمل را گرفتند، تکذیب کرد، و گفت افرادی که آنها به عنوان عناصر هوادار رژیم دستگیر کرده بودند طبق گزارش، دو ژاندارم و یک متهم به جنایت بودند، تظاهرات بسیاری برخی موافق دولت گزارش شده، ولی قتل گزارش نشد.

تظاهرات گسترده ای در دانشگاه تهران و خیابانها وجود داشت، دانشجویان چپی و مذهبی، ظاهرا اختلافات را رفع کرده اند. یک منبع قابل اعتماد اشاره می کند که دولت از ناآرامیها ترسی ندارد و این رویارویی نهایی را قابل تحمل تر میسازد.

آیت اللّه های اصفهان تقاضای بازگشت خمینی را کردند. گزارشات بیشتر در مورد خشونتهای ضد خارجی (پایان خلاصه) 1- آیت اللّه شریعتمداری بیانیه قبلی، مبنی بر این که مخالفین باید به قیام مسلحانه پناه ببرند، را بشدت تعدیل کرد. در مصاحبه ای دیروز او با خشونت و ترور مخالفت کرد اما دوباره گفت «اگر ما نتوانیم آنچه می خواهیم از طریق وسایل معقول به دست آوریم، نبرد را شروع خواهیم کرد.» او به خبرگزاری فرانسه به خاطر تحریف سخنانش، حمله کرد. ضمنا در پاریس، کریم سنجابی رهبر جبهه ملی و آیت اللّه خمینی جداگانه با مطبوعات صحبت کردند. اما در واقع در واقع هیچ چیزی در مورد صحبتهایشان با یکدیگر نگفتند. سنجابی دوباره خشونت را محکوم کرد و از قانون اساسی حمایت کرد، و گفت جبهه ملی، فقط می خواهد که دولت آینده شامل سه عامل باشد. ناسیونالیسم، دمکراسی، سوسیالیزم. خمینی گفت : او فقط با خواست مردم ایران موافقت خواهد کرد. او پیشنهاد یک مجمع ملی برای هدایت امور اجرایی را کرد. در تهران داریوش فروهر، سخنگوی جبهه ملی گفت: درباره آینده باید توسط رفراندوم عمومی تصمیم گیری شود.

2- موضوع اتهام نماینده مجلس عباس اخباری، در مورد اینکه گنجی وزیر آموزش و پرورش و وزیر سابق کشور، آزمون، به خاطر فساد، مجرم هستند، شدیدا مورد حمله متقابل هر دو نفر واقع شد.

گنجی تقاضای تحقیقات رسمی را از اعمال خودش کرد. گزارشات مطبوعاتی حاکی از حمایت وزیر، از جانب معلمان در سراسر ایران است. آزمون هم از دادستان خواست که فساد مورد ادعا را ثابت کند و او می خواهد که اخباری را به خاطر اتهام دروغ تحت تعقیب قرار دهد.

3- علی امینی نخست وزیر سابق، دیروز با شاه ملاقات کرد. مردم شایعات زیادی در مورد اینکه امینی نخست وزیر بعدی خواهد بود، پراکنده اند، اما خود امینی حمایت خود را از دولت شریف امامی، اعلام کرد. او ملاقاتش را به عنوان مبادله نقطه نظرها بیان کرد.

4- پروازهای داخلی ایران ایر، به واسطه اعتصابات سیاسی، خوابید. کارمندان تقاضای آزادی زندانیان سیاسی، پایان حکومت نظامی و اخراج کلیه کارکنان خارجی ایران ایر و مجازات خادمی رئیس سابق، و نیز پایان بخشیدن به وابستگی ارزی ایران به دلار را خواسته اند. پروازهای بین المللی در حال افزایش هستند، اما شرکت هواپیمایی پان آمریکن وجود ناراحتی و مقداری دشواری در امر حمل مسافران را گزارش می دهد.

ص: 9

5 - همه قضات سنندج (مرکز کردستان) به عنوان اعتراض به کشته شدن چندین نفر از تظاهر کنندگان، استعفا داده اند.

6- وزیر جدید دادگستری، حسین نجمی دیروز گفت: که امیدوار است باقیمانده زندانیان سیاسی تا 10 دسامبر که روز حقوق بشر است آزاد شوند. اظهار نظر او از اطمینان قطعی برخوردار نبود، او گفت:

چون این زندانیان توسط دادگاههای نظامی محاکمه شده اند فقط شاه می تواند آنها را آزاد کند، ساواک قبلاً گفته بود 600 زندانی سیاسی باقی مانده اند. رقم مذکور با سخن متین دفتری، از کمیته دفاع برای حقوق بشر، که گفت حداقل 900 زندانی وجود دارد، تناقض دارد.

7- واقعه 31 اکتبر در آمل، که طبق گزارش دانش آموزان شهر را در دست گرفتند، همچنان نامعلوم است، استاندار مازندران سید بهادری، این گزارشات را تکذیب کرد. او گفت دانش آموزان در خیابانها گشت می زدند، تا مزدوران هوادار دولت را پیدا کنند و سه فرد مشکوک را دستگیر کردند، این سه نفر، طبق گزارشات دولت دو ژاندارم و یک متهم به جنایت بودند که برای تنظیم کیفر خواست به آمل آورده می شدند اما مطبوعات گزارش دادند که افراد ارتش این گروه را که تعدادشان از 3 تا 6 نفر اعلام شده، آزاد کردند.

8 - تظاهرات بسیاری دوباره روی داد، با درگیری هایی که کشته ای گزارش نشده است، تظاهرات موافق دولت هم روی داد، یکی در رابطه با قبیله خانواده علم در بیرجند. در تهران دانشجویان در زمین چمن دانشگاه طبق معمول تظاهرات کردند، یک شاهد آمریکایی گفت به نظر می رسد گروههای چپی و اسلامی اختلافاتشان را رفع کرده اند، آنها به جای این که مثل دفعه قبل جداگانه جمع شوند با هم اتحاد کردند، جمعیت کثیری هم در خیابانها تظاهرات می کردند. مطبوعات جمعیت را در حدود 000/100 نفر تخمین زده اند اما شاهدان عینی مورد اعتماد آنرا 000/15 تا 000/20 نفر گفته اند. سفارت خبر گرفته که جبهه ملی برای 2 نوامبر تظاهراتی اعلام کرده، اما رهبران بازار (که اغلب از طبقه روحانیون حمایت می کند)، تظاهرات را برای یک روز قبل ترتیب داده اند (نظریه سفارت: این می توان بیانگر تمایل حساب شده برای حفظ فاصله بین رهبران مذهبی و جبهه ملی باشد). یک شاهد آمریکایی گزارش می دهد که وقتی برخی تظاهرکنندگان شروع به سنگ انداختن به مجسمه رضا شاه کردند، جمعیت فریاد زد «نه» «نه» و مجسمه سالم باقیمانده.

9- کنسول اصفهان گزارش می دهد، آیت اللّه های اصفهان متحدا اعلام کرده اند، خمینی باید به ایران برگردد.

10- یک ایرانی که در محافل سطح بالای دولتی رفت و آمد دارد به مسئول سفارت در اول نوامبر گفت: که وزارت کشور نسبتا از اعتصابات و تظاهرات ناراحت نیست. دولت احساس می کند که این امر منجر می شود به اینکه رویارویی نهایی برای عامه مردم قابل تحمل تر شود، او معتقد است رهبران میانه روی مذهبی در نهایت یک مصالحه را می پذیرند. تندروها ممکن است اجبارا با زور مطیع شوند، که به معنای دولت نظامی، شاید برای یک یا دو ماه است (نظر سفارت: منبع یک دیدگاه میانه بوروکراتیک در درون دولت ایران، را بسیار عالی و احتمالاً دقیق، ارایه داد، اما احساس می کنیم که او ممکن است مشکلات ناشی از عامل مذهبی و نیز رویارویی نهایی هر دو را دست کم گرفته باشد).

11- همان منبع گزارش داد که پاکسازی ساواک به دنبال ترتیب تظاهرات خشونت بار موافق دولت

ص: 10

از طرف نخست وزیری، صورت گرفته است. ممکن است همچنین ساواک برخی از نمایشات ضد رژیم را هم خود اجرا کرده باشد. معاون مجلس، اخباری که مسئله سانسور را علیه شریف امامی مطرح کرده، خود یک عنصر با سابقه ساواک است. عصبانیت شریف امامی از این خبر، کار پرویز ثابتی را تمام کرد.

12- حوادث ضد خارجی ادامه دارد هنوز هیچ خسارت جدی به اتباع آمریکا وارد نیامده است اما تشویش فزاینده ای به دنبال دارد. کنسولگری اصفهان گزارش سوءقصد بی نتیجه بمب گذاری در محل ورودی "FLOUR THYSSEN" را داد، کنسول هم چنین گزارش می دهد که سه تبعه آمریکایی به دنبال یادداشتی که در سطح وسیعی پراکنده شده بود، «یانکی لعنتی» یک یادداشت دیگر دریافت کردند که در آن نوشته بود به شما اخطار شده، بروید به کشورتان یا شما را خواهیم کشت و این هر سه نفر ایران را ترک کرده اند. گزارشات قبلی مبنی بر اینکه ایرانیهایی در منطقه اهواز سنگ و آجر به خارجیها پرتاب می کردند تأیید شده "FLOUR IRAN" کادر خود را از مناطق نفتی بعد از دو روز از وقوع چنین اتفاقاتی فرا خواند. خشونت بیشتر ضد خارجی بود تا ضد آمریکایی، اتباع غیر آمریکایی هم مورد حمله قرار گرفتند. شرکت توربین خورشیدی و شرکت هاروستد بین المللی کلیه خانواده های کارکنانش را که شامل 10 خانواده در اهواز و 15 خانواده در تهران بودند به وطنشان فرستاد. شرکت کنترل اطلاعات نیز وابستگان کارمندان خود را که 26 نفر می شدند به کشورشان فرستاد. سفارت خبر دست دوم اما معتبری دارد که IBM هم خانواده های کارمندان خود را به کشورشان فرستاده است.سولیوان

بحران رو به تزاید ایران

سند شماره (3) از : اطلاعات و تحقیقات - دیوید. ا. مارک. اکتینگسری - 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 به : وزیر وزارت امور خارجه یادداشت توجیهی بحران رو به تزاید ایران این نوشته، رئوس مطالب نظریه ما را که مبنی بر حوادث سریع الاتفاق در ایران است، نشان می دهد؛ و همچنین تصمیمهایی که شاه باید خیلی سریع اتخاذ کند. ما معتقدیم که فقط معیارهای جدی اتخاذ شده به وسیله شاه می تواند وعده جلوگیری از سقوط در سرازیری هرج و مرج را بدهد.

تلاشهای شاه برای آرام کردن مخالفین خود بشکست انجامیده است. مخالفین به هم می پیوندند و از این حرکت سود می برند، در حالی که شاه قوه ابتکار را از دست می دهد. شاه خودش در مشورتهایش با سولیوان این موضوع را ابراز داشته است که اقدام سریع در خاموش سازی این اضطراب لازم است، اما به نظر می رسد، وی قادر نباشد که تصمیم بگیرد که چه باید کرد؟ حقیقتا در جریان مشورت با سولیوان و پارسونز (سفیر انگلیس - مترجم) کاملاً عدم قابلیت خود را در تسلط بر مشکلاتی که با آن رو به روست نشان داد. تاکنون، شاه نتوانسته است جز اقدامات ناقص برای اجتناب از تصمیمات سخت پیش بینی چیز دیگری را بنماید.

اگر وی خودش را قانع کرده است، که عقایدش نشان دهنده حالات متهورانه یا تغییرات قاطع است

ص: 11

در این صورت باید گفت وی جدا با صحنه سیاسی اخیر بدون تماس بوده است.

بازگشت وی به حالت یأس و دودلی اوایل دهه 1950، باعث این شک می شود که وی قادر به نجات باقیمانده وحدت ملی باشد، مگر اینکه عده ای دیگر از طرفش دخالت کنند.

به اعتقاد ما شاه فقط دو راه برای انتخاب دارد:

وی می تواند به عنوان یک شاه سلطنتی مطابق قانون اساسی با محدودیتهایی شدید در قدرت باقی بماند، این بدان معناست که به ترکیبی از سیاستمداران لیبرال با پشتیبانی رهبران مذهبی میانه رو اجازه اجازه داده شود که در کشور حکومت کنند.

یا می تواند کناره گیری کند و احتمالاً موجب قبضه قدرت به دست نظامیان بشود. مهم نیست که وی چه بکند، به هر حال از قدرت شاه کاسته خواهد شد. اگر هم هیچ کاری برای هدایت سیر حوادث انجام ندهد، احتمال دارد که اخراج شود.

بدون توجه به چگونگی شکل گرفتن عمل انتقالی، مطمئنا سرکوبهای کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به نا آرامیها ضروری است. این عمل، در هر حال جواب مشکل اساسی نیست، زیرا این سرکوبها حتما به خشونتهای وسیعتری تبدیل خواهد شد، و این عمل کل قدرت را به خطر می اندازد و میدان را برای رادیکالها در صحنه سیاسی ایران خالی خواهد گذاشت.

برای باقی ماندن بر تخت سلطنتش، بدون توسل جستن به حکومت نظامی، شاه باید با رهبری مخالفین محافظه کار خود، به تفاهمی برسد و او باید این کار را هر چه زودتر انجام بدهد. برای آنکه تقرب خود به آنها را قابل قبول بسازد، این تفاهم باید انتخابات آزاد را به دنبال داشته باشد، که خیلی زودتر از تاریخ تعیین شده برای ژوئن 1979 برگزار گردد.

تاکنون، شاه هیچ علاقه ای نشان نداده که این اقدامات افراطی مورد قبول وی باشد.

گزارشهای سرویس اطلاعاتی، حکایت از این دارد که مخالفان سیاسی و رهبران مذهبی محافظه کار، سعی دارند به موافقتی بین خود در زمینه تشکیل حکومت با قدرتهای بسیار افزونتر برسند، اما با باقی ماندن شاه به عنوان یک سلطنت مطابق با قانون اساسی.

آن چه از تأثیر این مرهم می کاهد افکار آیت اللّه خمینی تبعیدی در پاریس است. رهبر کهنسال مذهبی کارآزموده ای که دهها سال مبارزه بر علیه سلطنت داشته، مصمم است که شاه باید برود (خمینی در حدود 15 سال در ایران نبوده است، و چندان اطلاعی از تغییر و تحولات انجام شده ندارد.) وی خواستار یک دولت ضعیف می باشد که به سلسله مراتب مذهبی محدود شود. او که فکر می کند شاه بر روی ریسمان قرار دارد، احتمال دارد که همچنان درخواستهای رهبران مذهبی پائین تر از خود و سیاستمداران محافظه کار را مبنی بر تصمیماتی برای جلوگیری از تجزیه سیاسی ایران نا دیده بگیرد.

نفوذ مرموز خمینی بر روی تظاهرکنندگان اخیر ایران، باعث شده که دیگران در انتخاب حرکتی که می دانند او با آن حرکت مخالفت خواهد کرد، بسیار اکراه داشته باشند. (برای مثال آیت اللّه شریعتمداری که یکی از رهبران مذهبی در ایران به شمار می رود، در تاریخ 1 نوامبر تهدید کرد که اگر شاه به صورت صلح جویانه به خواستهای رهبران مذهبی تن در ندهد - یک جنبش مسلحانه را تشکیل می دهد.) در این شرایط، شاه باید به محافظه کاران پیشنهادی بدهد که آنها نتوانند رد کنند، تا بدین ترتیب خمینی تنها گذاشته شود. شاه ممکن است از این پیشنهاد رو بگرداند، اما فقط به از دست دادن قدرتش

ص: 12

خواهد انجامید.

اگر شاه هر چه زودتر حرکت مهمی تا قبل از شروع ماه محرم - در تاریخ 2 دسامبر - انجام ندهد، مطمئنا یک سری خشونتهای جدی به دنبال خواهد آمد. 10 محرم (1 دسامبر) روز به خصوص با شکوهی برای مسلمانان ایرانی است، و شریعتمداری و یکی از نخست وزیران پیشین اظهار داشتند که کار شاه تا آن وقت تمام خواهد بود. (دولت، همه زندانیهای سیاسی در تاریخ 10 دسامبر آزاد می شوند و نکته اینکه این روز مصادف با سی امین سالگرد اعلام حقوق بشر در تهران است.) مگر اینکه شاه هر چه زودتر در این مورد اقدام کند، شانس مداخله نظامی بسیار قوی است، نظم اعمال شده به وسیله ارتش، به طور قطع بیشتر از 6 ماه طول نخواهد کشید، اقتصاد هم اکنون خسارت دیده است و مردم عادی ایرانی آموخته اند که حتی بدون اسلحه هم می توان در قدرت عظیم سیاسی نقش داشت. هیچ راهی موجود نیست که ارتش با زور بتواند میلیونها ایرانی تازه آگاه شده را با رضایت خودشان برای سرافرازی رژیم پهلوی که به سختی لکه دار شده به سرکار بازگرداند.

تهیه شده توسط: INR/RNA/SOA گریفین

آینده نگری: راه حل نظامی

سند شماره (4) از : سفارت آمریکا در تهرانسری - 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن - فوری تلگراف مرجع : تهران 10297 موضوع : آینده نگری: راه حل نظامی خلاصه : راه حل «نظامی» عملی است، اما با بهای سنگین در بلند مدت برای منافع آمریکا و همچنین ایران.

1- این روزها در تهران صحبت در مورد این که تنها راه مؤثر برای متوقف کردن نا آرامیها در خیابانها و خشونت در کشور، به قدرت رسیدن نظامیان است، امری پیش پا افتاده شده است.

اختلاف اصلی بین عقاید آنها است که معتقدند قطبی شدن نیروهای مخالف بین گروه خمینی و شاه، به نقطه ای رسیده که راه بازگشتی نیست و به یک آزمایش قدرت منتهی می شود، با گروهی که معتقدند این زورآزمایی هنوز هم می تواند به تأخیر بیفتد و دفع شود و آن به وسیله معرفی یک راه حل سیاسی در محدوده چهار چوب قانون اساسی است. تقریبا همه قبول دارند که اشغال نظامی به دستور شاه، در صورت ادامه ناآرامیها، انجام می شوند و میزان صدمه درازمدتی که در اثر آن وارد می شود؛ مدت تقریبی آن و نیروهایی که زیر سایه چنین رژیم نظامی به وجود خواهد آمد چیست؟ 2- اغلب مردم معتقدند که نظامیان برای چنان اشغال قدرتی، فشار وارد می آورند. افسران عالیرتبه ارتش برای ما با بیانی صریح بی صبری خود را با دولت حاضر، ابراز نمودند. ربیعی، ژنرال نیروی هوایی از همه رکتر و بی پرده تر بود که بی صبرانه منتظر برقراری نظم است. دریادار حبیب اللهی، ژنرال اویسی و سایرین در حالی که مانند ربیعی حاد نیستند، معتقدند که توقفی باید در ناآرامیهای وسیع مردم ایجاد شود. ارتشبد ازهاری که احتمالاً فکورترین و هشیارترین عضو در کادر نظامی است، به نظر مردد می رسد. او اخیرا به ژنرال گست، رئیس هیئت مستشاری نظامی گفت: که شاید شاه خیلی زود در

ص: 13

لیبرال منشی زیاده روی کرده است. این افسران وفاداری خود را به شاه اعلام می کنند (و ما صادقانه باور می کنیم) و ضمنا می فهمانند که هیچ عملی بدون فرمان مبارک انجام نخواهد شد. آنها همچنین می دانند که بدون تأیید شاه، یک دولت نظامی هرگونه مشروعیت را از دست خواهد داد. آنها به هر حال عمیقا از نوسانات و ضعف اخیر شاه نگرانند و در موقع خود ممکن است او را مجبور کنند که «یا به ما بپیوند یا برو».

3- از عقیده به دست گرفتن قدرت توسط نظامیان، بسیاری از رابطهای سفارت در درون سازمانهای بازرگانی و دولتی و نیز برخی از تکنوکراتها، حمایت می کنند. آنها اغلب این فکر را معتدلتر:

«به عنوان نیاز به رهبری قاطع» بیان می کنند و از میان دو شر آنرا خفیف تر می دانند که اگر ناآرامیها ادامه یابد و راه حل سیاسی بی فایده باشد، به کار می آید. بسیاری از آنها چنین معتقد شده اند که حیات ملی ایران و آینده غیر کمونیستی کشور حداقل چیزهایی هستند که در معرض خطر قرار دارند. تعداد زیادی از این افراد شامل میانه روهایی می شوند که بسیار مایلند که یک راه حل سیاسی پیدا شود نه اشغال نظامی. حتی هواداران تندتر اشغال نظامی، اعتراف می کنند که این امر (اشغال نظامی) ضربه های عمیقی در دراز مدت به پیوستگی ملی وارد می کند.

4- شاه خودش به سفیر گفت: که یکی از انتخابات او، دولت نظامی خواهد بود. او همچنین گفته است این دولت یا مستقیما توسط نیروهای مسلح اداره می شود و یا یک دولت مرکب از نظامی و غیر نظامی خواهد بود، با نخست وزیری یک ژنرال. شاه مشخص نکرده است که این ژنرال چه کسی خواهد بود. گرچه از فریدون جم، رئیس سابق ستاد ارتش و سفیر فعلی در اسپانیا، اغلب به عنوان بهترین فردی نام برده می شود که نه کاملاً و از صمیم قلب هوادار شاه است و نه در صف مخالفان.

5 - هر راه حل نظامی بایستی لزوما یک درگیری سخت با تظاهرکنندگان در خیابانها و با دانشجویان و استادان که در دانشگاه تظاهرات می کنند، دانش آموزان و معلمان در مدرسه، رهبران مذهبی و پشتیبانهای بازاری آنها، چپیها از همه انواع و تعداد قابل ملاحظه ای از کارگران اعتصابی داشته باشد، تا بتواند همه اعتصابیون را بر سر کار بازگرداند. محدودیت مطبوعات هم غیر قابل اجتناب است، انجام دادن این عملیات مسلما هزاران دستگیری به دنبال خواهد داشت که در میان آنها احتمالاً بسیاری از زندانیان سیاسی خواهند بود که در یکی دو سال اخیر آزاد شده اند. از آنجا که مخالفین آشکار کرده اند که آماده مقاومت به سبک چریکی هستند، ارتش مجبور خواهد بود، با خشونتهای گسترده شهری و تروریسم مخفی خارج شهری مقابله کند با توجه به تاثیرپذیری مناطق وسیع روستایی که مسکن بسیاری از سنتیهاست که توسط رضا شاه و همچنین اخیرا توسط شاه فعلی آرام شده اند، ارتش باید قادر باشد ناآرامیها را در خارج شهرهای بزرگ کنترل کند. برای جریانات شهری، پلیس و ساواک باید اختیارات بیشتری از آنچه در ماههای اخیر داشته اند، داشته باشند و شاید لازم باشد که توسط دایره اطلاعات ارتش که مورد وثوق فرماندهی عالی ارتش باشد، یاری شوند.

برای مؤثر واقع شدن راه حل نظامی ایران باید وضع را کاملاً تحت کنترل درآورد، درست مانند دوران قبل از اواسط 1976 که طرح دادن آزادی اجرا نشده بود.

6- ما مطمئن هستیم که این امر انجام شدنی است اما با یک بها. ما معتقدیم درصد بسیار زیادی از افسران ارتش به یک چنان دولتی وفادار خواهند بود، به خصوص اگر اجازه شاه پشت آن باشد و تعداد

ص: 14

زیادی از سربازان از افسرانشان پیروی خواهند کرد. (سیاست دولت در مورد مستقر کردن سربازان به دور از منطقه زندگیشان در این مورد مؤثر خواهد بود، گرچه ممکن است شاهد ترک خدمت بعضی و مخالف شدن تعدادی باشیم). مقداری اختلاف میان ارتش و نیروهای امنیتی وجود دارد، اما بیشتر در اثر رقابت است تا خط مشی و انتظار داریم که نیروهای امنیتی همکاری کنند.

7- از طرف دیگر تقریبا همه کس قبول دارد که بهای این امر (اشغال نظامی) در بلند مدت بسیار سنگین خواهد بود و در چشم بسیاری از میانه روها که منتظر ظهور یک میانه روی بودند، اعتماد باقیمانده ای که توسط شاه القا شده بود (و قولهای او در مورد آزادی دهی) از دست خواهد رفت. قطبی شدن هواداران و مخالفان رژیم جدید، خیلی سریع رخ خواهد داد و هر گونه اجتماع میانه روها را در وسط از بین خواهد برد. تروریستها و آنها که بیشترین تجربه را در راهنمایی آنها دارند، به سرعت کسب نفوذ و شخصیت به عنوان رهبران مخالفین خواهند کرد. ارتش که تا به حال کوشش می کرد خود را بالاتر از درگیریهای سیاسی نشان دهد، در آینده در موضع جلوگیری کننده شناسایی خواهد شد و فریاد بین المللی در آمریکا و سایر نقاط به مراحل جدیدی خواهد رسید. در این شرایط اوضاع کمتر قابل مقایسه با لبنان امروز خواهد بود تا رژیم سرهنگها در یونان، یا در کشورهای آمریکای لاتین در طول سالها، خونریزی افزایش خواهد یافت و بر جمعیت بیشتری از آنچه در تاریخ پهلوی تا به حال بوده اثر خواهد گذاشت. زخمهای روانی این عملیات تا زمانی طولانی بعد از پایان اشغال نظامی ادامه خواهد داشت.

8 - مسایل فنی هم قابل توجه است. هیچ معلوم نیست که نظامیان متخصصینی داشته باشند که بتوانند تصفیه خانه ها و مناطق نفتی را بگردانند، بودجه ملی را اداره کنند و به عبارت دیگر زندگی اقتصادی ملت را متعادل نگهدارند. با رهبریت بازار که علیه آنها (حکومت نظامی) هستند، بسیاری از تکنوکراتهای میانه رو که مخالف وابستگی به یک رژیم نظامی هستند، و کارگران نفت و سایرین که ناراحت و عصبانی هستند، دولت نظامی کاملاً گرفتار خواهد بود. تهدید زندانی کردن و بدتر از آن، فقط تا حد معینی مفید است. این امر عامل مهمی خواهد شد برای راکد کردن زندگی اقتصادی کشور، و برای افزایش محبوبیت ارتش بین مردم در سطح وسیع مفید نخواهد بود.

9- زمان راه حل نظامی هم مهم است، بهای مذکور در بالا، اگر عمل نظامی دیرتر انجام شود کمتر خواهد شد. تأخیر شاه و ارتش در تحمیل این مسئله کمک به این امر خواهد کرد که محافظه کاران متزلزل راه حل نظامی را در واقع اجتناب ناپذیر بدانند. یک برنامه هوشیارانه روابط عمومی (که به هر حال دولت ایران تا به حال استعدادی در این باره از خود نشان نداده است) کمک خواهد کرد که مردم را به این عقیده برساند که راه حل نظامی به خاطر پافشاری مخالفان به دولت تحمیل شده است. این که تعداد کافی از میانه روها به واسطه چنین وضعی معتقد شوند که یک اکثریت هوادار این رژیم خواهد شد، نامعلوم است. بسیاری از نشانها حاکی از آن است که به مرور مطبوعات بین المللی در مورد تندرویهایی که در جریان اجرای قانون رخ خواهد داد روی خوش نشان ندهند، هواداران دولت از چنان دولتی خواهند برید.

10- عامل دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد تأثیر این امر در سیاست و تصویر دولت آمریکا است به اضافه عملیات تروریستی فزاینده علیه شهروندان آمریکایی در اینجا. مخالفین با توجه قابل

ص: 15

ملاحظه ای مدعی هستند که یک راه حل نظامی دستهای چپیها و روسها را بیشتر پیوند خواهد داد.

روابط طولانی ما با رژیم و ارتش شاه ما را هدفی برای اتهامات خواهد ساخت، مبنی بر اینکه ما پشت سر این راه حل بوده ایم و حمایت از آنرا علیه خواسته ملت ایران ادامه دادیم. احتمالاً به نظر می رسد که این یک جریمه ای است که ما باید بپردازیم ولی ما نباید فریب بخوریم که این یک جریمه خواهد بود که در افکار جهانی علیه ما حساب خواهد شد و احتمالاً زمانی که رژیم نظامی عمرش را طی کرد برای آزار ما در ایران دوباره به سراغمان خواهد آمد. در ضمن ما باید منتظر حملات جدیدتری علیه شهروندان آمریکایی اینجا باشیم که توسط ارگانهای تروریستی شهری سازمان یافته، صورت خواهد گرفت این گونه عملیات در دو سال اخیر علیه ما اکثرا متوقف شده بود.سولیوان

تاکتیکهای دولت ایران

ص: 16

سند شماره (5) از : سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه - 2 نوامبر 78- 11/8/57 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری گزارشگر : سولیوان مرجع : 278390 وزارت خارجه شماره سند: 10699 موضوع : تاکتیکهای دولت ایران 1- روز اول نوامبر، در زمانی که من در قصر بودم، زاهدی به شاه تلفن کرد و تاکتیکهایی که در تلکس گزارش شده پیشنهاد کرد. شاه حرف او را به سرعت قطع کرد با گفتن این که این تکرار 1953 نیست و حتی شبیه آن شرایطی که دو هفته پیش زمانیکه زاهدی این جا بوده هم نیست.

2- اظهارنظرهایی در مورد اینکه زاهدی پشت وقایع کرمان در حدود دو هفته پیش که به مسجد حمله شده، و تعدادی از مردم کشته شدند، بوده است. کل این حادثه انعکاس ناجوری داشت. با این وجود رئیس یک قبیله کردی، (که عضو مجلس است) متهم شده به حمله ای خونین با کامیونهایی از ایادیش به شهر کوچک پاوه در کردستان که چند روز قبل صورت گرفته و طبق اطلاعیه رسمی 11 کشته به جای گذاشته است. همان حامیان دولت تهدید کردند که به مرکز استان کرمانشاه، فردای آن روز حمله خواهند کرد، مگر آنکه توسط ارتش از شهروندان محافظت شود. رضاییه و شهرهای دیگر، شاهد تظاهرات موافق دولت بوده. افراد قبایل بلوچی روز دوشنبه در زاهدان رژه رفتند و هواداران خانواده علم دیروز در بیرجند تظاهرات کردند.

خیلیها دستگیری پریشب 2 الی 6 (آمار متفاوت است) تن از افراد پلیس و نیروهای امنیتی در آمل، توسط مردم را شاهدی بر آن می گیرند، که نیروهای امنیتی در پشت بسیاری وقایع دردسر آفرین هستند، به خصوص که دستگیر شدگان در یک حمله شبه کماندویی دیروز توسط ارتش وقتی که آنها برای محاکمه توسط مقامات دادگاههای کشوری نگهداری می شدند، ربوده شدند. واضح است که روحیه زمان 1953، هواداران خود را داراست چه تحت رهبری زاهدی باشند یا نه.

3- در 1953 بازاریها و ملاها مردم را در حمایت از سلطنت رهبری می کردند. در 1978 آنها دارند مردم را علیه سلطنت رهبری می کنند. زاهدی نمی تواند بازاریان و ملاهای امروز را تغییر دهد. توسل به خشونت جمعی در شرایط فعلی فقط به قطبی شدن هواداران شاه و خمینی کمک می کند، که ما همه امیدواریم دفع گردد. تنها یک راه حل سیاسی که روی میانه روهای وسط سرمایه گذاری کند، با گرفتن امتیاز، هم از شاه و هم از مخالفین مذهبی، می تواند نظم و آرامش اساسی ایران را حفظ کند و در همان حال پیشرفت منظم برنامه های دموکراسی را که مورد حمایت ما است، ببار آورد.سولیوان

گزارش وضع ایران شماره (1)

ص: 17

سند شماره (6) از : وزارت امورخارجه - واشنگتن. دی. سیسری - 6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 به : تمام پستهای دیپلماتیک آمریکا در اروپا (فوری) و تمام پستهای دیپلماتیک آمریکا در خاور نزدیک و جنوب آسیا - سفارتهای آمریکا در کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس، (در توکیو به وزیر انرژی شلزینگر برسد)شماره : 2541 موضوع : گزارش وضع ایران شماره (1) 1- شاه آخر وقت امروز به سفیر سولیوان و پارسون سفیر انگلیس اطلاع داد، که یک دولت نظامی به نخست وزیری ژنرال ازهاری رییس ستاد بزرگ ارتش به روی کار خواهد آمد. نیروهای نظامی به تعداد زیادی در سراسر نقاط تهران برای برقراری امنیت و اجرای دستورات مستقر می شوند.

2- برخورد بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان امروز ادامه داشته است و تظاهرات امروز بدترین تظاهرات دهه گذشته بود، و وارد دومین روز خود می شود. جمعیتهای انبوهی در نقاط مختلف شهر اجتماع کرده و گروهها در نقاط مختلف شهر THERJCFEETS، ماشینها، اتوبوسها، مراکز خطوط هوایی، بانکها، سینماها و سایر ساختمانها را به آتش می کشیدند. جمعیت وارد محوطه سفارت انگلیس شد، ولی هیچ گونه جراحاتی گزارش نشد. سفارت آمریکا دور از واقعه بود و هیچگونه حادثه ای که آمریکاییان را تحت الشعاع قرار بدهد گزارش نشد. رأس ساعت 11 به وقت تهران شهر در آرامش بود، اما تعدادی برخورد پراکنده صورت می گرفت.

3- یک مشورت نامه مسافرتی صادر شده که توصیه می کند تمام مسافرتهای غیر ضروری به تعویق افتند. سفارت به همه اتباع آمریکایی توصیه کرده است که در خانه باقی بمانند.

4- اعتصاب بر علیه جریان نفت ادامه دارد. مجموع تولید در تاریخ 4 نوامبر، 85/1 میلیون بشکه در روز بوده که نسبت به روز گذشته کاهش پیدا کرده است، کارگران دفتر مرکزی شرکت ملی نفت ایران در تهران نیز به اعتصابیون پیوستند. دولت ایران ممنوعیتی برای خروج ارز قایل شد.ونس - سری

گزارش وضع ایران - شماره 2

سند شماره (7) از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی6 نوامبر 1978 15 آبان 1357 به : کلیه پستهای دیپلماتیک اروپایی - فوری.

کلیه پستهای دیپلماتیک خاور نزدیک و آسیای جنوبی - فوری.

سفارتخانه های کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس (در توکیو به وزیر شلزینگر داده شود)شماره سند: 2065 موضوع : گزارش وضع ایران - شماره (2) 1- بعد از استعفای دیروز نخست وزیر شریف امامی، بامداد امروز شاه ژنرال ازهاری را به عنوان رهبر یک دولت نظامی معرفی کرد. در یک سخنرانی صلح آمیز که او «دولت مراقب» برای جلوگیری از هرج و مرج و بی نظمی را، زمانی تشکیل داد که دیگر هیچ شانسی برای یک ائتلاف وجود نداشت. او قول داد «اشتباهات گذشته، اعمال غیر قانونی و ظلمها و فساد» را جبران کند. او متعهد شد، که به زودی

ص: 18

یک دولت ملی را بر سر کار بیاورد تا آزادیهای اساسی را بر قرار ساخته، یک انتخابات عمومی انجام دهد. تصمیم شاه، بعد از دو روز آشوب در تهران و اعلام مخالفت دیروز جبهه ملی مبنی بر اینکه به خاطر مخالفت با «رژیم سلطنتی غیر قانونی» به آیت اللّه خمینی پیوسته است، اتخاذ شد.

2- طبق گزارش سفارت ما، امروز اوضاع تهران بهتر بود. با وجودی که دولت نظامی مکررا اعلام کرد که محدودیتهای قوانین نظامی باید شدیدا اعمال و به شرکت کنندگان در تظاهرات تیراندازی خواهد شد، معهذا مردم در سراسر بخشهای تهران برای سومین روز متوالی ازدحام کرده اند. تیراندازی تانک و آتش مسلسل، البته بیشتر هوایی، در بخش جنوبی شهر گزارش شده است. آتش سوزیهای دیروز فروکش کرده و شاید چند آتش سوزی جدید روی داده باشد.

سولیوان گزارش می دهد که اگرچه واحدهای زرهی مشاهده می شوند، ولی سیل نظامیان آن طور که او انتظار داشت ظاهر نشده اند. وقتی که شاه سولیوان را احضار کرد که به او تشکیل دولت نظامی را اطلاع دهد، سولیوان به او گفت: که تجمعات دوباره در حال شکل گیری بودند و معدود سربازان حاضر منفعل به نظر می رسیدند. شاه قول داد که دوباره ارتش را بسیج کند. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس تظاهرکنندگان دوباره داخل سفارت انگلیس شدند.

3- اعتصاب کارگران مخابرات، ارتباطات تلفنی و تلکس به جهان خارج را قطع می کند و ارتباطات هیئت معاونین مستشاری نظامی ما را، تحت الشعاع قرار داده است.

ارتباطات سفارت عادی است و تماس با تهران و پستهای کنسولی به حداقل تقلیل پیدا کرده است.

4- هیچ گزارشی مبنی بر زخمی شدن آمریکاییان وجود ندارد، به اتباع آمریکایی اطلاع داده شده که فردا ممکن است. آنها با اقدامات احتیاطی لازم به سرکار خود بازگرداند.ونس

تظاهرات به طرفداری از شاه و حمایت از دولت

ص: 19

سند شماره (8) از : مگ گافی کنسول ایالات متحده آمریکا در اصفهانمحرمانه - 6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 به : قسمت پخش و توزیع یادداشت برای پرونده ها کنسولگری ایالات متحده آمریکا در اصفهان - ایران موضوع : تظاهرات به طرفداری از شاه و حمایت از دولت در حال حاضر به نظر می رسد که گاهی در بعضی از نقاط تظاهرات عمومی به طرفداری از شاه توسط دولت به وجود آمده و توسط دولت کنترل می شوند. اخیرا، در اصفهان در مورد تظاهراتی که در حمایت از دولت روی داده که ظاهرا خود به خود بودند، در 26 اکتبر تظاهرات اعتراض آمیز وسیعی در حوالی یک مدرسه مذهبی نزدیک بازار توسط معلمین و دانش آموزان انجام شد. حضور تظاهرکنندگان با حمل پرچمهایی مبنی بر مخالفت با شاه و نیز عکسهای خمینی همراه بود و آنها پلاکاردهایی با آرم داس و چکش نیز در دست داشتند. مقامات تصمیم گرفته بودند که به آنها اجازه تظاهرات بدهند و سربازهایی را در اطراف آنها مستقر کرده بودند، ولی استقرار این گروهها خیلی نزدیک به محوطه تظاهرات نبود. چیزی از شروع آن نگذشته بود که گروه تظاهر کننده زیر بارانی از سنگ که از طرف بازار به سوی آنها پرتاب می شد، قرار گرفت و گروه دیگری که به چوب مسلح بودند نیز به طرف تظاهرکنندگان حمله بردند و هدف آنها حاملان پلاکاردهای داس و چکش ضد شاه بود، ولی نسبت به افرادی که عکس خمینی را حمل می کردند با احتیاط از درگیری با آنان احتراز می کردند.

سربازان به سرعت مداخله کرده و با استفاده از باتوم زدوخوردها را متفرق کردند. تماشاکنندگان که به نظر می رسد بهترین منبع برای کسب خبر در این مورد می توانند باشند، اظهارنظر کردند که دسته مهاجم اول توسط گروه کوچکی از دانشجویان مذهبی هدایت می شدند. این گروه به این موضوع که نام خمینی با شعارها و پرچمهای چپی همراه باشد اعتراض داشتند ولی بقیه افراد تشکیل دهنده دسته آنها را بازاریانی تشکیل می دادند که مخالف صورت گرفتن تظاهرات در محوطه بازار بودند. همچنین آنهایی که ناظر جریان بودند گزارش دادند که افراد هر دو گروه تظاهر کننده بلافاصله بدون تبعیض کتک خورده و دستگیر شدند.

یکی از دوستان بازاری من که اظهار می کند که در تظاهرات شرکت نداشته ولی آنهایی را که در آن حضور فعال داشته اند می شناسد، می گوید که روحیه بازاریان به ناامیدی می گراید. بعضی از سران بازار به فکر روزهای خوش گذشته قبل از شروع تظاهرات هستند، روزهایی که برای آنان سرشار از سود و منفعت زیاد بود و می افزاید که مخالفت بازار با هر غیر بازاری که به خواهد در بازار دست به تظاهرات بزند ادامه خواهد یافت. واقعه ای شبیه به این مسئله نیز یکبار دیگر در دوم نوامبر به وقوع پیوست.

افرادی برضد گروه مخالف شاه تظاهرات کردند. آنها پرچمهایی در حمایت از «تشکیل دولت شاه و مردم» و در اعتراض به چپیها و کمونیستها و عناصر مخرب باخود حمل می کردند. آنها به یک گروه بزرگ تظاهر کننده ضد شاه حمله کردند ولی پس از پرتاب سنگهای اولیه، نظامیان موافقین و مخالفین را از هم جدا کردند و صفی بین آنها به وجود آوردند و سعی در متفرق نمودن هر دو گروه نمودند.

مقامات حکومت نظامی به من گفتند که آنها شدیدا مخالف چنین اعمالی بر علیه مخالفین هستند زیرا

ص: 20

این مسئله خود به گسترش خشونت دامن می زند و بار دیگر منابع بازاری من موافقت کردند که این عمل (تظاهرات) بدون زمینه چینی به وجود آمده بود. یک روز بعد از آنکه حکومت نظامی اعلام شد، مقامات اجرایی حکومت نظامی سعی کردند که تظاهراتی به نفع شاه در بازار صورت دهند و روی اینکه این احساس و فکر را به صورت عمل درآورند خیلی تاکید داشتند، ولی به محض دیدن تظاهر کنندگانی با پلاکاردهایی به این مضمون که: «شاه و ملت آری، حکومت نظامی نه». که خواستار برقراری یک رفراندوم ملی به جای دولت نظامی فعلی بودند، از انجام تظاهرات به نفع شاه و دولت منصرف شدند. منابع ما در جبهه ملی اصفهان می گویند که آنها این شعارها را تهیه کردند و بازاریان مخالف ادامه این آشفتگیها هستند و حتی طرفدار شاه نیز می باشند ولی با حکومت نظامی مخالفند.

نظریه: چنین تظاهراتی برای من خیلی هم تعجب آور نبود، اخیرا در طول مباحثات متعددی که داشته ام عمدتا از بازاریان، تجار و صاحبان کارخانه ها اظهاراتی را مکررا شنیده ام که به طور سرزنش آمیزی در تفسیرهای خود از وقایع اخیر، این تجزیه اقتصادی فعلی را مولود عمل تظاهرکنندگان می دانند. آنها معتقدند که تظاهرکنندگان خراب کردن را خوب می دانند ولی دوباره سازی را بلد نیستند و اصولاً برای بازسازی برنامه ای ندارند. دیگران اظهار نظر می کنند که شاه اشتباهات زیادی مرتکب شده است. وی خانواده ای بزرگ دارد که اشتباهاتی به مراتب فاحشتر و بدتر از او مرتکب می شوند ولی تحت رژیم شاه پیشرفت، ثبات و استحکام اقتصادی میسر بود. اگر تنها امکان داشت که این مسایل عملی می شد (یعنی پیاده شدن قانون اساسی مشروطه سلطنتی، یافتن راهی از جانب شاه برای کنترل فامیلش، سازماندهی شاه برای پاک کردن دستگاه اداری از فساد، یافتن راهی از جانب شاه برای رسیدن سازش با مخالفین و غیره)، آنها از بقای شاه بر تخت شاهی خیلی هم خوشحال می شدند؛ این اظهار نظرها و تفاسیر غالبا با لحن نومیدانه ای ادا می شود. یعنی خود آنها هم از به وقوع پیوستن آنچه که شرح آن رفت امید ندارند، گویی که یک نفر از آنها هم از به انجام آنچه که بیان شد، اعتقادی ندارد، ولی شاه هر چه بیشتر مظهر ثبات دانسته می شود. در این مورد افکار دوم و سومی هم درباره به مصلحت بودن اعتراضات وجود دارد و این نوع تفاسیر غالبا توسط کسانی صورت می گیرد که ضررهایی متوجه آنان است. مدت زمانی نه چندان طولانی پس از وقوع چنین حوادثی، بازار به عنوان اعتراض به حکومت نظامی بسته شد ولی در هر حال به نظر می رسد که وضع پشت پرده اصفهان چیز دیگر است و در واقع در جهت حمایت از شاه (به عنوان شخص) است (البته شاه جدا از فامیلش، دستگاه اداری فاسدش و دستیاران نظامی)، این حس طرفداری از شاه می تواند به عنوان یک عامل برای رفع اختلافات مورد بهره برداری قرار گیرد. البته اگر مردم قبول کنند که شاه، برای دور شدن از فسادهایی که او را احاطه کرده اند دارد تلاشهایی صورت می دهد. این نوع آشتی و رفع اختلاف با شاه شدیدا از طرف ایدئولوگها و دانشجویان رو خواهد شد و آنها به سختی با آن مخالفت خواهند کرد، ولی توسط طبقه متوسط و طبقه ملاک اجتماع حمایت خواهد شد.

رونوشت جهت سفارت آمریکا در تهران، کنسولگریهای آمریکا در شیراز و تبریز.

ص: 21

سند شماره (9) سیاسی - جورج.بی. لامبراکیسسری - 7 نوامبر 1978 - 16/8/1357 بخش سیاسی مربوط به طرح E و E - (SY) - رابرت بانرمان الف : عوامل سیاسی 1- ایران ناآرام است و در یک بحران حکومتی بی سابقه در 25 سال اخیر بسر می برد. در حال حاضر، شاه ظاهرا کنترل مسلم نیروهای امنیتی و مسلح را در دست دارد. تازگیها یک دولت نظامی نیز بر سر کار آمده است. در صورتی که این دولت بتواند نظم و قانون را به ایران بازگرداند می توان انتظار یک آرامش موقتی را داشت. و اگر در این زمینه یک راه حل سیاسی ارایه شود، می توان گفت که دیگر نیازی به اقدامات اضطراری جهت خروج آمریکاییها نخواهد بود. لیکن اگر حکومت نظامی نتواند جای خود را به یک راه حل سیاسی بدهد، قطعا موج تروریسم بالا خواهد گرفت و بیش از گذشته آمریکاییان را آماج قرار خواهد داد. به عبارت دیگر در صورتی که حکومت نظامی نتواند موقعیت را به دست گرفته امنیت داخلی را ایجاد کند، خروج شاه و خانواده اش امری محتمل خواهد بود و به دنبال آن یک دوره نا آرامی داخلی چشم گیری فرا خواهد رسید. این موضوع می تواند در بردارنده مخاطراتی برای جماعت آمریکایی باشد که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است و قطعا خروج جمعی داوطلبانه کارمندان عادی و وابستگانشان را نیز به همراه خواهد داشت. از نظر خارجی، ایران در معرض تهدید نمی باشد. موضع احتیاط آمیزی اتخاذ کرده است.

2- اعتصابات و تظاهرات همه گیر در بسیاری از شهرهای ایران منجمله تهران در آمریکاییان مقیم این کشور اضطرابی را پدید آورده است که به سبب ترک بعضی از وابستگان آنها از این کشور شده است.

لیکن در نتیجه عدم ثبات سیاسی که منجر به عدم توجه به تجارت، ذخیره سازی، کمبود مواد غذایی،کمبود در تدارک بنزین اتومبیل و اعتصابات بیشتر در فرودگاه که موجب قطع پروازهای بین المللی گردیده و نیز کنترل آمد و شدها و دیگر اقدامات اضطراری تجاری از طرف مقامات می توان منتظر عزیمت دسته جمعی آمریکاییان از این کشور بود.

3- عوامل اجتماعی ترس ایرانیان از عوامل و اشیاء خارجی اکنون به میزان بسیار، آشکار گشته است ولی هنوز هم این عامل به وسیله احساسات شدید پذیرایی بیگانگان کنترل و متعادل می گردد. اسلام رسما بردباری را اعمال می کند، ولی می توان انتظار داشت که مردم در عمل ناراحتی های خود را با هدف قرار دادن خارجیها به خصوص زنها بر طرف کنند. بر اساس تجارب تاریخی می توان گفت که یک چنین اعمالی احتمالاً بدون خونریزی متوقف می گردند ولی ترس و وحشتی که در نتیجه این گونه اقدامات به قسمت اعظم جامعه آمریکایی در اینجا مستولی می گردد، می تواند سبب ترک داوطلبانه آنها از این کشور گردد.

لامبراکیس - سری

نقطه نظرهای بازاریان در رابطه با اوضاع حاضر

ص: 22

سند شماره (10) از : سفارت آمریکا - تهرانمحرمانه - 8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی.سی تهران 10928 موضوع : نقطه نظرهای بازاریان در رابطه با اوضاع حاضر خلاصه : سه تن از بازاریان سرشناس که با شرایط به طور منطقی برخورد دارند، اظهار کرده اند که چنانچه شاه درباره موارد سه گانه زیر اقدام کند، آنها حاضرند خمینی را برای حل بحران کنونی تحت فشار قرار دهند:

الف: کلیه زندانیان سیاسی را بلافاصله آزاد کند.

ب: دست کم ده تن از خیانتکاران بزرگ ده سال گذشته را مجازات کند.

ج: برای تشکیل دولت ائتلافی اقداماتی صورت گیرد. آنها پیشنهاد می کنند که هیئتی از نمایندگان بازار، دانشگاهها و سایر گروههای ذینفع به مشورت با دولت به منظور آرام نمودن تظاهرات خیابانی به پردازند. این گفتگوها پیش از تشکیل حکومت نظامی انجام شد، ولی هم چنان می توان در آینده به آنها امیدوار بود. (پایان خلاصه).

1- شب پنجم نوامبر آقای کوهن معاون وزارت خارجه آمریکا، آقای کلمان از اداره امور خاور نزدیک - ایران، مشاور سیاسی آقای لامبراکیس و مسئول سیاسی سفارت آقای استمپل در منزل شخصی یکی از رابطین با سه تن از سران بازار ملاقات کردند. بازاریها عبارت بودند از آقای حاج کریم حسینی از نزدیکان آیت اللّه شریعتمداری و آیت اللّه خوانساری، حاج محمدتقی اتفاه (ETTEFAH) از هواداران نزدیک آیت اللّه خمینی و بالاخره حاج علی آقا اشتری. بازاریان با هیجان از گناهان شاه در طول 5 تا 6 سال گذشته و جنایتهای اطرافیان او نظیر نصیری رئیس ساواک داد سخن دادند. از هر خانواده ای لااقل یک نفر یا کشته شده و یا به زندان افتاده است.

2- آنها مشروحا موارد زندانیان سیاسی را برشمردند از جمله از فرهاد منوکده و برادرش یاد کردند که به خاطر در اختیار داشتن کتابهای مذهبی آیت اللّه خمینی بازداشت شده اند و چهار سال است که در زندان قصر به سر می برند. به مادر پیرش قول داده بودند که در روز تولد شاه آزادشان خواهند کرد، ولی هنگامی که مادرشان به زندان رفت، از این کار امتناع کردند. در حدود 3 تا 4 هزار زندانی سیاسی دیگر نیز همچنان دربند هستند. فقط بعضی از افراد شناخته شده را آزاد کرده اند. مأمورین زندان با ملاقات کنندگان بسیار بدرفتاری می کنند.

3- در گذشته (در سالهای 50 و 60) در زمان آیت اللّه بروجردی از طرف شاه و اطرافیانش با مذهبیون رفتار شایسته ای می شد. همچنین بازاریها از طریق اتحادیه و سخنگوی خود با دولت در ارتباط بودند. ولی در حل حاضر همه این مسائل فراموش شده است. دولت مساجد را به آتش کشیده است و روی بازار کنترل شدیدی اعمال کرده است. به طوری که شبکه ارتباطی آنها با دولت از هم متلاشی شده است.

4- بازاریها گفتند که خواسته های اساسی آنها انگشت شمارند. از جمله آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی، از خواسته آنها است و دلیلی برای صبر کردن تا روز عاشورا (11 دسامبر) نمی بینند. از

ص: 23

خواسته های دیگر آنها مجازات پندآموزانه ده تن از سران دولت که در فساد و بدرفتاری از دیگران سرآمد هستند، نظیر ارتشبد نصیری، می باشد. خواسته سوم آنها عبارت بود از تشکیل دولت ائتلافی به وسیله شخصی مانند علی امینی که مورد اعتماد همه جناحهای سیاسی می باشد. وی باید در انتخاب اعضای دولت خود آزاد باشد، ولی در عین حال بایستی با هیئتی از نمایندگان بازار، دانشگاه و سایر گروههای ذینفع مشورت کند. آنها یادآور شدند که اعضای هیئت را می توان ظرف 48 ساعت انتخاب کرد. اگر به نمایندگانی که در این هیئت هستند اطمینان داده شود که دولت در جهت منافع مردم قدم بر خواهد داشت، آنها از تظاهرکنندگان خواهند خواست که آرامش خوبش را حفظ کند. تظاهر کنندگانی که این تقاضا را نادیده بگیرند، به مرور منزوی شده و فعالیتهایشان در نظر گرفته نخواهد شد.

5 - نمایندگان بازاریان نگرانی خود را نسبت به حزب توده ابراز داشتند. آنها گفتند هم اکنون اعضای حزب توده ارگانهای حساسی از قبیل تلویزیون و روزنامه کیهان را در اختیار گرفته اند. آنها اعضای حزب توده و نیروهای طرفدار شاه را مسئول تشنجات و اذیت و آزار مردم و به آتش کشیدن ساختمانها که به دنبال تظاهرات مردم اتفاق می افتد، می دانستند. جمعیت های مذهبی در این خرابکاری ها هیچ گونه نقشی ندارند.

6- بازاریها از ناآرامیهای موجود خسته شده اند و از لحاظ پولی، آنها در مرحله ورشکستگی هستند. یکی از آنها گفت هم اکنون میزان بدهیهای او بالغ بر 60 میلیون ریال (حدود یک میلیون دلار) شده است. چنانچه خواسته های فوری و سه گانه آنها برآورده شود، در جهت آرام کردن اوضاع اقدام خواهند کرد. آنها می دانند که آیت اللّه خمینی در پاریس در انتظار خروج شاه و حتی سقوط نظام شاهنشاهی و برقرار کردن جمهوری اسلامی به جای آن می باشد. آنها گفتند که چنانچه خواسته های اساسی آنها جامه عمل بپوشد، به پاریس خواهند رفت و آیت اللّه خمینی را برای رسیدن به یک راه حل متقاعد خواهند کرد، زیرا که با این ترتیب به 80 درصد از خواسته های خود دست یافته اند.

7- علاوه بر این نمایندگان بازار معتقد بودند که حکومت نظامی اوضاع را وخیم تر خواهد کرد.

ساواک سرگرم سازمان دادن اعمال تحریک آمیزی است. به عنوان نمونه آنها از حوادث آمل یاد کردند که در آن تصادفا نیروهای مردمی از نیروهای امنیتی دولت بمبهای تخریبی و اعلامیه هایی بر علیه شاه به دست آوردند. آنها گفتند شاه می تواند بر سر کار بماند، ولی بایستی دست اعضای خانواده شاه که سهامداران بسیار بزرگ می باشند از تجارت قطع شود. باید افراد سرشناسی که در ظرف 20 سال گذشته در دولت دخالتی نداشته اند، به عضویت دولت جدید درآیند. آنها در پاسخ به پرسش آقای کوهن درباره توقف شکنجه در زندانها یادآور شدند که این موضوع صرفا با گفتن شاه باور کردنی نیست، بلکه ممکن است فقط از میزان شکنجه کاسته شده باشد.

8- اظهارنظر: با وجودی که این مذاکرات پس از برقراری دولت نظامی در تاریخ 6 نوامبر انجام گرفته، ولی در هر حال پس از برقراری نظم در خیابانها به وسیله حکومت نظامی در از سرگرفتن مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی مفید خواهد بود.

سولیوان

اوضاع ایران

ص: 24

سند شماره (11) از : سفارت آمریکا در تهرانسری - 9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی. - فوری شماره: تهران 14973 موضوع : اوضاع ایران 1- سفیر بریتانیا که برای حراست از سفارتخانه اش دائما دچار اشکال شده بود، در غروب هفتم نوامبر با شاه ملاقات کرد، طی ملاقات گفتگوی صمیمانه ای مخصوصا در مورد خانواده سلطنتی انجام شد.

2- ظاهرا نتیجه مستقیم این گفتگو این است که شاه در هشتم نوامبر اعلام کرد، که باید درباره مسایل خانواده سلطنتی و بنیاد پهلوی تحقیق شود. این اقدام نشانگر حساسیت نزدیک به سراسیمگی شاه است که اکنون از هیچ تلاشی برای آرام کردن منتقدان خود چشم پوشی نمی کند.

3- در همان ملاقات او به سفیر بریتانیا اطمینان داد که هویدا دستگیر نخواهد شد. ولی در غروب 8 نوامبر تلویزیون ملی ایران اعلام کرد که وی دستگیر شده است. ما همین امروز با تلفن مستقیم با هویدا تماس خواهیم گرفت تا صحت و سقم خبر معلوم شود.

4- در آخرین ملاقاتِ من با شاه در پنجم نوامبر، او به من اطمینان داد که سیاستمداران جبهه ملی دستگیر نمی شوند چون شاه می خواهد از آنان در ایجاد یک دولت ائتلافی استفاده کند. شایع است که چند تن از اعضای جبهه ملی ممکن است دستگیر شوند (ما سعی داریم صحت آن را جویا شویم). اگر این درست باشد می توان گفت که ارتش نه تنها خودسرانه عمل می کند، بلکه آماده است که طرح شاه به منظور انتخاب دولت ملی را به شکست برساند.

5- در ساعت 30/17 امروز، من ملاقاتی با نخست وزیر جدید خواهم داشت تا مسیر دولت نظامی روشن شود.

سولیوان

نظر دولت آمریکا درباره وضعیت ایران

سند شماره (12) از : وزارت امور خارجهسری - 10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 به : سفارت آمریکا در آنکارا عطف به : وزارت امور خارجه 284064 شماره: 6213 موضوع : نظر دولت آمریکا درباره وضعیت ایران 1- کنسول سفارت ترکیه «گوندیرن» روز 8 نوامبر برای بررسی مجدد از وضعیت ایرانیان به کرافورد جانشین معاون مسئول امور خارجه نزدیک مراجعه کرد.

2- کرافورد گفت: که به لحاظ آشفتگی وضع ایران، مایل هستم که در تماس نزدیک با همپیمانان که هم مرز با ایران هستند باشیم. به همین خاطر، روز قبل پیامی برای بالاترین مقامات به آنکارا فرستاده شده بود. کرافورد از روی تلگرام مرجع برای «گوندیرن» پیام را خواند. گوندیرن از این که از این پیام

ص: 25

مهم آگاهی یافته بود خیلی خوشحال به نظر می رسید. وی گفت: که ترکیه نیز مایل است نزدیکترین مشورتها را با آمریکا داشته باشد.

3- گوندیرن به طرح سئوالات مخصوصی پرداخت که مهمترین آنها این بود که در صورت از بین رفتن شاه علیرغم توسل او به یک حکومت نظامی، اگر از دولت آمریکا، بنا به مکاتبات حکومت آمریکا در سال 1959 به سنتو خواسته شود آیا در امور داخلی ایران مداخله خواهد کرد یا خیر؟ به نظر می رسد که گوندیرن می خواهد تصمیم آمریکا را در رابطه با روابط ترکیه و آمریکا ارزیابی نماید. (در حقیقت گوندیرن بعدا درباره عدم توانایی اجویت در برقراری نظم و قانون در ترکیه در برابر موج گیرنده آشوبهای الهام گرفته از کمونیسم نگرانی خود را ابراز نمود.) کرافورد اظهار داشت که این سئوالات گوندیرن درباره نحوه برخورد آمریکا باید محاسبات خاصی را نیز در برگیرد. مداخله آمریکا بنا به مفاد نامه 1959 زمانی صورت خواهد گرفت که ایران از طرف کمونیسم در معرض خطر باشد در حالی که تحلیل کنونی نشان می دهد که عامل تهدیدکننده شاه غیر از کمونیسم است.«ونس»

واکنش دانشجویان و زمینداران نسبت به دولت نظامی

سند شماره (13) یادداشت مکالمهمحرمانه 12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 کنسولگری ایالات متحده آمریکا - اصفهان - ایران شرکت کنندگان: دکتر فرهنگ جهانپور، دانشگاه اصفهان، آقای کاظم کازرونی، زمیندار، کشاورز، اصفهان، دیویدسی.

مگ گافی کنسول، اصفهان تاریخ و محل: 8 نوامبر 1978، محل سکونت کنسول موضوع: واکنش دانشجویان و زمینداران نسبت به دولت نظامی از این دو نفر که به صراحت لهجه مشهورند، دعوت به عمل آمد تا با جورج گریفین (INR/RNA) ملاقات کنند، به علت مشکلات رفت و آمد حاضر نشدند. این امر منتهی به مباحثه کلی درباره شانس دولت جدید برای بازگردانیدن اقتصاد ایران به وضعیت عادی شد. اما هر دو نفر اظهار داشتند که مباحثات زیادی با دیگران داشته به نتایج تأسف آوری در مورد ادامه حیات این دولت رسیده بودند.

دکتر جهانپور، که تحت فشار به علت اتهامات بهائیگری، دانشگاه را ترک می گوید، اظهار می دارد که به علت این فشار احساس همدردی بسیاری از جانب دانشجویان دریافت نموده است. او می گوید که در شهر دانشگاهی احتمال افزایش یابنده برخورد خشونت بار میان مارکسیست ها و گروههای مسلمان رادیکال که هر یک کتابفروشی خود را دارند و تظاهرات جداگانه بپا دارند، وجود دارد. اما دولت نظامی آنها را در ابراز مخالفت به هم نزدیک می کند و ملاقاتهای اخیر بین رهبران دو گروه، دست کم روحیه برخورد را کم کرده است. بنا به اظهار او دانشجویان درباره درست کردن بمب، خرابکاری و جنگ چریکی شهری با هم همکاری می نمایند. (از او خواسته شد که جزوه ای را از انگلیسی ترجمه کند و او آنرا رد کرد) آنها شدیدا با حکومت نظامی مخالفند اما قصد مخالفت آشکار را ندارند، چرا که می دانند درهم شکسته خواهد شد. در عوض آنها در حال برنامه ریزی هستند که زیرزمینی بشوند و از طریق خرابکاری پنهان و حمله های هدف دار با دولت بجنگند. دکتر جهانپور اعتماد چندانی به توانایی

ص: 26

آنان که زیاد حرف می زنند، از این که کاری را صورت بدهند، ندارد. اما اظهار می دارد که چنین حالتی یک حالت فراگیر در شهر دانشگاهی است و احتمال دارد که آنها که ساکن مانده اند دست به این عمل بزنند. علاوه بر این او معتقد است که دانشجویان اطلاعات کافی در زمینه مواد منفجره و نقاط کلیدی در شبکه (آب، برق، حمل و نقل، لوله های نفت) دارند و در صورت پیگیری کار می توانند از والدین و دیگر رابطین استفاده کنند. او خوشحال است که دانشگاه را ترک می کند.

آقای کازرونی می گوید که دوستان و خویشانش مخالف دولت جدید نیستند (در واقع، خیلی در آرزوی تشکیل این دولت از پیشترها بودند) اما اعتمادی به توانایی دولت برای بقاء در این مرحله ندارند.

آنها با رشوه بسیاری از کارمندان ثبت را «خریده اند» و مشغول تقسیم زمینهایشان از طریق خرید تقلبی می باشند. به دو دلیل، دلیل اول، آنها فروش زمین را بهانه ای برای خارج کردن پولشان از ایران قرار داده اند (او توضیح نداد که چگونه این کار انجام می شود) و به گونه ای موفقیت آمیز مقدار کافی از اموالشان را به اروپا منتقل نموده اند تا در صورت لزوم فورا حرکت کنند. دلیل دوم، آنها در انتظار هستند که به عنوان زمینداران متمول توسط دولت جدید استثمار شوند، یا از طریق برنامه ای برای «برگرداندن» زمین به مذهبی ها به عنوان رشوه، یا از طریق سیستم مالیاتی که جایگزین سیستم مالیاتهای وصول نشده از منابع دیگر می شود. به این ترتیب آنها بر روی کاغذ سهامداران کوچک می شوند و در حال کشیدن نقشه خروج از ایران هستند، در حقیقت تعداد کمی ایران را ترک گفته اند و اگر دولت کنترل را به دست گیرد، آنها خارج نخواهند شد ولی خوش بینی کم است.

تهدیدات علیه آمریکاییها از جانب ناراضیان «زیر زمینی»

سند شماره (14) کنسولگری آمریکا - اصفهان - ایرانمحرمانه - 16 نوامبر 1978- 25 آبان 1357 شرکت کنندگان: سرتیپ مصطفی مصطفایی، رئیس پلیس اصفهان، سرتیپ ابوالفضل تقوی، رئیس ساواک اصفهان، سرهنگ دارابی، رئیس اداره حکومت نظامی ایران دیوید سی. مگ گافی، کنسول اصفهانیادداشت مکالمات تاریخ و محل: 15 نوامبر 1978، محل سکونت سرهنگ مصطفایی، اداره سرهنگ دارابی موضوع: تهدیدات علیه آمریکاییها از جانب ناراضیان «زیر زمینی» ژنرال مصطفایی به سختی مریض بوده است و با بردن دسته گل و آرزوی سلامتی به عیادتش رفتم، و ژنرال تقوی را آنجا یافتم، در خلال صحبت، ژنرال تقوی از من درباره حدود و موفقیت برنامه ام در خصوص توضیح خلاصه در مورد امنیت شخصی به کارمندان شرکتهای آمریکایی (USC) سؤال نمود.

به او اطلاع دادم که تا حدودی موفقیت آمیز بوده است و کماکان ادامه خواهد یافت. ژنرال مصطفایی که در تماس با قضایا نبوده است، از او پرسید که چرا او حالا اینقدر نگران موضوع است. ژنرال تقوی که دستپاچه به نظر می رسید، پس از مدتی گفت که این امر را به طور غیر رسمی می گوید، و باید بین دوستان بماند و نمی خواهد که نزد مقامات قانون نظامی درز کند. هم من و هم مصطفایی به او اطمینان دادیم که محرمانه خواهد ماند. ژنرال تقوی آنگاه گفت: توفیق حکومت نظامی در به حداقل رسانیدن تظاهرات عمومی ممکن است که افراد و گروههای کوچک را به سوی زیرزمینی شدن بکشاند.

ص: 27

پس از سخنرانی مفصلی درباره «خطر کمونیسم» به خصوص آنجا که مربوط به گروههای تروریست شناخته شده می شود، او اظهار داشت که هیچ مدرکی دال بر ارتباط فیمابین آن گروهها و اشخاصی که او و اینک از کارشان نگران بود وجود ندارد. هراس او از این امر بود که ممکن است تاکتیک آنها مشابه باشد و به سرعت نیروهایشان را به هم پیوند داده، در خصوص مهارتها، اسلحه و آموزش دست به دست هم بدهند. او تشریح کرد که شنیده شده که برخی افراطیون با مأیوس شدن از مجاز شدن تظاهرات عمومی درباره قتل صحبت می کرده اند. او از ناتوانی خود برای وادار ساختن آقای حقدان، استاندار، به عمل به احتیاط شکوه کرد و اظهار داشت که او و دیگر افسران ارشد دست به اقدامات احتیاطی فوق امنیتی زده اند (این موضوع مبین تلفنهای قبلی او بود که درباره امنیت من با من حرف بزند)، او اینک تا حدودی هراسان بود که افراطیون با نیافتن هدفهای ایرانی ممکن است تیرشان را به طرف آمریکاییها نشانه روند، آمریکاییانی که هنوز احتیاطهای معمولی را رعایت نمی کنند.

او هیچ دلیلی برای ارایه چنین تهدیدهایی، به جز هراس خودش، ندارد و همقطاران او در کمیته امنیت اصفهان با ارزیابی او در مورد تهدیدها مخالفند. امّا هراس او به جای خود باقی است. قول دادم که درحد توان خود، بی آنکه اسم او را فاش کنم، به آمریکاییها ضرورت احتیاطهای امنیتی شخصی را یادآور شوم، ولی با هم در مورد مؤثر نبودن هشدارهای من هم عقیده شدیم.

تذکر: ژنرال تقوی تا این تاریخ اندیشه هایش را با من در میان نگذاشته بود و خود را محدود به توضیح اخبار وقایع کاملاً دانسته شده کرده بود. در این مورد به خصوص، ژنرال مصطفایی این اظهارات را از او بیرون کشید در حالی که من اشاره ای مبنی بر ترک محل را نادیده گرفتم. از آنجا که ژنرال مصطفایی باید به زودی کارش را از سرگیرد و به محل کارش در کمیته امنیت برگردد، ژنرال تقوی آشکارا احساس نیاز برای تشویق مصطفایی را به نگهداشتن زبانش در حضور من ابراز کرد. تذکر دیگر: هشدارهایی به تعداد زیادی از کارمندان شرکتهای آمریکایی داده ام و باید درجه تأثیر این هشدارها را دریافت کنم.

بعدازظهر همانروز با سرهنگ دارابی ملاقات کردم. درباره ارزیابی تهدید آمریکاییان در اصفهان از او سؤال کردم. اظهار داشت که افزایشی در نوع تهدید وجود نداشته اما خواست اطمینان حاصل کند که آمریکاییها سردر پیش گیرند و هر گونه رویداد سوءظن برانگیز فورا به او گزارش شود. این امر چیزی با آنچه قبلاً گفته است، تفاوتی نداشت اما مؤکد به نظر می رسید.

دولت نظامی

سند شماره (15) از : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سیمحرمانه - 15 نوامبر 1978-24/8/1357 به : سفارت آمریکا - تهران - فوریشماره سند : 9280 موضوع : دولت نظامی 1- ممنون می شویم که تا آخر هفته ارزیابی اولیه سفارت را در مورد عملکرد و توفیق دولت نظامی دریافت کنیم. خواستار نظرات سفارت در موارد زیر هستیم:

الف: قانون و نظم - هر چند که تلگرافات واصله دلالت بر این دارد که وضع امنیت در تهران رو به بهبود است، اما سطح خشونت در خارج از پایتخت هم سطح وضعیتی است که پیش از روی کار آمدن

ص: 28

دولت نظامی بود. قابلیت نیروهای نظامی در ادامه کنترل تهران را سفارت چگونه ارزیابی می کند؟ توضیح عجز نیروهای امنیتی برای مهار ناآرامیها در مراکز استانها چیست؟ آیا دولت ایران نیروی نظامی کافی برای استقرار در شهرهای کوچکتر، نظیر کرمانشاه یا شهرستانهای شمال ندارد، یا اینکه نیروها در مواجهه با مسایل بی کفایت هستند؟ آیا ارتش در وهله اول برای آرام کردن تهران گام بر می دارد و در وهله بعد برای دیگر مراکز؟ ب: اعتصابات - عملکرد مسئولان دولت نظامی در تشویق کارگران برای بازگشت به سرکار خویش را سفارت چگونه ارزیابی می کند؟ گزارش اجمالی موفقیت و شکست دولت در فعالیتهای جدی خود برای پایان دادن به اعتصابات مورد امتنان خواهد بود. در حالی که دولت کوشش خود را معطوف به نفت، هواپیمایی و دیگر آژانسها و صنایع کلیدی کرده، دیگر قسمت ها به دست فراموشی سپرده شده است؟ ج: بخش کشوری - ما متوجه شده ایم که ایرانیان صلاحیتدار و پر آوازه با بی میلی آشکار در اشتغال پست وزیری، از دولت نظامی حمایت نمی کنند. مهران در میان انتصاب شدگان نسبتا غیر نظامی، استثنای نادری به نظر می رسد. آیا چنین تعمیمی درست است؟ سفارت چه نشانه هایی از تمایل غیر نظامیان کلیدی برای همکاری با وزراء نظامی در دست دارد؟ آیا عملکرد وزارتخانه ها پیشرفت حاصل نموده است؟ د: استنباط عمومی - واکنش افراد آزاد فکر با نفوذ در مورد انتصاب دولت نظامی چه بوده است؟ به لحاظ واکنش مخالفین میانه رو، آیا سفارت معتقد است که رژیم نظامی تشکیل غایی دولت نظامی را که از حمایت عمومی بیشتری برخوردار است، آسان یا مشکلتر خواهد کرد؟ ه : تلویحات برای آمریکا - انتصاب دولت نظامی موضع آمریکا را در ایران چگونه تحت تأثیر قرار داده است؟ 2- اسرائیلیها پرسیده اند که آیا این شاه است که در دولت نظامی فرمان میراند یا عکس این صحیح است، یعنی سردمداران نظامی فرمان صادر می کنند و شاه هم مجبور به تبعیت است؟ نظر سفارت در مورد میزان اقتدار مستقل در رهبریت نظامی چیست؟ 3- انتظار سفارت در خصوص ادامه تصدی دولت نظامی چیست؟ این احتمال هست که دولت نظامی در خلال ماه محرم باقی بماند؟ آیا شاه به برقراری رابطه با رهبران سیاسی غیر نظامی، با در نظر گرفتن تشکیل غایی دولت ائتلافی ادامه می دهد یا چنین بحثهایی را قبلاً معلق گذارده است؟ گرایش افسران عالی رتبه در مورد انتخابات منجمله امکان انتخابات در اوایل سال آینده چگونه است؟ ونس

سنجش دولت نظامی

سند شماره (16) از : سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه - 21 نوامبر 1978 - 30 آبان 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی.سیشماره : تهران 11420 موضوع : سنجش دولت نظامی خلاصه: بعد از کمی بیشتر از دو هفته مسئولیت، خیلی مانده که گفته شود نظم و قانون مستقر شده است. اگرچه دولت ازهاری در تهران و شهرهای مهم به میزان تعجب آوری امنیت را برقرار کرده است.

ص: 29

دولت تا اندازه ای موفق شده است اعتصابیون مهم را به کار برگرداند. اگرچه این وظیفه کامل نشده و ضعفهای جدی در بخش دولتی به خصوص وزارتخانه های اقتصادی باقی مانده است. مشکل بازگشایی مدارس آماده حل شدن است اما برای بازگشایی دانشگاهها کاری انجام نشده است. دولت از ادامه اعتصاب مطبوعات که موجب حذف مهمترین مطبوعات از جایگاههای فروش روزنامه شده برآشفته نیست - احتمالاً استقبال نیز می کند - چرا که سانسور دولتی را تسهیل نموده است. دولت یک گروه قوی شامل 18 غیرنظامی و 6 نظامی که عموما شایستگی فنی داشته و عموما هیچ سابقه همکاری با رژیم شاه در پانزده سال گذشته را نداشته اند به میدان آورده است. ما انتظار داریم که دولت حداقل در ماه محرم (دسامبر) زمانی که آزمایش خطرناک قدرت با مخالفین انتظار می رود در قدرت باقی بماند.

چنانچه این آزمایش با موفقیت انجام شود، شاه در نظر دارد کوشش خود را برای حکومت غیر نظامی جانشین شدت ببخشد، شاید حکومت ائتلافی با ترکیبی از افراد مخالف. چنین حکومتی احتمالاً کوشش خواهد کرد زمانی که آرامش برقرار گردید و تخلفات آرام گرفت (شاید تا بعد از ماه مذهبی صفر - ژانویه یا دیرتر) حکومت نظامی را برداشته به طرف انتخابات برود. (پایان خلاصه) 1- پس از گذشت اندکی بیش از دو هفته از دولت نظامی و با تسلیم لایحه آن به مجلس برای تصویب، اکنون زمان مناسبی برای ارزیابی مقدماتی در پاسخ به تقاضای وزارت، تلگراف مرجع، به نظر می رسد. اظهار نظرهای ما بیشتر در اطراف سئوالاتی است که به وسیله تلگراف مرجع پرسیده شده است و اخطارهای معمولی درباره اوضاع سریع التغییر هم چنان در مورد آن صدق می کند.

2- قانون و نظم. از زمانی که حکومت ازهاری روی کار آمده است اوضاع امنیتی روی هم رفته چه در تهران و چه در استانها بهتر شده است. بایستی در نظر داشت که خشونت در شهرستانها به سطح چهل و دو شهر یا بیشتر دریک روز قبل از پنجم نوامبر رسیده بود. این خشونت اکنون به تنها چند شهر معین در روز کاهش یافته و این خود یک بهبود نسبی است. همه نشانه ها حاکی از آن است که سربازان دستور دارند خویشتن داری نموده و به ویژه از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان بکاهند.

این روش تحت تأثیر این واقعیت قرار گرفته که در تهران و چند شهر بزرگ دیگر زنان و کودکان در صفوف مقدم جمعیتهای تظاهر کننده بودند و از سوی حکومت و مقامات در ایجاد تلفات زیادی در میان آنها بی میلی نشان داده می شود. در اوضاع و احوال شهرستانها ظاهرا تلفات بیشتر است و در آنجا تعداد سربازان محدودتر بوده و تجهیزات کنترل آشوب دچار کمبود است. پلیس و سربازان در چنین اوضاعی زودتر دست به اسلحه می برند تا مغلوب تظاهر کنندگان نشوند. ما معتقدیم که وزارت در اینکه عنوان کرده که سربازان به تعداد کمی پخش شده اند، صحیح ارزیابی کرده است ولی ما اطلاعات کافی نداریم که بر اساس آن نتیجه گیری قطعی کنیم که چرا چنین است و در میان سربازان مواردی که آنها غیر قابل اطمینان باشند تاکنون تأیید نشده اند، به استثناء چند نمونه از سربازانی که ظاهرا به عنوان تک تیراندازان مستقل علیه مقامات دست به اسلحه برده اند. بنابراین متحمل به نظر می رسد که کمبود سربازان در بعضی از اوضاع نتیجه دشواریهای لجستیکی و همچنین شاید میل حکومت ایران باشد که افسرانی که راه کنترل جمعیت ها را درک می کنند در همه موارد عهده دار فرماندهی سربازان باشند. ما متوجه شده ایم که نظامیان حضور عادی خود را در مرزهای ایران و نقاط قبیله نشین ادامه می دهند.

البته تهران حق تقدم دارد چون هم مقامات و هم تظاهرکنندگان پی برده اند که این شهر جایی است که

ص: 30

اوضاع امنیتی بیش از همه تأثیر در حکومت مرکزی و ناظران خارجی دارد.

3- اعتصابات. حکومت ایران ظاهرا پی برده است بازگرداندن اعتصابیون به کارهایشان یک فراگرد تدریجی است که برای آن وعده و وعید هر دو ضروری است. از اعتصابهایی که هنگام روی کار آمدن حکومت ازهاری جریان داشت حکومت ایران به خوبی اعتصاب شرکت هواپیمایی ملی را حل کرده و همچنین اعتصاب میان بیشتر کارمندان دولت نیز حل شده است. (اعتصاب کارگران گمرک و اداره مالیات استثناء است) در حالی که اوضاع در بخش نفت پیشرفت محسوسی نشان می دهد، تعداد قابل ملاحظه ای از اعتصابیون دو آتشه (شاید 15 درصد) هنوز هم به کارهای خود بازنگشته اند و ما گزارشهای مداومی دریافت می کنیم حاکی از اینکه دیگران نیز به اعتصاب خود پایان داده ولی چندان کار نمی کنند. علاوه بر این، اعتصابیون دو آتشه همچنین می کوشند که همکاران کارکننده خود را تهدید کنند و شاید به این علت لغزشهایی روی دهد. شاه به سفیر گفت که او کارگران نفت را زیاد تحت فشار قرار نمی دهد تا بر تشنجات نیفزاید یا در بازگشت به اوضاع عادی قبل از ماه محرم که دو هفته بعد خواهد بود مداخله نکرده باشد. با توجه به اینکه تولید بالا رفته ما معتقدیم که کار حکومت ایران در مقابله با اعتصاب شرکت نفت چندان بد نبوده است.

4- کارمندان غیرنظامی. حکومت نظامی از ابتدا به عنوان یک تدبیر موقتی در نظر گرفته شده است و تنها مقصود آن برقراری مجدد نظم و قانون و تا اندازه ای اوضاع عادی است که پس از آن حکومت نظامی اداره امور را دوباره به ائتلافی از غیرنظامیان واگذار خواهد کرد. اگر شاه بتواند یک چنین حکومتی تشکیل دهد، در اوضاع و احوال فعلی واقع گرایانه نخواهد بود اگر انتظار داشته باشیم کارمندان عالی رتبه دولت وارد حکومت نظامی شوند. در واقع ازهاری در پی چنین افرادی نیز نبوده است. او عده ای از منصوبین شریف امامی را گرفته و چند کارمند عالی رتبه دولت را که واجد شرایط فنی در وزارتخانه های مربوطه بوده اند به آن اضافه کرده است. بیشتر آنها شهرت خوبی در زمینه های خود دارند، هر چند در معرض دید وسیع عموم در سالهای اخیر قرار نگرفته بودند (و این خود عاملی به نفع آنها است) مثلاً نجفی وزیر دادگستری که سابقا دادستان تهران بود یک انتصاب نیرومند به شمار می رود که دارای شهرت عالی در سمتی است که شهرت به شرافت و کارآیی برای او بسیار به جاست.

گروه اقتصادی اندکی تغییر یافته، قبل از همه به دلیل خروج یگانه از وزارت اقتصاد و دارایی (او به هر صورت وضع مزاجی خوبی نداشته است).

بدین ترتیب مهران سمت یگانه را گرفته و با تجربه ای که وی به عنوان معاون ارشد انصاری در وزارت اقتصاد و دارایی، رئیس کل بانک مرکزی و مرد شماره یک در شرکت ملی نفت ایران و همین اواخر وزیر برنامه و بودجه داشته است، تداوم قابل ملاحظه ای در سیاست اقتصادی فراهم می کند.

صالحی وزیر برنامه و بودجه یک اهل فن جوان و پویا و درخشان در کابینه حفظ شده است. معمارزاده وزیر بازرگانی با تجربیات خود به عنوان معاون وزارت دارایی و امور اقتصادی و دو سال به عنوان معاون بانک مرکزی ایران از قرار معلوم یک اهل فن پرکار و پویایی است. این سه پست اقتصادی همراه با ابقاء رضا امین در وزارت صنایع و معادن که نظر مساعدی نسبت به او وجود دارد، به نحو حیرت انگیزی تعهد نیرومندی را از سوی اهل فن های وارد نسبت به یک حکومت موقتی تشکیل می دهند. عامل باقیماندن مقامات سطح دوم در اغلب وزارتخانه ها نیز همچنان اهمیت دارد.

ص: 31

5 - معذلک با توجه به اینکه اغلب وزارتخانه ها اگر هم کار کنند، با نصف سرعت عادی است، مشکل بتوان گفت که انجام وظیفه آنها بهتر شده است. این یک حیطه ای است که در آن کار بیشتری می توان انجام داد. توجه اولیه حکومت به برقراری مجدد نظم در خیابانها و بازگرداندن اعتصابیون در صنایع کلیدی و بازگشایی مدارس ظاهرا سایر جنبه های مهم زندگی اقتصادی را به درجه دوم اهمیت کاهش داده است. در حالی که حقوق کارمندان دولت پرداخت می شود و کوششهای دلیرانه ای برای بازگرداندن فعالیت بانکها و وزارتخانه ها به کار عادی تر به عمل می آید. در زمینه هایی مانند اطلاعات و مخابرات دوردست و آموزش و پرورش و بودجه و گمرک و دارایی، نقاط ضعف همچنان ادامه دارد.

6- برداشت مردم. حکومت نظامی در ایران یک نهاد محبوب عموم نیست و کمتر اشخاصی حاضرند از آن به عنوان درمان بدبختیهای ایران، از جمله خود شاه، دفاع کنند. معذلک خیلی ها هستند که از برقراری آن در زمانی که به نظر می رسید که تنها راه دیگر در مقابل بی قانونی و هرج و مرج است، از آن استقبال کردند. مردم بسته به علایق سیاسی خود اظهارات شاه را درباره اینکه این یک تدبیر موقتی است یا باور می کنند و یا باور نمی کنند. همانطوری که در تشریح مشکلاتی که حکومت نظامی به بار خواهد آورد خاطرنشان شده است (تهران 10706) بهایی است که باید پرداخت شود که بالنتیجه هر اندازه بیشتر حکومت نظامی بر سر قدرت باشد، این بها افزایش خواهد یافت. این امر صدق می کند هر چند 43 وزیران غیر نظامی هستند. کمتر شکی در این باره وجود دارد که حکومت عملیات پیشگیری را با توجه به رویارویی واقعی در جریان ماه محرم انجام می دهد. شاه برای سفیر روشن ساخته است که حکومت ازهاری تقریبا همه مسایل را برای تصمیم گیری به او ارجاع می کند. تا زمانی که شاه قصد خود را برای انتقال به یک حکومت ائتلافی و انتخابات آزاد حفظ کرده، حکومت نظامی نباید مانع یک راه احتمالی سیاسی باشد.

7- درست است که مخالفان نسبت به حکومت فعلی انزجار دارند و خونریزی جدی در جریان ماه محرم ممکن است آمادگی مخالفان را برای وارد شدن در ائتلاف، بیشتر کاهش دهد، معذلک روز 5 نوامبر اوضاع به یک مرحله حساس رسیده بود و مستلزم اتخاذ تدابیری برای برقراری مجدد نظم و قانون یا تسلیم در مقابل تقاضاهای مخالفان به رهبری آیت اللّه خمینی بود که از یک پیروزی وارد پیروزی دیگر می گردید. و اینکه هنوز هم انتظار دارد در جریان ماه محرم شاه را سرنگون کند. اگر نظامیان بتوانند این انتظار پیروزی را خنثی کنند، این شاید به آمادگی احتمالی مخالفان برای رسیدن به یک راه حل با امتیازات کمتر کمک کند. اگر گریزناپذیر بودن پیروزی خمینی در افکار مردم فروکش کند و اثر پیشرفت باند خمینی معکوس شود، یک حکومت جدید ممکن است بر سر کار آید و از موقعیت متضاد در هویت خویش نسبت به هویت نظامیان سود ببرد. چنین حکومتی باید مرکب باشد از مردانی که با حکومت شاه ظرف 15 تا 20 سال اخیر وابستگی نداشته باشند. چنین حکومتی ممکن است اعضای برجسته جبهه ملی را شامل باشد، یا نباشد. چنین حکومتی باید لااقل با بی طرفی خیرخواهانه از دستگاه شیعه در داخل ایران (به جز خمینی) عمل کند.

8 - گرفتاریها و آلودگیهای ایالات متحده. روشن است که مخالفان حکومت، ایالات متحده را به عنوان یک عامل بسیار مهم در مبارزات داخلی که در اینجا جریان دارد تشخیص می دهند. خمینی در پاریس علیه آمریکا تهدید می کند و هم زمان او در ایران جامعه آمریکایی اینجا را مانند ضربه های طبل

ص: 32

تهدید می کنند و یا در معرض تعقیب و آزار قرار می دهند. از سوی دیگر رهبران مخالفان اعتدالی به ما می گویند که چقدر ما را دوست دارند و به ما در آینده دراز مدت نیاز دارند.

بسیاری از مخالفان معتقدند که شاه بدون پشتیبانی حکومت ایالات متحده سقوط خواهد کرد.

بعضی از آنها برای تسهیل یک واگذاری قدرت از شاه به خود آنها از ما استمداد می کنند. می توان انتظار داشت که روش اخیر ادامه پیدا کند، تا زمانی که انتظارات واقع گرایانه نسبت به اقدام به سوی یک حکومت ائتلافی و انتخابات در آینده نزدیک وجود داشته باشد. معذلک اگر حکومت نظامی تا شش ماه یا بیشتر ادامه یابد، ما شاهد این امکان خواهیم بود که نومیدی بیشتری از سوی مخالفان ابراز شده و روش خبیث تری نسبت به ایالات متحده نشان داده شود.

9- ما معتقدیم که به سؤال پرسیده شده از سوی اسرائیلی ها پاسخ داده ایم: شاه بی اندازه متصدی امور نظامیانش است. ما همچنین سئوالهای مربوط به مدت مأموریت حکومت نظامی را پاسخ گفته ایم.

شاه به سفیر گفته است که از لحاظ اصولی (به محض اینکه کاندیداها پیدا شوند) او به تشکیل یک شورای مشورتی از رهبران سیاسی غیرنظامی برای میانجیگری با مخالفان و فرضا آماده کردن زمینه برای یک حکومت جدید غیرنظامی موافقت کرده است. اگر زورآزمایی بزرگ در محرم همانطوری که ما انتظار داریم روی دهد و اگر حکومت غالب شود، ظاهرا چنین احتمال دارد که کوششهای فعالانه ای برای ایجاد یک حکومت غیر نظامی، بلافاصله پس از آن صورت خواهد گرفت. اگر مسئله نظم و قانون همچنان به عنوان یک مشکل باقی بماند، احتمال دارد حکومت نظامی در سراسر ماه صفر، به دنبال محرم تمدید شود. پس از آن ما انتظار داریم که شاه «اگر در زورآزمایی ماه دسامبر غالب شده باشد» به تلفیقی از حکومت غیر نظامی و نوعی حاکمیت حکومت نظامی اتکا داشته باشد و این حکومت غیر نظامی به محض اینکه پاهای خود را محکم بر زمین بگذارد و جایگیر شود، مدتش منقضی خواهد شد.

تا آنجایی که ما می توانیم بگوییم موضع افسران نظامی نسبت به انتخابات سال آینده نامربوط و نابجا است، زیرا آنها هیچ گونه تعهدی برای قضاوت سیاسی خود به عهده نمی گیرند.

«سولیوان»

مخالفین شاه

سند شماره (17) از : کنسول آمریکا در شیرازمحرمانه - 21 نوامبر 1978 - 30/8/57 به : وزارت خارجه رونوشت جهت : اداره کنسولی اصفهان و تبریز (از طریق شبکه داخلی) گزارشگر : تامست موضوع : مخالفین شاه خلاصه موضوع و مقدمه : تماسهای اخیر با افراد مختلف در جنوب ایران حدسیاتی که کنسولگری داشت تقویت می کند، که شاه از پشتیبانی عمومی ضعیفی برخوردار است و مخالفت با او ممکن است چنان عمیق باشد که بجز رفتن او هیچ چیز آن را چاره نکند. شاه در میان مردمش با توجه به موفقیتهای قابل توجه او ممکن است خارجیان را متحیر سازد، اما حداقل بخشی از این پرسش ممکن است در خصلت ایرانیان پیدا شود که به رفتار شاه بیشتر از اعمالش توجه دارند علیرغم کم شدن تظاهرات بعد از

ص: 33

استقرار دولت نظامی در ششم نوامبر به نظر می رسد که مخالفت با شاه از بین رفته باشد. حرکت بر علیه رژیم از اصول اخلاقی بسیار بالایی سرچشمه می گیرد. احساسات ضد شاه در هیچ جا زیادتر از میان جوانانی که اکثریت مردم ایران را تشکیل داده و به نظر می رسد که حاضر به مصالحه نباشند، نیست.

(پایان خلاصه و مقدمه).

از قرار معلوم مقدار کمی از ایرانیان هستند که به رژیم یا شاه یا هر دو وفادار هستند. آنهایی که وفادارند منحصرا محدود به افرادی می شوند که به اندازه کافی مسن هستند، تا به خاطر بیاورند که چگونه در زمانهای بد سیاسی و اقتصادی گذشته، شاه ایران را از لبه پرتگاه بدبختی ملت نجات داد.

بعضی از این افراد استدلال می کنند که هیچ شخص دیگری نیست که با تدبیر و درایت ایران از هم گسیخته را رهبری کرده، از اغتشاش عمومی جلوگیری نموده، کشور را به جاده تمدن و پیشرفتهای اجتماعی رهنمون سازد. در هفته های اخیر به نظر می رسد که این گروه به وسیله ایرانیان دیگری که معمولاً مسن هستند اما در گذشته دور هوادار شاه نبوده اند، پشتیبانی می شود. این افراد کسانی هستند که در قبال ناآرامی مداوم داخلی اکراها به این نتیجه رسیده اند که جا به جای دودمان پهلوی، هرج و مرج عمومی در پی خواهد داشت.

با وجود این ایرانیان سالمندی هستند که معتقدند شاه باید برود. این مردم در برگیرنده گروههای زیر هستند. رهبران روحانی که خود را به عنوان اقشاری که توسط رژیم عمدا بدنام شده بودند در نظر می گیرند و از رفتار ضد مذهبی رژیم دل خوشی ندارند، بازاریها که اغلب تحت فشار رشد یک اقتصاد بازار مدرن و فشارهای تورمی قرار گرفته اند. روشنفکران تجدد خواه که با یک رژیم غیر دموکراتیک مخالف هستند و بالاخره بسیاری از مردم که به خاطر حقیر شمردنشان در طی 15 سال اخیر به خشم آمده اند.

به علاوه ایران دارای فاصله سنی ویژه خودش می باشد. به وضوح دیده می شود که هیچ ایرانی کمتر از 35 سال مایل نیست که شاه در قدرت و حتی در ایران بماند. برخلاف بسیاری از ایرانیان سالمند مخالف رژیم که ممکن است مایل باشند شاه تاج و تختش را حفظ کند، جوانان سخت در تصمیمشان راسخ هستند که او باید برود. با توجه به ملاحظات آماری، بخش کوچکی از جمعیت ایران باقی می ماند که شاه می تواند در بحران کنونی روی آنها حساب کند و کمی بیشتر از اینها مردمی هستند که ممکن است با امتیازاتی که شاه آماده است به آنها اعطا کند، نرم شده، حاضر باشند او سقوط کند.

وسعت عدم محبوبیت شاه در میان مردمش بسیاری از غیرایرانیان را دچار سردرگمی کرده است.

هدفهای او به ویژه برای غربیها، هم منطقی و هم ستایش انگیز است. موفقیت هایش با توجه به هر معیاری شگفت انگیز است، استقلال ملی بی مانند، نفوذ در جوامع بین المللی، اصلاحات ارضی، آزادی زنان و بالا رفتن سریع باسوادی حتی سختگیرترین منتقدانش معمولاً تصدیق می کنند که در طول فرمانرواییش ایران از ردیف فقیرترین کشورها به کشوری نسبتا مرفه ترفیع یافته است.

با توجه به چنین پیشرفتهایی برای بسیاری از خارجیان قابل قبول است که از روشهای خودکامه او، بی رحمی پلیس، جلال و جاه امپراطوری چشم پوشی کنند. پس چرا اتباع او با چنین وسعتی مخالف او گردیده اند؟ جواب نمی تواند جدا از طریقه تفکر ایرانیان باشد، تاریخ، جغرافیای فیزیکی ایران و عوامل مختلف

ص: 34

دیگر حالتی را در ایرانیان پرورش داده است که درون نگر باشند، و در نتیجه سبب رشد و توسعه نوعی خودنگری شده است که در فرهنگ ایرانیان رسوخ کرده است و به هزاران طریق خودنمایی می کند، از این که عابری خطر را به کلی فراموش کرده قدم به خیابان گذاشته، تا این اعتقاد برای هر راننده ایرانی، که او تنها شخصی است که در خیابان حضور دارد. این کیفیت به طور کامل منفی نیست میل به تفکر فلسفی صوفیانه، برای مثال مبتنی بر نمود مستقیم درونگری ایرانیها است، اما این حداقل در قسمتی برای پذیرش اینکه چگونه اینهمه ایرانی از پادشاهان روگردانیده اند به حساب می آید. احساس به خود ارج نهادن که این چنین سیمای غالبی در شخصیت ایرانی است برای وی آسان می سازد و تقریبا وادارش می کند که در دیگران عیب پیدا کند. علیرغم دارا بودن سیستم رسمی تواضعات (تعارف)، بدگویی پشت سر یک رسم متداول در محاورات اجتماعی ایران است، انگیزه روحی و اجتماعی کمی وجود دارد که برای انجام عملی امتیازی به دیگری داده شود اما مشاهده ضعف و فرض اشتباه به نظر می رسد که با بدترین انتقادات روبرو شود.

با توجه به این مسئله، شاه به عنوان یک ایرانی بدترین دشمن خودش بوده است. او که این افسانه را که او با توانایی بر همه چیز و اطلاع از همه چیز قادر است مشکلات کشورش را حل کند، اجازه داد و حتی تشویق و ترغیب کرد پخش شود. او همچنان که یک بار یک کمدین آمریکایی در اشاره به سرگذشت بیماری روحیش و پندارهای بیهوده از شکوه و عظمتی که برای خود فرض می کرد اظهار داشت، مرتکب پذیرفتن باورهای خودش بوده است. به همین دلیل او به خصوص به نوع حملاتی که در ماههای اخیر به او می شده است خود را آسیب پذیر ساخته است. برای مثال در حالی که بدون هیچ بحثی ثروت ملی اضافه شده است، بسیاری از منتقدین به شاه مدعی هستند که این پول به نادرستی مصرف شده است. این سؤال می شود که در فاصله کمتر از 5 کیلومتری پایگاه هوایی تدین شیراز (جایی که بعضی از هواپیماها مستقر هستند) هنوز برق و آب لوله کشی ندارند، ایران چه احتیاجی به اف - 14 دارد؟ حتی پروژه های صنعتی جاه طلبانه که ظاهرا تصمیم بر آن است که شتاب توسعه ایران را نگاه دارد، انتقادآمیز به نظر رسیده است. بحث می شود که (نه بدون پایه) صنایعی مانند پتروشیمی، فولاد و معادن مس فاقد مزیت ترقی توسعه اقتصادی کشور بوده و به گونه ای تأسیس شده اند که به جای سودآوری، ثروت ملی را تحلیل می برند.

شاه شخصا، در نهایت رعایت عدالت، مسئول تصمیم گیری و اجراء همه این پروژه هایی است که سودآوری آن کاملاً با دیدگان باز آینده نگری شده بود، اما اکنون به نظر می رسد که پروژه بیش از حد جاه طلبانه بوده است.

بسیار تردیدآمیز است که مخالفین شاه به زودی ناپدید شوند. استقرار دولت نظامی در ششم نوامبر سطح تخلفات را به طور چشمگیری پایین آورده است، اما تظاهرات، اعتصابات و بستن مغازه ها ادامه داشته است. مخالفین به وضوح کوشش می کنند که میزان تصمیم گیری نظامی به اعمال حکومت نظامی و برقراری نظم را ارزیابی کنند، در حالی که در همان حال قدرت مردمی و توان از هم گسیختگی اقتصادی خود را به نمایش می گذارد. بدون شک اگر کوچکترین تردیدی از جانب دولت در مورد حمایت از برقراری نظم و قانون (مثل آن چیزی که قبل از ششم نوامبر بود) ملاحظه شود، درگیریهای تخلف آمیز سریعا باز خواهد گشت حتی اگر دولت در مورد تصمیماتش محکم باقی بماند احتمالاً

ص: 35

چنان درگیریهایی نمی توانند خارج از قاعده باشد. ماه اسلامی محرم از 2 دسامبر شروع و به طور سنتی دوره ای از غلیان احساسات و تب مذهبی است و ممکن است در این سال به غلیان احساسات بر علیه رژیم تبدیل شود. که رهبران مخالف، شامل آیت اللّه خمینی، اگر هم مایل باشند، به زحمت می توانند آنرا مهار کنند.

به طور کلی بیرون از کنترل بودن احساس ضد رژیمی به حدود و عمق آن در میان مردم ایرانی بستگی دارد. مخالفین به اصول اخلاقی بسیار بالایی معتقد هستند، چه این مربوط به عکس العمل در مقابل لامذهبی حکومت باشد و ثروتهای کلان نوکیسه ها یا درک این معنی که شاه، فامیلش و حلقه اطرافشان نمونه مجسمه شرور هستند. برافروختگی پرهیزکارانه آنها که متقاعد شده اند خواهر شاه یک فاحشه است (یک پلاکارد در تظاهرات اخیر ضد رژیم، پرنسس اشرف را در یک حالت دعوت! با عنوان «دروازه تمدن بزرگ» ترسیم کرده است) کمتر از آنها که شاه را به واسطه عدم احترام به اصول سنتی مذهبی طرد می کند، نیست.

همچنین فساد بایستی در مقوله مورد نظر قرار گیرد که درجه حساسیت آن به جهت شیطان صفتی جبلی دودمان پهلوی کم اهمیت تر از ارزشهای سمبلیک آن در ذهن عموم است. این مسئله همراه با فساد سطوح بالا و برقراری شکنجه، حقیقت سیاسی ویژه خود را در هفته های اخیر پدید آورده است، حقیقتی که ممکن است با واقعیت ارتباط داشته یا نداشته باشد.

نهایتا بسیاری شدیدا به نیات نهایی شاه بدبین هستند. آنها به طور ساده به او وقتی که می گوید آنچه را که من بخواهم آن چیزی است که مردم می خواهند، اعتماد نمی کنند. آنها با نهایت بدبینی به دستگیری اخیر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی بدون در نظر گرفتن اینکه آیا او با کنفرانس مطبوعاتیش از اصول حکومت نظامی عدول کرد، استشهاد می کنند در حالی که به او اطمینان داده شده بود (قبل از تغییر حکومت در 6-5 نوامبر) که برای بازگشتن به ایران نباید از چیزی به ترسد. مخالفین تندرو به این نتیجه رسیده اند که آنها در جنگ برای بیرون انداختن شاه دیگر خیلی پیش رفته اند که به خواهند به عقب بازگردند. آنها معتقدند که خطر زندانی شدن، شکنجه و حتی مرگ را اگر به خواهند این کار را بکنند، خریده اند. هیچ جا این احساس، پرطنین تر از بین ایرانیان کمتر از 35 سال که اکثریت وسیع نیروهای مخالف رژیم را تشکیل می دهند، نیست. در نهایت می توان گفت که آنها حاضر نیستند که گذشت کنند.

«تامست»

مجلومیان عزیز

سند شماره (18) تهران، ایرانتاریخ : 27 نوامبر 1978 - 6 آذر 1357 به : الکساندر کنستانتین مجلومیان وزیر مشاور در امور طرحها سازمان برنامه و بودجه مجلومیان عزیز:

از اینکه آمادگی خود را برای مبادله اطلاعات و نظرات، در زمینه اقتصادی ایران با سناتور و سه نماینده کنگره و رییس خزانه داری آقای بلومنتال در سفر 20 و 21 نوامبر به تهران اعلام کرده بودید

ص: 36

خیلی متشکر هستیم. علت اینکه آنها نتوانسته بودند با شما ملاقات نمایند، این بود که می بایست هر چه زودتر، در جلسه ای با حضور شاه و بلومنتال شرکت جویند.

اجازه دهید که بار دیگر، اظهار تأسف از عدم وقوع این ملاقات نموده، از همکاریهای صمیمانه شما تشکر نمایم.

ارادتمند - ویلیام اچ. سولیوان

سیاست دولت ایران در طول محرم

ص: 37

سند شماره (19) از : سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه - 27 نوامبر 1978- 6/9/57 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی. فوری شماره سند : 11617 موضوع : سیاست دولت ایران در طول محرم 1- در طی ملاقات با سناتور بایرد (BYRD)در صبح 27 نوامبر، نخست وزیر ازهاری گفت که سیاست دولت او نسبت به فعالیتهای مذهبی در طول دوره محرم از آنچه که شاه به سفیر اظهار داشته بود کمی نرمتر است. او گفت که : به مساجد و جلسات آنها برای برگزاری مراسم عمومی اجازه داده خواهد شد به شرطی که ملاها تضمین شفاهی بدهند که چنین فعالیتهایی به تظاهرات سیاسی تبدیل نشود.

2- نخست وزیر گفت که او سیاستش را به طور خلاصه در رادیو و تلویزیون ملی قبل از اینکه محرم شروع شود به اطلاع خواهد رساند و اطمینان حاصل خواهد نمود که تمام مقامات حکومت نظامی آن را می فهمند. او مطمئن به نظر می رسد که با احترام گذاشتن به صاحبنظران مذهبی برای فعالیتهای موعظه گرانه در مجالسشان، برخوردهای شورشی دفع خواهد شد. او گفت که به هر حال نیروی کافی در دسترس است، تا اگر لازم شد دستور دهند و قانون را اجرا کنند.

سولیوان

تد عزیز

سند شماره (20) تهران - ایران تاریخ : 29 نوامبر 1978 - 8/9/1357 خدمت جناب : تی. ال. الیوت 6601 ویرجینیاویو واشنگتن دی. سی تد عزیز:

از نامه 20 نوامبر شما متشکرم، کار کنسولی شما را به آقای لوگولز رجوع داده ام و تصور می کنم که او می تواند به دوست افغانی شما کمک کند. در هر حال، طبق بررسیهایم به این نتیجه رسیده ام که کار تمام این افغانیهای رانده شده باید همه از طریق اداره مهاجرت در آتن صورت گیرد. بنابراین احتمالاً وی را به آتن رجوع خواهند داد که جریانات کار به درستی صورت بگیرد و کار وی پیش برود.

صحبت از افغانیها پیش آمد، ما اخیرا سفیر ملکیار و یکی از دخترانش را که ممکن است شما وی را بشناسید، دیدیم. وی همان دختری است که با پسر داود ازدواج کرده است. وی وارد تهران شده و تحت عمل جراحی دیگری قرار خواهد گرفت. برای اینکه حداقل دو گلوله دیگر در بدن وی وجود دارد. به نظر می رسد یک معجزه کوچکی اتفاق افتاده که وی از رگبار مسلسل جان سالم بدر برده است. در حالی که بقیه اعضای خانواده اش همگی کشته شدند. متاسفانه لیلا هنوز در کابل بسر می برد و معلوم نیست که وی می تواند اجازه خروج از آنجا را به قصد ملحق شدن به دیگر اعضای خانواده اش بگیرد یا نه.

ص: 38

من مطمئن هستم، در این مرحله سرتان حسابی شلوغ است و خودتان را آماده حرکت به مدفورد می کنید تا جای فلتچر را بگیرید. همانطوری که قبلاً به شما گفتم فلتچر بسیار خوش شانس است که رییسی مانند شما خواهد داشت. ولی از اینکه سرویس خارجه این طور شما را از دست می دهد، بسیار متأسف هستم. حداقل از اینکه هنری هم در این مورد با من هم عقیده است خوشحال هستم.

در حال حاضر چشم به راه مقابله قدرتی هستیم که فکر می کنیم محرم به همراه می آورد. من شخصا به خوش فکری مردم ایران اعتماد دارم و فکر نمی کنم که اجازه بدهند خمینی آنها را به یک شهادت عمومی بکشاند. همان طور که من امیدوارم اگر دولت این دوره را با یک آرامش نسبی پشت سر بگذارد، می توان انتظار ظهور تدریجی یک راه حل سیاسی را داشت.

همانطوری که به فصل کریسمس نزدیک می شویم، من و مری بهترین آرزوهایمان را برای شما و پت و بچه ها می فرستم و همچنین بهترین آرزوهایم را به والدین شما و مادرت پت در شهر دیوانه سان فرانسیسکو می فرستیم.

با بهترین آرزوها ارادتمند ویلیام اچ. سولیوان

وضع هیئت در گفتگوهای سیاسی

سند شماره (21) از : سفارت آمریکا در تهران محرمانه - 30 نوامبر 1978 - 9/9/1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی شماره سند : 11758 موضوع : وضع هیئت در گفتگوهای سیاسی 1- جهت سابقه، بندهای ذیل خلاصه ای است از موضعی که کلیه عوامل این هیئت، در تماس با ایرانیانی که راجع به موقعیت سیاسی داخلی صحبت می کنند، اتخاذ می کنند. این گزارش خصوصا به ملاقاتهای ما با اعضای جناح سیاسی مخالف و یا واسطه های آنها مربوط است.

2- پیش از هر چیز ما بر این باوریم که شاه در تمایلش برای بازگشت به سلطنت طبق شرایط قانون اساسی صادق است. منظور ما این است که شاه واقعا سلطنت خواهد کرد نه حکومت. بهرحال بر طبق متممهای قانون اساسی وی فرمانده کل نیروهای مسلح ایران خواهد ماند.

3- درحالیکه ما تشخیص می دهیم که این نکته اخیر برای آنهایی که خواهان اجرای قانون اساسی هستند و مایلند کنترلهای دمکراتیک برقرار کنند خیلی حساسیت برانگیز است. ولی به نظر ما نیروهای مسلح فقط دستورات شخص شاه را اطاعت خواهند کرد و از اجرای دستورات همسر وی یا یک شورای سلطنت یا یک نخست وزیر غیر نظامی سر باز خواهند زد. بدون شاه که آنان را رهبری کند نیروهای مسلح چون گلوله توپی سرگردان، ولی آماده انفجار خواهند بود و نهایتا در پی دست یافتن به قدرت سیاسی کودتاها و ضد کودتاهای متوالی پیش خواهند آورد همان طور که نمونه های آن در کشورهای همسایه دیده شده است.

4- در عین حال که ما از عدم اعتماد اکثر رهبران مخالف درباره قول و قرارهای شاه آگاهیم، اما فکر می کنیم که آنها غیرواقع بینانه اصرار بر خلع شاه دارند، آنها باید تصمیم بگیرند که با شاه برای تشکیل یک دولت ائتلاف ملی که با فراهم آوردن انتخابات آزاد در جهت سوق به دمکراسی گامی به پیش خواهد

ص: 39

داشت، مذاکره کنند خواه مستقیم و یا غیر مستقیم.

5- ما بعید می دانیم که آیت اللّه خمینی بر این مصالحه حتی صحه گذارد، زیرا وی تنفر تسکین ناپذیری نسبت به شاه و سلسله پهلوی دارد. به نظر می رسد، بنای تنها طرح او بر نفی باشد. به نحوی که انتقامش را بگیرد. تصوری که وی از یک جمهوری اسلامی دارد نامفهوم است. با در نظر گرفتن احتمال کنترل قدرت توسط نیروهای مسلح، این تصور غیر واقع بینانه هم هست. لذا ما معتقدیم که سیاستمداران باید تصمیم خودشان را برمبنای حفظ تمامیت کشور و بدون توجه به امکان مخالفت خمینی با آن بگیرند.

6- در هر حال، ما شک داریم که خمینی شخصا بر کلیه نیروهایی که غالبا منتسب به او است فرمانروایی دارد. معتقدیم بسیاری از مردم که خیلی جدا از مسلمانان مذهبی هستند، خمینی را به عنوان سمبل می پذیرند و از نطق و حرفهایش به خاطر تأمین مقاصد خود و هماهنگی با اهدافشان استفاده می کنند. بعید می دانیم که او طرحی از چگونگی تشکیل دولت برای یک مملکت داشته باشد.

7- به نظر ما زمان برای آغاز مذاکرات واقع بینانه با شاه هم اکنون است. تماسها باید قبل از محرم شروع شوند تا احساساتیکه با ادامه رکود فعلی به انفجار خواهند رسید آرام سازد. در حالی که شاید امکان تشکیل دولت در آینده نزدیک وجود نداشته باشد اما جریان مذاکره اهمیت خاص خود را دارد.

8- تجربه معمول ما در ارتباط با آنچه که گذشت این است که مستمعین به دقت گوش می دهند و تمام نکات را می پذیرند و اذعان می دارند که حرفهای ما مسلما منطقی است. بعد در میان ناکامی ممتد ما نتیجه می گیرند که «بهر حال او باید برود» 9- علیرغم این ناکامی و فقدان پیشرفت محسوس در جریان سیاسی، ما همچنان این وضع را برای مستمعین خود ارایه می دهیم به این امید که نهایتا حوادث بر روال منطقی تثبیت شود.

سولیوان

نامه به ازهاری

سند شماره (22) از : دبلیو ام. بلومنتال- 1 دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 به : غلامرضا ازهاری نخست وزیر ایران - تهران - ایران حضرت عالی :

از پذیرایی که از اینجانب و همراهانم توسط شما و دولت شما هفته گذشته به عمل آمد بسیار متشکرم.

نتایج مذاکرات ما را به مشکلات شما واقف نمود.

گفتگوهایمان را با پرزیدنت کارتر در میان گذاشته و ایشان تأکید می کنند که رعایت میانه روی در کنفرانس آینده اوپک بسیار حایز اهمیت است. این میانه روی در تعیین نرخ نفت نقش چشمگیری را در اقتصاد جهانی و تلاش رئیس جمهور در مبارزه با تورم و سقوط بی رویه دلار ایفاء می نماید.

امیدوارم در موقعیتی دیگر قادر به ملاقات شما باشم.

با صمیمانه ترین آرزوها ارادتمند دبلیو. میچل بلومنتال

نامه به شاه

ص: 40

سند شماره (23) تاریخ : اول دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 اعلیحضرتا :

نتایج مذاکرات را به رئیس جمهور کارتر گزارش نمودم و ایشان از من خواسته اند به اطلاع شما برسانم که ایشان قصد دارند که از تلاش شما در برقراری نظم و ایجاد یک حکومت غیر نظامی حمایت کنند.

شما در پذیرایی از من و اعضای کنگره بسیار سخاوت به خرج دادید و فرصتی دست داد تا درک بهتری از مشکلات شما داشته باشیم.

با وجود این مشکلات، من به نوبه خود از نقشی که شما می خواهید ایران در کنفرانس آینده اوپک ایفا نماید، قدردانی بسیار می کنم. میانه روی در تعیین قیمت نفت، نقشی حیاتی در مبارزه رئیس جمهور علیه تورم و سقوط بی رویه دلار بازی می نماید.

امیدوارم که بار دیگر با شرایطی مناسبتر با یکدیگر ملاقات نماییم.

با آرزوهای صمیمانه ارادتمند امضا: دبلیو. ام. بلومنتال

نامه به حسنعلی مهران

سند شماره (24) وزیر خزانه داری - واشنگتنتاریخ : اول دسامبر 1978- 10 آذر 1357 به : جناب آقای حسنعلی مهران وزیر دارایی و اقتصادی - تهران، ایران حضرت عالی:

بدینوسیله از پذیرایی گرم شما در تهران بسیار تشکر می کنم. به نظر اینجانب تبادل افکار انجام شده آگاهی ما را نسبت به مشکلات شما افزایش داده است.

لازم نمی بینم که در اینجا نیاز به میانه روی در کنفرانس اوپک را گوشزد بنمایم. چون اطمینان دارم که ایران و دیگر رهبران اوپک نقش مسئولانه ای را در اقتصاد جهانی ایفا خواهند نمود.

امیدوارم در موقعیتی دیگر بتوانم به دیدار شما نایل آیم.

با آرزوهای صمیمانه - ارادتمند دبلیو. ام. بلومنتال

آقای سفیر عزیز

ص: 41

سند شماره (25) از : دبلیو.ام.بلومنتالتاریخ : اول دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 به : جناب ویلیام. اچ. سولیوان وزیر خزانه داری - واشنگتن سفارت آمریکا در تهران آقای سفیر عزیز:

تحت شرایط سخت موجود همکاری شما در سفر ما بسیار عالی بود. تغییرات در آخرین لحظات بسیار ضروری بود و از اینکه سفارت را دچار مشکلات اضافی نمودیم بسیار متأسف هستم. از همکاری صمیمانه که به خرج دادید بسیار متشکر هستم.

احساس می کنم که در این سفر به اهداف مورد نظر نایل آمدیم. پس از ترک منطقه خلیج مطمئن هستم که کنفرانس ابوظبی، با میانه روی و مسئولانه عمل خواهد کرد. به من اطمینان داده شد که دولتهای منطقه از اقدامات رئیس جمهور در جهت تقویت وضع دلار و اقتصاد آمریکا بسیار خوشنود هستند.

در پایان از شما و خانم سولیوان برای پذیرائی گرم و صمیمانه بسیار متشکر هستم.

ارادتمند دبلیو.ام.بلومنتال

جناح مخالف ایران و سیاست خارجی

سند شماره (26) از : وزیر امور خارجه - واشنگتنسری - اول دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 به : سفارت آمریکا در لندن موضوع : جناح مخالف ایران و سیاست خارجی 1- سفارت آمریکا در تهران تحلیل سیاست خارجی و موضعگیری عناصر مخالف ایران در این زمینه را به آن وزارتخانه ارایه داده است. این موضوع مخصوصا دارای اهمیت بالقوه بالایی است و ما از اینکه شما این پیغام را با مقامات مطلع INHMG در میان می گذارید تقدیر می کنیم، با توجه به اینکه حساسیت این موضوع را در نظر داشته باشید. لطفا هر چه زودتر گزارش دهید.

2- شروع متن:

خلاصه: با پیش بینی از روی قراین و آمار ضعیفی که از صحبتهای خمینی، تراکتهای مخالفین، نظریات خصوصی مخالف داریم، ما معتقدیم که اگر مخالفین در خلع ید شاه موفق شوند، تغییراتی در سیاست خارجی ایران در کوتاه مدت به وقوع خواهد پیوست. این وضع شامل مسایل زیر خواهد بود: مبارزه، اسلام و (احتمالاً) سوسیالیسم، با شعارهای غیر متعهد بودن، عدم دخالت، بیانات ضد غربی، قطع رابطه با اسرائیل و آفریقای جنوبی، کاهش قراردادهای آمریکا و حضورش با لطمه به همکاریهای اطلاعاتی و تا اندازه ای تجویز ماجراجویی در حمایت از مخالفین مسلمان در افغانستان، تغییر قیمت نفت به مقداری بالاتر تعقیب می شود. به هر حال در صورت عدم کسب قدرت به وسیله کمونیسم (که ما آنرا غلط می دانیم) تسلط عناصر محافظه کار ملی و نظامی به احتمال قوی متضمن بازگشت نهایی به اساس حیات ملی ایران یعنی ممانعت از نفوذ و اشغال شوروی و حفاظت منابع نفتی در مقابل تمام متجاوزین و خواستن پیشرفت اقتصادی با کمک خارجی است، معذالک حد تأثیر اختلال کوتاه مدت براساس فکری سیاست ایران در

ص: 42

دراز مدت را به سختی می توان در حال حاضر به درستی پیش بینی کرد. (پایان خلاصه) مناقشه در فعالیت جناح مخالف علیه شاه، تصوراتی از این قبیل که در بحث های عمومی رخنه کرده است عموما محدود می شوند به صحبتهایی در مخالفت با استعمار آمریکا یا بریتانیا و نیز گاهگاهی جملات ضد کمونیست یا شوروی، با وجود اظهار تحمل از سوی مقامات عالی رتبه مذهبی در مورد یهودیان، به سبب احساس نهفته ضد یهودیت در توده های مخالف، اسرائیل احتمالاً حتی بیش از آمریکا آماج حمله قرار گرفته است. از آنجا که ما طبیعت هر نوع رژیم جانشین شاه را به طور فرض ارزیابی می کنیم، بنابراین باید به کوشیم تا جهات احتمالی سیاست خارجی را حتی در صورت عدم وجود سندی مطمئن تخمین بزنیم. یک پیچیدگی طبیعی خود چنین رژیمی است. دیکتاتورهای نظامی دست راستی، احتمالاً حداقل تغییرات را در سیاست خارجی ایران می دهند، رژیمی که تحت حکومت آیت اللّه خمینی و رهبران مذهبی سطح بالا قرار گیرد، تغییراتش با رژیمی که به وسیله رهبران مخالف متمایل به چپ از جبهه ملی اداره شود یا با احتمال بسیار ضعیف با یک حکومت کمونیستی، فرق دارد. بنابراین در برآورد تغییرات، بیشترین احتمال در ترکیب حکومتی است مرکب از نظامیان با حمایت رهبران مذهبی سطح بالا و سیاستمداران جبهه ملی. شاخصهای معمولی چنین رژیمی باید غرور ناسیونالیسم باشد که تلاش دارد از نظر لحن و ظاهر امر از رژیم شاه متمایز باشد، هر چند که در اصل چنین چیزی مقدر نباشد. دولت آمریکا غالبا از سوی مخالفین متهم به گماشتن شاه و نگهداری وی بر سر قدرت می باشد. اسرائیل گاهی اوقات به عنوان یک همکار کهتر آمریکا و گاهی به عنوان دشمن اسلامی و بخشی از دسیسه صهیونیسم توصیف می شود. بسیاری از رهبران مخالف میانه روتر به کارمندان رسمی سفارت به طور خصوصی اطمینان داده اند که آنها هیچ دعوای اساسی با دولت آمریکا ندارند و فقط تقاضا دارند که دولت آمریکا دست از حمایت شاه بردارند. بسیاری از آنها احتیاج اساسی ایران را به یک حامی بزرگ مانند آمریکا علیه دشمن دائمی مرزهای ایران یعنی روسیه مورد تأکید قرار داده اند. در حقیقت بسیاری از این میانه روها حرکتشان را برای آزاد کردن ایران از شاه در این زمان مناسب می بینند چون خطر نفوذ کمونیسم را در ایران ناچیز و جزیی می دانند. نگرانی را که آنها با سفارت ابراز داشتند این است که دولت آمریکا ممکن است از رژیم ورشکسته شاه به کمک قدرت سرکوبگر نظامی برای مدت طولانی حمایت کند و بدین ترتیب عده بیشتری را از روی ناچاری و نومیدی به اردوی کمونیسم بکشاند. اما تعداد کمی از این رهبران واقعا نگران چنین احتمالی هستند چون در حال حاضر مطمئن هستند که شاه نمی تواند مدت بیشتری دوام بیاورد.

یک نکته جدید مربوط به این مسئله، از زمان ورود آیت اللّه خمینی به پاریس، تمایل بیشتر او برای تغییراتی در سیاست خارجی است که در بیشتر مصاحبه هایش نشان داده است. اینها عموما اشارات مرموزی هستند که از حملاتش به حضور وسیع آمریکاییها در ایران می توان پی به آن برد و تأکیدش بر استقلال ملی ایران در ستیز بر علیه کوششهای قدرتهایی مانند آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان، حتی سرزمین چین که می خواهند امور ایران را کنترل کنند. بسیاری از بیانات خمینی در منطق ضعیف ولی در احساس قوی هستند. مانند اتهامش که «پهلوی» نفت ایران را به «استثمارگران غربی» داده است، مفهومی که یادآور مصدق در 25 سال پیش است که در آن زمان شاید موجه تر بود. صحبتهای خمینی در دو سال پیش، که بسیاری از آنها از طریق نوار شنیده می شود، پر از احساسات و مانند حملات قذافی به غرب است. در مصاحبه اخیر با روزنامه دست چپی فرانسه «لیبراسیون» خمینی صریحتر شده است و

ص: 43

می گوید «تمام قراردادها و توافقنامه هایی که با خارجیان بسته شده و بر علیه منافع ملت بوده است لغو خواهد شد.» بدین ترتیب، تغییرات محتملی که ما در صورت وقوع چنین وضعی می بینیم مطالب زیر را شامل می شود:... درخواست اخراج کارکنان خارجی، مخصوصا آمریکاییها، این ممکن است شامل تأکید مساوی برای روسها باشد یا نباشد که به ماهیت دولت جدید بستگی دارد... همراه آن، درخواست قطع بودجه نظامی برای مهمات جدید و نتیجتا تقلیل تعداد مستشاران و تکنسینهای خارجی (عمدتا آمریکایی) خواهد بود. اگر ارتش نقش مهمی را در دولت جانشین به دست آورد، این تقاضا ممکن است تااندازه ای معتدلتر شود. سر و صدای زیادی در مورد شخصیت ناسیونالیست و غیر متعهد ایران به راه خواهد افتاد و این امر با بیانی که نسبت به آمریکا و غرب خصمانه تر و شاید نسبت به شوروی دوستانه تر باشد (که بستگی به قدرت نفوذ جناح چپ در دولت دارد) روی خواهد داد.

- اعلان عمومی مبنی بر عدم دخالت در امور دیگران که صریحا یا به صورت تاکتیکی شامل نواحی خلیج فارس، شبه قاره هند و شاخ آفریقا خواهد بود. نیروهای ایران در عمان فراخوانده می شوند و رفتار «صحیح تری» نسبت به تمام همسایگان مقرر می شود. این عامل شاید در حکومتی تحت نفوذ نظامیها و مذهبیها در مورد افغانستان تنزل یابد و در آنجا حمایت پنهانی برای جنبشهای اسلامی مخالف مورد تأیید و تصویب واقع شود.

- سیاست معکوس نسبت به اسرائیل که احتمالاً شامل متوقف ساختن ارسال نفت، موقوف کردن تمام برنامه های همکاری دو جانبه در زمینه های کشاورزی و سایر چیزها خواهد شد. تأثیرات این سیاست باید احتمالاً محدود باشد، چون اعراب، علیرغم حسن جانبداری از اعراب که در پاریس به وسیله خمینی اظهار می شود، چندان مورد علاقه در ایران نیستند. قطع روابط با اسرائیل احتمالاً قطع روابط کمتری با آفریقای جنوبی را، که عمدتا قطع نفت خواهد بود، به دنبال خواهد داشت.

- فشاری برای افزایش قیمت نفت به حداکثر.

- کاهش قابل توجه در همکاری اطلاعاتی با آمریکا و سایر دول غربی. اگر جناحهای چپ بر دولت تسلط یابند شاهد کوششهای زیادی از طرف شوروی برای اظهار بیطرفی بیشتر نسبت به سیاست ایران خواهیم بود.

- تأکید بیشتر بر همبستگی با نهضت سوسیالیستی دنیا (مخصوصا اگر جناح های چپ در دولت قدرت داشته) باشند و کوشش بیشتر برای توجه به کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه نسبت به آمریکا یا انگلستان در تجارت یا خریدهای تسلیحاتی.

- مسایل داخلی به وضوح تقریبا تمام سیاست خارجی را تحت الشعاع قرار خواهد داد و از توجه گسترده به سیاست امنیت ملی ایران که به وسیله شاه در سالهای اخیر اتخاذ گردیده بود چیزی باقی نخواهد ماند. بازگشت دانشجویان و سایر مبارزین که به تعداد وسیعی از آمریکا و کشورهای اروپای غربی و شرقی صورت خواهد گرفت، بدون شک نفوذ قابل توجهی در این تغییرات خواهند داشت. تغییر جهتی که نسبت به کشاورزی، خانه سازی، مساجد و غیره گرفته خواهد شد، احتیاج تکنسینهای خارجی را کاهش می دهد و به همکاریهای فنی خارجیان خاتمه می دهد و یا آنها را معلق می سازد.

معذالک ما معتقد نیستیم که هیچ دولت جانشینی بتواند به مدت درازی واقعیتهای روشن را انکار کند.

بنابراین ادامه سیاست خارجی ایران در چند جنبه مهم بیان می شود:

ص: 44

- امتناع از دادن قلمرو ایران به روسیه و تلاش برای محدود کردن نفوذ شوروی در ایران.

- آمادگی برای محافظت از منابع نفتی بر علیه تمام مهاجمین، شامل محافظتهایی از خطوط دریایی که منضم به مرز ایران هستند. هر چند حالت تهاجمی کمتری از آنچه که در بیانیه های عمومی شاه بود دارند.

- تمایلی برای کمک خارجی به منظور به حرکت درآوردن اقتصادی که ضربات بسیاری دریافت داشته و به هر صورت با عدم اعتماد سرمایه گذار و سرمایه گذاری و فرار سرمایه ها به مقدار زیاد از پا در می آید، چنین کمکی بدون شک به طور بطئی صورت خواهد گرفت، چون دولت جانشین، روی این عبارت تأکید دارد که «کمک نباید مقید به وابستگی باشد» این جوانب تداوم سیاست خارجی در دراز مدت، احتمالاً آنچه را که آمریکا و غرب به عنوان حداقل منافع اساسیشان در ایران ملاحظه می کنند، بیمه می کند که شامل تمامیت ارضی ایران، وجود حکومتی غیر کمونیستی و ادامه صدور نفت به غرب می شود.

اما در آینده نزدیک تغییرات احتمالی تا اندازه ای اضمحلال موقت پدید می آورد که نه تنها دولت جدید ایران بلکه حامیان دیگرش را در غرب نیز درگیر و تضعیف می کند. ما حدس می زنیم که اتحاد شوروی اعمال تهاجمی انجام نخواهد داد. بهر حال تغییرات مشخصی که تغییرات آینده نزدیک بر تغییرات بلند مدت خواهد داشت، نمی تواند در این موقع با جزئیات بیشتری مورد پیش بینی واقع شود.

ونس سند شماره (27) از : سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه - 3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

تهیه کننده گزارش : جی. بی. لامبراکیس شماره: تهران 11806 عطف به: 1023 ریاض از این که مقام سفارتی درک خوبی از موقعیت ایران داشته و دائما ما را در جریان گفتگو با وزیر امور خارجه عربستان سعودی، شاهزاده سعود در تاریخ 22 نوامبر (و نیز گفتگو با دیپلمات پیشین ایرانی در 20 نوامبر آمده در تلگراف عطف) قرار می دهند بسیار سپاسگزاریم. مایل هستیم به مخاطبین خود خاطرنشان سازیم که اظهار نظر شما (در پاراگراف 5 تلگراف عطف) به این معنی که اجتناب شاه از ایجاد اصلاحات و تفویض قدرت را پیش بینی می کند بر خلاف سیاست آمریکا است، زیرا ما معتقدیم که شاه در انجام یک چنین اصلاحاتی صادق است و حاضر به تفویض تدریجی بخش اعظم قدرت خود به جز در زمینه کنترل ارتش می باشد. ما بسیار متأسف خواهیم شد اگر وزیر امور خارجه عربستان سعودی یا هر کس دیگر فکر کند که دولت آمریکا در حمایتش از شاه و ادامه اعطای آزادیها یک سیاست بدبینانه مضاعف را اتخاذ کرده است؛ یعنی در همان حال که به حمایت شاه و تفویض آزادی شاه می پردازد و در نهان آگاه است که پس از چیره شدن بر اوضاع بحرانی، شاه به موضع قبلی خود باز خواهد گشت.

سولیوان

موقعیت های از دست رفته

ص: 45

سند شماره (28) از : کنسولگری آمریکا در اصفهانمحرمانه - 6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

گزارشگر : گافی موضوع : موقعیت های از دست رفته: رشد حالت یأس و نومیدی خلاصه: حالت خوش بینانه رهبران محلی گروهها، چه آنها که نظامی اند و چه کسانی که در جناح مخالف هستند اکنون جای خود را به یأس و نومیدی داده است. نکته اصلی این است که اجتماعات مخالف که اکثرا از جوانها تشکیل شده است دیگر به رهبران با تجربه اعتمادی ندارند و این موضوع خود اجتماعات را غیر قابل کنترل پیش بینی می نماید و امیدی برای آینده باقی نمی گذارد. چهره های سالخورده تر جناح مخالف نیز میدان را خالی کرده اند و به این ترتیب امید به مذاکره در راه حلی خالی از خشونت را به حداقل رسانده اند.

(پایان خلاصه متن).

حالت یأس و نومیدی.

رابطین در سطوح مختلف در گفتگوهای مختلف از 15 نوامبر به این سو، دیگر دارای آن حالت خوش بینانه نیستند: احساسی که نمایانگر فرصتهای خوب از دست رفته است و بهترین امیدش کاهش میزان خسارات است. چند نمونه در این زمینه به روشن شدن موضوع کمک می نماید. سرهنگ ایرانی که فرماندهی هوانیروز در کرمان را به عهده دارد و همیشه با گرمی با همتایان آمریکاییش سخن می گفت، اینک در سخنانش عبارت «وقتی که این وقایع تمام شود»... به کار نمی برد و عبارتی چون «اگر بدون متحمل شدن خسارات جدی بتوانیم از این وضع نجات پیدا کنیم...» را به کار می برد؛ مقامات پلیس اصفهان از محافظین کنسولگری خواسته اند که لباس غیر نظامی به تن کرده، کلاه بر سر نگذارند تا مورد هدف واقع نشوند، و دیگر اینکه از قرار دادن اتاقک نگهبانی در جلوی کنسولگری نیز خودداری می ورزند، با این بهانه که آن نیز هدف واقع شده و تحریک کننده است. در بخش عقب کنسولگری نیز کسی را برای محافظت نمی گمارند چون نمی خواهند که مأمورینشان در کوچه های تاریک تنها بمانند در صورتی که قبلاً با رجزخوانی می کنند.

می گفتند که هیچکس به خاطر وجود پلیس جرأت درگیری و نزدیک شدن به کنسولگری را ندارد.

آیت اللّه خادمی که یکی از چهره های اصلی مخالفِ شناخته شده در اصفهان است، این بار اعلام کرده است که وضع حاضر تنها به نفع کمونیستها می باشد، رشید برومند نیز که یکی از حامیان اصلی جبهه ملی در اینجا است اعلام کرده است که جبهه ملی اختیاراتش را به خمینی واگذار کرده است و همراه با خمینی زمانی که مردم به بی اهمیت بودن هدفهایش پی بردند سقوط خواهد کرد.

اساس همه این شکایات بر این است که «جوانان» خواه دانشجو، سخنور، کارگر و دیگران کنترل جناح مخالف را به دست گرفته اند، آیت اللّه می گوید وقتی که او به سخنرانی درباره صبر می پردازد، مردم جلسه را ترک گفته، سخنوری را پیدا می کنند که بتواند پیرامون موارد دلخواهشان سخن بگوید. مدیر یک کارخانه نساجی بزرگ که توانسته بود کارگران را به دست کشیدن از اعتصابات بخواند، این بار با اعتصابی شدیدتر

ص: 46

روبرو شده است و می گوید که کارگران به دلیل روابط نزدیکش با صاحبان کارخانه از وی سلب اعتماد کرده اند. آقای برومند می گوید که رهبران جبهه ملی از اجتماعات می ترسند و برای آرام کردن آن هر کاری را انجام می دهند. مقامات نظامی از صدور فرمان به زیردستان خود، خودداری می کنند چون نمی خواهند وفاداری آنها را بیازمایند. همه شکایت دارند که مردم دیگر وحشی شده اند و بدون برنامه رهبریت و نظم کارهایی انجام می دهند. آنها دیگر تحت تأثیر شایعات عوامفریبانه واقع شده اند و اگر لازم باشد خود یک عوامفریب برپا می کنند.

فرصت از دست رفته:

ظاهرا همه بر سر این موضوع توافق دارند که بهترین و شاید آخرین فرصت برای تغییر قدرت صلح آمیز در طول دو هفته گذشته قبل از برقراری حکومت نظامی وجود داشت (البته دولت کنونی را علیرغم حضور وزرای غیر نظامی و تغییرات عادی حکومتی، این چنین می بینند).

از این نظر، مردم به آن مقطع زمانی به صورتی می نگرند که یک رهبر صاحب تخیل یا یک برنامه این چنین می توانست شرایط را تغییر بهتری بخشد. در آن موقع شاه خسته حاضر به مذاکره بود، احزاب کوچکتر سیاسی از عدم نفوذ خود مطلع گشته بودند و حاضر بودند رهبری را که بتواند با شاه مذاکره کند حمایت نمایند و ارتش نیز بر سر اینکه چه کاری باید انجام بدهد، توافق کلی نداشتند. در آن زمان، سنجابی از جبهه ملی اگر حاضر بود که شانس خود را بیازماید می توانست با شاه به توافق برسد و تمام مخالفین (در صورت لزوم خمینی را) اشخاصی قلمداد کند که به جای توجه به رفاه عموم، خواستار آشوب و اغتشاش هستند. البته شاید این پیش بینی درست از آب در نمی آمد ولی به آزمایشش می ارزید.

لیکن اکثرا معتقد هستند که این فرصت دوباره به دست نخواهد آمد.

مردم نگران اصفهان دولت ژنرال ازهاری را به عنوان نمونه بی صبری دولت نظامی می شناسند. آنها که حوصله شان از «عدم صلاحیت غیر نظامیان» بسر آمده بود، از شاه خواستند به آنها اجازه دهد که قدرت را به دست گیرند و پس از طی یک دوره عملیات کوتاه مدت با افتخارات کسب شده عقب نشینی کنند. آنها پیش بینی می کردند که احترام سنتی ایرانیان نسبت به قدرت، همراه با نارضایتی از بی نظمی داخلی موجب می شود که تشنج به ناگهان، تحت اقتدار ارتش فروکش نموده و آنها بتوانند جای خود را به تدریج به تکنوکراتها ببخشند. در عوض آنها با بی نظمی دائمی و آمیزه بغرنجی از عملیات دولتی که نمی فهمیدند، روبرو بوده اند و بنابراین با خام دستی عمل کردند یا هیچ نکردند و دست آخر بایستی از تکنوکراتها بخواهند که برایشان کاری انجام دهند. بنابراین آنها را عوامل شکست و از بین رفتن احترام نسبت به توانائی نظامی می دانند. به علاوه این موضوع که با وجود فشاری که به شاه وارد کرده اند ولی شکست خورده اند، نشاندهنده ضعف شاه است، چون او آنقدر ضعیف بوده است که نتوانسته است در برابر سماجتهای افراد بی صلاحیتِ کاری، مقاومت کند. بنابراین می توان گفت که شاه و ارتش آبروی خود را از دست داده اند و بر عکس نفوذ خمینی (به علت عدم تمایل یک سیاستمدار غیر نظامی برای رهبری) بیشتر شده است و به نظر نمی رسد که بتوان به یک راه حل صلح آمیز رسید. به زور متوسل شدن برای رسیدن به قدرت توسط افسران جوان یا کمونیستها یا ارتش میلیونی خمینی یا هر کس دیگر چیزیست که همه از آن واهمه دارند و نیز از آن اجتناب می ورزند. علت این واهمه هم این است که هر گروه فکر می کند که

ص: 47

گروه های دیگر با این کار موافقت نخواهند کرد. چون زور تنها بازور جبران می شود. کودتا باعث می شود که یک ضد کودتا پدید آید. هر کس بخواهد با اعمال زور موقعیت خود را حفظ کند، میزان خشونتهای فردی بالا خواهد گرفت. تخریب و خرابکاری توانایی ملت را در تولید ثروت از بین خواهد برد. یکی از تجّار مواد غذایی در اصفهان می گوید که ایران یک کشور تک محصولی بی محصول شده است. وی با ذکر این مطلب که در یک برخورد قوا، ایران در برابر خرابکاریها شدیدا آسیب خواهد دید به نگرانیش می افزاید. سدها، نیروگاهها، تجهیزات معادن، لوله های نفتی و مناطق نفتی هم اکنون نیز از حفاظت نامناسبی برخوردار هستند. اگر کارگران این مناطق اراده کنند خواهند توانست تجهیزات خود را نابود کنند. در حالی که ایران توانایی آن را ندارد که خسارات وسیع را جبران یا تعمیر نماید. از بین رفتن هر یک از امکانات تأثیر به سزایی بر اقتصاد خواهد داشت. زیرا خسارات وارده یا به سختی جبران می شود و یا اصولاً غیر قابل جبران خواهد بود. در صورت بروز این حوادث از اعتبار ایران به سختی کاسته خواهد شد، و در حال حاضر ایران قدرت تغذیه خود را ندارد، به عقیده وی نتیجه این خواهد شد که ایران یا باید منافع و حاکمیت خود را در اختیار بیگانه بگذارد و یا اینکه به صورت یک مملکت فقر زده به صدقه دیگران چشم بدوزد.

اظهار نظر:

بسیاری از کسانی که در یأس بسر می برند، سالخورده و اعضای گروههای برگزیده مختلفند. آنچه آنان در جریان این حوادث می بینند عبارت است از هجوم حاصل تفوق جوانان در تعداد جمعیت ایران و اینکه جوانان ایرانی عمیقا نسبت به نسل سالخورده بی اعتماد هستند و برای مشکلات موجود ایران آنها را مسئول می دانند، بدون اینکه حتی مقداری از پیشرفتهای ایران را مرهون اعمال آنان به حساب آورند. در مساجد اصفهان، اجتماعات گروههای سنی از یکدیگر متمایزند. در تظاهرات هم افراد سالخورده تر خود را تحت رهبری افراد جوان می یابند. اساتید دانشگاه که از احترام کم سوادتران برخوردارند، در کمال تعجب می بینند که اکنون دیگر کسی برای مشورت نزد آنها نمی آید. نسل گذشته هنوز هم نسبت به سن و تجربه احترام قایل است و خود را از اجتماعات جوانان که به جدیت و انرژی بیش از تجربه ارج می نهند و به بالا رفتن سن به عنوان دلیل فساد، محافظه کاری و شرکت در گذشته «پلید» می نگرند، منزوی می دانند.

با این وصف، حتی اگر گفته هایشان خیلی غم انگیز به نظر برسد، ولی واقعیت این است که وضع کنونی نشان دهنده رواج همین حالت است. به علاوه در اکثر موارد حالت تمایل به تسلیم به چشم می خورد به این امید که از تأثیر آنها بر وقایع بکاهند. آیت اللّه خادمی دیگر در نمازها شرکت نمی کند. آقای برومند دیگر در جلسات جبهه ملی حاضر نمی شود. اساتید دانشگاه از جوانان دوری می گزینند. تجّار خانواده های خود را به خارج از ایران می فرستند و در تدارک پیوستن به آنها هستند. نخبگان مسن حداقل در اصفهان، احتراز می کنند از اینکه پیش بینی نمایند قدرت به دست جوانان هیجان زده و بی تجربه خواهد افتاد.

بنابراین می بینید که این افسردگی بی اساس نیست.

مک گافی

میزان نفوذ خمینی، نقطه نظرهای افراد مذهبی در این باره

ص: 48

سند شماره (29) از : کنسولگری آمریکا در اصفهانمحرمانه - 6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 به : وزارت کشور، واشنگتن دی. سی.

گزارشگر : گافی موضوع : میزان نفوذ خمینی، نقطه نظرهای افراد مذهبی در این باره خلاصه متن: گروهی از آیت اللّه ها، ملاها، و دانشجویان مذهبی اصفهان معتقدند که نفوذ واقعی خمینی در ایران رو به کاهش است، ولی هنوز نیروهای عظیمی را تحت کنترل داشته، و پس از استماع سخنانش وی تنها کسی است که می تواند سرتاسر ایران را به فعالیت درآورد. قدرت آیت اللّه شریعتمداری که در گذشته نیز چشمگیر نبوده است، در حال حاضر نیز قابل چشم پوشی است، لیکن آیت اللّه شیرازی در مشهد در حال کسب اعتبار و نفوذ می باشد. پایان خلاصه متن.

نفوذ مذهبی در اصفهان

از زمان قتل آیت اللّه شمس آبادی در سه سال پیش، چهره مذهبی دیگری در اصفهان پا نگرفته است، ولی افرادی که بر بعضی از گروهها نفوذ دارند و آن ها که هنوز به دنبال کسب مقام و موقعیت هستند ولی هنوز به جایی نرسیده اند، در این میان به چشم می خورند. اکثر آنها در حاشیه به فعالیتهای سیاسی می پردازند، زیرا می دانند که در نتیجه اشتباه یا شکست آنها یکی از نزدیکانشان به قدرت می رسد. مثلاً آیت اللّه خادمی که در تلاش بود تا در گروه مخالف نقش فعالی برای خود دست و پا کند، ناگهان با خشونت یاران خود روبرو گردید، تا آنجا که حتی از ایراد وعظ نیز اجتناب می ورزد. و ظاهرا دانشجویان جوان مذهبی، واعظین سیار و افراد عادی که به طور موقت نقش سخنرانان را ایفا می کنند، جناح مخالف مذهبی را تشکیل می دهند. به من اجازه دادند که در جلسه متشکل از چهره های مذهبی در منزل آیت اللّه حاج سید میرزا فانی شرکت جویم، ولی اجازه شرکت در مباحثات را به من ندادند، آیت اللّه حاج سید میرزا علی فانی یکی از مسن ترین رهبران اصلی است. بخش اعظم مباحثات را شکوه از دست «بیگانگی» که از آنها دعوت می شود در مساجد به سخنرانی بپردازند، و خطرهایی که در نتیجه تداوم این اعمال متوجه مذهب است، و گفتگوهای بی فایده پیرامون اینکه چگونه می توانند مردم خود را به صراط مستقیم رهنمون شوند، تشکیل می داد. اکثرا همان طور که وارد شده بودند خارج گشتند، ناراحتی زیادی نشان داده شد، ولی به هیچگونه توافقی نتوانستند دست یابند.

نقش آیت اللّه شریعتمداری

شریعتمداری که در قم اقامت دارد مورد حمله واقع می شد، با این اتهام که وی یک فرصت طلب سیاسی است، ثروت زیادی را محرمانه به خارج انتقال داده است، نقل قولهای طولانی (که من دنبال نکردم) از نوشته های او و خمینی ارایه شد که مطابق ادعاها، نشان می دادند آنها اختلافشان بنیادی است، علاوه بر اینها وی متهم است که از طرف شاه، بازاریها و کمونیستها از نظر مادی تأمین می گردد و حملات شخصی هم ایراد شد. ولی پس از پایان مباحثات جمعا به این نتیجه رسیدند که می توانند وی را به عنوان کسی که در اصفهان، قم و تبریز دیگر صاحب نفوذ نیست نادیده بگیرد. (ملاحظات من در موارد بحثی دیگر نیز

ص: 49

تأییدکننده این وضع در مورد اصفهان است. آنها شریعتمداری را به عنوان شخصی که خود را به شاه و نخست وزیر شریف امامی در دوران حکومت کوتاهش فروخته است، نگاه می کنند).

نقش آیت اللّه خمینی

پس از برکناری شریعتمداری بحث بر سر هویت شخصیت با نفوذ بود (یعنی اینکه از چه کسانی باید حمایت کرده، پیروی نمایند). اصل سخن بر خمینی متمرکز بود. اکثر آنها که در جلسه حضور داشتند در مورد خمینی متفق القول نبودند، از نفوذ چپ ها در خمینی سخن می راندند، و از اینکه او با لجاجت تنها به دنبال شاه بود و دیگر نیازها را نادیده می گرفت شکوه می کردند، و از فقدان درک صحیح وقایع در جریان به علت دوری اش از ایران نیز ناراحت به نظر می رسیدند. با این وصف به این نتیجه رسیدند که او که او قدرت عاطفی عجیبی در اجتماعات به دست آورده است (به خصوص در حال حاضر که شریعتمداری دیگر از اعتماد مردم برخوردار نبوده و جبهه ملی هم ساکت شده است) و ندای او تنها عامل موفقیت آمیز برای دعوت ایران به عکس العمل می باشد بسیاری از کتابچه ها، نوارها و سخنرانیهای وی برای انتشار در دسترس نبود ولی آنهایی که به رادیو بی.بی.سی گوش می دادند متن کامل آنها را داشتند. به نظر می رسد که مخالفین حتی در مورد خمینی آنچه را که می خواهند بشنوند انتخاب می کنند. ولی به این نتیجه رسیدند که نفوذ او رو به کاهش است، گرچه هنوز هم قوی و شدید است.

دیگر رهبران مذهبی

بر سر اینکه آیا رهبران مذهبی دیگری با نفوذ مشابه وجود دارند یا خیر، توافقی نبود. آنها خاطرنشان ساختند که به علت ارتباط با حرم مقدس و تحت نظر بودنش در منزل، آیت اللّه شیرازی، نفوذ فزاینده ای را کسب می کند ولی برای رساندن سخنان خودش به مردم از رابطین کافی برخوردار نیست. او تنها متکی به سخن گفتن است و تا زمانی که نتواند شبکه ای برای پراکندن حرفهایش ایجاد کند، نمی تواند انتظار تأثیرگذاری بسیار داشته باشد. درباره آیت اللّه خوئی که در عراق در تبعید بسر می برد نیز سخن به میان آوردند. همه معتقد بودند که او از وجهه خوبی برخوردار است ولی میزان نفوذش بسیار ناچیز است.

(آیت اللّه حاج آقا جلیل فقیه امامی داماد خویی نیز ابراز داشت که تلاشهای وی در جهت وادار ساختن خوئی به بیان سخنان سیاسی به نتیجه نرسیده است). خلاصه اینکه از نظر شناخت یک چهره دارای وجهه ملی همه آنها دچار سردرگمی بودند.

نظریه: آنها خود نیز می دانستند که بر حرکت اعتراض آمیز رایج هیچگونه نفوذی ندارند، و در حالی که از خصیصه اسما مذهبی تظاهرات نیز آگاه هستند، سعی در آن دارند نفوذی مذهبی را بیابند که بتوانند حرکت را تحت کنترل خویش درآورند. ولی در این جلسه نتوانستند یک چنین چیزی را بیابند و بر فقدان رهبری خود ناله کردند. آنها افسرده به نظر می رسیدند چون فکر می کنند که نهضت در آینده خیلی نزدیک یا هم اکنون نیز شاخصه مذهبی خود را از دست داده یا خواهد داد و به بهره کمونیستها در آمده است.

شخصا، آنها بر روی پیروان خود کار خواهند کرد، ولی تمایلی به اتخاذ یک برنامه مشترک ندارند (از ترس از دست رفتن موقعیت شخصی) تا حداقل نهضت محلی را تحت کنترل خود درآورند. اقدامات آنها ترسشان را منطقی جلوه گر می سازد. پایان اظهار نظر. مک گافی

گزارش وضع ایران، شماره 36

ص: 50

سند شماره (30) از : وزارت امور خارجهمحرمانه - 9 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 به : همه پستهای دیپلماتیک اروپایی (فوری) و همه پستهای دیپلماتیک خاور نزدیک و آسیای جنوبی، وزیر، سفارت ژنو، سفارت کاراکاس، سفارت توکیو، سفارت خارطوم، سفارت پرتوریا، Pretoria، سفارت مکزیک، سفارت لاگوس، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیویورک، کنسولگری کراچی، کنسولگری اشتوتگارت، کنسولگری استانبول، هونولولو.

اطرافیان وزیر برای ساندرز، ZFF-4 فقط برای وزیر اشتوتگارت برای هیئت رابط اروپا، ژنو به تام میلر برای نیوسام داده شود، لندن برای کرافورد مدیر خدمات اداری بایرد رئیس هیئت کنگره.

- تهیه شده توسط هنری پرشت موضوع : گزارش وضع ایران، شماره 36 1- در شب عاشورا، یک تشنج آرامی در اکثر شهرهای ایران حکمفرماست. در آخرین لحظات تلاش برای جلوگیری از یک برخورد خونین، دولت ایران اعلام کرد که برگزاری مراسم مذهبی در طول 48 ساعت آینده آزاد خواهد بود. برای برگزاری مراسم مذهبی - مقررات عبور و مرور تهران از ساعت 9 تا 11 شب برای روزهای 10 و 11 دسامبر برداشته شده است. ازهاری به سفیر سولیوان اطمینان داد که اگر برای روز یکشنبه تظاهرات به خشونت کشیده شود برای مهار آنها به اندازه کافی نیرو در اختیار خواهد بود.

2- تهران در طول نیمه روز 9 دسامبر آرام گزارش شده است. وقایع پراکنده ای روی داد که برای اطمینان - ارتش گاهگاه اتومبیل ها را به دنبال اسلحه و اعلامیه جستجو می کند. اصفهان روز آرامی داشت، برخوردها و تیراندازی هایی در شب گذشته اتفاق افتاد. اسکورتی که شامل اتومبیل کنسول بود طی حمله ای به پاسگاه پلیس گرفتار شد که بعدا ناچار به تیراندازی گردید. صدمه ای به بار نیامد.

تیراندازیهای پراکنده ای در تاریخ 8 دسامبر در نزدیکی بازار تبریز گزارش شده است، به طورکلی امروز آرام بوده است، مقررات منع عبور و مرور در تبریز از دیروز از ساعت 11 شب به 9 شب تقلیل یافته است.

گزارشی که مبنی بر زخمی شدن آمریکاییان در 24 ساعت گذشته باشد، وجود نداشته است.

3- رهبر میانه رو مذهبی آیت اللّه شریعتمداری و دوستان روحانی اش در قم طی اعلامیه ای از سربازان خواسته اند که به روی تظاهرکنندگان شلیک نکنند و از تظاهرکنندگان درخواست کردند مواظب و محتاط و مرتب باشند.

4- کارگران نفت گچساران هم به اعتصاب پیوسته اند و بار دیگر تولید پایین آمده است. طبق تخمین مجموعه تولید امروز در حدود 1/2-2/2 میلیون بشکه بوده است. فردا فقط 6/1 میلیون بشکه تولید خواهد شد با کمتر از یک میلیون برای صادرات.

5- طبق آمار سفارت تا 9 دسامبر حدود 1300 نفر (1100 نفر از کارمندان وزارت دفاع و 200 نفر از سازمانهای دولتی و شرکتهای دیگر) از وابستگان دولت آمریکا ایران را ترک خواهند کرد. این تعداد همه وابستگان دولتی که تقاضای خروج کرده اند را در بر می گیرد. کارکنان بخش خصوصی به خروج خود با هواپیمای تجارتی ادامه می دهند. کمپانیهای آمریکایی در ایران اظهار داشته اند که 40 درصد از خانواده های آنها به طور موقت خارج شده اند اما بیشتر کارکنان در ایران باقی مانده اند.

ص: 51

6- هواپیمای پان امریکن و هواپیمای ملی ایران و سایر وسایل نقلیه بین المللی در طول تاریخ 9 دسامبر به عملیات عادی خود ادامه می دهند. پان امریکن به ما اطلاع داد که برای پروازهای تاریخ 8 و 9 دسامبر اعلام کردند که فرودگاه بین المللی تهران از ساعت 30/6 امروز دهم دسامبر تا 30/6 روز دوازدهم دسامبر بسته خواهد بود. پان امریکن در صدد است که تاریخ 13 دسامبر پروازهای خود را از سر بگیرد.

7- آمریکاییان و سایر خارجیان که مدت اجازه اقامتشان سر آمده است و یا همه مدارک مورد نیاز را ندارند برای دریافت برگ خروج با اشکالاتی مواجه هستند.

سفارت آمریکا موفق شده است که روزانه برای 50 تا 60 آمریکایی که در شرایط فوق بسر می برند از مقامهای ایرانی برگ خروج بگیرد. برای سایر وزارتخانه ها این ترتیبات دو جانبه موجود نیست. از آنجاییکه اکثر ادارات ایران در طول تاریخ 8 الی 13 دسامبر تعطیل خواهد بود سفارت نمی تواند سریعا اقدام به دریافت برگ خروج بکند. اما امیدوار است که در تاریخ 13 دسامبر این عملیات را از سر بگیرد.

کریستوفر

تظاهرات عاشورا - شواهد اولیه

سند شماره (31) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 11 دسامبر 1979 به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی - سی - فوری تهیه کننده گزارش : سولیوان طبقه بندی : سری شماره : تهران 2095 موضوع : تظاهرات عاشورا - شواهد اولیه 1- تظاهرات صلح آمیزی که امروز در تاریخ 10 دسامبر در تهران صورت گرفت، به وسیله رهبران مذهبی و نمایندگان بازار بسیج شده بودند. در هرحال ترتیبات لازم برای سازماندهی این تظاهرات و کسب تفاهم با مأمورین امنیتی دولت ایران توسط نمایندگان جبهه ملی صورت گرفت. در جریان تظاهرات به کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ارج گذاشته شد و از طرف مردم استقبال خوبی از وی به عمل آمد.

2- اردشیر زاهدی که مذاکره کننده اصلی دولت برای برنامه راهپیمایی بود، در غروب آن روز به من گفت که تعدادی از «افراد ما نیز در این تظاهرات شرکت کردند و سعی کردند که آن را به میانه روی بکشانند.» وی همچنین متذکر شد که عده ای از میانه روها، به جای عکس خمینی، عکس شریعتمداری را حمل می کردند.

3- تمام اینها نشاندهنده همکاری بین دولت و رهبران میانه رو می باشد تا بدین ترتیب رهبران سیاسی میانه رو به جای خمینی کسب وجهه کنند. این برای شاه تاکتیک خوبی است اگر او متعاقبا بخواهد با جبهه ملی به عنوان طرف اصلی برای تشکیل یک دولت ائتلافی مذاکره کند. پیش از این سناتور مصباح زاده در بحث درباره ضعف سیاسی جبهه ملی به ما گفته بود که در صورتی که خواسته شود، کیهان می تواند در عرض چند هفته از اینها قهرمان ملی بسازد. موقعی که چند روز پیش من او را دیدم او به من گفت که وی در صدد است بعد از عاشورا دست به انتشار چیزی شبیه روزنامه بزند.

ص: 52

4- به طور خلاصه به نظر می رسید که اقداماتی در دست است تا از طریق دستکاری در افکار عمومی، جبهه ملی با زیرکی، رهبری مخالفین را از دست خمینی بیرون آورد. شاه معتقد است که می تواند با جبهه ملی در مورد تشکیل یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی مذاکره کند ولی با خمینی هرگز.

5 - زاهدی معتقد است که گروه خمینی از این تاکتیک آگاهند و ممکن است تظاهرات 10 دسامبر (تاسوعا) را یک پیروزی برای میانه روها بدانند، بنابراین ممکن است که بخواهند تظاهرات 11 دسامبر (عاشورا) را به خشونت بکشانند، خصوصاً اینکه خمینی نیز در بیانیه اش از جاری شدن «رود خون» در عاشورا سخن گفته است.

6- فعالیتهای صبح عاشورا نشان نمی دهد که چه اتفاقی خواهد افتاد. تعدادی کمتر از آنکه در روز تاسوعا (10 دسامبر) جمع شده بودند، صبح خیلی زود جمع شدند و به طرف خیابان شاهرضا در حرکتند.

جمعیت مانند روز 10 دسامبر که در آن تمام گروهها خود به جانب غرب به سوی شهیاد روانه شدند، حرکت می کنند اما بسیار پراکنده تر. هر چه به ظهر نزدیکتر می شویم، راهپیماییهای بی هدف به اندازه متنابهی به چشم می خورد.

7- گروههایی هم نزدیک سفارت به برگزاری برنامه های خاص عاشورا که عبارتند از سینه زنی و زنجیرزنی، مشغول بودند. (یکی از گروهها به منظور استفاده تبلیغاتی در تلویزیون، پیراهنشان را در آوردند و در مقابل عکاسان شروع به سینه زنی کردند و با تمام شدن کار عکاسان آنها نیز پیراهن خود را پوشیده و به سوی جنوب رهسپار شدند).

8- اگر گروه خمینی بخواهند برای به دست گرفتن کنترل اوضاع، تظاهرات عاشورا را به خشونت بکشانند، بدون شک خواهند توانست به همین منظور تظاهرکننده کافی برای برآشفتن اوضاع بسیج کنند.

(گزارشی داشتیم مبنی بر اینکه عاملان تحریک کننده ای به جمعیت توصیه می کردند قصر شاه را که بدون شک توسط ارتش از آن محافظت می شود به آتش بکشانند.) 9- از طرف دیگر اگر گروه خمینی احساس کنند که از طرفداری عناصر مؤثری در مناطق نفتی، سیستم بانکها و ادارات برخوردارند، ممکن است ترجیح دهند مقصود خود را با اعتصابات عملی کنند و بر دولت فشار آورند و به برخورد خشونت آمیز در روز عاشورا دست بزنند. در هر حال از آنجایی که طرفداران و نزدیکان خمینی روی مسئله عاشورا تکیه زیادی کرده اند، نخواهند گذاشت که این روز بدون حادثه بگذرد.

10- در طول روز، ما گزارشهای بیشتری خواهیم داد. بدبختانه در اوائل صبح باران قطع شد و هوا روشن و ملایم است و به نظر می رسد که هوا در طول 12 ساعت دیگر نیز مناسب باشد.

سولیوان

گزارش اوضاع سیاسی - امنیتی

ص: 53

سند شماره (32) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 11 دسامبر 1978 به : وزارت امور خارجه در واشنگتن گزارشگر : ناس طبقه بندی : محرمانه موضوع : گزارش اوضاع سیاسی - امنیتی - 11 دسامبر ساعت - 18 1- تا ساعت 18 وضع در تهران به کلی آرام است.

2- ما اخباری در دست داریم که چپیها و نیروهای خمینی از ماهیت صلح جویانه تظاهرات 10 و 11 دسامبر ناراحت و مأیوس هستند و برای روز سوم نبرد اصرار می ورزند و امیدوارند که در روز 12 دسامبر برخوردی به وجود آوردند. بعضی از منابع به ما گفته اند که رهبران سرشناس مذهبی خود را از این درخواست مبرا دانسته اند و خصوصاً از این تلاش چپیهای افراطی برای به خشونت کشانیدن تظاهرات بسیار ناراحت هستند.

3- سفیر مختار زاهدی به سفیر گفت که وی شک دارد که افراطیها بتوانند در روز 12 دسامبر کاری از پیش ببرند. همچنین گفت که پس از مقررات منع عبور و مرور، نیروهای ارتشی به جاهای عادیشان در شهر حرکت داده خواهند شد. منابع ارتشی اطمینان دادند که این قصد فعلی مسئولان حکومت نظامی است.

4- سفارت در تاریخ 12 دسامبر باز خواهد بود و توصیه های زیر را برای جامعه آمریکایی توصیه می کنیم:

الف: تظاهرات امروز در آرامش بوده اما میزان تشنج بالا است.

ب: فردا امکان فعالیتهای سیاسی بیشتری وجود دارد.

ت: در طول فردا امر مراقبت و دقت فوق العاده زیادی در هر حرکتتان در خارج از محل سکونتتان به عمل آورید.

سولیوان

موقعیت ما چیست برنامه مخالفین و آینده

سند شماره (33) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 13 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن - فوری طبقه بندی : محرمانه مرجع : تهران 12096شماره : 12167 موضوع : موقعیت ما چیست برنامه مخالفین و آینده خلاصه: مخالفین و دولت ایران هر دو با رضایت ناشی از اینکه عاشورا ناآرامی و برخوردهایی را که انتظار می رفت به همراه نداشت، مشغول برآورد موقعیتهای خود هستند.

سئوالات اصلی عبارتند از اینکه چگونه دولت با برقراری مجدد حکومت نظامی برخورد خواهد کرد؟ آیا مخالفین در بین خود با پیشنهادات کابینه موافقت خواهند کرد و سپس با شاه در مورد نقش سلطنتی او

ص: 54

و کنترل ارتش به توافق خواهند رسید؟ مخالفین سعی می کنند وضعی را به وجود بیاورند که محتاطانه بدون اینکه خمینی را انکار کنند، از وی فاصله بگیرند. احتمال اعمال خشونت توسط رادیکالهای ناراضی بسیار قوی است. (پایان خلاصه) 1- خلاصه برنامه 17 ماده ای مخالفین که در تلگرام مرجع اشاره شده است، موارد اختلافی با ارائه کامل آن دارد که بعضی از این موارد اختلاف ممکن است در مانورهای آینده بسیار مهم باشند.

بیانیه ظاهراً برای راهپیمایی 10 دسامبر پیشنویس شده بود، اما به طور کامل در حادثه 11 دسامبر به اطلاع عموم رسید. ترجمه نکته های اصلی از این قرار است.

(1) آیت اللّه خمینی رهبر ما است هرچه که وی بخواهد ما انجام خواهیم داد. این راهپیمایی بیعت با خمینی است.

(2) عاملین دولت دیکتاتور باید بیرون انداخته شوند و قدرت باید به مردم منتقل گردد.

(3) حکومت عدل اجتماعی و فردی اسلام باید براساس رأی مردم ایجاد گردد (توجه: این درخواست برای تشکیل جمهوری اسلامی آن طور که در تلگراف مرجع آمده بود، نیست).

(4) امروز روز حقوق بشر است؛ ما خواستار حقوق بشری هستیم که مبارزه ما به خاطر آن است.

(5) امپریالیسم شرق و غرب باید از بین برده شوند. مردم ایران علاقه به گسترش و ادامه روابط با سایر ملتها خواهند داشت (توجه: این شعار درخواست از بین رفتن دولت نظامی را نمی کند، چنان که در تلگراف مرجع آورده شده بود) (6) اقلیتهای مذهبی و افراد تبعه سایر کشورها می توانند در ایران همچنان به سر برند، اگر به قانون اساسی و حقوق بشر احترام بگذارند.

(7) به حقوق و آزادی واقعی زنان احترام گذاشته خواهد شد. ما از تمام قدرت زنان در ایران استفاده خواهیم کرد.

(8) به حق کارگران و کشاورزان احترام گذاشته خواهد شد و آنها از کارشان در ایران سود خواهند برد.

(9) مردم نباید از پول، پول بسازند. بهره برداری انسان از انسان باید متوقف شود. ثروت گردآوری شده در دست بعضیها و املاک دیگران دوباره باید تقسیم شود.

(10) کشاورزی باید دوباره احیاء گردد و اقتصاد ایران مستقل از نفوذ خارج شود. ما از اعتصابات دولتی و بخش خصوصی پشتیبانی می کنیم. اعتصابات یک ضربه علیه رژیم است. آنها به زندگی در ایران لطمه وارد نیاورده اند.

(12) مردم باید برای نیازهای ضروریشان با یکدیگر همکاری کنند و از افزایش قیمتها و کمبود جلوگیری کنند.

(13) آوردن ارتش به خیابانها و آنها را در مقابل مردم قرار دادن، یک خیانت بزرگ است ما از ارتش می خواهیم که با مردم باشد، نه علیه آنها (توجه: اشاره ای به شلیک به طرف تظاهرکنندگان که در مرجع قبل آمده بود، نشد).

(14) تبلیغات سوء و ادعای رژیم مبنی بر تأثیر و نفوذ کمونیسم بین المللی بر مبارزه مردم ایران، دروغ می باشد. تخریب بعضی از مکانها توسط خود دولت انجام گرفته است.

(15) ما به شهیدان انقلاب مردم ایران درود می فرستیم.

ص: 55

(16) ما خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و بازگشت همه کسانی که در اثر نبودن آزادی، کشور را ترک کرده اند، هستیم.

(17) ما به مبارزه خود تا پیروزی ادامه خواهیم داد. (توجه: توضیح شفاهی که پس از پایان بیانیه توسط همین ملا داده شد، از این قرار بود که مبارزه در همه جوانب خود ادامه خواهد داشت.

2- تکرار می کنیم که ارزیابی قطعی در دو روز گذشته هنوز امکان ندارد، اما دلایل واضحی نیز وجود دارد که: (الف): اجتناب از خشونت در راهپیمایی دو روز گذشته یک پیروزی قطعی برای هر دو طرف، دولت و مخالفان میانه رو می باشد که به مقاومت برخاسته است، هردو طرف معتقدند که برنده شده اند. (ب) دستجات تندرو از اینکه واقعاً خشونتی در جریان راهپیمایی صورت نگرفته نگران بودند و احتمالاً برای بوجود آوردن خشونت کاری خواهند کرد. حالت محاصره ای که عملاً در اصفهان پدید آمده است، در این رابطه دلگرم کننده نیست. (پ) راهپیمایی توده های مردم تهران کاملاً سیاسی بود و فقط لفظاً به مذهب توجه داشت و این نمایش مؤثری از تبحر جبهه ملی در تشکیلات توده ای بود و بسیاری از ناظرین را متعجب کرد. (ت) تکرار می کنم، اینکه برخورد خونباری به وقوع نپیوست، فرصتی را برای رژیم خریداری کرد. دولت گفته است «با عزم راسخ» قانون منع عبور و مرور را به اجرا در خواهد آورد. (ج) جناح مخالف در حال رفتن بر سر میز مذاکره داخلی است تا پیشنهادات مربوط به کابینه و هیئت نیابت سلطنت را به عنوان اساس مذاکراتش با حکومت ایران مصرانه ارائه دهد. (ح) از طرف دیگر رویگردان شدن جمع کثیری از مردم از دولت، بر بسیاری از مردم طبقه متوسط که از وسعت و عمق احساسات ضد شاه خبر نداشتند نیزه اثر گذاشته است. همچنین بعضی از اینها ناراضی بودند که دولت اقدام به حفاظت از بعضی از نقاط شهر توسط ارتش کرده است و دیگران را به حال خود رها نموده است.

3- چندین سؤال اصلی و «معما» در مورد آینده نزدیک وجود دارد. آیا دولت ایران حکومت نظامی را شدیدتر و یا ملایمتر از پیش برقرار خواهد کرد؟ کاملاً روشن است که دولت ایران باید اعتصابیون را به سرکار خود بازگرداند، بچه ها را به مدرسه برگرداند و دوباره کنترل خیابانها را به دست گیرد. اگر این مسئله با ظرافت و پایداری صورت بگیرد، جستجوی شاه برای ترکیب ائتلافی می تواند پیش برود. اقدامی که جسارت آمیزتر باشد، می تواند تندروها را به برخورد خشونت آمیز بیشتری تحریک کند. بیشتر نظامیان خواستار نشان دادن مواضع سخت تری هستند، درحالی که گروههای تندرو ناراحت بودند که میانه روها اجازه ندادند که بعضی از آنها در راهپیمایی 10 و 11 (دسامبر) شرکت کنند و سازمان دهندگان تظاهرات در پی برخورد عظیمتری نبودند؛ ترکیبی از این دو عامل می تواند بسیار انفجارآمیز باشد. به خصوص اگر ارتش با نیروی زیاد علیه زیر پاگذارندگان مقررات حکومت نظامی در چند شب آینده وارد عمل شود. از طرفی دیگر ارتش نمی تواند خیلی ملایم باشد وگرنه باعث کند شدن مصالحه می شود و مخالفین با خواسته های افراطی تری بازخواهند گشت.

4- سؤال مهم دوم، درباره این است که آیا جناح مخالف می تواند فعالیت خود را برای یک برخورد واحد با شاه یا دولت ایران هماهنگ کند. مدرکی موجود است که رهبران راهپیمایی خواستار قطع تظاهرات در 12 و 13 دسامبر یعنی در دو روز آینده شده اند. جلسات مذاکره بین شخصیتهای اصلی مخالفین، امروز در جریان است تا سعی شود در کار فهرستها و اسامی پیشنهاد شده کابینه برای شورای سلطنت اخلال به عمل آید. در شهر شایع شده است که آزادی سنجابی در هفتم دسامبر نتیجه معامله بر سر

ص: 56

ائتلاف پیشنهادی کابینه بوده است، اما به نظر نمی رسد این خبر صحت داشته باشد که در اجتماعات می گویند که رهبران جبهه ملی به طور خصوصی موافقت کرده اند که شاه را حتی طبق قانون اساسی نمی خواهند. مشکل اصلی این است که مخالفین در اجتماعات می گویند که شاه را نمی خواهند. حتی طبق قانون اساسی رهبران جبهه ملی به طور خصوصی موافقت کرده اند، احتمالاً وجود شاه ضروری است، اما بحث بر سر اینکه چه کسی شاه یا دولت پیشنهادی ارتش را کنترل کند، ادامه می یابد. در حال حاضر علیرغم آنچه که «معجزه محرم» نامیده می شود موضع جناح مخالف و دولت ایران متقابلاً هنوز تغییر نیافته است. چند روز آینده باید نکاتی را به دست ما بدهد، که آیا حوادث پایان هفته گذشته انعطاف بیشتری را در مواضع دو جناح به بار آورده یا نه.

5 - دورنمای آینده نزدیک توأم با خطر و امیدواری است. جنبه خطر این است که تندروها به تحریک حادثه های خشونت بار دست خواهند زد که این عمل باعث دور شدن توجه میانه روها از احساس لذت بخش موفقیت شده و عکس العمل سخت نظامی را به همراه خواهد داشت. جنبه امیدواری این است که مخالفین بتوانند به پیشنهاد واحدی برسند و هرچه زودتر آماده حرکت به جلو در جهت دولت ائتلافی مناسب بشوند و همه عناصر بتوانند آرامش خود را حفظ کنند.

در هر حال اگر این کار صورت بگیرد، باز هم نخواهد توانست خسارت اقتصادی (رجوع شود به تلگراف جداگانه) و سیاسی را کاهش دهد. اعتصابات ادامه دارند، سیستم بانکی در وضع آشفته ای است، تولید نفت همچنان پایین است و اگر حتی مخالفین پیشنهادات خود را جلو بگذارند، مذاکرات نسبتاً گسترش یافته ای باید به دنبال باشد تا بتوانند به توافقی برسند. با توجه به زمینه بالا، برنامه مخالفین پیشنهادات جالبی است. علیرغم تکرار سنتی که خمینی رهبر است، برنامه به تنهایی خود کاملاً میانه رو است و به استثناء یک مورد، نمایانگر مواضع افراطی خمینی نیست. راهپیمایی ها توسط جبهه ملی ایران صورت گرفت نه توسط خمینی. طبق سه منبع مختلف، برنامه توسط کمیته جبهه ملی طراحی شده بود و در برنامه ها و راهپیماییهای سراسری ایران تأثیر جبهه ملی بیشتر از تأثیر مذهبیون به چشم می خورد.

استثناء در مواضع افراطی - نکته دوم است که خواستار بیرون انداختن عوامل دیکتاتور دولت می باشد.

یک مقام سفارت می نویسد که این نکته نسبت به خواست خمینی در مورد پایان بخشیدن به کار شاه کمتر افراطی است، در حالی که درجه اختلاف بسیار است، باز روزنه امیدی برای مصالحه باقی می گذارد که امید اصلی میانه روها است. روش اصلی مذهبیهای میانه روتر و رهبران غیر مذهبی این است که در موقعیت کنونی «موفقیت» به دست آمده در دو روز گذشته را حراست کنند و لیست اسامی کابینه را به شاه تقدیم کنند. آنها بدون جدایی گزیدن از خمینی باید هرچه بیشتر وی را از اینکه یک چاره عمل سیاسی بشود، کنار بزنند.

اگر این مرحله شکست بخورد، یا به وسیله فعالیتهای خشونت آمیز، کار میز مذاکره به شکست بینجامد، سیستم بی نظم سیاسی ایرانی باز هم فلج خواهد شد. با این پیش بینی که برخورد شدیدی که قرار بود در عاشورا به وقوع بپیوندند از بین نرفته است؛ بلکه تنها چند روز یا چند هفته به تعویق افتاده است.

سولیوان

آشوبهای جاری در اصفهان، تظاهرات طرفداران شاه، روابط ایران و آمریکاو...

ص: 57

سند شماره (34) کنسولگری آمریکا در اصفهانتاریخ و مکان : 14 دسامبر 1978 - (23 آذر 1357) از : کنسولگری آمریکا در اصفهان رادیو تلویزیون اصفهان یادداشت مذاکراتطبقه بندی : محرمانه طرفین مذاکره : آقای ابراهیم پیشاور، سرپرست رادیو تلویزیون اصفهان - آقای رضا غفاریان، مشاور ایالتی کنسولگری - دیوید. سی. مک گافی، کنسول در اصفهان موضوع : آشوبهای جاری در اصفهان، تظاهرات طرفداران شاه، روابط ایران و آمریکا، خبرهای پخش شده به زبان انگلیسی من در اولین فرصت مناسب به دیدار آقای پیشاور که تازه به اصفهان منتقل شده است، رفتم. او از ملاقات با من خوشحال و راضی به نظر می رسید و در مورد وقایع جاری، آزادانه با من بحث کرد. وی تقریباً40 - 35 سال دارد، فارغ التحصیل دانشگاه کاتولیک در واشنگتن دی. سی می باشد. قبلاً در رادیو تلویزیون تهران کار می کرده است. انگلیسی او عالی است، اما کمی قدیمی و خارج از دور است.

او عقیده خود را در رابطه با مشکلات اخیر اصفهان بیان داشت و گفت که این حوادث توسط گروهی کوچک از مارکسیستها، به خوبی سازماندهی شده بودند که توانستند باعث هیجان و شعله وری مردم ناراحت اصفهان شوند. وقتی که سؤال شد، او پاسخ داد که بیشتر مردم از اوضاع و از رژیم ناراحت هستند.

اما این حالت بدان حد نیست که خود به تنهایی دست به خشونت بزنند. زمانی که گروههای کوچک خشونت را آغاز می کنند، آنها دستخوش هیجان شده و خشونت را به عمل می آورند. اما این بیگناهان هستند که وقتی ارتشیها می آیند، دستگیر می شوند و مارکسیستها مراقب هستند که زود و به موقع فرار کنند.

من راجع به تظاهرات طرفداران شاه سئوالاتی کردم، که در همان لحظه صدای آنها از بیرون شنیده می شد. او گفت که بیشتر آنها زارعان و کارگران کارخانه ذوب آهن هستند که برای این منظور به شهر آورده شده اند و از اینکه به سراغ «مردم از خود راضی شهر» برگشته اند، به هیجان آمده اند. اما او گفت در حقیقت چیزهایی که آنها می گویند مورد قبول خیلی از اصفهانیها است، اگر آنها از انتقامجویی نمی ترسیدند. با این وصف نه تنها وابستگان سربازان و اداریها، بلکه عده ای از اداریها هم به آنها پیوسته اند. او سپس تیمی سیار از رادیو تلویزیون را برای فیلمبرداری از تظاهرات روانه کرد. من از او در مورد صحت این مطلب که تیمهای اعزامی او از انداختن مجسمه شاه فیلمبرداری کرده و آن را برای نیروهای امنیتی برای تحقیق فرستاده اند، پرسیدم. او جواب داد که آن جریان ضبط شده و رادیو تلویزیون ملی تصمیم گرفت آن را در تلویزیون نشان ندهد و چنین فیلمهایی به طور منظم بین «سازمانهای دیگر دولت» گردانده می شوند. به هر حال او اذعان داشت که در صورتی که این مسئله بین مردم پخش شود، او نگران تلافی جوییهای احتمالی با فیلمبرداران خود است و از من خواست که این حرف را جای دیگر نگویم.

او سپس وارد یک بحث جامع در مورد مشکلات شد و با مقداری لفاظی پرسید، چرا آمریکا، این دوست خوب ایران، برای کمک کارهای دیگری انجام نمی دهد. او گفت: من وقتی به لیست کمکهای آمریکا نگاه می کنم، وعده ها و برنامه های نظامی را می بینیم، ولی راجع به کمک در زمینه اجتماعی که

ص: 58

خاستگاه حوادث و مسائل جاری است، چیزی به چشم نمی خورد. من تاریخچه کوتاهی از کمکهای توسعه ای و شرکت آمریکا در تعلیم و تربیت ایران، طرح ریزی مالی و طرح ریزی برای اصلاحات ارضی، تئوری اصلاح اجتماعی و دیگر برنامه های مشابه آمریکا را در رابطه با ایران به او شرح دادم. من خاطرنشان کردم که تغییراتی که براثر این برنامه ها روی داده، شاید محدودیتهای فرهنگی ایران را به حد کافی موردتوجه قرار نداده اند و به نابسامانیهای جاری ایران مایه داده باشند. من گفتم که طرز تفکر اخیر تأکید بر این دارد که هر کشور و فرهنگی باید خود مسائل خود را تعیین و حل کند و سپس تقاضای تکنولوژی و کمکهای دیگر برای اجرای برنامه هایش نماید. «کمک» از خارج از فرهنگ در حقیقت می تواند مسائل را وخیم کند. من به او اطمینان دادم که آمریکا به ایران بسیار ارج می نهد و هروقت که ایران احتیاجات خود را معین کند، حاضر به بر طرف کردن آن است. این بحث برای او چیز بسیار تازه و جالبی بود.

سپس من از او درباره پخش برنامه هایی به زبان انگلیسی که متن یا خلاصه اعلامیه های حکومت نظامی، اخبار محل و چیزهای برنامه پرکن را در سطح محلی فراهم نماید، سؤالاتی کردم. من به او گفتم که با توجه به توانایی انگلیسیش، بر محتوای برنامه ها نظارت کرده و یک خدمت واقعی برای جماعت خارجی انجام دهد. بعد از مدتی بحث، او قبول کرد و فوری به وسیله تلفن از رادیو تلویزیون تهران کسب اجازه کرده، با این شرط که مسئولیت بر عهده خودش باشد. او از من خواست که دو نفر - یک زن و یک مرد - را برای اجرای عمل پخش و تصحیح متن انگلیسی در مورد اصطلاحات و دستور زبان معرفی کرده و زمانی را برای آن مشخص کنم. حالا قرار شده که از 16 دسامبر در ساعت هفت بعد از ظهر هر روز شروع شود.

نظریه: آقای پیشاور کاملاً از یک موضع دولتی حرف می زد و گروههای کوچک را متهم می کرد و در جستجوی تقصیر دیگران، با رفتاری دوستانه ایالات متحده را مسئول می دانست. به هر حال نحوه برخورد او در مقایسه با اسلافش یا مقامات دیگری که با ایشان صحبت کرده ام خیلی انعطاف پذیر بود. او دامنه نارضایتی عمومی را تشخیص می داد و به نظر می رسید که به جای اینکه بنشیند و همه چیز را محکوم کند، دنبال راه حلی می گشت.

این نقطه نظر جدید اخیراً به وسیله کسانی گزارش شده است و تا حدی که نمایانگر حالت مقامات دولتی است، تحول امیدوارکننده ای است.

بیل عزیز

سند شماره (35) مدیریت اطلاعات مرکزی تاریخ : 14 دسامبر 1978 - 23 آذر 1357 معاونت در سنجش خارجی کشور واشنگتن - دی - سی بیل عزیز من متأسفم که از زمان بازگشتم کاملاً در کوران جلسات Scc درباره ایران گیر کرده ام. به هر حال، می خواستم که از این آرامش مختصر پس از عاشورا بهره جسته و از شما، همسرتان و تمام اعضای خوب هیئت نمایندگی برای میهمان نوازی و کمک شما طی چند روز اقامت باب ارل و خود با شما در تهران

ص: 59

تشکر کنم. اگر چه زمان (جلسه) توجیه شاه کاملاً تصادفی دست داد، کسب مقداری نظریات دست اول از اوضاع برای من در زمان بهتری نمی توانست اتفاق افتد.

تشکرات مخصوص من از شما برای میزبانی میهمانی کوکتل که به من امکان داد که مکالمات غیر رسمی تری با چندین تن از افراد ارتش و ساواک ایران داشته باشم.

با گرمترین سلامها رابرت. آر. بوئی جناب آقای ویلیام سولیوان سفیر آمریکا تهران، ایران

فساد در ایران

سند شماره (36) از : وزارت امور خارجهتاریخ : 15 دسامبر 1978 - 24 آذر 1357 به : کنسولگریهای آمریکا در اصفهان و تبریز طبقه بندی : محرمانه موضوع : فساد در ایران خلاصه: فساد موضوع سیاسی عمده ای گردیده است. علیرغم خشم همگانی، حالت اصلاح بنیادی دیده نمی شود. در عوض انتقام درباره گناهکاران در ذهنها بالا می گیرد. بالقوه در نهایت ممکن است موجب ظهور دوباره و تحمل آن نوع فسادی که همواره تا به حال آنچنان عظیم خود را در فعالیت اقتصادی ایران آشکار کرده است، بگردد. سیاستمداران جاه طلب، منجمله شاه، ممکن است وسوسه شوند تا این وضعیت را سرکوب کنند، اما در حالیکه موضوع فساد به خودی خود امری گذرا باشد، ولی احتمالاً بدون به لرزه انداختن عمیق اصلی ترین نهاد سیاسی ایران یعنی سلطنت، از بین نمی رود.(پایان خلاصه) فساد در هفته های اخیر موضوع سیاسی عمده ای گردیده است و انتقادات شاه در میان فعالیتهای رشوه خواری برخی از نزدیکترین مشاوران و حتی اعضای خانواده اش گم شده است. خشمی که علیه این پدیده به ظهور پیوسته، همه جا گستر شده است و وارد طبقات اجتماعی و اقتصادی گردیده و به نظر می آید که عمیقاً احساس شده باشد. علاوه بر این فساد اصطلاحاً معنا گردیده و واقعه همه جاگیری در زندگی ایرانیان بوده است و مقدار بعضی از کلاهبرداریها که در اخبار، که اخیراً گزارش شده، با هر استانداردی تکان دهنده است. شاید این امر اجتناب ناپذیر بود که پول کلانی که در اکثر پروژه های عظیم در ایران در خلال دهه اخیر به کار افتاده بود وسوسه سود غیر مشروع را فراهم نماید. با این وجود، امید به تغییر بنیادی خیلی کم به نظر می آید، هرچند که نتایج احساسات ضد رشوه خواری جاری، ممکن است امری بعید باشد.

این یک واقعیت تأسف آوری است که کشف وجود رشوه خواری نبود که منجر به عکس العمل علیه آن گردیده، بلکه این احساس بود که میوه رشوه خواری به گونه ای منصفانه و عادلانه توزیع نشده است. این امر که سالها دست دولتمردان عالیرتبه و تجّار در آمد عمومی بوده (اموال عمومی را به تاراج برده است) موضوع مسلمی بود، اما عکس العمل عمومی حادی برای چنان اقداماتی، مادام که به طور وافر در دسترس همه باشد، وجود نداشت. دولت به همانگونه که در آمریکا هیچ انگیزه ای برای سرجا نشانیدن قطاع

ص: 60

الطریقها در قرن نوزدهم وجود نداشت، در حالی که این اسطوره که هرکس می تواند قطاع الطریق نشود، رایج بود، اکثر ایرانیان که در برابر وسوسه پول سهل الوصول مصونیت ندارند، تا مدتها در مورد ثروتهای سئوال برانگیزی که در اطراف آنها به جیب زده می شد، نگرانی نداشتند. در حقیقت، این پدیده اغلب اوقات به عنوان پدیده ای امید بخش محسوب می شد و اکثر ایرانیان درباره قدرت همشهریان خود که یک شبه ثروتمند می شدند، دچار نوعی تفاخر می گردیدند.

نقطه عطف در پیدایش تغییری در این خصوص ملازم با این امر بود که ایرانیان دریافتند که ثروت آنها محدود به حدودی است. این موضوع حدود اواخر 1977 و اوائل 1978 هرچه بیشتر آشکار گردید. یعنی آن گاه که اقتصاد ملی حرکتش آنچنان کند شد که تقریباً به توقف رسید و این امر به راههای گوناگون به منصه ظهور رسید ما آنچه که شدیدترین و گویاترین تأثیر را داشت شاید این بود که سهم درآمدهای شخصی اکثر ایرانیان که به کار ضروریات اولیه می آمد، علیرغم افزایش مرتب حقوق افزایش می یافت. در عین حال تمایل به خرج چشمگیر در میان کسانی که در خلال سالهای پر در آمد، به طور مطلق یا نسبی سود برده بودند، توجه عمومی را به واقعیت رشد سریع اقتصادی جلب کرد. به این معنی که با وجود مساوی بودن همه چیز، زخم نابرابریهای اقتصادی توسط چنان رشدی چرکین تر می شود. در حالی که، زمانی به چنگ آوردن بی زحمت ثروت مشخصی به عنوان دلیلی برای پویایی اقتصاد ایران به حساب می آمد، این داراییها حالا به عنوان دلیلی برای خرابی سیستم به شمار می آید. فعالیتهایی که قبلاً به عنوان رندی تلقی می شد یا از آن با تمجید یاد می شد و اغلب هیئتی نمایان در ثروتمند شدن بود، حالا فساد نامیده می شود. در حالی که اینک حالت عمومی عبارت از خشمی پارسا منشانه است، اما به نظر نمی آید که به سوی انقلاب پیش برود تقاضای عمومی نه برای اصلاح بنیادی که برای انتقام است. حتی مردی چون علی امینی، نخست وزیر اسبق، در توزیع ثروت اقتصادی خون را تجویز می کند و نه مساوات اجتماعی را.اخیراً او پیشنهاد کرد که با توجه به این امر که هزاران طفل دبستانی به خاطر خواندن ادبیات ممنوعه کشته شده اند، تقاضای به دار کشیدن صد عضو هزار فامیل، خواست زیادی نیست. اظهار نظر او تلویحاً این بود که مجرمیت آنها کم اهمیت تر از این است که به عنوان مجرم شناخته شوند. به بیانی دیگر، هدف اولیه چنین عملی از بین بردن فساد نخواهد بود، بلکه به منظور فرونشاندن خشم عمومی خواهد بود. در واقع، امینی افزود که فساد مانند فقر همواره ممکن است در ایران باقی بماند. او گفت که حتی به هنگام نخست وزیریش در از بین بردن فساد، «50 درصد موفق» بوده و پیشنهاد کرد که ممکن است لازم باشد که تا حدودی آن را تحمل نمود. او پرسید که در غیر این صورت چگونه ممکن است از مردمی که حداقل معیشت اقتصادی را دارند بتوان انتظار داشت که دو قطب را به هم نزدیک کنند؟ ظاهراً آن نوع فسادی را که امینی در کار مشروع جلوه دادن آن است عبارت از فسادی است که مشخصه عمومی اکثر اقتصادهای قدیمی می باشد. برای ممتاز کردن آن از نوعی که در جوامع کاملاً صنعتی آشنا است گاهی از آن به عنوان مزدبگیری یاد می شود و آن مشخص کننده تفاوت فیمابین ارزش بازاری واقعی کالا یا سرویس و ارزش اسمی که معمولاً توسط دولت به طور دلخواه روی آن گذاشته می شود، است. در چنین شرایطی پرداخت این تفاوت معین می کند که کالا باید توزیع شود یا سرویس انجام پذیرد و به این ترتیب شاید بتوان آن را جزء لایتجزای اقتصاد به شمار آورد. به لحاظ زیادی این امر در ایران صادق بوده است، همانجا که قیمتهای دلخواه و اغلب غیر واقعگرایانه که توسط قدرت دولتی و نه فشار بازار معین

ص: 61

می شود، به «فساد» همه جاگیر کمک نموده است. پرداختهای کلان می تواند و اغلب اینچنین شده است که به عنوان عمل ناشایست اخلاقی تلقی شود، اما تنها آلترناتیو ممکن بوده است که سیستم توزیع را متزلزل سازد. در زمینه فقدان مکانیسم مؤثرتر «فساد» تسهیلاتی فراهم نمود که ماشین اقتصادی ایران را به عمل قادر ساخت. اهمیتی را که زمانی فساد در نقش حلال (به عنوان محلل) در اقتصاد ایران بازی نمود، اکنون آشکار شده است. در برابر محکومیت همگانی آن، پاسخ آنهایی که در غیر این صورت انتظار عکس العمل از آنها می رفت، این بوده است که خاموش باشند. قطع معاملات کلان (یا در بعضی موارد انتقال آنها به خارج از ایران) و حتی سکوت دیوانسالارانه نتایجی چاره ناپذیر بوده است. از آنجا که به نظر می رسد که ایرانیان تمایلی به امتحان جدی عملکرد فساد در جامعه ایران ندارند و در عوض مجازات را ترجیح می دهند، وسوسه تدارک متهمین سمبلیک (نمادی) برای عموم توسط سیاستمداران جاه طلب ممکن است مقاومت ناپذیر باشد. در واقع خود شاه ممکن است، به این وسوسه دچار شده باشد، هم چنانکه تمایل آشکارا برای قربانی کردن چند نفر از وابستگان نزدیکش و حتی خواست او برای بررسی اموال خاندان سلطنت این را نشان داد. ایرانیان را ممکن است دست کم برای مدتی، به وسیله چنان راه حلی ساکت کرد.

اما مشکل شاه در این میان آن است که این منطق به طور محتوم به او منتهی شده و تقصیر غایی به گردن او خواهد افتاد. بدین ترتیب در حالی که فساد ممکن است موضوعی گذرا باشد، اما بعید نیست که ابتدا اصلی ترین نهاد سیاسی ایران را اگر نگوییم از بین می برد، که عمیقاً به لرزه در خواهد آورد. به گونه ای طنز آلود، در عرصه فقدان جاری احساس همگانی برای اصلاحات بنیادی، حتی موضوع فوق مانع ظهور نوخیز فساد به عنوان مشخصه بارز فعالیت اقتصادی ایران نخواهد شد.

امضاء: تامست

آقای سفیر عزیز

سند شماره (37) وزارت امور خارجهتاریخ: 19 دسامبر 1978 - 28 آذر 1357 اداری غیر رسمی جناب آقای : ویلیام. اچ. سولیوان سفیر آمریکا در تهران سری - فقط چشم آقای سفیر عزیز من متأسفم از اینکه فشارها در اینجا و در تهران حرکت و نقل و انتقال نامه ها را بین دو طرف تقلیل داده است. لحظه آرامی فرا رسیده و من از این لحظه استفاده کرده شما را در جریان بعضی امور بسیار حساس که من نمی توانم آنها را با تلفن یا تلگرام بگویم، قرار می دهم. شاید شما درباره این امور بهتر از من آشنایی دارید، ولی بگذارید من با شما سهیم باشم.

اولاً در این بحث نگرانی بسیار درباره مجرای محرمانه ارتباط مستقیم از کاخ سفید با ایرانیان و به ویژه مجرای برژینسکی - زاهدی وجود دارد. بن ریدیک هفته قبل با من تلفنی صحبت کرد تا درباره آنچه که من درباره این ارتباط می دانم بپرسد و از من تقاضا کرد که هرگاه من اطلاعاتی تهیه کردم او را در جریان بگذارم. از آنچه که من از منابع دیگر شنیده ام چنین برمی آید که نگرانی او منعکس کننده احساس آقای

ص: 62

کریستوفر و وزیر امور خارجه است. من در واقع چیز زیادی درباره این مجرا نمی دانم و باید به بدگمانی خود که نتیجه تماس با ایران است تکیه کنم. من اطلاع دارم که برژنسکی جمعه یا شنبه گذشته با زاهدی تماس گرفته و این تماس باعث شده که سفیر به اصفهان برود تا به گروه خود در آنجا سرو صورتی بدهد.

من خودم دو یا سه هفته قبل در یک جلسه خصوصی با برژینسکی ملاقات کردم و در این ملاقات او درباره ایران به طور کلی، و نظریه بدبینانه من از آینده آن سئوالاتی کرد. من به او آنچه را که از آن زمان به بعد از طریق «گری سیک» ابلاغ کرده ام نگفتم و آن این است که من زاهدی را در مورد سرو کار داشتن با بحران ایران یک همتای فاجعه انگیز می دانم. به نظر من او کاملاً از منافع شخصی خود پیروی می کند و فاقد حسن قضاوت است و تمایل دارد به اینکه براساس اطلاعات نادرست و بد سریعاً اقدام کند. متأسفم از اینکه معتقدم که مشورتها و توصیه های او یکی از عوامل نیرومند مؤثر بر نظریه های کاخ سفید بوده است.

از زمانی که گزارش بال به وزارت امور خارجه در یک نسخه تنها برای مشاهده کریستوفر فرستاده شد هیچ کس آن را ندیده است. من چند بار با آقای بال ملاقات کردم و معتقدم که نظریات او را به اندازه کافی درک می کنم. به نظر نمی آید که او معتقد باشد که شاه چندان آینده ای داشته باشد و معتقد است که ما باید خود را برای چیزهایی که غیرقابل تصور است آماده کنیم. برای افکار خودم در این باره من یک نسخه از یادداشتی را که برای هال ساندرز تهیه کرده ام به پیوست می فرستم. من مدتهاست این نظریات را داشته ام ولی هر اندازه که ما به روز رسیدگی نزدیکتر می شویم، من مصمم تر می شوم مقداری از این نظریات را روی کاغذ بیاورم. ممکن است شما با نظریات یا تجزیه و تحلیل من موافق نباشید، ولی به نظر من وظیفه ما عبارت است از پیدا کردن راه خروج شرافتمندانه شاه و در عین حال به دست آوردن اعتبار کافی برای ایالات متحده با این کار. به نظر من این یک وظیفه امکان ناپذیر است، ولی احتمالاً وظیفه ای است که باید به نحو دقیقی آماده شود، به ویژه با توجه به نظامیان ایران من فکر می کنم که ما نفوذ خود را در این گروه به مقدار زیادی دست کم گرفته ایم و به طور واقعی ارزیابی نکرده ایم. من گمان نمی کنم که ما خودمان باید نام وزیران را ببریم ولیکن نقش ما در این میان ممکن است بسیار فعالانه تر باشد. مثلاً ما می توانیم یک کمیته 6 یا 8 نفری از سرشناسان (شامل نماینده خمینی) دعوت کنیم تا یک راه حل ایرانی تهیه کننده و ما از آن پشتیبانی خواهیم کرد. اعم از اینکه این راه حل یک سلطنت مشروطه باشد یا یک نیابت سلطنت، ما باید حاضر باشیم که روی آن صحه بگذاریم.

تصور می کنم که شما از فهرست پرسشهای فوق سری که در پایان هفته جاری برای شاه فرستاده شد، اطلاع دارید. این فهرست به من نشان داده نشده است. این نمایش سطح عدم اعتمادی است که در کاخ سفید نسبت به وزارت امور خارجه (و از نظر خودخواهی من فکر می کنم نسبت به خودم) وجود دارد. من متأسفم از اینکه ما وقت گرانبهایی را هدر می دهیم و سیل حوادث ممکن است ما را با خود ببرد و ایالات متحده آمریکا را از فرصت بازیابی موقعیت خود در ایران محروم کند.

من شاید بیش از آنکه باید و شاید به یک قطعه کاغذ اعتماد نشان داده ام، ولی به هر صورت شک دارم از اینکه آینده ای داشته باشم. من میل دارم از شما تقاضا کنم به خاطر پرورش جوانان از من حمایت کنید.

خطرات هرچه باشند من معتقدم که دادن ارزیابی صمیمانه من درباره شکل گرفتن اوضاع در جبهه ایران در این روزها از طرف من به شما حائز اهمیت است.

ضمیمه: نسخه یادداشت برای ساندرزارادتمند شما - هنری پرشت

در جستجوی ثبات در ایران

ص: 63

وزارت امور خارجه از : اداره امور خاور نزدیک، ایران، هنری پرشت سری - پخش نشود به : اداره امور خاور نزدیک، هارولد ساندرز موضوع : در جستجوی ثبات در ایران به طور کلی عقیده براین است که شاه تنها شانس حاشیه ای (جزئی) برای بقا به عنوان یک سلطان مشروطه دارد. تا آنجایی که من می دانم هیچ کس معتقد نیست که شاه می تواند به اعمال قدرت کامل خود دوباره دست یابد. خود شاه نیز این موضوع را به طور خصوصی اذعان کرده است. مابه کندی و از روی بی میلی و بیشتر از طریق تعدیل موضع قبلی خود تا از روی تجزیه و تحلیل خود «براساس صفر» از آنچه آینده برای ایران و منافع آمریکا ممکن است در چنته داشته باشد به نتیجه گیری خود رسیده ایم.

من معتقدم که موضع شاه سریعتر از درک ما از موضوع اعتدال یافته است. من گمان نمی کنم که ممکن باشد با قائل شدن نقش «شاه سوئد» برای شاه آن هم نه برای مدت طولانی بلکه مثلاً برای یک سال، شاه ر نجات داد.

فرضیات ما برای ترجیح دادن شاه به عنوان یک سلطان مشروطه از این قرارند: (الف) حضور مداوم شاه بهتر از همه ثبات را در ایران تأمین می کند. (ب) شاه بهترین وسیله حمایت از منافع آمریکا در این کشور است. (ج) راههای دیگر غیر نظامی کوتاه مدت در هر دو مورد فوق مشکوک است و به احتمال قوی در دراز مدت تنها ممکن است مرحله ای برای بی ثباتی چپگرایانه باشد. (د) خروج شاه برای دوستان ما در این منطقه به منزله یک تکان شدید و برای انتقاد کنندگان از ما در داخل کشور موهبت بزرگی خواهد بود.

من معتقدم که ما باید هر یک از این فرضیه ها را بررسی کنیم و اگر چنانچه این فرضیه ها آن طوری که ما تصور می کنیم مستحکم نباشد، به سرعت برای تهیه یک خط مشی جدید آمریکا در ایران از نو شروع کنیم.

الف) شاه به عنوان نیروی ثبات این استدلال به طور عمده بر این فرضیه استوار است که تنها شاه می تواند وحدت و انضباط نیروهای مسلح را تضمین کند: این امر حقیقت دارد، اگر ما نیروهای مسلح را به عنوان یک گروه ثابت ساکن تصور کنیم ولیکن اگر (1) شاه به عنوان یک سلطان مشروطه از قدرتش کاسته شود یعنی در واقع نیروهای مسلح را رهبری نکند و (2) هدف خشم مخالفین قرار گیرد که نیاز به آن باشد که ارتش تظاهرات مداوم و در مقیاس بزرگ را سرکوب کند، آن گاه در میان عناصر مهم دستگاه نظامی افکار چگونه تحول خواهد یافت؟ در حالی که بسیار کم احتمال می رود که ژنرال ازهاری یا ژنرال اویسی اقدامی علیه شاه به عمل آورند این موضوع درباره تیمسارهای دیگر و صفوف پایینتر نظامیان که تا کنون جرأت اظهار شک و تردید نسبت به ما کرده اند، صدق نمی کند.

بعضی از میانه روها در میان نظامیان مایل نیستند که شاهد آن باشند که ایران به خاطر شاه آسیب ببیند.

افراطیون، به احتمال قوی پشتیبانهای خمینی هستند هر دو اینها درک می کنند که جهت حرکت تحولات چگونه است.

اگر نظامیان استعداد ناآرامی دارند، مخالفین غیر نظامی از قبیل اعتصاب کنندگان و مردمی که در 10 و

ص: 64

11 دسامبر به راهپیمایی پرداختند و تروریستها، طبیعتاً تمایل بیشتری برای بیان نارضایتی خویش دارند.

درباره شاه و صمیمیت او در پذیرفتن نقش یک سلطان با حفظ قدرت عدم اعتماد عمیقی وجود دارد. بدین ترتیب شاه در نقش سلطان مشروطه ممکن است نتواند آرامش ایجاد کند و به احتمال قوی منجر به آشوب بیشتری خواهد شد.

اگر این تجزیه و تحلیل پذیرفته باشد، چنین به نظر می رسد که ما باید سه کار انجام دهیم:

(1) جستجو برای تشخیص هویت آن افسرانی که می توانند احترام مادونهای خویش را در یک ایران بعد از شاه جلب کنند (مثلاً ژنرال جم).

(2) - تشخیص هویت آن افسران سرسخت که ممکن است برای ایجاد یک دستگاه نظامی دارای قابلیت اداره کردن، از میدان به در برده شوند.

(3) تعیین یک استراتژی آمریکا که به وسیله آن ما بتوانیم افکار نظامیان را برای پیروی از ابتکارات سیاسی آمریکا تحت تأثیر قرار دهیم (یا لااقل کاری کنیم که اینها از ایجاد مانع خودداری کنند) این بدان معنی خواهد بود که آنچه می گوییم و به چه کسی می گوییم فرمول بندی شود و تصمیم گرفته شود چگونه ما اهرمهایی را که داریم (یعنی فروشهای نظامی و خدمات) به کار می بریم.

ب) شاه بهترین حامی برای منافع آمریکا در ایران است:

این فرضیه مبتنی بر تاریخ، منعکس کننده دگرگونیهای ریشه ای که در ایران صورت گرفته نیست، یک شاه ضعیف و تابع فشارهای نیرومند مداوم داخلی ممکن است تفاوتی در سیاست خارجیش با یک حکومت غیرنظامی متزلزل که ممکن است جای او را بگیرد، نداشته باشد.

هردو نوع حکومتهایی خواهند بود که نگران وضع خود هستند. همان طوری که نتایج اوپک نشان داده است هردو در پی قیمتهای بالاتر نفت خواهند بود و هر دو برای اسرائیل دشواری ایجاد خواهند کرد (هرچند یک رژیم بعدی سخت گیرتر از رژیم شاه خواهد بود)؛ هر دو در مناسبات با اتحاد شوروی دست به عصا خواهند بود (و از کوشش فعال شوروی در بی ثبات کردن نظام ایران خواهند ترسید)؛ هردو ناگزیر خواهند بود قراردادهای بزرگ نظامی و غیر نظامی را با آمریکا و متفقین ما حذف کنند و یا کاهش دهند.

هر دو خواستار فاصله علنی بین خودشان و آمریکا خواهند بود تا مستقل به نظر برسند. اینکه هر یک از این دو دلیلی داشته باشند برای این که نسبت به ما سپاسگزار یا متکی به ما باشند، بستگی به تحولات اوضاع و تا اندازه زیادی به آنچه که ما انجام می دهیم، خواهد داشت.

اگر شاه در یک موضع تضعیف شده باقی بماند، کاری از دست ما برای حمایت از منافع آمریکا بر نخواهد آمد. شاه به وسیله مخالفان محبوس خواهد شد و در مورد مسائل مهم دامنه بسیار محدودی برای پاسخ گفتن به نحوی که ما می خواهیم، خواهد داشت. برای آنکه ما بتوانیم در موقعیت نیرومندتری با یک رژیم بعدی قرار بگیریم، باید قبل از این که چنین حکومتی سرکار بیاید، این اقدامات را به عمل بیاوریم:

(1) تماسهای خود را با مخالفین و ایرانیان مستقل به منظور تأمین این مفهوم که ایالات متحده آمریکا به ایران علاقمند است افزایش دهیم و به علاقه خود نسبت به آینده شاه کمتر اهمیت دهیم. ما باید درباره منافع خود در ایران و آنچه که ما قصد پیشبرد آن را نداریم، بسیار صریح باشیم. مثلاً ما می خواهیم که ایران از نفوذ شوروی آزاد باشد ولی چندان علاقمند نیستیم به این که ایران چقدر از ما اسلحه خریداری می کند.

ص: 65

(2) ما باید این تماسها را به نحوی سروصدایی به سوی گروههای وابسته به خمینی توسعه دهیم، ولی در عین حال باید شاه را از کارهایی که انجام می دهیم آگاه کنیم، زیرا او در هر صورت در این باره اطلاع خواهد یافت. ما نباید درباره عکس العملهای او چندان نگرانی داشته باشیم. باید شاه را از این نظر تحت تأثیر قرار دهیم که هر دو یک هدف داریم و آن برای ایران با ثبات و پر رونق است و اینکه او مسئول است.

هر اقدامی را که برای تحقق این هدف ممکن باشد به عمل آورد.

(3) ما باید با شاه و با مخالفین با انرژی هرچه بیشتر در راه تحقق نقشه ای از قبیل «شورای معتمدان» یا چیزی شبیه به آن که نقش حداقل را برای شاه به عنوان یک سلطان مشروطه حفظ خواهد کرد حرکت کنیم. ما باید آماده باشیم که اگر نتوانیم برای شاه یک نقش «شاه سوئد» به دست آوریم، به سرعت از این موضع عقب نشینی کنیم و بدین ترتیب راه را برای خروج شاه آماده کنیم. ما باید از پیش برای استعفای ناگهانی شاه آماده باشیم.

(4) ما باید به احتمال قوی مذاکرات خود را با شاه و مخالفان درباره آینده ایران از طریق یک میانجی ویژه مثلاً جرج بال که مجسم کننده منافع آمریکا و دارای انصاف کافی خواهد بود انجام دهیم تا برای ما در صورت روی کار آمدن مخالفان اعتبار قابل ملاحظه ای به دست آورد. اگر نقش میانجی ایالات متحده آمریکا با شکست روبرو شود این امر برای ما بدتر از آن نخواهد بود که ما در کناری ایستاده و به شاه اطمینان داده باشیم که ترتیباتی با مخالفین خود فراهم کند.

ج) راههای غیرنظامی دیگر به جای شاه مشکوک بوده و در آینده احتمالاً بی ثباتی به وجود خواهند آورد هیچ کس نمی تواند واقعاً پیش بینی کند که چگونه یک حکومت جانشین با افکار عمومی ایران یا به عنوان ترکیبی از. منافع نامتجانس با یکدیگر خود را تطبیق خواهد داد. براساس مکالمه با مخالفان برجسته در میان تحلیل کنندگان این اعتقاد فزاینده به وجود آمده که گروههای میانه رو و مسئول وجود دارند که نسبت به ایالات متحده آمریکا نظر دوستانه خواهند داشت و همچنین می توانند در حکومت باشند. همچنین احتمال کافی وجود دارد که اگر یک رژیم غیرنظامی جانشین، با دعای خیر مخالفان کلیدی از جمله خمینی روی کار آید چنین حکومتی از سوی مردم ایران که از آشوبهای یک سال گذشته شدیداً فرسوده شده است، به عنوان یک راهگشا و رفع پریشانی استقبال خواهد شد. چنین حکومتی ممکن است قسمتی از نیروی خود را در راه تعقیب فاسدین و ظالمان در سلسله مراتب نظامی و غیر نظامی شاه صرف کند. بزرگترین مشکل آن اداره اقتصاد خواهد بود. ولی در این مرحله از یک راه آسانتری از حکومت تحت اداره شاه که مرتب مواجه با اعتصابات است، برخوردار خواهد بود. در شش هفته گذشته حکومت نظامی در برقراری نظم و آغاز مجدد فعالیت اقتصادی شکست خورده است. نظامیان که اکنون بر سر قدرت هستند به خاطر مرتبط بودن با شاه و روشهای خشن آن محکوم به شمار می روند. نظامیان ایران تا زمانی که صفوف مافوق آن تصفیه نشده اند، انتخاب قابل دوامی برای ثبات ایران نخواهند بود. ما چشم انداز روشن تری درباره بازیگران در جبهه مخالفان یعنی آنهایی که می توانیم بر روی آنها حساب بکنیم و آنهایی که فقط دنبال منافع خودشان هستند، یا دنبال منافعی هستند که با ایالات متحده خصومت دارند، لازم داریم. معذالک ما نباید خود را با این مطالب فریب دهیم که ما به اندازه کافی درباره ایران اطلاع داریم، تا همه اعضای یک شورای معتمدین یا کابینه را انتخاب کنیم. ولی ما لااقل باید بدانیم که هسته

ص: 66

مرکزی از چهره های برجسته (مستقلها و مخالفان) چه کسانی هستند و ما باید نظریه ای درباره جهت گیریهای احتمالی اشخاصی که ممکن است در یک حکومت آینده انتخاب شوند، داشته باشیم.

د) خروج شاه، دوستان ما را در منطقه شوکه کرده و انتقاد کنندگان از ما را خرسند خواهد ساخت شاید درباره این فرضیه برای ایالات متحده آمریکا یک گریزناپذیری وجود داشته باشد که مدت سه دهه از یک مرد پشتیبانی کرده و روزانه این پشتیبانی را به نحو شدیدی در جریان سه ماه گذشته تأکید کرده است و فوق العاده دشوار باشد، که وقتی که او به لجن می افتد ادعای پیروزی کند. ما باید به طور ساده جور این سیاست را بکشیم، ولی اگر ما یک حکومت جانشین ایجاد کنیم که میانه رو، ثابت و مسئول باشد، زندگی برای ما آسانتر خواهد بود. اقداماتی وجود دارد که با به عمل آوردن آنها این موانع به حداقل می رسد:

(1) ما باید هم اکنون شروع کنیم سعودیها و دیگران را درباره ماهیت حقیقی آنچه که مشکل شاه است، مثلاً فقدان پشتیبانی و اعتماد در نتیجه فساد و روشهای خشن پلیسی و کمبود آزادی و غیره توجیه کنیم.

ما باید آنها را از فرضیه کمونیستهای پنهان شده در میان پشته هیزم که برای آن شواهدی نیز وجود ندارد، به دور کنیم. ما باید مشکل فقدان پشتیبانی از شاه را توصیف کنیم و عدم رضایت نظامیان را که جزو این فقدان پشتیبانی است، تشریح کنیم. به عبارت دیگر ما باید آنهایی را که درباره آینده ایران و نیروهای واقعی که آن آینده را ایجاد می کند نگران هستند، آگاه کنیم. ما می دانیم که این وظیفه آسانی نیست و شکاکیهای بسیار باقی خواهد ماند، ولی از کوشش نباید صرف نظر کنیم.

(2) ما باید این کشورها را از اقدامات خود نسبت به حصول یک راه حل سیاسی که حمایت کننده منافع غرب باشد، آگاه سازیم. ما باید پشتیبانی آنها را نسبت به هدفهای خود جلب کنیم.

(3) ما باید همین کوششها را با کنگره و مطبوعات آمریکا ادامه دهیم.

(4) ما نباید در رعب و هراس ناگهانی عکس العمل نشان داده برای تقویت ترکیه و پاکستان و یا کشورهای دیگر بکوشیم، بلکه باید به نحو آرامی آنچه را که در اوضاع و احوال عادی برای تأمین اینکه این کشورها دارای قدرت دفاعی و وسایل معقول برای رشد اقتصادی دارند، حرکت کنیم.

نتیجه گیری: این گزارش پیشنهاد می کند که ما هم اکنون با اقدامات مشخصی به سوی یک آینده بعد از شاه در ایران حرکت کنیم، فریب دادن خودمان به این که خودمان می توانیم در کوتاه مدت چیزی بهتر به دست آوریم که برای آمریکا در آینده دراز مدت مفید باشد، ممکن است، برای بقیه مواضعی که ما در ایران داریم به طور جدی ویرانگر باشد. این موضع ظرف سه ماه گذشته به علت درک دیر وقت، و تردید ما در انتخاب راه سخت و پشتیبانی خلل ناپذیر ما از شاه و تمایلات ضد آمریکایی که رواج یافته به طور جدی تضعیف شده است. ما برای اینکه موضع خود را بازیابیم باید بسیار سریع حرکت کنیم.

خلاصه مذاکرات هیئت مسائل مملکتی

ص: 67

سند شماره (38) محرمانه27 دسامبر 1978 - 6 دی 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسائل مملکتی سفیر جلسه را با مروری بر وقایع نگران کننده دیروز ایران افتتاح نمود. بنابه گزارش فرانس پرس و دیگر منابع، یک استاد جوان دانشگاه به وسیله تفنگ به قتل رسید. نظامیان خیابان آیزنهاور و شاهرضا را تحت کنترل شدید قرار داده اند. آقای لامبراکیس اضافه می کند که استاد جوان در حالی که از یک بالکن برای گروهی از دانشجویان سخنرانی می کرد، توسط یک تیرانداز از مسافت دور کشته شده است. سفیر احساس می کند که این تیراندازی برخورد شدیدتری را بین تظاهرکنندگان و مأمورین امنیتی به همراه خواهد داشت. سفیر سولیوان در مورد امنیت تأسیسات آمریکایی بسیار نگران است چون مرکز آکادمیک در قلب حوزه دانشگاه قرار گرفته، از خطر بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابه اظهار آقای شلنبرگر در این مرکز چهار پلیس مستقر هستند و علاوه بر آن در همان حوالی یک مرکز تجمع نظامیان نیز وجود دارد.

صف بندی ارتش در این نقطه پراکنده است و ترجیح می دهند از حرکت سربازان در مواقع بسیار ضروری استفاده کنند. بنابه گفته سفیر دیگر دیپلماتهای خارجی از جمله دو نفر دیپلمات آلمان غربی و سفیر دانمارک نیز مورد حمله قرار گرفته اند. سفیر دانمارک پس از ارائه مدارک در مورد هویت خود، از مهلکه جان سالم به در برد. سفیر سولیوان معتقد است که در مورد ما ارائه مدارک کمکی به نجات ما نخواهد کرد.

آقای شلنبرگر می گوید که نوار دیگری موجود است که در آن خمینی از رئیس جمهور کارتر می خواهد که از حمایت شاه دست بردارد. در دانشگاه اعتصابات همچنان ادامه دارد. وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر تحت فرمان مخالفین رژیم است. در تهران تمام مدارس به صورت تعطیل در آمده است. آقای شلنبرگر سرانجام گزارش داد که به نظر او و کریس اسنو، سفر گاری کرافمن به تهران در آینده نزدیک با زمان بندی برخورد می کند.

دریادار کالینز در مورد گفتگوی خود با دریادار حبیب اللهی به بحث پرداخت. در اظهارات دریادار از عدم قاطعیت دولت ازهاری نارضایتی به چشم می خورد. ولی به گفته حبیب اللهی، در صورت شکست کامل حکومت، نیروی مسلح یکپارچگی کافی دارند تا بتوانند نوعی ثبات را به وجود آورند.

جان میلز گفت که شرکت اسکو حاضر است اقدامات خود را به حداقل کاهش دهد. سفیر توصیه کرد که اسکو فرد باتجربه ای را به اهواز روانه کند. پس از مرگ پال گریم و سفر جورج لنیک به لندن، اسکو دارای رهبریت مجربی نیست. بنابه گزارش آقای میلز، شرکت هواپیمایی ایران ایر به مدت یک هفته در اعتصاب به سر خواهد بود. جورج لامبراکیس گزارش مفصلی درباره شرایط سیاسی ارائه نمود. نکات اصلی گزارش به قرار زیر است: چند سرباز به وسیله نارنجک و تیراندازی مخفیانه در تهران به قتل رسیدند. یکی از کارمندان محلی فروشهای خارجی، شاهد حمله وحشیانه گروهی از تظاهرکنندگان به یک پلیس بود. در مشهد یک پلیس دیگر مضروب گردید و در بیمارستان در حین معالجه به قتل رسید.

ادعای ترور آمریکاییهای ساکن ایران

ص: 68

سند شماره (39) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیتاریخ : 29 دسامبر1978 - 8 دی 1357 به : سفارت آمریکا در تهران - فوری عطف به : (الف) 325494 دولتی (ب): 325479 دولتی طبقه بندی : محرمانهموضوع : ادعای ترور آمریکاییهای ساکن ایران 1- (تمام متن محرمانه است) 2- متن زیر، متن تلگراف «اف. بی. آی» است که در تاریخ 29 دسامبر 1978 رسیده است. در این تلگراف گزارش مربوط به تماس با وکیل و موکل مذکور در تلگراف عطف گنجانیده شده است.

آغاز متن تلگراف شب 28 دسامبر 1978 با آقای جک واربراند و وکیل دعاویش آقای جول شویدل درباره موضوع عنوان شده مصاحبه گردید. این دو نفر با سفیر پتری اوسمون (نماینده آمریکا در سازمان ملل) در تاریخ 27 دسامبر 1978 ملاقات کردند و اخباری درباره طرح ترور آمریکاییها در چهار شهر مختلف ایران در مهمانیهای شب عید 1978 را مطرح کردند. عین اطلاعاتی که آقای واربراند در اختیار آقای سفیر قرار داده بود، به مأمورین «اف. بی. آی» داد. با این تفاوت که یادآور شد طرح مذکور ضد آمریکاییها در شهر آبادان در کلوپ قایقرانی و از طریق مسموم کردن غذا قرار است انجام شود. همچنین در روزهای 5 تا 15 ژانویه فرودگاه آبادان را بمب گذاری خواهند کرد. سپس آقای واربراند متذکر شد که اطلاعات خود را از خیبرخان که در شهر لاس وگاس ایالت نوادا در تبعید بسر می برد کسب کرده است. شخصی که از طریق روابط خویشاوندی خود شبکه وسیعی از روابط اطلاعاتی به ایران در اختیار دارد. به گزارش آقای «واربراند» انگیزه خیبرخان در ارائه اطلاعات علاقه شخصی وی به ایران و جلوگیری از افتادن ایران در چنگال کمونیسم می باشد.

آقای واربراند تأکید کرد که خواستار جلوگیری از کشتار بی جهت آمریکاییها در ایران توسط نیروهای ضد شاه می باشد. همچنین قویاً تأکید کرد که خیبرخان منبع اطلاعاتی سودمندی برای دولت آمریکا در رابطه با فراهم آوردن زمینه مذاکره بین دولت آمریکا و نیروهای متعدد ایرانی و به خصوص در فراهم آوردن اطلاعات مفصل در مورد طرحهای عنوان شده و دیگر طرحهای مشابه است. آقای واربراند اظهار داشت که اخبار و اطلاعات خیبرخان دست اول و بی چون و چرا می باشد.

عوامل مصاحبه کننده اف. بی. آی نیز معتقدند که اطلاعات حاصله از طریق آقای واربراند قابل ملاحظه بوده و باید در توسعه این اطلاعات کوشش مبذول گردد.

خیبرخان از طریق آقای واربراند خواسته است که اطلاعات فراهم شده از طرف وی برای دولت آمریکا در اختیار مقامات ایرانی قرار داده نشود.

اف. بی. آی یک مصاحبه فوری با خیبرخان ترتیب خواهد داد.

3- افسر امنیتی وزارت خارجه در این تاریخ برای مصاحبه خیبرخان (گودرزیان) به سوی لاس وگاس پرواز می کند تا همراه مأمور محلی اف. بی. آی و وکیل دعاوی، آقای شویدل، با وی مصاحبه نماید. مصاحبه صبح روز 30 دسامبر انجام خواهد شد. نتایج مصاحبه به سریعترین شیوه ممکن در اختیار گذاشته خواهد شد.نیوسام

چند پرسش در سند شماره (40)

ص: 69

سند شماره (40) سری سئوالات زیر توسط سرهنگ دوم اسمیت معاون رئیس رؤسای مشترک ستاد، از طریق تلفن محرمانه در 18 دسامبر در اختیار ژنرال گست قرار داده شد. سئوالاتی نیز که دریاسالارترنر از آقای دونکان در مورد اقدامات ما کرده بود نیز در اینجا آورده شده است.

در مورد تهیه جوابهای مربوطه لازم است سفارت نیز هماهنگی کند ( (1)SRF تسهیلات گزارشگری ویژه) 1- چه دلیلی شاه را وادار به ترک موقت ایران خواهد نمود؟ 2- چه دلیلی شاه را وادار به ترک دائم ایران خواهد نمود؟ 3- در صورت ترک دائمی شاه، کدامیک از رهبران ارتشی وی را همراهی خواهند نمود؟ 4- اگر شرایط امنیتی داخلی همچنین وخیمتر گردد، آیا تلاش از طرف ارتش صورت خواهد گرفت تا شاه وازهاری را برکنار نمایند؟ 5 - آیا احتمال نارضایتی درون ارتش بیشتر در میان مقامات بالا و یا مقامات پایین ارتش به چشم می خورد - نظرات خود را در مورد هر گروه بیان نمایید.

6- احتمال می رود که کدام یک از سران بازنشسته ارتش مایل باشد نام خود را به عنوان حزب ائتلافی مخالف در اختیار بگذارد؟ 7- کدام یک از مقامات مهم ارتش با مخالفین ارتباط دارند؟ اسامی را به ترتیب درجه، ارتباط قبیله ای، بازرگانی با دیگر گروهها تهیه نمایید.

8 - بنابه اظهارات مقامات انگلیسی ازهاری اکثر تصمیمات را بدون دخالت شاه اتخاذ می نماید. آیا دلیلی بر این مدعا دارید.

برداشت ایرانیان از آمریکا

ص: 70


1- SRF عنوان مستعار قرارگاه سیا در سفارتخانه ها است.

سند شماره (41) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 29 دسامبر 1978 - 8دی 1357 به : آژانس ارتباط بین المللی آمریکا - واشنگتن. دی - سی طبقه بندی : استفاده محدود اداری شماره : تهران 12741 موضوع : برداشت ایرانیان از آمریکا 1- براساس گزارشهای اوضاع، یادداشتهای مذاکرات، نامه های هوایی و گزارشهای بازدیدکنندگان از اینجا که اخیراً توسط سفارت تهیه شده اند، مقامات واشنگتن که وقایع ایران را دنبال می کنند، بدون شک این را دریافته اند که ایرانیان ساده لوح و مطلع همگی روز به روز بیشتر آمریکا را مسئول مشکلات فعلی ایران می دانند. اینان در همان حال دولت آمریکا را در ارائه راه حل نهائی دارای نقش تعیین کننده ای می دانند.

2- این پدیده به سادگی قابل تشریح نیست. مفهوم آن بیشتر از سپر بلاست، ولی نمونه ای است از جنبه های بارز ایرانیان که دیگری را مسئول مشکلات خود بشناسند و چیزی نیست که صرفاً مربوط به تأکید دولت کارتر در زمینه حقوق بشر یا روابط بین پهلویها و رؤسای جمهوری آمریکا باشد. ریشه های قضیه در تاریخ معاصر ایران نهفته است و به زمانی برمی گردد که آمریکا به صورت مهمترین حامی خارجی، عامل ثبات تاج و تخت و متحد و تهیه کننده لوازم ضروری ایران که از نشانه های بارز یک قدرت جهانی است درآمد. چه در زمینه امنیتی، بازرگانی و آموزشی، روابط ایران و آمریکا به طرزی توسعه یافت که بیش از نیاز ایران و هر کشور دیگر بود. چون حامیان و مخالفین شاه که نسبت به آمریکا احساس بدشان نابکاری و احساس خویشان سوءظن بوده است. نتوانسته اند به اهداف مختلف ولی جاه طلبانه شان برسند، مطمئن هستند که آمریکا در امور مربوط دست دارد.

3- در حالی که تماسهای شخصی و به خصوص دو نفره اکثراً گرم و دوستانه است، مشاهده یک آمریکایی با علامت آمریکایی از مسافت دور کافی است که به عنوان یک عامل منفی، ناآشنا و در نهایت عامل دخالت و اغتشاش آمریکایی شناخته شود. علیرغم انکار از دست داشتن در امور داخلی و اینکه دیگر خود ایرانیان مسئول امور خود هستند. همه سطوح جامعه ایرانی، دولت آمریکا را به چشم یک دولت نامرئی می نگرند. وقایع این روزها چه خوب و چه بد، به عنوان نتیجه و مداخله آمریکا، سازمان سیا و کمپانیهای نفتی شناخته می شود و در هر حال دولت آمریکا را به این دلیل که کم کاری کرده و اقدامهای به موقع به عمل نیاورده مورد انتقاد قرار می دهند.

4- علیرغم این پذیرش دولت آمریکا به عنوان بدترین (اگرچه در مقایسه با دولت روسیه قابل ترجیح می باشد)، ایرانیان هنوز نظام سیاسی آمریکا را ترجیح داده و از این کشور به عنوان بهترین محل برای تحصیلات و خوشگذرانی و راه حل مربوط به مدرن سازی کشورشان یاد می کنند.

5 - پس از بررسی حالت ایرانیان و ریشه یابی آن، آیا می توان از طریق سیاست عمومی عملی در جهت تغییر احساسات افراطیون در رابطه با آمریکا در روابطش با ایران انجام داد؟ در غیاب اکثر وسایل ارتباط جمعی اظهارات رسمی ایالات متحده درباره سیاست خود تنها به دست تعداد انگشت شماری می رسند و این تعداد کم نیز مقاصد دولت آمریکا را به طور متفاوت تفسیر می نمایند. امیدوارکننده تر از همه بیانات

ص: 71

رئیس جمهور در 13 نوامبر بر این مضمون بود که «ما مایل هستیم ایرانیان مقاصد خود را واضحتر بیان کرده و دولتی در ایران به وجود بیاورند که نمایانگر خواست اکثریت مردم باشد». فعالیتهای درون کشوری ملایم، چون تعلیم زبان انگلیسی، ایجاد کتابخانه آزاد، مشاوره دانشجویی و ادامه تماس با اشخاص مهم تا حدی که می توانیم و تهیه نشریات در هفته یک بار یا ماهانه که براهمیت سیاست بین المللی و آمریکا و رابطه آن با ایران تأکید دارند، نوع کارهایی هستند که (در صورت امکان امنیت) می توانیم منتشر سازیم.

تشکیل جلسات سخنرانی بزرگ و برنامه های فرهنگی در شرایط حاضر خالی از خطر نیست. ما به عنوان یک آژانس و یک نماینده باید با چشم انداز انزوای حتمی خود از طرف میزبانان ایرانیمان در زمان حال و در آینده نزدیک روبرو شویم.

6- هدف این گزارش این است که مسئولین تعیین سیاست آمریکا را از مشکلات ارتباطی موجود بین دو کشور آگاه سازد.

شلنبرگر

اصلاحات در کیفیت و ارتباط تحلیل سیاسی

سند شماره (42) سری وزارت خارجه2 ژانویه 1979 - 12 دی 1357 موضوع : اصلاحات در کیفیت و ارتباط تحلیل سیاسی وزارت خارجه معتقد است که چهار زمینه وجود دارد که تلاشها می تواند و باید برای بهبود کیفیت و ارتباط تحلیل سیاسی در ماههای آینده در این زمینه ها انجام پذیرد:

1- کنترل کیفیت: یک بررسی اطلاعات سیاسی برای هشت کشور مهم که منافع ما به وسیله تغییرات غیر منتظره در اوضاع و احوال سیاسی آنها به طور جدی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت در دست اقدام است.

تمام هیئتهای دیپلماتیک ما در رابطه با ادارات جغرافیایی کار می کنند. از طریق این جریان کار (فرآیند) ما انتظار داریم که کنترل محکمتری روی هردو کیفیت و ارتباط (بستگی) گزارش و نیز مفهومی روشنتر از نیاز به این موارد داشته باشیم:

الف: تقویت و ازدیاد تحلیل گران و مأموران گزارش دهنده سیاسی در وزارتخانه (خارجه) و ماوراء بحار.

ب: فراهم نمودن مأموریتهای موقت برای پستها برای نیازهای ویژه گزارشی.

ج: درخواست از متخصصین یا مشاوران خارج برای تکمیل اطلاعات یا برای همکاری در انجام تحقیقات مستقل.

2- قابلیت استفاده از منابع: در طول چند سال گذشته کاهشی مداوم در تعداد مأموران گزارش دهنده در خدمات خارجی و تعداد تحلیلگران در اداره اطلاعات و تحقیقات و منابع مالی قابل استفاده برای سفرهای محلی در خارج از کشور به وسیله مأمورین سیاسی و تحلیلگران، وجود داشته است. در عین حال الزامهایی که ما برای گزارش غیر سیاسی و وظایف تحلیلی بر عهده هیئتهای نمایندگیمان گذاشته ایم به طور پی درپی ازدیاد پیدا کرده است. امکان نخواهد داشت که تحلیل و گزارش را هم در دراز مدت و هم به طور کامل و عمیق بدون گسترش دستیابی به منابع افزایش داد. ما به دقت تواناییمان را برای

ص: 72

برنامه ریزی مجدد در محدوده منابع فعلی در نظر خواهیم داشت، ولی ممکن است لازم باشد که در پی ایجاد منابع اضافی نیز باشیم.

3- موازنه اطلاعاتی در کوتاه مدت و بلند مدت: موازنه فعلی ما در گزارش و تحلیل اطلاعاتی اساسی در مقابل سیاست گزارشها و تحلیلهایی که بلافاصله پس از وقایع ارائه می گردند، که در اوائل دهه 1960 شروع به شکل گرفتن نمود، قرار دارد. آن زمان شروع این امر بود که به ارتباط سیاست (با وقایع) ارجحیت بیشتری از تحقیق بنیانی داده شود. اساس بر این بود که جامعه دانشگاهی می تواند مسائل بلند مدت را مطالعه کند و از خارج یک پایگاه اطلاعاتی برای تحلیلگران سیاست و مأموران گزارش دهنده در وزارت خارجه و دیگر جاها در دولت فراهم نماید. این روش به طور معقولانه خوب عمل کرده است. در عین حال یک کاهش مداوم در بنیان اطلاعاتی ما در داخل دولت وجود داشته است.

تحقیق دانشگاهی همیشه روی آن مسائلی که ما در زمانهای بحرانی در مورد آنها ذی علاقه می باشیم، تمرکز پیدا نکرده است و نیز کیفیت محققین دانشگاهی مساوی نیست. بنابراین تحقیق در مورد یک موضوع مهم ممکن است، اصلاً انجام نشده باشد و یا به طور ضعیفی انجام شده باشد. ما نیاز داریم که یک بررسی سراسری در جامعه اطلاعاتی انجام دهیم که آیا تحلیلگران ما تجربه و آموزش و استمرار شرکت در مسائل و کشورهای عمده را دارند، تا اینکه بنیه تحلیلی و اطلاعاتی لازم برای تحلیلهای کوتاه مدت و بلند مدت تر را فراهم بیاوریم. ما همچنین بررسی خواهیم نمود که چه تأکیدات بیشتری در موارد سوابق اطلاعاتی بنیادی سیاسی، جامعه شناس، فرهنگی و اقتصادی لازم می باشد. نه فقط برای پایگاه اطلاعاتی بلندمدت ترمان بلکه برای قادر بودن به ارزیابی دلایل آشفتگی سیاسی و اجتماعی وقتی که رخ می دهد و نیز ارزیابی های صحیح تری در مورد اینکه به کجا ممکن است منتهی شود و ما در مورد آن چه می کنیم انجام دهیم. ما این موضوع را در بررسی هایمان از برنامه های شش ماهه گزارش سفارت که در قسمت اول در بالا تشریح شد، مورد توجه قرار خواهیم داد.

4- کامل بودن اطلاعات: ما برای سالیان دراز در خیلی از کشورها و به دلایل زیادی به هیئت هایمان اجازه دادیم که جمع آوری اطلاعات جاسوسی از بخشهای حساس مشخصی از محیط سیاسی محلی را محدود نمایند. اساس اولیه برای این کار تمایل برای اجتناب ورزیدن از به خطر انداختن روابط با دولتهای بر سر قدرت به وسیله ملاقات با اشخاص و گروههای مخالف دولت بوده است. معمولاً این محدودیتها با موافقت مأموران مسئول در سطح سیاسی وزارتخانه و دیگر جاها در دولت بوده است و اغلب لازم بوده است.

به هر حال ما باید به طور زیرکانه تری توجه خودمان را روی ضررها و نفعهای چنین اجبارهای به خود تحمیل شده ای متمرکز کنیم و مطمئن شویم که هر کجایی که آنها (اجبارها) وجود دارند و یا ممکن است در آینده پیشنهاد شوند، توجه سیاسی کاملی برای درنظر گرفتن اینکه آیا آنها باید ادامه پیدا کنند و یا نه تخصیص یابد. عدم وجود اطلاعات قابل اطمینان در مورد نظریات، گرایشها و سیاستهای بخشهای عمده سیاسی کشورهای عمده در بعضی شرایط می تواند مشکلات بزرگی برای تحلیل سیاست و ارزیابی اطلاعاتی ایالات متحده مطرح نماید.

ما قصد داریم که یک بررسی از چنین موانعی برای تمام هیئتهای نمایندگیمان در ماه آینده انجام دهیم.

پیتر تارونوف معاون اجرایی

مقاصد خمینی

ص: 73

سند شماره (43) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 3 ژانویه 1979 - 13 دی 1357 به : وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی گزارشگر : لامبراکیس شماره سند : 124 ...

موضوع : مقاصد خمینی 1- طبق نظر یک واسطه (که قابلیت اطمینان به او تصدیق نشده است) نامزد خمینی برای ریاست دولت اسلامی، وقتی که با پیروزی باز می گردد، دکتر سید علی شایگان، حامی برجسته مصدق می باشد. او از طرق دکتر یزدی و بنی صدر که هر دو نیز دست چپی می باشند حمایت می شود.

2- پرونده های سفارت نشان می دهد که شایگان (حدوداً همسن خمینی می باشد) یکی از آخرین رابطهای مصدق و آیت اللّه کاشانی (خمینی آن زمان) درست هنگامی که کاشانی از مصدق جدا می شد بود.

(یک جدایی که به طور مؤثری به سقوط نهائی مصدق کمک کرد). وقتی که این گزارش اخیراً با یک پروفسور آمریکایی مسافر که روابط خوبی با مخالفین دارد در میان گذارده شد، او در بابت این فکر ابراز بیزاری کرد و شایگان را به عنوان یک شخص شدیداً کوته فکر و غیرقابل انعطاف توصیف کرد.

3- همان واسطه به رایزن سیاسی گفت که خمینی لیستی از حداقل 000/61 ایرانی در دست دارد که او آنها را متهم به فساد یا دیگر کارهای خلاف قانون می کند. مفهوم قوی این موضوع این است که این اشخاص اگر افراد خمینی امور را تحویل بگیرند تصفیه می شوند.

(نظریه: این اولین بار است که ما چیزی در مورد چنین لیستی شنیده ایم و می تواند جعلیات جناح زاهدی باشد، ولی لزوماً این طور نیست.

سولیوان

وضعیت ایران و ملاحظات امنیتی منطقه ای

سند شماره (44) محرمانه تاریخ : 6 ژانویه 1979 - 16/10/1357 از : وزارت آمریکا- ابوظبی، دوحه، کویت، جده، منامه، مسقط، ظهران، تهران، ریاض شماره سند : 3732 موضوع : وضعیت ایران و ملاحظات امنیتی منطقه ای 1- تمام متن محرمانه است.

2- ما می پنداریم هر گفتگویی که شما ممکن است با دولت میزبان در مورد وضعیت ایران داشته باشید می تواند در حول ملاحظات امنیتی کشورهای عرب در طرف دیگر خلیج، به دنبال تحولات ایران باشد.

البته در چنین گفتگوهایی شما می توانید آنها را از علاقه مستمر ایالات متحده و ملاحظه برای خلیج و ثبات شبه جزیره عربستان مطمئن سازید.

3- در حالی که در طول سالیان رژیمهای میانه رو شبه جزیره به مقدار زیادی راجع به نگرانیهای امنیتی خود با ایالات متحده صحبت کرده اند. ولی اغلب آنها به مبهم گویی در تشریح و شاید حتی در تحلیل آنچه

ص: 74

که دقیقاً تهدیدشان می کند، گرایش داشته اند. برای بررسی مداوم سیاست در واشنگتن سودمند خواهد بود، اگر شما بتوانید در گفتگوهایتان تلاش کنید که کشور میزبان را کمی در مسیر ماهیت دقیق تهدید بکشانید.

- آیا آنها واقعاً از مداخله مستقیم نظامی شوروی هراس دارند؟ - آیا آنها واقعاً مداخله مسلحانه به وسیله رژیمهای انقلابی همسایه از قبیل عراق و یا جمهوری دمکراتیک خلق یمن را پیش بینی می کنند ؟ - آیا آنها نسبتا از فشار سیاسی بر روی تصمیمات سیاسی خود به وسیله همسایه های تندرو که به وسیله شوروی حمایت می شوند هراسی دارند ؟ - آیا تهدید واقعی براندازی داخلی توسط عناصر مختلف ناسیونالیست و چپی عرب است و در این صورت اقدامات امنیتی نظامی تا چه حدی به جای اصلاحات مستمر اقتصادی و اجتماعی این تهدید را دفع می کنند.

4- همچنین جالب خواهد بود، چنان که از نظر دولتهای میزبان مناسب باشد، اثر تحولات ایران روی پیش بینی های ما آینده برای همکاری نزدیکتر در میان کشورهای عرب خلیج، منجمله عراق و عربستان سعودی، در هر زمینه امنیتی و زمینه های وسیعتر سیاسی و اقتصادی پیگیری شود.

5 - برای ابوظبی : ما همه می پنداریم شما به هر نوع گفتگویی با مقامات امارات متحده عربی در مورد نظر دولت ایالات متحده در زمینه ملاحظات امنیتی منطقه ای ادامه خواهید داد، به نظر ایالات متحده، مبنی بر اینکه یک عامل در افزایش تشریک مساعی در بیان کشورهای خلیج و پیشرفت مداوم در امارات متحده عربی در جهت به وجود آوردن یک دولت فدرال کارایی خواهد داشت، ارتباط دارد.

ونس

تحلیل برنامه های کمک امنیتی ایران

سند شماره (45) (محرمانه) ونس یادداشت برای : رئیس آژانس کمکهای امنیت دفاعی موضوع : تحلیل برنامه های کمک امنیتی ایران 1- این یادداشت نتایج بررسی اولیه هیئت مستشاری نظامی آمریکا در مورد، برنامه کمک امنیتی ایالات متحده به ایران را به دست می دهد در اثر مشکلات اقتصادی اخیر ایران، مسائل جریان پولی باید ترمیم شوند. در نتیجه اهداف این بررسی عبارتند از :

a : تحلیل موقعیت کنونی تمام برنامه FMS ( فروش نظامی به کشورهای خارجی ) برای ایران با توجه مخصوص به سیستمهای عمده تسلیحات b: تعیین برنامه ریزی مجدد ممکن برای یافتن راهی سازگار با منابع مالی دولت ایران c : نگهداشتن شکل نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران IIADF سازگار با تحقیقهای خارجی کنونی و همزمان با آن مراعات لزوم ریسک تا یک حد قابل قبول.

2- (محرمانه غیر قابل رؤیت برای خارجیان ) به عنوان اولین قدم برای بررسی، زدوخوردهای اخیر

ص: 75

در ایران یک تجدید ارزشیابی، در رابطه با تهدیدهایی که علیه حاکمیت ایران می شود را ایجاب می کند، بررسی تجدید نظر شده توسط هیئت مستشاری نظامی آمریکا به شرح زیر می باشد.

a - ثبات داخلی - بزرگترین تهدید برای ایران عدم ثبات دولت و افزایش ناآرامی در ارتش می باشد.

در زمان اعلامیه آیت اللّه خمینی که دولت کنونی را غیر قانونی اعم کرد، دولت بختیار تلاش خود را در صحنه سیاسی ادامه می دهد. دولت از حمایت مردمی ضعیفی برخوردار است. اعتصابات و تظاهرات علیرغم کوشش طاقت فرسای دولت بختیار برای تبلیغ برنامه های ظاهراً منطقی و مفید همچنان ادامه دارد. سرسختی اخیر دولت برای برآوردن خواستها در رابطه با تهدید خمینی، شکافهایی در سازمان جبهه ملی به وجود آورد. بختیار موقعیت خود را به خاطر درخواست آیت اللّه خمینی و تشویق وی به اینکار رها نخواهد کرد. در رابطه با این اوضاع مغشوش موقعیت ارتش است که ترجیح می دهد به جای اشغال کشور از دولت کنونی پشتیبانی نماید تا اینکه راه حلی بتوان پیدا کرد. به نظر می رسد که ارتش حداقل شروع به پشتیبانی از بختیار خواهد کرد تا اینکه راه حل روشنی برای ثبات بتوان پیدا کرد. در بطن آشوبی که ادامه دارد، تخریب نیز توسط عناصر چپ انجام می شود. این عناصر به کاشتن تخم نارضایتی در جهت کوششی برای طولانی کردن این آزمایش سخت ادامه خواهند داد، که احتمالاً ملت را به سوی یک موقعیت آشوب و شکست اقتصادی تمام خواهند کشید. در چنین شرایطی کشور ممکن است، تقاضای کمک اقتصادی از اتحاد جماهیر شوروی و یا دیگر کشورهای کمونیست بکند که به چپی ها جای پای مطمئن تری را در دولت ایران و مناطق نفتی خواهد داد. مهمترین فشار در صحنه کشور، بازگشت پیشنهاد شده آیت اللّه خمینی می باشد. واقعه ای که به احتمال قوی نتیجه اش کشمکش رودرروی عناصر موافق و مخالف خواهد بود. چنین کشمکشی آشوب را تغذیه خواهد کرد و به نحوی احتمال یک کودتای نظامی را پی ریزی خواهد نمود.

یک اشغال نظامی ... می تواند یک دوره آشفتگی، آشوب و تداوم نفوذ کمونیسم را باعث شود. سپس ملت با سالهای بی ثباتی روبرو خواهد بود تا توافقهای دو طرفی به عمل آید و پشتیبانی برای یک تلاش تمام عیار جهت بازسازی کشور صورت گیرد. در عین حال که نیروهای مسلح ایران هنوز به عنوان عاملی اساسی برای ثبات باقی مانده اند، علائمی وجود دارد که حمایت سربازان وظیفه مورد تردید می باشد.

ارتش ایران در کشمکش بین وفاداری به سلسله مراتب فرماندهی و قیود مذهبی روبرو شده است. این موضوع با آشفتگی در مورد قانونی بودن دولت کنونی پیچیده تر گردیده است. ادامه حمایت یکدست ارتش برای غلبه برآشوب داخلی ایران ضروری است.

b- شورش - مسئله اقلیتهای قبیله ای در ایران باقی و ادامه دارد. نهضتهای ملی در میان کرده ها در شمالغربی و بلوچها در جنوب شرقی وجود دارد. در هریک از این حالات گروههای قبیله ای در سراسر مرزهای کشور پخش هستند. گروههای دیگر در حالی که قبایل منسجمی هستند ولی هویت مشخص ملی همچون کردها و بلوچها ندارند. گرچه بیشترشان شاه را در نقش پدری ملاحظه کرده اند. در حالت در حالت آشوب مداوم در کشور انتظار این که سطح توقعات بالا برود وجود دارد، مخصوصاً اگر از طرف یک قدرت خارجی حمایت شوند. احتمالاً انتظار نمی رود که کردها از طرف عراق که به تازگی یک نهضت ملی

ص: 76

کردها را درهم شکسته است، حمایت شوند. مسئله بلوچ در مناطق پاکستان و افغانستان مانند ایران گسترده است. بنابراین احتمال نمی رود که یکی از این دو کشور کمک خارجی به آنها بدهد. شوروی هرگز بی میل به دخالت در نهضتهای ملی نبوده است. ولی در ترغیب کردها که همچنین در مرزهای ایشان نیز زندگی می کنند، مردد است. اما بلوچها معرف یک هدف عالی برای نفوذ شوروی می باشند. تأسیس یک بلوچستان درست برای اتحاد جماهیر شوروی کمک زیادی به هدف شوروی برای نفوذ به بنادر آبهای گرم در دریای عمان از جمله بندر توسعه یافته چاه بهار می نمایند..

c - حمله مسلحانه - احتمال ضعیفی برای حمله به ایران توسط یک قدرت خارجی وجود دارد.

بی ثباتی مداوم جوی را به وجود می آورد که در آن چنین اقدامی را وسوسه می کند. افغانستان هنوز در راه انقلاب خود مشکلاتی دارد. پاکستان، عربستان سعودی و امارات از نظر نظامی خیلی ضعیف هستند که چنان اهداف جاه طلبانه ای را داشته باشند. شوروی به خاطر نقشش به عنوان یک قدرت بزرگ احتمالاً جهت حمایت یک دولت مارکسیست در ایران حرکت خواهد کرد. (احتمالاً با به کار گرفتن عوامل کوبایی) عراق به عنوان بزرگترین تهدید برای ایران باقی می ماند، البته اگر تخاصمات جهانی را از نظر دور بداریم.

حمله از طرف عراق احتمالاً محدود به مناطق نفت خیز به عنوان یک هدف خواهد بود. تصمیم برای اقدام به چنین حمله ای مستلزم یک ارتش ضعیف شده در ایران و داشتن دلیل دنیا پسند است.

2- (محرمانه) روشهای علمی این بررسی در زیر تشریح می شود.

- براساس برآورد فوق الذکر از تهدیدات، اولویتهای زیرین در جهت اطمینان به نگهداری نیروهای ارتشی مورد نیاز و سازگار با منابع مالی ایران در نظر گرفته شده اند.

اولویت 1: نگهداری ثبات داخلی (برای مثال: کنترل جمعیت بومی، حفاظت از خطوط ارتباطی و مراقبت مرزی) اولویت 2: حفاظت از مرزهای ملی در مقابل حمله مسلحانه از طرف یک قدرت بزرگ.

اولویت 3: حافظت در مقابل یک حمله حمایت شده از طرف یک کشور سوم.

- میزان خروج ارز سالانه ایران در رابطه با خرید تجهیزات نظامی خارجی را می توان از طریق طرح ریزی (به تعویق انداختن قراردادها، تعلیق یا لغو آنها) برنامه های دیرتر از موعد مقرر به طور عمده کاهش داد.

در نتیجه عناصر برنامه به گروهها یا دسته جات تحویلی زیرین تقسیم شده اند.

دسته A : تعقیب (ادامه) حمایت از برنامه تسلیحات نظامی تحویل شده (F5 , TOW) دسته B: برنامه هایی در رابطه با تحویلهای قبل از 21 مارس 1980 (پیش بینی شده در سال مالی ایران) دستهC : برنامه هایی در رابطه با تحویلهای بعد از 21 مارس 1980 در حالی که این تحلیل متوجه برنامه های اصلی است، پیشنهادهای مربوط به موارد منفرد FMS (فروشهای نظامی خارجی) را که ممکن است هزینه کمتری در برداشته باشد، بررسی می کنند.

مستشاری نظامی آمریکا فعالیتهای برنامه ریزی محدود را که مبنی بر نگهداشتن موازنه قوا برای مقابله با هریک از تهدیدهای گفته شده با بالاترین ریسک مقبول برای شرایط اولویت 2 باشد توصیه می کند.

هیئت مستشاری نظامی توصیه می کند که در دوره آتی اقدامات تجدید طرح بر تخفیف قیمتها متمرکز

ص: 77

گردد. تجدید نظر در نقطه نظرهای وزارت دفاع و کارمندان در سطح قرارداد به منظور تعیین میزان کاهشها به عمل آمده است و در مورد کاهش سطح کالا به حداقل که میزان تهدید را زیاد ننماید نیز، ملاحظاتی شده است.

پیش نویس گزارش حقوق بشر

سند شماره (46) محرمانه از : وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ : 9 ژانویه 1979 - 19 دی 1357 به : سفارت آمریکا در تهران شماره سند : 5366 موضوع : پیش نویس گزارش حقوق بشر 1- مطلب زیرین متن گزارش طرح حقوق بشر است که تا اندازه ای تصحیح شده و ما پیش بینی می کنیم که تا آخر ژانویه به صورت طبقه بندی نشده به کنگره ارائه خواهد شد. ما از نظریات و پیشنهادات شما برای تغییرات تا 11 ژانویه OOB به وقت واشنگتن تقدیر می کنیم.

2- شروع متن: در طی 30 سال گذشته ایران در یک برنامه مدرنیزه کردن سریع اقتصادی که زندگی اغلب شهروندان را دگرگون کرده است و به تندی بر ساخت اجتماعی و رسوم سنتی کشور اثر گذاشته درگیر بوده است. به هر حال توسعه مؤسسات نمایندگی سیاسی با این تغییرات مهم همگام نبوده است. در نتیجه و به خاطر ارجحیت های نامتعادل اقتصادی امسال با تظاهرات شدید و اغلب خشن نارضایتی عمومی همراه بوده است.

3- از پایان جنگ جهانی دوم دولت ایران به وسیله تهدیدات خارجی و خرابکاری داخلی خود را در خطر می دیده است. تا 1977 دولت به سختی بر یک الگوی خشک کنترل تکیه می کرد تا با خطر خرابکاری مشهود داخلی مقابله کند. این کنترلها اغلب بدون تبعیض به کار برده می شد و در نتیجه تخطی از حقوق بشر به وسیله نیروهای امنیتی تقریباً یک رویداد پیش پا افتاده معمولی بود. این روش به تدریج در سالهای اخیر و خصوصاً از 1977 به این طرف هنگامی که دولت آزاد ساختن سیستم سیاسی را متقبل شد، شروع به تغییر نموده است. در اوائل 1977 دولت به استفاده منظم از شکنجه در زندانها خاتمه داد و بعداً تعداد قابل توجهی از زندانیان سیاسی آزاد شدند. تا ماه سپتامبر که آشوب فزاینده منجر به برقراری حکومت نظامی شد، قدمهایی برای ارائه تأمین و حمایتهای قانونی بیشتر و برای برداشتن سانسور و اجازه بیان سیاسی بیشتری برداشته شد.

4- به علاوه در طی 1978، مخصوصاً در نیمه دوم سال شاه شروع به تقسیم کنترل تقریباً انحصاریش بر تصمیمات اصلی دولت با دیگر گروهها نمود. کابینه، پارلمان و مقامات حکومت نظامی هرچه بیشتر به نظر رسید که تا درجه زیادی در تصمیمات اصلی و مهم دولت شرکت داشتند. در 5 اوت 1978 شاه اطلاع داد که انتخابات پارلمانی سال آینده «صددرصد آزاد» خواهد بود و آزادی مطبوعات، بیان و اجتماع صلح آمیز را قول داد. شاه همچنین وعده داد اصلاحات بیشتری در سیستم قضائی انجام گیرد.

5 - علیرغم این تعهد، به همان صورت آشوب ادامه پیدا کرد. نیروهای امنیتی دولت گاهی اوقات از خشونت فوق العاده ای در، درگیری با تظاهر کنندگان غیر مسلح استفاده کردند؛ دستگیریهای اختیاری

ص: 78

صورت گرفت و محدودیت خیلی از آزادیهای سیاسی و مدنی ادامه پیدا کرد. این تاکتیکها به جو برخورد و کشمکش کمک نمود.

6- در قبل و بعد از برقراری حکومت نظامی در سپتامبر و کنترلهای سخت همراه با آن دوره هایی که محدودیتها بر بحث عمومی به مقدار زیادی تخفیف داده شده بود، پدید آمدند. با انتصاب یک دولت به رهبری نظامیان در اوائل نوامبر، کنترلهای حکومت نظامی در مورد تمام فعالیتهای سیاسی تقویت شده، ولی اعتراضات سراسری بر علیه رژیم ادامه پیدا کرد.

7- همان طوری که ارگانهای امنیتی دولت در جستجوی قدغن کردن فعالیت برای اعتراض عمومی بودند، این تظاهرات با نیروهای مسلح برخورد می کردند. احتمالاً چندین هزار نفر کشته شدند و چندین برابر تعداد، مجروح شدند، هم به وسیله نیروهای طرفدار شاه و هم به وسیله مخالفین شاه خسارت قابل توجهی به اموال زده شد. دستگیریهای بی شماری صورت گرفت و گزارشات مکرری از بدرفتاری بازداشتی ها وجود داشت.

1- احترام گذاشتن به تمامیت شخص، منجمله رهایی از:

الف: شکنجه قوانین جزائی ایران شکنجه را ممنوع می کند و مجازاتهای شدیدی برای متخلفین تعیین می کند.

به هر حال این ممنوعیت غالباً از گذشته به وسیله نیروهای امنیتی زیرپا گذاشته شده است. تقریباً دو سال پیش، شاه اعلام کرد که در بازجویی زندانیها دیگر از شکنجه استفاده نخواهد شد. استفاده منظم از آن به وضوح در زندانها پایان یافت. به هر حال، اتهامات مبنی بر استفاده از شکنجه در بازجوییهای اولیه در پاسگاههای پلیس خصوصاً خارج از تهران ادامه یافت. عفو بین المللی گزارش کرد که هیئتی که این سازمان در نوامبر به ایران فرستاده بود، گزارشهایی از نمونه های بیشمار شکنجه که در طول بازجویی و به عنوان تنبیهی برای فعالیتهای سیاسی استفاده می شود. شنیده است. این موارد شکنجه به نظر نمی رسد که مجوز دولتی محکمی داشته باشند و وقوع آنها ممکن است فرسایش نظم را منعکس سازد. دولت، مقامات ساواک پلیس مخفی را برای استفاده از شکنجه در گذشته برکنار کرده است.

ب: رفتار ستمکارانه، غیر انسانی و پست در تنبیه:

نمونه های بی شماری از رفتار خشن و اغلب وحشیانه نیروهای امنیتی در مورد تظاهر کنندگانی که به دولت معترض بوده اند وجود داشته است. همچنین حملاتی وحشیانه از طرف گروههای مخالف در مورد مقامات دولتی وجود داشته است. این نوع رویدادها که در پایان سال بیشتر تکرار شد، عمدتاً در برخوردهایی خیابانی بین نیروهای دولتی و حامیان مخالف اتفاق افتاد. هیچ تخمین دقیقی از آنهایی که در چنین برخوردهائی کشته شده اند هنوز در دسترس نیست، تخمینهای سردستی برای تمام سال بین یک تا هفت هزار کشته و تعداد قابل توجهی افراد بیشتر زخمی شده قرار می گیرد. اطلاعات قابل دسترسی وزارت امور خارجه در رابطه با شرایطی که زندانیان سیاسی در آن نگهداری می شوند، اندک است.

گزارشهایی وجود داشت (برخی از آنها براساس مصاحبه هایی با چندین تن از زندانیان سابق بود) که شرایط به طور وسیعی در طول سال بهبود یافت. با وجود این، تظاهرات گسترده ای در بهار به وسیله به طور

ص: 79

اشخاصی که در زندانی، نزدیک تهران نگهداری می شوند صورت گرفت که نشان دهنده این بود که پیشرفت هنوز کامل نشده است. عفو بین المللی در گزارشی براساس (مشاهدات) هیئت اعزامیش در نوامبر اشاره به وحشیگری پلیس در پی دستگیری یا بازداشت نمود. به نظر می رسد که غالباً چنین موردی وجود داشته است.

ج: دستگیری یا زندانی کردن اختیاری مجموعه عفوهایی که در سال 1977 شروع شد تا 1978 ادامه یافت. در ابتدای سال 1978 بیش از 2200 زندانی امنیتی کشور در زندان نگهداری می شدند، اغلب آنها برای مرتکب شدن جرائم آشوب و توطئه، و وقتی شورشها مکرر شد، دستگیریها با ابعاد وسیعتری صورت گرفت. ولی در عین حال اعلانهای مکرری در مورد آزادی زندانیان صورت می گرفت. به دنبال برقراری حکومت نظامی در سپتامبر حکم دستگیری 1000 نفر صادر شد که خیلی از آنها در طول یک هفته در انظار بازگشتند و تا آخر سپتامبر فقط صد نفر تحت بازداشت باقی ماندند. در دسامبر دولت اعلام کرد که تمام زندانیان سیاسی آزاد شده اند به استثنای حدود 200 نفر از افراد محکوم به جرائم آشوب که خیلی از آنها مرتکب اعمال تروریستی شده اند. (گروههای خصوصی حقوق بشر معتقدند که این تعداد، به طور قابل توجهی بالاتر است) دولت همچنین اطلاع داد که پرونده های زندانیان سیاسی قبلی را برای اعطاء آزادی و اعاده حیثیت از آنها مورد بررسی قرار داده است. با وجود نیت بیان شده دولت برای قدرت بخشیدن به حمایت قضائی افراد مورد اتهام به نظر می رسد که ساواک هنوز وظایف پلیس و بازپرس (قاضی) را باهم ممزوج می کند. بازداشتیها برای دوره های طولانی از مشورت محروم مانده اند و گاهی اوقات فقط ملاقاتها شدیداً محدود شده ای داده می شود یا حتی هیچ نوع ملاقاتی با دوستان و فامیل اجازه داده نمی شود.

د: محروم ساختن از محاکمه منصفانه عمومی موارد مدنی و جنایی به استثنای آنهایی که در امنیت کشوری دخیل می باشد در سیستم دادگاههای غیر نظامی (عادی) مورد محاکمه قرار می گیرد. اشخاصی که به جرائم امنیتی متهم شده بودند تا 1978 در دادگاههای نظامی محاکمه می شدند. متهم برای انتخاب وکیل آزادی نداشت و مراحل قانونی در (دوربین) صورت می گرفت. در اوائل سال 1978 دولت اصلاحاتی منجمله محاکمه متجاوزان سیاسی در دادگاههای مدنی را اعلام کرد و برای انتخاب وکیل آزادی بیشتری داد. در حالی که این (اصلاحات) کاملاً اجرا نشد، ولیکن تعداد متهمینی که محاکمه شدند و متعاقباً آزاد شدند افزایش پیدا کرد. معهذا اثر اصلاحات در معرض بعضی سؤالات قرار دارد. در تابستان 38 نفر در مهاباد برای یک جرم سیاسی دستگیر شدند و در یک دادگاه نظامی محاکمه و تبرئه شدند. متعاقباً آنها به وسیله ساواک توقیف شدند و دستور داده شد که در یک دادگاه نظامی محاکمه شوند. 15 نفر از آنهایی که دستگیر شدند ظاهراً در بازداشت بسر می بردند. به علاوه، اتحادیه بین المللی حقوق بشر گزارش کرد که هیئت نمایندگیش در ایران آشکار ساخته که محاکمه مجرمین سیاسی در دادگاههای نظامی ادامه داده می شود و به اصلاحات توجه نمی شود. علاوه بر این در طول اعتصاب در تأسیسات نفتی که در پاییز رخ داد، دولت اعلام کرد که کارگران اعتصابی که از بازگشت به سرکارشان امتناع ورزیده اند به خرابکاری متهم و در مقابل یک دادگاه ویژه محاکمه خواهند شد. وزارت خارجه اطلاعات بیشتری درباره این تحول ندارد.

ص: 80

ه: تعرض به خانه(ها) قانون اساسی 1907 ایران بیان می دارد که خانه و اقامتگاه هرکس حفظ و حراست می شود، هیچ کس نمی تواند به زور به هر اقامتگاهی وارد شود، مگر به امر و پیروی از قانون. در موارد عادی اگر که می خواهند خانه ای را جستجو کنند، پلیس باید به دادگاه محل برای گرفتن حکم مراجعه کند. عناصر امنیتی در بعضی موارد بدون حکم اقدام به عمل نموده اند. برای مثال در ماه می سربازان با زور به داخل خانه یک رهبر مذهبی وارد شدند و دو نفر را که به آن مکان پناهنده شده بودند کشتند. دولت فوراً برای این اقدام عذرخواهی کرد و ادعا نمود که این عمل به وسیله سربازان بدون تجربه ای انجام شد که به خاطر تخطی از حقوق بشر تأدیب شدند.

قبلاً در همین سال بمبهایی در خارج خانه های رهبران مخالف قرار داده شد و چندین نفر از آنها به شدت مضروب یا تهدید شدند. در حالی که تبهکاران هرگز معرفی نشدند ولی گمان می رود که آنها در ارتباط با پلیس امنیتی باشند.

2- سیاستهای دولت در ارتباط با انجام نیازهای حیاتی از قبیل غذا، مسکن، تندرستی و آموزش و پرورش:

دولت ایران برای بیش از دو دهه، برنامه هایی را برای اجرای نیازهای اقتصادی، اجتماعی مردم ایران و خصوصاً فقرا مورد تأکید قرار داده است. برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطح وسیع از اوائل دهه 1960 دنبال شد. ولی انگیزه های اصلی برای توسعه از سال 1973 وقتی که افزایش مؤثر در قیمتهای نفت دولت را قادر ساخت که روی فعالیتهای عمرانیش به مقدار زیادی سرمایه گذاری کند، پدیدار شد.

دولت دو سوم هزینه های بودجه ای را به توسعه اقتصادی و برنامه های رفاه اجتماعی اختصاص داده است.

درآمد سرانه در ابتدای سال 1978 به حدود 240 دلار رسید. برنامه اصلی اصلاحات ارضی که در دهه 1960 شروع شد، نه تنها سیستم مالکیت فئودالی ایران را از بین برد، بلکه یک سوم از جمعیت را به طور مستقیم و 30 درصد دیگر را به طور غیر مستقیم منتفع نمود.

خدمات درمانی تا مناطق روستایی توسعه داده شد و تلاشهای جدی برای کاهش بیسوادی تقبل شده است. متوسط سن از 41 به 53 سال افزایش پیدا کرد. موفقیتهائی که تاکنون به دست آمده اند، هنوز کافی نیستند. مواجه شدن با احتیاجات گوناگون و خصوصیت ناتمام آنها به طور مادی به کشاکشی که سال 1978 بیشتر به وسیله آن مشخص می شود کمک کرد. وقتی تأکید بر صنعتی کردن گذاشته شد، کشاورزی از رشد بازماند. اختلاف بین درآمد شهری و روستایی از 2 به 1 در سال 1959 به 3 به 1 در 1972 افزایش پیدا کرد. جمعیت شهرهای ایران به سرعت نسبت به خدمات و مسکن رشد پیدا کرد. توزیع درآمد غیرعادلانه است:

20 درصد از جمعیت که کامیاب ترین افراد هستند 5/63 درصد از درآمد را در سال 1975 دریافت نمودند که 5/57 درصد در سال 1972 بود. درآمد 40 درصد متوسط از 31 درصد در 1972 به 5/25 درصد در 1975 رسید. درآمد 40 درصد فقیر از 5/11% 1972 به 11% در 1975 رسید. همان طور که سرویس تحقیقاتی کنگره در یک تحقیق در جولای 1978 متذکر شد.

در حالی که درآمدها و مخارج دولت، درآمد حقیقی خالص ملی و رشد سرمایه به طور قابل توجهی

ص: 81

افزایش پیدا کرده است، رشد متعادل نشده است، اسراف وسیع بوده است و زیربنای اجتماعی و فیزیکی در پشت هدفها باقی مانده اند. عرضه مسکن ارزان و متوسط قیمت، پایین بوده است و اهداف خانه سازی از تحقق پیدا کردن خیلی دور مانده اند. امیدی وجود داشت که نخستین تورم ایران در طول 76 - 1975 بتواند با حدود کنترل قیمتها و سود ثابت به دست آید، ولی کمبودها و یک بازار سیاه همراه با آن به وجود آمد.

نابرابریها در ثروت و درآمد طبقه جوان و روشنفکر را بیگانه کرده است. شاید فساد به اندازه هر عامل دیگری برای تحلیل بردن (فرسودن) دستاوردهای توسعه کار انجام داده است. بعضی از ایرانیان معتقدند که این (فساد) به تمام جاها شیوع پیدا کرده و به سطوح بالای دولت رسیده است. دستگیریهای وزرای سابق کابینه وجود داشته است. اثر اتهامات فساد شاه را وادار به صدور یک امریه در مورد رفتار خانواده سلطنتی نمود که مداخله آنها را در تجارت ممنوع نمود.

3- احترام به آزادیهای مدنی و سیاسی، منجمله:

الف: آزادی اندیشه، سخن، مطبوعات، مذهب و اجتماعات قانون ایران دفاع از کمونیسم، حمله به رژیم سلطنتی یا انگاره های اساسی سیستم سیاسی و دفاع از آشوب را ممنوع می کند. تغییرهایی که در زمان به خصوصی به وسیله مقامات در این مورد که چه چیزی تخطی از این ممنوعیتها را تشکیل می دهد در بعضی موارد آزادی بیان، مطبوعات و اجتماع را محدود کرده است. در 1978 دولت به طور متناوب به نظریات انتقادی در جزوات در گردهماییهای عمومی، و در رسانه های گروهی و در پارلمان اجازه داد. ترجمه خیلی از نظریات منجمله انتقاد از ایران و شاه به زبانهای خارجی به طور وسیعی انتشار پیدا کرده است. روزنامه های داخلی تا امسال (1978) به دقت به وسیله محدودیتهایی که در بالا اشاره شد کنترل می شدند و راهنمایی دولت را در مورد موضوعات حساسی مثل سیاست خارجی و موضوعات امنیتی دریافت می نمودند. در حالی که انتقاد از قانون اساسی، رژیم سلطنتی و انقلاب شاه و ملت تحریم شده باقی می ماند، مطبوعات در بیشتر سال 1978 با آزادی عمل خیلی بیشتری مجاز به چاپ مقالات و سر مقالات منتقد از دولت بودند. پس از یک دوره آزادی فراوان، محدودیت در مورد روزنامه ها و مجلات فوراً پس از برقراری حکومت نظامی در سپتامبر معمول گردید.

کنترلها بعداً دوباره کمتر شد. به هر جهت با انتصاب دولت نظامی در نوامبر و برقراری کنترلهای جدید در مورد مطبوعات، روزنامه نگاران و دیگر کارکنان روزنامه ها از کار کردن امتناع ورزیدند. بنابراین در نوامبر و دسامبر مطبوعات ایران به طور مؤثری تعطیل بودند.

رادیو، تلویزیون متعلق به دولت هستند و بنابراین به وسیله دولت کنترل می شوند. به هر صورت در طول سال 1978 آنها مجاز بودند که تغییرهایی انتقادی از دولت ارائه دهند. برای مثال بحث مجلس در سپتامبر که اتهامات رسواکننده ای را بر علیه دولت مورد توجه قرار داده بود. وقتی تلاشهایی برای تجدید استقرار کنترلهای شدیدتر در نوامبر به عمل آمد، کارکنان تأسیسات رادیو و تلویزیون در امتناع به قبول سانسور اعتصاب کردند. اعتصابات در ایران غیرقانونی می باشد، ولی تعداد قابل توجهی اعتصابات غیرمجاز رخ داد و در آخرین فصل سال 1978 بیشتر کشور به وسیله اعتصابات در تمام بخشها فلج شد.

فرقه شیعه اسلام در ایران تسلط قاطع داد، ولی کشور یک تاریخ طولانی از تحمل مذاهب دارد که به چنان

ص: 82

اقلیتهای مذهبی از قبیل مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و اعضای فرقه بهائی اجازه می دهد که به عقاید مذهبی شان بپردازند و در زندگی اجتماعی به طور کامل مشارکت داشته باشند. یک نتیجه کوشش در سال 1978 فشار رهبران متعصب مذهبی شیعه علیه بهائی ها بوده است که از نظر شیعه ها بدعتگزار شناخته می شوند.

در نتیجه این فشار دولت چندین مقام خودش را که بهائی هستند برکنار نمود. مواردی از حمله به بهایی ها به وسیله گروههای مردم خصوصاً در شیراز وجود داشته است. دیگر اقلیتها همچنان به برخوردار شدن از حمایت و تحمل رشمی ادامه می دهند. علاوه بر این آنها از آزار و اذیت در تحت شرایط بی نظمی می ترسند و بعضی زنان به طور مؤثری از حمایت دولت و برنامه های توسعه اجتماعی در طول 20 سال گذشته بهره مند شده اند.

محدودیت در مورد حق اجتماعات در مورد کسانی عمل شده است که به وسیله مقامات ایرانی در دفاع از خرابکاری، آشوب و یا عقاید کمونیستی دیده شده اند. این ممنوعیتها خصوصاً در داخل دانشگاهها محکمتر بوده است و به طور متناوب منجر به برخوردهایی بین نیروهای امنیتی و دانشجویان و دیگر مخالفین شده است. رشد نارضایتی عمومی در طول سال 1978 برای دولت و نیروهای امنیتی آن، جلوگیری و یا کنترل اجتماعات غیرقانونی را بشدت مشکل نمود.

ب: آزادی حرکت در داخل کشور، مسافرت به خارج و مهاجرت:

تعداد زیادی از ایرانیان به طور طبیعی از آزادی وسیع مسافرت در داخل ایران و خارج از ایران برخوردار بودند. بعضی اعضای مخالفین (شاید در حدود صد نفر) ملزم به اقامت و ماندن در دهکده هایی و یا دیگر نقاطی که از خانه آنها دور می باشند، بوده اند. دولت گاهی اوقات از دادن پاسپورت به اشخاصی که گمان می برده است ممکن است در زمانی که در خارج هستند در فعالیتهای ضد دولتی درگیر شوند، امتناع ورزیده است. در 1978 چند تن از شخصیتهای مخالف از اجازه های خروج محروم شدند، ولی دیگران آزاد بودند که کشور را ترک کنند.

چندین نفر در گروه دوم از ایالات متحده و کشورهای اروپایی دیدن کردند و آنها به طور عمومی دولت ایران را در آنجاها مورد انتقاد قرار دادند.

توانایی شهروندان برای مسافرت به خارج فقط به توانایی آنان برای پرداخت 350 دلار مالیات خروج و در مورد همسر و فرزندان زیر 18 سال احتیاج به کسب اجازه شوهر و یا پدر است. این ماده از قانون میراث قوی اسلامی ایران را منعکس می کند.

قانون ایران برای مهاجرت (ماده ای) در نظر ندارد. به هر صورت ایرانیانی که اجازه اقامت در دیگر کشورها را به دست می آورند بدون اینکه قبلاً به دولت ایران اطلاع دهند، می توانند برای تشخیص و تایید موقعیت جدید تبعیت خود به دولت مراجعه نمایند.

تایید چنین تقاضاهایی به طور طبیعی به درازا می کشد. همچنین ایرانیان بیش از 25 سال که تعهدات نظامی خود را کامل نموده اند می توانند یک نامه مبنی بر چشم پوشی از تابعیت که مستلزم تأیید شورای وزیران می باشد، تسلیم نمایند.

ص: 83

ج: آزادی شرکت در امور سیاسی:

ایران یک رژیم سلطنتی مشروطه است. ایران دارای سیستم قانونگذاری دو مجلس است، اعضاء مجلس و همین طور نصف اعضاء سنا به وسیله رأی اشخاص بالغ و عاقل انتخاب می شوند. نصف باقیمانده اعضای سنا به وسیله شاه انتخاب می شوند. قدرت هیئت مقننه محدود است و اساساً تصمیم گیری و قدرت در اختیار شاه است. در سال 1976 یک حزب منفرد سیاسی (رستاخیز) در برگیرنده تمام ایرانیان به وسیله حکم شاه ایجاد شد و تا 1978 تنها حزب سیاسی بود که مجاز به فعالیت در ایران بود. رستاخیز به عنوان وسیله ای برای بسیج حمایت برای برنامه های توسعه و مدرنیزه کردن دولت در نظر گرفته می شد. در ماه اوت شاه در مواجهه با ناآرامی فزاینده ممنوعیت را از دیگر احزاب سیاسی برداشت. تشکیل 30 حزب سیاسی جدید فوراً اعلام شد و بیش از 100 حزب به طور مشروط اعلام شد.

حکومت نظامی در سپتامبر فعالیت رسمی حزبی را کوتاه نمود.

4- رفتار و سابقه دولت درباره تحقیقات بین المللی و غیر دولتی در مورد تخطی های منتسب از حقوق بشر دولت ایران در طول سال با کمیته بین المللی صلیب سرخ و کمیسیون بین المللی حقوقدانان، همکاری نمود، که هردوی اینها نمایندگانی برای تحقیق در مورد شرایط حقوق بشر به ایران فرستادند. دولت همان روح همکاری را با عفو بین المللی نشان نداد. به هر صورت یک هیئت عفو بین المللی در نوامبر از ایران دیدن کرد، توانست مصاحبه های بی شماری انجام دهد که به اتهامات شکنجه مستمر و وحشیگری به وسیله عوامل امنیتی ایران منجر شد. همچنین یک تیم دو نفره از طرف اتحادیه بین المللی برای حقوق بشر در نوامبر از ایران دیدن کرد، که موارد اختلافی درباره آزادی زندانیان سیاسی و حقوق مجرمین سیاسی برای محاکمه در دادگاههای غیرنظامی پیدا نمود.

ونس

مأموریت کارمند سیاسی اضافی (تکمیلی)

سند شماره (47) از : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.تاریخ : 9 ژانویه 1979 - 19 دی 1357 به : سفارت آمریکا در تهران - فوری طبقه بندی : محرمانه تهیه شده توسط : هنری پرشتشماره : 6195 موضوع : مأموریت کارمند سیاسی اضافی (تکمیلی) 1- وزارت خارجه و بقیه آژانسها از کار اسکودرو در تکمیل کار گزارش سیاسی سفارت بی نهایت رضایت دارند. به منظور تأمین احتیاج به افزایش گزارش سیاسی از خارج از تهران، ما پیشنهاد می کنیم با موافقت سفارت، دیوید پترسون FSO _ 4 را به مدت پنج هفته که از 10 روز دیگر شروع می شود، به این مأموریت بگماریم. پترسون در 19 فوریه باید به وزارتخانه (خارجه) باز گردد.

2- ما احساس می کنیم که پترسون ممکن است قادر باشد که به اطلاعات ما در دو زمینه به خصوص بیفزاید.

- سازمان، ایدئولوژی و ارتباط با رهبران سیاسی در مورد کارگران اعتصابی در بخشهای حساس، خصوصاً نفت.

ص: 84

- مواضع و جهت گیریهای سیاسی اعضای جامعه دانشگاهی نسبت به آمریکا، در هر دو زمینه ما در مورد هر نوع اطلاعاتی راجع به نفوذ «حزب توده» بین اعتصابیون و کارمندان و دانشجویان دانشگاه علاقمندیم.

3- لطفاً به ما اجازه بدهید که بدانیم آیا سفارت مایل است که مأموریت پترسون به جلو برود.ونس

خلاصه مذاکرات هیئت مسائل مملکتی

سند شماره (48) محرمانه 10 ژانویه 1979 - 20 دی 1357 خلاصه مذاکرات هیئت مسائل مملکتی سفیر جلسه را با تذکر این مسئله که عنوان سرمقاله مهیج امروز صبح روزنامه، که راجع به تغییر سیاست ما خط مشی های آمریکا بود. به طور دقیق صحیح نیست، شروع کرد. همچنین مقاله خبرنگار نیویورک تایمز، برنارد گورتزمن، هم حقیقت را بیان نمی کند. حال دیگر سفیر به هر قیمتی که شده، ترجیح می دهد که با تلفن محرمانه با واشنگتن تماس بگیرد، تا با تلگراف.

سفیر گفت که موضوع نفت و خط لوله های نفتی، این اواخر خیلی عجیب است. مشکل است که بدانیم کدام خط لوله و کدام پالایشگاه باز است. انگلیسها یک کشتی عازم چاه بهار دارند که حاضر است کارگران آمریکایی در ترک ایران کمک کند. آقای «بنرمن» گفت که خود انگلیسیها این پیشنهاد را به «براون» و «روت» کرده اند، که آنها خیلی مؤدبانه این پیشنهاد را رد کرده اند. «براون» و «روت» برای خود توانایی حمل و نقل جداگانه دارند.

سفیر سولیوان گفت که شنیده است حکومت نظامی در اصفهان از بین خواهد رفت. سفیر از تندروی بختیار در این جهت که ممکن است نتایج خیلی جدی به بار آور، اظهار ترس کرد.

آقای شلنبرگر توضیح داد که کلمه آشوب طلبی، اخیراً در حال ظاهر شدن می باشد.

دیروز سرپرست رادیو تلویزیون ملی ایران و چندین معاون دیگر استعفا دادند.

یکی از روزنامه نگاران کیهان به آقای شلنبرگر گفت که هیچ کنترلی در مورد مطالبی که در روزنامه نوشته می شود، وجود ندارد. دانشگاه صنعتی تهران امکان دارد تا دو سه روز دیگر باز شود، اما تنها برای تظاهر و بسیج نیروها، تعداد زیادی «فروشگاه خمینی» در جنوب شهر در حال سر بر آوردن هستند. اینها که گاهی سیار هستند نفت مجانی پخش می کنند و مواد غذایی را به نصف بها می فروشند. آقای «جان میلز» گفت که بخش اقتصادی - مالی سعی دارند نوشته ای در مورد صنایع تهران تهیه کند. از سی شرکت فقط پانزده شرکت به آنها جواب داده اند و از این پانزده شرکت هم فقط چهار شرکت در حال فعالیت هستند.

آقای لامبراکیس گفت که بختیار دو ماه مهلت خواسته است تا ایران را به حالت قبلی بازگرداند.

بخش سیاسی، این گزارش را که یک راهپیمایی عظیم در روز 19 و 27 ژانویه طرح ریزی شده است، شنیده اند. 266 زندانی دیگر آزاد شدند.

آقای نیلی گزارش داد که یک کشتی حامل گوسفند زنده را خالی کرده اند. آنها احتمالاً در حال آمدن به تهران هستند.

به علت نابسامانیهای وضع هوا، وضعیت فرودگاه کاملاً غیر مشخص است.

رهبران مذهبی از رفتن شاه می ترسند

ص: 85

سند شماره (49) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 10 ژانویه 1979 - 20 دی 1357 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن - فوری طبقه بندی : محرمانه موضوع : رهبران مذهبی از رفتن شاه می ترسند 1- سفارت گزارشهایی از منابع مختلف دریافت می کند که رهبران مذهبی میانه رو بسیار نگران وضعیتی هستند که هنگامی که شاه کشور را ترک کند، ایجاد می شود. این گزارشات خیلی مرتبط یا مستدل نیستند و انگیزه هایی که در آنها دخیل می باشند، همیشه روشن نیستند. به هر صورت ترس کلی به نظر می رسد. که این باشد که نفوذ میانه روها با به دست گرفتن قدرت توسط نظامیان و یا به وسیله پیروزی نیروهای کمونیست و دست چپی از میان برداشته شود.

2- منبع این گزارشات واسطه منصور اقبال است. وی که یک تاجر جوان تحصیلکرده آمریکا است.

فرزند خانواده اقبال می باشد. وی در هفته های اخیر خودش را به عنوان واسطه بین دکتر حجازی سخنگوی میانه روهای مذهبی و ملکه جا داده است. او حدود یک هفته قبل به کنسول سیاسی گفت که میانه روهای مذهبی خواسته هایشان را به صورت لیستی درآورده اند که شامل خروج شاه نمی شود و فقط حاکمیت قانون اساسی را در بر دارد. چند روز پیش او گفت که قصد دارد از نزدیک با زاهدی کار کند. او اخیراً اظهار ناراحتی کرده است که کاخ و زاهدی او را بازی می داده اند. او می گوید که سعی داشت ملاقاتی بین زاهدی و حجازی و یا شریعتمداری ترتیب دهد، ولی زاهدی آن را در آخرین لحظه به تعویق انداخت (به نظر می رسد که اقبال از برنامه های شاه برای کنار گذاشتن زاهدی آگاه نیست).

3- اقبال اصرار دارد که میانه روهای مذهبی از خمینی به خاطر قرار دادن آنها در وضعیت مشکل کنونی عصبانی هستند، ولی نمی دانند در مورد آن چه کنند. او می گوید که به آنها اصرار کرده که با آمریکاییها به گرمی بیشتری نزدیک شوند، زیرا که آنها نمی توانند امید داشته باشند که کشور را بدون حمایت یکی از دو ابر قدرت اداره کنند.

4- چند روز پیش آبتین دبیر مجلس سنا با مشاور سیاسی سفارت تماس گرفت، با این گزارش که آیت اللّه میلانی (که در مشهد دارای قدرت می باشد و حداقل دوبار به وسیله دولت در داخل کشور تبعید شده است) به او در مورد بدتر شدن وضعیت شکایت کرده و این امید را ابراز داشته است، که شاه ایران را ترک نکند. آبتین گفت که میلانی می خواهد با سفارت آمریکا تماس بگیرد (و ما سعی می کنیم که این کار را با روش آرام ایرانی انجام دهیم). آبتین همچنین گفت که «ملاهای کمونیست» خانه های شریعتمداری و دو آیت اللّه دیگر قم را محاصره کرده اند و برای افراد بسیار مشکل است که آنها را ببینند.

5 - نظریه: این دو گزارش با سایر مذاکرات و گزارشهایی که ما دریافت کرده ایم، جور در می آید.

جالبترین اصل در آنها به نظر می رسد این باشد که میانه روهای مذهبی به اندازه کافی از صحبت کردن درباره بیمهایشان به طور علنی تر هراس دارند. در حالی که در گذشته آنها عموماً نظریاتشان را به طور خصوصی به عنوان ابقای شاه در محدوده قانون اساسی ارائه داده اند. به طور کلی این میانه روها به خاطر دلایل تاکتیکی یا سایر دلایل در مورد خط خمینی خیلی خوب هیاهو کرده اند و امکان هر نوع معامله جداگانه دولت ایران با آنها را سست نموده اند. آنها اکنون شاه و دولتش را به خاطر کم توجهی به آنها

ص: 86

سرزنش می کنند. در حالی که این برای دوره ابتدایی (بهار و تابستان گذشته) توجیه می شود، ولی آنها باید فقط خودشان را به خاطر امتناع از قبول ریسک کردن در مورد یک روش جداگانه پس از آن زمان سرزنش نمایند.

6- البته یک دلیل برای اکراه چنین رهبران مذهبی در رودررو قرار گرفتن با خمینی ممکن است ترس آنها از آشکار شدن پذیرش وجوه پرداختی به آنها از طرف دولت ایران باشد، همچنان که بعضی از آنها سالها در زمان هویدا چنین می کرده اند، از طرف دیگر، احتمالاً ملاهایی امروزه به طور وفادارانه یا خمینی کار می کنند که در آن موقع گیرنده وجه از طرف دولت ایران بوده اند. بنابراین افشاگری می تواند به هر دو طریق کمک کند، یعنی پرستیژ تمام رهبری مذهبی را در میان مردم کاهش دهد. این عاملی است که ما باید در محاسباتمان در مورد آینده ایران به خاطر بسپاریم. کمونیستها یا سایر چپیها ممکن است خصوصاً این سلاح را در درگیریهای داخلی که می تواند به دنبال پیروزی مخالفین در اینجا واقع شود، پرفایده ببینند.

آنها راهی را برای بدنام کردن اغلب رهبران مذهبی جستجو می کنند...یا به وسیله ساکت کردن آنها حق السکوت بگیرند. هرچه باشد چند تن از نزدیکترین همکاران خمینی در پاریس چپگرا هستند و از آنجا که خمینی شخصاً به وسیله چنین پرداختهایی آلوده نمی شود، آنها با تحریک به وسیله چنین افشاگریهایی بر روی نفوذشان در قدرت (خمینی) ریسک نخواهند کرد.

ونس

پیش نویس گزارش حقوق بشر

سند شماره (50) محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 11 ژانویه 1979 - 21 دی 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن شماره سند : 574 موضوع : پیش نویس گزارش حقوق بشر 1- با درنظر داشتن موقعیت بی نهایت هرج و مرج در ایران، سفارت از نویسندگان پیش نویس گزارش به خاطر رسیدگی به مشکلات پیچیده با روشی مؤثر، ستایش می کند. ما فقط دو تغییر در جمله بندی برای پیشنهاد کردن داریم و همچنین چندتایی از مشاهداتمان را ارائه خواهیم داد که امکان دارد اگر برخی از احتمالات به وقوع بپیوندد یا در گزارش گنجانده شود و یا به عنوان زمینه ای برای شهادت و یا سایر سخنرانیها استفاده شود.

2- تغییرات پیشنهادی در جمله بندی: در پاراگراف شش، جمله آخر، لغت (سخت گیرStrict ) را خارج کنید. کنترلهای حکومت نظامی در مورد فعالیت سیاسی در تئوری بسیار محکم بودند ولی در عمل کاملاً شل و ول. در حقیقت، علیرغم اتهامات برخلاف مخالفین و بعضی استثناءهای قابل توجه نسبت به این قابلیت انعطاف در مشهد و قزوین در هفته های گذشته رژیم حکومت نظامی خودش آنقدر سست بوده است که تقریباً نام حکومت نظامی عوضی نشان داده شده است. زیر پاراگراف 7 (1) C، دستگیریهای مستبدانه (اختیاری) جمله آخر برای خواندن باید تجدید نظر گردد، بدین ترتیب که «علاوه بر این، در طی اعتصاب در تأسیسات نفتی که در پاییز 1978 اتفاق افتاد، دولت ایران اعلام کرد که کارگران اعتصابی که

ص: 87

از بازگشت به کار امتناع می ورزند، مورد اتهام خرابکاری قرار می گیرند و در یک دادگاه ویژه محاکمه خواهند شد. این در حقیقت هرگز انجام نشد». اطلاعیه دولت ایران در این مورد، جنگ روانی از کار درآمد و با انجام توافقنامه بازرگان در ابتدای ژانویه 1978، تمام احزاب توافق می کنند که هیچ محاکمه ای با اطلاع قبلی وجود نخواهد داشت.

3- البته گزارش به اضمحلال بافت اجتماعی که در طی سه یا چهار ماه گذشته به وقوع پیوسته، نپرداخته و نباید به آن بپردازد. با وجود این، تأثیر حل مشکلات قدیمی، بی اثر شدن ادامه امور قضائی و بعضی اتفاقات غیرقابل اجتناب در اداره امور قضائی سیستمی بوده است، که قبلاً تحت فشارهای شدید بود. به مقدار زیادی براثر تلاشهای وزیر اخیر دادگستری نجفی، وضعیت کم و بیش تحت کنترل درآمده است. وزیر جدید دادگستری بختیار، یحیی صادق وزیری که همچنین یک حقوقدان مورد احترام است.

برای سازمان دادن به کارش در وضعیت نیمه انقلابی، مشکلات غیرقابل اجتنابی خواهد داشت (چنانچه به مدت کافی برای انجام این کار باقی بماند).

4- مسائل بالا به وسیله این حقیقت که مبارزه بر علیه فساد بزرگترین موضوع سیاسی است که کشور با آن روبرو است، پیچیده می شود و این اولین چیزی است که نخست وزیر بختیار گفته است، که وقتی تأیید شد، دست به کار آن خواهد شد. برطبق نظریه برخی وکلای برجسته و معلمان حقوقی، حالت کشور می تواند دولت ایران را به محاکمات نمایشی نمایندگان سیاسی رژیم گذشته به اتهام فساد و دیگر اتهامات وادار کند. تعدادی از ایرانیان که منتقد تأثیر سیاست حقوق بشر آمریکا بوده اند، به دقت زیر نظر خواهند گرفت که ببینند آیا ایالات متحده در دفاع از وابستگان رژیم قبلی همان طور قوی است که قبلاً در دفاع از مخالفین بوده است؟ 5 - خوشبختانه قدمهای ملایمی که دولت ایالات متحده در مورد مسائل حقوق بشر تاکنون در ایران برداشته، موجب تسهیل ابراز نگرانیهای خصوصی در محافل می شود، که اگر لازم باشد ممکن است در ممانعت یا لااقل ساکت کردن افراط کاریها مفید باشند. برعکس چون گروههای خصوصی به طور لفظی حامی حقوق شخصیتهای مخالف بوده اند، برای ما (آمریکا) سودمند خواهد بود، اگر آنها توجه به تنفیذ مراحل قانونی در ایران را بدون توجه به اینکه مدعی علیه چه کسی ممکن است باشد، ادامه دهند. با در نظر داشتن حساسیت دولت و مخالفین نسبت به این گروهها، این موضوع همچنین می تواند فشار سازنده ای را بر علیه تندروی حقوق (قانونی) به کار بیاندازد. در این رابطه باید متذکر شد که کمیته دفاع از حقوق و آزادی بشر اکنون توافق کرده است که با وزارت دادگستری برای برقراری حقوق قضائی کامل برای مردم همکاری نماید.

سولیوان

گزارش اوضاع ایران - شماره 91 - 13 ژانویه 1979

ص: 88

سند شماره (51) از : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.تاریخ : 13 ژانویه 1979 - 23 دی 1357 به : تمام پستهای دیپلماتیک اروپا (فوری) و شرق نزدیک و جنوب آسیا طبقه بندی : سری شماره 711 تهران موضوع : گزارش اوضاع ایران - شماره 91 - 13 ژانویه 1979 1- سیاسی - امنیتی - رادیو تهران به فارسی گزارش می دهد که به قرار اطلاع افراد زیر برای شورای سلطنت معرفی شده اند:

نخست وزیر بختیار رئیس سنا سجادی سخنگوی مجلس سعید وزیر دربار اردلان محمد وارسته وزیر سابق سیدجلال تهرانی سناتور سابق رئیس شرکت نفت انتظام رئیس ستاد فرماندهی قره باغی دکتر عبدالحسین علی آبادی قاضی خبرگزاری فرانسه از تهران، نیز تشکیل این شورا را خبر می دهد، ولی نهمین نام آن، به جای دکتر علی آبادی، یگانه، رئیس دیوانعالی کشور است. قانون اساسی نیز گنجاندن نام رئیس دیوانعالی کشور را لازم می داند.

سفارت پیش بینی می کند که شورا با این ترکیب مورد قبول عناصر مخالف مثل جبهه ملی و نهضت آزادی قرار نخواهد گرفت، جون تعداد زیادی از افراد رژیم در آن هستند. از مخالفین خواسته شده بود که در این شورا شرکت کنند. اما قبول نکرده بودند. مخالفان بنابه گفته (توافق) نهضت آزادی به این شورا تا زمانی که شاه ایران را ترک کند، اعتراض نخواهند کرد و در آن زمان، در جستجوی تغییر و تعدیل این شورا به یک «شورای آشتی ملی» بر خواهند آمد تا یک دولت مورد قبول خمینی را تأسیس کرده و بر یک رفراندم در مورد خاندان پهلوی، نظارت کرده و انتخابات شورای جدید قانون اساسی را زیر نظر خواهد داشت. خمینی امروز تشکیل یک شورای انقلاب اسلامی را بدون ذکر نام اعضای آن اعلام داشت و شورای سلطنت را غیر قانونی دانست.

«سی. بی. اس» برای برنامه «رودررو با مردم» خود با خمینی مصاحبه کرده که در 14 ژانویه نشان داده خواهد شد. «سی. بی. اس» در 12 ژانویه گوشه هایی از آن را پخش کرد که خمینی در آن گفت:

- جمهوری اسلامی در ایران نزدیک است.

- در چند روز آینده ممکن است یک حکومت جدید اعلام شود.

- او دولت را تعیین خواهد کرد.

- او بر دولت نظارت داشته و آن را هدایت خواهد کرد.

ص: 89

- او مرد قدرتمند ایران خواهد بود.

- اگر جنگ داخلی درگیر شود، توده های مردم برای برپایی یک جمهوری اسلامی خواهند جنگید.

یک افسر نیروی دریایی شاهنشاهی به مأمور دفتر وابسته دفاعی (DAO) گفته است که اگر یک حکومت غیرقانونی قدرت بگیرد، نیروی دریایی کشتیهای خود را برداشته و ایران را ترک خواهد کرد. اگر چنین شود تعداد کشتیها به 25 عدد خواهد رسید. اگر کشتی مسافربری ایتالیایی سابق (که صاحب و استفاده کننده آن نیروی دریایی است تا فضای استراحت کافی برای پرسنل در بندر عباس را تأمین کند)، در بین این کشتیها باشد، عده زیادی از پرسنل نیروی دریایی می توانند در این برنامه گنجانده شوند.

دفتر وابسته دفاعی همچنین گزارش می دهد که نیروی دریایی اخیراً مانور تمرینی را با نیروهای آمریکا لغو کرده است، این برنامه قرار بوده به درخواست ایران انجام شود. دلیل ذکر شده برای لغو برنامه، عدم آمادگی کشتیها بود.

به علاوه تمام موشکهای هارپون بر کشتیها سوار شده اند و محافظت امنیتی در بندرعباس و بوشهر چند برابر شده. تعداد قابل توجهی از افراد نیروی دریایی برای افراد خانواده هایشان ویزا گرفته اند تا به آمریکا سفر کنند. بیشتر افسرهای دیگر که در کشورهای خارج منجمله انگلستان و ایتالیا تحصیل کرده اند، برای همسر و فرزندان خود به ویزا احتیاج ندارند.

ونس

تعلیم و تربیت در مقابل انقلاب

سند شماره (52) از : کنسولگری آمریکا در شیراز تاریخ : 17 ژانویه 1979 - 27 دی 1357 به : وزارت امور خارجه طبقه بندی : محرمانه گزارشگر : اسکیود موضوع : تعلیم و تربیت در مقابل انقلاب مدرسه جامعه بین المللی شیراز در رابطه و وابسته به دانشگاه پهلوی است و دارای سطوح آموزشی از کودکستان تا سال 12 می باشد. دروس به زبان انگلیسی تعلیم داده می شوند. مدرسه به منظور تأمین تعلیم و تربیت برای فرزندان انگلیسی زبان کارمندان دانشگاه مشغول فعالیت است. چهل درصد این بچه ها مخصوص ازدواج پروفسورهای ایرانی دانشگاه و زنان خارجی (عموماً آمریکایی) می باشند. بقیه پسران و دختران ایرانیانی هستند که یا به واسطه اینکه والدینشان در خارج مشغول تحصیل بودند از ابتدا با زبان انگلیسی آشنایی پیدا کرده اند و یا اینکه والدین آنها مایلند آنها به زبان انگلیسی تحصیل نمایند. اکثراً مایلند تا فرزندانشان را در آینده برای تحصیل به خارج بفرستند و از اینرو احساس می کنند از ابتدا با انگلیسی شروع کردن باعث پیشرفت آنی آنها خواهد بود.

مدارس عمومی ایران در واقع از شروع سال تحصیلی، بعضی چهار ماه پیش تعطیل بوده اند و مدرسه جامعه بین المللی شاید تنها مدرسه ای باشد که تعطیل نبود. مسائل امنیتی (شایع بود که مدرسه چون تنها مدرسه ای است که تعطیل نیست، مورد هدف قرار گرفته شده است) و از دست دادن معلمانی که به وطن باز خواهند گشت و ایران را ترک خواهند گفت، باعث تشکیل یک جلسه «انجمن معلمان و والدین» برای

ص: 90

تصمیم گیری در مورد آینده مدرسه گردید. اولین سخنران جلسه رئیس یکی از دانشکده های دانشگاه بود.

وی بر سه نکته تأکید نمود، اولین نکته مسئله امنیت بود. وی گفت: از آنجا که مدرسه تنها مدرسه ای است که در ایران باز است، و به خاطر نفوذهای خارجی که مدرسه نمایانگر آنهاست، به خوبی می تواند هدف تظاهرات و یا حتی حملات تروریستی باشد، دومین نکته در مورد برابری تعلیم و تربیت بود، وی معتقد بود که از آنجا که مدرسه فقط یک برنامه محدود در هفته های اخیر داشته و عزیمت تعدادی از کارمندان نیز نزدیک می باشد، اگر مدرسه همچنان باز بماند، کیفیت تعلیمات اثر سوء خواهد پذیرفت سومین نکته وی در مورد اتحاد بود. او می پرسید که آیا دانش آموزان مدرسه نباید طرفداری خود از «جنبش» را با بستن مدرسه اعلام نمایند؟ او ادامه داد: از این گذشته کلیه مدارس و تجارتخانه ها و صنایع در ایران تعطیل هستند، باز ماندن مدرسه، سیلی به صورت جنبش خواهد بود.

یکی از مادران بلند شده و در مورد بازگرداندن بخشی از شهریه کلان مدرسه (بیش از 2000 دلار در سال) به والدین در صورتی که مدرسه تعطیل شود سؤال نمود. سؤال وی با تحقیر دیگران که آن را بی ربط می دانستند روبرو شد. سخنران بعدی، یک دکتر طب و پروفسور دانشکده طب، بار دیگر مسئله امنیت را مطرح ساخت. او گفت: «اکنون کوماندوهایی در شهر هستند که سعی در خراب نمودن چهره انقلاب دارند.

حمله به یک مدرسه یک راه ایده آل برای نشان دادن یک تصویر نامطلوب از جنبش به مطبوعات بین المللی است». یک اقلیت کوچک از صحبتهای او با عدم تصویب استقبال نمودند.

همسر آمریکایی یک پروفسور ایرانی پیشنهاد کرد که برای بازنگهداشتن مدرسه بهتر است، کلاسها در خانه های مختلف تشکیل شوند تا بدین وسیله خطری که امنیت دانش آموزان را تهدید می کند کمتر شود.

یکی دیگر از والدین اعتراض نمود که فعالیتهای چریکی بر ضد جنبش به حدی قوی هستند که محل کلاسها به زودی کشف می شوند.

یکی از زنان ایرانی از جای خود برخاست. او گفت که بچه ها با شرکت در انقلاب بیشتر می آموزند تا با شرکت در مدرسه. او عقیده داشت که بچه ها باید همچون دیگر مردم در خیابانها حاضر شوند. این مادر، که فرزند خودش در مدرسه جامعه بین المللی ثبت نام نموده، همچنین شکایت نمود که بچه ها با شرکت در یک مدرسه انگلیسی زبان بین المللی هرگز فرصت آموختن فرهنگ خود را نمی یابند. (کذا)! سپس یک پدر ایرانی که دکتر طب بود نوبت را در دست گرفت او عقیده داشت که آنها با تعطیل مدرسه و نادیده پنداشتن تحصیلات فرزندانشان هم انقلاب را عقب نگه می دارند و هم پیشرفت ملت را. او می پرسید: اگر تحصیلات بچه ها متوقف گردد، رهبران آینده مملکت از کجا خواهند آمد؟ از میان والدین حاضر، اکثریت به خاطر مسائل امنیتی و همین طور برای اعلام همبستگی - مؤسسات و مراکز در حال اعتصاب رأی به تعطیل مدرسه دادند. از همه مشتاق تر برای باز نگه داشتن مدرسه، مادران آمریکایی بودند. این مسئله به هیچ وجه جای تعجب نیست که این گروه به خصوص، اینقدر سیاسی است.

دانشگاهها همواره برای مدتها کانون فعالیتهای سیاسی در داخل ایران بوده اند. ولی جالب اینجاست که یک گروه از پروفسورهای دانشگاه و خانواده هایشان تا این حد تعلیم و تربیت را در مقام دوم نسبت به انقلاب قرار دهند. هم لحن و هم موضوع صحبتهای جلسه نشانگر علاقه به بیشتر ساختن قدرت جنبش بود تا ساختن یک جامعه آرام و مترقی و پیشرو.

این فقط پروفسورهای دانشگاه نیستند که چنین میاندیشند. بی رغبتی آشکار گروههای مختلف به

ص: 91

سازش کردن بر سر اهداف و آرمانهایشان، ایجاد آرامش مجدد در ایران را بسیار به تأخیر می افکند.

تامست

دیدار گروه رمزی کلارک

سند شماره (53) محرمانه از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 23 ژانویه 1979 - 3 بهمن 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری گزارشگر : لامبراکیس شماره سند : 51117 موضوع : دیدار گروه رمزی کلارک 1- در تاریخ 18 ژانویه رمزی کلارک به اتفاق سه نفر دیگر به دیدار سفیر آمدند سه نفر همراه عبارت بودند از: ریچارد فالک، رن لوس و پروفسور ایرانی - آمریکایی، حسن زواره ای، از انستیتو تکنولوژی ویرجینیای غربی به عنوان مترجم آنها. کنسول سیاسی نیز حاضر بود. جلسه کلاً شامل سئولاتی از طرف کلارک بود که سفیر به آنها پاسخ می داد.

2- سئولات کلارک عبارت بودند از: نفوذ حزب توده چه اندازه است، مقدار و حد فعالیتهای کمونیستها، از برخورد اخیر اهواز ما چه می دانستیم؟ تخمین سفارت در مورد تعداد طرفداران خمینی چقدر است؟ چه امکاناتی است برای انتقال دولت بختیار به یک دولت طرفدار خمینی؟ و آیا این محتاج به رفراندوم است یا راههای دیگر؟ آیا بختیار کمتر از شاه با مخالفت رو به رو خواهد شد؟ در این لحظه کلارک موافق بود که مسلماً بختیار مردی دلیر و فهمیده است که می داند نقش او چقدر مشکل است.

3- کلارک به سؤالات ادامه داد. آیا شاه درصدد بازگشت است؟ آیا ارتش برای قبیله های بلوچ اسلحه و پول تهیه می کند؟ به عقیده سفارت در 8 سپتامبر چند نفر کشته شدند؟ (سفیر گفت احتمالاً در حدود 200، به علت کوچک بودن میدان ژاله) به نظر سفارت بعد از 8 سپتامبر تعداد کشته در نقاط دیگر کشور چقدر بوده است؟ (سفیر جواب داد حدود 1000 کشته). فالک پرسید احساسات ضد آمریکایی مردم چگونه است؟ لوس پرسید: که آیا سفارت فکر این را کرده بود که تهیه اسلحه زیاد برای ایران عامل مهمی در وقوع انقلاب بوده است؟ کلارک گفت که «این خریدهای اسلحه فوق العاده زیاد بودند». (سفیر گفت که هزینه خیلی زیاد بود، گرچه اندازه نیروهای مسلح در مقایسه با نیروهای کشورهای کوچک همجوار مانند عراق فوق العاده نیست.) 4- لوس پرسید که آمریکا چه کارهایی را باید در دو سال گذشته انجام می داد؟ (سفیر جواب داد کارهای زیادی بودند، اما آنها باید به گذشته دورتری پیش از دو سال قبل بنگرند).

کلارک پرسید که دولت آمریکا چه کار باید بکند تا مشهوریت و اعتبار گذشته خود را بین مردم ایران به دست بیاورد (سفیر در میان چیزهای دیگر به عهدنامه ساندرز اشاره کرد.) زواره ای پرسید که وضع شاه در آخرین روزها چگونه بود؟ کلارک پرسید که آیا او (شاه) می خواست به آمریکا برود؟ زواره ای گفت: طرز تلقی سفارت در مورد رفتن شاه از ایران چگونه است و تأکید کرد چه موقع سفارت به فلان و فلان نتایج دست یافت (سفیر جواب جزئی داد. او گفت که نمی تواند به جزئیات

ص: 92

اعمال دیپلماتیک وارد شود).

گروه سؤال کرد که رژیم جدید را چگونه می بینید. آیا آن بیشتر ناسیونالیست خواهد بود؟ 5 - برای فالک تعجب آور بود که سفیر از دورنمای ناسیونالیستی ایران خیالش نسبتاً راحت بود در حالی که تا همین چند ماه قبل در مورد عاقبت شاه «وحشت زیادی» وجود داشت.

بعد از آنکه سفیر جواب داد. فالک اظهار داشت که منبع احساس تنفر و غضب ایرانیان، فساد خانواده سلطنتی و اطرافیان آنها است.

کلارک با اشاره به سال 1776 اظهار داشت که انقلاب آثار سودمندی نیز داشت. (سفیر مخالف نبود، گرچه او یادآوری کرد که این بیشتر یک انقلاب اجتماعی بود تا انقلاب 1776). زواره ای مایل بود بداند که آیا ترک شاه با سیستم فرماندهی شخصی اش خلایی در فرماندهی ارتش به جای نگذاشته است؟ 6- کلارک گروهشان را چنین معرفی کرد که اینها تماماً افرادی جداگانه هستند که به صورت شخصی به ایران آمده اند. او هیچ شخص، محل یا سازمان را به عنوان میزبانش معرفی نکرد، ولی روشن ساخت که گروه افراد زیادی را ملاقات کرده منجمله رهبران مذهبی مانند آیت اللّه شریعتمداری و طالقانی، رهبران سیاسی مانند بازرگان و سنجابی وزیر بختیار و افراد سرشناس دیگری مانند متین دفتری، ما فرض می کنیم که آنها با وزارت امور خارجه در واشنگتن همان طور که اشاره شد تماس خواهند گرفت.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی

سند شماره (54) محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 23 ژانویه 1979 - 3 بهمن 1357 به : وزیر امور خارجه واشنگتن، دی - سی. - فوری شماره سند : 1/1121 موضوع : گزارش سیاسی - امنیتی 1- تمام متن محرمانه است 2- خلاصه: خشونت در رضاییه و شهرهای دیگر. تهرانی استعفا می کند. قره باغی اعلام می کند ارتش حامی دولت بختیار خواهد بود. یاران خمینی جمهوری اسلامی را تعریف می کنند. تظاهرات طرفداران دولت در تهران برنامه ریزی شده است. (پایان خلاصه) 3- خشونت به طرفداری و علیه رژیم دیروز تکرار شد؛ مخصوصاً در رضاییه، گزارشهای خبری متفاوت هستند. یکی می گوید خشونت موقعی شروع شد که جمعیت به یک راهپیمایی طرفدار شاه حمله کردند. گروه دیگری گفتند که موقعی شروع شد که عده ای غیر نظامی مسلح به پادگان نظامی حمله کردند.

در هر حال سربازها هم تلافی کردند و شیشه های مغازه ها و عکسهای خمینی را خرد کردند و طرفداران خمینی را مجروح نمودند. یک روزنامه می گوید 8 نفر کشته شدند که 4 نفر آنها سرباز بود، ولی آمار دقیق موجود نمی باشد. ما شنیده ایم که ژنرال بدره ای فرمانده نیروی زمینی دیروز به رضاییه پرواز کرد. این نشان می دهد که شاید وضع بدتر از آن است که گزارش داده می شود. برنامه معمولاً این است که گروههای مسلح طرفدار شاه به افراد طرفدار خمینی حمله می کنند. این بدین معناست که آنها می توانند به هر کسی

ص: 93

حمله کنند چون اکثر افراد اغلب براثر تهدید جانی، عکس خمینی را در دست دارند. تهران دیروز آرام بود چند هزار مارکسیست راهپیمایی کردند ولی درگیری صورت نگرفت. شیراز راهپیمایی روزانه دارد ولی آرام است.

4- جلال تهرانی، دبیر شورای سلطنت دیروز به خاطر ملاقات با خمینی استعفا داد. چون استعفای صرف کافی نبود، تهرانی می بایست نوشته ای بنویسد، که شورا غیرقانونی است. بعد از این تحقیرها خمینی را برای 10 دقیقه دید.

5 - آیت اللّه خمینی ظاهراً به خبرنگاری دیروز تکرار کرد که شاه باید به محاکمه کشانده شود.

ابوالحسن بنی صدر بعضی جنبه های «جمهوری اسلامی» را دیروز تعریف کرد. در این تعریف، یگانگی و توحید خدا به معنای یگانگی انسان است و این به معنای مساوات کامل می باشد. هیچ اعمال زوری از ناحیه دیوانسالاری وجود نخواهد داشت، بلکه جمهوری به مردم در چهارچوب اسلامی انگیزه خواهد بود. هر فردی باید امام خودش باشد، یعنی هم رهبر و هم پیرو. عدالت اساس جمهوری اسلامی است.

وقتی پرسیده شد که ایران چه سیستم اقتصادی را به کار خواهد گرفت، بنی صدر گفت: کاپیتالیزم و مارکسیسم به خاطر استفاده از منابع طبیعی ادامه حیات می دهند، ولی اسلام باقی می ماند چون منابع طبیعی در اقتصاد اسلامی همیشگی اند. همکارش صادق قطب زاده گفت، ایدئولوژیهای سیاسی از قبیل مارکسیسم در جمهوری اسلامی به مناظره گذاشته خواهند شد، به شرطی که از خارج دیکته نشده باشند.

او آزادی بیان را میان گروههای سیاسی تعریف کرد. روزنامه ها مثلاً آزاد خواهند بود که همه چیز را چاپ کنند، زمانی که برخلاف معتقدات اخلاقی عموم نباشد. مارکسیستها و لنینیستها می توانند جلسه تشکیل بدهند و نظریات خود را بگویند. (توضیح: این برنامه ای نیست که تا به حال جمعیتهای مسلمانان اینجا از آن پیروی می کرده اند.) 6- گفتگو دیروز در دفتر اطلاعات صورت گرفت. وقتی که دانشجویان مسلمان به اعتراض به بگزارش تفرقه انگیز اخبار وارد شدند. سخنگو گفت که او به ایدئولوژی همه احترام می گذارد ولی بعضی از ایسم ها هستند که صحیح نمی باشند. او از خبرنگاران خواستار شد که خودسانسوری نکنند و به حمایت خود از «نهضت اسلامی مردم» بپردازند. آزادی واقعی بیان باید برقرار شود و انقلاب پیروزمند به طور صحیح در مطبوعات منعکس شوند.

7- یک گروه 12 نفری تروتسکیست مخالف، از آمریکا دیروز به تهران آمدند و مصاحبه مطبوعاتی تشکیل دادند تا تشکیل حزب کارگران سوسیالیست را اعلام دارند. مسئول کنفرانس مطبوعاتی رضا براهنی بود و حزب کارگران سوسیالیست اعلام موجودیت خودشان را در سالن مجلل هتل اینترکنتینانتال، جایی که اکثر خبرنگاران خارجی در آن اقامت دارند، برگزاری کردند.

8 - رئیس ستاد مشترک ارتش عباس قره باغی دیروز دوباره در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که ارتش حامی بختیار است و آنها هیچ وقت دست به کودتا نخواهند زد و به جای آن از قانون اساسی و دولت قانونی حمایت خواهند کرد. قره باغی گفت که او قدمهایی برداشته تا از حمله طرفداران شاه به مردم جلوگیری شود، ولی او در مورد تحریک ارتش اخطار کرد وقایع گذشته عصبانیت سربازان را برانگیخته است. ما شنیده ایم که ژنرال نادری رئیس لجستیکی نیروی هوایی یک سخنرانی برای زیردستان خود کرده و از آنان خواست که از دولت حمایت کنند. او در اول مورد تمسخر قرار گرفت. او گفت که هرکسی که

ص: 94

نمی تواند مسئولیت خود را انجام دهد می تواند طی 48 ساعت استعفای خود را بدهد. آنهایی که بعد از آن زمان در خدمت بمانند در صورتی که نتوانند دستورات را اجرا کنند قویاً مجازات خواهند شد. در ضمن نیروی هوایی خاتمی در اصفهان به خاطر اعتصاب همافران تعطیل است. آنها خواهان این هستند که مشاوران خارجی کشور را ترک کنند. گرومن تمام افرادش را از پایگاهها بیرون برده است، ولی نورت روپ هنوز تعدادی آنجا دارد.

9- ژنرال مهدی رحیمی، فرماندار حکومت نظامی تهران به عنوان رئیس پلیس تهران منصوب شد. وی به جای ژنرال جعفری آمده است که پستش را فقط برای دو هفته نگه داشت. این انتصاب، محمد علی نوروزی را که نوبت بعدی در صف بود کنار می گذارد.

10- انجمن وکلای ایران خواهان آزادی 18 زندانی که دولت مدعی است سیاسی نیستند، شده ناصر میناچی از کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی به کارشناس سفارت گفت که کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی قصد دارد تا بین 100 تا 200 قربانی شکنجه را انتخاب کند تا به آمریکا بروند که هم جنایات رژیم بازگو شود و هم اشاره ای به تأثیر مفید سیاست حقوق بشر آمریکا باشد.

11- کارگران چاپ اعلام کردند که هیچ کدام از مدارک دولت منجمله گذرنامه را چاپ نخواهند کرد.

12- آیت اللّه طالقانی از کارمندان تلویزیون بین المللی خواهش کرد تا به سرکار خود بازگردند و گفته است که ادامه اعتصاب برای خارجیان ناراحتی به وجود می آورد.

13- امروز هوا ابری و تهران ساکت است ولی حامیان دولت سعی دارند که یک میتینگ در استادیوم نزدیک سفارت در ساعت 2 بگذارند. احتمالاً روحیه همه را خراب خواهد کرد ولی راهپیمایی طرفداران دولت دعوتی است برای درگیری بین مخالفین و موافقین یک راهپیمایی بزرگتر از این به طرفداری دولت برای فردا تدارک شده است. کنسول شیراز اوضاع را آرام گزارش می دهد. کنسول اصفهان وضع را تیره توصیف می کند. تهدیدهای پی درپی و بعضی دزدیها در مورد آمریکاییهایی که اسبابهای خود را می فروشند یا انتقال می دهند، وجود دارد. نیروهای امنیتی جلو تظاهرات را هرجا که می توانند می گیرند.

کنسول تبریز گزارش می دهد که شهر تعطیل است و همچنین ادارات دولتی احتمالاً فقط دارای کارمندان ضروری هستند و نه بیشتر.

سولیوان

ص: 95

قذافی، خمینی، امام موسی صدر

سند شماره (55) «محرمانه» تمام متن از : سفارت آمریکا - تریپولی تاریخ : 23 ژانویه 1979 - 3 بهمن 1357 به : وزارت خارجه واشنگتن شماره سند : 133 موضوع : قذافی، خمینی، امام موسی صدر خلاصه: اگر چه قذافی مدتی است که اخراج شاه را واجب دانسته است و بعضی اوقات احتمالاً نسبت به آن مسئله تلاشهایی مبذول داشته است، ولی ما شک داریم که نفوذ لیبی تأثیر مهمی در تحولات داخلی ایران داشته باشد. حمایت قذافی از انقلاب اسلامی می تواند روابط بسیار نزدیکی را بین او و خمینی ایجاد نماید. به هر حال اختلافات اساسی در نظرات قذافی و خمینی در مورد قدرت مذهبی، و نقش عموم وجود دارد. به علاوه مشکل گم شدن رهبر شیعه لبنانی، امام موسی صدر، که آخرین بار در اوت در لیبی دیده شده، وجود دارد. (پایان خلاصه) 1- در طی ماههای اخیر، وسایل ارتباط جمعی لیبی از لحاظ تبلیغاتی تحولات داخلی ایران را، که منجر به رفتن شاه شده حمایت می کنند. این عجیب نیست، با توجه به دیدگاه قذافی که شاه را نمایانگر ضد عرب و ضد قدرت مسلمان می دانست که علایق اعراب را در سراسر خاور میانه تهدید می کرد. در حقیقت کوششهای قذافی بر علیه شاه در لبنان، در خلیج و در مصر بوده است. بنابراین، انتظار می رفته است که قذافی هرچه می تواند انجام دهد تا یک تغییرات اساسی را در ایران تشویق نماید. به هر حال این سؤال باقی می ماند که او در این زمینه چقدر کار انجام داده و می دهد.

2- اکثر مشاهدین تصور می کنند که لیبی عموماً به خمینی و حامیانش و شاید سایر گروههای مخالف به خوبی کمک هزینه می دهد. به علاوه چنانکه گزارش شده موج رادیویی فارسی زبان ضد شاه، با استفاده از تسهیلات لیبی کار می کند. ولیکن در مصاحبه تلویزیونی اخیر قذافی گفت که او به خمینی کمک مالی نکرده است ولی آماده است تا اگر او طالب کمک باشد، طالب کمک باشد، از او حمایت کند. ما اساسی، برای بیان اینکه آیا قذافی به گروههای مخالف ایرانی کمک مالی مهم کرده است یا نه، نداریم. ممکن است که خمینی هرگز چنین کمکی را تقاضا نکرده باشد. ولی اگر او بکند، او (قذافی) احتمالاً آن را قبول می کند.

هر سطحی که کمک لیبی به مخالفین ایران داشته باشد، ما شک داریم که در نتیجه، تأثیر مهم داشته باشد.

3- اگر چه پوشش مطبوعاتی لیبی در مورد انقلاب اسلامی عالی و مساعد بوده است، ولی ما حدس می زنیم که مسائلی در روابط قذافی - خمینی وجود دارد که می تواند روابط آینده آن دو را پیچیده کند. قبل از اینکه شاه ایران را ترک کند، لیبی هیچ مشکل ایدئولوژی با مشکل دیگری در حمایت از مخالفین شاه نداشته، (هدف اصلی تمام مخالفتهایش بیرون کردن نیرویی طرفدار اسرائیل، ضد عرب از خاورمیانه، بوده) از آنجایی که از لحاظ سیاسی مبارزه ایرانیان پیچیده تر می شود، سرهنگ قذافی و وابستگان مهم ایرانیش خواهند خواست که یکدیگر را بهتر و از نزدیک بشناسند. ارزیابی مجدد تحولات سیاسی در ایران تقریباً تا اندازه ای دشمنی مطبوعاتی کمتری را در رابطه با دولت فعلی ایجاد کرده و از آن به عنوان «دولت غیرقانونی بختیار» بعد از ماهها اشاراتی به «رژیم سرکوبگر شاه» نام برده است. چنان که این عمل ادامه یابد، می تواند منجر به کشف اختلافات ایدئولوژیکی با گروههای مخالف و نیز مسائلی با توجه به

ص: 96

سرنوشت امام موسی صدر شود.

4- از لحاظ ایدئولوژیکی، انقلاب اسلامی قذافی به طور سطحی با دعوی خمینی برای انقلاب اسلامی در ایران مطابق به نظر می رسد. به هر حال، علاوه بر اختلاف شیعه و سنی، اختلافات اساسی در دیدگاههای دو مرد نسبت به اسلام و قدرت سیاسی وجود دارد. اگر ما خمینی را به طور صحیحی بشناسیم، او نظر اسلامی شیعه و سنی را دارد که در آن حاکمیت و قدرت از آن خداست و از طریق رهبران مذهبی مانند آیت اللّه ها و امام ها ظاهر می شود. حتی اگر شدت اصلاح طلبی در میان اطرافیان خمینی و صحبت بیشتری درباره مردم و قضاوت اجتماعی وجود داشته باشد، شیوه اصلی تذکر بر همان قدرت مطلق تحت نظام سنتی رهبری مذهبی می باشد.

5 - در لیبی، قذافی رهبران سنتی اسلامی را کنار گذاشته است، در هر مورد سنیها کمتر از همپالکیهای شیعه شان سیاسی هستند. این حقیقتی است که پادشاه ادریس قدرت و محبوبیت خود را از موقعیتش به عنوان یکی از سران یک (میثاق) برادری مذهبی به دست آورده بود و این مسئله می توانست قذافی را در موقعیتی مخالف با تشکیلات مسلمین قرار دهد. به هر حال از این هم فراتر رفته و اعلام کرده که قدرت سیاسی کاملاً در مردم یا «توده» باقی می ماند، او مدعی است که این همان گفته خدا در قرآن است. تعصب مذهبی قذافی خیلی از سنتهای اسلامی که در گفته های پیغمبر متجلی می شود را نفی می کند، در حالی که آیت اللّه های ایران بیشتر قدرتشان را از این سنتها می گیرند.

6- در کوتاه مدت، قذافی ممکن است قادر باشد که اختلافات ایدئولوژیکی و دین شناسی را کنار بزند و از رهبران مذهبی نافذ جنبش اسلامی در ایران حمایت کند. یقیناً او بیشتر مایل است که از خمینی دفاع کند تا از جبهه ملی یا حزب توده، البته شیوه این است که با جلب نظر همه برای هرگونه تغییری آماده باشد.

به هر حال، برای او ساده نخواهد بود که مشکل تهدید کننده دیگری را به کنار بگذارد:ناپدید شدن امام شیعیان لبنان موسی صدر.

7- موقعیت فعلی امام هرچه باشد، او آخرین بار در 31 اوت در تریپولی دیده شده است. بر طبق نظریه لیبیایی ها او در پرواز آلیتالیا به ایتالیا رفت، منابع ایتالیایی، هنوز مدعی هستند که هنوز هیچ نشانه ای وجود ندارد، که امام و همراهانش هرگز به رم رسیده باشند. سپس به وسیله اکثر ناظرین، شامل شیعیان لیبیایی، حدس می زنند که امام در لیبی مانده است. بر طبق نظریه سفیر اردن، منابع فلسطینی محلی او معتقد بودند که تا دو هفته پیش امام در خانه ای نزدیک تریپولی نگه داشته شده است، به هر حال آنها مدعی نبودند که او را دیده اند. هرچه که زمان از ناپدید شدن وی گذشته شایعات بیشتر و بیشتری وجود داشته است. که چنانکه نماینده تاس در صحبتی به کارمند سیاسی ما گفته، او را زیر شنها پنهان کرده اند. بر طبق یک تئوری، امام به وسیله افراد نیروهای امنیتی لیبی به خاطر نزاعی برای مقدار زیادی پول دستگیر شده است. به هر حال، هنگامی که عکس العمل شدید شیعیان لبنان گسترش یافت، برای قذافی اعتراف به این امر خیلی تکان دهنده می بود، مخصوصاً وقتی که او از جنبش شیعیان در ایران بر علیه شاه حمایت می کرد.

چون آزاد کردن او باعث بی آبرویی قذافی می شد، بهترین راه را این یافتند که او را دفن کنند (پنهان کنند) ما تأکید می کنیم که این «توضیح» فقط به عنوان یک استنباط تلقی گردد.

8 - ما اطلاع داریم که خمینی در یکی از مصاحبه های اخیرش گفت که او به خاطر آنچه که برای امام موسی صدر اتفاق افتاده مایل نیست از لیبی دیدن کند. به طوری که گزارش شده برخی از شیعیان لبنان

ص: 97

حتی احساس قویتری نسبت به مسئولیتی که استنباط می شود قذافی به خاطر گم شدن امامشان دارد، می کنند. ربودن هواپیمای خط هوایی NEA (خاورمیانه) نزدیک بیروت تنها ممکن است اولین نشانه عملی عدم رضایت آنها باشد. در بین شیعیان این مسئله می تواند باعث تحکیم اراده آنها که دارای میراث شهادت همراه با تعصب هستند در جهت اقدام مستقیم و خشونت آمیز در مورد سرهنگ قذافی باشد. در این مورد آنها ممکن است تعصب بیشتری از آنچه که دشمنان متعدد نزدیک به خانه اش (لیبی) انجام می دهند را به نمایش بگذارند، و بنابراین، ما حدس می زنیم که گم شدن امام روابط خمینی و قذافی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهند.

ایگل تون

ژنرال ربیعی عزیز

سند شماره (56) از : ویلیام سولیوانتاریخ : 24 ژانویه 1979 - 4 بهمن 1357 به : ژنرال ربیعی تهران - ایران سپهبد امیر حسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران ژنرال ربیعی عزیز من از کوتاهی آشکار سازمان حمل و نقل هوایی جنوبی در به دست آوردن اجاره رسمی برای پروازش به پایگاه هوایی خاتمی در تاریخ 21 ژانویه عمیقاً ناراحتم. بنابه درخواست من وزارت امور خارجه فوراً به این مسئله رسیدگی کرد و به نظر می رسد که حمل و نقل هوایی جنوبی همچنان که معلوم شد مسئله را بد فهمیده است و اشتباهاً فکر می کرده که اجازه داشته است. متأسفانه شرکت حمل و نقل هوایی جنوبی در این مورد با ما مشورت نکرد تا مطلع شود که پرواز به پایگاه هوایی خاتمی و هر جای دیگر در کشور توسط نیروی هوائی شاهنشاهی ایران کنترل می شود. شرکت مزبور به ما اطمینان داد که قصد قانون شکنی نداشته است.

من خیلی متأسفم که این پرواز باعث مشکلاتی برای شما شد و مایلم که به شما این اطمینان را بدهم که ما حداکثر کوشش خود را خواهیم کرد تا با شما و همکارانتان همکاری نموده تا بار مسئولیت را کم کرده و موجبات بهره برداری آرام و منظم از هواپیماهای کرایه ای را فراهم کنیم.

ارادتمند ویلیام سولیوان سفیر

ص: 98

(غیر طبقه بندی) SITREP گزارش اوضاع ایران

سند شماره (57) از : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.تاریخ : 24 ژانویه 79 - 4 بهمن 1357 به : تمام مراکز دیپلماتیک در اروپا فوری تمام مراکز دیپلماتیک آسیای خاور نزدیک و جنوبی فوری سفارت آمریکا کاراکس طبقه بندی : سری شماره 111، 24 ژانویه 79 ساعت 000/04 به وقت استاندارد شرق.

تمامی مخاطبین بلافاصله اقدام کنند.

شماره سند : 9262 موضوع : (غیر طبقه بندی) SITREP گزارش اوضاع ایران 1- (سری - تمام متن) 2- فرودگاه تهران امروز صبح توسط ارتش بسته شده بود. فرماندار نظامی تهران اعلام کرد که دلیل این بسته شدن خبری بود که: «عناصر فرصت طلب» قصد داشتند که امروز در فرودگاه جمع شده و «ناآرامی و دردسر ایجاد کنند». بنابراین، فرودگاه بسته شد، تا مسئولیت برقراری آرامش و نظم انجام شود. همچنین اعلام شد که به علت بدی وضع هوا همه پروازها تا اطلاع بعدی لغو می شود.

3- به سفارت خبر رسید که مخالفین قصد داشتند امروز صبح یک هواپیمای «ایران ایر» را به مقصد پاریس بفرستند تا خمینی را سوار کند به عنوان قسمتی از برنامه، یک دعوتی عمومی ترتیب داده شده بود تا برای مشایعت هواپیما مردم به آیت اللّه طالقانی بپیوندند. به نظر بعید نمی آید که این همان «ناآرامی» باشد که اقدام نظامی بستن فرودگاه، خواسته از آن جلوگیری کند.

4- روزنامه انگلیسی زبان در تهران، امروز صبح شامل مصاحباتی رقابت خیز با نخست وزیر، بختیار (با عنوان او مصمم است باقی بماند) و رهبر نهضت آزادی، بازرگان (با عنوان بختیار و دولت باید استعفا دهند). می باشد. که همچنان بر وضع رابطه مواجهه اند، صحه می گذارند (منظور این است که یک طرف خواستار مواجهه و برخورد و طرف دیگر هنوز از آن اجتناب می کند - مترجم).

5 - دو لایحه قانونی به مجلس داده شد که یکی انحلال ساواک، دیگری تأسیس دادگاههایی مخصوص برای محاکمه آنهایی که به جرم فساد احتمالی، محبوس هستند را تقاضا می کند.

6- سردبیر اطلاعات که اخیراً دانشجویان مسلمان با او ملاقات کردند و او را تحت فشار قرار دادند که گزارشگری صحیح از این انقلاب ظفرمند، احتیاج است، گفت که تحت فشار نیروهای خمینی خیلی دشوار می توان روزنامه منتشر کرد.

7- دیروز تیپ ویژه گارد سلطنتی مهارتهای نظامی و خشونت خود را در یک نمایش که بسیار مورد تبلیغ قرار گرفت، در معرض انظار گذاشت. فرمانده آن اظهار داشت که هر مردی آماده است تا آخرین قطره خون خود را برای شاه بریزد.

8 - کنسول ما در اصفهان امروز صبح با فرمانده پایگاه هوایی خاتمی ملاقات کرد. به کنسول گفته شد:

هیچ پرواز دربستی از اصفهان انجام نخواهد گرفت، پایگاه خاتمی بر روی تمام آمریکاییها بسته است.

امروز صبح تقاضای رئیس گروه گرومان برای ملاقات با فرمانده پایگاه خاتمی رد شد و به همافران اعتصابی فرمان داده شد که به سر کارشان برگردند و اطاعت کرده بودند. سفارت می کوشد، تا مسئله منع

ص: 99

پرواز را رفع کند و کمی امیدوار است که تلاشهایش به نتیجه برسد.

9- امروز صبح گروههای پراکنده ای از چماقداران در اطراف اصفهان در حال تظاهرات بودند.

شایعات زیادی نیز آنجا پخش است، از جمله اینکه یک تظاهرات وسیع در حمایت از دولت در اواخر روز انجام خواهد شد. قسمتی ازا ین شایعه شامل این نکته است که ممکن است گروهی از همافران که دیروز پایگاه خاتمی را تعطیل کردند. امروز رهبری تظاهرات دولتی، که شایع است، را به عهده خواهند داشت.

ونس

گزارش اوضاع ایران

سند شماره (58) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سیتاریخ : 30 ژانویه 1979 - 10 بهمن 1357 به : همه پستهای دیپلماتیک اروپایی - فوری به : همه پستهای دیپلماتیک خاور نزدیک و آسیای جنوبی شماره سند : 001959 موضوع : گزارش اوضاع ایران شماره 123 به تاریخ 30 ژانویه 1979 1- (تمام متن سری است) 2- امنیتی و سیاسی: یک منبع صلاحیتدار به تازگی به سفارت اطلاع داد که خمینی انتظار دارد از پاریس امشب حرکت کند و حدود ساعت سه و بیست دقیقه به وقت محلی در 31 ژانویه وارد تهران شود.

3- فرودگاه تهران امروز باز شد و فعالیتهای بازرگانی خود را با یک پرواز هواپیمایی ژاپن آغاز کرد.

4- همه روزنامه نگارانی که اخیراً دستگیر شده بودند آزاد شدند. شش نماینده دیگر مجلس استعفا دادند که بدین ترتیب تعداد استعفادهندگان را به بیش از 25 نفر می رساند. گزارش حاکی از این است که تا روز شنبه وزارت امور خارجه تعطیل خواهد بود. این گزارش هنوز تأیید نشده است. کارگران تلفن اعلام داشته اند که آنها سیستم مخابرات تلفن را هر هفته به مدت نیم ساعت، بامداد روزهای پنجشنبه تعطیل خواهند کرد.

5 - روز گذشته تعداد زیادی آتش سوزی عمدی علیه مشروب فروشیها و سایر نهادهای دیگر که برخلاف اخلاقیات اسلامی است صورت گرفت.

یک حادثه جالبی که در آتش سوزی های اتومبیل در گزارش اوضاع شماره 121 نقل شد آن است که مقدار زیادی از پول حقوق برای شرکت، قبل از اینکه اتومبیل بسوزد، ربوده شد. این پول توقیف نشد، بلکه به آیت اللّه طالقانی داده شد که دستیاران ایشان با سفارت تماس گرفته و بامداد امروز پول را برگرداندند.

6- امنیت آمریکاییها: پروازهای MAC امروز به وسیله آمریکاییهای عازم با ظرفیت کامل استفاده شد. فردا تعداد زیادتری از پروازهای MAC صورت خواهد گرفت.

7- نظامیان (دو ژنرال) درباره محوطه سفارت اطمینان کافی داده اند و تقاضا کرده اند که اگر مشکل پیش آمد به شخص آنها اطلاع داده شود. کنسول ما در اصفهان و کارمند BHI (بل هلیکوپتر) به دنبال حادثه دیروز به سختی مضروب شدند. ولی حالشان خوب است. کنسول می کوشد که یک پوزش نامه تهیه کند.

ص: 100

کتاب چهاردهم

دخالتهای آمریکا در ایران (5)

دخالتهای آمریکا در ایران (5)

ص: 101

ص: 102

بسم اللّه الرحمن الرحیم مسئله آمریکا و جنایات بی شمارش مسئله ای است که تمام مردم این مرز و بوم هرکدام به نحوی با آن برخورد داشته و فرد فرد امت مسلمان و انقلابی ایران نسبت به شیطان بزرگ شناختی هرچند جزئی دارند و در برخوردهای دائمشان با عوامل شیطان بزرگ هرچه بیشتر چهره کریه امپریالیسم آمریکا را می شناسند. ما نیز با ترجمه و آماده نمودن گوشه ای دیگر از اسناد لانه جاسوسی آمریکا در تهران وظیفه خود دانستیم که با انتشار آنها گامی در جهت شناساندن توطئه های دیگر آمریکا برداریم تا شاید بتوانیم ذره ای از عهده انجام وظیفه سنگینی که شهیدان بر دوشمان گذاشته اند برآییم.

اسنادی که در این کتاب به طبع می رسند اسنادی هستند که عمدتاً جنبه تحلیلی داشته و از نظر زمانی مربوط به ماههای اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشند. بنابراین به خوبی بیانگر چگونگی برخورد شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی در این مدت زمان می باشد.

آنچه از این اسناد برمی آید این است که آمریکا بعد از نقش بر آب شدن تمام نقشه هایش از جمله سیاست حقوق بشر و صحبت از دادن آزادیهای نسبی توسط حکومت دست نشانده شاه، بر روی کار آوردن افرادی مانند شریف امامی با چهره ای ظاهرا مذهبی، تشکیل دولت نظامی به منظور به وجود آوردن جوی برای سازش با سیاستمداران طالب قدرت و منزوی کردن امام با جلوگیری کردن از پیروزیهای مداوم انقلاب به رهبری ایشان، سازش با سیاستمداران طالب قدرت و بر روی کار آوردن دولت بختیار و... با پیروزی انقلاب با حکومتی روبرو می شود که نه دست نشانده اش است که بتواند تمام سیاستهایش را توسط آن اعمال کند و نه به علت سرعت حرکت انقلاب آنقدر فرصت داشته تا بتواند به تحلیل نحوه برخورد با آن بپردازد. به ناچار در اولین حرکاتش بعد از پیروزی انقلاب سعی در آن دارد تا از نظر تبلیغاتی با رژیم جمهوری اسلامی برخوردی نداشته و در صحنه سیاسی ایران ظاهرا غائب باشد.

چنانچه در سند اول مشاهده می کنیم: «سفارت موفق شد رادیو تلویزیون ملی را وا دارد که خبر قبلی که تعدادی مشاورین آمریکایی هنوز در لویزان با گارد شاهنشاهی هستند را تکذیب کند» تا شاید بتواند دور از حملات تبلیغاتی با خیالی آسوده تر به نظاره اوضاع ایستاده و به فکر چاره ای برای آینده باشد و به ارزیابی صدمات ضربه سختی که با سرنگونی رژیم سلطنتی و بر روی کار آمدن جمهوری اسلامی خورده است، بپردازد.

سند شماره 54 به خوبی بیانگر این ضربه عظیم از زبان تامست تحلیلگر سفارت می باشد: «ایالات

ص: 103

متحده یا هر کشور دیگری همیشه در معرض خطر آن قرار گرفته است که اجازه دهد آمال و آرزوهایش، درکش را از واقعیات تیره و تار کند. ظاهرا این چیزی است که ما اجازه دادیم در مورد ایران اتفاق بیفتد. ما می خواستیم که این کشور نیرومند و با ثبات باشد. ما در شخص شاه کسی را می دیدیم که ظاهرا دارای بصیرت و عزم بود تا بتواند این هدفها را تحقق بخشد و به مرور زمان ما معتقد شدیم که او دارد موفق می شود. اعتقاد ما کمتر به علت شواهد تجربی برای پشتیبانی یک چنین نتیجه گیری بود، بلکه به این علت بود که ما می خواستیم آن را باور کنیم. به دست آوردن شواهدی که نشان بدهد ایران واقعا آن چیزی نبود که ما می خواستیم، چندان دشوار نبود ولی با سماجتی هرچه بیشتر در نادیده گرفتن آن اصرار می ورزیدیم...

اگر ما می توانستیم توجه بیشتری در باره کمبودهای مداوم ایران از آنچه تاکنون داشته ایم مبذول داریم، فرو ریختن سیستم سیاسی پهلوی ممکن بود برای ما اثر ضربه کمتری داشته باشد... آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. ما اکنون با واقعیت سیاسی جدیدی رو به رو هستیم. واقعیتی که هردوی ما را ناراحت می کند، زیرا پیچیده تر از آن واقعیت سیاسی است که ما تصور می کردیم و برای اینکه سیر تحولات آینده به کلی نامعلوم است.» در سند فوق به طور صریح اشاره به مطالب زیر می شود:

(1) اشاره ضمنی به اهداف آمریکا در ایران (ما می خواستیم که این کشور نیرومند و با ثبات باشد...).

(2) اعتراف به ضربه عظیمی که آمریکا با پیروزی انقلاب خورده است.

(3) آنکه آمریکا از برخورد با جمهوری اسلامی عاجز است و اینکه آمریکا با سیستمی رو به رو شده است که انتظار آن را نداشته و بنابراین برخورد سریع برایش امکان پذیر نیست و به همین دلیل است که قصد دارد مدتی بدون سروصدا به فعالیت خود ادامه دهد، تا بتواند با ارزیابی جمهوری اسلامی تا آنجا که ممکن باشد از اوضاع به نفع خود استفاده کند. البته لازم به تذکر است که آنچه که آمریکا انتظار برخورد با آن را نداشته، حکومتی است که در رأس آن امام و روحانیت قرار داشته و توسط ایشان هدایت شود وگرنه دولتی مانند دولت موقت که دولتمردانش افرادی غربزده و لیبرال بودند و عمدتا اعضای گروههای سیاسی مختلفی بودند که قبل از انقلاب برای چاره جویی به سفارت آمریکا رجوع می کردند، برای آمریکا شناخته شده و برخورد با آن کاری ساده بود.

بهتر آن است که قبل از آنکه به چگونگی برخورد سیاستمداران آمریکایی با انقلاب و تحلیلهایشان از انقلاب بپردازیم به منافع و اهدافی اشاره کنیم که تمام این سیاستها و نقشه ها برای رسیدن به آنها است.

در گوشه ای از سند شماره 6 چنین آمده است: «تشریح کنید منافع ما در ایران چیست؟ مهمتر از همه چیز می خواهیم تمامیت ارضی ایران و دور بودن آن از تسلط شوروی را ببینیم. نفت ایران نیز از اهمیت خارق العاده ای برخوردار است، اگر مستقیم به ما مربوط نباشد، ولی به همپیمانان اروپایی و ژاپنی ما ارتباط دارد و موقعیت استراتژیک ایران که 70% نفت کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) و 50% نفت مصرفی کشورهای غیر کمونیستی از تنگه هرمز می گذرد، جلب توجه می کند. ایران همچنین یک خریدار عمده محصولات صنعتی و کشاورزی آمریکایی است و امکاناتی در سرزمین ایران این امکان را داده است تا تبعیت شوروی از قرارداد منع آزمایشهای هسته ای را تحت نظر قرار دهیم. سرانجام قدرت ایران را به عنوان نیرو در حفظ ثبات منطقه دیده ایم.» از مقایسه مطالب این سند با مطالب اسناد اول و دوم کتاب

ص: 104

دوازدهم، آنجا که اهداف آمریکا در ایران قبل از انقلاب بیان شده اند، مشاهده می شود که شیطان بزرگ به هیچ وجه از اهداف اقتصادی، سیاسی و نظامی که قبل از انقلاب اسلامی داشته چشم نپوشیده، بلکه می خواهد آنها را به شکلی جدید و با سیاستی مطابق با اوضاع و جو روز دنبال کند و تا آنجا که ممکن است به آنها برسد. اکنون با بیان این مطلب می توان مواضع مختلف شیطان بزرگ را در قبال انقلاب و جمهوری اسلامی و در برابر گروههای سیاسی و افراد مختلف مورد بررسی روشن تری قرار داد.

با نگاهی ساده به اسناد این دوره مشاهده می شود که آمریکا قبل از برخورد با افراد و گروههای مختلف به بررسی امکانات می پردازد. چنانچه در سند شماره 22، چنین می خوانیم: «چقدر احساس ضد آمریکایی قوی است، چه کسی ایران را اداره می کند، حالت مردم چطور است؟ آیا بازرگان هنوز از اعتماد آیت اللّه بهره می برد؟ آیا عناصر شاه دوست گروه زیرزمینی تشکیل داده اند؟ آیا گروههایی مثل ساواک و ارتش که از شاه پشتیبانی می کردند برای عملیات به هم پیوسته اند؟ این گروهها امروز چه کار می کنند، اکنون آمریکا چه امکاناتی را از دست داده است، چه نوع دسترسی به اعضای رسمی دولت پیدا کرده اید، آنها چه نوع روابطی را با آمریکا می خواهند، گسترش سرمایه گذاری آمریکا چگونه است، چه سرمایه گذاریهایی در خطر هستند، چه جریانهایی در سیاست خارجی ایران موجود است، روابط با بلوک شرق چگونه است، مسائل سیاسی بزرگ آمریکا با ایران در ماههای اخیر چه خواهد بود؟ آیا واقعیتهای اقتصادی آنها را مجبور به ازدیاد محصول خواهد کرد؟ آیا ایرانیها می خواهند ماهرها و تکنسینهای آمریکایی برگشته و آنها را کمک کنند و ....» در سند شماره 25 چنین می خوانیم: «تعداد قابل ملاحظه ای از پیشتیبانهای رژیم سابق وجود دارند.

این عده فعلاً در بیم و هراس به سر می برند ولیکن ممکن است در چنین وضعی باقی نمانند. مثلاً در شهرستانها آن طوری که ما درک کرده ایم شواهد بیشتری در باره فعالیت طرفداران شاه وجود دارد.» در حقیقت در دو سند اخیر جو ایران ارزیابی می شود و درگیریهای درون حکومت جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد همچنین آمریکا وضعیت فعلی خودش را در رابطه با دستهایی که داشته و توسط انقلاب قطع شده اند و امکانات بالفعل یا بالقوه اش در ایران را بررسی می کند و به طور خلاصه به حساسیتهای مختلفش در ایران اشاره می کند. زیرا قابل تصور نیست که آمریکا بخواهد بدون در نظر گرفتن و سنجیدن اوضاع داخلی، قدمی در ایران بردارد، ممکن نیست که بتواند در ایران به اهداف خود برسد، بدون آنکه پایگاهی مطمئن مهیا کرده باشد. به ناچار از یک طرف به باقیمانده ریشه های نفوذش در ایران، مانند ساواک و سلطنت طلبان می پردازد و از مراکز نفوذ سابقش مانند ارتش و صنعت نفت به پرس و جو پرداخته و نقش آنها را در مقابل حکومت بعد از انقلاب و کارهایی که تاکنون در این جهت انجام داده اند و اینکه آیا می توانند امیدی برای آینده شیطان بزرگ باشند یا خیر، بررسی می کند و از طرف دیگر به شرایطی که بعد از انقلاب در اجتماع به وجود آمده و کارآیی دولت موقت و رابطه اش با امام می پردازد. در سند مشاهده می کنیم که به وضوح از امکاناتی که بعد از انقلاب در رابطه با دولت موقت به دست آورده اند و اینکه تا چه حد به دولتمردان نزدیک شده اند یا می توانند بشوند سؤال شده و در آخر اشاره ای به شرایط اقتصادی ایران کرده و با توجه به اقتصاد وابسته ای که از رژیم وابسته اش به جای مانده و از برخورد دولت موقت با این مسئله سؤال می شود. طبیعی است که یکی از مسائلی که نظر سیاستمداران آمریکایی را به خود جلب می کند، اختلافهایی است که بعد از انقلاب ظاهر شده اند: «احساس گسترده اتحاد نیروها علیه

ص: 105

رژیم پهلوی گرایش به پوشانیدن واقعیت جامعه سیاسی ایران را پیدا کرد. با سقوط رژیم پهلوی این واقعیت یعنی تمایل به تجزیه سیاسی به سرعت ظهور پیدا کرده است.» (سند شماره 2) همچنین هر گونه نارضایتی به عنوان زمینه ای برای بروز حرکاتی بر علیه انقلاب سخت مورد توجه عوامل شیطان بزرگ می باشد:

«در تماسهایی با کارمندان سفارت در چند روز پیش آشکار شده است که نارضایتیهای وسیعی بین ایرانیان متجددی که از انقلاب اسلامی پشتیبانی کرده اند نیز وجود دارد. آنها در قلب خود باور نمی کردند که خمینی به حالت دقیق اسلامی سنتی برگردد، اما حالا می ترسند که ممکن است چنین کند (سند شماره 4).

همچنین اسناد شماره 11 و 16 نیز بیانگر آن هستند که هر فرد یا گروهی که به علتی از انقلاب بریده باشد مورد توجه شیطان بزرگ قرار می گیرد. که البته لازم به تذکر است که افرادی که در دو سند اخیر مورد توجه قرار گرفته اند از آن دسته افراد مرفهی هستند که ممکن است در جهت تأمین اهداف شخصی بر علیه شاه شعاری نیز داده باشند، اما از آنجا که بعد از انقلاب این عده کشش پیاده شدن قوانین و مقررات اسلامی را نداشته اند، یکی پس از دیگری به صف ضد انقلابیون پیوسته اند.

در اسنادی که تاکنون به آنان اشاره شد بیشتر صحبت بر روی اوضاع و شرایط ایران پس از انقلاب و برخورد سیاستمداران آمریکایی با این اوضاع و احوال است و هیچ صحبتی از برخورد عملی شیطان بزرگ، با انقلاب نشده است و گفتیم که سکوت کوتاه مدت آمریکا برای وارد نشدن در تبلیغات سیاسی و شناخت اوضاع، به منظور پیدا کردن راه مبارزه با انقلاب است. اما اینجا دیگر برخورد عملی سیاستمداران آمریکایی و تحلیل آنان از اوضاع ایران را مشاهده میکنیم. در یکی از اولین اسناد کتاب (سند شماره 5) چنین می خوانیم: «وجود یک هسته سفت و سختی از نوآوران ایثارگر باعث خواهد شد که رویارویی نهایی با بنیادگرایان مذهبی غیر قابل اجتناب باشد. در واقع افراد از هم اکنون آغاز کرده اند که صواب بودن حکومت الهی را مورد سؤال قرار دهند و علنا از جدا بودن دولت و امور مذهبی صحبت می کنند. در اینکه بنیادگرایان چنین بدعتی را تحمل کنند شک و تردید وجود دارد و مبارزه ای که در پیش است یک مبارزه شدید خواهد بود. اعتدال یکی از تلفات اولیه این مبارزه خواهد بود و تنها بی رحمها و بی امانها چشم انداز حاکمیت در مسابقه ای را خواهند داشت که در آن سازش به هیچ وجه مطرح نیست. «اگر نظری به اسناد سال 1979 یعنی به اسنادی که راجع به جریانات انقلاب برجای مانده است (کتابهای دوازدهم و سیزدهم) بیفکنیم، مشاهده می کنیم که قبل از انقلاب و بعد از آنکه دیگر از طرف آمریکا بر روی شاه به عنوان نیرویی صد در صد مؤثر حساب نمی شود همواره سعی آمریکا، تقویت جریانی میانه رو و بر سرکار آوردن آن بود و در ماههای بعد از انقلاب هم ضمن اینکه از به وجود آمدن جریانهایی خلاف خط سیر انقلاب سخن می گوید، ناراحتی خود را از بوجود آمدن درگیریهایی که بین اقشار مختلف رخ دهد و در نتیجه باعث قطبی شدن نیروهای مختلف و از بین رفتن قشر محافظه کار و میانه رو گردد ابراز می دارد. یعنی آمریکای جنایتکار هنوز هم بر سرکار بودن دولتی میانه رو را برای خود بهترین شرایط می داند و چگونگی برخورد سیاستمداران آمریکایی با دولت موقت و اختلاف بینش بین لیبرالها و امام، مؤید این مطلب است و برخوردشان با اختلافات بین کمیته ها که چون از بطن انقلاب اسلامی بلند شده بودند طبیعتا ضد آمریکایی تر از سیاستمداران لیبرال بودند) با دولت موقت این مطلب را تأیید می کند.

ص: 106

به هر حال سند بالا به خوبی نشان دهنده این مطلب است که مطلوب شیطان بزرگ در شرایط چند ماه اول پیروزی انقلاب بر روی کار آمدن دولتی میانه رو که بتواند محوری برای کلیه نیروهای سیاسی میانه رو باشد، بوده است. مسلم است که نیروهای بازمانده از رژیم قبل نه مشروعیت و نه قدرت تشکیل حکومتی را دارند که بتوانند، با تشکیل حکومت پایگاه خوبی را برای آمریکا تشکیل دهند و نیروها و احزاب سیاسی موجودی که هرکدام قبل از انقلاب تا حدودی با رژیم شاه اصطکاک داشته و به علت جارو جنجالهای سیاسیشان بعدا معروفیتی کسب کرده بودند نیز آنقدر قدرت نداشتند تا بتوانند محور قدرتی برای تأمین این ضرورت باشند. بنابراین آمریکای جنایتکار به اختلافات هیئت حاکمه جمهوری اسلامی توجه می کند. سند شماره 19 نشانه خوبی از این فعالیت است: «کارنامه دولت موقت تا این زمان اعتمادی برای آینده به وجود نمی آورد. علیرغم نیت پاک خود نخست وزیر، دولت بعضا قربانی عدم برنامه ریزی دقیق و نهایتا مفاهیم جمهوری اسلامی خمینی گشته است... با توجه به اینکه خمینی از پیروی و اطاعت توده های شیعه برخوردار است و با توجه به ضعفهای آن، دولت نتوانسته است رهبری را در تعریف و تمکین جمهوری اسلامی به دست گیرد. در عوض نقش دولت در این زمینه اکثرا به تلاش برای خنثی نمودن اثر صحبتهای اکثرا تند خمینی در میان آنان که اساساً نسبت به عواقب جمهوری اسلامی بدبین هستند اختصاص یافته است. اگر دولت نتواند به طریقی ابتکار عمل را از خمینی در زمینه مسئله جمهوری بگیرد و مفاد خود را که به طور کلی برای عموم ایرانیان مورد پذیرش است در آن بگنجاند، کسانی که فعلاً از آینده یک حکومت خشک مذهبی فقط نگران هستند و غرولند می کنند به مخالف فعال و حتی خشونت آمیز علیه آن سوق داده می شوند.» مشاهده می شود که در سند نوزدهم اشاره به اختلاف بینش دولت موقت و بینش امام می شود و علت تمام ناکامیهای دولت موقت را علاوه بر ضعف خودش دخالتهای امام می داند و اینکه امام که مورد اطاعت توده های شیعه است، باعث شده که اکثر تلاش دولت موقت صرف توجیه مخالفانی شود که فعلاً به طور لفظی مخالفت می کنند و ممکن است، بعدا به مخالفانی خشن تبدیل شوند. در اینجا نیز مشاهده می شود که این مطلب که ممکن است مخالفان دولت به مخالفانی فعال و خشن تبدیل شوند، مورد توجه شیطان بزرگ است. می بینیم آنچه مورد علاقه شیطان بزرگ می باشد این است که گروههای میانه رو به جای آنکه بر علیه دولت موقت فعالیت کنند حول آن جمع شوند تا دولتی قوی و میانه رو به وجود آید؛ و اولین قدم برای ایجاد محیطی امن و ساکت که بر سر کار آمدن دولتی طرفدار غرب با قدرت کافی برای کنترل اوضاع است برداشته شود و بدین وسیله هم زمینه شروع فعالیتهای آمریکا به وجود آید و هم امام به عنوان رهبر انقلاب و تنها نیروی سازش ناپذیر که همواره در مقابل با منافع ابر قدرتها قرار دارد تضعیف شود...در نتیجه شیطان بزرگ بتواند دوباره به منافع سابقش برسد...

گزارش سیاسی - امنیتی 12 فوریه 1979

ص: 107

سند شماره (1) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 12 فوریه 1979 - 23 بهمن 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. خیلی فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه تهیه شده توسط : جی. بی. لامبراکیس شماره 2037 موضوع : گزارش سیاسی - امنیتی 12 فوریه 1979 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- دو روز پس از پیروزی موفقیت آمیز نیروهای انقلابی به رهبری آیت اللّه خمینی بر دولت، تیراندازی و مقداری ناامنی در تهران ادامه داشت. از ساعت 11 بامداد بعد از گزارش آخر که گارد شاهنشاهی در حال حرکت به طرف پایگاه هوایی، برای شروع دوباره درگیری بوده، خبری از اتفاقات در پایگاه هوایی، دوشان تپه در دست نیست. به هر حال اوضاع آرام به نظر می رسد و مناطق مهم درگیری در اطراف پادگان گارد شاهنشاهی در لویزان است. مقدار زیادی اسلحه بدون تبعیض به مردم غیر نظامی داده شده است و اکثر آنها به طرف شمال می روند که کمک به تسخیر گارد شاهنشاهی نمایند. سفارت موفق شد رادیو تلویزیون ملی را وا دارد که خبر قبلی که تعدادی مشاورین آمریکایی هنوز در لویزان با گاردهای شاهنشاهی هستند را تکذیب کند. باقیمانده شهر ظاهرا در دست دولت انقلابی است و موانع خیابانی در اکثر جاها به وسیله پلیسهای «مردمی» که ظاهرا مجاهدین وابسته به نهضت اسلامی هستند محافظت می شوند.

3- دیروز. اداره ها و زندانهای ساواک «با اعمال زور آزاد شدند» و این وضع شاید هنوز ادامه داشته باشد. مطبوعات گزارش می دهند که مسئولان ساواک و دیگران به جای اعدام دستگیر و زندانی شده اند.

کارمند سفارت در نزدیکی مرکز عالی فرماندهی گزارش می دهد که مردان مسلح اسم اشخاص را صدا می زنند و اگر آنها بیرون نیایند به خانه تیراندازی می کنند. معلوم نیست که با آنها چه می شود. منابع مخالف به ما گفته اند که رئیس کمیته اعاده نظم، معاون قبلی رئیس ستاد مشترک، سپهبد قرنی است. ظاهراً تمام آمریکاییها ایمن هستند و یک گروه بیست نفری از مرکز فرماندهی ستاد مشترک هنگام شب در محیط سفارت پناه گرفته بودند.

4- در رادیو تلویزیون ملی علائم نفوذ بیشتر چپیها به چشم می خورد و اخبار توده ای و چریکی نسبتا به دفعات و شعارهای ضد آمریکایی گاهگاهی پخش می شود. ما اطلاع داریم که وقتی یک ایستگاه رادیویی شخصی شروع به دادن شعارهای ضد آمریکایی کرد، رادیو تلویزیون ملی به سرعت آن را دروغ نامید و گفت که دولت هیچ قصد حمله به آمریکاییها را ندارد و مردم باید از خارجیها حفاظت کنند. این به پیام شب گذشته خمینی به مردم که درخواست هشیاری در مقابل درد سر سازان می کرد و خصوصا خواستار شد که به سفارت حمله نشود، تناسب دارد. او گفت که پیروزی بسیار نزدیک است ولی مردم باید هوشیار باشند تا وقتی که به وقوع بپیوندد. رادیو و تلویزیون ملی گزارش داد که گارد شاهنشاهی امروز صبح خود را تسلیم کرد.

5 - هر سه کنسولگری اطلاع می دهند که اوضاع آرام و آمریکاییها ایمن هستند. تبریز به وسیله

ص: 108

پلیسهای انقلابی حفاظت می شود و بعدازظهر در انتظار بازدید آیت اللّه محل به همراه فرمانده ارتش است.

اصفهان همچنان در اختیار مرکز فرماندهی آیت اللّه خادمی است. سربازان در پادگانهای خود منتظر فرمان دولت جدید می باشند. برخلاف گزارشهای گذشته، کنسولگری اصفهان به ما گفته است که درگیری در پایگاه هوایی و دیگر جاها تمام شده است. تیمهای (FAFT)سالم هستند. پلیس مردمی مانند جاهای دیگر کنترل را در دست دارد.

6- نقطه عطف انقلاب دیروز بعد از ظهر 11 فوریه زمانی روی داد که رئیس ستاد مشترک تیمسار قره باغی در ملاقات خود با بختیار نخست وزیر و بازرگان نخست وزیر آینده موافقت نمود که ارتش را از شهر تهران فراخواند و کنترل شهر را به دست نهضت انقلابی بسپارد. این باعث شد که رئیس مجلس فورا اعلام کند که پارلمان استعفاء داده و شب آن، بازرگان در رادیو تعهدات خود برای (استقرار) دولت مسئول را تجدید کند. از بختیار خبری در دست نیست، بعضی شایعات حکایت می کند که او استعفا داده و بعضی دیگر نیز می گویند که خودکشی کرده است. استعفای او به عنوان یک واقعیت در حال جا افتادن است، اگر چه هیچ جا متنی منتشر نشده است. ما خبر داریم که کابینه بازرگان ممکن است امروز یا فردا اعلام گردد.

در مطبوعات امروز عکسی از رئیس فرمانداری نظامی تیمسار مهدی رحیمی به چشم می خورد که توسط ارتش انقلاب دستگیر شده بود و برطبق گزارشها تحت محاکمه قرار خواهد گرفت.

7- به ما گزارش رسیده که زندان جمشیدیه درهم شکسته شده بود و هویدا و نصیری و نیک پی همراه با دیگران به چنگ افتاده بودند. همچنین مطبوعات گزارش می دهند که مردم ترغیب می شوند به اینکه اسلحه را به ستاد دولت انقلاب مستقر در ناحیه ستاد خمینی واقع در محل ذکر شده در تلگرام مرجع الف و مدارس عمومی تحویل دهند. گفته می شود که حیاط آنجا مملو از اسلحه و تجهیزات دیگر ارتش و پلیس است.

8 - قبل از ظهر به ساختمان آژانس بین المللی ارتباطات وارد شدند و آن را جستجو کردند. هتل اینترکنتینانتال نیز تصرف شد و روزنامه نگاران داخل آن را از اتاقهایشان بیرون و در یک جا گرد آورده شدند. گزارش شده که به هیلتون نیز راه یافته اند. کارمندان محلی (سفارتخانه) با مذاکره گروههای غارتگر غیر نظامیان را از تمنای خود به «بازرسی» محوطه سفارت منصرف کردند. تمام دستیاران عالی بازرگان در ستاد انقلاب هستند و توسط صدها فرد مسلح که بدون کلمه عبور به هیچ کس اجازه نزدیک شدن را نمی دهند، محافظت می شوند. از آنجایی که شماره های تلفن مداوما اشغالند، تمام مراکز فرماندهی عالی عملاً خارج از دسترسند. منبع (سفارت در) جناح مخالف (که خودش به سبب نداشتن کلمه عبور قادر نبوده راه یابد) به ما می گوید که تیمسارهای عالی رتبه نیز از جمله بدره ای فرمانده گارد شاهنشاهی که امروز صبح خود را تسلیم نمود، همگی در ستاد انقلابند.

9- 25 تن از کارمندان آمریکایی فرماندهی ترابری هوایی (که یک کارمند سفارت در بین آنها است) توسط پلیس اسلامی جلب شده اند و سعی داریم که از طریق یک واسطه از اطرافیان خمینی به آنها دسترسی یابیم. تعداد بیشتری از آمریکاییهای شخصی جمع آوری شده و به یک مکان مرکزی، احتمالاً ستاد خمینی و بازرگان برده شده اند که تصور می کنیم این برای بازپرسی از ایشان باشد، ظاهرا این یک جریان عمومی است.

10- تبریز در ساعت 2 پس از نیمه شب گزارش می دهد که تیراندازی بسیار در محل اتفاق می افتد که

ص: 109

شاید برای شادمانی است. گزارش شده که حداقل دو عضو ساواک اوائل صبح امروز توسط مردم خیابانی بدون دادرسی در خیابان اصلی تبریز از درخت حلق آویز شدند. این گزارش را یک شاهد عینی داده است.

سولیوان

دسته بندی سیاسی

سند شماره (2) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 27 فوریه 1979 - 8 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره: 2583 موضوع: دسته بندی سیاسی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- احساس گسترده اتحاد نیروها علیه رژیم پهلوی گرایش به پوشانیدن واقعیت جامعه سیاسی ایران را پیدا کرد. با سقوط رژیم پهلوی این واقعیت یعنی تمایل به تجزیه سیاسی به سرعت ظهور پیدا کرده است.

این جداییها صرفا در سطوح اجتماعی نیست که مثلاً یک جدایی بین مارکسیستهای چپ و مسلمانهای راست باشد، بلکه در همه جهات است. این مسئله در مورد ائتلافهای عجیب از قبیل آنچه میان عده ای از اعضای سازمان اسلامی مجاهدین خلق و سازمان مارکسیستی فدائیان خلق در مورد انحلال ارتش رسمی و جایگزینی آن به وسیله ارتش مردمی روی داد و همچنین در مورد غیر عادی بودن پیشرفت آهسته دولت موقت در اعمال اقتدار خویش به دنبال پیروزی برق آسا بر رژیم قبلی صادق است.

3- نمونه های جدایی که در دو هفته اخیر صورت گرفته شامل موارد زیر است.

الف) اختلافات ایدئولوژیک مهمترین گروههای این گروه بندی، مارکسیستهای ضد مذهب و طرفداران حکومت براساس تفسیر بنیادگرایانه تعالیم اسلامی است لیکن اندکی قبل از سقوط بختیار ، غیر مارکسیستهای ضد مذهب شروع به ائتلاف با تجدد گرایان سیاسی در قالب یک نیروی سیاسی مهم کردند.

ناگهانی بودن و همچنین غیر منتظره بودن جهانی سقوط رژیم سابق اجزای این گروه میانه رو سیاسی را دچار بی نظمی و هرج و مرج کرد.

«اکثریت» در جو جاری بی شکلی که عدم اطمینان از آینده سیاسی می تواند منجر به تفسیر سریع در اظهار وفاداری شود، چندان معنی ندارد. اما این لغت کاملاً اما این لغت کاملاً برای ایرانیان که فعلاً ساکت هستند و از لغزش در دامان چپ افراطی و راست افراطی خود را حفظ می کنند، اهمیت بالقوه ای دارد.

ب) اختلاف زمانی، که بین بینش خمینی و بازرگان که در سن 70 سالگی هستند، و مبارزان چریک جوان وجود دارد.

در بهترین شرایط، برای این نسلها ارتباط با یکدیگر مشکل است. در این مورد علائمی در دست است که نارضایتی بین جوانان جنگنده خیابانی بروز کرده است، که چرا اعضای مسن تر دولت موقت میل به استفاده از کمک فنی افرادی در نیروهای مسلح و دیوان سالاران رژیم سابق در جهت روی پا ایستادن ایران دارند.

آنها خودشان را به عنوان عامل پیروزی انقلاب و کسانی که حاضر بودند جانشان را در جهت نهضت فدا کنند، می بینند. و در نتیجه سهم بیشتری در استحکام بخشیدن به دست آوردهای انقلاب می خواهند.

ص: 110

برای اعضای دولت که سی و یا چهل ساله بوده و در حال بازگردانیدن و احیای نظم و قانون و ساختمان اداری مملکت، و احیای اقتصاد هستند، مشکل است که نسبت به دگماتیسم و انعطاف ناپذیری رهبری ارشد و از طرف دیگر نسبت به سادگی و بی نظمی جوانان مغرور بی تفاوت باشند.

ج) اختلاف جامعه شناسانه، که یا بر اساس احساسات تجددگرایانه در مقابل احساسات سنتی است و یا بر اساس طبقات اقتصادی سفارت از تاریخ حمله 14 فوریه تاکنون فرصت داشته که حتی بدون ترک محوطه این گونه اختلافات جهان کوچک را مطالعه کنیم. محوطه سفارت به وسیله مخلوطی از مجاهدین و پرسنل نیروی هوایی که همافر خوانده می شوند، محافظت می شود.

گروه اول از دو بخش که یکی بازاری است و دیگری متجددین طبقه متوسط، تشکیل شده است.

گروه دوم که اعضایش از طبقات پایین هستند برطبق استانداردهای ایران از نظر تکنیکی سطح بالا بوده (اغلب در آمریکا تعلیم دیده اند) و توسط عوامل بازاری، مجاهدین برای محافظت بیشتر سفارت استخدام شده اند، رقابت بین این سه گروه در کمتر از دو هفته افزایش یافته است. مجاهدین طبقه متوسط، متوسط، ماتریالیسم ناخالص مجاهدین بازاری و همافران را به عنوان خائن به اصول انقلاب می نگرند. در حالی که همافران به اعمال هر دو گروه مجاهدین با دیده تحقیر می نگرند. این احساس آنها در رابطه با داشتن مهارتهای مدرن و از جمله توانایی انگلیسی صحبت کردن ما می باشد.

د) اختلاف نژادی : فوری ترین نشانه این امر تقاضا برای کسب خودمختاری در کردستان است.

گروههای مختلفی وجود دارند که یا براساس زبان، مانند ترک زبانان آذربایجان و عرب زبانان خوزستان و یا براساس، اختلافاتی نظیر سنی های کرد و بلوچ که خود را جزء فرهنگ ایرانی می دانند، اما در مواقع بروز ضعف در پایتخت تقاضای خود مختاری در درجات مختلف نموده اند، ناتوانی خمینی و دولت موقت در مناطقی چون کردستان به احساسات جدایی طلبی بار دیگر فرصت بروز داده است. تا موقعی که دولت موقت این چنین بی خاصیت باشد، این پدپده احتمالاً رشد سریع خواهد داشت.

ی) اختلافات در اداره امور : که به صورت سیستم حکومتی دوگانه دولت موقت و کمیته های انقلاب بروز کرده است. یک منبع سفارت در روز 26 فوریه گفت: در مورد انحلال دومی و انتقال قدرت به اولی پیشرفتهایی شده است. همان منبع گفت که بعضی از افراد کمیته ها جزء افراد دوایر حکومتی قلمداد می شوند. بدین ترتیب گرچه یک منبع تجزیه کم خواهد شد، ولی این امر ممکن است رقابت را بین اعضای کمیته و کارمندان دولت به خصوص آنهایی که قبلاً در خدمت رژیم قبلی بودند و اکنون به رژیم فعلی پیوسته اند، افزایش دهد.

این چشم و همچشمی ها عامل مهمی در اختلالات جاری امور در دو هفته اخیر بوده است.

4- این تجزیه خطرات جدی برای حکومت به بار می آورد، اما پدیده ای است که دولت فقط به طور حاشیه ای بر آن کنترل دارد.

البته اعمالی که دولت برای اعمال اقتدار خویش باید انجام دهد در جهت بدتر کردن جداییها که در حال حاضر، بدنه سیاست ایران را شکافته است، عمل می کند.

مارکسیستها که از اکثر موقعیتها در دولت موقت محروم بوده اند، از فشارها که در حال آشکار شدن هستند استفاده خواهند کرد. آنها هنوز از نداشتن مسئولیت در دولت برخوردار بوده و بدین ترتیب آزاد هستند، که حمایت کامل خود را از مسائل مورد علاقه و تقاضاهای مخصوص متنوعی که ممکن است

ص: 111

متناقض هم باشند اظهار نمایند. در مجموع آنها می توانند از ناتوانایی دولت در راضی نگهداشتن همه مردم در تمام اوقات استفاده ببرند.سولیوان

قانون اساسی جدید ایران

سند شماره (3) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : اول مارس 1979 - 10 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره: 2624 موضوع : قانون اساسی جدید ایران 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : وزیر اطلاعات و جهانگردی و اوقاف، دکتر ناصر میناچی (قویا حفاظت شود) قسمتهایی از قانون اساسی جدید ایران را مورد بررسی قرارداد. ایران یک رئیس جمهور انتخابی و یک مجلس و اساسی قوی بر پایه حقوق بشر خواهد داشت. (پایان خلاصه) 3- مأموران سیاسی - استمپل و تامست - در اول مارس با میناچی وزیر اطلاعات ملاقات کردند.

میناچی به بحث پیرامون فساد وسیعی که در اثر بررسی پرونده ها توسط دولت جدید کشف شده بود، پرداخت (در گزارش جداگانه گزارش می شود) و اطلاعات زیر را در باره قانون اساسی جدید ایران در اختیار ما گذاشت.

4- قانون اساسی که توسط یک کمیته پنج نفری طرح شده است، اکنون توسط آیت اللّه خمینی و دیگر رهبران بزرگ مذهبی تحت بررسی قرار دارد. عناصر اصلی قانون اساسی یک شورای سرپرستی را که از قانون اساسی نظارت و حفاظت خواهد نمود، در نظر می گیرد. این کمیته تا پایین ترین سطح معین دهکده همکاریهایی خواهد داشت. هسته مرکزی آن از 5 رهبر مذهبی و 7 سیاستمدار دیگر تشکیل می شود.

ایران یک رئیس جمهور انتخابی خواهد داشت که مدت چهار سال خدمت خواهد کرد و می تواند برای یک بار دیگر مجدداً انتخاب شود. او نخست وزیر و کابینه را نصب می کند و آنها باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند. در قانون اساسی جدید مجلس سنا حذف گردیده و ایران کشوری با یک پارلمان خواهد شد.

6- میناچی تأکید کرد که کمیته پیش نویس قانون اساسی نهایتا تمامی مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و عهدنامه های حقوق اجتماعی و سیاسی سازمان ملل را در قانون جدید گنجانده اند. در پاسخ به یک سؤال میناچی اعتقاد داشت که تأکید عهدنامه ها در مورد آزادی با اساس اسلامی رژیم در تضاد نخواهد بود. (نظریه: شماره 5 در اینجا اختلافات زیادی وجود خواهد داشت) قانون اساسی در صورتی که در بررسی تغییر نکند، شامل 160 ماده خواهد بود.

7- مأموران سیاسی درباره اختلافات آشکار بین دولت و کمیته انقلابی خمینی سؤال کردند (نخست وزیر بازرگان از این «دولت موازی» انتقاد کرد که در تلکس جداگانه گزارش می شود.) میناچی گفت که دولت موقت لایحه ای را برای برقراری دادگاههای انقلاب آماده می کند. این تا هفته آینده آماده خواهد بود و همزمان با آن کمیته ها خودشان، خود را منحل خواهند ساخت و وزارت دادگستری مسئولیت تمامی، اقدامات قضائی را بر عهده خواهد گرفت. (نظریه: ما معتقدیم که مقاصد میناچی و

ص: 112

بازرگان خوب است اما مطمئن نیستیم که شاخه انقلابی نهضت آزادی اجازه بدهد که این جریان به آن سادگی که میناچی به آن اعتقاد دارد صورت گیرد.)سولیوان

بیانیه های سیاسی جمهوری اسلامی و ارتش

سند شماره (4) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 4 مارس 1979 - 13 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : بیانیه های سیاسی جمهوری اسلامی و ارتش.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: مسئله مهم سیاسی، برای یک ماه یا شش هفته آینده احتمالاً مشخص کردن نوع حکومت جمهوری ایران است. چپ ها وعده زیادی از میانه روها، از اظهارات خمینی در مورد بنیاد محدود جمهوری اسلامی برای جمهوری ناراضی هستند. برخی از آیت اللّه ها و بسیاری از سیاسیون جنبش اسلامی نیز چندان راحت نیستند، وضع نیروهای مسلح و روابط ارتش با سپاه پاسداران مشکل حل نشدنی دومی است که دولتمردان جدید ایران و آنهایی که مایلند انقلاب را دنبال کنند، با آنها مواجهند.

(پایان خلاصه) 3- در طی چند روز گذشته تعدادی از گروهها در ایران شکایت کرده اند، که قانون اساسی جدیدی که برای ایران طرح ریزی شده، به شکل بسیاری کوتاه بینانه ای، بستگی به قانون اسلام داشته و همچنین نوع «آزادی» را که در حد دموکراسی نمی شود، انتقاد شدید را از بسیاری نواحی برانگیخته است. فدائیان خلق، بزرگترین و مسلح ترین گروه کمونیست، مانند سایر گروهها، این را یکی از موضوعات خود (مورد مبارزه) قرار داده است (مرجع الف را ببینید). برخی از پشتیبانان رژیم سابق نیز این خط را اتخاذ کرده، و آیت اللّه طالقانی را ناچار کرده اند که اخطار کند که 7 تا 8 هزار ساواکی (مطبوعات روز بعد اضافه کردند و «عوامل سیا» می خواهند انقلاب را «سرنگون کنند».

4- در چند روز پیش در تماسهایی با کارمندان رسمی سفارت آشکار شده است که نارضایتیهای وسیعی بین ایرانیان متجددی که از انقلاب اسلامی پشتیبانی کرده اند نیز وجود دارد (مرجع ب).

آنها در قلب خود باور نمی کردند که خمینی به حالت دقیق اسلام سنتی برگردد. اما حالا می ترسند که او ممکن است چنین کند.

5 - مخصوصاً مواردی از رهبران سیاسی میانه رو در جنبش اسلامی هستند، مانند بازرگان و معاونان بلاواسطه اش، که ماههاست به کارمندان رسمی سفارت گفته اند که «جمهوری اسلامی در حقیقت بسیار شبیه دموکراسی متمدن غربی است». حتی آیت اللّه شریعتمداری میانه رو در مصاحبه ای عمومی در دوم مارس گفته بود، که جمهوری اسلامی بازگشتی به هزار سال قبل نخواهد بود. مشکل وقتی پیچیده تر می شود که رژیم مجبور است از اساس خود در مقابل حملات چپها دفاع کند. در عین حال روحانیون سنتی و سایرین را آرام سازد. این روشن ترین تصویری است از مشکلی که خمینی و بازرگان با آن مواجهند که سعی می کنند یک سیستم سیاسی جدید را با چنین مبنای از هم پاشیده ای برقرار سازند (مرجع د را ببینید). فعلاً مسئله بر سر این است، که آیا قانون اساسی باید بعد از مرور به وسیله خمینی اعلام

ص: 113

بشود یا خیر (اصول پیش نویس قانون اساسی در مرجع ارائه شده است). برداشتهای اولیه ما نشان می دهد که قانون اساسی اگر به طور کامل اعلام نشود حداقل مورد بحث قرار خواهد گرفت و اینکه مناقشه سرسختانه سیاسی در زمان انتخاب مجلس مؤسسان که باید آن را مرور و تصویب کند، به وقوع خواهد پیوست.

6- همین که جمهوری اسلامی به طور اصولی تصویب شد (حتی فدائیان در مصاحبه هایی با رأی «آری» حمایت کرده اند که کار حکومت سلطنتی شاه را تمام کنند)، دولت ایران با همان مشکل رو به رو خواهد شد که نیروهای اسلامی بعد از پیروزی 12 - 11 فوریه بر رژیم سابق مواجه بود. یعنی چگونه همبستگی انقلابی را با هم حفظ کنند. هر گروه کوچکتری که فکر و ایده خودش را برای قانون اساسی دارد در صدد انتخاب شدن برای مجلس بر می آید. از هم پاشیدگی کامل در صحنه سیاسی ایران به طور دردآوری برای همه واضح است. امیرانتظام معاون نخست وزیر می گوید که جنبش اسلامی همچنان اکثریت نمایندگان را به طور قاطع خواهد داشت (وزیر اطلاعات میناچی تخمین می زند بین 90 - 85 درصد). ولی مثل هفته قبل چندان مطمئن نیست. مسئله قانون اساسی به وضوح مرکز مباحثات سیاسی در آینده قابل پیش بینی باقی خواهد ماند.

7- دومین جریان مهم سیاسی فعلی مربوط است به، نیروهای مسلح و روابطشان با سپاهیان انقلاب که فعلاً تحت رهبری معاون نخست وزیر یزدی شکل می گیرد. تندروهای سازمان فدائیان و مجاهدین، سپاهیان انقلاب را به عنوان نیروهای مسلح اصلی و تنها راهی که پاکی انقلاب را بیمه می سازد، می بینند.

اما خود یزدی با این (مسئله) موافق نیست و بسیاری از سیاسیون، شامل افراد ارتش سابق، نیروهای مسلح احیا شده را به عنوان امری ضروری برای امنیت انقلاب و ملت می دانند. فعلاً گفتگو بر سر این است که تا چه عمق پاکسازیها در ارتش باید انجام شود و اینکه اگر از افسران رژیم سابق استفاده نشود، چگونه می توان نیروهای مسلح را بر اساس معیار انقلابی بازسازی کرد. نتیجتا تا این تاریخ 8 تن نظامی عالی رتبه را اعدام و کلیه چهار ستاره ها و سه ستاره ها بازنشست شده اند، به علاوه عده ای دیگر تا سطح سرهنگ دومی، توقیف گردیده اند. خلع سریع پستهای فرماندهی بالا در نیروی هوایی، به علاوه فقدان انتصابهای جدید بالا در سایر سرویسها، به علاوه پافشاری بسیاری از درجه داران در مورد انتخاب افسران خودشان، دولت جدید ایران را وادار کرده است که کندتر از آنچه مایل بود پیش رود. این امر همچنین این اثر جانبی را داشته است که تصمیم دولت ایران در مورد حضور نظامی آمریکا در آینده، اگر حضوری وجود داشته باشد، به تعویق بیفتد. زیرا آنهایی که اصرار به اصلاح کامل دارند، حداقل تا اندازه ای چنین تعویقی را انجام می دهند. آنها می خواهند پس مانده نفوذ آمریکا در نیروهای مسلح را قویا ریشه کن کنند (چنان که یزدی به روزنامه نگاران و سایرین توضیح داده است).

8 - درگیری در داخل و درباره ارتش بدین مفهوم است که مسئله اختیارات، استفاده از نیرویی که از ژاندارمری و پلیس نیز تحت تأثیر این مسئله قرار گرفته است ولی به درجه کمتری و پیش از آنچه دولت ایران مایل شد، حل نشده خواهد ماند. نتیجه: حداقل در کوتاه مدت این است که احتمالاً وضع بی ثبات امنیت در ایران ادامه خواهد داشت.

سولیوان

خاطراتی از ایران هنگام عزیمت

ص: 114

سند شماره (5) از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ : 5 مارس 1979 - 14 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 2615 موضوع : خاطراتی از ایران هنگام عزیمت 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در زیر متنی است که به وسیله تامست، مأمور اصلی تهیه شده که در نتیجه حوادث اخیر در ایران هرگز به وسیله کیسه های مخصوص پیک سفارت فرستاده نشد. این متن در تاریخ 8 فوریه تهیه شده است.

3- آغاز متن:

«ایالات متحده آمریکا یا هر کشور دیگری همیشه در معرض خطر آن قرار گرفته است که اجازه بدهد آمال و آرزوهایش، درکش را از واقعیات تیره و تار کند. ظاهرا این چیزی است که ما اجازه دادیم در مورد ایران اتفاق بیفتد. ما می خواستیم که این کشور نیرومند و با ثبات باشد، ما در شخص شاه کسی را می دیدیم که ظاهرا دارای بصیرت و عزم بود تا بتواند این هدفها را تحقق بخشد و به مرور زمان ما معتقد شدیم که او دارد موفق می شود. اعتقاد ما کمتر به علت شواهد تجربی برای پشتیبانی یک چنین نتیجه گیری بود، بلکه به این علت بود که ما می خواستیم آن را باور کنیم. به دست آوردن شواهدی که نشان بدهد که ایران واقعاً آن چیزی نبود که ما می خواستیم، چندان دشوار نبود، ولی ما با سماجتی هرچه بیشتر در نادیده گرفتن آنها اصرار می ورزیدیم.» چند ماه پس از ورود من به شیراز، من تأثرات اولیه خود را درباره ایران یادداشت کردم و این مطلب روی هم رفته ناشی از بدبینی نسبت به چشم اندازهای ایران بود. اندکی بعد از آن بحثی درباره این تأثرات با یک افسر عضو هیئت سفارت داشتم که هر چند وقت یک بار سالهای متعدد با ایران سروکار داشت. من در آن زمان میزان بیسوادی را هنوز بیش از 30% تشخیص می دادم، در صورتی که او میزان این بیسوادی را از 90 درصدی که دو دهه قبل بود به اندازه قابل ملاحظه ای کاهش یافته تر تشخیص می داد. در مواردی که من از توخالی بودن بحثهای رسمی درباره عدم تمرکز دولتی در رنج بودم او خوشحال بود از اینکه تعداد زیادی از بوروکراتهای با استعداد در شهرستانها خدمت می کنند. در مواردی که من تشخیص می دادم که اقتصادی در میان است که ارزش واردات آن بر ارزش صادرات (بدون احتساب نفت) به میزان 20 برابر می چربد، او تشویق شده بود از اینکه تولید ناخالص ملی ایران و درآمد سرانه رشد بیسابقه ای داشته است و در مواردی که من از پیامدهای کارهای حکومتی که تا این اندازه متکی بر روی یک فرد است و تصنعی بودن و شکننده بودن حزب سیاسی منحصر به فرد نگران بودم، او اعتماد داشت که کوششهای شاه برای رشد تدریجی سیاسی و نهادهای دیوانسالاری و آموزشی که وی برای ولیعهد فراهم کرده بود، راه را برای یک انتقال نسبتاً هموار قدرت در یک آینده نه چندان دور آماده می کرد. او چنین القاء می کرد که ما آنقدرها هم درباره وضع کنونی امور ایران اختلاف نظر نداریم و تنها اختلاف نظر درباره این است که آیا لیوان ایران نیمه پر است یا نیمه خالی. این ممکن است صحت داشته باشد، ولی نکته مهم آن نبود که من و او از چه مرحله ای آغاز کرده ایم، بلکه بیشتر این بود که ایران هنوز همه صفتهای لازم را برای انطباق با

ص: 115

شرایطی که هدفهای سیاسی ما بر روی آن مبتنی است، فاقد است. تحت چنین شرایطی آنچه که تاکنون انجام گرفته کمتر از آنی است که بایستی بعد از این به انجام برسد. اگر ما می توانستیم توجه بیشتری در باره کمبودهای مداوم ایران از آنچه که تاکنون داشته ایم، مبذول داریم، فرو ریختن سیستم سیاسی پهلوی ممکن بود برای ما اثر ضربه کمتری داشته باشد.

معذالک آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. ما اکنون با واقعیت سیاسی جدیدی در ایران رو به رو هستیم، واقعیتی که هر دوی ما را ناراحت می کند، زیرا پیچیده تر از آن واقعیت سیاسی است که ما تصور می کردیم. برای اینکه سیر تحولات آینده به کلی نامعلوم است، بنابراین تأثراتی که من هنگام عزیمت از شیراز یادداشت کرده ام، مربوط به آن زمینه هایی است که من تصور می کنم بر روی سیر این تحولات تأثیر دارد و اینکه چگونه منافع و علائق ما در ایران احتمالاً تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت.

کشش سنت و فریبندگی نوآوریها : حوادث سال گذشته به نحو محسوسی قدرت ارزشهای سنتی و اثر اسلام را در ایران نشان داده است. واکنش در مقابل راههای داخلی نوآوریها در جامعه ایران چنان شدتی را نشان داده است که تصور آن تنها مدت کمی قبل، به علت آنچه که به عنوان تعهد محکم نسبت به نوآوری تصور می شد، بسیار دشوار می بود. در میان عناصر کلیدی جمعیت، شاید توافق عموم بر این بود که مذهب هنوز هم بر روی جمعیت روستایی و پرولتاریای شهری و تاجرهای بازار اثر می گذارد ولی اثر این گروهها توأم با اثر روحانیون مسلمان به طور کلی کم اهمیتتر تصور می شد. برگزیدگان تحصیلکرده در غرب که پیشاهنگ نهضت نوآوری بودند. کاملاً ماهیت غیر مذهبی پیدا کرده بودند. بدین ترتیب این امر به عنوان یک پدیده غیر منتظره روی داده است که عده قابل ملاحظه ای از جوانان ایران و حتی تحصیلکرده های در غرب به اضافه آن عناصر از جامعه ایران که در نظریات خود بیشتر سنت گرا هستند به عنوان چیزی که آنها در اخلاقیات خود کمبود داشته اند و شاه می کوشید کادرهای جدید در آنها ایجاد کند، به مذهب روی آوردند. توجیه این پدیده در سطحی بودن فرهنگ غیر مذهبی در ایران حتی در میان برگزیدگان به اصطلاح متجدد و آن عده که معتقد به مدینه فاضله که بازگشت به مذهب دوران پیغمبر و امامها به ایرانیان را وعده می دهد، می باشد. (بدین ترتیب) هرچیزی که شاه پیشنهاد می کرد از قبیل رفاه، قدرت، امتیازات مادی ناشی از جهان جدید، به علاوه یک احساس هویت و تداوم فرهنگی که تعهد شاه به نوآوری غیر مذهبی اعلام می کرد، فاقد آن بود.

روحانیون مسلمان این تعهد را به عنوان کوششی برای ایجاد شکاف بین خدا و جامعه مؤمنان تلقی می کردند: فرد عادی ایرانی چه زن و چه مرد، از لحاظ روانی آن را غیر قابل قبول می داند. روحانیون، تاجرهای بازار، دانشجویان و حتی اشخاص با بالاترین میزان تحصیلات باثبات معتقدند که یک کشور ایران اسلامی قادر خواهد بود از جهان صنعتی امروزی آنچه را که لازم است اقتباس کند. یعنی اینکه ممکن خواهد بود با توجه به اوضاع و احوال ایران پیشرفت مادی داشت، بدون اینکه انحطاط اخلاقی و معنوی را که از خصوصیات رژیم پهلوی است در آن دخالت داد. معذالک دو راهی که برای ایران پیش آمده است، این است که در حالی که الهیون و صاحب نظرهای کشور اسلامی نمی توانند هیچ گونه فعالیت انسانی را خارج از حیطه مذهب پیش بینی کنند، هیچ گونه سابقه ای از جامعه ای که به طور موفقیت آمیز بدون وارد کردن عناصر غیر مذهبی نوسازی شده باشد، وجود ندارد. به عبارت دیگر بسیار غیر محتمل به نظر می رسد که ایرانیان بتوانند کیک اسلامی خود را بپزند و حتی آن را بخورند.

ص: 116

علیرغم آن روحیه احیاگرانه ای که اکنون در جریان است جاذبه های نوسازی ناگزیر همچنان به داشتن کشش بر روی ایرانیان حتی آنهایی که عمیقاً پایبند ایده آل های اسلامی هستند، ادامه خواهد داد. تکرار شیزوفرنی (نوعی بیماری روانی که رابطه عاطفی بیمار با واقعیات اطراف قطع می شود) فرهنگی که هم اکنون یکی از خصوصیات برجسته جامعه ایران است و بدون شک مستقیماً با شدت فوران احساسات نفرت از بیگانگان ماههای اخیر ارتباط دارد، تقریباً به طور حتم به مروری که ایرانیان در مفاهیم مذهبی و خواستهای جهان نوین تقسیم می شوند، افزایش خواهد یافت. علاوه بر این ایرانیانی وجود دارند که کاملاً حاضرند و حتی مشتاقند اسلام را به خاطر نوسازی و نوآوری به مرحله تصاعد برسانند. در حالی که این گروه اخیراً دچار پراکندگی قابل ملاحظه ای شده و بسیاری از اعضای آن از ایران فرار کرده اند. وجود یک هسته سفت و سخت از نوآوران ایثارگر باعث خواهد شد که یک رویارویی نهایی با بنیادگرایان مذهبی تقریباً غیر قابل اجتناب باشد. در واقع افراد از هم اکنون آغاز کرده اند که صواب بودن حکومت الهی را مورد سؤال قرار دهند و علناً از جدا بودن دولت و امور مذهبی صحبت کنند. در اینکه بنیادگرایان چنین بدبختی را تحمل کنند، شک و تردید وجود دارد و مبارزه ای که در پیش است یک مبارزه شدید خواهد بود.

اعتدال یکی از تلفات اولیه این مبارزه خواهد بود و تنها بیرحمها و بی امانها چشم انداز حاکمیت در مسابقه ای خواهند داشت که در آن سازش به هیچ وجه مطرح نیست.

چشم اندازهای اقتصادی «در تأثرات اولیه من درباره ایران» من نوشتم که ایران آلمان غربی نیست ... و حتی تایوان یا کره جنوبی نیست» و حقیقت ظاهری یک چنین ارزیابی از نظر رشد اقتصادی اکنون مدتها است غیر قابل اجتناب است. در واقع تفاوت بین مباهات شاه راجع به اینکه ایران را به صورت یک قدرت پنجم صنعتی تا سال 2000 درآورد و واقعیت نابسامانیهای اقتصادی ایران، بدون شک یکی از حقایقی است که سقوط او را ثابت کرد. اگر به علت نفت و گاز نبود، آینده واقعی اقتصادی کشور ممکن بود به نحو مناسب تری با آلبانی مقایسه شود تا کشورهای پیشرفته صنعتی. از لحاظ منابع انسانی ایران همچنان برای رشد سریع صنایع مدرن بسیار کم مجهز است. حتی در جریان پنج سال اخیر به نسبت مقدار سرمایه به کار رفته نتیجه ناچیزی برای بهبود چشم اندازهای نهایی موفقیت به دست آمده است و بلکه بالعکس، گرایش به فکر کردن در این باره که پول به تنهایی شرایط زیر بنایی و فنی را برای صنایع جدید فراهم خواهد کرد بدین معنی بود که بسیاری از فرصتها برای به دست آوردن استعدادها و تجربه مورد لزوم ایران قبل از اینکه بتواند با حتی کشورهایی مانند مکزیک و فیلیپین قابل رقابت شود، از دست رفته است.

با توجه به زیانهایی که در نتیجه آشوبهای اخیر سیاسی متوجه اقتصادیات ایران شده، آینده کشور بدون منابع انرژی واقعاً بسیار وخیم خواهد بود. نیاز بین المللی برای این منابع انرژی به ایران یک منبع بالقوه درآمد می دهد که باید اقتصاد کشور را از انحطاط کامل به سوی اقتصادی که قالیبافی و شبانی مهمترین فعالیتها محسوب می شوند، نجات بدهد. معذالک برای آینده بسیار نزدیک انطباق شدید اقتصادی همراه با تنزل درآمد واقعی غیر قابل اجتناب به نظر می رسد. چشم انداز بی ثباتی سیاسی با چنین احتمالی تقویت خواهد شد، علاوه بر این کمتر احتمال آن خواهد رفت که میزان رشد در دوران گذشته، نزدیک دوباره به دست آید. اعتماد بازرگانی به نحو عمیقی متزلزل شده است و مبالغ زیادی سرمایه از

ص: 117

کشور خارج شده که شاید غیرقابل برگشت باشد. و قسمت اعظم از گروه کارفرمایان معدود ایران از کشور فرار کرده اند. موانع ساختاری در راه صنعتی کردن کشور که عبارتند از قبیل بیسوادی و کمبود استعدادهای مدیریتی و فنی و پیشداوریهای فرهنگی علیه کار دستی، همچنان به قوه خود باقی هستند.

این موانع در نتیجه موج احساسات بنیادگرایان اسلامی که در حال حاضر موقعیتشان رو به ترقی است، وخیم تر می شود. بنابراین چشم انداز این است که در میان بی ثباتی سیاسی رکود اقتصادی نیز بر آن افزوده شود. فرمانروایان جدید ایران از هر قبیل که می خواهند باشند، برای صنعتی کردن کشور خودشان در شرایط کمبود دگرگونی اساسی اجتماعی کار را آسانتر از دوران شاه نخواهد یافت. همان طوری که در بالا اشاره شد، بنیادگرایان اسلام چنین تغییراتی را با نظر انتقادی خواهند نگریست، با این استدلال که یک چنین تغییراتی مستلزم بازگشت به غیر مذهبی شدن جامعه ایران است و این غیر مذهبی شدن را بنیادگرایان اسلامی ایران به نحو آشتی ناپذیری مخالف اصول خود می دانند. معذالک انتظارات در جریان سالهای رشد سریع اقتصادی را نمی توان بدون توسل نهایی سرکوبی سبعانه از میان برد. (و این انتظارات همراه با تقاضاهای مربوط به بالا بردن درآمد ملی؟) از لحاظ واقعگرایی این هدف را می توان از طریق بالا بردن درآمد نفت به نحو معنی داری لااقل تا زمانی که موانع کنونی در راه صنعتی شدن سریع همچنان باقی است، تحقق بخشید. بنابراین ایران احتمالاً در مورد قیمت گذاری نفت بیش از زمان گذشته روشی مبارزه جویانه خواهد داشت ولی حتی مطالعه حداکثر قیمتی که بازار نفت تحمل خواهد کرد، دو راهی ناشی از لزوم دگرگونی شدید اجتماعی، اگر ایران بخواهد از اتکای به نفت اجتناب کند و تمایل به مقاومت در مقابل چنین دگرگونی که ذاتی تعالیم بنیادگرایی اسلامی است، به نحو نهائی حل نخواهد کرد.

«دوراهی ناشی از شخصیت ایرانی» شاید برای آینده ایران با توجه به برخورد بین سنت و فرآیند نوآوری از یک سو، یا لزوم به تغییرات بنیادی اجتماعی قبل از اینکه رشد اصیل اقتصادی عملی باشد، معمایی است که در ماهیت ساخت و ترکیب روانی ایرانی، پنهان شده است. دو تأثیر درباره وضع ایرانیان در این مورد برجستگی پیدا کرده است. اول اینکه، علیرغم هیجان و احساس هدفی که انقلاب کنونی به نهضت برای برانداختن استبداد پهلوی به مردم ایران داده است، ایرانیان به طور کلی در کنه وجودشان یک نژاد سرکش به شمار می روند که خودخواهی پرورش یافته آنان همکاری مداوم داوطلبانه را یک امر تقریباً غیر قابل تصور جلوه گر می سازد. دوم اینکه، اعتقاد ایرانیان به سرنوشت عیناً آنتی تز ایمان به اراده آزاد است که یکی از خصوصیات برجسته نوع جامعه ای است که بسیاری از ایرانیان در حاضر می گویند، که می خواهند ملتشان چنین بشود. پروراندن یک حکومت دمکراتیک مستلزم یک بده بستان و یک آمادگی برای سازش است که جزء خصوصیات شخصیت ایرانی به شمار نمی آید. چند سال قبل، از شاه پرسیده شده بود چرا او لازم دانست چنین خودکامانه حکومت کند؟ پاسخ او دلالت بر آن می کرد که او شاید اتباع خود را بهتر از آنی که رفتار بعدی او القاء خواهد کرد، می شناسد. او گفت: «هنگامی که مردم ایران آغاز به رفتاری مانند سوئدیها داشته باشند، من هم مانند پادشاه سوئد رفتار خواهم کرد». اشاره اخیر خمینی در این باره که «من تودهنی به این دولت خواهم زد»، همچنین منعکس کننده نخوت (اغلب دشوار است گفته شود که کجا اراده خدا متوقف شده و اراده آیت اللّه آغاز می گردد) و تحقیر عقیده مخالف است که ایرانیان به کرات به آن تظاهر

ص: 118

می کنند و اینکه عصیانگری خمینی و درستکاری خود وانمود کرده او با ایده آلهای دمکراتیکی که انقلاب ایران به نحو فرضی بر آن بنا نهاده شده است جور در نمی آید، بلکه بیشتر نزدیک به استبدادی است که خمینی خود را بر ضد آن قلمداد کرده است. این اصل را همه ایرانیان از دست داده اند؛ به استثنای دانشجویان مارکسیست که همتاهای آنان در جاهای دیگر به خاطر پیروی از اصول دموکراتیک شهرتی ندارند. اغلب هنگامی که من در جنوب ایران سفر می کردم از زشتی غیر لازم ظاهری در زندگی بسیاری از ایرانیان یکه خوردم. در مناطق روستایی حیرت کارهای مهندسی در آوردن آب به مزارع اغلب از مسافتهای بسیار دور و زمین دشوار تحت الشعاع خشونت خانه های روستایی در میان کثافتهای خودشان قرار می گیرند. گویی جریان از این قرار است که کوشش ساختمان تأسیسات آبیاری رمق نیروی خلاقه را از آنها سلب کرده است و آنها هیچ گونه هدفی در صرف کار بیشتر برای بهبود زندگی خود نمی بینند و به جای آن ترجیح می دهند که عاطل و باطل نشسته و چند سنگی بر روی کپه های غیر لازم، پنج شش عدد سنگ که در لبه های جاده های روستایی قرار دارد، اضافه کنند. همین عدم شور و شوق برای صرف وقت آزاد در راه مقاصد خوب در میان ایرانیان شهرها و شهرکها نیز مشاهده می شود. بازرگانان در این شهرها اغلب با نگاههای بدون محتوا یا شاید فرو رفته در کار تسبیح انداختن در دکانهای کثیف با پنجره های پر از لکه های مگس می نشینند و ظاهراً نسبت به امکان رشد معاملات از طریق به کار بردن اندکی انرژی بیشتر بی علاقه هستند. احساس تسلیم به قضا و قدر یعنی اینکه هیچ کاری که یک فرد می تواند برای بهبود محیط اطراف محل کار خود انجام دهد در طرح نهایی اوضاع تأثیری نخواهد داشت، که به معنی بیکاری غیر مولد است، در تضاد شدید با اعتمادی قرار دارد که زندگی را می توان توسط آن بهبود داد و شاید این همان انگیزه دکاندار پیر چینی بود که من روزی او را دیدم بود، که از یک لحظه آزاد استفاده کرده از میان طشتی پر از سیر، ساقه های شل را جدا می کرد. این دو جنبه شخصیت ایرانی، یعنی از یک طرف خودخواهی و از سوی دیگر تسلیم همه جانبه به قضا و قدر، دو خاصیت متضاد هستند. در واقع همزیستی آنها در جامعه ایران یک نوع کشش نهفته ای ایجاد می کند که می تواند در جریان زیر و زبر شدنی که سال گذشته شاهد آن بودیم منفجر شود. همان طوری که درک شد شاه به شعار خودش یعنی تحمل رفتار مانند پادشاه سوئد پایبند نبود و این پذیرش ناشی از اعتقاد و سرنوشت حکمفرمایی او از طریق مبارزه طلبی با آن، به نحو فزاینده ای به مرحله تضاد می رسید. میزان و درجه شخصی کردن محکومیت خود شاه منعکس کننده این هسته خودخواهانه است و وحدت ظاهری مردم ایران به مرور بعد از آنکه رژیم پهلوی به یک مبارزه جدید اراده های شخصی جهت تسلط تبدیلی شود بسیار گذرا خواهد بود. در چنین اوضاع و احوالی استبداد شاه بالمآل به وسیله استبدادی از نوع دیگر جایگزین خواهد شد، نه تنها امکان پذیر است، بلکه محتمل است. یک چنین احتمالی در صورتی که اراده به تسلط به اندازه کافی نیرومند باشد، امکاناً همراه با به میدان آمدن تمایل نیرومند ایرانی برای پذیرفتن چنین تسلطی که مافوق استعدادهای افراد برای کنترل باشد، خواهد بود.

ذکر ضمنی منافع آمریکا

ص: 119

سند شماره (6) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 5 مارس 1979 - 14 اسفند 57 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه گزارشگر تامست موضوع : ذکر ضمنی منافع آمریکا تشریح کنید که منافع ما در ایران چیست؟ مهمتر از هر چیز می خواهیم تمامیت ارضی ایران و به دور بودن آن از تسلط شوروی را ببینیم.

نفت ایران نیز از اهمیت خارق العاده ای برخوردار است، اگر مستقیم به ما مربوط نباشد ولی به همپیمانان اروپایی و ژاپنی ما ارتباط دارد. موقعیت استراتژیک ایران 70% نفت کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و 50% نفت مصرفی کشورهای غیر کمونیست از تنگه هرمز می گذرد، جلب توجه می کند.

ایران همچنین یک خریدار عمده محصولات صنعتی و کشاورزی آمریکایی است و امکاناتی در سرزمین ایران به ما این امکان را داده تا تبعیت شوروی از قرارداد منع آزمایشهای هسته ای را تحت نظر قرار دهیم.

سرانجام قدرت ایران را به عنوان یک نیرو در حفظ ثبات منطقه دیده ایم.

توضیح دهید که این منافع احتمالاً چگونه از واقعیتهای سیاسی موجود در ایران تاثیر می پذیرند؟ آشوب سیاسی ایران، شوروی را در گرفتن ماهی از این آب گل آلود وسوسه می کند. بر اثر این آشوبهای سیاسی چه امکان به دست آوردن موقعیتهای سیاسی برای شوروی باشد و چه نباشد، احساسات ضد خارجی که همواره در عمق جامعه ایران موجود است. به همان آسانی که در ماههای اخیر علیه ما بسیج شد می تواند علیه شوروی تحریک شود و البته شواهد تاریخی بیشتری برای سوءظن نسبت به شوروی وجود دارد. محافظه کاری اساسی جامعه ایران و قدرت نفوذ اسلام در بیشتر مردم از عواملی هستند که مانع نفوذ شوروی در ایران می شوند. شوروی ممکن است در ناآرامیهای اقلیتهای نژادی در ایران برای خود جای پایی باز کند. ولی هیچ عاملی نمی تواند تا این اندازه باعث وحدت اکثرت ایرانیان علیه شوروی شود. دوری از تحولات سیاسی داخلی ایران و تذکر این مسئله به شوروی که ما دخالت آنها در امور داخلی ایران را تحمل نخواهیم کرد، ظاهراً بهترین سیاستی است که ما می توانیم با توجه به زمینه ضد شوروی که در ملی گرایی ایران نهفته است پیش گیریم.

در مورد نفت ایران توضیح دهید؟ محرکهای قوی برای هر دولتی در ایران جهت فروش نفت به بالاترین پیشنهاد دهنده وجود دارد. این مسئله به کشورهای اروپایی و ژاپنی حداقل فرصت دادن پیشنهاد را می دهد. همچنین ایران نباید کمتر از زمان شاه در مورد باز بودن تنگه هرمز نگران باشد. توانایی ایران در عمل به عنوان ژاندارم منطقه همیشه سؤال انگیز بوده است؛ اما شکی نیست که هرچه قدرت داشته باشد برای حفظ منافعش (که در مورد نفت مکمل منافع دیگر حوزه های خلیج و کشورهای مصرف کننده و خودمان است) به کار خواهد برد. بعید است که ایران نخواهد با ما معاملات تجاری انجام دهد.

به خصوص در مورد تکنولوژی ایران باید نفت خود را برای آینده به عنوان مهمترین و تنها منبع ارز خارجی نگه دارد. در مورد مواد غذایی، فاصله بین تولید و مصرف بسیار آهسته بر خواهد شد و در هر صورت نیاز مبرم ایران به منابع غذایی آمریکا باعث خواهد شد که ملاحظات سیاسی را زیر پا بگذارد.

ص: 120

صنعت اسلحه سازی در حال رکود است، هر چند که نباید به خاطر سرمایه گذاریهای قابل توجه که در نظام اسلحه سازی آمریکایی خرج شده تعطیل شود. بروز حس میهن پرستانه ایرانیان اجازه ادامه فعالیتهای کنترل کننده از طرف دستگاههای محلی را نخواهد داد. اما آیا راه دیگری برای جمع آوری اطلاعات وجود دارد؟ به دلیل همان میهن پرستی، ایران میل ندارد که از دید جهان، به خصوص جهان سوم همپیمان نزدیک ما تلقی شود، زیرا که عدم تساوی آشکار در روابط انتقاد بر خواهد انگیخت. فوری ترین نتیجه این، خارج شدن ایران از قرار داد سازمان مرکزی و قطع وابستگی می باشد، ولی آن در هر حادثه ای اساسا ضعیف بود.

نقش ایران به عنوان یک تضمین کننده ثبات است اما کشوری که ذاتا بی ثبات است، چگونه می تواند چنین نقشی را به عهده گیرد؟ اینجا باید درس اصلی که سال گذشته آموختیم را یادآوری کنیم. هیچ زمینه تاریخی، اجتماعی، سنتی در ایران برای یک ثبات معقول و اصیل وجود ندارد و این موقعیت به آینده قابل پیش بینی مربوط است.

به هر حال، این موقعیتی است که باید از پس آن برآییم و شاید به طور رضایت آمیزی با توجه به محدودیتها بتوانیم این کار را انجام دهیم و در این میان، عدم تداوم و بی ثباتی شدید قدرت سیاسی است.

به این ترتیب شناسایی و به رسمیت شناختن نزدیک ما با هر رژیمی همیشه این ریسک را در بر خواهد داشت که پس از سقوط آن از عکس العمل مردم رنج خواهیم برد و البته باید با رژیم جدید رابطه برقرار کنیم. اقبال متغیر رهبران سیاسی در موقعیتهای بی ثباتی مانند ایران برما واجب می کند که رابطه ای که ریشه در واقعیتهای سیاسی داشته باشد برقرار کنیم.

تهدید اصلی و حقیقی به منافع ما در اینجا و جاهای دیگر کمتر در عدم ثبات می گنجد، تا در عادت ما به پیروی از سیاستهایی که براساس آنچه که ما می خواهیم باشد، نه آنچه که واقعا هست. «تامست» سولیوان

قانون اساسی جدید ایران: مجادلات

سند شماره (7) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 6 مارس 1979 - 15 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 2747 موضوع : قانون اساسی جدید ایران: مجادلات 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: غیر روحانیون به ایده جمهوری اسلامی حمله کرده اند. گروهی تشکیل شده است تا درباره یک جمهوری «دمکراتیک» به جای «اسلامی» بحث نمایند. مباحثات عمومی در مورد مفاد قانون اساسی. (پایان خلاصه) 3- هفته مجادله در مورد قانون اساسی جدید ایران با میتینگ 5 مارس، زمانی که نیروهای غیر روحانی در برگزاری مراسم سالگرد مرگ نخست وزیر پیشین، محمد مصدق، جبهه دمکراتیک ملی را در حرکتی برای جدایی از جبهه ملی تشکیل دادند، به اوج خود رسید گروهبندی جدید توسط حقوقدان بلندپایه، هدایت اللّه متین دفتری نوه مصدق که در کانون مترقی وکلا فعال بوده است، اعلام شد. گروه

ص: 121

خواهان مراجعه به آرای عمومی برای پایان دادن به نظام سلطنتی شد، ولی گفت تصمیم راجع به نوع رژیم بایستی تا زمانی که مردم به اندازه کافی موضوع را مورد بحث قرار داده اند به تعویق افتد. متین دفتری جبهه ملی را به خاطر انحراف از آرمانهای دمکراتیک و وابستگی آن به عقاید مرتبط با حکومت روحانیون به جای عقاید دمکراتیک مورد حمله قرار داد.

4- بحث در مورد قانون اساسی چند روز قبل با اعلام بازرگان که رفراندوم در روز 30 مارس برای رأی دادن در مورد سؤال انحلال رژیم شاهنشاهی و پذیرش جمهوری اسلامی برگزار خواهد گردید، شروع شد. طراحان قانون اساسی نتیجه کار خود را به آیت اللّه خمینی تسلیم کردند. اما هنگامی که اعلام شد قانون اساسی قبل از رفراندوم منتشر نخواهد شد، بسیاری از روزنامه نگاران و بیشتر گروههای غیرروحانی منجمله گروه رادیکال چپ (مرجع الف ) تز جمهوری اسلامی را با عنوان خیانت به عقاید دمکراتیک مورد حمله قرار دادند. بهترین تفسیرها سری مقالاتی توسط فریبرز عطاپور نویسنده ای بااستعداد، ولی روشنفکری از رده پایین است، که به صورت عالی مراقب بوده است ببیند باد از کدام جهت می وزد. عطاپور مبارزه اش را با مقاله ای تحت عنوان حکومت روحانیون یا دموکراسی ؟ آغاز کرد و تاریخ انقلابهای دیگر (اسپانیا، پرتغال، یونان) را مورد بررسی قرار داد. با این تأکید که موضوعات دمکراتیک نقطه مقابل اظهارات رسمی آیت اللّه خمینی در اول مارس است که در لحظه ورودش به قم خواستار جمهوری اسلامی شد.

5 - تحلیلهای دیگر از این انتقاد کرده اند که خمینی به مردم گفته است وی به یک جمهوری اسلامی رأی می دهد که به طور التزامی فشاری مذهبی بر روی آنها قرار داده که آنها نیز چنین کنند. خمینی کسانی را که یک جمهوری دمکراتی می خواهند و نه یک جمهوری اسلامی، به عنوان بی توجه به معنی اسلام، مورد تمسخر قرار داد.

6- دیگر آیات تلاش کردند تا خود را با محفل وفق دهند: طالقانی گفت که بین او و خمینی هیچ گونه اختلافی نیست و آنکه جمهوری ایران هم دمکراتیک خواهد بود و هم اسلامی. شریعتمداری سیاستمدار باسابقه علی شایگان را به خاطر نکوهش جمهوری به عنوان گامی به عقب، مورد انتقاد قرار داده و گفت که جمهوری اسلامی هم مترقی خواهد بود و هم دمکراتیک. در یک صحبت قبلی شریعتمداری گفته بود که با در نظر گرفتن مفهوم عدالت اسلامی، جمهوری اسلامی باید دمکراتیک باشد. اما مباحثات وی به اشکال غیر روحانیونی را که با نگرانی فسخ قانون حمایت خانواده، اعلام پایان آموزش و پرورش مختلط (پسر و دختر)، تحریم گوشت یخزده به عنوان غیر بهداشتی و اخطارهایی در مورد اینکه مطبوعات بهتر است که در خط اسلامی قدم بردارند را شاهد بوده اند، متقاعد ساخت. 7- نتیجه این بحثها در مورد قانون اساسی پیشنهادی، احتمال نمی رود که در کوتاه مدت حل شود. اثر فوری بحثها و تشکیل جبهه دمکراتیک ملی احتمالاً با منتشر شدن پیش نویس قانون اساسی سرعت خواهد گرفت (بعضی از جزئیات قانون اساسی در مرجع ب آمده است) و مرکز بحثهای بعدی قرار می گیرد. خمینی احتمالاً خواهد توانست از طریق یک رفراندم، یک قانون اساسی اسلامی منطقی را تحمیل نماید، لیکن حملات متقابل تاکنون اشاره بر این دارد که مخالفین در دوره پس از رفراندم قانون اساسی تلاش خواهند نمود تا آن را در جهت خطوط دنیوی تری اصلاح نمایند. اکنون مباحثاتی که در جریان طرح شدن هستند را می توان به عنوان اظهارات ابتدایی در مبارزه ای که بر محور مجلس قانون اساسی قرار خواهد گرفت، دانست.سولیوان

ارزیابی وضع ایران

ص: 122

سند شماره (8) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 8 مارس 1979 - 17 اسفند 1357 به : هیئت نمایندگی ایالات متحده در ناتو طبقه بندی : سری - پخش محدود شماره سند: 2785 موضوع : ارزیابی وضع ایران 1- علیرغم ارزیابی که در تلکس مرجع صورت گرفته، ما دلیلی برای خوشبینی معتدل نسبت به وضع فعلی ایران نمی بینیم. تمام نکات ضعفی که در مورد موقعیت بازرگان ذکر شد صحیح می باشند، ولی مسائلی که به عنوان نمایانگر قدرت بازرگان از آنها یاد شده اصلاً واقعیت ندارد.

2- مثلاً ایرانیان زیادی در حالی که مایل هستند به مشکلات ایران پایان دهند ولی قدرتی برای انجام این کار ندارند. وقایع خارج از کنترل هر فرد یا گروهی اتفاق افتاده اند و حالا با شتاب خودشان به سوی پایانی پیش می روند که برای اکثریت، غیر قابل تصور و ناخوشایند است.

3- گذشته از آن به نظر می رسد که اختلاف فزاینده ای میان خمینی که برخواستهایش برای تصفیه نفوذ خارجی از جامعه ایرانی و اسلامی کردن کامل جامعه هرچه بیشتر پافشاری می کند و بازرگان که سعی دارد همه را راضی کند (ولی مؤثر نیست) وجود دارد. کمیته های انقلاب از خمینی حرف شنوی دارند و از دولت موقت مستقل هستند و سعی دارند برای خود قانون وضع کنند و اعمال آنها اکثراً مانع کوششهای دولت موقت در جهت تثبیت حاکمیتش می باشند.

4- میلیونها نفر هنوز از خمینی حرف شنوی دارند، حال یا از روی اطاعت کورکورانه و یا از ترس، ولی صحبتهای اخیرش به جای اینکه گروههای متفرق را در جهت مشترکی وحدت بخشد در جهت تفرق جامعه ایرانی بوده است. حمله او به دولت بازرگان در 7 مارس نشان می دهد که تحلیلش مبنی بر پاکسازی جامعه ایرانی از تأثیرات خارجی او را واداشته تا بر علیه نخست وزیری که خودش انتخاب کرده موضع بگیرد.

5 - در حالی که تولید نفت دوباره در حد محدودی آغاز شده و بخش تجاری اقتصاد، حیات خود را آغاز کرده ولی به طور کلی اقتصاد در معرض نابودی است. عملاً میلیونها نفر بیکار هستند، کارخانه های معدودی کار می کنند و تجارت بین المللی نابسامان است.

6- از سرگیری کلاسهای درس در سطح دبیرستان اهمیت کمی دارد، چون دانش آموزان را می توان در عرض چند دقیقه به داخل خیابانها کشاند. بازگشایی دانشگاهها فقط زمینه افزایش اختلافات فزاینده سیاسی داخل جامعه ایرانی را ایجاد کرده، بحثهای دانشگاه اکثرا به جبهه گیریهای افراطی منجر می شود و وحدتی در نظرات سیاسی به وجود نمی آورد.

7- ارتش و قوای انتظامی در نابسامانی کامل به سر می برند، روی این سازمانها نمی توان در آینده نزدیک به عنوان نیروی انتظامی با ثبات حساب کرد.

8 - با توجه به تقسیمات سیاسی که در حال شکل گیری است، ممکن است که صرف تمایل به یافتن توافق وجه المصالحه ای برای رسیدن به این گونه توافقها کافی نباشد. اختلاف میان گروهها آنچنان

ص: 123

آشتی ناپذیر است که ممکن است به مقابله خشونت بار منجر شود.

9- به طورکلی خواسته بازرگان مبنی بر هدایت موفقیت آمیز ایران از دوران بعد از انقلاب به سوی جمهوری میانه رو طرفدار غرب، بسیار بعید به نظر می آید.

بدتر شدن جو مؤثر بر هیئتهای دیپلماتیک غربی در تهران

سند شماره (9) از : سفارت آمریکا - تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی تاریخ : 12 مارس 1979 11 اسفند 1357 طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره 2948 موضوع : بدتر شدن جو مؤثر بر هیئتهای دیپلماتیک غربی در تهران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در چند روز گذشته، جو مؤثر بر هیئتهای دیپلماتیک غربی در تهران بدتر شده است. همان طوری که در تلگرامهای جداگانه گزارش شده است، هردو سفارتخانه های آمریکا و انگلیس در تهران هدف تظاهر کنندگان بوده اند. تلاشهای آمریکا برای به وجود آوردن امکاناتی برای هیئت نظامی ما و ترتیب بازگشت اموال اداری و شخصی از ایران، با مانع مواجه شده است. ورود به محوطه هایی که قبلاً تحت اختیار پرسنل آمریکایی بوده بیش از پیش مشکل گشته است از طرف دیگر، دولت ایران عاجز و بیچاره شده است.

3- در تظاهرات برپا شده علیه سفارت آمریکا هزاران نفر شرکت کردند، که در آن ابراز مخالفت علیه جیمی کارتر به اوج خود رسید (درباره سیاستهای او راجع به خاورمیانه). همچنین عمل آمریکا در به رسمیت نشناختن سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده خلق فلسطین محکوم شد. تظاهرات با سخنرانی سفیر سازمان آزادیبخش فلسطین شروع و توسط فدائیان اداره و کنترل میشد.

4- تظاهرات علیه سفارت انگلیس صرفا اعتراضی به ایذاء و آزار مهاجران ایرانی در فرودگاه «هیت رو» بود. به هر حال، سازمان آزادیبخش فلسطین و فدائیان هم در این تظاهرات نقشی داشتند. و همینطور تعدادی پوستر و شعار فلسطینی در میان جمعیت دیده می شد.

5 - در 14 مارس در دفتر نخست وزیری جمعیت زیادی گرد هم آمده بودند که همگی خواستار رفع مشکلات خود بودند، اما کلاً جلوی ورود و خروج را گرفتند و با حضورشان بی صلاحیتی دولت را در انجام امور تأکید می کردند.

6- همچنین در 14 مارس از موانعی که بر سر راه تلاشهایی برای الف) استفاده از بیمارستانهای نظامی، ب) دسترسی به پرونده های هیئت مستشاری نظامی، ج) انتقال پست APO از موقعیتهای مختلف، د) انتقال وسایل ارتباطی آمریکا و (ه) انتقال اموال خصوصی افراد نظامی از فرودگاه و نقل و انتقالشان به ایالات متحده ایجاد شده بود، مأیوس گشتند.

7- تمام این اعمال که همزمان انجام شدند، می توانستند خیلی اتفاقی باشند و صرفاً احساسات ضد خارجی انقلابیون ایرانی را بیان کند. به هر حال، این حقیقت که در اکثر تظاهرات فدائیان حضور دارند و این که آنها مکرراً به قدرتهای غربی و دولت بازرگان حمله می کنند، بیانگر این است که آنها احتمالاً از

ص: 124

خارج الهام و دستور می گیرند.

8 - برای روسها منطقی است که از سازمان آزادیبخش فلسطین و فدائیان برای اهداف خود استفاده کنند، چون آنها هرگز فعالیتهای تبلیغی ضد آمریکایی و ضد غرب را در ایران ترک نکرده اند. تاکتیکهای مورد استفاده آنها شباهت زیادی به تاکتیکهای روسی دارد.

9- ما در برخورد با مشکلات مسائل زیادی داریم، اول، اینکه دولت موقت نسبتا ناتوان است، بازرگان دائم از دست کمیته ها و فدائیان شکایت و ناله می کند، اما این طور که به نظر می رسد از جلوگیری فعالیت آنها ناتوان است. فقط منظره دفتر او که توسط درخواست کننده ها اشغال شده است، سمبل ناتوانی و عجز اوست.

10- ثانیاً، هم یزدی و هم انتظام که در گذشته دائماً در موضع یاری به ما بوده اند، در نتیجه بی مبالاتی جیم بیل در مجله تایم «شروع به حمله نموده اند» خصوصاً یزدی که به نظر می رسد برای اثبات اینکه «طرفدار آمریکا نیست - تکرار می شود، نیست - منتهی درجه سعی خود را به عمل می آورد و بنابراین اجازه می دهد که اذیتهایی به اسم او صورت بگیرد.

11- بالاخره، وزارت خارجه (ما می توانیم برای کمک از آن استفاده کنیم) ناتوان می باشد، چون وزیر امور خارجه، کریم سنجابی، در اثر بیماری خانه نشین شده است. ناراحتی او این طور که به نظر می رسد سیاسی می باشد و حتما در رابطه با جنگ قدرت بین یزدی و خودش است.

12- با وجود دادن این اطلاعات، فعالیت و کوشش کمی برای بهبود وضعمان می توانیم داشته باشیم.

من خواستار ملاقاتی با بازرگان هستم، اما تصور می کنیم که تا زمانی که او این طور به وضوح ضعیف و ناتوان باشد، به تأخیر افتد. به هر حال، در غیاب سنجابی، و با توجه به مسائل یزدی، او (بازرگان) تنها شخصی است که ما می توانیم به او رجوع کنیم.

13- ورقهایی که ما در این بازی در دست داریم، خیلی کم هستند. وقتی که ایرانیان جهت مشاوره درباره موضوعات لجستیکی نظامی به ما روی آورند، ما قادر خواهیم بود که خواسته ها و حیثیت و حقوق پرسنل نظامی خود را خواستار شویم. اما این موضوع که دولت تا چه حد کفایت و توانایی برای برکناری فدائیان دارد که به هر صورت می خواهند جلوی برقراری مجدد مناسبات امنیتی بین ایران و آمریکا را بگیرند، نامعلوم است.

14- راجع به تنها راه آمریکا که تقریباً توسط تمام عناصر سیاسی مورد جستجو قرار گرفته، موضوع ویزاهای آمریکاست، مخصوصاً قسمت دانشجویی آن، تا آنجایی که ما از صدور این ویزاها خودداری می کنیم، یک برگ برنده در دست داریم. به هر حال توانایی استفاده ما از این مسئله مورد تردید است و باید که به مرور زمان به دقت بررسی و ارزیابی شود.

15- اکنون، ما مجبور به تحمل مشکلاتمان هستیم، در حالی که برای حصول منافع خود تلاش می کنیم. احتمال راه حل سریع دور از انتظار به شمار می رود.

دولت بازرگان پس از یک ماه و پیش بینی برای آینده

ص: 125

سند شماره(10) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 13 مارس 1979 - 22 اسفند 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه محور سند : دولت موقت ایران گزارشگر : تامست جهت اطلاع : سفارت آمریکا در ابوظبی، آنکارا، بن و ...

شماره سند : 3016 موضوع : دولت بازرگان پس از یک ماه و پیش بینی برای آینده 1- تمام سند خیلی محرمانه است.

2 - خلاصه: دولت بازرگان پس از یک ماه روی کار آمدن، شدیداً بی خاصیت باقی مانده است. به قدرت رسیدن ناگهانی و غیرمنتظره این دولت و همچنین عدم وجود سیاستی برای به کار گرفتن دستگاه اداری رژیم گذشته، پلیس و افسران ارتش، سقوط ارتش و دستگاههای اجرایی و نیز تمایل خمینی برای تضعیف بازرگان، از جمله عواملی هستند که این ضعف ادامه یافته را توجیه می کند. ما شک داریم که بازرگان، جدا از نهضت وسیعتر انقلاب اسلامی بتواند که اقتدار دولتش را تثبیت و یا با موفقیت، برنامه اش را تکمیل نماید. محتمل به نظر می رسد که کشمکش بر سر قدرت بین رقبای بالقوه که خود را برای درگیریهای مسلحانه احتمالی آماده می کنند، در طی ماههای آینده حکمفرما باشد.

(پایان خلاصه) 3- اکنون یک ماه پس از سقوط دولت منصوب شاه، دولت موقت مهدی بازرگان کاملاً بی خاصیت باقی مانده است. در عرض این مدت انجام هیچ کاری موفق نشده است و حتی نتوانسته برنامه قاطعی در مورد اولویت اداره امور ملت ارائه دهد. بیشتر کمیته های انقلاب هستند، که علیرغم اعلامیه های مکرر مبنی بر ادغام آنها در مؤسسات دولتی موجود، همچنان به عنوان یک مرکز قدرت مستقل (حداقل در مورد امور محلی) حاکمیت به خرج می دهند. این قدرت حکومتی موازی مخصوصاً در زمینه های اجرایی و قضایی آشکار است در زمینه های یاد شده دولت موقت ناتوان بوده و بارها در اثر بازداشتهای خودسرانه، محاکمات سریع، و اعدامهای ترسناک، که به وسیله کمیته ها بدون توجه به مسئولیتهای قضایی دولت انجام می گیرد، شدیدا ناراحت است.

4- چندین عامل در ادامه ناتوانی دولت موقت وجود دارد.

اولین عامل مربوط به ناگهانی بودن سقوط بختیار است. علیرغم اعلامیه های جسورانه خمینی حتی پیش از بازگشت به ایران در مورد ایجاد دولت و اینکه این دولت آماده جایگزینی رژیم پهلوی است، این مسئله واضح است که بازرگان هنگام به دست گرفتن حکومت آمادگی نداشت.

دومین عامل، وجود دو دلی و تردید زیاد در استفاده از قوای اجرایی کشوری و لشکری موجود است.

بازرگان در اینجا بر سر یک دو راهی قرار گرفته است. بسیاری از کارمندان، افسران عالی رتبه ارتش و پلیس به واسطه همکاری با رژیم گذشته لکه دار شده اند و از طرف دیگر اینها کسانی هستند که تخصص انجام کارهای به خصوصی را دارند، عدم قاطعیت دولت موقت در چگونگی برخورد با این مسئله منجر به

ص: 126

عدم وجود هر نوع خط مشی شده است. فقدان یک موضع روشن، در قبال این مسئله، کمیته ها را آزاد گذاشته که هر معامله ای را که صلاح می بینند با این اشخاص انجام دهند. لازم به توضیح نیست که اعضای کمیته ها از تسویه حساب گذشته ها درنگ نمی کنند.

سومین عامل، از هم پاشیدگی قوای اجرایی و انتظامی و ارتش راهی را برای دولت موقت برای اعمال آنها وقتی که اقتدار و رسمیتش مورد اعتراض واقع می شود. (که اغلب این طور است)، باقی نگذاشته است.

5 - لکن بزرگترین مانع، نقش آیت اللّه خمینی است. قبل از سقوط رژیم پهلوی، در میان ناتوانیهای خمینی به عنوان رهبر نیروهای مخالف، تمایل شدید او در کلی صحبت کردن بود، ولی فراتر از اصرار مبهمی که برای بازگشت به ایده آلهای سیاسی پیغمبر و امامها می ورزید، عدم وجود یک فلسفه حکومتی مدون مشهود بود. بنابراین اعلامیه هایش در معرض تفاسیر زیادی قرار داشت.

به خمینی که به عنوان رهبر انقلاب ایران در جهان شناخته شده هنوز باید گوش فرا داد، ولی این روزها نطقهای مکرر او برای همه مردم به معنی همه چیز نیست. بلکه این نطقها بیشتر منبع درهم برهمی شدیدی بوده و سرانجام فلج دستگاههای اداری را به دنبال دارد، همچنان که حکومت موقت مجبور می شود وقت زیادی صرف خاموش کردن آتشی کند که به وسیله اظهارات غیر مسئولانه خمینی در مورد مسائل متنوعی، مانند گوشت یخ زده و پوشش حجاب ایجاد می شود.

6- ما شک داریم که بازرگان بتواند بر مشکلاتی که پیش روی دارد فائق آید. بسیار بعید است که خمینی از ایراد سخنانی که تاکنون به طور بدی دولت موقت را تضعیف کرده است، خودداری کند.

یک منبع نزدیک به آیت اللّه خمینی گفته است که کوششهایی در جهت ایجاد مشاوره با وی انجام شده به امید اینکه از تعداد اظهارات به دور از مصلحتش کم کند ولی به نظر نمی رسد خمینی از آدمهایی باشد که برای مصلحتهای سیاسی و عملی، زبانش را نگهدارد. بلکه به علت تصور خود به عنوان رسول انتخاب شده خدا در انقلاب ایران، مسئولیت صحبت کردن در مورد مسائل الهی را به عهده خود می داند.

امید زیادی نمی رود که بازرگان قادر باشد مؤسسات اجرائی و نیروهای مسلح و سایر سازمانهایی را که به قیمومیت و حکم دولتش مقدار نیرو می بخشد، به راه اندازد.

ترکیب و ساختمان کمیته های انقلاب که در حال حاضر تسلطی فشار آور و قدرتی آتشین را دارا هستند، تاکنون نشان داده که در مقابل تمام کوششهایی که در جهت مهار قدرتش صورت بگیرند، خواهند ایستاد. به علاوه بر طبق همان منبع در ارتباط با خمینی که در بالا ذکر شده، خمینی ترجیح می دهد که کمیته ها به حیات خویش ادامه دهند.

7- در این شرایط برای دولت موقت بسیار دشوار خواهد بود، وظایفش را که عبارت از رفراندم برای تعیین نوع حکومت دلخواه ایرانیان، انتخاب مجلس خبرگان برای تدوین و تصویب یک قانون اساسی جدید و انتخاب مجلس و تشکیل حکومت جدید تحت لوای قانون اساسی جدید است، با موفقیت به انجام رساند.

در حال حاضر اختلافاتی برای تعیین نوع رفراندم به وجود آمده و البته این شک به وجود آمده که دولت موقت حتی قادر به حل مشکلات اداری پرسنلی موجود در برگزاری رأی گیری قبل از تاریخ برنامه ریزی، 30 مارس، باشد. ضمناً مشکلات اقتصادی جمع می شود، بیکاری رشد می کند، اقلیتهای نژادی شکایت دارند و کمیته های انقلاب کارهای خودشان را انجام می دهند. اینکه اجرای یک برنامه

ص: 127

سیاسی مانند آنچه دولت موقت برای خودش تدوین کرده در چنین شرایطی مقدور باشد، باور نکردنی است.

8 - بیشتر عقیده ما بر این است که در جهت گسترش فشار به وسیله نیروهای طالب قدرت که کوششهایی به عمل می آورند تا به وسیله آن در مبارزه پیروز شوند، نهایتاً نیروهای مسلح نتیجه نهائی را تعیین خواهند کرد.

به نظر می آید که علت اقدام یزدی معاون نخست وزیر، برای ایجاد گارد ملی شبه نظامی تحت فرمان وی، همین مسئله باشد. یزدی تنها عضو دولت موقت است که عضویت کمیته مرکزی انقلاب را نیز دارا می باشد و به نظر می رسد که او در یک موقعیت قوی که امکان دستیابی به قدرت را دارد. قرار دارد، بزرگترین نقطه ضعف او «ارتباط آمریکایی» اوست که رقبای بالقوه اش قبلاً اشاره کرده اند که از آن بهره برداری خواهند کرد. دو سازمان اسلامی مجاهدین خلق و مارکسیستی فدائی خلق که هر دو به خوبی مسلح شده اند، حتماً در این جریان رقابت خواهند کرد. کمیته های محلی مختلف انقلاب به نظر می رسند که بیش از اندازه تجزیه شده اند و رهبریشان نیز آنقدر مشغول مسائل جزئی بوده اند که نمی توانند رقیبی برای دولت موقت به عنوان یک حکومت ملی باشند.

اما شاید بعضی از کمیته های شهرستانها در نقاطی مانند شیراز (که کمیته های محلی یک ترکیب نظامی قوی دارند و واحدهای نظامی محلی عملاً در جریان انقلاب دست نخورده باقی ماندند) ممکن است دارای چنین قدرت بالقوه ای باشند. اقلیتهای نژادی مانند کردها به خوبی می توانند در چنین درگیری قدرت مؤثر بوده و از جبهه خاصی حمایت کنند. گرچه ما شک داریم که یک گروه به تنهایی بتواند تهدیدی جدی باشد.

9- در جمع، در ماههای آینده احتمالاً در مرکز، فلج ادامه خواهد داشت، در حالی که گروههایی قدرت طلب، خود را سازماندهی می کنند و موقعیتشان را به انتظار آنچه که به آسانی می تواند یک جنگ خونین برای کسب قدرت باشد، استحکام بخشند.

سولیوان

ضربات انقلابی

سند شماره (11) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 17 و 18 مارس 1979 - 16 و 17 اسفند 1357 یادداشت : مذاکرات شرکت کنندگان : آقای م یک تاجر تبریزی مایکل : جی. مترینکو، دفتر سیاسی سفارت تهران موضوع : ضربات انقلابی توجه: آقای م تازه 20 الی 30 ساله است و مدیر یکی از فروشگاههای خانواده اش در تبریز است (پدرش قبل از مرگ، تاجر و صنعتکار معروفی بود که جنس وارد و صادر می کرد. وی همچنین یک کارخانه بزرگ و نیز زمینهای بزرگ روستایی و غیره داشت). آقای م در سرتاسر سال قبل، در انقلاب، در آذربایجان به دو دلیل به طور فعال درگیر شده بود: اول به خاطر موقعیت خانوادگیش و دیگر به خاطر طبیعت خاصش. به دلایل سیاسی، آقای م دوره های کوتاهی را در زندان ساواک تبریز به سر برده و

ص: 128

مدارک انقلابی گری او به خاطر زندانی که قبلاً رفته است و همین طور به خاطر بستگیهای خانوادگیش (عموی او و یا دائیش یکی از رهبران انقلابی در تبریز است)، خیلی عالی است. در تمام مکالمات ما در زمستان سال گذشته، آقای م سرسختانه مخالف شاه و طرفدار خمینی بود و او خود نقش مهمی را در ادامه تظاهرات خیابانی علیه رژیم پهلوی بازی می کرد.

اکنون نقطه نظرها و مواضع آقای م در مورد انقلاب به مقدار نسبتاً زیادی تغییر کرده است و به جای آنکه یک انقلابی باقی بماند، خودش را از تمام فعالیتهای سیاسی بیرون کشیده است. در طول دو مکالمه دراز مدت در این هفته، وی نارضایتی خودش را از جهتی که جریانات در پیش گرفته اند، توضیح داد.

یکی از دلایل اصلی او برای شرکت نکردن در فعالیتهای سیاسی انقلابی تبریز، نارضایتی او از رفراندم آینده است که انتخاب مردم را در نوع حکومت به جمهوری اسلامی و یا دیگر هیچ محدود کرده است. م می گوید که او تمام سال به خاطر اینکه ملاها حکومت کنند، جنگ و تظاهرات نکرده و مبارزاتش به خاطر این بوده که او واقعاً اعتقاد داشته که می تواند برای بازگرداندن یک حکومت دمکراتیک به ایران مؤثر باشد.

دموکراسی اسلامی که در روزنامه ها سر و صدای آن بلند است و مورد اصرار روحانیون می باشد، چیزی است خلاف آنچه که او در نظر داشته است و برای ایران از رژیم پهلوی بهتر نیست.

دلیل دیگر م برای بریدنش از انقلاب این است که بسیار از شیوه های غیر قابل قبول وارد انقلاب شده و اینها هم اکنون مردمی را که واقعاً برای انقلاب فداکاری کردند، را کنار می گذارند، به عنوان مثال: م ذکر کرد، که به دنبال کار کمیته محلی به یکی دیگر از کمیته ها مراجعه کرده و بازجوی (به قول م شکنجه گر) ساواک خود را آنجا در میان بازپرسان اصلی کمیته دیده است. ادعا کرد که او بشدت از اینکه تخصص و خبرگی ساواک در دولت جدید استفاده شود، راضی است، زیرا نیروهای تربیت شده ای که توسط ساواک استخدام شده بودند، نباید بیهوده از دست بروند. اما دیدن شخصی که او را در زندان ساواک زده بود هم اکنون به عنوان یکی از افراد کمیته برای او خیلی تلخ بود.

سن و تجربه افرادی که هم اکنون قدرت را در دست گرفته اند م را مضطرب کرده است. او ادعا می کند بسیاری از افرادی که در کمیته تبریز هستند، صرفاً تاجرهای پیر بازار تبریز هستند که هیچ گونه توانایی و خبرگی ندارند. ملاها که مرتجع، متعصب نالایق و تنها علاقه مند به تشکیل قدرت شخصی هستند، یا جوانهای خیلی خشن و یاغی که اسلحه هایی را که بتازگی به دست آورده اند را برای ادامه ترور و غارت مردم استفاده می کند.

همزمان با آن در میان افراد رژیم سابق، یک رشته حیله ها و رقابتهای پیچیده ای برای گرفتن مقام و مداخله در قدرت در جریان است. م خود و دوستان انقلابیش را می بیند که به وسیله افرادی که تخصصشان بیشتر در عوامفریبی است و رفتار و دستورالعملشان بر اساس بوروکراسی رژیم سابق است، کنار گذاشته می شوند.

نظریه: بدبینی م و عدم شرکت او در فعالیتهای سیاسی در تبریز، ممکن است نشان دهنده رفتار همفکران و همسنهای او باشد به عنوان یک فرد جوان، مرفه و لیبرال. م مخالف رژیم پهلوی بود، اما شور و هیجان لیبرالی و جوانی او به سادگی نمی تواند واقعیت جنگ حزبی و دسته ای را درک کند. او که از خیلی جهات یک ایده آلیست است، به نوعی عقیده داشت که وقتی شاه ایران را ترک کرد، یک دمکراسی خوب و منطقی با اهداف خوب حاکم خواهد شد و ایران در یک دنیای آزاد و مطمئن زندگی خواهد کرد. آینده ای

ص: 129

که او و دوستان دیگرش قبل از انقلاب در اتاقهای پذیرایی راحت با یکدیگر بحث می کردند، هیچ کدام جامه عمل به خود نپوشید و این حقیقت که برای هزاران نفر دیگر ممکن است انقلاب وسیله ای جهت نیل به آرزوها و منافع شخصیشان درآید، در نظرشان نبود. م که محصول طبقات مرفه شهری است، نمی توانسته پیش بینی کند که زمانی یک آشغال با تفنگهایش به او دستور بدهد، یا نوع زندگیش را تهدید کند. م حالا فهمیده است که تغییرات در ایران ممکن است فایده ای برای او و افرادی مثل او نداشته باشد.او حالا نظراتی مبنی بر بدبینی نسبت به سیاست، که قبلاً خود او از دیگران به خاطر چنین موضعی انتقاد می کرد، ابراز می دارد.

دلایلی که میم برای ناخشنودی خود ابراز می دارد مواضع مشابهی است با آنچه که من در صحبت با دیگر ایرانیان دیده ام و این نمایانگر پشت کردن این جناح به روند فعلی نهضت انقلابی است.

ایرانیان افرادی هستند که به طبقه و موقعیت طبقاتی معتقدند، آداب و رفتار آنان نیز هماهنگ با موقعیت اجتماعی - اقتصادیشان می باشد. مقامات و تجار فراوانی هستند که از براندازی شاه حمایت کردند و حال متوجه می شوند که موقعیت خودشان به خاطر نابودی سیستم سابق در خطر افتاده است. صحنه جالب توجه این است، که یک ایرانی خوش لباس از طبقه متوسط، با جوان 19 ساله انقلابیِ ژ - 3 به دست درگیر شود. به خاطر دلایل و یا محاسبات غلط خود، خیلی از طبقات متوسط ضد شاه باور نمی کردند که امنیت و یا موقعیت خودشان توسط انقلاب در خطر افتد و حالا نارضایتیشان از تأثیرات وضع زندگیشان افزونتر می گردد. انقلابی «لیبرال» اتاقهای مهمانی مجلل، اکنون دریافته است که فریادهای او برای خمینی باعث آزادسازی نیروهای مذهبی و معنوی شده که فریاد کنندگان یارای مقابله با آن را ندارند.

همه پرسی سی ام مارس

سند شماره (12) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 20 مارس 1979 - 29 اسفند 1357 تنظیم کننده : لامبراکیس برای اقدام : وزیر امور خارجهشماره : 003103 موضوع : همه پرسی سی ام مارس 1- تمامی متن خیلی محرمانه است.

2- در جریان ملاقات با نخست وزیر در روز نوزدهم مارس سفیر پرسید که آیا زمان و شکل همه پرسی آینده همان طوری که اعلام شده بود، خواهد ماند. بازرگان پاسخ مثبت داد ولی خاطرنشان ساخت که خود او شخصاً در تدارک این همه پرسی دخالتی ندارد و این امور از طرف وزیر کشور با کمک یک کمیسیون ویژه صورت می گیرد. او تلویحاً گفت که نمی تواند به طور قطعی اظهار نظر کند، ولی معتقد است که همه پرسی روز سی ام مارس با یک سؤال تنها برگزار خواهد شد و رأی دهندگان باید پاسخ بدهند آری یا خیر.

3- بازرگان موافقت کرد که بسیاری اشخاص هستند که به شکل و اندازه ورقه همه پرسی ایراد می گیرند، ولی او گفت تا اندازه ای که وی می داند همه پرسیها همواره شامل پاسخ آری یا نه در مقابل یک سؤال منحصر به فرد هستند. او اظهار امیدواری کرد که همه اینها را به انتقاد کنندگان توضیح دهد و مطالب ضدونقیض سیاسی را که در این باره پیدا شده است، کاهش دهد.سولیوان

حمله به کنسولگری آمریکا در تبریز قسمتی از خاطرات روزانه در آخرین روزها

ص: 130

سند شماره (13) تهران20 مارس 1979 - 29 اسفند 1357 طبقه بندی : سری آقای هنری پرشت امور خاور نزدیک / ایران وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی آقای پرشت عزیز:

من تصور می کنم که «دو یادداشت به پرونده ها» پیوست این نامه بر حوادث اخیر ایران سایه بیشتری خواهد افکند. گاه نگاری کلی موقعی آغاز شد که من در تبریز دفترچه خاطرات روزانه را آغاز کرده بودم، ولی حوادث با چنان سرعتی و با چنان هرج و مرجی رخ می داد که خارج از امکان تشریح تفصیلی است.

در عین حال هنگامی که کمیته نیروی هوایی ساختمان را زیرورو کرد چند عدد از صفحات از بین رفت.

من بهترین کوشش خود را برای حذف (و فراموشی) احساساتی که من در دوران چند روزه داشتم به عمل آوردم ولی داستان از نظرهای دیگر« همان طوری است که اتفاق افتاده است». یادداشت کنسولی بعداً پیدا شد، یعنی هنگامی که یکی از دوستان تبریزی من دیداری دو روزه از تهران کرد. من آن را بدون هیچ گونه تفصیلی تقدیم می کنم و فقط می گویم که من قطعاً نسبت به هوش و درستکاری او اعتماد کامل دارم. در حالی که بیشتر دوستان تبریزی من اینجا حاضر می شوند تا با من ملاقات کنند. من انتظار دارم که قطعات دیگر این داستان به هم پیوست داده خواهند شد ...

من یقین ندارم که آیا دلم می خواهد که این قطعات پیوست بشوند یا خیر؟ زیرا در نادانی و جهل آسودگی خاطر بزرگی وجود دارد.

ارادتمند مایکل مترینکو ضمیمه دوتا محرمانه یادداشتتاریخ : 19 مارس 1979 مایکل مترینکو سفارت آمریکا - تهران موضوع : حمله به کنسولگری آمریکا در تبریز برای پرونده یادداشت: شرح زیر قسمتی از خاطرات روزانه ای است که من کوشیدم در جریان آخرین روزهای حکومت بختیار نگهدارم و قسمتی دیگر از یادداشتهای خود من از حوادثی است که پس از حمله به کنسولگری برداشته شده است.

ص: 131

تبریز - ایران خیلی محرمانه 11 فوریه 1979 چگونگی رخداد حوادث در آنجا طوری است که دیگر برای من تبریزی نخواهد بود که من در آنجا کنسول باشم. زدوخوردی در اینجا از عصر دیروز به طور مداوم در جریان بوده و این بدان معنی است، که همه آن چیزی که کسی می تواند در خارج بشنود تیراندازی و فریادهای گاه به گاه و صدای دویدن مردم است. تانکها به آنچه که صداهای عادی بشمار می روند گاه بگاهی قطع و وصل موقتی می دهند؛ ولی علیرغم انطباق سمعی با جنگی که در شهر جریان دارد 24 ساعت بدون وقفه حتی برای من نیز کافی است.

شهر بار دیگر در آتش می سوزد که شاید تا اندازه ای شگفتی آور باشد زیرا در واقع به نظر می رسد که چیزی پس از آتش سوزی بار قبل، باقی نمانده باشد. آیا این چند روز قبل بودن، یا چند هفته قبل؟ دیگر نمی توانم به یاد داشته باشم.

هنگامی که من نیم ساعت قبل از داخل ساختمان به باغ عقبی آمدم شش فقره آتش سوزی را شمردم.

از جایی که من الآن نشسته ام در حالی که به طرف جلوی کنسولگری نگاه می کنم، هاله ای از دود همه جا را فرا گرفته است. لازم به گفتن نیست که مردم در اینجا در بهترین وضع روحی نیستند - آخرین نفری که تلفنی صحبت کرد (حدود نیم ساعت قبل) بغض گلویش را گرفت و گوشی تلفن را زمین گذاشت. من در حال حاضر حالم خوب است زیرا سی سرباز در اطراف ساختمان هستند، ولی هنوز روشن نیست که اینها چه مدت در اینجا خواهند ماند.

در تهران ارتش به سوی نیروی هوایی روی آور شده و آنها سرگرم کشتن یکدیگر هستند. اکنون زمان آن نیست که اونیفورمی از هر نوع بپوشند و من کاملاً می فهمم و درک می کنم، اگر همه آنها اونیفورم خود را به یک سو پرتاب کرده و به جستجوی خانواده هایشان بروند. وقتی که این لحظه قابل پیش بینی رخ دهد شما بهتر است باور کنید که من کسی نیستم که دارای افکار عظیمی بوده و بخواهم که اسم من با مرمر در سرسرای وزارت امور خارجه ثبت شود.

روز گذشته فرمانده محل به دیدن من در خانه آمد و هنگام صرف فنجان چای (او به علت زخم معده مشروب نمی نوشد) به من گفت که رولور را به کمر ببندم زیرا او نمی تواند همه چیز را تضمین کند. دانش من درباره سلاحها به طور کلی و به ویژه رولور از دانستن طرز به کار بردن آن فراتر نمی رود، بنابراین یک نوع حالت مکث و درنگی به من دست داد. یکی از این روزها تصور می کنم ناگزیر خواهم بود با این رولور تیراندازی کنم، فقط به خاطر اینکه ببینم گلوله ها چگونه خارج می شوند، ولی ترجیح می دهم شانس خود را با فرار آزمایش کنم. امید است که اوضاع به چنین مرحله ای نکشد زیرا دویدن هرگز بهترین ورزش من نبوده است.

در ضمن در حالی که این اوضاع مغشوش در اطراف ما در جریان است، بعضی از کارگران ما مرتکب اشتباه آمدن به کنسولگری شده اند. بنابراین من هم از آنها خواستم تا لوازم روشنایی را در سراسری اصلی نصب کنند. اگر این لوازم خرد شود لااقل من چند روزی از آنها برخوردار خواهم بود.

یک روز و اندی بعد ...

من نمی دانم امروز چه روزی است و کسی هم نیست که از او بپرسم، هر چند تفاوت چندانی ندارد، زیرا ایران و تبریز در چنان وضعی هستند که دانستن زمان مطلقا اهمیت ندارد. روز گذشته چند هزار نفر به

ص: 132

کنسولگری آمده و خواستار شدند که آرم ایالات متحده بر سر در اصلی (که در حدود یک تن وزن دارد) برچیده شود و آن گاه پس از آنکه این کار مختصر انجام گرفت (این کار توسط جمعی از کارگران که بدون شک کارهای مشابهی را نیز انجام داده اند، زیرا مهارت حرفه ای در انجام آن را نشان دادند، انجام شد) آنها خواستار شدند که مهر بر روی در اصلی دفتر برچیده شود. از این دستور هم متابعت شد. آن گاه خواستار شدند که کنسول به آنها تحویل داده شود. سربازان در این مرحله تقاضای آنها را رد کردند. لازم به گفتن نیست که تأسف من از اینکه این دو آرم را از دست داده ام در نتیجه این واقعیت که خودم به جمعیت تحویل داده نشدم، تسکین یافت.

سربازان اینجا حدود 30 نفر بودند. اوائل بامداد امروز از سوی ژنرال محلی که به سوی حکومت خمینی روی آورده است، دستور گرفتند که بروند و فرمانده آنها خیلی هم دلش می خواست بدون کلمه ای فرار کند. ولی گروهی از سربازان که من با آنها دوست شده بودم از اطاعت فرمان او، تا زمانی که من در وضع امنی به سر بردم و لوازم شخصی و اسناد اداری را جمع آوری کردم، سرپیچی کردند. در واقع یک مسابقه هیاهو بین فرمانده و سربازان روی داد و سرانجام تعدادی از آنها مرا در یک جیپ گذاشتند و ما به پایگاه به سراغ ژنرال مسئول امور رفتیم. من تصور می کنم ژنرال نیز از شور و هیجان سربازان نسبت به من مانند هرچیز دیگری تحت تأثیر قرار گرفته بود، لازم به گفتن نیست که آنها بیشتر کرد بودند) و او به سربازان گفت که می توانند تا زمانی که من وضعم رو به راه شود با من بمانند.

ما از میان یک صحنه به اصطلاح پر از توحش به کنسولگری بازگشتیم. شهر پس از این همه روزهای پر از زد و خوردهای خیابانی در وضع وحشتناکی بود. و زمان تصفیه حسابهای خصوصی بر ما مستولی شده بود. دو مأمور سابق دولت در اینجا در یک خیابان اصلی بامداد امروز به درخت آویزان شده بودند و دیگران نیز سرگرم سوزاندن خانه های آنها بودند. تا زمانی که من همه چیز را بسته بندی کردم. «سربازان» از کمیته تبریز (یعنی غیر نظامیان بسیار جوان با ادعای بودن مأمور پلیس) فرا رسیدند. کنسولگری به عنوان محلی که نباید غارت یا سوزانده شود تحت قرق مذهبی قرار گرفت و این امری است که من دلم می خواست در اداره تشریفات مورد بحث قرار دهند. چپاول کنندگان سرخورده و دیگران از آن زمان به بعد به دروازه اصلی می آیند و اعلامیه را می خوانند و راه خودشان را کشیده و می روند. شاید به این تصور که روز دیگری باز گردند. در ضمن بعضی از دوستان من در اینجا برای رفاه من فعالانه سرگرم چانه زدن هستند. شاید چیزهای مهمتر دیگری نیز برای من فراهم می کنند، و ظرف چند دقیقه من قرار است تلفنی با کمیته روحانیون در شهر تماس گرفته تا ببینم چه تصمیمی گرفته شده است.

در هیچ جایی در FAM یک چنین پیام تلفنی تشریح نشده است: «هلو من کنسول آمریکا هستم.

ببخشید از اینکه مزاحم می شوم ولی می خواستم بدانم که آیا تصمیم بر این گرفته اید که من دشمن مردم هستم و یا اینکه ترجیح می دهید که من کنسولگری را باز کنم و امور چند هزار تبریزی را که میل دارند موقتا برای تسکین اعصابشان به لاس و گاس عزیمت کنند سر و سامان دهم. من در انتظار تلفن نیستم و دلم می خواست که در حال حاضر خودم در لاس و گاس یا دیسنی لند بودم.

(تبصره، مراتب فوق از یک یادداشت روزانه حوادث که من شروع به نگه داشتن آن کرده بودم اقتباس شده است، ولی همه صفحات قبل و بعد هنگامی که کنسولگری به تاراج رفت از بین رفته بود.) هنگامی که به گذشته نگاه می کنم پی می برم که حوادث تشریح شده بایستی در روز 13 فوریه روی داده

ص: 133

باشد، زیرا «پاسداران اسلامی تازه در محوطه اقامت داشتند که در تلویزیون اعلام داشتند زندان شهر آتش گرفته و داوطلبان فوق العاده «برای نجات جان زندانیان» مورد نیاز هستند.

چهار آمریکایی در زندان بودند که من از اوائل تابستان از آنها عیادت می کردم (جان برچپل، پت تیارت. لروی کولیر و تام اسمیت) و با رؤیاهای وحشتناکی که در مخیله من می گذشت، من کتی به تن کردم و از دروازه اصلی بیرون جستم که در آن لحظه یک اتومبیل متوقف شد و دو نفر از آنها از اتومبیل خارج شدند. این دو شهروند آمریکایی که همچنان پیژامه های زندان را بتن داشتند همراه دو زندانی سابق آلمان غربی بودند. آنها به من اطمینان دادند که دو آمریکایی دیگر (همراه با یک استرالیائی و یک اتریشی) به زودی خواهند رسید. چنانکه روی داد آنها بعداً تلفن کردند روز بعد با یک عضو «کمیته» که در خانه او اقامت داشتند، حاضر شدند. با توجه به بوروکراسی ایرانی از من تقاضا شد که برای هر هشت نفر آنها «قبض رسیدی» امضاء کرده و مهر بزنم.

زندانیان در جریان حمله و آتش سوزی از خارج و شورش از داخل زندان سرگذشت وحشتناکی داشتند و پس از چند ساعت تیراندازی و هرج و مرج عمومی سرانجام از روی دیوار به خارج راه یافته بودند. لازم به گفتن نیست که عده زیادی از مردم خارج از زندان در انتظار بودند تا به آنها کمک کنند.

معذالک ورود آنها به کنسولگری همزمان با شدت بیشتری از زد و خوردهای خیابانی بود و آنها (مقصود زندانیان بیرحم) بجای آنکه در یک خانه آسوده با تختخواب بخوابند، ناگزیر بر روی زمین بر روی کف زیرزمینی خوابیدند زیرا اتاقهای خواب در معرض تیراندازی قرار گرفته بود.

شب دوم اقامت آنها، شهر در یک وضع جنگ علنی قرار گرفته بود. فرمانده حکومت نظامی تبریز از سوی ارتش، یعنی ژنرال بیدآبادی، رسماً رژیم بازرگان را پذیرفته بود، ولی پس از دو یا سه روز هرج و مرج وسیع در شهر، توده ای از جمعیت پایگاه را مورد هجوم قرار داد و زرادخانه را به تاراج بردند، به طوری که چندین هزار تفنگ به دست یک جمعیت مملو از احساسات افتاد. اگر هرج و مرج را بتوان اندازه گرفت باید گفت که این هرج و مرج پس از انحلال ارتش و پراکنده شدن سربازان به بالاترین اوج خود رسید. عصر روزی که پایگاه سقوط کرد، شماره شلیکها را در دقیقه می شمردیم؛ 470 شلیک در یک دوران شصت ثانیه ای و چنانچه اتفاق افتاد، این شمارش شلیکها در شهر بود.

ظهور قارچ مانند گروههای رقیب هشدار دهنده و بیدار که از لحاظ نظری مسئول حفظ نظم بودند به فرو ریختن نظم در تبریز کمک کرده است. مأمورین پلیس و ساواک تحت تعقیب قرار می گرفتند. دشمنان قدیمی می کوشیدند، انتقام بگیرند. دو گروه «کمیته» (یکی تحت ریاست آیت اللّه قاضی طباطبائی و دیگری تحت رهبری ملائی به نام بنابی) می کوشیدند هر یک بر دیگری تفوق یابند، چندین نبرد حاد در کلانتریهای مختلف و بیمارستان دانشگاه و ایستگاه تلویزیون و همچنین توده های انتقام جوی مجازاتگر به مقیاس کامل سرگرم عملیات بودند (12 مأمور پلیس و ساواک و دیگران در یک دوران دو روزه از درختها به دار آویزان شده بودند.) همچنین شبکه مخابراتی نیز از هم پاشیده شده بود. مأمورین سابق و گروه کثیری از دیگران از خانه ای به خانه دیگر حرکت می کردند و در جستجوی یک محل «امن» برای گذراندن شب بودند. تلفنها را یا جواب نمی دادند و یا خطوط قطع شده و ساکت می شدند و برای تماس گرفتن با هرکسی که باشد که مسئول امنیت است، برای آن روز لااقل امکانی فراهم نبود. پاسداران غیر نظامی (کمیته) برای کنسولگری ظاهر می شدند و پس از آن ناپدید می گردیدند و صراحتاً مدعی بودند که

ص: 134

از ماندن در آنجا هراسناکند.

در جریان شب 15 فوریه هیچ کدام از پاسداران کمیته در محل کنسولگری حاضر نشدند و پاسداران نیروی هوایی ایران که در محوطه خارج کنسولگری سرگرم گشت بودند نیز ناپدید شدند. من کوشیدم به ستاد کمیته و منزل آیت اللّه قاضی طباطبایی و دفتر ژنرال ایمانیان تلفن کنم، ولی علیرغم وعده ها و اطمینان دادنها از همه جوانب موفقیتی برای به دست آوردن یک نیروی پاسدار کسب نکردم. پاسداران شبانه خودم که دو نفر (و دو مستخدم قراردادی) غیر مسلح بودند سرکار آمدند و با توجه به وضع خیابانها و موقعیت خانه (که در گوشه دور افتاده محوطه بود) هشت زندانی و من بر روی کف دفتر ساختمانی خوابیدیم.

بامداد روز بعد پاسداران تعویضی حاضر نشدند. ولی من پاسداران شبانه قراردادی را مرخص کردم و بار دیگر کوشیدم تا یک نیروی پاسدار کمیته به دست آورم، که باز هم بدون نتیجه ماند. در ساعت 15/10 بامداد در حالی که «زندانیان» سرگرم آماده کردن صبحانه دیروقتی در خانه بودند و من در سرسرای دفتر نشسته بودم (و سرانجام با تهران تماس گرفته و بامداد بی حادثه تبریز را تشریح کردم) متوجه شدم چهار یا پنج نفر از بالای دیوار عقبی محوطه خالی «اصل چهار» به داخل محوطه گاراژ پریدند - آنها بلافاصله آتش گشودند و گلوله های آنها گاه بگاه به دفتر اصابت می کرد.

من بلافاصله به طرف سرسرای تحت حفاظت دویدم و با تنها شماره تلفنی که اتفاقاً در جیب داشتم و متعلق به یک دوست «انقلابی» بود که تمامی اعضای خانواده او اعضای کمیته بودند مراجعه کردم، مادر او به تلفن پاسخ داده و من توضیح دادم که گروه ناشناسی به کنسولگری حمله کرده اند. او وعده داد که کمک بفرستد و من گوشی را گذاشته به کریدور بازگشتم. تیراندازی حدود 15 دقیقه ادامه داشت و ناگهان گروه به دفتر ساختمان حمله ور شد. من فریاد زدم که من تنها هستم و غیر مسلح و به محض آنکه گروه متوجه شد که من کنسول هستم (با پرسیدن و آن گاه با خواندن فارسی ورقه هویت وزارت امور خارجه که من همراه داشتم) آنها دستهای مرا بسته و در حالی که دو نفر از آنها عکسها را خرد می کردند و بر روی اثاثیه ضربه می زدند و غیره و غیره ... دیگران طنابی به دست آورده و حلقه ای به دور گردن من انداختند (نفرین می کردند، فریاد می زدند و در عین حال هل داده و سیلی می زدند).

آنها در جستجوی محلی بودند که سر دیگر طناب را از آن آویزان کنند، که در این هنگام یک گروه بزرگتری از «میلیشیا» از طریق دروازه محوطه وارد شد و هجوم برده، وارد سرسرای دفتر شد. دو گروه ظاهرا به خوبی با یکدیگر آشنا بودند و رهبر گروه دوم (که گویا در نتیجه پیام تلفنی من برای کمک آمده بود یا جزئی از یک موج بعدی طبق نقشه برای نجات زندگی من بود. (من هنوز نمی دانم) بلافاصله مراسم «لنیچ» را متوقف کرد. گروه دوم به گروه اول ملحق شده، شروع به غارت دفتر کردند و مرا به تهدید اسلحه وادار کردند درهای محوطه طاقداری را که مربوط به قسمت «امنیتی» است باز کنم.

پس از پر کردن همه ظروف گاز اشک آور و تفنگ و رولور و گلوله ها و رادیوها، در کیسه ها آنها همچنین مهرهای کنسولگری و استامپهای روادید را بردند. آنها قبلاً کیف مرا با گذرنامه سیاسی و کارت هویت وزارت امور خارجه برده بودند. پس از یک بازرسی طولانی از همه اتاقها در ساختمان، گروه مرا به طرف خانه هدایت کرد و هشت زندانی سابق را تحت محاصره درآورد.

یک اتوبوس ویژه از سوی کمیته به محوطه کنسولگری اعزام شده بود و پس از اینکه ما را وادار کردند

ص: 135

(البته تمامی جریان به تهدید اسلحه صورت می گرفت) تا روی زمین بخوابیم ما نه نفر را به ستاد کمیته بردند (در این مرحله کاخ جوانان در مرکز شهر). در آنجا ما را در یک اتاقی قرار دادند که قبلاً دو نفر که به عنوان مأمورین دستگیر شده ساواک بودند در آن بودند و گاردهایی که تفنگهای خود را به سوی ما نشانه رفته بودند.

شاید دو ساعت بعد بود که یک بازپرس سرانجام وارد شد. او شرح حوادث روز را از سوی من یادداشت کرد و آن گاه یک به یک «زندانیان» را وادار کرد که سرگذشت خود را از روزی که وارد ایران شدند تا ورود آنها به زندان کمیته را شرح دهند. داستانها به زبان فارسی نوشته می شد (ظاهراً طبق سبکی که هر یک از آنها داستان خود را تعریف می کرد) و هریک از ما را وادار کردند تا این «داستان اعتراف نامه» را امضا کنیم. تمامی این فرآیند چند ساعت به طول انجامید، تا اندازه ای به دلیل هرج و مرجی که در ساختمان و در اطراف آن حکمفرما بود. در خارج غوغا و آشوب عجیبی حکمفرما بود و میلیشیای انقلابی مرتب «اسیر» به داخل وارد می کرد و جمعیتهای بزرگی در نزدیکی سر در کاخ جوانان اجتماع کرده و در اطراف هر اتوبوس تازه واردی اجتماع می کردند. در خود ساختمان کریدورها با گروههای پر جنب و جوش که دستور می داند و سؤال می کردند و میلیشیای کنجکاو (که اغلب جوانان کم سن و سالی با سلاحهای اتوماتیک همیشه حاضر بودند) مرتب در را باز کرده و در سلول ساختگی ما پرسه می زدند.

صدای تیراندازی تقریباً لاینقطع بود.

پس از چندین ساعت یعقوب برق لامع و علیرضا کیمیا که من به خانواده های آنها در جریان حمله تلفن کرده بودم، سرانجام مرا پیدا کردند. آنها گفتند که به کنسولگری رفته بودند، ولی آن زمان مرا از آنجا برده بودند و آن گاه به سرکشی به ستاد کمیته ها پرداخته بودند که موفق نشدند و سپس به بیمارستانهای محلی مراجعه کرده و سرانجام به بازپرسی بازداشتگاهها یک به یک پرداخته بودند. ورود آنها بلافاصله تغییری در جو ایجاد کرد و چندین نفر از اعضای کمیته همچنین در وضع ناهنجاری سر رسیدند و از پاسداران پرسیدند که چرا مرا بازداشت کرده اند؟ حکم استخلاص من بلافاصله صادر شد ولی آنها توضیح دادند که هشت زندانی خارجی باید در بازداشت بمانند، زیرا پرونده آنها هرگز به محاکمه ارجاع نشده است. من از ترک ساختمان خودداری کردم مگر اینکه آنها نیز با من بتوانند ساختمان را ترک کنند و یا استفاده از وضع شدید ناهنجار اعضای کمیته با توجه به حضور من، گفتم که من هرگز این اشخاص را که فارسی صحبت نمی کنند و در تکفل من هستند و ماندن آنها نتیجه یک اوضاع هرج و مرج و بی قانونی است، ترک نخواهم کرد. اگر آنها بمانند من هم در زندان با آنها خواهم ماند.

پس از حدود یک ساعت جر و بحث و با توجه به اینکه برق لامع احساس می کرد که اوضاع به طور کلی وضع نامطلوبی پیدا می کند، اظهار داشت که بلافاصله یک محاکمه برای این 8 نفر ترتیب خواهد داد و اتاق زندان را ترک کرد. پس از گذشت حدود 2 ساعت او بازگشت. اتفاقا «گروهی از قضات با دادستان کل سرگرم جلسه بودند و دوست من ترتیب آن را داد که پرونده این 8 نفر مورد رسیدگی قرار گیرد. سرانجام ما اجازه یافتیم در ساعت 8 بعد از ظهر به اتفاق حرکت کنیم و به خانه یعقوب برق لامع رفتیم و از آنجا بود که من به سفارت تلفن کردم.

یعقوب برق لامع پیشنهاد کرد که شب را در خانه او بمانیم، ولی پس از اینکه او توضیح داد که یک دسته کاملی از پاسداران نیروی هوایی از کنسولگری دفاع می کنند، من تصمیم گرفتم که به آنجا باز گردم. ما

ص: 136

ساعت 10 بعد از ظهر به کنسولگری بازگشتیم و متوجه شدیم که یک عضو نیروی هوایی با چند عکس متعلق به کنسولگری در زیر بغل دارد از دروازه خارج می شود ... تاراج نیروی هوایی از مدتی پیش آغاز شده بود. این شاید هشداری برای من بود، ولی من به طور ناآگاه گذاشتم که اوضاع به حال خود باقی بماند و به طور ساده از «حامی» کمیته ای خودم خداحافظی کردم. به محض اینکه برق لامع رفت حوادث 180 درجه چرخش پیدا کرد و من به زودی متوجه شدم که ما به جای اینکه تحت حمایت قرار گرفته باشیم، بار دیگر زندانی هستیم. از لحظه ورود دو باره من به کنسولگری در آن شب تا بعد از ظهر روز بعد پاسداران نیروی هوایی از حدود نزاکت خارج شده و ما را تا حداکثر ممکن تحقیر می کردند. ما را به تهدید اسلحه وادار کرده بودند که بنشینیم و آن گاه به ما نفرین کرده و تهدیدمان می کردند، و به من اجازه نمی دادند که از تلفن استفاده کنم و یا به اتفاق دیگری در این خانه غیر از اتاقی که در آن نگهداشته می شدیم بروم، یا این که به طور کلی حرکت دیگری بدون اجازه آنها انجام دهم (که اغلب اجازه هم نمی دادند بدون اجازه یکی از گاردهای تفنگ به دست انجام بدهم).

در جریان چند ساعت بی انتهای این رفتار، وضع روانی من در نتیجه استراق سمع گروههایی از اسیرکنندگان جدید ما، که درباره امکانات مختلف «محاکمه خلقی» ما پیشنهاد اینکه ما را به طور ساده تیرباران کنند. و یا اینکه مدعی شوند که ما می خواستیم تفنگهای آنها را از دستشان بگیریم و بنابراین نزاعی به راه انداختیم، بدتر می شد (بیشتر گاردها متوجه نبودند که من فارسی صحبت می کنم و هیچ کدام از آنها نمی دانستند که من ترکی می فهمم).

هنگامی که بحثها و احتیاجات درباره حفظ زندگی، 9 نفر یا خلاص شدن از آنها به اوج خود رسید تقریباً ظهر بود (من آنچه را که می شنیدم به 8 نفر دیگر نمی گفتم زیرا نمی خواستم که گاردهای نیروی هوایی به طور کلی پی ببرند که من حرفهای آنها را می فهمم و به ویژه نمی خواستم که یک عکس العمل رعب و هراس از جانب هشت زندانی همراه من صورت بگیرد). در این هنگام یک افسر نیروی هوایی سر رسید تا محوطه را بازرسی کند. به بهانه آنکه این افسر را به اتاقی دیگر ببرم، من آنچه را که می گذشت توضیح دادم و او بلافاصله پیشنهاد کمک کرد. این افسر در حالی که در اتاق خواب من کشیک می کشید و مانع مداخله می شد به من اجازه داد به سفارت تلفن کنم و این وضع را توضیح دادم. او همچنین وعده داد تا گروه دیگر آمده و جای گروه اول را بگیرند.

ظرف مدت کوتاه حیرت انگیزی (شاید 2 یا 3 ساعت بعد) یک نفر به نام دکتر رجائی از ستاد کمیته آمد و توضیح داد که او از تهران مأموریت یافته است تا به اوضاع رسیدگی کند. او بلافاصله اقدام کرد و گارد را تغییر داد و برای گاردهای جدید سخنرانی مفصلی در مورد دستورات خمینی نسبت به بیگانگان و دیپلماتها و غیره و عواقب اتفاقاتی که ممکن است نسبت به آنها رخ دهد ایراد کرد. نتیجه این سخنرانی تغییر محسوسی در جو بود. دکتر رجائی چند ساعت بعد به کنسولگری بازگشت و توضیح داد که ترتیباتی فراهم شده است که یک هواپیما ما را روز بعد به تهران ببرد. شب آخر در تبریز نمونه ای از همه هفته های قبل بود که به آن منجر می شد: تیراندازی در سراسر شب و بار دیگر آسودگیهای مشکوک در زیرزمین، ولی لااقل وضع اسیرکنندگان و حامیان ما رو به بهبود رفته بود. تا بامداد روز بعد آنها حتی به آن مرحله رسیده بودند که به 8 زندانی سابق و من اجازه دادند، بیشتر مایملک شخصی خود را جمع آوری کنیم و آنها را به اتاق دفتر طاقدار ببریم، هر چند به من دستور داده شده بود چیزی همراه خود نبرم.

ص: 137

حدود ساعت 10 بامداد اتوبوسی که قرار بود ما را به فرودگاه ببرد وارد شد و اندکی قبل از عزیمت من بود که دکتر رجائی نماینده کمیته به هر یک از ما اجازه داد که یک دست اضافی لباس همراهمان ببریم (8 زندانی سابق همه مایملک خود را در آتش سوزی زندان از دست داده بودند و من به هر یک از آنها یک دست لباس از خودم به جای اونیفورمهای زندانی آنها داده بودم.) بدین ترتیب ما توانستیم دو چمدان و چند چمدان اثاث با خود ببریم.

در آخرین لحظه ممکن دکتر رجائی همچنین به من گفت که من می توانم عکسهای خانوادگی و چند قلم نقره آلات همراه ببرم. بنابراین من بازگشتم به اتاق طاقدار تا یک کیسه ای را پیدا کنم که چند روز قبل آماده کرده بودم. چون چند لحظه ای در ساختمان تنها بودم به سرعت فرصت آن را یافتم تا رادیوهای کنسولگری را خرد کنم و ساختمان را با کیسه در دست ترک کردم.

پس از هرج و مرج و خطر در تمامی طول هفته سفر به تهران تقریباً ضد به اوج رسیدن محسوب می شد.

یک هواپیمای نیروی هوایی در انتظار ما در فرودگاه تبریز بود و پس از اینکه برای بار چندم مورد بازرسی قرار گرفت، ما ساعت یک بعد از ظهر رهسپار شدیم و یک ساعت بعد به فرودگاه مهرآباد رسیدیم.

کارمندان نیروی هوایی ترتیب حمل و نقل ما را به سفارت دادند (در یک آمبولانس به طوری که هیچ کس در خیابانها جلوی اتومبیل ما را نگیرد) و ما در اوائل عصر 18 فوریه به سفارت رسیدیم زندانیان اتریشی و استرالیایی و دو زندانی آلمان غربی به زودی به سفارتخانه های خودشان رفتند و چهار زندانی آمریکایی بلافاصله از طریق خط تخلیه در معرض تشریفات حرکت قرار گرفتند (روز بعد ایران را ترک کردند) و من در تهران باقی ماندم.

وضعیت آذربایجان

سند شماره (14) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 22 مارس 1979 - 22 فروردین 1358 به : وزارت خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : سری گزارشگر : ویلیام. سولیوانشماره : 3152 موضوع : وضعیت آذربایجان 1- (تمام متن سری است) 2- یک ایرانی که آگاه به مسائل سیاسی می باشد، در شب 20 مارس 1970، که تازه از اردبیل برگشته بود به من گفت که، موقعیت آذربایجان بسیار حساس و خطرناک می باشد. او گفت که کمیته های «خودمختاری» در هر شهر و روستایی در حال متشکل شدن می باشند تا در مقابل دولت تهران قیام نمایند.

او معتقد بود که به محض اینکه این کمیته ها متشکل شدند، دیگر برای آذربایجان مسئله بسیار ساده ای است که یک شبه اعلام خودمختاری و استقلال و اعلام تشکیل جمهوری خلق نمایند.

3- به نظر وی روسها از دور با همکاری نیروهایی که در جریان انقلاب از زندان آزاد شده اند مسئله را رهبری می کنند. او نگران است که دوباره وقایع سالهای 47 - 1946 در آذربایجان تکرار گردند.

4- او همچنین تبلیغات اخیر شوروی در مورد افغانستان را نسبت به ایران، آمریکا و انگلیس تهاجمی می داند و معتقد است که این «دروغ بزرگ» به این دلیل است که فعالیتهای خرابکارانه روسها را در

ص: 138

آذربایجان شوروی که منجر به خود مختاری آذربایجان ایران می گردد تحت الشعاع قرار دهد.

سولیوان

نوروز با یک خانواده ایرانی

سند شماره (15) یادداشتتاریخ : 25 مارس 1979 - 5 فروردین 1358 به: پرونده ها پاسخ به مایکل. جی. مترینکو مأمور سیاسی سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : نوروز با یک خانواده ایرانی من و همسر او اکنون دو سال است با هم دوست هستیم. این خانواده که متعلق به طبقه متوسط است جزئی از نسل متعلق به سالهای 30 است و این خانواده ای است که از بیش از 100 سال پیش ملاک و کارمند دولت بوده است. هردو در وزارتخانه های دولتی در استخدام هستند. زن و شوهر به نام زو میم با یکدیگر خویشاوندی نزدیک دارند که بدین وسیله یک سنت دیرین خانوادگی را که مربوط به ازدواج بین خویشاوندان درجه یک است، ادامه می دهند و آپارتمان مرفه جدید آنها (در یک ساختمان آپارتمانی که در مالکیت زو، برادرانش است واقع شده است) و امسال مرکز« گردهمایی تمامی اعضای طایفه است.

از زمان شام برای 20 نفر که به وسیله زو میم روز چهارشنبه ترتیب داده شده بود تا زمان روز بعد، حدود 40 تا 50 نفر از دوستان و خویشاوندان برای عرض تبریک عید آمدند، میهمانان شامل تهیه کنندگان فیلم، مأمورین پلیس، کارمندان عالیرتبه دولت، خدمتگزاران قدیمی خانواده، دانشجویان که اخیراً از تحصیل در خارجه بازگشته اند، بازرگانان و نظامیانی که از تهران در روز تعطیلات نوروز دیدن می کنند، بودند. تنها موضوع گفتگو، سیاست و اثرات انقلاب در زندگی روزمره بود و به همان ترتیب که مردم می آمدند و می رفتند همان موضوعها به کرات تکرار می شد (مورد بحث قرار می گرفت).

آیت اللّه خمینی: به استثنای یک نفر (که یک «حاجی» عضو این گردهم آیی بود و به زودی محکوم به سکوت شد) تقریباً همه آنها با استفاده از فرصت خمینی را مورد انتقاد قرار می دادند. نوع انتقاد از خمینی شکلهای مختلفی داشت؛ از مدعی شدن اینکه او یک پیر مرد احمق است گرفته تا نگرانی جدی از اینکه او یک متعصب خطرناک است. به ویژه زن لیسانس گرفته که اخیراً بازگشته و فارغ التحصیل از لندن است تا مادر بیوه کامل زن میزبان من نسبت به آیت اللّه و اظهارات او نفرت عاطفی نشان می دادند. یک خویشاوند نسبتاً مسن که به جز کدبانو بودن هرگز مشغول کار دیگری نبوده است، گفت که او چنان از اظهارات خمینی در باره «چادر« برآشفته است که در راهپیماییهای هفته گذشته زنان شرکت کرده است و در میان حدود بیست نفر همسران و دخترانی که در میان جمع بودند این احساس آشکار و به کرات ابراز شده پیش آمده که آیت اللّه یک احمق است، که در زندگی آنها مداخله می کند و حقوق آنها را از دستشان گرفته است. از اظهارات خمینی در باره «گوشت یخ زده» («آیا من هربار که شامی حاضر می کنم، باید گوسفندی را در پلکانهای جلوی خانه ذبح کنم) تا پوشیدن «حجاب» («من مثل شوهرم کار می کنم و هیچ کس نباید به من بگوید چگونه لباس بپوشم») همه زنان نارضایتی فوق العاده ای از خمینی ابراز داشتند. («ما تازه از یک

ص: 139

دیکتاتور خلاص شدیم، ما دیکتاتور دیگری لازم نداریم») آنها فرصتی را از دست ندادند تا همه مردان بدانند که احساسشان چیست.

رفراندم: هیچ کس طرفدار شکلی که رفراندم باید صورت بگیرد نبود، و نبودن آزادی در رأی دادن با این شرط که شناسنامه هر رأی دهنده باید مهر زده شود، در معرض انتقاد قابل ملاحظه ای قرار گرفت.

اجماع آراء آنهایی که حاضر بودند، این بود که آنها به خود رأی دادن اهمیتی نمی دهند؛ زیرا راه انتخاب دیگری در میان نیست و نتیجه آن هم قبلاً به دست آمده است.

مشارکت سیاسی : گروه بزرگی از مردمی که در خانه ز حاضر بودند مقطعی از طبقه متوسط ایران را تشکیل می دادند و بیان آنها درباره مشارکت سیاسی در «ایران بعد از انقلاب» به یک مفهوم سنتی تقریباً یک سنت زیبای ایرانی بود. در حالی که تقریباً همه کس حاضر بود سرو صدای زیادی در باره «آزادی» و «دمکراسی» ایجاد می کرد، کاملاً آشکار بود که تقریباً هیچ کدام آنها مایل نمی باشد که به نحو فعال و مثبتی برای یک چنین اوضاعی در ایران خود را متعهد به کوشش بداند. علاقه واقعی آنها درباره حکومت کنونی این بود که بداند کی چه کسی را می شناسد و کدام یک از دوستان می تواند کاری را رو به راه کند. اظهار نظرهای زیادی درباره زندانیان سیاسی و عدم امنیت به عمل آمد. ولی هنگامی که من درباره دوستان سابق عالی رتبه اعضای این گروه پرسیدم بلافاصله به نحو سریع و ناراحت کننده ای موضوع عوض می شد. («نایب فرماندار؟ اوه من او را به آن خوبی نمی شناختم. من او را مدتها است ندیده ام ...») کاملاً آشکار بود که یک نوع بدگمانی و وقاحت نسبت به سیاست به طور کلی توأم با به کار بردن سیاستهای جدید یا سیاستمداران جدید نگرانی عمیق برای ایدئولوژی انقلابی را تحت الشعاع قرار می داد. هرکس حاضر بود شکایت کند (گله کند) ولی هرکس به همان اندازه حاضر بود که با نظام جدید تا زمانی که این نظام به نفع او است کار کند.

بازیچه های آخرین مد/ تفنگها: یک موضوع که مرتب تکرار می شد ولی محدود به جوانترها بود (یعنی اشخاص مذکر که بین 18 سال تا 35 سال داشتند) این بود که چگونه یک اسلحه به دست بیاورند.

همان گروهی که محسنات اتومبیل خویش را دو سال قبل مورد بحث قرار می دادند و همین گروه که بهترین جاها را برای تماشا در اروپا در سال گذشته در میان می گذاشتند، به صحبتهایی درباره مناسبترین اسلحه ای که بتوانند به دست بیاورند گرمی می بخشیدند. علیرغم همه هشدارهای دولت و تحت الهام آیت اللّه درباره حمل و یا کاربرد اسلحه، هریک از اعضای مذکر یا در پی یافتن اسلحه بود و یا چنین اسلحه ای عملاً داشت. شاید به علت ماهیت ممنوع بودن اسلحه یا به عنوان بیان مازوفیزم (خودآموزی) یا به علت اینکه آنها احساس نا امنی نسبت به خانه و خانواده خود می کنند جوانترها و نوجوانان اکنون تملک یک اسلحه را یک ضرورت حیاتی می دانند.

اثرات اقتصادی انقلاب: تکان خوردگی در بوروکراسی (دیوانسالاری) حکومت ایران و نظام اقتصادی تقریباً همه کس از حاضران را در این گردهمایی نوروزی تحت تأثیر قرار داده بود و به طور اساسی هیچ کدام از آنها نمی دانند که در این باره چه باید بکنند. از چهار دانشجوی فارغ التحصیل بازگشته از خارج تنها یکی از آنها تا اندازه ای موفق شده است کاری پیدا کند (و آن هم کار مترجمی و نه در زمینه ای که مربوط به مطالعات خودش باشد). یکی از مهمانان در سازمان انرژی اتمی ایران کار می کرد و نمی دانست که آیا این سازمان به موجودیت خود ادامه خواهد داد یا خیر. دیگری در وزارت جهانگردی

ص: 140

است و انتظار آن را دارد که به زودی دک (اخراج) شود. دو نفر از مردان مسن که حاضر بودند، تهیه کنندگان فیلم هستند که سرمایه گذاریهای سالیان دراز آنها در کار فیلم و اتکای آنها به ادامه دریافت بهره مالکانه، اکنون از جانب سانسورچی های «اسلامی» که نمایش بیشتر فیلمها را ممنوع کرده اند در معرض خطر واقعی قرار گرفته است. یک زن بیوه موجودیت خود را به حقوق بازنشستگی همسرش در دربار شاهنشاهی مدیون است و ناراحتی یک سرگرد پلیس در باره چشم اندازهای آینده خود در همه سالهایی که او درباره مهاجرت به آمریکا فکر می کرد کاملاً آشکار بود.

نظریه:

علیرغم لباسهای تعطیلاتی و غذاهای تعطیلاتی و خنده های بی شرمانه بر سر خمینی، کاملاً روشن بود که درباره چشم اندازهای این گروه از یک جمهوری اسلامی قصاصگر، ناراحتی جدی وجود داشت.

بیشتر مهمانان که به طور محکمی به طبقه متوسط از لحاظ جهان بینی پایبند بودند و از لحاظ ایدئولوژی به دسته اشخاص غیر فعال تعلق داشتند و «مسلمانی» آنها بیشتر اسمی بود تا در عمل، در زیر پوشش خنده ها و مکالمه های خود بلاتکلیفی عمیقی را ابراز می داشتند. جهان سفرها به خارجه و لباسهای خوب و اتومبیلهای جدید و سرمایه گذاریهای در زمین و بازرگانی آنها که زمانی از امنیت کامل برخوردار بود، اکنون به نحو جدی متزلزل شده است و آنها هنوز نمی دانند با آنچه که روی داده است، چگونه مقابله کنند.

اگر فرض کنیم که وضع عادی اجتماعی و اقتصادی قبل از انقلاب باز گردد، آنها خود را با ساخت قدرت جدید ایران تطبیق خواهند داد و بزودی چنان با محکمی برای خود جاه و مقام پیدا خواهند کرد که قبلاً نیز چنین بودند. معذالک اگر فرض کنیم که کوشش جدی مقامات مذهبی و مدنی برای تحمیل عرف شدید اسلامی به عمل بیاید در چنین صورتی آنها در وضعیتی خواهند بود که یا به نحو فعالی با رژیم جدید مخالفت کنند و یا این که در پی راههایی برای مهاجرت از ایران باشند.

سند شماره (16) یادداشت مذاکراتتاریخ : 27 و 28 مارس 1979 - 7 و 8 فروردین 1358 شرکت کنندگان : مایکل. جی. مترینکو - دفتر سفارت طبقه بندی : خیلی محرمانه آقا و خانم ب - بخش خصوصی آقا و خانم مصطفی ب - وزارت کشاورزی یادداشت : از نظر اجتماعی،بهترین توضیح در مورد خانواده ب این است که جزو طبقه متوسط زمین دار ایرانی هستند. آقای ب که ارباب است، یک ملک 8000 هکتاری (در حدود 2000 اگر) در منطقه ساوه دارد که از زمان انقلاب سفید که زمینها را تقسیم می کردند، دست نخورده باقی مانده است. آنها خیلی پیش از این زمان، زمینهایشان را مکانیزه کرده و تا زمان حال به کشاورزی ادامه دادند. خانواده ب همچنین چند رابطه خوب سیاسی هم دارند؛ یکی با فرزند نخست وزیر اسبق و همچنین با رهبران طایفه قشقایی، از طریق ازدواج. آقای ب در زمان مصدق رئیس بانک کشاورزی بوده و وی خودش نوه دکتر مصدق است. چندین بار از آقای ب درخواست شده تا پست وزارت کشاورزی را بپذیرد. وی اخیراً تقاضای بختیار و بازرگان را برای پذیرفتن پست وزارت رد کرده و گفته است که ترجیح می دهد که به کار

ص: 141

کشاورزی در زمین خودش مشغول باشد.

آقای مصطفی ب هم اکنون در وزارت کشاورزی، در پستی که وی حدوداً چند ماه پیش به دست گرفته است، کار می کند. وی قبلاً در وزارت امور خارجه بود و آخرین مأموریتش حضور در اداره مرکزی «سنتو» در آنکارا بود. وی به خاطر ازدواجش با یک دختر ترک (ترکیه ای)، مجبور شد که از وزارت امور خارجه استعفا داده و در پاییز گذشته به ایران باز گردد.

بهترین توصیف در مورد چندین ساعت گفتگویی که با هم طی شام و مشروب خوری سه شنبه که دنباله اش به صبحانه صبح چهارشنبه کشیده شد داشتیم، بدبینی و نا امیدی او برای ایران بود.

آینده سیاسی و شخصی خانواده مسن تر ب تصمیم گرفته اند که باید ایران را ترک کنند و نقشه دارند که به کانادا یا آمریکا مهاجرت کنند. آقای ب در مورد علاقه اش به ایران و همچنین در مورد اتصال و علاقه اش به حفظ خانواده خود صحبت کرد، اما خیلی ساده گفت که حالا می ترسد در اینجا بماند. او ادعا کرد که به خاطر روابط خانوادگی و سیاسیش با مصدق، مورد سوءظن خاندان پهلوی بوده. وی همیشه مخالف آنها بوده، او با وجود این ضدیت، احساس می کرد که می تواند در ایران به طور ایمن زندگی کند. او دوست نزدیک بازرگان بوده و در صدر طرفداران انقلاب بوده است، اما اثرات انقلاب او را ترسانده بود. در هفته های گذشته زمینهای آقای ب توسط کارگرهایش تصرف شده و او هیچ راهی را برای پس گرفتن و کنترل زمینهایش نمی بیند. او و زنش تصمیم گرفته اند که زمینهایشان را رها کرده و به جای ماندن در اینجا مهاجرت کنند.

آقای ب یک فرد ملی گرا و محبوب است. او در آغاز یک صحبت طولانی سخنرانی مانند در مورد اینکه چطور آمریکا به خاطر حمایت زیاد از شاه دزد ستمگر و فاسد، این همه دردسر در ایران به وجود آورده کرد. همچنین او آمریکا را به خاطر برانداختن مصدق نخواهد بخشید. بعد از چند ساعت مشروب خوری آقای ب صحبت دیگری را شروع کرد. وی این دفعه ادعا کرد که تمام دردسرهای کنونی ایران، ریشه در طرحها دسیسه ها و توطئه های آمریکا دارند که نقشه انقلاب را برای براندازی شاه کشیده است. او گفت حداقل در زمان شاه امنیت شخصی وجود داشت و عدم پشتیبانی آمریکا از خانواده پهلوی، بحران کنونی را به وجود آورده است. این طور فهمیدم که آمریکا همیشه سپر بلای آقای ب خواهد شد و لذا هیچ تلاشی نکردم تا تضاد آشکار در منطق فارسیش را به او گوشزد کنم. با وجود عهد شکنی آمریکا، آقا و خانم ب حالا به این نتیجه رسیده اند که آمریکا تنها کشوری است که آنها واقعاً دوست دارند در آن زندگی کنند و آنها سعی می کنند که تنها پسرشان را متقاعد کنند که با آنها بیاید.

خانواده مسن تر ب متقاعد شده اند که در عرض یک یا دو سال آینده کمونیستها ایران را خواهند گرفت. آنها تمام فریادهایی که برای خود مختاری قومی بلند شده را توطئه شوروی می بینند و می ترسند که نیروهای نظامی و پلیس در شرایطی نباشند که بتوانند از تصرف ایران جلوگیری کنند.

آقای مصطفی ب تنها پسر آنها است و بنابراین وارث 8000 هکتار زمین می باشد. وی همچنین در انگلستان و آمریکا تحصیل کرده و چندین سال مأموریت در خارج در زمانی که در وزارت امور خارجه بود داشت. وی همچنین یک زن خارجی دارد. مصطفی ب وابستگی کمتری از پدرش نسبت به ماندن در

ص: 142

ایران دارد. در حالی که مصطفی تلاش می کند که به کار خود ادامه داده و زمانی دو باره زمینهای خانواده اش را تحت کنترل بگیرد، زن و والدینش فشار زیادی به او می آورند که تمام دارایی هایش را به دست گرفته و ایران را ترک کند.

مصطفی هم نسبت به آینده ایران ناامید گشته است. در وزارت کشاورزی در کل به نظر نمی رسد که نه وزیر و نه وزارتخانه اش بتوانند فعالیتهایشان را هماهنگ کنند. مردم دیر به سر کار می آیند. (اگر بیایند) می نشینند در مورد سیاست صحبت کرده و چای می نوشند (یعنی همیشه کارشان این است) و بعد هم تا آنجایی که ممکن باشد با سرعت هرچه تمامتر کار را ترک می کنند. برخلاف همه هیاهو و فریادها برای اهمیت کشاورزی، هنوز هیچ طرح و برنامه ریزی و فعالیتی در این وزارتخانه آغاز نشده است.

مصطفی ب متقاعد شده که فداییان به عنوان منشأ قدرت واقعی در ایران پدیدار خواهند شد. چون آنها دیسیپلین و نیروهای نظامی برای تکمیل ایدئولوژیشان دارند. به عنوان مثال او در مورد تفاوتهای زیاد بین مجاهدین را که نزدیک ساختمان دفتر کارش پاسداری می دهند، توضیح داد. در طی بارندگی شدید در تهران در تاریخ 26 و 27 مارس، مأموران محافظ مجاهدین که نزدیک وزارت کشاورزی بودند، به خاطر باران زیاد آنجا را ترک کرده و از نظرها ناپدید شدند. باران سنگین قویتر از مسئولیت حفاظتشان بود.

فدائیان که در ساختمان کناری (همسایگی) بودند، محافظت کاملشان را حفظ کردند و تمام دیسیپلین هایشان باقی ماند.

مصطفی و پدرش دوستانی را در زندان سیاسی محل از دست داده اند و آنها برای دوستانشان که در زندانهای کمیته هستند و برای امنیت خودشان احساس ناتوانی می کنند و این مسئله تأثیر مهمی در نقطه نظرهایشان در مورد انقلاب گذاشته است.

آینده سیاسی و شخصی مجاهدین، فدائیان، کمیته ها و غیره

آینده سیاسی و شخصی خانواده مسن تر ب تصمیم گرفته اند که باید ایران را ترک کنند و نقشه دارند که به کانادا یا آمریکا مهاجرت کنند. آقای ب در مورد علاقه اش به ایران و همچنین در مورد اتصال و علاقه اش به حفظ خانواده خود صحبت کرد، اما خیلی ساده گفت که حالا می ترسد در اینجا بماند. او ادعا کرد که به خاطر روابط خانوادگی و سیاسیش با مصدق، مورد سوءظن خاندان پهلوی بوده. وی همیشه مخالف آنها بوده، او با وجود این ضدیت، احساس می کرد که می تواند در ایران به طور ایمن زندگی کند. او دوست نزدیک بازرگان بوده و در صدر طرفداران انقلاب بوده است، اما اثرات انقلاب او را ترسانده بود. در هفته های گذشته زمینهای آقای ب توسط کارگرهایش تصرف شده و او هیچ راهی را برای پس گرفتن و کنترل زمینهایش نمی بیند. او و زنش تصمیم گرفته اند که زمینهایشان را رها کرده و به جای ماندن در اینجا مهاجرت کنند.

آقای ب یک فرد ملی گرا و محبوب است. او در آغاز یک صحبت طولانی سخنرانی مانند در مورد اینکه چطور آمریکا به خاطر حمایت زیاد از شاه دزد ستمگر و فاسد، این همه دردسر در ایران به وجود آورده کرد. همچنین او آمریکا را به خاطر برانداختن مصدق نخواهد بخشید. بعد از چند ساعت مشروب خوری آقای ب صحبت دیگری را شروع کرد. وی این دفعه ادعا کرد که تمام دردسرهای کنونی ایران، ریشه در طرحها دسیسه ها و توطئه های آمریکا دارند که نقشه انقلاب را برای براندازی شاه کشیده است. او گفت حداقل در زمان شاه امنیت شخصی وجود داشت و عدم پشتیبانی آمریکا از خانواده پهلوی، بحران کنونی را به وجود آورده است. این طور فهمیدم که آمریکا همیشه سپر بلای آقای ب خواهد شد و لذا هیچ تلاشی نکردم تا تضاد آشکار در منطق فارسیش را به او گوشزد کنم. با وجود عهد شکنی آمریکا، آقا و خانم ب حالا به این نتیجه رسیده اند که آمریکا تنها کشوری است که آنها واقعاً دوست دارند در آن زندگی کنند و آنها سعی می کنند که تنها پسرشان را متقاعد کنند که با آنها بیاید.

خانواده مسن تر ب متقاعد شده اند که در عرض یک یا دو سال آینده کمونیستها ایران را خواهند گرفت. آنها تمام فریادهایی که برای خود مختاری قومی بلند شده را توطئه شوروی می بینند و می ترسند که نیروهای نظامی و پلیس در شرایطی نباشند که بتوانند از تصرف ایران جلوگیری کنند.

آقای مصطفی ب تنها پسر آنها است و بنابراین وارث 8000 هکتار زمین می باشد. وی همچنین در انگلستان و آمریکا تحصیل کرده و چندین سال مأموریت در خارج در زمانی که در وزارت امور خارجه بود داشت. وی همچنین یک زن خارجی دارد. مصطفی ب وابستگی کمتری از پدرش نسبت به ماندن در ایران دارد. در حالی که مصطفی تلاش می کند که به کار خود ادامه داده و زمانی دو باره زمینهای خانواده اش را تحت کنترل بگیرد، زن و والدینش فشار زیادی به او می آورند که تمام دارایی هایش را به دست گرفته و ایران را ترک کند.

مصطفی هم نسبت به آینده ایران ناامید گشته است. در وزارت کشاورزی در کل به نظر نمی رسد که نه وزیر و نه وزارتخانه اش بتوانند فعالیتهایشان را هماهنگ کنند. مردم دیر به سر کار می آیند. (اگر بیایند) می نشینند در مورد سیاست صحبت کرده و چای می نوشند (یعنی همیشه کارشان این است) و بعد هم تا آنجایی که ممکن باشد با سرعت هرچه تمامتر کار را ترک می کنند. برخلاف همه هیاهو و فریادها برای اهمیت کشاورزی، هنوز هیچ طرح و برنامه ریزی و فعالیتی در این وزارتخانه آغاز نشده است.

مصطفی ب متقاعد شده که فداییان به عنوان منشأ قدرت واقعی در ایران پدیدار خواهند شد. چون آنها دیسیپلین و نیروهای نظامی برای تکمیل ایدئولوژیشان دارند. به عنوان مثال او در مورد تفاوتهای زیاد بین مجاهدین را که نزدیک ساختمان دفتر کارش پاسداری می دهند، توضیح داد. در طی بارندگی شدید در تهران در تاریخ 26 و 27 مارس، مأموران محافظ مجاهدین که نزدیک وزارت کشاورزی بودند، به خاطر باران زیاد آنجا را ترک کرده و از نظرها ناپدید شدند. باران سنگین قویتر از مسئولیت حفاظتشان بود.

فدائیان که در ساختمان کناری (همسایگی) بودند، محافظت کاملشان را حفظ کردند و تمام دیسیپلین هایشان باقی ماند.

مصطفی و پدرش دوستانی را در زندان سیاسی محل از دست داده اند و آنها برای دوستانشان که در زندانهای کمیته هستند و برای امنیت خودشان احساس ناتوانی می کنند و این مسئله تأثیر مهمی در نقطه نظرهایشان در مورد انقلاب گذاشته است.

مجاهدین، فدائیان، کمیته ها و غیره:

دنیای بورژوازی و مرفه خانواده ب به خاطر بی قانونی دوران انقلاب درهم شکسته است. آنها هر موردی که آرامش و رفاهشان را مختل سازد بی قانونی می نامند. به عنوان مثال شرارت و بیرحمی که توسط گشتیهای آدمکش خیابانی به وجود آمده، بیان شد. یکی از دوستان ب - دکتر م - که یکی از دکترهای ارشد بیمارستان قلب تهران است، هفته پیش به خاطر اینکه دهانش بوی الکل می داده، هنگامی که ماشینش را افراد نظامی انقلابی چک می کردند، از ماشینش بیرون کشیدند. دکتر مزبور به درخت بسته شد و شلاق خورد. یکی از دختر عموهای دور ب که یک دختر جوان است، چند روز پیش بدون چادر در خیابان عباس آباد در حال قدم زدن بود که یک گروه آدمکش به روی او اسید ریختند و حالا صورتش زخمی شده است. همچنین یک سری حوادث نظیر اینها ذکر شده است و این واضح است که خانواده ب در سکوت، کاملاً موضع ضد خمینی و ضد اثرات انقلاب گرفته اند.

ایران از دیدگاه دو استاد دانشگاه

ص: 143

سند شماره (17) از : سازمان امور خاور نزدیکتاریخ : 29 مارس 1979 - نهم فروردین 1358 به : پرونده ها طبقه بندی : محرمانه موضوع : ایران از دیدگاه دو استاد دانشگاه در 28 مارس کارمندان سازمان امور خاور نزدیک فرصتی داشتند تا با چند تن از متخصصان برجسته غیردولتی آمریکایی در مورد ایران ملاقات و گفتگو داشته باشند که بعضی از نظرات آنها قابل توجه می باشد. هنگام نهار بحثی دسته جمعی با ماروین زونیس (از دانشگاه شیکاگو) داشتیم و در موقع غروب در بحثی با ریچارد کاتم (از دانشگاه پیتسبورگ)، جیم هواگلند (از روزنامه واشنگتن پست) و دیگران شرکت کردیم. مهمترین مسائل طرح شده در مورد ایران در ذیل می آید:

زونیس (که فوراً اقرار کرد که اخیراً هیچ گونه تماسی با خمینی و اعضای دولت بازرگان نداشته، اما تعداد زیادی از ایرانیان دیگر را دیده است):

وی گفت که اگر لازم باشد، برچسبی برایش قائل شویم، بهتر است بگوییم او نسبت به پیشامدها و روندهای ایران بدبین است.

- - او انقلاب را به عنوان رجوعی به سوی اصالت اجتماعی و سیاسی ایرانی دانسته و اسلام را وسیله ای برای رسیدن به این شخصیت فرهنگی می بیند.

- - او در گذشته تحت تأثیر بازرگان بود و او را چندین بار در سالهای اولیه دهه 1960 دیده است، ولی الآن زونیس چند نگرانی در مورد بازرگان دارد: بازرگان اهمیت ارتش را در وضع کنونی ایران درک نمی کند، او حاکمیتش را بر کشور اعمال نکرده، او ارتباط محکمی نه با جبهه ملی دارد و نه با خمینی (اکثر ما به ارزیابی او در این مورد اعتراض کردیم) عضویت جبهه ملی در کابینه بازرگان مفید نیست، سنجابی یک احمق است. با وجود این مشکلات، بازرگان قدرت بالقوه مردی مانند مصدق شدن را دارد. سادگی او در زندگی و سبک کار همراه با ملی گرایی او، در این مورد برجسته است.

- - یزدی واقعاً یک منبع خطر بالقوه است. او با مذهب گرایی متعصبانه و 000/100 مرد مسلح می تواند دنباله رو رضاخان در دهه 1920 باشد. اگر خمینی به زودی بمیرد، یزدی ممکن است رهبری را به عهده بگیرد.

- - متین دفتری هیچ نوع جذبه شخصی ندارد، ولی گروه جدیدش بالقوه خیلی مهم است.

- - با توجه به مشکلات اخیر ایران، انقلاب ممکن است مقداری از محبوبیت خود را از دست بدهد، لذا شرکت در آن شاید دیگر برای رسیدن به قدرت سیاسی مفید نباشد.

- - تظاهرات زنان نمایانگر مخالف روزافزون غربزدگی با اصالت گرایی خمینی است.

کاتم (که خمینی و بعضی از همراهانش را دیده و بیشتر از زونیس طرفدار آنها است):

- - ایرانیان، آمریکا، شوروی و چین را امپریالیست می دانند و انقلاب اخیر تا حدی برای رهایی از کنترل امپریالیستها می باشد.

- - در آینده نزدیک ایران خیلی به دنیای سوم نزدیک خواهد شد و از آنها حمایت خواهد کرد. چون رهبری انقلاب آنان را به عنوان همنوعان قربانی شده ابر قدرتهای امپریالیست می بیند.

ص: 144

- - این نظر خمینی است که برخورد سنتی «موازنه منفی» ایران در رابطه با سیاست خارجی (متوازن کردن فشارهای خارجی) حالا دیگر مورد احتیاج نیست، چون ایران اتحادی داخلی در حمایت از برخوردهای ملی گرایانه در امور خارجی دارد. کاتم این امر را به عنوان یک پدیده سالم تلقی می کند که می تواند وابستگی عمومی ایران را در مورد تعبیر «دست غیبی» در امور خارجه ایران را منتفی کند.

- - علیرغم این روی گردانی از ابر قدرتها، ایران هنوز به بازسازی و ثبات احتیاج دارد و برای به دست آوردن آماده است تا حدی که مورد احتیاج اهداف ایران است، نفت استخراج کند و تجارت بین المللی انجام دهد.

- - ایران در سیاست خارجیش یک پیام آور اسلامی خواهد بود، البته فقط در تئوری. در عمل او در کشورهای دیگر به دنبال اهداف اسلامی نخواهد بود. الآن هم ایران خیلی زیرکانه از حمایت از اقلیتهای شیعه در عراق و لبنان خودداری کرده.

- - چون ایران دیگر ژاندارم آمریکا در منطقه نیست، خیلی از نفوذش در منطقه را از دست داده است.

- - اگر ایران بیش از این ثبات خودش را از دست بدهد (آن طور که چپیها می خواهند)، احتمالاً ابر قدرتها نمی توانند از دخالت خودداری کنند، چون هرکدام سعی دارند جلوی گسترش دیگری را بگیرند.

- - این اشتباه است که ما انقلاب ایران را به عنوان یک عکس العمل اساسی بر علیه تجدد تلقی کنیم.

خیلی از رهبران انقلاب (از جمله تاحدی خود خمینی) خواهان تجدد هستند. علل اصلی به وجود آمدن انقلاب، رهبری انقلاب و مشکلات اقتصادی بود.

- - مسئله این نیست که چه کسی جای شاه را خواهد گرفت؛ خمینی این کار را کرده است. مسئله اصلی این است که آیا بازرگان دوام می آورد؟ - - ظاهراً سیاست وزارت امور خارجه (آمریکا) پذیرفتن خمینی به عنوان یک قدرت مفید ضد شوروی است. به قدرت رسیدن خمینی در دراز مدت به عنوان اتفاق نامطلوبی تلقی نمی شود. در خاورمیانه آمریکا ظاهراً از جریان 1953 درسی نیاموخته است و آن موقعی است که ما اشتباه کردیم و در برابر جریانهای داخلی سیاسی و اجتماعی ایران قد علم کردیم و حالا ما در برابر جریانات داخلی اجتماعی و سیاسی اعراب قرار گرفته ایم. باید مراقب بود.

هوشنگ الف - بخش خصوصی

سند شماره (18) یادداشت مذاکراتتاریخ : 31 مارس 1979 - 11 فروردین 1358 - تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه مذاکره کنندگان : مایکل. جی. مترینکو - کارمند سفارت هوشنگ الف - بخش خصوصی یادداشت: من الف را از ژوئن 1978 زمانی که از سانفرانسیسکو به تبریز آمد تا ساختن یک خانه خانوادگی جدیدی را تحت نظر بگیرد، می شناختم. الف در آمریکا تبعید دائمی می باشد اما با فشار پدرش برای چند ماهی به ایران بازگشت تا کار نظارت بر ساختمان و کارگرها را به عهده بگیرد. به خاطر نا آرامیهای عمومی، مشکلات کارگری در تبریز و بالاخره انقلاب، الف مدت بیشتری از آنچه که می بایست، در ایران ماند. او اکنون قصد دارد که در دو سه هفته آینده به سانفرانسیسکو باز گردد.

ص: 145

او که مسئولیت انجام کار مخصوصی را در ایران به عهده ندارد و از لحاظ مالی هم مستقل است، آزادانه توانسته سیر جریانات تبریز را مشاهده کرده و وقایع اخیر را ببیند. او مدت زیادی نامزد دختر عموی فرح بوده و در نتیجه دوستان زیادی در دربار به دست آورده بود. سوابق مرکب خانوادگی، اوقات بیکاری زیاد، پول، تفریحات و اطلاعات و ولگردی، همه و همه باعث شدند که تا او از یک زندگی فعال اجتماعی در ده ماه قبل، لذت ببرد.

الف ادعا می کند که عموماً تجارت و مخصوصاً اداره های دولتی در تبریز تقریباً کاملاً تعطیل مانده است. در چند هفته قبل الف می بایستی که جهت اتمام کارخانه خانواده اش، به چندین اداره می رفت. از شهرداری گرفته تا تک تک مغازه ها وضع به همین ترتیب بود. همکاران و دوستان خیلی به سادگی می نشستند و چای می خوردند. بدون اینکه هیچ گونه سعی و یا تلاشی جهت انجام کارهای اداریشان انجام دهند. چند روز پیش، الف و یکی از دوستانش در وزارت کشاورزی شاخه تبریز کاری داشتند. آنها جز نشستن و چای خوردن برای مدت چهار ساعت، کارهای دیگر خود را نتوانستند از پیش ببرند. ببرند.

کارمندان اداره خیلی مؤدب و دوستانه بودند، ولی به مدت چهار ساعت به بحث سیاسی خود ادامه دادند و از انجام کار برای اداره خودداری می کردند (و یا نمی توانستند کار کنند). مانند همین اعمال در شهرداری تهران، جایی که الف سعی داشت مشکلات وراثت و غیره خود را حل کند، تکرار می شد. چندین اداره دیگر هم که الف به آنها مراجعه کرده، همین طور بوده اند. مسئله عدم تمایل افراد به کار مطرح نبود، بلکه الف معتقد است که اصلاً نمی شود کاری انجام داد. حتی در زمان اعتصابات دراز مدت ادارات هر شخص می توانست رشوه ای داده و کار خود را تمام کند، اما اکنون همه از رشوه گرفتن می ترسند و شوق به کار کردن هم این طور که معلوم است، از بین رفته است. پدر الف، مدیر یک شرکت ساختمان است و پروژه های او در چند ماه اخیر متوقف شده اند. یکی از پروژه های بزرگ ساختمان پناهگاه برای هواپیما و یا بخش مسکونی در پایگاه نیروی هوایی تبریز، به سادگی در پاییز نیمه کاره رها شد و به نظر نمی رسد که کسی چیزی راجع به پرداخت پول کار کامل یا امکان ادامه کار بداند و کسی تمایل و توانایی بحث راجع به آن را ندارد. یکی دیگر از پروژه های بزرگ شرکت، ساختمان بزرگراهی در حوزه اردبیل بود و در این مورد هم پرداخت پول و یا امکانات ادامه کار به یک آینده دور و نامعلوم به تعویق انداخته شده.

الف ادعا می کند که تبریز هنوز توسط کمیته ها کنترل می شود و امکان آغاز کار عادی پلیس کم به نظر می رسد. در موقع تظاهرات پلیس و نیروهای مسلح، به خاطر انقلاب و افراد نیروی هوایی از شرکت افراد پلیس ممانعت به عمل آوردند (توجه: در روزهای اوائل سقوط کابینه بختیار ، به خانه های محلی و پاسگاههای پلیس بدجوری حمله شده بود. از رقم 700 نفر تلفات هفته گذشته تبریز، درصد زیادی از آن را به برخورد میان مردم و پلیس نسبت می دهند. اکنون تعداد زیادی از افراد پلیس در زندان تحت بازجویی و محاکمه به سر می برند و کماکان حالت قبلی هنوز وجود دارد.) الف همچنین گفت که در هفته گذشته هیئتی از بازرسان توسط خمینی به تبریز فرستاده شده اند. الف و یکی دیگر از دوستانش (که یک تاجر برجسته تبریز است) با یکی از بازرسان صحبت کردند، او یکی از ملاهای قم بود. ملا آن روز بعد از ظهر را با آن دو گذراند و الف تمام نظریات خود را راجع به سوءاستفاده از قدرت در تبریز توسط گروههای کمیته و روحانیون محلی بیان کرد. ملا به الف گفت که هم شریعتمداری و هم خمینی خیلی خوب از وضع سوءاستفاده های روحانیون و کمیته ها در زمان انقلاب ایران آگاه بودند،

ص: 146

ولی کاری نمی توانستند انجام دهند. هیچ کدام از این دو آیت اللّه حاضر نبودند که با کمیته ها قطع رابطه کنند و همچنین به روحانیون سطح پایین حمله کنند، زیرا واهمه داشتند که این موضوع فقط باعث بدتر شدن اوضاع خواهد شد. این دو رهبر آنقدر از قدرت مطمئن نبودند که بتوانند رهبران مذهبی محلی را تحت کنترل خود در بیاورند، چون می ترسیدند که این مسئله اثری سوء بر ساخت مذهبی ایران بگذارد.

رفراندم و چشم اندازهای آینده

سند شماره (19) از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 4 آوریک 1979 - 15 فروردین 1358 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 3543 موضوع : رفراندم و چشم اندازهای آینده 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: استقبال از رفراندم ایران خیلی وسیع بوده و اکثر آراء به نفع نوع حکومت جمهوری اسلامی بود. ولیکن شیوه برگزاری رفراندم، تعدادی عناصر ایرانی را ناراضی کرده است. میزان محدودیت این نارضایتی و عدم گسترش آن به میزان شرکت مردم در جریان تشکیل قانون اساسی جدید و سرعت پیشرفت در تهیه آن بستگی خواهد داشت.

چشم اندازهای آینده در این زمینه مثبت نیستند، چون تا به حال دولت مشغول تنظیم عکس العملهای خود در برابر بیانات خمینی بوده است. ایجاد خط مشی و ضوابط دولت اگر بخواهد مانع از این شود که نارضایتی فعلی به مخالفت خشونت بار و فعال تبدیل شود باید ابتکار عمل را به دست گیرد. (پایان خلاصه) 3- رفراندم ایران پایان یافته و کشور از تاریخ اول آوریل توسط رهبر کبیر انقلاب آیت اللّه خمینی، جمهوری اسلامی نامیده شد. دولت موقت مدعی است که 18 میلیون رأی دادند و اکثریت مطلق آراء به نفع جمهوری بود. ما شکی در مسئله اول که نتیجه قابل پیش بینی بود نداریم.

استقبال مردم هم بلاشک زیاد بوده، حداقل در تهران و دیگر شهرهای اصلی. لیکن با توجه به مشکلات وسیع اداری مانند کمبود تعرفه و عدم مراکز رأی گیری در مناطق دور افتاده، کوششهای متمرکز برای برهم زدن رأی گیری در کردستان و درگیری در منطقه گنبدکاووس در استان گرگان که باعث نرفتن خیلی از رأی دهندگان به پای صندوقهای رأی شد، ما شک داریم که استقبال مردم به اندازه ای باشد که وزیر کشور - جوادی - ادعا می کند (98% از کل افراد واجد شرایط برای رأی دادن).

4- رفراندم یک مسئله را صریحاً روشن کرده است و آن اینکه اکثریت مردم خواهان برکناری نظام سلطنتی پهلوی هستند. شاید از لحاظ سیاسی لازم بود که این مسئله واضح دوباره مطرح شود، اما شیوه برگزاری رفراندم نارضایتهای بی جهت را فراهم آورده، مخصوصا در میان افرادی که آگاهی سیاسی دارند. از نحوه رأی گیری که در آن فقط یک انتخاب بر وی تعرفه نوشته شده بود و همچنین نابسامانی و آشفتگی در شیوه رأی گیری، باعث بحثها و جدلهای زیادی در این زمینه خواهد شد.

5 - نحوه عمل دولت از این به بعد میزان ضرر حاصل از بی کفایتی آن در انتخابات را تعیین خواهد کرد.

ص: 147

اگر پیش نویس قانون اساسی در آینده نزدیک در دسترس عموم قرار گیرد (که امیر انتظام گفته است که قرار خواهد گرفت) و اگر مفاد آن به بحث آزاد عمومی گذاشته شود (که امیر انتظام قول آن را داده)، و اگر در نتیجه بحث آزاد لزوم یک مجلس تشکیل قانون اساسی احساس شود و مجلس بر این مبنا انتخاب شود (همان طور که بازرگان اشاره کرد)، احتمال محدود ماندن و حتی از بین رفتن نارضایتی که در اثر رفراندم ایجاد شده بود زیاد است. ولیکن اگر بخواهند قانون اساسی را به عنوان وحی منزل و مطلق تلقی کنند و اگر قانون آزادیها و روشهای قانونی مورد علاقه و نظر عناصر تجددطلب و غیر مذهبی جامعه ایرانی را در بر نداشته باشد و خودمختاری واقعی تحت تشکیلات فدرال را برای اقلیتهای قومی در نظر بگیرد، آن گاه مشکلاتی پیش خواهد آمد.

6- مضافاً سرعت حرکت دولت در این مراحل اهمیت فوق العاده ای خواهد داشت. به نفع دولت نیست که درگیر جدالهای بی پایان بر سر نوع قانون اساسی شود و این مسئله را لوث کند. چندین گروه سیاسی تازه کار علنا خود را برای به دست گرفتن قدرت توسط نیروهای خود و یا حتی درگیری مسلحانه احتمالی آماده می کند. بعضی از این گروهها مشخصاً فدائیان خلق مارکسیست، ظاهرا استراتژیهای خود را براساس این گمان که پیشرفت جریان قانون اساسی و انتخابات ملی که توسط دولت پیش بینی شده شکست خواهد خورد، قرار داده اند.

7- کارنامه دولت موقت تا این زمان اعتمادی برای آینده به وجود نمی آورد. علیرغم نیت پاک خود نخست وزیر، دولت بعضاً قربانی عدم حاکمیت و عدم برنامه ریزی دقیق و نهایتاً مفاهیم جمهوری اسلامی خمینی گشته است. ظاهرا آیت اللّه فرض کرده که آنچه خدا وحی کرده و از طریق گفته های او به مردم ایران نمایانده شده، در تمام دنیا بدون هیچ گونه بحثی پذیرفته خواهد شد. چنین فرضیه ای احتمالاً در مورد مؤمنین مسلمان و غیرآگاه به سیاست صادق است، ولی در مورد آن عناصر جامعه ایرانی که عقاید مشخصی برای خود و برای نوع حکومت دارند کاملاً غلط است.

8 - با توجه به اینکه خمینی از پیروی و اطاعت توده های شیعه برخوردار است و با توجه به ضعفهای آن، دولت نتوانسته رهبری را در تعریف و تمکین جمهوری اسلامی به دست گیرد. در عوض نقش دولت در این زمینه اکثراً به تلاش برای خنثی نمودن اثر صحبتهای اکثراً تند خمینی در میان آنان که، اساسا نسبت به عواقب جمهوری اسلامی بدبین هستند اختصاص یافته. اگر دولت نتواند به طریقی ابتکار عمل را از خمینی در زمینه مسئله جمهوری بگیرد و مفاد خود را که به طور کلی برای عموم ایرانیان مورد پذیرش است در آن بگنجاند، کسانی که فعلاً از آینده یک حکومت خشک مذهبی فقط نگران هستند و غر می زنند به مخالفت فعال و حتی خشونت آمیز علیه آن سوق داده خواهند شد.

سولیوان

نظارت و مشاهدات گوناگون در باره زندگی در کرمانشاه

ص: 148

سند شماره (20) خیلی محرمانه تاریخ و مکان : 7 آوریل 1979 (18 فروردین 1358) - تهران یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان : معلم مدرسه دولتی در کرمانشاه (آقای الف) مایکل جی. مترینکو، کارمند سیاسی سفارت آمریکا در تهران موضوع : نظارت و مشاهدات گوناگون در باره زندگی در کرمانشاه یادداشت: آقای الف، کردی از ایلام است اما سالهای اخیر را در کرمانشاه گذرانده است. او با یک آمریکایی ازدواج کرده و همسرش سرپرست انجمن ایران - آمریکا در کرمانشاه بود، البته تا زمانی که مجبور به تعطیل آن نشده بود (چند ماه قبل). خود الف در حال حاضر خدمت نظامیش را به عنوان معلم مدرسه عمومی در کرمانشاه انجام می دهد.

به گفته الف شهر کرمانشاه مدتی آرام بود، و مطمئنا، اما با آرامی، سیستم کمیته جایش را با یک سیستم اداری معمولی تر عوض می کند. یکی از دلایل قوی آن احتمالاً ضعف تشکیلاتی خود کمیته خواهد بود.

مدتی پیش ملای (که گاهی آیت اللّه خوانده می شود) رئیس کمیته مرکزی کرمانشاه که نامش جلیلی می باشد، به تهران فراخوانده شد. از آن موقع به بعد او کاملاً از صحنه شهر کرمانشاه محو شده است و شایعات عمومی، حاکی از دستگیری او در تهران و یا تبعیدش به عراق می باشد. جلیلی به خاطر سوءاستفاده از قدرت و خرابکاری در مدت ریاستش به عنوان رئیس کمیته، مورد شکایت عده زیادی از مردم کرمانشاه قرار گرفته است. حدود یک هفته قبل، الف به دفتر استانداری خواسته شده بود و او گفت که هیچ گونه گروه مسلح از امثال مجاهدین در هیچ جای ساختمان وجود نداشته اند. با وجود آنکه مقر فرمانداری در کرمانشاه در نتیجه حملات بسیاری که در طی جنگ زمستان گذشته به آن شد، کاملاً منهدم شد، ساختمان استانداری هنوز هم دست نخورده باقی مانده است و هنوز هم برای کارهای اساسی آن به کار می رود. (توجه: ژنرال پالیزبان، آخرین فرماندار قبل از انقلاب در کرمانشاه، هنوز هم در حوزه مرزهای کردستان - عراق آزادانه عمل می کند. پالیزبان از طرف رژیم کنونی به عنوان عامل اصلی مسائل و مشکلات اخیر کردستان محکوم شده است. معاون او، معاون فرمانداری - جهانسوز - طبق گزارشاتی هم اکنون در زندان قصر به سر می برد.) الف اظهار می دارد که نیروی پلیس کرمانشاه به طور نیمه فعال مشغول انجام وظیفه است و دیگر پلیسها و پلیسهای ترافیک در خیابانها هم اکنون در حال خدمت هستند. در حدود نیمی از نیروی قرارگاههای پلیس هنوز هم توسط انواع مجاهدین تشکیل می شود. در حال حاضر پلیس و مجاهدین مشغول همکاری با یکدیگر هستند. هفته گذشته 5 افسر پلیس که همگی دوباره به سرکار خود بازگشته بودند، همگی دوباره دستگیر شده و هنوز هم تحت بازجویی به سر می برند. دیگر افسران پلیس که الف با آنها صحبت کرده، از این موضوع ناراحت بوده و برای آینده خود کمی ترسیده اند هم چنین چیزی را پیشنهاد می کنند، اما به هر حال به کار خود ادامه می دهند. الف گفت که در حالی که سیستم مدارس دولتی در کرمانشاه به طور رسمی باز می باشد، برنامه های روزانه و همچنین شیوه عمل آنها هنوز هم مورد تردید است. دانش آموزان در مدارس زیادی برای تصمیم گیری راجع به اعتبارات انقلابی معلمان و دفاتر

ص: 149

اجرائی، کمیته هایی تشکیل داده اند و چندین عضو شورای استادان حق ادامه تدریس را ندارند. خود الف (با وجود این حقیقت که او به عنوان یک افسر ارتش، مردی فعال بود و برای تدریس به مدرسه دولتی مأموریت یافته بود) در زمستان گذشته یک بار در تظاهراتی که علیه شاه شرکت می کرد، زخمی شده بود.

در نتیجه اعتبار او (در مدرسه) خوب و راضی کننده است. دو برادر کوچکتر او هم خیلی زیاد در تظاهرات ضد شاه شرکت می کردند. در اوائل زمستان یکی از برادران او به جرم رهبری گروهی از معلمان در تظاهرات ضد شاه در ایلام دستگیر شد و برادر دیگرش هم از دبیرستان کشاورزی به خاطر رهبری گروه «دانش آموزان انقلابی» اخراج شد. هر دو این برادران اکنون به عنوان رهبر «جوانان» شناخته شده اند و به عقیده الف این کارها به محبوبیت او کمک زیادی کرده اند. برادری که در دبیرستان کشاورزی تحصیل می کند، به عنوان رأی دهنده نهایی در مورد رفتن یا ماندن استادی می باشد. الف ادعا می کند که خیلی از معلمان اصلی و مدیران مدرسه به خانه او آمده اند تا وی شفاعت آنها را نزد برادرش بکند.

از وقتی که من از حدود 5/1 سال پیش الف را دیده ام، او همیشه احساسات قوی ملی گرایی کردی داشته است. در حالی که او به نژاد کرد و فرهنگ کردی افتخار می کند، روابط خیلی نزدیک خود را با قبیله پخش شده اش (ملکشاهی) حفظ کرده است. با وجود این، به هر حال او راجع به ادعای خود مختاری کردها، از خود سکوت و خودداری نشان داده است. برای الف کرد بودن یک موضوع فرهنگی است و به معنی دخالت در سیاست و خواستار مستقل شدن نمی باشد. او با خیلی از دوستانش راجع به جنگ آنجا صحبت کرده است و اعتقاد دارد که گروه فدائیان کمونیست مستقیماً مسئول این کارها هستند. الف که بیش از هر چیزی یک لیبرال دمکرات است، با به روی کار آمدن کمونیستها مخالف است، همان طوری که با روی کار آمدن خمینی مخالف است و هر دو آنها را، راه حل غلطی برای مشکلات ایران می داند.

گزارش اوضاع سیاسی

سند شماره (21) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 8 آوریل 1979 - 17 فروردین 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : گزارش اوضاع سیاسی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- محاکمات و اعدامها ادامه داشته و ناآرامی فزاینده ای بین بیکاران وجود دارد. کمبودها و تورم قیمتها موضوعی سیاسی شده است. تصادفات و تیراندازیها مناظر عادی زندگی در ایران انقلابی باقی مانده است. رئیس دانشگاه تهران سعی در پایان دادن به تظاهرات در محوطه دارد. مدتی به استانداری خوزستان تعیین گردیده، انتظام کنفرانس مطبوعاتی داشت. (پایان خلاصه) 3- نُه اعدام دیگر انجام شده. دادگاهی احکام اعدام را برای فرمانده پیشین نیروی هوایی، سپهبد امیر حسین ربیعی، تیمسار علی محمد خواجه نوری، وزیر پیشین کابینه و استاندار فارس منوچهر آزمون و یک پاسبان، (اسم اول نامعلوم) بلالی، روز 9 آوریل در تهران صادر کرد. فرد اخیر به اتهام کشتار تعدادی از مردم در مساجد تهران و حمام محکوم شده است، ولی جرم سه نفر دیگر مشخص نگردید. بنابر گزارش، ربیعی به دادگاه گفته که متأسف است در خدمت شخصی بوده است که «تو خالی بوده و این موضوع وقتی

ص: 150

برای او روشن شد که یک آمریکایی، ژنرال هایزر، دم او را گرفته و از ایران بیرون انداخت. همچنین پاسبانی به اسم محمد باقر رستمی به جرم کشتن تعداد نامشخصی از مردم در دادگاهی در قم گناهکار شناخته شده و صبح روز 7 آوریل اعدام گردید. در دزفول سید کاظم اشرف زاده و یک پاسبان به نام رحمان عبداللهی در روز 8 آوریل اعدام شدند. اشرف زاده متهم به زمین خواری و همکاری با رژیم پهلوی و پایمال کردن حقوق سایر مردم بوده است. عبداللهی متهم به کشتن یک جوان شانزده ساله در خلال تظاهرات ضد شاهی بوده است. در شیراز ستوان حسین مختاری اردکانی و عبدالرسول شیخی - یک پاسبان - روز 8 آوریل اعدام شدند. هیچ اتهام مشخصی اعلام نشد و نهایتا سرهنگ ناصر قلی هوشمند که بنا به گفته مطبوعات به مدت 12 سال رئیس ساواک اصفهان بوده، در حالی که سعی در فرار از دست محافظین خود که او را از قم به اصفهان می برده اند داشته، کشته شد.

4- دولت در ارائه وجهه خوبی از مسائل و محاکمات و اعدامها سعی زیادی کرده است. ولی سخنگوی دولت و معاون نخست وزیر - انتظام - (روز 8 آوریل) اعتراف کرد که دادگاههای اسلامی مستقل از کنترل دولت بوده اند. انتظام گفت که خبر قبلی در مورد محاکمه نخست وزیر پیشین هویدا نداشته و از خبر اعدام او وقتی دیروقت روز شنبه به خانه باز می گشته، مطلع شده است. معهذا از کار دادگاه انقلاب دفاع کرده و گفت که هویدا مجرم و مستحق مرگ بوده است. او منکر اینکه بازرگان مخالف چنین اعدامهایی است، نشد. ولی در زمینه های صدور حکم بر اساس قوانین تدوین نشده، معترض بوده که فعلاً مقررات رسمی گردآوری شده اند و محاکمات ادامه خواهند یافت. در مورد سؤالی در مورد علنی نبودن محاکمه هویدا، انتظام اشاره کرد که مقامات قضائی مسئول فیلمبرداری از جریان محاکمه هستند. وقتی به او گفته شده که خبرنگاری از اطلاعات که کارت کمیته داشته و در محاکمات هویدا حضور داشته، گفت پس بنابراین محاکمه غیرعلنی نبوده است. انتظام از درخواستها و اظهار نگرانیهای احزاب مختلف خارجی که به خاطر هویدا به دولت نامه ای را ارسال کرده اند اشاره کرد و گفت که این افراد از جرائم او رنجی نبرده اند و بلکه سود برده اند و به همین دلیل از او حمایت می کنند.

5 - گزارشات زیادی در مورد تظاهرات بیکاران وجود دارد. 250 نفر بیکار در تبریز اعتصاب غذای چند روزه کرده و 45 نفرشان بستری شده اند. گروههای چند صد نفره در برابر دفتر آیت اللّه طالقانی راهپیمایی کرده و خواستار خاتمه به قول کار دادن را نموده و تقاضای عمل به آن را کرده اند. برخی از افراد تظاهر کننده دیروز، قبلاً در حاشیه خیابان سعدی دیده شده اند که فریاد «مرگ بر من و تو که گفتیم مرگ بر شاه» سرمی دادند. در اصفهان به عده ای از کارگران از سوی گروهی ناشناس تیراندازی شده و یکی کشته و چهار نفر زخمی شده اند. گزارشات دیگری در مورد تظاهرات در شیراز رسیده است. امیر انتظام در مصاحبه مطبوعاتی پذیرفت که میزان بیکاری بالا است و گفت تصور می کنم ممکن است بیش از سه میلیون باشد و دولت هر کاری را برای راه اندازی صنایع انجام می دهد تا کارگران به سرکار باز گردند.

6- افزایش کمبود کالاهای مختلف کم کم دارای عواقب سیاسی می شود. انتظام در مصاحبه مطبوعاتی خود به این مشکل اشاره کرد، ولی مدعی شد که دولت سعی زیادی برای واردات این گونه کالاها مثل سیگار، جوجه، میوه و کره دارد. او تأکید داشت که مردم باید صبور باشند و بیان داشت که امیدوار است پس از ورود این کالاها در بازار قیمتها تنزل کند. بالا رفتن قیمتها اثر طبیعی کم شدن ذخائر این گونه اقلام است و مسئله ای که خمینی شخصاً از آن اطلاع دارد. روز 8 آوریل آیت اللّه از تجار خواست که به نام اسلام

ص: 151

گرانفروشی نکنند و هشدار داد در صورت ادامه این کار مسئول عواقب آن می باشند.

7- یکی از آثار زندگی در ایران انقلابی فراوانی سلاحها و تجهیزات زیادی است که تقریباً در دسترس هرکس که آرزوی آن را داشته باشد قرار گرفته و بی تجربگی ایرانیها در کاربرد آن است. روزی نیست که گزارشی در زمینه حوادثی که ناشی از تیراندازی و یا انفجار است نباشد. یکی از اسفبارترین حوادث واقعه 27 آوریل است که در آن 5 نفر کشته و 4 نفر دیگر شدیدا مجروح شدند. این حادثه در انفجار بمبی که ظاهراً خنثی شده بود اتفاق افتاد. طبق گفته یکی از مجروحین او و دیگر پاسداران انقلاب که آن را کشف کردند سعی در انفجار آن به وسیله تیراندازی نمودند. در محله ما هر شب و هر روز تیراندازی افراد بدون نظم و آموزش ندیده که مأمور حفاظت هستند به طور تصادفی یا عمدی به گوش می رسد. همچنین تیراندازی مکرری در کناره های دیوار از گروههای متخاصم درگیر در جنگهای چریکی شنیده می شود.

روز 7 آوریل دو زن مسلح به اسلحه سنگین به یک مرکز کمیته انقلابی در شرق تهران از داخل اتومبیل ب.

ام. و حمله بردند.

8 - ملکی رئیس دانشگاه تهران اجازه تظاهرات در داخل محوطه دانشگاه را بدون توافق قبلی مقامات دانشگاهی منع کرده است. این مسئله کوشش آشکاری است در جهت کنترل یکی از مراکز فعال سیاسی که مشمول تشنجات بسیار مکرری بوده، می باشد. این موضوع که مقامات قدرت اجرای فرامین خویش را دارند یا نه، بستگی به آینده دارد.

9- مدنی فرمانده نیروی دریایی که اخیرا پست دوم خود یعنی وزارت دفاع را کنار گذاشته، به عنوان استاندار خوزستان تعیین شده است. این مسئله ممکن است باعث ایفاء نقش اساسی نیروی دریایی در مسائلی مانند امنیت محلی استان شود.

10- موارد دیگر که انتظام در کنفرانس مطبوعاتی خود به آنها اشاره داشته، شامل مطالب زیر می باشند:

الف: ایران حدود تنها 1000 قرارداد SIC با آمریکا دارد که اکثراً نظامی هستند و بایستی قبل از تصمیم گیری مطالعه شده و در مورد ابطال یا ادامه آنها نظر داده شود.

ب: آمریکا در ایران سفیر جدیدی پیشنهاد نداده است، ولی از نقطه نظر ما موضوع پراهمیتی نیست، زیرا نه سفیر آمریکا و نه هیچ خارجی دیگری نفوذی در ایران ندارد.

ج: اگر ایران آماده باشد حضور ناوگان نستلیشن در اقیانوس هند یا دیگر کشتیهای جنگی در خلیج فارس خطری برایش ندارد.

در عضوگیری برای پاسداران انقلاب بدون توجه به عقاید سیاسی مورد توجه بوده و سایر گروههای مسلح نباید مانند کردستان و ترکمن صحرا سعی در تحریک نمایند.

د: اعضای کمیته های انقلاب که توقیفهای غیر مسئولانه بنمایند تنبیه خواهند شد.

ناس

خلاصه ای درباره اوضاع ایران به وسیله ویلیام سولیوان - کمیته روابط خارجی

ص: 152

سند شماره (22) از : سفیر ویلیام سولیوانتاریخ : 10 آوریل 1979 - 21 فروردین 1358 موضوع : خلاصه ای درباره اوضاع ایران به وسیله ویلیام سولیوان - کمیته روابط خارجی 1- روندها در کشور: آیا کشور حداقل برای سال آینده خیلی بی ثبات خواهد بود، شما چه روندهای خوب و بدی می بینید، چقدر احساس ضد آمریکایی قوی است، احساسهای منطقه ای چقدر جدی است؟ 2- روابط دولت و رهبران مذهبی: مسئله قانون و نظم و کوشش بازرگان برای به ثبات رساندن وضعیت، ادامه دادن محاکمه و اعدامها، چه جریانی وجود دارد؟ چه کسی ایران را اداره می کند، حالت مردم چطور است، وضعیت تهران چگونه است، وضعیت شهرهای بزرگ و حومه هایشان، آیا بازرگان هنوز از اعتماد آیت اللّه بهره می برد؟ 3- وضعیت امنیت و گروههای چپ: امروزه وضعیت تهران چگونه است، چه کسی خیابانهای تهران را کنترل می کند، عملیات پلیسی را چه کسی انجام می دهد، چه اسلحه هایی الآن در دست افراد معمولی هست نقش گروههای چپ ردیف اصلی چیست و چقدر قدرت دارند، به چه اندازه آنها از سازمان منسجم خود استفاده می کنند؟ 4- عناصر شاه دوست: آیا عناصر شاه دوست گروه زیرزمینی تشکیل داده اند، آیا گروههایی مثل ساواک و ارتش که از شاه پشتیبانی می کردند، برای عملیات به هم پیوسته اند یا نه، این گروهها امروزه چه کار می کنند؟ 5 - حضور آمریکا و نقش کنونی سفارت آمریکا: چند نفر آمریکایی اداری و رسمی امروزه در تهران هستند (کارمند سفارت و نظامی) اکنون آمریکا چه امکاناتی را از دست داده است؟ امنیت سفارت امروزه چگونه است چه کسی از سفارت پاسداری می کند، آیا کسی می تواند در ساعات اداری به محدوده وارد شود؟ 6- روابط آینده: چه نوع دسترسی به اعضا رسمی دولت پیدا کرده اید، آنها چه نوع روابطی را با آمریکا می خواهند، آنها خواهان چند نفر مشاور ارتشی هستند و تحت چه روابطی؟ پیشرفت رابطه را چگونه می بینید، گسترش سرمایه گذاری آمریکا چگونه است و چه سرمایه گذاریهایی در خطر هستند؟ چگونه است، مسائل سیاسی بزرگ آمریکا با ایران در ماههای اخیر چه خواهد بود؟ 7- سیاست نفتی ایران: فکر می کنید که ایران چه سیاست نفتی را با در نظر گرفتن تولید و قیمت دنبال می کند، آیا آنها می خواهند محصول را بالای 3 میلیون بشکه در روز نگهدارند، وضعیت داخلی کارگرهای نفتی چگونه است، آیا ایرانیها می خواهند ماهرها و تکنسین های آمریکایی برگشته و آنها را کمک کنند؟ 8 - اقلیتها: وضعیت اقلیتهایی مانند بهائیها، یهودیها، ارمنیها، آشوریها و غیره امروزه چگونه است؟ آیا هیچ خشونتی بر علیه آنها وجود دارد، آیا تعداد زیادی در پی خارج شدن هستند، حالت این جوامع چگونه است؟ 9- وضعیت وسایل نظامی آمریکا و وضعیت نیروهای ملی ایران: آیا ما اطلاعاتی در مورد اینکه وسایل حساس آمریکایی که در دست غیر دوستان افتاده است داریم، وضعیت اف - 14ها و اهمیت آنها چیست، وحدت سه نیرو چگونه است، کنترل پایگاهها و آمادگی ارتش چگونه است؟

دولت بازرگان و آینده

ص: 153

سند شماره (23) از : سفارت تهرانتاریخ : 11 آوریل 79 - 22 فروردین 1358 به : وزارت واشنگتن - حق تقدم طبقه بندی : سری موضوع : دولت بازرگان و آینده 1- (تمام متن سری است) 2- خلاصه: ما انتظار داریم دولت بازرگان برای مدت دیگری به کار ادامه دهد. چون به تدریج کنترل امور کشور را به دست می گیرد، ولی بهبودهای چشمگیری وجود ندارد. یک تهدید جدی از سوی مشکلات اقتصادی در حال رشد است، به خصوص در میان 3 تا 4 میلیون بیکاره. دولت سعی در کنترل و آرام کردن این مسئله به وسیله تشویق به اتخاذ زندگی ساده اسلامی و به صورت سرزنش کردن شاه و خارجیها به خاطر مشکلات اقتصادی و چاره یابی برای پرداخت دستمزد کارگران بیکار، راه انداخت طرحها، کارها و اعتبارات صنعتی دارد. نفوذ خمینی (در صورت زنده بودن) از سرنگونی دولت در اثر تشنجات چپ و راست جلوگیری می کند، در حالی که انقلاب راه خود را می رود. با گذشت زمان انتظار می رود که دولت مستبد دیگری بر مسند حکومت بنشیند، ولی آن در آینده ای دور پس از آنکه نهضت اسلامی روز خودش را طی کند، خواهد بود. این ارزیابی به صورت قضاوت خوشبینانه ای تلقی شده است (از سوی بعضی مسئولین گزارشگر سفارت). شاید هم در خلال هفته های آتی تجدید نظری در آن بشود.

هدف اصلی این است که بر مبنای برآورد پیش بینی شده در واشنگتن که گویا احتمال زیاد به دست گرفتن قدرت از سوی چپهای کمونیست در ایران در زمان کوتاه آینده می باشد، حرکت کنیم. ما این اتفاق را خیلی کم می دانیم و آن هم بعد از خراب شدن همه چیز. (پایان خلاصه) 3- رفراندم منجر به ظهور جمهوری اسلامی روزهای 30 - 31 مارس طبق برنامه و مسالمت آمیز برگزار شد؛ علیرغم پیش بینی هایی مبنی بر اینکه (الف) بیشتر معوق نشود (ب) ناآرامیهای مسلحانه پیش نیاید. از یک منبع سفارتی فرانسه شنیدیم که خمینی مصراً خواستار اجرای رفراندم طبق برنامه شده و تهدید به دعوت مردم برای راهپیمایی میلیونی به جای آن، در صورت ابای مسئولین انتخابات از اجرای آن شده است. این مطلب درست به نظر می رسد چون بیان ارقام به لحاظ کل رأی دهندگان بعدها از سوی مقامات انتخاباتی عنوان خواهد شد. این موضوع را جداگانه گزارش کرده ایم و در این گزارش به لحاظ بررسی موقعیت دولت بازرگان و آینده آن کافی است.

4- بهتر است با مسائلی که می دانیم شروع کنیم:

الف: بنا به قول انقلابیون، بازرگان و افراد او اساساً محافظه کارند. در میان همکاران نزدیک او، یزدی تندروتر (رادیکال) از همه است ولی ظاهراً این نتیجه نقش او به صورت پلی بین کمیته ها و دولت ناشی می شود.

ب: نهضت اسلامی رهبران محافظه کار بسیار دیگری دارد (شریعتمداری) که برخی آنها کمتر محافظه کارند (طالقانی) و برخی عقاید رادیکال اجتماعی و متعصبانه مذهبی دارند (قسمتی از مجاهدین - تحصیلکرده ها). خمینی و دستیاران نزدیک او مثل دکتر بهشتی آرزومند تنبیه تبهکاران گذشته بوده و قصد بازگشت به اسلام اصیل مکتبی دارند، ولی بعضی از آنها در اهداف محافظه کارانه سهیم هستند. آنها با

ص: 154

انقلابیون تندرو همکاری می کنند و در عین حال به دولت اجازه می دهند که خط مشی نسبتا محافظه کارانه خود را ادامه دهد. با توجه به مقیاس محافظه کاری بایستی گفت خمینی، طالقانی، شریعتمداری و دیگران جملگی (الف) شدیدا ضد کمونیست بوده و (ب) خواهان بازسازی ارتش ملی که از ایشان اطاعت کند نه از شاه، هستند. تنشهایی بین بازرگان و خمینی وجود دارد که بدون شک دلیل تهدید بازرگان را (نول ابزرواتور) در مورد عدم کاندیداتوری رئیس جمهوری طبق قانون اساسی جدید بیان می دارد. ولی خمینی و بازرگان به یکدیگر نیاز دارند و ظاهرا اختلافات مرتفع شده و بازرگان برای ریاست جمهوری انتخاب می شود.

ج: ملاها توده را کاملاً در اختیار دارند و به نوبه خود اکثرا در کنترل آیات هستند، خمینی کنترل فوق العاده ای در این لحظه داشته ولی دیگران مثل طالقانی و شریعتمداری حدودا نفوذ گوناگون قابل ملاحظه ای دارند.

د: چپ پشتیبانی ندارد، حزب توده ضعیف است، دیگر کمونیستها و مارکسیستها ضد روسی اند، و چریکهای فدایی شروع به ایجاد تشکیلات سیاسی کرده اند. آنها جوان و اغلب تحصیلکرده بوده و خوب سازمان یافته اند: آنها مسلح بوده ولی تعداد پیروانشان در قیاس با جنبشهای اسلامی قابل توجه نیست.

ه: نهایتا خمینی با وضع ساده زندگی و سرمایه و تأکیدش بر ارزشهای معنوی نمونه ایست برای دولت و مردم که از او پیروی کنند. نخست وزیر، رئیس شرکت نفت و دیگر مقامات عالیرتبه درصدد اعلان کم کردن حقوق خویش اند. این حرکتی است که ظاهرا روز بروز بیشتر توسط معتقدین پیگیری می گردد.

پسروی از خط مشی این روش، فشار انفجار آمیز وضعیت اقتصادی را مهار خواهد کرد.تقلیل تورم کل اقتصادی (اجاره کمتر، مالیات کمتر، و شاید هم قیمتهای کمتر) هم به عنوان شیوه مؤثری اتخاذ شده.

همچنین دعوت از طبقات مرفه به اهدای کمک به دنبال درخواست خمینی در جهت کمک به خانه سازی برای فقرا شروع شده و انتظارات همکاری بیشتری می رود.

5 - از طرفی مسائلی هست که، هنوز اطلاعی از آن نداریم:

الف: خمینی کی وفات خواهد کرد؟ اگر به زودی اتفاق بیفتد، قابل تصور است که رهبری جنبش اسلامی شدیداً از ناحیه رهبریت داخلی صدمه دیده و مخالفین، یعنی چپیها و حتی برخی از بازماندگان پادشاهی راست، بهره برداری خواهند کرد.

ب: تا چه حدی مارکسیستها در میان کارگران هر منطقه نفتی و سایر جاها نفوذ کرده اند؟ بررسیهای فعلی مشکلاتی را نشان می دهد ولی از اینها مغلوب نخواهد شد. آیا ریشه های (چپ) سری عمیقا بیش از آنچه تصور می کنیم می باشند؟ این مسئله ای است که نمی توان تا کسب اطلاعات از چند سو از آن گذشت.

ج: بورژوازی غیر مسلح ولی متخصص چه نقشی در ترکیب قانون اساسی و انتخابات مجلس خواهد داشت؟ تا حدود زیادی اغلب آنان با اهداف متین دفتری در جبهه دمکراتیک ملی همدردی کرده یا اعضای گروههای متفکری هستند، که از استیلای دراز مدت ملاها به اندازه غلبه کمونیستها وحشت دارند. اگر این طبقه مؤثر در انقلاب بکار گرفته نشوند، اقتصاد کشور دچار ضعف می شود. چپها با توجه به اتحاد خاموش با میانه روها بر علیه جنبش اسلامی و دولت بازرگان به ظاهر قویتر به نظر می آیند.

- این عوامل به چه می انجامد؟ الف: اولاً احتمال اینکه بازرگان با رسیدن به یک هدف پس از دیگری (قانون اساسی، پارلمان جدید،

ص: 155

تجدید سازمان ارتش و غیره) پیشرفت کند، وجود دارد. در حقیقت قدرت جنبش اسلامی خمینی، بازرگان را از حملات اجتماعی چپ و راست حفظ خواهد کرد. به هر حال، نبایستی مترصد پیشرفت امنیتی مهمی که ثبات اجتماعی و خوشبختی را به دنبال آورد، باشیم. این جریان ظاهراً برای ماهها و شاید سالها ادامه دارد، تا زمانی که او سلامت بوده و خسته نشده، کسی برای جایگزینی بازرگان به عنوان نخست وزیر وجود ندارد.

ب: اکثر مردم هنوز اعتقاد به استمرار انقلاب دارند. فشار بر خمینی و عملاً بازرگان برای سروصداهای مقتضی (انقلابی) و موضعگیریها انقلابی (برخی در امور خارجی، ولی اغلب خانگی) محاسبه نمی شود و این برای جلوگیری از دلسردی پیروان صدیق آن است. مردم تا سرنگونی شاه به بیرون ریختند و اینک بایستی آنان را به آرامی تشویق کرد تا به سرکار قبلی خود باز گردند، و در خیلی موارد این به معنای یافتن کار جدیدی مانند عضویت در ارتش جدید یا سپاه پاسداران است.

ج: در اثر کمبود اقتصادی و نبودن پاداش مادی برای فرزندان انقلاب، بدون شک در اثر فشار مشکلات حالتی توطئه آمیز وجود خواهد داشت. به خصوص در سطوح اقتصادی (برخی بایستی شناخته شوند) که کمونیستها یا دیگر سازمانهای جناح چپ در میان کارگران تأسیس شده اند، که حالت بسیار خطرناکی است که باعث به زانو در آوردن دولت خواهد گردید. ما شک نداریم که بهانه کمبودهای مادی به حد بحرانی برسد و این به دلیل عکس العمل نهضت اسلامی که تبلیغ زندگی ساده تری را که آزاد از آثار فساد ما دیگری غربی باشد، بیان می دارد، است.

د: در این رابطه مهم است که هر شخص توانایی به طریقی درآمدی داشته باشد، مشکل بیکاری بایستی حل شود، محتملاً از طریق راه حلهای موقت و کوتاه مدت که در نهایت به اقتصاد ضربه می زند و بیکاری را افزایش می دهد و این واقعیت توسط ادعای دولت مبنی بر استقرار عدالت اجتماعی اسلامی بیشتری و جلب خرسندی عمومی توجیه خواهد شد.

ه: به عنوان جزئی از جریان فوق الذکر منتظر مقدار زیادی تجربه اندوزی هستیم. این مسئله فقط در کشوری طبیعی است که در مسائل سیاسی جدید تجربه ای ندارد و دولتی که مصالح توسعه و تکامل سیاسی و اقتصادی جدید غرب را رد می کند. مایه استبداد جدید همواره در افق تا زمانی که مردم با عقده ها و جریانهای رقابت کننده ارزشهای فرهنگی شرق و غرب می جنگند، نمایان خواهد بود. راه حل مستبدانه مطمئناً روزی اعمال خواهد شد، ولی فقط بعد از اینکه نهضت اسلامی امتحان خودش را داده و وقت خود را تمام کرده باشد.

7- نظریه کاردار: من فقط ده روز است که مجدداً در تهران هستم و افکارم هنوز در این مورد پخته نشده است. به هر حال بنا ندارم این گزارش را تا حصول به افکار عمومی نگه دارم. من نظریات خود را تقدیم داشته و از مأمور سیاسی (استمپل) خواسته ام تحلیل خود را براساس چهار سال تجربه اش به انجام رساند.

ناس

موج ناخوشایند ضد آمریکایی

ص: 156

سند شماره (24) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 18 آوریل 79 - 29 فروردین 58 به : وزارت امور خارجه واشنگتن، فوری گزارشگر : استمپل طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره سند : 4069 موضوع : موج ناخوشایند ضد آمریکایی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است، پیام گزارش است، اقدامی لازم نیست) 2- خلاصه: در دو هفته گذشته موج ناخوشایند ضد آمریکایی (با عرض معذرت از جین فوندا) هم در مطبوعات و هم در بیانات سیاسی بسیار مشخص گشته است. ریشه این کار برداشت ضد غربی خمینی است که به وسیله عوامل ضد غربی فلسطینی نفوذ کرده در فدائیان و دیگران تغذیه می شود. این ویروس ضدیت از تنشهای انقلابی فراتر رفته و در حالی که اکثریت مردم آن را فراموش می کنند، کوششهای تبلیغاتی تدریجاً تأثیر همگانی به خصوص در جوانان کرده است. آمریکا بایستی در این دوره تحمل داشته باشد. (پایان خلاصه) 3- سفارت تمایلی به تجزیه موضوع ندارد، ولی می خواهد شما را از جریان روندهای رو به افزایش ضد آمریکایی که از حدود اوائل آوریل و به خصوص در چهار روز گذشته شروع شد، مطلع سازد. این کوششهای ضد یانکی فزاینده از نوع جهان سومی بوده و مستقیما از دیده شورش اسلامی و اشخاص در رابطه با آیت اللّه خمینی و دیگر حامیان نزدیک ایشان از سویی و گروههای مختلف چپی شامل فدائیان تحت نفوذ فلسطین از دیگر سو برخاسته می شود.

4- مواضع ضد آمریکایی به طور وضوح در مطبوعات فارسی افزایش داشته است (تنها روزنامه های باقیمانده بعد از قطع مطبوعات خارجی زبان در 27 مارس). به عنوان مثال استفاده وسیع از عناصر روسی و بلوک آن در تلویزیون و افشای روابط مسئولین محاکمه شده اخیر در ارتباط با سیا و ژنرال هایزر. ژنرال ربیعی و برنجیان اشاره ای به مأموریت ژنرال هایزر (و پایگاههای جاسوسی آمریکا) در محاکمات خود کرده اند. شهادتهای غیر متملقانه آنان در مطبوعات و تلویزیون منعکس شده: مأمور ارشد اقتصادی سفارت از بانک مرکزی اخراج شده (در جریان بازدید معمولی 9 آوریل) و اعلامیه هایی به سرعت چسبانیده شد که (ما نماینده امپریالیستها را اخراج کردیم). مقام ارشد آژانس ارتباط بین المللی تحت محافظت کمیته تهران به اتهامات مبهم در رابطه با کار سفارت قرار دارد. شهروندان آمریکایی و اروپاییها گزارش کرده اند که در خیابان بدانها بیشتر از ماه گذشته خیره می شوند و بر آنان فریاد می کشند.

5 - خمینی در خطابی به پاسداران انقلاب در قم روز 16 آوریل مجدداً خواستار (قطع دست آمریکاییها که کار شیطانی می کنند - تیتر اصلی اطلاعات) گردید. آنهایی که خمینی را می شناسند، حتی همکاران متجدد او می گویند که وی اساساً نسبت به آمریکا بدبین بوده و برای اغلب گرفتاریهای زمان شاه، آمریکا را مسئول می داند. از لحن و عمل کلی وی پیداست که آیت اللّه می خواهد آخرین رد پای نفوذ آمریکا در ایران را نابود کند.

بازپرسان و قضات دادگاههای انقلاب اسلامی مدام شهود را برای شرح وابستگیهای آنان با (امپریالیسم غرب) یا در جستجوی ارتباط بین رژیم قبلی و سیا، یا دیگر سازمانها (بین الملل روتاری،

ص: 157

فراماسونها و غیره) که بشود آمریکا را محکوم نمود، احضار می کنند.

6- چند منبع دانشگاهی که نسبتاً تا 5 هفته پیش آرام بوده اند گزارش کرده اند که برخی از تحصیلکرده های آمریکایی در خیابانها بدون اطلاع دستگیر شده اند. در بعضی مراحل به کمیته های انقلاب احضار شده و در یک مورد در دادگاه محلی به اتهام (کمک به آمریکاییها - به طور آشکار این کار جرم تلقی شده یا حداقل در ایران انقلابی کار خلافی است). یک دوست نزدیک و رابط با ریچارد کاتم به مأمور سفارت گفت که تحصیلکرده ها بدون هیچ اتهامی اینک در زندان بوده و از او درخواست کردند با دوستان دانشگاهی مستقیما تماس نگیرد، زیرا ممکن است با سوءتفاهم تلقی شد. برخی دیگر از رابطین غیر دانشگاهی مأمور سفارت نسبت به ملاقات در محلهای عمومی اکراه داشتند و عده ای از ملاقات سر باز زدند (تا کارها رو به راه شود). مأمور مطبوعات مشکلات مشابهی با اکثر روزنامه نگاران داشته است.

به طور شدیدی نسبت به دو هفته قبل سخت تر شده است.

7- افرادی که می دانیم در ارتباط با فدائیان و دیگر گروههای چپی هستند بیان داشتند که کوششهای ضد آمریکایی توسط آنان حمایت و تقویت می شود. نماینده فلسطین در معرض عمومی به آمریکا در خاورمیانه حمله کرده و از کلمات امپریالیسم و ضد استعماری در سخنرانیها بهره جسته است. طبق اعتقاد برخی عناصر چپی انقلاب ایران فقط جهت شکستن زنجیرهای استعماری و امپریالیسم آمریکا که توطئه های شیطانی در منطقه دارد بوده است. رادیو شوروی نیز لحن متشابهی پیش گرفته، ولی ما به اینکه ایرانیها به روش جهان سومی فلسطین تمایل دارند، معتقدیم و این مسئله توسط اصرار ایرانیان برای کشف توطئه ها در هر موقعیت سیاسی تقویت می شود.

یک داستان عامیانه در میان مقامات تحصیلکرده ایران اینچنین شایع است که: آمریکا تصمیم به پشتیبانی از خمینی به عنوان بهترین موج شکن بر علیه کمونیسم گرفته است. اگر درست نیست چرا سیا در فرصت مناسب به او سوءقصد نمی کند؟ لذا نفوذ آمریکا در ایران اینک محکمتر از همیشه شده است. در نتیجه با توجه به نظر یک نفر باید: الف) با کوششهای ابر قدرتها همراهی کرد تا ایران به ثبات باز گردد یا ب) تلاش هرچه بیشتری برای ریشه کنی ارزشهای غربی و امپریالیسم آمریکا نمود.

8 - فرد مذکور گفت انقلابیون اسلامی اقدامات وسیعی برای سلب مسئولیتها از خودشان انجام می دهند، تا حصول اعتبار به عمل آید. اکثریت مردم ایران، حداقل در تهران در واقع تحت تأثیر مبارزات نبوده ولی اثرات نهایی آن قابل اغماض نیست، به خصوص در مدارس و دانشجویان که تجربه مثبتی ندارند که با آن این مسائل را ارزیابی کنند.

9- در مورد آن چه می شود کرد؟ چه کاری بکند و چه نکند، هیئت ملعون است و تا حد زیادی دولت آمریکا هم همین طور، هرچه در عموم ظاهر نشویم بهتر است. توصیه به صبر و تحمل به نظر می رسد دستور کار روز باشد. این کار با صبوری همراه با ملاقاتهای مخفی یا رهبران منفرد در طول زمان ممکن است باعث تقلیل جریان شود. ورود سفیر جدید محتملاً اولین دیپلماسی فرصت خوبی است که با طرحهای خوش بینانه برای قطع مبارزات ضد آمریکایی بدون بدتر کردن وضع بایستی در نظر گرفته شود.

ناس

نظری به آینده. مسائل و مشکلات اساسی (قسمت اول)

ص: 158

سند شماره (25) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 21 آوریل 1979 - اول اردیبهشت 1358 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : سری موضوع : نظری به آینده. مسائل و مشکلات اساسی (قسمت اول) 1- (تمام متن سری است) 2- خلاصه: اولین سرخی انقلاب اسلامی به پایان رسیده و ما موقعیت بهتری داریم تا درباره خلاصه مشکلات و مسائل اصلی که باید در آینده با آن روبرو باشیم، پیشنهاداتی بنماییم. مسائل اساسی از قبیل مشروعیت، حاکمیت و اعتبار، اختصاص منابع اجتماعی و اقتصادی و سازمان دادن قدرت در معرض بحث قرار دارد. این کشور از مرحله سلطنت واحد که ایران را یک شکل تر از آنچه بود و هست ساخته بود، اکنون از لحاظ قدرت اجتماعی و سیاسی و ارزشهای اقتصادی و سازمان یافتگی به چندین قطعه تقسیم شده است. آنهایی که در جستجوی قدرت هستند باید مشروعیت خود را برقرار کرده، متشکل شوند و منافع و علائق را برای وحدت هدف به یکدیگر بفشارند و یک پایگاه قدرت بسازند. آنها بایستی یا سیاستهایی را تهیه و به اجرا بگذارند تا انتظارات ارزش مردمی را که درباره خواستهای خود در حال تفرقه هستند تحقق بخشند، یا اینکه بکوشند تا انتظارات را تغییر دهند، آن هم از طریق تهدید و ترور. (پایان خلاصه) 3- تجزیه و تحلیل مشکلات اساسی در میان انقلاب شبیه ساختن یک آسمانخراش بر روی شن روان است. معذالک نخستین سرخی انقلاب اسلامی ایران گذشته و اکنون این امکان وجود دارد که بعضی از مشکلات اساسی که هر رژیم یا گروهی که در پی قدرت است، بایستی با آنها سروکار داشته باشد، تشخیص داده شود. در این تلگرام کوشیده شده است مشکلات عمده، تشخیص داده شده و ابعاد آن کشف گردد و خطوط اصلی اوضاع کنونی را ترسیم کرده و ملاحظاتی چند درباره اینکه چگونه قطعات عمده مسئله به یکدیگر در حال حاضر ربط پیدا می کنند فراهم شود.

4- انقلاب ایران که به طور تقریبی از سپتامبر سال 1977 آغاز شده و تا زمان حاضر ادامه دارد، شاهد فرسایش تدریجی مشروعیت و حاکمیت تا مرحله ای شده است که برای آنهایی که ایران را قبل از آن دوره می شناختند باور نکردنی است. سلسله پهلوی یک وحدت کاذب از لحاظ ارزشها و سازمان بر کشور تحمیل کرده بود و از این لحاظ بی شباهت به سلسله های نیرومند در گذشته نبود. برچیده شدن تدریجی حکمروایی پهلوی که با تظاهرات در قم در ماه ژانویه 1978 آغاز و به دنبال آن ناآرامیهای سطح پایین منجر به تیراندازیهای میدان ژاله در ماه سپتامبر و مبارزه طلبیها و اعتصابهای عمومی و تظاهرات جمعیت در خیابانها از نوامبر 1978 تا فوریه 1979 ادامه داشت، عملاً به مفهوم واحد حاکمیت مشروع پایان داد.

پیروزی نهضت اسلامی این اوضاع را تغییر نداده است. علاوه بر ساختهای موازی دولت بازرگان (مرجع الف) و کمیته های خمینی و اصطکاک در داخل حکومت اسلامی بین نهضت اسلامی و سایر گروههای جامعه اختلافات قابل ملاحظه درباره همه مسائل عمده وجود دارد. عزیمت شاه تنها نظری که درباره آن اجماع کلی آراء تا اواخر پاییز یا اوایل زمستان وجود داشت را از میان برد.

5 - فرسایش مشروعیت همراه با روی سطح آمدن تفرقه های عمیق بر سر ارزشهای پایه ای

ص: 159

(مرجع های ب و ج) بوده و از طرف آن به پیش کشیده شده است. شاید مهمترین این تقسیم ارزشها شکافی است که بین رهبران غیر مذهبی و روحانی به وجود آمده است. بسیار از آنهایی که به پیروزی نهضت اسلامی بر شاه کمک کردند مایل نیستند به محدودیتهای اسلامی بنیادگرایان درباره فعالیت سیاسی و زندگی اجتماعی تن در دهند. حتی بعضی از رهبران مذهبی (طالقانی، شریعتمداری) اکنون با آن قاطعیت که از خمینی در جریان مرحله مبارزه ای انقلاب پشتیبانی می کردند، پشتیبانی نمی کنند. پیروزی بر سلطنت به سرعت منجر به ایجاد شکاف در ائتلاف انقلابیون شد از جمله علائم مشخصه این شکاف به وجود آمدن فدائیان مارکسیست ظرف چند هفته گذشته و تشکیل جبهه دمکراتیک ملی بوده است که از جمله نیروهای بالقوه پیگیر هستند....

6- این تقسیمهای ارزشی صفوف را از لحاظ سیاسی طبقاتی و سن و سال از یکدیگر جدا می کند.

استدلالها و احتجاجات بین آنهایی که از مفهوم یک جامعه مدرن غربی شده طرفداری می کنند چه در اردوهای مذهبیون و چه غیر مذهبیون به عمل می آید، هر چند وزنه گروه متجددین معمولاً در میان غیر مذهبیون است. همان طوری که قسمت اعظم سنت پرستان به نحو قاطعی پشت سرخمینی قرار گرفته اند، جوانان در پی مشارکت هستند و اغلب متمایل به چپ و گاهی نیز در سمت مذهبی توده سیاسی قرار گرفته اند. برادران ارشد آنها از جوش و حرارت انقلابی و افراط کاری پرهیز می کنند در حالی که آنهایی که در سنین بیست سالگی هستند از اعدامهایی که همراه با محاکمه های مختصر به نام انقلاب صورت می گیرد، پشتیبانی می کنند. تعداد قابل ملاحظه ای از پشتیبانهای رژیم سابق وجود دارند. این عده فعلاً در بیم و هراس به سر می برند ولیکن ممکن است در چنین وضعی باقی نمانند (قتل سپهبد قرنی این اندیشه را القا می کند که آنها ممکن است آغاز حرکت کرده باشند). مثلاً در شهرستانها آن طوری که ما درک کرده ایم شواهد بیشتری درباره فعالیت طرفداران شاه وجود دارد.

7- اثرات عمده این وضع بر روی هیئت سیاسی دولتی عبارت بوده است از اعتلای احساس آزادی و توسعه آن به طوری که بحثهای سیاسی در هر گوشه ای از خیابان و در هر کلاس درسی با شدتی هر چه تمامتر جریان دارد. منظره، منظره بسیار خیره کننده ای است که هرکس از آن لذت می برد. هنگامی که کوششهایی به عمل می آید یا لزوم چنین کوششهایی پیش می آید تا حاکمیت مشروع برای سروکار داشتن با مشکلات جدی برقرار شود، مسائل جدیدی به وجود می آید. حرکت در خارج از مرکز کنونی آزادی ولنگ و باز مستلزم اقداماتی است که به نام حکومت مشروع با صلاحدید نهایی قوه قهریه انجام می شود.

هنوز کسی یارای چنین کاری را ندارد.

مشکلات حکومت کنونی با دو نمونه مشخص می شود: در مورد واحدهای مسلح وفادار به انقلاب آمادگی آنها به اطاعت از دستورات برای شلیک به اوضاع بستگی دارد. لااقل 3 مورد اتفاق افتاده است که طی آنها به سربازان انقلابی (مجاهدین) دستور داده شده است، بر روی تظاهر کنندگان شلیک کنند و آنها خودداری کرده اند. بازسازی نیروهای مسلح منظم به آن مرحله ای نرسیده است که بتوان از آنها برای برقراری و حفظ نظم مدنی به استثنای اوضاع و احوال ویژه ای از قبیل شورشهای محدود کردها و ترکمنها استفاده کرد؛ در این دو مورد اوضاع حساس بوده است. زد و خورد اخیر در نقده که در آن نیروهای دولت موقت ایران نتوانستند تا زمانی که یک آتش بس متزلزل برقرار شود وارد شهر شوند بسیار گویا است.

8- نمونه دوم: طرح قانون اساسی نشان دهنده کوششهای دولت موقت ایران برای مقابله با اختلافات

ص: 160

وسیعی بر سر ارزشها است. یک کمیته موسسان اکنون می کوشد بین طرحی که توسط حقوقدانان غیر مذهبی تنظیم شده با طرحی که از سوی گروهی از رهبران مذهبی تنظیم شده هماهنگی ایجاد کند. این دو طرح درباره نکات اصلی از قبیل اینکه چه کسی قدرت اجرایی عالی را اعمال خواهد کرد و مناسبات بین شاخه هایی از حکومت و منبع اساسی قوانین و اینکه چه نوع حقوق بشری برای یک جمهوری اسلامی مناسب است، فاصله بسیاری از یکدیگر دارند. این مسائل شامل اختلافات عمده در ارزشهای اجتماعی و سیاسی است. اینکه چنین اختلافات عمیق ارزشی را بتوان در یک چهارچوب دمکراتیک سازش و چانه زدن حل کرد، در معرض سؤال قرار می گیرد. هر حکومتی که بکوشد که ایران را اداره کند با یک چنین مشکلی رو به رو خواهد بود. هر نهضتی که بخواهد نقشی در زندگی سیاسی ایران داشته باشد با این اختلاف عمیق بر سر ارزشها مقابله کند و به هر صورت یا قوه قهریه را به نحو مؤثر به کار ببرد، یا سازش کند و یا شکست بخورد؛ فردگرایی افراطی و خود مرکزیت ایرانیان، سازش را در این زمینه بسیار دشوار می کند.

9- پل بین مشروعیت و حاکمیت در ایران امروز در رهبری پر جاذبه آیت اللّه خمینی تجلی می کند. ولی نقطه های اتکای این پل رو به فرسایش است و بسیاری از مردم رفراندم را به عنوان صحه گذاری بر مشروعیت او تلقی نمی کنند. قدرت جاذبه خمینی و خصومت آشتی ناپذیر او نسبت به شاه او را به عنوان یگانه رهبر مهم در ایران جلوه گر ساخت. ولی او به نحو همگانی مورد محبت نیست و حتی گروههایی اکنون علیه او حرکت می کند، هر چند این حرکتها غیرمستقیم است .... (بعضیها نیز مستقیم است، با فریادهای «مرگ بر خمینی») مسئله خمینی مسئله حاکمیت است. از آنجایی که چهارچوب نهادی مشروعیت در ایران که مورد توافق همگانی باشد وجود ندارد، دولت موقت ایران مرجع منحصر به فرد حاکمیت مشروع نیست و در این نقش با ساخت کمیته های ایجاد شده توسط خمینی سهیم است (و در مسائل مهم سهیم کمتر در این حاکمیت مشروع است) خمینی هماهنگ با سنت شیعی ضد حاکمیتی، به کرات حکومتی را که خود تعیین کرده مورد حمله قرار داده است. تشنج بین بازرگان - نخست وزیر - و حکومت و ساخت کمیته ای، بسیار اساسی مشهود است و این امر اغلب مردم ایران را درباره منبع حقیقی حاکمیت دچار حیرت می کند. نهضت اسلامی معتقد بود که مسئله حاکمیت مشروع به محض اینکه انقلاب به پیروزی رسید، از میان خواهد رفت. ولی اکنون برای همه در ایران روشن است که این مسئله که چه کسی با کمال انقلاب را تحت کنترل دارد یک مسئله حساسی است. هیچ گروه دیگری بجز نهضت اسلامی نمی تواند ادعایی عنوان کند که مورد قبول عده زیادی باشد. ولی نهضت اسلامی قادر نبوده است اراده خود را به طرقی که چشم انداز ثبات درازمدت را در برداشته باشد تحمیل کند. مثلاً زنان ایران چندین بار در خیابانها علیه ممنوعیتهایی از لحاظ البسه علیه خمینی دست به قیل و قال زده اند.

10- این امر، مسئله قدرت یعنی قدرت برای تأمین فرمانبرداری و قدرت نظامی برای دفاع از کشور و حکومت و توانایی برای دادن دستور انجام کارها با انتظار معقول که این کارها انجام خواهد گرفت را پیش می آورد. اگر در مورد ارزش، اجتماع آراء وجود نداشته باشد، آنگاه مسائل اعمال زور اهمیت دوگانه پیدا می کند. یعنی اینکه آیا یکی از مدعیان می تواند اراده خود را بر مدعیان دیگر تحمیل کند؟ خصوصیت منحصر به فرد انقلاب اسلامی تا این تاریخ این بوده است که عملاً محو کامل همه مراکز قدرت را اعم از ارتش، نیروی هوایی، ساواک، پلیس و ژاندارمری در بر گرفته است، بدون اینکه اکنون هسته جدیدی از

ص: 161

قدرت جسمی که از مرکز کنترل شود ایجاد کند. درحال حاضر مجاهدین شاید قدرت عمده در کشور باشند ولی هنگامی که آن را بر مقیاس ملی قرار دهیم بسیار ضعیف هستند و علاوه بر این دچار تفرقه در داخل بین آنهایی که از بنیادگرایان طرفداران خمینی طرفداری می کنند و دیگرانی که حاضرند برای ادامه انقلاب با فدائیان کار کنند، هستند. فدائیان مارکسیست در نتیجه به دست آوردن اسلحه در جریان نابودی رژیم سابق از دهم تا چهاردهم فوریه به سرعت رو آمده اند، ولی متشکل از گروههای کوچکی هستند که در شهرها متمرکز می باشند. گروههای خلق الساعه از جمله بعضی از گروههای دست راستی نیز صاحب اسلحه هستند. از سوی چپیها و راستیها برای کوشش در مقابله با یکدیگر نقشه هایی در میان خواهد بود و بدین ترتیب شکل یافتن قدرت جسمی و فیزیکی فوق العاده پراکنده است.

11- قدرت سیاسی در حال حاضر کمتر پراکنده است و در اینجا نهضت اسلامی بر صحنه مسلط است و کمیته های مساجد در هر محلی برقرار. وفاداری همه این واحدها از لحاظ تئوری نسبت به خمینی است ولی همان طوری که حادثه طالقانی (مرجع2) به روشنی نشان داد پایبندیها و دلبستگیها ممکن است جزئی تغییراتی داشته باشد و حوادث نسبتا جزئی ممکن است انشعابات سازمانی جدی در برداشته باشد.

سازمانهای سیاسی به هر صورت نسبتا ضعیف هستند. کم ارزش جلوه دادن، درهم شکستگی سازمانهای اجتماعی از همه نوع و نقصان پیوندهای نهادی از هر نوع بسیار دشوار است. ایران هرگز نهادهای سیاسی نیرومندی نداشته است. دولت موقت ایران میل دارد اثرات نهادهایی را نیز که وجود داشته اند، محو کند و در عوض نهادهای جدید به وجود نیامده است. ما شاهد زایش یک نظام جدید به حقیقی ترین مفهوم آن از صفوف دانشگاهیان هستیم. پاکسازی و بی تجربگی شعارهای روز را تشکیل می دهند. رسانه ها هر چند که ظاهراً طرفدار خمینی هستند در عمل در حال حاضر تمایل به چپ دارند.

12- نخستین قلم در دستور فعالیت هرکس که می خواهد به قدرت برسد باید آن باشد که وفاداری سیاسی در یک چهارچوب سازمان یافته برای خود بسازد یا به دست آورد. گروههایی که در این سو و آن سوی طیف سیاسی قرار دارند، دارند به سختی و جدیت در این راه می کوشند. در حال حاضر چپیها اندکی بهتر موفق می شوند، ولی هفته ها (اگر نه ماهه) طول خواهد کشید تا چپیها بتوانند چیزی شبیه به برابری رقابتی (موضع اقلیتی عددی با اهمیت) با نیروهای مذهبی به دست آورند (و آن هم تنها هنگامی که نهضت مذهبی مأموریت سازمانی خود را درهم برهم کند). معذالک مسئله دو پهلویی که در این معادله وجود دارد ممکن است اتحادهایی بین فدائیان مارکسیست و گروههای قومی مانند کردها یا ترکمنها یا میانه روهای سرخورده باشد. این امر ممکن است جدول زمان بندی شده را اندکی به پیش ببرد و در غیاب دیپلماسی مؤثر داخلی حکومتی ممکن است، ایران را زودتر به مرحله کشمکشهای سیاسی برساند تا دیرتر. در غیاب یک حکومت مشروع قاطع استوار بر یک پایگاه محکم قدرت یک چنین مبارزه طلبی یقینا پیش خواهد آمد. علاوه بر مسائل سنتی ایرانی از قبیل قومیت و جدایی طلبی و کشمکشهای مذهبی بین شیعه و سنی، هرکس که بکوشد در ایران قدرتی برای خود به هم بزند با مشکل اساسی انتظارات ارزشی و عمرانی اقتصادی رو به رو خواهد شد. انقلاب انتظارات مردم را به سطوح بسیار بالایی به ویژه در بخش عمومی رسانده است. به فقیران وعده های کار و مسکن و غذای کافی داده شده است، ولی نهضت اسلامی در عین حال زندگی مسرت باری را موعظه می کند. معذالک صدها هزار ایرانی از رواج اقتصادی برخوردار بودند و گرایشهای فوق العاده مصرفی دارند. سیستم اقتصادی کشور در حال جنگیدن است و به تدریج می کوشد

ص: 162

تا درمیان دعواها بر سر دستمزد و دستورات کمیته برای متوقف کردن کار و آن گاه از سرگرفتن تولید و دشواریهای مربوط به سیستم بانکی و ساخت حقوقی که در نتیجه توزیع مجدد انقلابی کالاها از سوی دادگاهها و کمیته ها پیچیده تر شده است، کار تولید را سر و سامان دهد. آنهایی که بخواهند در به دست آوردن قدرت موفقیت داشته باشند، باید ناگزیر برای برآوردن انتظارات ارزشی که با یکدیگر تفاوتهای وسیع دارند یا کاهش این انتظارات برنامه هایی تهیه و به موقع اجرا بگذارند. این اشخاص باید منافع مردم را تبیین کرده و سازمان دهند و این منافع را به صورت برنامه های پرمعنی در راه رفع نیازها و انتظارات درآورند. رژیم شاه در چنین کاری حتی در اوج برنامه های عمران اقتصادی خویش موفق نشد، در حالی که از قدرتی بیشتر از آنچه یک حکومت جانشین که تا مدتها بعد می تواند تشکیل شود برخوردار بود ...

بنابر این شرایط اقتصادی همانا بمب بالقوه ای است که هر رژیمی که در پی قدرت است باید آن را بی اثر سازد. شکست در حل مسئله اساسی بیکاری کوشش برای محدود کردن هزینه های مصرفی به نام اسلام یا پیشنهادات اقتصاد اشتراکی که مخالف با طبیعت و ماهیت فردگرای ایرانی است، همه اینها دعوتی است به ادامه هرج و مرجهای سیاسی. هر حکومتی که بتواند این مشکلات را چند قدم به سوی راه حل نزدیکتر کند از پشتیبانی دواطلبانه بیشتری برخوردار خواهد بود و کمتر به دستگاه اعمال زور نیاز خواهد داشت...

ناس

تجدید حیات و احیاء بنیادگرایی اسلامی: در ایران

سند شماره (26) مؤلف : ویلیام. ای. گریفیثتاریخ : 23 آوریل 1979 - 13 اردیبهشت 1358 محل : مرکز مطالعات بین المللی - مؤسسه تکنولوژی ماساچوست - کمبریج، ماساچوست موضوع : تجدید حیات و احیاء بنیادگرایی اسلامی: در ایران انقلاب ایران یکی از اصیلترین تحولات دینی و سیاسی زمان ما را تشکیل داده است. این همان گرایش به بنیادهای اسلامی است که از اندونزی تا مراکش و از ترکیه تا آفریقای مرکز را در بر می گیرد در کوتاه مدت این مسئله باعث مشکلاتی برای غرب خواهد شد، ولی در دراز مدت به علت وجود جمهوریهای مسلمان نشین آسیای مرکزی ممکن است برای شوروی خطرناکتر باشد ...

مدل غربی تجدد، ترویج صنعت و حاکمیت عقل طبقه روشنفکر سوفسطایی و توده های مصرف کننده، موفقیتهای قابل توجهی در چندین جامعه غیر غربی کسب کرده است: از جمله ژاپن، کره جنوبی، تایوان، هنگ کنگ و سنگاپور. ولی همه این نفوذها در محیطهایی با فرهنگ چینی و کنفوسیوسی بوده اند، فرهنگهایی که شکست نخورده اند و مورد افتخار مردم می باشند و در عین حال این نظام فرهنگی شامل یک سری اخلاقیات است نه یک دین واضح و آشکار. با این وجود در خود چین سه تشنج شدید به وقوع پیوسته است (آشوبهای تای پینگ، مشت زنان و انقلاب فرهنگی) که نشان داده اند نتایج اقدامات اخیر چین در بازگشت به مدرنیزه شدن باید هنوز مورد شک و تردید باشد. برای سایر دنیای عقب مانده، تجدد به طریقه غربی جالب و بیزار کننده، مطلوب و مردود، مورد مدح و انزجار است. اکثر جهان سوم، بعضی از نتایج آن را مانند فراوانی و وفور تحرک اجتماعی، پیشرفت در تکنولوژی و نتیجتاً استقلال حتمی کشور را مورد تمجید قرار می دهد و نتایج دیگرش را مانند رد امکان شناسایی (خدا)، فساد، اصالت ماده، بی اعتنایی به اخلاق، رقابت بیرحمانه و فن سالاری را رد می کند. هرچه تجدد سریعتر، فسادانگیزتر و

ص: 163

بیشتر توأم با تبعیض باشد (خصوصاً در شهرهای بزرگ)، مردود شناختن آن نیز با خشونت بیشتری همراه خواهد بود. قیامهایی که علیه تجدد به سبک غربی صورت گرفته اغلب توأم با حیات دوباره دین و جمعیت، سنت و اتحاد گروهی در مقابل «آشکار شدن راز زمانه» به اصطلاح ماکس و بر بوده اند. جمعیتی جدید و رهبرانی روحانی مطلوب هستند. این قیامها، دردمند، خواستار ترکیه و ارتجاعی به معنای واقعی هستند، زیرا که می خواهند به اصول گذشته آرام باز گردند و آن را اختیار کنند تا بر غربت و اضطراب حال بی آرام پیروزی یابند.

قیام علیه تجدد به سبک غربی امروز خصوصا در جهان اسلام شدت دارد. اسلام خیلی بیشتر از یک دین است. اسلام یک سیستم جامع نظم اجتماعی و سیاسی است که به صورت مجموعه قوانین درآمده و قرآن و شریعت آن را ارائه می کنند. اسلام در زندگی مسلمین جامع الاطراف و مرجع است. سنن اسلام در رابطه با جماعت و رعایت مساوات بوده و بر عدالت اجتماعی شدیدا تأکید می گردد. اسلام زندگی شخص را از لحظه تولد تا مرگ به عنوان یک نفر و یک عضو هر گروه اجتماعی از خانواده گرفته تا کشور را در بر می گیرد و به آن شکل می دهد. (در واقع جمعیت اسلام «امت» به قدری جامع است که مفهوم مردم - کشور در مقام مقایسه با عالم اسلام نارسا می باشد) اسلام نه به نظریه پیشرفت عقیده دارد و نه به تمایز بین خدا و قیصر، کلیسا و حکومت. چون که محمد هم حاکم دنیوی بود و هم دینی و جانشینانش خلفا و (برای مسلمانان شیعه، ائمه) نیز همین طور بودند. بنابراین اسلام بیشتر از ناحیه تمدن جدید غربی مورد خطر قرار دارد.

تاکنون موجهای متناوبی از حرکتهای بنیادطلبانه اسلامی به وقوع پیوسته است: فرقه وهابی در عربستان قرن هجدهم (که خانواده حاکم سعودی مظاهر اصلی آن هستند) سنوسی در لیبی و اخوان المسلمین در مصر اواخر دهه 1920 و پس از آن. از همه اخیرتر آنکه تلاشهای خاورمیانه ای برای تلفیق اسلام با تجدد اغلب اوقات از نوع سوسیالیستی به سبک غربی مانند «سوسیالیسم عربی» ناصر که حتی از جانب بسیاری از طرفداران پیشینش عمدتا شکست خورده تلقی می گردد. از طرف دیگر بسیاری از اعراب اگر نگوییم اکثرشان اسرائیل را نه تنها غیر مسلمان تلقی کرده اند یعنی مظهر یک دین تحمل شده اما پست تر، بلکه پیروزیهای آن را نیز پیروزیهای یک حکومت غربی تحت رهبری نخبگان بی دین غربی فرض کرده اند. بالاخره عربستان سعودی و لیبی که از در آمد نفت ثروتمندند، قویاً تبلیغات بنیادگرایانه اسلامی را تأمین نموده اند. بدین ترتیب آنها جاذبه آن را تقویت نموده اند، هرچند که مسلماً ایجاد کننده آن نبوده اند. بنابه تمامی دلایل فوق، اسلام در حال حاضر بار دیگر همه نیروها و احساساتش را جمع آوری می کند تا به سنت دیرینه اش در قیام علیه بی عدالتی و حکام بی دین، جامه عمل بپوشاند.

زمینه ایدئولوژیک رادیکالیسم اسلامی در ایران

ایران دو سنت عمده سیاسی دارد که در خاورمیانه بی نظیر است و آن شاهنشاهی قدیمی پارسی و اسلام شیعی می باشد. شیعه از قدرت مبارزه و قیام بیشتری علیه والیان دنیوی نسبت به سنیها برخوردار است. این برتری باز می گردد به قتل حسین، امام سوم و فرزند علی (داماد محمد پیامبر و بنیانگذار شیعه اسلام) در نبرد کربلا که به دست یزید خلیفه سنی در قرن هفتم انجام شد و نمونه اصلی شکست عدالت به دست یک مستبد گردید (شاه غالبا به عنوان یزید زمانه خوانده می شد و بزرگترین تظاهرات سال 1978

ص: 164

علیه او در سالگرد همین نبرد کربلا اتفاق افتاد). در سال 874 میلادی بنا به روایات شیعه اثنی عشری امام دوازدهم محمد المهدی ناپدید شد، یعنی به «غیب» رفت. از آن تاریخ، بنابراین کلیه ولایتهای دنیایی نامشروع یا از لحاظ مشروعیت در مقایسه با ولایت دنیایی و دینی مجتهدین (مقامات دینی مهم که اینک معمولاً به آنها آیت اللّه اطلاق می شود) که تقلید از آنها فرض است، لااقل پائین تر بوده اند و علاوه بر آن یک مجتهد است که اغلب به نام مرجع تقلید شناخته می شود؛ درست همان چیزی که امروزه آیت اللّه خمینی است.

در ابتدای قرن شانزدهم، سلسله صفویه بنا به انگیزه های ناسیونالیستی و ضد عثمانی، شیعه را به عنوان دین رسمی کشور انتخاب کردند. از آن پس «علما» توانستند موقعیت خودشان را به مراتب بیش از زمان اسلام سنی تقویت کرده و تشکل بدهند. تشیع معتقد به استقرار حکومت الهی جهانی و رهبری برگزیدگان است و بین خیر و شر شدیدا تمایز می گذارد. اگر چه علمای شیعی از نظر خداشناسی دچار رکود و سکون بوده اند، ولی عرفا و فلاسفه شیعی و صوفیه که از آن میان می توان از ملاصدرا (متوفی 1640) نام برد، معتقد بودند که متفکرین خاصی (اولیاء) می توانند و باید دیدگاههای امام را بیان دارند و بدین ترتیب حتی در زمان غیبت نیز به سوی کمال روند. آنها می پنداشتند که دیدگاههای آنها یعنی دیدگاههای برگزیدگان معدود «انسان کامل» (یعنی حکام حکیم نو افلاطونی یا بنیانگذار یک حقیقت باطنی در صوفیه) نه تنها از حکام دنیایی بلکه از مجتهدها هم عالی تر است. این دیدگاههای خلاف کیش مورد سرزنش علما قرار گرفتند.

عقیده شیعه به فلسفه غیبت منجر به چند حرکت در جهت استقرار حکومت الهی جهانی که مخلوطی از صوفیگری و مخالفت با دولت مرکزی بود، گردید. مشهورترین این حرکتها اسماعیلیه و شیخیه می باشند.

حرکت شیخیه ماهیتاً یک حرکت قرون وسطایی بود، یعنی در متن نارضایی عقلی اسلام قرار داشت، نه نظریات جدید ترقی فردی و اجتماعی. اما یکی از رهبران متأخر این فرقه، حاج محمد کریم خان کرمانی، نظریه تطّور اجتماعی تحت رهبری برگزیدگان را به افکار شیخیه افزود. یک تعبیر افراطی تر این نظریه از لحاظ اجتماعی بابیه قرن نوزدهم (سلف بهائیت) بود.

فعالیتهای سیاسی مدرن ایران به مراتب دو جنبه ای بوده اند. به این ترتیب که: موافق تجدد ولی مخالف تسلط غربیان، و تمایز بین اسلام شیعه و میراث ایران قبل از اسلام نتیجتا چندین ترکیب به وجود آمد:

1- اصلاح طلبان اسلامی: آنهایی که با صداقت سعی کردند اسلام شیعه را با جنبه های تکنولوژیک تجدد ممزوج نمایند. 2- متجددین به سبک غربی که در عین حال که اسلام را انکار نمی کردند ولی سعی داشتند گذشته قبل از اسلام ایران را با تکنولوژی امروزی غرب ممزوج نمایند (شاه و پدرش از این دسته بودند).

3- متجددینی که عقیدتا مسلمان بودند، ولی عمدتا متوجه مطابقت آن با تغییرات اجتماعی بودند، مانند سید جمال الدین افغانی و میرزا ملکم خان آنها که عمدتا تحت تأثیر دوره روشنایی قرار گرفته بودند و در عین حال متأثر از فکر شیخیه و بابیه هم بودند. آنها تکیه بر جنبه های نو افلاطونی و نخبه ای عقاید خلاف کیش شیعه داشتند و اکثراً ناسیونالیسم ایرانی را عامل مهمی به حساب می آوردند. هر سه طبقه بندی فوق، همراه با («علما»ی سنتی و هواداران بازاریشان) که با تمایلات قاجاریه به غرب نیز مخالفت می کردند، با سیاستهای ایجاد تمرکز آن سلسله مخالف بودند. بدین ترتیب اتحاد بین روشنفکران غربی و علما برقرار شد که منجر به جنبش تنباکو در انتهای قرن نوزدهم و بحران مشروطیت (1911 - 1905) گردید. در

ص: 165

1906 مشروطیت به «علمای» طراز اول حق وتو در مورد مورد قوانین داد؛ قانونی که امروزه آیت اللّه خمینی از سر گرفته است. به علاوه، تا قرن 19، اکثر علمای طراز اول در خارج از ایران زندگی می کردند، در جاهایی مانند کربلا و نجف در عراق که از مکانهای مقدس شیعه می باشند و علت این امر استقلال از سلطه قاجار بود. در نتیجه، تبعید آیت اللّه خمینی در سال 1963 به عراق و بعد پاریس در سنت شیعه امری کاملاً طبیعی و قانونی بود. خمینی به علت مخالفتش با حکومت مستبدانه شاه و روابط نزدیک او با آمریکا و اسرائیل در سال 1963 تبعید شد، درست همان کاری که آیت اللّه کاشانی در زمان مصدق و «علما» در سال 1905 در زمان مشروطیت انجام دادند.

بنابراین فعالیتهای سیاسی مدرن ایران، هم سنتی و هم غربی، هم دینی و هم ناسیونالیستی، هم اسلامی و هم قبل از اسلامی بوده اند. که مشخصه آن طرز فکر خلاف شرع شیعه می باشد. نظریات اصلی فلسفه پیشین شیعه خلاف شرع مانند اعتقاد به سلطنت الهی آخرالزمان، امکان دستیابی به کمال، رهبری به دست برگزیدگان و تقیه در شکل دادن به این فعالیتها سهم عظیم داشته اند، بدون آن نظریات نمی توان این فعالیتها را درک کرد. حتی غربزده ترین طرفداران این فعالیتها روشنفکران، خواهان رهبری برگزیدگان بوده اند، که از استقرار دموکراسی در آن جامعه عقب افتاده و بیسواد مأیوس شده بودند و معمولاً چون می دانستند داشتن عقاید غیر اسلامی موفقیتی کسب نخواهد کرد، متوسل به پنهان داشتن مقاصد حقیقی خود یا حداقل (همان طور که در تاریخ اسلام مکرر روی داده) به طرز ریشه ای اسلام را «تفسیر مجدد» کرده اند.

سایرین که ضد غربی بودند با مراتب مختلف تفسیر مجدد بر پیوستگی به اسلام سنتی تأکید داشتند.

ایدئولوژی افراطی اسلامی علی شریعتی

علی شریعتی (1977 - 1934) ایدئولوگ اصلی رادیکالیسم فعلی در ایران، یک جامعه شناس تحصیلکرده فرانسه بود که 2 سال پیش در لندن درگذشت. او یک فرد مذهبی غیر روحانی، ایدئولوگ سیاسی و دارای خصال لازم برای جذابیت بود. وی توسط شاه آزار و زندانی گردید و عقاید وی هنوز برای روشنفکران مسلمان، دانشجویان و بورژوازی شهرنشین ایران مورد احترام است. مانند سایر روشنفکران آزادیخواه و مشروطه طلب غربزده سابق، وی نیز اسلام را«تفسیر مجدد» کرد. او این کار را با درآوردن اسلام به صورت یک ایدئولوژی خواهان دگرگونی ریشه ای سیاسی و اجتماعی انجام داد. او نیز مانند اسلاف قرن نوزدهم خود که کمتر رادیکال بودند این کار را عموما با تبعیت از تفکر شیعی که تفکری خلاف تلقی رایج از شرع است، یعنی اعتقاد به ظهور سلطنت الهی در آخرالزمان، حکومت برگزیدگان و مخالفت با صاحبان مناصب دینی و دنیوی، انجام داد. این کار به مراتب بیشتر از آن چیزی بود که وی تحت تأثیر نفوذ غرب انجام داده بود.

در دنیای عقب مانده منجمله کشورهای مسلمان، چندین ایدئولوژی سعی بر این داشته اند که ناسیونالیسم (یعنی پان عربیسم) را با تغییرات ریشه ای اجتماعی ترکیب نمایند، از قبیل: بعث در سوریه و عراق و سوسیالیسم عربی ناصر. بعث رسماً نه مذهبی است و نه ضد مذهبی و ناصر هم یک مسلمان بوده است. اما شریعتی اولین کسی بود که اسلام را برای اینکه جزو غیر قابل انفکاک چنان ایدئولوژی جامع رادیکال نماید، مجدداً تفسیر کرد. بنابراین او به طور نظری فاصله بین جریانهای سنت طلب و تجدد طلب را در ایران از بین برده است.

ص: 166

چه وجه اشتراک و اختلافی بین مجتهدین سنتی شیعه و شریعتی موجود است؟ هر دو اسلام شیعه را قبول دارند. هر دو «انحطاط» غرب را مردود می دانند. هر دو معتقد به سلطنت الهی در آخرالزمان هستند، ولی شریعتی معتقد است که این حکومت در روی زمین است نه در بهشت. شریعتی با تکیه بر یک تعبیر تحرک زا خواستار تغییر ریشه ای در اجتماع و دگرگونی شکلی در سیاست از اسلام شیعی می شود.

در حالی که علما معمولاً مبلغ یک معنای کم تحرک و متفکرانه تر و از خط مقدم طرفداری از تغییرات سریع اجتماعی بسیار به دور بوده اند. او معتقد است که علما اسلام را تنها به قوانین محدود کرده اند، در حالی که اسلام حقیقتا باید یک باور اجتماعی انقلابی باشد. دموکراسی سرمایه داری رسمی است و به یک اکثریت محافظه کار حق می دهد تا یک اقلیت ترقی خواه را تحت زورگویی خود قرار دهند. او خواهان نوعی «پروتستانیسم اسلامی» است که در آن تشیع یک دین معترض می گردد که دائماً به تناسب شرایط متغیر، تغییر می پذیرد. او بر این عقیده است که یک روشنفکر اغلب بهتر از یک عالم حقیقت را درک می کند. حقیقتاً روشنفکر باید نقش رهبری سیاسی را داشته باشد، زیرا آنها از این مسئله که آنها در عین نزدیکی و شعور به توده ها جزئی از آنها نیستند، اطلاع دارند. جهان بینی روشنفکر باید مختص و در رابطه با کشور باشد نه عام و جهانی. چرا که صورت اخیر نظریه ای است که متأسفانه از اروپا وارد شده است.

برگزیدگان روشنفکر باید بر توده ها استیلا داشته باشند و از طریق انقلاب آنها را به سوی یک جامعه بی طبقه سوق دهند. روشنفکران اغلب نباید حقیقت را برای توده ها بازگو کنند، مبادا که موجب گمراهی آنها شود. خود روشنفکران باید توسط یک قهرمان و یک شخصیت پرجذبه، رهبری شوند، درست همان طوری که امام دوازدهم عاقبت خواهد آمد تا مسلمین را به سوی یک جامعه کامل رهبری کند.

اعتقاد شریعتی نسبت به دین، که خلوص آن واضح نمی باشد، برای انقلاب و برای تبلور بخشیدن به یک هویت فرهنگی مبارزه جویانه است. تشابه عقایدش، مخصوصا در مورد تشکیلات تحت رهبری نخبه ها، به عقاید لنین بسیار آشکار است؛ ولی در مبنا اسلامی می باشد نه لنینیسم. فقط با فهمیدن این مطلب است که می توان پی برد امروزه دانشجویان، روشنفکران و بورژوازی غربزده چرا آنقدر به اسلام کشش پیدا کرده اند. وقتی آنها برای آیت اللّه خمینی فریادهای تحسین برانگیز سر می دهند، خیلی از آنها در فکر شریعتی هستند، انگار که شریعتی از آنها خواسته است که این کار را انجام دهند. کاملاً به حقانیت آرای شریعتی و سهولت تحقق آنها معتقد می باشند.

دلایل بسیار دیگری جز اسلام نیز برای انقلاب ایران وجود دارند: قیام ملی بر ضد ظلم، شکنجه، فساد، جنبه پلید تجدد، نفوذ بیش از حد آمریکا، یک سیاست خارجی و نظامی پر هزینه و ترکیب اختناق شاه و بعد از آن اعطای آزادی و عدم قاطعیت وی. چیزی که در این بین تازه به نظر می رسد و فقط با درک قسمت اسلامیش می توان آن را فهمید، جذابیت عمومی این ترکیب عقیده به اسلام و رادیکالیسم اجتماعی بیش از همه برای جوانان شهری است. تا آگاهی از قسمت دوم این ترکیب خیلی برای ما وقت مانده است.

پایان

پیش نویس نامه ای از : ام، مترینکو

ص: 167

سند شماره (27) خیلی محرمانه تاریخ : 24 آوریل 79 - 4 اردیبهشت 58 پیش نویس نامه ای از : ام، مترینکو 1- خلاصه: اگر خصوصیات اخلاقی، گویای شخصیت ملل باشند، یکی از صفات ویژه بسیار خشن و بد ایرانیان عدم توانایی در پذیرش مسئولیت هرچیزی است که به وضع بدی دچار شده است. با کمی استثناء، اغلب موضع گیریهای معنوی انقلابی و نظریات در ایران امروز به سوی آمریکا نشانه رفته. (پایان خلاصه) 2- حملاتی از سوی فاتحین: خمینی رهبری گروه به قدرت رسیده فعلی را در حملات، تقریبا همه روزه به سوی آمریکا به عهده دارد. به نظر او آمریکا مسئول زیاده روی شاه و تقریبا هر چیزی که در ایران به غلط بوده، می باشد. آمریکا همچنان سعی در انهدام ایران داشته و تمام مشکلات اقتصادی، جنگهای منطقه ای، نتیجه اعمال شیطانی عموسام است. دیگر گویندگان نیز راه خمینی را می روند و هر روز اتهامات جدیدی در مطبوعات دیده می شود. در میان دیگر اتهامات علیه آمریکا این مسائل مطرح است: به نفت ایران چشم دارد (خمینی) مسئول دردمندی مردم بلوچ است (آیت اللّه خامنه ای) طالب بازگشت صلح به ایران نیست (خمینی) باعث سرایت ناراحتی در کردهای ترکیه می شود (فدائیان خلق)، با همکاری ساواک توطئه برای کشتن یک سری از روزنامه نگاران، مقامات مذهبی و سیاسی می کند (روزنامه کیهان) و غیره ... این فهرست ادامه دارد. سپر بلا (راه فرار) برای تمام مشکلات ایران محدود به آمریکا نمی شود بلکه اسرائیل، انگلیس، روسیه نیز سهمی هرچند کوچک در سخنرانیهای سیاسی مذهبی را پذیرا شده اند.

شاه به هر حال تحت سیطره آمریکا بوده است (به زعم حزب خمینی) و آمریکا بایستی بزرگترین سرزنش را دریافت کند.

3- حملات از سوی مغلوبین: از این طرف نیز با توجه به تبلیغات کمتر ولی معهذا ثابت تکرار می شود.

اغلب با نوع متناقض ملامت کردن، برخی از فاتحین انقلاب از سوی مخالفین متهم به وابستگی به آمریکا شده اند. مسائلی که از سوی پروفسور بیل در مجله تایم بیان شد، در مورد معاونین نخست وزیر - انتظام و یزدی - آغازگر یک سری حملات به این شخصیتها و دیگر مقامات انقلاب گردید. چاپ گفتگویی از اعتراف ژنرال نیروی هوایی، ربیعی نیز آمریکا را در برابر سرزنش آشکارتری قرار دارد. در شهادت دادگاهی ربیعی ادعا کرد که ژنرال هویزر و به عبارت دیگر دولت آمریکا مسئول مجبور کردن شاه به ترک ایران و مانع کودتایی به نفع او از طرف ارتش و نیروهای مسلح گردیده است. مأمورین سفارت مرتباً از طریق دوستان و رابطین در مورد رل حقیقی آمریکا در وقوع انقلاب مورد سؤال قرار می گیرند. حتی در اغلب گفتگوها صحبت از ارتباط خمینی با سیای آمریکا مطرح است. وابستگیهای طولانی رهبرانی چون یزدی، انتظام، قطب زاده (و گروه دیگری از انقلابیون محلی) فقط هیزم به آتش اینان می افزاید.) آموزش اغلب انقلابیون همافر اساسا در آمریکا باعث سوءظن از سوی آنان که همه چیز را از دست داده تلقی می کنند، می شود. در اصل، تز این گروه از متهم کنندگان این است که آمریکا شاه را قربانی کرد تا دولتی اسلامی بنیاد کرده و رژیمی ضد کمونیستی پایه گذاری کند. خمینی کاملاً تحت کنترل آمریکا بوده و این در خیال اکثر مغلوبین انقلاب است.

ص: 168

4- مشکل می توان از تأثیر دراز مدت اتهامات ضد آمریکایی مواضع ایرانیان نسبت به آمریکاییان اطمینان یافت. تقریباً هر ایرانی با فرهنگی به نقش بزرگ آمریکا در جریان انقلاب ایران اعتقاد دارد.

علیرغم تمام اتهامات، نظریه های شخصی از سوی تعداد زیادی از ایرانیان نسبت به آمریکا تغییر و تقلیل نیافته. پس از حملات توهین آمیز طرفداران شاه یا طرفداران انقلاب به آمریکا، آنها به طور معمول در مورد امکان دریافت ویزا سؤال می کنند و یا با غرور از اقوام و خویشاوندانی که در کالیفرنیا اقامت دارند یادآوری می نمایند. همچنین غیر محتمل است برای ایرانیان که باور کنند آمریکاییها ممکن است، دلایلی برای احساس منفی خود نسبت به ایشان داشته باشند. با تمام این احوال وقتی آخرین علائم نفوذ آمریکا را در ایران نابود کرده اند، که انقلابیون هنوز قصد دارند برای تحصیلات یا بازنشستگی در آمریکا به سر برند.

نظری به آینده (قسمت دوم) اوضاع جاری

سند شماره (28) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 25 آوریل 79 - 5 اردیبهشت 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی. سی. - فوری طبقه بندی : سری موضوع : نظری به آینده (قسمت دوم) اوضاع جاری 1- (تمام متن سری است) این یک تلگرام گزارشی است.

2- خلاصه: اینک جنبش اسلامی آیت اللّه خمینی که خود در حال از هم گسستگی است محبوبترین و بهترین رهبر، ولی در عین حال مغشوش ترین سازماندهی را دارا می باشد. سایر گروهها ضعفهایی دارند، ولی برخی توان کار مؤثر در جهت تحصیل و نگهداری قدرت را بیشتر دارا می باشند. گذشته از احتمال حوادث ناگهانی مانند سوءقصد به رهبران ایران، ممکن است تا آغاز نبرد مسلحانه برای قدرت دو ماه فرصت داشته باشند. اگر یک گروه نتواند قدرت خود را بدون مقابله جدی با مخالفین تحکیم نماید و با برنامه های وحدت آفرین بر تفرقه ها و اختلافات ارزشی غلبه نماید آینده ایران آشفته خواهد بود و در نهایت باعث بروز یک رهبر مستبد مانند پادشاهان قدرتمند گذشته خواهد شد. (پایان خلاصه) 3- اگر با دید وسیعی بنگریم اولین گروهی که احتمال تحکیم قدرت را داشته باشد جنبش و دولت اسلامی فعلی است. خمینی به قدری قوی است که تعادل نظم را موقتاً برقرار می کند، حداقل تا زمانی که رقیبان در ساختن سازمان بهتری موفق شوند. در زمانی که اکثریت بزرگی از مردم ایران محتملاً حامی خمینی هستند، گروههایی از حمایت اولیه انقلابی روگردانیده اند و در حالی که خمینی روز به روز اجبارا اهداف و روش خود را مشخص می کند این جدایی افزایش خواهد یافت و کلی گویی در مورد خصوصیات کشور اسلامی و همچنین مسئولیت تمام بدیهای بر عهده اجانب یا مرتجعین فقط تا این حد پیش خواهد رفت و هیچ از این دو مبنای محکمی برای اتخاذ قاطعانه تصمیمات توسط دولت موقت ایجاد نمی کند.

فوری ترین وظایفی که جنبش با آن مواجه است، سازمان دادن پایگاه قدرت سیاسی و نظامی است (حداقل سریعتر از رقیبهای آنان) به راه انداختن اقتصاد (حداقل با کم کردن بیکاری)، تدوین قانون اساسی و دولتی که اکثریت کشور در سایه آن زندگی کند و ایجاد وحدت در سایه حمایت اکثریت از خطوط مشی تدوین شده است. نهضت اسلامی، سطح بالایی در سیاست را اشغال کرده است. دولت وقت متصدی قانون از طریق رهبری خمینی است و ساخت دوگانه، مشکل جدی در جهت توسعه وحدت در قدرت و سیاست

ص: 169

می باشد. سازمانهای سیاسی مساجد، قوی بوده و توانایی بسیج مردم را برای عملیات خیابانی دارند، ولی سازماندهی اجتماعی کافی برای جا افتادن در چارچوب حکومتی ندارند. بنابراین کمیته های مساجد، آن طوری که خیلیها تصور می کنند تشکیلات ناتوانی نیستند و در حال حاضر هیچ کس سازمان بهتری ندارد. جنبش با ارزشهایی عقد اخوت بسته، که فعلاً طبق تعاریف ارائه شده برای اکثریت مردم مورد قبول است، ولی حتی اقلیت کوچکی از آن قشر متجدد و متخصص که برای پیشرفت برنامه های سیاسی و اقتصادی ضروری هستند، آنها را نمی پذیرند. کابوس نهضت اسلامی باعث شکافی در طبقات روحانی و جناح آیات شده است، که باعث شکنندگی محبوبیت خمینی و تضعیف وحدت جنبش همراه با ترمیم آن خواهد گردید.

4- فدائیان مارکسیست نیز مزایا و ضعفهایی برای خود دارند. از نظر مزایا احتمالاً فدائیان بهترین نوع سازمانی را برای بسیج مردم دور حول واحدی برای عملیات خشونت آمیز دارند. ارزشهای آنها بیشتر به بینش متجددین می خورد، به خصوص در مقابله با روشن تر شدن طرحهای خمینی، که به نفع فدائیان است. جنبش در سطح ملی از نقطه نظر سازمان و تعداد، ضعیف است و فعلاً از رهبران ملی مورد قبول و درجه یک، کسی در رأس آن وجود ندارد (گرچه امکان پیدایش آن هست) سازمان مورد حمله ایدئولوژیک گروههای کوچک مارکسیستی می باشد. فدائیان برای اینکه بتوانند تهدید قابل توجهی باشند، در آینده نزدیک باید به خوبی سازماندهی کنند و ائتلاف صحیحی جهت کسب موقعیت سودمند در صورت گرفتار شدن یا ایجاد شکاف در نهضت اسلامی داشته باشند. ما اطلاعات کمی در مورد ارتباطات خارجی فدائیان در دست داریم، ولی دستیابی آنان به قدرت احتمالاً به طریقی اتفاق می افتد که ایشان را وادار به وابستگی به نیروهای خارجی همدرد با آنها مثل سازمان فلسطین، شوروی و لیبی می کند.

5 - جبهه دمکراتیک ملی: سازمان متین دفتری از جهت دیدگاههای لیبرال دمکراتیک تهدید بالقوه ای می تواند باشد و محتملاً دنباله روهایی قوی در بین انقلابیون غیرمذهبی و به خصوص غیر سیاسی با بینش تجددطلبی دارد (تاکنون)، متأسفانه جبهه از نظر قدرت نظامی کمبود جدی داد و حتی از نظر سازماندهی وسیع ملی نیز از احزاب مارکسیست ضعیفتر بوده است. مگر اینکه با عناصر جنبی نهضت اسلامی که مترصد پذیرش جدایی سیاست از مذهب می باشند، ائتلاف کند و گرنه در کوتاه مدت یا دراز مدت قدرتی به دست نخواهد آورد. (جبهه) به عنوان متفق فدائیان، در صورت به قدرت رسیدن آن گروه بلعیده خواهد شد.

6- جبهه ملی : پس از استعفای کریم سنجابی از وزارت خارجه جبهه رهبری خود را بازیافت. سؤال واقعی این است که جبهه چقدر ضعیف شده؟ در حالی که در روزهای آخر انقلاب نقش فرعی ایفا کرده، قدرت نظامی مستقلی نداشته و عملاً پس از فوریه فعالیت سیاسی مستقلی به نمایش نگذاشته است. دو منبع به ما گفته اند که اغلب حامیان به جبهه دمکراتیک ملی رفته اند، که این کار عامل تحرک سنجابی برای استعفا و رجعت به سیاست گردید. اگر جبهه ملی خواستار وجهه ای است بایستی تجدید بنای اساسی انجام دهد یا با جبهه دمکراتیک ملی که از لحاظ ایدئولوژیکی با آنان هم خط هستند ائتلاف کند.

7- ارتش ایران: فعلاً نیروهای مسلح در بازی سیاست صاحب ارزش بوده و به طور مستقل فاقد رهبری قاطع هستند. نیروهای مسلح تنها گروه با آموزش محکم حرفه ای به طور سازماندهی عادی هستند. دولت موقت سعی در تجدید بنای ارتش به صورت اسلامی و متشکل از افسران جدید و «پاک» دارد. اگر در این امر شکست بخورد و یا اگر افسران عالیرتبه نظامی از ارزشها و سیاستهای رژیم نا امید شوند، امکان بروز ارتش به عنوان یک نهاد مستقل پدید می آید. این مسئله احتمالاً حدود شش ماه طول می کشد. اکثر نظامیان از وجهه های انقلاب به آرامی ابراز نارضایتی می کنند.

8 - دیگر راستگراها: برخلاف تبلیغات انقلابی یک جریان مخفی وجود دارد که پشتیبان سیاستهای متجددانه شاه و حتی دستگاه سلطنتی می باشد. این عناصر در یکی از احزاب غیر مذهبی مانند فدائیان جبهه ملی و جبهه دمکراتیک ملی جمع می شوند، ولی در مدت زمان کوتاهی باعث مشکلات عدیده ای برای هر دسته یا شخصی که سعی در کار سیاسی جمعی دارد، می نمایند (در واقع دولت موقت با بی میلی و به طور خصوصی اقرار کرده که این وضع در آذربایجان ... ترکستان ایجاد شده). راستهای سلطنت طلب هنوز تحت ضربه شوک هستند و امکان ظهور کامل ندارند و تعداد کمی از ایشان هستند که ممکن است برای مدتی تصور بازگرداندن پادشاهی را با وضع سابق کنند. به علت مواجهه شدن با تله جمهوری اسلامی، این گروه که شامل تعدادی افراد در استانها می باشند، می توانند حمایتهای قابل توجهی برای گروههای دیگر فراهم کنند. شواهدی در دست است مبنی بر این که این گروه افراد لازم برای گروههای ملاکشی که به طور مخفی هستند و فقط گاهی اعلامیه صادر می کنند و شاید در کشتن ژنرال قرنی هم دخالت داشته اند، تدارک دیده اند. در بعضی قسمتهای ایران به قدر کافی احساسات ضد روحانی وجود

ص: 170

دارد که در صورت مساعدت شرایط، به عکس العملهای اغتشاش در برابر دولت اسلامی تبدیل خواهند شد. به خصوص اگر اعدامهای سریع و دیگر فعالیتهای دشمن زای کمیته های خمینی ادامه داشته باشد.

ادعاهای گاه و بیگاه دولت در مورد عفو عمومی با ناباوری کامل تلقی می شود. اینچنین تصمیماتی مبنی بر حذف اعدامها (اگرنه محاکمات) وضعیت را برنمی گرداند، بلکه تسهیل می کند.

9- طرحهای کوتاه مدت: مشکلات عظیم سازمانی که کلیه نیروهای پراکنده سیاسی در صحنه با آن مواجهند محتملاً در غیاب یک حادثه جنبی محرک (برای مثال فوت خمینی) ایران را برای چند ماه آتی به سمت تشنجات کمی خواهد کشاند، که در نتیجه عدم سازماندهی جاری و اختلاف شدید ارزشی، ما احتمال این را که نهضت اسلامی بتواند کشان کشان خودش را پیش ببرد کمتر از 50% می دانیم و این به علت ناموزونی سازماندهی است. با وجود بهره گیری از تمام مزایای حکومتی به صورت رهبری محبوب، خمینی گاهی از دامان پیروزی، شکست را برای خود می خرد و کارها را خراب می کند. سخنرانیهای عمومی اخیر او در حمایت از ارتش و انتقاداتش از حمله کنندگان به روحانیت تا حدودی مانند صدای نگران مردی است که دریافته است طرح بازی او آشفته است. ما با نظر پاکستان مبنی بر اینکه آشفتگی فعلی ایران خواسته خمینی است و از او منشأ می گیرد موافق نیستیم. تمام منابع نزدیک به نهضت مذهبی بیان می دارند که خمینی در مکانیسم سیاستمداری به مقدار زیادی ساده اندیش بوده و رفتارش با بازرگان و دولت موقت باعث خشم و دلسردی اعضای کابینه شده است. اگر دولت نتواند کنترل اوضاع را به دست گیرد و سریعتر حرکت کند (که بازرگان با آن موافق نیست)، نهضت اسلامی موقعیت پیشتازی سیاسی خود را که به عنوان پیش قراول انقلاب به دست آورده بود از دست خواهد داد. اینک گوی و میدان در دست خمینی است و اگر از دیدگاه درازمدت بنگریم درمی یابیم که او زیاد با زرنگی عمل نکرده است. محتملاً بهترین نشانه برای اینکه جنبش اسلامی به عنوان قدرت سیاسی در ایران ابقاء خواهد شد یا نه، چگونگی همدستی کلیه عوامل مؤثر در بهبود وضع فعلی آن است.

ص: 171

10- بدون شک حداقل یک رقیب دیگر برای نهضت اسلامی وجود دارد، و این تهدیدات در صورت ضعف و تفرق نهضت اسلامی باعث افزایش تهدیدات و قدرت دیگران خواهد گشت. فدائیان مطمئناً با یک ائتلاف مارکسیستی رهبری شده، جنگ را بعد از دوره ای فعالیت و سازماندهی به دست خواهند گرفت.

این منازعه ممکن است به آهستگی و با استفاده از گروههایی که قبلاً تشکیل شده اند، در مواردی که فدائیان ترتیب داده اند مثلاً تشکیلات انتخاباتی برای قانون اساسی جدید، حقوق زنان و پیشرفتهای اقتصادی شروع شود. به نظر می رسد در صورت شکست دولت موقت در بهبود اقتصادی و خواسته های دنباله روان خویش، فدائیان بیشترین نفع را خواهند برد. خطر واقعی جایی است که جذب ناراضیان در برابر میانه روهایی مثل جبهه دمکراتیک، جبهه ملی و سایرین صعود و سقوط کند.

11- به علت گسستگی ارزشهای سلطه و قدرت، سیاست در ایران دارای یک فعالیت موضعی نسبت به دیگر کشورهای توسعه یافته است. حوادث اتفاق افتاده ضربه نامتناسبی روی اهداف دراز مدت دارند.

احتمال تغییرات از مواقع عادی انقلابها بیشتر است. در شرایط فعلی، خمینی تا هنگام خرد شدن سپر خود می تواند از بازرگان حمایت کند. دولت موقت بایستی برای ابقای خود به زودی نتایج کارش را نشان دهد.

مرگ بازرگان یا خمینی سریعا دوران کوتاه شدن آرامش نسبی را کم و گروههای سیاسی را به جدال مسلحانه برای کسب قدرت می کشاند. در نتیجه پس از 6 ماه بی نظمی و آشوب اجبارا فرد مستبدی چه راستی، چه چپی که به هر صورت تحت عنوانی مانند مدل جدیدی از رضاشاه و با حداقل مدرک و پشتوانه مذهبی روی کار می آید. عجیب است که کسانی که یک ماه پیش دم از دمکراسی می زدند، امروز می گویند که لزوم یک رهبری قوی احساس می شود.

ناس

ارزیابی تهران

سند شماره (29) از : سفارت آمریکا در لندنتاریخ : 2 مه 1979 - 12 اردیبهشت 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی - فوری طبقه بندی : سری شماره : 8702 موضوع : ارزیابی تهران 1- کمیته مشترک اطلاعات روز اول مه در لندن برای تهیه یک گزارش جدید از ایران ملاقاتی داشت.

این گزارش در INR است و پاسخ تعدادی از سؤالهای مرجع الف را می دهد. سایر سؤالهای مطرح شده برای دپارتمان به خاطر عدم وجود مواد خام لازم به دولت انگلستان و دولت آمریکا پاسخ داده نخواهد شد.

2- انگلیسیها ارتباط مستقیم با خمینی نداشته اند. گرچه اخیرا سفیر فرانسه در تهران او را دیده و نظرات خود را به سفیر گراهام انتقال داده است. به ما گفته شده که مرد فرانسوی آیت اللّه را سالم و عاقل تشخیص داده است.

بروستو

کتاب پانزدهم

دخالتهای آمریکا در ایران (6)

ص: 172

ص: 173

ص: 174

امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم، امروز خیانتهای زیرزمینی در کار است که در همین سفارتخانه ها طرح ریزی می شود و عمده اش از شیطان بزرگ، آمریکاست.

«امام خمینی» در کتاب قبل، اسناد مربوط به چند ماهه اول بعد از پیروزی انقلاب را مطالعه و چگونگی برخورد شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی را در این مدت بررسی نمودیم. آنچه از اسناد کتب قبل بر می آمد آن بود که شیطان بزرگ به هیچ وجه راضی به تغییر رژیم و سرنگونی شاه نبوده است و در یکی از اسناد کتاب حاضر نیز به این مسئله اشاره می شود:

«یکی از فجایع بالقوه سال 1978 این است که فرآیند انقلابی به جای آنکه شاه را با سقلمه به استعفا وا دارد یا اینکه یک سلطنت مشروطه اعلام داشته، بدین وسیله انتقال مسالمت آمیزی از قدرت به طبقات حرفه ای دانشگاه دیده و بورژوا که در جستجوی مشارکت سیاسی بوده اند را فراهم آورد، ممکن است باعث فرار این طبقات شود و ایران را وادار کند که تحت نظام شدیدتری و رژیمی حزبی شاید به شکل سازمانی یک کشور اروپای شرقی درآید؛ هر چند ایدئولوژی آن کمونیستی نباشد.» (سند شماره 10) یعنی اولاً آمریکا از سرنگونی شاه ناراضی بوده و ثانیاً در صورت وقوع چنین امری تمایل داشته که رژیم متشکل از افراد غربزده بر سر کار آید. ولی از آنجا که آمریکا همواره و در هر شرایطی به دنبال حداکثر منافع خود می گردد نمی توان انتظار داشت که با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی به کلی منافع سابقش در ایران را فراموش کرده و دیگر کاری به کار مردم ایران نداشته باشد.

بلکه همان طور که در اسناد کتاب قبل مشاهده کردیم شیطان بزرگ بعد از مدت کوتاهی سکوت و آن هم برای درگیر مسائل تبلیغاتی نشود، دوباره سربلند کرده و به دنبال راهی می گردد تا از آن راه بتواند در ایران بعد از انقلاب برای خود جای پایی باز کند. ولی همان طور که در یکی از اسناد کتاب چهاردهم آمد در اولین قدمهای بعد از انقلاب به رژیمی برخورد می کند که به علت عدم شناخت کافی از آن، قدرت برخورد با آن را نیز فاقد است. که البته گفتیم منظور آنها از نداشتن شناخت نسبت به رژیم بدان معنی نبود که از دولتمردان دولت موقت شناختی نداشتند، بلکه منظورشان نداشتن اطلاع و شناخت کافی از رهبری روحانیت و نقش ولایت فقیه در جمهوری اسلامی بود که از نظر آنها ناشناخته بود و تجربه لازم برای برخورد با آن را نداشتند.

اسناد این کتاب نیز که از نظر زمانی دنباله اسناد کتاب چهاردهم می باشد، به خوبی بیانگر این

ص: 175

مسئله هستند که چگونه بعد از مدتی که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، دولتمردان به نظر از آن سکوت موذیانه دست برداشته و قدم پیش گذاشته و خواستار روابط جدیدی با جمهوری اسلامی می شود و اینکه چگونه از طرف دیگر با هر نیروی مخالف جمهوری اسلامی رابطه داشته و با آنها صحبت از سرنگونی جمهوری اسلامی می کنند.

روشن است که هدف آمریکا از کلیه این روابط (چه با دولت موقت و چه با گروههای ضد انقلاب) نهایتاً دستیابی به منافع از دست رفته سابق می باشد.

«منافع آمریکا در ایران، ایران قوی و مستقل و پیش رونده از لحاظ اقتصادی که یک تولید کننده دائمی نفت و بازاری برای فروش اجناس غربی در موازنه با فروشش و دارای زمینه برای نفوذ آمریکا در امور منطقه باشد.» که این درست همان مقاصد آمریکا در ایران قبل از انقلاب است و آنجا که با پیروزی انقلاب اسلامی روابط سیاسی ایران و آمریکا به حداقل خود رسیده بود، شیطان بزرگ اولین قدم را برای به دست آوردن این «زمینه نفوذ در منطقه» برقراری روابط سیاسی مجدد با دولت موقت ایران می دانست، تا بتواند تحت پوشش این روابط در جهت اهداف واقعیش که در بالا گفته شد فعالیت کند؛ و بدیهی است که لانه جاسوسی در این کار بزرگترین نقش را داشته است. چنان که در سند شماره 19 چنین می خوانیم:

«ما می توانیم ساخت هیئت سیاسی آمریکا در ایران را به عنوان حربه سیاسی ببینیم و این خیلی مفید است. ما سعی کرده ایم که یک هیئت فعال و کامل را در ایران حفظ کنیم...» «هدفهای هیئت نمایندگی سیاسی ایالات متحده در ایران در حال حاضر عبارت است از حفظ مناسبات صریح و پر از همکاری عملی با دولت موقت ایران تا اندازه ممکن علیرغم تندگوییها از جانب رسانه ها و رهبران مذهبی و افراطیون.» (سند شماره 33) سند نوزدهم اهمیت نقش سفارت آمریکا در تهران را می رساند و سند سی و سوم نیز مبین این مطلب است که قصد آمریکا در حفظ روابطش با دولت موقت همکاری با افرادی است که بینش غربی داشته و روابط با آنها زمینه سازی برای اقدامات بعدی وی باشد و چنان که مشاهده می شود، بلافاصله از تندگوییهای رسانه ها و رهبران مذهبی و افراطیون شکایت می کنند.

آمریکا همان طوری که در یکی از اسناد کتاب قبل نیز گفته شده از سازش با روحانیت ناامید بوده و در روابط آینده اش با ایران به این قشر امیدی نبسته بود، به خصوص آنکه برخوردهای صریح امام را پیش از پیروزی انقلاب به خاطر داشت.

«دولت موقت ایران و خمینی درباره ارزش مناسبات با آمریکا اختلاف نظر دارند. ماهیت ضدآمریکایی نظرات خمینی باعث شده است که فعالیت ضدآمریکایی افزایش یابد. رسانه های گروهی و افکار عمومی نسبت به آمریکا نظر خصمانه ای دارند، تحمل ما به عنوان یک نقطه ضعف از سوی همه گروهها در صحنه سیاست ایران تلقی می شود. (سند شماره 18) و: «در حالی که دولت موقت ایران روابط حسنه با ما را به رسمیت شناخته است، آیت اللّه خمینی و اطرافیان او چنین اهمیتی را به رسمیت نمی شناسند. (سند شماره 18) و: «فکر اعزام فرستاده مخصوصی به سوی خمینی در قبال سرسختی بی گذشت وی هیچ معنایی

ص: 176

ندارد و در حقیقت اوضاع را بدتر هم خواهد کرد.» (سند شماره 24) این می رساند که در روابط احتمالیشان در آینده هیچ امیدی به امام و روحانیت در خط امام نداشتند بلکه رو به سوی افرادی داشتند که از خصلت غربزدگی بی بهره نبودند و با سیاستهای لیبرالیشان جای پای محکمی را برای آمریکا در ایران به وجود آورده و با اظهار ضعفهای بیشمارشان همان حربه ای را به دست شیطان بزرگ می دادند که آرزوی داشتن آن را در ایران بعد از انقلاب داشت.

«هر حکومتی که در ایران قدرت را در دست گیرد خواهد خواست به تکنولوژی ایالات متحده و بازار ایالات متحده برای نفت و احتمالاً مقداری کمک نظامی و مواد غذایی و سایر کالاها دسترسی داشته باشد؛ مگر اینکه ایران به یک حکومت خان خانی تبدیل شود و یا به صورت یکی از اقمار شوروی درآید.» اگر احترام برای ایالات متحده وجود نداشته باشد، (سند شماره 18) و: «تنها فرصتی که برای میانه روها است این است که خمینی و دیگران را متقاعد کنند که حالا روابط با آمریکا برای ما ارزش داشته و لازم است. زیرا نیاز به مواد غذایی و لوازم نظامی داریم و این را قادر باشند از طریقی نشان دهند که آمریکا مایل هستند این کارها را بر پایه روابط سیاسی مناسب و خوب انجام دهد.» و از طرفی از آنجا که خود می دانستند در اولین برخوردهایشان، با ایران بعد از انقلاب نمی توانند همان موضعی را داشته باشند که در زمان شاه داشتند، بنابراین تا حدی خود را کنار کشیده و ظاهرا منتظر مانده بودند تا اولین قدم از سوی دولتمردان ایرانی برداشته شود.

«پس از سقوط رژیم پهلوی و روی کار آمدن دولت موقت موضع ما این بوده است که هرگاه دولت موقت می خواهد و با هر سرعتی که می خواهد، روابط عادی را از سر خواهیم گرفت. صحبتهایی که با مقامات ارشد دولت موقت داشتیم ما را متقاعد کرد که این خواست دولت موقت نیز می باشد. ما معتقدیم که در چنین شرایطی قطع کامل روابط توسط دولت آمریکا صحیح نمی باشد اگر قدم اول را در چنین رابطه ای برداریم این ضرر زیادی به منافع آمریکا می زند و به عنوان یک عمل خصمانه و تنبیهی تلقی خواهد شد. اولین ضرر موضع فعلی ما این است که تا زمانی که دولت موقت مایل یا توانا نباشد که روابط عادی دیپلماتیک را برقرار کند ما در موضع ضعف هستیم.» (سند شماره 19) یعنی آمریکا در ماههای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی می کند به طور موذیانه ای خود را ظاهرا کنار کشیده و منتظر آن باشد که دولت موقت برای برقراری روابط بیشتر پا پیش بگذارد. اما آن طور که از سمت دوم این سند بر می آید قلباً با چنین موضعی موافق نبوده بلکه در چنین موضعی ماندن را ناشی از ضعف خود دانسته و در باطن سعی بر آن داشته که تا آنجا که ممکن است در صحنه سیاسی ایران حضور داشته باشد:

«وجود ما می تواند به عنوان یک عامل کنترل کننده افراطیون و حداقل حمایت معنوی برای عناصر میانه رو در ساخت سیاسی ایران باشد. این ما را در موقعیتی قرار می دهد که بتوانیم به سیاستهای آرام خود بر علیه افراطیون چپ و راست ادامه دهیم.» (سند شماره 19) جملات فوق از سند نوزدهم بخوبی موضع آمریکا را در تعیین روابط سیاسی با دولت موقت و همچنین گوشه ای از اهداف این کار را می رساند که البته تمام این اعمال باید تا حد امکان به طور آرام و به روشی که هم حداکثر منافع اقتصادی و تجاری و سیاسی آمریکا حفظ شود و هم نظر کسی جلب

ص: 177

نشده و باعث تحریک مردم مسلمان و انقلابی ایران نشود:

«سیاست آمریکا در قبال ایران عبارت است از جلب توجه نکردن، عدم دخالت اکید و دفاع از منافع خود در تدارک نظامی و تماسهای تجارتی به طور مؤثر و به صورتی که جلب توجه نکند و ابراز کلی حالت همدردی در مقابل کوششهای جبهه های فعلی در رهبری دولت موقت، برای سروسامان دادن کشورهایشان است.» و از طرفی همان طور که در کتاب قبل گفته شد محیطی که فاقد آرامش لازم برای فعالیتهای اقتصادی و سیاسی باشد هرگز نمی توانسته برای آمریکا مفید باشد و دولت آمریکا نیز حتی در زمان دولت موقت بهترین شرایط را آن می دیده که در ایران جو آرامی به وجود آید که در آن زمام امور به دست دولت موقت باشد تا در چنین شرایطی بتواند روابط سیاسیش را با ایران توسعه داده و در سایه آن برای رسیدن به اهداف دراز مدتش که در ابتدای این مقدمه توضیح داده شد، برسد.

«... تا زمانی که دولت موقت ایران حاکمیت بهتری بر روی سیستمهای سیاسی و اقتصادی نداشته باشد، دورنمای ضعیفی برای حل مؤثر مشکلات ما با رهبری وجود دارد.» «تحت شرایط فعلی کشاندن ایرانیان» سریعتر از آنچه می خواهد بی حاصل است.» (سند شماره26) البته آنچه لازم به تذکر است این است که آمریکا به نقش آن عده تحصیلکرده غرب که متأسفانه در دولت موقت نیز کم نبودند در روابط آینده اش با ایران امیدوار بود.

«ایرانیان بسیاری ضرورت یک نوع تماس خارجی را همچنان به رسمیت می شناسد و بسیاری از آنها به ویژه آنهایی که دارای تحصیلات غربی هستند با خفقانهای شدید بنیادگرایان اسلامی مخالفت می کنند.» (سند شماره 33) در نتیجه آمریکا که از جو ضدآمریکایی ایران اطلاع داشته و به خوبی می دانسته که این مخالفتها با استکبار جهانی به خصوص آمریکا به علت روشنفکری روحانیت و در رأس آن امام امت می باشد، لذا تنها امیدش به افراد غربزده و گروههای سیاسی میانه رویی بوده که از سالها قبل از انقلاب با آنها سر و سری داشته است و همان طور که گفتیم حضورش در ایران را نیز عاملی برای بقای آنها در صحنه سیاسی ایران به عنوان جای پایی برای آینده اش می شمارد:

«جو ضدآمریکایی که از طرف مقامات قم تحریک می شود هنوز در آینده سیاسی ایران کاملاً نمایان است. اگر چه با تلاش ضعیف دولت موقت برای جلوگیری از آن تا حدی کم شده است، آمریکا باید کمتر خودش را نمایش دهد و روابط دیپلماتیک ما به صورتی درآید که با واقعیتها هماهنگ باشد و از صورت حرف زدن در آمده و بیشتر عمل کند. عمل صحیح آمریکا و برخورد صحیح آمریکا شانسی به گروههای انقلابی میانه رو می دهد تا موفق تر شوند.» (سند شماره 14) به خوبی مشاهده می شود که هم زمان با سعی برای برقراری روابط دیپلماتیک با دولت موقت، توجه لانه جاسوسی آمریکا به هر گونه حرکت مخالف با انقلاب جلب شده و برای تمامی این حرکتهای مخالف انقلاب برای آینده حساب باز می کند:

«اظهار ناخرسندی از انقلاب خمینی در ایران رو به افزایش است. بسیاری از مخالفان منتظر یک نشانه تأییدی از سوی آمریکا برای توطئه علیه خمینی می باشند که به گفته آنها این عمل باعث اقدام

ص: 178

آنان خواهد شد.» (سند شماره 23) جملات فوق که ماهیت گروههای مخالف انقلاب اسلامی را می رساند، نشان می دهد که چگونه این گروهها عاجزانه برای سرنگونی انقلاب دست به سوی اربابشان، آمریکا دراز می کنند؛ هر چند جملات بعدی سند شیطان بزرگ نیز امید چندانی به آنها ندارد:

«... اما آنها و تقریبا تمام گروههای سیاسی که بالقوه با خمینی مخالفت می کنند چنان تحت تأثیر افسانه تسلط خارجیها در امور داخلی ایران می باشند و چنان از نظر سیاسی و داشتن برنامه های دیگری که ممکن است پیروی توده را جلب کند، ورشکسته اند که همچنان در اثر شکست خود میدان را خالی خواهند گذاشت...» اما آنچه مورد بحث است این است که به هر حال چه این گروهها قدرت مخالفت با انقلاب اسلامی را داشته باشند و چه نداشته باشند این مخالفتها مورد توجه و توافق شیطان بزرگ قرار می گیرد، زیرا چنین حرکتهایی اگر نتواند انقلاب را از بین ببرد، آن را مشغول خواهد ساخت و از سرعت آن خواهد کاست و نمی تواند زمینه سازی برای حرکتهای بعدی ضد انقلابی که توسط شیطان بزرگ هدایت می شود، باشد. بهترین تعریف از اهداف آمریکا در این مقطع زمانی جملات بعدی سند بیست و سوم می باشند:

«این روزها افرادی به نمایندگی از طرف گروههای متنوع سیاسی و منافع ویژه تقاضای ملاقات با ما می کند و همه آنان اطمینان می دهند که کاملاً مخالف آیت اللّه خمینی و جنبه های افراطی انقلاب اسلامیش می باشند. همچنین آنها به ما اطمینان می دهند که این موضوع را درک می کنند که ایران محتاج به داشتن روابط حسنه با آمریکا می باشد و علاوه بر آن، آنها و طرفدارانشان مصمم هستند که از خمینی و مرتجعین اسلامی که می خواهند بین دو کشور اختلاف به وجود آورند جلوگیری کنند. بعد از اظهارات اصلی، صحبت به طور اجتناب ناپذیری به مطلب حقیقی کشیده می شد. گاهگاهی این صحبتها در زمینه مادیات یا کمکهای مالی یا آزمونهای ویژه بود، اما اغلب اوقات در مورد چیزی بیش از نشانه تأیید ما برای توطئه هایشان نبود. آنها به ما می گویند: «به محض اینکه شما به ما ندا دهید وارد عمل خواهیم شد.» یعنی سفارت آمریکا در تهران عملاً مرکزی می شود برای در دل و چاره جویی تمام نیروهای مخالف انقلاب که به طور وقیحانه ای اظهار می کنند.» به محض اینکه شما به ما ندا دهید وارد عمل خواهیم شد. اما همان طور که قبلاً گفتیم و در اول همین سند اشاره شد حتی آمریکا از بی لیاقتی این مزدوران بی جیره و مواجبش و از اینکه آنها قدرت انجام هیچ کار چشمگیری را در مقابله با انقلاب ندارند مطلع است و به بهانه های مختلف سعی در آن دارد که ظاهرا از کمک به این دوستان واقعیش شانه خالی کند :

«اعتراض ما مبنی بر اینکه سیاست آمریکا مبتنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران می باشد و تجربه در مورد جنگ ویتنام و... آنها در جواب می گویند که هر کس می داند که آمریکا در پشت هر حادثه ای که در ایران اتفاق می افتد، می باشد. با چنین فرض مسلمی آنها درک نمی کنند که چرا ما از حمایت آنها دوستان واقعی ما در این کشور هستند اکراه داریم.» این جملات در واقع اعتراف صریحی است از یکی از ایادی شیطان بزرگ در لانه جاسوسیش در

ص: 179

تهران که تمام این بازیهای آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چه بوده و با چه هدفی انجام می شده است.

اما همان طور که در مقدمه کتاب قبل نیز گفته شد در شرایطی که هیچ نیروی دست پرورده نیرومندی در دست نباشد تا قدرت را در دست گیرد، دولت موقت می تواند بهترین کاندیدا باشد تا با سیاستهایش هم مقابل امام بایستد و هم زمینه سازی باشد برای فعالیتهای این «دوستان واقعی» آمریکا. اما این کاندیدا تا زمانی می تواند مفید باشد. که کاندیدای دیگری که کاملاً سرسپرده شیطان بزرگ باشد مطرح نباشد و تا آن زمان آمریکا از حمایت ظاهری این گروههای ضد انقلاب اکراه دارد.

اما مسلما نمی تواند برای مدت زمانی طولانی سکوت بکند و بالاخره است به عمل زده و منافع گروههای ضد انقلاب را تأمین کرده و آنها را به خدمت خواهد گمارد. بیانگر این موضوع گوشه ای از سند بیست و پنجم است:

«وابستگی ایرانیان این امکان را از بین می برد که ایران بتواند به طور جدی بر علیه منافع آمریکا عمل کند، مگر در زمینه کاهش تولید نفت، که در این صورت امکان دارد ایران به یک عامل ضد منافع آمریکا بلکه یک عامل خنثی شود. آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا امکان دارد این را بپذیرد (که در این صورت باید به کاهش حضورش در اینجا ادامه دهد) یا باید به ایجاد یک دولت قوی جدید برای اداره ایران کمک کند و این احتیاج به تضمین منافع شخصی یک گروه بزرگ برای این گروه به همکاری دارد.

این هم گران تمام می شود ولی با توجه به این عقیده ایرانیان که قدرت آمریکا تمام کارهای ایران را در دست گرفته امکان دارد. چه ما این کار را بکنیم و چه نکنیم در اذهان این طور تصور می شود که این کار را کرده ایم و یا سهل انگاری نموده ایم. به هر حال راه ما در حمایت از منافع آمریکا این نیست که صبر کنیم ایرانیان خودکارهایشان را جور کنند.» یعنی آمریکا که اهداف نهایی اش قبلاً مورد بحث قرار گرفت، در موقع لازم برای رسیدن به این مقاصد حاضر است از روابط دیپلماتیک با دولت موقت، که آنقدر سنگ آن را به سینه می زد چشم پوشیده و عده ای از افراد سرسپرده اش را بر سر کار آورد، زیرا به هر حال همان طور که در آخر این پاراگراف آمده راه آمریکا این نیست که نشسته و صبر کند تا ایرانیان خود کارهایشان را جور کنند.

یعنی به وضوح صحبت از این است که برای حفظ منافع آمریکا باید در امور ایرانیان دخالت کرد و باید در این جهت به قول این جاسوس به تشکیل «دولتی قوی» در ایران همت گماشت، که مسلما آن دولت قوی جز با سرنگونی انقلاب بر سر کار نخواهد آمد...

والسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

موقعیت گزارش شده در ایران

ص: 180

سند شماره (1) از : دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهرانتاریخ : 2 مه 1979 - 12 اردیبهشت 1358 به : وزارت دفاع گزارش شده در ایران طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 4577 موضوع : موقعیت گزارش شده در ایران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه) - این گزارش، اطلاعاتی راجع به اوضاع ایران ارائه می کند. این اطلاعات به عناوین زیر مربوط می شوند: اطلاعات اضافی در مورد قطع روابط با مصر، مراسم روز کارگر در ایران، تظاهرات ضد دولتی در روز کارگر، گلوله هایی که به طرف محوطه سفارت آمریکا شلیک شدند، ترور آیت اللّه مطهری.

17- تا 21 حذف شدند.

22- جزئیات. محرمانه.

(الف) اطلاعات دیگر راجع به روابط با مصر. عطف به پیام امام خمینی راجع به قطع روابط با مصر، وزارت خارجه اطلاعیه ای صادر نمود که در آن تأکید شده بود که قطع روابط دیپلماتیک با دولت کنونی مصر، هیچ دلیلی بر انجام عملی بر علیه ملت دوست و برادر مصر نمی باشد. نامه خمینی خطاب به وزیر امور خارجه، دکتر ابراهیم یزدی، چنین است: «در رابطه با امضای قرارداد ننگین بین مصر و اسرائیل و تسلیم قطعی دولت مصر به آمریکا و صهیونیستها، دولت جمهوری اسلامی ایران لازم است که روابط سیاسی خود را با دولت مصر قطع کند.» وزارت امور خارجه بیانیه زیر را صادر کرد: علت اصلی بحرانی که خاورمیانه را مجبور به تحمل 4 جنگ خونین کرده است، مسامحه کاری در اعطای حقوق انسانی و حقه مردم فلسطین و بی توجهی در به رسمیت شناختن آنها می باشد و هیچ راه حلی برای مسئله فلسطین، بدون در نظر گرفتن دلیل و ریشه بدبختی آنها ممکن نیست. بنابراین هیچ تخمین و برآورد جزئی نمی تواند برای منطقه و جهان، صلح را به ارمغان آورد. قرار داد صلح با اسرائیل شامل منطقه و جهان صلح را به ارمغان آورد. قرار داد صلح با اسرائیل شامل هیچ کدام از حقوق حقه فلسطینیها و مسائل مورد علاقه جامعه اسلامی نمی شود، در حالی که تجاوز همه جانبه و همیشگی صهیونیستها و پایمالی حقوق حقه فلسطینیان و دیگر برادران عرب که اسرائیلیها سرزمینشان را غصب کرده اند، در قرارداد تأکید و تأیید می شود.

قراردادی که توسط رژیم کنونی مصر با دولت دست نشانده آمریکا، اسرائیل، و تحت حمایت و سرپرستی آمریکا بسته شده است، هیچ منظوری جز تثبیت اسرائیل در زمینهای اشغالی اعراب به عنوان مجری سیاستهای امپریالیسم در منطقه و ارمغان آوردن ذلت و بردگی برای مسلمانان ندارد. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران، یکبار دیگر حمایت مطلق و همه جانبه خود از خلق فلسطین و دیگر برادران عرب که این صلح اسارت بار را نپذیرفته اند، اعلام می دارد ما در سایه حمایت مردم مسلمان ایران، بار دیگر آزادی قدس را از زیر سلطه متجاوزین اسرائیلی به دست خواهیم آورد. در حال حاضر ایران نمی تواند در مقابل حقوق سلب شده برادران عرب سکوت اختیار کند. از این رو در جلسه ای که در روز دوشنبه 30 آوریل، وزارت امور خارجه ایران، نظرات دولت متبوع خود را در رابطه با سیاستهای ضد اسلامی و ضد عربی دولت کنونی مصر اعلام داشت و سفیر را در جریان قطع روابط دیپلماتیک ایران با دولت مصر قرارداد. این تصمیم که از انقلاب کبیر اسلامی ایران الهام می گیرد، با اساسی ترین اصول ایدئولوژیکی است هماهنگ

ص: 181

است و با نظریات امام خمینی که با حکمی به وزارت خارجه ابلاغ شد، مطابقت دارد. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران لازم می داند که بار دیگر اظهار دارد که قطع روابط دیپلماتیک با دولت مصر، هیچ رابطه ای با روابط دوستانه و برادرانه ما با مردم دوست و برادر مصر ندارد. در حالی که قبلاً از مردم مجاهد و مبارز مصر حمایت می کند. مردم ایران یکبار دیگر حمایت خود را از مبارزه و تلاش فلسطین اعلام داشته و امیدوارند که تلاشهای مردم مصر همگام با دیگر مسلمانان برادران عرب، رسیدن به یک صلح واقعی و پایدار در منطقه را تسریع کند.

(ب) مراسم روز کارگر در ایران برگزار شد. در تهران حدود 8000 نفر از کارخانه های مختلف در میدان انقلاب گرد هم آمده و به طرف میدان امام حسین راهپیمایی کردند. از اعضای حزب جمهوری اسلامی هم در این راهپیمایی دیده می شدند. در این گردهمایی، ابوالحسن بنی صدر راجع به مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور سخنرانی کرد و گفت که کارگران ایران که انقلاب را تحقق بخشیده اند، باید آن را حفظ کنند و به ضد انقلابیون و عوامل رژیم قبلی اجازه نفوذ در اتحادیه کارگران را ندهند. او همچنین گفت که در گذشته صنعت ایران، وابسته به مواد خام، تکنسینهای و کارشناسان غربی بود، ولی کارگران اکنون دیگر باید سعی کنند که یک صنعت غیر وابسته در کشور به وجود آورند. نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در تهران «هانی الحسن» طی سخنانی گفت: «امروز روز بزرگداشت روز کارگر است.

کارگران باید انقلاب اسلامی خود را حمایت کنند، دشمنان ما، دشمنان انقلاب سعی در بازداشتن کارگران از تولید دارند، اما شما باید از تولیدات و محصولات خود محافظت کنید.» او سپس به مشکلات کارگران فلسطین و جنوب لبنان اشاره کرد و گفت که «بهترین هدیه ای که از طرف امام خمینی به کارگران ما داده شده است، قطع رابطه ایران با مصر بود.» تظاهرات مشابهی نیز دیروز در دیگر خیابانهای تهران انجام شد.

در این راهپیماییها شعارهای زیادی از جمله شعارهای زیر به گوش می خورد:

- ما کارگران هر گونه اشکال تراشی و دردسرسازی را محکوم می کنیم، اسلام حامی ما است.

- حزب جمهوری اسلامی محافظ و طرفدار تمام کارگران زحمتکش است.

- در اسلام، ظلم و ستم روا داشتن نسبت به یک کارگر، بخشودنی نیست.

- کارگران استثمار را به هر نحوی که باشد محکوم می کنند.

- اختلاف و عدم اتحاد صورتهایی از خیانت می باشند.

- آمریکا دشمن مردم ما است، و اختلاف انگیزان یار و همدست آمریکا می باشند.

- کارگران و کشاورزان همگی هشیار و بیدارند.

دیروز در تبریز تظاهراتی به علت حمله مردم به راهپیمایان چپی صورت نگرفت. گزارشی از حادثه و برخورد دیده نشده است.

در کرمانشاه، تظاهرات به شکل مسالمت جویانه ای انجام نشده و برخوردهایی بین تظاهرکنندگان پدید آمد.

- تعدادی از مردم زخمی شدند و حال دو تن از زخمیها وخیم است.

در بوشهر بیش از 000/10 نفر در خیابانهای شهر به راهپیمایی پرداختند. راهپیمایان اعلامیه ای صادر کردند که طی آن، آنها انقلاب اسلامی ایران را تأیید نموده و خواستار اجرای قانون کار، بازگشایی کارگاهها و پرداخت 12 میلیون دلار طلب کارگران توسط دیگر شرکا به سازمان انرژی اتمی شدند.

ص: 182

تفسیر نویسنده : (محرمانه) شایعات زیادی راجع به برخوردهایی در روز کارگر در دیگر شهرهای ایران وجود دارد. اما با وجود این در مطبوعات هیچ گزارشی از تعداد زخمیها منتشر نکرده اند. مطبوعات امشب و فردا صبح، بعدا برای اطلاعات بیشتر مرور و بررسی خواهند شد.

(ج) تظاهرات ضد دولتی : تمام تظاهرات دیروز برای طرفداری از دولت و به طور مثبت انجام نشد. در بین راهپیمایان گروهی از افراد بیکار هم به چشم می خوردند که با شعار «همین الان به ما کار بدهید»، تظاهرات می کردند. دیروز در یکی از خیابانهای اطراف دانشگاه: یک خبرنگار خارجی شنیده بود که یک گروه از جوانان که پرچمهایی با علامت داس قرمز حمل می کردند، شعار «مرگ بر خمینی» می دادند.

خبرنگار که باور نمی کرد از یک سیگار فروش راجع به آنها سؤال کرد، و او گفت : «آنها فقط کمونیست هستند.» تعداد زیادی زن چادری و یا با روسری و شلوار جین هم تظاهرات می کردند. آنها از فدائیان چپگرا بودند. تعدادی از آنها از انقلاب و خمینی تمجید می کردند. عده ای دیگر مطالبه کار و حقوق کارگری بیشتر می کردند و تعدادی هم تحت نام حزب خلق مسلمان به رهبری آیت اللّه کاظم شریعتمداری بودند. طرفداران آیت اللّه شریعتمداری و محمود طالقانی به اندازه طرفداران خمینی بودند. تعدادی از مردم عکسهای امام موسی صدر را حمل می کردند و به گفته دانش آموزی که پوسترهایی از این امام چشم آبی (امام موسی صدر) را حمل می کرد، عکس او در سرتاسر تهران به فروش می رود.

(د) تیراندازیهایی به سوی ساختمان سفارت آمریکا در شب گذشته صدای تیراندازی در اطراف سفارت توسط تعداد زیادی از پرسنل سفارت شنیده شد. صدای تیراندازی در حدود ساعت 20/21 به گوش می رسید اما هیچ شلیکی از داخل سفارت به بیرون نشد. در حدود ساعت 30/2 دقیقه شلیک هایی در اطراف محوطه سفارت و اکثرا از طرف خیابان روزولت صورت گرفت و یکی از لامپهای این منطقه با تیر مورد هدف قرار گرفت. پاسداران انقلابی سفارت شلیک کنندگان را تعقیب و 3 نفر از آنها را دستگیر کردند. مهاجمین در ضمن فرار، از فرط عجله تعدادی سلاحهای ژ - 3 خود را جا گذاشته بودند که این سلاحها به دست محافظین افتادند. یکی از محافظین گفت که سه نفر دستگیر شده متعلق به سازمان فدائیان خلق هستند. اینطور که گزارش شد، تمام مهاجمین پیاده بوده و وسیله نقلیه ای در اختیار نداشتند. تفسیر نویسنده: (محرمانه) مدتی بعد یک منبع گفت که شلیک کنندگان 6 نفر بودند، اما هنوز صحت این ادعا ثابت نشده است.

همچنین گزارش شده که 6 اسلحه ژ - 3 کشف شد.

(ه) دیشب آیت اللّه مطهری توسط عده ای ترور شد. طبق گزارش سه تیر به طرف سر او شلیک شده بود.

با وجود محافظت امنیتی، باز هم ترور موفقیت آمیز بود. مطهری رئیس کمیته انقلاب مرکزی و دوست نزدیک آیت اللّه خمینی بود. تفسیر نویسنده: (محرمانه) یک منبع آگاه به خبرنگار رادیو گفته است که ترور را گروهی که مسئولیت قتل ژنرال قرنی را بر عهده گرفته بود، انجام داده است. نام این گروه مخفی فرقان است (فرقان یعنی تمایز حق از باطل). بعد از ترور قرنی، رهبر گروه گفته بود که ترورهای دیگری هم انجام خواهند داد. خبرنگار رادیو معتقد است که این گروه همان گروه قبلی هستند. اطلاعات بعدی به محض رسیدن گزارش خواهد شد.

(و) مطالب متفرقه:

ص: 183

1- به گفته یکی از رؤسای حزب، تاکنون 2 میلیون نفر در حزب جمهوری اسلامی که در ماه فوریه تأسیس شده است، عضو شده اند. تنها در تهران 000/400 تقاضانامه پر شده اند.

2- اعدامهای انجام شده توسط دادگاههای انقلاب بنا به گزارش منابع خبری تاکنون 161 نفر بوده است.

3- رادیو تهران گفت که سه نفر دیگر از افسران به اعدام محکوم شده اند. اسامی آنها در گزارش بعد اعلام خواهد شد.

تفسیر نویسنده: (خیلی محرمانه) با توجه به گزارشی که در پاراگراف (الف) داده شد، دفتر وابسته دفاعی مصر تأیید کرد که ایران روابط خود را با مصر قطع کرده است. او همچنین گفت که ممکن است روز شنبه همین هفته تهران را ترک کند.

افزایش آماده باش و هشیاری بعد از شهادت مطهری

سند شماره (2) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 3 می 1979-13 اردیبهشت 1358 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 4611 موضوع : افزایش آماده باش و هشیاری بعد از شهادت مطهری گزارشگر : استمپل 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) این یک پیام گزارشی است.

2- خلاصه : شهادت مطهری در بسیاری از دولتمردان و رهبران مذهبی،اضطرابی به وجود آورده است. گروه فرقان مسئولیت عمل را به عهده گرفته و گفته است که یزدی، امیر انتظام و قطب زاده هم در لیست سیاه قرار دارند. به نظر می رسد که سوءظن ها علیه آمریکا در حال افزایش باشند. (پایان خلاصه) 3- در گفتگو با تعدادی از منابع، عقاید شخصی کارمندان و وابستگان دولتی، گفته های زیر نقد تأثیر و انعکاس شهادت آیت اللّه مرتضی مطهری در شب اول ماه می می باشد.

4- به دنبال این ترور، به طور آشکاری، رهبران مذهبی و دولت موقت، نگران امنیت خود شده اند، زیرا ترور کاری بسیار حرفه ای بود که برای کشتن مردی که تحت حفاظت امنیتی قابل توجهی بود، انجام شد.

هنوز گزارشهایی که حاکی از عضویت او در شورای انقلاب است، تکذیب نشده است و کاملاً معلوم است که ضاربان (که به عبارتی دو نفر بوده اند) از این امر اطلاع داشته اند. نگهبانان مجاهدین سفارت به طور محسوسی از قبل خیلی عصبانی تر شده اند و صدای شلیک گلوله ها در قسمت جنوبی و مرکزی شهر، باز هم شبها شنیده می شود. برطبق گزارش دو ناظر، بخشهای شمالی شهر خیلی آرام و ساکت به نظر می رسند. برخی از خبرنگارها از دیگر شهرها، خبر از تحریک احساسات مردم می دهند ولی خبری از خشونت قابل توجه نیست.

5 - نگرانی امنیتی از روز دوم می، که در آن گروه فرقان به روزنامه آیندگان و آسوشیتدپرس تلفن کرده و گفته است که گروه فرقان مسئولیت ترور را به عهده می گیرد، شدیدتر شده است. (گروه فرقان در حدود دو هفته پیش قتل سرلشکر قرنی را نیز به عهده گرفته بود). شخص سخنگو (فرقان) گفت که یزدی، انتظام و

ص: 184

قطب زاده نیز در لیست سیاه قرار دارند.

شنیده شده است که گروه فرقان مجموعا 16 نفر را در نظر گرفته و قصد دارد با قلع و قمع ملاهای سنگدل و جنایتکار، آنها را محو کرده و از بین ببرد. به قول یک ایرانی، هویت گروه فرقان موضوعی است که احتیاج به اندیشه و بینش عمیق دارد. شواهدی در این مورد وجود ندارد و قوی ترین گمانها بر این است که رئیس این گروه، به فردی از رژیم سابق مربوط می شود.

6- نتیجه آماده باشهای عمیق و همگانی، مخصوصا اگر هویت گروه فرقان کشف شده و قاتلین نیز افراد سلطنت طلب باشند، این است که سوءظن های جدیدی علیه آمریکا به وجود می آیند. به طور مثال به این مسئله می توان اشاره کرد که تماسها و منابع مذهبی ما در 36 ساعت گذشته به زحمت یافت می شوند.

چپگراها و مسلمانان رادیکال، این حادثه را تأییدی بر نظریات خمینی در مورد آمریکا و دخالت بیجای آن در امور ایران می دانند. اگر این نقطه نظر انعکاس بیشتری پیدا کند (که الان ندارد)، وضع هیئت ما از لحاظ ایمنی مشکل خواهد شد. به هر حال، در حال حاضر، تمام انظار درصدد و متوجه یافتن اعضای این گروه هستند.

7- واقعه زمانی اتفاق می افتد که دولت موقت سرگرم مسائل موجود در رابطه با ژنرال پالیزبان و اویسی که هر دو هنوز هم آزادانه فعالیت می کنند، بود. این طور به نظر می رسد که پالیزبان در شورشهای کوچک ترکمنها شرکت داشته است. این اغتشاشات دو هفته پیش رخ دادند. جریانهای فرعی در میان حرکت اسلامی آنقدر قوی و محکم هستند که متحمل توطئه های خارجی به وسیله مناقشات شوند. نکته جالب دیگر اینکه افراد سپاهیان پاسدار انقلاب که توسط یزدی گردآوری و متشکل شده بودند، اکنون در اختیار آیت اللّه رفسنجانی می باشد و اکنون هم تحت اختیار حزب جمهوری اسلامی، به عنوان بازوی محافظ حزب قرار دارد.

تا آنجایی که ما می دانیم حزب خلق شریعتمداری با هیچ یک از دسته ها و گروههایی که می شناسیم رابطه ای ندارد. اگر حزبها با هم شروع به رقابت بنمایند، این امر بدون شک نیروی بیشتری را به میدان پر اسلحه ایران خواهد آورد.

ناس

استفاده از کانالهای ارتباطی

سند شماره (3) از : آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع واشنگتن دی سی تاریخ : 8 می1979 - 18 اردیبهشت 1358 به : AIC طبقه بندی : سری - غیر قابل رویت برای خارجیان موضوع : استفاده از کانالهای ارتباطی 1- (سری) مدیریت: DIA قصد دارد کانالهای ارتباطی RODCA را که از سوی گروه وابسته دفاعی مورد استفاده قرار می گرفته تغییر دهند. ادارات وابسته به استفاده از کانالهای فوق برای مقاصد زیر هستند: الف - رمزگذاری / نامگذاری منابع غیر به نظر وابسته به شماره گذاری منبع دفاعی (DC/4B/DSR) ب - مجموعه فعالیتهای محرمانه یا حساس وابسته در رابطه با منافع انسانی غیر به نظر. ج - پروژه های تحصیل ملزومات خارجی.

ص: 185

2- استفاده از کانالهای ارتباطاتی برای ادارات وابسته به منظورهای دیگر ممنوع است. راهنماییهای دیگر توسط مدیریت شامل مطالب زیر است:

الف: ارتباطات در رابطه با منافع به نظر مشروحه در EO بایستی از کانال «انحصارا برای» فرستاده شده، یا از کانالهای عملیاتی سیا ارسال گردد. ب: ارتباطات با آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع در رابطه با پشتیبانی وابسته سیا از طریق کانالهای عملیاتی سیا انجام خواهد شد. ج - ارتباطات با آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع در رابطه با پشتیبانی وابسته از سایر فراهم کنندگان (اطلاعاتی) وزارت دفاع از طریق کانالهای عملیاتی همان فراهم آورندگان ارسال خواهد شد. د- کلیه مراسلات RODCA وارده به دفاتر وابسته بایستی در دسترس سفیر و وزیر مختار باشد. کلیه مطالب RODCAارسالی از دفاتر وابسته بایستی پیش از ارسال به آدرسهای مربوط به سوی سفیر یا وزیر مختار بررسی شوند.

3- نظریات گیرندگان در رابطه با تغییرات مورد نظر درخواست می شود. پاسخ به NLT مورخ 11 می موجب تشکر خواهد بود.

اقلام منتخب سیاسی

سند شماره (4) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 8 می1979 - 18 اردیبهشت 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اقلام منتخب سیاسی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : در زیر اظهارنظرهایی درباره نیروهای محرکه سیاسی داده می شود که بحث جداگانه درباره هر یک از آنها قابل توجیه نیست. (پایان خلاصه) 3- ظرف ماه گذشته مأمورین سفارت تعدادی اقلام کوچک جمع آوری کرده اند که ارزش بحث جداگانه ندارند. ولی در عین حال پاسخگوی تقاضاهای عمومی گزارش گنجانده شده در تلگراف مرجع هستند. این اقلام به عنوان شناساندن جو اوضاع سیاسی ارائه می شود و نه به عنوان تجزیه و تحلیل تر و تمیز. زیرا این موضوع را ما برای پاسخ رسمی تر 12 جلدی به تلگراف مرجع موکول می کنیم. گزارشهای قبلی که مربوط به موضوعات جاری باقیمانده بود نیز مورد توجه قرار گرفته است. پاراگرافهای تلگراف مرجع در پرانتز پس از پاراگراف مربوطه در متن نشان داده شده است.

4- روابط سیاسی (پاراگراف یک) : در خط جبهه نهضت اسلامی، آیات خمینی، شریعتمداری و طالقانی بر صحنه مسلطند. اینها هر کدام در مقام خود بسیار مهم هستند ولی رهبران سطح دوم عبارتند از:

حسن طباطبایی (قمی مشهد)، هاشمی رفسنجانی مسئول سپاه پاسداران انقلاب، محمد موسوی گلپایگانی (قم) و محمود منتظری، آیت اللّه خادمی میانه رو در اصفهان و طاهری آتشین مزاج و همچنین آیت اللّه خاقانی رهبر اعراب دارای اهمیت منطقی می باشند که این اهمیت ممکن است رشد یابد. قامت سیاسی انتظام تا اندازه ای در تلگرام شماره 4679 - تهران مورد بحث قرار گرفته است. او به وضوح بر صباغیان مسلط شده است زیرا که او به بازرگان، نزدیکتر است. بازرگان، صباغیان را فقط برای آرام کردن جناح چپ نهضت آزادی ایران پذیرفته بود. صباغان دارای یک شغل تمام وقت است و آن نگهداری

ص: 186

جدولهای مربوط به انتقال انقلابی داراییها است و تا آنجایی که به بهترین نحو می دانیم از لحاظ سیاسی بجز در موارد جنبی فعال نبوده است. یزدی در تلگرام شماره تهران - 4377 مورد بحث قرار گرفته. هیئت منصفه درباره اینکه او بالاخره پیروز شد یا شکست خورد بلاتکلیف است، ولی از هم اکنون چنین به نظر می رسد که او قسمت بزرگی از نفوذ خود را در مورد پاسداران انقلاب که به دستهای دیگری مانند آیت اللّه رفسنجانی و یک شیعه انقلابی از لبنان به نام چمران می افتد از دست خواهد داد. ورود چمران به صحنه موجی از نگرانیها را در میان چپیها برانگیخته است مبنی بر اینکه خمینی پاسداران جدید را برای تصفیه چپیها آماده می کند. یزدی تاکنون تأثیر نیکویی بر کارکنان حرفه ای وزارت امور خارجه که با آنها صحبت کرده ایم گذاشته است که یکی از آنها رئیس اداره سیاسی آمریکای شمالی است. از دیدگاه آنها یزدی صحیح رفتار کرده است و از طرفداران خود طلب مشورت کرده و آنها را مورد توجه قرار داده است.

5 - بازرگان با محبت تلقی می شود هرچند نه با احترام زیاد (پاراگراف دوم). چهره های مذهبی از او قدردانی می کنند، برای اینکه او نخست وزیر است در حالیکه غیر روحانیون از او قدردانی می کنند برای اینکه خوب می دانند که او بیشتر از لحاظ اعتقادات شخصی یک سوسیال دمکرات به سبک فرانسوی است. عقیده عمومی این است که کس دیگری در میان نیست که بتواند این کار را بدون زد و خورد بزرگ از جانب یک بخش یا بخش دیگر انجام دهد. بیشتر بوروکراتهای ارشد تابع او میل دارند که او ماهیت موقتی حکومت را این قدر جدی نگیرد. بازرگان همچنین از قرار معلوم دوست نزدیک طالقانی است.

6- شماره 4726 تهران، دید کاملی درباره سازمان طالقانی (پاراگراف سوم) ارائه می دهد.

7- درباره نظر ما مربوط به زمینه های کلیدی هم شایسته توجه است (پاراگراف 4) به شماره های تهران 4302 و 4314 مراجعه کنید.

8 - درباره عقاید مربوط به ایالات متحده (پاراگراف 5) گزارشی برای به تاریخ روز رساندن تا یک هفته ارائه خواهد شد. اوضاع همان طوری که در شماره تهران - 4158 و 4069 گفته شد، اساسا بدون تغییر است. نکته ای که باید در اینجا یادآوری شود، این است که هر فقره نقض امنیت نهضت اسلامی این عقیده را تشدید می کند که ایالات متحده (و شاید همچنین شورویها) مداخله می کند.

9- فعالیتها و نقشه های گروههای مختلف (پاراگراف 8) تاکنون در شماره تهران 4302 و 4314 بحث شده است. فعالیتهای بعدی گروهها شامل کوششهای سازمانی است. سنجابی برای کوشش در رو به راه کردن مجدد جبهه ملی رهسپار شهرستانها شده است. فروهر وزیر کار گفته است که به زودی اقدامات بزرگی از سوی جبهه صورت خواهد گرفت. جبهه دمکراتیک ملی (متین دفتری) در دو هفته اخیر نسبتا آرام بوده است. دیگران موضوع گزارشهای جداگانه بوده اند. ما امیدواریم نظرگاه عمیق تری درباره جبهه دمکراتیک ملی و جبهه ملی در هفته های آینده داشته باشیم.

10- سفرهای اخیر و پیش بینی شده مأمورین سابق کنسولگری (برای تبریز، شماره تهران - 4486) به شهرهای تبریز، و اصفهان (پاراگراف 9) بهترین تصویر را درباره شهرستانها خواهند داد. به طورکلی هم سطوح اقتصادی و هم سطوح خشونت ظاهرا بر اوضاع تهران برتری دارد.

11- سایر سفارتها به طورکلی همان تجزیه و تحلیل را دارند، با دو استثنای برجسته. سفیر ژاپن همچنان خوشبین است از اینکه بحران به پایان رسیده و تهران به آرامی رو به اوضاع عادی خواهد رفت. نه وزیرمختار و نه رایزن سفارت در این نظر با او سهیم نیستند. سفارت فرانسه توجه بیشتری بر روی

ص: 187

چپیهای غیر افراطی متمرکز کرده و به این نتیجه رسیده است که در حالی که فدائیان و توده دارای سازمان تاکتیکی بهتری از مجاهدین و نهضت آزادی ایران هستند، در عین حال آنها هنوز فاقد ظرفیت برای کشاندن همه در کشتی ایدئولوژیک خویش برای بر هم زدن دولت موقت ایران در غیاب درهم شکسته شدن نهضت اسلامی یا دولت موقت ایران توسط خود آنها، هستند. ما شاید اکنون با این نظر موافق باشیم ولی سوءظن داریم از اینکه این نتیجه گیری ظرف دو یا سه هفته آینده تحقق یابد. ما همچنین به امکان یک حادثه ناهنجار و خود ویرانگری را بیش از آنکه فرانسویها معتقد باشند، اهمیت می دهیم. بخش اقتصادی، دو یادداشت درباره پیوندهای اقتصادی فرانسه و نظریات مربوط به آن و شماره تهران 4117 درباره مناسبات اقتصادی ایران با سازمان عمران و همکاری اقتصادی فرستاده است. با تفاوتهای کم و بیش، انگلیسها احساس می کنند عوامل بالقوه برای اغتشاش رو به رشد است و درباره شهرستان بیش از ما تمایل به بدبینی دارند و این بر اساس اظهار نظرهایی است که از بسیاری از ساکنان خارج از تهران که مدتها در آنجا اقامت داشته اند رسیده است. شورویها بدون شک می کوشند تا مداخله کنند. همتاهای دیپلماتیک ما احساس می کنند که شورویها فعالیتهای فزاینده و علاقه در حوادث نشان می دهند، ولی هیچ کس نمی تواند بر روی یک ترفند ویژه داخلی که شورویها مشغول آن باشند، انگشت بگذارد. تعدادی از همتاهای آفریقایی و شمال آفریقایی ما از این تز جانبداری می کنند که شورویها بر روی دیدار رهبران رادیکال (جلوه و غیره) پافشاری می کنند تا مقاومت خمینی را در برابر اندیشه های کمونیستی در هم بشکند. این امر از نظر ما نیز معقول و قابل قبول.

12- تلگرافهای جداگانه، آینده رسانه ها و دانشگاهها را (پاراگراف 12) در برخواهد گرفت. هرج و مرج هنوز هم شعار روز است. طبق تلگراف شماره تهران - 2748. تااندازه ای ثبات اداری روی داده است. اعتصابهای دانشکده ها چندین دانشگاه را فراگرفته است ولی تاکنون از اعتصابهای دامنه دار اجتناب شده است. سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران همچنان در وضع هرج و مرج و نیمه حرفه ای به سر می برد. بزرگترین دستاورد این سازمان پس از دو ماه حرارت انقلابی این است که صادق قطب زاده مدیر کنونی آن را به صورت یکی از منفورترین چهره های ایران در آورده است. تلگرافهای اخیر اداره ارتباطات بین المللی آمریکا به تفصیل درباره بعضی از جنبه های مطبوعات و رسانه ها به بحث پرداخته است.

13- بیشتر اطلاعاتی که درباره قانون اساسی و انتخابات (پاراگراف سیزدهم) به ما رسیده است در تلگرام شماره تهران 4679 گنجانده شده است. اوضاع هنوز هم درهم برهم و پراکنده است و چهارچوب زمانی برای برقرار نهادهای اسلامی بین دو تا چهار ماه است.

14- درباره اقلام اقتصادی جالب (پاراگراف هفتم) از قبیل تورم، کمبودها، اشتغال و غیره ما معتقدیم که به اندازه کافی در جریان هستیم رجوع کنید به شماره تهران - 3962 (بیکاری)، 2979 (نتیجه گیری شامل تورم)، 4300 (گندم و تلگراف مرجع آن درباره خواروبار) و 4395 (اخبار برجسته اقتصادی).

15- ترتیبات برای جشن پیش بینی شده (پاراگراف 15) همچنان در جریان است ولی ما از استادیوم المپیک به عنوان محل آن صرف نظر کردیم. کمبود سرو صدا ایجادکنهای با کالیبرهای مختلف پیش بینی نشده است.

ناس

اظهار نظر در مورد ایران

ص: 188

سند شماره (5) از : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی.سیتاریخ : 12 می 1979 - 22 اردیبهشت 1358 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اظهار نظر در مورد ایران 1- مطالب زیر برگزیده است که از سخنان وزیر (وزیر امور خارجه - ونس، مترجم) در تاریخ 8 می در مقابل کمیته امور خارجه کنگره اقتباس شده است.

آقای ولپ: آقای وزیر (اشاره به ونس)، آیا امکان دارد در مورد تغییر و تحولات شرایط فعلی ایران ارزیابی دقیقی در اختیار ما بگذارید؟ آقای ونس: بله، اجازه بدهید که خیلی کوتاه برایتان شرح بدهم. همان طور که از روزنامه های خودتان برداشت می شود، در زمان حال شرایط دارای ثبات نیست. دولت جدید در حال حاضر مشغول مستقر ساختن خود و توسعه قدرت خود در سرتاسر ایران است، که بعد از هر انقلاب کار بسیار مشکلی است.

مسلما اختلافاتی وجود دارد. نخست وزیر و کابینه در جهتی در حرکت هستند که فکر می کنم یک راه سازنده برای نگهداری و اداره کشوری که در شرایط بسیار سختی به سر می برد، باشد. نخست وزیر مرد بسیار لایقی است. همه ما آرزوی موفقیت وی را در کلیه زمینه ها داریم. دولت موقت ایران و سایر گروههای ذینفع.ونس

یادداشتهای اجتماعی در مورد اصفهان

سند شماره (6) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 14 می1979 - 24 اردیبهشت 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 4969 موضوع : یادداشتهای اجتماعی در مورد اصفهان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است - گزارش تلگرافی است) 2- خلاصه: ناآرامیهای خیابانی در اصفهان ناپدید شده است، ولی مردم ایران به علت رقابتهای سیاسی - مذهبی و توقیفهای دسته جمعی و تبعیضی بر علیه اقلیتها، تحت فشار قرار گرفته اند؛ جمعیت کوچک خارجی فراموش شده است؛ دانشگاهها و مدارس باز هستند ولی بیقاعده و نامنظم هستند.

تغییرات اساسی در وضع چند فرد دیده شده.

3- از زمان بازگشت به ایران، هر روز در تماس تلفنی با دوستان و رابطین خود در اصفهان بوده ام. همه معتقدند که تشنج خیابانی در هفته های اخیر نبوده است و اغلب معتقدند که احتمال کمی وجود دارد که خشونت از سر گرفته شود. توقیفهای مستمر، اغلب در عملیات پنهانی نیمه شبها و ناپدید شدنها که احتمالاً ناشی از توقیف آنان است، وجود دارند. با برآورد متغیری در خلال ماه گذشته نزدیک به 700 نفر بازداشت شده اند. بیشتر توقیفها یا ناپدید شدنها در بین یهودیان و بهائیان بوده، ولی نیمه بیشتر آن به قول یک رابط «ساواکی هستند و در واقع هر شخصی ثروتمند، غیر قابل احترام یا حامی خلافکاران، بعلاوه عمده قلیلی

ص: 189

که برای رژیم گذشته کار کرده اند.» بدین طریق نمای عمومی در اصفهان تاریک است. اقتصاد راکد است و علیرغم گزارشهای عمومی، معکوس. هیچ کدام از صنایع بزرگ مانند ذوب آهن، پالایشگاه و کارخانجات نساجی کار نمی کنند. بازار باز است ولی تجار مشغول نیستند و هیچ طرح عمومی، فعال نبوده و حتی در جریان برنامه ریزی نیست. بیشتر کارکنان بدون کار کردن حقوق می گیرند ولی اغلب انتظار توقف آن را در هر زمان دارند. اصفهان شاد نیست.

4- یک دلیل عمده برای این غم، رقابتهای مداوم بین آیت اللّه خادمی پیر، و قابل احترام است که مردم جهت حل و فصل کارها بین خود و مقامات به او رجوع می کنند و آیت اللّه طاهری جوان، رادیکال و نوخاسته که قهرمان عمل صریح می باشد. ظاهرا نفوذ ظاهری در حال افزایش است و این در درجه اول بستگی دارد به حمایت از او توسط نیروهای امنیتی، ارتش، نیروی هوایی و هوانیروز (همافران) و توانایی خودش. او کنترل مؤثری بر نیمی از شهر دارد (جنوب رودخانه). بنا بر گزارشها او مسئول اکثر توقیفها است و با مسلح شدن پلیس مخالفت کرده است و به نظر می رسد روابط به خوبی با استاندار جدید دارد، در حالیکه استاندارد قبلی، هواخواه آیت اللّه خادمی بود. بنابر گزارش، نفوذ طاهری اخیرا به خاطر رهبری راهپیمایی مسلحانه 200 نفری به سمت قم خیلی زیاد شد و او پشتیبانی آیت اللّه خمینی را به دست آورد.

به دلیل جوانی و رادیکال بودن و بنابراین غیر قابل پیش بینی بودن کارهایش، افزایش نفوذ وی باعث بالا رفتن سطح برخورد در شهر می شود.

5 - به خارجیان کلاً اعتنایی نمی شود و هیچ حادثه جدیدی که مستقیما بر علیه خارجیان باشد، اتفاق نیفتاده است و بازاریان مشتاق بازگشت آنها هستند، (بدیهی است) ولی حضور یا غنیمت آنها دیگر مطرح نیست. در اصفهان پلیس و ادارات کار، چند ماه پیش اطلاع دادند که کلیه اجازه نامه های کارکنان خارجی که اجازه اقامت و کار داشته اند، ابطال می شود (در پایان خرداد، 21 ژوئن) مگر فعالیتهای استثنائی که به طور انفرادی از تهران به دست خواهد آمد. اغلب کارفرماها این را پذیرفته اند و انجمن ایران و آمریکا تقاضای چندین معافیت کرده و گفته می شود برای معلمین این شانس وجود دارد.

6- دو دانشگاه اصلی الهیات اصفهان و صنعتی شریف (آریامهر سابق) باز هستند، با برخی از دانشکده ها که سخت مشغول آمادگی برای امتحانات می باشند؛ ولی اکثر دانشجویان وقت خود را در مباحثات سیاسی تلف می کنند. صنعتی شریف اعلام کرده است که کلیه معلمین خارجی در آخر ترم بایستی بروند و بعد از این دروس به انگلیسی نخواهد بود. ولی تصمیم نگرفته اند که جزوات فارسی از کجا و چگونه برای تحصیلات فنی تهیه نمایند. اغلب در اصفهان انتظار بسته شدن آن را دارند. دانش آموزان دبیرستانی به امید تلافی اوقات از دست رفته در جریان انقلاب، دو برابر معمول درس می خوانند، بجز بعضی از مدارس که طاهری قول انتصاب «ناظرینی برای اطمینان از صحت امتحانات» در آنها داده است.

دانش آموزان سخت مشغول اثبات شایستگی انقلابی خویش می باشند.

7- مطالب زیر یادداشتهای بیوگرافی افرادی است که در گزارش قبلی نامبرده شده اند.

الف: استاندارد قبلی، حقدان، در اوائل مارس تغییر کرد. او با آیت اللّه خادمی ملاقات کرد و در افکار عمومی از خلافکاری در اصفهان تبرئه گردید. بازنشسته شده و در سکوت به تهران آمده، ولی بنا به گزارش روز 3 می دستگیر شده است.

ب: استاندار قبلی، دکتر محمدعلی واعظی، دکتر خصوصی آیت اللّه خمینی است که به جای دکتر

ص: 190

حقدان منصوب گردید. او مردی مسن و مشهور به داشتن تحصیلات اسلامی می باشد و دوست خوب آیت اللّه خادمی است. در اصفهان با احترام پذیرفته شد، ولی سلامتیش ضعیف است. او از خمینی تقاضای بازنشستگی کرده و روز 11 می تعویض گردید.

ج: استاندار فعلی، محمد کاظم بجنوردی، در ماه اخیر از سوی دادگاه اسلامی پس از 13 سال زندان، آزاد گردید. او بنیانگذار حزب ملل اسلامی در سال 1962 بوده که در زمان شاه به عنوان یک گروه تروریستی ممنوع شد. بجنوردی در سال 1966 دستگیر و محکوم به مرگ شد و سپس حکم اعدام وی به حبس ابد تبدیل گردید (در اصفهان شایع است که این پس از لو دادن اسامی همکارانش بوده). پدرش آیت اللّه معروفی است که اینک مرده است. وی در جریان ورودش به اصفهان از سوی آیت اللّه طاهری به مردم معرفی شد و به نظر می آید که رادیکال بوده و به سوی طاهری بیشتر از خادمی گرایش داشته باشد.

بنابراین انتظار می رود که در زمان تصدی وی، توقیفها ادامه و افزایش یابد.

د: مهندس میرمحمد صادقی که من و شخص فراری از صنعت هلیکوپترسازی بل را در ژانویه پناه داد و بعدا نیز به مسئول حکومت نظامی، ژنرال غفاری، که بنابر یک گزارش در پی کوشش برای یک سوءقصد کشور را ترک کرده است، پناهندگی داد. در زمان انقلاب او دستیار اصلی آیت اللّه خادمی بود و اولین رئیس کمیته مرکزی و رهبر مشخص غیر مذهبیون در اصفهان بوده است. او دشمن طاهری بوده و عموما از خطاب عنوان آیت اللّه به او خودداری می کرد. بنابر گزارش او نیز در جریان حمله مردم، به یکی از دو معاون ساواک پناه داده است که بعدا هر دو توسط مردم کشته شدند) و طاهری او را متهم به ارتباط با ساواک نمود. او باعث شرمندگی خادمی گشته و از مناصب خود در آخر مارس استعفا داد و طبق گزارشها، ایران را به قصد آمریکا در اوائل می ترک نمود (او سعی داشت با من ارتباط برقرار کند و اشتباها گفته شده که من در واشنگتن هستم، بنابراین با بخش ایران تماس خواهد گرفت). او مهندس ساختمان است، انگلیسی خوب صحبت می کند و یک انقلابی میانه رو شیعه است (یا بود؟). من شک دارم که او به راحتی صحنه سیاسی ایران را ترک کند.

ه: آقای پرورش، یک دستیار سطح پایین خادمی در زمان نجات من توسط خادمی بود و رئیس کمیته آموزشی کمیته مرکزی شد و حالا عضو کمیته اجرایی می باشد. او دبیر دبیرستان بوده و در مرکز عملیات نفوذی اعتصابات و مبارزات دانش آموزان قرار داشته است.

و: آقای مشرف، معلم دیگری است که همکار پرورش در گروه خادمی و معاون استاندار واعظی و در ارتباط اصولی با خادمی می باشد. وضع آتیه اش در جریان استانداری بجنوردی معین نیست.

ز: دکتر سراج الواعظین (خویشاوندی با دکتر واعظی ندارد) که یک ملا و معلم دین و فلسفه در وزارت آموزش در اصفهان است. او یک فرد محترم مذهبی می باشد که با طاهری در مبارزه بود و بر علیه ناآرامیها وعظ کرده و توقیف شد. او متهم به همدستی با شاه معدوم شده و محکوم به چهار سال زندان و خلع لباس گردید. شایع است که با چهارده ملای دیگر نیز به همین نحو رفتار خواهد شد.

ح: امیر امان اللّه دره منزلی، وکیل مجلس از سمیرم پسر و وارث رئیس شعبه دره شویی ایل قشقایی است. ظاهرا به همراه دیگر وکلای مجلس قبلی، گم شده و در جستجویش هستند. او در سمیرم است (استان اصفهان) و هفته گذشته در ضیافتی به میزبانی پدرش برای خسرو قشقایی حضور داشت. او و برادرش رئیس تمام ایل هستند و در زمان جوشش انقلاب از تبعید به وطن بازگشتند.

ص: 191

ط: جمشید ایرانپور، دوست کنسول، پیمانکار و وارد کننده که با انقلابیون در هر کاری دست داشته و با ساواک تماس دارد، اینک به عنوان عامل سازمان سیا در پی او هستند. او در آمریکا ماند تا نامه ای از آیت اللّه خادمی دریافت داشت و اینک به اصفهان بازگشته و عضو کمیته مرکزی است.

ی: زینت نیلچی، کارمند قبلی کنسولگری که در دفتر امنیتی BHI (هلیکوپتر سازی بل) کار می کرد و به عنوان عامل سیا تحت تعقیب است.

8 - کنسولگری در اصفهان پس از عزیمت من بدون نگهبان مانده که از سوی پلیس انقلابی چندین بار دخالت شده و برخی از اشیاء صدمه دیده و یا گم شده، ولی نه کنسولگری و نه ساکنین آن تفتیش نشده اند.

ناس

اوضاع در اصفهان، چشم اندازهای بازرگانی، مسائل و مشکلات حمل و نقل

سند شماره (7) یادداشت مذاکرات خیلی محرمانه شرکت کنندگان : مانفرد پنچوتکانایب رئیس شرکت ساختمانی جی. ای جونز دی سی. مک گافی مأمور سیاسی - تهران تاریخ و محل : 16 می 1979 (26 اردیبهشت 1358) - سفارت آمریکا در تهران، موضوع : اوضاع در اصفهان، چشم اندازهای بازرگانی، مسائل و مشکلات حمل و نقل.

آقای پنچوتکا که مرا از اصفهان می شناخت از من وعده ملاقاتی خواست تا درباره چشم اندازهای اصفهان مشورت کند. من خبر تازه ای نداشتم که به او پیشنهاد کنم. ولی در عین حال پیشنهاد کردم که او پس از بازگشت من از اصفهان با من تماس بگیرد. جی - ای جونز مقاطعه کار عمده شرکت تولید مشترک هلیکوپتر در اصفهان است.

او گفت که هفته گذشته سه بار از اصفهان دیدن کرده است و هر بار هنگام دیدار از محل کارگاه با سرنیزه تفنگ مواجه شده است و با سوءظن فراوان نسبت به او رفتار شده است. او می کوشد پرونده های مالی را به دست بیاورد تا به تصفیه نهایی با دولت موقت ایران برسد، ولی اعلام می دارد که همه دفاتر محل کارگاه به تاراج رفته و جستجوی او را دشوار کرده است. محل کارگاه اکنون توسط نظامیان و پاسداران کمیته تحت حفاظت قرار گرفته و تمامی صلاحیت دست کمیته است شخصی به نام دکتر کوهی و شخص دیگری به نام مهندس نیکویی متصدی محل کارگاه هستند و محوطه مسکنهای بل هلیکوپتر در نزدیکی آن در شاهین شهر قرار گرفته. آنها به او اجازه می دهند همه لوازم شخصی را بسته بندی شده و در محوطه انبار شده ببرد. ولی او می گوید که همه چیزهایی که در خانه ها و در محل کارگاه رها شده برده شده اند. او همچنین خاطرنشان ساخت که پولهای جونز در یک حساب مسدود در تهران جمع آوری شده ولی به سرعت با احکام دادگاه اصفهان به تحریک اداره کار اصفهان به نفع دعاوی انفرادی کارگران به ته می کشد.

طبق اظهار پنچوتکا بیشتر این دعاوی بر حق نیستند و او برای اثبات آنها، اسنادی در اختیار دارد ولی درباره جلسات محاکمه به او ابلاغی نشده است.

چشم انداز آینده جی ای جونز سه طرح در ایران داشت : طرح کارخانه اصفهان، طرح عمل آوردن گوشت در گرمسار

ص: 192

نزدیک تهران و ساختمان بانک تجارت خارجی در تهران، نزدیک سفارت. از جونز خواسته شده است که کار مربوط به بانک تجارت خارجی را از سر گیرد، ولی هم کمپانی جونز و هم کارمندان آن تا زمانی که اوضاع روشن نشود، برای بازگشت به کار اظهار بی میلی می کنند. مدیران طرح عمل آوردن گوشت نیز مشتاق هستند که کار از سر گرفته شود ولی قادر نیستند از حکومت پول بگیرند. در کارگاه اصفهان درهم برهمی حکمفرما است. امیر انتظام، معاون نخست وزیر، از پنچوتکا خواسته بود تا درباره بهره برداری دیگری از این کارگاه از سوی شرکت او نظر بدهد. پنچوتکا دو پیشنهاد تسلیم کرده بود؛ یکی برای مصرف صنایع سبک (ولی او این کار را غیرمحتمل می دانست) و دیگری برای یک کارخانه دیگر عمل آوردن گوشت که آن را کاملاً عملی تشخیص می داد. پس از تأخیر طولانی، امیر انتظام او را به سازمان صنایع معرفی کرد و او پیشنهادهایی به مدیر آن دکتر طاهرزاده تسلیم کرد. طاهرزاده از او خواست تا کارهای بیشتری انجام دهد و آنها را ارائه دهد. در بازگشت، او متوجه شد که طاهرزاده (منسوب دولت موقت ایران) و یک ملای ناشناس (فرضا یک منسوب خمینی) بر سر آنکه کدام یک باید مدیر باشد با یکدیگر نزاع می کنند. بالاخره به او اطلاع داده شد که ژنرال افتخاری منسوب شده است. او با افتخاری ملاقات کرد، افتخاری اطلاعی از بحثهای قبلی نداشت و از او خواست تا پیشنهادهای تفصیلی تری را عرضه کند.

او اکنون شنیده است که افتخاری قرار است تعویض شود و او می گوید که شرکت جونز دیگر نه اکنون و نه هیچ زمان دیگری حاضر به عهده گرفتن این طرح نخواهد بود، ولی خود را به مدت زیادی در وضع التماس مدت زیادی در وضع التماس در این باره تلقی می کند.

مسائل حمل و نقل آقای پنچوتکا گفت در حالی که او 95% لوازم شخصی کارمندان را به تهران آورده است. برای حمل آنها به خارج گرفتار دشواریهایی شده است. او گفت که تا 15 آوریل طبق جدولی به یک عضو کمیته در فرودگاه بابت هر کیلو 20 ریال می پرداخت و کار حمل و نقل او در جریان بود، ولیکن اکنون پیدا کردن کسی که پول بپذیرد، دشوار شده است. او می گوید که نماینده ایرانی یک شرکت دیگر به نظر (که او از افشای هویت او خودداری کرد) به دفتر مرکزی خود مراجعه کرده و خواستار پول بیشتری شده و آن را بابت پول حق الحساب به کمیته ذکر کرده است. دفتر مرکزی که حرف او را باور نکرده بود به کمیته مرکزی در تهران مراجعه کرده و پرسیده بود که آیا این پرداخت حق الحساب مجاز است یا خیر بلافاصله تمامی اعضای کمیته فرودگاه اخراج شدند و تعداد زیادی از پروازهای دربست باری حذف شد و تمامی سیستم غرغر را آغاز کرد. او تصور می کرد که به محض اینکه یک مجرای جدیدی برای پرداخت حق الحساب برقرار شود، اوضاع رو به راه خواهد شد.

گزیده ای از جلسه مطبوعاتی وزارت خارجه آمریکا

ص: 193

سند شماره (8) گزیده ای از جلسه مطبوعاتی وزارت خارجه آمریکا 21 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358 واشنگتن. دی. سی سخنگو در جواب به سؤالی گفت:

از زمان انقلاب ایران، ما همواره خواستار و در جستجوی روابط خوبی با دولت جدید بوده ایم. ما این تلاشها را تا هر جایی که دولت جدید بخواهد، ادامه خواهیم داد.

در روابط گذشته ما با ایران مسائلی وجود داشته که اکنون امکان برقراری روابط مجدد را مشکل می سازد. ما این را درک می کنیم و عقیده داریم که باید گذشته ها را پشت سر گذاشت.

دوستی اساسی و ابتدایی بین مردم ایران و آمریکا بسیار استوار است. ما در منافع مهم زیادی با هم مشترک هستیم و ما از آرمانهای آزادیخواهی، عدالت و تشکیلات دموکراتیک انقلاب برای مردم ایران پشتیبانی می کنیم.

دستیابی به اهداف، آسان نخواهد بود. کشور هنوز ناآرام است، ما آرزوهای خوبی برای دولت جدید در تلاشهایش در جهت بهتر شدن مردم ایران داریم.

اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر

سند شماره (9) اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر، تهیه شده برای والتر ال. کاتلر سفیر و وزیر مختار آلن ونت ماروین زونیس شیگاگو 25 می 1979 - 4 خرداد 1358 مطالب زیر فهرستی از دیدگاههایی است درباره اوضاع سیاسی کنونی در ایران که ظاهرا موضوعات مداوی را در زندگی سیاسی ایران مورد تأکید قرار می دهد. در حالی که آشوب کنونی در ایران را به نحو متناسبی انقلابی تشخیص داده است، این انقلاب، انقلابی است که از خصوصیات ویژه تاریخ، سیاست فرهنگ و شخصیت ایران ناشی می شود.

1- آیت اللّه خمینی و شاه محمدرضا پهلوی هر دو همان سبک رهبری سیاسی را از خود نشان می دهند. ماهیت آنها را می توان مبتذل، خنک و بیمزه و خودکام توصیف کرد.

2- آیت اللّه اصرار دارد همان بخشهایی از زندگی عمومی ایران را که شاه اصرار داشت، تحت کنترل مستقیم قرار دهد. و در مواردی از قبیل : امنیت رسانه های گروهی، امور خارجه و درآمد نفت دخالت کند.

بقیه امور مربوط به زندگی عمومی در ایران از قبیل رشد اقتصادی و برنامه ریزی به حکومت یا شورایی از روحانیون مانند قوه مقننه جدید واگذار شده است.

3- در جریان تمامی دوران فعالیتهای شدید انقلابی، به فرض از اولین اغتشاشات در قم در 8 ژانویه 1978، انقلابیون ایران تقریباً 1978 تا عزیمت شاه در 16 ژانویه 1979، انقلابیون ایران تقریبا هیچ گونه خشونتی برای تحقق هدفهایشان نشان ندادند. دویست سال اخیر تاریخ ایران الگوی مشابهی را نشان می دهد. خشونتهای سازمان یافته و تظاهرات وسیع خشن، مورد اجتناب است. بدین ترتیب مثلاً در جریان تمامی دوران انقلاب مشروطه سالهای 1905 تا 1907، تقریبا کسی جان خود را از دست نداد.

کودتای رضاخان در سال 1921 نیز تقریبا بدون خونریزی انجام گرفت. سرنگون شدن مصدق با به کار

ص: 194

بردن زور ولی با خشونت بسیار کمی انجام گرفت.

به کار بردن خشونت جمعی به وسیله رژیم در مقابل مردم ابتدا در اغتشاشات خرداد 1342 نشان داده شد و سپس در جریان سال 1978، این سنت نقض شد.

چند پیامد را می توان مشخص کرد: (الف)- میل به انتقام از جانب خمینی و پیروانش علیه رژیم سابق انگیزه شدیدتری به دست آورد. بدون شک سنتی از بیرحمی انفرادی در ایران وجود داشته است. این سنت در نتیجه خشم بر سر به کار بردن خشونت از سوی رژیم تقویت شده است.

(ب)- عدم موفقیت انقلاب در احراز قدرت از طریق به کار بردن خشونت، رژیم جدید را از وسایل مادی و جسمی مقابله با مخالفان داخلی و شکست دادن آنها محروم کرده است. انحصار نیروی فیزیکی وجود ندارد و احتمال به دست آوردن این نیروی انحصاری برای آینده قابل پیش بینی، بسیار کم است.

(ج)- از سوی دیگر درسهای تاریخ (هرچند ممکن است ضعیف باشند) القا می کند که برای جنگ داخلی امکان کمی وجود دارد. مردم ایران برای به دست گرفتن اسلحه و با توجه به همه پیامدهای خونین آن، بسیار بی میل هستند.

4- معذالک به هیچ وجه نمی توان دستخوش این تصور شد که خشمی که در جریان انقلاب تا این اندازه آشکار بود، ته کشیده است. بلکه بالعکس این خشم که باعث شد مردم در مقابل رژیم و پشتیبانهای آن از جمله ایالات متحده، متحد شوند، هنوز حاکم است و می توان انتظار داشت که در ماههای آینده به اشکال مختلفی بیان شود.

5- یکی از شکلهای تظاهر این خشم نفرت از بیگانگان است. ایرانیان همواره ارتباط دوگانه ای نسبت به بیگانگان داشته اند؛ اول اینکه حاضر بوده اند از آنها اقتباس و تقلید کنند، در عین حال بر اصل حفظ «صفا و خلوص فرهنگ ایران اصرار داشته اند. سالهای اخیر رشد ایران نسبت به این «صفا و خلوص» سختگیر بوده اند و یک احساس تجدید شده شکنندگی اصالت فرهنگی ایران به وجود آمده است. از بسیاری جهات این انقلاب را می توان به نحو سودمندی، نه صرفا به عنوان یک پدیده مذهبی، بلکه به عنوان یک بیان گوشخراش هویت فرهنگی ایران درک کرد.

6- در حالی که انقلاب از لحاظ عوامل اصلی ممکن است مذهبی نبوده باشد، معذالک این انقلاب از سوی نهادهای مذهبی و روحانیون وفادار به آیت اللّه خمینی به دست گرفته شده است. این گروهها کشور را در جهتی سوق می دهند که خودشان آن را از لحاظ بنیادی، اسلامی نامیده اند. در این فرایند، بیشتر قوانینی را که در دهه گذشته ترقیخواهانه بوده اند، واپس می زنند. در این فرایند فرمانروایان جدید عملاً تمامی طبقات متوسط و بالا را از خود بیگانه ساخته یا رنجانده اند و اینها شامل قشرهای تحصیلکرده غربگرا و غیر مذهبی ایران هستند.

7- در این گروهها کارفرمایان بزرگ نیز گنجانده شده اند. بیگانه شدن آنها و بی ثباتی نظام جاری و نظام سیاسی به تفریق مداوم اقتصاد ایران و احتمال کم از سرگرفتن فعالیت اقتصادی از جانب بخش خصوصی کمک کرده است. بیکاری وسیع و سختیهای فزاینده اقتصادی، همه گیر شده است، که خود باعث ناآرامیهای اضافی سیاسی می گردد.

8- از سوی دیگر احتمال اینکه حکومت، خود در تجدید فعالیت اقتصادی موفقیت داشته باشد بسیار محدود است، با توجه به اینکه هرج و مرج بوروکراتیک و سیاسی حکمفرما است. علاوه بر این دستگاه

ص: 195

دیوانسالاری مزاحمت و هدردهنده و نوکر مآب و بدون صلاحیت برای از سر گرفتن فعالیتهای اقتصادی زمینه عقب نشینی مناسبی را فراهم نمی کند.

9- در نتیجه ایران برای حفظ ثبات سیاسی خود بیش از هر زمان دیگری به نفت متکی خواهد بود.

فشار برای افزایش قیمت بین المللی نفت شدید خواهد بود. تا مرحله ای که قیمتها به نحو مداوم رو به افزایش است، تولید نیاز به افزایش نخواهد داشت؛ ولی در صورتی که نرخ افزایش قیمت کندی پیدا کند، فشارهای بهتری برای افزایش تولید محسوس خواهد بود. نتیجه آن خواهد بود که دشواریهای سیاسی با کارگران نفت افزایش یابد و رژیم را هر چه بیشتر و سریعتر با نیاز به تکنسینهای خارجی برای اداره میدانهای نفتی مواجه سازد.

10- بدین ترتیب دشواریها در تجدید سازمان نیروهای مسلح به عنوان یک نیروی امنیتی مؤثر، هر چه بیشتر مبرم و ضروری خواهد شد. همه نشانه ها به لزوم اضافه شدن هر چه بیشتر کاربرد زور، به جاذبه آیت اللّه خمینی برای کنترل آنچه که احتمالاً به صورت یک هرج و مرج بزرگتر سیاسی در خواهد آمد، اشاره می کند.

مذهب و پیشرفت در ایران

سند شماره (10) 25 می 1979 - 4 خرداد 1358 مذهب و پیشرفت در ایران مایکل. ام. جی. فیشر رشته انسان شناسی - دانشگاه هاروارد رساله گزارشی - سمینار وزارت امور خارجه درباره ایران 1- مقدمه : جمهوری اسلامی به عنوان مبارزه طلبی علیه تئوری نوسازی و نوگرایی کالبد شکافی درباره حوادث دهه 1960 و دهه 1970 ایران یک محک بزرگی برای تئوری نوگرایی در سراسر دهه 1960 و 1970 بوده است. ایران موردی بوده است که محدودیتهای سرمایه ای در آن از لحاظ تئوری برطرف شده بود و بنابراین موردی بوده است که در آن دگرگونی از جهان سوم به جهان اول انتظار می رفت، عملی باشد. برخلاف سایر کشورهای تولید کننده نفت ایران دارای جمعیت کافی برای جذب درآمدهای نفتی و فراهم کردن نیروی انسانی برای اقتصاد صنعتی و همچنین فراهم کردن بازار داخلی بود. آنچه که نقص داشت می تواند به سه مقوله کلی تقسیم شود که این رساله به مقوله سوم آن اختصاص خواهد داشت.

(1) مسائل مربوط به هماهنگی. برای تولید یک جامعه مدرن صنعتی لازم است رشد در کشاورزی و صنعت متعادل شود، به طوری که نیروی کارگر صنعتی، بازاری برای کشاورزی فراهم کند و جمعیت روستایی به اندازه کافی از نعمت برخوردار باشد تا بازاری برای صنایع فراهم کند. ثانیا برای داشتن یک جامعه مدرن صنعتی لازم است یک نظام آموزشی دانشگاهی و حرفه ای فراهم شود تا این نظام بتواند مدیران و مهندسان کشاورزی و کارگران ماهر داشته باشد و همچنین پروژه های توسعه را انجام دهد.

ثالثا بهبود بهداشت عمومی و تغذیه به طور طبیعی تولید انفجار جمعیت می کند که بنابراین لازم است آموزش و پرورش و تولید مشاغل یک جمعیت جوان و فرّار را در خود جذب کند. ایران در هیچ کدام از این

ص: 196

مسائل تا اندازه ای به دلایلی که با عده ای از مشکلات دوم و اساسی تر سروکار دارد نتیجه خوبی نداده بود.

به عنوان مثال چند شاخص تخریبی ذکر می شود: در حالی که جمعیت به میزان 2/3 درصد در سال افزایش یافت و مصرف غذا به میزان 10% در سال، میزان تولید کشاورزی تنها 5/2% یا کمتر از آن در اواسط دهه 1970 افزایش یافت و غذا به نرخ 5/1% میلیارد دلار در سال از خارج وارد می شد. واردات به طور کلی به 15 میلیارد دلار در سال بالغ می شد، در حالیکه صادرات غیر نفتی تنها 5/0 میلیارد دلار در سال ارزش داشت. بر اساس سرشماری سال 1966 فارغ التحصیلان دبیرستانها از بیسوادها درصد بیکاری شدیدتری داشتند. در سال 1976 حدود سیصد هزار نفر برای ثبت نام دانشگاهها که گنجایش سی هزار نفر را داشت رقابت می کردند.

(2) مشکلات ناشی از ماهیت دولت، در نتیجه درآمدهای نفتی و هزینه های نظامی تشدید می شد. یک دو راهی نمونه در دگرگونی اجتماعی رهبری شده عبارت است از موازنه بین تنها اداره امور از بالا برای تسریع دگرگونی و تشویق ابتکارها در سطح محلی به طوری که دگرگونیها بتواند خود را حفظ کرده و ریشه بدواند. نه تنها ایران از نظر کنترل مرکزی از طریق پرورش بیش از اندازه بوروکراسی (دیوانسالاری) و کنترلهای دیکتاتوری مرتکب اشتباه شد، بلکه به جریان انداختن درآمدهای نفتی دولت باعث شد که حکومت از شهروندان خود جدا شود؛ بدین معنی که حکومت از منافع شهروندان خود مستقل شد و نسبتا در مقابل فشارها از طریق کمکهای مالی از پایین مصونیت پیدا کرد. صنایع نفت به طور کلی مشاغل نسبتا کمتری فراهم کرد و اثر افزایش دهنده زیادی برای رشد صنعتی محلی نداشت. درآمدها به ترتیبی صرف می شد، که باعث توسعه نابرابریهای طبقاتی می شد به ویژه از طریق استراتژیهای کشاورزی و صنعتی مبنی بر حمایت از سرمایه گذاران مقیاس بزرگ و نه سرمایه گذاران مقیاس کوچک؛ طرح تهران خوزستان یک نمونه بارز از آن است. به چهار مؤسسه بزرگ کشاورزی و بازرگانی بخشهای عظیمی از زمین واگذار شد که آنها نتوانستند به نحو مناسب این زمینها را پرورش داده و آباد کنند در حالی که 38 هزار خانواده کشاورز از زمینهای خود بیرون رانده شدند. (بدین ترتیب مناسبات سرمایه گذاری وارد کار شد ولی این وارد کار شدن به هیچ وجه کارآیی لازم را نداشت). تقویت نظامی کشور و تابع کردن عمران داخلی به نقشهای منطقه ای نفت و جهان صنعتی، جدایی دولت از شهروندانش را شدیدتر کرد.

علاوه بر این دو نوع اشتباه تاکتیکی نیز وجود داشت. درآمدهای افزایش یافته از بالا رفتن قیمتهای نفت در سال 1973 به نحو اشتباهی اداره شد و مسبب تورم فوق العاده گردید، به طوری که مخارج فوق العاده کارگری تولید صنعتی، ایران را از میدان رقابت بین المللی خارج ساخت و از سوی دیگر تولید کشاورزی دچار عوامل دلسرد کننده گردید (مواد غذایی از خارج وارد شده و به قیمتهای سوبسیدی فروخته می شد در حالی که قیمتهایی که برای تولید کنندگان داخلی تعیین می شد به اندازه کافی بالا آورده نشده و همچنین سیاستهای متمایل به رکود دولت آموزگار (در سال 1977) که هدف آنها پایین آوردن سطح تورم بود، باعث رشد بیکاری و دشواریهایی در میان به ویژه مهاجران از روستا به شهر در جریان رونق فعالیتهای ساختمانی در دوران قبلی شده بود، ثانیا در تابستان سال 1978 فرصت تبدیل رژیم سلطنتی به یک رژیم سلطنت مشروطه از دست داده شد و بدین وسیله زمینه حیله گرانه ای برای «انقلاب بورژوایی» فراهم گردید.

(3) لبیکهای ایدئولوژیکی، همزمان با این فشارهای شدید اجتماعی و اقتصادی، توسعه یک جمعیت

ص: 197

فرّار و بی ثبات و محکمتر شدن رشته های دیکتاتوری بین سالهای 1972 تا 1977 (که مظهر آن حزب نافرجام و مورد انزجار رستاخیز به وجود آمده در سال 1975 بود)، احیای مجدد اسلام به عنوان یک ایدئولوژی نیرومند ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی عملی شد. در این رساله این جنبه مورد توجه قرار خواهد گرفت.

ایران به عنوان یک سرمشق

جمهوری اسلامی در دهه 1980: ایران به عنوان یک سرمشق ایران در دهه 1980 همچنان یک مورد محک بزرگی خواهد بود این بار برای فعل و انفعالات هیجان و اضطراب در جهان اسلامی، از سواحل اقیانوس اطلس گرفته تا مجمع الجزایر فیلیپین و از اندونزی تا اتحاد شوروی. عوامل و عناصر این محک، حوادثی خواهد بود که تحت شرایط انفجار جمعیت شناسی و فشار اقتصادی مردمی که احساس می کنند، خودشان تحت فشار بیگانگان اروپایی (یا نیروهای اقتصادی جهانی) قرار گرفته اند و به عنوان اصلاح بی عدالتیها، ایدئولوژی اسلام را به عنوان یک وسیله به کار می برند، اتفاق می افتد. قسمتی از آنچه که در معرض مبارزه قرار گرفته بازسازی و ایجاد یک «دنیای پر معنی» و یک دنیایی که در آن مردم خود را دستخوش احساس کم ارزشی در نتیجه یک فرهنگ بیگانه نمی کنند و دنیایی که در آن می توانند یک احساس تداوم نسبت به گذشته به عنوان شالوده ای برای ساختمان آینده داشته باشند و دنیایی که در آن می توانند نسبت به هویت خود احساس افتخار کنند، می باشد. اتحاد شوروی یک موردی است که می تواند احتمالاً با ایران در موازات قرار گیرد؛ با توجه به جمعیتهای اسلامی و غیر اسلامی که سریعتر از جمعیت روسی رو به افزایش است و با توجه به اینکه ارتش آن به نحو فزاینده ای غیر اسلاوی می شود و با توجه به رو به زوال رفتن کوششهایی که برای روسی کردن جمعیت به عمل می آمد (تعداد تکلم کنندگان به زبان روسی، در آسیای مرکزی، اکنون کمتر شده است) و با توجه به تسلط ایدئولوژیهای ناسیونالیستی و همه اینها تحت شرایط فشار اقتصادی. نمونه های دیگری نیز در جهان اسلامی می توان به خاطر آورد مانند ترکیه، پاکستان و ایران، سرمشق یا منحصر به فرد - بنیادگرایی: عکس العمل و تعریف مجدد مطبوعات این اندیشه را به جریان انداخته اند که بادهای عکس العمل بنیادگرایی در سراسر جهان اسلامی وزیدن گرفته است. در این اندیشه عناصری از حقیقت وجود دارد، ولی سه چیز باید تمیز داده شده و درباره آن تحقیق به عمل آید. یعنی اول، میزان تأثیر حوادث ایران بر سایر کشورها؛ دوم، رابطه گذشته و حال و آینده حوادث کنونی در محدوده تاریخ ملی ایران؛ سوم، درجه انعطاف پذیری اسلام به عنوان یک عبارت یا زبان انعطاف پذیر، یعنی اینکه درجه ای که اسلام تا آن اندازه یک بنیاد گرایی بازگشت کننده به خود یا یک توجه بومی به گذشته نبوده، بلکه یک وسیله فرهنگی حساسی برای اندیشه های ترقیخواهانه است.

عوامل منطقه ای و جهانی

(1) همزمان بودن نهضتهای اسلامی: انقلاب در ایران زمانی فرا رسید که در ترکیه آشوبی شامل عناصر اسلامی بر پا شده است. در مصر نیز ظاهرا چیزی شبیه خیزش اخوان المسلمین به چشم می خورد.

ژنرال ضیاءالحق در پاکستان نیز یک نظام اخلاقی دقیق و شدید و جدیدی را وارد عمل کرده است و رژیم ترکی در افغانستان در معرض مخالفت عناصر غدیریه و عوامل اسلامی دیگر قرار گرفته و کویت به

ص: 198

حوادث ایران و نداهای اسلامی وسیعتر لبیک گفته و کوششهایی برای احداث تسهیلات بانکی اسلامی به عمل آورده است.

علاوه بر این بین جو ایدئولوژیکی بین سالهای دهه 1970 و دهه 1930 تفاوتهای جالبی وجود دارد.

اکنون دیگر مانند دهه 1930 عملی نیست که آشکارا درباره انکار وجود خدا یا درباره اسلام به عنوان اینکه جهان اسلامی را عقب مانده نگه می دارد صحبت کنیم. این دیگر دورانی نیست که درباره چهرهایی مانند آتاتورک و طه حسین در مصر یا کسروی در ایران صحبت کنیم: این تغییر در جو ایدئولوژیک سه ریشه دارد:

الف) پیچیده تر شدن: یعنی شناسایی این اصل که برای مردم زندگی کردن بدون رابطه پر معنا نسبت به سنتها و گذشته خود، ممکن نیست.

ب) تاکتیک: یعنی بسیج کردن توده هایی که شما برای به کار بردن مذهب لازم دارید.

ج) پاسخ به شکلهای دیکتاتوری: یعنی سرکوب کردن بحثهای سیاسی آزاد باعث می شود که اصطلاحات مذهبی به عنوان اصطلاحات چتری برای تنوع منافع گروهی به کار رود.

(3) اثرات ظاهری در مقابل تماسها و نفوذهای عملی. همزمان بودن ثابت می کند که جریانات در کشورهای مختلف با یکدیگر مربوطند. معذالک اثرات ظاهری (جلوه گر شونده) روشنی وجود دارد؛ درست در زمانی که آتاتورک سرمشقی را برای رضا شاه در ایران و امان اللّه خان در افغانستان در دهه 1920 فراهم کرد، امروز نیز ایران آن امکان بالقوه را دارد؛ در صورتی که موفق شود یک جمهوری مدرن اسلامی - انسانی برقرار کرده و به نهضتهای اسلامی در سایر کشورها انرژی مجدد بدهد. به ترتیبی که پاکستان و عربستان سعودی و لیبی نتوانسته اند از آن موفق شوند. شکاف قدیمی ایدئولوژیکی بین اسلام تشیع و اسلام تسنن در نتیجه بخشهایی از انقلاب ایران و به ویژه پیروان مرحوم دکتر علی شریعتی از اهمیت خود کاسته است. شریعتی در پاریس تحصیل کرده و ظاهراً اندیشه های مسلمانان سنی لیبرال را جذب کرده و بدون شک از قانون، نویسنده الجزایری، اقتباس کرده است. علیرغم تماسهای با لیبی و قطع مناسبات دیپلماتیک با مصر شکاف بین شیعه و سنی که از دیر زمان وجود داشته، ظاهراً هنوز هم تضاد مداومی در همکاری ظاهری با گروههای مسلمان شیعه فراهم می کند. همچنین تضاد مشابهی در همکاری تاکتیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد، یعنی از نظر ایرانیان کمتر علاقه یا همدردی سنتی در مورد آرمانها و امور اعراب وجود دارد، و از سوی دیگر از جانب سازمان آزادیبخش فلسطین نسبت به اقدام ارتجاعی اتحاد با یک نیروی مذهبی از سوی یک نهضتی که غیر مذهبی و سوسیالیستی است نگرانی وجود دارد.

برای جستجوی اثرات مستقیم باید متوجه جمعیتهای شیعه ساکن خارج ایران شد، مثلاً در جنوب عراق یا در شرق عربستان سعودی یا کویت، بحرین و در لبنان اتحاد تجدید شده سوریه و عراق و خارج کردن کمونیستها از ائتلاف بعثی در عراق یک نوع اقدام دفاعی است (زیرا در میان کمونیستهای عراق، شیعیان نیز وجود دارند) و از سوی دیگر این یک اقدام سوریه برای تقویت موضع نسبت به قدرت نفوذ سازمان آزادیبخش فلسطین از ایران است. از آنجا که اکثر کارمندان آرامکو (شرکت نفت آمریکا و عربستان سعودی) شیعه هستند هیجاناتی برای داشتن نفوذ بیشتر در نظام عربستان سعودی، خود موجبی برای نگرانی در آن کشور خواهد بود. موسی صدر پسر یکی از مجتهدهای عالی قم در سالهای 1930 از

ص: 199

جنوب عراق برای متشکل کردن شیعیان فقیر جنوب لبنان در جریان جنگ داخلی از عراق به لبنان رفت و ناپدید شدن او پس از دیداری از لیبی (که گویا برای رسیدگی به حساب پولهای پرداخت شده او بود) یک منبع ادامه اصطکاک بین ایران و لیبی بشمار می رود. علیرغم شکوه های حکومت افغانستان به نظر می رسد که کمک مستقیم به شورشیان شیعه در اطراف هرات از سوی ایران داده شده باشد. در ایران، در مورد سرنوشت این شورشیان هم علاقه و هم نگرانی وجود دارد که آیت اللّه شریعتمداری آن را علنا بیان داشته است. در کویت ظاهرا آشوبهایی در زمان بازگشت خمینی به ایران وجود داشته است، خمینی ظاهرا از یک هیئت نمایندگی کویت با سردی استقبال کرده است که یادآوری کننده آن است که آنها هنگامی که عراق او را تبعید می کرد در کشور خود به او پناه ندادند.

ایران - عوامل ویژه

(1) تشیع: قسمتی از سنتی از خود تشیع، از طریق تضادهایی با اسلام سنی بوده است. این تا اندازه ای یک فرایند ملی هویتی ایرانی بوده است، ولی در عین حال دارای جنبه های چند گانه نمادین نیز هست.

هنگامی که دکتر علی شریعتی ابتدا از فرانسه بازگشت و می خواست امکانات بالقوه ترقیخواهانه اسلام را اعتلا بخشد، او کوشید تا اختلاف بین سنی و شیعه را تخفیف دهد و همچنین کوشید تا استدلال کند که اسلام دارای سنتهای دمکراتیک است و بدین مناسبت انتخابات 4 خلیفه اول را به عنوان مثال ذکر کرده دانشمندان مذهبی بلافاصله با او به احتجاج برخواستند و اصرار ورزیدند که انتخاب 4 خلیفه اول غیرقانونی بود و اینکه سنیها باعث مرگ شهدای متعدد شیعه بوده اند. در فرایند انقلابی سالهای 1977 تا 1979 پس از پیروزی بر شاه، تفرقه های قومی سرانجام آشکار شد: کردها بیش از همه سر و صدا راه انداختند و به دنبال آنها عربها و ترکمنها و بلوچها خواستار نه تنها نیمه مختاری زبانی و اداری شدند، بلکه درباره موضع خود به عنوان سنی در داخل یک کشور شیعه ابراز نگرانی شدیدی کردند. آنچه جالب است اینکه بزرگترین اقلیت قومی یعنی آذریها که در دوران پهلویها علیه سرکوبی زبانهای غیر فارسی در مدارس و به عنوان یک وسیله بیان ادبی سر و صدای زیادی راه انداخته بودند، نسبتا آرام بوده اند. آنها شیعه هستند.

تشیع تااندازه ای از لحاظ نهادها با اسلام سنی فرق دارد. روحانیون شیعه به این افتخار می کنند که تنها هیئتی از علما در جهان اسلام هستند که از دولت مستقل مانده اند. مقر قدرت آنها نه تنها در پایتختها نبوده است، بلکه اغلب خارج کشور، (در جنوب عراق) بوده است. آنها نه تنها وقفهای مذهبی را اداره می کردند بلکه زکوة می گرفتند و به آن یک شالوده مالی مستقل از دولت می دادند. معذالک برای این استقلال بهایی وجود داشت که در سال 1962 توسط مرتضی مطهری که اخیرا به قتل رسیده مشخص شده است. اغلب یک کشش محافظه کارانه بر روی دستگاه رهبری آنها از سوی حوزه فعالیت آنها وجود داشت. مطهری به کوششهایی در دهه 1930 اشاره کرد که رهبران مذهبی می خواستند دانشجویانی به اروپا بفرستند تا زبانهای اروپایی را بیاموزند، تا بدین ترتیب از اسلام بهتر دفاع کنند. این کوششها از سوی هیئتهای نمایندگی بازرگانان به بن بست برخورد کرد و بازرگانان تهدید کردند که کمکهای مالی را در صورتی که این دانشجویان با بی توجهی کامل به دنیای فاسد کننده بی ایمانها فرستاده شوند، قطع کنند.

این نفوذ گروههای ذینفع در مورد آنچه که سخنگویان اسلام درباره مسائل مختلف گفته اند نیاز به

ص: 200

مطالعه بیشتر دارد. (رجوع شود به قسمت 3) (2) انقلاب نیمه تمام بورژوایی. حوادث سالهای 1977 تا 1979 را نمی توان به خوبی درک کرد مگر اینکه آنها را به عنوان تداوم انقلاب مشروطه 1905 و نهضت ملی 1952 و قیام علیه انقلاب سفید تحمیل شده در نتیجه دیکتاتوری در سال 1963 تلقی کرد. همه این کوششهای قبلی برای جایگزین کردن سلطنت خودکامانه، شامل اتحادی بین لیبرالهای غیر مذهبی و رهبران مذهبی بوده است. در حوادث 1905 و 1952 اصلاحگران غیر روحانی، رهبری اندیشمندان را فراهم می کردند. دلیل اینکه در سالهای 1977 تا 1979 روحانیون رهبری را به دست گرفتند این بود که رژیم سلطنتی با موفقیت بحثهای علنی سیاسی را سرکوب کرد. اسلام به صورت زبان سیاست فعالیتهای زیر زمینی در آمد و به عنوان چتری بود که برای گروههای مختلف ذینفع به کار می رفت.

یکی از فجایع بالقوه سال 1978 این است که فرایند انقلاب به جای اینکه شاه را با «سقلمه» به استعفا وا دارد یا اینکه یک سلطنت مشروطه اعلام داشته و بدین وسیله انتقال مسالمت آمیزی از قدرت به طبقات حرفه ای دانشگاه دیده و بورژوا که در جستجوی مشارکت سیاسی بودند، فراهم آورد، ممکن است باعث فرار این طبقات بشود و ایران را وادار بکند به تحت نظام شدیدتری و رژیم حزبی شاید به شکل سازمانی یک کشور اروپای شرقی درآید؛ هر چند ایدئولوژی آن کمونیستی نباشد. آشکار کننده ترین محرک و پویایی جامعه شناسی که در ایران در کار است این است که اسلام در چهارچوب مقدم و مؤخر این فرایند طولانی سیاسی و انقلابی قرار گیرد. در حالی که در کشورهای دیگر اسلامی ممکن است بحق فرایندهای مشابه جامعه شناسی وجود داشته باشد، انقلاب ایران خود را در چهارچوب ویژه تاریخ ملی خویش تعریف و مشخص می کند.

فرایند انقلابی و نقشهای «علما» انقلاب به عنوان فرایند برحسب مقایسه، انقلاب سالهای 79-1977 ایران با الگوی کلاسیک تشریح شده از سوی کرین برنیتن در کتابی تحت عنوان تشریح انقلاب برای انقلابهای انگلیس، فرانسه، آمریکا و روسیه مطابقت دارد. در همه این موارد علل و عوامل اقتصادی و سیاسی، رنج مطلق نبوده است (همان طوری که کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در نوشته های خود در سالهای دهه 1960 آن را اعلام کرده بود) بلکه علت، جوامعی بوده است که مدتی از رفاه و بالا رفتن سطح زندگی برخوردار بوده و سپس دورانی از افسردگی و رکود بر آنها مستولی شد و در آن حکومتهای دچار دشواریهای مالی (از قبیل اتکای بیش از حد به درآمدهای نفت به طوری که آنچه ایران در سال 1976 به شکل یک وام گیرنده سرمایه درآمد و آنچه مهتر است تورم و عدم تعادل بین هزینه های نظامی و اداره اقتصاد داخلی است) می کوشیدند از بخشهای عمده جامعه درآمد یا کمکهایی بیرون بکشند، در حالی که این بخشها از تسلیم خودداری می کردند (مانند کوششهایی که برای پایین آوردن قیمتهای بازار و اخاذیها از کارفرمایان و آب لمبو کردن کشاورزان از زمین به عمل می آمد). ثانیا یک موضع ایدئولوژیک مبنی بر اینکه جامعه از لحاظ اخلاقی در معرض دست درازی و بی حرمتی تقاضاهای حکومت قرار می گرفت و این امر جمعیت را به بسیج وا می داشت و روحیه نیروهای دولت را تضعیف می کرد که به اندازه فعالیتهای اقتصادی اهمیت داشت. در ایران تشیع این نیروی انسداد را فراهم کرد. در همه این موارد مرحله اول انقلاب به سهولت پیشرفت

ص: 201

می کرد و حتی انقلابیون را غافلگیر کرده بود (مانند خلاصی از شر شاه). به دنبال آن یک دوران ترور آغاز شد. حاکمیت دو گانه (حکومت علنی و یک حکومت پشت پرده) و یک دوران دشوار بازسازی اقتصادی شبیه یازدهمین ماه انقلاب کبیر فرانسه که از نوزدهم ژوئیه 1794 تا اوت همان سال ادامه داشت و مرحله اعتدالی و ضد انقلابی بعد از انقلاب و استقرار دیکتاتوری برای حفظ آرامش را تشکیل می داد که آن را با اقتباس از انقلاب فرانسه «ترمیدور» می نامند. انقلاب ایران اکنون در مرحله ترور و حاکمیت دوگانه قرار گرفته است. برحسب عبارات ویژه ایران، علل و شکل انقلاب 79-1977 در ضمیمه پیوست تجزیه و تحلیل شده است. من فقط اینجا می خواهم چند یادداشت را اضافه کنم.

تقسیمات وابسته به طبقات در داخل اسلام

سه سبک بحث مذهبی در ضمیمه تشخیص داده شده و مورد بحث قرار گرفته است.

(الف) جوامع روستایی و کارگری : با گرایش فعالیت جامعه ای که کمتر روشنفکرانه است. به کار بردن روضه (موعظه) به عنوان وسیله بیان در بحثهای روحانیون.

(ب) تحصیلکرده سنتی یا طبقه متوسط شهری: بازرگانان، ملاکین سبک قدیم و خود علما. به کار بردن جلسات بحث مذهبی (هیئت مذهبی) و در مورد علما یک سیستم طلبه ای بحث.

(ج) طبقات جدید متوسط و بالا با تحصیلات مدرن غیر مذهبی: مذهب انفرادی، داخلی و خصوصی.

اصلاحگرانی مانند مرحوم دکتر شریعتی و مهندس مهدی بازرگان؛ زبان مناسب را برای بحث با علما فراهم کردند.

خاطرنشان شد که در جریان انقلاب ابزار مذهب عمومی وسیله مؤثر بسیج بوده اند، ولی در مرحله جاری انقلاب زبان مناسب برای بیان بین (ب) و (ج) انتقادی است.

در واقع ممکن است با تمرکز بر روی این زبان و دشواریهای آن یک نوع تغییر در نیروی سیاسی نسبی، حوزه های انتخاباتی طبقاتی روحانیون از مالکان سالهای دهه 1950 و بورژوازی بازار در دهه 1960 تا طبقات متوسط مدرن در سال 1970 مشاهده کرد.

می توان استدلال کرد که لااقل تا سال 1978 دعاوی علما درباره اینکه اسلام برای همه جنبه های زندگی قواعدی دارد صرفا یک موضع کلی و روشنگر بوده که تاکنون برنامه جایگزین کمی در مقابل برنامه های حکومت فراهم کرده است. علما خودشان را به عنوان پاسداران اخلاقیات اجتماعی و منتقدین اجتماعی معرفی می کردند و نه طراحان، معذالک گاه به گاه علما مواضع ویژه ای به خود می گرفتند، مثلاً در مقابل اصلاحات ارضی در اوائل دهه 1960 با این استدلال که این اصلاحات به مالکان کوچک زیان خواهد رساند (آیت اللّه میلانی) یا در مورد وقفهای مذهبی (آیت اللّه بهبهانی) یا در مورد بازار از طریق رقابت با شرکتهای تعاونی روستایی (آیت اللّه خمینی)، احمد اشرف (سال 1971) در مطالعه خود درباره مخالفت با انقلاب سفید در سال 1963 علما را به دو طبقه سخنگویان مالکان و سخنگویان بورژوازی بازار تقسیم می کند. در گروه اول او بروجردی و بهبهانی و خوانساری و تنکابنی و آملی را قرار می دهد و استدلال می کند که اینها هرگز درباره مسئله اصلاحات ارضی به دولت حمله نکرده اند؛ بلکه طرق دیکتاتوری شاه را مورد انتقاد قرار داده اند و در تأیید استدلال خود، وی اعلامیه شورای متحد مسلمین را که یک سازمان زیر زمینی است ذکر می کند: در این اعلامیه گفته شده است «املاک و ثروت اکثریت طبقه

ص: 202

حاکم از طریق غیر مشروع به دست آمده است. بدین ترتیب پس از تحقیق پردامنه، ثروت آنها باید توقیف شده و سهام کارخانه های عمومی و دولتی نباید به مالکان به عنوان جبران اصلاحات ارضی منتقل شود.» شکایتها علیه دیکتاتوری احساسات تغییرات اجباری در مناسبات بین ذکور و اناث، شعارهای حق مالکیت خصوصی و حق کسب معاش شرافتمندانه در حرفه ها، فوق منافع وابسته به زمین و بازار قرار گرفته بود. میل طبقه متوسط برای مشارکت سیاسی و یک محیط ثابت بازرگانی که تحت تأثیر تغییرات هوسبازانه در سیاست و احتیاجات رشوه ای قرار نگیرد، از طریق همین شکوه ها که علما آن را منعکس می کردند، ابراز شد.

اگر امروز خمینی هنوز هم ظاهرا نماینده مجموعه ای از منافع مطابق با عبارات قدیمی هست و موضع او نسبت به زنان ممکن است شاخص آن باشد، سایر رهبران مانند شریعتمداری و طالقانی، ظاهرا به طور واضحتری، به خاطر منافع بورژوازی بازار و طبقات جدید بازرگانی و صاحبان حرف دانشگاه دیده سخن می گویند. این دو نفر دارای سخنگویانی از خود در میان غیر مذهبیون و روحانیون هستند: مهدی بازرگان و مرحوم دکتر شریعتی و گروه زیادی از جوانان و جبهه ملی غیر مذهبی از این جمله هستند. در همین فضای ایدئولوژیک است که انقلاب در مرحله تکوین قرار گرفته. چهره کلیدی در این زمینه شاید شریعتی باشد، زیرا او بود که شرایط اندیشه ای را که اسلام و نوآوری می توانند به اتفاق وجود داشته باشند و کار کنند، پیش کشید و مثلاً به برکت او بود که آیت اللّه خمینی لقب «امام» را دریافت کرد. شاید این یک نمونه بیان کننده باشد؛ هر چند حائز اهمیت کمتری است. طبق اظهار پیروان شریعتی، یک امام یک چهره حائز جاذبه ای است که از میان مردم برمی خیزد و اراده عمومی را بیان می کند. از نظر خود شریعتی در سالهای دهه 1960 و اوائل 1970، این اصطلاح صرفا ترجمه یک عبارت سنتی الهی بود و امام را می توان در مقوله جامعه شناسی «و بر» به عنوان یک «رهبر پر جاذبه» تشریح کرد. معذالک برای انقلابیون سالهای 79-1977 یک منطق غامض به آنها اجازه می دهد که لقب امام را به خمینی اطلاق کنند. خمینی از میان مردم برخاست و بیان کننده اراده آنها است. اما اینکه اطلاق لقب الهی امام «به خمینی تا چه اندازه صحت دارد و حاوی دانش خطاناپذیر است، باید بعدا معلوم گردد. خود خمینی در حالی که هرگز لقب امام را انکار نکرده است، در زیر عکسهای خود به طور رسمی اجازه می دهد این عبارت نوشته شود، نایب امام (و این لقبی است که در قرن نوزدهم نیز به کار می رفت). همه ایرانیان از این ترجمه انقلابی خشنود نیستند. از نظر خیلیها نامیدن امام به خمینی حکم کفر را دارد، زیرا او امام دوازدهم نیست. بدین ترتیب نفوذ خمینی در معرض بحث قرار گرفته و نفوذ علمای دیگر که اکنون در کمیته های انقلابی عضویت دارند، نیز بیشتر از آن تابع بحث است. بدین ترتیب کارگران نفت و گروه چریکی فرقان صریحا علما را با لقب تحقیر کننده شریعتی، به عنوان «دارندگان اسلام صفوی (یعنی فاسد) می نامند.» تا سال 1978 و حتی در جریان آن طبقات متوسط غیر مذهبی و مسلمانان آزاد اندیش می توانستند خود را با شریعتی متحد کرده و بر روی تعلیم تفکر انفرادی بر خلاف اصل تقلید تأکید کنند. ولی علما همچنین مدعی هستند که هر مسلمانی باید خود به تفکر بپردازد (و اینکه اگر او چنین کند خود را در توافق با آنچه که روحانیون می گویند، خواهد یافت). در عین حال گرایشهای غیر لیبرال نیز در شریعتی وجود دارد:

آیا انسان طبیعتا متمایل به طرف عدالت است؟ جواب: خیر، انسان ابتدا حیوان است و آنگاه شخص.

آیه ای که من ذکر کردم ما پیغمبران خود را با علامات و معجزات و یک کتاب و ترازوی عدالت می فرستیم و

ص: 203

به دنبال آن گفته می شود و ما آهن را ایجاد کردیم یعنی شمشیر را، عدالت بدون شمشیر ممکن نیست. (آیه 25 سوره حدید - مترجم)، عدالت آزادی باید بر روی مردم تحمیل شود. اسلام این امر را با مبتنی کردن نود درصد بر روی ایمان و ده درصد بر روی زور آسانتر کرد. (1971) در واقع تفکر شریعتی سالهای 1960 و اوائل 1970 عبارت بود از مطالعه ای در کوشش برای گفتگو با دو مخاطب یعنی در عین حال و همواره بین این دو که عبارتند از روحانیون سنتی و جوانان با تحصیلات غیر مذهبی. به مرور زمان فرمول بندی های او هر چه بیشتر، با فرمول بندی علما تطبیق پیدا کرد؛ در حالیکه وی همچنان در راه منطبق ساختن اسلام با جهان مدرن پافشاری می کرد. از جانب بخش غیر مذهبی فشار کمتری دیده می شد و بدین ترتیب شریعتی آنقدرها نیز نقش پلی برای ارتباط با جهان غیر سنتی آن طوری که مورد تمایل می بود، ایفا نکرد. این شاید یکی از منابع ابهام انقلابیون کنونی درباره برنامه های خود باشد. زیرا عده بسیار کمی از آنها با فرمولبندیهای سیاسی کلنجار رفته اند.

شریعتمداری نوع دومی از رهبران کلیدی است. روزنامه ها او را به عنوان یک خویشاوند «اعتدالی» خمینی معرفی کرده اند. از لحاظ اجتماعی دقیقتر بود اگر شاید او را به عنوان یک پراگماتیست (کردارگرا) که خود را با نیازهای مخاطبان خود تطبیق می دهد، معرفی می کرد. روی هم رفته از سال 1963 هنگامی که خمینی استراتژی بیان با صدای گوشخراش را در پیش گرفته و به خاطر اظهاراتش به تبعید رفت، شریعتمداری استراتژی ایفای نقش شبان خوب را در داخل کشور ایفا کرد. او بدین ترتیب گفته است که زنانی که هرگز در عمر خود حجاب نپوشیده اند، نباید مجبور شوند که آغاز به پوشیدن حجاب کنند و اینکه بانکها برای ایران لازم است و نرخ بهره بانکی بین المللی قابل قبول است و اینکه گروههای دارای منافع مختلف باید اجازه مشارکت سیاسی داشته باشند و اینکه یک حزب منحصر به فرد در پشتیبانی از خمینی نباید وجود داشته باشد و همچنین اینکه محاکمات باید علنی باشد و متهمین باید حقوقی برای دفاع علنی از خود داشته باشند.

طالقانی شاید چهره ای از همان قماش شریعتمداری باشد هرچند نه با همان درجه وظیفه. طالقانی شهرت یک لیبرال بودن را دارد که برای عناصر دست چپی در داخل جامعه مذهبی حمایت فراهم کرده است. سبک شریعتمداری به تصور بسیاری سبک بیشتر آیت اللّه های مهم شهرستانها است که در میان جامعه خود مستقر شده و از پشتیبانی اصیل برخوردارند؛ مثلاً محلاتیها (پدر و پسر)، در شیراز.

انسان میل دارد بیشتر درباره بازیگران غیر روحانی که می کوشند راههای بسیاری را فرمول بندی کنند، بداند. مثلاً بنی صدر رئیس بانک مرکزی و یک اقتصاددان رادیکال؛ استراتژیها در دسترس مهدی بازرگان، متین دفتری که جناح او در جبهه ملی یک برنامه مشتمل بر 12 ماده شامل درخواستهایی برای توزیع مجدد ثروت و اصلاحات ارضی صادر کرده بود.

شاید یک نوع تضادی در برنامه های جبهه ملی وجود دارد، بدین معنی که آنها را می توان از سوی رقیبان به اینکه کوششهایی از سوی طبقات بالاتر برای حفظ موقعیت هر چند بیشتر ممکن به عمل می آورند، متهم کرد.دریک چنین مفهوم ایدئولوژیک مردمی که در داخل اردوی مذهبیون قرار دارند از قبیل بنی صدر و مهدی بازرگان تا زمانی که مورد پشتیبانی روحانیون قرار گرفته باشند، دارای امکان راه سازشی با دیگران هستند. از سوی دیگر معلوم نیست که آیا تمامی تحول طبقاتی ابتدایی ایران در 60 سال گذشته شاهد یک تغییری در پایه های جامعه به سوی جامعه ای که تحت تسلط طبقات حرفه ای دانشگاه

ص: 204

دیده و متوسط قرار نگرفته باشد و بنابراین جامعه ای باشد که بتواند به نوع رهبری جبهه پاسخ مثبت بدهد، بوده است. فرار طبقات متوسط از ایران و توانایی تحسین انگیز ظاهری لااقل بخشهایی از نیروی کارگری صنعتی (مثلاً در میدانهای نفتی) برای پرداختن به اتحادیه ها و همچنین پرداختن به سیاستهای نوع تعاونی ممکن است به حق، نوع ساخت سیاسی را که ممکن است برقرار شود، تحت تأثیر قرار بدهد.

آنچه که واضح است این است که همه این فرقه ها و جناحها می توانند اسلام را مرجع قرار دهند: زیرا اسلام زبانی است غنی که قادر به بیان همه گونه مطالب است.

پایان

تظاهرات ضدآمریکایی 25 می

سند شماره (11) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 25 می1979 - 4 خرداد 1358 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 5447 موضوع : تظاهرات ضدآمریکایی 25 می - گزارش وضعیت در ساعت 30/11 به وقت محلی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: در ساعت 30/11 به وقت محلی جمعیت انبوهی از تظاهرکنندگان در خیابانهای دو طرف محوطه سفارت مستقر شد. نطقها در حالی که رئیس جمهوری و حکومت ایالات متحده و سناتور جاویتس را محکوم می کردند، التهاب ویژه ای نداشتند. در واقع سخنرانان به طور کلی بین موضوع اعتراض خود (قطعنامه مجلس سنا در 17 ماه می) و مردم آمریکا، تفاوت قائل بودند. نیروی امنیتی مختلط شامل غیر منظمهای مجاهدین اسلام در داخل محوطه سفارت و پلیس ملی در خارج از دیوار تاکنون به خوبی انجام وظیفه کرده اند. پایان خلاصه 3- تظاهرکنندگان آغاز به متشکل شدن در مقابل محوطه سفارت در ساعت نه 25 می، کردند. غیر منظمهای مجاهدین در داخل محوطه سفارت، در صحنه حضور داشتند. همچنین واحد کوچکی از پلیس ملی در خارج از دیوار بود. ظرف بیست و پنج دقیقه جمعیت به حدود سه هزار نفر بالغ شد. یک تریبون در نزدیکی دروازه خیابان روزولت بر پا شد و سخنرانیها آغاز گردید. سخنرانان خطاب به تظاهرکنندگان گفتند که از سوزاندن اشیاء خودداری کنند و پلیس کوشید که آنها را وادار کند در خیابانها بنشینند و به نطقها گوش فرا دهند. جمعیت به تدریج افزایش می یافت تا اینکه در ساعت ده و سی دقیقه هم خیابان روزولت در مشرق و هم تخت جمشید در جنوب کاملاً تا چند بلوک پر شده بود. برآورد دقیق تعداد جمعیت از بلندیهای اطراف ما دشوار است ولیکن ظاهرا بیش از جمعیت دیروز بود.

4- حالت روحی جمعیت چندان خصمانه نبود در واقع چنین به نظر می رسد که یک نوع کوشش هماهنگی برای اجتناب از هرگونه حادثه ای به عمل می آمد. سخنرانان از تظاهرکنندگان خواستند کار تحریک آمیزی نکند زیرا ملت ایران با ملت آمریکا مخالفتی ندارد. فریادزدنها شامل شعارهایی از قبیل مرگ بر کارتر و اسرائیل و پیروز باد اسلام و فلسطین، اسرائیل و آمریکا هیچ نیستند، بود. چندین شکلک از کارتر و بگین مشاهده شد. همچنین یک پرچم فلسطینی. در حدود ساعت ده و چهل و پنج یک ملا

ص: 205

شروع به خواندن قرآن کرد و جمعیت سکوت احترام آمیزی را رعایت کرد. دادن شعارها از آن زمان به بعد از سر گرفته شد.

5 - نیروهای امنیتی ما در حالی که با جمعیت خارج حالت اخوت داشت، تاکنون کار تحسین انگیزی انجام داده اند. ماشاءاللّه کاشانی فرمانده کل غیر منظمهای مجاهدین برای جلوگیری از تکرار حوادثی نظیر آنچه دیروز صورت گرفت و چندین نفر از مجاهدین از (که هیچ کدام از آنها از گروهی که معمولاً امنیت سفارت را فراهم می کنند، نبودند) پرچم ما را به زیر کشیده و به تظاهرکنندگان داده بودند، به سختی کار کرده است.

چندین نفر ظاهرا وسوسه شد بودند تا کار خود را تکرار کنند ولی ماشاءاللّه به سرعت وارد میدان شده مانع هر گونه کوششی برای پایین آوردن پرچم شد. تفنگداران دریایی ما همچنین مواظب بودند که طنابهای پرچم را از دسترس جمعیت در روی زمین دور نگهدارند و با ماده لزج نفتی و مقدار زیادی نفت میله پرچم را آغشته کرده اند.

ناس

تظاهرات ضدآمریکایی در تاریخ 25 می

سند شماره (12) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 25 می1979 - 4 خرداد 1358 به : وزیر امور خارجه واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 5448 موضوع : تظاهرات ضدآمریکایی در تاریخ 25 می 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است پیام گزارشی) 2- تظاهرکنندگان پس از ساعت آخر رجزخوانی و شعارپراکنی که در جریان آن تشنج در میان شرکت کنندگان ظاهراً رو به شدت گذاشت، شروع به پراکنده شدن کردند. در حالی که تظاهر کنندگان به کندی دور می شدند، لااقل یک گروه که از سوی نیروی مجاهدین، به عنوان کمونیست معرفی شده و ممکن است مرکب از فدائیان خلق مارکسیست و حامیان آنها باشند، کوشیدند تا به طرف مشرق تخت جمشید در برابر جریان تظاهر کنندگانی که پخش می شدند پیشروی کنند. این گروه از ساعت 30/12 با گروههای دیگر آغاز به زدوخورد کردند. پس از چند دقیقه این طرف و آن طرف رفتن در امتداد خیابان و فریاد زدنهای بسیار، نیروی مجاهدین ما حدود هفت گلوله در هوا شلیک کرده و کمی بعد از جمعیت پراکنده شد.

(برای اطلاع شما): ما قبلاً بامداد شنیده بودیم که از حرکت گروهی از دست چپیها در دانشگاه تهران برای راهپیمایی به سوی سفارت جلوگیری می شود ولی ما دقت این گزارش را نمی توانیم تأیید کنیم.

(پایان برای اطلاع شما) برآورد غیر رسمی، از تعداد جمعیت، حدود 100 هزار نفر است. سرانجام ما گزارشهایی شنیدیم که ممکن است فردا تظاهرات دیگری صورت گیرد و این بار از سوی همافران نیروی هوایی.

3- محوطه اطراف سفارت اکنون آرام است.ناس

تظاهرات ضدآمریکایی در تاریخ 25 و 26 می

ص: 206

سند شماره (13) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 26 می1979 - 6 خرداد 1358 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن، دی.سی. - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 5452 موضوع تظاهرات ضدآمریکایی در تاریخ 25 و 26 می 1- تمامی متن خیلی محرمانه است - این یک پیام گزارشی است) 2- به دنبال پراکندگی گردهمایی بزرگ بعد از ظهر روز 25 می در خارج از محوطه سفارت، گروه کوچکی از تظاهرکنندگان (حدود 1000 نفر) در خارج درب خیابان روزولت ساعت 17 به وقت محلی جمع شدند. آنها پس از دادن شعار و تکان دادن مشتهای خود به مدت 45 دقیقه متفرق شدند. گروه مجموعه ای از مردان، زنان و جوانهای کم سن و سال بود که چندین نفر از آنان پوسترهایی از خمینی و عرفات حمل می کردند.

3- گروه مارکسیستی فدائیان خلق با جمعیتی حدود 000/15 نفر دیروز تظاهراتی برگزار کرد و به همراه دیگر تظاهرات کنندگان اقدام به پیشرفت به سوی سفارت نمودند. ولیکن، توسط نیروهای اسلامی از رسیدن تمام آنها، بجز تعداد معدودی به محوطه سفارت جلوگیری به عمل آمد.

4- تظاهرات همافران نیروی هوایی که برای ساعت 14 برنامه ریزی شده بود، مشکوک به نظر رسید.

ناس

تظاهرات ضدآمریکایی 26 می

سند شماره (14) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 26 می 1979 - 6 خرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی.

طبقه بندی : محرمانه شماره : 5458 موضوع : تظاهرات ضدآمریکایی 26 می گزارش وضعیت تا ساعت 17 به وقت محلی 1- (تمامی متن محرمانه است) 2- جمعیتی که حدوداً به 1000 نفر تخمین زده می شد و همافران نیروی هوایی از جمله تعدادی که قبلاً جزو نیروهای امنیتی سفارت بوده اند مشخص بودند، جلوی درب سفارت در خیابان روزولت جمع شدند. گروه منظم بود و به آرامی نشسته و به سخنرانهای ضدآمریکایی، ضد سنا (سنای آمریکا) و ضد صهیونیستی گوش می دادند. حدود ساعت 30/16 زمانی که صدای تک تیری شنیده شد، جمعیت شروع به متفرق شدن کرد. ظاهرا این یک شلیک تصادفی از اسلحه یکی از اعضای نیروی امنیتی خود ما بود.

ولی با این تصور که ممکن است از خارج باشد، چندین نفر دیگر از میان محافظین ما حدود یک دو جین تیر شلیک کردند تا تظاهر کنندگان باقیمانده را متفرق نمایند. آنها همچنین شش کمونیست را برای تحقیق توقیف کردند. محیط اطراف محوطه اکنون آرام است و رفت و آمد در طول خیابانهای تخت جمشید و روزولت به طور عادی جریان دارد.ناس

وخامت اوضاع سیاسی

ص: 207

سند شماره (15) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 27 می 1979 - 7 خرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی.سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 5492 موضوع : وخامت اوضاع سیاسی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است - این یک تلگرام گزارشی است) 2- خلاصه: خمینی به دیگر گروههای سیاسی حمله می کند؛ برای قانون اساسی درخواست کرد؛ تصویب قانون اساسی ممکن است انتخابات به همراه نداشته باشد؛ عکس العمل گروههای سیاسی نسبت به این کار خمینی منفی و یا مبهم بود؛ خلخالی رهبر فدائیان اسلام می شود. (پایان خلاصه) 3- تاکنون پیشرفت کار قانون اساسی جدید، توأم با این خواسته که دولت موقت، سریعتر در جهت ارائه قانون اساسی بجنبد، جریان سرعت بیشتری به خود گرفته است. شروع تمرکز فعلی در مورد جریان قانون اساسی، سخنرانی خمینی در تاریخ 23 می(2 خرداد) بود. او بالقوه تمام گروههای جامعه ایران را که از ایده جمهوری اسلامی حمایت نمی کنند مورد حمله قرار داد. او چپیها، جبهه ملی، جبهه دموکراتیک ملی و گروههای اسلامی راستگرا را مورد حمله قرار داد. همگی به غیر از آخری متهم به نادیده گرفتن اسلام شدند. گروههای راستگرای اسلامی به خاطر معتقد بودن به اینکه اسلام بدون روحانیت باشد مورد ملامت قرار گرفتند.

4- بنا به گزارش رسانه های گروهی موضوع 27 می (6 خرداد) همراه با درخواست 26 می(5 خرداد) خمینی برای یک رفراندوم قانون اساسی، در پیامی به مهندس بازرگان گفته شده است که «در طول مدت زمانی که بوسیله شما (بازرگان) مشخص می شود، به نمایندگان تمام گروههای اجتماعی و اقلیتهای مذهبی باید اجازه داده شود، که در مورد قانون اساسی قبل از اینکه به تصویب نهایی شورای انقلاب و دولت برسد اظهار نظر بکنند.» قسمتی از پیام که منتشر نشد آن بود که اشاره شده بود که نمایندگان برای تدوین قانون اساسی از طریق انتخابات برگزیده نخواهند شد، بلکه از عده ای دعوت به عمل خواهد آمد.

ما این اظهار نظر را از چندین نقطه مختلف از طیف سیاسی شنیده ایم، منجمله کسانی که به خمینی نزدیک هستند، که مراحل قانون اساسی به وسیله جنبش اسلامی کنترل می شود تا تفرقه و رقابت با ایده های اسلامی را به حداقل برساند.

5 - عکس العمل نسبت به ابراز این اطلاعات به غیر از طرفداران خمینی، منفی بوده است. چپیهای فدائیان خلق آن را به عنوان سندی که جنبش اسلامی واقعا دمکراتیک نیست تلقی می کنند. جبهه ملی ها و طرفداران جبهه دموکرتیک ملی آن را به عنوان مدرک فاشیسم و دیکتاتوری روحانیون می دانند. همزمان با کم شدن گذشت خمینی در مورد انحراف از جنبش اسلامی، در خواستش برای اتحاد، به گوش کسی فرو نمی رود. تعدادی از منابع معتبر ما اینک، احساسات قویتری نسبت به گذشته اخیر دارند، در مورد اینکه خمینی روشنتر و مضرتر می شود و احساس فشار از جانب همکارانش می کند. حتی اشخاص اطراف او بر این باورند که انقلاب اسلامی راهی را که همه فکر می کرده اند باید برود، نمی رود. این رفتار نمایانگر مقدار زیادی ناپختگی است ولی همچنین نارضایتی مهمی که بنیادگرایی اسلامی که خمینی را بر می انگیزد،

ص: 208

نشان می دهد؛ ولی نه بسیاری از ایرانیان روشنفکر منجمله خیلی از حامیان خود او را.

6- رسانه های گروهی در 27 می 6 خرداد خبر دادند که آیت اللّه خلخالی با عنوان رئیس فدائیان اسلام برگزیده شد. این یک گروه زیر زمینی افراطی است که ریشه های آن به دوران مصدق برمی گردد. این گروهی که ظاهرا شده، یک اساسنامه به وجود آورده است و رهبر جدید آن می گوید که گروه خود را با اصول اسلامی مرتبط می کند. این گروه با ترور رزم آراء نخست وزیر، در سالهای قبل، و همچنین تلاشهایی برای ترور افرادی دیگر اعتبار یافت. مجادله عمومی بر سر خلخالی هنوز فروکش نکرده است.

یک روزنامه می گوید که او هنوز یک حاکم شرع است، یکی دیگر می گوید که استعفای او پذیرفته شد.

عقاید افراطی اسلامی او مایه تسلی خاطر گروههای دیگر که آرزوی نقشی در مراحل سیاسی جدید ایران را دارند، نیست.

7- حمله به آمریکا در طول تظاهرات و همچنین سرزنش آمریکا برای ترور رفسنجانی، تردیدها و نامطمئنیها را در مورد اینکه انقلاب اسلامی در چه جهتی چرخش پیدا می کند، در میان خیلیها باعث شده است. تعدادی از ایرانیان از مقامات سفارت سؤال کرده اند که چرا با وجود خصومت آشکار خمینی و قادر نبودن دولت موقت برای تأثیر گذاشتن در موقعیت، هنوز اینجا است. روشن نیست که آیا حرکتهای اخیر خمینی که در محدود کردن پایگاهش اثر داشته است، نیروهای میانه رو را برای همکاری برمی انگیزند یا نه. این حرکتها، چپ را به فعالیت زیرزمینی متمایل ساخته است. عدم اطمینانهای سیاسی که در 55 روز اخیر افزایش پیدا کرده است، منجر به وخامت موقعیت سیاسی در زمینه همکاری میان گروههای سیاسی و تمایل به آرام باقیماندن و اجتناب از فرقه فرقه شدن، شده است.

ناس

اعدامها در ایران

سند شماره (16) از : سفارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری تاریخ : 27 می 1979 - 7 خرداد 1358 طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 4048 موضوع : اعدامها در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در رابطه با گفتگوی روز 26 می با مدیر امور آسیایی وزارت خارجه، احمد سراج مدیر مسئول وزارت امور خارجه در امور آسیایی به کنسول گفت که به نظر او بهتر است کارکنان به نظر (چه اجرایی و چه قانونی) در مورد اعدامها در ایران سکوت اختیار کنند. او گفت که سه نیروی فعال در ایران وجود دارند:

روحانیت، رادیکالها و توده مردم. دو نیروی اولیه سعی در کنترل توده مردم دارند؛ هر چند نیروی مردم بیشتر تحریک شود، فرصت رادیکالها برای نفوذ و کسب کنترل بیشتر می گردد. صدور بیانیه درباره اعدامها، به خصوص بیانیه های عمومی که باعث انگیزش مردم می شود اجتناب شده و به نیروی مذهبی و دولت در خصوص ثبات کشور اجازه داده شود.

3- کنسول سیاسی گفت که منظور ایشان را فهمیده است و چون دولت و ملت آمریکا احساس قوی در مورد حقوق بشر دارد، مشکل است از عدم توافق خود نسبت به این اعدامها در ایران که بدون محاکمات منصفانه به عمل آمده اظهار نظری ننمایند، به خصوص وقتی این اظهار از شعبه قانونی دولت یا مطبوعات

ص: 209

بیان شده باشند. امیدواریم دولتهای دوست که پشتیبان حقوق بشر هستند مثل عربستان سعودی به ما کمک کنند تا ایران را وادار به رعایت اصول بین المللی کنیم. به هر حال برای اسلام مایه بدنامی است.

4- سراج گفت که به هر حال سعودی در مورد اعدامها دلسوزی می کند، و در مورد اجازه اعاده ثبات به نظر ما این اعدامها یک امر داخلی در ایران است و به دولت ایران گفته شده که از کوشش برای حصول ثبات حمایت می کند. سراج ادامه داد که پس از به دست آوردن ثبات امکان اعمال نفوذ آرام به دولت ایران برای اجرای محاکمات صحیح برای متهمین جرایم به وجود خواهد آمد.

وانیل

قانون اساسی

سند شماره (17) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 29 می 1979 - 9 خرداد 1358 به : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 5555 موضوع : قانون اساسی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : مفتح به این اشاره می کند که مجمعی برای قانون اساسی وجود نخواهد داشت. از این رو گزارشات گیج کننده است. ابهام در مورد این جریان ایجاد ترس و نگرانی در بین گروهها، فاصله گروههای غیر روحانی و چپگرا، می کند. مقدم مراغه ای استاندار برجسته استعفا می دهد. شایعات در مورد برخورد و کودتا رو به افزایش است. محتمل به نظر می رسد که موضوع قانون اساسی باعث درگیری وسیعتری در ایران می گردد. (پایان خلاصه) 3- تعبیرات مطبوعات از چند روز گذشته یعنی از زمانی که مرجع الف پیش نویس شده است، صحنه شدیدا مغشوشی را با توجه به جریان قانون اساسی تصویر نموده است. در 28 می، دکتر مفتح یکی از اعضای شورای انقلاب و همچنین حاج سید جوادی، وزیر کشور هر یک به مطبوعات گفتند که مجمعی برای قانون اساسی وجود نخواهد داشت و شرکت گروههای سیاسی در جریان تصویب (قانون اساسی) تحریم خواهد شد. بعدا مفتح تکذیب کرد که وی گفته است مجمعی نخواهد بود و اظهار داشت که مجلس، متشکل از تعداد محدودی حدود 40 نفر وجود خواهد داشت و نظر مرجع الف که اعضاء آن منصوب خواهند شد را تأیید نمود.

4- تعدادی از سیاستمداران به مطبوعات اظهار داشته اند که خمینی برنامه های مجلس مؤسسان را به طورکلی در کشور حذف نموده است (چنانچه همه پیش بینی می کردند که چنین موردی وجود خواهد داشت) زیرا قانون اساسی اسلامی ظاهرا به دلایل نژادی اکثریت را در سطح کشور به دست نخواهد آورد (اقلیتها با آن مخالفت خواهند کرد). سوءظن گروههای سیاسی به خمینی در چند روز گذشته به طور عادی افزایش یافته است. متین دفتری از جبهه دمکراتیک ملی از جریان تنگ نظرانه قانون اساسی انتقاد کرده است. رهبر حزب دمکراتیک، عبدالحسین بقایی در کنفرانس انتقاد کرده است. رهبر حزب دمکراتیک می گوید که قدرت در دست روحانیت بحث به وجود خواهد آورد. در رابطه با یک نقض جدی

ص: 210

دیگر از طرف دولت، رحمت اللّه مقدم مراغه ای، رهبر جنبش رادیکال از استانداری آذربایجان شرقی ایران به دلیل که ساخت دوگانه دولت انجام وظیفه را برای او غیر ممکن ساخته است، استعفا داد. استاندار فارس به طوری که گزارش شده به دلیل مشابهی استعفا نمود.

5 - حتی در میان گروه خمینی عقیده در مورد تزئینات صحیح برای ارائه یک قانون اساسی به طور حادی متفرق است. عضوی از کمیته خمینی در نیاوران که در مهمانی شامی که دو شخصیت برجسته دیگر از ساخت سازمانی کمیته شمال نیز حضور داشتند، به مأمور سیاسی گفت که بیشتر نوگرایان جنبش از این می ترسند که گروه قم خود را برای تحمیل یک قانون اساسی متعلق به قرن هفتم که ممکن است حتی شامل سایت پارلمانی قانون ساده جدید نیز نباشد، آماده می کند. آشکار بود که چنین تحولی فشار داخلی شدیدی را برای افراد کمیته خمینی و همچنین تعداد زیاد دیگری که خمینی را تاکنون حمایت کرده اند، مطرح می نماید، حتی نخست وزیر بازرگان در مصاحبه ای که در 28 می، از رادیو و تلویزیون ملی ایران پخش شد و در آن وی نظراتش را در مورد فرمی که قانون اساسی بایستی به خود بگیرد مطرح نمود، به نظر رسید که یک حالت پیشگویی را بیان می کند که خمینی در تلاش است سندی را تحمیل کند که تمام آن حاوی موادی که بازرگان برای حفاظت از آزادیهای ابتدایی و عملی بودن اساسی می داند، نخواهد بود. پر سر و صداترین افراد در مخالفت با چنین تحولی، روشنفکران دانشگاه، احزاب چپگرا، سیاستمداران غیر روحانی جبهه ملی، جبهه دمکراتیک ملی و احزاب سوسیالیستی کوچکتر که خیلی عقب نیستند، خواهند بود. ما مشکوک هستیم که عوامل سلطنت طلب نیز در به وجود آوردن جدلها بی نقش نبوده و تلاشهای سازمانیشان را شدیدا افزایش خواهند داد.

6- محصول فرعی مطالب فوق صحبت فزاینده ترمیم احتمالی کابینه یا به طور دیگر کودتایی برای 5 ژوئن یعنی شانزدهمین سالگرد سرکوبی شورشهای مذهبی سال 1963 توسط نیروهای نظامی می باشد (وقایعی که منجر به تبعید خمینی گردید). تا آنجایی که ما می توانیم بگوییم اینها فقط شایعه هستند، ولی همان طور که مردم نمونه ای از اختلافاتی که در مورد مسئله قانون اساسی جدید ظاهر می شود را در می یابند، آنها (شایعات) نیز افزایش پیدا می کنند، حتی سخنرانی حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران (و رئیس کانون وکلای ایران) که در رد گفته نخست وزیر که ایران فقیر است و درخواست حکومت قانون را نموده بود، صورت پذیرفت به عنوان سندی از کشمکش در داخل دولت موقت دیده شد و منجر به این شایعه که نزیه ممکن است کنار گذاشته شود (مأمورین سفارت برای دو هفته مطالب مشابهی را از منابع شرکت ملی نفت ایران شنیده اند) 7- نظریه: در اینجا دیگ شروع به جوشیدن می کند. به طور فزاینده ای آشکارتر می گردد که بحث بر سر خود قانون اساسی و بر سر نحوه ای است که بایستی بررسی و تصویب شود. محتمل است که ملاقات سیاسی بین حامیان انقلاب که برای مدتی طولانی مخفی مانده بود را به میان آورده (مرجع. ب) هم چنان که این جریان آشکار می گردد، احتمال نمی رود که ایالات متحده از طرف توجه قرار گرفتن فرار نماید، به ویژه آنکه گروه تندرو اسلامی تصمیم گرفته است که ایالات متحده را حداقل از طریق اتهامات مداخله در جریان سیاسی ایران جزئی از بحث و درگیریها بنماید.

ناس

شکل و شمایل آمریکا در ایران در اوضاع و احوال دگرگون شده

ص: 211

سند شماره (18) گزارشگر استمپل 31 می 1979 - 10 خرداد 1358 طبقه بندی : سری موضوع : شکل و شمایل آمریکا در ایران در اوضاع و احوال دگرگون شده 1- (تمامی متن سرّی است) 2- خلاصه : دولت موقت ایران و خمینی درباره ارزش مناسبات با آمریکا اختلاف نظر دارند. ماهیت ضدآمریکایی نظریات خمینی باعث شده است که فعالیت ضدآمریکایی افزایش یابد. رسانه های گروهی و افکار عمومی نسبت به آمریکا نظر خصمانه ای دارند. تحمل ما به عنوان یک نقطه ضعف از سوی همه گروههای در صحنه سیاسی ایران تلقی می شود. کشمکشهای سیاسی فزاینده داخلی چشم اندازی از مبارزه طلبی در مقابل خمینی را از سوی میانه روهای مذهبی فراهم می کند. هیچکدام از معارضین در صحنه سیاست داخلی قصد ندارند با ما سروکار داشته باشند، مگر اینکه برداشتهای مربوط به قدرت آمریکا و علاقه آمریکا به ایران تغییر یابد. برای برقراری مجدد تعادل در مناسبات آمریکا و ایران علامت دادنهای جدیدی لازم است. (پایان خلاصه) 3- این مطلب و تلگرام بعدی آن درباره راههای اختیاری در عین حالی که از سوی یک فرد تنظیم شده منعکس کننده افکار و عبارت پردازی است که سایر مأمورین سفارت ظرف چند روز تهیه کرده اند و موضوع بحثهای اساسی در داخل محدوده سفارت قرار گرفته است. در مواردی که انحراف اساسی از مواضع اتخاذ شد وجود داشته باشد، این انحرافها به طور جداگانه خاطرنشان شده است. ظرف سه ماه و نیم گذشته دولت ایالات متحده بر اساس مقاصد اعلام شده دولت موقت ایران درباره کار و کوشش در راه یک آغاز جدید در مناسبات آمریکا و ایران که باید به یک دورانی که در آن مناسبات ما به اندازه سابق وسیع نبوده، ولی به نحو نویدبخشی حاکی از دوستی و همکاری خواهد بود عمل کرده است. حوادث 10 روز گذشته فرضیه هایی که از هر دو جانب این نظر سیر تکاملی طرح ریزی شده در روابط بین ایران و آمریکا بر روی آن بنا شده است، در معرض سؤال جدی قرار گرفته است. در حالی که دولت موقت ایران اهمیت مناسبات حسنه را با ما رسمیت شناخته است، آیت اللّه خمینی و اطرافیان او چنین اهمیتی را به رسمیت نمی شناسند. نظریات خمینی تقریبا تماما تحت تسلط در هر چیز خارجی به ویژه به نظر قرار گرفته است. او (آیت اللّه خمینی) شاید از قطع کامل مناسبات دیپلماتیک با ایالات متحده استقبال می کرد و تقریبا در عکس العمل 22 ماه می خود نسبت به قطعنامه مجلس سنای آمریکا در تاریخ 17 ماه می درباره فعالیتهای دادگاههای ایران تا همین اندازه اظهار نکرده است. ضعف دولت موقت ایران در سروکار داشتن با خمینی در تقاضای این دولت مبنی بر اینکه کاتلر سفیر به ایران نیاید و اشاره های یزدی وزیر خارجه به یک روزنامه کویتی (تلگرام خبری روزنامه به تاریخ 21 می 79) مبنی بر اینکه دولت موقت ایران مناسبات خود را با ایالات متحده آمریکا، اگر ایالات متحده به مداخلی در امور داخلی ایران ادامه دهد، قطع خواهد کرد، نشان داده شده است. آیت اللّه طالقانی که از رقبای خمینی است همین افکار را روز دوم ژوئن منعکس کرده است.

4- خصومت آشکار خمینی نسبت به ایالات متحده و کوششهای دولت موقت ایران همراه با تشدید حاد لفاظیهای ضدآمریکایی، به ویژه به دنبال تظاهرات ضدآمریکایی در تاریخ 24 تا 26 ماه می بوده

ص: 212

است (مرجع الف و قبلی). اتهامات درباره «مداخلات ایالات متحده در امور ایران» از سوی دولت موقت ایران و نهضت خمینی به صورت یک سکه رایج درآمده است. علاوه بر وزیر امور خارجه، وزیر کار و رئیس رادیو تلویزیون ملی و بیشتر روزنامه ها و سازمان حقوقدانان ایران، ایالات متحده آمریکا و سازمان سیا را مورد انتقاد قرار داده اند. حتی محافظان مجاهد نسبتا بی شیله پیله سفارت ظرف چند روز اخیر اظهار خصومت فزاینده ای کرده اند. برای آنهایی که تحت تأثیر این عوامل قرار نگرفته اند شاید دشوار باشد اثر جمعی رسانه های خصومت آمیز و نطقهای علنی درباره برداشتهای ایرانیها را دقیقا ارزیابی کنند.

شاید آنچه بیشتر ناراحت کننده و نشان دهنده افزایش احساسات ضدآمریکایی به نحوهای بالقوه خطرناکی از سطوح ذکر شده در چند هفته قبل است (مرجع ب) این اتهام دادگاه انقلاب باشد که گروه تروریستی فرقان عمال سیا هستند. این اشاره و اشارات دیگر به «امپریالیسم» اغلب تا یک مرحله مانده به پیشنهاد اقدام علیه حضور رسمی آمریکا در ایران پیش می رود.

5 - اوضاع و احوال هیئت نمایندگی سیاسی آمریکا به این محیط کمک کرده است. از نقطه نظر امنیتی سفارت به مفهوم عادی این کلمه از ساعت ده و سی دقیقه بامداد 14 فوریه امن نبوده است. محافظان مجاهدین ترتیباتی داده اند که بسیار غیر عادی است و دیدار کنندگان ایرانی و شهروندان به نظر که به سفارت می آیند و همچنین دیدار کنندگان دیپلماتیک خارجی آن را مشاهده می کنند. بعضی از اشخاص در هر یک از مقوله ها در معرض آزار قرار گرفته بود. از نقطه نظر محلی یک امر مسلم شناخته شده است که ایالات متحده در معرض بدنامی قرار خواهند گرفت.... (تذکر: دو سطر از سند ناخوانا است - م)... رضا امینی همچنان در زندان است و یا مأمور اجراییه شرکت بیمه آمریکایی اجازه نیافته ایران را ترک کند هر چند وی با بازپرسان همکاری کرده و هیچ گونه اتهامی علیه او عنوان نشده است.

6- در غیاب حکومت که قادر است نیمه مراودات دیپلماتیک خود را انجام دهد و در فرهنگی که قدرت را تحسین کرده و ضعف را تقبیح می کند، نتیجه قابل پیش بینی است. ما اغلب ضعیف به نظر می رسیم نه تنها از نظر بیشتر ایرانیان بلکه همچنین از نظر بسیاری از آمریکاییان. تحمل فوق العاده خویشتندارانه ما نتیجه اش این است که ما چنین به نظر می رسیم که به اوضاع حاکم تن در داده و توهینها و تحقیرها را می پذیریم. من گمان نمی کنم اظهارات وزارت ما اینقدر حاکی از پستی و حقارت باشد. بیشتر ملیتها آگاه شده اند که پاسداران انقلاب فراهم شده به وسیله دولت موقت ایران بودند که پرچم آمریکا را روز 24 می، پایین کشیدند و آن را برای پاره کردن به تظاهر کنندگان دادند. عدم توانایی در پاسخگویی به این توهینها و توهینهای دیگر از قبیل تقاضا برای اینکه کاتلر سفیر، ورود خود را به ایران به تأخیر بیندازد به عنوان نشانه های ضعف تلقی شده است، و نه تحمل و شکیبایی. این توهین در پاسخ به توهین مجلس سنای آمریکا علیه ایران بوده است.

عده ای از اشخاص طرف تماس با مأمورین سفارت این مسئله را پیش کشیده اند که آیا حکومت ایالات متحده برای ارزشهایی که قائل است قد علم خواهد کرد یا خیر. ادامه سکوت، در بعضی از محافل به عنوان تأیید داستانهایی که ما در واقع پشتیبان انقلاب خمینی هستیم، می باشد (به هر دلیلی) و نظریات خود را درباره موضوعاتی نظیر حقوق بشر و دمکراسی و رفتار با اقلیتها را به خاطر آنچه که به عنوان ملاحظات ژئوپلتیک، ضد اخلاقی تلقی می شود به باد سپرده ایم. آبرو، یکی از جنبه های مهم زندگی سیاسی ایرانی است و اوضاع و احوال دو هفته گذشته مجموعا آبروی حکومت آمریکا را به حداقل

ص: 213

رسانده است. ایرانیان حتی از این هم فراتر می روند و برای توصیف موضع ایالات متحده کلمات بی تکلفی مانند دمر و طاقباز به کار برده اند.

7- دومین تغیر مهمی که در اوضاعی که در موضعگیری ایالات متحده تأثیر دارد، کشمکشهای داخلی سیاسی فزاینده ای است که این اندیشه را القا می کند که عرصه سیاسی برای آینده کوتاه مدت ممکن است هل من مبارز خوانهای دیگر را به صحنه بیاورد. (مرجعهای ج تا ه) دولت موقت ایران که نسبت به آن، ما صبر و تحمل نشان داده ایم، ممکن است مدت زیادی در صحنه نباشد تا از خویشتنداری ما سود ببرد.

دولت موقت ایران همواره خود را موقتی تلقی کرده است. پیوندهای آن با گروه خمینی در حال حاضر دچار تشنج ویژه ای است. مبارزات نهضت بین، گروههای اسلامی ظاهرا آماده برای تبدیل به یک جنگ علنی می شود. آیت اللّه شریعتمداری از مرز مخالفت مستقیم با خمینی از تاریخ 30 مه گذشته است و حزب جمهوری خلق مسلمان پیرو او طی اعلامیه ای با اصل مجلس مؤسسان محدود مخالفت کرده و خواستار یک مجلس مؤسسان انتخابی کامل شده است. غیر مذهبیون دست چپی و میانه رو متوجه شده اند که هدفهای آنها (اگر نه موجودیت آنها) در نتیجه تمایل خمینی به مجلس مؤسسان محدود در معرض تهدید قرار گرفته (مرجع و) هر کس که از این مبارزه داخلی پیروزمند در بیاید مشوق (اقتصادی)؟ کمی برای بهبود موضع خود نسبت به ایالات متحده خواهد داشت، مگر اینکه عقیده عموم درباره ایالات متحده به مفهومی حاکی از قدرت تبدیل شود.

8 - منافع ایالات متحده و ایران به نحو فشرده ای با یکدیگر وابسته است. خواهی نخواهی ایرانیان دارای هر رنگ سیاسی ناظر بر ما هستند. هر حکومتی که قدرت را در ایران به دست داشته باشد خواهد خواست به تکنولوژی ایالات متحده و بازار ایالات متحده برای نفت و احتمالاً مقداری کمک نظامی و مواد غذایی و سایر کالاها دسترسی داشته باشد، مگر اینکه ایران به یک حکومت خان خانی تبدیل شود یا به صورت یکی از اقمار شوروی در آید. اگر احترام برای ایالات متحده وجود نداشته باشد. این منافع مشترک تنها به طور حاشیه ای و سرسری و بدون امتیازی برای ایالات متحده پرورش خواهد یافت.

معذالک یک حکومت ایرانی که با این خیال واهی به حکومت ایالات متحده نزدیک شود که ایالات متحده توهینهای مداوم ایران را تحمل خواهد کرد، ممکن است به حق، باعث شود که ایالات متحده به این گونه رفتار پاسخ مناسب بدهد. به همین دلایل ما معتقدیم که دادن علامتهایی به خمینی و دولت موقت ایران و گروههای سیاسی میانه رو مبنی بر اینکه تعبیرهای کنونی درباره نزدیکتر شدن ایران به آمریکا غیر قابل قبول است و این که مناسبات رضایت بخش مستلزم کوشش دوجانبه است و نه تحمل بی حد و حصر از یک جانب، تا اندازه ای فوریت دارد. ما معتقدیم که این امر را می توان به طریقی انجام داد که واپس زدنها به حداقل کاهش داده شود، و موضع خود ما تقویت شود و برای نیروهایی در محدوده صحنه های داخلی ایران که تعهد ما را نسبت به ارزشهای دمکراتیک در مقابل روشهای افراطی بهتر منعکس می کنند، شوقی ایجاد شود. در تلگراف بعدی درباره راههای اختیاری برای ایالات متحده بحث خواهد شد.

موقعیت آمریکا در ایران: حرکت در چه جهتی باشد؟

ص: 214

سند شماره (19) طبقه بندی : سری تاریخ : 31 می 1979 - 10 خرداد 1358 گزارشگر : جان استمپل شماره : 5586 موضوع : موقعیت آمریکا در ایران: حرکت در چه جهتی باشد؟ 1- (تمامی متن سری است) 2- خلاصه: اختیارات آمریکا در این حد است که ما بتوانیم به کاری که می کردیم، ادامه دهیم و یا روابط دیپلماتیک را معلق کنیم. در حالی که امکان دارد قطع روابط را بر ما تحمیل کنند ولی دلایل کافی وجود دارد که ما اینکار را آغاز کنیم. زمینه هایی را که ما می توانیم تنظیم کنیم تا بیانگر درک ما از تغییر موضع دولت ایران نسبت به آمریکا باشند، بدین شرح می باشند:

فعالیتهای کنسولی، حضور نظامی، روابط تجاری، فعالیتهای مرکز فرهنگی، موضع مادر برابر فرستادن سفیر. تعداد نفرات هیئت آمریکا باید براساس فعالیتهایی که کم شده اند تنظیم گردد و باید از برنامه یک هیئت کامل و عادی فعلاً صرف نظر شود تا دولت موقت و یا وارثین آن روی خوشتری نشان دهند. پایان (خلاصه) 3- تلکس مرجع الف اوضاع متغیری که لزوم تطبیق سیاست آمریکا نسبت به ایران را به همراه دارد نشان می دهد. از بعد از سقوط رژیم پهلوی و روی کار آمدن دولت موقت موضع ما این بوده که هرگاه دولت موقت می خواهد و با سرعتی که می خواهد، ما روابط عادی را از سر خواهیم گرفت. صحبتهایی که با مقامهای ارشد دولت موقت داشتیم ما را واداشت تا معتقد شویم که این، خواست دولت موقت هم می باشد.

هر دو طرف، ورود سفیر کاتلر را به عنوان سمبل یک مرزبندی بین روابط گسترده همکاری که سالها با ایران داشتیم و یک شروع جدید با روابط محدودتر، ولی به همان اندازه دوستانه و صمیمی می بینند. وقایع دو هفته گذشته، ضعف دولت موقت در برابر خمینی و اطرافیانش را نشان داد. این مسئله و تبلیغات ضد آمریکایی و اعمال دیگر (تلکس مرجع) مخصوصاً دولت موقت که سفیر کاتلر به ایران نیاید، ما را در موقعیتی قرار می دهد که باید تصمیماتی در مورد مواضع آینده مان بگیریم.

4- اختیارات ما بین این دو حد است: (1) ادامه کاری که سعی کردیم در سه ماه گذشته انجام دهیم (با وجود نابسامانیهایی که ادامه دارد) یعنی حرکت با سرعت هر چه بیشتر به سوی برقراری دوباره فعالیتهای عادی دیپلماتیک. (2) تعلیق کامل روابط دیپلماتیک تا زمانی که اوضاع، اجازه از سر گرفتن آن روابط را بدون مشکلات و درگیریهایی که از 14 فوریه تابحال داشتیم بدهد. در حالی که امکان دارد که این انتخاب از دست ما خارج شود و این در صورتی است که خمینی و دولت موقت تصمیم به قطع روابط بگیرند. ما معتقد نیستیم که در چنین شرایطی قطع کامل روابط توسط دولت آمریکا صحیح باشد. اگر ما قدم اول را در چنین قطع رابطه ای برداریم این ضرر زیادی به منافع آمریکا می زند و به عنوان یک عمل خصمانه و تنبیهی تلقی خواهد شد.

5 - اجتناب مداوم رسمی و غیر رسمی از تهمت زدن به آمریکاییها این امکان را می رساند که وجود ما می تواند به عنوان یک عامل کنترل کننده افراطیون و حداقل حمایت معنوی برای عناصر میانه رو در ساخت سیاسی ایران باشد. این ما را در موقعیتی قرار می دهد که بتوانیم به سیاستهای آرام خود بر علیه

ص: 215

افراطیون چپ و راست ادامه دهیم. شکستن وحدت اسلامی به خاطر مسئله قانون اساسی می رساند که گذشت زمان ممکن است کلی به نفع ما باشد. با وجود اینکه آثار چنین چیزهایی دیده نمی شود، ولی شریعتمداری و آیت اللّه های میانه رو دیگر، بیشتر و بیشتر آماده اند که در برابر مواضع شدید خمینی مخالف علنی بکنند. خمینی 79 سال دارد و نشانه هایی از خستگی روز افزون فکری و بدنی در او دیده می شود.

واقعیتها بازگوکننده این مسئله هستند که او یک عامل مهم سیاسی برای مدت زیادی باقی نخواهد ماند (ولیکن باید در نظر داشت که برادر او 94 سال عمر کرده است و ما نباید روی مشیت الهی حساب کنیم).

6- اولین ضرر موضع فعلی ما این است که تا زمانی که دولت موقت مایل یا توانا نباشد که روابط عادی دیپلماتیک را برقرار کند ما در موضع ضعف هستیم. پاراگراف 6 تلگراف مرجع الف نتایج این مسئله را در نفوذ ما در ایران بیان کرد. ما وجهه خودمان را در برابر اکثر آنان که می خواهیم رویشان اثر بگذاریم از دست داده ایم. نهایتا تأثیر این مسئله روی ساخت کشور خودمان ممکن است که اهمیت بیشتری داشته باشد، زیر هر اتفاق ناگواری را که ما با سکوت تحمل کنیم باعث به وجود آوردن فشارهای سیاسی داخلی می شود که ایران را سر جایش بنشانیم.

7- خوشبختانه چندین کار هست که ما می توانیم انجام دهیم و جواب مقتضی به آنها بدهیم تا روشن شود که دولت ایران از مواضع قبلی خود مبنی بر برقراری روابط دیپلماتیک عادی عقب نشینی کرده است.

خیلی از این کارها علائم سالمی به گروههای سیاسی کشورمان می دهند، مبنی بر اینکه عادی کردن روابط مانند یک خیابان دو طرفه است و مسائلی هست که ما می توانیم ارائه دهیم و یا از ارائه آن خودداری کنیم.

ما آماده نیستیم که هر چیزی را به قیمت تجارت در ایران بپذیریم. آخرین نظر چون زیاد متداول گشته زیاد به درد ما نمی خورد.

8- ما می توانیم ساخت هیئت آمریکا در ایران را به عنوان یک حربه سیاسی ببینیم و این خیلی مفید است. ما سعی کرده ایم که یک هیئت فعال و کامل را در ایران حفظ کنیم. ولی حالا باید کم کردن خدمات را و افراد را بررسی کنیم. در نهایت با ادامه خصومت دولت موقت باید بتوان این هیئت و تمام فعالیتهای حیاتی را به کمک افراد زیر اداره کرد: کاردار، مسئول کنسولی و اداری، مسئول سیاسی. اقتصادی، سکرتر مرکز ارتباطات بعلاوه یک افسر و یک مدیر متخصص برای باقیمانده مسائل مستشاری نظامی، نظامی، ما اگر به خاطر مسائل مهمی نبود خواهان چنین تنزل تعداد کارمندان نبودیم، ولی این حدی است که ما باید نهایتا اگر اوضاع وخیمتر گردد آن را بپذیریم، ما معتقد هستیم که الآن هم دلایل کافی وجود دارد تا زمینه های زیر را بررسی کنیم.

الف: فعالیتهای کنسولی : هیئت در حال حاضر خدمات آمریکایی، خدمات حقوقی، ویزاهای مهاجرتی، ویزاهای دانشجویی و خدمات محدود ویزاهای مهاجرتی دیگری ارائه می دهد. ما معتقد هستیم که این می تواند فقط به خدمات آمریکایی محدود شود و چند مقام کم شود. این بهترین یادآوری برای ایرانیان است که صرفا چیزهائی که آنها بخواهند را عرضه می کنیم. خدمات ویزایی در خارج از ایران در دسترس خواهند بود و لیکن مشکل تر و طولانی تر. این همچنین ما را به روابط متقابل نزدیکتر می کند چون هیئت دولت ایران تأخیر زیادی در کارشان دارد و در خیلی از موارد با دردسر زیادی به آمریکا ویزا می دهند. ویزاهای انتخاب شده فقط با تأیید کاردار از فعالیتها و کمک آن افراد صادر می شود.

مثلاً ممکن است به دولت ایران گفته شود که هیچ ویزایی در داخل کشور صادر نخواهد شد، تا زمانی که

ص: 216

مسئله زندانی شدن کارمند آژانس ارتباط بین المللی رضا امینی، حل شود. کم کردن صدور ویزا می تواند به تدریج باشد، در واقع تمام قدمهایی که ما پیش بینی می کنیم باید با مهارت و تاکتیکهای مناسب و سروصدای کمتر انجام گیرد تا موجب عکس العملی نشود. پیاده کردن تدریجی این قدمها امکان عکس العملهای تند را کاهش می دهد.

ب: برگرداندن کارمندان ارتش آمریکا: ما از تمایل دولت موقت و نیروهای مسلح برای ادامه روابط نظامی مطلع هستیم، ولیکن مشکل به نظر می رسد حداقل در حال حاضر و شاید تا زمانی که خمینی نفوذ دارد، دولت موقت بتواند قدرت اجرایی برای منعقد کردن قراردادهای نظامی با آمریکا را در دید عموم داشته باشد. تحت این شرایط اگر ساخت مستشاری نظامی به طور کامل به کار خود ادامه دهد اینطور وانمود خواهد شد که ما (برای ماندن - مترجم) التماس می کنیم و این به ظن و گمانهای افرادی که ارتش ما را به عنوان حامیان ضد انقلاب می بینند کمک می کند. از آن طرف اگر ما تعداد افراد مستشاری نظامی را به 60 مقام که از طریق آمریکا تأمین می شوند، برسانیم این اشاره روشنی است که ایرانیها باید یکسری تغییر و تحولاتی انجام دهند. اگر معامله ای بین دولت موقت و ارتش انجام شود افراد بیشتری می توانند بیایند و اگر اوضاع وخیمتر شود، دفتر وابسته دفاعی و مستشاری نظامی تحت فرماندهی یک افسر و یک متخصص درهم ادغام شوند.

ج: برخورد متقابل در روابط تجاری: طی چهار ماه گذشته دولت آمریکا از جامعه تجاری آمریکا خواسته است که صبور باشند، ولیکن آزار تجار آمریکایی در اینجا ادامه دارد و روابط کاری و مدیریت نابسامان هستند. ایرانیها نظرات متفاوت و متضادی در مورد حضور تجاری آمریکا دارند. ممکن است مفید باشد که دولت موقت را مطلع سازیم که اگر آزار تجار آمریکایی ادامه یابد در برابر آن مسائل تجاری ایران در قسمت تجارت، سفارت می تواند خدمات تجاری را موقتا برای ایران قطع کند. اگر اوضاع وخیم تر شود. اموال نقدی ایران در خارج و مشکلات تجاری ایران باید بررسی شود. در حضور آژانس ارتباط بین المللی: آژانس ICAالبته به اشتباه به دلیل شباهت اسمی CIAبه حساب آورده شد. این فعالیتهای انجمن ایران و آمریکا را مستقیما مختل نکرده است، زیرا اینها فوائد زیادی برای ایرانیان دارند.

ما خواهان قطع فعالیتهای آژانس در اینجا تا زمانی که انجمن ایران و آمریکا به کار خود ادامه می دهد نیستیم (البته نباید سعی کنند که به حد خدمات قبلی برسد).

9- مسئله حضور سفیر آمریکا به مسائل بالا مربوط است، ولی در نظر دولت موقت ایران به خاطر مواضع متفاوتش در کار دیگری قرار می گیرد. ما مطمئنیم که نباید عجله کنیم که سفیری بفرستیم، تا زمانی که اشاره ای شود که دولت موقت و خمینی خواستار بهبود روابط هستند. در مورد اینکه آیا دولت آمریکا باید در این مورد اظهار نظر رسمی کند یا نه، موردی است که باید راجع به آن بحث شود. به طور ایده آل هر چه کمتر گفته شود بهتر است. سخنگوی وزارتخانه می تواند در این مورد نظر دهد که دولت آمریکا تا زمانی که ایران اشاره مثبتی مبنی بر بهبود روابط نکند، سفیر نخواهد فرستاد.

10- هر تلفیقی از اقدامات بالا اگر آرام و در خفا انجام گیرد می تواند اشاره کافی باشد بر این موضوع که تحملها در برابر بد رفتاریها تا محدودیت و بهبود روابط دیپلماتیک مانند یک خیابان دو طرفه است. این مسئله شیونهای زیادی را از طرف ایرانیها به دنبال خواهد داشت و این می تواند تا حد زیادی به تأثیر این جواب بیفزاید. سفارت مسائل بالا را عرضه می کند با این نیت که بحث و گفتگو در مورد موضوع ادامه

ص: 217

یابد، نه صرفا برای عرضه جوابهای مشخص اگر چه به طور فزاینده ای معتقد شده ایم که بهتر است دیدگاههای فعلی را بر عکس کنیم و در مورد سیاستهایی که در آن بتوان به تدریج با کسانی که می فهمند، به بحث با ما در مورد روابط با آمریکا احتیاج دارند، قدمهای ضروری برداریم.

سند شماره (20) خیلی محرمانه بحث سیاسی سیاست آمریکا در قبال ایران در حال حاضر عبارت است از جلب توجه نکردن، عدم دخالت اکید و دفاع از منافع خود در تدارکات نظامی و تماسهای تجارتی به طور مؤثر و به صورتی که جلب توجه نکند و ابراز کلی حالت همدردی در مقابل کوششهای جبهه های فعلی در رهبری دولت موقت برای سروسامان دادن کشورشان است.

سؤال 1- چه دورنمایی برای اجرای موفقیت آمیز دولت موقت ایران در مورد برنامه ها و جدول زمانی قانون اساسی می بینید؟ (ج = جواب را کاردار سفارت داده است. خوب) 2- آیا می توان فرض کرد که نفوذ خمینی آنقدر پردوام خواهد بود که بتواند آنچه را که منطقا از برنامه های فعلیش و قانون اساسی میدانیم، به ثمر برساند؟ (ج = بله) 3- اگر او می تواند، تا چه اندازه با دوام خواهد بود؟ آیا صحبت از 6 تا 12 ماه است یا 2 تا 3 سال؟ (ج = 2 سال) 4- آیا نقش وسیع روحانیت در سیاست ایران، برای مدتی باقی خواهد بود؟ (ج = بله) 5 - از کجا مبارزه اصلی آغاز خواهد شد؟ از یک نیروی دیگر روحانی (شریعتمداری) یا نیروی غیر روحانی.

(ج = غیر روحانی، غیر کمونیست - اقتصادی) 6- آیا آن مبارزه به طور کلی جنبه قانونی و بدون خشونت خواهد داشت؟ (ج =؟؟) 7- چه کسانی قادر به پیشرفت در مقابل خمینی هستند؟ آیا در این زمینه تهدیدی وجود دارد؟ درباره بختیار چه؟ (ج =؟) 8 - چه موفقیتهائی برای حزب توده و دیگر چپیهای افراطی وجود دارد؟ (ج - کم) 9- آیا می توان انتظار داشت که ارتش یک نقش مؤثر بازی کند؟ (ج = با پشتیبانی از غیر مذهبیون) 10- مسئله خود مختاری تا چه حدی می تواند تهدید کننده باشد؟ (ج = پر دردسر) 11- اقتصاد به کجا رهبری می شود؟ چه تأثیری بر روی تکامل سیاسی می گذارد؟ برای مثال آیا جریان نابسامانیهای صنعتی و ساختمانی فعلی جهت خاصی به سیاست یا ماهیت رهبری دولت موقت خواهد داد؟ (ج. بله)

ص: 218

هدفهای سیاست آمریکا (1) فرض شود که در آینده این درهم و برهمی کلی در مدتی کوتاه (مثلاً حداقل بین 6 تا 12 ماه دیگر) خاتمه یابد و هیچ تهدید جدی برای به ثمر رسیدن چیزی مانند قانون اساسی خمینی نباشد. در این صورت این امر برای خط مشی دولت آمریکا چه مفهومی خواهد داشت؟ الف: بیشتر از حال حاضر پشتیبانی به عمل آید؟ ب: چند ابتکار سیاسی اجرا شود؟ (ج: مأموران ویژه اعزام شود؟) د: نمایندگان مجلس آمریکا بازدید به عمل آورند؟ ه: یا بایستی ما با همان حالت جلب توجه نکردن فعلی رفتار کنیم تا ببینیم اوضاع چگونه پیشرفت می کند و در مجموع صبر کنیم که دولت موقت به طرف آمریکا بیاید؟ (2) اگر آینده خیلی کم ثبات تر به نظر بیاید، برای مثال مانور حزبی سیاسی، جنگ داخلی و بی اعتباری و بی اعتنائی تدریجی نسبت به چهره های فعلی رهبری افزایش یابد، این وضعیت چه راهی برای آمریکا پیشنهاد خواهد کرد؟ (الف) - آیا ما باید این حالت عدم جلب توجه خود را حتی کمتر کنیم؟ (ب) - آیا ما باید تماسهایمان را افزایش دهیم و حتی تا اندازه ای شروع به نشان دادن اولویتها کنیم؟ (ج) - آیا ما باید از تدارکات تسلیحاتی به صورت رهبری استفاده کنیم؟

دیدار از نخست وزیر برای بحث درباره سیاست نفتی

سند شماره (21) تاریخ : 3 ژوئن 1979 - 13 خرداد 1358 طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : دیدار از نخست وزیر برای بحث درباره سیاست نفتی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: من معتقدم که مناسب و محتاطانه خواهد بود که من با نخست وزیر بازرگان مسئله سیاست صادرات نفت خام ایران و قیمتهای نفتی را در میان بگذارم و نگرانیهای حکومت آمریکا را بر سر روند تحولات در بازار بین المللی نفت ابراز دارم و تقاضا می کنم که وزارت (امور خارجه) با این امر موافقت کرده و مرا راهنمایی کند.( پایان خلاصه) 3- با توجه به اوضاع بازار فوق العاده فشرده بین المللی نفت که به موجب آن تولید جاری تقریبا مساوی با مصرف جاری است و چیزی باقی نمی گذارد تا موجودیهای به طوری جدی کاسته شده را پر کنند و با توجه به اینکه این امکان وجود دارد که ایران ممکن است تصمیم بگیرد تولید نفت خود و بالنتیجه صادرات نفت خود را کاهش دهد، من معتقدم که مسئله سیاست ایران درباره قیمت گذاری و تولید و صادرات نفت باید در عالیترین سطح دولت موقت ایران مورد بحث قرار گیرد. مقصود از این مراجعه از این قرار خواهد بود: (1) روشن کردن سیاست دولت موقت ایران، (2) تحت تأثیر قرار دادن نخست وزیر درباره عواقب بسیار جدی ادامه کمبود کنونی تولید و مارپیچ قیمتها بر روی اقتصاد کشورهای وارد کننده نفت اعم از کشورهای پیشرفته و کم رشد، (3) خاطرنشان ساختن این نکته که کاهش بیشتر صادرات نفت ایران اثر بلافاصله و جدی بر روی قیمت حاشیه ای (از قرار هر) بشکه خواهد داشت و به طور اجتناب

ص: 219

ناپذیری دوری تسلسلی از افزایش قیمتها در سراسر کشورهای اوپک خواهد داشت، (4) خاطرنشان ساختن این نکته که تولید کنندگان نفت، مانند ایران، از اثرات یک رکورد جدی و بالقوه پر دوام در نتیجه تمایل کوته بینانه تولیدکنندگان و صادرکنندگان برای به دست آوردن حداکثر سود از اعمال سلطه خود بر بازار مصون نخواهند ماند و (5) پیشنهاد کردن اینکه به نفع ایران و همچنین جهان وارد کننده نفت خواهد بود که ایران لااقل به طور موقت صادرات نفت خام خود را افزایش دهد.

4- من همچنین ممکن است به بازرگان خاطرنشان کنم که موفقیت تصمیم احیاء شده کشورهای عمده واردکننده و مصرف کننده نفت و بالاتر از همه ایالات متحده برای پیشرفت سریع درباره انبار کردن نفت و تهیه منابع دیگر انرژی و غیره تا اندازه زیادی وابسته به وجود بازار منظم نفت خام خواهد بود. معذالک تقریبا همه برگزیدگان تحصیلکرده ایرانی قبول دارند که موفقیت ما تا این تاریخ چندان چشمگیر نبوده است و اینکه اکثریت مردم آمریکا و کنگره هنوز هم درباره لزوم اقدام جدی متقاعد نشده اند و بازرگان ممکن است، پاسخ دهد که موضع فشرده موجود بازار و افزایش قیمت نفت که پشت سر آن خواهد آمد بهترین امید ایالات متحده و جهان صنعتی برای به وجود آوردن تغییر در تعادل منابع انرژی که مدتها است باید عملی شود و همچنین در راه انبار کردن نفت است.

5 - من درباره امکان کاهش صادرات نفت به علت اطلاعات یا حتی اشاراتی که من یا کارمندان من از تماسهای با ایران به دست آورده اند، نگران نیستم. بلکه بدین دلیل نگرانم که این تحولی است که غیر محتمل به نظر می رسد. اگر دولت موقت به شرکت ملی نفت ایران دستور دهد که تولید نفت خود را از سطح کنونی 9/3 میلیون تا 4 میلیون بشکه در روز فرضا به 5/3 میلیون بشکه در روز کاهش دهد (و چنین تصمیمی تنها از سوی نخست وزیر یا یک «مقام بالا» گرفته خواهد شد) این تصمیم احتمالاً بر اساس موارد زیر قابل توجیه است: (1) قیمت نفت به نسبت مواد سوختی دیگر و به علت یغماگریهای تورم و غیره پایین است، (2) از آنجایی که عربستان سعودی موافقت کرده است تولید خود را از 5/8 میلیون بشکه در روز به 9 میلیون بشکه در روز برساند و چون بازار در تعادل تقریبی قرار دارد (صرف نظر از لزوم تهیه موجودی قبلی به پیش بینی زمستان امسال) کاهش نیم میلیون بشکه در روز تولید نفت ایران این تعادل را بر هم نخواهد زد، (3) ایران درآمد حاصله از صادرات 4/3 میلیون بشکه در روز (2/3 میلیون بشکه در روز نفت خام و 2/0 میلیون بشکه فرآورده های نفتی در روز) را که با تولید چهار میلیون بشکه در روز ارتباط لازم ندارد و نمی توان به آسانی جذب کند. با اشاره به نکته اخیر لازم به یادآوری است که صادرات نفت ایران از زمان سطح «عادی» قبل از انقلاب یک سوم کاهش یافته است در حالی که قیمتهای رسمی نفت خام از تاریخ 31 دسامبر 1978، 1/ 43% افزایش یافته و افزایش مؤثر عملی به مقدار مقابل ملاحظه ای بیشتر از این است. زیرا بهره هایی که قبلاً به کنسرسیوم و طرفهای قرار داد در تأسیسات مشترک پرداخت می شد برطرف شده و چون شرکت ملی نفت ایران بیش از مقادیر «عادی» نفت در بازار نقد به قیمتهایی به مراتب بالاتر از قیمتهای رسمی می فروشد.

6- علیرغم نگرانی من بر سر امکان و پیامدهای جدی سیاست آگاهانه دولت موقت ایران برای پایین آوردن صادرات نفت، بدون شک احتمال قویتری وجود دارد که تولید و صادرات نفت، به علت وخیم شدن مسئله قومی عرب در خوزستان و اعتصابات ملهم از عوامل سیاسی و غیره در آینده کوتاه مدت کاهش یابد یا در میان مدت در نتیجه خطراتی که در کوتاه مدت علاوه بر مشکلات فنی، ایران با آنها مواجه

ص: 220

خواهد شد. معذالک این نوع مشکلات وارد ابتکارات و پیشنهادهای حکومت ایالات متحده نمی شود و من معتقدم که چشم انداز یک کاهش داوطلبانه و تعمدی به اندازه کافی واقعیت دارد که ما مستقیما با این مسئله سرو کار داشته باشیم.

7- هر چند همان طوری که در فوق گفته شد من شواهد محکمی برای توجیه نگرانیهای خود (بجز کوشش در پیش بینی طرز تفکر ایرانی) ندارم. من متوجه شده ام که تولید نفت به طور تدریجی از 15/4 میلیون بشکه در روز در اردیبهشت ماه به 9/3 میلیون بشکه در روز یا اندکی کمتر در 12 روز پایان ماه ژوئن کاهش یافته است. این تنزل ممکن است منعکس کننده تغییری در سیاست نفتی باشد یا نباشد، ولی روند در جهت خطایی گرفته شده است و 250 MBDیک مقدار بدون اثری نیست.

«در انتظار گودو» به سبک ایرانی

سند شماره (22) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 7 ژوئن 1979 - 17 خرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی.سی.

طبقه بندی خیلی محرمانه شماره : 5932 موضوع : «در انتظار گودو» به سبک ایرانی.

1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه مطلب: اظهار ناخرسندی از انقلاب خمینی در ایران رو به افزایش است. بسیاری از مخالفان منتظر یک نشانه تأییدی از سوی آمریکا برای توطئه علیه خمینی می باشند که به گفته آنها، این عمل باعث اقدام آنان خواهد شد. اما آنها و تقریبا تمام گروههای سیاسی که بالقوه با خمینی مخالفت می کنند چنان تحت تأثیر افسانه تسلط خارجی ها در امور داخلی ایرانیان می باشند و چنان از نظر سیاسی و داشتن برنامه های دیگری که ممکن است پیروی توده را جلب کند ورشکسته اند که همچنان در اثر شکست خود میدان را برای خمینی خالی خواهند گذاشت. جنبش خمینی دقیقا از این جهت به پیروزی رسید. او قادر بود اکثریت توده داخلی را بسیج کند و اسلام را به اکثریت توده ارائه دهد و بدین خاطر که خمینی آماده بود تا اینکه هر وقت فرصتی به دست آید پیشقدم شود. معهذا دلبستگی او به یک عدل سیاسی ایده آل و غیر عملی، علاوه بر فقدان سلسله مراتب انضباطی در جنبش او و روحانیت شیعه، دلالت قوی بر این امر دارد که او در بوجود آوردن آن نوع جمهوری اسلامی که در نظر دارد موفق نخواهد شد.

فقط ظهور یک نیروی ساسی که مثل جنبش خمینی بتواند پیروی توده را جذب کند ولی همچنین دارای چنان ساخت سازمانی باشد که با تقاضاهای اداره امور کشوری به پیچیدگی ایران قرن بیستم تطبیق نماید، قادر است که جریان بطئی ولی مستمر لغزش به طرف هرج و مرج را کنترل نماید. متأسفانه هیچ کاندیدایی برای این نقش، در دسترس فوری نیست. (پایان خلاصه) 3- این روزها افرادی به نمایندگی از طرف گروههای متنوع سیاسی و منافع ویژه تقاضای ملاقات با ما می کنند و همه آنان اطمینان می دهند که کاملاً مخالف آیت اللّه خمینی و جنبه های افراطی انقلاب اسلامیش می باشند. همچنین آنها به ما اطمینان می دهند که به این موضوع را درک می کنند. که ایران محتاج به داشتن روابط حسنه با آمریکا می باشد و علاوه بر آن، آنها و طرفدارانشان مصمم هستند که از خمینی و مرتجعین اسلامی که می خواهند بین دو کشور اختلاف بوجود آورند جلوگیری کنند. بعد از این اظهارات اصلی،

ص: 221

صحبت به صورت اجتناب ناپذیری به مطلب حقیقی کشیده می شد گاه گاهی این صحبتها در زمینه مادیات یا کمکهای مالی یا آموزشهای ویژه بود، اما اغلب اوقات صحبت در مورد چیزی بیش از نشانه تائید ما برای توطئه هایشان نبود. آنها می گویند به «محض اینکه شما به ما ندا دهید وارد عمل خواهیم شد».

4- اعتراض ما مبنی بر این سیاست آمریکا، مبتنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران می باشد و تجربه در مورد جنگ ویتنام و جریان واترگیت باعث تحریک یک عکس العمل فوری و خشونت آمیز علیه ماجراجویی آمریکا در ایران خواهد شد. حتی اگر خط مشی رسمی (آمریکا) تاکنون آن را منع نکرده باشد، با تردید عمیق روبرو می شود. آنها در جواب می گویند که هر کسی می داند آمریکا در پشت هر حادثه ای که در ایران اتفاق می افتد، می باشد. با چنین فرض مسلمی آنها درک نمی کنند که چرا ما از حمایت آنها که دوستان واقعی ما در این کشور هستند، اکراه داریم.

5 - این گونه طرز فکر دلیلی اساسی است که چرا این توطئه چینان، و حتی لیبرالهای متجدد که خود را به نهضت خمینی چسبانیده بودند، اما به طور فزاینده ای از رهبری و طرز تصور او برای یک جمهوری اسلامی دلسرد شده اند، احتمال ندارد که بتوانند او را کنار بزنند. همچنانکه اخیرا یکی از شاه پرستان ناله می کرد که «من و دوستانم هی حرف می زنیم و حرف می زنیم و حرف می زنیم اما به نظر می آید که نمی توانیم این الگو را بشکنیم و وارد عمل شویم.» سالهاست که مقدار زیادی از طیف سیاسی ایران، خواه روشنفکران محافظه کار ولی غرب زده، یا سوسیال دموکراتها و یا جبهه ملی و یا حزب توده کمونیست، مقید شده اند که برداشت خود را نسبت به سیاستهای داخلی ایران بر حسب استراتژی، در رابطه با مداخله نیروهای بیگانه (بریتانیا، آمریکا و روسیه) ببینند مبنی بر اینکه آنها واقعاً قادرند که حوادث را در ایران استادانه دستکاری کنند. این گروههای سیاسی که شدیدا ذهن خود را مشغول تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن این قوای خارجی برای ایجاد تغییراتی در ایران مطابق خواست خود نموده اند در یک ناتوانی واحد منتشر کند و آن دستیابی به کاری است که دارای اهمیت باشد. خمینی، که به سختی این تصور را که امکان تغییر سیاست داخلی ایران از طریق نفوذ خارجی وجود دارد را مردود می کرد، توانست در صحنه بماند و قدرت مطلق شاه را، که تمامی گروههای دیگر شکست خورده بودند، بشکند. کلید این موفقیت اعتمادی بود که او به سرمایه داخلی ایران و اتکای مستمر بسیاری از مردم به اسلام داشت که مبنای جدال سیاسی او با رژیم پهلوی قرار گرفت. در خلال این کشمکشهای طولانی، خمینی دچار شکستهایی می شد، اما در تمام مدت آماده بود که برای فرصتهای به دست آمده و بدون توجه به قدرتهای خارجی پیش قدم شود.

6- این اسلام و به ویژه برداشت شیعه از مقابله خیر و شر بود که به خمینی هم یک محتوای ساختاری داد تا ضمن آن بتواند مخالفتش را با رژیم عملی سازد و هم یک اصطلاح سمبلیک برای شعار انقلابی شد که به راحتی برای مسلمین مؤمن قابل درک بود شاه به منزله یک یزید شد و هر یک نفر که در برخوردهای خیابانی شهرهای ایران تلف می شد، حسینی می گردید که جای خود را به ده ها و صدها و بلکه هزاران نفر دیگر که حاضر بودند برای عقیده خود شهید شوند می داد. دسته های غیر مذهبی و یا اسما مذهبی نه می توانستند برای سیستم پهلوی جانشین معتبری بدهند و نه برای احیای اسلامی خمینی.

7- به استثنای احتمالاً گروه فداییان خلق مارکسیست که شدید ملی گرا هستند، و پیروان حقیقی نظریه علی شریعتی در مورد سوسیالیسم اسلامی رادیکال، هنوز هم هیچ جنبش سیاسی در ایران وجود ندارد که توانایی عملی بالقوه مبارزه با خمینی را در سطح کشور داشته باشد. همچنان که انقلاب به پیش می رفت

ص: 222

بیشتر افراد نخبه تحصیلکرده، یعنی تکنوکرات ها و روشنفکران که مردم عموما آنها را پیش قراولان آگاهیهای سیاسی و تجدد در ایران تلقی می کردند یا به امید اینکه نیروهای خارجی را که فکر می کردند کنترل واقعی حوادث را در دست دارند، فرمان ایست به بی ثباتی سیاسی خواهند داد، از صحنه خارج شدند و یا به خمینی پیوستند؛ به این تصور که می توانند کنترل نهضت را به دست بگیرند چون که فقط آنها مهارتهای لازم را برای اداره یک کشور امروزی دارا هستند. در هر دو مورد، رفتار این گونه افراد شاهد بارزی بود بر ورشکستگی سیاسی آنها. جا خوردگان، که همواره منتظر دخالت یک خدای ماشینی هستند، برای برقراری ایران به آن گونه که مایلند، اینک در صدد توطئه چینی هستند. این دسته که تشخیص داده اند جنبش خمینی آنها را از زیر نفوذ خارج کرده و نه عکس آن یکی شده اند، اما به طور کلی به نظر می رسد رفقای مأیوسشان که فهمیدند این نهضت خمینی بود که استادانه بر آنها مسلط شد نه بر عکس، می پیوندند. به نظر می آید که آنها در اثر عجز اراده و فقدان برنامه های متفاوت و معتبری از خود، ناتوان و بی کفایتی باشند.

8 - معهذا، جنبش اسلامی خمینی هم سرانجام شکست خورده و یا حداقل موفق نخواهد شد. اما این موضوع مرحله اول به دلیل نقائص درونی خود به وقوع خواهد پیوست نه به خاطر گسترش مبارزه گروههای ناراضی که از رژیم پهلوی دلخوش نبودند، ولی کاملاً ناتوان از انجام کوچکترین اقدامی در این باره بودند. اولاً نقطه نظر خمینی برای تشکیل یک جمهوری اسلامی در ایران بر پایه یک عدل ایده آلی 1300 سال پیش با واقعیات ایران قرن بیستم متناقض است. سیستم دوگانه اختیار مطلق رهبر در میان یک وضع کاملاً غیر متمرکز و تساوی جویانه، بیشتر متناسب با وضع یک قبیله بدوی است تا یک ملت 35 میلیونی چند نژادی که دارای نارساییهای شدید آموزشی، ثروت و هویت فرهنگی است. همین امر اخیرا (فقدان هویت فرهنگی) تقریبا بنا به تعریفش، مستلزم سلسله مراتبی است تا از سقوطش در ورطه هرج و مرج جلوگیری کند.

9- در همین امر، نقص عمده دیگر نهضت خمینی نهفته است. نیروی خمینی که مؤمن به جمهوری اسلامی است، خارج از شخص خودش، زیر بار یک عدم تمرکز شدید در ایران بعد از انقلاب رفته است، تا آنجا که کمیته های محلی عملاً خودشان قانون هستند. این فقط ساخت دیوانسالاری به ارث رسیده از رژیم پهلوی است، که تازه آن هم توسط کمیته ها مورد پاکسازی واقع شده است، که هنوز یک وضع شکننده به کشور ایران می دهد. خمینی این بافت کشور را تحمل کرده و حتی آن را مطابق اهداف خود به وسیله گماردن یک نخست وزیر در رأسش، ماهرانه حفظ کرده است. وی می خواهد ایجاد کند، اما این وضع اساسا آنچه که وی می خواهد ایجاد کند بیگانه است. تا آنجا که به آن اجازه ادامه وجود داده شود، مصالحه ای را نسبت به ایده آل جمهوری اسلامی سبک خمینی تشکیل خواهد داد. اما یک تغییر به راستی مذهبی - الهی به نظر نمی آید که یک موضوع عملی باشد. در واقع، فقدان یک سلسله مراتب رسمی در جامعه روحانیت شیعه، هم اکنون در حال ایجاد دردسرهایی است که برای نهضت خمینی، بسیار مهلک تر خواهد بود تا تهدیدهای متناوب استعفای بازرگان، یا سخنرانیهای حسن نزیه، یا نامه های سرگشاده هدایت اللّه متین دفتری و یا توطئه چینیهای اسلامی نیاها و اقبال ها و شریعتی ها که مرتب نزد ما می آیند و خواهان «اشاره» هستند.

10- شاید سقوط در هرج و مرج و گسیختگی را نتوان در میان پیش بینیهای مربوط به آینده سیاسی

ص: 223

ایران به کلی کنار گذاشت. بعد از همه اینها و بیشتر زمانها بعد از تسلط اعراب بر ایران در قرن هفتم، ایران به صورت واحدهایی کوچکتر از آنچه که در این قرن (هفتم) به عنوان کشور ایران تلقی می شد، در آمد. معهذا به سختی می توان تصور کرد که ایران با موقعیت استراتژیک و منابع معدنی اجازه خواهد یافت که مزیت آنچه را که در سابق انجام می داد، اینک عمل کند. با در نظر گرفتن امکان تجزیه واقعی، وسوسه برای دخالت در جریان سیاسی ایران تقریبا به طور قطعی برای کشورهایی که منابع مهم در منطقه دارند غیر قابل اجتناب خواهد بود (و لذا به طور ضمنی این موضوع شایع در بین ایرانیها که عقیده دارند کشورشان واقعا آزاد نیست که سرنوشت خود را انتخاب کند صدق می کند).

11- فقط ظهور یک نیروی جدید سیاسی که توانایی جذب وسیع وفاداری متعهدانه (یا دست کم رضایت ضمنی) مردم ایران را داشته و دارای یک بافت سازمانی و تشکیلاتی مطابق تقاضاهای اداره امور کشوری به پیچیدگی ایران باشد، خواهد توانست که جریان بطئی اما مستمر لغزش به طرف هرج و مرج را کنترل کند؛ در غیر این صورت، ممکن است منجر به دخالت خارجی شود. ارتش که زمانی امکان داشت پایه های چنین نیرویی را بگذارد (قادر به برقراری نظم شود) از هم پاشیده شده و هیچ گونه نشانه ای از اینکه بخواهد در آینده نزدیک کاری انجام دهد به چشم نمی خورد. دسته بندی گروههای متجدد از جبهه ملی گرفته تا حزب توده، بر اثر نفاقهای درونی در بین خودشان و فقدان ایدئولوژی و یا استقلال (و یا هر دوی آنها) که لازم برای توده ها است فلج می باشند. فداییان حداقل به همان اندازه که مارکسیست هستند ملی گرا نیز می باشند و قدرت آن را دارند که یک نیروی سیاسی مهم شوند، اما در حال حاضر کوششهایشان برای متشکل شدن صرف می شود. در میان طرفداران شریعتی جناح روشنفکران مجاهدین خلق در نوسان مابین رضایت به رهبری روحانیت و همکاری با فداییان خلق می باشند. در حالی که عناصر مسلمان طبقه پایین این سازمان که دارای تشکیلات ضعیفی است درست وی را (شریعتی را) درک نمی کنند. فرقان، که ممکن است حزب او (شریعتی) را شناخته باشد، راه نهایی تروریسم را برای دفاع از خود انتخاب کرده است.

12- بنابر این جریانات روزهای اخیر و افزایش سرخوردگی ایرانیهای غیر روحانی و حتی تردیدهای متزلزل بعضی از روحانیون همراه خمینی، کاری بیش از این انجام نداد که تا اندازه ای ماهیت جریان سیاسی فعلی را در این کشور روشن نمود. احتمال ندارد که یک رویارویی قاطع میان گروههای خمینی و متجددین یا سلطنت طلبان یا نظامیان یا چپیها و یا هر گروه دیگری (منجمله عده ای از روحانیت که نقش آینده سیاسی مرکزی را برای حرفه خود مورد تردید قرار می دهند) در آینده نزدیک به وقوع پیوندد و دلیل ساده این امر آن است که در حال حاضر هیچ یک از این گروهها دارای تشکیلات لازم جهت اجرای یک مقابله مؤثر با خمینی نیستند. یک نتیجه احتمالی این موازنه، افزایش تروریسم خواهد بود، که اغلب متوجه علمای رادیکال، به طریق حملات گروه فرقان در مورد چندین نفر از نزدیکترین یاران خمینی در هفته های اخیر، می باشد. اگر خود خمینی هم، هدف یک چنین اعمالی (ترور) قرار بگیرد، یا حتی اگر او مجبور به ترک صحنه به دلایل طبیعی بشود، دور از واقعیت نخواهد بود که جایش را روحانی های متجدد، که امکان دارد با همکاری غیر روحانیهای متجدد که مهارت لازم را در اداره ایران دارند، به عهده بگیرند.

لکن چنین سناریویی به خیلی اگرها وابسته است و اتفاقاتی را که در این زمینه به وقوع خواهند پیوست نباید زیادی به آنها بها داد. ضمنا بعید نیست که خمینی افول مداوم قدرتش را همزمان با افزایش روز

ص: 224

افزون تعداد آنهایی که نمی توانند تصور محدود او را در مورد اسلام بپذیرند و از صفوف او خارج می شوند و شاهد علت فقدان نظام سلسله مراتب در نهضت اسلامی تلفات در حال افزایش را، متحمل شود.

ناس

پیچیدگی اوضاع سیاسی ایران و آمریکا

سند شماره (23) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 14 ژوئن 1979 - 24 خرداد 1358 به - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : تهران 6208 موضوع : پیچیدگی اوضاع سیاسی ایران و آمریکا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه مطلب : بی نظمی در صحنه سیاسی، چپ و راست نمایان است. گرایش به فاشیسم مذهبی در حرکت (جنبش) اسلامی نمایان تر می شود، اما به علت شکافهایی این احساسات در حال اعتدال است.

جو ضد آمریکایی که از طرف مقامات قم تحریک می شود، هنوز در آینده سیاسی ایران کاملاً نمایان است؛ اگر چه با تلاش ضعیف دولت موقت برای جلوگیری از آن تا حدی کم شده است. آمریکا باید کمتر خودش را نمایش دهد و روابط دیپلماتیک ما به صورتی در آید که با واقعیتها هماهنگ باشد واز صورت حرف زدن در آمده و بیشتر عمل کند. عمل صحیح آمریکا و برخورد صحیح آمریکا، شانسی به گروههای انقلابی میانه رو می دهد تا موفق تر شوند.(پایان خلاصه) 3- مطالب زیر خلاصه گزارش پایان سفر کارمند سیاسی سفارت، استمپل که از تاریخ سپتامبر 1975 تا حال در ایران بوده است، می باشد. نظراتی که در اینجا وجود دارند، به طور مفصل در مراجع الف و ب تحلیل شده اند. این تحلیلها هنوز به طور کلی معتبر هستند، مگر در مواردی که در زیر تصحیح شده اند.

مراجع ج و د مروری جدید بر اوضاع کلی اینجا هستند که قسمتی از زیر بنای خبری اظهارات ذیل می باشند.

4- یکی از خصوصیات مشخصی که چشمگیر است، عدم توفیق گروههای سیاسی ایران برای تشکل بهتر در مقابل رقیبان، در حدی حائز اهمیت می باشد. چپیها در کار تشکل خود برای مبارزه جدی با دولت موقت شکست خورده اند. اگر چه ادامه عملیات نظامیشان باعث ایجاد اغتشاش می باشد. راستگراها تشکل کمی دارند و گروههای انفرادی که تظاهر به اذیت و آزار می کنند، هیچ گونه تهدید جدی برای ایجاد خشونتها و ناآرامیها نمی باشند، معهذا دولت موقت ایران و دیگران، از ضد انقلاب بشدت می ترسند.

5- حرکت اسلامی (جنبش اسلامی) هنوز با مسئله ساخت دوگانه دولت (دولت در دولت) مواجه است و هیچ گونه پایان مطلوب و حقیقی در آینده برایش پیش بینی نمی شود. عجز و ناتوانی در زمینه های سیاسی باعث افزایش احساسات ضد خارجی، مخصوصا ضد آمریکایی شده که توسط گروه روحانیون و جنبش آنها در قم ایجاد می شود. این صحبتها گاهی اوقات توسط کلمات و صحبتهای خصوصی دولت موقت آرام و ملایم می شود و دولت موقت خود را قادر نمی بیند که در مقابل خمینی یا دیگر رهبران مذهبی که بیانیه ای در مغایرت با سیاستهای دولت موقت می دهند، بایستد. ممکن است الآن خیلی زود باشد که

ص: 225

قاطعانه بگوییم ولی به احتمال خیلی زیاد، دکتر مصطفی چمران نقش مهمتر و مؤثرتری در دولت موقت جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت و به گفته اشخاصی که او را می شناسند، او دارای شخصیت قدرتمندی است. به نظر می رسد که احتمال دارد که دولت موقت تدریجا خود را جمع و جور کرده و بر روحانیون مداخله گر و کمیته های انقلابی مسلط شود. ولی اکنون حداقل این به نظر می رسد که فاشیستهای مذهبی مانند چمران و تا اندازه ای یزدی، نقش بزرگتری ایفا خواهند کرد که قدرت مستبدانه دولت را افزایش خواهد داد و این تا به حال کلاً موافق سیاستهای مستبدانه خمینی برای حکومت است.

6- مرجع ب طرح یک وضعیتی که اغتشاشات در آن با برگرداندن نظم و تسلط بر اوضاع، بعد از مدتی فرو می نشیند را شرح داده، ولی بعد از مدتی به نظر که جنبش اسلامی بیشتر به طرف دیکتاتوری برگردد و احتمال بالا کمتر است. داشتن تفکر امیدوارانه در تمام قسمتها و همچنین خود جنبش اسلامی ما را نباید کور کند که حقایق بازی قدرت در دولت موقت و همچنین بین دولت موقت و پایگاه مذهبی قم را نادیده بگیریم.

7- تمایل انحصارطلبانه قدرت به علت شکاف بین شریعتمداری و دیگران و خمینی در حال افزایش است.

خمینی هنوز رئیس است، گرچه تصمیم شریعتمداری دائر بر لغو تظاهرات روز جمعه حزب جمهوری خلق مسلمان، مورد دیگری است (طالقانی اولی بود) از اینکه آیت اللّه دیگری به فشارهای خمینی تن در می دهد. حتی اگر این شکاف بیشتر شود، به نظر می رسد که شریعتمداری یا هر آیت اللّه دیگری قدرت یا شجاعت این را داشته باشند که با خمینی مبارزه کند؛ اگر چه طرفداران شریعتمداری بر این عقیده اند که در چند هفته آینده آماده مبارزه خواهند شد و لغو تظاهرات را یک حرکت تاکتیکی می دانند.

8 - هم اکنون اوضاع جاری با مسائلی روبرو است، ولی با خطر جدی مواجه نیست. جنبش اسلامی باید به هر صورت به سوی برقراری یک چهارچوب برای قانون اساسی برود وگرنه به ضعف گراییده و در کشمکش خواهد افتاد. اگر این چنین بشود،این ریسک دیگران را تحریک می کند که در صحنه سیاسی در راه مخالفت قدم برداشته و مملکت به طرف هرج و مرج کشیده خواهد شد. عامل آرام کننده در اینجا، این تمایل ایرانیان است که در قبال خشونت به مانور بپردازند و اشتیاق مردم برای پیروز شدن است. از لحاظ سیاسی، ایرانیان هنوز نمایش را تا نقطه اوج ترجیح می دهند. مخالفین کوشش می کنند که از درگیری آشکار احتراز کنند تا اینکه نقطه نظرهای خمینی محبوبیت خود را در میان مردمی که آمادگی (مخالفت) دارند از دست بدهند، تا امکان مخالفت با او پیش آید. با وجود اینکه خمینی محبوبیت خود را روز به روز از دست می دهد، هنوز به طور جدی تسلطش را بر اوضاع سیاسی از دست نداده است. خیلیها که قبلاً از او حمایت می کردند، حالا با او مخالفت می کنند و این کار ادامه دارد، ولی ما وانمود می کنیم که این مسئله مد نظر ما نیست.

9- عامل یاری دهنده برای بحرانهای سیاسی، احتمالاً موقعیت اقتصادی است. تصویر سطحی از این وضعیت موجود هنوز قابل تحمل و گذرانده است. ولی با در نظر گرفتن عوامل زیر بنایی اقتصادی در ایران، این وضعیت به نظر یک فاجعه می آید. چیزی تولید نمی شود، سیستم بانکی با بی نظمی روبرو است.

بی کاری وجود دارد و ادامه آن مسئله ای جدی به نظر می رسد و قسمت مدیریت اقتصادی عمیقا بی نظم است. دیدگاهها نسبت به تجارت به حالت منفی است. مادامی که توده مردم ایران می توانند سختیهای

ص: 226

زیادی را تحمل کنند، ولی این کار را خود به طور دلخواه نخواهند کرد، مخصوصا تحت نفوذ و مقابله سخت گروههای چپ و راست. مگر اینکه اوضاع با فرا رسیدن ماه رمضان مسلمین (از 26 ژوئیه تا 23 اوت) به حالت بهتری بر می گردد. اوضاع در خیابانها می تواند به حالت بدی در آید. یک حادثه مثلاً یک قتل می تواند، در هر زمانی باعث اغتشاش گردد.

10- بالا رفتن احساسات ضد آمریکایی به علل زیادی به صورت واقعیت مهمی در زندگی اینجا باقیمانده. رهبریت مذهبی هنوز آمریکا را به عنوان ضد انقلاب می بیند و ایرانیها مایل هستند که دست هر خارجی را در پشت هر خرابکاری ببینند و شانس خیلی کمی وجود دارد که ما بتوانیم این حالت را تغییر بدهیم. بدبختانه روحیه بردباری ما در قبال انقلاب اسلامی (بر اثر سابقه تلخ دخالتهای تاریخی) ضعفی شگفت انگیز و نوعی کرنش در مقابل افکار مذهبی افراطی خمینی تلقی شده، ضعف دولت موقت برای نرم و میانه رو کردن خمینی، با وجود درخواستهای آنان برای روابط عادی (با آمریکا) و در قضیه کاتلر دیده می شود.

متهم کردن آمریکا به دخالت در ایران، یک استاندارد روزمره برای خمینی و دولت موقت شده است.

حتی وزیران دولت موقت بحثی دارند در مورد اینکه چیزی از خصومت دائمی قم کاسته نشده است.

(مرجع «ه» و «و») اگر نمی توانیم به تمام معنی همکاری داشته باشیم، حداقل باید احترام کسب کنیم، در حال حاضر هیچ کدام را نداریم.

11- بهترین شیوه برای دستیابی به نتیجه ای که برای ما قابل قبول باشد، کوشش در جهت برقراری حداقل احترام دوجانبه در روابط دیپلماتیک است. با نقطه نظرهای بالا، این پیشنهاد برای آینده نزدیک می باشد. حداقل در سه یا چهار ماه آینده ما حضور خود را در اینجا کاهش می دهیم تا حالت اعتدال پیش آید، و موضع صحیحی در مقابل دولت موقت ایجاد شود. ولی تنها فرصتی که برای میانه روها باقی است، این است که خمینی و دیگران را متقاعد کنند که حالا، روابط با آمریکا برای ما ارزش داشته و لازم است، زیرا نیاز به مواد غذایی و لوازم نظامی داریم و این را قادر باشند از طریقی نشان دهند که آمریکا مایل است این کارها را بر پایه روابط سیاسی مناسب و خوب انجام دهد. آزادی رضا امینی بایستی مورد مهمی برای ارزیابی ما در اینکه آیا دولت موقت می خواهد، یا قادر است که کارهای مهم ما را انجام دهد، و پرداختن بهای اسلحه ها، محک دیگری است. جایگزینی پاسداران محافظ (سفارت) با نیرویی متشکلتر، از مسایل مهم کاردار جدید خواهد بود. خطر خیلی کم و بهره مندی (مخصوصا برای ایرانیان) زیاد خواهد بود.

12- خدمات هیئت دیپلماتیک باید تقلیل یابد تا زمان آزادی امینی. خدمات کنسولی باید به تدریج کاهش یابد و هیچ نوع ویزا، مگر شاید ویزای دیپلماتیک مأموریتهای مخصوص، نباید از تهران صادر شود. این فرضیه مبهم که هیئت، خدمات خود را به طور کامل ارائه دهد، باید کنار گذاشته شود و کاردار باید اختیارات کامل در انجام امور داشته باشد، تا میزان فعالیت سفارت در برابر علائم صادره از سوی دولت موقت یا دولتی که جانشین آن می شود، منظم شود. فکر اعزام فرستاده مخصوصی به سوی خمینی، در قبال سرسختی بی گذشت وی هیچ معنایی ندارد و در حقیقت اوضاع را احتمالاً بدتر هم خواهد کرد بهتر است تا زمانی که وی بیشتر تحمل گوش فرا دادن پیدا کند، صبر کنیم تا اینکه قلدری گوییهایی که نصیب سفیر شوروی شد، نصیب ما نشود.

13- در همین حال اگر احساسات ضد آمریکایی کاهش یابد و مدیریت با ثباتی پیش گرفته شود، در

ص: 227

این صورت کارهای بیشتری می تواند صورت گیرد. در همین زمان، داشتن روابط در سطح پایین امکان دارد کوششی باشد که این احساسات را که آمریکا را ضد انقلاب می داند، کم کند. احتیاجی نیست که مخالفت خود را نسبت به انقلاب اسلامی نشان دهیم و ما بایستی مقداری همدردی نشان داده و از کارهای مثبتی که دولت موقت می خواهد انجام دهد، حمایت کنیم. قبل از اینکه بتوانیم مؤثر و مفید باشیم، بایستی به خمینی و دولت موقت و همچنین دیگر افراد میانه روی سیاسی نشان دهیم که برخورد فعلی ایران در روابط قابل قبول نیست. روابط بایستی با تلاش دو جانبه بهبود یابد، نه اینکه تنها یک طرف محدودیتها را تحمل کند. این تنها با روابط خوب و متناسب که باعث تشویق نیروهای محلی هم شود و باعث تجلی این موضوع شود که ما خواستار ارزشهای دمکراتیک هستیم، نه استبداد افراطی.

ناس

وداع با خطرات

سند شماره (24) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 14 ژوئن 1979 - 24 خرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

گزارشگر - مک گافی طبقه بندی - سری شماره : 6234 موضوع : وداع با خطرات.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است، این یک تلگرام گزارشی است) 2- خلاصه مطالب : در آینده نزدیک، با وضعیت و موقعیتی که ایران در آن قرار دارد، شانس کمی برای بهبود مناسبات وجود دارد. محتمل ترین پیش بینی برای اوضاع آینده ادامه عدم حاکمیت، همراه با افزایش خشونت است که در پی آن استبداد دینی بر ایران حاکم شده و یا چپیها با مقداری مقاومت حاکم می شوند؛ در هر سه صورت، سقوط اقتصادی مشهود است. خشونت بیشتر جنبه طبقاتی به خود خواهد گرفت.

آمریکا می تواند بین عقب نشینی یا مداخله یکی را انتخاب کند این تلکس نمایانگر ارزیابی شخصی کارمند سیاسی سابق اصفهان، مک گافی در پایان سه سال زندگیش در ایران و بخصوص شهرستانها می باشد. (پایان خلاصه) 3- رفتار و تندروی ایرانیان در مسائل سیاسی، حاکی از یک خودبینی زیاد همراه با عدم قبول مسئولیتها می باشد. رشد بد و نادرست ایران در ده سال اخیر تا حد زیادی به خاطر برنامه ریزی ضعیف مرکزی و فساد گردانندگان، در رأس بود، ولی بیشتر به این خاطر بود که توده های مردم ایران عمدتا منافع خود را بر منافع جمع ترجیح می دادند. صحبت با صنعتگران، زمینداران، تجار، کارمندان دولت، کارگران و متخصصان حاکی از آن است که آنها می دانستند عملشان باعث مشکلات آینده ایران خواهد شد، ولی تا وقتی همه این کار را می کنند، این خصوصیت به سیاست و انقلاب تعمیم داده می شود. حمایت تمسخرآمیز از سیاستهای متضاد مثلاً طرفداری هواداران قانون اساسی از خمینی که ضد قانون اساسی بود یا به حرکت درآوردن پرچم مذهب به طریقه غیر مذهبی و... با این بیان همراه بود که «زمانی که من بعد از این مرحله قدرت را به دست آوردم، این تضادها را اصلاح خواهم کرد.» بیشتر ایرانیان به شانس اصلی چشم دوخته بودند و در همان حال یک پایشان در جهت انقلاب و

ص: 228

دیگری در ساواک بود و با دستهایشان به ویزا یا کارت سبزی که از آمریکا به دست آورده بودند، چنگ زده بودند تا در موارد لزوم از آنها استفاده کنند.

4- خمینی، دولت ایران و مهره های مخالف قدیمی چون شریعتمداری، طالقانی، نزیه، متین دفتری و بقیه هنوز تمایل خود به پایبند بودن به اصول را باید نشان دهند. برای ما قابل سؤال است که آیا خمینی وقتی می گوید نمی خواهد حکومت کند جدی است یا خیر؟ او تمام قدرتی را که می تواند به دست آورد به کار گرفته، در حالی که در صحبتهایش اگر چه حقیقی نباشند، در مواردی که مخالفتها را بر می انگیزد مانند حجاب زنان، گوشت یخ زده، اعدامها، انتخابات قانون اساسی، موضع ملایمی را در پیش می گیرد و مصالحه می کند. اینکه دولت موقت ایران پذیرفته که این چنین در موضع ضعیفی باشد، احتمالاً بدین خاطر است که می خواهد به هر قیمتی که هست، مقامات با نفوذ را در دست داشته باشند. طالقانی و شریعتمداری تا زمانی که به پیروی خود مطمئن نباشند، از مقابله صریح خودداری می کنند.

5 - در چنین موقعیتی امکان بهبود وضعیت فعلی ایران، نا آشکار و ضعیف است. خمینی و دولت ایران، به حکومت خود تا زمانی که بتوانند ادامه می دهند. علیرغم اینکه مردم هم گفته های آنها را طبق ذائقه خودشان پذیرفته یا رد می کنند، گروههای مخالف برای کسب قدرت به فرصت طلبی بیشتر ادامه خواهند داد. امکان وقوع یک یا دو کودتا که گروههای مختلف را به مقامهای مهم برساند، هست. ولی آنها هم مانند رهبران فعلی قدرت مؤثری نخواهند داشت و گروه دیگری به خاطر اشتباهات حقیقی یا ظاهری آنان، با کودتا جای آنان را خواهند گرفت. گروههای قبیله ای منطقه ای به مقدار زیاد تحت کنترل قدرت طلبان منطقه ای در خواهند آمد و با همان موقعیت مشابه در سطح کوچکتری روبرو خواهند شد. (نماینده کردها کیست؟) این تغییرات محتملاً شدید خواهند بود و خشونتهای پراکنده ای از ناآرامی گرفته تا قتل، در فواصل کودتاها صورت خواهند گرفت.

6- این بیشترین احتمالی است که می توان برای آینده داد. دومین مرحله، تحکیم قدرت مذهبیها به رهبری خمینی است و مشخصه بارز این حکومت، حضور نمایندگان نیمه مستقل امام در میان مذهبیها است، که با هم همکاری می کنند. ولی نسبت به هم حسد می ورزند. در چنین حکومت مذهبی پیوندهای مادی پذیرفته نیستند و این باعث ضعفهای تشکیلاتی که ایران را با یک سقوط آهسته به سوی اقتصاد فئودالی مواجه می کند خواهد بود. تکنوکراتها، متخصصها و طبقه متوسط گروه گروه ایران را ترک کرده و آن را به ملاها و «مستضعفین (که به گفته خمینی «روزی زمین را وارث خواهند بود و به گفته مخالفین «فقرا و ضعفا از نظر فکری می باشند) می سپارند. حادثه احتمالی بعدی طرد جبهه راست مذهبی توسط طبقه متوسط که منجر به استقرار چپیها می شود، می باشد. به واسطه اینکه چپیها توانائی اداره یا تمایل به همکاری بر سر مسائل مهم را نسبت به گروههای دیگر نشان نمی دهند، چنین دولت چپگرایی احتمال دارد که تحت حمایت و راهنمایی همسایه شمالی ایران درآید که به وضعی مشابه افغانستان منجر شود.

همراه با مخالفتهای نامنظم پراکنده، روسیه منافع بیشتری را برای حفظ یک دولت ایرانی وابسته، نسبت به یک دولت افغانی، سرمایه گذاری می کند. ولی چون امکان تخریب لوله های نفت و از بین بردن قدرت صنایع ایران زیاد است، کشور را به حدی کمتر از یک لقمه بزرگ تبدیل می کند.

7- هر کدام از این نکته ها به ادامه و تسریع سقوط وضعیت اقتصادی کنونی ایران اشاره می کند. ما می توانیم منتظر یک کاهش تدریجی یا ناگهانی در ظرفیت تولید نفت ایران، بازده صنعتی و کشاورزی

ص: 229

(همراه با افزایش تولید تریاک برای تولید سریع پول) باشیم. این ضعف اقتصادی، یک ضعف نظامی و اینکه ایران قادر به دفاع از مرزها نخواهد شد (که در این صورت این طور معنی می دهد که کس دیگری دارد نفت تولید می کند) و از بین رفتن هر قدرت منطقه ای را به همراه خواهد داشت.

8 - نکته ناراحت کننده دیگر ضدیت رو به افزایش طبقات در داخل ایران است. طبقه متوسط از سیستم کمیته ها بیزارند. جنگ روستائیان و زمیندارها ادامه دارد. تکیه روی مقام شخصی و وجهه در حال افزایش است. سرمایه داران و کارگران آشتی ناپذیرند. کارمند دفتری مشاهده می کند که گروههای سیاسی به طور فزاینده ای موضعگیریهای طبقاتی اتخاذ می کنند که امکان ناآرامی را افزایش داده و امکان همکاری را کاهش می دهد.

9- منافع آمریکا در ایران، ایران قوی و مستقل و پیشرونده از لحاظ اقتصادی که یک تولید کننده دائمی نفت و بازاری برای فروش اجناس غربی در موازنه با فروشش و دارای زمینه برای نفوذ آمریکا در امور منطقه باشد، با منافع ایران سازگار و در بعضی از موارد همانند است. لکن با توجه به بهایی که به خاطر انقلاب پرداخته اند، اگر ایرانیان بخواهند خودشان این منافع را به دست بیاورند، حداکثر فداکاری اکثریت مردم ایران ضروری است. اما با نظر به خصوصیات ایرانی، به نظر من این احتمال بسیار بعیدی است که قابل انتظار نیست. وابستگی ایرانیان این امکان را از بین می برد که ایران بتواند به طور جدی بر علیه منافع آمریکا عمل کند، مگر در زمینه کاهش تولید نفت، که در این صورت امکان دارد که ایران نه یک عامل ضد منافع آمریکا بلکه یک عامل خنثی شود آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا امکان دارد این را بپذیرد (که در این صورت باید به کاهش حضورش در اینجا ادامه دهد) یا باید به ایجاد یک دولت قوی جدید برای اداره ایران کمک کند و این احتیاج به تضمین منافع شخصی یک گروه بزرگ برای وادار کردن این گروه به همکاری دارد. این هم گران تمام می شود، ولی با توجه به این عقیده ایرانیان که قدرت آمریکا تمام کارهای ایران را در دست گرفته، امکان دارد. چه ما این کار را بکنیم و چه نکنیم، در اذهان این طور تصور می شود که ما داریم عمل می کنیم و اگر کشور تجزیه شود، تصور می شود که یا ما این کار را کرده ایم و یا سهل انگاری نموده ایم. به هر حال راه ما در حمایت از منافع آمریکا این نیست که صبر کنیم ایرانیان خود کارهایشان را جور کنند.

10- این دید البته بدبینانه است ولی کارمندی که گزارش را نوشته معتقد است اینها به درستی محتمل ترین آینده ها را شامل است. هیچ کدام از اینها قرار نیست یکشبه اتفاق بیفتد. نیروهای داخلی جسد ایران متحول، حرکت کافی را برای پیش بردن ایران در طول ماهها و یا حتی سالها تضمین می کند. اگر چه که سه روز گذشته است و ما نباید انتظار داشته باشیم این مرده از جای برخیزد.

ناس

راهنمائی

ص: 230

سند شماره (25) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیتاریخ : 18 ژوئن 1979 - 28 خرداد 1358 به : سفارت آمریکا در تهران - فوری طبقه بندی : سری، فقط برای کاردار موضوع : راهنمائی 1- (تمام متن سری است) 2- کفیل وزارت امور خارجه نکات زیر را برای راهنمایی عمومی در اداره کارهای سفارت در طول هفته های آینده یاد آوری می کند.

شکی نداریم که مشکلاتی در توسعه روابط بهتر ما با دولت ایران موجود است و تا زمانی که دولت موقت ایران حاکمیت بهتری بر روی سیستمهای سیاسی و اقتصادی نداشته باشد، دورنمای ضعیفی برای حل مؤثر ما با رهبری موجود، دارد.

- - تحت شرایط فعلی کشاندن ایرانیان «سریعتر از آنچه آنها می خواهند» بی حاصل است. برخورد ما بایستی صحیح بوده و بتوانیم برای پاسخگویی آماده باشیم و باید از وضع و توجه و دوستی برخوردار شود. ولی در دفاع از موقعیتهای ایالات متحده، مثلاً حقوق بشر یا تعیین سفرا کاملاً محکم و استوار باشد.

ایرانیها باید به وضوح درک کنند که مناسبات بهتر، از طریق تلاشهای متقابلی حاصل می شود که در آن هر دو طرف علاقه خود را در همکاری اثبات بنمایند و نیز احترام دوجانبه محفوظ باشد.

- - در حالی که ما از هر عملی که برای پرسنل آمریکایی ایجاد خطر کند باید اجتناب ورزیم، نباید احساس کنیم که منعی درباره برقراری تماسها یا آشکار ساختن نقطه نظرهای مشترک وجود دارد. باید توجه داشته باشیم که مسائلی که به وخامت اوضاع می انجامد را به وجود نیاوریم و کوشش کنیم که مشکلات موجود بین دو کشور را حل کرده و برای توسعه عملی نیز تماسهایی را در سطح بازرگانی و خصوصی گسترش دهیم.

- - اگر چه وظایف قانونی شما در ایران در این مدت، از نظر زمانی کاملاً محدود است ولی بایستی به عنوان گامی در جهت تحصیل روابط بهتر در نظر گرفته شود. شما موظفید امور سفارت را به سوی این هدف هدایت کرده و اقدامات یا توصیه هایی به واشنگتن بنمایید که سبب بهبود روابط شود.

3- در زمینه اقدامات مشخصی که شما باید در مدت اقامتتان در ایران انجام دهید، ما پیشنهادهای زیر را ارائه می دهیم:

- - امنیت سفارتخانه: ترتیبات فعلی برای حفاظت سفارتخانه، در مدت طولانی، به وضوح غیر قابل تحمل است. ما معتقدیم بعد از مشورت با همکاران و در نظر گرفتن شرایط و اوضاع، باید کارهایی در جهت تنظیم حفاظت سفارتخانه و تعویض گاردهای مجاهدین فعلی، با نیروهای منظم برداشته شود.

- - مسائل بغرنج: پیشنهاد می کنیم شما بررسیهایی برای تلاشهای جامع، به منظور حل مشکلات خدشه داری که ما قادر به حل آن نبوده ایم، انجام دهید. به عنوان مثال بازداشت کارمندان آژانس ارتباطات بین المللی (ICA)، خارج از دسترس بودن و سائل نظامی، دریافت وجوه مدرسه آمریکایی تهران، تأمین ویزای خروج برای بعضی از اتباع آمریکا که خروج آنها از ایران منع شده است.

- - تدارک نظامی: پس از مدت زمانی کوتاه ما ارزیابی شما مبنی بر اینکه آیا باید ارسال محدود لوازم

ص: 231

یدکی برای نیروی هوایی ایران یا احتمالاً نیروهای دیگر را آغاز کنیم یا خیر، استقبال خواهیم کرد.

همچنین از ارزیابی شما در مورد نیروهای مسلح و اینکه آیا تشویق توسعه ارتباطهای نظامی نزدیکتر عملی است یا خیر، استقبال خواهیم کرد.

- - کارهای کنسولی: نظر شما را در مورد پیشبرد عملیات ویزا خواستاریم. از نظر ما در صورت فراهم آمدن امنیت کافی باید سعی کنیم تا کار صدور ویزای غیر مهاجرتی در تهران از سر گرفته شود. همچنین بد نیست که مسئله سفرهای متناوب و معمول کارمندان کنسولی را به سرپرست کنسولگری ما (در ایران) مورد توجه قرار دهید.

پرسنل: ما توصیه شما را درباره اعزام وابستگان (کارمند سفارت) و هر تغییر پرسنل که شما احتیاطاً برای سفارت لازم می دانید، می خواهیم.

- - اقلیتها: لطفاً به گزارشهای مرتب خود درباره موقعیت یهودیها و دیگر اقلیتها ادامه دهید.

- - امور عمومی: لطفاً نظرتان را در مورد طرح پیشرفته ای برای روابط عمومی که شامل توسعه برنامه فارسی در رادیو صدای آمریکا که ممکن است با تقویت موقعیت آمریکا کمک کند، اعلام کنید.

- - تماسها: اگر تماس خمینی پیشنهاد گردد، شما باید خواهان دستورات شوید. شما و دیگر کارکنان سفارت به هر حال بایستی تلاش خود را در جهت توسعه دایره تماسهای سفارت در اقشار مورد توجه جامعه ایران ادامه دهید.

4- ما منتظر گزارشها و نظریات شما در مورد راههای که بتوانیم از آن راهها موقعیت آمریکا را در ایران، در طول هفته هایی که سفارت تحت نظر شما است تقویت کنیم، هستیم. «کریستوفر»

تشنج بین ایران و عراق

سند شماره (26) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 18 ژوئن 1979 - 28 خرداد 1358 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره 6292 موضوع : تشنج بین ایران و عراق 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است، تلگرام و گزارشی است) 2- خلاصه: یزدی وزیر امور خارجه مدعی شد که ایران کاری برای تحریک خصومتهای اخیر عراق نکرده است ولی پذیرفته است که انقلاب ایران اثرات ریزشی در مناطق کردنشین شمال عراق و در میان شیعیان عراق در جنوب داشته است. یزدی عراق را متهم کرد به اینکه از سازمانهای مخالف سیاسی در استان خوزستان حمایت کرده و می کند و اینکه تا زمانی که این گونه پشتیبانی ها قطع نشود، مناسبات بین دو کشور بهبود نخواهد یافت. (پایان خلاصه) 3- یزدی وزیر امور خارجه در پاسخ به پرسش کاردار گفت که دولت موقت ایران نمی داند چه چیزی عراق را ناراحت کرده است. (گفت): «ما یقینا کاری که عراقیها را تحریک کند نکرده ایم» و به طور غیر اصلی (مقصود با یک لحن تصنعی است - مترجم) افزود: «آنچه که ما می توانیم انجام دهیم این است که به مشکلات داخلی خود بپردازیم.» او آن گاه ادامه داد که نگرانیهای عراق از اثرات انقلاب ایران در شمال کردنشین عراق و جنوب شیعه نشین آن به احتمال قوی ارتباط بزرگی با روش جاری عراق نسبت به ایران

ص: 232

دارد. او این موضوع را که دولت موقت ایران در این دو منطقه دستی داشته یا دارد به نحو قاطعی رد کرد ولی پذیرفت که فقدان اعتبار و نفوذ دولت موقت ایران در کردستان ایران شاید در طرف عراقی مرز ناآرامیهایی را برانگیخته است. «او گفت:» ما این نفوذ را قبول داریم ولی چنین نفوذی فراتر از قدرت کنترل ما است.

همچنین انقلاب ایران یک اثر ریزشی در میان جمعیت شیعه عراق دارد. ولی یزدی باز هم تکذیب کرد که چنین اثری از سوی ایران تحریک شده یا مورد بهره برداری قرار گرفته باشد. او گفت ایران علاقه قاطعی به حفظ مرکز تشیع در نجف دارد و افزود که این مرکز را حکومت عراق کوشیده است، تا تعطیل کند. او گفت همین علاقه است که باعث شد آیت اللّه خمینی اعلامیه پشتیبانی از آیت اللّه صدر را منتشر کند و میل ایران به مداخله در امور داخلی عراق در میان نبوده است.

4- یزدی گفت سیاست دولت موقت ایران این است که تا حداکثر ممکن مناسبات دوستانه با همه کشورهای همجوار ایران داشته باشد و عراق هم یکی از این کشورها است و ایران از پذیرفتن مسئولیت بمباران چندین دهکده ایرانی در اوائل این ماه از سوی عراق خشنود است. معذالک ایران هنوز شکایات جدی علیه عراق از جمله ادامه حمایت عراق از چندین سازمان سیاسی مخالف در خوزستان را ندارد.

یزدی مدعی شد که این حمایت از تاریخ رویارویی بین عراق و شاه منشأ می گیرد، یعنی هنگامی که این سازمانها (به یکی از آنها بنام جبهه آزادیبخش ملی عربستان اشاره کرد) اجازه یافتند که در بصره و بغداد دفترهایی داشته باشند. یزدی گفت که دولت موقت ایران مدارکی دارد دال بر اینکه حمایت عراق از این سازمانها ادامه می یابد و اینکه مناسبات بین دو کشور تا زمانی که این پشتیبانی قطع نشود بهبود نخواهد یافت. یزدی همچنین گفت که سازمان مارکسیستی چریکهای فدایی خلق و تروتسکیست های ایران از این سازمانهای سیاسی در خوزستان پشتیبانی می کنند.

5 - اظهار نظر: یزدی شاید درباره اینکه فعالیتهای کردستان ایران دارای اثرات ریزشی در عراق هستند، حق داشته باشد. او یقینا درباره فقدان توانایی برای اعمال نفوذ در این فعالیتها به نحوی از انحاء حق دارد. گزارشهای رسیده از این منطقه تقریبا به طور یقین حاکی از آن است که در تمامی مرز عراق حاکمیت حکومت مرکزی یا اصلاً وجود ندارد و یا بسیار کم است. به همین ترتیب انقلاب ایران شاید نفوذ قابل ملاحظه ای در میان شیعیان عراق داشته است، ولی در این مورد چنین به نظر نمی رسد که دولت موقت ایران در بر هم زدن اوضاع چندان هم بی تقصیر باشد. به ویژه از زمان آشوبهای اخیر در خرمشهر، سرویس عربی رادیوی دولتی روشی بسیار معترضانه علیه رژیم بغداد در پیش گرفته است. واکنش یزدی به این اظهار کاردار که این سخن پراکنیها جنبه بسیار تحریک آمیز داشته است این بود که «عراقیها آن را آغاز کرده اند». همچنین این روش نمونه ای از وضع ضعف و ترس از بیگانگان است که بر طرز فکر ایرانیان حکمفرماست. عملاً هر چیز بدی که در ایران اتفاق می افتد، به طور خود به خود تفسیر می شود که کار بیگانگان است. تقریبا تنها وسیله ضربه زدن متقابل به این حوادث بد، ناسزا گفتن است.ناس

شناسایی اعضای نماینده مسلمانان فیلیپین

ص: 233

سند شماره (27) از - سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358 به - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : شناسایی اعضای نماینده مسلمانان فیلیپین 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- غیر از رهبر گروه نمایندگی نورمیرائوری ما نتوانستیم بقیه اعضای گروه را که به تهران آمده بودند، بشناسیم. ما معتقد نیستیم که دولت موقت جمهوری اسلامی بتواند از این خطابه ها استفاده آگاهانه و منسجمی بنماید. بلکه پذیرایی از گروه فیلیپینی از یک طرف و داشتن روابط عادی با دولت فیلیپین از طرف دیگر به نظر ما یک دوگانگی در حکومت این کشور است. از یک سو دولت سعی در عادی کردن اداره امور کشور و وزارت خارجه دارد و از طرف دیگر نیروهای انقلابی لااقل مرتبا دخالت کرده و در پی حمایت اخلاقی از جنبشهای اسلامی - انقلابی دیگر هستند. دولت موقت در واقع مجبور است که خودش را با سیاستها و رهنمودهای خمینی تطبیق بدهد و در جریان کار، رفتار دولت به یک نوع دوگانگی منتهی خواهد گشت.ناس

حقوق زنان در ایران انقلابی

سند شماره (28) از - سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 24 ژوئن 1979 - 3 تیر 1358 به - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره سند :6563 موضوع : حقوق زنان در ایران انقلابی 1- تمامی متن خیلی محرمانه است، این تلگرام گزارشی است) 2- موقعیت زنان در ایران انقلابی و اسلامی به طور فزاینده ای هنوز هم پایمال می شود. تلاشهایی جهت خارج کردن زنان از ادارات دولتی مصرّا انجام می گیرد. پیشنویس قانون اساسی که اخیراً به آگاهی عموم رسیده است، شامل ماده های زیادی است که حوزه فعالیت قانونی زنان را به طور دقیق، مشخص و معین می کند. با وجودی که تعداد آنها انگشت شمار است، اما قدرت سیاسی زنان ایرانی که احتمالاً برای مقابله با تهدید حقوقشان آماده خواهند شد را نباید دست کم گرفت. (پایان خلاصه) 3- موقعیت زنان در ایران انقلابی هنوز هم پایمال می شود. اخیرا گروهی از زنان که جهت کارهای قضائی دوره کارآموزی دیده اند، از ورودشان به جلسه سوگند یاد کردن در وزارت دادگستری ممانعت به عمل آمد. زنان که حامیان خود را به همراه داشتند، فورا دست به تحصن زدند و این طور به نظر می رسد که این جریان باعث استعفای وزیر دادگستری، اسداللّه مبشری، در 20 ژوئن شد. قبل از اینکه او از وزارت کناره گیری کند، وی به طور غیر رسمی به زنان گفته بود که تحصن آنها بیهوده و بی فایده است، زیرا که خود هیئت قضائی غیر روحانی هم به زودی به کارش خاتمه داده خواهد شد. در دیگر ادارات دولتی هم این طور که به نظر می رسد، یک رشته عملیات در دست انجام است تا حال که نمی خواهند و یا نمی توانند آنها را اخراج کنند، از تعداد و کارایی کارمندان زن بکاهند. همان طوری که در تلگرام مرجع (شماره 5759)

ص: 234

گفته شد، مرسوم شده است که به زنان کارهای کم اهمیت تری داده شود. محتملاً به این امید که اکثر آنها بالاخره به خاطر بی خاصیت بودن دست به استعفا بزنند.

4- قانون اساسی جدید، بهت و آشفتگی قابل ملاحظه ای را به وجود آورده است. مواد زیادی از آن فعالیت قانونی زنان را شدیدا محدود و مشخص نموده است. اصل 11، خانواده را واحد اصلی و پایه ای جامعه اسلامی انقلابی ایران تشخیص می دهد و می گوید حقوق خانواده به عنوان یک واحد بر حقوق تک تک افراد آن واحد ارجحیت خواهد داشت. اصل 12 نسبت به رجحان تعلیم و تربیت فرزندان توسط مادران، اهمیت بیشتری قائل و آن را مقدس می داند و می گوید که «قوانین خانواده باید برای مادران امکان لازم مادی و معنوی پدید بیاورند تا اینکه آنها بتوانند به وظایف والای مادری مشغول شوند، وظایفی که بر عهده آنها گذاشت شده است.» اصل 28 می گوید که «هر کس می تواند هر کاری را که می خواهد انتخاب کند مگر آنکه بر خلاف اسلام و یا منافع عمومی باشد.» این طور به نظر می رسد که این مقدمه ای جهت محدود کردن آزادی زنان برای انتخاب شغلی به غیر ازدواج و مادر شدن است.

5 - اثرات عملی حرکتهای اسلامی جهت منحصر و محدود کردن زنان ایرانی به بچه داری و آشپزخانه، محدود خواهد بود، زیرا هر چند اکثریت زنان ایران آن دو محل را ترک نکرده اند اما به هر حال اقلیتی به وجود آمده که خط خود را بر مقاومت علیه تحمیلاتی که جهت منع آزادی اعضای خود وجود دارد قرار داده اند. قدرت آنها را نباید دست کم گرفت. به هر حال این زنان بودند که خمینی را مجبور به تغییر و یا پس گرفتن نخستین سخنان سیاسیش راجع به مسئله حجاب یا پوشیدن چادر نمودند.«لینگن»

خلاصه اطلاعاتی فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا

سند شماره(29) طبقه بندی : (سرّی، غیر قابل رؤیت برای خارجیان)تاریخ: 28 ژوئن 1979 - 7 تیر 1358 از- فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا به مرکز آلمان به:شماره : 2044 موضوع: خلاصه اطلاعاتی فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا 1- آفریقا: نُه جنگ 2- ایران رو به وخامت می رود (محرمانه) 3- سایر تحولات مهم. (سرّی - غیر قابل رؤیت برای خارجیان) 4- موقعیت: بدون تغییر (غیر طبقه بندی) 1- آفریقا (تمام اوراق سری، غیر قابل رؤیت برای خارجیان) از اواسط دهه 1960، نه جنگ مهم نظامی در آفریقا روی داده است. این جنگ های شاخصی مهمی دارای گرایشهای نظامی و سیاسی در این قاره می باشند و نمایانگر اشاعه کشمکشهای مسلحانه و تجهیزات نظامی در آفریقا می باشند. آنها درسهایی به ما می آموزند که باید چه از لحاظ نقش شوروی در آفریقا و چه از لحاظ ماهیت متغیر جنگ در آفریقا آموخت. اول جنگ داخلی آنگولا (1975) و جنگ اوگادن بین اتیوپی و سومالی (1977) که هر دو منطقه تقسیم سیاست شوروی در آفریقا به شمار می روند.

آنها سابقه مداخله دست نشاندگان شوروی را به شکل سربازان رزمی کوبایی در کشمکشهای محلی با پشتیبانی کامل لجستیکی اتحاد شوروی به دست می دهند. مسکو و هاوانا فرصت طلب بوده اند.

ص: 235

ولی در انتخاب میدان درگیری خود ماهیت انتخابگرانه داشته اند. مثلاً در اریتره، آنها پشتیبانی لجستیکی و مستشاری و آموزشی برای نیروهای اتیوپی داشته اند ولی تقاضای مربوط به متعهد کردن نیروهای زمینی کوبا را رد کرده اند. مسکو و هاوانا مورد جنگ تانزانیا و اوگاندا در شگفتی بودند و هیچ گونه تمایلی به مداخله به نفع هیچ کدام از طرفین نشان ندادند. شورویها از عواقب سیاسی مداخله دچار زحمت شده بودند و شاید هیچ گونه امتیاز استراتژیک ظاهری را متوجه نمی شدند. در چهارچوب آفریقا، تانزانیا و اوگاندا اهمیت داشت زیرا برای نخستین بار در تاریخ معاصر یک کشور آفریقایی، یک کشور دیگر را مورد هجوم قرار داده و شکست داد و رهبری آن را ساقط کرد. علاوه بر این، این جنگ ضعف سازمان وحدت آفریقا در رسیدگی به مشاجرات بین کشورهای آفریقایی را نشان داد.

تحول مهم دیگری که روی داد، روند به سوی جنگهای متعارف است. از نه جنگی که در قاره آفریقا روی داد، سه جنگ (آنگولا، اوگادن و تانزانیا، اوگاندا) از لحاظ ماهیت کاملاً متعارف بود. با به کار بردن سلاحهای مدرن سنگین و واحدهای بزرگ مانور دهنده (گردان، تیپ و لشکر) چهار جنگ دیگر (شبا اول و دوم، چاد و اریتره) نیمه متعارف بودند، ولی از حالت شورش به مسابقه برای کنترل سرزمینها تبدیل شدند. این جنگها آمیزه ای از تاکتیکهای جنگهای متعارف و چریکی از سوی شورشیان سابق را نشان دادند. تنها دو فقره از جنگها (رودزیا و پولیساریو) اساساً مبارزات چریکی بودند.

ماهیت متغیر جنگ در آفریقا را باید به پیچیده تر شدن نسبی رشد یابنده بعضی از نهادهای نظامی و خواست قدرتهای منطقه ای ناشی از آن نسبت داد. نیروهای مسلح بسیاری از کشورهای آفریقایی از لحاظ اندازه بزرگتر می شود و سلاحهای مهمتری را به کار می برند و در بعضی موارد استعداد بسیج را نشان داده و در سطح مهارت کلی رشد نشان دادند که بدین ترتیب رهبری جنگ متعارفی را ممکن می سازد.

بزرگترین ارتشهای منطقه زیر صحرا به این ترتیب فهرست بندی شده است: نیجریه 185000، سودان 65000، اتیوپی 210000، سومالی 58000، تانزانیا 60000، آفریقای جنوبی 60000 (به علاوه 200000 ذخیره آماده) این گرایش به سوی نیروهای مدرنتر و کاملتر، شورویها را وادار می سازد تا همچنان نقشی در آفریقا به عنوان تحویل دهنده عمده تجهیزات نظامی داشته باشند. ارزش تجهیزات تحویل شده شوروی به آفریقا در جنوب صحرا از پنجاه میلیون دلار در سال 1973 به یک میلیارد و هفتصد میلیون دلار در سال 1978 افزایش یافته است و اوضاع متحول نظامی در آفریقا با توسعه دستگاههای نظامی و دستگاهها و امکانات بالقوه برای کشمکشهای مسلحانه، همچنان زمینه مساعدی جهت درگیری شوروی و کوبا فراهم خواهد کرد. چنانچه آشکار است و 9 فقره جنگ اخیر نشان داده است، روند به سوی حل و فصل نظامی برای مشکلات آفریقا همچنان فرصتهایی برای بهره برداری شوروی فراهم خواهد کرد. (منبع فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا متفرقه 9) 2- (تمامی پاراگرافها محرمانه است) ایران: ما نگران بودیم که مسئله قانون اساسی فرآیند بی ثباتی بیشتری را که ما متوجه رشد آن بودیم تسریع خواهد کرد. علیرغم این واقعیت که حکومت ایران ظاهرا به بحران قانون اساسی به اندازه کافی غلبه کرده است، اوضاع به وخامت مداوم هنوز برای آینده قابل پیش بینی مورد انتظار است. در حالی که رهبری کنونی ایران نتوانسته است قدرت خود را از زمان انقلاب در ماه ژانویه تحکیم بخشد، گروههای مخالف نیز نتوانسته اند متشکل شوند و یا اینکه قدرت خود را به نحو قابل ملاحظه ای توسعه دهند. دلیل اساسی همانا ندای همه گیر آیت اللّه خمینی بوده است. علیرغم این

ص: 236

امر اقدامات دیکتاتور مآبانه و ناپیگیر و غیر منطقی خمینی، پشتیبانی از او را کاهش می دهد که این امر نه تنها موقعیت خود او را تضعیف خواهد کرد، بلکه عدم رضایت فزاینده ای را در داخل نهضت اسلامی دامن خواهد زد. در عین حال گروههای مخالف نیز در صفوف خود دچار نفاق شده اند. بدین ترتیب یک نوع فرقه گرایی در گروههای متشکل، چه در داخل دستگاه قدرت و چه در خارج از آن همراه با سرخوردگی فزاینده در میان عوام الناس که به تدریج پی می برند که اکنون زندگی آنها بدتر از سابق شده است، به وجود آمده است.

بیکاری همچنان یک مشکل جدی است. اعدامها که اکنون تعداد آنها از 300 گذشته است و دستگیریهای بدون چون و چرا جزء عوامل ایجاد بی ثباتی هستند و همچنین اعمال خشونتهای مداوم در خیابانها. شاید نیرومندترین گروه در کشور، اقلیتهای قومی باشند. از این گروهها کردها بهتر قادرند که از منافع خودشان بهتر دفاع کنند. معذالک اعراب در خوزستان ممکن است جدی ترین مشکلات را ایجاد کنند. بی ثباتی فزاینده ممکن است این گروهها را به قرار کردن حاکمیتهای منطقه ای خویش ترغیب کند که این امر به نوبه خود حاکمیت حکومت مرکزی را تضعیف خواهد کرد.

رفتار ظاهراً غیر معقولانه ایران نسبت به سایر کشورها منجر به دردسرهای بیشتری برای نهضت اسلامی شده است. دستگاه رهبری ایران مبارزه گوشخراشانه ای علیه پشتیبانی عراق از اعراب ساکن خوزستان به راه انداخته است. در این اختلاف ایران به دلیل توانایی عراق در پیشبرد فعالیت گروههای عرب در مناطق میدان نفت و محروم کردن ایرانیان از دسترسی به اماکن مقدسه شیعیان در عراق ممکن است یک نیروی نظامی برتر باشد. موضع خمینی نسبت به ایالات متحده و اتحاد شوروی نیز برای ایران از لحاظ مساعدت حیاتی چه در زمینه نظامی و چه اقتصادی گران تمام می شود. پشتیبانی خمینی از شورشیان افغانستان ممکن است باعث پشتیبانی متقابل از جدایی طلبان بلوچ را به دنبال داشته باشد.

به طور خلاصه انتظار داریم که اوضاع ایران در آینده رو به وخامت بیشتری برود، تا مرحله ای که احتمالاً خمینی دیگر نتواند بر اوضاع کنترل داشته باشد.

3- (سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان) سایر تحولات مهم الف: (سری) - اتحاد شوروی: احتمالاً یک ماهواره اکتشافی در تاریخ 27 ژوئن پرتاب کرده است.

یک ماهواره دیگر از نوع کاسموس 1024 از ژوئن 1978 در فعالیت بوده است.

ب: (سری) اتحاد شوروی: اس. اس - 17 که از تیوراتام در تاریخ 26 ژوئن پرتاب شد، اکنون ارزیابی شده است که نوع دیگری از مدل می باشد. سه عدد از چهار پرتابهای اس. اس - 17 جاری از نوع مدل یک بوده اند.

ج: شوروی غیر قابل رؤیت برای خارجیان اتحاد شوروی: سناتور هاوارد بیکر به آزمایش هسته ای شوروی اشاره کرده و گفته است که این آزمایش از مرز ممنوعیت آزمایش صد و پنجاه کیلو تن که به موجب پیمان تعیین شده، تجاوز کرده است. سازمان اطلاعات دفاعی قبلاً گزارش داده بوده که آزمایش شامل 220 کیلو تن در حد فاصل بین صد و ده تا چهار صد و چهل کیلو تن بوده است (نوسانهای مطمئن بزرگ برای آزمایشهای هسته ای زیر زمینی غیر عادی نیستند).

د: (سری) - اتحاد شوروی : اس. اس - 18 مدل 4، از تیوراتام تا کامچاتگا در تاریخ 27 ژوئن پرتاب شد. این چهارمین آزمایش مدل چهار در سال جاری است.

ص: 237

4- (بدون طبقه بندی) وضع شاخصها و هشدارهای WI: برای امروز 27 ژوئن 1979 هیچ گونه تغییری در وضع WI وجود ندارد...

قانون اساسی ایران

سند شماره (30) از : سفارت آمریکاتاریخ : 8 ژوئیه 1979 - 17 تیر 1358 به : وزارت امور خارجه طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 7053 موضوع : قانون اساسی ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: مأمور وزارت امور خارجه کلمنت و رایزن سیاسی در هفته گذشته با سحابی وزیر مشاور در طرحهای انقلابی و میناچی وزیر ارشاد ملی درباره طرح قانون اساسی ایران و نقشه های مربوط به اجرای آن صحبت کرده اند. (پایان خلاصه) 3- سحابی گفت که ابتدا نقشه دولت موقت ایران این بود که یک مجلس مؤسسان کامل، مرکب از صدها نماینده داشته باشد که قانون اساسی را مورد بحث قرار دهند. ولی به مرور زمان همان طوری که ماهها پشت سر هفته ها در جریان تدوین قانون اساسی گذشت، به این نکته پی برده شد که زمان حائز اهمیت فزاینده است. بنابراین مجمع کوچکتری از خبرگان (مجلس خبرگان) به عنوان بهترین وسیله بررسی طرح قانون اساسی با سرعت هر چه تمامتر و ارائه آن به عموم برای تصویب، تلقی گردید. میناچی که یکی از اعضای کمیته ای بود که طرح اولیه را تهیه کرد، اظهار نظر کرد که این شورا، حدود یک ماه وقت خواهد داشت تا کار خود را به اتمام برساند و انتخابات به طور آزمایشی برای پایان ماه ژوئیه پیش بینی شده است. در صورتی که برنامه تهیه شده میناچی به تصویب برسد و این بدان معنی خواهد بود که طرح قانون اساسی برای ارجاع به همه پرسی در حدود آغاز ماه سپتامبر آماده خواهد بود و این با برآورد میناچی در اوائل پاییز برای تکمیل تمامی فرآیند، یعنی تصویب و اجرای قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری و برقراری یک حکومت جدید مطابقت خواهد داشت.

4- هنگامی که پرسیده شد آیا طرحی که اخیرا انتشار یافته با طرح اولیه ای که کمیته او تهیه کرده نزدیک است یا خیر، میناچی گفت که خمینی فقط «چند تغییر جزئی» در آن داده است. سحابی تأکید کرد که پیشنویس عیناً همان است، یعنی یک سند کاری است که می تواند به وسیله مجلس خبرگان هنگام بحث درباره آن اصلاح شود. از لحاظ تئوریکی همه ایرانیان حق دارند تا درباره این پیشنویس اظهارنظر کنند و شورای خبرگان قرار است این نظریات را مورد توجه قرار دهد و این نظریات را جمع آوری کرده و به مجلس خبرگان به شکلی ارائه دهد، که مجلس خبرگان بتواند اصلاحات لازم را در آن انجام دهد.

5 - ما در روزهای اخیر تحت تأثیر این قرار گرفته ایم که دولت موقت ایران در مقابل سرخوردگیهای مداومی که در کوشش خود برای اینکه این حکومت غیر رسمی را تحت کنترل معینی قرار دهد، تصمیم گرفته است به عنوان بهترین وسیله سروکار داشتن با مشکلات متعددی که ایران در حال حاضر با آنها روبرو است، خود را از صحنه قانون سازی خارج کند. به عبارت دیگر هدف اصلی این شده است که یک حکومت متناسب درست ترکیب شده، تعیین گشته و جزئیات فنی این مطلب کنار گذاشته شود.لینگن

یادداشتهایی درباره حوادث تبریز

ص: 238

سند شماره (31) از - سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 9 ژوئیه 1979 - 18 تیر 1358 به - وزیر امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 8137 موضوع : یادداشتهایی درباره حوادث تبریز 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- متن زیر عبارت است از یادداشتهایی که مشاور استانی (که تحت حمایت قرار گرفته) از کنسولگری آمریکا در تبریز درباره حوادث اخیر این شهر نوشته است.

3- بجز چند فقره زد و خورد شدید بین گروههای طرفدار خمینی و شریعتمداری، تبریز نسبتاً در ماه گذشته آرام بوده است. ایستگاه تلویزیون دوباره برای مدت کوتاهی توسط یک گروه مسلح از جانب حزب جمهوری خلق مسلمان ایران (که پیروان شریعتمداری هستند) اشغال شد و اینها اعتراض می کردند که تلویزیون تظاهرات آنها را به نحو مطلوب نشان نمی دهد (تلویزیون تظاهرات آنها را نشان نمی دهد زیرا چندین تظاهر کننده عکسهای شریعتمداری را حمل می کنند و نه عکسهای خمینی را). رقابت بزرگی بین آیت اللّه قاضی و مدنی (نماینده ویژه خمینی در تبریز) از یک سو و ملاهای مهم بسیاری از سوی دیگر در جریان است. زد و خوردهای مسلحانه بین بعضی از کمیته های آنها روی داده است. هر چه مردم بیشتر سرخورده می شوند، به همان اندازه شریعتمداری و گروههای دست چپی بزرگتر می شوند. آنها نسبت به هر گونه عدم احترام یا توهین به شریعتمداری حساسیت بیشتری نشان می دهند. در حدود سه هفته قبل، قم در شرف انفجار بود. مردم مرند مغازه های خود را تعطیل کرده برای الحاق به تبریزیها آمده و «دنیا را به خاطر یک ناسزا به رهبر مذهبیشان می خواستند زیر و رو کنند.» بعضی از آنها فریاد می زدند ولی به دنبال دستور تلفنی شریعتمداری آرام شدند.

4- استاندار جدید ظاهرا مردی است به درد نخور، سرخوردگی در همه جا آشکار است. مردم مانند سابق شور و هیجان برای شرکت در راهپیمایی نشان نمی دهند. دکانداران در خیابان اصلی هنگامی که قاضی را همراه گروهی کمتر از یکصد نفر در حال راهپیمایی به پشتیبانی از دادگاههای دادگستری اسلامی دیدند، می خندیدند. تنها چند حزب توانستند راهپیمائی حدود بین 10 تا 20 هزار نفر را برای این منظور سازمان دهند.

5 - مهمترین خبر برای عموم ظرف دو هفته گذشته تصفیه دانشگاه بوده است. نخستین فهرست اخراج شوندگان شامل 12 استاد، 10 کارمند و 30 دانشجوی سابق بوده است. فهرست دوم که هفته گذشته علنی شد شامل 11 استاد (سه استاد از کرسی زبان انگلیسی)، چهل دانشجو و چند کارمند بوده است.

فهرست سوم در هفته جاری منتشر خواهد شد. دانشگاه آماده اعتصاب می شود. آنها معتقدند که «مسلمانان» خالص در کمیته پاکسازی می خواهند خلأیی در سازمان آموزشی دانشگاه ایجاد کنند.

6- دستگیریهای اخیر شامل نمایندگان کیهان و آیندگان (دکتر وفائی) بوده است.

7- هرچند چند نشریه (روزانه و هفتگی) به زبان ترکی منتشر می شود (و اغلب تبلیغ کننده افکار کمونیستی و ناسیونالیستی ترکی است) و احزابی مانند حزب دمکرات آذربایجان خود را تجدید سازمان می دهند. احساسات ملی ترکی در تبریز نیرومند نیست. گروههای دست چپی همه جا خوب سازمان

ص: 239

یافته اند. تعداد قابل ملاحظه ای از اندیشمندان و کارگران از آنها حمایت می کنند. لینگن

مطالعه ای درباره اوضاع کنونی ایران

سند شماره (32) از : آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده آمریکاتاریخ : 10 ژوئیه 79 - 19 تیر 1358 به : سفارت آمریکا، تهران - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 6052 موضوع : مطالعه ای درباره اوضاع کنونی ایران (طبقه بندی شده به وسیله ریچارد اچ. کرتیس، معاون مدیر امور خاور نزدیک 1- (محرمانه) تصمیمBCR شما را قدردانی می کنیم و معتقدیم که یک سند کاری مهم و سودمند است و بدین منظور و بر اساس تفکرات شما و کمکهای اسنو و مک گافی ما مطلب ذیل را به عنوان BCRتوصیه شده مربوط به مسائل و برنامه ها تقدیم می کنیم. معتقد نباشیم که اوضاع و احوال کنونی پیشنهاد طرحها را عملی می کند و معتقدیم این قسمت در وضع تعلیق نگه داشته شود تا زمانی که زمینه عملی بودن آنها فراهم گردد. در این ضمن BCR و نقشه های برنامه ای باید به نحو مؤثری نیازها و مشکلات شما را به عنوان شالوده ای برای آنچه که پشتیبانی واشنگتن مقرون به صلاح تشخیص داده شده و آنچه که اقدامات محل مأموریت عاقلانه و ممکن به نظر می رسد تشریح کند. در چنین زمانی اگر شما معتقد باشید یک بررسی نهایی که از اعتبار برخوردار باشد عملی است، خواهشمند است آن را به امور خاور نزدیک ارسال کنید.

2- BCR الف) ایران امروز در مرحله مابعد تکان شدید انقلابی قرار گرفته که حکومت محمدرضا شاه پهلوی را سرنگون کرده است. دستگیریها و اعدامها ادامه دارد، تعداد بیکاران بیش از سه میلیون نفر برآورده شده است، اقلیتهای قبیله ای و قومی برای خودمختاری به هیجان آمده اند. مذاهب اقلیتی هراسناکند و گروههای سیاسی مخالف برای پیشبرد منافع خود و خنثی کردن تفوق سیاسی بنیاد گرایان اسلامی با طرق و وسایل کلنجار می روند.

ب) اعتبار و نفوذ و حاکمیت در کشور، پخش شده است. به طوری که دولت موقت مهدی بازرگان نخست وزیر برای برقراری کنترل و به دست گرفتن قدرت مؤثر از دست انبوه کمیته های محلی که در جریان انقلاب سر بر آورده اند. مبارزه می کنند. قدرت واقعی در ایران همچنان در دست رهبران مذهبی با جاذبه فوق العاده آیت اللّه خمینی، رهبر انقلاب است که چهره مرکزی آن را تشکیل می دهد.

ج) فعالیت اقتصادی در داخل ایران به طور عمده فلج شده است. بجز صنعت نفت که بار دیگر مقادیر کافی نفت تولید و تصفیه می کند تا نیازهای محلی را برآورده و صادرات را به مقیاس کاهش یافته ای از سرگیرد، عملاً همه فعالیتهای صنعتی راکد است. سرعت و شور و هیجانی که برای احیای صنایع لازم است با توجه به زیر و روییهای سیاسی و مواضع آشکار مردم و فرار سرمایه ها در دوران قبل از انقلاب و عزیمت تعداد کثیری از مدیران و تکنوکراتها (چه ایرانی و چه خارجی) نامعلوم است. بیکاری وسیعی که به وجود آمده و 5/3 میلیون نفر در میان یک جمعیت 35 میلیون نفری برآورد شده است، ممکن است کوششهای تثبیت مجدد دولت موقت را خنثی کرده و معادلات شکننده سیاسی را در سراسر کشور به نحو جدی به مخاطره اندازد.

ص: 240

د) قانون اساسی موعود و اصلاحات برای ترمیم سوءاستفاده های حقوق بشر در ایران به کندی صورت می گیرد، هر چند طرحی از قانون اساسی منتشر شده است، انتخابات برای یک مجلس مؤسسان که این طرح را بررسی کند به تعویق افتاده است. زندانهای ساواک که در جریان انقلاب خالی شده بود، بار دیگر از زندانیهای متهم به انواعی از جنایات علیه مردم در دوران سلطنت شاه مجددا پر شده است و اغلب این زندانیان به دنبال محاکماتی، پشت درهای بسته از سوی «دادگاههای انقلابی» در خارج از نظام قضائی ایران، قرار است اعدام شوند. پشتیبانی عمومی از چنین محاکماتی قابل ملاحظه است و عکس العمل شدید نسبت به قطعنامه مجلس سنای آمریکا در محکوم کردن آنها نشان دهنده دشواریهایی است که ما در اصرار علایق حقوق بشر آمریکا، با آن روبرو خواهیم شد.

ه) از لحاظ فرهنگی، ایران در حالت تخمیر (غلیان) است. رد فرهنگ غربی و به ویژه فرهنگ آمریکایی به عنوان جزء جدایی ناپذیر از این انقلاب حادث شد. آیت اللّه خمینی قصد خود را برای تجدید ساخت نظام آموزشی طبق اصول تعالیم اسلامی و تصفیه آن از نفوذهای رو به انحطاط غرب اعلام داشته است. نهادهای فرهنگی مهم، یا تعطیل شده و یا به نمایشگاههای «فرهنگ انقلابی» تبدیل شده اند.

موفقیتهای ایران در زمینه پیشرفت حقوق زنان که با سختی به دست آمده، رو به فرسایش گذارده است و زنان تحت فشار قرار گرفته اند تا به چادر سنتی باز گردند و حمایتهای قانونی که در دوران شاه از زنان می شد، در معرض ابطال قرار گرفته است. خارجیان از همه نوع و رنگ به موازات اوج گرفتن نفرت از بیگانگان، از کشور اخراج می شوند. در عین حال ایرانیان بسیاری ضرورت یک نوع تماس خارجی را همچنان به رسمیت می شناسند و بسیاری از آنها و به ویژه آنهایی که دارای تحصیلات غربی هستند با خفقانهای شدید بنیاد گرایان اسلامی مخالفت می کنند. علاقه به آموختن زبانهای خارجی و به ویژه انگلیسی همچنان در سطح بالا قرار گرفته است و تعداد زیادی از دانشجویان ایران گرایش به آموزش و پرورش غربی و آمریکایی دارند.

و) روابط سابق نزدیک ایران با ایالات متحده در حال حاضر در یک مرحله فشار تا سرحد قطع شدن قرار گرفته است. حتی آنهایی که از لحاظ سنتی دارای گرایشهای غربی در ایران هستند باید فعلاً از هر گونه تماس آشکار با ایالات متحده خودداری کنند. در کشوری که «یک دست پنهانی» (معمولاً ایالات متحده یا شوروی یا اسرائیل) مسئول هر چیزی قلمداد می شود، عدم اعتماد وسیعی درباره حکومت ایالات متحده وجود دارد. این سوءظن وجود دارد که ایالات متحده می کوشد هدفهای انقلاب را به طرق مختلفی، از به کار گرفتن عوامل ساواک به عنوان قاتل گرفته تا بهره برداری کنندگان از عدم رضایت و تحریک کنندگان قیام در میان اقلیتها، ترمیم اقتصادی ایران و رشد آینده آن را راکد سازد. علی رغم این سوءظن و حتی در قبال محکوم کردن اشیاء آمریکایی از سوی روحانیون مسلمان، این اشیاء از سوی بخشهایی از جمعیت ایران به ویژه جوانان و طبقه متوسط مورد قدردانی است. آمریکا که بسیاری از رهبران انقلاب را در خود پرورش داده و اکنون موطن هزارها دانشجوی ایرانی است به طور کلی با نظر مساعد تلقی می شود ولی با این وجه تمایز که «مردم آمریکا» و حکومت آمریکا با یکدیگر فرق دارند.

ز) علی رغم ترسها و سرخوردگیها و خنثی سازیها درباره آنچه که آنها به ایالات متحده سوءظن دارند یا از آن ممکن است انتظار داشته باشند عده زیادی از ایرانیان همچنان معتقدند که هم گذشته نزدیک آنها و هم سرنوشتشان به نحو تفکیک ناپذیری به ایالات متحده پیوند داده شده است. ارتباط بر اساس فرد به فرد

ص: 241

هنوز هم خود جوش و صریح و اغلب صمیمانه است و لیکن لفاظی عمومی و آشکار که به وسیله رسانه هایی که نظر عفو ندارند و اغلب صحنه سازی می کنند، به نحو خستگی ناپذیری خصمانه است.

ح) هدفهای هیئت نمایندگی سیاسی ایالات متحده در ایران در حال حاضر عبارت است از حفظ مناسبات صریح و پر از همکاری عملی با دولت موقت ایران تا اندازه ممکن علی رغم تندگوییها از جانب رسانه ها و رهبران مذهبی و افراطیون. نیل به این هدف در یک محیط و جو روانی که در آن دولت ایالات متحده (همگام با رسانه های ایالات متحده) در مظان این اتهام قرار گرفته که ریشه همه آشوبهای ایران است، امری است که در بهترین صورت ممکن حدسی که در نتیجه چهره ای که ایران از آن لحاظ بین المللی ساخته است، پیچیده تر شده است. آنچه که رسانه های گروهی ایالت متحده از انقلاب ایران در معرض اطلاع عموم گذارده است، این تمایل را در برداشته است که مبتنی بر خبر باشد و نه تجزیه و تحلیل و بیشتر روی آنچه که خطاست از روی عدم علاقه توجه شده است. توجه نزدیک به چنین برداشتی از حوادث ایران مقامات مسئول ایران را بر آن داشته است تا نتیجه بگیرند که آمریکا خیرخواه آنها نیست و بالعکس این مطلب را در ذهن آمریکاییان القا می کند که ایران در هر زمینه ای دچار فلاکت است.

ط) مناسبات نزدیک ما با شاه و پشتیبانی طولانی و دراز مدت از رژیم او فراموش نشده و به این زودیها فراموش نخواهد شد. اثرات ماندگار این مناسبات نزدیک، حکومت ایالات متحده را در نقش مداخله جو معرفی می کند که عملیات عرفی آن کذب آن را نمایان می کند و اقدامات گذشته آن مانع آن می شود که از اعتبار معنوی در قضاوت درباره انقلاب ایران برخوردار باشد.

ی) در حالی که دل نگرانیهای داخلی ایران امور بین المللی را تحت الشعاع خود قرار داده سیاست خارجی ایران انتظار می رود منعکس کننده وضع دوگانه امور داخلی ایرانی باشد. بدین معنی انتظار می رود که دولت رسمی بازرگان نخست وزیر با سرعت سیاسی تا آن اندازه عملی که برای عادی کردن مناسبات با ایالات متحده و کشورهای غربی فراهم ساخته است، حرکت کند و در عین حال منعکس کننده سیاستهای آیت اللّه و تابع مداخلاتی بر حسب اراده او باشد. مواضع اعلام شده و مورد انتظار از این قرار است:

- احساس مخالفت عمیق نسبت به اسرائیل، روابط نزدیک با سازمان آزادیبخش فلسطین، تقسیم پشتیبانی سنتی ایران از کشورهای میانه روی عرب.

- پشتیبانی از سیاستهای مورد حمایت کشورهای کم رشد رادیکال در تریبونهای تبلیغاتی بین المللی اقتصادی و سیاسی از جمله شرکت در نهضت کشورهای غیر متعهد.

- موضع جنگ طلبانه در اوپک.

- احساس مخالفت نسبت به رژیم طرفدار شوروی در افغانستان (که ضد اسلامی تلقی می شود).

ک) سیاستهای اقتصادی ایرانی بجز پاسخ گویی به نیازهای فوری کوتاه مدت و رد هدفها و تأکیدهای دولت شاه هنوز کاملاً روشن نیست. معذالک انتظار می رود که علاوه برداشتن موضع مساعد نسبت به کشورهای کم رشد رادیکال و روش جنگ طلبانه در مورد قیمتهای نفت، ایران نسبت به سرمایه گذاریهای بیگانه سوءظن ویژه ای خواهد داشت و همچنین درباره نقش شرکتهای چند ملیتی و ارتباط داشتن علوم و تکنولوژی با نیازهای عمرانی آن. سیاست داخلی اقتصادی احتمالاً بر کشاورزی و بخشهای روستایی و کوششهای متمرکز برای انتقال دادن عناصر بیکار شهری به مناطق روستایی و افزایش تولیدات کشاورزی ایران و کاهش واردات هنگفت مواد غذایی تأکید خواهد داشت. اما اینکه این هدفها چگونه تحقق خواهد

ص: 242

یافت هنوز روشن نیست.

ل) نهادهای دانشگاهی ایران یکسال قبل دارای عده زیادی آمریکایی بود که تدریس می کردند. آنها یا سمتهای مشاور داشتند یا سرگرم پژوهش بودند. از این تعداد مشتی بیش نمانده اند و محوطه های دانشگاه روی هم رفته فعلاً از وارد کردن مدرسین اجتناب می کنند. با خروج به مقیاس بزرگ کادرهای واجد شرایط، چه ایرانی و چه آمریکایی این اوضاع ممکن است معکوس شود، ولی بدون شک تا زمانی که حساسیتهای ضد بیگانه و به ویژه ضد آمریکایی از حدت و شدت کاهش یافته باشد، اینچنین نخواهد شد.

م) یکی از مهمترین پیوندهای ارتباطی نهادی ما با ایرانیان چه در تهران و چه در شهرستانها در قبل از انقلاب، مرکزی به نام انجمن ایران و آمریکا بوده است. در اصفهان و تهران این دو مرکز از خشونت انقلاب آسیب نادیده بیرون آمده است (شاید این امر تعمدی نیز باشد) و تدریس زبان انگلیسی و فعالیت کتابخانه ای از سر گرفته شده است (کتابخانه آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا در تهران در واقع شده است). در حالی که کادرهای انقلابی هنوز ساختمان شیراز را در اشغال دارند، ما امیدواریم که دولت بتواند بازگشت آن را به زودی عملی سازد و تدریس انگلیسی در آنجا نیز از سرگرفته شود. ما معتقدیم که ادامه این نهادها در یک چنین دوران پرتشنجی در روابط ایران و آمریکا، بسیار اهمیت دارد. این نهادها با توجه به لزوم انتقال دفاتر آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده به محوطه های امن دفتر سفارت اهمیت بیشتری پیدا می کند. اکنون تنها پنجره های ما برای شنوندگان و مخاطبان ایرانی باز است.

3- مسائل و نگرانیها مسئله اول: ایرانیان عدم اعتماد وسیعی نسبت به دولت ایالات متحده دارند. این سوءظن حاکم است که ایالات متحده به نحو فعالی می کوشد هدفهای انقلاب را خنثی کرده و از لحاظ سیاسی و اقتصادی در امور داخلی ایران مداخله کند. رسانه های آمریکا نیز با رفتار فاقد علاقه نسبت به ایران به این برداشت ایران مبنی بر اینکه آمریکا خیرخواه ایران نیست؛ کمک می کنند. برای ایرانیان پشتیبانی دراز مدت آمریکا از شاه، ایالات متحده را در یک نقش مداخله گر، جلوه گر ساخته است که اقدامات عرفی آن کذب اصولی است که آن را تبلیغ می کند و مانع آن اعتبار اخلاقی می شود که درباره انقلاب ایران قضاوت کند.

مسئله دوم: از نظر بسیاری از ایرانیان به ویژه رهبران مذهبی، «ماتریالیسم» و «انحطاط» غرب از جمله جامعه و فرهنگ و افکار و ارزشهای آمریکا مردود است. به ویژه از لحاظ پشتیبانی ایالات متحده از شاه سیاست حقوق بشر آمریکا در معرض سوءظن قرار گرفته است.

مسئله سوم: دولت موقت ایران نسبت به سیاستها و اولویتهای اقتصادی شاه که بر عمران صنعتی شهری، و کالاهای مصرفی و خرید اسلحه و سرمایه گذاری بیگانه و کارشناسان بیگانه تأکید داشت، نظر انتقادی دارد. ایالات متحده به عنوان یک فراهم کننده بزرگ در این بخشها در کوشش برای عادی کردن مناسبات اقتصادی و بازرگانی خود و ایران دچار دشواریهای جدی خواهد شد. نقش شرکتهای چند ملیتی و سرمایه گذاری بیگانه در عمران اگر در گذشته اندکی مغشوش بود، در نتیجه ارتباط نزدیک آن با افراط کاریهای اقتصادی رژیم شاه وضع مشئوم بیشتری خواهد داشت. مبارزه طلبی های ایران در مورد قیمتهای نفت و خودداری از شناسایی اثرات قیمت گذاری نفت در یک ساخت اقتصادی جهانی وابسته به یکدیگر جزء مسائل جدی برای ایالات متحده است.

مسئله چهارم: در حالی که امروزه نگرانیهای داخلی بر مسائل خارجی می چربد مواضع اعلام شده و

ص: 243

مورد انتظار دولت موقت ایران روابط متشنج آمریکا و ایران را باز هم وخیمتر خواهد کرد. به ویژه ایران منعکس کننده احساس مخالفت شدید نسبت به اسرائیل و کوششهای ایالات متحده در خاورمیانه (که به نفع اسرائیل تلقی می شود) خواهد داشت. دولت موقت ایران از سازمان آزادیبخش فلسطین پشتیبانی خواهد کرد و پشتیبانی سنتی خود را از کشورهای میانه رو عرب جدا کرده است. رژیم ایران انتظار می رود از سیاستهای کشورهای کم رشد رادیکال در تریبونهای تبلیغاتی بین المللی اقتصادی و سیاسی از جمله شرکت در نهضت کشورهای غیر متعهد پشتیبانی کند.

4- نقشه های برنامه ای اولویت شماره 1. مسئله: ایالات متحده و انقلاب ایران (1) ایالات متحده در پی مناسبات توأم با همکاری و صریح با ایران است. ایالات متحده در هیچ اقدامی که باعث بر هم زدن امور داخلی ایران شده یا جنبه مداخله در آن داشته باشد، شرکت نخواهد کرد.

(2) ایالات متحده میل عمیق اکثریت مردم ایران را برای دگرگونی به رسمیت می شناسد. ما که خودمان از یک انقلاب برخاسته ایم با آنهایی که در راه یک جامعه عادلانه تر و منصفانه تر می کوشند احساس همدردی می کنیم.

(3) سیاستهای حقوق بشر ایالات متحده بافت اساسی جامعه آمریکا و هسته مرکزی انتقادات ما را منعکس می کند. تعهد و پایبندی ما نسبت به حق بشر دارای اهمیت فوق العاده است و باید بر ملاحظات سیاسی کوتاه مدت فائق باشد. حتی این خطر وجود دارد که در این مورد ایالات متحده در معرض اتهام مداخله جویی قرار گیرد.

(4) پوشش رسانه های آمریکا نسبت به حوادث ایران جهت گیری خبری داشته اند و نه تحلیل گری و بالنتیجه در ایالات متحده چهره ای که کمتر جنبه مثبت داشته باشد، از انقلاب ساخته شده است. معذالک گروهی رسانه های آمریکا کوشیده اند هر چه بیشتر به واقعیات آن طوری که آنها این واقعیات را می بینند متوسل شوند و حوادث را با دیدی عینی گزارش دهند.

(5) درباره انقلاب ایران در ایالات متحده همدردی وسیعی وجود داشته است و این همدردی هنوز هم وجود دارد. ولیکن یک چنین همدردی هم در ایالات متحده و هم از لحاظ بین المللی در نتیجه ادامه محاکمات سرّی و اعدامها رو به فرسایش است.

اولویت شماره 2. مسئله: جامعه، فرهنگ و ارزشهای آمریکا در ارتباط با ایران.

(1) مذهب و معنویت جزئی از بافت تاریخ و جامعه آمریکا است. آمریکا دارای تاریخی از احترام و تحمل برای همه مذاهب است. هرچند اسلام برای آمریکاییان کمتر آشنا است، معذالک از احترام برابر برخوردار است و موضوع علائق علمی و دانشمندی در نهادهای دانشگاهی درجه یک ما است.

(2) پیشرفتهای ایالات متحده در علوم و تکنولوژی یک نیروی مثبت در زندگی آمریکا است.

تکنولوژی، فرد آمریکایی را از بیشتر آن چیزی که زمانی کار طاقت فرسا به شمار می رفت، آزاد کرده اند و کیفیت زندگی همه بخشهای جمعیت ما را به سطح بالاتری ارتقاء داده اند.

(3) فرهنگ آمریکایی از لحاظ کمک به افکار مذهبی، فلسفه، ادبیات و هنرها غنی است.

(4) آموزش و پرورش آمریکایی بر اساس برابری است و برای خدمت به همه بخشهای جمعیت ما کار می کند. اساس و ابداعات آن برای کشورهای رو به رشد که می خواهند نظام تربیتی خود را اصلاح کنند،

ص: 244

اثر مثبت دارد.

(5) تحصیلات دانشگاهی در آمریکا برای ایرانیان برابر با بهترین تحصیلات در هر کشوری خارج از ایران است.

(6) در ایران درباره پیچیدگی نظام سیاسی آمریکا که مبتنی بر اصول فدرالیسم و تفکیک قوا و کنترلها و موازنه ها و جدایی کلیسا از دولت است، عدم اطلاع وسیعی حکمفرماست. سیستم آمریکایی کوششی است برای حفظ حقوق فرد و ایجاد موازنه بین منافع شخصی و صلاح عمومی.

(7) ارزشهای اساسی آمریکایی شامل اعتقاد به جد و جهد، شرافت و درستکاری، خوش بینی درباره توانایی انسان به بهبود زندگی خود و جهان اطراف خود و پایبندی به برابری و دادن فرصت مساوی به همه و وفاداری نسبت به دوستان و خانواده و اعتقاد در ارزشمندی هر فرد و مقدس بودن زندگی انسانی و نیکوکاری و خدمت به جامعه است. اینها ارزشهای منحصر به فرد برای ایالات متحده نیست و همچنین این ارزشها به اندازه برابر در همه آمریکاییها وجود ندارد، ولی این ارزشها القاءکننده بعدهای طبیعت آمریکایی، ماوراء و مافوق «انحطاط» و «ماتریالیسم» هستند.

اولویت شماره 3. مسئله: مناسبات اقتصادی و بازرگانی ایالات متحده و ایران (1) نفت یک کالای حساس در سراسر جهان است و قیمتهای نفت اثرات بلاواسطه و تصاعدی در اقتصاد نسبتا شکننده جهانی دارد. قیمتهای بالای نفت بیش از همه به اقتصاد کشورهای فقیر و رو به رشد صدمه می زند.

(2) سرمایه گذاری بیگانه ممکن است یک نیروی بسیار مثبت در عمران ملی باشد. این سرمایه گذاری بیگانه در اقتصاد و رشد بازرگانی ایالات متحده آمریکا تأثیر داشته است. سرمایه گذاری قابل ملاحظه بیگانه در ایالات متحده، امروز نیز ادامه دارد و برای سرمایه و مشاغلی که فراهم می کند، مورد استقبال است و همچنین برای سرمایه گذاری در ثبات اقتصادی و سیاسی آمریکا مؤثر است.

(3) شرکتهای چند ملیتی وسیله ای بسیار مؤثر و با ارزش برای انتقال تکنولوژی و تشویق رشد صنعتی و عمران هستند.

(4) یکی از مؤثرترین بخشهای اقتصاد ایالات متحده کشاورزی است. ایالات متحده بسیار مایل است در تجربیات و تکنولوژی خود با ایران سهیم باشد.

اولویت شماره 4. مسئله: سیاست خارجی ایالات متحده (1) ایالات متحده در عالیترین سطوح شدیدا پایبند یک صلح عادلانه و جامع در خاورمیانه شامل همه طرفهای ذیعلاقه در بحران اعراب و اسرائیل است.

(2) ایالات متحده به استقلال و تمامیت ارضی همه کشورها در آسیای غربی پایبند است. علاقه ما به صلح و ثبات منطقه ای همچنان باقی است.

(3) ایالات متحده نسبت به حساسیتها و نیازهای کشورهای کم رشد، همدردی نشان می دهد و به نحو فعال از اصول فرمانروایی اکثریت و حکومت دمکراتیک و نظام اقتصادی جهانی منصفانه تر، فعالانه پشتیبانی می کند.

(5) موافقت را اعلام فرمایید. راینهارت

ایران : مخالفین خمینی

ص: 245

سند شماره (33) از: آژانس اطلاعات دفاعی (DIR) - واشنگتن دی. سیتاریخ : 11 ژوئیه 1979 - 20 تیره 1358 به: دفتر وابسته دفاعی (DIR) - تهران طبقه بندی : سری ایران : مخالفین خمینی موضوع: ارزیابی اطلاعاتی شماره 79-139 قسمت خلاصه این ارزیابی، تحلیل پیش درآمدی از نسخه پیش نویس زیر است که امروز به چاپ رسیده است.

پس از فروکش کردن تب انقلاب بسیاری از عناصر جامعه ایرانی ناراضی می شوند، چون می بینند که دیکتاتوری دیگری جانشین شده است. برخی از گروهها هرگز خواستار جمهوری اسلامی نبودند، ولی از آیت اللّه خمینی به عنوان وسیله ای برای بیرون راندن شاه حمایت کردند. گروههای دیگری که خواستار جمهوری اسلامی بودند، مصمم به عدم قبول تعبیرات دیکتاتور مآبانه خمینی هستند که ضمانتهای لازم را برای آزادی بیان و حقوق بشر تأمین نمی کند. گرچه اغلب ایرانیان تحصیلکرده و سیاستمدار به طور فزاینده ای با انقلاب مخالفت می کنند، ولی توده مردم همچنان در حمایت از خمینی مصمم هستند.

گرچه مخالفین خمینی رو به افزایش بوده و صدایشان بلندتر می شود، ولی هنوز هیچ گروهی به طور موفقیت آمیز نتوانسته با او مقابله کند و یا در میانه رو کردن نظرات او تا به حال موفق نبوده اند. تا زمانی که او از حمایت توده ها برخوردار است، این آیت اللّه شکل و جهت جمهوری اسلامی را همچنان تعیین خواهد کرد.

گزارشات سیاسی

سند شماره (34) از: وزیر امور خارجه واشنگتن دی.سیتاریخ : 11 ژوئیه 1979 - 20 تیر 1358 به: سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : سری موضوع : گزارشات سیاسی 1- (تمام متن سری است) 2- آن طور که این شعبه مطلع است یک هیئت درون گروهی تشکیل شده (متشکل از آرون، نیوسون و کارلوک) تا به صورت مداوم وضع بیست کشوری که در لیست «کشورهای بحرانی مورد توجه» قرار دارند، منجمله ایران را بررسی کنند.

3- طریقه این بررسی به صورت مداوم می باشد و ما خواهان مصاحبت با هر کدام از سفارتخانه های کشورهای نامبرده در لیست هستیم. با وجود تحولات اخیر پرسنلی در تهران و اوضاع آشفته و مسائل دیگر، وزارتخانه مایل است که نسخه ای از طرح گزارشات سیاسی سفارت برای جلسه بعدی آرون، نیوسون و کارلوک را دریافت دارد. در این رابطه شما می توانید در تمام زمینه های مربوط که با واشنگتن مشکلاتی دارید، نظرات خود را بیان کنید.

4- ما برای اطلاع شما، ارزیابی «میزان آسیب پذیری» ایران را که مشترکا توسط (؟) و سیا تهیه شده

ص: 246

تکرار می کنیم: «مشکلات سیاسی ایران البته فوق العاده زیاد هستند. ساخت قدرت مرکزیت ندارد و مرکزیت بین کمیته های انقلابی و دولت موقت تقسیم شده. گروههای چپی که قویاً مسلح هستند و طبقه متوسط غیر روحانی، از لحاظ ایدئولوژیک با جامعه ایران اسلامی خمینی، مخالف هستند. همچنین انشعاباتی در داخل تشکیلات اسلامی بین رهبران میانه رو و افراطی وجود دارد. وضع اقتصاد بهبود نیافته و احتمالاً حدود 3 تا 4 میلیون بیکار وجود دارد. در پایان اقلیتهای قومی ایران خود مختاری می خواهند و ظاهرا حاضرند با اعمال زور اهداف خود را به دست آورند.» ونس

اختلافات بازرگانی

سند شماره (35) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سیتاریخ : 13 ژوئیه 1979 - 22 تیر 1358 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره - 2957 موضوع : اختلافات بازرگانی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- ما نگران هستیم از اینکه اگر جو بازرگانی در ایران همچنان رو به وخامت برود، دشواریهای قانونی که GET با آن مواجه است، ممکن است به کمپانیهای دیگر نیز توسعه یافته و اثرات زیانباری در طیف وسیعی از منافع بازرگانی ایالات متحده داشته باشد. ما طالب نظریات شما درباره اقداماتی هستیم که برای محدودتر کردن چنین زیانهایی که ناشی از اختلافات بازرگانی است به عمل آوریم. محتمل به نظر می رسد و همچنین مرجح است از اینکه بیشتر اختلافات بر اساس روابط بین کمپانی مورد بحث و دولت موقت ایران مورد رسیدگی قرار گیرد و دخالت حکومت ایالات متحده تنها به درخواست طرفین عملی شود. به هر صورت نفوذ ما بسیار محدود است، معذالک شاید ما در استمداد از احیای مجدد یا ایجاد مجاری جدید که می توانند مشکلات ناشی از کمبود ارتباطات و سوءتفاهم را که جزء دشواریهایی هستند که ظاهراً مورد را پیچیده تر کرده است، بتوانیم سودمند واقع شویم.

3- به ویژه تصور می کنیم که شاید کوشش برای احیای مجدد اتاق بازرگانی ایران و آمریکا و شورای بازرگانی سودمند باشد (ما تصور می کنیم کمیسیون مشترک به مقدار زیادی طعم رژیم سابق را دارد). هر یک از این دو سازمان خصوصی یا هر دوی آنها ممکن است تریبونی فراهم کنند که در آن دولت موقت ایران بتواند سیاستهای خود را درباره تجدید نظر در قراردادها و تعهدات اجرایی و پروانه های کار حمایت از بیگانگان و غیره... توضیح دهد. به نوبه خود نمایندگان شرکتهای آمریکایی می توانند نگرانیها و مشکلات ناشی از سرگرفتن فعالیت خود در ایران را بیان کنند. به علت غیبت عده زیادی از جامعه بازرگانی آمریکا در تهران چنین اجتماعاتی به طور عمده از سوی دیدار کنندگان از ایران و فرضاً هیئتهای نمایندگی که به ایران می آیند انجام خواهد شد. عضویت در گروه آمریکا ممکن است شامل نمایندگان عده ای از منافع بازرگانی آمریکا یا یک حقوقدان و شاید یک دانشمند یا شخص بیطرف باشد.

صورتجلسه چنین اجتماعاتی ممکن است بین اعضای جامعه بازرگانی به طور وسیعی توزیع شود.

ص: 247

4- همچنین نقش اتاق بازرگانیِ فعال شده یا شورای بازرگانی در کمک به حل اختلافات در موارد ویژه، بخصوص مواردی که کوششهای سفارت نتیجه نداده است، مطلوب خواهد بود. ما انتظار داریم که دولت موقت ایران مایل باشد که رهبری هر یک از این سازمانها منعکس کننده واقعیتهای جدید در ایران باشد و اینکه دولت موقت ایران خود ممکن است به نحوی در آن نمایندگی داشته باشد. دولت موقت ایران و حکومت ایالات متحده ممکن است به عنوان ناظر به چنین سازمانی وابسته شوند.

5 - از سر آغاز کردن فعالیت اتاق بازرگانی یا شورای بازرگانی ممکن است سود بیشتری داشته باشند در اینکه به دولت موقت ایران آمادگی ما را به سودمند بودن، در از سر گرفتن پیوندهای عادی بازرگانی که موجب تقویت مناسبات دوجانبه ما خواهد بود، نشان دهد.

6- اگر شما فکر می کنید که آنچه در بالا گفته شد ارزش مطالعه درباره آن را دارد، ما اندیشه های شما و پیشنهادات شما درباره اینکه چگونه باید اقدام کنیم قدردانی خواهیم کرد. نظر ما این خواهد بود در مرحله اول اندیشه هایی به رضا صدر - وزیر بازرگانی - برای راهنمایی او القاء کنیم. همچنین شایسته توجه خواهد بود اگر از احمد لاجوردی و سایر بازرگانان صاحب مقام یا یک نفر از اتاق بازرگانی ایران مثلاً بنکدار دبیر اجرایی آن کسب نظر کنیم.

7- ما همچنین درباره سازمان دادن (یا اینکه خواهش کردن از بخش خصوصی برای سازمان دادن) کنفرانس از شرکتهای بازرگانی که در ایران فعالیتهایی دارند:

1) برای بررسی تجربیات مختلف کمپانیها در ایران از طریق بررسی مسایل ویژه از سوی هیئتی از کارشناسان و...

2) بحث در اطراف اوضاع سیاسی و سیاست آمریکا از سوی یک مقام ارشد وزارتی و...

3) بررسی کلی اوضاع اقتصادی، اندیشیده ایم. همچنین یک اندیشه دیگر که پیشنهاد شد این بود که از رضا صدر یا سایر سخنگویان واجد شرایط دولت موقت ایران دعوت شود که در این جلسات سخنرانی کنند.

8 - شما باید بدانید در حالی که این پیام در شرف تهیه بود به طور مستقل ویلیام لفلت و والترسری از دان ویدن تقاضا کردند تا به طور بی سروصدایی تا زمانی که ویدن در تهران است درباره فعالیت مجدد اتاق بازرگانی ایران و آمریکا و شورای بازرگانی تحقیقات به عمل آورد. ما اعتقاد زیادی به چنین برداشتی از موضوع نداریم و میل نداریم پیامهای ما یکدیگر را قطع کنند. معذالک ما از ویدن تقاضا کردیم که درباره تحقیقات خود سفارت و وزارت را مطلع سازد.

ونس

بروس عزیز

ص: 248

سند شماره (36) وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیتاریخ : 20 ژوئیه 1979 - 29 تیر 1358 اداری - غیر رسمی طبقه بندی : خیلی محرمانه بروس لینگن، کاردار سفارت آمریکا در تهران بروس عزیز:

در این نامه می خواهم گفتگوهای خود را با اندی سنز و صحبت قبلی خود را با ویکتور درباره گزارشگری سفارت خلاصه کنم. جداً برای یک مأمور وظیفه شناس خارجی - و کاملاً منصفانه - بایستی که بگویم که به نظر من سفارت کار بزرگی در مواجهه با موانع خطرناک به عهده داشته و انجام می دهد. حالا به سرعت به موضوع این نامه بپردازیم.

به نظر من چند چیز در گزارشها باید رعایت شود:

اولاً؛ در مقابل حوادث مهم به گزارش سریع و هشیارانه نیاز داریم. برای مثال وقتی بازرگان از روحانیون در کابینه استفاده کرد، وقتی ژنرال رحیمی تیرباران باشد، وقتی راهپیمایی وحدت انجام می شد، وقتی ملی کردن اعمال گردید یا خرابکاریهای مهمی که در مناطق نفتی وجود دارد، احتیاج به پیام کوتاه و سریع سفارت با تحلیل مناسب می باشد. ممکن است عصر همان روز مجبور به مطالعه مطلبی باشم. گرچه مایلم بر قضاوتهای خودم تکیه کنم، ولی برای خدمت بهتر به مصالح ملی، اظهار نظر مسئولانه شما مقبول تر است.

ثانیا؛ ما احتیاج به عوامل اساسی که باعث بنای بهتر معلومات ما در مورد ایران انقلابی شود، داریم.

دقیقاً همان طرح گزارش نویسی ویکتور در نظر ما است. خیلی ساده بگویم که ما در اینجا، شرح حال گروههای سیاسی، یا وضع جاری زندگی روزانه در رابطه با سطوح مختلف در ایران را در اختیار نداریم.

غفلت از حوادث ایران، در اینجا بسیار است. مطبوعات آمریکا در اینجا کار جالبی نمی کنند. ولی در غیاب گزارشات سفارت چاره ای جز وابستگی به خبرنگاران بی تجربه نیست. ما به خصوص احتیاج به تعقیب جریان وضع قانونگذاری داریم.

ثالثا؛ ما نیاز به گزارش مذاکرات مهم شما و دیگران در سفارت داریم. برای مثال شما تنها مأموری هستید که با نزیه دیدار کرده اید و ارزیابی شما از این شخصیت عمده و نظریاتش در مورد آمریکا مطمئناً در اینجا با توجه بسیار زیادی در سطوح بالا مطالعه خواهد شد. در واقع مطالعه هر مطلب ارسالی شما با نظریات یا گزارش گفتگوهای مهم، وسیعاً در میان مقامات دولتی ما که اخراج نشده اند ضمانت می شود.

علاوه بر این امیدواریم ویکتور و دیگران علیرغم مخالفتهایی که با شما در سفارت دارند، بتوانند برای گفتگوهای سیاسی - اطلاعاتی ایران، انگیزه ایجاد کنند. ما در واقع نیاز به نوعی گزارش داریم که در گذشته توسط یک مقام سفارت از افرادی نظیر متین دفتری تهیه می شد؛ مانند بعضی از خبرنگاران ورزیده تر یا دیگر آمریکاییان که تمایلی به دعوا و مرافعه ندارند، ولی دارای شم سیاسی هستند. حتماً این گونه افراد را هنگام گزارش شناسایی کنید تا ما بتوانیم اعتبار آنها را طبق ضوابط خودمان ارزیابی کنیم.

و عاقبت گزارشگری عالی درباره گروههای اقلیت، در زمینه سیاسی، امتیازی واقعی برای این اداره بوده است. فکر می کنیم که ما به مسئله یهودیان ایران به طرز موفقیت آمیزی پرداخته ایم (با چشم پوشی از قطع

ص: 249

نامه جاویتس) که قسمت اعظم آن به خاطر جریان گزارشات مستمر همه شما بوده است. دو پیشنهاد جزئی دارم: اولاً اجتناب از شایعات، نظرات و تصورات مشکوک که احتمالاً اعلام خطر موجهی را سبب می شود. از حوادث سهمگین صحبتی نکنید، مگر اطمینان پیدا کنید که مورد دارد. اتهامات افراد را در مورد زندانیان یا اعدامیان تکرار نکنید، مگر اینکه صحت آن را قبلاً تأیید کرده باشید. به عبارت دیگر گزارشها را همچنان ارسال دارید، اما دقت کنید که صحیح و مطمئن باشند.

ثانیا- امیدوارم که سفارت تماس با این موضوع را همچنان توسعه بدهد. برای مثال آیا کسی سعی کرده است که با جناح چپ جنبش یهودیان برای دریافت نظریات آنها از حوادث، تماس بگیرد؟ ممکن است طرح ویکتور را برای گزارش دادن به همراه پیشنهاداتی برایتان بفرستیم. امیدوارم که شما در مواقعی که فکر می کنید واشنگتن نسبت به آنچه که برای ما می فرستید واکنش درستی ندارد، ما را در جریان قرار دهید و این کار را با ابراز تأیید خود با اتخاذ سیاستهای ما و اعمال آنها در اوضاع جدید به کار برید.

همان طور که قبلاً هم به ویکتور گفته ام دوست دارم که جریان مستمر ارتباط غیر رسمی بین دفتر و سفارت حفظ شود تا هر دو ما مطلع باشیم که آنچه را که شما انجام می دهید، مطابق اهداف است یا نه.

قربانت هنری پرشت رئیس اداره امور ایران

انتخاب سفیر

سند شماره (37) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیتاریخ : 21 ژوئیه 1979 - 30تیر 1358 به : سفارت آمریکا در تهران - فوری طبقه بندی : سری شماره : 9711 موضوع : انتخاب سفیر 1- (تمام متن سری است) 2- همان طوری که وزیر امور خارجه گفته، همگی ما عمیقاً از تمایل شما به ماندن در تهران برای مدت طولانی تری به منظور فرصت مقتضی برای انتصاب سفیر تشکر می کنیم. ما اوضاع را از نزدیک برای هفته های آینده در تهران بررسی کرده تا برای حل این مسئله آمادگی پیدا کنیم. ما مترصد علائم تمایل صمیمانه دولت موقت ایران برای بهبود روابط هستیم تا تجربه رد شدن والتر کاتلر تکرار نشود. ما در این مورد احتیاج به اطمینان مطلق داریم و به علاوه پس از اعزام سفیر جدید باید مطمئن باشیم که قادر به انجام وظایف به طور مؤثری باشد. لذا نگران هستیم که مبادا شرایط در هفته های آینده بدتر شده و اینکه وضع امنیت سفارت بهتر شود.

3- نظر آیت اللّه در مورد ایالات متحده مسئله مهمی است. در این رابطه به نظر می رسد که بیانات وی در هفته های اخیر، نسبت به بهار خالی از حمله به آمریکا بوده است. بالاخره به سادگی لازم است که فرجه کافی زمانی را در رابطه با وضع انتخاب و معرفی سفیر جدید به سنای آمریکا در نظر گیریم.

4- با این فرض که شرایط مساعد باشد و مشکلاتی پیش نیاید به نظر ما مشورتهای خصوصی با

ص: 250

اعضای اصلی سنا پس از تعطیل اوت بایستی آغاز گردد. اگر اوضاع مساعد بود و هیچ حادثه برهم زننده ای در ایران وجود نداشت تا انتخاب سفیر را غیر محتمل بنماید، ما در وضعی قرار خواهیم داشت که پیشنهاد خود را در ماه سپتامبر به رئیس جمهور بنماییم؛ با این نظر که جریان معرفی به سنا و انتخاب در انتهای اکتبر به پایان برسد.

5 - اگر نظریات خود را در این مورد به ما بدهید سپاسگزار خواهیم بود. منجمله ارزیابی شما در مورد مطلوبیت و اهمیت روابط با ایران در زمینه تعیین سفیر در چهارچوب زمانی پیشنهادی.

ونس

موضوع: گزارش سه ماهه سیاسی

سند شماره (38) از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 22 ژوئیه 1979 - 31تیر 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی رونوشت جهت سفارتخانه آمریکا در: ابوظبی، آنکارا، بغداد، ظهران، دوبی، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، لندن، منامه، مسکو، مسقط، پاریس، وی هینگان محور سند : دولت موقت ایران طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 7635 موضوع: گزارش سه ماهه سیاسی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: تحلیل زیر سعی در اندازه گیری کمی (ولو اینکه کاملاً دقیق نباشد) پیشرفت در جهت حل دوگانگی خلاف قاعده سیستم حکومتی ایران از انقلاب فوریه تاکنون دارد و این دوگانگی بر اثر پیروزی غیر منتظره و ناگهانی بودن انقلاب، به وجود آمده است. ما چنین می فهمیم که علیرغم ظاهر بسیار عادی، دولت موقت ایران در تثبیت اقتدار سیاسی خویش ناموفق بوده است. بخش غیر رسمی (کمیته های انقلاب و ملحقات آن) همچنان به پیشرفت (رشد) خود ادامه می دهند و البته به عنوان یک منبع قدرت موازی (با قدرت دولت) پیوسته قویتر می شوند. رشد ناآرامیهای سیاسی، ملازم این وضع غیر عادی امور بوده است.

در هفته های اخیر، دولت موقت بیشترین توجه خود را به مراحل مربوط به قانون اساسی و دورنمای یک دولت انتخاب شده به وسیله مردم که تا اوایل پاییز تشکیل شود، به عنوان راه حلی برای معمایی که تاکنون از طرق دیگر موفق به حل آن نشده، معطوف کرده است. (پایان خلاصه) 3- این گزارش سعی در ارزیابی موقعیت سیاسی ایران، به عنوان یک جریان، با مشخصه های کمی دارد. انجام این کار مشکلاتی سیاسی در بر دارد که کمترین این مشکلات، کمبود اطلاعات رسمی است که ممکن است برای ارزیابی روندها لازم شود. بلکه سوءظنی که در ایران امروز نسبت به کلیه اعمال حکومت آمریکا وجود دارد و همچنین عدم امنیت عمومی در تمام مناطق کشور، تقریباً جمع آوری اطلاعات برای کارمندان سفارت را غیر ممکن ساخته است، مگر در موارد خیلی نادر. معهذا پدیده هایی وجود دارند که قابل اندازه گیری به طور کمی می باشند (حداقل به شکل تقریبی) و ما سعی کرده ایم با استفاده از این اطلاعات، مدلی بسازیم که با آن به خوبی بتوانیم جریان سیاسی را ارزیابی کنیم.

4- ارثی که انقلاب ایرانیان باقی گذاشت، سیستم دوگانه حکومت بود. بخش رسمی آن توسط بازرگان

ص: 251

و قسمت غیر رسمی آن به وسیله آیت اللّه خمینی رهبری می شود. بر طبق مدل (روش) ما، این یک موقعیت غیر عادی است و پیشرفت (بهبود) سیاسی باید این طور تعریف شود: پیشرفت به سوی یک حکومت واحد که قابلیت اداره امور ملت را داشته باشد. همچنین این نیز پذیرفته شده است که مقدار ناآرامیهای سیاسی با پیشرفت به سوی یک حکومت معتقد، نسبت معکوس دارد. حوزه های بررسی شده (در این گزارش) عبارتند از:

(الف) - حکومت رسمی کابینه حکومت ایالتی (استانی) و محلی دادگستری - قوه مجریه آموزش سیاست و طراحی اقتصادی رفاه عمومی وسایل ارتباط جمعی دفاع ملی (ب)- حرکت انقلابی رهبری کمیته ها ارتش اضطراری و نیروهای غیر منظم نظام دادگاههای انقلابی (س)- مخالفین سیاسی سازمانهای دست چپی گروههای میانه رو تندروها - تروریستها اقلیتهای نژادی با استفاده از این طبقه بندی ما قصد داریم هر سه ماه یک بار این گزارش را تهیه کنیم.

5- حکومت (الف) کابینه وقتی که بازرگان و کابینه اش بر سر کار آمدند، چنین گمان می کردند که وظیفه آنها نظارت و رسیدگی به امور ملت و در ضمن آن تهیه قانون اساسی که تحت آن سرانجام دولت قانونی انتخاب می شد، است. اما دو مسئله این گمان را درهم ریخت؛ اول آنکه وظیفه ایجاد یک چهارچوب حکومتی که دولت موقت از ابتدا تصویر آن را در ذهن داشت، بسیار پیچیده تر از آنکه رهبران جدید و بی تجربه فکر می کردند، از آب درآمد و مسئله دوم که مهمتر نیز هست، این است که دولت موقت خیلی زود دریافت که اوقات زیادی را در جهت یکسانسازی منابع متضاد قدرت که ناشی از دوگانگی سیستم حکومت بود، صرف کرده است. در نتیجه حرکت به سوی انتخابات برای حکومت دائم، به کندی و به طور تصادفی انجام می پذیرفت (گواه این

ص: 252

مسئله رفراندوم جمهوری اسلامی در ماه مارس است) با گذشت زمان از بهار به تابستان، بازرگان و یارانش دریافتند که شدیداً در کوششهای بی ثمر برای اعمال قدرت در سطوح مختلف حکومت ملی ناتوان هستند. در حالی که روحیه کابینه بازرگان در حال خرد شدن بود، وزیر دادگستری (مبشری) به دلیل اینکه وجود دادگاههای انقلاب اعمال او را غیر ضروری می نمودند، استعفا کرد. وزیر امور خارجه (سنجابی) نیز (از دور) خارج شد؛ وزیر دفاع ملی (مدنی) به یک مرتع سبزتر سیاسی در نیروی دریایی و استان خوزستان ارتقاء پیدا کرد و مشاور نخست وزیر، امیر انتظام، ایران را به قصد اسکاندیناوی ترک کرد. کوشش برای مهار قدرتهای غیر رسمی نظامی ادامه دارد، گرچه عملی بی ثمر است. به نظر می رسد که دولت ایران توجه خود را به سمت مسئله قانون اساسی معطوف و از اتلاف انرژی در درگیریها خودداری می کند. موقعیت کنونی نشان می دهد که فقط یک «دولت منتخب مردم» قادر است به مشکلات متعدد موجود بپردازد، که یکی از این مشکلات همان سیستم دوگانه حکومتی غیر رسمی است.

(ب) اداره ایالتی و محلی دولت موقت ایران سریعاً استانداران اکثر 22 استان ایران را تعیین کرده است. تا ماه مارس این مسئله مشخص بود که استانداران در اعمال قدرت در منطقه مأموریت خود در سطح استان، با مشکلات قابل توجهی مواجه بودند. تا پایان 8 ژوئن، استانداران در هفت استان کار خود را ترک کرده بودند. علت ترک کار یا قادر نبودن به انجام وظیفه به علت دخالت کمیته های انقلاب بود و یا اینکه به وسیله همین کمیته ها بیرون رانده شده بودند.

در سطح استانها، ساختمان اداری رژیم سابق، تقریباً دست نخورده باقیمانده بود. این استخوانبندی در بیشتر استانها دلیل از سر گرفتن خدمات اساسی از قبیل جمع آوری زباله و مسائل رفاهی واقعی به طور لاینقطع، به شمار می رود. نتیجتاً زندگی شهری فقط به صورت حاشیه ای از انقلاب تأثیر پذیرفته است. در چنین موقعیتی نیز اقتدار واقعی در اداره محلی در دست کارمندان دولت نیست. بر عکس هرچه قدرت کمیته ها بیشتر شود. سطح اداره دولت پایین می رود.

(ج) قوه مجریه و قضائیه پلیس راهنمایی اولین بخش از قوه مجریه رسمی ایران بود که بعد از انقلاب فوریه ظاهر شد. پلیس شهربانی خیلی آهسته تر شروع به اشغال دوباره کلانتریها کرد. آنها اغلب این گونه امکانات را با نیروهای شبه نظامی غیر منظم شریک می شوند. گرچه دستوراتی که توسط افسران صادر می شود، توسط کمیته های مستقر در کلانتریها وتو می شوند و این کمیته ها اعضایشان به ندرت توسط پرسنل رسمی کنترل می شوند.

پلیس عادی و حتی ژاندارمری به طور محدود اجازه حمل سلاح دارند و معمولاً تحت شرایط خاصی، مانند نگهبانی از دفاتر دولتی.

موقعیت در استانها ممکن است کمی بهتر از تهران باشد. گرچه ظاهراً از محلی تا محل دیگر، مسائل فرق می کند. مثلاً مدت کمی پیش در شهر ساحلی چالوس، کارمندان رسمی سفارت مشاهده کردند که ژاندارمری و پلیس شهری به طور عادی انجام وظیفه می کردند. اما در خرمشهر بی اثر بودن پلیس در مهار نیروهای مسلح یکی از دلائل مهم ناآرامیهای آن شهر بوده است.

اساساً وزارت دادگستری در حال احتضار است. امور قضائی که برای مردم اهمیت زیادی دارند، در

ص: 253

انحصار دادستانی انقلاب و دادگاه انقلاب می باشد که هر دو خارج از ساخت اداری دولت موقت بوده و به طور مستقل عمل می کنند. با وجود بیانیه های رسمی مبنی بر اینکه دادگاههای انقلاب با یک سیستم دادگاههای ویژه به منظور محاکمه جرائم ضد انقلابی تعویض می شوند و پیش نویس قانون اساسی که دستگاه قضائی را پیشنهاد می کند، دولت موقت به طور استثنائی در اعمال اقتدار خویش در اداره قضائی ناموفق بوده است. علیرغم پیدایش تدریجی پلیس و ژاندارمری، دولت موقت قادر به کنترل نبوده و دستگیری توسط کمیته ها و نیروهای مسلح غیر رسمی صورت گرفته است. اگر چه پلیس و ژاندارمری به مقرهایشان بازگشته اند، نقش آنها اساساً به عنوان نیروهای کمکی کمیته ها و نیروهای مسلح شبه نظامی می باشد.

(د) آموزش مدارس ابتدایی و دبیرستانها مدت کمی بعد از سقوط دولت بختیار در فوریه باز شدند و علی رغم مشکلاتی که بر اثر کوتاه کردن سال تحصیلی و سیاسی شدن دانش آموزان به علت تجربه هایشان در ماههای اخیر، دولت موقت ایران می تواند از قدرت خویش در دوباره فعال کردن نظام مدارس عمومی راضی باشد. ولی این مسئله در برگزاری امتحانات پایان سال، کاملاً مشهود بود. (این مسئله را باید یادآور شد که امتحانات به علت مشکلات اداری، مدت زمانی باید عقب می افتاد.) مشکلات بزرگی از قبیل کمبود معلم، امکانات ناکافی، مواد درسی متوسط، در آینده مطرح می شود. اما اینها در هر حادثه ای وجود داشته است.

در سطح دانشگاهها، گزارش معتدل تر است. دانشکده ها در پایتخت، به خصوص دانشگاه تهران همچنان بستر گرم فعالیتهای سیاسی هستند و کلاسهای درس به تعداد کم تشکیل می شوند. حتی در استانها، جایی که مؤسسات آموزشی متعددی قادر به بازگشایی کلاسها در تاریخ نسبتاً زود بوده اند، به علت رشد نارضایتی در میان دانشجویان و هیئت استادان در هفته های اخیر، تمایلی به این کار وجود نداشت. پاکسازی وسیعی در سطح استادان و دانشجویان و همچنین جنگ بین گروههای رقیب در سطح دانشکده ها وجود داشته است.

(ه) سیاست و برنامه ریزی اقتصادی توانایی دولت موقت در راه اندازی صنعت نفت و دوباره به دست آوردن محصولات آن، باید به عنوان یک عمل اساسی تلقی شود، گرچه بخش سوخت از مشکلات عاری نیست. دولت موقت در تبدیل وجوه نفت به موجودی اقتصادی قابل استفاده، مشکلاتی را تجربه کرده است. این مورد عدم توانایی دولت موقت در راه اندازی صنعت نفت، یقیناً باعث نابودی زودرس آن می شده. ولی درآمد نفت باعث کاهش ضربات عواقب سنگین انقلاب اقتصادی و اجتماعی شده است.

گزارش در مورد وضع اقتصادی دولت موقت بد است. کوششها در جهت تشویق صنایع در جهت تولید و یا حفظ منافع دراز مدت ملی از طریق به موازنه درآوردن و عادی کردن سریع روابط قراردادی پیچیده که توسط رژیم سابق با کشورهای خارجی و شرکتهای خصوصی بسته شده، به طور استثنائی عقیم مانده است. البته در زمینه اخیر دولت موقت اغلب در اجتناب از دخالت منافع فرعی در روابط قراردادی به طرفی که شدیداً مضر به منافع طرفین قرار داد باشد، ضعیف بوده است. در طرف مثبت قضیه، در روزهای اخیر مقداری پیشرفت در تعیین و تصریح حق تقدمها وجود داشته است و تعدادی مؤسسات تجارتی

ص: 254

خارجی که به ایران باز می گردند، از استقبالی که از آنها به عمل آمده، خشنود شده اند، و در این رابطه تسهیلاتی در دادن اجازه کار به پرسنل خارجی فراهم شده است.

دولت موقت سرانجام بودجه ای طرح کرده که کمتر از مقدار لازم است و از جهات زیادی با سیاستهای اعلام شده تناقض دارد (مثلاً در کشاورزی، آموزش، رفاه عمومی و راهها). این مسئله باید فرض شود که روش سریع و فوری که در تدوین بودجه به کار رفته، بیانگر قدرت کنترلی است که برنامه ریزان اقتصادی دولت در زمینه های مربوط به خود دارا هستند.

سرانجام تصمیم در مورد ملی کردن بانکها، بیمه و صنایع معینی که شاید تحت شرایط، غیر قابل اجتناب باشد، بیشتر نشاندهنده سیاست غیر مشخص اقتصادی در دولت موقت است تا عدم وجود آن.

(و) رفاه عمومی برنامه های رفاهی دولت تحت تأثیر نتایج اعمال اقتصادی که در خلاف جهت رژیم سابق انجام شده و همچنین فرار مغزها، از قبیل مهارتهای تکنیکی و مدیریت است. بیکاری و کم کاری و اشتغال به کار غیر تولیدی مرضی است که شاید اکثریت مطلق نیروی کار را در بر گرفته باشد. پاسخ دولت به این مشکل مسکّن بوده و نه به طور علاج بخش. مثلاً دولت ایران هیچ برنامه ای برای حل مشکلات عظیم کارگری ندارد، در عوض در مواجهه با آنها روش تسکین و ارضای بیکاران را ترجیح می دهد و بر کارفرمایان فشار وارد می کند که تعداد حداکثر ممکن کارکنان را در استخدام خود نگهداشته و به آنان حقوق بدهند، چه کار برای آنها موجود باشد و چه نباشد. در بهترین شکل این کار ممکن است فرصتی برای تدوین سیاست کاری مؤثری را به دست بدهد و در بدترین حالت فقط روز تصفیه حساب را به تأخیر می اندازد.

(ز) وسایل ارتباط جمعی دولت موقت ایران، از طرف قم تحت فشار شدید برای مهار و کنترل مطبوعات است. از انقلاب فوریه تاکنون روزنامه های مستقل و دست چپی مانند پیغام امروز و آیندگان، آماج حملات و تهدیدها، به انزوا کشانیدن و دشمنی آشکار بوده اند. تازه ترین حادثه حمله به دفتر آیندگان در خرمشهر و آبادان است. در اجتماعی که توسط هواداران آیت اللّه خمینی در هفده ژوئیه برگزار شد، روزنامه های ضد انقلابی شدیداً محکوم شدند و در نتیجه این فشارها دولت ایران (وزارت ارشاد ملی) در موقعیت بدی برای تهیه قانون مطبوعات قرار گرفته است. اشخاص زیادی از آن دسته که از انقلاب اسلامی حمایت نمی کنند، این مسئله را تجاوز به آزادیهای مطبوعات قلمداد کرده و در نتیجه آن را محکوم می کنند.

آنچه که مؤید نفوذ بخش غیر رسمی دولت در روزنامه ها است، آغاز به کار بعضی از آنها که منتسب به شخصیتهای مهم مملکتی هستند (مثلاً روزنامه جمهوری اسلامی، منتسب به محمد بهشتی رئیس حزب جمهوری اسلامی و روزنامه انقلاب اسلامی منتسب به بنی صدر، اقتصاددان اسلامی) می باشد. در این رابطه پدیده دیگری که روز به روز ممکن است مهمتر شود، کنترل مالی و مدیریت بعضی روزنامه ها توسط اطرافیان خمینی است؛ مانند روزنامه کیهان، که توسط گروه مافیایی بازاری انجام گرفته.

رادیو و تلویزیون از انقلاب فوریه تاکنون تحت نظر شدید یکی از نزدیکان خمینی، صادق قطب زاده است. رادیو و تلویزیون وسیله مهمی در دست قم برای اسلامیزه کردن برنامه ها است. علیرغم انتقادات فراوان به روش قطب زاده و محتوای برنامه های تلویزیون، تصمیم قم مبنی بر اسلامی کردن برنامه ها، با ظاهر شدن یک ملا بر صفحه تلویزیون در کنار قطب زاده و با تعیین یک هیئت نظارت از طرف تیمهای

ص: 255

اسلامی سخت گیر، تأکید شده است. مسئولین دولت ایران، منجمله وزیر امور خارجه یزدی، و مشاور نخست وزیر، امیر انتظام، اظهار داشته اند که دولت علیرغم پرداخت مخارج رادیو و تلویزیون، هیچگونه کنترلی بر آن ندارد.

(ح) دفاع ملی ارتش به کندی برای ترمیم ضرباتی که در طی انقلاب خورده، تقلا می کند، رهبری جدید، چه داخل و چه خارج خدمت، در مورد طرحی جامع برای نیروهای مسلح صحبت کرده که طی آن تعداد نیروها نسبت به زمان شاه کمتر خواهد شد. معهذا با همین کاهشهایی که تا کنون صورت گرفته، نیروهای مسلح، به خصوص نیروی زمینی در پر کردن کلیه واحدهایش، با اشکالات فراوانی مواجه شده است. مثلاً سطح سربازگیری در نیروی زمینی ممکن است که بیش از 50 درصد احتیاجات جدید تقلیل یافته، نباشد.

گزارش در مورد نیروهای هوایی و دریایی بهتر است اما در آنجا نیز اشکالاتی وجود دارد. به طور مثال تقریباً 000/14 همافر نیروی هوایی شدیداً سیاسی شده اند و مشکلات در سر راه بازسازی ایجاد می کنند، به جای آنکه هسته ای برای انجام آن به وجود آورند.

گروه افسران ارشد تارومار شده اند (مثلاً نیروی دریایی فقط سه افسر دریایی در خدمت دارد و نیروی هوایی با یازده تیمسار در موقعیت بهتری قرار دارد).

افسران کم تجربه ای که اکنون پستهای حساس را اشغال کرده اند، اغلب توسط کمیته های ارتش در نشان دادن توانایی رهبری عقیم شده اند. گروه اخیر که تاکنون سکوت و انعطاف پذیری عجیبی از خود نشان داده است، اکثراً تحت سلطه همافران و افسران معلق و کسانی با درجه پایین که قرار است که در ارتش استخدام شوند بوده و مهمترین تصمیمات ارتش را سخت تحت تأثیر قرار می دهند. ظاهراً در هفته های اخیر قدری بهبود در بعضی واحدهای ارتش وجود داشته و بعضی از فعالیتهای جاری از قبیل بازرسی، مانور و غیره از سرگرفته شده است. اما در حال حاضر ارتش ایران بیشتر یک مفهوم ذهنی است تا یک واقعیت خارجی. در حال حاضر آنها قادر نیستند یک عملیات منسجم اساسی را برای دفاع از کشورشان رهبری کنند.

6- حرکت انقلابی (الف) رهبری رهبری خمینی بدون هیچ مقابله جدی باقی می ماند. انتقادات بی شمار گروههای مخالف که تازه شروع به کار کرده اند، تاکنون بی اثر بوده است. همچنین قدرت شورای انقلاب که چهره اش نامشخص است، رو به رشد می باشد. در حالی که از ابتدا به نظر می رسد که فقط نقش مشاوره ای مبهمی داشته باشد. در هفته های اخیر شورای انقلاب به عنوان یک نیمه قانونگذار عمل کرده است. اکنون همه مسائل معمولی دولت برای تصویب نهایی به شورای انقلاب می رود.

(ب) کمیته ها نارضایتیهای عمومی از کمیته های انقلاب بسیار بهتر از رهبری حرکت انقلابی است و بدون شک برمبنای تماسهای مستقیم با آنها، واقعاً بر روی همه ایرانیها تأثیر می گذارد. تعداد دفعاتی که شهروندان ایرانی در مخالفت با کمیته ها در کنار دولت قرار گرفته اند، رو به افزایش است. گرچه این روزها این گونه مخالفتها بی نتیجه است. در موقعیتهای گوناگون دولت ایران اعلام کرده است که طرحی برای ادغام

ص: 256

کمیته ها و یا به نحوی یکی کردن آنها با نیروهای موجود دولتی دارد، اما تاکنون کمیته ها موفقانه در مقابل تمام کوششهایی که به منظور مهار قدرتشان انجام گرفته، مقاومت کرده اند.

رقابتها میان کمیته ها رو به تزاید است و سرانجام ممکن است این مسئله نقطه ضعفی برای آنها باشد.

آنها همیشه نسبت به اختیارات قانونی یکدیگر حسادت می روند و همراه با محکم شدن موقعیتشان، چشم و همچشمی ها رو به تزاید است.

(ج) نیروهای مسلح شبه نظامی و نیروهای پراکنده (غیر منظم) گروههای مسلح بسیار کمتر از ماههای پیش قابل رؤیت هستند. تعداد بسیار کمی از آنها خارج از کمیته های مختلف و یا رهبری سازماندهی شده ای که در آن قرار دارند، می باشند. پاسداران انقلاب که نیروهای شبه نظامی انقلاب هستند، چنان در حال رشد هستند که ممکن است از نیروهای ارتشی پیشی بگیرند. این پاسداران بودند (اکثر آنها از تهران آمده بودند) که سهمی بیشتر از ارتش در به وجود آوردن صلحی موقت پس از چند روز جنگ در خرمشهر در تاریخ اوائل ژوئن داشتند و نمایش قدرت آنان در رژه روز پاسداران در 28 ژوئن بسیار مؤثرتر از ارتش که دو مورد قبل از آن به اجرا در آورد، بود.

رقابتها و چشم و همچشمی ها در میان شبه نظامیان کمیته ها (که غیر از پاسداران هستند) و گروههای مسلح که همچنان فعالند، رو به تزاید است. پس از آنکه تیراندازیها رو به نقصان گذاشت، حمله به مقر افراد این گروهها در روزهای اخیر افزایش یافته است. نیروی غیر منظم امنیتی سفارت با کینه ورزی شدیدی نسبت به مجاهدین خلق عمل می کند و قبلاً نیز زد و خوردی مسلحانه بین آنان صورت گرفت.

(د) نظام دادگاههای انقلاب ظاهراً برای موقعیتهای فوق العاده (مثلاً محاکمه و تنبیه همکاران رژیم گذشته) به وجود آمده است.

ولی دستگاه دادگاههای انقلاب به صورت بخش لاینفک جریانات سیاسی ایران بعد از انقلاب درآمده است.

در حالی که کلیه کسانی که تاکنون محاکمه شده اند، به طریقی با رژیم پهلوی رابطه داشتند، معنای همکاری رژیم گذشته روز به روز گسترده تر می شود. همچنین دادگاهها گاهگاهی مواردی را که صرفاً جنایی بوده اند، رسیدگی کرده اند. دادگاهها به طور محسوسی استقلال خود را نشان داده اند و کوششهایی (از هر ناحیه می خواهد باشد) را که برای مهار (از هر ناحیه می خواهد باشد) را که برای مهار قدرتشان انجام می شود، با اعدام چهارده نفر در 48 ساعت اول بعد از اعلام عفو عمومی اخیر به خواری کشانیدند.

7- مخالفان سیاسی (الف) سازمانهای دست چپی چپیها به طور جدی تجزیه شده اند. یکی از دو سازمان اصلی دست چپی، حزب توده که سر سپرده مسکو است، در حال حاضر به طور حاشیه ای به جمهوری اسلامی اظهار خدمت می کند و شفاهاً به رهبری خمینی وفادار است. گروه دیگر، فدائیان خلق، پس از مدتی که سعی در حفظ ظاهر جبهه متحدی با دیگر سازمانهای غیر مارکسیستی داشت، اعلام کرد که دوباره مخفی خواهد شد.

(ب) گروههای میانه رو سازمانهای غیر مارکسیست، اما قطعاً ضد مذهب، از ارشاد مذهبی متعصبانه روحانیت سختگیر، شدیداً انتقاد می کنند. گرچه این گروهها از اعتراض در برابر خمینی اکراه دارند و مانند حزب توده به طور

ص: 257

حاشیه ای اظهار خدمت به جمهوری اسلامی می کنند، اما مکرراً در مورد محدودیت آزادیهای شخصی و حقوق فردی در بینش سیاسی خمینی صحبت می نمایند. روحانیت میانه رو و همپیمانان آنها در بازار، چگونگی عملی بودن حکومت الهی را مورد سؤال قرار داده اند و اگر چه نسبت به ضد مذهبها در اعتراض به خمینی، اکراه بیشتری به خرج می دهند، سرانجام ممکن است تأثیر بیشتری بر شکل سیاسی آینده ایران نسبت به ضد مذهبیها داشته باشند.

(ج) تندروها و تروریستها موج تروریسم که با قتل رئیس ارتش، قرنی، شروع شد، هنوز فرو ننشسته است. روزنامه ها خبر سوءقصدها به شخصیتهای مهم که اکثر آنها روحانیون در ارتباط با خمینی و جنبش اسلامی، که او آن را رهبری می کند، بوده اند را انتشار داده اند. اما هیچ اطلاعاتی در مورد تعداد تلفات این حملات که اکثراً در شب انجام می گیرد، در دست نیست. اگر چه اطلاعات به آسانی قابل دسترسی نیست، ولی عموماً مشاهده می شود که سطح کلی خشونت در چند هفته اخیر افزایش یافته است.

(د) اقلیتهای نژادی نا آرامیها به طور واقعی در میان اقلیتهای نژادی ایران افزایش یافته است. کردستان و خوزستان مانند بشکه باروتی هستند که هر لحظه ممکن است منفجر شوند. سرزمین ترکمن صحرا به طور حاشیه ای آرام است. سروصدای شوم در میان قبایل بدوی فارس بلندتر شده است و دولت موقت ایران به طور واضح در مورد بلوچستان نگران می باشد.

8 - (نتایج) برمبنای میزانهای مطلق، جریان صحنه ایرانیان سراسر سرد نیست. به عنوان اولین نتیجه انقلاب، مملکت ایران به هرج و مرج و بی نظمی اقتصادی و سیاسی کامل، کشیده نشده. البته دولت ایران و کمیته های انقلاب توانسته اند شرایطی به وجود بیاورند که ظاهر اوضاع بسیار عادی جلوه کند. تلفن کار می کند، آب جریان دارد، چراغها روشن می شوند، نفت تولید می شود، بازارها باز هستند، کشاورزها رو به سوی مزارع دارند و ترافیک به بدی همیشه است.

بر طبق گزارش مقطعی بالا، دولت ایران در تثبیت قدرت خویش، به طور کامل در بیشتر زمینه هایی که سیاسی شمرده می شوند، شکست خورده است. پنج ماه بعد از انقلاب، سیستم حکومتی غیر رسمی به همان قدرت و پا بر جایی همیشه است. هیچ پیشرفت مهمی در جهت حذف دوگانگی سیستم حکومت که نتیجه ناگهانی بودن انقلاب و پیروزی غیر منتظره فوریه می باشد، صورت نگرفته است. عدم موفقیت در این مورد، برطبق پیش بینی ما، توأم با رشد نا آرامیهای سیاسی بوده است.

اخیراً به نظر می رسد که دولت موقت تاکتیکهای خود را در برخورد با معمائی که توسط سیستم قدرت سیاسی رقیب (منظور سیستم حکومتی غیر رسمی) به وجود آمده، تغییر داده است. دولت موقت ایران بیش از سعی در جذب کمیته ها و عناصر حکومتی غیر رسمی، عموماً وجود آنها را نادیده گرفته است و توجه خود را به جریان قانون اساسی که دولت جدیدی را احتمالاً تا اوائل پائیز به روی کار خواهد آورد، معطوف کرده است. به نظر می رسد دولت ایران در مورد موفقیت یک دولت منتخب مردم در زمینه هایی که او شکست خورده، قانع شده است. البته وزیر امور خارجه، دکتر یزدی، به چارلز ناس گفته که کمیته های انقلاب روزی که دولت جدید منصوب شود، از دور خارج خواهند شد. این گفته در نظر ما خوش بینی

ص: 258

بیهوده ای است، اما اثر عملی این گونه مواضع حداقل طی یک زمان کوتاه، ادامه وقفه سیاسی خواهد بود.

لینگن

دولت موقت انقلاب اسلامی کوشش می کند که حرکت انقلاب را کنترل کند

سند شماره (39) از - سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 23 ژوئیه 1979 - اول مرداد 1358 به - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 7719 موضوع : دولت موقت انقلاب اسلامی کوشش می کند که حرکت انقلاب را کنترل کند.

گزارشی از سخنان بازرگان که در رادیو و تلویزیون گفته بود از جمله این که مشکلاتی که به خاطر دخالت کمیته ها و دادگاهها و پاسداران انقلاب دارد، است. (تحلیل) 1- (تمام متن محرمانه است) 2- خلاصه: در یک گفتگوی تلویزیونی در روز 20 جولای، نخست وزیر بازرگان، دلایل وجود سیستمهای موازی حکومتی را مورد بررسی قرار داده و آخرین راه حل دولت را اعلام کرد. اثر مطلب اخیر به اعتقاد ما چندان مهم نیست. پیش بینی خوش بینانه برای آینده این است که کمیته های انقلابی، دادگاهها و گردهمایی گوناگون مسلح به حرکتهای مستقل خود چه از دولت و چه رهبری جنبش اسلامی عمل خواهند کرد.(پایان خلاصه) 3- بازرگان به ملت ایران در روز 20 ژوئیه گفت که در جهان سه نوع انقلاب وجود داشته که عبارتند از:

نظامی، حزبی، ملی. کودتای 1920 رضاخان (شاه قبلی) نمونه نوع اول است، انقلاب 1917 روسیه نمونه نوع دوم و طبعاً انقلاب 1979 ایران «که به ندرت در تاریخ جهان مشابهی دارد» نوع اخیر است. نتیجه مشارکت توده مردم در انقلاب ایران باعث عدم تمرکز در تمام جنبه های فردی و سازمانهایی که در جستجوی اعمال قدرت بوده اند، گردید.

4- بازرگان گفت این وضعیت دوام نمی یابد زیرا اکثر کوششهایی که چه برای اعمال قدرت و چه به صورت بین المللی یا وجوه دیگر انجام می شوند دارای مقاصد متضاد می باشند. دولت موقت، شورای انقلاب و خمینی برای راه حل این مشکل ملاقاتی داشته اند. سه راه وجود داشته:

1- انحلال کمیته های انقلاب و عناصر دیگر غیر رسمی حکومتی.

2- زیر نظر قرار گرفتن مستقیم شورای انقلاب «به همان منوال که کمیته های امام تحت نظارت» آن قرار دارند.

3- ترکیب اعضای دولت و شورای انقلاب که مورد اخیر تأیید شده و بازرگان اعلام کرد که 5 نفر از اعضای شورای انقلاب در پستهای معاونت سه وزارتخانه متفاوت دولت موقت منصوب شده اند، که شامل دفاع ملی، اقتصاد و امور دارایی، و علوم و آموزش عالی می باشد.

5 - این انتخاب محتملاً شانس کمی در حل مؤثر موارد دو مسئولیتی خواهد داشت. تصور اینکه چگونه سه ملا و یک شخصی، تحت عنوان مشاور معاون، چگونه مشکل اصلی دولت موقت را که تسلط قانونی بر کمیته های انقلاب و دادگاهها و نیروهای شبه نظامی است اعمال خواهد کرد، مشکل است.

ص: 259

(تئوریسین اقتصادی ابوالحسن بنی صدر پیشنهاد معاونت پست وزارت اقتصاد و دارایی را رد کرده است که ظاهراً خیلی برای اردلان مطلوب بود) کلیه این نیروها مستقل از دولت بلکه مستقل از هر شخص و هرچیز عمل کرده اند و دلیلی وجود ندارد که دست از عملیات مستقل بردارند. لینگن

گزارشگری سیاسی

سند شماره (40) از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیتاریخ : 29 ژوئیه 1979 - 7 مرداد 1358 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 6929 موضوع : گزارشگری سیاسی 1- برنامه گزارشگری سیاسی پیشنهادی سفارت برای سال آینده، شامل تقریباً همه موضوعاتی است که باید ماورای گزارشگری روز به روز و در محل مورد بررسی قرار گیرد. دو موضوع دیگر به ذهن ما رسیده است.

- - قانون اساسی جدید و مسائل مربوط به آن ظرف هفته های آینده. این موضوع باید کانون توجه تحولاتی درباره جنبه های ساختاری امور ایران قرار گیرد. این موضوع اهمیت دارد که ما با واقعیات در تماس باشیم. دست داشتن اشخاص کلیدی و برنامه های مربوط به شالوده های جاری و همچنین روندهای مهم بر اساس برنامه های دراز مدت.

چپ: نیازهای اساسی در اینجا عبارتند از: ترکیب چپیها و هدفهای آنها و امکانات بالقوه و ارتباطات خارجی و نیرو قدرت آن.

امکان دارد که سفارت طرحی برای پوشاندن این مطلب براساس پیشنهاد آن درباره احزاب و نهضتهای سیاسی داشته باشد. ما معتقدیم که به اندازه کافی اهمیت دارد و شایسته گزارشگری جداگانه می باشد.

2- ما کاملاً دشواری استثنائی اوضاع و احوال را در گزارشگری سیاسی از ایران درک می کنیم و از تلاشهای سفارت برای اینکه این گزارشگری به اندازه کافی حاوی واقعیت باشد، قدردانی می کنیم.

ونس

کتاب شانزدهم

دخالتهای آمریکا در ایران (7)

ص: 260

ص: 261

ص: 262

«آقای کارتر و امثال او الآن تمام همّ شان این است که دوباره آن مسائل را برگردانند که در زمان شاه مخلوع بود، لکن این آرزویی است که این ابرقدرتها باید به گور ببرند. ایران دیگر اجازه نمی دهد که اینها دخالت درش بکنند.» «امام خمینی» با پیروزی انقلاب اسلامی هر چند رژیم آمریکایی شاه سرنگون شده و جمهوری اسلامی استقرار یافت، اما منافع سلسله جنبان حقیقی رژیم پهلوی در ایران پایان نیافت، بلکه در پی آن بود که تا آنجا که ممکن است منافع خود را در ایران بازیابد:

«منافع ما در دسترسی مداوم به نفت ایران باید توسط توانایی دولت جدید در برقراری نظم در چاههای نفت و احتیاج او به درآمد حفظ گردد. منافع ما در اینکه ایران درآمد نفتش را در آمریکا خرج کند باید بهبود یابد (و ما نباید با بی توجهی این منافع را از دست بدهیم).» (سند شماره 15) از آنجا که با افشای شاه و اطرافیانش پرده از چهره آمریکا نیز تا حدودی کنار رفته بود و امکان آنکه آمریکا بتواند با همان روشهای سابقش قدم پیش بگذارد نبود و پیروزی سریع انقلاب نیر باعث شد که سران کفر نتوانند در ایران بعد از انقلاب به طرح نقشه ای که کاملاً با منافعشان سازگار باشد بپردازند، لذا تصمیم گرفتند تا مدتی کوتاه سکوتی نسبی اختیار کرده و در سایه این سکوت در خفا دست به اقداماتی بر علیه جمهوری اسلامی زده و هم اوضاع را بهتر بررسی نمایند:

«سیاست ایالات متحده: در این شرایط مغشوش و نامطمئن موضع ما مخفیانه آماده بودن برای اقدام و پاسخگویی به فرصتها برای محکم کردن اعتبارمان در مقابل دولت موقت ایران و خودمان را به جلو نراندن بوده است.» (سند شماره 16) سکوت و انزوا در صحنه سیاسی ایران هر چند در کوتاه مدت می توانست در ارزیابی اوضاع به آمریکا کمک کند و آن را از حملات تبلیغاتی دور نگهدارد، اما ادامه آن در دراز مدت مورد علاقه شیطان بزرگ نبود بلکه بهتر آن می دید که بعد از مدتی سکوت برای بررسی اوضاع و بعد از شناخت چهره های مختلفی که به نحوی در اداره ایران دست داشتند، به عنوان اولین قدم برای بسط سلطه دوباره اش در ایران برای برقراری روابط سیاسی مجدد تلاش کند تا به بهانه فعالیت دیپلماتیک، بهتر با عوامل بالقوه و بالفعلش تماس برقرار نماید. لذا دست به اقدامات گسترده ای برای برقراری روابط

ص: 263

سیاسی می زند( که اسناد آن در کتاب ماقبل آمده است). البته علت علاقه آمریکا در برقراری این روابط آن هم در اولین ماههای بعد از پیروزی انقلاب آن است که در رأس امور افرادی را مشاهده می کند که از قبل از پیروزی انقلاب آنها را به خوبی می شناخته و از موضع محتاطانه آنها در قبال منافعش اطلاع داشت و می دانست که حتی اگر خودش در برقراری روابط عجله ای نداشته باشد،ممکن است دولت موقت در این امر پیشقدم شود. البته در کنار دولت موقت از امام نیز غافل نبوده و پیوسته از ایشان به عنوان یک نیروی مخالف منافع غرب و آمریکا یاد می کردند:

«کمبودها: آیت اللّه خمینی که علاوه بر به وجود آوردن سیاستها و بیانیه های افراطی ایران به نظر می آید که با حرارت زیادی ضد ایالات متحده است. توانایی محدود ما برای ارتباط پیدا کردن با رهبریت مذهبی و اکثریت طبقه پایین ایرانیها.

احساسات ضد صهیونیستی و معرفی سیاستهای ایالات متحده به عنوان حامی صهیونیسم در مقابل منافع اسلامی و عرب». (سند شماره 2) «در هر صورت نهایتا حقیقت فاصله اساسی ارتباطاتی بین ما و نیروهای اسلامی در ایران باقی می ماند. این فاصله با رهبری مثل خمینی بزرگترین مقدار است. زیرا هم عقاید صحیح و سخت مذهبی و هم یک تنفر و سوءظن دیرینه نسبت به ایالات متحده را باعث می شود.» (سند شماره 10) «در مورد سیاستهای خاورمیانه او نیروی مخالفی خواهد بود که باید با او مقابله کرد.» (سند شماره 15).

در جمله اخیر به این نکته اشاره می شود که آمریکا به انقلاب و امام تنها به چشم تهدیدی نسبت به منافعش در ایران نگاه نمی کند، بلکه پیوسته تأثیر رهنمودهای امام را به عنوان محرک حرکتهای اسلامی که اساس حکومتهای دست نشانده آمریکا در منطقه را متزلزل می نماید در نظر دارد. لذا در صدد است که با برقراری رابطه رسمی با دولت موقت و نیروهای غربزده در ایران، آنها را تقویت نماید تا هم زمینه رشد برای گروههای غربزده سیاسی که به علت تربیت غربیشان نهایتا رو به سوی آمریکا دارند فراهم شود و هم بدین وسیله نقش امام در اجتماع را تضعیف نمایند. چنان که در یکی از اسناد این کتاب نیز آمده نیروهای غربزده و دولت موقت از امکانات آمریکا به حساب می آیند. یعنی بالقوه یا بالفعل در جهت آمریکا قرار دارند:

«امکانات: تعداد زیادی ایرانیان تحصیلکرده ایالات متحده و غرب که در میان آنان می توانیم تصمیم گیری در جهت غرب را انتظار داشته باشیم. یک دولت رسمی (که با جناح قم مخالف بوده) و علائمی از واقع بین بودن، غیر افراطی بودن نشان داده است و در روابط عادی شده ایران و ایالات متحده ذیعلاقه است.» (سند شماره 2) زیرا در چنین اوضاع و احوالی فقط چنین دولتی می توانست اوضاع و احوالی را به وجود آورد که آمریکا از آن رضایت کامل داشته باشد.

«در کوتاه زمان ( تا زمانی که یک دولت جدید تشکیل شود) ما می خواهیم تا آنجایی که ممکن است مشکلات گذشته را از سر راه برداریم و از مسائلی که ایجاد ستیزه می کند اجتناب ورزیم. ما پایه ای برای ارتباط با دولت جدید که امیدواریم قدرت مؤثر بیشتری داشته باشد، خواهیم گذارد. در طول این مدت و پس از آن می خواهیم که سوءظنهای رهبران مذهبی را کاهش دهیم و در جایی که امکان پذیر

ص: 264

باشد دوستی آنها را توسعه و بهبود بخشیم. » (سند شماره 6) یعنی آمریکا به رابطه اش با دولت موقت به چشم رابطه ای کوتاه مدت در یک دوره انتقالی می نگرد و می خواهد در زمان دولت موقت پایه و اساس رابطه سیاسی طویل المدتش با ایران را بریزد. البته از این نکته نیز نباید غافل بود که شیطان بزرگ بیشتر مایل به داشتن رابطه با یک دولت غیر مذهبی بود که عده ای ملی گرا(!!) در آن زمام امور را بر عهده داشته باشند و بر روی دولت موقت نیز به عنوان عاملی برای روی کار آمدن چنین دولتی حساب می کرد. لذا سعی بر آن داشت که مسائل مورد اختلافش با دولت موقت را هر چه زودتر حل نماید تا در پایان عمر آن هیچ مسئله مورد اختلافی باقی نمانده و زمینه های سیاسی و اجتماعی برای آنکه آمریکا به اهدافش در دراز مدت برسد، کاملاً مهیا باشد:

«در بلندمدت ما خواهان کار کردن برای ایرانی می باشیم که ناسیونالیستهای غیر مذهبی میانه رو در اداره کشور مسلط باشند. ولی قبل از اینکه ما بتوانیم در ایران اعمال نفوذ کنیم بایستی که یک وضعیت اعتماد و احترام به وجود آوریم. ما معتقدیم که ما اکنون بایستی روی یک سری مشکلات دو جانبه شروع به حرکت نماییم ». (سند شماره 16) لذا آمریکا دست به یک سری فعالیتهای سیاسی و تبلیغی می زند تا بدین وسیله با کم شدن فشار افکار عمومی بر علیه آمریکا، زمینه برای فعالیت نیروهایی که در بلند مدت امیدهای وی می باشند فراهم شود:

« دوام انقلاب از قطعیت دور است، ولی بعضی از بیانیه های مثبت از جانب ما در مورد درک دوره انتقال مشکلی که ایران از آن می گذرد و می تواند دست میانه روهایی که خواهان روابط خوب با ما هستند را محکمتر کند...» ... یک اظهار نظر مثبت و عمومی گاه و بیگاه توسط سخنگوی دستگاه مدیریت در باره علاقه و امیدهای ما در ایران جدید می تواند، به کاهش مقداری از رفتارهای ستیزه جویانه، لعنتهایی که به خاطر صفوف بنزین به شما می فرستند و رفتارهایی که نسبت به ایران در مردم آمریکا وجود دارد و به تعقیب منافع دراز مدت ما در ایران کمک نمی کنند، کمک کند.» (سند شماره 10) یعنی برخورد آمریکا با دولت موقت آنچنان است که در کوتاه مدت موجب تقویت آن شود تا هم موجبات تضعیف رهبری انقلاب و هم زمینه برای فعالیت غربزدگان و عوامل آمریکا و شرایط برای نفوذ آمریکا در دراز مدت فراهم شود، لذا آمریکا علاقه مند است که هر مسئله سیاسی که در ایران مطرح می شود به نحوی تمام و حل شود که در آن به نحوی برای دولت موقت کسب وجهه شود. به عنوان نمونه می توان به علاقه آمریکا به این که مسئله کردستان توسط دولت موقت حل شود اشاره کرد:

«... ایرانیان اعتقاد دارند که عراق به نحو فعالانه ای به شورشیان کرد و عرب در ایران کمک می کند.

این اعتقادات و اظهارات ممکن است تا اندازه ای صحت داشته باشد. بسیار محتمل به نظر می رسد که اگر عراق کوشش جدی برای کنترل پلیسی مرزهای خود به عمل آورد، شورشیان ایران و به ویژه کردها برای ادامه قیام خود دشواری خواهند داشت.

به عنوان اولین قدم به عقیده ما فرانسویان و آلمانیها ممکن است به طور جداگانه با عراق در باره تحولات ایران به بحث بپردازند. هدف غایی چنین تبادل نظرهایی که مستلزم فرآیند طولانی ایجاد اعتماد خواهد بود این است که عراقیها را متقاعد سازند تا از اعمال فشار بر دولت بازرگان

ص: 265

بکاهد.»(سند شماره 7) اما همان طور که قبلاً اشاره کردیم تقویت دولت به طریق غیر مستقیم و ایجاد رابطه سیاسی با آن از اهداف کوتاه مدت شیطان بزرگ محسوب می شد، ولی در بلند مدت خواهان تشکیل دولتی بود که از افرادی غیر مذهبی تشکیل شده باشد که حداکثر دارای احساسات ملی گرایی باشند. لذا سعی بر آن دارد تا با تمام گروههای سیاسی داخل و خارج کشور ارتباط برقرار کند. که البته در این عمل گروههایی که قدرت بیشتر و درنتیجه نقش تعیین کننده تری را داشتند، بیشتر مورد توجه بودند:

« ما می خواهیم که خودمان را در آنچنان موضعی قرار دهیم که بتوانیم رابطه ای مؤثر با هر گروهی که قدرت قطعی را در اختیار دارد برقرار نماییم و در عین حال روابطمان را با دیگر عوامل مهم سیاسی منجمله مخالفین خود حفظ نماییم ». (سند شماره 16) یعنی آمریکا که برای اجرای طرحهای شیطانیش احتیاج به محیطی باثبات سیاسی و اجتماعی دارد، با هر گروه صاحب قدرتی که بتواند با تکیه بر قدرتش در برابر انقلاب قد علم نماید و در صورت امکان بر سر کار آمده و زمام قدرت را در دست گیرد قصد برقراری رابطه دارد. و البته گروههای فراری و ضد انقلابیون خارج از کشور نیز در این باب مورد عنایت شیطان بزرگ هستند:

«رو آمدن شاپور بختیار در پاریس و شایعات مداوم در باره چند نفر مهاجر ایرانی که فعالانه در توطئه هایی برای برانداختن رژیم اسلامی آیت اللّه خمینی سرگرم کوشش هستند، این هوس را ایجاد می کند که در میان این مهاجران سیاسی راه حلی را برای اوضاع ایران که به نظر ایالات متحده ناخوشایند است، ببیند. بهر صورت آمریکایی ها می توانند با بختیار وقتی که او به روانی به یک زبان غربی صحبت می کند و آن هم در باره آزادی فردی کنار بیایند.» (سند شماره 17) که در جملات بعدی سند شیطان بزرگ به بی کفایتی این فراریان اعتراف می کند. (چه اینها اگر توانایی انجام کاری را داشتند می ماندند و انجام می دادند):

«به نظر ما خطایی جدی خواهد بود اگر به پیشنهاد عنوان شده از سوی خود تبعیدیها درباره اینکه آنها کلید اصلاحات ایران را در دست دارند، ترتیب اثر داده شد. زیرا این اشخاص به غیر از طبقه بسیار کوچک محدود خود از هیچ گونه پشتیبانی در ایران برخوردار نیستند و علاوه بر این، اینها فاقد وسایل اعمال قدرت برای سرنگون کردن نظام کنونی هستند.» یعنی اگر ضد انقلابیون خارج از کشور دارای قدرت لازم برای مقابله با جمهوری اسلامی بودند می توانستند به خوبی توجه شیطان بزرگ را به خود جلب کنند. بنابراین آمریکا با توجه به این نکته که در چنین شرایطی که فقط چند ماه از پیروزی می گذرد، خود را مواجه با انبوه مردم مسلمانی می بیند که به رهبری امام امت با هر گروه یا فردی که بخواهد بر علیه انقلاب قدمی بردارد، مقابله خواهند کرد. لذا هر گونه اقدام سریع بر علیه انقلاب را موفق ندانسته و اقدامات نظامی یا سیاسی حاد را در کوتاه مدت غیر ممکن می بیند، پس به طرح نقشه برای دراز مدت می پردازد.

«اگر همان طوری که ما نتیجه گیری می کنیم هیچ گروه یا فردی خارج از ایران در حال حاضر قدرت آن را ندارد تا به نحو مؤثری در حوادث ایران نفوذ داشته باشد( یعنی حکومت را سرنگون کند) بهترین برداشت به نظر می رسد چنین خواهد بود که در موارد زیر کوشش کنیم:

- اعتدالی کردن سیاستهای رژیم کنونی و کمک به پیشبرد و روش عملی بیشتر (پراگماتیزم)،

ص: 266

سازش و بازسازی اقتصادی ... کمک به حفظ و تقویت عناصری در ایران به ویژه در میان گروههای نظامی و مذهبیون میانه رو و غیر مذهبی که ممکن است در آینده با روشن شدن صحنه سیاسی نقش سودمندی ایفا کنند ... ما امیدواریم که متفقین با ما هم عقیده باشند که همه ما باید آنچه از دستمان برمی آید برای تقویت نظامیان ایران که در آینده ممکن است یک گروه کلیدی باشند، بکوشیم. ما میل داریم با متفقین قبل از این تحولات تماس نزدیک داشته باشیم تا تأمین کنیم که نظامیان ایران پشتیبانی لازم را دریافت کنند». (سند شماره 7) یعنی آمریکا هر چند، دم از برقراری روابط دوستانه زده و سعی دارد بدین وسیله موضع ایران را در برابر خود به اعتدال بکشد، اما از راه حل نظامی برای اوضاع ایران نیز غافل نیست. بدین خاطر سعی دارد تا آنجا که ممکن است بافت سابق ارتش تغییر نکرده و وابستگیش قطع نشود. (که البته مسلم است در توجهش به ارتش، امید به همان قشر وابسته ای دارد که در زمان شاه پرورششان داده بود و بارها وفاداری خود را به اربابشان ثابت کرده بودند)...

به هر حال آمریکا از بعد از انقلاب تا زمان اشغال لانه جاسوسی این گونه که اسناد حکایت می کنند روشها و شیوه های گوناگونی را در پیش می گیرد تا بلکه منافع از دست رفته را دوباره باز یابد و می بینیم که با تسخیر لانه جاسوسی هر چند آمریکا دست از توطئه هایش بر علیه انقلاب برنداشت، اما بساط مرکز توطئه های آمریکا در منطقه در هم پیچیده شد و یک بار دیگر ثابت شد که در مقابل امتی که به نیروی لایزال الهی تکیه نماید، هیچ ابرقدرتی را یارای مقاومت نخواهند ماند...

«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»

راههای مختلف از شهرستانها

ص: 267

سند شماره (1) یادداشت برای پرونده هاخیلی محرمانه موضوع : راههای مختلف از شهرستانها خلاصه: نه نامه نوشته شده به فارسی و انگلیسی که ظرف دو ماه گذشته از دوستان ایرانی از قبیل دانشجویان و همکاران ( دبیران دبیرستانها) و دوستان نزدیک ساکن شیراز و خراسان دریافت شده، ایران دوران بعد از پهلوی را با چشم اندازی متفاوت با گزارشهای جراید آمریکایی و سفارت آمریکا ترسیم می کنند. شیراز و بعضی از مناطق دوردست خراسان آرام و مسالمت جو به نظر می رسند و به طور کلی از هر گونه حوادث شدید بری هستند. ساکنان این دو منطقه سقوط پهلوی ها و برقراری یک جمهوری اسلامی را مورد استقبال قرار داده اند. معذالک از رهبران جدید خود از جمله خمینی آزادانه و بدون ترس انتقاد می کنند. هر چند دانش آموزان دبیرستانها در سراسر ایران و حتی آنهایی که در شهرهای دورافتاده بودند وارد جریانات سیاسی شده بودند. مدارس تا نوروز به طور عادی کار می کردند. هر چند احساس خیانت و ریاکاری سیاست حقوق بشر کارتر بسیاری را وادار می کرد تا شدیدا حکومت ایالات متحده را محکوم کنند، نسبت به افراد آمریکایی محبت و احترام همچنان باقیمانده است. در حالی که نامه نگاران مشکلات بزرگی که ایران بعد از دوران پهلوی مواجه با آن است درک می کردند، کمتر از میان آنها میل به فرار دارند. بالعکس بیشتر این نه نفر نامه نگار با الهام از موفقیت سریع انقلاب در سرنگون کردن شاه که در خواب هم نمی توانستند آن را ببینند، میل دارند به نحو فعالانه ای در دگرگونی جامعه خود شرکت داشته باشند، خلاصه این «شهرستانیهای» اغلب جوان متعلق به طبقات پایین تا متوسط شش ماه پس از عزیمت شاه، خوشبین باقیمانده اند.

تنوع نامه نگاران نسبت به یکدیگر بسیار زیاد است. از تحصیل کننده در کلاس یازدهم دبیرستان گرفته تا دو نفر دارنده فوق لیسانس، از سن شانزده سال گرفته تا حدود پنجاه و پنج ساله. از لحاظ تجربه از یک روستایی منزوی که تنها یک بار یا دوبار در زندگی خود به مشهد سفر کرده گرفته، تا یک شیرازی شهری مآب که در اروپا وسیعا سفر کرده ولی در آمریکا نبوده است، از لحاظ طبقات اجتماعی، از یک طبقه پایین قبیله ای گرفته تا طبقه بالای متوسط شهری.

مکاتبات این چنین گروه متنوعی را می توان تنها از دو لحاظ عمومیت داد. اول اینکه همه آنها اکنون با تمامی قلب از سرنگونی شاه استقبال می کنند. چند دانشجو به نحو فعالی در تظاهرات خیابانی در جریان انقلاب شرکت داشتند، در حالی که دیگران (دبیران شیرازی) در لبه خیابان تا معلوم شدن نتیجه تظاهرات انتظار می کشیدند. چند نفر از آنان در انتقاد از حکومت دوگانه یعنی خمینی و دولت موقت ایران با صدای بلند انتقاد می کنند. ولی هیچ کدام از آنها احساس نمی کنند که رهبران کنونی را می توان از لحاظ پستی و استبداد و فساد با رهبران رژیم سابق مقایسه کرد.

دوم، به استثنای یک نامه امضا نشده که شدیدا از طرز اداره رادیو تلویزیون ملی ایران توسط قطب زاده و روش میزبانانه یزدی در وزارت امور خارجه انتقاد می کند، همه آنها آشکارا و بدون ترس نامه نوشته اند و توجهی به حکمفرمایی فرضی جدید سانسور نداشته اند. لحن به کار برده شده در نامه ها از لحنی که همین اشخاص در زمان شاه به کار برده اند تفاوت بسیار دارد. در آن زمان هرگز یک انتقاد مستقیم از او به رشته تحریر در نیامده بود و تنها انتقادهای بسیار پیچ خورده غیر مستقیم به کار

ص: 268

می رفت. ولی اکنون خمینی، بازرگان و وزیران و سیاستهای دولت بدون هیچ گونه رودربایستی و مستقیما مورد انتقاد قرار می گیرد.

میزان سیاست بافی جوانان قابل ملاحظه است و نه تنها دانش آموزان آگاه دبیرستان عشایری که سابقا در شیراز وجود داشت، بلکه همچنین دانش آموزان یک شهر جدا افتاده نزدیک مرز افغانستان را که قبل از انقلاب بجز فوتبال و کارهای روزمره خانوادگی و گردش هم و غم دیگری نداشتند، در برمی گیرد، یک دانش آموز خراسانی به طور ساده نوشته است « هنگامی که بهترین جوانان ایران به قتل می رسیدند، من تنها به فکر والیبال بودم، مضحک است، این طور نیست؟ در جریان انقلاب خیلی چیزها تغییر یافت و من نیز تغییر یافتم. من دیگر آن علی سابق نیستم.» دانش آموزان دبیرستان عشایری از برخوردهای بین گروههای دانش آموزان اسلامی و چپگرا برای کنترل برنامه های درسی واداری می نویسند، یک هفته انگلیسی، «زبان امپریالیستها»، از برنامه دبیرستان عشایری حذف شد که هفته دیگر دوباره برقرار شود، معذالک در حدود نوروز، گذراندن امتحانات پایان سال با جلساتی برای بالا بردن سطح آگاهی دانش آموزان، رقابت می کرد. حتی در دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی سابق شیراز) عده قابل ملاحظه ای از دانشجویان تصمیم گرفتند سر کلاسهای درس بروند، هر چند آنها می توانستند در «فعالیتهای سیاسی» شرکت کنند و در یک ترم بدون از دست دادن وضع دانشجویی به ثبت رسیده خود در کلاس حضور نداشته باشند.

تقریبا همه آنها از سیاست حقوق بشر حکومت آمریکا شدیدا انتقاد کردند و معتقدند که این سیاست در مورد ایران ریاکارانه به کار رفته است. یک دانش آموز پشتیبانی ایالات متحده از شاه و سوموزا را مقایسه کرده است، برخی دیگر موازیهایی بین مداخله آمریکا در ویتنام ترسیم کردند. اغلب نامه نگاران در حالی که حکومت ایالات متحده را به خاطر پشتیبانی آخرین لحظه از شاه و فروش سلاحهای «کشنده» به او شدیدا مورد حمله قرار داده ( و اغلب کارتر را به نام ذکر کرده اند)، مواظب آن نیز بوده اند که بین سیاستهای ایالات متحده و افراد آمریکایی تفاوت قائل شوند. احترام و علاقه به آمریکاییها از لحاظ انفرادی به همان میزانی که حکومت ایالات متحده به پرتگاههای عمیق تری پرتاب می شد، شدید بود.

هرچند زدوخوردهای قومی در میان کردها و اعراب و ترکمنها، ذکر شده است، از هیچ نمونه ای از اغتشاش در شیراز یا خراسان صحبتی نیست. در ضمن چند نفر از نامه نگاران (که خودشان قشقایی یا ایرانیان سنی الاصل بوده اند و احتمالاً احساسات خودمختاری گرایانه داشته اند) شدت اقدامات دولت موقت ایران را برای سرکوب کردن تقاضاهای قومی مورد انتقاد قرار داده اند.

همکارهای سابق شیرازی در عین حالی که میزان سرعت کند دولت موقت ایران را در اجرای سیاستهای اجتماعی و اقتصادی اعتراف کرده اند روی هم رفته ملی کردن زمینهای موات داخل شهر و همچنین نقشه های مربوط به ساختن مسکن برای مستضعفان بر روی آنها را مورد تمجید قرار داده اند.

آنها خواستار شده اند که حکومت با حسن نیت بازرگان، وقت کافی داشته باشد.

دوستان خراسانی در شهر کوچک خود کمتر خواستار تغییرات مادی بودند، بلکه خواسته اند تغییر عمیق در «افکار » ساکنان آن حاصل شود.

ص: 269

چند نفر از نامه نگاران در حالی که «از جمهوری آخوندها»ی طرفدار خمینی در رادیو تلویزیون ملی ایران انتقاد کرده اند، در عین حال درباره آزادی قابل ملاحظه مطبوعات اظهار نظر کرده اند. یک همکار سابق شیرازی خاطرنشان ساخته است که او بیشتر اوقات خود را به مطالعه کتاب از آثار شریعتی گرفته تا مارکس می گذراند و این آثار اکنون به آسانی در دسترس قرار گرفته، در حالی که در جریان 26 سال قبل امکان به دست آوردن قانونی آنها نبود.

سرانجام در میان نه نامه نگاران تنها دو نفر از آنها اظهار تمایل برای خارج شدن از ایران کرده اند.

یکی از آنها یک معلم بازنشسته بوده است که میل دارد از پسر خود که در تگزاس تحصیل می کند برای چند ماهی دیدار کند. دیگری دانشجویی از یک خانواده شیرازی طبقه متوسط تربیت یافته است، میل دارد پس از به اتمام رساندن تحصیلات دبیرستانی در سال آینده در انگلستان اقتصاد تحصیل کند. بقیه دیگران چه معلم و چه دانش آموز که قبلاً محرمانه میل خود را برای رفتن به خارجه به منظور تحصیلات بالاتر ابراز داشته بودند، اکنون قصد دارند در ایران بمانند و در باز سازی جامعه خود شرکت کنند، این اشخاص که از فرو رفتن در پیش بینی هایی در باره از هم گسیختگی ملی و فاجعه فرسنگها به دور هستند، به نحو احتیاط آمیزی در باره آینده ایران و خودشان خوشبین هستند.

ایران : مشکلات محیطی ارتباطات، دورنماها، ایده ها و فرضیه

ص: 270

سند شماره (2) ایران : مشکلات محیطی ارتباطات، دورنماها، ایده ها فرضیه:

روابط ایران و ایالات متحده خیلی پیچیده هستند در حالی که از طرف دولت تهران به ما اصرار می شود تا نشانه ای از مقاصدمان برای عادی کردن روابط ارائه کنیم، فرقه قم، خصوصا خمینی، مطبوعات و دیگران به سرزنش و توبیخ علیه ما با عنوان دست نا به کار امپریالیستی در پشت مشکلات ایران ادامه می دهند.

سیاستهای داخلی ایران (اعدامها، حملات به کردها، اخراج خبرنگاران خارجی، بستن روزنامه ها) برداشت منفی فعلی «ایران جدید» را در ایالات متحده تشدید کرده است و در طرح ریزی بهبود بخشیدن روابط، مشکلات جدی برای ما به وجود آورده اند. ما باید از هر نوع موضعگیری که ممکن است اینجا یا آنجا به عنوان حامی این سیاستها تفسیر شود، اجتناب ورزیم. در عین حال منافع ما در ایران قابل توجه باقی می ماند، که کمترین آن نفت نیست. چون که یک دولت اسلامی به هر شکلی که باشد (که رهبریت مذهبی به ایفای یک نقش محوری ادامه می دهد) برای آینده ای قابل پیش بینی قابل مشاهده است، بایستی که ما از طریقی حساب شده مقاصد خیرمان را نشان دهیم و به ایران اطمینان بخشیم که ما هم آرزوی خوبی برایشان داریم و هم قصد داریم که خودمان را در امور داخلی آنها شرکت ندهیم.

امکانات:

تعداد زیاد ایرانیان تحصیلکرده ایالات متحده و غرب که در میان آنان ما می توانیم یک منبع اصلی از حسن نیت را انتظار داشته باشیم و در میان آنان می توانیم تصمیم گیری در جهت غرب را انتظار داشته باشیم.

تخصص ایالات متحده در رشته های مورد توجه ایران : تجارت، تکنولوژی، کشاورزی، آموزش و پرورش، دفاع.

موضع ایالات متحده به عنوان وزنه ای لازم در مقابل خطری مشاهده شده (اتحاد شوروی).

یک دولت رسمی (که با جناح قم مخالف بوده) و علائمی از واقع بین بودن، غیر افراطی بودن نشان داده است و در روابط عادی شده ایران و ایالات متحده ذیعلاقه است.

تعداد بی شمار دانشجویان ایرانی که می خواهند در ایالات متحده باشند و یا هستند.

کمبودها:

توانایی خیلی کم ما در تأثیر گذاردن بر وقایع ایران.

آیت اللّه خمینی که علاوه بر به وجود آوردن سیاستها و بیانیه های افراطی ایران به نظر می آید که با حرارت زیادی ضد ایالات متحده است.

توانایی محدود ما برای ارتباط پیدا کردن با رهبریت مذهبی و اکثریت طبقه پایین ایرانیها.

تئوری «دست مخفی» که ریشه عمیقی در خوی ایرانی دارد، ایالات متحده را (در میان دیگران) به خاطر مشکلات متعدد ایران سرزنش می کند.

تصمیم جدی و گسترده برای ریشه کن کردن نفوذ خارجی.

ص: 271

مطبوعات دارای مجوز رسمی که بشدت ضد ایالات متحده بوده اند.

احساسات ضد صهیونیستی و معرفی سیاستهای ایالات متحده به عنوان حامی صهیونیسم در مقابل منافع اسلامی و عرب.

معرفی ایالات متحده با دولت شاه و تمام افراط کاریهای آن.

اهداف:

اظهار شود که ایالات متحده خودش را در امور داخلی ایران شرکت نخواهد داد و اینکه ما آرزوی خوش برایشان داریم و دیگر اینکه، منافع ما در تمایلمان به یک ایران مستقل، با ثبات و صلح جو مشترک می باشد.

گفت و شنود با رهبریت جدید ایران را ترقی دهید.

یک رابطه بلند مدت دو جانبه سودمند و مفید را از نو ایجاد کنید.

خطرات:

تا حدی که ما از روش نامشخص فعلیمان دور می شویم، حملات بیشتری را در پیش روی خود قرار خواهیم داد (به طور حتم شفاهی و شاید از نوع دیگر). خصوصا در زمانی که ایران با مشکلات و محرومیت داخلی عظیمی رو به روست، این موضوع صحت دارد و تماما از تئوری «دست مخفی» مداخله خارجی تغذیه می شوند.

بهبود بدون ملاحظه هر کدام از روابط ما ممکن است که به تأیید سیاستهای جاری ایران که با مواضع حقوق بشر ما در اختلاف می باشند، تعبیر می شود.

با در نظر گرفتن ارزیابی دولت فعلی نسبت به دیگر انواع و اشکال (دولت) در آینده، یک ارتباط نزدیک با دولتی که به طور فزاینده به خاطر افراط کاریهایش شناخته می شود، می تواند ما را در مقابل همان اتهاماتی که با سقوط دولت شاه با آن رو به رو گشتیم، زخم پذیر کند.

پیشنهادات:

علیرغم مشکلات و احتمال مشکلات، اهمیت منافع ما در ایران توصیه می کند که ما فرصتها را برای انجام یک گفت و شنود با رهبریت جدید ایران دریابیم. در عین حال این تلاشها برای کوتاه مدت هم باید ارزیابی شود و از شدت آن کاسته شود و بر روی روابط بلند مدتمان با ایران تکیه کنیم، تا بر روی دست آوردهای تاکتیکی کوتاه مدت.

سازمان ارتباطات بین المللی ایالات متحده (USICA) :

ما به چه کاری مشغولیم؟ چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ فعالیتهای جاری:

- پشتیبانی از مراکز دو ملیتی ( انجمنهای ایران و آمریکا) در تهران و اصفهان.

- حمایت از تدریس زبان انگلیسی از طریق NBC در تهران و اصفهان.

- کتابخانه سازمان ارتباطات بین المللی ایالات متحده.

- مشاوره با دانشجویان از طریق AMIDEAST در NBC و در کتابخانه سازمان ارتباطات بین المللی.

- بخش برنامه رادیو آمریکا به زبان فارسی.

- کار مطبوعاتی.

ص: 272

- توزیع (محدود) مجله در بین نهادها.

- همکاری افتخاری با انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران.

- برنامه فولبرایت (اعطای امتیازات به ایرانیان ادامه می یابد، آمریکاییها در ایران در بلاتکلیفی هستند) ما چه می توانیم انجام دهیم؟ - پخش برنامه افزایش یافته فارسی صدای آمریکا (یکساعت افزایش خواهد یافت).

- دیدارهای شرکت کنندگان آمریکایی.

- از سرگیری تدریس زبان انگلیسی توسط انجمن ایران و آمریکا در شیراز.

- برنامه های فیلم در NBC.

- برنامه ای برای آوردن شخصیتهای مذهبی ایرانی به ایالات متحده برای جشنهای سالگرد هجرت.

یک سمینار مخصوص؟ مسافرت به دور ایالات متحده در ارتباط با جشنها؟ - یک بخش روابط عمومی در اصفهان در سال آینده؟ ایده های دیگر؟ پیشنهاد می کنیم که یک جلسه مخصوص برگزار شود تا ایده ها برای اعاده یک گفت و شنود با ایرانیان مورد بررسی قرار گیرد. این باید شامل بخش خصوصی، ایران شناسان، رمزی کلارک، شخصیتهای مذهبی سازمان بین المللی ارتباطات و INR می توانند مسئولیت مشترک به عهده گیرند.

اصفهان و شیراز

ص: 273

سند شماره (3) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 7 اوت 1979 - 16 مرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 8831 موضوع : اصفهان و شیراز 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: کارمند سفارت اسکاد (SKUD)اخیرا دو هفته در شیراز و اصفهان بوده است. او دریافت که فعالیت بازرگانی بسیار خوب است، ولی تعداد بیکاران بالا است. کمیته های انقلاب در هر دو شهر فعال باقی می مانند. قبایل استان فارس نسبت به موقعیت سیاسی جدید منتظر هستند تا ببینند چه می شود.

آمریکا هنوز به طور وسیعی به خاطر مشکلات ایران مورد سرزنش قرار می گیرد و این شامل خود انقلاب هم می شود. اسکاد رشد نارضایتی در بین طبقه متوسط و بالا را درک می کرد، ولی طبقه پایین به طور اصلی نسبت به خمینی و جنبش اسلامی وفادارند. تغییرات بسیار کمی در ارتش بوده است. (پایان خلاصه).

3- کارمند سفارت، اسکاد، اخیرا دیدارهایی از کنسولگریهای شیراز و اصفهان انجام داد. اولین اثر شیراز این بود که شهر به حالت عادی برگشته بود. بازار فعال بود. اکثر رستورانها و تئاترها دوباره باز شده و خیابانها تا پاسی از شب شلوغ بودند. ولیکن کارخانجات و سازمانهای ملی غیر فعال یا نیمه وقت بودند (که با نوشیدن چای و بحث وقت تلف می کنند تعداد بسیار زیادی از بیکاران در گوشه های خیابانها دیده می شوند و یا در ادارات عمومی صدای اعتراضشان را به استانداری، اداره کار یا کمیته می رسانند. علامت دیگر انقلاب احیای کیوسکها و دوره گردان کنار خیابان است، که قبلاً از این کار آنان جلوگیری می شد.

4- شهر به خاطر برگزاری جشن تولد امام غایب که توسط خمینی دستور داده شده، با شکوه بود.

خیابانهای شهر و مغازه ها، به طور ولخرجانه ای آذین بندی شده بود. یک بالن بزرگ با نام پیامبر در مسجدی در پایین شهر تزیین شده بود. جشنها با تظاهرکنندگانی که فریاد می زدند «مرگ بر کمونیستها» همراه بود و سخنانی توسط رئیس رادیوی تلویزیون ملی ایران، قطب زاده (در تکذیب آرزوی رئیس جمهور شدن صراحت کافی به خرج نداد) در شب تیراندازی وجود داشت و ساختمانی در مجموعه ارتش آتش گرفت.

5 - در ضمن کارمند سفارت توسط اعضایی از کمیته که مایل بودند از ارگانهای کنسولی حمایت کنند، در کنسولگری شیراز ملاقات شد. این مسئله با تلفنی به مسئول استانداری انجام شد. یکی از کارمندان سفارت که با پلیس در ارتباط است، یکی از گردانندگان کمیته مهندس عبداللهی را به عنوان کسی که در ساواک کار می کرده و در دفتر استانداری بوده تشخیص داد، او ظاهرا تصمیم گرفته است که جهت حرکت خودش را به سوی دیگری عوض کند.

6- در شیراز ( و همچنین در اصفهان) بیمارستان مسیحیان توسط کمیته تصرف شده است. بیمارستان مسیحیان شیراز بیشتر یک مؤسسه خصوصی بود تا یک هیئت اعزامی مذهبی و توسط مسیحیان محلی اداره می شد. سایر بیمارستانها خصوصی مصادره نشده اند.

7- اگر چه شیراز فقط یک کمیته دارد، ولی توسط چندین آیت اللّه اداره می شود که برای قدرت در

ص: 274

مجموعه تلاش می کنند، یک مالک محلی رستوران توضیح داد که روش ملاها برای تثبیت قدرت خویش، به استخدام درآوردن تعدادی بیشتر از پاسداران در گروه خود می باشد. کیفیت استخدام اهمیت کمتری از اضافه کردن یک سیاهی لشکر برای به کار بردن اسلحه دارد. نتیجتا هر جوانی که از کلاسهای درس یا کار کردن در مغازه بابا خسته شده است و یا در جستجوی کار باشد، می تواند حامی خدا و کشور شود. اداره شهرها توسط این جوانهای خام مانعی اصلی برای توسعه قدرت حکومت مرکزی و عادی کردن اوضاع است. اخیرا رهبر ملاها در شیراز آیت اللّه ربانی شیرازی است که گفته می شود شخصا به وسیله خمینی منصوب شده است.

8 - قبایل در استان فارس کاملاً آرام باقیمانده اند. بزرگترین و پرقدرت ترین قبیله، قشقایی، که به وسیله که به وسیله ناصرخان و خسروخان که هر دو اخیرا از تبعید خارج برگشته اند، رهبری می شود. گفته می شود که آنها تا وقتی که اوضاع جدید مورد علاقه شان باشد، به قول خود وفادار باقی می مانند. گفته می شود که لرها تا اندازه ای ناامیدتر هستند، آنها از بیکاری، افزایش قیمتها و توقیف برخی از رهبرانشان ناراحت هستند. یک عضو خانواده رهبران لر به کارمند سفارت گفت که تمام آنها احتیاج دارند که ایالات متحده به آنها اسلحه و تجهیزات دهد.

9- مسئله نقش آمریکا در صحنه ایران هنوز باقی مانده. تقریبا تمام ایرانیانی که از اوضاع کنونی ناراضی هستند معتقدند، که خمینی توسط آمریکا حمایت می شود. این اعتقاد در طیف سیاسی پیدا می شود و به وسیله دکترها، تجار، کارمندان دولتی و غیره ارائه می شود.

10- نارضایتی از رژیم کنونی در طبقه های متوسط و بالا قویتر است، ولی به این دو محدود نمی شود.

موارد آن شامل بیکاری، افزایش قیمتها، ترس از کمیته ها و ممنوعیت الکل و اکثر تفریحات است. به هر حال بین بازاریها و طبقات پایین، خمینی هنوز از حمایتی بی چون و چرا برخوردار است. این حمایت از اعتقادات مذهبی مردم سرچشمه می گیرد و به مسئله ای غیر از اسلام و آزادی (که هر دو مفاهیم قابل تفسیری هستند) تعلق ندارد. برای یکی، ملی کردن صنایع اسلامی است و برای دیگری باز کردن دکه مواد غذایی در پارک عمومی، آزادی است. کسانی که از آیت اللّه ها حمایت می کنند، اکثرا بیسواد و کم سوادترین قشر ایرانیانی که آگاهی سیاسی نداشته و نسبت به جامعه خویش شناختی ندارند، می باشند. یک بازاری اصرار داشت که بیکارانی که خیابانهای شیراز را پر می کنند، اخراجیهای ساواک هستند.

11- کارمند سفارت با افسر مرکز زرهی، ستوان کمال خاکسار (محفوظ بماند) و خانواده اش در خانه آنها در باشگاه افسران متأهل شام را صرف کرد. هنگامی که ستوان در کنسولگری کارمند سفارت را ملاقات کرد، در لباس یونیفورم بود. این با رفتارش در دو ماه پیش مغایرت داشت. در آن زمان هنگامی که کارمند سفارت او را در خیابان دید، او به وضوح عصبانی شد و ملاقاتی را در رستورانی ترتیب داد و با لباس شخصی ظاهر شد.

12- خاکسار گزارش داد که تعمیر و نگهداری تانک عادی چیفتن فعلاً در حال اجرا شدن است. او گفت که هنگامی که او و سایر افسران شروع به انجام کار کنند، مردانی که مشمول هستند، بنابراین ملحق می شوند. ولی فقط دستور انجام کار کافی نیست. او مدعی بود که پیاده و سوار کردن موتور عادی که آنها انجام داده اند، فقط پنج روز وقت گرفته است. با پیش بینی قبلی حتی با مشاوران انگلیسی بیست روز وقت گرفته است. به هر حال خاکسار گفت که او و سایر افسران احساس می کنند که بازگشت تعداد محدودی از

ص: 275

تیم انگلیسی لازم است. مشاوران روسی در شیراز تا حدود اواسط ماه می باقی مانده بودند. آنها برای بازگشت در اوائل ژوئن برنامه ریزی کرده بودند ولی تا موقعی که اسکاد در شیراز بود، دو هفته به تأخیر افتاد. به طور کلی، خاکسار بیشترین حد بدبینی را در مورد آینده ارتش داشت. او عدم دیسیپلین درجه داران و روحیه ضعیف در بین افسران را تأیید کرد.

13- اف - 14.ها در آسمان شیراز یا اصفهان دیده نشده اند. کارمند سفارت خودش یک پسر نوجوان را در خیابان اصلی اصفهان دیده که در حال خواندن یک کتاب جزوه ای آبی با عنوان «غرنده» که با حروف سفید در روی جلدش نوشته شده بود، بوده است. (این می تواند مطلبی فنی و یا حساس باشد که در هر حال نشانگر امکان افشا و تبادل بعضی از مطالب را می رساند. برخی از هلیکوپترهای هوانیروز در اصفهان دیده شده اند که از راه هوایی نقل و انتقال یافته اند، ولی اکثرشان بیهوده بودند.

14- به کارمندان پلیس در شیراز هنوز به طور منظمی حقوق پرداخت می شود، گرچه تعداد کمی از آنها واقعا انجام وظیفه می کنند افسران شهربانی آنهایی هستند که بیشتر از همه به طور عادی دیده می شوند.

برخی از پاسبانهای گشتی در حال کار کردن هستند، ولی با لباس شخصی، یک افسر توضیح داد که دو دلیل برای پلیس بودن وجود دارد:(1) جمع آوری حقوق و (2) حمایت از مردم. او اشاره کرد که بعد از انقلاب ایران، مردم نمی خواهند از جانب پلیس حمایت شوند، بنابراین پلیسها فقط حقوق را جمع آوری می کنند.

15- جاده شیراز - اصفهان - تهران تأثیر کمی از انقلاب پذیرفته بود. تعدادی از مجسمه ها سرنگون شده بودند ولی شهرضا، هنوز شهرضا خوانده می شد.

16- در اصفهان توریستها در مغازه ها و مکانهای دیدنی در طول میدان خمینی ( میدان شاه سابق) استقبال می شدند، ولی جوّ ناآرامتر از شیراز بود. دشمنی با خارجیان آشکار بود، پاسداران عمومی تر بودند و کمیته های محلی توجه بیشتری به کنسولگری نشان می دادند.

17- اصفهان توسط چهار کمیته محلی و کمیته مرکزی کنترل می شود.کنسولگری در حوزه ای قرار گرفته که توسط آیت اللّه خادمی کنترل می شود، ولی نزدیک به قلمرو آیت اللّه طاهری است که کلاه مشکلات خارجی را بر سر می گذارد. برای اجتناب ورزیدن از مشکلات در طی انتقال وسایل به تهران با هر دو گروه تماس گرفته شد و ترتیبات مساعدی انجام شد. بخش اموال کمیته نادیده گرفته شده بود، و لذا یک کار دو ساعته از صبح زود شروع شد و تا نیمه شب ادامه داشت، برای خواندن تمام آشغالهایی که به وسیله کنسولگری به دور ریخته شده بود، پافشاری می کرد (مطالب حساس مدتها قبل نابود شده بود) و توجه خاصی به تقویمهای قدیمی داشت - - شاید به تمام روزهای قدیمی خوب اشتیاق می ورزیدند.

18- به نظر می رسد که استانداری نفوذ بسیار کمی در اصفهان دارد. به دنبال تقاضایی برای کمک از استانداری، کمیته ما را به خاطر ایجاد مزاحمت برای استانداری در مسئله ای که کاملاً به کمیته مربوط می شد، سرزنش کرد.

19- یک بازاری اصفهانی و یک پیرو وفادار به آیت اللّه به کارمند سفارت گفتند که فکر می کنند که آمریکا با ایران باید روابط حسنه داشته باشد و اینکه برخی از مهندسان آمریکایی باید برگردند. کارمند سفارت پیشنهاد می کرد که بعید است که آمریکاییها بعد از ترتیبی که بیرون رانده شده بودند، برگردند!! او پاسخ داد که این به خاطر این است که به آنها چهار برابر آنچه که به ایرانیها پرداخت می شد، می پرداختند.

ص: 276

کارمند سفارت جواب داد که شاید. آنها چهار برابر تجربه داشتند. بازاری می گفت که شاید، سپس او گفت که ایران مشکلی دارد که هیچ کس خیلی سخت کار نمی کند.

20- در مورد روابط حسنه با آمریکا، کارمند سفارت به حملاتی به آمریکا در صحبتها و مطبوعات اشاره کرد. بازاری پاسخ داد که این به خاطر این است که آمریکا در مورد اعدام القانیان که به وضوح مأمور اسرائیل بود، شکایت کرده است. او گفت که القانیان پولش را در ایران به دست می آورد و سپس آن را به اسرائیل که در حال دزدی از مردم ایران است، می فرستاد. او به بحث ضد اسرائیل خود چنین ادامه داد که یهودیان هیچ کاری انجام نمی دهند، آنها رباخوارانی هستند که با نزولخواری سود می گیرند و فقط به مردم خودشان کمک می کنند. او این را با اسلام مقایسه کرد که پول به طور رایگان در اختیار مستمندان قرار می گیرد و هیچ کس بیش از یک خانه ندارد.

لینگن

امکانات برنامه ریزی

ص: 277

سند شماره (4) از : USICAتاریخ : 9 اوت 1979 - 18 مرداد 1358 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره: 0253 موضوع: امکانات برنامه ریزی 1- مربوط به گزارش ما که در تلگرام مرجع تهران آمده است.

2- ارزیابی رضا از انجمن ایران و آمریکا، تدریس انگلیسی و کتابخانه آژانس ارتباطات بین المللی امیدوار کننده است.

3- ایراد سخنرانی در محل انجمن ایران و آمریکا، دقت باید بشود که برخوردی بین دولت آمریکا و یا انجمن ایران و آمریکا و مذهبیها و سایر گروهها پیش نیاید.

4- همچنین با تصمیم شما در مورد بررسی امکانات برای حضور یک شرکت کننده آمریکایی موافقت می شود. ما معتقدیم که بین یک شخصیت مذهبی یا فلسفی آمریکایی، احتمال سوءتفاهم در مورد مهره فلسفی کمتر است. ما دوباره بر روی تحقیقات دقیق که « در میان دیگران مفید خواهد بود در صورتی که نقطه نظرهای میناچی را نیز بدانیم » همراه با اینکه از این شرکت کننده چگونه استفاده خواهد شد و با چه کسی و با چه منظوری و کجا، تأکید می کنیم.

5 - اگر برای شما و تمام هیئت مشخص شد که دیدار یک شرکت کننده مورد استقبال، مفید، سازنده و مورد پذیرش است، ما از آن پشتیبانی کرده و به دنبال افراد مناسب خواهیم گشت.

6- پیش بینی جواب منفی نکنید، همچنین چنان که می دانید، در این زمان روابط بین ایران و آمریکا حساس و مشکل است. ما معتقدیم که در تصمیم گیری هر برنامه هدفها و منافع دراز مدت بر منافع یا ضررهای کوتاه مدت تقدم دارد.

رینهارت

برنامه گزارش تحلیل اقتصادی

ص: 278

سند شماره (5) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 9 اوت 1979 - 18 مرداد 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن - دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره : 8916 موضوع : برنامه گزارش تحلیل اقتصادی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- موارد زیر برنامه پیشنهادی سفارت برای تجزیه و تحلیل اقتصادی - تجاری از دسامبر 1979 می باشد.

اوت:

- - جو تجارتی در ایران - راهنمای تجار آمریکا.

سپتامبر:

- - مروری بر بنیاد مستضعفان - - طرز فکر کارگران مناطق نفتی ایران اکتبر:

- - پیشرفتهای نفتی کمکهای ایران به کشورهای توسعه نیافته، سیاستها و چشم اندازهای آینده.

نوامبر:

- - اداره مازاد مالی ایران - - چشم اندازهای قدرت الکتریکی در ایران دسامبر :

- - ارزیابی اقتصادی.

3- ما نهایتا به زودی این برنامه را هر شش ماه مطابق با تاریخ روز تطبیق خواهیم داد، مگر اینکه وزارتخانه برنامه دیگری را ترجیح دهد.

مذاکرات

سند شماره (6) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 13 اوت 1979 - 22 مرداد 1358 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: مذاکرات 1- تمامی متن خیلی محرمانه است 2- مقدمه: مذاکرات اخیری که در آنها سفارت شرکت داشته است، شامل موضوعاتی نظیر اهمیت محوطه سفارت و عملیات روادید و عملیات برای به دست آوردن صندوق مشروب شری بوده است، نشان دهنده چند خصوصیت ویژه در انجام ملاقات و مذاکرات در محیط ایرانی است. در بعضی موارد

ص: 279

دشواریهایی که ما به آنها مواجه شده ایم، انعکاس جزئی از اثرات انقلاب ایران است. ولی ما معتقدیم که کیفیات فرهنگی و روانی که در بطن این دشواریها قرار گرفته و نشان دهنده ماهیت این دشواریها است همچنان نسبتا به طور دائمی وجود خواهد داشت.

بنابراین ما پیشنهاد می کنیم که تجزیه و تحلیل زیرین برای گوشزد به پرسنل حکومت ایالات متحده و نمایندگان بخشهای خصوصی که قرار است با ایران سروکار داشته باشند، در مورد این کشور به کار گرفته شود. (پایان مقدمه).

3- شاید جنبه مسلط منحصر به فرد در روحیه یک ایرانی یک نوع خودخواهی کنار گذرانده خصوصیات دیگر است. انگیزه این خودخواهی در تاریخ طولانی بی ثباتی و ناامنی نهفته است که در چنین صورتی صیانت نفس اهمیت درجه اول را داشته است. اثر عملی این خصوصیت یک نوع دلمشغولی ایرانی نسبت به خود می باشد و کمتر مجالی برای نقاط نظر تفاهم غیر از نقطه نظر خود می دهد. بدین ترتیب مثلاً برای یک ایرانی این موضوع غیر قابل درک است که قانون مهاجرت ایالات متحده ممکن است از دادن روادید توریستی به او خودداری کند، در حالی که وی تصمیم دارد در کالیفرنیا زندگی کند. به همین ترتیب بانک مرکزی ایران هیچ گونه ناهنجاری در ادعای وقوع وقوع فورس ماژور (قوه قهریه خارج از کنترل شخص) برای اجتناب از پرداخت جریمه بابت تأخیر در پرداخت بر وامهای عقب افتاده نمی بیند، در حالی که حکومت ایران که بانک مرکزی جزئی از آن است، اعتبار استدلالهایی که بر روی آنها ادعا شده است را هنگام مواجه شدن با دعاوی مشابهی از شرکتهای بیگانه که ناگزیر به قطع عملیات در جریان انقلاب ایران بوده اند، انکار می کند.

4- روی دیگر این سکه ویژه روانی که ناشی از همان ریشه های تاریخی خودخواهی ایرانی است یک نوع ناآرامی نافذی در باره ماهیت جهانی است که در آن ما زندگی می کنیم. تجربه ایرانی این بوده است که هیچ چیز دائمی نیست و معمولاً چنین تصور می شود که نیروهای خصمانه فراوان است. در یک چنین محیطی هر فردی باید مدام به حال آماده باش باشد تا فرصتهایی را برای حمایت از نفس خود مقابل نیروهای بدخواه از دست ندهد، زیرا در چنین صورتی کار او زار است یک ایرانی ظاهرا در به کار بردن هر وسیله ای که در دسترس باشد، برای بهره برداری از این فرصتها مجاز به نظر می رسد. این برداشت در بطن به اصطلاح «طرز فکر بازاری» که در میان ایرانیان متداول است وجود دارد. این نوع طرز فکر اغلب باعث می شود که فرد منافع درازمدت را به نفع امتیازات فوری نادیده بگیرد و مرتکب عملیاتی شود که از لحاظ معیارهای دیگر ضد اخلاقی به شمار می آید. یک نمونه از آن تاکتیکهای کوته نظرانه و به ستوه آورنده ای است که از سوی دولت موقت ایران در مذاکره با GTE به کار رفته است.

5 - همراه با این محدودیتهای روانی یک نوع عدم درک تصادف و اتفاق وجود دارد. اسلام با تأکید بر روی قادر متعال بودن خدا، ظاهرا لااقل در قسمتهای اعظم خود مسئول داشتن چنین پدیده ای است. هر چند ممکن است تعجب آور باشد، ولی حتی ایرانیانی که از تعلیم و تربیت سبک غربی برخوردارند و شاید تجربه طولانی در خارج از خود ایران دارند در درک روابط متقابل حوادث مواجه با دشواری می شوند.

شاهد این مدعا یزدی است که در مقابل این اندیشه که رفتار ایران در برداشت آمریکا از ایران اثراتی خواهد داشت، یا اینکه این برداشت کمی با سیاستهای ایالات متحده در مورد ایران ارتباط دارد مقاومت می ورزد. همین کیفیت همچنین کمک به توضیح نفرت ایران از پذیرفتن مسئولیت در اقدامات خود

ص: 280

می باشد. این روحیه که همیشه یک نیروی ناگهانی و غیر منتظره است و ممکن است اوضاع را تغییر دهد، بر ایرانیان حکمفرما است.

6- تمایل ایرانیان به این تصور که گفتن چیزی انجام آن است، اوضاع را بیشتر پیچیده تر می کند. بار دیگر یزدی ممکن است پس از اینکه اطلاع یافت که نیروهای امنیتی غیر منظم گماشته شده برای سفارت همچنان بر سر جا باقی است، اظهار شگفتی کند و بگوید ولی کمیته مرکزی به من گفت تا روز دوشنبه، آنها خواهند رفت. یک مأمور وزارت امور خارجه گزارش می دهد که مسئله صندوق شری «90 درصد حل شده است.» ولی هنگامی که یک مأمور کنسولگری رسیدگی می کند به این نتیجه می رسد که اوضاع به هیچ وجه تغییری نکرده است. هیچ گونه پذیرفتن اینکه از دستورات باید متابعت شود و تعهدات باید همراه با اقدام و نتایج باشد، وجود ندارد.

7- سرانجام مفاهیمی ایرانی از قبیل اعمال نفوذ و تعهد وجود دارد. همه کس از شخص دارای نفوذ حساب می برد و تعهد هنگامی مورد احترام است که نقض شود. ایرانیان با پرورش پارتی بازی خود را سرگرم می کنند. پارتی بازی یعنی اعمال نفوذی که برای انجام شدن کارها لازم است. در حالی که اظهار لطف معمولاً با غرولند و منت گذاردن همراه است و آن هم تا حدی که یک معامله بده و بستان از آن ناشی شود. آنچه که سال گذشته و یا حتی هفته گذشته پیشنهاد شد فراموش کنید، امروز چه پیشنهادی دارید؟ 8 - چند درس برای آنهایی که با ایرانیان معامله یا مذاکره ای دارند بدرد می خورد.

اول - هرگز نباید تصور کرد که نظر شخص در یک مسئله ای پذیرفته خواهد شد تا چه رسد به اینکه ارزش آن به رسمیت شناخته شود. دل مشغولی بیش از حد یک ایرانی در مورد نفس خود مانع این کار می شود. یک مذاکره کننده باید شناسایی موضع خود را برطرف مقابل ایرانی خود به زور تحمیل کند.

دوم - نباید انتظار داشت (یک ایرانی) از روی حضور ذهن در مورد امتیازات روابط درازمدت براساس اعتماد آن را به آسانی بپذیرد (یک ایرانی) تصور خواهد کرد، که طرف مقابل او اساسا یک حریف است. (یک ایرانی ) در سروکار داشتن با چنین فردی خواهد کوشید سودهایی را که بلافاصله نصیب او می شود به حداکثر برساند. (یک ایرانی) آماده خواهد بود برای رسیدن به هدف نهائی خود مراحل درازی را بپیماید، از جمله کار را به مرحله ای برساند که کسی را که با او سروکار دارد از خود بیگانه کند، به طوری که معاملات آینده برای چنین شخصی غیر قابل تصور باشد.

سوم - به هم پیوند دادن همه جنبه های یک مسئله باید با تحمل یک زحمت فراوان و از روی قدرت و به تکرار پرورش داده شود. پیوندهایی از این نوع از سوی مذاکره کنندگان یا معامله کنندگان ایرانی به آسانی درک یا پذیرفته نخواهد شد.

چهارم - در مرحله اول مذاکره و معامله باید بر روی انجام عمل به عنوان یک شرط اجتناب ناپذیر پافشاری کرد. اظهاراتی در باره عقاید تقریبا ارزشی ندارد.

پنجم - پرورش حسن نیت به خاطر حسن نیت هدر دادن کوشش است. در همه موارد هدف اساسی باید تأثیر گذاردن بر روی فرد ایرانی که آن طرف میز مذاکره نشسته، درباره متقابل بودن تعهدات پیشنهادی باشد. او (یک فرد ایرانی) باید به این نتیجه برسد که یک معامله بده و بستان از هر دو جانب در میان است.

سرانجام باید در مقابل تهدید برهم خوردن مذاکرات و معاملات در هر لحظه فرضی آماده بود و از این

ص: 281

امکان نهراسید. با توجه به محدودیتهای فرهنگی و روانی مذاکره کننده ایرانی، یک نفر ایرانی با مفهوم یک فرآیند مذاکره عقلائی (از نقطه نظر غربی) مقاومت خواهد کرد.

لینگن

خشونت در تهران

سند شماره (7) از - سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 15 اوت 1979 - 24 مرداد 1358 به - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 9079 موضوع : خشونت در تهران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- مأخذ تلگراف یک گزارش نسبتا دقیق می باشد که توسط یک نفر روزنامه نگار که تجربه کافی دارد در مورد برخوردهای بین گروههای سیاسی غیر روحانی و حزب اللهی در ایران (یعنی پیروان حزب اللّه) در 12 و 13 اوت، که وفادار به آیت اللّه خمینی می باشند، نوشته شده است. گزارش «الوی» البته متأثر از طرفداری و سمپاتی گزارش دهنده نسبت به غیر روحانیون و بدبینی نسبت به کوته فکری اسلامی برخوردار بوده، ولی اختلافات فزاینده اجتماعی که او از آن به عنوان عامل اصلی این برخوردها سخن گفته، خیلی واقعی و درست می باشند.

3- با وجود این ما فکر نمی کنیم که وقایع این هفته ایران نشانه آغاز جنگ داخلی است. ما فکر می کنیم که به احتمال قوی جریان برخورد بین مادی گراهای چپ و تندروهای اسلامی فروکش خواهد کرد. (به راستی میزان بحران به طور قابل ملاحظه ای نسبت به دیروز کمتر بوده است و امروز که روز 15 اوت می باشد، تقریبا تمام شهر به خاطر وفات امام علی بسته است). تقریبا چنان بحرانهای سیاسی از انقلاب فوریه به این طرف یک مسئله عادی بوده است و ما هیچ گونه تفاوتی بین این و دیگران نمی بینیم.

4- ولیکن احساسات تلخی وجود دارد که حقیقت در پشت پرده های جریانهای سیاسی باقی مانده است. برای ما این مسئله یک معنی واقعی از مراحل سیاسی در ایران به شمار می آید. نیروهای اسلامی به صورت مسلط و عمده باقی خواهند ماند.هیچ گروه سیاسی توانایی مقابله با آنها را ندارد. ولی اسلامیون بنیادگرا عدم توانایی خاصی نسبت به تفاهم با جامعه متفرق ایران که شامل عناصر تجدد طلب و غیر مذهبی می باشند، دارند. در خلال این مدت 6 ماهی که به قدرت رسیده اند یک گروه را پس از دیگری منزوی کرده اند. این برنامه ها نمی توانند تا مدت نامحدود ادامه داشته باشند. ممکن است همان طور که «الوی» پیشنهاد کرده، هرگز جنگ داخلی اتفاق نیفتد، ولی از نیروهای اسلامی انتظار نمی رود که بتوانند برای همیشه بر آنهایی که با آنها موافق نیستند، بدون مقابله و درگیری شدیدتر از آنچه تا به حال بوده، تسلط خود را حفظ کند.

لینگن

مرور اوضاع ایران توسط اعضای انجمن مدیریت آمریکا

ص: 282

سند شماره (8) آقای هنری پرشتتاریخ : 15 اوت 1979 - 24 مرداد 1358 میز ایران اتاق 5246 وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا واشنگتن. دی. سی - 20520 هنری عزیز :

من این نامه یادداشتهایم را از جلسه اعضای انجمن مدیریت آمریکا در نیویورک که اوضاع ایران را در 26 - 25 ژوئیه بررسی کردند. برایت می فرستم.

ارادتمند شما جان الف. وستبرگ مرور اوضاع ایران توسط اعضای انجمن مدیریت آمریکا یادداشتها 26-25 ژوئیه 1979 - نیویورک 1- اولین و مهمترین ناطق، پروفسور جیمز بیل از دانشگاه تکزاس بود. او شاید بهترین نویسنده در مورد ایران به زبان انگلیسی باشد. آموزش وی در علوم سیاسی و با تأکید در تغییرات سیاسی و اجتماعی است. او انقلاب ایران را با توجه به عمق و ریشه مخالفت علیه رژیم شاه که خارق العاده بود، یکی از برجسته ترین انقلابهای تاریخ ذکر کرد.

1-1) نیروهای اصلی محرک این انقلاب فقر طاقت فرسا (که مورد سؤال است) و فساد بوده است. بیل متوجه عناصر دیگر هم شده بود از جمله بی عدالتی و افزایش فشار توسط شاه بدون اینکه کار سازنده ای توسط دولتش انجام گیرد. این حقیقت که رهبران مشهور روحانی تصمیم به جنگ با سلطنت گرفتند، و تصمیم مستبدانه دولت در اوائل سال 1978 برای فرونشاندن اقتصاد.

1-2) سیستم سیاسی موجود در ایران در تسلط مجتهدین که رهبران سیاسی مسن تر و مورد احترام هستند، می باشد. در ایران امروز شاید 200 نفر از این رهبران روحانی وجود دارند. آنها را نبایستی با ملاها که در شاخه های پایین تر سیستم شیعه اسلامی قرار دارند اشتباه گرفت. بیل فکر می کند که این مجتهدین از مهمترین افراد ایران امروز بوده و ما بایستی بیشتر آنها را بشناسیم و ببینیم که چگونه فکر می کنند و نظرشان در مورد ایران آینده چگونه است. نشانه های زیادی در دست است که مجتهدهای جوان و همچنین دیگر مجتهدهای پیر با خمینی موافق نیستند. بیل همچنین احساس می کنند که ما بایستی مجتهدهایی مثل طالقانی را برای به وجود آوردن پلی بین توده مردم و روشنفکران به حساب آوریم. معهذا ما نبایستی انتظار داشته باشیم که مجتهدین، رهبری دولتی با سیاسی را در دست بگیرند، زیرا که نقش سنتی آنها در جامعه، محافظت از حقوق افراد در مقابل دولت مرکزی بوده است. آنها به اندازه کافی مثبت فکر نمی کنند تا بتوانند در امور سیاسی و یا رهبری دولتی کار کنند.

1-3) بیل از رسانه های بین المللی به شدت انتقاد کرد و به شغل آنها به عنوان «درجه چهار» به دفعات مختلف در طول صحبتهایش اشاره کرد. او مخصوصا به گونه ای که خمینی را جلوه داده اند اعتراض داشت

ص: 283

و می گفت که او به اندازه ای بد نیست که مطبوعات به آن اندازه او را بدساخته اند. بی توجه به گفته او که موسیقی را حرام خوانده است.

1-4) امروز دولت انقلابی نگران امکان دخالت آمریکا می باشد. بیل می گوید که این برداشت از یک تعداد چیزهایی ناشی می شود، مانند این حقیقت که آدمکشهای دست راستی هر شب از هر ده نفر انقلابی 8 نفر را می کشند. اگر این صحت داشته باشد مطمئنا به تشریح موضوع کمک می کند.

1-5) امروزه در ایران چهار عامل اساسی ثبات را تهدید می کنند. اولین آنها باند دست راستیهای آدمکش که بیل فکر می کند آنها فعالیتهایشان را برای حداقل یک سال و نیم ادامه خواهند داد تا اینکه تحت کنترل درآیند. در ردیف دوم جنبشهای تجزیه طلب اقلیت هستند که بیل احساس می کند که خطرناکترین نیرو است. سوم انزوا و بیگانگی طبقه غیر مذهبی، تحصیلکرده های مترقی و روشنفکران که بیل می گوید که قطعا برای آینده دراز مدت ایران مورد نیاز می باشند. و بالاخره شاخه چپیها، گروههای مارکسیست که مهمترین آنها به عنوان فداییان خلق شناخته می شود، می باشد.

1-6) سه گروه هستند که عامل برگرداندن ثبات به ایران هستند. ارتش، افراد حرفه ای طبقه متوسط و رهبران روحانی پیشرو و یا همان مجتهدین که در بالا ذکر شد. در گروه آخر بیل احساس می کند که طالقانی از مهمترین آنهاست. او گفت که فکر نمی کند شریعتمداری نیروی با اهمیتی در این مورد باشد.

1-7) بیل اشاره کرد که از زمان ریاست جمهوری جک کندی، هر ریاست جمهوری از شاه حمایت کرده است، در عقیده بیل، نیکسون و کیسینجر رسوخ کردند و به راه بس درازی در قبول معاملاتی که آنها با شاه کردند، اشاره کرد. دلایل دیگری که چرا رفتار ایرانیها امروز نسبت به ایالات متحده منفی است، بیانیه های حمایت کننده کارتر تا آخرین لحظه بود که شامل تلفن مشهور کارتر به شاه در جمعه خونین (8 سپتامبر 1978) که از کمپ دیوید صورت گرفت، می شود که سر و صدای زیادی (معروفیت زیادی) در ایران و جاهای دیگر برپا کرد. بیل احساس می کند که این مشکلات بین ایران و آمریکا برای سال بعد و یا بعد از آن ادامه خواهد داشت، ولی آنها گذرا هستند. او گذرا هستند. او می گوید ایرانیها، آمریکاییها و آمریکا را خیلی دوست دارند و برخلاف دشمنی جهانی که در قبال دولت ما دارند، احساسهای خوب سرشاری هم دارا هستند. (دارای ارزشهای خیرخواهانه زیادی هستند) (در اینجا یک نوع تفکر وجود دارد که اگر تد کندی رئیس جمهوری بعدی آمریکا شود، روابط تیره با ایران، مقدار زیادی اصلاح خواهد شد. بپرسیم آیا می شود تد را علاقه مند سازم که در وقت مناسبی سفری به ایران نماید؟) 1-8) بیل به آرامی از نقش فعلی دولت آمریکا که روابطش در سطح پایینی با ایران قرار دارد، انتقاد کرد. بیل احساس می کند که دولت ما بایستی کار مثبتی انجام دهد و شاید هم بایستی پیشنهاد کمک کند.

(من با این عقیده در حال حاضر مخالف هستم. زیرا که به علت جو موجود که خود بیل در بالا به آن اشاره کرد، از ناحیه رهبران امروز دولت ایران این کار به چشم مداخله ای از ناحیه آمریکا تلقی می شود). بیل بیان کرد که سفارتهای دیگر در تهران به سرعت در حال شکل گرفتن هستند. او مخصوصا به کره و ژاپن اشاره کرد.

1-9) تنها یک اشاره گذرا به فساد در ایران امروز شد. بیل اظهار داشت که شکل و فرم اجتماعی به همان شکل سابق باقی مانده است و تنها تا به حال انقلاب سیاسی صورت گرفته است. به نظر می رسید که او احساس می کند که روش رایج دادن هدایا یک چیز قابل قبول است (من بایستی از او بخواهم که او چگونه

ص: 284

این فساد را به عنوان یکی از نیروهایی که باعث انقلاب شد می تواند توجیه کند).

1-10) تنها اشاره مختصری به مسائل کارگری بود، بیل گفت که قابل تمجید است که کارگران شرکت نفت بر سرکار هستند. او گفت با وجود اینکه دانشجویان، دانشگاهها را اداره می کنند، کارگران کارخانه ها را می گردانند، شخصیها ارتش را می گردانند، او احساس می کند که این به سرعت پایان خواهد یافت.

1-11) اشاره مختصری به احتیاج به خارجیان در ایران شد. بیل گفت که کره ایها دیگر مورد استقبال ایران و نواحی دیگر خلیج به دلایل گوناگون قرار نمی گیرند. گزارشهایی در مورد تمایل آنها به دزدی و جرائم دیگر رسیده است.

2- بیش از 50 تن از نمایندگان کمپانیهای معروف آمریکایی در جلسه کنفرانس حضور داشتند. در بین اینها تعداد کمپانیهای سرمایه دار که اخیرا به تهران بازگشته اند به چشم خورد. گزارشهای این نمایندگان خیلی مطلوب و خوب بود. کمپانیهای شامل دو نوبت، کریر فورموست. مکسون - روبینز، خدمات فنی جنرال الکتریک (شعبه تعمیرات ) و هارزا.

3- بودمن کر، مدیر مشاورتی برای علوم فضائی مارتین مارتیا می باشد. او برای چند سالی در PMO در ایران کارکرده که واسطه امور ارتباطات (مخابرات ) دولت ایران بوده است. در صحبتهایش او کوشش کرد که بشدت از وضع کنونی ایران انتقاد کند و زیاد نسبت به آینده خوشبین نباشد. او اشاره به خطر روحانیان برای درگیری با دولت در ماههای آینده کرد و گزارشهای کثیرالوقوع ظلمهای رژیم جدید مخصوصا تحریم سینماها و موسیقی و قطع آزادی مطبوعات را ذکر کرد.

4- دان برت یک حقوقدان آمریکایی که دارای اداراتی در عربستان سعودی است، به طور سطحی با نقطه نظری که اوضاع در ایران رو به بهبود خواهد رفت، مخالف بود. او نظراتش را براساس نظرات در عربستان سعودی و منطقه خلیج دانست که خمینی خیلی زیاد در قدرت باقی نخواهد ماند و یک دولت دست چپی جانشین او خواهد شد. برت گفت که سعودیها بشدت از آنچه در ایران می گذرد، نگرانند که منظورش در واقع بی ثباتی بود که به وسیله انقلاب به وجود آمده است.

جان. الف. وستبرگ (صفحات بعدی سند شامل لیست حضار اعضای انجمن مدیریت آمریکا با آدرس آنهاست. مترجم)

گزارش سیاسی : منبع مورد احتیاج

سند شماره (9) از - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی تاریخ : 17 اوت 1979 - 26 مرداد 1358 به - سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : سری شماره : 5972 موضوع : گزارش سیاسی : منبع مورد احتیاج 1- (تمام متن سری است) 2- به عنوان قسمتی از برنامه سطح بالای بررسی افراد و منابع مورد احتیاج برای تقویت گزارش سیاسی برخی از کشورهای حساس از ما تقاضا شده است که ما توصیه ای را با تأکید بر ایران بدهیم.

مطالب زیر اولین پیشنویسی است که ما مطابق شکل تجویز شده و با اختیار تقاضا شده، نوشته شده است.

ما در انتظار نظرات SRF (تسهیلات ویژه گزارشی نویسی) اینجا در مورد ضعفها و کمبودهای گزارش

ص: 285

هستیم، ولی از آنجایی که مهلت ما تا 21 اوت است، فرصتی برای بررسی آن با شما باقی نمی ماند، ما از توضیحات اساسی شما، مخصوصا در مورد قسمت «عملیات توصیه شده» قدردانی می کنیم و از هر نوع پیشنهاداتی که شما ممکن است در انجام به آن توجه داشته باشید، استقبال می کنیم.

3- نقل بیان، ایران.

- مشکلات اصلی تحولات: موفقیت انقلابی و ادامه بی ثباتی و رقابت مراکز قدرت باقی است. فعالیت دولتی در مرحله انتقالی می باشند. جریانات سیاسی با رقابت جدی و برخورد بین مذهبیون و غیر روحانیون و چپ و راست، با گروههای استقلال طلب اقلیت مشخص می شوند. بی ثباتی وضع امنیتی مشهود است. نگرانی گروههای اقلیت مذهبی ادامه دارد. مشکلات اقتصادی عظیم، مخصوصا بیکاری از افزایش قیمت با عواقب جدی سیاسی همراه می باشد. نزاع طلبی کارگری افزایش یافته است. ارتش و پلیس هنوز به طور وسیعی سازماندهی نشده و بدنام هستند. تولید نفت به مقدار 4 میلیون بشکه در روز باقی است، ولی برای تخریب آسیب پذیرند. توانایی برای دفاع از مرزها و منطقه خلیج قابل سؤال است.

ترسهایی از فعالیت کمونیستی مارکسیستی مخالف و امکان فعالیت آنان برای بی ثبات نمودن اوضاع وجود دارد.

- ضعفها در پوشش گزارش: فقدان اطلاعات و درک اینکه چه کسانی حرکت دهندگان اصلی هستند و چگونه سیستم متفرق قدرت عمل می کند. روابط بین رهبران مذهبی، پیروان آنها در رهبران غیر روحانی و گروهها؛ ترکیب قدرت گروههای مختلف شامل گروههای دست چپی؛ رهبریت و سازمان گروههای پارتیزان، قبایل و اقلیتهای استقلال طلب (کردها، عربها و غیر) ؛ قدرت و ترکیب سپاه پاسداران انقلاب و گروههای شبه نظامی؛ رهبری و تقویت گروههای کارگر نظامی، تهیه عملیات، و تمایل به جنگیدن، عواقب سیاسی ادامه مشکلات اقتصادی عظیم مانند پایین بودن تولید، کمبودهای اداره افراد، تکنسینها، لوازم یدکی، مواد خام، قسمت مالی و بازارهای فروش؛ سیاستهای بازار.

- عملیات پیشنهادی: پستهای مأمور تجاری و اقتصادی را فورا پر کنید. نیاز به بازسازی پست سیاسی / نظامی را بررسی نمایید. یک منشی دائمی برای بخش سیاسی تأمین کنید. امکان گماردن مأمور درجه دوم سیار برای قسمت سیاسی را بررسی کنید. سرکنسولگری را به محض اینکه شرایط اجازه دهد، بازگشایی نمایید. کارمندانی را با تجربه گزارش سیاسی برای آنها تعیین نمایید. به سرعت پست ارشد مشاور سیاسی ملی سرویس خارجی را پر نمایید. به اضافه نمودن یک نفر از پست FSN در بخش سیاسی برای همکاری در بررسی وسائل ارتباط جمعی توجه نمایید. پشتوانه هایی را برای آموزش زبان فردی فراهم نمایید تا کارمندان سیاسی و اقتصادی شایستگیهای زبان را به دست آورده و گسترش دهند.

پشتوانه هایی را بری سفر در داخل کشور در نظر بگیرید و سفرهایی را تا جایی که شرایط اجازه می دهد، به سرعت شروع کنید. برنامه تبلیغات را افزایش دهید. تا منتهی درجه ممکن، با تمام گروههای سیاسی مهم شامل مخالفین و شاهدان سیاسی مستقل بر اطلاعات، تماس حاصل نمایید.

کریستوفر

ایران، بررسی سیاست

ص: 286

سند شماره (10) تاریخ : 20 اوت 1979 - 29 مرداد 1358 وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : ایران، بررسی سیاست 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است.) 2- خلاصه، مقدمه : این مطالب مروری است بر وضعیت فعلی در ایران که ما در آن جستجوی منافعمان می باشیم و به وسیله چند توضیح کلی در مورد هدایت سیاست ایالات متحده در آینده کوتاه مدت (12 تا 18 ماه) دنبال می شود. (بقیه پاراگراف بعدا خواهد آمد) (پایان خلاصه).

3- در ایران امروز از نظم و ترتیب هیچ نشانه ای وجود ندارد. وسعت دید ما ( و نیز بیشتر ناظران دیگر) هنوز محدود است. انقلاب ایران که برای موفقیت سریعش آماده نبود، از نظر اتحاد و همبستگی، ضعیف و از نظر اجرائی ضعیفتر باقی می ماند. دست و پا زدن ممکن است لغتی پرمعنی تر باشد، لیکن ایران از پیدا کردن جهتهای سیاسی، خیلی دور است و به طور مساوی اگر که به خاطر کاهش نیافتن درآمدهای نفتیش از ارقام قبل از انقلاب نبود، از نظر اقتصادی آشفته و درهم ریخته بود.

4- یک موضوع روشن است. اسلام همچنان حکمفرماست. خمینی و اطرافیانش در قم تمام امور را هدایت می کنند. صحبت زیادی از وحدت در روح اسلام وجود دارد و این وحدت برای خنثی کردن ضد انقلابیون و توطئه گران که گفته می شود در پشت مشکلات انقلاب در کردستان و خوزستان و در حقیقت مسئول مشکلات رژیم در هر محدوده ای هستند اساسی توصیف شده است. خمینی تنها نیروی محرک غالب باقی می ماند. و به طور سیاسی از هر جهتی بدون رقیب است، اگر چه مثل 6 ماه پیش مقدس نیست.

احتمالاً یک مورد امکان پذیر، آیت اللّه شریعتمداری است که خودش را در طول انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی که به تازگی پایان یافته (از انظار) دور نگاهداشته بود.

5 - ماهیت آن انتخابات مشخصا به شورایی با یک اکثریت استوار از روحانیون طرفدار خمینی منجر خواهد شد، که مشخصه استحکام ذاتی نیروهای اسلام در قم می باشد. در حقیقت برای مخالفان رژیم، این یک انقلاب بدون لذت می باشد. همان طور که، ما به طور جداگانه گزارش کرده ایم، نتیجه یک ناامیدی فزاینده از جانب نیروهای غیرروحانی، روشنفکر و نوگرا در اتحادی که شاه را سرنگون کرد، همراه با بی ثباتی فزاینده در کوتاه مدت و خطر قطبی شدن سیاسی در دراز مدت بوده است. ایران هنوز به صورت قطبی در نیامده است، ولی خشونتهای هفته گذشته در خیابانهای تهران بین گروههای سیاسی غیر روحانی و اسلامی نشانگر مشکلاتی است که اگر ظرفیت بیشتری از زمینه مصالحه از جانب نیروهای مسلط اسلامی وجود نداشته باشد، به وقوع خواهد پیوست.

6- در عین حال آن نیروها برای مطمئن شدن از انجام یافتن مراحل یک قانون اساسی که مطابق برنامه باید یک دولت منتخب را در اواخر پاییز بر سرکار آورد به اندازه کافی همچنان در موضع قدرت مانده اند.

نه بختیار در پاریس که خیلی از اینجا دور است ( و نه ارتش که بدون روحیه است، مشکلی برای آن موضوع نیستند. دولت بعدی احتمالاً از بین گروه شخصیتهایی که در دولت موقت و شورای انقلاب هستند تشکیل می شود و اکثریتی کافی در یک پارلمان وجود خواهد داشت تا حداقل برای اولین دوره 18-20

ص: 287

ماهه به آن دوام و استحکام ببخشد.

دلیل کمی وجود دارد که فکر کنیم یک چنین اکثریتی همبستگی اساسی بیشتری از آنچه که اسلام می تواند میسر سازد، در برخواهد داشت. احتمال زیادی نیز وجود ندارد که پارلمان یا رهبران آن برای قطع بیگانگی فزاینده در میان طبقه متوسط، تکنوکراتها و نیروهای غیرروحانی که به طور کلی برای اداره ایران اساسا مدرنیزه فعلی لازمند به اندازه کافی قابل انعطاف باشند.

7- خود خمینی تعیین کننده اصلی سیاست آینده باقی می ماند. پس از منصوب نمودن یک دولت مطابق با قانون اساسی اگر خمینی قدم به عقب بگذارد و فضای استنشاق به رهبران روحانی میانه روتر از قبیل طالقانی و شریعتمداری بدهد، امکان دارد که یک بلوک سیاسی اسلامی بتواند قابلیت انعطاف کافی برای جلوگیری از بیگانه شدن غیر مذهبیون نشان دهد. در حال حاضر به گواهی احکام صادره از قم که باعث ایجاد کنترلهای محدود و تند در مورد مطبوعات می شود و افراطیون اسلامی را به خیابانها می شکند تا روشنفکران الهام گرفته از ایالات متحده و متمایل به چپ را که در مورد انقلاب خرابکاری می کنند و مورد تقبیح قرار دهند، هیچ گونه نشانه ای از آن وجود ندارد.

8 - سرسختی مشابهی در عکس العمل قم نسبت به مسائل خود مختاری استانها کاملاً نمایان است.

فشار بی رحمانه، منجمله استفاده آزادانه از اعدامهای کوتاه مدت، به نظر می آید که تنها طریق پاسخگویی رژیم باشد. آن سیاست ممکن است در حال حاضر در خوزستان مؤثر واقع شده باشد. اکنون این سیاست به طور بی رحمانه در کردستان مورد عمل قرار می گیرد (منطقه ای که فشار از آن نوعی که اکنون اعمال می شود تقریبا مشخص به نظر می رسد که نیروهای سیاسی را که معترضا آماده مصالحه براساس خودمختاری می باشند، بیگانه می نماید).

9- از نقطه نظر اقتصادی توهمات گسترده ای وجود دارد که انقلاب نتایجی در برنداشته است (در حقیقت انقلاب کارها را برای خیلیها منجمله تعداد زیادی افراد بیکار خرابتر کرده است) ولی این موضوع علاقه نسبت به خمینی را در میان آنهایی که ظاهرا بیشترین توافق را دارند کم نکرده است. او هنوز می تواند خیابانها را به وسیله حامیانش از جنوب تهران پر کند. تا زمانی که درآمدهای نفتی در سطوح بالای فعلی ادامه دارند، انقلاب از نظر اقتصادی مورد حمله قرار نمی گیرد. چنانچه وقفه ای در صنعت ساختمان با امکانات زیاد استخدامی آن پیدا شود و اگر بخش صنایع که هنوز به طور کلی در بن بست قرار دارد و فرار پرسنل مدیریت و تخصصهای مربوط به مدیریت در این بخش قرار دارد، همچنان به طور جدی ادامه دارد، و نیز گرایشات در مورد بازگشت شرکتهای خصوصی خارجی هنوز در بیشترین حد نامطمئنی قرار دارد، شروع به فعالیت مجدد نماید، مشاجرات سیاسی فزاینده ای می تواند به وجود آید.

10- به یک رژیم در این حد از مشکلات داخلی می توان توصیه کرد که درگیریش در خارج را به حداقل برساند. ولی انقلاب ایران سه اصل را در دورنمای خارجیش درگیر می سازد و این اصول قویا، در یکسری کامل از مسائل معین باقی می مانند. این اصول عبارتند: از قابلت تطابق و ارتباط انقلاب ایران در محدوده جامعیت اسلام، رد نفوذ خارجی، می خواهد کمونیسم بدون خدا باشد یا سرمایه داری غرب، و خطر ویژه صهیونیسم بین المللی نسبت به منافع اسلام. نتیجه یک سیاست خارجی است که نسبت به خیلی از منافع ما خصوصا در مقابل اسرائیل ایجاد تحریک و آزار می نماید. ولی (به خاطر یک سوءظن ذاتی از گروهها و احتمالاً حتی بیشتر از سوءظن نسبت به رژیم شاه) قادر به داشتن یک وفاداری معقولانه نسبت

ص: 288

به عدم تعهد واقعی می باشد.

11- در این مقام ما منافعمان در ایران را اساسا سه گانه می بینیم، ابتدا حفاظت از تمامیت و استقلال ایران، دوم، سلامت صنعت نفت آن با ظرفیت بازاریابی عادی مداوم در غرب، سوم یک سیاست خارجی ایرانی که درصدی را که ایران را با عناصر رادیکالتر غیر متعهدها یکی می کند، محدود نماید. به طور کلی، اینها منافعی هستند که ما با قسمت اعظم طیف سیاسی ایران بجز ماوراء چپ در آن اشتراک داریم.

12- موضع سیاسی فعلی ما نسبت به ایران نامشخص است، عدم مداخله محض، قرار گرفتن در جریان فرصتها به منظور بالا بردن ارتباط ما در جایی که امکان پذیر است. ولی شیوه ای را که بدان وسیله ما برای ایجاد یک رابطه جدید اقدام می نماییم کاملا در اختیار دولت موقت ایران قرار داده ایم. ما معتقدیم این سیاست پیشرفته تر همان طوری که ایران به طرف دوره بعد از انقلابش حرکت می کند، خودش را هدایت می کند. ما احتیاج نداریم و نبایستی که رژیم فعلی را بپذیریم، خمینی دوست ایالات متحده نیست، ولی دیگران در اردوی اسلامی با ما صریحتر هستند.

13- روابط ما با دولت موقت ایران اولین رژیم مطابق قانون اساسی برداشتهای نسبی ما را از یکدیگر منعکس خواهد نمود. یک مشکل اساسی برای ما در ایران این حقیقت بوده است که بیشتر رهبران جدید درک نمی کنند که ما تغییر در ایران را پذیرفته ایم (اگر چه مقداری از این تاکتیکی است - انعکاس نیاز برای دست نخورده نگهداشتن اعتبارهای انقلابی ). حتی بنیادی تر از آن این تصمیم رهبری جدید بوده است که استقلال کاهش را از نفوذ خارجی ( بخوانید: ایالات متحده ) نمایش دهد. ما نیاز داریم که این را درک کنیم هرگونه پذیرشی از طرف ایالات متحده احتمال مورد سوءظن واقع شدن را در بردارد. با این حال برای ما جایی برای نشان دادن درجه ای بیشتر از پذیرش و تفاهم وجود دارد. خصوصا همانطوری که انقلاب از تسلط روحانی خمینی به سمت چیزی که منعکس کننده واقعیتهای سیاسی و اجتماعی ایران باشد حرکت می نماید.

14- در آینده نزدیک، شاید هیچ چیزی مهمتر از زمان و شخص یک سفیر جدید نباشد. زمان و شرایط با یکدیگر مخلوط شده اند تا به این موضوع یک اهمیت غیر عادی بدهد، موضوعی که دولت موقت ایران برای آن هیچ گونه مسئولیتی نمی پذیرد، ولی آنها ما را به این صورت می بینند که تا کنون ما رأی اعتمادمان را به رهبری جدید و حتی به خود انقلاب مخفی نگاهداشته ایم.

15- تنها محدوده ای که کمی اهمیتش کمتر است، محدوده دیپلماسی عمومی است. دولت موقت ایران ابراز حسن نیتهای خصوصی ما و تمایل برای همکاری در یک جریان دو جانبه برای ایجاد یک رابطه جدید را پذیرا بوده است. ولی آنها در غیاب عملی هر گونه بیانیه رسمی از جانب ما در همین رابطه انعکاسی کمتر از تأیید کامل می بینند. این کار نمی تواند آنقدر بد باشد، دوام انقلاب هنوز از قطعیت دور است، ولی بعضی بیانیه های مثبت از جانب ما در مورد درک دوره انتقال مشکلی که ایران از آن می گذرد، می تواند دست میانه روهایی که خواهان روابط خوب با ما هستند محکمتر کند. در حالی که فشار عمدتا بر دوش دولت موقت است تا به طریقی عمل کند که موجب تقویت وجهه اش در کنگره و بین مردم آمریکا گردد. یک اظهار نظر مثبت و عمومی گاه بیگاه توسط سخنگوی دستگاه مدیریت درباره علاقه و امیدهای ما در ایران جدید می تواند به کاهش مقداری از رفتارهای ستیزه جویانه، لعنتهایی که به خاطر صفوف بنزین به شما می فرستند و رفتارهایی که نسبت به ایران در مردم آمریکا وجود دارند و به تعقیب منافع

ص: 289

درازمدت ما در ایران کمک نمی کنند، کمک کند.

16- در زمینه تدارکات نظامی اکنون در موقعیتی هستیم که به صورت هایی عمل کنیم تا سوءظن های دولت موقت ایران در این مورد که ما حمل لوازم یدکی را به دلایل سیاسی معوق نگاهداشته ایم، رد کند. از همه مهمتر ما می توانیم از چیزی که یک وابستگی لوازم یدکی نظامی کاهش یافته ولی هنوز اساسی، و به ما خواهد بود برای منافع خودمان و به صورتی فعالانه تر از آنکه تاکنون انجام داده ایم استفاده کنیم. از آن جمله تجربه بنای یک ارتباط با دستگاه ارتشی که قویا غربی و به طور واقعی در دیدگاه سیاسیش میانه روتر باقی می ماند.

17- در زمینه اقتصاد، داراییهای ما بدون اهمیت نیستند. آن نیروهای غیر چپ که در میدان سیاسی دوستان طبیعی ما هستند همانهایی هستند که نیازهای مستمر ایران را برای تماسهایی با غرب در زمینه تجارت و تکنولوژی تشخیص می دهند. ما باید به مؤسسات تجارتی آمریکایی در مورد موضوعات حل نشده سرمایه گذاری در ایران توصیه نماییم تا با بردباری، پافشاری و مقدار معتنابهی درک دوستانه از یک جوّ ناسیونالیستی که بر حداقل حضور تکنیکی و مدیریت خارجی امر می نماید، آن را تحمل نمایند.

18- در سیاست خارجی ما در یک نفع بنیادی استراتژیک در زمینه تمامیت و استقلال ایران با دولت موقت ایران شریک هستیم.این یک دارایی سیاسی است که روسها با این یا هر رژیم قابل تصور بعدی نمی توانند مدعی آن شوند. این افغانستان نیست. اساس این حقیقت هم بیزاری بنیادی نسبت به کمونیسم در میان نیروهای اسلامی و همچنین عدم اطمینان تاریخی نسبت به اتحاد شوروی در میان بیشتر ایرانیان می باشد. اینها دلایل نیرومندی برای اینها هستند که چرا ما می توانیم به رهبری جدید ایران اجازه دهیم روش خودشان را در ایجاد رابطه با ما تعیین نمایند. در عین حال از فرصتها برای به دست آوردن زمینه سیاسی برای موقعی که از جانب ما در خواست تفاهم دوستانه شد استفاده می نماییم این شامل تحمل عدم تعهد آنها خواهد بود و در حقیقت زمانی که این عدم تعهد امتناع از همراهی با کوباییها در تفسیر آنها (کوباییها ) از عدم تعهد را باعث شود، از آنها (ایرانیان) به خاطر آن تعریف خواهیم کرد. ما پاییز امسال باید نسبت به چنان فرصتهایی خصوصا اگر کسی از رهبران دولت موقت در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند، هشیار باشیم.

19- در هر صورت نهایتا حقیقت فاصله اساسی ارتباطی بین ما و نیروهای اسلامی در ایران باقی می ماند. این فاصله با رهبری مثل خمینی بزرگترین مقدار است،زیرا هم عقاید صحیح و سخت مذهبی و هم یک تنفر و سوءظن دیرینه نسبت به ایالات متحده را باعث می شود. این فاصله با شخصیتهای میانه روتر مانند آیت اللّه طالقانی و شریعتمداری کمتر است. اما این یک مانع جدی در ایجاد تفاهم با عملاً تمام رهبریت روحانی می باشد. گروهی که مقدر شده در چند سال آینده نقشی اساسی در ایران بازی کنند.

این که ما به دنبال راههایی تجسمی هستیم تا این فاصله را پر کنیم مهم می باشد. از جمله دیدارهای مبادله ای توسط متخصصین تصدیق شده در زمینه های مذهبی و فلسفه و برنامه های بلند مدت تر مبادله ای که دانشجویان این رشته ها را در آن شرکت دهد. ICA(سازمان ارتباطات بین المللی) برخی نظرات را در این زمینه ها در پیامی جداگانه ارسال داشته است.

درخواستهای ویزای غیر مهاجرتی در ایران بعد از بحران

ص: 290

سند شماره (11) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 27 اوت 1979 - 5 شهریور 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی طبقه بندی : محرمانهشماره : 9593 موضوع : درخواستهای ویزای غیر مهاجرتی در ایران بعد از بحران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است ) 2- خلاصه : سفارت معتقد است که دیگر نمی توان ایران را یک کشور بحرانی توصیف کرد و بنابراین:

پیشنهاد می کند که تلکس قبلی لغو شود. (پایان خلاصه) 3- ضربه ناگهانی که انقلاب ایران برجای گذاشت، گذشته است. موقعیت، از بسیاری از لحاظ متفاوت با زمان پهلوی است و شش ماه بعد از ماه فوریه، اوضاع ایران به حال عادی بازگشته است. مشخصه های اصلی آن (منظور جریان عادی اوضاع است) تا آینده نامعلوم باقی خواهند ماند. اینها شامل حاکمیت سیاسی روحانیان اسلامی با مقدار زیادی شعار و صحبت مذهبی ملی مشابه آنچه که در خیلی از کشورهای جهان سوم معمول است، و اقتصادی که بیشتر توسط فلسفه های سیاسی عدالت اجتماعی شکل می گیرد تا معیارهای منطقی برای مدیریت صحیح، می باشد.

4- اشخاص زیادی در ایران وجود دارند که شخصا شرایط فعلی را ناراحت کننده می یابند. اقلیتهای نژادی و مذهبی نسبت به تأکید بر روی اسلام شیعه فارسی مشکوک هستند و تجددطلبان و ضد مذهبها از کم شدن نقششان در حوزه های سیاسی و اقتصادی ناراحتند و تعداد زیاد دیگری برای بی لیاقتی و ناتوانی نظام جاری اظهار تأسف می کنند.

5 - بسیاری از انتقادات معتبرند، گرچه مبنای این انتقادات نمی تواند بحران نامیده شود، بلکه در این کشور تمام این مسائل عادی تلقی می شود. از این به بعد ما صلاح نمی دانیم که در ارتباط با متقاضیان ویزای غیر مهاجرتی از ایران بعد از بحران صحبت کنیم. اینکه عده زیادی از ایرانیان میل دارند که کشورشان غیر از آنچه واقعا هست باشد، به نظر ما دلیلی برای ادامه توقف قانون مهاجرت ایجاد نمی کند.

به طور خلاصه شرایط اینجا همانند شرایط سایر کشورهای در حال رشد است که شرایط محلی، عوامل محرکه زیادی برای مهاجرت ایجاد می کند. ما باید در این موقعت دقیقا همان برخوردی را بکنیم که در چنان کشورهایی (منظور در حال توسعه) که عوامل فشار در آنها قوی هستند، انجام می دهیم.

6- رفتار با اقلیتهای مختلف ایرانی در ایران بعد از انقلاب ذکر نکاتی را لازم می دارد. علیرغم گزارشات زیادی که در مورد آزار و اذیت افراد متفرق رسیده، ولی سفارت هنوز نتوانسته حتی یک مورد حمله و آزار «رسمی» به اشخاص و یا طبقات مردم را متکی به سند ثابت کند. کارگزاران ارشد حکومت و اعضای رهبری اسلامی بارها به اقلیتها اطمینان داده اند که حقوق آنها در جمهوری اسلامی محترم شمرده خواهد شد. تعصب و خشک اندیشی یقینا پایدار است. از این دیدگاه هیچ فرق کیفی بین رژیم خمینی و رژیم شاه نیست. تقریبا به طور ثابت وقتی که اعضای گروههای اقلیت در مورد علت ترک ایران مورد سؤال قرار می گیرند، بیشتر نگرانی تازه ای در مورد آینده ایران را ارائه می دهند تا اعمال آزار و اذیت در گذشته را.

7- با توجه به مطالب بالا، ما توصیه می کنیم که مطالب تلکس قبلی لغو شود و از حالا به بعد با

ص: 291

متقاضیان ویزای غیر مهاجرتی طبق قانون مهاجرت و ملیت عمل کنند.

حرکتهایی به طرف اتحاد دولت

سند شماره (12) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ :30 اوت 1979 (8 شهریور 1358) به : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره : 1653 موضوع : حرکتهایی به طرف اتحاد دولت 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: رویدادهای هفته گذشته نشانگر این است که سیستم دوگانه دولت رسمی و غیر رسمی ایران، به رهبری ارگانهای غیر رسمی یا انقلابی به طرف سیستم متحدتری پیش می رود. مؤسسات روحانی قدرت خودشان را در مناطق جدید گسترش می دهند. همچنین به وزارتخانه های ظاهرا زیر نظر دولت موقت ایران، دستورات مستقیم می دهند و به طور روز افزونی بر روی دولت موقت به نخست وزیری بازرگان، سایه می افکنند.

ممکن است این وضع تشخیص خمینی باشد و اینکه فقط او و یارانش مورد احترام و اطاعت طرفین سیستم قدرت دو طرفه می باشند. مجلس خبرگان ممکن است به حاکمیت روحانیون تأیید گذارد و رسما رهبران دولت موقت را که زیاد در رابطه با نهضت اسلامی تشخیص نمی دهند، از دور جریانات بیرون اندازد. (پایان خلاصه).

3- بعضی از مخاطبها نوشته (FBIS)سازمان جمع آوری اخبار را در زمینه اطلاعیه آیت اللّه خمینی در 28 اوت درباره ارتش، کردستان، آزادی مطبوعات و دیگر مسائل خواهند دید. در طول چند هفته گذشته امام و یارانش در نهضت اسلامی، کنترل مستقیم بر روی زمینه هایی که ظاهرا تحت کنترل دولت موقت است، به طور روز افزونی به دست می گیرند. این طور به نظر می رسد که این سیستم دوطرفه قدرت، که بین قم و تهران می باشد، حتی به عنوان یک سیستم موقت هم خوب کار نکرده است. قم تقریبا در تمام زمینه های مهم از قبیل امنیت عمومی، مطبوعات، بازرگانی و نظامی تصمیم می گیرد.

4- خمینی حاکمیت خود را در چند هفته گذشته به طور باز اعمال کرده، برای مثال ترمیم شورای انقلاب و کابینه. پنج وزیر را در شورای انقلاب گماشت و چند مذهبی را در پستهای بعد از معاونت در وزارتخانه ها نصب نمود.ظاهرا وجود چند وزیر در شورای انقلاب، در کار این شورا تأثیری نداشته و معاونین جدید در وزارتخانه ها به طور قابل ملاحظه ای در کارها نفوذ دارند. آیت اللّه خامنه ای معاون وزارت دفاع به طور خیلی نزدیک در امر مشورت در باره آینده هواپیماهای جنگی اف - 14 می باشد.

خمینی پست فرماندهی کل قوا را به عهده دارد. دستور او بر ضد کردهای شورشی و برقراری نظم در ارتش قدرت قم را بر ارتش ایران نشان داد. فرماندهان نظامی برای اطاعت از فرمانها بیشتر از اعتبار خمینی استفاده می کنند، تا قدرت و پست دولت موقت ایران. فرمانده جدید نیروی هوایی، سپهبد باقری که به وسیله قدرت خمینی پشتیبانی می شود، برای دوباره القا کردن نظم و دستور در فرماندهی خود تلاش می کند. در مقابل، به پیغام 27 اوت مهدی بازرگان به ارتش جهت سپاسگزاری برای شجاعت آنها در سقز

ص: 292

توجه کمی شد.

5 - انحلال چند نشریه که از روش جنبش اسلامی انتقاد می کردند، به وسیله دادگاههای انقلاب انجام شد. (9446. تهران CF ) دولت موقت ایران، مخصوصا وزارت ارشاد ملی نقش بسیار کمی در امور دارند. بجز رسیدن به اقداماتی که به تازگی به وسیله حکام انقلابی انجام شده.

6- عملیات ضد اسلحه های غیرمجاز.

اکنون برنامه خلع سلاح عمومی کاملاً در دست نیروهای انقلابی می باشد. در 27 اوت حاکم انقلابی (حاکم شرع. م) آیت اللّه احمد آذری قمی به روزنامه های بامداد گفت که هر کس بدون اجازه و به طور غیرقانونی اسلحه حمل کند، مفسد فی الارض شناخته خواهد شد و تیرباران می شود. طبق گفته های آذری قمی هیچ مهلتی داده نخواهد شد و این دستور فورا اجرا می شود. به دنبال این دستور حکام دیگر در مشهد، اصفهان، نجف آباد، فردوس، بندرعباس و دیگر شهرهای بزرگ دستور مشابهی صادر کردند.

مشروط بر اینکه کسانی که اسلحه حمل می کنند، بجز پلیس، ارتش، ژاندارمری و پاسداران انقلاب فقط یک هفته وقت دارند که اسلحه خود را تحویل دهند. به پاسداران دستور داده شده که ماشینها و خانه ها را جهت پیدا کردن اسلحه های غیر مجاز جستجو کنند.

7- برنامه دادگاههای انقلابی جهت جمع آوری سلاحهای غیر مجاز، به دنبال تصرف مقر مجاهدین خلق به وسیله پاسداران می باشد و به خاطر این تصرف آذری قمی از قول امام می گوید که: «هیچ کس حق تصرف مال دولت را ندارد» مجاهدین هم اعلامیه ای مبنی بر پذیرفتن دستور امام و دولت صادر کرده اند.

به دنبال کشف اسلحه های پنهانی در مقر مجاهدین، آذری قمی اظهار داشت که فقط هفت عدد ژ - 3 در ساختمان پیدا شده.

8 - اعضای مجلس خبرگان که برای تدوین یک قانون اساسی جدید برای ایران جمع شده اند به طور واضح یک خط فکری مذهبی دارند. اهداف اجتماعی اکثر اعضاء خیلی شبیه اهداف خمینی هستند. به هر حال با وجود هر اختلاف فلسفی که ممکن است بین آنها باشد، بیشتر آنها در این امر موافق هستند که قشر روحانی باید نقش عمده ای در کارها داشته باشد. FYIمباحثات مجلس دیگر در صفحه اول روزنامه ها نیستند و به اموری که به وسیله خمینی و دادگاههای انقلاب شکل گرفته، پرداخته شده است. آخرین گزارش از مجلس این است که درباره بحث بر سر جهودها که جزو یهودیها هستند یا کلیمی ها بوده است.

9- بعضی از ناظران نظر داده اند که تمام این امور یک تصرف قدرت به وسیله قدرتهای انقلابی در برابر دولت موقت ایران می باشد. برطبق این نظریه، انتقال ارتش و پاسداران به کردستان به علت وقایع کردستان انجام نشد، بلکه به خواست خمینی و برای کنترل بیشتر بر روی اداره مرکزی بوده است.

10- به هر حال هیچ لزومی ندارد که در این امور طرحی و نقشه ای دیده شود. آنچه امکان دارد این است که آنهایی که قدرت واقعی را در دست دارند، جهت استفاده کردن از قدرت و برای تحمیل دستور و ثبات بر روی ملت تحت فشار می باشند و دولت ضعیف موقت برای مقابله با گروههای مسلح، سردرگمی اقتصادی، قبایل سرکش و دیگر جبهه هایی که حسابش را نکرده اند، باقی می ماند. و اینکه آیا اقدامات رهبران انقلابی مؤثر می باشد یا نه، باید صبر کرد و دید. کیفیت مختصری در عدالت انقلابی وجود دارد که هر کسی را مضطرب کند. به هر حال ثبات، یک لازمه مطلق جهت کنترل ایران می باشد و آن بر هر گونه

ص: 293

نظری در امر اقتصادی، مذهب و یا سیاست مقدم می باشد. چنین عملی که در تاریخ ایران ریشه های عمیقی دارد شامل نمونه های متعددی از پادشاهان می باشد، که آخرین قدمها را جهت برقراری امنیت و ثبات ملت نامتجانس خود برداشتند.

11- احتمالاً خمینی در حال اعمال حاکمیت مستقیم بر روی سیاست داخلی ایران که همراه نتایج مجلس خبرگان است می باشد. و این منجر به ایجاد یک وضع متمرکز شده، که در آن نفوذ خمینی و یارانش «چه روحانی و چه معمولی» بیشتر خواهد بود. در چنین موضعی نقش مخالفان، نفوذ روحانیان، از هر قشر اجتماعی و سیاسی محدودتر از امروز خواهد شد. که امروز حداقل به چند نفر غیر روحانی اجازه داده شود که در رئوس دولت موقت ایران خدمت کنند. در چنین چشم اندازی ممکن است خیلیها که در اوائل انقلاب حمایت می کردند، خوشحال نشوند. تأسیس یک چنین دولتی وضع موجود فعلی را به رسمیت خواهند شناخت.

تامست

گزارش وضعیت ماهانه برای اوت 1979

سند شماره (13) سفارت آمریکا - تهران - ایرانتاریخ : 2 سپتامبر 1979 - 11 شهریور 1358 پاسخ به : مأمور امنیت منطقه ای به :رئیس،وزارت خارجه موضوع: گزارش وضعیت ماهانه برای اوت 1979 1- ارزیابی تهدید الف: احتمال آشوب در ایران همچنان بالاست.علائم فزاینده ای از رفع توهمات به واسطه نتایج انقلاب در سطوح بسیاری از جامعه وجود دارد. بیکاری شدید یک مشکل است و اختلاف عقیدتی، اجتماعی، قومی فراوان می باشد. اگر چه می توان استدلال نمود که خیلی از این مشکلات برای ایران تازه نیستند لیکن فقدان هر گونه قدرت مرکزی مؤثر برای درگیر شدن با آنها سببی برای نگران است.

دولت موقت ایران به رهبری بازرگان نخست وزیر که هنوز بایستی کنترل اداریش را بر کشور مستحکم سازد، به طور مداوم توسط دولت ناپیدای آیت اللّه روح اللّه خمینی که اغلب درگیر شدن با مسائلی که در نتیجه انقلاب، خودشان را نشان داده اند مشکل (و اگر نه غیر ممکن ) می سازد، به عقب زده می شود. اعضای کابینه دولت موقت ایران مکررا استعفاهایشان را در اعتراض به مداخله شورای انقلاب و کمیته ها وعدم توانایی ناشی از آن در انجام کارشان ارائه کرده اند.

سازمانهای سنتی امنیتی و مجری قانون (پلیس ملی و ژاندارمری) به صورت واحدهای با دوام وجود ندارند. ارتش که از نظر سنتی نقش امنیتی داخلی نداشته است. غیر فعال می باشد. این نیروها نسبت به شرکت جستن در هر گونه فعالیتی که امکان استفاده از زور بر علیه دیگر ایرانیان را در برداشته باشد، شدیدا بی میل هستند. محاکمات و اعدامها (بیش از 400 نفر تاکنون) در مورد پرسنل پلیس، ژاندارمری و ارتش که پیش از انقلاب در فعالیتهای امنیتی شرکت داشتند، ادامه دارد. عاملی که روحیه را در این سازمانها تضعیف می کند و پرسنل آنها را در شرکت پیدا کردن در اجرای وظایف امنیتی داخلی و اجرای قانون بی میل می سازد. یک نمونه خوب از این هراسها گفتگویی است که اخیرا بین یک مقام عالیرتبه

ص: 294

پلیس ایران و مأمور سفارت صورت پذیرفت و بعدا به RSO مربوط شد). مقام پلیس اظهار داشت که وی دستورات مؤکدی دارد که هر گونه آشوب بزرگی را در تهران، و اگر لازم شد به وسیله زور فرو بنشاند. مقام پلیس گفت که اگر وی به این اندازه احمق باشد که دستورات را اجرا کند، افراد او اطاعت نخواهند نمود و ثانیا وی به خاطر احتمال انتقام های آتی قصد انجام این دستورات را ندارد. تا آن زمان که یک دولت مرکزی قوی با قدرتی نافذ به وجود آید، این احتمال وجود ندارد که این نیروها نقشی فعال در امنیت داخلی کشور به عهده بگیرند.

با عدم فعالیت پلیس، ژاندارمری و ارتش فضای خالی امنیتی توسط یک گارد انقلابی غیر منظم که در داخل کمیته ها سازماندهی شده، بر شده است، هر کس که با آنها برخوردی داشته باشد دستگیر و برای دلیل کوچکی (اگر دلیلی وجود داشته باشد) بازداشت می شود. در روزهای اخیر به نظر می رسد تعداد خیابانهایی که بسته و کنترل می شوند، کاهش پیدا کرده است ولی افزایش آنها در هر زمانی ممکن است مجددا دیده شود. محاکمات کوچک و بزرگ، (اگر چه نه به صورتی عادی) توسط این گروهها اعمال گردیده است. گاردهای انقلابی قانونی از نوع خودشان هستند، و روی گفته مائو تسه تونگ که «قدرت از لوله یک اسلحه ناشی می گردد» عمل می کنند.

یک گروه دیگر یعنی، پاسداران به نظر می رسد که جای خالی و بلاتصدی که به خاطر عدم فعالیت ارتش رها شده است را پر می نمایند. پاسداران همچنین به عنوان گاردهای انقلابی شناخته می شوند، ولی از آنهایی که در کمیته ها خدمت می نمایند جدا هستند. این حقیقت اهمیت دارد که آنها نیز در وظایف امنیت داخلی شرکت دارند؛ نقشی که ارتش به طور معمول ایفا ننموده است. رهبر آنها یک ایرانی به اسم رفسنجانی که یک حجت الاسلام می باشد( یک مرحله پایین تر از یک آیت اللّه) است. در حال حاضر حدودا 10 تا 12 هزار پاسدار وجود دارد که از میان داوطلبان انقلابی آموزش ندیده ایرانی انتخاب و جدا شده اند. آنها فقط مسلح به اسلحه های سبک شده اند و تعلیماتشان را در تأسیسات نیروی زمین در تهران و مقدمتا در لویزان می بینند (پایگاه بزرگ نیروی زمینی در تهران). گارد به سه گروه اصلی تقسیم شده است:

یک گروه شهرهای اصلی؛ گروه شهرهای تا 5000 و و گروه حفاظت از اشخاص مهم، پاسداران یک واحد مجزایی هستند که تاکنون بعلاوه حمایت از انقلاب در وظایف امنیت داخلی فعال بوده اند. آنها خصوصا در منطقه ترکمن صحرا و خرمشهر فعال بوده اند. گمان بر این می رود که رفسنجانی با درجه ای ناشناخته از هماهنگی با وزارتخانه های کشور و دفاع مستقیما به شورای انقلاب گزارش می دهد. اینکه تا چه حدی کمیته ها و پاسداران متمایل به همکاری هستند نامشخص است. آنها از یکدیگر مستقل هستند، ولی در حال حاضر نمایانگر تنها نیروهای امنیتی با دوام در ایران می باشند.

تظاهرات روابط دیپلماتیک ایران - ایالات متحده اگر چه کمی بهبود می یابد ولی در معرض تغییرات پی درپی قرار می گیرد. ضد آمریکا بودن در چند هفته گذشته فروکش کرده است. (از بالا بودن قبلی آن در ماه می ) ولی هنوز کمی پایین تر از آن حد است. به ندرت می شود که روزی بگذرد، بدون اینکه یک مقاله روزنامه یا تقبیح علنی توسط یک شخصیت مذهبی یا عضوی از دولت موقت ایران، سازمان بین المللی ارتباطات و یا دولت ایالات متحده را به یک مسئله جاری در ایران مرتبط ننماید. ایالات متحده همچنان یک قربانی

ص: 295

خیلی مناسب برای مشکلات روزمره ای که در مقابل رهبری ایران قرار می گیرد، می باشد. شکی نیست که هر تصمیم یا اقدامی که توسط ایالات متحده صورت پذیرد و از طرف ایرانیان نامساعد یا زشت تشخیص داده شود، منجر به تظاهرات و احتمالاً با ماهیتی خشونت بار خواهد گردید. در این رابطه احساسات ضد شاه شدیدا قوی باقی می ماند. هرگونه تصمیمی که به وی و خانواده اش اجازه مسافرت به ایالات متحده بدهد، تقریبا به طور مطمئن به یک عکس العمل فوری و خشن منجر خواهد گردید. توانایی و یا تمایل دولت موقت ایران برای جلوگیری از چنین اقداماتی مورد سؤال است.

تروریسم تروریسم به شکل ترور، اذیت و آزار، و آدم ربایی یک خطر خیلی واقعی است. به خاطر فقدان قدرت مرکزی برای جلوگیری از هر گروه یا گروههای که متمایلند منافع خودشان را از طریق استفاده از خشونت بالا ببرند، کار کمی می توان انجام داد. مجاهدین و فداییان دو گروه فطرتا تروریست قبل از انقلاب، درجه ای از مشروعیت را به دست آورده و اکنون از نظر سیاسی فعال هستند. هیچ کدام از گروهها از زمان سرنگونی شاه مسئولیت هیچ اقدام تروریستی را به عهده نگرفته اند. از طرف دیگر فرقان (گروهی که با نقش روحانیت در دولت مخالف است )از زمان انقلاب کاملاً فعال بوده است، این گروه مسئولیت ترور چندین شخصیت مذهبی را به عهده گرفته است. ما هیچ گونه اطلاعاتی که نشان دهنده این باشد که این گروهها پرسنل ایالات متحده در ایران را مورد هدف قرار داده اند، نداریم، ولی ما بایستی که هدفهای جالبی در نظر آنها باشیم. هر یک از این گروهها ممکن است وسوسه شود که عملیاتی را یا در پاسخ به تحولاتی که ضد ایرانی تشخیص داده می شود یا در دامن زدن به یک بحران در روابط متزلزل فعلی دولت ایالات متحده و دولت ایران انجام دهد. گروههای واپسگرای فلسطینی که متعهد شده اند، انتقام شرکت دولت ایالات متحده را در پیمان مصر - اسرائیل بگیرند نیز بایستی مورد توجه قرار گیرند. این تهدید ممکن است به گونه ای توسط این حقیقت تعدیل شود که سازمان آزادیبخش فلسطین در پی توسعه روابط با دولت وقت ایران به عنوان یک متفق می باشد و ممکن است نخواهد که رابطه را به وسیله قرار دادن دولت موقت در وضعیت ناخوشایند درگیری با یک اقدام تروریستی بر علیه دولت ایالات متحده در ایران به خطر اندازد.

ب: اقدامات مشخصی که علیه سفارت آمریکا جهت داده شده است.

در حدود ساعت 55/22 روز 17 اوت محوطه سفارت مورد حمله نارنجکی قرار گرفت. دو انفجار جداگانه، یکی در محل ساختمان جدید کنسولی و دیگری نزدیک ساختمانی که گنبد ماهواره در آن قرار دارد و درست در پشت ساختمان CHANCERY واقع شد، هیچ کس زخمی نشد، با این حال خسارت مالی منجمله هزینه های کار حدودا به 8000 دلار بالغ شد. طبق گفته روزنامه فارسی زبان کیهان (18 اوت ) سه گروه مسئولیت انفجارات را به عهده گرفتند. این گروهها عبارتند از :

- جنبش مقاومت مردم مسلمان انقلابی ایران - گروه 17 شهریور ( 8 سپتامبر) - گروه تل زعتر هیچ گونه تأییدی مبنی بر اینکه یکی از این گروهها مسئول بوده است، وجود ندارد. به تهران 9175 و

ص: 296

9153 برای اطلاعات جزء بجز در مورد این واقعه رجوع شود.

در اولین ساعات روز 12 اوت گروهی در حدود 35 تا 50 شبه نظامی مسلح (پاسداران) به منظور بردن ماشااللّه کاشانی و نیروهایش از محوطه به سفارت وارد شدند. در حالی که این اقدام متوجه سفارت آمریکا نبود ولی روشی که مورد استفاده قرار گرفت (تسخیر واقعی سفارت به صورت مسلحانه) امکان ایجاد خشونتی که پرسنل آمریکایی را درگیر می ساخت، دربرداشت. خوشبختانه افراد خونسردتر غالب شدند و موضوع پس از حدود 5 تا 6 ساعت مذاکره با نیروهای شبه نظامی به گونه ای حل شد. به تهران 8973 برای جزئیات اضافی رجوع شود.

2- عملیات الف: مشورت - توجیه مسافران سرهنگ «B »، جف رونالد از 7 تا 16 اوت به منظور انجام بازرسی قسمت گارد امنیتی تفنگداران دریایی از پست (سفارت )دیدن به عمل آورد.

S/A فاچت از سرویس اطلاعاتی نیروی دریایی از 14 تا 17 اوت به منظور تحقیق در مورد ادعایی که بر علیه گروهبان مین (گروهبان سابق NCOIC ) وارد است از پست (سفارت )دیدن کرد.

مایک هاوس من (از گردان ساختمان نیروی دریایی) در 26 اوت به منظور انجام کارهای امنیتی تکنیکی روی ساختمان جدید کنسولگری وارد شد.

ب: فعالیتهای پشتیبانی RSO به طور هماهنگ به همکاری با SGO، سرپرست پروژه FBO و سرکنسول به منظور جای دادن نیازمندیهای امنیتی در ساختمان بنای جدید کنسولگری ادامه داد.

ج: فعالیتهای مهم - دوره 1 تا 12 اوت مستلزم این بود که تقریبا تمام وقت و ابتکارت مأموران امنیتی به بحث کردن با ماشاءاللّه کاشانی و نیروهای او اختصاص داده شد.

- در 12 اوت کاشانی به وسیله یک نیروی شبه نظامی مسلح از محوطه سفارت اخراج شد.

- در 15 اوت S/A دن مک کارتی برای سه هفته کار موقت وارد شد.

- در 17 اوت محوطه سفارت مورد حمله مشترک آر.پی. جی. و نارنجک قرار گرفت. حدودا هشت هزار دلار خسارت مادی صورت گرفت. هیچ گونه جراحتی به وجود نیامد.

- در 18 اوت ARSO هاولند به منظور دیدار از پست (سفارت) عزیمت نمود.

- ضمیمه J طرح تخریب داخلی مجددا نوشته شده و به زودی به وزارتخانه (خارجه )ارسال می شود.

- توجیهات امنیتی مشروح برای تمام کسانی که به طور موقت یا دائمی وارد شده اند صورت پذیرفت.

- زمان قابل توجهی به همکاری با پلیس ملی در تلاش برای به دست آوردن یک نیروی امنیتی با یونیفورم عادی جهت حفاظت سفارت اختصاص داده شده، تاکنون فقط جزئی از محافظان مشخصی متشکل از پلیسهای مخفی برای انجام وظیفه روی یک اساس مستمر خود را معرفی کرده اند. اداره پستهای امنیتی پیرامون سفارت گاه و بیگاه بوده است.

ص: 297

3- برنامه های برای ماه آینده لیلیان جانسون، سکرتر موقتی به منظور همکاری RSO برای استقرار مجدد سوابق و سیستمهای مدیریت که در نتیجه حمله 14 فوریه 1979،نابود گردید از کینشازا به اینجا وارد خواهد شد.

TSO چاک ساپر به منظور ادامه کار روی بهبودهای فیزیکی امنیتی وارد خواهد شود.

- به مذاکره برای یک نیروی امنیتی مرتب برای سفارت ادامه خواهیم داد.

- انتظار می رود که ساختمان جدید کنسولگری در ماه سپتامبر باز شود.

- RSS در ماه سپتامبر از پست دیدن خواهد کرد.

- ARSO هاولند از 3 سپتامبر از مرخصی باز می گردد.

- S/A مک کارتی از 3 سپتامبر به مقصد ایالات متحده عزیمت خواهد نمود.

یک نگرانی عمده روابط عمومی

سند شماره (14) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 4 سپتامبر 1979 - 13 شهریور 1358 به : آژانس ارتباطات بین المللی - واشنگتن، دی. سی - فوری طبقه بندی : محرمانه شماره : 9739 موضوع : یک نگرانی عمده روابط عمومی به منظور شناخت «بحرانهای ارتباطی»، در مذاکراتی با ایرانیها راهی پیدا کردم که با احتیاط بپرسم:

چه چیز آمریکا و آمریکاییها است که ایرانیان را بشدت آزار می دهد؟ جوابها به طرز قابل توجهی متفاوت است ولی یک رشته اصلی در میان همه این جوابها به چشم می خورد.

1- بسیاری از آمریکاییها برای مدت بسیار زیادی در بسیاری از جنبه های زندگی ایرانیان بسیار نمایان بوده اند.

2- به یاد می آورم که در سفری که در سال 1973 به ایران داشتم متوجه شدم آنچه که در تهران می بینم بی شباهت به آن چیزهایی نبود که در سال 1967 در سایگون دیده بودم، تکنسینها و دلالهای آمریکایی به وضوح در صحنه ملی حضور داشتند.

3- من با فروتنی اظهار می دارم که در هر نقطه ای که حضور آمریکاییها آنقدر زیاد باشد که به طور گسترده بر متن جامعه تأثیر بگذارد،به تدریج «بحرانهای ارتباطی» جدی شکل خواهد گرفت و این مشکلی است هم برای آژانس ارتباطات بین المللی و هم برای گروه تحقیقاتی ما در واشنگتن، که البته بیشتر به صورت یک امر عمومی است که آژانس باید آن را مورد توجه DOD, NSC و حکومت قرار دهد.

4- فرد ممکن است که به طریقه تصویر نمودن خطر، این مورد را با کوبای قبل از کاسترو، یونان تحت حکومت جونتا و یا تجربه روسیه در مصر و افغانستان مقایسه نماید. بلکه با یک مثال بهتر یا یک مورد کاملاً فرضی می توان آمریکاییها را به درک این موضوع واداشت: 000/50 تکنسین ژاپنی به کار و زندگی در اطراف جکسون و می سی سی پی مشغولند و یا تعداد مشابهی از آلمانیها در اطراف «دولوت» مینه سوتا، آمریکاییها به این افراد در کشورهاشان به چه چشمی خواهند نگریست.

5 - بیانیه ژنرال امیر رحیمی درباره بازگرداندن مستشاران آمریکایی و نظراتش در باره تأثیر یک

ص: 298

چنین مستشارانی بر ارتش ایران در زمانهای گذشته، نشانه این خصومت و تنفری است که حضور بسیار زیاد آمریکاییان در اینجا پرورش داده است.

6- در حالی که مایل به بالا بودن میزان سیاستهای کوتاه مدت در زمینه امنیت و یا منافع بازرگانی خود بوده ایم، به موازات آن وسیله ایجاد خصومتهای دیرینه و از خود بیگانگی هایی نیز شده ایم. روح جمعی و سرمایه گذاری فعالانه هزاران گروه سودمند آمریکایی کنترل تعداد افراد دست اندرکاری را که فرصت را در هر منطقه از جهان غنیمت می شمارند خیلی مشکل می سازد. معذالک، منافع عمده دراز مدت آمریکا ایجاب می کند که تلاشی جدی در جهت کاهش حضور آمریکاییها (و تأثیر آن بر فرهنگ) کشورهایی چون عربستان سعودی، مکزیک و مصر به خرج داده شود.

گریوز

یادداشتی برای قسمت سیاسی - آقای لیمبرت

سند شماره (15) سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران تاریخ : 4 سپتامبر 1979 - 13 شهریور 1358 طبقه بندی : محرمانه یادداشتی برای قسمت سیاسی - آقای لیمبرت از قسمت اقتصادی - آ.دی.ستر مفاهیمی که از مکاتبات اخیر شما درباره ساخت سیاسی اینجا خوانده ام، به نظر می آید که درست باشد. فکر می کنم شما می بایست، توضیح می دادید که اگر واقعا دولت دوگانه از بین رفته، این چه تأثیری بر منافع آمریکا خواهد داشت. یک پیشنهاد شد که من نظراتم را بدهم زیرا امکان دارد که برای مکاتبات آینده قابل استفاده باشند.

به نظر من اگر دولت دوگانه ای وجود داشت، در موقعی که خمینی منبع قدرت شد، پایان یافت. به نظر من حملات اخیر خمینی به کردها و چپیها، خوار کردن علنی روشنفکران و محدودیتهای که ظاهرا به طور موقت بر مطبوعات اعمال شده، ناشی از یک سری عکس العمل های عجولانه در برابر وقایع غیر قابل کنترل نیست. بلکه نمایانگر استفاده حساب شده، از قدرت توسط مردی است که به طور علنی گفته است، که نمی خواهد اشتباه کرنسکی را در مورد استفاده نکردن از سلاحهای انقلاب بر علیه متحدان مصلحتی که می خواهند از نهضت به خاطر پیشبرد اهداف خودشان استفاده کنند را تکرار کند.

فکر می کنم اینجا مسئله زمانی هم مطرح است. خمینی می بیند که مجلس خبرنگارانش که ملاها بر آن حاکم هستند، در جریان تکمیل قانون اساسی که او برای جمهوری اسلامی می خواهد، می باشد. چند هفته دیگر اعلام خواهند کرد که انقلاب پیروز شده دولت دائمی جدید روی کار خواهد آمد و بهترین هدیه تولدی که خمینی می تواند به دولت بدهد، مخالفین خلع سلاح شده و مردمی که لزوم نظم را درک کرده اند، می باشد. گذشته از این در این موقع خمینی می تواند طی چند ساعت نیم میلیون نفر را به خیابانها بکشاند و پاسداران انقلابی او با شادی تمام در برابر هر گروهی، مسلح یا غیر مسلح قرار خواهند گرفت. در مدت شش ماه یا یک سال سرخوردگی اجتناب ناپذیری به وجود خواهد آمد و توانایی او در برخورد با منتقدین کمتر خواهد شد و فکر می کنیم که او ترجیح خواهد داد که دولت جدید شیوه رفرمیستی و تأمین آزادیها را موقعی پیش گیرد که دارای قدرت باشد، تا اینکه در برابر مخالفینی غیر قابل کنترل قرار گیرد.

ص: 299

چه بر سر منافع آمریکا خواهد آمد؟ خوب اگر خمینی بتواند سرخوردگی را تحمل کند، شما آینده بهبود یافته ای از لحاظ ثبات داخلی و تمامیت ارضی به دست آورده اید. همچنین برای من روشن است که گذشته از نظم، خمینی می خواهد مردم را بر سرکار برگرداند، تا سطح زندگی مناسب و حتی رشد یابنده ای (در مقایسه با معیارهای محلی) را تضمین کند. (من شنیده ام که جمهوری اسلامی نباید به عنوان جامعه ای ناتوان و عقب مانده تلقی شود.) لذا منافع ما در دسترسی مداوم به نفت ایران باید توسط توانایی دولت جدید در برقراری نظم در چاههای نفت و احتیاج او به درآمد، حفظ گردد. منافع ما در اینکه ایران درآمد نفتش را در آمریکا خرج کند، باید بهبود یابد (ما نباید با بی توجهی این منافع را از دست بدهیم) چون آنها به طور فزاینده متوجه می شوند که محتاج تبدیل دلارهای نفتی به کار از طریق واردات مصرفی و یا به احتمال قوی تر پروژه های وسیع تولید کار، که به صنایع وسیع منجر خواهد شد می باشند. ( من فکر می کنم این مسئله افزایش تولیدات نفت را هم در برخواهد داشت) نهایتا وجود فردی مطمئن از خود مانند خمینی که مسائل داخلی را تحت کنترل دارد و نسبت به غرب خیلی بدبین است، برای ما در زمینه های مسائل دو جانبه مشکلات جدی به وجود خواهد آورد. در آینده نزدیک ما حداقل همانقدر که او به ما احتیاج دارد، به او محتاج هستیم و لذا نمی توانیم او را با چیزی تهدید کنیم. خصوصا در مورد سیاستهای خاورمیانه او نیروی مخالفی خواهد بود که باید با او مقابله کرد.

سیاست (آمریکا) در مورد ایران

سند شماره (16) وزارت امور خارجه تاریخ : 5 سپتامبر 1979 - 14 شهریور یادداشت توجیهی طبقه بندی: سری /حساس به - وزیر از طریق : آقای نیوسام از : امور خارجه نزدیک هارولد اچ ساندرز موضوع : سیاست (آمریکا) در مورد ایران ارزیابی: رهبری انقلابی خمینی / بازرگان احساس می کند، که به طور فزاینده ای در محاصره گروهها و دیگر گروههای قومی، چپ، غیر مذهبیون مرکزی، قدرتهای خارجی (اسرائیل، اتحاد شوروی، عراق، ایالات متحده، «امپریالیستها») و نیروهای طرفدار شاه (ساواک و افسران ارتش سابق) قرار گرفته است.

عکس العمل آشتی ناپذیر خمینی این است که به صورت خشنی ضربه وارد کند: میانه روهایی چون بازرگان در این روش تند، کمی سهیم هستند ولی به دنبال مصالحه و روابط بهتر با خارج نیز هستند و در تلاشند که اقتصاد را دوباره به راه بیندازند، گرچه توهمات فزاینده ای با خمینی حتی در میان روحانیون (آیت اللّه شریعتمداری و طالقانی ) وجود دارد. وی به حکم راندن بر اکثریت عظیمی از طبقات پایین ادامه می دهد و معدودی از سیاستمداران متمایلند که مستقیما با او رو در رو شوند.

رهبری دو جنبه ای امیدش را در جریان قانون اساسی که منجر به دولت جدیدی می شود که به ایران یک قدرت مرکزی و متحد می دهد، گذاشته است. هر دو طرف (اسلامی و ناسیونالیستهای لیبرال ) امیدوارند که مسلط شوند. قانون اساسی اکنون توسط خبرگان بررسی می شود (عمدتا روحانیون)، و یک

ص: 300

رفراندم پیشنویس را تصویب خواهد کرد و انتخابات برای پارلمان و رئیس جمهوری امسال برگزار می شود. بازرگان برای ریاست جمهوری شانس خوبی دارد. نفوذ روحانیت حداقل برای چند سال آینده قوی خواهد بود و مطمئنا تعداد روحانیون در پارلمان زیاد خواهد بود. ولی ما مطمئن نیستیم که ملاهای تندرو قادر باشند بر عوامل غیر مذهبی یک پیروزی پایدار و قاطع به دست آورند. خود روحانیون نمی توانند یک کشور پیچیده را اداره کنند و مجبور خواهند شد که در جستجوی کمک از مقامات غربگرا باشند و اصول اسلامی را برای رویارویی با احتیاجات عامه تعدیل خواهند نمود. نیروی مدرنیزه اصلی توسعه ایران به طور گریز ناپذیری با گذشت زمان، خمینی و روحانیون را ضعیف خواهد کرد. اگر خمینی فوت کند، نفوذ روحانیون کمی تضعیف خواهد شد، ولی محدود نخواهد شد. اتحاد کمتری در دسته بندیهایشان وجود خواهد داشت و اتحاد و اتفاقی با غیر مذهبیون صورت خواهد پذیرفت. همان طور که اسلامیها موقعیتشان را از دست می دهند. مسئله این خواهد بود که آیا چپ صاحب قدرت خواهد شد یا مرکز؟ ما معتقدیم که در کوتاه مدت دولت می تواند مشکلاتش را با کردها اداره کند، اگر چه خشونت پراکنده مستمر میراثی از روشهای تندی است که توسط پاسداران انقلابی به کار گرفته شده است. توانایی ایران برای سرپوش گذاشتن بر روی جنبش کردها و اجتناب ورزیدن از مشکلات با اعراب قومی به مقدار زیادی بستگی به رفتار عراق دارد. در حال حاضر روابط خوب ظاهری وجود دارد، زیرا عراق به واسطه اکثریت شیعه اش زخم پذیر است. با این حال و به همین دلیل عراق نمی خواهد که یک دولت شیعه قوی و مطمئن را در ایران ببیند و امکان دارد که به تحریک ناراحتیها و دردسرها در ایران کمک کند. در حقیقت امکان دارد که هم اکنون عراق در سکوت به کردها کمک بنماید. روسها ممکن است در این گرایش سهیم باشند، ولی با احتیاط و با ترس از آشوب در مرزهایشان و دلیلهایی برای توسعه بی ثباتی در منطقه اقدام خواهند نمود.

سیاست ایالات متحده:

در این شرایط مغشوش و نامطمئن موضع ما مخفیانه آماده بودن برای اقدام و پاسخگویی به فرصتها برای محکم کردن اعتبار، در مقابل دولت موقت ایران و خودمان را به جلو نراندن بوده است. ما در بهار گذشته نقش فعالتری را شروع کرده ایم، ولی به واسطه عکس العمل ایران به رأی سنا در ماه می عقب برگردانده شدیم.

هدفهای ما در ایران (دستیابی به نفت، عدم پذیرش نفوذ شوروی، پیشرفت یک دولت میانه رو دوست و غیر متعهد) در ماههای آینده و هنگامی که ایرانیان هنوز با دقت با جهت گیری سیاستشان هماهنگ نشده اند و زمانی که غیر روحانیون فقط با ضعف در مقابل گرایشات روحانیون در جهت استبداد مقاومت می نمایند (در کوتاه مدت) بایستی پیگیری شود. ما می خواهیم که خودمان را در آنچنان موضعی قرار دهیم، که بتوانیم رابطه ای مؤثر با هر گروهی که قدرت قطعی را در اختیار دارد، برقرار نماییم و در عین حال روابطمان را با دیگر عوامل مهم سیاسی منجمله مخالفین حفظ نماییم. ما می خواهیم که ایرانیان ثبات قدم ما در اصولمان را درک کنند( برای مثال حقوق بشر) و به آن اصول احترام بگذارند. ما همچنین خواهان رفتاری منصفانه و مساوی جهت منافع خصوصی ایالات متحده در ایران می باشیم. گرایش ما نسبت به ایران بایستی با درک مشکلات، بردباری در حل آنها و نیز یادآوریها واضح، استوار و مرتب از منافع ما در

ص: 301

ایرانی که نسبت به غرب دوستانه و با ثبات است و به حقوق افراد احترام می گذارد و در برآوردن احتیاجات شهروندانش مترقی است، باشد.

ما نیاز داریم که دیدگاهی روشن در مورد مشکلات کردها و اعراب قومی داشته باشیم. اینها مشکلاتی قدیمی هستند و برای مدتی در آینده پایدار خواهند ماند. ترغیب جاه طلبیهای آنها برای خودمختاری می تواند مستلزم بی ثباتی برای تمام منطقه باشد.

در کوتاه مدت (تا زمانی که یک دولت جدید تشکیل شود) ما می خواهیم که تا آنجایی که ممکن است مشکلات گذشته را از سر راه برداریم و از مسائلی که ایجاد ستیزه می کند، اجتناب ورزیم. در طول این ماهها ما پایه ای برای ارتباط با دولت جدید که امیدواریم قدرت مؤثر بیشتری داشته باشد خواهیم گذارد.

در طول این مدت و پس از آن می خواهیم که سوءظن های رهبران مذهبی را کاهش دهیم و در جایی که امکان پذیر باشد دوستی آنها را توسعه و بهبود بخشیم. اداره مسائل اعراب - اسرائیل توسط ما اثری مستقیم روی گرایشات ایرانیان دارد. ایرانیان به طور فزاینده ای نسبت به نفوذ فلسطینیهای رادیکال، خصوصا در مناطق نفتی سوءظن پیدا می کنند، ولی هنوز در میان روحانیون و مردانی چون یزدی یک وابستگی قوی به سازمان آزادیبخش فلسطین و «آرمان فلسطین » وجود دارد. در بلند مدت ما خواهان کار کردن برای ایرانی می باشیم که ناسیونالیستهای غیرمذهبی میانه رو در اداره کشور مسلط باشند. ولی قبل از اینکه ما بتوانیم در ایران اعمال نفوذ کنیم، بایستی که یک وضعیت اعتماد و احترام به وجود آوریم. ما معتقدیم که ما اکنون بایستی روی یکسری از مشکلات دوجانبه شروع به حرکت نماییم و پیشنهادات زیر را ارائه می کنیم. (ما دریک ملاقات بین سازمانی در هفتم سپتامبر روشهای تفصیلی در مورد مسائلی که با علامت ستاره مشخص شده اند را به دست خواهیم آورد.) 1- آیا ما باید که یک سفیر منصوب نماییم؟ - - بازرگان و همکارانش امیدوارند که با سرعت این کار را انجام دهیم و شخصی را که هوادار انقلاب آنها است معرفی نماییم.

- - هیچ نشانه ای از اینکه دولت موقت ایران در نظر دارد به زودی سفیری را در واشنگتن معرفی نماید وجود ندارد و انتصابات سفرای ما و آنها هرگز به هم مرتبط نبوده اند. ما انتظار داریم که ایرانیان ممکن است تا زمانی که یک دولت جدید انتخاب شود برای فرستادن یک نماینده صبر کند.

پیشنهادات : پس از مشاوره با اعضای اصلی کنگره یک سفیر معرفی نمایید که در ماه اکتبر در اینجا باشد. احتمالاً ایرانیان را از پیش توسط یک واسطه خصوصی از برنامه هایمان مطلع نمایید.

2- آیا پیغام یا فرستاده ای نزد خمینی بفرستیم؟ - - ما هیچ گونه تماسی با مردی که قویترین رهبر سیاسی در ایران باقی می ماند، نداشته ایم. این احتمال وجود ندارد که خصومت وی نسبت به ما به طور مؤثری کاهش پیدا کند، هرچند که اخیرا گفته های زهردار کمتری بر علیه ما وجود داشته است، اولین ملاقات آشکار می تواند یک کار خردکننده باشد.

- - ملاقات با خمینی قبول قطعی ما را در مورد انقلاب نشان خواهد داد و می تواند کمی سوءظنهای او را نسبت به ما کاهش دهد. همچنین زمانی که اولین ملاقات صورت پذیرفت ما را قادر می سازد که در مورد مسائل مهم با آمادگی بیشتری به او نزدیک شویم.

- - به عبارت دیگر ما این ریسک را می کنیم که در مقابل مردی که از ما متنفر است و ایرانیان غربگرا

ص: 302

بشدت از وی ناراضی می باشند، فرو ریخته به نظر آییم. بنابراین ما می خواهیم هشیار باشیم که در آغوش گرفتن خمینی و روحانیون به قیمت از دست دادن دوستان غیر روحانیمان به نظر نیاید. ما باید از داشتن ارتباط مستقیم با هر گروه به خصوص ایرانی اجتناب ورزیم.

- - نشان دادن ملاقات با خمینی نباید که به ملاقات دیگر رهبران مذهبی چسبانده شود، ولی آنها تا زمانی که او را ندیده ام با ما ملاقات نخواهند کرد، ما شدیدا به تماسهایی با طالقانی، شریعتمداری و دیگر روحانیون میانه رو نیازمندیم. ما می خواهیم که آنها را از قبولی انقلاب از طرف خودمان مطمئن سازیم، چون که نفوذ آنها ممکن است در ماههایی که در پیش است افزایش پیدا کند.

پیشنهادات: از بروس لینگن بخواهید این حرف را منتشر کند که پس از بازگشتن به تهران و زمانی که بتواند پیامی را از واشنگتن حمل نماید مایل است، خمینی را ببیند. لینگن سپس می تواند اقدام به ملاقاتهایی با دیگر رهبران مذهبی بنماید. پیشنهاد دیگر این است که تقاضای ملاقاتی از خمینی در مورد ارجحیت یک سفیر جدید بنمایید.

3- ارتباط نظامی را چگونه مستحکم می کنیم؟ - - ایرانیها در مورد اداره کردن وجوه امانی فروشهای نظامی خارجی توسط ما مظنون هستند و به لوازم یدکی و پشتیبانی تکنیکی از طرف ما نیاز دارند ولی به خاطر دلایل سیاسی از درخواست دومی هراسان هستند.

- - می خواهیم که به منظور محکم کردن قدرت بازرگان و مطمئن شدن از اینکه ما دوستانی در ارتش داریم، که ممکن است کلیدی برای جهت گیری سیاسی آینده کشور باشند، در مورد مسائل نظامی پاسخگو باشیم.

پیشنهادات:

الف: تبادل متناوب اطلاعات در مورد وجوه امانی را برای بالا بردن اعتماد ایرانیان افزایش دهید.

ب: افشای موارد حساس را بر یک اساس مورد به مورد اعمال کنید و آماده باشید که موارد طبقه بندی شده سطح پایین را زمانی که به مقصودمان کمک می کند فاش کنید.

ج: آماده باشید که با تقاضای ایرانیها برای لوازم یدکی و پشتیبانی کمی کمتر از سطح 5 میلیون دلار که قبلاً تعیین شده بود را، برآورده سازید.

اجازه دهید که کشورهای ثالث دوست و واجد شرایط ( برای مثال، ایتالیا می تواند هلیکوپترها را سرویس کند) به برآوردن نیازهای نظامی در صورتی که ایرانیان بخواهند که تدارکات را متنوع سازند.

کمک نمایند.

4- چگونه می توانیم از کشمکش بین ایران و شرکتهای خصوصی جلوگیری به عمل آوریم؟ - ایران به طریقی محدود شروع به پرداختن اقساط و تجدید بعضی قراردادها نموده است. الور 50 میلیون دلار دریافت نمود و در حال اتمام پالایشگاه اصفهان می باشد،AMC 20 میلیون دلار دریافت کرد که فعالیتهای جیپ را دوباره شروع کند. خیلی از دعواها پایدار می مانند و ضبط داراییهای ایران یک تهدید مداوم است. GTF و آمریکن بل اختلافات را با همکار فعال ما، مورد مذاکره قرار داده اند.

پیشنهادات:

الف: اطاق بازرگانی خصوصی ایران و آمریکا را ترغیب نمایید که با ما در حل اختلافات همکاری

ص: 303

نماید. شاید یک هیئت نمایندگی بازرگانی به تهران می تواند سازمان داده شود.

ب: تلاشهای اطلاعاتی ما را برای مطمئن شدن از اینکه بازرگانی ایالات متحده از آمادگی ما برای همکاری با آنان در رابطه با ایرانیان و موفقیتهای ما تا کنون آگاه است افزایش دهید.

5 ما برای فعالیت مجدد سایتهای اطلاعاتی تاشمان (Tashman) چه می توانیم انجام دهیم؟ - ایرانیها امکان بازگشایی مجدد سایتها در آینده نامشخص را مسدود ننموده اند. ولی این یک تصمیم مشکل سیاسی خواهد بود. مدیریت و کنترل توسط ایرانیان و رضایت شوروی شرایط قبلی هستند.

- ما با مقاطعه کاران همکاری می کنیم که پروژه نظارت اطلاعاتی آیبکس را در سطحی پایین تر شروع کنیم، با این ایده که وظایف تاشمان ممکن است نهایتا در آن عملیات ( آیبکس ) گنجانده شود.

پیشنهادات: به دنبال کردن موضوع آیبکس ادامه دهید و به طور ضمنی و با احتیاط نظر دولت موقت ایران را بخواهید (برای مثال، ملاقات وزیر خارجه (آمریکا) با یزدی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد) ولی تا زمانی که یک دولت جدید انتخاب شده و در مکان خودش قرار گیرد هیچ تقاضایی نکنید.

6- چگونه از عرضه مستمر نفت ایران اطمینان حاصل می کنیم؟ - هیچ گونه نشانه ای وجود ندارد که وقتی قراردادهای نفت در دسامبر 1980 امضا شود ایرانیها علیه ما تبعیض قائل خواهند شد - - ولی تصمیمات می تواند تحت تأثیر تحولات سیاسی منفی قرار گیرد. ما اکنون تقریبا به میزان سال پیش نفت دریافت می داریم (000/750 بشکه اکنون در مقابل 000/900 بشکه پارسال)، اگرچه مجموع صادرات ایران به 31 تقلیل پیدا کرده است.

پیشنهادات: پیشنهاد می کنیم که در طول پائیز گفتگویی با ایرانیان برجسته در مورد انرژی برقرار کنیم.

دیک کوپر می تواند در مرحله ای نزدیک ملاقاتی به عمل آورد.

7- آیا فعالیتهای ویزا را شروع کنیم و بازگشت وابسته های مسن و بچه های کوچکتر از سن مدرسه را اجازه دهیم؟ - ما به ایرانیها گفته ایم امنیت کافی برای محوطه (سفارت) یک شرط قبولی برای ویزا می باشد.

پیشنهادات: به مجردی که در مورد حفاظت کافی از سفارت اطمینان حاصل شد، ما بایستی که به فعالیتهای عادی کنسولی، بازگشت وابسته ها بر اساس یک معیار محدود به جلو برویم.

8 - آیا ما فعالیتهای اطلاعاتیمان را توسعه دهیم؟ - ما مختصری در مورد گروههای ایرانی می دانیم و گروههای معدودی به نظر می رسند که دارای همبستگی واقعی قدرت باشند. ما به اطلاعات بیشتر نیازداریم:

- یک مأمور توجیه کنده سیا در 21 اوت یک توجیه را که به خوبی دریافت شد، به بازرگان، یزدی و انتظام عرضه کرد. ایرانیها بیشتر از همه در مورد عراق، فلسطینیها، افغانها و خطرات شوروی برای دولت موقت ایران ذیعلاقه بودند. آنها تقاضای تکرار توجیه در دو ماه دیگر را نمودند.

پیشنهادات: به ایجاد یک تبادل اطلاعاتی با ایرانیها ادامه دهید. هر زمان میسر بود از افسران نظامی ایران یک آزمایش تهدید نظامی به عمل آورید.

9- ما بایستی که روشمان را در مورد موضوعات حقوق بشر تغییر دهیم؟ - اگرچه اعدامها و رفتار خشن با کردها در سطحی اسفناک ادامه پیدا می کند، از زمان فرمان عفو ماه ژوئیه برخی از مجرمین سیاسی از زندان آزاد شده اند و علائم کوچکی وجود دارند که وزارت دادگستری

ص: 304

مجددا قدرت خودش را در اختیار می گیرد.

- - روزنامه های منتقد بسته شده و چندین روزنامه نگار خارجی اخراج شده اند. ما مکررا تمام این موضوعات را با دولت موقت ایران مطرح کرده ایم.

پیشنهادات : به کار کردن روی مسائل حقوق بشر به همان صورتی که پیش می آیند ادامه دهید و افراد برجسته خارجی و کشورهای ثالث را برای استفاده از نفوذشان در این زمینه شرکت دهید.

10- چگونه می توانیم برداشت عمومی ایرانیان را از ایالات متحده و گرایشات ایالات متحده نسبت به ایران بهبود بخشیم؟ - ضد آمریکا بودن هنوز یک نیروی قوی و بازدارنده را در روابط ما تداوم می بخشد.

- ایرانیها بشدت از گرایش خصمانه برداشت شده از مطبوعات خارجی منزجر هستند و آن را یک توطئه صهیونیسم - امپریالیسم می بینند.

- به طور واضح گرایشات تغییر پیدا کرده، به اقدامات محکم از هر دو طرف بستگی دارد- - علائمی که آنها در مورد حقوق بشر پیشرفت می کنند و ما انقلاب را قبول می کنیم.

پیشنهادات:

الف: آژانس ارتباطات بین المللی طرحی از اقدامات تهاجمی تر برای بالا بردن روابط ایران - ایالات متحده به وجود آورد، برای مثال، بازدیدکنندگان برجسته آمریکایی که می توانند با رهبران مذهبی و غیر مذهبی ملاقات نمایند، استفاده از صدای آمریکا برای ارسال پیامهای سیاسی، افزایش تدریس زبان انگلیسی و توزیع مجله.

ب: بیانیه های گاه به گاه مقامات ارشد ایالات متحده در مورد اهمیت ایران و روابط خوب ایالات متحده - ایران.

ج: کار آرام و ساکت با ایرانیها برای آرامتر نمودن ممنوعیت در مورد خبرنگاران خارجی.

ه: در یک فرصت نزدیک ملاقاتی بین متخصصین ایرانی و دانشگاهی و خصوصی آمریکایی در مورد ایران برگزار کنید تا راههای پر کردن فاصله ارتباطی را مورد بحث قرار دهند.

توطئه گران تبعیدی

سند شماره (17) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 6 سپتامبر 1979 - 15 شهریور 1358.

به : وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سیشماره : 9850 طبقه بندی : خیلی محرمانهموضوع : توطئه گران تبعیدی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- رو آمدن شاپور بختیار در پاریس و شایعات مداوم درباره چند نفر مهاجم ایرانی که فعالانه در توطئه هایی برای برانداختن رژیم اسلامی آیت اللّه خمینی سرگرم کوشش هستند، این هوس را ایجاد می کند که در این مهاجران سیاسی راه حلی را برای اوضاع ایران که به نظر ایالات متحده ناخوشایند است، ببیند. به هر صورت آمریکاییها می توانند با بختیار وقتی که او به روانی به یک زبان غربی صحبت می کند و آن هم در باره آزادی فردی، کنار بیایند. در حالی که آمریکاییها هنگامی که آیت اللّه خلخالی ( بلافاصله پس از اینکه گروهی از کردها را به دیار عدم فرستاد) با کمال مباهات خود را به عنوان آیشمن ایران معرفی

ص: 305

می کند، مشمئز می شوند و چیزی درک نمی کنند. علاوه بر این استدلال که ایران نمی تواند به عنوان یک ملت مدرن بدون مهارت فنی انحصاری از سوی برگزیدگان تحصیل کرده ایران به موجودیت خود ادامه دهد برای این آمریکاییان بسیار منطقی است. از آنجا که عده زیادی از این برگزیدگان به تبعید پناه برده اند به جای آنکه یک دولت شدیدا تحت تسلط متعصبین تنگ نظر اسلامی را تحمل کنند. این یک قیاس نزدیک به منطق است که چنین نتیجه گرفته شود که جمهوری اسلامی در نتیجه کمبود و مهارتهای فنی لازم برای گرداندن بوروکراسی و اقتصاد کشور محکوم به شکست است.

3- به نظر ما خطایی جدی خواهد بود اگر به پیشنهاد عنوان شده از سوی خود تبعیدیها درباره اینکه آنها کلید اصلاحات ایران را در دست دارند ترتیب اثر داده شود. زیرا این اشخاص به غیر از طبقه بسیار کوچک محدود خود از هیچ گونه پشتیبانی در ایران برخوردار نیستند و علاوه بر این آنها فاقد وسایل اعمال قدرت برای سرنگون کردن نظام کنونی هستند. پیدایش غم غربت در میان نیروهای مسلح به خاطر « روزهای خوش گذشته » و بر قراری توانایی اعمال فشار نظامی همراه آن ممکن است اوضاع را دگرگون کند. ولی تا لحظه ای که این ستون نوشته می شود هیچ کدام از این شرایط اولیه قبلی وجود ندارد و بالاخره هیچ دلیلی در دست نیست که معتقد باشیم که جمهوری اسلامی نخواهد توانست تعداد کافی مردم دارای مهارتهای فنی لازم برای برگرداندن صنایع و ادارات دولتی لااقل به مقیاسی که خود جمهوری اسلامی کافی می داند، در اطراف خود گرد آورد. البته اوضاع ممکن است آنقدر هم با کارآیی اداره نشود، ولی باید توجه داشت که رسیدن به آلمان، رؤیای شاه بود نه خمینی.

4- فعلاً نیروهای اسلامی خمینی در سر جای خود مستقر هستند و هیچ گونه مخالفتی در پیش چشم نیست. سرخوردگی رو به افزایش است، ولی برای آینده قابل پیش بینی، صفوف این سرخوردگان ظاهرا قادر به تبدیل عدم رضایت خود به نوعی از اقدام که رژیم را به نحوی از انحاء به طور جدی به مبارزه بطلبد، نیست. این امر به ویژه در باره تبعیدیهایی که از پشتیبانی ناچیزی در ایران که مورد تقاضا است برخوردارند، صدق می کند. ناتوانی مداوم نهضت اسلامی برای دست و پنجه نرم کردن با واقعیت چندگانگی ایران ممکن است بالمآل به شکست آن منتهی شود، ولی اگر چنین اتفاقی بیفتد ما به نحو مستدلی اعتماد داریم که هر دستگاهی که جانشین آن شود، زائیده و پرورش یافته داخلی خواهد بود تا دستگاههای پرورش یافته در پاریس یا نیویورک.تامست

بروس عزیز

سند شماره (18) سری وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی 13 سپتامبر 1979 - 22 شهریور 1358 عالیجناب ال. بروس. لینگن کاردار سفارت آمریکا در تهران بروس عزیز:

این یک نسخه از متنی است که در خواست کرده بودید. همچنین برای زمینه مطالعاتیتان، مطالعه ای را که در PAB در مورد حوادث احتمالی (در افغانستان) صورت گرفته ارسال می دارم. هر دو را به دقت حفظ کنید. به دنبال بازگشت جرج کیومن روز دوشنبه با او نهار خوردم. گمان می کنم که شما مفاد دو مکالمه او

ص: 306

را از طریق گزارشات استاندارد دریافت کرده باشید. برنامه ای برای ملاقاتهای بعدی وجود ندارد و این یک موضوع قابل گفتگو است. به نظر می رسد که این شخص فکر می کند که امکان دارد به عنوان سفیر به آنجا بیاید. او به جورج اشاره کرده بود که احترام زیادی برای شما قائل است.

اطلاعات اصلی که توانستم در ملاقات با جورج دریابم:

(1) یک احساس بی کفایتی عمیق در اداره کردن درمیان رهبران، یک تمایل برای کمک به ایالات متحده، اما یک ناتوانی برای درخواست کردن و یا حتی قبول کردن آن.

(2) نگرانی در مورد نفوذ روحانیت، خوشبینی (مثل ما) در مورد آن پندار در درازمدت ولی با این هراس که انتخابات مجلس ممکن است فقط ملاها را نماینده کند( به این معنی که در بلند مدت ممکن است به آن اندازه دور باشد).

این تصور جالب وجود دارد که خمینی در بعضی از این نگرانیها شریک است و نیز قادر نیست در کنار آنها کار کند. هر چقدر که بتوانید به وسیع نمودن دانش ما از اینکه در محفل داخلی هر فردی چه فکری دارد کمک کنید، مورد استقبال ما می باشد. نهایتا این مطالعه (تحقیقی) است که من انجام داده ام و DN جمله ای را در بالای صفحه دوم اضافه نموده است.

ارادتمند شما هنری پرشت نهار VBB - - ملاقات شما با وزیر امور خارجه یزدی:

گمان می کنیم که براون ( وزیر دفاع) ممکن است از شما بپرسد که وقتی یزدی را در نیویورک ملاقات کردید چه چیزی را در نظر دارید که به او بگویید.

(هنوز تأیید نشده که یزدی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت خواهد کرد) ما نکات زیر را پیشنهاد می کنیم:

- از زمان انقلاب تا کنون ما در پی ایجاد رابطه ای جدید با رهبران ایران بوده ایم و در جایی که ممکن بوده به تقاضاها به طور مثبت پاسخ داده ایم. ما امیدواریم اقداماتی که انجام داده ایم سودمند باشند - - مثلاً عرضه قطعات یدکی با فروش نفت سفید، بیانیه های عمومی تأیید کننده و همکاری در رفع اختلافات بازرگانی.

- اگر ایران مایل باشد ما آماده ایم که قدم را فراتر بگذاریم.

- ما آرزومندیم که اسم سفیر جدید را به یزدی بدهیم.

- ما آمادگی خود را برای اینکه کاردار سفارت با سفیر جدید ما با آیت اللّه خمینی ملاقات کند که اظهار می داریم.

- - ما آماده ایم تا هرگونه برنامه های جدید همکاری را مورد توجه قرار دهیم (برای مثال : در تبادل اطلاعات، توسعه کشاورزی، کنترل مواد مخدر، به وجود آوردن کار و استخدام آنها، مدیریت منابع نفتی و هر چیزی را که امکان دارد ایران پیشنهاد کند آماده هستیم.

- ما هنوز به باقی ماندن سایتهای (پایگاههای) خبری برای تحقیقات سالت و سودی که این موضوع برای صلح جهانی دارد علاقه مندیم.

- در یک موقعیت مناسب ما آماده هستیم که در این مورد با ایرانیها بحث کرده و اجازه دهیم که ایرانیها سایتها را اداره کنند.ما امیدواریم که ایران این حرکات را، حرکات خالصانه تلقی کند. ما امیدواریم که

ص: 307

رهبران ایران منجمله آیت اللّه خمینی در کوشش برای مبارزه با عدم اطمینان بین دو کشور به ما بپیوندند.

یک قدم خوب در این جهت برداشت محدودیت از روی مطبوعات خارجی و داخلی و بازگشت به ایده آلهای بعد از انقلاب خواهد بود.

اهداف عملیاتی اداره روابط عمومی کشور

سند شماره (19) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 به : آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا - فوری طبقه بندی : محرمانهشماره : 88 موضوع : اهداف عملیاتی اداره روابط عمومی کشور به منظور «قرارداد » OER اهداف زیر را توصیه می کنم.

1- (شماره یک در تلگراف عطف) سازمان، منابع و کارمندان پست (دپیلماتیک) را دقیقا ارزیابی و تعدیل نمایید تا ایران پس از انقلاب تطبیق داده شوند. تعداد کارمندان تاکنون به میزان فاحشی تقلیل داده شده و من قصد دارم تا ژانویه یک طرح کارمندی جدید و شرح وظایف جدید تهیه کنم. همین طور که فرصت جدید برای افزایش منافع آمریکا به وجود می آید. اختصاص منابع و مأموریتهای کارمندانی را تعدیل خواهیم نمود.

2- (شماره 2 در تلگراف عطف) تحلیلهای نهادی که در برگیرنده بافتهای انقلابی اسلامی، لیبرال، چپ - رادیکال و دولت باشد را در صورتی که قانون اساسی جدید پیشنهاد شده پذیرفته شود و دولت جدید را به وجود آورد، افزایش دهید. عملیات فیزیکی DRS را که در طول انقلاب نابود شدند از نو بنیاد کنید (تمام پرونده های مربوط ضبط شده اند) یک DRSعملی به وجود آورده و در آن از عناوین به جای اسامی افراد استفاده کنید و استفاده از این لیست را برای توزیع نشریه و انتخاب مستمعین شروع کنید. در رابطه با انجمن ایران و آمریکا شروع به قرار نمودن طبقه بندی «دریافت کننده» که می توان حاوی اسامی به خصوص باشد تا فقط عناوین، بنمایید. امیدوارم تا قبل از پایان سال بتوانیم چند مؤسسه برنامه ریزی را شناسایی و پیدا کنیم که البته بستگی به جو سیاسی خواهد داشت. (در حال حاضر هیچ سازمان ایرانی جرأت همکاری آشکار با ما را ندارد).

3- (شماره 9 در تلگراف عطف) استفاده از خدمات و مجموعه های کتابخانه ای ما توسط استفاده کنندگان استفاده کنندگان عادی کتابخانه و دیگر اشخاص که برای هیئت نمایندگی مهم می باشند، ترقی دهید. من همچنین کتابخانه را تشویق می کنم، برای بهبود خدمات مراجعه به کتابخانه، مشاوره با دانش آموزان و افزایش کتاب در زمینه مذهب و فلسفه.

4- (شماره 10 در تلگراف عطف) تا آنجا که وضعیت سیاسی و امنیتی اجازه می دهد. اطمینان حاصل کنید که پست تماسهای شخصی مؤثر با نهادهای DRS برقرار می سازد.

5 - از نقطه نظر همکاری با سرکنسول با مطبوعات تماس بگیرید تا مسئله خطرناک و حساس وی به نحوی حل شود. با نمایندگی در مورد مفاهیم روابط عمومی سیاستها و روشهای ارائه شده کنسولی مشاوره نمایید.

6- به ترتیبی که وضعیت امنیتی و سیاسی اجازه می دهد عملیات مؤثر انجمن ایران و آمریکا و

ص: 308

کمیسیونهای فولبرایت را تقویت کنید. به این صورت که پیش می رود تدریس زبان انگلیسی خیلی مورد نیاز است. ولی خیلی از برنامه های دیگر را کنار گذاشته اند.

7- گزارشات تحلیلی در باره تحولات دانشگاهی، فرهنگی و رسانه های گروهی تهیه نمایید.

8- در طرح ریزی خط مشی های هیئت نمایندگی به طور مؤثر شرکت جسته و اطمینان حاصل کنید که مفاهیم روابط عمومی به موقع مورد ملاحظه قرار گرفته اند.

9- توافق خود را اعلام نمایید.

گریوز

گزارش خلاصه شده وقایع برای امور خاور نزدیک

سند شماره (20) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 به : USICA واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 0087 موضوع : گزارش خلاصه شده وقایع برای امور خاور نزدیک 1- اوضاع روانی : خمینی و ملاها هنوز هم از سوی توده ها مورد پشتیبانی پرشور و هیجانی واقع می شوند و تنها قدرت مؤثر در ایران به شمار می آیند. معذالک آنها هنوز وسایل مؤثر حکومت کردن را تهیه نکرده و همچنین هنوز نتوانسته اند چیزی را که شبیه جهان اسلامی طبق رویاهای احیای اسلام از گذشته ایده آلی باشد. تحقق بخشند. خمینی یقینا می تواند هر گونه اقدام را از سوی سایر بخشهای ایران وتو کند. ولی او شاید نمی تواند رویای خود را درباره یک جهان اسلامی به صورت واقعیت درآورد.

همچنین نمی تواند قیامهای منطقه ای، قومی یا سیاسی را بدون کمک ارتش یا گروههای انقلابی شبه نظامی سرکوب کند. خمینی نمی تواند بخش مدرن اقتصادی را احیا کند و بدین ترتیب از میزان بیکاری بدون کمک تکنسینها و مدیران تحصیلکرده در غرب بکاهد. او نمی تواند حتی مدرسه ها را دوباره به جریان بیندازد یا وضع ترافیک را در تهران یا شیراز از حالت هرج و مرج درآورد. از سوی دیگر روشن به نظر می رسد که خمینی هیچ گونه قصد واقعی برای دادن پشتیبانی محکم از حکومت موقت ایران برای آغاز مقابله با مشکلات کشور ندارد. بنابراین کمتر چشم اندازی وجود دارد که جریان کنونی به یک جریان پرتحرک تا زمانی که مجلس خبرگان کار خود را به پایان رسانده و یک حکومت بر اساس قانون اساسی تشکیل شود، تبدیل کند؛ و این یک فرآیندی است که لااقل چند ماه به طول خواهد انجامید. ممکن است اکنون که مرگ نابهنگام آیت اللّه طالقانی صدای خردمندترین رهبر مذهبی در مجلس خبرگان را به خاموشی وادار کرده است، یک ساخت فاقد توانایی عملی و فوق اسلامی را به وجود آورد.

2- پیامدهای این امر برای (مؤسسه روابط بین المللی آمریکا) USICA: اگر ایران دچار این سرنوشت باشد که ماهها تحت یک حکومت موقت که در نتیجه فعالیتهای ناهماهنگ کمیته های مختلف فلج شده و تنها از لحاظ عاطفی به وسیله خمینی و سایر روحانیون نیرومند مورد پشتیبانی قرار گرفته، به عقیده من USICA باید:

الف: از هر گونه اقداماتی که ممکن است توجه نامساعد هر دسته ای را به سوی آمریکا معطوف می کند، احتراز کند.

ص: 309

ب: خانه انقلاب زده خود را مرتب کند، به منظور اینکه سازمان و پرسنل و تجهیزات لازم را برای بهره برداری مؤثر از فرصتها برای پیشبرد منافع ایالات متحده هنگامی که این فرصتها پیش آید آماده داشته باشد.

ج: تماسهای عالی را که روزن مأمور اطلاعاتی ایجاد کرده به کار ببرد تا به هیئت در مورد مسائل فوری و اوضاع بالقوه انفجاری از قبیل عملیات صدور روادید ما کمک کند.

د: خدمات کتابخانه ای و تعلیمات زبان انگلیسی را که بسیار قدردانی شده است و هیچ گونه جنجالی در اطراف آن نیست، برای خدمت به جامعه بهبود دهد.

ه: در پی فرصتهایی باشد تا علاقه همدردی آمیز آمریکا را نسبت به اسلام و رفاه مردم ایران نشان دهد.

و: نهادهایی مانند IAS، کمیسیون فولبرایت، AMIDEAST و مؤسسه آمریکایی مطالعات ایرانی را به نحوی که توی ذوق نزند تشویق کرده و مورد حمایت قرار دهد.

3- فرآیند ارتباطات: علاوه بر فعالیتهای تدریس انگلیسی و کتابخانه ای، کار عالی روزن مأمور اطلاعاتی منجر به آن شده است که از طریق مطبوعات فرآیند ارتباطاتی مؤثری همچنان جریان دارد. هر چند در ایران انقلابی ممکن است غیر محتمل به نظر برسد معذالک شیوه گرم روزن و تسلط او به زبان فارسی و بصیرت او در طرز فکر ایرانیان به مقامات آمریکایی در محل فرصتهای آسان و مداومی را برای انتشار متنهای خبری و وارد شدن در گفت و شنود پرثمر با اعضای مطبوعات جاری فراهم کرده است. این اشخاص نه تنها به طور منظم به ما مراجعه می کنند و دعوتهای ما را می پذیرند و هنگامی که ما درباره نگرانیهای خود صحبت می کنیم با نظر مساعد گوش فرا می دهند، بلکه آنها اخیرا: اغلب هنگامی که بر روی داستانهای مورد علاقه ما کار می کنند زحمت کشیده و به ما مراجعه می کنند. مثلاً در باره خدمات جدید کنسولی خودمان ممکن بود گزارشهای بسیار نامساعدی دریافت کرده باشیم. ولی گزارشهای مطبوعات به جمعیتهای انبوه و بی نظمیهای گاه به گاه و نظریات اشخاص سرخورده در به دست آوردن روادید و درهم برهمی و بی عدالتیهای گاه به گاه که روش جدید می کوشد آن را به تدریج برطرف کند، ولی در عین حال ممکن است باعث شود که ما چهره واقعا کریهی داشته باشیم زیاد تکیه نکرده اند. در عوض در همه روزنامه های بزرگ ما گزارشهای با نظر مساعد و جامع و متمایل به خدمات کنسولی برخورد کردیم که هدف آن این بود که به ایرانیان کمک کند تا خدمات کنسولی آمریکا را به خوبی درک کرده و از آن به نحو مؤثری استفاده کند.

4- مشکلات: فعالیتی که در حال حاضر بیش از فعالیتهای دیگر جذب کننده وقت و سرخورده کننده است، کار پیشبرد روادیدها است. چنین به نظر می رسد که همه اشخاص طرف تماس با ما که دارای ابتکارات شخصی و اصیل هستند، خویشاوندان و دوستان دارند که فوق العاده مشتاق ورود به ایالات متحده هستند. طرز فکر ایرانی چنین است که هر کس که امکان به دست آوردن امتیاز ویژه ای برای خود یا خانواده و دوستان خود می بیند، به هیچ وجه از این لحاظ در زحمت نیست که بکوشد از این ارتباطات حتی اگر این ارتباطات بسیار ضعیف و دوردست باشد، برای دیگران استفاده کند. مأمورین USICA بنابراین ناگزیرند در هر روز کار، مدت دو ساعت صرف آن کنند که تقاضاهای مربوط به کمک را به نحوی از سر خود باز کنند و یا اینکه با همکاران صادر کننده روادید خود در کوشش برای انجام خدمت به

ص: 310

اشخاص طرف تماسی که اصالتا سودمند و حتی ضروری هستند و در وزارت امور خارجه یا ارشاد کار می کنند یا جزء دانشگاهیان هستند یا از اعضای IASهستند و یا از اعضای مطبوعات هستند، کلنجار بروند. این است دردسر کار کردن در ایران امروز.

گریوز

سیاست شوروی نسبت به ایران

سند شماره (21) از : سفارت آمریکا در مسکوتاریخ : 17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 2156 موضوع : سیاست شوروی نسبت به ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : پندارهای اخیر در مورد تغییر جهت سیاست شوروی نسبت به ایران به نظر می رسد که شتابزده باشد. روسها در تلاشی برای جداسازی سیاست رسمی از مقالات انتقادی مطبوعات در مورد ایران (خصوصا مقاله بوین در نیدلیا) به سرعت در حال عقب کشیدن هستند. دفتر ایران در وزارت امور خارجه، این موضوع که تغییراتی در سیاست شوروی نسبت به ایران وجود داشته است را مستقیما تکذیب کرد. پیام کاسیگین به بازرگان و خمینی نیز به این منظور بود که این اندیشه که اتحاد شوروی سیاست برقراری روابط دوستانه رسمیش با ایران پس از انقلاب را رها ساخته، خنثی نماید.وقایع اخیر در ایران بدون شک نگرانی و ناراحتی شوروی را از وضعیت آنجا افزایش داده است. ولی ما این را به عنوان تغییری در گرایش دائما دو جنبه ای روسیه نسبت به انقلاب اسلامی خمینی می بینیم، تا تغییری در سیاست اصلی.

اتحاد شوروی به ترتیب فعلی سیاسی ایران به صورت انتقالی می نگرد و قبل از صورت دادن یک تجدید ارزیابی جدی از سیاست، شوروی نسبت به ایران صبر خواهد نمود تا ببیند چه چیزی به دنبال آن خواهد آمد. (پایان خلاصه) 3- همان طور که در مرجع الف اشاره شد، مقالات اخیر مطبوعات شوروی در مورد ایران زمینه های فراوانی از شگفتی و حیرت در اینکه آیا امکان دارد که یک تجدید ارزیابی از سیاست شوروی نسبت به ایران در جریان باشد، فراهم آورده است. این موضوع خصوصا در مورد مقاله بوین در نیدلیا ( مرجع ب ) که به انقلاب اسلامی حمله نمود و خمینی را (از طریق نقل قسمتهایی از گفته های خودش ) به عنوان یک فناتیک مذهبی خطرناک توصیف نمود، صادق می باشد. گفتگوی گرو وی با مأمور وزارت (خارجه) نیز میل به حمایت از ایده سیاست جدید شوروی نسبت به ایران دارد.

4- در هر صورت تحولات چند روز اخیر، نمودار تغییری در سیاست شوروی نسبت به ایران می باشد.

پراودا در 11 سپتامبر پیامهای جداگانه از از کاسیگین را منتشر نمود که وی هنگامی که به قصد اتیوپی از فراز خاک ایران عبور می نمود، برای بازرگان و خمینی فرستاده بود. هر دو تلگرام بر روی تعهد اتحاد شوروی به ایجاد روابط حسن همجواری با ایران و در تلگرامی که برای خمینی فرستاده شد، روی اساس عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر تأکید می نماید.

ص: 311

5 - استانیسلاو کنستانستینوویچ کاوریگین، کنسول وزارت امور خارجه و رئیس بخش ایران، در 12 سپتامبر به مأمور سفارت گفت که هیچ گونه تغییری در سیاست شوروی نسبت به ایران وجود نداشته است.

او گفت اعلامیه های اصلی سیاست شوروی نسبت به ایران همان گفته های برژنف در 19 نوامبر 1978 و 2 مارس 1979 می باشد و توضیح داد که روابط شوروی با ایران بر اساس حسن همجواری، احترام دوجانبه به حق حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر می باشند. کاوریگین همچنین تکذیب تاس را در مورد اتهاماتی که از طرف شخصیتهای سیاسی و روزنامه های ایرانی راجع به مداخله شوروی در کردستان عنوان شده، معتبر خواند.

6- از او راجع به انتقادات اخیر از ایران در مطبوعات شوروی سؤال شد. کاوریگین با گفتن اینکه مطبوعات شوروی فقط اخبار آنجا را مثل رسانه های غربی گزارش می کرده اند، وجود هر گونه انتقادی را تکذیب کرد. مثلاً در مورد مقاله بوین، کاوریگین اصرار داشت که بوین نظرات شخصی خودش را ابراز داشته و نیدلیا برخلاف پراودا یک روزنامه معتبر نیست.

7- خود بوین در یک مصاحبه محرمانه در 12 سپتامبر به یک روزنامه نگار آمریکایی (حافظت شود) گفت که نوشته های او نظریات شخص خودش را منعکس می سازد و نه لزوما نظریات دولت را او با گفتن اینکه حتی نمی داند سیاست شوری چیست، این را که مقاله وی در نیدلیا در مورد ایران به معنی تجدید ارزیابی سیاست شوروی است، تکذیب نمود. بوین، نیدلیا را به عنوان یک ضمیمه معروف روزهای یکشنبه (به روزنامه ایزوستیا) که اصلاً معتبر نیست، توصیف نمود.

8 - ایزوستیا در 13 سپتامبر یک مقاله طولانی را از خبرنگارش در تهران منتشر نمود که با خیلی از نکات مقاله بوین تناقض داشت. مقاله ایزوستیا که «ایران: مراحل نوسازی» نام داشت.

- - دلایلی برای مشکلات اقتصادی جاری ایران عرضه داشت که می گوید این مشکلات برای دوره اولیه هر انقلابی طبیعی می باشند و همچنین نتیجه رهاسازی (فرار) همکاران سابق اقتصادی غرب می باشند.

- - گفت که جهت ضد امپریالیستی حمایت از ایران جهانی است.

- - انفصال روابط نظامی و اطلاعاتی ایران با ایالات متحده را یک عامل مثبت برای صلح و ایجاد آرامش کلی در روابط تیره شده خواند.

- - گفت که مردم شوروی با ادراک به مشکلاتی که ایران با آنها رو به رو است، می نگرند و صادقانه برای مردم صمیمی ایران آرزوی یک راه حل برای مشکلاتشان می نمایند.

9- نظریه: روسها آشکارا از برداشت به وجود آمده به وسیله مقاله بوین که اتحاد شوروی سیاستش را در مورد ایران مورد تجدید نظر قرار می دهد، به سرعت عدول می کنند. به هر حال ما به ظاهر گفته هایی که بوین فقط نظریات شخصی خودش را ابراز می نموده است، اعتبار نمی دهیم. این صحیح است که نیدلیا از پراودا اعتبار کمتری دارد و بوین فردی است تک رو، ولی وی همچنین به عنوان شخصی که با رهبران شوروی به خوبی رابطه دارد، شناخته می شود. مقاله او احتمالاً به طور صحیحی ناراحتی شوروی از برخی وقایع اخیر در ایران را منعکس می کند: استفاده از زور در مقابل کردها، سرکوبی چپیها منجمله حزب توده، حمایت ایران از شورشیان مسلمان در افغانستان، قصور در قراردادهای انتقال گاز و بالاتر از همه، اتهامات مطبوعات و شخصیتهای سیاسی ایران بر علیه اتحاد شوروی.

ص: 312

10- به هر حال ما هنوز چنین نتیجه ای نمی گیریم که این موضوع به یک تغییر در سیاست شوروی منتج می شود. همان طوری که در مرجع (د) ذکر شد گرایش شوروی نسبت به انقلاب اسلامی ایران همیشه دو جنبه ای بوده است، ما علائم مخلوط منتشر شده اخیر از جانب روسها را به عنوان تأیید اینکه این موضع دو جنبه ای هنوز وجود دارد، می بینیم. اگر چه جنبه های منفی گرایش روسیه نسبت به ایران ممکن است الآن کمی سنگینتر از قبل باشد. مقاله بوین و دیگر انتقادات اخیر از ایران احتمالاً بایستی به عنوان یک اخطار در این مورد که اگر رهبران سیاسی ایران و روزنامه ها به حمله شوروی ادامه دهند؛ شوروی می تواند عکس العمل متقابل نشان دهد تلقی شود. همچنین این انتقادات می تواند آزمایشی برای ارزیابی عکس العمل سبت به تغییر اساسی در سیاست شوروی باشد، اگر چنین باشد، روسها ظاهرا از عکس العملهای قوی که آن مقاله در رسانه های غربی و ایران به وجود آورد، شگفت زده شدند و اکنون در تلاشند که اهمیت آن را کم کنند.

11- اتحاد شوروی به نگرش به بافت سیاسی فعلی ایران به صورت انتقالی ادامه می دهد و به احتمال زیاد قبل از اینکه یک تجدید ارزیابی جدی در سیاست شوروی صورت دهد، صبر خواهد نمود که ببیند از دنبال آن چه خواهد آمد. گاوریگین مأمور میز ایران در وزارت خارجه به مأمور سفارت گفت که آینده ایران به قانون اساسی جدید و اینکه چه کسی ارگانها جدیدی قدرت سیاسی را اشغال خواهد کرد بستگی دارد. او عقیده شخصی خودش را اضافه نمود که تمام مشکلات فعلی ایران را می توان به ماهیت انتقالی بودن دولت موقت ایران نسبت داد. او اعتقاد داشت که روحانیت پس از اینکه قانون اساسی جدید رسمی شد، باز هم قوی ترین گروه را در کشور تشکیل خواهد داد. ولی خوش بینی ملایمی را درباره بافت سیاسی موقت ابراز نمود. از او سؤال شد که آیا وی هیچ شخصیت مذهبی دیگری را با نفوذ سیاسی خمینی و یا طالقانی می بیند. کاوریگین گفت هیچ کس به نظرش نمی آید، او این گفتگو را با تأکید بر اینکه با خود ایرانیان است که در مورد آینده سیاسی ایران تصمیم بگیرند و اینکه اتحاد شوروی صریحا از سیاست عدم مداخله در امور داخلی ایران طرفداری می کند، پایان داد.

12- به طور خلاصه، ما معتقدیم که اتحاد شوروی در حال حاضر به سیاست تعقیب روابط خوب با کشور ایران پایبند است. بدون شک روسها یک دولت غیر روحانی قویتر را در ایران ترجیح می دهند،ولی آنها تشخیص می دهند که خمینی آشکارا قویترین چهره سیاسی ایران است و آنها احتمالاً امکان مختصری از جرح و تعدیل آن واقعیت (توسط خودشان ) می بینند. آنها همچنین می دانند که خمینی 79 سال دارد و و نمی تواند برای ابد باقی بماند. ما معتقدیم حداقل تا زمانی که خمینی بر زندگی سیاسی ایران تسلط دارد، مسکو به ابراز نارضایتیش از سیاستهای ایران و بیانیه های مضر به حال منافع شوروی ادامه خواهد داد و مراقب فرصتهایی خواهد بود که توسط آن نفوذش را در ایران بالا ببرد. در هر حال ما احساس می کنیم که مسکو دست نزدن به اقدامات مستقیم را برای تحت تأثیر قرار دادن وقایع آنجا (ایران ) متوقف خواهد نمود.

مجلس خبرگان دولت روحانیون را تصویب می کند

ص: 313

سند شماره (22) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 18 سپتامبر 1979 - 27 شهریور 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : مجلس خبرگان دولت روحانیون را تصویب می کند.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- مجلس خبرگان برای بررسی قانون اساسی جدید ایران ماده 5 قانون جدید را در 21 سپتامبر با 53 رأی (رأی موافق ) در مقابل 8 (رأی مخالف ) و 4 نفر بدون رأی، تصویب نمود. طبق این ماده (ولایت فقیه یا حکومت روحانیون را برقرار می سازد. و تصریح می کند که در غیاب امام زمان که تمام قدرت دنیوی به طور صحیح به او تعلق می گیرد) مدیریت امور جامعه و رهبری اجتماع در جمهوری اسلامی ایران به یک فرد منصف، با تقوا، دانشمند، دلیر و متخصصی و عالم در فقه اسلامی (فقیه) محول شده است.

3- این رهبر بایستی که توسط اکثریت جامعه قبول و شناخته شده باشد. اگر چنان شخصی پیدا نشود، شورایی از محققان حائز شرایط حقوق مذهبی این وظیفه را به عهده می گیرند، قانون تشکیل و سازمان این شورا را مشخص می کند.

4- ولایت فقیه در حقیقت عنوان یکی از کارهای آیت اللّه خمینی در فلسفه سیاسی است.

هیچ کس در مورد معنی دقیق این عبارت یا مفاهیم بلند مدت سیاسی آن مطمئن نیست. به هر صورت قبولی آن نمایانگر یک تعدیل مهم در پیش نویس قانون اساسی، است که یک ریاست جمهوری غیر روحانی و شورایی پویا از خبرگان مذهبی برای اطمینان یافتن از اینکه تمام قوانین با اسلام تطابق دارد را مجسم می نمود. این ترتیبات در قانون اساسی اولیه 1906 گنجانده شده بود ولی هرگز عملی نشده بود.

5 - در کوتاه مدت، به نظر می رسد که قبولی این ماده راه را برای آیت اللّه خمینی باز می نماید که به صورت آشکار تمام قدرت مذهبی و دنیوی را به دست گیرد. تا زمانی که خمینی زنده است کاندیداهای رقیب معدودی برای مقام فقیه وجود خواهند داشت.

6- ماده تصویب شده هیچ اشاره ای به مقام ریاست جمهوری نمی کند، و نیز هیچ کدام از موادی که تاکنون تصویب شده اند ریاست جمهوری یا رابطه بین ریاست جمهوری و رهبر روحانی را تعریف نکرده اند. به هر صورت چنین به نظر می رسد که هدف این ماده رسمیت بخشیدن به ادغام سیاست و مذهب و اطمینان یافتن از اینکه رئیس جدید مملکت با هر عنوان ریسکی که باشد، از میان رهبران روحانیت شیعه انتخاب می شود، است. منتظری رئیس مجلس گفت این ماده تصدیق رسمی این است که در اسلام مذهب و سیاست غیر قابل تفکیک هستند. روزنامه فارسی زبان بامداد در شماره 15 سپتامبر خود با مراجعه به این عقیده نوشت : «برای بعضی که در فقه اسلامی مطالعه کافی ندارند این سؤال مطرح است که آیا حکومت روحانیون همان ریاست جمهوری است، اگر چنین نیست آیا وجود دو قدرت کشمکش و تضاد به وجود نخواهد آورد.

7- چون که تمام مفهوم ولایت فقیه ارتباط با خمینی دارد، نظریات عمومی محتاطانه بوده است. بامداد از ابوالحسن بنی صدر، نماینده مجلس این سؤال را نقل کرده است که آیا امکان دارد که محققی در قوانین اسلامی که با تمام شرایطی که در ماده تشریح شده است، مطابقت داشته باشد پیدا نمود. مقدم مراغه ای یک

ص: 314

نماینده دیگر بر علیه این ماده به وسیله گفتن اینکه عملکرد حکومت روحانیون به حضور آیت اللّه خمینی بستگی دارد ولی احتمالاً در غیاب او مؤثر نخواهد بود، رأی داد 8- طبق گفته یک خبرنگار که در شماره 11 سپتامبر روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز آمده بود، یکی از آخرین اقدامات آیت اللّه طالقانی در مجلس این بود که بر علیه این ماده رای دهد.

این گزارش در تهران به طور وسیعی مورد قبول قرار گرفته است، اگر مخالفت قابل توجهی با این ماده بشود، آن وقت نظریه طالقانی می تواند نقطه تمرکز این مخالفتها بشود. معهذا تصویب این ماده نشان دهنده این است که استدلالهای مربوط به دولت روحانیون در حال حاضر در مجلس خبرگان در بالاترین مرتبه است. در همین حال ولایت فقیه، مثل جمهوری اسلامی هنوز برای بیشتر ایرانیها کمیت ناشناخته ای است.

اگر امور رفراندمی در مورد این موضوع برگزار می شد، این عقیده سیاسی بدون شک مورد تصویب عظیمی قرار می گرفت و جزئیات ترتیبات اصل برای ترتیبات اصل برای کار بر روی آن (جزئیات اصل ولایت فقیه) به متخصصین فاضل الهیت سپرده می شد.

لینگن

نفوذ روحانیون

سند شماره (23) از : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سیتاریخ : 19 سپتامبر - 28 شهریور 1358 به : سفارت آمریکا در تهران گزارشگر : هنری پرشت طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 6467 موضوع : نفوذ روحانیون 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- برای مقاصد تحلیلمان از نظریات و اطلاعات بیشتری از جانب سفارت درباره مشاهده نفوذ رشد یابنده روحانیون قدردانی خواهیم کرد.

الف: چنانچه موقعیت روحانیون نیرومندتر بشود، چه اثرات ویژه سیاسی را ممکن است ما انتظار داشته باشیم؟ یعنی شما انتظار دارید چه تغییراتی در سیاستهای دولت موقت ایران( اعم از آن چه اعلام شده باشد یا بالفعل چنان باشد) در امور خارجی، تصمیمات اقتصادی و بازرگانی یا برنامه های نظامی صورت گیرد؟ ب: کدام یک از تصمیمات دولت موقت ایران را سفارت به افزایش نفوذ روحانیون نسبت می دهد؟ آیا شواهدی در دست است که نفوذ جدید روحانیون از طریق اشکال یا نهادهای جدید به جای اینکه از طریق شورای انقلاب و کمیته ها باشد، بیان شده باشد، کما اینکه از ماه فوریه به این طرف چنین بوده است؟ مثلاً سفارت ظاهرا معتقد است که تردید در فروش مجدد اف - 14 ممکن است به نفوذ روحانیون نسبت داده شود. آیا شواهد متقن برای این نظر وجود دارد یا خیر ؟ آیا ممکن نیست که بین جناحهای نیروی هوایی ایران و وزارت امور خارجه اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد و روحانیون به یکی از طرفین اختلاف نظر برای جلوگیری از اجرای تصمیم یا احتمالاً به تأخیر انداختن اقدام اجرائی ملحق شده باشند؟ آیا کمیته ها که نفوذ روحانیون در آنها در زمان گذشته ابراز شده، اکنون در میان نظامیان کمتر از بهار گذشته

ص: 315

نیست ؟ آیا سفارت شواهدی در دست دارد که روحانیون عامل اصلی تصمیمات برای آغاز مجدد قراردادهای بزرگ خارجی و پرداختهای کلان به شرکتهای آمریکایی هستند؟ ج: تلگرامهای عالی سفارت درباره مسائل تعلیم و تربیتی این نظر را القا می کند که نفوذ روحانیون در این بخش آنقدر قاطع نبوده است. توصیفهای شما حاکی از آن است که با روحانیون چه در سطح دولت موقت ایران و چه در سطح اجرائی، که بسیاری از ایرانیان به طور ساده آنچه را که دلخواه خودشان باشد انجام خواهند داد، مبارزه شده است. تمایل به متابعت چاپلوسانه از دستورالعملهای روحانیون تا چه اندازه نیرومند است و در عین حال برای ادامه پیروی از عرفهای گذشته مثلاً عرف نواختن موسیقی در رادیو و تلویزیون پس از «منع» آن از سوی خمینی تا چه اندازه است؟ د: ما از گزارشهای مطبوعات درباره تجدید نظر در قانون اساسی کاملاً دچار سرگردانی شده ایم. مثلاً ماده جدید 5 با ماده 5 مندرج در پیش نویس قانون اساسی جور درنمی آید. آیا قانون اساسی به طور کامل از سر نوشته می شود؟ به ویژه روشن نیست که چگونه رهبر مذهبی و شورا که در ماده 5 جدید توصیف شده است با شورای نگهبان توصیف شده در پیش نویس قانون اساسی و همچنین رئیس جمهور و مجلس ارتباط داده می شوند؟ 3- ما دشواریهای ناشی از کورمال کورمال رفتن در میان محیط مه آلوده سیاسی در ایران امروز را کاملاً درک می کنیم و سفارت را به خاطر گرایشهای سیاسی عالی آن در اوضاع و احوال بسیار ناهنجار مورد تمجید قرار می دهیم. آنچه مهم است این است که ما می کوشیم روندها را با حداکثر جزئیات ویژه ممکن توصیف کنیم، همچنین علاقه مند به دریافت بصیرتها و قضاوتهای ناظران زیرک ایرانی هستیم که با مراجع تصمیم و اقدام روابط نزدیکی دارند، به زدن زنگ درها همچنان ادامه دهید.

ونس

خمینی حملاتش را به روشنفکران تعدیل می کند

سند شماره (24) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 سپتامبر 1979 - 29 شهریور 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 281 موضوع : خمینی حملاتش را به روشنفکران تعدیل می کند 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: سخنرانیهای آیت اللّه خمینی بعد از مرگ طالقانی در برگیرنده یک تغییر در لحن تأکید او می باشد. او جملاتش را به روشنفکران ایرانی که قبلاً به عنوان غربزده (شیفته غرب) تکفیرشان کرده بود، نرمتر کرد. در عوض سخنرانیهای او در برگیرنده دعوت برای وحدت بود... وحدت میان روحانیت، وحدت میان دانشگاهها و وحدت میان روحانیون و روشنفکران. اگر چه ما نمی توانیم انگیزه خمینی را بدانیم اما سعی او بر این است که اطمینان حاصل کند که قسمت اعظم هواداران سابق طالقانی از جمله روحانیت میانه رو و تحصیلکرده های غیر روحانی نسبت به انقلاب دچار سرخوردگی غیر قابل جبران نگردند. آینده نشان خواهد داد که آیا تغییر جهت در سخنرانیهای عمومی خمینی تأثیر عملی در مقامات انقلابی یا کار مجلس خبرگان دارد یا خیر.

ص: 316

3- در تلگرام مرجع الف، سفارت بعضی از اثرات مرگ طالقانی بر رهبری سیاسی ایران را مورد بحث قرارداد. یکی از مشکلات ایجاد شده در اثر مرگ او این است که یکی از مهمترین پایگاههای انتخاباتی او یعنی روشنفکران مستقر در دانشگاه بدون رهبر و حامی مشخص شده اند، مرگ طالقانی این گروه را بدون یک رهبر یا مقامی شایسته قرارداده است که بتواند برای حفظ وحدت میان روحانیت افراطی طرفدار انقلاب ایران و عوامل میانه رو و غیر روحانی که خود تحت فشار روز افزون طرفداران یک دولت کاملاً اسلامی حس می کنند، فعالیت نماید. اگر چه هنوز خیلی زود است که قضاوتی قطعی به عمل آوریم: به نظر می رسد که آیت اللّه خمینی تلاش می کند که طرفداران میانه رو طالقانی را به خود جلب کند و از وفاداری مستمر آنها نسبت به انقلاب، اطمینان حاصل کند.

4- همان طوری که سفارت در تلگرام مرجع الف اشاره نمود وفاداری پیروان طالقانی شدیدا شخصی و بر اساس اعتماد و احترام غریزی بود. این وفاداری همچنین بر اساس یک سری از عوامل منحصر به فرد انسانی بود که در هیچ یک از دیگر رهبرانی که اکنون در صحنه سیاسی ایران هستند وجود ندارد. آیت اللّه حسینعلی منتظری که به جای طالقانی به امامت جمعه تهران منصوب شد وفاداری مشابهی را به خود جلب نکرده است. کار منتظری در اولین نماز جمعه اش در 15 سپتامبر، در محل بهشت زهرا، گیرا نبود. او ظاهر برجسته ای ندارد و سخنگوی با تأثیری نیست. اگرچه خیلیها به خاطر احترام به یادبود طالقانی در نماز جمعه شرکت کردند، ولی منتظری ممکن است زمانی که نماز جمعه در 21 سپتامبر از سرگرفته می شود برای جلب اجتماع انبوه طالقانی در دانشگاه تهران، با مشکل مواجه شود.

5 - هم اکنون علائمی بر دروازه های دانشگاه تهران نمودار شده که اعلام می نماید دانشگاه، دانشگاه طالقانی نامیده شود و منتظری ممکن است قادر نباشد که با سلف خویش برابری کند. به نظر می رسد که در غیاب هرگونه جایگزین آشکار برای طالقانی به عنوان رهبر تحصیلکرده ها، خود خمینی حرکتهای آشتی جویانه ای در جهت این گروه انجام می دهد.

6- تحصیلکرده ها قبلاً هدفی برای تمسخر و تحقیر خمینی بوده اند. درست چند روز قبل از مرگ طالقانی، خمینی در یک اجتماع در مدرسه فیضیه قم گفت که آن شرقی هایی که غرب را کعبه خود قرار داده اند پیروان طاغوت (شیطان )هستند که در قرآن از آن صحبت شده است. خمینی گفت تقلید کورکورانه از غرب این آزادی را برای جوانان ما به وجود آورده که فیلمهای سکسی از تلویزیون تماشا کنند، تریاک بکشند و زندگیشان را در فاحشه خانه ها و بارها تلف کنند. خمینی پس از کوچک شمردن زیر بنای اقتصادی کشور، با احساساتی فراوان به شنوندگانش گفت، اسلام جدی است، اسلام بیهوده نیست. اسلام به این معنی نیست که دختر و پسر لباسهایشان را بیرون آورده و با هم داخل آب شوند. خمینی گفت که اسلام فقط دو ورزش را مجاز می داند، تیراندازی و اسب سواری که هر دوی آنها مفهوم فرعی تعلیمات نظامی را داشته اند. او گفت دومی به قدری اهمیت دارد که اسلام حتی شرط بندی در مورد نتایج آن را مجاز دانسته است.

7- خمینی همچنین استفاده از اسامی غربی برای مغازه ها، جاده ها و پارکها را محکوم کرد و تقاضای تحریم مغازه ها و تولیداتی را کرد که فقط به منظور تبلیغات و فروش دارای اسم غربی هستند. او گفت فقط از این طریق است که ایران می تواند بر شیفتگیش نسبت به غرب غلبه پیدا کند و چیزی غیر از یک جذب کننده غیر فعال آنچه که غرب عرضه می دارد، شود.

ص: 317

8 - خمینی در این سخنرانی و سخنرانیهای دیگر سخنان تند به خصوصی برای روشنفکران ایرانی به کار برد. قبلاً در یک سخنرانی گفته بود. «ما روشنفکران را نمی خواهیم» و سپس با گفتن اینکه بعضی از آنها ممکن است با ارزش باشند سخنش را عوض کرد. در سخنرانی 8 سپتامبرش در قم وی روشنفکران را به همان شیفتگی نسبت به غرب (غربزدگی ) متهم نمود که تمام جامعه ایران را بجز مسجد و روحانیت را به فساد کشیده است. (برای اطلاع شما: عبارت غربزدگی به طور کنایه آمیزی توسط مرحوم جلال آل احمد، یکی از روشنفکرانی که به تندی مورد حمله خمینی قرار می گیرد، ابداع شده بود). خمینی گفت وظیفه روشنفکران این نیست که از آزادی دروغین غرب طرفداری کنند، بلکه وظیفه آنها آشکار ساختن زیانها و بی فایدگیهای اصلی آن می باشد.

9- خمینی در یکی از اولین سخنرانیهایش بعد از مرگ طالقانی به نظر رسید که به میزان قابل توجهی موضع ضدروشنفکریش را تعدیل کرده باشد. اگر چه خمینی هنوز آنهایی که روحانیت را ارتجاعی می خوانند مورد حمله قرار می داد، ولی گفت که اکنون بزرگترین احتیاج کشور اتحاد می باشد، خصوصا بین روحانیون و روشنفکران.

10- خمینی که در 13 سپتامبر در قم صحبت می کرد روشنفکران را ترغیب نمود که قسمتی از دریای قدرت مذهبی شوند تا اینکه نیروی ترکیبی ایندو گروه بتواند بهتر به کشور خدمت نماید. «شما تماما» از یک ملت هستید و در یک کشور و یک خانه زندگی می کنید. پس نیروهایتان را یکی کنید و از خانه هاتان حفاظت کنید». اگرچه هنوز از شیفتگی روشنفکران نسبت به غرب انتقاد می نمود اما از محکوم نمودن کامل و تندی که وی فقط 5 روز قبل به آن دست زده بود، صرف نظر نمود.

11- خمینی همچنین از رهبران مذهبی خواست که از قدرتی که در دست آنهاست سوءاستفاده نکنند و به آنها در مورد مخالفت با جوانان تحصیلکرده دانشگاهی که رهبری آینده مملکت را تشکیل می دهند اخطار کرد. او گفت که نگرانی عمده برای هر دو دانشگاه و روحانیون بایستی اتحاد باشد. او هم از دانشگاه و هم از روحانیت خواست که به گروههای متخاصم تقسیم نشوند و وحدت درونی خود را در هدف حفظ کنند.

12- امام خط آشتی جویانه مشابهی را در ملاقاتی با کمیته مرکزی حزب جمهوری اسلامی در 14 سپتامبر در قم پیش گرفت. خمینی به کمیته گفت که وی با برکناری فوری تمام مقامات دولتی که ممکن است با اسلام و انقلاب اسلامی مخالف باشند، مخالف است. چنین عملی به طور جدی دولت را تضعیف خواهد نمود. خمینی که از بردباری طرفداری می کرد گفت که چنین اقدامات شدیدی غیر عاقلانه هستند و چنین اصلاحاتی باید به دنبال تأیید قانون اساسی جدید و تشکیل مجلس قانونگذار جدید باشد.

13- نظریه: اگرچه خمینی از هیچ یک از عقاید بنیادیش در مورد اثرات زیانبار نفوذ خارجی بر روی جامعه ایرانی عدول نکرده است اما نگران به نظر می رسد که مبادا طرفداران آیت اللّه طالقانی در میان روحانیون و دانشگاهیهای میانه رو را به خود بیگانه کند. غیبت طالقانی ظاهرا امام را مجبور ساخته که از شدت حملاتش به بخشهای غیر مذهبی و غرب گرای جامعه که به طور مرتب در سخنرانیهای قبلیش تکفیرشان می کرد، بکاهد.

14- امام در تعدیل گفته های رسمیش ممکن است توسط باز شدن قریب الوقوع مدارس و دانشگاهها که در آنجا شایعاتی در مورد اختلافات (دسته بندی ) بین گروههای دانشجویان مذهبی و غیر مذهبی

ص: 318

وجود دارد، تحت تأثیر قرار گرفته باشد. خمینی ممکن است تشخیص دهد که او تنها جایگزین احتمالی طالقانی برای میانجیگری بین فرقه های مخالف می باشد. اگر چه هنوز خیلی زود است که در این باب اطمینان حاصل نمود.اما به نظر می رسد که خمینی درصدد است که دست دوستی به سوی بخش بزرگتری از جامعه ایران دراز کند، بدون ایجاد تغییری در پیام اصلی خود مبنی بر اینکه رستگاری ایران نه در غرب و نه در شرق بلکه در صراط مستقیم اسلام است.

15- هنوز نامشخص است که خط معتدل تر خمینی در سخنرانیهای اخیرش عملاً چه معنایی خواهد داشت، یا اینکه آیا او به میانه روها چیزی بیشتر از کلمات عرضه می دارد یا خیر. یکی از محدوده هایی که باید مراقب آن بود مجلس خبرگان است که پیش نویس اصلی قانون اساسی را به قانون بنیادگرای یک کشور اداره شده توسط روحانیون تبدیل می کند، (مرجع ب). باید دید که آیا گرایش برای حکومت روحانیون در مجلس به رهبری آیت اللّه بهشتی و منتظری اصلاً به وسیله تغییر لحن گفته های رسمی خمینی کندتر خواهد شد یا نه. اگر چنین نشود، آن وقت تلاشهای خمینی در مصالحه مشکل خواهد شد، خصوصا به این جهت که میانه روها امکان دارد خودشان را به طور سیستماتیک از هر گونه سهمی در جریانات سیاسی ایران محروم ببینند.

16- ما متوجه شدیم که سخنرانی خمینی در 19 اوت برای افسران نیروی هوایی در قم که پس از اینکه این تلگرام نوشته شد صورت گرفت، دو مرتبه شامل یک حمله به روشنفکران غربزده می باشد. مشکل است که بگوییم آیا این نظرات مقدمه هجوم جدید سخنرانیهای ضد غربی را مشخص می کند یا اینکه یک استثنا در روندی است که از زمان مرگ طالقانی شاهد آن بوده ایم.

کار مجلس خبرگان به آرامی دنبال می شود

سند شماره (25) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 سپتامبر 1979 - 29 شهریور 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 288 موضوع : کار مجلس خبرگان به آرامی دنبال می شود 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: مجلس خبرگان برای بررسی قانون اساسی ایران که قرار بوده کارش را تا 23 سپتامبر تمام کند تاکنون فقط 15 ماده قانون اساسی جدید را تصویب کرده است. پیش نویس اصلی که برای بررسی تقدیم شده بود شامل 151 ماده بود.، بنابراین مجلس یا مجبور است که سرعتش را بیشتر کند یا اینکه اختیارات را وسعت ببخشد. بر طبق گزارش مطبوعات در 19 سپتامبر دوره مجلس برای 15 روز دیگر تمدید شده است. به هر حال این دوره جدید ممکن است برای کامل نمودن کار مجلس کافی نباشد. (پایان خلاصه) 3- کار مجلس خبرگان بدون اشکال و به آرامی دنبال شده است. برنامه های رادیویی و تلویزیونی از جلسات نشان داده اند که بحثها با روح، منظم و طولانی بوده اند. هیچ ماده ای برای محدود نمودن مدت سخنرانیها یا محدودیت موضوعات مورد بحث وجود ندارد. در نتیجه تقریبا وقت تمام جلسات اولیه به

ص: 319

وسیله سخنرانیهای کلی توسط نمایندگان مختلف گرفته شد. (سخنرانیهایی که ارتباط کمی با موضوعات مشخص قانون اساسی داشتند.) 4- نکات برجسته مواد اصلی که تاکنون تصویب شده اند عبارتند از :

الف: ماده 5 - دولت روحانیون (ولایت فقیه). این ماده در تلکسی جداگانه مفصلاً مورد بحث قرار گرفت. اگرچه معنای دقیق این ماده هنوز نامشخص است، مفهوم اصلی آن مطمئن شدن از کنترل گروه رهبران مذهبی شیعه بر مقام ریاست کشور می باشد. عبارت این ماده انتقادات آشکاری را به وجود آورد.

عزت اللّه سحابی محقق مذهبی بشدت ماده 5 را مورد انتقاد قرار داد و گفت که ماده جدید به قدرتی که با دولت موازی خواهد بود و یا در مقابل آن قرار می گیرد، منجر خواهد شد. او گفت این برای اسلام خطرناک است. زیرا اگر یک دولت اشتباهاتی صورت دهد می شود آن را از جای برداشت ولی اگر یک رهبر مذهبی اشتباهی کرد مردم ایمانشان را به خود روحانیت و در نتیجه آن به اسلام از دست خواهند داد.

ابوالحسن بنی صدر نماینده مجلس خبرگان و حضور شورای انقلاب نیز ماده 5 را مورد انتقاد قرارداد و گفت که اگر قرار است اختیارات ویژه ای به روحانیون داده شود، پس وجود احزاب مستقل بی معنا است.

به هر صورت در پاسخ به این انتقادات، آیت اللّه خمینی به گروه افسران نیروی هوایی گفت که دولت ما اسلامی و بنابراین آنها بایستی که ماده 5 را به این خاطر که کشور لطمه نبیند مورد حمایت قرار دهند. ملت رأی خود را به جمهوری اسلامی نشان داده است یا تمام شما بایستی که با آن موافقت نماید، یا اینکه شما از بین خواهید رفت.

ب: ماده 12 - استقرار شیعه جعفری اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی کشور ایران برای ابد.

این ماده مورد مخالفت نمایندگان مناطق سنی خصوصا مولوی عبدالعزیز نماینده بلوچستان قرار گرفت که گفت مذهب رسمی باید اسلام باشد نه یک فرقه آن. این ماده همچنین اشاره می کند که مدارس مختلف حقوقی سنی مورد احترام هستند و می توانند آزادانه در مناطقی که سنّی ها اکثریت دارند مورد استفاده قرار گیرند.

ج: ماده 13 - اقلیتهای غیرمسلمان به رسمیت شناخته شده را معین می کند: مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان، آزادی اعمال مذهبی تعلیمات برای این اقلیتها تضمین شده است و مجاز هستند تا قوانین طلاق، ازدواج و ارث خودشان را به کار گیرند. این ماده یک تحرک جزئی در یک فرقه کوچک قدیمی به نام «صابئین» که ادعا می کند پیروان یحیی تعمید دهنده هستند به وجود آورد. آیت اللّه محلاتی شیرازی زمانی که گفت صابئین (SABEANS)نیز شامل حمایتی که از یهودیان و مسیحیان می شود قرار می گیرند به بحث پایان داد. در هر حال فرقه بهائی از طرف مسلمانان به عنوان یک مذهب واقعی شناخته نمی شود و بنابراین توسط این ماده مورد حمایت قرار نمی گیرد.

د: ماده 17 - پنج بازوی کشور را معین می کند، که از مردم مجلس قانونگذاری، قوه مجریه، رهبریت روحانی و قوه قضائیه تشکیل می شود. به رهبریت روحانی این اختیار داده شده تا علاوه بر رابط بودن بین دیگر بازوها مراقبت نمایند که اصول و مواد قانون اساسی اجرا شوند.

ه: ماده 21 - فارسی را زبان رسمی ایران معین می کند ولی استفاده از دیگر زبانهای محلی و ایلیاتی در کنار فارسی در انتشارات، رسانه های گروهی تدریس ادبیات در مدارس محلی را آزاد می گذارد.

5 - مجلس شروع به رو به رو شدن با وظیفه دشوار پاسخگویی به سؤالات مربوط به مجلس قانون

ص: 320

گذاری قوه قضائیه و کابینه نموده است. مگر اینکه سرعت کار افزایش یابد، احتمال کمی وجود دارد که مجلس کارش را قبل از پایان 1979 خاتمه دهد. با این حال در 19 سپتامبر خمینی مجددا به مجلس اصرار کرد تا با گذراندن قانون اساسی سرعت دهد و به این وسیله اشاره نمود که وی ممکن است نسبت به سرعت حلزون وار مجلس بی حوصله شود. اگر خمینی قدم به میان گذارد وی بدون شک می تواند به جریان کار سرعت دهد.

6- مجلس نقش خود را از آن که در ابتدا مجسم شده بود تغییر داده است. در ابتدا این طور فکر می شد که مجلس یک بررسی سریع از پیش نویس قانون اساسی انجام خواهد داد و آنرا با تغییراتی جزئی تصویب خواهد نمود. در عوض، مجلس به یک مجلس مؤسسان واقعی تبدیل شد و مواد را از نو نوشت، اضافه نمود و حذف کرد. همه با چیزی که از مجلس خارج می شود موافق نیستند. به نظر می رسد که گروهی متحد در حدود 50 تا 55 نماینده وجود دارد که از حرکتهایی برای بالا بردن نقش روحانیون در دولت جدید حمایت می کنند. هر چند هیچ نوع ساخت رسمی فرقه ای یا حزبی وجود ندارد، آیت اللّه منتظری و بهشتی به طور کلی سخنگویان این گروه بوده اند. یک اقلیت کوچک منجمله برخی نمایندگان غیر مسلمان و مقدم مراغه ای (نماینده ای از تبریز و از حزب خلق مسلمان)، وجود دارد که به صورتی ناموفق در مقابل ادغام قدرت روحانی و غیر روحانی مقاومت می کند.

7- هر چند پیش نویس قانون اساسی به طور اخص حقوق گروههای غیر ایرانی قومی در ایران را متذکر شده است، مجلس تاکنون در موادی که تصویب نموده است هیچ گونه اشاره ای به این گروهها نکرده است. ماده پنج اولیه که تساوی حقوق ایرانیان، کردها، ترکها و اعراب و غیره را تضمین کرده بود، تاکنون از طرف مجلس نادیده گرفته شده است. دکتر رضا براهنی نویسنده و منتقد در یک گردهمایی حزب خلق مسلمان گفت که به نظر وی اگر قانون اساسی بدون دادن خودمختاری به اقلیتهای تصویب شود در خط انقلاب ایران نخواهد بود.

نظریه:

تجربه ایران در مورد قوانین اساسی و پارلمان یک تجربه خوشحال کننده نبوده است. قانون اساسی 1906 یکی از محترمترین و فراموش شده ترین اسناد در خاورمیانه بوده است. یک شاعر ایرانی از دوران رضا شاه در حالت خشم و غضب نوشت: « فقط در چنین پارلمانی می توان شکم را تخلیه نمود.» 8 - با این سابقه شاید قابل فهم باشد که پیشرفتهای مجلس خبرگان هیجان عظیمی را به وجود نیاورده است، علیرغم این حقیقت که تصمیمات آن در معین کردن حدود یک دولت قاطع خواهد بود. بعضی تمام جریان را نوعی معما می دانند که کارش را کامل می کند و سپس توسط یک دیکتاتور جدید نادیده گرفته می شود. دیگر ایرانیان طبقه متوسط نگران پدیدار شدن قانون اساسی هستند. آنها قانون اساسی جدید را به عنوان تأیید کننده بدترین ترسهایشان در این مورد که ایران در مقابل یک دوره حکومت استبدادی روحانیون قرار دارد که خیلی از دست آوردهای اجتماعی سخت به دست آمده ای را که طبقه آنها در 50 سال گذشته به دست آورده است از بین خواهد برد.

ارتباطات دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران

ص: 321

سند شماره (26) آژانس ارتباطات بین المللی خیلی محرمانه 26 سپتامبر 1979 - 4 مهر 1358 یادداشت برای آقای هارولد. اچ. ساندرز (وزارت امور خارجه امور خاور نزدیک) از : آر. تی. کوران (آژانس ارتباطات بین المللی - امور خاور نزدیک ) موضوع : ارتباطات دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران، اکتبر 1979 - فوریه 1980 براساس مذاکرات در 7 سپتامبر در دفتر شما، سازمان ارتباطات بین المللی توافق دارد که برخی شناساییهای محتاطانه از فرصتهای اضافی جهت ارتباط بین ایالات متحده و ایران در محدوده دیپلماسی عمومی برای چهار یا پنج ماه آینده در دستور کار باشد. ما به عنوان یک راهنمای عملی تلاش خواهیم نمود که ارتباطات نهادی را توسعه بخشیم، مفهومی از ارتباط که در 7 سپتامبر روی آن صحه گذاشته شد.

این روابط نهادی روی جریان دو طرفه ارتباطات تأکید خواهد نمود. در این زمان بایستی مشخص گردد که توسعه آنها بستگی به ایجاد یک جو اطمینان و احترام دارد. در مراحل اولیه روابط توسعه یافته شخصی دوستانه و با تفاهم اساسی می باشند. از طریق چنان توافق خصوصی، روابط نهادی قطعی دقیقی می تواند به وجود آید که در جای خودش می تواند روابط دو جانبه بیشتری را بپروراند. زمینه های احتمالی برای پیشقدم شدن در برقراری مجدد تماس شامل، ایران شناسی، انسان شناسی، علوم طبیعی، تدریس زبان انگلیسی و تربیت بدنی می باشد.

کار کمیسیون فولبرایت، اگرچه به طریقی ضعیف و نسبتا کم با برنامه های محدود جاری یکطرفه، (ایرانیان نسبت به ایالات متحده) هنوز ادامه دارد. ایالات متحده بایستی که حمایت مالی خود را از این عملیات به عنوان یک ارتباط اصلی نهادی و به خوبی استقرار یافته، بین مؤسسات آموزشی خصوصی و دولتی در هر دو کشور، حفظ نماید. به طور مشابه فعالیتهای برنامه ریزی شده عاقلانه انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران بایستی که مورد تشویق قرار گیرد. از طریق این روش کلی و با جواب به توصیه های کاردار و مأمور روابط عمومی خودمان، ما طرق زیر را برای برخی ابتکارات مهار شده که اگر مقامات ایرانی ما در روابط افزایش یافته جبران شده است، ممکن است مورد توجه قرار گیرند به کار می گیریم.

1- مسافرتهایی به ایران توسط محققین و شخصیتهای اجتماعی که دقیقا انتخاب شده اند را پیشنهاد کنید. هر زمانی که امکان داشته باشد ترتیب مسافرت به طور خصوصی داده خواهد شد.

افراد بایستی که اعتبار و ارتباط به ایران امروز را داشته باشد.

2- دعوت از محققین اسلامی ایران و احتمالاً شخصیتهای مذهبی ایران به مراسم سالگرد هجرت در ایالات متحده بایستی تشویق گردد. در جریان سفر باید رویدادها شامل نمایندگان مشابهی از دیگر جوامع اسلامی برای تأکید بر روی چند ملیتی بودن ماهیت مراسم باشد. تقبل مراسم به طور خصوصی بایستی با کمیته سالگرد هجرت که نقشی اساسی بازی می کند ترتیب داده شود.

3- با نهادهای خصوصی از قبیل بنیاد جانسون و یا سمینارهای دانشگاهی منجمله مرکز شرق - غرب در مورد آوردن گروههای محقق ایرانی به ایالات متحده برای در نظر گرفتن موضوعاتی که جدال انگیز نباشند، صحبت کنید. جلسات ترجیحا بایستی چند ملیتی باشند. زمینه های محتمل، ادبیات و نویسندگی پویا (خلاق) یا به طور عملی تر توسعه کتابخانه ها و علم کتابداری می باشند.

ص: 322

4- با چند مشاور دانشجویان خارجی و مأموران اداره پذیرش دانشگاهها که به دقت انتخاب شده باشند و در اداره کردن دانشجویان اسلامی و ایرانی خبره و ماهر هستند برای:

الف) ارزیابی نیازها و گرایشات رو به تکامل دانشجویان ایرانی در این دوره تغییرات در ایران.

ب) جهت طرح ریزی برنامه هایی برای یک کنفرانس احتمالی دانشجویی یا دیگر انواع گفتگو در ایالات متحده و در یک زمان مساعد در آینده، همکاری داشته باشید.

5 - شناسایی (آشنایی با) مؤسسات آموزشی آمریکایی که در ارتباطات شرکت می کنند و یا دیگر عملیات مبادله آموزشی را در کشور ثالث اسلامی از قبیل عملیات دانشگاه نبراسکا در پاکستان را حمایت می کنند. شناسایی امکانات برای دعوت از دانشجویان و دانشگاهیان ایرانی برای شرکت در چنان سمینارهایی یا پروژه هایی که درک روشنفکرانه و تماسی مداوم را پرورش می دهد.

6- افزایش تدریس انگلیسی آژانس ارتباطات بین المللی انجمن ایران و آمریکا و مؤسسات فرهنگی را در حال حاضر به شرط آنکه ادعاهای اداری برای توقیفها و خسارتهای گذشته از طرف مقامات ایرانی مورد قبول قرار گرفته باشد، مورد توجه قرار دهید.

7- هوشیار باشید که از فرصتها برای دعوت ایرانیها برای شرکت در برنامه های مبادله بین منطقه ای خصوصا برنامه های مربوط به رسانه های گروهی استفاده جویید.

تذکر: رادیو صدای آمریکا طرحهایی را برای افزایش زمان و پخش برنامه ها به زبان فارسی را به یک ساعت در روز در حدود سال نو مورد تأیید قرار می دهد. صدای آمریکا یک برنامه صبحگاهی 30 دقیقه ای اضافه می کند که اخبار و مطالب مرتبط با خبرها را مطرح می نماید و نیز یک برنامه سی دقیقه ای را به برنامه نیمساعته شامگاهی فعلی اضافه می نماید. برنامه تمدید شده شبانگاهی فرصتی بزرگتر برای پوشش عمیقتر موضوعات فرهنگی فراهم می نماید. ملاحظات این مطالب را تحت پوشش قرار می دهند:

وقایع در ایران خارج از حدود سیاسی، شامل یک سری مطالبی در مورد مراکز و مطالعات اسلامی ایران در ایالات متحده و گفتگوهایی با محققین آمریکایی و ایران شناسان و شخصیتهای ملی شایسته که نمایانگر یک طیف وسیع از نقطه نظرات سیاسی و سیاست خارجی می باشند.

ملاقات وزیر (ونس) با یزدی؛ حوزه خلیج

سند شماره (27) از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 30 سپتامبر 1979 - 8 مهر 1358 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 10500 موضوع : ملاقات وزیر (ونس) با یزدی؛ حوزه خلیج (یکی از مناطق تهران که در اختیار آمریکاییان بود - مترجم) و حضور آمریکا در خلیج فارس 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در هنگام مذاکره با یزدی در 3 اکتبر، ما پیشنهاد کردیم، که ونس موضوع دسترسی ما را به فروشگاه مخصوص کارمندان منطقه خلیج و دیگر داراییهای نظامی از قبیل نظامی و امکانات ارتباطات فرماندهی را مطرح کند.

3- به دنبال فوت آیت اللّه طالقانی، کمیته طالقانی که فروشگاه خواربار ارتش و دیگر داراییهای (ایران

ص: 323

و آمریکا) را کنترل می کرده، هم اکنون آنها را یا به دفتر نخست وزیری و یا ارتش محول می کند. ما نمی دانیم چه کسی واقعا حوزه خلیج را اداره می کند. ما امیدواریم که فروشگاه خواربار ارتش و اداره حوزه خلیج به دست دفتر نخست وزیری بیفتند. اگر چنین شود. یزدی در مقامی خواهد بود که انتقال را کنترل کند. در حالی که نیروی جوابگوی درخواستهای ما در گذشته نبوده است، ما فکر می کنیم که این بار ارزش تلاش دیگری را داشته باشد.

4- در زمان عزیمتش در تاریخ 23 اوت، یزدی مکررا به خبرنگاران گفت که «علاوه بر مسائل بین دو کشور که با ونس مذاکره خواهد کرد، همچنین در مورد طرح آمریکا برای استقرار نیروهای جنگی در خلیج فارس به منظور ایجاد ثبات در منطقه نیز مذاکره خواهد کرد». وی گفت: اینچنین حرکتی - به وسیله آمریکا - هیچ گونه کمکی در جهت کم کردن مناقشه منطقه نخواهد داشت.

5- اظهار نظر: مطبوعات تهران بیانات مختلف مقامات آمریکایی را در مورد تشکیل نیروهای واکنش سریع با علاقه پیگیری می کنند. پیش بینیهایی در اینجا پیرامون اینکه آیا تاکنون آمریکا نیروهای جنگی دریاییش را در منطقه گسترش داده است و یا قصد این کار را دارد و یا اینکه ما قصد اعزام نیرو به افغانستان را داریم و آیا امکان عملیاتی بر علیه مناطق نفتی خاورمیانه وجود دارد، شده است.

آخرین خبر در این مورد، مقاله کیهان در تاریخ 24 اوت می باشد که با نقل قول مستقیم از نماینده خمینی در امارات متحده عربی، مدرکی، آورده است که 5 تا 6 هزار از نیروهای آمریکا در پایگاه «جوفیر» (JOFEER) در بحرین مستقر شده اند. بسیار سودمند خواهد بود اگر وزیر در مورد انتقال نیروهای ما در اقیانوس هند و خلیج فارس با یزدی مذاکره کند، تا او از مقاصد ما در منطقه کاملاً مطلع گردد.

کاردار امروز در هنگام تماس تلفنی با میناچی، وزیر ارشاد ملی از این موقعیت استفاده کرد که پیرامون گزارش مطبوعات در مورد نیروهای آمریکا در بحرین توضیح دهد و آن را کاملاً بی اساس خواند و این گزارش را برای تلاش جهت برقراری روابط آمریکا - ایران مضر دانست.

لینگن

خانواده عزیز

سند شماره (28) خانواده عزیز:

الآن بعد از ظهر روز جمعه است، روز یکشنبه مسلمانان و اولین روز از دو روز تعطیل آخر هفته ما. من تصمیم دارم تا چند دقیقه دیگر برای بازی تنیس با سفیر ایتالیا بروم. ما در اینجا حدود 60 یا 70 سفارت داریم که در مقایسه با مالتا تعداد زیادی است. همکار (هم درجه) روسی من یک دیپلمات ارشد روس است و این نشانه اهمیتی است که آنها برای اینجا قائلند. من هنوز با او ملاقات نکرده ام. اگر چه او در این مدت در سفر بوده است، اما من تقاضا کردم که یک ملاقات برای آشنایی داشته باشیم. ولی گفته شد که یک هفته دیگر تلفن بزنم، سفیر مریض است؛ که به نظر من یک بیماری دیپلماتیک است.

قسمت فعال و محل شلوغ سفارت این روزها، بخش کنسولی یا محل صدور ویزا است. قبل از انقلاب قسمت کنسولی در محل مجزایی در نقطه دیگر شهر بود که حتی آن موقع هم آنجا شلوغ بود زیرا که محصلینی که می خواستند به آمریکا بروند تعدادشان خیلی زیاد بود. اما آن ساختمان در طول انقلاب صدمه دید و بنابراین ما فعالیتهای کنسولی را رسما بجز در موارد ضروری تعطیل کردیم. ما به به دولت

ص: 324

اینجا گفتیم که تا زمانی که پرسنل کافی خودمان به اینجا برنگردند و تا زمانی که زمان اجازه دهد که دوباره در ساختمان جدیدی با وسایل مورد احتیاج مستقر شویم و از همه مهمتر تا دولت ما را از نظر ایمنی محوطه سفارت مطمئن نسازد، ما این بخش را دوباره باز نخواهیم کرد. این وضعیت تا هفته قبل ادامه داشت تا یا اینکه بالاخره کار را در یک محل خیلی مدرن با وسایل دارای کارآیی زیاد به پایان رساندیم.

محل درست مانند بانک است با ردیفهایی از مأموران در پشت شیشه های ضد گلوله. بالاخره ما دولت را راضی گردیدم که آنها بایستی 20 تا 25 پلیس را برای کنترل جمعیت به کار بگمارند و آنها بالاخره این کار را انجام دادند.

بنابراین ما هفته قبل محل را باز کردیم و با جمعیتی در حدود 3000 نفر در خیابان خارج از محوطه که ویزا، مخصوصا ویزای تحصیلی می خواستند، رو به رو شدیم. خیلی از آنها برای اینکه به موقع به کلاسها در آمریکا برسند مشتاق بودند و خیلی دیگر هم به طور عادی می خواستند کوشش کنند که به مدرسه وارد شوند که به ادعای آنها آماده پذیرفتن آنها بود. به هر حال خیلی از این محصلها دارای نمرات پایین بوده و آشنایی خیلی کمی با زبان انگلیسی دارند و غرض اصلی آنها این است که وارد آمریکا شوند تا تبعه آنجا بشوند. بنابراین نسبت رد درخواست ویزا در میزان بالایی و نزدیک به 40 درصد است. حالا 7 مأمور به اضافه 2 تن از همسران (زنان آمریکایی) که یکی از آنها، پنی، را قبلاً ملاقات کرده ای، پشت شیشه های ضد گلوله برای متقاضیان در تمام روز می نشینند. یک تفنگدار هم وضع داخل را کنترل می کند که او نیز پشت یک شیشه ضد گلوله ضخیم قرار گرفته و مواظب تمام زنگهای الکتریکی برای ورود و خروج است.

یک حافظه کامپیوتری هم که اتصال به پرونده های پاریس دارد موجود است، تا بررسی شود که متقاضی قبلاً مراجعه کرده و رد شده یا خیر.

اما در خارج، جمعیت انبوه است. پلیس در کنترل جمعیت بهتر می شود، اما بیشتر روزها ما معمولاً بایستی آنجا را ببندیم. زیرا که هیچ گونه نظمی در صفها وجود ندارد محل تقریبا محل جذب توریست در شهر شده است. فروشندگان در کنار پیاده رو مغازه هایی دایر کرده اند و ما مظنون هستیم که پلیس برای قرار دادن افراد در محل مناسب در صف اقدام به گرفتن رشوه های گوناگون می کند. خوشبختانه تا به حال هیچ گونه اغتشاش شدیدی وجود نداشته است و هیچ آمریکایی به گونه ای تهدید نشده است. اما در این مورد نگران هستیم، مخصوصا از عکس العملهای خشمگینانه بعضی از افرادی که در گرفتن ویزا موفق نمی شوند و بنابر همین دلایل در داخل از شیشه های ضد گلوله و در خارج هم از پلیس استفاده می شود.

چرا این تعداد جمعیت؟ سؤال خوبی است: قسمتی به خاطر ادامه جریانی است که مدارس آمریکایی از جنگ جهانی دوم داشته اند و مورد توجه محصلین ایرانی برای تحصیلات عالی بوده اند. قسمتی هم البته به خاطر علاقه آنان برای خروج از ایران انقلابی که این روزها جای خیلی خوبی برای ایرانیان غیر روحانی و ایرانیان غربزده نیست، و بنابراین نصف جمعیت محصل نیستند. این افراد بجز تعدادی از آنها که امید گرفتن ویزای مهاجرتی ندارند تقاضای دیدن آمریکا (گرفتن ویزای توریستی) می کنند که در حقیقت تصمیم دارند در آمریکا بمانند.

منظور من این نیست که بگویم که تمام این چیزها بد است. بدی آن برای آینده ایران است که فکر می کنم با خالی شدن و رفتن مغزها مواجه است. اما برای آمریکا، این یک کار دیگر بر روی کارهایی است که برای بهبود روابط دو جانبه ما در این کشور انجام می شود...

ص: 325

یک رابطه انسانی که نیروی زیادی را برای درک عمیقتر یکدیگر افزون می کند. با وجود این نقشی که تمام این چیزها به وجود می آورد یک مقدار متضاد می باشد. ما این روزها افراد خیلی محبوبی در ایران نیستیم.

ما از رژیم منفور تحت نظر شاه به طور خیلی واضح حمایت می کردیم. حتی دوستان ما در اینجا خیلی محتاط هستند که مبادا خیلی نزدیک به ما دیده شوند. با وجود این، این صحنه که روز صدها و بعضی اوقات هزاران ایرانی خارج از سفارت وجود دارند و به طور آشکاری سریعا خواستار رفتن به آمریکا هستند. وجود دارد.

حالا هوا در اینجا بسیار خوب است. بر روی قله زیبای البرز در پشت شهر در هفته گذشته لایه ای از برف بارید و در هوای شهر هنوز بوی پاییز حس می شود. آسمان آبی است. همان آبی آسمانی معروف ایران در هوای خوب و ما سعی می کنیم در تعطیلی آخر هفته برای پیک نیک و گردش به کوهها برویم. ما این کار را فردا انجام خواهیم داد. از چیزهای دیگر نامه بعدی خواهم نوشت.

بروس (لینگن. مترجم)

خانواده عزیز

سند شماره (29) تهران - ایران3 اکتبر 1979 - 11 مهر 13581 خانواده عزیز:

امشب یک تلگراف در حال مخابره شدن است و می گوید که آنها از یک منبع موثق کسب اطلاع نموده اند که کابینه تصمیم گرفته است لینگن را به عنوان سفیر کبیر در ایران منصوب نماید: تلفن زنگ می زند و من جواب دادن به آن را تأخیر می اندازم، این است ماجرا. زیرا تا حدی که من اطلاع دارم هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است. حتی یک تلفن از خانمی به اسم بوردن و با WCCO در مینیاپولیس که از من راجع به گزارش سؤال می کرد. وقتی من گفتم تا آنجایی که اطلاع دارم هیچ گونه پایه و اساسی برای آن نیست او گفت که با این وجود وی می خواهد که از من سؤالاتی راجع به ایران بپرسد که از نظر من بدون اشکال بود. او به من گفت که وی درودهایی از جانب خانم کارول اینک که فکر می کند عمه من باشد برای من دارد او چگونه اسم فرن را می دانست، از حدود اطلاعات من خارج است و من هم فراموش کردم که سؤال کنم. من از او خواستم که سلام من را نیز برساند که امیدوارم وی چنین کرده باشد.

فکر می کنم همه تان می دانید که من احساسهای گوناگونی در مورد امکان منصوب شدنم به سفارت در اینجا دارم... به خاطر مسئله جدا شدن از خانواده که وجود دارد. در عین حالی که تشخیص می دهم من یک مأمور سرویس خارجی هستم که قرار است هر جایی که وزیر (خارجه) و رئیس جمهور از من می خواهند خدمت کنم، در دسترس باشم. امیدوار هستم که این موضوع اتفاق نیفتند. به عبارت دیگر من منضبط هستم یا مجبور به انضباط و در عین حال مردی که خانواده اش را دوست دارد و همین حالا بشدت از دوری آنها احساس دلتنگی می کند، خصوصا امشب که این شایعه وجود دارد. عصرها خیلی سخت هستند، حتی با وجود این مهمانیهای روز ملی که تا اندازه ای کمک می کنند که به جدایی فکر نکنم. طول روز قابل تحمل است، چون که سفارت ما یک سفارتخانه خیلی پرکار است و کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.

هوا در این روزهای پائیز خیلی خوب است. یک روز تابستانی هندوستان پس از روز دیگر و این

ص: 326

کمک می نماید تا این مکان قابل تحمل باشد، ولی نه به اندازه کافی. من وضعیت خانوادگی که خودم را در آن قرار داده ام دوست ندارم و از گفتنش ابائی ندارم. اگر که مجبور بودم از نو شروع کنم...

امشب جشن روز ملی کرده است... یک مهمانی در یک باغ وسیع و عالی با ماه شب چهاردهم در بالای سرمان، پذیرایی کره ایها مثل ژاپونیها است، مطبوع و عالی. آن زن با لباس مواج زیبای ملی کره ای یک نقاشی رنگی است.... همه مصمم هستند که از مهمانان در هر جایی پذیرایی کنند. اما با این وجود روزهای ملی خسته کننده هستند... همان افراد، همان شایعات برای صحبت کردن راجع به آنها و همان غذاهای مکرر، اگر چه غذای کره ایها مثل چینیها اوایل این هفته گوناگون و خوشمزه است. به خاطر خوب بودن روابطمان با کره ایها ما مورد پذیرایی مخصوص قرار گرفتیم.

به خاطر گفتگویی که چند روز پیش با وزیر کشور داشتم هفته بدی را با مطبوعات گذراندم. من با او ملاقاتی داشتم که ما آن را ملاقات مؤدبانه می نامیم... من قبلا با او ملاقات و یا صحبت نکرده بودم و می خواستم که او را ببینم چونکه تلاش نموده بودم تا با تمام وزرا ملاقات کنم. ما یک ساعت با هم بودیم، گفتگویی به فارسی که یکی از مأموران جوان همراه من بود و ترجمه می کرد. این ملاقات کاملاً دوستانه و مؤدبانه بود و برای من هیچ دلیلی وجود نداشت تا فکر کنم پس از اینکه من آنجا را ترک کنم وزیر به مطبوعات محلی تلفن بزند و به آنها بگوید که من به آنجا آمده بودم تا به اعدامهایی که اخیرا در مورد سه سناتور سالخورده که به خاطر طاغوتی بودن (که به معنای باقیمانده های فساد رژیم شاه است ) صورت گرفته اعتراض کنم. در اصل من به این اعدامها به عنوان اقداماتی که وجهه بدی به رژیم در ایالات متحده می دهد اشاره کردم و فکر می کردم وزیر باید این را بداند. من گفتم که هیچ گونه موضعی در قبال گناه و یا بیگناهی این سه نفر یا هر کدام از 500 نفر دیگر که در مدت کوتاهی اعدام شده بودند نمی گیرم، ولی او باید بداند که طبیعت کوتاه محاکمات و روش سریع اعدامها باعث شد که در کشور من افکار عمومی با این سؤال مواجه شوند که آیا این رژیم واقعا با رژیم شاه تفاوتی دارد. علاوه بر این من اسلام را به عنوان یک مذهب بخشش و رحمت می شناختم و مدرکی در این مورد نیافتم، وقتی که سناتورهای 81 ساله سابق در ساعت 2 صبح به خط شده و تیرباران شدند.

من آشکارا رفتاری غیر دوستانه در این جریان دیدم. به خاطر این یا هر دلیل دیگری وزیر راجع به این جریان علنا صحبت کرد و باعث شد که سخنگوی دولت مرا متهم به واسطه گری بی موقع بنماید (من حیرانم که واسطه گری به موقع چگونه می تواند باشد.) در حقیقت فکر می کردم که موضوع اعدامها قسمتی از یک گفتگوی طولانی بود که تلاشی دوجانبه از طریق گفتگو نمودن جهت تمرکز روی راههای ایجاد یک رابطه بهتر می توانست باشد. روز بعد روزنامه ای نزدیک به خمینی مرا با تندترین عبارات تقبیح نمود و مرا یک دلال نادرست برای سیا خواند که بر سفارتی ریاست دارد که پر از عوامل جاسوسی است و دستهایشان با خون مردم هیروشیما، ویتنام و خدا می داند که دیگر کجا، آغشته است. از این بدتر نمی توانست باشد.

آنقدر بد بود که فکر می کنم بیشتر خوانندگان نسبت به من احساس ترحم پیدا کردند، و من مشکوکم که احساسات من راجع به این اعدامها به طور وسیعی در میان ایرانیان وجود داشته باشد. ولی ما هنوز در میان اشتیاق انقلابی عظیم هستیم و احتیاج داریم که خط مواظبت و دقت را پیش بگیریم... امروز رادیوی مخفی روسی که از باکو پخش می شود تمام مقاله زننده را خواند و تا آنجا پیش رفت که مرا با عبارات خودشان تقبیح نمود. مسئله ای نیست: من با چیزی که روسها در مورد این موضوع باید بگویند مخالفت

ص: 327

زیادی ندارم. من راضی هستم که چیزی که گفتم صحیح بود. درودهای گرم من به همه شما.

گزارش سیاسی هفتگی

سند شماره (30) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 4 اکتبر 1979 - 12 مهر 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 0697 موضوع : گزارش سیاسی هفتگی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه - از دو هفته قبل تظاهرات فزاینده و اعتراضاتی از سوی بیکاران، سراسر ایران را فراگرفته و ماهیت جدی تظاهرات ممکن است، دلیل عمده منع اعتراضات و اجتماعات غیر مجاز باشد که اخیرا گزارش شده است. عملیات تروریستی و خرابکاری نیر ادامه دارد و خوزستان و مناطق کردنشین صحنه های عمده ناآرامی هستند. شهر مشهد شاهد دو فقره قتل بوده است که دو قربانی، روحانی بوده اند.

در سیستان و بلوچستان مشکل امنیتی بین افراد قبایل و نیروهای دولتی ظاهرا به وسیله رهبران قبایل و استاندار محل حل شده است. در سراسر کشور کوششها فزاینده ای از سوی شهرها برای تحت کنترل درآوردن کمیته های نافرمان انجام می گیرد. (پایان خلاصه).

3- صحنه سیاسی ایران ظرف هفته گذشته تحت الشعاع ترمیم اساسی کابینه و ادامه مجلس خبرگان درباره قانون اساسی حدید و انتقاد از رئیس شرکت ملی نفت ایران حسن نزیه، که منجر به برکناری او از این شرکت و ناپدید شدن او گشته قرار گرفته است. به طوری که تصور می شود این انتقاد مهم از قم بوده است و شایعات جاری حاکی از آن است که حسن نزیه ناپدید و احتمالاً به پاریس رفته است.

4- طبق اظهار طباطبائی معاون نخست وزیر، دولت هر گونه اجتماعات و تظاهرات و راهپیماییهای غیر مجاز را ممنوع کرده است و اخطار کرده که آنهایی که در این اعتراضات پافشاری ورزند با آنها به سختی رفتار خواهد شد.این ممنوعیت احتمالاً نتیجه شکایتهای فزاینده و تظاهراتی است که از صفوف بیکاران در سراسر ایران برمی خیزد. یکی از گویاترین نشانه های وخیم بودن مشکل، تعداد جمعیتی است که روز اول مهر محوطه جلوی شرکت هواپیمایی ملی ایران را در تهران مسدود کرده بود. خبرگزاری پارس مدعی شده بود که «هزارها» نفر از مردم یک دردسر بزرگ ترافیک به وجود آورده و باعث شده بودند که اتومبیلها و هلیکوپترهای پلیس جمعیت را متفرق کنند. جمعیت در اطراف ساختمان هواپیمایی ملی ایران گرد آمده بود تا برای شغل مهمانداری شرکت هواپیمایی ملی که اعلام شده بود، تقاضای کار کنند. در شهر بابل در کنار دریای مازندران 300 نفر از آموزگاران فارغ التحصیل دست به تظاهرات نشسته در اداره آموزش و پرورش شهر زده، تقاضای کار می کردند و حادثه مشابهی نیز در شهر مجاور، ساری، روی داده است. در نوشهر و لنگرود 1200 فارغ التحصیل دبیرستان برای جلب توجه درباره نبودن کار دست به تظاهرات زدند و همچنین در نزدیک کرمان در شهر بابک 200 نفر از دانشجویان سابق تظاهرات کردند. 150 فارغ التحصیل دبیرستان در سیاهکل در جلوی دفتر آموزش و پرورش گرد آمده کارمندان آن را از دفتر بیرون رانده دست به تظاهرات نشسته زدند که دلیل آن هم همان بیکاری بود. در 3 مهر «صدها» جوان بیکار در جلوی نخست وزیری گرد آمدند تا درباره وضع فلاکت بار فارغ التحصیلان

ص: 328

بیکار جلب توجه بکنند. این فارغ التحصیلان بیکار را آنها 000/210 نفر برآورد کرده اند. جمعیت دیگری بالغ بر 350 نفر در برابر وزارت کار در تاریخ 4 مهر دست به تظاهرات زدند. تظاهرات در نخست وزیری در طول هفته گذشته ادامه داشت و تعداد تظاهرکنندگان 1200 نفر برآورد کرده اند. جمعیت دیگری بالغ بر 350 نفر در وزارت کار در تاریخ 26 سپتامبر دست به تظاهرات زدند. تظاهرات در نخست وزیری در جریان هفته ادامه داشت و تعداد تظاهرکنندگان 1200 نفر برآورد شده است. این تظاهرات منجر به آن شد که سپاه پاسداران انقلاب آنها را با تیراندازی هوایی و دستگیری 6 تظاهر کننده متفرق کرد.

در اول اکتبر تظاهرات در نخست وزیری وخامت یافت و از قرار معلوم بعضی از تظاهرکنندگان فریاد می زدند «مرده باد خمینی». با توجه به حداقل پست خالی در صنایع خصوصی و توانایی سیستم دانشگاه ایران به جذب تنها درصد کوچکی از تقاضاکنندگان برای تحصیلات عالی و با توجه به اینکه روند خدمات نظامی هنوز مغشوش است، چنین به نظر می رسد که راه حل سریعی برای مشکل بیکاری پیدا نشود.

5 - کوشش آهسته ولی مداوم شهرها در سراسر ایران برای منحل کردن ساختارهای پیچیده کمیته ها یا ادغام آنها در پلیس یا پاسداران انقلاب با درجات مختلفی از موفقیت رو به رو شده است. در جریان ماههای بعد از انقلاب سیستم کمیته در معرض انتقاد قابل ملاحظه ای قرار گرفته و باندهای کمیته از طرف عموم مردم به انواع جنایات از سرقت گرفته تا شکنجه و بازداشتهای غیر قانونی متهم شده اند. روز 20 شهریور خمینی به سازمانهای انقلابی دستور داد در امور دولتی خود سرانه دخالت نکنند. بعضی نمونه ها اخیرا ظاهر شده است به ویژه در تبریز، عده ای از اعضای کمیته دستگیر به اتهام اعمال ضد انقلابی محاکمه شده اند. تهران آیت اللّه محمدرضا مهدوی مسئول کمیته های انقلابی ایران اعلام کرد که همه کمیته های فرعی انقلابی منحل شده اند در حال حاضر تهران برای هریک از چهارده منطقه خود یک کمیته انقلابی دارد و به موجب برآوردی، تعداد کمیته های فرعی 1200 عدد است. طبق اظهار مهدوی کنی اعضای کمیته های چهارده گانه بشدت تحت کنترل قرار خواهند گرفت و هر کس که دارای سابقه قابل پرسشی باشد تصفیه خواهد شد.

6- عملیات خرابکاری و تروریسم در سراسر کشور در اواخر سپتامبر و اوائل اکتبر ادامه داشت. در نتیجه انفجاری که بازار خرمشهر را تکان داد، چندین مغازه آسیب دید، هر چند در این حادثه گزارشی از مجروحین نرسیده است. یک برج مخابراتی 70 متری در جاده اهواز و خرمشهر در تاریخ 8 مهر منفجر شد و حسن اسلامی وزیر پست و تلگراف مدعی شد که این انفجار توسط یک بمب ساعتی صورت گرفته است.

برج بر روی ایستگاه رله در مجاورت آن افتاد و به این ساختمان آسیب رساند و باعث مختل شدن مخابرات بین شهرهای عمده این استان نفت خیز و بقیه ایران شد. روز 8 مهر انفجار دیگری نزدیک دفتر فرماندار خرمشهر روی داد که گزارشی از تلفات در این باره داده نشده است. روز سوم اکتبر هنگامی که یک بمب در قطار تهران - خرمشهر منفجر شد لااقل 8 نفر کشته و 17 نفر مجروح شدند. هنوز نشانه ای از اینکه چه کسی این بمب را کار گذاشته، به دست نیامده است. روز اول مهر یک آتش سوزی در سفارت افغانستان در تهران روی داد، سخنگوی سفارت مدعی شد که آتش سوزی عمدی بوده است. خسارات ظاهرا محدود به اتاق نگهبانان در سفارت بوده است. انفجار دیگری که شاید ناشی از یک نارنجک باشد در خارج از محوطه سفارت عربستان سعودی در تاریخ دوم مهر در جریان برگزاری رسمی جشن ملی عربستان سعودی روی داد و دو فقره قتل دیگر در مشهد روی داد که هر دو مربوط به روحانیون محلی

ص: 329

بوده است. حاج ماشاءاللّه همایی اواخر غروب روز 31 شهریور به ضرب گلوله تفنگ به قتل رسید و در یک گزارش روزنامه اطلاعات ادعا شده است که این روحانی از پشتیبانان شاه بوده است. روحانی دیگری روز اول اکتبر در مشهد به قتل رسید. سید احمد احمدی در آستانه در خانه خویش به ضرب گلوله کشته شد و شایعات جاری در مشهد حاکی از آن است که این قتل توطئه ای برای از میان بردن 21 شخصیت برجسته در شهر بوده است. 7- مناطق کردنشین در جریان روزهای گذشته سهم قابل ملاحظه ای در ناآرامی داشته اند. روز 11 مهر 8 ساختمان در نقده از حمله ساختمان مرکز آب شهر و ستاد ژاندارمری و خانه های خصوصی در نتیجه یک حمله با نارنجک آسیب دیدند. خشونتهای پراکنده ای نیز شهرهای دیگر کردنشین را هدف خویش قرارداد و زدوخوردها و حوادث در شهرهای سردشت، بانه، سقز، مهاباد و و ارومیه گزارش شده است. در سنندج خانه یک پاسدار انقلابی در نتیجه انفجاری در تاریخ اول اکتبر ویران شد، در روز دوم اکتبر یک گروه 24 نفری از پاسداران انقلابی در سردشت هدف حمله قرار گرفته و پنج نفر از آنها به قتل رسیده و 8 نفر مجروح شدند و بقیه اسیر شدند. 8- منطقه بلوچستان نیز اخیرا شاهد ناآرامیهایی بوده است. روز 20 سپتامبر صدها نفر از ساکنان زاهدان با پشتیبانی اهالی خاش و ایرانشهر علیه مواد قانون اساسی جدید که اعلام می دارد که مذهب رسمی ایران شیعه جعفری است دست به تظاهرات زدند. بلوچستان یک منطقه عمدتا سنی نشین است. شایعات تأیید نشده ای از ناآرامی از این منطقه به کرّات در جریان بوده است. ولی در مطبوعات ایران منعکس نشده است. استاندار سیستان و بلوچستان، دکتر حریری، اخیرا برای دادن گزارش درباره شرایط استان خویش از قم دیدن کرده است و مدعی شده است که منطقه تحت کنترل می باشد.

آشوبهای در لاشار روی داده است به طوری که دو نفر از افراد قبیله به دو پاسگاه ژاندارمری حمله کرده و نیروهای امنیتی را در آنجا خلع سلاح کرده اند. مذاکرات با رهبران قبیله منجر به آن شد که دو نفری که متهم به حمله علیه پاسگاه ژاندارمری بودند، مشمول بخشودگی قرار گیرند. حریری مدعی است که افراد قبیله سلاحهای خود را تحویل خواهند داد.

لینگن

مشهد انقلابی

سند شماره (31) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 7 اکتبر 1979 - 15 مهر 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 752 موضوع : مشهد انقلابی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : کارمند سیاسی روزهای دوم و سوم اکتبر را در مشهد مرکز استان خراسان واقع در شمال شرقی ایران گذراند. شهر حالت سرور و شادمانی داشت و از زواری که برای تولد هشتمین امام به آنجا آمده بودند، پر شده بود. مشهد جدا از جریان اصلی زندگی سیاسی ایرانیان در انجام مراسم سنتی راه خود را ادامه می دهد. ولی آیت اللّه خمینی نماینده خود را منصوب کرده است که وی هم استاندار و هم دو رهبر

ص: 330

روحانی بانفوذ شهر را دورادور کنترل می کند. این دو روحانی در طی ماههای برخوردهای نهایی ژانویه 1979 با دولت مرکزی تا به روی کار آمدن انقلاب در فوریه، شهر را اداره می کردند. سفارت به طور جداگانه در مورد وضعیت دانشگاه مشهد و دیدار با چهره های مذهبی مشهد گزارش خواهد داد. (پایان خلاصه).

3- مأمور سیاسی روزهای دوم و سوم اکتبر را در مشهد مرکز استان خراسان و محل مقبره امام رضا گذراند. مأمور مذکور مشهد را در طول 8 سال قبل ندیده بود و در طول اقامتش در مشهد وی با هیئت علمی دانشگاه و نیز آیت اللّه حاج حسن طباطبائی قمی که از رهبران سیاسی سرشناس استان است، ملاقات نمود. آنچه در زیر می آید. مواردی است که از این دیدار مشهد قابل ذکر است.

تاریخچه و زمینه قبلی 4- مشهد به طور سنتی راهی مستقل از جریان اصلی حیات سیاسی ایران پیموده است. دلایل این استقلال چندان روشن نیست. اگر چه ممکن است این امر به دلیل انزوای جغرافیایی این شهر باشد (تهران در 600 مایلی غرب آن قرار دارد و جاده های آن طرف مشهد به جایی منتهی نمی شود (البته اینها مسائلی است که آنها می گویند). این شهر از لحاظ تاریخی همیشه متعلق به آسیای مرکزی و افغانستان بوده است تا قسمت اصلی ایران مرکزی. به هر دلیلی که باشد نقش این شهر در بحرانهای سیاسی دهه های قبل (جنبش مشروطیت، جنبشهای جدایی طلب پس از جنگ دوم، دوره مصدق و نیز انقلاب اسلامی اخیر) یک نقش فرعی بوده است. شهر هنوز هم علیرغم این واقعیت که مشهد مرکز زیارتی برای تمام مسلمانان شیعه به شمار می رود و نیز مرکز یکی از مناطق مهم کشاورزی است. این خصوصیت را دارا می باشد.

5 - مشهد به طور نسبی از اغتشاشاتی که در اواخر سال 1978 سراسر ایران را فراگرفته بود، برکنار مانده بود. لیکن امیدی که به آرامش اهالی می رفت در اوائل ژانویه 1979 در هم شکست و چهار روز زد و خورد حدود 2000 نفر کشته برجای گذاشت. بر طبق منابع محلی در آن موقع ارتش از در ناسازگاری درآمد و ضمن حمله به یک بیمارستان هرکسی را که می یافت هدف گلوله قرار می داد. در پی این زد و خورد بسیاری از سربازان از پادگانهای خود فرار کردند و حکومت نظامی اقتدار خود را از دست داد.

فرماندار (حاکم شهر) به انقلابیون پیوست و استاندار و دیگر نمایندگان دولت مرکزی شهر را ترک کردند.

از اوائل ژانویه انقلاب فوریه قدرت اصلی در شهر در دست آیت اللّه حاج حسن قمی و آیت اللّه سید عبداللّه شیرازی بود که امور شهر را از داخل منازل و مدارس خود اداره می کردند. فی المثل آیت اللّه شیرازی بود که حمله به خارجیان را منع کرد. جامعه خارجیان، مشهد را در حدود 7 ژانویه به قصد هرات ترک کرد.

6- در پی پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه 1979، دو آیت اللّه مذکور، قسمت اعظم قدرت رسمی خود را به نفع شیخ طبسی که نماینده امام در مشهد می باشد از دست دادند. طبسی یک روحانی چندان شناخته شده ای در قبل از انقلاب نبود، لیکن با استمداد از قدرت خمینی و یک گروه کوچک از پاسداران انقلاب، او توانسته است کنترل شهر را در دست گیرد تا جایی که اکنون فرماندار و دیگر نمایندگان دولت رسمی هم تحت نفوذ طبسی قرار گرفته اند.

7- یکی از اعضای یک خانواده مشهدی امر به دلیل انزوای جغرافیایی این شهر باشد لیبرال و سرشناس مشهد، افول قدرت دو آیت اللّه را این طور تشریح کرد:

ص: 331

(الف) در طول تبعید پانزده ساله خمینی از ایران، رهبران مذهبی مشهد مجبور به سازش با مراجع شهری شده بودند. عزیزی که آخرین فرماندار شهر در زمان رژیم سلطنتی باشد، روابط بسیار حسنه ای با رهبران مذهبی مشهد برقرار کرده بود تا جایی که رژیم انقلابی نیز او را آزار نداد. لیکن آیت اللّه ها با فرماندار مخلوع قبل از عزیزی یعنی ولیان نیز که از مجرمین درجه اول در رژیم فعلی است، به خوبی کنار آمده بودند. تهدیدهای خمینی مبنی بر افشای این روابط از اینکه آیت اللّه مشهد با قدرت سیاسی وی مخالفت نمایند، جلوگیری کرده است.

(ب) در طول اولین هفته های بعد انقلاب، آیت اللّه طباطبایی قمی مخالفتهایی با دستورالعملهای دادگاههای انقلابی ابراز نمود. خصوصا اینکه آیت اللّه قمی توجه داد که در حقوق اسلامی دعاوی بایستی شهادت شهود بی طرف صورت گیرد. به هر حال دادگاهها انقلاب از خود شاکیان به عنوان شاهدی علیه محکوم استفاده می کنند. بر طبق منابع اطلاعات سفارت،خمینی به سادگی این اعتراضات را نادیده گرفته و آیت اللّه را با تهدید به افشای روابطش با اعضای رژیم گذشته به سکوت وادار می سازد.

8 - همچنین به طوری که گزارش شده است آیات مشهد از تشکیل حلقه ای از افراد به دور خمینی اظهار ناخرسندی نموده اند. سالگرد اخیر مسافرت وی از عراق به پاریس (اکتبر) در رادیو و تلویزیون به عنوان دومین هجرت بزرگ در تاریخ اسلام یعنی پس از مسافرت محمد از مکه به مدینه تشریح شد. به کار بردن چنین زبانی سبب نضج گرفتن مخالفت در مسلمانان جزمی می شود. خمینی همچنین این مرجعیت را در اختیار خود گرفته است که عناوین روحانی را تفویض نماید. به لحاظ سنتی چنین القاب افتخار آمیزی مثل آیت اللّه و حجت الاسلام به وسیله یک فرد داده نمی شود، بلکه به وسیله یک هیئتی از جامعه علمی و هنگامی که شخصی به یک درجه معین از علم و الوهیت رسیده است تفویض می شوند. اینکه خمینی این عناوین را رأسا به روحانیون مختلفی می بخشد، به عنوان تهدیدی برای نظام علمی حوزه تلقی می شود که به طور سنتی در بین رهبری شیعه رایج بوده است.

9- منبع اطلاعاتی سفارت گفت که او آیت اللّه قمی را ضمن عضویتش در هیئت نمایندگی ملاقات کرده است. در خفا آیت اللّه به یکی از اعضای هیئت گفت که خمینی می توانست در زیر یک درخت سیب در پاریس بنشیند و فرمان صادر کند. در حالی که رهبرانی که در صحنه بودند می بایستی سعی در تخفیف زد و خوردها و خونریزی و مصیبت وارده بر پیروان خویش می نمودند. در شدیدترین برخوردهای مشهد، اجساد و قربانیان در خانه آیت اللّه قمی انبار می شدند تا در موقع مناسب شسته و مخفیانه دفن شوند. قمی می گفت که او مجبور بوده برای آرام کردن بازماندگان و رو به رو شدن با مراجع رسمی سعی در توقف کشتار بیشتر می کرد. به طوری که گزارش شده او سؤال کرد: «خمینی در طول همه این جریانها کجا بود؟» 10- سفارت به طور جداگانه وضع دانشگاه مشهد و ملاقات با آیت اللّه قمی را گزارش خواهد داد.

خلاصه ای از اوضاع ایران

ص: 332

سند شماره (32) از : وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ : 12 اکتبر 1979 - 20 مهر 1358 به : سفارت آمریکا در قاهره - جهت اطلاع : سفارت تهران طبقه بندی : سرّی موضوع : خلاصه ای از اوضاع ایران 1- تمامی متن سرّی است.

2- کارکنان سفارت کبرای مصر «زانت» و «هاردی»، امور خارجه نزدیک - ایران، در 10 اکتبر به منظور باخبر شدن از اوضاع ایران ملاقات کردند. به طور کلی مصریان با مطالب کلی که در زیر آمده و ما تعیین کرده بودیم، هم عقیده بودند.

3- اقتصادی: تولیدات صنعتی هنوز کمتر از 50 درصد است. محصول نفت روزانه 5/3 تا 4 میلیون بشکه است که درآمد آن احتمالاً از سال 1978 بیشتر می شود. بزرگترین کمبود، کمبود مدیران با تجربه است. به طور تخمینی بیکاری حدود 20 تا 40 درصد است با تورم 20 درصد، و این سال از نظر زراعتی سال خوبی است. عدم ثبات باعث کمبود بعضی از کالاها شده. به طور کلی حرکت کندی در جهت بهبود وجود دارد. این باعث تشویق و افزایش تعداد شرکتهای آمریکایی می شود و بعضی توافق دارند که کار را دوباره شروع کنند.

(فلور در تصفیه خانه اصفهان، فرماندهی مواد ارتشی برای فراهم کردن جیپ) 4- کردها و عربها: به بمب اندازیها و حملات مسلحانه به طور جدی توجه نشده است. ارزیابی گرفتاریهای رژیم کار مشکلی است. هر چند لحظات جدی مشکلی برای دولت موقت ایران در گذشته وجود داشته است.

5- نیروهای مسلح: حرکت کندی در دوباره متشکل کردن دوباره آنها وجود دارد. فرمانده جدید نیروی هوایی ایران فردی قوی و مصمم است. تماس با ارتش ایران به صورت اداری و در صحبتها اکثرا مثبت است.

6- گروه چپ و متوسط پایین آمده اند. از لحاظ تعداد کم هستند، هیچ درخواست توده ای ندارند، جدا جدا شده اند، فاقد قدرت بوده و مهربانی جامعه پسند ندارند. پتانسیل قدرت می تواند رژیم را به طور بدی بلغزاند. حزب توده کوچک است و به خاطر ارتباط با شوروی بی اعتبار شده است.

7- تسلط روحانیت: آیت اللّه خمینی با وجود طبقه متوسط، جناح چپ و عصیانهای بومی، از پشتیبانی قوی اکثریت توده های مردم برخوردار است. او و سایر ملاهای سازش ناپذیر، نفوذشان را بر روی قانون اساسی جدید و انتخابات مجلس و رئیس جمهوری، اعمال می کنند. با وجود این مقاومتی در دولت (بازرگان و یزدی) و روحانیون (شریعتمداری) وجود دارد.

8 - روابط خارجی : رژیم عمیقا متوجه همکاران شاه است و فکر می کند که آنها در مناطق کردنشین و عرب نشین از طرف عراق و اسرائیل حمایت می شوند. ترس مبهمی از اتحاد سعودی و عراق بر علیه ایران، که مورد حمایت آمریکا است، وجود دارد. از تهدید شوروی ترس کمتری دارند. دست شوروی در حال حاضر در ایران آشکار نیست.

میل به مطمئن کردن ایالات خلیج بعد از ادعاها و تهدیدهایی که توسط آیت اللّه های مختلف بر ضد

ص: 333

بحرین و کویت برای دولت موقت پیچیدگی و اغتشاش به وجود آورده، وجود دارد. همچنین ترس بسیار از حضور ارتش آمریکا در خلیج و ترس از حمایت آمریکا از ابتکار عمان به عنوان عاملی در تنگه هرمز، وجود دارد.

نهی از افغانستان با وجود توجه به نقش افزایشی شوروی، سرد شدن طرز برخورد خصوصی با فلسطینیهای رادیکال بدون توجه به تأثیرشان در تهران و امکان فضولی آنها در مورد کارکنان عرب و زمینه نفتی، ضدیت مساوی در مورد اسرائیل و مصر و ادامه حمایت قوی از سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد.

9- روابط ایران و آمریکا: ما به روابط و همکاری جدید تمایل داریم و حاضر به همکاری در هر جایی که عملی باشد هستیم. هنوز بدگمانی قوی و احساسات ضد آمریکایی وجود دارد و بدین علت حرکت قدم به قدم برای ایرانیان راحت تر است. محدودیتهایی در حمل و نقل (کشتیرانی) مجدد خریدهای قبلی لوازم یدکی نظامی و فروش لوازم یدکی جدید وجود دارد، سهمی از فروش نفت سوخت گرمایی با کوششهای زیادی برای قراردادهای نظامی و تجارتی شده است، در صدد معرفی یک سفیر کبیر از بین شاخه های دفتری اجرائی هستیم، ولی یک حالت دوستانه داشتن بسیار مشکل است، آن هم وقتی که در ایران جو تا این حد غیر دوستانه است.

10- دیدگاههای امیدوارکننده: معتدل کردن یا ازدیاد تأثیر، بدون اینکه روابط با روحانیون و ایدئولوگهای انقلابی قطع شود.

تیرگی: کنترل در آینده از دست دولت موقت خارج می شود. کردها و اعراب طغیان و مقاومت می کنند، اقتصاد از هم گسیخته است.

حد متوسط: به هر صورت یک احتمال میانه وجود دارد که اوضاع سیاسی جاری ایرانی برای مدتی بدون عاید شدن نتیجه ای روشن ادامه یابد. اگر روحانیون تسلط محکم خود را برقرار سازند، که هنوز این مورد اطمینان نیست، به نظر می رسد که تا زمانی که پیچیدگیهای حکومت آنها را در خود غرق نماید مدتی طول می کشد. در این زمان تصور یک نیروی سیاسی جایگزین غیر ممکن است.

ونس

ابتکارات سیاسی - گفتگو با نمایندگان دائمی

سند شماره (33) سرّی - حساس ابتکارات سیاسی - گفتگو با نمایندگان دائمی لازم نیست درباره اهمیت ایران برای غرب به طول و تفصیل بپردازیم. کافی است گفته شود که استقلال و ثبات ایران در حال حاضر هر چه باشد از زمان شاه مهمتر است. وظیفه ما از نظر حمایت منافع غرب در ایران، البته به مراتب دشوارتر است. ما با حکومتی سروکار داریم که فاقد تجربه است و درباره انگیزه های ما سوءظن عمیقی دارد و در عین حال می کوشد تا هدفهای ضد و نقیض برقراری مجدد شرایط عادی و دگرگون ساختن جامعه طبق ایده آلهای انقلاب اسلامی که به طور بسیار مبهم تشریح شده است، به تحقق برساند.ایالات متحده مشکلات ویژه ای دارد که وظیفه ما را بیش از متفقین ما پیچیده می سازد. انحلال روابط نظامی ما یک نکته اختلاف جدی با حکومت اسلامی است. ما همچنین با دامنه وسیعی از مشکلات

ص: 334

مشابه مربوط به قراردادهای تجارتی رو به رو هستیم که بیشتر قابل سروسامان دادن است. بعضی از این مشکلات منجر به اقدام در دادگاههای ایالات متحده برای بستن داراییهای ایران در این کشور شده است.

ایرانیان دامنه پایبندی ما را به تفکیک قوا یعنی قوانین و مقررات و ضابطه هایی که اغلب اقدام ما را تحت کنترل خود دارند و همچنین محدودیتهای سیاسی که در نتیجه بحث در مطبوعات درباره سابقه حقوق بشر برای حکومت ایالات متحده ایجاد کرده است، درک نمی کنند. سرانجام علیرغم انکارهای مکرر ما، ایرانیان عمیقا از این سوءظن دارند که ما علیه آنها با هماهنگی با اسرائیل و شاه و عربستان سعودی و حتی عراق و کمونیستهای سرگرم توطئه هستیم.

اگر همان طوری که ما نتیجه گیری می کنیم هیچ گروه یا فردی خارج از ایران در حال حاضر قدرت آن را ندارد تا به نحو مؤثری در حوادث ایران نفوذ داشته باشد (یعنی حکومت را سرنگون کند)، بهترین برداشت به نظر می رسد. چنین خواهد بود که در موارد زیر کوشش کنیم:

- - اعتدالی کردن سیاستهای رژیم کنونی و کمک به پیشبرد روش عملی بیشتر (پراگماتیزم)، سازش و بازسازی اقتصادی - - کمک به حفظ و تقویت عناصری در ایران به ویژه در میان گروههای نظامی و مذهبیون اعتدالی و غیر مذهبی که ممکن است در آینده با روشن شدن صحنه سیاسی نقش سودمندی ایفا کنند.

- - کمک به حفظ و تقویت عناصری در ایران به ویژه در میان گروههای نظامی و مذهبیون اعتدالی و غیر مذهبی که ممکن است در آینده با روشن شدن صحنه سیاسی نقش سودمندی ایفا کنند.

- - ایجاد اعتماد در رژیم براساس کوششی برای کاهش چشم انداز تدابیر خشن که به نوبت خود ثبات را فرارتر می سازد. در ماههای اخیر ایالات متحده چند فقره اقدام محدود برای آغاز شکل جدیدی از مناسبات به عمل آورده است:

- - استخلاص لوازم یدکی در خط لوله از سر گرفتن خرید لوازم یدکی از سوی ایران، ایرانیان برای تحویل گرفتن کندی نشان داده اند.

- - فروش نفت سفید و نفت حرارتی.

- - کوششهای هماهنگ از سوی وزارت امور خارجه برای کمک به حل اختلافات بازرگانی.

- - کوششهای صبورانه برای تعطیل کردن برنامه فروشهای خارجی اسلحه به طریقی که هم منافع ایران و هم منافع ایالات متحده حفظ شود.

ما دلمان می خواهد که یک سفیر تعیین کنیم، ولی مبارزات تبلیغاتی ایران در مطبوعات ( و همچنین به طور خصوصی در ملاقات با یزدی) فرصت مناسبی به ما نداده است. هنوز هم از سوی سرکردگان سیاسی و به ویژه روحانیون درباره صحبت با ما بی میلی قابل ملاحظه ای وجود دارد.

پنج اندیشه وجود دارد که شما می توانید با سه نماینده مورد بحث قرار دهید:

1- نزدیک شدن به خمینی. آنجایی که می دانیم هیچ کدام از سفیران غربی یا از فرستادگان از زمان انقلاب فوریه خمینی را ندیده است، ما تصور می کنیم سودمند باشد که نمایندگان غربی با خمینی دیدار کنند. نه برای اینکه روحانیون را در آغوش بکشند، بلکه برای اینکه به او اطمینان دهند که غرب انقلاب اسلامی را می پذیرد و قصدی برای مداخله در امور داخلی ایران ندارد و درباره بی ثباتی مداومی که ناشی از ضعف دولت بازرگان است، نگرانی دارد. هدف از این دیدار آن خواهد بود که شاید به آیت اللّه به نحو

ص: 335

ملایمی القا شود که اگر قرار نیست کمونیستها فرصتی برای مداخله جدی در ایران داشته باشند، بازرگان نیازمند به پشتیبانی بیشتری است.

ما درباره اینکه کدام کشور قدم اول را بردارد اندیشه ای و پیشنهادی نداریم ولی شاید فرانسویها با توجه به کمک آنها به خمینی در گذشته بهترین موقعیت را داشته باشند.

2- نزدیک شدن به عراق. ایرانیان اعتقاد دارند که عراق به نحو فعالانه ای به شورشیان کرد و عرب در ایران کمک می کند. این اعتقادات و اظهارات ممکن است تا اندازه ای صحت داشته باشد. بسیار محتمل به نظر می رسد که اگر عراق کوشش جدی برای کنترل پلیسی مرزهای خود به عمل آورد. شورشیان ایران و به ویژه کردها برای ادامه قیام خود دشواری خواهند داشت.

به عنوان قدم اول به عقیده ما فرانسویان و آلمانیها ممکن است، به طور جداگانه با عراق درباره تحولات ایران به بحث بپردازند. هدف غایی چنین تبادل نظرهایی که مستلزم فرآیند طولانی ایجاد اعتماد خواهد بود، این است که عراقیها را متقاعد سازند تا از عمال فشار بر دولت بازرگان بکاهند.

3- کمک به نظامیان ایران. ایرانیان به ما گفته اند که سیاست آنان این است که به پشتیبانی از تجهیزات نظامی از مبدأ ایالات متحده تنوع بخشند. ما پاسخ داده ایم که از لحاظ اصولی ایرادی در این باره از جانب ما نخواهد بود مشروط بر اینکه ترتیباتی که با اروپاییها داده می شود، در چهارچوب قوانین و مقررات و سیاستهای ما باشد. (ما فقط برای آنچه که خودمان فراهم خواهیم کرد پروانه خواهیم داد.) ما همچنین مشکلات عملی را که ممکن است به وجود آید خاطرنشان ساخته ایم. در حالی که درباره تنوع بخشیدن به پشتیبانی موانع واقعی وجود دارد ما امیدواریم که متفقین با ما هم عقیده باشند که همه ما باید آنچه از دستمان برمی آید، برای تقویت نظامیان ایران که در آینده ممکن است یک گروه کلیدی باشند، بکوشیم. ما میل داریم با متفقین قبل از این تحولات تماس نزدیکی داشته باشیم تا تأمین کنیم که نظامیان ایران پشتیبانی لازم را دریافت کنند.

4- تماس با ناراضیان تبعیدی. ما معتقد نیستیم که بختیار و سایر ناراضیان در خارجه در حال حاضر برای نفوذ سیاسی آینده، نویدبخش باشند. ما قصد داریم از هر گونه ارتباط با این گروهها که ممکن است تلویحا به معنای صحه گذاردن سیاسی بر فعالیت آنها باشد اجتناب کنیم.

5 - مشورتهای منظم: ما معتقدیم که مهم خواهد بود اگر با متفقین درباره تحولات ایران در تماس مداوم باشیم. ما پیشنهاد می کنیم که سفیران و کاردار خود در تهران را تشویق کنیم به اینکه درباره فعالیتهای خود به طور منظم مشورت کنند هر چند ناجور خواهد بود که هر چهار نفر در آن واحد گرد هم آیند. ما پیشنهاد می کنیم که لااقل هر سه ماه یک بار ملاقاتی از نمایندگان دائمی صورت گیرد.

تنظیم شده در امور خاور نزدیک - ایران پرشت 13 اکتبر 1979 - 21 مهر 1358

دوستان عزیز

ص: 336

سند شماره (34) تهران: ایران15 اکتبر 1979 - 23 مهر 1358 دوستان عزیز من امشب در خانه هستم که اخیرا یک چیز عادی نیست و آن به علت برنامه سنگین ضیافتهای دیپلماتیک است. من تلویزیون را باز کرده ام و به یک هیئت نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین که در شورای تجدید نظر قانون اساسی مورد تمجید قرار می گیرند، گوش می دهم، (به زبان فارسی ) در حالی که تیپهای سازمان آزادیبخش فلسطین و ملاها، ایالات متحده را به خاطر پشتیبانی از تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم و اسرائیل محکوم می کنند. پس از مدتی این امر فرسوده کننده می شود در حالی که انسان به آن عادت می کند. با پذیرفتن این فکر که لااقل قسمتی از لفاظیها همانا لفاظی است و گفته شده است برای آنکه به ثبت برسد و گفته شده است برای آنکه شور انقلابی را که هنوز در شوراها و رادیو و تلویزیون دولتی نیرومند است ارضاء کنند. هنگامی که من به تیپهای مأموریت دولتی اعتراض می کنم که این نوع حملات مداوم علیه مقاصد ایالات متحده در ایران در واقع نمی تواند به نفع علائق حکومت ایران در پرورش روابط حسنه با ما باشد، پاسخ معمولاً چیزی مبنی بر این است که ما باید بپذیریم که انقلاب هنوز کامل نشده است و خود حکومت نمی تواند بعضی از چیزهایی که در رادیو و تلویزیون گفته می شود را کنترل کند. این البته حرفی مهمل است، ولی چه می توان کرد... روز گذشته رادیو مرا به عنوان مأمور سیا و انواع و اقسام چیزهای پست که اعتراض من بر سر اعدامها آن را ثابت می کند، مورد حمله قرار داد. عرض کنم که وقتی که فردا وزیر خارجه را ببینم، اندکی غرولند خواهم کرد. ببینیم او چه خواهد گفت.

حتی اگر دولت ما تصمیمی بگیرد اسم مرا به عنوان سفیر عنوان کند، اکنون من سوءظن دارم از اینکه شور و حرارت حکومت محلی اندکی خویشتندارانه باشد. معذالک در واقع من می توانم به شما بگویم که احتمال ماندن من در اینجا دیگر وجود ندارد و این تصمیمی است که ما صرف نظر از موضعهای مقامات اینجا گرفته ایم. برای من از نظر خانواده این چیز خوبی است و به هر صورت من در اینجا سفرهای وسیعی را داشتم. اینکه چه موقعی من فارغ خواهم شد، روشن نیست ولی ما به زودی این مطلب را خواهیم دانست. در ضمن کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد و غمخواریهای زیاد نیز وجود دارد، اگر کسی متمایل به غمخواری باشد. من متمایل به غمخواری نیستم زیرا ظرفیت ما برای تأثیرگذاری در تحول حوادث اینجا به هر صورت محدود است. ولی من درباره دراز مدت خوشبین هستم. وزیر خارجه از ملاقات با ونس در نیویورک بازگشته، از ما از بسیاری جهات انتقادات زیادی داشت ولی همچنین گفت که ایران به آمریکا نیاز دارد، همان طوری که آمریکا به ایران نیاز دارد. بسیار عالی! اگر این برداشت سیاسی مقامات در اینجا است، ما می توانیم آن را تحمل کنیم، زیرا من معتقدم که یک چنین آگاهی هر چند به طور آهسته، نتیجه بخش خواهد بود.

من اخیرا به محوطه سفارت چسبیده ام و این به علت فشار کار است و سرنوشت بدی نیست زیرا معمولاً در اینجا مقدار زیادی انبساط خاطر نیز وجود دارد. تنیس همیشه در دسترس است و من تقریبا یک روز در میان تنیس بازی می کنم. این جمعه ما یک مسابقه تنیس با جامعه ایتالیایی در ایران داریم و ما از آنها تقاضا خواهیم کرد که برای شما و نمایش فیلم مخمل بین المللی بمانند، دو هفته قبل ما تکراری از مسابقه جام خمینی در بازی «سافت بال» داشتیم و طبق معمول تفنگداران دریایی آن را بردند. آنها جوانند

ص: 337

... و به اندازه کافی محکم برای آنکه از بقیه ما ببرند. یک شب ما با لیموزین ضد گلوله من و در حالی که یک اتومبیل پلیس پشت سرما قرار گرفته بود به یک مهمانی جشن تولد در خانه یک دختر آمریکایی که با یک ایرانی ازدواج کرده است رفتیم. تا نیمه شب وقت خوشی داشتیم و آن گاه انقلابیونی که در کمیته واقع در همسایگی بودند اتومبیل و پلیس را در خارج از دروازه خانه کشف کردند و به این نتیجه رسیدند که از آنچه که در جریان است خوششان نمی آید. بنابراین آنها راه را بر ما بسته اصرار داشتند که ما با آنها به مقر کمیته برویم، ما گفتیم که نمی رویم و آنها حق ندارند و غیره پس از چند دقیقه آنها گذاشتند که برویم ولی بلافاصله دنبال ما آمدند و با دستی از ما خواستند که ما دنبال آنها به مقر کمیته برویم (آنها هم این بیسیمهای دستی دارند که از محوطه سفارت در فوریه گذشته دزدیده شده). ولی راننده من که پشت فرمان «تانک زرهپوش» که کرایسلر من به صورت آن درآمده است قرار گرفته بود، کسی نبود که هر ساعت با او شوخی کنند مخصوصا در نصف شب. بنابراین ما به سرعت دور شدیم و بالاخره آنها ما را به حال خود گذاشتند. روز گذشته یک بازرگان آلمانی که در شهر زندگی می کند هنگامی که عازم محل کار خود بود به وسیله دو جوان که سوار موتور سیکلت بودند به قتل رسید این امر باعث انعکاسهای ناخوشایندی در میان جامعه بازرگانان خارجی شده و بعد از این دشوارتر خواهد بود که اعضای جامعه بازرگانی خارجی را به آمدن به ایران تشویق کرد. ما تصور می کنیم که این یک استثناء از قاعده بوده است... اوضاع امنیتی بدون شک لااقل در تهران رو به بهبود است. در جاهای دیگر کشور این طور نیست. زد و خورد در کردستان بدتر می شود و اغتشاشاتی نیز در بلوچستان وجود دارد که همه اینها بد است، ولی برای این رژیم تا زمانی که اوضاع در ایالت نفت خیز خوزستان تحت کنترل باشد، قابل تحمل است. حتی آنجا هم اخیرا آشوبهایی بوده است و این آشوب ممکن است آشوبهای جدیدی را به دنبال داشته باشد.

روز گذشته من برای یک گپ طولانی پیش ملای برجسته ای رفتم. خوش گذشت و از من به گرمی استقبال شد. ولی من هنگام دور شدن این نتیجه دستگیرم شد که بین غرب و رهبری روحانی این محل چه شکاف بزرگی وجود دارد. سوءظن نسبت به ما در واقع بسیار عمیق است و این سوءظن نتیجه پشتیبانی ما از شاه، اسرائیل و درک جامعه ما به عنوان یک جامعه مادیگرا که با اسلام خصومت دارد می باشد. هر اندازه که من کوشیدم تأکید کنم که ما نیز مردمی هستیم دارای ارزشها و نگرانیهای نیرومند معنوی، متوجه شدم که ما بیشتر اوقات از یکدیگر صحبت می کردیم ولی ما باید به این وضع خو بگیریم، زیرا می توان اصطلاحی بدین مضمون ساخت که اسلام در اینجا ماندنی است. با درودهای صمیمانه.

بروس

جو حاضر در ایران

ص: 338

سند شماره (35) شرکت کننده : جیمز بیل از دانشگاه تگزاس زمان : 5 اکتبر 1979 - 13 مهر 1358 مکان : هتل میفلاور، واشنگتن، دی. سی توزیع : سفارت آمریکا، تهران موضوع : جو حاضر در ایران (سخنرانی در سی و سومین کنفرانس سالانه انستیتو خاورمیانه) تقریبا نیمی از سخنرانی بیل مربوط به زمینه انقلاب بود. (تحلیل بیل را می توان در نشریه زمستان 79-1978 روابط خارجی دنبال نمود). بعدا در ضمن اشاره به وضع کنونی ایران اظهار نمود که او به دلایل زیر ادامه آشوب را در ایران انتظار دارد:

- کمبود رهبری - فقدان نهادهای سیاسی قابل دسترسی - ماهیت بسیار شکننده خود انقلاب.

به نظر بیل اغتشاش خیلی شدیدتر خواهد شد اگر خمینی و دیگر روحانیون صحنه را ترک کنند. زیرا آنها تنها کسانی هستند که می توانند یکپارچگی جامعه را حفظ کنند. با این وصف، آیت اللّه قادر به استوار نمودن ساخت سیاسی جدیدی نخواهد بود. از نظر تاریخی روحانیون شیعی همواره از حکومت جدا بوده و به عنوان یک نیروی منفی عمل می کرده اند. آنها از نظر فکری و احساسی (عاطفی - مترجم) نیز آمادگی برای دوباره سازی ایران را ندارند. به نظر بیل گروههایی که می توانند در برابر هیئت حاکمه به مبارزه برخیزند عبارتند از :

- قبایل نژادی؛ - گروهای «ضد انقلاب »که به نظر بیل عبارتند از بقایای ارتشی و عوامل امنیتی ( که تا به حال حدود 600 نفر از افراد پاسداران انقلاب، کمیته و رهبران مذهبی را به قتل رسانده اند)؛ - چپیهای افراطی، به خصوص فدائیان خلق؛ - غیر روحانیون و روشنفکران امروزی (که البته ایران را بدون حمایت آنها نمی توان اداره نمود)؛ در آینده، به عقیده بیل روحانیون محافظه کار بنیادگرا، در دراز مدت قادر به حفظ قدرت نخواهند بود.

ممکن است که یک اتحاد مثلث گونه میان ارتش، روحانیون مذهبی پیشرو و تکنوکراتهای غیر مذهبی به منظور تخفیف اغتشاش به وجود آید (که البته تا زمانی که بنیادگرایان بر سر قدرت باشند به حیات ادامه خواهند داد). با گستردن این سناریو بیل پیشنهاد می کند:

- ایران بایستی که یک وسیله اعمال زور مرکزی داشته باشد و فقط ارتش است که می تواند ایفا کننده چنین نقشی باشد. اگر چه بخشهایی از آن از بین رفته، ولی خود را دوباره خواهد ساخت.

رهبران مذهبی پیشرو نیز در طرفین وجود دارند از قبیل اشخاصی چون زنجانی، شریعتمداری، شیرازی، بهشتی و لاهوتی.

موضع آمریکا : برای بهبود روابط ایران و آمریکا بیل پیشنهاد می کند که ما:

- به «خطاهای » خود در گذشته اقرار کنیم؛ - نمایندگانی از «نوع جدید» را به ایران گسیل داریم؛

ص: 339

- به ایران پیشنهاد ارسال کمکهای اداری، فنی، کشاورزی بدهیم. (باید مطمئن شد که این کمکها به «مردم» خواهد رسید و نه فقط دولت)؛ - از تماس با تبعیدشدگان اجتناب ورزیم.

ایران : برای دومین ملاقات چهار جانبه

سند شماره (36) خیلی محرمانهتاریخ : 15 اکتبر 1979 (23 مهر 1358) ایران برای دومین ملاقات چهار جانبه

وضع کنونی

9 ماه پس از سرنگون شدن سلسله پهلوی، انقلاب ایران هنوز هم سیر کامل خود را طی نکرده است و قدرت همچنان منقسم است. اقتصاد در حال رکود است و نظامیان و نیروهای امنیتی متزلزل. ائتلاف سست نیروهایی که شاه را سرنگون کرده اند فرو ریخته است و رهبران آن بر سر نوع جامعه ای که آنها برای آینده پیش بینی می کنند، از همدیگر جدا شده اند. با وجود این آیت اللّه خمینی برجسته ترین چهره در ایران است و به احتمال قوی برای ماههای آینده نیز برجسته ترین چهره خواهد بود اوضاع سیاسی داخلی: سه نیروی عمده در حال حاضر در ایران بر سرکارند.

اول - خمینی قدرت خود و کنترل بر همه جنبه های جامعه ایران را تحکیم می کند. این کوشش به نحو همزمان در چندین جبهه صورت می گیرد. مجلس خبرگان طرح نهایی قانون اساسی را آماده می کند که شالوده قانونی برای جمهوری اسلامی خواهد بود. در این فرآیند قانون اساسی بیشتر دقیقا اسلامی می شود. همه پرسی مربوط به قانون اساسی و انتخابات ملی که بعد از آن خواهد آمد احتمالاً تحت تسلط نیروهای مذهبیون خواهد بود. نیروهای مذهبیون خواهند توانست به آسانی در انتخابات برنده شده و بر حکومت جدید تسلط داشته باشند رهبران مذهبی کنترل خود را در زمینه های کلیدی دیگر افزایش می دهند:

- - با اخراج حسن نزیه رئیس شرکت نفت، مردی برکنار می شود که در مخالفت با روحانیون صریح تر از همه دیگران بود.

- - پاکسازیهایی که در شرکت نفت تهدید به انجام آن شده است و دیوانسالاریهای نظامی و دولتی برای برکنار کردن پشتیبانهای کم حرارت تر نظام جدید ایجاد شده است.

- - حتی اقدامات متوقف کننده به منظور مهار کردن یا برکنار کردن کمیته های محلی مستقل، جزئی از فرآیندی است که کنترل مذهبیون را تقویت می کند.

دوم - به موازات این سلطه فزاینده روحانیون، فرقه هایی در داخل دار و دسته حاکمه برای احراز قدرت و موقعیت، هنرنمایی می کنند. خمینی همچنان حکم نهایی در هرگونه اختلافهایی بین این فرقه ها است. همراهان خمینی شامل سایر آیت اللّه می شوند که تا درجات مختلفی با او موافقت دارند و همچنین غیر روحانیون مانند بازرگان نخست وزیر و یزدی وزیر امور خارجه.این دو نفر همچنان سرگرم انجام یک

ص: 340

نبرد بی سروصدا علیه روحانیون و در راه حسن نیت خمینی هستند. هیچکدام از این همراهان به عنوان جانشین احتمالی خمینی پذیرفته نشده است. این واقعیت به اضافه سن خمینی (که اکنون 79 سال دارد) درباره خط مشی آینده رژیم بلاتکلیفی ایجاد می کند.

سرانجام، چندین گروه مخالف، رژیم جدید را به مبارزه می طلبند که از جمله عبارتند از:

- - اقلیتهای قومی (بیش از همه کردها و اعراب).

- - بقایای رژیم سابق از جمله نظامیان و پرسنل ساواک.

- - نیروهای چپگرا که مخفی و زیر زمینی هستند و خود مسلح می باشند ولی تهدید بلافاصله ای را تشکیل نمی دهند.

- - تبعیدیهای اروپا و ایالات متحده که مرکب از افسران سابق ارتش، تکنوکراتها، روشنفکران و سیاستمداران لیبرال هستند.

- - هیچکدام از این گروهها نتوانسته است سازمانی را به هم جوش بدهد که به نحو مؤثری دستگاه خمینی را به مبارزه بطلبد. روحانیون به نحو بدون ملاحظه ای بر اقلیتهای قومی غلبه کرده و مانورهای چپگرایان را خنثی کرده اند. هر چند بسیاری از تبعیدیها دلشان می خواست رژیم را سرنگون کنند، آنها ظاهرا علیرغم کوششهای شاهپور بختیار فاقد هماهنگی و سازمان هستند. ما معتقدیم که بختیار کمتر چشم انداز موفقیت سیاسی در ایران دارد.

سیاست خارجی : شکل و مضمون سیاست خارجی رژیم جدید هنوز به مرحله قطعی نرسیده است.

سیاست خارجی کنونی رژیم منعکس کننده اوضاع در هم و برهم داخلی است، ولی چند روند به تدریج روشن می شود.

- - ناسیونالیسم نفرت از بیگانه : این روند شامل سیاستهای به طور کلی ضد غربی و به ویژه ضد آمریکایی است.

- - ماهیت بشارت دهنده اسلامی: خمینی می خواهد انقلاب را به گروههای اسلامی یا شیعه در خارج صادر کند. معذالک تاکنون به چنین گروههایی چندان کمک مادی نکرده است. به جای آن خمینی اندیشه ای را صادر کرده است که حاوی تکنیکهای انقلابی تئوری سازمان لازم برای اجرای این اندیشه است. مواضع ضد اسرائیلی و طرفدار «سازمان آزادیبخش فلسطین» ایران و همچنین فعالیتهای طرفداری از شیعه در خلیج فارس تاکنون جزء بیانهای کلیدی این تحرک بوده است. معذالک، ایرانیان در افغانستان خویشتندار بوده اند.

- - شرکت در نهضت کشورهای غیر متعهد: ایران در جستجوی یک چهارچوب جدید به جای پیوندهای نزدیک شاه با غرب است. نهضت کشورهای غیر متعهد امکاناتی را در این زمینه فراهم می کند، ولی به طور کلی ایران به عنوان یک گرگ تنها باقی خواهد ماند.

- - شناسایی واقعیتهای ژئوپلتیک ایران: تشنجهای اجتناب ناپذیری بین این عنصر و عنصر اسلامی وجود دارد این تشنجات به ویژه در خلیج فارس مشاهده شده است:«واقعگرایان» وزارت امور خارجه می خواهند مناسبات عادی داشته باشند. ولی روحانیون می خواهند انقلاب را صادر کنند.یکی از نتایج این تضاد عدم امنیت در منطقه بوده است. زیرا رژیمهای خلیج فارس می کوشند آنچه را که ایران انجام خواهد داد، ارزیابی کنند. این کشورها قرار است یک کنفرانس امنیتی (بدون ایران) در ماه نوامبر تشکیل

ص: 341

دهند. نتیجه دیگر این بوده است که در میان اقلیت شیعه در خلیج فارس حالت ثبوت موجودیت خود، تشدید شده است.

اقتصاد: ایران با فشارهای ناشی از تورم و بیکاری دو سه میلیون نفری (20 درصد نیروی کار) و انحطاط در تولید ناخالص ملی به میزان 20% مواجه است. معذالک اقتصاد ایران سرگرم کار است و حتی نشانه هایی آزمایشی (هرچند موقتی باشد) از بهبود آشکار می کند. بانکها کار می کنند. چندین مؤسسه با سرمایه گذاری ایران و خارج فعالیت دارند و نفت همچنان روزانه بین 60 تا 70 میلیون دلار درآمد فراهم می کند و برداشت محصول گندم و برنج رضایتبخش به نظر می رسد.

معذالک چشم انداز درازمدت تر چندان تشویق کننده نیست. در افق اقتصادی چیزی به نظر نمی رسد که هنگامی که تولید نفت از اوائل سالهای 1980 رو به انحطاط برود، وسیله ای برای رشد را به جای نفت جایگزین کند. علاوه بر این حکومت بازرگان اقتصادی را به ارث برده است که دارای نفرین دوگانه است :

یعنی میراثی از برنامه های غیر واقعگرایانه نمایشی که در زمان فراوانی محصول نفت آغاز شد و هرج و مرج ناشی از خود انقلاب.

لمحه نوید بخشی ممکن است وجود داشته باشد: انقلاب فرصت کمیابی به برنامه ریزان می دهد تا صحنه را کاملاً پاک کنند و افراطهای گذشته را از میان ببرد و اقتصاد را بر روی یک شالوده عقلایی بنا نهند.

معذالک جو سیاسی کنونی به چنین تحولی راهنمایی نمی کند. علاوه بر این بلاتکلیفی درباره آینده باعث خروج جمعی آنهایی می شود که استعدادهایشان برای هرگونه بازسازی اقتصادی در ایران ضرورت اساسی دارد.

امید اولیه ای که با ورود خمینی به ایران همراه بود جای خود را به سرخوردگی داده است، زیرا انتظارات تحقق نیافته باقی مانده است، برکناری حسن نزیه به عنوان رئیس شرکت ملی نفت نه تنها درباره توانایی سازمان نفت به انجام کار به نحو مؤثر شک و ترید ایجاد می کند، بلکه همچنین از سوی تکنوکراتها و حرفه ایهای مدرن به عنوان حمله ای علیه آنها تلقی خواهد شد.

نظر شوروی درباره ایران

مسکو ایجاد رژیم جدید ایران را در ماه فوریه گذشته مورد استقبال قرارداد و شروع به تشویق سیاستهای ضد غربی رژیم جدید کرد، تا بدین وسیله مانع سرکوبی گروههای طرفدار شوروی گردد و منافع اقتصادی اتحاد شوروی را حفظ کند. از آن زمان به بعد شورویها از ادامه جهت گیری ضد غربی ایران خرسند بوده اند ولی از عدم توانایی خود برای بهبود مناسبات اقتصادی و سیاسی با رژیم خمینی ناراحت به نظر می رسند.

سفیر شوروی دو ملاقات ناخوشایند با خمینی داشته است و خمینی به طور غیر مستقیم اتحاد شوروی را به دست داشتن در کشمکش کردها متهم کرده است.

راههای اختیاری مسکو در ارتباط با ایران محدود است. مادامی که هیچ گروهی که بتواند فرمانروایی خمینی را به نحو مؤثری به مبارزه بطلبد وجود نداشته باشد، اتحاد جماهیر شوروی همچنان خواهد کوشید با رهبران کنونی ایران روابط خوبی برقرار کند؛ هر چند شوروی میل دارد بالمآل یک حکومت بیشتر غیر روحانی و طرفدار شوروی سرکار آورد. برای این منظور شوروی «عناصر ترقیخواه» (اقلیتهای

ص: 342

قومی و چپ گرایان و میانه روهای غیر مذهبی) را در یاران تشویق کرده است تا متحد شده «و برای فردا سازماندهی کنند».

معذالک پشتیبانی مستقیم شوروی از «ترقیخواهان» احتمالاً محتاطانه و دوراندیشانه خواهد بود.

شورویها به خوبی آگاهند که اگر کوششهای آنها مورد توجه قرار بگیرد، به روابط آنها با تهران لطمه وارد خواهد شد. آنها باید همچنین بدانند که پشتیبانی از اقدامات براندازی سوءظنهای منطقه ای را درباره مقاصد شوروی خواهد افزود و خطر ایجاد اقدامات متقابل از سوی سایر کشورهای منطقه وجود خواهد داشت.

شورویها شاید بیش از هر چیز دیگری نگران مشکلات اقتصادی دوجانبه هستند. در تابستان گذشته رئیس کمیته دولتی اتحاد شوروی برای روابط اقتصادی، دوباره با مقامات ایران برای کوشش ظاهر؛ ناموفق در متقاعد کردن ایران به پایبندی به تعهدات قراردادی با اتحاد شوروی شامل تحویل گاز طبیعی ملاقات کرده بود.تحمیل کاهش یافته گاز و تصمیم ایران به خودداری از ساختمان بخش صادراتی یک خط لوله گاز طبیعی به اتحاد شوروی برای این کشور، به ویژه وخامت بار است.

سرخوردگی مسکو از عدم پیشرفت در مناسبات دو جانبه شوروی و ایران در تفسیرهای مطبوعاتی اخیر شوروی منعکس شده است. شورویها با استفاده نقل قولهایی از مقامات ایرانی شالوده ای انتقادی از دستگاه رهبری ایران و به ویژه دولت موقت بازرگان ایجاد کرده اند. مطبوعات شوروی از انتقاد مستقیم خودداری کرده اند ولی ناخرسندی خود را از بعضی از سیاستها و اظهارات خمینی ابراز داشته اند.

رسانه های گروهی شوروی به نحو آشکاری از حزب توده ایران و اقلیتهای قومی دفاع کرده اند. ولی در عین حال این رسانه ها لزوم فعالیت در چهارچوب یک وحدت ملی را برای این گروهها مورد تأکید قرار داده اند. این خط مشی محتاطانه القا کننده این نظر است که مسکو نمی خواهد بیش از این با خمینی در بیفتد یا اینکه به اندازه غیر ضروری موضع حزب توده را که هم اکنون در معرض دید قرار گرفته است، تقویت کند.

بررسی کادرهای خارج از کشور ویژه

سند شماره (37) از : فرماندهی مستشاری نظامی - تهرانتاریخ : 15 اکتبر 1979 - 23 مهر 1358 به : ستاد فرماندهی کل نیروهای ناتو در اروپا - وان هیگن طبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 973 موضوع : بررسی کادرهای خارج از کشور ویژه 1- عطف به پیام حاوی نظریات مستشاری نظامی مورد درخواست هماهنگ شده با سفارت و دفتر وابسته دفاعی درباره تحکیم احتمال دفتر وابسته دفاعی و سازماندهی مدیریت مساعدت امنیتی.

2- هرچند پذیرفته شده است که ممکن است از تحکیم سازمانهای کوچک که در آنجا در نیروی انسانی دوگانه صرفه جویی خواهد بود، ممکن است منافعی در برداشته باشد، توصیه می شود که ( ) جدید در ایران که روز اول اکتبر 1979 تشکیل شده است در حال حاضر نامزد تحکیم تلقی نگردد.

دلایل زیر برای بررسی عنوان می شود:

ص: 343

(الف) در نتیجه انقلاب فوریه 1979 در ایران برنامه مساعدت امنیتی که بزرگترین برنامه موجود دولت ایالات متحده در نوع خود در ایران قبل از انقلاب بوده است، دستخوش تغییرات جدی شده است، به علت این تغییرات در تجدید ساخت و تأثیرات مهم بالقوه بر روی تمامی برنامه دولت ایالات متحده و فروشهای نظامی خارجی، پیش بینی اینکه یک برنامه «جدید ایران» به کجا خواهد انجامید. اگر غیر ممکن نباشد لااقل دشوار است. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر برنامه های انفرادی ته مانده، هنوز هم مانند برنامه صلح «زبرا» تعطیل می شوند، ولی در عین حال این برنامه ها از برنامه های کاملی که در سایر کشورها در جریان بود، بزرگتر است. علاوه بر این نشانه هایی از جانب دولت موقت ایران در دست است که آنها خواهند خواست در آینده نزدیک برنامه های پشتیبانی تحویلی از سرگرفته شود.

در نتیجه ساخت نیروهای آنها و تحویل تجهیزات از سوی حکومت ایالات متحده که قبلاً خریداری شده است در چنین زمانی عاقلانه خواهد بود، برنامه ای برای پشتیبانی از این سیستمهای تهیه شده از سوی آمریکا ارزیابی شود.

(ب) به علت بلاتکلیفیهایی که درباره اقدامات تجدید ساخت در برنامه های کنونی فروشهای نظامی خارجی ایران و اندازه برنامه های در نظر گرفته شده همان طوری که در قسمت 2 در فوق ذکر شده وجود دارد، یک سازمان تحکیم یافته که از لحاظ مقیاسها کوچکتر شده باشد، احتمالاً قادر نخواهد بود وظایف مساعدات امنیتی جدید را که ضروری خواهد بود، انجام دهد. بنابراین اقدام به تحکیم قبل از اینکه یک برنامه دوباره قطعی شده تهیه شود، زودرس خواهد بود.

(ج) در حال حاضر دفتر وابسته دفاعی در تهران 12 سمت مجاز دارد از جمله موقعیتهای FSN به علت این که هر یک از این سمتها اکنون مورد لزوم است و هیچ گونه کاهشی درباره کار دفتر وابسته دفاعی حتی در صورتی که دفتر وابسته دفاعی و مستشاری نظامی یک کاسه شود. در نظر نیست. ما پیش بینی می کنیم که هیچ گونه تقلیلی در فضاهای دفتر وابسته دفاعی از لحاظ منطقی عملی نیست. ODC جدید تازه تشکیل شده و وارد مرحله فعالیت شده دارای حداکثر شش کادر نظامی است که مجاز از سوی قانون است یک زمینه برای یک کاسه کردن احتمالی، ممکن است در سمتهای محلی ملی از قبیل اینکه یک راننده حذف شود و سمت منشی ODCFSN حذف شود. یک سمت احتمالی دیگری که ممکن است حذف شود، عبارت است از هماهنگ کننده اداری ODC GS-7 با توجه به هماهنگ کننده در درجه استوار (W-O) در دفتر وابسته دفاعی این امر یک نوع دوباره کاری غیر لازم خواهد بود. معذالک به علت دلایلی که در قسمت الف و ب پاراگراف دوم تشریح شده باز هم ما نمی توانیم حجم کار را در همکاریهای امنیتی پیش بینی کنیم و بنابراین هنوز هم بی احتیاطی خواهد بود اگر احتیاجات داده های خود را بدون هیچ گونه حجم کاری واقعی کاهش دهیم.

(د) آشکارترین مشکلی که ما پیش بینی می کنیم. عکس العمل دولت موقت ایران است، هر چند ما به کندی در جهت کوشش در تجدید ساخت SAحرکت می کنیم، ما در عین حال ظاهرا در پیشرفت هستیم.

ما به علت اعتماد ظاهری که کادرهای لجستیکی ما نزد همتاهای خود برقرار کرده اند، این موفقیت را به دست آورده ایم. این اعتماد در صورتی که دولت موقت ایران درک کند که کارمندان ODCما جزئی از دفتر وابسته دفاعی هستند، به مخاطره خواهد افتاد. مأموریت / مقصود ما با یکدیگر شباهت ندارد. بدین معنی که ODCبرای کمک به کشور میزبان در پشتیبانیها از نوع SAاست در حالی که کارمندان دفتر وابسته

ص: 344

دفاعی به عنوان جمع آوری کنندگان اطلاعات سیاسی و نظامی آشکار شناخته شده اند. به عنوان مثال در حال حاضر کارمندان ODCما می توانند به عنوان جزئی از عملیات عادی خود بدون هیچ گونه ضروریات تشریفاتی از همتاهای خود دیدن کنند در حالی که دفتر وابسته دفاعی قبل از اینکه بخواهد با اعضای دولت موقت ایران ملاقات کند باید از طریق اداره تشریفات ستاد مشترک صورت گیرد.

3- در خاتمه توصیه می شود که سازمان جدید ODC در ایران با دفتر وابسته دفاعی یک کاسه نشود.

صرفه جویی در پرسنل و هزینه مالی، ناچیز خواهد بود و امکانات بالقوه برای زمینه از دست داده در هیئت همکاری امنیتی ODC به طور غیر لازمی افزایش خواهد یافت.

حرکت به سوی حکومت الهی در ایران

سند شماره (38) از : آژانس اطلاعات دفاعی - واشنگتنتاریخ : 17 اکتبر 1979 - 25 مهر 1358 به :

طبقه بندی : محرمانه موضوع : حرکت به سوی حکومت الهی در ایران 1- (خیلی محرمانه ) مجلس خبرگان که رهبران مذهبی شیعه در آن تسلط دارند و مأموریت آن تجدید نظر در متن قانون اساسی است تمدید یافته است، زیرا سرگرم ایجاد تغییرات اساسی در قانون اساسی است. بیشتر این تغییرات متوجه این است که تمامی قدرت و اختیارات در ایران در دست رهبران شیعه متمرکز شود. آخرین ماده قانون اساسی موقعیت یک رهبر عالی مذهبی را که توسط بکی از آنها که مورد احترام همه همگنان خویش است، برقرار می کند. اگر انتخاب یکی ممکن نباشد این سمت توسط شورایی از مردان روحانی به عهده گرفته خواهد شد.

رهبر عالی، فرمانده کل نیروهای مسلح خواهد بود و اختیارات اعلام جنگ در مشورت با شورای نظامی ای (که خود او منسوب می کند) خواهد داشت و مجاز خواهد بود رئیس جمهوری منتخب را برکنار کند. به دنبال تصویب این ماده، مجلس خبرگان اکنون سرگرم بحث در اطراف روش انتخاب رئیس جمهور است که نفوذ و اعتبار او با توجه به ماده جدید در معرض سؤال و پرسش قرار گرفته، مجلس خبرگان از قرار معلوم سه راه را مورد بررسی قرار می دهد اول اینکه رئیس جمهوری می تواند توسط شخص عالی رهبر مذهبی منصوب شود دوم اینکه با تصویب شخص اخیر انتخاب شود و سوم اینکه از میان فهرستی از نامزدهایی که به وسیله رهبر تنظیم شده انتخاب شود.

2- (محرمانه) - روشن است که ایران به سوی یک حکومت الهی که در آن مجال بسیار کمی برای نظریات مخالف خواهد بود تحول می یابد. هر چند قانون اساسی باید از طریق رفراندم عمومی تصویب شود. انتظار می رود که این قانون اساسی باید از طریق رفراندم عمومی تصویب شود. انتظار می رود که این قانون اساسی با حاشیه زیادی از اکثریت به تصویب برسد. علیرغم صداهای بلند مخالف از سوی دست چپیها و غیر مذهبیون معتدل، طبقات پایین تر عمیقا مؤمن در پشتیبانی از خمینی همچنان پابرجا هستند و به احتمال بسیار قوی پشتیبانی از قانون اساسی را وظیفه دینی خود خواهند شمرد. دیگر برای آیت اللّه خمینی ضروری نخواهد بود که برای انتخاب ریاست جمهوری شرکت کند و یا اینکه کس دیگری در این زمینه فعالیت کند. آخرین ماده، به موقعیت غیر رسمی خمینی قانونیت خواهد داد و مقام رئیس

ص: 345

جمهوری را به یک رئیس تشریفاتی و بدون شخصیت تبدیل خواهد کرد.

عملکردهای حقوق بشر،ایران

سند شماره (39) صحنه عمل 6 هفته اول سال 1979 مشخص کننده مرحله نهایی انقلاب ایران بود، شاه روز 16 ژانویه کشور را ترک کرد، آیت اللّه خمینی روز اول فوریه بازگشت، حکومت بختیار نخست وزیر روز 11 فوریه از هم پاشید و یک دولت موقت جدید به نخست وزیر بازرگان برقرار شد. برای بیشتر ایرانیان آیت اللّه خمینی به عنوان چهره سیاسی اصلی و رهبر روحانی و رهبر انقلاب باقی ماند، به دنبال یک همه پرسی در تاریخ 21 مارس یک جمهوری اسلامی اعلام شد، در پاییز یک مجلس خبرگان یک قانون اساسی جدید را تهیه کرد که قرار است در معرض همه پرسی قرار گیرد و سپس یک دولت جدید انتخاب شود.

خشونت علیه جمعیتهای بی اسلحه (غیرمسلح) از سوی نیروهای امنیتی رژیم سابق که از اوائل سال 1978 آغاز شده بود و باعث تلفات هزاران نفر شد، در سال 1979 نیز ادامه یافت.علاوه بر این از اواخر سال 1978 به طور عمده اعتقاد بر آن بود که جمعیتهایی که توسط رژیم سابق به مزدوری گرفته شده بودند به طرفداران انقلاب در چندین نقطه حمله ور شدند و بدین ترتیب هنگامی که انقلاب موفق شد احساس کدورت و انتقام علیه رهبران و طرفداران رژیم شاه بسیار شدید بود. نیروهای امنیتی سنتی و دستگاه قضائی اعتبار خود را از دست دادند. بالنتیجه قدرت در میان گروههای متنوعی که به ندرت به دستورالعملهای حکومت مرکزی توجه داشتند پخش شد. این دورانی از جوش و خروش شدید انقلابی و بلاتکلیفی سیاسی و درهم برهمی بود، دادگاههای انقلابی در سطحهای کشوری و محلی برقرار شد. بیشتر آنها عدالت را بر طبق معیارهای خود اعمال می کردند. احقاق حقهای خشنی نیز از سوی کمیته های متنوع انقلابی و گروههای مسلح اعمال می شد که بعضی از آنها هیچ گونه اعتبار قانونی نداشتند و اعتبار آنها سلاحهایشان بود. در سراسر این دوره حکومت رسمی ایران به نخست وزیر بازرگان متعهد به دادن جریان به محاکمات کامل بود و از اعمال دادگاههای انقلابی انتقاد می کرد ولی قادر نبود با این اعمال مخالفت کند.

1- احترام برای تمامیت نقض ناپذیر نفس شخص، شامل آزادی از :

الف: شکنجه ما از هیچ گونه گزارشی درباره شکنجه از سوی هر مؤسسه دولتی یا سیستم ملی دادگاههای انقلابی خبری نداریم. دو یا سه گزارش درباره رفتار خشن از سوی گروههای انقلابی در شهرستانها وجود داشت.

به طور کلی آن اشخاصی که متهم به ارتکاب جنایاتی از سوی دادگاههای انقلابی بودند ظاهرا با آنها در اوضاع و احوال یک سیستم پرهرج و مرج زندان منصفانه رفتار شده است. رهبران دولتی و روحانی به مناسبتهای مختلف شکنجه را که در طرح جدید قانون اساسی منع شده است محکوم کرده اند.

ب: رفتار ظالمانه، غیر انسانی و تحقیرکننده و مجازات بیش از 600 اعدام از سوی جوخه های آتش که اغلب در نیمه شب انجام می شد، جان چهره های سیاسی و نظامی را در ارتباط با حکومت قبلی که اغلب متهم به قتل یا شکنجه بودند و همچنین ضد انقلابیونی که متهم به توطئه برای سرنگون کردن حکومت

ص: 346

جدید بودند و همچنین اشخاصی که متهم به نقض معیارهای اخلاقی اسلامی بودند ( از قبیل فواحش و لواط کارها و فروشندگان مواد مخدر) گرفت. حکومت استدلال کرد که خشم عمومی علیه چنین اشخاصی چنان شدت داشت که اگر بعضی از آنها از سوی دادگاه انقلاب به سرعت محاکمه و اعدام نمی شدند، جمعیتها کار احقاق حق را به دست خود می گرفتند و باعث تلفات سنگینتری می شدند، برای اثبات یا تکذیب این ادعا راهی وجود ندارد.

تعداد اعدام اشخاصی که از رژیم سابق باقی مانده بودند به دنبال یک بخشودگی نسبی که روز 11 ژوئیه از طرف آیت اللّه خمینی برای همه اشخاص بجز آنهایی که مستقیما در قتل یا دستور به قتل دست داشته اند، به نحو قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تعداد اشخاصی که به علت جنایات اسلامی یا ضدانقلابی اعدام شده بودند در ماههای پاییز در سطح بالایی ادامه داشت. کار دادگاههای انقلابی ترس گسترده ای را ایجاد کرده بود و منجر به آن شد که هزاران نفر از شهروندانی که معتقد بودند ممکن است قربانیان یک نظام غیر منصفانه گردند از ایران فرار کنند.

ج: دستگیریها و زندانی کردنهای خودکامانه دستگیری و بازداشت از سوی گروههای انقلابی با صحه گذاشتن حکومت یا بدون آن در سراسر سال 1979 یک تهدید همیشه حاضر به شمار می رفت. در نیمه دوم سال 1979 وقوع چنین دستگیریهایی کاهش یافت. زندانی کردنهای طویل المدت بدون اتهام رواج داشت. زندانیان بسیاری که در بهار به علت وجود سوءظن در مورد جنایات سیاسی دستگیر شده بودند، در آغاز ماه ژوئیه آزاد شدند. در اکتبر حکومت اعلام کرد که در سراسر کشور... زندانی سیاسی در زندانها به سر می برند. ما معتقدیم که...

د: خودداری از محاکمه منصفانه علنی کارهایی که آغاز شده جهاد سازندگی است که جوانان ایرانی را به دهات و نقاط همجوار فقیرنشین می فرستد تا مدارس و سایر ساختمانهای مورد استفاده عموم را بسازند و خدمات عمومی را که سابقا مورد بی توجهی و سهل انگاری قرار گرفته بود، انجام دهند. کندی در بهبود وضع اقتصادی، کاهش سطح بیکاری را به صورت یک از غمخواریهای اساسی حکومت درآورده است. در تحریک فعالیت اقتصادی در تابستان و پاییز پیشرفتهایی حاصل شده است.

ه: هجوم به خانه ها جستجوی گروههای انقلابی برای یافتن چهره های رژیم گذشته اغلب منجر به هجوم به خانه ها شده است. استنباط ما این است که این حوادث در نیمه دوم سال به نحو محسوسی کاهش یافته، به طوری که نیروهای پلیس حکومت، اعتبار خود را مجددا بر گروههای انقلابی مسجل کرده اند.

2- سیاستهای حکومت در رابطه با رفع نیازهای حیاتی از قبیل غذا، مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش، حکومت جدید به روشنی وظایف خود را که در درجه عالی اولویت قرار گرفته عبارت از آن می داند که سطح زندگی شهروند متوسط ایرانی، به ویژه طبقات فقیرتر را بالا ببرد. حکومت خود را متعهد به احیای مجدد کشاورزی و توسعه فرصتهای تعلیم و تربیت و فراهم کردن مسکن و مواظبتهای پزشکی می داند.ولی به علت آشوب انقلابی تنها اقدامات محدودی در جریان سال برای به مورد اجرا گذاردن این سیاستها به عمل آمده است. یکی دو ماه اول پس از انقلاب عزیمت افراد بالغ ذکور ممنوع شده بود. بعدا حق ایرانیان به خروج از کشور به استثنای گروهی از اشخاص که در ارتباط با تحقیقات سیاسی و جنایی تحت تعقیب قرار گرفته بودند و بعضی از خویشاوندان آنها محدود نشد. تعداد اشخاصی که خروج آنها از

ص: 347

کشور بین مارس و اکتبر ممنوع شده بود مشخص نیست ولی گمان بر این است که حدود ده هزار نفر باشد.

فهرست این اشخاص در ماه اکتبر از لحاظ تعداد کاهش یافت.

3- احترام برای آزادیهای مدنی و سیاسی از جمله:

الف: آزادی بیان، مطبوعات، مذهب و اجتماعات روشن است که آزادی بیان و مطبوعات و اجتماعات را روی کار آمدن حکومت جدید تقویت شده است. این اوضاع به طور کلی ادامه داشت تا اینکه در ماه اوت حکومت احساس کرد که از سوی مبارزه طلبی کردها در مقابل حکومت مرکزی و انتقاد از جانب چپگرایان و گروههای میانه رو مورد تهدید قرار گرفته است... روزنامه و مجله تعطیل شد و 18 خبرنگار خارجی اخراج شدند. برای انجام تظاهرات شرایط جدیدی برقرار شد. در ماه اوت قانون مطبوعات مجازاتهایی را برای انتقاد از رهبران سیاسی و مذهبی تعیین کرد و این قانون از سوی روزنامه نگاران ایران به عنوان یک عامل فوق العاده محدود کننده به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. حکم دستگیری چندین نفر از انتقاد کنندگان برجسته صادر شد و آنها در اختفا بسر می برند. با وجود این در سراسر سال 1979 و حتی دوران بعد از اوت در محدودیت و تهدید، ایرانیان از فرصت بیشتری برای بیان نظریات سیاسی خود از هر زمان دیگری ظرف 25 سال اخیر برخوردار بودند. مطبوعات حوادث را آزادانه گزارش می دهند و مقامات را با بازپرسیهای حاد و شدید تعقیب می کنند و سیاستهای حکومت و رهبران سیاسی را مورد انتقاد قرار می دهند هر چند رهبران گروههای مخالف و سر دبیران به نحو توجیه کننده ای احساس می کنند که آزادی آنها از نیمه اول سال محدود شده است. توانایی آنها برای بیان صریح، هنوز هم کمتر از زمان رژیم گذشته محدود شده است. در تاریخ اول دسامبر 6 روزنامه توقیف شده سابق، اجازه یافتند که انتشار را از سر بگیرند.

اقلیتهای مذهبی به علت رفاه خود در جریان سال دورانهای نگرانی فوق العاده ای را پشت سر گذاشتند. با اعدام حبیب القانیان یهودی برجسته و حملات خشن علیه اسرائیل و صهیونیسم، یهودیان ایران احساس کرده اند که به طور جدی در معرض تهدید قرار گرفته اند. در طرح قانون اساسی جدید مانند قانون اساسی سابق، یهودیان و مسیحیان و زردشتیها به رسمیت شناخته شده اند ولی بهائیها به عنوان اقلیت مذهبی به رسمیت شناخته نشده اند. حکومت به کرّات اعلام داشته است که اقلیتهای مذهبی در معرض تعقیب و آزار قرار نخواهند گرفت و حقوق آنها در معرض حمایت قرار خواهد گرفت و تنها آنهایی که متهم به تخلقات ویژه ای باشند دستگیر و محاکمه خواهند شد. هیچ گونه شواهدی از تعقیب و آزار از سوی حکومت در دست نیست. ولی فقدان کنترل حکومت مرکزی گاهی باعث شده است که گروههای که خود را «بیدار» معرفی می کنند علیه اقلیتها اقدام کنند، مثلاً حمله ای که علیه یک عبادتگاه بهائیان در شیراز صورت گرفت.

ب: آزادی نقل و انتقال در داخل کشور، سفر خارجیان و مهاجرت به خارج.

درباره نقل و انتقال در داخل کشور محدودیتی وجود ندارد.

هر چند طرفداران حکومت جدید اعلام داشته اند که محاکمات انقلابی از روی انصاف و با طی تشریفات لازم صورت گرفته، ولی ما نمی توانیم با آن موافق باشیم. بیشتر محاکمات به طور سرّی و در مدت بسیار کوتاهی و بدون حق تجدیدنظر ( از سوی متهم) انجام گرفته است. بیشتر اشخاص متهمی که ما درباره آنها اطلاع داریم امکان داشتن حق تعیین وکیل مدافع و یا وقت برای تهیه شواهد به نفع خود را

ص: 348

نداشته اند ماهیت دادرسی موجز و مختصر از سوی دادگاههای انقلابی باعث شد که بعضی از رهبران حکومت ایران و هم چنین گروههای حقوق بشر ایرانی و بین المللی از آن انتقاد کنند. تقصیر یا بی گناهی اشخاصی که از سوی این دادگاهها محکوم شده اند، هرگز دانسته نخواهد شد.

ج: آزادی برای شرکت در جریانهای سیاسی - شرکت در همه پرسیها و انتخاباتی که در ایران از زمان انقلاب انجام می گیرد مجاز اعلام شده است. معذالک دانه وسیعی از شقوق دیگر در همه پرسیها در دسترس نیست و زمان برای مبارزات انتخاباتی کامل یا برای سازمان دادن احزاب سیاسی مؤثر کافی نبوده است. حق رأی، آمیخته ای از رأی دادن مخفی و آشکار بوده است. گاه در بعضی موارد گروههایی که خود را طرفدار دولت یا ضد دولت معرفی کرده اند کاندیداهایی را تهدید کرده و یا خواسته اند جریان انتخابات را به هم بزنند. این به هم زدگیها تا اندازه ای پیامدهای پلیس فاقد کارآیی حکومت و تا حدودی نیز نتیجه شور و هیجان انفرادی از سوی مقامات انقلابی بوده است.

رژیم، خودمختاری بیشتری از آنچه در حکومت سابق اجازه داده می شد به شهرستانها و استانها و اقلیتهای قومی داده است.حکومت پیشنهاد کرد که خودمختاری از جمله شوراهای انتخاب شده محلی (انتخابات... در ماه اکتبر صورت گرفت ) و کاربرد زبانهای محلی توام با زبان فارسی در مدارس و رسانه های گروهی و اجتماعات برقرار شود. این پیشنهادها از سوی بعضی از رهبران کرد و عرب و بلوچ که تقاضاهای آنها در جزئیات هنوز روشن نشده رد شده است. تقاضاهای بعضی از رهبران ممکن است شامل استقلال از حکومت مرکز ایران باشد که برای هر حکومتی در تهران غیر قابل قبول است. در سراسر سال مذاکرات بین حکومت و گروههای قومی ناراضی به طور پراکنده ادامه داشت.

شورش کردها و اغتشاشات سایر رهبران قومی اغلب با پاسخ شدید و حادی از سوی ارتش ایران و پاسداران انقلاب مواجه شد. افراط کاریهایی از خشونت چه از سوی نیروهای رژیم و چه از سوی گروههای شورشی و همچنین از سوی گروههای تروریستی مخالف حکومت صورت گرفته است.

4- موضع حکومت و سابقه آن در مورد تحقیق درباره نقض حقوق بشر از سوی مراجع بین المللی و غیر دولتی:

تعدادی از گروههای بین المللی و غیر دولتی حقوق بشر از حکومت ایران در زمینه حقوق بشر انتقادهای شدیدی کرده اند. از نمایندگان این گروهها دعوت شده است که به ایران بیایند و بعضی از آنها دیدارهایی به عمل آورده و سرکشیهایی کرده اند. حکومت ایران از این گروهها و مطبوعات بین المللی به خاطر ارائه یک تصویر تحریف شده و غیر منصفانه از شرایط در ایران انتقاد کرده است.هرچند حکومت ایران بیشتر نمایندگان مطبوعات خارجی را از میدان بیرون کرده است. معذالک کوششهایی برای حفظ گفت و شنودی با گروههای حقوق بشر به عمل آورده است.

اخبار ایران تا تاریخ تنظیم این گزارش

ص: 349

سند شماره (40) از : سفارت آمریکا، تهران هیئت سیاسی آمریکا در ناتوتاریخ : 19 اکتبر 79-27 مهر 1358 به : وزارت امور خارجه، سفارت آمریکا، لندن، فوری گزارشگر: می نارت گلیتمن طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره سند : 7205 موضوع: اخبار ایران تا تاریخ تنظیم این گزارش 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- به هنری پرشت برسانید.

3- همه اقلامی که در نکات مذاکره شما گنجانده شده به کار برده شده علاوه بر 4- توافق همگانی ولی تردید درباره انجام تماسها در سطح عالی.

5 - تبعیدهای میانه رو در بهترین صورتشان مأیوس کننده تلقی می شوند و در بدترین صورتشان خطرناک، از اینکه رژیم کنونی روحانیون آنقدر به روشنی با غرب ارتباطی ندارد، به طوری که لازم نیست ما به خاطر تخلفات حقوق بشر آن مورد سرزنش قرار بگیریم و این خود مایه تسلی است. علاوه بر این ماهیت ویژه ملی و مذهبی این رژیم خود یک مانع موقتی در قبال پیشرفت کمونیستها است. در ضمن هیئت غیر مادی این رژیم، ایران را برای میان مدت به عنوان کاندیدای اشاعه، محتمل نمی داند سرانجام، این یک انقلاب درونگراست.

6- بسیاری احساس کرده اند که شورویها به کنار نشسته و در انتظار انقلاب اجتماعی احتمالی می باشند. توافق کامل در این باره حاصل شده است که ما باید در جستجوی اقداماتی باشیم تا اعتماد رژیم را نسبت به غرب بیفزاییم و همچنین مهم است که در جستجوی اقدامات آرام تدریجی برای تقویت کشورهای میانه رو همسایه باشیم.

7- وزیران فرانسه و آلمان ملاقاتهای دوستانه ای با یزدی در نیویورک داشته اند، وزیر فرانسه در یک ملاقات طبق برنامه دوجانبه وزیر آلمان در یک تماس برنامه ریزی نشده در جریان یک ضیافت معذالک هر دوی آنها فهرستی از مسائل دو جانبه دارند که مسائل دو جانبه دارند که درباره آنها طالب نتایج مشخص هستند، قبل از اینکه درباره دیدارهایی در سطح عالی تصمیم بگیرند.

8- دیگران پیش بینی می کنند که خطر عکس العملهای دست چپی در فاصله بین 6 تا 12 ماه وجود دارد.

9- اندیشه های شما درباره جستجو برای اقدامات عملی مورد استقبال قرار گرفت ولی فاقد پاسخهای فوری بود. بعضی ها معتقد بودند که ترکیه که سفارت آن از قرار معلوم تماسهای خوبی برقرار کرده است و هند، ممکن است به طور سودمندی نقش میانجی را اگر مشکلات و مسائل خنثی کننده ای در میان نباشد ایفا کنند. بعضی ها در این اندیشه بودند که یادداشتهای احتیاط آمیزی به شورویها برسانند. از این بحث نتیجه حاصل نشد.

10- بجز نقش ایران در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین که همچنین برای این سازمان مشکلاتی به وجود آورد، سیاست خارجی ایران اکنون برای غرب چندان مسئله ای نیست. مسئله کلیدی این است که آیا رژیم روحانیون می تواند به شالوده ایدئولوژیک خود یک ساخت عقلایی حکومت مدرن بدهد یا خیر؟

ص: 350

11- EC-9 به طور انفرادی و دستجمعی می کوشد روابط برقرار کند. در واقع این عده مذاکرات امید بخشی را در ماه اوت انجام داده اند. بازرگانی دو جانبه ادامه دارد و به کار بردن نقشه های تضمینی دولتی چندان مورد بیم و هراس نبوده است.

12- تماسهای محلی به وسیله سفارتخانه ها به علاوه اندیشه شما درباره مشورت نزدیکتر در تهران و جاهای دیگر مورد استقبال است. درباره عملکرد کنونی شکاف اطلاعاتی وجود دارد.

گلیتمن

اظهار نظرهای رائول دلی سفیر فرانسه

سند شماره (41) استفاده محدود اداری (محرمانه)25 اکتبر 1979 - 3 آبان 1358 سفارت آمریکا در ایران یادداشت از : ال. بروس. لینگن کاردار موقت به : بایگانی موضوع : اظهار نظرهای رائول دلی سفیر فرانسه من امروز با سفیر فرانسه دیداری تشریفاتی انجام دادم. او دو سال در اینجا بوده است. نمی توانم او را درباره اوضاع کنونی در تهران دارای شور و هیجان توصیف کنم.

او سه بار خمینی را دیده است که دوبار آن پرمطلب بوده است. او خمینی را چنین توصیف می کند که میانه اش با فرانسه دوستانه است ولی گرم نیست. او ظاهرا اعتقاد دارد که خمینی به طور اجتناب ناپذیری با ناکامی مواجه خواهد شد و دست چپیها از آن سود خواهند برد.

انقلاب ایران در فرانسه محبوبیتی ندارد. هیچ انقلاب مذهبی - روحانی امکان اینکه در افکار عمومی فرانسه نفوذ کند، ندارد. حضور بختیار در پاریس به خودی خود به نظر نمی رسد اشکالاتی را بین فرانسه و خمینی ایجاد کرده باشند. سفیر فرانسه گفت که لااقل هنوز چنین نشده است. یزدی در گفتگوی دوجانبه خود با وزیر امور خارجه فرانسه در نیویورک به بختیار اشاره ای نکرده است.

جامعه فرانسویان در ایران از هزار نفر تشکیل شده است. به دنبال یک قرارداد برای از سرگرفتن ساختمان یک نیروگاه در منطقه تبریز که چند روز قبل درباره آن توافق حاصل شد. بر این تعداد ممکن است اندکی افزوده شود.

احتیاجات برنامه ای در ایران، باز کردن لوله ها

سند شماره (42) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 28 اکتبر 1979 - 6 آبان 1358 به :مؤسسه ارتباطات بین المللی آمریکا طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره 1376 موضوع : احتیاجات برنامه ای در ایران، باز کردن لوله ها 1- در دوران بعد از انقلاب ایستگاه (سفارت - م. ) لازم تشخیص داد تا از کارمندان فعالیتهای خود بکاهد و بنابراین خواهشمند است از خدمات پشتیبانی برنامه ای نیز کاسته شود یا اصلاً به حالت تعلیق

ص: 351

درآید.

2- جو ایران اکنون به اندازه کافی تثبیت شده است، به طوری که اجازه تجدید فعالیتهای برنامه ای را می دهد. مثلاً مرکز دو ملیتی در تهران نمایش فیلمهایی از خصوصیات برجسته را آغاز کرده و دو نمایشنامه به زبان فارسی در حال حاضر برای تهران IAS پیش بینی شده است.

همچنین آثار یک نقاش ایرانی و کارهای هنری کودکان ایران را به نمایش گذاشته است. یک کنسرت پیانو برای ماه نوامبر برنامه ریزی شده و حدود 3500 دانشجو در کلاسهای زبان انگلیسی ثبت نام کرده اند. کتابخانه مورد استفاده روزانه حدود 150 نفر قرار گرفته و همچنین روزانه بین 20 تا 30 تقاضا برای اطلاعات دریافت می کند. دستگاه مشورتی دانشجویان در مقابل رفع تقاضای دانشجویان دشواریهایی دارد. مراکز دو ملیتی در اصفهان و شیراز نیز همچنان فعال هستند. کمیسیون فولبرایت بار دیگر سرگرم مبادله است و حکومت ایران اخیرا کاندیداهایی برای برنامه های آژانس بین المللی ارتباطات معرفی کرده است.

3- هم جو ایران و هم هدفهای ایستگاه نوع برنامه ریزی را که عملی باشد به نحو حادی محدود می کند.

حساسیتهای ایران مانع از آن می شود که بجز موسیقی کلاسیک چیزی نواخته شود و همچنین فیلمها و نمایشنامه ها و یا رقصهایی که جنبه های آشکار جنسی داشته باشند به نمایش گذاشته شود.

به همین ترتیب همچنین حساسیتهای ایران در حال حاضر مخالف با پیشبرد بعضی از هدفهای ایالات متحده است (مثلاً حقوق بشر و صلح خاورمیانه براساس موافقتنامه های کمپ دیوید و نگرانیهای امنیتی ایالات متحده). از سوی دیگر ایستگاه می تواند از هر چیزی که نشان دهنده علاقه ایالات متحده به اسلام و فرهنگ ایران در رفاه خانواده و کودکان و ارزشهای معنوی عمران جهان سوم و حق تعیین سرنوشت ملتها به دست خود و حق تمامیت ارضی ملتها، به حد کمال استفاده کند.

4- هدف ایستگاه لزوما باید این باشد که سوءظن ایرانیان را درباره اینکه ایالات متحده می خواهد رژیم انقلابی را سرنگون کند و در واقع حاضر نیست با ایران برای حل مسائل و پیشبرد منافع متقابل همکاری کند، کاهش دهد. البته ایستگاه قبول دارد که به خصوص این هدف دشوار است و بنابراین نظر درازمدتی در برنامه ریزی برنامه ارتباطی خود دارد. ایرانیان سیاستها و اقدامات گذشته آمریکا را که برای رژیم انقلابی اطمینان دهنده نیست به خوبی به یاد دارند. بنابراین آژانس ارتباطات بین المللی باید برای فعالیتهای خود را وقف کند که از نظرهای دیگر حاشیه ای به نظر برسد، مثلاً یک کتابخانه با گرایش ویژه که توجه خود را بر تاریخ و فرهنگ ایران و مذهب و فلسفه و کتب مرجع عمومی و مشورت دانشجویی و مسائل پژوهشی اختصاص یافته، ترتیب داده شود. سخنرانان بایستی با ارزشهای اخلاقی و معنوی و تاریخ اسلام و فرهنگ ایران و مسائل جهان سوم آشنایی داشته باشند. فیلمها و ویدئوها که نشان دهنده علاقه آمریکا به ارزشهای معنوی و تجربیات روحانی، خانواده و کودکان، حفاظت محیط زیست، بهداشت غیره باشد به نمایش گذاشته شوند. علوم و تکنولوژی باید در خدمت نیازهای اساسی انسانی باشد.

فیلمهای نشان دهنده خصوصیات برجسته که به احساسات ایران که تشنه سرگرمی است پاسخگو باشد و نشان دهنده علاقه ایالات متحده در داشتن مناسبات دوستانه با ایران انقلابی باشد.

5 - بنابراین ایستگاه تقاضا دارد که خدمات پشتیبانی برنامه های آژانس بین المللی ارتباطات بار دیگر هنگامی که مصالح و مطالب و شرکت کنندگان را اعلام می دارد. تهران را به عنوان یک گیرنده محسوب

ص: 352

کند. ایستگاه می پذیرد که بیشتر آنچه از سوی آژانس بین المللی ارتباطات به ایستگاهها عرضه می شود در حال حاضر برای ایران مناسب نیست. ولی ایستگاه حاضر است برای آنکه چند مطلب عرضه شدنی که برای ایران امروز قابل استفاده است، مقدار زیادی کاغذ مصرف کند. ایستگاه همچنین تقاضا دارد که PGMو ECA به نحو فعالانه به کسب یا تهیه برنامه هایی که نیازهای تشریح شده در پاراگراف 4 این پیام را برآورده می کنند، سرگرم باشند.

6- ایستگاه تقاضا دارد که آژانس بین المللی ارتباطات در مورد ایران محدودیتهایی را که برای خدمات پشتیبانی برنامه های آژانس که مانع هشدار دادن به ایستگاهها درباره مطالب عرضه شدنی که برای پیشنهادهای برنامه های آنها جنبه مرکزی ندارند، معلق گذارد زیرا آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا در ایران هیچ گونه طرحهای پیشنهادی که به ثبت رسیده باشد ندارد. اگر جو ایران همچنان به نحو معقولی ثابت بماند، ایستگاه در دور بعدی برنامه ریزی این آژانس کاملاً شرکت خواهد داشت.

گریوز

راهپیمایی میلیونی برای اتحاد حمایت از خمینی

سند شماره (43) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 29 اکتبر 1979 - 7 آبان 1358شماره: 1405 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : راهپیمایی میلیونی برای اتحاد حمایت از خمینی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- در راهپیمایی 26 اکتبر میلیونها یاران در تهران و سایر استانهای ایران به حمایت از آیت اللّه خمینی و به منظور تجدید وحدت بین امام (خمینی ) و امت (ملت) شرکت کردند. دعوت به راهپیمایی توسط حزب جمهوری اسلامی به رهبری آیت اللّه بهشتی انجام گردید. در تهران اجتماعی بیش از یک میلیون نفر که از راههای مختلف می آمدند در دانشگاه تهران گرد آمدند و سپس به استماع سخنرانی پرداخته، شعار داده سرانجام نماز جمعه را نیز برگزار کردند.

3- راهپیمایی و گردهمایی منظم بود. در اجتماع تهران زنان، و کودکان و افراد نظامی بسیاری شرکت داشتند. به نظر می رسد که همه در حال گذراندن یک روز تعطیل هستند و مأمورین انتظامات گرچه به ستوه آمده بودند، ولی به خوبی نظم و انضباط را برقرار می کردند. همه خیابانهای اطراف دانشگاه تهران و حتی محوطه داخلی دانشگاه مملو از مردم شده بود و آنها به سختی قادر به برگزاری نماز جمعه بودند.

4- به پیشنهاد وزیر امور خارجه، فرستاده سیاسی پرشت، به همراه مشاور سیاسی سفارت و مأمور مضطرب وزارت امور خارجه در نماز جمعه و راهپیمائی شرکت کردند. برای اینکه بتوانیم از بین نگهبانان عبور کنیم. مأمور جواب وزارت امور خارجه، فرستادگان آمریکایی را به عنوان «اعضای سفارت سنگال» به نگهبانان معرفی کرد. خوشبختانه افرادی که در آنجا حاضر بودند درباره سنگال چیزی نمی دانستند. دیگر خارجیهای حاضر در آن حوالی عبارت بودند از چند خبرنگار و سفیر سنگال (واقعی).

در اجتماع، کنجکاوی خیلی کمی همراه با حالتی دوستانه در برابر میهمانان خارجی به چشم می خورد. به هر حال هیچ گونه خشونتی به وقوع نپیوست.

ص: 353

5 - آیت اللّه بهشتی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و محمدعلی رجائی کفیل وزارت آموزش و پرورش برای مردم سخنرانی ایراد کردند. بهشتی همه حامیان انقلاب را به وحدت دعوت نمود. پیام پیشین خمینی را که خواستار اتحاد بین روحانی و دانشگاهی بود قرائت نمود. پس از این سخنرانیها، آیت اللّه منتظری امام جمعه تهران خطبه نماز جمعه را ایراد نمود. به نظر می رسد که منتظری از محبوبیتی خاص در میان مردم عامی برخوردار است، مردمی که بی ریائی و سادگی وی را در سخن گفتن بسیار دوست دارند. نکات اصلی خطبه منتظری عبارت است از:

الف: مردم باید که قدر آزادی را بدانند و به خاطر کمبود پودر لباس شوئی و گوشت ناله سر ندهند، او سپس اینگونه شکوه ها را با داستانی از قرآن درباره بنیاسرائیل مقایسه کرد که در آن پس از آنکه موسی قوم یهود را به آزادی رهنمون شد، آنها دست به شکوه و شکایت برداشتند.

ب: اشخاص عالیرتبه و روحانیون باید مانند پیغمبر زندگی کنند و خود را میان خدعه و نگهبانها قرار ندهند و بدینوسیله از مزدم فاصله نگیرند.

ج: کارمندان ضد انقلاب را نباید زندانی کر، بلکه باید آنها را در کمال آرامش بازنشسته نمود جایشان را به افراد جوانتر و فداکار داد. منتظری با ناراحتی گفت: «در گذشته کارمندان از ترس ساواک هم که بود گاهی کاری برای مردم انجام می دادند ولی حالا که ساواک از بین رفته اینها اصلاً به فکر رفاه و آسایش مردم نیستند.» د: در سخنرانی 5 دقیقه ای خود به زبان عربی، وی اعراب را دعوت به دوری از شرق و غرب و پیمودن صراط مستقیم اسلام دعوت نمود.

6- در پایان نماز جمعه، حدود بیست دقیقه شعارهای انقلابی توسط مردم داده شد. تنها شعار ضد آمریکائی «مرگ بر سه مفسدین: کارتر و سادات و بگین» بود. پس از آن مردم در کمال آرامش پراکنده شدند.

7- راهپیمائیهای مشابهی نیز در سایر شهرهای ایران انجام شد. در اصفهان شیخ خلخالی به مردم گفت که ژنرال هایزر و دو گروهبان تنومندش شاه را از کشور بیرون کردند. نماز جمعه که چند هفته در این شهر برگزار نشده بود بنا به دستور مستقیم خمینی به امامت آیت اللّه طاهری دوباره برگزار گردید. صدا و سیمای ایران راهپیمائی همبستگی را که در مکه برگزار شده بود به خوبی نشان داد و چنین گفته شد که پاکستانیها، کویتیها و مردم چاد، نیز در این راهپیمائی شرکت کردند.

8 - بعضی از ناظرین معتقد بودند که حمله اخیر خمینی به مخالفین ولایت فقیه (به شماره 11319 تهران مراجعه شود) ممکن است اجتماع حامیان حزب جمهوری خلق مسلمان را که قرار است همان روز برگزار شود به خشونت بکشاند. برای جلوگیری از چنین حادثه ای پاسداران مسلح انقلابی تبریز و قم (احتمالاً از حامیان شریعتمداری) در محل اجتماع برای حفظ امنیت حاضر شده بودند تا از حمله حزب اللهی ها) گروههای راست) جلوگیری به عمل آورند. با این حال، تظاهرات بدون هیچ حادثه ای برگزار گردید.

9- نظریه: راهپیمائی و تظاهرات روز وحدت نمایانگر حمایت اکثریت مردم حامی ایران از آیت اللّه خمینی است. از تشنج و جبهه بندی میان تظاهرکنندگان هیچ اثری نبود. میلیونها نفر داوطلبانه به حمایت

ص: 354

از خمینی برمی خیزند. با این حال این حمایت کاملاً شخصی بوده و نشانگر حمایت از یک حرکت سیاسی یا پشتیبانی از اشخاص وابسته به امام نمی باشد. با وجود این که رژیم حاضر مشکلات سیاسی و اقتصادی بسیاری را در پیش دارد، به نظر نمی رسد که این مشکلات از محبوبیت روحانی خمینی بین اکثریت مردم کاسته باشد.

لینگن

شاه در آمریکا

سند شماره (44) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 30 اکتبر 1979 - 8 آبان 1358 شماره: 1445 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی. سی - فوری طبقه بندی : محرمانه موضوع : شاه در آمریکا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- ما هیچ گاه به دولت موقت ایران نگفته ایم که دولت آمریکا شاه را خواهد پذیرفت و یا به او اجازه معاینه پزشکی در این کشور را خواهد داد. وقتی که یزدی را در جشن روز ملی الجزیره در 28 اکتبر ملاقات کردم، به وی گفتم که ما این تقاضا را به پزشکان معالج شاه ارائه نکرده ایم. وی گفت که او می دانسته است که به خاطر اهمیت سیاسی این موضوع هم که شده، ما معیارهای اخلاقی، پزشکی و حرفه ای را زیر پا گذاشته ایم و به پزشکان ایرانی اجازه معاینه وی را نخواهیم داد.

3- از بولتن پزشکی در تاریخ 25 اکتبر برای ما چیزی نرسیده است (پرونده دولتی 279129). آیا بولتن جدیدی در این رابطه منتشر نشده است؟ لینگن

بازدید

سند شماره (45) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 2 نوامبر 1979 - 11 آبان 1358 به : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی. سی با حق تقدم از طرف کاردار به معاون وزیر امور خارجه کوپر طبقه بندی: استفاده اداری محدود (محرمانه) شماره: 1523 موضوع: بازدید 1- می خواهم پیشنهادی را که در اواخر ماه اوت در طی صحبتهایمان به آن رسیدیم در مورد اینکه شما توقفی را در برنامه سفر قریب الوقوع خود به منطقه و یا در منطقه بگنجانید، تجدید کنم. یکی از مشکلات ما در اینجا این است که دیداری در سطح افراد سیاسی نداشته ایم و در حقیقت از انقلاب تا به حال هیچ دیدار سیاسی نداشته ایم. زمان همیشه مناسب نبوده است. ولی در حال حاضر خیلی بهتر است و ما از حمایت افزوده شده در تلاشهایمان برای بالا بردن اعتبارمان نزد رهبری جدید ایران که از طریق شخصی مجرب حاصل شود، حمایت می کنیم.

ص: 355

2- سیاست دولت موقت ایران در زمینه اقتصادی هنوز خیلی بی نظم است و ممکن است مدتها به همین نحو باقی بماند - در حالی که دولت هنوز موقت است و تهیه پیشنویس قانون اساسی هنوز کامل نیست. به همین دلیل و به دلیل محدودیتهای بسیار نمی توانیم دست طرف ایرانیمان را بخوانیم.ولی اگر به موقع آمادگی خود را برای همکاری با دولت موقت ایران برای همکاری و توسعه روابط دو جانبه جدید در زمینه اقتصادی - تجاری - نفتی اعلام کنیم، سود سرشاری حاصل خواهد شد.

3- ما توقف نسبتا کوتاهی را در نظر گرفته ایم که در طی آن بتوانید از طریق مکالمات مستقیم با مقامات رسمی دولت موقت که احتمالاً بر مبنای دعوت در یک گردهمایی غیر رسمی در محل اقامتگاه و یا انجمن ایران و آمریکا فراهم می شود، نکاتی را در مورد سیاستهای دولت موقت به دست آورید.

4- اگر از این فکر چندان بدتان نیامده باشد، خوب است درباره زمان انجام این کار نیز ما را مطلع سازید تا در اینجا نیز اقدامات لازم از طرف ما به عمل آید.

لینگن

خطر سیاسی - برنامه سرمایه گذاری در بیمه

سند شماره (46) تاریخ : 4 نوامبر 1979 - 13 آبان 1358 طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : خطر سیاسی - برنامه سرمایه گذاری در بیمه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه و نتیجه گیری - سفارت از فرصت معلوم کردن نظریات خود در این مرحله اولیه قدردانی می کند. ما معتقدیم که سرمایه گذاریهای تازه از سوی کمپانیهای آمریکایی عامل مهمی در تجدید بنای مناسبات ما با ایران است. دو پیشنهادی که در مرجع الف مورد بحث قرار گرفته از نوع صنایعی است که مسلم شده است حضور ما را در اینجا چشمگیر نمی کند و دارای سودمندی غیر قابل بحثی است و باید پیشقراول این گونه سرمایه گذاریهای تازه باشد. ما امیدواریم که این دو کمپانی به کارهای خود اقدام خواهند کرد، اعم از اینکه آنها به وسیله (ناخوانا) بیمه شده باشند یا خیر.

3- معذالک ما بر سر سودمندی سرپرستی این سرمایه گذاریها در چنین مرحله ای با حکومت موقت ایران چه از نظر حکومت ایالات متحده و چه از نظر کمپانیها شک و تردیدهایی داریم. علاوه بر این قبل از اینکه تعهدات مالی بیمه OPIC را بیفزاییم باید نظر دقیقتری درباره موضع دولت موقت ایران نسبت به سرمایه گذاری خارجی و به ویژه درباره پرداخت غرامت در صورت ملی کردن داشته باشیم.

4- بنابراین توصیه ما این است که در چنین مرحله ای تا زمانی که اوضاع روشن نشده است برنامه محدودی را از سر نگیریم. (پایان خلاصه و نتیجه گیری).

5- اشکالات روشی : درباره مرجع الف پاراگراف دوم بهترین اطلاعاتی که ما داریم این است که مرکز سابق جلب سرمایه گذاریهای خصوصی فعلاً در حال بی فعالیتی است و حتی به تلفنها جواب داده نمی شود.

ما به نحو بی سروصدایی می کوشیم تا از وضع کنونی آن اطلاعات بیشتری کسب کنیم.

6- حتی اگر هم ما کسی را بتوانیم پیدا کنیم که با او صحبت کنیم، معلوم نیست، تصویب این مرکز جلب سرمایه گذاریهای خصوصی چه ارزشی می تواند داشته باشد. تا آنجایی که ما می دانیم دولت موقت ایران

ص: 356

موافقتنامه های تضمین سرمایه سالهای 1957 و 1970 را که به مجوزهای سیاسی رژیم سابق به روشنی پاسخ داده، محکوم نکرده است. اینکه مقامات ایرانی در محدوده سیاست و بلاتکلیفیهای امروزی ایران اهمیتی برای این قراردادها قائل شوند، مسئله دیگری است. ما به اندازه معقول اطمینان داریم که هیچ کارمند دولت ایرانی این طرحها را سرخود تصویب نخواهد کرد ( و از سرگیری برنامه های OPIC نیز همراه آن است.) حتی اگر یک وزیر آن را تصویب کند هیچ گونه تضمینی درباره اینکه این وزیر تا چه مدت سرکار باقی خواهد ماند وجود ندارد. در حکومتهای عادی تر و با دوام تر تغییری در وزیران لزوما تغییر در سیاست را در برندارد و در اعتبار تصویب از سوی دولت درباره سرمایه گذاریهای ویژه تأثیری ندارد، ولی درباره دولت موقت ایران این مطلب را نمی توان با اطمینان گفت.

7- مشکلات سیاسی، اگر ما اطمینان داشتیم که تصویب یک وزیر منعکس کننده سیاست مسلم دولت موقت ایران درباره سرمایه گذاری خارجی است، ما اطمینان بیشتری می یافتیم. در حال حاضر چنین سیاستی مسلم نشده است. عده ای از کارمندان در درجات مختلف از نفوذ، به شما خواهند گفت که آنها همگی طرفدار از سرگرفته شدن سرمایه گذاریهای خارجی هستند، بعضی از ملاها نیز همین را خواهند گفت. معذالک، دستگاه رهبری روحانی در حال جدایی از همدیگر بسر می برد. خصومت خود خمینی نسبت به نفوذ غرب و به ویژه آمریکا در ایران که برای او سرمایه گذاری بیگانه سمبل آشکاری از این نفوذ است، احتیاج به توضیح بیشتری ندارد.

8- در این زمینه احساسات در عین حال ضد و نقیض حاکم به نظر می رسد. مثلاً بنی صدر اقتصاددان اسلامی که گویا قرار است نقش با نفوذی در حکومت قانون ایران داشته باشد به ما گفت (تلگراف مرجع) که او طرفدار سرمایه گذاری خارجی است مشروط بر این که به نفع ایران باشد و نه برای منافع مؤسسات چند ملیتی بنی صدر اظهارات خود را تکمیل نکرد مثلاً درباره اینکه آیا پرداخت منافع به سرمایه گذاران بیگانه مجاز خواهد بود یا خیر. با فرض به اینکه او یک وزیر مسئول شود آیا طرحهایی به تصویب خواهد رساند یا خیر که بدان وسیله به رسمیت بشناسد که حکومت ایالات متحده علاقه معتبر و مداوم در سرمایه گذاری داشته و مسئولیت حفاظت از آنها را نیز به عهده بگیرد؟ 9- ترس جنون آمیز انقلابی - هر چند دامنه روشها و مواضع نسبت به سرمایه گذاری خصوصی بیگانه متنوع است، مفهوم علاقه مشروع یک کشور سرمایه گذاری کننده در مورد سرمایه گذاری ویژه ای با احساسات عمیق انقلابی تضاد دارد. مفهوم اتحاد منحوس از حکومت «استعمارگر» و شاه «خائن» و نوکران شریک جرم آنها یعنی سرمایه گذاران خصوصی و بانک داران و مقاطعه کاران آمریکا، همچنان روی خواهد آمد، به ویژه در جریان مذاکرات مربوط به حل و فصل اختلافات. یکسان شدن هویت شاه و حکومت ایالات متحده در افکار انقلابیون در نتیجه سفر اخیر (شاه به آمریکا) به این سوءظن ها جان تازه ای خواهد بخشید.

10- امید می رود که به مرور زمان این ترس جنون آمیز انقلابی از میدان محو شود، ولی در این مدت به نفع سرمایه گذاری خارجی آمریکا به طور کلی و این دو سرمایه گذاری به طور ویژه است که حکومت ایالات متحده توجه رسمی آنها را به این نکته جلب کند که علیرغم همه سودهایی که سازمان بیمه OPIC برای این دو سرمایه گذار در برداشته باشد، معلوم نیست که آیا بهتر نخواهد بود اگر اعلام بداریم که سیاستی مبنی بر دوری از این سرمایه گذاری در پیش بگیرند.

ص: 357

11- مسائل مربوط به جبران خسارات. - برای خود دولت آمریکا، یک مسئله ظریف در اتخاذ این تصمیم است که در صورت مالی کردنهای آینده (از طرف دولت ایران) آیا بابت جبران خسارتهای مالی که به طرزی غیر معقول، کند، غیر کافی یا غیر مناسب باشد، بیمه افزایش داده شود یا نه و این کیفیت جبران خسارتهای است که عملاً توسط دولت موقت پیشنهاد شود. در حالی که سابقه مختلط است، معذالک تجربه ای که تا کنون از عده ای از مقاطعه کاران سابق (GTE و غیره) در دست است آنقدرها هم مقرون به سعادت نبوده است. ما از منابع ایرانی کسب اطلاع کرده ایم بی. اف. گودریچ از حل اختلافات خود راضی هست. معذالک در مذاکرات با شرکتهای مشترک نفتی، شواهدی در دست است (تلگراف مرجع) که دولت موقت ایران مخالف نیست با اینکه در آینده با تحویل نفت خام به عنوان وسیله ای برای دعاوی جبران خسارت، کار را فیصله دهد. لااقل ما باید در مورد غرامتهایی که سرانجام به بانکها و شرکتهای بیمه آمریکایی پرداخت شده قبل از اخذ تصمیم درباره افزایش تعهدات بیمه ای در ایران نظر جدی داشته باشد.

12- توصیه کلی : فرض کنیم که یک سابقه رضایت بخشی درباره پرداخت غرامت از جانب دولت موقت ایران پیدا شد و ترس روانی نیز پایان یافت و یک تحول در سیاست در مورد نهادها صورت گرفت، تا مرحله ای که موافقتهای سرمایه گذاری بار دیگر به تصویب رسیده و منعکس کننده سیاست مسلم شده باشد، در آن زمان ما باید نظر مساعدی درباره برقراری مجدد برنامه های OPICدر ایران داشته باشیم.

13- توصیه های ویژه : ما معتقدیم که سرمایه گذاران آمریکایی می توانند طرحهای خود را نزد شرکت به ثبت برسانند و حق بیمه آنها را نیز مسلم بدارند، بدون آن که در عمل این طرحها را فعال کنند. شاید در چنین مواردی نیاز به مراجعه به دولت موقت ایران نباشد. قضیه از این قرار است ما نسبت به این دو سرمایه گذاری برای آینده بسیار نزدیک چنین توصیه می کنیم...

لینگن

کتاب هفدهم

رابطین خوب آمریکا

ص: 358

ص: 359

ص: 360

بسم اللّه الرحمن الرحیم مجموعه ای که پیش روی شماست، سوابق شماری از منابع و کارگزاران امپریالیسم جنایتکار آمریکا است که اصطلاحا هیئت حاکمه حکومت ننگین شاه را تشکیل می دادند، جیره خوارانی که هر کدام پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 به نوعی با ابراز تمایلات قلبی به آستان ابر جنایتکار زمان، امپریالیسم غدار آمریکا، پله ها و مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی طریق کرده اند. بساط جابرانه شاه معدوم که با حمایت قدرت خارجی توأم شده بود، عناصر و اجزاء تشکیل دهنده اش بالطبع نمی توانستند ماهیتی جدای از شاه و حامی اصلیش شیطان بزرگ داشته باشند.

ملاء و مترفین جامعه که زرق و برق مادیت غرب، آنان را شیفته کرده بود، فرزندان خود را راهی دیار فرنگ می کردند که برای جامعه عقب مانده قرون وسطائی که هنوز از آئین 1400 سال قبل تبعیت می کرد، پیام آور ترقی! و تعالی! تمدن جدید باشند، و این پیام آوران عصر جدید با سوغات وابستگیِ تا بن دندان خود جز فلاکت و بدبختی هیچ چیز نصیب این مردم محروم نکردند. مردمی که با اتکای به فرهنگ غنی اسلامی خود تمامی این ادعاهای تو خالی را بر دیوار زدند و این طبقه فاسد را که زمام امور را به ناحق به دست گرفته بود، تارومار کردند، همچنان که از متن اسناد می توان دریافت آمریکای جهانخوار با بسط سلطه شیطانی خود در تمامی ارگانهای اجرائی و مقننه و قضائی وضعیت اقتصاد و سیاست و ارتش و اخلاق و جامعه را به گونه ای پیش می برد و مهره های غرب ساخته را چنان در کنار هم می چید که منافع ایالات متحده! در حد اعلای آن حفظ و توسعه یابد و در این مسیر جای تعجب نیست که وزرا و رئیس مجلس سنا و تمامی فرماندهان ارتش و... در حد یک منبع اطلاعاتی برای کارمند سیاسی سفارت بهیه آمریکا! تنزل و شاید به خیال خودشان ترقی! می کرده اند.(1) «او (شریف امامی) از محدوده خود فراتر رفته است، تا نشان دهد که می خواهد با ایالات متحده

ص: 361


1- البته همچنانکه از متن سند شماره 7 بر می آید تهیه گزارش بیوگرافی و استفاده از منابع بومی یکی از سیاستهای عمده آمریکا است. آنجا که حکومت تحت سلطه آمریکا نیست این منابع ابزاری در دست شیطان بزرگ برای توطئه و تحریک علیه نظام بشمار می روند و در جائی که حکومت تابع و منقاد سیاستهای امپریالیستی است ٬ این منابع بانشان دادن قابلیت های باب طبع شیطان بزرگ مهره ها و اجزای حکومت می شوند تا قدم به قدم مجری طرحهای امپریالیسم گردند ٬ دقت و ظرافتی که امپریالیست ها در تحلیل روانشناسی این منابع به خرج میدادند به روشنی اهمیت مسئله رانشان میدهد. اما در ایران میبینیم که عناصر رژیم شاه به اندازه ای احساس خودباختگی در مقابل نمایندگان ارباب خود نشان میدادند که دیگر نیازی به تلاش در این رابطه نبوده است ٬ وتمایل شدید آنان به غرب موجب می شد که چونان عروسکهای خیمه شب بازی به ساز امپریالیسم می رقصیدند.

همکاری کند و او می تواند در این مورد سودمند باشد» (سند یک) این ملی گرایانی که با خیال عظمت پوشالی گذشتگان خود شب را به صبح می رساندند، وقتی که پای غرب و خصوصا سردمدار استکبار جهانی می رسید، آنقدر دست و دلشان می لرزید که به یکباره تمامی آن شکوه و جلال 2500 سال را فراموش می کردند و پرده های حجب و حیا را می دریدند «(عبدالرضا انصاری) گفت که آنقدر از لحاظ تمایلات نسبت به آمریکا شناخته شده است که در واقع ترجیح می دهد ملاقاتهای او علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می کند» (سند شماره یک - 18 شهریور 46).

رغبت به دنیا گاهی از اوقات آنقدر موجب رذالت این افراد می شد که حتی انسانیت خود را نیز فراموش می کردند، کسانی که بایستی مدعی العموم باشند این گونه مجری کاپیتولاسیون بوده اند.

او (علی دهقان) همچنین به مناسبت پرونده یک آمریکایی که به واسطه قتل عمد محکوم شده بود و سپس به قید ضمانت آزاد و به دنبال آن از کشور خارج شد به ما بسیار کمک کرد.

بافت نظامی که آمریکا بر این کشور مسلط کرده بود هماهنگ با منافع سیاسی - نظامی و استراتژیکی آمریکا در ایران و منطقه بود، و عناصری که باید به خدمت رژیم وابسته در می آمدند، طبیعتاً باید نسبت به منشأ اصلی یعنی امپریالیسم غدار کمال علاقه را ابراز می داشتند.

«موضع او (خسرو بهروان) نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او مقداری کار خوب در ارتباط با توضیح برنامه های کمک ما در چند سال قبل انجام داده است.» به علاوه این عناصر تمام آینده سیاسی خود را در مراودات خود با مرکز حکومتی واقعی در ایران یعنی سفارت جستجو می کرده اند.

«(مهدی پیراسته) نسبت به ایالات متحده تمایلات مساعدی دارد، لااقل تا زمانی که هنوز معتقد است که ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازی می دهیم» (سند شماره یک).

در واقع پس از کودتای 28 مرداد که آمریکا اعمال حاکمیت خود را در ایران به طور مستقیم آغاز کرد، تمامی کسانی که در نظر داشتند به کادر اداره کشور راه یابند از غربال دستگاه جاسوسی آمریکا - سیا - که مرکز آن در سفارت قرار داشت بایستی می گذشتند، وجود پرونده های بیوگرافی فراوان که بیانگر سرگذشت عناصر رژیم شاه است نشان می دهد که به چه میزان و اندازه ای دستگاه اطلاعاتی آمریکا مسلط بر حیات سیاسی به اصطلاح دولتمردان و کادر مدیریت کشور بوده است. اگر به طور سطحی به اسامی افرادی که در این اسناد وجود دارد نظری بیفکنیم می بینیم اینان نه تنها مهره های متنوع آمریکا در قسمتهای مختلف کشور بوده اند بلکه بهترین منابع اطلاعات برای هدایت اوضاع ایران به سمتی که حفاظت تمام و کمال منافع آمریکا را در بر داشته باشد نیز بوده اند. در دربار، نخست وزیری و وزارتخانه ها، شرکت نفت، مجلسین، مطبوعات و روزنامه ها و... مهره های دستچین شده آمریکا به ایفای نقش مشغول بودند و ارباب بزرگ گاهی از اوقات خود را نیز به اینان برای خدمات صادقانه شان مدیون احساس می کرد.

«ما نسبت به او (محمود ضیایی) ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم اینقدر درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم.» آمریکاییها نه تنها آنچه را که موجود بود تحت کنترل درآوردند بلکه خصوصا به لحاظ تبلیغی دست به

ص: 362

ایجاد نهادهای جدیدی نیز زدند، البته با کفالت ظاهری یک فرد اصطلاحا ایرانی.

«من با داریوش همایون مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر ارتباط با به راه انداختن روزنامه آیندگان به توسط او داشته ام.» از سوی دیگر برای حفظ این خوان یغما، عوامل سیا درمیان گروههای مخالف نیز به دنبال کسب اطلاعات بوده اند که مبادا زحمات چندین ساله به یکباره از دست برود، البته نوعاً این گروههای مخالف مرتبط به آمریکا ماهیتا تفاوت چندانی با نیروهای موافق نداشته اند و حداقل دریک مورد با یکدیگر اشتراک نظر داشته اند و آنهم علاقه به آمریکا، دو نمونه از این موارد که در اسناد حاضر آمده را ذکر می کنیم و اسنادی که در این رابطه بوده را جداگانه و به تفصیل در اختیار مردم قهرمان و شهیدپرور قرار خواهیم داد.

«دکتر هدایت اللّه متین دفتری: نوه قهرمان جبهه ملی، مصدق است، رابط خیلی خیلی مفیدی در مورد تحولات در جناح مخالف است. او فکر خوبی دارد و علاقه زیادی به سیاست داشته، و روابط خیلی خوبی با عناصر مخالف ایرانی دارد، با وجود سوءتفاهم در مورد حمایت آمریکا از شاه، متین دفتری به نظر می رسد که به آمریکاییها علاقمند است.» «مقدم (مراغه ای) خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد و اغلب در برنامه های رسمی انجمن ایران و آمریکا حضور می یابد.» هر چند امت قهرمان ما ویژگیها و مفاسد رژیم شاه خائن را با تمام وجود خود دریافته اند، اما بد نیست برای روشن شدن افکار عمومی جهان به تصریح اربابان شاه در مورد حکومت دست نشانده شان اشاره کنیم. همان طور که امروز جمهوری اسلامی را مخالف با علم و پیشرفتهای تکنیکی معرفی می کنند و عروسکهای دست نشانده شان نیز یاوه های اربابانشان را نشخوار می کنند. در این باره سند سوم اشاره روشنی به یکی از عناصر اصلی و معروف رژیم شاه می کند، کسی که مدتها عهده دار سرپرستی شرکت نفت بوده است.

«اگر چه اقبال نه یک نفتگر حرفه ای است، همچون سایر مقامات اجرایی شرکت نفت، و نه در امور نفتی متبحر است، ولی به نظر می رسد که نقش وزیر نفت را به خوبی اجرا می کند و به نظر می رسد که به اندازه کافی از منافع نفتی ایران دفاع می کند. خوشبختانه اقبال، اساساً فردی محافظه کار می باشد و مایل است که پا را از گلیم خود فراتر نگذارد و به نظر می رسد که همیشه نقشی که کمپانیهای نفتی در آینده از نظر ساختن کشور می توانند داشته باشند را در ذهن دارد. (سند 3).

حال باید دید چرا تمامی حامیان علم و تخصص در آن زمان برای این بی حرمتی به علم لب به اعتراض نگشودند شاید پاسخ آن چنین باشد که اقبال هیچ تخصصی در اداره شرکت نفت نداشت، اما در اینکه پا را از گلیم خود فراتر نگذارد و مجری بی قید و شرط کمپانیهای نفتی باشد، از او دیگر متخصص تر یافت نمی شد، خصیصه ای که در همه تا به این حد یافت نمی شد.

وی (تقی نوصادقی) فردی است که با قاطعیت در فعالیتها شرکت می کند و لیاقتش غیر قابل تردید است و با جهد و کوشش های خود به مقام فعلیش دست یافته است، اگر چه او می تواند حتی بالاتر هم برود اما چون در اظهار رأی خود در مورد نفت و عملیات مربوط به آن مقداری صریح اللهجه است، شاید موفق نشود.

ص: 363

اسناد خود به اندازه کافی گویای ماهیت این مزدوران هستند و نشانی دیگر از حکومت چندین ساله امپریالیسم جنایتکار در این سرزمین، امید آنکه ملل محروم و مستضعف جهان نیز با اتکای به خدا، بساط روشنفکران اینچنینی را که در سراسر عالم کم نیستند درهم بریزند و اداره جامعه را به صلحا و متقین خود بسپارند که تحت ولایت طاغوت، راهی جز به سوی فنا و خسران ابدی نتوان برد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

«آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین

ص: 364

سند شماره (1) سری 9 سپتامبر 1967-18 شهریور 46.

برای تاچر و همه مأموران سیاسی به علاوه پرونده بیوگرافی ها مارتین هرتز «آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین علی اصغر امیرانی: چون انگلیسی را اصلاً بلد نیست و فرانسه او ضعیف است مذاکرات ابتدائی من با او به زبان فارسی بوده است. معذالک تصور می کنم که وی شایسته پرورش باشد. او خوی بازی گوشی دارد و مایل است بادکنکها را سوراخ کند و موازیهای دور و درازی بر قرار کند و به طور کلی به عنوان یک خرمگس رام رفتار کند. بنابراین باید گذاشت که وی حرف خود را بزند ولی بعد از اینکه حرفهای خود را زد، گوش فرا خواهد داد و گاهی هم این گوش فرا دادن مؤثر خواهد بود، او عاشق آلات و ابزار دستی مکانیکی از همه نوع آن می باشد از رادیوهای جیبی کوچک گرفته تا دستگاههایی که موجب صرفه جویی کار و زحمت می شود. البته وی مردی با شهامتی نیست. سرمقاله نمونه او از شاه به خاطر بیش از حد مهربان بودن انتقاد خواهد کرد، یا از پلیس به دلیل اینکه توجه کافی به شرایط ترافیک نمی کند انتقاد خواهد کرد، یا اعلام خواهد داشت که آزادی مطبوعات وجود ندارد و آنگاه مطبوعات را سرزنش خواهد کرد، به دلیل اینکه از امکانات خود استفاده نمی کنند. او در پز شهامت، متخصص است بدون اینکه مایه داشته باشد، ولی همچنین در ایستادگی در مقابل مثلاً لایحه ای در سال 1964 و همچنین در حمله علیه روسها هنگامی که چنین کاری چندان محبوبیت نداشت، از خود شهامت نشان داد. احتمالاً از طرف دربار به چنین کاری گمارده شده بود.

عبدالرضا انصاری: من او را همیشه قابل دسترسی و آماده برای بحث، با صراحت آشکار، یافتم و همچنین درباره فعل و انفعالات داخلی دولت نیز بحث می کرد. هنگامی که از او پرسید که آیا ترجیح می دهد در یک جای کمتر مشهوری نسبت به رستوران چتنیک (که محل ملاقات ما قبل از احراز سمت وزارت از طرف او بود) ملاقات کنیم، گفت که آنقدر از لحاظ تمایلات نسبت به آمریکا شناخته شده است که در واقع ترجیح می دهد ملاقاتهای او علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می کند.

انصاری ظاهرا یک طرفدار آمریکایی اصیل است و آنچه که در بعضی اوقات ممکن است یک مانع به حساب آید او آن را به سجیه اخلاقی تبدیل کرده است. انصاری که در ایالات متحده تحصیل کرده است ابتدا به اصل چهار وابسته بود و سپس با شرکت لیلیان تال و گلپ ارتباط پیدا کرد. او با آمریکاییها با آمادگی کامل مراوده می کند. او قلبا لیبرال است و صراحتا گفته که اگر انتخابات قلابی می بود آنرا انجام نمی داد. علیرغم اینکه استنطاقی وجود داشته است او مباهات می کند از اینکه انتخابات 1960 را با شرافت انجام داده است. انصاری یک نخست وزیر بالقوه است. او زمانی به من گفت که با جمشید آموزگار درباره این نکته به تفاهم رسیده است که هر کدام از این دو نخست وزیر شود دیگری را به دومین پست عالی در کابینه منصوب کند. بین انصاری و منصور روحانی یک خصومت دیرینه وجود دارد. انصاری همچنین نسبت به خسروانی احساس تحقیر و تنفر دارد.

ص: 365

ابونصر عضد: او خود را شاهزاده (شازده) می نامد و از خاندان قاجار است. بسیار متمول است و کاملا از خود راضی و خود را از سیاست برکنار نگاه می دارد ولی دارای یک گذشته سیاسی غنی است. من یک یادداشت مفصلی درباره سوابق کمونیستی او به بخش ویزا نوشته ام که مبتنی بر اسناد و تعدادی مکالمات با خود او بوده است، نتیجه گیری چنین بوده است که او را باید به عنوان یک «مرتد» پذیرفت حتی اگر چه از حزب توده اخراج شد نه اینکه آنرا ترک کرد.

کریم پاشا بهادری: سیروس غنی از نقل این داستان لذت می برد که هنگامی که دوست جوان او بهادری سمتی در کابینه به دست آورد او به سیروس با جدیت تمام گفت که «قصد ندارد دوستی های قدیمی خود را اکنون که به چنین مقامی رسیده است فراموش کند.» این دبدبه و کبکبه کار او را با سیروس یکسره کرد و من باید بگویم که من نیز او را با دبدبه و کبکه یافتم بهادری را اگر که روش دوستانه ای داشت، هنگامی که از او پرسیده شود که چگونه استعدادهای مدیریت خود را در سمت کنونی تحمیل می کند، می توان به آسانی به کار انداخت. او به تفصیل و تقریبا به نحو متقاعد کننده ای به صحبت خواهد پرداخت او خود را یک مدیر در سطح عالی تلقی می کند که ناظر بر آن است که دیگران کار خود را به درستی انجام دهند و او یک نوع محرک اصلی کابینه است، ولی در عمل ظاهرا چیزی کمتر از آن است. معذالک روش دوستانه ای دارد و می تواند سودمند واقع شود.

خسرو بهروان: اخطار: این مرد خسته کننده ولی با حسن نیت ممکن است قسمت زیادی از وقت کسی را بگیرد، اگر دقت نشود که از او به اندازه کافی فاصله گرفته شود. او هنوز دارای جاه طلبیهای سیاسی است، ولی هیچ کس وی را جدی نمی گیرد. موضع او نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او مقداری کار خوب در ارتباط با توضیح برنامه های کمکی ما در چند سال قبل انجام داده است، ولی من بسیار در شگفتی خواهم بود اگر او آینده سیاسی داشته باشد.

جمشید بزرگمهر: به عنوان یک رابط سیاسی به درد نمی خورد ولی به علت نقش او در دستگاه ورزش اسکی روی آب در دریاچه سد کرج، که او در آنجا نمایشهای آکروباتیک انجام می دهد و در عین حال دوستان خود را به گردشهای تفریحی در اطراف دریاچه می برد، برای آشنایی بد نیست، وی فوق العاده عصبی است و تاکنون چندین عمل جراحی زخم معده داشته است. همسر او، پری که بایستی یک زن فوق العاده زیبا و جذابی باشد و هنوز هم بعضی از این کیفیتها را دارد خواهر خانم (جمیله) خلیل طالقانی و فریدون موثقی سفیر کنونی ایران در ترکیه است. بزرگمهرها یک فرزند را در شرایط بسیار تراژیک به علت غده مغزی از دست دادند. خانم بزرگمهر قبلاً نیز ازدواج کرده بود. آنها هر دو به عنوان میهمانان سرمیز شام بسیار خوش آیند هستند.

علی دهقان: من این رابط را مدیون چاک راسیاس هستم و هر چند آقا و خانم دهقان را بیش از شاید هفت یا هشت مرتبه در طول اقامت خود در تهران ندیدم، یک نوع جو اعتماد آسوده ای وجود داشت.

هنگامی که ما گزارش خود را درباره محاکمات سیاسی تهیه می گردیم وی اطلاعات بسیار سودمندی به ما داد. هنگامی که از وی یک بار صراحتا درباره اخراج عاملی وزیر دادگستری سؤال کردم او پاسخ مشابه صریح و مفصلی داد. دهقان مرد شرافتمندی است که به خاطر ریاکاری و محدودیتهای سیاسی در وزارت دادگستری ناراحت می شود، ولی از سهیم شدن در اظهارات محرمانه و دوستان آمریکایی لذت می برد. او همچنین به مناسبت پرونده یک آمریکایی که به واسطه قتل عمد محکوم شده بود و سپس به قید ضمانت

ص: 366

آزاد و به دنبال آن از کشور خارج شد به ما بسیار کمک کرد. در یک اوضاع پیچیده ای که اطلاعات غیر قابل اعتمادی درباره وضع پرونده به دست می آوردیم. دهقان تلفنی به داد ما رسید و اطلاعات صحیح را در اختیار ما گذاشت. متأسفانه خانم دهقان به انگلیسی خوب تکلم نمی کند. آقا و خانم دهقان در یک ضیافت بزرگ در میان جمعیت گم می شوند ولی آنها خوششان می آید که در چنین ضیافتهائی حضور داشته باشند و البته دریک زمان بعدی این دعوتها ممکن است نتیجه داشته باشد. متوجه آنها باشید.

امیرناصر دیبا: اندکی پس از آنکه در سال 1342 وارد ایران شدم با نهایت تعجب از سوی آقای دیبا به همراهی محمد پورسرتیپ در یک جلسه ای دعوت شدم که طی آن هر دو با صدای بلند علیه ستمگری رژیم حرفهائی می زدند. پور سرتیپ بعداً دچار یک سانحه شد که هرگز علت آن توضیح داده نشد و دیبا از آن زمان به بعد چیزی در آن باره به من نگفته است. دیبا اغلب در موارد تشریفاتی مثلاً در رابطه با سفر شاه به ایالات متحده کمک کرده است. او زبان فرانسه را به انگلیسی ترجیح می دهد، مرد مهربان و خوش برخوردی است، فوق العاده ثروتمند است، ولی اساسا یک درباری است و چندان جذابیتی ندارد.

ابوالحسن ابتهاج: همان طوری که الیزابت و من او را می نامیم «شیر در قفس»، پا به سن می گذارد، دلیل اینکه اندکی از مراودات خود با او را کاسته ایم این است که او به نحو فزاینده ای در گذشته زندگی می کند و مرتب در عالم بی عدالتی های بدون شک، که تحمل کرده فرورفته است. ما کوشیده ایم که او را در گروههای مباحثه ای درباره موضوعات روز بگنجانیم ولی وی چندان تمایلی به این نوع کار نداشته و یا نتوانسته است شرکت کند. او شایستگی کشور خود را دارد، بیش از آنچه که او اکنون از آن دریافت می دارد و شایستگی آن را دارد که نسبت به او احترام فوق العاده ای قائل شوند ولی او اکنون دیگر به عنوان یک رابط سیاسی سودمند نیست.

خسرو اقبال: ویکتور ولف او را می شناخت و آنگاه چاک راسیاس او را می دید و سرانجام او با چنان اصراری خود را به ما چسباند که «رد کردن» او به عنوان رابط غیر ممکن شد. اینکه چرا او اینقدر مشتاق است که مناسبات نزدیکی را با سفارت ما حفظ کند برای ما روشن نیست، زیرا وی اساسا یک وکیل دعاوی است. او گاه به گاه اطلاعاتی به ما داده است که مفید واقع شده اند ولی همچنین بعضی اطلاعاتی که بیشتر جنبه های موهومی داشته است. کاملاً روشن است که او تماسهائی با ساواک دارد. مردی نیست که شایسته پرورش باشد ولی در عین حال نباید او را نادیده گرفت. به آسانی رام و متقاعد می شود و گاهی حتی تلفنی به من در دفترم اطلاعاتی داده است. اشخاصی مثل او در بعضی موارد می توانند سودمند باشند.

او مجرد است.

عبدالحسین اعتبار : هنوز هم دارای جاه طلبی های سیاسی است ولی با دار و دسته کنونی جور درنمی آید. او از وزرای سابق است و ارتباطات خوبی یا سیاستمداران گارد قدیم (سیاستمداران استخوان دارم) دارد و بیشتر به علت ریاست کمیته ایران همبستگی با آفریقا و آسیا که اکنون در حالت نیمه تعطیل است با بعضی از عناصر لیبرال ارتباطی دارد و او ظاهرا دسترسی آسانی به نخست وزیر دارد. وی در مکالمه بسیار جذاب است و دارای املاک بسیار فرح بخشی در چمدار به فاصله یکساعت راه از تهران است. او مردی است که برای ملاقات با دیگران و با مردم می تواند منشأ کمک باشد. او همچنین یکی از آن عده معدود سیاستمدارانی است که در تهران باقی مانده است که معتقدند سفارت آمریکا می تواند به پیشبرد اقبال سیاسی آنها کمک کند. اعتبار بسیار ثروتمند است و گاه به گاه این اندیشه را در سر

ص: 367

می پروراند که به آلمان کوچ کند. نخستین همسر او آلمانی بوده است و دختر او در آلمان ازدواج کرده است و دشمنان او مدعی هستند که در زمانی که یک شرکت آلمانی در دوران وزارت او قرار داد تلفنی به دست آورد، او پول زیادی در آلمان صاحب شد. ما او را مصاحب خوش آیندی یافته ایم که گاه به گاه اطلاعاتی همراه دارد ولی وزنه این اطلاعات چندان سنگین نیست.

حسین فرهودی: اخطار: این رابط سابق که زمانی معاون وزارت کشور بود تا آن اندازه که مربوط به احراز سمتهای دولتی یا سیاسی باشد کارش ساخته است. او به دوستی با سفارت آمریکا ادامه می دهد ولی از آنجایی که دیگر با دولت ارتباطی ندارد نمی داند اوضاع از چه قرار است. او زمانی برای من بسیار سودمند بود و در آن وقت سمتی در وزارت (در یک گوشه کناری) داشت. همسر او عضو پروپاقرص باشگاهی است که در انجمن ایران و آمریکا نیز فعالیت دارد. تنها به فارسی صحبت می کند و یک رابط پرباری نیست.

خداداد فرمانفرماییان: وی علیرغم خوش مشربی و پر سروصدائی و انرژی حیاتی، مردی است که دچار دردسرهای عمیقی است و این مایه افتخار اوست. او خود را یک تصمیم گیرنده بشمار می آورد (و این اصلاحی است که او گاهی به کار می برد) ولی او به طور دردناکی از محدودیتهای سیستم آگاهی دارد.

زخمهای معده او نه تنها در نتیجه فشار کار است، بلکه احتمالاً نتیجه عدم تطبیق اساسی او با سیستم کنونی است. همان طوری که ما قبلاً در جای دیگر گفته ایم خداداد فرمانفرمائیان (وی دیگر خوشش نمی آید از اینکه او را «جو» خطاب کنیم) احتمالاً اگر تغییرات مهم سیاسی در کشور رخ دهد به آن بالا بالاها خواهد رسید زیرا دانش او درباره امور بانکهای مرکزی در هر کابینه ای اهمیت دارد. علیرغم درخشندگی های گاه به گاه او من به تدریج سطح روشنفکری خداداد را پائین تر تشخیص می دهم. او ممکن است اشاره فرحبخشی بکند که در یک بحث به مراحل دور و درازی برسد، ولی در واقع حرف زیادی برای زدن ندارد.

در دو فقره سخنرانی که او درباره مسائل اقتصادی در انجمن ایران و آمریکا ایراد کرد این ضرب المثل مناسب را به خاطر می آورد که «اگر خاموش می ماندی مردم همچنان ترا به عنوان یک فیلسوف تلقی می کردند» (تا مرد سخن نگفته باشد - عیب و هنرش نهفته باشد - م) در حالی که ارزیابی او ممکن است دستخوش اغراق باشد، وی درخشان و دوست منش و خوش آیند برای مصاحبه و گاهی دارای اطلاعات و نظرات ضد و نقیض درباره آمریکاست.

شاهرخ فیروز: اخطار: این مرد را باید در یک فاصله معینی قرار داد زیرا وی یک سیاستباز آماتور مآب است و به آسانی می تواند حرفهای شما (با دیگران) را در کوشش به مهم جلوه دادن خود تحریف کند.

او اساسا یک طرفدار جناح مخالف است، ولی اهل جبهه ملی نیست. ممکن است به دلیل اعتقادات دمکراتیک برای او ارزش قائل شد ولی البته نه به خاطر قضاوتهایش. به پیشنهاد آقای تاچر، چاکرا سیاس جدولی از پیش گوییها و اشارات سیاسی او که در مدت زمان معینی به ما داده است، تنظیم کرده است و می توان آن را در پرونده بیوگرافی او یافت و در این جدول نشان داده می شود که او اغلب اشتباه کرده است، تا اینکه صحیح تشخیص داده باشد.

منوچهر گنجی: لاری هاول او را بسیار بهتر از همه می شناسد و در واقع تصور می کند که گنجی اخیرا در محافل آمریکایی اینجا بیش از آنچه معمول است در معرض دید قرار گرفته است. از تماسهای من با او وهم چنین با مطالعه بعضی از آثار و نوشته های او، من به این نظر متمایل شده ام که گنجی دارای

ص: 368

جاه طلبیهای سیاسی است. به هر صورت وی به عنوان رئیس بخش روابط بین المللی دانشگاه، میدانی برای فعالیتهای سیاسی دارد. او با شاهدخت اشرف، در ارتباط با حقوق بشر سفرهایی انجام می دهد و شاید به دارو دسته اشرف رهنما، وکیل، که بر روی حقوق آفریقا و آسیا و ضد آپارتاید و غیره تاکید می کند تعلق دارد، در جریان بحثی در خانه من با شب استون (از بنیاد فورد) درباره ویتنام، زمانی به مرحله ای رسیدیم که در آن گنجی اعتراف کرد که ایالات متحده در مورد چیزی حق دارد که در آن لحظه از او پرسیدم که چرا دولت ایران نمی تواند این حرف را صریحا بزند. پاسخ او جالب بود. او گفت «دانشجویان من هنوز به اینکه ما اکنون واقعا مستقل هستیم شکاکند، ولی آنها با فتح بابهائی به سوی شرق شیفته شده اند و اگر ما طرف ایالات متحده را بگیریم، حتی درباره مسئله ای که ما همه می دانیم که حق با ایالات متحده است، این امر همه کارها را خراب خواهد کرد.» سیروس غنی: یکی از سودمندترین و مولدترین رابطینی که ما در تهران داشته ایم و همچنین یک دوست خوب می باشد، ولی بایستی نقاط کور او را نیز در نظر داشت. او از لحاظ اینکه در ارزشهای ما سهیم است و دانش عمیق و واقعا دائره المعارفی و علاقه به ایالات متحده دارد «طرفدار آمریکاست.» ولی او همچنین یک ملی گرای لیبرال می باشد و اهمیتی نخواهد داد از اینکه ایالات متحده دستخوش تحقیر شود. نه تنها فقط در ویتنام بلکه همچنین در خاورمیانه، سیروس یک مکالمه گر واقعی است در بهترین مفهوم این کلمه، و دارای ذخیره ای از اطلاعات درباره ایران است. او همچنین یک نوع مبادله گر اطلاعاتی است. بدین معنی که او همیشه در جستجوی اطلاعات درونی است و بدون شک آنرا به دیگران منتقل می کند بنابراین او از مرحله معینی بیشتر نمی تواند مورد اعتماد واقع شود. از سوی دیگر او به سرعت از اشخاصی که «خط را به من می دهند» خسته می شود ما در اینکه در محدوده مرزهای معینی واقع شویم دشواری نداشته ایم، ولی او چنان باهوش است که می تواند از چند قطعه اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف داستانی به هم ببافد. اینجا همچنین فرصت آن به دست آمده است که ارزیابی قبلی خود را که درباره شهامت جسمی او داده بودم تصحیح کنم. این ارزیابی اشتباه بود. سیروس بدون شک دارای شهامت اخلاقی است، ولی اساسا یک ناظر بوده و در صحنه سیاسی یک واسطه است. روزی ممکن است برسد که او در شکل دادن یک ائتلاف ملی مؤثر واقع شود، او بدون شک همه کس را می شناسد و به عنوان یک مرد با حسن نیت مورد احترام است. او دارای قدرت حافظه فوق العاده ای است، بیش از هر کسی که من تاکنون شناخته ام. لکنت زبان او بدون شک در نتیجه عقده پدر و فرزندی است، زیرا او پدر خود را به حد پرستش دوست داشت ولی ظاهرا از طرف پدر مورد سهل انگاری قرار گرفته بود. لکنت زبان او هنگامی که درباره پدرش صحبت می کند شدیدتر می شود.

سناتور محمد حجازی: این پیرمرد دوست داشتنی که به علت موقعیت وسیعی که از لحاظ رمانهای مشهور خود داشته بود، از طریق اکثریت به سنا راه یافته است، اساساً یک مرد غیر سیاسی است. پس از آنکه او مباهات می کرد که مافوق سیاستهای حزبی قرار گرفته است (و حزب ایران نوین و دولت را به طور خصوصی مورد انتقاد شریرانه قرار می داد)، در اینکه او نه تنها وادار به الحاق به حزب ایران نوین شده عملاً به رهبری فراکسیون حزب ایران نوین در مجلس سنا انتخاب شد، یک نوع طنزی وجود دارد. بحث سیاسی با او جنبه بسیار محدود دارد. او هنوز هم داستان می نویسد، ولی این داستانها به سبک قدیم ولی خوشایند است. پرورش او برای مقاصد سیاسی ارزشی ندارد ولی مرد تو دل برویی است و با ما کاملاً

ص: 369

مناسبات دوستانه دارد. همسر او معلول است ولی آنها خوششان می آید از اینکه کارکنان سفارت را به چای دعوت کنند.

داریوش همایون: من با داریوش مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر و در ارتباط با به راه انداختن روزنامه آیندگان به توسط او داشته ام. هرچند او زمینه های جبهه ملی دارد ولی بایستی سوابق دست راستی او را به خاطر داشت. همایون از خط سیاست خارجی «مستقل» بسیار خشنود است و در عین حال کاملاً متقاعد است که شاه در ترسش از گرایش اعراب به سرزمینهای عرب زبان ایران کاملاً حق دارد. از سوی دیگر او یک لیبرال است. او همچنین بسیار مطلب خوانده، با وجدان و باهوش و نویسنده ای زبردست (از نقطه نظر معیارهای ایران) است. به عنوان رئیس سندیکای روزنامه نگاران وی ممکن است که در عین حال نفوذ فزاینده ای داشته باشد. همایون که تحصیل کرده آمریکا است (در هاروارد و در پی بورسی که به توسط بیل میلر برای او فراهم شده بود) علاقمند به حفظ تماس با ما می باشد. من معتقدم که او بسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک هم صحبت بسیار جالبی است. جبهه ملی یعنی آنچه که از این جبهه باقی مانده نسبت به او اعتقاد ندارد و او را اپورتونیست و فرصت طلب تلقی می کند ولی به عقیده من او یک فرد واقعگرا است و می کوشد پیام خود را در محدوده آنچه که اجازه می دهد که پیامی رسانده شود، برساند.

عزالدین کاظمی: رئیس شعبه حقوقی و قراردادهای وزارتخارجه دارای زمینه جبهه ملی است و مدتی از خدمت معلق شده بود ولی مجددا به خدمت فراخوانده شد و اکنون دارای موقعیت خوبی است که بیشتر مرهون ظرفیت زیاد کاری او و درک موارد حقوقی است. او در پشت صحنه برای محدود کردن اجرای قرارداد مربوط به وضع حقوقی ما تا اندازه ممکن کار کرده است و اخیرا در یک مورد برای متقاعد کردن دیگران (در وزارت دادگستری) که می خواهند حتی محدودتر باشند به نفع ما کار کرده است. او به هر حال مردی است که می توان با وی حرف زد. تا زمانی که در سمت کنونی است، می تواند در موارد مصونیت، مشروط بر اینکه جلب توجه وسیعی نکنند، به ما کمک کند. او خود به نحو نحوست باری گفته است که اگر یک مورد واقعا مهم، پیش آید، مقامات ایرانی اصرار خواهند ورزید که مرد نظامی مورد بحث آمریکایی را بازداشت کرده و علیرغم وضع مصونیت او، از او بازپرسی کنند، از این جهت که مجوز قانونی این وضع مصونیت از نظر حقوقدانان ایران متزلزل است، ما ممکن است ناگزیر شویم برای اینکه مردی مانند کاظمی را در یک چنین موردی با خود هماهنگ کنیم، کوشش بسیاری به خرج دهیم.

سناتور پرویز کاظمی: اخطار: دماغ او هنوز هم از لحاظ اینکه به ریاست انجمن ایران و آمریکا انتخاب نشده سوخته است و لیکن او در یک رأی گیری مخفی شکست خورده است تنها چیزی که هست، او به رأی گیری مخفی اعتقاد ندارد. من از محمود ضیایی کسب اطلاع کردم که او اغلب اوقات و به مدت طولانی بعد از اینکه دیگران پی بردند که او مجالی برای کسب و افتخار ویژه ای ندارد، از لحاظ اصرار بر روی خود، موی دماغ این و آن می شود. او یک ضد کمونیست حرفه ای است و اگر به او بستگی داشت رنگ سیاسی افراطی به انجمن ایران و آمریکا می داد. معذالک او دارای حسن نیت است و باید گاه به گاه از او تعبیر و تعریف کرد. او همچنین از اینکه برای کارهای دفتر حقوقی خود به دوستان آمریکایی خویش مراجعه کرده احساس پشیمانی می کند. در مجموع مرد بیزار کننده ای تلقی می شود.

جمشید خبیر: اخطار: بحث درباره مسائل جدی با جمشید که در درجه اول و آخر یک درباری است،

ص: 370

فایده ای ندارد. همسر او مارینا یک کاریکاتور است. آنها زیاد به ضیافتهای این و آن می روند ولی هرگز برای من روشن نشده است که چرا کسی نمی خواهد آنها را پرورش دهد. ضیافت مشهور آنها در سال 1967 از لحاظ این واقعیت متمایز شد که نیمی از مهمانان آنها دچار مسمومیت حاد شده بودند، ظاهرا بدین علت که یک مسلمان مؤمن در میان کارمندان خانوادگی آنها از شادی در یک روز عزا چندان دل خوشی نداشت. خیلی بد شد که خانم خبیر ظاهراً از این مسمومیت جان سالم بدر برد. همسر من و من به علت تلفظ آلمانی زبان انگلیسی (و همچنین آلمانی) لقب آلمانی «لاندپلاگ» به او داده ایم ولی او یک قلب طلائی دارد.

محسن خواجه نوری: محمود ضیائی یک زمانی او را به نحوی شایسته هر چند اندکی تیز و تند به داستان معرفی درباره ملانصرالدین تصویر کرد بدین معنی که ملا روزی به عنوان مزاح به مردم گفت که در آن طرف شهر سکه های طلا پخش می کنند. هنگامی که مردم شروع به دویدن به آن سو کردند، ملانصرالدین ناگهان تصمیم گرفت که خود نیز به آن سو بدود «زیرا ممکن بود داستان واقعیت داشته باشد.» خواجه نوری نمی توانست به عنوان یک معتقد متقاعد شده در حزب ایران نوین باشد. او سابقه ای بسیار طولانی در کوشش برای ایجاد پلهایی به سوی جبهه ملی دارد و هنوز هم مصدق را تحسین می کند.

معذالک وقتی که او در حزب پیش رفت و در فعالیتهای آن آلوده شد، اعتقادات او دستخوش تغییر گشت و تاکنون او شاید متقاعد کننده ترین رابطی باشد که ما داشته ایم که می تواند براساس فعالیت خود و تجربیاتش نشان بدهد که حزب ایران نوین دارای نیروی حیاتی از خود بوده و در کشور ریشه می دواند. در حالی که مقداری و تا اندازه ای بی مزگی در پیام او وجود دارد، او مردی با حسن نیت است و می تواند سودمند واقع شود. او اساسا یک مرد باهوشی نیست، ولی به تدریج دارد یک سیاستمدار با تجربه ای می شود. به عنوان رهبر اکثریت در مجلس، او یکی از پنج نفر مهم در حزب است و باید پرورش داده شود.

همسر او فرانسه را ترجیح می دهد و از طرفداران پر و پا قرص یوگا است و همیشه به طور مبهم ناراضی به نظر می آید.

عطاءاللّه خسروانی: به عنوان وزیر کار و دبیر کل حزب ایران نوین او مردی است که ما باید او را خوب بشناسیم ولی شناختن خوب او دشوار است. او انگلیسی تکلم نمی کند ولی فرانسه او به اندازه کافی خوب است. او یک کارشناس مبتذلات است. درک آنچه که او می گوید بسیار دشوار است زیرا خوشش نمی آید از اینکه وارد مباحث ویژه شود، گرچه او مورد تنفر وسیع قرار گرفته، معذالک کسی است که باید پرورشش داد و من امیدوارم که لاری به دیدار از او ادامه داده تا رابطه را هم چنان گرم نگهدارد. خسروانی البته به سفارت فرانسه نزدیک است (همسر او فرانسوی است) و من این احساس را دارم که فرانسویها از طریق او و ستوده اطلاعات درونی بیشتری از اکثریت اعضای کابینه طرفدار آمریکا به دست می آورند تا ما.

فریدون مهدوی: او به مرور به طور محسوسی کمتر رادیکال شده است و در حالی که اساسا (درباره مسائل مربوط به قانون اساسی) در جبهه مخالف قرار گرفته است، اکنون می توان با او درباره سیاست کنونی بر یک اساس معقولانه تر صحبت کرد. یک بار او به من گفت که اگر شاه به قتل برسد. او بلافاصله به دانشگاه خواهد شتافت و در آنجا خواهد توانست بر هسته ای از محرکین جبهه ملی حساب کند، که صدها دانشجو را به حرکت در خواهد آورد و اینها به نوبه خود به بازار شتافته و جمعیتهای بزرگتری را برای کسب آزادی و برای پیشدستی بر کمونیستها که بدون شک دست به تظاهرات خواهند زد به تظاهرات

ص: 371

خواهد کشاند. اخیرا به نظر می آید که پذیرفته است که رژیم در جهت آزادی بیشتری تحول پیدا کرده است و چنان با کار خود دلبستگی پیدا کرده است و چنان تحت تأثیر پیشرفت اقتصادی کشور قرار گرفته که دیگر وقتی برای سیاست ندارد. البته به استثنای اینکه به عنوان یک ناظر تیزبینی باقی بماند. او یک رابط سودمند و باهوشی است و نسبت به ما دوست خوبی به شمار می آید.

جواد منصور: من یک گزارش بیوگرافی جداگانه ای در مورد او تنظیم کرده ام.

سناتور احمد متین دفتری: اکنون که هم تام گرین (که من می خواستم او را به وی محول) و هم من عازم هستم، او نیازمند قربانی دیگری در بخش سیاسی خواهد بود. متین دفتری که جذب جاه طلبی خود برای ریاست اتحادیه بین المجالس شده است، در مقابل هیچ عاملی در برابر نامزدی خود نخواهد ایستاد. او در انجمن ایران و آمریکا فعالیت داشته و کمکهای زیادی کرده است از نظر موقعیت شناخته شده خود به عنوان نخست وزیر و وزیر دادگستری سابق نباید نادیده گرفته شود. هر چند او یک حقوقدان است معذالک ممکن است در امور حقوقی بسیار سطحی قضاوت کند و اخیرا درباره مسائل بین المللی موضعگیریهایی کرده و ظاهرا هدف آنها جلب توجه پیروان بی طرفی بوده است معذالک او اساسا غربگرا است. من درباره گزارش وارن و همچنین در مورد مسائل دیگر تبادل نظر طولانی با او داشته ام (او معتقد به وقوع توطئه است و مدت زمانی مقالات فرانسوی را در این باره جمع آوری می کردم. تملق کلید قلب او است، او به علت ابتلا به سرطان به دنبال معالجه با اشعه کبالت بوده است. او معتقد است که از مهلکه جان به در برده، ولی ظاهرا وزن زیادی را از دست داده است.

مصطفی مصباح زاده: اخطار: من مدت زیادی را با مصباح زاده گذرانده ام و او را بسیار مؤدب و علاقمند به خوشایند بودن و هم صحبتی جالب یافته ام ولی به عنوان یک نماینده مجلس و ناشر روزنامه ناراحت کننده بود از اینکه تشخیص بدهیم که نمی توان با او درباره آنچه که در مجلس روی می دهد صحبت کرد (او هرگز در جلسات مجلس حضور پیدا نمی کرد) و همچنین درباره مضمون سرمقاله روزنامه خود نیز (که او بر آن نظارت نداشت) نمی توانستیم صحبت کنیم چیزی که برای بحث درباره آن علاقه داشت نهضت رستاخیز ملی بود، مطلبی بیزار کننده و غیر مهم. مع ذالک هر کسی که می خواهد راه دل او را پیدا کند باید این امر را تحمل کند. نمی دانم که چنین کاری ارزش دارد یا خیر. کارکنان پائین تر نشریات کیهان تا اندازه ای که این سیاست به وسیله کارمندان دولت تعیین نشود، گیرندگان تصمیمات سیاسی هستند.

محی الدین نبوی: او خوشایندترین و مولدترین رابط من در وزارت امور خارجه بوده است. ابتدا، دوایت دیکنسون از اعضای هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد او را به من معرفی کرد، زیرا وی را در اداره چهارم سیاسی بسیار سودمند یافته است. نبوی از همان آغاز نسبت به همان چیزهایی که ما علاقه مند بوده ایم، علاقه مند بوده است. او غرب گرا است و بدین مفهوم او معتقد به عوامفریبی در سازمان ملل متحد نیست. او یک روز در سال 1965 محرمانه به من گفت که وکیل نماینده ایران در سازمان ملل متحد در امتناع از پذیرفتن چین کمونیست (از لحاظ اخلاقی هر چند نه از لحاظ فنی) دستورات را نقص کرده است. نبوی در دانشگاه تهران درس حقوق (یا روابط بین المللی) می دهد. زبانی که او ترجیح می دهد فرانسه است. او «مردی است که با او می توان صحبت کرد» ولی در دفترش و به طور غیر رسمی. در نظر اول انسان او را کمتر از آنچه هست ارزیابی می کند ولی من تصور می کنم که او فراتر خواهد رفت متأسفانه به

ص: 372

نظر می رسد که وی بر روی زندگی دانشگاهی خویش در طی جریان سال تحصیلی 67-68 بیشتر تاکید می کند ولی ما باید بکوشیم تا تماس را با او قطع نکنیم. او مرد باهوش و با نزاکتی است.

احسان نراقی: رئیس مؤسسه پژوهشهای اجتماعی که به صورت یک عامل سیاسی درآمده است.

حکومت (نه تنها ساواک) بلکه همچنین سازمان برنامه از خدمات او استفاده می کند و او در بسیاری از مسائل اساسی که در کابینه مورد بحث است شرکت دارد. تجربیات ما با او در بحث درباره فرار مغزها نومیدکننده بوده است، زیرا تاکید او ظاهرا بر تجزیه و تحلیل این مسئله بوده است، تا علاج آن (وی مؤلف گزارش یونسکو درباره فرار مغزها است که قبل از آنکه نوشته شده باشد به مطبوعات درز کرده است). وی همچنین آنقدر به انتشار کتابش در این باره علاقمند بوده است که گویی نکات اصلی نظر خود را برای ایجاد یک هیجان عمومی دیگری، فعلاً برای خود محفوظ می دارد (کتاب او به وسیله مؤسسه انتشاراتی گالیمار در پاریس منتشر خواهد شد). نراقی که زبان فرانسه را ترجیح می دهد یک هم صحبت جالبی است و ظاهر پریشان او استتارکننده مغزی است که هم منظم است و هم مجهز به قدرت تخیل. به عقیده من او یک «عامل ساواک» نیست ولی کاملاً طبیعی است که نمی تواند محرمانه بودن را حفظ کند، زیرا وی مدیون وفاداری ویژه به ما نیست. او کسی است که باید پرورش داده شود.

مهدی پیراسته: رجوع شود به گزارش بیوگرافی راجع به او که در زمانی که او رئیس انجمن ایران و آمریکا بود، تهیه شده است، وی یکی از سیاستمداران معدود ایرانی است که آرزوی نخست وزیر شدن را دارد و معتقد است که سفارت آمریکا می تواند به او کمک کند تا او این سمت را به دست آورد. پیراسته در عین حالی که به علت تمجید فراوان از خود، تا آن اندازه ای که وقت را تلف کند، خسته کننده است، مردی است که او را باید به حساب آورد. او دارای ارتباطات وسیع سیاسی است و می تواند کارها را روبراه کند.

دسترسی به شاه دارد و حتی (پس از چند فقره آغاز دردناک) در سمت سفیر ایران به عراق کارهای برجسته ای انجام داد. نسبت ایالات متحده تمایلات مساعدی دارد. لااقل تا زمانی که هنوز معتقد است که ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازی می دهیم.

حسین پیرنیا: من در درباره این مرد یک گزارش بیوگرافی مفصل تهیه کرده ام. او چندان اهمیت ندارد، ولی به عنوان یک پدیده فوق العاده غیر عادی در حیاط علمی و دانشگاهی ایران و مردی که شهامت اعتقادات خود را دارد ارزش آن را دارد که گاه به گاه طرف صحبت قرار گیرد. وی همچنین درباره همکاران خودش در دانشگاه با صراحت و رک صحبت می کند.

امین غنی: نماینده مجلس از سبزوار از جانب حزب ایران نوین. اخطار: غنی ها مردم جذابی هستند و با شخصیت و خوب می رقصند و میزبانان خوبی هستند، خوب می پوشند و هم صحبتهای خوشایندی ولی به عنوان رابطین سیاسی، آنها را کاملاً بی فایده تشخیص دادیم. امین غنی از قرار معلوم کار و کسب هایی در سبزوار دارد. اینکه او چگونه برای یک بار دیگر انتخاب شد، جزو اسرار است، شاید تنها به دین علت که با همه کنار می آید و هرگز ایجاد دردسر نمی کند. من شک دارم از اینکه او جریان کار مجلس را تعقیب کند.

هوشنگ رام: رجوع شود به گزارش مفصل بیوگرافی که من در تاریخ می 1967 تهیه کرده ام.

دکتر محمد علی رشتی: او از اینکه هنوز به درجه وزارت در کابینه نرسیده به شدت سرخورده است.

معذالک یک کارمند وفادار حزب ایران نوین است و او شاید از باهوش ترین اعضاء حزب باشد که در عین

ص: 373

حال نسبت به آن اندکی شکاف است. با توجه به زمینه طولانی او در ایالات متحده (با صدای آمریکا، و سازمان ملل متحد) و همسر آمریکایی، او به هیچ وجه بی میل نیست که با آمریکاییها مراوده داشته باشد و بایستی پرورده شود، او مرد خوب و با نزاکت و پر کار و باهوشی است ولی اندکی کهنه و فرسوده است. او از طریق طیف سیاسی و دوره های دو هفته ای تماسهای خود را برقرار می کند. در این دوره ها سیروس غنی نیز شرکت داشت تا اینکه وی از ندبه هائی که طالبان سرخورده پست و مقام سر می دادند، بیزار شد.

جهانشاه صالح: تنها در مورد یک چیز است که می توان با جهانشاه به تفصیل صحبت کرد و آن خود صالح است («من» او حد و حصری ندارد) معذالک و در بسیاری از جهات مؤثر است. او مردم را این طرف و آن طرف می کشاند ولی کارها را رو به راه می کند. او هیچ ترسی از اینکه عده ای را دشمن خود سازد ندارد و این امر در ایران از جهاتی انسان را تر و تازه می کند. علیرغم این واقعیت که او بود که فرزندان شهبانو را به دنیا آورد، همسر من که پزشک امراض زنانه است او را یک پزشک سطحی خطرناک تشخیص می دهد، عیب کار صالح این است که او بیش از اندازه مقید است. مثلاً او دعوتهای به شام را برای یک شب از چندین محل می پذیرد و آنگاه یا همسر خود را به نمایندگی خود می فرستد و یا اینکه حضور خود را طبق حالت روحی خود در چندین جا تقسیم می کند. اخیرا معلوم شده است که بین صالح و علم خصومتهایی وجوددارد. من پول خود را به نفع علم قمار خواهم کرد.

سناتور سید محمد سجادی: او توسط سناتور حجازی به عنوان بانفوذترین عضو سنا به من معرفی شد، هر چند این توصیف ممکن است اغراق آمیز باشد مع ذلک او یقینا مرد مطلعی است و ناظر دقیقی در صحنه سیاسی. وی فرانسه تکلم می کند، و بایستی پرورش یابد (... او را می شناسد).

همایون صنعتی: من اخیرا گزارش بیوگرافیک مفصلی درباره او تهیه کرده ام از آنجایی که او از شرکت در ضیافتها خوشش نمی آید شناختن او دشوار است.

منوچهر شاهقلی: اخطار: ما شاهقلی ها را به علت دوستی نزدیک الیزابت با همسر دانمارکی شاهقلی که شاید برجسته ترین متخصص بیهوشی ایران باشد، به خوبی می شناسیم. ولی خود وزیر مردی است بیهوده، چشمان مات و محو او که یک پدیده فوق العاده است و با نگاه به چشمان او یک احساس مات به انسان دست می دهد و همین پدیده شخص او را توصیف می کند. به نظر نمی رسد که علاقه ای به سیاست داشته باشد، ولی حتی هنگامی که درباره پزشکی صحبت می کند، اغلب مکالمه را به جوابهای مختصر بسنده می کند. او به اندازه کافی رفتار دوستانه دارد ولی اجتماعی نیست. او از مواردی است که نشان می دهد که تربیت آمریکایی لزوما طرفداری از آمریکا را همراه ندارد. او بهیچ وجه علاقه به سیاست او هر نوع که باشد ندارد. او دوست نزدیک هویدا است. منصور او را وارد کابینه کرد. مدیر ضعیفی است، ولی جراح پلاستیک درجه یک به شمار می رود.

جعفر شریف امامی: رئیس مجلس سنا و رئیس بنیاد پهلوی و اتاق صنایع و بازرگانی. شاید مولدترین رابط من اینجا بوده است. علیرغم این واقعیت که ما هرگز در واقع دوستی شخصی نزدیکی با یکدیگر برقرار نکردیم، او از دیدار من از او هر دو ماه یک مرتبه استقبال می کرد و این دیدارها را به مرور اوضاع می پرداخت و در جریان آن او بسیار استقبال کننده و با اطلاع بود. مادر موضوع سر و صورت دادن به مسئله نیابت سلطنت از نزدیک با یکدیگر کار کردیم و طی آن او نقش مهمی داشت. او در نظریات خود درباره شخصیتهای سیاسی بسیار صریح بود و در بعضی موارد مثلاً در مورد به دست آوردن یک نسخه از

ص: 374

ترجمه انگلیسی کتاب شاه قبل از انتشار برای اینکه به ما کمک کند از حد خود فراتر رفت. من گمان می کنم علت اساسی اینکه چرا او اینقدر صمیمی و کمک کننده نسبت به من بود، این است که او سوءظن داشت از اینکه ایالات متحده او را به نحو غیر شایسته ای طرفدار شوروی تلقی می کرد و البته به عقیده من اشتباه بود و این به علت اقدامی بود که او در مورد پیمان عدم تعرض با شوروی هنگامی که نخست وزیر بود به عمل آورده بود. او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان بدهد که می خواهد با ایالات متحده همکاری کند و او می تواند در این مورد سودمند باشد.

مهدی شیبانی: معاون نخست وزیر در کابینه علم. او هنوز از مناسبات نزدیک با علم برخوردار است و در این رابطه ممکن است سودمند واقع شود، ولی مهدی (که او را دوستان ایرانی او مهدی موس یا مهدی موش می گویند) اساسا یک مرد با وزنه سبکی است. پذیرائی او پر از اسراف و تبذیر است ولی حرف گفتنی ندارد هر چند بسیار طرفدار آمریکا است.

محمود ضیایی: از سه سال از چهار سالی که ما در ایران بودیم. او نزدیکترین دوست، و منبع فناناپذیر به صورتهای فرحبخشی درباره طرز فکر ایرانی و محیط دخلی سیاست ایران بوده است. اگر بر روی دوستی بین ما دو تا پرده ای از دود افکنده شده است (که مورد پذیرش قرار نگرفت ولی در عین حال نمی توان آنرا نادیده گرفت) به علت تند و تیزی گاه به گاه خانم ضیائی بوده است، که جذب جاه طلبی خود شده تمایل به ریا و خدمت به شخص خود دارد، به ویژه هنگامی که اصرار دارد که «کاملاً صاف و پوست کنده صحبت کند.» محمود متأسفانه کاملاً تحت تسلط او قرار دارد او حساس، سخاوتمند و اندیشمند و پژوهشگر و از خود انتقاد کننده است که می تواند کشور خود را به اندازه کافی از نظر عینیت تحت توجه قرار دهد. البته این بدان معنی است که او می تواند درباره اوضاع کشور خود نظر انتقادی داشته باشد (که معمولاً موجب ناخوشایندی همسرش می شود) و او لطیفه هایی درباره زندگی سیاسی ایران برای ما نقل کرده است که برای درک سیستم سیاسی کشور برای ما بسیار پر ارزش بوده است. او فراماسیون است، ولی دوست ندارد در این باره صحبت کند. او همچنین شخصی است که هرگاه و هر جا که مورد لزوم باشد وقت خود را سخاوتمندانه در اختیار می گذارد و اغلب با من نشسته و دُرُست چیزهایی که من لازم به دانستن داشتم بحث کرده است. ما نسبت به او ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم این قدر درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم.

لیست رابطین ال - دبلیو - سماکیس

سند شماره (2) تاریخ : 26 آوریل 1969 - 6 اردیبهشت 1348 سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان لیست رابطین ال - دبلیو - سماکیس 1- سناتور محمد حجازی: یک مرد مسن و مهربان که بیشتر به سفر و ادبیات علاقمند است تا سیاست.

وی یک همدم خوش برخورد است و از موضوعات سیاسی به طور زیاد آگاهی ندارد. مدت زیادی است که او با مأموران آشنایی دارد و خواستار دوستی با آنها است. او حضور خودش را در مجلس سنا به طور زیادی مدیون دوستیش با رئیس مجلس شریف امامی می داند، اما این احتمال وجود ندارد که شریف امامی او را مورد اعتماد خودش بداند. او همدم خیلی مطبوعی است و در مهمانیهای خیلی بزرگ به خوبی

ص: 375

همراهی می کند. سفارت بایستی گاه به گاه با او در تماس باشد. اگر نه به خاطر دلایل دیگر، بلکه به این دلیل که او به طور زیادی مایل به همکاری با آمریکا است. شماره تلفن 83441.

2- سناتور سید محمد سجادی معاون مجلس سنا: یک چهره قدیمی که به خوبی در مؤسسات معاصر ایران جاگیری کرده است. او بیشتر از سیاستهای دولت انتقاد می کند مخصوصا آنهایی که در ایران امروز بر سرکارند و ممکن است تمایل به انحراف در مورد امتیازات ویژه و سودها داشته باشند. او از تجدید صورتحساب شهری اخیر خیلی انتقاد می کرد و در طول این 3 سال که او را می شناسم، کوشش کرده که جلوی بیشتر مالیاتهای قانونی را که دولت پیشنهاد کرده بگیرد. سجادی به اندازه دیگر سناتورها در مورد موضوعات سیاست آگاهی دارد،اما فقط در موارد نادری، او را آینده نگر یافتم. او در مورد آنچه می گوید خیلی محتاط است و ترجیح می دهد که از بحث در موضوعهای حساس دوری کند. مع هذا، اگر کسی بتواند اطمینان او را جلب کند، او منبع خیلی عالی از اطلاعات مربوط به صحبتهائی که در پشت صحنه می شود، می باشد. سجادی خیلی کم انگلیسی صحبت می کند ولی تسلط خوبی به زبان فرانسه دارد.

شماره تلفن 81418.

3- سناتور (خانم) مهرانگیز منوچهریان: (با دکتر حسینی، یک وکیل و زبان شناس که انگلیسی را به خوبی صحبت می کند ازدواج کرده) وی یک وکیل است و در طرح ریزی برنامه فعالیتهای خانوادگی خیلی فعال می باشد. او گاهی منبع اطلاعاتی عالی در مورد امور مربوط به زنان بوده است. اما در مورد پیشرفتهای مهم تر سیاسی در ایران خیلی مناسب نیست. او خیلی به سفارت علاقمند است و برای یک فردی که فارسی صحبت می کند مشکل نیست که با او تماس برقرار کند. شماره تلفن 33453.

4- سناتور محمد سعیدی: یکی از مفیدترین و سازنده ترین رابطین من بوده است. به عنوان منشی کمیته دائمی، اجرائی مجلس سنا، از وقایع پشت صحنه مربوط به موضوعاتی که می خواهد در مجلس سنا مورد بحث قرار گیرد، به خوبی آگاهی دارد. او به رئیس مجلس، شریف امامی، خیلی نزدیک است و از قرار معلوم سعیدی مورد اعتماد شریف امامی هم هست. سعیدی در مورد امور مربوط به اصلاحات سیاسی محلی، مخصوصاً در مورد پیشرفتهای حزب ایران نوین و حزب مردم، یک منبع اطلاعاتی بوده است. او بیشتر علاقمند به امور خارجی است و مع هذا همیشه خود را برای شنیدن پیشرفتهای سیاست خارجی ایران آماده نگه می دارد. او در موارد متعددی اطلاعات جالبی در زمینه روابط ایران - اعراب داده است و نقطه نظرهائی در مورد طرز تفکر افراد بلند پایه مملکتی، در زمینه اموری شامل روابط ایران و آمریکا، ارائه داده است. سعیدی مذاکرات آرام و خصوصی را در جایی که موضوعات، مستقل مطرح شوند، ترجیح می دهد که به منزلش تلفن شود تابه محل کارش. خانم سعیدی عضو مجلس است. با وجود اینکه در امور مربوط به احزاب جدید ایران آگاهی خوبی ندارد، مع هذا می تواند در زمینه کامل کردن اطلاعاتی که نقدا در دسترس است کمک کند، وی به خصوص در تشخیص شخصیتها و برخورد عقاید در مجلس مفید است. خانم سعیدی یک شاعره است و خیلی خوب فرانسه صحبت می کند اما انگلیسیش در حداقل است.

اما سناتور سعیدی انگلیسی را هم به روانی زبان فرانسه صحبت می کند.

5 - آقای علی آبتین: کارمند اداری مجلس سنا است، منبع اطلاعاتی با ارزش در مورد کار هر روز مجلس سنا می باشد، و شخصا تمام سناتورها را می شناسد. مهمتر از همه اینکه او یک «حیوان سیاسی» است که از وضع جاری و در مورد موضوعات خارجی و محلی آگاه است. او محرم اکثر شایعات سیاسی

ص: 376

روزمره در مجلس سنا است و مخصوصا در حل و فصل درگیریها و مخالفتهای بین سناتورها و دیگر مقامات دولتی، مورد قبول می باشد. آبتین در رابطه با اطلاعات و کمک، بسیار همکاری می کند و تقریبا همیشه در اداره اش قابل دسترس ماست او انگلیسی صحبت نمی کند اما به زبان فرانسه تسلط دارد. شماره تلفن 64851.

6- دکتر حمید کفائی: نماینده مشهد در مجلس و عضو کمیته روابط خارجی است، علاقمند به تماس با مأموران سفارت آمریکاست. او از افکار مربوط به موضوع سیاستهای خارجی در مجلس آگاهی دارد، اما به نظر نمی رسد که به هسته مرکزی و افراد سطح بالا که در مورد تعلیمات مربوط به سیاست خارجی اطلاع دارند دسترسی داشته باشد. به علت اینکه از یک خانواده مذهبی مشهد است در مورد اطلاعات راجع به دورنمای مذهبی ایرانیها، منبع اطلاعاتی خیلی خوبی می باشد. و در ترتیب دادن تماس با افرادی که در دولت موضوعات مذهبی را بررسی می کنند مفید بوده است. کفایی انگلیسی نمی داند اما به زبان فرانسه تسلط دارد. زنش آلمانی است و انگلیسی را خیلی سلیس صحبت می کند و به اندازه کافی فارسی می داند.

شماره تلفن 765661.

7- منوچهر کلعلی: نماینده مشهد در مجلس و تا چند وقت اخیر فرد پیشرویی در حزب ایران نوین بود.

از تحولات سیاسی محلی با اطلاع است، مخصوصاً از وضع و طبیعت حزب، اما به طور زیادی آینده نگر نیست. در سالهای اخیر، او نیروی محرکه ای در حزب ایران نوین و بعضی موارد ایدئولوگ حزب بوده است. گفته می شود جاه طلبی او باعث درگیری او با دبیر کل حزب ایران نوین - خسروانی - شده و او از سمتش به عنوان دست راست خسروانی در نوامبر 1968 استعفا داده است. از زمان درگیریش با خسروانی، کلعلی به طور آشکار منتقد حزب ایران نوین شده و در این موارد به مأموران سفارت مطالب بیشتری ارائه می کند. کلعلی انگلیسی صحبت می کند اما ترجیح می دهد که فرانسه را بکار برد که تسلط خوبی به آن دارد. خانم کلعلی فرانسوی است، انگلیسی حرف نمی زند ولی فارسی را به خوبی صحبت می کند. شماره تلفن 756062.

8 - دکتر احمد رفیعی: نماینده مجلس از رفسنجان، یک دوست قدیمی که برای اولین بار که او را قبل از انتخاب سال 1967 مجلس ملاقات کردم، در وزارت مسکن و نوسازی کار می کرد. او دوست نزدیک نهاوندی، وزیر سابق مسکن و رئیس فعلی دانشگاه پهلوی است. به خاطر همین دوستی، رفیعی اخیرا توسط نهاوندی به عنوان نماینده شخصیش در مورد موضوعهای مربوط به دانشگاه پهلوی در تهران انتخاب شد. رفیعی خودش را یک اقتصاددان با تجربه می پندارد و از مکالمات پرت وپلا در مورد اوضاع اقتصادی ایران لذت می برد. او به شدت از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد می کند و مخالف کنترل شدید سیاسی که شاه بر ایرانیها اعمال می کند، می باشد. به هر حال این احساسات هرگز از صورت حرف زدن آنطرف تر نرفته و رفیعی برای تصحیح یا انتقاد از اشتباهاتی که دولت به آن متهم شده کار کمی در مجلس، انجام داده است. او نسبتا از پیشرفتهای حزب ایران نوین با اطلاع است. اما خود را در مسائل حزبی غرق نمی کند و مایل هم نیست مسائل با اهمیت احزاب سیاسی ایران امروز را از نظر دور نگه دارد. رفیعی به اندازه کافی انگلیسی می داند و زبان آلمانی را به روانی صحبت می کند، زنش اصلاً انگلیسی حرف نمی زند. شماره تلفن 772020.

9- آقای حسام الدین رضوی: نماینده شیراز در مجلس و یکی از دوستان قدیمی من از وقتی در

ص: 377

خرمشهر و زمانی که او نماینده وزارت کار در کنسرسیوم بود، می باشد. او خیلی نزدیک به عطاءاللّه خسروانی (وزیر سابق کار) است که به طور عمده مسئول انتخاب رضوی برای این دوره مجلس می باشد.

رضوی در طول سالها مکالمات خیلی دوستانه ای با من داشته، ولی به علت وفاداریش به خسروانی، در مورد مسائل مربوط به حزب ایران نوین حق او را بیشتر از دوستی من رعایت می کند من او را منبع خیلی مفیدی در مورد اطلاعات راجع به حزب نیافته ام، رضوی مقداری انگلیسی حرف می زند، ولی بیشتر از آنچه که حرف می زند خودش را در زبان انگلیسی روان می داند. مکالمات مفید با او بایستی به زبان فارسی باشد. زنش که در وزارت آموزش عالی کار می کند در امور مربوط به زنان خیلی فعال است، و انگلیسی را به خوبی حرف می زند و یک مترجم خوبی برای همسرش است، خود رضوی دارای جاه طلبی سیاسی است و تا به حال در خطی عمل نموده که او را به طور محفوظی در رابطه با ایرانیان با نفوذی که می تواند به او کمک کنند، متصل نگه دارد. از نظر نبوغ کلاً از بهره کمی برخوردار است و مع هذا، احتمالاً بیشتر از نمایندگی مجلس پیش نخواهد رفت. شماره تلفن 48743.

10- دکتر نصراللّه سبزواری: نماینده مجلس از تهران، خیلی نزدیک به خسروانی می باشد و در مورد مسائل حزب ایران نوین، کاملاً آگاه است. قبل از انتخابش در مجلس، سبزواری سرمنشی حزب ایران نوین بود. جایی که او و کلعلی از نزدیک با هم کار می کردند. از زمانی که کلعلی از شغل خود برکنار شد و به دلیل از چشم افتادن کلعلی، به نظر می رسد که سبزواری بعضی از مسئولیتهای گرداندن روز به روز کارهای حزب را در دست گرفته است. او نسبتا در بحثهایش راجع به حزب آینده نگر بوده است، اما محتاط است که اطلاعاتی به مقامات خارجی ندهد که ممکن است خسروانی را گیج و مات زده کند. سبزواری انگلیسی حرف نمی زند. می توان به وسیله تلفن در مجلس و یا ستاد حزب ایران نوین به او دست یافت.

11- آقای مهدی اکباتانی: در طول سالها یک رابط خیلی مفید و سازنده ای در مجلس بوده است.

اخیرا از مقامش به عنوان مأمور اداری مجلس برکنار شده و در راه بازنشسته شدن است، مع هذا به علت سالهای طولانی که در مجلس بوده و همچنین آشنایی که با تمام نمایندگان دارد او را یک منبع اطلاعاتی خیلی خوبی می کند. اکباتانی به طور مطلوبی به کارمندان سفارت علاقمند است و اغلب از محتوای پیشرفتهای مجلس که علنی نشده است صحبت می کند. اگر چه او منزوی شده است، ولی عاقلانه است که تماس با او ادامه یابد و برای مراسم رسمی سفارت از او دعوت به عمل آید. او مقداری فرانسه حرف می زند ولی انگلیسی نمی داند. شماره تلفن 311103.

12- آقای منصور مهدوی: از زمان دبیر کلی بانک بین المللی ایران و در طول سالها در رابطه نزدیکی با سفارت بوده است. او دارای جاه طلبی سیاسی است و علاقمند بود که در انتخابات سال 1967 مجلس کاندیدا باشد. اما تا به حال در تحقق بخشیدن جاه طلبیش موفق نبوده است. او نماینده بارز خیلی از ایرانیهای تحصیل کرده است که از اوضاع سیاسی در ایران انتقاد می کنند، اما کسی است که مقداری متقاعد شده که در امور تغییری حاصل نمی شود. در چند وقت اخیر، مهدوی تا اندازه ای حامی شاه و سیاستهای دولت شده است. مع هذا وفاداریش خیلی عمیق نیست و می تواند به آسانی تغییر جهت داده و به موضع سیاسی حادتری نسبت به گذشته برگردد. خانم مهدوی در دانشگاه پلی تکنیک کتابدار است و منبع اطلاعاتی خوبی در مورد فعالیتهای دانشجویی آن دانشگاه می باشد. هر دو زن و شوهر انگلیسی را به خوبی حرف می زنند. شماره تلفن 881538.

ص: 378

13- دکتر حسین فلسفی: قاضی دیوان عالی، به مدت کوتاهی نماینده مجلس بیستم بود که به وسیله شاه منحل شد. او یکی از سیاستمداران نسل قدیم است که هنوز بر این باور است که در ایران امور توسط آمریکا گردانده است که هنوز بر این باور است که در ایران امور توسط آمریکا گردانده می شود، او شدیدا از حکمرانی مقتدر شاه انتقاد می کند و متقاعد است که فساد در ایران به بالاترین مرحله خود می رسد. به نحو شدیدی به سیاست علاقه دارد. فلسفی در پی همراهی با مأموران سفارت است و مشتاق است که در مورد اوضاع سیاسی ایران بحث کند. او از حقایق سیاسی ایران به دور است اما در مورد اطلاعات مربوط به امور قضایی و لوایح مطروحه در دیوان عالی کاملاً مفید است. فلسفی کمی انگلیسی صحبت می کند، اما به سرعت صحبت خود را، اگر با کسی که خود را مسلط به زبان انگلیسی می داند گفتگو کند، به فارسی بر می گرداند. شماره تلفن 334484.

14- دکتر احمد فلسفی: (برادر دکتر حسین فلسفی قاضی دیوان عالی که در مجلس بیستم نماینده بوده) جراح است که در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران درس می دهد. فلسفی هرچند گاهی اطلاعاتی راجع به اوضاع دانشجویی در دانشگاه تهران ارائه داده است. او دکتر عدل (دبیر کل حزب مردم) را می شناسد و گاهی اطلاعات مفیدی در مورد پیشرفتهای حزب مردم داده است فلسفی علاقمند به سیاست است اما نه به اندازه اشتیاق برادرش. او مصمم است که در مورد اوضاع سیاسی ایران واقع بین تر باشد، اما مانند بیشتر ایرانیها در مورد نفوذ آمریکا در پیشرفتهای ایران به طور اغراق آمیزی سخن می گوید، دکتر فلسفی انگلیسی را به خوبی حرف می زند. زنش مقداری انگلیسی می فهمد. شماره تلفن 65650.

15- آقای پیشوائی: از وزارت دادگستری، مسئول امور شوراهای حکمیت و برنامه های وزارت دادگستری است. او فردی است که در زمینه پیشرفتهای این وزارت خانه اطلاعات آینده نگری ارائه می دهد. او انگلیسی حرف نمی زند. شماره وزارت دادگستری داخلی 288.

16- آقای محمود طلوعی: یکی از روزنامه نگاران خوب ایران است که انتظار می رود به سطوح بالاتری در زمینه اطلاعات عمومی منتقل شود. او فکر سریع الانتقال و تحلیلگری دارد و یک خواننده علاقمند تفسیرهای مطبوعات خارجی است. سمتش به عنوان نویسنده تفسیرهای خارجی در ارگان حزب ایران نوین است (ندای ایران نوین)، که به او اجازه دستیابی به تفکرات، مقامات بلندپایه حزب در مورد امور بین المللی را می دهد. او همچنین تا سطح معینی خود را در جریان پیشرفتهای حزب قرار می دهد، اگر چه او خود فردی شیفته حزب نیست. طلوعی به زودی شغل دومی به عنوان بررسی کننده بولتن اطلاعاتی که به وسیله دولت برای استفاده مطبوعات ایران منتشر می شود، خواهد داشت. در این موقعیت او فرصت دستیابی به مباحث پشت پرده ای را که مشخص می کند چه چیزی باید و چه چیزی نباید به وسیله دولت منتشر شود، خواهد داشت. طلوعی در ارائه مطالب و عقاید و کمک به نوشتن مقالات عمیق مربوط به امور بین المللی خیلی فعال و قدردان بوده است. او انگلیسی را به خوبی می نویسد و می فهمد اما در مکالمه دچار اشکال می شود. فرانسه را به راحتی حرف می زند، مأموران مطبوعاتی سفارتهای متعدد در تهران همیشه به دنبال او هستند، مخصوصا شورویها و اسرائیلی ها. شماره تلفن 332214 17- دکتر حسام غفاری: کارمند روابط عمومی در شرکت IOOC (احتمالاً یکی از شرکتهای نفتی که در ایران کار می کردند. مترجم) است. من او را به مدت 6 سال از زمانی که در خرمشهر بود می شناسم در آن

ص: 379

موقع او در قسمت روابط عمومی پالایشگاه آبادان مشغول بود و در این موقع او منبع اطلاعاتی خیلی خوبی برای کنسول بود. خیلی متظاهر و دوستانه است، غفاری فرد خیلی خوبی است زیرا می تواند افرادی را به مقامات ایرانی معرفی کند. او افراد زیادی را می شناسد و ادعا می کند که عملاً با هر خانواده برجسته ای در ایران رابطه دارد. اگر چه این ادعا به طور واضح اغراق آمیز است، اما او درست گفته و در کارش مفید است. او زبان انگلیسی را به خوبی صحبت می کند و خیلی به آمریکاییها علاقمند است. تلفن 881383.

18- دکتر امیر بیرجندی: از وزارت آموزش و پرورش، منبع خیلی عالی برای کسب اطلاعات در مورد وضع در مورد وضع آموزش به طور عمومی در ایران است، مخصوصاً در قسمت ادبیات. او پدر زن سروان، بی. هوز (قسمت مستشاری) می باشد و اوقات زیادی را در آمریکا گذرانده است. بیرجندی در ارائه نظریاتش خیلی رک گو است و معمولاً نیز کنایه و طنزی را قطع می کند تا نکات ضروری هر مشکلی را تشریح کند. مع هذا مقداری تمایل به درازگوئی در او وجود دارد که او را از مسئله پرت می کند ولی معمولاً با یک سیخونک ملایم او به مسئله اصلی باز می گردد. تلفن 38391.

19- آقای حسین فرهودی: رئیس شورای شهر (انجمن شهرداری) تهران می باشد و به یک رابط مفید تبدیل شده است. وقتی انصاری وزیر کشور بود فرهودی مانند یک ساعت کند، در وزارت بود که برای چریدن اخراج شد (دیگر به درد کار کردن نمی خورد - مترجم). مدت کوتاهی قبل از سقوط انصاری (و شاید به فال نیک گرفتن از چشم افتادن وزیر سابق) فرهودی در شورای شهر تهران انتخاب شد و بعداً به عنوان رئیس این شورا برگزیده شد. فرهودی که خیلی به سفارت آمریکا علاقمند است باید منبع اطلاعاتی عالی در زمینه امور شهری باشد. او نظر مبالغه آمیزی از نفوذ آمریکا در امور ایران دارد، اما از آنجایی که او با حسن نیت داشتن نسبت به سفارت به خود نیروی جدیدی می دهد، می تواند در رابطه با منافع ما مفید باشد. فرهودی کمی انگلیس می داند، ولی فرانسه را به خوبی صحبت می کند. دخترش، خانم فرسود، یک دختر جوان دلپسند است که به عنوان منشی در سفارت کانادا کار می کند و شوهرش در سازمان برنامه کار می کند. شماره تلفن 622845.

20- دکتر فیروز بهرام پور: معاون رئیس دانشگاه تهران، رضا، یک جوان تحصیلکرده آمریکا و یک ایرانی مجرد است که اخیرا به ایران برگشت تا مطالبی را برای رساله اش جمع آوری کند. اما بعدا به طور قابل توجهی آنقدر تحت الشعاع پول و شخصیت شغلی جدیدش قرار گرفت که در تهران ماند حداقل فعلاً مانده است. نزدیکی او به رئیس دانشگاه نشانگر این است که او دسترسی به اطلاعات داخلی امور دانشگاهی دارد. مع هذا تاکنون خود را آنقدرها هم باهوش و زرنگ نشان نداده است که موضع داخل دانشگاه را تشریح کند. سالهای زیاد غیبت او در ایران در بعضی از قضاوتهای سیاسی ساده ای که عادتا انجام می دهد، مخصوصا در مورد امور دانشجویان منعکس شده است. به هر حال، در طول زمان، بهرامپور ممکن است که ثابت کند نظریه بالا خیلی تند بوده و یک منبع مفید از آب در آید. حداقل او در سمتی خواهد بود که می تواند اطلاعات رئیس دانشگاه رضا را ارزیابی کند و شاید بتواند جای خالی معلومات سفارت را که مربوط به اطلاعات واقعی در مورد دانشگاه تهران است پر کند. شماره تلفن 40610.

21- دکتر شهمیرزاده: یک فرد تحت الحمایه انصاری وزیر سابق کشور است که وقتی که انصاری مسئول ( KWPA ) در خوزستان بود با وی از نزدیک کار کرده است، و در وزارت کشور برای انصاری به

ص: 380

خوبی کارکرد. وقتی که انصاری کار خود را در وزارت کشور از دست داد شهمیرزاد هم، به دنبال آن، ورقه اخراجش را دریافت کرد. او حالا به وسیله بانک بین المللی توسعه صنایع ایران به استخدام در آمده است، جایی که او دوستان زیادی در بین جوانان، با نبوغ تکنوکرات ایرانی که تجارت روز به روز ایران را می گردانند، دارد. آیا انصاری به سر کار خودش بر می گردد؟ (که این هم تا چند سال آینده امکان پذیر نیست) اگر برگردد شهمیرزاده مطمئنا یکی از آن افرادی است که به سرعت تا یک مقام مسئول صعود خواهد کرد شهمیرزاده، که یک مترقی واقعی با استعداد اداری تأیید شده می باشد، توجه مداوم کارمند سفارت را برای خود ضمانت می کند. او به خوبی علاقمند به آمریکاییهاست و دارای یک شخصیت خیلی دوستانه و جذابی است. او در خلال انتخابات مجلس و انتخابات شورای شهر، وقتی که سفارت برای ارزیابی انتخابات احتیاج به اطلاعات داشت، خیلی مفید بود. او انگلیسی را به روانی حرف می زند.

22- خانم ناهید بیات: یک روزنامه نگار روشنفکر جوان است که مقالاتش به انگلیسی در کیهان اینترنشنال چاپ می شود. او نه تنها یک دوست زیبایی است بلکه یک گزارشگر خیلی عالی می باشد. او فکری جستجوگر و روحی به اندازه کافی حریص در پیدا کردن حقایق برای مقالاتی که می نویسد، دارد.

در انگلستان تحصیل کرده است، مع هذا به اندازه قابل توجهی علاقمند خوبی نسبت به آمریکاییهاست و برای من از نظر درک دورنمای محلی ایرانیان خیلی مفید بوده است. خانم بیات در محدوده ایرانیهای جوان تحصیلکرده در خارج به خوبی مشهور است و ما را به بعضی از دوستان خیلی با استعدادش معرفی کرده است. به طور واضح او یکی از آن افرادی است که بایستی پرورش داده شود. برای اینکه او یقینا در زمینه روزنامه نگاری ترقی خواهد کرد. او انگلیسی را به خوبی حرف می زند و یک دوست خوش برخورد است. شماره تلفن 771089.

23- آقای داریوش همایون: از روزنامه آیندگان که در خلال سالهای زیادی در نظر کارمندان سفارت معروف بوده است. او بدون شک یکی از روزنامه نگاران جوان و با استعداد ایرانی است. او بدون شک و به طور قابل توجهی از داشتن شهرت در محدوده ایرانیهای جوان «ملی گرا» لذت می برد. به نظر می رسد که همایون این طور انتخاب شده که خیلی زیاد از صحنه سیاسی ایران دور شود مخصوصا حالا که دریافتن مقامی برای خودش در این تأسیسات موفق شده است و بدون این مقام خسارت جبران ناپذیری به شخصیت خود به عنوان یک متفکر مستقل خواهد زد. در سالهای اخیر، مخصوصاً از زمانی که همایون در روزنامه صبح و جدید آیندگان شروع به کار کرده به نظر می رسد که در رابطه اش با سفارت فاصله بیشتری گرفته است. برای مثال در خلال سال گذشته دعوتهائی که برای مراسم رسمی سفارت از وی به عمل آمده بدون جواب مانده است. با وجود این، او به طور واضح بایستی از جمله کسانی باشد که در لیست دعوتی سفارت باقی بماند چرا که او به طور قطع وزیر مطلوبی است و می تواند یک روزی تا حد نخست وزیری برسد. تلفن - آیندگان 24- دکتر خسروان بهران (خسرو بهراوی): وقت تلف کردن است. در حالیکه علاقه خیلی زیادی به آمریکاییها دارد هیچ گونه مقام مسئولیت اداری را قبول نمی کند و در بین ایرانیها شناخته شده نیست. و مانند کنه به هر کدام از مأموران سفارت که زمانی از روز را به او اختصاص می دهند، می چسبد، با گذراندن تحصیلات، او یک اقتصاددان می شود، بهران معمولاً در اطراف انجمن ایران و آمریکا می گردد، جایی که او یک جو پر اهمیت و پر آب و تابی را بوجود می آورد. او یک برادر در قسمت دادگاه نظامی دارد که می تواند

ص: 381

رابط با ارزشی باشد و بهران بدین علت که چنین تماسی با او، اثر منفی در کارش می گذارد از معرفی او به مأموران سفارت احتراز می کند. خود بهران نظریات فانتزی بیخودی در مورد اوضاع سیاسی ایران دارد.

او فردی است شناخته شده که تمام وقت اداری مأموران سفارت را در حین انجام مراسم رسمی اشغال می کند. به غیر از اشتیاق او در کمک به مأموران سفارت که علاقه به شکار دارند، ژ هیچ چیز برای عرضه کردن ندارد. شماره تلفن 36132.

25- دکتر منوچهر دره شوری: یک قشقایی جوان است که در تهران و در اداره ABM کار می کند. او تمایل خیلی خوبی به آمریکاییها دارد و عاملی بوده است که ترتیب سفر مأموران سفارت را که مایل به شرکت در مهاجرتهای ایلی بودند می داد، و منبع اطلاعاتی خوبی در امور مربوط به ایل قشقایی بوده است.

نقطه نظرهایش البته بر پایه روابط بین ایل قشقایی و دولت است، اما وقتی که انگشت روی حقایق گذاشته می شود، بعضی اوقات اطلاعات خیلی مفیدی ارائه می دهد. به نظر می رسد که او در رابطه اش با مأمورین سفارت خیلی محتاط است و از نظر سیاسی به اندازه کافی هوشیار است که حدودی را که یک خارجی می تواند برای افراد قبیله اش همدردی کند، تشخیص دهد، دره شوری انگلیسی را به خوبی صحبت می کند. شماره تلفن 60087.

26- آقای خسرو اقبال: وکیل مجرد و برادر شخص معروف تر، منوچهر اقبال است، در مواقعی ثابت می شود که رابط با ارزشی نیست. او از جدیدترین حقه بازیهای سیاسی که در سطوح بالای دولت صورت می گیرد، خیلی خوب مطلع است و به نظر می رسد که از هیجان زده کردن کارمندان سفارت با چنین معلومات و آگاهیهای «سری»اش، لذا می برد. اقبال، فردی زیرک و باهوش و همچنین خیلی حساس است که به آسانی خاطرش آزرده می شود، از آنجایی که اقبال مانند یک سیم زنده ارتباطی است که افکار و صحبتها را به دوایر بالای مملکتی می برد، در اطمینان کردن به او، فرد بایستی خیلی خیلی محتاط باشد.

او مقدم بر هر مزیتی یک آدم پر حرف است و بنابراین هم مفید است و هم خطرناک. وقتی که از او دعوت به عمل می آید او بدون هیچ تغییری یک ربع تا نیم ساعت زودتر از وقت معمول پیدایش می شود. اگر کسی تمایل به صحبت محرمانه دو نفری قبل از رسیدن دیگر مهمانها دارد، بهتر است که برای کارت دعوتش وقت زودتری از ساعت شروع دعوت را انتخاب کند. شماره تلفن 43492.

27- دکتر عابدی: عضو سابق حزب توده که رابطه اش را با کمونیستها در اواخر سال 1940 قطع کرده و به حزب سوسیالیست خلیل ملکی پیوست، در دانشکده فنی (مهندسی) دانشگاه تهران درس می دهد، اما هیچ کدام از تمایلات ضد شاهی خود را از دست نداده است. او منبع اطلاعاتی مفیدی در مورد نظریات مخالفین به طور عام می باشد و گاهی هم دیدگاههای خوبی از اوضاع داخلی دانشگاه تهران ارائه داده است اگر چه یک ملاقات محتاطانه در خانه اش برای معرفی من به «رضا شایان» رهبر سوسیالیستها که اخیرا از زندان آزاد شده بود، صورت گرفت، اما من اغلب اوقات عابدی را در خانه رحمت اللّه مقدم دیده ام.

عابدی انگلیسی صحبت نمی کند ولی فرانسه را به خوبی و آلمانی را کمی صحبت می کند. تماسهای زیاد با او تحت شرایط کنونی ایران به خاطر سوابق سیاسیش و به خاطر اینکه آنچه را که او می خواهد بگوید می توان از مقدم که گذشته سیاسیش چندان خراب نیست شنید، هم مفید نیست و هم اینکه مورد علاقه نمی باشد.

28- آقای مهدی ابراهیمیان: بهترین معمار ایران، که هتل شاه عباس در اصفهان را، طراحی کرد. او در

ص: 382

بین ایرانیهای جوان حرفه ای تحصیلکرده خارج از کشور خیلی معروف است. تحصیلکرده فرانسه است.

مع هذا از دوستی با آمریکاییها هم لذت می برد و بعضی اوقات چیزهای جالبی برای گفتن در مورد اوضاع جاری ایران که منعکس کننده عقاید ایرانیهای جوانی است، که به خوبی در رشته انتخابی خودکار می کنند، دارد. او در حال حاضر مشغول کمک به دولت ایران برای آماده کردن یک نمایشگاه ایرانی در مسکو است و در برنامه است که در رابطه با این پروژه سفرهای متعددی به مسکو بکند. او نسبتاً زبان انگلیسی را می داند ولی زبان فرانسه را به خوبی صحبت می کند. زنش انگلیسی را می داند ولی زبان فرانسه را به خوبی صحبت می کند. زنش «ویولت» که یک دکوراتور داخلی است به او در کارش کمک می کند. او (زنش) انگلیسی را به خوبی حرف می زند. با آنها می توان از طریق خانم (دوشیزه) بیات و یا دوشیزه فریدنی تماس گرفت.

29- دکتر حمید عنایت: اقتصاددان جوان و استاد در دانشگاه است. او در حال حاضر با داشتن بورسیه در آمریکا به سر می برد ولی تا 6 ماه دیگر به ایران برمی گردد. او و زنش، آن، جامعه شناس و متولد انگلیس، دوستان نزدیک هدا (احتمالاً هدایت اللّه متین دفتری مترجم) و مریم متین دفتری هستند و همان طرز فکر و عقاید مربوط به جبهه ملی را در مورد طریقه ای که شاه مملکت را اداره می کند، دارند. عنایت در مورد آنچه که می گوید خیلی محتاط است چرا که از قرار معلوم او مایل نیست که لطمه غیر ضروری به موقعیت تدریسیش در دانشگاه بخورد. او خیلی روشنفکر و دوست خوش برخورد و شوخی است. شماره تلفن 43932.

30- دکتر ملک منصور اسفندیاری: نماینده مجلس از سیرجان و عضو حزب مردم که برای این حزب چند سال قبل توسط وزیر دادگستری، اعلم، به کار گرفته شد. او در مورد امور حزب شخص چندان علاقمندی نیست اما در مقامی هست که بداند گردانندگان حزب چه کرده اند و عکس العمل افراد پارلمانی حزب مردم چیست. او با مأموران سفارت آمریکا رفتاری دوستانه دارد. اما تا به حال اشتیاقی به دعوت از جانب ما و یا اینکه تماس از طریق دعوت خودش، نشان نداده است. در آمریکا آموزش دیده و تقریباً از نظر رفتار متین و هوشیار است، اسفندیاری می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی در آینده باشد. او انگلیسی را به خوبی حرف می زند و با او می شود در مجلس تماس گرفت.

31- آقای عباس اسلامی: یک تاجر ثروتمند و عضو سابق مجلس است و در اواخر سالهای 1940 و اوایل 1950 در امور سیاسی خیلی فعال بود و روزنامه استانی «زبان ملت» را در مازندران انتشار داد. با وجود ثروتش اسلامی نا آرام و ناخشنود است زیرا که او از نداشتن یک مقام دولتی بالا رنج می برد. او در حال حاضر قصد گرفتن یکی از صندلیهای مجلس سنا را دارد. ممکن است که او با پولش قادر باشد راهش را به مجلس باز کند. او از نظر اوضاع سیاسی مطلع خیلی خوبی نیست، در واقع او می خواهد که تقریبا، کاملاً ناآگاه باشد. با وجود این او علاقمند است که تماسش را با مأموران سفارت آمریکا حفظ کند و این تماس را ادامه دهد. من و همسرم در مواقعی از دریافت هدایای گرانبهای او خیلی خجالت زده شده ایم. ما سعی کرده ایم که او را از بین کار باز داریم، اما سودی نداشته و هدایای معتدلتری به ما داده شده است. او و زنش آدمهای خوبی هستند و منظور بدی ندارند، اما این هدایا می تواند به پول تبدیل شود که احتمالاً خیلی از مأموران سفارت مایلند که این کار را نکنند. شماره تلفن 850262.

32- خانم (دوشیزه) فرزین فریدنی: یک وکیل جوان که در انگلستان تحصیل کرده است، به عنوان یک

ص: 383

محقق کتابخانه ای در مؤسسات مطالعات بین المللی دکتر گنجی کار می کند. او ذهنی روشن و باهوش دارد که در قسمت خوبی از مؤسسه در این موقع از آن استفاده می شود، در جایی که تحقیقات در مورد منطقه خلیج فارس متمرکز شده است. دوشیزه فریدنی، با چند نفر دیگر اخیراً تحقیقاتش را به در خواست دولت در مورد رودخانه شط العرب، مرز بین ایران و عراق کامل کردند، و قبل از اینکه موضع مجلس سنای ایران در مورد این موضوع روشن شود، نتایج این تحقیقات اخیرا به وسیله معاون وزیر امور خارجه «افشار» در بیانیه ای عمومی منتشر شد. او دوست خیلی نزدیک دوشیزه بیات و خیلی از جوانان روشنفکر ایرانی تحصیلکرده در انگلیس است. خانم فریدنی که با چشمانی ضعیف و ظاهری نه چندان جذاب، امکان دارد هر کسی را از خود دور کند، شخص خیلی جالب و روشنفکری است. او باید قادر باشد که سؤالات خیلی زیادی را در رابطه با ایران و امور مربوط به ایران پاسخ دهد و یا حداقل می تواند در مورد سؤالات تحقیق کند و جوابهای مفیدی بدهد: شماره تلفن 755665.

33- دکتر هدایت اللّه متین دفتری: نوه قهرمان جنبه ملی مصدق، است، رابط خیلی مفیدی در مورد تحولات در جناح مخالف است. او فکر خوبی دارد و علاقه زیادی به سیاست داشته روابط خیلی خوب با عناصر مخالف ایرانی دارد. با وجود سوءتفاهم در مورد حمایت آمریکا از شاه متین دفتری به نظر می رسد که به آمریکاییها علاقمند است. مانند خیلی دیگر از رقیبان ایرانیش نااطمینانی عمیقی نسبت به انگلیسیها دارد با وجود این آنها را ستایش می کند. فعالیتهای او به وسیله مقامات تحت نظر است ولی حداقل از تماسهایش با مقامات سفارتهای خارجی در سالهای اخیر جلوگیری نشده است. احتمالاً عاقلانه نیست که بیشتر از حد مورد لزوم با او ملاقات به عمل آید چرا که او از رابطه اش با سفارت آمریکا برای مقاصد سیاسیش استفاده نمی کند. گزارشهائی وجود دارد که او آنچه را که در مواقعی به وسیله مأموران سفارت آمریکا به او گفته شده تعریف نموده تا مقامات ایران را در مورد مقاصد دولت آمریکا در ایران نگران کند. به هر حال او و زنش مریم، دوستان دلپسندی هستند. به ویژه زنش که از شخصیتی صمیمی برخوردار است.

او در نظریات سیاسی شوهرش با او همفکر است و در مواقعی هم حتی بیشتر از هدا (دوستان نزدیکش او را به این نام می شناسد) (نام خودمانی هدایت اللّه متین دفتری)، در مورد این نظریات احساساتی است.

تلفن 64757.

34- دکتر - س - نظام مافی: یک پزشک با مطب خصوصی می باشد، که از نسل یک خانواده بر جسته ایرانی است. پدر بزرگش (نظام السلطنه) در سیاست خیلی فعال بوده و در زمانی پست نسبتاً مهمی را به عنوان استاندار قسمت جنوبی ایران به عهده داشته است. نظام مافی علاقمند به سیاست است و نماینده خارجی ایرانیهای جوان حرفه ای است که زیاد از اوضاع جاری ایران خوشحال نیستند اما چون به اندازه کافی در آسایش زندگی می کنند این مخالفتها را نادیده گرفته و اوضاع جاری کنونی را می پذیرد. خانم نظام مافی در حال حاضر مشغول تحقیق در مؤسسه مطالعات بین المللی دکتر گنجی است، مقاله ای را در مورد کویت به پایان رسانده است. هر دو زن و شوهر که انگلیسی را خیلی عالی صحبت می کنند و مجموعه ای از دوستان خیلی جالبی دارند. آنها خیلی زیاد طرفدار آمریکاییان هستند و آن دوستی در عقایدشان که به نظر من مانند نظریات بیشتر افراد معاصرشان است، منعکس شده است. شماره تلفن 48945.

35- آقای اردشیر مولوی: یک مهندس جوان تحصیلکرده آمریکا در کمپانی پتروشیمی به طور زیادی

ص: 384

علاقمند به سیاست است، اما در انتخابات 1967 در احراز نمایندگی شهر خود «میانه» در مجلس، که از جانب حزب مردم کاندیدا بود، شکست خورد. او یک عضو کمیته مرکزی حزب مردم است و آگاهی خوبی در مورد تحولات حزب دارد. او به طور خیلی خوبی در انتقال نظرات شاه در مورد حزب مردم که توسط دبیر کل حزب مردم، عدل، اظهار شده و تا آنجا که در رابطه با اعضای حزب است برای ما مفید بوده است.

زنش «شیرین» یک دختر بختیاری است که به تیمور بختیار معروف، وابستگی دارد. برخلاف شوهرش به مسائل سیاسی بی علاقه است. اما به هر حال یک دوست خوب و صمیمی است. هر دو، اردشیر و شیرین انگلیسی را به خوبی حرف می زنند و دوستان نزدیک و شخصی شده اند. شماره تلفن 622480.

36- مهندس رحمت اللّه مقدم: یک مهندس کشاورزی است که از نخست وزیر سابق علی امینی پشتیبانی می کند و فردی است که به طور محکم بر این عقیده است که شاه بایستی سلطنت کند و نه حکومت. اگر چه او خودش عضو جبهه ملی ایران نیست، اما در بیشتر نظریات افراد جبهه ملی سهیم است و در ارتباط مستقیم با بعضی از رهبران جنبش جبهه ملی می باشد. در طول 3 سال گذشته او منبع اطلاعاتی بی ارزشی در مورد فعالیتهای مخالفین بوده و به طور خاصی در مورد انتقال خبرهای فعالیتهای امینی مفید بوده است. مقدم خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد و اغلب در برنامه های رسمی انجمن ایران و آمریکا حضور می یابد. او بیشتر مانند افراد معاصرش، نظر میانه رویی نسبت به اوضاع سیاسی محلی ایران دارد، اگر چه او هم از بعضی برداشتهای عمیق و اشتباه در مورد نفوذ آمریکا بر روی شاه رنج می برد. مقدم به طور خاصی، در معرفی من به مخالفین مفید بوده و این کار را آنقدر با احتیاط و مهارت انجام داده که شرمندگی برای احزاب در این رابطه به وجود نیاید. او انگلیسی را به اندازه کافی صحبت می کند و فرانسه را به خوبی حرف می زند. او بیشتر ترجیح می دهد که فارسی صحبت کند و من در مواقعی که مباحثات به زبان فارسی صورت گیرد، او را منبع حیاتی مفیدی یافته ام. همسرش از وابستگان وزیر دادگستری اعلم است، اما در نظرات سیاسی شوهرش سهیم است. او (همسرش) بعضی اوقات در مورد قانون اساسی مشروطه بیشتر از شوهرش دچار احساسات می شود، مخصوصا از این موضوع رنج می برد که از دادن مقام بالا به شوهرش در دولت به خاطر نظرات سیاسیش جلوگیری شده است. شماره تلفن (1)770225.

37- آیت اللّه قدسی: یک رهبر مذهبی، که مدت طولانی است که با مأموران سفارت آمریکا تماس محرمانه دارد. موضوع او در خط باریکی بین دولت و روحانیت ضد دولت است. در حالی که بدین معنی نیست که او یک «ملای آرام» است، او همچنین به اندازه مخالفین تندرو مثل خمینی، قمی و میلانی روحیه تندروی ندارد. او سفرهای متعددی به مراکز مذهبی در ایران می کند، گاهی به نجف در عراق می رود جایی که او همکلاسی سابقش، خمینی را ملاقات می کند. او رابط مفیدی برای اظهار نظر در مورد روحانیتی که در ایران از نظر سیاسی مصون بوده و همچنین در مورد عملکردهایی که دولت در مقابل این روحانیت دارد، می باشد. او مشتاق به حفظ تماس با سفارت بوده و به سرعت بعد از یک قرار تلفنی می توان با او در خانه اش ملاقات کرد. تلفنهای او نبایستی از طریق دستگاه تلفن مرکزی سفارت باشد و کارمند سفارت نبایستی خود را با نام معرفی کند. او از قرار معلوم از روی لهجه می داند که چه کسی به او تلفن می کند و وقتی مناسبی را برای ملاقات قرار می دهد. اتومبیل افراد (مأموران) بایستی چند بلوک دورتر از خانه اش که در خیابان فروردین، کوچه دانش شماره 17 قرار دارد، پارک شود. قدسی نظریات مبالغه آمیزی در

ص: 385


1- این فرد همان رحمت الله مقدم مراغه ای است.

مورد نفوذ آمریکا در ایران دارد و گاهی اوقات مأموران سفارت را با این تقاضای آشکار که دولت آمریکا از نظر مالی از روحانیت برای «جنگ بر علیه کمونیسم در ایران» حمایت کند، گیج کرده است. احتمالاً بهترین فرض مسلم این است که ساواک از ملاقاتهای بین قدسی و مأموران سفارت آگاه است و در مورد آنچه که گفته می شود باید خیلی محتاط بود. قدسی پر حرف است و معمولاً مباحثات را یک جانبه به دست می گیرد. سؤالی چند که در جای مناسب پرسیده شود معمولاً اطلاعات مفیدی را به دست می دهد و این موضوع ادامه تماسها را سودمند می کند. قدسی هیچ انگلیسی صحبت نمی کند و بدبختانه تمایل دارد که وقتی فارسی صحبت می کند لغات پیچیده عربی را به کار برد. او، بی میل نیست که برای فهم بهتر شنوندگان جملات را تکرار کند. آقای روس به او معرفی شده است. شماره تلفن 65276.

38- خانم هما(روحی) سرلاتی: به وسیله شاهزاده اشرف برای اداره سازمان زنان ایران برگزیده شد.

او یک اقتصاددان لایق با داشتن تجربه کاری زیاد در بانک مرکزی است، خانم (که تحت نام قدیمیش - روحی کار می کند) در دمیدن روح به سازمان زنان خیلی فعال بوده است. او منبع اطلاعاتی خیلی عالی در تحولات امور مربوط به زنان است و مشتاق به ملاقات با آمریکاییهاست. او انگلیسی را خیلی عالی حرف می زند و سعی می کند که بر شوهرش که یک معلم متواضع با معلومات کم انگلیسی تسلط یابد. خانواده سرلاتی مدت 3 سال است که همسایه و دوستان خصوصی ما هستند، سفارت کارش را در رابطه با تماس با او که باهوش و فعال و به نظر مستعد برای احراز مقامهای با مسئولیت است، به خوبی انجام خواهد داد.

39- دکتر رضا شایان: رهبر سوسیالیست که با خلیل ملکی به زندان رفت، همچنان مخالفت شدید حکومت شاه باقی مانده و به نظر می رسد که در ارائه نظراتش به سفارت تمایل دارد. حرکاتش به وسیله مقامات زیر نظر است و من این فرض را مسلم می دانم که از ملاقاتی که در خانه رحمت اللّه مقدم ترتیب داده شده خبر داشته اند. البته در پایان نقطه نظرهای سفارت در مورد شاه و اصلاحات ایران احتیاط مطلقا ضروری است. شایان به وسیله ساواک در مورد دوستان و رابطینش مورد بازجوئی قرار گرفته و در مورد شایان مطالبی که بیشتر تفسیرهای عمومی اشتباه و تحریف نامفهوم شده در مورد آنچه که گفته می شود، جاه طلبی های سیاسی آتی اوست، نبایست باشد. تماسهای مرتب لازم نیست، اما ملاقات در هر چند وقتی به مأموران سفارت این اجازه را می دهد که از نظر، نقطه نظرهای بدون تصفیه شده (سانسور شده) مربوط به تمایلات و نقطه نظرهای مخالفین سرسخت غیر کمونیسم در ایران آگاهی یابند. شایان غالبا ملکی را می بیند، اما می پذیرد که هیچ کدام از آنها در حال حاضر فعالیتهای مخالف سیاسی را شدنی نمی داند. او انگلیسی حرف نمی زند. ترتیب ملاقات با او را می توان از طریق مقدم داد.

40- آقای احمد تارخ: نماینده محلی مجله ایتالیک، مایل است که با کارمندان مهم سفارت برای کسب موضع بیانیه های ایران و آمریکا که مورد استفاده اداره اش می باشد، تماس بگیرد. او آشکارا می گوید که مایل است به او اطمینان شود و تا به حال او ثابت کرده که در مورد نگهداری آنچه باو گفته شده محرم و کاردان است. من این برداشت را دارم که او ادعای رابطین بهتری را در وزارت خارجه (منظور زاهدی و افشار) نسبت به این موفقیت دارد، اما در گذشته نقطه نظرهایی را که در مورد تحولات خلیج فارس که توسط افشار اظهار شده گزارش داده شده است. تارخ به اندازه همقطار آسوشیتدپرس خود پرویز رائین باهوش و مطلع نیست و همچنین جرأت زیادی در عریان کردن حقایق خبری ندارد. او بایستی در گذشته از دست مقامات سختی هایی را برای افشاء بعضی چیزها متحمل شده باشد، چرا که او در مورد نگهداری

ص: 386

مسائل مطبوعاتی که مهم می داند به شدت حساسیت دارد. برای مثال، در خلال محاکمه 14 جوان ایرانی، تارخ منحصرا همان چیزی که مطبوعات توسط رائین انتشار داده شده بود را، ارائه داد. او همچنین در خلال جلسات دادگاه ترجیح داد که از من فاصله بگیرد که مبادا او را فرد خیلی نزدیکی به یک نماینده سفارت تشخیص دهند. تارخ انگلیسی را به خوبی حرف می زند. شماره تلفن 313697.

41- آقای ریچارد وودردف: او یک آمریکایی است که سالهای زیادی را در ایران گذرانده و به عنوان مشاور نزدیک و شخصی گودرزی در امور خدمات بازسازی غیر نظامی، کار کرده است. او منبع اطلاعاتی خیلی عالی در مورد خدمات بازسازی شخصی در ایران است و در طول سالها در راهنمائی من در بین پیچ و خمهای سنجشهای پیچیده که به وسیله دولت ایران مورد قبول و در کانال بوروکراسی در جریان قرار گرفته، خیلی مفید بوده است. علی ناظری (تحصیلکرده آمریکا) و «باب» قازرپیکیان (تحصیلکرده انگلیس که با یک آمریکایی ازدواج کرده) که با وودردف کار می کنند هم ثابت کرده اند که رابطین خوبی برای تکمیل اطلاعاتی که توسط وودردف مهیا می شده، هستند. تماسهای سودمند با وودردف در خلال وقتهای نهار به دست آمده است. شماره تلفن 612667 داخلی 335.

برداشتهای شخصی

سند شماره (3) خیلی محرمانه تاریخ : 23 اوت 1969-1 شهریور 1348.

برداشتهای شخصی.

باقر مستوفی: از آغاز کار کمپانی پتروشیمی ملی مدیر آن بوده و عضو سابق هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران می باشد. مستوفی احتمالاً یک مهندس لایق و شایسته است. مع هذا اخلاق و احساساتش او را به سویی می کشد که مسائل غیر احساسی که کمپانی ملی پتروشیمی با آن روبرو است را به طور بی طرفانه و بی نظرانه تجزیه و تحلیل نمی کند. می توان تصور کرد که اگر کمپانی دارای مدیریتی واقع بین بود، از بعضی مسائل رقت انگیزی که قسمتهای آبادان و شاهپور با آن روبروست، جلوگیری می شد. مستوفی به علت از کار افتادن بندر شاهپور کارش را از دست داد ولی امکان دارد که هنوز هم شاهد انتخابش به این سمت باشد.

دکتر مصطفی منصوری: مدیر قسمت دارایی وزارت نفت است، منصوری شخصی آرام و منطقاً کارمند اجرایی لایقی می باشد. حداقل در ظاهر به نظر نمی رسد که نقش مهمی در اجرای سیاست نفتی داشته باشد.

دکتر پرویز مینا: به نظر من فردی خارق العاده و پرکار است و عامل اجرائی برجسته و بارزی در افزایش (بهای نفت) می باشد اخیرا به عنوان عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد شد. کار اولیه وی در رابطه با بستن قرار داد با شرکتها می باشد. معهذا در چند ماه گذشته نیز مستقیما در مذاکرات با کنسرسیوم شرکت داشته است. می توان تصور کرد که شاید یک روزی در آینده خیلی نزدیکی وظایف رضا فلاح نیز که در دست داشتن تمام امور غیر داخلی است، به عهده بگیرد. پرویز مینا به هر حال یک تکنوکرات است و نه یک سیاستمدار و مشکوک به نظر می رسد برخلاف لیاقت قابل توجهی که دارد یک روزی به مقام درجه یک شرکت ملی نفت ایران دست یابد.

ص: 387

دکتر رضا فلاح: یک فرد لایق، پر انرژی و با تجربه در هیئت اجرائی نفت است. رضا فلاح برای چند سالی عضو مدیره شرکت ملی نفت ایران بوده است. با ترقی او به سطح ریاست فعالیتهای امور غیر داخلی شرکت ملی نفت ایران، وی نقش برجسته ای در رابطه با شرکت ملی نفت ایران و یا دولت ایران و شرکتهای نفتی خارجی که در ایران کار می کنند و مخصوصا آنچه که مربوط به کنسرسیوم است ایفا کرده است. اگر چه او مشتاق است که رئیس شرکت ملی نفت ایران بشود، اما ممکن است که هرگز به چنین هدفی دست نیابد، در کشمکشهای داخل شرکت ملی نفت ایران و در خلال مذاکرات فیمابین شرکت ملی نفت ایران یا دولت ایران با کنسرسیوم و نادیده گرفتن اقبال در تماس با شاه، موجب مقداری دشمنی بین اقبال و فلاح شده است. در مذاکرات با کنسرسیوم در ماه مه نقش فلاح به طور زیادی از بین رفته بود. شایعاتی در جریان بوده که امکان دارد فلاح از کارش به عنوان سرپرست امور بین المللی برکنار شود و تنها عضویت هیئت مدیره را در اختیار داشته باشد. بنا به گزارشاتی او به هر حال هنوز هم مورد اعتماد کامل شاه می باشد.

هوشنگ فرخان: عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران و سرپرست عملیات داخلی است، او تنها اخیراً از امور مدیریت شرکت ملی به این قسمت برگشته است. به نظر می رسد که فرد پر کار و لایقی باشد اما از شایستگی تجاربی که پیشینیان او داشته اند برخوردار نیست. رفتار با فرخان همیشه آسان نیست، او به طور غیر معمولی به اهمیت موقعیت خود اعتنا دارد و کمی تمایل دارد به اینکه بدون توجه به فضایل یک فرد، اگر تصور کند که آن فرد نا آشنا با یک مورد سعی دارد او را تحت فشار قرار دهد یا کنار بزند، مواضع سرسختانه ای اتخاذ کند، همچنین به نظر می رسد که گرایشهای ملی گرایانه کمی در او باشد و کمی احساسات ضد «بزرگان» دارد. معمولاً این گرایشات در بین مقامات بلند پایه مدیریت شرکت ملی نفت پیدا نمی شود.

چ. ی. دکتر منوچهر اقبال: از حدود سال 1946 که از سمت نخست وزیر برکنار شده رئیس شرکت ملی نفت ایران بوده است. او که در طی تحصیلات دانشگاهی یک دکترای پزشکی گرفته، ذاتا یک سیاستمدار است. اگرچه زبان فرانسه او خیلی عالی است اما دانش زبان انگلیسی او محدود است، ولی علاقه دارد که نشان دهد که موضوع را فهمیده، اگر چه این موضوع حقیقت نداشته باشد. کنسرسیوم تجارب تلخی را از این مورد به دست آورده است. از آنجایی که ایران وزیر نفت ندارد اقبال به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران چنین نقشی را در طرح گسترده ای ایفا می کند. استثناء قابل توجه در این مورد جمشید آموزگار است (وزیر دارایی) که نمایندگی دولت ایران را در اپک به عهده دارد. اگر چه اقبال نه یک نفتگر حرفه ای است، همچون سایر مقامات اجرائی شرکت نفت، و نه در امور نفتی متبحر است، ولی به نظر می رسد که نقش وزیر نفت را به خوبی اجرا می کند و به نظر می رسد که به اندازه کافی از منافع نفتی ایران دفاع می کند، خوشبختانه اقبال، اساسا فردی محافظه کار می باشد و مایل است که پا را از گلیم خود فراتر نگذارد و به نظر می رسد که همیشه نقشی که کمپانیهای نفتی در آینده از نظر ساختن کشور می توانند داشته باشند را در ذهن دارد. به هر صورت به عنوان یک سیاستمدار خوب، وفاداری او کاملاً مختص شاه است، بنابراین شاید کمتر مایل باشد که یک تکنوکراتی باشد که درباره مطالبی حرف بزند که مخالفت عقاید یا تمایلات شاه باشد.

منوچهر فرمانفرمائیان: عضو سابق هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران است. وی نقش خود را به طور

ص: 388

وسیعی محدود به نقش مستشاری با داشتن محتوی کمی می بیند. شخص مهربان و خیلی خوش آیندی است و به نظر نمی رسد که در جریان اصلی تفکرات شرکت ملی نفت ایران باشد. اخیرا او رئیس شرکت نفتی ایران و ایتالیا شده بود. کارمندان بخش شرکت ملی نفت ایران کلاً تمایل دارند که بیشتر محافظه کار باشند تا نفتگرانی حرفه ای و متکی به خود که عموما صالح تر و فضولتر از همپایه هایشان در کشورهای خاورمیانه می باشند. شاید این مسئله مربوط به این است که ایرانیها برای افراد بلند پایه احترام قائل هستند و کارمندان بخش مدیریت متوسط، تمایل دارند که سیاست اساسی را که اینها برنامه ریزی کرده اند، اگر چه مخالف آن هم باشند، بپذیرند. گروه به اصطلاح «ترکهای» جوان تعداد کمی دارند و افرادشان پراکنده هستند.

س. الف. ی. اوبراین: از ژوئن 1967 تا به حال مدیر کل کنسرسیوم بوده است. او مورد احترام و علاقه زیاد کارمندانش که رابطه کاری دوستانه و نزدیکی با او دارند، می باشد. بدون شک از زمانی که او مدیر کل کنسرسیوم شده است، اخلاقیات پیش رفته است. اوبراین نه تنها خودش را مدیر کنسرسیوم در ایران می داند، بلکه خود را نماینده کنسرسیومها در ایران نیز می داند. این موضوع قبلی البته مورد قبول لندن نمی باشد، لندن از اینکه او براین گاهگاهی بجای اینکه چشم بسته از نظریات اعضای کنسرسیوم دفاع کند نقش واسطه را انجام می دهد نیز آزرده است. او براین در بحث های مربوط به امور کنسرسیوم ما را یاری کرده و بی ریا می باشد. او کاملاً از منافع قانونی ما در فعالیتهای کنسرسیوم آگاهی دارد و به نظر می رسد که هرگز جنبه های عملی منافع ما را نادیده نمی گیرد و از مقدار کمکی که در زمان احتیاج، ما می توانیم به او بدهیم، آگاه می باشد (دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم که روابط بین سفارت و مدیر کل کنسرسیوم در هنگامی که مدیر کل آمریکایی است، مقدم و خیلی نزدیک تر از روابط دیگر کنسرسیومها با او براین می باشد).

توماس ام. فورگان: از ژوئن 1967 معاون مدیر کل بوده است. فورگان در فوریه یا مارس 1970 بازنشسته خواهد شد و جی.ای. تریمبل از اسولیبی جانشین او خواهد شد و انتظار می رود که در اوایل نوامبر 1969 وارد ایران شود. به طوری که گزارش شده فورگان با تمام رابطین غیرکنسرسیوم آدم رازنگه داری است و چنین نشان می دهد که از موقعیت هایی که با آنها به طور واضح آشنایی دارد، آگاه نمی باشد.

جان وسیور: عضو هیئت مدیره پالایشگاه و سرپرست امور قراردادهای دولتی. او از فعالیتهای مربوط به کنسرسیوم کاملاً بااطلاع است. دانش حقوقی که او دارد باعث شده که او به طور غیر عادی در زمینه اطلاعاتی که ارائه می دهد جانب احتیاط را رعایت کند. در مجموع آدم مفیدی است. وی از کمپانی شل مستمری می گیرد.

آر. آی. بیکر: دستیار (فنی) مدیر کل اداری است. او از کارهای واقعی نفت به مقدار زیادی آگاهی دارد، او آدم توداری است، ولی صمیمی و همیار است. به طور برجسته ای در ارائه اطلاعات فنی به افراد غیر وارد و به زبان غیر حرفه ای خوب می باشد. اگر چه او به عنوان یک فرد خیلی لایق تلقی می شود اما ضرورتاً یک تکنسین است و این موضوع احتمالاً او را از ارتقاء به مقامهایی که احتیاج به قدرت اجرائی دارد باز می دارد. وی از کمپانی شل مستمری می گیرد.

ال. آر. بورشل: دستیار مدیر کل اداری (در امور مالی و خارجی) است. به طرز قابل توجهی شخصی پر

ص: 389

انرژی و فعال است. او آدم علاقمندی است و به نظر می رسد که به خوبی بر کار خود سوار است. از شرکت نفت انگلیس حقوق می گیرد.

ای. ان. تام لینسون: مشاور مالی بورشل است. او بیشتر اوقات در مورد اخباری که احتمالاً محرمانه حساب می شوند (یادداشت زیر را ببینید) تردید دارد و آنها را با هشدارهای غیر ضروری همراه می کند.

نوع اطلاعاتش در مورد حسابداری منجر به این شده است که با اعداد دقیق سروکار داشته باشد... سیاه و سفید... و از دادن نظریه در مورد چیزی که حقیقت مطلق به حساب نمی آید دوری کند. از SOIALحقوق می گیرد. در بیشتر موارد افراد کنسرسیوم، به همان گونه که در سلسله مراتب مقام، از شغل مدیر کلی دور می شوند، در دادن هر گونه اطلاعات سیاسی یا طبیعتاً محرمانه تمایل کمتری دارند. به طور معمول کنسرسیوم یک مغازه تنگی است که افرادی که در طبقه پایین مدیریت نسبت به افراد خیلی بالا هستند، فقط به اندازه معلومات اولیه مورد احتیاج، از تحولات آگاهی دارند. این گونه است که اطلاعاتی را که داریم نبایستی در دسترس افرادی که در سطح پایین تر مقامات بلندپایه هستند قرار دهیم و بایستی در هنگام بحث سیاسی با آنها احتیاط را رعایت کنیم.

جک بیرکز: مدیریت قسمت تولید و اکتشاف است. او این گونه تلقی می شود که در شغلش به طور غیرعادی شایسته و لایق است. اگر چه وی از شخصیت برجسته ای برخوردار است ولی در مهمل گویی هم مهارت دارد. او خیلی طرفدار انگلیس است و از این نظر با معاون خود که طرفدار آمریکاست، به طور قابل توجهی در تضاد است (یادداشت زیر را ببینید). این موضوع یک آمیزش عجیب و غریبی پیش آورده و یک فرد در بعضی موارد نمی تواند بفهمد که تا چه اندازه ای بیرکز و معاونش در رقابت هستند. از نظر من این نقطه نظرهای بسیار قطعی در طرفداری از انگلیس و طرفداری از آمریکا مطلوب ترین صفات مدیران یک شرکت، که به اندازه کنسرسیوم بین المللی از جامعیت برخوردار است، نیست. من شخصا این طور فهمیده ام که از زمان تصدی این دو نفر روحیه اخلاقی به طور زیادی از این موضوع رنج برده است.

جرج. دبلیو. لینک: معاون مدیر قسمت تولید و اکتشافات است. وی فردی پر انرژی فعال و لایق در امور مربوط به تولید است. به عنوان معاون مدیر این قسمت به نظر می رسد که حداقل از لحاظ بعضی از صفات مفید، برای وجود روابط ملایم فردی میان همکاران و برای روحیه بالا، کمبود دارد. این اولین شغل او در قسمت عملیاتی است که تماما به وسیله منافع آمریکا کنترل نمی شود. خوشبختانه در آینده بیشتر از گذشته موفق خواهد بود تا خودش را با محیط یک مجتمع بین المللی وفق دهد. او به افراد بخش خارجه آمریکا کم ارج می نهد و به نظر می رسد که از تماس ما در تهران با مدیریت عالی کنسرسیوم که اساسا انگلیسی هستند، ناراحت است. شاید او زمانی که تریمبل به عنوان معاون مدیر قسمت و با یک حکم مأموریت مشغول به کار شود خود را کمتر بیگانه حس کند.

لطیف رمضان نیا: مدیر کل کمپانی تصفیه است. وی مدیر خوب و برجسته ای است. در کسب وفاداری و اعتماد و احترام از جانب همکارانش چه ایرانی و چه غیر ایرانی موفق بوده است. او پر کار، پر انرژی و لایق و از هر جهت یک فرد ساخته شده برای کمپانی است، اگر چه او مشتاق پذیرفتن پیشنهاد مسئولیتهای بالاتری است، ولی به نظر می رسد که در جاهایی که فشارهای سیاسی دارای اهمیت باشد از پذیرفتن پیشنهاد دوری می کند.

تقی نوصادقی: از ماه مه و از زمان برقراری شرکت ملی گاز ایران و از زمان تشکیل کمپانی خطوط لوله

ص: 390

اهواز مدیر عامل آنها بوده است. او یک مجری با نیروی کار غیر عادی است. وی فردیست که با قاطعیت در فعالیتها شرکت می کند و لیاقتش غیر قابل تردید است و با جهد و کوششهای خود به مقام فعلیش دست یافته است. اگر چه او می تواند حتی بالاتر هم برود اما چون در اظهار رای خود در مورد نفت و عملیات مربوط به آن مقداری صریح اللهجه است، شاید موفق نشود. امکان دارد که در بیشتر قسمتها نقطه نظراتش کاملاً صحیح باشد که هم به صلاحیت و هم به حدود مسئولیتهایش مربوط می شوند. به هر حال همیشه صحبتهایش خوش آیند نیست. بنابراین چنین تصور می شود که او امکان دارد در یک سازمان خصوصی بهتر کار انجام دهد تا در یک شرکت دولتی.

ای. ای مارتین: نماینده مقیم کمپانی بین المللی نفت پان آمریکن است. وی کاملاً لایق و ظاهرا در محافل بین المللی نفت به خوبی شناخته شده است و در داخل سازمان خودش بسیار مورد احترام است.

اگر چه مهربان، آماده برای صحبت و خونسرد است، ولی این سؤال را در فکر مصاحبانش و یا همکارانش مطرح می کند که چه کسی مسئول منافع شرکت استاندارد نفتی ایندیانا در ایران است. نحوه برخوردش با شغلش کمی قدیمی مآبانه است یعنی این طور برخورد می کند که «من رئیس هستم و من این کار را می گردانم - اگر شما این طور کار کردن را دوست ندارید یک رئیس جدید پیدا کنید، اما در عین حال بگذارید من به طریق خودم این کار را انجام دهم.» دی. بی. ویلکی: مدیر عامل کمپانی نفتی ایران پان آمریکن است. وی قبلاً معاون مارتین بود. ویلکی یک شخص خوش برخورد و دلپسند است و به نظر می رسد که به کارش آشنایی داشته و معمولاً آدم رک گویی در جزئیات بحثهای مربوط به امور کمپانی نفتی ایران پان آمریکن است. مع هذا وی خیلی محتاط است که در امور صاحبان شرکت ملی نفت ایران و پان آمریکن حرفی نزند.

رابرت اچ. روبی: نماینده آتلانتیک ریچ فیلد که مقیم ایران است می باشد. او سابقا مدیر عامل کمپانی نفتی لاوان بود. مشکل می توان گفت که این تغییر شغل باعث تعویض مسئولیتهای برابر بوده با اینکه از مسئولیتهایش کاسته شده است. او فرد خوش برخورد، اجتماعی و مهربان است. روبی کاملا در امور مربوط به انجمن آمریکاییها فعال است. وی برای امور حرفه ای خود اهمیت زیادی قائل است و به طور مستمر علاقه ای به افشای امور کمپانیها به تمام و یا هیچ یک از مقامات سفارت، حتی زمانی که مسائل بزرگی مطرح است ندارد. ندرتا و شاید بعضی مواقع اطلاعات ناچیزی را که از منابع دیگر نشنیده بودم از وی به دست آورده ام. این واقعا جای تأسف است چه نمایندگان همقطار او (3 نفر خارجی دیگر در شرکت لاپکو) و اشخاص بالاتر از او در نیویورک و مدیر عامل لاپکو همگی خیلی مفید و در این زمینه یاری دهنده بوده اند.

نورمن دیتزل: از اوت 1968 مدیر عامل شرکت نفتی لاوان بود. وی فردی لایق است. او که آماده برای صحبت و رک گو است در هر مورد که بتواند تمایل مفرطی دارد که از هر طریق ممکن کمک کند. هنگامی که روبی در تهران است دیتزل در مورد مسائل غیر اداری به وی احترام می گذارد (من حدس می زنم که روبی نسبت به امتیازات او حسد می ورزد).

خیلی محرمانه

مقداری یادداشتهای بیوگرافیک برای آقای توساینت

ص: 391

سند شماره (4) خیلی محرمانه یادداشت برای ضبط و نگهداری تاریخ : 26 نوامبر 1969 - 5 آذر 1348 موضوع : مقداری یادداشتهای بیوگرافیک برای آقای توساینت یادداشت مؤثری که مارتین هرتز ارائه کرده و شامل اطلاعاتی است که هنوز در رابطه با تفسیرهایی که او در مورد رابطین ایرانی ابراز داشته از ارزش زیادی برخوردار است. با امید اینکه شما یادداشتهای اضافی زیر را مؤثر بیایید.

اداره امور خارجی بدبختانه، به نظر می رسد که خیلی از مأموران خدمات خاجی ایران بیزار و یا اینکه به حد کافی با اطلاع نیستند که تبادل اطلاعات غیر رسمی و با اهمیت را در قسمت شغلیشان انجام دهند. افراد زیر تا حدودی استثناء هستند.

(1) عزالدین کاظمی: رئیس قسمت حقوقی و بخش مذاکرات مربوط به قراردادهاست. کاظمی در اداره امور خارجی به نام «آقای اتصال» شناخته می شود، عملاً در تمام مواردی که احتیاج به عملکرد رسمی ایران است به خوبی از همه چیز با اطلاع است. علیرغم تمایل سیاسی سؤال برانگیز گذشته اش او به طور زیادی مورد اعتماد مقامات بلند پایه اداره امور خارجی که شامل وزیر خارجه هم است می باشد. به طور وضوح او یک ملی گراست، او می تواند در موارد مربوط به جنبه های حقوقی آمریکا مفید باشد و در بحث، اگر هیچ گونه نقطه نظر مخالفی در مورد ایران ابراز نشود، مطلقا آماده ارائه مطالب است. او زن خوش برخوردی دارد، و بیشتر شایسته محافل اجتماعی کوچکتر هستند.

(2) جعفر ندیم: سرپرست قسمت سازمانهای بین المللی، کاملاً از موضوعهایی که در روی سازمانهای بین المللی قرار گرفته با اطلاع است و خیلی مفید و همیار است. او شخصی است که من فکر می کنیم که حالا که دارم اینجا را ترک می کنم ای کاش او را بهتر شناخته بودم. من معتقدم که بحث در مورد دورنمای سیاسی ایران و مشکلات سیاسی با او احتمال دارد که امکان پذیر باشد. بازی بریجش در درجه اول قرار دارد. دارای زنی دوست داشتنی می باشد. زن و شوهر هر دو دل پسند و دوستان مفیدی هستند.

(3) احمد تهرانی: سرپرست (بخش هفتم - خاور دور) بخش سیاسی است. احمد به زاهدی خیلی نزدیک است و در لندن برای سالهای متمادی با او کار کرده است. هنوز او به وسیله وزیر امور خارجه خواسته می شود که کارهای جزئی دیگری را که در رابطه مستقیم با شغلش نیست انجام دهد. او دوست دارد که صحبتهای «محرمانه» داشته باشد و به نظر می رسد که فرد با اطلاعی است چرا که او منبع اطلاعاتی در مورد آنچه که در وزارت امور خارجه می گذرد می باشد و شاید در رابطه با جاه طلبیهای سیاسی زاهدی است. به همین دلیل بهتر است که مذاکرات با او به طور محتاطانه باشد. او یک وکیل با تجربه است و به خوبی متمایل به آمریکا است.

(4) فریدون زند فرد: سرپرست (بخش نهم سیاسی - خلیج فارس) است. چارلی مک کسکیل روابط شغلی خوبی با زند فرد دارد. او به خوبی در مورد امور مربوط به خلیج فارس مطلع است و اگر چه محتاط است، ولی مفید، درستکار و به طور منطقی آماده ارائه مطلب در مذاکرات مربوط به تمایلات و اعمال ایران

ص: 392

در این منطقه (خلیج فارس) می باشد.

(5) صادق صدریه: سرپرست بخش پنجم سیاسی (آسیای جنوبی و کشورهای غیر عرب خاورمیانه) است. صدریه شخصیتی جذاب دارد و در بحث در مورد روابط ایران با افغانستان، هندوستان، پاکستان، مفید است. او به خوبی تمایل به آمریکا دارد. او مسئول دعوتهای مربوط به امور اجتماعی است.

مجلس (1) سناتور محمد سعیدی: سناتور سعیدی به امور سیاسی چه داخلی و چه خارجی علاقمند است؛ او در مورد تمایلات و عملکردهای سیاسی ایران به خوبی مطلع و به خوبی با افراد تماس دارد. او از معدود منابع اطلاعاتی است که نظرات خوبی در مورد تمایلات شناخته شده ایرانیان غرب زده می دهد. او دوست دارد در وسیع ترین جنبه های روابط بین المللی صحبت کند. هر دو، او و زنش (که نماینده مجلس و یک شاعره است) فرانسه صحبت می کنند. آنها محافل اجتماعی کوچکتر را که بیشتر از 6 تا 8 میهمان نباشد ترجیح می دهند، اگر چه آنها حاضر به پذیرش (میهمانیهای بزرگتر - مترجم) هستند. من به او گفته ام که توصیه می کنم که شما بعد از رسیدنتان به زودی با او تماس بگیرید. اگر فرانسه شما خوب است که چه بهتر و اگر نه، شما می توانید با جان روس برای پیشبرد این آشنایی همگام شوید.

(2) جعفر شریف امامی: رئیس مجلس سنا. مخصوصا به یادداشتهای مارتین هرتز نگاه کنید.من می دانم که اگر شما به ملاقات شریف امامی بروید، خوشحال خواهد شد و از دیدن شما به طور نسبتا منظمی و به طور کم، شاید ماهی یک بار، خرسند می شود (من با او در این باره صحبت کرده ام و او جواب کاملاً مثبت داده است). با وجود اینکه او در دایره تکنوکراتها نیست، هنوز تماس و اطلاعاتی خوبی دارد.

(3) محمدعلی رشتی: یکی از دوستان خوب من است که در رادیو صدای آمریکا در اوایل سال 1950 باهم کار می کردیم. علی به طور منطقی از پیشرفتهای حزب ایران نوین مطلع است، اگر چه یک فرد بایستی موضوع مورد علاقه او را خوب بررسی و گلچین بکند. علی شخص با اطلاع و مفیدی در مورد پیشرفتهای مجلس می باشد و می تواند در هنگام لزوم نظراتی در مورد پیشرفتهای سیاسی عمده تر ارائه دهد. زنش جولی در مدرسه آمریکاییها درس می دهد و هر دو از هر پیشنهادی استقبال می کنند.

(4) دکتر محمود ضیایی: رئیس کمیته روابط خارجی مجلس است. محمود به طور ملایمی مفید خواهد بود. او منبع اطلاعاتی مفیدتری در مورد بینش عمومی اوضاع ایران است تا در مورد اطلاعات مربوط به پیشرفتهای جاری. زنش عذرا که عهده دار سمتی در وزارت توسعه و مسکن است، یکی از برجسته ترین زنان ایران در مسائل عمومی است و به خوبی از زندگی روستایی در ایران با اطلاع است، مخصوصاً از نظر جنبه های اجتماعی آن و از قرار معلوم، به طرز چشمگیری از اعتماد فرح برخوردار است.

(5) بهمن شاهنده: خبرنگار DPI و همچنین نماینده مجلس است، بهمن گاه به گاه از پیشرفتهای جاری با اطلاع می شود و تقریبا آماده برای ارائه آنهاست. او یک برادر جوان روزنامه نگار دارد که امکان دارد آشنایی او با جان روس ارزشمند باشد.

روزنامه نگاران (1) پرویز رائین: خبرنگار آسوشیتدپرس است. یک دوست خیلی باصفایی است، اغلب به طور قابل

ص: 393

ملاحظه ای مطلع و در مذاکرات آماده ارائه آنهاست. از قرار معلوم وزیر امور خارجه، زاهدی، مقداری به او اطمینان دارد و نسبتا با او درک و علنی صحبت می کند. او در همین حال یک منبع اطلاعاتی خوب و یک همدم با صفایی است.

(2) جواد دولو: خبرنگار روزنامه لوموند است. جواد اخیرا به طور زیادی فعال و علاقمند به موضوعهای سیاسی در ایران شده است و من معتقدم که توسعه آشنایی با او ارزشمند است. او از عقاید محکم و استواری برخوردار است و استعداد پیشرفت مقام در محدوده شغلیش را دارد. او مطمئنا یک خبر فروش خوب است که امکان دارد در آینده منبع اطلاعاتی از این بهتری بشود.

(3) داریوش همایون: سردبیر روزنامه ایتالیک است. پرونده بیوگرافی او را ببینید. حس ملی گرایی داریوش در حال زنده شدن است، ولی مع ذلک وی کاملاً باهوش، مطلع و بسیار خوشحال از آشنایی با شما می باشد و مایل است که هرچند یک بار با شما ملاقاتی داشته باشد. من معمولاً او را موقع نهار دیده ام.

روزنامه وی توسط دولت حمایت می شود و بعضیها وی را متهم می کنند به اینکه خودش را به رژیم فروخته است، ولی من فکر می کنم که وی استقلالش بیش از اینها باشد و ارزش دارد که با وی آشنا شوید.

(4) ا.س.باخاش: یکی از خبرنگاران کیهان بین المللی است. یکی از معدود روزنامه نگاران خوب در ایران است و یک شخص بسیار ارزنده برای آشنایی می باشد. خانمش نیز خبرنگار همان روزنامه است. با خانمش فعلاً برای مدت چند ماه در لندن است، ولی هنگامی که برگشت، شما باید او را پیدا کنید و با وی و همسرش آشنا شوید.

(5) جهانگیر بهروز: (ایران اکو) و یوسف (جو) مازندی (یونایتدپرس و ایران تریبون). هر دو روابط خوب و اطلاعات قابل قبولی دارند. من هرگز قانع نشدم که به هیچ کدامشان می توانم اطمینان کنم و از مکالمات زیاد با آنها عموماً خودداری کردم.

وزارت دربار ما باید سعی کنیم که منبع خوب و قابل اطمینانی در وزارت دربار داشته باشیم. جان روس و من در این باره صحبت کرده ایم و شما هم می توانید درباره پیدا کردن یک راه حل مناسب با او صحبت نمایید.

رجوع کنید به توضیحات مارتین هرتز درباره عبدالرضا انصاری، او الان تقریباً جانشین اجرایی شاهزاده اشرف است. وضعیت سیاسی وی از هنگامی که در اوایل امسال از مقام وزارت کشور عزل شد و چند ماهی بدون شغل بود، هنوز حساس است. او هنوز به وزیر دارایی جمشید آموزگار خیلی نزدیک می باشد.

شما هنوز با رفتاری ماهرانه ممکن است بتوانید آشنایی با وی را توسعه دهید. اگر عاقلانه به نظر می رسد خیلی زیاد با وی تماس نگیرید.

دیگران برای شما آسان نخواهد بود که درباره امور سیاسی اساسی تر، از حرفهای متفرقه شخصیتها و تحولات جاری مذاکرات با معنی داشته باشید. ذیلاً من چند نفر را نام می برم که آشنایی و صحبت یا ایشان جالب است و آنها را من به عنوان دوست تلقی می کنم.

(1) سیروس غنی: که نزد سفارت بسیار مشهور است و علاقه عمیق و معلومات جامعی از سیاست

ص: 394

آمریکا دارد. اگر چه فعلاً بسیار به دستگاه نزدیک می باشد ولی سیروس هنوز خوب می داند که اوضاع سیاسی ایران در چه وضعی است. اگر شما سعی کردید که آشناییتان را بسط دهید، یادداشتهای مارتین هرتز را در نظر داشته باشید که سیروس مایل است مسائل مهم و اساسی را بداند نه مسائل پیش پا افتاده و تکراری را. اگر شما مایل باشید، او بازیکن خوبی در رشته تنیس است.

(2) فریدون مهدوی: قائم مقام بانک بین المللی توسعه صنایع است. سابقاً با جبهه ملی روابط نزدیکی داشته است. فعلاً شدیداً درگیر کارش است و در پیشرفتهای اقتصادی ایران، مخصوصاً در بخش خصوصی، علاقه زیادی دارد؛ به علاوه در امور سیاسی علاقه خاصی دارد و چنانچه وی را تجزیه و تحلیل کنید، شخص حساس و باهوشی در امور سیاسی ایران است. بعضی اوقات با او نهار می خورم. شما مجبور خواهید بود در بسط اعتماد و ارتباطش خیلی دقیق و با احتیاط باشید. آلمانی و انگلیسی را به خوبی صحبت می کند.

(3) رضا مقدم: معاون سازمان برنامه، او و همسرش زوج خوبی برای آشنایی می باشند. او به قدری سرش شلوغ بوده که خیلی او را ندیده ام، ولی چون مسائل سیاسی حول و حوش مسائل اقتصادی دور می زنند، رضا عقاید برجسته ای دارد که اقتصاد ایران را (با تکیه بر سازمان برنامه) طراحی و برنامه ریزی کند و به نظر من شایسته است که برای آشنا شدن با او مقداری تلاش به عمل آورید.

(4) رضا امین: رئیس دانشگاه آریامهر، سابقاً قائم مقام بانک بین المللی توسعه صنایع بوده است. رضا مشغول تهیه گزارش موفقی از یک دانشگاه در ایران است. با توجه به سابقه و ارتباط وی، او در موقعیتی است که نه تنها تحولات مسایل آموزشی بلکه تحولات مسائل اقتصادی را نیز زیر نظر دارد. او یک زن آمریکایی به نام و ندا دارد. شما از آشنایی با آنان لذت خواهید برد.

(5) احمد قریشی: استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی و یکی از اعضای هیئت امنای مدرسه (مدرسه آمریکاییان - مترجم) است، در قضاوتهای سیاسی بسیار باهوش و زیرک می باشد. او اخلاق، رفتار و روحیه دانشجویان دانشگاه ملی را می داند و این مسائل ممکن است بعضی اوقات ارتباط سیاسی نیز داشته باشد.

(6) خانم بهمن (پروین) امینی: احتمالاً بهترین آمارگر و آماردان ایران است و اکنون در وزارت فرآورده ها و کالاهای مصرفی کشاورزی مشغول به کار است. پروین در رقابت در مدیریت و اقتصاد بسیار تند می باشد، حتی با بالادستیها. ولی او از نظر اقتصادی مخصوصاً از نظر محصولات کشاورزی، چه در ارتباط با روستاها و چه در ارتباط با مناطق شهری می داند که در ایران چه می گذرد. شوهرش سرپرست دانشجویان در دانشگاه ملی است و هر دوی آنها افراد خوبی جهت آشنایی هستند.

(7) مجید مجیدی: وزیر کار. با سابقه زیاد در سازمان برنامه و بودجه و وزیر محصولات مصرفی کشاورزی، وی به وزارت کار منتقل شده است، تا با تحرک زیاد این وزارتخانه را فعال نماید. او مسائل و مشکلات و برنامه هایش را صریح مطرح می کند. او جهت تماس در آن وزارتخانه فرد خوبی است، در این مورد با جان روس هماهنگی کنید. زن او سردسته زنان خواننده اپرا در ایران است و این یک باب آشنایی خوبی است زیرا استعداد و توانایی وی در این زمینه، توسط هنرمندان ایرانی مورد تحسین قرار نگرفته است.

(8) محی الدین نبوی نوری: سابقاً با وزارت خارجه کار می کرد، ولی اکنون به طور بخصوصی وکالت

ص: 395

می کند، نبوی شدیداً طرفدار این طرح است که یک سازمان سیاسی متشکل از سیاستمداران ایران تشکیل دهد تا نظرات و عقایدشان را در آنجا مطرح کنند. او فکر می کند نظام فعلی برای شاه، کسی که وی به او وفادار است، خطراتی دارد. او از نزدیک تشکیلات و روابط بین المللی ایران را زیر نظر دارد. گاهی با او نهار خورده ام و بعضی اوقات هم او را در مجالس کوچکتری دعوت کرده ام. شما او راهم یک آشنای خوب و هم یک رابط مفید خواهید یافت.

(9) حسین نصر: محقق سرشناس اسلامی ایران، و رئیس قسمت هنر و نامه نگاری دانشگاه تهران.

حسین، یک محقق ارزشمند و ارجمند، علاقمند به کارگیری یک اسلام مدرن در زندگی اجتماعی ایرانیان و توسعه و رونق آن است. او زیاد خوش بین به مدرنیزه شدن بی چون و چرای ایران نیست و عقاید خاص وی در جهت تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران و وسعت دیدگاههای او به این افکار اهمیت سیاسی می دهد. حسین شخص بسیار پر مشغله ای است و احتمالاً از لحاظ اجتماعی بیرون که می رود در اصل به خاطر خوشنودی همسر دوست داشتنیش، سوزان، می باشد. آنها شدیداً پایبند به اسلام هستند و میهمانیهای کوچک را ترجیح می دهند. حسین دوست دارد عقایدش را بقبولاند. دوراندیشی و صحبت با وی سابقه و آگاهی خوبی از ایران را به طرف می دهد.

(10) پرویز راجی: پرویز یک دستیار اداری و سرآشپز کابینه هویدا می باشد. او در پستش می تواند بسیار سودمند باشد و اکثر اوقات نیز چنین است. او اصولاً سیاسی نیست ولی به قدرت سیاسی مستقر در هرجا انتقاد می کند، پرویز آدم محتاطی است، اما هنگام گفتگو در مورد مسایل نخست وزیری زبانش را نگه نمی دارد و احتمالاً بهترین میهمان برای هر میهمانی می باشد. او احتمالاً از محبوبترین مجردان (عزب) تهران است.

استیو عزیز

سند شماره (5) سری استیو عزیز، از آنجایی که بین کار من و شما فاصله ای نخواهد بود من یادداشتهای و پیشنهادهای بسیار غیر رسمی ذیل را برای شما می فرستم که برای شما هنگامی که کار هواپیمایی کشوری را به عهده می گیرد سودمند خواهد بود. همان طوری که قبلاً تذکر دادم کار شما بهترین کار پوششی در سفارت خواهد بود و شما همچنین با عده ای از صمیمی ترین و خودمانی ترین و دوستانه ترین اشخاص در تهران در تماس خواهید بود. شما همچنین این فرصت را خواهید یافت تا با بهترین اشخاص درمیان آمریکاییهای مقیم اینجا ملاقات کنید.

من به ترتیب فهرست مهمترین اشخاصی را که شما قرار است ملاقات کنید، تنظیم می کنم و مناسبات خود را با این اشخاص و مناسباتی که شما باید داشته باشید را توصیف می کنم. من همچنین کوشش خواهم کرد تا زمینه مناسبی درباره هر یک از این اشخاص برای کمک به شما، تهیه کنم.

الف: امیر هوشنگ اربابی: مدیر کل هواپیمایی کشوری و معاون وزارت راه (این عنوان ممکن است در آینده تغییر کند به علت اینکه بزودی یک وزارت راه و ترابری تشکیل خواهد شد). اربابی قبل از همه و بالاتر از همه یک مدیر با انرژی و ماهر هواپیمایی کشوری طرفدار آمریکاست. او از زمان ایجاد اداره

ص: 396

هواپیمایی کشوری در اوائل سالهای 1950 مدیر آن بوده است. اربابی یک مرد وابسته به خانواده است و با همسر خویش که یک شیرازی برخوردار از استعداد و زیبائی است مناسبات بسیار نزدیکی دارد او دختری به نام شهلا دارد که هنرمند است و اربابی به او افتخار می کند.

این دختر جایزه اول را در مسابقه هنری در ایتالیا برد و اکنون در دانشگاه هنر تدریس می کند. اربابی همچنین پسری دارد که در انگلستان تحصیل می کند و قرار است به زودی به آمریکا برود تا به تحصیلات خود ادامه دهد. اربابی مهمترین شخص مورد تماس شما درباره تمامی موضوعات مربوط به مذاکرات دو جانبه و موافقتنامه های دو جانبه درباره هواپیمایی کشوری بین دو کشور، خواهد بود. شما او را مردی خواهید یافت که از مراوده با شما استقبال خواهد کرد و به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات را حل و فصل کنید او هم چنین درباره مشکلات خود به شما خواهد گفت و اینکه تصویر اوضاع هواپیمایی در اینجا واقعاً چگونه از سوی یک دستگاه مافیائی از آر.او.لانترن گرفته تا پائین کنترل می شود. او البته در این باره اندکی ناراحت است زیرا خود او یک مرد درستکاری است و برای به دست آوردن موفقیت سریع به مافیا ملحق نشده است. تنها مشکلی که هنوز تا زمان حاضر حل نشده کوششی است که برای گرفتن حدود 47 هزار دلار از اربابی که بدهی اداره او به F.A.A (اداره هواپیمایی کشوری (آمریکا) است، همچنان در جریان است. من امیداورم که این مسئله را قبل از اینکه شما برسید حل کنم ولی اگر حل نکردم برای شما آرزوی موفقیت و شانس می کنم. اربابی شاید درباره وابستگی من به ج. ک. لنس (JKLANCS) اطلاع دارد ولی هنوز در این باره چیزی به من نگفته است و من هم در این باره به او چیزی نگفته ام. دختر او در طبقه دوم ترمینال فرودگاه مهرآباد است و برای همه نوع ترخیص اقلام مهم و یا هنگامی که مشکلاتی پیش می آید که نمی توان در سطح پایین تر DGCA (مدیر کل هواپیمایی کشوری) آن را حل کرد به او مراجعه کنید.

ب: جعفر ابوالمعالی: معاون مدیر کل هواپیمایی کشوری، یک مرد بسیار خوب و به احتمال قوی جانشین بعدی اربابی است. او می تواند از طریق تلفن بسیاری از مسائلی را که ممکن است احتیاج به یک هفته کاغذبازی داشته باشد حل کند. من توصیه کرده ام که به او یک بورس آموزش در ایالات متحده هنگامی که او وقت این را داشته باشد که از اینجا خارج شود داده شود. او طرفدار آمریکا و بسیار طرفدار پان آمریکن است هر چند او چنین تمایلی را نشان نمی دهد. مناسبات ما با او بسیار عالی است و هنگامی که اربابی غایب است او مردی است که برای حل مشکلات باید به او مراجعه کرد.

ج: دکتر قاهری: معاون مدیر امور فنی هواپیمایی کشوری، سروکار شما با او در حداقل خواهد بود ولی هنگامی که که شما به او مراجعه کنید کاری کنید که او بداند شما طرف تماس برای مشکلات درباره صدور گواهی و تصدیق هستید و علاوه بر این واسطه برای اداره هواپیمایی کشوری فدرال آمریکا هستید. او انگلیسی را به روانی صحبت می کند و نسبت به ایالات متحده نظر مساعد دارد و خلبان ماهری است.

د: دکتر قدسی: مدیر حقوقی هواپیمایی کشوری.مردی که درباره همه ترخیصهای عادی که محتاج به یک نامه تأییدیه باشد باید به او مراجعه کرد او مردی است که میل به کمک دارد و خوش مشرب است و تماس اجتماعی با او بسیار خوب است. ما شاید پس از انقضای قرارداد در ماه اوت بیشتر او را ببینیم.

ه : سپهبد علی خادمی: مدیر عامل شرکت هواپیمایی ایران. مرد باشخصیت برجسته و پرکار است. ما با خادمی از روزهای طرح (ROCK)، هنگامی که(JKLANCS) قسمت اعظم هواپیمایی ملی ایران را مالک

ص: 397

بود با او مناسبت داشتیم. او درباره وابستگی من به JKLANCS اطلاع دارد و زمانی مناسبات نزدیک با کواکن بوش (QUACKENBUSH) داشته است سروکار با او در درجه اول جنبه بازرگانی و گزارشی دارد.

او دوست دارد صحبت کند و درباره شرکت هواپیمایی خودش به مردم گزارش بدهد او یک مشتری سرسختی است. هنگامی که مسئله بر سر دادن حتی قسمت کوچکی از امتیازات شرکت او باشد. او مسئول لغو موافقت نامه هوایی است هرچند او هنوز اشخاصی از شرکت هواپیمایی پان آمریکن در شرکت خودش در استخدام دارد. او روشی تعرض آمیز و اجتماعی و تا اندازه ای خودخواهانه دارد مع ذلک او به موفقیتهای شرکتش افتخار می کند و حق همچنین است. سپهبد خادمی مردی است مشغول و گاهی دسترسی به او دشوار است مع ذلک هنگامی که به او دستیابی دارید بسیار روش شخصی دارد. او همسر جذابی دارد و آنها دو پسر دارند که در ایالات متحده آمریکا تحصیل می کنند. خادمی در محافل هواپیمایی بین المللی مرد شناخته شده ای است و اغلب از اشخاص برجسته دیگر در زمینه هواپیمایی پذیرایی می کند. او یکی از دوستان جوان تریپه (JUAN TRIPPE) از شرکت پان آمریکن است که اغلب به ایران می آید.

و: سروان لولیندسی (LOU LINDSEY) رئیس گروه آموزش پان آمریکن که با هواپیمایی ملی ایران قرار داد دارد. این یک طرح سابق AID (مؤسسه بین المللی عمران) می باشد که به وسیله شرکت هواپیمایی هنگامی که مؤسسه بین المللی عمران منحل شد، از سوی این شرکت هواپیمایی انتخاب گردید. او شاید مطلع ترین همه کارکنان هواپیمایی در اینجا باشد. او می داند که چه جریاناتی در میان است و چگونه و چرا. او به شما اعتماد خواهد کرد ولی در ضمن انتظار دارد که کاملاً تحت حمایت باشد. او در امور مربوط امور مربوط به فروش و گزارشگری فرد مفیدی است. سعی کنید با او چه از لحاظ حرفه ای و چه از لحاظ اجتماعی خوب آشنا شوید.

ز: سروان برنی انگلند: سرخلبان شرکت هواپیمایی ایران و عضو گروه لو. او همیشه شاه را پرواز می دهد و یکی از بهترین خلبانهای پان آمریکن به شمار می آید. او اغلب در پشتیبانی هواپیمایی کشوری فدرال آمریکا از این شرکت هواپیمایی پشت سر شما خواهد بود ولی هنگامی که شما گاهی ناگزیر باشید جواب منفی بدهید او ناراحت خواهد شد. برنی در قسمت عملیات است و بنابراین اغلب از شهر دور است.

او بسیار اجتماعی است و همسر بسیار خوبی بنام داگمار دارد و مرد طرف تماس خوبی است.

ح: ماریان دویش (اسپید): مدیر عملیاتی شرکت هواپیمایی ایران، یکی از اعضای گروه پان آمریکن. او ستون فقرات عملیاتی هواپیمایی ایران است و یک عضو بسیار مطلع و محترم جهان هواپیمایی است. او یک طرف تماس اجتماعی خوب و شخص دوست داشتنی و تودلبرو است و با یک دختر بسیار خوبی بنام هوپ که به طور تمام وقت در استخدام شرکت فیلکو فورد است ازدواج کرده است. هوپ و اسپید یک پسر دارد که زندگی آنها دور او می گردد. با آنها ملاقات کنید و آشنا شوید و آنها اشخاص کمک کننده و مشغول کننده هستند و می توانند نقش میانجی اجتماعی را برای شما ایفا کنند.

ط: رابرت رابرتز (باب): رئیس بخش سرویس هواپیمایی ملی ایران، یکی از اعضای گروه پان آمریکن. از لحاظ حرفه ای بسیار با مهارت و از آن افرادی نیست که بیهوده باشد و می تواند کمک زیادی به شما بکند و اغلب به دیدار شما خواهد آمد. او دوستان بسیاری دارد و با خیلی ها در تهران تماس دارد و شاید بیش از هرکس دیگر در گروه پان آمریکن با ایرانیان روابط نزدیکی دارد. یک زوج دوست داشتنی

ص: 398

هستند و شما از آنها خیلی خوشتان خواهد آمد.

ی: جک دیتو: مدیر پان آمریکن در ایران (که در طرح ROKITTY نام رمزی او آمده است). یک مرد خوبی که در شرف بازنشسته شدن می باشد و چندان انرژی ندارد و اکنون مدت طولانی است که در ایران است و در سمت خود بیان شده است. او احتمالاً تا چند ماه آینده در کارهای مربوط به هتل دخالت خواهد داشت.

او موفق شده است قسمتی از جامعه بازرگانان آمریکایی در ایران را به جان یکدیگر بیندازد و در نتیجه مقدار زیادی از کاسبی بازرگانی را به نفع شرکتهای دیگر بیگانه از دست داده است. اخطار: همسر او یک ماده سگ درجه یک است و یک نوع ناراحتی روحی دارد و نیز تمایلاتی برای سرقت دارد. خانواده دیتو هرگز در خانواده خود از کسی پذیرائی نمی کنند، از ترس اینکه یکی از میهمانان ممکن است متوجه شود که برینس (مقصود همسر دیتو است) چیزی از خانه آنها به سرقت برده است همسر او در عین حال یکی از شایع پراکنهای قهار است و هیچ چیزی که نباید منتشر شود، نباید در حضور او مطرح شود.

جک به احتمال قوی بزودی به چراگاههای سرسبزتر منتقل خواهد شد.

ک. آل کلام: مدیر فرودگاه برای پروازهای پان آمریکن، یک شخص بسیار سودمند که در ضمن یک حرفه ای واقعی است. دفتر او در فرودگاه منبع همه نوع اشیای نفیس کوچک از قبیل بارنامه ها و مقررات جدید فرودگاه و پرسنل جدید و غیره می باشد. او با خوشحالی به خاطر شما پرونده های خود را زیر و رو خواهد کرد تا به هر ترتیبی که می خواهد به شما کمک کند. آل و همسرش آخرین سیاحت خود را در بانکوک و آلاسکا انجام داده اند و قصد دارند به زودی بازنشسته شده و به آلاسکا بازگردند. آنها به ویژه از فیربانکس خیلی خوششان آمده بود. یک فرد مورد تماس سودمندی می باشد.

ل: حسن زنگنه: رئیس سرویس تاکسیرانی هوایی (ایرتاکسی) یک کارمند ارشد قابل دسترسی و سودمند ایرانی که در رأس قسمت کرایه کردن هواپیما می باشد. زنگنه پیوندهای بسیار خوبی با قشرهای فوقانی ایران دارد و با همسر سابق یکی از شاهپورها ازدواج کرده است. او سودمند و به آسانی قابل دسترسی است و شما باید ظرف چند هفته پس از ورودتان سری به آنها بزنید همسر او اخیراً دچار یک سانحه اتومبیل شد که ممکن است او را کاملاً کور کند. او بی نهایت در این باره حساس است.

م. الک نیکلاس: رئیس محلی شرکت TWA. یک فرد بسیار بسیار خوب که به احتمال قوی یک یهودی عراقی است. او اکنون 25 سال است در ایران به سر می برد و ارتباطات بسیار خوبی با همه قشرهای جامعه ایران دارد. مشکلات او از لحاظ تعداد بسیار کم است ولی او علاوه بر اینکه به عنوان یک دلال اجتماعی برای شما خواهد بود، شخص مورد تماس اجتماعی شما هم خواهد بود. دختر او در خیابان تخت جمشید روبروی ایران سوپر است. ن:

ن: ژنرال علی رفعت: مدیر عامل پارس ایر و مدیر باشگاه پرواز است و مرد بسیار خوبی است که باید با او آشنا شد. او که از طریق ازدواج با خانواده سلطنتی ارتباطات خوبی به دست آورده است عضو مافیای هواپیمایی محلی است و تابع آر.او.لانترن (ROLANTERN) بوده و همپالگی همه اشخاص اهل هواپیماگردی در ایران است. پارس ایر یک شرکت درجه دوی هواپیمایی است که به تازگی در مشهد به راه افتاده است. و شاید به موقع خود به صورت یک شرکت هواپیمایی آبرومند درآید. شما باید به او سر بزنید.

ث: لئونارد. اس. دوول: که بیشتر به نام لنی شناخته شده است. وابسته هوایی غیر نظامی که مقرش در

ص: 399

بیروت است یک تیپ تند و تیز و تیروئیدی مزاج که لااقل یک بار در سال برای دیدار به تهران می آید او هنگامی که اینجا باشد شما را در حال ورجه ورجه نگاه خواهد داشت. من حضور او را در ایران برای ترتیب دادن یک سوری از اهل شرکتهای هواپیمایی که طی آن همه کارمندان ارشد هواپیمایی از همه دعوت می کنند، مورد استفاده قرار می دهم. لنی از این نوع کارها خوشش می آید و بر می گردد تا باز هم در چنین میهمانیهای شرکت کند. او سفر سالیانه خود را در ایران قبل از ورودش (به گمان من در ماه مه) انجام خواهد داد. بنابراین شما از شوک جسمی به مدت یک سال مصون خواهید شد. لنی مستقیماً مسئول فروش بیش از یک میلیارد دلار هواپیما ظرف پنج سال گذشته بوده است. طرز رفتار او ممکن است در وهله اول برای شما غیر مترقبه باشد ولی او کار و بار خود را بسیار خوب بلد است و همچنین همه شخصیت های برجسته این بازی را در محل خودشان می شناسد.

ع: دفتر هواپیمایی کشوری فدرال (آمریکا) در بیروت - این دفتر از عده ای از اشخاصی که به ایران سری می زنند و بعد خارج می شوند و دائما در حال تغییر هستند تشکیل شده است. آنها همه اشخاص حرفه ای هستند و به ندرت اتفاق می افتد که مزاحم شما شوند مگر برای رزرو کردن بلیط یا شماره تلفن یا گزارش سابقه و غیره و غیره. آنها طرف تماس مستقیم شما در صورت بروز مشکلاتی برای هواپیمایی کشوری فدرال خواهند بود. آنها درباره هر مسئله که به وسیله هواپیمایی کشوری فدرال ایجاد شود و یا در آن تأثیر گذارد، طرف مراجعه شما خواهند بود.

ف: گروه ویژه هواپیمایی فدرال: (FASG) این یک گروهی از کارشناسان هواپیمایی کشوریِ فدرال به تعداد پنج یا شش نفر است که طبق قراردادی با وزارت دفاع در آمریکا برای تکمیل طرح صلح عقاب (تائیس تاکانها TACANS) فرودگاههای نظامی ایران به سر می برند شما آنها را زیاد نخواهید دید مگر اینکه مشکلی برایشان پیش آید. رئیس آنها فرد هارت کوئیت (در کتابچه تلفن شماره دارد) است. آنها معمولاً خارج از شهر و در محل ایجاد تأسیسات خود هستند اینها یک گروه بسیار خوبی هستند. که مزاحم کار شما نخواهند شد.

ظ: جف کیچن: رئیس شرکت نورث روپ - پیچ در ایران. یک طرف تماس خوب و یک مأمور سابق وزارت امور خارجه، او بیشتر با رایزن اقتصادی کار دارد ولی یک شهروند درجه یک است.

ق: سانی پیتز: از شرکت نورث روپ، بیشتر علاقمند به هواپیمایی اف - 5 در نیروی هوایی ایران است ولی همچنین کارهای بازرگانی آنرا انجام می دهد. یک مرد بسیار خوبی است که بیش از اندازه مشروب می خورد ولی برای نورث روپ فوق العاده مؤثر بوده است.

مافیای هواپیمایی ایران ریاست به اصطلاح مافیا در ایران آر. او. لانترن /1 است که این اختیار به وسیله شاه به او داده شده است. از آنجایی که آر.او.لانترن عضو خانواده شاه است؛ او مردی است که مسئول فراردادن شاه از ایران در جریان روزهای مصدق بوده است و به عنوان کسی که زندگی خود را وقف شاه کرده است شاه اکنون دین خود را ادا می کند. این ادا کردن وی اشکال زیر را تشکیل می دهد:

الف: فرمانده کل نیروی هوایی ایران ب - رئیس هیئت مدیره هواپیمایی ملی ایران ج - مالک بدون سروصدای ایرتاکسی د - هم سهم بدون سروصدا در مؤسسه هلیکوپتر سازی ایران، هم سهم بدون

ص: 400

سروصدا در پارس ایر و هم سهم بدون سروصدا در صنایع هواپیما سازی ایران. آر.او.لانترن /1 دارای حق وتو درباره همه فعالیتهای هواپیمایی در ایران است، علاوه بر این او رئیس شورای عالی هواپیمایی است که قوانین مربوطه را وضع کرده و جرائم را تعیین می کند.

مرد شماره 2 در این مافیا عبارت است از:

ابوالفتح محوی: عضو خانواده دیبا (خانواده شهبانو) و وابسته نزدیک به شاه. محوی یک ویلا در سوئیس در کنار ویلای شاه دارد. محوی با شرکت نفت پان آمریکن وابسته است و قسمت اعظم پول او از آنجا می آید. او نماینده غیر رسمی شرکت هواپیما سازی بوئینگ است (فروش چهار بوئینگ 727 و دو بوئینگ 707 و سه بوئینگ 737 به مبلغ کل 65 میلیون دلار به ایران)؛ او در همین اواخر به عنوان عامل جنرال الکتریک جت اینجینز (موتورهای جت جنرال الکتریک) در ایران تعیین شده است؛ او اخیراً به سمت نماینده موتورهای آلیسون در ایران تعیین شده است او مالک شرکت هلیکوپتر ایران است. او سهمی در ایر تاکسی دارد و یکی از سهامداران عمده صنایع عمده هواپیماسازی ایران است و در بسیاری جاهای دیگر دست دارد. یادم رفت بگویم که او در پارس ایر هم سهیم است.

مرد شماره 3 عبارت است از سپهبد علی م. خاتمی مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران که هر چند پول زیاد ندارد، دارای معلومات و کارشناسی برای اینکه چه باید کرد و چگونه این کار باید کرد می باشد. او طرف مشورت قرار می گیرد. او در هواپیمایی ایران و پارس ایر در صنایع هواپیماسازی ایران است.

مرد شماره 4 عبارت است از علی اصغر رفعت، مدیر باشگاه پرواز ایران (یک نقش سودآور)رئیس پارس ایر، معاون سابق مدیر هواپیمایی ملی ایران و آلوده در صنایع هواپیما سازی ایران.

صنایع هواپیماسازی ایران این شرکت در سال 1970 به عنوان یک شرکت هم سهم بین سرمایه گزاران خصوصی ایران (51%) و نورث روپ - پیچ (49%) تاسیس شد. در ابتدا اسرائیلیها در این معامله دست داشتند ولی هنگامی که من درباره این موضوع اطلاع یافتم و با توجه به این واقعیت که اسرائیلیها ممکن است معامله بین ایران و عربستان سعودی را جهت سرویس مشترک نیروی هوایی و هواپیماهای بازرگانی دو کشور در مرز تضعیف قرار دهند، من موضوع را به اطلاع سفیر رساندم، ما قبلا از AVCO (یک شرکت آمریکایی) پشتیبانی می کردیم ولی آنها مایل نبودند مبلغ پول مورد لزوم را فراهم کنند و بدین ترتیب شرکت نورث روپ وارد معامله شد.

صنایع هواپیماسازی ایران (AIA) که در محلی به نام AISA نامیده می شود اساسا یک دستگاه سرویس است که به عنوان یک مرکز سرویس عمده تأسیس شده است. ابتدا این دستگاه هواپیماهای نیروی هوایی ایران را سرویس خواهد کرد و بعدا هواپیماهای شرکت هواپیمایی ملی ایران را و آنگاه از طریق ترتیبات قراردادی و سیاسی سرویس هواپیماهای متعلق به نیروی هوایی پادشاهی عربستان سعودی و هواپیماهای بازرگانی آن را و همچنین هواپیماهای شرکت هواپیمایی کویت و احتمالاً هواپیماهای شرکت هواپیمایی آریانای افغانستان را سرویس خواهند کرد. به طور خلاصه این یک معدن طلاست و این مافیا درست در میان است. مثلاً سرمایه ای که به وسیله ایرانیان فراهم شده است (51%) عبارت است از زمینی که تأسیسات بر روی آن در فرودگاه مهرآباد ساخته خواهد شد (که برای آنها

ص: 401

خرجی نخواهد داشت و آنها آن را از شاه هدیه گرفته اند)، شرکت نورث روپ باید تمامی پول را فراهم کرده و فقط 49% از منافع را بگیرد. نورث روپ به این موضوع چندان اهمیتی نمی دهد چونکه با این همه احوال پول کلانی به دست خواهد آورد. اسرائیلیها هنوز هم کینه خود را از سفارت و از دوگلاس مک آرتور به خاطر بر هم زدن معامله آنها، از دست نداده اند ولی در زد و بندهای سیاسی در این منطقه از جهان هر کس که معامله را ببرد وسائل آنرا نیز توجیه می کند.

دیدارهای تشریفاتی در جریان چند هفته اول از سفر، شما باید از اشخاص زیر دیدن کنید:

هوشنگ اربابی مدیر کل هواپیمایی کشوری ایران در فرودگاه مهرآباد. جعفر ابوالعمالی، معاون مدیر کل هواپیمایی کشوری در فرودگاه مهرآباد. دکتر قاهری، معاون مدیر شرکت هواپیمایی ملی ایران در فرودگاه مهرآباد.

سپهبد خادمی، هواپیمایی ملی ایران در خیابان ویلا.

ژنرال علی رفعت، پارس ایر در خیابان شاه نزدیک دانشگاه.

دکتر عزالدین کاظمی، مدیر کل امور حقوقی وزارت امور خارجه ایران.

دیدارهای بعدی:

سروان لیندسی، در هواپیمایی ملی ایران، آل کلام، در فرودگاه مهرآباد (پان آمریکن)، حسن زنگنه، ایرتاکسی در فرودگاه مهرآباد، جک دیتو از پان آمریکن.

مافیای هواپیمای ایران

سند شماره (6) خیلی محرمانه تاریخ : 27 آوریل 1971-17 اردیبهشت 1350 یادداشت : برای سفیر موضوع : مافیای هواپیمای ایران به اصطلاح مافیای هواپیمایی ایران در سال 1963 با تأسیس شرکت هواپیمایی ملی ایران (ایران ایر) ایجاد شد، در آن زمان شاه از ژنرال محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران درخواست تا یک مؤسسه هواپیمایی کشوری که بتواند به رشد سریع هواپیمایی مدنی (کشوری) ایران کمک کند ایجاد کند.

ژنرال خاتمی آنگاه شورای عالی هواپیمایی را که یک مؤسسه حقوقی مرکب از ده عضو انتخاب شده از وزارتخانه های مختلف و ایران ایر می باشد تشکیل داد تا مقررات هواپیمایی مدنی (کشوری) ایران را تهیه کرده و برای عملیات هواپیمایی کشوری ایران سوابق حقوقی برقرار کند. ژنرال خاتمی به ریاست این شورا انتخاب شد و از سوی شاه به عنوان رئیس ایران ایر (هواپیمایی ملی ایران) منصوب گردید. اشخاص نام برده در زیر اعضای مافیای هواپیمایی هستند.

الف: ژنرال محمد خاتمی فرمانده کل نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، رئیس شورای عالی هواپیمایی، مالک نسبی ایرتاکسی و هم سهم بدون سر و صدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ص: 402

ب: ژنرال علی محمد خادمی مدیر عامل ایران ایر و هم سهم بدون سرو صدای ایر تاکسی و هم سهم بدون سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ج: ابوالفتح محوی از خویشاوندان ملکه و نماینده شرکت بوئینگ و نماینده آلیسون اینجین، مالک ایران هلیکوپتر، رئیس هواپیمایی پارس، رئیس اسمی صنایع هواپیماسازی ایران.

د: ژنرال علی اصغر رفعت، رئیس باشگاه هواپیمایی کشوری، مدیر عامل هواپیمایی پارس، همسهم بدون سرو صدای ایر تاکسی، و همسهم بدون سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ه : امیر حسین زنگنه: رئیس ایرتاکسی و نماینده AVCO و نماینده (AERO COMMANDER) و نماینده (LYCOMING ENGINE) و هم سهم بی سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

پنج نفری که در فوق نام آنها ذکر شد همه فعالیتهای هواپیمایی را در ایران کنترل می کنند. هر چند حتی یک مدیریت کل هواپیمایی کشوری به عنوان جزئی از وزارت راه وجود دارد؛ وظیفه این مدیریت کل اساسا عبارت است از اجرای دستوراتی که مافیا برای آن صادر می کند. هوشنگ اربابی مدیر کل هواپیمایی کشوری و معاون وزارت راه از اعضای شورای عالی هواپیمایی نیست و همچنین عضو مافیا نمی باشد.

تحت قوانین موجود مدیریت کل هواپیمایی کشوری همانا سازمان دولتی ایران است که مسئولیت مذاکره درباره موافقت نامه های هواپیمایی کشوری و اصلاح این موافقتنامه ها و حفظ تماس با دولتها و شرکتهای هواپیمایی خارجی به عهده آن می باشد.

مدیر کل هواپیمایی کشوری از طریق بخش حقوقی وزارت امور خارجه و دکتر عزالدین کاظمی جهت تماس مستقیم با دولتهای خارجی کار می کند. مع ذلک در واقع ژنرال خادمی مدیر عامل ایران ایر قسمت اعظم اختیارات مدیر کل هواپیمایی کشوری را غصب کرده است و در اغلب موارد به طور مستقیم با دولتها و شرکتهای هواپیمایی خارجی تماس می گیرد. درنتیجه در داخل دولت اوضاعی به وجود آمده است که منجر به اصطکاک قابل ملاحظه و مناقشات درونی و باعث تضعیف کارآیی و کنترل مدیر کل هواپیمایی کشوری شده است.

آخرین تظاهرات مناقشات داخلی دولتی هنگامی بروز کرد که سیروس فرزانه به عنوان رئیس جدید سازمان جهانگردی ملی ایران منصوب شد. یکی از اولین چیزهایی که سیروس فرزانه کشف کرد این بود که منشور سیاسی ایران ایر از دلایل عمده شرکت جهانگردی در ایران به شمار می رود. ایران ایر اصرار داشت که هر هواپیمای خارجی که به طور دربست به ایران وارد می شود باید معادل 10% درآمد این پروازهای دربست را به ایران ایر پرداخت کند و به نتیجه کاروبار پروازهای دربست به ایران به کلی از هم پاشید. هنگامی که سیروس فرزانه خواست مقررات مربوط به پروازهای دربست را تغییر دهد با انبوهی از مخالفت از سوی ژنرال خادمی و مأمورین ایران ایر مواجه شد. با وجود این فرزانه از سوی مدیر کل هواپیمایی کشوری زمزمه هایی مبنی بر تصویب اقدامات او دریافت کرد. فرزانه در ادامه نخستین گزارش خود به شاه موضوع پروازهای دربست را در میان گذاشت و اعلام داشت که اگر جهانگردی در ایران رشد کند قوانین پرداخت 10% به شرکت هواپیمایی ملی ایران باید تغییر کند. شاه دستور داد که مدیر کل هواپیمایی کشوری قانون را تغییر دهد و مدیر کل هواپیمایی کشوری بدون آنکه باور کند پاسخ داد که بر قراری سیاست هواپیمایی ایران به عهده مدیر کل هواپیمایی کشوری است. این مبارزه همچنان در جریان است و خادمی می کوشد فرزانه را از میدان به در برد و مانع آن شود که مدیر کل هواپیمایی کشوری مقررات

ص: 403

پروازهای دربست را تغییر دهد. تاکنون در سیاست پروازهای دربست تغییری رخ نداده است.

اخیراً هنگامی که صحبت از ایجاد وزارت حمل و نقل به میان آمد، نخستین مسئله مربوط به محل استقرار مدیر کل هواپیمایی کشوری بود. آیا این مدیر کل و اداره اش جزئی از وزارت حمل و نقل به ریاست معاون وزارت جهت هواپیمایی کشوری خواهد بود یا اینکه به صورت یک سازمان مستقلی با وزیری از خود درخواهد آمد. مافیای هواپیمایی ایران به سرعت متوجه شد که اگر مدیر کل هواپیمایی کشوری جزئی از وزارت حمل و نقل در زیر فرمان یک وزیر نیرومند درآید اختیارات آنها از تحولات هواپیمایی ایران به سرعت رو به کاهش خواهد رفت، بدین ترتیب مافیا یک سلسله فعالیتهائی را آغاز کرد تا از اهمیت اندیشه یک وزارت حمل و نقل بکاهد. ژنرال خاتمی فرمانده کل نیروی هوایی شاهنشاهی با هوشنگ اربابی تماس گرفت و به او گفت که او هرگز نباید درباره امور هواپیمایی کشوری به یک وزارتخانه گزارش دهد. و این وزارتخانه نیز درباره امور مربوط به هواپیمایی اطلاعی دریافت نخواهد کرد و اینکه اربابی باید برای یک وزارت مستقل با مدیریت کل مستقل تلاش کند. ژنرال خادمی مدیر عامل شرکت هواپیمایی ملی ایران زنگنه را نزد اربابی فرستاد. اربابی می گوید که او اکنون به صورت یک دختر خاکسترنشین (داستانهای کودکانه) درآمده است و همه اعضای مافیا با لنگه کفشهای خود سراغ او می روند. نتیجه فشارهای اعضای مافیایی این شده است که حرکاتی که برای تأسیس یک وزارت خانه آغاز شده بود به رکورد گراییده است.

به عنوان مثال: درباره مناقشات جاری در داخل دستگاه هواپیمایی ایران باید گفت: که اخیرا شایعاتی در جریان است مبنی بر اینکه فرزانه کوشیده است تا بخشی از داد و ستد مربوط به هتل شرایتون در ایران را به دست آورد. این شایعات به گوش خادمی رسید و او بلافاصله با رئیس هیئت مدیره شرایتون تماس گرفت تا ببیند این شایعه حقیقت دارد یا خیر. ما نتیجه پرس و جوهای خادمی را نمی دانیم ولی اگر این شایعه تأیید شود. خادمی وسائلی لازم را برای از میدان به در بردن فرزانه در دست خواهد داشت.

محققاً تمامی این ماجرای در هم برهم باید به وسیله شاه حل و فصل شود. این شاه است که باید تصمیم بگیرد که آیا مدیریت کل هواپیمایی کشوری باید کارهای هواپیمایی کشوری در ایران را اداره کند یا اینکه عده ای که منافعشان در ایران ایر در خطر است، همچنان تصمیم گیرنده در سیاست هواپیمایی کشوری خواهد بود. شاه همچنین باید تصمیم بگیرد که آیا داماد او ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران از فعالیتهای مختلف خود پول کافی به دست آورده است که با افتخارات و کیسه های پول خود قانع شود یا اینکه خاتمی باید همچنان امور هواپیمایی در ایران را در کنترل خود داشته باشد. شاه از آنچه که در جریان است آگاه است و آنچه که هنوز معلوم نشده است این که وی تا چه مدت دیگر اجازه خواهد داد که اوضاع به این منوال ادامه پیدا کند.

هربرت ا. فرگوسن کارمند هواپیمایی کشوری

15 نفر از بهترین رابطها

ص: 404

سند شماره (7) خیلی محرمانه یادداشت تاریخ : 29 آوریل 1974-9 اردیبهشت 1353 به : وزیر مختار: آقای میکلوس از طریق : روابط عمومی: آقای الس ورس از : بخش اقتصادی: دیوید آر. پاترسون موضوع : 15 نفر از بهترین رابطها 1- بهرام چوبین و دکتر پرویز مینا: من توسط شخص قبلی که به جای من بود به آقای چوبین معرفی شدم. او برای دکتر مینا و گاهی هم برای دکتر فلاح و دکتر اقبال کار می کند و از مشاورین اداری آنها به حساب آمده و کارش در خصوص تهیه متن سخنرانیهاست. او یکی از بهترین منابع در خصوص شناخت شخصیتهای و تضادهاست و در واقع تنها عضو شرکت نفت است که در خصوص چنین مسایلی با من بحث خواهد کرد. از طریق ایشان من توانسته ام گاه گاهی به رئیس وی دکتر مینا که گاهی اوقات گوشه هایی از نظر یکجانبه در مورد سیاستهای نفتی را به من گوشزد می نماید، دسترسی پیدا نمایم. دکتر مینا همچنین به قسمت آمار خود اختیار کرده است که اطلاعات بسیار مفید آماری درباره تولید و مصرف در اختیار من بگذارد.

2- دکتر مصطفی منصوری: ایشان مدیر کل قسمت مربوط به نفت در وزارت دارایی هستند. من دکتر منصوری را نیز از طریق مأمور قبلی که بجای من بود، شناختم. او تنها فردی است که من می توانم با وی درباره موضوع ایران در اوپک صحبت کنم. او بر خوردش بسیار دوستانه و مطبوع است، لیکن بسیار محتاط و محافظه کار است و فقط گاهگاهی و آنهم به طور اشاره در مورد مسایل گفتگو می کند. او معمولاً نسبت به سیاستهای رسمی وفادار است، که البته بسیار مفید می باشد.

3- ای. ان.تاملینسون، مرد مالی شماره دو در شرکت اسکو OSCO است و من به ندرت آقای تاملینسون را می بینم. او گزارشات ماهانه اکتشاف، توسعه، تولید و صادرات را به صورت جدول ارائه می نماید. اینها بسیار حیاتی هستند و از این رو من برای اینکه تماس شخصی نزدیک با ایشان داشته باشم، مزاحم او نمی شوم، او طی یکی دو سال آینده اینجا را ترک می کند و من بایستی راه دیگری برای کسب این اطلاعات از اسکو یا شرکت نفت ایران بیابم.

4- محسن شیرازی، ایشان رئیس طراحی و برنامه ریزی در شرکت ملی گاز ایران است. من اسم شیرازی را از دریسدل در شرکت کالین گاز گرفتم و پیش ایشان رفتم. به دلیل سر زدن به ایشان این بود که نیاز به یک منبع معتبر داشتم تا از طریق آن اطلاعاتی در موردگاز و پروژه های مربوطه بگیرم و بتوانم اطلاعاتی را که در این زمینه ها از منابع دیگر گرفته ام، با اطلاعاتی که ایشان می گیرم مطابقت نمایم.

5 - آقای. الف. فرید، ایشان رئیس قسمت آمار، پژوهشهای نفتی و امور نواحی نفتی در شرکت ملی نفت ایران است. من از این رو پیش فرید رفتم که نیاز به دستیابی به آمار شرکت ملی نفت ایران در خصوص نفت و گاز داشتم. من از دکتر مینا این اختیار را برای فرید گرفتم که آمارها را نسبتا آزادانه در اختیار من بگذارد و از آن به بعد از فرید جداول، نقشه ها و... بی شماری دریافت کرده ام. اطلاعاتی که من در مورد مناقصه حقوق اکتشاف در مناطق جدید کسب کردم نیز از طریق آقای فرید بوده است.

ص: 405

6- راجر واریان و برت ویلمن، این آقایان به ترتیب نماینده کنسرسیوم و دیگری معاون نماینده می باشند. اینها کنسرسیوم ایران را تشکیل می دهند. ما مکررا در مورد یک سری از مسایل نظیر قیمتها، روابط دولت با کنسرسیوم، ذخایر، مسائل بهره برداری، طراحی و گاز و غیره گفتگو می کنیم.

7- دکتر حسینعلی حجازی زاده، ایشان رئیس قسمت مهندسی، طراحی و برنامه ریزی در شورای ملی نفت هستند. من به ایشان سر زدم تا اساس ارتباطات آینده را بگذارم و از آن پس چندین بار ایشان را دیده ام. ایشان در مورد ارائه اطلاعات در مورد برنامه ها و کارخانه های پتروشیمی بسیار مفید بوده اند. او نسبتا به سمت ژاپن گرایش دارد و سخنرانیهای جالبی درباره اعمال اشتباهی که شرکتهای پتروشیمی آمریکایی در ایران مرتکب می شوند، ایراد می نماید.

8 - ارنی بوش، نماینده آرکو (ARCO) که منافعی در شرکت نفت لاوان (LAPCO) و نیز شرکت نفت ساحلی ایران (IROPCO) دارد. من با ایشان در مورد مسائل روابط بین دولت و فعالیت مشترک شرکتهای نفتی و تولیدات و طرحها گفتگو می کنم. باید اذعان کرد که به علت کمبود وقت نتوانسته ام با ارنی و همقطارانش (جک هامیلتون و جک مونتگمری از AMOC، بیل کلمونس از CUN OIL، باب کلارک از UNION OIL و بیل بل کانپ از PHILLIPS آن طور که می خواسته ام تماس برقرار سازم. بعضی از آنها احساس می کنند که از جانب سفارت کمی درباره آنها کوتاهی شده است.

9- نسیم شالون، نماینده مقیم از UNDP از طریق شالون و کارکنانش، کوشش می کنیم تا امور UNDP را پیگیری نمایم. ارائه گزارشات UNDP از مسئولیتهای من است که در مورد آن نیز کمی غفلت شده است.

در این مورد با خانم نحوی نیز که هماهنگ کننده معاونت فنی در وزارت امور خارجه است، ارتباطاتی دارم.

10- راجر درایزدل، این شخص که برای همیشه از اینجا رفته، یکی از بهترین منابع من در مورد پروژه های گاز بوده است. او نماینده سیستمها و کنترلهای بین المللی در اینجا است و همچنین اداره پروژه کالین گاز را عهده دار بوده است و نیز مدیر پروژه یک کارخانه کاغذسازی و توسعه جنگل در منطقه ای در حدود دریاچه خزر بوده است. من امیدوارم که بتوانم تماس نزدیکی را با جانشین وی از زمان ورودش برقرار کنم.

11- خانمها کاوامورا و آکادا، اینها از شرکت نفتی میتسوبیشی هستند که در آغاز به دیدن من آمدند.

آنها در طرح ژاپنی ساختن پالایشگاه به ظرفیت 000/500 بشکه در روز دست داشته اند و اطلاعاتی در زمینه تحولات آن طرح و فروش نفت به ژاپن در اختیار می گذارند.

12- لطیف رمضانیا، ایشان مثل دکتر مینا یکی از اعضای علی البدل هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران است. من شخصا و تلفنی با ایشان تماس داشته ام تا درباره طرحها و برنامه های داخلی تحقیق کنم و ملاقاتهایی برای بازرگانان آمریکایی بگیرم و نیز ترتب بازدید خودم را از پالایشگاه تهران بدهم. این شخص و دکتر مینا بالاترین اشخاص شرکت ملی نفت ایران هستند که من توانسته ام با آنها ملاقات داشته باشم.

13- دکتر داودزاده، کارشناس زمین شناسی در ایران است. گزارش دهی در مورد مواد معدنی یکی دیگر از مواردی است که کار من در آن خالی از عیب نیست. من چندین بار به ملاقات دکتر داودزاده رفته ام تا آمار تولیدات معدنی را به دست آورم، در مورد برنامه های اکتشاف و توسعه صنایع معدنی سؤال کنم و

ص: 406

اینکه به بحث درباره یک درخواستی که از GSI برای کمک فنی از USGS رسیده بود، بپردازم.

14- مهندس هادی انتخابی، متصدی پروژه های خارجی است زیردست دکتر میناکار می کند. من در چند مورد با ایشان پیرامون سه پروژه پالایشگاهی خارجی (ژاپنی، آمریکایی، آلمانی) بحث داشته ام.

15- نماینده موبیل اویل (MOBIL OIL) : این شخص فرد بیرد (FREDBIRD) بود که من مکررا با ایشان در خصوص مسائل ایران و مسائل نفتی بحثهای طولانی داشته ام. او تقریبا دو ماه پیش با جیم روبرت تعویض شد. این شخص را من هنوز ملاقات نکرده ام، لیکن وسیله تلفن با ایشان گفتگوهایی داشته ام. از آنجایی که ایشان نماینده تنها شرکت مهم آمریکایی است که در فعالیتهای مشترک شرکتهای نفتی در اینجا شرکت دارد (INPECO با شرکت ملی نفت ایران و یک گروه ژاپنی، و در HOPECO) با شرکت ملی نفت ایران و PETROBRAS)، شخصی است که من بایستی با وی تماس نزدیک داشته باشم و این کار را خواهم کرد.

اطلاعات بیوگرافیک

سند شماره (8) خیلی محرمانه تاریخ : 24 اوت 75 - 2 مرداد 54 اطلاعات بیوگرافیک منبع : جیم مک کروا، رئیس طرح پوشش صلح که در حال عزیمت می باشد.

1- ارتشبد خاتمی: مک کراو یک بار درباره او گزارش داده و چندین بار هم ملاقاتهای اجتماعی داشته اند. خاتمی یک مدیر و همچنین یک رئیس ستاد خوبی می باشد. او که در سنین 50 سالگی می باشد، انگلیسی را عالی حرف می زند.

2- سپهبد ازهاری: رئیس دفتر خاتمی می باشد. در سنین پنجاه سالگی است ویک افسر پرتحرک که در به دست آوردن مساعدت برای طرح پوشش صلح بسیار کمک کرده است.

3- سپهبد فتاحی: رئیس فرماندهی لجستیکی. در سن شصت سالگی می باشد. بایستی بازنشسته می شد ولی ظاهرا در دربار نفوذ دارد. انگلیسی را به اندازه کافی صحبت می کند و تا اندازه ای مرد بی اثری است. نسبت آمریکاییها بسیار خشن است. گفته بود که حتی یک اشتباه از سوی یک مستشار آمریکایی را تحمل نخواهد کرد و چندین نفر از آنها را به منزلشان فرستاده است.

4- سپهبد کمپانی تبریزی: افسر فرماندهی آموزش هوایی در سنین شصت سالگی می باشد. خوشایند، از آمریکاییها خوشش می آید، دارای مقدار زیادی نفوذ سیاسی از طریق همسرش که یک زن زیبا و عضو خانواده تبریزی می باشد، هست. وعده بسیاری می دهد، ولی همیشه به وعده خود وفا نمی کند. دارای کارمندان ضعیف است.

5- سرلشگر جهانبانی: معاون کمپانی تبریزی در فرماندهی آموزش هوایی. ظاهرا نیمه روسی به نظر می آید و شایعاتی وجود دارد که پدر او روس بوده است. در سنین چهل سالگی یک جوان عیاش خوشگذرانی است که دارای یک همسر زیبا است.

6- ارتشبد تدین: معاون ارتشبد خاتمی در اواخر سنین 50. درباره طرح پوشش صلح بسیار کمک کرده است.

ص: 407

7- سپهبد سنجر: معاون رئیس ستاد برای نقشه ها و برنامه ها. در اواخر سنین شصت نسبت به آمریکاییها روش بی طرفانه ای دارد.

8 - سپهبد اسفندیاری: در ماه می سال 1975 بازنشسته شد، از قرار معلوم به علت عدم کارآیی.

9- سرلشگر کامیابی پور: در اوائل سنین 40 به عنوان جانشین اسفندیاری در سمت رئیس فرماندهی دفاع هوایی انتخاب شده است.

مک کراو معتقد است که او کارآترین ژنرالی است که آنها دارند. یکی از اشخاص مورد توجه شاه است و به اندازه ای پر تحرک است که سلامتی خود را به خطر می اندازد. هفته ای هفت روز کار می کند. نسبت به شاه و ایران ایثارگری مذهبی مانند دارد. نسبت به ایالات متحده بسیار علاقمند و بسیار کمک کننده است.

10- سرتیپ قادری: در اواخر سنین 60 و قبل از موعد از فرماندهی توپخانه دفاع هوایی به دلایل عدم کارآیی برکنار شده است. دوباره به ارتش منتقل شده و سرنوشت کنونیش معلوم نیست.

11- سپهبد بهرام: معاون ستاد مسئول کارگزینی. نسبت به ایالات متحده روش دوستانه ای دارد. یک دنیا را به مردم وعده خواهد داد ولی فقط به اندازه یک لیوان وفا خواهد کرد. منکر بزرگترین مشکل جدی کادر نیروی هوایی ایران، یعنی به دست آوردن اشخاص واجد شرایط است. دارای کارکنان ضعیفی است، برای اینکه خود او آنها را ضعیف می کند.

12- سرلشگر شفیعی: معاون سپهبد سنجر در امور نقشه ها و برنامه ها. در شرف بازنشسته شدن قبل از موعد می باشد. شخص بسیار خوشایندی است.

13- سرتیپ آشاری: رئیس سررشته داری. پرتحرک است ولی نتیجه کار او از کارکنان ضعیف، تضعیف می شود.

14- مهندس صفوی: رئیس طرحهای ویژه (مهندسی). در اوایل سنین 30، آموزش دیده در ایالات متحده، باهوش، می تواند مؤثر باشد. در قسمت مهندسی ساختمان سپاه مهندسین. اختیارات بسیار کمی دارد (هیچ غیر نظامی اختیاراتی ندارد).

15- مهندس رسولیان: معاون رئیس طرحهای ویژه مهندسی.

در سنین اوایل 30 با یک آمریکایی به نام رنه ازدواج کرده است. در ایالات واشنگتن کار دانشگاهی انجام داده است و مدتی نیز در ساختمان پل کار کرده است. اختیارات چندانی ندارد بسیار باهوش است و سرخورده است.

16- سپهبد یزدانبخش: در سنین اواخر 50، رئیس ستاد لجستیکی قادر و با انرژی، ولی برای اخذ تصمیمات متکی به معاون خود سرتیپ نادری است.

17- سرتیپ نادری: معاون سپهبد یزدان بخش در امور لجستیکی. در اوایل سنین 50، بسیار قادر و پر تحرک با تیم طرح پوشش صلح بسیار همکاری می کند.

18- سرگرد نصرتی: افسر طرح فرماندهی لجستیکی برای پوشش صلح، در اواخر سنین 40.

درخشان واز لحاظ فنی خوب آموزش دیده و ظاهراً نفوذ سیاسیش ضعیف است وگرنه درجه او بیش از یک سرگرد می بود و می توانست فوق العاده مؤثر باشد، به استثنای رئیسش - فتاحی - که با توصیه های او کار نمی کند. در حال حاضر بسیار سرخورده است که باعث می شود نسبت به توصیه های خوب ایالات متحده عکس العمل منفی نشان دهد.

ص: 408

19- سروان حسین امیرریاحی: افسر طرح نزد معاون رئیس ستاد برای نقشه ها و برنامه ها. در سپتامبر 1975 برای اخذ درجه فوق لیسانس از دانشگاه هاروارد به آمریکا می رود. از طریق همسرش که نام خانوادگی او اسفندیاری است و برادرزاده طرف توجه سرلشگر اسفندیاری بازنشسته است، دارای نفوذ است.

20- سرهنگ افشارطوس: به جای سرتیپ قادری فرمانده توپخانه دفاع هوایی شده است. به علت پر تحرک بودنش از گردونه خارج شده تا هواپیماهای 727 را هدایت کند، ولی دوباره به توصیه ایالات متحده به طرح پوشش صلح به عنوان مدیر طرح بازگشت داده شده است.

21- سرتیپ دادگر: در کارگزینی کارش اعزام دانش آموزان نیروی هوایی به ایالات متحده است. با یک آمریکایی ازدواج کرده و دو بچه دارد. تمامی اعضای خانواده به زبانهای فارسی و انگلیسی مسلطند.

22- سرهنگ سولخانیان: فرمانده آموزشگاه دفاع زمین به هوا در جنوب مهرآباد (تهران)، او ارمنی است و به همین دلیل هم هنوز سرلشکر نشده است. شاید به تیمساری برسد چونکه او در وضع افسری تیمساری قرار دارد. با یک کادر بسیار ضعیف مسئولیتی بسیار سنگینی را عهده دار است.

23- دکتر بهنیا: نایب رئیس شرکت MULTICORP. صاحب خانه مک کراو بوده است یک مولتی میلیونر است که با لودا تبریزی خواهر زن سپهبد کمپانی ازدواج کرده است. نماینده بسیاری از شرکتهای آمریکایی و اروپایی در زمینه استتار می باشد و دارای دختر سه ماهه ای و یک پسری بنام افشان پنج ساله است. به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند. همسرش در دانشگاه تهران تحصیل کرده و بورس دانشکده هاروارد را در رشته الکترونیک رد کرده است.

شرح وظایف مشاور سیاسی سفارت

سند شماره (9) تاریخ : 28 مارس 1976 - 8 فروردین 1355 سیاسی - احمد جعفری بهوی سیاسی - هاتورن میلز وظایف مشاور سیاسی سفارت مرجع : شرح وظایف، تاریخ 13 آوریل 1975 - 24 فروردین 54 این یادداشت برای تکمیل مسئولیتهای عمومی و خصوصی که در شرح وظایف مشاغل، ذکر شده نوشته می شود و در مورد مشاوران سیاسی سفارت می باشد. من فکر می کنم که شما قبلاً یک نسخه از آن را داشته اید.

(قسمت مربوط به مسئولیتهای عمومی به وسیله وظایف مخصوص زیر تکمیل گردیده است (شماره ها، اشاره به شرح وظایف شغلی که در قسمت آمده است، دارد)؛ 1- احتیاجی نیست که به شما بگویم که تماسهای شخصی، در خوب انجام دادن کار نقش مهمی دارند، شما از قبل تعداد زیادی دوست، آشنا، و رابط دارید که از آنها استفاده مؤثری می کنید.

من پیشنهاد می کنم که شما یک لیست از افرادی که در زمینه های گوناگون معلوماتی دارند جمع آوری کنید. فقط موارد اضافی کمی وجود دارد که شما مجاز هستید که شروع به وسعت بخشیدن تماسهایتان بکنید یکی از این موارد شامل نمایندگان ارتباطات مثل آژانس خبرگزاری پارس و رادیو تلویزیون ملی

ص: 409

ایران می شود. شما قبلاً در مجلس سنا و شورای ملی تماسهایی داشته اید. من پیشنهاد می کنم که شما این تماسها را برای جذب افرادی که در رابطه با کارهای مختلف، کمیته های مجلس و آنها که قوانین را قبل از پارلمان (مجلس) بررسی می کنند، وسعت بدهید. حزب رستاخیز یک مؤسسه دیگری است که شما بایستی به تماسهایی در آن که برای ما مفید است وسعت بخشید. مأموران این قسمت در حال حاضر خیلی از مقامات حزب رستاخیز را از قبل می شناسند، ولی مفید خواهد بود اگر شما بتوانید بعضی از کارمندان را که برای معاون دبیر کل (حزب) و بعضی از کمیته های حزب کار می کنند، پروش دهید. به خاطر داشته باشید که بعضی از این تماسهای مفیدتر در تمام مؤسسات بالا می تواند در لیست شکرگذاری نوروز سال آتی جای گیرد.

2- شرح موقعیت در قسمت Cشامل بعضی عناوین مخصوص است که از شما انتظار می رود به سابقه سیاسی مربوط به ما را به کارمند سفارت بدهید. یکی از اینها حزب رستاخیز است وقتی که ما، همانطور که برای این تابستان برنامه ریزی شده بود، به کنگره حزب نزدیک شدیم، شما خواهید توانست برای ما، اطلاعاتی درباره چگونگی سازمان کنگره مهیا کنید که آیا ناظران خارجی هم دعوت خواهند شد و غیره.

یک موضوعی که همواره مورد علاقه است انقلاب شاه و مردم می باشد. شما بایستی اطلاعاتی درباره عملکرد قسمتهای مختلف و مهم آن جمع آوری کنید، به طوری که ما بتوانیم گه گاهی تجزیه و تحلیلهای قبلیمان را مطابق روز انجام دهیم.

در موردی رهبری عادی تحولات تحصیلی ما مایل هستیم. که راجع به شرایط خاص خدماتی که در مبادلات پرداخت حق تدریس توسط دولت ایران، مورد نیاز است، آگاهی بیشتری پیدا کنیم. آگاهی در مورد تحصیلات سطح دانشگاه بوسیله لیست دانشگاههای موجود و آنهایی که برای شهرهای استانهای مختلف طرح ریزی شده اند، به مراتب فوق افزوده می شود. این لیست می تواند شامل نام رئیس طرح هر یک، چه هیئت علمی عمده ای هر یک خواهد داشت و چه برای دانشگاههای جدید، موعد مقرر باز شدن کلاسها، باشد.

3- در مورد تحولات خبری در زمینه رادیو و تلویزیون و در مطبوعات شما بایستی به فعالیتهایی که در حال حاضر دارید، ادامه دهید اما آنها را به شرح زیر تکمیل کنید: علاوه بر روزنامه های کیهان، اطلاعات، آیندگان و رستاخیز شما همچنین بایستی مرتب روزنامه پیغام کیهان امروز را هم نگاه کنید. مجله هفتگی خواندنیها هم بایستی به لیست مطالعات شما هم اضافه شود. آبونه شدن هر دو می تواند از طریق آقای دگمه چی صورت گیرد. شما همچنین بایستی به دنبال امکان آبونه شدن روزنامه رسمی دولت ایران (روزنامه شاهنشاهی). که شامل متن قانونهای جدید قراردادها، موافقت نامه ها و دیگر بیانیه های رسمی است، باشید. اگر آبونه شدن این روزنامه ها ممنوع است شاید ما بتوانیم ترتیبی دهیم که یک نسخه از آن را در کتابخانه های ادارات دولتی مطالعه کنیم. در خلال ساعات کار روز هماهنگی خوب خود را در مورد اخباری که در طی روز پخش می شود، حفظ کنید تا ما بتوانیم قبل از داستان روزنامه ها در مورد حوادث و وقایع جاری، از وقایع مطلع شویم. مفید خواهد بود که شما در بعد از ظهرها و تعطیلات آخر هفته برای تکمیل کردن منابع دیگر اطلاعاتیتان به اخبار و وقایع مهمی که از رادیو - تلویزیون پخش می شود، دقت کنید.

4- در شرح وظایف پیشنهاد شده بود که شما بایستی گزارشات اطلاعاتی گاه بگاهی از عناوین سیاسی

ص: 410

بنویسید. در زمینه امور خارجی. مفید خواهد بود اگر بتوانید یک شرحی از مطالعه مختصری راجع به تمایلات ایرانیها به افزایش تعداد مشاوران تکنیکی آمریکایی و مستشارانی که در تهران خدمت می کنند، بنویسید. شما می توانید موارد بخصوصی را به عنوان تأثیر عمومی تعداد آمریکاییها در ایران و استانها ذکر کنید، یا طرقی که ظهور آنها مورد توجه است؛ تأثیرات عمومی رفتار آنها با هرگونه خشم عمومی که نسبت به آمریکاییها و دیگر خارجیها وجود دارد. و یا دیگر مطالبی که شما احساس می کنید که مهم هستند، را بنویسید. در زمینه داخلی ما مایل هستیم که گزارش مطالعاتی از کمیسیون شاهنشاهی که مخارج دولت را سرپرستی می کند و شورای عالی ریشه کنی فساد را ببینیم.

این مطالعه بایستی آنچه را که این دو مؤسسه تا به حال انجام داده اند و چگونگی کار آنها، و اینکه چه هماهنگی در بین کوششهای طرفین وجود دارد را مطرح کند. موضوع مورد علاقه دیگر برای بررسی بنیاد پهلوی خواهد بود. شما می توانید فعالیتهای اصلی آن و اینکه چه کسی مسئول مدیریت آن است، را به لیست بیفزایید.

همچنین مفید خواهد بود اگر شما می توانستید ما را از کتابهایی که شامل روابط خارجی ایران هستند و در ایران منتشر می شود مطلع کنید. شاید تماس با تعدادی فروشنده کتاب شما را قادر کند که توجه ما را به کتابهای فارسی که احتمالاً از آن چیزی نداریم جلب کند.

من پیشنهادهای می کنم که شما شرح وظایفی که قبلاً یادآوری شده بررسی کنید. ما البته آماده برای شنیدن پیشنهادهای شما و همچنین دیگر وظایفی که بایستی به لیست اضافه شود هستیم.

سیاسی - سفیر - بولستر

لیست رابطین

سند شماره (10) خیلی محرمانه تاریخ : 25 ژوئیه 1976 - 7 تیر 1355 لیست رابطین آرچی ام. بولستر اسامی و شکل بیوگرافی ها در زیر برای مراجعه آسان به صورت موضوعی تقسیم بندی شده است. من شفاها یادآور می شوم که مرهون و ممنون لیست عالی رابطین که به وسیله لاری سیماکیس در سال 1969 گردآوری گردیده، هستم. که از این لیست من اطلاعاتی در مورد بعضی رابطین که از زمانهای مأموریتم در تهران در سالهای 1966 - 1963 برای مدتی زیاد با آنها آشنایی داشتم، بیرون کشیده ام.

وزارت امور خارجه

رضا قاسمی. این کارمند بدون شک بهترین سرپرست مطلع در وزارت امور خارجه است. او نه تنها در مورد کشورهایی که با آنها کار می کند معلوماتی دارد (عراق، عربستان سعودی، کویت، یمن شمالی و جنوبی)، بلکه با وزیر امور خارجه خلعتبری به این کشورها سفر می کند و مستقیماً در ملاقاتهای رسمی با نمایندگان این کشورها دخالت دارد.

قاسمی ادعا می کند که چیزی به مدت 16 تا 18 ساعت در روز کار می کند که از حد اغراق هم

ص: 411

مبالغه آمیزتر است. من به دفعات متعدد بعد از ساعت 6 در اداره اش با او ملاقات کردم. قاسمی یکی از معدود مقامات وزارت امور خارجه است که گاهگاهی وقتی با او تماس گرفته می شود از جزئیات اطلاعات در تلفن ما را مطلع می کند. قاسمی به نظر می رسد که در اوایل چهل سالگی باشد. شایع است که او یک مقام ساواک است که در وزارت امور خارجه کار می کند. قاسمی انگلیسی را به اندازه مطلوب و فرانسه را به خوبی صحبت می کند. من مذاکراتمان را به فارسی، که او احساس می کند بهتر است، انجام می دهم، تا به حال به طور اتفاقی در نکاتی جزیی از لغات فرانسه و انگلیسی استفاده کرده ایم. اگر چه قاسمی در خلال ساعات اداری کاملاً در دسترس است، ولی او هر گونه دعوت احتمالی را که از او شده، رد کرده است. خط تلفن مستقیم او 321294 است.

کاظم شیوا: این مقام درست در خط مقابل قاسمی قرار دارد. اگرچه او در زمانی که من در دهلی نو خدمت می کردم او هم آنجا بود، اما به نظر نمی رسید که او چیزی از تجاربش کسب کرده باشد و در مورد امور فرعی که عادی و مبهم هستند، صحبت می کند. او همچنین با ترکیه و ایران ارتباط دارد و در این زمینه هم او فردی است که آمادگی صحبت در مورد سیاست را بیشتر از آنچه که مبهم و مورد احتیاج برای همکاری و روابط خوب است ندارد. شیوا حداقل دو بچه دارد که در پاریس درس می خوانند، یکی از آنها در مدرسه هنرهای زیبا است.

مجلس سنا

اسداللّه موسوی: سناتور موسوی یک فرد موقر در اوایل سن 60 سالگی اش می باشد، که نماینده منطقه اهواز در مجلس است. او یک عضو انتخابی است و تا به حال و تا آنجا که من اطلاع دارم، مورد احترام و علاقه موکلان خود می باشد، او برای سالهای زیادی سناتور بوده و در بیست سال گذشته با کارمندان مختلف سفارت آشنا شده است. موسوی نظریه های مستقلی در مورد سیاستهای دولت ایران دارد و مانند خیلی کسان دیگر صرفا خط مشی های حزب را طوطی وار بازگو نمی کند.

او روابط نزدیکی با آمریکا دارد زیرا که یکی از پسرهایش جراح قلب در سن حوزه کالیفرنیا است.

یکی دیگر از پسرهایش وکیل است. موسوی شخص بسیار عالی برای ارائه نقطه نظرهایی در مورد سیستم سیاسی ایران و تأثیرات مختلف حضور آمریکا در ایران می باشد. منزل: تخت جمشید، شماره 74، تلفن:

644477.

مجلس شورای ملی

هلاکو رامبد: زمانی یکی از رهبران بلند پایه حزب مردم بود، رامبد حالا یک عضو وظیفه شناس حزب رستاخیز است و بکار خدمت نمایندگی خود از حوزه انتخابیه طوالش در منطقه غربی سواحل دریای خزر، ادامه می دهد. رامبد در کار تجارت هم خیلی موفق بوده است و به عنوان مدیر دفتر هواپیمایی آلیتالیا در تهران کار می کند.

مثل سناتور موسوی او نسبتا دوستانه درباره پیشرفتهای سیاسی صحبت می کند و به آمریکاییها علاقمند است. خانمش به ندرت در محافل اجتماعی حضور پیدا می کند. تلفن اداره: 669811.

محمود ضیایی: به مدت طولانی رئیس کمیته امور خارجی مجلس می باشد، ضیایی در ایفای نقش

ص: 412

نمایندگی از جانب ایران در کنفرانسهای مختلف بین المللی خیلی فعال است. او مردی موقرّی است که در مورد خطوط سیاستهای معمولی ایران بهتر حرف می زند تا در مورد خط مشی های سیاسی ویژه. او فرد بسیار مطلعی در مورد شخصیتهایی که در سیاست خارجی ایران نفوذ دارند می باشد و خودش هم تماسهای گسترده ای با خانواده ضیایی که در مشهد ساکن هستند، (او با طاهر ضیایی سناتور و رئیس اطاق صنایع و معادن، قاضی علی ضیایی، دکتر محسن ضیایی، نسبت خانوادگی دارد). خانم عذرا ضیایی در کارهای امور خیریه بخصوص در امور نابینایان بسیار فعال است. او رابطه نزدیکی با ملکه فرح دارد.

تلفن اداره: 304411 و منزل: 319246.

شهرام چوبین: فارغ التحصیل کلمبیا. چوبین با دانش محدود فارسی به ایران مراجعت کرد تا به عنوان متخصص تجزیه و تحلیل در مؤسسه مطالعات سیاسی و اقتصادی شروع به کار کند. تمامی کارهایش به انگلیسی انجام می شود او به طور زیادی مطالعه می کند. او اغلب در کنفرانسهای بین المللی در مورد پیشرفتهای استراتژیک حضور می یابد.

چوبین از بعضی جنبه های سیاست خارجی ایران، مثل طرحهای بیهوده برای بازار مشترک اقیانوس هند، آشکارا انتقاد می کنند. برادر او بهرام چوبین دوست خوب وابسته نفتی سفارت، دیوید پترسون، می باشد. شهرام اخیرا ازدواج کرده و زنش در زمینه استانداردهای صلیب سرخ بین المللی در مورد مداوای آسیب دیدگان جنگ فعال می باشد. تلفن اداره: 625533.

حسام غفاری: کارمند روابط عمومی در (کمیته بین المللی نفت) می باشد. وسعت معلومات و تماسهای غفاری خیلی پا را فراتر از موضوع نفت نهاده است. او خیلی از اشخاص را می شناسد و از اینکه به رابطین تازه وارد برای گرفتن تماس صحیح کمک نماید خوشحال است. او یک پسر در نیروی دریایی دارد که در حال حاضر به مدت یک سال کامل در مدارس مختلف خدمتی در آمریکا در حال گذراندن دوره است.

غفاری انگلیسی را خیلی عالی صحبت می کند و اغلب در آیینهای رسمی سفارت انگلیس حضور می یابد.

او در باشگاه مطبوعات فعال است.

منزل: داریوش نزدیک خیابان دولت، احتشامیه، پلاک 22 تلفن: 241383.

پرویز مجتهدی: مسئول آموزش در سازمان پیشرفت صنایع و نوسازی ( IDRO) می باشد و همچنین مدیریت عمومی و آموزش نیروی انسانی را در دانشگاه تهران درس می دهد. او در انگلستان تحصیل کرده و هنوز دوستان زیادی در آنجا دارد که اغلب برای تعطیلات به دیدن آنها می رود. او همچنین در تماس نزدیک با مأموران سفارت انگلیس است. پدر مجتهدی مدیر دانشکده البرز است، ولی تا الان من مشغول نگارش این نامه هستم به علت حمله شدید قلبی در بیمارستان جم تحت مراقبت شدید قرار دارد. در محدوده مقامش مجتهدی مکررا برای بازدید پروژه های سازمان پیشرفت صنایع و نوسازی به تبریز واراک سفر می کند. بنابراین او از اکثر همکاران دولتی اش در مورد اوضاع ایران اطلاعات بیشتری دارد.

همسرش مسی (MASSIE) دختر خوشگلی از شهر تبریز است که اداره کننده یک مهدی کودک و کودکستان کوچک، که به محصلینش به طور مقدماتی انگلیسی یاد می دهد، می باشد. خانواده مجتهدی خیلی خوب با افراد دیگر در رابطه هستند و پرویز می تواند وسائل مقدماتی بسیاری از تماسهای مفید و مؤثر را آماده کند. آدرس شغلی: سازمان پیشرفت صنایع و نوسازی، جام جم، نزدیک رادیو و تلویزیون ملی ایران. صندوق پستی 1718-11، تلفن 894110. آدرس منزل: خیابان احتشامیه، خیابان

ص: 413

دولتشاهی، داریوش، پلاک 17 - تلفن 234675.

تقی توکلی: مدیر مسئول مس سرچشمه در نزدیک کرمان است. او اهل تبریز است و من او را در سالهای 63 - 1961 که مدیر کارخانه کبریت سازی توکلی بود، می شناختم. بعدا از آن، توکلی برای سرپرستی وزارت اجرایی پروژه آلومینیوم اقتصادی به تهران آمد. بعدا او دوباره به تبریز برگشت تا اداره پروژه کارخانه ماشین سازی که از جانب چکسلواکی سرمایه گذاری شده بود به عهده بگیرد، این قبل از آن بود که توسط شاه در شغل فعلیش انتخاب شود. توکلی در دبیرستان واقع در نبراسکا درس خواند و به دنبالش از دانشگاه لینکلن فارغ التحصیل شد. او نمونه بارز یک تکنوکرات است که ترسی از درگیر کردن خود در جزئیات هرگونه کاری که او سرپرستی می کند، ندارد و همچنین در مواقع مورد لزوم از اینکه دستهایش کثیف شوند ابایی ندارد. توکلی همچنین مقداری تعصب ضد تهرانی معمول آذربایجانیها را نشان می دهد و نقطه نظرهایی توام با حسد و تعصب نسبت به کارایی خیلی از مقامات دولت ایران که با او کار می کند دارد. او می گوید که در بعضی از این مجالس بی پرده و صادقانه صحبت می کند، با آگاهی به اینکه کارش را به خوبی می داند و میلی ندارد تا شغل نجم آبادی را که وزیر صنایع و معادن است به دست آورد. زنش از یکی از خانواده های روحانیت پیشروی تبریز است. آدرس محل کار: شماره الیزابت، بی، 1 - وی. دی I I تلفن 629291، داخلی 5. شماره تلفن منزل: 282288.

آموزش

بهمن امینی: یک استاد دانشگاه ملی است، امینی همچنان در دانشکده غزالی نزدیک قزوین درس می دهد، اما دیگر به آن طریق که در سال 1975، سه بار در هفته جهت تدریس به قزوین می رفت به آنجا مسافرت نمی کند. بهمن و زنش هر دو در دانشگاه مریلند آمریکا تحصیل کرده اند، در بین دانشجویان او در دانشگاه ملی هم دانشجویان زرنگی که کارشان به ساواک ختم شده و هم دانشجویان زرنگی که تروریست شده اند، یافت می شود (دوشیزه آق آلا که در خانه امنی نزدیک مهرآباد در چند هفته پیش کشته شد، یکی از دانشجویان او بود). بنابراین او از بعضی از ناآرامیهای اجتماعی در ایران مطلع است و نسبتا در مکالمات خصوصی با صداقت از آنها سخن به میان می آورد. از طرف دیگر او به این منظور که از موقعیت تدریسش حمایت شود، در امور مربوط به حزب رستاخیز شرکت می جوید. پروین در سازمان برنامه یک آمارشناس خیلی ماهر است که در مواقعی می تواند نسبت به سیاست ایالات متحده منتقد خوی باشد و نسبتاً از موضع ایران در قبال افزایش قیمتهای نفت شفاها دفاع می کند. خانواده امینی دو بچه دارند که در آمریکا درس می خوانند و یکی هم در اینجا دارند که به فرزندی قبول کرده اند و آن یک پسر بچه ای است که سر راهی بوده و آنرا در جنوب تهران پیدا کردند.

فیروز بهرامپور: مدیر دوره های شبانه در دانشگاه تهران است، در سال گذشته او مقام خود را که به عنوان مشاور امور روابط بین المللی نهاوندی رئیس دانشگاه بود از دست داد. او در سال 1960 مادامی که در دانشگاه آمریکا مشغول تحصیل بود، یکی از استادان زبان فارسی من بود. او بعد از کسب یک معدل خیلی بالا عملاً موفق به دریافت درجه دکترا شد. اگر چه او افراد زیادی را در دانشگاه تهران می شناسد ولی از بعضی جهات به عنوان یک منبع اطلاعاتی محتاط می باشد. احتمالاً این بدین علت است که نمی خواهد که به وی برچسب روابط آمریکایی زده شود. به نظر نمی رسد که او فرد خیلی مطلعی در مورد

ص: 414

روابط موجود بین مقامات دانشگاه تهران و دولت ایران باشد. همسرش فرشته به نظر می رسد که از شوهرش زیرکتر است. و یک شیمیست ورزیده در دانشگاه تهران می باشد. او شکایت می کند که جلوی تحقیقاتش بوسیله روش اداری فرسوده گرفته شده است. در کوتاه مدت او احتمالاً در امور مربوط به دانشگاه رابط مطلعتری نسبت به شوهرش می باشد. آنها یک پسر جوان به نام فرهاد دارند. تلفن اداره:

929089، تلفن منزل: 635108.

حمید عنایت: یک استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران است که دانشکده علوم سیاسی را سرپرستی می کند. (او یک اقتصاددان آن طور که سیماکیس در لیست رابطین خود نوشته نمی باشد). عنایت در انگلستان تحصیل کرده و در آنجا با زن فعلیش که متخصص علوم اجتماعی و نامش «آن» است ازدواج کرده است و بعدا برای دو سال در دانشگاه سودان در خرطوم تدریس می کرده است. عنایت یک دوره غیر رسمی در مورد اهمیت مذهب در سیاستهای ایران را درس می دهد. دوره ای که از قرار معلوم در پاسخ به تقاضای بعضی از دانشجویانی که حس می کردند، مذهب نادیده گرفته شده است تشکیل شده است، عنابت به به من گفت که یکی از دلایل افزایش درجه علایق دانشجویان به امور مذهبی این است که دانشجویان اطمینان کمی به صداقت مقامات دولت ایران دارند و می ترسند که احساسساتشان را در شرایط کلاسهای عادی مورد بحث قرار دهند. او بر این عقیده است که دانشجویان دانشگاه مایلند که به شخصیتهای مذهبی اطمینان داشته باشند و می خواهند که توجه تازه ای به مذهب در زندگی ایرانیان شود. این نقطه نظرها با نظریات سیماکیس که گفته «او به عنوان دوست نزدیک دیگر جبهه ملی ها، احتمالاً مخالف بعضی از روشهای حکومتی شاه در ایران است و امکان دارد چنین احساس کند که شاه بایستی سلطنت کند نه حکومت» مطابقت دارد.

کریم گودرزی: او در برنامه ای است که بعد از برپایی کامل دانشگاه رضاشاه کبیر معاون این دانشگاه شود. گودرزی یک اقتصاددان با تجربه در امور کشور است، او زمانی به قسمت امور آموزشی راه یافت که اواخر دوره اش بود و سرپرستی روابط عمومی و آموزشی وزارت کشاورزی را به عهده داشت. طی سالها گودرزی با مشاوران مختلف کشاورزی آمریکا از نزدیک کار کرده و هنوز روابط نزدیکی با تعدادی از استادان دانشگاه ایالتی یوتا در لوگان دارد، دو دخترش در آنجا به مدرسه می روند و گودرزی می تواند در معرفی تازه واردین به دیگر ایرانیان بینهایت مفید واقع شود. او به خوبی با دیگر افراد در ایران تماس دارد و به نظر می رسد که در ارائه نظریات مستقل خود در مورد سیاستهای دولت از ایمنی کافی برخوردار باشد.

او کاملاً از کارهای ارائه شده توسط روحانی، وزیر کشاورزی در مقیاس وسیع زراعتی انتقاد می کند و بر این عقیده است که کوششها در جهت غلطی بار گرفته شده، چرا که نتیجه اش این خواهد شد که به مقیاس زیادی کشاورزان از مناطق روستایی مهاجرت کرده و به تهران و دیگر شهرها برود. گودرزی خیلی مهمان نواز است و همسرش هم به خوبی پذیرایی می کند، اما او (همسرش) ندرتاً در محافل اجتماعی غربی با او حضور پیدا می کند. تلفن اداره: 8772729. منزل: خیابان سلطنت آباد، کوچه صدر، تلفن 282811.

سیروس حبیبی: علیرغم این حقیقت که او درگذشته از تعلق خاطر بیش از حد به آمریکاییان رنج می برده است، حبیبی یک منبع اطلاعاتی عالی در مورد پیشرفتهای دانشگاهی است. او حالا رئیس امور اداری دانشگاه فنی آریامهر است. در حدود سال 1959 این پسر که نتیجه ازدواج یک پرستار آمریکایی - نروژی و یک مرد کرد بود، به وسیله کنسول تبریز ویلیام ایگلتون به کار گرفته شد تا یک رابطی برای

ص: 415

کردهای شمال غربی ایران باشد، حبیبی در دانشکده پیبادی واقع در تنسی حضور یافته و می توانسته از طریق مادرش تبعه آمریکا بشود، و او در این مورد دنبال این کار را هم گرفته ولی چون قسمت اقامت خارجیان کمبودی در زمینه ملیت برای پذیرفته شدن به عنوان تبعه آمریکا تشخیص داده، این موضوع رد شده است. ایگلتون مصمم شد که با گروههای زیادی از کردها ملاقات کند و حبیبی را هم فی المجلس در رابطه با ساواک قرار داد و اغلب او به وسیله افراد ساواک مورد بازجویی قرار می گرفت. او در حدود سال 1962 از کارش کناره گرفت و برای مدتی در تبریز تدریس می کرد و سپس به تهران رفت محلی که او اولین بار به عنوان مدیر دبیرستان به خدمت گمارده شده بود. او در مورد ارائه مقدار نارضایتی دانشجویان در دانشگاهها با آمریکاییان، دوستانه عمل می کند (به یادداشت مکالماتی من که در ژوئیه 1976 در قسمت پرونده بیوگرافیش فرستاده شده نگاه کنید). تلفن اداره: 975059، تلفن منزل: 976683.

مهدی هروی: مأموران گوناگون سفارت با او آشنایی دارند. او تحصیل کرده آمریکاست و در دانشگاه ملی، علوم سیاسی درس می دهد. در اوائل سال 1975 او به عنوان مشاور با نمایندگان آمریکا در سومین کنگره حزب ایران نوین کار می کرد. او حالا نقش فعالی در حزب رستاخیز دارد. او در سال گذشته مشغول کار برای تأسیس دانشگاه رازی در کرمانشاه بوده که همچنین شامل مراکز وابسته دیگری در ایلام و سقز می باشد. چند روز قبل او به من گفت که امکان دارد که این توافق در مورد موارد بالا صورت نگیرد، چرا که او از سروکار داشتن با خیلی از موضوعهای کوچک اداری که در رابطه با تأسیس دانشگاه بودند خسته شده بود. عامل دیگر هم، امکان دارد نظریه اش در مورد سرمایه گذاری دولت برای دانشگاه رازی و دیگر دانشگاههای جدید باشد که به علت شرایط بودجه قطع شده است. مهدی وزنش هر دو افراد خوش برخورد و همراهان خیلی خوبی هستند. او (مهدی) علاقه زیادی به بحثهای سیاسی دارد و اطلاعاتش هم فوق العاده خوب است. خانواده هروی یک پسر دارد که دارای نوعی بیماری عصبی است و مشکلاتی در راه رفتن دارد. آنها ترجیح می دهند که از بحث در مورد این مسئله خودداری کنند و تنها می گویند که آنها برای این بیماری به دفعات مختلف و برای یافتن مراقبتهای ویژه به انگلستان رفته اند و دیگر اینکه او احتیاج به معالجه دارد.

جبهه ملی ها

دکتر هدایت اللّه متین دفتری: نوه قهرمان جبهه ملی، مصدق است. در حال حاضر او به عنوان یک حقوقدان زندگی می کند. زمینه های مخالفتش به خوبی شناخته شده است، ولی حالا به طور کلی فراموش شده است. از طرف دیگر او از داشتن ارتباط با سفارت احتراز می کند و کوششهای من برای ترتیب ملاقات با او در میهمانی سفارت هندوستان بی نتیجه ماند. (او تمایل خود را برای ملاقات بیان می کند ولی هر بار که تلفن می کنم دلیل می آورد که آن زمانی که من به او پیشنهاد کرده ام امکانش وجود ندارد). متین دفتری به علت نظرات ضد رژیمیش بازپرسی و شکنجه گردیده است، ولی مثل خیلی دیگر از ایرانیان قادر بوده که با وجود شکل حکومتی موجود به یک زندگی راحتی دست یابد. اگر چه زنش مریم در خیلی از نظرات ضد رژیمی شوهرش سهیم است، اما او در طی سالها این گونه زندگی اجتماعی مورد قبولش واقع شده و اینک مکررا در ستونهای اجتماعی مطبوعات از او نام برده می شود. تلفن منزل: 311648 رحمت اللّه مقدم: در مقایسه با متین دفتری یک فرد سرسخت جبهه ملی است. او از نخست وزیر سابق

ص: 416

علی امینی حمایت می کند و این فرد را اغلب ملاقات می کند. مقدم عقیده دارد که شاه بایستی سلطنت کند نه حکومت، و او در مذاکرات خصوصیش به مقدار زیادی از رژیم انتقاد می کند. از طرف دیگر او دریک شرکت مهندسی مشاور به عنوان یک کارشناس در زمینه آبیاری و دیگر موارد مربوط به کشاورزی کار می کند، و این شرکت اغلب کارش در رابطه با قراردادهای مربوط به وزارت کشاورزی است. زنش امیردخت از آشنایان دور علم وزیر دادگستری است، که با وجود اینکه (همسرش) کاملاً در نظرات سیاسی شوهرش سهیم است، احتمال دارد او (علم - مترجم) تا اندازه ای به حفاظتش کمک کند مقدم به مقدار زیادی از آمریکا به خاطر برگرداندن شاه به قدرت در سال 1953 و بعد هم حمایت از او، انتقاد می کند. این یک توهمی است که نباید ارزش او را در ارائه دیدگاههای ضد رژیمش در ایران لوث نماید.

یک بار او به عنوان نماینده مراغه در مجلس خدمت کرد، ولی از کاندید شدن او در ژوئن 1975 جلوگیری به عمل آمد. وقتی که این تقاضایش رد شد، مقدم در تهران از در مخالفت با وزیر کشور، آموزگار درآمد که او به طور غیر قانونی جلوی کاندیدا شدنش را گرفته است (دلیلش هم این بود که در قانون اساسی ایران هیچ گونه محدودیتی برای این حق افراد که کاندیدای اداره عمومی (مجلس) شوند وجود ندارد). او متقاعد است که او را به خاطر سابقه طرفداریش از جبهه ملی حذف کرده اند. او امکان دارد که در رابطه با گروه مخالفان نهضت رادیکال باشد، به خاطر اینکه او اخیرا یکی از اعلامیه های آنها را به من داد. او انگلیسی را به اندازه کافی و فرانسه را به خوبی حرف می زند. اما جرج کِیو و من معمولاً تماسهایمان را با او به فارسی انجام می دهیم. پسر بزرگش، نادر، دانشجوی سال اول دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. مقدم همچنین دارای یک پسر 12 ساله جوان دیگری است. آدرس منزل: میرداماد، نزدیک خیابان نفت، بلوار پهلوی، پلاک 289. تلفن منزل: 221937. تلفن اداره: 934232.

مذهبیون

آیت اللّه قدسی: این اسم تنها به خاطر تماسهایی که من با قدسی در خلال سالهای 1963 تا 1966 مأموریتم در تهران داشتم، شامل لیست می باشد. من او را در خلال مأموریت دو ساله فعلیم ندیده ام، اما اگر سفارت تصمیم بگیرد که ملاقاتهای محرمانه با روحانیت را تجدید کند او فرد فوق العاده امیدوارکننده ای می باشد. برای اطلاعات بیشتر در مورد قدسی به لیست رابطین که توسط لاری سیماکیس تهیه شده نگاه کنید.

مطبوعات

جهانگیر بهروز: منتشر کننده انواع مختلف نشریات انعکاس ایران ECHO OF IRAN است. او همچنین با عنوان مدیر قسمت تبلیغات خارجی ایران ایر کار می کند. بهروز می تواند در مذاکرات خصوصیش خیلی دوستانه باشد، اما هر وقت بیشتر از دو نفر، در این مذاکره حضور داشته باشند ژست خاصی می گیرد و در جواب دادن به هر سؤالی خیلی دقت می کند. بهروز نمونه کامل یک ایرانی است که نشان می دهد یک ایرانی تا چه اندازه می تواند در تحریک افراد مختلف انعطاف پذیر باشد در حالی که خود را داخل ماجرا (مشکل) نیندازد. شرکتش گاهگاهی در گذشته به خاطر جلب شایعات انتقادآمیز از دولت و حتی از خانواده سلطنتی بسته شده است.

ص: 417

پرویز رائین: به طور فوق العاده مناسب برای شغلش که نماینده محلی آسوشیتدپرس برای انتشارات لایف تایم است، می باشد. او افراد خیلی زیادی را می شناسد و همیشه یک محموله کامل از شایعات تازه و ماجراهای داخلی را با خود حمل می کند، اگر چه هم شخص خود را اغلب باید آماده شنیدن مطالب اغراق آمیز نگه دارد. این مطلب اخیر به نظر من در رابطه با بی پردگی که او در ارائه اطلاعات زیادی که از منافع خوبی به دست می آورد، بی اهمیت جلوه می کند. تلفن اداره: 624275 و 627376، منزل: نه خیلی دورتر از انجمن ایران و آمریکا خیابان پارک (وزرا)، خیابان پنجم، پلاک 7.

محمود طلوعی: نماینده سابق میانه در مجلس است. طلوعی در حال حاضر فقط به عنوان سردبیر مجله ای در مورد امور بین المللی به نام مسائل جهان می باشد. طلوعی اطلاعاتی در زمینه کار روزنامه نگاری و مجله دارد و برای چند سالی به عنوان مدیر امور خارجی مجله خواندنیها کار می کرده است، اما او در سال 1966 به علت مخالفتهایی که در قسمت نشر سیاسی با سردبیر مجله - امیرانی - داشت، از این انتشارات بیرون آمد. بعد از چند سالی کار در وزارت دارایی در امور مربوط به مالیاتها طلوعی به عنوان نماینده مردم میانه از سال 1971 تا 1975 در مجلس کار می کرد. او به نظر می رسد که نماینده با وجدانی باشد، چرا که سفرهای زیادی به حوزه انتخابیه خود کرد و بنابراین برایش مقداری ناراحت کننده بود که در سال 1975 او را از کاندیداتوری حذف کردند، شاید به همین خاطر بود که پیشنهاد نوشتن مطالب امور خارجی مجلس را برای روزنامه رستاخیز رد کرد (او به طور زیادی مقالاتی در رابطه با امور خارجی برای روزنامه حزب ایران نوین نوشته بود). طلوعی انگلیسی را خوب می خواند و می فهمید، اما در مکالمه دچار اشکال است، او فرانسه را به خوبی صحبت می کند. زنش در انگلیسی مهارت ندارد و تا اندازه ای در زمینه امور اجتماعی زبان انگلیسی دچار اشکال است. بهترین چیز آن است که با هر دو زن و شوهر مکالمات به زبان فارسی انجام گیرد. طلوعی با اطمینان به من گفت که او از زندگی نامطمئن در ایران خسته شده است و امکان دارد که کوشش کند به آمریکا مهاجرت نماید. آدرس منزل:

بالاتر از خیابان دولت، کامرانیه، خیابان نسرین، پلاک 46 تلفن: 283409.

امور کارگری

حسن بقایی. مشاور کارگری برای کمپانیهای متعدد و بزرگ است. او قبلاً در وزارت کار، خدمت کرده و در این زمینه معلومات زیادی دارد. من با او از طریق محمود طلوعی ملاقات کرده ام. اگر چه او به اندازه کافی انگلیسی می داند که بعضی از اصطلاحات فنی را که در رابطه با کارش می باشد به کار برد، اما معلومات انگلیسیش برای بیشتر مکالمات کافی نیست و بایستی از فارسی استفاده شود. بقایی وابسته به مخالف قدیمی است که حزب زحمتکشان را سرپرستی می کرد. او هیچ گونه رابطه ای با آن گروه ندارد، اما نسبت به کسانی که نحوه اداره امور کشور را مورد تردید قرار می دهند به آنها سمپاتی دارد. تلفن اداره: 6- 839775.

انجمن ایران و آمریکا

مخدره ضیایی: او منبع اطلاعاتی است که نبایستی نادیده گرفته شود. او گوردون وینکلر را با تقاضاهای زیاد مربوط به ویزا اذیت می کند، و وقت زیادی را برای ارائه افکار خودش صرف می نماید، اما

ص: 418

او رابطه خوبی با جامعه روشنفکران ایران دارد. زیرا دسترسی به این گروه مشکل است و او راهگشای باارزشی است. او امکان دارد که به وسیله ساواک مورد بازپرسی قرار گرفته باشد، اما بایستی با این حساب ما تمام کارمندان را این چنین بپنداریم (که به وسیله ساواک بازپرسی شده اند - مترجم)، و از تجربه ای که دارم، به نظر من اطلاعاتی که او در اختیار دارد چنین ارزشی را دارد که افشای علاقه مندی ما به این جنبه زندگی در ایران را در معرض خطر قرار دهد. شوهرش علی یک قاضی دیوانعالی از مشهد است. مخدره سابقاً مرکز دانشجویان انجمن ایران و آمریکا را اداره می کرد و تماسهای خوبی با دانشجویان دانشگاه و استادان دارد.

فهرست نشان دهنده واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ

سند شماره (11) ضمیمه - دسری فهرست نشان دهنده واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ

عبدالکریم ایادی (سپهبد)

سند شماره (11) ضمیمه - دسری فهرست نشان دهنده واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ عبدالکریم ایادی (سپهبد) سپهبد ایادی، بهایی و پزشک خصوصی شاه، در چندین شرکت مانند شرکت نفت پارس سهامدار است و بین 15 تا 40 درصد از سهام این شرکت را در دست دارد. در بعضی موارد سهام تحت نامهای مختلف مانند عبدالکریم، کریم ایادی به ثبت رسیده است. ژنرال ایادی حق انحصار در پرورش و صید میگو در خلیج فارس دارد (رجوع شود به ضمیمه الف).

خسرو اقبال

خسرو اقبال برادر ناتنی منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران، ابتدا به عنوان دلال نفوذ در سال 1956 طرف توجه سفارت قرار گرفت، یعنی زمانی که پس از بیش از یک سال معامله او سرانجام برای یک شرکت خارجی فروش آشیانه های هواپیما را به ارتش شاهنشاهی ایران به نتیجه رساند. او پاداشی به مبلغ دو میلیون ریال یعنی ده درصد معامله دریافت کرد که از این مبلغ یک میلیون و هشت هزار ریال را ناگزیر بود به عنوان حق و حساب به ژنرالهایی که در این باره با آنها مذاکره کرده بود بپردازد.

در سال 1967 خسرو اقبال به نفع شرکت وستینگهاوس فعالیت کرد و نفوذ خود را با نهایت موفقیت در مورد شرکت پتروشیمی که شعبه ای از شرکت ملی نفت ایرانی بود برای به دست آوردن فروشهایی برای مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور به کار برد، از آن زمان او در انواع وسیعی از معاملات بین شرکتهای مختلفه آمریکایی و سایر شرکتهای خارجی و حکومت ایران دست داشته است.

آقای اقبال سمت مشاور حقوقی کنسرسیوم آلمانی مرکب از شرکتهای KRUPP, DEMAG, STAHL UNION, MANESMANNو غیره را دارد. این گروه در طرحهائی نظیر کارخانه فولاد و پالایشگاه تهران و خطوط لوله گاز طبیعی IGAT دست دارد.

خسرو اقبال در شرکتهای زیر علایق مستقیم دارد :

شرکت بازرگانی مادون دفتر مشاوره حقوقی و اقتصادی همراز (در سال 1965 او به ریاست این گروه انتخاب شد).

رضا فلاح

ص: 419

فلاح یکی از اعضاء با سابقه صنایع نفت ایران است که زندگی حرفه ای خود را به عنوان یک دانشجوی مهندسی نفت در انگلستان با بورس شرکت نفت انگلیس و ایران آغاز کرده است. به عنوان مرد دوم در شرکت ملی نفت ایران پس از منوچهر اقبال رئیس و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و عنوان مشاور شخصی شاه در امور نفتی. فلاح از شبکه ای از همکارانش که از دوران قبلی زندگیش در صنایع نفتی که اکنون از زیر دستهای او در شرکت ملی نفت ایران می باشند برای به دست آوردن فرصتهایی جهت پاداش و حق حساب استفاده می کند. او در جریان تهیه و اجرای خط لوله گاز طبیعی IGAT از IMEG حق و حسابهایی دریافت کرد و تا آنجایی که سفارت اطلاع دارد، خدمات خود را به هر کمپانی که از میان کمپانی های خارجی که در مقاطعه ساختمانی بزرگ شرکت ملی نفت ایران پول بیشتر بپردازد، عرضه کرده است.

او از چندین مرحله پاکسازی کارمندان فاسد در شرکت ملی نفت ایران، از طریق هدایت اقدامات انضباطی نسبت به کارمندان زیردست که با او در عملیات مفسده انگیز دست داشته اند، جان سالم به در برده است.

محمدامیر خاتمی (فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران)

ژنرال خاتمی در سال 1957 از طرف شاه به فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران منصوب شد، سه سال بعد با والاحضرت فاطمه (خواهر ناتنی شاه) ازدواج کرد.

در سال 1964 ژنرال خاتمی به ریاست شرکت هواپیمایی ملی ایران منصوب شد. چهار سال بعد او به ریاست هیئت مدیره شرکت هواپیمایی ملی ایران انتخاب شد.

ژنرال خاتمی صاحب شرکت ایرتاکسی است. این شرکت تنها گروه مجاز خدمات هوایی در ایران برای فعالیت است. (چندین کوشش برای تأسیس خطوط هوایی رقیب به عمل آمده ولی این کوششها به نحو ملایمی وادار به قطع فعالیت شده اند.) ژنرال خاتمی همچنین صاحب مشترک شرکت ساختمانی دِی است.

این شرکت کارهای ساختمانی مسکن را برای پایگاه رادار نیروی هوایی شاهنشاهی ایران انجام می دهد.

ابوالفتح محوی

آقای محوی یک مرد کوچک ممتازنما که به داشتن نشان گل همایون بر سینه خود افتخار می کند، از زمانی که وفاداری خود را به شاه در دوران مصدق نشان داده، نزدیک به شاه بوده است یا چنین تظاهر کرده است. ظرف 20 سال گذشته او یک فهرست طولانی از خدمات ویژه برای اعضاء متعددی از خاندان سلطنتی انجام داده، یا به عنوان پیشکار آنها عمل کرده است. او یکی از اشخاص مورد اعتماد نزدیک به ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران است. در سالهای اخیر او در به کار بردن نفوذ خود برای به دست آوردن قراردادهایی برای فروش تجهیزات و خدمات به نظامیان ایران، به مرحله کارشناسی رسیده است. از میان همه نامهایی که در این ضمیمه ذکر شده است، نام او بیش از نامهای دیگران از سوی ایرانیان به اعضاء بخش اقتصادی سفارت با اکراه ذکر شده است.

مهدی مشایخ

ص: 420

آقای مشایخ شرکت گاید را برای شاهزاده شهرام که دوست چندین ساله نزدیک او بود است، سازمان داد، درباره شرکت گاید در متن این نامه هوایی شرح داده شده است. شاهزاده شهرام دارای دفتری در ساختمان شرکت گاید می باشد و در مقابل همین ساختمان بود که کوششی برای ربودن شاهزاده شهرام به عمل آمده بود.

آقای مشایخ از کارمندان سابق کنسرسیوم بوده است تا این که بالاخره در نتیجه انباشته شدن شواهد نیرومندی درباره حق و حساب و رشوه از عرضه کنندگان در مزایده ها و مناقصه ها درباره مقاطعه ها ناگزیر به ترک آن شد. در این فعالیتها در همکاری نزدیک با رضا فلاح کار می کرد. و رضا فلاح برای آنکه برای خود اسباب زحمت فراهم نکند به اصرار کنسرسیوم مشایخ را قربانی این شواهد کرد.

شاهپور ریپورتر (نام دیگر اردشیر جی)

ریپورتر یک پارسی از شهر بمبئی هند است و دارای تابعیت دوگانه هندی و ایرانی است و اوایل زندگی حرفه ای او در امور اطلاعاتی به وسیله سفارت انگلیس مورد بهره برداری قرار می گرفت و سفارت انگلیس هنگامی که در دوران 1951 تا 1955 تعطیل شده بود، از ما خواست تا او را به عنوان مشاور سیاسی تحویل گرفته و از او حمایت کنیم. از آن زمان به بعد او حرفه ای به عنوان فروشنده نفوذ عامل بازرگانی برای خود ایجاد کرده است. او با برادران آقایان، یعنی فلیکس و شاهین روابط نزدیکی داشت و گاه به گاه از دسترسی آنها به دربار و دسترسی خود به دربار استفاده کرده است او از سوی TMAG در به دست آوردن و توسعه قرار داد خطوط لوله کشی گاز IGAT مورد استفاده قرار گرفته است. او به لحاظ به کار بردن تماسهای به ظاهر چشمگیر خود به نحو متقاعد کننده ای برای بدست آوردن پاداش جهت اعمال نفوذ خود بدون آن که عملاً کاری انجام داده باشد شهرت عجیبی دارد. ما عمیقا سوءظن داریم که هنگامی که از طرف MEILL-PRICE به کار فراخوانده شده بود، همین کار را انجام داده بود، همانطوری که در متن عمده ذکر آن رفته است.

شرکتهای آمریکایی و دلالان اعمال نفوذ

ضمیمه ج شرکتهای آمریکایی و دلالان اعمال نفوذ شرکتهای بزرگ و سرشناس آمریکایی که تا آن اندازه که سفارت اطلاع دارد نفوذ اشخاصی را که با آن ذکر شده است خریداری می کنند، به شرح زیر هستند. برای شرح مختصر بعضی از این اشخاص به ضمیمه I Iمراجعه شود این فهرست تمامی آنها را در بر نمی گیرد. تنها نمونه ای است.

جنرال الکتریک (آلیس اینجین) - ابوالفتح محوی شرکت نورث روپ - ابوالفتح محوی شرکت بوئینگ ایرکرافت - ابوالفتح محوی سیتی سرویس - خسرو اقبال شرکت مک دانل داگلاس - ابوالفتح محوی شرکت رادیویی آمریکا - رضا رزم آرا نِیل پرایس - شاهپور ریپورتر

باب عزیز

ص: 421

سند شماره (12) تهران - ایران 15 مارس 1977 محرمانه اداری - غیر رسمی جناب آقای رابرت بیلز وزارت امور خارجه بخش ایران / خاور نزدیک واشنگتن دی. سی.

باب عزیز؛ ضمن آن که پرونده یک ایرانی را مرور می کردم، مرجع این گزارش سفارتخانه تهران یعنی تهران 105 - مورخ 20 ژوئن 1972 را پیدا کردم. ظاهرا ضمیمه در این گزارش فهرست دلالان و نفوذ فروشان است که توجه مرا جلب کرده است.

اگر برای شما امکان دارد از اداره بایگانی مرکزی یک نسخه 105 را بگیرید و برای من بفرستید.

بسیار متشکرم با بهترین سلامها راجر سی. بروین مشاور سفارت در امور اقتصادی و تجاری وزارت امور خارجه یادداشت ارسال تاریخ 29 ژوئیه 77 طبقه بندی : سری به تهران برای آر. بروین از بخش ایران /خاور نزدیک به سرویس خارجه جهت اطلاع فقط.

عطف به نامه بروین/ بیلز مورخ 15 مارس 77 توضیحات : هیچ ضمیمه موجود ندارد. چنانچه مشاهده خواهید کرد.

جای تأسف است که ظاهرا این کل نامه هوایی است.

آر. بلیز

ص: 422

از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 20 ژوئن 1972 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن طبقه بندی : سری موضوع : فساد در ایران - مشکلی برای شرکتهای آمریکایی خلاصه کارهایی که در غرب فساد(1) نامیده می شود، در سرتاسر تاریخ ایران مورد قبول و استفاده بوده است.

تغییر روحیه تکنوکراتها و بازرگانان و حساسیت رهبران سیاسی و شاه نسبت به این مسئله سبب به وجود آمدن شرایط مبهم و در حال نوسانی شده است که مقبول بودن و کاربرد فساد را ایجاد می کند، لیکن تلاشهایی در عدم تأیید و اصلاح این وضع صورت گرفته است. این نامه هوایی به بحث پیرامون مشکلاتی که این وضع برای شرکتهای آمریکایی مستقر در اینجا به وجود می آورد، می پردازد و در بسیاری از موارد چنین نتیجه گیری می کند که شرکتهای آمریکایی الزاما نباید به فساد تن در دهند. سفارت برنامه ای را آغاز کرده است تا شرکتهای آمریکایی را وادار سازد که از انجام این گونه اعمال اجتناب ورزند و آنها را در مسائل متعددی که این مسئله پیچیده و ظریف را به وجود می آورد، یاری دهد.

*** شرکتهای آمریکایی به محض ورود به ایران متوجه می شوند که روشهای متحیر کننده غیر رسمی و غیر قانونی بر روابط با دولت ایران و حتی دیگر شرکتها حاکم است. بعضی از این روشها در متن زندگی ایرانیها جزئی لاینفک بوده و فساد برانگیز تلقی نمی شوند. وجه تمایز بین روشهای لازم و قابل قبول و روشهای غیر قابل قبول (البته غیر قابل قبول در تعدادی از دوایر و گروههای ایرانی) بسیار نامشخص و پایمال شدنی است.

در ایران اعمال قابل قبول و غیر قابل قبول به شرح زیر می باشد:

الف) کارچاق کن - - این فرد همیشه کارمند شرکتی است که از وی استفاده می کند. وی مقامات دون رتبه و بالا رتبه دولتی را که از نظر شرکت مهم هستند، می شناسد و می تواند با استفاده صحیح از هدایا، تملق و سپاسگزاریهای ناچیز، کاری کند که در اخذ تصمیمات و کاغذ بازیها سرعت ایجاد کنند. در صحنه تجاری ایران وی چهره ای کاملاً آشنا و پذیرفته شده است.

ب) مشاور - - حقوق این شخص معمولاً به وسیله شرکتی که از وی استفاده می کند پرداخت می گردد و دفتر بسیار مجللی نیز در اختیار وی قرار داده می شود تا کارهای خودش را، البته اگر کاری داشته باشد و کارهای مربوط به شرکت را در آن انجام دهد. شرکت ممکن است او را به دلیل شناخت کامل و نزدیک وی از مقامات بالای جامعه و دولت ایران استخدام نماید. اگر این مشاور فردی صادق و مطلع باشد برای شرکت استخدام کننده کمک زیادی بوده و اعتبار آن را بالا می برد لیکن ثابت شده است که این شخص چندان هم مثمر ثمر نیست، چون به توصیه یکی از ادارات یا وزارتخانه های دولت ایران که برای شرکت حائز اهمیت است در شرکت مزبور به کار گرفته شده است. البته خانواده یا پارتیهای این شخص که از نظر سیاسی با نفوذ هستند، از آن وزارتخانه خواسته اند که کاری برای وی دست و پا کند. شرکت ملی نفت ایران

ص: 423


1- از کلمه فساد در اینجا استفاده شده تا نشان داده شود که در آمریکا فساد به چه نوع اعمالی گفته می شود و همانطور که به دفعات در داخل این نامه هوایی ذکر می گردد بسیاری از ایرانیها بعضی و یا تمام این اعمال را فساد نمی دانند.

نیز چند تن از این افراد را در شرکتهای نفتی آمریکایی و کنسرسیوم به کار گمارده است. شرکت های آمریکایی اغلب از طریق روابط عمومی بودجه های هنگفتی در اختیار مشاورین فعال خود قرار می دهند.

بخشی از این بودجه برای پذیراییهای مشروع و دیگر مخارج مصرف می شود، ولی بقیه آن به صورت رشوه مورد استفاده قرار می گیرد. البته مشاور از قضاوت خود در دادن این رشوه ها بهره می گیرد، تا شرکت نیز به نوبه خود بتواند ادعا کند که از طرف آن رشوه ای پرداخت نشده است.

ج) نفوذ فروشان - - این افراد دسترسی خود به سطوح بالای اجتماعی و سیاسی ایران را به فروش می گذارند. مهمترین نفوذ فروشان مدعی هستند که با وزرا و اعضای خانواده سلطنتی و آقای علم وزیر دربار و شخص شاه در ارتباط نزدیک می باشند. بعضی از شرکتهای آمریکایی دریافته اند که تعدادی از این نفوذ فروشان واقعا چنین ارتباطهایی دارند و در انعقاد قراردادها و یا تجارتهای مهم، به قول خودشان عمل هم کرده اند. در بسیاری از موارد شرکتهای آمریکایی پیمان می بسته اند که درصدی از فروش تجاری خود را به نفوذ فروش مزبور بدهند و ادعا می کرده اند که وی یک عامل مشروع می باشد.

د) رشوه - - رشوه معمولاً دربرگیرنده مبالغ هنگفتی است و برای دستیابی به هدف خاصی مورد استفاده قرار می گیرد و باید از هدایای کوچکی که وسیله یک کار چاق کن به رابط های خود داده می شود و یا انعامی که به یکی از مسئولین گمرک جهت تسریع ترخیص کالایی داده می شود و یا مبلغ ناچیزی که به یک منشی پرداخت می شود تا به رئیس خود بگوید که مثلاً فلان شخص منتظر ملاقات با اوست تمیز داده شود. رشوه دادن عملی خطرناک است، چون همیشه دلیل اصلاحاتی است که گهگاه در داخل دولت ایران صورت می گیرد. و در همین رابطه است که گاه دشمنان و رقیبان مقامی که شرکت به این ترتیب خود را به وی مرتبط کرده است فرصت انتقامجویی پیدا می کنند. گاهی هم شرکت متوجه می شود. که باید برای جلوگیری از افشای رشوه ای که پرداخته است باید رشوه دیگری بپردازد و یا متوجه می شود که شخصی که رشوه گرفته یکی از اشخاص زنجیره مقامات رشوه بگیری است که حمایت آنها برای رسیدن به هدف مورد نظر باید جلب گردد.

معذالک استفاده از نفوذ فروشان و رشوه دادن با وجود این که در سرتاسر مقامات بالای جامعه ایرانی رایج است، ولی همانگونه که در ضمیمه شرح داده می شود، مورد تائید گروههایی بزرگ و متنفذ ایرانی نبود و باعث به صدا در آمدن زنگ خطری می شوند که این کار برای شرکتهای آمریکایی بسیار خطرناک است و به منافع کلی آمریکا در ایران لطمه وارد می سازد. علاوه براین این عدم تائید توأم با حساسیت شدید رهبریت سیاسی نسبت به خطر فساد ممکن است منجر به وقوع اصلاحاتی بشود که برای شرکتهای خارجی نیز بی ضرر نیست. یکی از همین تلاشهای ضد فساد که توسط نخست وزیر طرح ریزی شده در حال اتمام است. هدف آن نیز بنا به دلایل سیاسی، شرکتهای خارجی و دلالان ایرانی آنها بوده است. به این ترتیب که با زیر نظر گرفتن افراد، مشخصات ویژه اصلاحات قبلی را که در ضمیمه شرح آنها رفته است ابقا نمود. نحوه آغاز و پایان حمله نخست وزیر علیه فساد نشان می دهد که امکان پی گیری این گونه مبارزات در آینده از بین نرفته است.

با این وصف اعتراف می کنیم که شرایط ایران گاه آنچنان اغوا کننده می شود، که استفاده از واسطه ها و رشوه دادن اجتناب ناپذیر می گردد. ولی این شرایط نیز به وسیله همین فساد به وجود آمده است، و رابطه علت و معلول که نمایانگر عدم کارآیی و هرز رفتن مفسدانه به همان گونه شناخته شود، حاکم است.

ص: 424

سفارت در این مورد نمونه جالب توجهی دارد و آن هم مشکلاتی است که شعبه ایرانی شرکت دِرِ سر - مَگ کوبار که یک شرکت برجسته آمریکایی در زمینه حفاری است با آنها مواجه شده بود. در پایان وقایعی چند، در سر- ماگ کوبار متوجه شد که دکتر نجم آبادی معاون اول وزارت اقتصاد از آن خواسته است که با شرکت ایرانی رقیب یعنی شرکت بارایت ایران را در تجارت سولفات بارایت خود شریک سازد و یا اینکه حق ندارد منافع حاصله از این کار را از کشور خارج سازد و نیز حق صدور این سولفات بارایت را به شرکت مادر کویت ندارد. دکتر نجم آبادی با آقای اصغر پیروی صاحب اصلی و مدیر شرکت ایران باریم که شاهزاده شهرام نیز در آن سهیم است، رابطه نزدیک دارد. در این مورد خاص، سرپرست درسر- مگ کوبار با تلاش زیاد از توسل به نفوذ فروشان و رشوه دادن امتناع ورزید و این تقاضا را پذیرفت.

نمونه دیگر رسوایی عظیمی که به وسیله شرکت ساختمانی آمریکایی نیل - پرایس به وجود آمد. پس از ورودی پردردسر و توأم با موانع نیل - پرایس متقاعد گردیده که رقبایش با استفاده از نفوذ فروش و رشوه دادن توانسته اند شرکت ملی نفت ایران را وادار به لغو قرارداد ایجاد خط لوله توسط شرکت نیل - پرایس بنمایند. این شرکت نیز از شاهپور ریپورتر که یک نفوذ فروش سرشناس است، یاری گرفت ولی حقیقت این بود که لغو این قرارداد طبق دستور دفتر نخست وزیری در طول مبارزه علیه فساد انجام گرفته بود. بالاخره، پس از تلاشهای کشنده و کمکهای سفارت، نیل - پرایس موفق شد قرارداد را به حالت اول بازگرداند، ولی مجبور شد هزینه های گزافی را متحمل شود. در همان حال نخست وزیر نیز از وجود ریپورتر در این ماجرا به عنوان دلیلی بر نادرست بودن قرار داد اول استنباط کرد، و از موضع قدرت توانست در قبال پذیرش قرارداد نیل - پرایس، رئیس شرکت ملی نفت ایران منوچهر اقبال را وادار سازد که تمام افرادی را که به نحوی با نیل پرایس در شرکت ملی نفت ایران در ارتباط هستند پاکسازی و تصفیه نماید، این موضوع سبب اخراج و یا استعفای حدود 39 تن از مقامات گردید، که اکنون لبه تیز حملات خود را متوجه نیل - پرایس کرده اند.

طبق اطلاعات سفارت، نیل - پرایس خطای دیگری را مرتکب نشده است. فقط با استخدام یک نفوذ فروش سرشناس، آسیب پذیری زیادی پیدا کرده است.

در بعضی از موارد شرکتهای آمریکایی متوجه می شوند که اجتناب از نفوذ فروشی که به آنها تحمیل شده است برایشان بسیار مشکل است، بخصوص اگر این شخص با ماهیت مبدل وارد معرکه شده باشد، برای شرکتهایی که جدیدا وارد ایران شده اند شناخت یک نفوذ فروش عالی رتبه بسیار مشکل است، چون این افراد در دوایر عالی آمد و شد کرده و از حمایت و دوستی اشخاص مهم برخوردارند و در شرکتهای تجاری مشترک سمت مدیریت داشته و آژانس، واسطه گری و تجارت مخصوص کم و بیش مشروع خود را دارا می باشند. مهمترین نمونه این گونه مشکلات که سفارت با آن آشنا شده تجربه شرکت نفتی به پان امریکن ایران با آقای ابوالفتح محوی می باشد. در زمان مذاکرات مربوط به اعطای امتیاز بین دو شرکت در سال 1958، آقای محوی برای اشغال سمت مشاور در شرکت نفتی پان آمریکن ایران توصیه گردید، آقای محوی آنچنان برای شرکت نفتی پان آمریکن ایرانی مفید واقع گردید که پس از عقد قرارداد تا چند سال بعد به عضویت هیئت مدیره این شرکت برگزیده شد. در سال 1965 شرکت نفتی پان امریکن ایران با شرکت ملی نفت ایران برسر عوارض و قیمت گذاری به مشاجره پرداخت. آقای محوی که دیگر در هیئت مدیره عضویت نداشت اعلام کرد که حاضر است از نفوذ خود به طرفداری از شرکت نفتی پان امریکن ایران

ص: 425

استفاده نماید. و به عنوان مشاور به استخدام این شرکت در آید. در سال 1970، یعنی زمانی که این مشاجره به سبب بروز اصطکاک زیاد بین شرکت نفتی پان امریکن ایران و شرکت ملی نفت ایران شده بود، آقای فواد روحانی که یکی از خبرگان قوانین نفتی است و معروف به صداقت و امانتداری است بنا به گزارشها به دکتر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران اطلاع داده بود که محوی سعی کرده به وی رشوه دهد تا در مورد نکته ای که هر دو طرف مشاجره تصمیم گرفته بودند جهت تصمیم گیری به وی ارجاع نمایند به نفع شرکت نفتی پان امریکن ایران رأی می دهد. در آن زمان اقبال شدیدا از نماینده شرکت نفت آمریکایی در تهران ناراضی بود و سعی داشت به ترتیبی خود را از وضعی که پیش آمده بود و روحانی می بایست درباره آن تصمیم بگیرد خلاص سازد. این دو انگیزه سبب شد که یا اقبال در آنچه که روحانی به وی گفته اغراق نماید و یا این که در حال ایفای یک نقش ظریف دو جانبه بوده است. به هر حال همکاری محوی با شرکت نفتی پان امریکن ایران سبب شد که اقبال خواست خود را با تعویض نماینده شرکت نفت آمریکایی انجام داده موضوع را از سرگیرد، در صورتی که احتمالاً با رای روحانی در حمایت از شرکت ملی نفت ایران مسئله حل و خاتمه می یافت. با وجود این که نمایندگان بعدی شرکت نفت آمریکایی در تهران سعی کردند که اقدامات محوی را محدود به مشاوره در امور داخلی بنمایند و شرکت ملی نفت ایران و دیگران را متقاعد سازند که محوی حق ندارد از طرف شرکت نفتی پان امریکن ایران کاری انجام دهد، ولی موفقیت چندانی دست نیاوردند.

همانطور که از مثالهای بالا برمی آید، شرکتهای آمریکایی زمانی از کار چاق کن ها ور رشوه دادن استفاده می کنند که در موضوع رقابت قرار گرفته و یا هزینه های گزاف مد نظر باشد (مانند قراردادهای ساختمانی عظیم)، چون فکر می کنند که کار دیگری نمی توان انجام داد به دلیل این که متقاعد شده اند که سازمان دولتی و یا تجاری ایران کاملاً فاسد است. و یا از طرف شرکت ما در بر آنها فشار وارد می آید که خیلی سریع تر از نظام ایرانی قرار داد و یا معامله را منعقد سازند و یا اینکه توسط ایران و ایرانیها سردرگم شده باشند. هر یک از این ضرایب و یا تعدادی از آنها ممکن است نماینده یک شرکت آمریکایی را به استفاده از رشوه و نفوذ فروشان وادار سازد. ولی غیر ضروری ترین و مهمترین عاملی که پشتیبان ضرایب مذکور است این فرضیه کلی و ساده لوحانه می باشد که استفاده از رشوه دادن و عوامل نفوذ تنها راه موفقیت کار در ایران است، تازه واردها نیز بدون تحقیق و بررسی این کلی بافی را می پذیرند و پیشه خود می سازند.

اعتقاد ما براین است که بخصوص در مورد شرکتهای آمریکایی این فرضیه قابلیت کاربرد ندارد، شرکتهایی چون سانتافه - پومروی Santafe - Pomeroy، ریرینگ اندبیتز Reading and Bates، کانتیننتال اویل Continental Oil، لدین وَلو کمپانی Ledeen Valve Company و بسیاری دیگر ثابت کرده اند که این شرکتها فن استفاده از روش ایرانی را بدون توسل به روشهای مفسدانه یافته اند. نمایندگان این شرکتها به مطالعه دقیق دفاتر و تجارتهای ایرانی طرف خود پرداخته اند و می دانند که این سازمانها چطور کار می کنند و روشهای رسمی و غیر رسمی اعمال قدرت در این هیئت ها را نیز می دانند. آنها متوجه شده اند که یک شخص معمولی کلید اصلی تصمیمات و خاتمه یافتن کاغذ بازیها را در دست دارد و با تماسهای اجتماعی مداوم، تملق و گاهی هم هدیه دادن یک بطر ویسکی در ایام نوروز از او استفاده می کنند. آنها دریافته اند که طرح ریزیهای اولیه، مطالعه صحنه ایران، و هوشیاری معمولاً استفاده از کار چاق کن و رشوه دادن را مجاب نمی نماید. این نوع تطابق با واقعیتهای ایرانی، برخلاف کلی بافی بدبینانه کاذب درباره فساد رایج

ص: 426

در ایران، نه تنها مؤثر و سودآور است، بلکه در میان ایرانی ها شهرت و اعتبار خاصی برای شرکت مزبور فراهم می آورد.

ولی با این مثبت گراییها، نماینده آگاه و توانای این چنین شرکتی توسل به عامل نفوذ را غیرضروری می یابد. ولی با این مثبت گراییها نمی توان مسئله را حل کرد. گاهی یکی از مقامات مهم دولت ایران (که رضا فلاح در شرکت ملی نفت ایران نمونه بارز این مسئله است)، قول می دهد که برای شرکتی که بیشترین رشوه را به او پرداخت نماید، قراردادهای بزرگ و یا کار مهمی پیدا نماید. در این مورد که البته همیشه مصداق ندارد، در کوتاه مدت پرداخت رشوه و دریافت کار برای شرکت آمریکایی خطری ندارد، ولی دراز مدت خطر آن خیلی زیاد است، چون بالاخره مقاماتی که از این شرکت ناراضی هستند، به ماجرا پی می برند و یا شرکت و یا مقامی که رشوه را دریافت کرده، در اثر تغییر وقایع دچار سقوط و بخت برگشتگی می شود.

با این وصف، شرکتی که منافع زیاد و سرمایه گذاری کمی دارد، مانند یک شرکت ساختمانی ممکن است فکر کند که جلب کاری که چند میلیون دلار ارزش دارد، به متحمل شدن این خطرات نیز می ارزد.

در این شرایط خاص ما هم با این شرکتها اظهار همدردی می کنیم. لیکن احساس همدردی کردن با نمایندگان شرکتهای مهم آمریکایی که شهرت جهانی داشته و از کار چاق کن ها و نفوذ فروشان بهره برداری وسیع می کنند، بسیار مشکل است. به نظر ما لازم نیست که شرکتهای آمریکایی این روشها را پیشه خود سازند، چون ایرانیها حاضرند حتی با پرداخت پول بیشتر شرکتهای «معتبر» را به کار گیرند. آنها همچنین نسبت به قدرت و شهرتی که با نامهای شرکتهای تجاری آمریکایی همراه است، حساس هستند و زمانی که عنوان این شرکتها توأم با نام کار چاق کن های مشهور باشد، گرمی استقبال از آن در جوامع عالی هر چقدر باشد، اگر شهرت و اعتبار آن شرکتها از بین نرود، به آن لطمه شدیدی وارد خواهد شد. با در دست داشتن این معیارهای ارزشمند و گرانبها، نماینده آگاه و توانای این چنین شرکتی توسل به عامل نفوذ را غیر ضروری می یابد.

نمایندگان شرکتهای مهم آمریکایی که متوسل به کارچاق کن ها می شوند، می گویند که دولت ایران و مدیریت آن، بخصوص در رابطه با پروژه های و فروشهای مربوطه (شبکه های ارتباطی، تجاری، کشاورزی، منطقه ای، فروش تجهیزات نظامی) آنقدر پیچیده، منحرف و از نظر داخلی بی ثبات است و تعداد اشخاص درگیر در روند آن آنقدر متعددند که استفاده از واسطه ای را که نفوذ و شناخت دقیق از آن داشته باشد ایجاب می نماید. شناخت دقیق این پیچیدگیها قطعا مهم است، ولی این شناخت را می توان با استخدام مشاور مجربی که حقوق و مزایا دریافت کند و با پیچ و خم کار آشنا باشد کسب نمود، همانگونه که سفارت از افراد مهم ایرانی در پخش های سیاسی و اقتصادی خود بهره برداری می کند.با منابع و شهرت و اعتباری که یک شهرت و اعتباری که یک شرکت بین المللی عظیم دارد، نماینده کار کشته و توانای آن باید بتواند با استفاده از این پند کار خود را انجام دهد.

اقدامات پیشنهادی سفارت پیشنهاد می کند که اقدامات زیر انجام گیرد:

1- سفارت سعی خواهد کرد اطلاعات خود را در مورد نفوذ فروشندگانی که بخصوص مدعی هستند که با مقامات بالای جامعه و دولت ایران در ارتباط هستند و نیز درباره مقامات مهم ایرانی که مشهور به

ص: 427

رشوه گیری بوده و یا توقع دریافت رشوه دارند، افزایش دهد.

2- سفارت از شرکتهای آمریکایی می خواهد که در مورد افرادی که مایلند به عنوان عامل و یا نماینده آنها استخدام شود، بخصوص اگر این شخص را به خاطر «شناخت محلی» و یا «رابط هایش» به کار می گیرند و هدف درک فنی او از کالا و یا خدمت خاص نیست، با ما مشورت نمایند. اگر این شخص سابقه کارچاق کنی داشته باشد ما از شرکت خواهیم خواست که از وی استفاده ننمایند.

3- از شرکتهای آمریکایی خواسته می شود که اگر با مشکلی روبرو شدند که تنها راه حل آن را پرداخت رشوه و یا استفاده از عامل نفوذ دیدند، به سفارت آمده از ما کمک بخواهند. سفارت سعی خواهد کرد از طریق نمایندگی رسمی و یا روشهای دیگری تا حدامکان به شرکت مزبور کمک نماید. ما سابقه خوبی در ارائه این گونه کمکها، بخصوص در رابطه با مالیات داریم، البته اگر شرکتها ما را به موقع در جریان امر قرار دهند.

4- برنامه های توجیهی که در سفارت چه در زمینه دولتی و چه در زمینه تجاری برای شرکتهای آمریکایی تازه وارد به ایران در نظر گرفته شده، باید به طور مؤکد اظهار دارند که استفاده از کار چاق کن و رشوه دادن برای انجام یک کار پرمنفعت در ایران همیشه ضروری نیست، البته اگر نماینده شرکت در اینجا توانایی داشته باشد و نسبت به تضادهای فرهنگی و غیره، حساس باشد و کارکشته نیز باشد. نکات 201 و 3 بالا را به شرکتهای مزبور یادآور شوید و از آنها بخواهید که از این خدمات سفارت، دولت و دیگر شاخه های دولت آمریکا، در برابر شرکتهایی که از اعمال مفسدانه در رابطه با پروژه ها و کارهای تحت حمایت مالی و یا کمک بانک صادرات - واردات، بانک جهانی، سیستم مدیریت مالی و برنامه کمکهای نظامی استفاده می کنند، روشهای سخت و شدیدی به کار خواهد برد.

5 - باید به مقامات دولت ایران و شاه محتاطانه اطلاع داده شود که سفارت می خواهد مانع انجام فساد توسط شرکتهای آمریکایی بشود و در این زمینه اطلاعاتی لازم دارد. پس از دریافت این اطلاعات، سفارت جداگانه آنها را با منابع کنترل شده آمریکایی مورد مطالعه قرار خواهد داد. در صورت تائید این اطلاعات سفارت به شرکت مربوطه اطلاع خواهد داد و آن را از عواقب این فعالیتها مطلع خواهد نمود. در صورتی که پروژه یا کار مزبور درگیر کننده بانک صادرات - واردات، یا بانک جهانی و یا سیستم مدیریت مالی و برنامه کمکهای نظامی باشد، سفارت بر حسب لزوم فشار لازم را بر شرکت مورد نظر اعمال خواهد نمود. فارلند

فساد در ایران - مشکلی برای شرکتهای آمریکایی

به پیوست :

ضمیمه -- فساد در ایران -- سابقه ضمیمه فساد در ایران : سابقه فساد، پارتی بازی، و انجام کار خلاف قانون در میان مقامات سیاسی و اقتصادی ایران مسئله جدیدی نیست. از عهد دانیال، مشاور صدیق شاه داریوش که به خاطر امتناع از فریب دادن شاه، به وسیله رقبای خود به لانه شیر افتاد، تا زمان حکومت قاجار که به خاطر دریافت وامهای شخصی ناچیز، وظایف اداری دولت ایران را به نیروهای بیگانه واگذار می کردند و حتی امروزه هم، فساد بخش معروف و مهمی از زندگی

ص: 428

ایرانیها را تشکیل می داده است.

چهار چوب نهادی که فساد تجاری و دولتی در آن رشد یافته، نتیجه تمرکز قدرت در دست خود سلطان حاکم بر کشور است. افرادی که موقعیتهای مهم دادگاهها و بوروکراسی دولتی را اشغال کرده اند، یک طبقه خاص سیاسی را تشکیل می دهند که قدرت و مشروعیت خود را صرفا و مستقیما از شخص شاه دریافت می کنند. از آنجا که باید حکومت مطلق، فرمان است و برخلاف غرب قانون نیست. بنابراین در ایران قانون بازیچه شاه و هیئت حاکمه است و با درک آنها از آنچه که برای جامعه مفید است شکل می گیرد. این جنبه که قانون به وسیله شخص شاه تعیین می شود، قوه مجریه مستقلی نمی تواند خواست جامعه را به صورت مجموعه ای قانونی در آورد، سبب شده است که در ایران حاکمیت و مدیریت کشور با مذاکره انجام شود. ملاکین و تاجران و صنعتگران نیرومند متوجه شدند که باید با یک مقام دولتی فاسد چک و چانه بزنند چون او تحت تأثیر قانون نیست و فقط اراده شاه بر او حاکم است. این فرضیه سبب شده است که قانون مشکوک به نظر رسد و تا حد امکان از آن اجتناب شود. بنابراین تجارتگران با مقامات امور مالیاتی درباره قوانین و نرخهایی که برای همه یکسان است معامله می کنند. صنعتگران هنوز هم سعی دارند به طریقی یکی از امتیازات دولتی را که باید براساس برنامه های اقتصادی منطقی توزیع شوند، دریافت نمایند و پیمانکاران و عرضه کنندگان بر سر پیمانهایی که باید قانونا به مناقصه گذارده شود با وزرای دولتی مذاکره می کنند.

ماهیت تمرکز یافته سنتی و معاصر سیاست ایران فاسد را قابل توجیه نموده است و اغلب به وسیله دربار و نخبگان سیاسی که دولت مرکزی را اداره می کنند، تشدید گردیده است. این نتیجه این واقعیت است که گذشته از ثروت و رتبه اجتماعی یک ملاک و یا تیز هوشی و زیرکی یک تاجر، یا قدرت یک صنعتگر، قدرت سیاسی است که موقعیت و امنیت را در همه طبقات اجتماعی ایرانی پدید می آورد نه قانون. در گذشته، مالکی که می خواست منافع اقتصادی خود را در برابر مصادره شدن اختیاری توسط دادگاه و یا بوروکراتهای محلی حفظ کند، مجبور می شد که با نخبگان سیاسی پایتخت متحد گردد؛ این اتحاد نیز منجر به امنیت سیاسی می شد که از طریق رشوه دادن یا تبدیل شدن خود او به یک مقام عالیرتبه و یا داشتن یکی از اقوام در سطوح بالا تأمین گردد. شرکتهای مهم تجاری نیز مانند گذشته مجبور می شوند حسن نیت نخبگان سیاسی را جلب نمایند. و از طریق کنترل اعتبار تجاری و بازاری، جواز صادرات و واردات و حسابرسی مالیاتی توسط بوروکراسی بالاتر، می توانند تجار ثروتمند را وادار به پرداخت اعتبار و امتیاز پیشنهادی بنمایند.

با وجود این که بوروکراتهای بالاتر سیاسی به طبقه صنعتگران ایران به دیده تردید می نگرند ولی بین آنها یک اتحاد طبیعی وجود دارد. صنعتگران بزرگ متوجه می شوند که این اتحاد برای جذب سرمایه کافی، جلب حمایت دولت، و خرید تولید اضافی توسط دولت و سهیم شدن در کمکهای سرمایه ای و فنی خارجی ضروری است، به همین دلیل اعضای سطوح بالای سیاسی و نیز دربار را به سرمایه گذاری دعوت می کنند تا بتوانند از نظر سیاسی منافع خود را مورد حمایت قرار دهند و در بعضی موارد حیثیت اجتماعی نیز برای خود دست و پا کنند. ایران نیز مانند بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه در تاریخ معاصر خود چه در زمان تمول و چه در زمان فقر، از یک بوروکراسی بسیار عظیم و کم کار برخوردار بوده است.

این مقامات کم کار و کم درآمد، شغل خود را منبعی برای کسب درآمد بیشتر می یافتند. و در فرهنگی که

ص: 429

فاقد استانداردهای اداری و اخلاقیات تجاری است، این حالت و تسلیم صرف تجار به آن طبیعی و عادی شده بود. با شکوفایی اقتصادی ایران در سالهای 1950 نیز این وضع چندان تغییری نکرد و ناگهان این روابط قدیمی به صورت وسیله نقلیه مبالغ هنگفتی پول گردید. به جای صدور جواز و پرواز کار، بوروکراتها امتیاز می دادند و تجار نیز برای به دست آوردن آن به رقابت می پرداختند، چون این پیمانها چند میلیون دلار ارزش پیدا کرده بود.

گرچه جامعه ایران از قدیم الایام اعمال مفسدانه را پذیرفته و به آن تن در می داد. لیکن در زمانی که فساد مشکل بسیار جدی می شد نیز به طرقی به اصلاح می پرداخت. دو ویژگی مشخص دولت متمرکز ایران، کنترل شدید قدرت در رأس هرم توسط شاه و آزادیی است که مقامات در نتیجه وفاداری منطقه ای به دست می آورند. همانگونه که گفته شد این ضرائب پرورش دهنده فساد به میزان وسیعی وجود دارند، ولی سبب می شوند که کسانی که قدرت را در اختیار دارند در صورت تمایل بتوانند به سرعت و به طور مؤثر به فساد حمله نمایند، ولی ماهیت سلطنت و حاکمیت قدرت که در دست نخبگان سیاسی قرار داد سبب شده است که تلاشهای اصلاحی محدود به حمله به افراد فاسد بشود نه به نهادهای اینگونه ای معمولاً گفته می شود که تغییرات اجتماعی و اصلاحات باید محدود باشد تا نهادها و ارزشهایی که پایه قدرت سیاسی ایران هستند از بین نروند، چون حمله مستقیم به قدرت و حاکمیت سیاسی اعمال شود چون اصلاحاتی که وسیله مردمی بیقرار صورت می گیرد، نمی تواند در محدوده تغییرات مجاب اصلاحی، در جامعه ای خاص و در لحظه ای خاص از تاریخ یعنی در محدوده نیاز به ثبات باقی بماند. تغییر دودمان و تغییر وزرا و یا نخست وزیر به معنی مبارزات ضد فساد پشتیبان بوده است. تازه واردین امیدوارند که این پاکسازیها خلوص خود آنها را بالا ببرد و به شهرت و اعتبار پیشینیانشان لطمه وارد سازد. علاوه براین چون همیشه ادعا می شود که فساد رژیم گذشته سبب بروز شرارتهای اجتماعی شده است، حذف افراد به اصطلاح فاسد به معنی ریشه کن کردن عدم کارایی و طفره رفتنها در دولت است و رژیم جدید امیدوار است به این ترتیب نارضایتی مردم از نخبگان سیاسی و بافت اجتماعی نهادی شده را از بین ببرد. گذشته از این، هرگاه وسایل سیاسی دچار عدم کارآیی شوند، این عدم کارآیی نیز به گردن افراد فاسد می افتد.

تأکید بر اینکه افراد فاسد هستند و نه نظام، سبب بروز بدبینی مردم ایران نسبت به نظام حکومتی شده است، عدم کارآیی و به دفع الوقت گذراندن در نهادهای سیاسی به معنی فساد است، ولی کارآیی و سرعت نیز معنی فساد را می دهد چون همه به این فکر می افتند که ماشین تصمیم گیری دولتی حتما روغنکاری شده است (یعنی رشوه داده شده است).

ولی اکنون در برابر عملکرد سنتی فساد در سیاست و تجارت ایران عکس العمل روبه افزایش است. با وجود این که ممکن است به ریشه سلطنت و طبق سیاسی متمرکز ضربه نزند ولی این تمایلات قوی و ناهماهنگ اصلاح طلبانه گویا چیزی بیش از نظم و انضباط دادن به افرادی که این اصلاحات را در گذشته سبب شده اند، در نظر دارند. اصرار کنونی برای ایجاد تغییر و اصلاحات به طور کلی سرمنشاء عکس العمل اخلاقی نیست. این احساسات از طرف افرادی بروز می کند که جزء طبقه مدرن و تحصیلکرده (که اغلب در غرب تحصیل کرده اند) اقتصادی و تکنوکراتهایی می باشند که در نتیجه شکوفایی اقتصادی گفته شده پدید آمده اند و نظامی را که بر اساس فساد عمل می کند، عاملی متضاد با جامعه مدرن شونده و صنعتی شونده می بینند. رشوه 500000 دلاری برای اینکه یک شرکت بتواند در پروژه ای به کار مشغول از نظر

ص: 430

اقتصادی مضر به حساب می آید، چون رشوه و یک سری طرح و توطئه برای عقد قرارداد لازم می شود و نشان می دهد که این پروژه از نظر اقتصادی هزینه بیشتری بر می دارد و برای آغاز به کار نیز وقت بیشتری مورد نیاز خواهد بود؛ این به هدر رفتن منابع زمانی و اقتصادی نه تنها به معنی این است که مقداری از منابع مالی که می توانست در مورد پروژه های دیگر مورد استفاده قرار گیرد از بین نرفته است، بلکه بدین معنی است که پروژه مزبور به پایان نخواهد رسید و یا در خدمت هدف مورد نظر در نخواهد آمد.

اکثر تکنوکراتها و نخبگان اقتصادی، حداقل از نظر تئوری، حامیان نیرومند سلطنتی قوی در ایران هستند.

دموکراسی و یا حق حاکمیت مردم، عقاید قوی و محتمل بسیاری از افرادی که مؤسسات سیاسی و اقتصادی ایران را تشکیل می دهند، نمی باشد. فقدان دموکراسی سنتی و آنچه که آزادی نامیده می شود افراد آنارشیستی دموکراسی غربی و نیز فقدان یک چهارچوب فکری تکنوکراتیک که آشنا به برنامه ریزی در سطح ملی باشد، ظاهرا سبب می شود که سلطنت قوی و نیرومند به عنوان یک نهاد ضروری جامعه ایرانی پذیرفته و قابل قبول باشد.

تمایل به سلطنت یا حداقل حاکمیت یک طبقه متمرکز نیرومند در ربع قرن گذشته مهمترین آرزوی حکام ایرانی را تشکیل می داده است. افراطی گریهای نظام، فسادی که به خود دربار نیز می رسد و نیاز به اطاعت محض از یک سلطان مستبد در رابطه با منافع ملی، مثبت تشخیص داده شده است. بحران بعد از جنگ در آذربایجان، واقعه مصدق عقب افتادگی کوتاه اقتصادی اوایل سالهای 1960، نیاز به اصلاحات ارضی و پیشرفت سریع اقتصادی 6 و 5 سال گذشته توأما انتقاد و اصلاحات در مورد نهادهای اساسی جامعه ایرانی را سبب شده است، علاوه براین دولت مستبد و مرکزی به عنوان تنها عامل سریع و مؤثر علیه فسادی که بیان آن رفت به رسمیت شناخته شده است. بنابراین برای اکثریت ایرانیها، چه خوش بین، چه بدبین و چه ماهیتا «مشکوک»، احمقانه است که موجب به وجود آمدن تغییر در نظامی اینچنین نیرومند شوند که توانسته است آنها را از یک سری بحران و عقب افتادگی بیرون بکشد.

شاید مضحک باشد، ولی موفقیتهای اقتصادی چند سال گذشته در مورد کارآیی و لیاقت این نظام ایجاد شک و تردید نموده است. یک طبقه اقتصادی و تکنولوژیک علاوه بر نپذیرفتن تئوریک رهبری سنتی و نیرومند ایرانی، اهداف علمی منطقی تکنولوژیکی را در کارآیی و شایستگی اقتصادی نیز می پذیرد. اغلب اهداف و پروژه هایی که به وسیله بهترین تکنولوژیهای کامپیوتری مورد مطالعه قرار گرفته است، باید توسط نفوذ فروشان به فروش برسد که بیش از هر طبقه تکنولوژیک دیگر از حمایت شاه برخوردار است. علاوه براین همانطور که گفته شد همین موقعیت سیستم اقتصادی ارزش نفوذ و فساد را نیز بالا برده است. تاجر و یا صنعتگر بیست سال قبل که برای دریافت جواز برای وارد کردن کالا می توانست مبلغی بپردازد و یا مجبور بود به تعدادی از مقامات عمومی رشوه بدهد، اکنون لازم می بیند که 40- 10 درصد سهام تجارت خود را به یکی از اعضای خانواده سلطنتی بدهد و یا عضو هیئت مدیره شان سازد.

سیستم سنتی اغلب از نظر شخص توهین آمیز و مضر به حال تکنوکراتهای جدید است. پیشرفت و ارتقاء یافتن در دولت و تجارت به جای اینکه بر توانایی و صلاحیت فرد متکی باشد، بسته به نظام غیر رسمی نفوذ از طریق دوستان و یا اقوام می باشد. فقدان خلاقیت و ابتکار در تصمیم گیریهای سیاسی، از جو

ص: 431

خفقان آور موجود در راس هرم نهادهای اقتصادی و سیاسی ناشی می شود که در آنجا استفاده از زبانی چرب و نرم و چاپلوسی و تملق به جای ابراز عقاید مبرهن اقتصادی و روشنفکرانه در برابر مقامات بالاتر سبب دریافت پاداشی می گردد که اصلاً ربطی به توانایی و صلاحیت ندارد. دوباره باید گفت که این مسئله به اخلاقیات ربطی ندارد، بلکه نوعی ابراز غرور مشروع در برابر توانائیهای آزمایش شده به ثبوت رسیده است و به جای روشهای عینی تر آموزشی و استخدام مرسوم در آمریکا و اروپا به کار برده می شود.

در همین رابطه درگیری دیرین خانواده سلطنتی در تجارت، و رنجشهای خاطر اخیر در مورد افراطی گریهای ناشی از جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به بعضی از اعضای خانواده و دربار سلطنتی، این انزجار را به وجود آورده است.

افراد امروز در مورد محدودیتی که پارتی بازی و اعمال نفوذ در مورد استفاده از منابع طبیعی و تشکیل سرمایه به وجود می آورد نگران و ناراحت هستند. مثال بارز این مطلب اعطای امتیاز انحصاری شکار میگو در خلیج فارس به ارتشبد ایادی توسط شخص شاه است. طبیعی است که ارتشبد ایادی که تجربه کاری ندارد، این موضوع را نوعی هدیه پولی تلقی کرده است و آن را کاری نمی داند که نیازمند به سرمایه گذاری زیاد و مدیریت مجرب باشد. نتیجه نیز این شده است که سرهنگ ایادی در گسترش انحصار خود چندین سال تأخیر روا داشته و سعی دارد بدون سرمایه گذاری مقدار زیادی پول به جیب خود سرازیر سازد. در همان موقع، علیرغم ناراحتی بسیاری از ایرانیهای مطلع، کشتیهای ماهیگیری ژاپنی و روسی هزاران تن میگوی گران قیمت را از سواحل ایران صید نمودند، با وجود این که اخیرا شاه ارتشبد ایادی را وادار کرده است که چند کشتی ماهیگیری مدرن خریداری نماید و خدمه آموزش دیده برای آنها فراهم کند، لیکن تا چندین سال دیگر ژاپن و روسیه از منابع میگوی ایران به نفع خود بهره برداری خواهند کرد.

مثال دیگر شرکت راهنما است که به وسیله سرمایه گذاری مشترک شاهزاده شهرام و دکتر مهدی مشایخ اداره می شود. با اعمال نفوذ شاهزاده شهرام این شرکت توانسته است کارهای انبارهای کالاهای ترخیص نشده گمرکی را در انحصار خود بگیرد. موجودیت این انبارها کمک مهمی برای شرکتها در زمینه خدمات و تجهیزات نفتی ایران، یعنی هدف اصلی شرکت ملی نفت ایران است. چون تجهیزات نفتی از قبیل مته، تجهیزات مخصوص درون چاههای نتی و غیره گاهی به سرعت مورد نیاز می شوند و مشتریان آنها نیز از پرداخت عوارض گمرکی معاف هستند، بنابراین به نفع عرضه کننده این تجهیزات به حوزه نفتی است که بدون اینکه مجبور باشند عوارض گمرکی بپردازند وسایل خود را در دسترس قرار دهند. عرضه کنندگان خارجی قادر هستند سیاهه تجهیزات خود را در یک کشور نزدیک تهیه کرده و برای پرداخت ارسال نماید، ولی این کار از ایرانیها بر نمی آید. متأسفانه شاهزاده شهرام و مشایخ به جای به دست آوردن منافع در دراز مدت سعی کرده اند هر چه سریع تر پول به جیب بزنند بنابراین شرکت راهنما در ازای انبارهای گمرکی خود اجاره بهای بسیار گزافی دریافت می کنند و چون این شرکاء تجارتهای دیگری نیز دارند، شرکت راهنما از مدیرت خوبی برخوردار نیست (شرکت ابزار آلات بیکر، که یک شرکت آمریکایی و شریک ثابت آنها بود، چون نتوانسته بود در وضع مدیریت بهبودی به وجود آورد سهام خود را فروخت) و نمی تواند آداب گمرکی را برای موکلین خود انجام دهد. به همین دلیل انبارهای عظیم موجود در بوشهر و اهواز خالی مانده اند و فقط تعدادی از شرکتهای خارجی که می خواهند با سرعت هرچه تمامتر کالاهای

ص: 432

خود را در اختیار مشتریها قرار دهند و نیز برای استفاده از آنها جهت دیگر نقاط خلیج، در آنجا جنس انبار کرده اند.

دورنمای آینده ایران حاکی از آن است که یک طبقه تجاری و تکنوکرات جدید در ایران در حال ظهور است که فساد را مضر می داند و با این عدم تائید به کناره گیری بسیار کند و طولانی و بی کفایت از اعمال سنتی می پردازد، با آشکار شدن این وجه تکاملی، اصلاحاتی از قبیل آنها که در متن این نامه آمد به وقوع خواهد پیوست، ولی آیا این اعمال و اصلاحات به طور مؤثر در نهادها و اعمال نهادی صورت خواهد گرفت و یا مانند گذشته افراد را مورد هدف قرار داد و بستگی به تغییرات نظام سیاسی دارد که اقتصاد و پیشرفت ایران را هدایت می کند.

کتاب هجدهم

دولت موقت

ص: 433

ص: 434

ص: 435

ص: 436

اگر ما دولتمان مثل سابق باشد، آنطور وضع، آنطور دید را داشته باشد، ما باید عزای این نهضت را بگیریم و پیروزی ما امکان ندارد و لهذا ما باید این اشتباهات سابق را جبران بکنیم.

امام خمینی تاکنون اسناد مختلفی را درباره سیاستهای دولت موقت و مسئولین آن و به طور کلی دست اندرکاران امور اجرایی، به صورت مجموعه های جداگانه، در اختیار امت شهیدپرور قرار داده ایم.

اینک نیز گوشه های دیگری از اسناد جاسوسخانه آمریکا که معرف زندگینامه اعضای کابینه و یا احیانا متن مذاکراتی است که بین مسئولین دولت موقت و جاسوسان آمریکا در ایران صورت گرفته، ارائه می شود.

نکته بارزی که از متن این اسناد، نمودار است، ساده اندیشی خاصی است که مقامات دولت موقت در برخورد با جاسوسان شیطان بزرگ داشته اند، به طوری که برخی از آنان گاهی در کمال صداقت تمامی اسرار مملکتی را بدون اینکه توجه کافی داشته باشند، با زیرکی خاصی که جاسوسان آمریکایی به خرج می دادند، در اختیار آنان می گذاشتند. آنچه که مجموعه اسناد لانه جاسوسی نشان می دهد، یکی از عمده ترین راههای خبرگیری و کسب اطلاع از روابط درونی و دستگاههای دولتی و برنامه های عمومی دولت، به دلیل فقدان منابع در سطوح مسئولین اجرایی انقلاب که در واقع یک کابینه ائتلافی از طرز فکرهای مختلف بوده، همین ملاقاتهای آشکار و رسمی بوده است و متناسب با نگرش خویش از انقلاب متأسفانه مسئولین دولت موقت در هیچ موردی برخوردهای حساب شده منطبق بر بینش اسلامی نداشته اند، به طوری که در بعضی موارد مأموران به اصطلاح سفارت آمریکا خیلی بیشتر از مردم انقلابی مسلمان در جریان رویدادهای اساسی مملکت قرار می گرفتند. علاوه بر عناصر وابسته که جداگانه از آنان در اسناد گذشته یاد شده، برخی از مسئولین اجرایی نیز در برخوردهای خود با کارگزاران امپریالیسم، اغلب مطابق شئونات انقلاب اسلامی عمل نمی کردند، تا جایی که می توان یکی

ص: 437

از امیدواریهای آمریکا برای بقای سلطه شیطانی خود در ایران را همین نوع عملکردهای سازشکارانه مسئولین دانست. این عملکرد همان گونه که قبلاً نیز اشاره کرده بودیم، ریشه در بینش غلطی داشت که هنوز به این اعتقاد پر ارج اسلامی یعنی سیاست نه شرقی و نه غربی نرسیده است، صاحبان این دیدگاه بیگانه با خط امام و اسلام راستین که در گفته های خودشان به صراحت می گویند ما آمریکا را دشمن اصلی خود نمی دانیم، حتی آن را دشمن شماره 2 خود نیز نمی دانیم، چگونه می خواهند رسالت خونبار انقلابی چنین شکوهمند را که پس از صدر اسلام نمی توان در طول تاریخ برای او همانندی یافت را به دوش کشند.

البته تجارب پس از پیروزی انقلاب ویژگیهای خطوط مختلف سیاسی و دوری و نزدیکی آنها را به خط اصیل انقلاب و امام بر امت بیدارمان معلوم کرده است و سیر حرکت مردم که با اتکای به اسلام و رهبری امام، هر جریان وابسته ای اعم از غرب زده یا شرق زده را از پیش پا برداشته، جای هرگونه امیدی را برای بازگشت مستکبرین، خصوصا سردمداران استکبار جهانی، آمریکای جنایتکار را از بین برده است. اینک جو حاکم بر انقلاب ریشه در اصل امامت و ولایت دارد و از اینرو است که تمامی جریانهای انحرافی چپ و راست به واسطه عدم کشش و توان همراهی کاروان انقلاب بالاجبار در مقابل سیر حرکت توفنده آن موضعگیری می کنند و به اذن خدا قدرت الهی توده های مسلمان متکی به رهبری امام، تمامی آنها را بر سر جای خود می نشاند و انقلاب راه خود را به سوی قله فرج از میان پیچ و خمهای شیطان ساخته باز می کند.

نکته ای که لازم است مجددا تأکید کنیم این است که ملاقاتهایی که پس از انقلاب بین مسئولین دولت موقفت و به اصطلاح دیپلماتهای آمریکایی انجام گرفته ملاقاتهایی رسمی است و همانگونه که از متن آنها نیز برمی آید در این دیدارها از افراد مختلف برخوردهای متفاوتی دیده شده است، لذا به نظر ما ملاک قضاوت در مورد افراد (که مسلما یکسان نیستند)، صرف وجود ملاقات به عنوان یک مسئول دولتی نیست بلکه طرز برخورد و مفاد این مذاکرات است، به عنوان مثال مسئولی که در یک ملاقات رسمی تقاضای صدور ویزا برای اقوام خود می نماید، هرگز با دیگری که علیرغم منش خاصش پا را از چهارچوبه مصالح عمومی مملکت (البته از دیدگاه خودش) خارج نمی کند، قابل مقایسه نیست. به هر حال این قضاوتها به عهده امت مسلمان است که در مورد نحوه عمل منصوبین خود به قضاوت بنشینند و این حق طبیعی مردمی است که به فرموده امام، آنها این مسئولین را بر مسند نشانده اند. در مورد زندگینامه و سوابق افراد ما تنها روی تعهدی که در قبال چاپ کلیه اسناد داشتیم دست به ترجمه و انتشار آنها زده ایم و امکان وجود نارساییهای احتمالی را در آنها رد نمی کنیم. در همین جا این نکته را متذکر شویم که اسناد دیگری نیز در ارتباط با برخی از افرادی که نامشان در این کتاب برده شده وجود دارد که یا در رابطه گروه و حزبی که به آن وابسته اند بوده و یا در ارتباط با جریان خاص سیاسی که در آن قرار داشته اند بوده است که آنها جداگانه انشاءاللّه در دسته بندی خاص خود در مجموعه های بعدی ارائه خواهد شد.

در خاتمه به عنوان یک تذکر اساسی به مسئولین اجرایی جمهوری اسلامی یادآور می شویم که به خاطر بسپارند که در ملاقاتهای رسمی که با نمایندگان دولتهای خارجی دارند هرگز هوشیاری خاص یک مؤمن را از دست نداده و با برخورد قاطع متکی به ایمان و مبتنی بر سیاست نه شرقی و نه غربی

ص: 438

هرگونه امیدی را در دل وابستگان شیطان اعم از شرقی یا غربی از بین ببرند و به طور کلی دلباختگان غرب جنایتکار را از صحنه امور اجرایی جمهوری اسلامی به کنار بزنند. به امید پیروزی مستضعفین جهان به رهبری امام خمینی و برپایی نظام قسط جهانی با ظهور حضرت مهدی عج اللّه تعالی فرجه الشریف.

والسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

دیدار با وزیر دارایی اردلان

ص: 439

علی اردلانمحرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 24 ژوئیه 79 - 2 مرداد 1358 به : وزارت خارجه در واشنگتن دی.سی گزارشگر : مارک جانسونشماره سند : 7762 موضوع : دیدار با وزیر دارایی اردلان 1- تمام متن محرمانه است.

2- کاردار به اتفاق مقام میهمان وزارت (خارجه آمریکا) به دیدار وزیر دارایی علی اردلان در تاریخ 23 ژوئیه رفت. اردلان توسط معاون وزیر (دارایی) - دکتر ابراهیم زاده - که نقش مترجم را داشت، همراهی می شد.

3- کاردار موضوع صحبت را با توضیحی در مورد فهم و پذیرش انقلاب از سوی ما (آمریکاییها) افتتاح کرد و گفت ما آماده همکاری با ایران در کار بازسازی روابط خود هستیم و حاضریم در مناطقی که ایران احساس می کند که ما می توانیم نقشی ایفا کنیم تشریک مساعی به عمل آوریم. کاردار گفت که ما دارای منافع و علائق مشترکی همچون روابط بازرگانی هستیم که در این مورد می توانیم در امر بازسازی کمک نمائیم.

4- اردلان در پاسخ به ملاقات کنندگان اظهار داشت که بررسی تاریخی نشان می دهد که میان ایران و آمریکا روابط مفید و طولانی وجود داشته است. خاطرات آمریکاییهایی که در اوائل انقلاب مشروطه ایران در این کشور همکاری می کردند، مورد تکریم ایرانیان است. اردلان با علاقه تمام در مورد دکتر جردن آمریکایی که در بنای کالج البرز مساعدت کرد و در آنجا ایرانیان زیادی اولین تجربه آموزش عالی را به دست آوردند صحبت کرد. همین طور میهن پرستانی، ایرانی، اشخاصی چون «مورگان شوستر» و «هوارد باکسرویل» را در تبریز که با آمال مردم ایران همدردی کردند، به خاطر دارند. وی با لحن موافقی گفت که این روابط گذشته بر آینده اثر خواهد داشت. اردلان اظهار امیدواری کرد که گروه جدید نمایندگان آمریکا احساسات مشابهی نسبت به ایران داشته باشد.

5 - سپس به موضوع ملی کردن بانکها توجه شد و وزیر تأکید کرد که منافع خارجی مورد حمایت و احترام خواهد بود و گفت که این امر هم جزء الزامات سنت اسلامی است و هم قانون دولتی. هنوز جدول زمانی برای جبران این امر تعیین نشده، زیرا دولت موقت، که از طریق یک کمیته ویژه بین دولتی عمل می کند، فعلاً مشغول بررسی بانکهای مختلف است. ابراهیم زاده اضافه کرد که این کمیته اینک در آستانه ادغام 36 بانک کشور به چند بانک بزرگ، که شاید تعدادش به 5 یا 6 بانک برسد، می باشد.

6- سپس کاردار مسئله امکان احیای اطاق بازرگانی ایران و آمریکا یا شورای بازرگانی را به عنوان راهی که ارتباط (تجاری) میان شرکتهای آمریکایی و ایرانی را بهبود بخشد، مطرح ساخت. اردلان گفت که او موافق چنین عملی است هرچند که مسئولیت اموری از قبیل اتاق بازرگانی و شورای تجاری با وزیر بازرگانی است، اما وزارتخانه اردلان تمایل خواهد داشت که هر نوع پیشنهادی را که در این زمینه توسط وزارت بازرگانی مطرح شود، حمایت نماید. سؤال شد که با توجه به افق دورتر، آیا شخص وزیر نقشی برای کمیسیون مشترک پیش بینی می کند؟ کاردار توضیح داد که نمی خواهیم فشار بر کمیسیون وارد آوریم، ولی می خواستیم نظر اردلان را بدانیم. وزیر گفت که فکر می کند این ایده اساسا

ص: 440

خوب است، اما نظر خاصی از لحاظ زمانی در این مورد ندارد. این موضوع محتاج بررسی به وسیله دستگاههای ذیربط دولت موقت است.

7- کاردار قضیه شرکت تلفن آمریکایی ( GTE) را به عنوان نمونه آنچه که ما سعی داشتیم اجتناب کنیم، مطرح ساخت. وزیر از این مسئله به طور کلی آگاهی داشت، اما دخالت واقعی در این موضوع مورد منازعه، ندارد و امیدوار است که از طریق مذاکره مسئله حل شود نه از طریق دادگاهها، پس از آن اردلان شروع به مطرح ساختن مطلبی نمود که گویا پیام اصلی او در این جلسه بود (و آن اینکه): آمریکا باید از داشتن برداشتی یا اخذ نتیجه ای در مورد ایران، براساس شایعاتی که در آمریکا و اروپا توسط ایرانیانی که هنگام انقلاب فرار کرده اند شایع شده است، اجتناب ورزد. اردلان گفت که این اشخاص (ضد انقلابیون) سعی دارند که اعتبار ایران را با دروغ پراکنی سست نمایند. اردلان تأکید کرد که (ما بدهی های خود را تا آخرین پشیز پرداخت خواهیم کرد).

8 - با عطف به اظهار نظر اردلان در مورد تصویر (چهره ایران) کاردار درباره اخراج یوسف ابراهیم خبرنگار نیویورک تایمز اظهار تأسف کرد و گفت که این نوع اعمال نمی تواند به بهبود جو کمک نماید و چهره انقلاب در صورت ادامه اخراج روزنامه نگاران توسط ایران، خدشه دار می شود. اردلان بدون اینکه جواب مهمی بدهد، موضوع را یادداشت کرد و فقط گفت این امر باید با وزیر خارجه مطرح شود.

9- هرچند که این جلسه از نظر مواد مورد گفتگو کوتاه بود، ولی با لحن بسیار دوستانه برگزار شد.

وزیر یک چهره حرفه ای از خود نشان می دهد و علامتی از داشتن یک شخصیت نیرومند به دست نداد.

ما گمان داریم که او برای دریافت راهنمایی به معاون فعال و ماهرش یعنی ابراهیم زاده تکیه دارد. مثلاً ابراهیم زاده در مورد کارکرد کمیته بانکی و بازسازی شورای بازرگانی مثبت تر به نظر می آید.

10- اظهار نظر: جلسه با یک یادداشت فارسی خاتمه یافت. هنگامی که داشتیم خارج می شدیم، ابراهیم زاده مقام وزارت خارجه آمریکا را به کناری کشید و گفت که وی دوستانی دارد که آنها احتیاج به روادید دارند، آیا ما می توانیم برای آنها کاری انجام دهیم.

لینگن

مهدی بازرگان - 1 داده های محرمانه بیوگرافیک

ص: 441

تاریخ تهیه : 21 ژوئن 1951 نام خانوادگی : بازرگان نام کوچک : مهدی ملیت : ایرانی درجه علمی : مهندس تاریخ و محل تولد : در حدود سال 1907 در تهران سمت : رئیس هیأت مدیره وقت سازمان ملی کردن وابستگی حزبی : جبهه ملی زندگی حرفه ای سابق : به شرح زیر مراجعه شود.

زبانهایی که تکلم می کند : فارسی، فرانسه موضوع نسبت به ایالات متحده و خدمت...

جزئیات خانوادگی : پدر حاج عباسقلی بازرگان، بازرگان برجسته بازار است. خانواده فوق العاده مذهبی. متأهل، یک پسر.

تحصیلات : دانشکده فنی، دانشگاه تهران، کالج. مرکزی فنی، فرانسه.

زندگی حرفه ای:

1931 : تحصیلات خود را در ایران به پایان رسانده و عازم فرانسه شد.

36-1931 : در کالج مرکزی فرانسه تحصیل می کرد.

1936 : استاد مهندسی عالی دانشگاه تهران.

1942 : رئیس دانشکده فنی، دانشگاه تهران.

45-1943 : رئیس کانون مهندسین ایران.

16 می 1950 : معاون وزارت فرهنگ (فنی).

13 می 1951 : به ریاست هیئت مدیره ملی کردن انتخاب شد.

ملاحظات:

بازرگان یک مرد بسیار مذهبی است، تقریبا (اعتقاد او به مذهب) به مرحله تعصب می رسد. همه مراسم مذهبی را دقیقا به جای می آورد و درباره امور مذهبی آثار فراوانی می نویسند. او از مقلدین کاشانی است و با سایر اعضای جبهه ملی روابط نزدیک دارد. بازرگان هرچند در موضوعات مربوط به اسلام و تعالیم آن تنگ نظر است، از لحاظ های دیگر یک مرد باهوش و دارای بصیرت و متبحر در امور مهندسی و دارای وجدان کار است. یک منبع انگلیسی که با او در دانشگاه کار کرده است گزارش داد که او مردی است که کارکردن با او آسان است، اندیشه های جدید را زود می پذیرد، و در اندیشه های خود نیز سازنده است.

بازرگان احساس نفرت نسبت به بیگانگان ندارد، ولی ضدکمونیست است، و علاقه مند به خلاص شدن دانشگاه از نفوذ توده ایها است.

تهیه کنندگان : مری روث پریش - کوروش شهباز

مهدی بازرگان - 2 داده های محرمانه بیوگرافیک

ص: 442

8 می 1952.

مهدی بازرگان، زندگی حرفه ای، در 7 می 1952، از سمت رئیس هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران استعفا داد.

ملاحظات :

استعفای بازرگان به طوری که گزارش داده می شود در نتیجه اختلاف نظرهای جدی با حسین مکی عضو کمیته مشترک نفت و مرد با نفوذ در تمامی نهضت ملی کردن نفت رخ داده است. گمان می رود که این دو نفر مدتی با یکدیگر سرشاخ بوده اند و اینکه در جلسات کمیته مشترک نفت مکی، بازرگان را به عدم صلاحیت و عدم کارآیی متهم کرده بود. مکی همچنین از این واقعیت که بازرگان از نامزدی بقایی برای انتخاب شدن در مجلس از شهر آبادان به جای خود او پشتیبانی می کند، بسیار ناراحت شده است. بازرگان در سمت خود به عنوان رئیس دانشکده فنی در دانشگاه تهران باقی مانده است.

پریش

مهدی بازرگان - 3 داده های تکمیلی بیوگرافیک

28 اکتبر 1952 زندگی حرفه ای در حالی که بازرگان در هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران انجام وظیفه می کرد، عبدالحسین خلیلی به عنوان رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران انجام وظیفه می کرد. در بهار 1952 تصمیم گرفته شد که خلیلی این سمت را به عنوان یک سمت دائمی به عهده داشته باشد، بنابراین بازرگان اکنون صرفا یک عضو دانشکده فنی است.

سازمانها:

ریاست، کانون مهندسین ایران.

مهدی بازرگان - 4

محرمانه 5- سایر دانشکده ها: از مدتها قبل «دانشکده فنی سیاسی»ترین دانشکده دانشگاه تهران دانشکده فنی بوده است، که پروفسور مهدی بازرگان، رهبر نهضت آزادی ایران و مرغ طوفان این دانشکده در حال حاضر به اتهام خیانت محکوم شده و در زندان به سر می برد. به موجب همه گزارشها بازرگان هنوز هم در دانشکده فنی و حتی در میان چنان دانشجویانی که از امور سیاسی خود را کنار می کشند، بسیار محبوبیت دارد. دو استاد دیگر در این دانشکده یعنی عبدالحسین خلیلی و حسین سحابی همچنین به جبهه ملی

ص: 443

وابستگیهایی دارند ( پرونده 351 - A ). از سوی دیگر احمد حامی که در سال 1952 با مصدق قطع رابطه کرد، و به صورت یکی از مخالفین برجسته او درآمد همچنین از لحاظ صلاحیت حرفه ای و شهامت شخصی مورد احترام هستند.

مهدی بازرگان - 5

سری از : سفارت آمریکا تهران مهدی بازرگان در امور نفتی حکومت مصدق و در تعدادی از سایر طرحها شامل استعدادهای مهندسی فعالیت داشته. امروزه او یکی از چهار یا پنج نفر ملیون فعال و مورد اعتماد است و باید در گروه فعالین جوان طبقه بندی شود. او در سه شرکت ساختمانی سهیم است که عبارتند از: نوکار، یاد و شرکت آربل جدید. هر سه این شرکتها بسیاری از ناسیونالیستهای فعال در میان مهندسین تهران را استخدام کرده اند.

شرکت یاد لقب اختصاری برای یازده استاد دانشگاه است و نمونه بارزی از پیوندهای ناسیونالیستی بین مصدقیون قدیمی و صنایع ساختمانی و دانشگاه است. بازرگان یک مرد فوق العاده مذهبی و رهبر انجمن تعلیمات اسلامی است، این انجمن گاه به گاه برای برگزاری مراسم مذهبی اجتماع می کند و دارای زیربنای سیاسی است. بالاخره بازرگان بار دیگر در میان استادان مهندس دانشگاه تهران است، او یکی از گروهی با حدود 12 استاد دانشگاه بود که به خاطر دلایل سیاسی در سال 1954 از دانشگاه کنار گذاشته شدند، ولی از او بار دیگر اعاده حیثیت شد و از نو سه سال است که در دانشگاه تدریس می کند.

مهدی بازرگان - 6 محاکمه رهبران نهضت آزادی ایران

محرمانه پخش خارجی ممنوع7 نوامبر 1963 63/ 21 P به رئیس بخش سیاسی - محاکمه رهبران نهضت آزادی ایران مطالب زیر برای اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که بخواهید از آن در چهارچوب محدوده امنیتی تعیین شده بنمایید، تهیه شده است. در صورت گزارش این اطلاعات از سوی شما لزومی ندارد CASرا به عنوان منبع ذکر کنید. منبع یک کارمند سابق در حکومت مصدق است که در میان رهبران نهضت آزادی ایران تماسهای خوبی دارد.

1- نظر به اینکه حکومت اجازه نمی دهد بیگانگان در محاکمه مهدی بازرگان، آیت اللّه سید محمود طالقانی، یداللّه سحابی و دیگران حضور داشته باشند، رهبران نهضت آزادی ایران دیگر از سخنرانی در جلسات محاکمه خودداری کرده اند. آنها همچنین به وکلای خود گفتند که دیگر نباید از آنها دفاع کنند.

رهبران نهضت آزادی ایران به ویژه از عدم پوشش روزنامه ها ناخرسند بودند.

2- حکومت آن گاه چند روزنامه نگار را از روزنامه های کوچک به میان آورد که تنها آنچه را که دادستان می گفت گزارش می دادند. رهبران نهضت آزادی ایران تصمیم گرفتند به سکوت خود ادامه دهند.

ص: 444

حکومت اصرار داشت که در یک محاکمه نظامی متهم حق ندارد وکلای تسخیری خود را رد کند. در این مرحله ژنرال بازنشسته بهارمست که وکیل مدافع بود گفت از آنجایی که رهبران نهضت آزادی ایران وکالت او را رد کرده اند، او دیگر نخواهد توانست از آنها دفاع کند. در این مرحله تنفس داده شد.

(اظهار نظر: برای شرح جلسه محاکمه روز 29 اکتبر به پرونده 63/19 - P مراجعه کنید که در آن رهبران نهضت آزادی ایران از صحبت کردن خودداری کردند و به وکلای مدافع اجازه ندادند در دفاع از آنها صحبت کنند). ژنرال حسین زمانی که رئیس دادگاه است همچنان نسبت به رهبران نهضت آزادی ایران اظهار همدردی می کند و گله دارد از اینکه او باید وظیفه خود را انجام دهد.

3- حکومت همچنان برای برای حرف درآوردن از زندانیان نهضت آزادی ایران فعالیتهایی انجام می دهد و اعلام داشته است که اگر این زندانیان مخالفت خود را با شاه فراموش کنند، حکومت کاری خواهد کرد که مسئله محاکمه منتفی شود. بازرگان، طالقانی و سحابی این گونه پیشنهادها را رد کرده اند.

4- در جریان محاکمه، طالقانی اصلاً حرف نزده است. بازرگان تنها درباره عدم صلاحیت دادگاه برای محاکمه آنها صحبت کرده و نبودن هیئت منصفه را محکوم کرده است (اظهارنظر: عده ای از منابع گزارش می دهند که رهبران نهضت آزادی ایران در محافل مخالف دولت از طریق این محاکمه و روش آشتی ناپذیرشان نسبت به حکومت، محبوبیت عمومی بیشتری به دست می آورند).

مهدی بازرگان - 7 رد امتیاز دیدار ویژه از سوی مهدی بازرگان

سری از : CAS تاریخ : 21 ژانویه 1964 به : رئیس بخش سیاسی موضوع : رد امتیاز دیدار ویژه از سوی مهدی بازرگان مطالب زیر برای اطلاع شما و هر گونه استفاده ای که از آن در چهار چوب محدودیتهای امنیتی بنمایید، تهیه شده است. در گزارش دادن این اطلاعات باید کنترل NOFORN (غیر قابل دسترسی برای خارجیان) ذکر شود، ولی لزومی ندارد CAS به عنوان منبع ذکر شود. منبع یک عضو سابق شورای مرکزی جبهه ملی است.

روز 20 ژانویه 1964 از طریق ژنرال نصیری رئیس شهربانی ترتیبی داده شد که خانم مهدی بازرگان و پنج فرزند او که کوچکترین آنها ده ماهه است، می توانند به زندان رفته و با مهدی بازرگان، که اخیرا به ده سال زندان مجرد محکوم شده بود ملاقات کنند. بازرگان در محاکمات نهضت آزادی ایران محکوم شده بود. خانم بازرگان و فرزندانش به زندان رفتند و منتظر بودند که دکتر بازرگان را ببینند پس از یک ساعت معطلی دکتر بازرگان یادداشتی برای خانواده اش فرستاد که در آن گفته شده است که نه نفر برای فعالیت در نهضت آزادی ایران محکوم شده اند، و اگر او با خانواده او دیدار کند، بدین معنی خواهد بود که او امتیاز ویژه ای را پذیرفته است، که او رد می کند. هیچ یک از زندانیان دیدار کنندگان مجاز نداشتند.

مهدی بازرگان - 8 بحث با نخست وزیر درباره آینده مأموریت Armish Magg (مستشاری نظامی)

ص: 445

از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ : 2 مارس 1979 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن، دی.سی.

طبقه بندی : سری شماره سند : 3101 موضوع : بحث با نخست وزیر درباره آینده مأموریت Armish Magg (مستشاری نظامی) 1- تمام متن سری.

2- یکی از مسائلی که من در تاریخ 19 مارس در ملاقات با بازرگان و انتظام در میان گذاردم وضع و آینده مأموریت مستشاری نظامی بود. من به آنها یادآوری کردم که در گفتگوهای اخیر با بازرگان او از من خواسته بود که هسته ای از این گروه در تهران بماند و در ضمن دولت او سرگرم مطالعه درباره این خواهد بود که چگونه اقدام کند. تقریبا چهار هفته گذشته است بدون آنکه اقدامی صورت گیرد و من گفتم که از دریافت نظریات او سپاسگزار خواهم بود.

3- من خاطرنشان ساختم که ژنرال گاست و آقای لامبراکیس با وزیر دفاع و از همکاران او ملاقات کرده و این موضوع را در میان گذاشته بودند، ولی هیچ گونه نشانه روشنی از نظر ایران دریافت نکرده بودند. من بار دیگر سرخوردگی و تعقیب و آزارهایی را که هیئت نظامی در کوششهای خود برای دست یابی به اسنادش و دارایی های ایالات متحده و دارایی های شخصی دستخوش آن بودند تشریح کردم و گفتم که این موضوعات نیاز به حل و فصل صریح دارند.

4- بازرگان گفت او متوجه است که در دادن راهنمایی به من در این باره کند بوده است و از صبر و شکیبایی ما اظهار تشکر کرد. او شخصا احساس می کرد که ایران به یک نوع ادامه رابطه لجستیکی نظامی با ایالات متحده نیاز دارد، ولی دولت او هنوز تصمیم نگرفته است که این رابطه چه شکلی باید به خود بگیرد. او از من خواست تا یک گروه کوچک مستشاران نظامی را در مدت تعطیلات نوروز نگه داریم و قول داد پس از ایام تعطیل بحثهایی در این باره داشته باشد.

5 - او آن گاه اظهار شگفتی کرد از این که مستشاری نظامی هنوز برای دسترسی و سایر مطالب مشابه دچار مشکلاتی شده است و به انتظام دستوراتی به زبان فارسی داد و به من گفت که امیدوار است به حل این مشکلات در آینده ای نزدیک موفق شود.

6- او و انتظام آن گاه گفتند که در رسیدگی به تعهدات قرار دادی بین ایران و ایالات متحده درباره تجهیزات نظامی دچار مشکلات فراوانی شده اند. آنها به ویژه درباره صندوق تراست و طرز عمل آن علاقه نشان دادند. چنین به نظر می رسد که یک «کمیته» همه اسناد و پرونده های دفتر ژنرال طوفانیان را برده و هیچ کس در میان اعضای دولت ایران نمی داند این اسناد کجا هستند.

7- من گفتم که ژنرال گاست این مسائل را با وزیر مدنی بحث کرده و چند سندی نزد او گذارده است ولی تا زمانی که مستشاری نظامی دسترسی به پرونده های خود نداشته باشد، نمی تواند جزئیات بیشتری را فراهم کند.

سولیوان

مهدی بازرگان - 9 نطق بازرگان در روز 28 فوریه

ص: 446

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 3 مارس 79 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : محرمانه شماره سند : 2648 موضوع : نطق بازرگان در روز 28 فوریه 1- تمام متن محرمانه.

2- خلاصه: در یک نطق تلویزیونی خطاب به ملت در تاریخ 28 فوریه، بازرگان نخست وزیر موضع محکمی علیه بسیاری از اعمالی که از سوی «کمیته های» محلی و گروههای سیاسی رادیکال انجام می گیرد در پیش گرفت و مدعی شد که بعضی از اعضای کمیته ها می کوشند یک دولت موازی را اداره کنند که دولت او را تهدید می کند و اینکه فعالیتهای بعضی از گروههای رادیکال ممکن است ایران را به لبنان دیگری تبدیل کند. پایان خلاصه.

3- بازرگان در ادعانامه شدید خود علیه فعالیت بعضی از کمیته ها به حمله علیه یک «سفارتخانه خارجی» به عنوان نمونه ای از اینکه اعضای کمیته اقدام سیاسی را در دست خود می گیرند، اشاره کرد و به تفصیل درباره انعکاسی که ممکن است به دنبال آن پیش آید از جمله مداخله قدرت بیگانه مورد بحث توضیح داد. نخست وزیر به تفصیل توضیح داد که چنین حملاتی علیه سفارتخانه های بیگانه و اتباع بیگانه به شهرت ایران و شهرت خمینی در سراسر جهان آسیب می رساند. بازرگان به گروههای کمیته به خاطر کوشش در اداره یک دولت موازی ولی مخالف با دولت او حمله کرد و به نمونه هایی از دستگیریهایی که از طرف اعضای کمیته صورت می گیرد و دستوراتی که صادر می شود و خودداری آنها از به رسمیت شناختن انتصابات جدید دولت اشاره کرد.

4- ضمن اظهار نظرهای دیگری خطاب به گروههای «چپگرا» نخست وزیر، خواست آنها را برای انحلال ارتش و کوششهای ریشه ای آنها برای برهم زدن صنعت نفت را مورد حمله شدید قرار داد و ضمن دفاع و پشتیبانی از نظامیان، نخست وزیر به تفصیل توضیح داد که ایران به عنوان یک ملت عاجز خواهد بود مگر اینکه ارتش بلافاصله به حال عادی خود بازگردد. او مدعی شد که انقلابیون جوان نمی توانند به نحو کارایی با مسائل امنیتی در شهرها یا نزدیک مرزها مقابله کنند و این بدان دلیل است که آنها فاقد آموزش و انضباط هستند. ضمن اشاره به آنهایی که مدعی اند که ارتش سابق وفادار به «انقلاب» نبوده است، نخست وزیر یادآوری کرد تا اندک زمانی قبل، همه ایرانیان با رژیم شاه مربوط بودند. او گفت ارتش نباید اکنون به عنوان ضد انقلاب انگشت نما شود زیرا تقریبا هرکس در ایران این چنین رفتار می کرد.

5 - در ضمن اشاره جداگانه ای به آشوبهای کردستان، بازرگان گفت که کردها باید صبور باشند، زیرا نه تنها کردها، بلکه تمامی کشور در زیر فشار «فرسوده شده است» و اینکه همه مشکلات سالهای گذشته را نمی توان بلافاصله حل کرد.

6- اظهارنظر: اتهامات بازرگان در مورد اقدامات بعضی از اعضای کمیته تاکنون به دفعات در مکالمات خصوصی با سایر مقامات ایران و با مأمورین سفارت بیان شده است و با اظهار علنی او در تلویزیون مبنی بر اینکه اعضای کمیته اغلب برحسب میل خود رفتار می کنند و اقدام آنها اغلب بدون اطلاع خمینی یا دولت است، با این ادعا که اکثریت هنگفت مردم در پشت سر دولت قرار گرفته اند و تقاضای او برای اینکه

ص: 447

«آنها به پیش بیایند و از این دولت دفاع کنند زیرا این دولت مال خود مردم است»، نخست وزیر علنا یکنوع موضوع مستقلی نسبت به بسیاری از فرقه هایی که در اطراف خمینی قرار گرفته اند و لااقل از لحاظ تئوری به نام او کار می کنند اعلام داشته است.

سولیوان

مهدی بازرگان - 10 پذیرفتن مسؤولیت خسارات در جریان حمله 14 فوریه علیه سفارت

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 11 مارس 79 به : وزیر خارجه واشنگتن دی. سی شماره سند : 2846 موضوع : پذیرفتن مسؤولیت خسارات در جریان حمله 14 فوریه علیه سفارت ما روز 11 مارس نامه ای از بازرگان نخست وزیر به تاریخ اول مارس دریافت کردیم که در آن از حمله 14 فوریه علیه سفارت ابراز تأسف شده و آمادگی دولت ایران برای بازپرداخت خسارات تحمل شده اعلام شده است. متن کامل نامه با همه غلطهای املایی و غیره بدین ترتیب است.

«دولت انقلابی موقت ایران با اظهار تعارفات خود به سفارت ایالات متحده آمریکا و ابراز تأسف عمیق خود از حادثه ای که روز 14 فوریه 1979 روی داد، مایل است اعلام دارد که این حادثه اسف انگیز به تحریک عناصر ضدانقلاب صورت گرفت. دولت ترتیباتی داده است تا از تکرار چنین حوادثی جدا جلوگیری شود. خواهشمند است مراتب تأسف این دولت به حکومت ایالات متحده ابلاغ شود، علاوه بر این، این دولت مایل است آمادگی خود را برای پرداخت غرامت بابت خسارات وارده منتج از این حادثه اعلام دارد. دولت موقت انقلابی ایران با استفاده از این فرصت مراتب تجدید احترامات فائقه خود را تقدیم می دارد».

مهدی بازرگان، نخست وزیر سولیوان

مهدی بازرگان - 11 رفراندوم 30 مارس

طبقه بندی: محرمانهتاریخ: 20 مارس 79 شماره: 003103 موضوع: رفراندوم 30 مارس 1- تمام متن محرمانه.

2- در جریان ملاقات با نخست وزیر در تاریخ 19 مارس، سفیر پرسید که آیا تاریخ و شکل رفراندوم آینده همان طوری که آگهی شده است خواهد بود. بازرگان پاسخ مثبت داد ولی خاطرنشان ساخت که خود او در تدارکات برای رفراندوم شرکت ندارد. این کارها از سوی وزیر کشور و کمک یک کمیسیون ویژه صورت می گیرد. او به طور تلویحی گفت که نمی تواند مطلقا اظهار نظر قطعی کند، ولی معتقد است که رفراندوم روز 30 مارس با یک سؤال انجام خواهد گرفت و رأی دهندگان باید بگویند آری یا خیر.

3- بازرگان موافقت کرد که خیلیها به شکل رفراندوم حمله می کنند، ولی او گفت تا آنجایی که خود او می داند رفراندومها همیشه پیشنهاد آری یا خیر به یک سؤال منحصر به فرد دارند. او اظهار امیدواری کرد

ص: 448

که تمام اینها را به انتقاد کنندگان از آن توضیح دهد و تناقض گوییهای سیاسی ناشی از این مسئله را کاهش دهد.

سولیوان

مهدی بازرگان - 12 ملاقات با بازرگان نخست وزیر در 19 مارس

از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 20 مارس 79 به : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی طبقه بندی : سری شماره سند : 3099 موضوع : ملاقات با بازرگان نخست وزیر در 19 مارس 1- تمام متن سری.

2- من بیش از یک ساعت بعد از ظهر روز 19 مارس با مهدی بازرگان نخست وزیر ملاقات کردم. او همراه انتظام معاون نخست وزیر بود و من، لامبراکیس مشاور سیاسی را همراه آورده بودم.

3- هنگام ورود، ما از دیدن دو عکاس و یک فیلمبردار تلویزیون ایران که در انتظار به سر می بردند، به حیرت افتادیم. بازرگان به عنوان یک اقدامی که قبلاً صحنه آن فراهم شده بود، از من با احساسات استقبال کرد (ON CARMER) به روشنی و وضوح برخلاف روش معمول کوشید تظاهر به داشتن روابط گرم شخصی با من کند. در حالی که فیلمبرداران هنوز در اتاق بودند من موفقیت او را در متوقف کردن اعدامیهای بدون محاکمه به او تبریک گفتم، ولی گمان نمی کنم مذاکرات ما ضبط شده باشد.

4- بحث ما آن گاه بر سر برخی از موضوعات که به وسیله تلگرامهای جداگانه گزارش خواهد شد آغاز شد. معذلک یکی از نکات اصلی که من در میان گذاشتم مربوط به لزوم کمک در امنیت فیزیکی محوطه سفارت در مقابل حملات تحت تأثیر سازمان آزادی بخش فلسطین و فدائیان به دنبال پیمان صلح مصر و اسرائیل بود. بازرگان گفت او به طور «غیر مستقیم» به نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در محل پیغام خواهد فرستاد که دولت ایران دیگر مایل نیست آشوبهایی در سفارت آمریکا صورت گیرد. او همچنین گفت که نیروهای حفاظتی ایران دستور گرفته اند تا در محوطه ما باقی بمانند و از دشواریها جلوگیری کنند.

5 - همان طوری که تلگرامهای گزارش دیگر نشان خواهند داد، مذاکره در سراسر مدت دوستانه و سازنده بود. و هم بازرگان و هم انتظام هر دو عدم اعتماد زیادی نسبت به شورویها نشان می دادند و اظهار تمایل می کردند که روابط نزدیک با ایالات متحده داشته باشند و در عین حال مذاکرات نشان داد که کنترل دولت در حوادث چقدر ضعیف است و آینده آن تا چه اندازه غیرقابل پیش بینی است.

سولیوان

مهدی بازرگان - 13 موضع ایران درباره مذاکرات خاورمیانه

ص: 449

به : وزیر امور خارجه، واشنگتن، دی. سیتاریخ : بیستم مارس 79 طبقه بندی : محرمانه موضوع : موضع ایران درباره مذاکرات خاورمیانه 1- تمام متن محرمانه.

2- در جریان ملاقات با بازرگان نخست وزیر و امیر انتظام معاونش، در 19 مارس، سفیر اشاره ای به کوششهای کارتر در مورد خاورمیانه کرد و گفت از او خواهش شده است که به نخست وزیر اطلاع دهد که شانس امضای یک پیمان صلح مصر و اسرائیل در هفته آینده یا در این حدود خوب است. بازرگان پاسخ داد که او و دولتش سرگرم رسیدگی به امور داخلی بوده اند و مشغول تر از آن بوده اند که در جریان اخبار روزنامه ها قرار بگیرند و بنابراین موضعی درباره این پیمان نگرفته اند. امیر انتظام به میان سخن دوید و گفت او هنوز به علت فشار کار فرصت نکرده است به نخست وزیر گزارش دهد، ولی امیر انتظام، به عنوان سخنگو، بامداد امروز به مطبوعات گفت که ایران با هرگونه پیمان یا اقدام دیگری که بر ضد منافع فلسطینیها باشد مخالف است.

3- سفیر آن گاه استدلالاتی را که در جهت فراروند صلح بود برشمرد، و خاطرنشان ساخت که سازمان آزادیبخش فلسطین و بعضی دیگر ظاهرا ارزش یک دولت خود مختار فلسطینی را در ساحل غربی به عنوان گامی در راه حل نهایی مناقشه اعراب و اسرائیل به خوبی درک نمی کنند. بازرگان مستقیما پاسخ نداد، ولی پرسید این پیمان چه تصریحاتی برای وضع فلاکت بار شیعیان در جنوب لبنان که خود را قرار گرفته میان توپهای فلسطینیها و اسرائیلیها احساس می کنند و صدمه می بینند کرده است. سفیر خاطرنشان ساخت که لامبراکیس مستشار سیاسی که همراه اوست مدتی در لبنان گذرانده و از مسأله شیعه در آنجا آگاه است. سفیر و لامبراکیس سپس خاطرنشان ساختند که در حالی که درباره شیعیان لبنان در مذاکرات کنونی مطلبی ذکر نشده است، امید است یک پیمان به ایجاد محیطی که اصطکاکها را در جنوب لبنان کاهش خواهد داد کمک کند. به هر صورت ما از علاقه ایران به اوضاع شیعیان در لبنان آگاهیم.

4- بازرگان به طور گذرا گفت که دلیل دیگری که دولت ایران توجه خود را متمرکز این مسأله نکرده است، بیماری سنجابی وزیر امور خارجه بوده است. سنجابی دچار دیسک کمر است و کوشیده بود تا در روز 18 مارس، به کار برگردد ولی ناگزیر به بستر خود برگشته است و نیاز به استراحت طولانی دارد (این روایت ظاهرا با گزارشهای جراید درباره اینکه سنجابی طبق برنامه ای روز 19 مارس نطقی در ساختمان شرکت ملی نفت ایران ایراد کرده و همچنین با گزارشی که ما از رئیس بخش آمریکایی وزارت امور خارجه داشتیم مبنی بر اینکه سنجابی روز 19 مارس تمام روز را تا ساعت 2 بعد از ظهر در وزارت امور خارجه کار کرده و روز 20 مارس یک نطق سیاسی ایراد کرده تضاد دارد. آیا بازرگان اطلاع صحیحی ندارد، یا اینکه می خواهد گزارشهای مربوط به تقاضای استعفای سنجابی را مسکوت بگذارد؟).

5 - اظهارنظر: آگاهی دولت ایران درباره شیعیان لبنان مطلبی است که حکومت آمریکا باید در نظر داشته باشد. شاید این امر دست آویزی برای ما فراهم کند که دولت ایران را به مسئله خاورمیانه از جانب فراروند جاری صلح علاقه مند کنیم، و بدین وسیله تا اندازه ای با نفوذی که فلسطینیها بر نهضت اسلامی اینجا به دست آورده اند مقابله کنیم.سولیوان

مهدی بازرگان - 14 ملاقات با نخست وزیر بازرگان

ص: 450

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 6 می 1979 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن، دی. سی و فوری طبقه بندی : محرمانه شماره سند : 4679 موضوع : ملاقات با نخست وزیر بازرگان 1- (تمام متن محرمانه) این یک تلگراف گزارشی است.

2- خلاصه: کاردار تمایل به عادی ساختن پیوندهای آمریکا و ایران را مورد بررسی قرار داد و تبلیغات علیه حکومت ایالات متحده را گوشزد کرد و تأکید کرد که ایالات متحده به هیچ وجه در امور داخلی ایران مداخله نمی کند.بازرگان پایبندی شخصی خود را به روابط حسنه ایالات متحده آمریکا و ایران تأکید کرد و همچنین تمایل دولت موقت ایران را برای روابط اقتصادی حسنه و حتی توسعه یافته با ایالات متحده مورد تأکید قرار داد. نخست وزیر برای روش مساعد حکومت ایالات متحده نسبت به مسائل مربوط به خاتمه و ادامه قراردادها استمداد کرد، بازرگان اظهار نظر کرد که یک یا دو ماه طول خواهد کشید تا طرح قانون اساسی مهیا شود، ولی گفت قانون انتخابات برای مجلس موسسان هم اکنون تکمیل شده است. یادداشتی شامل شرح حال بازرگان و انتظام، پایان خلاصه.

3- کاردار، به همراهی رایزن موقت سیاسی استمپل بامداد روز ششم ماه می با بازرگان دیدن کرد. امیر انتظام معاون نخست وزیر حاضر بود و ترجمه می کرد، هر چند آشکار بود که بازرگان بیشتر آنچه را که به زبان انگلیسی صحبت می شد درک می کرد، ملاقات با سلامهای گرم از همه جوانب آغاز شد. کاردار با لحنی که قبلاً با سایر وزیران صحبت کرده بود سخن گفت: ایالات متحده نتایج انقلاب ایران را می پذیرد و آرزوی موفقیت دولت موقت ایران را دارد. حکومت ایالات متحده شدیدا مایل است مناسبات را عادی کند تا آن حد و به میزان سرعتی که دولت موقت ایران میل داشته باشد.

4- ایالات متحده از تمامیت ارضی ایران و استقلال و ثبات اقتصادی آن پشتیبانی می کند. ضمن توجه به اینکه تبلیغات ضدایالات متحده در نطقها و رسانه های جمعی زیاد بوده است، کاردار تأکید کرد که ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله نمی کند و نخواهد کرد. نخست وزیر با تشکر از اظهارات کاردار استقبال کرد. کاردار گفت اگر هر آینه شک و تردیدهایی در این مورد پیدا شود، بازرگان یا مقامات ارشد نباید در احضار کاردار یا سفیر، هرگاه که سفیر رسیده باشد تردیدی به خود راه دهند. صراحت به موقع برای کاهش سوءتفاهم راه خوبی است.

5 - بازرگان با توجه دادن به این نکته که او شخصا به مناسبات حسنه ایالات متحده و ایران، نظر مساعد دارد پاسخ داد و به ارزش ملاقاتهای قبلی خود با سفیر سولیوان و مأمور سیاسی اشاره کرد.

مناسبات حسنه با ایالات متحده از اعتقادات شخصی نخست وزیر است و هنگامی که دادن پست وزارت امور خارجه به یزدی مورد بحث بود، نخست وزیر از یزدی درباره این نکته پرسیده بود تا اینکه اطمینان حاصل کرده بود که یزدی از مناسبات دوستان با ایالات متحده پشتیبانی می کند، دولت موقت ایران احساس می کند که ایالات متحده یقینا می خواهد که ایران یک قدرت نیرومند باشد. و بازرگان قضاوت کرد که ایالات متحده در اینکه خواستار مناسبات حسنه با ایران است صمیمیت دارد. اگر ایالات متحده موافقت کند که تعبیر ایران از مقاصد ایالات متحده صحیح است «ما معتقدیم که سفیر جدید شما خواهد

ص: 451

توانست به ما کمک کند» بازرگان آن گاه گفت که اگر حکومت ایالات متحده اطلاعاتی دارد که به ایران کمک خواهد کرد که از استقلال خود در مقابل دشمنان دفاع کند «ما قدردانی خواهیم کرد که اگر شما این اطلاعات را به ما برسانید» او خاطرنشان ساخت که انتظام معاون نخست وزیر در این مورد فرد مورد تماس باشد.

6- نخست وزیر خاطرنشان ساخت که ایالات متحده و ایران دارای روابط حسنه اقتصادی و نظامی بوده اند. دولت موقت ایران همچنین را می خواهد و شاید روابط توسعه یافته اقتصادی. مناسبات نظامی البته تغییر خواهد کرد. خریدهای اسلحه متوقف خواهد شد، ولی دولت موقت ایران نیازمند کمک فنی و لوازم یدکی است. دولت موقت ایران امیدوار است و انتظار دارد تا از کمک مساعد حکومت ایالات متحده در حل مسائل مربوط به خاتمه دادن به این قراردادها و تجدید قراردادها برخوردار شود. انتظام افزود که دولت موقت ایران می خواهد که حکومت ایالات متحده درباره تصمیمات مربوط به تجدید قراردادها یا عدم تجدید آنها «علیه ما نباشد». انتظام بدین مناسبت خاطرنشان ساخت که مبلغ هشت میلیون دلار لوازم یدکی هنوز در انتظار حمل به ایران در تگزاس باقیمانده و خواستار شد در این مورد اقدام بشود.

کاردار گفت او در این باره رسیدگی خواهد کرد، ولی معتقد است که حمل تمامی محموله هشت میلیون دلاری چند روز قبل آغازشده است. (هیئت معتقد است که لااقل یک محموله هواپیما وارد شده است و جزئیات به دولت موقت ایران داده خواهد شد). انتظام سؤال دیگری درباره ورود 9 هواپیمای نظامی کرد که درباره آن گزارش شده است. کاردار گفت که اینها 9 هواپیمای باری است برای حمل بقایای لوازم خانگی و اینکه هواپیماها به طور متوسط روزی یک فروند یا دو فروند وارد می شود، نه همه یک جا و انتظام از این امر اظهار خرسندی کرد.

7- در پاسخ به سؤالی از کاردار، نخست وزیر چند دقیقه تصویر کلی انقلاب را ترسیم کرد. و خاطرنشان ساخت که او آن چه را که اخیرا در یک گفتگوی تلویزیونی بیان داشته است به طور مختصر توضیح می دهد. انقلاب ایران با سرعت موفق شده است و این امر دشواریهای زیادی را ایجاد کرده است، ولی دولت موقت ایران می کوشد اوضاع را جمع و جور کند و به مقابله با مشکلات به ویژه درباره امنیت بپردازد. انتظام افزود که دولت موقت ایران از پشتیبانی «99 درصد از مردم» که حاضرند از بسیاری چیزها بگذرند تا انقلاب موفق شود برخوردار است. ضمن نگرانی درباره اینکه قتل اخیر رهبران نهضت اسلامی (سرلشکر قرنی و آیت اللّه مطهری) نگرانی عمومی را افزایش داده است، بازرگان گفت بر این مشکلات غلبه حاصل خواهد شد. طرح قانون اساسی جدید در دست تهیه است، ولی یک یا دو ماه طول خواهد کشید که به شکل نهایی به مردم عرضه شود. در ضمن، قانون جدید انتخابات اخیرا تکمیل شده، به طوری که تدارکات برای انتخابات مجلس مؤسسان در جریان است. شاید دو یا سه ماه دیگر لازم خواهد بود که این فراگرد نیز به تکمیل برسد، و این نمونه مسائلی است که از موفقیت سریع انقلاب ناشی شده است.

(اظهار نظر: بازرگان و انتظام ظاهرا صمیمانه و به طور مثبت اظهار نظر می کردند، ولی برای تصویر چهره خوشایندی از انقلاب که به تدریج دستاوردهای خود را تحکیم می بخشد اندکی در زحمت بودند. چون بحث در پایان این ملاقات صورت گرفت، کاردار در انتظار نماند تا عکس العمل آنها را درباره مشکلات پرتضاد سازمان سیاسی دریافت دارد. نظری که در بالا ذکر شده است شاید نظری است که به «خط حزبی» جهت دولت موقت اسلامی ایران تا اندازه زیادی نزدیک است.)

ص: 452

8 - انتظام و بازرگان: انتظام اکنون به وضوح مرد دست راست نخست وزیر است. او چند سالی با بازرگان نزدیک بوده است، ولی تنها قبل و بعد از موفقیت انقلاب شخصیت خود را پیدا کرد. خروج یزدی از میان اطرافیان نخست وزیر در سیاست کلی دولت موقت ایران به انتظام نقش بزرگتری داده است، از جمله سیاست خارجی، که ملک مطلق یزدی به شمار می رفت. انتظام در حدود 48 ساله است و درجه دکترا در اقتصاد از دانشگاه برکلی در کالیفرنیا در سال 1963 به دست آورده است. و چند سال مؤسسه خصوصی مهندسین مشاور را داشته است. در داخل نهضت آزادی ایران او ظرف دو سال گذشته به یک موضع مهم در هیئت دولت مرکزی رسیده و یکی از آنهایی بود که از سوی بازرگان برای سمت دولتی به علت نظریات اعتدالی خود انتخاب شد. او یکی از حریفان توکلی شهردار کنونی تهران بود، توکلی نماینده جناح چپ نهضت آزادی ایران بود. بازرگان انتظام را به جای توکلی به عنوان تماس بگیر روز به روز نهضت آزادی ایران با سفارت، چند هفته قبل از موفقیت انقلاب انتخاب کرد.

9- چه انتظام و چه بازرگان هر دو در جهان بینی غربی روشنفکری و راهی که زندگی باید در جهت آن حرکت کند، با همدیگر سهیم اند. هرچند هر دو مذهبی هستند (بازرگان بیشتر از انتظام) هر دو به طور تلویحی و ضمنی بیشتر از متفقین دینی خود در نهضت اسلامی به مفاهیم عقلایی غرب معتقد هستند. در جریان این ملاقات بازرگان سالم و هشیار به نظر می رسید.ناس

مهدی بازرگان - 15 آقای نخست وزیر عزیز

تهران، ایران24 می 1979 آقای نخست وزیر عزیز:

همان طوری که می دانید، قرار است بعد از ظهر امروز و فردا یک سلسله تظاهرات بزرگ به عنوان اعتراض علیه قطعنامه اخیر مجلس سنای ایالات متحده صورت گیرد. من عمیقا ناراحتم از اینکه در هیچ زمانی از وقتی که تدارکات برای تظاهرات اعلام شده است، ندیده ام که اقدامی یا دعوتی از سوی دولت موقت جمهوری اسلامی ایران برای اینکه این اقدامات عمومی به طور مسالمت آمیز برگزار شود صورت گرفته باشد. من جدا خواستارم که دولت موقت جمهوری اسلامی ایران اقدامات لازمه را در تقاضای آرامش و یک محیط مسالمت آمیز به عمل آورد.

دولت شما مستحضر است که حکومت ایالات متحده حداکثر کوشش خود را برای بهبود مناسبات و برقراری مجدد پیوندهای ما به یک روند عادی، و محدود کردن واکنشهای احتمالی ناشی از احساسات یا عدم اطلاع به عمل می آورد. ما قادر نیستیم اظهارات به عمل آمده در مطبوعات آمریکا یا کنگره ایالات متحده را کنترل کنیم معذلک ما بهترین کوشش خود را برای نمایاندن یک تصویر واقعی از حوادث ایران و توصیف کردن علاقه و نگرانیهای متقابل را که ما با ایران داریم به همه طرفهای ذیعلاقه آمریکا به عمل آورده ایم.

ما از پدیده احساسات فزاینده ضدآمریکایی در ایران که بیشتر آن مبتنی بر سوءتفاهم عمومی از روش این حکومت است نگرانیم.

من از سوی حکومت خود دستور دارم که نگرانی آن را درباره تظاهرات امروز و فردا که ممکن است تأمین جانی پرسنل سفارت آمریکا در تهران را تهدید کند ابراز دارم. ما میل داریم دولت موقت جمهوری

ص: 453

اسلامی ایران تدابیر اضافی امنیتی را برای فراهم کردن حفاظت در این اوضاع و احوال مملو از احساسات اتخاذ کند. حکومت ایالات متحده انتظار دارد دولت موقت جمهوری اسلامی ایران مسئولیتهای خود را که از لحاظ بین المللی به رسمیت شناخته شده، برای حمایت از جان و مال پرسنل سیاسی خارجی به عهده بگیرد و انجام دهد.

برای کاهش احتمال خشونت من میل دارم پیشنهاد کنم که مسیر تظاهرات از سفارت دور باشد و نزدیک شدن به دیوارهای سفارت منع گردد.

آقای نخست وزیر همان طوری که شخصا به شما ابراز داشته ام دو کشور و مردم دو کشور ما وجوه مشترک زیادی برای فراهم کردن یک شالوده محکم برای روابط حسنه در آینده براساس احترام متقابل دارند، من صمیمانه امیدوارم که حکومت شما هر اقدامی که ضروری باشد برای خنک تر کردن محیط پر حرارت کنونی به عمل آورد تا اینکه ما هر دو بتوانیم کار خود را در بهبود مناسبات بین خود به نفع مردم هر دو کشور انجام دهیم.

با تقدیم احترامات فایقه.

ارادتمند چارلز ناس - کاردار موقت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر، تهران

مهدی بازرگان - 16 ملاقات با بازرگان

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 7 می 1979 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن دی. سی طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 4703 موضوع : ملاقات با بازرگان در جریان ملاقات کاردار با بازرگان (تلگراف مرجع) نخست وزیر درباره سفیر سولیوان پرس و جو کرد و گفت او می خواست با سفیر قبل از عزیمتش ملاقات کند. او خاطرات ملاقات خودش را با سفیر با عبارات بسیار تعارف آمیز به طور مختصر بیان کرد و از اینکه سفیر صحیح و سالم بازگشته است صمیمانه اظهار خوشحالی کرد و در خواست کرد که بهترین آرزوهای شخصی او را به سفیر ابلاغ کند.

ناس

مهدی بازرگان - 17 پاسخ به پیام تبریک بازرگان نخست وزیر به مناسبت

ص: 454

از : وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سی.تاریخ : 12 ژوئیه 79 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : محرمانهشماره سند: 9918 موضوع : پاسخ به پیام تبریک بازرگان نخست وزیر به مناسبت چهارم ژوئیه از جانب رئیس جمهوری.

1- متن زیر پیامی است که از نخست وزیر بازرگان به عنوان رئیس جمهور دریافت شده است:

«از جانب دولت موقت جمهوری اسلامی ایران میل دارم به شما آقای رئیس جمهور تبریکات صمیمانه خود را به مناسبت سالروز استقلال ایالات متحده ابراز دارم. چهارم ژوئیه یادبود انقلاب آمریکا را احیا می کند و فرصتی است که من مناسب می دانم از طریق شما بهترین آرزوهای خود را جهت رونق و رفاه مردم آمریکا ابراز دارم.

2- پاسخ ذیل از جانب پرزیدنت کارتر باید به نخست وزیر بازرگان تسلیم شود:

آقای نخست وزیر عزیز:

«پیام پرمهر بهترین آرزوهای شما به یاد بود سالروز استقلال ما موجب نهایت قدردانی است. از جانب مردم آمریکا به خاطر بیان پرمعنی دوستی و حسن نیت شما تشکر می کنم.

ارادتمند جیمی کارتر 3- قصدی برای علنی کردن این متن در میان نیست، ولی ایرادی وجود ندارد اگر دریافت کننده بخواهد آن را علنی کند. متن اصلی امضاء شده وجود نخواهد داشت. ونس

مهدی بازرگان - 18 نامه کارتر به بازرگان

تهران، 15 ژوئیه 1979 آقای نخست وزیر عزیز:

از من خواسته شده است تا متن ذیل را از جانب پرزیدنت کارتر در پاسخ به پیام پرملاطفت تبریک شما به مناسبت روز استقلال کشور من به شما تسلیم دارم.

آقای نخست وزیر عزیز:

پیام پر مهر بهترین آرزوهای شما به یادبود سالروز استقلال ما موجب نهایت قدردانی است از جانب مردم آمریکا به خاطر بیان پرمعنی، دوستی و حسن نیت شما تشکر می کنم.

ارادتمند، جیمی کارتر آقای نخست وزیر از فرصت استفاده کرده قدردانی خود را از پیام شما بیان کرده و از استقبال گرمی که من از زمان ورود خود از جانب دولت و مردم ایران با آن روبرو بوده ام اعلام می دارم.

ارادتمند شما، بروس لینگن - کاردار موقت جناب آقای مهدی بازرگان، نخست وزیر ایران، تهران

مهدی بازرگان - 19 ملاقات با بازرگان

ص: 455

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 12 اوت 79 به : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 8970 موضوع : ملاقات با بازرگان 1- تمام متن محرمانه.

2- خلاصه : من روز 11 اوت با بازرگان ملاقات کردم. یزدی وزیر امور خارجه نیز به عنوان مترجم حضور داشت. پس از اشاره های مقدماتی درباره امیال متقابل برای مناسبات ثمربخش دو جانبه بازرگان گفت که دولت موقت ایران از اینکه وعده های ایالات متحده به وسیله اقدامات پشتیبانی نشده دلسرد شده است. او سه زمینه مشکلات را طرح کرد: لوازم یدکی نظامی، رویدادها، و عدم جایگزینی سفیر کاتلر، من با ذکر جزئیات اقداماتی که ما در زمینه تجهیزات نظامی انجام دادیم پاسخ دادم و خاطرنشان ساختم که اقداماتی هست که دولت موقت ایران باید انجام دهد تا جریان از سرگرفته شود، من گفتم که ما نیز دلسرد هستیم از اینکه کماکان نمی توانیم به داراییهای خود و پیشینه های مربوط به حضور نظامی گذشته ما در ایران دستیابی داشته باشیم و خواستار کمک او در این زمینه شدم. درباره روادیدها، من به بازرگان گفتم که ما چه کارهایی را انجام می دهیم و چه کارهایی را حاضریم انجام بدهیم، ولی در عین حال گفتم که ما نیاز به همکاری دولت موقت ایران در برطرف کردن امنیت نامرتب در محوطه خودمان داریم. من مسئله رفتار دولت موقت ایران با خبرنگاران آمریکایی به عنوان یک موضوعی که روابط ما را ناراحت می کند طرح کردیم. یزدی با اتهامات خود درباره توطئه در رسانه های جمعی ایالات متحده مبنی بر بدگویی از انقلاب ایران به این مطلب پاسخ داد که اکنون دیگر این اتهامات برای ما آشناست. بازرگان در اظهار نظر خود نسبت به مطبوعات کمتر حرارت نشان می داد.

ملاقات با این خاتمه یافت که بازرگان خواستار اقدامات مشخص از جانب ما برای نشان دادن حسن نیت ایالات متحده نسبت به ایران شد. من گفتم که ما در این راه کوشیده ایم و به کوشش خود در این زمینه ادامه خواهیم داد، ولی در ضمن خواستار شدم که ایران به جای اینکه بر گذشته تکیه کند و اعلام دارد که انقلابش برای چیست و علیه چیست به آینده نظر داشته باشد. پایان خلاصه.

3- من ابتدا از بازرگان به خاطر پذیرفتن من به عنوان کاردار سپاسگزاری کردم و آن را نشانه تمایل دولت موقت ایران برای همکاری با حکومت ایالات متحده به منظور ساختن روابط دوجانبه ای که واقعیات جدید را در نظر می گیرد، قلمداد کردم. من احترامات فائقه و پرحرارت حکومت متبوع خود را شخصا برای او و دولت موقت ایران ابراز داشتم، من به او گفتم که ما می خواهیم با ایران کار کنیم هر چند ما درک می کنیم زمان و شکیبایی لازم است تا مناسبات متقابلاً سودمند بین طرفین پرورده شود. من گفتم ما امیدواریم که در تعقیب چنین هدفی خویشتن داری و تفاهم از هر دو جانب مورد نظر خواهد بود. من گفتم که به من دستور داده شده است بگویم که ما حاضریم به هر طریق ممکن کمک کنیم که به ثبات ایران و رفاه مردم آن خدمت کرده باشیم، من به او گفتم که من خوش بین هستم که می توانیم در ساختن مناسبات بین خود پیشرفته داشته باشیم زیرا میل مردم هر دو کشور این است که چنین کاری صورت گیرد. من گفتم در حالی که مشکلاتی داریم که باید حل شود، دارای منافع متقابل ادامه یابنده نیز هستیم و ما به نوبه خود

ص: 456

تمامیت ارضی و استقلال و ثبات ایران را همچنان که قبل از انقلاب از نظر آمریکا مهم تشخیص می دادیم، در دوران بعد از انقلاب نیز مهم تشخیص می دهیم. من حدود پایان ماه اوت به واشنگتن باز می گردم، و خوشبخت خواهم بود، هرگونه پیامی او دارد همراه خود ببرم.

4- بازرگان چنین پاسخ داد که او از دیگران در دولت موقت ایران که من با آنها ملاقات داشته ام شنیده است که من نسبت به انقلاب ایران و دولت او تفاهم و حسن نیت نشان داده ام. او به ویژه از شنیدن سخنان من درباره پشتیبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران استقبال کرد. او نیز درباره برقراری مجدد روابط دو جانبه حسنه بین دو کشور ما خوش بین بود. او گفت او و اعضای کابینه او همواره درباره مطلوب بودن همکاری با ایالات متحده توافق داشته اند و بنابراین حاضر هستند در زمینه های متعدد برای دفاع از مناسبات ایران با ایالات متحده با وجود جو ناشی از احساسات در دوران بعد انقلاب و اتهامات درباره مداخله ایالات متحده در امور داخلی ایران قد برافرازند.

5 - بازرگان گفت متأسفانه، از نظر ایران، ایالات متحده به هیچ نحو مثبتی پاسخ نداده است که دولت موقت ایران بتواند این پاسخها را برای نشان دادن شایستگی مناسبات خود با ایالات متحد آمریکا برای مردم ایران مورد استفاده قرار دهد. او گفت «شما فقط درباره مناسبات بهتر حرف زده اید و ما تنها چیزی که از شما شنیده ایم وعده هایی بیش نبوده است». به عنوان مثال، او اطمینانهایی را که سفیر سولیوان و کاردار ناس مبنی بر اینکه لوازم یدکی تحویل خواهد شد بر شمرد. او گفت «هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است و نه حتی تاریخی که چه موقع می توانیم انتظار داشته باشیم، به ما داده نشده است» همچنین مسئله تسویه حسابهای نظامی ایران نیز در میان است. او مدعی شد ایران درباره آنچه که خریداری کرده و پول آن را پرداخت کرده است، از سال 1966 صورت حسابی دریافت نکرده است. بنابراین دولت موقت ایران نمی داند موقع مالی او در این زمینه از چه قرار است. در ماه فوریه ارقامی ارائه شده است، ولی مواردی وجود دارد که از سیزده سال قبل تاکنون همچنان بلاتکلیف و معوق مانده است.

6- با تغییر سخن به زمینهای دیگر بازرگان گفت که ما نیازهای روادیدی ایران را رفع نمی کنیم، حتی در مورد افرادی که نیاز به توجه پزشکی دارند. بعضی اشخاص که نیاز به عمل جراحی قلب باز دارند و ترتیب ملاقات برای معاینه پزشکی در ایالات متحده داده اند نتوانسته اند روادید بگیرند. در این لحظه یزدی وارد گفتگو شد اظهار داشت که دولت موقت ایران تحت فشار فزاینده قرار گرفته، تا اجازه بدهد دانشجویان برای تحصیل به اتحاد شوروی بروند، و این کاری است که ممکن است به آن تن در دهد (اگر ما روادید برای رفتن آنها برای تحصیل در آموزشگاههای آمریکا ندهیم، البته این موضوع گفته نشد).

بازرگان گفت که همچنین مسئله کوتاهی ما در تعیین سفیری به جای کاتلر وجود دارد. یزدی ادعای قبلی خود را تکرار کرد مبنی بر اینکه کاردار شما «به ما گفته است که وزارت امور خارجه آمریکا بعد از 24 ساعت تصمیم ما را پذیرفته است.» یزدی افزود که بعدا به آنها گفته شد که برای تکمیل روند این کار تنها 5 یا 6 هفته وقت لازم است.

7- من پاسخ دادم که از صراحت لهجه بازرگان استقبال می کنم، به ویژه به این دلیل بعضی از مطالبی که او طرح کرد، من خود قصد داشتم به میان بگذارم. من اطلاعی نداشتم که ایران صورت حسابی برای خریدهای نظامی خود از سال 1966 دریافت نکرده است، صراحتا بگویم من یک چنین استدلال را برای باور کردن دشوار می دانستم. من خاطرنشان ساختم که در بحثهای قبلی با یزدی وزیر امور خارجه و

ص: 457

ریاحی وزیر دفاع ملی درباره موقعیت پیچیده مناسبات عرضه تجهیزات نظامی در گذشته به تفصیل صحبت کردم. من به او اطمینان دادم که قصد ما متوقف ساختن جریان لوازم یدکی ضروری به ایران نیست، بلکه این است که با تمامی مناسبات سروکار داشته باشیم و ترتیبی که توانایی خود را برای فراهم کردن نوع مناسبات عرضه تجهیزاتی که ایران ممکن است در آینده بخواهد، به خطر نیاندازیم.

8 - از طریق کوشش صبورانه ما به موقعیتی رسیدیم که اکنون می توانیم تحویل لوازم یدکی خط لوله را از سر بگیریم. این موضوع به وزیر دفاع ملی و وزیر امور خارجه دو هفته قبل ابلاغ شد و اکنون ما در انتظار این هستیم که ایران ترتیب حمل و نقل را بدهد تا تحویل انجام گیرد. چند محموله هوایی مرکب از لوازم یدکی در جریان ماههای اخیر از طریق ترتیباتی که بین مستشاری نظامی و نیروی هوایی شاهنشاهی ایران تهیه شده بود تحویل گردید، علاوه بر این ما حاضریم سفارشات جدید را در نظر بگیریم از جمله سفارش برای خدمات درجه گذاری کالیبرها برای کبری و تاو. من گفتم که یک مأمور با دست خود یک LDAبرای این پرونده روز 13 اوت به ایران خواهد آورد.

9- من همچنین گفتم که ما مصرا خواستار ملاقاتی بین دولت موقت ایران و مستشاری نظامی و مأمورین مربوطه سفارت درباره عرضه کالاهای نظامی برای مدتی هستیم. یک چنین ملاقاتی که با روند کار سروکار خواهد داشت، به نظر ما کمک خواهد کرد تا تفاهم بهتری درباره این موضوع پیچیده حاصل شود (بازرگان تلفنی تماس گرفت و به عقیده من با ریاحی بود و پس از یک مکالمه کوتاهی موافقت کرد که چنین ملاقاتی باید صورت گیرد. او و یزدی از تاریخ 14 اوت را برای این امر تعیین کردند و محل ملاقات در وزارت امور خارجه تعیین شد). درباره مسائل حسابداری من به بازرگان گفتم که روزهای 24-22 اوت در واشنگتن جلسه ای برای رسیدگی به این مسأله ویژه تعیین شده است و برای تدارک این جلسه مقدار زیادی کار صورت گرفته است و ما خواستار شده ایم که دولت موقت ایران یک نماینده برای شرکت در آن بفرستد و به هر صورت مستشاری نظامی در آن نماینده ای خواهد داشت و می تواند به مقامات دولت موقت ایران بعدا گزارش دهد، ولی ما معتقدیم که بسیار ارجح خواهد بود اگر نماینده دولت ایران در این جلسه حاضر باشد. من از بازرگان خواستم که این مسئله را در نظر داشته باشد.

10- چه بازرگان و چه یزدی هر دو ظاهرا از گفتار من درباره اینکه دادن ترتیب تحویل لوازم یدکی به عهده دولت موقت ایران است یکه خوردند. یزدی پرسید آیا ما این اقلام را برای ایران تحویل نمی دهیم من توضیح دادم که این امر مربوط به بعضی موارد است و اینکه معمولاً عرف از این قرار است که خریدار خود ترتیب موضوع را بدهد. من بار دیگر گفتم که جلساتی که من به آن اشاره کردم در کمک به دولت موقت ایران برای درک این مسئله بسیار پیچیده کمک خواهد کرد و اصرار ورزیدم که دولت موقت ایران علاوه بر شرکت در جلسه مربوط به تعیین روالها شخصی را نیز به واشنگتن اعزام دارد.

11- من آن گاه یک عده مسائلی را از جانب خودمان در میان گذاشتم و خاطرنشان ساختم که ما یک عده کوچکی از هیئت نظامی در ایران نگه داشته ایم و اینکه قسمت اعظم آنهایی که هنوز اینجا هستند سرگرم کوشش برای جمع و جور کردن داراییهای نظامی گذشته ما در ایران به یک نحو منظم هستند. ما موفقیت بسیار کمی در دسترسی به پرونده ها در منطقه خلیج و باز پس گرفتن دستگاههای مخابراتی و سایر داراییهایی که متعلق به ما است، برای خلاص شدن از موجودیهای کارپردازی و حتی حل و فصل امور بسیار جزیی از قبیل نامه های متروک در APOداشته ایم. البته مسئله بر سر ارزش پولی آنچه که ما

ص: 458

دنبالش هستیم نبود، هر چند چندین میلیون دلار تنها در موجودیهای کارپردازی درگیر است، بلکه ما درباره این اصل نگران هستیم که همچنان برای دسترسی به آنچه که مال خودمان است ناتوانیم، من از بازرگان خواهش کردم که برای حل این مسائل با ما همکاری کند و خاطرنشان ساختم که من تا چند روز دیگر درباره همین موضوع نامه ای به یزدی خواهم فرستاد و در آنجا شرح خواهم داد که وضع ما چیست که البته متأسفانه در این موضوع بلاتکلیفی کامل حکمفرماست.

12- درباره روادیدها من به بازرگان گفتم که به نفع ما نیست مراوده اشخاص را بین ایران و ایالات متحده متوقف کنیم، من خاطرنشان ساختم که در دوران ما بعد انقلاب و حمله به سفارت ما برای از سرگرفتن عملیات کامل کنسولی با عده ای از مشکلات مواجه شده ایم که از آن جمله اند؛ عدم تسهیلات کافی فیزیکی، و کمبود کارمندان و نارسایی امنیتی، معذلک ما کوششهای خود را دو برابر کرده ایم به این منظور که هر دانشجوی واجد شرایط به موقع برای رسیدن به ایالات متحده روادید بگیرد، من به او گفتم که ما در حال حاضر سرگرم رسیدگی به روزانه 150 پرونده روادید هستیم و اینکه ما برای تکمیل تسهیلات کنسولی خود که جز مدرن ترین تسهیلات در جهان خواهد بود دو نوبت کار ایجاد کرده ایم، من اظهار تعجب کردم از اینکه مواردی وجود دارد، که اشخاصی که نیاز به مواظبت پزشکی در ایالات متحده دارند نتوانند روادید بگیرند. زیرا ما همه نوع کوشش برای آنکه موارد اصیل اضطراری پزشکی مورد توجه قرار بگیرد به کار برده ایم. من به بازرگان اطمینان دادم که ما نمی خواهیم در این زمینه مانعی ایجاد شود و از یزدی خواهش کردم که اگر او مواردی در این باره سراغ دارد به من اطلاع دهد.

13- من در ضمن تذکر دادم که ما در کوششهای خود برای از سرگرفتن عملیات کامل کنسولی ناگزیر شده ایم در چهارچوب بعضی از محدودیتها کار کنیم، از قبیل ادامه حضور یک نیروی امنیتی نامنظم در محوطه خودمان، ما حقیقتا از کمک اعضای این نیروی نامنظم قدردانی می کنیم، و آن هم در دوران بلافاصله بعد از حمله ماه فوریه علیه سفارت، ولی شرایط اکنون تغییر یافته است، به نظر ما حضور آنها دیگر لازم یا مطلوب نیست. در واقع میزان درجه درگیری این نیروی نامنظم امنیتی در عملیات داخلی ما مستقیما با توانایی ما بستگی داشت، ما معتقدیم ضروری است که این نیروی نامنظم امنیتی کنار رفته و یک نیروی منظم امنیتی در خارج از محوطه جای آن را بگیرد.

14- یزدی گفت که رئیس کمیته مرکزی قرار است با ماشاءاللّه کاشانی همان روز صحبت کند، برای آنکه او و همراهانش ترک کنند، و به جای آنها گروه دیگری در خارج از محوطه گمارده شوند، یزدی افزود که شاید بالاخره ممکن باشد که حتی این گروه را هم برکنار کنند. من گفتم که در عین حالی که ما امنیت داخلی را خودمان به عهده خواهیم گرفت، در عین حال نوعی نیرو برای کنترل کافی جمعیت در خارج از بخش کنسولی پس از افتتاح آن لازم خواهیم داشت.

15- من آن گاه رفتار با خبرنگاران آمریکایی را از سوی دولت موقت ایران در میان گذاشتم و گفتم که نگرانی دولت موقت ایران را درباره اینکه مطبوعات آمریکا تصویر متعادلی از ایران ارائه نمی دهند کاملاً درک می کنم و اینکه من نیامده ام تا درباره اخراج خبرنگاران آمریکایی از ایران رسما شکایت کنم، ولی من میل دارم نگرانی خود را درباره اثر چنین اقدامات در مناسبات دو جانبه بین دو کشور ابراز نمایم، در حالی که مطبوعات ما به کمال نرسیده ما همه کوشش خود را برای تشویق گزارشگری متعادل به کار می بریم. من گفتم که خبرنگاران انگیزه های بسیار انسانی دارند و آنها بیشتر به سوی مطالب هیجان انگیز

ص: 459

روی می آورند برای اینکه می دانند این مطالب است که به فروش می رود، ولی در حالی که یک مطبوعات آزاد ممکن است همیشه آنچه را می خواهیم بنویسد، نمی نویسد، چیزی که بدتر است این است که مطبوعات تحت کنترل قرار گیرد.

16- من به بازرگان گفتم که به نظر مردم ما چنین می رسد که کوشش ویژه ای علیه مطبوعات آمریکا به کار می رود و این چیزی است که به جوی که دولت موقت ایران و ما باید در کوششهای خود برای بازسازی مناسبات دوجانبه خود بکوشیم، کمک نمی کند. من به تذکرهای دکتر ممکن از وزارت ارشاد ملی درباره اینکه خبرنگاران آمریکایی در ایران اغلب در درجه اول جاسوس به نظر می رسند و بعد روزنامه نگار اشاره کردم، یک چنین اظهاری از سوی یک مقام ارشد دولت موقت ایران که هیچ گونه اساسی ندارد به نفع هیچ کدام نیست.

17- یزدی بدون اینکه در انتظار پاسخ بازرگان باشد گفت که «مشکل مطبوعات شما این است که به مردم آمریکا اطلاعات نادرست می دهد و از ما بدگویی می کند.»، او به مصاحبه ای اشاره کرد که با گرگوری روز انجام داده بود، تحت این عنوان که وی نماینده مجله نیویورک است، ولی روز بعد مصاحبه با یزدی و خمینی را به مجله پنتهاوس فروخته بود. نمونه دیگر، شرحی بود در هفته نامه نیوزویک تحت عنوان «انقلاب بدون شادی» یزدی از من پرسید «آیا شما آن را خوانده اید» در حالی که یزدی رو به بازرگان کرد که ظاهرا گیج شده بود کرد، و گفته ها را ترجمه می کرد من آغاز به پاسخ دادن به تذکرات او کردم که نتیجه اش این بود که او با حرارت تجدید شده ای بار دیگر به این مسئله بازگشت و گفت «آیا ما باید برای چنین اشخاصی فرش قرمز پهن کنیم؟»، او ادامه داد آنها هرگز با ما منصفانه تا نکردند. آنها ما را متعصب و عقب مانده می نامند و همین هفته نامه اخبار آمریکا و گزارش جهان، کذا و کذا... مرا کمونیست نامیده. من به این هفته نامه در پاسخ نامه نوشته و اتهام را رد کردم و آنها حتی آن را چاپ هم نکردند.

18- در این مرحله بازرگان به آرامی متذکر شد که زمانی بود که رسانه های جمعی خارجی نسبت به انقلاب ایران همدردی نشان می دادند و حتی قبل از حکومت کارتر تصمیم گرفته بودند پشتیبانی از شاه را متوقف کنند و مطبوعات بیگانه اوضاع ایران را آن طوری که واقعا بود توصیف می کردند و بعد از انقلاب هم گزارش درباره ایران منصفانه بود. من توضیح دادم که مقاله هفته نامه تایم درباره خمینی که یک نسخه از آن را برای یزدی فرستادم، یقینا به نحو معقولانه ای متعادل بود. من همچنین گفتم که NBCکه یک سازمان خبری قابل احترام است، اگر مجالی به آن داده می شد کوشش می کرد که متعادل باشد.

19- یزدی فورا به مقابله برخاست و گفت گروه NBCبه علت اینکه مقررات ایران را درباره خبرنگاران بیگانه نقض کرده بود اخراج شد. من گفتم که خبرنگاران اول باید بدانند که این مقررات چیست تا بتوانند به آن مقررات مقید باشند. یزدی مدعی شد که رهبر گروه NBC آخرین باری که در ایران بود از طرف دکتر بهزادنیا از وزارت ارشاد ملی اطلاعات لازم را درباره مقررات کسب کرده بود، ولی او راه نادیده گرفتن این مقررات را انتخاب کرده به قم رفت و در آنجا نامه ای از کمیته محلی دریافت کرد که به او اجازه می دادند به کردستان برود. من در پاسخ گفتم که دولت موقت ایران که نکته های خود را روشن کرده است، باید اکنون NBC را دوباره به ایران دعوت کند.

20- یزدی این اشاره را نادیده گرفت، و در عوض پرسید آیا من روند خاصی در رفتار مطبوعات آمریکایی درباره ایران نمی بینم من گفتم که خیر، هر چند من الگوی روشنی از اتهامات در رسانه های ایران

ص: 460

را می بینم مبنی بر اینکه ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله می کند و این اتهامات بی اساس است،یزدی آن را پذیرفت، ولی به سرعت افزود که برای سوءظن های روزنامه نگاران ایران یک مبنای تاریخی وجود دارد و برای روشن کردن نقطه خود ضرب المثل ایرانی «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» را ذکر کرد. یزدی که بار دیگر لحن تعرض آمیز خود را از سرگرفته بود گفت که مطبوعات آمریکا علیه ایران است.

21- برای پایان دادن به این سلسله بحثهای بی ثمر، من از بازرگان به خاطر بزرگواری در پذیرفتن من تشکر کردم و پیشنهاد خود را درباره رسانیدن پیغامی که او میل دارد به واشنگتن ابلاغ کند، هنگامی که من برای مشاوره به آمریکا باز می گردم بار دیگر تکرار کردم. من بار دیگر خواستار کمک بازرگان برای دسترسی به پرونده ها و داراییهای نظامی ایالات متحده در منطقه خلیج شدم و بهترین آرزوهای خود را برای شخص او و حکومتش ابراز داشتم. بازرگان گفت او از نظرات و اطمینانهای من قدردانی می کند.

او آن گاه داستانی درباره اینکه چگونه در دوران بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم هر چیزی که در ایران اتفاق می افتاد و حتی گریه یک کودک، به تحریک انگلیسیها نسبت داده می شد را تعریف کرد و بعدا در دوران مصدق ایالات متحده از پرستیژ بزرگی در نتیجه کارهای خوبی که آمریکا قبلاً در ایران به خاطر ایران انجام داده بود برخوردار شد، ولی هنگامی که مصدق سرنگون شد ایرانیان هر چیزی را که در کشور روی می داد، به ایالات متحده نسبت می داند همان طوری که دریافت و برداشت ممکن است دقیق نباشد، ولی واقعیتی است که باید با آن کلنجار رفت، بنابراین ایالات متحده باید کاری بکند تا پشتیبان حسن نیت آن باشد و نشان دهد که علیه منافع ایران دست به تحریکات نمی زند.

22- من گفتم که معتقدم که هم اکنون نیز صمیمیت خود را در این زمینه نشان می دهیم و به او اطمینان دادم که ما برای نشان دادن حسن نیت خود همچنان هر کاری که از دستمان برآید خواهیم کرد. و اما درباره ایران و دولت موقت ایران من پیشنهاد کردم که در عین حالی که ما باید با گذشته خود زندگی کنیم، در عین حال نباید بر روی آن تکیه کنیم، و مهم آن است که به آینده نگاه کنیم، همان طوری که برای انقلاب مهم است که اعلام دارد که طرفدار چیست و برضد چیست.

23- اظهار نظر: از بحثهای من با بازرگان روشن است که یزدی درست قبل از ورود من به بازرگان گزارش کاملی داده بود. مراعات نزاکت و ادب از سوی بازرگان مانع آن نشد که او صراحتا صحبت کند، هر چند ترجمه آن چه را که بازرگان می گفت، از سوی یزدی اغلب لحن تندتری از اشارات بازرگان داشت، در واقع اختلاف در اهمیتی که هر یک از دو نفر برای موضوع بحث شده قائل بود و برداشتهای هر یک از دو نفر نسبت به آنها، شاید به اندازه خود موضوعات بحث شده اهمیت داشته باشد. بازرگان به روشنی از مسئله روادیدها دلواپس بود، شاید بدین دلیل که این یک مسئله سیاسی داخلی بود، او چندین بار با سؤالاتی در این باره به یزدی مراجعه کرد که یزدی یا جواب سطحی به آنها داد یا نادیده گرفت.

24- یزدی از سوی دیگر توجه خود را معطوف مناسبات دو جانبه و آنچه که او قبلاً به عنوان لزوم اثبات اینکه ما شایستگی دوستی ایران را داشته باشیم تأکید کرده بود، متمرکز کرد. او بار دیگر نشان داد که شخصی نیست که اغراق و غلو نکند (مثلاً ادعای او که از طریق بازرگان اعلام شده بود مبنی بر اینکه ایران از سال 1966 به بعد برای خریدهای نظامی خویش صورت حسابی دریافت نکرده است) یا حتی تهدیدهای خامی (مانند اینکه اگر ما دانشجویان ایران را نپذیریم او آنها را در عوض به روسیه خواهد

ص: 461

فرستاد)، برای به دست آوردن امتیازات مذاکراتی تا آن اندازه که او با خونسردی تمام این گونه تاکتیک را به نحو هماهنگ شده ای در راه هدف استراتژیکی نهایی خود به کار می برد، بایستی لااقل تواناییهای او را در ایجاد اندیشه تحسین کرد، اگر نخواهیم طرقی را که او عملاً به کار برده تحسین کنیم. معذلک درباره مسئله مطبوعات یزدی به نظر نمی رسد که استعداد کاربرد منطق را داشته باشد و در این مورد بازرگان بود که توانایی بررسی این مسأله را با ابراز احساسات کمتری نشان داد.

لینگن

مهدی بازرگان - 20 پیام عید فطر

از : وزیر امور خارجه - واشنگتن. دی. سیتاریخ : 17 اوت 79 به : سفارت آمریکا - تهران، فوری طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 5670 موضوع : پیام عید فطر 1- خواهشمند است پیام زیر از جانب رئیس جمهوری به نخست وزیر بازرگان در موقع مناسب تسلیم دارید:

«آقای نخست وزیر عزیز خوشوقتم از اینکه بهترین آرزوها را به مناسبت عید فطر به شما و مردم ایران تقدیم کنم. آرزومندم شما و مردم کشور شما از برکت سلامتی و سعادت برخوردار باشید، و آرزو دارم که خداوند شما و همکاران شما را در کوششهای بزرگتان برای مردم کشورتان راهنما باشد. ما در آمریکا آمادگی خود را برای همکاری با جمهوری اسلامی ایران و تقویت پیوندهای متمادی دوستی که بین دو ملت ما وجود داشته است اعلام می داریم. با تقدیم بهترین آرزوها، جیمی کارتر».

جناب آقای دکتر مهدی بازرگان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران، تهران.

2- وزارت امور خارجه (آمریکا) در نظر ندارد این متن را علنی کند، ولی ایرادی ندارد اگر دولت موقت ایران بخواهد آن را علنی کند.

کریستوفر

مهدی بازرگان - 21 آقای نخست وزیر عزیز

تهران، ایران19 اوت 1979 آقای نخست وزیر عزیز:

افتخار دارم از اینکه بتوانم، از جانب تمامی جامعه آمریکایی در ایران، بهترین آرزوهای خود را به مناسبت عید فطر تقدیم دارم. ما در شادی و سرور این عید با شما شادمانیم. ما از این فرصت همچنین استفاده کرده برای شما و مردم کشور شما آرزوی همه گونه موفقیت در کوششهایتان برای ساختن یک ایران مفید و نیرومند و کشور و مردمی که دوستی آنها اهمیت بزرگی برای همه آمریکاییها دارد، می نماییم.

ارادتمند بروس لینگن کاردار موقت جناب آقای مهدی بازرگان نخست وزیر ایران،تهران.

مهدی بازرگان - 22 نطق بازرگان

ص: 462

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 2 سپتامبر 79 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 9710 موضوع : نطق بازرگان 1- تمام متن محرمانه.

2- نطق بازرگان در تاریخ 31 اوت به طور واضح، بیشتر به منزله عکس العمل او در قبال انتقاد بالا گیرنده از او ظرف چند هفته گذشته مبنی بر اینکه حکومت او دچار عدم کارآیی است، بوده است تا اینکه حاکی از کوشش جدی برای استعفا باشد. این نطق همچنین چشم انداز جالبی را از اینکه وی کمبود قدرت دولت خود و مناسبات تبعیت آمیز خود را نسبت به خمینی چگونه می بیند به دست می دهد.

3- در این نطق بازرگان از حکومت خود در مقابل اتهامات بی تصمیمی و عدم فعالیت و فقدان روش انقلابی دفاع کرده و از انتقادکنندگان از خود تقاضا می کند تا از خمینی بخواهند که اگر به عقیده آنها او نباید نخست وزیر باشد، او را از کار برکنار کند. در پایان نطق، بازرگان خاطرنشان می سازد که از موقعیت خویش به عنوان نخست وزیر لذت نمی برد و آنکه او نامه ای به خمینی نوشته و استعفای خود را پیشنهاد کرده است. به هیچ وجه روشن نیست که چه موقعی در چند هفته اخیر بازرگان پیشنهاد استعفای خود را فرستاده است، ولی روشن به نظر می رسد که خمینی قصد ندارد پیشنهاد بازرگان را بپذیرد.

4- نطق بازرگان انعکاس خوبی از مشکلات ذاتی ایران در نظام دوگانه دولت و قدرت فزاینده طرف غیر رسمی دولت است که درباره آن گزارش شده است. بازرگان دولت خود را به عنوان چاقویی «بدون تیغ» توصیف کرده است که بدین معنی است که اعتبار برای اجرای تصمیمات در دست کمیته های انقلابی است. قدرت خمینی بر دولت بازرگان نیز به نحو نمودار مانندی توصیف شده است، «همه امور ما در دست او و تحت فرمان اوست از جمله اختیار عزل، نصب، تصمیم گیری، صدور دستور و همه چیز».تامست

مهدی بازرگان - 23 از بازرگان انتقاد شد

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 17 سپتامبر 79 به : وزیر خارجه واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 10138 موضوع : از بازرگان انتقاد شد 1- (محرمانه) خلاصه: در جریان چند روز گذشته، مهدی بازرگان نخست وزیر آماج انتقاداتی از چند جانب بوده است. وی به ضدیت با روحانیت، عدم کارآیی، و اشتباه کاریهای کلی متهم شده است. بازرگان به این حملات پاسخ داده، مدعی شده است که همان اشخاصی که از او انتقاد می کنند به دولت او اجازه نمی دهند که انجام وظیفه کند. به رغم این حملات چنین به نظر می رسد که بازرگان هنوز از پشتیبانی خمینی برخوردار است و در آینده نزدیک تعویض نخواهد شد. پایان خلاصه.

2- حمله نخست علیه بازرگان از جانب دکتر محمد بهشتی، نایب رئیس مجلس خبرگان، و عضو شورای انقلاب و رئیس کمیته مرکزی حزب جمهوری اسلامی است. دکتر بهشتی در مصاحبه ای با

ص: 463

خبرگزاری پارس در قم روز 14 سپتامبر، دولت و نخست وزیر بازرگان را به خاطر کوتاهی در اجرای لایحه ای درباره تشکیل شوراهای محلی سرزنش کرد. به نظر بهشتی شورای انقلاب دو ماه قبل طرحی درباره تشکیل شوراها در سطوح شهرها، بخشها و روستاها تصویب کرده بود. بهشتی گفت دولت دکتر بازرگان در اجرای این طرح یا به علت سهل انگاری عمدی یا به دلیل ضعف کلی اداری کوتاهی کرده است.

(بنی اسدی معاون نخست وزیر روز 17 سپتامبر به کاردار گفت که دفتر بازرگان، بلافاصله پس از دریافت طرح شورای انقلاب، نامه ای به شورا نوشته و به آنها گفته است که طرح مورد بحث آن طوری که تدوین شده غیر واقعگرایانه است، ولی این دولت طرح عملی دیگری بر طبق همان خط تهیه خواهد کرد).

3- (محرمانه) در همان روز اندکی بعد حزب توحیدی طی یک اعلامیه هفت ماده ای از دولت بازرگان به خاطر سهل انگاری و بی علاقگی انتقاد کرد. درباره این حزب توحیدی اطلاعات زیادی در دست نیست، به جز اینکه این یک گروه بندی سیاسی اسلامی است که احتمالاً با آیت اللّه صادق روحانی پیوندهایی دارد. انتقادهایی که متوجه بازرگان شده از این قرار است:

الف: بی علاقگی دولت نسبت به انتقاداتی که در مطبوعات خارجی چه غربی و چه کشورهای غیر متعهد از ایران می شود.

ب: کوشش برای محبوبیت عمومی از طریق بازی با کلمات و با مخالفت با توصیه های رهبران مذهبی.

«شاید شما فراموش کرده اید که نهضت اسلامی ایران تحت رهبری روحانیون قرار گرفته است».

ج: تأخیر در اجرای طرح شورای انقلاب درباره تشکیل شوراهای محلی.

د: سهل انگاری در پیروی از توصیه آیت اللّه روحانی درباره لزوم پاکسازی دولت از عناصر ضدانقلابی.

4- (طبقه بندی نشده) این حملات با حمله روز شنبه 15 سپتامبر از جانب شورای انقلاب و از جانب ابوالحسن بنی صدر عضو مجلس خبرگان همراه بوده است. بنی صدر ضمن سخنرانی در یزد سیاستهای اقتصادی بازرگان را مورد حمله قرار داد و او را به ایجاد موانع در کار شورای انقلاب متهم کرد. بنی صدر همچنین بازرگان را در موارد زیر مورد اتهام قرار داد:

الف: خودداری از پذیرفتن انتقاد سازنده.

ب: اشتباهکاری در کردستان و آن گاه کوشش در به دست آوردن اعتبار به خاطر اقدامات حکومت در آنجا.

ج: مخالفت با ملی شدن بانکها که از برنامه های مطلوب بنی صدر است.

د: غرق کردن خود در کارهای جزیی و سازمان ندادن برنامه کار خود.

5 - (طبقه بندی نشده) در یک حمله ای که در مطبوعات انگلیسی زبان و فارسی زبان در روز 16 سپتامبر منتشر شد آیت اللّه احمد آذری قمی دادستان انقلاب، بازرگان را به خاطر به اصطلاح اظهاراتی که با روحانیت ضدیت داشت در تمجید از آیت اللّه طالقانی در دانشگاه تهران در تاریخ 11 سپتامبر، انتقاد کرد. آذری قمی (که استعفای خود را به دلایل ناراحتیهای جسمی اعلام داشته است)، گفت که بازرگان گفته بود که طالقانی برخلاف اکثریت رهبران روحانی با تجلیات تمدن مدرن مخالف نبود. آذری قمی بازرگان را به تضعیف وحدت انقلابی متهم کرد و گفت: «بسیار عجیب است که یک چهره برجسته مانند بازرگان اتهام ناروایی علیه روحانیت زده است. آیا هدف طالقانی متحد کردن همه گروهها نبود که در

ص: 464

پیشاپیش آنها روحانیت متعهد و فعال قرار داشت؟ بازرگان چگونه می تواند از طالقانی تمجید کرده و مردم را علیه روحانیت بشوراند و این گروه ترقی خواه و فعال را به عنوان مرتجع بودن محکوم کند؟».

6- (محرمانه) شرحهای مطبوعات از نطق بازرگان شامل اظهاراتی که موجب اهانت به آذری قمی باشد نبود. سفارت متن کامل نطق را (هنگامی که به دست آید مورد رسیدگی قرار خواهد داد تا معلوم شود نخست وزیر دقیقا چه گفته است.) 7- (محرمانه) هرچند مطبوعات این حملات را وسیعا منعکس کرده، عکس العمل بازرگان تاکنون محدود به اظهاری در یک سمینار اقتصادی بوده است (که در اطلاعات روز 16 سپتامبر گزارش شده است) مبنی بر اینکه همان (اشخاصی که نام آنها برده نشده و از دولت او به خاطر عدم کارآیی انتقاد می کنند همانهایی هستند که در امور دولت مداخله کرده و مانع فعالیت کابینه می شوند).

8 - (محرمانه) این نخستین بار نیست (و آخرین بار نیز نخواهد بود) که بازرگان از سوی رهبران روحانی عضو شورای انقلاب و پشتیبانان آنها در معرض حمله قرار می گیرد. هرچند حملات از جهتهای مختلف و از جانب اشخاص مختلف است که لزوما جزئی از مبارزه هماهنگ ضدبازرگان تلقی نمی شوند.

در این انتقادات به اندازه کافی موضوعات مشترک وجود دارد که نشان دهنده منافع مشترک مخالفین اوست این موضوعات عبارتند از:

الف: نادیده گرفتن توصیه رهبران روحانی.

ب: نادیده گرفتن دستورات شورای انقلاب.

ج: عدم کارآیی عمومی و اشتباهکاری.

9- (محرمانه) معذلک شایسته تذکر است که در هیچ کدام از این حملات نام آیت اللّه خمینی برده نشده و هیچ کدام از حمله کننده ها مدعی سخن گفتن از جانب آیت اللّه خمینی نشده اند. در اختلاف نظرهای قبلی از این نوع بازرگان از پشتیبانی کافی از امام برای غلبه بر تقاضاهای استعفای او برخوردار بوده است، احتمالاً تا زمانی که بازرگان از پشتیبانی خمینی همچنان برخوردار باشد (و نشانه ای دال بر از دست دادن آن وجود ندارد) او قادر خواهد بود در مقابل چنین حملاتی پایدار بماند. معذلک بقای بازرگان احتمال نمی رود که دولت او را در سروکار داشتن آنهایی که قسمت اعظم وظایف او را به دست خود گرفته اند کارتر کند.لینگن

مهدی بازرگان - 24 مسائل دو جانبه

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 29 سپتامبر 1979 به : وزیر امور خارجه - واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 10466 موضوع : مسائل دو جانبه 1- تمام متن محرمانه.

2- براساس نامه ای (بدون تاریخ ولی احتمالاً اواخر فوریه) از بازرگان، نخست وزیر مبنی بر اینکه دولت موقت ایران «مایل است آمادگی خود را برای پرداخت غرامت بابت خسارات وارده در نتیجه حادثه فوق اظهار دارد» (یعنی حمله به سفارت)، سفارت سه یادداشت دیپلماتیک به وزارت امور خارج فرستاده

ص: 465

است. دو نامه اول به تاریخهای 29 می و 17 ژوئن 1979 وضع سفارت را درباره ادامه برآورد خسارات گزارش داده است. یادداشت نهم اوت 1979 برآورد نهایی خسارات را که در جریان این حمله وارد شده تسلیم کرده است. 3- این گزارش نهایی نهم اوت از دولت موقت ایران درخواست کرده است مبلغ 588/041/1 دلار بابت خسارات به ساختمان و تجهیزات ICA و ساختمانها و تجهیزات سفارت و خسارات وارده به داراییهای اشخاص و خسارات وارده در تبریز به سفارت بپردازد. سفارت هنوز این مسئله را به شکل تماس مستقیم با یزدی یا مقامات دیگر وزارت امور خارجه تعقیب نکرده است. 4- سفارت معتقد است که شاید وزیر امور خارجه (آمریکا) بخواهد مسائل مختلفی را درباره دسترسی به داراییهای نظامی و آسیبهای وارده به دارایی سفارت به شکل کلی در چهارچوب کوشش برای پاک کردن گذشته در میان بگذارد. به دنبال آن ممکن است بحثهای تفصیلی بین مأمورین وزارت خارجه و یزدی یا سایر اعضای مجمع عمومی ملل متحد از قبیل بایندر صورت گیرد. 5- درباره ساختمان IAS در شیراز، سفارت پیشنهاد می کند که با توجه به تماسهای جاری با ایرانیانی که در هیئت مدیره IAS در شیراز بوده اند و ظاهرا نویدهایی داده شده است ما این مسئله را در جزو خسارات نگنجانیم.

لینگن

مهدی بازرگان - 25 پیام عید قربان

از : وزارت خارجه، واشنگتن. دی. سی.تاریخ : 27 اکتبر 1979 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : محرمانه (استفاده محدود اداری) شماره سند : 1850 موضوع : پیام عید قربان 1- خواهشمند است پیام زیر را را از جانب رئیس جمهوری به مهدی بازرگان نخست وزیر در موقع مناسب تسلیم کنید:

«آقای نخست وزیر عزیز خوشوقتم که به شما و مردم ایران بهترین آرزوهای خود را به مناسبت تقدس عید قربان ابراز دارم. آرزو می کنم شما و مردم کشور شما از برکات سلامتی و سعادت برخوردار شده و کوششهای شما به خاطر کشورتان با موفقیت قرین باشد. ما در آمریکا در پی کار کردن با شما و همکاران شما در پرورش یک محیط احترام متقابل و همکاری سازنده بین دو ملت و دو کشور خودمان هستیم».

با تقدیم بهترین آرزوها، جیمی کارتر جناب آقای دکتر مهدی بازرگان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران، تهران 2- کاخ سفید قصد ندارد این متن را علنی کند، ولی ایرادی ندارد اگر دولت ایران بخواهد آن را منتشر کند.

ونس

مهدی بازرگان - 26 عضو کمیته اجرایی جبهه ملی (حداقل از اوت 1978)

ص: 466

محرمانه(1) 8 دسامبر 1978 مهدی بازرگان عضو کمیته اجرایی جبهه ملی (حداقل از اوت 1978) مهدی بازرگان، پروفسور، سیاستمدار و تاجر، سوابق طولانی در مخالفت با شاه را دارد. یکی از رهبران جبهه ملی ایران است - که معمولاً به NF نشان داده می شود - و یکی از هفت مرد، عضو کمیته اجرایی جبهه ملی می باشد. جبهه ملی، احیا شده همان جبهه ملی سالهای 1950 است که ائتلافی در حمایت از دکتر مصدق در مبارزاتش بر سر قدرت با شاه بود (53-1951). بعد از اینکه مصدق از مسند قدرت برکنار شد، خیلی از اعضای آن جبهه کشور را ترک کرده و به اروپا و آمریکا فرار کردند؛ بازرگان که یکی از حامیان فعال مصدق بود، در ایران ماند و به فعالیتهای علیه شاه ادامه داد، در حالی که از استعداد خود در آمیختن موضوعات مذهبی با کارهای عوام فریبانه متحرکانه اش استفاده می کرد(محرمانه).

در نیمه های سال 1978، بازرگان پس از یک دوره عدم فعالیت نسبی در سیاست دوباره ظاهر شد. او در چندین راهپیمایی سخنرانی کرد، که در آنها او خواستار بازگشت یک دولت حقیقتا متکی به قانون اساسی، آزادی گسترده مطبوعات، استقلال کامل قوه قضایی و انتخابات آزاد شده بود. در اکتبر 1978، بازرگان، برای ملاقات رهبر تبعیدی مخالفان، آیت اللّه روح اللّه خمینی به پاریس رفت. در مقایسه با خمینی، بازرگان میانه رو است، در حالی که خمینی خواستار اتمام حکومت شاه و خاندان پهلوی است.

بازرگان رئیس نهضت آزادی ایران و کمیته دفاع حقوق و آزادی بشر است.

سابقه در مخالفت بازرگان که پسر یک تاجر آذربایجانی است، در حدود سال 1905 متولد شده است. او هشت سال در پاریس درس خواند. بعد از دریافت درجه ای در ترمودینامیک از دانشگاه پاریس، در سال 1936 به ایران بازگشت و به عنوان یک استادیار مشغول خدمت شد، سپس به درجه استادی و بالاخره به ریاست دانشکده مهندسی دانشگاه تهران ارتقاء یافت. در ماه مه سال 1951 او به عنوان معاون تکنیکی و پارلمانی وزارت علوم مشغول به کار شد. در ماه بعد (ژوئن) به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران از او اسم برده شد و مسؤولیت اجرای برنامه ملی کردن نفت به وی محول گردید و تا سال 1952 مشغول کار بود. در فوریه 1953، بازرگان رئیس شبکه آبرسانی تهران شد، اما بعد از سقوط مصدق، در سال 1954، دستگیر و در سال 1955 مدت کوتاهی را در زندان به سر برد. (محرمانه).

در 1957، بازرگان دوباره به تدریس در دانشگاه تهران ادامه داد. جایی که او انجمن اسلامی دانشجویان و نهضت آزادی ایران را پایه گذاری کرد. نهضت آزادی، که اکنون منحله است، یک سازمان دست راستی، مذهبی، بود که مدت زیادی با جبهه ملی همکاری داشت. او که یکی از اعضای کمیته مرکزی جبهه ملی ایران در سال 63-1961 بود، در سال 1964 همراه با 9 تن دیگر از اعضای نهضت آزادی توسط یک دادگاه نظامی به اتهام خیانت به ده سال زندان مجرد محکوم شد، اما در سال 1967، توسط شاه عفو شد. بعد از آزادی، او به آرامی در تهران زندگی می کرد و خود را وقف یک شرکت مهندسی می نمود، اما با

ص: 467


1- است. CIA 1 این سند از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سیا

وجود کم تحرکی اجباری، در محافل مخالفین نامش هنوز مشهور و محترم بود.

سوابق شخصی بازرگان که یک مسلمان شیعه فوق العاده متعهد است، چیزهای زیادی راجع به موضوعات مذهبی نوشته است. با وجودی که او راجع به تعصبات اسلامی و تفاسیر آن تا حد عصبیت کوته نظر است، از جهت دیگر او مردی مطلع است که می تواند گیرنده افکار دیگران باشد. بازرگان به زبانهای انگلیسی و فرانسه هم تکلم می کند. (محرمانه) 8 دسامبر 1978

حسین بنی اسدی - 1 ملاقات کاردار با معاون نخست وزیر، بنی اسدی

ص: 468

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 23 سپتامبر 79 - 1/7/1358 به : وزارت امور خارجه واشنگتن طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 10321 موضوع : ملاقات کاردار با معاون نخست وزیر، بنی اسدی 1- تمام متن محرمانه است.

2- در 16 دسامبر کاردار دیداری با بنی اسدی معاون نخست وزیر در امور همکاری داشت. اسدی که داماد بازرگان - نخست وزیر - است، توسط رمزی کلارک توصیه شده بود. اسدی در آمریکا درس خوانده (پردو، دانشگاه تکنولوژی ایلینویز MN فوق لیسانس علوم انسانی و دانشگاه پنسیلوانیا) و یک متخصص در علوم اجتماعی و خودش را فقط در جنبه خوب انقلاب ایران دخیل می داند، یعنی سعی و کوشش دولت ایران برای بازسازی و تصحیح اقتصاد ایران و جامعه ایران، مانند تکنوکراتهای دیگر ایران، اسدی به طور مشخص از جنبه تاریک انقلاب ایران ناراحت بود، یعنی دستگیریها و اعدامها، ولی ظاهرا آنها را مورد لزوم تلقی می کند.

در یک قسمت صحبت، اسدی ادعا کرد که خمینی خودش به تقاضای افراطیها برای اعدام بیشتر رسیدگی می کند. اسدی گفت که من درست قبل از اولین اعدامها، هنگامی که خمینی دستور داده بود فقط آنهایی که کشتار کرده بودند اعدام شوند، در جلسه حضور داشتم خمینی این دستور را با وجود اینکه ملت خواستار انتقام بودند، داده است.

3- اسدی ترجیح می داد در مورد وظایف شکل نگرفته دفترش صحبت کند که وی عده دار مسئولیت آن است که از قرار معلوم پروژه های گسترش روستایی و خودکفایی هستند. در موقع ملاقات کاردار طرح پیشنهادی برای انتخابات محلی و شهری که پاییز امسال انجام خواهد شد را پیش رویش داشت. اسدی گفت طرح اصلی سه ماه قبل به دفتر نخست وزیر از شورای انقلاب فرستاده شده است. این طرح کاملاً غیرعملی بوده و آن را دوباره همراه نامه ای که می گفت طرح عملی نبوده به شورا پس فرستاده بودند. ولی آنها روی طرح جدیدی کار می کنند. (اسدی از انتقادات مطبوعات در مورد اینکه بازرگان کاری برای پیاده کردن طرح انتخابات نکرده بود سخت تعجب کرده بود). اسدی گفت که بازسازی و از بین بردن مرکزیت دولت محلی یکشنبه انجام پذیر نیست. دولت همیشه در ایران از مرکز اداره می شد و این آسان نبود که سنت چند قرن را عوض کنند و اجتماعات محلی را به گردانیدن امورشان وادارند. اسدی گفت عصر با وزرا ملاقاتی خواهد داشت تا طرح انتخابات شهرداری را تحت سیستمی از دسته بندی گروهها بر مبنای فعالیتشان (مانند کارگران و غیره) به بحث بگذارد او از این طرح راضی نبود، چون معتقد بود که به رهبران این گروهها قدرت زیادی می دهد و این با سیستم ملی انتخابات مبنی بر احزاب سازگار نیست.

4- نظریه: ما هنوز از نتایج این ملاقات با خبر نشده ایم و صباغیان 10 سپتامبر اعلام کرد که لایحه جدیدی برای شوراهای محلی و شهری برای تصویب به شورای انقلاب داده شده، ما هنوز خبر نداریم که این انتخابات کی برگزار خواهد شد. در طی ملاقات، اسدی گفت که دولت تصمیم دارد برنامه انتخابات را حتی اگر قانون اساسی تکمیل نشده باشد، برگزار کند.

5 - اسدی گفت دولت به دنبال راههایی است که سطح زندگی در دهات را بالا ببرد و تفاوت بین زندگی

ص: 469

شهری و روستایی را کم کند. یک طرحی که بررسی می کردند این بود که به هر ده مقدار زیادی پول بدهند تا به مصرف نیازهایشان برسانند.

6- اسدی با اشتیاق مدتی در مورد جهاد سازندگیش صحبت کرد. یک سازمانی مانند تشکیلات صلح (گروهی که به محرومین و فقرا در آمریکا کمک می کند) که دانشجویان را به نقاط مختلف کشور می فرستد تا با کمک مقامات محلی سازندگی را تسریع بخشند.

با اینکه کاردار اسدی را با سئوالات تحت فشار گذاشت ولی تصویر روشنی از کار و نقش چنین سازمانی به دست نیاورد، (اگر بشود گفت سازمان)، در اوائل انقلاب اسدی ظاهرا پیشنهاد کرد که تمام دانشجویان مانند انقلاب فرهنگی چین به اطراف کشور فرستاده شوند، تا مدتی در مناطق غیر شهری کار کنند، ولی چون این طرح تصویب نشد او به یک بسیج عمومی توسط ادارات ملی و محلی برای داوطلبان این جهاد راضی شد. او گفت که جهاد توسط شورایی متشکل از شش وزیر 10 عضو شورای انقلاب و نمایندگان جهاد اداره می شود. داوطلبان حقوق دریافت می کنند و توسط شوراهای محلی در شهرستانها اداره می شوند. جهاد راه حل کوتاه مدت بود و اسدی فکر نمی کرد به هنگام شروع کار ادارات محلی و شهری، دیگر فعالیتی کند. نظریه: بعضی گزارشات که به دست کارشناس سفارت می رسد حاکی از این است که بعضی از دانشجویان و استادان اوائل انقلاب که برای جهاد به دهات می رفتند، به عنوان جاسوسان دولت با شک و تردید با آنها برخورد کرده اند. در زمان مشکلات ترکمن صحرا، اوائل انقلاب، دو داوطلب کشته شده بودند. طبق گزارش اخیر (FBIS) الان چیزی به عنوان جهاد سازندگی در کردستان برای بازسازی کردستان تشکیل شده، ما نمی دانیم آیا این همان تشکیلات است یا نه.

7- اسدی در مورد دولت محلی و ایالتی آمریکا خیلی علاقمند بود بداند و ما می خواهیم تعدادی کتاب در این مورد برای او فراهم سازیم. نظر اسدی همان تیپ تکنوکرات غربی است که آدم آرزو دارد تأثیری در جمهوری اسلامی داشته باشد، ولیکن ما شک داریم که او بتواند خیلی موثر باشد.

حسین بنی اسدی - 2 جهاد سازندگی

محرمانه از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 7 اکتبر 1979 15/7/58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی شماره سند : 10753 موضوع: جهاد سازندگی 1- (تمام متن محرمانه است).

2- TDY مقام اقتصادی ما در ملاقات خود با نماینده نخست وزیر بازرگان - بنی اسدی - درباره صورت کارهای انجام شده توسط جهاد سازندگی که توسط بازرگان ارائه شده بود، سؤالاتی نمود (عطف به بخش ب)، وی گفت با توجه به آغاز کار جهاد از سه ماه پیش تعداد کارهای انجام شده توسط جهاد خیلی فوق العاده است. بنی اسدی با تبسم ابراز نمود که متن سخنرانی را خود شخصا تهیه کرده است.

کارهای صورت گرفته واقعا فوق العاده است. آنها چون خود انقلاب معجزه ای است که نمایانگر علاقه خداوند نسبت به موفقیت و پیشرفت آن است. وقتی که در مورد شواهدی دال بر ادعای بازرگان پرسیدم،

ص: 470

بنی اسدی گفت پرونده ای به «این ضخامت» (در این حال انگشت شست و انگشت سبابه بنی اسدی حدود21 1 اینچ باز شده بود.) وجود دارد که تمام کارهای جهاد را در آن ضبط کرده ایم.

3- وی به عنوان نمونه از دوباره سازی 450 مدرسه در استان تهران نام برد. این خود نمایانگر آن است که بسیاری از مدارس برای فصل آغاز کار مدرسه ها حاضر نبوده اند. جهاد در سرتاسر تهران چادرهایی ایجاد کرده است و مردم نیز چیزهایی از قبیل رنگ، سیمان، آجر و هر چیز دیگری که در اختیار داشته باشد در دسترس آنها قرار می دهند. در همان حال صنعتگران نیز به عرضه کار خود در این زمینه پرداختند. بنی اسدی با غرور در ادامه صحبتهایش گفت: که جهاد تاکنون 10000 دندان کشیده است. به محض مشاهده آثار تعجب در چهره مقام اقتصادی وی اظهار داشت که اکثر روستائیان ایرانی هرگز در عمر خود یک دندانساز را ندیده اند. گروه دندانپزشکی داوطلب که به روستاها عزیمت کرده بودند، از نظر وقت و منابع در مضیقه بودند و نمی توانستند به پرکردن دندانها و یا ایجاد روکش دندان بپردازند.

4- پیشرفت جهاد در 5 ماه گذشته به آسانی صورت نگرفته است. مخالفت ادارات از یک طرف، و مخالفت آنهایی که قصدشان بهره برداری سیاسی از وضع است از طرف دیگر، باعث شده است که جهاد تقریبا نتواند در بعضی از زمینه ها کاری انجام دهد. وی سه ماه قبل از خمینی خواسته بود که این موضوع را با مردم در میان بگذارد. حتی نخست وزیر بازرگان (پدر زن بنی اسدی) نسبت به تجهیز عموم برای بازسازی مدارس خویش بین نیست. او ظاهرا به بنی اسدی گفته است: (از من نخواه که تبلیغات بی معنی انجام بدهم). بنی اسدی گفت که بازرگان به صورت یک مهندس با موضوع برخورد می کند. او قبل از اینکه حرکتی بکند باید همه عناصر لازم را گردآورده باشد، ولی بنی اسدی معتقد است که در صورت عدم اطمینان، همین حالا زمان انجام کار است. به هر حال وزیر آموزش و پرورش آن چنان از نتیجه این کار در رابطه با مدارس خوشحال بود که تقاضای تمدید آن را نموده بود. با این وصف دوباره سروکله بازرگان پیدا خواهد شد.

5 - TDY مقام اقتصادی توضیح داد که تلاش وی در رابطه با تشریح کارهای جهاد به واشنگتن نیز به وجود آورنده یک چنین بدبینی خواهد بود. ادعا می شود که در مدت کوتاه خیلی کارها انجام گرفته است، ولی وسایل و شواهدی براین مدعی در دست نیست. بنی اسدی پیشنهاد کرد که مقام اقتصادی خود برای مشاهده بعضی از طرحها مراجعه کند، ولی بعدا عقب نشینی کرد و گفت که فکر نمی کند اعضای جهاد تمایلی به مشاهده یک آمریکایی در جمع خود داشته باشند، ولی بعدا در همان شب بنی اسدی تلفنا با مقام اقتصادی TDYتماس گرفته است که ترتیب بازدید وی از بعضی از طرحها را در شیراز برای روز سه شنبه یعنی 19 اکتبر داده است.

حسین بنی اسدی - 3 بنی اسدی، به سوی یک ایران نوساخته

ص: 471

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 9 اکتبر 1979 - 17 مهر 58 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن شماره سند : 466 موضوع : بنی اسدی، به سوی یک ایران نوساخته 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه و نتیجه گیری: برای آموختن بیشتر درباره جهاد سازندگی بنی اسدی (عطف به تلگرامهای مرجع) مأمور اقتصادی سفارت که در اینجا مأموریت موقت دارد، به حضور حسین بنی اسدی معاون نخست وزیر رسید. این (جهاد) در نقشه سازندگی کشور که بنی اسدی یکی از معماران آن است علل عمده تلقی می شود. این تلگرام جنبه های دولتی نقشه را مورد بحث قرار می دهد پیامهای جداگانه ای درباره خود جهاد خواهد بود.

3- به طور کلی بنی اسدی و ظاهرا دیگرانی که نظیر او هستند قسمتهایی از قرآن را و شریعت و منابع مربوطه را مورد تأیید مطالعاتی که در دانشگاههای آمریکا درباره تئوری مدیریت انجام داده یافته است، هر چند تئوری مدیریت به هیچ وجه جهت یکسان با قرآن را ندارد، معذلک به نظر می رسد که تقریبا به همان ترتیب طابق النعل بالنعل پذیرفته شده است. با این تصور که شتاب انقلابی ادامه دارد و اینکه بنی اسدی دارای نفوذ مطلوب خود است، ایران بر اساس یک تئوری فوق العاده التقاطی تجدید سازمان خواهد شد.

4- اینکه تئوری مدیریت معمولاً یک مؤسسه و بنگاه مدرن را در نظر می گیرد و نه تمامی یک کشور روبه رشد را که دستخوش انقلاب است، ظاهرا مانع کار بنی اسدی نمی شود، او شکی ندارد که انقلاب ایران را می توان تابع عرفهای سیاسی تئوریهای مدیریت که هنوز برای بیشتر بنگاهها از حد معمول پیشرفته انداز حد معمول پیشرفته اند قرار داد، هرچه باشد به قول بنی اسدی خود انقلاب نمایانگر یک معجزه است.

(پایان خلاصه).

5 - هسته مرکزی طرز تفکر بنی اسدی این تعلیم قرآن است که مؤمنین از اختلاف بپرهیزند و به اجماع برسند و بالاتر از همه در فعالیتها شرکت داشته باشند. جهاد به عقیده بنی اسدی به معنای جنگ صلیبی است، ولی جهاد همچنین به معنای کوشش و مجاهدت است. یکی از مظالم رژیم سابق که بنی اسدی را وادار کرده است به ایالات متحده آمریکا برای مطالعات فوق لیسانس باز گردد، ادامه خودکامگی و تضعیف مسئولیتها و ابتکار انفرادی بوده است که خداوند متعال بر مؤمنین مسلمان واجب دانسته است (فریضه دانسته است). در دانشگاه پنسیلوانیا بنی اسدی تحت نظر پرفسور آکف مطالعه کرده و تئوری «سازمان دایره ای شکل»، پروفسور آکف، مربوط به تئوری مدیریت برای تخفیف و جبران اثرات دلسرد کننده سلسله مراتب خودکامه سطح به سطح در خلاقیت و ابتکار در یک سازمان عادی را جذب کرده است. (این بدان معنی است که هر کسی با مافوق بلافصل خودش و مرئوسین بلافصل خود و همچنین با کارمندان هم سطح خود سروکار دارد) طبق تئوری آکف هرکس باید نه تنها با یک سطح در فعل و انفعال باشد بلکه با دو سطح بالاتر و دو سطح پایین تر کمیته های بینابین، به عنوان نقطه تأثیرات و فعل و انفعالات

ص: 472

متقابل در میان سطوح مختلف هم، رابطه داشته باشد، از این تئوری اجماع آراء به جای حاکمیت فردی به عنوان منبع اخذ تصمیم، لااقل آنچنان که بنی اسدی آن را تفسیر و تعبیر می کند، ناشی شده است.

6- بنی اسدی یکی از محرکین اصلی سه فقره قانون بوده است که دو فقره آن به تصویب رسید، و سومی فعلاً در کمیته انقلاب بلاتکلیف است. این دو فقره قانون که در تغییر ساختار حکومت متمرکز و به منظور تشویق مشارکت و مسئولیت بیشتر در همه سطوح است، هم منعکس کننده، سلام و هم نظریات آکف هستند. این دو قانون به ویژه با مراتب زیر سروکار دارند.

7- حاکمیت سیاسی و اداری: لایحه ای که هنوز بلاتکلیف است درباره تحول حق داشتن اختیارات تا سطح دهکده، پیش بینیهایی کرده است. بنی اسدی ضمن تنظیم یک نمای سازمانی که در آن اداره مرکزی در تهران در رأس قرار گرفته، فرمانداران ایالات را در سطح بعدی قرار داده و رؤسای بخشها را (مانند بخش بازرگانی، بهداشت و غیره...) و هر یک فرمانداری مشخص کرده است، در پایین ترین سطح، مربع هایی مشخص شده، که منعکس کننده دهکده ها هستند. بین فرمانداران و رؤسای بخشها یک مربع جانبی (جنبی) برای یک کمیته قرار گرفته است. بنی اسدی یک فلش از تهران به سوی این کمیته کشیده است برای اینکه مشارکت دو طرفه را تأیید کند. بین رؤسای بخشها و دهکده ها یک کمیته دیگری وجود دارد که فرمانداران نیز در آن شرکت دارند.

8 - بنی اسدی پذیرفته است که تئوری مدیریت آکف دقیقا در این پایین ترین سطح جور درنمی آید، زیرا سطح دومی پایین تر از مردم در این دهکده ها وجود ندارد. معذلک به طور کلی این کمیته های بینابین مشارکتی را که در میان هدفهای انقلاب بوده است تأمین می کند.

9- حاکمیت پولی: از لحاظ سنتی درآمد ناشی از مالیات جمع آوری شده در سراسر کشور به تهران فرستاده می شود و در آنجا به عنوان مرکز به وسیله وزارت و ادارات ایالتی (استانی) سهمیه بندی می شود.

دو لایحه اول که اخیرا به تصویب رسیده اجازه خواهد داد که حتی در سطح دهکده این مالیاتها جمع آوری و حفظ شود و جامعه دهکده، خود درباره طرز مصرف این درآمدها تصمیم بگیرد. همین نوع خود مختاری مالی نیز به شهرها و استانها داده خواهد شد.

10- طرزی که این جوامع از خود مالیات می گیرند (یعنی درآمدها، مستغلات املاک و داراییهای شخصی و فروش) و مقاصدی که مالیات صرف آنها خواهد شد، هیچ کدام در قانون به عنوان مجوزی برای کسب مالیات شناخته نشده اند.

بنی اسدی عقیده دارد که مالیات ممکن است به صورت یک نوع مالیات ترانزیتی باشد که بر غیر ساکنین تعلق می گیرد مانند مالیاتی که از مسافران بین المللی در فرودگاه گرفته می شود (یا جریمه سرعت در رانندگی).

11- بنی اسدی گفت در حال حاضر، محلها هنوز هم برای تأمین مالی مدارس و جاده های محلی و بیمارستانها و غیره به تهران (و درآمد نفت) متکی خواهند بود. ولی به همان ترتیبی که ایران خودکفا می شود و این خودکفایی بیشتر از راه اتکای فزون تر بر کشاورزی حاصل خواهد شد، محلها قادر خواهند بود به خودی خود همه این هزینه ها را تأمین کند و در آن مرحله درآمدهای نفت را ممکن است منحصرا به طرحهای بزرگ دارای اهمیت ملی اختصاص داد.

12- جهاد - بنی اسدی تأکید کرد که آنچه کلیه این نظام را به حرکت درخواهد آورد، شور و شوقی

ص: 473

است که انقلاب آن را ایجاد کرده است و تمایلی است که برای مشارکت عمومی در دستگاه دولت، که تاکنون در ایران سابقه نداشته، به وجود آمده است. این شور و شوق مانند فلز مذاب است که باید آن را در نهادهای لازم و مناسب قبل از اینکه سرد شود قرارداد. زیرا پس از سرد شدن دیگر وقت انجام دادن چنین کاری بسیار دیر خواهد بود، جهاد سازندگی وسیله عمده حفظ روحیه انقلابی به صورت «مذاب» است و در این مدت نهادهای جدید باید شکل گیرد. بنی اسدی در پایان رجزخوانی کرد که «هرگز قبلاً در تاریخ چنین شور و شوق اصیلی برانگیخته نشده است».

13- جهاد (سازندگی) در پیامهای بعدی مورد بحث قرار گرفته است. لینگن

حسین بنی اسدی - 4 معالجه شاه، بنی اسدی معاون نخست وزیر اعتراض می کند

محرمانه از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 31 اکتبر 1979 - 9/8/1358 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن شماره سند : 1516 موضوع : معالجه شاه، بنی اسدی معاون نخست وزیر اعتراض می کند 1- تمام متن محرمانه است.

2- در جریان دیدار امروز مأمور اقتصادی برای بحث درباره جهاد سازندگی، بنی اسدی کدورت عمیق خود را بر سر پذیرفتن شاه جهت معالجه پزشکی از طرف آمریکا ابراز داشت. او پرسید، چرا شاه نمی تواند در مکزیک تحت معالجه قرار گیرد؟ و چرا حکومت آمریکا اجازه نداد که 2 پزشک واجد شرایط ایرانی او را معاینه کنند؟ حتی به فرض اینکه اطلاعاتی به پزشکان ایرانی داده نشده بود، چگونه دولت موقت ایران می تواند یقین داشته باشد که این اطلاعات صحیح است؟ 3- بنی اسدی درباره پاسخ های مأمور اقتصادی، امروز اظهار نظری نکرد و آنچه روشن است او معتقد نبود که شاه حق دارد از مزایای اخلاقیات پزشکی برخوردار باشد. او گفت این مرد جنایتکار است و باید به ایران مسترد شود.

4- تفسیر: تنها با تغییر موضوع و با بازگشت دادن آن به جهاد (تلگراف جداگانه) و تحسین او از آن مطلب، مأمور اقتصادی قادر شد لحن خوشایند معمولی مکالمه را با بنی اسدی دوباره باز گرداند.

بنی اسدی که یک مرد روحانی و مؤمن به انقلاب است، ولی همچنین تحسین کننده ایالات متحده آمریکاست، به نظر می آید از تصمیم آمریکا برای پذیرفتن شاه رنجیده خاطر شده است، تا اینکه احساس دیگری داشته باشد. او گفت روز اول نوامبر پانصد هزار نفر در مقابل سفارت دست به تظاهرات خواهند زد تمام آنچه که طرح ریزی شده بود ارائه یکنوع اعتراض بود.

لینگن

حسین بنی اسدی - 5 جهاد برای بازسازی، بحث با بنی اسدی معاون نخست وزیر

ص: 474

محرمانه از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ : 4 نوامبر 1979 - 13/8/1358 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن شماره سند : 11120 موضوع : جهاد برای بازسازی، بحث با بنی اسدی معاون نخست وزیر.

1- تمام متن محرمانه است.

2- بنی اسدی گفت (جهاد) به مشکلاتی دچار شده است که تازه رو آمده است. وی گفت بوروکراسی، که قسمت اعظم آن با ایده آلهای انقلاب عجین نشده است (اظهار نظر: در این مورد کمتر از واقعیت اظهار نظر شده است)، برای داوطلبان پرشور در جهاد کمتر مورد مصرف دارد. داوطلبان شدیدا مستقل به نوبه خود احتیاجی به بوروکراسی (مقصود بروکراتها، مترجم) ندارد. مثلاً این داوطلبان وسائط نقلیه عمومی را به میل و اراده خود و بدون کسب مجوز و با احساس مسئولیت توقیف و مصادره می کنند.

3- امروز مأمور اقتصادی گفت که یک بازرگان آمریکایی در جنوب شکایت کرده بود که (کارکنان) جهاد چهل و یک وسیله نقلیه طرح مشترک او را همراه خود برده اند، بنی اسدی در پاسخ گفت، «بلی و آن گاه این بازرگانان در نهایت نزاکت و درستکاری صورتحساب را به دولت موقت ایران تسلیم کرده اند».

4- بنی اسدی ادامه داد، که جهاد، مخلوق دولت موقت است که به تأمین مالی آن نیز ادامه می دهد.

معذلک طبق آخرین تئوری مدیریت، این جهاد طوری سازمان داده شده است که از سلسله مراتب اجتناب کند. مثلاً دفتر مرکزی آن در تهران فقط وظیفه پشتیبانی را انجام می دهد. مثلاً اگر شیراز خواستار لوله های بیشتری برای طرحهای لوله کشی آب باشد، دفتر پشتیبانی ترتیبات لازم را خواهد داد.

5 - هرچند بنی اسدی پذیرفت که اداره جهاد دچار «هرج و مرج» شده است، وی مایل نیست کاری کند که خودجوشی داوطلبان هدر رود. بنی اسدی گفت این کارکنان پولی دریافت نخواهند کرد به استثناء (وقتی که صندوقی برای آنهایی که نیازمند هستند تأسیس شود) - در عین حال، مقرراتی درباره روابط جهاد با وظایف عادی حکومت لازم است، وضع شود. آیا مأمور اقتصادی ایده ای در این باره خواهد داشت؟ لینگن

ابوالحسن بنی صدر - 1 تماسهای پیشنهاد شده

ص: 475

محرمانه از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 28 ژانویه 1979 - 8/11/57 به : وزارت امور خارجه واشنگتن گزارشگر : پاترسون موضوع : تماسهای پیشنهاد شده 1- تمام متن محرمانه است.

2- از شما قدردانی می کنیم اگر شماره تلفن برادر مشاور خمینی، بنی صدر را دوباره امتحان کنید. ما شماره 847956 را دریافت کرده ایم و این شماره او نیست. اگر کاتم شماره دیگری برای بنی صدر ندارد، لطفا بپرسید که آیا او کانالهای دیگری (دوستان، همکاران، خویشان) را می شناسد که پاترسون بتواند از طریق آنها با بنی صدر تماس بگیرد. از کاتم برای لیست تشکر کنید.

سولیوان

ابوالحسن بنی صدر - 2 بنی صدر

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 22 اکتبر 79 - 30/7/58 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. مهم گزارشگر : کندی (مأمور اقتصادی) شماره سند : 1158 موضوع : بنی صدر 1- تمام متن محرمانه است.

2- روز 20 اکتبر (28 مهر) کارشناس اقتصادی ساعتی با بنی صدر، اقتصاددان اسلامی و عضو مؤثر شورای انقلاب گذراند. همکاران دیپلماتیک ما قبلاً تذکر داده بودند که بنی صدر در دادن جوابها طفره می رود و حتی ضد و نقیض گویی نیز می کند همان طوری که در مطالب زیر آشکار خواهد شد.

3- نقش روحانیت: بدون خجالت از به کار بردن واژه ملاسالاری (حکومت روحانیت) بیان داشت که حرف آخر دست روحانیت است. او دولت بازرگان را به یک وزارتخانه تشبیه کرد و شورای انقلاب را به یک مجلس (پارلمان). (احتمالاً کنترل وزارتخانه به دست آن است). تمام طرحهای اصلی (بزرگ) مانند موافقت نامه های تعیین غرامت پیمان کاران قبلی آمریکایی ابتدا توسط دولت تصویب می شوند، بعد توسط شورای انقلاب.

4- در مورد موافقتنامه های اتحادیه ای: بنی صدر از یک سؤال در مورد GTE (شرکت الکترونیکی که طرح تلفن و... دارد) طفره رفت و اظهار داشت که طرح پیشنویس برنامه جدید هنوز مورد توجه او قرار نگرفته است، ولی ما می توانیم تصویب چنین پروژه های بزرگی را مانند بندر جدید در بندر عباس و فرودگاه جدید تهران را به عنوان نشانگر خطی که دولت ایران می خواهد دنبال کند تلقی کنیم. لیکن او اشاره کرد که طرح پروژه های اصلی دوران شاه منجمله فرودگاهها و بندرها به دستور شرکتهای چند

ص: 476

ملیتی بوده است. و دو پروژه ای که در بالا مطرح شده است در دوران رژیم قبلی تصویب شده بوده است.

این تناقض گوییها (که اولین آنها از یک سری تناقض بود) قطعا اشکالی برای بنی صدر نداشت. بعدا وقتی پرسیده شد که آیا رژیم جدید تمایلی به سرمایه گذاری خارجی و واردات تکنولوژی و غیره دارد؟ بنی صدر با نظر مساعدی جواب داد که سرمایه گذاری باید به نفع کشور ایران باشد نه به نفع شرکتهای چند ملیتی.

5 - بنی صدر تأیید کرد که روحانیون و کمیته ها به دنبال کسب اطلاعاتی از بازاریها در مورد کالاهای وارداتی هستند تا اینکه تعیین کنند چقدر به فروشندگان خارجی پرداخت شده است و چقدر به قیمت اصلی اضافه کرده اند، بنی صدر توضیح داد که سختگیری در مورد قیمتها یک عمل عادی سنتی در ایران بوده است. پدر بزرگ او یک ملا بوده و مسئول تنزل قیمت خیار در همدان شده بوده است. اصلاً چیزی فروخته نشد تا اینکه به قیمت عادلانه رسید. بنی صدر گفت وضع بازارهای فعلی خیلی پیچیده تر از وضع خیارهای همدان می باشد.

6- در مورد هدر دادن 50 درصد ظرفیت صنایع و بیکاری زیاد از او سؤال شد، بنی صدر توضیح داد که خیلی از باصطلاح شاغلها هم در زمان شاه بیکار نامشهود بوده اند (یعنی شغل کاذب داشته اند) ساختمان سازی غیر ضروری و نیروی انسانی نظامی عواملی بودند که رژیم شاه توسط آنها یک مشکل جدی را می پوشانید. او می گفت یک میلیون نفر اساسا در تهران بر نیروی کار اضافه می شود. توسعه روستاها یکی از اهداف مهم رژیم جدید است و بعد برگردانیدن مردم به داخل روستاها و روی زمین را نیز دربردارد.

7- به گفته بنی صدر اغلب صنایعی که الان مشکل دارند هیچ گاه نباید از اول تشکیل می شدند اینها یک رویا بودند که فقط رضایت قشر مرفه را جلب می کردند. و مسلما حرص شرکتهای چندملیتی نیز ارضاء می شد. مثلاً چرا باید ایران 6 مجتمع مونتاژ اتومبیل سازی داشته باشد، یکی کفایت می کند و این هم نباید فقط قطعات خارجی را مونتاژ کند، بلکه باید تمام دستگاه را بسازد. او ادامه داد که حتی در آمریکا تخمین زده شده است که حدود 55 درصد از تولیدات مصرف شده توسط عموم غیرضروری هستند. لذا قدم اول (از سه قدم) در تحول ایران یک جمعبندی نیروها در جهت اهداف سازنده هم خواهد بود و مردم را مشغول خواهد داد. در مرحله دوم مواد مصرفی دوباره به کار خواهند آمد و مرحله سوم زمانی خواهد بود که ایران توانایی این را داشته باشد که در اقتصاد وابسته دنیا یک نقش مستقل داشته باشد. این برنامه کلاً حدود 20 تا 25 سال طول خواهد کشید.

8 - بنی صدر در جای دیگر صحبتش گفت که در طی مرحله اول دولت باید تمام سعی خود را بکند تا اشتغال حاصل گردد و نتیجه گرفت که کارخانه های زیادی باید به کار خود ادامه دهند.

9- در مورد بهره صفر سؤال شد (مرجع) بنی صدر تأکید کرد که این به معنای اشتراک در سود سهام شرکتی است که اعتبارات به او تعلق می گیرد. چه شرکت درآمد داشته باشد چه نداشته باشد، به جای اینکه هزینه های مربوط به آن (اعتبارات) پرداخت گردد. او اصلاحات در قسمت بانکی را در سطح گسترده ای می دید و هدف آن را پایان دادن به استثمار تولید کنندگان توسط واسطه ها ذکر کرد او گفت یک درصد خیلی کمی از قیمت پرداختی توسط مصرف کننده به دست کشاورز می رسد. قرض دهندگان دهات مقدار زیادی کسر می کنند و دهاتیها هم امکان دیگری برای دریافت اعتبار ندارند.

ص: 477

طرح تقویت و ادغام بانکها که اخیرا آغاز شده است، شعبات و کارمندان زیادی را منحل خواهد کرد.

بنی صدر امیدوار بود که این کارمندان به عنوان مأموران بانکی به داخل دهات بروند تا اعتبارات را به گونه ای فراهم سازند که برای دهات صرف کنند.

10- بنی صدر بیان کرد که این تغییر و تحول عمیق به سادگی اثرش ظاهر نمی شود. او گفت در رژیم گذشته این کشور نابود می شد و ما هیچ شانسی (برای حیات) نداشتیم. (ما راه دیگری نداشتیم).

11- نظریه: بنی صدر خودش را یک اقتصاددان می داند، ولی به نظر می رسد که به پیشرفتهای سیاسی و اجتماعی علاقمند است، وقتی در مورد روابط اقتصادی از او مسئله می شد، او یا موضوع را فوری عوض می کرد و یا توضیح می داد که جزئیات را دیگران می دانند. او از بوروکراسی راضی نیست و فکر می کند که می تواند به عنوان یک وزیر دپارتمان کار درستی انجام دهد. او به تصمیم گیری وزرا و عدم تصمیم گیری آنها انتقاد دارد. او مردی است که می خواهد هدایت (رهبری) کند، ولی در واقع فقط حرف می زند. او خشک و طفره رو است و یک نفوذ مهمی در رژیم جدید دارد. به نظر می رسد که یک مجموعه ای از جمع اضداد است. این موضوع که آیا او صادق است یا مغشوش و متغیر برای مأمور سفارت مشخص نشد.

لینگن

محمد توسلی - 1 رابط خمینی

ص: 478

محرمانه از : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.تاریخ : 30 نوامبر 1978 - 9 آذر 1357 به : سفارت آمریکا در تهران موضوع : رابط خمینی کارشناس آکادمیک آمریکایی اخیرا به کارشناس وزارتخانه نام «محمد توسلی» (شماره تلفن در تهران 245906) را داده، او را به عنوان فردی که گروه خمینی ترجیح می دهد که در صورت لزوم یا در صورت عملی بودن با سفارت در تماس باشد، معرفی کرد.

ونس

محمد توسلی - 2 موضع نهضت آزادی ایران

سری از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 8 ژانویه 79 - 18 دی 1357 به : وزارت امور خارجه واشنگتن گزارشگر : استمپل موضوع : موضع نهضت آزادی ایران خلاصه: توسلی از نهضت آزادی ایران به مأمور سفارت گفت که نهضت آزادی ایران قصد دارد تظاهرات متعددی را 8 ژانویه برای تحت الشعاع و در تاریکی قرار دادن گزارشهای «ضعیف» 7 ژانویه ترتیب دهد. نهضت آزادی ایران اعلامیه شدید اللحنی علیه حکومت بختیار «برای چند روزی» صادر نخواهد کرد و در انتظار خواهند ماند تا ببیند بختیار چگونه شاه را به عزیمت از ایران وادار خواهد کرد، آیا چنین کاری خواهد کرد یا خیر. معذلک اعتصابها ادامه خواهد یافت. یک منبع راه حل نهضت آزادی ایران را برای رهایی از بن بست ایران توضیح داد و درباره نیرو و قدرت فزاینده (حزب) توده و سایر گروههای افراطی اظهار نگرانی کرد. پایان خلاصه.

1- محمد توسلی از نهضت آزادی ایران عصر دیروز 7 ژانویه به استمپل مأمور سفارت مراجعه کرد تا اوضاع کنونی را مورد بحث قرار دهند. توسلی این نکته را متذکر شد که اوضاع ایران ظرف 6 ماه گذشته به همان طوری که نهضت آزادی ایران با نگرانی پیش بینی می کرد، درآمده است. و شاه علیرغم درک مردم مبنی بر این که باید برود همچنان به ماندن خود ادامه می دهد. محمد توسلی رونوشتی از اعلامیه خمینی که روز 7 ژانویه در تهران پخش شده بود و حکومت بختیار را غیرقانونی توصیف کرده بود و خواستار ادامه اعتصابها در همه بخشها شده و از کارمندان وزارتخانه ها خواسته بود تا از ورود وزیران جدید به دفاتر خود جلوگیری کنند و از همه شهروندان دعوت کرده بود که از جمله پول آب و برق ندهند، را به من داد.

برای این منظور نهضت آزادی ایران اجتماعات کوچکتری را در روز 8 ژانویه ترتیب خواهد داد که هدف آنها نشان دادن قدرت نهضت آزادی ایران است. توسلی اظهار امیدواری کرد که این اجتماعات مسالمت آمیز خواهد بود. وی افزود که نهضت آزادی ایران در مقابل اجتماعات دیگر نیز آماده است.

2- توسلی حکومت بختیار را عملاً قابل تمیز از هرگونه حکومت جبهه ملی اعلام کرد و گفت نهضت

ص: 479

آزادی ایران معتقد است بختیار و سنجابی در واقع با شاه علیه منافع مردم ایران زد و بند می کنند. وی گفت:

برای ایالات متحده آمریکا مهم است که متوجه شود منافع آن در کجا قرار دارد و فریب حکومت قلابی ائتلافی را نخورد. مأمور سفارت به طور ملایمی پاسخ داد که ظاهرا بختیار در آستانه تحقق بخشیدن آن چیزی است که نهضت آزادی ایران خواسته است و آن عزیمت شاه است. منبع این موضوع را پذیرفت و گفت نهضت آزادی ایران علیه بختیار اعلامیه شدیدی را منتشر نخواهد کرد، زیرا این نهضت در انتظار خواهد بود تا ببیند که شاه خواهد رفت یا خیر و چگونه ترک خواهد کرد. برای شاه کافی نیست که به مرخصی یا گذراندن تعطیلات برود، مردم ایران هرگونه راه حلی را که به تصویب خمینی نرسد (یعنی شاه باید برود) نخواهند پذیرفت. مأمور سفارت این موضوع را مورد مداقه قرار داد در حالی که توسلی درباره این مسئله که آیا عزیمت شاه برای گذراندن تعطیلات به عنوان گام اول رضایت بخش خواهد بود هارت و پورت می کرد، روشن شد که نهضت آزادی ایران درباره استعفای شاه موضع سختی را پیش گرفته است.

3- توسلی گفت اگر شاه ظرف چند روز آینده یا یک هفته نرود یا نقشه های مشخصی برای رفتن طرح نکند، آن گاه نهضت آزادی ایران با تمام نیرو و قدرت خود به خیابانها خواهد ریخت. توسلی همچنین به کار بردن اسلحه را غیرمحتمل تلقی نکرد. وی گفت نهضت آزادی ایران امیدوار است که از دست برد ن به اسلحه اجتناب شود.

4- اگر شاه برود باید این کار را آن طوری که باید و شاید انجام دهد، برای نهضت آزادی ایران این به این معنی است که بختیار باید آن گاه طی یک نطق علنی بگوید که اراده مردم روشن است و آن گاه حکومت را به یک شورا یا یک کمیته که به عنوان نایب السلطنه انجام وظیفه خواهد کرد تحویل دهد. آیت اللّه خمینی باید به بازگشت به ایران دعوت شود و این کمیته را اعلام دارد و این کمیته اختیار سازمان دادن انتخابات آزاد را خواهد داشت و این ترتیب انجام یک همه پرسی درباره رژیم سلطنتی را شامل خواهد بود.

نهضت آزادی ایران دستور خواهد داد اعتصابها شامل محدود کردن تولید نفت برای نیازهای داخلی برای مدت نامحدود در آینده نیز خواهد بود. مأمور سفارت اشاره کرد که ممکن است متقاعد کردن بختیار به پذیرفتن این شرایط دشوار باشد، زیرا ظاهرا بختیار همچنان از اعتبارنامه صادره از پارلمان برخوردار است. توسلی این استدلال را کنار زد و گفت «همه مردم» همه این نوع ساختهای دولتی را غیرمشروع و غیرقانونی تلقی می کنند. هنگامی که مأمور سفارت اشاره کرد که در درجه اول نهضت او است که چنین کاری را می کند، او آن گاه استدلال خود را پس گرفت و گفت: نهضت آزادی ایران در کشور دارای اکثریت روشنی برای راه حل پشتیبانی خود است. (اظهار نظر: حالا دیگر بحث درباره چنین استدلالی دشوار است).

5 - ضمن بحث مختصری درباره حل و فصل مسئله نفت، توسلی گفت که آنچه ساده و مسلم است بازرگان بیش از آنچه انتظار می رفت دچار دردسر شده است. طبق نظر نهضت آزادی ایران مسئله اینجا است که کارگران عصیان گر نفت نمی خواهند بپذیرند که بازرگان از جانب خمینی برای حل مسئله نفت اعتبارنامه دارد. توسلی پذیرفت که رخنه توده ایها در این امر نقش دارد و گفت نهضت آزادی ایران آشکارا نگران آن است که افراطیون، از هر رنگ و نوع، تنها سود برندگان از خودداری شاه از عزیمت خواهند بود و به سوی راه حل خمینی گرایش پیدا خواهند کرد. توسلی اظهار داشت که تا زمانی که خمینی اجازه ندهد هیچ اعتصابی مسئله اش حل نخواهد شد. روزنامه نگاران صبر کرده اند تا خمینی بر روی کوششهای آنها

ص: 480

صحه بگذارد و آن گاه موافقت به انتشار کردند.

6- در بحثهای مختصر برای چشم انداز به دست گرفتن قدرت از سوی نظامیان، توسلی اظهار خوشوقتی کرد که ایالات متحده آمریکا ظاهرا برای مهار کردن نظامیان ایران اقدام کرده است و مأمور سفارت تکرار کرد که حکومت ایالات متحده طرفدار راه حل قانونی است نه کودتای نظامی، توسلی گفت نهضت آزادی ایران بسیار احساس آسودگی می کند که ژنرال اویسی رفته است و تأیید کرد که هنگامی که خود او با مأمور سفارت درباره چشم انداز کودتای نظامی آخرین بار صحبت می کرد، کسی که او را نگران ساخته بود، اویسی بود.

7- اظهار نظر: ملاقات، قبل از اعلام خبر استعفای جم در اوائل روز 8 ژانویه صورت گرفت. نظر ما این است که نهضت آزادی ایران با توجه به کنار رفتن جم برنامه خود را برای تحت فشار قرار دادن حکومت بختیار عرضه خواهد داشت. سولیوان

محمد توسلی - 3 ملاقات با توسلی شهردار تهران

محرمانه از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 13 ژوئن 1979 - 24 خرداد 1358 به : وزیر امور خارجه واشنگتن، دی. سی گزارشگر : استمپل موضوع : ملاقات با توسلی شهردار تهران 1- تمامی متن محرمانه است.

2- خلاصه: توسلی گفت دستگاه اداری انقلاب دچار کمبود پول و عدم انضباط کارگران است. او اصرار ورزید که انقلاب ایران را درک کنیم. پایان خلاصه.

3- توسلی شهردار تهران از استمپل مأمور سیاسی سفارت تقاضا کرد که در دفتر او به او سر بزند.

استمپل، توسلی را از ماه دسامبر گذشته ندیده بود و شهردار با گرمی به عنوان یک دوست قدیمی از او استقبال کرد. پس از بحث مختصری درباره موفقیتهای انقلاب اسلامی، توسلی (که خوش مشربی بیشتری نسبت به گذشته از آنچه مأمور سیاسی سفارت دیده بود نشان می داد) گفت اداره کردن «تهران انقلابی» نوع کاری نبود که او انتظار آن را داشت. همان مسائلی که گریبانگیر حکومت ملی است، گریبانگیر شهرداری نیز هست یعنی کمبود پول و بی انضباطی نیروی کار، مأمور سیاسی اظهار نظر کرد که خدمات (عمومی) در تهران با توجه به اوضاع انقلابی به سرعت به وضع عادی بازگشته است. توسلی در پاسخ گفت «بلی ولی نمی دانید چند بار من ناگزیرم با کارگران صحبت کنم تا آنها مشکلات ما را درک بکنند». او گفت مسئله متروی تهران در دست بررسی است و قراردادها بسیار یک جانبه به نظر می رسد و این نوع کارها وقت زیادی را جذب می کند. شهردار پذیرفت که او «روزانه لااقل بیست و سه ساعت کار می کند» و اغلب اواخر شب نیز به نیز به او تلفن می زنند.

4- توسلی گفت او می خواهد تقاضا کند که در آمریکا درباره انقلاب اسلامی درک بهتری نشان داده شود. او گفت ایالات متحده «باید طوری رفتار کند تا روابط بین دو کشور ما حفظ شود». مأمور سیاسی در پاسخ با لحن صریح دوستانه ای گفت که این پیشنهاد به هر دو مربوط می شود. به دنبال آن بحث های

ص: 481

مختصری درباره مشکلاتی که دو کشور را در نتیجه تحولات اوضاع اخیر گرفتار خود کرده است، درگرفت. توسلی خواستار شد که در مورد قراردادهایی، شامل موارد مربوط به فسخ آنها و مساعدت یا حمل گندم و یک روش استقبال کننده درباره لوازم یدکی، درک و تفاهم نشان داده شود. مأمور سیاسی گفت روش ایالات متحده به احتمال قوی منعکس کننده روش دولت موقت ایران و خمینی خواهد بود و به صراحت گفت که اظهار نظرهای مقامات ارشد چندان اطمینان دهنده یا کمک کننده نیست. توسلی پذیرفت که بعضی از اظهارات بسیار افراطی است، ولی در ضمن خاطرنشان ساخت که حکومت ایالات متحده باید دست از تبلیغات ضداسلامی در جراید آمریکا بردارد. مأمور سیاسی گفت مأموران شاه یک سال قبل همین نکته را یادآور شدند و کمکی خواهد بود اگر ایرانیان بیشتری ماهیت مطبوعات آزاد ایالات متحده را درک کنند. مأمور سیاسی گفت چیزهایی هست که دولت موقت ایران و خمینی انجام می دهند و این چیزها برخلاف ارزشهای ما است، مانند اعدام انقلابی و سرکوبی زنان. حکومت موقت ایران باید در انتظار پوشش نامساعد مطبوعاتی این مطالب باشد و در این باره کسی کاری از دستش برنمی آید. مأمور سیاسی پیشنهاد کرد که نهضت اسلامی باید با آشکار کردن جنبه های مثبت خود کار بهتری را انجام دهد و توسلی بلافاصله با آن موافقت کرد.

5 - در پایان بحث توسلی از لزوم محاکمات انقلابی دفاع کرد، ولی گفت این محاکمات خوب صورت نمی گیرد، او این امر را به سرعت پیروزی انقلاب و کمبود در تدارکات قضایی نسبت داد. ضمن یک اظهار نظر جنبی او گفت برای نهضت اسلامی «غیرممکن» است این گونه محاکمات را به کارمندان وزارت دادگستری واگذار کند، زیرا این کارمندان همگی «نوکران شاه» بوده اند. (اظهار نظر: توسلی یک عضو دست چپی نهضت اسلامی است ولی اظهارات او منعکس کننده روحیه «ما برادران» بیشتر انقلابیون متعهد اسلامی و آمادگی آنها به محو کردن آنهایی است که به هر ترتیبی که باشد برای رژیم سابق کار می کرده اند).

مأمور سیاسی نام جانشین خود را به توسلی داد و شهردار از اندیشه ملاقات گاه به گاه با مقام آمریکایی زحمتی به خود راه نداد.

ناس

نامه یداللّه سحابی - 1

ص: 482

دولت موقت انقلاب اسلامی بسمه تعالی دفتر نخست وزیری سفارت آمریکا خواهشمند است دستور فرمایید یک نسخه از قانون جمهوری فدراتیو که در کشور شما مورد اجراء قرار گرفته است، جهت مطالعه به دفتر طرحهای انقلاب در نخست وزیر ارسال دارند.

یداللّه سحابی وزیر مشاور در طرحهای انقلاب

یداللّه سحابی - 2 سحابی درخواست اطلاعاتی در مورد فدرالیسم دارد

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 21 مه 1979 - 31/2/58 به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

گزارشگر : استمپل طبقه بندی : محدود به استفاده مقامات شماره سند : 5230 موضوع : سحابی درخواست اطلاعاتی در مورد فدرالیسم دارد.

1- تلگرام برای اقدام.

2- به هنگام ملاقات کاردار با سحابی وزیر مشاور در امور انقلاب (تلگرام مرجع)، سحابی سؤال کرد که آیا ایالات متحده می تواند اطلاعات بیشتری در مورد عملکرد سیستم فدرال، به ویژه در مورد تقسیم اختیارات میان مرکز و ایالات در اختیار قرار دهد.

3- سحابی هم می تواند فرانسه را بخواند و هم انگلیسی را، اما فرانسه اش بهتر است، و ما تصور می کنیم که اگر شما بتوانید مطالبی از (آژانس ارتباطات بین المللی) یا منابع آکادمیک محلی خصوصا به زبان فرانسه به دست بیاورید. این امر فرصتی را برای شما فراهم خواهد آورد که شخصا پاسخگوی درخواست، جهت کمک دولت آمریکا در منطقه باشید، به طوری که از حساسیت منطقه ای عاری بوده و در عین حال برای ظهور نهادی دولت واحد اهمیت باشد. ناس

یداللّه سحابی - 3 ملاقات با وزیر سحابی

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 مه 1979 - 30/2/58 به : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی گزارشگر : استمپلشماره سند : 5207 موضوع : ملاقات با وزیر سحابی 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: کاردار با وزیر سحابی در امور روابط ایران و آمریکا مذاکره کرد. وزیر اظهار امیدواری کرد که سوءتفاهمات جاری سبب خرابی روابط حسنه که خواست دولت موقت ایران است، نشود. سحابی

ص: 483

در مورد بافت جدید دولت صحبت کرد و علاقه جدی به سیستم فدرال نشان داد.

3- کاردار و کفیل صبح بیستم مه با دکتر یداللّه سحابی وزیر مشاور در امور انقلاب دیدار کرد. سحابی، آمریکاییها را با خوشرویی و رفتار موقرانه قدیمی فارسی پذیرفت و در تمام مدت، مذاکرات دوستانه انجام شد. نکات ذیل اهم مطالب است:

4- پس از اینکه کاردار علاقه آمریکا را در مورد روابط حسنه با دولت موقت ایران ابراز داشت و گفت که دولت آمریکا در صدد مداخله در امور ایران نیست. سحابی بلافاصله و با رفتار قابل فهمی از حملات رسانه های عمومی به دولت آمریکا که منجر به ارائه طرح «جاویتس» (سناتور آمریکایی در مجلس سنای ایالات متحده) در مورد ایران گردید، اظهار تأسف کرد. سحابی گفت که ایران دوره انقلابی را می گذراند و دوبار تأکید نمود که دولت بازرگان خواهان روابط حسنه با آمریکاست. لیکن خاطرنشان کرد که مسائل متعددی است که باید میان ایران و آمریکا حل شود و بسیار اظهار تأسف نمود که سوءتفاهمات باعث تیرگی صحنه عمومی شده است.

(گفته شد) که وزیر خارجه ایران با کاردار در مورد این مشکل مذاکره خواهد کرد. (یزدی صحبت کرد - رجوع شود به تلگرام ماه سپتامبر در ملاقات بعدی). وی گفت بسیاری از آنچه که در طرح (جاویتس) آمده، درست است و مقداری از آنچه در مطبوعات ایران درج شده نیز صحیح است.

ایران در موقعیت انقلابی است و حتی مسئله ساده ای چون گذرنامه جدید هنوز حل نشده است. نقش دادگاههای انقلاب، تظاهرات جمعی و سایر جنبشها تماما در حال تغییر است. مشکلات ایران رسیدگی خواهد شد، ولی زمان لازم دارد. کاردار اظهار داشت که اعدامها و محاکمه های بدون استانداردهای پذیرفته شده بین المللی سبب شده است که آمریکا و دیگران راجع به انقلاب ایران بدتر از آنچه که باید، فکر کنند. سحابی با رنج آشکاری در چهره گفت «شما راست می گویید، ما خودمان در مورد این اعدامها خوشحال نیستیم. اما چه انتظاری می توانید داشته باشید؟ اگر دولت بازرگان در حکومت نباشد، امیدی برای اثبات نیست». (تفسیر: فکر می کنیم که او احتمالاً حق دارد.)، سحابی گفت که این دادگاهها یک پدیده کوتاه مدتی است که دوام نخواهد داشت. دولت موقت می خواست که آنها را هرچه زودتر برچیند اما قدری وقت می خواهد.

5 - کاردار در مورد بافت جدید دولت سؤال کرد. سحابی جواب داد که پیش نویس قانون اساسی طی دو هفته منتشر خواهد شد. مجلس مؤسسان طی 30 تا 60 روز تشکیل خواهد شد. دولت موقت انتظار دارد که مجلس مؤسسان حداکثر 4 ماه طول بکشد و به دنبال آن انتخابات ریاست جمهوری و مجلس تا پایان سال انجام می گیرد. سحابی در مورد ارتباط پاسداران انقلاب با بافت جدید حکومتی گفت این امر حتی اعضای دولت را گیج کرده است. فعلاً دکتر چمران (مصطفی) در رأس سپاه است، اما معاون نخست وزیر نیست. معاون نخست وزیر بنی اسدی ارتباطی با پاسداران انقلاب ندارد.

6- سحابی گفت دفتر خودش امور انقلاب، مسئول بررسی همه قوانین و هماهنگی آنها با سیستم جدید حکومت خواهد بود. در این رابطه از کفیل به خاطر ارسال نسخهای از قانون اساسی فدرال ایالات متحده تشکر کرد. پس از صحبت درباره سیستم فدرال، منجمله درباره خط دوگانه بافتهای دولتی و ایالتی و مالیات فدرال، سحابی گفت که اگر مطلب دیگری در مورد بافت فدرال داشته باشیم، خواهان دریافتش است. دولت موقت در نظر دارد که ایران را به صورت سیستم فدراسیون دولتی در آورد تا کمکی بشود به

ص: 484

تسهیل مشکلات قوی و سایر مسائل عدم تمرکز، کاردار گفت که دولت آمریکا با کمال میل اطلاعات دیگری خواهد داد. (رجوع شود به تلگرام ماه سپتامبر).

7- یادداشت بیوگرافیک: سحابی در سن 80 سالگی است و دوست نزدیک و قدیمی نخست وزیر بازرگان است. دیگر کسانی که با او دیدار داشته اند او را در درک فوری مسائل و انسجام چندان کافی نیافته اند. اما در این ملاقات وی نظر پیچیده ای در مورد مشکلات ایران و امکانات نشان داد و در تمام مدت آگاهانه حرف می زد. لکن او پایگاه قدرت مستقلی ندارد و باید جزء غیرمذهبیهای دولت موقت محسوب گردد. عکس العمل وی در مقابل سؤالات مربوط به دادگاههای انقلاب در روابط ایران و آمریکا به خوبی روشن کرد که او فاقد حس همدردی با اطرافیان خمینی است. وی به طور آشکار نگران مشکل نهادی کردن (تأسیس) بافت دولتی است و با حرارت تمام در مورد نیاز به دستیابی به یک بافت جدید دولتی صحبت می کرد. او یکی از سیاستمداران ارشد ایران است.

ناس

دیدار از دکتر شریعتمداری، وزیر علوم و آموزش عالی و فرهنگ

ص: 485

دکتر علی شریعتمداری از : سفارت آمریکا، تهرانتاریخ : 20 می 79 - 30 اردیبهشت 58 به : وزارت امور خارجه، واشنگتن طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 5218 موضوع : دیدار از دکتر شریعتمداری، وزیر علوم و آموزش عالی و فرهنگ 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: وزیر، کاردار و PAO را روز 20 ماه می پذیرفت و مدت حدود یک ساعت درباره سیاستهای کلی مربوط به تحصیل دانشجویان ایرانی در خارجه، آموزش زبان، مبادله استادان و دیدار ایران شناسان آمریکایی و غیره بحث کرد. در مورد مناسبات ایالات متحده با ایران وزیر به شکل بسیار شخصی و خصوصی به تعدادی از «گناهان حکومت ایالات متحده در گذشته اشاره کرد. در مجموع مذاکرات در فضای ملایم و بدون لفاظی صورت گرفت، چنان که از یک اهل علم و سواد می توان انتظار داشت که تخصص او در رشته فلسفه تعلیم و تربیت است و کسی است که در دانشگاههای آمریکا تحصیل کرده است. پایان خلاصه.» 3- وزیر ما را بدون تشریفات پذیرفت، یکی از همکاران خود را از دانشگاه تهران معرفی کرد و بلافاصله موضوع جهت گیری دانشجویان را و آمادگی آنها را برای تحصیل در خارجه پیش کشید، او معتقد است که آمادگی، معلومات بهتر زبان اساس است و به عقیده او کاندیداهای تحصیل در خارجه باید یک یا دو سال دوره فشرده آمادگی ببینند. او پرسید که آیا انجمن ایران و آمریکا کلاسهای خود را ادامه می دهد و خوشوقت به نظر رسید که چنین است. PAOجهت گیری سابق برنامه های انجمن ایران و آمریکا را تشریح کرد و اظهار آمادگی کرد تا این برنامه ها را هرگاه وزارت آماده باشد از سربگیرد. وزیر گفت امتحان جدید برای واجدین شرایط برای آنهایی که خواستار گذرنامه دانشجویی برای تحصیل در خارجه هستند در هفته آینده صورت خواهد گرفت و او پیش بینی کرد که در تعداد گذرنامه هایی که صادر خواهد شد کاهش قابل ملاحظه ای وجود خواهد داشت. او توصیه کرد که برنامه های جامع تر زبان انگلیسی در ایران تأسیس شود و مانعی ندید از اینکه برای خارجیانی که برای تدریس زبانها به اینجا می آیند پروانه های کار صادر شود.

4- درباره مبادله استادان در نهادها، وزیر با اشاره به برنامه فولبرایت اظهار نظر مساعد کرد، ولی ادامه داد که دانشگاههای اینجا فعلاً به طور موقت استادان ایرانی را از سفر به خارجه دلسرد خواهد کرد. او معتقد نیست که ایران می تواند استادان را حتی برای مدتهای کوتاه به خارج بفرستد درباره مسئله کلی پیوندهای بین دانشگاهها، او گفت تمام چنین وابستگیهایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا تضمین کند که آیا آنها لازمند و به نفع ایران هستند. او خاطرنشان ساخت که بعضی از آنها سودمندی عملی کمی دارند.

آنهایی که محک امتحان را گذرانده اند بدون شک از سر گرفته خواهند شد. وزیر طرحی را تشریح کرد که به موجب آن هیئتهای حرفه ای در رشته های مختلف به ویژه علوم در تابستان جاری برای برقراری هدفها در مورد برنامه های دانشگاهی و کتابهای درسی و مطالعات بین المللی تشکیل خواهد شد و براساس نتایج به دست آمده، دانشگاهها برنامه های درسی در رشته های خود را تعیین خواهند کرد (زمان اجازه نداد مسئله خودمختاری دانشگاه مورد بحث قرار گیرد ولی احساس ما این بود که این وزیر مانند چند تن

ص: 486

از اسلاف خود یک نوع استراتژی آموزشی عالی را طرح ریزی می کند که در آن داور اصلی فکر خواهد بود).

5 - ما انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران را ذکر کردیم و گفتیم که آمریکاییانی که مطالعات و تحقیقات ایرانی دارند میل دارند که به ایران بیایند. او درباره زمینه های مختلف پژوهش سؤال کرد و آن گاه اظهار نظر کرد که تابستان جاری زمان خوبی برای چنین دیدارهایی نخواهد بود، زیرا دانشمندان ایران و غیره با هم و غمهای داخلی گرفتارند. او گفت که امکان دارد بعضی کنفرانسهای دانشجویی دانشگاه در تابستان جاری تشکیل شود که دانشجویان خارجی در آن پذیرفته شوند. توصیه کلی او این بود که پژوهشگران آمریکایی را حداقل تا پاییز آینده از آمدن به ایران منصرف کنند.

6- در پایان این دیدار من این نکته را متذکر شدم که حکومت آمریکا در انتظار یک روابط همکاری جویانه صریح با حکومت جدید ایران است و اینکه علاقه متقابل ما به استقلال و تمامیت ارضی و رشد اقتصادی ایران ایجاب می کند که شالوده خوبی برای آینده فراهم شود. وزیر به این اظهار ما اشاره به بعضی از «گناهان» گذشته ما که همگی جزو گله های آشنایی است که من دریافت می کنم اشاره کرد، ولی موافقت کرد که در آینده فرصتهایی برای همکاری خواهد بود.

7- یادداشت بیوگرافیک: دکتر شریعتمداری به انگلیسی روان ولی با نرمی و متدیک تکلم می کند. او یک مرد فکوری است که به روشنی از بحث درباره موضوعات انتزاعی لذت می برد. از 1965 تا 1967 او در دانشگاه ایندیانا و بعدا در دانشگاه تنسی، فلسفه تعلیم و تربیت تدریس می کرد. ایندیانا در تابستان گذشته او را به یک سمپوزیوم دعوت کرد. او متنهای فلسفی علوم تربیتی آمریکا را به زبان فارسی ترجمه کرده است. او با فرهنگ و مسلط بر خود و دارای استراتژی است و بسیار دور از جمعیتهایی به نظر می رسد که در محوطه های دانشگاهی فریاد می زنند. از همه پستهای وزارتی، پست او بیش از همه آسیب پذیر و کمتر از همه امن به نظر می رسد. جالب است ببینیم که سیاستهایش چگونه برگزار می شود.

ناس

هاشم صباغیان : برنامه انتخابات

ص: 487

محرمانه از: سفارت خارجه آمریکاتاریخ: 1 اکتبر 1979 - 9/7/58 به: وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: سؤئیفتشماره سند: 546 موضوع: برنامه انتخابات 1- تمام متن محرمانه است.

2- طی تلفنی که در 30 سپتامبر توسط کاردار و مقام سیاسی سفارت انجام گرفت، وزیر کشور صباغیان درباره برنامه انتخابات منطقه ای و کشوری صحبت کرد. صباغیان گفت که گام اول، انتخابات برای شوراها در 150 شهرداری در تاریخهای 12 و 13 اکتبر خواهد بود.

انتخابات در تهران و شهرهای بزرگ مشهد و تبریز و شیراز و اصفهان و اهواز بعدا انجام خواهد شد.

3- پس از انتخابات شورای شهر، رفراندومی در مورد قانون اساسی، و بعد انتخابات ریاست جمهوری و سپس انتخابات برای مجلس شورای ملی به عمل خواهد آمد. صباغیان امیدوار بود که همه این انتخابات تا پایان سال ایرانی (مارس 1980) صورت بگیرد. وی اضافه کرد که (انتخابات روستاها و بخشها احتمالاً آخر از همه بر قرار خواهد شد. چون امکانات وزارت کشور در آن قسمتها از همه ضعیفتر است).

(برای اطلاع شما: در یک مصاحبه جداگانه که در روزنامه تهران تایمز مورخ 30 سپتامبر منتشر شد، صباغیان گفت که مجلس خبرگان کارش را باید تا 23 اکتبر به پایان برساند و اینکه ممکن است رفراندوم در آخر نوامبر انجام شود.

4- صباغیان در مورد این سؤال که تاریخ انتخابات شورای شهر در شهرهای بزرگ کی خواهد بود، گفت که این انتخابات تخمینا در حدود دو هفته بعد از انتخابات 12 و 13 اکتبر و قبل از رفراندوم قانون اساسی جدید انجام خواهد شد.

5 - صباغیان گفت که وی امیدوار است که این انتخابات اثبات عملی تصمیم رژیم جدید ایران را برای تأسیس اصول اسلامی و دموکراتیک در کشور فراهم آورد. وی اظهار داشت که این انتخابات، یک ساخت دولتی دایمی را که در رفع بعضی از سوءاستفاده های حاصله در اثر ضعف دولت موقت مفید باشد، برقرار خواهد ساخت.

اظهار نظر: کاش می توانستیم این امر را باور کنیم.

لینگن

رضا صدر - 1 تقاضای موافقت درباره اعزام سفیر ایران به آمریکا

ص: 488

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ سند : 15 آوریل 79 - 26 فروردین 58 به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

گزارشگر : استمپل شماره سند : 3910 موضوع : تقاضای موافقت درباره اعزام سفیر ایران به آمریکا 1- مسؤول بخش سیاسی در 14 آوریل به وزارت امور خارجه فراخوانده شد تا تقاضای دولت ایران مبنی بر پذیرش رضا صدر، وزیر بازرگانی کنونی به عنوان سفیر ایران در آمریکا را دریافت نماید. این تقاضا شامل سوابق بیوگرافیک زیر است (که به طور غیر رسمی از فارسی ترجمه شده است). دکتر رضا صدر 47 سال دارد، دوره دبیرستان را در کاشان به پایان رسانید و در دانشگاه تهران در رشته فلسفه و مذهب لیسانس و دکترا را دریافت نمود. بین سالهای 72-1963 را در آمریکا به سر می برد. از دانشگاه میامی در رشته شیمی لیسانس گرفت، در سال 1972 برای مدت کوتاهی به ایران بازگشت ولی مجددا به آمریکا رفته در دانشگاه نیویورک در رشته مدیریت فوق لیسانس گرفت. در آمریکا در سالهای 48-1964 در بخش تدارکاتی و بعدها برای کمپانی کیسانزا کار می کرده است. در فوریه 1979 توسط حکومت بازرگان به سمت وزیر بازرگانی منصوب گردید.

2- در ضمن گفتگو، رئیس اداره چهارم سیاسی علی پارساکیا محرمانه خاطرنشان ساخت که افراد کارشناس از این انتصاب صدر خشنود به نظر می رسند. از نظر وزارت امور خارجه، رضا صدر از حامیان دیرین خمینی بود و می تواند «سفارتخانه ایران در واشنگتن را به خوبی اداره کند» و همچنین خاطرنشان ساخته اند که وزارت خارجه «امکان» کنترل روحانی را نداشته است، ولی بالاخره صدر را برای روشن کردن وضع نمایندگی ایران در آمریکا تعیین کرده اند، پارساکیا خاطرنشان ساخت که انتصاب این شخص که با اوضاع آمریکا خیلی آشنایی دارد، نشان دهنده تمایل دولت ایران به توسعه روابط با آمریکاست، پارساکیا خواستار هرچه زودتر پذیرفته شدن این شخص بود و گفته است که اگر آمریکا نیز یک سفیر «خوش سابقه» را برای استقرار در ایران بخواهد اعزام کند وی حتما او را تأیید خواهد کرد، بدون اینکه آن را با انتصاب صدر مرتبط سازد، مسئول سیاسی درباره وضع تقاضای آمریکا در این وزارتخانه سؤالاتی نمود: پارساکیا گفت که این تقاضا به زودی مورد تأیید قرار خواهد گرفت.

ناس

رضا صدر - 2 رضا صدر سفیر ایران در آمریکا نخواهد بود

ص: 489

محرمانه گزارشگر: ناستاریخ سند: 23 آوریل 79، 3 اردیبهشت 58 شماره سند: 4230 موضوع: رضا صدر سفیر ایران در آمریکا نخواهد بود.

در مذاکره خصوصی که در 23 آوریل با رضا صدر وزیر بازرگانی ایران داشتم، خاطرنشان ساخت که نخست وزیر بازرگان با درخواست او مبنی بر تقاضایش به عنوان سفیر ایران در آمریکا موافقت نکرده است. بنابراین مخالفت پنهانی با موقعیت او در آمریکا پیش نیامد و او متعجب بود از اینکه من درباره این تغییرات چیزی نمی دانستم و گفت که او رسما از وزارت امور خارجه خواهد خواست که ما را در جریان قرار دهد. بعد از آنکه با رفتن او مخالفت شد او قبول داشت که در مقام وزیر بازرگانی بیشتر می تواند به کشورش خدمت کند.

ناس

رضا صدر - 3 ملاقات کاردار سفارت با وزیر بازرگانی

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ سند : 8 اوت 1979، 17 مرداد 1358 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. دارای حق تقدم گزارشگر : سنس شماره سند : 8873 موضوع : ملاقات کاردار سفارت با وزیر بازرگانی 1- کل مطلب محرمانه است.

2- در 6 اوت با رضا صدر وزیر بازرگانی ایران ملاقات کردم. هدف من از این ملاقات به خاطر معرفی خودم و مشاور اقتصادی سفارت سنس و نکات ویژه ای با درنظر گرفتن مناسبات دو جانبه اقتصادی بین ایران و آمریکا در آینده بود. من می خواستم توجه رضا صدر را به این موضوع معطوف نمایم که در حال حاضر ما با تعدادی مناسبات مثبت و منفی روبرو هستیم.

3- بدین منظور من توضیح دادم که آمریکا مایل است دولت جدید کار کند، همان طوری که قبلاً به سایر اعضای کابینه روی این موضوع تأکید کرده ام و گفتم که برای به نتیجه رسیدن تلاشهایمان ما باید اساس یک احترام متقابل را فراهم و نقطه نظرها و مشکلاتمان را با یکدیگر در میان بگذاریم. و من خاطرنشان ساختم که ما در مورد نگاهداری سهامهای دولتی ایران کار کرده ایم و گفتم که ما مشتاقیم احتیاجات قطعات یدکی شما را برآورده کنیم و امور مربوط به ویزا را انجام دهیم. و من بر این موضوع پافشاری کردم که دولت آمریکا مایل است بداند که مشکلات رژیم جدید چیست و همچنین گفتم که تاجرهای آمریکایی ما باید بدانند که قوانین در رژیم جدید چیست و آنها تا زمانی که وضع این قوانین مشخص نشده نمی توانند به کار خود ادامه دهند.

4- سپس به عنوان مثال مسئله شری و شیبانی را پیش کشیدم و گفتم که این مسئله باعث به وجود آمدن مشکلاتی بین دو کشور شده است و این در حالی است که ارتباط دو جانبه می تواند به این مسئله کمک کند.

ص: 490

آزادی جیمز شری ما را خوشحال کرد، ولی از اینکه هنوز او نمی تواند ایران را ترک کند افکار مردم آمریکا را برانگیخته است و شیبانی هم به خاطر دو ملیتی بودنش درست است که هنوز مجازات نشده ولی در زندان است و این مسئله هم به شکل ناخوشایندی توسط تجار آمریکایی درباره دورنمای ایران قضاوت می شود.

5 - رضا صدر در جواب گفت که من آمریکا را به خوبی می شناسم چرا که قبل از مراجعت به ایران و انتصاب به شغل جدید به مدت بیست سال مدیر یک شرکت صادراتی در اسکراسدل بوده ام. و دیگر اینکه آمریکا مسئول آنچه که در یک سال و نیم گذشته اتفاق افتاده است می باشد، چون پس از هر برخورد یک یا چند سیاستمدار آمریکایی کاملاً از شاه حمایت می کرده است.

او از نفوذ روزنامه های صهیونیستی در آمریکا سخن می گفت و اظهار داشت که افکار عمومی مردم آمریکا را بر علیه انقلاب ایران برمی انگیزاند و بیشتر از همه از انتشار مقاله نیوزویک در مورد ایران ابراز تأسف می کرد (این، امکان دارد به خاطر این باشد که متن مصاحبه رضا صدر با مجله تایم در نتیجه تصحیح روزنامه نگاران منتشر نشده بود)، پس از آن بحث طولانی ما بر سر نفوذ صهیونیست در آمریکا که این روزها به وسیله هر ایرانی مطرح می گردد، نتوانست عکس آن را اثبات کند.

6- او سپس گفت که در جریان کار شری و شیبانی تحقیق خواهد کرد. ما شاید با مذاکرات بیشتر بتوانیم روابط تجاری ایران و آمریکا را قوی تر کنیم. رضا صدر گفت که طرح هر چیز در کمیسیون مشترک زود است ولی شاید بتوانیم اتاق بازرگانی و شورای تجار را دوباره به راه بیندازیم. ایده ها در قسمت تجاری در این مرحله خوب است و رضا صدر با پیشنهادهای ما موافقت کرده که در یک ماه آینده برای نهار مهمان ما باشد.

7- به هنگام جدایی از وی پرسیدیم که آیا موضوع ملی شدن صنایع صحت دارد و یا اینکه مربوط به گذشته است وی تنها اظهار امیدواری کرد. پس از آن درباره جنرال موتورز پرسیدیم و او با تأکید گفت که سهمیه جنرال موتورز در ایران ملی نشده است. ما متذکر شدیم که این رفتار آنها با جنرال موتورز یک عامل مثبت در روابط ما بود. و ما از پذیرایی آنها از نمایندگان جنرال موتورز بسیار سپاسگزار هستیم. ولی باز خاطرنشان ساختیم که تجربه جی - تی - ئی از عوامل منفی در این زمینه است. ولی وقایع اخیر امیدوار کننده تر می باشد.

لینگن

صادق طباطبایی - 1 ملاقات با طباطبایی معاون نخست وزیر

ص: 491

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 16 اوت 1979، 25 مرداد 1358 به : وزارت امور خارجه در آمریکا گزارشگر : مترینکوشماره سند : 9144 موضوع : ملاقات با طباطبایی معاون نخست وزیر 1- تمام متن محرمانه است.

2- من با سخنگوی دولت موقت ایران طباطبایی معاون نخست وزیر ملاقات کردم تا درباره اظهارات اخیر ضدآمریکایی رادیو و تلویزیون ملی ایران بحث کنیم. طباطبایی در یک مکالمه صریح و دوستانه مشکلات دولت موقت ایران را با رادیو تلویزیون ملی ایران مورد بحث قرار داد. طباطبایی مشکلات دولت موقت ایران را در مقابل احساسات شدید مردمی بیان داشت و تقاضا کردم که سخنگوی رسمی حکومت آمریکا کوشش بیشتری برای حل سوءتفاهمهای کنونی بین آمریکا و ایران به عمل آورد و همچنین تقاضا کرد که ملاقاتهای بیشتری با سفارت آمریکا صورت گیرد تا از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرده و بر آن فائق آید. پایان خلاصه.

3- من با معاون نخست وزیر صادق طباطبایی روز 13 اوت، برای بحث درباره اظهارات اخیر ضدآمریکایی رادیو تلویزیون ملی ایران و وزارت ارشاد ملی و همچنین اظهارات ممکن معاون وزارت ارشاد ملی درباره اینکه خبرنگاران آمریکایی اغلب جاسوس از آب در می آیند و سپس خبرنگار می شوند ملاقات کردم. طباطبایی در پاسخ مدعی شد که رادیو تلویزیون ملی ایران یکی از مشکلات بزرگی است که دولت موقت ایران با آن مواجه است، او گفت در حالی که همه این تصور را دارند که رادیو تلویزیون ملی ایران تحت نظر دولت است، واقعیت این است که دشواریهای بسیاری بین دولت موقت ایران و مدیریت رادیو تلویزیون ملی ایران وجود دارد. طباطبایی افزود که در واقع بازرگان نخست وزیر قرار است ملاقاتی در همان بعد از ظهر در رادیو تلویزیون ملی ایران داشته باشد، تا بکوشد مشکلات را که دولت موقت ایران با این سازمان دارد حل و فصل کند.

4- طباطبایی ادامه داد که رادیو تلویزیون ملی ایران عقاید مختلف سیاسی ابراز داشته است از جمله اینکه بعضی از آنها را می توان حملاتی علیه خود دولت موقت ایران تلقی کرد. طباطبایی ضمن ارائه بحث درباره اظهارات ضد آمریکایی رادیو تلویزیون ملی ایران و مطبوعات، توضیح داد که احساسات ضدآمریکایی در میان مردم ایران هنوز بسیار شدید است و خبرنگاران اغلب دستخوش چنین احساساتی می شوند. به عنوان مثال طباطبایی سفر خود را به آلمان در چند ماه قبل ذکر کرد و گفت دانشجویان ایرانی در آلمان از او نه تنها خواسته بودند که ایران روابط خود را با آمریکا قطع کند، بلکه آمریکا وادار شود که به خاطرت تمامی مظالمی که شاه نسبت به ایران روا داشته است غرامت بپردازد. او گفت اگر این دانشجویان که آنها را می توان روشنفکران آینده ایران به حساب آورد و همه در خارج زندگی می کنند، چنین طرز تفکری دارند چگونه می توان انتظار داشت که مردم عادی و تحصیل نکرده احساسات دیگری داشته باشند. طباطبایی ضمن کوشش برای توضیح فشارهایی که دولت موقت در معرض آن قرار گرفته و انجام وظیفه می کند، عکس العمل اظهارات اخیر خود را درباره لغو قراردادهای مربوط به آواکس و بین

ص: 492

حکومتهای ایران و آمریکا توصیف کرد. وی گفت در حدود دویست نفر به اداره من سرزده و پرسیدند چرا من، اصطلاح جنایتکار را در اشاره به حکومت آمریکا به کار نبردم.

5 - طبق اظهار طباطبایی، احساسات مخالف عمومی محدود به آمریکا نیست، بلکه شامل غرب به طور کلی و به ویژه آلمان است. وی گفت علاوه بر این نفرت عمیقی نسبت به شوروی نیز احساس می شود و این احساسات ضد شوروی ناشی از مذهب ایرانیان است و در دراز مدت تأثیر زیادی در آن خواهد داشت که ایالات متحده آمریکا را در ایران در موقعیت بهتری قرار دهد.

6- من با ارائه اظهارات قبلی خود در همان مشی و جهت، تمایل حکومت آمریکا را به برقراری و تشویق روابط حسنه دو جانبه ابراز داشتم و از طباطبایی خواستم تا اگر پیشنهادی برای بهبود درک عمومی این گزارش دارد، ارائه دهد. طباطبایی مدعی شد که سخنگویان رسمی حکومت آمریکا از جمله آنهایی که در کاخ سفید یا وزارت امور خارجه و خود من (گزارشگر) باید اظهارات خصوصی خود را درباره حسن تفاهم با ایران، بیشتر علنی کنند، او گفت تا آنجایی که او اطلاع دارد تنها دلیل آن است که ایالات متحده آمریکا چنین کوششهایی برای برقراری روابط حسنه دوجانبه به عمل می آورد، چنین چیزهایی به او در جلسات کابینه گفته شده است و قبل از اینکه او به معاونت نخست وزیر منصوب شود آن را درک نکرده بود و بدون شک مردم عادی ایران نشانه ای از چنین کوششهایی از زمانی که مطالب مطبوعات آمریکا لحن ضد انقلابی داشت ندیده بودند، من پاسخ دادم که در مطبوعات ایران نیز کمتر مطلبی وجود دارد که نشان می دهد ایران مایل است روابط مثبتی را با آمریکا تشویق کند و پرسیدم که آیا چنین هدف متقابلاً توصیف شده را نمی توان در ایران نیز جنبه رسمی به آن داد؟ طباطبایی گفت ظرف یک ماه یا در این حدود، هنگامی که احساسات عمومی ضدآمریکایی تا اندازه ای فروکش کند، این امر ممکن خواهد بود. ولی اگر اظهارات دوستانه تری در ایالات متحده آمریکا آغاز شود، این امر وظیفه دولت انقلابی ایران را تسهیل خواهد کرد.

7- طباطبایی همچنین خواستار شد تا ملاقاتهای بیشتری با من داشته باشد، زیرا وی این مذاکرات صریح را بسیار سودمند تشخیص داده بود. او که شاید تحت تأثیر اشتیاقش واقع شده بود، اظهار داشت که حتی حاضر خواهد بود اگر مناسبتر باشد خود به سفارت بیاید.

8 - نکته آخر من از طباطبایی به خاطر کمک به جانشین کردن گروهی مناسبتر برای سفارت به جای گروه ماشاءاللّه کاشانی تشکر کردم و تقاضا کردم که این امر گشایش فعالیتهای عادی کنسولی را ظرف مدت کوتاهی تسهیل خواهد کرد. پاسخ طباطبایی این بود که دفتر او تحت فشار شدیدی در این باره قرار گرفته و به عنوان هدیه خداحافظی، او یک تقاضا نامه روادید برای یک دانشجوی خویشاوند خویش برای اینکه خارج از مجاری عادی به آن رسیدگی شود، تسلیم کرد.

صادق طباطبایی - 2 مکالمات کاردار با وزارت کشور درباره اعدامها

ص: 493

محرمانه از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 1 اکتبر 79، 9 مهر 58 به : وزارت امور خارجه واشنگتن شماره سند : 10563 موضوع : مکالمات کاردار با وزارت کشور درباره اعدامها 1- تمام متن محرمانه است.

2- تلگرافهای جداگانه متن کامل اظهارات طباطبایی معاون نخست وزیر را در تاریخ اول اکتبر در انتقاد از تبادل نظرهای کاردار با صباغیان وزیر کشور درباره اعدامها و متن حملات بی مورد از طرف روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله، داده شده است. همچنین تلگرامهای جداگانه، اظهارات صباغیان را در رادیو در بعد از ظهر امروز گزارش می دهد. این اظهارات تمامی تبادلات اظهار نظرها را درباره اعدامها در چشم انداز دقیق تری قرار می دهد.

3- در حالی که اظهار نظرهای طباطبایی درباره اظهارات کاردار مربوط به اعدام سه سناتور کاملاً موضوع استانداردی بوده است. سر مقاله روزنامه جمهوری اسلامی چنین نبود.

4- جمهوری اسلامی، روزنامه رسمی حزب جمهوری اسلامی است که آن را می توان با خمینی یکی دانست، رئیس این حزب آیت اللّه بهشتی نایب رئیس شورای خبرگان است. در حالی که روزنامه جمهوری اسلامی به خاطر سرمقاله های نابجای خود شهرت دارد (دو هفته پیش یزدی را مورد حمله قرار داد)، می توان این روزنامه را همچنین یک ارگان نیمه رسمی نزدیکترین متفقین خمینی و هواداران دستگاه جا افتاده مذهبی تلقی کرد.

5 - سفارت در نظر ندارد به سرمقاله جمهوری اسلامی پاسخ علنی بدهد. معذلک پاو گریوز نگرانی ما را از اظهارات طباطبایی و به ویژه لحن سرمقاله، هنگام ملاقات با بهزادنیا رئیس مطبوعات خارجی وزارت ارشاد در تاریخ دوم اکتبر به میان خواهد گذاشت، ترتیب این ملاقات چند روز پیش داده شده است.

6- سفارت با نهایت انبساط خاطر متوجه شده است که روزنامه تهران تایمز در یک صفحه از یک سو ملاقات کاردار را با صباغیان درج کرده و از سوی دیگر اظهارات بازرگان را به فالاچی روزنامه نگار ایتالیایی منتشر کرده است که در آن بازرگان اعدامهای پس از محاکمات بدون وکیل مدافع از سوی دادگاههای انقلابی ایران را محکوم کرده است و گفته است او اغلب خشم و انزجار خود را در این باره به خمینی ابراز داشته است.

لینگن

صادق طباطبایی - 3 ملاقات کاردار با معاون وزیر نخست وزیر طباطبایی

ص: 494

محرمانه از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 2 اکتبر 79 - 10/7/58 به : وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری شماره سند : 616 موضوع : ملاقات کاردار با معاون وزیر نخست وزیر طباطبایی 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: کاردار در ملاقاتی با معاون نخست وزیر طباطبایی در تاریخ 2 اکتبر به وسایل ارتباط جمعی و سخنگوی دولت در مورد اشاعه این مسئله که آمریکا دشمن انقلاب ایران است، اشاره نمود.

طباطبایی به کاردار اطمینان داد که مقاله سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی و حمله آن به آمریکا در رابطه با اعتراضات کاردار نسبت به اعدامها، نه موضع رسمی دولت موقت و نه موضع خمینی است. پایان خلاصه.

3- کاردار با معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت طباطبایی در تاریخ 2 اکتبر در ملاقاتی راجع به سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی (تلگراف مرجع) که آمریکا را متهم به دخالت در امور داخلی ایران نموده بود گفتگو نمود. او در جواب به سؤال کاردار که آیا موضع جمهوری اسلامی بیانگر نظرات دولت موقت و یا قم نسبت به آمریکاست گفت، مطمئنا روزنامه نه نظر دولت موقت ایران و نه نظر رهبر انقلاب امام خمینی را منعکس می سازد و نه نظر اکثریت مردم ایران را و روزنامه تنها منعکس کنده نظرات «بعضی از رهبران مذهبی و گروهی از مردم» می باشد. طباطبایی افزود که جمهوری اسلامی یکی از بدترین انتقادکنندگان دولت موقت بوده و همواره وزیر امور خارجه یزدی و سرپرست رادیو تلویزیون قطب زاده را به آمریکایی بودن متهم کرده اند و دولت موقت را متهم به طرفدار غرب بودن، نموده اند. طباطبایی گفت که او خودش زمانی که مقاله را خوانده از حمله ای که به آمریکا و کاردار گردیده عصبانی گشته است.

4- طباطبایی گفت که مطالب ذکر شده در یک نسخه از روزنامه انگلیسی زبان جدید که از قول او نقل کرده که آمریکا دشمن شماره یک ایران است، صحت ندارد. چیزی که او واقعا گفته بود این است که اشتباه است که آمریکا را دشمن شماره یک خود بدانیم. دشمن اصلی ما اسرائیل و (صهیونیزم) است که موجودیت خود را با پا گرفتن انقلاب اسلامی ایران در خطر می بیند و هنگامی که کاردار پرسید پس منظور این است که آمریکا دومین دشمن اصلی است، طباطبایی گفت اصلاً این طور نیست و تا آنجایی که به او مربوط می شود دومین دشمن شوروی است و اضافه نمود سفیر شوروی حتی برای اعتراض به بیانات ضدروسی اخیر ملاقاتی انجام داده بود.

5 - در ادامه طباطبایی گفت که به نظر او چپگراها و مذهبی های متعصب خطرهای اصلی انقلاب ایرانند. او گفت که روزنامه جمهوری اسلامی نمونه خوبی در این نوع تعصب می باشد.

6- اظهار نظر: به طور کلی جو ملاقات گرم و دوستانه بود و طباطبایی کوشش می کرد که حالت آشتی جویانه ای داشته باشد، مطمئنا هیچ گونه نشانه ای از ضدآمریکایی بودن در دفتر او به چشم نمی خورد. دستیار طباطبایی کاردار را تا راهرو پایین همراهی کرد و از موقعیت برای درخواست ویزای دانشجویی برای برادرزاده اش استفاده نمود.

ص: 495

محض اطلاع شما: 2 اکتبر روزنامه ها راجع به مسائل رد و بدل شده بین صباغیان و کاردار توجه چندانی مبذول نداشتند، روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز و کیهان اینترنشنال گفتگوی طباطبایی را به مطبوعات (تلگرام مرجع) منعکس ساخته و همچنین صحبتهای رادیو تهران در روز اول اکتبر را ذکر کرده و از صباغیان به خاطر توضیح دادن به نقطه نظرهای کاردار انتقاد نمودند.

روزنامه های 2 اکتبر تبادل نظر بین کاردار - صباغیان - طباطبایی را ذکر ننمودند.

لینگن

صادق طباطبایی - 4 طباطبایی با مقامات آلمان غربی ملاقات می کند

محرمانه از : سفارت آمریکا، بنتاریخ : 18 اکتبر 79 - 26/7/58 به : وزارت امورخارجه واشنگتن، دی. سی.

شماره سند : 8713 موضوع : طباطبایی با مقامات آلمان غربی ملاقات می کند.

1- تمام متن محرمانه است.

2- وزارت امور خارجه روز 18 اکتبر گزارش روزنامه ای را درباره اینکه طباطبایی در هفته جاری با ویشنوسکی و مقامات وزارت کشور آلمان ملاقات خواهد کرد را تأیید کرد. منبع ما در وزارت امور خارجه گفت طباطبایی برای یک دیدار خصوصی (خانواده او هنوز هم در اینجا اقامت دارد) به جمهوری فدرال آلمان رفته است و از فرصت استفاده کرده با مقامات این دولت مشورت می کند. منبع ما مدعی شد که دلیل ویژه دیگری برای مذاکرات وجود ندارد. او نتوانست توضیح بدهد چرا طباطبایی با مقامات وزارت کشور آلمان فدرال ملاقات می کند.

3- ما در پی تهیه مطلبی درباره این بحثها در هفته آینده خواهیم بود.

استوسل

صادق طباطبایی - 5 طباطبایی با اشمیت و ویشنوسکی ملاقات می کند

محرمانه از : سفارت آمریکا در بنتاریخ : 25 اکتبر 1979، 3 آبان 1358 به : وزیر امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

شماره سند : 9172 موضوع : طباطبایی با اشمیت و ویشنوسکی ملاقات می کند.

1- تمامی متن محرمانه است.

2- شوپس، مأمور امور ایران در وزارت امور خارجه (آلمان) روز چهارم اکتبر به ما اطلاع داد که جالبترین قسمت بحث روز 19 اکتبر بین طباطبایی معاون نخست وزیر ایران و اشمیت صدراعظم آلمان (که در این اجتماع طبق برنامه با معاون خود ویشنوسکی حاضر بود)، عبارت بود از تبادل نظر درباره قرارداد نیروگاه هسته ای بوشهر با KWU، طباطبایی علاقه مداوم ایران را در از سرگرفتن کار درباره این

ص: 496

طرح بیان داشت و پیشنهاد کرد مذاکرات دولت به دولت انجام گیرد، تا مسئله به مقصد خود برسد. موضوع آلمان این بود که حکومت ایران باید مستقیما با KWUصحبت کند و برای حکومت جمهوری فدرال ناشایست خواهد بود اگر خود وارد مذاکرات مربوط به داد و ستد خصوصی شود. شوپس گفت وزارت امور خارجه هنوز یقین ندارد طباطبایی تا چه حدی مجاز است درباره این موضوع در بن مذاکره کند.

3- نفت، عرضه نفت ایران به طور مختصر مورد بحث قرار گرفت، طباطبایی خاطرنشان ساخت که علیرغم بعضی مشکلات تولیدی که ماهیت آن را مشخص نکرد، سطح کنونی تولید حفظ خواهد شد.

شوپس گفت این موضوع با ارزیابی وزارت امور خارجه آلمان درباره نقشه های ایران تطبیق می کند.

4- کردها. شوپس اظهار نظرهای طباطبایی را درباره شورش کردها، یک تکرار مأیوس کننده خط تبلیغاتی تهران درباره مشکلات اقلیتها توصیف کرد. آلمانیها امیدوار بودند که در این باره تبادل نظر سریعی بین طرفین انجام گیرد.

5 - سایر مسائل. شوپس مدعی بود که درباره سایر ملاقاتهایی که طباطبایی در نظر داشت، از جمله ملاقاتها در وزارت کشور (تلگرام مرجع) و با سیاستمداران اطلاعی ندارد. شوپس به این نکته توجه داد که طباطبایی در آلمان یک دیدار خصوصی انجام می دهد و هنوز اینجاست و ممکن است هنوز این ملاقاتها را انجام نداده باشد. شوپس گفت بحثی درباره کشورهای ثالث صورت نگرفته است.

6- شوپس دیدار را بی نتیجه توصیف کرد، همان طوری که انتظار آن می رفت. او معتقد بود که این دیدار فرصت خوبی برای تقویت مناسبات آلمان با ایران از طریق طباطبایی بود. سخنگوی ایران به عنوان استاد شیمی در دانشگاه بوخوم مدت 17 سال خدمت کرده و با یک زن آلمانی که هنوز هم با فرزندانش در بوخوم سکنی دارد، ازدواج کرده است (دیدار طباطبایی از اینجا ناشی می شود) و این سخنگو به زبان آلمانی بسیار عالی صحبت می کند (ولی انگلیسی بلد نیست). شوپس به ما گفت که بن او را به عنوان آدم خودشان در تهران تلقی می کنند، هرچند آلمانیها درباره نفوذ او در داخل دولت، چندان یقین ندارند.

شوپس گفت اطلاعات آنها نشان دهنده آن است که طباطبایی دارای روابط به اندازه کافی خوب با خمینی است و این به علت تماس آنها، در زمان اقامت خمینی در پاریس بود.

7- اظهار نظر: شوپس احساس می کرد که با در نظر گرفتن عدم محبوبیت ایالات متحده و انگلیس در ایران در حال حاضر، پیوندهای آلمانی طباطبایی برای بن یک امتیاز در سروکار داشتن با تهران به شمار می آید، که حتی فرانسویها آن را ندارند. تصمیم اشمیت به کار گذاشتن برنامه پرمشغله خود برای پیوستن به ملاقات طباطبایی و ویشنوسکی نشان دهنده کوشش آگاهانه آلمان برای پرورش و گسترش دادن این امتیاز دریافتی است. (پایان اظهار نظر).

استوسل

صادق قطب زاده - 1

ص: 497

سفارت ایالات متحده آمریکا تهران - ایران12 ژانویه 1978 (22 دی 1356) اداری غیر رسمی محرمانه آقای چارلز ناس، رئیس و آقای میلز گرین وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی چارلی و میلز عزیز، با دانستن این مطلب که تعطیلات، همراه با دیدار پرزیدنت مانع کارهایم شده، امیدوارم که برایتان اشکالی نداشته باشد که مشترکا این نامه را در جواب چارلی مورخه 23 نوامبر و میلز مورخه 27 دسامبر بپذیرید.

در ابتدا، اول آنکه اعتماد دارم شما مصاحبه مطبوعاتی پرزیدنت را که در راهش به کشور (ایالات متحده آمریکا) برگزار شد دیده اید که در آن به حقوق بشر در ایران اشاره کرد. من سؤال و جواب را همراه با یک نسخه اضافی ضمیمه می کنم، و امیدوارم که آن را به D/HA نشان دهید، البته اگر دیدید که نظرشان راجع به رئیس جمهور عوض شده است. ما از این دیدار بسیار خوشحال شدیم و همچنان که شما از دیگران اطلاع دارید، ایرانیها هم خوشحال شدند.. کسانی که با من تماس گرفتند، به خصوص آنها که «منزوی» شده بودند، بسیار خوشحال بودند که پرزیدنت در مورد حقوق بشر متذکر گردید و از این که در این مورد بیشتر از آن پیش نرفت آسوده خاطر گردیدند.

موضوعات مربوط به قاجار: میلز، متشکریم از اینکه موارد فیروز را برایمان فرستادی. کافیست بگویم، که شاهزاده در اینجا هیچ هواداری ندارد، و سؤال شما در رابطه با حقوق بشر در زمان قاجاریه درست به اصل مطلب می پردازد. چنین طرح ساده و ناقصی حکایت می کند که فیروز از ابتدا مدافع نظرات روسیه بود و عملاً مواضع خود را در چند سال اخیر عوض نکرده است، اگر چه وی ممکن است یک مهره پیچیده تر (روسیه) نسبت به گروه دانشجویی آنها باشد.

البته نامه والدهایم جالب است، زیرا صاحبان امضاء متوجه شده اند که در این نوع ارتباط به یکدیگر ارجاع داده شده اند. من نمی دانم که والدهایم نامه را دیده است، ولی بنا به یک منبع مطلع محلی در تماس با مخالفین سرانجام نامه تحویل سازمان ملل گردید، مهمترین نقطه نظرهای تمام موضوع در سرتاسر نامه اتهامات می باشد، در حقیقت شامل مطالب مهم و جان سخن می باشد، خیلی بیهوده و وقت گیر خواهد بود اگر وارد تمامی جزئیات و بی دقتی ها شویم، ولی اجازه بدهید چند نکته واضحتر را شرح دهیم:

1) اظهار نظرها پیرامون شکنجه در رابطه با کاربرد اخیر آن احتمالاً به طور کلی صحیح نمی باشد.

2) در شرح مربوط به حزب رستاخیز با وضوح تمام می توان شرکت عموم را غلط عرضه کرده و قطعا به صورت غیرصحیحی اظهار می دارد که دولت ایران مردم را برای رأی دادن به کاندیداهای تأیید شده از پیش تهدید می کند.

3) نامه در مورد فقدان آزادی خیلی زیاده روی کرده است - نامه خود علامتی است که حکایت از آزادی می نماید.

برای ما خیلی مفید خواهد بود اگر شما بتوانید INR/OIL/B از طریق کامپیوتر تمامی اسامی را که در

ص: 498

پایین نامه هایی که برایتان فرستادیم چک کنید. من می دانم که کامپیوتر آنها قادر به انجام این کار می باشد، اگر کسی شروع به انجام این کار بنماید. در رابطه با آن من قسمتی از یک لیست مخالفین را که شما در عملیاتتان شاید به آن احتیاج داشته باشید ضمیمه می نمایم.

در مورد ضمیمه نامه چارلی از نهضت آزادی من با چندین همکارم صحبت کردم، اینها در مورد چند «رویداد» که در «ابلاغ رسمی» نشان داده شده است مضطرب می باشند. «اعدام» آخوندی البته، بعد از اینکه یک دادگان نظامی وی را به اتهام قتل کارمند سفارت، «حُسنان» محکوم کرد، انجام گردید. ضعف دولت ایران ناشی از این حقیقت است که محکومیت او اعلام شد و مجازات در مورد وی قبل از تاریخ موثر اصلاحات، پس از اینکه آن اصلاحات اعلام شد، انجام گردید: «تظاهرات مذهبی» ماه اکتبر که در یک اعلامیه رسمی دیگر ذکر گردیده است در رابطه با هیچ واقعه تاریخی نمی باشد و همچنین شامل چند رویداد دیگر می باشند که ما به هیچ وجه در مورد اتفاق افتادن آن متقاعد نمی باشیم. برای مثال:

دانشجویان دانشگاه تهران تا آنجایی که ما اطلاع داریم، خواستار بازگشت خمینی نشده اند (آن طور که در قسمت 1 منعکس شده)، حمله علیه دانشجویان تا قبل از 18 نوامبر انجام نشد (قسمت 2)، و هیچ گونه مورد مزاحمت مذهبی (تظاهرات مذهبی) در اکتبر وجود نداشته به غیر از میتینگ بزرگ روز 15 که در اعلامیه رسمی در تاریخ 7 اکتبر و در یک شهر دیگر اشتباهی ذکر گردیده. ما اسامی آنهایی را که تحت شکنجه اند مرور نکرده ایم و هیچ گونه اطلاع دیگری از آنها نداریم (شاید یکی از گروههایی که از زندانهای ایران دیدن می کند بتواند در مورد آنها سؤال نماید).

در مورد صادق قطب زاده که به رابرت مانتل در وزارت امور خارجه نامه ای نوشت. ما بسته کوچک او را ظاهرا از الی جونز (از طریق شما) دریافت داشتیم. قطب زاده، البته همان شخصیت تلویزیونی است که در تاریخ مارس 1977 در برنامه 60 دقیقه (برنامه ای در تلویزیون آمریکا - مترجم) رفت و ساواک را متهم کرد که سعی در کشتن او دارد و یک مرد نسبتا پیر را هم به عنوان شاهد آورد. گزارشات ناقص، نشان می دهد که او در آمریکا در اوائل دهه 60 دانشجو بود و یک عضو نهضت مخالفین «میانه رو» در اروپا می باشد. وی در ارتباط با گروه موسی صدر در لبنان بوده و چندین بار تحت اسامی فرضی به خاورمیانه سفر کرده است. وی در کیت مراقبت آمریکا قرار دارد، اما ظاهرا به ترتیب نفرت انگیزی (و شاید غیرقانونی) در آمریکا ظاهر می شود. بیوگرافی وی باید تماما چک شود.

ما هیچ گونه اطلاعات دیگری در مورد موضوعات مشخص در این بسته اطلاعاتی، نداریم چه در مورد اسم اشخاص، یا در مورد آنچه به عنوان شرح نهضت مردم ایران ظاهر گردیده است. نامه خیلی اغراق آمیز به نظر می آید، در چند موضوع بدون تاریخ است، و هیچ گونه توجهی راجع به آنچه در ایران در خلال سالهای گذشته خلال سالهای گذشته می رفته نداشته است. اگر خبر دیگری بشود، شما را در جریان خواهیم گذاشت.

خیلی خلاصه در جواب نامه اخیر سفیر: ما امیدواریم که در پناه اظهار نظرهای پرزیدنت «طرح نهایی ارزیابی کشور» که رسیده است به طور واضح تصدیق می کند که احتمالاً تعداد بسیاری رژیمهای دیگر غیر از این وجود دارد که باید خیلی بیشتر درباره آنها گفت. از طرف دیگر، فشارهای مستقیم و دایم نظیر آنچه توسط بیل باتلر انجام گرفته (با کمال خوشحالی بازگشت پیش بینی شده وی را در بهار امسال به ایران را اظهار می داریم)، می تواند در تسریع این امر مؤثر باشد.

ص: 499

آخرین نظر در مورد اعدامها اینکه: بر طبق اطلاع ما در سه سال گذشته هیچ نمونه اعدامی بدون طی مراحل قانونی در ایران، وجود نداشته است. البته کسانی وجود داشته اند که طی تیراندازی کشته شده اند، اما من به سختی می توانم بر آنها نام «دانشجویان بیگناه» بگذارم و زمانی که پلیس (نه ساواک، پلیس) از «اقامتگاه پاک» آنها که دقایقی تا یک ساعت یا بیشتر از آنجا مشغول تیراندازی به طرف پلیس بودند، مخفیگاه اسلحه ای به چنگ می آورد که می توانست زمانی که من در ویتنام بودم کنترل یک منطقه کامل را به دست ویت کنگها بیندازد. شاید این مطالب قدری طنزآمیز باشد، ولی تو متوجه منظورم می شوی در زمان من اینجا، دولت ایران متوسل به کشتار مردم توسط پلیس نشده است در حالی که در رژیمهای دیگر این کار انجام می گیرد. ولی به نظر غیرعادلانه می رسد که فقط درباره ایران صحبت شود زیرا فقط چند نهضت چپ رادیکال شایعه هایش را بهتر (راستی، چطور؟) از دیگر همتایانش در شیلی، و فیلیپین، جلوه می دهد.

سالهای جدید بهتر و بیشتری را برای هر دوی شما آرزو می کنم - و این شایعات که من درباره خروج میلز می شنوم چیست؟ بهترین برای همه جان. د. استمپل

صادق قطب زاده - 2 تماس با صادق قطب زاده در نوامبر 1977

یادداشت محرمانه از : رابرت مانتل PL/SSPتاریخ سند : 17 ژانویه 1979 - 27/10/57 به : آقای هنری پرشت NNBA/IRN موضوع : تماس با صادق قطب زاده در نوامبر 1977 می خواهم توجه شما را به چکیده مذاکراتی که با صادق قطب زاده که طبق گزارشهای اخیر جراید ظاهرا از دستیاران کلیدی و سخنگوی آیت اللّه خمینی است، جلب کنم. قطب زاده روزی در نوامبر 1977 به من مراجعه کرده تقاضا کرد که با او نهار صرف کنیم و خود را به عنوان رئیس یک نهضت مقاومت ایرانی که مقرش در پاریس است معرفی کرد. من از چارلی ناس که آن گاه مدیر امور ایران بود، پرسیدم که آیا او اطلاعی درباره قطب زاده دارد یا خیر. ناس اطلاعی درباره قطب زاده یا سازمان او نداشت. من بعدا با قطب زاده نهار صرف کردم. یعنی حدود دو سه هفته قبل از اینکه شاه در دسامبر 1977 از آمریکا دیدن کند. اگر حافظه من اشتباه نکرده باشد. نکاتی که قطب زاده بدان اشاره کرد از این قرار بود:

او به آمریکا آمده است تا با آمریکاییهایی که چه در داخل و چه در خارج از حکومت، تا آنجایی که او می داند، با امور ایران آشنایی دارند تماس برقرار کند. (او ظاهرا با گزارش من برای کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا تحت عنوان «فروشهای نظامی آمریکا به ایران آشنایی داشت»).

ص: 500

... او و سازمانش از تحسین کنندگان آمریکا و ایده الهایی که آمریکا از آن دفاع می کند، هستند. او به ویژه در تأکیدی که بر روی حقوق بشر به وسیله حکومت کارتر به عمل می آمد خشنود بود و فرصتی برای خود می دید تا سیاستهای حکومت کارتر را تحت تأثیر قرار دهد. تا اینکه حکومت کارتر اشتباهات حکومتهای سابق را تکرار نکند. این اشتباهات عبارتند از یکسان کردن منافع آمریکا در ایران و منطقه به عنوان اینکه این منافع مقارن و تابع نظریات، سیاستها و در واقع ادامه فرمانروایی شاه در ایران است:

... شاه در ایران مورد تنفر همگانی است و فشارهایی در سراسر جامعه ایران علیه شاه و شکل سرکوبگر حکومت او در شرف تقویت است. علیرغم ساواک، او و سازمان او دارای تماسهای زیرزمینی و مخفیانه با همه سطوح جامعه ایران از جمله نظامیان است. این تماسها حاکی از آن است که شاه به طور فزاینده ای فاقد محبوبیت می شود و اینکه انقلابی در حال جوشش و تخمیر است.

... نظر به اینکه ایالات متحده معتقد است که منافع آن مستلزم پشتیبانی بدون قید و شرط از شاه و سیاستهای اوست، ایالات متحده با سرکوبگری شاه در یک سطح قرار گرفته است. ایران و ایالات متحده آمریکا منافع مشترک بسیاری دارند ولی ایالات متحده آمریکا هنگامی که انقلاب سر برسد زیان خواهد دید، مگر اینکه حکومت کارتر اقداماتی برای اجتناب از هم سطح شدن با رژیم و سرکوبگری آن به عمل آورد.

... درباره نظامیان، ژنرالهای درجات بالا و سایر رهبران همه از سوی شاه «خریداری» شده اند، ولی افسران جزء و درجات متوسط به نحو فزاینده ای از فساد و سرکوبگری که در اطراف آنها روی می دهد منزجر هستند. هرگاه واقعه مورد نظر اتفاق بیفتد، قسمت اعظم نظامیان از مردم ایران پشتیبانی خواهند کرد تا از زمامداران فاسد خود.

... در پایان قطب زاده تأکید کرد که در حکومت کارتر امیدواریهای جدیدی از لحاظ سیاستهای حقوق بشر او، می بیند، او اظهار امیدواری کرد که سیاست خویشتن داری از فروش اسلحه از سوی رئیس جمهوری به اتخاذ موضع واقع گرایانه تری نسبت به تقاضاهای شاه که بسیاری از آنها صرفا تلف کردن گنجهای ایران است، منجر خواهد شد.

من مراتب فوق را به دنبال ملاقات با قطب زاده، با چارلی ناس در میان گذاشتم. بعدا قطب زاده اطلاعاتی که به وسیله سازمان او منتشر شده بود به من داد که عبارت بود از اعلامیه 22 اوت 1978 به نام آیت اللّه خمینی. من همه این اطلاعات را به HA/JRدادم، که چنان که من می دانم آن را به NEA/IRNو IRN/RUNو دیگران توزیع کرد.

من بعد از این نهار و به دنبال نامه شخصی دسامبر 1977 قطب زاده که بازنگری گذشته بود، دیگر خبری که شخص او فرستاده باشد نداشتم و این خود یک امر قابل پیش بینی بود.

قطب زاده یک مرد جدی به نظر می رسد که با یک لحن معتدل و عاقلانه صحبت می کرد. او امیدوار بود که حکومت جدید سیاست آمریکا را نسبت به ایران تغییر خواهد داد و اگر چنین شود او از آن استقبال خواهد کرد. او از لحاظ ایدئولوژیک ضدآمریکایی به نظر نمی رسید. من امیدوارم که مراتب فوق برای شما جالب بوده و ممکن است مورد استفاده قرار گیرند.جرج گریفین

صادق قطب زاده - 3 آقای مونتل عزیز

ص: 501

پاریس 075012 تلفن 73-54-389 خیابان رودیولند دلایونت آقای رابرت مونتل - وزارت امور خارجه دفتر امور سیاسی و نظامی آقای مونتل عزیز، امیدوارم که حال شما خوب باشد. من متأسفم از اینکه نتوانستم زودتر به شما نامه بنویسم ولی اکنون می خواهم به خاطر وقت پرارزشی که شما در واشنگتن به من دادید تشکر کنم.

به پیوست اسناد مربوط به شکنجه ها و روشهای پلیسی و نامه هایی از خانواده های زندانی شده و چند اعلامیه درباره ایران فرستاده می شود. متأسفانه بعضی از آنها هنوز به زبان اصلی، فرانسه، است، اینها به انگلیسی ترجمه خواهد شد و ترجمه ها بعدا برای شما فرستاده خواهد شد. نظر به فوریتی که ناشی از آمدن شاه با ایالات متحده آمریکا است مناسبتر دانستم همه چیز را همان طوری که هست، برای شما بفرستم.

امیدوارم، شما درک کنید که این سفر فوق العاده اهمیت دارد. زیرا این نخستین تماس با حکومت کنونی کارتر است. من یقین دارم که شاه خواهد کوشید همان روشها و همان استدلالهایی را که او در زمان نخستین سفرش به واشنگتن پس از روی کار آمدن کندی به عنوان رئیس جمهور به کار برده است، تکرار کند. او خواهد کوشید که پرزیدنت کارتر را متقاعد کند که اگر به او در اعمال روشهای سرکوبگرانه آزادی عمل داده شود، او به زودی مخالفان را نابود خواهد کرد و مردم را به دور خود خواهد آورد.

نیاز به گفتن ندارد که این استدلال پایه و اساسی ندارد. او چنین استدلالی را قبلاً نیز به کار برده است و هر بار با شکست روبرو شده است. ولی از آنجایی که او این نوع استدلال را هر بار با اشخاص جدید به کار می برد، موفق می شود از اینکه با جنایات خود از مهلکه رهایی یابد و بدون ترس از مجازات به ارتکاب جنایات جدید دست بزند. من نمی کوشم تمامی سیاست خارجی آمریکا را در ایران و یا سیاست شاه نسبت به مردم خودمان را تجزیه و تحلیل کنم، بلکه آنچه که می خواهم تأکید کنم این واقعیت است که مردم ما، پشتیبانی آمریکاییها از شاه را به عنوان مسبب اصلی سرکوبگری در ایران می بینند. شاه در ایران دچار درد سر واقعی شده است چه از لحاظ اقتصادی و چه سیاسی و چه اجتماعی، من امیدوارم که شما از همه این مطالب آگاه باشید و اینکه هنگامی که درباره شاه قضاوت می کنید، شما درباره او با توجه به همه سوابق سلطنت او و یا در نظر گرفتن همه این واقعیات قضاوت خواهید کرد.

من صمیمانه امیدوارم اسنادی که با این نامه تسلیم می شوند، برای توجه رئیس جمهوری فرستاده خواهند شد و من یقین دارم که شما این کار را به هر طریقی که سودمند می دانید، انجام خواهید داد. من امیدوارم که شما را به زودی در واشنگتن ببینیم و قول می دهم که اسناد بیشتری درباره موضوعات مختلف برای شما بفرستم. در ضمن مراتب ارادت خود را به شما ابزار می دارم.

امضاء صادق قطب زاده P.S (در ضمن) - کمیسیونی از صلیب سرخ به ایران رفته و تحقیقاتی درباره زندانیان سیاسی و شرایط

ص: 502

آنها در زندان به عمل آورده است. گزارشهای مربوطه سری خواهد بود ولی بایستی فوق العاده سودمند باشد. امیدوارم که شما این گزارش را از طریق مجراهای لازم به دست آورید.

صادق قطب زاده - 4

سری از : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.تاریخ : 21 ژانویه 1979 - 1/11/57 به : سفارت آمریکا تهران دارای حق تقدم 9768 شماره سند : 7110 موضوع : صادق قطب زاده 1- یک استاد آمریکایی که قطب زاده را سالها می شناخته به ما می گوید که ظرف دو سال گذشته موقعیت قطب زاده در میان اطرافیان خمینی ظاهرا تغییر یافته است. سابقا قطب زاده شخصیت مسلط بود که یزدی به او احترام نشان می داد. معذلک دو سال گذشته این دو نفر از لحاظ درجه و موقعیت با یکدیگر مساوی شده اند.

2- این استاد فلسفه سیاسی قطب زاده را صاحب گرایش چپ از مرکز و شدیدا ضد کمونیست، توصیف کرده است.

قطب زاده از زمانی که در ایالات متحده آمریکا دانشجو بود دارای نظریات توطئه گرانه و انقلابی بوده است، هر چند ظرف دو سال گذشته او انضباط بیشتری پیدا کرده و کمتر متمایل به بروز دادن افکار خارج از کنترل است.

3- قطب زاده مناسبات خوبی با بومدین و عرفات داشته است، او از قرار معلوم نسبت به عراقیها نفرت دارد و اسد را تحسین می کند. او با موسی صدر روابط نزدیک داشته و در امور شیعه لبنان دست داشته است. مناسبات او با قذافی درجات شدید و ضعیف داشته است.

4- قطب زاده ظاهرا مورد احترام گروه خمینی (بهشتی و بازرگان) در تهران است.

5 - سرانجام وزارت امور خارجه دیدار احتمالی قطب زاده از ایالات متحده آمریکا را چند بار پیامهای تلفنی از نصیر افشار دریافت کرده است. ما از سر و کار داشتن با اشخاص از طریق میانجی خودداری می کنیم.

ونس

صادق قطب زاده - 5

ص: 503

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ سند : 23 ژانویه 79 به : وزیر امور خارجه دارای حق تقدم گزارشگر : پترسون طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 1131 موضوع : صادق قطب زاده 1- (تمام متن محرمانه است).

2- اطلاعات حاصل از پسر عموی قطب زاده (ممکن است پسرخاله یا پسرعمه باشد) در اینجا معمولاً تأیید کننده اطلاعاتی است که در تلگرام مرجع گنجانده شده است. پسر عموی قطب زاده علاقه بند (FNU) است که خواهرش منشی بخش کنسولگری ایران در واشنگتن است. علاقه بند دارای یک کارخانه متوسط در تبریز و سابقا معاون مدیر عامل بانک صنعتی و معدنی ایران بوده است.

3- علاقه بند می گوید قطب زاده از میان سه برادر، جوانترینشان می باشد و همیشه به عنوان مذهبی ترین عضو خانواده شناخت شده است. علاقه بند همچنین قطب زاده را به عنوان دانشجوی رادیکال هنگامی که در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بوده است، توصیف کرده است. در این دانشگاه او دوست نزدیک فاطمی (FNU)فرزند یکی از وزرای مصدق بوده است. علاقه بند می گوید قطب زاده لاس زدنهای مختصری با مارکسیستها داشته، ولی به زودی به اسلام رادیکال تغییر گرایش پیدا کرده است. علاقه بند مدعی است که قطب زاده در حال حاضر دارای گذرنامه سوریه ای است.سولیوان

صادق قطب زاده - 6

از: آژانس ارتباطات بین المللی، واشنگتنمحرمانه به: سفارت آمریکا تهران، بلاواسطهتاریخ: 7 آوریل 79 - 18/1/58 شماره سند : 7877 1- روز جمعه 6 آوریل، هرب ارب و من با آقای اف - تروپریچ وُم باوُر، وکیل واشنگتنی که دارای آشنایی دیرین با صادق قطب زاده مدیر رادیو تلویزیون ملی ایران بوده گفتگو داشتیم. آقای وم باور نماینده قطب زاده در سال1961 بوده است، هنگامی که او به خاطر تظاهرات ضدشاه و اعتصاب نشسته در سفارت ایران در واشنگتن، دستگیر شده بود. این حادثه هنگامی اتفاق افتاد که قطب زاده در مدرسه خدمات خارجه دانشگاه جرج تاون دانشجو بود. این دستگیری منجر به اخراج قطب زاده از ایالات متحده آمریکا و محاکمه غیابی او در ایران و محکوم به مرگ شدن او شد. قطب زاده و وم باور با یکدیگر مکاتبه داشته به تناوب در جریان همه این سالها همدیگر را می دیدند.

2- وم باور در دادن اطلاعات و نظریه عالی درباره قطب زاده هرچه در چنته داشت ابراز می کرد. او معتقد است که قطب زاده مردی بسیار باهوش و دارای وقار اخلاقی و وجدان، است او گفت قطب زاده یک مردی در نظریات میانه رو است که حاضر است قضاوتهای معقول و فکر شده ای براساس واقعیات و منطق بنماید. وم باور گفت: علیرغم موضع دیرینه ضد شاهی که او داشته است قطب زاده را دوست آمریکا می داند.

ص: 504

3- موضوع وضع دکتر امینی با وم باور در میان گذاشته شد تا نظر او درباره خط مشی احتمالی از طریق قطب زاده نسبت به امینی دانسته شود. او توصیه کرد که یک توضیح به دقت تنظیم شده اوضاع ممکن است در به دست آوردن مساعدت قطب زاده برای میانجیگری به نفع امینی سودمند واقع شود. وم باور معتقد بود که قطب زاده بیشتر از واقعیات مربوط به اوضاع متقاعد خواهد شد تا از روی عواطف و احساسات.

4- به وم باور توضیح داده شد که مفاد گفتگوهای ما با او به پست گزارش داده خواهد شد و وم باور موافقت کرد که این امر از لحاظ او اشکالی ندارد.رینهارت

گزارش دولت ایران در مورد اسداللّه مبشری

ص: 505

اسداللّه مبشری سری غیرقابل رؤیت برای بیگانگانتاریخ گزارش: 13 فوریه 1962 (دی و بهمن) 1340 کشور : ایران تاریخ اطلاعات : 1 اکتبر 1961 - مهرماه 1340 محل و تاریخ جمع آوری: ایران، تهران (11 ژانویه - 1962) شماره گزارش: 5785 - NIT تعداد صفحات : 3 مرجع : 5680، 5362 - NIT موضوع : گزارش دولت ایران در مورد اسداللّه مبشری منبع : مسؤول اطلاعاتی ایران (C) با دسترسی به گزارشات مربوط به امور امنیتی داخلی (نمره) ارزیابی محتوا: 3 در ذیل ترجمه ویرایش یافته گزارشی در مورد اسداللّه مبشری، رئیس بخش بازرسی وزارت دادگستری، که در سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در اکتبر 1961 تهیه شده است، آورده می شود.

اسداللّه مبشری 50 ساله و متأهل است. پنج فرزند دارد و در خانه خود واقع در ابتدای سمت راست کوچه شاپور علیرضا، در خیابان پهلوی سکونت دارد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران انجام داده و در 1935 از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شده، در همین سال نیز به استخدام وزارت عدلیه درآمد. او کارمندی خود را در اداره عدلیه یزد آغاز کرد و متعاقبا ابتدا به اصفهان و بعد به شیراز منتقل شد.

پس از آن به دلایل مذکور در زیر به تهران انتقال یافت و از آن وقت در تهران بوده است.

مبشری به هنگام جنگ جهانی دوم یعنی در زمانی که حزب (کمونیست) توده در اوج قدرتش در سرتاسر کشور به ویژه در مراکز کار، بود در اصفهان خدمت می کرد. مبشری کارگران کارخانجات اصفهان را تحریک می کرد و توصیه می نمود که آنها باید کارفرمایان را از کارخانجات بیرون کنند، شورای منتخبی برای اداره کارخانجات داشته باشند، دستمزدها و سایر هزینه ها را از درآمد فروش پرداخت نمایند و اگر چیزی باقی بماند، آن را به کارفرمایان بدهند.(1) تحریکات او منجر به اعتصابات گسترده در اصفهان گردید، مقامات دولتی، که مبشری را یک عامل تحریک و مسؤول اعتصابات کارگران می دیدند. او را به شیراز منتقل کردند. در آنجا نیز وی فعال بود و تلاش می کرد که رؤسای قبایل را تحریک کند. فعالیت او توجه کنسول بریتانیا را در شیراز جلب کرد و وی (کنسول) کوششهای پنهانی مبشری را به سفارت بریتانیا در تهران گزارش داد و سفارت از اداره خارجه خواست که مبشری را به تهران احضار کنند و هیچ پست و مأموریتی در جنوب به او ندهند. در نتیجه، مبشری به تهران منتقل شد و وظایف جدید خود را در اینجا به عنوان معاون بازرسی دادگاه کیفری به دست آورد و در این موقعیت به علی اکبر موسوی زاده (متوفی)، که بعدا وزیر دادگستری شد در بررسی پرونده های مربوط به کارمندان راه آهن، و ارسال دادخواستی علیه حسین نفیسی مدیر کل سابق اداره راه آهن، به دادگاه کیفری، کمک نمود. مبشری نسبت به حسین نفیسی ارفاق کرد و در نتیجه توانست

ص: 506

مزایای متعددی برای توده ایها و یک شعبه از اتحادیه شورای مرکزی در راه آهن کسب نماید. (2) مبشری در سالهای 1947، 1948 از اروپا دیدن کرد و به هنگام این ملاقات بود که دکترای حقوق را در پاریس به دست آورد. پس از بازگشت به ایران، به وی پست مهمی داده نشد تا اینکه عبدالعلی لطفی (متوفی) وزیر دادگستری شد. متعاقب 21 ژوئیه 1952، وی بنا به دستور لطفی مدیر اداری وزارت دادگستری شد. در همان حال وی همچنین قاضی دادگاه عالی بود.

وقتی ژنرال فضل اللّه زاهدی نخست وزیر شد و وزارت دادگستری دریافت که مبشری عضو حزب توده است، شغلش را از دست داد و دیگر تا 1955 پست حساسی نداشت، در آن سال علی امینی وزیر دادگستری شد و نورالدین الموتی چند کلمه در تمجید مبشری نوشت و در نتیجه مبشری رئیس بخش فنی وزارت دادگستری گردید.(3) در اواخر وزارت محمدعلی هدایتی در دادگستری، مبشری هم معاون بازرسی دیوان عالی شد. سرانجام وی به وسیله الموتی وزیر فعلی دادگستری، مدیر کل بازرسی گردید.

مبشری همچنین به عنوان مشاور الموتی عمل می کند و در کلیه کمیته های سری و حساس وزارت دادگستری شرکت می نماید. مبشری یکی از اعضای هیئت سری در وزارت دادگستری است که توسط الموتی تشکیل گردیده.(4) دوستان مبشری شامل الموتی، ولی اللّه شهاب - فردوس، حسن صدر، (ناشر قیام ایران) فریدون توللی، احمد هروی، شاهرودی و محمود بقراطی هستند و (5) مبشری در 1945 یک شبکه اطلاعاتی برای حزب توده به وجود آورد تا بتواند اطلاعاتی در مورد فعالیت سیاسی مقامات سفارت بریتانیا در تهران به دست آورد. وقتی انگلیسیها از این شبکه اطلاع یافتند، آنها به محمود بامداد (متوفی) که یکی از عُمال آنها بود و مقامی در وزارت دادگستری محسوب می شد، مأموریت دادند که به نزد مبشری برود و در صورت امکان راجع به عضویت در شبکه اطلاعاتی مذکور صحبت کند تا بتواند سفارت بریتانیا را در جریان فعالیت شبکه قرار دهد. اتفاقا محمود بامداد توانست به عنوان یک عضو کارآموز به شبکه ملحق شود. در این زمان، شبکه اطلاعات مبشری مغازه ای مقابل دروازه سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی گرفته بود تا بتواند بر افرادی که داخل سفارت می شوند نظارت کند. آن مغازه به وسیله یکی از اعضای شبکه اداره می شد. از این جهت یک شب وقتی که محمود بامداد برای دادن گزارش و اسناد به مقامات سفارت بریتانیا داخل سفارت می شد، عضو شبکه متصدی مغازه، که به خوبی اعضای شبکه را می شناخت، وی را در حال ورود به سفارت بریتانیا دید و فورا به شبکه گزارش داد. روز بعد محمود بامداد از شبکه اخراج شد و شبکه تاکتیکهای خود را تغییر داد. در مورد وضع فعلی شبکه اطلاعی در دست نیست.

مبشری نقش مهمی در جمع آوری قضاتی که تقاضای افزایش حقوق داشتند ایفا می کرد و آنها را برای چند ساعتی، مقارن زمانی که معلمین اعتصاب خود را در آخرین روزهای صدارت جعفر شریف امامی ترتیب داده بودند، به اعتصاب کشانید.

اظهار نظر ناحیه ای 1- هم سرلشگر حسن پاکروان، رئیس ساواک و هم سرتیپ حسن علوی کیا، معاون ساواک، گفته اند که شکی نیست از اینکه مبشری یک کمونیست بوده است. علوی کیا همچنین اظهار کرد که مبشری تا اندازه ای فعالیت مثبت علیه حزب توده در اصفهان چندین سال پیش انجام داده بود - علوی وثوق، معاون نخست وزیر علی امینی، گفته بود که مبشری عملاً نمونه مجسم امام علی: یک انسان خالص مذهبی بی شائبه، اما به طور تعصب آمیزی مخالف فساد، می باشد.

ص: 507

2- این امر احتمالاً مرتبط است با قضیه ای که طی آن به نفیسی توسط افراد مافوقش دستور داده شد که پنجاه و یک نفر از کارمندان سابق راه آهن در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان تهدیدات امنیتی در توقیف بودند، مجددا استخدام نماید. این گروه بنابه مدارک موثقی مظنون بودند به اینکه عملیات خرابه کارانه علیه راه آهن انجام می دادند. آنها را فقط بر این مبنا آزاد کردند که دوباره حق استخدام در امور مشابه ارتباطی نداشته باشند.

3- علی امینی از ماه مه تا ماه دسامبر 1955 یعنی درست قبل از اینکه به سفارت در واشنگتن منصوب شود، وزیر دادگستری بود.

4- 5362 - NIT، توضیح داد که این کمیته در رابطه با تصویب انتصابات، انتقالات، و ترقیعات و تغییرات دیگر وزارتخانه (دادگستری) تشکیل شده و جلسات سری داشت.

5 - بنابه گزارشات قبلی، صدر، که یک حقوقدان است عضو سابق حزب توده بود اما وقتی فهمید که این حزب تحت قیمومیت اتحاد شوروی عمل می کند، آن را ترک گفت. در 1951 گفته شد که او وابسته به جبهه ملی و در 1954 وابسته به نهضت مقاومت ملی است. 5680 NIT- و 5362 گزارشات دولت ایران است که مربوط به چپگرایان داخل دولت بوده و این اشخاص را ذکر کرده است.

6- این گزارش با سفارت (آمریکا) هماهنگ شده است.

علی اکبر معین فر - 1نقطه نظرهای معین فر وزیر برنامه و بودجه

ص: 508

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 29 مارس 1979 - 9 فروردین 1358 به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی طبقه بندی : محرمانهشماره سند : 3375 موضوع : (محرمانه) نقطه نظرهای معین فر وزیر برنامه و بودجه 1- (تمام متن محرمانه است).

2- سفارت نقطه نظرهای زیر را از متن مصاحبه ای که علی اکبر معین فر وزیر دولت در سازمان برنامه و بودجه در تاریخ 21 یا 22 مارس با روزنامه نگار خارجی (تایم مالی - حفاظت شود) انجام داده بود، استخراج کرده است. ظاهرا تمام متن مصاحبه منتشر نشده است. نقطه نظرهای معین فر از سطح بالایی از تخصص و وضوح برخوردار نیست که شاید در رابطه با وضع کنونی دولت ایران قابل درک باشد. نقطه نظرهای سفارت نیز به دنبال بعضی از بیانات ایشان در ذیل آمده است.

3- بودجه: برای سه ماه اول سال نو (یعنی 21 مارس تا 21 ژوئین) بودجه «موقتی» طرح خواهد شد که در این مدت باید تمام مشکلات را مطالعه نموده تصمیم نهایی را پیرامون مخارج اتخاذ نماییم، بنابراین ما امیدواریم که در طول سه ماه آینده بتوانیم بودجه سالانه را تعیین نماییم. در وهله اول بودجه برای بخش مخارج تعیین خواهد شد و نه براساس عوارض دریافت شده که عمدتا از میزان محافظه کاری متخصصین امور نفتی ناشی می شود. هدف این است که در زمینه طرحهای هنگفت پولی خرج نشود و بودجه امسال حتما به زیادی بودجه سال گذشته نخواهد بود (بودجه سال قبل 2935 میلیارد ریال و یا 5/41 میلیارد دلار به نرخ هر دلار 5/70 ریال بوده است.) و احتمالاً 80-75 درصد میزان بودجه سال 1357 را تشکیل خواهد داد. در بودجه نظامی کاهشهایی به عمل خواهد آمد چون باید قبول کنیم که مخارج دیگری در زمینه رفاه مردمی باید متحمل شویم که عبارتند از: راههای روستایی، تهیه مسکن ارزان قیمت و دیگر نیازهای روستاها و کشاورزی.

اظهار نظر: در نقطه نظرهای کلی وی نمی توان نکات شگفت انگیزی مشاهده نمود، لیکن جالب است که ایشان موضوع مخارج رفاهی را درک می کنند که به نوبه خود مقدار زیادی از مخارج نظامی و پروژه های عظیم را کاهش می دهد. حدس وی درباره بودجه 1358 (یعنی 75 تا 80 درصد بودجه سال 1357)، سطح بودجه را برابر با بودجه 1356 یعنی 2200 میلیارد ریال با 2350 میلیارد ریال خواهد نمود.

4- طرحهای اصلی: طرحهایی چون جزیره کیش مناسب حال مردم ما نیست. من مخالف صنعت جهانگردی نیستم ولی قبل از ایجاد هتلهای عظیم نیازهای دیگر را باید مورد توجه قرار داد. ما طرحهای صنعتی دیگری داریم که در دست مطالعه است، طرحهایی که باید درباره ادامه یا توقف آنها تصمیم بگیریم.

امکان زیادی وجود دارد که چنین طرحهایی یا به تأخیر بیفتد و یا تغییرات کلی در آنها ایجاد شود، طرح دومین لوله گاز (یعنی ایگات 2) یکی از طرحهای عظیم ما است که در دست مطالعه می باشد.

اظهار نظر: منبع ما گفت که به شدت سعی می کرده است سئوالات دقیقتری از معین فر در زمینه طرح گاز 2 بنماید، ولی به این نتیجه رسیده است که معین فر و کارمندانش جوابهای کافی ندارند، و دیگر اینکه این سازمان هنوز قادر به انجام یک چنین طرحی نیست.

ص: 509

5 - عوارض: روزنامه نگار درباره 14 میلیارد دلار عوارض نفتی در سال 1358 سؤال کرد. معین فر گفت که در این زمینه چیزی برای گفتن ندارد. وی گفت که حداکثر تولید نفتی 6 میلیون بشکه در روز خواهد بود که البته امکان کاهش تولید وجود دارد ولی بیشتر صرف مخارج خواهد گردید. عوارض گمرکی به سبب جلوگیری از ورود کالای تجملی و غیرضروری کاهش خواهد یافت. در بودجه، عوارض مربوط به وام به کشورهای خارجی یا از کشورهای خارجی، وارد نخواهد شد. ما اصولاً نیازی به وامهای خارجی نداریم ملت ما تا آنجا پیشرفته است که اگر متوجه نیاز مادی دولت شود حتما جواهرات، انگشترها و دستبندهایش را در اختیار آن قرار خواهد داد. دولت و مردم یکی هستند.

اظهار نظر: گذشته از حماقت معین فر، به نظر نمی رسد که وی تکالیف خود را در قبال بعضی از کشورهای خارجی، گرچه زیاد مهم نیستند. توانسته باشد انجام دهد ولی از نظر سیاسی و در بعضی از موارد از نظر اقتصادی (چون طرح سنگ آهن هنر) عدم انجام تعهدات نمی تواند خالی از اشکال باشد.

6- نتایج لغو پروژه ها: روزنامه نگار پیرامون نتایج لغو قراردادها از معین فر سئوالاتی نمود. معین فر گفت که لغو پروژه ها به معنی بیکاری نخواهد بود بلکه نوع پروژه طوری تغییر داده خواهد شد تا همان بیکاران در جای دیگر به کار مشغول شوند. همچنین از یاد نبرید که ما تعداد زیادی کارمند خارجی در اینجا داشته ایم. وی گفت من قبول دارم در چند ماه اول، بیکاری رایج خواهد شد ولی به تدریج فرصتهای شغلی در اختیار بیکاران گذاشته خواهد شد. من به تکنولوژی جدید اعتقاد دارم ولی اگر این تکنولوژی بخواهد موجب بیکاری شود، نباید آن را به کار گرفت. در این باره از راهسازی نام برد و گفت که اگر میزان کارگر غیر فنی چنین بالا باشد باید ماشین آلات را با وجود اینکه خریداری شده اند کنار گذاشت و کارگرها را به کار گرفت.

7- نیمه کاره ماندن پروژه های عمومی: وی گفت مشکلات مربوط به نیمه کار ماندن این طرحها نه تنها مربوط به قراردادهای خارجی بلکه قراردادهای داخلی نیز هست ما قبل از نوروز شروع به پرداخت کرده ایم که خود به این معنی است که ما بیش از حد پول به بازار تزریق کرده ایم. ما دائما در حال پرداخت هستیم - که البته در حال حاضر ارقامی در این رابطه برای ارائه ندارم. ما به تدریج قرضهای دولت را خواهیم پرداخت و به نظر نمی رسد که مشکلات (مالی) چندانی داشته باشیم چون صادرات نفتی ادامه خواهد داشت و امکانات زیادی (از نظر عوارض) برای پرداختهای خود خواهیم داشت.

8 - فساد: البته نه به تحریک مصاحبه کننده، معین فر به فساد «درصد پهلوی» اشاره کرد و گفت در رابطه با مطالعه طرحها باید قبول کرد که طرحهای نادرست از طرف دولت انقلابی متوقف خواهد شد.

9- اظهار نظر: براساس نقطه نظرهای روزنامه نگار و دیگر رابطین سفارت از قبیل مقامات سازمان برنامه و بودجه، به نظر می رسد که معین فر و یارانش راه درازی در پیش دارند که به درک مفهوم انقلابی و واقعیت طرح و بودجه و اقتصاد و دولت دست یابند. معین فر اکثر معاونین خود را اخراج کرده است و بنابه گزارشهای رسیده نقطه نظرهای دیگر اعضا را نادیده می گیرد و بیشتر ترجیح می دهد که خود را در میان مشاورین سطح پایین و یا اشخاص نوپای سازمان برنامه و بودجه محصور سازد. وزیر پیشین سازمان برنامه و بودجه مهران، به مقام سفارت گفت که معین فر فردی است در «جناح چپ جبهه ملی» و تا حدی دارای شایستگی است ولی از نظر آکادمیک هم سطح اردلان و موسوی نمی باشد. درباره وی اطلاعات دیگری نداریم به جز اینکه وی قبلاً مدیر کل سازمان برنامه و بودجه بوده است. سولیوان

علی اکبر معین فر - 2 وزیر نفت احتمالاً کتک خورده و بستری شده است

ص: 510

محرمانه از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 23 اکتبر 1979، اول آبان 1358 به: وزیر امور خارجه واشنگتن شماره سند: 1203 تهران موضوع: وزیر نفت احتمالاً کتک خورده و بستری شده است.

1- (طبقه بندی نشده) روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز به تاریخ 23 اکتبر گزارشی را نقل کرده است مبنی بر اینکه علی اکبر معین فر وزیر نفت پس از یک حمله قلبی در 20 اکتبر در بیمارستان بستری شده است. براساس این روایت وضع معین فر هنگامی که او به بیمارستان رسید، بحرانی بود. او اکنون در حال بهبودی است و انتظار می رود تا سه روز دیگر از بیمارستان مرخص شود.

2- (محرمانه) - روایت روزنامه برخلاف گزارشهایی است مبنی بر اینکه معین فر در واقع به دست کارگران خشمناک نفت در خوزستان کتک خورده است، طبق گزارش شهود عینی که از یک روزنامه نگار مستقر در خوزستان به سفارت رسیده، معین فر را در آبادان کارگران خشمگین از کاهش حقوق اخیر و خودداری از پرداخت پاداش از اتومبیل بیرون کشیده بودند و قبل از اینکه امکان نجات او فراهم آید او را شدیدا مضروب کردند.

3- (محرمانه) گزارشهای دیگری نیز رسیده مبنی بر اینکه مأموریت کوتاه مدت معین فر به عنوان وزیر نفت بسیار طوفانی بوده است. طبق یک گزارش کارمندان را با تهدید به حضور در میتینگها و اجتماعات به پشتیبانی از وزیر جدید و ضدیت با نزیه مدیر سابق شرکت ملی نفت ایران می بردند. لینگن

علی اکبر معین فر - 3 وزیر نفت ایران، علی اکبر معین فر

از : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی.تاریخ : 30 اکتبر 1979 - 8 آبان 1358 به : سفارت آمریکا در کاراکاس، اولویت 8234 طبقه بندی : محرمانه وزارت خارجه 283768 شماره سند : 3768 موضوع : وزیر نفت ایران، علی اکبر معین فر 1- (محرمانه) علی اکبر معین فر به عنوان ریاست وزارت جدیدالتأسیس نفت (سپتامبر 1979)، ریاست شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی گاز ایران، شرکت ملی پتروشیمی ایران و بخش نفتی وزارت اقتصاد و امور دارایی را عهده دار است.او یکی از اعضای کابینه است که مشهور به امانت است ولی از نظر مردم شناخته شده نیست. معین فر تجربه قبلی در امور نفتی ندارد و ظاهرا معلوماتش به مهندسی راه و ساختمان و زلزله شناسی محدود می گردد. علاوه بر اینها وی از فنون سرپرستی نیز اطلاع چندانی ندارد. با این وصف از روابط سیاسی بسیار خوبی برخوردار است. او یکی از پیروان مهدی بازرگان در زمان استادیش در رشته مهندسی دانشگاه تهران در سالهای 1950 بوده است. همکاران وی - معین فر - را که یک مهندس است بیشتر از جانشین خود حسن نزیه می پسندند. وزیر اعلام کرده است که صنایع تمام آنها را که به دولت سابق وابسته بوده اند متوقف خواهد نمود. در نتیجه برکناری مدیران مجرب و کارمندان با

ص: 511

سابقه تولید و اخلاقیات کاری صدمه خواهد دید.

2- (محرمانه ) همان طور که در تلگراف ب گزارش شده بود کارگران نفتی در آبادان، ایران، معین فر را به خاطر کاهش دستمزد و عدم پرداخت عیدی از اتومبیل خود بیرون کشیده اند. قبل از اینکه بتواند نجات پیدا کند به شدت کتک خورد. البته گزارش روزنامه تایم تهران مبنی بر اینکه معین فر به خاطر بیماری قلبی در تهران در سال 20 اکتبر بستری شده است با این موضوع مغایرت شدید دارد. ظاهرا معین فر نخواهد توانست با وزیر انرژی ونزوئلا، اومبرتو کالدرون برتی ملاقات نماید. (تلگراف الف) 3- (محرمانه) معین فر که فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در رشته مهندسی راه ساختمان است از یک دانشگاه ژاپنی نیز فوق لیسانس در رشته زلزله شناسی اخذ نموده است. بعضی از جزئیات شخصیتی وی هنوز به ما نرسیده است. وی مدیر بخش فنی سازمان برنامه در سال 1968 بوده و ریاست بخش تحقیق و استاندارد این سازمان را از سال 1975 تا انقلاب عهده دار بوده است. وی از فوریه 1979 به عنوان وزیر برنامه و بودجه خدمت نمود تا اینکه در فوریه و مارس 1979 در سمت وزارت صنایع و معادن منصوب شد.

4- (طبقه بندی نشده) معین فر پنجاه سال دارد و به زبانهای انگلیسی و ژاپنی صحبت می کند.

5 - (محرمانه) از نظر فنی نزیه هنوز هم رئیس شرکت ملی نفت ایران است، هنوز کسی به جای او تعیین نشده است. با وجود معین فر تقریبا حیثیت وی بر باد رفته است و در تجدید سازمانی اخیر نتوانسته قدرتی به دست آورد. بعضی از دشمنان نزیه در نظر دارند که وی را به خاطر جنایاتی که در شرکت ملی نفت ایران مرتکب شده به محاکمه بکشند و او ممکن است در حال حاضر در اختفا به سر برد. در حال حاضر وی مورد علاقه نیست و کالدرون برتی نیز مایل است علاقه خود را نسبت به تماس با نزیه آشکار نسازد.

ونس

دکتر ابراهیم یزدی - 1 گفت و گو با دکتر ابراهیم یزدی مشاور خمینی

ص: 512

وزارت امور خارجهتاریخ : 13 دسامبر 1978 0 - 22/9/1357 واشنگتنسری - حساس یادداشت برای پرونده ها از : هنری پرشت امور خاور نزدیک - ایران موضوع : گفت و گو با دکتر ابراهیم یزدی مشاور خمینی در 12 دسامبر 1978 در رستوران دومینیک.

من با رابرت هیرشمن از WETA و دکتر یزدی مدت کوتاهی با ماروین زونیس، به دعوت هیرشمن، شام صرف کردیم. یزدی که یک شهروند آمریکایی است عازم هوستون برای اقامت یکروزه بود؛ او در هوستون مشغول پژوهش در زمینه سرطان است. او خمینی را از اوائل 1960 می شناخته است. یزدی یک ایده آلیست خویشتندار و فوق العاده آرام است در ضمن اینکه بسیار مصر می باشد. من معتقدم که او باهوش بوده و نسبت به خود شرافتمند است. پاراگرافهای زیر خلاصه کننده نکات اصلی است که در گفتگوهای ما مورد بحث قرار گرفته اند.

اظهاریه رئیس جمهور در تاریخ 12 دسامبر: یزدی از اظهارات رئیس جمهور اظهار تأسف کرد زیرا این اظهارات نشان دهنده پشتیبانی کامل از شاه و تحقیر مخالفین به ویژه خمینی بود. او یقین نداشت که آیا خمینی به انتقادات تلویحی و غیرحقیقی رئیس جمهوری واکنش نشان خواهد داد یا خیر.

خمینی درباره خشونت: یزدی گفت که به دنبال قتل «عام» هشتم سپتامبر (17 شهریور) ایرانیان از خمینی خواسته بودند که اجازه دهد علیه شاه دست به اسلحه برند. خمینی خودداری کرده بود ولی به آنها اجازه داده بود که به پیش بینی لزوم مبارزه مسلحانه در یک مرحله بعدی اسلحه به دست آورند. او (یزدی - مترجم) خاطرنشان ساخت که اگر ارتش دست به سرکوبی خشونت آمیز بزند، خمینی ناگزیر خواهد بود از مردم بخواهد که مسلح شوند.

من از او درباره «سیل خون» که به خمینی نسبت داده شده است پرسیدم، یزدی گفت که او به یونایتدپرس گله کرده بود که خمینی چنین ندایی برای خشونت نداده است. من پرسیدم که آیا خمینی احساس مسئولیتی برای خشونت و ویرانی علیه بانکها و سینماها و هتلها و غیره نمی کند؟ یزدی گفت که خمینی چنین عملیاتی را خواستار نشده است و بعضی از آنها کار ساواک بوده است. او اذعان داشت که کنترل شدید پیروانشان در ایران ممکن نیست و اینکه خمینی باید بعضی از مسئولیتها را به خاطر ویرانیهای انجام شده بپذیرد. من درباره مسئولیت قتل کارمندان نظامی آمریکا پرسیدم. یزدی بار دیگر تکذیب کرده گفت اینها کار خمینی نیست ولی به نوبه خود پرسید که آیا آمریکاییهایی که ارتش ایران را آموزش می دهند و مجهز می کنند مسئول مرگ ایرانیان بیگناه نیستند؟ موضع یزدی درباره خشونت این است که حکومت ایران مسئول قتل اشخاص بیگناه در ایران بوده است و قیام خمینی یک قیام غیرمسلحانه ای است که از خشونت حکومت صدمه می بیند.

تظاهرات دهم یازدهم دسامبر: من از یزدی پرسیدم که آیا گروه خمینی تظاهرات مسالمت آمیز را یک شکست تلقی می کند؟ بعضیها معتقد بودند که خمینی خواستار خشونت در روز عاشورا بوده و اینکه او

ص: 513

تعهد کرده که در آن روز شاه را سرنگون کند. یزدی تکذیب کرد که خمینی چنین اظهاراتی کرده باشد. او گفت طرفداران آنها در ایران این تظاهرات را ترتیب داده بودند تا به جهانیان نشان دهند آنها قادرند انضباط مطلق نشان دهد و نظریات خود را به طور مسالمت آمیز بیان کنند. او معتقد بود که این مردم موفقیت عظیمی داشته اند.

یزدی گفت مخالفین دو راه بیشتر نداشتند: یا به سوی کاخ راهپیمایی کنند، یا اینکه به سوی یک مقصد بی طرف که طریقه اخیر را انتخاب کردند. حکومت یک چنین حق انتخابی را نداشت، اگر حکومت می کوشید مانع تظاهرات شود کشتار آغاز می شد و ارتش قادر نمی بود بهم پیوسته باقی بماند.

من درباره سازمان خمینی در ایران پرسیدم یزدی نخواست در این باره صحبت کند ولی به طور گذرا به «کمیته مرکزی و هیئتهای نمایندگی و وسائل مخابرات» اشاره کرد.

جمهوری اسلامی: من پرسیدم اگر پیروان خمینی به قدرت برسند سرنوشت چهره های مسئولینی مانند دکتر یگانه که تنها نقص او این است که در حکومت شاه خدمت کرده است چه خواهد بود؟ یزدی گفت اگر چنین اشخاصی از نقطه نظرهای دیگر پاک بوده و حاضر به کار کردن برای حکومت جدید باشند مسئله ای در میان نخواهد بود. شخصی مانند گنجی که برای یزدی آشنا بود در فهرست اشخاصی که میلیونها از ایران خارج کرده اند قرار داده شده است. یزدی تلویحا گفت که همین عمل کار گنجی را ساخته است. من پرسیدم هیئت تجدید نظر اسلامی چگونه کار خواهد کرد؟ او گفت اقتصاددانان ایران ناگزیر خواهند بود سیستم جدیدی (مثلاً کارمزد) به جای نرخ بهره تهیه کنند او احساس اطمینان کرد که چنین چیزی می تواند باشد و افزود که در معامله با کشورهای خارج ایران بهره خواهد پرداخت و دریافت خواهد کرد. و اما درباره آموزش مختلط یزدی گفت اشکالی در میان نیست و آموزش مختلط امکان پذیر است، او تأکید کرد که مدتی طول خواهد کشید و بستگی به آموزش مجدد مردم برای ساختن یک سیستم سیاسی جدید براساس اصول اسلامی خواهد داشت. این سیستم مانند جامعه قبیله ای در عربستان سعودی نبوده و در واقع در دنیا منحصر به فرد خواهد بود.

هنگامی که شاه برود، خمینی یک کابینه تعیین خواهد کرد که یک حکومت موقت و انتقالی خواهد بود تا زمانی که انتخابات یک حکومت پایدار ایجاد کند. انتخابات مطلقا آزاد خواهد بود این یکی از عناصر برنامه خمینی است. جمهوری اسلامی همچنین از آزادی کامل نطق و مطبوعات و از جمله حق حمله به اسلام برخوردار خواهد بود. شیعیان ترسی نخواهند داشت زیرا آنها می دانند که نیرومند هستند.

و اما روابط خارجی، جمهوری اسلامی با همه کشورها در پی پیوندهای حسنه خواهد بود و معذالک به آفریقای جنوبی و اسرائیل نفت نخواهد فروخت. من پرسیدم آیا ایران ممکن است برای کمک به اعراب در یک جنگ دیگر اعراب و اسرائیل سرباز به کمک اعراب بفرستد، یزدی گفت خیر و اما درباره الحاق ایران به تحریم نفت اعراب؟ یزدی گفت نمی دانم.

یزدی درباره کمونیستها گفت که آنها در ایران اهمیت سیاسی ندارند. او همچنین تهدید به مداخله شوروی را بی اساس دانست. او پذیرفت که عراق عصبانی است برای آنکه اوضاع اجتماعی و سیاسی عراق این کشور را برای همین نوع حوادث که در ایران روی می دهد، آماده کرده است.

ما پرسیدیم که آیا هواخواهان خمینی تماسهایی با حکومتهای بیگانه مثلاً عربستان سعودی یا مصر دارند؟ او گفت ندارند. او حکومت لیبی را چنان ناقابل معرفی کرد که به درد کمک به خمینی نمی خورد.

ص: 514

- - - نظامیان: پس از شاه نیروهای خمینی ژنرالهای ارشد را اگر در ایران باقیمانده باشند تصفیه خواهند کرد. او گفت عده ای از افسران مخفیانه به دیدن خمینی آمدند او از پشتیبانی ارتش اطمینان کامل دارد. وظیفه جمهوری اسلامی عبارت خواهد بود از تربیت ارتش در قبال یک اصالت ملی به جای حفاظت از شاه.

یزدی گفت جمهوری اسلامی شاید همه قراردادهای فروش اسلحه را لغو کند زیرا این قراردادها به منافع ایران خدمتی نمی کند و ایران بدهیهای ناشی از قراردادهایی که فسخ شده اند را خواهد پرداخت. او گفت حکومت جدید خوشوقت خواهد بود که به جای اینها تراکتور از ایالات متحده بخرد.

آینده شاه: من یک سلسله ترتیباتی را تا مرحله اینکه «مدل پادشاه سوئد» توصیف کردم که ممکن است برای حفظ موقعیتی جهت شاه اتخاذ شود. یزدی آشتی ناپذیر بود. شاه باید برود و سیستم او باید لغو شود. ما با یک انقلاب توده ای سروکار داریم. اگر خمینی استدلال کند که شاه می تواند با اختیارات کاهش یافته باقی بماند پیروان او، او را رد خواهند کرد.

آیا برای شخصی مانند سنجابی ممکن خواهد بود که درباره یک حکومت جدید مذاکره کند؟ آیا خمینی آن را خواهد پذیرفت؟ «خیر» آیا لازم نخواهد بود برای حفظ انضباط نظامی و جلوگیری از جنگ داخلی شاه حفظ شود؟ یزدی اطمینان داشت که به محض اینکه شاه برود مشکلات ایران حل شده و نظامیان راه دیگری جز بستن پیمان با جمهوری اسلامی نخواهند داشت.

نقش ایالات متحده: یزدی گفت ایالات متحده جنبه حساس دارد. اگر ایالات متحده پشتیبانی خود را از شاه پس بگیرد شاه بلافاصله سقوط خواهد کرد. اگر این پشتیبانی ادامه بیابد ایالات متحده به همان سرنوشتی که شاه در ایران دچار شده است دچار خواهد شد، آیا اگر خواستار جهاد علیه رژیم شاه باشد، آیت اللّه ندای خشونت علیه آمریکاییها خواهد داد؟ یزدی گفت یک چنین امکانی وجود دارد به ویژه اگر ایالات متحده اظهار نظرهایی مانند اظهارات رئیس جمهوری در تاریخ 12 دسامبر بکند. او البته کنترل همه ایرانیان را که به هر صورت دچار خشم می شوند نخواهد داشت.

و اما درباره تهدید خمینی به لغو قراردادهای نفت با ایالات متحده یزدی گفت این مسئله بستگی به آن خواهد داشت که ایالات متحده آمریکا بین زمان حال و روزی که شاه سقوط کند، چگونه رفتار خواهد کرد.

هنگام جدا شدن از یکدیگر ما توافق حاصل کردیم که هیچ کدام از ما قبول نخواهد داشت که هرگونه تماس رسمی بین خمینی و حکومت ایالات متحده صورت گرفته است.

اظهارنظر همه اینها بسیار ساده به نظر می رسد. ساده که هست، ولی در عین حال بسیار عمیقا احساس می شود.

من این تأثیر را به دست آورده ام که سازمان خمینی در سروکار داشتن با روابط عمومی و تماس با بیگانگان بسیار آماتوری رفتار می کند. ولی آنچه که روشن است این است که آنها می دانند چگونه در ایران عمل کنند، به طوری که اطرافیان شاه آن را فراموش کرده اند.

ص: 515

رونوشت برای:

- آقای کریستوفر - آقای نیوسام امور خاور نزدیک - ساندرز سیا - آقای آمس NSC - کاپیتان سیک سولیوان سفیر

دکتر ابراهیم یزدی - 2 عکس العمل اردوی خمینی به دیدار بختیار از پاریس

از : سفارت آمریکا در پاریستاریخ : 28 ژانویه 79 - 8/11/1357 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن. دی. سی شماره سند : 00111 موضوع : عکس العمل اردوی خمینی به دیدار بختیار از پاریس 1- تمام متن طبقه بندی نشده.

2- مطالب زیر از آسوشیتدپرس است:

الف: دکتر یزدی شنبه شب گفت که آیت اللّه خمینی با بختیار وقتی که وی به پاریس بیاید موافقت خواهد کرد. یزدی گفت که خمینی قبلاً درباره قصد بختیار اطلاع داشت.

ب: منابع اطرافیان خمینی گفتند بختیار ممکن است روز یکشنبه در خانه خمینی در حوزه پاریس با او ملاقات کند. یزدی غرق در شادی بود و گفت او خوشوقت است، برای اینکه اقدام بختیار نشان می دهد که او خط مشی خود را تغییر خواهد داد.

ج: یزدی گفت: بختیار گفته است که او می خواهد نظر خمینی را بداند و اگر چنین باشد خمینی می خواهد که او نظر او را بشنود.

د: بختیار در مصاحبه ای با رادیو فرانسه شنبه شب گفت که دیدار او از پاریس حداکثر سه روز به طول خواهد انجامید. بختیار گفت که پیشنهاد او برای ملاقات با خمینی یک کوشش برای نشان دادن حسن نیت اوست که او با کمال خوشوقتی چنین کوششی به عمل می آورد. بختیار نمی داند که آیا خمینی با او به تهران باز خواهد گشت یا خیر. بختیار در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا فرودگاه برای پرواز او به پاریس باز خواهد بود یا خیر پاسخ داد که این یک سؤال در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و «آنچه لازم است انجام خواهد گرفت».

ه : منابع ایرانی گفتند ژنرال فریدون جم وزیر دفاع حکومت بختیار که دو روز بعد از انتصاب استعفا داد جمعه شب با خمینی ملاقات کرده است.

و: آسوشیتدپرس اظهار نظر کرد که تصمیم بختیار درباره آمدن به پاریس ظاهرا دستیاران خمینی را دچار تفرقه کرده است و تأیید نهایی انجام این ملاقات را تا روز یکشنبه به تعویق انداخته است. یزدی بدون داشتن صلاحیت گفت، خمینی با بختیار ملاقات خواهد کرد و قبلاً می دانست که بختیار دارد می آید.

ولی صادق قطب زاده بعدا به خبرنگاران گفت خمینی در صورتی بختیار را خواهد پذیرفت که بختیار برای

ص: 516

دادن استعفا به عنوان نخست وزیر نزد او بیاید. قطب زاده گفت که هرگونه انگیزه دیگری قبل از اینکه خمینی درباره ملاقات تصمیم بگیرد به دقت مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. هنگامی که از یزدی درباره این تناقض در گفتارها پرسیده شد، یزدی گفت: هر دو دستیار عقاید خودشان را درباره تحولات ابراز می دارند و اینکه طبیعی است که دو نفر ممکن است به دو نتیجه مختلف برسند. یزدی گفت خمینی روز یکشنبه تصمیم خود را علنی خواهد کرد.

چپمن

دکتر ابراهیم یزدی - 3

از : دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهرانتاریخ : 18 مارس 1979 - 27/12/1357 به : سازمان اطلاعات دفاعی در واشنگتن طبقه بندی : محرمانه خلاصه: این گزارشات مربوط به اطلاعات جهت دوره مارس 1979 است. اطلاعات مربوط به امور اقتصادی، افغانها، وزیر دادگستری - فعالیت سیاسی، یزدی، راهپیمایی و امنیت سفارت است.

الف: امور اقتصادی: در اولین نطق مهم آیت اللّه خمینی در مورد امور اقتصادی، ضمن منعکس شدن نگرانیهای فزاینده نخست وزیر بازرگان، درباره امور اقتصادی ایران اخطار شده است که آنها باید فورا شروع به کار کنند تا «اقتصاد ورشکسته» را نجات دهند. رهبران چه مذهبی و چه غیرمذهبی، جوانان و پاسداران پرشوق و حرارت انقلاب را مخاطب قرار داده و خواستار همکاری آنها با حکومت در تحقق یک اوضاع سالم مالی در ایران شده اند. گزارش مطبوعات حاکی است که مملکت سه روز پس از پیروزی انقلابی روز 11 فوریه (22 بهمن) در موضع ورشکستگی قرار داشت.

اظهارنظرهای تنظیم کننده (محرمانه): واقعیت اقتصادی به صورت یک نگرانی عمده برای حکومت در آمده است. بازرگان ظاهرا خمینی را متقاعد کرده است که اگر وضع اقتصادی بهبود نیابد، حکومت دوامی نخواهد داشت. مسئله عبارت است از اینکه چگونه می توان خمینی را که مدتها فاقد اختیار یا آزادی بوده است، متقاعد کرد نبرد سپری شده است و آنها باید به کار خود باز گردند و اینکه چگونه می توان آنها را متقاعد کرد که باید انضباط داشته و برای یک «رئیس» کار کنند. چگونه می توان کارخانجات را اداره کرد. در صورتی که کارگران اوضاع سیاسی را مورد بحث قرار می دهند و درباره نوع کاری که آنها انجام خواهند داد رأی می دهند. برای بهبود مجدد وضع اقتصادی، ایرانیان باید انضباط و اراده برای کار پیدا کنند.

ب: افغانها: حدود 20 نفر جوان افغانی به طرف سفارت افغانستان در تهران راهپیمایی کرده و به تعقیب و آزار مسلمانان از سوی رهبران مارکسیستی در کابل اعتراض کردند. گزارش مطبوعات حاکی است که حادثه دیگری در اقامتگاه سفیر افغانستان در شمال تهران صورت گرفت و جوانان به منزل او حمله کرده و پرچم افغانستان را پایین کشیدند. همچنین دو رهبر شیعه ایرانی یعنی آیت اللّه صادق حسینی روحانی و آیت اللّه شریعتمداری رژیم کابل را محکوم کرده و از آنها خواستند تا از «اقدامات شیطانی» خود دست بردارند.

اظهارنظرهای تنظیم کننده (محرمانه): هاله قدرت در اطراف آیت اللّه های ایران ممکن است در سایر کشورهای اسلامی نیز بدرخشد.

ص: 517

ج: وزارت دادگستری: سخنگوی وزیر دادگستری انحلال دیوان عالی کشور و دادگاههای انتظامی و تجدید نظر قضات را اعلام داشت. تجدید سازمان سیستم دادگاهها در آینده نزدیک صورت خواهد گرفت.

د: فعالیتهای سیاسی:

1) جبهه ملی دمکراتیک خواستار شده است که همه گروهها و افراد معتقد به دموکراسی و ضد امپریالیست، به صفوف آن بپیوندند. این کوششی قبل از رفراندم است که برای تحکیم فعالیتهای آنهایی که مخالف جمهوری اسلامی و رفراندمی هستند که پاسخ آن بله یا خیر است، انجام می گیرد.

2) حزب کمونیست ایران خود را یک سازمان مارکسیستی، لنینیستی، مائوئیستی معرفی کرده است.

آنها اعلام داشته اند که هیچ گونه تماسی با کمونیستهای چینی نداشته و همچنین مخالف سوسیال امپریالیسم شوروی هستند. این حزب همچنین اعلام کرده است که تنها اختلاف آنها با اسلام این است که اسلام سرمایه داری را می پذیرد در حالی که این حزب سرمایه داری را مردود می داند.

3) حزب جدیدی که در شهرستانها در شرف تشکیل است، حزب جمهوری اسلامی است و به طوری که گزارش شده این حزب تاکنون ده هزار عضو به دست آورده است.

اظهارنظرهای تنظیم کننده (محرمانه): انتخابات آزاد پدیده جدیدی در ایران است و در حالی که رفراندوم نزدیک می شود، احزاب سیاسی جدید شباهت به گلهای بهاره پیدا می کنند.

ه: یزدی معاون نخست وزیر در امور انقلاب: دکتر ابراهیم یزدی ممکن است اولین قربانی مقاله جیمز بیل در هفته نامه تایم باشد. در ایران کنونی متهم شدن به داشتن تمایلات طرفداری از آمریکا مایه ننگی است که بسیاری از سیاستمداران نمی توانند از آن جان سالم به در برند. آقای یزدی به اظهار نظرهای آقای بیل پاسخ داده است. ولی در عین حال سایه ای بر مورد اعتماد بودن او افکنده شده است. یک مأمور سفارت با یک ایرانی که گویا گروهی از ایرانیان را که قصد کشتن یزدی را داشته اند. بازداشته است، صحبت کرده است.

اظهارنظرهای تنظیم کننده (محرمانه): بدون شک بسیاری از ایرانیان باهوش و فعالین سیاسی در ایالات متحده آموزش دیده اند. ما تصور می کنیم که احتمالاً به علت این آموزش، مناسبات مساعدی بین ایالات متحده و ایران در پیش است. معذالک هر بار که مقاله ای این مردان و زمینه های آنها را در معرض دید اشخاص ساده تر قرار می دهد، کاری به جز زیان رسانیدن به روابط حسنه در آینده انجام نمی دهند.

و: راهپیمائیها: مأمورین سفارت گزارش می دهند که در جریان نوروز، در بیست و یکم و بیست و سوم مارس، راهپیمائیهای عظیمی در تهران صورت خواهد گرفت.

ز: امنیت سفارت: در شب هفدهم تا هجدهم مارس در محوطه سفارت و نزدیک آن، در ساعت بیست و سه و سی دقیقه صدای تیراندازی شنیده شد. در ساعتهای بیست و سه و سی دقیقه، یک و سی دقیقه و ساعت سه صدای تیراندازی شنیده شد. خسارت یا تلفاتی گزارش نشده است.

2) زمانی در شانزدهم و هفدهم بخش دانشجویان در کنسولگری آمریکا، مورد حمله قرار گرفته که خساراتی جزیی به داخل ساختمان وارد شد.

اظهارنظر تنظیم کننده: تیراندازیهای شبانه در محوطه سفارت یا اطراف آن یک امر عادی شده است.

تنها دلخوشی ما این است که در این تیراندازیها هیچ کس مورد اصابت گلوله قرار نگرفته است. یک نوع

ص: 518

احساس عمومی ضدآمریکایی ظاهرا در حال افزایش است. تماس با ایرانیان نشان می دهد که بسیاری که در گذشته می توانستند به خوبی انگلیسی صحبت کنند، اکنون دیگر جز به فارسی نمی توان با آنها وارد مراوده شد. علاوه بر این با امضاء پیمان صلح مصر و اسرائیل، وضع عمومی جامعه آمریکاییان رو به وخامت گرائیده است. اگر چه سفارت آمریکا نتوانسته است طریقه رضایت بخشی برای انتقال کالاهای آمریکایی از ایران بیابد، یک هواپیمای ایرفرانس که به وسیله AAIRAرزرو شده است، تشک، تشک لوازم شخصی را بارگیری می کند. پایان

دکتر ابراهیم یزدی - 4 اطلاعاتی از شرح حال ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر

طبقه بندی : محرمانهتاریخ : 26 مارس 1979 - 6/1/1358 موضوع : اطلاعاتی از شرح حال ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر 1- تمامی متن محرمانه است.

2- اطلاعات بیوگرافیک زیر درباره ابراهیم یزدی ناشی از یک مکالمه یزدی بیش از یک ماه قبل است. ولی قبلاً گزارش نشده زیرا سفارت روزی که این سند باید تنظیم می شد مورد تهاجم قرار گرفته بود.

بعضی از جزئیات از خاطره ها محو شده ولی رئوس کلی آن شامل اطلاعاتی است که به عقیده ما در پرونده ابراهیم یزدی در واشنگتن وجود ندارد.

3- براساس فرمی که یزدی اخیرا هنگام آمدن به ایران پرکرده است. او در سال 1931 به دنیا آمده و این با شرحی که خود از زندگی اش در مکالمه با رایزن سیاسی داده تطبیق می کند و با روایتهای منتشر شده درباره سن او تضاد دارد در این روایات ابتدا او 39 ساله بود و از آن به بعد او در سنین 40 و اندی ساله معرفی شده بود. یزدی علیرغم قیافه ظاهرا جوان در زیر یک ریش پر 47 یا 48 به نظر می آید. او سه برادر دارد.

4- یزدی 3 برادر دارد که یکی یا دو تای آنها مسن تر از خودش هستند هر 4 برادر ظاهرا برای داروساز شدن در ایران تحصیل کرده اند و یکی دو سال نیز بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تحصیل کرده اند. بزرگترین برادر یک پزشک است (که از قرار معلوم باید چشم پزشک باشد) و در تهران کلینیک دارد. یک برادر دیگر او در اینجا زندگی می کند و برادر سوم ظاهرا در بالتیمور و شهروند آمریکایی است.

5 - یزدی مدعی است که در دوران دانشجویی در تهران در کمک به تشکیل یک نهضت اسلامی با اشخاص سرشناس چون آیت اللّه طالقانی و مهدی بازرگان نخست وزیر بسیار فعال بوده است. این در سالهای 1940 و اوائل 1950 بود و بنابه گفته یزدی هدف آن در درجه اول با جاذبه مارکسیسم در میان جوانان ایران و به ویژه دانشمندان بوده است. وی مدعی است که از لحاظ کوشش با اشخاص فیلسوف نظیر علی شریعتی که اندکی جوانتر از او بود خویشاوندی داشته است.

6- یزدی می گوید در اوائل دهه 1950 وی به آمریکا رفت و مطالعات بعد از دوران دکترا را در آنجا گذراند و در نیوجرسی و جاهای دیگر به تدریس پرداخت و سرانجام از تگزاس سر درآورد. رشته او علمی و به ویژه پژوهش پزشکی بوده است یزدی گفت که او پس از تظاهرات ضدشاه در ایران در سالهای 1962 و 1963 متعاقب تبعید آیت اللّه خمینی به ترکیه و سپس به نجف در عراق شغل تدریس در دانشگاه آمریکایی بیروت را به دست آورد تا به صحنه نزدیکتر باشد.

ص: 519

7- حکومت لبنان در سالهای 1966 و یا 1967 علیه ایرانیان دست به کار شد تاریخ دقیق مسئله از خاطره ها محو شده است و یزدی ناگزیر همراه با ایرانیان متعدد دیگری لبنان را ترک کرد آن طوری که خود یزدی می گوید پس از دیدار از خمینی و تعیین شدن وی به عنوان نماینده شخصی خمینی در ایالات متحده آمریکا به آمریکا بازگشت. در ایالات متحده یزدی به نفع خمینی فعالیت می کرد.

8- هنگامی که خمینی سال گذشته از عراق بیرون رانده شد یزدی به پاریس، لندن و بن رفت ولی مخالفین رژیم به او گفتند که برای دیدار خمینی به نجف نرود زیرا دستگیر خواهد شد. معذالک پس از اندکی تردید وی به بغداد پرواز کرد و همان شبی که خمینی برای عزیمت از نجف چمدانهای خود را می بست وارد نجف شد.

9- گاردها اجازه ندادند که او خمینی را ببیند ولی یزدی به بهانه اینکه می خواهد در مسجد نماز بخواند از در دیگر وارد شد و به خمینی رسید و همراه خمینی و فرزندش و دو نفر از پیروانش به مرز کویت رفت.

در آنجا به این گروه اجازه داده نشد وارد کویت شوند و پس از چند ساعتی دستوراتی از بغداد رسید مبنی بر اینکه به خمینی و گروه او اجازه داده شود به بغداد آمده عازم پاریس شوند، ولی به یزدی این اجازه داده نشد و برای مدت شب در پاسگاه مرزی زندانی بود. روز بعد طبق دستوری از بغداد او آزاد شد، تا به دنبال خمینی حرکت کند. او با خمینی به پاریس رفت و در آنجا به عنوان یک عضو صمیمی از اطرافیان خمینی باقی ماند.

10- مطالب فوق به صورت داوطلبانه از سوی یزدی بدون هیچ گونه سیخونک زدن ادا شد و ممکن است برای خوشایند گوشهای ما گفته شده باشد، معذالک با آنچه که ما درباره او از سایر منابع اسلامی شنیدیم مبنی بر اینکه او مارکسیست یا کمونیست نیست، هر چند مانند بسیاری از ایرانیان نسل خود در معرض نفوذ مارکسیسم و کمونیست در سالهای دانشجویی قرار گرفته و ناگزیر بود علیه آن موضع بگیرد، تطبیق می کند. همکاریهای اولیه او با آیت اللّه طالقانی و بازرگان مبین موقعیت او در نهضت است. به ویژه اینکه به نظر می رسد که او به منظور نزدیک شدن با خمینی، هنگامی که او در تبعید بود. او ظاهرا قبل از اینکه از طرف خمینی به عنوان نماینده شخص او در آمریکا تعیین شده باشد مدتی را با خمینی گذرانده است. این امر یزدی را در همان دوران اولیه در نقش پلی در میان رهبران درجه یک نهضت اسلامی قرار می دهد، نقشی که ظاهرا هنوز هم ایفا می کند.

سولیوان

دکتر ابراهیم یزدی - 5 ابراهیم یزدی به عنوان وزیر امور خارجه

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 25 آوریل 1979 - 5/2/1358 به : وزیر امور خارجه واشنگتن طبقه بندی : محرمانه موضوع : ابراهیم یزدی به عنوان وزیر امور خارجه 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: انتصاب یزدی به عنوان وزیر امور خارجه سؤال های بیشتری را از آنچه پاسخ می دهد برمی انگیزد. نشانه های مختلفی در نقش یزدی در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین. بنی اسدی به

ص: 520

احتمال جانشین یزدی خواهد شد. یزدی نظریات خود را از روی هوش و ذکاوت بیان خواهد داشت ولی این نظریات ضد غرب خواهند بود. (پایان خلاصه).

3- اعلام بازرگان در روز 24 آوریل درباره اینکه یزدی وزیر امور خارجه خواهد شد سؤال جالبی را برمی انگیزد: آیا او ارتقاء درجه یافته یا اینکه به پلکانی بالاتر پرتاب شده است؟ مطالب بیوگرافیک در تلگرام مرجع داده شده است، در زیر ما با بعضی از قسمتهای غیرقابل تعقل در مورد معادله یزدی سروکار داریم.

4- حدسیات زیادی زده می شود مبنی بر اینکه به بالا پرتاب شده، برای آنکه او یا در کارهای بازرگان دخالت می کرده یا سودمندی خود را به عنوان میانجی بین حکومت موقت ایران و ساخت کمیته ای از دست داده است. شواهدی درباره حدس اخیر از طرف آنهایی که دیده اند یزدی با گروه کمیته در فرودگاه هنگام ورود جلود نخست وزیر لیبی در تاریخ 22 آوریل فریاد می زده، در دست است. شهود عینی می گویند یزدی می خواست جلود را در هواپیما نگه دارد تا زمانی که لیبیائیها توضیح دهند که امام موسی صدر را در کجا پنهان کرده اند. (در حالی که) کمیته می خواست نخست وزیر لیبی پیاده شده و او را به قم ببرند. فرزند خمینی وارد صحنه شد و یزدی را متقاعد ساخت تا تسلیم نظر کمیته شود. دو منبع موثق می گویند روزهای یزدی به عنوان معاون نخست وزیر از آن به بعد شمرده شده است.

5 - نظر دیگر (همیشه نظری در ایران وجود دارد) حاکی از آن است که نقش یزدی به عنوان کسی که سازمان آزادیبخش فلسطین را به ایران آورد، برای بازرگان مشکلاتی ایجاد می کند، و ارتقاء او به درجه وزارت امور خارجه بهترین راهی تلقی می شود که به یزدی صلاحیت کافی داده شود تا کارهای مربوط به سازمان آزادیبخش فلسطین را اداره کند و در عین حال او را از دفتر نخست وزیری دور سازد. حسن خبرنگار جراید غیرایرانی نزدیک به رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، با این نظر مخالف است و می گوید که سازمان آزادی بخش فلسطین دشواریها و مشکلاتی با یزدی داشت است. (او همچنین اطلاعات گزارش داده شده قبلی را مبنی بر اینکه سازمان آزادی بخش فلسطین سرگرم آموزش دادن به مجاهدین و فدائیان یا تقریبا هرکس دیگر که می خواهد کاربرد سلاح ها را یاد بگیرد می باشد، تأیید کرد).

یک منبع نزدیک به یزدی که در روزهای اولیه (انقلاب) به ترتیب دادن ورود سازمان آزادیبخش فلسطین به ایران کمک کرده است می گوید که سازمان آزادیبخش فلسطین هنگامی که یزدی می خواست این سازمان تنها به آموزش سپاه پاسداران انقلاب بپردازد، از یزدی دلخور شده است. در مورد همه این گزارشها ذره ای از حقیقت وجود دارد، ولی روشن به نظر می رسد که نقش یزدی در ارتباط با سازمان آزادیبخش فلسطین اعم از اینکه خوب باشد یا بد، با انتصاب او به عنوان وزیر امور خارج ارتباط دارد.

6- یک منبع دیگر ایرانی خاطرنشان ساخته است که ناراحتی از مسئله افشاء گذرنامه آمریکایی یزدی (که وی در مصاحبه با مطبوعات فارسی زبان در تاریخ 24 آوریل آن را اذعان داشت) و اتهامات مربوط به اینکه او مأمور سیا است بدین معنا بود که وی باید از دفتر نخست وزیر خارج شود. اظهار علنی بازرگان درباره اینکه پست معاونت نخست وزیر در امور انقلاب به کس دیگری داده خواهد شد، به این موضوع حقیقت می بخشد. انتصاب حسین بنی اسدی (داماد بازرگان، نفوذ خانواده و دوره در ایران انقلابی همچنان باقی مانده است) به سمت معاون نخست وزیر برای «همکاری بین حکومت و مردم»، یک تعویض مستقیم برای یزدی نیست، بلکه بیشتر ناظران معتقدند، او بالمآل مسئولیتهای انقلابی یزدی را به عهده خواهد

ص: 521

گرفت، زیرا او معاون وزیر برای برنامه های انقلابی یعنی یداللّه سحابی و همچنین خویشاوند بازرگان بوده است.

7- امکان دیگر که در مورد هریک از این دو نفر مذکور در فوق غیرمنطقی نمی رسد این است که یزدی با توجه به داشتن بهترین رابطه ها با مجتمع کمیته ها به عنوان بهترین شخص برای رو به راه کردن سیاست خارجی ایران و تبدیل آن به یک تمامیت وابسته به یکدیگر تلقی شده است. به هر صورت یزدی به طور وسیعی با امور خارجی سروکار داشته است و انتصاب او به سمت وزیر امور خارجه اکنون به او اعتبارنامه ای برای ساخت نهادی (کشور) نیز می دهد.

8 - خصوصیات شخصی یزدی: یک خبرنگار آمریکایی که (گامهای) یزدی را از زمان اقامت او در پاریس تعقیب کرده است می گوید یزدی تردستی کاملی در گرداندن رسانه های ارتباط جمعی دارد (و این نظریه ای است که بیشتر ماها که با او سروکار داشته ایم در آن سهیم هستیم) که در عین حال یک مسلمان واقعا با تقوا و مؤمن است. این خبرنگار یزدی را در عین حال به عنوان مردی که همیشه نقاب بر چهره دارد توصیف کرده است. ظرف ده ماه او فقط چند باری که شخصیت درونی خود را نشان داده یک بار در پاریس بوده است. ضمن بحث درباره نقش خمینی هنگامی که جنبه مذهبی آن برجستگی داده می شد و دیگر در زمانی که سفارت آمریکا مورد تاراج قرار گرفت و در آن زمان او عکاسان را درباره این حادثه مورد مواخذه شدید قرار داد و دستور داد که دوربینهای آنها شکسته و فیلمها در معرض نور قرار بگیرد.

9- تماسهای سفارت با یزدی: دست یافتن به یزدی مشکل است ولی در تماسهای شخصی یا تلفنی یا حضوری او بسیار نرم و دوستانه است. او خبرهای غیرقابل هضم را با تظاهر خفیفی به پوزش خواهی آشکار می کند و درک کاملی از آن دارد، که چگونه در دستگاه ارزش گذاری شنوندگان خود دستکاری کند تا آن عکس العملی را که او می خواهد به دست آید ایجاد کند. او شم سیاسی خوبی دارد، ولی بیش از اندازه معتقد است که ایالات متحده علت العلل دردسرهای ایران برای 26 سال گذشته بوده است. او تندرو یا تو ذوق زننده نیست، ولی نسبت به نظریات خود متعهد است. به عنوان وزیر امور خارجه او ممکن است انعکاسی ایرانی از گرایشها و افکار ضدآمریکا و ضدغربی طبق سنت کرکریشنامنون با عده ای از وزیران امور خارجه کشورهای آمریکایی سالهای دهه 60 و دهه 70 که یانکیها را مردود می دانستند، باشد. وی وفادار به سبک ایرانی و احتمالاً در اقدامات عملی خود به نحو مستدلی اهل تظاهر بوده و در اجتماع خصوصی بیشتر منطقی خواهد بود. او به احتمال بیش از سایر همکاران انقلابی خود شخصی خواهد بود.

که ما می توانیم با او برای به دست آوردن چشم انداز بهتری از نتایج (به محض اینکه او درباره موضعی توافق کرد)، با او صحبت کنیم مگر اینکه سمت او، او را بیش از حد مغرور کرده باشد.

ناس

دکتر ابراهیم یزدی - 6 مصاحبه در ایران تایمز - دکتر ابراهیم یزدی

ص: 522

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 10 می 1979 - 20/2/1358 به : وزیر امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی : استفاده محدود اداری موضوع : مصاحبه در ایران تایمز - دکتر ابراهیم یزدی.

1- آیندگان روز نهم می گزارش مصاحبه روزنامه ایران تایمز (یک روزنامه آمریکایی) را با پسر دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه منتشر کرد. در این مصاحبه وضع دکتر یزدی در مورد اینکه وی شهروند آمریکایی است مورد بحث قرار گرفت و گویا آن را از یک مأمور سابق سفارت آمریکا در تهران نقل قول کرده است.

2- ترجمه قسمتهای مربوطه که به وسیله سفارت به عمل آمده است به ترتیب زیر است:

«در شرایط حاضر اگر حکومت ایالات متحده اقدامی علیه یزدی به عمل آورد احتمال دارد که یزدی شهروندی، ایالات متحده را از دست بدهد. او افزود احمقانه خواهد بود اگر حکومت ایالات متحده شهروندی یزدی را باطل کند. او افزود اگر آیت اللّه خمینی یزدی را زندانی کند او از پشتیبانی کنسولگری آمریکا در ایران برخوردار خواهد بود. اگر او هرگونه شکایتی از متصدیان زندان بکند سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران یادداشتی به حکومت ایران تسلیم کرده و او را به ایالات متحده آمریکا باز خواهد گرداند. مأمور افزود: «این امکانات در واقع احمقانه است».

3- چون دکتر یزدی به کرات موضوع شهروندی آمریکایی خود را تکذیب کرده است این داستان ناراحت کننده خواهد بود و ما انتظار داریم در این مورد سؤال شود. خواهشمند است متن کامل این مصاحبه را و هرگونه اطلاعات دیگر قابل دسترسی را فراهم کنید. ناس

دکتر ابراهیم یزدی - 7 راهنمای مطبوعاتی

از : وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی. سی.تاریخ : 23 ژوئن 1979 - 2/4/1358 به : سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : محرمانه موضوع : راهنمای مطبوعاتی 1- تمام متن محرمانه است.

2- راهنمای احتمالی زیر به تصویب رسیده است.

سؤال: آیا ابراهیم یزدی تابع آمریکا است؟ جواب: ما نمی توانیم این امر را که او تابع آمریکا است تأیید کنیم.

سؤال: آیا او هرگز از پاسپورت آمریکایی استفاده کرده است و حالا نیز استفاده می کند؟ جواب: پرونده های مخصوص پاسپورت در وزارت امور خارجه محرمانه است و به وسیله لایحه رازداری حفاظت می گردد. بنابراین ما هیچ گونه اطلاعاتی را در مورد این پرونده ها نمی توانیم تأیید و یا تکذیب کنیم.

سؤال: اگر دکتر ابراهیم یزدی تابع آمریکا است. آیا می تواند تبعیت و پاسپورت آمریکایی خود را حفظ کند

ص: 523

در حالی که از نظر قانون ایران تبعه ایران شناخته شود.؟ جواب: گرچه دولت آمریکا از جهت سیاسی اجازه داشتن دو نوع تابعیت را نمی دهد، ولی در حقیقت اگر موارد شخصی پیش آید و در نتیجه مغایرت قوانین سایر کشورها که از کنترل آمریکا خارج است، وجود این امر قابل پذیرش است. بنابراین بعضی از اتباع آمریکایی ممکن است در نتیجه آن قوانین مغایر دارای تابعیت دیگری نیز باشند.

سؤال: اگر یزدی تبعه آمریکاست، آیا وی عملی را مرتکب شده است که بتواند تبعیت وی از آمریکا را لغو نماید؟ اگر چنین است آیا وزارت امور خارجه در صدد لغو تابعیت او نیست؟ جواب: همانطور که قبلاً اشاره کردم، اگر در این زمینه، اطلاعاتی داشته باشیم به خاطر وجود لایحه رازداری نمی توانیم آن را فاش سازیم.

ونس

دکتر ابراهیم یزدی - 8

سری گمان می رود که دکتر یزدی - موضوع نامه مورخه 20 سپتامبر شما، به چارلز ناس - احتمالاً دکتر ابراهیم یزدی دندانپزشک باشد که مأمورین سفارت با او در گذشته تماس داشته اند. دکتر ابراهیم یزدی یکی از بنیانگزاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه است که در سال 1946 تأسیس شد. این یک سازمان ضدکمونیستی اسلامی مرکب از بنیانگزاران اسلامی است.

این سازمان به رهبری محمد نخشب و غلامعلی بازرگان است. در سال 1960 دکتر ابراهیم یزدی کارمند کمپانی تولید دارو بود. اطلاعات دیگری در دست نیست.

از سیا (CIA) 2 اکتبر 78 - 10/7/1357

دکتر ابراهیم یزدی - 9 یزدی در نیویورک

طبقه بندی : سری از : وزیر امور خارجه واشنگتن. دی. سی.تاریخ : 8 اکتبر 1979 - 16/7/1358 به : سفارت آمریکا در تهران موضوع : یزدی در نیویورک 1- (تمامی متن سری است).

2- به طور ساده، وزیر امور خارجه ایران مصمم است که تأثیر نیرومندی از فرد انقلابی مسلمان به عنوان مردی از نسل جدید ایجاد کند. به نظر می آید که وی مانند دانشجویان تظاهر کننده ایرانی که او اخیرا صفوف آنها را رهبری می کرد، بیشتر خواستار توجه به آرمانش و ماهیت عدالتخواهانه آرمانش بود تا اینکه دوستانی برای خودش جلب کند. به نظر می رسید که هرگونه مصالح و منافعی که حکومت جدید ممکن است در سازمان ملل متحد یا ایالات متحده داشته باشد، نسبت به تمایل یزدی برای ارضاء روانی و پیشبرد یا حمایت از آینده سیاسی خود در ایران در درجه دوم اهمیت قرار گرفته باشد.

3- به هر حال این امر به منزله بازگشت پیروزمندانه شخصی بود که در تبعید مورد استهزا قرار گرفته بود و بدین ترتیب وی به عنوان یک رزمنده خیابانی که به هیئت مدیره دستگاه درس می آموزد، درباره 25 سال اشتباه در مناسبات خارجی آمریکا، او به مجمع عمومی ملل متحد گفت از اینکه پس از «فریاد زدن

ص: 524

صدای تظلم مردم خود... از پیاده روها» و نفوذ آنها از «دیوارها به داخل به طوری که شما صدای مرا به روشنی می شنوید» خرسند است. همچنین او با استفاده از نخستین ملاقات خود با دبیر، با ابراز اندوه خود از حمایت 25 ساله آمریکا از شاه و هفت ماه شک و تردیدی که او درباره دوستی ما داشت، نفس راحتی کشید.

4- یزدی در این دیدار درباره خویش اطمینان بی باکانه ای داشت، ولی در عین حال دستخوش ناآرامی بود. بدین ترتیب مثلاً او ظاهر خود را به شکل مائو آراسته بود و نطق خود را با اندیشه هایی نظیر بیگانگی که به عقیده ما منصور فرهنگ برای او تهیه کرده است، زینت داده بود. اشاره های او فاقد بلاتکلیفی یا حساسیت لازم برای درک شنوندگان او نیست، جهت گرایی او شدیدا ایدئولوژیکی و ایده آلیستی است، ولی کمتر چیزی در اندیشه او وجود دارد که عمیق باشد یا ظرافت داشته باشد یا اصیل باشد. او به نظر نمی رسد که قریحه یک سیاستمدار را برای تحت تأثیر قرار دادن شنوندگان خود داشته باشد و همچنین چندان نشانی از یک انعطاف پذیری سیاستمدارانه در برخوردهای خود ندارد.

5 - معذالک سیاست، دل مشغولی مداوم اوست. هر کلمه او در یک جلسه به وسیله یک یا چند نفر یادداشت می شود. در واقع یادداشت کنندگان ممکن است شنوندگان او در این گونه فرصتها باشند. او اصرار داشت که نوار ویدئو مصاحبه اش را قبل از اینکه استودیو را ترک کند، در دست داشته باشد. او به طور خصوصی به یک مأمور وزارت امور خارجه گفت که او احساس می کند در معرض تهدید قرار گرفته، برای اینکه هنگامی که جراید تهران مراجعه کاردار ما را درباره اعدامها گزارش دادند، او در ایالات متحده بود. او گفت یقینا عده ای به وزارت امور خارجه مراجعه کرده اند، در حالی که او به کارمندان تابع خود دستور داده بود که هرگز با اهل مطبوعات صحبت نکنند، او در همان گفتگوی خصوصی روشن ساخت که بسیار امیدوار است که از طرف آمریکا سفیر جدیدی که نسبت به انقلاب نظر مساعدی داشته باشد، تعیین شود. ما گمان می کنیم که یزدی از آن هراس دارد که ایالات متحده ممکن است درصدد سرنگونی رژیم اسلامی باشد و او خود قصد دارد، شخصا روابط آمریکا و ایران را طوری سامان دهد که از انقلاب حمایت کند.

6- یزدی ممکن است خود را در برابر فراکسیونهای سیاسی در تهران آسیب پذیر بداند. او به یک ایرانی که (با ما) تماس دارد گفت، مناقشات داخلی بسیار شدید است و لازم است تصفیه ها ادامه پیدا کند تا زمانی که «ما با مردان خودمان در امنیت به سر بریم»، او به شخص دیگری که با ما تماس دارد گفت که به خمینی گفته است که باید از امور خارجی برکنار باشد و انتصاب یک سفیر برای بحرین را به عنوان یک پیروزی که او بر دستگاه مذهبی به دست آورد، توصیف کرد. بدین ترتیب اگر یزدی نفوذ آینده سیاسی در ایران داشته باشد، او ناگزیر باید از خود در مقابل این اتهام که او عامل شماره یک آمریکا است دفاع کند. او پوچ بودن این ادعا را در هفته جاری با موفقیت نشان داد. چیزی که برای توسعه مناسبات ما قابل تأسف است این است که او بیشتر آن چیزی را می گوید، که به آن اعتقاد دارد، تا به این ترتیب خود را نزد شنوندگان ایرانی عزیز گرداند. ونس

دکتر ابراهیم یزدی - 10 یزدی درباره لبنان و فلسطینیها

ص: 525

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 23 اکتبر 1979 - 1/8/1358 به : وزیر امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی : محرمانه شماره : 1270 موضوع : یزدی درباره لبنان و فلسطینیها 1- تمامی متن محرمانه است.

2- در جریان دیدار کاردار و مأمور وزارت امور خارجه از یزدی وزیر امور خارجه ایران ما به طور مختصر به کوششهای آمریکا برای تثبیت اوضاع در لبنان اشاره کردیم. یزدی گفت شرایط در شمال لبنان برای شیعیان که در نظر دارند به نیروهای فلسطینی علیه اسرائیلیها و مسیحیان بپیوندند غیرقابل تحمل می شود و ایالات متحده باید برای متوقف کردن حملات اسرائیل اعمال فشار کند.

3- ما پاسخ دادیم که ایالات متحده می کوشد اسرائیل را مهار کند، ولی حملات تروریستی فلسطینیها باید پایان داده شود تا اسرائیل موضع خود را تغییر دهد. چنین به نظر می رسد برای ما انقلاب ایران که تمامی مردم را در نمایش مسالمت آمیز اراده سیاسی بسیج کرده است، نمونه بهتری برای فلسطینیها باشد.

یزدی گفت ایرانیها در این جهت در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین کار می کنند. ایرانیان می خواهند سازمان آزادیبخش فلسطین کاربرد بیشتر همبستگی اسلامی را در ندای خود تزریق کند و اگر سازمان آزادیبخش فلسطین برداشت غیرمذهبی داشته باشد، پیروزی تأمین نمی شود. اگر سازمان آزادیبخش فلسطین یک دولت فلسطینی براساس خطوط غیرمذهبی ایجاد کند، مارکسیستها و فلسطینیهای رادیکال به سرعت برای تحویل گرفتن امور خود را آماده خواهند کرد. یزدی ظاهرا چنین فکر می کرد که ایرانیان اثری بر فلسطینیها باقی گذاشته اند. او همچنین این نکته را روشن ساخت که ایران به آرمان فلسطین پابند است. او گفت ما به آنها کمک کرده ایم و در آینده نیز کمک خواهیم کرد.لینگن

ضیافت چهارم ژوئیه

متفرقه محرمانه.

از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی موضوع : ضیافت چهارم ژوئیه.

1- (تمام متن محرمانه است.) 2- علیرغم بی ثباتی موقعیت ما در اینجا که از انقلاب ایران ناشی می شود، نمایندگی تصمیم گرفت مراسم چهارم ژوئیه را به عادی ترین وجه ممکن برگزار سازد. این برنامه شامل یک ضیافت افتخاری بود که در آن از گروههای دیپلماتیک، نمایندگان مطبوعاتی و تجاری، و بعضی از سران جدید دولت موقت ایران دعوت به عمل آمد.

از گروه دوم تعداد بسیار کمی از قبول دعوت امتناع ورزیدند، بنابراین با خشنودی توام با شگفتی می توان گفت که اکثر آنها در این ضیافت حضور به هم رسانیدند. وزیر امور خارجه یزدی به همراه

ص: 526

نمایندگانی از وزارت امور خارجه وارد گردید.

معاون نخست وزیر، امیر انتظام، نیز مانند وزرای ارشاد ملی (میناچی) و کشاورزی (ایزدی) حضور به هم رسانیدند.

رئیس بانک مرکزی مولوی، ژنرال افتخاری از سازمان صنایع دفاع ملی، سرهنگ ایران نژاد از وزارت دفاع ملی، و وزیر دفاع ژنرال مدنی نیز از مدعوین در این ضیافت بودند. ما قبول این دعوت را به عنوان تلاشی آگاهانه از طرف دولت موقت ایران، در جهت عادی شدن روابط با آمریکا می دانیم. بسیاری از مقامات ایران از مقامات هیئت سیاسی سفارت درباره طرحهایمان برای فرستادن سفیر سئوالاتی نمودند.

لینگن

ملاقات با اردلان وزیر دارایی

محرمانه از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 24 جولای 1979 به : وزارت خارجه واشنگتن موضوع : ملاقات با اردلان وزیر دارایی 1- تمامی متن محرمانه.

2- کاردار به همراهی مأمور سیار وزارت خارجه در 23 جولای با علی اردلان وزیر دارایی ملاقات کرد. اردلان توسط معاون وزیر، دکتر ابراهیم زاده همراهی می شد که کار ترجمه را انجام می داد.

3- کاردار گفتگو را با توضیح در مورد درک و پذیرش انقلاب از طرف ما شروع کرد. ما متمایل هستیم تا با ایران در کار تجدید بنای رابطمان همکاری کنیم و آماده همکاری در محدوده هایی که ایران احساس می کند ما می توانیم نقش سودمندی ایفا نمائیم، می باشیم. کاردار گفت ما منافع و داراییهای مشترکی داریم، از قبیل رابطه بازرگانی، که می تواند به این تجدید بنا کمک نماید.

4- اردلان با ارائه یک بررسی تاریخی از ارتباط طولانی و سودمند بین ایران و ایالات متحده به دیدار کنندگانش پاسخ داد. خاطرات آن آمریکاییهایی که در اولین سالهای پس از پیدایش قانون اساسی در ایران فعالیت کردند، توسط ایرانیان گرامی داشته می شود. اردلان با علاقه از یک آمریکایی به اسم دکتر جردن صحبت کرد که به تأسیس کالج البرز، جایی که خیلی از ایرانیان اولین مزه تعلیمات عالی را چشیدند، کمک نمود. میهن پرستان ایرانی اشخاصی مثل مورگان شوستر و هوارد بیکر وایل را که در تبریز از آرزوهای مردم ایران طرفداری نمود به خاطر می آورند. او موافقت داشت که این روابط گذشته، آینده را تحت تأثیر قرار خواهند داد. اردلان امیدوار بود که گروه جدید نمایندگان آمریکایی احساس مشابهی را نسبت به ایران داشته باشند.

5 - صحبت به موضوع ملی شدن بانکها که موضوعی است پوشیده و حرمت آن محفوظ، کشیده شد. او گفت که این کار هم در قانون دولتی و هم در سنت اسلامی لازم آمده است و چون دولت موقت ایران از طریق یک کمیته مخصوص بین دولتی مشغول بررسی بانکهای مختلف می باشد هنوز هیچ گونه برنامه زمانبندی شده ای برای این غرامت وجود ندارد. ابراهیم زاده اضافه کرد که کمیته اکنون در شرف ادغام کردن 36 بانک کشور در چند بانک بزرگ (شاید 5 یا 6) می باشد.

6- در این موقع کاردار امکان فعال کردن مجدد اطاق بازرگانی ایران - ایالات متحده و یا شورای

ص: 527

تجارت را به عنوان طریقی برای بهبود بخشیدن به ارتباط و گفتگو بین شرکتهای آمریکایی و ایرانی مطرح نمود. اردلان گفت با وجود اینکه مسئولیت موضوعاتی از قبیل اطاق بازرگانی یا شورا برعهده وزیر بازرگانی است، ولی طرفدار اینکار می باشد. وزارتخانه اردلان به حمایت کردن از هرگونه طرحی که توسط وزارت بازرگانی ارائه گردد مایل خواهد بود. با نگرشی دورتر، آیا وزیر هیچ گونه نقشی برای کمیسیون مشترک می بیند؟ کاردار گفت ما برای کمیسیون اصرار نمی ورزیم ولی می خواهیم که نظریات اردلان را بشنویم. وزیر احساس می کرد که این راه بسیار خوبی است ولی وی هیچ گونه نظریاتی در مورد زمانبندی نداشت. این موضوع به مطالعه مناسبات ذینفع دولت موقت ایران نیاز دارد.

7- کاردار از مورد برای نشان دادن چیزی که ما در تلاش اجتناب ورزیدن از آن بوده ایم استفاده کرد.

وزیر اساسا از مشکل اطلاع داشت، ولی در این بحث که وی امید داشت بتوان بجای دادگاه، از طریق گفتگو حل شود، هیچ گونه مداخله واقعی نداشت. اردلان سپس به چیزی پرداخت که احتمالاً پیام اصلی وی در طول ملاقات بود: ایالات متحده بایستی از شکل دادن به تلقیها یا نتیجه گیریهای خود در مورد ایران براساس شایعاتی که توسط ایرانیانی که در طول انقلاب گریخته اند در سطح ایالات متحده و اروپا انتشار پیدا کرده اجتناب ورزد. اردلان گفت این افراد (ضد انقلابیون) در تلاشند تا اعتبار ایران را با انتشار اکاذیب خراب کنند. اردلان تأیید کرد که ما قصد داریم تا پنی آخر بدهکاریمان را بپردازیم.

8 - کاردار با اشاره به نظریات اردلان در مورد «وجهه» (ایران)، از اخراج یوسف ابراهیم خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز ابراز تأسف نمود. کاردار گفت این نوع اقدامها نمی تواند به جو بهبود یافته کمک کند. اگر ایران به اخراج روزنامه نگاران ادامه دهد تصویر انقلاب توازن کمتری پیدا می کند. اردلان از این نظریات یادداشت برداشت، ولی هیچ جواب اساسی ارائه نکرد و فقط گفت این موضوع بایستی با وزارت خارجه در میان گذارده شود.

9- اگرچه ملاقات از لحاظ موضوعات مورد بحث کمی کمبود داشت ولی لحن آن خیلی دوستانه بود.

وزیر ظاهری حرفه ای دارد و تصویر یک فرد قوی را ارائه نمی دهد. ظن ما این است که وی برای راهنمایی متکی به معاون پرانرژی و خوش زبان خود، ابراهیم زاده، می باشد. برای مثال در مورد کار کمیته بانکی و در زمینه تجدید حیات شورای تجارت به نظر می رسید ابراهیم زاده تأکید بیشتری دارد.

10- نظریه: ملاقات با یک تذکر ایرانی پایان گرفت. وقتی که ما آنجا را ترک می کردیم، ابراهیم زاده کارمند وزارتخانه را به کناری کشید. او گفت که وی دوستانی دارد. آنها نیاز به ویزا دارند. آیا می توانیم کاری برای آنها انجام دهیم. پایان نظریه.

لینگن

علی اردلان و سیاستهای اقتصادی

ص: 528

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 13 آوریل 1979 - محرمانه به : وزارت خارجه - واشنگتن موضوع : علی اردلان و سیاستهای اقتصادی 1- (محرمانه) خلاصه: مطالب زیر براساس ملاقاتی که در 8 آوریل با دکتر علی اردلان وزیر امور اقتصادی و دارایی به علاوه دیگر تماسها با وی و اظهارات عمومی اردلان، تهیه شده است. اردلان که یک وکیل -اقتصاددان طرفدار نظریات قدیمی و عضو قدیمی جبهه ملی می باشد، از یک روش میانه در سیاست اقتصادی حمایت می کند. او خواهان روابط خوب اقتصادی با ایالات متحده می باشد و دفتر خود را به عنوان یک نقطه ارتباط معرفی کرد. از سرمایه گذاری ایالات متحده بر یک اساس پایاپای استقبال می شود. او با وعده مالیات کمتر از مستخدمین دولت و زمینها و همچنین موجباتی برای تصفیه بدهی های مالیاتی گذشته بر اصلاح وضع مالیاتها تأکید دارد. احترام به مالکیت خصوصی و صنعتی حفظ خواهد شد، ولی وی در رابطه با طرز برخورد با قراردادهای خارجی که با رژیم گذشته منعقد گردیده اضطراب رأی داشت. به نظر می رسد که وی عدم کاراییها و نقصانها را در صنعت و معضلی که با تمایلات متناقض برای بازگرداندن کشور به فعالیت و در عین حال جهت دادن مجدد به استراتژی و ساخت اقتصادی به وجود آمده تشخیص می دهد. بیش از هر وزارتخانه دیگری او قسمت اعظم تیم، مدیریت سابق را حفظ کرده است و چهار یا پنج معاون وی پستهای خود را حفظ نموده اند. اردلان یک آقای خوش نیت است، ولی تمایل او به اکتفا به بحث و جاری نساختن خط مشی ها در زمانی که ایران در نوسازی و سیاستهای جدید اقتصادی به جهت گیری نیاز دارد مایه تأسف است. پایان خلاصه.

2- قائم مقام کنسول اقتصادی در 8 آوریل با اردلان ملاقات کرد. بیشتر یک ساعت ملاقات به روابط بازرگانی ایران - ایالات متحده و مشکلات بعد از انقلاب در مورد ملزومات قراردادها، دیدار بازرگانان آمریکایی و دخالت سودجویان مداخله گر انقلابی در شرکتهای تجارتی ایران در ایالات متحده اختصاص پیدا کرد. دکتر ابراهیم زاده مشاور وزیر که به زبان انگلیسی صحبت می کند و قبلاً استاد اقتصاد دانشگاه تهران بوده است و نفر سومی که معرفی نشد و ممکن است که از اداره بین المللی بوده باشد در جلسه شرکت داشتند. مأمور سفارت که از بختیار، مشاور اقتصادی تبعه محلی به عنوان مترجم استفاده می کرد. تهنیتها و تبریکات را به خاطر اولین ملاقات رسمی به اردلان ابراز نمود. او (مأمور سفارت) از اقدامات سریع وی در حل مشکلات جدی بین فدرال رزرو نیویورک و بانک مرکزی ایران در فوریه و پیگیری بدهیهای خارجی دولت ایران ابراز قدردانی نمود. در پاسخ به تمایل ابراز شده مأمور سفارت برای حل اختلافات و کار هماهنگ در زمینه های سیاست اقتصادی و فعالیتهای دوجانبه بازرگانی، اردلان گفت که وی نیز مایل به حل مشکلات انتقال پیدا کرده از رژیم گذشته و توسعه و ادامه ارتباطات بازرگانی سودمند دوجانبه می باشد. (استفاده محدود اداری).

3- مأمور سفارت پس از تشریح مفصل مسائلی که روی عادی کردن روابط اقتصادی دوجانبه اثر می گذارد از اردلان در این مورد که چگونه می توان به بهترین نحو به پیش رفت، جویای اطلاعات و راهنمایی شد. اردلان به همانگونه که در تلکس مرجع گزارش شد، گفت که وی از فعالیتهایی از قبیل کارهای سوری و هاشمی در ایالات متحده آگاه نبوده است، لیکن وی تقاضای بردباری و تفاهم از جانب ایالات متحده را نمود و یادآوری کرد که انقلاب علیرغم بهترین تلاشها برای سازمان دادن به نهادهایش،

ص: 529

روی الگوهای عادی تر، برای مدتی به تأثیر گذاردن بر رفتار ایران ادامه خواهد داد. مأمور سفارت گفت، مولوی رئیس کل بانک مرکزی ایران در پاسخ به مشکلات بازرگانان آمریکایی برای ارتباط پیدا کردن با مؤسسات ایرانی به سنجابی وزیر امور خارجه پیشنهاد استقرار سریع یک مأمور ارتباط، تجارتی در سفارت ایران در واشنگتن را نمود. (به تهران 3090 مراجعه کنید). اردلان که احتمالاً از واقعیتهای مربوط به آن سفارتخانه آگاه تر بود، این ایده را نه تأیید نمود و نه رد کرد: او گفت که هنوز خیلی زود است که بتوان انتظار کاری مؤثر را داشت و باید زمان بیشتری به آنها داد. او دفتر خویش را به عنوان نقطه ارتباط در مواردی که شرکتهای آمریکایی قادر به ارتباط مؤثر با سازمانهای ایرانی نمی باشند و در مواردی که بازرگانان آمریکایی نیاز به اطمینانهایی در رابطه با ورود و خروج مطمئنشان دارند، پیشنهاد کرد. او توصیه کرد که سفارت از اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران برای حل مشکل ارتباطات بین شرکتهای خصوصی ایران و ایالات متحده استفاده بنماید. (دکتر ابراهیم زاده در این موقع گفت که وزیر پیشنهاد می کند که یک اداره ویژه به عنوان یک نقطه ارتباطی در مورد نگرانیهای اقتصادی ایالات متحده برقرار شود. مترجم سفارت این را نشنید و ایده کمی افراطی به نظر می رسد. تلاشهای بعدی برای دستیابی به ابراهیم زاده ناموفق بوده اند، دکتر ابراهیم زاده گفت در عین حالی که وزارتخانه بهترین تلاشش را خواهد کرد تا از نقل و انتقال و خروج مطمئن بازرگانان آمریکایی اطمینان حاصل نماید، ما بایستی پیش بینی کنیم که خارجیانی که در نقشه های فریب آمیز یا انتقالات غیرقانونی شریک بوده اند، چنانچه بازگو کردند با اقدام قانونی روبرو خواهند شد. در پایان و در رابطه با روابط ایران - ایالات متحده، اردلان گفت ایران سرمایه گذاری جدید را مورد استقبال قرار می دهد، هر چند استحقاق هر یک بایستی تحت سیاستهای دولت گذشته یعنی در رابطه با حدود شرکت به تساوی ارزیابی شود.

4- اردلان در مورد وجهه ایران در خارج ابراز نگرانی کرد و تقاضای کمک در از بین بردن وجهه های دروغین و به دست آوردن اطلاعات برای پیشبرد بازگشت به وضع مادی را نمود. اردلان که شاید انتظار نظریه ای از جانب مأمور سفارت در مورد دادگاههای انقلاب و اعدامها را داشت، گفت که امروز صبح پسرش از خارج به وی تلفن کرده و گفته است که مطبوعات خارجی از اعدام هویدا چیز بزرگی می سازند.

اردلان پرسید این هیاهوی بزرگ برای چیست؟ همه می دانستند که وی یک روزی اعدام می شد. مأمور سفارت گفت که مطبوعات آمریکا و غرب تعجب نخواهند کرد که مقامات عالی رژیم گذشته به خاطر موضوعات مختلف متهم شده و یا محاکمه شوند، ولی ما از انقلابی که از عدم تبعیت رژیم گذشته از اصول حقوق بشر ابراز تنفر می کرد، انتظار داشتیم مراحل حقوقی و قضایی را در این محاکمات دنبال کند. اردلان فقط تکرار کرد که ما بایستی بردبار باشیم و اینکه تب انقلاب هنوز به طی کردن مسیر خود ادامه می دهد.

5 - اردلان در پاسخ به تشکر مأمور سفارت برای تلاش در پیگیری در زمینه سرویس بدهی دولتی واریز نشده گفت، تمام بدهی خارجی دولت ایران تا نوروز (21 مارس) پرداخت شده و اینکه تعهداتی که در آوریل به سر می رسد، قبلاً به جریان گذاشته شده است. نظریه: ما فقط می توانیم نتیجه بگیریم که اردلان اطلاعات عوضی دارد. ما از بانکداران ایالات متحده اطلاع حاصل کرده ایم که بدهی بخش دولتی هنوز حتی از ژانویه پرداخت نشده است، به عنوان مثال، بانک اعتبارات صنعتی، گفته اردلان ممکن است حداکثر در مورد بدهی مستقیم و تضمین شده دولت ایران صحت داشته باشد، ولی احتمال دارد که حتی قسمتی از دومی هنوز پرداخت نشده باشد.

ص: 530

6- اردلان در 5 آوریل اظهار داشت که یک سیستم جدید مالیاتی براساس عدالت اسلامی به زودی اعلام خواهد شد. او فلسفه جدید مالیاتی را با عنوان منعکس کننده یکی بودن مردم و دولت توصیف کرد.

بنابراین دولت مجبور نیست که مثل سابق برای مالیات به دنبال مردم برود، «مردم با اشتیاق مالیات منصفانه و معقولانه خود را مطابق با درآمدشان پرداخت خواهند نمود». او اظهار داشت که مالیات حقوق کارمندان پایین تر آورده خواهد شد و معافیت از مالیات بر درآمد گسترده تر خواهد شد. مالیات بر املاک (زمین و مستقلات) کاهش اخیر را در ارزش نشان خواهد داد و ممکن است نرخ آن تا 30 درصد پایین آورده شود. هیئت وزیران و شورای انقلاب تسهیلاتی را تصویب نمود که به وسیله آن 1600000 مورد معلق مالیاتی تا سال 1345 که مربوط به اشخاص و شرکتها می باشد بتواند حل شود.

او گفت این موارد که مبالغی را که از 500000 ریال (حدود 7000 دلار) تجاوز نمی کند مورد شمول قرار می دهد، به وسیله پرداخت مبلغی که اعتقاد بر آن است که بدهکار می باشند تصفیه می شود و به شخص یا شرکت مفاصا حساب مالیاتی داده می شود. همین سیاست در مورد آنهایی که از سال 1345 به این طرف بر سر مواردی که از 100000 ریال تجاوز نمی کند، اختلاف داشته اند اعمال می گردد. آنهایی که دولت مدعی است بیش از حداکثر مبالغی که ذکر آن رفت بدهکار می باشند می توانند با 20% کاهش در مبلغی که ادعا شده و بخشوده شدن جریمه ها و دیگر هزینه ها تصفیه حساب کنند. نظریه: سیستم مالیاتی ایران در زیر بار سالهای ادعای تصفیه نشده مدفون شده. معدودی شرکت وجود دارند که بیش از دو یا سه سال گذشته از لحاظ تصفیه مالیاتی جلوتر آمده باشند. جدا از افراد بخش دولتی که مالیاتهایشان نگاه داشته شده است، معدودی از افراد یا شرکتها برای پرداخت مالیاتهایشان از سپتامبر 1978 تلاش نموده اند، اولاً به خاطر اعتصابات در بخش مالیاتی وزارت دارایی و اقتصاد و ثانیا با این باور که نتیجه انقلاب حداقل قسمتی از الزامات آنها را از میان بر خواهد داشت. برنامه اردلان در رابطه با ادعاهای قدیمی در حالی که برای الزامات مالیاتی احترامی قائل می شود، شروع خوبی برای از میان برداشتن موارد غیر ضروری می باشند. انتظار او از اصرار غیرقابل مقاومت در پرداخت مالیاتها با تصویری که غربیها از شرق دارند منافات دارد تا چه رسد به ارتباط آنها با دولت که خیلی کمتر از ارتباط غربیها با دولت می باشد. این حقیقت دارد که در زمان مصدق ایرانیها نسبتا مالیات دهندگان مشتاقی بودند، ولی ما تردید داریم که حرفه جمع آوری مالیات با شاه مرده باشد.

7- اردلان به طوری که گزارش شده اعلام کرد که دولت موقت ایران هیچ گونه قصدی برای ملی کردن شرکتها یا تعدی به مالکیت خصوصی ندارد. سهام شرکتها به همان اسامی قبلی باقی می ماند. او گفت که بیشتر شرکتها ورشکست شده اند و بدهی های آنها به دولت از سطح داراییهایشان تجاوز می کند. بنابراین سهامداران این شرکتها برای مدت زمانی نباید انتظار هیچ گونه سودی را داشته باشند. او گفت که بانکها به خاطر اعتصابات و عدم فعالیت اقتصادی در وضعیت وخیمی هستند و اگر به خاطر همکاری بانک مرکزی نبود، تمام آنها متلاشی شده بودند. او گفت برخی بانکها بیش از سرمایه شان وام گرفته اند. او راجع به همکاری قابل توجهی که ارائه گردیده بود صحبت کرد، ولی نسبت به توقع از یک بهبود سریع هشدار داد.

نظریه: خوشبختانه به اردلان درباره بانکها بَد گزارش شده است، حداقل یکی، یعنی بانک ملی توسط رئیس آن (شرکاء) و بانکداران خارجی با این عنوان که ورشکست نشده است، معتبر شناخته شده. این اتهام که برخی بانکها بیش از سرمایه شان وام گرفته اند با تئوری پولی سازگار نیست و احتیاج به هیچ گونه

ص: 531

تفسیری ندارد.

8 - سیاست علنا اظهار شده اردلان درباره احترام به قراردادهایی که توسط رژیم گذشته با خارجیان منعقد شده تیره و مبهم است و اظهارات نادرست وی به مأمور سفارت احتمالاً این حقیقت را منعکس می سازد که دولت موقت ایران تا زمانی که کارمندان خود را برای این کار منظم و مرتب نکرده و آن قراردادها را ارزیابی ننموده در این مورد صریح و روشن نخواهد بود. مطبوعات از اردلان نقل قول کرده اند که در رابطه با چنان قراردادها، که بیشتر موارد غیر ضروری آنها فسخ خواهد گردید، در هر صورت تمام قراردادها برای تعیین اینکه آیا آنها اساسی هستند یا نه مطالعه و بررسی خواهند شد. به دلیل آنکه دولت انقلابی در حال حاضر در وضعیتی استثنایی است، کشورهای فروشنده هیچ گونه غرامتی را نباید انتظار داشته باشند. او گفت که وی انتظار دارد که کشورهایی که طرف قراردادها هستند، مشکلات ایران و احتیاج آن را به مطالعه قراردادها درک کنند، در عین حال آنها نباید غرامت درخواست نمایند.

نظریه: ما اعتقاد داریم و امیدواریم که گفته دومی در این موضوع نقش اساسی داشته باشد و پس از اینکه ادارات به کارشان بازگشتند وضعیت قراردادها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند و ادعاهای مشروع، حتی اگر قراردادها فسخ شده باشند پرداخت گردد.

9- (استفاده اداری محدود) اردلان نشان می دهد که عدم کارایی را در صنعت و مشکلی که در رودررویی با هدفهای اکثرا ضد و نقیض برقراری کار و در عین حال جهت دادن به ساخت و استراتژی اقتصادی پیدا شده آشناست و به آنها آگاهی دارد. یک نمونه این گفته اوست که شرکت ملی ذوب آهن ایران یک واحد غیراقتصادی با زیان ماهانه بیش از 5/2 میلیارد دلار می باشد. کارخانه آن که یک کارخانه در خارج از اصفهان می باشد و توسط روسها ساخته و از نظر فنی سرپرستی می شود، سال گذشته هزینه هایی به مبلغ 60 میلیارد ریال و فقط با 20 میلیارد ریال درآمد نشان داد، یعنی مبلغ 40 میلیارد ریال و یا 657 میلیون دلار کمتر (نظریه: کارخانه همیشه زیانی نشان داده است و پایین تر از ظرفیت فعالیت کرده است، ولی کار آن به عنوان سرگروه زیان دهندگان صنایع توجیه شد. علاوه بر این سال گذشته به خاطر شش ماه اقدام اعتصابی بدترین سال بیشتر واحدهای تجارتی بوده است که مثل مورد صنایع دولتی حقوق و دستمزد کاملی پرداخت شده است. دولت در تمام سطح کشور با تقاضا و نیاز سیاسی روبروست که مردم را به کار وادارد و بیکاری شدید را که ناشی از اعتصابات انقلابی و زیانهای اقتصادی است کاهش دهد. با این حال خیلی از واحدهای صنعتی که دولت مجبور است به منظور از سرگیری اشتغال به آنها کمک کند بدون کارایی هستند و اغلب توسط کسانی اداره می شود که روابطشان با رژیم قدیمی، تهیه اعتبارات نوسازی برای آنها را حتی نامطبوع تر می سازد. بنابراین دولت موقت ایران با توجه به بیکاری و بهبودی صنعت با مشکلات سیاسی و اقتصادی روبروست که حتی تحت شرایط با ثبات تر و مطلوب تر مشکل خواهد بود که حل شود. (محرمانه).

10- تا آنجایی که ما می دانیم اردلان بیش از هر وزیر دیگری مقامات ارشد را در وزارتخانه اش حفظ کرده است. با اینکه او تعداد معاونین را از 7 به 5 نفر تقلیل داده است، 4 نفر از 5 معاون شغل خود را حفظ کرده اند. آنها عبارتند از: رضا قلی عرب، قائم مقام وزیر، سید احمد بهگو معاون وزیر و رئیس کل اداره گمرکات (یک انتصاب جدید)، دکتر احمد کورس معاون وزیر در امور بین المللی و اقتصادی که از زمان انصاری در این مقام بوده است، سهراب فرزان (از دوران یگانه) برای امور خزانه داری، و برای امور مالیاتی

ص: 532

حسنعلی رجایی (از دوران مهران). دکتر جمشید افشاری معاون سابق وزیر برای امور سرمایه گذاری بین المللی و اعتبارات در زمانی که دولت سقوط کرد برای کار اداری در خارج از کشور بود. او در لندن سوختگی پیدا کرده و در بیمارستان بستری شده است و نمی تواند برگردد. دوستان به او توصیه می کنند که بازنگردد و عموما این نظر رایج است که وی کار سابق خود را به دست نخواهد آورد. رضا خالقی راد، مدیر کل وی، عملاً معاون وزیر در آن اداره است و دکتر کورس برای امضاء در موضوعات اداری دارای اختیار می باشد. به نظر می رسد که دکتر ابراهیم زاده مشاور جدید وزیر نفوذ قابل توجهی روی اردلان داشته باشد، نفوذی که تاکنون به نظر می آید از میل طبیعی خود اردلان انقلابی تر یا رادیکال تر است. او در اجلاس ژنو اوپک برای ایران یک سخنگوی تبلیغاتی بزرگ بود. ما هنوز در رابطه با جهت گیریهای معاونان وزیر در دولت موقت ایران هیچ گونه دریافتی نداریم. رابط قدیمی ما دکتر کورس که تحصیل کرده آمریکا است و همسر و فرزندان آمریکایی (که از دسامبر تاکنون در ایالات متحده باقی مانده اند) دارد پاسخگوی سئوالات ما نیست. در میان شش مقام عالی مدیریت فقط او به انگلیسی صحبت می کند.

11- محرمانه بیوگرافی اردلان: اردلان در ظاهر نزدیک به 70 ساله به نظر می آید و دارای ظاهری شبیه به یک پدر بزرگ مهربان می باشد. او ادب و نزاکت قدیمی ایرانی را دارد و برخلاف انتظاراتی که براساس نطق و خطابه های انقلابی که وی در ژنو از آن حمایت نمود، از او می رفت، وی در طول یک ساعت بحث که بر روی روابط بازرگانی، قراردادی ما متمرکز بود، حتی ذره ای «لبه حمله را متوجه ایالات متحده ننمود»، از دیگر منابع به ما گفته شده است که وی به فرانسه تسلط کامل دارد، ولی اگر وی انگلیسی بداند آن را پوشیده نگاه می دارد. جهانگیر آموزگار مدیر کل وزارت دارایی که هم شاگردی اردلان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده، اردلان را برای مأمور سفارت با عنوان طرفدار مکتب قدیمی توصیف نمود. او فکر می کرد که وی هرگز ایران را ترک نکرده باشد. به خاطر وابستگی وی به جبهه ملی، او در وزارت دارایی از سطح دستیار معاون وزیر بالاتر نرفت (در زمان جمشید آموزگار). جهانگیر معتقد بود که وی حداقل براساس تجربیاتش بایستی که به مقام قائم مقام وزیر دست می یافت. خالقی راد، مدیر کل (حفاظت شود) مثل چند تن دیگر از رابط های ما، اردلان را با عناوین صادق، صمیمی و یک آقا توصیف می کند. ولی می گویند که وی مطلقا قادر به مقابله کردن با مشکلات اقتصادی که وی با آنها رو به روست نمی باشد. طبق گفته خالقی راد اردلان که مسؤول برنامه بهبود اقتصادی می باشد، فقط بحث می کند، شاید با پیشنهادها موافق باشد، لیکن به ندرت اختیار لازم را تفویض می کند و یا برای اجرای راه حلها از خود ابتکار به خرج می دهد.

ناس

ملاقات با وزیر کار و امور اجتماعی، فروهر

ص: 533

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ 21 می 1979 به : وزارت امور خارجه طبقه بندی: محرمانهشماره : 5265 موضوع : ملاقات با وزیر کار و امور اجتماعی،فروهر 1- (تمام متن محرمانه است - این یک تلگرام گزارشی است) 2- خلاصه: من با داریوش فروهر وزیر کار و امور اجتماعی در تاریخ 21 می ملاقات کردم و ما درباره بیکاری در ایران و برنامه های حکومت موقت ایران برای مبارزه با آن و کوششهایی که برای برگرداندن جریان مهاجرت از ده به شهر در سالهای اخیر و نقش کمیته های کارگران و اتحادیه های کارگری و همچنین مناسبات ایالات متحده با ایران بحث کردیم. پایان خلاصه.

3- من اظهارات خود را با خاطرنشان ساختن این مطلب که ایران و ایالات متحده علائق مشترک دارند آغاز کردم و اظهار امیدواری کردم که حوادث چند روز گذشته بیش از اینکه به طور آنی فرایند عادی شدن مناسبات دو جانبه ما و همکاری بین دو کشور ما را برهم بزند، کار دیگری نخواهند کرد. فروهر گفت: او هم امیدوار است که چنین باشد و افزود که او یقین دارد که اگر ایالات متحده ماهیت انقلاب ایران را درک کند، هیچ گونه مشکل جدی در این زمینه وجود نداشته باشد. او گفت تنها نگرانی او این است که تعهد ایران به سیاست دوری از صف بندیها مورد سوءتعبیر قرار گیرد. من در پاسخ گفتم که در مارس گذشته که در واشنگتن بودم به من یک سلسله دستوراتی داده شده بود که هنگام بازگشت به ایران آنها را انجام دهم، یعنی به حضور مقامات ارشد ایرانی رسیده و به آنها توضیح دهم که ایالات متحده انقلاب ایران را درک می کند و اینکه ما آن را می پذیریم و این که این انقلاب کاملاً با منافع ایالات متحده که مبتنی بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران است منطبق است و اما درباره الحاق ایران به نهضت عدم تعهد من خاطرنشان ساختم که ما با بسیاری از کشورهایی که از یک سیاست عدم تعهد پیروی می کنند مناسبتهای نزدیک و صمیمی داریم و اینکه من انتظار دارم همین امر در مورد ایران صدق کند. فروهر با گفتن این که امیدوار است واقعا بتوان سوءتفاهمات گذشته را کنار گذارد این بحث را به پایان رساند.

4- من آن گاه به مسئله بیکاری اشاره کردم و خاطرنشان ساختم که در دوران جدید در ایران مستلزم نحوه های جدید برخورد با مسائل است و از او پرسیدم که آیا وزیر کار و امور اجتماعی می تواند درباره سیاستهای حکومت موقت ایران در این مورد مرا روشن کند. فروهر گفت که همانطوری که در مورد همه انقلابهای سیاسی صدق می کند انقلاب ایران نیز میراثی از برهم خوردگی اقتصادی برای دولت موقت ایران به جای گذاشته است که باید با آن سروکار داشته باشد. طرحهای ساختمانی متوقف شده و صنایعی بلاتکلیف مانده اند و بنابراین یکی از وظایف اولیه دولت موقت ایران برگرداندن مردم به سرکار است. به این ترتیب تصمیم گرفته شده است که برنامه های راکد مانده مجددا احیا گردد به ویژه برنامه هایی مانند راهها و مسکن که تعداد زیادی از مردم را به کار می گیرد، هرچند بعضی از این برنامه ها دارای ارزش مشکوکی است و کوششهایی که در مناطق روستایی متمرکز شده که هم به منظور تشویق مردم ساکن این مناطق به ماندن در سر جاهای خود و هم به منظور بازگشت بیکاران در مناطق شهری به مناطق روستایی است. علاوه بر این دولت نقشه جاه طلبانه بیمه ای برای رفع بیمارگونگی ناشی از آشفتگی اقتصادی به مورد اجرا گذارده است. فروهر مدعی شد که نتایج مثبتی به دست آمده است و از میزان بیماری کاسته شده

ص: 534

است.

5 - من گفتم که درباره مشخصات طرح بیمه بیکاری از آنچه که در مطبوعات در این باره خوانده ام دچار شگفتی شده ام و از فروهر تقاضا کردم تا برنامه را برای من به نحو روشن تشریح کند. او گفت که طبق این نقشه پیش بینی شده است که مبلغ ده میلیارد ریال ماهیانه برای مدت 6 ماه صرف شود. ابتدا پرداختها فقط به آنهایی خواهد بود که به صندوق بیمه اجتماعی پول واریز می کنند، ولی بعدا تصمیم گرفته شد که دامنه این بیمه را به همه افرادی که می توانند نشان دهند قبلاً کار داشته و اکنون بیکارند توسعه داده شود و این امر یا باید وسیله استانداران یا به وسیله دو شخص مورد اعتماد گواهی شود. فروهر گفت که در ماه ایرانی فروردین (21 مارس تا 20 آوریل) تنها 400 میلیون ریال پرداخت شده است (اظهار نظر: معنی ضمنی اظهارات فروهر این بود که سطح بیکاری در فروردین بیش از این مبلغ را ایجاد نمی کرده است. در حال که ما بیشتر این طور نتیجه گیری می کنیم که سطح پرداخت بیشتر با ملاحظات بوروکراتیک تعیین شده است تا تقاضا برای کمک پایان اظهار نظر).

6- در پاسخ به سؤال من درباره عوامل جمعیتی نیروی کار ایران و سیاست دولت ایران درباره بیکاران شهری، فروهر سخنرانی پیش پا افتاده ای درباره رکود کشاورزی ایران در زمان شاه که به موجب آن روستائیان ایرانی برای یافتن کار به شهرها رانده می شدند ایراد کرد. او گفت که این فرآیند این گرایش را داشت که از خود تغذیه کند، یعنی هر اندازه مردم بیشتر مزارع را ترک می کردند، درآمدهای ناشی از مزرعه به همان اندازه نسبت به درآمدهای مردمی که در شهر هستند کمتر می شد. معذالک بسیاری از مردم پیوندهای خود را به روستاهای سابق خود حفظ می کردند و دولت امیدوار است که اگر درآمدهای روستاییان افزوده شود و حتی به 70% درآمد شهرها برسد بیشتر این روستاییان دوباره حاضر شوند به موطن خود برگردند. فروهر هر چند شواهد آماری ارائه نکرد معذالک مدعی شد که دولت موقت ایران معتقد است که رکود اقتصادی در ماههای اخیر در واقع ناشی از معکوس شدن فرآیند مهاجرت از روستا به شهر بوده است که تا این اندازه در تاریخ اخیر ایران مسلط شده بود. آنچه موجب استهزاء است این است که برنامه های خود دولت ایران از قبیل وامهای مربوط به بیکاران و موفقیت آن در بازگرداندن مردم به کار در صنایع شهری، تا اندازه ای سودهای حاصله از این لحاظ را خنثی کرده است، زیرا بعضی افراد که ممکن بود از لحاظ دیگر به موطن روستایی خود بازگردند، محرکی برای ماندن در شهرها به دست آورده بودند به امید اینکه یا کار به دست آورند یا اینکه از مساعدت دولت برخوردار باشند.

7- فروهر پذیرفت که مناسبات وزارتخانه او با کمیته های مختلف کارگری گاهی اشکالاتی برای وی ایجاد کرده است. او گفت که وی درباره مداخله کارگران در وظایف مدیریت نظر نامساعد (کلماتی که او به دقت انتخاب کرد و با زحمت زیاد از مفهوم «مخالف» جدا ساخت) دارد. معذالک او اظهار عقیده کرد که برای اتحادیه های کارگری «قانونی» یعنی اتحادیه هایی که به وسیله خود کارگران تشکیل می شوند به جای آن نوع تشکیلات قلابی که در سایه دولت زمان شاه قبلاً بر پا بودند، مقام مهمی در نظر گرفته شده است. او گفت که البته دولت حاضر خواهد بود کوششهای خود کارگران را مورد تشویق قرار دهد.

8 - در پایان من توجه فروهر را به برنامه همکاری بین وزارت او و وزارت کار خودمان که در گذشته وجود داشت جلب کردم و در حالی که خاطرنشان ساختم که لحظه کنونی بدون شک برای توجه به از سرگرفتن چنین برنامه ای مناسب نیست، گفتم که مایلم او بداند که ما برای هرگونه تقاضای بعدی از سوی

ص: 535

وزارت او جهت کمکهای محدود تخصصی که می توانیم فراهم کنیم آماده خواهیم بود. به نظر می رسد که فروهر از پیشنهاد من صادقانه خشنود گردید و اظهار امیدواری کرد که بلاتکلیفیهای کنونی در مناسبات دو کشور به زودی سپری خواهد شد و دوران جدیدی از همکاری مشترک براساس منافع متقابل دو کشور در پی آن خواهد آمد.

9- اظهارنظر: فروهر درباره آنچه که او ظاهرا به عنوان یک حادثه مالی و جزئی نامطلوب در مناسبات ایران و آمریکا می دانست بسیار آسوده خاطر بود. این امر سازگار بود با موضع سایر اعضاء کابینه ایران که من دیروز با آنها ملاقات کردم و همگی ظاهرا می خواستند به من اطمینان دهند که در حالی که ایران آنچه را به عنوان مداخله در امور داخلی خود می داند تحمل نخواهد کرد، صمیمانه و صادقانه خواهان مناسبات سودمند با ایالات متحده است. (وزیر امور خارجه یزدی، از آن زمان به بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی از قرار معلوم اشارات تمجیدآمیزی درباره مناسبات ایران و آمریکا ابراز داشته است).

ناس

کتاب نوزدهم

آمریکا حامی اشغالگران قدس

ص: 536

ص: 537

ص: 538

«آمریکا و اسرائیل در رأس دشمنان اسلامند» امام خمینی برای مردمی که جنایات و ظلم رژیم نژاد پرست صهیونیست و اشغالگر قدس را با گوشت و پوست و خون خود در قرن گذشته حس کرده اند، سخن از ستم غاصبان قدس عزیز، یادآور زخمهای بی شماری است که مدتهاست متحمل آن شده اند و عاملی است برای حزم نمودن عزم ملل مسلمان برای اتحاد و جهاد مقدس در راه آزادسازی سرزمین انبیاء و اولیاء خدا که مدتی است صاحبان حقیقی آن، آواره گوشه و کنار عالم هستند و شاید اکنون که برخی از سران دولتهای عرب و به اصطلاح مسلمان این همه ظلم و جنایت را به وادی فراموشی سپرده اند و سخن از به رسمیت شناختن اسرائیل غاصب بر زبان می رانند، تکرار این مظلومیتها وجوب بیشتری داشته باشد.

آن ظلم و جنایتی که با دخالت امپریالیسم آغاز شد و هم اکنون نیز با حمایت همه جانبه آن ادامه یافته، شاید به راستی هیچ گاه سران دولتهای مرتجع دست نشانده آمریکا را چنان که آن بیوه زنان و اطفال بی سرپناه فلسطینی را به رنج و تعب افکنده، نیاز رده باشد، امروز اگر هم به راستی کسانی بخواهند ریشه این جرثومه فساد را از دل سرزمینهای اسلامی برکنند همانا صدها میلیون مسلمان مستضعف منطقه و کشورهای اسلامی هستند، آنهایی که اتکاء به خدا دارند و آمریکا را دشمن شماره یک خود می دانند و هرگز در این جهاد مقدس دل به هیچ نیرویی جز ایمان به اللّه نمی بندند. دیگر امروز نقش آمریکا در بقای رژیم نژاد پرست اشغالگر سرزمین انبیاء الهی به خوبی درک شده و مسلمین این حقیقت را دریافته اند که کسانی که دست در دست اربابان آمریکایی خود دارند، هرگز بر علیه اسرائیل اقدامی نخواهند کرد.

ما بر اساس تعهد اسلامی خود با امت مسلمان، گوشه ای از اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی که اتحاد و یگانگی امپریالیسم غدار آمریکا و غاصبان قدس عزیز را در قلع و قمع مسلمین به وسیله دستگاههای جهنمی نظامی و جاسوسی این پیروان شیطان را نشان می دهد، عرضه نمودیم، در این مجموعه نیز به دنبال کتاب شماره 11، باقیمانده ترجمه سند اول آن کتاب راجع به تشکیلات دستگاه جهنمی موساد به انضمام پاره ای از اسناد سازمان جاسوسی سیا که حکایت از همکاری نزدیک و هماهنگ این دو دستگاه شیطانی می کند را گرد آورده ایم، اسنادی که همداستانی این دو دستگاه جهنمی در توطئه بر علیه انقلاب اسلامی در ایران و نضج و حرکت آن در منطقه را نشان می دهد.

سازمان جنایتکار سیا با همه اهرمهای شیطانی خود در قالب پستهای دیپلماتیک تغذیه کننده، دستگاههای به اصطلاح امنیتی اسرائیل است و البته اگر اینچنین نبود بایستی موجب تعجب می شد،

ص: 539

چرا که این جمعیت قلیل نژاد پرست هرگز نمی توانند بدون کمک امپریالیسم جهانخوار آمریکا این گونه جهان اسلام را به ضعف بکشند. هر چند آنچنان که در سند شماره 2 می بینیم، حکومتهای متحد! آمریکای عالمخوار در این بده و بستانهای سیا و موساد به ظاهر از هر گزندی مصون هستند.

البته به استثنای مواردی که خبر از نوع هشدار پیش از وقوع است!! به واقع چه کسی می تواند به اتحاد با این گونه دولتهای وابسته در این جهاد مقدس علیه صهیونیسم جنایتکار دل ببندد؟ اینها هرگز یک گلوله به سوی اسرائیل شلیک نخواهند کرد، چرا که نابودی صهیونیسم، هلاک خود آنان که جلوه های دیگری از کفر و نفاق هستند را نیز در پی دارد.

در سند سوم، مواردی از اخبار و اطلاعاتی که سیا در اختیار موساد می گذارد آمده است که از زمینه های آن به خوبی می توان دریافت که مقدمه چه طرحها و توطئه هایی علیه دولتهای ضد اسرائیلی مسلمان منطقه خاورمیانه و انقلاب شکوهمند اسلامی است. این سؤال امروز عملاً پاسخ خود را یافته است که چه انگیزه ای اخبار کردستان را از علائق مشترک آمریکا و اسرائیل قرارداده و این گونه دستگاههای ضد انسانی سیا و موساد مسائل آنرا دنبال می کنند و پر واضح است که منابع این اخبار را باید درمیان عناصر سابق راس سوم مثلث شوم سیا - موساد - ساواک یافت. سند چهارم نیز گوشه دیگری از این تلاش هماهنگ را نشان می دهد. البته امروز دیگر ملت مسلمان ما به خوبی چهره همه دست اندرکاران داخلی را در قائله کردستان شناخته است، آنهایی که مردم محروم کردستان را به واسطه دستور اربابان آمریکایی و اسرائیلی همچنان در محرومیت نگاه داشتند و پس از اینکه در آنجا به همت قهرمانان پاسدار و ارتشیان دلاور و سایر نیروهای مردمی ناکام ماندند، دیوانه وار در هر کوی و برزن این مهد انقلاب و آزادگی به خیال خود انتقام آمریکا را از امت حزب اللّه گرفتند، غافل از اینکه این مردم دیگر الهی شده اند و به هیچ روی به عوامل آمریکایی جنایتکار و اسرائیل غاصب اجازه نشو و نما در سرزمین مقدس اسلامی نخواهند داد.

سند پنجم از اسناد خرد شده به دست عوامل سیا در تهران است که به کوشش خواهران و برادران دوباره قسمتهای آن در کنار هم قرارگرفته و همکاری این سازمان شیطانی در به استخدام درآوردن جاسوسان مزدور برای توطئه علیه انقلاب اسلامی را نشان می دهد و این حقیقت دیگری است که نباید میان عوامل آمریکا و اسرائیل تفاوتی قائل شد. سند ششم و هفتم بخش دیگری است از این همکاریهای به اصطلاح اطلاعاتی که در دل آن تدارک توطئه های خونبار اولیای طاغوت برعلیه ملت مسلمان نهفته است. سند هشتم نیز از اسناد رشته شده به وسیله جاسوسان سیا در تهران است که بازسازی شده و در آن تبادل نظر آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب بر علیه ملت مظلوم مسلمان ما مشهود است.

اینها تنها بخش مختصری از اسناد باقی مانده در جاسوسخانه شیطان بزرگ در تهران است که جاسوسان موفق به انهدام تمامی آن نشدند، چه بسا در میان اسناد پودرشده، مواردی بیشتری از این اسناد که نشانگر توطئه های خائنانه آمریکای جنایتکار و دشمن بشریت و انسان، رژیم نژاد پرست اسرائیل بوده به دست می آمد. به هر حال همین مقدار هم، به اندازه کافی برای محرومین و مستضعفین مسلمان، این اتحاد نامقدس را به روشنی تصویر می کند، چرا که آنان بر پیکر مجروح خود، زخمهای بی

ص: 540

شماری از سلاحهای اسرائیلی و آمریکایی دارند و چه بسیار عزیزان و نزدیکان خود را در این نبرد مقدس فدا کرده اند. اینان هرگز این همه ظلم و قساوت را از یاد نخواهند برد اگر چه برخی از سران وابسته آمریکایی دولتهای مرتجع عرب دست دوستی به سوی غاصبان قدس دراز کنند. در این مجموعه همچنین علاوه بر اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی، تعدادی از اسناد به اصطلاح سفارت سابق اسرائیل جنایتکار در تهران نیز که پس از اشغال لانه جاسوسی توسط تنی چند از برادران متعهد در اختیار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام گذاشته شد، به امت شهیدپرور و مستضعفان جهان عرضه می شود.

این اسناد که حاوی گفتگوهای ژنرالهای جلاد شاه و چکمه پوشان خونریز رژیم صهیونیستی است، نزدیکی بیش از حد تصور رژیم دست نشانده و آمریکایی شاه خائن را با خونخوارترین اذناب امپریالیسم در منطقه یعنی سران رژیم اشغالگر فلسطین نشان می دهد که چگونه تسلیحات خود را برای سرکوب انقلابیون مسلمان در ایران و فلسطین اشغالی تدارک و تکامل! می بخشیده اند. لیکن نهضت اسلامی در ایران تحت ولایت الهی تمام این توطئه ها را عقیم گذارد و رژیم جلاد شاه را با تمام حمایتهای ابرقدرتها خصوصا آمریکای عالمخوار به دیار عدم فرستاد و حق جویان را در سراسر گیتی از ظلمت حاکمیت طاغوت خبیث به طریق نورانی تقواپیشگان طیب فراخواند.

نوری که از انقلاب اسلامی در ایران، در دل محرومین و مستضعفین پدیدار شده، آتشی برپا خواهد کرد که نابودی کامل آمریکای جنایتکار و اذناب خونخوارش را در منطقه اعم از اسرائیل و سایر حکومتهای متحد با امپریالیسم از قبیل رژیم بعث عراق را در پی خواهد داشت. انقلاب اسلامی به رهبری امام و امید مستضعفان، خمینی عزیز راه خود را باز کرده است و همچنان به پیش می رود و این راه عشق و شور و شهادت، ایثارگرانی موحد را می طلبد که سعادت اخروی را هدف قرار داده اند و به حبل اللّه چنگ زده اند و مسلسلهای متکی بر ایمان خود را به سوی قلب استکبار جهانی در منطقه نشانی رفته اند. به امید آزادی قدس از هر آنچه دامن مطهرش را آلوده به شرک و الحاد نموده است، باشد که این خود مقدمه ای برای ظهور منجی عالم بشریت، مهدی موعود گردد.

والسلام علی عباداللّه صالحین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

دائره اطلاعات ارتش

ص: 541

سند شماره 1 دائره اطلاعات ارتش

1- وظایف

دائره اطلاعات ارتش مسئول جمع آوری و تولید و پخش اطلاعات نظامی، جغرافیایی و اقتصادی به ویژه درباره کشورهای عربی و امنیت نیروهای دفاعی و سرزمینهای تحت اداره است. این جز از عناصر وزارت دفاع اسرائیل و قسمتی از ستاد نیروهای دفاعی است. مدیر دایره اطلاعات ارتش عضو «وعدت» است اگر چه افسران اطلاعاتی نیروی هوایی و نیروی دریایی تابع فرماندهان مربوطه خود هستند ولی از کارمندان مدیریت اطلاعات ارتش بوده و در جلسات آن شرکت می کنند.

2- سازمان

ستاد اطلاعات ارتش مرکب از قسمتهای زیرین است: 1- تولید، 2- سپاه اطلاعاتی 3- مناسبات خارجی و 4- امنیت حوزه های فعالیت و سانسور نظامی. مدیر اطلاعات ارتش همچنین واحدهای امنیت حوزه های فعالیت، فرماندهی مناطق و دایره اطلاعات رزمی و اطلاعات نیروی هوایی و نیروی دریایی را از طریق هماهنگی با فرماندهان حوزه های مربوطه اداره می کند (شکل 7).

قسمت تولید مسئول تهیه اظهار نظرهای اطلاعاتی کشور است (که عباراتی از آنها به عنوان «بررسی یا تحقیق خاورمیانه» برای پخش به دفاتر ارتباطی دوست منتشر می شود). این قسمت همچنین گزارشهای کامل روزانه و بولتن های روزانه تهیه می کند که شامل اطلاعات خام یا تا اندازه ای تجزیه و تحلیل شده است. اظهار نظرهایی اکنون به وسیله اطلاعات ارتش، موساد و مرکز برنامه ریزی وزارت امور خارجه تهیه می شود. قسمت تولید در حدود چهل درصد (یعنی تقریبا 2800 نفر ) از کارکنان اطلاعات ارتش را دار است. در حدود 600 نفر از آنها افسران و تحلیل گران هستند و در کارهای تولید اطلاعات دست دارند. معذلک تعداد تحلیل گران متفاوت است زیرا کارشناسانی مطالعات ویژه در امور فنی و اقتصادی به کار گرفته می شوند. این قسمت تحت فرماندهی یک معاون مدیر اطلاعات ارتش است.

قسمت تولید به واحدهای زیر تقسیم شده است: 1- بخش جغرافیایی (یا منطقه ای) 2- بخش عملی (یا فنی) 3- بخش تنظیم اسناد (یا آرشیو و پرونده ها). بخش جغرافیایی اخبار را سنجیده و مطالعات آماری را درباره کشورهای عربی تهیه و تنظیم می کند. این بخش از سه میز منطقه ای تشکیل شده است که عبارتند از غربی شامل مصر، سودان و لیبی، شرقی شامل عراق، سوریه و لبنان، و جنوبی شامل اردن و شبه جزیره عربستان، در این قسمت همه گونه کوشش به عمل آمده است که محدودترین نوع کارشناس پرورش یابد، یعنی مردی که بتواند برای یک دوران چندین ساله فعالیت مطالعاتی خود را وقف موضوع تحت مطالعه خود قرار دهد. مثلاً، در اواسط سالهای دهه 1960، رئیس میز اردن مدت پانزده سال این کار را به عهده داشت و شاید درباره امور نظامی اردن بیش از اکثر افسران ارتش اردن اطلاعات داشت.

بخش عملی به چند واحد اساسی که با موضوعاتی از قبیل اقتصاد خاورمیانه، رابطه بین اعراب، امور فلسطین و فعالیتهای بین المللی در خاورمیانه سروکار دارند تقسیم شده است. این بخش درباره امور فنی و اقتصادی از جمله سلاحها و الکترونیک و تولید و تحولات منطقه ای اطلاعات تولید می کند. این واحد از معلومات سرویسهای فنی نیروهای ارتش اسرائیل بهره وری می کند. بین بخشهای جغرافیایی و وظیفه ای

ص: 542

در تولید اطلاعات دقیق و به موقع همکاری نزدیکی موجود است. وجود یک میز که با فعالیتهای بین المللی از جمله فعالیتهای شورویها، در خاورمیانه سروکار داشته باشد نشان دهنده آن است که بخش عملی با سیاستهای سایر کشورها تا آنجایی که در منطقه تأثیر دارند سروکار دارد.

بخش تنظیم اسناد عملاً نیمی از کارکنان بخش تولید را به کار می گیرد. همه گزارشها ابتدا به این بخش فرستاده می شود و این بخش یک نسخه برای بایگانی و همچنین شماره ها، کارتها، شاخصها و مآخذ تکراری را برای «بایگانی حفظ می کند و سپس نسخه های دیگری را به دفاتر مربوطه ارسال می دارد.

بخش تنظیم اسناد از قرار معلوم اکنون برای کمک به مراحل تکمیلی پخش و تحقیق مجهز به کامپیوتر شده است. بخش بایگانی این واحد به تمامی دستگاه اطلاعات ارتش مطلب می دهد. این بخش گنجینه همه گزارشها و انتشارات ارتش می باشد و مسئول پخش اطلاعات تکمیل شده و همچنین نظارت کننده بر مرکز عملیاتی اطلاعاتی هست که روزانه 24 ساعت کار می کند. این مرکز ترمینال همه ارتباطات مستقیم حوزه فعالیت است و از قرار معلوم هدف آن تهیه بررسی و پخش سریع اخبار در اوضاع بحرانی است.

سپاه اطلاعاتی مسئول عملیات جمع آوری آشکار و مخفی اطلاعات است از جمله؛ همه فعالیتهای جاسوسی، علائم مخابراتی برای سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و برای فعالیتهای پشتیبانی عملیات، سپاه اطلاعات مادون مدیر اطلاعات ارتش قرار گرفته و تحت فرماندهی افسر کل اطلاعات است. این واحد متشکل از یک ستاد بزرگی از کارمندان است که بر افراد تابعه عملیاتی حوزه های فعالیت نظارت می کند.

هر چند این سپاه حاکمیتی بر فرماندهی منطقه ای ندارد. معذلک سپاه می تواند تقاضاهایی را از افراد حوزه فعالیت خواستار شود. این سپاه بر استفاده وسایل فنی در عملیات نظارت می کند. همه تقاضاهایی که از این سپاه می شوند بایستی به وسیله معاون مدیر اطلاعات ارتش تأیید شوند.

سپاه اطلاعاتی به بخشهای زیر تقسیم می شود: 1- جمع آوری که مسئول جاسوسی علائم مخابراتی، عملیات عمال، منابع آشکار و واحدهای دیده بانی فاصله دور است، 2- ستاد کل که متصدی مدرسه اطلاعات ارتش و مؤسسه (انستیتو) پیشرفت فنی و ارتباطات و نقشه برداری است، 3- آموزش 4- سازماندهی، تدارکات و کارگزینی، 5- پژوهش و توسعه.

شاخه علائم مخابراتی بخش جمع آوری که شامل جاسوسی مخابرات و الکترونیکی و عملیات خطوط ارتباطی زمینی می باشد. اطلاعات به دست آمده از مخابرات را برای تمامی جماعت اطلاعاتی و امنیتی جمع آوری می کند. عملیات جمع آوری در اصل به وسیله کارکنان بخش علائم نیروهای دفاعی اسرائیل صورت می گیرد. نیروی هوایی اسرائیل نیز در این عملیات شرکت دارد و در جنگ الکترونیکی با سایر اجزای مرکبه اطلاعات ارتباط برقرار می کند. اسرائیلیها در عملیات جاسوسی مخابرات و جاسوسی الکترونیک خود علیه اعراب بسیار موفق بوده اند. در جریان جنگ شش روزه در سال 1967 اسرائیلیها موفق شدند با سرعت و به طور دقیق حجم زیادی از مبادله پیامهای کشورهای عربی را رهگیری و کشف رمز کرده و منتشر سازند که از جمله آنها مکالمه در عالیترین سطح، بین جمال عبدالناصر رئیس جمهوری فقید جمهوری عربی متحده و ملک حسین اردنی بود. طی سالها اسرائیلیها عملیات گذشتن از مرزها انجام داده و با ایجاد منفذ در خطوط ارتباطی زمینی مخابرات اعراب برای مدتهای طولانی خبرگیری کردند. اسرائیلیها همچنین در فرصت مناسب دامهایی برای گرفتن مخابرات مطلوب، در خطوط ارتباطی زمینی کار گذاشته اند. شاخه عمال مسئول همه عملیاتی است که از سوی

ص: 543

عمال اطلاعات ارتش صورت می گیرد. این شاخه اجازه ندارد عملیات عمال را در خارج از اسرائیل به راه بیندازد بلکه تنها حیطه صلاحیت آن، عملیات عمال بین مرزهای اسرائیل و داخل کشورهای همجوار است. شعبه عمال بر عملیات « شین بث» که در مقابل دستگاههای اطلاعاتی کشورهای همجوار عرب انجام می گیرد حاکمیت اجرائی دارد. مصر و سوریه آماجهای اولیه عملیاتی هستند. واحد بازپرسی و بازجویی شاخه عمال، گروههای بازپرسی اسیران جنگی را تحت کنترل خود دارد، این گروهها آموزش ویژه می بینند و آماده اند که همراه هرگونه عملیات نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل در ماورای آتش بس حرکت کنند. این گروهها سنگ اصلی عملیات تاکتیکی اطلاعات ارتش را تشکیل می دهند. بازپرسان تکنیکهای متنوع فریبنده ای در بازپرسی از اسیران به کار می برند، هر چند با زندانیان خوب رفتار می شود بازپرسان ممکن است این تأثیر اولیه را ایجاد کنند که زندانیان دیگر، طرف بد رفتاری قرار گرفته یا حتی به خاطر عدم همکاری با آنها اعدام شده اند. بازپرسان نیروهای دفاعی اسرائیل که به زبان عربی تکلم می کنند، گاهی خود را به عنوان افسر عرب جا زده و در میان زندانیان می گردند تا اطلاعات از آنها بیرون بکشند. این تکنیکها معمولاً اطلاعات معتنابهی از پرسنل دستگیر شده دشمن به وجود می آورد.

بخش منابع علنی تمام مطالب خود را از منابع علنی جمع آوری و تنظیم می کند. معذلک این بخش اخبار به دست آمده را مورد سنجش قرار نمی دهد. واحدهای دیده بانی فاصله دور، در درجه اول مأمور دید و مشاهده فعالیتهای اعراب در امتداد مرزها و خطوط متارکه هستند. این واحدها همچنین از عملیات عبور از خط مرزی عمال پشتیبانی کرده و به واحدهای جاسوس علائم مخابراتی بر اساس دیده بانی حرکتهای اعراب در آن طرف مرزها را راهنمایی می کنند.

بخش ستاد کل، مدرسه اطلاعات ارتش و انستیتوی توسعه تکنیکی را اداره کرده و مسئول مخابرات و نقشه برداری است. مدیر اطلاعات ارتش بزرگترین ظرفیت فنی را در هر دستگاه اطلاعاتی اسرائیل داراست. این ستاد دارای بخش تحقیقات است که تجهیزات لازم را برای عملیات اطلاعات ارتش تولید می کند. چون این بخش بزرگترین بخش به شمار می رود و در زمانی، تنها کارگاه مهندسی در میان سازمانهای اطلاعات اسرائیل بوده است از سایر دستگاههای اسرائیل نیز طرحهایی برای اجرا تحویل می گیرد.

شاخه مخابرات همه امور مربوط به مخابرات بی سیم برای عملیات عمال را انجام می دهد. مأمورین این شاخه اپراتورهای عامل را آموزش می دهند و نقشه های ارسال و دریافت علایم تهیه می کنند و تماسهای رادیویی با عمال در محل را حفظ می کنند. گاه به گاه این شاخه همچنین برای عملیات موساد و شین بث پشتیبانی فراهم می کند.

شاخه نقشه برداری مسئول تولید نقشه هاست و با همکاری نزدیک با مدیر بخش مساحی وزارت کار، کار می کنند. تقریبا 300 نفر برای دفتر مساحی ( نقشه برداری اسرائیل) تعیین شده اند. دفتر این شاخه در نقطه تلاقی بین خیابانهای لینکلن و یهودا جلوی در تل آویو واقع شده است.

بخش آموزش، مسئول دکترین اطلاعاتی است که در مدرسه اطلاعات ارتش و واحدهای سربازان تعلیم داده می شود. این بخش به نحو آشکاری مسئولیتهای آموزشی واحدهای امنیت حوزه های فعالیت و اطلاعات رزمی را جذب کرده است. برنامه تعلیماتی مدرسه اطلاعات ارتش شامل تهیه اطلاعات رزمی و اطلاعات استراتژیک و «مطالعات ویژه» است. این مدرسه ممکن است همچنین برای پرسنل سایر

ص: 544

دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل آموزش فراهم کند.

بخش سازماندهی و تدارکات و پرسنلی مسئول وظایف اداری است.

رئیس این بخش در همه امور تدارکاتی و پرسنلی به عنوان مأمور مدیر اطلاعات ارتش انجام وظیفه می کند. این بخش مرکب از سه قسمت است: تدارکات، پرسنلی و مالی.

بخش تحقیقات و توسعه در درجه اول با عملیات و برنامه ریزی کامپیوتری در پشتیبانی از تولید اطلاعات ارتش و عملیات و نیازمندیها سر و کار دارد.

بخش روابط خارجی مسئول ارتباط بین نیروهای دفاع اسرائیل و سازمانهای نظامی و همچنین امور مرتبط به وابسته های نظامی اسرائیل است. این واحد از قرار معلوم به دو گروهان تقسیم شده است که عبارتند از: بخش ارتباطات اطلاعاتی خارجی و بخش وابسته های نظامی. بخش ارتباطات اطلاعاتی خارجی با نمایندگان دستگاههای اطلاعاتی خارجی که موافقتنامه هایی با اطلاعات ارتش اسرائیل دارند، ارتباط برقرار می کند. این بخش همچنین دیدارهای افسران و آموزش سربازان از کشورهای خارجی را در اسرائیل کنترل می کند. ارتباطات اطلاعاتی خارجی همچنین نقطه رسمی تماس برای همه وابسته های دفاعی در اسرائیل است. فعالیتهایی نظیر دیدار و سرکشی از تأسیسات و مبادله اطلاعات عادی، تشکیل جلسات مختصر گزارشی و غیره ابتدا باید با بخش امنیت حوزه فعالیت مورد توافق قرارگرفته و در صورت لزوم به مدیر اطلاعات ارتش بری اتخاذ تصمیم سیاسی تسلیم شود. وابسته هایی که دارای اعتبارنامه و یا وابسته های دیگری که در اسرائیل درباره امور اطلاعاتی کار می کنند می توانند انتظار داشته باشند که در حدودی که به وسیله مدیریت اطلاعات ارتش تهیه شده است، اطلاعاتی برگزیده در باره خاورنزدیک و کشورهای خارجه دریافت کنند. بدین ترتیب یک وابسته ای که در جستجوی اطلاعاتی در مورد مسائل ویژه ای از ظرفیتها و مصالح اسرائیل باشد، می تواند از طریق این بخش تفاصیل مربوط را دریافت کند. اگر پرسنل نظامی بیگانه در اسرائیل این گونه اطلاعات را به طریقی غیر از این دریافت کنند این امر به منزله «نقض» سیاست «نانوشته» نیروهای دفاعی اسرائیل به شمار می رود. در گذشته اطلاعات ارتش، اطلاعات زیادی درباره تجهیزات فنی که از طرف کشورهای بلوک شوروی به سایر کشورهای خاورمیانه تحویل شده فراهم کرده بود. این امر به ویژه در دنباله جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967، هنگامی که اسرائیلیها مقادیر هنگفتی تجهیزات نظامی شوروی از اعراب به چنگ آوردند، صدق می کند. چنین تصور می شود که ارتباطات اطلاعاتی خارجی لااقل به دو قسمت تقسیم می شود:

اطلاعات عمومی و اطلاعات فنی.

در حیطه بخش ارتباطات اطلاعاتی خارجی یا وابسته به آن، یک واحد ارتباطات سری وجود دارد که همه عملیات خارج از برنامه، فعالیتهایی که قبلاً توصیف شده به آن مربوط می شود. این واحد ممکن است مستقیم یا غیر مستقیم در عملیات اطلاعاتی دوجانبه که از سوی اطلاعات ارتش با سایر دستگاهها انجام می گیرد، سر و کار داشته باشد. بدین ترتیب مثلاً هنگامی که روابط ویژه ای بین یک دستگاه نظامی خارجی و نیروهای دفاعی اسرائیل ترتیب داده می شود این واحد افسران مربوط را فراهم کرده و فعالیتهای آن را کنترل می کند. این واحد در مناسبات عالی ارتباطی که زمانی با فرانسه وجود داشت دست داشته است.

علاوه بر این اگر موساد تصمیم بگیرد که یک افسر نظامی اسرائیل برای اجرای یک عملیات ویژه بیگانه بهترین موقعیت را دار است، این واحد در این کار دخالت خواهد داشت. عملیاتی که از طرف این واحد

ص: 545

کنترل می شود در همه موارد با موساد هماهنگ می شود.

بخش مناسبات خارجی فعالیتهای هیئتهای وزارت دفاع اسرائیل و وابسته های دفاعی اسرائیل را در خارجه از طریق وابسته ها اداره می کند. هیئتهای وزارت دفاع و وابسته های دفاعی اسرائیل در واشنگتن، نیویورک، لندن، پاریس، بن، رم، لاهه، آنکارا، تهران، بانکوک، بوینوس آیرس، توکیو، برازیلیا و کاراکاس مستقر هستند. بعضی از این وابسته ها برای کشوری مجاور مربوطه نیز دارای اعتبار هستند. نقش حقیقی بیشتر هیئتهای دفاعی و وابسته ها، فروش محصولات صنایع دفاعی اسرائیل و خرید تجهیزات دفاعی برای نیروهای دفاعی اسرائیل است. کمتر پستهای وابسته دفاعی وجود دارد که عملاً دفترهای وابسته دفاعی به مفهوم سنتی این کلمه هستند که عمده ترین آنها در واشنگتن، لندن و پاریس واقع است.

وابسته های دفاعی اسرائیل در خارجه به سفرای اسرائیل در کشورهای مربوطه نظر مشورتی، و در باره امور نظامی کشورهای میزبان گزارش می دهند و درباره همه تحقیقات و همه تحولات در کشور میزبان اطلاع کسب می کنند و به طور کلی نماینده نیروهای دفاعی اسرائیل در خارجه هستند. این وابسته ها همچنین کارهای پشتیبانی عملیاتی برای موساد انجام می دهند. هیئتهای نظامی اسرائیلی برای مقاصد آموزشی و پشتیبانی به بعضی از کشورها فرستاده شده اند، ولی این هیئتها رسما در کشورهای مربوطه اعتبار نمایندگی ندارند.

بخش امنیت حوزه فعالیت و سانسور نظامی مسئول ضد اطلاعات در داخل نیروهای دفاع اسرائیل است و تحقیقات امنیتی فیزیکی و پرسنلی انجام می دهد. امنیت حوزه فعالیت همچنین مسئول تأیید صلاحیت امنیتی همه پرسنلی هستند که برای اطلاعات نظامی تعیین شده اند. این بخش ارتباط روزانه با شین بث که مسئول پرسنل ذخیره نیروهای دفاعی اسرائیل در وضع غیر فعال است، برقرار می کند و مسئولیت نهایی را در موارد ضد اطلاعات و امنیت به عهده دارد. در اواسط دهه 1960 بخش امنیت شامل یک بخش امنیت پرسنلی بود که کار آن تعیین پرسنل و هماهنگی در تشخیص صلاحیت پرسنل و نظارت بوده است. یک بخش ضد اطلاعات مسئولیت تأمین امنیت مربوط به مخابرات، اسناد و تأسیسات را به عهده داشت. یک بخش آموزش نیز مسئول آموزش مقدمات امنیتی نظامیگیری بود. یک دفتر کنترل اسناد که با دستگاههای کامپیوتر مجهز شده است که در اوائل دهه 1960 برای کنترل، توزیع و از میان بردن اسناد فوق سری صادره از نیروهای دفاعی اسرائیل به وجود آمده است. بخش امنیت حوزه فعالیت فعالیتهای واحدهای و امنیت حوزه های وابسته به فرماندهیهای نیروهای دفاعی اسرائیل را برای حفظ نظم هماهنگ می کند. هر فرمانده منطقه ای مسئول امنیتی منطقه خود بوده؛ واحدهای امنیتی حوزه را برای حفظ نظم و قانون به کار می برد. اسرائیل به سر فرماندهی شمالی، مرکزی و جنوبی علاوه بر بخشهای اورشلیم، تل آویو و حیفا تقسیم شده است. بخش تل آویو و فرماندهی مرکزی که آن هم در تل آویو واقع شده از ستاد کل نیروی دفاعی اسرائیل جدا هستند. و ستاد کل نیز در تل آویو واقع شده است. نوار غزه هر چند مجاور فرماندهی مرکزی نیست معذلک تابع فرماندهی مرکزی قرار گرفته زیرا عملیات آرام سازی و ضد تروریستی که در چند سال گذشته در این منطقه قرار گرفته منجر به آن شده است که ثبات نسبی در این منطقه برقرار شود. صحرای سینا تابع فرماندهی جنوبی است که دارای دو واحد امنیت حوزه ای است.

در اواسط 1960 فرماندهی شمالی سه واحد امنیت حوزه داشته است.

افسران امنیت حوزه ها در فرماندهیهای منطقه ای خدمت می کنند و در آنجا فعالیتهای واحدهای

ص: 546

امنیت حوزه ها را رهبری کرده و نقطه تماس برای بخشهای فرماندهی امنیتی و فرماندهان منطقه ای تشکیل می دهند. واحدهای امنیت حوزه ها مسئول اجرا و نظارت بر اجرای دستورات امنیتی هستند که دستورالعملها و راهنمائیها و بازرسی ها را نیز شامل است. در سرزمینهای تحت اداره واحدهای امنیت حوزه ها با شین بث و گارد مرزی برای حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم و اجرای عملیات ضد اطلاعاتی همکاری می کنند. امنیت صحرایی در سطح تیپها در سه فرماندهی منطقه دارای سرگردهای اطلاعات نظامی است که بعنوان افسران امنیتی خدمت می کنند (به همین نام هم شناخته شده اند). فعالیت آنها تحت فرماندهی بخش عملیات رکن سه صورت می گیرد. افسران امنیتی در سطوح گردان و گروهان از پیاده نظام گرفته می شوند و تنها از سوی فرماندهان واحد در سطح گردان به عنوان افسران امنیتی شناخته می شوند در سطح گروهان پرسنل امنیتی درجه سرگروهبانی دارند.

دفتر سانسور نظامی در بطن بخش امنیت حوزه ای و مسئول همه نوع سانسور است. این واحد علاوه بر این بر اساس قانون دارای اختیارات فوق العاده وسیعی در سروکار داشتن با مطبوعات و سایر رسانه های گروهی اسرائیل است. در عمل نیروهای دفاعی اسرائیلی صلاح در آن دیده است که بر اساس قول و قرار شرافتمندانه عمل کنند و به طور عمده بر روی حسن نیت سردبیران و غیره برای خودداری از انتشار داستانهایی در باره اسرار نظامی اسرائیل متکی باشد. این دفتر از جانب تمامی نیروهای دفاعی اسرائیل عمل می کند. مدیران اطلاعات نظامی در گذشته از سانسور نظامی به عنوان قسمتی از «وزنه ای» نامبرده اند که آنها ترجیح می دادند در دفتر خود رئیس ستاد باشد. رئیس دفتر سانسور عضو «کمیته سه گانه» که به عنوان یک هیئت تجدید نظر و داور نهایی در همه امور مربوط به سانسور اقدام می کند است. دو عضو دیگر این کمیته عبارتند از یک نماینده مطبوعات و یک نماینده مردم به طور اعم. این نماینده اخیر باید مورد توافق دو نماینده دیگر قرار بگیرد. در عمل همه اطلاعات به سه درجه تقسیم می شوند: 1- اقلامی که بدون چون و چرا اجازه نشر دارند 2- اقلامی که به هیچ وجه و تحت هیچ عنوانی اجازه نشر ندارند و 3- اقلامی که قبل از انتشار باید از غربال گذرانده شوند. در نتیجه مقرراتی که وضع شده جاهای خالی بسیار بندرت در مطبوعات پیدا می شود مثلا اگر یک نوشته ای باید از انتشار پس گرفته شود تمامی یک صفحه باید از نو حروفچینی شود. همه انتشارات نیروهای دفاعی اسرائیل و بولتنهایی که برای مطبوعات داده می شود بایستی با دفتر سانسور هماهنگ شده و مورد تصویب آن قرار گیرد. همه رسانه های اطلاعاتی اعم از خارجی و داخلی باید هر قلمی که دارای پیامدهای سیاسی یا امنیتی است، قبل از انتشار به دفتر سانسور تحویل دهند. بیشتر سازمانهای مطبوعاتی دارای ارتباط تله تایپی با نیروهای دفاعی اسرائیل هستند تا این جریان را تسریع کنند. دیگران باید این گونه اقلام را به دفتر سانسور ببرند. در اواسط سالهای 1960 بیشتر کارمندان این دفتر سربازان زن بودند.

دفتر سانسور متصدی خبرگیری مخابرات ارسالی به خارج از اسرائیل است تا تأمین شود که هیچ اطلاعاتی که دارای ارزش نظامی است به خارج مخابره نمی شود. اگر خبرگیر بحثی را بشنود که شامل مطالبی دارای اهمیت نظامی است وی این بحث را قطع خواهد کرد. یک بار یک خبرگیر از قرار معلوم یک مکالمه خصوصی را گوش داد و با خوشحالی این مطلب را به همکاران خود که در اتاق بودند گزارش داد.

این خبرگیر را بلافاصله اخراج کردند. فعالیت خبرگیر بیشتر بر روی مکالمات تلفنی بین المللی از پرسنل رسانه های خارجی در اسرائیل به دفاتر آنها در خارجه متمرکز است.

ص: 547

دفتر روابط عمومی سانسور نظامی مسئول همه بولتن های خبری نیروهای دفاع اسرائیل و تماسهای رسمی با عموم است. این دفتر روابط با مطبوعات و مردم را در هماهنگی با دفتر سانسور اداره می کند. این دفتر همچنین میزبان وابسته های دفاعی خارجی در اسرائیل در ارتباط با بخش ارتباط اطلاعاتی خارجی است. مدیران اطلاعات نظامی مانند دفتر سانسور ترجیح می دهند با دفتر روابط عمومی تحت فرمان رئیس ستاد تماس بگیرند.

جریان اطلاعاتی در بطن اطلاعات ارتش به طور عمده به وسیله سه ملاقات منظم افسران اطلاعاتی کلیدی عمل می کند. در درجه اول اجتماعی هفته ای دوبار یا هر سه روز یک مرتبه تشکیل می شود که در آن مدیر بخش تولید جلسه گزارشی برای مدیر اطلاعات ارتش و سایر افسران بلند پایه تشکیل می دهد.

در این جلسه بسته به ماهیت اطلاعات مورد بحث سایر افسران تولید نیز ممکن است حضور داشته باشند.

براساس این اجتماع مدیر اطلاعات نظامی دستوراتی برای اقدام صادر می کند یا نیازهای اطلاعاتی برای افسران ستاد حاضر در جلسه مشخص می کند. یک نصفه روز پس از هر یک از این اجتماعات هفته ای دوبار مدیران تولید و سپاه اطلاعاتی با یکدیگر اجتماع می کنند تا جزئیات برنامه ریزی و تاکتیک برای آنچه که هر یک از آنها باید انجام دهد، تا دستورالعملهای وسیع مدیر اطلاعات نظامی را دنبال نماید، تهیه کنند. بلافاصله پس از آن مدیر سپاه اطلاعات، رؤسای بخشهای خود را احضار کرده رهنمودهایی برای اجرای مسئولیتهای فوری آنها به آنها می دهد. در این نشست افسر ارتباطی که برای موساد تعیین شده،حضور دارد. مدیر اطلاعات ارتش همیشه اطلاعات تکمیل شده را به دست می آورد. اقلام جداگانه که حداکثر در نیم صفحه خلاصه شده و به سه پاراگراف تقسیم شده از قرار زیر است : 1- واقعیات 2- اظهار نظرها، 3- ارزیابی.

این اقلام بر روی «یک تخته قرائتی» برای مقامات برگزیده دولت اسرائیل همراه با اظهار نظرهای حاشیه ای از سوی مدیر اطلاعات ارتش فرستاده می شود. علاوه بر این خلاصه های روزانه، هفتگی و ماهانه تهیه می شود که هدف آنها فراهم کردن آگاهی مداوم از تحولات حوادث یا جریانهای مورد توجه برای دولت است. این خلاصه ها همراه با گزارشهایی در محل درباره اقلام جداگانه، قسمت عمده مسئولیتهای مدیر اطلاعات ارتش را به عنوان افسر اداره کل نخست وزیری برای اطلاعات تشکیل می دهد. بخش تولید نیز ممکن است تحقیقات ویژه ای یا قطعات برانگیزنده تفکر به وجود آورد.

گزارشهای ویژه ای نیز در پاسخ به تقاضاهای بنگاههای مختلف اسرائیلی تعبیر از اطلاعات ارتش نوشته می شود.

یکی از مهمترین وظایف مدیر اطلاعات ارتش ارائه تخمین اطلاعاتی سالیانه است که معمولاً در نیمه آخر ماه دسامبر انجام می گیرد. در حالی که تلخیصی قبلاً تنظیم شده است، این عمل ارائه تخمین اطلاعاتی، سالیانه به طور شفاهی صورت می گیرد و در جلسه مربوطه نخست وزیر و عده ای از مقامات ارشد دولتی حضور دارند، مدیر اطلاعات ارتش در تهیه مطالب خود از خلاصه های هفتگی تهیه شده حداکثر استفاده را به عمل می آورد. در پایان اشارات و اظهار نظرهای رسمی او مدیر اطلاعات نظامی صحنه را برای سئوال و جواب آماده می کند. صورت جلسات این گونه اجتماعات آنگاه به شکل نهایی درآورده شده و براساس اصل کسی که لازم است بداند، بین کارمندان کلیدی دولت توزیع می شود.

کمک عمده مدیر اطلاعات ارتش در اجرای این کار گزارشهای پیشرفت می باشد که هر سه ماه یک بار

ص: 548

به وسیله هر یک از مدیران بخشها تنظیم می شود. مدیر اطلاعات ارتش هم چنین گزارشهای خام اطلاعاتی را گاه به گاه برای به دست آوردن شم اطلاعات که در گزارشهای اقلام ویژه به او ارائه می شود و یا به منظور سنجش سودمندی یا ماهیت عملیات عمال، مطالعه می کند.

هر چند مدیریت اطلاعات ارتش دارای تجهیزات پیچیده کامپیوتری برای کمک به او در تهیه و مقابله اطلاعات می باشد، داشتن تجهیزات مؤثرتر عمل آوردن داده ها به طور اتوماتیک جهت حافظه و به دست آوردن مجدد اطلاعات لازم به نظر می رسد.

مدیر اطلاعات ارتش برای سه فرماندهی منطقه ای افسرانی مأمور می کند. این افسران به پرسنل اطلاعاتی مختلف تا سطح تیپ وابسته می شوند و فرماندهان منطقه ای جمع آوری اطلاعات در منطقه جغرافیایی خود و برای فاصله معینی در آن طرف مرز اداره می کنند. فرماندهی شمالی عملیاتی علیه لبنان و سوریه است، در حالی که فرماندهی مرکزی عملیات علیه اردن و مصر و شاید عربستان سعودی را کنترل می کند. اطلاعات از طریق دیده بانی مرزی و عملیات گشتی شناسایی و عملیات عبور از مرز جمع آوری می شود.

اطلاعات نیروی هوایی و نیروی دریایی، واحدی کوچکتر و در عین حال بسیار تخصصی هستند که بر روی اقلام مورد علاقه فرماندهی نیروی هوایی یا دریائی متمرکز می شوند. مدیران اطلاعات نیروی هوایی و نیروی دریایی در جلسات کارمندان مدیریت و اطلاعات ارتش شرکت می کنند. افسران از هر دوی این صنفها طبق برنامه در جلسات مرتب بخش تحقیقاتی شرکت می کنند تا مسئولیت گزارشگری را هماهنگ کنند. افسران هر دو صنف همچنین به طور دائم مأمور بخش جمع آوری اطلاعات هستند تا نیازهایی را که مورد علاقه ویژه آنها است هماهنگ کنند.

الف: اطلاعات نیروی هوایی اسرائیل یک سازمان نسبتا کوچک ولی با کارآیی است. وظایف اصلی آن اجرای عملیات اطلاعاتی لازم برای پشتیبانی از فعالیتیهای هوایی و هماهنگ کردن با مدیر اطلاعات نظامی درباره کوششهای جمع آوری اطلاعات است. اطلاعات نیروی هوایی تقریبا به طور انحصاری با آرایش رزمی هوایی کشورهای عربی و جمع آوری داده های مربوط به آماجهای هوایی اعراب سروکار دارد. این اطلاعات اکثرا از طریق شناسایی هوایی و اطلاعات حاصل از دریافت علایم مخابراتی جمع آوری می شود و اطلاعات اضافی نیز به وسیله گزارشهای عمال و بازپرسی از زندانیان در اوضاع حاد جنگی به دست می آید. نیروهای دفاعی اسرائیل بر روی عملیات شناسایی و عکسبرداری برای اطلاعات مربوط به آرایش رزمی اتکای بسیاری دارد. نیروی هوایی دو مؤسسه تفسیر عکس دارد، ولی شاید بیش از بیست مفسر عکس نداشته باشد. در 1970 همه تأسیسات اطلاعاتی نیروی هوایی کار دایمی داشتند، هر چند اسرائیلیها در نظر داشتند چندین واحد تأسیسات سیار دایر کنند. در حالی که اطلاعات نیروی هوایی تخمینهایی تهیه نمی کند، معذلک مطالعات اطلاعاتی درباره آرایش رزمی هوایی و تهدیدها و توانائیها تهیه می کند. نیروی هوایی وابسته هایی از خود در خارجه دارد، روندهای نیروی هوایی برای تفسیر اطلاعاتی تصاویر عبارتند از: تأسیساتی که به شناسایی هوایی می پردازند و بسیار تمرکز یافته و در عین حال قابل انعطافند، ولی پوشش عکسبرداری در فاصله پایین تر از 7000 فوت ممکن نیست و سیستمهای دوربینی قادر نیستند افشا کنند از اینکه مثلاً محلهای استقرار موشکهای زمین به هوای سام اشغال شده است یا نه. علاوه بر این کنترل کیفیتی آزمایشگاه عکاسی نیروی هوایی تقریبا

ص: 549

وجود ندارد. اطلاعات نیروی هوایی علیرغم استانداردهای عالی آن در زمان جنگ یوم کیپور به اندازه کافی مفسر عکس نداشت و سطح استعداد کلی تعداد معدودی که وجود داشتند، بسیار پایین بود.

ب: اطلاعات نیروی دریایی یک واحد کوچک تمرکز یافته مرکب از 110 نفر است که برای پشتیبانی از واحدهای دریایی عمل می کند. بیشتر پرسنل آن در ساختمان ستاد نیروی دریایی در تل آویو قرار گرفته اند. این واحد اکثرا با آرایش رزمی دریایی و تواناییهای خارجی و تهدیدهایی از طریق دریا سروکار دارد. اطلاعات نیروی دریایی به عنوان یک واحد نیمه خود مختار از اطلاعات ارتش عمل می کند و موظف نیست در سطح اطلاعات کشور پرسنل فراهم کند. پرسنل اطلاعات دریایی تابع مدیر اطلاعات ارتش نیستند مگر برای کمکهای مشورتی در امور نیروی دریایی. در جدول سازمانی مدیر اطلاعات نیروی دریایی تابع افسر فرمانده نیروی دریایی جهت امور عملیاتی و گزارشی است و از فرماندهی نیروی دریایی در عالیترین سطح پشتیبانی می کند. این سازمان طبق ساختار اطلاعات ارتش تأسیس شده، ولی طبق احتیاجات و دامنه وظایف و مأموریتهای نیروی دریایی شکل گرفته است. این سازمان دارای یک معاون مدیر با بخشهای جمع آوری آماج گیری و تولید (تحقیقات) و امنیتی است. این سازمان افسرانی برای پایگاههای نیروی دریایی برای حیفا، اشدود (اسدود)، ایلات، شرم الشیخ و یک واحد کماندویی مستقر در جنوب صحرای سینا تعیین می کند. این سازمان همچنین دارای یک بخش تشریفات است که با وابسته های دریایی خارجی در اسرائیل سروکار دارد و یک سازمان کوچک مربوط به امور اداری در آن وجود دارد. (شکل 8).

بخش جمع آوری با حدود 17 نفر پرسنل یکی از اجزای مرکبه کوچکتر در ساختار اطلاعات نیروی دریایی است. این بخش دارای منافع محدود عملیاتی هماهنگ شده است. و پشتیبانی برای بیشتر کوششهای جمع آوری اطلاعات آن باید توسط مدیریت اطلاعات ارتش داده شده، یا با آن هماهنگ باشد.

استثنائاتی در مورد این ترتیبات عبارتند از: کنترل فعالیتهای وابسته های دریایی اسرائیل در خارجه و همچنین عملیات قایقهای کوچک ساحلی و شناساییهای جاسوسی مخابرات و جاسوس الکترونیک و شناسائی هوایی با همکاری با اطلاعات نیروی هوایی و برنامه کشتیهای بازرگانی از سوی بخش جمع آوری اطلاعات. کوشش اسرائیل در دوران بعد از جنگ جهانی دوم در فراهم کردن اسلحه از طرق مخفی و مهاجرت غیر قانونی باعث شد که تماسهای مهم بازرگانی و حمل و نقل دریایی برقرار شود که بعضی از آنها ممکن است هنوز به وسیله اطلاعات نیروی دریایی اداره شده یا لااقل با آن هماهنگ شود.

بخش آماجگیری با حدود 20 نفر پرسنل به دو بخش دیگر تقسیم شده است که عبارتند از سوریه و لبنان، و مصر و آفریقای شمالی. این بخشها مسئول در موارد زیر می باشند: 1- تهیه مطالعات ساحلی برای مأموریتهای آتشباری دریایی، 2- تهیه مطالعات ساحلی جهت یورشهای آبی - خشکی، 3- تهیه مطالعات ویژه آماجی برای پشتیبانی از عملیات کماندویی و 4- تهیه و حفاظت پرونده های آماجی در باره بنادر لبنان، سوریه و مصر. این بخش به همه منابع اطلاعاتی در دسترس مدیر اطلاعات ارتش دسترسی دارد.

مدیر اطلاعات نیروی دریایی علاوه بر تأمین نیازمندیها برای جمع آوری اطلاعات نظامی مطالب مربوط به اطلاعات به دست آمده به وسیله مدیریت اطلاعات ارتش را که با امور نیروی دریایی ارتباط داشته باشد نیز به طور منظم دریافت می کند.

بخش تولید با 40 نفر پرسنل بزرگترین واحد اطلاعاتی نیروی دریایی است. این واحد به دو بخش

ص: 550

تقسیم می شود: 1- نیروهای دریایی عرب 2- نیروی دریایی شوروی. بخش تولید همه کارهای تحقیقاتی و تجزیه و تحلیل و پخش اطلاعات در باره همه نیروهای سیار وابسته به نیروهای دریایی کشورهای عربی و نیروی دریایی شوروی در دریای مدیترانه را انجام دهد. این بخش استفاده کننده درجه اول همه مطالبی است که به ستاد نیروی دریایی می رسد و به ویژه اطلاعات حاصل از دریافت علایم : کار این واحد به طور عمده در پشتیبانی از واحدهایی است که از چهار پایگاه دریایی واحد کماندویی در جنوب صحرای سینا عمل می کنند.

تولید به طور عمده محدود به مطالعاتی در باره آرایش رزمی دشمن و سلاحهای ویژه است. این مطالعات و مطالعات دیگر از جمله پرونده های آماجی و کتابهای تستی مربوط به تعیین هویت و نقشه های تاکتیکی دشمن به فرماندهان عملیاتی و کارکنان از طریق افسران اطلاعاتی پایگاه پخش می شود. افسر اطلاعاتی پایگاه این گونه اطلاعات را از طریق گروههای گزارشگر و افزودن اطلاعات تا روز معین در کتابخانه اطلاعاتی کشتی مربوط با اضافه کردن و به تاریخ روز رساندن و تغییر دادنها پخش می کند.

بخش امنیتی که دارای 12 نفر کارمند است، وظیفه محدود ضد اطلاعات را داخل ستاد نیروی دریایی در همه پایگاههای دریایی انجام می دهند. پرسنل بخش امنیتی را افسران دریایی و ملوانانی تشکیل می دهند که به وسیله بخش امنیت حوزه ای اطلاعات ارتش آموزش ویژه دیده اند. آنها وظایف اساسی عملیات ضد براندازی و ضد خرابکاری را در ستاد و در پایگاههای تابع آن انجام می دهند. ولی این پرسنل تحقیقات امنیتی یا پرسنلی انجام نمی دهند زیرا این کار جزء مسئولیتهای واحدهای امنیت حوزه ای اطلاعات ارتش است. بخش سازمانی و اداری با یک پرسنل 6 نفری پشتیبانی دبیرخانه ای را برای مدیر اطلاعات نیروی دریایی انجام می دهد. این پرسنل وظایف اداری روزمره را انجام می دهند. هر چند اطلاعات نیروی دریائی یک واحد کوچکی است، ولی در عین حال یک سازمان آموزش دیده و ظاهرا حائز کارآیی فوق العاده است. سربازگیری برای اطلاعات نیروی دریایی از طریق سیستم غیر رسمی با کارآیی که افراد را تشخیص هویت کرده و آنها را با نیازهای اطلاعات نیروی دریایی تطبیق می دهد صورت می گیرد (این سیستم ظاهرا در سراسر سازمانهای اطلاعات نظامی اسرائیل معتبر است). پرسنل افسری اطلاعات نیروی دریایی از طریق چندین مجرا سربازگیری می شود. بیشتر افسران جزء جوانتر مستقیما از دانشگاهها وارد آن می شوند، در حالی که دیگران از داخل نیروی دریایی به این واحد منتقل می شوند و از داخل نیروی هوایی و از واحدهای عملیاتی نیروی دریایی به بخش اطلاعات منتقل می شوند. منبع سوم دیگری نیز وجود دارد و آن پرسنل داوطلب سربازی هستند که کیفیتهای لازم و علاقه به دنبال کردن حرفه اطلاعات نیروی دریایی از خود نشان داده اند. به محض اینکه این گونه اشخاص تشخیص هویت می شوند آنها را به خرج نیروی دریایی به دانشگاه می فرستند و پس از تکمیل آموزش درجه می گیرند و به حرفه خود در اطلاعات نیروی دریایی گمارده می شوند.این افراد نام نویسی کرده در نیروی دریایی چه مرد و چه زن اغلب داوطلبانی هستند که از سوی مدیر اطلاعات دریایی غربال شده اند.

زنان متعلق به اطلاعات نیروی دریایی 20 ماه خدمت می کنند در صورتی که مدت خدمت مردان 36 ماه است.

در اسرائیل آموزشگاههای ویژه اطلاعات نیروی دریایی وجود ندارد و افسران اطلاعات نیروی دریایی و پرسنل اصلی نام نویسی کرده در این رشته در مدرسه اطلاعاتی ارتش آموزش می بینند. به طور

ص: 551

کلی زنان فقط آموزش در کار می بینند، ولی اگر زنی به یک حرفه اطلاعات نیروی دریایی علاقه نشان دهد نام او را در رشته آموزشگاه اطلاعات ارتش ثبت خواهد شد. مردانی که در اطلاعات نیروی دریایی ثبت نام کرده اند یک دوره اختصاری را طی می کنند، زیرا نام نویسی در یک رشته اطلاعاتی توسعه یافته به انگیزه و استفاده مورد نظر بستگی دارد. برای نگهداشتن پرسنل اطلاعاتی نیروی دریایی مشکل چندانی وجود ندارد.

مانع درجه اول از سوی مدیر اطلاعات نیروی دریایی تعداد کل پستهای تعیین شده مرکب از (افسران و نام نویسی کردگان ) است. سیستم تمرکز یافته توام با منطقه اولیه مورد علاقه اطلاعاتی، بسیار خوب با ساختار پرسنلی اطلاعات نیروی دریایی مطابقت دارد. همچنین سیستم منسجم پشتیبانی اطلاعاتی با توجه به نبودن منابع ذخیره لازم برای جمع آوری اطلاعات خوب کار می کند.

در دوران قبل از جنگ یوم کیپور در جریان این جنگ اطلاعات در مرکز عملیات در ستاد نیروی دریایی دریافت می شد. در جریان جنگ مدیر اطلاعات نیروی دریایی به طور بسیار فشرده ای با افسر فرمانده نیروی دریایی در مرکز طی عملیات همکاری می کرد. اطلاعات حاصل از دریافت علایم و سایر منابع به عنوان داده های خام در این مرکز دریافت می شد، آنگاه ارتباط دادن همه اطلاعات به یکدیگر در محل به وسیله رئیس اطلاعات نیروی دریایی انجام گرفته و به افسر فرمانده نیروی دریایی منتقل می شد.

این اطلاعات به شکل دستورات یا گزارشها بین فرماندهان واحدهای عملیاتی پخش می شد. عمل آوردن اطلاعات نیروی دریایی و پخش آن به طریقی بسیار حرفه ای بدون هیچ گونه عیب و نقص یا غافلگیری از جانب نیروی دریایی اعراب در جنگ یوم کیپور انجام گرفت. اطلاعات نیروی دریایی هنگامی که این سازمان به اوضاع جنگی وارد شد و پشتیبانی از عملیات دریایی فعال را که از جمله شامل مأموریت بمباران سواحل بود به عهده گرفت، انعطاف پذیری که ناشی از ماهیت آن بود از خود آشکار ساخت. یک منطقه عمده که اطلاعات نیروی دریایی در آن دچار اشکالاتی است، تعداد محدود پرسنل آن است زیرا در صورت ادامه عملیات جنگی نظیر جنگ یوم کیپور کار با کیفیت اطلاعات نیروی دریایی پس از یک ماه عملیات مداوم به سطح پایین تری تنزل خواهد یافت.

3- عرفهای اداری مدیریت اطلاعات ارتش

در دستگاه هیئت مدیره اطلاعات ارتش حدود 450 افسر به اضافه تعداد بیشتری درجه دار و پرسنل داوطلب و پرسنل غیرنظامی تحریری وجود دارد. این دستگاه در انتخاب پرسنل نظامی واجد شرایط برای مأموریتهای اطلاعاتی اولویت دارد. اطلاعات ارتش ترجیح می دهد افرادی را وارد کارهای اطلاعاتی کند که در عنفوان جوانی زندگی می کنند و آنها را به مرور کسب تجربه و توانایی ب عهده گرفتن مسئولیتهای بزرگتر ارتقا درجه دهند. آنهایی که در این زمینه عضو تازه می گیرند در جستجوی جوانانی هستند که زبانهای خارجه و یا سایر موضوعات مورد علاقه به خدمات اطلاعاتی در دبیرستانها مطالعه می کنند. قبل از فراغت از تحصیل افسران اطلاعات ارتش با دانشجویان برگزیده جوان اعم از زن و مرد تماس حاصل می کنند و به آنها سمت مترجمی در جریان دو سال خدمت نظام وظیفه به دنبال فارغ التحصیل شدن از دبیرستان را پیشنهاد می کنند. آنهایی که این سمت را می پذیرند هنگامی که به نیروهای دفاعی اسرائیل ملحق می شوند در اطلاعات ارتش به خدمت گرفته می شوند. پرسنل جوان

ص: 552

نویدبخش آنگاه به مدرسه اطلاعات ارتش فرستاده می شوند که پس از آن به آنها مأموریتهایی به عنوان معاون افسر اطلاعاتی حوزه داده می شود. هنگامی که آنها به درجه سروانی می رسند و به عنوان افسر اطلاعات خدمت کرده اند بعضی از آنها به ستاد فرماندهی منطقه یا مدیریت اطلاعات ارتش مأمور می شوند تا تجربیات خود را توسعه دهند و برای به عهده گرفتن مسئولیت و احتمالاً ارتقا درجه واجد شرایط بشوند. بدین ترتیب بیشتر افسرانی که اکنون در اطلاعات ارتش خدمت می کنند در سنین جوانی وارد این دستگاه شده و آنگاه ارتقا درجه یافته اند.

بیشتر پرسنل اطلاعات ارتش افسران کادر هستند و ذخیره نیستند، زیرا نیروهای دفاعی اسرائیل نیاز به افسران اطلاعاتی حرفه ای دارد. همه پرسنل و از جمله سربازان وظیفه داوطلبانه به اطلاعات ارتش ملحق می شوند. اعضای مؤنث نامنویسی کرده این دستگاهها که اغلب به عنوان مترجم خدمت می کنند معمولاً تنها 20 ماه مشغول خدمت هستند، در حالی که نام نویسی کرده های مرد 36 ماه خدمت می کنند.

آموزش اطلاعاتی نظامی حرفه ای و بسیار وسیع است. افسران و تحلیل کنندگان آموزش بسیار خوب دیده و در رشته کار خود حائز صلاحیت هستند. مدرسه اطلاعات ارتش در شمال تل آویو در خیابان منتهی به فرودگاه (Sde Dov) اِسْدِ دوف واقع شده است. این مدرسه هم افسر و هم درجه دار تربیت می کند و سالیانه حدود 150 مربی و 90 پرسنل پشتیبانی بین دو هزار تا سه هزار دانشجو را آموزش می دهد.

دوره تحصیلی از ماه سپتامبر تا فوریه ادامه دارد. این ترتیب برای آن است که از گروههای جدید فارغ التحصیلان دبیرستانها استفاده شود. این مرکز جزء تأسیسات نسبتا تازه است که در اواخر دهه 1960 بنیان گذاری شده است و قبلاً جزیی از مدرسه پیاده نظام نیروهای دفاعی اسرائیل بوده است.

فرمانده مدرسه اطلاعات ارتش در مقابل مدیر اطلاعات ارتش برای تعلیمات اطلاعاتی و برای آموزش به طور کلی در مقابل سپاه اطلاعاتی مسئول است. هیئت مربیان بر وسائل آموزش و طرق تعلیمات نظارت دارد. یک شعبه اطلاعات رزمی، تعلیمات لازم به پرسنل عملیاتی می دهد و یک شعبه موضوعات عمومی، کارشناسان را آموزش می دهد. مثلاً شعبه موضوعات عمومی، رشته هایی در امنیت حوزه ای، سانسور، طراحی نظامی، تفسیر عکسها، تحقیق برای تحلیل آرایش رزمی، جمع آوری اطلاعات و دیده بانی هوایی تعلیم می دهد. سایر موضوعات ویژه بر حسب ضرورت تعلیم داده می شود. پرسنل ضد اطلاعات امنیت حوزه ای و دانشجویان نیروی هوایی و نیروی دریایی همچنین دوره هایی در مدرسه اطلاعات ارتش می گذرانند و مربیان اطلاعات ارتش برای آموزش اطلاعاتی در مدارس سایر شعبات نیروهای دفاعی اسرائیل در مقابل مدیر اطلاعات ارتش مسئول هستند. این مربیان از سوی مدیر اطلاعات ارتش مسئول کیفیت تدریس نظامی هستند. این مربیان معمولاً مأموریتهای زمان جنگ با واحدهای تاکتیکی دارند. پرسنل اطلاعات ارتش سمتهای اطلاعاتی در سطح تیپها دارند. افسران صف با تعلیمات اطلاعاتی سمتهایی را در سطوح پایین تر در مدرسه پیاده نظام به عهده دارند.

پرسنل امنیت حوزه ها بر اساس معیارهای دقیقی درباره امنیت شخصی و وفاداری به صهیونیزم و حکومت اسرائیل انتخاب می شوند، آنها به وسیله شین بث تعلیم می یابند.

به طورکلی اطلاعات ارتش هر چند دارای برنامه های آموزشی خوب بوده و می کوشد تعلیمات حرفه ای عرضه کند برای حفظ پرسنل صلاحیت دار گرفتار مشکلاتی می شود و آن به علت مزد پایین و فرصتهای ناچیز برای پیشرفت است.

4- طرق عملیات

ص: 553

اطلاعات ارتش مسئول عملیات عبور از مرز به سوی کشورهای همسایه عرب است، این عملیات اتکای بسیار سنگینی به بهره برداری از ترتیبات زیر دارند: از اعراب داخل اسرائیل و سرزمینهای تحت اداره، دانشجویان عرب که هر چند ساکن اسرائیلند در دانشگاههای کشورهای عربی تحصیل می کنند، مسافران و دیدارکنندگان عرب، اعراب در زندانهای اسرائیل و همچنین فراریان نظامی عرب و اعرابی که تغییر جبهه داده اند و بدویها و قاچاقچیان.

نیازمندیهای جمع آوری اطلاعات ارتش شامل موضوعات سیاسی و اقتصادی و همچنین اطلاعات نظامی است و از اطلاعاتی که چه برای تعیین سیاست و چه به عنوان اطلاعات اساسی به دست آمده استفاده می کند. اطلاعات ارتش همچنین در جمع آوری اطلاعات از منابع تروریستی و سازمانهای براندازی و فعالیتها در خارج از اسرائیل فعالیت دارد. هر چند منابع دریافت علائم مخابراتی اطلاعاتی درباره این موضوعات به دست می آورد افسران اطلاعات ارتش معتقدند که تنها منابع عمال می توانند واقعا تفاصیل مورد لزوم درباره سیاستها و نقشه های گروههای تروریستی و طرق عملکرد آنها و تجهیزات و آموزش و مناسبات با سایر گروهها به دست آورند. علاقه اولیه اسرائیل نسبت به تروریسم این است که درباره عملیات قریب الوقوع هر چه زودتر اطلاعاتی کسب کند.

در هر یک از بخشهای منطقه ای اسرائیل افراد محلی که در بعضی از موارد اعراب هستند و عمال اسرائیل به شمار می روند، نقش ردیابنده برای اطلاعات ارتش اسرائیل را ایفا می کنند. بیشتر این رد یا بندگان مدت طولانی برای اطلاعات ارتش اسرائیل کار کرده اند. اطلاعات ارتش آنها را به نوع مطلوب اطلاعات آگاه می کند. به محض اینکه یک ردیاب یک منبع بالقوه را گزارش داده است، او کنار می رود و بقیه کار را به افسران اطلاعات ارتش واگذار می کند. اطلاعات ارتش با منبع بالقوه تماس می گیرد، او را می سنجد و اگر مناسب باشد او را به عنوان یک عامل به خدمت می گیرد. این عمل به عنوان «طریقه مستقیم» به خدمت گیری عمال برای اطلاعات ارتش توصیف شده است و اما «طریقه غیر مستقیم» مربوط به خدمت گیری منابعی است که توسط عمال در خارج از اسرائیل یا از طریق آنها صورت می گیرد. هم امنیت حوزه ها و هم پلیس سوابق عمال بالقوه را برای اطلاعات ارتش مورد بررسی قرار می دهند.

انگیزه های ردیابها و افراد پشتیبان محلی یا پاداش نقدی و یا میل به اجرای خدماتی به شکل کمک در متحد کردن اعضای خانواده ها یا اینکه دخالت به نفع ردیاب در بعضی مسائل نزد دولت اسرائیل است.

انگیزه اساسی چنین اشخاصی معمولاً سود اقتصادی به شکل حقوق یا وام است ( که به ندرت بازپرداخت می شود) و یا هدایا. مشوق عادی دیگر، میل رفتن به اسرائیل و پیوستن به خویشاوندانی است که در آنجا زندگی می کنند. در بعضی موارد عامل ممکن است یک آواره فلسطینی باشد که معتقد است که هنوز حق ادعای مالکیت در اسرائیل را دارد و می خواهد جبران خسارت شود و یا اینکه تضمین بازگشت مالکیت خود را به دست آورد. سایر عمال اعضای گروههای اقلیتی اعراب یا مخالفان رژیمهای عرب هستند.

افسران اطلاعات ارتش، در ضمن مشکلاتی نیز در سروکار داشتن با عمال عرب دارند، زیرا آنها تمایلی به اغراق داشته و اغلب جزئیات دقیق را گزارش نمی دهند. بنابراین افسران اطلاعات ارتش عمال عرب خود را تشویق می کنند تا عکسها و نقشه ها و سایر اسناد تأییدیه فراهم کنند. افسران اطلاعات ارتش همچنین با به کار بردن عمال دیگری در همان منطقه گزارشها را با یکدیگر تطبیق می کنند. علیرغم

ص: 554

اخطارهای اسرائیل در جریان آموزش، عمال عرب این تمایل را دارند که درباره روابط خود با اطلاعات ارتش به سایر اعضای خانواده خود مطالبی را بگویند. گاه گاهی یک عامل عرب ممکن است همه اعضای بلافصل خانواده خود را به عنوان تابعه به کار بگیرد. و بکوشد که افسر اسرائیلی مربوطه به همه آنها حقوق بپردازد. اسرائیلی ها به این عمال تابعه «غیر کارمند» می گویند. این عمال تابعه گاهی، تمامی یک سری عملیات را در نتیجه لاف زدنهای خود در باره فعالیتهایشان به مخاطره می اندازند. گاه به گاه افسر مربوطه اطلاعات ارتش این «غیر کارمند»های ناخواسته را برای توجیهات امنیتی به آن طرف مرز، به اسرائیل می برند ولی اطلاعات ارتش هنوز نتوانسته است این مشکل را کاملاً حل نماید.

اطلاعات ارتش، عمال خود را در فنون حرفه ای و طرق جمع آوری اطلاعات، شیوه های امنیتی و گزارشگری آموزش می دهد. اطلاعات ارتش عمال خود را یا در شبکه ها اداره می کند و یا به طور انفرادی. عمال انفرادی را به زبان خودشان «گرگهای تکرو» می گویند. به دلایل امنیتی اطلاعات ارتش ترجیح می دهد که یک عامل که دارای راههای دستیابی به منابع مختلف است، همچنان یک «گرگ تکرو» باقی بماند. شبکه های عمال مرکب است از یک منبع اولیه و منابع تابعه. اطلاعات ارتش با این ترتیب به منابع رجوع نمی کند بلکه در عوض هم منبع اولیه و هم منابع تابعه را «عمال» می نامد. افسران اطلاعات ارتش می کوشند هر یک از عمال را شخصا پذیرفته و وی را در قسمت مرز اسرائیلی آموزش دهند.

شبکه ها معمولاً شامل یک متصدی رادیو و در بعضی موارد یک پیک می باشد.

هر گاه که ممکن باشد افسران مربوطه اطلاعات ارتش ترجیح می دهند با همه عمال در داخل خاک اسرائیل به نحو مستقیم ملاقات کنند تا گزارشهای خود را شخصا دریافت داشته احتیاجات را بررسی و نقشه های آینده را تهیه کنند.

یکی از جنبه های مناسبات بین افسران اطلاعات ارتش و عمال هنگامی که با تکنیکهایی که سایر سازمانها به کار می برند مقایسه شود منحصر به فرد است. در بسیاری از عملیات تحلیلگران ستاد اطلاعات ارتش همراه با افسران مربوطه به مورد ویژه ای، در ملاقات با عمال شرکت می کنند برای آنکه بعضی از جزئیات گزارشهای عمال را روشن کرده و به عامل مربوطه در مورد بعضی از نکات و مشکلات و راهنمایی هایی فراهم کنند. این ملاقاتها معمولاً در خانه های امن صورت می گیرد. و هم افسر مربوطه و هم تحلیلگر در آن حضور دارند ولی اگر عامل از لحاظ وقت در مضیقه باشد افسر مربوطه و تحلیلگر ممکن است با او در تاریکی در یک نقطه قبلاً تعیین شده در امتداد مرز ملاقات کنند.

اطلاعات ارتش همچنین با عمال خود به وسیله نامه های مخفی نویسی که در کشورهای ثالث به پست انداخته می شود یا به وسیله رادیوی عامل یا با انداختن پیام در محل معین تماس حاصل می کند. عملیات اطلاعات ارتش از لحاظ انعطاف پذیری و صرفه جوئی در کاربرد موجودیها و پاسخگویی به نیازها بسیار چشم گیر بوده است، این سیستم قبل از جنگ (یوم کیپور) در اکتبر 1973 بسیار خوب کار می کرد. عمال اطلاعات هشدار دهنده ای گزارش می دادند که با توجه به گذشته شامل نشانه های قابل اعتمادی درباره حمله آینده اعراب بوده است. (معذلک تماس مستقیم با عمال در جریان عملیات خصمانه قطع شد و گزارشهای ناچیز عمالی که در جریان جنگ وجود داشت برای ستاد نظامی اسرائیل و فرماندهان حوزه ها چندان ارزشی نداشت. مشکل اساسی که اطلاعات ارتش در کسب و گزارش اطلاعات به وسیله عمال با آن و مواجه است فقدان تجهیزات مدرن است.هر چند بیشتر عمال دارای رادیو که بیشتر رادیو گیرنده بوده

ص: 555

و دوربین عکاسی می باشند و با رمز نویسی نیز آشنائی دارند سطح پیچیدگی تکنیکها و تجهیزات پایین است و این امر در کیفیت و امنیت و به موقع بودن عملیات جمع آوری اطلاعات تأثیر نامطلوبی دارد.

اطلاعات نظامی، یک سیستم دریافت علائم به کار می برد که مدرن و پیچیده و مؤثر است.

مدیر اطلاعات ارتش مسئول فراهم کردن پشتیبانی فنی به مدیریت های دیگر است، ولی خدمات فنی مدیریتهای اطلاعات ارتش نسبت به گروههای فنی شین بث پایین تر است. تجهیزات نظامی مدیریت اطلاعات از قبیل تجهیزاتی که در نظارت بر دستگاههای مخابرات به کار می رود یا آنکه تجهیزاتی که در پشتیبانی از کارهای عمال کاربرد دارد معمولاً در سطح بالا قرار گرفته هر چند در بعضی زمینه های ویژه از قبیل کوچک سازی چندان مرغوبیت ندارد. در به کار بردن دستگاههای مادون قرمز ظرفیت مدیریت اطلاعات ارتش معمولاً خوب است. پرسنل اطلاعات ارتش قادرند در محل تغییراتی در دستگاههای موجود بدهند و درباره پیشرفتهای فنی مربوط به کنترل از راه دور و فعال کردن دستگاههای فرستنده و در زمینه عکاسی با نور ضعیف کاملاً وارد هستند. اطلاعات ارتش به عملیات شناسایی هوایی و دریافت علائم جهت نظم به موقع اطلاعات رزمی اتکای زیادی دارد. شناسائی هوایی ظاهرا یک ابزار اولیه برای تشخیص محل گروههای فداییان می باشد هر چند عمال حوزه های فعالیت در این سازمانها به اندازه کافی رخنه کرده اند.

اطلاعات ارتش قادر است اطلاعات به موقع و تفصیلی درباره دشمنان اولیه همسایه اسرائیل از از طریق عملیات عمال که به خوبی طرح ریزی شده و از قدرت تخیل برخوردار است فراهم کند.

مقصود اصلی واحدهای امنیت حوزه های فعالیت اطلاعات ارتش عبارتست از کنترل جمعیتهای عرب محلی در سرزمینهای تحت اداره اسرائیل و به حداقل رساندن مشارکت آنها در تروریسم است. در این کوشش امنیت حوزه ای سرزمینهای تحت اداره با هماهنگی فشرده ای با (شین بث) و گارد مرزی کار می کند. از ساکنان تقاضا می شود تا کارت تشخیص هویت همراه داشته باشند، ساعت مقررات منع عبور و مرور تحمیل می شود مقاومت کنندگان مظنون بازداشت می شوند و خانه های اشخاصی که در منطقه عملیات قرارگرفته و در باره فعالیتهای تروریستی اطلاعاتی داشته تخریب می شود هر چند ساکنان محل در این عملیات دستی نداشته باشند. در اوایل دهه 1970 چنین محاسبه شده بود که اسرائیلیها حدود 900 نفر از ساکنان سرزمینهای تحت اداره را در بازداشت نگه داشته اند. پرسنل واحدهای امنیت حوزه ای همچنین در جستجوی تروریستها و مخفی گاههای اسلحه در سراسر منطقه در ساحل غربی (رود اردن) یعنی در محلهایی که تروریسم روی داده است دست به یورشهایی نیز زده اند. در بعضی موارد عملیات اسرائیل شب هنگام صورت گرفته که ظاهرا هدف آنها لااقل ترساندن جمعیت محل بوده است.

در دسامبر سال 1969 وزیر دفاع اعلام کرد که 516 ساختمان در سرزمینهای اشغال شده از زمان جنگ 1967 تخریب شده اند که از این تعداد 265 خانه در ساحل غربی رود اردن و227 خانه در نوار غزه و 24 خانه در بیت المقدس بوده است. در حالی که این گونه سیاستها و اقدامات از سوی اسرائیل، بسیاری از اعراب را که در غیر این صورت وارد فعالیتهای تروریستی می شده اند ترسانده است؛ از سوی دیگر در بسیاری از موارد نتیجه معکوس داده و احساسات مخالفی را در میان ساکنان سرزمینهای اشغال شده برانگیخته است. در مناطقی که ساختمانها تخریب شده، جوی از خشم شخصی و مخالفت، به کدورت خاطر طبیعی یک ملت شکست خورده به ویژه در میان اعراب جوانتر افزایش یافته است.

5 - روابط با دستگاههای دیگر

ص: 556

در حال حاضر چنین به نظر می رسد که مناسبات هماهنگی بین اطلاعات ارتش و سایر دستگاههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل وجود دارد. بیشتر پرسنل اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل به ویژه در سطح سیاسی و هماهنگی درک کرده اند که صرف موجودیت قومی آنها بستگی به اجرای وظیفه اطلاعاتی و امنیتی و کار هموار سازمانهای اطلاعات و امنیت را دارد. علاوه بر این افسران تحت ریاست بخش و بیشتر از آن افسران تحت ریاست واحد همدیگر را مدت طولانی می شناسند و مناسبات آنها در جریان زمانهای پرآشوب چنان در هم بافته شده که در میان هیچ قومی چنین وضعی وجود ندارد و اکنون چهارچوبی برای همکاری تیمی هماهنگی در میان دستگاهها فراهم می کند.

ارتباط بین اطلاعات ارتش اسرائیل و سازمانهای خارجی در طول سالها از مراحل خوب تا مرحله ضعیفتر وجود داشته و بستگی به تقاضاهای اوضاع و خواستهای سیاسی داشته است. در سالهای اخیر اسرائیلیها کمکهای نظامی و امنیتی به کشورهای مختلف آفریقائی انجام داده برنامه های آموزش در این کشورها برپا کرده اند که از جمله آنها اتیوپی، اوگاندا و زئیر بوده است. اسرائیل همچنین با کشورهای آمریکای لاتین و سازمانهای آسیائی از لحاظ آموزش نظامی و امنیتی و مبادله تجهیزات داشته است.

اسرائیلیها مناسبات خوبی با ترکیه و ایران در زمینه های نظامی و امنیتی داشته اند. هر چند اسرائیلیها دارای روابط کامل دیپلماتیک با ایران نیستند، آنها یک هیئت رسمی سیاسی در ایران دارند که اعضای آن دارای عنوان سیاسی می باشند که از جمله آنها سمت وابسته نظامی است.

ه : مرکز پژوهشها و برنامه ریزی سیاسی

مرکز پژوهشها و برنامه ریزی سیاسی که سابقا قسمت پژوهش در قسمت وزارت امور خارجه بوده است تجزیه و تحلیلهایی بر اساس اطلاعات خام برای سیاست مداران دولت تهیه می کند. اداره آن مرکز در یک محوطه جداگانه در داخل مجتمع وزارت امور خارجه در بیت المقدس قرار گرفته است. یک گارد در دروازه محوطه کشیک می دهد و مانع ورود اشخاص غیر مجاز به مرکز می باشد و یقینا عکس شناسنامه ای جهت ورود لازم می باشد.

این مرکز کمتر از صد نفر استخدام کرده است که هم تحلیلگر و هم کارمندان پشتیبانی هستند که از وزارت امور خارجه و دانشگاههای اسرائیل به آنجا آورده شده اند. این مرکز شش قسمت دارد که عبارتند از : 1- آفریقای شمالی 2- هلال پربرکت 3- شبه جزیره عربستان و سایر مناطق جغرافیائی قسمت اقتصادی و قسمت استراتژیک.حدود 70% از پرسنل این مرکز در سه واحد عربی آن استخدام شده اند. این مرکز تجزیه و تحلیلهای خود را براساس داده های خام اطلاعاتی که در میان سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل در دسترس می باشد تهیه می کند. این مرکز رساله های مختصری در باره اطلاعات جاری و یادداشتهای درازمدت تحلیلی طبق نیاز تهیه می کند، نتایج کار این مرکز بین همه وزارتخانه های دولت اسرائیل پخش می شود.

وزیر امور خارجه این مرکز را به عنوان یکی از مغزهای مورد اعتماد و طرف مراجعه خویش به کار می برد تا بتواند وسیله مستقلی برای قضاوت درباره نتایج کار اطلاعات ارتش و (موساد) داشته باشد. هر چند تحلیلهای این مرکز به مراجع عالی تصمیم گیری اسرائیل فرستاده می شود، نقش این مرکز در میان

ص: 557

سازمانهای اطلاعات و امنیت اسرائیل شاید هنوز هم محقرانه باشد. از قرار معلوم این مرکز مشکلات کمی ناشی از رقابت میان سازمانها اطلاعات دارد شاید به آن علت که در مقایسه با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جا افتاده و بزرگتر فاقد موقعیت معینی است.

و: پلیس کشوری

نیروی پلیس اسرائیل یک سازمان کشوری به ریاست یک بازرس کل است که در مقابل وزیر کشور مسئولیت دارد. ستاد کشور پلیس اسرائیل در اواسط سال 1969 از تل آویو - یافا به بیت المقدس منتقل شد. پلیس اسرائیل از بخشهای ذیل مرکب شده است (1) اداری، که مسئول حمل و نقل کارپردازی و مخابرات و دارایی و امور مالی است. (2) بررسیها، که سروکارش با تحقیقات جنانی و کلاهبرداری و مأموریتهای ویژه در پشتیبانی از اهل اطلاعات و امنیت است (3) بخش عملیات، که متصدی آموزش گشت زنی و ترافیک است. هم چنین بخشهای پرسنل و تحقیقات و برنامه ریزی و عمران نیز وجود دارد.

دستگاههای زندان و گارد کشوری همچنین جزوی از پلیس به شمار می روند (تصویر 9). نیروی پلیس اسرائیل از لحاظ پخش در سرزمین به ناحیه هایی و ناحیه های فرعی و مناطق پاسگاه و کلانتریهای تقسیم شده است. سه ناحیه اصلی پلیس عبارتند از شمالی از جمله حیفا، تل آویو و جنوبی از جمله بیت المقدس و یک گارد ساحلی با نیروی پلیس دریایی در ناحیه فرعی حیفا که پایگاه آن در بندر حیفا است و در خط ساحلی برای برای جلوگیری از قاچاق و رخنه اشخاص نامطلوب و ماهیگیری غیر قانونی فعالیت می کند. این واحد همچنین کشتیهای گشت زنی دارد که در دریاچه طبریه و بندر ایلات در خلیج عقبه فعالیت می کنند. ناحیه جنوبی همچنین شامل یک واحد ویژه در فرودگاه بنگورین (لود) است (رجوع شود و به تصاویر 10 و 11).

گارد مرزی جزء ویژه ای از پلیس کشوری است؛ مأموریت آن نگهبانی خطوط آتش بس در مقابل رخنه گری های عرب و کشف و تعقیب تروریستها است، این گارد مرزی با همکاری نزدیک با ارتش کار می کند و سرزمینهای تحت اداره را زیر نظارت خود دارد و نقاط مرزی نیز تحت اداره آن می باشد. گارد مرزی همچنین ساکنان را در تدابیر دفاعی علیه رخنه گران آموزش می دهد و در شهرکهای مرزی برنامه کشیک گارد تعیین می کند انجام دهندگان خدمت وظیفه که خدمت در گارد کشوری را برای خویش انتخاب کرده اند، منابع اصلی گرفتن سربازان جدید برای این گارد تشکیل می دهند. گارد مرزی که تعداد آن حدود 600 نفر است در زمان جنگ وارد سازمان ارتش می شود.

تعداد افراد نیروی پلیس (بدون به حساب آوردن گارد مرزی) در پایان سال 1969 به حدود 12 هزار نفر رسید. حدود 1100 نفر از افراد پلیس از حمله 768 نفر عرب در سال 1969 در سرزمینهای تحت اداره به کار گرفته شده بودند. بیش از نصف افراد نیروی پلیس، یهودیانی هستند که منشأ شرقی دارند که در واقع نیروی پلیس شاخه ای از نهادهای دولتی است که انتصاب یهودیان با منشاء شرقی به ویژه مورد تشویق قرار گرفته است. نیروی پلیس قادر است نظم عمومی و امنیت را در شرایط عادی حفظ کند ولی دچار کمبود نیروی انسانی است که ناشی از استعفا در نتیجه حقوق کم و کار زیاد و جلب وعده های حقوق بالاتر از نهادهای دیگر است. علیرغم کمبود مداوم نیروی انسانی انتظام پلیس معمولاً رضایت بخش است و در مورد گارد مرزی بسیار عالی است. موضع مردم نسبت به پلیس علیرغم جنجالهایی شامل

ص: 558

قاچاق و پذیرفتن رشوه از زمان روزهای اولیه تشکیل دولت اسرائیل بهتر شده است. نیروی پلیس برای غلبه بر ترس یهودی ها از پلیس که ناشی از اجحاف تاریخی نسبت به یهودیان است بسیار کوشیده است.

در واقع پلیس کشوری اسرائیل به عنوان یک کمک بزرگ به شین بث در حفظ امنیت داخلی در سراسر کشور فعالیت می کند. پلیس در اجرای تحقیقات و فراهم کردن پوشش و دستگیری اشخاص به شین بث کمک می کند.

ز: مقامات اصلی

آکی - توو، آوراهام (Achi - Tuv , Avraham)

آکی - توو در تابستان سال 1974 به مدیریت شین بث منصوب شد، وی یک افسر حرفه ای امنیتی است. شهرت او هنگامی که به عنوان رئیس بخش امور امور عربی شین بث منصوب شده بود به دست آمد وی در آن موقع مسئول اجرای عملیاتی در سرزمینهای تحت اداره و در داخل جامعه عرب در اسرائیل بوده است. وی مدت کوتاهی قبل از آنکه مدیر شین بث گردد به معاونت مدیر شین بث در آمده بود. آکی توو منشأ آلمانی دارد وی متأهل و صاحب یک دختر است، در اوایل دهه 1970 و از دانشگاه تل آویو در رشته حقوق فارغ التحصیل شد در حالی که در شین بث نیز کار می کرد. او فوق العاده باهوش و با پشتکار و جاه طلب و دقیق است، وی همچنین به کله شقی و موذی بودن و نخوت شهرت دارد.

هوفی، اسحاق (Hoffi, Yitzhak)

سرلشگر بازنشسته اسحاق هوفی روز اول سپتامبر 1974 به ریاست موساد منصوب شد، وی در روز ژانویه 1927 در تل آویو به دنیا آمده است. در سال 1944 وی به عضویت گروه تروریستی (هاگانا) درآمد و در جنگ 1948 اعراب و اسرائیل فرمانده یک گروهان بود. وی به خدمت در نیروهای دفاعی اسرائیل در سمتهای مختلف فرماندهی، ستادی و آموزشی از جمله فرماندهی تیپ چترباز اشتغال داشته است.

هوفی مدت کوتاهی در آوریل 1974 کفیل ستاد ارتش بود، ولی در آن زمان از نیروهای دفاعی اسرائیل استعفا داد؛ ظاهرا به این دلیل که به ریاست ستاد منصوب نشده بود. هوفی در اواسط دهه 1960 در رشته فرماندهی ارتش ایالات متحده و کالج ستاد تحصیل می کرد. او همچنین به مناسبتهای مختلفی از ایالات متحده آمریکا دیدن کرده است. در سال 1968 او بازرس واحدهای پلیس بود و در مانورهای ارتش اوگاندا شرکت می کرد او به عنوان تروریست به هاوایی و ژاپن و هنگ کنگ و بانکوک و تهران در سال 1970 سفر کرد. و برای یک مأموریت افشا نشده به سنگاپور رفت. او بر فعالیتهای مشورتی اسرائیل در اتیوپی در سال 1972 نظارت داشته و همچنین به قسمتهای دیگر آفریقا نیز رفت. هوفی هر چند از لحاظ زمینه حرفه ای و آموزشی یک افسر اطلاعاتی نیست معذلک شم خود را برای تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی به هنگام فرماندهی منطقه شمالی در روزهای ماقبل جنگ یوم کیپور در اکتبر 1973 نشان داد و حمله قریب الوقوع سوریه را احساس کرد و از وزیر دفاع خواست تا ارتفاعات جولان را با یک تیپ زرهی تقویت کند. هوفی از قرار معلوم نقش موساد را در جمع آوری اطلاعات در باره تواناییها و ظرفیتهای اعراب و تعبیر و تفسیر این گونه اطلاعات توسعه داده است. هوفی خویشتن دار و آرام است و ولی می تواند در میان دوستان خونگرم و صمیمی باشد. او متأهل بوده و دارای دو دختر می باشد. او به زبان

ص: 559

انگلیس مکالمه می کند هر چند مانند بعضی از اسلاف خود در موساد استعداد درخشان و قوه تخیل فوق العاده ندارد. از قرار معلوم او فردی وسواسی و خشن است.

ساگی - یه هوشوا(Sagi , Yehoshua)

ژنرال یه هوشوا - ساگی متولد 27 سپتامبر 1933 در بیت المقدس (اورشلیم) فلسطین (اسرائیل) و در سال 1951 وارد نیروهای دفاعی اسرائیل شد و در سال 1953 درجه افسری گرفت و از 1953 تا 1964 در فرماندهی جنوبی خدمت می کرد و مأموریتهای صفی انجام می داد. در نبرد سینا او افسر اطلاعات سپاه زرهی بود و به عنوان فرمانده واحد شناسایی اجرای وظیفه می کرد، به دنبال جنگ 1956 در تیپ هفتم در سمت افسر اطلاعاتی کار می کرد و بعدا به عنوان معاون افسر اطلاعاتی در فرماندهی جنوب خدمت می کرد. در سال 1965 او از کالج ستادی و فرماندهی نیروهای دفاعی اسرائیل فارغ التحصیل شد و به دنبال آن به عنوان فرمانده یک رشته آموزشی افسران اطلاعاتی خدمت می کرد و قبل از اینکه در سال 1971 به عنوان مربی کالج فرماندهی و ستاد تعیین شود در سمت افسر اطلاعاتی وابسته به فرماندهی جنوب خدمت می کرد. در سال 1972 او فرمانده آموزشگاه اطلاعاتی شد، ولی در سال 1973 آنرا ترک کرد و به سمت افسر اطلاعاتی لشکر زرهی فرماندهی جنوب تعیین شد. روز 19 مه 1974 ساگی به معاونت مدیریت اطلاعات ارتش بخش تولید و تخمینها تعیین شد. روز سوم فوریه 1979 وی مدیریت اطلاعات ارتش را به عهده گرفت. ساگی مؤدب، رک گو و دارای دیدگاهی است که بیهوده کاری را نمی پسندد.

او خود را یک متخصص امور عربی به حساب می آورد. وی دارای همسر و سه دختر است و به انگلیسی تکلم می کند.

ح: اظهار نظرهایی در باره منابع اصلی

1- مطلب مأخذی بیشتر اطلاعاتی که در این نشریه گنجانده شده، از منابع مختلف از جمله امکانات مخفی سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) و نشریات حکومت اسرائیل و گزارشهای تهیه شده به وسیله وزارت دفاع ایالات متحده اخذ شده است. تحقیقات به طور اساسی در دسامبر 1976 به پایان رسید.

2- نشریات تکمیلی علنی الف) کتاب سکوت در هم شکسته، ماجرای الیکوهن به قلم سوای آلدوبی و جرود بالینجر، چاپ نیویورک سال 1971.

ب) کتاب آیشمن در اورشلیم به قلم هانا آرنت چاپ نیویورک در سال 1963.

ج) کتاب انتقام گیرندگان به قلم میشل بارزوهار چاپ لندن در سال 1968.

د) کتاب جاسوسان در ارض موعود به قلم میشل بارزوهار چاپ بستون در سال 1972.

ه) کتاب مامور ما در دمشق به قلم الی بن هنا چاپ نیویورک در سال 1969.

و) کتاب جاسوسی از اسرائیل به قلم یهودا بن پورات چاپ نیویورک در سال 1969.

ص: 560

ز) کتاب جنگ پنهانی به قلم یهودا بن پورات چاپ نیویورک در سال 1970.

ح) کتاب سقوط شرف به قلم آوری ال عاد چاپ شیکاگو در سال 1976.

ط) کتاب پیروزی های مکرر سیستم جاسوسی اسرائیل به قلم استیوی ایتان چاپ واشنگتن در سال 1970.

ی) کتاب خانه واقع در خیابان گاریبالدی دستگیری آدولف آیشمن به قلم ایسر هارل چاپ لندن در سال 1975.

ک) کتاب سال دولت اسرائیل چاپ اورشلیم، در سال 1975.

ل) کتاب جاسوس شامپاین به قلم یوهان ولفگانگ لوت چاپ نیویورک در سال 1973.

م) کتاب دستگیری آدولف آیشمن به قلم موشه پرل من چاپ لندن در سال 1961.

ن) کتاب بازوی درازتر اسرائیل به قلم یانوش پیکالکویچ چاپ فرانکفورت در سال 1975.

ر) کتاب الیکوهن جاسوس دمشق به زبان فرانسه چاپ پاریس در سال 1967 بقلم ژاکوب رابین ر) کتاب شکستها در برآوردهای اطلاعاتی کشور به قلم آوی شلاین چاپ دانشکده پرینستون در سال 1976.

ر) کتاب جنگجویان خاموش به قلم جوشوا تادمار چاپ میلان در سال 1969.

ر) کتاب تیم ضربتی به قلم دیوید تینین و داگ کریستن سن چاپ بستون در سال 1976.

ر) کتاب سالنامه اشخاص و رجال در اسرائیل در سال 1976 چاپ تل آویو.

ص: 561

سند شماره 2 سری 10 مرداد 1358 اعضاء از رئیس 486364.

به : 1 آویو / 48تل آویو، رونوشت برای عمان، 1 روت / 48بیروت، دمشق، 1 رشلیم / 48اورشلیم، تهران، کویت، 1 امه / 48 منامه، 1 وظبی / 48 ابوظبی، 1 قط / 48 مسقط، 1 عا / 48 صنعا، قاهره، 1 یپولی / 48 تریپولی، 1 نس / 48 تونس، 1 جزیره / 48 الجزیره، 1 اط / 48 رباط،کازابلانکا.

اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است عطف به : 1 آویو / 48تل آویو 29131.

1- در رابطه با تلگرام مرجع الف، ستاد متذکر می شود که اخبار تجدیدشده ای که رابط اسرائیلی می خواهد دریافت دارد. اساسا شامل پنج موضوع جدید است:

الف: کوششهایی که برای اتحاد 1 ریه / 48سوریه و 1 اق / 48عراق صورت می گیرند، ب: 1 وان المسلمین / 48اخوان المسلمین، ج: نقش 1 اق / 48عراق در خلیج، د: ایران، ه: یمنیها.

ستاد با سهیم کردن اسرائیلیها در موارد منتخب اطلاعاتی در این موضوعات موافقت دارد. مجموعا در رابطه با محدوده مذکور که اسرائیلیها به آنها علاقمندند هیچ مشکل عمده ای مشاهده نمی کنیم، جز اینکه به مخاطبین خود هشدار می دهیم درباره سیاست داخلی کشورهای متحد ما مثل 1 بستان سعودی / 48عربستان سعودی و اردن خبری ارائه نکنند، به استثنای مواردی که خبر از نوع هشدار پیش از وقوع است.

ستاد مسئول است اخباری را که حاکی از عدم ثبات جدی دولت بوده و اسرائیلیها را تحت الشعاع قرار می دهند، تهیه کند. برای جلوگیری از این اتهام که با تهیه اخبار پشت پرده برای اسرائیلیها موضع مصر در مذاکره مخفیانه تضعیف می گردد، اخباری که به مصر مربوط می شوند باید از معرض نظر گذرانده شوند.

2- ستاد احساس می کند که ادامه عرضه گزارشهای اطلاعاتی منتخب به اسرائیلیها کمکی است به اینکه دولت ایالات متحده همچنان امکان داشته باشد، در مورد اوضاع خاورمیانه مذاکرات را با اسرائیلیها حفظ کرده و نظریات خود را به آنها ابراز نماید. با اینکه گاهی این مذاکرات و ابراز نظریات یک جریان «دو قدم به پیش، یک قدم به عقب» به نظر می آید، ما احساس می کنیم که اینها به قدر معتنابهی به این امر کمک کرده اند که اسرائیلیها به تدریج کنار جاده... مذاکرات صلح آورده شوند. بخشی از پیشرفتی که تا به حال حاصل شده از کوششهای ما برای تسکین واهمه در اسرائیل در باره قابلیت دوام معاهده صلح و امکان وقوع ناگهانی جنگ علیه اسرائیل یا بین کشورهای عرب بطوری که بر اسرائیل تأثیر داشته باشد، ناشی می شود، به این دلیل داشتن آخرین پاسخی که قرارگاههای حوزه فعالیت تا به امروز در انتخاب گزارشهای اطلاعاتی برای عرضه به اسرائیلیها داده اند، موجب امتنان ستاد می گردد.

3- پرونده: 11/8-2- 95 تا تاریخ 9 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود، تماما سری سری.

اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است چند سند

ص: 562

سند شماره (3) سری 21 شهریور 1358 اعضاء مشابه نامه های ارسالی از : واشنگتن 511990 بخش اول از دو بخش.

به : تل آویو،رونوشت برای عمان، بیروت، قاهره، دمشق، اورشلیم، تهران.

موضوع: اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اطلاعات در مورد خاورمیانه.

1- در 17 شهریور 1358 جلسه توجیهی در مورد خاورمیانه در ستاد برای موشه مور نماینده موساد برگزار شد. دستور العمل ارتباط 79/9/ آ 2/ وای.کی به عنوان مبنای این توجیه مورد استفاده قرار گرفت.

سوریه:

2- در رابطه با شورشها و ناآرامیهای هفته گذشته لتاکیه که به برخوردهای بین سنیها و علویها دامن زد، تحلیلگر مرکز سنجش خارجی کشور گفت که این اولین ناآرامی جدی است که ما از لتاکیه خبر آن را داریم. قتل شیخ تنها دلیلی است که از پیش می دانیم انگیزه این شورشها بوده است. این یک مورد جزئی با اهمیت است، زیرا که نشان می دهد چگونه بر سر یک اتفاق کوچک اوضاع می تواند از کنترل خارج شود.

ناحیه علوی همان طور که از پیش به نظر می رسید از حملات در امان نیست ما نمی دانیم شیخ را چه کسی به قتل رساند. در واقع این امر اهمیتی ندارد، چون علویان و سنیها آماده اند که در هر صورت بدترین ظن را نسبت به یکدیگر داشته باشند.

3- تحلیلگر مرکز سنجش خارجی کشور گفت که هر چند شایعاتی شنیده ایم که از یک گروهان دفاعی استفاده شده بود، شواهدی نشان می دهند که یک هنگ نیروی مخصوص و دو هنگ عادی نیروی زمینی به کار گرفته شده بودند. هر سه واحد از دستورات اطاعت و نظم را رعایت کرده بودند. این از آن جهت اهمیت دارد که به احتمال زیاد هنگهای معمولی سنی و نماینده عموم مردم هستند، در حالی که واحد نیروی مخصوص علوی است. به گفته تحلیلگر مرکز سنجش خارجی کشور ممکن است تلفات سنگین در نتیجه تاکتیکهای خشن واحدهای ارتش به علاوه تلفات خود شورشها بوده باشد.

4- تحلیلگر مرکز سنجش خارجی کشور گفت که این شورش نگرانی علویها را در خصوص توانایی حافظ اسد رئیس جمهور سوریه به حفظ نظم افزایش داده است. نظر بعضی علویها که نامشان مشخص نیست این است که سیاست ضد تروریستی اسد تأثیر نداشته و راه حل این خواهد بود که در دولت مقامی به سنیها محول گردد. ممکن است این علویان تاجرهایی باشند که بیش از یک سیاستمدار در مورد ثبات نگرانی دارند.

5 - به گفته تحلیلگر مرکز در حال حاضر اوضاع در سوریه به سمت افزایش تشنج و خشونت داخلی کشیده می شود. این کشش هرچه بیشتر تداوم یابد در بین گروهها اقلیت توجه به سقوط یا عوض شدن رژیم اسد افزونتر خواهد بود. ما فکر نمی کنیم که سنیها بتوانند با موفقیت علیه اسد یک کودتا ترتیب دهند، چون اسد هنوز ارتش و نیروهای امنیت را تحت فرمان خود دارد.بزرگترین تهدید برای اسد فرسایش حمایت علویانی است که در مقامات تعیین کننده جای دارند. سالها است که از برادر اسد شکایتهایی به عمل می آید. به هر حال بدون اعتنا به اسد به سبب ابهامی که یک تغییر در بر دارد علویان او را ترجیح

ص: 563

داده اند. معهذا تجربه های مجددی به طور مداوم صورت می پذیرد و ممکن است که وضع تغییر نماید. در یک زمانی نقادی سیستمهای اسد می تواند به نقادی خود اسد یا تقاضای برکناری برادرش رفعت تبدیل شود. به هر حال ما هنوز از نقادی خود اسد چیزی ندیده ایم و از هیچ گروه مخالف متشکلی خبری نشنیده ایم. ما توقع نداریم که اسد برادرش را برکنار سازد. اسد به رفعت به عنوان فرمانده گروهانهای دفاعی و یک حامی وفادار متکی می باشد. رئیس جمهور و رفعت برای بقای خود به یکدیگر احتیاج دارند. غیاب هر یک دیگری را در معرض خطر بزرگتری قرار می دهد.

6- تحلیلگر مرکز سنجش خاطرنشان ساخت که هر گونه کوششی برای کودتا علیه اسد باید فوق العاده، سریع انجام گیرد و احتمالاً مستلزم رضایت یا حمایت بعضی گروهانهای دفاعی خواهد بود.

زیرا که گروهانهای دفاعی در اطراف دمشق مستقر هستند و تعلیم یافته اند که در صورت آگاهی از یک اقدام جهت عمومی مستقر گردند.

7- تحلیلگر مرکز سنجش در جواب به یک پرسش، مور گفت که در جماعت علوی هیچ گونه نشانه آمادگی برای زندگی احتمالی تحت رژیمی که سنیها کنترل آن را در دست داشته باشند مشاهده نمی کنیم سوریه - عراق 8 - به گفته تحلیلگر مرکز سنجش، روابط سوریه و عراق از یک نظر راکد است. این رکود از ادعای عراقیها مبنی بر دست داشتن سوریها در کودتای ماه خرداد ریشه می گیرد. در بغداد، به مقامات عراقی این اطلاع داده شده که بین سوریها و عراقیهایی که در کودتا دست داشتند، تماسهایی بوده است. ما فکر می کنیم که تماسهای مذکور همانهایی بوده باشند که به مذاکرات برقراری روابط حسنه منجر شدند یا همانهایی که پیش از مهر 1357 صورت گرفتند. فکر می کنیم که احتمال دست داشتن سوریه در طرحهای توطئه پس از مهر 1357 ضعیف است.

9- همانطور که قبلاً در یک ملاقات اظهار شد، تحلیلگر مرکز سنجش گفت که از دید ما حوادث خرداد ماه عراق، تقلای سیاسی عراقیهایی است که از حکومت فردی تنفر دارند. آشکار است که تشخیص این مقامات نسبت به تمایل صدام در تحمل مخالفین اشتباه بوده است.

10- تحلیلگر مرکز سنجش گفت که با توجه به بیانات اسد در اشپیگل که سوریه در هیچ طرحی برای انجام یک کودتا در عراق شرکت نداشته است، شروع مجدد تماسهای برقراری روابط حسنه بر عهده عراق خواهد بود. الان ما شاهد بی میلی عراق به اعاده خصومتهای آشکار با سوریه هستیم. عراقیها نمی خواهند که ظاهر اتفاق رای اعراب را ...، اما احتمال اینکه سوریه و عراق جهت همکاری نظامی و سیاسی به یک موافقتنامه دست یابند ... است. در کوشش عراق برای رهبری اعراب اگر راههای دیگری برای آن کشور ممکن شوند، شاید عراق به این نتیجه برسد که به سوریه احتیاجی ندارد. این راهها هنوز معلوم یا ممکن نگشته اند. حتی اگر عراق احساس کند که احتیاجی به حمایت سوریه ندارد، باز هم ممکن است به ملاحظه مقصود اعلای اعراب خصومتهای خود با سوریه را از سرنگیرد.

11- به گفته تحلیلگر مرکز سنجش، عراقیها یک پیشنهاد مذاکره با حسین شاه اردن را رد کرده اند.

عراقیها همچنان این شک برایشان باقی است که سوریه دنبال صلح جداگانه ای خواهد رفت. نظر مور این بود که عراق با همکاری سوریه بر ممانعت از یک صلح جداگانه بیشتر تأثیر خواهد گذاشت تا اینکه روابط

ص: 564

خود را با سوریه قطع کند.

ایران - سوریه 12- در روابط ایران و عراق تحلیلگر مرکز سنجش گفت که طی کنفرانس غیر متعهدها در هاوانا، وزیر امور خارجه ایران از صدام حسین دعوت کرد که به تهران بیاید. این دیدار مورد اشتیاق ایران خواهد بود تا مشکلات اعراب خوزستان و کردها را حل نماید. ممکن است که عراق نیز برای راه حل مسئله کردها نسبت به این دیدار نظر مساعد داشته باشد.

13- راجع به وقایع جاری، تحلیلگر مرکز سنجش گفت که دو هفته پیش حدودا 30000 کرد در اطراف مهاباد حضور داشتند. حدود...تانک ایرانی آنجا بود و کردها به سردشت عقب نشینی کردند. این برای ما غیر مترقبه بود زیرا که انتظار داشتیم کردها بجنگند. از آن جائی که اینک جز در ناحیه مرزی پشت سرشان در، کوهها یا شوروی، کردها جای دیگری برای رفتن ندارند. الآن زمان مناسب برای ایران و عراق است که نشسته و در باره مسئله به بحث بپردازند.

14- تحلیلگر مرکز سنجش گفت که احتمال همکاری سه جانبه بین ایران - عراق - ترکیه در سر مسئله کردها مشاهده نمی گردد. اما مقداری همکاری بین ایران و عراق را ممکن می بینیم. اینک از هر دو طرف به اوضاع به دیده شک نگریسته می شود. در ابتدا عراق نگران نارضائی شیعیان بود که از آن زمان فروکش کرده است. ایران بیشتر مشکلات خود را در خوزستان به جای آنکه به عراق نسبت دهد، به عهده سایر کشورها (ایالات متحده آمریکا و شوروی) می اندازد. فرض ما بر این است که خمینی احتمالاً طالب یک انقلاب شیعی در عراق است اما به نظر می رسد که بازرگان و یزدی در این مورد بیشتر به جنبه عملی آن متوجهند و میل ندارند در چنین موقعیتی دخالت بنمایند. آنها بر خمینی اعمال نفوذ خواهند نمود تا عاقلانه عمل کند. خمینی در قم است و مسلمانان محافظه کار اطراف او را گرفته اند. دولت در تهران است و به علت ... نظریات افراطی خمینی مثل نابود کردن تمام گوشتهای یخ زده باید به قم مسافرت کند.

15- کردها همچنان به دسته های قاسملو و بارزانی و طالبانی تقسیم شده اند. کردها هنوز هم مشغول تجربه جنگ درونی هستند و در عین حال زیر آتش ارتش ایران قرار دارند، همچنین کردهایی هم هستند که حاضرند با دولت همکاری کنند. علائم همکاری بین دسته های کرد حاکی از تغییر اوضاع خواهد بود.

قسمت اعظم ارتش ایران ظاهرا میل ندارد علیه کردها به جنگ بپردازد و همین طور بالعکس.

16- پرونده: 6/8-2-95 تا تاریخ 21 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

سری

تل آویو، 18 ژوئیه 1977

ص: 565

سند شماره (4) سری 10 آبان 58 اعضاء.

از تل آویو 30056.

به تهران رونوشت برای رئیس.

اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی اس دی ترامپ.

عطف به : تهران 54626 (10972 - ان. آی. تی) 1- با موافقت قرارگاه می خواهیم که تلگرام مرجع را که در مورد تلاشهایی برای مذاکره در باره فیصله یافتن شورش کرده است، به رابط اسرائیلی رد کنیم. منبع گزارش «یک منبع قابل اطمینان ذکر خواهد شد».

2- بدون پرونده: تا تاریخ 10 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

سری سند شماره (5) سری 4 آبان 58 اعضاء.

از تهران 54298 به تل آویو.

اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

عطف به : الف. تل آویو 29692 ب - تهران 54287.

1- مصاحبه خبرگزاری فرانسه با مدنی با همان موضوع کلی تلگرام مرجع ب رابطه دارد. چون اسرائیلیها از اس دی ترامپ / 1 و استخدامش خبر دارند، نمی توان تلگرام مرجع ب را بدون اینکه منبع را در معرض افشا قرار دهیم به آنها رد کرد، لذا این تلگرام برای رابط نیست.

2- بدون پرونده - تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

سری سند شماره (6) سری 28 مهر 58 اعضاء.

از تهران 54535 (به کفالت جاموتی).

به :تل آویو رونوشت برای رئیس.

اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

عطف به : الف. تل آویو9919 2 ب - تل آویو 29924.

1- باردبه رابط اسرائیلی مطابق درخواست تلگرامهای مرجع موافقت می گردد.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 28 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری.

سری

ص: 566

سند شماره (7) سری 12 آبان 58 اعضاء.

از : تهران 54654.

به : تل آویو رونوشت برای رئیس.

اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

عطف به : الف. تل آویو30056 ب - تهران 54626 (10792 ان آی تی).

1- بارد تلگرام مرجع ب به رابط، منهای جمله اول خلاصه مطلب و تمامی پاراگراف یک، با استناد آن یک منبع قابل اطمینان موافقت می گردد.

2- بدون پرونده تا تاریخ 12 آبان 78 - در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

سری سند شماره (8) سری 28 شهریور 58 اعضاء.

از : تهران 54249.

به : تل آویو رونوشت برای رئیس.

اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

عطف به : الف. تل آویو19647 ب - تهران 54286 (10729 ان آی تی).

1- موافقت می شود که تلگراف مرجع با استناد به یک منبع عموما قابل اطمینان با حذف پاراگرافهای یک و سه، نظر به حوزه فعالیت با تغییرات اضافی ذیل: در آغاز پاراگراف یک، «داریوش فروهر وزیر کار» حذف گردد و «یک مقام دولت ایران» به جای آن گذارده شود. از آغاز جمله دوم پاراگراف یک «فروهر» حذف شود و «آن مقام» به جایش گذارده شود.

به رابط انگلیسی رد شود.

2- بدون پرونده تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

سری بکلی سری تل آویو، 18 ژوئیه 1977 صورتجلساتی از ملاقاتهای صورت گرفته در تل آویو، بین ژنرال موشه دایان وزیر خارجه اسرائیل و جناب آقای ژنرال ح طوفانیان، معاون وزارت جنگ، دولت شاهنشاهی ایران.

ص: 567

ژنرال دایان از میهمان استقبال کرد و آرزو کرد که ژنرال (طوفانیان) سپاسگزاری ژنرال دایان را به مناسبت وقتی که اعلیحضرت شاهنشاه در جریان بحث بسیار جالبی که آنها در مدت دیدار اخیر ژنرال دایان از تهران داشتند، صرف کرده است، ابلاغ کند. ژنرال دایان تذکر داد که او از خرد و بصیرت اعلیحضرت در امور جهانی عمیقا تحت تأثیر قرار گرفته و از اینکه اعلیحضرت لطف کرده مرور مبسوطی از اوضاع جهان را در اختیار او گذاشته، اظهار تشکر کرد.

ژنرال دایان متذکر شد که این بهترین درس در امور بین المللی بود که او طرف سالها، استماع کرده است و خاطرنشان ساخت که این اظهارات خارج از شرحهای مشابهی نیست که او فرصت آن را داشته که از رهبران آمریکا و سایر رهبران جهانی بشنود. ژنرال طوفانیان در پاسخ متذکر شد که به عنوان افسر ستاد اعلیحضرت وی با نظریات و برداشتهای جهانی اعلیحضرت که هر چند وقت یکبار او به آمریکاییها ابلاغ می کند. آشناست معذلک، متأسفانه او ناگزیر است که بگوید که وی، آمریکاییها و به ویژه سناتورهای آمریکایی را در امور جغرافیایی ناآشنا و در امور جهانی نادان یافته است. ژنرال طوفانیان به سخنان خود ادامه داده، گفت که اعلیحضرت در باره سیاستها و هدفهای حکومت جدید در اسرائیل نگران است و اینکه او (ژنرال طوفانیان) دستور دارد در این باره با ژنرال دایان تبادل نظر کند..

ژنرال طوفانیان خاطرنشان ساخت که کمتر کشورهایی در اطراف منطقه وجود دارند که می توان بر آن تکیه کرد و به ویژه اوضاع کنونی را در پاکستان، افغانستان، عراق و ترکیه به عنوان مثال ذکر کرد. ژنرال طوفانیان اعلام داشت که ایران بسیار علاقمند به اتکای متقابل با اسرائیل است و ادامه داد که به نفع ایران است که اسرائیل از لحاظ بین المللی میل خود را برای صلح. برجستگی دهد، نه برای جنگ.

ژنرال دایان در پاسخ گفت: که اسرائیل خواهان صلح است ولی بدون شروط قبلی و بدون «اماها» و «اگرها»، ژنرال دایان گفت که اسرائیل در پی یک صلح از طریق مذاکره است که به نفع همه طرفهای ذیعلاقه باشد. ژنرال دایان ادامه داد که او نمی تواند وعده دهد که صلح در واقع حاصل خواهد شد، ولی اینکه قصد حکومت کنونی اسرائیل این است که از همه وسایل که به این هدف منتهی می شود استفاده کند. ژنرال دایان ادامه داد و گفت که همه نکات برای مذاکره قابل طرح است و اینکه اسرائیل حاضر است بدون هر گونه شرط قبلی با همسایگان عرب خود دور یک میز بنشینند. معذالک ژنرال دایان تأکید کرد که اسرائیل با سازمان آزادیبخش فلسطین مذاکره نخواهد کرد. و با تشکیل یک دولت به توسط سازمان آزادیبخش فلسطین موافقت نخواهد کرد. بدین مناسبت ژنرال دایان به سخنان خود ادامه داده، گفت که خود اعلیحضرت درباره خطراتی که سازمان آزادیبخش فلسطین و سایر سازمانهای تروریستی فلسطینی برای هر گونه ترتیبات صلح آمیز در خاورمیانه دارند، آگاه است و توصیه کرده است که مذاکرات باید با کشورهای همسایه انجام بگیرد ولی نه با سازمانهای تروریستی.

ژنرال دایان در این مرحله یک بار دیگر تکرار کرد که تا هفته آینده برای جهانیان روشن خواهد شد که اسرائیل در پی راه حل صلح آمیز در مورد مشکلات خود با همسایگان خود می باشد و اینکه در مورد همه مسائل حاضر است وارد گفتگو شود.

ژنرال دایان تاکید کرد که اسرائیل در پی اتلاف وقت با عنوان کردن بهانه های قلابی نیست، در واقع اسرائیل می کوشد به یک راه حل مسالمت آمیز برسد و حتی اگر چنین صلحی کاملاً غیر قابل به دست آوردن باشد، اسرائیل حتی حاضر خواهد بود به یک چیزی نزدیک به آن نائل شود حتی اگر اعراب میل نداشته باشند تمامی راه تا صلح را بپیمایند.

ژنرال طوفانیان خاطرنشان ساخت که او چنین احساس می کند که این دقیقا سیاستی است که اعلیحضرت از آن طرفداری می کند. ژنرال به گفته های خود ادامه داد اظهار داشت به محض اینکه اعلیحضرت بار دیگر اطمینان حاصل کند که این سیاستی است که حکومت کنونی اسرائیل از آن پیروی می کند او به ژنرال (طوفانیان) دستور خواهد داد تا با سرعت کامل در مورد طرحهای متقابل ما به پیش

ص: 568

برود و همکاری بین دو کشور گسترش یافته و عمیق تر بشود.

در این مرحله ژنرال دایان این واقعیت را متذکر شد که وی به اعلیحضرت پیشنهاد کرده بود که برای ملاقات دیگری با ایشان ظرف مدت کوتاهی به ایران بیاید تا درباره تحولات به اعلیحضرت گزارش دهد زیرا تحولات ناشی از، ملاقاتهای نخست وزیر بگین در واشنگتن و سفرهای قریب الوقوع ونس وزیر امور خارجه به خاورمیانه که به دنبال آن صورت خواهد گرفت، خواهد بود.

ژنرال دایان خاطرنشان ساخت که اگر او متقاعد نمی شد که حامل خبرهای خوب برای اعلیحضرت شاهنشاه نباشد پیشنهاد چنین ملاقاتی را نمی کرد. ژنرال دایان افزود که به نفع اوست که اعلیحضرت شاهنشاه بداند عربها چه می گویند و خود او (ژنرال دایان ) چه می گوید. و آمریکاییها چه می گویند تا اینکه او مطلع ترین شخص درباره تحولات در خاورمیانه باشد. ژنرال دایان ادامه داده گفت که ما خوشوقتیم از اینکه دوستی مانند اعلیحضرت شاهنشاه داریم و ما به او اتکا داریم و هیچ اطلاعاتی را از وی دریغ نخواهیم داشت.

ژنرال طوفانیان سپاسگزاری خود را از ژنرال دایان بیان داشته گفت که پس از استماع سخنان ژنرال دایان وی مجاز است که بگوید که با توجه به سیاست حکومت اسرائیل که توصیف شد، نه تنها ممکن است همکاری بین دو کشور ادامه یابد، بلکه این همکاری به نحو قابل ملاحظه ای توسعه می یابد.

ژنرال دایان از ژنرال طوفانیان در باره نقشه ای او مربوط به طرح خمپاره «ساگاد» پرسید. ژنرال دایان افزود که او آقای زابلو دوویتز را شخصا می شناسد و درباره توانایی و درستکاری و ظرفیتهای فنی سازمان او ارزش والایی قائل است.

ژنرال طوفانیان در پاسخ گفت که این در واقع طرحی است که اعلیحضرت شاهنشاه به آن علاقه مند است، ژنرال افزود که در جریان دیدار اخیر زابلو از تهران در باره کارخانه پیش بینی شده خمپاره سازی پیشرفتهایی حاصل شد و قراردادی درباره این طرح ظرف سه ماه آینده امضاء خواهد شد.

ژنرال افزود که به دنبال بحث با آقای زابلودوویتز وی پیشنهاد زابلو دوویتز را در باره اینکه یک گروه ایرانی ارزیابی جامعی از این خمپاره انداز 155 میلیمتری بنماید، به اعلیحضرت شاهنشاه ابلاغ کرده است. طبق پیشنهاد مربوطه این گروه ایرانی باید به اسرائیل و آلمان و سوئد سفر کنند تا پیشرفت حاصله درباره این خمپاره انداز را مطالعه کرده و به اعلیحضرت شاهنشاه گزارش دهند. ژنرال افزود که او به خوبی آگاه است که خمپاره 155 میلیمتری در اسرائیل به مراتب پیشرفته تر است و خمپاره های آلمانی و سوئدی هنوز به مرحله تولید نرسیده و از لحاظ امکانات کیفیتی پایین تر از خمپاره اسرائیل خواهند داشت، بنابراین توپ اسرائیلی انتخاب خواهد شد.

ژنرال در این مرحله متذکر شد که قرارداد با انگلیسها در باره تولید این خمپاره انداز در محدوده یک مجتمع کارخانه خمپاره سازی که به وسیله آنها ساخته شود، در میان بوده و افزود که اگر تولید خمپاره اندازهای 155 میلیمتری در محدوده مجتمع انگلیسی باقی بماند، خمپاره اندازهای اسرائیلی با پروانه اسرائیل در آن تولید خواهد شد.

ژنرال همچنین این واقعیت را ذکر کرد که این طرح قرار است از طریق سازمان «فینیش زابلودوویتز» صورت گیرد و ژنرال دایان در پاسخ گفت که از نظر او این امر هیچ گونه مانعی ندارد.

ژنرال طوفانیان متذکر شد که او تصویب اعلیحضرت شاهنشاه را نسبت به پیشنهاد زابلودوویتز جلب

ص: 569

کرده است و بنابراین قصد دارد گروه پیشنهاد شده را به اسرائیل و سایر کشورها در نزدیکترین تاریخ ممکن اعزام دارد.

ژنرال دایان در پاسخ گفت که از چنین گروهی استقبال لازم به عمل خواهد آمد.

ژنرال طوفانیان گفت که امروز بحثهایی با ژنرال وایزمن داشته است. این بحثها هم دارای جنبه سیاسی و هم ماهیت فنی بوده است. ژنرال طوفانیان افزود که به دنبال انتخابات در اسرائیل و روی کار آمدن حکومت جدید، او دستوراتی از اعلیحضرت شاهنشاه برای آنکه در باره طرحهای سری «کندتر» حرکت کند دریافت داشته است (در این مرحله ژنرال دایان چنین تعبیر کرده که اعلیحضرت شاهنشاه به او گفته است که دستور داده است که کار بر روی این طرحها متوقف شود). ژنرال طوفانیان ادامه داده گفت که پس از آنچه که او امروز از ژنرال دایان و ژنرال وایزمن شنیده است، دیگر مطمئن است که همه چیز روبراه خواهد بود.

ژنرال طوفانیان افزود که اظهارات ژنرال دایان را به خوبی درک می کند. اسرائیل می کوشد به جهانیان ثابت کند که سیاست شما ( مقصود اسرائیل است) برای صلح است نه برای جنگ. اگر این سیاست اسرائیل موفقیت داشته باشد همه خوشوقت خواهند شد ولی اگر موفقیت نداشته باشد، تقصیری متوجه اسرائیل نخواهد بود.

ژنرال دایان بار دیگر تکرار کرد که اسرائیل در پی صلح با مصر، اردن، و سوریه خواهد بود و اینکه هر مسئله ای قابل مذاکره است به استثنای سازمان آزادیبخش فلسطین و یک دولت فلسطینی.

ژنرال طوفانیان خاطرنشان ساخت که برای نجات سادات و حسین باید کوششهایی به عمل آید. وی افزود که او مایل است کار بر روی طرحها ادامه یابد و ژنرال دایان متذکر شد که او احساس می کند که این آرزوی اعلیحضرت شاهنشاه نیز باشد و افزود که به هر ترتیب کار بر روی این طرحها ماهیتا کند خواهد بود.

ژنرال دایان مسئله تعدیل شرایط اعتباری درباره معامله پا یا پای نفت به 20 روز اعتبار برای 17 میلیون تن نفت خریداری شده از سوی «ترانس ایژیاتیک» برای سال مالی جاری را عنوان کرد.

ژنرال طوفانیان در پاسخ گفت که او اطلاع خواهد داد که شرایط اعتبار برای این معامله پایاپای به همان شکلی که هست به علت پیامدهای بین المللی که در صورت تغییر شرایط پیش خواهد آمد، بلاتغییر می ماند یا نه.

ژنرال طوفانیان افزود که او راههای دیگری را برای سروکار داشتن با این مسئله پیدا خواهد کرد و پس از بازگشت به تهران چنین رفتار خواهد نمود.

ژنرال طوفانیان مسئله «فلاور» را پیش کشید و تصمیم ژنرال وایزمن را درباره ارزیابی مجدد این طرح به اطلاع ژنرال دایان رساند. ژنرال طوفانیان موافقت خود را با این پیشنهاد ابراز داشت و نظریات خود را درباره اینکه این طرح در واقع از لحاظ تکنولوژیکی بسیار بلند پروازانه است، به اطلاع ژنرال دایان رساند و در ضمن مشکلاتی را ژکه موشک «هارپون» با آن مواجه است به عنوان نمونه ذکر کرد.

ژنرال دایان در پاسخ گفت که او شخصا این طرح را مورد مطالعه قرار داده و کاملاً با تصمیم ژنرال وایزمن توافق دارد. او افزود که به عقیده او تصمیم به منجمد کردن این طرح در حال حاضر امکان خواهد داد که ارزیابیِ مجددِ جامعی صورت بگیرد و این امر منجر به پیشنهادی برای مشخصات متفاوتی که برای

ص: 570

موشک پیش بینی شده مورد توافق قرار گیرد، خواهد شد.

ژنرال طوفانیان خاطرنشان ساخت که این امر مورد توافق او نیز هست مشروط بر این که هر موضوعی که درباره آن مشترکا تصمیم گرفته شود، مورد تصویب هر دو طرف قرار بگیرد و طرح یک عمل مشترک باشد.

ژنرال دایان مسئله حساسیت آمریکا را به وارد عمل کردن این نوع از موشکها که در طرح مشترک پیش بینی شده است به میان کشید. او افزود که موشک زمین به زمین که جزئی از طرح مشترک است می تواند به عنوان یک موشک با کلاهک هسته ای تلقی شود، زیرا با کلاهک 750 کیلوگرمی این موشک می تواند دارای هدف دوگانه باشد.

ژنرال دایان خاطرنشان ساخت که در یک مرحله بعدی این مسئله باید با آمریکاییها در میان گذارده شود و او قصد دارد که مسئله را در ملاقات بعدی با اعلیحضرت شاهنشاه در میان بگذارد.

فرماندهی کل نیروی دریایی اسرائیل تل آویو.

18/6/78.

ژنرال طوفانیان عزیز

اکنون که به موطن بازگشته ام میل دارم تشکرات خود را به مناسبت مهمان نوازی شما ابراز دارم.

ملاقات و بحث با شما در باره مسائل مختلف یک تجربه خوشایند و جالب بوده است.

من یقین دارم که پیوندهای دوستی بین دو ملت و دو نیروی دریایی ما از این فرصت سود برده اند، اجازه بدهید احترامات فائقه را نسبت به شما ابراز داشته و بهترین آرزوها را برای شخص شما و کشور شما اظهار دارم.

ارادتمند شما، م بارکایی دریابان، فرمانده نیروهای دفاعی اسرائیل، نیروی دریایی.

نیروهای دفاعی اسرائیل

دفتر وابسته های نظامی و هیئتهای نمایندگی دفاعی ایران

ایران سری 2 ژوئیه 1978 جناب آقای ژنرال حسن طوفانیان معاون وزارت جنگ متصدی امور تسلیحات اداره خرید و تدارکات سلطنت آباد.

موضوع : صورت جلسه مذاکرات نهایی بین دریاسالار حبیب اللهی و دریابان بارکایی فرمانده نیروهای دفاعی اسرائیل نیروی دریایی.

عالیجناب، خوشوقتم از اینکه به ضمیمه صورتجلسات مذاکرات نهایی بین دریاسالار حبیب اللهی و دریابان بارکایی را ارسال می دارم. این دیدار برای هر دو طرف همانطوری که آن جناب در گزارش خواهید خواند،

ص: 571

سودمند و موفقیت آمیز بوده است. دریا سالار حبیب اللهی ظرف چند ماه آینده از کشور ما دیدن خواهد کرد و ما درباره این موضوعات به بحث ادامه می دهیم. از آن جناب برای اظهار نظرها به ویژه درباره گروههای سی و بی بسیار سپاسگزار خواهم بود. و خواهشمند است به من اطلاع بدهید که برای ادامه کارهای ستادی درباره این موضوعات با چه کسی بایستی تماس گرفت.

با تقدیم احترامات عمیق به آن جناب ارادتمند شما سرتیپ آی سیگف

صورتجلسه مذاکرات نهایی بین دریاسالار حبیب اللهی و دریابان بارکایی

دریابان بارکایی یک سلسله موضوعاتی را که به عقیده او می توان در آینده برای همکاری بین نیروهای دریایی دو کشور و یا بین نیروی دریایی شاهنشاهی ایران و صنایع اسرائیل به کار گرفت، درمیان گذاشت.

دریابان بارکایی موضوعات را به چهار گروه تقسیم کرد.

گروه الف : موضوعات موجود در نیروی دریایی اسرائیل که ممکن است مورد علاقه نیروی دریایی شاهنشاهی ایران باشد و دریابان بارکایی پیشنهاد کرد که برای بازرسی و سرکشی مفتوح باشد و هرگونه اطلاعات مورد نیاز را به عنوان لطفی از سوی نیروی دریایی اسرائیل بفرستند.

1- جدولهای برد برای توپهای 76 میلیمتری.

2- تاریخ خطاها و طرز نگهداری توپهای 76 میلیمتری 3- اطلاعاتی درباره خطاها و طرز نگهداری موتورهای «ام. تی. یو».

4- بازدید از آموزشگاه افسران نیروی دریایی اسرائیل و طریقی که نیروی دریایی اسرائیل برای آموزش افسران به کار می برد.

5- هنگام ورود زیردریائیهای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران، نیروی دریایی اسرائیل می تواند تعداد محدودی مربی برای بازرسی از تمرینهای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران و روندهای ایمنی و عملیات تاکتیکی بفرستد.

6- بازدید از قایقهای موشک انداز مجهز به رادار«سونار وی. دی. اس» 7- بازدید از توپ 30 میلیمتری «ای. ام. اس. دی» که در نیروی دریایی اسرائیل تکمیل می شود.

گروه ب: این گروه از موضوعاتی شامل فهرستی از تجهیزاتی است که به وسیله نیروی دریایی اسرائیل تکمیل شده و در حال حاضر بر روی کشتیهای ما کار گذاشته می شود.

این موضوعات ممکن است از سوی کارشناسان نیروی دریایی شاهنشاهی ایران مورد بازدید قرار گرفته و بعدا به دنبال کارهای ستادی لازم از صنایع ما با رشد همکاری بین نیروی دریایی دو کشور در کشور در زمینه های مورد علاقه متقابل خریداری شود.

1- رادار حرارتی 360 درجه برای کاربرد در کشتی ها و هواپیماها.

2- تجهیزات الکترونیکی برای رله سریع اطلاعات از هواپیماها و کشتی ها و برای تعیین آماجها از بالای افق، جهت موشکهای «هارپون» (قابل مقایسه با «لینک - 11» دارای مشخصات USN NTDS و به همراه NTDS نیروی دریایی اسرائیل برای قایقهای موشک انداز کوچک)

ص: 572

3- NTDS سبک وزن جهت قایقهای موشک انداز کوچک.

4- تبدیل هواپیماهای موجود در نیروی دریایی شاهنشاهی به هواپیماهای کنترل دریایی با استفاده از طرحهای نیروی دریایی اسرائیل (که به وسیله صنایع هواپیما سازی اسرائیل قابل تحقق است).

گروه ج : این گروه از موضوعات شامل اقلامی است که در مراحل مختلف پژوهش و پرورش قرار گرفته اند.

دریابان بارکایی اهمیتی را که وی برای این تجهیزات قائل است و کارآیی هزینه ای تبدیل این طرحها را به طرحهای مشترک، مورد تأکید قرار داده؛ همکاری درباره این موضوعات پیوندهای بین نیروهای دریایی دو کشور را توسعه خواهد داد.

1- یک دستگاهEW از نسل سوم برای کشتیهایی که در سالهای 1982-1983 قابل بهره برداری خواهد بود.

این دستگاه EW کاملاً با کشتی جور بوده و کاملاً با محاسبات کامپیوتری کار خواهد کرد.

2- یک سیستم دفاع از خود «آکوستیک» برای زیر دریاییها که شامل تواناییهای پارازیت اندازی و فریب «سونار»های دشمن و پارازیت اندازی و فریب اژدرهای دشمن و رها کردن دامهای ضد اژدر می باشد.

3- یک رادار از نوع «دوپلر نبضی» که قادر خواهد بود موشکها را در بردهای بسیار زیاد (بیش از 20 کیلومتر )کشف کند. این رادار با دستگاههای EWموجود و آینده جور خواهد بود. و به کشتیها امکان خواهد داد که عکس العمل سریع نشان دهند.

4- پرورش یک موشک ضد موشک که به عنوان یک سلاح «ای. ام. اس. دی» نسل دوم جهت دفاع از کشتیهای در مقابل تهدید موشکی به کار خواهد رفت.

5- توسعه طرح «فلاور» برای اینکه قابل پرتاب از زیردریاییها باشد.

گروه د: 1- نیروی دریایی اسرائیل علاقه خود را درباره یک ارزیابی بهره برداری از فیوز 40 میلیمتری نزدیک شونده که در نیروی دریایی شاهنشاهی ایران مورد مصرف است ابراز می دارد. نتایج حاصله از آزمایشها در اختیار نیروی دریایی دو کشور قرار خواهد گرفت.

نیروی دریایی شاهنشاهی ایران اگر مایل باشد می تواند کارشناسانی برای شرکت در آزمایشهای ارزیابی اعزام دارد.

2- نیروی دریایی اسرائیل علاقه خود را برای دریافت انتشارات مربوط به انجام «اس. اس. کی» (تمرینهای بین دو زیر دریایی فرورفته) ابراز داشته است.

در پایان بحث دریابان بارکایی پیشنهاد کرد که گروهی از افسران نیروی دریایی شاهنشاهی ایران برای مطالعه درباره موضوعات مختلفی که مورد بحث قرار گرفته و فوقا ذکر شده و برای اینکه بتوانند گزارشی جامع تسلیم کنند، به اسرائیل بیایند.

صنایع هواپیماسازی اسرائیل - با مسئولیت محدود فرودگاه بین المللی بن گوریون اسرائیل

ص: 573

سری صنایع هواپیماسازی اسرائیل - با مسئولیت محدود فرودگاه بین المللی بن گوریون اسرائیل 23 می 1978.

اهداف و برنامه مرحله تحقیقاتی LWF-4 574

اهداف و برنامه مرحله تحقیقاتی LWF-4.

1- مقدمه 1/1 - برنامه ای برای تهیه یک هواپیمای جنگی که برای خدمت در محیط تکنولوژی عالی سالهای 1980 و 1990 باید خدمت کند، شامل یک فعالیت چندین ساله است. برای اینکه تأمین شود که نتیجه نهایی، نیازهای بهره برداری کننده را با حداقل هزینه های عملی رفع خواهد کرد، مرحله اول باید مطالعه تفصیلی نیازهای موجود و پیش بینی شده بهره برداری و همچنین تکنولوژیهایی که در حال حاضر در دسترس و قابل کاربرد است و نیز پرورش قابل پیش بینی و مدت خدمت هواپیما را دربرگیرد.

در پایان مرحله تحقیقی، نیازهای بهره برداری باید به چنان ترتیبی مرزبندی شود که مشخصات فنی هواپیما تهیه شده و برنامه پرورش تشریح شود.

2/1- مرحله اول پیشنهادی (یعنی مرحله تحقیقی) برای برنامه LWF-4، پیش بینی می شود که بین 12 تا 18 ماه وقت لازم داشته باشد و هزینه برآورد شده آن 25 میلیون دلار است.

3/1- کوشش مرحله اول پیشنهادی جزء مکملی است از یک برنامه تمام شده که مربوط به پرورش و تولید هواپیمای جنگی است که قادر باشد بر هر هواپیمایی که در جریان زندگی خدمتی خود روبرو شود رقابت کند. معذالک این کوشش چنان مرتب شده است که اگر طرفهای ذیعلاقه تصمیم بگیرند که در پایان این مرحله به برنامه خود خاتمه دهند. دستاوردهای تحقیق کنندگان و نتایج مطالعات برای مصرف آینده از سوی طرفهای ذیعلاقه مطالب سودمندی را فراهم خواهد کرد.

2- اعلام مأموریت 1/2- مرحله اول بهترین ساخت مدیریت برنامه و سازماندهی را تعیین خواهد کرد و در این مرحله خطرات مربوط به پرورش تشخیص داده شده و نقشه ای برای برطرف کردن این خطرات تهیه خواهد شد.

2/2- یک جدول بندی کار برای بقیه قسمتهای برنامه تهیه خواهد شد. این جدول شامل مراحل اصلی و روندهایی خواهد بود بطوری که تأمین شود که این مراحل اصلی تحقق یافته است. این جدول همچنین ارزیابی برنامه را در هر مرحله اصلی فراهم خواهد کرد.

3/2- نیازهای بهره برداری هواپیما مشخص خواهد شد.

4/2- مشخصات عملیاتی که توسط هواپیما باید انجام گیرد و سیستمهای آن برای نیل به تحقق اهداف بهره برداری مشخص شده پرورش خواهد یافت. زمینه های مربوط به مبادله یا جرایم کارهای انجام یافته تشخیص داده خواهد شد.

5/2- راههای اختیاری برنامه و برنامه های دیگر اختیاری بر اساس جایگزین کردن یکی به وسیله دیگری و جرائم انجام کار که قبلاً تشخیص داده شده مرزبندی خواهد شد.

6/2- برآوردهای بودجه ایجاد شده و توجیه خواهد شد. این برآوردها بر اساس سال مالی و مرحله برنامه ای (مرحله قبل از تولید کیفیت، تولید و غیره) ارائه خواهد شد.

ص: 574

7/2- در پایان مرحله اول پیشنهاد یک برآورد قطعی از قیمت تمام شده تولید یک واحد آماده پرواز، فراهم خواهد شد.

8/2- در جریان مرحله اول پیشنهادی، مقاطعه کاران فرعی عمده، تعیین شده و تماسهای مقدماتی انجام خواهد گرفت.

9/2- خلاصه ای از تکنولوژیهای اساسی و فوت و فنی که برای تکمیل برنامه لازم خواهد بود، تنظیم خواهد شد و همچنین طرحی برای به دست آوردن این تکنولوژی و فوتُ و فن یا تهیه آن، رأسا تهیه خواهد شد.

10/2- برآوردهایی از نیروی انسانی، مهارتها و ابزارهایی که مورد نیاز کارگاههای هر یک از طرفین جهت پرورش و تولید باشد، تکمیل خواهد شد و نقشه هایی برای به کارگرفتن افراد و آموزش آنها تهیه خواهد شد.

3- خلاصه 1/3- طبق مراحل اصلی که از قبل تعیین شده، نتایج همه وظایف فوق طی گزارشات و اسنادی ارائه خواهد شد. این امر به همه طرفها امکان خواهد داد تا برنامه را ارزیابی کرده و درباره مقرون به صلاح بودن ادامه آن به طور عقلایی تصمیم بگیرند.

در صورتی که تصمیم منفی در پایان مرحله تحقیقی گرفته شود، اطلاعات به دست آمده، از سوی هر یک از طرفین لااقل ارزش پولهای خرج شده را خواهد داشت.

ملاقات وزیر دفاع، ژنرال عزروایزمن و ژنرال طوفانیان از ایران

ملاقات وزیر دفاع، ژنرال عزروایزمن و ژنرال طوفانیان از ایران وزارت دفاع، تل آویو.

دوشنبه 18 ژوئیه 1977 سه بعد از ظهر.

سایر حضار: آقای اوری لوبرانی دکتر سوزمان مدیرکل آقای آ.بن یوسف سرهنگ الان تهیلا ژنرال طوفانیان : سمت جدیدتان را تبریک می گویم.

ژنرال وایزمن : متشکرم دوست من. اکنون هفت سال از زمانی که با پست وزارت ترابری دولت را ترک کردم می گذرد و تقریبا هشت سال می شود که از ارتش کناره گیری کردم و باید اعتراف کنم که اساسا از آن زمان چندان تغییری روی نداده است. فقط صفرهای بعد ارقام بیشتر شده، میلیونهای آن موقع حالا میلیاردها شده، تمام صفرها به ارقام بزرگ بودجه ها اضافه شده اند. تقریبا تنها تغییر همین بوده است.

بعضی ها هم ممکن است طاس تر شده باشند.

ژنرال طوفانیان : زندگی همین است.

ژنرال وایزمن : اما امیدوارم که شما هنگامی که شنیدید ما دولت پیشین را از سر کار برکنار کردیم

ص: 575

چندان تکان نخورده باشید.

ژنرال طوفانیان : اصولا ما با بعضی افراد دولت جدید آشنایی داریم چند سال است که شما را می شناسم، چند سال است که دایان را می شناسم. بنابراین فکر می کنم چیزی که جدا در این منطقه به آن احتیاج داریم صلح و ثبات است.

ژنرال وایزمن : مثلاً من ضمن قائل شدن به تمام احترامات لازم برای دولت گذشته فکر می کنم که با دولتی مثل دولت حاضر احتمال بیشتری برای موفقیت وجود دارد، چون ما می دانیم چه می خواهیم و هر وزیر برای خود رای شخصی ندارد، ضمن قائل بودن به تمام احترامات لازم برای دوستانم در حزب دیگر، (فکر می کنم که) هر وزیر در دولت گذشته برای خود رای شخصی داشت.

ژنرال طوفانیان : در ایران نیز ما معتقد به یکی بودن فرماندهی هستیم. و فکر می کنیم که مار هفت سر هیچ گاه به سوراخش نمی تواند برود. از این لحاظ به وحدت احتیاج داریم، به همین علت است که ما همگی پیرو اعلیحضرت هستیم و دستوراتش را با تأیید و قوت تمام اجرا می کنیم، چون فکر می کنیم که او به کشورش اعتقاد دارد و می خواهد مردمش زندگی بهتر، تمدن بهتر داشته باشند. و ما نمی توانیم بدون یک اقتصاد خوب تمدن داشته باشیم و نمی توانیم بدون امنیت و ثبات در کشور اقتصاد خوب داشته باشیم. به همین علت است که ما معتقدیم باید نیروهای بازدارنده را در منطقه پرورش بدهیم تا امنیت و ثبات کشور حفظ گردد و ما مشغول این امر هستیم، در منطقه متأسفانه این کار خیلی پر زحمت است. پاکستان همسایه ماست، افغانستان همسایه ماست. عراق یکی از همسایگان ماست، ترکیه یکی از همسایگان ماست.

ژنرال وایزمن : و روسیه.

ژنرال طوفانیان : روسیه. بنابراین در واقع ما باید بیش از هر چیز به خود اتکا داشته باشیم، تجربه به ما نشان داده است که ما نمی توانیم به دیگران اتکا داشته باشیم. ما باید به خود متکی باشیم. ما گمان می کنیم - این پیام اعلیحضرت است - به ویژه با شما صحبت بکنیم و به شما بگوییم که شما در اینجا و مادر ایران می توانیم دو اثر دفاعی باشیم و ما می توانیم با یکدیگر همکاری کنیم، البته بایستی به جهانیان ثابت کنیم - شما باید به جهانیان ثابت کنید که صلح می خواهید و در پی جنگ نیستید. آنگاه اوضاع سیاسی به ما اجازه خواهد داد تا همکاری خود را توسعه دهیم. بعد از ظهر امروز من روزنامه ای به دست آوردم و شروع به خواندن نتایج دیدار بگین از نیویورک در امروز کردم. به نظر رسد که شما در پی صلح هستید.

ژنرال وایزمن : البته.

ژنرال طوفانیان : اصولاً اعلیحضرت معتقد است که شما باید باب مذاکرات را مفتوح نگهدارید و بهتر است که شما همه مسائل را مورد بحث قرار داده و مذاکره کنید.

ژنرال وایزمن : من مشتاق هستم که بار دیگر اعلیحضرت را ببینم اکنون یازده سال است او را ندیده ام.

من به یاد دارم، آخرین باری که او را دیدم در مارس 1966 بود، تا بکوشیم که به او ثابت کنم که آخرین چیزی که ما لازم داریم جنگ است. شما باید به یاد داشته باشید که مصر، اردن، و سوریه همه اطرافیان ما بیش از پیش هزار تانک و بیش از یکهزار و سیصد هواپیمای جنگی در اختیار دارند، عراق می تواند ظرف 48 ساعت با نیروی قابل ملاحظه ای حرکت کند. عربستان سعودی مقدار زیادی اسلحه می خرد، لیبی زرادخانه ای از اسلحه است. و من نمی خواهم وارد استراتژی عالی بشوم ولی شما باید به نقشه نگاه کنید و ببینید که برای کشور کوچکی مثل کشور ما چه خواهد شد اگر ما بدون امنیت واقعی به مرزهای قدیمی

ص: 576

بازگردیم.

ولی من گمان می کنم آقای بگین - قبل از همه چیز یقین دارم، که او را خوب می شناسم که مرد عاقلی است. او قطعا نیازی به جنگ ندارد و جنگ نمی خواهد و من گمان می کنم بسیار جالب خواهد بود. اگر فردا شب نخستین تاثیرات را از نخستین ملاقات بین او و پرزیدنت کارتر ببینم.

من معتقدم که یکی از نقاط قدرت اسرائیل برای اینکه بازدارنده باشد این است که تا اندازه ممکن از لحاظ اقتصادی مستقل باشد، داشتن اف - پانزده ها واف - چهارها و مقدار زیادی تانک و مقدار زیادی اسلحه کافی نیست، ما زرادخانه بزرگی داریم. از لحاظ اسلحه نیروی بزرگی را در اختیار داریم، ولی قبل از همه باید از لحاظ اقتصادی سالم باشیم، به همین جهت شما می بینید که ما اکنون تدابیر شدیدی اتخاذ می کنیم. من بودجه دفاعی را به میزان حدود 140 میلیون دلار که برای ما پول کلانی است کاهش می دهم که این امر موجب وحشت دوست من، مدیر کل و رئیس ستاد، شده است. ما می کوشیم اقتصاد را بر روی سطح بهتری قرار دهیم. چیز دیگری که باید انجام داد تقویت دفاع کشورمان از طریق استقلال صنعتی تا اندازه ممکن است. شما با صنایع ما شاید از بسیاری لحاظ بیش از من آشنا باشید. صنایع هواپیماسازی، صنایع نظامی و همه مؤسسات علمی، ما تانکهای خودمان را خودمان می سازیم که تانکهای بسیار خوبی است ما جنگنده «کفیر» را ساخته ایم که البته صددرصد مال ما نیست، ولی دارای تکنولوژی بسیار جالب بوده و هواپیمای بسیار خوبی است.

مسئله بزرگ این است که آیا ما قرار است گردهم آییم و به اتفاق کار کنیم و یا خیر یک چیزی که می خواهم به شما وعده بدهم و تاکید کنم این است که من باید بهترین کوشش خود را انجام دهم تا آن چه که ما مشترکا انجام می دهیم به طور جامع مورد بحث قرار گیرد و وارد عمق نیازها خواهیم شد، وارد تکنولوژی خواهیم شد و وارد اقتصادیات هر کاری که انجام می دهیم خواهیم شد.

من یک نمونه ذکر خواهم کرد. شش قراردادی را که در حال حاضر در مرحله عمل است مرور کرده ام و همچنین فکر خود را مصروف چیزهایی که در قراردادها نیست، مثلاً جنگنده های آتی، مشغول داشته ام.

آیا ما قرار است کوشش مشترکی در باره یک هواپیما آینده بنماییم یا نه. من می خواهم که شما تمام وقت بدانید که چه چیزی برای ما خوب است. شما باید که به من آن چیزی که برایتان ضروری است بگویید و اگر هر دو چیز با یکدیگر جور در بیاید بسیار خوب است. اگر نه آن گاه ما می گوییم که دلمان می خواهد این را برای خود پرورش دهیم و شما می گویید که دلتان می خواهد این را برای خودتان پرورش بدهید یا نه.

مثلاً در برنامه، موشکهای کوتاه وجود دارد به نام «کوبیسم» که بیشتر نیاز شماست تا ما، درست است یا نه؟ دکتر سوزمان : نیاز ما هم هست، یک نیاز مشترک است.

ژنرال وایزمن : برای 28 کیلومتر؟ دکتر سوزمان: برای مهره است.

ژنرال وایزمن : که یک نیاز ایرانی است؟ دکتر سوزمان: خیر، یک نیاز اسرائیلی و یک نیاز ایرانی است.

ژنرال طوفانیان :گمان نمی کنم هر کدام از موضوعاتی را که بحث کرده ایم نیاز انفرادی برای ما و یا برای شما باشد. در همه مسائلی که بحث کردیم، شما بعضی برنامه های گسترشی داشته و چیزهایی فراهم

ص: 577

کرده اید. شما به مرحله ای رسیده اید و آن گاه موافقت اصولی با یکدیگر داشته ایم که مشترکا ادامه دهیم.

چیزهای انفرادی وجود نداشته که من گفته باشم که این را می خواهم یا آن را. به استثناء مهمات 120 میلیمتری.

ژنرال وایزمن : برای شما یک نمونه ذکر می کنم. من برنامه را مرور کرده ام و در مورد مرحله بعدی «هارپون» آنچه را که ما «فلاور» می نامیم با نیروی دریایی خودمان بحث می کنم و یقین ندارم که برای آینده بسیار نزدیکی، موشک 200 کیلومتری لازم داشته باشیم.

ژنرال طوفانیان : آیا می دانید که این یک چیز بسیار پیشرفته ای است و برای من یک چیز بسیار دشواری است.

ژنرال وایزمن : چرا؟ ژنرال طوفانیان : این مفهوم «فلاور» یک چیز بسیار دشواری است، چون ما می دانیم که شما می توانید موتور هر موشکی را به آن اضافه کنید ولی مهمترین خصیصه موشکها آن چیزی است که به دست آوردن هدف و تشخیص هدف نام دارد. این بسیار بسیار مهم است زیرا موشکهای بالستیک قاره پیما با هدایت دقیق وجود دارد، لیکن برای میدانهای تاکتیکی آنچه که مهمتر است تشخیص هدفها و به دست آوردن آنهاست. و امروز ما «هارپون» را خریده ایم نه تنها برای کشتیهایمان بلکه همچنین برای هواپیماهایمان، خود «هارپون» با یک دشواری روبروست، از هم اکنون آنها تحویل «هارپونها» را به ما به تأخیر انداخته اند و آن به دلیل دشواریهای فنی بود که با آن مواجه شده اند.

البته این پیشنهاد شماست. پیشنهاد شماست که شما در پی یک چنین سیستمی هستید. این پیشنهاد برای ما جالب بود. این پیشنهاد برای ما جالب بود. شما به من گفتید که موشکی برای این برد، پیماهای مافوق سرعت سیر صوت دارید که دارای نوعی سیستم به دست آوردن هدف و تشخیص هدف است و آن پیشنهاد شما بود.

دکتر سوزمان: ما سرگرم پروراندن طرح آن هستیم. ما یک چنین موشکی نداریم.

ژنرال طوفانیان :آنچه که ما با یکدیگر توافق کردیم این است که اگر شما چنین کاری انجام می دهید، با آن موافقیم این پیشنهاد شما بود پیشنهاد ما نبود.

ژنرال وایزمن : می دانم که یقینا این پیشنهاد ما بود مسئله این است که ما سرگرم پرورش طرح آن هستیم.

دکتر سوزمان: ما در مراحل اولیه پرورش سیستم کامل این سلاح هستیم.

ژنرال وایزمن : بنابراین این یک مسئله است که می خواهم ظرف چند روز آینده مطرح کنید زیرا در دوره ای قرار گرفته ام که بایستی بودجه ها را تقلیل دهم و من سرگرم مطالعه درباره بیشتر احتیاجات ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی هستم و فعلاً اگر درباره اولویتها تصمیم بگیرم، از نظر من موشک 200 کیلومتری یعنی «فلاور» جزو اولویتهای درجه یک نیست. مسئله این است که ما و شما ظرف 5، 6، 7 و 8 سال آینده هنگامی که «هارپون» دیگر یک سلاح کهنه شده باشد، چه کار باید انجام دهیم. لذا تصور می کنم که درباره اینکه با طرح «فلاور» چه باید کرد، بحث کنیم.

ژنرال طوفانیان :من موافقم که در باره این موضوع بحث کنیم البته ما همچنین در باره آینده فکر می کنیم و هیچ کشوری پول کافی برای دفاع ندارد. هیچ کشوری، هر چه که می خواهد باشد.

ص: 578

ژنرال وایزمن : ایران نیز از این کشورهاست؟ ژنرال طوفانیان :نه ایران و نه ایالات متحده آمریکا. ما اصولاً نمی خواهیم... می دانید شما اقتصاد را ذکر کردید. روز اولی که ما به پیمان بغداد پیوستیم من سرهنگ بودم و نخستین بار بود که نزد اعلیحضرت شرفیاب شدم رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با نقشه خود برای تسلیم به اعلیحضرت حاضر بود. این همه لشکرهای زرهی و غیره و غیره، هنگامی که اعلیحضرت به او نگاه کرد او به رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران گفت : شما می دانید ورشکستی بدتر از شکست است. این برداشت اعلیحضرت است. لذا ما همچنین درباره اقتصاد و دفاع یکجا فکر می کنیم، اعلیحضرت درباره اقتصاد و دفاع یکجا فکر می کنند.

ژنرال وایزمن : اینجا هم همین طور است.

ژنرال طوفانیان : و ما نمی خواهیم پول خودمان را هدر دهیم، ولی ما اصولاً فکر می کنیم که بایستی رشد کنیم - می بینید این کشور ماست (ضمن اشاره به نقشه) شما می دانید که از اینجا واحدهای روسی، اینجا هستند و همین طور می رود پایین به سوی خلیج فارس، لذا بایستی بدانیم که در اینجا چه اتفاقی می افتد. اگر ما بخواهیم نفت خودمان را بفروشیم و یک اقتصاد سالمی را پرورش دهیم و زندگی مردم خود را بهبود دهیم.

ژنرال وایزمن : من با شما کاملاً موافقم و ماهم به اقتصاد نگاه می کنیم و به همین جهت یک صنایع هواپیماسازی پرورش داده ایم و یک صنایع نظامی.

ژنرال طوفانیان : بنابراین اگر ما چیزی را مورد بحث قرار دهیم که برای اقتصاد خوب نباشد، به دنبال آن نخواهیم رفت.

ژنرال وایزمن : آنچه که من پیشنهاد می کنم این است که با اشخاص خوب پروفسور سوزمان و صنایع هواپیماسازی دلم می خواهد مسئله «فلاور» مورد مطالعه قرار گیرد. اکنون برای من به عنوان وزیر دفاع، مسئله «فلاور» یک علامت سؤال است، شاید ما در باره پرورش آن به شکل و قواره دیگری شاید بتوانیم ادامه دهیم برای اینکه من باید در باره هموار کردن آن به نحو اندکی تصمیم بگیرم.

ژنرال طوفانیان : اصولا در منطقه مدیترانه امیدواریم که شما صلح را نگهداری کنید، ولی اگر احیانا اتفاقی بیافتد، همیشه نیروی دریایی است که اهمیت دارد. من نمی دانم باید بحث کنیم.

ژنرال وایزمن : بنابراین شما آن را بحث خواهید کرد؟ (خطاب به پروفسور سوزمان) زیرا آنرا مرور کرده ام و وزیر امور خارجه که خود وزیر دفاع سابق بوده است نیز با شما درباره هواپیماها و موشکها و غیر بحث خواهد کرد. بنابراین می خواهم که شما قبل از مراجعه به وزیر امور خارجه بدانید که من درباره این موشک تردیدهای خود را دارم و میل دارم درباره آن بحث کنم و شاید ما به این نتیجه برسیم که تنها یک موشک 150 کیلومتری لازم داریم. می خواهم نیازمندیهای این موشک را بار دیگر مطالعه کنم.

ژنرال طوفانیان : این بسیار خوب است، مبتنی بر تاکتیک و استراتژی اوضاع.

ژنرال وایزمن : از لحاظ دیگر فکر می کنم که در پنج طرح دیگر به طور کلی مشکلی وجود نداشته باشد و درباره این طرح نیز مشکلی وجود ندارد. من این مسئله را آغاز کردم و آنها گاهی ... می دانید عادت کردن به یک وزیر جدید بسیار دشوار است و آنها با آن عادت می کنند. عیبی ندارد.

ژنرال طوفانیان : از لحاظ اصولی قبل از همه فکر می کنم که شما جدید نیستید و آنگاه این موضوع هست که هنگامی که کسی در بازی سیاسی درگیر باشد یک چیز است و هنگامی که بر کرسی وزارت

ص: 579

بنشیند چیز دیگری است.

ژنرال وایزمن : ولی یک چیز را شما می دانید. هنگامی که کسی اهل نیروی هوایی است، همیشه اهل نیروی هوایی است و هنگامی که کسی خلبان است، همیشه خلبان است، لذا من به طرح «فلاور» از نقطه نظر یک اهل نیروی هوایی نگاه می کنم.

ژنرال طوفانیان : من یک اونیفورم آبی دارم، ولی مسئولیت من تنها اونیفورم آبی نیست، من به همه رسته ها یکسان نگاه می کنم.

شما می دانید که از لحاظ اصولی ما باید دارای یک اطمینان سیاسی در منطقه باشیم، آنگاه ما قادر خواهیم بود که همکاری خود را توسعه دهیم چنین موافقتی با (حکومت قبلی اسرائیل) حاصل شده بود و با حکومت جدید ما در ابتدا تا اندازه ای در تردید بودیم. برای اینکه ما نمی توانیم تهدیدی به امنیت کشور خود را بپرورانیم.

ژنرال وایزمن : شما می خواهید بدانید که ما بهترین کوشش خود را برای نیل به صلح انجام می دهیم، من مقصود شما را درک می کنم.

ژنرال طوفانیان : نه تنها نیل به صلح، ما می خواهیم این اطمینان را داشته باشیم، البته ما می دانیم که شما از عهده جنگ بر می آیید ولی، این اطمینان وجود داشته باشد که قضاوت جهانیان این باشد که شما طالب صلحید و ما شکی در این نداریم که اگر صلح باشد، شما بهتر زندگی خواهید کرد، دنیا باید قضاوت کند چه کسی طالب جنگ است، شما آن را نمی خواهید.

ژنرال وایزمن :من تصور می کنم که فردا شب شما خشنودتر و آرامتر خواهید بود. ما فردا شب به اتفاق شام صرف خواهیم کرد و به رادیو گوش خواهیم داد و قبل از اینکه شام صرف شده باشد ما نخستین آثار را خواهیم داشت یا حداکثر بامداد روز چهارشنبه چه وقتی شما عزیمت می کنید؟ ژنرال طوفانیان : بعد از ظهر چهارشنبه.

آقای لوبرانی : شما با ژنرال روز چهارشنبه بعد از ظهر ملاقاتی خواهید داشت.

ژنرال طوفانیان :اصولاً من شما را به ایران دعوت می کنم و به اعلیحضرت گزارش خواهم داد. شما او را مدت زیادی است ندیده اید.

ژنرال وایزمن :من میل دارم بیایم هر زمانی که شما بگویید من ظرف 24 ساعت یا شاید کمتر بیایم.

آقای لوبرانی : این کار را به خاطر من نکنید، ما مدتی وقت برای آماده شدن لازم دارم.

ژنرال وایزمن : من صمیمانه تصور می کنم - ما یک کمیته کوچکی بودیم که مسئله نخست وزیر و دایان و خودم را قبل از اینکه حرکت کند آماده و طرح ریزی کرد. - و آقای بگین مردی است که مثلاً با آقای رابین یا شیمون پرز تفاوت دارد زیرا شیمون پرز نخست وزیر نبود، ولی در اندیشه های اصول تفاهم با اعراب بسیار فعال بود و آقای بگین با گلدامایر نیز تفاوت دارد. آقای بگین شخصی از نوع متفاوت در امور فنی است و من معتقدم با آگاهی از اینکه او فردا چه چیزی به کارتر خواهد گفت - لااقل من امیدوارم که این آگاهی را داشته باشم که او فردا با دستاورد جدیدی که من نمی دانم چیست و می تواند با هر نخست وزیر اتفاق بیفتد بازخواهد گشت - من یقین دارم عرض می کنم که نمی توانم بگویم که یقین دارم ولی این احساس را دارم و اطمینان دارم که تفاهمی بین رئیس جمهوری و نخست وزیر ما حاصل خواهد شد و اما اینکه این تفاهم به چه سرعتی راه را برای مذاکرات با مصریها و سوریها و اردنیها بازخواهد کرد ارزیابی آن

ص: 580

اکنون دشوار است.

شما می دانید همان طوری که من هم می دانم که مصر با سوریه تفاوت دارد و عراق با عربستان سعودی تفاوت دارد و غیر و... و شما می دانید همان طور که من می دانم که چه چیزی اکنون در داخل کشورهای عربی روی می دهد. و چه چیزی در سوریه به تحریک عراق روی می دهد و همچنین مشکلات داخلی مصر و رفتار عجیب قذافی و منحصر به فرد بودن عربستان سعودی در موضع خود و ملک حسین. آنها همه عرب هستند، ولی در بسیاری از موارد آنها با یکدیگر تفاوت دارند اگر ما بتوانیم با مصریها گفتگوی جداگانه داشته باشیم - که فعلاً آرزویی بیشتر نیست من یقین دارم که ما با آنها می توانیم راه دور و درازی را بپیماییم. من می توانم به شما بگویم و شما هم شاید فردا بشنوید که یکی از بخشهای ارائه نقشه های ما این است که صحرای سینا از نقطه نظر ارضی بیشتر قابل مذاکره است تا بخشهای دیگر و این نه تنها بدان علت است که مصریها خوشایندترند و من تصور می کنم که مصریها مردم خوشایندتری از عراقیان هستند. من در مدت دو سال به طور جسته و گریخته هنگامی که در نیروی هوای سلطنتی (انگلیس - مترجم) زندگی کرده ام و اگر چیزی هست که من امیدوارم که می توانم انجام دهم این است که به قاهره یا اسکندریه بروم همان طوری که وقتی جوان بودم رفتم، من چهار بار در زندگی به قاهره سفر کرده و باز گشتم.

بنابراین همه چیز وابسته به موضع و روش کشورهای عربی دارد و همچنین یک روش متفاوتی در مصر وجود دارد، یک روش دیگر در اردن و روش دیگر در سوریه. من تصور می کنم حصول صلح کار بسیار آسانی است. من تصور می کنم متقاعد کردن دیگران درباره اینکه ما طالب صلحیم کار نسبتا آسانی خواهد بود. مسئله بر سر این است که چه ترتیباتی داده شود و چگونه به صلح باید نائل شد در این باره ما فردا از امروز بیشتر خردمند خواهیم بود. پس از اینکه آقای بگین کارتر را ببیند، من فکر می کنم آقای ونس شاید به اینجا بیاید و آنگاه آقای دایان به واشنگتن خواهد رفت و من فکر می کنم او موفق ترین وزیر امور خارجه ای خواهد بود که ما داشته ایم و من فکر می کنم به کار گرفتن دایان از سوی بگین نخست وزیر کار بسیار ماهرانه ای بوده است. زیرا او یک مرد محترمی است و یک شخصیت شناخته شده و آنچه از همه مهمتر است، او یک مرد عاقلی است او می تواند یک مرد راهزن باشد یا کاملاً بچه مانند باشد، ولی او یک مرد عاقلی است، بنابراین من امیدوارم که مطابق نظریات بگین و دایان و بقیه وزیران من قصد خواهم داشت قبل از پایان سال 1977 به پنتاگون بروم من فکر می کنم احساسی به طور کلی درباره مسئله ای که آنقدر شما درباره آن عجله می کنید و کاملاً برای من قابل درک است. طرف چند هفته آینده مساعدتر خواهد بود. ما دیروز با یکدیگر صحبت کردیم و به طور تقریبی چنین اظهار نظر کردیم که موضع در درجه اول این است که ما می خواهیم بدانیم قبل از اینکه بخواهیم به اتفاق یکدیگر هواپیما بسازیم، باید بدانیم در خاورمیانه چه می گذرد. بنابراین من کاملاً درک می کنم من امیدوارم به جهانیان ثابت کنم که آن چه که ما می خواهیم صلح و آرامش است. یکی از ژنرالهای بزرگ ما یعنی ژنرال شارون اکنون وزیر کشاورزی است.

ژنرال طوفانیان : بله من می دانم.

ژنرال وایزمن : او به جای آنکه به سوی دشمن تیراندازی کند سبزی جات می کارد و این خود پیشرفت بزرگی در راه صلح است.

ژنرال طوفانیان : می دانید اصولاً ما فکر می کنیم که صلح به نفع همه هست، ما متوجه دشواری آن

ص: 581

هستیم، ما عرب نیستیم ولی اعراب را می شناسیم. اخیرا چند نفری از عراق در تهران بودند ما یک نوع توافقی با یکدیگر حاصل کردیم، ولی اصولا ما همدیگر را خوب می شناسیم و اما اعراب را خوب می شناسیم و آنگاه مهمترین چیزی که برای ما واقعا وجود دارد همسایه گنده ما روسیه است. هدف آنها هرگز تغییر نکرده است و آن این است که به طرف این آبها سرازیر شوند؛ ما ناگزیریم یک نوع بازدارنده پرورش دهیم.

ژنرال وایزمن : شما فردا عملیات شلیک را خواهید دید. متأسفانه من نمی توانم به شما ملحق شوم. من دلم می خواست که بیایم ولی فردا به صحرای سینا می روم، زیرا فردا مصری ها 19 جسد را مسترد می دارند. بنابراین با اجازه شما من معذرت می خواهم و با شما نخواهم بود. ولی شما از آن لذت خواهید برد. این یک ماشین بسیار چشمگیر است، امیدوارم که شلیک موفق باشد و من تصور می کنم که برای شما این یک چیز بسیار مهم باشد و یک محیط کاملاً متفاوتی به شما عرضه خواهد کرد. ما همان طوری که می دانید انواع مختلف به کار انداختن آن را داریم، اعم از اینکه ثابت باشد یا متحرک و غیره و ما از سال 1962 بر روی آن کار کرده ایم.

ژنرال طوفانیان : در هند نیز چیزی مثل آن را آغاز کرده اند، اطلاعات شما در این باره چیست؟ ژنرال وایزمن : هندیها نسبت به ما بسیار محتاط هستند، این طور نیست؟ آقای بن یوسف: آنها محتاط هستند؟ ولی ما که مطلب را در خواهیم آورد.

ژنرال طوفانیان : هندیها چیزی را با فرانسویها آغاز کردند.

آقای بن یوسف : ما اطلاعاتی درباره فرانسه با عراق در دست داریم، ولی درباره هند چیزی نمی دانستیم.

ژنرال طوفانیان : فکر می کنید که فرانسویها با عراق در این زمینه چیزی را آغاز کنند؟ آقای بن یوسف :امکانش وجود دارد.

دکتر سوزمن: آنها با هر کسی که مقرون به صرفه شان باشد آغاز خواهند کرد.

ژنرال وایزمن : ما اطلاعاتی در دست داریم که آنها (فرانسویها) به آنجا می روند تا رآکتور بسازند.

ژنرال طوفانیان : اتمی، بله. ولی اصولاً از خانواده موشکهای زمین به زمین که آنها در اختیار دارند «پلوتو» است.

آقای بن یوسف: این یک امکانی است که بایستی به حساب آورده شود.

ژنرال وایزمن : همه موشکها می توانند یک کلاهک اتمی داشته باشند. همه موشکها می توانند یک کلاهک قراردادی داشته باشند. آنها می توانند همه نوع کلاهک ویژه داشته باشند، کلاهک ما 750 کیلوگرم ژنرال طوفانیان : و هندیها به ساختن چیزی با کلاهک 600 کیلوگرمی آغاز کرده اند.

ژنرال وایزمن : کافی است. همین موشک کلاهک قراردادی خواهد داشت.

دکتر سوزمان : شاید سلاحهای هسته ای نیز حمل کند.

ژنرال وایزمن : بدترین چیزی که می تواند در این منطقه اتفاق بیفتد این است که هر کسی به بازی با سلاحهای اتمی بپردازد، عراقیها، قذافی و مصریها، و این ممکن است در کمتر از 10 سال اتفاق بیفتد و فرانسوهای هر چیزی را به هر کسی خواهند فروخت.

ژنرال طوفانیان : بله، آنها هر چیزی را که باشد خواهند فروخت و در انتها، اوضاع جور در نخواهد

ص: 582

آمد.

دکتر سوزمان : من روی این موضوع حساب نخواهم کرد زیرا ممکن است اوضاع جور در بیاید و آن گاه خیلی خطرناک خواهد بود.

آقای لوبرانی : ژنرال چندان عقیده ای در باره تجهیزات فرانسه ندارد.

ژنرال وایزمن : بله او حق دارد، ولی ما تجهیزات آنها را بهبود دادیم. ولی شما فردا موشک را خواهید دید.

دکتر سوزمان : حتی خود موشک اصلاً موشک فرانسوی است.

ژنرال طوفانیان :بله من فکر می کنم که فرانسویها همین چیز را با شما و با پاکستان آغاز کرده اند.

ژنرال وایزمن : ما هنگامی که شروع کردیم که عبدالناصر موشک ظفر خود را شلیک کرد.

آقای بن یوسف: او آن را شلیک نکرد بلکه بدون آنکه شلیک کند، در ژوئیه 1962 به معرض نمایش گذاشت.

ژنرال وایزمن : و ما ساعت 12 شب جلسه ای تشکیل دادیم، من فرمانده نیروی هوایی بودم، شیمون پرز معاون وزارت دفاع بود و همه دچار رعب و هراس شده بودند.

ژنرال طوفانیان : من گمان نمی کنم که آن موشکهای مصری اصولاً پرواز کرده باشند.

ژنرال وایزمن : خیر ولی همین امر به پرورش دادن موشکی که شما فردا خواهید دید کمک کرد.

«اسکاد» SKUD در عراق به دست آمد چراغ خطر را روشن کرد.

آقای لوبرانی: و اگر بتوانم این امر را بگویم ژنرال به من گفت که اولین خبر که در باره موشکهای «اسکاد» SCUD در عراق به دست آمد، چراغ خطر را روشن کرد.

ژنرال وایزمن : شما باید موشک زمین به زمین داشته باشید. کشوری مانند کشور شما با اف چهارده ها و این همه اف چهارها و مشکلاتی که در اطراف شما وجود دارد، با یک نیروی خوب موشکی و یک نیروی ماهر و عاقل موشکی - ما اکنون در اسرائیل آن را داریم، در خود کشور اکنون مدت 7، 8 سال است. مقصود من این موشک کنونی است. «لوز» جَدّ «گابریل» بود و آن موشکی نیست که در هفته نامه «آویشن ویک» درباره آن صحبت شده است.

ژنرال طوفانیان : آنچه که در «اویشن ویک» صحبت شده چه بوده است.

ژنرال وایزمن :حالا که موضوع جدی است من به شما خواهم گفت ژنرال بیایید با هم به این موضوع بپردازیم، ولی اول می خواهم صد در صد اطمینان داشته باشم. هنوز اطمینان ندارم. ولی بیست سال قبل ما یک موشک کوچکی داشتیم که نام آن «لوز» بود و این موشک جَدّ «گابریل» است و ما آن را به عنوان یک موشک زمین به زمین با برد 25 کیلومتر آغاز کردیم. که از یک اتومبیل فرماندهی آغاز می شد. ما برای شلیک آن به صحرای «نقب » رفتیم. یک بار هم بن گوریون را به تماشای شلیک آن بردیم.

دکتر سوزمان: ما یک میلیارد دلار برای پرورش ظرفیت موشکی خود خرج کردیم.

ژنرال وایزمن : هوا به هوا، زمین به زمین، ما هرگز وارد مرحله موشکهای زمین به هوا نشدیم، ما یک بار کوشش کردیم که «شفریر» را مانند «شاپرل » پرورش دهیم.

دکتر سوزمان: ما هنوز هم با این اندیشه سرگرم بازی هستیم.

ژنرال وایزمن : من اکنون باید بروم برای 2000 افسر نیروی هوایی صحبت کنم، امروز روز نیروی

ص: 583

هوایی است.

ژنرال طوفانیان : در روزنامه دیدم که فرمانده نیروی هوایی نطق خوبی برای آنها ایراد کرده است.

ژنرال وایزمن : شمال ژنرال «پلد» را می شناسید؟ ژنرال طوفانیان : بله.

ژنرال وایزمن : شما او را فردا در هنگام صرف شام خواهید دید.

می خواهم شما بدانید که او ظرف دو یا سه ماه آینده فرماندهی خود را عوض می کند و شما فرمانده جدید را فردا خواهید دید.او در جنگ 1956 با من هواپیماهای «اوروگان» را هدایت می کرد و آنگاه فرماندهی اسکادران را در جنگ 1967 به عهده داشت و اکنون مهندس هواپیمایی است.

من درباره فردا متأسفم، ولی شما همراه با دوستان خوب من خواهید بود. هنگامی که شما تصمیم گرفتید که می خواهید اوضاع را با هم بپرورانیم، که هم شما لازم دارید و هم ما، فردا پس از ملاقات ب و ک یعنی بگین و کارتر، عاقل تر خواهیم بود.

ژنرال طوفانیان : من معتقدم که ما تنها دو کشور در منطقه هستیم که می توانیم به یکدیگر متکی باشیم مثلاً به پاکستان نگاه کنید و امروز من در آنکارا پیاده شدم، در حالی که هنوز در آنجا حکومتی وجود نداشت و یا عراق، ما می دانیم که آنها چکار می کنند آنها یک زرادخانه روسی هستند. دو زرادخانه روسی وجود دارد قذافی و عراق و ما عراق را به عنوان زرادخانه روسیه می دانیم و نه تنها یک زرادخانه. آنها دارند پایین می آیند. آنها می خواهند به خلیج فارس برسند.

ژنرال وایزمن : دلم می خواست یک میگ 23 یا 25 به دست آورم. به یاد دارید وقتی که ما 11 سال قبل میگ 21 را به دست آوردیم؟ ژنرال طوفانیان : من کوشیدم آن را از مصر به دست آورم ولی نتوانستم (خنده).

آقای لوبرانی: مقصودتان میگ 23 است.

ژنرال طوفانیان : بله 23 آنها میگهای 25 را بازگرداندند. آیا اطلاعاتی درباره میگ 23 نصیبتان شده است؟ ژنرال وایزمن : فکر می کنم داشته باشیم. آیا شما خواهید توانست از ژنرال نیروی هوایی چیزی درباره میگ 23 به دست آورید؟ اگر اطلاعی لازم دارید، به من بگویید. می خواهید به موضوع هند بپردازیم؟ ژنرال طوفانیان : این موضوعی بود که اعلیحضرت در میان گذارده است. او متذکر شد که هندیها یک موشک زمین به زمین باکلاهک 600 کیلوگرمی تهیه کرده اند یا اینکه سرگرم تهیه آن هستند.

آقای لوبرانی : با فرانسویها؟ ژنرال طوفانیان : بله، با فرانسویها آنها معمولاً به ما نیز علاقمند هستند.

ژنرال وایزمن : خوب هر چیزی که مایل هستید از این آقایان بپرسید.

(جلسه در ساعت 20/3 قطع شد).

کتاب بیستم

احزاب سیاسی در ایران(1)

ص: 584

ص: 585

ص: 586

«اینها می خواهند که فرهنگ همان فرهنگ باشد، از داخلش امثال آن اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند، اینها در آیند و همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند چنانکه دادند و همان وکلایی که در سابق بودند و همان وزرایی که در سابق بودند و همان سردمدارهای سابق همان تحصیل کرده ها و روشنفکرهای دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبتهایی که به این ملت وارد شد به دست همین اشخاصی که به اسم ملت و به اسم مجاهدت و به اسم فدایی و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت به حال خودش باشد و هرچه شما داشتید به جیب دیگران کردند و یک قدری از آن را هم خوردند. دارو دسته شاه مخلوع همین جمعیتها بودند که الان برخلاف نهضت دارند فعالیت می کنند» (امام خمینی) سپاس ایزد منان را که با طلوع فجر انقلاب اسلامی، دین خدا زنده شد و سنت محمدی و تشیع علوی رهروان واقعی خود را بازیافت و انقلاب اسلامی میزان و سنگ محکی شد که بدان چهره حقیقی مدعیان انسانیت و آزادی و عدالت، بر مستضعفین عالم آزموده شدند و ظاهرالصلاح های مکار صف خود را از خیل عشاق وصال حق تعالی به ناچار جدا کردند و به جغدهای شوم دیارهای دور دست پیوستند که در سوگ جلال پوشالی طاغوت زوزه کشان به عزا بنشینند. با توفیق و عنایت الهی در پی وعده گذشته، ترجمه بخش دیگری از اسناد لانه جاسوسی آمریکا آماده عرضه به امت شهید پرور اسلام و ملل تحت ستم عالم شده است. این مجموعه اسناد در واقع تاریخچه مختصری از گذشته احزاب سیاسی موجود در ایران خصوصا در چند دهه اخیر است. عمده اسناد مربوط به احزابی است که از قدرت بیشتری برخوردارند و از آنجایی که فعالیت حزبی و تشکل سیاسی به شکل مرسوم تا قبل از پیروزی انقلاب نوعا ره آورد غرب بوده است، سابقه فعالیت این احزاب به زمانی باز می گردد که سلطه فرهنگی غرب در زوایای مختلف جامعه گسترش یافته بود.

گروههای فعالی که جاسوسان آمریکا برای آنها حسابی باز کرده بودند و سوابق آنها را جمع آوری

ص: 587

کرده اند، عبارتند از جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب زحمتکشان، نهضت رادیکال، حزب توده و گروههای دیگری که از دل اینها بیرون آمدند چون جبهه دمکراتیک ملی، حزب کارگران سوسیالیست و گروههای با مطرح در جامعه بود نیز یاد شده ولی همان گونه که مشخص است، این کانون جریان مستقلی از احزاب یاد جاسوسان آمریکا برای این احزاب حسابی جدای از رژیم قائل نبودند. البته بین این دستجات علیرغم عناوین و تقسیم بندیهای ظاهری تفاوت چندانی نیست، چنانکه عملکردهای بعدی اینها نشان داد که به اصل خود رجعت می کنند و اگر چه نهانی یکدیگر را در معرض اتهامات رنگارنگ قرار می دادند ولی به جهت هم بسته بودن، بالاخره جوهر واقعی خود را نشان دادند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر راه مردم که اسلام است به اتحاد رسیدند.

به طور کلی بررسی اوضاع احزاب سیاسی دهه های اخیر ایران خصوصا در بعد روابط خارجی و وابستگی آنها، نیاز به بررسی وضعیت جامعه روشنفکران و بافت و ساختار روشنفکران ایرانی دارد، چرا که عمدتا مؤسسین و گردانندگان این احزاب از میان جامعه روشنفکری و تحصیلکرده های دانشگاههای داخل و خارج برخاسته بودند. مدارس و دانشگاههای داخلی که متأثر و در واقع شعب مراکز عملی غرب بوده اند مروج و اشاعه دهنده فرهنگ و تمدن مادی مغرب زمین بوده اند و هم چنانکه فرهنگ و تمدن غرب به لحاظ اخلاقی و انسانی رو به انحطاط می رفته است، به تبع آن روشنفکران جهان سوم و کشورهای نظیر ایران که دست پرورده این به اصطلاح مراکز علوم و تمدن عصر جدید بودند نیز از فرهنگ اصیل جامعه خویش دور و سیر قهقرایی می پیمودند، به طوری که غربزدگی به عنوان یک جریان عام تمامی ابعاد اجتماع ما را دربر گرفت و هر آنچه نشان از تمدن جدید غرب داشت از قبیل فرهنگ مصرفی، نظام پیچیده بوروکراتیک اداری، رفاه طلبی، پول پرستی، تجمل پرستی و... در جامعه حکم مبنا و معیار ارزشی را پیدا کرد. بدین گونه بود که غربزدگی با زیر بنای فلسفی و اعتقادی خاص خود، بیماری مزمن روشنفکران و تحصیلکرده های جامعه شد و در این میان تنها کسانی که متمسک به فرهنگ اصیل اسلامی موجود در متن جامعه و اسلام شناسان واقعی و متشرعین شدند، توانستند از گرداب سلطه فرهنگی غرب رهایی یابند.

بدیهی است حرکتهای سیاسی که روشنفکران غرب زده و شرق زده(1) منادی آن بوده اند، از پشتوانه سیستم ایدئولوژیک و اعتقادی غرب برخوردار بوده است. تحلیل ریشه هایی عقیدتی جامعه روشنفکران ایران در سده اخیر در حوصله این مقدمه نیست، همین قدر بگوییم که این نمودهای موضعگیریهای سیاسی ناشی از زیر بنای عقیدتی و فلسفی اینان است. البته در تمامی جریانات سیاسی دهه های اخیر در کنار احزاب سیاسی جریان مستقل اسلامی که علمداران و پرچمداران آن روحانیون و فقهای مبارز بوده اند به مثابه مردمی ترین جریان اجتماعی وجود داشته و علاوه بر موضعگیری سیاسی قاطع در قبال سلطه خارجی در ابعاد فلسفی و فرهنگی نیز با سلطه غرب و شرق به مقابله پرداخته است هر چند که کمتر در قالب یک حزب و سازمان متجلی شده، اما به عنوان یک هادی و راهنمای توده عظیم مسلمان همیشه نقش تعیین کننده نهایی را در مبارزات اجتماعی ایفا نموده است.

گردانندگان گروههای فوق الذکر با دلباختگی بی حد و حصر نسبت به فرهنگ غرب، ثمره

ص: 588


1- یادآوری می کنیم که فرهنگ کنونی شرق از غرب برخاسته و اصولاً در زیر بنا و جوهره تفکر تفاوتی می ان این دو نیست و شرق زدگان کنونی ما نیز از وقتی راه دیار غرب به رویشان باز شد این تحفه نامبارک را برای ما به سوغات آوردند.

مبارزاتشان جز آن ایده آلهای غربی نبوده و علیرغم عناوین و اسامی که بر خود گذاشته اند هرگز به این تصور که می توان مستقل زیست باور ندارند. در حالی که فریاد ناسیونالیسم و ملی گرایی سر می دهند، یک آن خیال زیستن بدون چتر حمایتی آمریکا نیز برایشان دشوار است. از سوی دیگر گروهها و سازمانهایی بوده اند که با شعارهای تند و تیز بر علیه آمریکا، حمایت ابرقدرت شرق را لازمه رهایی از سلطه می دانسته اند! هر چند نهایتا جاذبه های آمریکا و غرب آنان را به سوی خود کشید و ستاد مقاومت! خود را در فرانسه قرار دادند.

«دنیا به دو قسمت تقسیم شده است، بلوک شوروی و غرب، نمی توان از این اوضاع به کلی برکنار بود.» غلامحسین صدیقی - 3 بررسی شرایط عینی ایران و تاریخ تأسیس این احزاب و زمان اوجگیری فعالیتهای و افول آن با توجه به شرایط روز جامعه کمک مؤثری در شناختن ماهیت واقعی آنها می نماید. در آغاز استعمار انگلیس و از 28 مرداد به این سو تا پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکای غدار، حکام مطلق العنان در ایران بوده اند. حکومتهای مرکزی در واقع چیزی جز بازیچه های دست استعمار جهانی نبودند، خصوصا حکومت شاه معدوم نمونه بارز حضور گسترده استعمار خارجی در مقدرات کشور ما بوده است.

اهمیت استراتژیکی ایران در منطقه و منافع سرشار اقتصادی موجود در ایران همه و همه موجب شده بود که آمریکای عالمخوار ایران را به عنوان پایگاه عمده حضور سیاسی نظامی خود در منطقه قرار دهد که اسناد تفصیلی آن در کتاب شماره 8 اسناد لانه جاسوسی آمده است. در کنار منافع اساسی امپریالیسم در ایران آنچه که هم اکنون لزوما قابل ذکر است شیوه هایی است که امپریالیسم برای حفظ این منافع سرشار به کار می گرفت. طبیعی است برای این منظور در اولین گام اساسی ترین طرح بسط سلطه فرهنگی غرب و بیگانه ساختن جامعه از هویت اصیل اسلامی خود بود که با تعلیم و تبلیغ گسترده مبانی فرهنگ غرب و ظواهر و اشکال منحط آن محقق می شد. در قسمتهایی از یکی از اسناد آمده است.

«اما نکاتی وجود دارد که ما می توانیم به کمک آن موضع خود را در میان قشر روشنفکران ایرانی بهبود بخشیم و نحوه تفکرشان را نسبت به حکومت وقت به طور مثبت تری کانالیزه نماییم.» «همچنین پیشنهاد می شود که ارتباط متقابل فکری را، علاوه بر ارائه طرق معمول نوع بصری و غیره، بیشتر تشویق نماییم، این امر مستلزم تدبیر برنامه جدیدی جهت دیدار آمریکاییهای نوع روشنفکر خواهد بود که ممکن است آن را با پستهای مورد نیاز آتی تأمین کرد. نیز پیشنهاداتی در جهت محدود کردن بررسی ایرانیان در مؤسسات آموزشی زیر استانداردهای آمریکایی و ایجاد یک مؤسسه مطالعات ایرانی در تهران ارائه می شود.» «جبهه ملی روشنفکران» به تدریج با قطب بندی جامعه و تغییر ساخت اجتماعی ایران، گسترش شهرها و صنایع وارداتی، صدور تکنولوژی غرب و دستگاه عریض و طویل بوروکراسی اداری و ... قشر اجتماعی نوین روشنفکران که از لحاظ کمی بخش قابل توجهی از جامعه شهری را تشکیل می داد با توجه به زمینه های عقیدتی که قبلاً عنوان شد، شکل گرفت. این متجددین عمدتا یا جذب دستگاههای اداری و یا از

ص: 589

کانالهای خاصی به هیئت حاکمه وارد شدند. البته این قشر (جز در موارد معدودی)(1) فرهنگ خاصی برای خود داشتند و جدای از متن توده های مردم که متکی بر ایده آلهای مذهبی و الهی بودند، با حفظ پاره ای از سنتهای جاهلی خود، به گرداب مفاسد غرب هر روز بیشتر فرو می رفتند.

احزاب سیاسی که در کشور ما تولید یافته و آغاز به کار کردند، نوعا در یک چنین جو نامساعدی رشد نمودند، خصوصا اینکه گردانندگان اصلی آنها از میان همان متجددین علم زده مجذوب تمدن غرب بوده اند. البته نوعا توجیه سیاسی نزدیکی اینها به آمریکای جهانخوار خطر شوروی و کمونیسم بوده است، همان گونه که توجیه شرق باوران برای نزدیکی به بلوک شرق خطر تجاوزات امپریالیسم بوده است، اینها دائما از دافعه یکی خارج و وارد جاذبه دیگری می شده اند و در این میان برای خویش هویت مستقلی قائل نبوده اند، در قسمتی از اسناد آمده است.

«او گفت که گروه وی سد محکمتری از افراد غیر محبوبی که در حال حاضر قدرت را به دست دارند، در مقابل نفوذ کمونیسم و شوروی خواهد بود».

«کریم سنجابی - 2» «من معتقدم که پیمان دو جانبه با ایالات متحده تضمین بیشتری را برای ایران علیه تجاوز شوروی می دهد و من جدا تمایل ندارم از این پیمان دو جانبه داوطلبانه صرفنظر کنم، بدون اینکه در عوض نفعی به دست آورم. تنها زمانی که ما نسبت به شورویها اطمینان داشته باشیم. زمانی است که ما نسبت به ایالات متحده اطمینان داریم.» «از سوی دیگر ایران به تنهایی نمی تواند در مقابل شوروی کاری از پیش برد، تنها از طریق حفظ روابط حسنه و شایسته با غرب و تنها با کمک و تفاهم غرب ما می توانیم روابط حسنه و مطمئن با آنها داشته باشیم».

«کریم سنجابی - 4» «وی معتقد به لزوم حمایت آمریکا به عنوان کمترین از سه زیان، در دنیایی که همسایگان اتحاد شوروی، نمی توانند به تنهایی روی پای خود بایستد، می باشد.» «الهیار صالح - 8» «اگر ایالات متحده خواستار یک کشور آزاد است که علیه شورویها کار کند، باید به جبهه ملی کمک کند.» کشاورز صدر - 1 این است که اگر این احزاب در روند سیاسی خود زمانی به مخالفت با شاه می پردازند، اگر این مخالفت مبنایی واقعی داشته باشد، هیچ گاه به نفی و طرد سلطه آمریکا نمی پردازند و حتی از آمریکا برای مقابله با شاه استمداد می طلبند.

«آمریکا باید ایران را راهنمایی کرده و کمک کند که به طرف دموکراسی غربی برود، تا مردم بتوانند آزاد باشند»!!کشاورز صدر - 1

ص: 590


1- البته نمی توان حضور نسل متعهد و روشنفکر دانشگاهی و تحصیلکرده متکی به اسلام ٬ که از عوامل قابل ذکر در پیروزی انقلاب اسلامی بوده و هستند را از یاد برد ٬ بلکه جریان انقلاب بخش عظیم دیگری را که مسخ شدگان فرهنگ غرب بودند ٬ از خود بیگانگی رهانید و به دامن اسلام برگرداند و مدیران کنونی جمهوری اسلامی را همین تحصیلکرده های دلسوخته مکتب تشکیل می دهند.

«ما در مورد جبهه ملی احساس می کنیم که در چنین زمانی مهم است به ایالات متحده نشان دهیم که اشخاص معتدلی هستیم و ضد بیگانگان بی بند و بار نیستیم و رادیکالهای کله شق نیز نمی باشیم.» داریوش فروهر - 3 رژیم شاه که نوکری بی چون و چرای خود را برای آمریکای عالم خوار به ثبوت رسانده در شرایط عادی هرگز جانشین برتری را در ذهن امپریالیسم تداعی نمی کند، به همین دلیل آمریکا حمایت همه جانبه خود را از شاه و اعوان و انصارش حفظ می کند و هرچه این دستجات با خوش رقصیهای خود سعی به نزدیکی به امپریالیستها برای به دست آوردن قدرت ظاهری سیاسی می کردند، امپریالیسم آمریکا به تلاشهای آنها وقعی نمی گذاشت، چرا که زمانی که شاه بر سر قدرت است، منافع آمریکا در حد نهایت تأمین می شود و نیازی به حضور این شاهکها نیست، اما به جهاتی برای حفظ صورت ظاهر و جا انداختن الگوی حکومتهای غربی، زمانی اجازه حضور و نشو و نما به این احزاب و گروهها در صحنه اجتماعی ایران می دهد و دیگر بار با توجه به مساعد بودن اوضاع با قدرت تمام این گروهها را خاموش می کند. این گروهها چون از پشتوانه مردمی برخوردار نیستند، بیشتر مجمعی از روشنفکران مخالف! را تشکیل می دهند و دقیقا به همین دلیل است که میزان و ابعاد فعالیتشان متناسب است با چارچوبه ای که آمریکا و رژیم دست نشانده اش برای آنها معین می کند و غیر از این نیز نمی تواند باشد، چرا که ایده آل و غایت تلاشهای اینان یک حکومت دموکراتیک! همچون حکومت ایالات متحده آمریکا مهد آزادی است!! نمونه هایی از اسناد گواه خوبی بر این سرسپردگی است:

«آمیزه ای از دستاوردهای غرب با میراث ایرانی، ملتی با اهمیت جهانی به وجود خواهد آورد» (حسین مهدوی - 8) «او (بختیار) تا آنجا پیشرفت که به ستایش از سیستم سیاسی آمریکا و امید و الگویی که آن به دنیا ارائه می دهد، پرداخت. بختیار سپس شروع به تحلیل منافع آمریکا در ایران نمود و گفت که او فکر می کند منافع دراز مدت ایالات متحده در اینجا به وسیله ایجاد یک دولت جوابگو به آرزوهای مردم که درجاتی! از آزادهای سیاسی را مجاز خواهد نمود، به بهترین نحو فراهم خواهد شد.» (بختیار - 13) مقامات رسمی آمریکایی که مقدم با آنها ملاقات کرده است، او را فردی متعادل، طرفدار آمریکا و روشنفکر تلقی می کنند که صمیمی است و بی پرده و صریح صحبت می کند...، مقدم همواره با مقامات رسمی آمریکایی روابط دوستانه داشته است و مایل به ادامه مباحثات اصولی.» (نهضت رادیکال - 2)(1) «او (مرتضی بازرگان) می خواست دولت آمریکا را مطمئن کند که دولتی که توسط جبهه ملی اداره می شود با آمریکا دوستانه برخورد خواهد کرد.» «ایران با حکومت جبهه ملی در پی بهترین روابط ممکن با غرب خواهد بود و حتی فروش نفت به اسرائیل را ادامه خواهد داد» (مرتضی بازرگان) «از آغاز رژیم مشروطیت در ایران، خواسته ایم که در اینجا آنچه را که شنیده ایم در آمریکا وجود

ص: 591


1- لازم به یادآوری است که رحمت الله مقدم مراغه ای از جاسوسان سیا در ایران بوده که اسناد آن در آینده به چاپ خواهد رسید.

دارد، داشته باشیم»(داریوش فروهر - 3) «... وی (نزیه) با یک کنایه جالب به روسیه گفت که اگر بین ما (ایران و روسیه) اختلافی باشد، ما (ایرانیان) باید به خاطر بیاوریم که آمریکا «با ماست» و دولت آمریکا ما را در حل مشکلاتی که توسط اجانب ایجاد می شود، کمک خواهد کرد.(کانون وکلا) «در گذشته نیز به مناسبت سمت و مسئولیتهای ملی ملاقاتهایی با مقامات عالیرتبه و سفرای ممالک متحده آمریکا داشته ام، معتقدم که وجود چنین تماسهایی برای حسن تفاهم و بهبود روابط بین دو ملت مفید خواهد بود» (نامه دست نویس بقایی به سولیوان) «مقامات نهضت آزادی می گفتند که جنبش آنها در پی یک ملاقات در سطح سیاسی با مقامات آمریکایی است، تا وضعیت خودشان را برای جلب حمایت ایالات متحده در ترتیب دادن انتقال از دولت استبدادی فعلی در ایران به یک «سیستم دمکراتیک تر ارائه نماید.»نهضت آزادی - 9 البته از کسانی که خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب را آموزش دیده اند جز این انتظاری نباید داشت:

«منظور از دستیاری افتخار کنگره (آمریکا) که آقای متین دفتری دریافت کرده است، قادر نمودن مردان جوان برجسته به کسب تجربه در حکومت دمکراتیک، به وسیله همکاری با یک سناتور یا نماینده طی یک دوره کامل کنگره می باشد.» متین دفتری - 1 «تلگرام تسلیتی که از سوی کمیته دانشجویان جبهه ملی به ایالات متحده فرستاده شد (پس از مرگ کندی) این عبارات جالب را در برداشت: آنهایی که برای آزادی ملت خود مبارزه می کنند می دانند که چگونه آرمانهای آزادی خواهانه در میان نسلهای جوان رشد می یابد، کندی مظهر این آرمانها بود. کندی که نویسنده کتاب نیمرخهایی در شهامت بود، اکنون خودش چهره ای از شهامت و یک نمونه جاویدان از شهامت برای نسل جوان است.» (جبهه ملی روشنفکران) به هر حال در جامعه فسق که هر روز سلطه همه جانبه سیاسی نظامی، اقتصادی و فرهنگی شیطان بزرگ عمق بیشتری می یابد، هر حرکت سیاسی که برای کسب قدرت مبارزه می کند و در عین حال بخواهد ذره ای مشروعیت برای حاکمیت قائل شود، به ناچار در محدوده ای عمل می کند که حاکمیت شیطانی برای او مقرر داشته است و به شیوه هایی متوسل می شود که امپریالیسم از قبل برای آن راه علاجی اندیشیده است و این نتیجه طبیعی پذیرش ولایت طاغوت است و زمانی که به لحاظ ماهیت، هم این جمعیتها و هم آن رژیمی که اینها به خیال خود به مبارزه با او پرداخته اند، در نفی ارزشهای توحیدی و الهی اتفاق نظر دارند، در یک مقطع این به اصطلاح مبارزه با رژیم شاه، حکم مبارزه با خود و نفی موجودیت خود را پیدا می کند:

«مخالفان رژیم در ایران (جبهه ملی) به علت اینکه هیچ گونه برنامه ای که بتوان آن را از آنها نامید و با آنچه که شاه عمل می کند تفاوت داشته باشد،ندارند،ترجیح می دهند بر روی نکات منفی آن تأکید کنند.»

ص: 592

«برای بیشتر آنها (مخالفان) تغییر خط مشی در چنین مرحله ای به منزله رد شخصیت و هویت خودشان خواهد بود،و برای آنهایی که سنی از آنها گذشته است به منزله آن خواهد بود که عمر کوشش و از خود گذشتگی آنها به باد می رود».

جبهه ملی - عمومی «صالح با نظرات صدیقی موافق بود و گفت متأسفانه جبهه ملی در حال حاضر به خاطر فشار بی رحمانه از جانب سیستمهای امنیتی دولت کاری نمی توان انجام دهد. صالح گفت: در هر حال برنامه اصلاحی شاه با بیدار کردن مردم حتی در دوره افتاده ترین دهکده های ایران به عبارتی کار جبهه ملی را انجام می دهد.» الهیار صالح - 15 نخستین تاریخی که کارگزاران استکبار جهانی در ایران مستقیما به سراغ گردانندگان این دستجات سیاسی می روند، در حواشی کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 است. ملاقات با بقایی در 20 نوامبر 1950 (29 آبان 1329) و ملاقات با بختیار در 10 نوامبر 1952(19 آبان 1332) می باشد.

امپریالیسم غدار آمریکا که خود را مهیای جانشینی امپراطوری رو به زوال انگلیس می کند، در اولین گام ناچار است که به مهار جریانات سیاسی موجود در جامعه بپردازد و بر اساس همین خط شروع به برقراری ارتباط مستقیم با سردمداران این گروهها می کند. شیطان بزرگ از تماس با گروههای سیاسی مختلف و خصوصا مخالفین دو هدف عمده را تعقیب می کرد. یکی اینکه عموما این گروهها به لحاظ تنوعشان منابع اطلاعات خوبی در زمینه مسائل سیاسی بالاخص وضعیت گروههایی مخالف شاه بودند و دیگر اینکه هرگاه شرایط اجتماعی صورت حادی به خود می گرفت، یکی از این گروهکها که امتحان سرسپردگی خود را به شیطان بزرگ پس داده بود، با چهره ای به ظاهر مخالف وارد صحنه می شد و با کانالیزه کردن جریانات اصیل اجتماعی، قدرت را ظاهرا به دست می گرفت.تلاشهایی که در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی برای مطرح کردن سران برخی از گروهکهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده به عنوان رهبران مخالف شاه انجام می گرفت، در همین رابطه و با همین سابقه بوده است.(1) زبان گویای اسناد به خوبی این جریان را ترسیم می کند:

- «منبع مقام دولتی با روابطی خوب در گروههای سیاسی.» (بختیار - 5) - «منبع عضو جبهه ملی که به رهبران جبهه دسترسی دارد».

(بختیار - 7) - منبع یک ایرانی تحصیل کرده که عضو جبهه ملی است».

(بختیار - 10) - «این اطلاعات از یک منبع موثق از یک عضو شورای مرکزی نهضت آزادی به دست آمده است».

(نهضت آزادی - 1) - «منبع یک ایرانی خوب تحصیل کرده که عضو کمیته جبهه ملی است».

ص: 593


1- در مجموعه دیگر اسناد که انشاءالله در آینده توفیق انتشار آن را خواهیم یافت ٬ مفصلاً تلاشهای مذبوحانه آمریکا را در دروان اوج گیری انقلاب اسلامی برای روی کار آمدن میانه روهای لیبرال که سران همین گروهها بودند ٬ تشریح می گردد.

(متین دفتری - 2) - «منبع یک عضو جبهه ملی است و به رهبران جبهه ملی دسترسی دارد».

(متین دفتری - 3) بدیهی است جریانات سیاسی که مهره های اصلی و گرداننده آن بهترین منابع امپریالیسم می باشند، هیچ گاه نمی توانند به عنوان جریان تهدید کننده برای واژگونی منافع حیاتی شیطان بزرگ در ایران باشند. اما تعزیه گردان این معرکه خوب می داند که چگونه صحنه را برای فریب و تزویر آراسته گرداند، این است که این یاران با وفای امپریالیسم ناچارند در منظر عامه به انتقاد از سیاستهای ارباب بپردازند، البته آنهم در کمال احترامات فائقه!!! «او (بختیار) همچنین در یک گزارش به ضد غربی و ضد آمریکایی حرف زدن بیش از همقطارانش توصیف شد. به هر حال این ممکن است به خاطر جاه طلبی آشکار او و تمایلش به پیشی گرفتن از رهبران رقیب جبهه ملی در محیط کارگری و دانشگاهی باشد که مسئولیت ویژه حزبی او شده بود.» (بختیار - 20) «متین دفتری آمریکا را خوب می شناسد و اصول آن را تحسین می کند، اما مانند بسیاری از ایرانیان مرتبط با آمریکا، وی اغلب مواقعی که در حضور دیگر ایرانیان باشد، خود را تحت فشار برای اتخاذ یک موضع انتقادی احساس می کند.» (متین دفتری - 15) «... در نتیجه سپهبدی معتقد شده است که دکتر بقایی، رهبر حزب کارگران، ضروری تشخیص داده است که به طور آشکار و علنی علیه ایالات متحده اظهار نظر کند. آقای سپهبدی معتقد است که اگر دکتر بقایی طور دیگری رفتار می کرد توده های مردم داستانهای درج شده در مطبوعات را که گفته می شود تحت الهام کمونیستها است، باور می کردند که سفارت آمریکا در تهران کمک مالی به این حزب کرده و آن را تحت تشویق معنوی قرار می دهد. آقای سپهبدی معتقد است که به نفع روابط حسنه بین ایران و آمریکاست که آمریکا هدف حمله قرار گیرد، تا بدین ترتیب هرگونه امکان اینکه ایرانیان باور بکنند که ایالات متحده پشتیبان حزب کارگران است رد شود.» (حزب زحمتکشان - 4) طبیعی است حرکتی که استخفاف طاغوت را پذیرا می شود و تن به ذلت آمریکای غدار، ابرطاغوت زمان می دهد، نیروی مردم را به هیچ انگاشته و به بند و بستهای محافل دیپلماتیک دل خوش می کند و برای کسب قدرت تحت ولایت آمریکا به تکاپو می پردازد. استعمار در هیچ دوره ای از تاریخ به اندازه دوران ننگین حکومت محمدرضای مخلوع، دست خود را در این دیار اسلامی باز ندیده است، بدیهی است که چنین عنصر خبیثی را برای حفظ منافع خودش به بهترین نحو ممکن حفظ می کند. متوسلین به درگاه امپریالیسم نیز به دلیل حمایتهای مستقیم آمریکا از شاه مخلوع است که در مقابله اسمی خود در مقابل رژیم به شیوه های پارلمانتاریستی و یا نفوذ در دستگاه اداری، متمسک می شوند.

« شاه با انتخاب بقایی به نمایندگی مجلس موافقت کرد.» (بقایی - 12) «یک منبع اظهار نظر کرده است که شاه حاضر است به بقایی به عنوان مهاری برای دولت، آزادی

ص: 594

عمل بدهد.» (بقایی - 12) «وقتی که پرسیده شد که آیا میانه روها در زمینه تغییراتی که می خواهد انجام شود و برای شاه و دیگر مقامات زیاد غیر ممکن نباشد، به توافق رسیده اند، متین دفتری گفت اکثر آنها با پارلمانی که در آن بتوانند آزادانه صحبت کنند، راضی خواهند شد.» (متین دفتری - 19) اینها در عین حال عمدتا متفق القول هستند که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت و قانون اساسی باید اجرا شود، چرا که اینها حتی خواب روزی را که شاه برکنار شود را هم نمی دیدند و همه تلاششان در این جهت بود که آمریکا آنها را با شاه در حکومت مشارکت دهد.

«به نظر می رسید که در زمینه تشکیلات، وی طرفدار چنان تشکل بی حد و حصری از احزاب سیاسی بود که فقط اهداف عمده ای مانند؛ آزادی و رعایت قانون اساسی، می تواند به عنوان زیربنای مشترک به کار گرفته شود.» (متین دفتری - 4) «سپس از او (مقدم) در مورد نقش آینده شاه پرسیدم، مقدم جواب داد قبول دارد که وجود شاه لازم است، هم برای کنترل ارتش و هم آشوبهایی که منجر به سقوط ناگهانی قدرت می شود.» (نهضت رادیکال - 1) «بازرگان آن گاه با صرف وقت در لغاتی که به کار می برد گفت که نهضت آزادی به قانون اساسی معتقد است. اگر شاه حاضر باشد تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد ما آماده ایم تا سلطنت را بپذیریم.» (نهضت آزادی - 4) «اساسا ما باید سلطنت را حفظ کنیم، ولی این امکان وجود دارد که یک سلطنت متفاوت داشته باشیم.» (بختیار - 6) «دکتر سنجابی گفت، با وجود اینکه جبهه ملی با بریتانیای کبیر، قدری اختلافات سیاسی دارد، ولی هیچ دعوایی با مردم انگلیس و بخصوص ملکه آن که از همان نوع پادشاهی برخوردارند که مردم ایران آرزوی آن را داشتند، ندارد.» (کریم سنجابی - 3) «مردم برای مقام سلطنت احترام زیادی قائلند، من این امر را هنگامی که شاه مرحوم هدف تیراندازی در دانشگاه قرار گرفت به خوبی به یاد دارم. من در منزل نشسته بودم و هنگامی که این خبر را شنیدم، همسر من و خدمتکاران ما گریه می کردند و خود من از این ماجرا به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم.» (غلامحسین صدیقی - 3) بد نیست به گوشه هایی از مبارزات! این مدعیان ترقی خواهی با رژیم سابق از زبان اسناد اشاره شود، چه این سوابق به خوبی می تواند نشانگر ماهیت هیاهوهای اینان پس از انقلاب اسلامی باشد.

ص: 595

«سنجابی اظهار عقیده کرده است که با فعالیت زیر زمینی جبهه ملی مخالف است و او حتی پیشنهاد کرده است که از یک مأمور ساواک دعوت شود تا در هر جلسه جبهه ملی شرکت کند، تا این موضوع تأمین شود که ساواک اطلاعات دقیق دریافت می کند و نه یک روایت تحریف شده که از سوی یک شخص بی سواد نقل می شود.» (کریم سنجابی - 5) «او در اینکه دانشگاه محل مناسبی برای فعالیتهای سیاسی نیست، با دولت و مقامات امنیتی هم عقیده می باشد.» (کریم سنجابی - 6) «او از آمریکا تمجید می کند، ولی حمایت آمریکا از انگلیس و دولت فعلی ایران را مورد انتقاد قرار می دهد، اگر چه وی طرفدار انقلاب در ایران نمی باشد، زیرا می گوید چنین کاری فقط به نفع (خارجیها و عمال امپریالیسم) تمام خواهد شد، ولی معتقد است که شاه تن به یک نقش محدود شده ای توسط مشروطه نخواهد داد.» (داریوش فروهر - 7) صاحبان نگرش فوق هر چند در طیف گسترده ای قرار می گیرند، ولی همگی به نوعی زیر بار تبعیت شیطان رفته اند، اینان نه به نیروی حیات بخش اسلام اعتقادی دارند و نه برای نیروی مردم بهایی قائلند، از اینرو است که پارامتر تعیین کننده در انتخاب استراتژی و اتخاذ تاکتیکهای مختلف، تحولات سیاست خارجی شیطان بزرگ بوده است و علیرغم فریادهای ملیت و ملی گرایی، برای این ملت محروم هیچ اعتبار و احترامی قائل نبوده اند.

«همچنین این نقش یک دولت جبهه ملی خواهد بود که مردم را هدایت کند، نه اینکه به وسیله آنها رهبری یا هدایت شود، مردم ما به اندازه کافی پیشرفته و تحصیلکرده نیستند که به دولت بگویند کدام راه را برود.» (بختیار - 6) حرکت الهی توده های مسلمان به رهبری روحانیت متعهد در 15 خرداد، در حالی که این احزاب و جبهه های پوشالی در اوج فعالیتهای خود به سر می بردند، چهره واقعی حضور مردم در صحنه سیاسی را نشان داد. خونهای پاک شهدای 15 خرداد چنان پایه های رژیم خودکامه را لرزاند، که مزدوران رژیم به دستور اربابان آمریکایی خود با قساوت تمام امت بپاخاسته را به گلوله بستند. و طبق روال معمول در جایی که مردم هستند خبری از این روشنفکران مدعی رهبری مردم نیست، اعترافات و خود اینان شنیدنی است:

«... اینکه جبهه ملی مستقیما در این اغتشاشها دستی نداشته است.» (این سند مربوط به عصر 15 خرداد است که حسین مهدوی با ویلیام گرین میلر کارمند سفارت ملاقات کرده است).

«بعضی از دانشجویان دست چپی جبهه ملی در حوادثی که حدود ظهر آن روز (15 خرداد) در دانشگاه رخ داد و نمایش پرچم حاکی از «مرگ بر مستبد خون آشام» و سوزاندن یک جیپ دولتی دست داشته اند. به محض اینکه رهبران جبهه ملی از جمله مهدوی در این باره آگاهی یافتند به ساواک تلفن کرده و گفتند که مانع این تظاهرات در دانشگاه بشوند و این کار بعدا انجام گرفت.»

ص: 596

«مهدوی گفت پاکروان (رئیس ساواک) جبهه ملی را از مسئولیت مبرا کرده و از طریق رادیو به ملت در ساعت 5 بعد از ظهر گفت که جبهه ملی در این حوادث دست نداشته است.» (حسین مهدوی - 4) با شروع حرکت انقلاب مردم مسلمان تحت رهبری روحانیت متعهد در رأس آن امام بزرگوار، سلاله طیبه پیامبر، شکوه و عظمت این حرکت الهی به دستجات وامانده و منفعل دوباره امکان داد وارد معرکه شوند.

«جنگ حقیقی در آینده بین اسلام و کمونسیم خواهد بود. بدین دلیل است که نهضت آزادی در جهت نزدیکتر کردن روابط خود با رهبران مذهبی می باشد. از زمان مصدق نهضت پایگاه توده ای خود را از دست داده و در کنار اسلام این پایگاه بایستی که دوباره بنا شود.» (نهضت آزادی - 7) «هیچ دلیل محکمی مجاهدین خلق را به آشوب مذهبی - دانشجویی سال 78 (1357) تا اکتبر 78 (آبان 1357) مرتبط نمی کند.» (چریکهای فدایی و مجاهدین - 1) «اگر چه دو گروه اصلی تروریستی ایران به این گرایش ملی عمومی که تا وقتی شاه و حامیان خارجیش از جا برداشته نشوند، هیچ چیز مثبتی نمی تواند انجام پذیرد، کمک کردند، ولی آنها در اعمال ضد آمریکایی اواخر 1978 درگیر نبودند.» (چریکهای فدایی و مجاهدین - 1) البته این بار اینان خود به میدان نیامدند، بلکه امپریالیسم زخم خورده که دستش تا مرفق به خون مردم مظلوم مسلمان ما آغشته شده بود برای حفظ اصلی ترین پایگاه خود در منطقه به سراغ اینان آمده بود تا بلکه راه چاره ای بجوید، شاید بتواند جلوی خروش عظیم ملیونی امت مسلمان را با سد گلین روشنفکران دست پرورده خود بگیرد. اینجاست که دیپلماسی شیطان فعال می شود و به موازات حرکت مردم مسلمان، گروههای سیاسی قدیمی یک به یک در جامعه مطرح می شوند و دستگاه تبلیغاتی صهیونیستی - امپریالیستی در سراسر عالم، گروههای سیاسی را به عنوان رهبری حرکت مردم معرفی می کنند، اینک زمان بهره برداری از زحمات چندین ساله امپریالیستم فرا رسیده و گروههای سیاسی نقش جانشینی و جایگزینی به جای شاه را باید بازی کنند، چرا که آمریکای جهانخوار نمی تواند به سادگی از منافع حیاتی خود در ایران چشم بپوشد. گروههای سیاسی تشنه کسب قدرت که سالیان دراز سر بر آستان امپریالیسم غدار سائیده بودند، مدعیان بلاشرط خوان گسترده انقلاب هستند و با مماشات پیاپی با امپریالیسم خطر واهی نفوذ شوروی را به عنوان محور اتحاد استراتژیک خود با غرب و شیطان بزرگ بر می گزینند، اما در میان این هیاهو، بیش از هر چیز از به قدرت رسیدن نیروهای مذهبی و به اصطلاح خودشان «فناتیک» هراس دارند و در این راه دست در دست شیطان بزرگ به بهانه مقابله با روسیه به جنگ اسلام و نیروهای مسلمان، البته هر زمان به شکل و رنگی خاص، در می آیند.

«ما احتیاج به شش ماه آزادی داریم، نه آزادی افراطی، بلکه حداقل حق ملاقات نمودن و سازماندهی، او گفت که اگر این انجام نگیرد رهبریت مخالفین در اختیار فتاتیکها قرار خواهد گرفت ...» (بختیار - 17)

ص: 597

«او (بختیار) خوشحال بود که میناچی و بازرگان گفته بودند: اصلاحات در زمان شاه باید صورت گیرد، ملاها نمی توانند بر ایران حکومت کنند ...» (بختیار - 19) در واقع در این زمان تمامی نیروهای کفر و شرک و نفاق اتحاد خود را برای مقابله با جریان اصیل اسلامی آغاز می کنند و از این پس آمریکا در داخل کشور تمام جریانات ضد اسلامی را در کنار خواهد داشت. بختیار عنصر وابسته جبهه ملی که مواضع چپ تری نسبت به رژیم شاه و آمریکا در مقایسه با الهیار صالح و سنجابی و امثالهم داشت به یکباره از صف مخالفین از نوع جبهه ملی خارج می شود و به عنوان نخست وزیر برگزیده آمریکا و شاه انتخاب می شود، کسی که از اوائل دهه 1960 (حدود سالهای 1340) با سازمان سیا همکاری صمیمانه داشته است(1) مردم و انقلاب را به اطاعت از خود فرا می خواند. حال آنکه مردم دیگر الهی شده اند و حجت زمان خود را شناخته اند و نیرنگهای جدید با ولایت و سرپرستی نایب امام زمان به سادگی برای مردم افشا می شود و با یک تهاجم تار و پود سلطه جابرانه قرنها تجاوز و استعمار و استثمار درهم پیچیده می شود. انقلاب اسلامی با زیر بنای الهی خود تمامی محاسبات طاغوت بزرگ و موالی او را درهم ریخت، هر چند پس از پیروزی مرحله اول، برخی از گرایشات غرب زده در رأس بخشی از کارهای اجرایی قرار داشتند،(2) اما اصالت اسلامی انقلاب موجب شده که انقلاب هر روز ناخالصیها را از خود بپالاید و منحرفین از اسلام عزیز را وادار به نمایش چهره واقعی خود کند و بی دلیل نیست که پس از حاکمیت خط اسلام و خلع ید از پیروان لزوم وابستگی به غرب یا شرق، اینان به صف گروههای رژیم سابق می پیوندند که در مقابل جمهوری اسلامی به مبارزه برخیزند، حال آنکه همینها در مقابل رژیم شاه با مسلمانان به وحدت نرسیدند، چرا که ماهیت آنها به آنان چنین اجازه ای را نمی داد. پیروان طاغوت چهره حقیقی خود را با نضج حرکت اسلامی هر روز بهتر و بیشتر از روز قبل روشن و آشکار می کنند.

اسنادی نیز از گروههای وابسته به شرق در این مجموعه ارائه می شود که آنها نیز به نوبه خود واقعیت عریان برخوردهای مکارانه اینان را قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ما از زبان دشمن ظاهریشان یعنی آمریکا می نمایاند. البته در طیف احزاب وابسته به شرق، برخی چون حزب توده مستقیما و بدون هیچ رو در بایستی در خدمت بلوک شرق عمل می کند.

«کمیته مرکزی دستورات خود را از اتحاد شوروی یا به طور مستقیم و یا از طریق مردی که به طور ویژه در سفارت شوروی تعیین شده است می گیرد.» (حزب توده - 2) و بقیه هم با توجه به شرایط خاص تشکیلاتشان به تناسب در رده های بعدی قرار می گیرند، البته در مواجهه با پیروزی انقلاب اسلامی از آنجایی که تفکر حاکم بر این گروهکهای سیاسی، نوعا القاء لزوم

ص: 598


1- اسناد همکاری بختیار با سازمان سیا در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مجموعه مفصل و جداگانه ای منتشر خواهد شد.
2- همان گونه که اشاره شد ٬ طیف غربزدگان بسیار وسیع بوده و هنوز هم هست ٬ خود اسناد نیز به خوبی این واقعیت را نشان می دهد که میان نهضت آزادی که صاحب گرایشات مذهبی است و جبهه ملی که اساساً و عملاً نافی عقاید اسلامی است تا چه اندازه اختلاف وجود دارد ٬ تاریخ اسناد مربوط به جبهه ملی و سران آن و تاریخ اسناد نهضت آزادی ٬ همچنین نحوه برخوردها تا اندازه روشنی این دو گروه را از هم متمایز می کند.

وابستگی به یک قدرت خارجی برای ایستادن در مقابل قدرت خارجی رقیب بوده است، برخی از این دستجات در سیر تکاملی خود! از اتکای به شرق مجذوب و دلباخته غرب شدند، چرا که وقتی امپریالیسم غدار آمریکا به سادگی شوروی را به عنوان مثال در افغانستان بازی می دهد، گروهکهای تابعه را بسیار سهل تر می تواند جذب و در اختیار منافع خویش قرار دهد و از همین رو است که می بینیم در برخی از این گروهکها انشعاب رخ می دهد و پاره ای از قبیل گروه به اصطلاح مجاهدین خلق به تمامه دل از وابستگی به شرق می برند و به یکباره دست به دامان نیروهای سوسیالیستی متعهد به امپریالیسم می شوند و در کنار دستجاتی چون جبهه ملی و گروهکهای طرفدار نظام سلطنتی قرار می گیرند.(1) «نشانه بارزی، مجاهدین خلق را با جبهه ملی مرتبط می کند؛ یک ائتلاف در میان گروههای مخالف ایرانی با جهت میانه روی سیاسی به نظر آمد موقعی که از جبهه ملی درخواست می کرد (یا جبهه ملی از مجاهدین خلق درخواست می کرد) که به ائتلاف شانسی برای کمک کردن به اهداف دمکراتیک سیاسی استانداردش بدهد، مجاهدین خلق عملاً از آشوب اجتناب می ورزیدند.» (مجاهدین و چریکها - 2)(2) حرکت طرفدار مشی مسلحانه برای مقابله با نظام فاسد و فاجر پهلوی ابتدائا در رابطه با روحانیت متعهد اسلام، شکل گرفت. روحانی شهید مرحوم نواب صفوی تبلور چنین مبارزه ای بود از آن پس در کنار جریانات اسلامی ارشادی و تبلیغی که زمینه ساز انقلاب اسلامی بود حرکتهای مسلحانه توسط گروههای کوچک غیر متأثر از شرق و غرب و متعهد به اسلام در زمانها و شرایط مناسب صورت گرفت.

از سوی دیگر جریانات شرق زده نیز که داعیه مبارزه مسلحانه با رژیم شاه را داشتند، از دل حزب توده بیرون آمدند و طبیعتا دنباله روی سیاست ابرقدرت شرق بودند، اینها نیز علیرغم شعارهای شداد و غلاظ طرفداری از کارگران و کشاورزان و محرومین، در جمع خود کمتر و یا به تعبیری هیچ فردی از اقشار یاد شده را به همراه نداشتند. مهد تفکر مارکسیستی، دانشگاههای ساخته غرب بود که دانشجویان ماجراجو را برای ارضای تمایلات درونی و تحت تأثیر جو موجود به سمت مخالف خوانی از نوع شرقی آن دعوت می کرد، اما به جهت بنیادی نبودن این مخالفتها، افراد پس از اینکه دوران تحصیل خود را سپری می کردند، جاذبه های زندگی مادی چنان آنها را در خود غرق می کرد که خود از بوروکراتهای عمده دستگاه می شدند و حتی در پاره ای از موارد به سمت وزارت شاه می رسیدند.

گروه دیگری که تا اندازه ای با این دستجات به لحاظ سابقه تاریخی متمایز است، گروه مجاهدین خلق است که از دل نهضت آزادی بیرون آمده بود، که در ابتدا شعار خود را مبارزه با رژیم شاه در تمسک به اسلام قرار داده بود و از این رو پاره ای از نیروهای جوان مسلمان را به خود جذب کرد و حتی موقتا حمایت برخی از روحانیون برجسته را جلب نمود، اما رفته رفته به واسطه عدم اتکای به اسلام اصیل و پیروی از اندیشه التقاطی رو به انحراف رفت به طوری که یکباره بخش اصلی آن اعلام تغییر

ص: 599


1- اسناد همکاری مجاهدین خلق و حزب آمریکایی خلق مسلمان که عمدتاً متشکل از حامیان رژیم منفور شاهنشاهی بود در مجموعه ای مجزا انشاءالله انتشار خواهد یافت.
2- در سند شماره 4 حزب توده ٬ اسامی وزرای کابینه شاهنشاهی که قبلاً در حزب توده بوده اند و به این دلیل ویزا نمی گرفتند را جهت حذف از لیست مربوطه ارجاع شده.

مواضع ایدئولوژیک کرد و به کلی به نفی اسلام پرداخت. البته این گروههای طرفدار مبارزه مسلحانه که از تئوریهای مشخص مارکسیستی تبعیت می کردند، نمی توانستند برای رژیم وابسته به امپریالیسم خطر عمده ای تلقی شوند، چرا که آمریکای جهانخوار در سایر نقاط دنیا این تئوریها را شناخته و به مقابله با آنها پرداخته بود و عموما با کیدها و مکرهای جدید این شعارهای پوچ و فریبنده را که هدف آن بریدن از غرب و پیوستن به شرق بود را بی اثر ساخته بود. گروههای مسلح موجود در جامعه ما نیز به واسطه عدم اتکای به مردم به سادگی با فشار و جو خفقان پلیسی مضمحل شدند. بعدها به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی این گروهها و از جمله مجاهدین خلق خود را جمع و جور کردند و با هیاهوی خاص خود به پای سفره گسترده انقلاب آمدند. اما از آنجایی که انقلاب آرمانهای والای الهی را تعقیب می کرد، خیلی زود اینان و سایر گروههای شرق زده و غرب زده در مقابل آن ایستادند.

از آنجایی که طبعا گروههای سیاسی وابسته به شوروی در همان مجرایی که ارباب برایشان مقرر کرده است گام برمی دارند برای آشنایی به مواضع واقعی اینان ورای تبلیغات کاذب خوب است به گوشه هایی از چند سند به دست آمده از رقیب اشاره کنیم.

«جالب به نظر می رسید اظهار نظرات مقامات شوروی را بدانیم. این مقامات معتقدند که تحولات در داخل ایران فعلاً باعث نگرانی هم غرب و هم کشورهای سوسیالیستی شده است و آرزوی خمینی مبنی بر تشکیل یک کشور اسلامی با کمک یک حزب اسلامی، از نظر تاریخی قدمی به عقب می باشد.» «اگر چه خمینی به طور مستقیم در مطبوعات شوروی مورد انتقاد قرار نمی گیرد، ولی حتی نام او نیز به عنوان عنصر مثبتی برای شوروی ذکر نمی گردد.» «شوروی وجه تشابه کمی با خمینی دارد و از نظر ایدئولوژیک اصلاً تشابهی با خمینی و انقلاب اسلامیش ندارد.» «هنگامی که منافع حیاتی شوروی توسط انقلاب اسلامی به خطر بیفتند خمینی رسما توسط شوروی حذف خواهد شد.» این مسئله در انتقاد شوروی به اتهام دخالت ایران در امور داخلی افغانستان شکل می گیرد.» «ما تصور می کنیم که چندین عامل احتمالی باعث شد که شورویها پیوندهای خود را با شاه قطع کنند و در جستجوی اتحاد نامقدسی با خمینی و نهضت اسلامی او باشند. این عوامل عبارتند از: فقدان راه دیگر، اینکه در زمستان گذشته به نظر می رسید خمینی همه کارتهای برنده را در دست دارد و دیگر حزب توده طرفدار مسکو (کمونیست) ضعیف گردیده و اعتبار خود را به طور عمده در ایران از دست داده بود و گروه بندیهای «ترقیخواه» سیاسی دیگری که به اندازه کافی نیرومند باشند که خمینی را به مبارزه بطلبند یا حاضر باشند که با شورویها علیه خمینی کار کنند وجود نداشتند.» (حزب توده - 12) به هر جهت اگر چه این اسناد قسمت کوچکی از واقعیت وابستگی عمده جریانات متشکل موجود را به غرب و شرق نشان می دهد، اما در عوض حقانیت حرکت الهی امت مظلوم ما را گواه است که چگونه با این همه کید و مکر دشمنان خونخوار اسلام و انسانیت، چگونه با عنایت الهی و رهبری ولایت فقیه راه خود را به سوی نور و صراط مستقیم باز یافت و آغازگر و منادی فلاح و رستگاری برای مستضعفین و محرومین جهان شد. انقلاب اسلامی با تشکل الهی مردم، تمام سازمانهای متشکل و

ص: 600

منحرف ساخته غرب و شرق را با همه امکانات مادی چنان متحیر کرد که انگشت به دهان، عاجز از مقابله با این حرکت الهی مانده است. این دستجات سیاسی پس از پیروزی اسلام از خوف و رعبی که در دلشان ایجاد شده بود، بیشتر و بیشتر به ارباب نزدیک شده اند و از این جهت است که حرکات اینان امروزه به وضوح بیشتری همسویی این عناصر خود باخته در مقابل شرق و غرب را نشان می دهد.

جنجالهای تبلیغاتی - اغتشاشات خیابانی، برانگیختن تعصبهای قومی و قبیله ای توطئه کودتا، ترور و انفجار و ...، آنهم در این مدت کوتاه پس از پیروزی انقلاب که همه این گروهکها دست به دست هم و متحد و هماهنگ در آن مشارکت کرده و یا می کنند، حکایت از این دارد که امپریالیسم غدار با همه قوا تجهیز شده است که این انقلاب را به نابودی کشاند، اما چه باک که «و مکروا و مکراللّه و اللّه خیر الماکرین».

امت مسلمان و با ایمان به خدای تعالی و پیروی از ولایت نایب امام زمان و با شهادتهای خونبار خود که ضامن تداوم حرکت است برای استقرار حکومت جهانی اسلام متحد و استوار به پیش می رود.

امید است که ارائه این اسناد رسواگر خارهای بی مقدار در این راه الهی باشد.

به امید نصرت اسلام و مسلمین و خذلان کفار و منافقین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

جبهه ملی روشنفکران

پاورقی به اظهارنظر لامبراکیس که ضمیمه شده است.

هیجان انگیز ... به سختی می شود گفت: جالب شاید، باشد.

بیل میلر آنقدر با جبهه ملیون از لحاظ عاطفی در هم پیچیده است که او باید به خاطر انتقادات ضدشاه صریح و پر سروصدا از کشور به خارج فرستاده شود. اطلاعات خوبی در اینجا درباره شخصیتها و روشهای آنها و اینکه چگونه بعضی کارها از طریق سیستم «دوره» رو به راه می شود وجود دارد، ولی به نظر من میلر معنی تمام اینها را عوضی خوانده است.

شما متوجه خواهید شد که تقریبا همه جبهه ملیون و دیگرانی که تصور می رفت در جبهه مخالف شاه قرار دارند، امروزه از اعضای محکم دستگاه هستند. مارتین هرتز شاید بعضی از لفاظیهای پرحرارت و بیش حد از معمولی میلر را قبل از اینکه گزارش شکل نهایی به خود گیرد ملایم تر کرده است. میلر به همین تازگی مضرّی برای شور و شوق مجاهدانه خویش به عنوان رئیس ستادی که سرگرم پشتیبانی از فعالیتهای تحقیقاتی کمیته مجلس سنا در رسیدگی به کارها و به اصطلاح بدکاریهای سیا تشکیل شده، پیدا کرده است.

جامعه روشنفکران ایرانی: ترکیب، الگو، مشکلات و پیشنهادات

ص: 601

محرمانه - این سند تا 12 سال از طبقه بندی خارج نشود.

از : سفارت آمریکا در تهران21 دسامبر 1963 برابر با 30 آذر 1342 به : وزارت امور خارجه (آمریکا) موضوع : جامعه روشنفکران ایرانی: ترکیب، الگو، مشکلات و پیشنهادات جهت اقدام دولت آمریکا خلاصه : یکی از مسائل بسیار هیجان انگیز امروز ایران عبارت است از همنواتر ساختن عناصر جوان طبقه روشنفکر (ایران) با رژیم. دلایل اجتماعی و اقتصادی برای نارضایتی بخش بزرگی از قشر روشنفکران و مخصوصا جوانان تحصیلکرده، وجود دارد که اساسی ترینش علت سیاسی است. جوان خشمگین ایرانی به خاطر وجود تفاوت میان آمال و آرزوهایش با واقعیتهای حیات امروز ایرانی، از جامعه خود ناخشنود است.

سیمای آمریکا هنوز به طور بنیادی مطلوب است، اما نشانه های نگران کننده ای از احساسات ضد آمریکایی وجود دارد. مخصوصا از این نظر ایالات متحده مورد انتقاد گرفته است که از رژیمی حمایت می کند که از سپردن نقشی به آنان (روشنفکران) که فکر می کنند شایسته اش می باشند، امتناع می ورزد.

به علت محدودیت در سازمان سیاسی و ارتباطات ایرانی، تشکیلات سیاسی روشنفکران، به شکل یک دوره درآمده که اعضایش افکار خود را بر یکدیگر عرضه می دارند، ولی معرف هیچ نوع بافت قدرت منسجم نمی باشند. این گزارش محتوی بررسی موردی است که نشان می دهد چگونه این دوره عمل می کند.

این مشکل در وحله اول مربوط به دولت ایران است، اما نکاتی وجود دارد که ما می توانیم به کمک آنها، موضع خود را در میان قشر روشنفکران ایرانی بهبود بخشیم و نحوه تفکرشان را نسبت به حکومت وقت به طور مثبت تری کانالیزه نماییم.

از روی شواهد چگونگی جریانات تفکر و عادتهای دیالکتیکی روشنفکران ایرانی، چند اقدام اساسی پیشنهاد می شود. به وسیله راههایی که توصیه می گردد می توانیم «گناه همکاری» خود را در اذهان این افراد به حداقل برسانیم بدون اینکه به دولت لطمه ای وارد کنیم.

همچنین پیشنهاد می گردد که ارتباط متقابل فکری را، علاوه بر ارائه طرق معمول نوع بصری و غیره، بیشتر تشویق نماییم. این امر مستلزم تدبیر برنامه جدیدی جهت دیدار آمریکاییهای نوع روشنفکر خواهد بود که ممکن است آن را با پستهای مورد نیاز آتی تأمین کرد. نیز پیشنهاداتی در جهت محدود کردن بررسی ایرانیان در مؤسسات آموزشی زیر استاندارد آمریکایی و ایجاد یک مؤسسه مطالعاتی ایرانی در تهران ارائه می شود.

علاوه بر اینها، اداره اطلاعات آمریکا در حدود هشت ایده عملیاتی جدید را در دست اقدام دارد که در بخش آخر منظور خواهد شد.

این گزارش مشتمل بر 6 بخش است.

1) روشنفکران سنتی، 2) روشنفکران جدید، 3) مشکل دانشجوئی،

ص: 602

4) بتهای روشنفکران، 5) تشکیلات روشنفکران، 6) نتایج و پیشنهادات.

در این گزارش، منظور از «جماعت روشنفکران» افرادی هستند که به علت کیفیت اذهانشان، که مجموعا ناشی از تحصیلات عالیه است، بر اذهان دیگران نفوذ دارند.

همچنین در این مقوله ایرانیان جوانی منظور می شوند که خود آرزوی نیل به چنین مقامی دارند و نه آنهایی که ظرفیت روشنفکری برای مشارکت در مباحثه ایده ها و آرمانهایی که بر انگیزنده سایر روشنفکران می باشد. روشن است که بنابراین تعریف، شمار کلی اعضای «جماعت روشنفکران» در ایران نسبتا کوچک خواهد بود. قدرت آنها نیز در اغلب موارد زیاد نخواهد بود. اما ایرانیان افرادی هستند که الهام می بخشند، همدردیهایی عاطفی ارائه می دهند، در مورد سیاست، احساسات تندی دارند و در میان آنها تعدادی از رهبران فعلی و حتما بیشتر رهبران آینده وجود دارند. لذا آنچه که در اذهانشان می گذرد برای ما مهم است.

1- روشنفکران سنتی

تا یک نسل پیش، تحصیلات عالی به طور خودکار یک جوان ایرانی را مستحق یک مقام نیرومند (دولتی) یا پرستیژ (اجتماعی) می نمود. کمبود افراد تعلیم دهنده تقریبا در هر زمینه ای وجود داشت و روشنفکر جوانی که خارج از برمی گشت و یا از یکی از مؤسسات آموزشی عالی ایران فارغ التحصیل می شد، هویت خود را با پیشرفت کشورش تشخیص می داد، زیرا مطمئن بود که مقامی در آن خواهد داشت.

روشنفکران تحصیلکرده خارجی مسئول انقلاب 1295 بودند. این افراد عمدتا از خانواده های ملاک و تجار بوده و آرمانهای انقلابی را از اروپا و اکثرا از فرانسه، اخذ کرده بودند، حضور طویل المدت فرانسویان عالم در ایران (پروفسورهای فرانسوی برای اولین بار در سال 1231 به ایران آمدند که متقدمین دانشگاه امروزی تهران بودند) و رجحان دادن ایرانیان آموزش دانشگاهی فرانسه را در اوان قرن بیستم، سهم زیادی در امور آموزش قضایی و قسمت عمده ای از ترکیب حکومت ایران دارد که تماما براساس الگوها و مدلهای تفکر فرانسوی پایه گذاری گردید.

علی امینی نخست وزیر سابق که اقتصاددان برجسته ای است. پروفسور (و نخست وزیر پیشین) منوچهر اقبال، پروفسور علی اکبر سیاسی رئیس دانشکده ادبیات و یکی از رهبران روشنفکری دانشگاه تهران، عبداللّه انتظام که تا این اواخر رئیس شرکت ملی نفت ایران بود، پرویز خانلری وزیر آموزش و پرورش، سناتور و پروفسور احمد متین دفتری از دانشکده حقوق دانشگاه تهران، معدودی از مقامات متعددی هستند که نفوذ زیادی داشته و تحصیلات عالیه خود را مدارس و دانشگاههای فرانسه انجام داده بودند. اینها تماما افرادی هستند که می توان آنها را از اعضای روشنفکران نسل پیشین ایران به حساب آورد. نخست وزیر اسبق محمد مصدق تحصیلات علوم سیاسی خود را در پاریس و دکترای حقوقش را در سوئیس به دست آورد. هر چند که امروزه مریدان جوان و پرالتهابش او را نمونه جامعه روشنفکران سنتی تلقی نمی کنند، ولی مصدق در واقع به همان نسلی تعلق دارد که انقلاب 1295 را به ثمر رسانیدند، او تقریبا

ص: 603

همان قدر علاقمند به ایده های سیاسی بود که نسبت به نیازمندیهای اقتصادی، اداری و فنی زمانش علاقه داشت.

بعضی از اعضای امروزی قشر روشنفکران سنتی هنوز از محصولات آموزش مذهبی می باشند. اکثر نخبگان اوایل قرن تحت آموزش ملاهای عالم و معمولاً در مدارسی موسوم به مکتب که در آنجا قرآن قرائت و حفظ می شد، قرار می گرفتند در اینجا به کودکان ادبیات فارسی آموخته می شد و سواد نوشتن و ریاضیات ساده تدریس می گردید. شهرهای بزرگ ایران دارای مدارس عالی مذهبی بوده و هست که در آنها ملاهای دانشمند به دانشجویان مذهبی تفسیر قرآن، فقه و فلسفه دینی می آموزند.

پس از آن روحانیون عمده، تحصیلات خود را در مراکز مذهبی بزرگ قم، کربلا، و نجف ادامه می دهند تمامی روحانیون امروزی، همچون روح اللّه موسوی خمینی، هادی میلانی، محسن حکیم، سید کاظم شریعتمداری و حاج آقا حسن قمی، الگوی کامل سنتی آموزش مذهبی را دنبال کرده اند.

هم روشنفکران تحصیلکرده خارجی و هم سنت گرایان مذهبی در نهضت سریع و بزرگ ناسیونالیزمی که مشخصه دوران مصدق در اوائل دهه 1330 بود، دخالت داشتند. افرادی چون احمد کسروی، روشنفکر برجسته زمان خود و مردی که با معلومات دائره المعارفی یک مبنای فلسفی برای این نهضت فراهم کرده بودند. در (جناح) چپ، کمونیستهایی چون بزرگ علوی بودند که در دانشگاههای شوروی، فرانسه و آلمان پرورش یافته بودند و در میان هموطنان خود در زمره با استعدادترین افراد زمانشان تلقی می شدند.

در (جناح) راست افراطی ملاهای ارتجاعی و افراطیون فاشیستی وجود داشت نمونه آنها آیت اله سید ابوالقاسم کاشانی و در گروه ترویستی متعصب فدائیان بودند.

امروزه عناصر تحصیلکرده مذهبی نفوذ اندکی در میان روشنفکران ایرانی دارند، اما سایر عناصر سنتی هنوز دارای درجات بالایی در موقعیت و پرستیژ می باشند. اکثر آنها از خانواده های ثروتمند بوده که بعضی از آنها عبارتند از سناتور 72 ساله عیسی صدیق که چهار بار وزیر آموزش و پرورش بود، سناتور رضازاده شفق 68 ساله که پروفسور ممتاز ادبیات و رئیس سابق دانشگاه پهلوی بود، سناتور 85 ساله حسن تقی زاده او بت بزرگ و یکی از رهبران نهضت مشروطه 1295 بود و دیگری سناتور محمود (محمد) حجازی 65 ساله داستان نویس. تصادفی نیست که این افراد در مجلس اعلای پارلمان می باشند، آنها در آنجا (مجلس سنا) کارشان ایجاد نفوذ متعادل و مسئول است، اما امروزه مجلس سنا قدرتی ندارد و نفوذ روشنفکری این افراد بر نسل جوان تر به شدت محدود است.

در زمان رضا شاه، نوع تازه ای از روشنفکران باعث حضور او در صحنه ایران شدند. این نوع را، به علت تخصص شان در اداره دستگاههای حکومتی و مخصوصا جنبه های فنی آن، می توان تکنوکرات نامید. از آنجایی که اقتصاد هنوز پیچیدگی نداشت، رضا شاه توانست شخصا بر شروع صنعتی شدن نظارت کند و تکنوکراتهای خود را منضبط سازد و آنها را وادار کند که متعهدانه به وی خدمت کنند. اما مقوله تکنوکراتها فقط از وقتی در ایران اهمیت یافت که آنها در ده پانزده سال اخیر به تعداد کثیر در صحنه حضور یافتند.

در عین حال که قسمت عمده ای از قشر روشنفکران سنتی امروزه متعلق به ستونهای رژیم اند (البته استثناهایی از قبیل امینی هستند که دارای مقداری احترام در افراد جوانتر می باشند)، اما این امر در مورد ملاها که در اثر اصلاحات ارضی و آزادی زنان به خصومت پرداخته اند، صدق نمی کند. شهرهای مذهبی

ص: 604

قم و مشهد، مراکز مخالفت مذهبی با رژیم است.

البته مهمتر از آن، این حقیقت است که عناصر مذهبی به حومه و دهات دسترسی دارند که به سهولت در اختیار دولت نیست و آنها هنوز هم نفوذ قابل توجهی در شهرها میان خانواده های طبقه متوسط، مخصوصا میان بازاریان، و تا اندازه ای میان کارگران دارند.

هر چند که آیت اللّه خمینی و میلانی مدعی هستند که مخالفتی با اصلاحات شاه ندارند و وانمود می کنند که موضع ضد رژیمی آنها بر مبنای قانون اساسی است، اما به نظر نمی آید که کل روحانیت واقعا توجه و علاقه به همان نوع تفکراتی داشته باشند که باعث برانگیختگی بسیاری از افراد نسل جوان و قشر روشنفکران «جدید» شده است.

2- روشنفکران جدید

تعداد مطلق جوانان ایرانی که در صدد به دست آوردن آموزش عالی می باشند، برای آنها غیر ممکن ساخته است که دیگر بتوانند تحصیلات را به عنوان وسیله ای جهت کسب قدرت و موقعیت به کار برند. در این زمینه، تحول تقریبا انقلابی بوده است. امروزه یک سوم کلیه ایرانیانی که واجد شرایط رفتن به مدرسه می باشند به مدرسه می روند. در تهران تخمین زده می شود که 65 درصد جمعیت با سواد است. ده سال پیش 8000 دانشجو در دانشگاه تهران بود اما امروز 14000 دانشجو در این دانشگاه است، بعلاوه 6000 نفر دیگر در دانشگاه ملی و دانشگاههای استانها و 15000 دانشجوی ایرانی دیگر در دانشگاههای خارج تحصیل می نمایند. در واقع در حال حاضر ایرانیانی که در خارج تحصیل می کنند، بیش از مجموع دانشجویان سایر کشورهای خاور میانه در خارج است.

اینک دانشجویان و فارغ التحصیلانی در دانشگاه تهران هستند که از والدین دهقان تولد یافته اند، از کلیه اقشار اجتماعی و جهات جغرافیایی کشور (ایران) و عمدتا از میان طبقه متوسط، دیپلمه های دبیرستانی هرساله برای ورود به مؤسسات آموزش عالی، به عنوان یک حق نه یک امتیاز، فشار می آورند.

پائیز گذشته 16000 داوطلب برای ورود به دانشگاه تهران وجود داشت که فقط 3000 نفر از پس امتحان زبان فارسی و زبان خارجی برآمدند و (بقیه) وقتی نتوانستند پذیرفته شوند خشم آنها تقریبا به حد انفجار رسید. اما خشم آنهایی که پذیرفته شده بودند نیز کمتر نبود. نسل جوان دانشگاهی و جوانانی که از چنین تحصیلاتی محرومند، هر دو گروه به نظر می آید که اکثرشان مرکب از جوانان خشمگینی باشند که احساس می کنند چون نمی توانند مزایای نسل پیشین را از تحصیلات عالیه داشته باشند، فریب خورده اند.

(امروزه) کشورهای دیگر تا اندازه زیادی جانشین قبله فرانسه برای جوانان ایرانی جاه طلب شده است. اکنون از میان 15000 ایرانی که در خارج تحصیل می کنند حداقل 5000 نفر در ایالات متحده می باشند (طبق آمار وزارت امور خارجه)، آلمان که از همه جا ارزانتر آموزش ارائه می دهد با داشتن 4000 دانشجوی ایرانی در مقام بعد است. در میان جوانان ایرانی که در آمریکا تحصیل می کنند آرامش چندانی وجود ندارد، زیرا در عین حال که بعضی از دانشجویان ایرانی ممتاز به آمریکا می روند و عموما خانواده های مرفه و ثروتمند اطفال خود را به آنجا می فرستند، ولی بیشتر آنها در آمریکا بضاعت چندانی ندارند و وارد مؤسسات آموزشی آمریکایی زیر استاندارد می شوند.

(از یک نمونه تحلیل شده توسط بخش کنسولی سفارت، فقط 7 درصد دارای معدل الف، 38 درصد ب،

ص: 605

42 درصد ج، 12 درصدد، بوده اند. متأسفانه، حدود 45 درصد تقاضاهای ویزای دانشجویی ایرانیان برای دانشکده هایی بوده است که ظاهرا در ردیف 5 درصد آموزشگاههای سطح پایین آمریکا می باشد.) اما از زمان جنگ، بعضی از درخشان ترین روشنفکران جوان ایرانی برآمده از مؤسسات آموزشی درجه یک آمریکا هستند و از این رو پرستیژ آموزش آمریکایی بسیار بالا است.

نسل جدید تکنوکراتها عمدتا در ایالات متحده آموزش دیده اند سیروس سمیعی، رضا مقدم، خداداد فرمانفرمائیان و حسین مهدوی، که «مغزهای » سازمان برنامه ایران به هنگام شکوفایی اش در سه تا پنج سال پیش بود، همگی در آمریکا تحصیل کردند - سمیعی در دانشگاههای میشیگان و کانزاس مقدم در استانفورد، فرمانفرمائیان در استانفورد، هاروارد و کلرادو، مهدی در پرینستون (علاوه بر آکسفورد و سوربن) هر چهار نفر در سال 1330 سازمان برنامه را ترک گفته و سمیعی و مقدم از ایران خارج شده و در صندوق بانک بین المللی استخدام شدند. فرمانفرمائیان اخیرا معاون بانک مرکزی و مهدوی استاد اقتصاد در دانشگاه تهران شده اند. میان تکنوکراتها از همه برجسته تر ابوالحسن ابتهاج است که رئیس سابق سازمان برنامه بوده و متعلق به نسل ناسیونالیست پیشین می باشد. تمامی این افراد موضع مخالفت با رژیم فعلی را دارند، که البته درجات این مخالفت متفاوت بوده، از نفرت صریح مهدوی گرفته تا همکاری اکراه آمیز فرمانفرمائیان با دولت ایران.

همچنین تعداد قابل ملاحظه ای از تکنوکراتها در دولت باقی مانده و به درجات مختلف بدان وفادارند، منوچهر گودرزی معاون نخست وزیر و رئیس شورای عالی اداری، دارای دکترا در علوم اداری از دانشگاه کالیفرنیاست. رضا انصاری رئیس مجتمع آب و برق خوزستان و وزیر سابق کار از دانشگاه یوتا فارغ التحصیل شده است. دکتر علی رشتی از کارمندان سابق سازمان برنامه و نماینده مجلس فعلی و سردبیر احتمالی روزنامه حزب ایران نوین دارای دکترا در علوم سیاسی از دانشگاه کلمبیاست. در مدت 14 سالی که در ایالات متحده اقامت داشت، برای مدتی سخنگوی دولت مصدق بود. ناصر عامری که اینک مدیر توسعه منطقه ای در وزارت کشور است، نیز در دانشگاه یوتا تحصیل کرده است. امیر پرویز که متصدی تعاونی های وزارت کشاورزی است تحصیل کرده تهران و عضو جبهه ملی است. دکتر غلامرضا نیک پی، بارزترین، اقتصاد دان نفتی ایران، دارای درجه دکترا از لندن است. آنچه که تمامی این افراد (را بجز آنهایی که خود را وقف مخالفت کرده اند) در آن اشتراک نظر دارند عبارتست از تکنیکهای توسعه، و خط مشی هایی که باید بدان نایل شوند به عبارت دیگر، حکومت منطق و مساوات و کارآیی. آن چیزی که اینها را ناراضی می کند دو دوزه بازی و عدم کارایی رژیم است نه ملاحظات ایدئولوژیکی.

آنچه که میراث سازمان برنامه را خیلی مهم می سازد، این حقیقت است که محیط دوستی و روشنفکرانه اش، به علاوه جاذبه شخصی ابتهاج، می توانست این گونه نیروها را جلب کند و دلبستگیهای شدید فردی و ملی را، ولی نه الزاما سیاسی را در درجه دوم قرار دهد. تقریبا همین روحیه امروز میان مهندسین و تکنسین های شرکت آب و برق خوزستان دیده می شود.

چیزی که سازمان برنامه در ایام شکوفاییش داشت و آنچه که شرکت آب و برق خوزستان امروز دارد، آن حالت خودمختاری است که این سازمانها را قادر می سازد تا استعدادهای خود را ارائه دهند و آنها را از شر دیوانسالاری فاسد برهاند و وادارشان می سازد که در معیارهای انجام کار سازش ناپذیر باشند.

اگر نگاهی به اسامی مهمترین محققان و مشهورترین معلمان دانشگاه تهران بشود، دو الگو یافت

ص: 606

می شود: الگوی اول عبارتست از استادان مسنی که مورد تکریم رژیم بوده و آنها هم بدان وفادارند، ولی به نحو عجیبی فاقد جاذبه میان همکاران خود و دانشجویان می باشند و این نقطه مقابل اساتید جوانتر است که اذهان هیجان انگیزتر دارند و تقریبا تمامی آنها در صف مخالفت مشترکند. الگوی دیگر همکاری عجیبی است که حتی میان استادانی که انگیزه های سیاسی مختلف دارند، در مخالفت با مساعی رژیم برای ایجاد انضباط در دانشگاه و اساتید و دانشجویان وجود دارد.

سه نفر از اساتید دانشگاه هستند که معروف به «سه تفنگدار» می باشند و به دلایل متخلف و از نقطه نظرگاههای متفاوت با کنترل دولتی دانشگاه مخالفت کرده اند. دکتر علی اکبر سیاسی (به بخش یک رجوع شود) که روانشناس معروف و در گذشته سه بار رئیس دانشگاه، و وزیر کابینه شده بود. دکتر غلامحسین صدیقی فیلسوف برجسته و زمانی وزیر کشور مصدق، و دکتر یحیی مهدوی، استاد ممتاز ادبیات که از نظر سیاسی بی تفاوت است.

این سه تن دارای نقطه نظرهای سیاسی مشترک نیستند، اما با یکدیگر نزد شاه رفتند تا به بی رحمی دولت در اقدامات سرکوبگرانه 1340 در دانشگاه اعتراض کنند. از آن زمان آنها همکاری خود را به یکدیگر برای مخالفت با دخالت دولت در امور دانشگاه ادامه داده اند.

یک نمونه از وجود تعارض میان نسلها رابطه متقابل میان پروفسور محسن مقدم، که باستان شناس سنت گرا و علاقمند به جمع آوری آثار هنری است و دکتر عزت اله نگهبان که احتمالاً امروزه ممتازترین باستان شناس ایران است می باشد. مقدم در سنت سابق آموزش، فرانسوی تربیت شده، در حالی که نگهبان در دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه شیکاگو درس خوانده است. مقدم در حفاری تپه مارلیک تلاش نموده و چیزی به دست نیاورده بود، ولی نگهبان بعدا در حفاری از همان محل احتمالاً بزرگترین کشف باستان شناسی این قرن را به عمل آورد. از آن زمان به بعد مقدم از نگهبان متنفر است. به محض اینکه در تپه مارلیک اشیاء طلایی بسیار گرانقیمت کشف شد، ملکه اشرف آن محل را خریداری کرد و محتویات آن تپه از آن به بعد به دست معامله گران هنری تمام دنیا رسید. به علت این کارها، نگهبان علیه رژیم سخنرانی کرد، ولی مقدم سکوت نمود. آنچه که بر سر جواهرات مارلیک آمد در میان دانشجویان یک مسئله سیاسی بسیار عمده است. خصومت میان مقدم تربیت شده فرانسه و نگهبان تربیت شده آمریکا نسبتا نمونه ای است از مناقشاتی که میان استادان مطابق الگوهای آموزشی که دارند، وجود دارد.

دانشگاه تهران، که در آنجا هم مقدم و هم نگهبان تدریس می کنند، بدون شک مرکز روشنفکری ایران است. اینجا جایی است که بارزترین روشنفکران ایرانی پیدا شده، هیجان انگیزترین ایده ها مورد بحث واقع گردیده و مشکلات جوانان ایرانی در مرکزیت شدیدی مورد مذاکره قرار می گیرد. همه اساتید مهم دانشگاه تهران ضد رژیم نیستند؛ استاد سعید نفیسی، که معلم بسیار مورد احترام ادبیات است از سیاست خود را دور نگه می دارد. حسن افشار رئیس دانشکده حقوق ستونی برای رژیم به حساب می آید و وزیر دادگستری محمد باهری در آنجا حقوق تدریس می کند. البته باهری غالبا توسط دانشجویان کلاسش مورد تمسخر و سرزنش واقع می شد و اخیرا دانشجویان معترض صدها اعلامیه جبهه ملی را که وی توزیع آنها را قدغن کرده بود در کلاسش پخش کردند. رئیس دانشگاه جهانشاه صالح (که وزیر بهداری و وزیر آموزش و پرورش در دولتهای پیشین بوده است، اینک رئیس دانشکده پزشکی و طبیب ملکه نیز می باشد) به نظر می آید که نقش سابق سیاسی خود را در دانشگاه نادیده گرفته و بدین لحاظ گاهگاهی سری به وزیر

ص: 607

آموزش و پرورش خانلری که ضمنا در دانشگاه ادبیات تدریس می کند، می زند.

جهانشاه صالح 6 ماه پیش توسط شاه به ریاست دانشگاه انتخاب شد و شروع به انجام طرحی جهت تبدیل کردن دانشگاه تهران در مدل فرانسوی که قالب ریزی شده بود به صورت یک دانشگاه به سبک آمریکایی نموده است. هیئت علمی، دانشجویان و حتی بوروکراسی دولت با این تلاشهای مخالفت می نمایند. کادر علمی که بیشتر فرانسوی منش هستند، با اقدامات دیکتاتورمابانه او مخالفت کرده و احساس می نمایند که طرح وی می خواهد روشهای تدریس و جهت گیری فرهنگی آنها را تخطئه کند و دانشجویان علیرغم این حقیقت که برادر او اللهیار صالح رهبر جبهه ملی است، معتقدند که وی با این کوشش می خواهد دانشگاه را از مخالفت با رژیم خلاص نماید.

دولت هم به سهم خود در کارش مداخلات مکرر به عمل آورده و علیرغم موافقتهای (قبلی) نیروهای نظامی و پلیس به محوطه دانشگاه می فرستد و با کاشتن خبرچینهایی میان کارمندان زیر دستش باعث ناراحتی وی می گردد. شاید مهمتر این است که دولت به رئیس دانشگاه بودجه و حمایت اداری لازمی را که او فورا برای اجرای اصلاحات ضروری می خواست نداده است.

شاید برجسته ترین مغز متفکر در دانشگاه استاد غلامحسین صدیقی باشد (که در فوق به عنوان یکی از «سه تفنگدار» ذکر شده است) که یک فیلسوف و مورخ است و نه تنها مورد احترام بلکه مورد علاقه دانشجویان می باشد و با آنها ارتباط نزدیکتری از آنچه در آنجا متداول است دارد، او از رهبران جبهه ملی است. در دانشکده فنی محبوبترین معلم، استاد مهدی بازرگان است که توانایی آن را دارد که مخاطبان خود را با اندیشه های خود تحت تأثیر قرار دهد و به خاطر شهامت اعتقادات سیاسی خود مورد تحسین است.

بازرگان که از رهبران نهضت آزادی ایران که جزئی از جبهه ملی به شمار می رود می باشد، در حال حاضر به اتهام خیانت به علت اینکه مؤلف مشترک اوراق حمله کننده به رژیم بوده است، محاکمه می شود. سایر رهبران جبهه ملی در دانشکده فنی عبارتند از استاد عبدالحسین خلیلی و استاد حسین سحابی. در دانشکده حقوق استاد کریم سنجابی که به طور وسیعی به خاطر کیفیت دانش خویش مورد احترام است و به خاطر خصوصیات اخلاقی مورد علاقه می باشد، از رهبران جبهه ملی است و همچنین استاد منصور عطایی از دانشکده کشاورزی و استاد سعید فاطمی از دانشکده ادبیات، اینها مهمترین اشخاص در این مقوله و طبقه می باشند.

در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اجتماعی که جزئی از دانشکده ادبیات است، فعل و انفعالات بین جبهه ملی و رژیم در دانشگاه تهران از موارد جالب مطالعه می باشد. در اینجا بعضی از هیجان انگیزترین اندیشه ها در شرف پرورش است و طرحهای کار جاری درباره موضوعاتی از قبیل طبقه متوسط ایران است و تجزیه و تحلیلی از بازار تهران و بعضی از جنبه های اصلاحات ارضی جاری و مطالعات تطبیقی تاریخ ایران و ترجمه آثار مهم خارجی در رشته های اقتصاد و اجتماعی و حتی مطالعه ای درباره ساواک با ارتباط با علل اغتشاشات خردادماه می باشد. ریاست مؤسسه مطالعات و پژوهش های اجتماعی با دکتر غلامحسین صدیقی است، ولی مدیریت آن را دکتر احسان نراقی یک عضو سابق حزب توده و عامل معروف ساواک به عهده دارد. همه اعضای دیگر این مؤسسه از اعضاء جبهه ملی هستند، از جمله دکتر حسین مهدوی که سابقا ذکر او رفته است. نراقی علیرغم ارتباطاتش با رژیم همچنین به طور خصوصی از آن انتقاد می کند و به ویژه از آن دل چرکین است که سابقه او با حزب توده را همواره به عنوان

ص: 608

وسیله ای برای وادار کردن او به گزارش به ساواک درباره فعالیتهای دانشجویان و دانشکده بالا سر او نگهداشته می شود. او ارتباط خود را با ساواک به آگاهی همکاران خود رسانده و گاه به گاه درباره مقاصد حکومت نسبت به آنها، خطاهایی کرده است.

هسته میانه رو ترقی خواه که در حال حاضر اکثریت پارلمان را تحت کنترل خویش دارد، گاهی به عنوان گروه اندیشمندان طرفدار حکومت به آن اشاره می شود و یقینا خود را به عنوان هیئتی می شناسد که مبتکر اندیشه ها و برنامه های جدیدی برای حکومت است معذالک تعداد اندیشمندان برجسته در این سازمان عملاً کم می باشد. دکتر غلامرضا نیک پی که با نزدیکی فشرده ای با نایب رئیس این هسته (امیر عباس هویدا)در شرکت ملی نفت ایران کار می کند نامش قبلاً در ارتباط با «تکنوکراتها» ذکر شده است.

دکتر حسین هدایتی که در دانشگاه تهران حقوق تدریس می کند، دکتر محمود ضیایی پزشک امراض زنانه تحصیلکرده در فرانسه و از نمایندگان با سابقه مجلس، دکتر باقر عاملی که در عین حال به عنوان یک فرد صاحب نظر حقوقی به شمار می رود در میان اندیشمندان واقعی در این میانه روهای ترقی خواه است.

متأسفانه این گروه تاکنون نتوانسته است در جامعه اندیشمندان ایران منشاء اثر اندیشه های جدید باشد و نفوذ آنها به ویژه در میان جوانان بسیار محدود است.

3- مسئله دانشجویان

هر چند همه دانشجویان را نمی توان در مقوله اندیشمندان و روشنفکران گنجاند، معذالک دانشجویان را باید جهت مطالعه ویژه مشخص کرد، زیرا در میان این محیط است که بزرگترین مقدار جوشش پیدا می شود و همچنین حادترین نوع سرخوردگی از رژیم در ایران و آنچه که برای ما حائز اهمیت فوق العاده است، صریحترین انتقادات از ایالات متحده، در میان آنهاست. همان طوری که طرفداران حکومت ایران خاطرنشان ساخته اند یقینا حقیقت دارد که هیجان میان دانشجویان دانشگاه تنها اقلیتی از میان دانشجویان فوق العاده توسعه یافته و این امر وسیله بسیار مطلوبی فراهم می کند که به موجب آن هیجان و افکار رادیکال می توانند عمل کنند و راه به جلو پیدا کنند. در میان دانشجویان است که مشکلات سیاسی اندیشمندان ایران در حادترین کانون توجه قرار می گیرد زیرا در میان دانشجویان است که احساسات ضد رژیم اندیشمندان تحصیلکرده بیش از همه طنین پیدا می کند.

مسئله صرفا جنبه سیاسی ندارد سرخوردگیها و بلاتکلیفیها در باره کاریابی آینده در عین حال یک عامل مهم است، به ویژه از نظر رکود کنونی اقتصادی در ایران که فرصتهای حتی با استعدادترین دانشجویان را محدود می کند. نزاع و کشمکش بین نسلها شامل بیگانه شدن از طرز فکر والدین که هنوز پایبند طرز زندگی سنتی هستند، بدون شک یک عنصر روانی در سرخوردگی اندیشمندان جوان می باشند که به یک نوع روح عصیانگری علیه مقام حاکم منجر می شود. وضع و شرایط زندگی مادی بسیاری از دانشجویان بسیار فقیرانه است. در جامعه سنتی آنها راه خروج نارسایی، برای نیازهای آنها در امور جنسی و کمبود مؤسسات تفریحی برای آنها به چشم می خورد. دانشگاهها بیش از اندازه لازم جمعیت دارد و قسمت اعظم تدریس در دانشگاه تهران از لحاظ کیفیت پایین است. این عوامل را نمی توان دست کم گرفت ولی این عوامل به هسته مرکزی مطلب که جنبه سیاسی دارد راه نمی یابد.

اساسا بیگانگی بیشتر دانشجویان ایران از جامعه سیاسی آنها در نتیجه اختلافاتی است که آنها بین

ص: 609

ایده آلها و آرمانهای خود از یک سو و واقعیت های اوضاع در ایران از سو دیگر می بینند. در کشوری مانند ایران که نسبت به سیاست یک نوع کلبی مسلکی و بی باوری و تحقیر وجود دارد، مایه شگفتی و نیز مایه شادی است که متوجه شویم که ایده آلیسم (آرمانگرایی) و به ویژه ایمان و اعتقاد به آزادیهای مدنی و حکومت دمکراتیک مورد علاقه این همه جوانان شده است. ولی این اعتقادات اغلب همراه با چنان روشهای خشونت آمیز نسبت به حکومت و گاهی همراه با ملی گرایی رادیکالی است که انسان ممکن است شک داشته باشد که این جوانان اگر بر سرکار بیایند، به اصول فرایند مستقیم پایبند بوده و حقوق اقلیتها را محترم بشمارند و یا در امور خارجی به نحو مسئولانه ای رفتار بکنند. مخالفت آنها نسبت به رژیم کنونی در ایران بر این مبناست که این رژیم دیکتاتوری خودکامانه است، ولی قهرمان بسیاری از آنها مصدق است که با سنت لیبرالیسم کار را آغاز کرد و سرانجام خود او یک فرد خودکامه شد.

معذالک اشتباه خواهد بود اگر اهمیت ایده آلهای مورد احترام ایالات متحده را در نزد این جوانان دست کم بگیریم. یکی از جالب ترین پدیده ها در ارتباط با دانشجویان رادیکال در دانشگاه تهران این است که در حالی که آنها ایالات متحده را به خاطر پشتیبانی آن از شاه و از سیاست آرام سازی او که به عقیده آنها جز سالوسی و سرکوبگری و پارتی بازی چیز دیگری نیست محکوم می کنند، بیش از هر چیزی مایل به تحصیل در ایالات متحده بوده و ایالات متحده را نه به خاطر اداره سیاست خارجی، بلکه به طور اخص به خاطر حمایت از رژیم کنونی ایران مورد سرزنش قرار می دهند. البته گرایشهای بیطرفی در میان دانشجویان و نظریات مساعدی در میان اقلیتی از آنان درباره اتحاد جماهیر شوروی همان طوری که بعدا تشریح خواهد شد وجود دارد، ولی در هیچ زمانی که پس از قتل اخیر پرزیدنت کندی ابراز شد، نبوده است و آن در هنگامی بود که اندوه و شوک ناشی از فقدان مردی که آنها او را قهرمان آرمانهای خود می دانستند، به منصه ظهور رسید.

تلگرام تسلیتی که از سوی کمیته دانشجویان جبهه ملی به ایالات متحده فرستاده شد، این عبارت جالب را در بر داشت:

«آنهایی که برای آزادی ملت خود مبارزه می کنند می دانند که چگونه آرمانهای آزادی خواهانه در میان نسلهای جوان رشد می یابد. کندی مظهر این آرمانها بود. کندی که نویسنده کتاب نیمرخهایی در شهامت بود، اکنون خودش چهره ای از شهامت و یک نمونه جاویدان از شهامت برای نسل جوان است». با این وجود انتشار مجله جبهه ملی که این تلگرام در آن درج شد، همچنین در عین حال سیاست آمریکا را در ایران با سختی هر چه بیشتری مورد انتقاد قرار می دهد. این دوگانگی بین تحسین فوق العاده و نفرت فوق العاده نسبت به ایالات متحده نیاز به استدلال از روی دلایل عقلی از جانب این دانشجویان دارد. و این استدلال از روی دلایل عقلی گاهی شکل این حدس را می گیرد که رئیس جمهور مرحوم طرفدار وادار کردن شاه به اتخاذ سیاستهای دمکراتیک بوده است، ولی این قصدها به وسیله مشاوران محافظه کار و سایرینی که در سلسله های پایین تر بوروکراسی آمریکا قرار داشتند خنثی می شده است.

هر چند که سفارت کوششهای ویژه ای برای پرورش دانشجویان به عمل آورده و تماسهای خوبی چه در میان دانشجویان غیر سیاسی و چه در میان رهبران دانشجویان جبهه ملی برقرار کرده است،ما باید البته درباره افکار دانشجویان از هر گونه تعمیمی بپرهیزیم و بپذیریم که ما درباره آنها اطلاعات کافی تفصیلی نداریم. بنابر این اطلاعات موجود از یک بررسی و نظرخواهی در میان دانشجویان دانشگاه تهران که از

ص: 610

سوی بخش پژوهش افکار عمومی و بازاریابی مؤسسه ملی روانشناسی به عمل آمده است باید به طور خاصی باشد.

بر اساس یک نظرخواهی که در اواسط سال 1340 به عمل آمده 43 درصد از دانشجویان در پاسخ به این سؤال که چرا آنها در دانشگاه تحصیل می کنند گفته اند که آنها برای خدمت بهتر به کشور خودشان در دانشگاه تحصیل می کنند.در یکی از سئوالات این نظر خواهی چنین نوشته شده است.«به نظر من بزرگترین نیاز جوانان ایران این است که ... بیشتر داشته باشند» و از پاسخ دهندگان تقاضا شده است که یکی از چندین چیزی را که در آن ذکر شده است بنویسند. 14 درصد از پاسخ دهندگان جواب داده اند «وسایل و تاسیسات تفریحی»، در حالی که 33 درصد «فرصتهایی برای مشارکت در کار تولیدی» را نوشته اند در حالی که 40 درصد «آزادی بیان سیاسی» را انتخاب کرده اند. در همین نظرخواهی از دانشجویان خواسته شده است که مشخص کنند که به عقیده آنها کدام کشور برای صلح جهانی بیشتر از همه کار می کند. 47 درصد هند را و 17 درصد ایالات متحده را و 8 درصد اتحاد شوروی را مشخص کرده اند. فرصتهایی برای مشارکت در کار تولیدی براساس یک نظر خواهی بعدی که در بهار 1342 از طریق یک سازمان مشهور نظرخواهی آلمانی انجام گرفته بر روی تأکیدها تغییرات جزئی به عمل آمده است. نمونه 300 دانشجو هنوز دلالت بر آرمان گرایی دانشجویان داشت. در زیر عنوان «جنبه های رفتار شخصی» که دانشجویان بیش از همه به آن ارزش قائلند «کار کردن برای عدالت اجتماعی » هشتاد و دو درصد از آراء را به دست آورد و همچنین «جاه طلبی و میل رفتن به پیش » هشتاد و دو درصد از آراء را به دست آورد. «انجام وظیفه » هشتاد و یک درصد و «وفاداری به آرمان بشر» هشتاد درصد «آزادی شخصی » هفتاد و نه درصد (و «اطاعت در مقابل »تنها 14 درصد). از سوی دیگر مسائل مختلفی مربوط به ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نشان داد که احترام فزاینده ای نسبت به کشور شوروی وجود دارد، در پاسخ به سؤال مربوط به اینکه کدام کشور را برای تحصیل ترجیح می دهند ده درصد روسیه را انتخاب کرده اند (در حالی که 37 درصد ایالات متحده و پانزده درصد فرانسه و 14 درصد انگلستان را گزینده بودند). 93 درصد از آنهایی که طرف سؤال قرار گرفتند معتقدند که روسیه در امور قضایی کشورهای دیگر را رهبری می کند و 52 درصد معتقدند که اتحاد شوروی همچنین در «رشد کلی علمی» بر سایر کشورها پیشی دارد (در حالی که فقط 30 درصد معتقدند که ایالات متحده از همه کشورهای دیگر پیش است). 22 درصد گفته اند که از فیلمهای روسی بیش از همه لذت می برند (در حالی که 44 درصد فیلمهای ایالات متحده را ترجیح می دهند). در پاسخ به این سؤال که آیا بعضی کشورها «حداکثر کوشش خود را برای کمک به کشورهای رو به رشد در راه استقلال خود «انجام می دهند روسیه 34 درصد از آراء را به دست آورد در حالی که ایالات متحده فقط 26 درصد از پاسخ را.

هنگامی که از دانشجویان خواسته شد تا صفتهایی را برای کشورها به ترتیب اطلاق کنند و دانشجویان خصوصیات زیر را برای اتحاد جماهیر شوروی از لحاظ اولویت اطلاق کردند.. نیرومند، سختکوش با کارایی، کردارگرا،ترقیخواه و با انضباط. خصوصیت «تجاوز کار و متعرض» فقط از سوی 19 درصد از پاسخ دهندگان به اتحاد شوروی نسبت داده شد (در حالی که در مورد ایالات متحده 33 درصد چنین نظر داده اند). در عوض ایران در مقوله های خصوصیات لاف زنی و صلح طلبی و بی پروایی و ولنگاری و اسراف بالاترین آراء را به دست آورده است. ایالات متحده با چند خصوصیت مثبت مفتخر شد، ولی

ص: 611

هنگامی که مسئله بر سر نظر دانشجویان درباره کمکهای خارجی بود، چنین از آب درآمد که هشتاد و پنج درصد از آنها احساس می کردند که اثرات کمکهای آمریکا این است که «ثروتمند را ثروتمندتر می کند» و تنها هشت درصد معتقد بودند که کمک آمریکا «سطح زندگی بسیاری را بالا می برد». 27 درصد احساس می کردند که کمک خارجی باعث پیشبرد تغییرات اجتماعی شده است، ولی 34 درصد معتقد بودند که کمک خارجی از این نوع تغییرات اجتماعی جلوگیری می کند و 29 درصد اظهار عقیده کردند که کمک خارجی به هر صورتی باشد چندان اثری ندارد. 50 درصد معتقد بودند که ایالات متحده بیشتر طرفدار آن است که همه چیز همان طوری که بوده باقی بماند.

درباره اولویت نیازهای اقتصادی بر نیازهای سیاسی اظهار نظر بیشتری شده است، زیرا 42 درصد از رأی دهندگان اظهار نظر کرده اند که اولین چیزی که باید انجام بگیرد این است که «در راه تغییر و بهبود اوضاع اقتصادی کار کنند» و 34 درصد به «بهبود وضع فرهنگ و بهداشت و اخلاقیات عمومی» اولویت دادند در حالی که فقط 18 درصد تغییرات سیاسی را در درجه اول قرار دادند. از سویی دیگر 35 درصد طرفدار چیزهایی نظیر «انقلاب و تغییر رژیم و برقراری سوسیالیسم و آزادی مطبوعات و بیان و ترک پیمانهای نظامی و بر کنار کردن نفوذ بیگانگان» بودن و 55 درصد اعلام داشتند که برای پیش آوردن تغییرات مورد لزوم «قوه قهریه لازم خواهد بود» این انتخاب و اختیار چنان مرحله بندی شده بود که «قوه قهریه به اقدامات دولت مربوط می شد». به اظهار رهبران دانشجویی که با سفارت روابط نزدیک دارند گرایشهای دانشجویان چه سوی چپ و چه به سوی راست رو به تسریع است زیرا رادیکال در میان دانشجویان کمتر امکان آن را می بینند که از طریق وسایل مسالمت آمیز اوضاع بهبود یابد. از آنجایی که ایالات متحده با اندیشه به کار بردن وسائل دمکراتیک و طبق قانون اساسی با پیش آوردن دگرگونیهای سیاسی وابستگی دارد، شکست سیاست آمریکا در ایران در کمک به میل به آرمانهای این دانشجویان به نحو فزاینده ای به عنوان دلالت کننده بر دورویی آمریکا و به عنوان اینکه نتایج مسالمت آمیز را اختیاری که برای اندیشمندان جوان ایران در دسترس باشد نیست، تلقی می شود.

دکتر ایرج ایمان که رئیس انستیتوی پژوهشهای روانشناسی است، در دانشگاه جامعه شناسی تدریس می کند اخیرا به مأمورین سفارت درباره پرسشنامه ای که او بین عده نمونه ای از فارغ التحصیلان دبیرستان پخش کرده بود و از جمله پرسشها یکی این بود که آنها تمایلات و علائق سیاسی خود را ابراز بدارند اظهار نظر کرده به این فارغ التحصیلان اختیار داده شده بود که اگر دلشان می خواهد اسم خود را بنویسند یا از نوشتن اسم خود امتناع کنند. عده قابل ملاحظه ای از اینان (که رقم دقیق آن هنوز در دسترس نیست) برای جبهه ملی تمایل نشان داده بودند، در حالی که اسم خود را نیز در پرسشنامه نوشته بودند و به عقیده دکتر ایمان این دلیل بر نیرومندی اعتقادات آنهاست. دکتر ایمان در عین حال متذکر شد که دانشجویان دانشگاه عاجز از «لفاظی کردن هستند» و این امر کار استاد را تشخیص نظریات آنها در جریان مکالمه دشوار می سازد و اما درباره اشخاصی که آنها بیش از همه نسبت به ایشان اعتماد دارند او گفت که پژوهشهای او وی را به این نتیجه رسانده است که افرادی که بزرگترین نفوذ را بر روی طرز فکر آنها دارند بدون شک استادانی هستند که قادرند اندیشه های خود را به خوبی بیان کنند (نظرخواهی سال 1342 این امر را مشخص می کند) هر چند دانشجویان همه چیز می خوانند آنها نسبت به رسانه های گروهی اطلاعاتی اعتقادی ندارند و در واقع آنها شاید در عکس العمل تقریبا غریزی اندیشمندان مسن تر سهیم هستند، مبنی

ص: 612

بر این که اگر دولت خبری را اعلام می دارد به احتمال قوی این خبر صحت ندارد.

فعالیتهای سازمانی کمونیستی در حال حاضر عامل بسیار کوچکی را تشکیل می دهد ولی نه لزوما به علت اینکه برای چنین نفوذهایی مغز پذیرا وجود ندارد، بلکه به این دلیل که ساواک در رخنه کردن در سازمانهای کمونیستی در میان دانشجویان و متلاشی کردن آنها و دستگیری رهبران آنها به ویژه مؤثر بوده است. شواهدی وجود دارد که سلولهای کمونیستی که وجود داشته به بخشهای کوچکتر تقسیم شده و راه خود را منحرف کرده و گاهی علیه یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند، به طوری که بعضی از آنان حتی شورویها را طبق خط مشی اتهامات عنوان شده علیه ایالات متحده از سوی رهبران دانشجویی جبهه ملی مورد سرزنش قرار می دهند. البته ساواک به سازمانهای دانشجویی جبهه ملی نیز رخنه کرده است، ولی احساسات جبهه ملی آنقدر عمیق است که حتی دستگیری چند ده نفری از رهبران آنها این سازمان را فلج نمی سازد و در حالی که قشر فوقانی برکنار شده چنان که این امر با دستگیری 25 نفر از رهبران دانشجوئی جبهه ملی اتفاق افتاد دیگران پیش آمده جای آنها را می گیرند. این امر امکان پذیر است زیرا گروههای دانشجوئی جبهه ملی از فعالیت منع نشده اند همان طوری که خود جبهه ملی نیز در حالی که تحت فشار مداوم قرار گرفته یک سازمان غیر قانونی نیست.

این پرسش گاهی عنوان می شود که آیا رهبران دانشجویی جبهه ملی مبلغین حرفه ای هستند، همان طوری که بعضی از دانشجویان ایران در خارج می باشند و آیا آنها عملاً علاقمند به کارهای دانشگاهی خود هستند یا خیر. در حالی که در میان رهبران دانشجویی اوباش نیز وجود دارند، شواهد حاکی از آن است که این اوباش را می توان استثناء تلقی کرد. سیاگزار برلیان، رئیس کمیته دانشجوئی جبهه ملی، اخیرا درجه دکترای خود را با عالیترین افتخارات دریافت کرده او نه تنها به خاطر شوق و استعداد تشکیلاتی خود به ریاست کمیته انتخاب شد، بلکه همچنین به علت استعدادهای فکری خویش به این درجه مفتخر شد. بهروز برومند یک رهبر دانشجویی دیگر در دانشکده طب در امتحانات خود از همه دروس بلا استثناء الف گرفته است. برومند دریافت کننده بورس بنیاد پهلوی به علت سابقه تحصیلاتی چشمگیر خود شد، ولی این بورس سال گذشته به خاطر خودداری او از متوقف کردن فعالیتهای سیاسی قطع شد، سال گذشته برومند 6 ماه را در زندان گذارند، ولی در پایان سال علیرغم این مانع در دانشکده طب رتبه اول را به دست آورد. این دانشکده در واقع به نسبت زیادی بهترین دانشجویان دانشگاه را در خود جا داده است؛ احساسات ضد رژیم هم در این دانشکده در سطح بالایی قرار گرفته است.

از جمله دیگر رهبران مهم دانشجویی حسن ابراهیم حبیبی فرزند یک ملا است که درجه لیسانس در حقوق دارد و در دو سال گذشته مسئول مرکز اسناد و پرونده ها در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اجتماعی شده است. همچنین حسن پارسا دبیر دبیرستانهای تهران از اعضای کمیته دانشجویی جبهه ملی است. پارسا مأمور رابط بین دانشگاه و دانش آموزان دبیرستانهاست. هم حبیبی و هم پارسا هردو دانشجویان برجسته بودند. یک عضو برجسته دیگر کمیته دانشجویی ابوالحسن بنی صدر است که یک عضو مبارز جبهه ملی از پانزده سالگی بوده است. بنی صدر که پسر یک ملا است، درجه لیسانس در حقوق و الهیات به دست آورده و آن گاه مدت 3 سال به عنوان رهبر یک گروه تحقیقاتی در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اجتماعی کار کرد و کارهای او آنقدر نتیجه خوب داد که او اخیرا یک بورس برای مطالعات بیشتری در دانشگاه پاریس به دست آورد.

ص: 613

ناآرامی دانشجویی در دانشگاه تهران در گذشته چنان مقایسه هایی به دست آورده که حکومت به مداخله نظامی متوسل شده است و این مداخله به نوبه خود احساسات مخالفت با رژیم را چه در میان دانشجویان و چه استادان تشدید کرده است. هر چند اقدامات سرکوبگرانه ساواک ادامه دارد، معذالک حکومت ایران هنگامی که علی امینی نخست وزیر بود پذیرفت که یک سیاست مثبت مورد نیاز و تقاضا است. دفتری به نام دفتر راهنمایی جوانان در دفتر وزیری تأسیس شد که (اکنون تحت ریاست ناصر خدایار از عمال ساواک و اعضای سابق حزب توده و روزنامه نگار سابق است) و برنامه ای برای ایجاد یک مرکز دانشجویی و تشویق فعالیتهای تفریحات سالم با اندیشه دور نگه داشتن مغزهای دانشجویان از سیاست به راه افتاد. خانه جوانان به سرپرستی حکومت اخیرا به ریاست ایرج گلسرخی «یک عضو سابق توده» مایه دلسردی و سرخوردگی شد. گلسرخی به طور وسیعی به عنوان یک عامل ساواک معروف شده است و کمتر دانشجویی که حس احترام به نفس دارد پابه خانه جوانان می گذارد. در واقع یکی از حیرت انگیزترین اوضاع دانشجویی این است که دولت از تشکیل حتی یک گروه کوچک طرفدار دولت در دانشگاه تهران به کلی عاجز مانده است. این امر را نمی توان نتیجه نبودن احساسات طرفداری از دولت تلقی کرد. بلکه به احتمال قوی نتیجه این واقعیت است که دانشجویانی که حس احترام به نفس دارند، دلشان نمی خواهد تا نفرتی که به فعالیتهای طرفداری از دولت در محفل دانشجویی وجود دارد به آنها بچسبد.

4- تفکرات اندیشمندان

یکی از شاخصهای مهم وضع فکری اندیشمندان مضمون آثار نویسندگان هنرمندان است از آنجایی که یک اثری هنری لازم نیست حتما به دلائل تاکتیکی مورد تهاجم قرار گرفته یا کیفیت بدان داده شود.

چنین اثری می تواند به یک شکل بدون مزاحمتی افکار و احساسات اندیشمندانی را که هنرمند جزئی از آن است بیان کند. از آنجایی که یک اثر هنری جنبه متعالی دارد، هنرمندان و نویسندگان در نتیجه هنر خود در یک وضع بدون آسیبی قرار گرفته اند. بیشتر نویسندگان و هنرمندان ممتاز ایران از لحاظ سیاسی تمایل به چپ دارند و تعداد زیادی از آنها یا کمونیست هستند و یا سمپاتیهایی نسبت به کمونیستها دارند.

اندیشمندان ایران همواره تحت تأثیر عمیق شعر قرار گرفته اند. رمان به عنوان یک شکل عمومی به تازگی وارد ایران شده است و اثرات بعضی از رمانها به همان اندازه اشعار بر روی افکار خوانندگان ایران تأثیر عمیق داشته است. ایرانیان عواطف خود را به نحو آشکارتری از ما در غرب بیان می کنند. مثلاً بسیاری از ایرانیان تحصیلکرده و با محتویات فکری بغرنج هنگام شنیدن خبر مرگ پرزیدنت کندی در ملاء عام گریه کردند. داستانهای شهادت علی، حسن و حسین تقریبا هر ایرانی را به گریه می اندازد، شعر و نثر متأثرکننده ممکن است عکس العمل عمیقی داشته باشد که مشابه آن در غرب وجود ندارد. از آنجایی که قدرت پذیرش عاطفی اندیشمندان ایران آنقدر عمیق است شعر لااقل به اندازه تراکتهای سیاسی با استدلال ماهرانه برای نقل و نشر اعتقادات سیاسی اهمیت دارد.

در حالی که روزنامه ها در معرض سانسور قرار گرفته و رساله نویسی سیاسی از سوی سازمانهای امنیتی به شدت سرکوب می شود رمانها و اشعار با دشواریهای کمتری منتشر می شود. حتی آثاری به قلم کمونیستهای فعال مانند بزرگ علوی که از رژیم شدیدا انتقاد کرده اند، در کتابفروشیهای ایران آزادانه در

ص: 614

دسترس عموم قرار گرفته است. رمانها صادق چوبک و مقاله های علمی اسلامی ندوشن و یا توصیف زندگی طبقه متوسط از سوی افغانی (نویسنده رمان شوهر آهو خانم - م) همه با یک روح ناخشنودی و مخالفت گرایی نوشته شده است.

در شعر نویسندگانی که بیش از همه خواننده دارند، شکلها و وزنها و موضوعات سنتی قطع رابطه کرده اند. اشکال جدید و موضوعات جدید پر از خشونت و بی حرمتی و ضدیت است. شکلهایی جدید در شعر به موازات شکلهای جدید در نقاشی رشد پیدا کرده است در حالی که شکلهای سنتی هنوز همچنان ادامه دارد، مانند نقاشی مینیاتور و تذهیب قرآن، نقاشیهای ابستره. نقاشیهای دارای محتوی اجتماعی شکلهایی هستند که بیشتر از همه اندیشمندان را تحت تأثیر قرار می دهند. این واقعیت که هنرمندان اکنون جزء صنعتگران بیسواد نیستند خود حائز اهمیت است، نقاشان جدید ایران به جای اینکه برای حامیان سلطنتی یا اشرافزاده نقاشی کننده، برای خودشان نقاشی می کنند. نقاشیهای بهجت صدر و رضا خازنی و ناصر اویسی و لیلی و منیر فرمانفرمائیان، همگی تا اندازه ای ابستره هستند یعنی به طور ریشه ای با سبکهای سنتی ایران تفاوت دارند، این نقاشان همگی از لحاظ سیاسی با رژیم و سیاستهای آن مخالفند.

اخیرا مجموعه ای به نام مجموعه شعر آزاد در ایران به نحو وسیعی منتشر شد، در مجموعه اشعار بسیار زیبا و در عین حال شدیداللحنی در محکوم کردن رژیم و اقدامات آن گنجانده شده است. بیشتر نویسندگان آن کمونیست هستند، از جمله نویسندگانی که در آن سهم دارند سیاوش کسرایی از پشتیبانهای جبهه ملی که درخشندگی او به عنوان شاعر او را یکی از نویسندگان مورد احترام ایران ساخته است. یکی از اشعاری که مورد علاقه بیشتر اعضای جبهه ملی است، درباره موضوع داستانی از شاهنامه است. این شعر به نام آرش کمانگیر نامیده شده است؛ داستانی که از فردوسی نقل شده هشتصد سال پیش به رشته تحریر درآمده و حکایت از آن دارد که چگونه مرز بین ایران و تورانیان که دشمن ایران بودند پس از سالها جنگ تعیین شده، مورد توافق قرار گرفته بود که یک تیر از قله کوه به وسیله آرش پرتاب شود و هرجا که تیر به زمین بیفتد همانجا مرز خواهد بود به موجب افسانه آرش تیر را با قلب خود بار کرد و تیر از آمل تا مرو که یک سفر چهل روزه است، پرواز کرد تا سرزمینی را که ایران مستحق آن است به دست آورد، با چنین کاری آرش جان خود را از دست داد. در شعر کسرایی درباره این موضوع اشارات مداومی به اوضاع کنونی گنجانیده شده است و بدون اشتباه می توان گفت که روشن است که میهن پرستان ایرانی کدامها هستند و ظالمان کدام.

چند بینی از شعر دیگر به قلم کسرایی ممکن است دلالت بر آمیزه جالب دلتنگی و تأسف که در چنین مدتی اندیشمندان را تحت تأثیر قرار داده است، مشخص می شود. در این شعر نویسنده اظهار می کند که نسلهای آینده شاعران دیگر مجبور نخواهد بود درباره ظلم رژیم چیزی بنویسند و یا احساسات مخالفت خواهی خود را که کمال هنر او را از سرچشمه می خشکانند منعکس کند، شاعری بعد از من خواهد آمد که جعبه رنگ او رنگهای جدید خواهد داشت او این خاکسترهای مرده را فوت خواهد کرد از شعله گرم آتش فردا او رنگهای درخشانی از فراموشی پخش خواهد کرد

ص: 615

بر روی خشونت شوم ظلم امروزی.

(رجوع شود به اصل شعر و این ترجمه آزاد از انگلیسی به فارسی است - م) قابل توجه است که سردبیر مجموعه ای که شعرهای ضد رژیم مانند این در آن درج شده داریوش همایون است که بهترین روزنامه نگار ایران شناخته شده و به تازگی از روزنامه اطلاعات که از روزنامه های مهم کشور است، به خاطر مقالاتی که در انتقاد از سیاستهای رژیم اخراج شده است.

در زمینه سینما ایران دارای یک کارگردان برجسته با استعداد نام فرخ غفاری است که فیلمی تحت عنوان «جنوب تهران» ساخته است. این فیلم تنها برای نمایش خصوصی در دسترس می باشد برای اینکه به علت ایرادهای سانسوری در تصویر گوشه های نامطبوع پایتخت ایران هرگز برای نمایش عموم تلخیص نشد. غفاری یک چپگراست، ولی آثار او از احترام بسیاری از اعضای جامعه اندیشمندان ایران که با اعتقادات سیاسی او هم عقیده نیستند برخوردار است.

به علت سانسور، کمتر روزنامه نگار با وقاری در ایران به چشم می خورد. علی اصغر امیرانی سر دبیر خواندنیها به خاطر مقالاتی که از ابهام استادانه ای برخوردار است و قادر است یک سطر عالی بین انتقاد و تمجید از رژیم بگنجاند خوانندگان زیادی دارد. توفیق که یک نشریه فکاهی است با موفقیت اظهار نظرهای سیاسی وحشیانه ای از طریق کاریکاتورهای ماهرانه می نماید. تاکنون نیروهای امنیتی ضمن امتیاز استثنائی و عجیب که به بذله گوئی داده اند، اجازه داده اند که این کاریکاتورهای تند و تیز بدون سانسور در مطبوعات منعکس شود. یکی از دلایلی که روزنامه نگار برجسته در ایران کم است این است که بیشتر روزنامه ها به نویسندگان خود پول امرار معاش نمی دهند. فقط روزنامه کیهان اینترنشنال به نویسندگان خود حقوق مکفی می دهد. در این روزنامه چندین نویسنده دارای استعداد استثنایی و شهامت و وقار که در ایران کم نظیر است وجود دارند اینها عبارتند از شائون بخاش و کاظم زرنگار و شاپور نمازی که همگی از طرفداران جبهه ملی هستند. مقالات و سرمقاله های این اشخاص البته سانسور می شود ولی گاه به گاه قطعاتی بسیار صریح از نوشته های این اشخاص در روزنامه ظاهر می شود، ولی البته مقالات فقط برای خوانندگانی که سواد انگلیسی دارند در دسترس است و کیهان به زبان فارسی که تیراژ وسیعی دارد این مقالات را نمی گنجاند.

5 - تشکیلات اندیشمندان

در حالی که اخبار و اظهار نظرها سانسور می شود و سازمانهای سیاسی ممنوع بوده و یا لااقل از سوی دولت شدیدا تحت خبرگیری قرار می گیرد و حق بیان علنی و اجتماعات برای مخالفان مختصر شده است.

شکلهای مراوده بین جامعه اندیشمندان در ایران بسیار عجیب و غریب و ناقص است. در غیاب احزاب سیاسی ایران مدت زیادی دچار بیماری پرستش افراد بوده است. از قبیل حزب به اصطلاح زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی که مرکب از باندهای کوچک فدایی دستگاه رهبری که بیشتر از شخصیتها تشکیل شده تا اینکه برنامه های جامع. این دارودسته که در سیاست ایران خوب شناخته شده است، همچنین جایگزین سازمان در میان محافل اندیشمندان است. در واقع دار و دسته های سیاسی و روشن فکری با یکدیگر تقریبا توی هم قرار گرفته اند. خصوصیت ممتازه این دار و دسته ها این است که آنها اغلب بر یکدیگر نفوذ دارند، ولی نه بر روی مردم به طور عموم.

ص: 616

در میان اندیشمندان بحث سیاسی و پرورش افکار و گاهی برنامه ریزی برای اقدامات آینده عموما در «دوره ها» انجام می گیرد. در این محافل و دارودسته ها اندیشمندان می توانند تسلیم تمایلات خود برای انتقاد و انگشت گذاشتن روی نقطه ضعفهای هر گونه اوضاعی بشوند و بدترین تعبیرات را از یک حادثه بنمایند و عدم اعتماد خود را برای آنهایی که در مقامات قرار گرفته اند ابراز دارند. همچنین پخش و پرداختن به شایعات و ایجاد داستانها در این محافل که نام «دوره» را دارد صورت می گیرد و هنر مکالمه که رو به زوال است در آن جان می گیرد. شاید اعتیاد ایرانیان به شایعه سازی و توجه به شایعات را نباید زیاد مورد اتهام و انتقاد قرار داد. در اوضاعی که عناصر مهم اطلاعات به طور علنی در دسترس نیست، کسب یک وسیله نهانی برای مبادله اخبار و اظهارنظرها و آزمایش دانش هر کس درباره حوادث جاری برای اینکه بتواند با اوضاع اطراف خود مقابله کند لزوم حیاتی داشته باشد. «دوره» یک وسیله عادی و منطقی است که به وسیله آن یک اندیشمند ایرانی این نیاز ویژه را رفع می کند.

«دوره» عبارت از گروهی است که اعضای آن به طور منظم به دلایل علایق و منافع مشترک با یکدیگر ملاقات می کنند. بیشتر «دوره ها هفتگی است ولی بعضیها ممکن است ماهیانه باشد و بعضی بیش از یک بار در هفته. دوره ها علاوه بر اینکه اجتماعات منظم دوستان و خانواده هاست، برای پیشبرد منافع خودی و خصوصی نیز به کار می رود. آنهایی که از لحاظ سیاسی و اجتماعی فعال هستند، ممکن است در هفته به چند «دوره» سر بزنند. بعضی از آنها این کار را به حد افراط می رسانند. مثلاً یک مهندس ایرانی تحصیل کرده در آمریکا به نام حمید قدیمی که این سفارت او را می شناسد و به عنوان یک فرد اپورتونیست (فرصت طلب) معروف است، به حدود دوازده «دوره» سر می زند.

بیشتر «دوره ها» که نام زیادی ندارند برای آنکه هدفهایی که آنها را به هم پیوند می دهد، معمولاً آنقدر وسیع نیستند که بر حسادتهای جزئی و رقابت های فردی فائق شوند. در سال 1338 یک اجتماعی از «ایرانیان جوان درخشان فکر» از جمله دکتر خداداد فرمانفرمائیان (رجوع شود به بخش 2)، دکتر منوچهر گودرزی که اکنون معاون نخست وزیر و رئیس شورای عالی اداری است، رضا مقدم و سیروس سمیعی (رجوع شود به بخش 2)، دکتر جهانگیر آموزگار وزیر سابق دارایی و دکتر جمشید آموزگار وزیر سابق کشاورزی «باشگاه امرسون» را تشکیل دادند که مقصود آن بحث درباره سیاستهای کلی عمرانی ایران و همچنین مسائل مربوط به اینکه چگونه می توان در رژیمی که خودکامگی آن مورد مخالفت آن است، کار کرد، تشکیل دادند. سایر اعضای «باشگاه امرسون » که پس از یک سال از میان رفت و دو دوره متوالی که به نام «باشگاه ما» معروف است، عبارتند از همایون انصاری زمین شناس در خدمت شرکت ملی نفت ایران و سیروس غنی حقوق دان در بانک عمران و دکتر ایرج ولی پور (ممکن است والی پور باشد) از شورای عالی اداری و دکتر مجید مجیدی و رسول بختیار از سازمان برنامه. «باشگاه ما» هنوز موجودیت دارد و احتمال دارد که مسائل و علایق عمرانی در ایران این «دوره» را به صورت یک «دوره» مداوم و پرنفوذی درآورد.

کانون ترقیخواه (احتمالاً - م) در سال 1338 به شکل «دوره ای» مرکب از 9 نفر آغاز به کار کرد. این کانون ترقیخواه هنوز هم به وسیله آن «دوره» اولیه مرکب از حسن علی منصور وزیر سابق بازرگانی و مدعی کنونی پست نخست وزیری، امیرعباس هویدا معاون مدیر کل شرکت ملی نفت ایران، محمد تقی سرلک وزیر سابق صنایع و معادن و دکتر تیمور کلالی معاون سابق وزارت کار و محسن خواجه نوری از

ص: 617

مصدقیون سابق که اکنون رئیس سازمان بیمه کارگران است و نماینده مجلس است و دکتر حسین هدایتی استاد حقوق در دانشگاه تهران و مهندس فریدون ستوده از وزارت صنایع و معادن و دکتر ضیا شادمان از وزارت دارایی و دکتر غلامرضا نیک پی سر اقتصاددان شرکت ملی نفت ایران اداره می شود. «دوره» اولیه هسته مرکزی کمیته اجرائیه را تشکیل می دهد و کنترل کننده 400 نفری است که کانون ترقیخواه را تشکیل می دهند.

بعضی «دوره ها» دوام زیادی داشته اند. علی امینی نخست وزیر سابق خود یک «دوره ای» دارد که تاکنون مدت 12 سال است که روزهای چهارشنبه گرد هم می آیند. اعضای این دوره عبارتند از اشخاصی نظیر: عبداللّه انتظام مدیر سابق شرکت ملی نفت ایران و نصراله انتظام عضو سابق کابینه و رئیس سابق مجمع عمومی ملل متحد، برادران انتظام مانند سایر اعضای «دوره» امینی از افراد فعال سایر «دوره ها» نیز می باشند. یک دوره سرشناس دیگر که طول عمر داشته است ایران جوان نامیده می شود و از سال 1299 تاکنون ادامه داشته است. احمد آرامش روزنامه نگار ارتجاعی و بیطرف و رئیس سابق سازمان برنامه و دکتر علی اکبر سیاسی رئیس دانشگاه (رجوع شود به بخش 1 و 2) و برادران رشیدیان بازرگانان سرشناس و رهبران اصناف در میان اعضای این «دوره» هستند که برای تمایلات طرفداری از انگلیس شهرت دارند.

«دوره هایی» هستند که با فراماسونری ارتباط دارند که 3 تا 4 تای آنها بسیار معروف است. این دوره ها معمولاً اعضای دوازده گانه دارند و اجتماعات آنها بدون تغییر در عصرهای یکشنبه صورت می گیرد. سناتور حسین علاء نخست وزیر پیشین و وزیر دربار سید حسن تقی زاده، سناتور و رهبر نهضت مشروطه سال 1294 (رجوع شود به بخش 1) دکتر لقمان ادهم، از وزارت دربار، منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران. عبداللّه انتظام (رجوع شود به پاراگراف قبلی)، جعفر شریف امامی رئیس سنا و نخست وزیر پیشین و جواد منصور گفته می شود که فراماسون هستند، هنگامی که دکتر اقبال در سال 1337 نخست وزیر بود 11 نفر از اعضای کابینه او، اعضای یک «دوره»ای بودند که به فراماسونری مربوط بوده و باشگاه حافظ نام داشت.

«دوره های» کوچکتری نیز وجود دارد که در خانقاهها اجتماع می کنند (خانقاهها محلهایی هستند که صوفیان ظاهرا برای تعمق و تفکر ولی عمدا برای بحث های سیاسی اجتماع می کنند.) ژنرال فرج اله آق اولی رئیس بانک سپه، دکتر حسین نواب وزیر سابق امور خارجه در کابینه مصدق، عبداللّه انتظام، ابراهیم خواجه نوری حقوق دان و کارمند سابق دولت، اعضای خانقاه هستند. علیرغم این واقعیت که اعتقادات سیاسی این اشخاص با یکدیگر تفاوت دارد، منافع مشترک آنها در عرفان صوفی بحث سیاسی آنها را ممکن می سازد و سازش سیاسی آنها را به صورت واقعیت در می آورد.

«دوره هایی» هستند که از لحاظ ماهیت صرفا جنبه سیاسی دارند مانند «اتفاق ملی« جهانشاه صالح که اعضای آن عبارتند از؛ احمد متین دفتری یک محافظه کار برجسته، و دکتر جلال عبده، سفیر سیار ایران و یک بیطرف سرشناس. دکتر صالح از اعضای سابق جبهه ملی است. عبده و متین دفتر نظریات سیاسی مخالف با یکدیگر دارند آنچه که این «دوره» را ممکن می سازد این واقعیت است که آنها در دانشگاه تهران با یکدیگر همکار هستند و این دوره را برای مقصود ویژه بحث نکاتی که درباره آن با یکدیگر اشتراک نظر دارند تشکیل داده اند و نه برای بحث درباره اختلاف نظرهای بین خود.

ص: 618

یک نظر تدقیقی به یکی از «دوره ها» ممکن است کمک کند تا درک شود که این نهادی که به نام دوره است چگونه کار می کند. روزهای پنج شنبه علی فرمانفرمائیان مدیر شرکت نفت پارس «دوره ای» در خانه خود در شمیران تشکیل می دهد. در این «دوره» معمولاً از سویی عده ای از برادران او از جمله سیروس فرمانفرمائیان بازرگان و فیزیکدان و کریم فرمانفرمائیان بانکدار و خداداد فرمانفرمائیان معاون بانک مرکزی و کورش فرمانفرمائیان چترباز به آنجا سر می زنند و همسران آنان نیز و همچنین خواهران آنها از قبیل ستاره فرمانفرمائیان رئیس انستیتوی رفاه اجتماع در آن شرکت می کنند. سایر برادران و خواهران از این خانواده پرنفوذ همچنین گاه به گاه به این دوره سر می زنند. از جمله سایر شرکت کنندگان منظم این دوره عبارتند از ایرج هدایت برادرزاده رئیس سابق ستاد و مهندس پتروشیمی، سیروس غنی از بانک توسعه صنعتی و معادن حسین مهدوی، رهبر جبهه ملی، رضا خازنی آرشیتکت، محمود ایزدی نماینده یک شرکت مهندسین مشاور و ساختمانی انگلیسیها نفری ولینگ، فرهاد دیبا مدیر چند شرکت و آژانس از اقوام شهبانو فرح و مرتضی کازرونی فرزند صاحب ثروتمند کارخانه نساجی اصفهان. این اعضاء منظم گاهی همسران و همراهان دیگری با خود به این «دوره» می آوردند. دامنه اجتماعی «دوره» علی فرمانفرمائیان از دربار تا پائین ترین قشرهای بازار امتداد دارد. بیشتر اشخاصی که به خانه علی می آیند یک سن و سال دارند، یعنی بین 30 تا 38 سال می باشند. آنها همه تحصیلات خوب دارند یعنی فارغ التحصیل های دانشگاههای آکسفورد، کمبریج، سوربن، هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا هستند. بیشتر آنها درجه دکترا دارند همه آنها بجز چند نفر در یکی از جنبه های بازرگانی و بانکداری با زندگی دانشگاهی یا در یکی دو مورد هوا و هوسهای تفریحی دست دارند. همسران آنها نیز همگی تحصیلات خوب دارند و فوق العاده دنگ و فنگ دارند.

اگر ما نگاه بیشتری به این ارتباطات «دوره ای» اعضاء دوره علی فرمانفرمائیان بکنیم ماهیت نافذ این سیستم کاملاً آشکار می شود.

علی فرمانفرمائیان که رئیس یک شرکت سازنده روغن موتور است از اعضاء برجسته اطاق بازرگانی می باشد. او به چند دوره در اطراف فعالیتهای بانکی و بازرگانی سر می زند که یکی از اعضاء آن نقی علی خانی وزیر اقتصاد است. چون او اخیرا همسر خود را طلاق داده به دوره های دیگر نیز سر می زند که در آنجا زنان جوانی که قابل انتخاب برای ازدواج باشند دیده می شوند، یک زن که او به طور منظم وی را دیده است، دختر سناتور پرویز کاظمی است و بدین ترتیب یک سری ارتباطات و خویشاوندیهای درهم بافته پیش می آید. در تهران یک گروه جوان بی قید ولنگار نیز هست که با دربار شاهدخت اشرف در ارتباط نزدیک می باشند و شبهای جمعه در کاباره کلبه نزدیک هتل دربند با یکدیگر ملاقات می کنند. علی عضو این گروه نیز هست. علی از طریق یک دوره دیگری رای نیز نزد شاه از طریق ژنرال امیر خاتمی که مانند علی یک دوستدار اسکی روی آب است، پیدا می کند.

سیروس فرمانفرمائیان یک فیزیکدان تربیت شده در ایالات متحده است که چند کتاب از دانشمندان آمریکایی به فارسی ترجمه کرده است. این کوششها و علایق دانشگاهی او در فیزیک او را با جهان ناشران و دانشگاهیان محشور کرده است. سیروس به یک سری دوره شامل این حرفه ها تعلق دارد. پروین همسر وی یک طراح با استعداد لباس می باشد. سلیقه ها و دوستان او نیز به نوبه خود شامل دوره های دیگری می شود.

ص: 619

خداداد (که دوستان او را جو می نامند) فرمانفرمائیان، در بانکداری و برنامه ریزی و محافل دیپلماتیک و خانوادگی فوق العاده فعال است او از لحاظ اجتماعی فعال ترین عضو دوره علی می باشد و از لحاظ دیگر نیز خارج از محافل سنتی به علت مقام عالی دولتی خویش و دوستیهای متعدد خویش در میان بیگانگان است، ولی دوستان و آشنایان خداداد گاه به گاه برای اعضاء کمتر برجسته دوره علی مفید واقع می شوند.

کورش فرمانفرمائیان که به نام (کیو) شناخته شده است به خدمت نظام احضار شده و به عنوان مربی چتربازان انجام وظیفه می کند. فعالیتهای اجتماعی او در نتیجه نیازهای وظایف نظامی او محدود شده است، ولی دوستان وی که از دانشگاه کالیفرنیا فارغ التحصیل شده اند و همچنین همکاران نظامی و خانواده او فرصت کمی به او می دهند که تنها باشد، کیو بود که به حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی گفت که چتربازان حاضرند علیه تظاهرات دانشجویان که برای میدان بهارستان در قبل از انتخابات سپتامبر پیش بینی شده است وارد عمل شوند و همین علامت بود که باعث شد از خونریزی جلوگیری شود. کیو عضو جبهه ملی نیست و بیشتر اعضاء دوره علی نیز عضو جبهه ملی نیستند، ولی به علت تنفر مشترک آنها نسبت به رژیم، وفاداریهای شخصی آنها، علی رغم تعلقات مختلف سیاسی همچنان حفظ شده است.

ستاره فرمانفرمائیان یکی از فعالان برجسته اجتماعی ایران است. علایق حرفه ای او، وی را با سایر مدافعان حقوق زن و دربار ملکه و شاهدخت اشرف و شمس همدم ساخته است. ارتباطات او اغلب باعث شده است که به کمک سایر اعضاء دوره بشتابد.

ایرج هدایت دارای یک مزرعه مکانیزه در استان فارس می باشد که در آن شرکت فعال دارد ایرج هدایت از طریق ژنرال هدایت که سابقا رئیس ستاد بود، با سلسله مراتب نظامی در سطح بالا و خانواده های آنها ارتباط دارد.

سیروس غنی فرزند یک پزشک و دانشمند و دیپلمات برجسته، شبهای دوشنبه برای خودش دوره ای دارد. محفل او شامل جواد و حسن علی منصور و اعضاء بانک توسعه صنعتی و معدنی می باشد. او از هر دو طرف خانواده خویش با چهره های برجسته مذهبی رابطه دارد هر چند غنی از اعضاء برجسته جبهه ملی است، ولی اغلب به دوره هایی که به وسیله علی امینی نخست وزیر سابق ترتیب داده می شود سر می زند و همچنین به دوره دیگری که سناتور جعفر شریف امامی رئیس مجلس سنا، سردمدار آن است می رود.

حسین مهدوی یکی از رهبران جبهه ملی است و در اجتماعات حزبی بسیار فعال بوده و در دوره هایی که شامل اعضا در این جبهه می شود فعالیت دارد. یکی از نزدیکترین دوستان او، هدایت اللّه متین دفتری فرزند احمد متین دفتری است که احمد متین دفتری حقوقدان و قانوندان برجسته ایرانی و یکی از ستونهای رژیم به شمار می رود. ابوالحسن ابتهاج، حسین مهدوی را «درخشان ترین اقتصاددان جوان ایران» نامیده است و حسین مهدوی اغلب به دوره ها و میهمانیهایی که همکاران و زیردستان سابق او از سازمان برنامه ترتیب می دهند سر می زند. خانواده حسین به اندازه خانواده فرمانفرمائیان بزرگ و با نفوذ است. دامنه ایدئولوژیهای سیاسی اعضاء این خانواده از سوسیالیسم تا محافظه کاری سفت و سخت، گسترش دارد، ولی وفاداریهای خانوادگی اغلب مافوق نظریات سیاسی قرار گرفته است. هنگامی که مهدوی در ماه ژوئن گذشته از سوی ساواک دستگیر شد، خانواده و دوستان او در دوره علی و همچنین دوستان او از دوره های دیگر برای خلاصی او فعالیت کردند. عریضه هایی از اعضاء خانواده و دوستان به

ص: 620

نخست وزیر و شاه رسید و او پس از بازداشت کوتاه مدتی آزاد شد.

رضا خازنی با یکی از دختر عموهای حسین مهدوی ازدواج کرده است. او آرشیتکت فارغ التحصیل از دانشگاه کالیفرنیا است. همسر او شیرین فارغ التحصیل کمبریج در رشته زبانهای شرقی است. رضا خازنی که علاوه بر آرشیتکت بودن هنرمند نیز می باشد. به علت هنرش در دوره های نقاشان و نویسندگان ایرانی راه پیدا کرده است. اغلب اینها (رجوع شود به بخش 4) از لحاظ سیاسی به چپ متمایل هستند.

محمود ایزدی فارغ التحصیل دانشگاه کمبریج به عنوان نماینده یک شرکت مهندسی انگلیسی کار می کند. علایق او به تنیس و اسکی و استعداد قابل ملاحظه او در داستان سرایی، وی را به دوره های متعددی برده است، خانواده او با خواجه نوریها که یکی از آنها عضو کنونی مجلس است، خویشاوندی دارد. عمه ها و خاله ها و دایی ها و عموهای او دوستان نزدیک شاهدخت فاطمه و ژنرال امیر خاتمی، فرمانده کل نیروی هوایی هستند. محمود اغلب با ژنرال خاتمی تنیس و اسکی بازی می کند و این امر بدون سود برای علایق تجاری او نیست.

نزدیکترین دوست ایزدی فرهاد دیبا فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد در رشته فلسفه سیاست و اقتصاد است که اکنون به پدر خود در اداره پارک هتل و نمایندگیهای اتومبیلهای جگوار و رنو کمک می کند. خویشاوندی او با ملکه لزوما باعث می شود که مدتی از عمرش را در دربار بگذراند. والاگهر شهرام پسر شاهدخت اشرف از دوستان نزدیک او می باشد و همچنین عده ای از وابستگان بی کس و کار دربار از دوستان او هستند. فرهاد رئیس جمعیت اکسفورد، کمبریج در تهران است در یکی از ضیافت های شام آکسفورد، کمبریج در نوامبر گذشته، فرهاد مانند سالهای گذشته بسیاری از اندیشمندان ایران را همراه آورده بود. بسیاری از آنهایی که در این ضیافت شام حضور داشتند از اعضای جبهه ملی بودند در حالی که اقلیتی نیز وابسته به رژیم بودند. پیوند تعلیم و تربیت یکسان سازنده دوستیهایی است که برتر از اعتقادات ایدئولوژیک قرار گرفته است. هیچ شکی نیست که فرهاد دیبا داوطلبانه به دوستان خود نظیر حسین مهدوی، هرگاه که دچار دشواری شود، کمک خواهد کرد ولی وابستگیهای سیاسی در این مورد نقش بسیار کوچکی دارد. تعلیم و تربیت مشابه دوستیها و وقت گذرانیها اغلب عامل بزرگتری برای او در اخذ تصمیم در دادن کمک سیاسی می باشد.

آنچه که در دوره علی فرمانفرمائیان آشکار است، پیوندهای دوستی نیرومندی است که از تعلیم و تربیت مشابه رشد پیدا کرده است. پس از صرف نهار بازی شطرنج و تخته نرد و بحثهای سیاسی صورت می گیرد. همه بدون استثناء نسبت به رژیم کمتر احترام می گذارند. بعضیها راه دیگری در پیش نمی بینند. در حالی که برخی دیگر شدیدا با آن مخالفند.

بیشتر دوره ها دارای ماهیت سیاسی از لحاظ احساسی ضد رژیم هستند. چند دوره مانند دوره جبهه ملی و محافل اطراف چهره هایی از قبل علی امینی و سرلشگر علی اکبر ضرغام یا مظفر بقایی فعالانه مخالف رژیم هستند. دوره های دیگر صرفا ماهیت اندیشمندی دارند و با همه یا بعضی از سیاستهای شاه مخالفند. باز هم دوره های دیگری هستند که تظلمات ویژه ای دارند از قبیل دوره های خورده مالکان که مخالف اصلاحات ارضی هستند، این دوره ها که مرکب از اعضاء طبقه های متوسط هستند از زمان سلطنت رضاشاه در صف مخالف قرار گرفته بودند، آنچه تازگی دارد مخالفت گروههایی است که سابقا از رژیم پشتیبانی می کردند مانند گروههای مالکان و ملاها.

ص: 621

اگر چنین برداشت شود که صدها دوره در تهران و سایر شهرستانها وجود دارد که پر از جوشش عدم رضایت بوده و برای سرنگون کردن رژیم توطئه می چینند، این برداشت گمراه کننده خواهد بود. در حالی که چند دوره ای هستند که توصیف افراطی فوق شامل آنها می شود، تقریبا همه آنها با نقش خودکامانه شاه مخالفند. آنچه مهم است این است که مخالفت اندیشمندان که با این وضوح و روشنی در محافل محصور بیان می شود، برای توده های بزرگ کارگران و کشاورزان با سواد بیان نمی شود. توده ها در معرض عوامفریبی قرار گرفته و دستخوش تبلیغات در مطبوعات و رادیو واقع شده اند. به توده ها در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور آنها آموزش داده نمی شود. برعکس این توده ها مورد هدف متقاعد سازی عاطفی که در حال حاضر از سوی رژیم اعمال می شود، قرار می گیرند. ولی شکست مقام حاکم توده ها را در معرض نیروهایی قرار خواهد داد که رسانه های گروهی در دست آنهاست.

در حالی که دوره محلی است که در آن اندیشه ها و نظریات سیاسی آزادانه و بدون ترس از مداخله بیان می شود، دوره ها چندان تأثیری در اقدامات سیاسی مورد لزوم در ایران ندارد. این دوره ها در بهترین وضعشان، گروههای کوچک روشنفکری هستند که بر پایه منافع خودخواهانه قرار گرفته اند. اعضاء صدها دوره ای که در ایران وجود دارد بدون شک شامل بسیاری از رهبران آینده ایران است ولی رهبری مداوم و زیرکانه ملی در اوضاع پیچیده ایران که پیچیده تر می شود، تنها از طریق احزاب سیاسی مؤثر امکان پذیر خواهد بود. حکومت از طریق دار و دسته ها تاکنون ثابت کرده است که چندان تاثیری در وظیفه عظیمی که ایران در پیش رو دارد نخواهد داشت. این دار و دسته های تا مرز توده های با سواد، در میان کارگران و کشاورزان نمی رسد. این یکی از محدودیتهای آنان است و مشکل اندیشمندان ایران هم همین است... دانشجویان که رادیکال ترین عناصر گروه مخالف هستند، تنها یکی از عناصری هستند که حاضرند به خیابانها رفته و توده ها را تحت نفوذ قرار دهند. ولی دانشجویان تنها به حرف اعضاء قدیمی تر اندیشمندان گوش می دهند.

6- استنباط و توصیه ها

الف: سرخوردگی نسبت به رژیم از سوی عناصر اساسی اندیشمندان ایران و به ویژه جوانان تحصیلکرده ایرانی که مشکل جدی برای حکومت ایران به شمار می رود. این مشکل تا آنجایی که به ایالات متحده مربوط می شود، «ارتکاب گناه از طریق شریک جرم بودن» با رژیم کنونی را شامل می شود.

از آنجایی که راه دیگر واقع گرایانه ای برای سیاست مادر پشتیبانی از شاه وجود ندارد و از آنجایی که ما نباید بیش از اندازه تحت تاثیر روشهای اندیشمندانی واقع شویم که برای آینده ایران عامل قدرت به شمار نمی آیند. به سختی می توان توصیه کرد که در چنین مرحله ای سیاست کلی خود را برای مقابله با این مسئله تغییر دهیم. معذالک در عین حالی که ما نمی توانیم این مسئله را حل کنیم، بلکه می توانیم مشکل را تا آن اندازه که مربوط به چهره خودمان از محفلی است که رهبران آینده ایران از آن بر خواهند خواست، ملایمتر کنیم.

یک نمونه فوق العاده موفق یک چنین اقدام ملایمتر کننده ای، سخنرانی جولیوس هلمز سفیر آمریکا در ایران درباره موضوعی تحت عنوان «رضایت حکومت شده ها» در انجمن ایران و آمریکا در تهران در تاریخ اول اردیبهشت 1342 بوده است. این نطق عکس العمل پذیرنده ای در میان اندیشمندان ایران پیدا

ص: 622

کرد. از آنجایی که سفیر درباره ایالات متحده صحبت می کرد هیچ کس نمی توانست او را به مداخله در امور ایران متهم کند و هیچ کس چنین کاری را نکرد. فرصتهای دیگری را می توان برای تذکر دادن نکات مشابه پیدا کرد.

مثلاً دیدار یک دانشمند برجسته دانشگاه جفرسون مانند پرفسور سول ک پادوور، عضو مدرسه جدید پژوهشهای اجتماعی که از کوششهای ویژه سفارت برای تبلیغ درباره دیدار و ملاقات او با اندیشمندان است و این دیدار می تواند گام فراتری در همین جهت باشد. یک مسابقه مقاله نویسی در رابطه با این دیدار به همت سفارت آمریکا، می تواند به اهمیت دادن به این دیدار به عنوان یک حادثه بزرگ کمک کند.

اندیشه های دیگری نیز در همین خط مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.

ب: اداره اطلاعات آمریکا سرگرم تنظیم برنامه تجدید نظر شده ای به منظور تغییر دادن تأکید از ارتباطات جمعی به هدف گیری دقیق درباره گروههای رهبری کننده برگزیده چه در تهران و چه در شهرستانها شده است. البته اندیشمندان فقط یکی از هدفهای دارای اولویت را تشکیل می دهند و برنامه منعکس کننده آگاهی، به اهمیت آن است. ولی کار بیشتری می توان انجام داد و باید انجام بگیرد (رجوع شود به یک در زیر).

به طور کلی ما از قدرت پذیرایی اندیشمندان ایران و به ویژه جوانان تحصیلکرده ایرانی درباره اندیشه های آمریکایی و اطلاعات درباره آمریکا تحت تأثیر قرار گرفته ایم. ساخت و الگوهای ارتباطی اندیشمندان ایران چنان است که کلمه ادا شده وزنه بیشتری نسبت به کلمه تحریر شده با سایر وسایل بصری دارد. اینها اشخاصی هستند که دوست دارند صحبت کنند و گوش بدهند و استدلال کنند و بحث کنند و علاقمند به دریافت اندیشه های جدید هستند و از لحاظ رشد فکری تحت تاثیر قرار می گیرند.

بنابراین ایران کشوری است که برای یک برنامه هدف گیری شده مربوط به اهل قلم آمریکایی و دانشمندان اجتماع آمریکایی با اندیشه های جالب و هیجان انگیز و متفکرین سیاسی بسیار مناسب است. دیدار چنین اشخاصی مشکل ما را حل نخواهد کرد تا چه حد رسد به اینکه مشکل حکومت ایران را حل کند، ولی چنین دیدارهایی کمک خواهد کرد تا مشکلی را که موجب بزرگترین نگرانی های ایالات متحده است ملایم تر کند.

اندیشمندان آمریکایی از جمله لیبرالهای برجسته و سایر دانشمندان از قبیل «هنری استیل کامیجور»، «راین هلونیبور»، «ارتور شلزنیجرپر»، «ماکس لرنر»، «الکار هندلین»، «راک بازون»، «لانیل ترینینگ»، «کلینتون روسیتر» و غیره می توانند احساسات مساعد نسبت به ایالات متحده را فعال تر کنند و در عین حال اندیشه هایی را در ایران بر پا کنند که شدیدا مورد نیاز ایران درباره واقعیتهای سیاست دمکراتیک و لزوم سازش و احترام به اقلیتها و پرورش اجماع خلقی است. جوانان ایران به طور اخص مایل هستند که جنبه های منفی پدیده ها را مورد تأکید قرار دهند، یعنی مخالفت خود را به رژیم ابراز دارند، تا اینکه خود را با جنبه های مثبت حکومتی که مرکب از نمایندگان مردم باشد آشنا سازند. نیاز واقعی برای اینکه آنها با این گونه جنبه ها بیشتر آشنا شوند بسیار زیاد است.

البته باید خاطرنشان شود که پیامی که این گونه اندیشمندان آمریکایی اعم از لیبرال و محافظه کار به ایران می آورند، نه تنها شامل اندیشه هایی است درباره اینکه چگونه جامعه ما می چرخد و چه اصولی در سیستم قانون اساسی ما قرار گرفته است، بلکه همچنین شاید یک روش کلی حساسیت نسبت به ظلم و

ص: 623

ستم و فقدان آزادیهای اولیه نیز خواهد بود. آنها بدون شک با نوعی از اتهامات نسبت به پشتیبانی آمریکا از یک دیکتاتوری ایرانی که ما خودمان از اندیشمندان ایران می شنویم، مواجه خواهند شد و واکنشهای آنها کاملاً قابل پیشگویی است، معذالک ما معتقدیم که با در نظر گرفتن طراز نامه این فعالیتها سود حاصله از چنین دیدارهایی بر زیانهای ناشی از آن خواهد چربید. به ویژه اگر دیدارکنندگان متوجه لزوم محدود کردن تعالیم و اظهار نظرهای خود به نهادهای آمریکایی باشند و از هرگونه اظهار نظری درباره امور داخلی کشور میزبان امتناع کنند. استادان و معلمانی که با بورس «فولبرایت» می آیند، به طور کلی خود را با این محدودیت به نحو موفقیت آمیزی تطبیق داده اند.

ج: از آنجایی که احتمال کمتری می رود که اندیشمندان برجسته آمریکایی به دیدار از ایران به تنهایی آمادگی داشته باشند، ما معتقدیم که بایستی برنامه ویژه ای برای ایران تنظیم شود و در این برنامه کشورهای همجواری که برای فعالیتهای مشابه نیازهایی دارند گنجانده شوند. مثلاً برای یک برنامه ای برای آوردن اندیشمندان دیدار کننده (شاید نه تنها از آمریکا) به هر سه کشور عضو سنتو در صورتی که نیاز مشابهی از سوی سفارتهای آمریکا در آنکارا و کراچی نیز احساس شود، بتوان یک برچسب سنتو نیز به آن زد کاملاً روشن است که برنامه فولبرایت برای آن نوع از دیدارهایی که ما در نظر داریم مناسب نیست. چنانچه در طبقه بندی از کارشناسان دیدار کننده پول لازم در دسترس نباشد وزارت (مقصود وزارت امور خارجه است - م) باید با بنیادهای دیگری بر اساس فوریت تماس بگیرد. البته اندیشمندان برجسته دیدار کننده آمریکایی باید پاداشی متناسب با درآمدهای جاری خود دریافت کنند و عوامل مشوقه ویزایی باید به وجود آید تا آنها را به انصراف از فعالیتهای جاری خود مثلاً برای یک ترم، تشویق کنند، دیدار چنین اشخاصی از ایران باید برای حدود دو ماه برای هر دیدار کننده از جمله سفر به دو مرکز آموزشی شهرستانی در نظر گرفته شود.

عقیده بر این است که پروفسور « سیدنی هوک» رئیس بخش فلسفه دانشگاه نیویورک برای رسیدگی به امکان برقراری و تهیه یک برنامه در جهت فوق بسیار مناسب خواهد بود، در صورتی که وی این کوششها را به موازات کوششهایی که در ژاپن انجام داده قرار دهد. در ژاپن جامعه اندیشمندان آن کشور از او استقبال خوبی به عمل آوردند، هر چند معتقدات او و به ویژه عقاید ضد کمونیستی مبارزه جویانه او بایستی از عقایدی که در ژاپن امروز متداول است در تضاد بوده است. پایبندی پروفسور هوک به ایده آل دمکراتیک و درک احراز عرف و اعمال دمکراتیک همراه با سمپاتی او نسبت به نقطه نظر چپگرایان حتی در عین حالی که او از یک موضع آگاهانه ضد کمونیستی طرفداری می کند، او را برای انجام گفت و شنود با اندیشمندان بیگانه دچار اغتشاش فکری، مناسب ترین شخص قلمداد می کند و آنها او را به عنوان یک هم صحبت به نحو مقاومت ناپذیری جذاب خواهند یافت.

د: برای توسعه برنامه فولبرایت درباره معلمان زبان انگلیسی دیدار کننده مجال فراوان و همچنین پذیرایی فراوان یافت می شود. مثلاً هر هشت دانشکده دانشگاه تهران از اینکه معلمان انگلیسی داشته

ص: 624

باشند خوشوقت خواهند شد (در حال حاضر سه معلم از برنامه فولبرایت در دانشگاه تهران هستند که همگی انگلیسی را با موفقیت در دانشکده ادبیات تدریس می کنند، ولی سایر دانشکده ها نیز به همان اندازه پذیرا خواهند بود). هنگامی که یک چنین پذیرشی برای خدمات این معلمان وجود دارد، حضور چنین معلمانی گاهی ممکن است برای بهبود موفقیت ما در این بخش از جامعه اندیشمندان کمک کننده باشد. البته در مورد این برنامه در ایران در حال حاضر محدودیت مالی جدی وجود دارد، اگر برنامه مبادله اشخاص به طور کلی توسعه یابد، ما توصیه می کنیم که همچنین به توسعه برنامه تدریس انگلیسی فولبرایت توجه شود. همچنین ما سرگرم مطالعه درباره امکان استفاده از سپاه صلح برای تدریس انگلیسی اساسی به نام "Basic English"در دانشگاه ها هستیم.

ه: کوشش قابل ملاحظه ای باید به عمل آید تا جوانان ایرانی تنها به مؤسسه هایی در ایالات متحده بروند که می توانند به دانشجویان بیگانه تعلیم و تربیت خوبی بدهند. این کار از طریق اصلاح کار مشاوره در ایران و همچنین اقدام در واشنگتن برای تأمین اینکه تنها مؤسسات واجد شرایط با معیارهای عالی دانشگاهی اجازه داشته باشند دانشجوی خارجی بپذیرند، عملی است بنابراین از وزارت امور خارجه مصرا خواسته می شود تا در فهرست مؤسسات قابل قبول، تجدید نظر کند و آن مؤسسات را که شایستگی آنها مورد شک است، از فهرست حذف کنند. بعضی از این مؤسسات در پرونده های 26-7 OMW 8 مهر 1342 و 44-7 OMW 16 آذر 1342 سفارت ثبت شده اند.

و: ما همچنین معتقدیم که ایجاد یک مؤسسه آمریکایی مطالعات فارسی در تهران فرصتی خواهد بود برای اینکه آمریکاییان دارای برد اندیشمندانه آزادی ورود به همراه همتاهای ایرانی خود به یک محیطی داشته باشند که از حضور رسمی آمریکا در آن مبرا نگهداشته شده است هر سال بیش از شش نفر از دانشمندان درجه اول آمریکایی فرهنگ و تمدن ایران به همت برنامه های غیر دولتی آمریکایی به ایران می آیند. اگر مکانی وجود داشته باشد که آنها زندگی و کار کنند و با همتاهای ایرانی خود معاشرت داشته باشند، آنها در تحت تاثیر قرار دادن اندیشمندان ایران نقش مهمتری خواهند داشت، همچنین درباره فرهنگ و تمدن خودمان اندیشه های سودمندی را عنوان خواهند کرد.

ز: از پرفسور «ریچارد ایتنگ هاوزن» از گالری هنر «فیریر» که دیدار او اخیرا بسیار موفقیت آمیز بود (هر چند ندای او به تعداد نسبتا کمی از دانشمندانی که تخصص او را دارند می رسد)، می توان استمداد کرد تا او در برقراری یک چنین مدرسه ای در صورتی که تأمین مالی خصوصی برای آن یافت شود رهبری را به عهده بگیرد. به هر صورت دیدار مجدد پروفسور ایتنگ هاوزن برای یک سال تمام دانشگاهی بر اساس یک بورس تخصصی به عنوان وسیله ای برای اصلاح چهره آمریکا در میان بخشی از اندیشمندان ایران مطلوب خواهد بود.

ح: حکومت ایران مواجه با مشکل بسیار دشواری است. بعضی از بهترین مغزها و استعدادهای کشور در حال حاضر در اختیار رژیم نیستند و شور و هیجان کوشش عمرانی که ممکن است از احساس وحدت ملی در پیشبرد چنین وظیفه ای ناشی شود به طور عمده وجود ندارد. سازش بین حکومت و اندیشمندانی که در کنار ایستاده اند تا زمانی که مخالفین اصرار دارند که شاه از سمت خود به عنوان فرمانروا کنار رفته و قدرت واقعی را به وزارت خانه ها منتقل کند غیر محتمل است. از آنجا که شاه فعلاً چنین منظوری ندارد از دست حکومت ایران کمتر کاری بر می آید تا مشکل اندیشمندان را در جبهه سیاسی حل کند، ولی حکومت ایران می تواند در جبهه تعلیم و تربیتی کار زیادی انجام دهد. یکی از موانع اصلی رشد مؤثر موقعیت دانشگاه تهران و دانشگاه پهلوی شیراز سوء اداره آن بوده است. ایالات متحده باید مساعدت کنونی خود را به عنوان وزنه ای برای به وجود آوردن مهمترین اصلاحات در این زمینه به کار برد. چنین کوششهایی به اصلاح کیفیت تعلیم و تدریسی که جوانان دریافت می کند کمک خواهد کرد، ولی اینها مشکل سیاسی را

ص: 625

حل نخواهد کرد. تعلیم و تربیت بهتر لزوما روشهای سیاسی را ملایم تر نخواهد کرد، بلکه زمینه غیر معقول بودن را در موارد که تعصب نیمه تحصیلکرده ها می توان پرورش یابد، کاهش خواهد داد و می توان اندیشمندان جوان را برای ایفای نقش سازنده در آینده بهتر واجد شرایط کند.

ط: خود شاه پیشنهاد کرده است که ایالات متحده برنامه های فرهنگی خود را از جمله دیدار ارکسترها و گروههای رقص و موسیقی دانان و غیره برای مقابله با تعرض شوروی در این زمینه گسترش دهند (رجوع شود به تلگرام شماره 1150 مورخه 24 ژوئن). در حالی که چنین برنامه های پیشبرد داده شده سودمند خواهد بود، این را نمی توان جایگزین راهگشائی مغز به مغز یا نمایشهای بصری و سایر نمایش های هنری دیگر کرد. معذالک توسعه نمایشهای فرهنگی ایالات متحده اثر مساعدی در جامعه اندیشمندان ایران خواهد داشت.

ی: توصیه های فوق چیزهایی هستند که در ارتباط با تجزیه تحلیل جامعه اندیشمندان ایران که در این گزارش گنجانده شده به نظر ما رسیده است. کمیته جوانان گروه بررسی مسائل کشور که مسئله دانشجویان را تحت بررسی مداوم قرار داده است و اداره اطلاعات ایالات متحده که همان طور که در پاراگراف (ب) ذکر شده است سرگرم تهیه برنامه ای برای حاد تر کردن تأکید خود بر گروههای هدف ویژه از جمله روشنفکران است همچنین فعالانه سرگرم اکتشاف تعدادی از اندیشه های عملیاتی در زمینه های خطوط زیر می باشد.

1- برقراری مرکز مطالعات آمریکایی در لااقل سه دانشگاه ایران یعنی دانشگاههای تهران و پهلوی 1 راز / 48شیراز و مشهد. اداره اطلاعات آمریکا مقتضی تر می داند که مشوق این برنامه از بنیادهای خصوصی ناشی شود و به توسط برنامه مبادله اشخاص به آن کمک شود.

2- دو برابر کردن برنامه نمایشها با توجه بیشتر به اندیشمندان جوان.

3- تعیین مأمورین جوان اداره اطلاعات آمریکا برای تحصیل تمام وقت در دانشگاه تهران، به پیروی از الگوی آمریکایی لاتین با رسالت اصلی تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی دانشجویان در جهتی مساعد برای سیاستهای ایالات متحده.

4- توسعه مرکز دانشجویی انجمن مرکز ایران و آمریکا در جنب دانشگاه تهران از طریق ایجاد فضای اضافی و گسترش کادر. این مرکز دانشجویی دو ملیتی موفقیت برجسته ای داشته است و بهترین تریبون تبلیغاتی برای اندیشمندان دیدار کننده آمریکایی است، ولی به علت محدود بودن فضای آن استفاده کافی از آن به عمل نیامده است.

5 - برقراری مراکز دانشجویی مشابه در مشهد و شیراز.

6- برقراری یک کتابخانه اداره اطلاعات آمریکا در تبریز که تنها شهر دانشگاهی مهم در ایران است که فاقد اطلاعات آمریکا و کتابخانه BNCمی باشد.

7- توسعه برنامه تولید فیلم مستند اداره اطلاعات آمریکا با تأکید بر موضوعات مثبت مربوط به مدرنیزه کردن ایران.

8 - دو برابر کردن توزیع «پژوهنده» که نشریه اداره اطلاعات آمریکا برای دانشمندان است و اکنون در تیراژ ده هزار توزیع می شود. این نشریه شامل تجدید چاپ مقالاتی است که در مجلات آمریکایی منتشر شده است.

ص: 626

البته قابل قبول است که محدودیتهای مالی ممکن است مانع به مورد اجرا گذاشتن بسیاری از توصیه های فوق بشود، ولی مسئله ای اهمیت دارد و هنگامی که تمامی منافع ما در ایران در نظر گرفته می شود، هزینه اقدامات جدید پیشنهادی نسبتا زیاد نیست.

«استیوارد راکول» کاردار موقت

وضع مخالفان سرسخت غیر کمونیست در ایران

ص: 627

خیلی محرمانه از وزارت امور خارجه تاریخ : 21 آوریل 1969 - اول اردیبهشت 1348 به سفارت آمریکا - تهران وضع مخالفان سرسخت غیر کمونیست در ایران خلاصه برنامه ترقی خواهانه اصلاحی شاه همراه با کاربرد قدرت مؤثر پلیس تمامی مخالفتهای سیاسی سازمان یافته را از میان برده است. معذالک بقایای احزاب مخالف غیر کمونیست قدیمی که جبهه ملی را تشکیل می داد هنوز هم وجود دارد و در حالی که افرادی که در نهضت جبهه ملی دارای شخصیتی بودند، امروز به کلی غیر فعال هستند. آنها همچنان ضد شاه بوده و به همین جهت تهدیدی در حال کمون (حالتی که آنها رشد می کنند ولی تظاهر خارجی ندارند - م) برای نظام کنونی را تشکیل می دهند.

در تشخیص هویت بعضی از شخصیتهای مخالف رژیم در ایران امروز این گزارش آنها را به سه گروه جداگانه جهت مقاصد تحلیلی تقسیم کرده است:

1- فعالان جوان، 2- عناصر محافظه کار بازار و 3- اندیشمندان مسن تر. 1) «فعالان جوان» که مدعی هستند انگیزه آنها میل به محدود کردن اختیارات شاه است و در پی آنند که آنچه را که آنها یک حکومت «ملی گرا و طبق قانون اساسی» می نامند در ایران روی کار آورند. 2) «عناصر محافظه کار بازاری» که از نیروهای تجدید گرایی که در نتیجه برنامه اصلاحاتی شاه بر ایران رها شده است نفرت دارند و مدعی هستند که شاه راه و رسم زندگی اسلامی ایران را فاسد کرده است و 3) «اندیشمندان مسن تر که از لحاظ روش سیاسی «لیبرال» هستند، ولی از سرکوبی اخیر همه فعالیتهای سیاسی که با سیاستهای شاه و حکومتش تطبیق نمی کند، نفرت دارند.

مخالفین امروز هیچ گونه تهدیدی برای شاه به شمار نمی آیند، در واقع ما از هیچ گونه فعالیت سیاسی از جانب آنها اطلاعی نداریم و هیچ گونه چشم اندازی برای اقدام، در آینده قابل پیش بینی، وجود ندارد.

شاید آنچه که مهمتر است این واقعیت باشد که آنها هیچ گونه راه دیگر قابل دوامی را به جای سلطنت ایران عنوان نمی کنند و این شرطی است که موضع ایدئولوژیک آنها را به عنوان مخالفان رژیم تضعیف می کند.

استدلالها و شکوه های آنها می تواند به طور اساسی به ندای آشنای قدیمی در ایران برای سلطنت مشروطه خلاصه شود. معذالک ضمن بحث هایی با بعضی از این مخالفین، کارمند گزارش دهنده، نه تنها تحت تأثیر خود داری سرسختانه آنها در سازش و مصالحه با حکومت شاه قرار گرفته، بلکه همچنین تحت تأثیر ایمان آنها به پیشگویی های خودشان درباره مظالم اقتصادی که بزودی بر ایران خواهد شد، قرار گرفته است. معذالک شاه که با موفقیت مدرنیزه کردن ایران را رهبری می کند، به همین اندازه درباره صحیح بودن آرمان خویش اطمینان دارد و خوشنود به نظر می رسد از اینکه کنترلها سیاسی جاری را در ایران حفظ کرده و بگذارد که این عناصر در وضع بدون فعالیت سیاسی تحمیل شده بر خود، در انتظار تحقق پیش بینی های شوم خود، پذیرای اختناق شوند.

*** شاه با همسان کردن موفقیت آمیز خود با برنامه های نوگرایانه خویش از طریق برنامه های اصلاحی ترقی خواهانه، همراه با بهره برداری موثر از نیروی پلیس به مرور سالها موفق شده است از اینکه همه نیروهای سازمان یافته مخالف فرمانروایی خود را سرکوب کند. در اینجا باید بر روی اصطلاح سازمان

ص: 628

یافته تأکید کرد، زیرا هنوز بقایای عناصر مخالف سرسخت غیر کمونیست که ادامه وجود آنها یک خطر در حال کمون برای نظام کنونی است، وجود دارد. هدف از این گزارش تشخیص هویت و محل و موقعیت بعضی از شخصیتها در داخل ایران است که در حال حاضر شدیدا ضد شاه شناخته شده اند و از همکاری با حکومت بیزارند و تحت شرایط مناسب ممکن است انتظار داشته باشیم که به میدان آمده و از یک اوضاع بحرانی برای برانداختن او بهره برداری کنند. اینها افرادی هستند که در گذشته فعالیتهای سیاسی علیه شاه به عمل آورده و از عواقب مخالفتهای خود رنجهایی نیز متحمل شده اند. تا اندازه زیادی قامت سیاسی آنها به عنوان مخالفان رژیم و اهمیت سیاسی آنها در نتیجه این است که آنها، دلفریبیهای دولت را برای انصراف از مخالفت خود، در قبال سمتهای خود و سایر نعمتها، رد می کنند و از سازش به هر ترتیبی با رژیم شاه به طور سرسختانه ای خودداری می کنند. روش سازش ناپذیر آنهاست که آنها را از تعداد بزرگتری از هموطنان خویش که از بعضی جنبه های فرمانروایی شاه انتقاد کرده ولی فعلاً، لااقل، با قدرتهای حاکمه از در صلح درآمده اند و به خودشان اجازه داده اند که در بافت ایران امروزی جذب شوند، متمایز می کند.

آنهایی که در ایران، در گذشته، یک نقش رهبری در فعالیتهای مخالفت آمیز داشته اند و سرسختانه با شاه مخالفند از لحاظ تعداد بسیار معدودند معذالک ندای آنها وسیع تر از آن است که تعداد آنها القا می کند و اهمیت آنها در الگوی اوضاع ایران را نمی توان نادیده گرفت. معذالک قدرت بالقوه آنها را نمی توان بیش از آنچه که هست جلوه گر ساخت زیرا تاریخ گذشته ایران به روشنی دلالت محدود بودن ظرفیت آنها برای سازمان یافتگی در حصول به مقاصد خود، یعنی قدرت سیاسی، می کند، آنها امروز از لحاظ سیاسی کاملاً غیر فعال هستند.

شاید آنچه که مهمتر است این باشد که آنها هیچ راه دیگر قابل دوامی را به جای سلطنت ایران عنوان نمی کنند و این شرطی است که موضع ایدئولوژیک آنها را به عنوان مخالفان رژیم تضعیف می کند.

استدلالها و شکوه های آنها چیزی است که اندکی بیش از ندای شناخته شده ای در ایران برای سلطنت مشروطه به شمار می آید.

تقریبا همه افرادی که در این گیر و دار درگیرند به نحوی از انحاء با جبهه ملی ارتباطاتی داشته اند. آنها در واقع بقایای رهبری گروههای مختلف هستند که جبهه ملی را تشکیل می داد. برای مقاصد تحلیلی آنها را می توان به بهترین نحو به سه گروه تقسیم کرد؛ 1- «فعالان جوان» 2- «عناصر بازاری محافظه کار» 3- «اندیشمندان مسن تر». البته هر یک از مخالفین مورد بحث و مطالعه دقیقا در یکی از این سه مقوله تشریح کننده جهت گرایشهای اساسی آنهایی است که در مقوله مورد بحث قرار گرفته اند. این سه گروه یا مقوله به ترتیب آنچه که ما به عنوان اهمیت آنها تلقی می کنیم مورد بحث قرار گرفته اند و آن اهمیت آنها از لحاظ ایجاد دردسر برای شاه است.

1- فعالان جوان: همان طوری که این برچسب القا می کند، آنها بیشتر متمایل به فعالیت بوده و بدین ترتیب نگرانی فوری تری را برای رژیم تشکیل می دهند. مخاطبان آنها «تحصیلکردگان» جوان اجتماع و درجه اول دانش آموزان دبیرستانها و دانشجویان دانشگاهها هستند و همچنین ایرانیان جوانتری که در دستگاه مشغولند از جمله کارمندان دولت و شاید آنچه که مهمتر است، نظامیان و سازمانهای پلیسی، قدرت ندای آنها بیشتر جنبه احساسی دارد، ولی در عین حال در اصطلاحات اندیشمندانه لفافه پیچی شده است و فریاد آنها برای «عدالت طبق قانون» است که به وسیله قانون اساسی ایران تضمین شده است. تعمد

ص: 629

آنها نسبت به مدرنیزه کردن کامل سیاسی ایران با تاکید ویژه بر روی از میان بردن آنچه را که آنها خودکامگی مطلق شاه می نامند، می باشد. هر چند بیشتر آنها علنا آمادگی خود را برای زندگی با شاهی که اختیاراتش به نحو محسوسی کاهش یافته اعلام می دارند، ما سوءظن داریم از اینکه عده معدودی از آنها، اگر امکان داشته باشند، نهاد سلطنت را به نفع یک جمهوری از میان برمی دارند. در تنظیم ندای خود برای سلطنت محدود آنها از غرور ملی بیشتر ایرانیان جوان، هنگامی که آنها درباره نهضت مشروطه ایران در اوایل قرن بیستم می اندیشند، استفاده کامل می نمایند. همچنین یادبود مصدق و ملی شدن نفت که هنوز هم در میان جوانان ایرانی دارای عکس العمل های مساعد است، مورد بهره برداری قرار می گیرد.

الف) داریوش فروهر: چهل ساله، گفته می شود که در محافل جوانان ایرانی امروز از محبوب ترین مخالفان رژیم است. سالهای طولانی فعالیتهای او در مخالفت با رژیم و رهبری حزب ملت ایران گواهی دهنده عمق تعهدات سیاسی او است. وی آخرین بار به دلایل سیاسی در اوایل مهر 1343 در زمانی که حزب ملت ایران تحت رهبری او مبارزترین و سازمان یافته ترین جزء مرکبه جبهه ملی به شمار می رفت، دستگیر شده بود. او در سوم آبان 1345 از زندان آزاد شد، در حالی که از مخالفت وی با شاه چیزی کاسته نشده بود و بدین ترتیب تا کنون هر گونه اغواگری رژیم را برای متقاعد کردن او به انصراف از مخالفت سیاسی خویش رد کرده است. یک عضو حزب ملت ایران که به طور مرتب با فروهر ملاقات می کرد، به افسر گزارشگر گفت که آخرین کوشش حکومت در بهمن 1346 هنگامی که هویدا نخست وزیر، فروهر را برای صحبت به دفتر خود دعوت کرد، صورت گرفت. در جریان ملاقات نخست وزیر سمتی به عنوان مشاور حقوقی در یکی از وزارتخانه ها به فروهر که از لحاظ حرفه، حقوقدان است، پیشنهاد کرد مشروط بر اینکه وی از مخالفت خود با حکومت منصرف شود. فروهر این پیشنهاد را به نحو قاطعی رد کرد و به جای آن راه به انتظار نشستن برای فرصت مناسب، در هنگامی که اقدام سیاسی علیه شاه عملی باشد، را انتخاب کرد.

فروهر از سوی مقامات امنیتی که توجه ویژه ای نسبت به محفل دوستان او دارند، تحت مراقبت قرار گرفته است. او تماس غیر مستقیمی با دانشجویان ناراضی دانشگاه تهران دارد و درباره فعالیتهای موجود در محوطه دانشگاه کاملاً در جریان است.

او ظاهرا از خود در آمدی ندارد، بلکه متکی به حقوق معلمی همسرش می باشد. در زمانی که بسیاری از ایرانیان سرخورده از لحاظ سیاسی، به خود اجازه داده اند که بر اثر یاس به سوی همکاری با حکومت روی آورند، موضع محکم فروهر در قبال همکاری به او کمک کرده است تا پرستیژ و جذابیت او در برابر جوانان ایرانی بالا رود. گفته می شود که او در حال حاضر دارای پیروان معدود ولی بسیار ایثارگری است که اگر دولت کنترلها را بر فعالیتهای سیاسی شل کند، پیروان او به آسانی افزایش خواهند یافت. به ما گفته اند که فروهر و پیروان او از برنامه ملی کردن و همه کوششهای مهم اقتصادی در کشور طرفداری می کنند. آنها اجازه خواهند داد کنسرسیوم نفت به فعالیتهای خود در ایران ادامه دهد، ولی انتظار خواهند داشت که درآمد ایران از این بابت بهتر شود. در امور خارجی فروهر یک «سیاست خارجی ملی حقیقتا مستقلی را» به راه خواهد انداخت و در پی استقرار مناسبات نزدیکتر با دولتهای عربی «ترقی خواه» خواهد بود.

ب) عبدالرحمن برومند: که اکنون حدود چهل سال از فعالان جوان جبهه ملی بود که در اوایل دهه

ص: 630

1940 از سیاستهای میانه روی الهیار صالح که در آن زمان رهبر جبهه ملی بود، سرخورده شده بود. او در تهران زندگی می کند و هنوز هم شدیدا با شاه مخالف است. در دوران اوج فعالیت جبهه ملی او نماینده «ناسیونالیستها» در منطقه اصفهان بود. در حال حاضر برومند بیکار است و با مساعدت مالی که از طرف پدر زن ثروتمندش «کازرونی» که یک کارخانه دار در اصفهان است زندگی می کند.

ج) هدایت اللّه متین دفتری: نوه 37 ساله محمد مصدق قدیس مرحوم جبهه ملی، در تهران زندگی می کند و حقوقدانی حرفه ای است. او در میان هر سه گروه مخالفان رژیم به خوبی شناخته شده است و می تواند به طور کلی تماسهایی با این گونه عناصر برقرار کند. در سالهای اخیر او توجه خود را بیشتر به سوی فعالان جوان و به ویژه داریوش فروهر معطوف کرده است، در سال 1346 مقامات امنیتی درباره مناسبات او با فروهر نگران شده و به ویژه به تحریکات متین دفتری و فروهر در ایجاد سروصدای فراوان در دانشگاه تهران مظنون شدند. تماسهای متین دفتری با خارج حائز اهمیت است، زیرا او می تواند به عنوان مجرایی برای درز کردن چیزهای ناراحت کننده ای درباره شاه و حکومت او در کشورهای خارج مورد استفاده قرار گیرد. شایان توجه است که یک حقوقدان برجسته آمریکایی که از یک دانشجوی ایرانی در ایالات متحده علیه تبعید به ایران دفاع می کرد، در سال 1347 به ایران آمد و به او توصیه شد که به عنوان واردترین فرد برای تماس با مخالفان سیاسی رژیم با متین دفتری تماس بگیرد. خود متین دفتری در فروردین 1347 از سوی اشخاصی که گمان می رود به دستور مقامات عمل می کردند، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. متین دفتری به سرعت کوشید از این حادثه ناگوار به نفع خود بهره برداری کرده و توجه بین المللی را به آنچه که او «طرق رژیم پلیسی شاه» می نامید، جلب کند. کوششهای او برای آنکه موضوع مورد توجه کنفرانس حقوق بشر در تهران قرار بگیرد موفقیت نداشت، معذالک این حادثه از سوی رادیوی زیرزمینی کمونیستی پیک ایران مورد بهره برداری قرار گرفت که در 19 اردیبهشت 1347 پخش شد و حکومت ایران را دچار دردسر کرد. متین دفتری با کارمندان سفارتهای بیگانه در تهران از جمله سفارت آمریکا و انگلیس و هند تماسهایی دارد. ما درباره تماس او با کشورهای بلوک (شرق - مترجم) اطلاعی نداریم و خود متین دفتری هم تاکنون علاقه ای به چنین تماسهایی ابراز نداشته است. متین دفتری به نظر می رسد که بیشتر تمایلات اندیشمندی دارد تا اینکه جهت گراییهای عملی داشته باشد. معذالک همکاری او با فروهر که دارای جهت گیریهای عملی است القاء کننده یک ترکیب تهدید کننده ای است که مقامات در سال 1346 به سرعت به آن پی بردند و در مقابل آن همچنان نظارت دائمی برقرار کرده اند. متین دفتری مدعی است که تحت نظر قرار گرفتن او از سوی پلیس امنیتی جنبه پراکنده دارد، ولی هنگامی که حکومت در انتظار آشوب و دردسر در محوطه های دانشگاه است، به اوج خود می رسد.

د) سیاگزار برلیان و عباس نراقی: دو دانشجو دستگیر شده در دسامبر سال 1963 به دلیل فعالیتهای سیاسی خود در محوطه دانشگاه تهران قبل از اینکه در ژانویه 1965 به محاکمه جلب شوند، زندانی شده بودند و به دنبال آن، آنها را به ارتش فرستادند. از قرار معلوم آنها خدمت نظامی خود را در ارتش به پایان رساندند، ولی هیچ گونه اطلاعی از محل دقیق آنها در حال حاضر وجود ندارد.

2- عناصر محافظه کار بازاری - بیشتر به علت اینکه مخالف با نیروهای نوگرایی هستند که به عقیده آنها بر روی عوام الناس ایران رها شده اند، با شاه مخالفند. آنها ترجیح می دهند که این نیروی شر را بر چسب «غربی» یا «بیگانه» بزنند، ولی اساسا مبارزه آنها علیه تحولات ترقی خواهانه ای از قبیل آزاد

ص: 631

سازی زنان و غیر مذهبی کردن نهادهای سنتی و به فساد کشیدن بافت اخلاقی ایران و برهم خوردگی عمومی طرز زندگی سنتی ایران است. رژیم شاه به علت اینکه تحت قیومت بیگانگان قرار گرفته و یا دست بهایی ها می باشد و یا آنکه به قدری فاسد است که نیاز به سرنگونی کامل و جایگزین شدن آن به توسط اشخاصی است که به سنتهای اسلامی وفادار بوده و از نیروهای بیگانه مستقل باشند، مورد حمله قرار می گیرد. اصلاحات ارضی و تدابیر مالیات گیری به عنوان پدیده های ضداسلامی تلقی می شوند، زیرا آنها به نحو «غیر مشروعی» مسلمانان مؤمن را از درآمدها و دارائیهای عادلانه خود محروم کرده و کارمندان فاسد دولت را و آنهایی را که در اطراف شاه قرار گرفته اند، ثروتمند می سازند. به ویژه فعالیت «مقاطعه کاران» در ایران مورد خشم بازاریان قرار گرفته و بازاریان آنها متهم می کنند که در قبال کارهایی که در طرحها انجام می دهند پول بیشتر مطالبه می کنند و آن هم در نتیجه رابطه آنها با خاندان سلطنتی است. وضع اسفبار خیابانهای تهران که اغلب آنها اخیرا اسفالت شده اند به عنوان یکی از شواهد کلاهبرداریهای بزرگ که به وسیله کارمندان فاسد دولت و مقاطعه کاران صورت گرفته، مورد استناد قرار می گیرد و گناه آن به دلیل تحمل چنین مظالمی برای ثروتمندتر کردن دوستان و حامیان خود، به گردن شاه، گذاشته شده است. نظر اغراق شده ای درباره نفوذ اسرائیل بر شاه برای دامن زدن نفرت بالقوه مسلمانان ایران نسبت به اسرائیل به کار گرفته می شود.

این ندا اساسا یک ندای احساسی است و در ترسها و پیشداوریهایی که بخش بزرگی از جمعیت را فراگرفته ریشه دوانده است و از لحاظ تعداد، ندای عناصر محافظه کاربازاری به عده بیشتری از مردم می رسد، تا ندای هر کدام از دو گروه دیگر معذالک این واقعیت مهمتر است که ندای آن دارای قدرت پیروی مستمعینی در میان آنهایی است که در دستگاه مذهبی نفوذ دارند (مانند آیت اللّه قمی و آیت اللّه میلانی) که در حالی که از لحاظ اصولی ضد سلطنت نیستند، معذالک از رژیم شاه به علت سیاستهای دولت، که بیشتر متوجه کاهش نفوذ ملاها بر توده های مردم است، بیگانه مانده اند.

الف: آیت اللّه زنجانی: در سن شصت و اندی. تاریخ طولانی فعالیتهای سیاسی دارد و هنوز هم علاقه مفرطی به چنین مسائلی نشان می دهد. تماس نزدیک او با عناصر محافظه کار جبهه ملی و احساسات عمیق ضدشاه او برای مقامات شناخته شده است و فعالیتهای او را از نزدیک زیر نظر دارند. زنجانی که در گذشته به دلیل فعالیتهای سیاسی خود زندانی شده، در یک خانه محقر در بخش قدیمی شهر تهران زندگی می کند. به او اجازه داده شده است که به شهر و موطن خود زنجان سفر کند و گفته می شود که بیشتر وقت او صرف سفر از تهران به مراکز مذهبی در مشهد و قم می شود. زنجانی مدت طولانی پیوندهای نزدیکی با عبداللّه معظمی (رئیس سابق مجلس در جریان نخست وزیری مصدق و پشتیبان فعال سیاست ملی کردن نفت مصدق ) داشته است. زنجانی همچنین تماسهای غیر مستقیمی با آیت اللّه خمینی رهبر تبعید شده مذهبی ایران دارد و گفته می شود که حلقه ای در زنجیر متصل کننده بازاریهای تهران با خمینی در عراق به شمار می رود. البته مقامات از این حلقه پیوند آگاهند، ولی ظاهرا از اقدام علیه زنجانی امتناع می کنند، یا به این علت که آنها این پیوندها را خطرناک تشخیص نمی دهند و یا به علت اینکه این پیوند را مجرای خوبی برای تشخیص ضربان نبض پیوندهای خمینی با پیروان خود در ایران به شمار می آورند. زنجانی در میان بازاریان تهران بسیار محبوبیت دارد، بیشتر به علت مخالفت تزلزل ناپذیر او با شاه، ولی در عین حال به طوری که به ما گفته می شود، برای اینکه او به عنوان یک دانشمند و رهبر روحانی فسادناپذیر مورد احترام

ص: 632

است. در حالی که زنجانی دارای مقداری زمین در زنجان موطن خود می باشد، پشتیبانی مالی از او بیشتر از طریق اعانات مذهبی پیروان بازاری اوست. از یک منبع که با زنجانی تماس مستقیم دارد شنیده ایم که او هنوز دارای جاه طلبیهای سیاسی است و با کمال اشتیاق به نیروهای متشکل از عناصر مخالف شاه خواهد پیوست. زنجانی مدعی است که طرفدار اصلاحات برای مدرنیزه کردن ایران است از جمله اصلاحاتی که کمتر برای پیروان بازاری محافظه کار او قابل هضم هستند. معذالک ارزیابی اینکه چه اندازه ای از تعهدات لفظی او درباره مدرنیزه کردن ایران. تاکتیکی است که او را با مخالفان لیبرال رژیم یکی کند و چه اندازه از آن منعکس کننده یک تعهد اصیل است که بسیار دشواری است. معذالک چنین به نظر می رسد که مانند همکاران مذهبی خود هنگامی که عرصه فعالیت پیش آید، زنجانی به احساسات محافظهکارتر پیروان خود که در آخرین تحلیل شالوده ای را تشکیل می دهند که شخصیت سیاسی او بر آن بنا شده است، لبیک خواهد گفت.

ب: دکتر مهدی بازرگان : که در سنین شصت و اندی است رهبر نهضت آزادی ایران می باشد. (نهضت آزادی ایران به عنوان یک گروه بندی محافظه کار با گرایشهای مذهبی شناخته شده است) وی به اتهام خیانت در سال 1342 محکوم به 10 سال حبس انفرادی شده است. سه سال قبل از وی مورد عفو ملوکانه قرار گرفت و از زندان آزاد شد. وی از زمانی که از زندان آزاد شده، به آرامی در تهران زندگی می کند.

اشخاصی که او را می شناسند، وی را به عنوان یک تیپ جاه طلب سیاسی با استعداد عوامفریبی و تحریک عوام الناس با استفاده از موضوعات مذهبی توصیف کرده اند. او همچنان از احترام پیروانش برخوردار است که بعضی از آنها در حال حاضر در دانشکده فنی دانشگاه تهران تدریس می کنند. (خود بازرگان در سالها 1330 تا زمانی که به دلایل سیاسی از هیئت مدرسی برکنار شد، در آنجا تدریس می کرد.) درباره منابع درآمد او در حال حاضر اطلاع کمی در دست است، ولی گمان می رود که او از سودهای حاصله از یک شرکت مهندسی که در آن با سایر مهندسین شریک است، تأمین مالی می شود، ندای سیاسی او در گذشته در میان بازاریان لبیک مساعدی علیرغم عدم فعالیت اجباری او در سالها اخیر داشته است. نام او از سوی عناصر سیاسی بازار شناخته شده و مورد احترام است.

ج: آیت اللّه سید محمود طالقانی : که در سنین شصت و اندی است. در سال 1342 به اتفاق بازرگان دستگیر و زندانی شد. او همراه با بازرگان آزاد شد و اکنون در تهران زندگی می کند.ما درباره فعالیتها او از زمانیکه از زندان آزاد شده اطلاع کمی در دست داریم، ولی ما می دانیم که حرکات او به وسیله مقامات به دقت یادداشت می شود. گزارشات تأیید نشده ای وجود دارد که در ماههای اخیر او از طرف ساواک احضار و مورد بازپرسی قرار گرفته است. این امر ممکن است منعکس کننده فعالیتهای سیاسی او باشد که با تمایلات حکومت جور درنمی آید. از سوی دیگر مقامات بی میل نیستند تا از حربه تعقیب و آزار به عنوان پیشگیری کننده فعالیتهای سیاسی دشمنان شاه استفاده کنند. طالقانی مانند بازرگان با نهضت آزادی ایران وابستگی دارد و گفته می شود که در نظریات سیاسی بسیار محافظه کار و عمیقا مخالف رخنه نیروهای نوگرای ایران در طرز زندگی اسلامی است.

د: مظفر بقایی کرمانی : سن، 61 سال، رهبر در سازمان سیاسی. (حزب زحمتکشان و پاسداران آزادی). وی هم برای ایرانیانی که در جریان سالهای 1320 و 1330 به سیاست علاقه نشان می دادند شناخته شده است. در دوران اوج نفوذ جبهه ملی و هنگامی که او از مصدق ، نخست وزیر پیشین پشتیبانی

ص: 633

می کرد، بعضیها او را دومین شخص مورد محبوبیت عمومی در ایران تلقی می کردند. او یک عوامفریب ماهری است و شخصیت پر از جاذبه او در میان نسل قدیمی تر ایران در بازار، هواخواهان زیادی را پیدا می کند. در سالهای 1340 رفت وآمدهای او محدود شده و پرداختن به فعالیت سیاسی از هر نوع برای وی ممنوع گردیده. به ما گفته شده است که از سوی دانشگاه تهران به عنوان استاد آمار استخدام شده، ولی او بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه می گذراند و عده ای از دوستان و همپیالگی ها از او دیدن می کنند.

بعضیها مظنون هستند به اینکه بقایی با حکومت «دست به معامله » زده است و بنابراین اجازه گرفته است که در دانشگاه تهران تدریس کند. این احساس در مهرماه 1345 هنگامی که صحبت از ظهور احتمالی یک حزب سوم برای رقابت با دو حزب برقرار شده پیش آمد، تقویت شد. یک روزنامه کم اهمیت ایرانی اجازه یافت تا پاسخ بقایی را به مسائلی درباره احزاب ایران منتشر کند و در یک مرحله بقایی صراحتا گفت که:

«دلیل اینکه چرا مردم ایمانی به احزاب و گروههای سیاسی ایجاد شده از طرف دولت ندارند، کاملاً روشن است. این احزاب به مردم تعلق ندارند و با آنها تماسی نیز ندارند. در واقع آنها موی دماغ مردم هستند. هرگاه که حکومت کوشیده است دمکراسی را آغاز کند، حزبی از خودش ایجاد کرده و بنابراین ما می بینیم که مثلاً همه اعضاء پارلمان در یک روز معین تصمیم می گیرند به این یا آن حزب ملحق شوند. یعنی هر کدام حزبی که حزب دولتی باشد. همه کارمندان عالی رتبه نیز بدان حزب ملحق می شوند. بنابراین نباید از مردم انتظار داشت که به چنین احزابی ایمان داشته باشند. مردم نسبت به احزابی که به توسط طبقه حاکمه ساخته و پرداخته شده اعتماد ندارند ».

معذالک این اشتهار کم دوام بود و اکنون مدتی است که نه از بقایی و نه از پیروان او خبری به گوش نمی رسد. گفته می شود که بقایی از وفاداری تنها شش پیرو ایثارگر برخوردار است، ولی می تواند به آسانی تعداد چشمگیرتری از پشتیبانها را در صورتی که محیط سیاسی برای چنین اقدامی مساعد باشد، به دور خود گرد آورد.

3- اندیشمندان مسن تر کمتر از گروههای قبلی تمایل به اقدام دارند و تنها به جزء محدودی از جمعیت پیچیده و بغرنج شهرنشین دسترسی دارند و بدین ترتیب مورد علاقه و نگرانی محدود رژیم می باشند.

معذالک اهمیت آنها در این واقعیت نهفته است که آنها از لحاظ سیاسی از سایر هموطنان خود در گروه مخالفان رژیم، پیچیده و بغرنج تر می باشند و می توانند با بیان بهتری انتقادات خود را از حکومت و از سیاستهای آن، فرموله کنند. مخالفت آنها با شاه براساس اصول، صورت می گیرد ولی در نتیجه سرخوردگی سالها عدم فعالیت اجباری و تعقیب و آزار در دست مقامات وضع این مخالفت وخیم تر شده است. بیشتر این اندیشمندان مسن تر طرفدار غرب و لیبرال هستند و از مدرنیزه شدن ایران پشتیبانی می کنند. نزاع آنها با شاه براساس خواست آنها درباره آن است که شاه سلطنت کند و نه حکومت و اینکه ایرانیان اجازه داشته باشند حقوق سیاسی خود را به نحو کامل، تا آنجایی که قانون اساسی اجازه می دهد، اعمال کنند. آنها در ایجاد بیشتر اصلاحاتی که اخیرا به وسیله شاه اتخاذ شده از قبیل اصلاحات ارضی و حقوق زنان و اصلاحات اداری و تبلیغات اخیر حکومت که طی آن شاه به عنوان تنها مبتکر نوگرایی و روشنگری معرفی شده است، دست داشته اند.

آنها مدعی هستند که بیشتر دستاوردهای اعلام شده به توسط حکومت، در واقع تحقق نیافته اند و معتقدند که آمال حکومت درباره با سواد کردن مردم و رشد اقتصادی و درآمد سرانه غیرقابل اعتماد است.

ص: 634

آنها شاه را به خاطر اسراف ثروتهای ایران برای تجهیزات نظامی و غیر لازم و گران قیمت شدیدا مورد انتقاد قرار می دهند و مدعی هستند که بیشتر پول ایران به جیبهای کارمندان فاسد و آنهایی که مورد توجه خانواده شاه و در باریان هستند، سرازیر می شود. عده کمتری از آنها انکار می کنند که ایران در سالهای اخیر تحت فرمانروایی شاه به پیش رفته است. همه آنها معتقدند که منابع انسانی و طبیعی و مالی ایران اگر به نحو درستی در طی چند سال گذشته به مصرف می رسید، ایران را به مراتب پیشتر می برد. به طور کلی این مخالفان رژیم درباره آینده ایران تحت فرمانروایی مداوم شاه، بدبین هستند و به همین علت پیش بینی های شومی درباره فلاکتهای اقتصادی و سیاسی که به زودی گریبانگیر ایران خواهد شد می نمایند. آنها همچنان معتقد هستند که شاه قصد دارد برای بقیه مدت عمر خود با یک دست آهنین فرمانروایی کند و فرمانروایی خودکامه خود در ایران به دست فرزند خود، ولیعهد، را مستدام سازد.

به اظهارات شاه به بیگانگان درباره قصد خود برای سست ترکردن کنترل شدید سیاسی که اکنون در افواه ایرانیان جاری است برچسب «سالوسی» زده شده و رد این محافل با یک نوع استهزا و کلبی مسلکی تلقی می شود.

درباره امور خارجی اندیشمندان مسن تر ترجیح می دهند که شاهد آن باشند که ایران از روابط نزدیکتری با کشورهای رادیکالتر عرب برخوردار باشند، زیرا آنها احساس می کنند که به مرور زمان ناسیونالیسم عرب موج آینده را تشکیل خواهد داد. و این موج به نحو گزیرناپذیری رژیمهای «ارتجاعی» عربستان سعودی و شیخ نشینها را درهم خواهد نوردید. به عقیده آنها ایران شاه می تواند به آسانی با جمهوری متحده عربی (جمهوری متشکل از مصر و سوریه، که زمانی تشکیل شده بود - م) کنار آید زیرا ایرانیان «ملی گرا» وجوه مشترک متعددی در صحنه بین المللی با همتاهای عرب خود دارند. در عین حال رخنه گریهای اتحاد شوروی در خاورمیانه یکی از علل عمیق نگرانی است. حضور روزافزون شوروی در ایران موجب نگرانی ویژه آنهاست و به عقیده آنها این رخنه گریها خطر واقعی را برای موجودیت مستقل ملی ایران تشکیل می دهد.

الف: اللهیار صالح، 72 ساله، بانی حزب ایران که از فعالیت باز ایستاده است و زمانی هم رهبر جبهه ملی منحله بوده است. وی به آرامی در منزل خود در تهران زندگی می کند و فعالیت سیاسی ندارد. صالح که در قسمت اعظم طول زندگی خود، از تسلط انگلیسها بر ایران نفرت داشت، مدتها پشتیبانی ایالات متحده از ایران را به عنوان یک ضرورت برای مسدود کردن رخنه گری انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی تلقی می کرد. او زمانی معتقد بود که نفوذ ایالات متحده در ایران شالوده یک حکومت با انتخاب نمایندگان را در محدوده ساخت سلطنتی که به موجب آن اختیارات شاه محدود خواهد شد، خواهد ریخت. ولی در اواخر سال 1345 صالح ظاهرا از کوتاهی ایالات متحده برای متمایل کردن شاه به سست ترکردن کنترلهای سیاسی، سخت ناراحت شده بود و به طوری که که گزارش شده چنین گفته بود:

دیگر نمی توان چشم امید به آمریکاییها دوخت، زیرا آنها نیز در سیاست استعمار از انگلیسها پیروی می کنند... و اکنون روشن شده است که آمریکاییها بر کار کردن با عناصر بدنام و ستمگران و مردان دارای خصوصیات ظلم و ستم پافشاری می کنند.

صالح با دوستان و همپالگیهای سیاسی در تماس است، ولی ظاهرا هر نفوذی را که در گذشته با ارتباط با ایرانیان جبهه ملی گرا از آن برخوردار بوده، از دست داده است. این از دست دادن وجهه سیاسی به نحو

ص: 635

زیادی در نتیجه اعتدالی است که در اوایل دهه 1340 هنگامی که جبهه ملی به انگیزه فعالان جوان، کوشش ناکامی برای بازگشت به صحنه می کرد، اتخاذ کرده بود و همچنین به این علت است که او از سوی مخالفان رژیم مظنون به زد و بند با حکومت می باشد. ما شواهدی برای اثبات اتهامات مربوط به زد و بند با همکاری با حکومت در مورد الهیار صالح نداریم و چنین به نظر می رسد که صالح حتی در چنین سن بالایی از مخالفان شدید فرمانروایی شاه است.

ب: شاهپور بختیار، 55 ساله - در تهران به کار وکالت مشغول است ولی از لحاظ های دیگر خود را کنار کشیده. وی که در اوایل دهه 1340 در نهضت جبهه ملی یک «فعال» به شمار می آمد در سال 1342 کوشش نافرجامی برای اینکه جای صالح را به عنوان رهبر حزب ایران بگیرد، به عمل آورد. این در زمانی بود که صالح نتوانسته بود عناصر مختلف جبهه ملی را در اطراف خود گرد آورد. بختیار که در امور کارگری دارای تجربه است و با طرز فکر دانشجویان ایرانی سنخیت دارد، در صورت بودن شرایط مناسب می تواند پیروان قابل ملاحظه ای را در میان کارگران و دانشجویان سازمان داده و رهبری آنها را به عهده بگیرد.

شهرت او تاکنون از هرگونه لکه اتهامی درباره زد و بند با حکومت پاک مانده است و اعتقاد بر این است که او می تواند آنهایی را که در میان مخالفان رژیم دارای نقطه نظرهای مختلف هستند دور خود گرد آورد.

او همچنان عمیقا به سیاست علاقمند است و بدین ترتیب سرخوردگیهایی را که ناشی از عدم فعالیت سیاسی اجباری است، شدیدا احساس می کند. نفرت او نسبت به ایالات متحده « که سیاستهای آن را با سرکوبهای اعمال شده از سوی شاه یکی می داند» در سالهای اخیر، علیرغم تظاهر خارجی دوستانه نسبت به کارمندان آمریکایی که او را می شناسند، ظاهرا شدیدتر شده است. بختیار، تقریبا به طور حتم در پی بهره برداری از هرگونه فرصتی خواهد بود که برای اقدام سیاسی علیه حکومت شاه پیش بیاید.

ج: خلیل ملکی، 64 ساله، رهبر اتحادیه سوسیالیست که قبلاً به نام نیروی سوم معروف بود. ملکی که هرگز رسما جزئی از جبهه ملی نبوده، به اتفاق پیروانش در سالهای اخیر به همکاری با سایر عناصر مخالف رژیم علاقه نشان داده، ولی تاکنون موفقیت چندانی نداشته است. ملکی که از اعضای سابق حزب توده (کمونیست) است، در اواخر دهه 1320 با این حزب قطع رابطه کرد و نهضت خود را تأسیس نمود و تاکنون به نحو پیگیری ضد کمونیست باقی مانده است. او آخرین بار در تابستان 1344 دستگیر شده و در اواخر 1342 به توسط یک دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. در اواخر همان سال از سوی شاه بخشوده شد و از آن زمان به آرامی در خانه خود زندگی می کند. او گاه به گاه با بعضی از پیروان خود ملاقات می کند، ولی جابه جایی های او و پیروانش به دقت گزارش می شود. عناصر مخالف رژیم مدتهاست که سوءظن برده اند به اینکه ملکی ممکن است با شاه همکاری داشته باشد، حکم نسبتا تخفیف یافته سه سال زندان که در سال 1344 به او داده و به دنبال آن بخشودگی او از سوی شاه این گونه سوءظنها را بیشتر شایع کرد. معذالک ملکی همچنان از احترام پیروان سوسیالیست خود از جمله عباس آقاعلی زاده که جوانتر و گرایشهای عملی دارد و منوچهر صفا که هر دوی آنها در سال 1342 زندانی شده و اکنون آزاد شده و در تهران زندگی می کنند، برخوردار است. ملکی همچنین از احترام ایرانیان سوسیالیست مسلک ساکن خارج برخوردار است و به ما گفته شده است که از طریق ایرانیانی که بین ایران و اروپا سفر می کنند، با آنها تماس غیر مستقیم برقرار کرده است. در سال 1347 یک حقوقدان ایالات متحده که به شواهد

ص: 636

گسترش یافته ای درباره تعقیب آزار سیاسی در ایران علاقمند بود از ملکی دیدن کرد، به ملکی اجازه داده شد که با این دیدار کننده خارجی ملاقات کند، ولی مقامات به او«توصیه کردند» که در اظهار نظرهای خود محتاط باشد، مبادا به شهرت ایران لطمه جدی وارد آورده و دولت را وادار کند که علیه او دست به اقدام قانونی بزند. ملکی که از مدتها قبل درباره بیهوده بودن رویارویی با دولت آشناست، آرام شد. این رهبر سوسیالیست که دچار ضعف مزاج است در خانه ای در تهران زندگی می کند و اخیرا سرگرم ترجمه یک کتاب است. برادر او که تاجر است از لحاظ مالی به او کمک می کند به ما گفته شده است که وی درباره فرصتهای مخالفان رژیم برای رخنه در قدرت شاه بسیار بدبین است و ظاهرا تسلیم بازنشستگی اجباری خود از امور سیاسی شده است. معذالک در صورتی که مخالفان جوانتر و فعالتر رژیم تصمیم بگیرند علیه رژیم اقدام بکنند، کمتر تردید می رود که آنها از نام ملکی و پرستیژ بین المللی به نام او در محافل سوسیالیست خارجه به عنوان یک جاذبه برای پشتیبانی ایرانیان و دیگران در خارجه بهره برداری نکنند.

د: رضا شایان، سن پنجاه اندی سال یکی از همکاران نزدیک ملکی در اتحادیه سوسیالیست که با ملکی دستگیر و محاکمه شد و در سال 1345 به اتهام « انتشار افکار کمونیستی » محکوم گردید. شایان به افسر گزارشگر گفت که آزادی زودرس او و ملکی از زندان در نتیجه مداخله «تیتو» رئیس جمهور یوگسلاوی و رئیس جمهور وقت اطریش نزد شاه بوده است که هر دو با ملکی آشنا بوده اند. شایان بیکار است و برای پشتیبانی مالی بر پدر خود اتکا دارد. همه کوششهای او جهت به دست آوردن کار از سوی مقامات که اصرار دارند که تا زمانی که او از مخالفت خود با شاه دست بر نداشته کاری برای فراهم نخواهد شد، بی نتیجه بوده است. همین اواخر شایان به افسر گزارشگر گفت که اکنون از او خواسته می شود که نه تنها از مخالفت منصرف شود، بلکه از سیاستهای شاه پیروی کند و اینها شرایطی است که شایان خاطرنشان ساخته است که هرگز از آنها اطاعت نخواهد کرد. شایان می تواند در داخل ایران سفر کند، ولی تقریبا مانند همه مخالفان رژیم مانند خود، اجازه ندارد به خارج سفر کند. مقامات گاه به گاه او را برای « مصاحبه» احضار می کنند. و در این مصاحبه ها از او تقاضا می کنند که درباره دوستانی که با آنها تماس دارد، گزارش دهد. طبق اظهار شایان چنین دوستانی به نوبه خود مورد بازپرسی قرار گرفته و از لحاظ های دیگر تحت تعقیب و آزار قرار می گیرند به طوری که شایان از مراوده خارج از محدوده چند نفری بی میل است تا مبادا باعث دردسر بیهوده برای اطرافیان خود بشود. به ما گفته می شود که شایان که زمانی در وزارت کار خدمت می کرد، می تواند به آسانی پیروانی در وزارت کار برای خود فراهم کند. به ویژه به دلیل اینکه گفته می شود که او دارای استعداد عوامفریبی است. شایان ایالات متحده را در « فرمانروایی مستبدانه شاه مقصر می داند و تا زمانی که شاه از قدرت ساقط نشود، راهی برای سست تر شدن اوضاع سیاسی در ایران نمی بیند.

ج: باقر کاظمی، هفتاد و چندساله. در زمان نخست وزیری مصدق وزیر امور خارجه بود و به عنوان یکی از رهبران پرقدرت جبهه ملی خوب شناخته شده بود. او اکنون به آرامی در خانه خود در تهران زندگی می کند و هیچ گونه فعالیتی ندارد. در حالی که او با دوستان سیاسی گذشته ملاقات می کند، ظاهرا هیچ گونه تمایلی برای کار بیشتر از تجدید خاطرات و ثبت و ضبط امیدهای پاک برای آینده ندارد. در زمان تشییع جنازه مصدق در سال 1346 کاظمی به اتفاق داریوش فروهر و شاهپور بختیار تدارکات لازم را برای دفن مصدق به عمل آوردند. مقامات کاظمی را از ملاقات با سایر رهبران وابسته به جبهه ملی

ص: 637

دلسرد می کنند، هر چند فعالانه مانع آن نمی شوند.

نتیجه گیری: هر چند در بالا به چند فقره تظلم از سوی سه گروه بندی مخالف با شاه اشاره شده است، این مطالعه بدون چند سخنی درباره اینکه چرا بعضی از این اشخاص معتقدند که موضع آنها در دراز مدت بیهوده نخواهد بود، تکمیل نخواهد شد. و همچنین شایسته است که خط استدلال و لااقل بعضی از استدلالهای به کار رفته از سوی این اشخاص در مکالمات خود با مأمورین سفارت نشان داده شود.

همه آنها همچنان معتقدند که شاه هرگز از پشتیبانی اصیل مردم ایران برخوردار نبوده و نخواهد بود. آنها معتقدند که شاه در سال 1332 هنگامی که مصدق «محبوبترین رهبر ایران در ازمنه جدید» سرنگون شد (با مساعدت ایالات متحده) تا راه را برای بازگشت شاه از رم هموار کند، به نحو خدشه ناپذیری مهر خارجی بر خود زد. آنها مدعی هستند که ایرانیان از «سرکوبی بی رحمانه» فعالیت مشروع سیاسی تضمین شده در قانون اساسی ایران نفرت دارند و آنها پیش بینی می کنند که به مرور زمان با آگاهی بیشتر و بیشتر ایرانیان در امور سیاسی فشارها بر روی هم انباشته خواهد شد و منجر به سرنگونی شاه خواهد گردید. آنها نتیجه گیری می کنند که با بروز بحرانی تسلط شاه بر ایران تاب نخواهد آورد، به ویژه بحرانی که در زمینه اقتصادی باشد که پیش آمدن آن ناگزیر است بدین مناسبت مخالفان رژیم از سقوط اخیر «ایوب خان» در پاکستان دل و جرئتی به خود داده اند و پیش بینی می کنند که اگر اوضاع در ایران از هم پاشیده شود، سقوط شاه سریعتر خواهد بود. علیرغم تبلیغات دولت درباره اصلاحات «انقلاب سفید» شاه، وضع اکثر ایرانیان، به عقیده آنها، چندان بهبودی نیافته و فساد همچنان غوغا می کند و زورگوییهای ناچیز دیوانسالاران ایران بلاانقطاع ادامه دارد. این اشخاص به عدم تساوی ثروت بین کارگران غیر ماهر در شهرهای ایران که تعداد آنها بسیار زیاد است و اکثر آنها بیکارند یا نان بخور نمیری در می آورند و به آنهایی که در ساختمان های کاخ مانند به راحتی زندگی می کنند اشاره می کنند. آنهایی که ادعای کارشناسی در امور اقتصادی دارند، آنچه را که آنها هزینه های افراطی دولتی می نامند که به نحو قابل ملاحظه ای ناشی از خرید تجهیزات فوق العاده پیچیده نظامی در قبال تهدیدات خارجی «زایده تخیلات شاه» است. بعضی از آنها می گویند که هزینه های نظامی شاه برای خود شاه ضروری است، زیرا این هزینه ها وفاداری «دستگاه عظیم نظامی» را که او رژیم خود را بر روی آن بنا نهاده تأمین می کند. در حال حاضر آنها به ویژه نسبت به تصمیم شاه برای تقبل پرداخت هزینه کامل دفاع از تأسیسات نفتی در جنوب را مورد انتقاد قرار می دهند و مدعی هستند که چنین تأسیساتی تنها برای ایران منبع درآمد سودآوری نیست بلکه به خاطر ملل ثروتمند غربی است که برای حمایت از دسترسی خود به نفت خلیج فارس، محتاج به آن می باشند. آنها ضمن اشاره به این تصمیم می گویند که با چنین تصمیمی شاه به صورت یک «عروسک خیمه شب بازی» قدرتهای بیگانه درآمده است.

مخالفان رژیم در ایران به علت اینکه هیچ گونه برنامه ای، که بتوان آن را از آنِ آنها نامید و با آنچه که شاه عمل می کند تفاوت داشته باشد، ندارند، و ترجیح می دهند بر روی نکات منفی آن تاکید کنند و ثبات و اصلاحات نوگرایانه و دامنه وسیع پیشرفتهای چشمگیر را که در سالهای اخیر به وسیله ایران به عمل آمده کوچک بشمارند. بنابراین ما شک داریم از اینکه به مرور زمان نقطه نظر آنها تحول یابد، زیرا که بیشتر آنها، اگر نه همه آنها، این همه سال از عمر خود را صرف فعالیت علیه رژیم کرده اند. برای بیشتر آنها تغییر خط مشی در چنین مرحله ای به منزله رد شخصیت و هویت خودشان خواهد بود و برای آنهایی که سنی از آنها

ص: 638

گذشته است، به منزله آن خواهد بود که یک عمر کوشش و از خود گذشتگی آنها به باد می رود. شاه به نوبه خود درباره قدرت خویش، اعتماد دارد و بیش از اندازه لازم در عجله است تا وقت خود را صرف آرام کردن بدگویان خود بنماید که به عقیده آنها به هر صورت بجز منفی بافی کار دیگری از دستشان بر نمی آید.

شاه ظاهرا به جای همه اینها تصمیم گرفته است با تصمیماتی که او از چند سال پیش اتخاذ کرده، زندگی کرده و موج نوگرایی را به پیش ببرد و مخالفان عصیانگر رژیم را به حال خودشان بگذارد تا به تدریج از میان بروند و در انتظار تحقق پیشگوییهای نحوست باری باشند که تمایل به آن را دارند.

بختیار - 1 اطلاعات بیوگرافیک

ص: 639

اطلاعات بیوگرافیک محرمانی تاریخ تهیه: 10 نوامبر 1952 - 19/8/1331 ایستگاه: تهران ایستگاه: تهران نام: شاپور بختیار ملیت: ایرانی تاریخ و محل تولد: حدود 93-1291 ایران مقام: معاون وزیر کار تاریخ انتصاب: 5 مرداد 1321 وابستگیهای حزبی: حزب ایران (هیچ حزبی دیگر دانسته نشده) شغل قبلی: بختیار از زمانی که تحصیلات را در فرانسه کامل کرده حدود سال 1340) با وزارت کار همکاری می کرده است. اطلاعات اضافی قابل دسترسی در مورد سابقه او تکمیل نشده است.

او مقامهای زیر را داشته است:

مدیر کل وزارت کار، مشاور خصوصی معاون وزارت کار، حبیب نفیسی و رئیس دفتر وزارتخانه در خوزستان.

زبانهایی که صحبت می کند:

فرانسه (سلیس)، انگلیسی و آلمانی (نسبتا خوب) گرایشات نسبت به آمریکا و خدماتش در ایالات متحده: مراجعه شود به پائین جزئیات خانوادگی: ازدواج کرده، همسر فرانسوی با چهار فرزندشان در فرانسه زندگی می کند بختیار هر سال یک بار آنها را ملاقات می کند.

تحصیلات: کالج فرانسوی بیروت. او یک دکترا در حقوق از دانشگاه پاریس دارد. او همچنین دکترایی در فلسفه دارا می باشد. در نتیجه تحصیلاتش، او کاملاً از نظر فرهنگ و طرز فکر فرانسوی است. همچنین گزارش شده که او فارسی را با کمی لهجه فرانسوی صحبت می کند و ترجیح می دهد که فرانسه صحبت کند.

گرایشات نسبت به آمریکا، و خدماتش در ایالات متحده: هیچ خدمت یا مسافرتی در ایالات متحده صورت نگرفته ولی او اظهار تمایل به دیدار از ایالات متحده نمود به هر حال او به طور ضمنی اظهار داشت که قبولی یک رهبر، در وضعیت او، از نظر سیاسی عاقلانه نیست.

او سیاست آمریکا در ایران را به نحو مطلوبی نمی نگرد، ولی معتقد است که ایالات متحده بایستی یک سیاست مستقل از انگلیس را دنبال کرده باشد. به بیان او سیاست آمریکا در ایران آلت دست انگلیس بوده است. او از طرح مارشال ابراز حمایت نموده است، ولی با شرکت ایرانیان در پیمانهای منطقه ای از قبیل ناتو مخالفت می کند و از این طرفداری می کند که ایران یک موضع بی طرف اتخاذ کند.

عقیده او نسبت به سیاستهای داخلی آمریکا این است که برنامه های توسعه و بهبود اقتصادی و رفاه اجتماعی (روزولت) در مفاهیم رفاهی کشوری به اندازه کافی به جلو نرفته اند.

نظریات: بختیار یک شخصیت دوستانه دارد و به نظر می رسد که با اشخاص، خوب معاشرت می کند.

ص: 640

او ادعای حمایت از سازمان ملل را دارد و طرفدار کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های صنفی آزاد که آن را سوسیالیست می داند می باشد.

بختیار اول بار در دوره 1327 - 1325 به عنوان یک شخصیت ملی شناخته شد، خصوصا به خاطر شرکتش در اعتصاب 1325 بر علیه شرکت نفت ایران و انگلیس. در طول دوره خدمتش به عنوان رئیس اداره کار خوزستان او در میان کارگران صنعت نفت محبوبیت پیدا کرد. او با شرکت نفت ایران و انگلیس و قانون کارش مخالفت نمود و شرکت او را متهم به تحریک به اعتصاب در میان کارگران نمود.

در 1327 بختیار خود را نامزد نمایندگی مجلس از خوزستان نمود. (با او از طرف حزب توده مخالف شد و بعضی می گویند که حمایت ضمنی آن را نیز دریافت نمود) اما به دلیل ادعای شرکت نفت ایران و انگلیس و مخالفت انگلیس شکست خورد. در آذر 1330 او کاندیدای رسمی حزب ایران بود و چنانچه انتخابات برگزار می شد، در مقابل علی امید (توده) و عباس مزدا (حزب کارگر) قرار می گرفت. بختیار خودش را سوسیالیستی از مکتب سندیکالیست های فرانسه می داند و تصدیق می نماید که در طول زندگی حرفه ایش یک خط با ثبات سوسیالیستی را دنبال کرده است (که برای او به معنی مالکیت و کنترل صنایع به وسیله دولت می باشد). در حال حاضر او یکی از اعضای با حرارت و برجسته حزب ایران است (و از جناح چپ آن). او با کریم سنجانی و احمد زیرک زاده مقایسه شده است. این جناح چپ درگذشته تمایلی به همکاری با حزب توده، اگر آن را به صلاح خود می دانسته، نداشته است. او در نظر طبقه کارگر محبوب است.

در مسافرت اخیرش به اصفهان بیش از 2000 کارگر صنعت پارچه بافی برای استقبال از او جمع آمدند. نمایندگان کارگران وقتی که از وزارت کار دیدار می کنند اغلب درخواست دارند که او را ببینند تا وزیر را، حتی نخست وزیر وقتی که وی می خواهد راجع به امورات کارگری اطلاع پیدا کند تمایل دارد که از وزیر بگذرد و با بختیار مشاوره کند. او یکی از مطلع ترین افراد در مورد موضوعات کارگری است و در میان کارگران نفوذ دارد.

بختیار جاه طلب است و گمان نمی رود که در جستجو برای دستیابی به اهدافش تردیدی برای اتخاذ یک موضع افراطی که خودش را با کمونیستها در یک خط قرار دهد، بخود راه دهد. اگر چه دلیل وجود ندارد که او در حاصل حاضر یک کمونیست با عضوی از حزب توده است، ولی او باید به عنوان یک عامل احتمالی در جهت همکاری با حزب توده در سیاستهای ایران و جنبش کارگری ایران قلمداد شود.

تهیه شده به وسیله:جورج ام. باربیسدستیاراقتصادی

بختیار - 2 دیدگاهی از حزب ایران

ص: 641

محرمانه - اطلاعات امنیتی تاریخ : 2 دسامبر 53-11/9/32 سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات موضوع : دیدگاهی از حزب ایران شرکت کنندگان : دکتر شاپور بختیار، عضو حزب ایران، معاون وزیر کار سابق روی ام. ملبورن، دبیر اول سفارت جان ام. هویزون، دبیر دوم سفارت طبق قرار قبلی دکتر بختیار ماموران سفارت را در خانه آقای هویزون در عصر روز 10 آذر ملاقات نمود. او این مطلب را رسانید که او برای حزب ایران تا جایی که هویتی را حفظ نماید صحبت می کند، ولی تلاش نمی کند که این ادعا را تصدیق نماید. نظریات او اشاره بر این داشت که او به عبدالحسین دانشپور نزدیک است و اینکه او در روزهای اخیر زمانی کافی را برای گفتگوهای نسبتا طولانی با حسیبی گذرانده است. او برای اللهیار صالح احترامی ویژه قائل است و ادعا کرد که معظمی، حق شناس و بیانی شاگردان او بوده اند. او به طور ضمنی اظهار داشت که او از محل فعلی زیرک زاده اطلاعی ندارد، زیرک زاده از طریق اشتباهش در حمایت از یک موافقتنامه کاری بین حزب و حزب توده صدمه ای به حزب ایران وارد کرده است.

دکتر بختیار موضع فعلی حزب ایران (یا آن قسمتی از رهبران را که او از طرف آنها صحبت می کند) را به ترتیب زیر بیان کرد:

1- مخالفت با حزب توده و عدم تمایل به همکاری مستقیم با آن. دکتر بختیار قبول داشت که حزب ایران و توده هدفهای کوتاه مدت مشترک زیادی داشته اند و از هیچ کدام از احزاب نمی توان انتظار داشت که راه تلاش حزب دیگر را برای دستیابی به این اهداف سد نماید. اما این مستلزم همکاری، چه تاکتیکی، چه کلی نمی باشد.

مخالفت روشنفکرانه دکتر بختیار با توده و کمونیسم واقعی به نظر می رسد. او آماده پذیرش یک تعریف آشنای کمونیست از خودش به عنوان سوسیال دمکرات می باشد. او راجع به پذیرفتن یک عضو حزب توده در خانه اش در چند روزه اخیر برای گفتگو در مورد امور جاری صحبت کرد. مخالفت دکتر بختیار با حزب توده به نظر می رسد که به مقدار زیادی براساس این اعتقاد باشد که توده یک نیروی ضدملی است که تحت سلطه یک قدرت خارجی است. (به عنوان معاون وزیر کار در کابینه مصدق ، بختیار به طور مؤثری در مقابل نفوذ کمونیسم در وزارت خانه و جنبش کارگری به طور کلی مقاومت نکرد و به وسیله دشمنانش متهم به پشتیبانی از افراد مشخصی از هواداران حزب توده شد).

2- عدم مخالفت با شاه، دکتر بختیار استدلال می کند که نقش شاه به طور خالص نمایشی یا تشریفاتی است. او اظهار داشت که شاه حق نداشت در 25 مرداد فرار کند، آن وظیفه شاه بود که با مشکلات کشور در هنگام آشوب حتی به قیمت جانش روبه رو شود. وقتی از بختیار سؤال شد که شاه از ترس کدام قدرت فرار کرد، وی طفره رفت. او همچنین از رضا شاه ابراز تنفر کرد، «هیتلر در کنار او فرشته بود.» 3- عدم فعالیتهای ضد آمریکایی، دکتر بختیار اظهار داشت که او و دیگر شخصیتهای حزب ایران

ص: 642

اکنون به این نتیجه رسیده اند که حتی ملی گراترین دولتها در ایران بدون دوستی فعال یکی از سه قدرت بزرگ نمی تواند دوام داشته باشد. ثابت شد همکاری با انگلیسیها فاجعه آمیز است، و همکاری با اتحاد شوروی به معنای نابود شدن کشور خواهد بود. حمایت از ایالات متحده نمایانگر تنها امید ایران برای استقلال نسبی است. دکتر بختیار فقط انتقادات ضمنی از سیاست جاری آمریکا در ایران نمود. او مثل خیلی از ایرانیان جوان نسبت به روزولت، رئیس جمهور فقید به عنوان مرد قرن فکر می کند.

4- شکیبایی، ملی گراهای ایران ممکن است مجبور باشند پنج یا حتی ده سال صبر کنند تا اوضاع وفق مرادشان شود. «ایران اکنون به وسیله فاشیستها اشغال شده است. فرانسه مجبور بود پنج سال برای رهایی از دست اشغالگران فاشیست آلمانی خود صبر کنند.» خود دکتر بختیار در تمام مدت اشغال فرانسه به وسیله آلمان در آنجا بود و اظهار می دارد که در یک جنبش مقاومت ضد فاشیست فعال بوده است.

5"- عدم اطمینان مستمر نسبت به انگلیسیها. در حقیقت اگر دولت زاهدی به «انگلیسیها اجازه بازگشت دهد» (برای مثال، مجددا روابط دیپلماتیک با بریتانیای کبیر برقرار نماید)، به معنای بازگشت به الگوی سابق مداخله انگلیسیها در امور داخلی ایران می باشد. بحث نفت باید به روشنی حل شود که هیچ فرصتی به انگلیسیها برای کنترل صنعت نفت ندهد، که به جای خودش می تواند تمام ایران را از نظر اقتصادی و سیاسی کنترل نماید. دکتر بختیار اشاره نمود که یک توافق که از نظر بازرگانی مساوی باشد آن خواهد بود که به ایران درآمدی مساوی 50 - 50 مشارکت در سود بدهد.

6- صداقت در دولت، دکتر بختیار قویا معتقد است که بزرگترین مزیت حزب او و دولت دکتر مصدق عدم فساد و مردان جدیدی که به کار گماشته شدند، بود. از وزرای مصدق فقط فاطمی شخصا بی صداقت بود. بی صداقتی شخصی مردان دور و بر زاهدی (خصوصا عمیدی نوری و دولت آبادی) بزرگترین گناه او بود. انگلیسیها تمایل به داشتن افراد بی صداقت در قدرت داشتند، چون که در آنها آسانتر می شود نفوذ کرد.

هویزون

بختیار - 3 موضع ملی گراهای ضد حزب توده

محرمانه - اطلاعات امنیتی27 نوامبر 1953 - 6/9/1332 صورت مذاکرات شرکت کنندگان : شاپور بختیار معاون اسبق وزیر کار روی ام. ملبورن جان ام. هویزون موضوع : موضع ملی گراهای ضد حزب توده دکتر بختیار با ترتیب قبلی در 4 آذر به سفارت سر زد. قرار ملاقات به دنبال پیش درآمدهای تلفنی به آقای هویزون در طول هفته گذشته و ملاقاتی کوتاه در دفتر آقای هویزون در 4 آذر صورت گرفت.

دکتر بختیار اشاره نمود که او به وسیله سازمانی مشخص انتخاب شده که با سفارت آمریکا تماس برقرار نماید. ماموریت او تشریح نمودن موضع کلی سازمان و مشخص نمودن این بود که آیا امکان دارد هر دو طرف، یک مذاکره بین یک مقام بلند پایه و این سازمان مشخص را برای سفارت سودمند بیابند.

ص: 643

سازمان مشخص احتمالاً یک جناح یا شاخه حزب ایران است. خود دکتر بختیار یک عضو فعال حزب بود و بنا به توصیه حزب وارد دولت مصدق شد. او اشاره نمود که یکی از اشخاصی که فعلاً با او همکاری دارد عبدالحسین دانشپور، رئیس سابق شرکت ملی بیمه، رئیس هیئت مدیره شرکت بیمه در طول ماههای آخر رژیم مصدق می باشد که گفته می شود با حزب ایران همکاری داشته است.

دکتر بختیار با توصیف گروهش به عنوان ملی گرایان واقعی موضع آنها را به ترتیب زیر بیان کرد:

1- وفاداری به دکتر مصدق، که ممکن است اشتباهاتی کرده باشد، ولی هنوز بر احساسات 80 درصد مردم ایران فرمان می راند. اشتباهات مصدق به مقدار زیادی قابل نسبت دادن به مشاورانش خصوصا فاطمی می باشد. حسیبی همچنین نظریات اشتباهی ارائه کرد.

2- مخالفت با حزب توده، ولی از طریق اقدامات سازنده تا سرکوب کننده.

3- عدم مخالفت با دولت زاهدی، گروه می ترسد که به هر صورت زاهدی به طور تصاعدی فاشیست تر شود تا دموکراتیک تر. دکتر بختیار در لحظاتی که کنترلش را از دست داد اظهار کرد که وی احساس می کند که دولت زاهدی هم اکنون فاشیست است. او اظهار داشت که در 21 آبان که به وسیله تانکها و مسلسلها از تظاهرات مردم جلوگیری به عمل آمد، 12 هزار نفر در تمام کشور به عنوان توده ای، خیلی از آنها غیرمنصفانه و خیلی از آنها به سختی از بچه ها بزرگتر بودند، دستگیر شدند. آنها در زندان در معرض تبلیغات توده ای قرار گرفتند و همچنین وقتی که آزاد شدند خشم شدیدی از دولت داشتند او اظهار داشت که دولت زاهدی با فاسدترین افراد که در هر کدام از دولت های سابق ایران دیده شده اند تشکیل شده است.

دکتر بختیار توافق نمود که موضع گروهش در 10 آذر را بیشتر مورد بحث قرار دهد.

بختیار - 4 دکتر شاپور بختیار

یادداشتمحرمانه به : بخش سیاسیتاریخ : 29 سپتامبر 1954-7/7/33 از : آر. اچ. بوشنر موضوع : دکتر شاپور بختیار طبق گفته یک منبع ایرانی مورد اعتماد در شرکت ملی نفت ایران فعالیتهای بختیار به عنوان کارمند اداره کار در خوزستان تقریبا بالکل به قصد تقویت موقعیت خودش بود. بختیار سعی داشت به عنوان نماینده خوزستان برای مجلس شانزدهم رای بیاورد. او برای افزایش وجهه خود در میان کارگران به کارهایی دست می زد از قبیل آنکه چکهای سود صندوق رفاه کارگران را شخصا به تک تک کارگران می داد و یادآور می شد که «من چون آدم درستکاری هستم این چک را به تو می دهم، اگر کار با دولت بود این پول هیچ وقت به تو نمی رسید»، و از این قبیل. منبع اظهار داشت که این امر به سختی مقرون به انصاف بود، زیرا موقعیت بختیار در توزیع چکها فقط بنا به اقتضای شغل دولتیش بود و تمام کار تهیه چکها توسط اداره کارگزینی صورت می گرفت.

منبع اضافه کرد هنگامی که روشن شد که دکتر راجی، احتمالاً کرسی مجلس را که بختیار هم آن را آرزو می کرد خواهد برد، مگر آنکه بختیار آرای مناطق اطراف خرمشهر، اندیمشک و غیره را به دست آورد او به اقدامات افراطی متوسل شد. وی کارگران شرکت اتوبوسرانی را که با صلاحدید وزارت کار، آنها

ص: 644

را به عنوان مازاد کنار می گذاشت، تحریک کرد و عاقبت اعتصابی را بر پا کرد که در آن کارگران جلوی اتوبوسها در جاده دراز کشیدند.

منبع همچنان اظهار داشت که بختیار از افراد ایل بختیاری که از آبادان دیدار می کردند میزبانی می کرد.

آن طور که ادعا شده، زن فرانسوی بختیار از اینکه هر چند روز یک بار نزدیک پنجاه نفر از ایل بختیاری در اتاق نشمین او می خوابند، بسیار اذیت می شد. به هر حال بختیار ظاهرا نظارت خشک خود را بر او حفظ کرد و اجازه نمی داد که او برقصد یا حتی در مهمانیهای محلی حاضر شود. در زمان رژیم مصدق او برای مدتی به فرانسه بازگشت.

طبق گفته منبع، بختیار مدیری ضعیف و فرصت طلبی سیاسی است. منبع شرح داد که چگونه بختیار کار دکتر فاتح دستیار رئیس پالایشگاه را که مسئول کمک در تعیین خط مشی پالایشگاه بود، مورد بازرسی قرار می داد. بختیار همچنین فاتح را در حضور کارگر شاکی صدا می کرد و پیشنهاد می کرد برای تامین خواسته کارگر اقدام فوری به عمل آید. البته فاتح نمی توانست در چنین موارد منفرد دست به اقدام بزند و این به بختیار فرصت می داد که بر اقدام اصرار نماید و به کارگر این احساس را القا کند که فاتح و کمپانی هستند که در مقابل خواستهای به حق کارگر و کوششهای صادقانه بختیار مقاومت می کنند.

منبع بختیار را فردی دانست که در زمینه سیاست تئوریهای پیشرفته ای دارد و یک لحظه هم امور سیاسی را از یاد نمی برد. «توطئه چین واقعی» لقبی بود که منبع برای بختیار به کار برد.

بوشنر

بختیار - 5 نظریات شاپور بختیار

گزارش اطلاعاتی حوزه ماموریتتاریخ گزارش : 20 ژوئن 1961 - 30/3/1340 سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان - کنترل مستمر کشور : ایران تاریخ اطلاعات : 1 ژوئن 1961 - 11/3/1340 مکان به دست آمدن اطلاعات تهران - ایران منبع : مقام دولتی (اعتبار قابل ارزیابی نیست)، با روابطی خوب در گروههای مخالف سیاسی.

ارزیابی مفاد : امکان دارد راست باشد.

موضوع : نظریات شاپور بختیار 1- شاپور بختیار عضو کمیته اجرائی جبهه ملی در اوایل ژوئن گفت که ملی گراها ارتباطات مشخص با روسها دارند. به نظر او سیاست، روسیه نسبت به کشورهای مستقل به میزان قابل توجهی از زمان مرگ ژوزف استالین عوض شده است. او احساس می کرد روشها اکنون مایل به حمایت از جنبشهای ملی گرای واقعی در هر کشور می باشند و از ایده تحمیلی دولتها کنترل شده در چنان کشورهایی به وسیله کمونیستها صرف نظر کرده اند. او رفتار روسیه نسبت به ملی گرایی را کاملاً جالب دریافته بود.

2- بختیار گفت که علی امینی، نخست وزیر، گروه کوچکی از دوستانش را برای صحبت با نمایندگان جبهه ملی در مورد همکاری بین جبهه ملی و دولت منصوب نموده است. بختیار احساس نمی کرد که هیچ پیشرفت مهمی حاصل خواهد شد.

ص: 645

3- بختیار گفت که زمان محمد مصدق به عنوان یک رهبر گذشته است، ولی همیشه سمبل روحیه ملی گرائی کشور خواهد بود. او گفت اگر وی به نخست وزیری منصوب شود، اولین اقدام او این خواهد بود که احترامات شخصیش را به مصدق در دهکده اش ابلاغ کند. مصدق متعلق به دوره دیگری بود و هیچ نقش فعالی در اداره مجدد کشور نخواهد داشت.

نظر منبع: بختیار احتمالاً به سمت سخنگوی جبهه ملی منصوب خواهد شد.

نظریه حوزه مأموریت: برای گزارش دیگری از تلاشهای امنیتی برای به دست آوردن حمایت جبهه ملی به گزارش «5530 نیت» مراجعه نمائید. بختیار احتمالاً آگاهی داشته است که نظراتش به اطلاع مقامات ایالات متحده خواهد رسید. مشخص نیست که گرایش بختیار نسبت به روسیه تا چه حد مورد قبول دیگر رهبران جبهه ملی می باشد.

ولی بدیهی است که رهبران جبهه ملی این فرضیه که یک ایران بی طرف با داشتن روابط اقتصادی و سیاسی با اتحاد شوروی اجبارا و به آهستگی به داخل قلمرو روسیه کشیده نخواهد شد را نمی پذیرند، بختیار توضیح نداد منظور او از «ارتباطات مشخص» چه بود.

بختیار - 6 مصاحبه با شاپور بختیار

گزارش اطلاعاتی حوزه ماموریتتاریخ گزارش: 3 ژوئیه 1961 - 12/4/40 محرمانه - غیر قابل رویت برای خارجیان - کنترل مستمر کشور: ایران 1- بیوگرافی 2- نظریات منبع: ناظر با صلاحیت آمریکایی (معمولاً قابل اطمینان) ارزیابی مفاد: احتمالا صحیح شماره گزارش: 5579 - نیت تاریخ اطلاعات: ژوئن 1961 - خرداد 1340 زمان و مکان: ایران، تهران (25 ژوئن 1961) موضوع: مصاحبه با شاپور بختیار 1- اطلاعات بیوگرافی در مورد شاپور بختیار به ترتیب زیر است:

الف: سن: 47 سال ب: تحصیلات: تحصیلات ابتدایی در اصفهان، «اولین لیسانسم» در بیروت، «دومین لیسانسم » در فرانسه. او در سوربن و دانشکده حقوق و علوم سیاسی حضور پیدا کرد و در 1318 از تمامشان مدارکی.

دریافت نمود. تا 1325 دکترایش را در حقوق دریافت نمود.

زبانها: فارسی، عربی، فرانسه، انگلیسی (کمی) و آلمانی (کمی) د: حرفه: استاد دانشگاه تهران ه: مسافرت: فرانسه، آلمان، اطریش، انگلیس، لبنان، مصر، فلسطین و عراق و: بختیار عضوی از شورای جبهه ملی، کمیته اجرایی، و کمیته سازمانی و دارای مسئولیت ویژه برای

ص: 646

سازمان دادن دانشجویان عضو جبهه ملی دانشگاه تهران می باشد.

ز: بختیار مردی متوسط القامه با اندامی متناسب می باشد، سبیلش که به خوبی از آن مواظبت شده، پیشانی نسبتا بلند و موی کمی پرچین و شکن به او ظاهری شیک و آراسته می دهد. او خوب لباس می پوشد و تمایل دارد که اروپایی به نظر برسد تا ایرانی. ظاهر بختیار با اخلاقش تکمیل می شود. اخلاق و رفتار او اغلب اروپایی هستند. او به طور مکرر لغات یا عبارات فرانسوی یا انگلیسی را در مکالمات فارسیش به کار می برد. این موضوع با حداقل گذراندن 16 سال در خارج از ایران و بیشتر در فرانسه کاملاً قابل فهم می باشد. بختیار در 1318 وقتی که او برای خدمت در ارتش فرانسه داوطلب شد در فرانسه بود، جایی که او در آن تا زمان از حالت بسیج بیرون آمدن پس از شکست فرانسه خدمت نمود. او تا 1325 در فرانسه باقی ماند و به تدریس و تحصیل پرداخت و همچنین همسری فرانسوی اختیار کرد که او را پس از سقوط دولت محمد مصدق طلاق داد. او چهار فرزند برای بختیار آورد که در تکفل بختیار باقی ماندند و مسن ترین آنها هم اکنون در چهارمین سال کالج در پاریس می باشد.

بختیار مردی با هوش قابل ملاحظه و دارای مقداری غرور شخصی و روشنفکری می باشد. او به دستاوردهای روشنفکری خودش مغرور می باشد و با لذت اشاره می کند که وی در اصفهان در کلاسش شاگرد اول بوده است. او گرایش دارد که بیشتر در صحبتش به اختصار بپردازد و کمتر به موارد بخصوص در حالی که او در نظریاتش به نظر نمی رسد که طفره برود، ولی به سرعت یک حس اعتماد ساده ای را القا نمی نماید. او کمی غیر صمیمی است و به رسمی بودن گرایش دارد.

2- مطالب زیر نقطه نظرهایی هستند که توسط بختیار در مورد مسایل مختلف سیاسی ابزار شده اند:

کمک اقتصادی ما عقب افتاده هستیم، ولی ما بدون منع ثروت نیستیم، کمک خارجی ضروری است و مطلوب اگر که خوب و در محل صحیح صرف شده باشد. به هر صورت اگر که هدف آن همان طوری که در مورد چند سال گذشته بوده است فقط به منظور بر سر قدرت نگهداشتن یک دولت باشد، خوب نیست. این از نقطه نظر آمریکاییها نیز خوب نیستند.

اللهیار صالح اخیرا اظهار داشت که وی از این حقیقت که ایالات متحده در ده سال گذشته بیش از یک میلیارد دلار به ایران داده که تنها اثر آن حفظ دولت بر مسند قدرت بود و مردم را به دشنام دادن (نفرین کردن) به آمریکاییها واداشته است، در شگفت می باشد. یک دولتی که واقعا محبوب است، می تواند به خوبی کمک خارجی را مورد استفاده قرار دهد، ولی یک دولتی که فقط به خاطر دریافت کمک خارجی بقا پیدا می کند، نمی تواند.

مشاوران خارجی ما به آنها احتیاج داریم. ما باید آنها را داشته باشیم. آنها ترسی برای غرور ملی ما در بر ندارند، اگر که آنها مشاوران خوبی باشند و برای ما آنچه را که خودمان نمی توانیم انجام دهیم، انجام دهند. آنها مثل دکتری هستند که برای شفا دادن شخصی می آیند که سالم نیست. البته برای ما ایده ال خواهد بود که ایرانیان را در تمام آن مقامهای تکنیکی و حرفه ای استخدام نماییم، ولی این کار فعلاً امکان پذیر نیست. ما به اندازه

ص: 647

کافی ایرانیان صحیح آموزش دیده نداریم.

کمک از جانب روسها من در مقامی نبوده ام که شاهد یک برنامه کمک دست اول روسی در هر جایی باشم. ولی معتقدم که اگر چنان کمکی کاملاً بدون شرایط باشد و اگر آن (کمک - مترجم) راه را برای نفوذ به زندگی سیاسی هموار ننماید یک دولت واقعا ملی نمی تواند پیشنهادات کمک روسیه را نپذیرد. ولی این می تواند خیلی خطرناک باشد، چون که آنها ممکن است از برنامه کمکشان برای مقاصد سیاسی استفاده کنند و فشارهای ناگهانی و ناخواسته وارد نمایند. پرده آهنین به سرعت می تواند روی ایران قرار بگیرد و البته برداشتن آن مشکل خواهد بود.

سنتو من عضوی از گروه ایرانی انجمن دوستی افریقا - آسیا هستند و رئیس ما نظراتی را در مورد این موضوع ابراز نمود. به هر صورت کنفرانس مطبوعاتی اخیر جبهه ملی موضع رسمی جبهه ملی را در مورد این موضوع بیان داشت که کاملاً صریح بود. بعضی از ما احساس کم و بیش قوی نسبت به این موضوع داریم. برای مثال بعضی دانشجویان اخیرا بر علیه سنتو به طور صریح صحبت کرده اند و من مجبور بوده ام که آنها را ساکت کنم و آتش آنها را فرو بنشانم. این عقاید افراطی باید کنترل شوند وگرنه منتهی به آشوب می شوند. از نظر شخصی احساس می کنم که سنتو برای ایران سودمند نیست. اگر آن یک تضمینی اتوماتیک به وجود می آورد، مثل ناتو، از ارزش بیشتری برخوردار بود. به هر صورت من سنتو را عمدتا به عنوان یک وسیله انگلیسیها، که بدان وسیله آنها می توانند فشارشان را در اینجا حفظ نمایند می بینم (فشار سیاسی). من نمی دانم که چرا آن (قرارداد - مترجم) به وسیله دولت ایران منعقد شد، ولی آن دولتی بود که از طرف ملت حمایت نمی شد. اگر من نخست وزیر باشم در عرض یکروز، یک هفته، یک ماه یا یک سال بر طبق شرایط از سنتو خارج خواهم شد.

معاهده دو جانبه معاهده دو جانبه با ایالات متحده گارانتی ما در مقابل تجاوز است نه ترکیه و نه پاکستان هیچ رأیی در آن ندارند. من موافق حفظ این قرار داد هستم. من مخالفتی با داشتن یک قرار داد مشابه با روسها ندارم، ولی اگر آنها پیشنهاد نکردند، مسئله ای نیست.

بیطرفی ما باید در خاور میانه بیطرفی داشته باشیم. بنابراین بین شرق و غرب یک سری کشورهای بیطرف و مستقل وجود خواهند داشت. البته بیطرفی کامل غیر ممکن است. برای مثال من نمی توانم بدون برخی طرفداریها از فرانسه باشم. به طور مشابه ایران یک بستگی سنتی با غرب دارد که به سادگی نمی تواند محو شود. روسها به دو طریق می توانند بر ایران غلبه نمایند. اولاً به وسیله هجوم مستقیم، که ما در آن مورد کار کمی می توانیم انجام دهیم. دوم، به وسیله نفوذ تنها راه جلوگیری از این است که احساسات ملی را ارضاء

ص: 648

کرده و با یک برنامه جدی اصلاحات و توسعه اقتصادی را پیشگیری کنیم مردم برای مدتی می توانند با شعار زندگی کنند، ولی پس از آن برخی دستاوردها باید وجود داشته باشد. ضمنا کیهان اینترنشنال در مورد گفته های من در گردهمایی استادیوم جلالیه به مقدار زیادی اغراق گویی کرده و گفته «جبهه تقاضای بیطرفی می کند» من در مورد این تمایل مردم برای یک سیاست مستقل جهت ایران توضیح دادم و به نهرو اشاره کردم، ولی به آن صورت نبود که به وسیله روزنامه اشاره شد.

انتخابات ما هر تلاشی را می نماییم برای اینکه سازمان قانونی باشیم. ما احساس می کنیم که قانون باید مورد احترام باشد و اجرا شود. اگر چنین نشود پس انقلابی به وقوع خواهد پیوست (نه اینکه به وسیله ما به وقوع، پیوندد، بلکه به وسیله دیگران) و بنابراین انتخاباتی باید وجود داشته باشد تا بتوان بر این احتمال پیشی گرفت. من مشکلاتی را که علی امینی با آن روبه رو است تشخیص می دهم. ولی ما فقط تقاضا داریم که انتخابات برگزار شود و ما مطمئن هستیم که اگر دولت آن را بدان شکل بخواهد، انتخابات می تواند در تمام شهرهای بزرگ (تهران، اصفهان، تبریز، کاشان، مسجد سلیمان، آبادان، شیراز) بدون هیچ سر و صدا یا آشوب برگزار شود. اگر دولت دربار یا ارتش بخواهد سر و صدا راه بیندازد، البته آن موضوع دیگری است.

اگر مردم از تلاش های جبهه ملی برای برگزاری انتخابات نا امید شوند، آنها ممکن است به کمونیستها روی بیاورند و آن جایی که خطر انقلاب از آن ناشی می شود.

اصلاحات ارضی در اصل سؤالی وجود ندارد، یک اصلاحات ارضی باید وجود داشته باشد. در حال حاضر ما مشغول مطالعه جزئیات اجرای اصل هستیم ما برنامه ای را که در هند به کار گرفته شد مطالعه می کنیم و از مصریها تقاضای طرحی را کرده ایم که آنها مورد استفاده قرار داده اند. من فکر می کنم سیستم هندی، البته تطبیق داده شده، برای ایران مناسب ترین باشد. من عدالت اجتماعی را به اهمیت اصلاحات ارضی می دانم و آن محدوده دیگری است که به شکل اصلاح قضایی، ما اکنون مشغول مطالعه آن هستیم.

اندازه ارتش ارتش برای چه هست؟ اگر قرار است که در مقابل اتحاد شوروی بایستد، اندازه فعلی آن صفر است. و اگر به منظور ارعاب و کتک زدن عده ای دانشجو است که حقوقشان را می خواهند، آن بزرگتر از اندازه لازم است. اگر قرار بود من تصمیم بگیرم، به تدریج تعدادشان را به حدود 50 هزار نفر کاهش می دادم و مطمئن می شدم که آنها به خوبی آموزش دیده اند و تجهیز شده اند. من از آنها برای دفاع از مرزهایمان استفاده می کردم (ژاندارمری برای داخله است). ترکیه تنها کشوری است که ممکن است روابط بدی با یک دولت ملی گرا داشته باشد و روسها هر نوع تجاوزی از طرف آنها را متوقف خواهند نمود.

کارخانه ذوب آهن ما نمی توانیم بدون داشتن یک کارخانه ذوب آهن، صنعت داشته باشیم. آن (ذوب آهن - مترجم)

ص: 649

نمایانگر اساس و پایه برای هر نوع توسعه صنعتی می باشد. تمام این به اصطلاح صنایع که ما اکنون داریم بدون یک کارخانه ذوب آهن مسخره هستند. اگر باید تصمیم گرفته شود که آهن یا ذغال سنگ ما برای اداره صحیح یک کارخانه ذوب آهن کافی نیست، پس افکار عمومی یک نیروی مؤثر برای تشویق دولت به ساختن یک کارخانه نخواهد بود. بالاتر از همه، مردم انگلیس راضی هستند که پسته نمی توانند عمل بیاورند و بنابراین در مورد داشتن یک صنعت پسته داد و فریاد راه نمی اندازند. همچنین این نقش یک دولت جبهه ملی خواهد بود که مردم را هدایت کند نه اینکه به وسیله آنها رهبری یا هدایت شود. مردم ما تماما به اندازه کافی پیشرفته یا تحصیل کرده نیستند که به دولت بگویند کدام راه را برود. با این وجود من به طور کلی معتقدم که ما باید یک کارخانه ذوب آهن به منظور توسعه صنعتی و یک زندگی معقولانه داشته باشیم. با تمام این احوال این چه کشوری است که نمی تواند حتی از خودش پیچ یا تیر آهن برای ساده ترین کار ساختمانی تهیه نماید؟ آیا می توانید یک چنین وضعیتی را در دنیای امروز مجسم کنید؟ نفت و کنسرسیوم قرارداد کنسرسیوم برخلاف میل مردم امضاء شد. امینی چنین گفت، همچنین آنتونی ایدن در خاطراتش. اگر چنان قراردادی به وسیله دولت مصدق منعقد می شد آنقدر منفور نمی بود، ولی حتی یک قرارداد خیلی مطلوب تر معتقد شده به وسیله دولت بعدی هرگز نمی توانست مورد قبول عامه باشد. ولی ما مشکلات خیلی زیادتری داریم، مشکلات داخلی جدی که باید قبل از حمله به این مشکل (قرارداد - مترجم) حل کنیم. این دولتهای سابق آنچنان کارشان را خراب انجام داده اند که حتی یک دولت خوب سالها احتیاج دارد که آنها را مرتب نماید. هر سیاستی که در نهایت در مقابل کنسرسیوم انتخاب می شود، باید سیاستی باشد که به وسیله موقعیت و شرایط زمان دیکته می شود. البته وقتی زمان برای موافقت نفت می رسد هر نوع تجدید نظری باید از طریق بحث و گفتگو صورت پذیرد و نه از طریق اقدامات حاد و ناگهانی. آنهایی که با سر و صدا صحبت از توقیف می کنند، از طرف جبهه ملی مورد تنفر هستند. یکی از دانشجویان در دانشگاه می گفت مرگ بر کنسرسیوم و ما او را اخراج کردیم. هیچ کسی که تا این حد از سیاستهای رسمی جبهه ملی به دور باشد حق ندارد اظهار نظر عمومی در پشتیبانی از جبهه ملی بکند.

هیئت حسن نیت به اتحاد شوروی روسها خیلی بدبین هستند و سیاستهای ماکیاولی را پیاده می کنند. من فکر می کنم دولت شاه دو سال پیش (در اصل سه سال پیش) وقتی که تلاش نمودند از شما (آمریکا - مترجم) با آن همه دردسر در جریان معاهده عدم تجاوز با روسها حق السکوت بگیرند، خیلی احمق بودند. آنها عملاً گفتند «به ما پول بیشتری بدهید، یا ما به روسها روی می آوریم. «و هر زمانی که به پول احتیاج داشته باشند آنها دوباره شروع به صحبت در مورد «بهبود روابط با اتحاد شوروی» می نمایند. این یک سیاست خیلی احمقانه و کوته نظرانه است، ولی به نظر می رسد که هر بار مؤثر واقع می شود. بجز اینکه فقط روسها را بیشتر دشمن می کند. ما دو هزار مایل مرز مشترک با روسیه داریم. ما نمی توانیم نسبت به آنها بی تفاوت باشیم و با باید کاری را که می توانیم برای توسعه یک رابطه معقولانه تر با آنها، انجام دهیم، ولی موضع ما مثل عراق یا مصر نیست که از روسیه فاصله دارند و می توانند با آن بازی کنند و سپس از آنها دور شوند. مطمئنا آزادی ایران آنقدر بها

ص: 650

ندارد که برای آن (امکان) روابط بهتر با روسها را تعطیل کنیم. اما اشکالی ندارد که به طریق دیگری کوشش نموده که آنها در ایران خنثی شوند و به یک پیمان عدم تهاجم تن در دهند. ما همچنین باید معاهده 5 -1304 با اتحاد شوروی را بررسی کنیم. اگر ما باید از سنتو خارج شویم، این معاهده باید بی اعتبار گردد.

قدرت و قابلیتهای حزب توده (کمونیست) تا جایی که من می دانم حزب توده امروزه متشکل از سه گروه است. اولین گروه آنهایی هستند که هنوز به رهبری آن توده ایهایی که اکنون خارج از کشور هستند (اغلب در آلمان شرقی) معتقد می باشند و از آنان پیروی می کنند. این آدمهای احمق هنوز، علیرغم همه چیز، معتقد به حزب توده قدیمی می باشند. گروه دوم متشکل از آنهایی است که عملاً عوامل سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) می باشند. سومین گروه آن جوانانی از ما هستند که گرایشات طرفدار کمونیستی پیدا کرده اند که می خواهند مارکسیست باشند، ولی روی یک معیار تیتوئیستی.

به این خاطر است که آنها هر چیزی را که از مسکو بیاید به عنوان وحی منزل نمی دانند. این سه گروه در حال حاضر مجزا هستند. گروه سوم بیشترین نیرو را دارد. آن عمدتا از روشنفکران جوان تشکیل شده است. ولی آنها نباید ابزار مسکو دانسته شوند.

روابط جبهه ملی - حزب توده من تضمین می نمایم که هیچ ارتباطی بین رهبران جبهه ملی و یک نفر از تشکیلات حزب توده وجود ندارد. توده ای همیشه ما را جبهه ملی امپریالیستی می خوانند و این برای ما غیرممکن خواهد بود که با یکدیگر همکاری کنیم. در طول یکی از سخنرانیهایم من به امپریالیسم سرخ اشاره کردم. بعدا یک چپی پیش من آمد و شکایت داشت که چیزی که به اسم امپریالیسم سرخ وجود ندارد. من مجارستان را به عنوان یک مثال عالی ذکر کردم و همچنین رفتار کمونیستهای چینی در طول مرز چین با هند را متذکر شدم. به هر حال این چپی چیزی را که من گفتم قبول نخواهد کرد. من یک حقیقت را به شما می گویم. تنها چیزی که تمام ما را که اعضای حزب ایران هستیم در زمانی که حرکتی برای، غیرقانونی کردن حزب ایران وجود داشت از زندانی شدن یا کشته شدن حفظ کرد، این حقیقت بود که مقامات امنیتی آمریکا در اینجا، آرشیوهای حزب توده را به دست آورده بودند و آنها را به دولت نشان داده بودند و آن قسمتهایی را متذکر شده بودند که در آنجا، آنها (حزب توده - م) عنوان کرده بودند که شاپور بختیار و صالح و دیگران توده ای نیستند، بلکه از دشمنان حزب توده هستند. اگر به خاطر این حقیقت نبود آمریکاییها می دانستند جور دیگری است و به آنها اجازه انجام چنین کاری را نخواهند داد، دولت تمام افراد جبهه ملی را با ادعای اینکه آنها کمونیست هستند، می کشت. حزب توده قطعا تلاش می نماید که از نیمه آزادیی که اکنون وجود دارد برای خودشان استفاده کنند، ولی من شک دارم که آنها جرأت نمایند کاری به صورت آشکار به اسم حزب توده انجام دهند.

ص: 651

قدرت و قابلیتهای حزب توده (کمونیست) تا جایی که من می دانم حزب توده امروزه متشکل از سه گروه است. اولین گروه آنهایی هستند که هنوز به رهبری آن توده ایهایی که اکنون خارج از کشور هستند (اغلب در آلمان شرقی) معتقد می باشند و از آنان پیروی می کنند. این آدمهای احمق هنوز، علیرغم همه چیز، معتقد به حزب توده قدیمی می باشند. گروه دوم متشکل از آنهایی است که عملاً عوامل سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) می باشند. سومین گروه آن جوانانی از ما هستند که گرایشات طرفدار کمونیستی پیدا کرده اند که می خواهند مارکسیست باشند ولی روی یک معیار تیتوئیستی. به این خاطر است که آنها هر چیزی را که از مسکو بیاید به عنوان وحی منزل نمی دانند. این سه گروه در حال حاضر مجزا هستند. گروه سوم بیشترین نیرو را دارد. آن عمدتا از روشنفکران جوان تشکیل شده است. ولی آنها نباید ابزار مسکو دانسته شوند.

روابط جبهه ملی - حزب توده من تضمین می نمایم که هیچ ارتباطی بین رهبران جبهه ملی و یکنفر از تشکیلات حزب توده وجود ندارد. توده ای همیشه ما را جبهه ملی امپریالیستی می خوانند و این برای ما غیر ممکن خواهد بود که با یکدیگر همکاری کنیم. در طول یکی از سخنرانیهایم من به امپریالیسم سرخ اشاره کردم. بعدا یک چپی پیش من آمد و شکایت داشت که چیزی به اسم امپریالیسم سرخ وجود ندارد. من مجارستان را به عنوان یک مثال عالی ذکر کردم و همچنین رفتار کمونیستهای چینی در طول مرز چین با هند را متذکر شدم. به هر حال این چپی چیزی را که من گفتم قبول نخواهد کرد. من یک حقیقت را به شما می گویم. تنها چیزی که تمام ما را که اعضای حزب ایران هستیم در زمانی که حرکتی برای، غیرقانونی کردن حزب ایران وجود داشت از زندانی شدن یا کشته شدن حفظ کرد، این حقیقت بود که مقامات امنیتی آمریکا در اینجا، آرشیوهای حزب توده را به دست آورده بودند و آنها را به دولت نشان داده بودند و آن قسمتهایی را متذکر شده بودند که در آنجا، آنها (حزب توده - مترجم) عنوان کرده بودند که شاپور بختیار و صالح و دیگران توده ای نیستند، بلکه از دشمنان حزب توده هستند. اگر به خاطر این حقیقت نبود که آمریکاییها می دانستند جور دیگری است و به آنها اجازه انجام چنین کاری را نخواهند داد، دولت تمام افراد جبهه ملی را با ادعای اینکه آنها کمونیست هستند، می کشت. حزب توده قطعا تلاش می نماید که از نیمه آزادی که اکنون وجود دارد برای مقاصد خودشان استفاده کنند، ولی من شک دارم که آنها جرات نمایند کاری به صورت آشکار به اسم حزب توده انجام دهند.

نیروی سازمانی جبهه ملی ما فقط به مدت ده ماه مشغول بودیم. ما می دانیم که دولت دستور داده است که فعالیتهای ما در استانها متوقف شود و در تهران نیز با ما مخالفت می کنند، بنابراین ما فعالیتهایمان را شروع کردیم که فشارمان را به رویشان بیشتر کنیم. گروهها و ایدئولوژیهای مختلف در جبهه ملی وجود دارد و ضعف بزرگ ما این است که باید یک نوع میانگین هواداری و عقاید که آنها دارا هستند را قبول نماییم. ما هدفهای مشترک داریم، ولی ما فاقد هر نوع از ایدئولوژیهای کلی هستیم. برای مثال ما اشخاص مذهبی در جبهه ملی داریم که نمی توانند صحبت برابری زنان با مردان یا بعضی اصول را که در اعلامیه حقوق بشر عنوان شده، تحمل

ص: 652

نمایند. بعضی از این اشخاص مذهبی به خاطر نظرات عجیب و نامطمئنی که دارند، یک مشکل قابل توجه برای خیلی از ماها هستند. به بعضی از آنها بیشترین سوءظن می رود، و در طرف دیگر ما بسیاری از زمینداران فئودالی را داریم که هیچ حرفی را راجع به اصلاحات ارضی نمی شنوند. و به همین ترتیب - ما نباید به طور صریح به عنوان یک حزب مورد توجه قرار گیریم، ولی مثل یک جبهه در معنای اروپایی، گروهی متشکل از گروهها و اشخاص مختلف که برای به دست آوردن هدفهای مشخص و بخصوص به هم پیوسته اند، می توانیم مطرح شویم، همین نیروی ما ناشی از اتحاد ما در جستجوی این اهداف می باشد.

ضعف ما ناشی از فقدان ایدئولوژی یکپارچه است. علیرغم این موضوع، اگر به ما آزادی واقعی از طرف دولت اعطا می شد، بیشتر از 2 تا 3 ماه برای ما طول نمی کشید که سازمانمان را تا آخرین واحد کامل کنیم.

روابط حزب ایران - جبهه ملی این موضوعی از روان شناسی داخلی است. حزب ایران که من عضوی از آن هستم، برگزیدگان جبهه ملی را در خود دارد. فقط آنها را بشمارید: صالح، باقر کاظمی، اصغر پارسا، جهانگیر حقشناس، کریم سنجانی، خود من و دیگران. آنها رهبران واقعی جبهه ملی هستند. افراد حزب ایران 10 کرسی در شورای جبهه ملی دارا می باشند. اکثر پستهای مهم و موثر توسط اعضای حزب ایران اداره می شوند. دیگران، یعنی آنهایی که اعضای حزب ایران نیستند به طور طبیعی کمی احساس حقارت می کنند و بنابراین نسبت به نقش حزب ایران ظنین هستند. ولی من می توانم شما را مطمئن سازم که حزب ایران امتیازاتی داده است و متمایل است که به منظور حفظ اتحاد، امتیازات بیشتری در آینده بدهد. دانشجویان دانشگاه برای احزاب کافی نیستند فقط حدود صد عضو حزب ایران در میان آنها هستند. اغلب آنها فقط مصدقی هستند و نسبتا گرایشات افراطی دارند.

رهبر جبهه ملی چه کسی است ؟ عملاً هیچ کس. هیچ کس در میان ما تمام شرایط لازم برای نوع رهبری که مصدق بود، ندارد، یکی از ما ممکن است شرایط عالی داشته باشد، ولی در یک جنبه حیاتی ضعیف باشد، بنابراین ما واقعا یک رهبر منفرد نداریم. خود مصدق یک رهبر مؤثر نیست و دیگر نمی تواند باشد حداکثر او می تواند مثل یک شخصیت روحانی خدمت کند.

البته او به مقدار زیادی از طرف مردم محبوب است، ولی در زمینه سیاست واقعی او تمام شده است. من نمی توانم بگویم چه کسی ممکن است برای نخست وزیر بودن از طرف جبهه ملی انتخاب شود، زیرا مطابق قانون آن بستگی به شاه دارد، ولی من احتمال می دهم صالح بهترین شانس را برای انتخاب شدن داشته باشد.

نهضت آزادی کشور می دانید بعضی از این افراد طرفدار کمونیسم بوده اند. زمانی که آن (نهضت آزادی - مترجم) مورد توجه قرار می گرفت، جبهه ملی از من سؤال نمود که آیا این افراد بایستی از جبهه ملی جدا شوند یا نه و من گفتم بله. مهدی بازرگان عضوی از شورای جبهه ملی بود، ما به بازرگان شکایت کردیم که پیروان او یک سازمان

ص: 653

مخفی تشکیل داده اند و در یک سیستم دمکراتیک جایی برای سازمان مخفی نیست. ولی این افراد تحت نفوذ رحیم عطایی و عباس روافیان بودند. آنها دارای مجموعه غریبی از عقاید طرفدار کمونیسم می باشند که با لحن مذهبی مخلوط شده است. رابطهای حزب توده در اینجا قویتر هستند. آنها مثل خلیل ملکی و اتحادیه سوسیالیستی او تقاضای عضویت در جبهه ملی نموده اند. برای 2 یا 3 هفته این موضوع تحت بررسی بوده است. آنها تشخیص می دهند که هیچ نفوذی نخواهند داشت و قادر به انجام هیچ کاری نخواهند بود، مگر اینکه آنها بخشی از جبهه ملی شوند، و دولت به منظور ضعیف کردن جبهه ملی آنها را مستقیما تشویق می نماید.

برای آنها بهتر خواهد بود که خارج از جبهه ملی بمانند. زیرا ما نمی توانیم از کسانی در میان آنها از تمام آن چیزهای افراطی و طرفدار توده ای را می گویند، مطمئن باشیم. من یک نفر قصد دارم که بر علیه قبول شدن آنها در جبهه ملی رای بدهم و فکر نمی کنم که آنها قبول شوند. البته بعضی مثل بازرگان، که خیلی خوب است پس از انحلال نهضت آزادی به عنوان یک فرد قابل قبول خواهند بود.

شاه هیچ کس در جبهه ملی دیگر به شاه اعتمادی ندارد «بودن یا نبودن» این سؤالی است که جبهه ملی و شاه باید با آن روبه رو شوند. شاه اساسا هیچ پایگاهی برای عمل کردن ندارد و این تجربه او است که بر علیه هر کسی که نخست وزیر بوده است کار کند. همان طور که لرد بایرون درباره وجود زنان گفت، ما نمی توانیم با آنها زندگی کنیم و نمی توانیم بدون آنها زندگی کنیم. اگر که به طور ناگهانی از جایش برداشته شود خلائی به وجود خواهد آمد که پر کردن آن مشکل خواهد بود. در عین حال تمام تجربه ما با او بد بوده است و چیزی وجود ندارد که ما را به این باور بکشاند که وی ممکن است از طریق تجربیاتش چیزی به دست آورده باشد و درسش را یاد گرفته باشد. اینکه او باید سلطنت کند نه حکومت عقیده ماست، ولی ما شک داریم که وی آن را قبول نماید. اساسا ما باید سلطنت را حفظ کنیم، ولی این امکان وجود دارد که یک سلطنت متفاوت داشته باشیم. ما هنوز آماده نیستیم که یک جمهوری داشته باشیم.

علی امینی به طور کلی من انتظار داشتم که امینی یک سازماندهنده بهتر و با ارزش تر از آنی باشد که وی ثابت کرده است. او در مورد این شغل برای سالها فکر می کرده است، ولی وقتی سرانجام از آن وی شد، او هیچ کادری، هیچ کابینه ای و هیچ برنامه ای که بر اساس آن کار کند، نداشت. من تصادفا آگاهی پیدا کردم که وقتی شاه از او خواست که شغل را قبول کند او به دوره افتاد و از دوستان می پرسید «من چه کسی را باید در کابینه بگذارم؟» البته او به بدی منوچهر اقبال، آن مرد احمق، نیست. اگر خدمتکار من نخست وزیر می شد، وی نمی توانست کار بدتری از اقبال صورت دهد. ولی امینی خودش را نامطمئن و متزلزل در هر قدمی نشان داد. اساسا او یک فرصت طلب است که هیچ حامی قوی و هیچ دشمن قوی ندارد. او بیشتر می خواهد که نخست وزیر باشد. اگر از طرف دولت ایالت متحده به وی پول کافی داده شود، ممکن است برای مدتی دوام بیاورد. ولی اگر شاه به او می گفت برو او می رفت. او هیچ نیروی دیگری و هیچ دوستی و محبتی در میان مردم ندارد. امینی فقط به این خاطر آمد که بعضی از آمریکایی ها را می شناخت و بنابراین

ص: 654

ممکن است قادر باشد پولی بگیرد.

چین کمونیست من فکر می کنم دولت چیانگ کای چک فاسدترین و نامطلوب ترین، در دنیا می باشد. ولی آن هیچ دلیلی برای ما نیست که با کمونیستها در چین روابط نزدیک داشته باشیم. این به روابط ما با روسها بی شباهت است، زیرا چینیها خیلی دور هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که روابط ما دنیای غرب را به وسیله پریدن در دستهای چین کمونیست به خطر اندازیم. ما در ابتدا باید منافع ایران را در نظر بگیریم و آنها را (منافع - مترجم) مقدم بر همه چیزهای دیگر بدانیم، و چیزی در به رسمیت شناختن چین کمونیست وجود ندارد که منابع ایران خدمت کند.

موضوع ایالت متحده در ایران اساسا مردم ایران قبل از اوت 1953 (مرداد 1332) برای ایالت متحده بیش از هر کشور دیگری ارزش و احترام قائل بودند. شما کارهای زیادی برای کمک کردن به من انجام داده اید و ما از آن قدردانی نمودیم. ولی مرداد 1332 یک ضربه شدید به پرستیژ آمریکا در اینجا بود از آن پس پرستیژ آمریکا پایین رفته است. شما بیش از یک میلیارد دلار در اینجا خرج کرده اید فقط برای اینکه محبوبیت کمتری برای آن داشته باشید. من برای میلیاردها دلاری که شما به ما داده اید متأسف نیستم، من فقط متأسفم که آن به جاهای اشتباهی رفته و استفاده های اشتباهی از آن شده است و شما در نتیجه آن زیان برده اید، ولی ما در چند سال گذشته احساس کرده ایم که شاید ایالت متحده دارد اشتباهش را تشخیص می دهد. شاید از دسترس رفتن چند سال گذشته جبران شود. من فقط درباره منافع ایران در اینجا صحبت نمی کنم، بلکه همچنین درباره بهترین منافع ایران و ایالت متحده و نیز بهترین منافع بشریت سخن می رانم. ما احساس کرده ایم که نیمه آزادی که به جبهه ملی داده شده است به سیاست جدید آمریکا بی ارتباط نیست، بنابراین مردم ما با نظر مساعدی به ایالت متحده می نگرند. دولت ما به خودی خود نمی تواند کاری انجام دهد، فقط با کمک شما. اگر احساس ما صحیح است پس نابخردانه خواهد بود که ایالت متحده به بازگرداندن دیکتاتوری نظامی کمک کند. ژنرال فضل اله زاهدی «فول جینکو باتیستاس» ما بود. این روزها صحبت زیادی از یک کودتا می شود. اگر چنین چیزی روی دهد برای مردم خیلی آشکار خواهد بود و در اولین روز قیام خواهند کرد. فقط اصلاحات دموکراتیک می تواند راه را برای یک آینده خوب برای ایران باز نماید. هر شخصی یا گروهی که خیلی متمایل است، اگر بفهمد که آن حمایت مادی و معنوی آمریکایی ها را دارد و اگر آمریکایی ها اعتقاد داشته باشند که کشور واقعا می تواند اصلاح شود، آن گروه می تواند کار را به انجام برساند. حمایت ایالت متحده بزرگترین اثر ممکن را روی اعمال چنین شخصی خواهد داشت، ولی این کار نباید به قیمت نوکر مأبی صورت پذیرد.

بختیار - 7 اختلاف بین کریم سنجابی و شاپور بختیار، رهبران جبهه ملی

ص: 655

گزارش اطلاعاتی حوزه مأموریتتاریخ اطلاعات: ژوئیه - اکتبر 1961 - خرداد مهر 1340 محرمانه / غیر قابل رویت برای خارجیان / کنترل مستمر کشور: ایران شماره گزارش: 5728 - تاریخ و مکان: تهران، ایران (23 - 18 مهر 1340) منبع : عضو جبهه ملی که رهبران جبهه دسترسی دارد. (درباره موثق بودن نمی توان قضاوت کرد) ارزیابی مفاد : احتمالاً حقیقی است.

موضوع: اختلاف بین کریم سنجابی و شاپور بختیار، رهبران جبهه ملی 1- زمانی قبل از تظاهرات 30 تیر 1340 جبهه ملی، کریم سجادی، رئیس کمیته اجرایی این جبهه، به شاهپور بختیار گفت مقرون به صلاح خواهد بود که او از سمت خود به عنوان سرپرست کمیته تشکیلاتی استعفا دهد، زیرا معلوم شده بود که بسیاری از اشخاص نسبت به کنترل کمیته های مهم جبهه ملی از سوی حزب ایران ایراد داشتند (این موضوع از سوی منابع مستقل موثق تأیید شده است). بختیار از این پیشنهاد دلخور شد بختیار از جمله آنهایی بود که به خاطر شرکتش در تظاهرات 30 تیر زندانی شده بود، ولی پس آزادیش ضمن بحثی با حضور اللهیار صالح، سنجابی اصرار کرد که بختیار استعفا دهد و بدین ترتیب راه دیگری برای بختیار باقی نماند. بختیار سخت خشمناک شد و تصور کرد که سنجابی به خود اجازه داده است که احساسات شخصی اش بر موضع او نسبت به این مسئله غالب شود. سنجابی معتقد بود که این قدمها صرفا به خاطر منافع جبهه ملی برداشته شد و اینکه او شخصا نسبت به بختیار علاقه دارد بختیار ابتدا از شرکت در جلسات کمیته اجرایی خودداری کرد، ولی در مهرماه باز در این جلسات حضور پیدا کرد و سنجابی احساس کرد که دلخوری بختیار به تدریج کاهش می یابد و به مرور زمان این حادثه فراموش خواهد شد. سنجابی کفیل ریاست کمیته سازمانی است (احتمالاً حقیقی).

2- اعضای جبهه ملی از دشواری روابط بین بختیار و سنجابی آگاهند و احساس می کنند که این دشواری از آن سرچشمه می گیرد که سنجابی می خواهد بختیار را از صفوف مقدم فعالیتهای جبهه ملی بر کنار کند، زیرا از قرار معلوم بین بختیار و شاه کدورتهایی وجود دارد و شاه شخصا مخالف بختیار است.

سنجابی احساس می کند که اگر بختیار در کانون دید واقع نشود جبهه ملی از نظر شاه کمتر قابل ایراد خواهد بود. سایر اعضای کمیته اجرایی کم و بیش در این باره عکس العملی نشان نمی دهند و از این اندیشه نه پشتیبانی می کنند و نه نسبت به آن مخالفت می ورزند. بختیار احساس می کرد که به خاطر تمایلات فعال بودن او را مجازات می کنند. بختیار حتی کنترل کمیته دانشگاهی را به دست نداشت و سنجابی متصدی آن بود. (احتمالاً حقیقی).

3- سنجابی در کمیته کارگری و همچنین کمیته تشکیلاتی و دانشجویی و کمیته اجرایی جبهه ملی بسیار فعال بود. سنجابی گفته است که جبهه ملی با کمیته کارگری سخت کار می کند و ممکن است در این زمینه موفق باشد. او این امر را لازم می دانست زیرا اغلب کارگران این احساس را داشتند که حزب توده (کمونیست) نجات دهنده کارگران است، زیرا جبهه ملی به اندازه کافی در زمینه کارگری کار نکرده است و بیش از این قادر به کار کردن نیست. جبهه ملی ممکن است تضمینی در مقابل رخنه توده ایها در زمینه های

ص: 656

کارگری باشد، بنابراین سنجابی احساس می کند که دولت باید به جبهه ملی اجازه دهد که توسعه یافته و در میان کارگران تحت نفوذ بیگانگان قرار گیرند. معذالک جبهه ملی نتوانست این موضوع را به دولت بفهماند و به محض اینکه جبهه ملی شروع به همکاری با یک رهبر کارگری کرد حکومت او را وادار کرد تا فعالیتهای خود را متوقف کند. جبهه ملی همچنین در کمیته کشاورزی فعال بود، ولی امیدی برای نتیجه به علت ماهیت طولانی و یکنواخت و مشکلات مبتلا به نداشت.

4- شاپور بختیار بامداد روزهای جمعه جلساتی در منزل خود به طور عمده برای اعضای جوانتر حزب ایران تشکیل می داد. ظاهرا بختیار از این جلسات به عنوان بهانه برای حمله علیه دستگاه رهبری جبهه ملی یا شخص سنجابی استفاده نمی کرد و سنجابی معتقد نبود که بختیار چنین کاری خواهد کرد. به عقیده سنجابی حزب ایران نبایستی در خارج از چهارچوب جبهه ملی فعالیت زیادی داشته باشد، بنابراین در آغاز تابستان 1340 وی از عضویت در کمیته اجرایی حزب ایران استعفا کرد و کاندیدا برای احراز سمت رهبری نبود و به چنین سمتی انتخاب نشد. از آن زمان به بعد حزب ایران تحت کنترل احمد زیرک زاده و اللهیار صالح درآمد. به علت قدرت سیاسی این دو شخص سنجابی معتقد بود که نفوذ بختیار در حزب ایران رو به کاهش است. رهبران حزب ایران درباره نقشه های خود با سنجابی مشورت کرده اند، ولی وی در امور حزبی فعالیت نداشته است.

نظرهای حوزه مأموریت 1- بختیار یکی از اعضای کمیته منطقه ای و کمیته بازرسی و کمیته انتشارات و تبلیغات و کمیته دانشگاه و کمیته سازمانی و همچنین کمیته اجرایی و شورای مرکزی بوده است. 2- یک عضو (درباره موثق بودن آن نمی توان قضاوت کرد) شورای مرکزی جبهه ملی همچنین خاطرنشان ساخت که اختلاف نظر بین بختیار و سنجابی از روز 30 تیر رو به رشد گذاشته است و اینکه هنگامی که بختیار از زندان آزاد شد. وی طرفدار یک سیاست فعال بود و سنجابی را فردی ضعیف تلقی می کرد در حالی که سنجابی طرفدار سیاست اعتدالی تر بود. سید محمد علی کشاورز صدر، سخنگوی جبهه ملی اسما کمیته دانشجویان را اداره می کرد، ولی کارهای این کمیته را عملاً سنجابی بر عهده داشت. 3- طبق اظهار یک مأمور سابق (معمولاً قابل اعتماد) در حکومت مصدق که تماسهای خوبی با رهبران ملی گرا داشت و دارای پیش داوری به نفع ملی گرایان است، اختلاف بین بختیار و سنجابی تا اواسط اکتبر جدی به نظر نمی رسد.آنها نسبت به یکدیگر ملاطفت داشتند، هرچند بختیار می کوشید برای خود یک موضع قدرتمندتری کسب کند. او برای سازمان دادن حزب ایران کار می کرد. سنجابی کم و بیش حزب ایران را طرد کرده بود، زیرا تمامی انرژی خود را صرف جبهه ملی می کرد هر چند هنوز عضو (حزب ایران) بود، ولی منافع او در این حزب طرف حمایت نبود. بختیار که از لحاظ طبیعت شخصی تند و انقلابی بود، این روحیه انقلابی را برای آرام کردن جوانانی که تمایل به فعالیتهای شدید داشتند، به کار می برد. بختیار اظهار داشته است که سپهبد تیمور بختیار که سابقا رئیس سازمان امنیت بود چندین بار به او پیشنهاد کمک کرده است، ولی هر بار او یعنی شاپور بختیار این پیشنهاد را رد کرده است. بختیار همچنین گفته است که حزب ایران قرار است علیه آزمایش بمب اتمی شوروی که گویا در تاریخ 8 مهر 1340 انجام گرفته اعتراض کند.

بختیار - 8 مذاکره با شاپور بختیار

ص: 657

سفارت آمریکا - تهرانمحرمانه مذاکره با شاپور بختیار2 نوامبر 1961 - 11 آبان 1340 به پیوست یک یادداشت از مذاکره با شاپور بختیار، عضو کمیته اجرائی جبهه ملی ارسال می شود برای سفیر هنری چ. شوارتز مشاور سفارت در امور سیاسی صورت مذاکراتمحرمانه شرکت کنندگان: آقای شاپور بختیار، عضو کمیته اجرائی جبهه ملی تاریخ : 15 اکتبر 1961 - 23/7/1340 آقای جان ترنر، مأمور سفارت طبق گفته آقای بختیار، از نظر ملی گراها، علی امینی نخست وزیر در اواخر مهر 1340 در حقیقت دیگر نخست وزیر نبود. آشکار بود که شاه امینی را نسبت به یکی دو ماه اول صدارتش بسیار بیشتر کنترل می کرد. امینی فقط تا زمانی می توانست دوام بیاورد که دولت ایالات متحده به فراهم آوردن کمک مالی ادامه می داد.

بختیار تائید کرد که پسر عمویش سرتیپ تیمور بختیار رئیس سابق امنیت در فعالیتهای سیاسی شرکت دارد، وی گفت جبهه ملی در دولتی که به ریاست ژنرال بختیار باشد، شرکت نخواهد کرد. به هر حال جبهه ملی نظر روشنی راجع به سیاستشان نسبت به یک چنین دولتی خواهند داشت و اگر به نظر برسد که ژنرال بختیار قادر به عهده دار شدن یک نقش مسئولانه است و شواهدی دال بر تلاش دوستانه برای اداره یک دولت مترقی و صادق نشان دهد، جبهه ملی تلاش نخواهد نمود که سیاستهایش را خنثی کند و یا مانع ایجاد کند. آقای بختیار اشاره کرد که مسئله شرکت جبهه ملی در هر دولتی یک مسئله شدیدا حساس است. چون که حزب نمی تواند به وسیله دولتی معرفی شود که در بر آوردن انتظارات مردم شکست می خورد. چنان شناختی وجهه جبهه ملی را نابود می کند. شاپور بختیار تشخیص داد که جبهه ملی در حال حاضر آن رهبری یا اتحاد برای دستیابی به قدرت در اختیار ندارد. به هر حال او معتقد بود که اگر کاندیداهای جبهه ملی بتوانند برای مجلس انتخاب شوند تجربه سیاسی نهایی آن یک رهبر را به منصه ظهور خواهد رسانید و جبهه ملی را قادر می سازد که سرانجام دولتی شایسته تشکیل دهد. حضور جبهه ملی در مجلس همچنین به کاهش بحران سیاسی و به استوار شدن دولت کمک خواهد نمود.

او گفت جبهه ملی انتظار دارد اگر یک انتخاب بیطرفانه برگزار شود حدود 20 کرسی را به دست آورد، حداقل 10 کرسی در تهران و در اصفهان، تبریز، خوزستان، شیراز و استان مازندران هر کدام 2 کرسی.

جبهه ملی سه کمیته فرعی منصوب نموده که برنامه های حزبی را طرح نمایند که مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را تحت پوشش قرار می دهند و قصد دارد از اشخاص خارج از جبهه ملی دعوت کند که در کار تحقیقی که قبل از طرح برنامه ها واقع می شود شرکت نمایند.

برای مثال، جبهه مردی ماننده جلال عبده وزیر اسبق امور خارجه را دعوت خواهد نمود که در مطالعه مشکلات سیاسی همکاری نماید.

ص: 658

جبهه ملی به دوره ای نسبتا بحرانی رسیده است که بجز اینکه اجازه یابد در فعالیت سیاسی شرکت کند، قادر نخواهد بود علاقه ای را که در میان روشنفکران و طبقه متوسط ایران به وجود آورده است حفظ نماید.

شاپور بختیار می ترسید که این اشخاص به دامن گروههای تندروتر کشیده شوند و اینکه جبهه ملی عملاً از صحنه سیاسی خارج شود، مگر اینکه انتخابات برگزار شوند و به جبهه ملی شانسی برای شرکت در مجلس و در زندگی کلی سیاسی کشور داده شود.

بختیار - 9 گزارش در مورد مخالفین ملی گرا

سفارت آمریکا - تهران11 دسامبر 1961 - 20/9/1340 محرمانه پیام های 486 و 400 سفارت به تاریخ های 19 بهمن 1338 و اول دی 1339 گزارش در مورد مخالفین ملی گرا خلاصه : مراجعه کنید به نتیجه گیری.

مقدمه این پیام، طبیعت و قدرت مخالفین ناسیونالیست را با دولتی امینی مورد تجربه و تحلیل قرار می دهد.

اصطلاح ناسیونالیست به معنی پوششی است برای آن دسته از عوامل جامعه که به طور جهانی در سرنگونی رژیم های محافظه کار وسیله بوده اند و در ایران نیز مثل بقیه نقاط خاور میانه تحت پوشش ناسیونالیسم متحد شده اند. اساسا ترکیب اجتماعی و تظلم خواهی بنیاد گرایان ناسیونالیستهای ایران آنهایی هستند که مدتهاست جنبشهای مخالف رادیکال (تندرو) توصیف شده اند: یک طبقه متوسط که به وسیله محدودیتهای اقتصادی در مضیقه گذاشته شده اند و توسط عدم کارائی و فساد دولت بی میل شده اند، یک نیروی کارگر شهری بیقرار به خاطر عدم توانائیش جهت افزایش سهمیه اقتصادی خودش، و آن معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران و افراد متخصصی که امید اینکه آرزوهایشان توسط سیستم سیاسی موجود تحقق پیدا کند را از دست داده اند.

دولت امینی در ابتدای به قدرت رسیدنش برای دستیابی به حمایت این گروههای اجتماعی دست به تلاشی بزرگ زد، با این تشخیص که آنها اکثریت عظیمی که از نظر سیاسی در ایران اشتراک دارند را تشکیل می دهند و اینکه تعداد و نفوذ آنها رو به افزایش است. دولت امینی در این تلاش موفق نشد و از آن زمان به پایگاههای حمایت سیاسی سنتی تر و با اعتماد به قدرت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی برای تسکین دادن و یا حداقل آشتی دادن مخالفین تندرو بازگشت نمود. یک قسمت خوب از دلیل این عقب گرد در شخصیتهای امینی و شاه قرار می گیرد و قسمت دیگر توسط واقعیتهای قدرت دیکته می شود؛ ولی هنوز قسمت سوم مربوط می شود به طبیعت و قدرت مخالفین ناسیونالیست و پیام فعلی متوجه این قسمت شده است. توجه خاصی به جبهه ملی خواهد شد، با تاکید بر وجهه سیاسی آن، قدرت بالقوه اش برای رهبری و پیش بینی اش برای آینده. پیام قرار نیست که شبیه دائره المعارف باشد، ولی فقط سری گزارشاتی که سفارت روی این موضوع تسلیم نموده است را به صورت جدید عرضه می دارد.

جدا از جبهه ملی و نهضت آزادی ایران که هر دو در این پیام مورد توجه قرار گرفته اند، اشاره کوتاهی نیز باید به گروه مخالف دیگری به نام پاسداران آزادی که توسط دکتر مظفر بقایی هدایت می شود گردد.

ص: 659

به دنبال فعالیت مخالف اساسی در انتخابات 1339، دکتر بقایی دستگیر شد و به اتهام تحریک پلیس به نافرمانی مجرم شناخته شد. قضیه وی تحت استیناف بوده است و تصمیم در این زمینه در آینده نزدیک انتظار می رود. در طول اقامت وی در زندان، سازمان دکتر بقایی بجز یک حرکت سراسیمه کوتاه در طول انتخابات 1340، غیر فعال بوده است. اگر بقایی به دنبال اقدام در مورد استیناف وی آزاد شود، یک سیاستمدار مخالف با تجربه و یک عوامفریب درجه یک به صحنه سیاسی باز خواهد گشت. ممکن است قابل توصیه باشد که گزارشی جداگانه در مورد بقایی، اگر زمانی که از زندان آزاد شود و اگر آن طوری که شایع است فعالیت سیاسی را با لحن ضد جبهه ملی شروع نماید، ارائه گردد.

ماهیت جذبه ناسیونالیسم رشد ناسیونالیسم دست در دست با کاهش بافت سنتی پدرشاهی جامعه ایران و با خط مشی رقابت بر سر قدرت در داخل گروههای نوع غربی به جلو رفته است. مشخصا این گروهها توسط مخالفت با دخالت واقعی و یا خیالی در امور داخلی کشورشان به وسیله تنفر در مورد بی کفایتی و رکود طبقه (ثروتمندان) حاکم برانگیخته می شوند.

البته ناسیونالیسم وقتی که کشوری به وسیله کشور دیگر استثمار می شود و یا بر آن حکومت می شود به طور قابل ملاحظه ای اهمیت پیدا می کند. تا کشوری که این گونه نیست - و در ایران این حقیقت که استعمار آمد و رفت بدون اینکه کسی کاملاً متوجه آن شود، به سیونالیسم ایرانی یک کیفیت تقریبا در هم و برهمی داده است. ولی در هر حال از ابتدای این قرن دو رشته دخالت خارجی و فساد داخلی، فریادهای پشتیبانی را برای احزاب ناسیونالیست فراهم کرده است.

جذبه ناسیونالیسم اساسا احساسی است؛ آن از ناامیدی مایه می گردد و از حقارت شخصی و ملی تغذیه می شود. ایرانیان برای مثال خود را با جبهه ملی معرفی می نمایند، نه فقط به خاطر اینکه از لحاظ اقتصادی به نفع آنهاست که چنین کنند، بلکه به این خاطر که آنها امید تعدیل وضعیتشان را به طرق دیگر از دست داده اند.

احزاب ناسیونالیست مجبور شده اند که روی یک جذبه غیر معقولانه و عوامفریب تکیه کنند، زیرا علائق اقتصادی و سیاسی پیروان آنها مختلف و اغلب به طور دو جانبه متضاد است. این بدین دلیل است که احزاب ناسیونالیست سرگردان و عاری از جهت به نظر می رسند و اینکه شعارهای سیاسی آنها معمولاً از طرحهای سیاست به هم پیوسته جدا می باشد، خود جبهه ملی برای سالها توسط شخصیت محمد مصدق تحت سلطه قرار داشت و امروز حزبی است در جستجوی یک چهره عوامفریب.

سیمای رهبر ایرانی یکی از مشکلاتی که در حال حاضر دکتر امینی با آن روبه روست در حقیقت اشتیاق از طرف خیلی از ایرانیان طبقه متوسط و طبقه پائین برای بازگشت یک رهبر پویا می باشد. خود امینی آشکارا وقتی قدرت را به دست گرفت امیدوار بود که این نقش را یاری کند. در حقیقت او قادر به انجامش نبود. این به اضافه خشمگین شدن وی در مورد انتظارات غیرمعقولانه هموطنانش او را به جستجوی حمایت یا حداقل تحمل از طرف منابع اصلی قدرت، شاه، ارتش، منافع محافظه کارانه، سوق داد، این احتمالاً در ذرات امور

ص: 660

است که برای امینی جلب حمایت کامل ناسیونالیستها به خاطر خصوصیت احساسی و خیالی آنها غیرممکن می گردد؛ این انتظارات علاوه بر این نمایانگر یک مانع بزرگ برای خود رهبران ناسیونالیست می باشد. تصویر رهبر ایرانی از جذبه عرفانی دوران مصدق ناشی می شود و یا باید عوض شود یا به آن پایان داده شود، چون که چنان شخصیتی امروزه وجود ندارد.

رهبری ناسیونالیستی فعلی ممکن است در این رابطه بدون اشکال باشد که نگاهی نزدیکتر به رهبری فعلی ناسیونالیستی برحسب؛ 1- نیروی نهایی هر یک از اعضای آن برای به وجود آوردن یک پیروی توده ای، 2- مقام رهبران در داخل سازمان و در رابطه با یکدیگر، و 3- روشهای احتمالی عمل آنها در مورد موضوعات اصلی به عنوان یک دولت جبهه ملی، بیندازیم. گزارش تا حد زیادی روی تحلیل زیرین تکیه داشته است.

استثنائی چند، مؤثرترین رهبران جنبش ناسیونالیستی در حال حاضر با جبهه ملی همبستگی دارند.

اشخاص زیر از کمیته اجرائی جبهه ملی قوی ترین دانسته می شوند:

اللهیار صالح، غلامحسین صدیقی، کریم سنجابی، و شاپور بختیار. اگر چه این افراد اکنون استراتژی ناسیونالیستی را کنترل می کنند (تا حدی که می شود آن را چنین نامید)، هیچ کدام از آنها پیروی توده ای را که مصدق به خود جلب نموده بود جلب نکرده است. قسمتی از این به خاطر این است که مصدق هنوز زنده است و در حالی که او زندگی می کند، طرفداری که از آن او بود فقط با اشکال می تواند انتقال یابد. حتی محکمتر از این، این است که رهبران امروز یک برنامه و راه حل واقعی ندارند، که هر دو در به قدرت رسیدن مصدق اساسی بودند.

از چهار رهبری که در بالا به آنها اشاره شد به نظر می رسد که شاپور بختیار فعال گروه است. او از همکارانش متمایل تر به نظر می رسد که از موضوعات ضد غربی مایه بگیرد. برای مثال بختیار در تظاهرات 28 اردیبهشت جبهه ملی شور و حرارت بیشتری از سنجابی یا صدیقی به وسیله تقاضای تحریک آمیزش که سیاست خارجی ایران در تهران شکل داده شود تا در واشنگتن، لندن یا مسکو، به وجود آورد.

او احساسی برای حرکات پر زرق و برق دارد و زمانی گفت که اگر وی نخست وزیر شود اولین اقدام او این است که سفری به خانه مصدق خواهد نمود. او یک فرصت طلب سیاسی است که از هیچ کوششی برای به وجود آوردن تصویر خودش (به عنوان رهبر - مترجم) در میان طبقه کارگر مضایقه نکرده است. در طول مسافرتی به اصفهان بیش از 2000 کارگر از کارخانجات نساجی برای استقبال از او جمع شدند. او همچنین پیروانی قابل توجه در میان کارگران نفت آبادان و مسجد سلیمان، جایی که وی در موضوعات کارگری قبل از ملی شدن نفت فعال بود دارد. اغلب گفته شده است که بختیار خیلی جوان است (اگر چه او 48 ساله است) که رهبری ناسیونالیستها را به عهده بگیرد. ولی ده سال گذشته شاهد تغییری مهم در ترکیب ناسیونالیستها به وسیله افزایش خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاه که کمتر از پدرانشان تحت تأثیر سن قرار می گیرند و آرزوهایشان در نظرات عملی بختیار منعکس می شود، بوده است.

در سازمانی که به اخذ نظریاتش از رهبران مسن تر و میانه رو تر ادامه می دهد، مقام بختیار مبهم می باشد. همکاری او با حزب ایران، قویترین گروه در داخل جبهه ملی هم یک دارائی است و هم یک بدهی

ص: 661

در حالی که او در قدرت آن سهیم است، او همچنین باید در شهرت حزب ایران برای محافظه کاری و عدم اطمینانی که گاهی اوقات توسط جو تعصب آمیزش و روشهای خودکامانه اش به وجود می آورد سهیم باشد. علاوه بر این او در میان رهبری عالی حزب ایران نیست که صالح، احمد زیرک زاده، باقر کاظمی و احتمالاً سنجابی مقدم بر او واقع می شوند. طبیعت ضد و نقیض کیفیت هایی که برای جلب حمایت توده ای در ایران مورد نیاز است، شاید به بهترین نحوی توسط اللهیار صالح نشان داده می شود. صالح با رفتار ملایم، تردید و عدم گیرایی به عنوان یک سخنگو در اجتماعات، بدون چون و چرا بیشترین پیرو را بر حسب تعداد خالص از هر رهبر ناسیونالیست دیگری جلب کرده است و در شهر خودش کاشان با احساساتی نزدیک به بت پرستی تحت توجه قرار می گیرد. سه دلیل آشکار برای این موضوع وجود دارد؛ اول شهرت صالح برای صداقت مطلق و وقف خویش برای رفاه مردم؛ دوم ذخیره وسیع خوش نیتی شخصی که وی با تمایل خودش برای دیدار و گفتگو با هر کدام از ملاقات کنندگان بی پایان وی که هر روز پیش او می آیند، جمع آوری کرده است و سوم رایحه ای است که هنوز او را احاطه نموده و به دلیل بودن وی به عنوان یکی از نزدیکترین مشاورین مصدق می باشد. در میان روشنفکران صالح حمایت خودش را تا حدی زیادی از طبقات متخصص می گیرد که برای میانه روترین رهبر میانه روترین حزب در جبهه ملی طبیعی است. به طور کلی مقام او در میان ناسیونالیستهای جوانتر ضعیف است و علی الخصوص دانشجویان دانشگاه او را خیلی مردد و فاقد قاطعیت برای رهبری جبهه ملی می دانند.

رهبران ناسیونالیست تقریبا توافق دارند که صالح در میان آنها در درجه نخست قرار می گیرد و در یک دولت جبهه ملی احتمالاً نخست وزیر خواهد بود. و با این حال مقام او در داخل سازمان قوی نیست. این بدان خاطر است که شورای مرکزی 34 نفره به طرزی که اکنون تشکیل یافته، به مقدار زیادی از پیروان صدیقی و سنجابی شکل می گیرد و اینجاست که درگیری اولیه برای قدرت پس از مرگ مصدق به رأی گذاشته می شود. میانه روی مشهور صالح او را نسبتا برای شاه و احتمالاً برای آمریکاییها قابل قبول می سازد، بنابراین هر ناسیونالیستی درصدی از منفعت در تصدیق او به عنوان یک رهبر دارد. ولی صالح از لحاظ سیاسی زرنگ نیست و اگر جبهه ملی موضعش را انسجام بخشد، آسان خواهد بود که تصور کنیم که او به یک موقعیت پوشالی تنزل می یابد، بدون اینکه او هرگز به طور کامل بداند که چه اتفاق افتاده. علاوه بر این فعالیت او در مجلس کوتاه مدت بیستم که قدرت را از دست داد نشان نمی دهد که توانایی برای به دست آوردن مجدد آن به وسیله به کارگیری پویای مسائل در پارلمان را داشته باشد.

غلامحسین صدیقی وزیر کشور در زمان مصدق و برای سالها یک عضو مؤثر هیئت استادان دانشگاه تهران، امروز احتمالا اگر که مصدق فوت کند و یک کشمکش برای رهبری به وجود آید در قویترین مقام در مقابل هرکدام از رهبران فعلی جبهه ملی خواهد بود. علاوه بر این او در خارج از محفلهای ناسیونالیستی به خوبی شناخته شده نیست. زندگی محافظت شده او و رفتار پرفسوری وی جلوی او را از جلب آن نوع پیروانی که از صالح و بختیار هواخواهی می کنند مسدود نموده است. از تمام سخنرانیها در استادیوم جلالیه، سخنرانی وی کمترین علاقه را برانگیخت.

همان طور که یک روزنامه تهران اشاره نمود؛ صدیقی در حالی که یک میهن پرست واقعی و طرفدار

ص: 662

قانون اساسی است و لیکن مردمی نیست. علاوه بر دانشگاه تنها حمایت توده ای از وی در میان رهبران سنتی تر بازار می باشد.

یکی از چیزها در طرفداری صدیقی این است که او خارج از حزب ایران است و بنابراین شخصیتی است که دیگر احزاب تشکیل دهنده می توانند در اطراف او یکی شوند. طبق یک تحلیل منبع کنترل شده آمریکایی او قادر خواهد بود که 12 رای در شورای مرکزی جمع آوری نماید، در حالی که نزدیک ترین رقیب او، سنجابی فقط 8 رای خواهد داشت. او استوارتر و ثابت قدم تر از صالح است و بنابراین یک شخصیت خوشایندتر برای اعضای جوانتر جبهه ملی می باشد. داریوش فروهر رهبر حزب پان ایران در مورد صدیقی گفته است که «در حالی که از صالح کم تجربه تر و کمتر شناخته شده برای عموم می باشد، ولی چهره ای قاطع تر است و فقط زمان بیشتری برای نشان دادن توانایی هایش به مردم نیاز دارد. « صدیقی هیچ کوشش واقعی برای به دست گرفتن کنترل جبهه ملی نکرده است، اگرچه گفته شده است که در این بهار در یک مشاجره با کاظمی و سنجابی در مورد مسائل رهبری درگیر بوده است.

پس از بحث، سنجابی رئیس کمیته اجرایی شد و کاظمی پست کاملاً افتخاری رئیس شورای مرکزی را دریافت نمود، ولی بر حسب قدرت حقیقی مقام افضل در میان رهبری هنوز به نظر می رسد از آن صدیقی باشد. کریم سنجابی نیز عضو دیگری از کابینه مصدق است که مقامش را در جلوی جنبش ناسیونالیستی حفظ نموده است. او که عضوی از نسل قدیمی رهبران مخالف رژیم است، یکی از آنهای است که ناسیونالیستهای جوانتر شکایت می کنند که تمایل انجام هیچ کاری بجز نشستن و صحبت کردن ندارد.

سنجابی یک سخنران مؤثر است و مردی است با هوش قابل ملاحظه و خوشرویی شخصی. با این حال او پیروانی از خودش ندارد و با در نظر داشتن سن او، طبیعت و خلق خوی او و رقابت وی شدیدا غیر متحمل به نظر می رسد که او هرگز پیروانی داشته باشد.

سنجابی به فعالی هرکس دیگری در امور جبهه بوده است. همراه با اداره کمیته های اجرایی دانشجویی و سازمانی، وی همچنین زمانی را به سازماندهی فعالیتهای کارگری جبهه صرف کرده است. وی در ماههای اخیر به طوری که گزارش شده، تقریبا تمام انرژی خودش را به جبهه ملی اختصاص داده است و از خدمت در یک مقام رهبری حزب ایران امتناع ورزیده، که چون به نظر او این احزاب تشکیل دهنده ایجاد گسیختگی می نماید؛ اگر در خارج از جبهه ملی به فعالیت بپردازند.

اقدام محتمل رهبری در مورد مسائل اصلی شانس اینکه جبهه ملی بتواند به یک طریق منظم و آرام به قدرت برسد در حقیقت بعید است. دستیابی آنها بعد از یک دوره لغزش مداوم به سمت بی ثباتی واقع خواهد شد که منجر به یک آشوب و اغتشاشی خواهد شد که جبهه ملی بتواند کنترل را به دست آورد. این همچنین مستلزم همکاری فعالی ارتش یا حداقل رضایت ضمنی شخصیتهای اصلی نظامی در پیشنهاد جبهه ملی برای قدرت می باشد.

به خاطر خصوصیت رهبری جبهه ملی آن طوری که امروز به نظر می آید و به خاطر علائق زیاد متناقض و گوناگون که در سازمان نمایانده می شود یک دولت جبهه ملی به سرعت همان طور که با مشکلات دولت روبه رو می شود خودش را در ماوراء عمق خودش خواهد یافت. علاوه بر ضعف شدید پرسنل بی تجربه، جبهه ملی به طور متقارن با لزوم و عدم توانایی اجرای کار رفورم و توسعه به سبکی بهتر

ص: 663

از دولت قبلی روبه رو خواهد بود. این عامل به اضافه آشفتگی و حاد بودن اوضاع که از طریقی که آنها به قدرت می رسند ناشی می شود. این را که جبهه ملی بتواند دولتی را در هر شکل معقولانه ای اداره نماید و ثبات و استقلال ایران را بتواند محقق سازد، به شدت غیر متحمل می کند. جبهه ملی با هیچ روش منظمی قادر نخواهد بود که سیاستها و برنامه هایی که در زیر مورد بحث قرار گرفته و رهبران جبهه ملی امروز به آرامی درباره آنها صحبت می کنند را مورد استفاده قرار دهد. به احتمال بیشتر یک دولت جبهه ملی به وسیله فشارهای داخلی و مشکلات از تمام جوانب و همچنین توسط قصور و بی کفایتی های خودشان بستوه خواهد آمد.

در پایان، آن (جبهه - مترجم) می تواند به، به کار گرفتن عوامفریبانه موضوعاتی بپردازد که امید انحراف موقتی برای جامعه هنوز ناراضی ایرانی را می دهد. خارج از این آشوب ممکن است یک کوشش نظامی صورت گیرد که کاری را که جبهه ملی امید داشت با شعارها و جذبه ها برای توده انجام دهد با زور انجام دهد. به هر حال، ما انتظار داریم که یک دولت نظامی چنان خشونتی را به وجود آورد، آن قسم وضعیت مغشوشی که رشد کمونیستها را به سرعت گسترش خواهد داد. به خاطر این ملاحظات است که بحث بعدی در مورد سیاست احتمالی جبهه ملی در مورد مسائل مهم باید مورد مطالعه قرار گیرد.

جنبش ناسیونالیستی در ایران از نظر تاریخی دو هدف اساسی داشته است: پائین آوردن قدرت شاه و ریشه کن کردن نفوذ خارجی در امورات کشور. یکی از مشکلاتی که امروز در مقابل ناسیونالیستها است این است که دربار مثل قبل فاسد نیست و نیز نفوذ خارجی آنچنان زیان آور نیست. به هر صورت این ممکن است انگیزه برای انقلاب باشد، همان طور که در 1906 (1285) و 1950 (1330) انقلاب از این دو موضوع بنیادی ناشی شد و به نظر معقولانه می رسد که فرض کنیم آنها انگیزه اصلی برای یک وضعیت انقلابی دیگر را فراهم آورند.

مسئله قدرت شاه مسئله ای است که اگر ناسیونالیستها کنترل دولت را به دست گیرند، احتمالاً به سرعت حل خواهد شد. سنجابی گفته است که یک دولت جبهه ملی شاه را مجبور خواهد کرد که در عرض 5 روز تصمیم بگیرد که آیا او سلطنت خواهد نمود یا حکومت. این خود ستایی خالص نیست، علیرغم استعداد مشهور ایرانیان برای تطابق با شرایط محیطی، یک فرضیه دولت جبهه ملی به طور ضمنی یک وضعیت قدرت به طور کامل تعدیل شده است، را می رساند که شاه مجبور خواهد بود یا یک مقام بی نفوذ را قبول کند یا کشور را ترک نماید، او اغلب گفته است اگر با این انتخاب مواجه شد، کشور را ترک خواهد کرد و هیچ دلیل بخصوصی وجود ندارد که به گفته اش شک کنیم. باید تذکر داده شود که تنها سازمان ناسیونالیستی با اهمیت فعلی خارج از جبهه ملی یعنی نهضت آزادی کشور، حتی به شاه این مقدار انتخاب را نیز نمی دهد، چون که آن به طور آشکار از برقراری یک جمهوری دفاع می کند. با این فرض که شاه از سر راه برداشته شود، تنها راه واقعی برای یک دولت ناسیونالیست جهت جلب و حفظ حمایت این خواهد بود که موضوعاتی را که معمولاً با ضد غربی بودن همراه است به کار گیرد. بیشتر آن مسائل امروزه ایالات متحده را درگیر می سازد. این حقیقت یک رژیم ناسیونالیست را با مشکلات متعددی هم واقعی و هم روانی به روی کار می آورد. روشهای عمل که رهبران در بالا مورد بحث قرار دادند محتمل خواهد بود که در جهت 5 موضوع خاص که مورد توجه قرار خواهند گرفت، دنبال شود. موضوعات اینها هستند:

1- عضویت در سنتو، 2- قرارداد دو جانبه با ایالات متحده، 3- کمک از غرب به طور اعم و از ایالات

ص: 664

متحده به طور اخص، 4- کمک از اتحاد شوروی، و 5 - تجدید نظر یا فسخ قرارداد کنسرسیوم.

اگر چه آنها (موضوعات) برای آمریکاییان سخنان دو پهلویی هستند، با اطمینان می تواند گفته شود که رهبران ناسیونالیست اجماعا مخالف عضویت مستمر ایران در سنتو هستند. آنها موضوع را به طور بالقوه یک موضوع با ارزش می دانند، چون که آن به نظر می رسد که راهی برای به کار گرفتن بیگانه ترسی ایرانی (خصوصا در مقابل انگلیس)، بدون بیگانه کردن غیر قابل جبران ایالات متحده باشد. از نقطه نظر سنجابی سنتو قبلاً چندین ضربه علیه خود داشته است؛ آن اقدام یک دولت غیر مردمی است، گمان برده می شود که سنتو مبالغ هنگفتی پول را درگیر می سازد و آن بی جهت عداوت اتحاد شوروی را برمی انگیزد. در یک حالت مشابه صدیقی گفته است که سنتو به جنگ سرد کمک می کند و آن را تشدید می سازد و در هر حالتی قادر به انجام وظیفه اصلی دفاعی خود نمی باشد؛ او معتقد است که آن (سنتو) ضعیف خواهد شد همان طوری که معاهده سعد آباد، زمانی که در انجام اهدافش باز ماند ضعیف شد. صالح نیز در رابطه با سود سنتو برای ایران ابراز شک و تردید کلی نمود. بختیار ادعا می کند که یکی از میانه روها در مورد موضوع سنتو است، او می گوید: دانشجویان دانشگاه که خصوصا بر علیه آن با صراحت سخن می گفته اند را آرام نموده است. به هر صورت عنوان کرده است که اگر وی نخست وزیر باشد، از سازمان در یک روز، یک هفته، یک ماه، یا یک سال بر حسب شرایط خارج خواهد شد. در این زمینه وی بدون شک راست می گوید و روش احتمالی رهبری در مورد این موضوع را منعکس سازد.

موافقتنامه دو جانبه با ایالت متحده به نظر می رسد که به صورتی دیگر مورد توجه قرار می گیرد. برای مثال بختیار گفته است چون که آن برخلاف سنتو تضمینی را بر علیه تجاوز میسر می سازد او با حفظ نمودنش موافق است. سنجابی موافقت دارد که معاهده یک سد اساسی تر از سنتو در مقابل تجاوز روسیه شوروی است و متمایل خواهد بود فقط در صورتی که جای آن را یک تعهد مساوی پر بنماید از آن صرف نظر نماید. بی علاقه ترین رهبر صدیقی است که عنوان نموده بهترین دفاع ایران در مقابل تجاوز شوروی اصلاحات اقتصادی و معنوی است که در حالی که شاید خوشایند روسها نباشد، حداقل از دادن یک بهانه به آنها برای حمله به ایران جلوگیری می کند. به هر حال او اضافه کرد در حالی که موافقت نامه زیاد به دردبخور نیست، هیچ کدام با استقلال ایران ناسازگار نیست. نظرات خاص صالح در مورد قرار داد دو جانبه مشخص نیستند.

در مورد موضوع کمک ایالات متحده یک گفته، خیلی لجوجانه تکرار شده است که مثل این است که تبدیل به یک ماده اعتقادی واقعی برای تمام ناسیونالیستها شده باشد. نقل تعبیر صالح این است که ایالات متحده در طول ده سال گذشته برای ایران بیش از یک میلیارد دلار به شکل همکاری نظامی و اقتصادی تأمین نموده که به طرز حیرت آوری تنها اثر حفظ یک دولت غیر ملی بر سر قدرت و وادار نمودن مردم به نفرت ورزیدن نسبت به آمریکاییها را داشته است. با این حال علیرغم رهایی از اوهام در مورد شکست ایالات متحده برای حمایت از جنبش ناسیونالیستی رهبری، به طور کلی موافقت دارد که کمک اقتصادی ایالات متحده برای چند سالی مورد نیاز می باشد. اختلافات بخصوص قابل تاکیدی وجود دارد. صدیقی معتقد است که امتیازات (اعطا) بر وام قابل ترجیح است، چون که آنها مداخله خارجی کمتری را در بردارد در حالی که سنجابی به عبارتی دیگر فکر می کند تمام کمک باید به پروژه های خاصی اختصاص یابد که بتوان از به کارگیری مؤثرش اطمینان حاصل کرد. بختیار نظر داده است که کمک خارجی ضروری است و

ص: 665

در حقیقت مطلوب می باشد اگر که در محل صحیح و به طور صحیح خرج شود. به طور خلاصه رهبری فعلی جبهه ملی واقعا نمی دانند در مورد کمک آتی ایالات متحده چه فکر می کنند و احتمالاً اگر خودشان را در قدرت بیابند نمی دانند در مورد آن چه بکنند.

مسئله اینکه آیا کمک شوروی را قبول کنند مسئله ای است که رهبری تندرو را از میانه رو جدا می کند و آن در یک دولت جبهه ملی احتمالاً عدم توافقهای داخلی بزرگتری را از هر موضوع سیاست خارجی دیگر ایجاد می کند. خیلی از پیش بینیهای احتیاطی که اکنون در مورد کمک شوروی ابراز می شود، احتمالاً اگر که ناسیونالیستها قدرت را به دست گیرند، تحت فشار چپیها فرو خواهد ریخت. یک گرایش قوی در میان ایرانیان برای باور کردن این موضوع هست که برای ایرانیان باهوش قرار دادن شرق در مقابل غرب یک بازی نسبتا آسان است، خصوصا وقتی که خطرات آنچنان بالا هستند که هر طرف بایستی قیمت را بالا نگهدارد. به عبارت دیگر در حالی که ایرانیان ممکن است در مورد توانایی خودشان برای مدارا کردن با اتحاد شوروی غلو نمایند، تعداد کمی از آنها در مورد مقاصد شوروی در ایران دارای توهم به معنای واقعی کلمه می باشند. این موضوع توسط یک نظریه از طرف صدیقی توضیح داده شده است، به این معنی که در حالی که می توان به سهولت ایران را مجسم نمود که رابطه فعلی خودش را با آمریکا برای 150 سال بدون از دست دادن استقلالش ادامه دهد، ولی اگر روسها کنترل را به دست آورند، ایران در شکل فعلی آن در مدت 5 سال از موجودیت خود ساقط خواهد شد. او این طور به سخن ادامه داد که ایران می تواند کمکهای بلاعوض را از اتحاد شوروی قبول نماید، اگر که آنها (کمکها) بدون شرایط داده شود، ولی وام را نه.

بختیار نیز نظر داده است که یک دولت ملی واقعی نمی تواند کمک شوروی را اگر که هیچ گونه مداخله ای را در امور سیاسی کشور ننماید رد کند. صالح و سنجابی محتاط ترند بخصوص صالح که در مورد خطر نفوذ شوروی از طرق اقتصادی آگاهی دارد.

از نظر سنجابی، کمکهای شوروی فقط اگر متضمن کاهش کمکهای اقتصادی غرب نباشد قابل اجرا خواهد بود، او گفته است که به هر حال قطع برنامه های تبلیغاتی رادیوی اتحاد شوروی بر علیه ایران محتمل خواهد بود.

ده سال پیش موضوع ملی شدن نفت، ایران را به پرتگاه نابودی اقتصادی و سیاسی کشانید. احساسات تند و افراطی برانگیخته شد، اصولاً به خاطر تنفر تاریخی نسبت به انگلیسیها، که در آن موقع کنترل منحصر به فرد صنعت نفت را در دست داشتند. در حالی که مشارکت خارجی در صنعت نفت مختلف است و موضوع قرار داد کنسرسیوم ممکن است توجه اش را به نوع کشمکش ملی متعصبانه که ایران یک دهه قبل تجربه کرد معطوف ننماید. هیچ شکی نیست که قرارداد یکی از اولین مسایلی خواهد بود که برای دولتی که ما انتظار داریم مجبور است احساسات ضد خارجی را به کار گیرد، به وقوع بپیوندد.

نظر فعلی جبهه ملی این است که قرار داد نفت عمدتا به این خاطر که به وسیله دولت مصدق منعقد نشد مورد شک است. برای مثال بختیار نظر داده است که جبهه ملی آنچنان با موارد خاص قرارداد مخالف نیست، که با این حقیقت مخالف است که آن بر علیه خواست مردم امضاء شده است. او گفته است هر نوع تجدید نظر لازم بایستی از طریق مذاکره انجام شود تا از طریق اقدام حاد یا ناگهانی. صدیقی به طور مشابه گفته است که اگر او نخست وزیر بود، وی اجازه خواهد داد که قرار داد به قوت خود باقی بماند، تا اینکه

ص: 666

دولت بتواند برای اصلاح آن با یک روش قانونی و منظم اقدام نماید. این گفته ها که به نظر می رسد سیاست فعلی جبهه ملی را منعکس می سازد، برای اجتناب از هراسان کردن قدرتهای غربی طرح ریزی شده اند.

معهذا یک دولت جبهه ملی به نفع خود می بیند که موضعی جنگ طلبانه اتخاذ نماید، چون که مداخله ایالات متحده و انگلیس در صنعت نفت یک بخش جدا نشدنی از مجموعه موضوعات ضد غربی می باشد که یک دولت جبهه ملی مجبور به بهره برداری از آن می باشد. علاوه بر این علائمی از نارضایتی پنهان گسترده در مورد ترتیبات فعلی وجود دارد که آن را به نظر محتمل می رساند که مسئله نفت مجددا می تواند یک وسیله مؤثر برای عوامفریبی شود.

روابط جبهه ملی با مخالفین تندرو به طور کلی بافت سازمان و حزب ناسیونالیستی همان طور که در پیام سفارت شماره 400 به تاریخ 4 بهمن 1339 تشریح شد، باقی می ماند. به هر صورت یک مشکل همچنان از اهمیت خاصی برخوردار است: درجه همکاری بین گروهای میانه رو و احزاب مخالف تندرو خصوصا همان طور که توسط روابط جبهه ملی با حزب توده (یا کمونیست) و نهضت آزادی کشور به طور مستند نشان داده شده است.

استراتژی اصلی حزب توده در ایران تشکیل یک جبهه متحد با جبهه ملی است، هر چند با در نظر گرفتن ضعف شدید فعلی حزب توده به سختی می تواند چیز دیگری باشد. اگر چه استراتژی سنتی کمونیستی ممکن است برای حزب توده ایجاب نماید که یک خط تند آشفتگی و تحریک برای ایجاد انقلاب را دنبال کند، آن به سادگی نمی تواند و بنابراین نمی کند. سازمان فعلی حزب توده شامل 20 یا 30 گروه سطح پائین عمدتا متشکل از کارگران و کسبه جزء که فاقد هدایت مرکزی و خیلی هراسان از ساواک می باشند و آنها به اشکال جرئت پیدا می کنند که از واحدهایشان (مخفی گاههایشان) خارج شوند. تحت چنین شرایطی تعجب آور نیست که حزب توده تلاش می نماید از قدرت جبهه ملی مایه بگیرد.

منبع کنترل شده آمریکایی رخنه حزب توده در سطح بالای جبهه ملی را تقریبا غیر ممکن می داند، اگر چه اعتقاد دارد که جای سؤال نیست که کمونیستها در سطوح پائین ناسیونالیستها رخنه کرده اند. سازمان آزاد (بی در و پیکر) جبهه ملی نسبتا آن را برای اعضای حزب توده آسان می سازد که در جلسات شرکت کنند و بنابراین همکارانشان را از فعالیتهای جبهه ملی مطلع نگاه دارند. دستگیریهای اخیر کمونیستها که در شعبه اصفهان جبهه ملی رخنه کرده بودند. که زمان دستگیرشدن فعالانه مشغول به کارگیری اعضای بیشتر بودند، آشکار می سازد که رهبری جبهه ملی در این فرض خود که اکثریت عظیمی از پیروان آن به شدت ضد کمونیست هستند و اینکه جبهه ملی با اطمینان می تواند مانورهای حزب توده را نادیده بگیرد، بیش از حد از خود راضی بوده اند.

با این حال کار زیادی در سطوح پائین جبهه ملی وجود ندارد که چند کمونیست بتوانند انجام دهند، بجز (لطمه) نسبت به شهرت و اعتبار جبهه ملی. خطر واقعی در لایپزیک جایی که کمیته مرکزی حزب توده دست نخورده باقی می ماند وجود دارد که اجازه داده شده فعالیتهایش را به روشی آزاد مثل 1332 از سر بگیرد، آن (حزب توده) بدون شک ایران را به طور مساوی سرزمین مساعد مثل آن زمان (1332) خواهد یافت.

ص: 667

پیک ایران ایستگاه رادیویی آلمان شرقی که سیاست رسمی حزب توده را اشاعه می دهد، به طوری که گزارش شده یک تفاوت قاطع بین جناحهای چپ و راست جبهه ملی قائل شده است و به کمونیستهای ایرانی اخطار کرده که مواظب ناسیونالیستهای خود محور که در حقیقت چیزی جز مرتجعین بورژوا نیستند، باشند. به هر صورت به اعضای توده سفارش کرده که آنها باید حداقل در مراحل اولیه کاملاً با تمام عوامل جبهه ملی همکاری نمایند. ممکن است کمونیستها چنان تفاوتی را قائل شوند. اگر میانه روها قادر باشند که قدرت را در یک دولت جبهه ملی حفظ نمایند، محتمل نیست که رهبری حزب توده مجاز باشند که باز گردند و چیزی را که 8 سال قبل رها کردند به دست آوردند؛ به عبارت دیگر اگر جناح تندرو کنترل را به دست آورد، ممکن است پایان استقلال ایران را هجی کند.

نهضت آزادی کشور که موجودیت خود را مرهون یک بحث در داخل رهبریت ناسیونالیست می باشد، یک شمای کلاسیک از نوع مشکلات سازمانی است که در حال حاضر جبهه ملی با آن روبه رو است.

مهدی بازرگان رهبر نهضت مقاومت ملی منحله، که قبلاً از جبهه ملی در 13 اردیبهشت اخراج شد، پس از ماهها اتهامات و ضد اتهامات که رهبران جبهه ملی یا نهضت مقاومت ملی برای ساواک کار می کرده اند، روابط را به نقطه گسیختگی رسانید. روز بعد بازرگان و دیگر رهبران نهضت مقاومت منجمله محمود طالقانی و یداللّه سحابی نهضت آزادی کشور را شکل دادند. سازمان جدید شروع به جستجو برای یک علت وجودی نمود که هنگامی که آشکار شد که مصدق واقعا نهضت آزادی کشور را بهتر از هر گروه دیگری دوست دارد، آن را (علت وجودی - مترجم) به سرعت یافتند. (در 19 می، رهبری کاری کرد که زمانی که تلاش نمود با مصدق در مزرعه اش در احمد آباد ملاقات کند، دستگیر شود).

در کنار استفاده از رابطه با مصدق به هر مقداری که ارزش دارد، نهضت آزادی کشور قادر بوده است که یک خط کاملاً تندروتر را نسبت به جبهه ملی دنبال کند، چون که حمایت اصلی آن کمتر از طرف طبقات حرفه ای بلکه از طرف دانشجویان و گروههای کم درآمدتر می باشد. آن به عنوان مجموعه ای نادر از مذهب، عقاید آنارشیستی و طرفدار کمونیستی توصیف شده است، و از نظر رهبران جبهه ملی فاقد دیسیپلینی لازم برای تشکیل دادن بخشی از جبهه ملی می باشد. فرصت طلبی آن احتمالاً در یک دوره نارضایتی عمومی پدیدار خواهد شد. اگر چه بزرگترین سازمان ناسیونالیست که وابسته به جبهه ملی خیلی اندک است. نهضت آزادی کشور باید تصمیم بگیرد که آیا استقلال عمل بیشتر برایش ارزش دارد یا همکاری با یک سازمان بزرگتر و قویتر؛ جبهه ملی به سهم خودش باید مشخص کند آیا می تواند از عهده مرتبط شدن با گروهی که آشکارا شاه را لعن و تکفیر می کند برآید. تا حال حاضر جبهه ملی تصمیم گرفته است که نمی تواند، چگونه به رد کردن پیش درآمدهای نهضت آزادی کشور برای همبستگی ادامه دهد.

نتیجه: قدرت و دورنماها ناسیونالیستها در حال حاضر نیروی بالقوه ای هستند. آنها نه یک موضع (مضمون) مثبت دارند، نه یک برنامه که توسعه اش دهند و نه یک رهبر توانا، قادر به کارگیری آن، در حالی که آنها ادعا می کنند 70 درصد دانشگاه تهران را سازمان داده اند، دانشجویان به طور کلی از انجام چیزی که به آنها گفته شده است، سرباز می زنند. (دانشگاه با این وجود بالقوه قویترین سلاحی است که ناسیونالیستها دارند، چون که یکجا

ص: 668

بزرگترین گروه منفرد از افرادی را که مخالف وضع موجود هستند گردهم می آورد و جایی که علاوه بر این طبیعتش کنترل آن را برای دولت مشکل می سازد). بازار متمایل تر از دانشگاه برای اعتصاب و تظاهرات به پیروی از دستورات رهبری نیست. عدم توانایی جبهه ملی در بیرون کشیدن مردم در مقابل یک موضع پابرجا و محکم از طرف دولت، حداقل زمانی که احساسات یا منافع درجه اول مردم در مقدار زیاد درگیر نیستند، به مقدار زیادی توسط شکست تظاهرات 31 تیر آشکار شد. فقدان اراده و توانایی جبهه ملی برای برگزاری مؤثر اعتراض عمومی به وسیله نقض هدفش برای برگزاری یک تظاهرات عمومی در 14 آذر مشخصا حتی بیشتر نشان داده شد. پس از اینکه دولت از اجازه برای برگزاری یک گردهمایی امتناع کرد، جبهه ملی تهدید به برگزاری کردن یک گرد هم آیی در بازار علیرغم هر چه ممکن است اتفاق بیفتد نمود. به هر صورت با تهدید پابرجایی دولت، جبهه ملی صرفنظر کرد و هیچ چیز در تاریخ برنامه ریزی شده اتفاق نیفتاد. بنابراین بر حسب قدرت عینی که آن قدرت پایین کشیدن دولت یا عوض نمودن سیاستهایش به طور اساسی می باشد، ناسیونالسیستها در حال حاضر عمدتا بی اثر هستند.

یک مخالفت، البته تا حدی، توسط ماهیت رژیمی که با آن مخالفت می شود تعریف می شود و سیاستهای اصلاحی دولت امینی به طور عمیقی قدرت جبهه ملی را به وسیله کم کردن اطمینان آن نسبت به خودش و نقش خودش در سیاستهای ایران شکاف داده است. دو چیز علی الخصوص ناسیونالیستها را تحت فشار قرار داده است: اول این است که بیشتر هدفهای کوتاه مدت دولت فعلی به سختی قابل تمایز از هدفهای خودشان می باشد و دوم این است که در لحظات متعادل ترشان به اندازه کافی مشخص می بینند که نتیجه منطقی تحریک به خشونت بر علیه امینی، یک دیکتاتوری نظامی است. در حالی که آنها تشخیص می دهند که جبهه ملی بیشتر نفوذش را اگر وضعیت فعلی طولانی تر شود از دست خواهد داد، هیچ راهی برای خارج شدن از تنگنا نمی بینند، چون که امید اصلی آنها نسبت به گذشته در انتخابات کمتر کنترل شده قرار می گیرد و امینی به نظر می رسد که در که در این رابطه دلگرمی بیشتر ارائه می دهد تا هر جانشین دیگری. در انتخاباتی که جبهه ملی برای شرکت در آن آزاد باشد، آنها می توانند انتظار به دست آوردن 20 تا 30 کرسی در مجلس را داشته باشند، عمدتا از تهران و شهرهای بزرگ با تشکیل گروهی متحد، حداقل در مخالفتش با دولت، آنها جرقه ای از تجدید دلبستگی در فعالیت سیاسیشان خواهند زد و قطعا آشوب و آشفتگی قابل توجهی به وجود خواهند آورد. حتی در انتخاباتی که کاندیداهای جبهه ملی با این وجود فرصتی خواهد داشت تا به طور سیاسی شرکتی برجسته تر از حال حاضر داشته باشد. بدون انتخابات و در غیاب برخی شکستهای قابل توجه رژیم فعلی، محتمل به نظر می رسد که جبهه ملی یک نیروی نسبتا بی اثر سیاسی باقی بماند. دانشجویان دانشگاه یک مشکل باقی خواهند ماند، ولی این مسئله از جبهه ملی اگر جدا نباشد، قابل تفکیک است.

برای سفیر کبیر هری اچ. شوارتز کنسول سفارت در امور سیاسی

بختیار - 10 فعالیتهای سیاسی و نظرات شاپور بختیار

ص: 669

گزارش اطلاعاتی حوزه ماموریت تاریخ گزارش : 2 مارس 1964 - 11/12/42 محرمانه - غیر قابل انتشار برای خارجیان کشور : ایران تاریخ اطلاعات : 25-11 فوریه 1964، 22 بهمن الی 5 اسفند 1342 مکان و زمان : ایران، 6 اسفند 1342 موضوع : فعالیتهای سیاسی و نظرات شاپور بختیار منبع: یک ایرانی تحصیلکرده (معمولاً قابل اعتماد) که عضو جبهه ملی است، درباره شاهپور بختیار.

ارزیابی مفاد (احتمالاً صحیح) که نظرات بختیار به طور صحیح گزارش شده.

1- شاپور بختیار گفت که او و دیگر ملی گراهای مترقی جوان تصمیمشان را در مورد تشکیل یک حزب جدید در خارج یا داخل جبهه ملی عوض کرده اند و او اکنون در نظر دارد که رهبری جبهه ملی را به عهده گرفته و آن را تبدیل به یک واحد سیاسی که قادر به انجام فعالیتهای سیاسی است بکند. بختیار که اگر چه او از 8 بهمن در جلسه شورای مرکزی شرکت نکرده بود (وقتی که او از جلسه خارج شد)، از موضعش در مورد شورای مرکزی صرف نظر نخواهد کرد. او گفت که رأی اعتماد داده شده به اللهیار صالح در 20 بهمن مورد انتظار بود و اینکه خط محافظه کاری قدیمی رای داده که کاری انجام ندهد، مهم نیست. او گفت چیزی که مهم است این است که وی جلساتی هر شب و روز با کمیته های مختلف جبهه ملی نمایندگان دانشجویان، بازاریها، اصناف و دیگر گروهها برگزار می نماید.

2- بختیار گفت یک هیئت نمایندگی از کمیته جبهه ملی بازار به رهبری قاسم لباسچی، محمود مانیان و چینی فروشان (اسم اول نامشخص) با او ملاقات نموده و تلاش کردند که مسائل را بین او و صالح حل نمایند، ولی وی کمیته بازار را در مورد طرز فکر خودش متقاعد نمود. او به ملاقات با کمیته بازار بدون اطلاع حامیان صالح ادامه خواهد داد. بختیار گفت که بازاریها یک گروه مذهبی هستند و در مورد محاکمه نهضت آزادی ایران مضطرب می باشند و اگر چه وی از تمایلات مذهبی آنان خوشش نمی آید، از آنها برای به دست آوردن کنترل روی بازار استفاده خواهد نمود. او گفت که همچنین یک هیئت نمایندگی دانشجویی به رهبری مهرداد ارفع زاده و حسن حبیبی با او ملاقات نمودند و درخواست نمودند که آنها را سازماندهی کرده و رهبری نماید.

3- بختیار گفت که پیروان اولیه او حسین هادوی، عبدالرحمن برومند، داریوش فروهر، هدایت اللّه متین دفتری و محمد علی کشاورز صدر می باشد. او گفت که وی واقعا به کشاورز صدر اعتماد نمی کند؛ او یک سیاستمدار قدیمی ایرانی است و به هر طرفی که برنده باشد می رود. کشاورز صدر پدر حسن علی منصور را به خوبی می شناسد و همچنین حسن علی منصور را، ولی این بیشتر جنبه خصوصی دارد. بختیار گفت اگر چه امکان دارد که کشاورز صدر بیشتر به منصور نزدیک شود، ولی فکر نمی کند که کشاورز صدر جبهه ملی را به خاطر حزب ایران نوین رها کند. بختیار گفت که وی عقاید فاشیستی فروهر را دوست ندارد، ولی فروهر شدیدا ضد کمونیست است و به وی و حزب ملت ایران وی در تلاشش برای برکناری صالح از رهبری جبهه ملی نیاز دارد.

4- بختیار گفت که پیروان وی در نظر دارند که در میان کارمندان دولت و افسران جوان ارتش کار کنند.

ص: 670

او در نظر دارد تماسهایش را با طبقه روشنفکر خصوصا در میان دانشجویان تحصیلکرده غرب که از رژیم فعلی ناراضی هستند وسعت دهد. او همچنین در نظر دارد که تماسهای شخصی خودش را با اتحادیه های صنفی برقرار نماید و آنها را مجددا سازمان دهد، چون که ابراهیم کریم آبادی فعال نیست و همچنین پیرو غلام حسین صدیقی است.

پس از اول فروردین بختیار و گروهش در نظر دارند دفتری برای کار سازمانی و مقاصد تبلیغاتی دایر کنند و امیدوار هستند که دستگیر نشوند. بختیار گفت که گروه وی با دو مشکل عمده خارج از کشمکش داخلی جبهه ملی روبه رو هستند. اولی اقدام سرکوب کننده از طرف دولت است، خصوصا پس از اینکه آنها دفتر خود را برقرار نمایند. دومی نفوذ به وسیله کمونیستها، خصوصا از طریق دانشجویان است. در اواخر اسفند کنگره حزب ایران تشکیل خواهد شد که در آن زمان بختیار انتظار دارد که صالح را از مسند قدرت برکنار نماید. پس از این کنگره، بختیار انتظار دارد که راهی باز، برای تجدید سازمان جبهه ملی به وسیله استفاده از حزب ایران به عنوان پایه کنترل جبهه ملی توسط او، داشته باشد.

5 - بختیار شایعه دولت بعدی تحت صدارت حسنعلی منصور را مورد بحث قرار داد و گفت که وی آن را مورد حمله قرار نخواهد داد، ولی اجازه خواهد داد که به خودی خود ساقط شود. او گفت که منصور فقط یک بازیچه شاه است و تا زمانی که شاه قدرت را در دستهای خودش نگاه می دارد نخست وزیران و دولتها از اهمیت کمی برخوردارند. او گفت که منصور را شخصا می شناسد، ولی از موقعی که او به مقام نخست وزیر بعدی منصوب شده، با وی در تماس نبوده است. بختیار گفت که وی مسائل سیاسی را با هر کسی مورد بحث قرار می دهد و تلاش می کند که دیگر افراد را قانع سازد که برای خیر مملکت کار کنند، ولی حزب ایران نوین فقط جبهه ای است که برای شاه کار می کند و از جویندگان مقام انباشته شده است و هر نوع بحثی با آنها تلف کردن وقت می باشد.

6- بختیار گفت جزوه اخیر طرفدار معلمین که به وسیله محمد درخشش منتشر شد، احتمالاً به وسیله نخست وزیر سابق علی امینی نوشته شده است. او گفت که این نشانه ای است که امینی فعالیت سیاسی را شروع می کند و او باید از حمایت خارجی برخوردار باشد، چون که او هرگز حرکتی بدون پشتیبانی خارجی انجام نمی دهد. بختیار درخشش را به عنوان نشانه یک ایرانی فاسد، یک شارلاتان درس نخوانده، و یک فرد بی مرام، توصیف نمود.

بختیار - 11 شاپور بختیار عضو شورای مرکزی جبهه ملی

سری (1)ایران - 28 آوریل 1964 - 8/2/1343 غیر قابل انتشار برای خارجیان شاپور بختیار عضو شورای مرکزی جبهه ملی شاپور بختیار رهبر جناح طرفدار عمل جبهه ملی عضو از شورای مرکزی جبهه و عضو کمیته اجرائی حزب ایران که یکی از ارکان اصلی جبهه ملی است، می باشد. او آماده می شود که با اللهیار صالح رهبر جبهه ملی برای کنترل جنبش بی در و پیکر سازمان داده شده مخالف رقابت کند. او صالح را پیر و خیلی میانه رو برای هدایت مؤثر جبهه ملی توصیف می کند و رهبری جبهه ملی را برای موقعیت بدون نظم فعلی

ص: 671

آن سرزنش می کند. بختیار جبهه ملی را به یک حزب سازمان داده شده قوی با اتکا بر جوانان مبدل خواهد نمود.

او که رئیس اسبق کمیته جبهه ملی دانشگاه است، از کاهش نفوذ جبهه ملی در میان دانشجویان دانشگاه تهران و ملازم آن رشد نفوذ رقبای اصلی جبهه ملی؛ حزب توده (کمونیست) و نهضت آزادی ایران و فناتیک در جهت مذهب است، مضطرب می باشد. بختیار با انقلاب مخالف است و حزبی را ترجیح می دهد که بتواند به اهدافش از طریق روشهای قانونی دست پیدا کند. اگر چه بختیار شاه را به عنوان رئیس کشور حفظ می کند ولی با کنترل دولت به وسیله شاه مخالف است، او (بختیار - مترجم) دولت را تحت هدایت یک نخست وزیر قوی قرار می دهد. از نظر بین المللی او می خواهد که ایران یک مشی بیطرفی شبیه به هند را دنبال کند. آن (دولت) طرفدار غرب خواهد بود و روابط نزدیکی با اتحاد شوروی خواهد داشت.

کمکهای اقتصادی هر دو طرف را می پذیرد. او خصوصا با پیمان نظامی از قبیل سنتو مخالف است. بختیار با کمونیسم به شدت مخالف است و خودش را سوسیالیستی از مکتب سندیکالیستهای فرانسه می داند.

شاپور بختیار، پسر یک خان ایل بختیار، در سال 1293 متولد شد. او تحصیلات ابتدائی را در اصفهان به پایان رساند و سپس در یک کالج فرانسوی در بیروت به تحصیل پرداخت، جایی که اولین لیسانس را دریافت نمود. در 1309 او به فرانسه رفت و لیسانس دیگر از سوربن دریافت نمود و در 1318 مدرکهایی از دانشکده های حقوق و علوم سیاسی دانشگاه پاریس دریافت نمود. او تا سقوط فرانسه در ارتش فرانسه خدمت نمود. در 1325 او دکترایی در حقوق به دست آورد. در بازگشت به ایران به وزارت کار پیوست و در 1325 در حالی که رئیس اداره کار خوزستان بود، در اعتصابی بر علیه شرکت نفت ایران و انگلیس شرکت جست. مخالفت او با شرکت نفت ایران و انگلیس و سیاستهای کارگری او محبوبیت زیادی در میان کارگران خوزستان برایش به دست آورد که هنوز از مقداری از آن برخوردار است. در 1327 او با عدم موفقیت برای نمایندگی مجلس روبه رو شد و متهم به داشتن حمایت ضمنی حزب توده شد. شکایتهای شرکت نفت ایران و انگلیس منجر به برکناری او از وزارت کار در سال بعد شد.

در 1330 او کاندید حزب ایران در انتخابات به تعویق افتاده مجلس بود. در 1331 به معاونت وزارت کار منصوب شد و پس از آن او به عنوان مشاور عالی امور کارگری محمد مصدق، نخست وزیر، تا 1332 خدمت نمود. بختیار به دنبال سقوط مصدق به نهضت مقاومت ملی، که یک ائتلاف طرفدار مصدق از احزاب جبهه ملی و گروههای مختلف دیگر بود، پیوست. او برای نمایندگی اصفهان از طرف نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد، ولی شکست خورد و بعدا برای فعالیتهای ضد دولتی در 1333 دستگیر شد.او از کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی حذف شد و در1334 به 3 سال زندان محکوم شد، ولی یک سال بعد مورد عفو قرار گرفت.او در 1335 برای عضویت در کمیته مرکزی حزب ایران انتخاب شد.

نه حزب ایران و نه جبهه ملی قادر به فعالیت موثر تا 1339، زمانی که اعتراض عمومی روی انتخابات با خدعه و فریب درست شده آن سال به تجدید حیات جبهه ملی زیر نظر اللهیار صالح اجازه داد، نبودند.

بختیار به سمت رئیس کمیته های سازمانی و دانشگاهی جبهه ملی منصوب شد. نقش او در سازمان دادن به تظاهرات مختلف دانشجویی منجر به دستگیری او رد 1340، 1341 و 1342 شد.

در طول دوره های بین زندانی شدنش، رابطه بختیار با دیگر رهبران جبهه ملی در نوسان بوده است. او درگیریهای مکرری با رهبران میانه روتر خصوصا صالح و کریم سنجابی داشته است. از مهر 1340 تا آبان

ص: 672

1341 سنجابی، بختیار را به عنوان رئیس کمیته دانشگاهی جایگزین کرد. در دی 1343 بختیار تشکیل یک حزب جدید را بر اساس اصول مشابه با جبهه ملی، ولی با روشی تندروتر مورد توجه قرار داد. اما او تصمیم گرفت که تا بهمن 1343 در جبهه ملی کار کند.

بختیار مردی خشن، سرسخت، لجوج، با زیرکی و جاه طلبی سیاسی قابل ملاحظه می باشد. در 1340 او استاد دانشگاه تهران بود ولی در اواسط 1341 وی دیگر تدریس نمی کرد. او تمایل به صحبت به طور خلاصه دارد تا پرداختن به جزئیات (موارد بخصوص) و در عین حال طفره نمی رود، او اعتماد فوری در کسی القاء نمی کند. به هر صورت وی یکی رهبر خوب و یک ملی گرای جدی است.

مردی متوسط القامه با اندامی لاغر و ظاهری نسبتا شیک دارد. او بیشتر در لباس و رفتارهایش اروپایی است تا ایرانی و اغلب لغات فرانسه یا انگلیسی را در یک مکالمه فارسی به کار می برد. سالهایی که در فرانسه بوده است به او یک پیوستگی با آن کشور داده است.

زمانی که در فرانسه بود با یک زن فرانسوی ازدواج کرد که مدت کوتاهی پس از سقوط مصدق از او جدا شد. آنها چهار فرزند داشتند که در اختیار وی باقی ماند. پسر بزرگتر به یک کالج در پاریس رفت.

بختیار پسرعموی رئیس اسبق سازمان امنیت و اطلاعات ملی، ژنرال تیمور بختیار می باشد. او به فارسی، عربی، فرانسه و مقداری انگلیسی و آلمانی صحبت می کند.(1)

بختیار - 12 نظرات رهبر جبهه ملی، شاپور بختیار

سری - غیر قابل رویت برای خارجیان - فقط استفاده داخلی به : رئیس بخش سیاسیتاریخ : 16 می 1964 - 26/2/1343 از : منبع کنترل شده آمریکایی موضوع : نظرات رهبر جبهه ملی، شاپور بختیار مطالب زیرین برای اطلاع شما و هر استفاده ای که از آن در محدوده های امنیتی معین شده می خواهید بنمایید، می باشد. هر گزارشی توسط شما از این اطلاعات باید با ذکر کنترل «غیرقابل رؤیت برای خارجیان » باشد ولی احتیاج به ذکر CAS به عنوان منبع ندارد. منبع یک ایرانی تحصیل کرده است که عضوی از جبهه ملی می باشد و با شاپور بختیار صحبت کرده است.

1- اللهیار صالح نامه ای به شورای مرکزی حزب ایران فرستاده و رسما از شورای مرکزی حزب ایران استعفا نموده است. صالح اظهار داشته که وی خیلی خسته، پیر و مریض است و تصمیم گرفته که از هر نوع فعالیت سیاسی کنار بکشد. حزب ایران قرار بود که در 23 اردیبهشت جلسه تشکیل دهد تا در مورد استعفای صالح اقدام نماید. حزب ایران یک یادداشت غیر رسمی برای صالح فرستاد که از او تقاضا نمودند تا در مورد استعفایش تجدد نظر نماید، ولی حزب ایران انتظار نامه ای دیگر از صالح دارد که تصمیمش به استعفا را مجددا تائید نماید.

2- شاپور بختیار گفت که با غیر فعال شدن صالح او در راس حزب ایران باقی خواهد ماند و آن را به قدرت خواهد رسانید و به گروهی منظم تبدیلش خواهد نمود. بختیار گفت او با دکتر مصدق سمبل جنبش ملی گرایی مخالفت نخواهد نمود، ولی تلاش خواهد کرد که از او و برنامه هایش به نفع خود استفاده نماید.

ص: 673


1- این گزارش از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) می باشد. مترجم.

بختیار مصدق را یک خودپرست بزرگ توصیف نمود که نمی تواند موافقت نماید جبهه ملی در دست هر مرد دیگری بجز خودش سپرده شود. بختیار گفت که بجز برکناری رهبری محافظه کار جبهه ملی، هیچ اقدامی در مورد پیشنهادات اخیر مصدق تحقق نیافته است. بنابراین، این به عهده رهبران جوانتر جبهه ملی است که رهبری را در تجدید سازمان جبهه ملی به دست بگیرند، البته با احترام گذاشتن به مصدق به عنوان تشریفات. بختیار گفت که وی از اشخاصی مثل داریوش فروهر استفاده خواهد نمود، ولی آنها کنترل جنبش ملی گرایی را به عهده نخواهند گرفت.

3- بختیار گفت که روابط جبهه ملی با جبهه مذهبی بهتر از رابطه اش با ارتش است، ولی اگر جبهه ملی می توانست رهبری و سازمانی خوب بیابد افسران جوانی که از دولت ناراضی هستند، با ملی گراها همراه خواهند شد. او گفت که جبهه ملی ارتباطی با نهضت آزادی ایران و رهبران مذهبی از طریق آیت اللّه رضا زنجانی دارد. در حال حاضر جبهه ملی در نظر دارد از زنجانی به عنوان یک میانجی نیروهای ملی گرا استفاده نماید. محاکمه نهضت آزادی به تعویق افتاده است چون که دولت می خواهد رهبران نهضت آزادی در طول محرم در زندان باشند. احتمالاً وقتی شاه از سفرش با ایالات متحده باز می گردد رهبران نهضت آزادی آزاد خواهند شد و یا محکومیتهای جزئی پیدا می کنند.

4- جبهه ملی به طور آشکار کار خواهد کرد، چون که اگر تلاش نماید که به طور مخفی کار کند، دولت جبهه ملی را با حزب توده به عنوان یک حزب مخفی معرفی خواهد نمود و اعضای جبهه ملی را به زندان خواهد انداخت. جبهه ملی سعی نخواهد کرد که طرحهایش را مخفی نگهدارد، چون چندین عضو از جبهه ملی حقوق بگیر دولت هستند. بختیار گفت که او و دیگر رهبران جبهه ملی فکر می کنند که خنجی یک عامل ساواک است، یا حداقل با ساواک تماس دارد.

گروه 1 مستثنی از تنزل طبقه به طور اتوماتیک

بختیار - 13 مذاکره با شاپور بختیار

صورت مذاکره تاریخ : 4 نوامبر 1964 - 13 آبان 1343 شرکت کنندگان : شاپور، بختیار، رهبر حزب ایران و عضو جبهه ملی مارتین اف. هرتز، کنسول امور سیاسی آرچی ام. بولستر، دبیر دوم مکان : محل اقامت آقای هرتز بختیار در ابراز تمایلش به ملاقات با مأموران سفارت برای بحث در موضوعات مورد علاقه طرفین گفت که وی در گذشته با مأموران سفارت در موقعیتهای بی شماری صحبت کرده است، ولی این احساس را داشته که اگر چه توافق کلی بین آنها در مورد سیاستهای کلی وجود دارد، آنها عقاید مجزایی دارند که مختلف است. بختیار گفت که وی تعجب زده شد وقتی از یک مأمور سفارت در همین اواخر پیش شنید که سفارت فکر می کند، شاه باید تا زمانی که زنده است حکومت کند. بختیار گفت وی از شنیدن اینکه چنان عقیده ای با چنان قطعیتی ابراز شد، متحیر گردید. او تا آنجا پیش رفت که با ستایش از سیستم سیاسی آمریکا و امید و الگویی که آن به دنیا ارائه می دهد، پرداخت. بختیار سپس شروع به تحلیل منافع آمریکا در ایران نمود و گفت که او فکر می کند منافع دراز مدت ایالات متحده در اینجا به وسیله ایجاد یک دولت

ص: 674

جوابگو به آرزوهای مردم که درجاتی از آزادی سیاسی را مجاز خواهد نمود، به بهترین نحو فراهم خواهد شد. او خودش را یک طرفدار سلطنت توصیف کرد، ولی سلطنت طلبی که می خواهد ببیند شاه سلطنت کند و نه حکومت. بختیار دولت فعلی را به عنوان گروهی ریاکار که قول همه را می دهند ولی خیلی کم عمل کنند بی ارزش جلوه داد. او گفت که می تواند بعضی دروغها را که از غفلت صادقانه ناشی شده اند تحمل نماید، ولی نمی تواند با ریاکاری و دورویی عمدی بسازد. وقتی از او سؤال شد که آیا فکر نمی کند برخی وطن پرستان صمیمی در دولت وجود دارند که بیشترین تلاششان را برای پیشرفت می کنند، او قبول نمود که تعدادی وجود دارند، وی گفت دولت هرگز دوام نخواهد آورد. او گفت عکس العمل فوری دولت در مقابل انتقاد خارجی اثبات این مطلب بود که دولت احساس ناامنی می کند. در صحبت راجع به سیاستهای مخالفین، بختیار فقط در کلیات صحبت کرد و کاملا آشکار ساخت که نه او و نه پیروانش در حزب ایران هیچ برنامه واقعی عملی برای به اجرا درآوردن خواسته هایشان ندارند. در حقیقت او میل نداشت آنهایی را که در موردشان صحبت می کرد، مشخص کند. او با ملایمت از اللهیار صالح انتقاد کرد و او را فردی تصویر کرد که بیش از آن که بتواند یک رهبر قاطع و موثر باشد، فردی متزلزل است، اما مشخص نکرد که چه افراد یا گروههایی ممکن است جای رهبری صالح را بگیرند. او گفت برنامه هایی برای یک گردهمایی در دست اقدام است که در آن عقاید مختلف ممکن است همساز گردند، ولی محتمل نیست که دولت اجازه چنین گردهمایی را بدهد.

اگر چه بختیار گفت که در ملاقاتهای آتی با آقای بولستر او تمایل دارد که به جزئیات بپردازد، ما این برداشت را داشیم که او واقعا مطلب خیلی کمی راجع به فعالیتهای فعلی سازمانی در جبهه ملی دارد که گزارش دهد. نظرات مکرر او راجع به احتیاج برای حداقل کمی آزادی بیان به نظر می رسد که اشاره بر این داشته باشد که در غیاب چنین آزادی، رسیدن به یک توافق عام در میان عوامل جبهه ملی مشکل باشد و در غیاب چنین توافقی سازمان نمی تواند دوباره بنا بشود.

بولستر - هرز

بختیار - 14 جبهه ملی مخفی

صورت مذاکرات محرمانه مکان : سالن چای هتل کاسپین تاریخ : 19 می 1965 - 29/2/44 شرکت کنندگان : شاهپور بختیار، رهبر جبهه ملی آرچی ام، بولستر، دبیر دوم سفارت جبهه ملی مخفی بختیار شایعات مبنی بر اینکه جبهه ملی، چون که مجاز نیست که به طور آشکار فعالیت کند، شروع به مخفی شدن نموده است را تصدیق نمود. او جزئیات کمی راجع به این تحول ارائه داد، بجز این گفته که واحدهای کوچکی 6 یا 7 نفره تشکیل می شود و اینکه برای اجتناب ورزیدن از جلب توجه نیروهای امنیتی این واحدها از فعالیتهای انتشاراتی منع خواهند شد. این واحدها البته به طور مخفیانه ملاقات خواهند داشت و در حال حاضر روی موضوعات سازمانی تمرکز خواهند نمود. بختیار از این جنبه یک جبهه ملی مخفی ابراز ناراحتی کرد، چون که عمل مخفیانه برای او به معنی نفی روش مبتنی بر قانون

ص: 675

اساسی که وی آن را ترجیح می دهد می باشد، ولی او به طور مکرر اشاره کرد که در غیاب آزادی برای فعالیت به صورت آشکار این روش جدید تنها راه باز برای جبهه ملی است.

حمایت ایالات متحده از شاه بختیار با تکرار گفته های سابق که ایالات متحده به اندازه ای شاه را حمایت کرده است که ملی گراها هیچ امکانی برای یک قضاوت منصفانه ندارند، مطالب تکراری بسیاری در مورد این نکته بیان داشت. در حالی که وی از کمک نظامی ما انتقاد می کرد گفت که سازماندهی نظامی کاری نیست و بنابراین اسلحه ها «که بیشتر به طرف ایرانیها نشانه رفته تا اینکه از آنها دفاع نماید»، برای ملی گراها یک تهدید نمی باشد. او نسبت به حمایت معنوی آمریکا از شاه بیشتر تنفر داشت، او گفت که در صورتی که ملی گرایان سعی کنند آزادی بیشتری برای فعالیت سیاسی به دست آورند، این حمایت آمریکا امید ایشان را از امکان پشتیبانی آمریکا در آینده قطع می نماید. او هیچ مثالی از این حمایت معنوی نمی توانست ارائه دهد و وقتی از او سؤال شد که او پیشنهاد می کند ایالت متحده چه کاری انجام دهد تا سیاستهایش را برای ملی گراهای ایرانی خوشایندتر سازد، تنها جواب او این بود که ایالات متحده باید حمایتش را از شاه کاهش دهد.

فعالیت بیشتر کمونیستی بختیار به تفصیل روی یک خط استدلال آشنایی دیگر جبهه ملی صحبت کرد و گفت که قصور رژیم در اجازه دادن به مخالفت مشروع سیاسی به نفع کمونیستها تمام می شود. او این را خصوصا با برنامه های جبهه ملی برای مخفی شدن مرتبط نمود و گفت که اگر جبهه ملی چنین اقدامی را به عمل نیاورد صحنه را برای کمونیستها خالی خواهد گذاشت. بختیار خصوصا در مورد تحولات اخیر در دانشگاه تهران بدبین بود. او ادعا نمود که 200 عامل ساواک در آنجا فعالیت می کنند و کوچکترین نشانه فعالیت سیاسی مخالف به وسیله دانشجویان فورا سرکوب می شود. او توضیح داد که یک چنان کنترل محکمی روی یک عمل نسبتا آشکار به سادگی یک زمینه بارور برای فعالیت به کمونیستها می دهد. او ادعا کرد که یک احیای فعالیت قطعی حزب توده در دانشگاه تهران وجود دارد، تحولی که او خصوصا جهانشاه صالح رئیس دانشگاه و سیاست سرکوب کننده او را، به خاطر آن سرزنش می کند.

دولت هویدا بختیار فکر می کرد که دولت فعلی در برابر دولت منصور، علیرغم نتیجه گیریش که آن (دولت هویدا - مترجم) چیز زیادی به دست نیاورده است، یک پیشرفت خواهد بود. او توضیح داد که هویدا یک مرد متواضع تر است و چنان وعده های پر آب و تابی نمی دهد.

نظریه بختیار در مقایسه با رفتارش در نوامبر گذشته در این ملاقات کمی بیشتر در جهت عمل به نظر می رسید. به جای نتیجه گیریهای بدبینانه قبلیش که جبهه ملی نمی تواند سازماندهی کند مگر اینکه به آن اجازه داده شود که با آزادی بیشتری فعالیت نماید (قدمی که دولت آماده برداشتن آن نبود)، این بار

ص: 676

اشاره ای از مصمم بودن در تشریح برنامه های اولیه مخفی شدن وجود داشت.

بولستر

بختیار - 15 حمایت ایالات متحده از شاه

استفاده محدود اداریزمان : 16 ژوئن 1965 - 26 خرداد 1344 شرکت کنندگان : شاهپور بختیار، رهبر جبهه ملی آرچی ام. بولستر، دبیر دوم سفارت مکان : محل اقامت بولستر حمایت ایالات متحده از شاه بختیار با مطرح کردن این موضوع با لحنی نیشدار اظهار داشت که احتیاجی به تغییر در سیاست آمریکا نیست، چون که آمریکا از شاه فقط به آنهایی که پیش بینی یک انفجار در ایران را، در صورتی که شاه رژیم دیکتاتوری خودش را استمرار ببخشد، می نمایند فرصت خواهد داد.

با اشاره به جنگ ویتنام او حمایت آمریکا را از رژیمهای ضعیف که بیان کننده خواستهای مردم ویتنام جنوبی نبودند، با حمایت آمریکا از شاه مقایسه نمود. بختیار به اقدامات آمریکا در زمان سقوط مصدق به عنوان «به وجود آوردن یک شاه » اشاره کرد و این دفاعیه، که ایالات متحده به سختی می توانست شاهی به وجود بیاورد چون که قبلاً یکی وجود داشت، را نادیده پنداشت. او گفت که قبل از 1332 شاه اجازه می داد که مقداری مخالفت سیاسی ابراز شود، ولی به طرزی برجسته از فقدان فعلی آزادی برای مخالفت سیاسی که وی ایالات متحده را به خاطر آن سرزنش کرد، افسوس خورد. او این را که وی مثل خیلی از ایرانیان تمایل دارد که خارجیها و خصوصا آمریکاییها را برای مسائل ایران سرزنش کند، رد کرد.

عدم فعالیت جبهه ملی وقتی از او راجع به نظراتی که وی در ملاقات قبلی در این زمینه که « جبهه ملی مخفی می شود» داده بود، سؤال شد، بختیار گفت فقط جلسات مخفی ادامه پیدا می کند. این می تواند به این معنی باشد که چنان فعالیتی با موفقیت به پیش می رود و بنابراین نباید مورد بحث قرار گیرد، یا اینکه نظرات قبلی وی فقط حرف (شعار مترجم) بودند. از نظر گرایش بدبینانه وی در طول گفتگو نظرات انتقادی او درباره عدم توانایی ایران برای سازماندهی جهت حرکت معمولی، تحلیل دوم صحیح به نظر می رسد.

علی امینی جالب ترین جنبه مصاحبه، تحلیل بختیار از شانسهای امینی برای یک مرتبه دیگر نخست وزیر شدن بود. فریدون مهدوی عضو جبهه ملی از طریق بیل میلر (مراجعه کنید به یادداشت مذاکرات الیوت در 21 تیر 1344) گزارش کرده که بختیار یک حامی امینی است، با این حال نظرات او نشاندهنده این است که وی حداکثر حاضر است حمایت مشروط کند (از امینی - مترجم). بختیار گفت امینی مرد خوبی نبود، زیرا او نمی توانست تفویض اختیار نماید و وقتی نخست وزیر بود دائما در کار وزرایش مداخله می کرد. او

ص: 677

همچنین در مورد مخالفتهایی که به طور آشکار در جلسات کابینه ظاهر می شد و به نظر می رسید امینی از کنترل آن عاجز بود، توضیح داد. او گفت فکر می کند امینی قبلاً به نخست وزیری انتخاب شده بود، چون که فقط امینی می دانست چگونه با آمریکاییها مدارا کند و شاه فردی را می خواست که بتواند کمک آمریکا را برای ایران و جیبهای شاه به دست آورد. بختیار از اقدام اولیه امینی برای منحل کردن مجلس و تصمیم او برای غلبه بر مشکلاتی که حل مسئله بودجه به دنبال دارد ستایش کرد، ولی اغلب اقدامات امینی به عنوان نخست وزیر را یک لغزش پس از دیگری خواند. از نظر بختیار لازمه هر صدارتی در آینده توافقی است با شاه راجع به اینکه چه مسایلی به عهده مسئولیتهای امینی گذاشته خواهد شد.

بختیار تائید کرد که امینی سخت تلاش می کند که حمایت به دست بیاورد. او فکر می کرد که جبهه ملی 1 ینی / 48امینی را در ابتدا حمایت نماید. او گفت امینی انحلال پارلمان فعلی و برگزاری انتخابات چندین ماه بعد از آن، که در شهرها نسبتا آزاد خواهد بود و در مناطق روستایی کنترل شده را در نظر دارد. وقتی از او سؤال شد آیا امینی برنامه هایی از قبیل اینکه چه کسی در کابینه اش ممکن است باشد را طرح کرده است، بختیار گفت او نمی داند، زیرا امینی را برای مدتی است که ندیده است.

خصوصیتهای نخست وزیری بختیار خصوصیت لازم که هر نخست وزیر ایرانی یا عضو کابینه باید داشته باشد را به شرح زیر ارائه کرد: 1- یک شهرت خوب، خصوصا در مورد صداقت؛ 2- توانایی برای انجام دادن کارش به نحو خوب؛ 3- یک برنامه عملی. به نظر می رسد که در نظریاتش، در مورد اینکه امینی دو خصوصیت آخر را داراست، تردید وجود داشته باشد. او فکر می کرد که عبده در مورد دوم ضعیف خواهد بود، زیرا وی کشور خودش را هم به خوبی نمی شناسد، خصوصا مناطق روستایی را. اگر چه در ارتباط با لیست مشخصات مورد لزومش وی مستقیما در مورد دیگر نخست وزیرهای احتمالی نظر ندارد، ولی گفت که علم را به اقبال علیرغم هوش کمتر علم ترجیح می دهد، زیرا وی خیلی کمتر پرمدعاست.

بولستر

بختیار - 16 نامه ای از یک رجل سیاسی ایران با یک لحن دوستانه غیر معمول

ص: 678

طبقه بندی نشده 20 آذر1346 قابل توجه آقای آرمیتاج به: سفارت در تهران 24 شهریور 1346 از: وزارت خارجه نامه هرتز به آرمیتاج 17آذر به ضمیمه: نامه ای از یک رجل سیاسی ایران با یک لحن دوستانه غیر معمول،ارسال می شود.

امضاء: هرتز آقای هرتز عزیز من ناراحتم از اینکه نتوانستم در ضیافتی که به مناسبت عزیمت شما ترتیب داده شده شرکت کنم. من صمیمانه میل داشتم در این روز در تهران باشم و فرصت داشته باشم از اینکه احترامات خود را به خانم هرتز و بهترین احساسات خود را به شما ابراز دارم.

بنابراین من برای خانم هرتز و خود شما سفر بخیر و موفقیت بزرگ سلامتی عالی آرزو می کنم.

با احساسات همدردانه و دوستانه شاهپور بختیار

بختیار - 17 جبهه ملی در مورد موضوعات سیاسی ایران میانه رو می شود

صورت مذاکره محرمانه شرکت کنندگان : دکتر شاپور بختیار، جبهه ملی جان استمپل، مامور سیاسی سفارت آمریکا - تهران زمان و مکان : 24 سپتامبر 1978 - 4/7/1357، آپارتمانهای ایران سکنی موضوع : جبهه ملی در مورد موضوعات سیاسی ایران میانه رو می شود.

یک رابط نزدیک مک گافی کنسول ایالات متحده پیشنهاد نموده که ملاقاتی بین یک شخصیت جبهه ملی و یک مأمور سفارت ترتیب دهد. وقتی استمپل در وعده گاه معین شده وارد شد، دکتر بختیار خودش را معرفی نمود و شخص دیگری حضور نداشت. بختیار گفت مهم است که تماسهایی با آمریکاییها داشته باشیم، حتی اگر آنها در مورد خیلی چیزها موافق نباشند. برای آمریکاییها مهم بود که تشخیص دهند که مخالفین اعتمادی به شاه ندارند. وقتی استمپل در این مورد که آیا جبهه ملی در انتخابات سال آینده شرکت خواهد کرد به بختیار فشار آورد، بختیار پاسخ داد که این کار امکان ندارد مگر اینکه آزادی برای بحث درباره مسائل و سازمان دهی وجود داشته باشد. «ما احتیاج به شش ماه آزادی داریم، نه آزادی افراطی، بلکه حداقل حق ملاقات نمودن و سازماندهی.» او گفت اگر این انجام نگیرد رهبریت مخالفین در اختیار فناتیکها قرار خواهد گرفت. حکومت نظامی لزومی ندارد چون که باعث به تعویق افتادن مراحل سازمانی می شود و برقرار نمودن نظم عمومی واقعا لازم نیست.

ص: 679

روابط در داخل جبهه ملی در پاسخ به یک سؤال، بختیار جبهه را به عنوان گروهی از افراد نسبتا مستقل توصیف کرد. او گفت که وی و دکتر کریم سنجابی و داریوش فروهر از خشونت و همکاری با متعصبین مذهبی طرفداری نکرده اند.

به عبارت دیگر مهندس بازرگان و گروهش با افراد مذهبی متحد با خمینی و شریعتمداری به طور کامل همکاری کرده اند. بازرگان سیاست و مذهب را باهم مخلوط کرد و مذاکرات با گروه او به نتیجه نرسید، چون که او به دوستانش اجازه داده بود که او را به طرف گروه مذهبی برانند. بختیار گفت جبهه ملی با هر سازمانی به جز کمونیستها و فراماسونها که مثل فراماسونهای مورد احترام وی در آمریکا و فرانسه نیستند، هدفی مشترک به وجود می آورند. بختیار فکر می کرد که جبهه ملی تجدید سازمان یافته، می تواند عوامل میانه روتر مذهبی هدفی مشترک به وجود بیاورد و این تنها امید برای به وجود آوردن یک طرفداری توده ای برای سوسیال دموکراسی می باشد.

وضعیت سیاسی کنونی:

او پوشش مطبوعاتی جبهه ملی در فرانسه و انگلیس خوب توصیف نمود (خیلی راضی کننده تراز آمریکا). او گفت این نظر جبهه است که تغییرات مشخصی در زمان نخست وزیری شریف امامی امکان پذیر است. به تدریج تمام سیستم شاه باید منحل گردد. پرویز ثابتی باید از ساواک برکنار شود، چون او با شکنجه و معاملات خلاف درگیر بوده است. بختیار در مقام پاسخ به سؤال کار کردن در داخل سیستم فعلی مردد بود ولی فکر می کرد که امکان دارد شرایط برای توسعه دادن فعالیتهای مناسب جبهه ملی ممکن باشد. او فکر می کرد کار کردن با پارلمان فعلی برای به دست آوردن آزادی بیان و مجلس آزاد مهم است.

اگر سوسیالیست دموکراتها پیروز نشوند ایران و به طریقی آمریکا با یک انتخاب بین دیکتاتوری یا کمونیسم روبه رو خواهد شد.

یادداشت بیوگرافی:

بختیار یک مرد باریک اندام بین 50 تا 60 ساله است که فرانسه اش عالی و انگلیسی او کافی است. او از خیلی از رهبران مخالف مؤدب تر و سطح بالاتر است و از جانب بخشی از جبهه ملی صحبت می کند.

نظریه:

آشکار نیست که بختیار چگونه پشتیبانی توده ای را دارا می باشد. او شخصی است که نامش برای تأیید جستجو می شود و به ادامه ملاقات با استمپل علاقه مند است. آشکارا به نظر می رسد که این پاسخگوی یک نیاز حس شده از طرف بخشی از جبهه ملی متشکل از سنجابی، فروهر و بختیار برای یک رابطه با سفارت ایالت متحده می باشد. آدرس آقای بختیار چنین است: شماره 24، خیابان سمبل (نزدیک سفارت آلمان) شماره تلفنش 247206 است.

جی. دی. استمپل

بختیار - 18 مذاکره درباره نظریات جبهه ملی

ص: 680

یادداشت برای بایگانی تاریخ : 17 اکتبر 78 - 25/7/57 شرکت کنندگان : شاهپور بختیار کمیته اجرایی جبهه ملی، جان دی، استمپل، سفارت آمریکا، تهران، استفن سولازر، نماینده کنگره، استفن شالوم، دوست نماینده کنگره.

موضوع : مذاکره درباره نظریات جبهه ملی بختیار مذاکره را با شرح نظر جبهه ملی راجع به شاه شروع کرد. او شاه را یک سلطان مطلق العنان دانست که سالها حکمرانی یک رژیم فاسد را به دست گرفته و هیچ تأسیسات سیاسی بنا نکرده بود. او قبول داشت که خیلی افراد شاه را حمایت کرده بودند، اما اکنون چنین کاری آسان نبود. روشنفکران شاه را به دلیل فقدان آزادی حمایت نمی کردند. تجّار فکر می کردند که خاندان حاکم خود را ثروتمند ساخته بود و رهبران دینی به سبب عدم توجه به مسائل دینی مأیوس بودند. جبهه ملی در صدد یافتن یک راه حل دمکراتیک است. در صورتی که شاه به طور جدی قانون اساسی اجرا نموده و محدودیتها را بر قدرت خود قبول کند جبهه ملی خواستار یک پادشاهی مشروطه است.

بختیار گفت آزادی مطبوعات که اخیرا صورت گرفته، همچنان در عمل تثبیت نیافته بود. «تعدیلات جزئی» به عمل آمده بود، اما برای جبهه ملی تقریبا غیر ممکن بود که چیزی را بر روی کاغذ انتشار دهد.

(نظریه سفارت: ما اطلاع داریم که روزنامه ها اجازه خواهند داشت که آزادانه به نشر بپردازند، اما هنوز برای تثبیت آن در عمل فرصت بسیار اندک بوده است). بختیار گفت که جبهه ملی برای شرکت در انتخابات خیلی محتاط است، مگر آنکه انتخابات کلاً آزاد باشد، در غیر این صورت، جبهه ملی خود را کنار خواهد کشید. او مخالفت جبهه ملی را مبتنی بر اصول دنیوی ولی در اتحاد با رهبران دینی دانست.

بختیار گفت که شاه نمی تواند یک سیاست خارجی را دنبال کند. زیرا «بین مردم پایگاهی ندارد». او فکر می کرد که جبهه ملی تنها چاره در برابر رژیم فاسد فعلی یا اشغال کشور توسط شوروی بود.

بختیار گفت که جبهه ملی فروش نفت به اسرائیل را متوقف نخواهد کرد و خود را یک دنیاپرست دانست، (به نظر او) فروش نفت یک امر صرفا تجاری بود. بر سر این نکته نظر او مورد تردید قرار نگرفت، اما او ادامه داد و تأیید کرد که ترس آمریکا از اینکه نفت خلیج فارس به دست قدرتهای خارجی بیفتد به آسانی تسکین داده می شود - هیچ دولتی در ایران نمی تواند که نفت نفروشد. سولازر نماینده کنگره آنقدر مؤدب بود که در این زمینه بحث دوران مصدق را به میان نیاورد. در جواب یک پرسش سولازر بدین منظور که آمریکا چه باید بکند، بختیار گفت که آمریکا حمایت از شاه را قطع نکند. از آنجایی که شاه در میان مردم از هیچ پشتیبانی برخوردار نیست، در صورتی که آمریکا حمایت نظامی و سیاسی خود را قطع کند، شاه بدون شک سرنگون خواهد شد. در جواب پرسش از اینکه آینده چه در بر خواهد داشت، بختیار گفت که ماه دسامبر (ماه اسلامی آن محرم) احتمالاً شاهد تعدادی تظاهرات وسیع خصوصا در روزهای بسیار مقدس 10 و 11 محرم (برابر 12 و 13 دسامبر) خواهد بود.

بختیار - 19 سیاستهای داخلی

ص: 681

صورت مذاکرات محرمانه شرکت کنندگان : شاپور بختیار، حزب ایران و عضو هیت اجرائی جبهه ملی جان دی استمپل، مأمور سیاسی دبلیو، گریگوری پرت، مامور سیاسی زمان و مکان: 22 اکتبر 1978 - 30/7/57، خانه بختیار - تهران موضوع : سیاستهای داخلی بختیار نگرانی زیادی در مورد آینده نزدیک ایران در آستانه آشوب فراگیر شهری ابراز نمود. درحالی که وی به انتخابات در آینده چشم دارد، گفت اگر دولت نتواند ترکیب اعتصابات و آشفتگی را خنثی کند، انتخابات مطرح نخواهد بود. ماه آینده بحرانی است؛ اگر عاملین دردسر از قبیل حزب توده تحت کنترل آورده نشوند روسها به کشور نفوذ خواهند کرد، خصوصا در شمال و غرب و بلوچها نیز ممکن است بر علیه ایران حرکت کند.

او علائم امیدوارکننده ای در طرف مذهبی می دید. نمایندگان جبهه ملی و همچنین دکتر میناچی و بازرگان (کسی که وی مواظب بود او را جدا از جبهه نگهدارد)، با خمینی در پاریس در تماس هستند. او خوشحال بود که میناچی و بازرگان گفته بودند اصلاحات در زمان شاه باید صورت گیرد. ملاها نمی توانند بر ایران حکومت کنند. در عین حال خمینی یک قابلیت انعطاف جدید نشان داده است. بختیار احساس می کرد تغییر مکان خمینی به فرانسه افق فکری آیت اللّه را کمی وسیع تر کرده است. در پاریس او با خیلی از ایرانیانی که در غرب منجمله آمریکا تحصیل کرده اند، ملاقات می کند. از نظر اصولی و بنیادی او تغییر نکرده است، ولی وی اکنون به حزب توده حمله می کند، موضعی که وی قبلاً نداشت. به علاوه خمینی اصرار دو یا سه ماه پیش خود را در مورد یک دولت اسلامی رها کرده است. او در عوض در مورد احتیاج به عدالت اسلامی صحبت می کند. با این حال تنفر شخصی خمینی نسبت به شاه هنوز عوامل دیگر را تحت نفوذ قرار می دهد. اگر اردشیر زاهدی که از پاریس دیدار می کند تلاش نماید که با خمینی تماس بگیرد، بختیار فکر می کند آیت اللّه از دیدن او امتناع ورزد، حتی شریعتمداری یک چنین ملاقاتی را رد می کند.

در مورد راهی برای خروج فوری از بحران که بختیار مکررا گفت او با ناامیدی طالب آن است، دولت فعلی برای پیدا کردن آن به خوبی تجهیز نشده است.شاه یک اعتدال مشخص جدید را نشان می دهد،ولی کابینه با افراد غیر قابل اطمینان سردرگم شده است. 5 وزیر اعضای سابق حزب توده هستند و 6 یا 7 نفر فراماسون هستند، منجمله شریف امامی رهبر فراماسونهای ایرانی. فروعی و امین نیز فراماسون هستند،بختیار اسامی دیگران را فراموش نموده بود، ولی بعد آنها را تهیه می نماید. علاوه بر این دولت نامیدانه در فسادی که قرار بوده از بین ببرد درگیر است. شریف امامی به عنوان رئیس بنیاد پهلوی با فروش زمین مصادره شده به قیمت هر متر مربعی 30 تومان ثروتمند شد. بختیار آگاهی دست اولی از گذشته فاسد نخست وزیر داشت، زیرا مخالفین قبلاً یک شرکت ساختمانی را اداره می کردند که مجبور شده بود (شرکت) معاملاتی با بنیاد پهلوی داشته باشد. وزیر اسبق کشاورزی، روحانی زمین را تحت قانون ملی شدن مصادره نموده بود و سپس وقتی که شرکت می خواست که یک کارخانه بسازد، به آنها گفته شد که شرکت باید این زمین را به قیمتی که به وسیله ارزیابان بنیاد تعیین می شود. خریداری نماید. بختیار

ص: 682

مخالفت نمود و سرانجام از شاه اشاره ای دریافت نمود که وی می تواند آزاد باشد و یا اینکه رئیس شرکت باقی بماند. او از شرکت خارج شد. با در نظر داشتن ترکیب دولت درک اینکه چه کسی با آن همکاری می نماید مشکل است. حتی شریعتمداری بدون رضایت خمینی به طور آشکار چنین کاری را نمی کند.

جبهه ملی همکاری خواهد نمود، ولی فقط تحت شرایط سخت، در درجه اول شاه باید قانون اساسی را با تضمینهای لازم اجرا نماید، اگر چه به طور غیر مستقیم، که وی در اشتباه بوده است. دولت و نه شاه باید برای سیاست ملی مسئول باشد، اگر چه شاه ممکن است سرپرستی نماید. او باید محاکمه تمام شخصیتهای فاسد را به جلو بیندازد. وقتی از او سؤال شد که آیا محاکمه شامل هویدا هم می شود، بختیار پاسخ داد «خصوصا هویدا» چون که او سمبل تمام سیستم فاسد است. سرانجام یک دولت بی طرف باید انتخابات را برگزار کند.

این موضوع آخر، بیشتر بحث را تحت تأثیر قرار داده بود. بختیار تصریح کرد که یک دولت کاملاً انتقالی و پاکدامن باید به وجود آید که انتخابات را برگزار نماید. شاه می تواند برای مثال یک قاضی برجسته را منصوب نماید. استمپل، مأمور سفارت، کاوش کرد که ببیند آیا جبهه نمی تواند چیزی کمتر از یک دولت مخصوص انتخابات را قبول کند، یا شاید یک هیئت یا سیستم نظارت، بختیار این ایده ها را رد نکرد، ولی با گرمی نیز پاسخ نداد.

بختیار سپس در مورد چگونگی نیروی خود انتخابات نظر داد. او مطمئن است حزب توده به طور جدی عمل خواهد کرد. به عبارت دیگر مشکل است که میانه روهای ایرانی را وادار به سازماندهی سیاسی نمود، زیرا که احزاب سیاسی دلسرد نموده اند. جبهه احتمالاً برای بیش از نصف کرسیهای مجلس رقابت نخواهند نمود. جبهه به یک علت با هر متصدی مخالفت نخواهد نمود، بعضی از آنها قابل قبول هستند. اگر جبهه 30 تا 50 کرسی را ببرد احتمالاً قادر خواهد بود که آراء مستقل کافی برای تشکیل یک دولت جمع آورد (نظریه: در حقیقت یک نظر خیلی خوشبینانه). در مناطق شهری جبهه خیلی قوی و در آنجا متمرکز خواهد شد. خود بختیار در جایی قابل اطمینان در جنوب (آبادان، اهواز، یا اصفهان) فعالیت خواهد نمود.

او در جنوب ارتباطات خانوادگی دارد و اینها هنوز در ایران مهم هستند. او که مثل یک مبارز قدیم صحبت می کرد، ارزیابی نمود که حزب باید کاندیداهای مذهبی در شهرهایی مثل اصفهان، قم و مشهد داشته باشد، در حالی که در شهرهای صنعتی مثل اصفهان کاندیداهای غیر روحانی بهتر می توانند به سر برند. او گفت بازرگان و میناچی که وی تاکید کرد از جبهه ملی هر دو فاقد پایگاه مردمی هستند. بازرگان یک شخص آراسته است که به وسیله بعضی اشخاص بی ارزش احاطه شده است. در نتیجه کار کردن با او مشکل است.

استمپل مأمور سفارت باتوجه به علاقه رسانه های گروهی آمریکا سؤال کرد کدام رهبر جبهه ملی انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کند. بختیار نام احمد مدنی یک دریادار سابق را آورد که پس از اینکه از دریاسالار رمزی عطایی و دیگران به خاطر فساد انتقاد کرد، به درجه ناخدایی تنزل مقام پیدا کرد. او امکان داشت به خاطر تخلفش کشته شود، ولی ژنرال جم مداخله نمود تا مجازات او را کم کنند. او اکنون در دبیرستان تدریس می کند. سابقه حرفه ای متلاشی شده او به وی یک چشم انداز بدبینانه داده است، ولی او در هر حال انگلیسی را عالی صحبت می کند.

نظریه: مثل دیگر رهبران مخالف میانه رو، بختیار از آشوب اجتماعی که جبهه ملی ادعا می کند آن را ترویج نمی دهد، به هراس افتاده است. نگرانی او برای فعالیت حزب توده مثل نظر یک مرد نظامی از صحنه

ص: 683

است و نمایش دهنده نگرانی بعضی رهبران مخالف است که به وسیله یک تشکیلات مخفی چپ کنار زده می شوند.

دبلیو،جی، پرت جی. دی. استمپل

بختیار - 20 خلاصه بیوگرافی در مورد شاپور بختیار

سری از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 29 دسامبر 1978 - 18/10/1357 به : وزارت خارجه - واشنگتن، دی. سی.

گزارشگر : لامبراکیس شماره سند: 12738 موضوع : خلاصه بیوگرافی در مورد شاپور بختیار 1- بختیار پسر یک خان ایل بختیاری در 1293 متولد شد. جزئیات زندگی اولیه او، تحصیلات فرانسویش، ازدواج و طلاقش با زن فرانسوی، حرفه اولیه و غیره در گزارش بیوگرافی سیا مورخ 8 اردیبهشت 1343 گنجانده شده است.

2- بختیار یکی از رهبران درجه یک جبهه ملی است، تقریبا مساوی کریم سنجابی که با او مدت زیادی رقیب و همکار بوده است. در سن 64 سالگی او به میزان قابل توجهی جوانتر از سنجابی و دیگر رهبران جبهه ملی از قبیل صدیقی و اللهیار صالح است، وی مسن تر از داریوش فروهر می باشد که به عنوان یک رهبر سطح بالای جبهه ملی شهرتی به دست می آورد و از خط سرسخت سنجابی بر علیه شاه حمایت می کرده است، در حالی که بختیار به طور کلی سکوت را حفظ کرده است.

3- یک گزارش اخیر (1)SRF (سیا - مترجم). بختیار را در میان مخالفین میانه روتر، در مقام «ریش سفیدان قدیمی» قرار داد. براساس عدم فعالیتش و فحوای مکالماتش با یک مأمور سفارت که وی را به طور گاه به گاه برای چند ماهی است که می بیند ما (با این موضوع) موافق هستیم. گزارشات سفارت از اوایل دهه 1340 او را یک طرفدار عمل و براساس فعالیتهایش در آنموقع کمتر از سنجابی و دیگران میانه رو توصیف می کند. او همچنین در یک گزارش به ضد عربی و ضد آمریکایی حرف زدن بیش از همقطارانش توصیف شد. به هر حال این ممکن است به خاطر جاه طلبی آشکار او و تمایلش به پیشی گرفتن از رهبران رقیب در جبهه ملی در محیط کارگری و دانشگاهی باشد که مسئولیت ویژه حزبی او شده بود.

4- بختیار توسط یک منبع جدید SRF به عنوان یک ماجراجو که مظنون به داشتن روابط مخفی با شاه می باشد توصیف شده بود. او همچنین در مظان اتهام جاسوسی برای فرانسه بوده است. ما هیچ سندی برای هیچکدام از این سوءظن ها نمی بینیم، ولی اینکه این مطالب گفته شده اند اشاره بر این دارد که بختیار چیزی کمتر از یک همکار کامل جبهه ملی می باشد. یک خبرنگار آمریکایی به تازگی به ما گفت که وی به بختیار تلفن زده بود و وی فرمان برای تشکیل یک دولت را تصدیق نمود و در نظر داشت که دیگر افراد صادق و ناآلوده خارج از جبهه ملی را در دولت وارد کند. این محتمل به نظر می رسد چون که در داخل حزب با وجود رقیبانی مثل سنجابی و فروهر دارای بیشترین اعتبار نمی باشد.

ص: 684

5 - در ملاقاتی در خانه اش حدود یک ماه پیش، ماموران سفارت بختیار را با هوش، خوش مشرب و راحت در خانه ای خارج از محدوده که وی گفت خود را برای بیش از یک دهه در آن محبوس کرده، یافتند. در 1344 او به مقامات سفارت گفت که جبهه ملی در کار تجدید سازمان خودش برای مخفی شدن باشد. آن (جبهه ملی) بایستی که خودش را خیلی عمیق دفن کرده باشد، چون که مطمئنا در سالهای اخیر نشانه های کمی از زندگی بروز داده است - به غیر از مشی رهبران سطح بالا که نظر اجتماع را بخود جلب کرده اند هنوز رهبران قدیمی درجه دو وجود دارند، ماموران سفارت گاه گاهی با آنها ملاقات نموده و یا خبری راجع به آنها شنیده اند. چیزی که فقدان آن به نظر می رسد هر نوع سازمانی است که جوانها را به خدمت بگیرد.

6- بختیار امروز به همان خبرنگار آمریکایی گفت که روابطش با رهبری مذهبی عالی است، اگر بدین ترتیب باشد از چشم سفارت پوشیده مانده است. همچنین به نظر می رسد که او هر ریشه ای که در میان ایل بختیاری داشته از دست داده است. (رئیس سابق ساواک ژنرال تیمور بختیار پسر عمویش بوده). با این حال بختیار علاقه مند است که خود و سنجابی و فروهر را به عنوان شاگردان واقعی مصدق قلمداد کند و خلوص دیگر رهبران را از قبیل مهدی بازرگان (که نهضت آزادی ایران وی علائم زنده تری از یک سازمان جوان را نشان می دهد و به ملاها نزدیکتر است) قبول نداشت. او به همین ترتیب نزد مأمور سفارت وکیل برجسته مخالف، میناچی را به عنوان یک تازه به دوران رسیده، مهندس رحمت اللّه مقدم (یک افسر نظامی سابق در زمان شاه) را نیز از لحاظ اعتبارش در جبهه ملی ناخالص دانست. بنابراین در حالی که بختیار بدون شک بعضی از روابط خود را با (احتمالاً جوانترها) فعالین مخالف ایرانی که در فرانسه زندگی می کنند، حفظ می کند، ما بر اساس تمام عوامل شک داریم که وی از حمایت زیادی در میان یاران مخالف برخوردار باشد.

7- اگر چه بختیار در دهه 1330 و اوایل 1340 حداقل در سه مورد خودش را کاندید نمایندگی مجلس نمود، ولی او هرگز انتخاب نشد و هیچ وقت به درجه وزارت در هیچ دولتی در آن زمان نرسید.

8 - بختیار یک مرد نسبتا مرتب و متوسط القامه با اندامی کشیده با سبیلی پرجلوه است که انگلیسی را در حدی قابل قبول و فرانسه را خیلی خوب صحبت می کند.

سولیوان(1)

بختیار - 21 شاهپور بختیار

سری از : وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سیتاریخ : 30 دسامبر 1978 - 9/8/1357 به : سفارت آمریکا - تهران شماره سند : 8080 موضوع: شاهپور بختیار 1 - یک ایرانی مطلع در اینجا به ما می گوید که بختیار آنچنان که تظاهر می کند، یک مخالف تمام عیار و کامل نیست. در طول سالهای سکوت، رژیم، سخاوتمندانه از طریق گماردن او به مقامهای فنی پر منفعت

ص: 685


1- تسهیلات گزارشی ویژه (نام مقرسیا در هر سفارتخانه). مترجم.

در دو شرکت شکر، از او مراقبت می کرد.

ونس

بختیار - 22 مرد مخالف

سیا (سازمان مرکزی اطلاعات)تاریخ : 17 نوامبر 1978 - 26/8/1357 سری - غیر قابل رویت برای خارجیان ایران شاپور بختیار عضو کمیته اجرایی، جبهه ملی (از سپتامبر 1978) شاپور بختیار سابقه ای طولانی در فعالیت سیاسی و مخالفت با شاه داشته است. از روزهای حکومت نخست وزیر پیشین، محمد مصدق (32-1330) تا اواسط سالهای 1340، او رهبر جناح طرفدار عمل جبهه ملی مصدق بود. او عضو شورای مرکزی جبهه ملی و همچنین کمیته اجرایی حزب ایران بخش عمده جبهه ملی بود. از آن زمان او به کار وکالت در تهران اشتغال داشته و به عنوان مدیر کل در استخدام شرکت عالم که یک شرکت بازرگانی بزرگ فرانسوی - ایرانی است، بوده است. به هر حال او با ذکاوت یأسهای حاصل از عدم فعالیت سیاسی را حس کرد و استعداد خود برای اقدام به عمل سیاسی علیه حکومت شاه را از دست نداد.

تجدید مخالفت در آبان 1356 در جواب به اعطای آزادیهای محدود بیان سیاسی که توسط دولت صورت گرفت، احزاب میانه روی جبهه ملی قدیم در هیئت اتحادیه نیروهای جبهه ملی ایران تجدید سازمان نمودند.

بختیار که یک سوسیالیست است، برای هر تشکیلاتی که خواهان گسترش محبوبیت خود و عمل به عنوان گروه هماهنگ کننده مخالفان دولت فعلی باشد، بسیار به کار می خورد؛ او دارای چهره آشتی نکرده یک رهبر مخالف سابقه دار، با تجربه در امور کارگری و هماهنگ با طرز فکر دانشجویان ایرانی است. بدین ترتیب، او ممکن است بتواند قدرت کمی را از چنگ حزب (کمونیست) توده به در آورده و به طرف جبهه ملی جذب کند. در اول مرداد 1357، کریم سنجابی که اینک دبیر کمیته اجرایی جبهه ملی است، احیای ائتلاف جبهه ملی قدیم سالهای 1239 را در شکل جبهه ملی ایران (اغلب جبهه ملی خوانده می شود)، اعلام کرد و بختیار عضوی از کمیته اجرایی آن شد.

مرد مخالف در خرداد 1355 بختیار یکی از چند رهبر مخالفی بود که یک اعلامیه در مورد تقاضای اعطای حقوق بشر بیشتر و تغییر حاکمیت استبدادی را امضاء نمود. بلافاصله قبل از دیدار پرزیدنت جیمی کارتر در ماههای آذر و دی 1356، بختیار بیاناتی علنی در حمایت از مبارزه مجموعه فعالیتهای حقوق بشری پرزیدنت ایراد کرد، با این امید که او مسئله را نزد شاه مطرح سازد. در اواسط 1357 بختیار بیانات متعددی را به نام جبهه ملی ایراد کرده و به خواست خود مذاکرات جداگانه ای را با مقامات آمریکایی در مورد

ص: 686

سیاستهای داخلی و نظریات جبهه ملی برگزار نموده است.

در سالهای اولیه بختیار با انقلاب مخالفت می کرد و یک حزب که بتواند مقاصد خود را از طریق قانونی تامین کند برایش ارجحیت داشته است. او با احاطه مطلق شاه بر دولت مخالف بود، اما از ترس ایجاد یک خلاء قدرت، خواستار خلع مقام او نبود. در زمینه جهانی او می خواست که ایران یک خط بیطرفی را دنبال کند، کمک اقتصادی از جانب شرق و غرب را بپذیرد و از اتحادهای نظامی بپرهیزد.

دوران اولیه زندگی شاپور بختیار در سال 1293 به دنیا آمد، او پسر یکی از رهبران ایل بختیاری بود. او تحصیلات ابتدایی خود را در اصفهان به پایان رساند و سپس در یک کالج بیروتی تحت مدیریت فرانسویها به دریافت درجه لیسانس نائل آمد. در سال 1309 او به فرانسه مسافرت کرد و یک درجه لیسانس دیگر هم از دانشکده های علوم سیاسی و حقوق پاریس گرفت. در جنگ جهانی دوم، او تا زمان سقوط فرانسه در ارتش آن کشور خدمت کرد. در سال 1325 او رئیس اداره کار خوزستان شد و در آن محدوده یک اعتصاب علیه شرکت نفت ایران و انگلیس را رهبری نمود. مخالفت او با شرکت و سیاستهای کارگری آن برای او در بین کارگران محبوبیت و احترامی دست و پا کرد که او هنوز آن را حفظ می کند.

در سالهای 1330 بختیار به عنوان یک عضو حزب ایران با ناکامی در انتخابات مجلس شرکت کرد. از 1331 تا 1332 او به عنوان مشاور کارگری اصلی نخست وزیر مصدق خدمت کرد. پس از سقوط مصدق، بختیار در چند مورد به جهت فعالیتهای سیاسیش مدتهای کوتاهی به زندان رفت. در 1335 به عضویت در کمیته اجرایی حزب ایران انتخاب شد. از 1335 تا 1339 حزب ایران و جبهه ملی راکد بودند. در 1340 و 1341 بختیار در حالی که استاد دانشگاه تهران بود، کمیته دانشگاهی جبهه ملی قدیم را سرپرستی می کرد و مسئول عضوگیر از دانشجویان و تشکیل تظاهرات دانشجویی بود. در آن سالها بختیار چندین بار به جهت فعالیتهای سیاسی خود در میان دانشجویان دستگیر شد. طی آن مدت بختیار مشاجرات متعددی با رهبران میانه روتر جبهه ملی، بر سر آنچه حس می کرد کنترل ضعیف آنها و فقدان فعالیت تشکیلاتی بود، داشت.

اطلاعات شخصی بختیار ظاهری زمخت و منگ دارد و فردی کله شق و از لحاظ سیاسی زیرک و صاحب عزم است. او باهوش است و به موفقیتهای فکری خود افتخار می کند. او بیشتر تمایل دارد به آنکه علنی سخت بگوید، به جای آنکه حرفهایش مصادق جزئی داشته باشند و اگر چه از موضوعات گریز نمی زند، اما بلافاصله در مخاطب خود حس اطمینان نمی کند. وی یک سازمان دهنده و رهبر خوب است.

بختیار به علت تحصیلاتی که داشته، در انتخاب لباس و نحوه رفتار خود بیشتر از آنکه ایرانی باشد اروپائی است و در مکالمه فارسی خود الفاظ فرانسوی یا انگلیسی به کار می برد. او طی اقامتش در فرانسه با یک زن فرانسوی ازدواج کرد که از او چهار فرزند دارد. این دو در حدود سال 1332 از یکدیگر جدا شدند. بختیار به عربی، فرانسه و مقداری انگلیسی و آلمانی آشنایی دارد.

26 آبان 1357

بختیار - 23

ص: 687

از : دیو پاترسونتاریخ : 25 ژانویه 1979 - 5/11/57 درباره : شاهپور بختیار منبع : آقای علاقه بند (اسم اول نامشخص)، معاون قبلی مدیریت و صاحب کارخانه فیلتر خودکار در قزوین است. خواهر کوچکتر او در کنسولگری ایران در واشنگتن منشی می باشد.

علاقمند گفت که بختیار سالها برای IMDBI کار کرده است، او به عنوان سرپرست کارخانه نساجی وطن و زمانی دیگر به عنوان سرپرست طرح فولاد که به وسیله IMDBI با یک شرکت فرانسوی تأسیس شده بود، کار می کرد. 3-2 سال قبل IMDBI مجبور شد که او را اخراج کند.

بعدها بختیار مدتی سرپرست کارخانه شیشه سازی آبگینه بود، اما نتوانست مدت زیادی را با صاحب آنجا یاسلی (یاسینی مترجم) «مرد وحشتناکی که در ایران به عنوان سلطان شیشه» شناخته شده خوب تا کند.

کتاب بیست و یکم

احزاب سیاسی در ایران (2)

ص: 688

ص: 689

مرتضی بازرگان - 1 نزدیکی جبهه ملی با دولت آمریکا

ص: 690

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی.تاریخ : 15 دسامبر 1978 - 25/8/57 به: سفارت آمریکا در تهران فوری 8772 گزارشگر: هنری پرشت طبقه بندی: محرمانه شماره سند : 6580 موضوع : نزدیکی جبهه ملی با دولت آمریکا 1- مرتضی بازرگان برادر زاده مهدی بازرگان در 24 آذر با مقام وزارتخانه تماس گرفت تا طرح جبهه ملی را برای دولت جانشین تشریح کند. او گفت رهبریت جبهه ملی نگران این بود که مبادا آمریکا از آینده نامعلوم پس از رفتن شاه از صحنه بترسد، او می خواست دوباره دولت آمریکا را مطمئن کند که دولتی که توسط جبهه ملی اداره شود با آمریکا دوستانه برخورد خواهد کرد. او گفت طرحی که در ذیل تشریح می شود مورد حمایت سنجابی و خمینی بود، هر چند که از درجه استقبال دو رهبر از آن اطلاع دقیقی نداشت.

2- در کابینه آینده، نه خمینی و نه هیچ ملای دیگر صاحب پست وزارت نخواهند بود. شخصیتهای مذهبی می توانند فرماندار مشهد یا قم بشوند و در مجلس هم می توانند راه یابند.

3- جناح مخالف از شاه خواهد خواست که یک «شورای سلطنتی» را تصویب کند، تا بعد از آنکه او ایران را ترک کرد مسئولیتهای مقرر در قانون اساسی را از جانب وی به عهده بگیرد. این شورا متشکل از سه نفر خواهد بود: سنجابی، عبداللّه انتظام و منوچهر سالور (مدیر کارخانه های سیمان بنیاد پهلوی، بسیار مذهبی و مقبول شاه و مخالفینش، می باشد).

4- شورا کابینه جدیدی به ریاست مهدی بازرگان معین خواهد کرد. در مدت کوتاهی انتخابات آزاد مجلسین و یک هیئت قانونگذار سومی که قانون اساسی را تصحیح می کند برگزار خواهد شد. بازرگان اسرائیل را ادامه خواهد داد. خمینی این را دوست نخواهد داشت، اما مجبور به قبول آن وضعیت خواهد 5 - اگر مجمع مقننه رأی به حفظ سلطنت دهد، شاهزاده رضا دعوت به بازگشت به ایران خواهد شد.

اگر جمهوری انتخاب شود، انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد.

6- جبهه ملی، دیگر شخصیتها را شامل جم، امینی، سروری در نظر گرفته بود، اما آنها انتخاب نشدند، کمیته حقوق بشر در این باره مطلع شده بود.

7- دولت جدید ضدکمونیست خواهد بود، حکومت نظامی را پایان می بخشد و آزادی مطبوعات را مجاز می شمارد اما احتمالاً اعتصابات را برای یک سال ممنوع خواهد نمود. ساواک قدرت خود را از دست خواهد داد. احتمالاً 10 تا 15 افسر بالا مقام ارتش همراه با شاه صحنه را ترک می نمایند، اکثر افسران تصفیه شده از نیروی زمینی خواهند بود. هم اکنون جناح مخالف رهبران نظامی را که می توانند، وفاداری ارتش را تضمین کنند انتخاب کرده است و هیچ مشکل جدی پیش بینی نمی شود. اخیرا تعدادی از افسران با شریعتمداری و جبهه ملی جداگانه تماس گرفته اند.

8- کارمند وزارتخانه پرسید آمریکا چه باید بکند؟ بازرگان گفت اگر آمریکا حمایت خود را از شاه قطع کند، او و افسران نظامیش بی درنگ کشور را ترک خواهند نمود. او اظهار امیدواری نمود که آمریکا

ص: 691

طرح جناح مخالف را به شاه ارائه کند تا از خونریزی بیشتر و برهم خوردن اقتصاد جلوگیری شود.

9- کارمند وزارتخانه پرسید که آیا جناح مخالف خودشان طرح را با شاه در میان نگذاشته اند؟ بازرگان گفت که شاه بهبهانی (مدیر بنیاد پهلوی) را نزد مهدی بازرگان فرستاده بود تا به وی پیشنهاد نخست وزیری کند. مهدی بازرگان امتناع نموده بود، ولی طرح جناح مخالف را نیز به شاه ارائه نکرده بود.

10- طرف تأکید کرد که در ایران امروزی ایجاد یک حکومت ائتلافی با ماندن شاه در صحنه امکان پذیر نیست. وی امیدوار بود آمریکا از طرحی که او ارائه داده بود حمایت کند، چون در نتیجه آن ایران با آمریکا روابط دوستانه خواهد داشت، بدین علت که ایران برای پیشرفت خود محتاج غذا، قطعات یدکی، خدمات و تکنولوژی آمریکا می باشد.

11- کارمند وزارتخانه از بازرگان به خاطر مطرح نمودن مسائل تشکر نمود و گفت آن را به مقامات ذی علاقه گزارش خواهد نمود. وی به بازرگان پیشنهاد نمود پس از بازگشت به تهران با لامبراکیس رابطه برقرار نماید.

کریستوفر

مرتضی بازرگان - 2 ملاقات با مرتضی بازرگان ظملاقات با مرتضی بازرگان

از : شورای امنیت ملیتاریخ : 25 مه 1979 - 8/3/1358 به : دیوید نیو سام موضوع : ملاقات با مرتضی بازرگان هفته گذشته، جاناتان روزولت به من تلفن زد و از من خواست که با برادرزاده نخست وزیر بازرگان ملاقاتی داشته باشم، او ظاهرا در دسامبر گذشته با هنری پرشت هنگامی که در شهر بود، ملاقاتی داشته است. یادداشتهای من از این ملاقات برای اطلاع شما ضمیمه شده اند.

عکس العمل من نسبت به بازرگان جوان این است که او فوق العاده آدم ساده و زود باوری است، اگرچه دارای حسن نیت است. او ممکن است توهماتی داشته باشد از اینکه به طریقی یک گماشته نهانی بشود، بین دولت موقت ایران و آمریکا. او هیچ تجربه ای (یا درک صحیحی) در زمینه سیاست خارجی ندارد، ولی او ادعا می کند که عموی خود را تقریبا دو بار در هفته ملاقات می کند. من امیدوارم این موضوع برای شما مفید واقع شود. برژینسکی از من خواست که شما را در جریان این ملاقات قرار دهم، ولی گفت که از پخش بیشتر آن خودداری ورزم.

گاری سیک

ص: 692

یادداشت مخصوص بایگانی طبقه بندی: سری ملاقات با مرتضی بازرگان 25 می 1979 - 4/3/1358 ساعت 30/3 - 30/2 بعد از ظهر بازرگان نیز (همانند عمویش) مهندس است. سالها در رابطه با یک مهندس آمریکایی ویلیام بیرشنگ همکار بوده است. آنها اکثرا در زمینه حرفه ای خود از طریق تلفن و تلکس در رابطه هستند و در این دیدار بیرشنگ و جاناتان روزولت نیز وی را همراهی می کرده اند.

او درباره چگونگی کمک ما به حل مسائل داخلی ایران در رابطه با جنوب و غرب ایران به سؤالاتی پرداخت، وی محل وجود این گونه مسائل را با نامهای مهاباد (آیت اللّه حسینی، شمال غربی نزدیک مرز ترکیه و عراق)، کردستان (افشار قاسملو) و خوزستان (جنوب غربی، مناطق نفتی - آیت اللّه خاقانی) مشخص ساخت. او اشاره کرد که دلایلی مبنی بر مداخله خارجی وجود دارد، که عبارتند از ارسال پول و اسلحه از طریق مرز (احتمالاً از طرف عراق) و دیگر اینکه «مشکلات بدی متوجه ما شده است» وی اذعان می دارد که ژنرال پالیزبان و اویسی از ناحیه مرزی عراق در کرمانشاه فعالیت می کنند. بنابه گفته بازرگان پالیزبان با استفاده از صدها نفر مرد جنگی به روستاها و مسافرین منطقه حمله می کند. وی اعتراف نموده است که شواهدی مبنی بر حضور اویسی در آنجا ندارد، ولی ادعا می کند که اخیرا اویسی در موقعیتهای مختلف به منطقه سفر کرده است. گاری سیک به وی اطمینان داد که در حمایت و تشویق این گونه فعالیتها آمریکا به هیچ وجه مداخله ندارد. و دیگر اینکه ما آماده هستیم در زمینه شناخت عوامل خارجی مداخله کننده در امور داخلی ایران با دولت ایران همکاری کرده، اطلاعات کسب نماییم. شاید به خصوص از نظر تهیه اطلاعات در مورد فعالیتهای شوروی در افغانستان و در نواحی مرزی شمالی ایران بتوانیم مفید واقع شویم. ولی اگر او فکر می کند که ما قادر هستیم به سادگی فعالیتهای آشوبگرانه در خوزستان، کردستان و غیره را خاتمه بدهیم، باید گفت که کاملاً اشتباه می کند. تنها بخشی که ما می توانستیم از آن طریق مثمر ثمر واقع شویم، یعنی کمک نظامی نیز مسدود شده است. با این وصف، اگر حکومت ایران بخواهد به طور مخفیانه به تبادل اطلاعات در این زمینه یا زمینه های مورد علاقه دیگر بپردازد، ما کاملاً آماده همکاری هستیم.

بازرگان ظاهرا مأیوس به نظر می رسید. او صددرصد مطمئن بود که ما فعالیتهای عصیانگرانه خوزستان و کردستان را حمایت می کنیم و در جستجوی چیزی بیشتر از پیشنهاد تبادل اطلاعات بود. او پیشنهاد تبادل اطلاعات درباره فعالیتهای شوروی را قبول کرد، ولی بیان داشت که درباره فعالیتهای شوروی در افغانستان «علاقه خاصی» ندارند. در مرز شمالی مایل به دریافت اطلاعاتی درباره عوامل شوروی و ارسال پول و اسلحه به این سوی مرز هستند. وی به هیچ وجه درباره فعالیتهای نظامی شوروی در آن سوی مرز علاقه ای نشان نداد. او کاملاً معتقد بود که روسها در فعالیتهای کردستان و خوزستان که از نظر وی بیشترین اهمیت را داشت، دست ندارند.

بازرگان سپس پرسید که آیا آمریکا شکایات و پیشنهاداتی دارد که مطرح نماید. سیک جواب داد که مهمترین مسئله برای ما امنیت آمریکاییها در ایران است. از اینکه اقدامات امنیتی درباره سفارت به عمل آمده است بسیار تشکر کرد، ولی وی ادامه داد که بیانات ضدامریکایی که در ایران ایراد می شود ما را نسبت

ص: 693

به امنیت مردممان در آنجا نگران می کند. در ثانی، وی باید متوجه عواقب مشکلات سیاسی محاکمات و اعدامهای سریع باشد. در صورتی که اینها ادامه پیدا کند ما نخواهیم توانست آن حالت دوستانه ای را که می خواهیم داشته باشیم نشان دهیم. بالاخره، مهمترین هدف ما ایجاد روابط صحیح با ایران است. ما انقلاب را می پذیریم. می دانیم که شاه برنمی گردد، و می دانیم که از تاریخ گذشته چیزهایی به جا مانده که باید جبران شود، اما ما فکر می کنیم که روابط ایران و آمریکا بیشتر از آنچه در سطح فعلی باقی بماند، مهم است. ایران برای ما اهمیت دارد و ما معتقدیم که دولت آمریکا نیز چیزهای زیادی دارد که می تواند در اختیار حکومت جدید بگذارد. ما هر دو از مخالفت اساسی با تحریکات شوروی شروع کردیم و بایستی روابط جدیدمان را با شروع از آن (مخالفت کردن با تحریکات شوروی - مترجم) بنا نهیم، بازرگان در این زمینه یادداشتهایی برمی داشت.

بازرگان ظاهرا تصمیم دارد که با عمویش صحبت کند تا او را به سمت فرستاده دولت ایران منصوب نماید. وی هنوز نمی داند که در نظر دارد در آینده چه کاری انجام دهد. ولی احتمالاً در نظر دارد از طریق گفته های بازرگان (مهندس مهدی - مترجم) موقعیت خودش را تحکیم بخشد.

برومند - 1 نظریات یک روشنفکر اصفهانی

استفاده اداری محدود نامه هوایی از : کنسولگری آمریکا اصفهان12 اکتبر 1957 به : وزارت امور خارجه واشنگتن برابر با 20 مهر 1336 موضوع : نظریات یک روشنفکر اصفهانی طی یک مدت شش ماهه این گزارشگر و سایر مأموران کنسولگری با دکتر عبدالرحمن برومند از اعضای یک خانواده سرشناس و ثروتمند اصفهان آشنا گردیده اند، کنسولگری احساس می کند که بعضی از مشاهدات دکتر برومند ممکن است، برای وزارتخانه ارزش داشته باشد. زیرا او نماینده طرز فکر بسیاری از فرزندان خانواده های اصل و نسب دار است که در غرب تحصیل کرده اند. و ظاهرا به طور روزافزونی درباره شرایط ایران نگرانی پیدا می کنند.

دکتر برومند حدودا 33 سال دارد. وی متأهل است و یک فرزند به علاوه یکی دیگر در راه دارد.

همسرش از خانواده کازرونی است که یکی از ثروتمندترین خانواده های اصفهانی است. او در مدارس ولایت خود و دانشگاه تهران که در آن حقوق خوانده تحصیل کرده است پس از اخذ لیسانس وی عازم سوئیس شد و در آنجا در دانشگاه ژنو ثبت نام کرد و در سال 1335 در رشته حقوق بین الملل مدرک دکتری گرفت. رساله وی این عنوان را داشت: (متن اصلی به زبان فرانسه است - م) «ماهیت غیرمذهبی قانون اساسی» او از زمان بازگشت به ایران خود را مشغول به اداره املاک وسیع خانوادگی با همکاری چهار برادرش کرد، با مرگ ناگهانی پدرش محمد برومند در بهار گذشته این مسئولیت باز سنگین تر شد. به هر حال با بازگشت برادر پنجم وی از ایالات متحده که در آنجا کشاورزی می خوانده آقای برومند اینک قادر خواهد بود که از اصفهان به تهران بیاید تا پیش از شناخته شدن به طور رسمی به عنوان یک وکیل

ص: 694

واجد صلاحیت در دفتر حقوقی شهیدی (نام اول مشخص نیست) کارمندی کند. او و همسرش هر دو فرانسه را خوب تکلم می کنند، همسر وی در اروپا همراه شوهرش بود و برای وی معاشری مناسب و صمیمی است. آنها هیچ به انگلیسی صحبت نمی کنند.

پدر آقای برومند یکی از ملاکان مترقی ناحیه اصفهان دانسته می شد و مجتمع چهار دهکده ای که این خانواده داراست به عنوان نمونه ای برای سایر ملاکان نشان داده شده است. این گزارشگر چهار مسافرت به این دهکده ها داشته است آنها حدودا زمینی به مساحت 6000 جریب مربع را در حول جاده آسفالت جدیدی که از شمال منتهی به تهران می شود اشغال می کنند. تشکیلات این دهکده ها و کوششی که برای بهبود اوضاع زارعان به عمل آمده او را تحت تأثیر قرار داده اند.

زارعان آنجا از تمام زارعانی که این گزارشگر در جاهای دیگر دیده ظاهرا تمیزتر و شادتر بودند و صفوف خانه های دو اتاقه هر یک با باغ مخصوص و اصطبلهای جداگانه اش برای احشام توسط ساکنینش در وضع خوبی حفظ شده اند. این ملک یک مسجد - مدرسه در خود دارد که خانواده برومند آن را بر پا داشته اند که از ساختمان خوبی برخوردار است. آب از یک قنات عظیم تأمین می شود و به یک خزینه جاری می شود، در آنجا برای توزیع به چهار دهکده که پدر خانواده به هر یک از چهار پسر بزرگتر خود اختصاص داده به چهار قسمت مساوی تقسیم می شود. او در نظر داشت دو دهکده دیگر نیز در زمینهای جدیدی که پیش از مرگ خود خریده بود برپا کند. او امید داشت که این دو را قسمت دو پسر کوچکتر خود کند. از زمان مرگ وی، برادران برومند این طرح را ادامه داده اند. به هر حال، به استثنای بزرگترین برادر، بقیه پسرها در خارج تحصیل کرده اند یا خواهند کرد. اینکه آیا آنها حاضر خواهند شد در اصفهان بمانند و مقام آقایی ده را به خود گیرند یا نه باید منتظر ماند و دید. این واقعیت که دکتر برومند می خواهد هرچه زودتر عازم تهران شود ممکن است نشانه خوبی از طرز فکری باشد که بقیه به محض چشیدن مزه زندگی مجهزتر پیدا می کنند. مثلاً، برادری که به تازگی از ایالات متحده بازگشته خیلی ناراضی است و می خواهد به آنجا بازگردد تا تحصیلاتش را که با مرگ پدرش قطع شده بود، ادامه دهد. به این ترتیب، احساس متعبدانه اینکه طرحهای پدرشان باید به اتمام برسد ممکن است، در قبال خواستهای شخصی آنها ضعیف گردد.

با این وصف خانواده برومند همچنان یکی از خانواده های مهم اصفهان باقی خواهد ماند. یکی از عموهای آنها، محمدباقر برومند در حال حاضر نماینده اصفهان در مجلس است. یک خویشاوند نزدیک دیگر به نام سرهنگ ابوتراب برومند، اخیرا رئیس ستاد سرفرماندهی لشگر پنج پیاده بود و یکی دیگر از خویشاوندها هم به نام آقای سرهنگ سیف اله برومند در حال حاضر مسئول رکن 2 (اطلاعات و امنیت) همان لشگر است.

این گزارشگر احساس می کند آرایی که دکتر برومند در مذاکرات اظهار کرده در لفافه نمایانگر بسیاری از طرز فکر طبقه به اصطلاح روشنفکر و لیبرالی است که او در مسافرتش به اصفهان با آن مواجه شد. اینکه اکثریت افراد این گروه کوچک اما بالقوه با نفوذ از وضع موجود ناراضی اند امری شناخته شده است. به هر حال این واقعیت که بسیاری از آنها شروع کرده اند به اینکه با مقامات کنسولگری با صداقت و اشتیاق بیشتری حرف بزنند، ظاهرا حکایت دارد که آنها از وقوع هرگونه تغییر دارند ناامید می شوند، اگر رژیم فعلی قدرت خود را باز هم منسجم تر کند، در نتیجه آنها سعی می کنند با آمریکا بیشتر ارتباط داشته باشند

ص: 695

به این امید که از راه حل رادیکالی اجتناب کنند، بسیاری از ایشان می ترسند در صورتی که کاری صورت نپذیرد در چند سال آینده این راه حل جامه عمل به خود پوشد. ممکن است هنگامی که مثلاً آنها درباره نقش انگلیسیها در امور خود بحث می کنند، استدلال این افراد ساده لوحانه یا بدون واقع بینی به نظر آید، اما به نظر این گزارشگر آنها آدمهای صادقی هستند و باید حرفشان را شنید. چون همانطور که خود آنها می گویند «شاید با تحلیل شما جور در نیاید، اما این شیوه ماست و در اوضاع حاضر هیچ چیز نمی تواند ما را از اشتباه عقایدمان بیرون آورد».

این نویسنده مدت کوتاهی است که آقای برومند را می شناسد و خانواده اش را از کمی جلوتر می شناسد. او خود یا خانواده اش را گروهی رادیکال نمی داند.

در عوض آنها از طبقه بالای ثروتمندی هستند که آنها را به داشتن افکار محافظه کارانه تری از الآن سوق می دهد.

این گزارشگر در مقامی نیست که صریحا بگوید هرچه که آقای برومند و خانواده اش و دوستانش در مذاکراتی که داشته ایم اظهار داشته اند، طرز فکر هر یک از افراد مشمول این گروه به خصوص روشنفکر یا لیبرال را منعکس می سازد. او معتقد است که آنها نمونه نوعی خوبی برای گروه هستند و افکار و معتقدات یقینی این گروه را به خوبی نشان می دهند. بنابراین وی معتقد است که تماس بیشتر با دکتر برومند و آقای آتش (نام اول مشخص نیست) (این فرد توسط آقای برومند به آقای سالتزمن و گزارشگر معرفی شد) (پاورقی - دوست همفکر دکتر برومند از اهالی اصفهان) ممکن است. فقط برای اطلاع وزارت خارجه از فعالیتها و عاقبت گروهی که تا به حال حاضر نبوده خود را به کنسولگری نشان دهد. ارجمند باشد. حائز اهمیت است حداقل برای این گزارشگر که از بین گروههای مختلفی که کنسولگری در چند هفته گذشته در رابطه با موج بازداشتهای اعضای حزب ایران و نهضت مقاومت ملی تماس گرفته تنها آقای برومند و آقای آتش مطلع بودند و توانستند تخمین کلی از تعداد دستگیرشدگان بدهند. به طوری که گزارش شده این بازداشتها تحت یک پوشش فوق العاده مخفیانه صورت پذیرفتند.

کنسولگری وزارتخانه و سفارتخانه را از ملاقاتهای آینده با سایر کسانی که آقای آتش گفته، به مأمورین کنسولگری معرفی خواهد کرد و به احتمال قوی اعضاء یا سمپاتهای حزب ایران یا نهضت مقاومت ملی هستند، مطلع خواهد نمود.

لطفا سه یادداشت مذاکره را که ضمیمه شده اند و مبنای این نامه هستند، ملاحظه کنید. مذاکرات به فارسی و فرانسه صورت گرفتند.

فرانکلین جی کرافورد کنسول آمریکا ضمائم سه یادداشت مذاکره پخش به سفارت آمریکا تهران وزارتخانه لطفا به خرمشهر، تبریز و مشهد ارسال کنید

ضمیمه شماره 1 مذاکره بین آقای عبدالرحمن برومند و مأمور گزارشگر

ص: 696

کنسولگری امریکا - اصفهان استفاده اداری محدود یادداشت مذاکره بین آقای عبدالرحمن برومند و مأمور گزارشگر مذاکره ذیل بین آقای برومند و مأمور گزارشگر طی دیدار گروهی از مقامات کنسولگری و همسرانشان از ملک آقای برومند صورت پذیرفت.

آقای برومند پرسید آیا خبر فراخوانده شدن سفیر چین در آتیه نزدیک صحت دارد. هنگامی که گفته شد کنسولگری خبر از هیچ تعویض پست قریب الوقوعی ندارد برومند پاسخ داد که اصفهان پر از شایعات است و مشکل بتوان یکی از آنها را باور نمود. گزارشگر سپس پرسید آیا این شایعه که اعضای حزب ایران و نهضت مقاومت ملی اخیرا در اصفهان دستگیر شده اند، هیچ حقیقت دارد. برومند پاسخ داد که او نیز همین شایعه را شنیده بود، اما تا آنجا که اطلاع دارد این شایعه حقیقت ندارد. او افزود که شنیده است دستگیریها در تهران بوده اند.

آنگاه مذاکره به بحث کلی درباره اوضاع داخلی ایران تبدیل شد. برومند گفت که اوضاع بد است و هیچ امیدی نیست که با وجود رژیم فعلی هیچ بهبودی حاصل شود، او گفت که افراد لیبرال ایران چشم به ایالات متحده دوخته اند تا به نحوی بر دولت حاضر فشار آورد و به اختناقی که ایران را دربرگرفته خاتمه دهد.

ایرانیان از تجارب گذشته انگلیسیها و روسها را می شناسند و نمی توانند انتظار داشته باشند که آنها در قبال شرایط داخلی ایران بی علاقه باشند. از طرف دیگر، ایالات متحده خواستار چیزی که ایران دارد نیست و به این دلیل ایرانیان می توانند به او اعتماد کنند بهر حال اگر ایالات متحده به همراهی خود با طبقه حاکم فعلی ادامه دهد، نظر مساعدی را که به آن مبذول می شود از دست خواهد داد.

هیچ ایرانی متفکری قادر نیست به سیاست خارجی فعلی اعتراض کند با این وجود اگر آزادی داخلی بیشتر اجازه داده نشود، ممکن است مردم ناامید شوند و برای حل مشکلات خود به رادیکالها روی آورند این به خوبی می تواند بر تعهدات بین المللی ایران تأثیر بگذارد.

مصدق میهن پرست حقیقی بود، ولی در طول مدت خیلی کوتاهی بسیار سریع حرکت کرد. او همچنین دربار را که هنوز هم قدرتی است که باید در ایران آنرا به حساب آورد پشت سر گذاشت. بهر صورت اگر اوضاع بهتر نشود شاه ممکن است حمایت عمومی را از دست بدهد.

او ادامه داد و افزود که آمریکائیان بایستی با ایرانیان لیبرال بیشتری تماس بگیرند و به آنها کمک کنند. او در خواست کرده بود که گزارشگر وی را به بعضی از دوستانش در سفارت معرفی کند تا اینکه وی بتواند در طول مدتی که در تهران است تماسش را با آمریکائیان حفظ کند. در عوض اگر کارمندان سفارت مایل باشند که ایرانیانی که همانند او فکر می کنند ملاقاتی داشته باشند وی از فراهم کردن ترتیبات آن خوشحال خواهد شد.

گزارشگر به آقای برومند خاطر نشان کرد که هر تغییری در وضع موجود ممکن است که احتمالاً موقعیت اجتماعی مالی خانواده اش را تحت تأثیر قرار دهد. برومند جواب داد که متوجه این مطلب شد، ولی به عنوان یک میهن پرست خالص، وی باید حقایق را آن طوری که هست بیان دارد.

او چنین نتیجه گیری کرد که شاه بایستی یک پادشاه ملزم به قانون اساسی باشد و دولت را به افراد جوانتر و

ص: 697

صادق تر بسپارد.

او گفت که اعضاء حزب ایران و نهضت مقاومت ملی میهن، پرستان واقعی هستند که می توانند و باید به ایران حکومت کنند. آنها کمونیست نیستند، افراطی هم نیستند. دولت حاضر می خواهد مانند گذشته پیش برود و این بتدریج می رود که امید رهبران بالقوه جوانتر را از اینکه بدون انقلاب می توان تغییراتی ایجاد نمود از بین برد.

ضمیمه شماره 2

از کنسولگری امریکا - اصفهاناستفاده اداری محدود یادداشت مذاکره بین دکتر عبدالرحمن برومند، آقای جوزف ساتزمن، مأمور سیاسی کنسولگری و مأمور گزارشگر مذاکره ذیل به تاریخ 13 مهر 1336 بین دکتر عبدالرحمن برومند، جوزف سالتزمن، مأمور سیاسی کنسولگری و مأمور گزارشگر در محل کنسولگری صورت پذیرفت. پس از تعارفات معمول دکتر برومند بحث پیشین خود را با اظهار این نکته ادامه داد که ارتش اگر واقعا بخواهد می تواند داد شاه(1) را به تصرف خود درآورد اما سیاست خارجی ارتش را از به راه انداختن یک مبارزه تمام عیار علیه اشرار باز می دارد. این برای دلسرد کردن امریکائیها و سلب حیثیت مردم ایران در نظر ایالات متحده است.

هنگامیکه گزارشگر در مورد درستی این تبیین اظهار تردید کرد، برومند پاسخ داد که شاید این تبیین اشتباه باشد اما او و بسیاری دیگر همین را باور دارند و باور مردم از آنچه که واقعا حقیقت دارد مهمتر است.

او ادامه داد که فساد گسترده است اما هیچ کس اهمیت نمی دهد چون دولت می داند قدرتهای زورمندی که نمی خواهند ناظر ترقی ایران باشند از او حمایت می کنند. خواسته شد که این قدرتها را مشخص کند او جواب داد با اینکه از انگلیسیها بدش نمی آید ولی احساس می کند که آن قدرتها انگلیسیها و تا حدی هم روسها باشند. وی افزود این فساد به نفع افراطیون تمام می شود.

دکتر برومند در ادامه حرفهایش گفت که در حال حاضر ایران تعداد کمی کمونیست دارد که اکثر آنها در تهران، اصفهان و شمال هستند. اگر انتخابات آزاد برگزار شوند هیچ کمونیستی به مجلس راه نخواهد یافت. قدرتهای کشاورزی انتخابات را کنترل خواهند کرد و این گروهها قویا مخالف کمونیست هستند.

حتی در شهرها عناصر لیبرال با کمونیسم مخالفند و از طرفداران آن حمایت نخواهند کرد. اگر اکنون بتوان رهبران میانه رو را بر مسند قدرت نشاند، آنها خواهند توانست برنامه دولت خوبی را به اجرا درآورند. این برنامه شامل اخراج مقامات فاسد دولتی و گردآوری مالیات با مراعات درستکاری و عدل خواهد بود.

پرسیده شد چگونه ارتش با طرحهای افراد دارای طرز فکر لیبرالی در ایران تطابق می یابد، اوجواب داد که ارتش در کشور هیچ نفوذ حقیقی ندارد، اکثر افسران فاسدند و هرچه را که شاه به آنها بگوید، انجام خواهند داد. بقیه مثل لیبرالها فکر می کنند و از هر دولت درستکار حمایت خواهند کرد.

سؤال شد از او آیا چیزی از رخنه کمونیستها به حزب ایران یا نهضت مقاومت ملی خبر دارد او جواب داد که سران آنها از تاکتیکهای کمونیستها خبر دارند و چند کمونیستی که هستند، شناخته شده اند. او شخصا با بسیاری از اعضاء حزب ایران و نهضت مقاومت آشناست و مطمئن است که آنها کمونیست نیستند. او خودش عضو حزب نیست، اما نسبت به مقاصد این گروهها همفکری دارد. پرسیده شد که او چه

ص: 698


1- دادشاه اسم یک محله است مترجم.

کسانی را نماینده همکاران این گروهها می داند، او پاسخ داد الهیار صالح، عزالدین کاظمی، معظمی (نام اول مشخص نیست) و تیمسار ریاحی، فرمانده پیشین سپاه شیراز که اینک در ستاد مشترک مقامی دارد.

در حال حاضر 95% طبقه تحصیلکرده مردم طرفدار آمریکا هستند، ایالات متحده باید از این گروهها حمایت کند وگرنه این گروهها توهماتشان از بین خواهد رفت. آمریکاییها نباید از تغییرات بترسند، چون تغییرات فقط ایران را قویتر خواهد کرد که این مقصود سیاست آمریکا در خاورمیانه است. به هر صورت، اگر آنها از این افراد حمایت می کنند باید این کار را حالا کنند نه بعد از اینکه آنها به قدرت رسیدند.

از دکتر برومند سؤال شد آیا می تواند ترتیب ملاقاتی با بعضی دوستانش که زندگی مشابه او دارند و همین طور فکر می کنند، بدهد. در آغاز او نسبتا بی میل بود، اما عاقبت موافقت کرد که درباره آن فکر کند و کنسولگری را در جریان بگذارد

ضمیمه شماره 3

از کنسولگری آمریکا - اصفهان استفاده اداری محدود یادداشت مذاکره بین دکتر عبدالرحمن برومند، آقای آتش (نام اول مشخص نیست)، سه تن از برادران برومند، آقای جوزف سالتزمن و مأمور گزارشگر.

مذاکره ذیل به تاریخ 18 مهر 1336 در منزل برومند در اصفهان بین آقای عبدالرحمن برومند، آقای آتش (نام او مشخص نیست)، سه تن از برادران برومند، آقای جوزف سالتزمن و مأمور گزارشگر صورت پذیرفت.

دکتر برومند پس از معرفی آقای آتش و برادرانش تحت همان لفافه مذاکرات قبل شروع نمود، او گفت مردم ایران رو به ناامیدی می روند، در آینده نزدیک یا در دوران زندگی فرزندانشان اوضاع بهبود خواهد یافت. از آنجایی که دولت جوابگوی مردم نیست، مردم نیز به نوبه خود برای دولت هیچ احساس علاقه یا احترام ندارند. اگر رهبران فعلی عوض شوند، آنگاه این امر به زیردستان در ادارات مختلف تأثیر خواهد گذاشت. مثلاً اگر وزیر مالیه کاملاً درستکار باشد. آنهایی که زیردست او هستند خواهند ترسید که مرتکب اعمال غیر درستکارانه بشوند. با این وجود، مصادر قدرت اکنون فاسدند و تا زمانی که سیاست خارجی بریتانیا به طور ملموس و یا به صورت دیگری آنها را سرکار نگهدارد، فاسد باقی خواهند ماند. در گذشته ایالات متحده دلسردیهایی از ایران داشته و به نظر برومند و آتش همه اینها کار انگلیسیها بود. او بیشتر توضیح داد که شکست هیئت شوستر، قتل معاون کنسول در سالهای 20 و اخیرا نیز قتلهایی که در دادشاه روی داده بودند نمونه هایی از فعالیتهای طرفداران انگلیسیها بود که نمی خواهند ایالات متحده در اینجا بماند مبادا که موقعیت ایشان متأثر گردد. اگر ایالات متحده برای تغییر اوضاع کاری انجام ندهد، خیلی امکان دارد که ایران تبدیل به یک سوریه گردد. ایالات متحده باید از وقوع این امر جلوگیری کند.

هرگاه که یک نفر در ایران فکر خود را ابراز می کند، دولت فورا او را متهم به کمونیست بودن می کند، اما بسیاری از مردمی که در حال حاضر در تهران دستگیر می شوند، کمونیست نیستند. اگر آنها کمونیست بودند، دولت مانند گذشته آن را در روزنامه ها اعلام می کرد. به این جهت این کار را نمی کند که از نظر مردم می ترسد. هنگامی که پرسیده شد، تعداد افراد درگیر در جریان چند نفر است برومند جواب داد که او رقم

ص: 699

50 نفر را شنیده اما آتش حرف او را قطع کرد و گفت که صبح شنیده که تاکنون 70 نفر بازداشت شده اند.

برومند حرف خود را از سر گرفت که اگر این سرکوب ادامه پیدا کند و اگر ایرانیان مشاهده کنند که ایالات متحده به تسکین آن توجهی ندارد، ممکن است که در دو یا سه سال آینده آنها به دیگرانی که در مورد آن کاری می کنند، روی بیاورند.

برومند پرسید در رابطه با تمام پولی که آمریکا به ایران سرازیر نموده چه نتایج مثبتی را می توان انتظار داشت. برادر برومند حرف او را برید و گفت اگر این پول در مبالغ کوچک به افراد مشخص داده می شد، از آن استفاده بهتری به عمل می آمد. اگر او از این پول می داشت، می توانست پنج ده دیگر مانند آنکه الآن دارد بین اصفهان و مورچه خورت در جاده تهران بسازد.

برومند آنگاه گفت: بریتانیا و آمریکا باید در غرب با هم دوست باشند، اما در خاورمیانه ایالات متحده باید سیاست جداگانه ای را دنبال کند. پرسیده شد سیاست آمریکا در قبال ایران چه باید باشد برومند جواب داد، که آمریکا باید افراد لیبرالتری را مسئول دولت کند. سؤال شد که برای نیل به این از چه روش باید استفاده جست، او جواب داد همان روش که چهار سال پیش برای به قدرت رساندن زاهدی به کار گرفته شد، حالا هم باید از آن استفاده گردد.

سپس آتش گفت که خیلی افراد در ایران از اظهار نظریات حقیقی خود به آمریکاییها یا معاشرت با آنها واهمه دارند. مثلاً از او خواسته شده بود که هنگام گشایش انجمن ایران و آمریکا به آن بپیوندد اما او امتناع ورزید، همان طور که از پیوستن به هر جای دیگر امتناع می ورزد. او می داند همان گروه کوچک همه چیز را کنترل می کند و آنها حقیقت را از زبان کسی نمی شنوند و نخواهند شنید. آقای برومند در این اثنا گفت که افراد خوبی دور آمریکاییها نیستند و در نتیجه آنها حقیقت را نمی شنوند. آنگاه گزارشگر جواب داد که آمریکاییها به خوبی اطلاع دارند که وضع فعلی چگونه است و چه کسی به طور صحیح آن را ارائه می کند و چه کس نمی کند. با این وجود آمریکاییها خود را در یک موقعیت بسیار سخت مشاهده می کنند و فرق بین توصیه و دخالت، کوچک اما بسیار خطیر است. برومند جواب داد که میانه روهای ایران از آمریکاییها نمی خواهند که دخالت کند، بلکه آنها می خواهند که به جای رهبری فعلی افرادی بیایند که به آمریکاییها نه به عنوان کارفرما بلکه دوست بنگرند. تفاوت بین یک مستخدم حقوق بگیر با یک دوست نیز مبهم است.

خصوصا امروز که ایالات متحده در سازمان ملل و سایر جاها به دوستان حقیقی نیازمند است.

برومند - 2 مکالمه با دکتر عبدالرحمن برومند

ص: 700

خیلی محرمانه پست هوایی دیپلماتیکدوم اکتبر 1961 برابر با 10 مهر 1340 سفارت آمریکا - تهران مکالمه با دکتر عبدالرحمن برومند یادداشتی از مکالمه با دکتر عبدالرحمن برومند ضمیمه شده است. دکتر برومند کاندیدای جبهه ملی از اصفهان در انتخابات مجلس برای سال 1339 بود، وی هنگام دستگیری رهبران جبهه ملی بلافاصله قبل از تظاهرات تنظیم شده 30 تیر دستگیر شد و در اواسط شهریور از زندان آزاد شد.

در حالی که وی از چشم انداز نزدیک جبهه ملی چندان دلگرمی پیدا نکرده، معذالک گفته است که او و همکارانش قصد دارند به مبارزه خود برای تغییر شکل حکومت ایران ادامه دهند. او تلویحا و روشن اظهار کرد که چنین کاری فقط در غیاب شاه، عملی است.

همان طوری که برومند گفت: هنگامی که جبهه ملی ها می گویند که آنها «کوششهایی را در طی چند سال گذشته برای نیل به نوعی تفاهم با شاه» به عمل آورده، ولی در کوششهای خود با شکست مواجه شده اند، مقصود آنها چیزی شبیه به مراتب زیر است:

جبهه ملی در واقع اعلام داشته است که تحت نوعی از حکومتی که آنها از آن طرفداری می کنند (که هرگز به نحو روشنی تشریح نشده است) شاه می تواند یک نقش بدون اختیار و به نحو زیادی تشریفاتی داشته باشد. شاه هرگز قصدی به ایفای چنین نقشی نداشته است و ترجیح می دهد کشور را ترک کند، تا چنین کاری انجام دهد. بنابراین او جبهه ملی «واپس زده است» مشکل بتوان باور کرد که جبهه ملی می توانست فکر کند و چیزی را که قابل قبول باشد به شاه پیشنهاد کند. از زمانی که حمله شاه علیه جبهه ملی در نطق 28 مرداد خود صورت گرفت، جبهه ملی ظاهرا به پذیرفتن این امر نزدیک شده است که آنچه که مقصود آنها در تمامی این مدت به عنوان هدف اصلی سیاسی آنها بوده است، اعم از اینکه آنها از این مقصود آگاهی داشته اند یا خیر، همانا بیرون راندن شاه و تشکیل یک نوع جمهوری بوده است. هیچ تعجبی ندارد که شاه چنین اندیشه ای را پس بزند.

ضمیمه: یادداشت مذاکره نسخه به: تمام کنسولگریهای ایران برای کار دار موقت هاری اچ شوارتز کنسول امور سیاسی

ص: 701

سفارت آمریکا - تهرانخیلی محرمانه یادداشت مکالماتتاریخ: 27 سپتامبر 1961 5 مهر 1340 محل : رستوران سورنز شرکت کنندگان : دکتر عبدالرحمن برومند فرانکلین ج - کرافورد دبیر دوم سفارت دکتر برومند 56 روز حبس خود را در زندان پلیس تهران که به دنبال بازداشتش در 29 تیر واقع شد نسبتا خوشایند دانست، و گفت که وقت کافی برای مطالعه و ورزش داشت و با غذاهایی که از خانه فرستاده می شد. به خوبی تأمین بود.

در طی مدت زندانیش تماسهایی متعددی با مهدی بازرگان، رهبر نهضت آزادی، داشت، برومند گفت که عملاً اختلافی بین جبهه ملی و نهضت آزادی وجود ندارد. بازرگان نسبت به اعضاء جبهه ملی نمایندگی عناصر مذهبی تری را در دسته ملی گراها به عهده دارد و شخصا بسیار مذهبی است. دکتر برومند طرفداران نهضت آزادی را احتمالاً «خشن تر» از رهبری میانه رو جبهه ملی دانست. او به طور ضمنی گفت که اختلافات بین دو گروه بیشتر در اندازه تأکید بر عمل است تا چیزهای دیگر.

- دکتر برومند قبل از آزاد شدن متعهد شد که ضمانتی بدهد که بدون مجوز مقامات امنیتی تهران را ترک نکند. در حال حاضر همسر و فرزندانش از اصفهان به تهران آمده اند، و او در رابطه با تکمیل منزلی که در شمیران در حال ساختن آن می باشد، مشغول است. پس از آن در نظر دارد که یک دارالوکاله به راه اندازد.

دکتر برومند دولت فعلی دکتر امینی را غیرقانونی و مغایر قانون اساسی توصیف کرد. او گفت که اگر مجبور شود که بین چند دولت یکی را انتخاب کند از روی اجبار خواهد گفت که دولت امینی در مقایسه با دولتهای گذشته، شریف امامی و اقبال نمایانگر یک بهبود است. معهذا برومند به اینکه امینی نشان داده دولت وی اساسا ضعیف است و هیچ اختیارات برجسته ای از شاه نگرفته است، راضی است. وی گفت که شاه هنوز هم فرماندهی ارتش، پلیس و نیروهای امنیتی را به عهده دارد و اینها قدرت واقعی در این کشور هستند.

وی گفت که حصول یک توافق بین دولت امینی و جبهه ملی در حال حاضر غیرممکن است، این از این حقیقت نشأت می گیرد که دولت امینی ماهیتا همان دولت شاه است و شاه هم حاضر نیست هیچ امتیازی به جبهه ملی بدهد. وی گفت که جبهه ملی در طی چندین سال اخیر تلاش کرده است که به نحوی با شاه تفاهم یابد، ولی به طور کامل کنار زده شده است. نظرات شاه در مورد جبهه ملی در تجمع تاریخی 28 مرداد مجددا تأیید شد. برومند گفت که همان طور که تاریخ نشان می دهد قدرت کور است و هیچ چیزی نیست که نشان دهد که شاه نظریاتش را عوض خواهد کرد و هیچ امتیازی بدهد. نتیجتا برومند و همراهانش به کار خود برای ظهور یک دولت ناسیونالیستی ادامه خواهند داد. مضمون بسیار آشکار اظهاراتش این بود که این دولت فقط هنگامی خواهد آمد که شاه برکنار شده باشد.

دکتر برومند، در حالتی آرام و جدی، گفت که شخصا در نظر دارد، کوشش جبهه ملی را برای ایجاد یک تغییر در شکل حکومت ایران دنبال کند. در جواب یک سؤالی در مورد طرحهای آتی، مخصوصا در مورد گزارشهایی در رابطه با اعتصابات دانشجویان در دانشگاه تهران در اواخر شهریور، او پاسخ داد که هنوز قطعی نیست که آیا اقدام به اعتصاب خواهد شد یا نه.

برومند - 3 گفتگو با عبدالرحمن برومند

ص: 702

خیلی محرمانه آقای هاری اچ - شوارتز11 فوریه 1963 جوزف پی لورنز برابر با 22 بهمن 1341 موضوع : گفتگو با عبدالرحمن برومند من یک گفتگوی کوتاهی دیروز با عبدالرحمن برومند داشتم که رهبر قبلی سهمیه جبهه ملی در اصفهان در انتخابات بود و فعلاً در امور جبهه ملی تهران فعال می باشد، وی از روش کنونی دولت در قبال جبهه نگران می باشد. برومند گفت او مطلع بود که محاکمه رهبری جبهه ملی به طور سری و به وسیله دادگاه ارتش انجام خواهد گرفت، ولی اضافه نمود که او مطمئن است که شاه درخواست محکومیت سختی را برای رهبران بالای جبهه نموده است. او گفت آنهایی که اکنون در زندان نگهداری می شوند ممنوع الملاقات می باشند، حتی بدون اینکه یک امتیاز معمولی به آنها داده شود که افراد خانواده شان را ببینند یا اینکه اجازه داده شود از بیرون غذا تحویل بگیرند. او گفت که وی شخصا تحت کنترل مراقبت دائم ساواک می باشد.

برومند گفت که رئیس جمهور (آمریکا) کندی به طور غیرضروری سیاست سرکوبی شاه را در قبال جبهه ملی با فرستادن یک نامه تبریک، تشویق نموده است زمانی که من پاسخ دادم ملاحظات رئیس جمهور فقط برای رفراندوم فرستاده شده بود که به هر حال موفقیت برجسته ای برای دولت بود، او گفت که در انتخابات به طرز وقیحانه ای دخل و تصرف شده بود، که او شخصا یک اتوبوس دولتی را در چهار محل مختلف اخذ رأی دیده بود، که رأی می ریخت. برومند از دفعات قبلی که وی را دیده بودم غمگین تر به نظر می رسید. ظاهرا او تشخیص داده که مخالفت سیاسی دیگر به آسانی آن بازی مهیجی که قبلاً بود نیست، بلکه اعمال سیاسی فرد باید در آینده در قبال عواقب آنها به دقت سنجیده شوند.

تهیه کننده: جی پی لورنز

برومند - 4 تغییرات پیش بینی شده در رهبری جبهه ملی

ص: 703

خیلی محرمانه آقای مارتین اف - هرتز28 آوریل 1964 جوزف پی. لورنز برابر با 8 اردیبهشت 1343 تغییرات پیش بینی شده در رهبری جبهه ملی عبدالرحمن برومند یکی از رهبران جوان جبهه ملی که اخیرا برای شرکت در شورای مرکزی انتخاب شده در شنبه شب در مورد تغییراتی که وی پیش بینی می کرد به زودی در رهبری جبهه ملی به وقوع خواهد پیوست با من، صحبت کرد. (در ضمن برومند به درخواست زنش مقام خود را در شورا نپذیرفت). وی گفت که نامه های مصدق، که در آن مانند سالهای 1330 درخواست ائتلاف تمامی عناصر مخالف می شد، موجب واکنش هماهنگ افرادی از جبهه ملی (شامل خودش) که از عدم فعالیت رهبریت محافظه کار وقت خسته شده بودند، شد. او گفت که تصور می کند به زودی یک کنفرانس با حضور دو نماینده از هر گروهی که با دولت مخالفت کرده است، تشکیل خواهد شد و یک رهبری جدید را انتخاب خواهد کرد. او فکر می کرد که این گروهها عبارتند از: حزب ایران، نهضت آزادی ایران، حزب ملت ایران داریوش فروهر، سهمی از بازار، و از روحانیت، اگر قبول کند که شرکت داشته باشد، (او از امینی و همراهانش اسمی به میان نیاورد).

در مورد ملاها برومند قبول کرد که مقاصد نهایی آنها با مقاصد جبهه ملی ها هماهنگ نبود. وی گفت اگرچه هر دو گروه این مطلب را فهمیده اند، ولی اگر قرار است چیزی به تصویب برسد این دو گروه بایستی به یک راه سازش عملی دست یابند. به عقیده برومند فردی که به احتمال زیاد رهبری ائتلاف را در مخالفت با دولت به عهده خواهد داشت شاهپور بختیار خواهد بود که در حال حاضر حزب ایران را در دست دارد.

نظریه عدم دقت درباره اینکه این ائتلاف چگونه باید شکل گیرد و به محض اینکه برقرار شد چه کار باید بکند (برومند گفت همه کس مخالف تظاهرات خیابانی هستند) و اینکه روش رهبری کنونی نسبت به تغییرات حاصله چه خواهد بود؟ مرا وادار به این فکر کرد که مقدار زیادی از مراتب فوق همچنان یک آرزوی تو خالی از جانب بعضی از اعضاء جوان جبهه ملی باقی می ماند. اگر چنین اتفاق بیفتد، به ویژه تحت رهبری بختیار چنین به نظر می رسد که این یک تحول مهم سیاسی و از نظر رژیم یک تحول بسیار خطرناک خواهد بود.

کریم سنجابی - 1 اطلاعات محرمانه بیوگرافیک

ص: 704

اطلاعات محرمانه بیوگرافیخیلی محرمانه تاریخ : 10 می 1951 برابر با 20 اردیبهشت 1330 نام: کریم نام خانوادگی: سنجابی ملیت: ایرانی عنوان: دکتر حقوق تاریخ و محل تولد : 1283 در منطقه ایل سنجابی در کرمانشاه پست و مقام: وزیر آموزش و پرورش تاریخ انتصاب به این پست: 3 می 1951 برابر با 13 اردیبهشت سال 1330 وابستگی به احزاب: حزب ایران قبلاً و اکنون عضو جبهه ملی آشنا به زبانهای: فارسی - فرانسه جزئیات خانوادگی: از خانواده ایل سنجابی برادرش قاسم خان از سال 1324 تا 1326 رئیس ایل قشقایی بود و عمویش اسداللّه خان رئیس اصلی ایل بوده است. عموی دیگرش سالار ظفر موقعی که رضاشاه رؤسای ایلات را دستگیر می کرد به روسیه فرار کرد و هم اکنون نیز در روسیه به سر می برد. کریم سنجابی متأهل است.

تحصیلات: دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دانشکده حقوق دانشگاه پاریس.

مشاغل:

1296 : موقعی که ایل آنها توسط نیروهای انگلیسی مورد حمله قرار گرفت وی 13 ساله بود و به همراه خانواده اش به عراق تبعید شد.

1298 : به کرمانشاه بازگشت.

1298 : در دبیرستان کرمانشاه درس خواند.

1308-1036 : در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت.

1314-1307 : برای تکمیل رشته حقوق توسط دولت به فرانسه فرستاده شد، دکترا در رشته حقوق گرفت و تز خود را راجع به اصلاحات کشاورزی در ایران نوشت.

1314 : به ایران بازگشت و به عنوان استاد در دانشکده حقوق دانشگاه تهران منصوب شد.

1316 : علاوه بر وظایف دیگرش در دبیرخانه دانشگاه نیز کار می کرد.

1319 : به سمت رئیس دایره آمار و سرشماری وزارت اقتصاد منصوب شد.

1320 : رئیس و مدیر دبیرستان تهران که دانش آموزان را برای کار در وزارت اقتصاد تعلیم می داد.

1323 : ناظم دانشکده حقوق 1325 : معاون دانشکده حقوق 1328 : دکتر مصدق را موقعی که در «دربار» برای اعتراض به انتخابات بست نشسته بود همراهی کرد و با جبهه ملی همراه شد.

1330-13 اردیبهشت : وزیر آموزش و پرورش در کابینه دکتر مصدق.

تهیه شده به وسیله: مری روث پریش و کوروش شهباز کارمند بیوگرافی و کمک کار تحقیق

ص: 705

سنجابی کریم:

نکات:

دکتر کریم سنجابی رهبر با نفوذ ایل سنجابی می باشد، که در بین نمایندگان کرد و سایر ایلات مجلس نفوذ زیادی دارد او در حقوق عمومی تخصص دارد و یک شخص مهم و با ارزش و موفق در دانشکده حقوق می باشد و بین استادان و دانشجویان محبوبیتی نیز دارد.

دکتر سنجابی تنها عضو کابینه جدید است که با جبهه ملی رابطه نزدیک داشته است ( به غیر از شمس الدین امیر علائی) به احتمال زیاد دکتر مصدق راجع به وی توسط حسین مکّی و دکتر سید علی شایگان دو تن از چپی ترین اعضای جبهه ملی تحت فشار قرار گرفت. دوستی شایگان با سنجابی از زمان حزب ایران شروع و قوام یافته است و این دو نفر جزو جناح چپ این حزب بودند. دکتر سنجابی گرایشات خود را به چپ حفظ کرده است و ناظران سفارت راجع به شرکت وی در کابینه مشکوک هستند و عموما بر این عقیده هستند که این انتخاب خوبی نبوده است. اگرچه وی سمپاتی حقیقی نسبت به کمونیستها ندارد، ولی انتصاب وی به سمت وزارت آموزش و پرورش در زمانی که توده ایها در مدارس نفوذ دارند یک انتصاب حساس می باشد.

دکتر سنجابی دارای عقاید مدرن راجع به آموزش و پرورش می باشد و طبق اطلاعات واصله وی قصد تغییر نظام آموزشی در مدارس و نوسازی آن را دارد.

اگرچه مأمورین سفارت اطلاع زیادی ندارند، ولی مفسران ایران معتقدند که دکتر سنجابی شخص خوش مشرب و خوش صحبتی است و زن جذابی نیز دارد که گاه گاهی در اجتماع ظاهر می شود.

کریم سنجابی - 2 گفتگو با دکتر کریم سنجابی

از : سفارت آمریکا در تهرانخیلی محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ : 22 نوامبر 1960 برابر با اول آذر 1339 شماره: 281 موضوع : گفتگو با دکتر کریم سنجابی به پیوست این نامه متن گفتگو دکتر کریم سنجابی و ویلیام الگیتون کنسول آمریکا در تبریز می باشد.

دکتر سنجابی یکی از وزرای آموزش و پرورش مصدق بود، او از یک خانواده معروف کرد می باشد و مشغول تدریس در دانشگاه تهران است. از گفته هایش این طور استنباط می شود که وی شدیدا مایل به بازگشت به سیاست می باشد.

برای اطلاع کاردار:

امضاء هاری شوارتز (کنسول سفارت در امور سیاسی) پیوست: متن گفتگو

ضمیمه شماره یک

ص: 706

محرمانه ضمیمه شماره یک نامه شماره 281 سفارت تهران متن گفتگو شرکت کنندگان: دکتر کریم سنجابی رهبر مخالفان سیاسی و استاد دانشگاه تهران با ویلیام ایگلتون کنسول آمریکا در تبریز.

تاریخ : 24 آبان 1339 مکان: خانه سنجابی در تهران به خاطر دوستی با برادرزاده و پسر سنجابی، که در آمریکا تحصیل می کنند داشتم، با سنجابی در خانه اش در تاریخ 24 آبان ملاقات کردم. بیشتر گفتگو راجع به افراد فامیلهایش که در آمریکا هستند، موضوعات تاریخی راجع به کرمانشاه و ایل سنجابی که برادرش اصغرخان رئیسش می باشد بود. راجع به سیاست نظرات سنجابی به شرح زیر بوده است.

1- دکتر سنجابی این طور وانمود کرد که رهبران سیاسی جبهه ملی خواهان تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران به واسطه انتخاب کندی می باشند. اگرچه این طور به نظر می رسید که خواهان تغییر سیاست به نفع مخالفین می باشند، ولی دکتر سنجابی به طور وضوح نگفت که این تغییرات شامل چه چیزی خواهد شد.

2- او اکنون در حقیقت رهبر حزب جبهه ملی در تهران می باشد.

3- چند بار میانجی گران خواسته اند که وی را متقاعد کنند تا از شاه درخواست ملاقات نماید او از این امر امتناع ورزیده است چون فکر می کند که ملاقات با شاه جنبه شخصی پیدا خواهد کرد، ولی او مایل است که به عنوان رهبر حزب ایران با شاه ملاقات کند.

4- او در آخرین مرحله انتخابات اخیر مجلس فعال بود و سعی می کرد این انتخابات را از اعتبار ساقط کند. فعالیتهای گروه وی در مطبوعات منعکس نشد، ولی او تقریبا در بیان مخالفتش آزاد بود.

5- او معتقد است که افکار عمومی اکثرا بر علیه رژیم فعلی می باشد و بالاخره یک چیزی باید اتفاق بیافتد او امیدوار است که شاه قدمهائی برای به «رسمیت شناختن خواسته های مردم» بردارد. او فکر می کند که اگر انتخابات آزاد برگزار شود حزب وی اکثر کرسی ها را در تهران خواهد برد. او گفت که گروه وی سد محکمتری از افراد غیرمحبوبی که در حال حاضر قدرت را به دست دارند، در مقابل نفوذ کمونیسم و شوروی خواهد بود.

6- اگر نشانه هائی باشد که انتخابات آزاد خواهد بود، دکتر سنجابی از تهران و یا کرمانشاه کاندید خواهد شد (او در زمان مصدق نماینده کرمانشاه بود و همچنین نماینده ایران در دادگاه بین المللی راجع به نفت و زمانی هم وزیر آموزش و پرورش مصدق بود.) (خیلی محرمانه)

کریم سنجابی - 3 مصاحبه با دکتر کریم سنجابی

ص: 707

از سفارت آمریکا تهران18 آوریل 1961 برابر با 29 فروردین 1340 به : وزارت امور خارجه واشنگتن عطف به : نامه سفارتخانه شماره 281، مورخ 22 نوامبر 1960 موضوع : مصاحبه با دکتر کریم سنجابی رونوشت مصاحبه با دکتر کریم سنجابی استاد حقوق دانشگاه تهران و عضو کمیته اجرائی جبهه ملی ضمیمه می باشد. دکتر سنجابی زمینه مخالفت عمومی، به همراه اطلاعات جنبی دیگر از تحصن در سنا توسط رهبران جبهه ملی و تماس جبهه ملی با دولت را شرح داد و آنچه در مصاحبه قابل توجه بود، اندازه امیدواری بود که دکتر سنجابی نشان داد.

با وجود اینکه به ذکر شکستها و مشکلات معمول پرداخت، این طور دریافت شد که در ماههای اخیر جبهه ملی به طور آشکار حکومت را در بن بست قرار داده است.

او معتقد است که حکومت در مقابله با جنبشی که در خواستهای حقیقی مردم ایران را بیان می کند، ناتوان است.

برای سفیر:

هنری. ج. شوارتز.

رایزن سفارت در امور سیاسی

ص: 708

رونوشت مصاحبه:

22 فروردین 1340 مکان: خانه دکتر سنجابی شرکت کنندگان: دکتر کریم سنجابی، عضو کمیته اجرائی جبهه ملی فرانکلین. ج. کرافورد. منشی دوم سفارت ویلیام، ل. ایگلتن، کنسول آمریکا در تبریز پس از مدتی گفتگوی بی هدف در مورد خانواده اش، دکتر سنجابی موقعیت سیاسی در ایران را به گونه ای که توسط رژیم حاضر اداره می شود. حقیقتا خیلی بد خواند. او گفت تنها تغییر این است که مردان بد، با مردانی به همان بدی جایگزین می شوند. کابینه جدید هیچ تغییری را نشان نمی دهد. تغییرات اخیر در نیروهای امنیتی امید کمی را برای بهبود نوید می دهد. ژنرال حجازی هم سنخ سلف خود می باشد.

ژنرال پاکروان مردی روشنفکر و روشن بین است، اما او هم همان تمایلات سیاسی را دارد که ژنرال بختیار دارد. ژنرال کمال به هر جهت از سلف خود بهتر است. ژنرال امیر عزیزی طی تصدی خود به عنوان رئیس پلیس شهرت خوبی به دست آورد، ولی در زمانی که به عنوان وزیر داخله برگزیده شد. با اعمال نفوذ خود در مورد انتخاب میر اشرافی به عنوان نماینده مشکین شهر، رنگ واقعی خود را نشان داد. او گفت میراشرافی سر دسته دزدان است.

در مورد فعالیتهای جبهه ملی دکتر سنجابی گفت که در حال حاضر هدف اصلی توسعه سازمانهای ایالتی در تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز است. به دنبال آن جبهه ملی امیدوار است در آبادان نیز تشکیل سازمان دهد. هیچ برنامه ای برای تظاهرات بیشتر در دانشگاه تهران، طی سال تحصیلی جاری وجود ندارد، زیرا دانشجویان نباید منافع کار سالانه دانشگاهی را از دست بدهند.

انتخابات آینده سنا فرصت بیشتری را برای فعالیتهای جبهه ملی خواهد داد. از آنجائی که فقط با سوادها حق رأی دارند. جبهه ملی امیدوار است پشتیبانی عناصر تحصیل کرده زیادی را در مبارزه انتخاباتی برای 11 کرسی سنا در تهران فراهم آورد. او نگفت که جبهه ملی 11 کاندیدا معرفی خواهد کرد، همچنین هیچ کاندیدای خاصی را اسم نبرد.

او گفت سه گروه اصلی پشتیبان جبهه ملی هستند: دانشجویان دانشگاهها، تجار بازار و کارگران کارخانجات، در دسته بندی بعدی او به طور اخص کارگران دولتی تنباکو و کارخانجات سیمان و سیلوهای دولتی را ذکر کرد. او گفت پشتیبانی از جبهه ملی در تهران به حدی زیاد است که اگر انتخابات اخیر آزاد می بود، جبهه ملی 15 نماینده منتخب را به خود اختصاص می داد. او گفت تنها نماینده جبهه ملی در مجلس، اللهیار صالح، نخواهد توانست با 199 «غیر نماینده» چندان مقابله نماید، اما او پذیرفت که یک نماینده بهتر از هیچی است.

در پاسخ به سؤال راجع به نفوذ حزب توده در جبهه ملی دکتر سنجابی گفت طبیعتا چنین نفوذی ممکن بود اتفاق بیفتد، ولی جبهه ملی همواره مواظب بود که در آن ممانعت نماید. این امر مخصوصا در مورد شورای مرکزی و کمیته اجرائی صحیح بود، جایی که او می توانست بگوید، که حزب توده هیچ نفوذی ندارد. از 000/14 دانشجوی دانشگاه، 000/10 تن از آنها در تظاهرات دانشجویی دوره انتخاب شرکت کردند. از این 000/10، ژنرال علوی کیا از ساواک، تنها 5 یا 6 نفر را به عنوان کمونیست شناسایی کرد.

ص: 709

در مورد رهبران جبهه ملی که در سنا پناهنده شدند، دکتر سنجابی گفت که او و دکتر شاپور بختیار بست نشستند، زیرا آنها به ملاقات دیگر رهبران رفته بودند و از خروج آنها ممانعت شده بود. او در حدود 25 روز در ساختمان سنا بود و 25 یا 30 کتاب از کتابخانه کوچک ولی نخبه سنا را که توسط تقی زاده فراهم آمده بود، مطالعه کرد. زندگی در سنا به حد کافی راحت بود، مطالعه، ورق بازی و ورزش، مقامات مسئول اجازه می دادند که روزنامه اطلاعات را به داخل بیاورند، ولی سایر مطبوعات را اجازه نمی دادند.

پیامها مخفیانه به داخل فرستاده می شد و توسط مقامات اداری ناشناخته سنا، از زیر درها در اختیار رهبران جبهه ملی قرار می گرفت. او گفت که این نوع ارتباطات کاملاً رضایتبخش بود. سپس کمی قبل از رسیدن ملکه الیزابت آنها آزاد شدند. او با ژنرال علوی کیا مذاکراتی داشت. ژنرال علوی کیا به او گفت که طی بازدید ملکه الیزابت از ایران، حکومت نمی خواهد که هیچ حادثه نامطلوبی داشته باشد. دکتر سنجابی گفت با وجود اینکه جبهه ملی با بریتانیای کبیر قدری اختلافات سیاسی دارد، ولی هیچ دعوایی با مردم انگلیس و به خصوص ملکه آن که از همان نوع پادشاهی برخوردارند که ایرانیان آرزوی آن را داشتند، ندارد. او گفت که دانشجویان جبهه ملی دانشگاه فقط در تظاهراتی ساکت در موقع ورود ملکه تجمع خواهند کرد. ژنرال علوی کیا جبهه ملی را به آتش زدن اتومبیل دکتر اقبال در دانشگاه متهم کرد. دکتر سنجابی این را رد کرد و گفت که احتمالاً سوزانیدن اتومبیل دکتر اقبال توسط ساواک انجام گرفته است، هرچه باشد چه کسی می دانست که اتومبیل دکتر اقبال در وقت معینی در نقطه مشخصی خواهد بود؟ نتیجه این تبادل جواب ظاهرا توافقی ساکت به این بود که این حادثه بوده است.

وی گفت در روزهای قبل از نوروز و طی آن حکومت 400 نفر از دستگیرشدگان در جریان فعالیتهای ضد انتخابات را از زندان آزاد کرد، حدود 30 یا 40 نفر در زندان ماندند که 10 دانشجو جزو آنها بودند.

دکتر سنجابی گفت که او به ژنرال علوی کیا گفت که حکومت در مورد دستگیری کمونیستهای شناخته شده کاملاً محق بود، اما نباید هواداران جبهه ملی را با آنها جمع کند. اگر از کمونیستهای شناخته شده در میان گروه دستگیرشدگان وجود داشت، حکومت باید همه را آزاد نماید و سپس مشخصا کمونیستهای شناخته شده را به جرم کمونیست بودن دستگیر کند.

طی دوره انتخابات، ژنرال هدایت به عنوان رابط غیررسمی بین جبهه ملی و شاه وارد عمل شد. ژنرال هدایت در یک موقعیتی به دکتر سنجابی گفت که شاه از گزارشهایی مبنی بر اینکه جبهه ملی خواهان تأسیس یک جمهوری است برآشفت. این موضوع توسط جبهه ملی تکذیب شد و بر تمایلات سلطنت طلبانه خود تأکید کرد. در عین حال اشاره کرد که جبهه ملی یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی را می خواهد که در آن شاه سلطنت کند نه حکومت، دکتر سنجابی به عنوان مثال انگلستان، سوئیس و دانمارک را ذکر کرد. ژنرال هدایت بعدها گزارش داد که عکس العمل شاه این بود که اگر افراد جبهه ملی مثل سوئدیها باشند، می تواند مثل شاه سوئیس باشد.

دکتر سنجابی گفت که او به پست خود به عنوان استاد در دانشکده حقوق در دانشگاه تهران بازگشته است. او گفت که وی کلاً نسبت به آینده جبهه ملی امیدوار است. رویدادهای انتخابات اخیر بسیاری از مردم را نسبت به موقعیت سیاسی جاری هشیار کرده است. جبهه ملی زیر محدودیتهای مشخصی که توسط حکومت اعمال می شود قرار دارد. به عنوان مثال جبهه ملی نمی تواند در باشگاه خود در فخرآباد جلسه داشته باشد، هرچند که دفتر اداری جبهه ملی مجاز به فعالیت در ساختمانش هست. نام بردن از

ص: 710

جبهه ملی در روزنامه ها ممنوع است، در حالی که حکومت صریحا فعالیتهای جبهه ملی را ممنوع نکرده است سعی می شود، روش به رسمیت نشناختن جبهه ملی ادامه یابد. با وجود این جبهه ملی از پاسخی که در موقعیتهای «غیرسیاسی» مثل برگزاری مراسم عزاداری که اخیرا به مناسبت درگذشت رهبر جبهه ملی محمود نریمان دریافت کرده است، خوشحال می باشد.

سنجابی با اطمینان گفت که کلید آینده سیاسی ایران در دست شاه است. کسی که تمام قدرت را در اختیار دارد. متأسفانه او مثل پدرش شجاع و با هوش نیست. با وجودی که شاه قبلی دیکتاتور و آزمند بود، ولی یک ملی گرا و میهن پرست واقعی بود. پسرش این خصوصیات را ندارد. در عوض او از همه کس می ترسد، او از قوام السلطنه و رزم آرا می ترسید، زیرا که آنها اشخاص قدرتمندی بوده اند. او از جبهه ملی می ترسد، او حتی از دکتر علی امینی می ترسد. خلاصه او از هر کسی که تهدیدی برای روش حکومت نادرست و پر دسیسه او باشد، می ترسد.

کریم سنجابی - 4 مصاحبه با کریم سنجابی

گزارش اطلاعاتی حوزه مأموریتتاریخ گزارش 3 ژوئیه 1961 برابر با 12 تیر 1340 خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای خارجیان - تحت کنترل مستمر کشور ایران موضوع : مصاحبه با کریم سنجابی اطلاعات بیوگرافیک و اظهار نظرها شماره گزارش 5578 نیت (توضیح : گزارشهایی که با حرف نیت مشخص می شود متعلق به سازمان سیا است - مترجم) منبع : ناظر صلاحیت دار آمریکایی (معمولاً قابل اعتماد) ارزیابی محتویات - احتمالاً واقعیت دارد.

1- اطلاعات، بیوگرافی در مورد کریم سنجابی - رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی مطابق اطلاعات زیر است.

الف: سن 56 سال ب: تحصیلات ابتدایی در کرمانشاه - متوسطه در تهران - اخذ دانشنامه در علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دکترای حقوق از دانشگاه پاریس در فرانسه ج: زبانها- فارسی، کردی، فرانسه، عربی و انگلیسی (اندکی می خواند) د: شغل - استاد حقوق دانشگاه تهران ه : مسافرتها- او علاوه بر شش سال تحصیل در فرانسه به اغلب کشورهای اروپایی سفر کرده است. او در سال 1332 با محمد مصدق به ایالات متحده رفت.

و: سنجابی متأهل است و سه فرزند دارد که به ترتیب 9 سال 12 سال و حدود بیست ساله هستند.

ز: سنجابی از طرف محمد مصدق به وزارت فرهنگ منصوب شد و نماینده دوره هفدهم مجلس بوده است.

ص: 711

ح: سنجابی در یک خانه قدیمی با وقاری در نزدیکی دروازه شمیران زندگی می کند. خانه او به طور مرتب مبلمان شده و ظاهرا خوب نگهداری می شود، ولی تجملاتی نیست. خود سنجابی مردی است با قامتی که انسان را تحت تأثیر قرار نمی دهد. قد او شاید پنج فوت و 8 اینچ باشد متمایل به تنومندی است ولی آنقدر هم ناخوشایند نیست. موی تقریبا خاکستری و مجعد او از یک پیشانی بلند برمی خیزد. لباس پوشیدن او محافظه کارانه و خوش ظاهر است او مردی است با جذابیت شخصی فوق العاده و طبعا بسیار مؤدب است. لحن او ملایم ولی مستقیم است او این تأثیر را در شخص می گذارد که کنترل اوضاع را در دست دارد و تردید و دودلی از خود نشان نمی دهد و از موضوعات هم گریز نمی زند، بلکه همیشه به نکته مورد نظر اشاره می کند. او مردی است که فکر زیادی را به موضوعات مختلف اجتماعی داده و نظریات او خوب شکل گرفته و صریح و روشن و مختصر گو است. سنجابی مردی است با تواضع و لطف و ملاحت مردی است که نسبت به خانواده خود بسیار متعهد است و در عین حال یک سیاستمدار جدی و صمیمی است در حالی که پاسخهای او ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن یک آمریکایی داده شده باشد، در رفتار او هیچ چیز وجود نداشت که نشان بدهد او می کوشد کسی را منحرف کرده و یا فریب دهد.

2- مراتب زیر نظریاتی است که سنجابی درباره مسائل مختلف سیاسی ابراز داشته است.

کمک اقتصادی - کمک اقتصادی باید برای ایران ادامه یابد و یک ضرورت قطعی است - معذالک مبالغ زیادی که به وسیله ایالات متحده در جریان سالهای گذشته کمک شده درستی نسبت به ایالات متحده را در برنداشته است. مردم ایران نمی دانند شما چه مبلغ کمک کرده اید، وقتی اینکه این کمکها به چه مصرفی رسیده است. این کمکها ممکن است به جاهای مختلف رفته باشد، مثلاً صرف ساختمان راهها یا سدها یا چیز دیگری شده باشد، یا اینکه قسمت اعظم آن دزدیده شده باشد. یک چنین کمکی برای اینکه مفید و ثمربخش باشد و جلب دوستی ایالات متحده را کرده باشد، بایستی هنگامی به ایران برسد که ایران دارای حکومتی باشد که از پشتیبانی و احترام مردم برخوردار است، برای آنکه در چنین صورتی نتایج بهتری برای هر دلار دریافت شده بدست خواهد آمد.

ما حدود سی صد هزار نفر مستخدم دولت داریم. به این اشخاص باید پول و غذا داد و راضیشان نگهداشت تا امور دولت به طور هموار انجام گیرد و برنامه های کمک به مورد اجرا گذاشته شود. ولی این پولها باید از منابع خودمان باشد و نه از بیگانگان، اگر کمک خارجی صرف زمینه های دیگر شود ما خودمان می توانیم به کارمندان دولت پول بپردازیم. مساعدت اقتصادی خارجی باید صرفا برای برنامه هایی باشد که به رشد اقتصادی کشور و بالا رفتن قدرت اقتصادی ما کمک کند و علاوه بر این کمک خارجی نباید صرفا به شکل بسته های پول باشد که با هوی و هوس حکومت ایران توزیع گردد. پول بایستی تنها برای طرحها و برنامه های ویژه که تحت مطالعه قرار گرفته و از سوی کمک دهنده و حکومت ایران انتخاب شده داده شود. پولی که داده می شود باید به نحو فشرده ای به انجام طرح تهیه شده اختصاص یابد. مسئولیت بسیار دقیق باید حفظ شود و دادن کمک بعدی باید شدیدا متکی به انجام و تکمیل رضایت - بخشی طرحهای قبلی باشد. ممکن است باور داشته باشیم که چنین کمکی به منزله کمک با شرایط مربوطه خواهد بود، ولی احساس نمی کنم که این کمک نوعی تخطی نسبت به حق حاکمیت یا استقلال کشور دریافت کننده باشد. حکومتی که واقعا و حقیقتا طرف اعتماد مردم باشد با چنین برنامه هایی دشواری نخواهد داشت. این نوع برنامه های کمکی است که من برای ایران از آن استقبال خواهم کرد. من احساس

ص: 712

می کنم که ما به کمک اقتصادی خارجی برای لااقل پنج تا ده سال آینده نیاز خواهیم داشت.

کمک فنی - مستشاران خارجی هنگامی که کشوری که آنها را می فرستد از طرف ایران مورد مهر و محبت باشد، مورد استقبال قرار خواهند گرفت. در چهارچوب برنامه های کمک اقتصادی که در بالا تشریح شد، محلی برای مستشاران خارجی وجود دارد، من رسیدگی خواهم کرد به این موضوع که هروقت و هرجا که ممکن باشد ابتدا ایرانیان هستند که باید استخدام شوند، ولی ما به مساعدت فنی خارجی تا مدتی در آینده احتیاج خواهیم داشت.

کمک از شوروی - ما تحت شرایط معینی می توانیم از اتحاد شوروی کمک بگیریم. ولی یک موضوع است و آن اینکه روابط با شورویها باید چنان باشد که آنها کلاً از تبلیغات برهم زننده خود در ایران منصرف شوند و این بدان معنی است که هم تبلیغات طرفداری از کمونیسم و هم تبلیغاتی که علیه وحدت داخلی ملت ایران صورت می گیرد باید قطع شود. در مرحله دوم ما نمی توانیم کمک از اتحاد شوروی را اگر یک چنین کمکی مستلزم قطع کمک از غرب یا همراه با قطع کمک از غرب و در درجه اول از ایالات متحده آمریکا باشد را بپذیریم. و همچنین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که در مناسبات با شورویها تنها باشیم.

اگر خاورمیانه یک واحد امنیت دسته جمعی حقیقی باشد (رجوع شود به مراتب زیر) می توانیم کمک از شورویها را بپذیریم و اگر همه این شرایط مورد قبول قرار گیرد، می توانیم با همان شرایط مساوی با شرایطی که ما از غرب کمک می گیریم از شوروی نیز کمک بگیریم. معذالک اگر چنین شرایطی مورد قبول قرار نگیرد هیچگونه ایرادی به ادامه کمک یک جانبه ایالات متحده آمریکا، یعنی بدون توجه به برنامه های کمکی شوروی، نخواهد بود.

سنتو- این پیمان چندین ضربه علیه خود دارد. اول اینکه مردم ایران نسبت به چنین پیمانی نظر مساعد ندارند، زیرا شرکت ایران در آن ناشی از اقدام یک حکومت غیر مردمی و غیر مسئول بوده است. دوم اینکه اظهار عقیده می شود که این پیمان مستلزم صرف هزینه های کلان است و اظهار عقیده می شود که هزینه مشارکت در این پیمان بیش از ارزش آن است. سوم اینکه سنتو این خطر جدی را برای ما ایجاد می کند که دشمنی شورویها را نسبت به ما بر می انگیزد و برای ما لازم است که فرصتی داشته باشیم که عوامل مثبت سنتو را ارزیابی کنیم تا اینکه تشخیص بدهیم، که آیا این عوامل مثبت بر نکات منفی آن می چربد یا خیر. ما اعتماد زیادی نسبت به ارزش چنین ابتکاراتی نداریم. پیمان سعد آباد از طرف امضاکنندگان آن کاملاً نادیده گرفته شد و وارد کردن انگلیسیها در سنتو به ما چندان آسودگی خاطر نمی دهد، زیرا ما نمی توانیم به تعهدات آنها اتکا داشته باشیم. من معتقدم که پیمان دو جانبه با ایالات متحده تضمین بیشتری را برای ایران علیه تجاوز شوروی می دهد و من جدا تمایل ندارم از این پیمان دو جانبه داوطلبانه صرف نظر کنم، بدون اینکه در عوض نفعی به دست آورم. تنها زمانی که ما نسبت به شورویها اطمینان داشته باشیم، زمانی است که ما نسبت به ایالات متحده اطمینان داریم. ما نمی خواهیم یک لهستان یا رومانی دیگر باشیم، ولی اگر هم!تحت سلطه شورویها در آئیم آن وضع را تحمل نخواهیم نمود. ایران قطعه قطعه خواهد شد، آذربایجان و کردستان و خوزستان همه به توسط شورویها از ایران جدا خواهد شد.

بی طرفی - اگر بی طرفی برای ایران به معنی جدا شدن از مناسبات دوستانه آن با ایالات متحده و کشانده شدن به طرف شوروی هاست، در این صورت من بی طرفی را نمی خواهم. من بی طرفی قلابی را نمی خواهم. یک چنین بی طرفی به نفع کشور ما نیست. من سیستمی را پیش بینی می کنم که به وسیله آن

ص: 713

خاورمیانه مثلاً از مصر گرفته تا پاکستان، به طوری که شامل هند هم باشد یک واحدی را مرکب از کشورهای مستقل تشکیل دهند که برای حفظ امنیت، به طور دسته جمعی تحت یک نوع نظارت قدرتهای بزرگ متشکل شوند. من کاملاً قبول دارم که اختلاف بزرگی بین کشورهای خاورمیانه وجود دارد و آنها را از یکدیگر جدا می کند و اینکه این یک نقشه بسیار بلند پروازانه ای است، ولیکن من ایمان دارم که با توجه حسن نیت تمام عوامل مربوطه یک چنین هدفی، روزی تحقق می یابد. تحت چنین اوضاع و احوالی ایران اگر خاورمیانه یک واحد امنیت دسته جمعی حقیقی باشد (رجوع شود به مراتب زیر) می توانیم کمک از توانایی آن را ندارد که تا آنجایی که به اتحاد شوروی مربوط است، مدعی بی طرفی باشد.

انتخابات - ترس بزرگ و عمیق ما این است که در غیاب یک مجلس، بعضی از عناصر برای سرکار آوردن یک رژیم دیکتاتوری، شاید زیر لوای نظامیان، توطئه بچینند. هر مجلس و حتی آخرین مجلس برای یک چنین اقدامی مانعی محسوب می شود و یا لااقل نبودن مجلس چنین اقدامی را تسهیل می کند.

تحت اوضاع و احوال کنونی، ترجیح می دهیم که انتخابات هر چه زودتر برگزار شود شاید جبهه ملی تنها بیست کرسی در حال حاضر به دست آورد ولی این بیست کرسی علاوه بر وجود یک مجلس کافی خواهد بود که به دست گرفتن قدرت را از سوی یک رژیم دیکتاتوری دشوار سازد. از سوی دیگر اگر ما یقین داشته باشیم که چهار یا پنج ماه اوضاع بر یک اساس کم و بیش ثابتی هر چند نه کاملاً بر اساس قانونی ادامه خواهد یافت، به نفع ما خواهد بود اگر برای انتخابات مدت طولانی تر صبر کنیم. سه یا چهار ماه به ما اجازه خواهد داد تا بهتر متشکل شویم و بنابراین کرسیهای بیشتری به دست آوریم، ولی در محیط امروزی نمی توانیم اطمینان داشته باشیم که فردا در زندان نباشیم و کشور توسط یک دیکتاتور نظامی اداره نشود.

اصلاحات ارضی - در ایران باید اصلاحات ارضی انجام بگیرد، ولی ملاحظات دیگری نیز وجود دارد.

تقسیم ناگهانی اراضی تولید کشاورزی را به نحو محسوسی کاهش خواهد داد. مالکان خوب بیش از رعیتهای کشاورز خود و حتی بهتر از دولت درباره اداره کردن مزرعه و فراهم کردن لوازم مورد احتیاج آن وارد هستند. و آنها سرمایه مورد لزوم را نیز دارند. ابتدا لازم است که کشاورزان به صورت جزئی از کوشش ملی درآیند و به یک مفهوم ملی در فعالیتها شرکت کنند. این موضوع بستگی به آگاهی و موضع کشاورزان دارد. یک برنامه ملی لازم است تا وضع کشاورزی را بهبود دهد و تولید کشاورزی را افزایش دهد و زندگی کشاورز را به صورت معقولانه تری درآورد و سپس تحصیلات نیز لازم است. زمان طولانی و برنامه های متعددی لازم است قبل از اینکه ما بتوانیم به نحو احسنی به مرحله ای برسیم که زمینهای کشاورزی قطعه قطعه شوند.

حجم قدرت نظامی - اگر ما تضمین های معتبری از جانب متفقین خود برای دفاع خود داشته باشیم، آنگاه اندازه ارتش ما بیش از آنی است که لازم است. با داشتن تضمینها یک ارتش پنجاه تا شصت هزار نفری خوب تربیت شده، باید برای کشوری مانند ایران کافی باشد.

کارخانه ذوب آهن - من یقین ندارم که ما ذخایر آهن و ذغال سنگ به اندازه کافی داشته باشیم و اطلاعات مختصر و نا مطمئنی که من به دست آورده ام حاکی از آن است که ما ذخایر آهن و ذغال سنگ به اندازه کافی داریم. اگر داریم، بنابراین داشتن یک کارخانه ذوب آهن از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است و ایران بایستی یک چنین کارخانه ای داشته باشد و یک چنین کارخانه ای عنصر لازم در رشد صنعتی ایران خواهد بود که باید با رشد صنعتی کشاورزی توأم باشد. افکار عمومی یک نیروی بزرگی به

ص: 714

نفع یک کارخانه ذوب آهن است. این یک طرح مورد قبول عمومی است، ولی اگر از لحاظ اقتصادی سالم نباشد، گمان نمی کنم که باید تنها برای یک سمبل و مظهر و پرستیژ و حیثیت ده میلیون دلار بپردازیم.

معذالک یک برنامه سالم منطقی برای رشد صنعتی برای ایران ضروری است، زیرا که ظرفیت کشاورزی ما برای توسعه شدیدا از لحاظ کمبود آب و زمین مزروعی محدود است.

هیئت حسن نیت برای اتحاد شوروی - اگر یک حکومت جبهه ملی روی کار می بود من در صورت امکان یک هیئت حسن نیت یا هر گونه نقشه دیگری که در دسترس باشد برای کوشش به برطرف کردن سوءتفاهماتی که ممکن است مانع روابط عادی با اتحاد شوروی باشد، به کار می بردم. هر چند راستش را بگویم، نمی دانم که یک چنین طرحی امکان پذیر می بود یا خیر. از سوی دیگر ایران به تنهایی نمی تواند در مقابل شوروی کاری از پیش ببرد، تنها از طریق حفظ روابط حسنه و شایسته با غرب و تنها با کمک و تفاهم غرب ما می توانیم روابط حسنه مطمئن با آنها داشته باشیم.

قدرت و ظرفیتهای حزب توده (کمونیست) - روابط جبهه ملی و حزب توده - ما اگر صادقانه بگوییم چیزی درباره قدرت حزب توده و یا شخصیتها و سازمان آن نمی دانیم، ولی گاه به گاه در اجتماعات مختلفمان متوجه می شویم که آنها در میان ما هستند و ما اثرات حضور آنها را در داخل جبهه ملی احساس می کنیم. این یک پدیده ویژه ای نیست، چیزی است که می توانیم آن را استشمام کنیم. ما حضور آنها را از نظر فشارهای فوق العاده ای که آنها را برای تدابیر افراطی به کار می برند، تشخیص می دهیم. مثلاً آنها به ما اصرار می ورزند که نام مصدق را زیاد ببریم و آنها می خواهند که ما سنتو را شدیدا مورد حمله قرار داده و یا به کنسرسیوم نفت حمله کنیم.

سرلشگر نعمت اللّه نصیری به من گفت که در جبهه ملی توده ایها وجود دارد. من به او گفتم که قبول دارم ولی نمی دانم کدامها توده ای هستند و از او خواهش کردم که توده ایها را برای من شناسایی کند ولی او رد کرد و گفت که این گونه اطلاعات مربوط به حکومت است و سری است. من از او پرسیدم که چرا همیشه باید سری باشد. آیا او این امر را برای نسلهای بعدی نگه می دارد؟ زیرا شناسایی این افراد یک خدمت ملی است تا آنها به نام شناخته شوند. او در پاسخ چیزی نگفت.

من می دانم که آنها در آنجا ( مقصود جبهه ملی - م ) هستند، ولی نمی توانم آنها را انگشت نما کنم و تنها کاری که ما برای مخالفت با آنها می توانیم انجام دهیم، ایستادگی در مقابل فشارهای شدید آنها و اتخاذ تدابیر احتیاطی فوق العاده برای آن است که سمتهای با مسئولیت در جبهه ملی به دست اشخاص فوق العاده قابل اعتماد سپرده شود. من نمی توانم به شما اطمینان دهم که شما نمی توانید یک توده ای و یا یک چپگرای واقعی را در هیچکدام از سازمانها یا کمیته های ما بیابید. احساسات چپگرایانه و افراطی در میان جوانان و دانشجویان دانشگاه بسیار شدید است. ما برای اینکه تأمین کنیم که چپگرایان در سمتهای رهبری جبهه ما واقع نشوند، رهبران دانشجویی جبهه ملی را منصوب کردیم به جای اینکه اجازه دهیم، تا انتخاب گردند.

سازمان و قدرت جبهه ملی - در حال حاضر سیاست ما این است که به طور مداوم محدودیتهایی را که حکومت بر فعالیتهای ما تحمیل می کند، مورد آزمایش قرار دهیم. بدین معنی که ما می کوشیم که فعالیتهای سازمانی خود را تا آنجا که ممکن است توسعه دهیم و تا مرحله ای پیش می رویم که با مقاومت فعال حکومت برخورد می کنیم. بدین ترتیب ما همزمان در همه مراحل اعمال فشار خود را حفظ می کنیم و می توانیم از هر گونه ضعف در مواضع دفاعی آنها بهره برداری کنیم و به محض اینکه زمینه به دست

ص: 715

آوردیم، دیگر تمایل نداریم آن را از دست بدهیم، هر چند ممکن است در یک نکته تسلیم شویم تا امتیاز بیشتری در نقطه دیگر به دست آوریم. به ویژه ما این نوع فشارهای تماسی را در شهرستانها به کار می بریم.

در حال حاضر مهدی آذر و کاظم حسیبی برای مقاصد سازمانی در مشهد هستند، ما اشخاصی به اصفهان، شیراز و رشت در آینده نزدیک خواهیم فرستاد. اصغر پارسا اخیرا به تبریز رفته و یک کمیته در آنجا تأسیس شد.

این کمیته مرکب از اشخاص خوبی است، ولی آنها هنوز خوب انجام وظیفه نمی کنند. آنها برای اینکه بتوانند به نحو رضایت بخشی با یکدیگر کار کنند نیاز به زمان و تجربه دارند کار سازمانی در تهران به طور هموار پیش می رود. در این زمینه دشواریهای زیادی وجود داشته است. ولی در حال حاضر همه چیز هموار است.

روابط جبهه ملی و حزب ایران - در این زمینه دشواریهایی وجود داشته است. معذالک به طور عمده خیلی جدی نبوده است. از جانب بعضی از اعضای کوچک حزب و مردم غیر حزبی سوء ظن هایی وجود داشته است که حزب ایران می کوشد، که از طریق به دست آوردن همه مناصب مسئول و ریاست کمیته ها و غیره بر جبهه ملی تسلط پیدا کند. این سوء ظن هنوز در بعضی موارد باقی است، ولی به نظر نمی آید که یک مشکل غیر قابل غلبه باشد. از لحاظ اصولی حزب ایران دیگر احزاب را از قبیل حزب پان ایرانیست و حزب مردم ایران تحت الشعاع خود قرار داده است و اینها نمی توانند امیدوار باشند، که در مقابل حزب ایران رقابت کنند.

رهبر جبهه ملی کیست؟ در عمل هیچ کس. مصدق در حال حاضر در جبهه ملی نقشی ندارد. البته او مورد محبت و احترام همه می باشد، ولی نقشی ندارد. اگر جبهه ملی قرار باشد فردا قدرت را به دست بگیرد. قول می دهم که اللهیار صالح نخست وزیر می شد. او وسیع ترین زمینه را دارد، البته برای جبهه ملی بهتر می بود اگر یک شخصیتی مانند مصدق را به عنوان رهبر حقیقی می داشت، ولی ما چنین شخصیتی را در حال حاضر نداریم و باید با رهبری دسته جمعی کنونی خود که به خوبی کار می کند، قانع باشیم.

نهضت آزادی ایران - این گروه اخیرا چوب لای چرخ ما شده است. همان طور که می دانید، مهدی بازرگان سابقا در شورای جبهه ملی بود، ولی در آن زمان این گروه رساله ای در حمله علیه بعضی از ما از جمله صالح و خود من منتشر کرد و ما را به آن متهم کرد که آلت دست آمریکاییها هستیم و برای شستن آثار خون فاطمی با وانمود کردن اینکه ملی گرا هستیم، کار می کنیم و مردم را آرام می سازیم.

ما با بازرگان در این موضوع یک بحث جدی انجام دادیم این اشخاص آنگاه می خواستند داخل ارتش آشوب ایجاد کنند و ما با چنین کاری مخالف بودیم. معذالک بازرگان تا زمانی که به عضویت کمیته اجرائی انتخاب نشد در جبهه ملی باقی ماند. آنگاه او شورای جبهه ملی را ترک کرد و اکنون نهضت آزادی ایران را تأسیس کرده است. این گروه برای ما در جبهه ملی به صورت معمایی درآمده است. این گروه دارای تمایلات شدید مذهبی است و معذالک در عین حال یک گروه آنارشیستی است. این گروه چپگرا نیست ولی به طور رادیکالی آنارشیستی است. معذالک ممکن است چند نفر چپگرا در میان آنها باشند.

اگر ما یقین داشته باشیم که آنها صمیمی هستند آنها را به جبهه ملی راه خواهیم داد، ولی هنوز درباره آنها اطمینان نداریم. بایستی مدتی صبر کنیم تا ببینیم آنها چگونه رفتار می کنند تا بتوانیم تشخیص بدهیم، که آنها واقعا صمیمی هستند یا خیر. اگر آنها در داخل صفوف جبهه ملی پذیرفته نشوند نفوذ آنها بسیار

ص: 716

ناچیز خواهد بود و ممکن است به زودی متلاشی شوند. بعضی از اعضاء نهضت آزادی ایران ممکن است به عنوان یک فرد در جبهه ملی پذیرفته شوند، ولی صراحتا باید گفت که من شک دارم که نهضت آزادی بتواند پذیرایی جبهه ملی را به دست آورد. معذالک آنها نه مثل خاری هستند که در پوست ما فرو رفته اند.

علی امینی و جبهه ملی - شاه میانه خوبی با حکومت امینی ندارد، امینی تنها با نظامیان نیست. اوضاع بسیار بی ثبات است اوضاع طوری است که ما نمی توانیم صبر کنیم و همانطوری که گفتم نمی توانیم تا زمان انتخابات صبر کنیم و بدین ترتیب ما باید امینی را به طور مداوم تحت فشار قرار دهیم تا انتخابات را هرچه زودتر برگزار کند.

من شخصا مدت زیادی از دوستان امینی بوده ام، او مرد درستکار و با حسن نیتی است ولی نمی تواند نماینده حکومت ایده آلی باشد، زیرا از محبت مردم برخوردار نیست. او نمی تواند شور و شوق در میان مردم ایجاد کند. او نمی تواند در برنامه های اصلاحاتی موفق شود، زیرا شاه با او صمیمی نیست لذا او نمی تواند از محبت مردم برخوردار شود. او در واقع قدرت کافی برای مخالفت با شاه را ندارد.

جبهه ملی در حال نظارت و انتظار و امیدواری است - ما نمی توانیم با او شدیدا به مخالفت بپردازیم، ولی از سوی دیگر شاه نزدیکی بیش از حد امینی را با ما تحمل نخواهد کرد. لذا ما نباید او را در یک موقعیتی قرار بدهیم که نتواند خود را نگهدارد، امینی به نظر می رسد نسبت به ما پس از کنفرانس اخیر مطبوعاتی ما خصومت دیوانه واری پیدا کرده است. پلیس علامت ما را از باشگاه ما برداشته است.

مشکلاتی در گذرنامه دانشجویان در آمریکا رخ داده است، من درباره این دو موضوع خواستم با او تماس بگیرم ولی او نمی خواهد با من صحبت کند. در شهرستانها جایی که حکومت مانع فعالیتهای ما می شود امینی فاقد تمایل یا قدرت در ممانعت از مخالفت ساواک با ماست. امتیازاتی که امینی به شاه می دهد روز به روز افزایش می یابد و با هر امتیازی که می دهد. امینی ضعیف تر می شود در مورد خراسان جایی که شمس الدین جزایری به استانداری منصوب شده است، یقین داریم که جزایری لااقل علیه ما فعالیت نخواهد داشت - جزایری می تواند نقش یک واسطه سودمندی را بین امینی و جبهه ملی در تهران ایفا کند، ولی برای ما وسایل فراوان دیگری برای سروکار داشتن موفقیت آمیز با یکدیگر وجود دارد.

نقش ایالات متحده - ایالات متحده حکومتهای مختلفی را در ایران آزمایش کرده است. شاه نیز آزمایش شده است و نتیجه رضایتبخش و موفقیت آمیزی به دست نداده است. شاه یک حکومت شخصی را به راه انداخته، بدون آنکه به اراده مردم توسل کند و این امر نمی تواند مشکلات ایران را حل کند. شما همچنین یک حکومت نظامی را تحت ریاست ژنرال فضل اللّه زاهدی امتحان کردید و آن را نیز ناقص یافتید. افسران ما ممکن است بتوانند به صدای بلند صحبت کنند و شاید بعضی از سازمانها را اداره کنند ولی یک حکومت خوب موفق مردمی نمی تواند به وسیله نظامیان ما اداره شود. آنها می توانند امر کنند ولی نمی توانند حکومت کنند و اکنون شما همچنین کوشیده اید که یک «مرد نیرومند» پیدا کنید که بتواند فرمانروایی کند و بتواند در مقابل شاه ایستادگی کند. این هم نمی تواند دوام داشته باشد، زیرا این مرد برای پشتیبانی از خود نه شاه را دارد و نه ارتش را و نه مردم را.

چرا یک نوع دیگر از حکومت را آزمایش نمی کنید؟ چرا حکومتی را نمی آزمایید که مورد انتخاب مردم است؟ اگر شما این را آزمایش کنید من یقین دارم که چنین حکومتی به نفع ایران و جهان آزاد کار خواهد کرد. اظهار نظر حوزه مأموریت - این گزارش یکی از چند نفر مصاحبه گر است که با اعضاء جبهه

ص: 717

ملی صورت خواهد گرفت. عقیده بر این است که ناظر آمریکایی به علت دوستی و مناسبات طولانی خودش با اعضاء جبهه ملی در موقعیتی قرار گرفته که اطلاعات سودمند و صریحی کسب کند.

کریم سنجابی - 5 اظهارات کریم سنجابی درباره سیاست جبهه ملی

سری 22 اوت 1961برابر با 31 مرداد 1340 اظهارات کریم سنجابی درباره سیاست جبهه ملی از یکی از اعضاء جبهه ملی (ف) که دسترسی به رهبران جبهه ملی دارد ارزیابی محتویات 1- کریم سنجابی رئیس کمیته اجرائی جبهه ملی در مرداد 1340 اعلام داشت که اگر جبهه ملی حکومت را در دست بگیرد، باید اوضاع سیاسی را ظرف پنج روز تثبیت کند و در طی همین مدت شاه باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد سلطنت کند یا حکومت کند. اگر شاه بخواهد سلطنت کند باید برود. اوضاع سیاسی باید ظرف پنج روز تثبیت شود تا سرمایه گذاری و مساعدتهای خارجی نیز تشویق شود.

2- جبهه ملی یک سیاست صادراتی و وارداتی که میل دارد از آن در صورت به دست گرفتن حکومت پیروی کند، تهیه کرده است. صادرات براساس رقم درجه بندی خواهد شد که آغاز آن آسانترین اقلام برای صادرات مانند فرش است و پایان آن اقلامی است که صدور آن بسیار دشوار است. واردات نیز برحسب ارقام درجه بندی خواهد شد و اقلامی که مورد نیاز ایران است در درجه اول فهرست بندی خواهد شد و اجناس تجملی در درجه آخر خواهد آمد. به صادر کنندگان اجازه داده خواهد شد که اقلامی را که در همان طبقه درجه بندی که آنها صادر کرده اند، وارد کنند. بدین ترتیب فردی که اجناسی را که برای فروش در خارج آسان است صادر می کند اجازه خواهد داشت که ماشین آلات و سایر اقلام مورد نیاز مبرم ایران را وارد کند. در همین حال فردی که یک بازار جدید صادراتی تهیه کند اجازه خواهد داشت کالاهای تجملی وارد کند. پروانه های صادراتی قابل معامله به صادرکنندگان داده خواهد شد. صادرکننده ای که کالاهایی بفروشد که فروش آن در خارج دشوار است ممکن است در کار صادراتی خود ضرر ببیند، ولی می تواند پروانه صادراتی خود را به بیش از ارزش بیش از ارزش اسمی آن بفروشد زیرا این پروانه به او اجازه خواهد داد که کالاهای تجملی وارد کند.

3- سنجابی همچنین گفته است که اگر جبهه ملی به قدرت برسد وامهای ایالات متحده را باز پرداخت خواهد کرد، حتی اگر این وامها در جریان دوره فترت (دوره بین انتخابات مجلس جدید و انحلال مجلس قدیم - م) گرفته شده باشد. ولی مردم ایران ممکن است اجازه ندهند که حکومت جبهه ملی وامها را بپردازد، زیرا قانون صراحت دارد که وامها طبق چنین شرایطی از لحاظ قانونی اعتبار ندارد.

4- سنجابی صریحا گفته است که او حاضر نخواهد بود از هر قدرت بیگانه ای اسلحه قبول کند. شاید جبهه ملی اسلحه از هر منبعی را رد بکند، زیرا جبهه ملی می خواهد قانون حکمفرما باشد و از طریق اعمال زور و اسلحه روی کار نخواهد آمد. چندین افسر بازنشسته ارتش که پس از سرنگونی حکومت محمد مصدق بازنشسته شده اند، پیشنهاد کمک به جبهه ملی کرده اند، ولی جبهه ملی این افسران بازنشسته را بیشتر به عنوان اشخاص غیرنظامی تلقی می کند تا افسر ارتش.

ص: 718

5 - سنجابی اظهار عقیده کرده است که با فعالیت زیرزمینی جبهه ملی مخالف است و او حتی پیشنهاد کرده است که از یک مأمور ساواک دعوت شود تا در هر جلسه جبهه ملی شرکت کند تا این موضوع تأمین شود که ساواک اطلاعات دقیق دریافت می کند و نه یک روایت تحریف شده که از سوی یک شخص بی سواد نقل می شود.

کریم سنجابی - 6 گفتگو با دکتر کریم سنجابی

خیلی محرمانه سفارت آمریکا - تهران28 سپتامبر 1961 برابر با 6 مهر 1340 گفتگو با دکتر کریم سنجابی به پیوست متن گفتگو با دکتر کریم سنجابی رئیس کمیته مرکزی جبهه ملی می باشد. دکتر سنجابی شکایات و انتقاداتی را که معمولاً از رژیم می شود را تکرار کرد. وی گفت به عقیده وی اوضاع ایران بدتر از اوضاع قبل از به قدرت رسیدن دکتر امینی است و این به علت عقب انداختن انتخابات که مخالف قانون اساسی است می باشد. وی گفت که امیدوار است سال تحصیلی که تا چند روز دیگر شروع می شود در دانشگاه (محلی که وی استاد حقوق می باشد) یک سال آرامی باشد. ولی وی احتمال فعالیتهای سیاسی توسط قسمتی از دانشجویان را رد نکرد.

به طور کلی دکتر سنجابی نسبت به وجهه و نقش جبهه ملی در آینده نزدیک زیاد امیدوار نبود.

برای سفیر:

هاری شوارتز کنسول آمریکا در امور سیاسی

ص: 719

محرمانه متن گفتگو زمان و محل: 5 بعد از ظهر 4 مهر 1340 در خانه دکتر سنجابی شرکت کنندگان: دکتر کریم سنجابی رئیس کمیته مرکزی جبهه ملی و فرانکلین کرافورد دبیر دوم سفارت.

تحلیلها و نظرات دکتر سنجابی راجع به صحنه سیاسی ایران نشان می داد، که وی ناامید می باشد. دکتر امینی را به عنوان شخصی که در حرف زدن خوب است، اما از خودش چیزی نشان نداده است می شناسد.

او گفت که اوضاع اقتصادی مملکت خیلی بد است. اگرچه همه اش تقصیر دکتر امینی نیست سنجابی گفت که دکتر امینی مخصوصا به خاطر محدودیتهای ناگهانی که برای اقتصاد مخصوصا در مورد اعتبارها به وجود آورده است. مسئول می باشد. وی همچنین گفت که دولت امینی دولتی است که به سراسر جهان برای گدایی می رود. او با لبخند گفت که نوع حکومت امینی با حکومتهای قبل یکی است و فقط درجه آن فرق می کند.

سنجابی مقداری راجع به شکستها و ضعفهای سیاسی دولت به ویژه راجع به عقب انداختن انتخابات برای مدت نامحدود صحبت کرد. وی گفت که هدف اصلی جبهه ملی در حال حاضر آن است که آزادی عمل به دست آورده و خودش را سازماندهی کند. در حال حاضر جبهه ملی اجازه باز کردن کلوپش و انتشار روزنامه و اعلامیه را ندارد. وی گفت ذکر نام جبهه ملی در مطبوعات ممنوع است و فقط در روزنامه های انگلیسی زبان که مخصوص خارجیها می باشد، گهگاهی از جبهه ملی نام برده می شود. به طور مثال او به نامه ای که دانشجویان دانشگاه تهران در مورد کمک به مبارزه با بی سوادی به دولت نوشته بودند، اشاره کرد. او گفت که این نامه در کیهان مورخ 4 مهر چاپ شده است بدون اینکه از امضاء کنندگان نامه که دانشجویان طرفدار جبهه ملی دانشگاه تهران بودند نامی به میان آورد.

دکتر سنجابی اظهار امیدواری کرد که سال تحصیلی در دانشگاه یک سال آرامی باشد، تا دانشجویان درسشان را ادامه دهند و قربانی تعطیلات تحمیلی مثل سال گذشته نشوند. او در این موضوع که دانشگاه محل مناسبی برای فعالیتهای سیاسی نیست با دولت و مقامات امنیتی هم عقیده می باشد. به عبارت دیگر او گفت که دانشجویان باید محلی برای میتینگ داشته باشند تا بتوانند راجع به عقاید سیاسی شان بحث کنند. بنابراین او در ملاقات اخیرش با نخست وزیر که بعضی از اعضاء جبهه ملی و رئیس دانشگاه نیز حضور داشتند به نخست وزیر پیشنهاد کرد که اجازه داده شود تا کلوپ جبهه ملی باز شود، نخست وزیر خودش پیشنهاد کرد که کاخ جوانانی برای اجتماع دانشجویان باز شود. دکتر سنجابی گفت که به نخست وزیر گفته است که هر سازمان وابسته به دولت چیزی بیشتر از احزاب وابسته به دولت ملیون و مردم نخواهد بود. او همچنین اضافه کرد که به عقیده وی دانشجویان از اینگونه امکانات استفاده نخواهند کرد.

او گفته هایش را در مورد ملاقات با نخست وزیر این طور خلاصه کرد که کلوپ جبهه ملی هنوز باز نشده است و کاخ جوانانی هم به وجود نیامده است و دانشجویان فاقد محلی برای میتینگ می باشند. ضمن اینکه وی آرزوی یک سال تحصیلی آرام را می نمود، اظهار نگرانی کرد که ممکن است به خاطر مسائل سیاسی به ویژه موضوع انتخابات دانشجویان فعالیت سیاسی بکنند. او همچنین تذکر داد که جبهه ملی طرفدارانی نیز در بین دانش آموزان دو سال آخر دبیرستانها دارد.

ص: 720

به گفته دکتر سنجابی تا آنجایی که جبهه ملی اطلاع دارد به غیر از چند دانشجو و چند کارگر تمامی کسانی که در تظاهرات 30 تیر دستگیر شده بودند آزاد شده اند.

او گفت که در ملاقاتش با نخست وزیر به وی گفته است که عوامل کمونیستها را بین دستگیرشدگان شناسایی کند. زیرا که هیچکس با ماندن آنها در زندان مخالفتی ندارد.

هرچند دولت اطلاعاتی در این زمینه در اختیار نگذاشت و جبهه ملی یا باید باور کند که چند نفری که در زندان باقی مانده اند تمام کمونیستهای کشور می باشند (در این صورت تمام مردم از اینکه تعدادشان اینقدر کم است خوشحال خواهند شد) و یا اینکه دولت نمی داند که چه می گوید. دکتر سنجابی گفت که حس می کند که با عقیده دوم موافق است.

دکتر سنجابی به طور ضمنی گفت که پنج نفر از اعضای جوان خانواده اش در ایالات متحده مشغول به تحصیل می باشند که شامل پسر خودش نیز می شود و تنها یکی از این 5 نفر مشغول فعالیت سیاسی در میان دانشجویان ایرانی در ایالات متحده می باشد، البته او اسم این فرد را نگفت، ولی گفت که این فرد پسر خودش نیست.

علی شایگان - 1

ص: 721

اطلاعات امنیتی سری از : سفارت آمریکا در پاریس17 آوریل 1953 برابر با 28 فروردین 1332 به : سفارت آمریکا در تهران طبق اظهار یک منبع کنترل شده آمریکایی، علی شایگان نماینده برجسته جبهه ملی در مجلس و از اشخاص نزدیک به مصدق اکنون در اروپاست. همچنین اعلام شد که مصدق از او درخواست کرده است با بعضی از تبعیدیهای برجسته حزب توده و خاندان قاجار در پاریس به ویژه ایرج اسکندری و رکن الدین قاجار تماس بگیرد. از هرگونه اطلاعات بعدی که در پاریس یا تهران درباره سفر شایگان در دسترس باشد. قدردانی می شود.

علی شایگان - 2 نظر مشورتی و امنیتی سفارت راجع به دکتر شایگان و خانواده اش

به وسیله پست هوائی به : وزارت امور خارجه آمریکاتاریخ : 25 اکتبر 1961 برابر با 3 آبان 1340 از : سفارت آمریکا در تهران موضوع : ویزا: قسمت شماره 245 راجع به علی شایگان سفارت اعلام می نماید که مخالفتی با دادن اطلاعات موجود در پرونده OMW به مقامات اداره «مهاجرت و قبول اتباع بیگانه» ندارد.

به : وزارت امور خارجه آمریکا از : سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 11 اکتبر 1961 موضوع: ویزا: نظر مشورتی و امنیتی سفارت راجع به دکتر شایگان و خانواده اش سفارت اطلاعات محرمانه زیر را از منابع قابل کنترل آمریکائی راجع به دکتر علی شایگان دریافت کرده است، وی و همسرش بدری شیبانی شایگان و چهار فرزندش احمد، حمید، مریم و لیلی از اداره مهاجرت و قبول اتباع بیگانه تقاضا کرده اند که اقامت دائم در آمریکا داشته باشند.

یک منبعی که قابل دسترسی به این اداره بوده این اطلاعات را داده است که احتمال دارد به موضوع مورد علاقه شما ربط داشته باشد و یا اینکه ربطی نداشته باشد.

دکتر سید علی شایگان یکی از بنیان گزاران جبهه ملی است و مطالب زیر از بررسی پرونده اش بیرون می آید.

از اوائل ورودش به صحنه سیاست تمایلی به حزب غیرقانونی توده و رژیم سیاسی شوروی از خود نشان داد. فعالیتهای وی در دوران زندگی سیاسی اش مطلب فوق را تأیید می کند، چون وی به مدت چهار سال در شرکت ایران سوف ترانس که یک شرکت روسی بود به عنوان حقوقدان و وکیل کار می کرد. او همچنین وکیل سفارت شوروی در تهران بود. زمانی که دکتر فریدون کشاورز (عضو کمیته مرکزی حزب غیرقانونی توده) وزیر آموزش و پرورش بود، دکتر شایگان معاون وی بود و مدتی هم خودش وزیر

ص: 722

آموزش و پرورش بود.

موقعی که دکتر شایگان وزیر آموزش و پرورش بود به عوامل حزب توده در این وزارتخانه در تمام جنبه ها قدرت داد. در یکی از کنفرانسهایی که در سال 1328 (1949) در خانه خودش تشکیل شده بود سخنرانی کرد و در این سخنرانی گفت: «در طول مدتی که من وزیر آموزش و پرورش بودم به هیچ وجه اجازه ندادم که حقوق اعضای حزب توده در این وزارتخانه پایمال شود. من از دستورات قوام السلطنه (نخست وزیر موقت ایران) و رهبران حزب دمکرات مبنی بر تحت فشار قرار دادن عوامل حزب توده سرپیچی کردم، با دست خودم نوشتم که تحت فشار قرار دادن عوامل حزب توده غیرممکن است.» در سال 1327 (1948) و بعد از واقعه 15 بهمن (چهارم فوریه 1948) وی وکیل مدافع تعدادی از عوامل حزب توده در دادگاهها بود. در موقعی که انتخابات مجلس سال 1328 در شرف انجام بود، وی یک گروه سیاسی تحت عنوان «مبارز» (Fighter)که اعضایش اکثرا اعضای حزب غیرقانونی توده بودند، تشکیل داد.

در سال 1330 (1951) بوسیله رهبران انجمن صلح دعوت شد تا رهبری این انجمن را به عهده بگیرد و او رضایت خود را مبنی بر قبول این دعوت اعلام کرد.

در یکی از مدارک موجود در پرونده اش به تاریخ 1330 (1951) نوشته شده است که وی مورد اعتماد مقامات روسی هست و توده ایها فقط از وی در میان هیئتی که به لاهه رفته است پشتیبانی می کنند. در زمان نخست وزیری دکتر مصدق، وی و دکتر فاطمی (وزیر امور خارجه دکتر مصدق که بعدا اعدام شد) از دکترین حزب توده پشتیبانی می کردند و آزادی عملی که در آن زمان به توده ایها داده شده بود تا حدودی بر اثر اقدامات آنها بود.

دکتر شایگان همچنین یکی از اعضای کمیته 8 نفره بود و یکی از کسانی بود که پروژه 8 نفره را طرح کرد (پروژه ای که حقوق و اختیارات سلطنت را کاهش دهد). همچنین وی در گذرانیدن قوانینی که در زمان دکتر مصدق وضع شده بود شرکت داشت. او در گذرانیدن قانون تقسیمات سیاسی کشور» در زمانی که دکتر صدیقی وزیر کشور بود، نیز نقش داشت.

دکتر شایگان عامل اصلی برگزاری رفراندم بود. او اولین سخنران میتینگ 25 مرداد 1332 در میدان بهارستان بود. (مجلس ایران در میدان بهارستان قرار دارد) وی یکی از مخالفان سرسخت سلطنت می باشد و گوینده جمله معروف: «ادیان زیر بار تغییر و تحول می روند چرا نباید دولتها زیر بار تغییر و تکامل نروند.» می باشد. موقعی که دکتر مصدق به دادگاه بین المللی لاهه رفت دکتر شایگان همراه وی بود.

وی دکتر مصدق را در مخالفتش با سلطنت و شاه راهنمائی می کرد. امضای دکتر شایگان اولین امضاء زیر اعلامیه رسوای 30 تیر (21 ژوئیه 1952) می باشد. بعد از واقعه 30 تیر وی سخنرانی شدیدی علیه دربار و مجلس شانزدهم نمود. وی یکی از اعضای کابینه دکتر مصدق بود. آزادی عمل و قدرتی که وی به عوامل حزب توده در دوران دوم نخست وزیری مصدق داده بود کشور را در آستانه نابودی قرار داد.

بعد از قیام 28 مرداد 1332 (19 اوت 1953) وی به خاطر فعالیتهایش برای براندازی اساس کشور و تحریک مردم به مسلح شدن و جنگیدن علیه سلطنت، تحت پیگرد قانونی قرار گرفت دادگاه تجدید نظر نظامی وی را به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم کرد و رأی دادگاه نیز تأیید شد.

پس از مدتی که در زندان بود بوسیله اعلیحضرت شاهنشاه بخشیده شد و از زندان آزاد شد. در سال

ص: 723

1336 (1957 میلادی) وی تقاضای پاسپورت برای سفر به کشورهای اروپائی جهت معالجه را نمود و تقاضای وی مورد قبول اعلیحضرت شاهنشاه قرار گرفت و به اروپا رفت.

در حال حاضر وی به عنوان رهبر ایرانیان مقیم آمریکا که مخالف سلطنت هستند، فعالیت می کند. با همکاری صفی پور فاطمی برادر دکتر فاطمی که اعدام شد وی یک گروهی تحت عنوان «دانشجویان ایران آزاد) در آمریکا تشکیل داده است.

وی اکنون مشغول فعالیتهای موذیانه بر علیه ایران و سلطنت می باشد. اطلاعاتی که در دسترس هست و اکثرا اتهاماتی علیه بعضی از اعضای جبهه ملی باشد، حاکی از آنست که وی با زمامداران امور در دولت آمریکا در تماس می باشد.

دکتر شایگان تماسهائی با اکثر دوستان و همکاران قبلی اش و رهبران جبهه ملی دارد.

اگرچه گزارش بالا نشان می دهد که این موضوع ممکن است ربطی به کسی که برای اجازه اقامت دائم تقاضا کرده است، نداشته باشد و یا داشته باشد، ولی جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که در مورد این شخص مربوط می باشد.

در نامه 21 ژانویه 1958 (OMW-20) که سفارت راجع به دکتر شایگان نوشته بود، نظر مشورتی مقامات آمریکا را راجع به وی سؤال کرده بود.

در جواب، وزارت امور خارجه (سوم فوریه 1958 OMW-11) گفت که چون به عقیده مأمور کنسولی دکتر شایگان فقط به خاطر یک جرم سیاسی محکوم شده بود، لذا وزارت خارجه با دادن ویزای غیر مهاجرتی به دکتر شایگان مخالفتی ندارد. («البته به منظور دیدار فعلی»).

وزارت خارجه همچنین دستور داد که اگر دکتر شایگان دوباره تقاضای ویزا کرد و یا اطلاعات مناسبی توسط دادگاهها داده شد، مراتب به وزارت خارجه جهت نظرخواهی اطلاع داده می شود.

اگرچه مشروح جریانات دادگاه در دسترس نیست، ولی گزارش بالا یک نکته امنیتی را برمی انگیزد و آن اینست که دکتر شایگان موقعی که یکی از مقامات رسمی ایران بود، روابط نزدیکی با عوامل حزب توده داشته است و این موضوع مطابق ماده (28) (الف) (212) قانونی مهاجرت اتباع بیگانه صلاحیت وی را برای دریافت ویزا به طور جدی زیر سؤال قرار می دهد.

به نظر مأمور امور کنسولی فعالیتهای دکتر شایگان برای حزب توده و طرفداری وی از این حزب شامل واژه های «حمایت کردن» و یا «وابستگی» که در ضمیمه A) و (42.91(a)(28),22 CFRاست می شود و بنابر این طبق ماده (28) (الف) (212) قانون «مهاجرت اتباع بیگانه» وی صلاحیت دریافت ویزا و یا اجازه اقامت دائم را ندارد.

بر طبق محتویات دو قسمت آخر این گزارش وزارت امور خارجه می تواند فعالیتهای دکتر شایگان را در آمریکا بررسی کند و ببیند آیا وی طبق ماده (27) (الف) (212)صلاحیت اقامت در آمریکا را دارد یا خیر و یا اینکه آیا حضور وی در آمریکا مضر به حال ملت، امنیت و رفاه آمریکا هست یا خیر.

به دکتر شایگان در تاریخ 9 فروردین 1327 ویزای توریستی ب - 2 داده شد. همسرش و دخترش لیلی نیز در تاریخ 3 آبان 1327 ویزای ب - 2، و فرزندان دیگرش در تاریخ 5 آبان 1327 ویزای دانشجویی F دریافت کردند و با مادرشان به آمریکا رفتند.

در تاریخ 9 آذر 1339 سفارت، نامه ای دریافت کرد که در آن تقاضا شده بود راجع به دکتر شایگان

ص: 724

اطلاعاتی داده شود، چون وی تقاضای ویزای توریستی برای سفر به مونترال را کرده بود. و اطلاعات موجود در OMW - 2O) اول دی 1326 (به مونترال داده شد.

احتمالاً ویزای ب - 2 وی دوباره تمدید گشته است اگر چه این موضوع تا کنون به سفارت اطلاع داده نشده است.

در تاریخ 16 خرداد 1340 سفارت نامه ای از سفارت آمریکا در پاریس دریافت کرد که در آن راجع به بدری شایگان (همسر دکتر شایگان) سؤال شده بود چون وی تقاضای ویزای توریستی را کرده بود. در همان روز به وسیله تلگرام به پاریس اطلاع داده شده که خانم بدری شایگان تقاضا کرده بود که اقامت دائم در آمریکا داشته باشد و ظاهرا صلاحیت یک غیر مهاجر با حسن نیت را ندارد. ما نمی دانیم که آیا وی به آمریکا برگشته است یا خیر چون نامه ای مبنی بر تمدید ویزای وی از دفاتر کنسولی دیگر نیز دریافت نکرده ایم.

ما از وزارت امور خارجه تقاضا داریم که نظر خود را راجع به این موضوع اعلام کنند، چون اگر اداره مهاجرت و اتباع بیگانه منکر صدور اجازه اقامت دائم به دکتر شایگان می شود، پس دکتر شایگان در خارج تقاضای ویزای مهاجرت خواهد کرد. فرم 483 - I دکتر شایگان همراه یادداشتی به اداره مهاجرت و اتباع بیگانه باز گردانده شد و در این یادداشت به آنها گفته شد که منتظر مطالب طبقه بندی شده مطابق دستورات موجود در 1468 - CA راجع به مطالب گروه سومی، باشند.

فرمهای 483 - I راجع به خانم شایگان و فرزندانش نیز با پاسخ منفی باز گردانیده شده اند.

علی شایگان - 3 گزارش بازجویی و تحقیق

وزارت دادگستری ایالات متحده تاریخ : 15 مارس 1962 برابر با 24 اسفند 1340 (اداره مهاجرت و اتباع بیگانه) گزارش بازجویی و تحقیق ن-ام : عل-ی شایگان شماره پرونده : 11589431 - A محل و تاریخ تولد : شیراز - فارس - ایران - 12 اسفند 1281 ملیت : ایرانی تاریخ آخرین ورود به آمریکا 7 خرداد 1337 از نیویورک با ویزای توریستی ب - 2 نوع بازجویی و تحقیق : تقاضای پذیرش - مخرب خلاصه اجمالی این تحقیق و بررسی بر اساس یادداشتی به تاریخ 18 بهمن 1340 از «قسمت تقاضای» نیویورک صورت می گیرد و در این یادداشت تقاضا شده است که تحقیق شود که آیا به علت زمینه های خرابکارانه و یا ماده (27) (الف) (212) حضور شخص مورد نظر (دکتر علی شایگان) در ایالات متحده مضر به حال مردم، امنیت و یا رفاه کشور است. غیر از اطلاعات رسوائی آمیزی که توسط منبعی از 230 - - دریافت گردید، اطلاعات دیگری از سایر مقامات دولتی دریافت نگردیده است.

شهود با آدرس خارجی، شهود آگاه به مسائل ایران، مقامات کنسولگری ایران هیچ کدام اطلاعاتی که

ص: 725

بر علیه وی باشد و رسوا کننده باشد ارائه نکردند.

دکتر شایگان در سوگند نامه ای که در 30 بهمن 1340 امضاء کرده است، هر گونه پشتیبانی و یا طرفداری از حزب توده (حزب کمونیست ایران) را در زمانی که وی نماینده مجلس بوده است، انکار کرد و وی معتقد به براندازی دولت به وسیله آشوب و زور نیست و خواهان یک حکومت مشروطه سلطنتی در ایران می باشد.

تاریخ : 24 اسفند 1340 بازجو : ساموئل زوتوف رونوشت : 1- قسمت رسیدگی به تقاضای نیویورک 2- اف بی آی نیویورک جزئیات این تحقیق و بررسی بر اساس یادداشتی به تاریخ 18 بهمن 1340 از «قسمت تقاضای» نیویورک صورت می گیرد و در این یادداشت تقاضا شده است که تحقیق شود، آیا به علت زمینه های خرابکارانه و یا ماده (27) (A) 212 حضور شخص مذکور در ایالات متحده مضر به حال مردم، امنیت و یا رفاه کشور است؟ طبق بررسی پرونده شماره 11589431 - A که راجع به شخص مذکور می باشد، وی در تاریخ 12 اسفند 1281 در شیراز، فارس، ایران متولد شد و در تاریخ 7 خرداد 1327 با ویزای ب - 2 به عنوان توریست وارد آمریکا شد. نوع ویزای وی به نوع ح - 1 تغییر کرد تا بتواند در دانشکده نو برای تحقیقات اجتماعی واقع در street No 12 66 westنیویورک به تدریس ادبیات فارسی بپردازد. در تاریخ 8 اسفند 1339 شخص مذکور تقاضا کرد که اجازه اقامت دائم طبق ماده 245 قانون «مهاجرت و تابعیت» به وی داده شود.

در تاریخ 25 مهر 1340 شخص مذکور سوگند نامه ای به رابرت ویسکانتی مأمور اداره مهاجرت داد که در آن گفته شده بود که وی، دکتر مصدق، دکتر فاطمی وزیر امور خارجه و سایر اعضای پارلمان به اتهام کوشش در براندازی رژیم شاه و تأسیس جمهوری دستگیر شدند. آنها را در سال 1333 در تهران محاکمه کردند و وی مدت 3 سال زندانی شد.

وی در سوگند نامه تلاش در براندازی رژیم شاه را انکار کرد و گفت که وی سعی داشته است تا قوانینی را در مجلس بگذارند که حقوق شاه و حقوق مجلس را دقیقا تعریف کند و از قدرت دیکتاتوری شاه بکاهد. وی عضویت در حزب کمونیست توده را انکار کرد و گفت که خواهان یک حکومت از نوع مشروطه می باشد.

230 - I - NYC طی یادداشتی به تاریخ 16 آبان 1340 به نقل از یک منبع خارجی اطلاع داد که شخص مذکور یکی از بنیان گزاران جبهه ملی است.

توضیح : (در این قسمت تمامی مطالب مندرج در صفحات 1 و 2 و 3 و 4 دوباره تکرار شده است لذا از ذکر مجدد آن خودداری می شود - مترجم).

در تاریخ اول اسفند 1330 با کامران سالور (شماره پرونده : 11567651 - A ساکن 33-44FT

ص: 726

نیویورک خیابان استقلال) در محل کارش واقع در (66 West 22 St.) صحبت شد، وی گفت که خودش سابقا عضو انجمن دانشجویان ضد کمونیست تهران بوده است و نیز طی تظاهراتی توسط طرفداران کمونیستها به شدت مجروح شده است و مدتی هم در وزارت اقتصاد ایران کار می کرده است. وی دکتر شایگان را شخصا نمی شناخت ولی تا آنجائی که می دانست دکتر شایگان هرگز سمپات حزب توده نبوده است و وی همیشه به ضد کمونیست بودن معروف بوده است. وی خواستار محدود کردن قدرت شاه و خواهان حکومت مشروطه ای که شاه در رأس آن و شبیه حکومتهای مشروطه انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی باشد، بود.

وی در ایران به عنوان یک شخص خیلی دمکرات و مبارز علیه روشهای دیکتاتوری شاه شناخته شده است. جبهه ملی که شخص مذکور عضو آن می باشد، یک سازمان دمکراتیک می باشد که هدف آن محدود کردن قدرت شاه و ایجاد دمکراسی در ایران می باشد. شاهد گفت که هرگز نشنیده است که شخص مذکور (دکتر شایگان) در اعلامیه ای از حزب توده طرفداری کرده باشد و در حقیقت وی به ضد کمونیست بودن مشهور است.

در تاریخ 2 اسفند 1340 با علی محمد فاطمی (10136079 - A ساکن 669 NY - 62) در دفتر کارش راجع به دکتر شایگان صحبت شد، وی گفت که شخص مذکور را تقریبا 15 سال است که می شناسد. شاهد (علی محمد فاطمی) رئیس انجمن دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا و یکی از رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی است که 000/39 عضو در آمریکا، اروپا و ایران دارد. وی گفت که دکتر شایگان شخص شناخته شده ای در ایران و خارج به عنوان وزیر آموزش و پرورش و رهبر اکثریت در مجلس می باشد. وی همچنین گفت که حزب توده (حزب کمونیست ایران) در سال 1328 غیر قانونی اعلام شد.

دکتر شایگان به خاطر رهبریش در اعلام «قانون امنیت ملی» که مقرراتی را بر علیه حزب توده وضع کرده بود. توسط روزنامه «به سوی آینده» که ارگان رسمی حزب توده بود، مورد حمله قرار گرفت. در تیر 1331 «آوریل هاری من» نماینده ترومن با شایگان که نماینده دکتر مصدق بود مذاکراتی داشت. در اعتراض به این عمل حزب توده تظاهراتی خشونت آمیز راه انداخت که تعداد زیادی نیز کشته شدند. دولت مصدق قانون «امنیت ملی» را از مجلس گذراند تا این گونه تظاهرات را متوقف و از این نوع بی نظمیها جلوگیری کند.

در نتیجه گذراندن این قانون حدود 100 نفر از اعضای حزب توده که شامل رهبران آنها نیز می شد، به جزیره ای در خلیج فارس تبعید شدند و تحت مراقبت شدید قرار گرفتند. دکتر شایگان عامل اصلی گذراندن این قانون بود و به خاطر این کار دکتر شایگان شدیدا به عنوان مهره امپریالیسم فاشیست و غیره از سوی عوامل حزب توده مورد حمله قرار گرفت.

شاهد (علی محمد فاطمی) همچنین اضافه کرد که دکتر شایگان، رهبر اکثریت در پارلمان بود فعالیتهای وی دائما از سوی حزب توده مورد حمله قرار می گرفت.

دکتر شایگان به عنوان رهبر اکثریت مجلس و نماینده مصدق با هیئتهای مختلفی که از جانب رئیس جمهوری آمریکا برای مذاکره راجع به نفت به ایران آمده بودند، مذاکره می کرد. عوامل حزب توده مخالف این گونه مذاکرات بودند و اصرار می کردند که آمریکا هیچگونه حقی برای مداخله در این امور را ندارد و می گفتند که دکتر شایگان و سایر مقامات دولتی با ادامه این گونه مذاکرات به دولت خیانت می کنند. وی

ص: 727

همچنین به خاطر عدم طرفداری از ائتلاف حزب توده و جبهه ملی از سوی حزب توده مورد حمله قرار گرفت.

شاهد (علی محمد فاطمی) در آخرین سخنرانی عمومی دکتر شایگان در تاریخ 25 شهریور 1332 شنید که وی گفت که خطر امپریالیسم سرخ به اندازه خطر امپریالیسم بریتانیا برای ایران می باشد و دکتر شایگان مجددا به خاطر عقاید ضد کمونیستی اش مورد حمله حزب توده قرار گرفت. دکتر شایگان رئیس و عضو دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. در خلال این مدت عوامل و دانشجویان حزب توده که موقعیت محکمی در دانشگاه داشتند از وی متنفر بودند. چون وی موضع مستقلی داشت و با سایر اساتید دانشکده که عقاید طرفدار چپ داشتند، همراه نبود. عده زیادی از قضات و دادستانهای فعلی ایران شاگردان قبلی دکتر شایگان بودند و انتقادهای وی را از حزب توده زمانی که این حزب سعی می کرد امتیاز نفت شمال را برای شوروی بگیرد، به خاطر دارند.

شاهد (علی محمد فاطمی) همچنین گفت که بعد از کودتای 1332 دکتر شایگان در حقیقت رهبر جبهه ملی شده است. جبهه ملی ائتلافی از چهار حزب در ایران می باشد و خواستار استقلال ایران و اجرای قانون اساسی سال 1285 است. آنها همچنین خواستار برکناری عوامل فاسد از دولت و تشکیل دولتی که آزاد و نماینده مردم باشد، می باشند.

از سال 1330 حزب توده همیشه با تلاش برای پیوستن به جبهه ملی در صدد کسب اعتبار برای خود بوده است و همیشه ایده جبهه متحد را مطرح می کرده است.

دکتر شایگان همراه با سایر رهبران جبهه ملی همیشه در مقابل این فشار حزب توده مقاومت کرده و حتی در مواردی گفته است که جبهه ملی یک نهضت ملی گرا و ملهم از خواسته ها و منافع دولت ایران می باشد. این جبهه نقطه مشترکی با حزب توده و کمونیسم بین المللی ندارد.

یکی دیگر از گفته های مهم دکتر شایگان این است که حزب توده سعی می کند، در مجامع بین المللی اینطور نشان دهد که ایران منافع مردمش را در راه کمونیسم قربانی می کند و جبهه ملی اجازه نمی دهد که مردم ایران این گونه توسط عوامل حزب توده استثمار شوند.

شاهد گفت که دکتر شایگان سخنرانیهای زیادی در ایالات متحده داشته است که آخرین آنها در آذر 1340 بود.

به عقیده شاهدان شخص مورد بحث مایل است که بازگشت به سلطنت طبق تجویز قانون اساسی1285 باشد تا اینکه سلطنت دیکتاتوری که اکنون وجود دارد، حکومت کند. شاهد اعلام داشت که به عقیده او فرد مورد بحث به علت سوابق گذشته خود و مراوده طولانی خود با دکتر مصدق و مزید بر آن سالهای تحصیل در فرانسه و کسب معلومات در اروپای غربی مخالف سرنگونی حکومت از طریق زور و جبر و قتل سیاسی و اعمالی از این قبیل است. شاهد از نطقهای فرد مورد بحث و کتابهای او و اطلاعاتی که از دانشجویان سابق فرد مورد بحث به دست آورده است معتقد است، که فرد مورد بحث عمیقا به نهادهای دمکراتیک پایبند است و اعتقاد دارد که هر گونه تغییری در حکومت باید از طریق وسایل مسالمت آمیز و مشروع صورت بگیرد.

روز 14 اسفند 1340 مأمور گزارشگر به همراهی لوید ماتس معاون رئیس در دفتر کنسولگری ایران به آدرس شماره 30 راکفلر پلازا نیویورک با اشخاص زیر مصاحبه کرد.

ص: 728

مسعود جهانبانی سرکنسول ایران اطلاع داد که او از دانشجویان سابق فرد مورد بحث در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است. حکومت مصدق بهر صورت هرگز مظنون به هواخواهی از کمونیستها یا دست چپی بودن به هر ترتیبی نبوده است. فرد مورد بحث به عنوان رهبر اکثریت در پارلمان دکتر مصدق هرگز طوری رفتار نکرده بود که نشان دهد تمایلی نسبت به حزب توده داشته است. در واقع در فعالیتهای سیاسی فرد مورد بحث، او مخالف با عناصر توده ای در ایران بوده است. معذالک از زمان کودتا در سال 1322 به بعد سرکنسول می داند که فرد مورد بحث با شاه مخالف است و همچنان در فعالیت خود به همراه جبهه ملی علیه شاه کار می کند. سرکنسول همچنین اطلاع داد که هرچند او می داند که فرد مورد بحث با حکومت کنونی در ایران مخالف است، او هیچ گونه اطلاعی از اینکه فرد مورد بحث هرگز نسبت به ایده آلهای کمونیسم تمایلی داشته است، ندارد.

منصور مشکین پوش کنسولیار ایران اطلاع داد که او مدت پانزده سال است که فرد مورد بحث را می شناسد. فرد مورد بحث یک شخص بسیار مذهبی است و همواره نسبت به کمونیسم ابراز مخالفت کرده است. کنسولیار سابقا دانشجوی فرد مورد بحث در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است. در جریان تحصیل در دانشگاه کنسولیار خاطر نشان ساخت که فرد مورد بحث همواره با دانشجویانی که از ایدئولوژی کمونیستی طرفداری می کرده اند، مخالف بوده است. کنسولیار اطلاعی از این ندارد که فرد مورد بحث هرگز نسبت به عناصر توده ای در ایران علاقه ای داشته باشد و در واقع هنگامی که فرد مورد بحث در مجلس بوده چنین شناخته شده بود که با حزب توده مخالف است.

ناصر شیرازی، کنسولیار اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1330 می شناسد و سابقا دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است و فرد مورد بحث یکی از استادان او بوده است. او همچنین معتقد است که فرد مورد بحث هرگز تمایلاتی نسبت به عناصر توده ای در ایران نداشته است، بلکه بالعکس اقدامات فرد مورد بحث در زمانی که در پارلمان بود، همواره علیه حزب توده بوده است. حکومت مصدق هرگز به هیچ وجه دست چپی یا طرفدار کمونیسم نبوده است، بلکه در نظریات خود بیشتر ملی گرا بوده است و در نظر داشته که اختیارات شاه را کاهش دهد.

روز 14 اسفند 1340 فهرست نشانی و سمتهای بیگانگان، نامهای افرادی که ممکن است احیانا فرد مورد بحث را بشناسند، فراهم شد. روز 18 اسفند 1340 بازرس سرگلاس هالی با امیر اسد جواهری در آدرس شماره 54 خیابان هاریسون استاتس آیلند نیویورک مصاحبه کرد. شاهد گفت که او فرد مورد بحث را تنها از لحاظ شهرت می شناسد و اینکه او استاد حقوق بوده و ادبیات و زبان تدریس می کرده است. او همچنین نماینده پارلمان در ایران در طی دوران رژیم مصدق بوده است. فرد مورد بحث این شهرت را دارد که با شاه مخالف بوده است.

روز 18 اسفند 1340 بازرس دوگلاس هالی با امیر تاج مهر به آدرس شماره 377 خیابان اسلیت استاتن آیلند نیویورک مصاحبه کرد و در جریان آن وی از ارائه هر گونه اطلاع مناسبی در مورد فرد مورد بحث خودداری کرد.

تحقیقات انجام گرفته برای مصاحبه با اسماعیل فیاض و منصور لطفی این نتیجه را به دست داد که محل کنونی اقامت آنها شناخته نیست.

فرد مورد بحث روز 30 بهمن 1340 در این دفتر حضور یافت و سوگند نامه ای امضا کرد که به عنوان

ص: 729

نمونه الف به پیوست آمده است. او اطلاع داد که اکنون در آدرس شماره 25 دون پورت نیوراسل نیویورک زندگی می کند. او اکنون مدرس زبان و ادبیات فارسی در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی. «New school for social res» در شماره 66 وسط خیابان دوازدهم شهر نیویورک است. همسر و دو فرزند او نیز در ایالات متحده هستند. یک پسر او در بارت کالج در نیویورک تحصیل می کند و پسر دیگر در توماس کالج در شهر سینگ پال ایالت مینه سوتا. او سابقا استاد حقوق مدنی در دانشگاه تهران از سال 1314 تا سال 1336 بوده است. او مشاور وزارت دارایی از سال 1314 تا سال 1316 بوده است. از سال 1325 تا سال 1326 او وزیر فرهنگ بوده و از 1328 تا 1331 عضو پارلمان ایران بوده است. در سال 1332 او همراه با نخست وزیر مصدق و سایر اعضاء حکومت ایران به توسط شاه دستگیر شده و به توطئه برای سرنگونی حکومت متهم شدند. برای او یک محکومیت 10 ساله زندان تعیین شد، ولی حکم محکومیت او به سه سال زندان تخفیف یافت و او آزاد شد. وی سپس گفت در حالی که در پارلمان ایران بود، حزب توده، غیر قانونی اعلام شد و آنها حکومت کنونی را به عنوان یک حکومت امپریالیست و طرفدار آمریکا مورد حمله قرار دادند. در حالی که وی عضو پارلمان ایران بود به تدوین قانون علیه انقلابیون یا هر کس دیگری که بخواهد حکومت را بر هم زند کمک کرد و این در واقع مربوط به حزب توده بود. نام قانون عبارت بود از «قانون امنیت ملی». او هیچ گونه کمکی به عناصر توده ای در ایران نکرده و نسبت به آنها سمپاتی نداشته است. او اعلام داشت که اساس اتهامات علیه وی و مصدق نخست وزیر در سال 1332 این بود، که آنها می خواستند بکوشند تا رژیم را از سلطنت به جمهوری تبدیل کنند. حزب کمونیست غیر قانونی اعلام شده بود و برای حکومت بسیار سودمند بود تا بکوشند فرد مورد بحث و مصدق را به عنوان کمونیستها محکوم کنند. ولی حکومت کمترین مدرکی برای اثبات اینکه مصدق یا فرد مورد بحث کمونیست بوده اند نداشت.

بر عکس مصدق و فرد مورد بحث همواره علیه کمونیسم مبارزه کرده اند. فرد مورد بحث همچنین اعلام داشت که او عضو جبهه ملی بوده و هنوز هم هست. اصول جبهه ملی عبارتند از: برقراری دمکراسی و سلطنت مشروطه. جبهه ملی به هیچ وجه طرفدار ایدئولوژی کمونیستی نیست او به سرنگون کردن حکومت از طریق زور و خشونت معتقد نیست و تحصیلات و تربیت او همواره نشان داده است که تغییر باید از طریق قانون گذاری باشد. فرد مورد بحث اینکه او هرگز عضو حزب کمونیست یا طرفدار نهضت آن بوده است را تکذیب کرد. او همچنین کاملاً تکذیب کرد که از عناصر توده ای در ایران حمایت کرده باشد. او قبول دارد که با شاه مخالف است، ولی سازمانی برای مبارزه علیه حکومت ایران تشکیل نداده است.

تحقیقاتی که از همسایگان و محل کار او در تاریخها و محلهای مذکور در زیر به عمل آمده و همه اشخاص زیر که طرف مصاحبه قرار گرفتند، اطلاع دادند که فرد مورد بحث شخصی است با خصوصیات اخلاقی خوب و شهرت خوب و درباره وفاداری فرد مورد بحث هیچ مطلبی که مخالف چنین وفاداری باشد منعکس نشده است. همه اشخاصی که طرف مصاحبه قرار گرفته اند نیز اطلاع دادند که فرد مورد بحث هرگز علاقه ای به کمونیسم نشان نداده است.

روز 2 اسفند 1340 ویلیام بی رن بام رئیس مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66 غربی خیابان دوازدهم شهر نیویورک اطلاع داد، که فرد مورد بحث را از تاریخ مهر 1340 تا این تاریخ می شناسد.

روز 2 اسفند 1340 مینا روزنبرگ ناظر دفتر رئیس مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66

ص: 730

غربی خیابان دوازدهم شهر نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از تاریخ شهریور 1338 تاکنون می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 الینور باتز مشاور دانشجویان خارجی مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66 غربی خیابان 12 شهر نیویورک در آدرس 51 خیابان پنجم شهر نیویورک طرف مصاحبه قرار گرفت و در جریان آن اطلاع داد که وی فرد مورد بحث را از تاریخ خرداد 1338 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 خانم جی وود همسایه ساکن شماره 25 خیابان رون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1338 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 جی پی نورتن همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1339 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 اف اورس همسایه ساکن شماره 20 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از تاریخ 1339 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 ح برکهوف همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1338 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 ج روزنفلد همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که وی شخص مورد بحث را از سال 1339 تا این تاریخ می شناسد.

روز 18 اسفند 1340 ح ان استرنبرگ همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که وی شخص مورد بحث را از سال 1328 تا این تاریخ می شناسد.

علی شایگان - 4 روادید بخش 245 مورد دکتر علی شایگان

یادداشت عملیاتی سری از: سفارت آمریکا تهران تاریخ 12 جولای 1962 برابر با 21 تیر 1341 به: وزارت امور خارجه موضوع روادید بخش 245 مورد دکتر علی شایگان تحقیقات مفصل دیگری در این مورد به عمل آمده و سفارت اکنون دارای گزارش زیر است که توسط منبع کنترل شده آمریکایی تهیه شده ضمیمه های این گزارش نیز در زیر نقل شده است. منبع کنترل شده آمریکایی سفارت به اینکه این مطالب جهت بازپرسی از دکتر شایگان در اختیار اداره مهاجرت و تغییر تابعیت قرار گیرد، اعتراضی ندارد. به استثناء اینکه محدودیت تحت بخش «اظهار نظر» در پایان ردیف 3 بایستی رعایت شده و منابع ذکر شده در این گزارش و ضمائم آن نباید افشاء شود.

1- به پیوست مکاتبه مشخص کننده مطالب زیر داده می شود.

الف: فرد مورد بحث در زیر دست یک وزیر فرهنگ حزب توده در سمت معاون وزیر فرهنگ کار کرده است. کشاورز یک عضو شناخته شده حزب توده بود و اکنون در ژنو ساکن است.

ب: شایگان بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرده است.

ج: شایگان به عنوان متمایل به فلسفه اجتماعی مارکسیست شناخته شده است.

د: یک ارتباط مظنونی بین شایگان و شرکت بیمه شوروی که وکیل مدافع آن بود وجود دارد (اظهار

ص: 731

نظر: این ارتباط پرورش نیافته است).

ه: اتهام مبنی بر اینکه شایگان مشاور حقوقی وابسته بازرگانی شوروی بوده است. اظهار نظر: سمت دقیق دکتر شایگان در مورد دستگاه رسمی شوروی در تهران روشن نیست.

و: ترجمه ای از گزارش ساواک که گزارش لویی کلموبو در تاریخ 17 مهر 1340 براساس آن تهیه شده است.

2- این دفتر به وسیله کنار گذاشته شدن پرونده ها در زحمت افتاده است. معذالک اسناد طبقه بندی شده زیر که نقل شده باید در واشنگتن در دسترس باشد و آنها حاوی این اتهامات می باشند.

الف: نماینده ایران در دومین کنگره جهانی صلح که به سرعت عازم شده است. به نقل از اطلاعات منتشر شده خارجی در مسکو شماره 222، 23 آبان 1329.

ب: محاکمه به زودی در دادگاه عالی جنایی به اتهام فعالیتهایی به نفع حزب توده آغاز خواهد شد.

ج: فرد مذکور دوباره به عنوان مدیر جمعیت طرفداران صلح ایران در اجتماعی در خانه «بهار» (ملک الشعرا بهار- م) در تاریخ 19 آبان 1329 انتخاب شده است.

د: فرد مورد بحث از بعضی از اعضاء حزب توده که به مناسبت سوءقصد به جان شاه محکوم شده اند، دفاع خواهد کرد.

ه : نماینده مجلس از طرف جبهه ملی و عضو نهضت صلح به سرپرستی شورویها.

و: فرد مورد بحث و همکاران او باشگاهی تأسیس کرده اند که می شود به نحو بهتری آن را محفل «اندیشمندان» توصیف کرد که ممکن است به صورت یک حزب سیاسی دست چپی دربیاید.

ز: فرد مورد بحث و نریمان (متوفی در سال 1340) در تماس با شورویها بوده.

ح: فرد مورد بحث در جلسه دادگاه بین المللی به اتفاق حسن یک عضو حزب توده شرکت کرده است.

اظهار نظر: نمی توان شخصی را به خاطر رشته کارش، اگر با یک کمونیست سروکار داشته باشد، سرزنش کرد.

ط: فرد مورد بحث گویا از جانب شرکت حمل و نقل شوروی به نام «ایران سوف ترانس» ماهی چهارده هزار ریال به عنوان حقوقدان دریافت می کرده است و یا هنوز هم دریافت می کند. اظهار نظر: سمت دقیق فرد مورد بحث با دستگاههای شوروی روشن نیست.

ی: فرد مورد بحث از نقش حزب توده در یک ائتلاف برای آرام کردن گروههای عصیانگر طبق اظهار یک عضو حزب توده طرفداری کرده است.

ک: فرد مورد بحث که مشاور نخست وزیر مصدق بود گفته است که ایرانیانی را که او در جریان سفرش به اروپا ملاقات کرده، از روش مصدق نسبت به مسئله نفت و «تحمل حزب توده از سوی مصدق» انتقاد می کردند. مصدق از این اظهار تحت تأثیر قرار گرفته و به تفصیل از فرد مورد بحث درباره نقطه نظرهای مطبوعات اروپایی درباره مصدق و ایران پرس وجو کرده است.

ل: فرد مورد بحث از رهبران جبهه ملی است و از هواخواهان حزب توده. این گزارش حاکی است که هواداران او در دانشگاه قصد دارند، در یک نهضت طرفداری از مصدق دست به اعتصاب بزنند. گزارش پلیس مخفی 22 شهریور 1332.

م: طبق صورت جلسه های به دست آمده از یک اجتماع در تاریخ 25 مرداد 1332 فرد مورد بحث از

ص: 732

سوی مصدق به نزد حزب توده فرستاده شده بود تا به آنها بگوید که مصدق موافق است که یک جمهوری باید در ایران تشکیل شود. (اظهار نظر: طبق اظهار حکومت نظامی وقت این اجتماع با شرکت کمیته مرکزی حزب توده برگزار شد. تحقیقات منبع کنترل شده آمریکایی حاکی از آن است که در این اجتماع به احتمال قویتر با شرکت شورای مرکزی جمعیت ملی مبارزه با استعمار بوده است.) ن: فرد مورد بحث یک شخصیت برجسته در اتحادیه معلمان مبارز بوده است که در سال 1329 تشکیل شده و از قرار معلوم غیر توده ای بوده است. حزب توده از او در انتخابات دوره هفدهم مجلس پشتیبانی کرده است.

3- یک منبع روی هم رفته قابل اعتماد که در کابینه پیشین مصدق با دکتر علی شایگان کار می کرده است روز 5 تیر 1341 گفت که او می دانست که دکتر شایگان به عنوان مشاور حقوقی برای سفارت شوروی کار می کرده است. این منبع گفت که او شنیده است که دکتر شایگان برای این کار ماهیانه 20 هزار ریال دریافت می کرده است. این منبع گفت که او گمان نمی کند که دکتر شایگان به علت این کار برای سفارت شوروی طرفدار شوروی بوده است. و او معتقد نبود که دکتر شایگان عضو حزب توده بوده و یا هنوز هم هست. دکتر شایگان اساسا یک مرد ثروتمند بوده که با هم سطح کردن ثروت که مورد تبلیغ کمونیستهاست مخالف بود. این منبع گزارش داد که دکتر شایگان با شاه کنونی خیلی مخالف است ولی لزوما با مفهوم سلطنت، در صورتی که شاه به جای حکومت سلطنت کند، مخالف نیست. (اظهار نظر:

توصیفی که این منبع به عمل آورده است نباید برای هیچ خارجی افشا شود، زیرا این اطلاعات بایستی مخفی بماند.) 4- ساواک در تهران به کرات تقاضا کرده است که حکومت ایالات متحده علیه دکتر شایگان اقدام نموده و او را از ایالات متحده خارج کند. گفته شده است که این اقدام دانشجویان ناسیونالیست را که با شاه و حکومت ایران مخالفند و در ایالات متحده زندگی می کنند تحت تأثیر قرار خواهد داد از ساواک خواسته شده است تا مدارکی درباره فعالیتهای کمونیستی فرد مورد بحث فراهم کند. ساواک فقط گزارشی را که گزارش آقای کلمبو براساس آن تهیه شده عرضه کرده است.

5 - مطالب مذکور در پاراگرافهای 2 و 3 فوق برای آن فراهم شده است که فرد مورد بحث براساس آن مورد بازپرسی قرار گیرد تا اطلاعات مشخصی درباره هرگونه ارتباطی با حزب توده به دست آید.

این اداره معتقد است که اگر بتوان ثابت کرد که دکتر شایگان برای حزب توده کار کرده است، او باید بلافاصله از ایالات متحده خارج شود. از سوی دیگر ضمن همدردی با حکومت ایران نسبت به ناراحتیهای ناشی از تظاهرات دانشجویان علیه مقامات حکومت ایران، عقیده بر این است که اخراج دکتر شایگان چندان اثری برای کاهش خشونت یا تکرار چنین تظاهراتی نخواهد داشت. تنها راه حل دراز مدت مسئله برای حکومت ایران این است که از طریق عمل، شایستگی احترام دانشجویان را پیدا کند و بدین ترتیب آنها را به صورت یک بخش مثبتی از جامعه ایران درآورد رهبران ناسیونالیست طرفدار آمریکا و ضد حزب توده در ایران و خارجه اعتقاد ندارند که دکتر شایگان زمینه وابستگی به حزب توده را داشته باشد و عقیده بر این است که به نفع حکومت ایالات متحده است که قبل از اینکه اقدامات اجرایی علیه دکتر شایگان به عمل آورد شواهد کافی داشته باشد. اخراج دکتر شایگان بر اساس اتهاماتی با انگیزه

ص: 733

سیاسی، اتهامات دیگری با انگیزه سیاسی را علیه سایر رهبران مخالف رژیم به دنبال خواهد داشت و هرگونه سپاسگزاری از جانب حکومت ایران که در اخراج دکتر شایگان ابراز شود در سرخوردگی از اینکه سایر رهبران ناسیونالیست همچنان اخراج نشده اند از میان خواهد رفت.

عقیده بر این است که فرد مورد بحث به عنوان یک رهبر ناسیونالیست از لحاظ لفاظی و سن بسیار بالا ولی از لحاظ شهامت و توانایی سازمان دادن خیلی پایین است.

ضمیمه شماره 1 اطلاعات خیلی محرمانه بیوگرافیک

اطلاعات خیلی محرمانه بیوگرافیک گزارش در تاریخ 20 نوامبر 1950 تهیه شده است نام: سید علی شایگان ملیت: ایرانی تاریخ و محل تولد: 1900 میلادی، شیراز سمت: نماینده دوره شانزدهم مجلس تعلق حزبی: جبهه ملی زبانهائی که تکلم می کند: فارسی، فرانسه خدمت و رفتار و روش نسبت به ایالات متحده و خدمت در ایالات متحده: رجوع شود به ملاحظات.

جزئیات خانوادگی: متأهل، دو فرزند.

تحصیلات: تحصیلات مقدماتی در شیراز، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر در حقوق از فرانسه.

زندگی حرفه ای: استاد حقوق دانشگاه تهران، مشاور حقوقی وزارت دارائی، حقوق دان شاغل 1325 تا 1327 معاون دانشکده حقوق دانشگاه تهران دی 1324 وزارت آموزش و پرورش معاون وزیر مهر 1325 وزیر آموزش و پرورش در کابینه قوام خرداد 1326 عضو شورای عالی فرهنگ مهر 1326 نماینده مجلس در دوره پانزدهم قانون گزاری (از تهران) مهر 1328 نماینده مجلس در دوره شانزدهم قانون گزاری (از تهران) عضو کمیته فرهنگ، عضو جبهه ملی نشریات: «قانون تمدن» ویراستار مقالات در روزنامه کیهان ملاحظات :

دکتر شایگان پس از تکمیل تحصیلات در دانشگاه تهران از سوی حکومت ایران به فرانسه اعزام شد تا تحصیلات عالیه خود را ادامه دهد و در آنجا درجه دکترای حقوق گرفت و پس از بازگشت به تهران استاد حقوق در دانشگاه شد. او بعدا معاون دانشکده حقوق شد، ولی هنگامی که دکتر عیسی صدیق وزیر

ص: 734

فرهنگ وقت منصورالسلطنه عدل را به ریاست دانشکده حقوق منصوب کرد، او از معاونت دانشکده حقوق استعفاء داد. در سال 1325 او معاون وزارت فرهنگ شد. و به ترتیب تحت وزارت ملک الشعرای بهار و سپس کشاورز کار کرد. هنگامی که قوام کابینه ائتلافی خود را در 1325 تشکیل داد، شایگان که در آن زمان یک عضو برجسته حزب ایران بود، وزیر فرهنگ شد. به عنوان نماینده دوره شانزدهم مجلس دوستی او با دکتر صالح که از همکاران او در حزب ایران بود و علاقه او به انتخابات آزاد که نگرانی عمده دکتر مصدق بود، او را بر آن داشت تا به جبهه ملی ملحق شود.

دکتر شایگان به طور کلی نسبت به فلسفه های مارکسیستی اجتماعی تمایل دارد. از سوی دیگر در دورانی که معاون وزارت فرهنگ بود، او از مشارکت در مانورهای دست چپی بهار یا کشاورز خودداری کرد و اغلب با سیاستهای آنها به شدت مخالفت می کرد. بعدا به عنوان وزیر فرهنگ کوششهای عمده او برای تصفیه وزارت خانه از عناصر توده ای بود که از سوی کشاورز وارد این وزارتخانه شده بودند. در جریان محاکمه رهبران حزب توده 1328 او از اعضاء هیئت وکلای مدافع برای حزب توده بود، ولی این اقدام او به تمایلات طرفداری از شوروی او نسبت داده نمی شود. توضیح خود او اینست که این محاکمه غیرقانونی بود، زیرا در شرایط حکومت نظامی انجام می گرفت، در حالی که جنایات اعضاء حزب توده قبل از حکومت نظامی بود، معذالک روی هم رفته توافق حاصل شده است که او در دفاع از رهبران حزب توده بدان جهت شرکت کرد که این یک فرصتی بود برای آنکه او شهرت حقوقی و قضائی خود را تقویت کند. گزارش داده شده است که او ممکن است نمایندگی ایران را در اجتماع امضاء کنندگان عریضه صلح استکهلم به عهده داشته باشد.

در حالی که نظر دکتر شایگان نسبت به اتحاد شوروی و کمونیسم مبهم است، وی هرگز در خصومت نسبت به انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران که به یده او حکومت ایران را در کنترل خود دارد، از خود تزلزل نشان نداده است. نفرت نسبت به هر چیزی که انگلیسی است شاید نیرومندترین پیوند او با جبهه ملی را تشکیل دهد. نسبت به آمریکا شایگان روش چندان خصومت آمیزی ندارد، ولی مانند همکاران خود او از آنچه که «مداخله» ایالات متحده می نامد نفرت دارد و مقالات متعددی در بیان ناخرسندی خویش از استخدام مستشاران بیگانه منتشر کرده است.

علاوه بر خدمت در مجلس به عنوان نماینده، دکتر شایگان به کار حقوقدانی اشتغال داشته و به تدریس در دانشگاه ادامه داده است و در دانشگاه وی یکی از مورد احترام ترین اعضاء هیئت مدرسین است معذالک اخیرا بر اثر بیماری از فعالیت او کاسته شده است و او در حال حاضر برای یک عمل جراحی بسیار جدی در انگلستان به سر می برد.

دکتر شایگان از لحاظ انرژی و درست کاری اخلاقی طبیعت پر محبت و همچنین از لحاظ داشتن مزاج آتشین و یک نوع حواس پرتی خاص استادان شهرت دارد. خیلی محرمانه

ضمیمه شماره 2 شرح مختصر سری بیوگرافیکی

ضمیمه شماره 2شرح مختصر سری بیوگرافیکیشایگان «علی» (دکتر) رونوشت شرح مختصر بیوگرافی تنظیم شده در سال 1330 دکتر علی شایگان عضو کمیسیون مشترک نفت و هیئت نمایندگی تحت ریاست مصدق نخست وزیر به نیویورک، یک اندیشمند برجسته ایرانی است و یک حقوقدان و مربی با شهرت قابل ملاحظه در ایران و

ص: 735

مردی که در جریانها و نهضتهای فکری دست چپی به طور سطحی اشتغال داشته است.

وی در سال 1289 در شیراز به دنیا آمده و در دانشگاههای تهران و پاریس تحصیل کرده و درجه دکترای حقوق گرفته و فرانسه و فارسی تکلم می کند. او مدت چند سالی استاد حقوق در دانشگاه تهران بوده و در سال 1325 معاون دانشکده حقوق شد. در همان سال او همچنین ابتدا به عنوان معاون وزارت فرهنگ و سپس به عنوان وزیر فرهنگ وارد میدان سیاست شد. او از سال 1326 در مجلس به عنوان نماینده خدمت می کرد، ولی اشتغال به کار حقوقدانی خصوصی و تدریس را همراه با حرفه سیاسی خود ادامه داده است. دکتر شایگان شدیدا ضدانگلیسی است و همه مظالم و بلایای ایران را به شرارت حکومت انگلیس و شرکت نفت انگلیس و ایران نسبت داده است نفرت نسبت به همه چیز انگلیسی نیرومندترین پیوند او را با دکتر مصدق و جبهه ملی تشکیل می دهد. در تیر 1330 مصدق شایگان را با سمت ناظر ایران در دادگاه بین المللی دادگستری در لاهه که به اختلاف انگلیس و ایران درباره نفت رسیدگی می کرد اعزام داشت شایگان قضات این دادگاه را محکوم کرد و آنها را به جانبداری از انگلیس متهم ساخت. نسبت به ایالات متحده شایگان خصومت ندارد، ولی او از آنچه که او آن را «مداخله» آمریکا در امور ایران می داند نفرت دارد. در مورد او عموما تصور می شود که وی به فلسفه اجتماعی مارکسیستی گرایش داشته باشد و گفته می شود که عریضه صلح استکهلم را امضاء کرده است.

106 - BS 13 مهر 1330

ضمیمه شماره 3 سفر دکتر علی شایگان به اروپا

ص: 736

اطلاعات امنیتی سری از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن تاریخ: 15 اردیبهشت 1332 موضوع: سفر دکتر علی شایگان به اروپا قبل از اینکه دکتر علی شایگان روز 2 فروردین رهسپار اروپا شود مدت طولانی بیمار بود و از اختلاف جدی معده که در این ارتباط مدتی قبل تحت عمل جراحی قرار گرفته بود رنج می برد. او قبل از عزیمت خود برای معالجات پزشکی در آلمان آنقدر بیمار بود که همان طوری که سفارت در آن باره اطلاع دارد مدت چند روزی بستری بود و به دستور پزشک معالج اجازه نداشت، عیادت کنندگانی حتی در هنگام عید نوروز داشته باشد.

سفارت دلیلی ندارد که معتقد باشد که منظور سفر دکتر شایگان به اروپا چیز دیگری جز معالجه پزشکی بوده باشد. شاید لازم به تذکر باشد که دکتر شایگان که در پیشاپیش طرفداران دکتر مصدق قرار داشته پس از عزیمت خود از سوی مطبوعات مخالف رژیم آماج اتهاماتی قرار گرفت و کوشیدند تا با اعلام اینکه دکتر شایگان با عناصر کمونیست ایرانی در اروپا ملاقات خواهد کرد حکومت را بدنام کنند.

در صورتی که معالجات پزشکی دکتر شایگان مؤثر واقع شود وی ممکن است با ایرانیان مختلف در اروپا ملاقات کند و سفارت البته هر گونه اطلاعی را که درباره این تماسها در دسترس باشد قابل تقدیر خواهد دانست.

از جانب سفیر روی. م. ملبورن دبیر اول سفارت رونوشت به سفارت آمریکا در پاریس فرستاده می شود.

ضمیمه شماره 4 اطلاعات امنیتی سری

اطلاعات امنیتی سری شماره 2472 سفارت آمریکا در پاریس شماره الف - 1935، 28 فروردین 1332 سفارت آمریکا - تهران طبق گزارش منبع کنترل شده آمریکایی علی شایگان نماینده برجسته مجلس از جبهه ملی و شخص طرف اعتماد مصدق اکنون در اروپا است. همچنین اظهار شده است مصدق از او درخواست کرده است تا با بعضی از تبعیدیهای برجسته حزب توده و خانواده قاجار (سلسله سلطنتی سابق ایران) در پاریس به ویژه ایرج اسکندری و رکن الدین قاجار تماس بگیرد، هرگونه اطلاعات بیشتری که در پاریس یا تهران درباره سفر شایگان به دست آید قابل تقدیر خواهد بود.

دالس

ضمیمه شماره 5

ص: 737

خیلی محرمانه یک نسخه از اظهارات منبع - حبیب نفیسی 19 خرداد 1332 «دکتر سید علی شایگان» فردی با تحصیلات خوب است، ولی در عین حال همان طوری که در تمایلات گذشته اش در همکاری با حزب توده نمایان است، در نظریات سیاسی خود ثابت قدم نیست. وی در زمانی هر تلاشی را برای نزدیکی با قوام انجام می داد، ولی وقتی ستاره قوام افول کرد وی را ترک نمود.

او به جریان جبهه ملی دکتر مصدق پیوست و همکاری خیلی نزدیک خود را با حزب ایران، اگرچه عضو رسمی آن نیست. «به این دلیل که در حال حاضر تنها سازمانی است که او را می پذیرد» ادامه می دهد.

ضمیمه شماره 6 اطلاعات امنیتی یادداشت مکالمه

در گفتگو با مصطفی فاتح در روز سوم ژوئیه او توجه مرا به یک سلسله مقالات درباره ایران که در یک روزنامه ایالات متحده که به عقیده او واشنگتن استار است، منتشر شده جلب کرد. این مقالات بوسیله شخصی به نام واسیلی که از اعضاء سابق سفارت شوروی در اینجا بوده نوشته شده است، و گویا فعالیتهای سادچیکوف (سفیر وقت شوروی در تهران) را در سالهای اخیر توصیف می کند. این مقالات ترجمه شده و در روزنامه آتش منتشر شده است. اسامی ایرانیان برجسته ای که با سفارت شوروی تماس نزدیک داشته اند، در این ترجمه ها داده نشده است، هرچند سردبیر در پرانتز اشاره کرده است که این نامها در متن اصلی به طور کامل ذکر شده است. یکی از نامها که ذکر شده به شکل دکتر Sمی باشد که به عقیده فاتح شایگان است.

بدین مناسبت فاتح ارتباطهای مظنون شایگان را با شرکت بیمه شوروی که شایگان وکیل مدافع آن بود یادآوری کرد و گفت او دلایل دیگری دارد که معتقد باشد، که شایگان یک عامل شوروی است. او نقل کرد که در زمانی که هری من (نماینده سیار آمریکا) (در تابستان 1330 در ایران بود) او (یعنی فاتح) به میدلتون کاردار انگلیس درباره سوء ظنهای خود اظهار داشته بود، چند ماه بعد هنگامی که از میدلتون پرسیده شد که آیا این سوءظنها مورد رسیدگی قرار گرفته است یا خیر میدلتون گویا پاسخ داده بود که تحقیقات ثابت کرده است که سوءظنها صحیح بوده است. فاتح افزود که طبق اطلاعاتی که او در دست دارد، ارتباط شایگان با سفارت شوروی مستقیم بوده و از طریق حزب توده یا هر یک از گروههای جبهه (ملی) که وی با آنان سروکار دارد انجام نمی گیرد.

در این مقالات نام دو نفر دیگر را که با شایگان دوست بوده و نیز با سفارت شوروی ارتباط داشته اند ذکر شده که به عقیده فاتح عبارتند از حسیبی و سنجابی. نام چند ژنرال دیگر نیز ذکر شده است ولی فاتح از تشخیص هویت آنها عاجز بود.

آگومر 15 تیر 1332

ضمیمه شماره 7 نسخه خیلی محرمانه بیانیه ای به تاریخ مهر 1332

ص: 738

دکتر شایگان محسن قره گزلو گفت که شایگان تا چند هفته اخیر مشاور حقوقی ایرانی وابسته اقتصادی و یا مشاور حقوقی ایرانی مرکز آموزشی اقتصادی روسها بوده است.

ضمیمه شماره 8 گزارش سری تهیه شده توسط ساواک در تاریخ 24 فروردین 1340

گزارش در مورد سید علی شایگان مقصود: بخش سری سفارت آمریکا در مورد وی اطلاعاتی خواسته است.

توصیف: دکتر سید علی شایگان فرزند حاج سیدهاشم مولائی متولد سال 1281 تحصیلات: «او در دبستانهای شریعت و شفائیه در شیراز تحصیل کرده و سپس دو سال دبیرستان را در آنجا گذراند و پس از تحصیل ادبیات فارسی و عربی برای مدتی به تهران آمد و ابتدا در دبیرستان دارالفنون و سپس در دانشکده حقوق به تحصیل پرداخت. پس از اخذ درجه لیسانس از طرف دولت به پاریس اعزام شد و در آنجا به تحصیل حقوق پرداخت و در سال 1312 به تهران بازگشت و به عنوان استاد دانشگاه تهران استخدام شد.

سمتهایی که داشته است، نایب رئیس دانشکده حقوق و وکیل دادگستری در سال 1319 مشاور وزارت دارائی و عضو شورای عالی فرهنگ، عضو شورای عالی دانشگاه، عضو کمیته مختلط نفت، عضو کمیته اخراج، نماینده مجلس در دوره های شانزدهم و هفدهم قانون گذاری، حقوقدان و مشاور حقوقی برای «ایران سوف ترانس» و شیلات که در آن زمان تحت مالکیت شورویها بود. (از سال 1322 تا سال 1326)، وکیل سفارت شوروی در دفاع از دعاوی این سفارت در دادگاههای دادگستری ایران. در حال حاضر استاد حقوق بین الملل در یک دانشگاه آمریکا می باشد.

سابقه سیاسی: دکتر شایگان یکی از بنیان گذاران جبهه ملی بود، ولی پرونده او نشان می دهد که او از زمانی که وارد سیاست شده است، تمایلاتی نسبت به حزب توده و شورویها داشته است. اعمال او نیز این ادعا را تأیید می کند، زیرا او به عنوان حقوقدان برای مدت چهار سال برای «ایران سوف ترانس» کار می کرده است و همچنین مدتی برای سفارت شوروی هنگامی که دکتر فریدون کشاورز، عضو کمیته مرکزی حزب توده، وزیر فرهنگ بود، دکتر شایگان معاون او بود. دکتر شایگان وزارت فرهنگ را برای مدتی به عهده گرفت و هنگامی که این سمت را عهده دار بود از عناصر حزب توده در وزارتخانه پشتیبانی می کرد. در جریان اجتماعی در اقامتگاهش در سال 1328 گفت: «هنگامی که من وزیر فرهنگ بودم، هرگز اجازه ندادم آسیبی به توده ایها برسد. من از سوی قوام السلطنه و سایر رهبران حزب دمکرات تحت فشار قرار گرفته بودم، که توده ایها را در مضیقه بگذارم، ولی من ایستادگی کرده دستورات آنها را اجرا نکردم».

به دنبال سوء قصد به جان شاه در 1328 وی به عنوان وکیل مدافع از عناصر توده ای دفاع کرد.

هنگامی که انتخابات عمومی در سال 1328 برگزار شد، او جمعیت مبارزان را بنیاد گذاشت و توده ایهای قدیمی حداکثر استفاده را از رهبران این جمعیت به عمل آوردند. براساس اطلاعاتی که از آمریکا در سال

ص: 739

1330 به دست آمده دکتر شایگان با دیپلماتهای شوروی در آمریکا ملاقات کرده و به آنها درباره علاقه خود نسبت به حزب توده ایران اطمینان داده است.

در سال 1330 به او پیشنهاد رهبری هواخواهان صلح داده شد و او این سمت را پذیرفت. گزارش دیگری در سال 1330 حاکی است که دکتر شایگان مورد اعتماد مقامات شوروی بود و اینکه حزب توده از میان اعضاء هیئت مأمور در لاهه فقط از دکتر شایگان پشتیبانی می کرد. او و دکتر فاطمی (اعدام شده) هنگامی که مصدق بر سر کار بود از حزب توده پشتیبانی می کردند. آقای شایگان عضو کمیته هشت نفره بود و قطعنامه های مورد پشتیبانی این کمیته را تنظیم می کرد. او همچنین در تنظیم قوانین تهیه شده به توسط دکتر مصدق و قانون تقسیمات ایالتی به سرپرستی دکتر صدیقی که در آن زمان وزیر کشور بود دست داشته است. رفراندوم، بیشتر اندیشه او بود، او نخستین سخنران در اجتماعی بود که در بعد از ظهر روز 25 مرداد 1332 در میدان بهارستان برگزار شد. او شدیدا ضد سلطنت است و جمله معروف «شرق دست خوش تحولات است چرا دولتها نباشند» از کلمات قصار اوست.

او همراه مصدق به دادگاه بین المللی لاهه رفت و در فعالیت ضدسلطنت و ضد شاه راهنماییهایی به مصدق کرد. او نخستین مردی است که اعلامیه 30 تیر را امضاء کرد. وی به دنبال حوادث 30 تیر نطق شدیدی علیه دربار شاهنشاهی و شانزدهمین دوره قانون گذاری ایراد کرد. دکتر شایگان یکی از وزیران کابینه مصدق بود و به اعضاء حزب توده آزادی عمل داد. به دنبال جنبشهای ملی 28 مرداد او به دلیل دفاع از سرنگون کردن رژیم و متقاعد کردن مردم بدست گرفتن اسلحه علیه شاه محاکمه شد و به ده سال حبس با کار محکوم گشت. او بعدا از سوی شاه مشمول بخشودگی قرار گرفت و آزاد شد. در سال 1336 گذرنامه ای برای سفر به اروپا دریافت کرد که گویا به دلیل معالجات پزشکی بوده و پس از اینکه تقاضای او به تصویب شاه رسید، ایران را ترک کرد. او در حال حاضر رهبری ایرانیانی را که مخالف رژیم سلطنتی هستند به عهده دارد و با مساعدت سیف پور فاطمی، برادر دکتر فاطمی (اعدام شده)، سازمان دانشجویی ایران آزاد را تأسیس کرد و سرگرم فعالیت مخرب علیه کشور و تاج و تخت می باشد. اطلاعات ناشی از شایعات مربوط به جبهه ملی حاکی از آن است که او با مقامات آمریکا در تماس است.

دکتر شایگان با اغلب دوستان و همکاران قدیمی خود و رهبران جبهه ملی تماس و مکاتبه دارد.

مراتب فوق برای اطلاع شما عرضه شد. خواهشمند است با توجه به این مراتب پاسخی برای سفارت آمریکا بفرستید. تهیه شده به توسط آرا تاروف. امضاء24 فروردین 1340 در حالی که هیچ کدام از اسناد فوق مسجل نمی کند که دکتر شایگان عملاً عضو حزب توده (حزب کمونیست ایران) بوده است، علاوه بر سایر اطلاعات زیان آور، این اسناد حاکی از آن است که او رهبری جمعیت هواخواهان صلح (یا کمیته صلح، ندای صلح، طرفداران صلح و جمعیت هواداران صلح) را در سال 1330 پذیرفته و اعلامیه صلح استکهلم را امضاء کرده و اینکه از نماینده کنگره دوم صلح جهانی در مسکو در سال 1329 بوده است. حتی اگرچه دکتر شایگان از پذیرفتن اینکه وی از عناصر توده در این کشور پشتیبانی می کند و یا اینکه او عضو حزب توده بوده است، خودداری می کند، ظاهرا فعالیتهای مشروح در فوق او را طبق بند 212 (الف - 23 قانون) فاقد صلاحیت نشان می دهد و چنین احساس می شود که اداره مهاجرت و ترک تابعیت بایستی از او بازپرسی کند. هرچند ارتباطات او با هواخواهان صلح در گزارش نقل شده سفارت تحت شماره 22- OMWمورخه 3 آبان 1340 ذکر شده است، تا

ص: 740

آنجایی که می توان از این گزار بازپرسی ضمیمه شده به گزارش 43- OMWمورخه 14 اردیبهشت 1341 استنباط کرد، او در این مورد تحت بازپرسی قرار نگرفته است. این ممکن است در نتیجه آن باشد که به این سازمان به عنوان جمعیت هواداران صلح اشاره شده است ولی این همان جمعیتی است که به نامهای مختلف مانند کمیته صلح، ندای صلح طرفداران صلح و هواخواهان صلح مشهور است و در ضمیمه الف بخش چهار نمایش یک تحت نام جمعیت طرفداران صلح به عنوان یک سازمان جبهه کمونیستی مشهور شده است شده است.

توصیفی از این سازمان که اخیرا به توسط منبع کنترل شده آمریکایی تهیه شده در زیر نقل می شود.

کمیته صلح یا ندای صلحخیلی محرمانه 1- با اشاره به یادداشت مورخه 16 فروردین 1341 شما در مورد موضوع فوق، این موضوع همان طوری که ذکر شده است بسیار مشخص نیست، ولی مراتب زیر ممکن است برای روشن شدن آن کمک کند.

2- علی بزرگ علوی یک عضو کمیته مرکزی حزب توده همچنان نماینده جمعیت ایرانی طرفداران صلح که گاهی جمعیت ایرانی هواداران صلح نامیده می شود، در شورای جهانی صلح می باشد. سایر ایرانیانی که در حال حاضر گزارش شده است که در ستاد این سازمان در وین مشغول به کار می باشند عبارتند از قاسم ثقفی، گداعلی مستوفی (یا مصطفوی - م) و مهیندخت جنگلی.

3- جمعیت ایرانی طرفداران صلح (رجوع شود به پاراگراف دو همان طوری که مشاهده می شود، عناوین انگلیسی آن بسیار مشخص نیست) در طی هفته اول مرداد سال 1329 برای جمع آوری امضاء برای عریضه صلح استکهلم، تشکیل شده تحت ریاست ملک الشعرا بهار عده ای از رهبران سیاسی غیرکمونیست و اندیشمندان تحت الهام قرار گرفتند تا این عریضه که از کمونیستها نشأت گرفته امضاء کنند، که از جمله آنها بسیاری از محافظه کاران سرسخت نیز بودند. این سازمان تأثیر سیاسی چندانی نداشت، تا اینکه در اواخر سال 1329 کنترل کمونیستی سازمان به نحو فزاینده ای آشکار شد. مرگ بهار در 2 اردیبهشت 1340 آخرین مانع را در راه بهره برداری کامل کمونیستی هواداران صلح از میان برداشت.

هیچ گونه کوششی برای سرکوب کردن فعالیتهای این جمعیت به عمل نیامد و تبلیغ برای جمع آوری امضاء برای عریضه صلح به طور علنی در تهران و شهرستانها انجام می گرفت هواداران صلح هیچ گونه فرصتی را برای بهره برداری از بی نظمی های داخلی در زمینهای کار و غیره و در جریان اوائل دهه 1330 از دست ندادند و کوششهای خود را از طریق حمله بر علیه ایالات متحده و همه کشورهای متفق آن به عنوان جنگ افروز تهدید کننده صلح، متمرکز ساختند. کنترل فعال کمونیستی هنگامی که برادران لنکرانی روزنامه مصلحت و نشریه ستاره صلح را که هر دوی آنها در ماه مرداد 1329 منتشر شده و از خط مشی کمونیستی از نزدیک پیروی می کرد به نحو فزاینده ای آشکار شد.

4- یکی از چشمگیرترین تظاهراتی که به توسط گروه جبهه حزب توده در تاریخ 19 تیر 1340 صورت گرفت، از سوی هواداران صلح سازمان داده شد، در هنگامی که یک جمعیت ده هزار نفری علیه اورل هاریمن، فرستاده ویژه ترومن رئیس جمهور آمریکا دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا آغاز شد و با یک زد و خورد شدید در میدان مجلس با شرکت زره پوش و تانک که به طرف

ص: 741

جمعیت هواداران شلیک می کرد، خاتمه یافت.

5 - هواداران صلح سهم خود را در مبارزات انتخاباتی دوره هفدهم مجلس به عهده داشتند. اکثریت جبهه حزب توده ائتلافی به نام حزب دمکرات تشکیل داد که هواداران صلح از آن کنار گذارده شدند، زیرا این جمعیت از لحاظ بین المللی به عنوان جمعیت برخوردار از پشتیبانی شوروی شناخته شده بود و بنابراین نباید در امور داخلی به نحو مشخصی شرکت کند. معذالک هواداران صلح از همان کاندیداهای حزب توده پشتیبانی کردند.

6- از آبان 1340 تا خرداد 1341 هواداران صلح تصمیم گرفتند یک کنفرانس صلح خاورمیانه در تهران تشکیل دهند. پس از اینکه زمینه تشکیل چنین کنفرانسی با تفصیلات بسیار آماده شد، حکومت ایران به طرفداران صلح اخطار کرد که تشکیل چنین کنفرانسی در تهران چندان خوشایند نخواهد بود. به دنبال این اخطار، دیگر چیزی از کنفرانس صلح خاورمیانه شنیده نشد.

7- سومین فستیوال بین المللی جوانان برای صلح از 14 مرداد تا 28 مرداد 1330 برلین. در این اجتماع به سرپرستی مشترک فدراسیون جهانی جوانان دمکرات و اتحادیه بین المللی دانشجویان که هر دو سازمانهای جبهه کمونیستی بودند، تعداد زیادی از جوانان ایرانی با تأیید جمعیت هواداران صلح و کمیته ملی ایرانی فستیوال برلین در تهران شرکت کردند. علاوه بر 49 نماینده که طبق گزارش از ایران به فستیوال رفتند، 58 ایرانی دیگر از کشورهای اروپایی در این فستیوال شرکت کردند.

8 - شورای جهانی صلح که ستاد بین المللی آن در پراگ است، سازمان مادر می باشد که جمعیت طرفداران صلح به آن تعلق دارد. اعضایی از ایران در اجتماع شورای جهانی صلح که در تاریخ آبان 1340 در وین تشکیل شده بود شرکت کردند، و دو عضو از ایران برای شورای جهانی صلح انتخاب شدند و در تیر 1341 طرفداران صلح یک هیئت نمایندگی به برلین شرقی فرستادند.

9- در مهر 1331 جمعیت هواداران صلح، سه نماینده از طریق اتحاد شوروی به کنفرانس صلح پکن فرستاد.

10- یک هیئت نمایندگی بزرگی از هواداران صلح در کنفرانس صلح وین در آذر 1331 شرکت کرد.

11- پس از آنکه بگیر و ببند حزب توده در سالهای 1332 و 1333 صورت گرفت، جمعیت هواداران صلح دیگر در ایران فعالیت علنی نداشته است. معذالک همان طوری که در پاراگراف دوم اشاره شد این سازمان هنوز هم در شورای جهانی صلح نماینده دارد.

12- امید است که مراتب فوق کمک کند هواداران صلح یک سازمان کاملاً تحت کنترل و تحت تسلط کمونیستها بوده است.

علی شایگان - 5 منبع - حبیب نفیسی در تاریخ 19 خرداد 1332

ص: 742

علی شایگان - 5 منبع - حبیب نفیسی در تاریخ 19 خرداد 1332 دکتر سیدعلی شایگان او تحصیلات خوب دارد، ولی در عین حال در اعتقادات سیاسی خویش همان طوری که تمایل او به کار با یک وزیر فرهنگ توده ای نشان می دهد، بلاتکلیف است. او زمانی کوشش زیادی برای نزدیکی به قوام کرد و آنگاه وقتی که ستاره قوام رو به افول رفت، از او دوری کرد. وی در تلاش جبهه ملی دکتر مصدق به آنها پیوست و همچنان با حزب ایران همکاری نزدیکی دارد، هرچند عضو رسمی آن نیست، ولی به عقیده او «این تنها سازمان سیاسی است که در حال حاضر می تواند از او پذیرا شود.» سری علی شایگان در دوره های شانزدهم و هفدهم مجلس، نماینده بود و یکی از همکاران نزدیک مصدق بشمار می رفت، او پس از اینکه زاهدی روی کار آمد دستگیر شد و به ده سال زندان محکوم شد، ولی در فروردین 1335 از زندان آزاد شد. او از ترس عواقب، در محافل مخالف رژیم فعالیت نداشته است.

شایگان حدود یک سال و نیم قبل به آمریکا رفت و از آن زمان در آنجا زندگی می کند، هرچند ظاهرا شغلی ندارد. هر پولی که به او می رسد از کرایه خانه اش در تهران است. صحبت از این است که وی ممکن است برای تدریس در دانشگاه جرج تاون استخدام شود، ولی ظاهرا این کار تحقق نیافته است. نام او در ارتباط با چند اوراق تبلیغاتی ضدرژیم که در آمریکا منتشر شده است، ذکر شده است ولی این امر مشکوک به نظر می رسد، زیرا او برای تأمین جان خودش دچار هراس فوق العاده شده است و میل ندارد که حتی به طور مبهم از لحاظ سیاسی درگیری داشته باشد. سال گذشته در مجلس هنگامی که نمایندگان از این واقعیت انتقاد می کردند که به شایگان اجازه داده شده است که در ایالات متحده زندگی کند، بحث مختصری درباره وی به عمل آمد. بعضی از نمایندگان حتی گزارش دادند که او براساس یک بورس اهدایی از سوی ایالات متحده وارد آن کشور شده است، ولی اظهار خطا بعدا تصحیح شد. معذالک درک این واقعیت که ایالات متحده همچنان به شایگان اجازه می دهد که در ایالات متحده زندگی کند، برای رهبران حساس و مشکوک رژیم کنونی بسیار دشوار است.

دکتر علی شایگان نماینده دوره 17 مجلس یکی از پیروان مصدق، همزمان با فاطمی محاکمه شد و به دو سال زندان محکوم شد.

الهیار صالح - 1 اطلاعات بیوگرافی محرمانه

ص: 743

پست : تهرانتاریخ تهیه : 20 نوامبر 1950 برابر با 29 آبان 1329 اطلاعات بیوگرافی محرمانه نام: الهیار صالح ملیت : ایرانی تاریخ و محل تولد : 1276، کاشان مقام : نماینده مجلس شانزدهم وابستگی حزبی : جبهه ملی شغل قبلی : مراجعه شود به زیر زبانهایی که صحبت می کند: فارس، انگلیسی، فرانسه گرایش نسبت به، و خدمت در ایالات متحده: رئیس هیئت اقتصادی و تجارتی ایران اعزامی به ایالات متحده 42-1941 جزئیات فامیلی : برادر جهانشاه صالح وزیر فعلی بهداری و علی پاشا صالح مشاور ایرانی مهم سفارت، ازدواج کرده و دو پسر و دو دختر دارد تحصیلات : کالج آمریکائی، تهران مشاغل:

06-1297 : مترجم سفارت آمریکا 1306 : بازپرس، تهران 12-1306 : پستهای مختلف در وزارت دادگستری، عمدتا به عنوان دادستان 1312 : رئیس انحصارات، وزارت دارائی 1312 : رئیس انحصار تنباکو 1312 : رئیس انحصار تریاک 1314 : قائم مقام مدیر کل گمرکات 1316 : هیئت اقتصادی اعزامی به مسکو 1316 : مدیر کل، وزارت دارائی 21-1320 : رئیس هیئت نمایندگی اقتصادی و تجارتی ایران اعزامی به ایالات متحده 1321 : وزیر دارائی (کابینه قوام) بهمن 1321 : وزیر دارائی (کابینه سهیلی) 1322: رئیس بانک رهنی 23-1322 : عضو هیئت نمایندگی ایران اعزامی به هند شهریور 1323 : وزیر دادگستری (کابینه ساعد) بهمن 1323 : به عضویت شورای عالی اقتصاد منصوب شد، ولی از خدمت در آن امتناع ورزید اردیبهشت 1324 : وزیر دادگستری (کابینه حکیمی) مهر 1324 : به سفارت ایران در واشنگتن منصوب شد ولی به آنجا رهسپار نشد

ص: 744

مهر 1324 : وزیر مشاور (کابینه حکیمی) آذر 1324 : وزیر کشور (کابینه حکیمی) مرداد 26-1325 : وزیر دادگستری (کابینه قوام) فروردین 1339 : نماینده مجلس شانزدهم از کاشان بنیان گذار حزب ایران از شهریور 1325 تا فروردین 1326 با حزب توده متفق شد تهیه شده توسط :ماری پریش دستیار تحقیقاتی نظرات صالح در قسمت اعظم حرفه اش در مقام دولتی تا یک حد غیر عادی از احترام تمام جناحهای سیاسی برخوردار بود. او شهرتی برای شایستگی و قابلیت اطمینان بدست آورد و از نظر تمام دنیا فردی باهوش، میهن پرست و مترقی شناخته شد.

احتمالاً افراط در میهن پرستیش وجهت اشتباه طرفداریش از نیکبختی ایران وی را به اشتباهات سیاسی کشانید و در نتیجه بیشتر پرستیژ قبلی وی را از نظر سیاسی درهم ریخت، وی اجازه داد تا میهن پرستی به ناسیونالیسم کور تبدیل شود و با جنبشهای مترقی بدون تشخیص گرایشات خطرناک آنان یا اهداف واقعی آنان متحد گردید.

صالح به لحاظ عقیده اش که فقط یک انفجار شدید می تواند، کشور را از التهاب سیاسی آن نجات دهد، حزب ایران را بنیان گذاشت و هیچ گونه شکی وجود ندارد که باور کنیم جنبش ملی او می توانست آغازگر لازم برای این انفجار باشد. به عنوان عضوی از کابینه ائتلافی قوام در 26-1325 متشکل از اعضای احزاب توده و ایران وی به همکاری نزدیک با گروه حزب توده کشانیده شد و (به هر جهت وی قبول دارد که این اتحاد مشکوک اشتباه بزرگی بود) او هرگز از لکه ننگ منتج از آن رهایی نیافت. همکاری اخیر وی با جبهه ملی مخالف، احتمالاً می تواند با انگیزه های مشابهی توجیه شود (اعتقاد به اینکه گروهش برای دستاوردهای سازنده و مترقی فعالیت می کند). رفتار او در مجلس فعلی به طور مداوم منعکس کننده همان استراتژی منفی است که وجه مشخصه تمام جنبش می باشد و این گرایش به قیمت از دست دادن اعتماد خیلی از حامیان گذشته او تمام شده است.

ناسیونالیسم افراطی صالح منجر به تغییرات ناگهانی در شخصیت او شده است که همکاری با وی را مشکل می سازد. او تندخو است و به سادگی مورد توهین قرار می گیرد، نسبت به اشتباه بی گذشت است و زمانی که حس می کند کشورش مورد تجاوز قرار گرفته، کاملاً غیرمنطقی می شود. در تابستان 1323 زمانی که صالح به عنوان وزیر دادگستری خدمت می کرد، دولت ایران تلاش کرد تا حسین نفیسی مدیر کل راه آهن دولتی را به اتهامات ساختگی سوءاستفاده از مقام (عملاً به دلایل سیاسی) از کار برکنار نماید.

مقامات آمریکایی با این عمل شدیدا مخالفت کردند و توانستند از برکناری نفیسی جلوگیری به عمل آورند.

صالح نسبت به چیزی که وی دخالت غیرقابل توجیه در امور داخلی ایران نامید، خیلی خشمگین و عصبانی شد، او نمی توانست یا نمی خواست ببیند که عمل دولت دخالت جدی در تلاش برای جنگ و نیز تخطی از موافقتنامه اداره راه آهن بود. همان طور که به رفتار عجیب او به عنوان وزیر دارائی در 1322

ص: 745

اشاره شد، زمانی که وی از دستور نخست وزیر برای شرکت در جلسات کابینه پس از ساعت اداری سرپیچی نمود، او نشان داد که نسبت به هموطنان خودش نیز تندخو است.

در 1325 پسر و دختر صالح درگذشتند (واقعه ای که وی هرگز از آن تسکین نیافت). اگر چه خصوصیات ویژه وی و بی ثباتیهای سیاسی او را تا حدودی می توان با در نظر گرفتن این مشکل شخصی و صداقت در مقاصدش از آن صرف نظر نمود، لیکن وی دیگر از نظر ناظران آمریکائی قابل اطمینان دانسته نمی شود. حتی برادران وی علی پاشا صالح و دکتر جهانشاه صالح، هر دو از وی اظهار نارضایتی می کنند.

الهیار صالح - 2 مکمل اطلاعات بیوگرافی سفارت

خیلی محرمانه 18 مارس 1952 برابر با 17 اسفند 1330 الهیار صالح مکمل اطلاعات بیوگرافی سفارت در 29 آبان 1329 حرفه:

24 بهمن 1330 : وزیر کشور کابینه دکتر مصدق 26 اسفند 1330 : استعفا کرد.

نظرات: آقای صالح به مجرد به دست گرفتن مقام وزارت کشور از فرصت کاندید شدن برای انتخابات مجلس هفدهم چشم پوشید. او هم اکنون اعلام کرد که وی برای انتخاب از کاشان خود را کاندید خواهد کرد.

آقای صالح یکی از مورد اعتمادترین پیروان دکتر مصدق بدون شک برای به دست گرفتن کار مشکل انتخابات به مقام وزارت کشور انتخاب شده است و باعث عدم اطمینان زیادی نسبت به دولت شد و به شیوه یکنواختی پیشرفت داشته است. صالح زمانی که در این مقام بود به منظور اطمینان پیدا کردن از اینکه وکلای کافی فورا پس از نوروز به نمایندگی مجلس انتخاب شوند به جریان انتخاباتی سرعت بخشید. یک گرایش ضدخارجی اخیرا توسط صالح در مصاحبه ای با خبرنگار کیهان نشان داده شد.

صالح گفت «مردم ایران پس از مبارزه شدیدشان ورود مجدد نفوذ خارجی به کشورشان را اجازه نخواهند داد». «آمریکائیها و انگلیسیها فکر می کنند که به وسیله اعمال فشار اقتصادی می تواند ما را به زانو در بیاورند. آنها گاه به گاهی پیدایشان می شود و تلاش می کنند تا وقت دولت را که بایستی به اجرای برنامه های اجتماعی و اقتصادی اختصاص دهد تلف کنند. آنها همچنین تلاش می کنند تا ما را مجبور سازند تا باور کنیم که ما فقط با کمک خارجی می توانیم ادامه حیات دهیم. آنها به طور غم انگیزی در مورد قدرت تحمل ما در اشتباهند.» «ما مثل خیلی از کشورهای مستقلی که اصلاً نفت ندارند، می توانیم بدون نفت ادامه دهیم. ما می توانیم نیازهای نفتی خود را بدون کمک خارجی رفع کنیم. زمانی که قدرتهای امپریالیستی تشخیص دادند که ما به طور جدی شروع به اجرای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نموده ایم، آنها خیلی مایل خواهند بود تا پیش ما بیآیند و شرایط ما را قبول کنند.»

الهیار صالح - 3 اظهارات الهیار صالح (سفیر کبیر) در مهمانی شام اطاق بازرگانی ایرانو آمریکا

ص: 746

4 دسامبر 1952 برابر با 13 آذر 1331 سفارت ایران - واشنگتن اظهارات الهیار صالح (سفیر کبیر) در مهمانی شام اطاق بازرگانی ایران و آمریکا در ضیافت شامی که به افتخار سفیر جدید ایران وسیله اطاق بازرگانی ایران و آمریکا در 13 آذر در تالار رنگین کمان راکفلر پلازا نیویورک ترتیب داده شده بود، سفیر الهیار صالح یک سخنرانی ایراد کرد که در ابتدای آن وی تاریخ مختصر ملی کردن صنعت نفت ایران و بحث ایران با انگلیس را ذکر کرد.

سفیر صالح اظهار داشت که ایران در ابتدای ملی کردن صنعت نفت برای انجام هر کار ممکن به این منظور که جریان نفت ایران به بازارهای غربی قطع نخواهد شد، ابراز تمایل نموده بود. ایران همچنین ابراز تمایل کرده بود تا زیان وارده به شرکت نفت ایران و انگلیس سابق را مطابق هرگونه استاندارد قانونی که در هر کشوری عمل شده است و از نظر انگلیس مطلوب تر است، جبران نماید. او اظهار داشت که ایران از هرگونه روش جدیدی که براساس جبران منصفانه قرار داشته باشد و جریان نفت ایران را تضمن کند و در عین حال منافع ایران را تأمین کند، استقبال خواهد کرد.

سفیر صالح در مورد تحولات اخیر در ایران شرایطی را که به خاتمه اولین دوره سنای ایران منجر شده است توضیح داد. او همچنین توضیح داد که مردم ایران مشتاق هستند که رفورمهایی را در دولت و در زمینه رفاه اجتماعی مشاهده نمایند. او اظهار تأسف نمود که به خاطر گفتگوهای طولانی در مورد نفت، دولت ایران پیش از این وقتی برای برداشتن قدمهای لازم پیدا نکرده است. او توضیح داد که در هر صورت پس از قطع روابط ایران و انگلیس و زمانی که مذاکرات در مورد نفت موقتا متوقف شده بود، دولت دکتر مصدق یک سری رفورمهای اساسی را در وزارت دادگستری و دیگر سرویسهای دولتی شروع کرده بود. او توضیح داد که اگر این اصلاحات توسط یک دولت ملی انجام نشود، مردم ایران از رهبرانشان ناراضی خواهند شد و ممکن است تحت تأثیر عناصر افراطی قرار گیرند که در نتیجه تمامیت ارضی ایران و صلح بین المللی را به خطر خواهد انداخت.

سفیر صالح به مقاله ای اشاره کرد که اخیرا در تایمز لندن چاپ شده بود و به امضای آقای رام فیلیپز پرایس، عضو مجلس عوام بود، و وی در آن گفته بود «ایران از دنیای آزاد حذف شده است» و به طور ضمنی این مفهوم را می رساند که ایران بایستی کشوری دانسته شود که هم اکنون در پشت پرده آهنین می باشد. سفیر این تاکتیک جدید انگلیسها را متدی برای نشان دادن لزوم صرف نظر کردن از ایران به عنوان یک جنبش شکست خورده به کابینه جدید و خودداری ورزیدن از کمک به ایران در پیدا کردن راه حل برای مشکلات اقتصادی آن خواند او گفت، ظاهرا انگلیس با این متد تلاش می کند تا شرایط را برای دولت ملی مشکلتر کند، به این منظور که آنها به تدریج به شرایطی که وسیله انگلیس پیشنهاد شده تسلیم شوند. سفیر صالح توضیح داد با در نظر گرفتن اینکه صدها نفر از اتباع کشورهای غربی در ایران هستند (منجمله مقامات اصل 4) و شاهد این می باشند که چگونه دولت ملی ایران صمیمانه برای حفظ آزادی خود تلاش می کند، می توان گفت تا چه حد نظرات آقای پرایس مضحک بوده اند.

سفیر صالح با گفتن اینکه شرایط اقتصادی ایران ممکن است از اینکه هستند بدتر شوند، ولی ایرانیها هرگز به هرگونه تحمیلات غیرعادلانه قدرت خارجی تن در نخواهند داد، به سخن خود خاتمه داد.

الهیار صالح - 4

ص: 747

خیلی محرمانه 4 فوریه 1957 برابر با 15 بهمن 1335 آقای کلارک تی. ا. کسیلی در 14 بهمن موقع نهار، سید ضیاءالدین طباطبایی نظرات زیر را در مورد اعلامیه حزب ایران اظهار داشت:

الهیار صالح مردی صادق و توانا است که آشکارا حس می کند زمان اینکه در جستجوی قدرت بیشتری باشد، برای او فرا رسیده است. به نظر می آید که او تشخیص می دهد هیچ حزبی یا شخصی بدون حمایت ایالات متحده در ایران شانسی نخواهد داشت.

آقای طباطبایی این برداشت را ارائه داد که وی فکر می کند، اعلامیه حزب پس از مشاوره قبلی با نمایندگان آمریکایی تنظیم شده بود. آقای صالح فکر می کند که با حمایت ایالات متحده وی می تواند شاه را وادار کند تا او را به نخست وزیری منصوب نماید.

از سید ضیاء پرسیده شد که فکر می کند صالح تا چه میزان شانس این کار را دارد، او پاسخ داد، بستگی به این دارد که تا چه حد ایالات متحده از او پشتیبانی می کند. طباطبایی معتقد است که صالح پشتیبانی قشر وسیعی از احساسات لیبرالی در ایران منجمله بیشتر حامیان سابق دکتر مصدق را دارا می باشد.

الهیار صالح - 5

خیلی محرمانه نام: الهیار صالحتاریخ : 21 فوریه 1957 برابر با 2 اسفند 1335 ملیت: ایرانی مقام فعلی : رهبر حزب ایران خانواده: مبصرالممالک پدر صالح یک مالک بود که به خاطر عقاید دمکراتیکش شناخته می شد پدر و مادر (خورشید القا) او صاحب 8 پسر بود که الهیار چهارمین بود حرفه:

1324 : در اولین کنفرانس سازمان ملل متحد در سانفرانسیسکو نمایندگی ایران را داشت 31-1329 : صالح در همان حال که نماینده مجلس شانزدهم بود عضوی از جبهه ملی، رئیس کمیسیون مختلط نفت، عضو هیئت نمایندگی ایران اعزامی به شورای امنیت (موقعی که ایران از مسئله ملی کردن نفت خود دفاع می کرد) و مشاور هیئت نمایندگی ایران در دادگاه بین المللی لاهه نیز بود.

مرداد 1332 : استعفای خودش را از سفارت ایران در واشنگتن تسلیم کرد و به ایران بازگشت.

35-1332 : از طرف دولت به عنوان رهبر جنبش مقاومت ملی تحت مراقبت بود.

فروردین 1335 : در ساختمان مجلس بست نشست و به مدت یک روز برای اعتراض به تقلب در انتخابات (رجوع شود به پیام 868 سفارت مورخ 23 فروردین «محرمانه» و پیام 875 سفارت مورخ 25 فروردین 1335 «محرمانه») دست به اعتصاب غذا زد. مقامات محلی با کمترین تلاش او را از آنجا خارج

ص: 748

کردند و پس از آنکه به خانه رفت تحت مراقبت قرار گرفت. اول بهمن 1335 : صالح به نام حزب ایران اعلامیه ای منتشر کرد و در آن موافقتش را با سیاست جدید آیزنهاور برای خاورمیانه و قانون اساسی ایران اعلام نمود. اعلامیه باعث شد اعتراضات شدیدی در مجلس و سنا، خصوصا توسط سناتور جمال امامی و علی دشتی ایجاد گردد و به گذراندن مصوبه ای توسط سنا که در آن حزب ایران را غیرقانونی اعلام می کند منجر گردید (رجوع شود به پیام سفارت مورخ اول اسفند 1335 «محرمانه»). این شایعه در تهران منتشر گردید که وی (صالح) کاندید آمریکا برای نخست وزیری بوده است. از نظر کلی وی به عنوان یک ایده آلیست صادق ولی رهبر خیال اندیش طبقه متوسط مشهور است.

الهیار صالح - 6

الهیار صالح 24 می 1959 برابر با 24 اردیبهشت 1348 همان طور که در گزارش قبلی اظهار شد، فعالیتهای صالح هنوز کاملاً محدود می باشند، هرچند وی همکاران نزدیکش را به طور مرتب ملاقات می کند. علیرغم این حقیقت که صالح احتمالاً در نظرات و انتقاداتش میانه روترین رهبر مخالف ناسیونالیست می باشد، وی هنوز بایستی از نظر پرستیژ و هواخواهی در میان گروههای طبقه متوسط ایران پس از مصدق قرار گیرد. آخرین اعلامیه رسمی صالح حمایت از دکترین آیزنهاور و پیمان بغداد (1957) بود.

از آن زمان تاکنون به نظر می رسد که وی فرصت کمی برای اعمال رهبری یا جهت دادن سیاسی به ناسیونالیستها داشته است. اگر این فقدان فعالیت ادامه پیدا کند، صالح احتمالاً به چیزی شبیه یک رئیس پوشالی و سمبولی نظیر مصدق تبدیل خواهد شد، ولی در حال حاضر اگر که تغییری در صورت فعلی دولت انجام شود، بیشترین احتمال برای نخست وزیری وی وجود دارد.

الهیار صالح - 7

ص: 749

سری وزارت خارجهاکتبر 1959 - مهرماه 1338 الهیار صالح الهیار صالح سفیر پیشین در ایالات متحده هشت بار وزیر کابینه، بنیان گذار و رهبر مورد احترام حزب مخالف ایران می باشد. حزب ایران که سابقا سازمان داده شده ترین بخش جبهه ملی که وسیله محمد مصدق (مراجعه شود به بیوگرافی) نخست وزیر پیشین رهبری می شد، اکنون به صورت سستی به نهضت مقاومت ملی پیوسته است، هرچند الهیار صالح یک میانه رو طرفدار سلطنت (نه حکومت) شاه (محمدرضا پهلوی - مراجعه شود به بیوگرافی) و شدیدا ضد کمونیست دانسته می شود، لیکن فعالیتهای او هنوز توسط محدوده های تنگ تحمل مقامات از فعالیت مخالفین مشخص می شود. او به عنوان عضوی از جبهه ملی برای سالها در زیر مراقبت شدید رژیم زندگی کرده است. وی به طوری که گزارش شده مردی مثبت و دارای روحیه تهاجمی نیست و آن طوری که گفته شده از شکست ناسیونالیستها در به خدمت گرفتن طرفداری ایالات متحده برای آرمانشان مأیوس شده است و نسبت به هدایت حزب ایران به همکاری نزدیکتر با دیگر گروههای نهضت مقاومت ملی مردد است. موضع صالح که در بین رژیم و مخالفین افراطی قرار دارد با این حقیقت که وی حداقل یک بار در گذشته به کاخ دعوت شده به صورت روشنی درآمده است و در آنجا وی با حسین علاء وزیر دربار (مراجعه شود به بیوگرافی) مشورت کرد و نظراتش را در مورد فساد سیاسی و فقدان آزادی در ایران به وی ارائه نمود. حتی صالح در 1334 دعوت شد که به کابینه علاء بپیوندد و با این وجود گزارش شده که وی عضوی از گروه ده نفره نهضت مقاومت ملی، گروه مخفی مخالفین روشنفکر رژیم، می باشد. صالح در اعتراض به سرکوبی نهضت مقاومت ملی و حبس مستمر مصدق، پیشنهاد برای وزارت دارائی را در 1334 رد کرد. سال بعد وقتی مصدق آزاد شد، صالح در میان آنهایی بود که در خانه تحت مراقبت قرار گرفت.

الهیار صالح به طوری که مشهور است صادق می باشد و یک پیوستگی با اصول اخلاقی که در خصوصیات خود محوری ایرانی کاملاً کمیاب است نشان داده است. به عنوان یک ناسیونالیست متقاعد و سفیر مصدق در ایالات متحده (مرداد 1331 تا مرداد 1332)، وی پیشنهاد دولت دیرینه اش فضل اللّه زاهدی (مراجعه شود به بیوگرافی) برای ادامه فعالیت در آن مقام را پس از کودتای 1332 زاهدی، که جبهه ملی را به زیر کشانید، رد کرد. بیانیه رسمی وی در آن زمان که هیچ دولت ایرانی مخالف با مصدق و جبهه ملی نمی تواند مقاومت نماید، پرستیژ او را در محافل ناسیونالیستی بالا برد. در بازگشت از ایالات متحده به ایران به او اجازه داده نشد تا در شهر خودش کاشان که مشخصا وی یک برنده بود، برای نمایندگی مجلس مبارزه کند. سال قبل از آن (بهمن تا اسفند 1334) صالح به عنوان وزیر کشور کابینه مصدق خدمت می کرد و به خاطر امتناع از ابطال انتخابات مشخصی از مجلس که بر علیه کاندیداهای انتخاب شده جبهه ملی بود، مجبور به استعفا شد. شاه به درستی صالح احترام می گذاشت و گفته می شود که حاکم ایران وی را به عنوان جانشینی مصدق در نظر داشت و امکان دارد که او مصدق را واداشته تا وی را بعدا در آن سال به واشنگتن بفرستد. صالح در فروردین 1335 به عنوان اعتراض علیه تقلب در انتخابات مجلس هجدهم دست به اعتصاب غذا زد.

ص: 750

الهیار صالح در 1276 در کاشان متولد شد. او که در کالج آمریکایی تهران تحصیل کرده است، انگلیسی را مثل فرانسه و فارسی با تسلط صحبت می کند. اولین شغل وی مترجمی در سفارت آمریکا در تهران بود، پستی که وی از 1297 تا 1306 اشغال کرده بود. در سال بعد در زمان حکومت رضا شاه پهلوی وی شغل مدیریت دولتی را که اشتغال اصلی وی در دو دهه بعد از آن بود شروع کرد. صالح تا 1312 زمانی که وی رئیس انحصارات در وزارت دارایی شد، پستهای مختلفی را که عمدتا دادستانی بود در وزارت دادگستری به عهده داشت. او در 1316 به سمت ریاست کل وزارتخانه منصوب شد و متعاقب آن در یک هیئت اقتصادی به مسکو سفر کرد.

در مرداد 1319 وی به عنوان رئیس یک هیئت نمایندگی که برای مذاکره در مورد یک موافقت نامه دوجانبه تجاری بین ایران و ایالات متحده اعزام شده بود، به واشنگتن آمد. مقامات ایالات متحده وی را فردی ملایم برای مذاکره و علاقه مند نسبت به پذیرشش در اینجا یافتند. در بهمن 1320 وی وزیر دارایی کابینه احمد قوام شد. در اکتبر همان سال وی به ریاست هیئت مدیره بانک رهنی ایران منصوب شد و ماه بعد به عنوان نماینده بازرگانی ایران در هند به خارج فرستاده شد. صالح در اردیبهشت ماه 1323 وزیر دادگستری کابینه محمد ساعد شد و سال بعد به دنبال بازگشتش به ایران از کنفرانس سازمان ملل در زمینه سازمان بین المللی که در فروردین 1324 در سانفرانسیسکو برگزار شد، مجددا در دولت ابراهیم حکیمی به ریاست همان وزارتخانه منصوب شد. در این زمان مقامات ایالات متحده وی را کاملاً متبحر در امور اقتصادی و حقوقی، یک مدیر لایق، یک میهن پرست فساد ناپذیر و یک دوست خوب ایالات متحده تشخیص دادند.

در 1324 صالح به عنوان وزیر مشاور و وزیر کشور در کابینه حکیمی خدمت نمود. زمانی که صالح در 1322 حزب ایران را بنیان نهاد، وی آن را در کابینه ائتلافی احمد قوام به مدت کوتاهی با حزب توده کنترل شده توسط کمونیستها متفق نمود (26 - 1325). او در این دولت وزیر دادگستری بود، اتحادی که بعدا وسیله رقبای ناسیونالیستش برای بی اعتبار ساختن موضع ضد توده ای وی در دوره پس از مصدق حزب ایران مورد استفاده قرار گرفت. انزجار صالح از انگلیسیها گاهی به عنوان دلیلی برای همفکریهای کمی طرفدار شوروی در دوره کوتاه پس از جنگ ذکر شده است.

او که در 1329 از کاشان به نمایندگی مجلس انتخاب شد به گروه نمایندگان مجلس که مصمم به ملی کردن صنعت نفت بودند، پیوست، او به عنوان رئیس کمیسیون مشترک مجلس برای ملی کردن نفت دکتر مصدق را در سازمان ملل همراهی نمود و دعوای ایران را در مهر 1330 در شورای امنیت مطرح کرد. در این دوره وی ضد غرب و مخالف با حضور مشاورین خارجی در ایران شناخته شد. در 1331 سفیر ایالات متحده در ایران وی را بی ثبات و فاقد قدرت قضاوت توصیف کرد.

برخورد صالح نسبت به مداخله خارجی در سالهای بعدی تبعید سیاسی وی به طور جدی و تندی تکامل پیدا کرد. او که ظاهرا متقاعد شده بود آزادی سیاسی و پیشرفت اقتصادی در ایران بستگی به حمایت ایالات متحده دارد، موضع خود در میان همکاران ناسیونالیستش را به خطر انداخت. و به طور صریح در دی 1335 از دکترین پرزیدنت دووایت آیزنهاور حمایت کرد. او از طرف حزب ایران نمود تا به جنگ علیه کمونیسم بپیوندد و از پیمان بغداد حمایت نماید. یک چنین پذیرش علنی مشتاقانه ای از سیاست ایالات متحده در غوغای پس از آن که صالح متهم شد که کاندید آمریکا برای درخواست نخست

ص: 751

وزیری می باشد، برای مقامات ایالات متحده مایه شرمندگی شد و حزب ایران وی تقریبا غیرقانونی اعلام شد. موجودیت حزب هنوز وسیله لایحه ای برای غیرقانونی اعلام داشتن آن که در مجلس بایگانی می شود در خطر است. حرفه صالح بوسیله مشکلاتی که توسط بی پروایی، سرسختی و قابلیت تحریک احساسی وی بوده، مشخص شده است. در هر حال پرستیژ وی بدون عیب است که مرهون توانائی او در نشان دادن خودش به صورت تجسم صداقت، ایده آلیسم، درستی و آگاهی ملی واقعی می باشد.

ناسیونالیسم احساساتی و فقدان طبع شوخ در وی ارتباط شخصی با او را موضوعی حساس می نماید.

الهیار صالح متأهل است و دو پسر و یک دختر زنده دارد. دو فرزند دیگر در 1325 فوت کردند.

جهانشاه صالح یکی از برادران او وزیر سابق بهداری است و برادر دیگر علی پاشا صالح در سفارت آمریکا در تهران مشاور می باشد. هر دو نسبت به ایالات متحده دوست شناخته شده اند.

الهیار صالح - 8 الهیار صالح و انتخابات آینده

از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 21 دسامبر 1960 برابر با 30 آذرماه 1339 به: وزارت خارجه واشنگتنسری موضوع : الهیار صالح و انتخابات آینده فهرست مطالب 1- مقدمه 2- خصوصیات فردی 3- حرفه سیاسی 4- فعالیتهای انتخاباتی تابستان 5- روابط با رهبریت ناسیونالیست حزب 6- فعالیت اخیر 7- راه چاره های دولت مقدمه از هنگام لغو انتخابات تابستان، حامیان شاه در جستجوی راههایی بوده اند که از طریق آن در ضمن اینکه لوازم کنترل در دست دولت باقی می ماند، انتخابات آینده بتواند به ظاهر یک تغییر مزین شود. این افکار و اندیشه ها اثر ویژه ای در آینده سیاسی الهیار صالح دارا می باشد.

آشکار است که تعدادی از مقامات مهم دولتی فکر می کنند که آنها مجموعه ای مناسب و منحصر به فرد از میزان بالایی جذبه ملی و درجه ای پایین از خطر برای وضع موجود در الهیار صالح پیدا کرده اند محبوبیت زیاد صالح در کاشان و تا حدودی در سراسر ایران دولت را در مقابل این مشکل که در انتخابات آینده چه استراتژی را در مقابل او اتخاذ نماید، قرار داده است. صالح کاملاً جدا از خصوصیات و عقایدش یک سمبل شده است. در نظر خیلی از ایرانیان وی صداقت را در جائی که فساد و سوءاستفاده قانون هستند، مجسم می کند، او نارضایتی طبقه متوسط نسبت به ثروت مورد تجاوز واقع شده و قوم و خویش پرستی را مجسم می نماید، او خاطرات احساسی دوران مصدق را احیاء می کند، و از همه مهمتر برای دولت فعلی، شکست وی برای انتخاب از کاشان به عنوان یک اعلام جرم تمسخرآمیز به وعده های

ص: 752

شاه برای انتخابات آزاد خودنمائی می کند.

همانگونه که انتخابات جدید نزدیکتر می شوند، صالح احتمالاً نگرانی فزاینده ای برای رژیم فعلی خواهد شد و سهمی که وی در این جریان دارد ممکن است مهمترین جنبه انتخابات باشد. هدف این پیام جمع آوری تمام مطالب مربوط به صالح و نقشی که وی در انتخابات و پس از آن ممکن است ایفا کند، می باشد. پیام به دو قسمت تقسیم خواهد شد، که قسمت اول مسائلی را که راجع به شخصیت، فلسفه سیاسی و فعالیتهای اخیر صالح دانسته شده به هم مرتبط می نماید و قسمت دوم رفتار احتمالی او به عنوان عضو مجلس بیستم را مورد تحلیل قرار می دهد، و خصوصا هرگونه حساسیتی نسبت به فشار از جانب عناصر افراطی را مورد بررسی قرار می دهد.

خصوصیات فردی الهیار صالح بالاتر از همه فردی است با صداقت بنیادی در سرزمینی که دیوژن ها به مدت زیادی در جستجوی همسنگ وی بوده اند. در حقیقت بی مانندی صداقت وی بوده است که گاهگاهی در جائی که موضوعات اخلاقی در میان بوده اند، وی را به رفتار عجیب و غریب کشانده است. در مواقع تنفر شدید از فساد و رشوه گیری در ادارات دولتی صالح متمایل است که پرچم سفید احترام را به صورتهایی که برای ناظران غربی عجیب و غریب و خیلی نمایشی است، افراشته سازد. شاید معروف ترین نمونه از فراست صالح برای ژست جدی در فروردین 1325 رویداد، زمانی که وی در اعتراض به تقلب در انتخابات به مجلس پناهنده شد و یک اعتصاب غذا را شروع نمود. او به زودی از هر دو کار مأیوس شد و واقعه قبل از اینکه حامیان وی بتوانند تصمیم بگیرند که چگونه از آن استفاده نمایند، بدون نتیجه پایان گرفت. همان گونه که پیامهای سفارت در آن زمان اشاره می کنند، اگر فردی با درک سیاسی مثلاً بقایی به جای صالح در این کار درگیر شده بود، این جریان اثرات تعاقبی خیلی خطرناکتری برای دولت در پی می داشت. یک داستان افشاء شده دیگر چنین می گوید که (این داستان بوسیله یکی از دوستان خانواده صالح به مأمور گزارشگر گفته شده بود) در سال 1323 به دنبال بازگشتش از خدمت دولتی در هند، همسرش به او گفته بود که با صرفه جویی در لباسش و دیگر مخارج وی توانسته که از حقوقشان مبلغ قابل توجهی پول پس انداز نماید، که آنها سرانجام می توانند با آن طلب طلبکارانشان را بپردازند و یک حساب پس انداز باز نمایند. در عین شگفت زدگی وی صالح پول را از او خواست و تا ریال آخر آن را به وزارت دارائی پرداخت نمود و گفت که بر این دولت مایه خجالت است که از پول مردم استفاده کند تا به کارمندانش زیاد از حد پرداخت نماید.

اگر که رفتار صالح گاهی اوقات خیال پرستانه و تند و شدید است، ولی پایبندی وی به اصول اخلاقی واقعی است. در اسفند 1330 به وی به عنوان وزیر کشور مصدق دستور داده شد، تا انتخابات را که برعلیه جبهه ملی جریان داشت، باطل نماید. وی امتناع ورزید و خیلی زود پس از آن مجبور به استعفا شد. سال بعد پس از کودتای ضد مصدق، ژنرال زاهدی از او خواست تا به عنوان سفیر در ایالات متحده باقی بماند، پیشنهادی که وی آن را رد نمود و به طور علنی اظهار داشت که فقط یک دولت ملی در ایران می تواند دوام بیاورد. مجددا در 1334 او پیشنهاد پست وزارت دارایی علا نخست وزیر را به خاطر ادامه حبس مصدق و سرکوبی نهضت مقاومت ملی رد کرد. اگر که صالح مستقلاً ثروتمند بود، این اقدامات بار کمتری بر دوش او

ص: 753

می گذاشت، ولی به هر صورت وی برای هفت سال گذشته در تنگنای مستمر مالی قرار داشته است و ندرتا می توانسته که از پیشنهاد اشتغال امتناع ورزد.

صالح اگرچه یک سیاستمدار مؤثر به معنای سنتی آن نبوده است، ولی به عنوان یک مدیر خیلی لایق مشهور است. او باهوش است و از طریق سالها فعالیت در وزارتخانه های دادگستری و دارائی در هر دو امور اقتصادی و حقوقی متبحر است. او خصوصا به نیاز محصور نمودن خویش با کارمندان زیردست فعال و پرکار آگاهی دارد. برای مثال در 1324 وقتی قرار بود که به عنوان معاون علاء سفیر کبیر به واشنگتن برود، واشنگتن برود، صالح در مورد تجدید سازمان هیئت به وسیله قرار دادن مقامات لایق و مسلط به زبان انگلیسی اصرار می ورزید و سرانجام پس از یک کشمکش سخت با وزارت خارجه موفق به انجام این امر شد.

با وجود این خصوصیات، صالح توسط آنهایی که وی را به خوبی می شناسند به عنوان سرسخت، خود رأی و به طور فوق العاده ای بی میل در قبول نصیحت توصیف شده است. در 1331 سفیر ایالات متحده در ایران وی را به عنوان فردی که از نظر احساسی بی ثبات و فاقد قوه قضاوت است، توصیف نمود. سرانجام، شخصیت صالح از چند خصوصیت مشکل برای توصیف دیگر تشکیل شده است، شاید این خصوصیات به بهترین نحو با عکس العمل وی نسبت به وضعیت غریبی که وی در کاشان برای خود می بیند تشریح شود.

تمام مسافران اخیر کاشان گفته اند که موقعیت صالح بیشتر موقعیت، یک رهبر مذهبی است تا یک رهبر سیاسی، خانه و اتومبیل وی به او داده شده اند، خدمتکاران او برای چیزی جز باقی ماندشان کار نمی کنند، و مغازه داران کاشان از قبول پول برای خریدهای وی خودداری می کنند. گروه بی پایانی از کاشانیها برای راهنمایی یا دلداری دادن و پادرمیانی از جانب آنها نزد مقامات می آیند. وی فقط باید در خیابان ظاهر شود تا وسیله هوادارانش احاطه گردد و عملاً هیچ تصمیمی در مورد شهر بدون رضایت او گرفته نمی شود.

صالح تمام این را به عنوان بدهی اش قبول می کند. وی نه فقط یک ارتباط صوری و پدرانه با طبقات پایین که وی آنها را وسیله نجات ایران می بیند، دارد، بلکه وی فردی است مغرور که شدیدا نسبت به چاپلوسی و تملق حساسیت دارد. در هر حال از همه مهمتر فقدان شوخ طبعی و واقعیت نگری است که وی ستایش مردم کاشان را دریافت می نماید. امکان دارد جدیت شدیدی که صالح در نگرش به خود دارا است تنها عامل در سر راه ایجاد هرگونه روابط حسنه با دولت باشد.

حرفه سیاسی سفارت توده قابل توجهی از مطالبی را که در مسیر حرفه سیاسی صالح قرار دارد جمع آوری نموده است، مطالبی که تجزیه و تحلیل سیستماتیک تحول نظرات سیاسی وی را امکان پذیر می سازد. از 1322 که صالح فعالیتهای سیاسی خود را با بنیان نهادن حزب ایران شروع کرد، پیشرفت نظرات وی که لزوما منطقی نبوده اند، روشن و واضح بوده است. به این معنی که در عین حالی که نظرات وی به طور قابل توجهی تغییر کرده اند، لیکن مدرک و شاهد آن در هر مرحله ای از حرفه وی مداوم بوده است و نشان دهنده این است که تغییرات، درست و صادقانه بوده اند. بنابراین امکان پذیر است که با قطعیت معقولانه ای تعدادی از عقاید فعلی صالح را ارائه کنیم.

1- وی شدیدا ضد کمونیست است و درک روشنی از ماهیت استراتژی شوروی و تاکتیکهای آن دارد.

ص: 754

2- وی متقاعد است که فقط از طریق پیشرفت سریع اقتصادی می توان تحصیل کرده ها را از انقلاب دور کرد و کمونیستها را در بازی خودشان شکست داد.

3- وی معتقد به لزوم حمایت آمریکا به عنوان کمترین از سه زیان در دنیائی که همسایگان اتحاد شوروی نمی توانند به تنهائی روی پای خود بایستند، می باشد.

4- به عنوان حامی نهاد سلطنت در ایران (هرچند با مخالفتهای شدید نسبت به مداخله شاه در عملیات روزمره دولت) وی موضعی بین رژیم و مخالفین تندرو گرفته است.

در مارس 1945 صالح تاکتیک در شرف وقوع روسیه را در آذربایجان به درستی پیش بینی کرد. یک گزارش منابع کنترل شده آمریکائی از وی نقل قول می کند که، «روسها برای برپایی جمهوریهای خلقی در آذربایجان، مازندران و گیلان از رهبران ایرانی استفاده خواهند کرد. سپس روسیه خواهد گفت که نه این کشور و نه هیچ کشور دیگری حق مداخله ندارد، چون که این دولتهای محلی در توافق با اصول منشور آتلانتیک تشکیل شده اند.» با این حال سال بعد در مرداد 1325 صالح حزب ایران را با حزب توده کنترل شده به وسیله کمونیستها در کابینه ائتلافی احمد قوام السلطنه متفق نمود. خلق و خوی ایده آلیستی صالح تاکتیک خوبی برای خط مقدم اصلاحات اجتماعی بود و علاوه بر این اقوام با زیرکی از خام دستی سیاسی وی به منظور گرفتن زمان شدیدا مورد نیاز از روسها استفاده کرد. همکاری نزدیک صالح با حزب توده در این دوره به هر دلیلی که بود، بعدا توسط دشمنان ناسیونالیست وی برای بی اعتبار ساختن موضع ضدکمونیست او در دوره پس از مصدق مورد استفاده قرار گرفت.

یک گزارش اطلاعاتی در سال 1324 یکی از استوارترین عقاید صالح را از وی نقل قول می کند. او گفت، مالکان ثروتمند کنترل کننده دولت بایستی به اندازه کافی شعور داشته باشند که تشخیص دهند تنها راه مبارزه با تبلیغات کمونیستی ایجاد یک برنامه مفصل سیاسی (یک انقلاب اجتماعی ناسیونالیستی) می باشد که وضعیت توده های دهقانی را بهبود ببخشد. اگر آنها این کار را انجام ندهند دیر یا زود هرچه را که دارند، از دست خواهند داد. او اضافه کرد به هر صورت این مالکان که ایمان زیادی به زیرکی انگلیس دارند، مطمئن می باشند که انگلستان وضع موجود در ایران را حفظ خواهد نمود.

در فروردین 1324 صالح به نمایندگی مجلس شانزدهم انتخاب شد و به عنوان رهبر قویترین بخش جبهه ملی عامل مهمی در به قدرت رساندن مصدق بود. او به عنوان رئیس کمیسیون مشترک مجلس برای نفت از چیزی که وی آن را ناسازگاری انگلیس می دانست عصبانی شد.

گفته های وی به طور فزاینده ای توسط بیگانه ترسی افراطی او مشخص می شد. صالح در یک مصاحبه که در اواخر 1330 در کیهان منتشر شد گفت: «مردم ایران پس از مبارزه شدیدشان ورود مجدد نفوذ خارجی را به کشورشان اجازه نخواهند داد. انگلیسیها و آمریکاییها فکر می کنند با اعمال فشار اقتصادی می توانند ما را به زانو دربیاورند، هر چند یک بار آنها نمایشی می دهند و تلاش می کنند تا وقت دولت را که بایستی وقف توسعه برنامه های اقتصادی و اجتماعی بنماید، به هدر دهند. هنگامی که قدرتهای امپریالیستی تشخیص دهند که ما به طور جدی شروع به اجرای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نموده ایم، آنها بایستی خیلی مایل باشند که پیش ما بیآیند و شرایط ما را قبول نمایند.» در اواسط سال 1333 نظرات صالح به طور اساسی تغییر کردند. منابع کنترل شده آمریکایی در آذر همان سال گفته وی را گزارش نمود که: نهضت مقاومت ملی اشتباه خود را در تلاش برای همکاری با حزب

ص: 755

توده تشخیص داد. علاوه بر این او اظهار داشت که نهضت مقاومت ملی بایستی سیاستی جدید را در پیش گیرد، یک برنامه میانه ناسیونالیستی در جهت غرب که نه خط چپ افراطی را دنبال می کند و نه «راست فاسد افراطی» را. در این دوره است که اولین بار گزارش شده که صالح از همکاری نزدیک با ایالات متحده طرفداری می کند. این تصمیم کاملاً برمبنای واقعیت و این فرضیه قرار داشت که هیچ دولت ایرانی بدون کمک خارجی نمی تواند به قدرت برسد. از این کمکهای قابل حصول، روسها یک دولت هیچ کاره بی طرف می خواهند که پیشرفت اقتصادی در ایران را افزایش نخواهد داد. انگلیسیها خواهان تسلط بر اقتصاد به منظور به دست آوردن سود مالی می باشند - که اگر انگلیسیها تلاش نمی کردند تا سیاستهای داخلی را نیز کنترل نمایند، زیاد مورد مخالفت قرار نمی گرفت. آمریکائیها حداقل هیچ گونه خواسته ارضی یا سیاسی در ایران ندارند و خواهان یک دولت دمکراتیک پیشرو هستند که بایستی صد درصد ضد کمونیست باشد.

زمانی که این تصمیم گرفته شد، صالح شروع به مطرح کردن پیش درآمدهایی برای به خدمت گرفتن حمایت ایالات متحده نمود (از قبیل دعوت سفیر هندرسن به خانه اش و تلاش برای تماس با قاضی دوگلاس). در 1336 در اظهار حمایت شوم خود از دکترین آیزنهاور این اقدامات به اوج خود رسید.

زمانی که این اعلامیه نه فقط باعث غیرقانونی اعلام شدن حزب ایران توسط یک مجلس خشمگین شد بلکه سفارت آمریکا را نیز شدیدا عصبانی کرد، صالح تسلیم شد. در گفتگو با دوستان ناسیونالیست خود، وی از به خدمت درآوردن حمایت آمریکا اظهار ناامیدی کرد. او اذعان کرد که نمی داند چرا ایالات متحده همچنان با یک طرز فکر رو به افول متحد است. در حالی که هر قاعده سیاست دراز مدت، عملی تدبیر قوا ایجاب می کند که ایالات متحده با نهضتهای ناسیونالیست که لامحاله پیروز خواهند شد دوست باشد.

در تمام دوره اواسط دهه 30 حزب توده از طریق روزنامه ها، اعلامیه ها و جزوات به طور شدیدی چیزی را که جناح راست نهضت مقاومت ملی می نامید مورد حمله قرار داد، که آن جناح از اعضایی تشکیل شده که شدیدا با تشریک مساعی با کمونیستها مخالف هستند. رهبریت حزب ایران و خصوصا صالح به این عنوان که طالب یک معامله با ایالات متحده می باشند، مورد تقبیح قرار گرفت. پس از انقلاب عراق، کمیته مرکزی حزب توده علیرغم حملات مستمر علنی به نهضت مقاومت ملی به طور مداومی تلاش نمود تا تماسهایی با رهبران بلند پایه ناسیونالیست به منظور همکاری با آنها برقرار نماید، منابع کنترل شده آمریکایی گزارش می نمایند که از 1337 به این طرف پیشنهادات بی شماری به خود صالح شده است، که تماما ناموفق بوده اند.

علامت تغییر روش نهضت مقاومت ملی موافقت ضمنی در این مورد بود که مصدق اغلب مرتکب اشتباه می شد و این اشتباهات نبایستی تکرار شود. در یک نشست کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی که توسط منابع کنترل شده آمریکایی گزارش شده، گفته شده که احساساتی ها و ایده آلیستهای افراطی باعث شکست مصدق شدند و با این وجود ناسیونالیستها نمی توانند به طور علنی ایده آلهای او را نفی کنند، نیاز به این نیست که سیاست سطح بالا در شئون مختلف مورد بحث قرار گیرد، ولی باید در کنار دیگر کارها تدبیر شود. بایستی متذکر شد که صالح نه فقط لحن برنامه ناسیونالیستی را به میانه روی تغییر داد، بلکه رهبریت نهضت مقاومت ملی را برای انعکاس این تغییر تجدید سازمان کرد. ایده آلیستهای جوان مثل اصغر پارسا و دکتر شاپور بختیار پس از اینکه مشخص شد اختلاف و حساسیت زیادی به وجود آوردند از کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی حذف شدند. پائین تر از صالح رهبریت جوان بود (چهل ساله) و عموما میانه رو،

ص: 756

رهبریت شامل احمد زنگنه، سید باقر کاظمی، سیف اللّه معظمی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر عبداللّه معظمی بود.

از 1335 زمانی که دولت از اجازه دادن به وی برای نامزدی انتخابات مجلس نوزدهم سرباز زد تا هنگام انتخابات امسال تابستان، فعالیتهای سیاسی صالح محدود بوده اند. با این حال فعالیت او به سختی از نوع سنتی بود. مطابق یک گزارش بیوگرافی سفارت در بهمن 1338 این فعالیت تقریبا به طور کامل شامل ملاقات مرتب با همکاران قدیمی سیاسی و دوستان برای گفتگو در مورد سیاست جاری دولت ایران بود. اگر این فقدان فعالیت ادامه یابد، صالح احتمالاً بیشتر یک رئیس بدون مسئولین و سمبل، نظیر مصدق خواهد شد، ولی در حال حاضر وی هنوز متحمل ترین امکان برای نخست وزیر شدن می باشد، اگر که تغییری جدی در شکل و ساخت فعلی دولت ایجاد شود.

فعالیتهای انتخاباتی تابستان تنها چند موردی درباره هدایت برنامه مبارزه انتخاباتی صالح در این تابستان باید گفته شود. پس از آنکه آشکار گردید که انتخابات کنترل می شود، تاکتیک صالح این بود که تا آنجایی که امکان داشت روی فعالیتهای متقلبانه دولت (هم در داخل و هم در خارج) تبلیغ نمود و در این کار وی به مقدار زیادی موفق بود. با این حال در تمام مدت وی با آگاهی ولی با مداومت تلاش نمود تا خود را از عوامل ناسیونالیست افراطی جدا سازد و از یک جدایی غیرقابل جبران با شاه خودداری کند.

مطالب زیر نکات برجسته فعالیت انتخاباتی صالح هستند:

در هشتم تیر ناسیونالیستها با امضای صالح نامه سرگشاده ای را به اقبال نخست وزیر منتشر ساختند که شرکت ناسیونالیستها را در انتخابات اعلام می داشت و اصرار می ورزید که وعده های دولت برای آزادی انجام شوند. همان طور که انتظار می رفت ساواک از دادن اجازه انتشار آن در روزنامه های بزرگ خودداری ورزید و در نتیجه ناسیونالیستها چندین هزار نسخه از آن را در تمام کشور توزیع کردند. تصمیم صالح برای طرح این بیانیه را تا حدودی می توان به فشار از جانب پیروان وی نسبت داد. وی اظهار داشت در حقیقت اگر که وی در این ورطه در اعمال رهبری شکست بخورد، ناسیونالیستهای جوانتر او را رها خواهند کرد و به زودی روش رادیکالتری را در پیش خواهند گرفت، منجمله اتحاد با حزب توده (در این رابطه کشمکش مداوم در تمام طول مبارزه بین رهبریت ناسیونالیستی و عوامل دانشجویی نمایان بود؛ برای مثال پس از اینکه ناسیونالیستهای دانشگاه به اسم نهضت مقاومت ملی جزوه ای منتشر نمودند که در آن از شاه انتقاد می کردند و تقاضای بازگشت مصدق را داشتند، صالح مجبور شد محدودیتهایی در مورد آنها اعمال نماید.) در این اثنا حامیان صالح در کاشان به طور مرتب دو هزار پوستر کاندیدای ملیون، قاسم لاجوری را از بین می بردند و جلسات روزانه پرجمعیتی را در خانه رهبرشان برگزار می کردند. در مرداد ماه 150 ژاندارم در لباس کار جنگ از هنگ چهاردهم تهران برای مدت انتخابات به کاشان اعزام شدند. در تمام مدت صالح اصرار می ورزید که کاشانیها رفتاری موقرانه داشته باشند و از تظاهرات و شعارهای تحریک آمیز خودداری کنند. او به طور خصوصی این عقیده خود را ابراز داشت که آزار و اذیت کم و بیش مؤدبانه ادامه و شدت خواهد یافت و هر چند دولت تلاش خواهد نمود تا در تمام مراحل وی را متوقف

ص: 757

سازد، لیکن وی به طور قاطعی مصمم است که تا آخر بجنگد.

طبق یک گزارش منابع کنترل شده آمریکایی در اواخر جولای صالح با شاه تماس گرفت و به او گفت که به نفع شاه خواهد بود، تا با انتخاب او موافقت نماید، چون که مردم چنین می خواهند. شاه سپس به طوری که گزارش شده بود دو دستور صادر کرد: ولی به صورت علنی: انتخابات در کاشان بایستی خوب و بدون نقص باشند، و دومی به طور مخفی، به هر قیمتی که شده بایستی جلوی برنده شدن صالح گرفته بشود.

شاه با آگاهی از اینکه صالح تعدادی از خبرنگاران خارجی را برای نظارت بر رأی گیری دعوت کرده بود، در ابتدا تصمیم گرفت که دولت بایستی انتخابات کاشان را به تعویق بیاندازد، سپس در حالی که خبرنگاران دیگر مراقبت نمی کردند با شتاب از لاجوردی بگذرد. به هر حال در زمانی که انتخابات باطل شدند، اشاره بر این دارد که شاه تصمیم خود را عوض کرده بود و تصمیم گرفته بود تا دردسر را با برگزار نکردن انتخابات در کاشان مرتفع گرداند.

روابط رهبریت حزب ناسیونالیست یک عامل قویا مرتبط با هرگونه تصمیم در مورد شرکت صالح در مجلس، رابطه داخلی در میان رهبریت ناسیونالیست و درجه و نوع فشاری است که وی مجبور به تحمل آن می باشد. متأسفانه هرگونه گفته ای راجع به این رابطه براساس مدارک پراکنده و لزوما ذهنی می باشد. در هر صورت مدرک تأییدکننده ای وجود دارد که صالح در جهت هدفهای معتدلتری از بیشتر رهبران ناسیونالیست فعالیت می نماید و نشان می دهد که این رهبران از اینکه مجبورند به یک مبارزه راکد تسلیم شوند که وسیله کسی هدایت می شود که آنها وی را یک شخصیت غیرجالب می دانند، ناراحت نیستند.

اولین مشاجره از چند مشاجره ای که امسال تابستان گزارش شده زمانی به وجود آمد که صالح در 22 تیر با انتخاب کمیته مرکزی برای سازمان دادن به تلاشهای مبارزاتی ناسیونالیستها مخالفت کرد و اصرار داشت که اعضای کمیته وسیله او منصوب شوند. خصوصا مهندس مهدی بازرگان و حسن نزیه با روش دیکتاتورمآبانه صالح مخالفت کردند. در هر صورت صالح گفت چون که وی خطرات را قبول می نماید، وی باید همچنین بر روی فعالیت انتخاباتی ناسیونالیستها کنترل داشته باشد. گزارش دیگری از منابع کنترل شده آمریکایی اشاره بر این دارد که اختلاف حداقل به طور موقت مرتفع شده بود و نزیه و بازرگان توافق پیدا کردند تا دستورات صالح را دنبال کنند.

صالح در اواخر شهریور زمانی که وی به خاطر امتناع از اعمال رهبریت و شرکت جستن فعالانه تر در تظاهرات ناسیونالیستی بی ثمر 10 شهریور مورد انتقاد قرار گرفت با طرف دیگر قضیه مواجه شد. در ملاقاتی با رهبران ناسیونالیست تهران، دکتر شاپور بختیار صالح را متهم نمود که با باقی ماندن خودخواهانه در آتمسفر دلپذیر کاشان به جای روبرو شدن با جو ناراحت کننده تهران در آرمان ناسیونالیستی شکست ایجاد کرده است. بختیار اظهار داشت که وی درخواست کرده بود ملاقاتی بین اعضای حزب ایران برگزار شود و 50 درصد از آنهائی که فراخوانده شده بودند حضور پیدا نمودند و نظرات وی را تأیید کردند. بختیار نتیجه گرفت که صالح از رهبری حزب ایران کنار رفته است و زمان برای فرد دیگری (بختیار) فرا رسیده است تا جای وی را بگیرد. وضع دشوار صالح با این حقیقت که ترس از

ص: 758

ارتباط نزدیک با جناح فعال جبهه ملی در مقابل دید دولت جلوی او را از آمدن به تهران می گرفته است دشوارتر شده است.

شایعه اینکه افراد مستقل راست گرایی چون علی امینی، سید جعفر بهبهانی و ارسلان خلعتبری در جهت تشکیل یک حزب لیبرال سوم نزدیک به ناسیونالیستها فعالیت می کنند، یک تحول جالب توجه در اواسط شهریور بود. مطابق گزارش منابع کنترل شده آمریکایی مذاکراتی با ناسیونالیستها برگزار شده بود و تصمیم گرفته شد که صالح حزب را اداره کند، لیکن امینی رئیس افتخاری آن خواهد بود. در هر صورت امینی بعدا گفت که وی هیچ برنامه ای برای تبدیل حزبش به چیزی جز یک کلوپ ندارد، چونکه وی به این نتیجه رسیده است که شاه اجازه نخواهد داد حزب سوم به چیزی دست پیدا کند.

سخنی کوتاهی راجع به ترکیب فعلی رهبری ناسیونالیستی وجود دارد. جبهه ملی پس از 7 سال عدم فعالیت در 30 تیر 1339 مجددا احیاء شد. جبهه به صورت یک کمیته اجرائی 5 تا 8 نفره، یک کمیته مرکزی 50 نفره، یک کنگره، سازمانهای استانی، و گروههای بازرگانی و حرفه ای سازمان داده شده است.

در مورد عضویت کنگره می توان گفت که یک طیف کامل از عقاید سیاسی ناسیونالیستی را تحت پوشش در می آورد، از همسازی با حزب توده و قرار دادن شوروی در مقابل آمریکا گرفته تا اصرار بر دخالت کمتر از جانب شاه در امور دولت، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب پان -ایران و بخشی از نیروی سوم در داخل جبهه ملی قرار دارند. حزب زحمتکشان دکتر مظفر بقایی و حزب سوسیالیست نیروی سوم خلیل ملکی در جبهه قرار ندارند. طبق گزارشات منابع کنترل شده نهضت مقاومت ملی اخیرا به عنوان بازوی مخفی جبهه ملی عمل می کند و به نظر می آید که خصوصا بر وفق مراد دانشجویان دانشگاه و تجار بازار می باشد. کسانی که در حال حاضر در کمیته مرکزی جبهه ملی فعالیت می نمایند عبارتند از:

شاپور بختیار (طرفدار عمل)، کریم سنجابی (همچنین به طرف چپ، با تمایلات قوی بی طرفانه)، باقر کاظمی و جهانگیر حق شناس (هر دو ناسیونالیستهای میانه رو) و صالح.

فعالیت اخیر بیشتر فعالیت صالح در پائیز امسال از رفتار تغییر یافته دولت ناشی می شود. وی به طور محرمانه به یک دوست گفت که هر چند در زمان دولت قبلی وی اغلب در خانه اش محبوس بود، لیکن اکنون برای آنچه که می خواهد انجام دهد آزادی عمل دارد. اگرچه تعدادی از مشاورین شاه (عمدتا تیمور بختیار و حسین علاء) به روابط نزدیکتر با ناسیونالیستها اصرار می ورزیدند، ولی نخست وزیر جدید است که باعث به وجود آمدن این تغییر شده است. شریف امامی در 29 شهریور به منابع کنترل شده آمریکایی اظهار داشت که وی شاه را برای متوقف نمودن حمله به پیروان مصدق که توافق کمتری با او دارند ترغیب می نماید، به این منظور که اعتماد و همکاری آنها را به دست آورده و عملاً راه را برای انتخاب آنها به مجلس بیستم هموار نماید. او اضافه نمود که امیدوار است تا صالح را در کابینه اش به مقام وزیر مشاور منصوب نماید، وی معتقد بود که این اقدام اثری عمیق بر روی محافل دانشجویی و حرفه ای خواهد داشت و این امکان را به وجود می آورد که انتخابات را بدون نگرانی در مورد اینکه آیا دانشگاه باز است یا خیر برگزار نمود.

یکی از دوستان صالح در این رابطه به مأمور گزارشگر گفت که وی مستقیما از صالح پرسیده بود که آیا او مقامی را در کابینه قبول می نماید یا خیر. صالح پاسخ داد که وی هیچ گونه پست کابینه را روی یک سینی

ص: 759

نقره ای قبول نخواهد کرد. او فقط می خواست که به عنوان یک نماینده منتخب مجلس از منطقه خودش به مردم کاشان خدمت کند. شاه در 30 شهریور ماه به منابع کنترل شده آمریکایی گفت عاقلانه است اگر به ناسیونالیستها اجازه داده شود تا نقش فعالانه تری را در زندگی ملی به عهده گیرند، چون مشخصا فقط تعدادی که با مصدق یا حزب توده در گذشته همکاری نمودند خطرناک می باشند. در خلال همین هفته سفارت گزارشاتی دریافت نمود که ساواک در یک تحقیق جدی در مورد فعالیتها و عقاید سیاسی همکاران مصدق درگیر بود. ژنرال علوی کیا سرپرست ساواک پس از بررسی تمام اطلاعات مربوط به 115 ناسیونالیست، هشت نفر را برای پستهای مهم دولتی پیشنهاد کرد احمد زنگنه، دکتر کریم سنجابی، مهندس جهانگیر حق شناس، دکتر محمد نصیری، صالح، محمد نریمان، شمس الدین اعلمی و دکتر محمد علی مالکی.

کار زمینه ای نخست وزیر صحنه را برای یک ملاقات مهم در اواسط آبان بین صالح و حسین علاء نماینده شاه آماده کرده، دیگرانی که در جلسه شرکت داشتند، غلامحسین صدیقی و جهانگیر حق شناس از جبهه ملی و پروفسور یحیی عدل قائم مقام دبیر کل حزب مردم بودند، به طوری که گزارش شده علاء از صالح پرسید که آیا جبهه ملی در انتخابات آتی با دولت همکاری نزدیکتری خواهد داشت یا خیر. صالح پاسخ داد که اگر شاه به یک نخست وزیر مسئول قدرت را تفویض می نمود، وی خوشحال می شد که همکاری نماید. به هر حال وی تحت شرایط فعلی از همکاری با دولت امتناع ورزید. ناسیونالیستها پیش درآمدهای شاه را به انتخاب سناتور کندی مربوط می کنند و به خودشان در به دست آوردن یک پیروزی معنوی تبریک می گویند.

به نظر می آید که ملاقات صالح و علاء شاه را در این زمینه که وی در مورد صالح فقط دو راه دارد قانع کرده باشد: یا به او اجازه دهد که برای انتخاب از کاشان به مجلس بیستم فعالیت کند و یا اینکه به او این اجازه را ندهد. قبل از این جلسه وی نسبت به راه حلهای مطلوبتر علاقه ای قابل درک نشان داده بود، از این قبیل که به صالح در صورتی که توافق نماید، اجازه دهد که برای نمایندگی مجلس فعالیت کند و یا اینکه وی را به عنوان وزیر مشاور به کابینه بیاورد. اطلاعات فرعی جالبی اخیرا از برادر صالح، علی پاشا به یک مأمور سفارت رسیده است. به علی پاشا (وی عملاً از اینکه ممکن است او از نظر شاه به عنوان یک رابط بین سفارت آمریکا و برادرش مظنون بیاید آگاه است) در مورد ورود قریب الوقوع برادرش از کاشان اطلاع داده شده بود و وی تصمیم گرفت که به استقبال او برود. در هر صورت او متوجه شد که گروه بزرگی از ناسیونالیستها قصد داشتند در ایستگاه تهران تظاهراتی به راه بیاندازند و بنابراین وی تصمیم گرفت که در ایستگاه قبل از تهران یعنی شهریار به جلوی برادرش برود. علی پاشا به صالح گفت که وی بایستی بین مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و فعالیت جدی برای انتخابش به مجلس یکی را انتخاب کند. پس از گفتگوئی طولانی صالح موافقت کرد که از تظاهرات کنندگان بگذرد و دو برادر به طور غیرعلنی به وسیله اتومبیل به تهران رفتند. انگیزه دوم برای مسافرت1 صالح به تهران بررسی برنامه جبهه ملی بود. او با رهبران ناسیونالیست مذاکره کرد.

(خصوصا داریوش فروهر و ابراهیم کریم آبادی) و موضوع شرکت در انتخابات شهری را مورد بحث قرار داد. در 28 آبان چهار روز پس از اینکه صالح تهران را ترک کرد، فروهر و کریم آبادی برای ادامه بحث وی را در کاشان ملاقات کردند.

ص: 760

راه چاره های دولت پس از رسیدن به تصمیمی در مورد صالح، مشکلات مشخصی وجود دارند که رژیم فعلی بایستی حل نماید. مشکل فوری اینست که آیا فشار برای آزادی تاکنون آنقدر توسعه پیدا کرده است که شاه نتواند دور دیگری از انتخابات را تحمل نماید و در نتیجه هیچ گونه فرصتی برای شرکت ناسیونالیستها وجود نداشته باشد. و مشکل دوم، آیا در بلند مدت فشارهای سیاسی که دولت مجبور به تحمل است می تواند بوسیله قرار دادن عوامل مخالف در رژیم پایینتر آورده شوند. معادل این ملاحظات درجه تهدیدی می باشد که دولت بایستی از شرکت ناسیونالیستها در مجلس تحمل نماید، خصوصا با توجه به ارجحیتهای مصونیت پارلمانی از دستگیری و دستیابی وسیعتر به وسایل ارتباطی. نگرانی مشابهی که به طور عادی به باز کردن درها بر روی ناسیونالیستها تعبیر می شود، انتخاب تعدادی از ناسیونالیستها است که فشار غیر قابل مقاومت زیادتری را برای شرکت بیشتر ناسیونالیستها (و احتمالاً رادیکالتر) به وجود می آید و تغییری اساسی در وضع موجود ایجاد خواهد نمود. اگر این مشکل دولت باشد، راه حل آن در مورد الهیار صالح چیست؟ با در نظر داشتن خصوصیات و نظرات سیاسی صالح یک سؤال عمده باقی می ماند:

قدرت او برای حفظ استقلال در مقابل تلاشهای ناسیونالیستها برای استفاده از وی به عنوان یک وسیله در جهت رسیدن به هدفهای رادیکال تا چه میزان است؟ جواب این سؤال بستگی به توانایی صالح در استفاده کردن از دو منبع قدرت وی دارد:

1- حمایت اساسی مردم 2- عناصر میانه روی رهبری ناسیونالیستی وی به طور ناگزیر پذیری مجبور است که به ناسیونالیستهایی که از او رادیکالتر هستند امتیازاتی بدهد، ولی وی به طور ویژه ای در ساکت کردن این عناصر ماهر بوده است، در عین حالی که استحکام تقاضاهای آنان را حفظ نموده است. تجربه گذشته بر این دلالت دارد که اگر صالح نماینده مجلس باشد، قادر خواهد بود که حمایت از خودش را در حالی که در جهت تحقق هدفهای معتدلتر گام برمی دارد، حفظ نماید.

در 26 آذر نخست وزیر به کاردار گفت که شاه با مبارزه انتخاباتی صالح موافقت نموده است. بنابراین به نظر می آید که اکنون شاه ممکن است متقاعد شده باشد، وی با یک ژست نمایشی در جهت آزادی در انتخابات آینده چیز بیشتری به دست خواهد آورد تا اینکه به وسیله دادن وسعت عمل بیشتر بر صالح برای انتقاد شکست بخورد. به نظر سفارت شاه تصمیم درستی گرفته است و در وفادار ماندن به آن به خوبی عمل خواهد نمود.

استوارت راکول وی

الهیار صالح - 9

ص: 761

از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 24 آوریل 1961 برابر با 4 اردیبهشت 1340 به : وزارت امور خارجه واشنگتن الهیار صالح دومین سخنرانی مهمش را در 31 فروردین در مجلس ایراد کرد. فرصت ابراز نظرات برای وی در هنگام بحث نهایی در مورد اعتبارنامه نماینده تهران، جمال اخوی بود. قبلاً صالح به حق اخوی برای نشستن در مجلس به خاطر فعالیتهای وی به عنوان رئیس شورای سرپرستی انتخابات تهران در هنگام انتخابات مرداد 1339 اعتراض کرده بود. طرفداران جبهه ملی که از برنامه سخنرانی صالح آگاه بودند در مقابل مجلس اجتماع کردند و پلاکاردهایی که در دست داشتند و شعارهایی که می دانند در طرفداری از صالح و بر علیه مجلس بود. اعلامیه ای که در آن به مجلس اعتراض می شد در میان مردم پخش شد. وقتی جلسه شروع شد جمعیت در حدود 500 تا 600 نفر بود که ظاهرا بیشتر آنها دانشجو بودند. به علاوه تعدادی تماشاچی نیز وجود داشت. تظاهرکنندگان پر سروصدا ولی منظم بودند.

صالح در سخنرانی نسبتا غیرجالب خود گفت که ملت ایران از مجلس بیستم خیلی ناراضی است. او در مورد نارضایتی اخطار کرد و گفت اگر برای ساکت کردن اوضاع کاری صورت نگیرد، امکان به وجود آمدن نتایج نامطلوب بعدی وجود دارد. او اظهار داشت؛ نمایندگان مجلس وظیفه دارند حقیقت را بگویند، تا به هر کس اجازه داده شود که هر چه را صحیح می بیند بگوید، و تلاش نمایند که اعتماد مردم را جلب کنند.

سپس او به بیان مخالفتش با اعتبارنامه اخوی پرداخت. او گفت که مخالفتش براساس دو عامل می باشد:

سوءاستفاده اخوی از اعتماد عمومی در زمانی که وی رئیس شورای سرپرستی تهران بوده است و شرکت او در بدترین انتخاباتی که اخیرا برگزار گردیده است. صالح تفسیر جبهه ملی را از هر دو مورد انتخابات تکرار کرد و بر چیزی که وی «جو فشار و ارعاب» برای نادیده گرفتن افکار عمومی خواند و فقدان آزادی مطبوعات که انتخابات گذشته را مشخص می کند، تأکید نمود. او اظهار داشت: در نتیجه دانشجویان و مردم کوچه و بازار به اعتراض تظاهراتی کردند و خیلی از آنان دستگیر شدند. تحت چنان شرایطی اخوی که مبارزه انتخاباتی نداشت. عملاً چگونه توانست 000/40 رأی از تهران بیاورد؟ در خاتمه صالح استدلال نمود که اخوی طبق ماده 12، بند 6 قانون اساسی که بیان می دارد، نماینده مجلس بایستی به درستکاری و قابلیت اطمینان شناخته شده باشد، واجد شرایط نیست. او گفت اگر مجلس اعتبارنامه او را مورد تأیید قرار دهد، نشان دهنده این است که آنها از طرف ملت رد شده اند. در خلال سخنرانی انتقادات ملایمی وجود داشت، ولی صالح به اندازه ای که گزارش شده در سخنرانی اولش از او انتقاد شد مورد انتقاد واقع نشد.

صالح به دنبال سخنرانی تالار مجلس را ترک کرد و منتظر شنیدن تکذیب اخوی یا شرکت در رأی گیری نشد که در آن اعتبارنامه اخوی به آراء 114 به 1 و 2 نفر غایب مورد تأیید قرار گرفت. (ارسلان خلعتبری تنها رأی مخالف را داد.) همان گونه که صالح ساختمان مجلس را ترک می گفت، جمعیت طرفدار او که به نظر رسید در غیبتش افزایش یافته بود از صف پلیسهای حمایت کننده گذشتند و او را در میان خود گرفته و با فریادهای

ص: 762

خوشحالی به سر و روی او گل ریختند. سرانجام وی به یک اتومبیل که در انتظارش بود سوار شد و پس از عزیمت او پلیس محوطه میدان را از جمعیت تخلیه نمود. هیچ گونه واقعه دیگری گزارش نشده. سخنرانی صالح و تظاهرات متعاقب آن به صورت گسترده ای توسط مطبوعات گزارش شده که البته به صورتهای مختلف با آن برخورد شده بود

الهیار صالح - 10 سخنرانی بیست و هشتم مرداد ماه شاه و الهیار صالح

خیلی محرمانه به : سفیر کبیر30 سپتامبر 1961 برابر با 8 مهرماه 1340 از : هری اچ شوارتز سخنرانی بیست و هشتم مرداد ماه شاه و الهیار صالح شاه در قسمت اعظم سخنرانی خود از ناسیونالیستها انتقاد کرد و زمان زیادی را به تلاش در ارتباط دادن سیاستهای مصدق با سیاستهای کمونیستها اختصاص داد.

قطعه ویژه ای که بدون شک در آن سفیر انگلیس اشاره شد، در زیر نقل شده است:

مضحک به نظر می آید که امروز افرادی که مسئول چنان شرایطی بودند، مجددا شروع به تکرار همان چیزهای قدیمی که در آن زمان می گفتند، نموده اند. به نظر می آید که آنها گذشته را فراموش کرده باشند و چیزهایی را که رادیوهای مشخص بیگانه برای سالها و بدون موفقیت می گفته اند، تکرار می کنند. زمانی که استقلال ملی توسط واقعه آذربایجان در خطر افتاده بود این افراد چه می کردند؟ «آیا برخی از رهبران با نفوذ آنها در خلال واقعه آذربایجان با پیشه وری (رهبر کمونیست آذربایجان) دوست نزدیک نبودند؟ قیامی که در 28 مرداد (1332) صورت گرفت نشان داد آنهائی که امید دارند ارتباطات بین شاه و مردم را قطع کنند امیدی بیهوده در سر می پرورند.

اگر الهیار صالح این گفته ها را در مورد خودش تعبیر کند، باعث تعجب نخواهد بود. به موضوع مربوط می شود یا خیر، من از پیام 353 مورخ 30 آذر 1339 راجع به الهیار صالح مطلب زیر را نقل می کنم:

«صالح در اسفند 1323 تاکتیک در جریان وقوع شوروی در آذربایجان را به طور صحیحی پیش بینی نمود. یکی از گزارشهای منابع کنترل شده آمریکایی از او این چنین نقل قول می کند: «روسها از رهبران ایرانی برای استقرار جمهوریهای حمایت شده از طرف مردم در آذربایجان، مازندران و گیلان استفاده خواهند کرد. پس از آن روسیه خواهد گفت که نه آن کشور و نه هیچ کشور دیگری حق مداخله ندارد، چون که این دولتهای محلی مطابق اصول منشور آتلانتیک شکل گرفته اند.» گرفته اند.» با این حال یک سال بعد، صالح حزب ایران را در کابینه ائتلافی احمد قوام السلطنه با حزب توده متفق نمود. طبیعت ایده آلیستی صالح تاکتیک نسبتا خوبی برای خط رفورم اجتماعی جبهه ملی بود و علاوه بر این قوام با زیرکی از خام دستی سیاسی او به منظور گرفتن زمان شدیدا مورد نیاز از روسها بهره جست. همکاری نزدیک صالح در این دوره با حزب توده به هر دلیلی که بود بعدا توسط دشمنان ناسیونالیست او برای بی اعتبار ساختن موضع ضدکمونیست وی بعد از دوره مصدق مورد استفاده قرار گرفت.» احتمالاً صالح بهترین کسی است که می داند به موضوع مربوط است یا خیر، ولی حتی وی با در نظر گرفتن طرز فکرش و زمانی که گذشته است احتمالاً زیاد مطمئن نمی باشد.

الهیار - صالح - 11

ص: 763

یادداشت مذاکراتتاریخ : 24 آوریل 1963 برابر با 4 اردیبهشت 1342 شرکت کنندگان: علی پاشا صالح، کارمند محلی سفارت، مشاور سیاسی چارلز ان راسیاس، دبیر دوم مکان: دفتر آقای صالح در سفارت در طول یک گفتگوی کوتاه علی پاشا مطالب زیر را ابراز نمود: 1- برادرش دکتر جهانشاه صالح قرار بود که رئیس بعدی دانشگاه تهران شود، هرچند علی پاشا به برادرش توصیه کرده بود که این پست را نگیرد، ولی دکتر صالح این مقام را می خواست و حس می کرد که کارش را به خوبی می تواند انجام دهد.

علی پاشا به او اخطار کرده بود که در میان گروههای مخالف در دانشگاه، دکتر صالح خیلی نزدیک به شاه معرفی شده و در نتیجه در معرض حملات (منجمله خشونت) قرار می گیرد. علی پاشا همچنین گفت که یکی از رقبای مقام ریاست دانشگاه (ظاهرا دکتر عدل) به او گفته بود که شاه وی را خواست و اظهار داشت که هر چند نمی خواهد در انتخاب رئیس جدید مداخله کند، ولی شخصا احساس می کند که دکتر صالح واجدشرایط ترین فرد می باشد و البته اگر هم دیگر رقبا (سیاسی و عدل) رأیی بیاورند، وی (شاه) مایل است که ببیند صالح انتخاب می شود. (علی پاشا در مورد چیزی که وی مداخله و دیکته کردن بدون دقت در امور دانشگاه می داند، کاملاً احساساتی بود).

علی پاشا سپس اشاره کرد که دکتر جهانشاه صالح چند هفته پیش با برادر دیگرش الهیار صالح در سلول وی ملاقات کرده بود و الهیار به طور عاجزانه ای از او تقاضا کرده بود تا با قدرت و نفوذی که او (جهانشاه) دارد برای آزاد کردن دانشجویان مداخله نماید. الهیار گفت که اگر قرار است کسی تنبیه شود بایستی که خود وی (الهیار) باشد. دکتر جهانشاه صالح سپس به دیدار علم رفت و شفاعت او در سرعت بخشیدن به آزادی دانشجویان زندانی مؤثر بود. (علی پاشا گفت که دولت عملاً تلاشهائی برای آزادی دانشجویان، به مجردی که مراحل اداری از قبیل تعیین جرایم طی شود، انجام می داده است).

الهیار صالح - 12 ملاقات بین الهیار صالح و علی امینی و تحولات جدید در جبهه ملی

ص: 764

خیلی محرمانه یادداشت مذاکرات16 نوامبر 1963 برابر با 25 آبان 1342 موضوع : ملاقات بین الهیار صالح و علی امینی و تحولات جدید در جبهه ملی مکان : منزل آقای میلر شرکت کنندگان : آقای سیروس غنی دبیر بانک توسعه صنایع و معادن 1- در 23 آبان سیروس غنی و فریدون مهدی با الهیار صالح ملاقات کردند. آقای غنی گفت که الهیار صالح به آنها گفته بود که امینی با وی ملاقات کرده بود تا در مورد وضعیت جاری سیاسی گفتگو کند و نظرات او را راجع به یک ائتلاف احتمالی جویا شود. صالح به غنی گفت که امینی و وی در مورد تمام موضوعات اصلی منجمله نفت و امور خارجی موافقت داشتند. طبق گفته غنی، صالح اظهار داشت که سازمان جبهه ملی به تمام تعهدات گذشته، از جمله موافقت نامه های نفتی احترام می گذارد. صالح به امینی گفت که وی از وضعیت نفتی در سطح جهان به خوبی اطلاع دارد و جبهه ملی تلاش خواهد نمود، موافقتنامه نفت را فقط از طریق راههای منطقی امکان پذیر، تغییر دهد.

غنی گفت صالح به امینی متذکر شد که عناصر اصلی جبهه ملی به خاطر اقدامات گذشته وی به او اعتماد ندارند ولی جبهه ملی هر گونه جنبش ملی واقعی را از جمله جنبشی که در صورتی که امینی به قدرت رسید آن را رهبری نماید، حمایت می کند.

2- غنی گزارش داد که صالح هنوز در مورد تاکتیکهای آینده جبهه ملی تصمیم نگرفته است و نیز هنوز شورای هفت نفره یا یک شورای اجرائی جدید را انتخاب نکرده است. صالح هنوز بر سر این موضوع بحث می کند که آیا به همان صورتی که شایع بوده است، شورایی اجرائی متشکل از اعضای جوانتر و فعال تر جبهه ملی انتخاب کند یا نه.

طبق گفته غنی صالح راجع به جانشینی خودش به طور جدی فکر می کند و از نیاز به آماده کردن رهبریتی جدید برای جبهه ملی که در آینده نزدیک زمام جبهه ملی را به دست گیرد، به خوبی آگاه می باشد.

صالح اضطرابش را در مورد دانشجویان دانشگاه برای غنی ابراز نمود. غنی گفت که آنها از رهبریت صالح جدا شده اند و اظهار می دارند از آنجایی که هیچ گونه راهنمایی از بالا وجود ندارد، دانشجویان مجبورند امور خود را هدایت نمایند. صالح به غنی گفت، هنگامی که وی در زندان بوده است جلساتی طولانی با ساواک داشته است و پاکروان پرونده های حجیمی از 976 رهبر دانشجویان و لیست دیگری از 000/3 دانشجویی که در صورت بروز دردسر دستگیر خواهند شد به او نشان داده بود. صالح نمی خواست که رهبران جوانتر جبهه ملی بی جهت به زندان انداخته شوند یا مورد ضرب و شتم قرار گیرند.

غنی همچنین گفت که صالح تأکید داشت دلیری بی خود در مقابل تاکتیکهای زیرکانه و زور رژیم شاه کافی نیست. طبق گفته غنی صالح معتقد است که فساد ذاتی رژیم درست به اندازه دلیری جنگجویانه بعضی از اعضای آن (جبهه ملی) در به قدرت رساندن جبهه ملی عاملی بزرگ می باشد.

الهیار صالح - 13 تحولات در جبهه ملی

ص: 765

خیلی محرمانه 15 آوریل 1964 برابر با 26 فروردین 1343 آقای مارتین اف هرتز جوزف پی لورنز تحولات در جبهه ملی نادر صالح موقع نهار به من گفت به استثنای میزان مشخصی از نیرنگ بازی برای کسب مقام در میان رهبری، در حال حاضر کار کمی در جبهه ملی صورت می گیرد. فقط 4 کرسی از 7 کرسی کمیته اجرایی پر شده است. الهیار صالح در حال حاضر در تلاش پیدا کردن افرادی شایسته برای 3 کرسی دیگر می باشد. او یکی از کرسیها را به فریدون مهدوی پیشنهاد کرد که وی آن را رد کرد. اگر چه دلیل آشکار امتناع او این بود که وی به وسیله رهبریت محافظه کار شکست داده شده است، صالح این طور فکر کرد که دلیل واقعی ممکن است احساس قوی مادر مهدوی به اینکه وی در سیاست فعالیت کمتری داشته باشد، بوده است. در هر حال الهیار صالح عملاً قصد داشته که به مهدوی اختیار فوق العاده ای بدهد؛ اکنون به همان اندازه ای که وی می خواسته خون جدیدی در رگهای سازمان جاری کند، هیچکس در نسل جوانتر باقی نمانده بود که وی احساس کند شایستگی انتصاب در کمیته اجرائی را داشته باشد. طبق گفته صالح مشکل دیگر رهبری این بود که غلامحسین صدیقی به طور حتم از شرکت فعالانه در امور جبهه ملی خودداری نموده بود. در حالی که عقاید صدیقی به میزان زیادی با عقاید الهیار صالح تفاوت ندارد، صدیقی دوست داشت که خودش کارها را اداره کند و مایل نبود که به دیسیپلین حزب تسلیم شود.

صالح گفت که وی چیزی در مورد تماس بین دولت منصور و جبهه ملی نمی داند. او توضیح داد که به نظر وی در حال حاضر حتی احتمال کمتری برای ایجاد یک رابطه حسنه از زمانی که دولتهای علم و امینی به قدرت رسیدند، وجود دارد. چون که دولت فعلی به مسائل اقتصادی توجه بیشتری دارد تا به هرگونه اعطای آزادی در محدوده سیاسی. صالح می خواست ارزش نامه اخیر مصدق به دانشجویان ایرانی در خارج را پایین بیاورد. او گفت که نامه مصدق در حقیقت شدیدا از سیاست معتدل فعلی جبهه انتقاد می کرد، اما مصدق برای سالها از رهبری انتقاد می کرد و تنها اثر گفته های وی این بوده که به عناصر تندرو جبهه ملی حرفی برای گفتن داده بود.

در اظهار نظر راجع به امکان آشوب مذهبی در محرم، صالح گفت که تحت هیچ شرایطی چنانکه آشوبی وجود داشته باشد، جبهه ملی با روحانیت همکاری نخواهد کرد. او گفت که الهیار صالح به خاطر اینکه اهداف نهایی جبهه ملی شدیدا با اهداف ملاها تفاوت دارد، تصمیم گرفته بود که جبهه هرگز نیروها را بر علیه دولت با آنها یکی نخواهد کرد. صالح اضافه کرد، زمانی که وی در زمستان گذشته در زندان بوده است، تحت تأثیر حرارت مذهبی صادقانه رهبران نهضت آزادی ایران، خصوصا مهدی بازرگان قرار گرفت.

او گفت اینها تنها افرادی بودند که می توانستند فعالانه با ملاها همکاری کنند و کردند و اگر آزمایشی به عمل آید، نهضت آزادی بدون شک در حال حاضر حمایت عظیم تری در میان مردم عادی خواهد داشت تا جبهه ملی.

الهیار صالح - 14

ص: 766

خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 2 می 1964 برابر با 12 اردیبهشت 1343 به: وزارت خارجه - واشنگتن صالح از مقام ریاست شورای اجرایی جبهه ملی استعفا کرد، که در استعفای تمام اعضای دیگر شورای اجرایی تسریع به عمل می آورد. انتقاد از رهبری صالح توسط مصدق دلیل استعفا دانسته می شود.

هلمز

الهیار صالح - 15 تحولات دیگر در میان رهبری جبهه ملی

خیلی محرمانه 6 می 1964 برابر با 16 اردیبهشت 1343 آقای دانیل او. نیوبری جوزف پی. لورنز تحولات دیگر در میان رهبری جبهه ملی نادر صالح دیروز در موقع نهار به من گفت، برادرش الهیار صالح قطعا از فعالیت سیاسی کناره گرفته است. او گفت که نامه های اخیر مصدق رقابتی را ایجاد کرده است که با توجه به وضعیت متلاشی فعلی جبهه ملی، صالح به سادگی خود را از مخالفت موفقیت آمیز با آن ناتوان دید. او گفت سازمان جبهه ملی اکنون در یک اغتشاش کامل می باشد. پیروان صالح نظیر مهدی آذر اولین کسانی بودند که استعفا نمودند، در حالی که افراد دیگر در کمیته اجرائی و شورای مرکزی هنوز منتظرند. او اضافه کرد که نحوه تشکیل مجدد رهبریت قبلاً از طرف مصدق پیشنهاد شده است که شامل انتخاب دو فرد قابل اطمینان (که یکی از آنها ملایی به اسم زنجانی هم اکنون منصوب شده) است که آنها به نوبه خود کمیته اجرایی را از میان نمایندگان گروههای سیاسی شرکت کننده (در جبهه) گوناگون انتخاب خواهند نمود.

سیروس غنی دیروز اظهار داشت که بیشتر هیاهوی فعلی نتیجه جاه طلبیهای شخصی است تا هرگونه تحلیل علمی از وضعیت سیاسی فعلی. افرادی نظیر شاپور بختیار که زندگیشان را به جبهه ملی اختصاص داده اند بیش از این نمی توانند منتظر زمان درست عمل باشند، ولی احساس می کنند که آنها بایستی خودشان فرصت برای اقدام را به وجود بیاورند.

الهیار صالح - 16 الهیار صالح - رهبر جبهه ملی

ص: 767

26 می 1964 برابر با 5 خرداد 1343 سری ایران الهیار صالح - رهبر جبهه ملی الهیار صالح بنیان گذار حزب ایران که اکنون از بین رفته است. یکی از رهبران جبهه ملی مخالفین می باشد. او سمبل احساسات ناسیونالیستی ایرانی شده است و در محبوبیت پس از محمد مصدق رهبر ناسیونالیست بازنشسته و نخست وزیر پیشین در جای دوم قرار دارد. او که سابقا سفیر ایران در ایالات متحده و هشت بار وزیر کابینه بوده است پیروان بیشتری از هر شخصیت فعال ناسیونالیست دیگر، دارا می باشد. به هر حال در طول سال 1342 جبهه ملی متحمل یک سری شکست پی در پی شد. واکنش صالح جستجو برای زمینه های مصالحه بین جبهه ملی و دولت بود. این سیاست موجب انتقادات شدیدی از عناصر جنگ طلب جبهه ملی شد و در نامه هایی به محمد مصدق بنیان گذار مورد احترام ولی غیرفعال جبهه ملی که از انتقاد کنندگان از صالح حمایت می نمود، به حد اعلای خود رسید، در ماه اردیبهشت سال 1343 صالح از ریاست کمیته اجرایی جبهه ملی (که از شهریور 1341 در آن مقام بوده است) استعفا کرد.

صالح مردی است مردد با رفتاری آرام و سخنرانی که در شنونده تأثیر نمی گذارد.

محبوبیت او به صداقت سازش ناپذیرش و متعهد بودنش به اصول اخلاقی، قابل دسترس بودنش برای پیروان وی و همکاری نزدیکش با مصدق در گذشته نسبت داده می شود، تا تبحر سیاسی. او که شدیدا ضد کمونیست است در مقابل تمام تلاشهای حزب توده (کمونیست) برای متحد شدن با جبهه ملی مقاومت کرده است. در جریان رفراندوم دی 1341، صالح در مخالفت با برنامه 6 ماده ای اصلاحی شاه با ملاها همکاری کرد، چرا که وی معتقد بود آن گمراه کننده و ریاکارانه است.

موقعیت صالح در جبهه ملی کمی گمراه کننده است. هر چند وی برای سالهای زیادی رهبر محبوب آن بود، ولی هرگز آن را کنترل نکرده است. جبهه ملی که اصلاً در 1329 به رهبری مصدق تشکیل شد، اتحادی سست بین احزاب ناسیونالیست می باشد که توسط تجسم مصدق به عنوان رهبر و مخالفت مشترکشان با دولت در کنار یکدیگر نگاه داشته شده اند. جبهه ملی اساسا یک جنبش طبقه متوسط ضدکمونیست و اصلاح طلب است که بوسیله فارغ التحصیلان دانشگاه که فرصتهایشان را در ایران امروز محدود می بینند هدایت می شود. صالح در دوره مصدق رئیس قویترین حزب جبهه ملی بود، و این حقیقت با صداقت او که در سیاست ایران نامتعادل بود و تا حدود زیادی سبب پرستیژ فعلی او می باشد، دو چندان گردید.

عقاید سیاسی صالح که وی در طول 39 سال فعالیت سیاسی اش به آن تکامل بخشیده، ساده و معتدل هستند. او معتقد است که پیشرفت سریع اقتصادی تنها دفاع ایران در مقابل انقلاب طبقات تحصیل کرده می باشد. مخالفت او با کمونیسم براساس درک روشن استراتژی روسیه و تاکتیکهای آن می باشد.

او که از تسلط اقتصادی انگلیس به اندازه تسلط سیاسی روسیه می ترسد، حمایت ایالات متحده را در دنیایی که وی حس می کند ایران نمی تواند که به تنهایی روی پای خود بایستد، یک ضرورت می بیند. او حامی نظام سلطنتی به عنوان یک نهاد می باشد، اگرچه از مداخله شاه در هدایت روزانه دولت منزجر

ص: 768

است. اگرچه نه حزب ایران و نه جبهه ملی هنوز ممنوع اعلام نشده اند، ولی فعالیتهای هر دو به وسیله دولت دقیقا مراقبت می شود. صالح و بیشتر شخصیتهای برجسته جبهه ملی از دی 1341 تا شهریور 42 به خاطر مبارزه ضد رفراندوم زندانی شدند.

صالح که چهارمین نفر از 8 پسر یک خانواده معروف می باشد در 1276 در منطقه کاشان متولد شد. او در کالج آمریکایی تهران تحصیل کرد، جائی که به علاوه زبان مادری فارسی، فراگرفت چگونه به انگلیسی روان و تا حدودی فرانسه صحبت کند. اولین شغلش مترجمی در هیئت نمایندگی ایالات متحده در تهران بود.

در 1306 او از استعدادش در اداره دولت بهره جست و پس از گرفتن مقامهای مختلف در وزارت دادگستری در 1312 وی رئیس انحصارات در وزارت دارائی شد. در 1316 به سمت ریاست کل وزارتخانه منصوب شد در سال بعد با یک هیئت اقتصادی به مسکو فرستاده شد. در 1319 وی به عنوان رئیس یک هیئت نمایندگی برای مذاکره در مورد یک موافقتنامه بازرگانی دو جانبه به واشگنتن آمده در 1321 وی اولین مقام کابینه را به عنوان وزیر دارائی احمد قوام به دست آورد و بعدا در همان سال رئیس هیئت مدیره بانک رهنی ایران شد. در آبان 1341 او به عنوان یک نماینده بازرگانی رسمی به هند فرستاده شد. در ماه اردیبهشت 1322 او به وزارت دادگستری منصوب شد، پستی که وی در ماه اردیبهشت بعد با وجود تغییر دولت آن را حفظ نمود. در فروردین 1324 او نماینده ایران در کنفرانس بنیان گذاری سازمان ملل در سان فرانسیسکو شرکت کرد و در آن زمان توسط مقامات ایالات متحده به عنوان کاملاً متبحر در امور قانونی و اقتصادی و یک دوست خوب ایالات متحده توصیف شد. صالح در کابینه دوم ابراهیم حکیمی (آذر 1324 - بهمن 1324) به عنوان وزیر کشور و بعدا وزیر داخله خدمت نمود. در کابینه ائتلافی مرداد 1325 احمد قوام، در نتیجه یک اتحاد موقت بین حزب ایران (که در سال 1322 تأسیس شد) و حزب توده، صالح وزیر دادگستری شد. این همکاری از نظر رقیبان او و دولت به عنوان مصالحه ای بر روی موضع بعدی ضدتوده ای وی دیده شد؛ این ناپایداری از طرف دیگری نتیجه بیزاری از انگلیسیها توصیف شد تا احساسات طرفدار شوروی. وی که در 1329 به عنوان نماینده مجلس برگزیده شد به گروه نمایندگان جبهه مصدق پیوست و به عنوان رئیس هیئت مشترک نفتی در مهر 1330 مصدق را در سازمان ملل برای کمک به دفاع از ملی کردن نفت ایران همراهی نمود. در مرداد 1331 به عنوان سفیر ایران به ایالات متحده فرستاده شد.

به دنبال سقوط مصدق در 1332 از طرف فضل اللّه زاهدی دوست قدیمی صالح از وی تقاضا شد که در پست خود باقی بماند. در هر حال او امتناع کرد و اظهار داشت که فقط یک دولت مصدقی می تواند به بقای خود ادامه دهد. این سخن در میان ناسیونالیستها دوستانی برای او به وجود آورد، ولی به حرفه دولتی وی خاتمه داد. در مراجعت به ایران از مبارزه وی برای نمایندگی زادگاهش برای مجلس جلوگیری به عمل آمد. در 1335 او به مخالفت با ظاهرسازی و فریبکاری در انتخابات دست به اعتصاب غذا زد. در 1336 او با یک بیانیه رسمی در حمایت از دکترین آیزنهاور سعی کرد تا حزب ایران را احیا کند، ولی سریعا توسط دولت ساکت شد و حزب او تقریبا غیرقانونی شد. انتقادات پرهیجان وی از انتخابات 1339 کمک کرد تا حرکتی به افکار عمومی بدهد، تا جائی که شاه مجبور شد انتخابات را باطل کند و تقاضای برگزاری انتخابات جدید را بنماید. به صالح اجازه داده شد تا کرسی کاشان را به دست آورد. در طول حیات کوتاه

ص: 769

مجلس بیستم (فروردین تا اردیبهشت 1340) صالح به ارائه شکایتهایش در رابطه با روشهای انتخاباتی و سیاست دولت ادامه داد، ولی سابقه اش در بدست آوردن حمایت برای جبهه ملی مؤثر نبود.

صالح شخصیتی است که شوخی نمی کند و گاهی اوقات خیالپرست است و وابستگیهای احساسی او نسبت به آرمان ناسیونالیستی اغلب صحبت کردن با او را مشکل می سازد. او ازدواج کرده است دو پسر و یک دختر دارد؛ دو فرزند دیگر در 1325 فوت کردند. جهانشاه صالح یکی از برادران او رئیس دانشگاه تهران است و علی پاشا صالح برادر دیگر به مدت زیادی مشاور سفارت ایالات متحده در تهران بوده است.

الهیار صالح - 17 نظرات رهبران جبهه ملی در مورد وضعیت جاری در ایران

کشور : ایرانتاریخ گزارش : 4 می 1966 برابر با 14 اردیبهشت 1345 موضوع : نظرات رهبران جبهه ملی در مورد وضعیت جاری در ایران منبع: یک فرد غیر روحانی که محرم مورد اطمینان خیلی از رهبران مذهبی ایرانی می باشد. وی همچنین به رهبران سیاسی مخالف نزدیک است، منجمله آنهایی که از جبهه ملی و نهضت آزادی ایران هستند. هرچند به ندرت در مورد فعالیتهای سیاسی وی گزارش شده، اطلاعات وی در مورد تحولات در محافل مذهبی معمولاً صحیح بوده است. او مکررا از سیاستهای ایالات متحده که شاه را مورد حمایت قرار می دهد، انتقاد کرده است. او در جلسه ای که در زیر گزارش آن آمده شرکت کرد.

1- در 4 اردیبهشت 1345 تعدادی از رهبران سابق جبهه ملی در منزل الهیار صالح رئیس سابق شورای مرکزی جبهه ملی ملاقات نمودند تا وضعیت عمومی سیاسی ایران و موقعیت جبهه ملی را مورد بحث قرار دهند. غلامحسین صدیقی عضو سابق کمیته اجرایی جبهه ملی و علی اشرف منوچهری عضو جبهه ملی و رئیس سابق دفتر ثبت زمین در دولت محمد مصدق در میان شرکت کنندگان جلسه بودند که یکی از سری جلساتی بود که در سال گذشته برگزار گردید. شرکت کنندگان پس از بررسی تحولات داخلی و بین المللی به توافق رسیدند که کمونیستها در ایران در حال پیشرفت می باشند و جبهه ملی کاری در این مورد نمی تواند انجام دهد. صالح گفت به همان ترتیب که قدرتهای غربی دیرتر از موقع برای جلوگیری از تجاوز کمونیستی عکس العمل نشان می دهند، وی امکان به وجود آمدن وضعیتی نظیر ویتنام را در ایران پیش بینی می کند.

2- طبق گفته صدیقی، عدم فعالیت جبهه ملی جوانان میهن پرست کشور را به این باور کشانده است که دولت رهبریت جبهه ملی را خریده است و تنها راه باز به جنبش ملی همکاری با کمونیستها است.

صدیقی گفت پیک ایران، رادیوی حزب توده که در بلغارستان مستقر است در میان افراد جوان مؤثر بوده است و برخی را ترغیب نموده که همکاری با (حزب) توده برای موفقیت جبهه ملی اجباری است. صدیقی سپس از یک دوست جوان مذهبی نقل قول کرد که گفته بود وی به این خاطر به پیک ایران گوش می کند که تنها رادیویی است که سخنرانیهای آیت اللّه روح اللّه موسوی خمینی را پخش می نماید.

3- صالح با نظرات صدیقی موافق بود و گفت متأسفانه جبهه ملی در حال حاضر به خاطر فشار بی رحمانه از جانب سرویسهای امنیتی دولت کاری نمی تواند انجام دهد. صالح گفت، در هر حال برنامه اصلاحی شاه با بیدار کردن مردم حتی در دور افتاده ترین دهکده های ایران به عبارتی کار جبهه ملی را

ص: 770

انجام می دهند. او ادامه داد: آگاهی جدید سیاسی به ضرر رژیم تمام خواهد شد، ولی کمونیستها (نه جبهه ملی) ممکن است در استفاده از آشوب سیاسی منتج از آن اولین گروه باشند.

4- نظریه: طبق گزارش منبع گروه، بقیه بحث را به انتقادات همیشگی جبهه ملی از ایالات متحده و شاه اختصاص داد. آنها ایالات متحده را به خاطر حمایتش از شاه و به خاطر غرور بیهوده اش در دفاع از دیکتاتورهای دست نشانده ای که بهترین منافع مردم را فدا می کنند و به خاطر تکبرش در امتناع از قبول سیاستی اشتباه مثل ویتنام، مورد حمله قرار دادند. گروه شاه را به خاطر روش ریاکارانه اش نسبت به وحدت اسلامی و به خاطر نادیده انگاشتن شکستش در مشاهده اینکه نفوذ شوروی در ایران رژیم او را نابود خواهد نمود تا جائی که ایالات متحده مجبور خواهد شد تا به صورت نظامی مداخله کند و وضعیتی دیگر نظیر ویتنام در ایران به وجود خواهد آمد، مورد انتقاد قرار دادند.

الهیار صالح - 18 گفته های اخیر ضد آمریکایی الهیار صالح

الهیار صالح - 18 خیلی محرمانه به: رئیس بخش سیاسیتاریخ: 6 دسامبر 1966 برابر با 15 آذر 1345 از : منابع کنترل شده آمریکایی موضوع: گفته های اخیر ضد آمریکایی الهیار صالح مطالب زیر برای اطلاع شما و هر موردی که در محدوده های امنیتی تعیین شده مایل به بهره برداری از آن هستید می باشد. هرگونه گزارش در مورد این اطلاعات از طرف شما بایستی که کنترل «عدم دسترسی خارجیان» را داشته باشد ولی نیازی به ذکر «منابع کنترل شده آمریکایی» به عنوان منبع نیست.

(نظریه : شنیده شد که الهیار صالح اخیرا نظرات زیر را ارائه داد.) 1- متأسفانه وضعیت مأیوس کننده است. دیگر هیچ کس نمی تواند امیدی به آمریکائیها داشته باشد، چون که آنها نیز در پی سیاست استعماری انگلیس هستند. با این حال یک تفاوت وجود دارد.... انگلیسیها قابل انعطاف بودند، ولی آمریکائیها سمبلی از خشونت می باشند.

2- برای انگلیسیها به توافق رسیدن با افراد و همکاری با آنها امکان پذیر است، ولی اکنون آشکار شده است که آمریکائیها اصرار به همکاری با عوامل غیر معروف، ستمگران یا افرادی که دارای خصوصیات ستمگرانه می باشند، دارند و آنها فقط عواملی را حمایت می نمایند که از تنفر و انزجار نسبت به جامعه شان لذت می برند. هر کس که نسبت به رعایت اصول انسانی متعهد است و یا هر شخصی با شهرت خوب هیچ گونه ارزشی برای سیاست آمریکا قائل نیست.

3- مردم معتقدند که هر چیزی در دست آمریکائیهاست و هر چیزی از آنها سرچشمه می گیرد و آنها می توانند تمام تغییراتی را که می خواهند و تصمیم به آن می گیرند اعمال کنند، ولی متأسفانه، آنها متقاعد نشده اند که بایستی میانه اتخاذ نمایند و روشی میانه و صلح آمیز برای تغییرات در پیش بگیرند. متأسفانه هرکس که از همکاری با آمریکائیها امتناع ورزد متهم به دستیاری با کمونیستها می شود.

4- تمام روزنه ها و راههای نفس کشیدن در این کشور مسدود شده اند و افراد بایستی بنشینند و منتظر تحولات آتی شوند. در طول اقامتم در ایالات متحده مجذوب مردم آن کشور، سیاستمداران آن و افرادی که از خصوصیات انسانی عالی برخوردارند شدم، ولی بعدا مشخص شد که سیاست استعماری ایالات

ص: 771

متحده با آموزش و تمدن آمریکائی تفاوت دارد، درست به همان صورت که سیاست استعماری انگلیس با آموزش و تمدن انگلیسی تفاوت دارد.

5 - در هر صورت هیچ چیزی نمی توان بدون تأیید قبلی آنها انجام شود. بنابراین هیچکس نباید به آنها امیدی ببندد. من نیز طرفدار نظریه روحانیون شده ام - امید به خدا و به تحولات آینده.

کتاب بیست و دوم

احزاب سیاسی در ایران (3)

ص: 772

ص: 773

غلامحسین صدیقی - 1 اطلاعات بیوگرافی تکمیلی

ص: 774

اطلاعات بیوگرافی تکمیلی خیلی محرمانه غلامحسین صدیقی در تکمیل گزارش سی . بی . دی به تاریخ 27 دی 1329 زندگی حرفه ای 1308 - عازم فرانسه شد 1316 - درجه دکترا در ادبیات خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد.

1325 - استاد فلسفه جدید و جامعه شناسی در دانشگاه تهران بود.

21 آذر 1330 - وزیر پست و تلگراف و تلفن در کابینه مصدق ملاحظات:

انتصاب دکتر صدیقی به پست وزارت از نظر بسیاری از صاحب نظران غیرمترقبه بود، زیرا او هرگز دنبال پست دولتی نبوده و بارها عدم علاقه خود را نسبت به سیاست روزمره ابراز داشته است. علاوه بر این به عنوان استاد فلسفه و جامعه شناسی کمتر احتمال می رود که وی در سمت وزیر پست و تلگراف چیزی عرضه کند. بجز شرکت فعالانه خود در یونسکو، دکتر صدیقی همچنین یک چهره چندان سرشناسی نبوده و در خارج از دانشگاه ناشناخته است. عقیده بر این است که این انتصاب احتمالاً موقتی باشد و هدف آن کمک به پر کردن شکافها در کابینه بیمار دکتر مصدق تا تکمیل انتخابات باشد. هیچ منبعی نتوانسته است اطلاعاتی در باره روابط قبلی دکتر صدیقی با دکتر مصدق یا سایر اعضاء جبهه ملی فراهم کند.

غلامحسین صدیقی - 2 اطلاعات بیوگرافی

خیلی محرمانه اطلاعات تکمیلی بیوگرافیک تاریخ: 9 مرداد 1341 غلام حسین صدیقی تکمیلی گزارش سی بی دی سفارت در تاریخ 27 دی 1329 و اطلاعات بیوگرافی تکمیلی سفارت مورخه 26 آذر 1330 زندگی حرفه ای 6 مرداد 1331 به وزارت کشور در کابینه دوم مصدق منصوب شد.

ملاحظات:

در حالی که دکتر صدیقی خواص ویژه ای برای اینکه او را برای سمت جدید واجد شرایط کند ندارد و مرد آرام و میانه رو و دانشمندمآب است، مورد اعتماد کامل دکتر مصدق می باشد. خانواده های صدیقی و مصدق دوست دیرینه هستند و هنگامی که صدیقی در کابینه قبلی خدمت می کرد، ثابت کرد که مردی است که نخست وزیر می تواند بر او تکیه کند، هر چند نسبت به سیاست روزمره چندان علاقه ای ندارد. اگر انتخابات پیشرفت کند، وزیر کشور مرد چنین میدانی است که قابل اعتماد بوده و شاید مستعد اینکه تحت فشار قرار بگیرد می باشد، به ویژه اگر انتخابات طبق نقشه های جبهه ملی پیش برود.

غلامحسین صدیقی - 3 مصاحبه با غلام حسین صدیقی

ص: 775

گزارش اطلاعاتی حوزه مأموریت غلامحسین صدیقی - 3خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای اتباع بیگانه / همچنان تحت کنترل است.

کشور: ایران موضوع: مصاحبه با غلام حسین صدیقی 1- بیوگرافی 2- عقاید.

تاریخ: 26 تیر 1340 منبع ناظر واجد صلاحیت آمریکایی (معمولاً قابل اعتماد) ارزیابی محتویات، احتمالاً حقیقت دارد.

مکان - ایران - تهران 26 تیر 1340 1- اطلاعات بیوگرافیک در باره غلامحسین صدیقی عضو شورا و کمیته اجرایی جبهه ملی الف: سن: 55 سال ب: تحصیلات: در ایران و فرانسه. دارای درجه دکترا ج: زبانهایی که بلد است: فارسی، فرانسه، عربی، انگلیسی (کتابهای فنی مطالعه می کند، ولی صحبت نمی کند).

د: شغل: استاد فلسفه و جامعه شناسی در دانشگاه تهران ه: مسافرت: به اغلب کشورهای اروپایی از جمله انگلستان سفر کرده است و همچنین به مصر، لبنان، ترکیه و افغانستان.

و: صدیقی متأهل و دو دختر و یک پسر دارد. قد وی نسبت به یک ایرانی متوسط است. نحیف و لاغر می باشد. سرش طاس است و لبه ای از موهای رو به خاکستری دارد. او جغد مانند از پشت عینکهای خویش در زیر ابروان پرپشت نگاه می کند.

صدیقی قبلاً خانه ای در مقابل سفارت آمریکا در تهران داشت، ولی پس از رهایی از زندان و در نتیجه فشار اقتصادی ناگزیر به فروش خانه شد و در آن زمان او و خانواده اش به محلی که خانه پدری بود و مادر وی در آن زندگی می کرد، منتقل شدند. خانه اخیر که وی همچنان در آن زندگی می کند، در مرکز تهران و در یک محیط همسایگی خوب قرار گرفته، ولی از آن زمان به بعد پر از جمعیت شده و اکنون اواسط شهر به شمار می رود و مرکب از خانه های محقری است که در یک خیابان درختی مارپیچ کنار یکدیگر قرار گرفته اند. خود خانه او در جریان چند سال گذشته تجدید ساختمان شده و یک خانه محقر و در عین حال مدرن، ولی نه با زرق و برق و تمیزی است. این خانه به گفته خود صدیقی در نقطه مقابلی در برابر «خرابه ها» قرار گرفته است.

ز: صدیقی تا روی کار آمدن محمد مصدق وارد سیاست نشده بود و در آن زمان به سمت وزیر پست و تلگراف و تلفن و سپس به سمت وزیر کشور منصوب شد. پس از سقوط مصدق، صدیقی مدت 10 ماه زندانی شد. صدیقی مدتها یک عضو با نفوذ استادان دانشگاه تهران بوده است و در کمیسیونهای متعدد فرهنگی بین المللی خدمت کرده است. از جمله مدت چندین سال در کمیسیون یونسکو بوده و ریاست آن را به عهده داشته است. صدیقی روابط صمیمانه ای با جبهه ملی و گروههای قبلی آن از زمان خلاصی خود

ص: 776

از زندان، داشته است. او یکی از بانفوذترین رهبران شورای جبهه ملی است و در 20 تیر 1340 به عضویت کمیته اجرایی جبهه ملی به همراه الهیار صالح درآمد.

ح: صدیقی صدای پرطنینی مانند آواز خواندن دارد که ویژه نقالان سبک قدیمی ایران است. رفتار او کاملاً استادمآبانه است و اگر مانعی در پیش پایش نیاید به تفصیل صحبت می کند، به طوری که به محض اینکه آغاز شود، دیگر پایانی ندارد. او برای رسیدن به نکته مورد نظر زمینه های متعددی را طرح می نماید و پس از چند فقره حاشیه رفتن به نکته مورد نظر می پردازد.

او مردی است مغرور و خودبین که خود را در درجه اول به عنوان یک «دانشمند» (و دانشجوی علوم اجتماعی) تلقی می کند. او سابقه و زمینه «علمی» خود را به عنوان شالوده بیشتر اظهارات و پیش بینی های خود قرار می دهد، او به اینکه به یک اساس تئوریک یا فلسفی صحبت با اقدام کند، متمایل است. در حالی که او به ظاهر از استعداد طنز برخوردار نیست، معذالک در درک لحن اظهار نظر مسائل بسیار سریع الانتقال است. لفاظی و پرحرفی صدیقی تأثیری از روده درازی او در مخاطب ایجاد می کند، ولی علیرغم این امر، شخصیت او و قدرت و قاطعیت او در مخاطب تأثیر می گذارد. او در بیان عقاید مشروح ذیل صمیمی به نظر می رسید و خاطرنشان ساخته است که آماده است که همین اظهارنظرها را برای هر مخاطب دیگری تکرار کند.

2- مراتب زیر عقاید ابراز شده از سوی صدیقی در باره مسائل مختلف سیاسی است.

کمکهای اقتصادی: در درجه اول دو نوع کمک اقتصادی وجود دارد، وامها و کمکهای بلاعوض، وامها برای ما کمتر از کمکهای بلاعوض که هیچ گونه شرایطی به آن تعلق نمی گیرد قابل قبول است. از سال 1330 کمکهایی که ایالات متحده به کشور ما داده است، در واقع بسیار زیاد بوده است. متأسفانه این مساعدت به نحو شایسته ای به کار نرفته است، این گونه کمکها می بایستی برای مقاصد عمرانی و تولیدی به مصرف می رسید، ولی متأسفانه برای چنین طرحهایی به کار نرفته، بلکه بیشتر برای امور نسبتاً بی فایده و برای امور غیر تولیدی از قبیل دستگاه نظامی ما بوده است. چقدر بهتر بود اگر همه این کمکها به یک مصرف تولیدی می رسید. نه تنها وامها و کمکهای بلاعوض که شما در طی 10 سال گذشته به ما داده اید و به یک میلیارد دلار می رسد، بلکه همه درآمد ملی ما نیز از جمله مبالغ زیادی که از صنایع نفت کسب کرده ایم به مصرف اموری رسیده است که به سود ملت ما نبوده است و بیشتر آن به هدر رفته است و قسمت زیادی به مصرف برنامه هایی که صحیح نبوده رسیده است و من نگران این هستم که قسمت زیادی از آن به سرقت رفته و یا اختلاس شده و یا به هر صورتی از میان رفته باشد. مبالغ زیادی برای اموری که اهمیت ندارد صرف شده است. بدون نظارت دقیق و قانونی مبالغ زیادی پول به جیبهای اشخاص خصوصی سرازیر شده است. قبل از اینکه ما برنامه های رشد و عمرانی را آغاز کنیم و قبل از اینکه متحمل بدهیهایی بشویم که بازپرداخت آن سالها به طول خواهد انجامید، بایستی منابع ملی مادی و معنوی خود را جمع و جور کنیم و کوششهایی برای بالا بردن خودمان بنماییم. ما بایستی ابتدا خودمان را به صورت یک واحد درآوریم چیزی که تا به حال نبوده ایم و راهی که برای تحقیق آن لازم است از طریق اصلاحاتی است که می تواند از لحاظ سیاسی عملی شود. ما باید در باره تواناییهای خود برای اینکه کاری انجام بدهیم، ایمان داشته باشیم و بایستی ابتدا خودمان را با موقعیتی بالا ببریم که اعتماد و احترام بیگانگان را به دست آوریم و به آنها اطمینان بدهیم که پولی را که آنها به ما می دهند، چه به عنوان وام و یا کمک بلاعوض به نحو

ص: 777

صحیحی برای مقاصد شایسته به مصرف خواهد رسید. تا زمانی که ما بتوانیم چنین کاری را انجام بدهیم، باید بکوشیم از درخواست کمکهای اضافی بپرهیزیم، البته از سوی دیگر مستمند هستیم. ما نمی توانیم صبر کنیم تا همه مراحل طی شود، ما باید به خاطر داشته باشیم که خدا آنهایی را که به خود کمک می کنند کمک می کند و باید هرچه از دستمان برمی آید برای به دست آوردن کمک دیگران انجام دهیم. ولی هنگامی که به هشت سال گذشته نگاه می کنیم بسیار افسرده می شویم، معذالک قبول داریم که نباید تنها از یک کشور کمک بپذیریم و نباید کمک را از کشورهایی بپذیریم که شرایطی برای کمکهای خود تعیین می کنند تا اهداف سیاسی خود را که با هدفهای ما تفاوت دارد، دنبال کنند.

کمک فنی: در میان مستشاران بیگانه احتمالی که می توانند به کشور بیایند و در واقع به کشور آمده اند، مستشاران متنوعی وجود داشته اند، ولی همه آنها منشاء کمک نبوده اند. من معتقدم که ما نیاز مبرمی به مستشاران خارجی داریم. من بسیار متأسفم از اینکه قبول کنم که زمینه های فنی بسیاری وجود دارد که ما در آن نقایص بسیاری داریم، ولی بسیار بهتر می بود اگر این مستشاران از کشورهایی می آمدند که انگیزه های سیاسی ویژه ای در این کشور ندارند. ما در زیر سلطه یک کشور بیگانه یا کشور دیگری یکصد و سی سال تجربه داریم. ما برای یک چنین اوضاعی ناآشنا نیستیم، ولی ما احساس یک نفرت بزرگی نسبت به این طور نیروها به دست آورده ایم. از آنجایی که کاملاً یقین داریم که هر تکنسین روس و هم چنین هر سازمان یا مؤسسه دیگر شوروی تابع فلسفه و اهداف سیاسی بین المللی اتحاد جماهیر شوروی است، نمی توانیم مستشاران فنی شوروی را بپذیریم. ظرف نه یا ده سال گذشته ایالات متحده نقش جدی در زندگی سیاسی ما ایفا کرده است و من نمی توانم یقین داشته باشم که ایالات متحده می تواند مساعدت فنی خود را از اهداف سیاسی خویش مجزا کند.

کمک از طرف شوروی: تنها کمکی که می توانیم احیاناً از اتحاد جماهیر شوروی به دست آوریم عبارت از کمکهای بلاعوض است و نه وامها که مطلقاً بدون شرایط به ما داده می شود. ما کاملا قبول داریم که با هیچ خطر دیگری از هیچ کشور دیگری به بزرگی خطری که از جانب اتحاد شوروی می آید مواجه نیستیم. تمامی استقلال و ملیت و سنتها و مذهب ما از سوی شوروی مورد تهدید قرار می گیرد. من روز جمعه گذشته در اینجا به مردم (سالها عادت صدیقی این بوده است که هر جمعه در خانه خود بار عام بدهد.

حکومت اغلب به صدیقی گفته است که این عادت را ترک کند ولی او چنین کاری نکرده است و هر جمعه عده زیادی که گاهی از صد نفر هم تجاوز می کند در خانه او اجتماع می کنند.) هنگامی که یکی از آنها درباره شورویها از من سئوال کرد گفتم که می توان به آسانی ادامه مناسبات کنونی را با آمریکا به مدت 150 سال تصور کرد و در پایان آن دوره هیچ کس نمی تواند انتظار داشته باشد که ایران به صورت یکی از ایالات آمریکا درآید، ولی به آنها گفتم که ظرف کمتر از 5 سال، اگر شورویها برتری پیدا کنند، ایران به عنوان یک موجودیت و به عنوان آنچه که ما آن را می شناسیم برای ابد از میان خواهد رفت. اگر به شورویها راهی برای تبلیغاتشان و رخنه سیاسی شان در ایران بدهیم، این امر به منزله خودکشی خواهد بود. ایران پیوندهای دیرینه ای با غرب دارد، در حالی که اغلب جزئی از خاور زمین به شمار می رویم، از لحاظ سنتی، نسبت به فرهنگ و تمدن غرب گرایش داشته ایم و می دانیم که همان طوری که گفتم، همه سازمانها و نهادها و شخصیتهای شوروی، هرچه که باشند، پایبند دنبال کردن ایدئولوژی شوروی هستند. مصدق - و ما مرتکب اشتباهات بزرگ شده ایم، ولی کمک بزرگی که مصدق انجام داد این بود که وی به ملت ایران

ص: 778

نشان داد که راه دیگری نیز بجز رژیم فاسد مرکب از مرتجعین قدیمی و اشخاص دور و بر شاه، غیر از کمونیستها، وجود دارد. مصدق نشان داد که راه سومی را که ایران می تواند انتخاب کند وجود دارد.

بیطرفی: من باید کلمه «بیطرفی» را رد کنم. من معتقد نیستم که در جهان امروز ملتی مانند ایران می تواند واقعاً بیطرف باشد. من می خواهم و معتقدم که این موضوع برای دوستان من در جبهه ملی که طرفدار استقلال واقعی ایران در امور بین المللی هستند نیز صدق می کند. ما می خواهیم که قادر باشیم تا مناسبات با کشورهای خارجی را براساس اینکه آیا آنها به نفع ایران هستند یا خیر بپذیریم، یا رد کنیم. ما امروز نمی توانیم حقیقتاً بیطرف باشیم. خواه ناخواه باید این واقعیت را بپذیریم که بایستی مناسباتی را با سایر حکومتها حفظ کنیم و انشعابات این عقیده طوری است که بی طرفی واقعی، یعنی اینکه با یکی از طرفها بیشتر از طرف دیگر هم صف نباشیم، چه از لحاظ داخلی و چه از لحاظ بین المللی، غیر ممکن است.

دنیا به دو قسمت تقسیم شده است، بلوک شوروی و غرب. نمی توان از این اوضاع به کلی برکنار بود و مردم ایران بیش از پیش از این اوضاع و دیگر واقعیتهای زندگی آگاه شده اند. اکنون مردم ایران بیش از ده سال قبل آگاهی پیدا کرده اند. آنها هم اکنون بیش از هر زمانی در گذشته می پذیرند که چه چیزهایی در جهان و ایران رخ می دهد حتی در شرایط استقلال کامل نمی توانیم به نحوی که سوئد و سوئیس بیطرف هستند، بیطرف باشیم. ولی منافع ایران باید در درجه اول قرار گیرد و ما باید آزاد باشیم تا این منافع را دنبال کنیم.

این است آنچه که من ترجیح می دهم آن را بیطرفی با نرمش و متحرک بنامم. ولی نظر خود را درباره شورویها بیان داشتم و یقین دارم که ایران به غرب متمایل بوده و همچنان متمایل به غرب خواهد بود.

سنتو: شما پاسخهای مربوط به سنتو را می توانید در ایالات متحده پیدا کنید. روزنامه های شما و سیاستمداران شما و بهترین تحلیلگران شما و بسیاری دیگر در باره سنتو چه می گویند؟ حتی بعضی از سناتورهای شما مانند همفری و فولبرایت متوجه شده اند که سنتو چندان ارزشی ندارد. اساس سنتو چیست؟ آیا می تواند چیزی جز دفاع از بعضی از رژیمها در مقابل تهدید از یک جا یا جای دیگر باشد؟ آیا جنبه های اقتصادی و اجتماعی سنتو، معنی واقعی امر را دارد یا اینکه صرفاً یک زینت ویترینی است؟ آیا سنتو وظیفه اولیه دفاع خود را در حال حاضر انجام می دهد؟ به عقیده من خیر. در حال حاضر هیچ کس مایل نیست سمت دبیر کلی این سازمان را بپذیرد. علاوه بر این واقعیت که این سازمان یک سازمان بی فایده و فاقد ظرفیت انجام وظیفه اساسی خود است. متأسفانه این سازمان یک عامل کمک کننده به تشدید جنگ اعصاب و جنگ سرد می باشد. ولی لزومی نیست که احساسات را علیه سنتو تحریک کنیم و یا برای انحلال آن بکوشیم. به هر صورت اگر بازوی شخصی برای مدت طولانی کاری انجام ندهد، چه اتفاق می افتد. از کار خواهد افتاد. و پایان سنتو هم همین خواهد بود. به هر صورت قبلاً پیمان سعدآباد داشته ایم، آیا این پیمان هرگز فسخ شد؟ خیر. ولی دیگر به عنوان یک سند معتبر و معنی دار وجود ندارد.

پیمان دو جانبه: به طور وضوح اصل اساسی این سند دفاع از ایران در مقابل تجاوز است. من احساس می کنم که پشتیبانی از ایران در مقابل تهدیدهای خارجی را می توان به شکل بهتری انجام داد و درجه اول از طریق اصلاحات اقتصادی و اخلاقی کشور، تا اینکه بتوان ایران را به صورت یک موجودیت قابل دوام درآورد. این امر از طریق کمک و مستشاران فنی و غیره امکان پذیر است. هرچند شورویها از چنین پیشرفتی در ایران خشنود نخواهند بود، لااقل این امر شورویها را به مخالفت با ما نخواهد برانگیخت و بهانه ای به دست آنها نخواهد داد تا به ایران حمله کنند. تا آنجایی که من درک می کنم این پیمان دوجانبه با

ص: 779

استقلال ما ناهماهنگ نیست، ولی از سوی دیگر برای ماهم چندان کمکی نمی باشد.

حجم دستگاه نظامی: من در این رشته کارشناس نیستم و تنها یک کارشناس می تواند جواب شایسته ای در باره این مسئله به شما بدهد، ولی حتی برای من کاملاً روشن است که اختصاص 40 درصد از بودجه یک کشور رشد نیافته و حتی عقب مانده مانند ایران برای دستگاه نظامی، به هیچ وجه با عقل و منطق جور درنمی آید. من همچنین می توانم ببینم که اگر بودجه نظامی به طور مساوی در میان دویست هزار سرباز و درجه دار تقسیم می شد، شما نتیجه حیرت انگیزی را مشاهده خواهید کرد. روشن است که پول به مصرف تجهیزات می رسد نه سربازان. با توجه به سطح کنونی آموزش و تجهیزات، شاید ما سربازان زیادی برای نیاز خودمان نداشته باشیم، ولی یقین دارم که با بهبود کیفیت می توانیم از لحاظ کمیت به نیروی کمتری اتکا داشته باشیم.

هیئت حسن نیت برای اتحاد جماهیر شوروی: من صد در صد یقین ندارم که این موضوع صدق کند، ولی کلمه ای که فرانسویها برای آن به کار می برند، «شانتاژ» است که چیزی جز باج گیری و باج خواهی نیست. هرگاه که حکومت چیزی می خواهد و آن چیز به آسانی و سرعت به دست نمی آید، اعم از اینکه پول بیشتر یا تأیید مجدد، پشتیبانی ایالات متحده از رژیم باشد، حکومت ایران به سوی شوروی نگاه می کند و لبخند می زند، صرفاً برای اینکه از آمریکا باج گیری کند. موضوع جالب این است که چنین کاری اثر خود را نیز دارد. من بین طریقه برخورد و برداشت پرزیدنت آیزنهاور و پرزیدنت کندی نسبت به این مسئله تفاوت قابل ملاحظه ای را می بینم. پس از اینکه کندی اعلام داشت که به کمک یک کشور صرفاً به خاطر اینکه این کشور اعلام می دارد که با یک خطر کمونیستی رو به روست، نخواهد آمد، شاه بلافاصله احساس سرما خوردگی کرده است. اخیراً با توجه به شایعه این سفر حسن نیت، شاه ظاهراً کوشیده است این بازی را تکرار کند، ولی چنین به نظر می رسد که این بار بازی نگرفته است. شورویها نیز آنقدر احمق نیستند و آنها از یک چنین اوضاعی حداکثر بهره برداری را به نفع خود خواهند کرد.

شناسایی چین کمونیست: آیا جهان باید اجازه بدهد که صدها میلیون نفر در برابر جهان بدون کنترل و بدون مجوز و بدون نظارت پراکنده شوند. در دنیایی که می کوشد تا نظم را برقرار کند، آیا یک چنین توده عظیمی را از مردم باید به حال خود رها کرد و مطرود ساخت که امکان بیابند تا مانند جنایتکاران، هر چه دلشان می خواهد رفتار کنند. آیا ما می توانیم این میلیونها نفر را نادیده گرفته و بر روی چین ملی به عنوان یک عامل بزرگتر حساب کنیم؟ آنها باید به رسمیت شناخته شده و به سازمان ملل متحده راه یابند. رها کردن چینیها به حال خود دردی را دوا نمی کند. آنها باید وارد جامعه بین المللی شوند و به احساس وزنه افکار عمومی و فشار افکار عمومی وادار شوند. همان طوری که سایر ملل نیز در چنین موقعیتی قرار دارند.

نفت و کنسرسیوم: ظاهراً منافع ایران به اندازه کافی حفظ نمی شود. علی امینی نخست وزیر و متین دفتری وعده دیگری این امر را قبول کرده اند. دوازده نفر از استادان دانشگاه به دلیل انتشار اعلامیه ای در شکایت از نقایص قرارداد کنسرسیوم از کار خود اخراج شدند. سال گذشته در یکی از اجتماعات عمومی من به مخاطبان خود گفتم «در امور اجتماعی کاری را یا از طریق انقلاب و یا از طریق به کار بردن فعالیتهای قانونی انجام می دهند،» من هنوز هم همان طور که آن زمان احساس کرده بودم، احساس می کنم که بایستی قرارداد با کنسرسیوم را تنها از طریق بحثهای قانونی و آرام درباره این موضوع با سایر طرفهای

ص: 780

ذیحساب عملی کرد. احساس می کنم که قرارداد بایستی در معرض تجدید نظر قرار بگیرد ولی اگر من نخست وزیر بودم اجازه می دادم که این قرارداد همچنان باقی بماند تا هنگامی که بتوانیم نسبت به اصلاح آن از طریق وسایل قانونی و عقلایی اقدام کنیم. اساس این است که قانون باید راهنمای ما باشد. تنها راهی که می توانیم به نحو عقلایی انتظار داشته باشیم تا قرارداد کنسرسیوم را تغییر دهیم، انجام این کار از طریق مذاکرات دوستانه است. به طوری که نتایج این مذاکرات از سوی یک مجلس نماینده مردم که به نحو قانونی و شرافتمندانه ای انتخاب شده باشند، مورد تصویب قرار گیرد.

شاه: ما کاملاً آماده ایم با شاه کار کرده و زندگی کنیم. ما نمی توانیم شاه را از سنت سلطنت جدا سازیم چیزی که ریشه های عمیق و اهمیت بسیاری در سنت ایرانیان دارد. من شاه را خوب می شناسم من در سمت وزیر با او رفت و آمدی داشتم، اگر او تصمیم بگیرد که سلطنت کند و نه حکومت با جبهه ملی به هیچ دشواری برخورد نخواهد کرد، بلکه برعکس مشاهده خواهد کرد که بیشتر از هر زمانی مورد احترام خواهد بود. مردم برای مقام سلطنت محبت و احترام زیادی قائلند. من این امر را 20 سال پیش هنگامی که شاه مرحوم هدف تیراندازی در دانشگاه قرار گرفت، به خوبی به یاد دارم. من در منزل نشسته بودم و هنگامی که این خبر را شنیدیم همسر من و خدمتکاران ما گریه کردند و خود من از این ماجرا به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. متأسفانه شاه کنونی شخصاً قسمت اعظم این احترام سنتی را از طریق مداخله شخصی خود در امور دولتی از دست داده است. او می توانست بیشتر حیثیت قبلی خود را، اگر می خواست، دوباره به دست آورد. در میان مردم قدرت معنوی بزرگی وجود دارد و این قدرت می توانست نسبت به شاه ایثارگرانه باشد و شاه می توانست به عنوان مظهر وحدت مردم خدمت کند. آنچه که ما می خواهیم این است که قانون اساسی مورد احترام قرار گیرد، همان طوری که ما در هر گامی از امور خود آن را محترم می شماریم. اگر شاه از تصریحات قانون اساسی پیروی کند، یقیناً می توانیم با هم کار و زندگی کنیم. اگرچه از سوی دیگر ما، یعنی جبهه ملی، نمی توانیم همچنان پیش رفته و در چنین مرحله ای نسبت به شاه کرنش کنیم. علاوه بر این بگذارید خاطرنشان کنم که من معتقد نیستم که حالا زمان تأسیس جمهوری در ایران باشد.

انتخابات: امینی نخست وزیر در جریان انتخابات گذشته گفت که نجات کشور به اصول دمکراسی پارلمانی بستگی دارد. او از آن زمان در باره انتخابات زیاد صحبت کرده است. او از ما تقاضای صبر کرده است و از دیوان عالی خواسته است تا در این باره اعلام رأی کند. ما همچنان صبر کردیم. دیوان عالی رأی داد که قانون رسا است و نمی توان از لحاظ قانونی بدون یک مجلس، قانونی را تغییر داد و اینکه از لحاظ قانونی نمی توان انتخابات را بیش از این به تأخیر انداخت. ما فقط می خواهیم ببینیم که قانون مراعات می شود. این نخستین دلیلی است که ما به خاطر آن خواستار انتخابات هستیم. ما معتقد نیستیم که قانون اساسی به تعلیق بیافتد. ثانیاً همه این صحبتها درباره احتمال یک دیکتاتوری نظامی در صورت کنار رفتن امینی شایع شده است. یک چنین چیزی موفقیت آمیز نخواهد بود مگر از طریق مساعدت یک قدرت بیگانه و علاوه بر این هشت سال گذشته برای ایران غیر از یک رژیم دیکتاتوری براساس قدرت نظامیان، چه چیز دیگری بوده است؟ ولی اگر یک شکل جدیدی از دیکتاتوری نظامی پیش آید، یک اشتباه بزرگتر خواهد بود. تنها راه برای پرهیز از این امر این است که آزادی بیشتری داده شود و «آنها» نمی خواهند این کار را بکنند. هم اوضاع داخلی و هم اوضاع بین المللی طوری است که آنها اجازه نخواهند داد امور آن

ص: 781

طوری که در ایران هست ادامه پیدا کند. آنچه اهمیت دارد این است که اگر حکومت اجازه ندهد که احساسات مردم که به وسیله جبهه ملی بیان می شود قدرت پیدا کند، آن گاه کمونیستها سود خواهند برد. ما باید حکومت را در میان دستهای پاک نیرومند و قابل قرار دهیم تا هیچ فرصتی به کمونیستها داده نشود، علاوه بر این کسی چه می داند، ظرف سه یا چهار ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. تنها نهادی که عملاً و حقیقتاً می توانیم بر آن تکیه داشته باشیم مجلس است، مجلسی که به نحو اصیلی انتخاب شده باشد. ما نمی خواهیم که جبهه ملی در مجلس قدرت انحصاری داشته باشد، ما نمی خواهیم که همه کرسیها از آن خودمان باشد، ما معتقدیم که مردم حاضرند آراء خود را در شهرها به نحو قاطعی به جبهه ملی بدهند و در مناطق روستایی، حتی اگر مالکان و دیگران به مجلس فرستاده شوند، آنها نیز اگر پی ببرند که بودن آنها در مجلس به اراده مردمی که رأی می دهند بستگی دارد، خدمتگزاران خوبی خواهند بود. کافی نیست که حکومت از مداخله در اداره انتخابات پرهیز کند، هرچند این امر، البته حیاتی است. حکومت همچنین باید تأمین کند که سایر عناصر به نحو ناشایستی در انتخابات دخالت نکنند. کما اینکه در گذشته چنین کارهایی را به نحو آشکاری مرتکب شده اند. آن گاه حتی اگر هم مالکان از مناطق روستایی انتخاب شوند، به دلیل اینکه آنها قبول دارند که مجلس مأمن ملت است، خدمات خوبی برای کشور انجام خواهند داد.

علی امینی. گمان نمی کنم که امینی نسبت به جبهه ملی سوء نیت داشته باشد. او نسبت به ما نظر بدخواهانه ای ندارد، ولی ثابت کرده است که ضعیف است. ما معتقدیم که اگر امینی با شاه صحبت کرده و حقیقت را به نحو ساده و صریحی به او بگوید، مبنی بر اینکه شاه نباید دخالت کند، آن گاه کار خوبی انجام می داد، ولی امینی خیلی زیاد مایل بود که نخست وزیر باشد. در عین حال او نشان داده است که چندان قدرت ندارد. امینی دوست ما هم نبوده است. شاید می خواسته است که به جبهه ملی کمک کند، ولی از سیر تحول حوادث، می توانیم نتیجه بگیریم که وی نتوانسته است به جایی برسد. او تسلیم هرکسی که بر او اعمال فشار کند می شود. لذا آزادیهایی که او داده بود از میان رفته است، تا مرحله ای که ما دیگر نمی توانیم اعلامیه های خود را در روزنامه ها منتشر کنیم.

اصلاحات ارضی: من جامعه شناس هستم و با سابقه و تحولات این امور آشنا می باشم. این اصول سوسیالیستی از میان بردن مالکیت زمین در حال حاضر در ایران عملی نیست. من، تکرار می کنم، ما طرفدار اجرای صحیح قانون هستیم و قانون اجازه نمی دهد از کسی سلب مالکیت شود بنابراین ما آماده نیستیم. پس چه کار باید بکنیم؟ این صحبت از تقسیم اراضی برای کشور خوب نیست. من این موضوع را به تفصیل مطالعه کرده ام، مالکیت باید محدود شود، سایر کشورها این کار را کرده اند و اکنون نوبت به ایران رسیده است. پس از اینکه این برنامه چند سالی در میان بوده است، نوبت به ایران رسیده است. این چیزی است که در اینجا گریز ناپذیر و ضروری است، ولی مسائل دیگری هست که باید قبل از آن حل شود. مثلاً ما باید تصمیم بگیریم که سیصد هکتار زمین کافی است یا اینکه زیاده از حد است؟ زمین از مکانی به مکان دیگر تفاوت دارد، ولی حتی مهمتر از آن مقدار آب نیز اهمیت بیشتری دارد و همچنین منبع آب. آیا مثلاً بین اینکه شخصی آب خود را از یک قنات سی کیلومتری که نیازمند تعمیرات دائمی است می گیرد یا از رودخانه ای که آزادانه از کنار ملکش می گذرد دریافت می کند، تفاوت وجود دارد یا خیر؟ در دسترس بودن آن بیشتر از تقسیم دقیق زمین اهمیت دارد، به هر صورت ما باید از راه صحیح پیروی کنیم که قانونی و علمی باشد. همچنین هم اکنون آب به اندازه فراوان مورد نیاز است، ولی تمام این سروصداهایی که بلند

ص: 782

شده زیان بخش است. یقیناً بعضی از املاک فوق العاده بزرگ که به مراتب بالاتر از نیازها و ظرفیتهای یک نفر برای مواظبت از آن هستند می تواند و باید کوچکتر شود، ولی شرکتهای تعاونی و بانکهای کشاورزی و عرضه آب و از این قبیل چیزهایی هستند که باید قبل از اینکه برنامه واقعی اصلاحات ارضی داشته باشیم وجود داشته باشد.

کارخانه ذوب آهن: من یک فرد فنی نیستم و این یک موضوع صد در صد فنی است. معذالک درباره این موضوع تاکنون سروصدای زیادی راه افتاده است. من نمی توانم بگویم که طرفدار چنین طرحی هستم یا خیر، مگر زمانی که این مسئله تحت مطالعه شایسته علمی قرار بگیرد. آیا عملی خواهد بود؟ آیا رضایت بخش خواهد بود؟ آیا مواد خام در دسترس خواهد بود؟ این مواد خام کجا خواهد بود؟ آیا تمام چیزهایی را که برای اداره یک کارخانه ذوب آهن لازم است داریم؟ آیا چیزهایی که مورد لزوم است در محلهای شایسته خود قرار گرفته است یا خیر؟ تمام این چیزها باید از لحاظ علمی تحت مطالعه قرار گیرد تا پاسخهای آن دریافت شود. یک چنین طرحی نیازمند سرمایه گذاری هنگفت خواهد بود و اگر چنین طرحی از لحاظ علمی و اقتصادی قابل توجیه نباشد، نمی توانیم دست به این کار بزنیم. چنین به نظر می رسد که هرکس بر سر این مسئله به هیجان می افتد و هرکس ادعای کارشناسی می کند و متأسفانه حکومت در این مورد سمتی بهتر از مردم عادی نداشته است. گروههای متعددی به ایران آورده شده اند تا این مسئله را مطالعه کنند و هر بار پاسخ به نحو دیگری درآمده است. ما این بدشانسی را داشتیم که معتقد بودیم که در حالی که برای سفارش دادن یک جفت کفش احمقانه است که به خیاط مراجعه کنیم. تفاوت زیادی بین مردمی که واجد شرایط برای امور سیاسی هستند و آنهایی که می توانند امور اقتصادی را حل کند وجود ندارد. ما باید بیاموزیم که مردم صحیح کار صحیح را انجام دهند و عادت آمیختن سیاست را با اقتصاد ترک کنیم.

حزب توده (قدرت و ظرفیتهای حزب توده کمونیست): عملاً در حال حاضر آنها نمی توانند کاری از پیش ببرند و کاری نیست که آنها در مقابل جبهه ملی انجام دهند. آنها فاقد قدرت و سازمان و پشتیبانی عمومی مورد لزوم برای خودشان هستند و نمی توانند در حال حاضر خطری باشند. معذالک آنها به طور بالقوه بسیار خطرناک می باشند. هر روزی که اصلاحات در انتظار می ماند و هر روزی که ظلم و ستم و فقدان آزادی ادامه یابد و هر روزی که نامهای «دموکراسی» و «آزادی» و «لیبرالیسم» در اینجا در معرض هتاکی قرار گیرد، خطر کمونیسم رشد می یابد. خروشچف به والتر لیپمن خوب گفته بود که اوضاع در اینجا از چه قرار است. دستگاه کمونیستی کوچک و ناتوان است، ولی به به هر ترتیب انقلاب خواهد آمد، زیرا انقلاب به وسیله طبقه حاکمه انجام می گیرد. خطر اینجاست، حزب کمونیست در اینجا چندان اهمیت ندارد.

قدرت سازمانی جبهه ملی و ضعفهای آن: سازمان ما را نمی توان یک سازمان کاملی نامید، زیرا ما تحت موانع بزرگی ناگزیر به کار شده ایم و آن به علت رفتار حکومت نسبت به ماست. به ما دستور داده شده است که شعباتی در شهرستانها تأسیس نکنیم و روزنامه ای منتشر نکنیم (در حالی که قبلاً به ما وعده داده شده بود که می توانیم روزنامه تأسیس کنیم) و ما اجازه نداریم علامت خود را بروی باشگاه خود نصب کنیم. به هر صورت ما اکنون کمتر از یک سال است که وارد میدان شده ایم و از این زمان تنها دو یا سه ماه است که ما توانسته ایم تا به صورت یک سازمان علنی درآییم. البته قدرت ما در این واقعیت نهفته است که

ص: 783

مردم تمایل نیرومندی نسبت به جبهه ملی دارند، معذالک این کافی نیست، ما یک سازمان وسیع که در همه شهرستانها فعال باشد تا بتواند مردم را در جریان امور و آگاه نگهدارد باید داشته باشیم. ما نیازمند برنامه ها و سازمان هستیم و در هر دو جهت کار می کنیم. ما هم اکنون مردمی داریم که بر روی برنامه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کار می کنند. بزرگترین مانع برای سازمان موفقیت آمیز ما، همانا مخالفت حکومت است.

نهضت آزادی ایران: سابقه آنها نشان می دهد که آنها افراطی هستند و فاقد انضباط شایسته هستند.

علیرغم این واقعیت که نهضت آزادی به سختی می کوشد تا به عضویت جبهه ملی درآید، ما آنها را نمی خواهیم. آنها پذیرفته نشدند و احتمال نمی رود که پذیرفته شوند. من شخصاً علیه آنها رأی خواهم داد.

کلام من برای همه فعالیتهای ما نظم و انضباط است. هیچ کس نمی تواند انتظار داشته باشد حتی یک خانواده کوچک را بدون نظم اداره کند. این امر درباره یک گروه سیاسی بیشتر صدق می کند.

روابط جبهه ملی و حزب ایران: بین اعضاء حزب ایران و سایر اعضاء جبهه ملی اختلافات مهمی وجود ندارد. حکومت و سایر دشمنان ما می خواهند ما را دچار تفرقه کنند و به همین جهت آنها این شایعات را منتشر می سازند ما همه یکی هستیم. رهبر جبهه ملی کیست؟ برای مصدق احترام عظیمی وجود دارد. در این باره هیچ گونه شکی نیست، ولی حتی اگر هم مصدق بتواند به تهران بیاید، او پیرتر و از لحاظ جسمی ضعیف تر از آن است که بتواند یک نقش فعال و رهبری کننده ای در جبهه ملی داشته باشد. کار ما از طریق تحکیم انجام می گیرد ما دارای رهبری جمعی هستیم، ولی من و دیگران برای الهیار صالح احترام بزرگی قائل هستیم، او دارای موقعیت لازم و شهرت لازم است. من به نفع الهیار صالح رأی می دادم (صدیقی خود از طرف بسیاری به عنوان یکی از مدعیان رهبری جبهه ملی قلمداد شده است در درجه اول با توجه به این واقعیت که او قاطعتر و با صراحتتر از الهیار صالح محتاط و ملایم است، اظهار نظرهای صدیقی در اینجا ظاهراً به منظور «شکسته نفسی» است.) نقش ایالات متحده: دو کشور ما مدت 130 سال است که با یکدیگر ارتباط پیدا کردند، یعنی از زمانی که اولین میسیونرها آمده و با خود مدارس و بیمارستانها و کارهای خوب آوردند. ما می توانیم این سالها را به دو دوره تقسیم کنیم. دوره اول از سال 1219 تا حدود 1331 دوره مساعدت بی نظر و بی غرض ایالات متحده به ایران بوده است. در جریان این دوره ایالات متحده مورد محبت ما بیش از هر ملت دیگری بود. از حدود سال 1331 به بعد دوره دوم آغاز می شود در حدود همین زمان بود که طبق یادداشتها آنتونی ایدن نخست وزیر پیشین انگلیس، انگلیسها توانستند حکومت ایالات متحده را منحرف کنند و کمک آنها را در سرنگون کردن مصدق تأمین کنند. از آن زمان به بعد محبت و احترام ایرانیان نسبت به آمریکاییان از میان رفته است. ما دلمان می خواهد شاهد آغاز دوره سومی از مناسبات ایران و آمریکا باشیم دوره ای که منعکس کننده اموری از تاریخ آمریکا باشد که ایالات متحده را به صورت ملت بزرگی که هست نمایان سازد. یکی از اسنادی که من در کلاسهای درس خودم به کار می برم، اعلامیه استقلال ایالات متحده است.

بعضی از سیاستمداران بزرگ گذشته شما از جمله جفرسون، ویلسون و روزولت که نام سه تن را ذکر کردم، مورد تحسین ما هستند. ما امیدواریم که دوره سوم روابط ایران و ایالات متحده بزودی آغاز شده و منعکس کننده چیزهایی باشد که آنها را تحسین می کنیم و ایران بار دیگر ایالات متحده را مانند گذشته دوست خواهد داشت.

کشاورز صدر - 1 مصاحبه با سید محمد علی کشاورز صدر، عضو جبهه ملی

ص: 784

گزارش خبری حوزه فعالیتخیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان / کنترل دائمیتاریخ خبر: 9 مهر 1340 تاریخ گزارش: 7 نوامبر 1961 برابر با 16 آبان 1340 تعداد اوراق: 6 برگهشماره گزارش: نیت-57470 عطف به: نیت 5722 کشور: ایران محل و تاریخ اخذ: ایران، تهران 28 مهر 1340 موضوع: مصاحبه با سید محمد علی کشاورز صدر، عضو جبهه ملی محاسبات در مورد منبع قطعی هستند. تخمین در مورد متن غیرقطعی است. به توضیح سابق الذکر توجه شود.

منبع: یک ناظر آمریکایی با صلاحیت (معمولاً قابل اطمینان) سنجش متن: (احتمالاً درست) توضیح حوزه: این گزارش یکی از چند مصاحباتی است که با اعضاء جبهه ملی به عمل خواهد آمد. ناظر آمریکایی، به واسطه دوستی و ارتباط طولانی خود با اعضاء جبهه ملی تصور می شود که صلاحیت ارائه اخبار مفید و بی پیرایه را داشته باشد. او روابطی در جبهه ملی دارد که به او امکان می دهد که بر یک مبنای اعتماد و صداقت با اعضاء گمنام و تنهای شورای مرکزی ملاقات کند.

1- جزئیات بیوگرافیک محمد علی کشاورز صدر، سخنگوی جبهه ملی و عضو کمیته اجرایی بشرح زیر می آید:

الف) سن: 57 سال ب) تحصیلات: مدارس ابتدایی و متوسطه در ایران، دارای مدرک حقوق از کلاسهایی که وزارت دادگستری ایران برپا کرده بود.

ج) زبانها: فارسی د) شغل: وکالت ه) مسافرت: نداشته و) غیره: کشاورز صدر متأهل و دارای سه پسر و دو دختر است. یکی از پسرها به اسم هوشنگ دانشجوی دانشکده هنرهای آزاد دانشگاه تهران و فعال در امور دانشجویی جبهه ملی است. پسر دیگر وی فعلاً مشغول تحصیل در آلمان است. کشاورز صدر دارای قدی حدوداً پنج فوت و هشت اینچ و بنیه متوسط است. یکی از خصایص برجسته اش صدای بم و عمیقی است که دارد و از آن جهت تعجب انگیز است که از چنان اندام باریکی بیرون می آید. کشاورز صدر یک منزل معمولی طبقه متوسط دارد که در یک ناحیه نسبتاً جدید تهران، درست در شمال خیابان تخت جمشید واقع است.

کشاورز صدر با شوق فراوانی در جبهه ملی فعالیت دارد و به عنوان سخنگوی عمومی و عضو کمیته اجرایی جبهه ملی خدمت می کند. او برای شغل سخنگویی اش بسیار متناسب است، چون وی سخنران فصیحی است که از حرف زدن در باره خود لذت می برد. با این حال همه اعضاء جبهه ملی او را مورد

ص: 785

اطمینان نمی دانند، خصوصاً رده های جوانتر این طرز فکر را دارند. او متهم و مشکوک به خدمت به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شده است، اما این اتهامات به اثبات نرسیده اند. اکثراً او را فردی دانسته اند که در مصاحبت اشخاص مورد اعتماد دهان خود را نگه نمی دارد و انسان از اعضای جوانتر جبهه ملی این قول را می شنود که اگر واقعاً می خواهید از اسرار جبهه ملی آگاه شوید، فقط با کشاورز صدر صحبت کنید، چون او نمی تواند دهان خود را بسته نگه دارد. تماس کشاورز صدر با دفتر رئیس ساواک تهران و ریاست ساواک امری است که بدون تردید مورد اذعان همه قرار دارد، به هر صورت تا آنجا که می توان معلوم داشت این تماس محدود به ارائه خط مشی جبهه ملی به مقامات ساواک، مذاکره در باره آزادی اعضاء دستگیر شده جبهه ملی و از این قبیل است. معمولاً کشاورز صدر پیش از ملاقات این تماسها را برای تصویب با کریم سنجابی رئیس کمیته اجرایی جبهه در میان می گذارد. هرچند که کشاورز صدر هدف اعضای جوانتر و فعالتر جبهه بود تا از موقعیت رهبری برکنار شود، تا به حال او موفق شده موقعیت خود را حفظ کند. این امر بیشتر شاید به واسطه حرارت کاری او بوده باشد. بعلاوه اینکه او در چندین زمینه به محمد مصدق خدمت کرد.

کشاورز صدر در خرم آباد (موطن همسرش) و مهاباد برای وزارت دادگستری کار کرده است. در سال 1323 او شعبه ای از حزب دمکرات ایران (حزب قوام السلطنه) را در خرم آباد برپا کرد. در 1327 وی با سران حزب اشتغال به همکاری پرداخت. در مجالس پانزدهم و شانزدهم وی نماینده خرم آباد بود. او به اینکه در مجلس جناح مصدق بود مباهات می ورزد. در دوران مصدق سالهای 1331 و 1332 او استاندار گیلان بود. ادعا می کند که مصدق بدان جهت وی را به گیلان فرستاد تا وضع حزب توده (کمونیست) آنجا را روشن کند که او با دستگیری تعداد کثیری از اعضاء حزب توده این کار را به انجام می رساند. وی ادعا می کند که مصدق زمانی او را به اصفهان فرستاد که حزب توده طی یک اعتصاب مؤثر کارخانه ها را به تعطیلی کشانده بود و او کمونیستها را دستگیر کرد و اعتصاب را فرو نشاند.

2- آنچه در ذیل می آید نظریاتی هستند که کشاورز صدر در مورد مسائل مختلف سیاسی اظهار داشته است؛ کمک اقتصادی: اگر کمک اقتصادی به مصرف خیر مردم برسد، جبهه ملی آن را خواهد پذیرفت. اگر این پول برای بالا بردن سطح زندگی مردم به کار گرفته شود مفید است، اما اگر از آن برای سرکوب مردم، گرفتن آزادی آنها استفاده شود بد است.

اگر کمک اقتصادی به دست افراد برای نفع فرد دزدیده شود، کمک اقتصادی بد است. اگر از این پول برای توسعه صنایع کوچک، کمک به کشاورزان، کمک به حفظ و توسعه ذخایر آب استفاده شود، کمک اقتصادی برای یک مملکت خوبست. ایران به کمک اقتصادی نیازمند است. اما اگر آن فقط کمک برای دزدان باشد نیازی ندارد. قرضهایی صورت می پذیرد که مردم ایران اخلاقاً مجبور به پرداخت آنها هستند.

با این حال، مردم از این قرضها نفعی نمی برند. با این قروض آنها در وضع بدهکاری واقع می شوند.

کمک فنی: اگر از کمک فنی برای مقاصد صلح آمیز استفاده شود، اگر از آن برای بالا بردن سطح زندگی مردم استفاده شود مفید است، ایران توانایی فنی لازم را ندارد. ما باید سعی کنیم فرزندان خود را در رشته هایی که مورد نیاز مملکت هستند تربیت کنیم، ما باید سعی کنیم افرادی از جمعیت را که تاکنون در خارج تعلیم یافته اند را به طور مؤثر به کار گیریم، به جای اینکه مانند امروز تعلیمات آنها را به هدر دهیم.

ص: 786

ما کمک فنی و مشاورتی را برای ساختن سدها، طرح ریزی برنامه اصلاحات ارضی خود، توسعه سطوح اقتصادی خود مثلاً دادن توصیه در باره کودها احتیاج داریم. ما در تمامی این زمینه ها و بسیاری دیگر محتاج مشورت هستیم.

کمک شوروی: در صورتی که انگیزه های سیاسی با اعطای کمکهای اقتصادی ضمیمه شوند، ارزش کمک از بین می رود، کمک اقتصادی به ایران در صورتی که دنباله های سیاسی داشته باشد. قابل قبول نیست. اگر شورویها بدون مضامین سیاسی کمک صنعتی و کشاورزی بدهند ما می توانیم آنرا بپذیریم اما این بسیار غیر محتمل است. احتمالاً مصلحت این است که دولت ایران هیچ کمکی را از شورویها قبول نکند، تا آنکه تن به مخاطره سیاسی لازمه چنین کمکی بدهد. هرجا که کمک شوروی باشد، همیشه توطئه سیاسی نیز همراه است. انگلیسیها هم این طور هستند، هرگاه آنها به کشوری کمک اقتصادی بدهند این کار فقط برای نیل به اغراض خودشان است. اگر ایران آزاد، یعنی یک دمکراسی باشد که نمایندگان مردم دولت را در دست داشته باشند، خیر مملکت در این است که با تمام کشورها روابط خوب داشته باشیم، با این وجود ایران باید به دلیل داشتن مرز با شورویها، مراقب آنها باشد، هرگاه که یک کشور خودش آزاد نیست، مردم نمی توانند خیلی علاقمند به این گونه موضوعات باشند.

بیطرفی: مسئله بیطرفی خود یک مسئله خنده آور است. زیرا که هیچ کشوری نمی تواند بیطرف باشد، یک کشور باید همیشه موضع داشته باشد و آن موضع باید در جهت بهترین منافع آن کشور باشد. هند بیطرف نیست، او به دنبال منافع هند است، او در گروه کشورهای آفریقایی آسیایی قرار دارد، بنابراین او متعهد است نه بیطرف. ایران با هند بسیار تفاوت دارد، بنابراین ما نخواهیم توانست مانند آنها باشیم، ما مرز بسیار طولانی با شوروی داریم. نظرگاه جبهه ملی در این مورد این است که ایران باید به دنبال بهترین منافع خود باشد. جبهه ملی معتقد است که ایران باید برای حفظ استقلال ایران به قدرت سازمان ملل تکیه کند.

جبهه ملی کمونیست طرفدار شوروی نیست و هیچ گاه نمی تواند باشد. جبهه ملی نمی تواند با کمونیستها همکاری کند، ما معتقدیم که آینده ایران قرین دموکراسیهای غربی خواهد بود و نه شورویها. با این حال باید به خاطر داشته باشید که اهم منافع ایران باید مقام اول را داشته باشد.

سنتو: هنگامی که سنتو منعقد گردید، سران جبهه ملی در زندان بودند و اکنون اطلاع ما از ماهیت آن به قدری نیست که به ما اجازه بدهد در باره مزایای آن حکم کنیم. به مردم ایران در خصوص چنین اموری اطلاع کامل داده نمی شود. قبل از آنکه بتوان نظر داد، باید در ابتدا مسئله را بررسی کنیم، می توانم بگویم که ما از سنتو هیچ نتیجه مفید به حال ایران ملاحظه نکرده ایم، اما نمی توانم بدون اطلاع بیشتر از موضوع به طور کامل اظهار نظر کنم. جبهه ملی باید تمام شواهد را بررسی کند، نکات موافق و مخالف را ببیند، آن گاه تصمیم بگیرد که بهترین مصلحت ایران چیست؟ از آنجایی که دولت، مردم ایران را در جریان نمی گذارد، جبهه ملی هم همان حال مردم در موردش صدق می کند.

پیمان دو جانبه: در این مورد نیز مانند مورد سنتو، جبهه ملی اطلاع کافی برای حکم در باره اوضاع ندارد، زیرا ما متن این پیمان را نخوانده ایم. باید اول آن را مطالعه کنیم، اگر توانستیم نتایج ملموس تری برای ایران برای مردم ایران پیش بینی کنیم، در مقایسه با ضرری که وجود آن به بار می آورد، جبهه ملی آن را خواهد پذیرفت.

اندازه ارتش: ایران به ارتش احتیاج دارد، اما اندازه آن باید در رابطه اقتصاد و بودجه مملکت معین

ص: 787

گردد. ارتش مانند الان سلاحی نیست که از آن بر علیه مردم مملکت استفاده شود. سیاستمداران آمریکایی خود گفته اند که یک ارتش 200000 نفری در ایران فقط به منظور استفاده علیه مردم ایران نگاهداری می شود. ما باید نمونه کشورهای دیگر را مطالعه کنیم. باید معین کنیم که برای حفظ آرامش داخلی ارتش به چه اندازه ای مورد احتیاج است. ارتش ایران نمی تواند مقصدش را برابری با ارتش شوروی قرار دهد، بنابراین احتیاجات ما با احتیاجات آمریکاییها فرق می کند، ما باید احتیاجات خود را جز برای جنگ جهانی مطالعه کنیم و اندازه ارتش را براساس آن قرار دهیم، فکر می کنم که با اطمینان خاطر بتوان گفت که اندازه ارتش باید تقلیل یابد.

چین کمونیست: جبهه ملی در حال حاضر علاقه ای به این موضوع ندارد. ما آن چنان سرگرم مشکلات ضروری تر بوده ایم که حتی فرصت نداشته ایم اوضاع را در نظر آوریم. موقعیت ایران باید در رابطه با تصمیمات سازمان ملل معین گردد، در این موضوع ما هیچ تصمیمی اتخاذ نکرده ایم. این مسئله مهمی برای ایران نیست. مشکلات داخل آنقدر زیادند که جای نگرانی برای به رسمیت شناختن چین سرخ باقی نمی گذارد.

نفت و کنسرسیوم: اولین نگرانی ما این است که تولید صنعت نفت ایران نه در جهت صلاح مردم ایران و بلکه برای نفع شخصی تعداد معدودی آن چنان که الان روی می دهد توسعه یابد، درآمدهای نفتی باید برای نفع مردم ایران به کار گرفته شوند، به هر صورت می توانم بگویم که نفت ایران هیچ گاه به دست شورویها نخواهد افتاد. ما هنوز هیچ گونه تصمیمی در مورد ایجاد تغییر در قرارداد فعلی کنسرسیوم اتخاذ نکرده ایم. ما در این موضوع اطلاع کافی نداریم چون هنگامی که کنسرسیوم بپاشد ما در زندان بودیم. این تخصص من نیست، برای اطلاع در این موضوع شما باید با کاظم حسیبی صحبت کنید.

شاه: ایران یک قانون اساسی دارد و جبهه ملی به آن اعتقاد دارد و از آن حمایت می کند. قانون اساسی آنطوری که نوشته شده برای شاه و برای مردم خوب است. اما باید مراعات گردد. شاه نمی تواند برای خودش دولت باشد، دو طرف هستند یکی شاه و دیگری مردم. شاه نمی تواند هر دو طرف باشد، ایران باید یک دولت پارلمانی داشته باشد، این درخواست زیادی نیست اگر ایران دولتی داشته باشد که در برابر مردم مسئول باشد، نمایندگان هم منتخب مردم باشند، دولت هم آزادی عمل داشته باشد، جبهه ملی خواهد توانست با شاه فعلی همکاری کند. ممکن است شاه بتواند عادت حکومت برمبنای هوس فردی را ترک کرده و به یک دولت آزاد اجازه کار دهد، اگر نگوییم که این امری محتمل است، قدم اول باید یک مجلس آزاد و مستقل باشد.

انتخابات: انتخابات باید آزاد باشد. قبل از تغییر قوانین انتخابات لازم است یک مجلس وجود داشته باشد، دولت علی امینی قانونی نیست، او به اصرار شاه همچنان نخست وزیر مانده است نه مردم. اگر به زودی ایران بسیار ناراضی خواهند شد. اگر انتخابات برگزار گردد، جبهه ملی احتمالاً حدود سی تا چهل نماینده از شهرهای بزرگ تهران، اصفهان، تبریز، شیراز و مشهد انتخاب خواهد کرد. جبهه ملی در شهرهای کوچکتر کاندیدا ندارد، اما ما مطمئنیم که مردم نمایندگانی را انتخاب خواهند کرد که همفکر جبهه ملی باشند، موقعی که شما وضعی مانند آنچه که در ایران کنونی برقرار است دارید، دولت قانونی نخواهد بود، وسیله ای برای تصویب قانونی وامها - وامهای آلمان غربی یا آمریکا - موجود نیست، مجلس باید تمام هزینه ها را تصویب کند. اگر انتخابات به زودی برگزار نگردد، نارضایی افزایش خواهد یافت و

ص: 788

مردم هرچه بیشتر به کمونیسم به عنوان تنها امید روی خواهند آورد. شورویها از آنجایی که به این امر آگاهند نمی خواهند که انتخابات برگزار شود.

نخست وزیر علی امینی: به نظر ما دولت امینی قانونی نیست و یک روز هم نباید ادامه یابد، مردم ایران او را قبول نمی کنند. او بسیار حرف زده و عملش بسیار کم بوده است او چندتایی دزد دستگیر کرده، اما این را نمی توان شروع به کار محسوب کرد. هنگامی که امینی برای اولین بار متصدی شغلش شد، او امکان داشت خیلی بیشتر از این برای ایران کار کند - این امر در حیطه قدرتش بود - اما این کار را نکرد. حالا، امینی فقط نگران حفظ خود بر مسند قدرت است. او اجازه داد که نخست وزیر پیشین منوچهر اقبال از مملکت فرار کند، امینی یک اقبال دیگر شده است. در واقع شاه دوباره نخست وزیر شده و این قطعاً خلاف قانونی اساسی مملکت است. در قانون اساسی ما شاه هیچ مسئولیتی ندارد اما در دیکتاتوری حاضر، خلاف آن صدق می کند. امینی آگاهیش ناقص است، اگر هیچ آگاهی داشته باشد. امینی از جبهه ملی که با او مخالف است خوشش نمی آید. امینی نمی تواند موفقیت یابد و احتمالاً به زودی سقوط خواهد کرد. مردم این گونه دولت را نخواهند پذیرفت، مردم ایران بسیار ناراحتند. اگر انتخابات به زودی برگزار نگردد، مردم به خشونت روی خواهند آورد. اوضاع آنچنان رو به وخامت می رود که خیلی محتمل است مردم به طرف کمونیستها کشیده شوند.

اصلاحات ارضی: جبهه ملی اطلاع یا تسهیلات لازم برای اتخاذ تصمیمات نهایی در مورد این موضوع ندارد. من فکر می کنم که اصلاحات ارضی باید باشد. اصلاحات ارضی جدی، نه کوششهای مضحک فعلی، مسئله باید به طور کامل مورد مطالعه قرار گیرد. این یک مسئله ساده نیست. مشکلات مکانیزه کردن. تأمین آب، توانایی کشاورزان ایرانی باید در نظر آورده شوند. امینی هنگامیکه اصلاحات ارضی را موضوع یک راه حل ساده نشان می دهد، قابل تمسخر است. آشکار است که شاه و امینی اصلاحات ارضی حقیقی را جدی نمی گیرند.

ذوب آهن: این برای دولت ایران مسئله مهمی است، چون برای ساخت ماشین آلات ما به آهن و فولاد احتیاج داریم، اما من اطلاع کافی در باره این موضوع ندارم تا بتوانم با آگاهی صحبت کنم، قبل از نظر کردن به ذوب آهن ما به خیلی چیزها احتیاج داریم. اول باید بودجه دولت مورد مطالعه قرار گیرد تا معین شود آیا وسایل ساختمان یک کارخانه وجود دارد یا نه.

حزب (کمونیست) توده: حزب توده در ایران برجسته نیست، امکان دارد که بعضی از مردم ایران دارای نظرهای کمونیستی باشند. اگر دیکتاتوری فعلی ادامه یابد، خیلی ممکن است که شما شاهد منظره فریب خیلی از مسلمانان باشید که از روی ناامیدی به طرف کمونیسم رانده می شوند. اگر به یک دولت ناسیونالیست اجازه عمل داده می شد، موجبات نارضایی کم شده و بدین ترتیب امکان مخوف وجود یک رژیم کمونیست در ایران تقلیل می یافت. ایران نباید خود را در یک جنگ عمومی جهانی با شورویها داخل کند اما ایران باید هر کاری را که می تواند انجام دهد تا کمونیستهای ایران را ضعیف نگهدارد. اگر یک دولت مردمی قدرت را در دست بگیرد تا دزدان را دستگیر کند، به مردم آزادی بیشتری دهد، بودجه را اصلاح کند، قدرت کمونیستها در ایران کاهش می یافت. هر روز که امینی بر مسند قدرت است و هر روز که دیکتاتوری ادامه یابد، حزب توده همچنان استفاده خواهد برد. دولت، جبهه ملی را به کمونیست بودن متهم کرده، اگر مقامات رسمی اسامی کمونیستها را در رده های ما بگویند، ما بلافاصله آنها را بیرون

ص: 789

خواهیم انداخت. در دولت امینی بسیاری از توده ایها و توده ایهای سابق وجود دارند، به محمد درخشش و نورالدین الموتی نگاه کنید. کاملاً امکان دارد که آنها به نظرها حزب توده بازگردند. آن گاه ایران کجا خواهد رفت؟ ضعفها و قوتهای جبهه ملی: قوت ملی در حمایت مردم نهفته است. به دانشگاه تهران نگاه کنید. نود درصد دانشجویان طرفدار جبهه ملی هستند، به استثنای دزدها، گروه حاکم فعلی و زمینداران بزرگ، اکثر مردم از جبهه ملی حمایت می کنند. دولت به ما اجازه نخواهد داد در استانها و بین کارگران و کارمندان دولت تشکیلات ایجاد کنیم. ضعف واقعی ما اینجاست و همین ضعف است که مردم را وامی دارد برای ابراز نارضایتی خود به طور زیرزمینی رو به کمونیسم بیاورند. اندازه طرفداری از ما به وضوح در پاسخ عمومی به تجمعات ما در تهران طی بهار گذشته نشان داده شد. اکنون جبهه ملی باید یک روزنامه و یک باشگاه فراهم کند تا بتوانیم نظرهای خود را ابراز کنیم، در عین حال ما توجه خود را به سوی تشکیلات خود معطوف داشته ایم. ما باید نتایج را به مردم نشان دهیم وگرنه پس از ما کسی باقی نخواهد ماند جز کمونیستها، ما اکنون در منزل اعضای خود جلسه تشکیل می دهیم و سعی داریم تشکیلاتی به پا کنیم تا برای مسئولیتهای اجتماعی آینده آماده باشیم. اما مردم خیلی ناراحتند. و خواستار اقدامند. اوضاع خیلی بد است و معلوم نیست آیا ایران فرصت خواهد داشت خود را نجات دهد.

نهضت آزادی ایران: بین آراء جبهه ملی و نهضت آزادی جز در مورد سرعت عمل اختلاف زیادی نیست، معهذا آنها اعضای زیادی ندارند. آنها موافقت کرده اند که آراء ما و کنترل ما و جهت ما را بپذیرند.

احتمالاً در آینده مشکل دیگری بین این دو گروه نخواهد بود.

رهبر جبهه ملی: رهبر فعلی جبهه ملی در دست یک کمیته است. البته محمد مصدق مورد احترام جبهه ملی است، چون او رهبر ما بود. اللهیار صالح نفر بعدی از لحاظ سلسله مراتب است و احتمالاً او یک دولت جبهه ملی یا جناح جبهه ملی در مجلس را رهبری خواهد کرد. لازم است که اطرافیان صالح افراد قوی باشند تا او را از تزلزل حفظ کنند. احتمالاً می توان غلامحسین صدیقی را به عنوان دستیار صالح در نظر گرفت. کریم سنجابی اکنون بیشتر فعالیت ما را در کمیته اجرایی اداره می کند. در حال حاضر نمی توان گفت که ما یک رهبر داریم، مثلاً من مسئول تبلیغاتم. در حال حاضر، حاکمیت یک کمیته بهتر است. یک نفر ممکن است اشتباهات فراوانی بکند و ما فرصت اشتباه کاری نداریم. ما با کار جمعی قادریم از این اشتباهات جلوگیری کرده و به یکدیگر کمک کنیم.

مقام ایالات متحده: متأسفانه کمک اقتصادی فعلی ایالات متحده برای مردم ایران هیچ ارزشی ندارد.

فقط کمک می کند که یک دیکتاتور و یک رژیم فاسد بر سر مردم قدرت را در دست داشته باشد. آمریکا باید ایران را راهنمایی کرده و کمک کند که به طرف دموکراسی غربی برود تا مردم بتوانند آزاد باشند.

متأسفانه ایالات متحده این کار را نمی کند و ما از سخنرانیهای پرزیدنت کندی بسیار دلگرم شده ایم، اما منتظریم که حرفهای او جامه عمل به خود بپوشند. در آینده ایالات متحده باید به ایران کمک اقتصادی و فنی عرضه دارد، اما باید اطمینان دهد که منافع این کمک به مردم ایران می رسد. اگر ایالات متحده خواستار یک کشور آزاد است که علیه شورویها کار کند، باید به جبهه ملی کمک کند.

1- یادداشت حوزه فعالیت: برای دیدن گزارش درباره نظرگاههای حسیبی به 5723 - نیت مراجعه شود.

کشاورز صدر - 2 مذاکره ساواک با محمد علی کشاورز صدر از سران جبهه ملی

ص: 790

یادداشت غیر قابل رویت برای بیگانگان / فقط برای استفاده داخلی به: رئیس بخش سیاسیتاریخ: 1 اوت 1964 برابر با 10 مرداد 1345 از: منابع تحت کنترل آمریکا پ - 64/394 موضوع: مذاکره ساواک با محمد علی کشاورز صدر از سران جبهه ملی متن زیر برای اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که در حدود امنیتی تعیین شده می خواهید از آن ببرید، می باشد. در هر گزارشی که از این اطلاعات تهیه می کنید قید غیرقابل رویت برای بیگانگان باید ذکر شود اما لزومی ندارد از بخش منابع تحت کنترل آمریکا به عنوان منبع چیزی به میان آید. منبع این اطلاعات یک مقام پیشین دولت مصدق است که از روابط خوبی با سران مخالفین برخوردار است.

1- سرهنگ ناصر مقدم، رئیس اداره 3 ساواک، محمد علی کشاورز را که سخنگوی سابق جبهه ملی بوده است احضار کرده و از او پرسیده که جبهه ملی چه می کند. کشاورز صدر گفت نمی داند سرهنگ مقدم پرسشهای خود را حول موضوع دانشجویان خارج از کشور به عمل آورد. وی دو جمله حاوی جزئیات شرح و احوال و تصاویر دانشجویان خارج از کشور را مطرح کرد که برای سفر شاه به خارج جمع آوری شده بودند سرهنگ مقدم گفت این خیلی بد است که دانشجویان خارج از کشور عضو جبهه ملی قوای خود را به اعراب و «دوازده» کمونیست پیوند زده اند.سرهنگ مقدم از کشاورز صدر خواست که از سایر سران جبهه ملی بخواهد که به دانشجویان خارج از کشور عضو جبهه ملی نامه نوشته و بگویید که روابط را با اعراب و کمونیستها قطع کنند، چون این امر خلاف میهن پرستی است. مقدم اظهار داشت که روابط دانشجویان خارج از کشور جبهه ملی لحن جبهه ملی را ندارند، بلکه شاه را تهدید می کنند، کشاورز صدر به سرهنگ مقدم گفت اگر این دانشجویان علیه دولت و شاه درآمده اند، نتیجه اشتباه خود سرهنگ مقدم است زیرا آنها سعی کرده اند جبهه ملی را از هم بپاشند و اینک بسیاری از دانشجویان سرگردانند و حاضرند هرگونه ایدئولوژی را که خلاف دولت و شاه باشد بپذیرند. جبهه ملی مخالف شاه نیست، بلکه فقط می خواهد که شاه سلطنت کند نه حکومت. کشاورز صدر اظهار داشت که از سران جبهه ملی نخواهد خواست که به دانشجویان خارج از کشور عضو جبهه ملی نامه بنویسند.

2- سرهنگ مقدم آن گاه از کشاورز صدر خواست که از مصدق، نخست وزیر پیشین بخواهد که نامه ای به دانشجویان خارج از کشور نوشته و آنها را از تماس داشتن با کمونیستها و اعراب برحذر دارد. کشاورز صدر گفت که ساواک اخیراً به علت نوشتن نامه هایی به دانشجویان خارج از کشور مشغول تهدید مصدق بوده و اکنون از مصدق می خواهد که نامه ای به خارج بنویسد. در رابطه با این امر کشاورز می توانست خواستار نوشتن این نامه از مصدق شود، به علاوه کشاورز صدر اظهار داشت که به او هیچ دسترسی ندارد.

سرهنگ مقدم گفت که کشاورز صدر می تواند از پسر مصدق، دکتر غلامحسین مصدق این را بخواهد، کشاورز صدر گفت که غلام مصدق حمل پیامهای سیاسی را به نزد پدر خود، نخواهد پذیرفت.

3- سرهنگ مقدم گفت که پس با نصرت اللّه امینی عضو کمیته مرکزی، وکیل نخست وزیر پیشین تماس خواهد گرفت. و او را وادار خواهد کرد که از نخست وزیر پیشین بخواهد که هشدار نامه ای به دانشجویان خارج از کشور عضو جبهه ملی به دلیل تماسهایشان با کمونیستها و اعراب بنویسد.

داریوش فروهر - 1و2

ص: 791

خیلی محرمانه صفحه 11 . شماره 838 از: تهران.

4 مارس 1954 برابر با 12 اسفند 1332 داریوش فروهر (منابع کنترل شده آمریکایی، گزارش می دهد که گزارش بیوگرافی کامل وی در واشنگتن موجود است).

فروهر رهبر جوان و روشنفکر حزب پان ایرانیست است. او مانند عطائی و بقائی به طور فعالانه ای از جانب مصدق پشتیبانی نمی شود. اگر چه گفته اند که مصدق به توانایی های وی احترام می گذارد، اما عملاً روابط وی با الهیار صالح نزدیکتر است. و فروهر خود را دنباله روی صالح می داند.

فروهر در ابتدا از عقیده پان - ایرانیسم (ادعای برگشت سرزمین های از دست رفته ایران) خوشش آمد، ولی ایدئولوژی وی امروزه حول و حوش این متمرکز است که ایران باید از قید همه قدرتهای بزرگ آزاد باشد. او شدیداً ضد کمونیسم است.

داریوش فروهر - 2 سری غیرقابل رویت برای خارجیان اکتبر 1959 - برابر با مهر 1338 داریوش فروهر داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران و ناشر هفته نامه حزب، به نام آرمان ملت که در خانه وی تکثیر می شود یک رهبر ناسیونالیست جوان و مورد احترام است. ابتدا در حدود سالهای 1325 حزب پان ایرانیست یک حزب افراطی نئونازی بود که معتقد بود ایران باید به مرزهای جغرافیائی سابقش برگردد و کلیه خارجیان از ایران اخراج گردند و نفوذ خارجی از بین برود. حزب، سابقاً و در حال حاضر نیز شدیداً ضد کمونیست بوده و در طول رژیم نخست وزیری مصدق گروه های مخصوص و تعلیم دیده حزب در خیابانها با افراد حزب توده درگیر شده و به شدت به آنها حمله می کردند. گزارش شده که فروهر در یکی از همین دعواها زخمی شده است. فلسفه سیاسی فروهر تا اندازه ای ملایم شده است، زیرا اعضای حزب و خود وی معتقدند که ایران باید کاملاً بیطرف باشد و از قید قدرتهای بزرگ آزاد باشد. ویژگی فروهر در نوشته هایش می باشد که سعی می کند طی آنها اعمال غیرقانونی دولت را ذکر کرده و به اطلاع همه برساند.

گفته شده است که فروهر خود را پیرو الهیار صالح که از رهبران ناسیونالیستها می باشد می داند و یک منبع گفته است که از بین این دو، فروهر مقام رهبری را دارد.

داریوش فروهر احتمالاً حدود 1305 متولد شده و در سال 1325 یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه تهران در دانشکده حقوق بوده است. در همین زمان وی و چهار نفر دیگر از دانشجویان دانشکده حقوق و پزشکی قسم یاد کردند که در ایران با کمونیسم مبارزه کنند و حزب پان ایرانیست را تشکیل دادند. حزب، گسترش پیدا کرد، به طوری که در سال 1331 احساس می شد که به اندازه کافی قدرت دارد تا در انتخابات

ص: 792

دوره 17 مجلس شرکت کند. نتایج این مباحثات باعث ایجاد اختلاف در حزب شد و نتیجتاً فروهر رهبر جناحی شد که از مصدق جانبداری می کرد و جبهه ملی مصدق را در حمایتش از قانون اساسی مشروطه مورد تأیید قرار می داد. در طول حکومت مصدق حزب پان ایرانیست از وی حمایت می کرد، ولی در مورد حمله به کمونیستها آزادی خودش را حفظ کرد و به طور مستمر آنها را مورد تهاجم قرار می داد. بنابراین در تابستان 1332 که به نظر می رسید کمونیستها قویتر می شوند و شاهنشاهی ضعیف تر می گردد، فروهر حمایتش را متوقف کرد. بنا به گزارشات تائید نشده، در روز 28 مرداد 1332، که مصدق سرنگون شد، وی اولین نفری بود که سخنرانی کرد و کمونیستها را کوبید.

از زمان برکناری مصدق، فروهر یک نماینده فعال از جانب حزب خودش در شورای جبهه مقاومت ملی بوده است. بارها زندانی شده و بنابه گزارشات واصله توسط عناصر سیاسی من جمله دربار و حزب مردم (به رهبری امیراسداللّه علم) مورد لطف قرار گرفته.

هیچ گونه اطلاعات شخصی در مورد داریوش فروهر نداریم.

داریوش فروهر - 3

خیلی محرمانه گزارش شماره 5530 تاریخ گزارش سوم ژوئیه 1961 برابر با 12 تیر 1340 محل: ایران - تهران منبع: یک ناظر صلاحیت دار آمریکایی.

ارزیابی محتویات - احتمالاً حقیقت دارد.

1- اطلاعات بیوگرافیک در باره داریوش فروهر عضو شورای مرکزی جبهه ملی و رهبر حزب پان ایران بشرح زیر است.

الف: سن 33 سال ب: تحصیلات: تحصیلات اولیه در اصفهان و تهران، دانشگاه تهران فارغ التحصیل دانشکده حقوق در سال 1330 ج: زبانهایی که تکلم می کند: فروهر فقط به فارسی صحبت می کند هرچند اندکی انگلیسی می خواند و اندکی هم فرانسه د: شغل: سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) تنها اخیراً به او اجازه داد به وکالت بپردازد و خود او با بی میلی اعتراف می کند که فقط در چند پرونده دست داشته است. دل نگرانی عمده او همیشه امور سیاسی بوده است.

ه: به خارج از ایران سفر نکرده است. فروهر اغلب در جریان هشت سال گذشته کوشیده است اجازه خروج از کشور را بگیرد، ولی این اجازه به او از طرف دولت، یعنی ساواک، داده نشده است. او همچنین محکوم به اقامت در حوزه تهران بوده است و هنوز هم قبل از ترک شهر بایستی اجازه بگیرد.

و: خانم پروانه اسکندری و فروهر اندکی پس از اینکه او (فروهر) آخرین بار از زندان آزاد شد با یکدیگر ازدواج کردند خانم فروهر جدید دانشجوی علوم اجتماعی در دانشگاه تهران و از پشتیبانان فعال

ص: 793

جبهه ملی است که مدت زمان کوتاهی را در یکی از زندانهای تهران به دلیل رفتار صریح او در جریان تظاهرات دانشجویی گذرانده است. او مطالعات خود را و همچنین فعالیتهای سیاسی خود را ادامه می دهد.

به مناسبت ازدواجشان، دکتر محمد مصدق عکسی از خود را به همراه نوشته ای برای آنها فرستاد و آرزوی خوشبختی کرد.

ز: فروهر نسبت به یک ایرانی قامت بلندی دارد و طول قامت او پنج فوت فوت و 10 اینچ است. رنگ پوست وی تیره و موهای او مجعد و سیاه می باشد. او بیش از دیگران خوش تیپ است. و خطوط سیمای او تنها با سبیل ناهنجاری که از یک طرف ظاهر او به طرف دیگر امتداد دارد خدشه دار می شود. فروهر اغلب به وضع ظاهری خودش زیاد اهمیت می دهد، ولی در جریان این مصاحبه او لباس غیر رسمی پوشیده بود و یک پیراهن اسپورت و شلوار راحتی به تن داشت.

فروهر یک فرد خوشایند و بی تکلف است و در تعارفات مؤدبانه خود راه افراط پیش نمی گیرد. در عین حال او به اندازه کافی مؤدب است. ظاهر او نشان می دهد که بیشتر مرد عمل است تا تئوری و پاسخهای او تقریباً همواره مختصر بوده است، گویی او گفتنی زیادی در باره هر مطلب ندارد و مردی نیست که وارد جزئیات و انشعابات احتمالی قضیه بشود. او کسی را با هوش خود تحت تأثیر قرار نمی دهد، ولی ظاهراً مردی ایثارگر و صمیمی است.

فروهر در یک محیط محقر زندگی می کند. در یک خانه کوچک در تهران پارس که مادرش مالک آن است. مادر وی اقدس جابری انصاری می باشد، بیوه ای که خود در سنین اوائل زندگی یتیم شده و به وسیله سایر اعضاء خانواده جابر انصاری که از خانواده های محترم اصفهان است تحت تکلف قرار گرفته بود.

فروهر اعتراف کرد که او به عنوان رهبر حزب پان ایران صاحب نظریاتی است که ممکن است با نظریات اعلام شده جبهه ملی هماهنگی نداشته باشد، ولی از روی علاقه و نگرانی خاطرنشان ساخت که اینها نظریات خودش و حزبش می باشد. فروهر که یکی از جوانترین اعضاء شوراست. مدت زیادی به خاطر ایثارگری خود به آرمان ضدکمونیستی شهرت داشته است. پیروان او در حزب پان ایران یکی از مؤثرترین باندهای خیابانی بود که برای مخالفت با حزب توده (کمونیست) سازمان یافته بود. فروهر به خاطر فعالیتهایش در 10 سال گذشته پنج بار به مدتهای مختلف زندانی شده بود. معذالک او اعلام می دارد که به زندان افتادن چندان اهمیتی نمی دهد، زیرا می داند که این تاوانی است که باید پرداخت شود و تنها راه برای تحقق هر هدفی از طریق فعالیت ایثارگرانه و فداکاری شخصی است.

2- عقاید ابراز شده فروهر در باره مسائل سیاسی مختلف از این قرار است.

کمک اقتصادی: ما یک کشور کم رشدی هستیم و نیاز به کمک داریم. ما امتیازاتی را که بسیاری از کشورها دارند نداریم و نمی توانیم بدون کمک به کشورهای دیگر برسیم. وی شرط اول برای استفاده از کمک اقتصادی خارجی این است که ما دارای یک نوع اوضاع داخلی هستیم که کمک می تواند به نحو شایسته ای مورد استفاده قرار گیرد. این پول بایستی وارد مؤسسه های ثمربخش و تولیدی گردد و نه آنکه در جاهایی مصرف شود که به آسانی در معرض سوءاستفاده قرار گیرد یا هدر رود، کما اینکه در چند سال گذشته چنین بوده است. ما باید برنامه های پنج ساله صحیح داشته باشیم تا صنایع خود را پرورش و رشد دهیم و و سایر منابع اقتصادی را به مرحله ای برسانیم که دیگر نیازی به این کمک اقتصادی نداشته باشیم.

مساعدت فنی: ما بایستی مستشاران بیگانه را در حداقل ممکن به کار ببریم، ولی شکی نیست که ما

ص: 794

نیاز واقعی برای خدمات آنها در حال حاضر و برای آینده نزدیکی داریم. همان طوری که در مورد کمک اقتصادی گفته شد ما باید برنامه ای داشته باشیم که ما را قادر سازد بر روی پاهای خود بایستیم، ما نمی توانیم به آن سطحی برسیم که احساس استقلال حقیقی بکنیم، مگر اینکه در این مدت از مساعدت فنی خارجی برخوردار باشیم.

کمک از شورویها: اگر به ما پیشنهاد کمک بدون شرایط و یا وابستگیهای سیاسی بشود و اگر به ما اجازه داده شود که این کمک را به طریقی که میل خودمان است به کار ببریم و اگر کمک مورد بحث عاری از خطرات رخنه و فشار باشد، آن گاه من احساس می کنم که ما باید کمک را از هرجا که به ما، به نحو معقولی پیشنهاد می شود بپذیریم. ولی من قبول دارم که شورویها احتمالاً چنین کمکی به ما پیشنهاد نمی کنند. به ویژه من معتقد نیستم که ما باید بپذیریم تکنسینهای شوروی در ایران کار کنند. زیرا در حالی که به حق تکنسینهای آمریکایی یا سایر کشورهای اروپای غربی به ایران می آیند، در حالی که محرک صمیمی آنها میل به کار نیک است و می خواهند به رشد تواناییهای ایران کمک کنند. من می دانم که انتظار چنین چیزی از اتحاد جماهیر شوروی داشتن، احمقانه است. می دانم که آنها یقیناً تکنسینهای خود را در اینجا برای مقاصد سیاسی به کار می برند تا در این کشور رخنه کنند و دست به تبلیغات بزنند و زیر و رو کنند. بار دیگر می گویم هدف اولیه ما این است که بتوانیم بر روی پاهای خود بایستیم و برای رسیدن به چنین مرحله ای نیاز به کمک داریم.

بیطرفی: من گمان نمی کنم که ما از عضویت در اتحادیه های نظامی سود واقعی برده باشیم. ناتو (سازمان پیمان اتلانتیک شمالی) ممکن است عالی باشد، ولی ما در ناتو نیستیم این صف بندیهای ما تنها به مقصد حفظ حکومتهای فاسد و غیر خلقی بر مسند قدرت خدمت کرده است و این صف بندیها به عنوان نیروی باز دارنده علیه اتحاد جماهیر شوروی و کمونیستها به کار نرفته است. در واقع ما راه دیگری بجز حفظ مناسبات نزدیک با غرب نداریم و این تنها راهی است که ما می توانیم در مقابله با فشارهای از جانب شورویها یا با بدون چنین پیمانهایی، در اختیار داشته باشیم. ولی اگر یک حکومت نیرومند داشته باشیم و چنین پیمانهایی را نیز به نفع خود حفظ کنیم. کشوری با فرمانروایی مستقل مانند هند می تواند در مقابل کمونیستها بیشتر به غرب کمک کند، تا یک رژیم غیر خلقی و نامطلوب مانند چین ملی.

سنتو: اساساً چیزی برای سنتو باقی نمانده است، عراق رفته است، ترکیه و پاکستان هم هر دو دستخوش تغییرات بزرگی شده اند. من هیچ سودی در این پیمان برای خودمان نمی بینم. با یک ارتش نیرومند و با مناسبات حسنه با کشورهای همجوار (که من معتقدم می توانیم بدون عضویت در سنتو آن را اداره کنیم) خواهیم توانست به همان خوبی اوضاع را سروسامان دهیم. اگر اختیار دست من بود ایران را فوراً از سنتو خارج می کردم.

مناسبات دوجانبه با ایالات متحده: این امر به نظر من تا آن اندازه ای که می توانیم بگوییم چیز بدی نیست. ما در باره موافقت نامه های سری، البته اطلاعاتی نداریم و اگر چنین موافقت نامه هایی هست، بایستی آنها را مطالعه کنیم تا در مورد آنها قضاوت کنیم. روسها قدیمی ترین و دائمی ترین دشمنان ما هستند و ما آموخته ایم که بایستی در هر نوع مناسباتی که ارتباطی با آنها داشته باشد، بسیار مواظب باشیم.

اندازه و قدرت نظامی: ما یقیناً باید یک ارتش بزرگ داشته باشیم، ولی این ارتش بایستی از لحاظ شکل تغییر کند. این ارتش از لحاظ سلسله مراتب بسیار سنگین است و بیشتر ژنرالها و سایر افسران

ص: 795

عالیرتبه بایستی پی کار خود بروند. علاوه بر این، علیرغم اندازه کنونی آن، این ارتش ظرفیت واقعی برای دفاع از ملت را ندارد و هم چنین این ارتش گرایشهای اصیل ملی نیز ندارد. ارتش باید بهتر مجهز شود و بهتر آموزش ببیند و انگیزه های بهتری داشته باشد. اندازه عادی آن باید حدود 000/200 نفر باشد، ولی آموزش آن باید چنان باشد که یک میلیون نفر در هر زمان بتوانند زیر پرچم قرار بگیرند.

هیئت حسن نیت به اتحاد جماهیر شوروی: برای یک چنین مأموریتی هدف باید روشن باشد. ما چه می خواهیم، آنها چه خواهند داد و ما در مقابل، چه چیزی حاضر هستیم به آنها بدهیم. اگر یک چنین مأموریتی صرفاً جنبه تشریفاتی داشته باشد، به دردی نخواهد خورد و همچنین فایده ای نخواهد داشت، اگر تنها نتیجه آن قرار دادن ما زیر یوغ استعمار باشد.

شناسایی چین کمونیست: این به سود ایران خواهد بود. وجود میلیونها چینی در چین کمونیست یک واقعیت است و تنها راه برای سروکار داشتن با مسائلی که موجود است این است که با آنها به نحو صریح و مستقیمی مقابله کنیم، نه اینکه چنان وانمود کنیم که آنها وجود ندارند. و تنها راهی که آنها را می توان از شورویها جدا ساخت این است که با آنها مناسبات داشته باشیم. هر قدر غربیها با کمونیستهای چین ضدیت کنند، به همان اندازه چینیها به شورویها خواهند چسبید و اگر با آنها با نزاکت بیشتری رفتار شود، کمتر به شوروی اتکا خواهند داشت و کمتر به طرف شوروی متمایل خواهند شد. شاید اگر با آنها بهتر رفتار شود ممکن باشد یک شکاف بزرگی در جهان کمونیست ایجاد شود.

نفت و کنسرسیوم: من یقین دارم که قرار داد کنونی همه منافع ایران را تأمین نمی کند، ولی هرگونه تغییری که در ترتیبات داده شود نباید مانند سابق با متوقف شدن جریان و فروش نفت و ضبط و توقیف و سرو صدای زیاد و غیره همراه باشد. این بار قرارداد بایستی با دقت و از روی فهم و درک مورد مذاکره قرار گیرد. در حالی که من یقین دارم که حقوق و منافع ایران طبق ترتیبات کنونی تأمین نمی شود، من درباره این که چه نوع تغییراتی باید در این ترتیبات داده شود یقین قطعی ندارم. مثلاً نمی دانم چه درصدی از درآمد نفت باید به ایران متعلق باشد. به هر صورت این موضوعات باید با توجه به اوضاع و زمان تحت مطالعه قرار گیرد.

شاه: شاه از همان لحظات اولیه ای که او به تخت نشست، هیچ گونه شالوده ای برای اعتماد فراهم نکرده است که او مایل خواهد بود نقش بسیار محدود، طبق قانون اساسی خود را ایفا کند و نه اینکه جبهه ملی و شاه خواهند توانست به نحو رضایت بخشی با یکدیگر همزیستی داشته باشند. خود شاه ممکن است به احتمال قوی هر گونه کوششی را جهت همزیستی از میان ببرد. شاه را باید وادار کرد تا یک نقش محدودی ایفا کند تا بتواند با جبهه ملی زندگی کند. من تردیدهای بسیار جدی دارم از اینکه شاه کنونی چنین نقشی را ایفاء کند. حتی اگر هم شاه بگوید که او موافق است چنین رفتار کند، ولی باز هم علیه ما به تحریک خواهد پرداخت، من در این باره یقین دارم. معذالک در این مورد ما بایستی محتاط باشیم، زیرا هر چیزی و هر اقدامی که جنبه افراطی یا تفریطی داشته باشد ممکن است منجر به آن شود که به نفع عناصر دیگر بیگانه و امپریالیست باشد. معذالک احساس می کنم که اگر یک حکومت نیرومند خوب روی کار بیاید، نقش سلطنت به قدری بی اهمیت خواهد شد که موجودیت سلطنت دیگر محسوس نخواهد شد. من مانعی نمی بینم از اینکه ما یک جمهوری در اینجا داشته باشیم. (یک لبخند زیرکانه در این لحظه بر لبانش نقش بست).

ص: 796

انتخابات: در عمل جبهه ملی واقعاً به چند ماه وقت نیاز دارد تا سازمان خود را بهبود بخشد و ما بتوانیم سیاست خود را برای مردم روشن سازیم، ولی ما نمی توانیم از فشار خود بر دولت برای اینکه انتخابات هرچه زودتر انجام گیرد بکاهیم. اگر چنین فشاری وجود نداشت هیچ عاملی مانع آن نمی شد که مرتجعین موقعیت بهتری برای خودشان به دست بیارند. اگر انتخابات اصیل آزاد تا دو سه ماه بعد انجام گیرد، شکی ندارم از اینکه حداقل یکصد کرسی در مجلس به دست خواهیم آورد. اگر انتخابات بلافاصله انجام گیرد یقین دارم که همه کرسیها را در شهرهای بزرگ به دست خواهیم آورد.

علی امینی: مردم ایران هرگز گذشته امینی را فراموش نمی کنند. آنها نمی توانند هرگز فراموش کنند که امینی چکار کرده است. این است که باعث می شود امینی از طرف مردم مورد قبول قرار نگیرد. با این وجود امینی کارهای خوبی نیز انجام داده است. وی بعضی از آنهایی را که از موقعیتهای خود برای سودهای شخصی و زیان ملت سوءاستفاده کرده اند رانده است، ولی امینی ظرفیت و قدرت انجام همه کارهای لازم را ندارد. او در روی نظامیان کنترل ندارد او قدرت لازم را برای انجام اصلاحات اجتماعی که حائز این همه اهمیت است و خود او نیز مایل به آن است ندارد. متأسفانه وی در میان مردم ریشه ندارد و این امر مانع آن می شود که او اقدامات مؤثری به عمل آورد. همه صحبتهای مربوط به اصلاحات ارضی و اینطور چیزها کاملاً مبهم و نامعین است.

اصلاحات ارضی: من اندیشه تقسیم اراضی را شخصاً نمی پسندم. با آن مخالفم زیرا یقین دارم که اگر زمین تقسیم شود مدتی طول نخواهد کشید که همین زمین داران یا شاید دیگران همه زمینها را بار دیگر غصب کنند و اوضاع تغییر چندانی هم نکند. من معتقدم که زمین باید ملی شود، یعنی زمینهای کشاورزی ملی شود. پس از آن با ایجاد شرکتهای تعاونی خدمات لازم برای کشاورزان انجام شود. این به عقیده من راه عملی تر و مؤثرتری برای انجام اصلاحات کشاورزی در ایران است. البته نیاز زیادی برای اصلاحات در شیوه های کشاورزی نیز وجود دارند و من خوشوقتم از اینکه اندکی پیشرفت از لحاظ مکانیزه کردن و غیره از هم اکنون حاصل شده است، ولی البته کارهای بسیار بیشتر مورد نیاز است.

کارخانه فولاد: یک کارخانه فولاد البته «مادر صنایع» است. ما یک چنین کارخانه ای لازم داریم ممکن است اختلاف نظرهایی در مورد اینکه این کارخانه کجا باید باشد و یا ظرفیت و ساختمان آن و غیره وجود داشته باشد، ولی در فکر من هیچ گونه تردیدی نیست که ما باید دو کارخانه فولاد کوچک داشته باشیم. مسائل فنی ماوراء ظرفیت من است، اینکه کجا و با چه ظرفیتی و غیره بایستی چنین کارخانه ای ایجاد شود، ولی در میان همکاران من اطلاعات کافی برای حل این مسائل وجود دارد. در اینجا هرچند باید گفته شود که پرستیژ ایران عامل مهمی برای در نظر گرفتن نیست، تنها نیاز مطلق مورد بحث است. من یقین دارم که ما مواد خام به اندازه کافی برای نگهداری دو کارخانه فولاد و برآوردن تقاضاهای کوچک داریم.

نیرو و ظرفیتهای حزب توده: خطر کمونیسم از نارساییهای اجتماعی و کمبود غذا و آموزش و کمبود عدالت اجتماعی ناشی می شود. اینها شرایطی هستند که در ایران وجود دارند و تا زمانی که آنها وجود دارند، خطر نیز وجود خواهد داشت. حکومت ایران از طریق تدابیر سرکوبگرانه خویش سازمان آنها را به نحو عمده نابود کرده است، ولی حکومت ایران موفق نشده است عقاید و اندیشه های آنها را ریشه کن کند، چون به ما این آزادی نسبی داده شده است، ما نشانه های بیشتر و بیشتری از وجود و فعالیت آنها می بینیم.

ص: 797

آنها هم راساً فعال هستند و هم زیر پوشش هواداران مصدق، بعضی از آنها از عقاید مارکسیستی پیروی می کنند و در میان آنها گرایشی برای اینکه روشنفکران رهبری پرولتاریا را به عهده بگیرند وجود دارد.

ابتدا چند سال قبل آنها این تمایل را داشتند که رهبران شوروی را به خاطر رها گذاشتن خلق ایران در لحظات بحران مورد حمله قرار دهند. با تشکیل جبهه ملی برای آنها آشکار شد که آنها نمی توانند جبهه ملی را برای مقاصد خودشان مورد بهره برداری قرار دهند، ولی آنها همچنان به عنوان یک خطر واقعی باقی مانده اند و تنها در انتظار فرصت هستند و یک کادر آماده در اروپا دارند تا هرگاه زمان فرا رسد (وارد میدان شوند)، بنابراین سزاوار است که جبهه ملی یا هر حکومت دیگری دیگری علل اساسی خطر کمونیسم را در ایران به اصطلاح از پایین ریشه کن سازد، به جای آنکه آنها را از بالا نابود کند. کمونیسم همچنین باید در معرض مقابله و مبارزه قرار گیرد و آن هم در میان اندیشمندان و در سطح تئوریک به عنوان نوع جدیدی از امپریالیسم و غیر و غیره. همکاران من در حزب و خود من همواره کمونیستها را به عنوان دشمن شماره یک ایران می دانیم آنها کوشیده اند تحریکاتی در داخل جبهه ملی به وجود آورند، ولی ما می کوشیم آنها را از طریق مظنون بودن و مواظب بودن نسبت به هر کسی که می خواهد به ما ملحق شود، از میان خود دور سازیم. من چنین برآورد می کنم که به طور تقریبی حدود41 آنهایی که در میتینگ 18 ماه جبهه ملی در میدان جلالیه شرکت داشته اند نوعی وابستگی در گذشته با حزب توده داشته اند و آنها در میتینگهای حزب توده حضور داشته و یا نسبت به آنها سمپاتی داشته اند. این نشان می دهد که جبهه ملی توانسته است مردم را از خط کمونیسم دور کند و آنها را به یک زندگی سیاسی میهن پرستانه و اصیل تری هدایت کند.

جبهه ملی - سازمان - نقاط ضعف و قدرت آن: بعضیها این تمایل را دارند که گمان کنند که ما می توانیم یک حزب منظم باشیم و بعضیها این تمایل را دارند که گمان کنند که ما یک حزب هستیم. ولی ما اگر بخواهیم واقع گرایانه صحبت کنیم یک حزب نیستیم و نمی توانیم باشیم. ما یک جبهه هستیم، ائتلافی از احزاب و افراد مختلف با نظریات و هدفهای مختلف در زمینه های متعدد اجتماعی. بعضی از مردم (ما) بیش از حد افراطی هستند و بعضی دیگر بیش از حد محافظه کار، بعضیها بیش از حد پیشرفته هستند و بعضیها کهنه پرست. بعضیها دارای تمایلات مذهبی هستند و بعضیها لیبرالهای اجتماعی. با یک چنین تقسیم بندی از اندیشه ها، ما نمی توانیم هر نوع موضع قطعی اتخاذ کنیم تا برنامه ای جامع در زمینه اجتماعی داشته باشیم. ما می توانیم فقط در زمینه سیاسی با یکدیگر همکاری کنیم. قدرت ما در محبوبیت عمومی ضمنی ماست. می توان گفت که ما بیشتر در میان مردم محبوبیت داریم تا اینکه متشکل باشیم.

نهضت آزادی ملی ایران: من نسبت به گروهی که خود را نهضت آزادی می نامد، بسیار مظنون هستم. من فکر می کنم که آنها در بعضی موارد بسیار از مرحله پرت هستند و همچنین ترس دارم از اینکه آنها با بعضی از منافع ویژه بیگانگان نیز پیوند دارند. آنها نوعی گرایش مذهبی نیز دارند که ماهیت بیشتر توطئه های انگلیس در ایران را مشخص کرده است، یعنی از آن نوع چیزهایی که شالوده امپریالیسم بریتانیا را در گذشته تشکیل داده است. شما درباره میس لمپتون اطلاع دارید؟ ما در مورد به جبهه ملی احساس می کنیم که در چنین زمانی مهم است به ایالات متحده آمریکا نشان دهیم که اشخاص معتدلی هستیم و ضد بیگانگان بی بند و بار نیستیم و رادیکالهای کله شق نیز نمی باشیم، ولی آنها اسرار دارند که از هیجان انگیزترین و زیباترین راهها پیروی شود من بسیار متأسف بودم که مصدق به آنها آن نامه را فرستاد

ص: 798

(در صحه گذاشتن از آنها). مصدق از تماس بسیار خارج شده است و در واقع نمی داند چه می گذرد و می خواسته است دوستی خود را با مهدی بازرگان نشان دهد. آنها اساساً غالباً ارتجاعی هستند و آن هم به نحو عجیب و غریبی، ولی خوشبختانه نفوذ آنها بعد از مدتی از میان خواهد رفت. آنها خواهند آموخت همان طوری که مردم پی خواهند برد که نمی توان تنها براساس شعارها پیروانی را حفظ کرد و یا کشوری را اداره کرد و به محض اینکه جبهه ملی قاطعیت خود را نشان دهد آنها همه نفوذ خود را از دست خواهند داد و اما درباره ورود آنها به جبهه ملی من گمان نمی کنم که آنها وارد جبهه ملی شوند. من خود شخصاً علیه آنها رای خواهم داد.

دشواریهای بین جبهه ملی و حزب ایران: اختلاف نظرها بر سر تاکتیکها و شیوه ها و غیره در داخل هر جبهه ای وجود دارد، ولی گمان نمی کنم که اختلافاتی که در داخل جبهه ملی وجود دارند، برای برانگیختن آشوب جدی کافی باشد، نه اینکه باعث جدایی شود. ما می دانیم که موجودیت ما به وحدت ما متکی است، منشاء این مشکل مربوط به حزب ایران به روزهای اول مصدق بستگی دارد. یعنی هنگامی که حزب ایران کوششهای بزرگی را جهت کسب همه مواضع در دست خود به عمل می آورد. بسیاری از اشخاص هنوز سوءظن دارند از اینکه آنها هنوز هم از همان سیاست پیروی می کنند، حزب ایران دارای کادر خوب و نیرومندی است که با میزان پشتیبانی که از آن برخوردار است تناسبی ندارد. هرچند همان طوری که گفتم، معتقد نیستم که خطری برای شکاف واقعی ناشی از این مسئله وجود داشته باشد.

رهبر جبهه ملی کیست؟: از لحاظ اساسی دو نفر در رهبری جبهه ملی در عمل با یکدیگر سهیم هستند، ولی مصدق از مقام ویژه ای در قلوب همه مردم و جبهه ملی برخوردار است، ولی مصدق نمی تواند هرگونه نقشی را در حال حاضر ایفا کند.

اللهیار صالح و و دکتر غلامحسین صدیقی دو رهبر برجسته جبهه ملی هستند. صالح دارای سابقه طولانی تر و تجربه بیشتری است و از جانب مردم بیشتر شناخته شده است. هرچند او عضو یک حزب ویژه که حزب ایران می باشد است و همان طور که گفتم حزب ایران از پشتیبانی چندانی در میان مردم برخوردار نیست. صالح بهترین شانس را برای گزینش به عنوان فرضی نخست وزیر دارد.

صدیقی که کمتر تجربه دارد و کمتر طرف شناسایی مردم است چهره ای است با قاطعیت بیشتر و برای نشان دادن تواناییهای خود به مردم نیاز به فرصت بیشتری دارد. اگر قرار باشد برای انتخاب رهبر جبهه ملی رأی بدهیم هم صدیقی و هم من به نفع صالح رأی خواهیم داد، زیرا قامت معنوی او بالاتر است، ولی من شخصاً صدیقی را ترجیح می دهم.

نقش ایالات متحده: من همواره از فرصت صحبت با یک آمریکایی برای اظهار مراتب زیر استفاده می کنم. مدت یکصد و پنجاه سال ما بین شورویها و انگلیسها گرفتار بودیم. این تراژدی بزرگ ما و علل همه بدبختیهای ما بوده است. از آغاز رژیم مشروطیت در ایران خواسته ایم که در اینجا آنچه را که شنیده ایم در آمریکا وجود دارد، داشته باشیم. در میان مردم برای چیزهایی که ایالات متحده آمریکا از لحاظ داشتن آن معروف است و به لحاظ آن شناخته شده است، علاقه زیادی وجود دارد. تا روزهای اولیه مصدق، هنگامی که آمریکاییها هنوز هم از استقلال ایران در مسئله نفت پشتیبانی می کردند، مردم به آمریکائیها بسیار علاقه داشتند، ولی تدریجاً و به ویژه از اوت 1953 (مرداد 32) مردم مشاهده کردند که سیاست آمریکا در ایران همگام با سیاست انگلیس بوده است و مردم از این لحاظ ناراضی هستند.

ص: 799

حکومتهایی که از اوت 1953 به بعد روی کار آمده اند، بدون پشتیبانی حکومت آمریکا نمی توانستند بر مسند قدرت باشند. هنگامی که کندی در آمریکا به ریاست جمهوری رسید مردم ایران احساس کردند در سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییراتی داده خواهد شد و مردم با در نظر داشتن این چشم داشت و در شادمانی و هیجان بودند، هر چند در عمل ما هیچ گونه نشانه ای از چنین تغییری و نه بهبودی ندیدیم. من می خواهم به شما یادآوری کنم که تنها چیزی که می تواند کمونیسم را در ایران به طور مؤثری متوقف کند یک رژیم واقعاً ملی است.

داریوش فروهر - 4 حکم داریوش فروهر

سری غیرقابل رویت برای خارجیان / فقط استفاده داخلی تاریخ: 21 اکتبر 1965 برابر با 29 مهر 1344 از: رئیس قسمت سیاسی.

به: منابع کنترل شده آمریکایی موضوع: حکم داریوش فروهر آنچه در ذیل می آید جهت اطلاع شما و احیاناً هرگونه استفاده دیگری که برایتان داشته باشد است، البته با توجه به محدودیتهای امنیتی مشخص شده. چنانچه طی گزارشی از اطلاعات این نامه استفاده می شود قید (غیر قابل رویت برای خارجیان) را ذکر کنید ولی لزومی ندارد منابع کنترل شده آمریکایی را به عنوان منبع خبر نام ببرید.

در حدود روز 24 مهر 1344 داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران محکوم به سه سال زندان توسط قاضی دادگاه نظامی شماره 2 عادی شد. فروهر 13 ماه پیش دستگیر شد.

توجه - در ذیل سند تایپ شده مطالب زیرین به صورت دست نویس نوشته شده (مترجم) سرتیپ سالم ......، قبلاً در زندان خواستار مجازاتی می شود که به تصویب دادگاه رسیده باشد احتمالاً یک سال کم خواهد شد، سایر مدتهای بازداشت در قبل احتمالاً این طور نخواهند بود.

بهرام نمازی در دادگاه دیگری محاکمه شد.

داریوش فروهر - 5 دادگاه نظامی فروهر، رهبر حزب ملت ایران

تلگرام خارجی از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت خارجه موضوع: دادگاه نظامی فروهر، رهبر حزب ملت ایران پیرو: نامه شماره 567 الف مورخ 3 مه 1965 تاریخ: 2 نوامبر 1965 برابر با 11 آبان 1344شماره: 317 - الف در حدود روز 24 مهر 1344 داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران، توسط رئیس دادگاه نظامی شماره 2 به سه سال زندان محکوم شد. دقیقاً مشخص نیست که اتهامات وی چه بوده است، ولی بنا به

ص: 800

گزارشات واصله، رئیس دادگاه محکومیتهای سابق وی را عنوان کرده و از فروهر به عنوان یک مزاحم یاد کرده و اینکه علاوه بر آن وی مخالف رژیم است. تقاضای استیناف شد که دادگاه استیناف آن را رد کرد.

فروهر در اوائل مهر 1343 دستگیر شد و یک سال بدون محاکمه نگهداری شد و به نظر می رسد این یک سال از مدت زندان وی کم شود (طبق پرونده برلیان صفحه 6 نامه شماره پیروی فوق).

وکیل مدافع فروهر سرتیپ صالح است که در دفاع از 14 نفر متهم به شرکت در ترور 10 آوریل شاه نیز شرکت داشت. وکیل مدافع وی مسئله زندانی شدن بدون محاکمه فروهر را پیش کشید و پیشنهاد کرد که این مدت از حکم جدید وی کاسته شود، ولی این طرز دلیل آوردن توسط دادگاه رد شد.

هیچ ذکری از دادگاه فروهر در مطبوعات به میان نیامد و در مجامع زیاد مورد بحث قرار نگرفت. شاید این مسئله بیش از یک تصادف باشد که این محاکمه همزمان با محاکمه پر سرو صدای 14 نفر متهم فوق الذکر بوده است. دادگاه داریوش فروهر این مطلب را که اینجا با مخالفان سیاسی شدیداً رفتار می شود، به اثبات می رساند.

از طرف سفیر، مارتین. ف. هرز کنسول سفارت در امور سیاسی

داریوش فروهر - 6

سری غیر قابل رؤیت برای خارجیان ایران رهبر حزب ملت ایران داریوش فروهر یکی از جوانان جبهه ملی است که تندروتر از دیگران است و اخیراً به دلیل گرایشات به ملاحظه کاریهای بیش از حد، از میانه رویهای جبهه ملی انتقاد کرده است. او یک ناسیونالیست دو آتشه از نوع نازیها است و به مخالفت و ضد کمونیسم بودن مشهور است. اگرچه در ابتدا معتقد بود که ایران باید به مرزهای جغرافیائی و سیاسی بزرگ گذشته خویش بازگردد، ولی اخیراً بیشتر بر بیطرفی و آزادی از قید قدرتهای خارجی تأکید داشته است. در عین حالی که روشنفکر نمی باشد، ولی در جانبداری از مرام خود حاضر به فداکاری بوده و در سازمان دهی و تبلیغات هوش سرشاری دارد.

حزب ملت ایران وی، از جناحهای تندرو و آتشین جبهه ملی است که از سازماندهی خوبی برخوردار بوده و تحت مراقبت شدید دولت است. فروهر که قسمت عمده زندگیش را در زندان بوده، اکنون در حین گذراندن یک حبس سه ساله جهت فعالیتهای ضد دولت است.

فروهر که طرفدار غرب می باشد، طالب استقلالی از نوع استقلال هندوستان می باشد. او پیمان سنتو را بدون استفاده تلقی می کند و مخالف پیمانهای نظامی می باشد و معتقد است این پیمانها بیش از اینکه خطر کمونیسم را از بین ببرد، باعث به وجود آوردن دولتی فاسد و غیر مردمی می شود. او از آمریکا تمجید می کند، ولی حمایت آمریکا از انگلیس و دولت فعلی ایران را مورد انتقاد قرار می دهد. اگر چه وی طرفدار انقلاب در ایران نمی باشد، زیرا می گوید چنین کاری فقط به نفع «خارجیها و عمال امپریالیسم» تمام خواهد شد، ولی معتقد است که شاه تن به یک نقش محدود شده ای توسط مشروطه نخواهد داد. فروهر موافق قراردادهای دوجانبه با آمریکاست، مخصوصاً آن دسته از آنها که کمکهای اقتصادی را شامل

ص: 801

شوند. او همچنین کمک از روسیه را قبول دارد مشروط بر اینکه هیچ ارتباط دیگری به دنبالش نباشد (به نظر وی این امر خیلی بعید است). وی حامی برنامه های نوسازی طرح ریزی شده است و کمک فنی محدود را قبول دارد و مشوق ایجاد کارخانه های ذوب آهن است. او نسبت به اصلاحات اراضی بدبین است و حامی ملی کردن زمینهای زراعتی و تشکیل تعاونیهای زراعی می باشد. او مایل است که در موافقتنامه های نفتی تجدید نظر به عمل آید، ولی از طریق مذاکرات، نه از طریق ملی کردن آنها. فروهر همچنین ارتش را تجدید سازمان می دهد و چین کمونیست را به رسمیت خواهد شناخت.

فروهر در سال 1928 متولد شد و تحصیلات اولیه اش را در اصفهان و تهران گذراند. وی در سال 1330 دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد یکی از مؤسسین حزب پان ایرانیست بود که یک گروه دست راستی ناسیونالیست بود که در سال 1325 به وجود آمد. در سال 1331 حزب بر سر مسئله حمایت از شاهنشاهی به سه گروه تقسیم شد. فروهر و پیروانش جدا شدند و حزب ملت ایران را درست کردند که با جبهه ملی نخست وزیر وقت محمد مصدق ائتلاف نمودند (سازمان اصلی حزب که توسط محسن پزشکپور رهبری می شد، به مدت چند سال در خفا بسر برد و همه از گروه فروهر به نام حزب پان ایرانیست یاد می کردند، با ظهور مجدد حزب قدیمی پان ایرانیست که به طور غیر رسمی از جانب دولت حمایت می شود، اختلافات بین دو گروه بیشتر آشکار شد). اگرچه فروهر حامی مصدق بود، ولی حزب ملت ایران بارها با دسته های حزب توده زد و خورد داشتند. یک گزارش اعلام می دارد که پس از سرنگونی مصدق در سال 1332، فروهر اولین شخصیت سیاسی بود که سخنرانی در انظار نمود و مخالفت با کمونیسم را به عنوان موضوع صحبت انتخاب نمود.

معذالک فروهر داخل جبهه ملی باقی ماند. یک منتقد پر سرو صدای دولت بود و پیروانش به او وفادار بودند و نشریات جبهه ملی را در منزلش تکثیر می نمود. تا اینکه در سال 1341 صبرش از رهبریت جبهه ملی لبریز شد و باعث شد که به جناح تندرو جبهه ملی بپیوندد. سپس به کمیسیونی منصوب شد تا پیشنهاد تجددی سازمان جبهه ملی را مورد بررسی قرار دهد، ولی در اقداماتش مبنی بر اخراج رهبریت و مقامات اجرایی ناموفق بود. پس از شکست جبهه ملی در سال 1342 در قبال اصلاحات ارضی و رفراندوم و انتخابات مجلس، گروه تندرو تهدید کردند که جبهه ملی را ترک خواهند کرد. با کمک نامه ای که مصدق در انتقاد از عدم فعالیت جبهه ملی به آنها نوشت، آنها با توسل به زور در سال 1343 انتخابات جدیدی در جبهه ملی انجام دادند. بعضی از رادیکالها به هیئت اجرایی جبهه ملی انتخاب شدند، ولی فقدان رهبریت کافی و دخالت دولت مانع از این شد که در موقعیت سیاسی جبهه ملی تغییرات مهمی به وقوع بپیوندند.

جبهه ملی سعی کرد که با اتحاد با سایر گروههای ملی گرا، پایه های خودش را مستحکم سازد ولی فروهر که حمایت حزب توده را از این برنامه می دهد، مانع از انجام آن شد. خود فروهر در شهریور سال 1343 به زندان افتاد.

داریوش فروهر یک مرد بلند قد و نسبتاً خوش سیماست و معمولاً خوش لباس هم هست. شخصیت جالب و غیر رسمی دارد، و مؤدب است بدون اینکه از تظاهر معمول ایرانیها استفاده کند. بدون احساسات صحبت می کند و صریح است و کمی استادانه صحبت می کند. اگرچه وکیل قابلی می باشد، ولی تقریباً هیچ وقت وکالت نکرده است، حتی زمانی که از طرف دولت مجاز بود.

به علت مخالفت دولت هرگز خارج از ایران نبوده است. در سال 1337 به کنفرانس اتحاد بین آسیا و

ص: 802

آفریقا در قاهره دعوت شد، ولی قادر به شرکت نبود. حدود سال 1339 با پروانه اسکندری ازدواج کرد که در آن زمان یک دانشجوی جامعه شناسی در دانشگاه تهران بود و مدتی به علت شرکت در تظاهرات دانشجویان جبهه ملی به زندان رفته بود. فروهر فقط فارسی صحبت می کند، اگرچه قادر است فرانسه و انگلیسی را مقدار کمی بخواند.

18 ژانویه 1966 برابر با 28 دی 1344

داریوش فروهر - 7 آزادی قریب الوقوع داریوش فروهر

خیلی محرمانه غیرقابل رویت برای خارجیان تاریخ: 24 اوت 1966 برابر با 2 شهریور 1345 به: رئیس قسمت سیاسی از: منابع کنترل شده آمریکایی موضوع: آزادی قریب الوقوع داریوش فروهر آنچه در ذیل است، جهت اطلاع و اقدامات دیگر با رعایت نکات امنیتی است، در استفاده از این گزارشات قید «غیر قابل رویت برای خارجیان» را ذکر کنید، ولی لزومی به قید (منابع کنترل شده آمریکایی) به عنوان منبع نیست.

1- خانواده داریوش فروهر انتظار دارند که وی در 4 آبان 1345 که مصادف با تولد شاه است از زندان آزاد شود. مادر داریوش فروهر ضمن تماس با مقامات مجلس و دولت برای آزادی فرزندش بی وقفه تلاش کرده و مطمئن است که وی آزاد خواهد شد.

2- شرط آزادی داریوش فروهر این است که از تمام فعالیتهای سیاسی خودداری نماید و از کشور خارج نشود. مادرش معتقد است که وی با این شرایط موافقت خواهد کرد، سلامتی وی در وضع خوبی نیست و او پس از محبوس شدنش افسرده و دلسرد است.

داریوش فروهر - 8 ملاقات هویدای نخست وزیر با فروهر رهبر حزب ملت ایران

یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: فریدون تقی زاده - دکتر علوم پزشکی (عضو حزب ملت ایران) لاری سیماکیس دبیر دوم سفارت زمان و مکان: 9 می 1968 (برابر با 19 اردیبهشت 1342) - اقامت گاه هدایت اللّه متین دفتری موضوع: ملاقات هویدای نخست وزیر با فروهر رهبر حزب ملت ایران تقی زاده گفت که سه ماه قبل نخست وزیر هویدا، داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) را برای صحبت به دفتر خود احضار کرد. طبق گفته تقی زاده، هویدا به فروهر (که از لحاظ حرفه ای حقوق دان است) پستی به عنوان مشاور حقوقی در هرکدام از وزارتخانه ها پیشنهاد کرد، در صورتی که فروهر از مخالفت خود صرفنظر کند. هویدا گویا فروهر را به دلیل تواناییهای رهبری او مورد تمجید قرارداد و بیهوده بودن مخالفت سیاسی مدام را با حکومت شاه تأکید کرد. فروهر این پیشنهاد را به نحو قاطعی رد

ص: 803

کرد.

تقی زاده گفت حزب ملت ایران تحت رهبری فروهر دارای پیروان معدود ولی ایثارگری است و به علت کنترلهای شدید سیاسی که در حال حاضر حاکم است، او و اعضاء حزبش بدون هرگونه عملی در انتظار زمان مناسب برای عرض اندام به عنوان یک نیروی سیاسی هستند. این حزب طرفدار حکومت مشروطه در ایران و پایان یافتن اعمال حاکمیت کامل از سوی شاه است. این حزب همه مؤسسات اقتصادی مهم را در کشور ملی خواهد کرد و از کنسرسیوم نفت پول بیشتری برای ایران خواهد کشید. در امور خارجی حزب ایران در پی نزدیکی بیشتر با دولتهای «مترقی» عرب خواهد بود و یک سیاست خارجی «ملی» واقعاً مستقل به راه خواهد انداخت. تقی زاده مدعی است که نارضایتی مناطق روستایی در دوران بعد از اصلاحات ارضی رو به افزایش است و اینکه این نارضایتی متوجه حکومت شاه است. او مدعی شد که حکومت نیازهای کشاورزان را که قبلاً از سوی مالکان برآورده می شد رفع نکرده است و اینکه این کوتاهی منبع اصلی عدم رضایت شده است. او همچنین احساس می کند که حکومت شاه قادر نخواهد بود انتظارات فزاینده سایر عناصر را در میان جمعیت و به ویژه تقاضاهای طبقه متوسط در حال رشد را برآورده کند. تقی زاده در باره آینده ایران پیش گویی بی ثباتی سیاسی را می کند.

یادداشتهای بیوگرافیک: فریدون تقی زاده برادرزاده سید حسن تقی زاده یک پیرمرد هشتاد و اندی ساله است که این از سوی ایرانیان به عنوان «پدر مشروطه ایران» به خاطر فعالیتش در انقلاب مشروطه 1905 نام برده می شود. فریدون تقی زاده دکتر علوم پزشکی و سن او به سی سال نرسیده است. چند سال قبل او به علت فعالیتهای سیاسی خود در دانشگاه تهران زندانی شده و به خدمت نظام در ارتش فراخوانده شد و در آنجا به وظایف پستی گمارده شد. او اکنون در بیمارستان پهلوی کار می کند، ولی امیدوار است که به آمریکا رفته و به مطالعه در رشته پزشکی بپردازد. او مدعی است از چندین مؤسسه پزشکی آمریکائی پذیرش دریافت کرده است. او برای دریافت گذرنامه به علت فعالیت سیاسی خودش در ایران دچار زحمت شده است، لیکن احساس می کند که دولت بالمآل به او اجازه خواهد داد به خارج مسافرت کند.

تقی زاده کوتاه قد و دارای سبیل و وزن او حدود 140 پوند است. او به خوبی انگلیسی صحبت می کند، ولی ترجیح می دهد که به زبان فارسی مکالمه کند. او ازدواج نکرده است. او علائق عمیق سیاسی دارد و چنین به نظر می رسد به حزب ملت ایران و رهبر آن بسیار پایبند است و به طور منظم از رهبر حزب دیدن می کند.

داریوش فروهر - 9 رهبر جبهه ملی (از مرداد 1357)

خیلی محرمانه (1) داریوش فروهر16 آذر 1357 رهبر جبهه ملی (از مرداد 1357) داریوش فروهر با سابقه فعالیت مدید در جنبش مخالف، 15 سال از 20 سال اخیر را در زندان گذرانده که جدیدترین دوره زندان وی از 20 آبان تا 15 آذر 1357 بود. او رهبر سابق حزب منحله ملت ایران است. این حزب یکی از گروههایی بود که در سالهای 1330 و 1340 جبهه ملی قدیم را تشکیل دادند.

فروهر درجه ای در حقوق دارد، اما به عوض دنبال کردن حرفه خود، از تحصیلات و استعداد تبلیغاتی که دارد در جهت افشای چیزهایی که به نظرش اعمال غیرقانونی دولت است، استفاده می کند. او با توانایی که

ص: 804

برای سازماندهی سیاسی دارد، می تواند برای تبدیل حزب ملت ایران به صورت مبارزترین و متشکل ترین گروه از احزاب جبهه ملی در اواخر سالهای 1340 برای خود اعتبار زیادی قائل شود. او طرفدار فعالیت مجدانه است و برای نمایش دادن نارضایی عمومی از دولت، دعوت به فعالیت خیابانی کرده است جذبه وی در بین مردم و خصوصاً دانشجویان دانشگاه در سالهای 1340 مورد اذعان دولت و همقطارانش در جنبش مخالف بود. وی به سختی خود را وقف اصلاح امور و تجدید «حاکمیت قانون اساسی» کرده و تمام چاپلوسیهای دولت را برای واداشتن او به تکذیب مواضع خود، رد کرده است. (محرمانه) فروهر در مجموعه اقدامات جلوی جناح مخالف برای بی اعتبار ساختن دولت برمبنای سابقه اش در حقوق بشر فعالیت داشته است. او یکی از سه نفر امضاء کنندگان نامه ای بود که در روزنامه فرانسوی لوموند در خرداد 1356 منتشر شد، وطی آن حکومت شاه محکوم و اجرای جدی اصول قانون اساسی طلب می شد. در آبان 1356 وی اتحادیه نیروهای جبهه ملی را تشکیل داد که طرفدار تجدید «حاکمیت قانون اساسی» و آزادیهای فردی و ملی کردن صنایع بود. در خلال سال 1357 او و چند رهبر دیگر از جناح مخالف برای هماهنگی عمل علیه دولت و پیشبرد یک برنامه سیاسی مثبت با یکدیگر کار کرده اند.

در مرداد 1357 او حرکت خود را در قالب یک جبهه ملی تجدید شده در آورد (با نام کامل جبهه ملی ایران) که یک سازمان چتر مانند است که احزاب محافظه کار تا چپی باستثناء کمونیستی را در برمی گیرد.

جبهه ملی جدید خواستار انحلال ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور)، آزادی فوری تمام زندانیان سیاسی، فسخ محاکمات نظامی، و سیاست خارجی مستقل بر مبنای منافع کشور ایران است. جبهه ملی تحت رهبری کریم سنجابی است، اما فروهر تا قبل از دستگیرش در نوامبر ، به تدریج به عنوان سخنگوی اصلی آن بالا آمده بود. (محرمانه) به مرور سالها فروهر خود را یک ملی گرای با حرارت و حتی ضد خارجی نشان داده است. در سالهای 1320 و اوائل 1330 وی طرفدار بازگشت ایران به عظمت جغرافیایی و سیاسی باستانی خود بوده. سپس موضعی اتخاذ کرد که بر بیطرفی و رهایی ایران از نفوذ خارجی تأکید داشت. او فعالانه از نخست وزیر مصدق حاکمیت می کرد (32 - 1330) معهذا دشمن قسم خورده شوروی و کمونیسم است و به دفعات با طرفداران توده ای (کمونیست) مصدق برخورد داشت، اعضای حزب ملت ایران اغلب خود را درگیر دعواهای خیابانی با اعضای حزب توده می کردند. فروهر معتقد است که برای پیشرفت باید از سوسیالیسم استفاده کرد و ملی کردن زمین و منابع را در نظر دارد و طرفدار تعاونیهای کشاورزی است. او ایالات متحده را تحسین می کند اما نسبت به حمایت آن از شاه پدیده انتقاد نگریسته است. (محرمانه) دوران اولیه زندگی و زندگی حرفه ای داریوش فروهر در حدود سال 1307 متولد شد. پس از حضور در مدارس اصفهان و تهران، در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال 1330 به کسب درجه ای در حقوق نائل شد. در سال 1325 به تأسیس حزب پان ایرانیست که گروهی ناسیونالیست دست راستی بود، و بر افتخارات گذشته ایران تاکید داشت، کمک نمود. در سال 1331 این حزب بر سر مسئله حمایت از سلطنت دچار شکاف شد و فروهر و پیروانش حزب ملت ایران را تشکیل دادند. حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در دوره رکود

ص: 805

فرو رفت و مدت چندین سال گروه فروهر را حزب پان ایرانیست می خواندند. (محرمانه)(1) اطلاعات شخصی فروهر یک مرد بلند قد و خوش تیپ است که معمولاً لباسهای برازنده ای می پوشد، او اخلاقی مطبوع و به دور از رسمیت دارد و بدون بروز افراط کاری معمول ایرانیان مؤدب است. وی بدون احساساتی شدن یا خروج از مطلب صحبت می کند. فروهر مقداری نوشته های انگلیسی و فرانسه مطالعه می کند. در حدود سال 1340 با پروانه اسکندری که در آن زمان دانشجوی رشته جامعه شناسی در دانشگاه تهران و از فعالان همکار در جبهه ملی بود، ازدواج کرد (او نیز مدتی را به سبب فعالیتهایش در جبهه ملی در زندان گذرانده است). (محرمانه) 16 آذر 1357

حسین مهدوی - 1 یادداشت بیوگرافیک

ص: 806


1- این سند از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سازمان سیا است. (مترجم).

خیلی محرمانه تاریخ: 5 ژانویه 1963 برابر با 15 دی 1341 مکالمه با آقای حسین مهدوی رهبر گروه روشنفکران جبهه ملی درباره کنگره اخیر این جبهه که بین 4 تا 10 دی 1341 تشکیل شده بود.

یادداشت بیوگرافیک: دکتر حسین مهدوی عضو خانواده مهدوی است که در دوران اخیر در دو کتاب یکی به قلم «آن سنکلر مهدوی» تحت عنوان «ماجرای ایرانی» و دیگری به قلم «محمد مهدوی» تحت عنوان «چیزی انسانی» به نحو ماهرانه ای توصیف شده اند. پدر دکتر مهدوی مانند خویشاوندش حاجی ملک - بزرگترین ملاک خراسان - بازرگان و ملاک بود. نسل دکتر مهدوی اشخاص صاحب حرفه و روشنفکر بودند - تحصیلاتی که مهدویهای ارشد اصرار داشتند که فرزندان آنها داشته باشند، هرچند خود آنها این تجربه را نداشتند، به نحو استثناء ناپذیری به آرزوی مبارزه جویانه دکتر مهدوی برای اینکه ایران به سوی یک ملت مدرن دمکراتیک هدایت شود کمک کرد.

به عنوان یک دانشجو در اکسفورد و یک عضو صاحب مقام در دفتر اقتصادی سازمان برنامه، حسین مهدوی چه از طرف معاصران خود و چه از طرف مافوقهای خود، با توجه به تواناییهای فکری، مورد احترام بوده در سال 1339 دکتر مهدوی در دانشگاه پرینستون تحصیل می کرد. به دنبال یک سال تحصیل در ایالات متحده مهدوی تصمیم گرفت که ادامه کار در سازمان برنامه «هنگامی که رژیم نه برنامه ریزی را درک می کند و نه مایل به آن است» بی ثمر است و مدت کوتاهی پس از بازگشت از ایالات متحده این سازمان را ترک کرد. او آن گاه به جبهه ملی پیوست و افراد بسیار دیگری را که دارای زمینه و سابقه مشابهی بودند تشویق به پیوست به آن کرد زیرا «تنها از طریق یک حزب سیاسی فعال است که ایران می تواند دگرگونیهای لازم را قبل از اینکه به نحو پر معنای پیشرفت کند به وجود آورد».

هرچند دکتر مهدوی تنها 30 ساله است ولی نفوذ قابل ملاحظه ای در میان روشنفکران جوانتر دارد. او به اتفاق برادرزاده اش فریدون مهدوی (که عملاً دو سال از او بزرگتر است) و هدایت اللّه متین دفتری نوه دکتر مصدق، نفوذ قابل ملاحظه ای بر روی دانشجویان دانشگاه دارد. نظریات او که در این یادداشت نقل شده است جالب می باشد، زیرا آنها به نحو بارزی نظر گروه روشنفکران جوان را در داخل جبهه ملی ابراز می دارند.

دیدگاههای دکتر مهدوی در باره کنگره جبهه ملی کنگره با سه مسئله اساسی مواجه بود. برنامه حزبی، سازمان حزبی و مسئله نهضت آزادی دست چپی.

1- هرچند این احساس وجود دارد که منشور جبهه ملی منشاء بگومگوهای زیادی شود، معذالک به اتفاق آرا به تصویب رسید و تنها داریوش فروهر ایراد گرفت. این منشور خلاصه ای است از گزارشهای تسلیم شده به کمیته پژوهش و برنامه ریزی ظرف مدت یک سال و نیم. این کمیته به سه بخش تقسیم شده بود. سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. ما در نظر داریم در آینده نزدیکی کتابی شامل گزارشهای کامل که خلاصه هایی از آن گرفته شده است منتشر کنیم. مقدمه این کتاب که با لحن دیگری نوشته شده است، به قلم کمیته اجرایی بوده است.

ص: 807

بخش سیاسی این منشور حاکی از نگرانی در مورد حزب به طور کلی است، هرچند حزب ایران بزرگترین نفوذ را در تعیین شکل نهایی دارد، قسمتهای اقتصادی منشور به عهده اقتصاددانان جوان آموزش دیده واگذار شده است. قسمتهای مربوط به سیاست خارجی برطبق فرمولی که دکتر مصدق تحت نام «فرمول دفاعی» تنظیم کرده نوشته شده است. مثلاً موافقت نامه دو جانبه بین ایران و ایالات متحده از لحاظ ماهیت دفاعی است تا تعرضی و بنابراین قابل قبول جبهه ملی است.

سنتو از لحاظ ماهیت دفاعی است، ولی دوران سودمندی خود را سپری کرده است. به طوری که جبهه ملی درباره این موافقت نامه به طور جدی محتاط است. یک چنین پیمان چند جانبه با توجه به تجدیدنظرهایی که در رابطه با اوضاع کنونی در آن صورت بگیرد به نفع ایران خواهد بود. علاوه بر این اگر یک پیمان دفاعی به سیاست داخلی ایران کمک کند همان طوری که بعضی از جنبه های اقتصادی سنتو این کمک را می کنند، به نفع ما خواهد بود که یک چنین پیمانی را پیشنهاد کنیم.

احساس جبهه ملی درباره منشور، به وسیله صادقی ابراز شده بود. «از زمان سرنگونی قاجاریه، 60 حکومت در ایران بوده است که تنها 14 تای آنها دارای برنامه بوده اند و مجموع این چهارده برنامه با این برنامه برابری ندارد». با توجه به اینکه منشور به نحو وسیعی مورد قبول واقع شد. کنگره درباره مسئله سیاست نظر واحدی داشت و به همین جهت به مسئله دشوار سازمان پرداخت.

2- سازمان: گروههای جوانتر روشنفکران دانشگاهی که تعداد آنها 60 نفر از 170 نماینده شرکت کننده در کنگره بود پیشنهاد کردند که جبهه ملی «نوع کمیته باز» سازمان را به کار برد و سیستم «حوزه مانند» سازمان را که تاکنون به کار رفت رها کنند.

این پیشنهاد به دو دلیل با شکست مواجه شد، اول اینکه اعضاء جبهه ملی به طور کلی با به کار بردن «سیستم موضعی» خوگرفته بودند. دوم اینکه رأی اجماع این بوده است که چون انتظار می رود حکومت به «تدابیر سرکوبگرانه خود» ادامه دهد، فعلاً عاقلانه تر خواهد بود که طریقه مخفیانه تر ولی امن تر به کار رود.

حزب ایران کنترل کامل را در دست دارد. دکتر صالح، سنجابی و صادقی (صدیقی) هنوز هم مردان کلیدی به شمار می روند. هرچند سنجابی گاه به گاه به خنجی پیوسته است.

دانشجویان دانشگاه اکنون تحت انضباط گروه ما قرار گرفته اند. یکی از چشم گیرترین لحظه های تمامی کنگره هنگامی بود که حجازی و شاهپور بختیار به نقض انضباط از سوی گروه دانشجویی در مقابل کنگره متهم شدند. به ویژه حجازی به عنوان تنها فرد مسئول در سهل انگاری در مورد مشورت با صالح درباره اغتشاشهای اول بهمن (اول دی ماه 1340) انگشت نما شد. حجازی که از «مغزهای متفکر» حزب ایران است، در نتیجه این محکومیت از سوی دانشجویان به کمیته راه نیافت. بیان این مطلب در جراید مبنی بر اینکه دانشجویان با جبهه ملی قطع رابطه کرده اند، مطلقاً حقیقت ندارد، من هم با آنها بیرون آمدم. مسئله بر اثر روندهای پارلمانی بود. ما به علت نقض این روندها خارج شدیم. ادعای دانشجویان بعداً مورد تأکید قرار گرفت. دانشجویان و روشنفکران تنها یک عضو فعال و دو عضو ضعیف در کمیته دارند. فریدون مهدوی تنها به اصرار صادقی (صدیقی) انتخاب شد، ما اقبال خواهیم داشت اگر کس دیگری را به کمیته وارد کنیم، زیرا پانزده عضو باقیمانده از سوی 35 عضوی که قبلاً انتخاب شده اند، تعیین خواهند شد. تنها از طریق انتخابات است که ما قادر خواهیم بود قابلیت خود را ثابت کنیم، ولی هرچند گروه من آن طوری که ما امیدوار بودیم موفقیت نداشت. تمامی جو کنگره به یک پارلمان شباهت داشت. روندهای پارلمانی

ص: 808

بسیار خوب به کار گرفته شده بود. اگر گروههای روشنفکران و دانشجویان قبل از کنگره 2 سال بعد سمتهای بیشتری در دستگاه رهبری حزب به دست آورند این کار به منزله به دست آوردن کرسیهای مجلس خواهد بود. ما تااندازه ای سرخورده شده ایم، ولی در عین حال ما بسیار خوشوقتیم از اینکه روندهای پارلمانی در ایران می تواند کار کند. «برای ما این یک نوع چشیدن اندک آزادی بود. ما هنگامی خرسند خواهیم شد که یک مجلس با انتخاب آزاد داشته باشیم.» در حالی که کنگره برای گروه محافظه کار گارد قدیم با نمایندگی صالح یک پیروزی به شمار می رفت، کنگره در عین حال ناگزیر بود موضع نهضت آزادی دست چپی را در نظر بگیرد.

3- به دنبال 28 مرداد گروهی تحت رهبری مهدی بازرگان مخفی شدند و به مقاومت در مقابل شاه و رژیم ادامه دادند. نهضت آزادی همچنین دارای اعضایی از حزب توده و اوباش و بعضی اشخاص فاقد تعادل دماغی بود. احساس نیرومندی در این باره وجود داشت که این گروه به علت خشونت و ناپایداری خود نباید در دستگاه گنجانده شود، ولی بازرگان موافقت کرده است که حزب خود را پاکسازی کند و انضباط کمیته را بپذیرد. نهضت آزادی دارای دو عضو در کمیته است، ولی این دو عضو آزمایشی هستند، همانطوری که خود حزب به طور کلی آزمایشی است. عناصر نامطلوب که از آنها نام برده شده است. قبل از اینکه به آنها وضع حقوقی حزبی داده شود، باید ابتدا تصفیه بشوند.

4- خلاصه: طبق اظهار مهدوی کنگره موفقیت آمیز بود، ندای مصدق برای وحدت که در یک نوار ضبط شده و در ابتدای کنگره پخش شده بود، مورد توجه قرار گرفت. مهدوی احساس می کرد که به کار بردن موفقیت آمیز روندهای پارلمانی و قبول برنامه سیاسی و آمادگی برای تسلیم در مقابل انضباط کلی حزب در امور سازمانی و عضویت به این مسئله که جبهه ملی به صورت یک حزب سیاسی منسجم تر و کارآتر در بیاید، کمک کردند. این کنگره همچنین ظاهراً اشتهای آنها را برای داشتن سهم بیشتری در قدرت تیزتر کرده است.

حسین مهدوی - 2 یادداشت مکالمه با دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

خیلی محرمانه موضوع یادداشت مکالمه با دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی شرکت کنندگان دکتر حسین مهدوی از جبهه ملی ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا تاریخ: 20 بهمن 1341 محل: خانه مهدوی زمان مکالمه 6 فوریه 1963 برابر با 17 بهمن 1341 اظهارنظر: اشاراتی که در اینجا از دکتر حسین مهدوی نقل شده جالب است، زیرا آنها توضیح می دهند که چگونه جبهه ملی با رفراندوم 26 ژانویه (6بهمن) تصمیم به مخالفت گرفته است. برای اشخاصی نظیر مهدوی، لااقل این تصمیم در درجه اول به دلایل روشنفکری گرفته شده است که ظاهراً ملاحظات سیاسی تاکتیکی بلافاصله در آن نادیده گرفته شده است.

ص: 809

خلاصه مکالمه دکتر مهدوی ابتدا از من پرسید که نظر من درباره حوادثی که در پایان ژانویه رخ داده است چه بود، من گفتم که آشکار به نظر می رسد که بیشتر ایرانیان و در واقع اکثریت قاطع آن با برنامه شاه موافقند و رفراندوم به روشنی این نکته را آشکار کرد. من گفتم که ناظران غربی از قبیل مطبوعات معتقدند که سرانجام اصلاحات مهمی در پیشرو خواهد بود. من گفتم که جبهه ملی برای بسیاری به صورت یک نیروی هدر رفته ظاهر می شود و با آسیابهای بادی گذشته حرکت می کند. من پرسیدم چرا جبهه ملی تصمیم گرفت که با رفراندوم مخالفت کند.

دکتر مهدوی گفت که تمامی مسئله رفراندوم برای جبهه ملی یک مسئله دشواری است و از نظرگاه جبهه ملی، همراهی و همگامی با شاه به منزله تسلیم است. و این به معنی اعتراف بدان خواهد بود که دیکتاتوری بهترین نوع حکومت برای اجرای اصلاحات مورد لزوم در ایران است. معذالک جبهه ملی طرفدار اصلاحاتی است که به توسط شاه پیش برده می شود و آن گاه تصمیم گرفته شد که با رفراندوم، با به کار بردن این فرمول مخالفت شود، «اصلاحات آری، دیکتاتوری شاه خیر».

در این مرحله مهدوی ابتدا با به کار بردن منطق فنی و تلقی تمامی این موضوع به عنوان اینکه یک مسئله فلسفی است، به جای آنکه مربوط به اوضاعی باشد که در آن اقدامات گروههای سیاسی در نظر گرفته می شود به بحث پرداخت. او گفت: «شاخکهای دو راهی از این قرار است که یا باید با رفراندوم مخالفت کرد و یا از آن پشتیبانی کرد و هردو شق آن برای ما یک بدبختی بزرگ خواهد بود. بنابراین ما مسئله را با جدا کردن شاه از اصلاحات حل کردیم، روشنی این راه حل برای ما اهمیت اساسی داشت».

تصمیم گرفته شد که میتینگهایی برپا شود و بازار تعطیل گردد و خط حزبی از این قرار بود که تأکید کند که مخالفت آنها با رفراندوم به منزله مخالفت با اصلاحات نیست، بلکه مخالفت با شیوه خودکامه ای است که اصلاحات در چهارچوب آن انجام می گیرد.

من گفتم که عقیده عده زیادی تا آنجایی که من می توانم بگویم بر این است که جبهه ملی با شاه مخالفت می کند. برای آنکه در نقطه دید مردم قرار گیرد. من گفتم که کشاورزانی که از طرف شاه به آنها زمین داده شده است، به سختی می توانند شاه را به عنوان یک مستبد تصور کنند. من گفتم که زد و خوردهای پراکنده در دانشگاه به منزله اقدامات بی ثمر و بیهوده می باشند که منعکس کننده فقدان جهت گیری از سوی جبهه ملی است.

مهدوی در پاسخ گفت که جبهه ملی معتقد است که تصمیم به مخالفت با رفراندوم برای اینکه از سوی شاه دیکته شده است، انتخاب صحیحی است که در برنامه دراز مدت اتخاذ شده است. مهدوی گفت که حکومت از طریق کنترل نیروهای امنیتی و مطبوعات و رادیو، همیشه امتیاز داشته است. مردم بالاخره سرخورده شده و از میان همه این تبلیغات حقیقت را درک خواهند کرد، همان طور که اندکی بعد از آخرین شوق شاه که سیستم احزاب دوگانه بود، سرخورده شدند. مهدوی گفت من می دانم که افکار عمومی اکنون از شاه پشتیبانی می کند، ولی این وضع تغییر خواهد کرد و شاه موقعیت خود را با تعیین رفراندومی که او به آسانی به دست آورده است، تضعیف خواهد کرد. چه کسی باور می کند که آراء داده شده همان طوری که ادعا شده 99 درصد بوده است؟ مردم به زودی خواهند دید که شاه قادر نیست اصلاحاتی را که آغاز کرده است، به انجام برساند و سرانجام نیروی محرکه ای که در این اصلاحات مؤثر بوده، ارسنجانی بوده است.

ص: 810

شاه نمی تواند مدت زیادی یک رهبر عمومی را تحمل کند، همان طوری که در گذشته نیز این واقعیت نشان داده شده است. کشمکش بین ارسنجانی و شاه فرا خواهد رسید و هنگامی که ارسنجانی برود چه خواهد شد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر شاه کشته شود؟ قتل یک هنر بسیار پرورش یافته در ایران است. بسیاری هستند که اکنون حاضرند دست به چنین کاری بزنند. آنچه که مرا نگران می کند این خطر همیشه حاضر است که شاه یا وزیران ارشد ممکن است ناگهان از صحنه کنار برده شوند. دیکتاتوری یک راه مؤثری برای انجام برنامه ای است همان طوری که هیتلر و استالین آنرا ثابت کردند، ولی ما این نوع پیشرفت را نمی خواهیم. شاه نه هیتلر است و نه استالین و نه حتی مانند پدرش، او یک دیکتاتور ضعیفی است که از یک شوق به شوق دیگر در نوسان است. توزیع املاک آخرین شوق او بود و باید بشنوید که ملاها در مساجد درباره رویاهای شاه چه چیزهایی می گویند.

مهدوی گفت که کشاورزان ممکن است «در حال حاضر» از شاه پشتیبانی کنند، ولی اگر دستگاه اداری اصلاحات برهم بخورد همان طوری که حتما برهم خواهد خورد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ملاکینی که از آنها سلب مالکیت شده است و بازاریها و روشنفکران و ملاها اکنون با شاه مخالفند، اگر انتظارات کشاورزان برآورده نشود آنها به مخالفان خواهند پیوست.

هنگامی که بودجه آینده مورد بحث قرار گیرد چه خواهد شد؟ بهای اصلاحات را چه کسی خواهد پرداخت؟ آیا شاه هزینه های نظامی را به میزان 20 درصد کاهش خواهد داد؟ آیا شاه برای پرداخت بدهی های بابت برنامه توزیع زمین از بودجه های صنایع و ارتباطات خواهد کاست؟ چه کسی این شکاف را پر خواهد کرد؟ آیا ایالات متحده حتی در صورتی که شاه بودجه نظامی خود را کاهش ندهد بهای آن را خواهد پرداخت؟ من در پاسخ گفتم که به عقیده من حکومت ایالات متحده تا اندازه ای به این اصلاحات که آغاز شده است، مساعدت خواهد کرد، ولی اینکه به چه طریقی یا تا چه اندازه ای، اکنون بحث در این باره بسیار زود است. من پرسیدم اگر اصلاحات موفقیت داشت، جبهه ملی چکار می کرد.

مهدوی بار دیگر تکرار کرد که او معتقد نیست که این حکومت بتواند اصلاحات را به انجام برساند و اگر رژیم تا اندازه ای این اصلاحات را انجام دهد، آن گاه مسئله دیکتاتوری در مقابل حکومت نمایندگان برای همه کاملاً و به روشنی مشخص خواهد شد. او گفت «من می دانم که حکومت ایالات متحده از شاه پشتیبانی می کند، زیرا برای نخستین بار ظاهراً اصلاحات با معنایی صورت می گیرد. من فکر می کنم ایالات متحده می خواهد اصلاحاتی نظیر توزیع زمین همراه با رشد یک حکومت دمکراتیک صورت بگیرد، من فکر می کنم که برای شما پشتیبانی از یک دیکتاتور، اگر این دیکتاتور اصلاحاتی را که شما می خواهید، در مقابل کمک به او در مقابل حفظ قدرت انجام دهد، آسانتر است، ولی اگر این اصلاحات انجام گرفت، آیا شما همچنان از شاه پشتیبانی خواهید کرد و به آنهایی که خواهان یک حکومت نمایندگان هستند، کمک نخواهید کرد؟» من گفتم که هفتاد و پنج درصد از مردم یعنی کشاورزان در پشت سرشاه قرار گرفته اند و تا زمانی که اوضاع چنین است ادعای جبهه ملی مبنی بر اینکه آنها نماینده «مردم» هستند توخالی به نظر می رسد.

مهدوی در پاسخ گفت که کشاورزان گروهی را تشکیل می دهند که جبهه ملی در گذشته با آنها دسترسی نداشت، زیرا آنها به علت ماهیت ساخت اجتماعی ایران از زندگی سیاسی به دور بودند، ولی اکنون شاه برای ما دسترسی به آنها را ممکن ساخته است. کارگران در شهرهایی نظیر، اصفهان، آبادان و

ص: 811

تهران در انتخابات گذشته به طور محکمی پشت سر ما ایستاده بودند و ما پشتیبانی آنها را بار دیگر به دست خواهیم آورد. اگر شاه نتواند انتظارات کشاورزان را ظرف دو سال آینده برآورد آنها به ما روی خواهند آورد. اگر برنامه شاه موفق شود، تمایلات سیاسی کشاورزان همراه با رفاه آنان رشد خواهد کرد.

به هر ترتیب شاه تاج و تخت خود را حداکثر برای دو سال تأمین کرده است، مگر اینکه در این میان به قتل برسد. ما می توانیم صبر کنیم.

من پرسیدم جبهه ملی با ادامه دستگیری رهبران آنها از طرف رژیم چه برخوردی دارد.

مهدوی گفت هرچه بیشتر از طرف رژیم دستگیر شوند، برای آنها آسانتر خواهد بود که بگویند که شاه یک رهبر مستبد است. شاه شهامت آن را نخواهد داشت که رهبران جبهه ملی را در زندان نگهدارد. فشارهای متعددی علیه شاه وارد می شود. او نیازمند پشتیبانی مالی ایالات متحده است و استطاعت آن را ندارد که مانند رضا شاه در اوضاع مشابهی بی رحم باشد.

حسین مهدوی - 3 نظریات جبهه ملی درباره کودتا، قتل، جانشینان احتمالی شاه و...

خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا مکان خانه دکتر مهدوی تاریخ 25 مارس 1963 برابر با 4 فروردین 1342 موضوع: نظریات جبهه ملی درباره کودتا، قتل، جانشینان احتمالی شاه و افکار دیگری درباره اوضاع اقتصادی کنونی در ایران اظهارنظر: دکتر مهدوی یکی از رهبران عمده جبهه ملی اکنون که بیشتر اعضاء کمیته مرکزی در زندان هستند به شمار می رود. مهدوی مدعی است که نظریات او تنها با نظریات گروه روشنفکران جوان و بلکه با نظریات گروه میانه رو قدیمی تر به رهبری الهیار صالح یکی است.

اوضاع اقتصادی کنونی دکتر مهدوی گفت که هنگامی که او در دفتر اقتصادی سازمان برنامه بود به تهیه برنامه سوم کمک کرده بود. او گفت که پیش بینی های برنامه سوم مبتنی بر نتایج اقتصادی فعالیتهای ایران در سال 1338 (1959) بوده است. او خاطرنشان ساخت که سرمایه گذاری خصوصی 40 درصد کمتر از سطح پیش بینی شده برای امسال بود و از تمام اطلاعاتی که او به دست آورده است، سرمایه گذاری احتمالاً همچنان این در سطح پائین ادامه خواهد یافت. او گفت که از لحاظ تاریخی معمولاً رها شدن از یک رکود اقتصادی زمان بیشتری طول می کشد، از اینکه کشوری وارد رکود اقتصادی بشود، راه حل شاه برای بحران اقتصادی سال گذشته کاهش پولهای عمرانی برای حفظ دستگاه نظامی بوده است. مهدوی اشاره کرد که گزارش «کلی» ظاهرا چندین نکته داشت که در مورد ایران تطبیق می کرد. مهدوی گفت که اگر کمک نظامی ایالات متحده کاهش یابد یا قطع شود، آن گاه شاه به پیروی از نتایج گذشته بودجه عمرانی را بیشتر کاهش خواهد داد تا

ص: 812

بتواند دستگاه نظامی را حفظ کند. مهدوی پیشنهاد کرد که شاه ممکن است برای کشیدن کمک بیشتر از ایالات متحده فتح بابهایی به سوی شورویها بنماید، همان طوری که در گذشته نیز چنین کارهایی کرده است.

قتل شاه مهدوی به تفصیل درباره اختلافها و تفاوتها بین جبهه ملی و گروههای ناسیونالیست عرب صحبت کرد، در حالی که احزاب ناسیونالیست عرب از خشونت برای احراز قدرت پشتیبانی می کنند. جبهه ملی، معتقد است که وسایل صلح طلبانه باید تا زمانی که امکان دارد، برای رسیدن به هدفهای خود به کار رود.

مهدوی احساس می کند که نفوذ مصدق در حزب همچنان تسلط دارد. به نظر مصدق به کار بردن عوام الناس و خشونت تنها به فاجعه منجر خواهد شد، همان طور که تجربه خود او آن را ثابت کرده است.

مهدوی گفت که همکاران نزدیک او در جبهه ملی به نحو قاطعی معتقد به لزوم ساخت نهادهای دمکراتیک و به کار بردن طرق دمکراتیک در جاهایی که ممکن است هستند. او نکات مشابه سودمندی در حکومت نهرو که به تدریج به قدرت رسید می بیند.

برخلاف آنهایی که در اطراف شاه قرار گرفته اند، ما معتقدیم که نهادهای دمکراتیک در ایران امکان دارد. چرا آمریکاییها به نظر می رسد که از دیکتاتوری در ایران پشتیبانی می کنند؟ آیا در اعتقادات شما، در پشتیبانی از یک مستبد حقیر و کنار گود ایستادن در هنگامی که گروهی که معتقد است نهادهای دمکراتیک برای ایران درست است، به شدت سرکوب می شود، تضادی وجود ندارد؟ مهدوی گفت که اقدام خشونت آمیز باید تنها به عنوان آخرین وسیله به کار برده شود او گفت که علیرغم کینه شدیدی که وجود دارد، اقدام به قتل از سوی جبهه ملی تاکنون صورت نگرفته است. او گفت که موضوع قتل بارها مورد بحث قرار گرفته است و پیدا کردن یک قاتل چندان دشواری نخواهد داشت و مسئله اصلی هنگامی پیش خواهد آمد که شاه از میدان به در رفته باشد. در صورت قتل نظامیان امور را به دست خواهند گرفت که ممکن است بختیار یا یکی مانند خود او باشد. سیر تدریجی اوضاع به احتمال به یک حکومت ملی گرا خواهد انجامید.

شرایط اقتصادی به شدت تکان خواهد خورد و به عمقی پائین تر از سطح کنونی تنزل خواهد کرد. حتی اگر ما حکومتی می داشتیم که مرکب از قادرترین افراد بود مانند امینی، ابتهاج، فرمانفرمائیان، صالح، معظمی و سمتهای معاونین آنها را قابل ترین تکنوکراتها اشغال می کردند، نظامیان مجال آن را نمی دادند که ایران را در راه راست قرار دهیم و ما اوضاعی نظیر سوریه خواهیم داشت، نظامیان به طور مرتب حکومت غیرنظامی را به علت بی صبری سرنگون می کردند. لذا قتل به نفع ما نیست، اگر شاه از حمله قلبی در هفته آینده بمیرد ما با همین اوضاع عجزآمیز روبه رو می شویم. آنچه که ما می خواهیم انجام دهیم، این است که شاه را وادار کنیم که ما را بپذیرد و نهادهای دمکراتیکی بسازیم که بتواند ایران را از اتکا به هوسها و موجودیت صرف یک فرد برهاند.

جبهه ملی و کودتا مهدوی آن گاه به مسئله کودتا پرداخت. مهدوی گفت تنها گروههایی که نیروی کافی جهت انجام یک کودتا را دارند، نظامیان هستند، ولی هرچند سران نظامی با تمایلات همراهی با جبهه ملی زیادند، جبهه

ص: 813

ملی نسبت به آنها اعتمادی ندارد، زیرا آنها افراد نظامی هستند که خود را صرف به کار بردن زور به عنوان وسیله اصلی اقدام کرده اند. تنها نوع کودتایی که به عقیده مهدوی ممکن بود به نفع جبهه ملی کار کند، یک کودتای جبهه ملی بود که در آن شاه ناگزیر می شد از قدرت کنار رفته و کشور را ترک کند و یا اینکه سلطنت کند نه حکومت، ولی مهدوی پرسید در دستگاه نظامی ما به چه کسی می توانیم اعتماد کنیم که پشت صندلی لم داده و اجازه دهد که مجلس با همه عدم کارایی ظاهری و بگومگوهای بی پایان خود کشور را اداره کند و عقیده ما این است که طرز فکر نظامی اجازه این کار نمی دهد. رضاشاه با طرز فکر نظامی خود و شاه کنونی که با یک طرز نظامی تحصیل کرده است، حکومت پارلمانی را قبول نخواهند کرد.

ژنرال بختیار - نه آنچه که ما باید انجام دهیم، اعمال فشار بر شاه است، به طوری که او ناگزیر شود که یک حکومت پارلمانی در ایران برقرار کند.

حکومت آمریکا اعمال فشارهایی کرده است. من شکی ندارم که شما به طور عمده مسئول اصلاحات ارضی هستید و البته چنین پیشرفتهای اقتصادی که ما انجام داده ایم به طور عمده مدیون شما بوده است ولی در عین حال، شما یک نیروی نظامی و یک پلیس مخفی ساخته اید که رشد نهادهای دمکراتیک را سرکوب کرده است. شما به از میان بردن مالاریا کمک کرده اید، ولی همچنین به سرکوبی نطفه های حکومت دمکراتیک کمک کرده اید. شما هنوز از قدرتی که دارید برای پرورش نهادهای دمکراتیک استفاده نکرده اید.

حسین مهدوی - 4 اغتشاشات تهران در روز 15 خرداد

خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا محل: خانه دکتر مهدوی زمان: عصر پنجم ژوئن 1963 (15 خرداد 1342) موضوع: اغتشاشات تهران در روز 15 خرداد اظهارنظر: در جریان این مکالمه پنج نکته مهم بوسیله دکتر مهدوی ابراز شد.

1- اینکه حکومت در باره تظاهرات لااقل شب قبل از اغتشاشات 15 خرداد اطلاع داشت.

2- اینکه خود اغتشاشها با اهداف استراتژیک تنظیم شده بود.

3- اینکه قدرت احساسات مذهبی ایرانیان به نحو قابل ملاحظه ای از سوی رژیم کمتر از آنچه که بود تلقی شد.

4- اینکه خمینی اکنون یک چهره ملی مهمی است که رژیم باید با نهایت احتیاط با آن رفتار کند.

5 - اینکه جبهه ملی مستقیماً در این اغتشاشها دستی نداشته است.

نظرهای دکتر مهدوی درباره اغتشاشها دکتر مهدوی گفت، او از ساعت 10 تا اواخر بعد از ظهر در سراسر شهر گشته و از سازمان نیافتگی

ص: 814

اغتشاش کنندگان شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته بود. او مکانهایی را که مورد حمله اغتشاش کنندگان قرار گرفته بود، ذکر کرد. در وزارت دادگستری پرونده ها سوزانده شده، وزارت کشور منهدم شده، دفتر (جهانگیر) تفضلی در اداره اخبار و سخن پراکنی ویران شد، زورخانه جعفری، قلدر مشهور حکومت، ویران شد قسمتی از روزنامه اطلاعات سوزانده شد. اداره پست و تلگراف و تلفن غارت شد. پاسگاههای پلیس مورد حمله قرار گرفت. پمپهای بنزین سوزانده شد. سیمهای تلفن قطع شد. کیوسکهای تلفن ویران شد. اتوبوسها و ایستگاههای اتوبوس ویران شد. مهدوی گفت که این کارها از قرار معلوم طبق نقشه انجام گرفته و آماجها هم استراتژیک بوده و هم مکانهایی بوده که مورد تنفر بسیاری از مردم بوده است. او همچنین گفت که چاپیدن نسبتاً بسیار کم صورت گرفته، هرچند تخریب عمدی اموال دولت صورت گرفته است. او گفت که جنگ و گریز از چهار نقطه اصلی متوجه کاخ سلطنتی بود که این چهار نقطه عبارتند از:

بازار، میدان فوزیه، دانشگاه و ایستگاه راه آهن، او گفت که شدیدترین زدوخوردها در حسن آباد و البته در بازار بوده است. او گفت که محدوده دفاعی اطراف کاخ مرمر به شدت دفاع می شد، هرچند کوششهای مکرری برای رخنه در این محدوده صورت گرفت.

علت اغتشاشها طبق اظهار مهدوی علت اصلی اغتشاشها دستگیری آیت اللّه خمینی بوده است. مهدوی توضیح داد که 10 روز قبل خمینی به عنوان رهبر فرقه شیعه اسلام انتخاب شده بود. او اثر دستگیری خمینی را بر روی مردم ایران با اثر دستگیری پاپ در رم مقایسه کرد، ولی مهدوی گفت احساسات عمیق مذهبی تنها یک کانونی است که منشاء آن تظلمات متعدد پیچیده است. او گفت که متوجه شد که چگونه مردم از کسب اطلاع در مورد ویران شدن زورخانه جعفری شادی می کنند (جعفری به طور وسیعی به عنوان یک چاقوکش بی رحم و بی مروت شناخته شده است). او گفت بعضی از احساسات نفرت نسبت به بیگانگان کاملاً آشکار بود.

کتابخانه پارک شهر به عقیده او بدان جهت سوزانده شد که مردم می دانستند که این کتابخانه هدیه بعضی از آمریکاییها بود، ولی او افزود که احساسات نفرت نسبت به بیگانگان، نسبتاً در این اغتشاشات نقش کوچکی داشت. آنهایی که از سانسور نفرت داشتند، بیشتر مسئول سوزاندن دفاتر روزنامه اطلاعات و بخش اخبار و سخن پراکنی در میدان ارک بودند.

نفرت علیه پلیس متوجه پاسگاههای پلیس شد و خشم از خدمات ناچیز اتوبوس رانی متوجه اتوبوسها و ایستگاههای اتوبوس شد. هرچند تظلمات و نفرتها شکلهای مختلفی به خود گرفت؛ مهدوی تاکید کرد که دستگیری خمینی همه آنها را در یک جهت متحد کرد، مهدوی مدعی بود که از زمان مصدق به بعد هرگز یک نفر نتوانسته است این همه عناصر متفرقه را دریک جهت گرد هم آورد.

آیت اللّه خمینی مهدوی گفت شش ماه قبل خمینی نسبتاً ناشناخته بود. معذالک مخالفت صریح او علیه اقدامات ضد ملاها از سوی شاه، او را در کانون توجه قرار داد. خمینی از سوی روشنفکران ایران و حتی آنهایی که توجه کمتری نسبت به اسلام دارند، به عنوان یک مرد با معلومات و فوق العاده باهوش و با شهامت شناخته شده

ص: 815

است. از آنجایی که خمینی اخیراً به رهبریت روحانی همه شیعیان انتخاب شده و تنها 45 سال دارد و دارای قدرت و نشاط روحی و جسمی است و نقش او در سیاست ایران اکنون بسیار اهمیت دارد. او به عنوان یک جمله معترضه گفت که جبهه ملی هرگز قادر نیست عده زیادی از مردم را متشکل کرده و به صحنه بیاورد، مگر در زمانی که مصدق آنها را رهبری می کرد. مهدوی معتقد بود که رژیم نخواهد توانست خمینی را بدون مخالفتهای شدید مداوم همچنان در بازداشت نگهدارد.

جبهه ملی در اغتشاشها نقش نداشت.

دکتر مهدوی گفت جبهه ملی در تدارک فعالیتهای امروز در اواخر بعد از ظهر 14 خرداد، دست نداشته است. مهدوی از سوی ساواک احضار شد و از او پرسیده شد آیا جبهه ملی در نظر دارد در تظاهرات علیه دولت در تاریخ 15 خرداد شرکت کند یا خیر. مهدوی گفت «خیر». بعضی از دانشجویان دست چپی جبهه ملی در حوادثی که حدود ظهر آن روز در دانشگاه رخ داد و نمایش پرچم حاکی از «مرگ بر مستبد خون آشام» و سوزاندن یک جیپ دولتی دست داشته اند. به محض اینکه رهبران جبهه ملی از جمله مهدوی در این باره آگاهی یافتند به ساواک تلفن کرده و گفتند که مانع این تظاهرات در دانشگاه بشوند و این کار بعداً انجام گرفت.

مهدوی گفت پاکروان جبهه ملی را از مسئولیت مبرا کرده و از طریق رادیو به ملت در ساعت پنج بعدازظهر گفت که جبهه ملی در این حوادث دست نداشته است.

مسائل آینده به علت اینکه تلفات بسیار زیاد بود (به عقیده مهدوی لااقل 45 نفر کشته و لااقل دو برابر این رقم مجروح شدند که اکثریت آنها پلیس و ژاندارم بوده اند)، روزهای سنتی عزا یعنی روز اول که مردگان به خاک سپرده می شوند و روز سوم و چهلم پس از مرگ در سراسر ایران مراسمی برگزار خواهد شد. و این روزهای عزا ممکن است فرصتی باشد برای ملاها در مخالفت تا باز هم بیشتر مردم را متحد کنند و اگر حکومت مانع عزاداری شود نتیجه به احتمال قوی خشونت بیشتر خواهد بود.

مهدوی معتقد است که حکومت قدرت مذهب را دست کم گرفته بود، او توضیح داد که هرچند حرارت و شوق مذهبی محدود به عده معدودی است، احساسات مذهبی قابل ملاحظه ای در میان تقریباً همه ایرانیان وجود دارد. مهدوی معتقد است که بحران کنونی نشان می دهد که بیشتر ایرانیان عادی که در این اغتشاشات دست داشته اند نسبت به مذهب خودشان بیشتر توجه نشان می دهند تا نسبت به شاه کنونی.

حسین مهدوی - 5 صنعتی مذاکرات را با جبهه ملی از سرمی گیرد

ص: 816

خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرکت کنندگان، دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی ویلیام گرین میلر دبیر دوم سفارت محل: اقامتگاه آقای میلر تاریخ: 11 دسامبر 1963 برابر با 20 آذر 1342 موضوع: صنعتی مذاکرات را با جبهه ملی از سرمی گیرد دکتر حسین مهدوی گفت که همایون صنعتی رئیس مطبوعات فرانکلین و واسطه شاه به خانه مهدوی آمده بود تا با مهدوی و داریوش همایون که یک روزنامه نگار برجسته است و اخیراً از شرفیابی نزد شاه بازگشته است گفتگو کند. صنعتی به مهدوی گفت که شاه در وضع افسرده ای است و از رکود اقتصادی کشور و از سوی اداره دولت شکایت کرده است. صنعتی گفت که او و شاه با یکدیگر توافق کرده اند که لازم است بعضی از استعدادهای جوانتر را وارد حکومت کنند.

مهدوی گفت صنعتی آن گاه این موضوع را پیگیری کرده از مهدوی و همایون خواست تا درباره الحاق به دولت در سمتهای عالی و مسئول به تأمل بپردازند. مهدوی گفت صنعتی این نظر را ابراز کرد که شاه از مشاوران عمده خود کاملاً ناراضی است. صنعتی گفت که شاه هرگز حاضر نیست کوچکترین قسمت از اختیارات خود را تحت هیچ شرایطی از دست بدهد. مهدوی در این مرحله به صنعتی پاسخ داد و خاطرنشان ساخت که اگر شاه میل ندارد هیچ قسمت از اختیارات و مسئولیت خود را از دست بدهد، پس چگونه ممکن است، دیگران در اداره امور ایران به او کمک کنند. او گفت سمتهای مسئولیت دار مستلزم به کار بردن و داشتن اختیارات است. صنعتی جواب داد که شاید تنها راه برای پیشبرد رشد و عمران ایران این است که در محدوده این نظام کار کنند. مهدوی در پاسخ چنین گفته است «آنچه را که شما از ما می خواهید که انجام دهیم این است که مانند معینیان، انصاری و نفیسی بشویم.» صنعتی آن گاه محل را ترک کرد و گفت که می خواهد هفته آینده در مورد این مسائل به بحث ادامه دهد.

هم مهدوی و هم همایون طبق اظهار مهدوی از مهارت و صمیمیت آشکار و نرمش استدلالهای صنعتی تحت تأثیر قرار گرفته بودند. مهدوی معتقد بود که دیدار صنعتی از الهیار صالح و دیدار صنعتی از آنها نشان دهنده آغاز کوششهای تازه ای از جانب رژیم برای تفرقه انداختن بین اعضاء میانه روتر جبهه ملی و حامیان مبارزه جوتر جبهه ملی است.

حسین مهدوی - 6 کوششها برای تشکیل یک حزب جدید از میان بقایای جبهه ملی

ص: 817

خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی ویلیام گرین میلر دبیر دوم سفارت مکان: خانه دکتر مهدوی تاریخ: 28 ژانویه 1964 برابر با 8 بهمن 1342 موضوع: کوششها برای تشکیل یک حزب جدید از میان بقایای جبهه ملی 1- منشاء دکتر مهدوی نقشه های مربوط به اینکه چگونه او و عبدالرحمن برومند و داریوش فروهر و شاهپور بختیار و هدایت اللّه متین دفتری برای تشکیل یک حزب جدید از جبهه ملی در حال احتضار نزد یکدیگر اجتماع می کردند را تشریح کرد. مهدوی گفت که این گروه به طور منظم در هفته های اخیر گرد هم جمع شده و لزوم سازمان دادن چهارچوب بک حزب جدیدی را از سوی عناصر جوانتر جبهه ملی و همچنین تهیه یک برنامه برای تعیین خط مشی های محکمتر برای چند سال بعد مورد بحث قرار می دهند. مهدوی گفت که فعلاً تصمیم گرفته شده است که یک چنین حزبی باید از سوی اعضاء با تحصیلات خوب و لیبرال جبهه ملی به راه انداخته شود و رهبران قدیمی و افراطیون راست و چپ نباید در میان رهبران حزب جدید باشند.

2- رهبری و سازمان دکتر مهدوی گفت که تاکنون 20 عضو در کادر مافوق وجود دارند و سازمان حزبی باید علنی بوده و هیچ گونه فعالیت زیرزمینی مجاز نخواهد بود.

3- موانع مهدوی معتقد است که دو مانع عمده برای رشد حزب وجود دارد، مانع اول اینکه دستگاه رهبری قدیمی جبهه ملی باید بر روی حزب جدید صحه بگذارد. مهدوی گفت او غلام حسین صدیقی را امروز صدیقی را امروز (28 ژانویه) برای کسب نظر او، دیده است. مهدوی گفت صدیقی هیچ گونه تعهدی از خود نشان نداد. روز پنج شنبه 30 ژانویه هیئت اصلی پنج نفری و همچنین 6 عضو جوان جبهه ملی قرار است اجتماع کرده و درباره حزب پیشنهادی با جزئیات بیشتری بحث کنند. به دنبال این اجتماع مهدوی گفت او در نظر دارد نزد الهیار صالح رفته و خواستار پشتیبانی او از حزب شود. مهدوی معتقد است که صالح حاضر است رهبری حزب را به دست جوانترها بسپارد، ولی درباره سایر اعضاء شورای مرکزی اطلاعی ندارد. مانع دوم اینکه مهدوی معتقد است که روش حکومت و به ویژه ساواک موضوع حساسی است.

ساواک وسایلی دارد که می تواند مانع آن شود که حزب از صورت اندیشه پافراتر نهد.

ص: 818

4- دلیل اساسی مهدوی گفت اندیشه اساسی حزب جدید عبارت است از دادن شکل سیاسی و بیان سیاسی به احساسات ملی گرایانه خلق. او گفت هدف آنها این است که جانشینان جبهه ملی باشند. «مسائل کهنه و طرق قدیمی و رهبران کهن سال از میدان به در رفتند و اکنون زمان آن فرا رسیده است تا مجدداً تفکر شود و سازمان مجدد داده شود و برای احیاء احزاب سیاسی دمکراتیک خلق فعالیت شود.» مهدوی احساس می کرد که برای ایران امر اساسی این است که نهادهای دمکراتیک سالم به موازات رشد اجتماعی و اقتصادی که در کشور در جریان است، پرورش داده شود. او معتقد بود که قدم اساسی که باید برداشته شود و هدف اساسی آنها باید قرار گیرد، تهیه زمینه یک حزب سیاسی اصیل خلقی است.

5 - روش و موضع نسبت به ایالات متحده مهدوی گفت حزب تمایلات غربی خواهد داشت و فعالانه در پی پشتیبانی و مشورت آمریکا خواهد بود و افزود که در اوضاع و احوال کنونی، هیچ نیروی مخالف سیاسی بدون پشتیبانی آمریکا نمی تواند وجود داشته باشد.

اظهار نظر:

حزب جدید مورد نظر که در این یادداشت به طور اختصار مورد بحث قرار گرفته است، از زمان شکست دستگاه رهبری قدیم جبهه ملی در مقابله با مبارزه طلبی ناشی از انتخابات مجلس در ماه سپتامبر، در شرف تکوین بوده است. در حالی که برای گفتن اینکه آیا اندیشه این حزب جدید به صورت عمل تحقق یافت هنوز بسیار زود است کیفیت اشخاصی که در این حزب دست دارند و اندیشه ها و آرمانهایی که آنها تاکنون بیان داشته اند ممکن است منجر به تشکیل یک حزب با معنای مردمی شود که می تواند خلاء خطرناک سیاسی را که در حال حاضر وجود دارد پر کند.

حسین مهدوی - 7 پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور

خیلی محرمانه یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی رهبر جبهه ملی ویلیام میلر دبیر دوم سفارت مکان: منزل دکتر مهدوی زمان: 26 فوریه 1964 برابر با 7 اسفند 1342 موضوع: پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور با مانورهای ائتلافی بین عناصر محافظه کار و جبهه ملی با ملاحظات تاکتیکی 1- پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور:

دکتر مهدوی گفت که شاهپور بختیار حقیقتاً هفته پیش با محسن خواجه نوری ملاقات کرد، ولی ملاقات مطلبی غیرعادی نبود، چون که بختیار و خواجه نوری برای بیش از ده سال دوستان نزدیک

ص: 819

بوده اند. آنها در زمان مصدق با یکدیگر در وزارت کار خدمت می کردند و همدیگر را به طور مرتب می بینند. مهدوی گفت: وی شکی ندارد که بختیار و خواجه نوری طرحهای ائتلاف را مورد بحث قرار دادند، ولی این تصور که پیشنهادی صورت گرفته خلاف واقع است. در حال حاضر به نفع جبهه ملی نیست که با گروه بدون قدرتی چون حزب ایران نوین که تنها دلیل بودنش هوی و هوس شاه است متحد شود.

مهدوی گفت که دیگر اعضاء جبهه ملی راجع به ائتلاف با اعضای حزب ایران نوین گفتگو کرده اند. او اسامی کشاورز، صدر و زیرک زاده را ذکر کرد، ولی تأکید نمود که ائتلاف با ایران نوین در حال حاضر به چیزی نمی انجامد.

2- مذاکرات ائتلاف اخیراً علی امینی قرار بوده است که چندین بار الهیار صالح را ببیند و برای گرفتن موافقت صالح جهت پیوستن به امینی در یک ائتلاف تلاشی جدی نموده است. مهدوی گفت نظر صالح بر این است که در حال حاضر ائتلاف سودمند خواهد بود، ولی مذاکرات هنوز به مرحله اقدام نرسیده است. نام ابتهاج توسط امینی و صالح به عنوان عضوی از کابینه ائتلافی مطرح شد. مهدوی گفت درخشش درخواست کرده بود تا با وی صحبت کند. مهدوی گفت وی با دیدن درخشش موافقت کرده و وی را در آینده نزدیک خواهد دید.

3- ملاحظات تاکتیکی مهدوی گفتگوهای جدید ائتلاف را به عنوان مطرح کننده یک مشکل می بیند. مشکل این است: اگر دولت منصور به خاطر وابستگی کاملش به شاه و این حقیقت که الگوی ناجور حکومت سال پیش را دنبال خواهد نمود، به قدرت برسد، دولت بدون شک در بحرانی که توسط شکست در اصلاحات ارضی و شکست در به جلو بردن برنامه توسعه و پیشرفت به وجود آمده، گرفتار خواهد شد. احتمالاً در آن هنگام دولتی مردمی تر به قدرت خواهد رسید و در هر صورت مشکلاتی را که مجبور خواهد شد با آن روبه رو شود، موفقیت را بدون کمک قابل ملاحظه از منابع خارجی شدیداً غیر مطمئن خواهد ساخت. مهدوی استدلال کرد که به عبارت دیگر یک دولت ائتلافی مسئول که اکنون تشکیل شود می تواند نقایص آشکار برنامه اصلاحات اراضی را تصحیح کند و تعادل و جهت را در برنامه توسعه مجدداً برقرار سازد. او اضافه کرد هرچه زودتر معیارهای دولت نماینده مردم در ایران تحقق پیدا نماید، ایران می تواند (صاحب) دولتی دارای نمایندگی مردم بشود.

حسین مهدوی - 8 فرم مشخصات بیوگرافی

ص: 820

خیلی محرمانه وزارت خارجه آمریکا فرم مشخصات بیوگرافی.

تهران - ایران.

تاریخ: 26 مه 1964 برابر با 5 خرداد 1343 گزارشگر: ویلیام . ج . میلر.

نام: حسین مهدوی.

تابعیت: ایرانی.

موقعیت فعلی: رهبر جبهه ملی.

مشخصات و توضیحات:

آقای حسین مهدوی در سال 1310 متولد شد. آخرین پسر از 9 پسر حاج حسین امین الضرب (سرپرست ضرابخانه) بود. امین الضرب یک تاجر مشهور در تهران بود از یک خانواده مشهور که در اواخر قرن نوزدهم از اصفهان و مشهد به تهران آمده بودند. یک رهبر در جنبش مشروطه در سال 1906 و از اعضاء مجلس اول بود. سازنده اولین نیروگاه برق تهران بود، همچنین چندین کارخانه و یک راه آهن کوچک. امین الضرب درست قبل از تولد حسین مهدوی فوت کرد، ولی در وصیتنامه اش چندین دهکده در خمسه را به فرزند آخرش بخشیده بود، ثروتی که باعث شد وی نسبتاً خوب زندگی کند و به طور غیرمعمولی تحصیلات خوبی داشته باشد.

مهدوی در مدارس ابتدائی تهران درس خواند و به یک مدرسه دولتی در هراتیون انگلیس رفت. در سال 1335 به کلیسای مسیح در آکسفورد رفت و در درجه اول نزد مورخ مشهور «هیوتراورهاپر» درس می خواند. یک مدرک افتخاری در سیاست دریافت کرد. همچنین در فلسفه و اقتصاد نیز در سال 1335 به اخذ مدارج افتخاری نائل آمد. سپس به پاریس رفت و در حقوق دکترا گرفت از سوربن در سال 1337 سپس به ایران مراجعت کرد و توسط ابوالحسن ابتهاج در سازمان برنامه استخدام شد. ابتهاج از وی به عنوان «تواناترین مرد جوان ایران یاد می کرد و مهدوی به درجه معاون اداره اقتصاد ارتقاء یافت. وی بیش از همه مسئول بود در اینکه مضرات پروژه ذوب آهن ایران را به توجه ابتهاج برساند، پروژه ای که اگر عملی می شد یک فیل سفید گران قیمت به ایران داده بود.

توجه اصلی وی زمانی که در سازمان برنامه بود این بود که اصول برنامه ریزی منطقه ای را پایه ریزی کند. تحت راهنمائی ریاست مهدوی بود که ارزیابیهای سیستان و بلوچستان توسط شرکت مشاوره ایتال، در کرمان توسط شرکت هاباسکو، و در کردستان انجام گردید. وی از نزدیک با خداداد فرمانفرمائیان، سیروس سمیعی و رضا مقدم از سال 1337 تا 1340 کار کرد و باعث شد که وزنه جوان و محرکی در سازمان اداری دولت ایران به حساب آید.

کمی قبل از عزل ابتهاج توسط شاه در سال 1338، مهدوی به جبهه ملی ملحق شد و شروع کرد به جمع آوری و عضوگیری همکارانش به مقدار زیاد. جبهه ملی پس از 60 سال که تحت فشار و اختناق شدید از جانب رژیم بود به صورت تقریباً قانونی درآمده بود. وی سیروس غنی را که در آن زمان به عنوان

ص: 821

یک مشاور حقوقی کار می کرد، وارد جبهه ملی کرد و افرادی چون سیروس سمیعی و خداداد فرمانفرمائیان از وی پشتیبانی و حمایت می کردند.

پس از برکناری ابتهاج از سازمان برنامه و به دنبال ضعف نقش این سازمان در دولت مهدوی به این نتیجه رسید که تنها از طریق اقدام سیاسی است که هرگونه اصلاح معناداری می تواند در ایران روی دهد، به جای آن که به طریق فنی یا از موقعیت اداری از داخل فعالیت شود. در حدود همین زمان در 1960 سازمان برنامه مهدوی را برای یک سال تحصیل و مطالعه به دانشگاه پرینستون فرستاد. در دانشگاه پرینستون مهدوی در همکاری نزدیک با پرفسور ت. کایلریانگ کار می کرد و قسمت عمده مطالب را به روی سه مقاله که دوتای از آنها در سال 1960 به شورای روابط خارجی تسلیم شد، فراهم کرد. عنوان این دو مقاله عبارت بود از؛ انقلاب اجتماعی در ایران و رشد اقتصادی اخیر ایران و مشکلات و مسائل ایران و دیگری دوراهی و عدم توازن سیاسی ایران.

در این دو مقاله و در مقاله تحت عنوان منشور سیاسی و بررسی برنامه سوم از سوی کمیته اقتصادی جبهه ملی (که همگی در وزارت امور خارجه و سفارت قابل دسترسی است) و به وسیله دکتر مهدوی تهیه شده است، دامنه افکار اقتصادی و سیاسی او تشریح شده است.

در بازگشت از ایالات متحده در سال 1340 مهدوی دست به سفر در شرق زد و چندین ماه را در هند گذراند و در آنجا کوششهای برنامه ریزی هند را تحت مطالعه قرارداد. اندکی پس از بازگشت مهدوی از سازمان برنامه استعفاء داد و تمامی انرژی خود را به فعالیتهای جبهه ملی اختصاص داد. مهدوی به اتفاق فریدون مهدوی و سیروس غنی از بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران و داریوش همایون از اطلاعات و هدایت اللّه متین دفتری که به تازگی از کنگره ایالات متحده در عمل که با بورس برای او فراهم شده بود، بازگشته بود یک سلسله کلاسهای تعلیمی و القائی برای اعضاء جوانتر جبهه ملی ترتیب داد، این کلاسها که صدها نفر را به طرف خود جلب کرده بود نفوذ جبهه ملی را در دانشگاه و در کادرهای پائین تر وزارتخانه های دولتی به طور محکمی استوار کرد.

به دنبال کنگره جبهه ملی در آذرماه 1341، فعالیتهای سیاسی مهدوی به ویژه از زمانی که رهبران اصلی جبهه ملی از جمله الهیار صالح، اصغر پارسا، دکتر غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی (که همه آنها اعضاء ارشد مورد احترام «حزب ایران» که تسلط داشت بودند) زندان افتاده بودند، افزایش یافت. به دنبال اغتشاشهای خرداد 1342 مهدوی از طرف ساواک دستگیر و برای چند روزی زندانی شد. به علت فشار فوق العاده از جانب عده ای از منابع از جمله خانواده بزرگ و با نفوذ او مهدوی آزاد شد وی بلافاصله فعالیت سیاسی خود را از سر گرفت و کوشید تا خلاء حاصل شده در نتیجه به زندان افتادن دستگاه رهبری جبهه ملی را پر کند.

پس از انتخابات مجلس در شهریور 1342 و شکست جبهه ملی در سازمان دادن، یا انتخابات جدید یا از میان بردن آن مهدوی به اتفاق هدایت اللّه متین دفتری و عبدالرحمن برومند و داریوش فروهر و شاهپور بختیار کار را برای ایجاد تغییراتی در دستگاه رهبری جبهه ملی آغاز کردند. نظر مهدوی این بود که دستگاه رهبری قدیم، خود را برای مقابله با اوضاع جدید حاصله در ایران در نتیجه تاکتیک های تعرض آمیز رژیم ناتوان نشان داده است. سیاست مهدوی در بهار سال 1343 هنگامی که دکتر محمد مصدق بار دیگر در صحنه سیاست ایران ظهور کرد، به ثمر رسید. مصدق از طریق یک سلسله نامه ای که به

ص: 822

طور مستقل به موازات نظرات مهدوی منتشر می شد، رهبری الهیار صالح را مورد انتقاد قرار داد و در نتیجه این فشار صالح و سایر رهبران قدیمی استعفاء دادند، ولی قبل از اینکه صالح استعفاء دهد، مهدوی به دستور صالح به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شد. در آبان 1342 صالح از مهدوی خواست تا دبیر کل جبهه ملی بشود. مهدوی نپذیرفت و گفت که آنچه مورد نیاز است یک تجدید نظر و بررسی جامع تری برای جبهه ملی است که انتصاب چند نفر در آن کاری از پیش نخواهد برد.

دکتر مهدوی در انستیتوی پژوهشهای اجتماعی و اقتصادی دانشگاه تهران تدریس می کند. در حال حاضر او رهبری گروهی که اثرات اصلاحات ارضی را بروی دهکده های نمونه و برگزیده شده ایران مطالعه می کند را به عهده دارد، این طرح از سوی بنیاد فورد تأمین مالی شده است. در ماه اردیبهشت 1343 دکتر مهدوی بورسی از بنیاد فورد برای مطالعه در دانشگاه هاروارد دریافت کرد مهدوی در نظر دارد از این بورس استفاده کند تا به مطالعه در اقتصاد و به ویژه اقتصاد عمرانی برای مدت 2 سال از آغاز پاییز سال 1343 بپردازد و در این مدت او همچنین خواهد کوشید تا فعالیتهای دانشجویان عضو جبهه ملی را در ایالات متحده سازمان دهد.

در روزهایی که دکتر مهدوی دانشجوی دانشگاه اکسفورد بود با دختر جوانی از یک خانواده برجسته قبطی اهل اسکندریه ملاقات کرد و در سال آخری که در دانشگاه سوربن تحصیل می کرد با او ازدواج کرد.

همسر او «نوین» یک دختر قد بلند و ترکه ای و دارای لحن ملایم است که خطوط سیمایش یادآوری کننده مجسمه نیم تنه ملکه نفرتیتی مصر در موزه برلین است. آقا و خانم مهدوی دارای دو دختر هستند؛ تورا (پنجساله) و ایندیا (دوساله) و یک پسر به نام هاشی (چهارساله). مهدوی با خانواده خود و مادرش در یک خانه محقر در خیابان بهار زندگی می کنند. او همه دهکده های خودش را به دنبال تصویب قانون اصلاحات ارضی فروخت هرچند هنوز یک خانه در علی آباد، که یکی از دهکده هایی است که در خمسه تقسیم شده است، دارا می باشد. (برای توصیف علی آباد رجوع شود به گزارش الف 247، 30 مهر 1342).

مهدوی که فرد دارای مطالعات وسیع است، قسمت اعظم انرژی فکری خود را در راه سیاست و رشد اقتصادی مصرف کرده است. او همچنین شدیداً علاقه مند به شعر و ادبیات معاصر ایران، فرانسه، آمریکا و انگلیسی است که با آنها به خوبی آشنا است. مهدوی به طور منظم با سیروس غنی، داریوش همایون، علی فرمانفرمائیان، و خداداد فرمانفرمائیان در «دوره ها» ملاقات می کند و در این دوره ها مسائل و کتابها به طور کلی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در حالی که خداداد فرمانفرمائیان معمولاً پرافاضه است علی فرمانفرمائیان خونسرد کلبی مسلک است و داریوش همایون از همه منطقی تر است و در عین حال تجزیه و تحلیلهای مهدوی بروی این تز بنا شده که حکومت ناشی از نمایندگان خلق در ایران امکان پذیر است و اینکه رشد اقتصادی منطقی نیز امکان پذیر بوده و دیکتاتوری و گیروبندهای آن و نفوذهای بیگانه ناخوش آیند آن طبیعت ایران را به فساد کشیده اند و اینکه ایران دارای یک سنت تاریخی و فرهنگی است که می تواند به آن افتخار کندو اینکه آمیزه ای از دستاوردهای غرب با میراث ایرانی ملتی با اهمیت جهانی به وجود خواهد آورد.

به عنوان یک ملی گرا و فرزند یک انقلابی مشروطه خواه و اندیشمندی که در عالی ترین مؤسسه های جهانی تحصیل کرده است، ثبات اخلاقی مهدوی باعث آن شده است که عده فزاینده ای از ایرانیان احترام تحسین آمیزی نسبت به او داشته باشند. مهدوی سرسخت و گاهی صریح تا مرحله ای خشن و زمخت است

ص: 823

و تمایل به آن دارد که دست خوش دوره هائی از کج خلقی بشود، ولی در مجموع او یک هم صحبت بشاش است و عمق اعتقادات او به نحوی است که کمتر مانند آن بتوان یافت.

در ظاهر مهدوی حدود پنج فوت و نه اینچ است و دارای اندام متوسط و چهره ای نسبتاً خوش آیند دارای عینک و موی پرپشت سیاه است. دکتر مهدوی هنگامی که در هند بود دچار تب مالت شد و در نتیجه مدت دو سال گاه و بیگاه بیمار بود. مهدوی به اندازه کافی تنیس و اسکواش خوب بازی می کند و رانندگی و قدم زدن را دوست دارد. مهدوی زیاد پذیرایی می کند و خانه او اغلب پر از میهمانان و دوستانی از فرانسه، انگلستان، ایالات متحده و هند است. مهدوی علاوه بر زبان مادری خود فارسی به زبانهای انگلیسی و فرانسه به طور روان می خوانده و تکلم می کند و به زبان آلمانی نیز می خواند.

حسین مهدوی - 9 دیدار تیم تحقیق دانشگاه تهران از مناطق اصلاحات ارضی در گیلان و مازندران

خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی، رهبر جبهه ملی ویلیام گرین میلر، دبیر دوم سفارت تاریخ: 3 ژوئن 1964 برابر با 13 خرداد 1343 مکان: منزل دکتر مهدوی موضوع: دیدار تیم تحقیق دانشگاه تهران از مناطق اصلاحات ارضی در گیلان و مازندران دکتر مهدوی گفت از زمینهای زمینداران بزرگ در گیلان فقط زمینهای خانواده امینی تقسیم شده است. زمینهای دیگر زمینداران بزرگ هنوز تقسیم نشده است.

آشوب قابل توجهی در میان دهقانان گیلان وجود داشت و زمین داران برای زندانی کردن رهبران دهقانان از تاکتیکهای قانون استفاده می کردند و برای جلوگیری از اجرا شدن قانون از تاکتیکهای معمول رشوه دادن به مقامات ثبتی و کارگزاران پائین رتبه وزارت دادگستری بهره می جستند. دکتر مهدوی گفت که گیلان درگذشته مرکز فعالیت کمونیستی بوده است و وی متوجه علائم برانگیخته شدن مجدد احساسات هوادارانه کمونیستی شده است. وی دو نمونه از اقدامات مالکان که دهقانان را جداً ناراحت کرد به عنوان دلیل ارائه داد. اولین اقدام در گیلان صورت گرفت که یکی از مالکان با بولدوزر خانه های یک دهکده را با خاک یکسان کرد. پس از اینکه خانه ها ویران شدند، مالک ادعا کرد که هیچ دهکده ای در زمینهای او وجود نداشته و به این حقیقت اتخاذ سند کرد که هیچ خانه ای وجود ندارد و سپس زمینهایش را مکانیزه اعلام داشت. این موضوع وسیله مقامات ثبتی گواهی شد.

تکنیک زیر در مورد زمینهای شاهپور عبدالرضا در مازندران نزدیک شهسوار به کار گرفته شد.

دهقانان را پس از پرداخت یک مبلغ جزیی از خانه هایشان خارج کردند و در دهکده نزدیکی اسکان دادند. چون که هیچ دهقانی روی زمین زندگی نمی کرد، زمینی مکانیزه اعلام شد. دکتر مهدوی اظهار داشت دهکده مجاور اکنون پرجمعیت شده، لیکن دهقانان حق مراجعت ندارند. دکتر مهدوی گفت، براساس مقایسه دهکده هایی که دهسال قبل مطالعه شده بودند با همان دهکده ها که اکنون مطالعه می شوند، می توان نتیجه گرفت که افزایش مشخصی در تولید کشاورزی وجود داشته است. در یک دهکده

ص: 824

در مازندران درآمد سرانه سالانه کمی بالاتر از 300 دلار بود و از این دهکده 3000 نفری، 4 نفر در دانشگاههای آلمان غربی تحصیل می کردند و 10 نفر در دانشگاه تهران، ولی دکتر مهدوی متذکر شد که موفقیت این دهکده به خاطر تلاشهای دهقانان بوده و ارتباط کمی با کمک دولت دارد. دکتر مهدوی گفت که گیلان و مازندران به طور کلی در وضعیت خطرناکی به لحاظ سطح توقع می باشند و اگر که دولت قویاً اصلاحات ارضی را تا به آخر دنبال نکند، آشوب وخیمی می تواند به وجود آید.

حسین مهدوی - 10 گزارش مکمل بیوگرافی

پست: تهرانخیلی محرمانه تاریخ: 15 ژوئن 1964 برابر با 25 خرداد 1343 مأمور گزارشگر: مارتین اف یور نام: حسین مهدوی ملیت: ایرانی مقام فعلی: رهبر جبهه ملی اطلاعات و نظرات:

اطلاعات زیر مکمل گزارش بیوگرافی است که توسط سفارت در 5 خرداد 1343 تسلیم شد.

گفتگو با این مأمور گزارشگر تا حدودی روشن تر آشکار ساخت که در عین اینکه مهدوی به عنوان نماینده ای از عناصر میانه رو جبهه ملی شناخته می شود، فقط در رابطه با تاکتیک میانه رو است. او ایده خشونت و فعالیت مخفیانه را نفی می کند، ولی در ارتباط با هرگونه تفاهم احتمالی بین جبهه ملی و رژیم فعلی کاملاً سازش ناپذیر به نظر می آید.

برای مثال وقتی از او سؤال شد با توجه به اعلامیه جبهه ملی در کنگره سال 1341 حزب که اعلام می کند؛ جبهه هر کسی را که در اقدامات غیرقانونی (به طوری که گفته شده مغایر با قانون اساسی) دولت فعلی شرکت دارد، مسئول می داند، چگونه می تواند انتظار داشته باشد براساس ائتلاف با صاحب منصبان رژیم فعلی به قدرت برسد، مهدوی مطالب زیر را در جواب اظهار داشت: جبهه ملی که شاهد محروم شدنش از آزادیهای اولیه بوده است، که از زندانی شدن غیرقانونی و حتی شکنجه بعضی از رهبرانش رنج برده است، که شاهد تبدیل مبارزه ضد فساد به یک باری مسخره بوده است و شاهد گسترده شدن اعمال غیر قانونی در تمام قسمتهای حساس دولت بوده است، چگونه می تواند به عنوان گروهی از افراد شریف زمانی که به قدرت می رسد کاری بجز یک پاکسازی جدی صورت دهد. او گفت انجام کاری غیر از این فوراً به از بین رفتن حمایت عمومی از جبهه ملی به عنوان نماینده ای صالح در دولت منتبع خواهد شد. این گرایش امید کمی از مصالحه بین رژیم و میانه روهای جبهه ملی مثل مهدوی در بردارد.

در گفتگویی دیگر این امکان مطرح شد که زمانی شاه ممکن است بخواهد که با جبهه ملی مصالحه کند و امکان دارد برخی از اعضای آنرا در یک دولت اتحاد ملی جای دهد. این نکته به مهدوی تذکر داده شد که در یک چنین وضعیت بعید تصادفی، شاه مطمئناً خواهد خواست که کنترل ارتش و امور خارجی را برای خود حفظ کند. عکس العمل مهدوی نسبت به این موضوع سریع بود، حفظ کنترل بر امور خارجی و ارتش برای شاه کاملاً غیر قابل قبول خواهد بود، چون که این کار مغایر قانون اساسی است، راهنمایی او ممکن

ص: 825

است قبول شود، زیرا وی در هر دو رشته با تجربه است، ولی وزرای مسئول این امور بایستی اختیار کامل داشته باشند. مهدوی گفت هنگامی که کسی در اصول سلطنت مشروطه استثناءهایی قائل می شود، حزب در همان سراشیبی دشواری قرار می گیرد که دولتها در گذشته قرار داشته اند، چون که شاه مداخلات خود را متوقف نمی سازد.هنگامی که این نکته به مهدوی گوشزد گردید که احتمال آن نمی رود که شاه خود را تا آن درجه محدود کند، پاسخ او این بود: بنابراین او باید برود.

حسین مهدوی - 11 گزارش ملاقات بااو

تاریخ: 2 ژانویه 1967 برابر با 12 دی 1345 آقای جان آرمیتاج کنسول سفارت برای امور سیاسی سفارت آمریکا - تهران جک عزیز:

در 30 آذر زمانی که در منطقه بوستون بودم به دیدن حسین مهدوی در کمبریج رفتم.

گزارش زیر ممکن است فقط برای پرونده بیوگرافی او در سفارت سودمند باشد. حسین در دانشگاه هاروارد در حال پایان دادن به تحصیلاتش در اقتصاد می باشد و انتظار دارد که دروس عمومی را در ظرف چند هفته تمام کند. وی سپس برای کامل کردن دکترای خود فقط رساله اش را در پیش روی دارد. او احساس می کند که نمی تواند از عهده اقامت در ایالات متحده برآید و در فکر است که برای کار کردن روی تزش به انگلیس، آلمان یا بیروت برود. زمانی وی در فکر رفتن به قاهره بود (به خاطر می آورید که همسر او مصری است)، ولی اکنون معتقد است که آن کار در ایران بد فهمیده خواهد شد. وی به همین دلیل از انتخاب بیروت به عنوان محل اقامت کمی نگران است، ولی نزدیکی آن به ایران و پایین بودن نسبی هزینه زندگی جلب کننده هستند.

حسین می گوید به دنبال تمام شدن تزش قصد دارد به ایران باز گردد. وی مشکلی را در مقابل بازگشتش نمی بیند و می گوید قصد دارد با هواپیما مسافرت کرده و در فرودگاه مهرآباد پیاده شود. در پاسخ به سؤالاتی از این قبیل که در ایران چه کاری انجام خواهد داد، وی گفت: کاری که قبلاً می کردم، وی برای دولت کار نخواهد کرد و از کار کردن برای یک سازمان نیمه دولتی مثل آ. ام . دی. بی . آ . روی درهم می کشد، از گرفتن یک پست در دانشگاه طفره می رفت و اشاره کرد که وی ممکن است فقط روی زمینهای خانواده اش در نزدیک زنجان کشاورزی کند. نظرات حسین در مورد وضعیت فعلی در ایران مثل همیشه سودمند هستند.

او دوره فعلی توسعه اقتصادی را مقطعی می داند و می گوید هیچ توسعه ای برای ابد پایدار نمی ماند.

او معتقد است وقتی وضعیت اقتصادی رو به برتر شدن می گذارد، وضعیت سیاسی رژیم وخیم خواهد شد، چونکه اکنون قسمت بزرگتری از جمعیت در محدوده سیاسی قرار دارد. منظور از این گفته این است که توده های کارگران شهری و دهقانان روستائی تشویق شدند که از دولت انتظار بیشتری داشته باشند و در نتیجه در سیاست ذیعلاقه شده اند و اگر انجام انتظارات آنها مورد مخاطره قرار گیرد بر علیه رژیم عکس العمل نشان خواهند داد. حسین در این مورد که این عکس العمل چه شکلی خواهد داشت کمی مبهم

ص: 826

است و من شک دارم که چیزی کمی بیشتر از یک فکر پوچ مبنای تئوری او است.

ولی او به امکان فعالیت چریکی اشاره کرد و من این امکان را کنار نمی گذارم که چنانچه وی در صحنه باشد، ممکن است چنان فعالیتی را ترغیب نماید.

حسین فکر می کند که شاه امکان دارد کاری برای اصلاح سیستم سیاسی انجام دهد، ولی وی معتقد است که عدم تمایل شاه به تقبل هرگونه اصلاح مفیدی ناشی از حس عدم اطمینان مستمر شاه می باشد.

وی می گوید که متقاعد است که شاه از وابستگی کامل خود به وسایل سرکوبی که تحت کنترلش می باشند آگاهی دارد، و چنانچه سرکوبی به هر صورتی متوقف شود، رژیم در خطر خواهد بود. علائم فعلی اتکای به نفس قوی شاه ناشی از توسعه اقتصادی و این حقیقت که دستگاه امنیتی مؤثر است و نیز موفقیت وی در بهبود بخشیدن به وجهه اش در خارج می باشند.

در مورد جزئیات وضعیت اقتصادی، حسین فکر می کند که صنعتی شدن آنقدر سریع به جلو نمی رود که کار اضافی دهقانان روستایی و کارگران شهری را جذب کند. بنابراین توسعه اقتصادی فقط ثروتمند را ثروتمندتر می کند. او تأکید می کند که تمام این برنامه بستگی به صنعت نفت دارد و اضافه می کند این صنعت نسبت به اقدام خرابکارانه شدیداً ضربه پذیر می باشد.

اگر حسین به تهران بازگردد، شما وی را یک رابط پرهیجان خواهید یافت.

تئودور الیوت جونیور

حسین مهدوی - 12 عضو جبهه ملی

خیلی محرمانه 8 دسامبر 1978 حسین مهدوی عضو جبهه ملی با عنوان آقای مهدوی مورد خطاب قرار می گیرد حسین مهدوی از اواسط دهه 1340 استاد اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود. او که از 1337 عضو جبهه ملی بود در فروردین 1343 به عضویت در شورای مرکزی آن انتخاب شد (جبهه ملی سازمانی است که چندین گروه سیاسی را تحت پوشش قرار می دهد و اعضای آن اغلب حرفه ای های طبقه متوسط و کارمند هستند. اعضای جبهه ملی عموماً در تقاضای تبعیت شاه از قانون اساسی 1906 اتفاق دارند، ولی از جهات دیگر به مقدار زیادی اختلاف دارند). انتخاب او نتیجه حرکت رهبران محافظه کار برای آرام کردن اعضای جوانتر و تندروتر جبهه نظیر مهدوی بود که از سیاستهای محتاطانه و محافظه کارانه آنان در پاسخ به اقدامات تهاجمی دولت در مقابل فعالیتهای جبهه ملی ناراحت بودند. هرچند مهدوی به عنوان یکی از اعضای فعال جبهه ملی شناخته می شد، ولی گمان بر این می رفت که وی نماینده عناصر میانه رو باشد، چون که وی بعداً استفاده از خشونت و فعالیت مخفیانه را به عنوان تاکتیکهای سرنگون کردن دولت نفی نمود. در هر صورت وی هرگونه مصالحه بین دولت و جبهه ملی را رد کرد، چون که معتقد بود وجود دولت نماینده مردم و توسعه منطقی مردم و توسعه منطقی اقتصادی در ایران بدون دیکتاتوری و نفوذ خارجی، که وی عقیده داشت شخصیت ایرانی را فرسایش داده، امکان پذیر می باشد. مهدوی طرفدار اختلاط مبتنی بر برخورد دستاوردهای غرب با میراث تاریخی و فرهنگی ایران بود. در دهه 1340

ص: 827

مقامات ایالات متحده مهدی را فردی با قوه تصور زیاد و با استعداد و قابلیتهای رهبری که اساسا طرفدار غرب است، ولی می تواند غیر معقول و انتقامجو باشد، توصیف کردند.

مهدوی فرزند یک بازرگان مشهور تهرانی و طرفدار قانون اساسی می باشد که عضو مجلس اول (قانونگذاری) بوده است. مهدوی یک درجه تحصیلی ممتاز در علوم سیاسی، فلسفه و اقتصاد در سال 1335 از دانشگاه آکسفورد و یک دکترا در حقوق در سال 1337 از دانشگاه سوربن دریافت نمود. وی به ایران بازگشت تا برای سازمان برنامه کار کند و در سال 1339 وی در آنجا به مقام قائم مقام رئیس اداره اقتصادی ارتقاء پیدا کرد. مهدوی سپس برای یک سال تحصیل از طرف سازمان برنامه به دانشگاه پرینستون اعزام شد. در سال 1340 پس از بازگشتش به ایران، وی سازمان برنامه را ترک گفت تا روی فعالیتهای جبهه ملی تمرکز پیدا کند. در این هنگام وی به گروه استادان دانشگاه تهران پیوست و روی برقرار کردن نفوذ جبهه ملی در دانشگاههای ایران و رده های پایین دولت کار کرد. او پس از آشوبهای مذهبی خرداد 1342 برای مدت کوتاهی زندانی شد. مهدوی در 1343 روی بورسیه اعطایی بنیاد فورد برای دو سال تحصیل به دانشگاه هاروارد رفت. در هنگامی که وی در آنجا بوده، ممکن است که فعالیتهای دانشجویان جبهه ملی را سازمان داده باشد.

مهدوی حدود 47 ساله است و انگلیسی و فرانسه را عالی صحبت می کند و کمی آلمانی می خواند.

فریدون مهدوی - 1 اوضاع جاری و سیاسی اقتصادی ایران

ص: 828

استفاده اداری محدود موضوع: یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی . رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران و تئودورال، الیوت دبیر اول سفارت.تاریخ: 18 آذر 1342 موضوع: اوضاع جاری و سیاسی اقتصادی ایران سابقه:

دکتر مهدوی به تازگی به عنوان رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران منصوب شده است. او قبلاً در همین بخش و در بخش سرمایه گذاری بانک کار می کرده است. او عضو شورای جبهه ملی است و به همین عنوان به مدت هفت ماه در سال 42 - 1341 در زندان بوده است. او تقریباً سی ساله است و قسمت بزرگ تحصیلات خود را به زبان آلمانی (درجه دکترا از هامبورگ) و در فرانسه و انگلستان (مدت شش ماه در مدرسه اقتصادی لندن) به دست آورده است و به زبان انگلیسی خوب و به زبان آلمانی عالی صحبت می کند. او از ایالات متحده آمریکا دیدن نکرده است. مقصود از دیدار افسر گزارشگر برقراری تماس با دکتر مهدوی در سمت جدید او بوده است.

مضمون مکالمه مهدوی صحنه ایران را چنین توصیف می کند که تحت سلطه برنامه های اصلاحاتی شاه قرار گرفته است و او می پذیرد که این برنامه ها قدرت تحرک را از جبهه ملی غصب کرده است، ولی او صمیمت شاه را به عنوان اصلاحگر در چندین مورد در معرض سؤال قرار می دهد. در درجه اول او حاضر نیست معتقد باشد که مردی که «تجسم نیروهای ارتجاع» به مدت هفت سال بود، ناگهان به صورت یک لیبرال درآمده است. معذالک اگر شاه معتقد به اصلاحات است چرا او از بعضی از کهنه سربازان مانند منصور، اقبال و شریف امامی برای اجرای این اصلاحات استفاده می کند.

مهدوی معتقد است که انگیزه شاه در به راه انداختن برنامه «اصلاحاتی» خود در درجه اول ملاحظات سیاسی خارجی است. بدین معنی که شاه نگران است از اینکه چهره او در خارجه به شباهت به توخیلو (رئیس جمهوری دیکتاتور دومینیکن در دریای کارائیب در دهه 1310 و 1320 و اوائل دهه 1330 - م) و نگودین دیم (دیکتاتور ویتنام - م) نزدیک می شد.

شاه از عکس العمل ویژه حکومت کندی که تازه روی کار آمده بود، نسبت به چنین چهره ای نگرانی داشت. بنابراین دست به اقدام برای تغییر چنین چهره ای شد. مهدوی می گوید که به همین جهت اگر شاه احساس کند که برای اصلاحات در ایران فشار کمتری از سوی ایالات متحده وارد می شود، مقاصد اصلاحاتی او نیز کمتر خواهد شد. مهدوی معتقد است که شاه احتمالاً فکر می کند که اکنون دورانی از فشار کمتر به وجود خواهد آمد، زیرا حکومت جانسون برای چند ماه آینده در درجه اول سرگرم امور داخلی آمریکا خواهد بود. بنابراین شاه در مورد مسائلی از قبیل مرحله دوم توزیع زمین بسیار کند حرکت خواهد کرد و در صورتی که فشار از سوی ایالات متحده بار دیگر به جریان بیافتد، شاه آن گاه به «انقلاب سفید»

ص: 829

خود مراجعه خواهد کرد و این چیزی است که او همیشه می تواند با بوق و کرنا انجام دهد و اشخاصی را که طبق ادعای او مسدود کننده راه اصلاحات بودند از میدان به در برد و «اصلاح طلبان» از قبیل ارسنجانی را دوباره به کار دعوت کند.

صحنه اقتصادی کنونی از نظر مهدوی تحت سلطه بلاتکنیکهای برنامه اصلاحاتی و فقدان حمایت قانونی از سرمایه گذاران خصوصی قرار گرفته است. او کمتر نقطه های درخشانی در اقتصاد می بیند.

اوضاع در بازار در چند هفته گذشته بدتر شده است. درست است که سازمان برنامه بیشتر خرج می کند، ولی روشن نیست که این پول در کجا به مصرف می رسد.

در میان طراحان شور و شوق کمتر دیده می شود. سرمایه گذاران خصوصی از اقدام به ریسک لازم می ترسند و هم چنین کمتر شور و هیجانی در سازمان اصلاحات ارضی دیده می شود. کشاورزان از سوی متصدیان سازمان اصلاحات ارضی در معرض جلوگیری از فعالیت قرار گرفته اند، ولی وعده های آنها درباره اوضاع بهتر در آینده تا چه مدتی می تواند نارضایی فزاینده کشاورزان را نسبت به اوضاع جاری مهار کند.

مهدوی قصد دارد تا زمانی که ناگزیر نباشد «اصول خود را به مخاطره اندازد»، در بانک توسعه صنایع و معادن ایران باقی بماند. او به وسیله مهدی سمیعی کفیل سابق مدیر عامل بانک (که اکنون رئیس بانک مرکزی ایران است) منصوب شده و از سوی ابوالقاسم خردجو مدیر عامل کنونی آن پشتیبانی می شود. او گزارش می دهد که در کاربرد وامهای دریافت شده از بانک توسعه صنایع و معادن ایران افزایشی حاصل شده است و امیدوار است که بانک به زودی بتواند وامهای سودمندی برای استان فارس جهت کارخانجات قند و همچنین خوزستان برای تأسیس یک کارخانه کاغذسازی 20 میلیون دلاری با به کار بردن تفاله نیشکر به عنوان مواد خام پرداخت بکند. سازمان برنامه موافقت کرده است تا وامی به مبلغ 750 میلیون ریال به بانک توسعه صنایع و معادن ایران بدهد و بدین ترتیب این بانک یک «تنخواه گردانی» به مبلغ یک میلیارد ریال تشکیل دهد که 750 میلیون ریال آن برای صنایع جدید و 250 میلیون ریال آن برای صنایع موجود خواهد بود. بانک توسعه صنایع و معادن ایران این تنخواه گردان را برای خرید سهام به کار خواهد برد و آن گاه خواهد کوشید تا این سهام را به سرمایه گذاران خصوصی بفروشد.

مهدوی معتقد است که اولین کار در صنعتی کردن ایران شامل برقراری تأسیساتی نظیر کارخانجات تهیه مواد غذایی و صنایع و مصالح ساختمانی و کارخانجات مونتاژ کالاهای مصرفی با دوام خواهد بود.

اکنون زمان آن فرا رسیده است تا کارخانجاتی تأسیس شود که بتواند با استفاده از اجزاء ماشین آلات ساخته شده در ایران کارخانجات مونتاژ برقرار کند. او معتقد است که صنایع فولاد و پتروشیمی آغاز چنین اقداماتی خواهد بود . درباره صنایع فولاد او امیدوار است که با یک بررسی سالم کار آغاز شود. او معتقد است که در مراحلی که صنایع خصوصی جرأت وارد شدن را ندارند، حکومت باید رهبری را به دست گیرد.

فریدون مهدوی - 2 پیمان وین، تبعید خمینی و وجهه آمریکا

ص: 830

محرمانه یادداشت مذاکرات تاریخ: 27 نوامبر 1964 برابر با 6 آذر 1343 شرکت کنندگان: فریدون مهدوی مقام رسمی در بانک توسعه صنایع و معادن ایران آرچی ام بالستر، دبیر دوم مکان: منزل مهدوی در شمیران پیمان وین، تبعید خمینی و وجهه آمریکا مهدوی اظهار داشت که برای مردم ایران در 20 ، 30 سال گذشته وجهه آمریکا هیچ گاه ضعیفتر از اکنون نبوده است. او با لفاظی پرسید سفارتخانه چطور می تواند فکر کند مخالفتی که نسبت به لایحه وضعیت (اجتماعی آمریکاییها) در مجلس ابراز شد، نشان دهنده این مطلب بود که مردم از بابت آن لایحه ناخشنود بودند، در حالی که مجلس به لایحه افزایش قیمتهای تولید نفت که مورد درخواست منصور بود و مردم را بسیار بیشتر ناخشنود می سازد، بلافاصله رأی داد. او نتیجه گرفت که دولت منصور عملاً به نحوی لایحه وضعیت را بد ارائه کرده بود که تمام بار آن به عهده آمریکا بیفتد. مهدوی گفت که دولت پس از انجام دادن این عمل برای تصویب لایحه 200 میلیون دلار اعتبار نظامی فشار آورد تا به نظر آید که این دستمزد تصویب لایحه وضعیت بوده است. آن گاه ضربه آخر تبعید خمینی کمی پس از اظهارات ضد آمریکایی ضد لایحه وضعیت وی بود، تا طوری وانمود شود که توگوئی آمریکا به منصور فشار آورده بود تا از دست خمینی راحت شود. مهدوی اشاره کرد که صدور جزواتی که به طور مفصل نطقهای تند ضد آمریکایی خمینی در آنها نقل شده بود، پس از سالها اولین نشانه تبلیغاتی است که صریحاً ضد آمریکایی می باشند و اهمیت فراوانی برای آن جزوات و تأثیرشان قائل شد. مهدوی پرسید آیا خود فکر تقاضای یک لایحه وضعیت اجتماعی یک خطای جدی در سیاست خارجی ما نبوده و گفت که متقاعد شده آمریکا می توانسته نتیجه مطلوب را به دست آورد، بدون اینکه خود را در معرض انتقاد بابت لایحه ای قرار دهد که به مجلس برده شده و بعد دولت منصور آن را بد ارائه کرده بود.

وام نظامی 200 میلیون دلاری و سیاست آمریکا در ایران مهدوی لایحه اخیر اعتبار نظامی را به عنوان لایحه ای کاملاً غیر ضروری که علیرغم تبلیغات انحرافی دولت منصور مبنی بر توجه نسبت به ناصر نشان داد که سیاست آمریکا در ایران براساس حمایت نظامی از یک دیکتاتوری غیر مردمی قرار دارد. در نظر گرفتن این اعتبار نظامی در محدوده رقابت آمریکا و شوروی نیز به اندازه مورد سابق آشکار و رسواست، چون هرکسی می داند که ایران چنانچه مورد حمله شوروی قرار بگیرد هرگز مبارزه نخواهد کرد. مهدوی آن گاه با صحبت معمول خود ادامه داد که حمایت آمریکا از شاه چنان صریح و بارز بوده است که در وضعی که ایجاد نموده برای شاه دیگر راه چاره ای وجود ندارد.

ص: 831

سوء اداره دولت منصور مهدوی به ویژه در انتقاد از دولت منصور به طورکلی و سیاستهای اقتصادی آن علی الخصوص لحن شدید زننده ای داشت. او دولت منصور را یک دولت متشکل از «فرصت طلبان پرمدعایی» که برای توجیه سیاستهای خود که طرح ریزی ضعیف دارند و به طور ناشیانه ای به مورد اجرا گذاشته می شوند دائماً به مردم ایران دروغ می گویند دانست. او دولت منصور را به ویژه در رفتار و عملکردش در قبال ملاها، خرید و فروش شکر، خریدهای گندم و آخرین افزایشهایی که در قیمت نفت روی داده به باد انتقاد گرفت.

مهدوی گفت که هرچند علم مرد خیلی باهوشی نیست، اما اقلاً در کوششهای خود برای اجرای خواستهای شاه صداقت دارد و هنگامی که علم نخست وزیری را ترک کرد، او به طور عمده ای در آرام کردن مخالفان مذهبی موفق شده بود، به طوری که حملات مذهبیون علیه اصلاحات ارضی، حقوق زنان عملاً خاتمه یافته بود و ملاها دیگر نفوذ کمی داشتند، در حالی که در زمان دولت منصور مخالفت مذهبیون با لایحه وضعیت اجتماعی به ملاها فرصت داده بود برای اولین بار به عنوان یک گروه ناسیونالیست مخالف موضع بگیرند.

طرز سروکار داشتن حکومت در ماجرای قند و شکر طبق اظهار مهدوی ناشیانه بود، زیرا حکومت قند و شکر را به قیمتهای بالا می خرید و آن گاه واردات قند و شکر را به قیمتهای پائین آمده تشویق می کرد و بدین ترتیب مبالغ هنگفتی پول به موازات کاهش موجودی قند و شکر از دست می داد. مهدوی خاطرنشان ساخت که اگر خرید گندم پنج یا شش ماه قبل یعنی هنگامی که نیاز این خریدها را ممکن بود به آسانی پیش بینی کرد، انجام می گرفت. ذخائر موجودی گندم در حال حاضر ممکن بود کافی باشد و احتکار گندم صورت نمی گرفت. خرید گندم درست در زمانی که همه می دانستند که موجودی گندم فوق العاده رو به کاهش است مصرف کنندگان و خریداران و فروشندگان گندم را به وحشت واداشت و باعث شد که حتی با توجه به خریدهای به مقدار وسیع گندم براثر احتکار کمبودهای مداومی به وجود آید. مهدوی بالا رفتن اخیر قیمتهای فرآورده نفتی را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شد که این بالا رفتنها به ویژه به طبقات پایین ضربه می زند و گفت که این بالا رفتنهای قیمت نفت ثابت کننده اوضاع مالی دشواری است که دولت در آن واقع شده است. مهدوی نتیجه گیری کرد که این نشانه اخیر وحشت همگانی به ویژه در زمانی که درآمدهای نفت ایران در سال جاری به میزان یکصد میلیون دلار افزایش یافته، به ویژه ناراحت کننده است.

اصلاحات ارضی در تجزیه و تحلیل وضع کنونی اصلاحات ارضی مهدوی چنین نتیجه گیری کرد که نوع اصلاحات ارضی انقلابی و در صورت لزوم مصادره ای که از سوی ارسنجانی به مورد اجرا گذاشته شده بود، اکنون به وسیله یک نوع قانونی اصلاحات ارضی که در آن زمین باید اندازه گیری شده و میزان غرامت به نحو منصفانه ای تشخیص داده شود و غیره و غیره جایگزین شده است. او اظهار کرد که حکومت فاقد تعداد کافی کادر ورزیده برای اجرای نوع قانونی اصلاحات ارضی است ... جمله ناتمام (تذکر: صفحات بعدی این سند، به دست نیامده است).

فریدون مهدوی - 3 وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران

ص: 832

خیلی محرمانه یادداشت مذاکرات تاریخ: 21 سپتامبر 1965 - برابر با 30 شهریور 1344 موضوع: وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران مکان: رستوران هتل کاسپین شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن، رهبر جبهه ملی تودور ال الیوت، دبیر اول سفارت 1- وضعیت سیاسی دکتر مهدوی در مورد وضعیت سیاسی بیش از آنچه که من در گذشته دوری مشاهده کرده بودم بدبین بود، به این عبارت که وی احساس می کند موقعیت مخالفین رژیم از آنچه که بوده است تیره تر می باشد.

نیروهای امنیتی کنترل را به دست دارند و نشان داده اند که کوچکترین علامت مخالفت سرکوب خواهد شد. شاه روشن ساخته است که هرگونه مخالفت با دولت مخالفت با شخص اوست و تحمل نخواهد شد. در نتیجه هیچ کس در میان مخالفین جرات نمی کند صدایش را بلند کند، حتی امینی و گروه وی ساکت هستند.

دکتر مهدوی گفت جبهه ملی با دستگیری اخیر خیلی از رهبران درجه دومش و خلیل ملکی از دور خارج شده است. وی معتقد است دستگیریها از تمایل ساواک به خنثی کردن تلاشهای اخیر برای تجدید سازمان و تشکل مجدد جبهه ملی ناشی شده است. مقاله اخیر اکونومیست لندن در مورد مخالفین دستگیریها را تسریع کرده است. متین دفتری به خاطر تماسهایش با مصدق از میان بقیه انتخاب شد. دکتر مهدوی اعتقاد ندارد که دستگیری ها با تلاش ژنرال نصیری برای مستحکم کردن کنترل ساواک مرتبط بوده است.

مهدوی معتقد است دورنما برای مخالفین در آینده قابل پیش بینی تیره و مبهم است، زیرا دو پایه اصلی رژیم یعنی وضعیت اقتصادی و ارتش به نظر می آید که پایه های نیرومندی باشند. او دیگر فکر نمی کند (امیدوار نیست) که یک بحران اقتصادی به زودی باعث به وجود آمدن یک بحران سیاسی بشود. او نظریه مبهمی دارد که چنانچه شاه خیلی به روسها نزدیک شود، برخی از امرای ارتش ممکن است از او جدا شوند، ولی او زیاد امیدوار نیست که این جریان واقع شود. با این حال دکتر مهدوی معتقد است رژیم دیر یا زود به دردسر خواهد افتاد. او این اعتقاد را بر این مباحثه بنا می کند که بجز ارتش و برخی از کارخانه داران که جو سیاسی فعلی را به میل خود می یابند، رژیم از هیچ گونه حمایتی در میان توده های مردم ایران برخوردار نیست.

طبقه متوسط عموماً با رژیم مخالف است، مالکان سابق از رژیم جدایی می جویند، دهقانان بی تفاوت هستند، طبقه کارگر شکایات زیادی دارد. از آنجائی که این وضعیت برای ابد ادامه پیدا نخواهد کرد، دکتر مهدوی در فعالیت سیاسی شرکت می جوید و به امید موقعیتهای آینده است.

یک جنبه وضعیت به طور اخص مورد توجه دکتر مهدوی است. او بی علاقگی فزایندای در میان طبقه متوسط در ارتباط با فعالیت در جهت توسعه اقتصادی، رفورم اجتماعی یا هر شکل دیگری از پیشرفت در

ص: 833

ایران را در می یابد. چون که همیشه می شود ایرانیهایی را پیدا کرد که متمایل به پول درآوردن هستند و در حال حاضر تعداد زیادی از این گونه ایرانیان یافت می شوند، به گفته او فعلاً تعداد معدودی از ایرانیان دارای انگیزه های معنوی می باشند. او فکر می کند فقدان این انگیزه یک روزی به بدتر شدن وضعیت اقتصادی و سیاسی منجر خواهد شد و تا جایی که رژیم فعلی مورد نظر می باشد، اثرات سیاسی مضری در بر خواهد داشت.

2- وضعیت اقتصادی دکتر مهدوی مثل همیشه فقدان پویایی را در وضعیت اقتصادی و بدتر شدن مستمر کارآیی سازمان برنامه را متذکر شد. او شنیده است که شاه خواهان یک رشد 10 درصد سالیانه در برنامه چهارم بوده است، رقمی که وی معتقد است با توجه به عدم توانایی دولت در افزایش یک رشد 6 درصدی در برنامه سوم رقم مضحکی باشد.

در هر صورت بانک توسعه صنایع و معادن ایران به ترویج برخی پروژه های خوب ادامه می دهد، بانک با پروژه های جدید شکر در اصفهان و خوی درگیر است.

پروژه شیشه بانک برای مراسم کلنگ به زمین زدن آماده است. بانک تقریباً مذاکراتش را با شرکت شیمیایی الاید و یک شریک ایرانی برای یک کارخانه نخ نایلون 10 میلیون دلاری کامل کرده است. بانک روی یک کارخانه پی وی سی با بی اف گودریچ کار می کند، ولی سیاستهای دولت در زمینه صنعت پتروشیمی از پیشرفت جلوگیری می کند. بانک همچنین دارای مجوزی برای یک کارخانه دیگر شیشه جام می باشد و تحت فشار قرار گرفته تا در صنعت نوجوان تولید اتومبیل داخل شود.

فریدون مهدوی - 4 آماده نبودن فریدون مهدوی نامزد برنامه مسافرت رسمی

خیلی محرمانه 25 آگوست 1966 برابر با 3 شهریور 1345 آقای تاچر - کاردار آماده نبودن فریدون مهدوی نامزد برنامه مسافرت رسمی در 2 شهریور دکتر مهدوی به من گفت که پس از دو شب بی خوابی و فکر زیاد، به این نتیجه رسیده است که قبول کردن پیشنهاد خیلی دوستانه دولت ایالات متحده از او برای آمدن به ایالات متحده بر طریق یک برنامه رسمی نابخردانه خواهد بود (من این موضوع را در 31 مرداد با وی در میان گذاشتم). او گفت که عمیقاً از این دعوت تشکر می کند و می داند که یک روزی وی بایستی از ایالات متحده دیدار کند، ولی اکنون زمان خوبی برای وی نیست.

دلایل وی اساساً برحسب امنیت شخصی وی، آینده سیاسی او و شغل فعلیش بودند. در مورد اولین دلیل یعنی امنیت شخصی، وی گفت که مطمئن است اجازه دولت ایران را برای انجام مسافرت به دست خواهد آورد، ولی می داند که نامش هنوز در لیست سیاه قرار دارد. او قبل از اینکه به مراکش برود از جانب منبعی موثق مطلع شد. زمانی که لیست هیئت اعزامی به شاه نشان داده شد نام فریدون مهدوی فوراً از طرف شاه مورد اعتراض قرار گرفت. بنابراین اگر که وی به ایالات متحده برود و اگر دوستان خیلی زیاد

ص: 834

ایرانیش را که غالباً میانه خوبی، با رژیم فعلی ندارند ببیند احتمالاً در بازگشتش با دردسر زیادی روبرو خواهد شد. در خصوص دومین دلیل یعنی آینده سیاسی، اگر که او به ایالات متحده برود و دوستانش را نبیند، نه تنها از نظر شخصی این کار برای وی زننده است، بلکه به معنای از دست دادن کامل هرگونه نفوذ سیاسی است که وی هنوز ممکن است داشته باشد. او گفت علاوه بر این سال آینده انتخاباتی در کار خواهد بود و با اینکه اکنون چشم انداز تیره است، ولی وضعیت ممکن است در 12 ماه آینده تغییر کند (وی انتظار دارد که انتخابات در پایان اوت یا ابتدای سپتامبر در زمانی که دانشگاهها هنوز تعطیل هستند صورت پذیرد) و اگر این موضوع روی دهد، وی از اینکه خارج از کشور باشد ناراحت است. او گفت شش هفته قبل از انتخابات گذشته و پس از یک دوره کوتاه در زمانی که همه راهها بسته بود فرصتهایی برای ابراز عقیده سیاسی به وجود آمد.

و نهایتاً از بابت دلیل سوم یعنی اشتغال فعلی او گفت که بانک توسعه صنایع و معادن ایران هم اکنون در شلوغ ترین دوره فعالیت خود قرار دارد و تعدادی پروژه هستند که در دست اقدام می باشند که وی عمیقاً با آنها درگیر است و برای چند ماهی وقت او را به طور کامل خواهند گرفت و نمی داند چگونه می تواند با وجدانی خوب تقاضای مرخصی برای مدتی طولانی را بنماید. دکتر مهدوی تصریح کرد که وی قادر به قبول این دعوت نیست و اظهار امیدواری نمود که وی برای سال دیگری مورد ملاحظه قرار بگیرد. من با اظهار تأسف به او پیوستم، ولی در عین اینکه وی را از علاقه خودم به امکان کاندید شدن او برای بار دیگری مطمئن می ساختم، متذکر شدم که این برنامه ها از این سال به سالی دیگر همیشه نامشخص هستند و در نتیجه اکنون هیچ گونه اطمینانی نمی تواند داده شود که سال آینده یا پس از آن چه وضعیتی ممکن است وجود داشته باشد.

فریدون مهدوی - 5

خیلی محرمانه تاریخ: 26 نوامبر 1969 برابر با 5 آذر 1348 از: آقای آرمیتا موضوع: فریدون مهدوی فریدون مهدوی معاون بانک توسعه صنایع و معادن ایران که یکی از کسانی است که روابط نزدیک با جبهه ملی داشته و اکنون به سختی درگیر کارهای اقتصادی ایران بخصوص در بخش خصوصی است. در عین حال او به موضوعات سیاسی علاقمند است و از تازه به دوران رسیده های سیاسی در ایران می باشد.

انگلیسی و آلمانی را خوب صحبت می کند. در مورد همکاری او باید محتاط بود و زیاد مورد اعتماد نیست.

در سالهای اخیر کمتر رادیکال شده است و هرچند که در موضع مخالف است (در زمینه های قانون اساسی)، لیکن امروزه در مورد موضوعات سیاسی منطقی تر برخورد می کند. یک وقتی به من گفته بود که اگر شاه ترور شود او به سرعت خود را به دانشگاه خواهد رساند، محلی که در آن به روی فعالیت مرکزی جبهه ملی می توان حساب کرد و او خواهد توانست صدها دانشجو را به راه بیندازد و این امر بازار را وادار خواهد کرد که به نوبه خود اعتصاب بزرگی را برای کسب آزادی جلوگیری از کمونیسم به راه بیندازد.

ص: 835

بعدها به نظر می رسید که او معتقد شده است رژیم احتمالاً در جهت آزادیهای بیشتری حرکت می کند. به هر صورت وی به قدری در امورات اقتصادی گرفتار است که وقت کافی برای سیاست ندارد. به هر صورت او دوستی خوب و طرف تماس اطلاعاتی مفیدی می باشد.

فریدون مهدوی - 6 فریدون مهدوی به عنوان آقای وزیر مورد خطاب قرار می گیرد

سری سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) تاریخ: 31 جولای 1974 برابر با 9 مرداد 1353 فریدون مهدوی وزیر بازرگانی با عنوان آقای وزیر مورد خطاب قرار می گیرد.

فریدون مهدوی که حدود 40 ساله است، مقام تازه تأسیس وزارت بازرگانی را در 7 اردیبهشت 1353 به دست آورد. او که سابقاً مخالف سازش ناپذیر شاه و یکی از رهبران جبهه ملی مخالف بود در 1342 به مدت 8 ماه زندانی شد. به هر حال در 1346 به طور قابل توجهی از رادیکال بودن او کاسته شد و به نوعی از توافق با دولت رسید. او به واسطه مقامهای مختلف در بانک توسعه صنایع و معادن ایران با سازمانهای اقتصادی دولت همکاری نمود.

مهدوی دارای یک دکترای در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ می باشد. او پس از 6 ماه خدمت در بانک بیرگمن ویرتز هامبورگ در 1338 به ایران بازگشت. او به مدت کوتاهی به عنوان مشاور مالی و اقتصادی سازمان مسکن خدمت نمود، سپس به خدمت بانک توسعه صنایع و معادن ایران درآمد. او در بانک به عنوان یک اقتصاددان در اداره اقتصادی، عضوی از اداره سرمایه گذاری و روابط عمومی، مدیر اداره اقتصادی معاون رئیس کل و سرانجام رئیس کل بانک، خدمت نمود. او به اروپا مسافرت کرده است.

مهدوی از نظر مالی مستقل، دارای فکری خشن و بدون احساسات، سخنور و پرجرات می باشد. او به انگلیسی و آلمانی صحبت می کند.

فریدون مهدوی - 7 گزارش بیوگرافیک: فریدون مهدوی وزیر بازرگانی

سری وزارت امور خارجه از: سفارت آمریکا در تهران پنجم دسامبر 1974 برابر با 14 آذر 1353 گزارش بیوگرافیک: فریدون مهدوی وزیر بازرگانی دکتر فریدون مهدوی نمونه ای است از بررسی یک رادیکال انتخاب شده ایرانی. هنگامی که او جوان بود عضو شورای جبهه ملی بود که از آن زمان به بعد بدون اعتبار شده و اکنون دیگر منحل شده است. او مدت هفت ماه در سال 1342 به خاطر فعالیتهای مخالف خویش زندانی شده بود و پس از این مدت زندان دارای این اعتقاد شد که شاه که به عقیده او اصلاحگر غیر صمیمی است، ناگزیر سقوط خواهد کرد، حتی

ص: 836

تنها به خاطر اینکه سیاستهای حکومت او به وسیله اشخاص نادان و فاقد صلاحیت به مورد اجرا گذارده می شد. علیرغم سابقه خویش مهدوی تقریباً بلافاصله بعد از زندان سمت ریاست بخش اقتصادی بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران را به دست آورد و از همین پایگاه برای عمران ملی در چارچوب نظام موجود کار کرد و به این عقیده رسید که شاه هر چند مرد تنفرآوری است، در عین حال تنها حائل بین ایران و هرج و مرج به شمار می رود. در این مرحله (1344) او هنوز معتقد بود که جبهه ملی می تواند نقش رهبری را در ایران بعد از شاه ایفا کند، اگر به سرعت عمل کرده ابتکار عمل را از کمونیستها بگیرد. ظرف سال بعد هنگامی که شاه قدرت خود را تحکیم بخشید و مخالفان همچنان رو به ضعف رفتند مهدوی برای حفظ معتقدات خود مبارزه می کرد، ولی در حالی که رهبران جبهه ملی یا زندانی شده یا مانند مهدوی از لحاظ سیاسی غیرفعال بودند و در حالی که شاه قدرت تحرک ملّیون را از طریق اصلاحات موفقیت آمیز و یک سیاست خارجی مستقل تر از دست آنها قاپید، یک لحن نومیدی به استدلالهای او رسوخ کرد و او امیدواریهای خود را برای تغییر رژیم بر روی تارهای ظریفی از قبیل فقدان «مشوقهای معنوی» در میان مردم بنیان گذاشت. مهدوی که یک ملی گرای ضد شوروی است و در عین حال طرفدار یک ایرانی است که کمتر به نفوذ ایالات متحده لبیک بگوید، نگران بود از اینکه برقراری یک کارخانه ذوب آهن ساخته شده به وسیله شوروی در اصفهان نفوذ کمونیستی را در این کشور تسهیل خواهد کرد. او هنوز هم از حکومت به خاطر میزان رشد کمتر از حداکثر و کوتاهی در پرورش نهادهای سیاسی انتقاد می کرد، ولی در اردیبهشت 1345 او به عموی خود حسین مهدوی که در تبعید بود توصیه کرد که کنترل محکم از سوی نیروهای امنیتی و اصلاحات موفقیت آمیز، ایران را برای فعالیتهای ضد رژیم رسوخ ناپذیر ساخته است. در عین حال نظر او در باره شاه بهبود یافت و او به این نتیجه رسید که رشد مداوم اقتصادی بایستی قبل از محیط سیاسی دمکراتیک قرار گیرد. معذالک او تا اندازه ای که مربوط به پای بندیهای سیاسی بود در دو طرف نرده فاصل قرار داشت، چنانکه در سال 1345 وی بورس اهدایی ایالت متحده را با این استدلال که دیدار از ایالات متحده باعث خواهد شد که او دوستان و خویشاوندان تبعید شده خود را ببیند و هنگام بازگشت دچار زحمت شود رد کرد، از سوی دیگر اگر او از دیدار با هموطنان قدیمی خویش خودداری می کرد، همین نفوذی که هنوز در میان بقایای جبهه ملی داشت را از دست می داد. در بین سالهای 47 - 1346 مهدوی متعهد بودن خود را به شاه و کشور اعلام داشت و در سال 1348 او عمیقاً درگیر در طرحهای اقتصادی انواع مختلف بود و به نحو فزاینده ای وابستگی نزدیکی به طرحهای حکومت پیدا کرد. انتصاب او در اردیبهشت 1353 به عنوان وزیر بازرگانی به منزله مرحله نهایی از سیر تحول از یک رهبر سیاسی بالقوه به یک تکنوکرات جوان دستگاه حاکمه بود که میل دارد چهره اقتصادی ایران را از طریق نظام موجود تغییر دهد.

مهدوی که در سال 1312 به دنیا آمده عضو یکی از خانواده های بزرگ و برجسته ملاک و بازرگان است واز این طریق او با بسیاری از خانواده های طبقه بالا و از قرار معلوم با شوهر خواهر دوقلوی شاه اشرف ارتباطاتی دارد. او با یکی از اعضای خانواده اخوان که همچنین برجسته و ثروتمند است ازدواج کرده و فرزندی ندارد. مهدوی درجه لیسانس خود را در سال 1330 در پاریس به دست آورد و در سال 1337 درجه دکترا در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ کسب نمود و سپس مدت شش ماه در سال 1338 در مدرسه اقتصاد لندن به تحصیل پرداخت و آن گاه به عنوان کارمند سازمان مسکن به تهران بازگشت. از

ص: 837

سال 1338 تا 1342 او در استخدام بانک توسعه معادن صنایع ایران بود. پس از آزادی از زندان در سال 1342 او به عنوان رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع معادن ایران منصوب شد و تا درجه معاون مدیر عامل بانک قبل از اینکه به وزارت بازرگانی انتقال یابد ارتقاء یافت. در حالی که در بانک توسعه صنایع و معادن ایران کار می کرد او همزمان سمتهایی در سازمانهایی که با پشتیبانی این بانک به وجود آمده بود در دست داشت از قبیل دبیر کل بورس سهام تهران و رئیس کمیته اجرایی خطوط کشتیرانی آریا.

دکتر مهدوی که به زبانهای آلمانی و انگلیسی علاوه بر فارسی صحبت می کند، ثابت کرده است که مردی پرتحرک و با استعداد و جاه طلب است. با گذشت سالها او مناسبات نزدیکی با سفارت داشته و گاه به گاه داوطلبانه اطلاعاتی به مأمورین سفارت به طور محرمانه داده است و همچنان یک ناظر با ادراک از صحنه سیاسی ایران باقی مانده است.

فریدون مهدوی - 8 فریدون مهدوی وزیر کشور

فریدون مهدوی وزیر کشور سری فروردین 1356 فریدون مهدوی وزیر کشور بیشتر به خاطر فعالیتهایی به عنوان اولین وزیر بازرگانی از اردیبهشت 1353 تا اردیبهشت 1355 درست قبل از افشای یک سری رسوائیها در امر شکر و زمانی که از وجهه افتاد شهرت دارد.

هرچند مهدوی هیچ گاه به طور علنی درگیر ماجرا نشد، لیکن طبق مدارکی که مقامات دولت ایران فراهم کرده بودند، او عالماً و عامداً در آن دست داشت.

در همان زمان مهدوی قائم مقام دبیر کل حزب رستاخیز بود. در سال گذشته مهدوی فعالیتش بسیار کم بود احتمالا مکافات شرکت خود در ماجرای تعیین قیمت شکر را پس می دهد.

در اوائل سالهای 1340 هنگامی که مهدوی مردی جوان و یک عضو رادیکال جبهه ملی بود، به علت فعالیتهای علیه رژیم به مدت 7 ماه در سال 1342 به زندان افتاد. پس از خروج از زندان به عنوان رئیس بانک توسعه و صنایع و معادن ایران انتخاب و تا سال 1347 با سیستم همکاری داشت. موقعیت او به سرعت بهتر می شد، تا اینکه در سال 1353 به عنوان وزیر بازرگانی انتخاب شد. او یک تکنوکرات جوان است که همیشه از وزرا بوده است لیکن از افراد شاه نبود.

دکتر مهدوی شخصیتی خوش برخورد و مشعوف است، لیکن همیشه در مورد عوض کردن واقعیت اقتصادی ایران به سختی فکر می کند و سخت تلاش می نماید. وقتی وزیر بازرگانی بود با کارمندان سفارت دوست و دمخور بود. او لیسانس خود را از پاریس گرفت و دکترای خود را در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ آلمان دریافت داشت و مطالعات خود را در مؤسسه اقتصادی لندن تکمیل کرد. به عنوان عضو یکی از فامیلهای قاجار و زمیندار معروف ایران او با خانواده اخوان که در سطح هم بودند ازدواج کرد. او و همسرش که یک دکوراتور است هیچ فرزندی ندارند. یکی از منسوبین آنها گفته می شود که شوهر خواهر دوقلوی شاه، اشرف باشد. او بارها به اروپا سفر کرده، ولی به آمریکا مسافرتی نداشته است. دکتر مهدوی انگلیسی و آلمانی را به خوبی و باوقار صحبت می کند.

فهرست اعلام

ص: 838

ص: 839

آ - الف آبادان / 8، 69، 811 آبتین، علی / 86، 376، 377 آتاتورک / 199 آتلانتیک ریچ فیلد / 391 آتن / 38 آذربایجان / 111، 128، 171، 431 آذربایجان شرقی / 211 آذری قمی، احمد (آیت اللّه) / 293، 464، 465 آرامش، احمد / 618 آرامکو (شرکت نفت آمریکا و عربستان سعودی) / 199 آرش (افسانه) / 615 آرکو / 406 آرمیتاج، جان / 679، 826، 835 آرنت، هانا / 560 آرون / 246 آزمون، منوچهر / 8، 9، 150 آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع / 185، 186 آژانس خبرگزاری پارس / 409 آژانس کمکهای امنیت دفاعی / 75 آسیای جنوبی / 51 آسیای مرکزی / 163، 198، 331 آشاری (سرتیپ) / 408 آفریقا / 235 آفریقای جنوبی / 42، 44، 236، 514 آفریقای شمالی / 550، 557 آفریقای مرکز / 163 آق اولی، فرج اله (ژنرال) / 618 آقایان، شاهین / 421 آقایان، فلیکس / 421 آکادا (خانم) / 406 آکی - توو، آوراهام / 559 آلاسکا / 399 آلدوبی، سوای / 560 آل شبیر خاقانی، طاهر (آیت اللّه) / 186 آل کلام، ک. / 399 آلمان / 646

ص: 840

آلمان غربی / 68، 117، 134، 138، 496، 788، 825 آمریکا / (اکثر صفحات) آمریکای لاتین / 15، 557 آمس / 516 آمل / 17 آملی (آیت اللّه) / 202 آموزگار، جمشید / 365، 388، 394، 533، 617 آموزگار، جهانگیر / 533، 617 آنکارا / 25، 126، 142، 251، 546، 584، 624 آنگولا / 235، 236 آوری، ال عاد / 561 آویشن ویک (هفته نامه) / 583 آیزنهاور / 780 آیشمن در اورشلیم (کتاب) / 560 ابتهاج، ابوالحسن / 367، 606، 620، 813، 820، 821، 822 ابراهیم زاده (دکتر) / 440، 441، 527، 528، 529، 530، 533 ابراهیمیان، مهدی / 382 ابوالمعالی، جعفر / 397، 402 ابوظبی / 42، 74، 75، 126، 251، 562 اتاق صنایع و بازرگانی / 374 اتحادیه بین المجالس / 372 اتحادیه سوسیالیست / 636 اتحادیه شورای مرکزی در راه آهن / 507 اتفاه، حاج محمدتقی / 23 اتیوپی / 235، 236، 311، 557، 559 اجلاس ژنو اوپک / 533 اخوان المسلمین / 164، 198، 562 اداره امور خاور نزدیک / 23 اداره حکومت نظامی ایران / 27 اداره سیاسی آمریکای شمالی / 187 اداره کنسولی اصفهان و تبریز / 33 اداره گمرک ایران / 31، 532 اداره مالیات / 31 ادریس (پادشاه) / 97 ادهم، لقمان / 618 اربابی، امیر هوشنگ / 396، 402، 403، 404 ارتفاعات جولان / 559 اردبیل / 138، 146 اردکانی / 151 اردلان، علی / 260، 440، 441، 510، 527، 528، 529، 530، 531، 532، 533 اردن / 564، 570 اردنی، ملک حسین / 543، 564، 581 ارسنجانی / 810، 811، 830، 832 ارفع زاده، مهرداد / 670 اروپا / 200، 507، 838 اروپای شرقی / 44، 175، 201 اروپای غربی / 44 ارومیه / 330 اریتره / 236 ازهاری، غلامرضا (ارتشبد) / 13، 18، 30، 31،

ص: 841

32، 38، 40، 47، 51، 64، 68، 70، 407 اسپانیا / 14، 122 اسپید / 398 استادیوم المپیک / 188 استادیوم جلالیه / 662 استالین، ژوزف / 645، 811 استانفورد / 606 استمپل، جی. دی / 23، 112، 156، 157، 184، 212، 215، 225، 451، 479، 481، 483، 489، 500، 679، 680، 681، 682، 683، 684 استوسل / 496 استون، شب / 369 استیو / 396 اسد، حافظ / 563، 564 اسد، رفعت / 564 اسدی / 469 اسرائیل / 42، 43، 44، 65، 96، 164، 166، 168، 181، 205، 241، 242، 244، 245، 277، 288، 296، 300، 302، 333، 334، 335، 337، 338، 348، 354، 450، 495، 514، 526، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 551، 552، 553، 554، 555، 556، 557، 558، 559، 560، 561، 562، 567، 568، 569، 570، 571، 572، 573، 574، 577، 580، 583، 591، 632، 681 اسفندیاری (سپهبد) / 408، 409 اسفندیاری، ملک منصور (دکتر)، 383 اسکاد / 274، 276، 583، 584 اسکراسدل / 491 اسکندری، پروانه / 793، 803، 806 اسکندریه / 823 اسکودرو / 84 اسکیود / 90 اسلام آباد / 251 اسلامی، عباس / 383 اسمیت، تام (سرهنگ) / 134 اسنو، کریس / 68، 240 اشپیگل (هفته نامه) / 564 اشتری، علی / 23 اشتوتگارت / 51 اشدود (اسدود) / 550 اشرف زاده، سیدکاظم / 151 اصفهان / 9، 10، 11، 20، 21، 26، 27، 28، 33، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 56، 58، 60، 63، 85، 95، 99، 100، 109، 151، 186، 187، 189، 190، 191، 192، 193، 228، 243، 272، 273، 274، 276، 293، 303، 333، 352، 354، 382، 488، 506، 507، 532، 619، 631، 641، 646، 647، 649، 658، 661، 667، 672، 683، 687، 786، 788، 793، 794، 802، 805، 811، 821، 834، 837 اطاق بازرگانی ایران - ایالات متحده / 527 اطریش / 637، 646 اعتبار، عبدالحسین / 367

ص: 842

اف. بی. آی / 69 افتخاری (ژنرال) / 527 افشارطوس (سرهنگ) / 409 افشاری، جمشید (دکتر) / 533 افغانستان / 42، 44، 77، 138، 198، 199، 200، 229، 237، 242، 269، 290، 298، 306، 312، 324، 329، 331، 334، 341، 393، 401، 517، 568، 576، 599، 600، 776 افغانی، سیدجمال الدین / 165 اقبال، خسرو / 367، 382، 419، 421 اقبال، منصور / 86 اقبال، منوچهر (دکتر) / 382، 388، 419، 420، 425، 426، 603، 618، 654، 789 اقیانوس اطلس / 198 اقیانوس هند / 152، 324، 413 اکباتانی، مهدی / 378 اکتینگ، دیوید.ا. مارک. / 11 الجزیره / 355، 562 الس، ورس / 405 القانیان، حبیب / 277، 348 الموتی، نورالدین / 790 الیکوهن جاسوس دمشق (کتاب) / 561 الیوت، تی.ال. / 38 امارات متحده عربی / 75، 77، 324 امام حسین (ع) / 164 امام خمینی (ره) / 2، 3، 4، 5، 6، 8، 9، 10، 12، 13، 17، 19، 20، 23، 24، 32، 33، 36، 39، 40، 42، 43، 44، 46، 47، 49، 50، 52، 53، 54، 55، 57، 63، 64، 66، 68، 74، 76، 85، 86، 87، 89، 92، 93، 94، 96، 97، 98، 99، 100، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 118، 119، 122، 123، 126، 127، 129، 130، 133، 137، 139، 141، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 150، 151، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 165، 166، 167، 168، 169، 170، 171، 172، 175، 176، 177، 178، 179، 181، 182، 183، 185، 186، 187، 188، 190، 191، 193، 194، 195، 196، 200، 202، 203، 204، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 221، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 228، 229، 232، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 246، 247، 252، 255، 256، 257، 258، 259، 263، 264، 266، 268، 269، 270، 271، 274، 275، 276، 282، 283، 285، 287، 288، 289، 290، 291، 292، 293، 294، 299، 300، 301، 302، 303، 305، 306، 307، 308، 309، 311، 313، 314، 315، 316، 317، 318، 319، 320، 321، 324، 327، 329، 330، 331، 332، 333، 335، 336، 337، 339، 340، 341، 342، 343، 345، 346، 347، 351، 353، 354، 355، 357، 385، 437، 439، 447، 448، 460، 463، 465، 467، 469، 471، 476، 479، 480، 482، 485، 489، 494، 495، 497، 499، 500، 501،

ص: 843

503، 513، 514، 515، 516، 517، 519، 520، 521، 522، 523، 525، 539، 541، 565، 587، 600، 604، 605، 632، 680، 682، 683، 691، 770، 814، 815، 816، 831 امام علی (ع) / 164 امان اللّه خان / 199 امید، علی / 641 امیرانتظام، عباس / 89، 114، 125، 148، 150، 151، 152، 168، 184، 193، 253، 256، 304، 446، 449، 450، 451، 453، 527، 558، 603، 618 امیرانی، علی اصغر / 365، 616 امیررحیمی (ژنرال) / 298 امیرریاحی، حسین (سروان) / 409 امین الضرب، حاج حسن / 821 امین، رضا / 31، 395 امینی، بهمن / 395 امینی، پروین / 395 امینی، علی (دکتر) / 9، 24، 61، 213، 217، 227، 385، 395، 414، 417، 505، 507، 508، 603، 604، 614، 618، 620، 621، 645، 649، 650، 654، 658، 659، 660، 661، 669، 671، 677، 678، 780، 781، 782، 788، 789، 790، 791، 797، 813، 820، 824، 833 انتخابی، هادی / 407 انتشارات لایف تایم / 418 انتظام، عبداللّه / 618 انتظام، نصراللّه / 618 انتقام گیرندگان (کتاب) / 560 انجمن ایران و آمریکا / 149، 190، 217، 243، 273، 278، 308، 323، 356، 363، 368، 370، 372، 373، 381، 385، 418، 419، 486، 622 انجمن مدیریت آمریکا / 283، 285 انجمن معلمان و والدین / 90 انجمن وکلای ایران / 95 اندونزی / 163، 198 انستیتو تکنولوژی ویرجینیای غربی / 92 انستیتو خاورمیانه / 339 انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران / 273، 487 انصاری / 8، 31، 381، 532، 817 انصاری، جابر / 794 انصاری، رضا / 606 انصاری، عبدالرضا / 362، 365، 394 انقلاب سفید / 141، 201، 202، 638 انقلاب فرانسه (ترمیدور) / 202 انگلستان / 43، 44، 90، 142، 172، 270، 381، 383، 397، 413، 415، 416، 420، 611، 776، 824، 829 انگلند، برنی (سروان) / 398 انگلیس / 646، 784، 798، 799، 801، 826 انورسادات، محمد / 354 اوبراین، الف. ی. / 389 اوپک / 40، 41، 65، 104، 120، 220، 242، 405

ص: 844

اورشلیم / 546، 560، 561، 562، 563 اوسمون، پتری / 69 اوگادن / 235، 236 اوگاندا / 236، 557، 559 اویسی، غلامعلی (ارتشبد) / 13، 64، 185، 481 اویسی، ناصر / 615 اهواز / 11، 68، 92، 329، 391، 412، 432، 488، 683 ایادی، عبدالکریم (سرهنگ) / 419، 432 ایالت نوادا / 69 ایتالیا / 90، 97، 303، 324، 337، 389، 397، 494 ایتان، استیوی / 561 ایتنگ هاوزن، ریچارد / 625 ایران اکو / 394 ایران ایر (شرکت هواپیمایی ملی ایران) / 8، 9، 31، 52، 68، 99، 31، 328، 396، 397، 401، 402، 403، 404، 417، 420، 450، 656 ایرانپور، جمشید / 192 ایران تریبون / 394 ایران نژاد (سرهنگ) / 527 ایرتاکسی / 399، 400، 402، 403، 420 ایرفرانس (شرکت هواپیمایی فرانسه) / 519 ایزدی، محمود / 619، 621 ایگلتون، ویلیام / 415، 416 ایلات / 550 ایلام / 149 ایل قشقایی / 191، 382 ایمان / 612 ایمانیان (ژنرال) / 135 ایوب خان / 638 ب بابل / 328 باخاش، ا.س. / 394 باربیس، جورج ام. / 641 بارد / 566، 567 بارزوهار، میشل / 560 بارکایی، م. (دریابان) / 571، 572، 573 بازرگان، حاج عباسقلی / 442 بازرگان، غلامعلی / 524 بازرگان، مرتضی / 591 بازرگان، مهدی (مهندس) / 93، 99، 105، 109، 110، 112، 113، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 130، 134، 141، 144، 145، 148، 151، 153، 154، 159، 171، 172، 187، 202، 203، 204، 208، 220، 240، 292، 442، 443، 444، 445، 448، 449، 454، 455، 462، 463، 466، 467، 511، 519، 608، 633، 653، 685، 799، 809 بازون، راک / 623 باشگاه امرسون / 617 باشگاه پرواز / 399، 401 باشگاه حافظ / 618

ص: 845

باکو / 327 بال، جرج / 66 بالستر، آرچی ام / 831 بالینجر، جرود / 560 بانرمان، رابرت / 22 بانک بیرگمن ویرتز هامبورگ / 836 بانک بین المللی ایران / 378 بانک توسعه صنایع و معادن ایران / 381، 395، 504، 620، 829، 830، 831، 833، 834، 835، 836، 837، 838 بانک سپه / 618 بانک صنعتی و معدنی ایران / 504 بانک مرکزی ایران / 31، 619، 830 بانک ملی ایران / 531 بانکوک / 399، 546، 559 بایرد (BYRD) (سناتور) / 38، 51 بایندر / 466 بجنوردی، محمدکاظم / 191 بحرین / 199، 324، 334، 525 بخاش، شائول / 616 بختیار، تیمور (سپهبد) / 385، 657، 658، 673، 685، 814 بختیار، رسول / 617 بختیار، شاهپور / 6، 76، 85، 88، 89، 92، 93، 94، 96، 99، 103، 109، 110، 126، 131، 141، 146، 218، 254، 266، 287، 305، 336، 341، 346، 351، 479، 480، 481، 516، 529، 591، 593، 594، 595، 596، 598، 636، 637، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 651، 652، 656، 657، 658، 659، 661، 662، 665، 666، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 808، 813، 818، 819، 820، 822 بدره ای (ژنرال) / 93، 109 برادران رشیدیان / 618 برازیلیا / 546 براون / 85 براهنی، رضا (دکتر) / 94، 321 برت، دان / 285 برچپل، جان / 134 برژنف / 312 برژینسکی، زبیگنیو (مشاور امنیت ملی کارتر) / 62، 63 برق لامع، یعقوب / 136، 137 برکلی / 453، 504 برلیان، سیاگزار / 613، 631 برنیتن، کرین / 201 بروجردی (آیت اللّه) / 23، 202 بروستو / 172 برومند، بهروز / 613 برومند، رشید / 46، 47، 48 برومند، عبدالرحمن / 630، 670، 818 بروین، راجر سی. / 422

ص: 846

بریتانیا / 25، 43، 222، 506، 507، 595، 643، 798 بزرگمهر، جمشید / 366 بش Bash)) / 8 بغداد / 233، 251، 520، 564، 579 بقایی، حسن / 418 بقایی، عبدالحسین / 210 بقایی کرمانی، مظفر / 418، 443، 592، 593، 594، 595، 616، 621، 633، 634، 659، 660، 792 بگین، مناخم / 205، 354، 569، 576، 577، 580، 584 بلالی / 150 بل کانپ، بیل / 406 بلوچستان / 77، 258 بلومنتال، دبلیو. میچل / 37، 40، 41، 42 بمبئی / 421 بن / 520، 546 بنابی / 134 بن پورات، یهودا / 561 بندر ایلات / 558 بندر چاه بهار / 77 بندرعباس / 90، 293 بنرمن / 85 بنیاد پهلوی / 25، 374، 411، 613، 682 بنیاد فورد / 369، 823، 828 بنی اسدی، حسین / 464، 469، 470، 471، 472، 473، 474، 475، 484، 520، 521 بنی صدر، ابوالحسن / 74، 94، 182، 204، 255، 260، 314، 320، 357، 464، 476، 477، 478، 613 بن یوسف / 575، 582، 583 بوئی، رابرت. آر. / 60 بوخوم / 497 بورس سهام تهران / 838 بورشل / 389، 390 بورشل، ال. آر. / 389 بوستون / 561، 826 بوش، ارنی / 406 بوشنر / آر. اچ.، 644، 645 بوشهر / 90، 182، 432، 496 بولستر، هرز / 411، 674، 675، 677، 678 بومدین، هواری / 503 بوینس آیرس / 546 بهادری، سید / 10 بهبهانی (آیت اللّه) / 202 بهرام پور، فیروز (دکتر) / 380، 414 بهرام (سپهبد) / 408 بهران، خسروان (دکتر) / 381 بهروان، خسرو / 362، 366 بهروز، جهانگیر / 394، 417 بهزادنیا (دکتر) / 460، 494 بهشتی، سیدمحمدحسین (دکتر) / 255، 319، 321، 339، 353، 354، 463، 494، 503

ص: 847

بهگو، سیداحمد / 532 22 بهمن 1357 / 2، 6، 7، 517، 670 بهنیا (دکتر) / 409 بیات، ناهید / 381 بیت المقدس / 556، 557، 558، 560 بیدآبادی (ژنرال) / 134 بیرجند / 10، 17 بیرجندی، امیر (دکتر) / 380 بیرد، فرد / 407 بیرکز، جک / 390 بیروت / 98، 400، 519، 562، 563، 646، 672، 826 بیکر، آر. آی. / 389 بیل، جیمز (پرفسور) / 59، 125، 283، 284، 339، 518 بیلز، آر / 422 بیمارستان پهلوی / 804 بیمارستان جم / 413 بیمارستان مسیحیان / 274 پ پاپ در رم / 815 پاترسون، دیوید آر. / 405، 476، 688 پادوور، سول ک (پرفسور) / 623 پارسا، حسن / 613 پارساکیا، علی / 489 پارس ایر / 399، 401، 402 پاریس / 9، 12، 24، 33، 43، 44، 87، 99، 100، 166، 199، 251، 266، 287، 305، 306، 325، 328، 332، 351، 373، 412، 467، 497، 500، 502، 507، 516، 520، 522، 546، 561، 603، 613، 640، 647، 672، 673، 682، 687، 775، 821، 837، 838 پاشابهادری، کریم / 366 پاکروان، حسن (تیمسار) / 597، 816 پاکستان / 67، 77، 171، 198، 199، 323، 393، 568، 576، 583، 584، 638، 648، 795 پالایشگاه آبادان / 380 پالایشگاه تهران / 419 پالایشگاه نفت گچساران / 51 پالیزبان / 149، 185 پان آمریکن (شرکت هواپیمایی آمریکا) / 52، 391، 397، 398، 399، 401، 425، 426 پایگاه جوفیر (بحرین) / 324 پایگاه هوایی تدیّن (شیراز) / 35 پایگاه هوایی خاتمی / 98، 99 پترسون / 84، 85، 413، 504 پرت، دبلیو جی / 684 پرتغال / 122 پرت، گریگوری / 682 پردو، دانشگاه تکنولوژی ایلینویز / 469 پرشت، هنری / 51، 63، 64، 84، 131، 250، 307، 283، 315، 336، 350، 353، 500، 513 پرورش / 191

ص: 848

پروژه کالین گاز / 406 پرویز، امیر / 606 پریش، مری روث / 442، 443 پزشکپور، محسن / 802، 805 پلیس اصفهان / 27 پلیس کرمانشاه / 149 پنتاگون / 581 پنچوتکانایب، مانفرد / 192، 193 پورسرتیپ، محمد / 367 پهلوی، اشرف / 369، 386، 607، 619، 620، 621، 838 پهلوی، شمس / 620 پهلوی، عبدالرضا / 824 پهلوی، فاطمه / 420، 621 پهلوی، فرح / 374 پهلوی، محمدرضا / 194 پهلوی نیا، شهرام / 421، 425، 432، 621 پیتز، سانی / 400 پیراسته، مهدی / 362، 373 پیرنیا، حسین / 373 پیروزی های مکرر سیستم جاسوسی اسرائیل (کتاب) / 561 پیروی، اصغر / 425 پیشاور، ابراهیم / 58، 59 پیشوائی / 379 پیکالکویچ، یانوش / 561 پیمان سنتو / 648، 664، 779، 787، 795، 801، 808 پیمان صلح مصر و اسرائیل / 449، 450، 519 ت - ث تاچر / 365، 368، 834 تادمار، جوشوا / 561 تارخ، احمد / 386 تامست، ویکتور ال. / 33، 36، 62، 92، 103، 112، 115، 120، 121، 126، 294، 306، 463 تاملینسون، ای. ان. / 405 تانزانیا / 236 تایوان / 117، 163 تبریز / 21، 33، 49، 51، 60، 95، 108، 109، 110، 128، 129، 131، 132، 133، 134، 135، 137، 138، 145، 146، 151، 182، 187، 239، 321، 329، 351، 354، 407، 413، 414، 415، 416، 440، 466، 488، 504، 527، 626، 649، 658، 788 تبریزی، لودا / 409 تپه مارلیک / 607 تد / 38 تدیّن (ارتشبد) / 407 ترامپ، اس دی / 566 ترانس ایژیاتیک / 570 ترکستان / 171 ترکمن صحرا / 152، 258 ترکیه / 25، 26، 67، 142، 163، 164، 168،

ص: 849

198، 350، 366، 412، 519، 557، 565، 568، 576، 648، 649، 776، 795 ترنر، جان (دریاسالار) / 70، 358 تریپولی / 96، 97، 562 ترینینگ، لانیل / 623 تفضلی، جهانگیر / 815 تقوی، ابوالفضل (سرتیپ) / 27، 28 تقی زاده، حسن (سناتور) / 604، 618، 804 تقی زاده، فریدون / 803، 804 تگزاس، 270، 339، 452، 519 تل آویو / 544، 546، 550، 553، 558، 559، 561، 562، 563، 566، 567، 571، 575 تلویزیون بین المللی ایران / 95 تلویزیون ملی ایران / 25 تنکابنی (آیت اللّه) / 202 تنگه هرمز / 104، 120، 334 توخیلو / 829 توساینت / 392 توسلی، محمد / 479، 480، 481، 482 توکلی، تقی / 414، 453 توکیو / 18، 51، 546 تون، ایگل / 98 تونس / 562 تهران / (اکثر صفحات) تهران کلینیک / 519 تهرانی، احمد / 392 تهرانی، سیدجلال الدین / 89، 94 تهیلا، الان (سرهنگ) / 575 تیارت، پت / 134 تیپ ویژه گارد سلطنتی / 99 تیتو (مارشال) / 637 تیم ضربتی (کتاب) / 561 ثابتی، پرویز / 11، 680 ج جابری انصاری، اقدس / 794 جاسوسان در ارض موعود (کتاب) / 560 جاسوس شامپاین (کتاب) / 561 جاسوسی از اسرائیل (کتاب) / 560 جانسون / 829 جانسون، لیلیان / 298 جانسون، مارک / 440 جاویتس (سناتور) / 205، 250، 484 جبهه آزادیبخش ملی عربستان / 233 جبهه دمکراتیک ملی / 121، 122، 155، 160، 170، 171، 187، 208، 210، 211، 588 جبهه مقاومت ملی / 793 جبهه ملی (اصفهان) / 21 جبهه ملی ایران / 13، 3، 5، 8، 9، 10، 19، 21، 25، 32، 36، 43، 46، 47، 48، 50، 52، 53، 56، 57، 76، 89، 97، 121، 122، 144، 170، 171، 172، 187، 203، 204، 208، 211، 222، 224، 363، 368، 370، 371، 383، 385، 395، 415، 416، 417، 442، 443، 445، 467، 479، 508،

ص: 850

510، 518، 529، 533، 588، 589، 590، 591، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 599، 601، 606، 607، 608، 610، 612، 613، 615، 616، 618، 619، 620، 621، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 635، 636، 637، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 654، 655، 656، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 664، 666، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 775، 776، 777، 779، 781، 782، 783، 784، 785، 786، 787، 788، 789، 790، 791، 793، 794، 796، 797، 798، 799، 801، 802، 803، 804، 805، 806، 807، 808، 809، 810، 811، 812، 813، 814، 816، 817، 818، 819، 820، 821، 822، 823، 824، 825، 827، 828، 829، 833، 835، 836، 837، 838 جبهه ملیون / 601 جبهه نهضت اسلامی / 186 جت اینجینز / 401 جده / 74، 251 جزیره خارک / 8 جعفری بهوی، احمد / 409 جعفری (ژنرال) / 95 جعفری، شعبان / 815 جفرسون / 784 جکسون / 298 جلود، عبدالسلام / 521 جم، فریدون (ژنرال) / 14، 65، 516، 683 جمهوری دمکراتیک خلق یمن / 75 جناح چپ جنبش یهودیان / 250 جنبش تنباکو / 165 جنبش مشروطه / 821 جنرال الکتریک / 285، 401، 421 جنرال موتورز / 491 جنگ اوگادن بین اتیوپی و سومالی (1977) / 235 جنگ پنهانی (کتاب) / 561 جنگ تانزانیا و اوگاندا / 236 جنگجویان خاموش (کتاب) / 561 جنگ جهانی دوم / 22، 78، 461، 506، 508، 550، 687 جنگ چاد و اریتره / 236 جنگ داخلی آنگولا (1975) / 235 جنگ رودزیا و پولیساریو / 236 جنوب تهران (فیلم) / 616 جنوب لبنان / 182، 200، 450 جونز، جی - ای / 192، 193 جونیور، تئودور الیوت / 827، 829 جهانبانی (سرلشگر) / 407 جهانپور، فرهنگ (دکتر) / 26 جی.ای. تریمبل / 389

ص: 851

چ چاد / 354 چالوس / 253 چاه بهار / 85 چپمن / 517 چریکهای فدایی خلق، 110، 113، 148، 155، 168، 183، 206، 207، 208، 222، 224، 233، 257، 284، 339، 296، 597 چمران، مصطفی (دکتر) / 2، 187، 226، 484 چوبین، بهرام / 405، 413 چوبین، شهرام / 413 چیزی انسانی (کتاب) / 807 چین / 43، 655، 780، 788، 796، 802 چین ملی / 780، 795 چینی فروشان / 670 ح حاج سید جوادی / 210 حاجی ملک / 807 حامی، احمد / 444 حبیب اللهی (دریادار) / 13، 68، 571، 572 حبیبی، حسن ابراهیم / 613، 670 حبیبی، سیروس / 415 حجازی / 86، 808 حجازی زاده، حسینعلی (دکتر) / 406 حجازی، محمد (سناتور)، 369، 374، 375، 604 حریری (دکتر) / 330 حزب اتحادیه سوسیالیست / 637 حزب ایران / 635، 636، 640، 641، 642، 644، 651، 652، 653، 657، 661، 663، 671، 672، 673، 674، 675، 682، 686، 687، 784، 799، 804، 808، 820، 822 حزب ایران نوین / 369، 371، 373، 376، 377، 378، 379، 393، 416، 418، 606، 670، 671، 820 حزب بعث / 166 حزب پاسداران آزادی / 633 حزب پان ایرانیست / 792، 793، 794، 802، 805، 806 حزب توده ایران / 24، 85، 92، 97، 155، 218، 222، 224، 257، 312، 333، 343، 366، 382، 507، 508، 588، 598، 599، 600، 608، 614، 636، 641، 642، 643، 644، 651، 652، 654، 656، 667، 668، 672، 674، 676، 682، 683، 783، 786، 789، 790، 792، 794، 797، 798، 802، 805، 809 حزب جمهوری اسلامی / 182، 184، 185، 255، 318، 353، 354، 463، 494، 518 حزب جمهوری خلق مسلمان / 183، 185، 214، 226، 239، 321، 354 حزب دمکرات آذربایجان / 239 حزب دمکراتیک / 210 حزب رستاخیز / 84، 410، 412، 414، 416، 498، 838

ص: 852

حزب زحمتکشان ایران / 418، 588، 594، 633 حزب سوسیال دمکرات / 187، 222، 382، 642 حزب کارگر / 641 حزب کارگران سوسیالیست / 94، 588 حزب کمونیست ایران / 518 حزب مردم / 376، 379، 383، 385، 412 حزب ملت ایران / 792، 800، 801، 802، 803، 804، 805 حسن آباد / 815 حسیبی / 644 حسین، طه / 199 حسینی، حاج کریم / 23 حسینی (دکتر) / 376 حسینی، صادق (آیت اللّه) / 517 حضرت محمد (ص) / 164 حقدان (دکتر) / 28، 190، 191 حیفا، 546، 550، 558 خ خاتمی، محمد (سپهبد) / 9، 95، 397، 401، 402، 404، 407، 420، 619، 621 خادمی، سیدحسین (آیت اللّه) / 46، 48، 49، 109، 186، 190، 191، 192، 276 خادمی، علی محمد (سپهبد) / 403 خارک، 8 خازنی، رضا / 615، 619، 621 خاکسار، کمال / 275، 276 خالقی راد، رضا / 533 خانه واقع در خیابان گاریبالدی دستگیری آدولف آیشمن (کتاب) / 561 خبرگزاری آسوشیتدپرس / 19، 184، 386، 393، 418 / 516 خبرگزاری فرانس پرس (فرانسه) / 9، 68، 89، 566 خبرگزاری یونایتدپرس / 394، 513 خبیر، جمشید، 370 خدایار، ناصر / 614 خراسان / 268، 269، 330، 331 خردجو، ابوالقاسم / 830 خرم آباد / 786 خرمشهر / 233، 253، 255، 257، 295، 329، 378، 379، 644 خروشچف / 783 خزانه داری آمریکا / 37 خسروانی، عطاءاللّه / 365، 371، 377، 378 خطوط کشتیرانی آریا / 838 خلخالی / 208، 209، 305، 354 خلعتبری / 411 خلیج عقبه / 558 خلیج فارس / 44، 75، 152، 323، 324، 341، 384، 386، 392، 419، 432، 579، 584، 638، 681 خلیلی، عبدالحسین / 443، 608 خمسه، 821

ص: 853

خوئی (آیت اللّه) / 50 خواجه نوری، ابراهیم / 618 خواجه نوری، علی محمد / 150 خواجه نوری، محسن / 371، 617، 819، 820 خوانساری، سیداحمد (آیت اللّه) / 202 خوزستان / 111، 152، 197، 220، 232، 233، 237، 253، 258، 287، 288، 328، 338، 380، 511، 565، 606، 640، 641، 644، 658، 672، 687، 830 خیابان آیزنهاور / 68 خیابان احتشامیه / 413 خیابان پارک (وزرا / 418 خیابان پهلوی / 506 خیابان تخت جمشید / 207، 412 خیابان تهران پارس / 794 خیابان دولت / 413 خیابان دولتشاهی / 413 خیابان روزولت / 183، 205، 207 خیابان سلطنت آباد / 415 خیابان شاهرضا / 53، 68 خیابان کامرانیه / 418 خیابان لینکلن / 544 خیابان میرداماد / 417 خیابان نسرین / 418 خیابان نفت / 417 خیابان یهودا / 544 خیبرخان (گودرزیان) / 69 د - ذ دادگر (سرتیپ) / 409 دارابی (سرهنگ) / 27، 28 دانشپور، عبدالحسین / 642، 644 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 267، 364، 541، 601 دانشکده البرز / 413 دانشکده پرینستون / 561 دانشکده پیبادی (تنسی) / 416 دانشکده حقوق دانشگاه تهران / 533، 792، 802 دانشکده غزالی / 414 دانشکده فنی دانشگاه تهران / 382، 442، 443، 608، 633 دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه شیکاگو / 607 دانشکده هنرهای آزاد دانشگاه تهران / 785 دانشگاه آریامهر / 395 دانشگاه آکسفورد / 606، 619، 621، 807، 823، 828 دانشگاه آمریکایی بیروت / 519 دانشگاه استانفورد / 606 دانشگاه اصفهان / 26 دانشگاه ایندیانا / 487 دانشگاه برکلی / 453 دانشگاه بوخوم / 497 دانشگاه پاریس / 775 دانشگاه پرینستون / 606، 807، 822، 828 دانشگاه پنسیلوانیا / 469، 472

ص: 854

دانشگاه پهلوی / 90، 269، 377، 604، 625، 626 دانشگاه تکزاس / 283، 339 دانشگاه تنسی / 487 دانشگاه تهران / 9، 150، 152، 206، 254، 317، 353، 372، 379، 380، 382، 396، 409، 413، 414، 415، 442، 443، 444، 464، 467، 486، 489، 499، 511، 512، 529، 603، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 614، 618، 624، 625، 626، 630، 631، 633، 634، 646، 647، 662، 668، 672، 673، 676، 687، 775، 776، 790، 793، 803، 804، 805، 806، 823، 824، 825، 827، 828 دانشگاه جرج تاون / 504 دانشگاه جفرسون / 623 دانشگاه رضاشاه کبیر / 415 دانشگاه سوربن / 606، 619، 823 دانشگاه شیکاگو / 144 دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر سابق)، 85، 190، 415 دانشگاه کاتولیک در واشنگتن دی. سی / 58 دانشگاه کالیفرنیا / 417، 504، 606 دانشگاه کلرادو / 606 دانشگاه کلمبیا / 606 دانشگاه کمبریج / 619 دانشگاه لینکلن / 414 دانشگاه مریلند آمریکا / 414 دانشگاه ملی / 395، 414، 416، 605 دانشگاه میشیگان / 606 دانشگاه نبراسکا / 323 دانشگاه نیویورک / 489، 624 دانشگاه هاروارد / 196، 370، 409، 606، 619، 823، 826، 828 دانشگاه هامبورگ / 836، 837، 838 دانشگاه هنر / 397 دانشگاه یوتا (لوگان) / 415، 606 دانمارک / 68 داودزاده (دکتر) / 406 دایان، موشه (ژنرال)، 567، 568، 569، 570 درایزدل، راجر / 406 درخشش، محمد / 671 دره شوری، منوچهر (دکتر) / 382 دره منزلی، امیر امان اللّه / 191 دریاچه خزر / 406 دریاچه طبریه / 558 دریای عمان / 77 دریای کارائیب / 829 دریای مازندران / 328 دریای مدیترانه / 551 دریسدل / 405 دزفول / 151 دستگیری آدولف آیشمن (کتاب) / 561 دفتر مشاوره حقوقی و اقتصادی همراز / 419 دفتر هواپیمایی آلیتالیا در تهران / 412

ص: 855

دفتر هواپیمایی کشوری فدرال (آمریکا) در بیروت / 400 دلایونت / 502 دوبی / 251 دوحه / 74 دوشان تپه (پایگاه هوایی) / 108 دولت موقت ایران / 104، 105، 106، 107، 110، 111، 112، 123، 125، 126، 127، 128، 147، 148، 160، 161، 162، 169، 170، 171، 172، 175، 176، 177، 178، 180، 181، 182، 184، 185، 188، 189، 192، 193، 208، 209، 211، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 225، 226، 227، 228، 229، 231، 232، 233، 234، 238، 240، 242، 243، 244، 247، 248، 250، 251، 252، 254، 255، 258، 259، 263، 264، 265، 268، 269، 280، 287، 289، 290، 292، 293، 294، 295، 296، 301، 302، 304، 305، 313، 315، 316، 333، 334، 343، 344، 345، 346، 355، 356، 357، 358، 437، 440، 441، 448، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 457، 458، 459، 460، 461، 462، 465، 466، 474، 475، 482، 483، 484، 485، 488، 492، 495، 526، 527، 528، 531، 532، 533، 534، 535 دولوت (مینه سوتا) / 298 دومینیکن / 829 دونکان / 70 دوویتز، زابلو / 569 دویش (اسپید)، ماریان / 398 دهقان، علی / 362، 366 دهلی نو / 412 دیبا / 401 دیبا، امیرناصر / 367 دیبا، فرهاد / 619، 621 دیتزل، نورمن / 391 دیتو، جک / 399، 402 دیسنی لند / 133 دیکنسون، دوایت / 372 دیم، نگودین / 829 دیوان عالی کشور / 89، 518 ر رائین، پرویز / 386، 387، 393، 418 رابرتز (باب)، رابرت / 398 رابین، ژاکوب / 561 راجی، پرویز / 396 راجی (دکتر) / 644 رادیو پیک ایران / 668 رادیو تلویزیون اصفهان / 58 رادیو تهران / 89، 184، 496 رادیو صدای آمریکا / 232، 323، 393 رادیو فرانسه / 516 رادیو و تلویزیون ملی ایران / 58، 85، 103، 108، 188، 211، 213، 268، 270، 409، 413، 492، 504

ص: 856

راکول، استیوارد / 627 رامبد، هلاکو / 412 رام، هوشنگ / 373 راینهارت / 245 رباط / 562 ربیعی، امیرحسین (سپهبد)، 13، 98، 150، 157، 168 رجائی (دکتر) / 137، 138، 354 رجایی، حسنعلی / 533 رحیمی، مهدی (ژنرال) / 95، 109 رزم آرا، رضا / 421 رژیم تره کی / 198 رستمی، محمد باقر / 151 رستوران چتنیک / 365 رستوران دومینیک / 513 رسولیان (مهندس) / 408 رشتی، محمدعلی (دکتر) / 373، 393، 606 رضازاده شفق، کاظم (سناتور) / 604 رضاشاه / 10، 14، 199، 240، 321، 604، 642، 812، 814 رضاییه / 17، 93 رضوی، حسام الدین / 377 رفسنجان / 377 رفعت، علی اصغر / 401، 403 رفعت، علی (سپهبد) / 399 رفیعی، احمد (دکتر) / 377 رم، 546 رمضانیا، لطیف / 390، 406 روبرت، جیم / 407 روبی، رابرت اچ. / 391 روت / 85 روحانی، صادق (آیت اللّه) / 464 روحانی، فواد / 426 رودخانه شط العرب (اروندرود) / 384 روزنامه آیندگان / 184، 255، 363، 370، 381، 410، 523 روزنامه اطلاعات / 99، 330، 616، 815 روزنامه ایتالیک / 394 روزنامه پراودا / 311، 312 روزنامه پیغام امروز / 255 روزنامه تهران تایمز / 315، 488، 494، 496، 511 روزنامه جمهوری اسلامی / 255، 494 روزنامه دست چپی فرانسه لیبراسیون / 43 روزنامه رستاخیز / 410 روزنامه کیهان / 5، 24، 52، 85، 168، 239، 255، 296، 324، 372، 410، 616 روزنامه کیهان اینترنشنال / 381، 394، 496، 616، 649 روزنامه لوموند / 394 روزنامه واشنگتن پست / 144 روزولت / 640، 784 روسیتر، کلینتون / 623

ص: 857

روسیه / 4، 43، 45، 71، 168، 201، 222، 229، 259، 298، 311، 313، 432، 461، 498، 576، 582، 584، 592، 597، 611، 645، 646، 648، 650، 665، 802 رونالد، جف / 297 رهنما، اشرف / 369 ریاحی، تقی (وزیر دفاع ملی) / 409، 458 ریاض / 45، 74 ریپورتر، شاهپور (اردشیر جی) / 421، 422، 425 ریدیک، بن / 62 رینهارت / 278، 505 ز زئیر / 557 زانت / 333 زاهدی، اردشیر / 5، 17، 52، 54، 62، 86، 386، 392، 394، 643، 644، 682 زاهدی، فضل اللّه (ژنرال) / 507، 655 زرنگار، کاظم / 616 زنجانی (آیت اللّه) / 339، 632، 674 زندان جمشیدیه / 109 زندان قصر / 23، 149 زندفرد، فریدون / 392 زنگنه، حسن / 399، 402 زواره ای، حسن / 92 زورخانه جعفری / 815 زونیس، ماروین / 144، 194 زیرک زاده، احمد / 641، 657، 662، 820 ژ ژاپن / 100، 163، 187، 284، 406، 432، 559، 624 ژاندارمری / 114، 161، 253، 254، 293، 294، 295، 330، 649 ژنو / 51 س ساپر، چاک / 298 ساری / 328 سازمان آزادیبخش فلسطین / 124، 125، 170، 182، 199، 242، 244، 296، 302، 334، 337، 341، 350، 450، 520، 521، 526، 568، 570 سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا (USICA)/ 71، 109، 157، 188، 217، 231، 240، 243، 272، 273، 290، 295، 298، 305، 308، 322، 323، 351، 352، 353، 483، 504 سازمان انرژی اتمی / 140، 182 سازمان برنامه و بودجه / 36، 373، 380، 395، 414، 509، 510، 512، 606، 617، 618، 620، 807، 812، 821، 822، 828، 830، 834 سازمان پیشرفت صنایع و نوسازی / 413 سازمان سیا / 71، 192، 213، 233، 396، 452، 598، 602، 633

ص: 858

سازمان فینیش زابلو دوویتز / 569 سازمان مجاهدین خلق / 110، 128، 188، 224، 257، 293، 296، 521، 597، 599، 600 سازمان مسکن / 836، 837 سازمان ملل متحد / 51، 69، 112، 290، 307، 372، 374، 498، 524، 641، 780، 787، 788 ساگی، یه هوشوا / 560 سالم (سرتیپ) / 800 سالنامه اشخاص و رجال در اسرائیل (کتاب) / 561 ساندرز، هارولد اچ. (کلنل) / 51، 63، 64، 92، 300، 322، 516 ساواک تبریز / 128 ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) / 10، 11، 14، 23، 24، 27، 60، 79، 80، 99، 105، 108، 110، 129، 134، 136، 151، 153، 161، 168، 191، 192، 229، 241، 274، 275، 300، 341، 354، 367، 373، 386، 412، 414، 416، 419، 499، 500، 501، 506، 507، 513، 540، 596، 597، 608، 609، 613، 614، 620، 633، 651، 652، 667، 668، 674، 676، 680، 685، 786، 791، 793، 805، 816، 818، 822، سایت اطلاعاتی تاشمان (Tashman) / 304 سبزوار / 373 سبزواری، نصراللّه (دکتر) / 378 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / 113، 156، 186، 286، 329، 521 سپهبدی / 594 ستر، آ.دی. / 299 ستوده، فریدون / (مهندس) / 618 سجادی، محمد (سناتور) / 374، 376 سحابی، حسین / 443، 608 سحابی، عزت اللّه / 320 سحابی، یداللّه / 444، 484، 522، 668 سراج، احمد / 209 سرلاتی، هما (روحی) / 386 سرلک، محمدتقی / 617 سرویس تاکسیرانی هوایی (ایرتاکسی) / 399 سری، والتر / 248 سعیدی، محمد (سناتور) / 376، 393 سفارت آلمان / 680 سفارت آمریکا (تهران) / اکثر صفحات سفارت انگلیس / 18 سفارت پرتوریا / 51 سفارت توکیو / 51 سفارت خارطوم / 51 سفارت ژنو / 51 سفارت سنگال / 353 سفارت فرانسه / 187 سفارت کاراکاس / 51 سفارت کانادا / 380 سفارت لاگوس / 51 سفارت مکزیک / 51 سقوط شرف (کتاب) / 561

ص: 859

سکوت در هم شکسته، ماجرای الیکوهن (کتاب) / 560 سلطنت آباد / 415، 571 سماکیس، ال - دبلیو / 375 سمیرم / 191 سمیعی، سیروس / 606، 617 سمیعی، مهدی / 830 سنت کرکریشنامنون / 522 سنجابی، کریم / 8، 9، 36، 47، 52، 56، 93، 125، 144، 170، 187، 253، 450، 480، 515، 530، 590، 595، 596، 598، 608، 656، 657، 661، 662، 663، 664، 665، 666، 672، 680، 684، 685، 686، 684، 786، 790، 805، 808، 822 سنجر (سپهبد) / 408 سن حوزه (کالیفرنیا) / 412 سنز، اندی / 249 سنس / 490 سنگال / 353 سنندج (مرکز کردستان) / 9، 10، 330 سوئد / 64، 66، 118، 119، 515، 569، 779 سوئیس / 401، 779 سودان / 236، 415، 542 سوربن / 821، 828 سوریه / 166، 199، 504، 542، 544، 549، 550، 559، 562، 563، 564، 565، 570، 576، 581، 635 سوزمان (دکتر) / 575، 577، 578، 579، 582، 583 سولازر، استفن / 681 سولخانیان (سرهنگ) / 409 سولیوان، ویلیام. اچ. / 4، 8، 11، 16، 17، 18، 19، 24، 25، 33، 37، 38، 39، 40، 42، 45، 51، 52، 53، 54، 57، 60، 62، 68، 74، 85، 88، 93، 95، 98، 110، 112، 113، 114، 121، 122، 128، 130، 138، 139، 148، 153، 446، 448، 449، 450، 451، 454، 457، 476، 481، 504، 510، 516، 520، 592، 685 سومالی / 235، 236 سیاسی، علی اکبر (دکتر) / 603، 607، 618 سیاهکل / 328 سی. بی. اس / 89 سیستان و بلوچستان / 328، 330، 821 سیک (کاپیتان) / 516 سیک، گری / 63 سیگف، آی (سرتیپ) / 572 سیماکیس، لاری / 411، 415، 417، 803 سوئیفت / 488 ش شاخ آفریقا / 44 شادمان، ضیا (دکتر) / 618 شارون (ژنرال) / 581 شالوم، استفن / 681

ص: 860

شالون، نسیم / 406 شاهزاده سعود / 45 شاهقلی، الیزابت / 374 شاهقلی، منوچهر / 374 شاهنامه فردوسی / 615 شاهنده، بهمن / 393 شاهین شهر / 192 شایان، رضا / 382، 386، 637 شایگان، سیدعلی (دکتر) / 74، 122 شبه جزیره عربستان / 74، 542، 557 شبه قاره هند / 44 شرکت اسکو / 68 شرکت بازرگانی مادون / 419 شرکت بوئینگ ایرکرافت / 421 شرکت پومروی / 426 شرکت توربین خورشیدی / 11 شرکت رادیویی آمریکا / 421 شرکت راهنما / 432 شرکت ریرینگ اندبیتز / 426 شرکت ساختمانی آمریکایی نیل - پرایس / 425 شرکت ساختمانی جی. ای جونز / 192 شرکت ساختمانی دِی / 420 شرکت سانتافه / 426 شرکت سیتی سرویس / 421 شرکت فیلکو فورد / 398 شرکت کالین گاز / 405 شرکت کانتیننتال اویل / 426 شرکت گاید / 421 شرکت لاپکو / 391 شرکت لیلیان تال / 365 شرکت مشاوره ایتال / 821 شرکت مک دانل داگلاس / 421 شرکت ملی بیمه / 644 شرکت ملی پتروشیمی ایران / 511 شرکت ملی گاز ایران / 390، 405، 511 شرکت ملی نفت ایران / 8، 18، 31، 211، 220، 328، 387، 388، 389، 391، 405، 406، 407، 419، 420، 423، 425، 426، 427، 432، 443، 467، 511، 512، 603، 609، 617، 618، 644 شرکت نفت ایران و انگلیس / 641 شرکت نفت ساحلی ایران (IROPCO) / 406 شرکت نفت لاوان (LAPCO) / 391، 406 شرکت نفتی (پان آمریکن) / 425 شرکت نفتی میتسوبیشی / 406 شرکت نورث روپ - پیچ / 400، 402، 421 شرکت نِیل پرایس / 422، 425 شرکت وستینگهاوس / 419 شرکت هاباسکو / 821 شرکت هاروستد بین المللی / 11 شرکت هلیکوپترسازی ایران (بل) / 100، 191، 192، 400، 401، 403 شرکت هواپیمایی آمریکا (پان آمریکن) / 9، 52، 398، 399، 402 شرکت هواپیمایی ژاپن / 100

ص: 861

شرکتIBM / 11 شرم الشیخ / 550 شری، جیمز / 491 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 8، 9، 12، 13، 23، 49، 50، 51، 52، 86، 93، 113، 122، 146، 154، 155، 160، 183، 185، 186، 200، 203، 204، 214، 216، 218، 226، 229، 239، 284، 287، 288، 290، 300، 303، 333، 339، 354، 486، 517، 604، 680، 682، 683 شریعتمداری، علی (دکتر) / 486، 487 شریعتی، علی (دکتر) / 166، 167، 200، 202، 203، 222، 224، 270، 519 شریف امامی، جعفر / 2، 4، 9، 11، 18، 31، 50، 103، 361، 374، 375، 376، 393، 507، 618، 620، 680، 682 شفیعی (سرلشگر) / 408 شکستها در برآوردهای اطلاعاتی کشور (کتاب) / 561 شلاین، آوین / 561 شلزنیجرپر، ارتور / 623 شلزینگر / 18 شلنبرگر / 68، 72، 85 شمس آبادی (آیت اللّه) / 49 شمیران / 619 شوارتز، هری اچ. / 669 شوپس / 496، 497 شورای انقلاب / 89، 184، 208، 210، 256، 259، 287، 292، 294، 295، 315، 320، 463، 464، 465، 469، 470، 476، 531 شورای سلطنت / 6، 39، 56، 89، 94 شوروی / 5، 42، 43، 44، 45، 65، 66، 75، 76، 77، 104، 120، 138، 139، 142، 144، 145، 158، 163، 170، 177، 198، 214، 227، 235، 236، 237، 241، 242، 271، 290، 300، 301، 304، 311، 312، 313، 333، 334، 342، 343، 375، 457، 493، 495، 508، 514، 518، 545، 551، 565، 589، 590، 597، 598، 599، 600، 604، 610، 611، 626، 635، 643، 646، 649، 650، 651، 657، 665، 666، 672، 681، 778، 779، 780، 787، 788، 795، 796، 798، 805، 831، 837 شوهر آهو خانم (کتاب) / 615 شویدل، جول / 69 شهباز، کوروش / 442 شهرضا / 276 شهسوار / 824 شهمیرزاده (دکتر) / 380 شهیاد / 53 شیبانی / 490 شیبانی، مهدی / 375 شیخی، عبدالرسول / 151 شیراز / 21، 33، 35، 49، 50، 83، 90، 94، 95، 115، 116، 128، 151، 204، 243، 268، 269، 270، 273، 274، 275، 276، 309، 339، 348،

ص: 862

352، 377، 397، 405، 466، 471، 475، 488، 506، 625، 626، 649، 658، 788 شیرازی، سیدعبداللّه (آیت اللّه) / 49، 50، 331 شیرازی، محسن / 405 شیکاگو / 561 شیلی / 500 شین بث (سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل) / 544، 547، 553، 556، 559 ص صادق وزیری، یحیی / 88 صادقی (صدیقی) / 808 صادقی، میرمحمد (مهندس) / 191 صالح، اللهیار / 608، 590، 598، 631، 635، 636، 642، 647، 652، 656، 657، 661، 662، 666، 670، 671، 672، 673، 675، 684، 636، 777، 784، 790، 792، 799، 809، 812، 813، 817، 818، 820، 822، 823 صالح، جهانشاه / 374، 607، 618، 676 صالح (سرتیپ) / 801 صباغیان، هاشم / 186، 469، 488، 494، 496 صحرای سینا / 546، 550، 551، 581، 582 صدر، 508، 820 صدر، امام موسی / 96، 97، 183، 199، 499، 503، 521 صدر، بهجت / 615 صدر، رضا / 248، 489، 490، 491 صدریه، صادق / 393 صدیق، عیسی (سناتور) / 604 صدیقی، غلامحسین (دکتر) / 589، 593، 595، 607، 608، 661، 662، 663، 665، 666، 671، 684، 775، 776، 777، 784، 790، 799، 818، 822 صفا، منوچهر / 636 صفوی (مهندس) / 408 صنایع دفاع ملی / 527 صنعا / 562 صنعتی، همایون، 374، 817 ض ضیایی، طاهر / 413 ضیایی، محمود / 362، 370، 371، 375، 393، 412، 609 ضیایی، مخدره / 418 ضیاءالحق (ژنرال) / 198 ط - ظ طالقانی، سیدمحمود (آیت اللّه) / 93، 95، 99، 100، 113، 122، 151، 154، 155، 160، 162، 183، 186، 187، 203، 204، 212، 226، 229، 283، 284، 288، 290، 300، 303، 309، 313، 315، 316، 317، 318، 319، 323، 366، 444، 445، 464، 465، 519، 520، 633، 668 طاهرزاده (دکتر) / 193

ص: 863

طاهری، سیدجلال الدین (آیت اللّه) / 186، 190، 191، 276، 354 طباطبائی، صادق / 328، 492، 493، 494، 495، 496، 497 طباطبائی قمی، حاج حسن (آیت اللّه) / 186، 331، 332 طلوعی، محمود / 379، 418 طوفانیان، حسن (ارتشبد) / 446، 567، 568، 569، 570، 571، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584 ظهران، 74، 251 ع عابدی (دکتر) / 382 عامری، ناصر / 606 عاملی، باقر (دکتر) / 609 عبدالعزیز، مولوی / 320 عبداللهی، رحمان / 151، 274 عبدالناصر، جمال / 164، 166، 543، 583 عدل (دکتر) / 379 عراق / 50، 75، 76، 77، 92، 145، 149، 166، 199، 200، 232، 233، 237، 265، 300، 301، 304، 332، 333، 335، 336، 373، 384، 385، 411، 514، 519، 520، 541، 542، 562، 564، 565، 568، 576، 581، 582، 583، 584، 632، 646، 650، 795 عرب، رضاقلی / 532 عربستان سعودی / 45، 77، 164، 199، 210، 220، 285، 299، 329، 335، 401، 411، 514، 549، 562، 576، 581، 635 عرفات، یاسر / 207، 503 عزیزی / 332 عضد، ابونصر / 366 عطائی / 792 عطاپور، فریبرز / 122 عطایی، رمزی / 683 علاقه بند / 504، 688 علامیر دولو، جواد / 394 علاء، حسین / 618 علم، امیر اسداللّه / 10، 17، 374، 375، 417، 793 علی آباد / 823 علی آبادی، عبدالحسین (دکتر) / 89 علی خانی، نقی / 619 عمان / 44، 562 عنایت، حمید (دکتر) / 383، 415 غ غفاری، حسام (دکتر) / 379، 413 غفاری (ژنرال) / 191 غفاری، فرخ / 616 غنی، امین / 373 غنی، سیروس / 366، 369، 374، 394، 617، 619، 620، 821، 822، 823

ص: 864

ف فاچت / 297 فارلند / 428 فاطمی، سعید / 608 فالک، ریچارد / 6، 92، 93 فانی، حاج سید میرزا علی(آیت اللّه) / 49 فتاحی (سپهبد) / 407، 408 فرانسه / 9، 43، 44، 89، 154، 166، 172، 187، 188، 200، 201، 202، 350، 351، 365، 367، 371، 372، 373، 374، 376، 377، 378، 379، 380، 382، 383، 385، 388، 393، 412، 417، 418، 442، 468، 483، 502، 533، 545، 561، 566، 582، 583، 589، 603، 604، 605، 607، 609، 611، 640، 641، 643، 645، 646، 647، 648، 672، 673، 680، 682، 684، 685، 687، 775، 776، 793، 803، 806، 823، 824، 828، 829 فرخان، هوشنگ / 388 فردوسی / 615 فرزان، سهراب / 532 فرزانه، سیروس / 403 فرگوسن، هربرت ا. / 404 فرمانفرمائیان، پروین / 619 فرمانفرمائیان، خداداد / 368، 606، 617، 619، 620، 823 فرمانفرمائیان، ستاره / 619، 620 فرمانفرمائیان، سیروس / 619 فرمانفرمائیان، علی / 619، 621، 823 فرمانفرمائیان، کورش / 619، 620 فرمانفرمائیان، لیلی / 615 فرمانفرمائیان، منوچهر / 388 فرمانفرمائیان، منیر / 615 فرودگاه آبادان / 69 فرودگاه بنگورین (لود) / 558 فرودگاه بین المللی تهران (مهرآباد) / 6، 22، 52، 85، 99، 100، 124، 138، 193، 397، 401، 402، 409، 826 فرودگاه تبریز / 138 فرودگاه (Sde Dov) اِسْدِ دوف / 553 فرودگاه هیت رو (لندن) / 124 فروهر، داریوش / 9، 187، 534، 535، 536، 567، 591، 592، 596، 630، 631، 637، 663، 670، 674، 680، 684، 685، 792، 793، 794، 800، 801، 802، 803، 804، 805، 806، 807، 818، 822 فرهودی، حسین / 368، 380 فرید، الف. / 405 فریدنی، فرزین / 383 فقیه امامی، حاج آقا جلیل (آیت اللّه) / 50 فلاح، رضا / 387، 388، 420، 421، 427 فلسطین / 158، 181، 182، 646 فلسفی، احمد (دکتر) / 379 فلسفی، حسین (دکتر) / 379 فورگان، توماس ام. / 389

ص: 865

فولبرایت / 273، 309، 310، 322، 352، 486، 624، 625، 779 فیربانکس / 399 فیروز، شاهرخ / 368 فیشر، مایکل ام. جی. / 196 فیلیپین / 117، 198، 234، 500 ق قادری (سرتیپ) / 408 قاسمی، رضا / 411 قاضی طباطبایی (آیت اللّه) / 134، 135، 239 قاهره، 333، 562، 563، 581، 803، 826 قاهری (دکتر) / 397، 402 قدسی (آیت اللّه) / 385، 417 قدسی (دکتر) / 397 قدیمی، حمید / 617 قذافی، معمر / 43، 96، 97، 98، 503، 581، 582، 584 قرنی، محمدولی (سپهبد) / 108، 160، 171، 183، 184، 258، 452 قره باغی، عباس / 6، 89، 93، 94، 109 قریشی، احمد / 395 قزوین / 87، 414 قشقایی، خسروخان / 191، 275 قشقایی، ناصرخان / 275 قطب زاده، صادق / 94، 168، 188، 184، 185، 255، 268، 274، 495، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 505، 516، 517 قم / 49، 151، 190، 239، 632 قمی، حاج حسن قمی (آیت اللّه) / 331، 332، 632 قوام، احمد (قوام السلطنه) / 786 ک کاباره کلبه / 619 کابل / 38، 251، 517 کاپیتولاسیون / 362 کاتلر، والتر ال. / 194، 212، 213، 215، 227، 250، 456، 457 کاتم، ریچارد / 144، 145، 158، 476 کاخ سفید / 62، 63، 466، 493 کاخ مرمر / 815 کاراکاس / 18، 51، 511، 546 کارتر، جیمی / 40، 41، 68، 71، 124، 205، 263، 268، 269، 284، 354، 450، 455، 460، 462، 465، 466، 500، 501، 502، 577، 580، 581، 584، 633، 686 کارخانه ذوب آهن / 58، 649، 650، 783 کارخانه شیشه سازی آبگینه / 688 کارخانه فولاد / 797 کارلوک / 246 کازابلانکا / 562 کازرونی، کاظم، 26، 27، 631 کازرونی، مرتضی / 619

ص: 866

کاسترو، فیدل / 298 کاسیگین، آلکسی / 311 کاشان / 489 کاشانی، سیدابوالقاسم (آیت اللّه) / 74، 166، 442، 604 کاشانی، ماشاءاللّه / 206، 297، 459، 493 کاظمی، باقر / 637، 653، 662 کاظمی، پرویز (سناتور) / 370، 619 کاظمی، عزالدین / 370، 392، 402، 403 کالج فرانسوی بیروت / 640 کالج مرکزی فرانسه / 442 کالدرون برون، اومبرتو / 512 کالیفرنیا / 169، 280، 453، 619، 620، 621 کالینز (دریادار) / 68 کالین گاز / 405 کامیابی پور (سرلشگر) / 408 کامیجور، هنری استیل / 623 کانزاس مقدم / 606 کانون ترقیخواه / 617، 618 کانون مهندسین ایران / 442، 443 کانون وکلا / 211، 592 کاوامورا (خانم) / 406 کاوریگین، استانیسلاو کنستانستینوویچ / 312، 313 کای چک، چیانگ / 655 کایلریانگ، ت. (پرفسور) / 822 کتابخانه آژانس ارتباطات بین المللی / 243، 272، 278 کتابخانه پارک شهر / 815 کتاب سال دولت اسرائیل / 561 کراچی / 51، 624 کرافمن، گاری / 68 کرافورد / 25، 26، 51 کربلا / 164، 166 کر، بودمن / 285 کردستان / 10، 17، 111، 147، 149، 152، 233، 258، 265، 287، 288، 292، 293، 312، 338، 447، 460، 464، 470، 540، 821 کردی، الف / 149 کرمان / 17، 414، 821 کرمانشاه / 17، 29، 149، 182، 416 کرمانی، حاج محمدکریم خان / 165 کره جنوبی / 117، 163 کریستن سن، داگ / 561 کریستوفر / 63، 232، 286، 462، 516 کسرایی، سیاوش / 615 کسروی / 199، 604 کسکیل، چارلی مک / 392 کشاورز صدر، سیدمحمدعلی / 670، 785، 786، 791، 820 کشاورز صدر، هوشنگ / 785 کفائی، حمید (دکتر) / 377 کلارک، رمزی / 92، 93، 273، 406، 469 کلالی، تیمور (دکتر) / 617

ص: 867

کلعلی، منوچهر / 377، 378 کلمان / 23 کلمنت / 238 کلمونس، بیل / 406 کلیسای مسیح (آکسفورد) / 821 کمبریج / 163، 619، 621، 826 کمپانی بین المللی نفت پان آمریکن / 391 کمپانی پتروشیمی ملی / 387 کمپانی تبریزی (سپهبد) / 407 کمپانی جنرال الکتریک / 285 کمپانی جونز / 193 کمپانی روبینز / 285 کمپانی کریر فورموست / 285 کمپانی کیسانزا / 489 کمپانی لدین وَلو / 426 کمپانی مکسون / 285 کمپانی موبیل اویل / 407 کمپانی نفتی ایران پان آمریکن / 391 کمپانی نفتی لاوان / 391 کمپانی هارزا / 285 کمپ دیوید / 284، 352 کمیته امنیت اصفهان / 28 کمیته بین المللی صلیب سرخ / 84 کمیته دفاع برای حقوق بشر / 10، 95 کمیته مرکزی کرمانشاه / 149 کمیسیون بین المللی حقوقدانان / 84 کندی، تد / 284 کندی، جان اف. (پرزیدنت) / 610، 780، 790، 800، 829 کنسرسیوم / 8، 220، 378، 387، 388، 389، 390، 406، 421، 424، 630، 650، 665، 666 کنسولگری آمریکا (اصفهان) / 46، 49، 58، 60 کنسولگری آمریکا (تبریز) / 60 کنسولگری استانبول / 51 کنسولگری اشتوتگارت / 51 کنسولگری کراچی / 51 کنفدراسیون دانشجویان ایرانی / 201 کنفرانس ابوظبی / 42 کنگره / 37، 51، 189 کوبا / 77، 235، 236، 290، 298، 425 کوبار، سر - ماگ / 425 کوپر، دیک / 304 کورس، احمد (دکتر) / 532، 533 کولیر، لروی / 134 کوه البرز / 326 کوهن / 23 کویت / 74، 198، 199، 200، 251، 334، 384، 401، 411، 425، 520، 562 کیچن، جف / 400 کیمیا، علیرضا / 136 کینشازا / 298 کیو (Cave)، جرج / 306، 417

ص: 868

گ گارد شاهنشاهی / 103، 108، 109 گاست (ژنرال) / 13، 446 گالری هنر فیریر / 625 گراهام / 172 گرگان / 147 گرومن / 95 گروه تروریستی فرقان / 183، 184، 185، 203، 213، 224، 296 گروه تل زعتر / 296 گروه دست راستی ناسیونالیست / 802 گروه 17 شهریور ( 8 سپتامبر) / 296 گروه صابئین / 320 گروه لو. / 398 گروه منصور / 819 گریفیث، ویلیام. ای. / 163 گریفین، جورج، 13، 26، 501 گریم، پال / 68 گرین، میلز / 498، 500 گریوز، پاو / 299، 311، 353، 494 گست (ژنرال) / 13، 70 گلسرخی، ایرج / 614 گلیتمن، 350، 351 گمرک / 32 گنبدکاووس / 147 گنجی / 8، 9، 514 گنجی، منوچهر (دکتر) / 368، 369، 384 گودرزی / 387 گودرزی، کریم / 415 گودرزی، منوچهر (دکتر) / 606، 617 گورتزمن، برنارد / 85 گوندیرن (کنسول سفارت ترکیه) / 25 گیلان / 786، 824، 825 ل لئونارد. اس. دوول / 399 لاجوردی، احمد / 248 لاس وگاس / 69، 133 لاگوس / 18 لامبراکیس، جورج بی. / 22، 23، 45، 68، 74، 85، 92، 108، 130، 446، 449، 450، 601، 684 لانترن، آر. او. / 397، 399، 400، 401 لاهوتی / 339 لاهه / 546 لباسچی، قاسم / 670 لبنان / 15، 96، 97، 145، 182، 187، 199، 200، 447، 450، 499، 503، 520، 526، 542، 549، 550، 646، 776 لتاکیه / 563 لرنر، ماکس / 623 لطفی، عبدالعلی / 507 لفلت، ویلیام / 248 لندن / 42، 51، 68، 139، 166، 172، 251،

ص: 869

350، 389، 392، 394، 520، 533، 546، 560، 561، 606، 661، 829، 833، 838 لنگرود / 328 لوبرانی، اوری / 575، 580، 583، 584 لورنز، جوزف پی / 766 لوس، رن / 92 لوگولز / 38 لولیندسی (سروان) / 398 لویزان / 103، 108، 295 لیبی / 96، 97، 98، 164، 170، 199، 200، 389، 514، 521، 542، 576 لیپمن، والتر / 783 لیمبرت / 299 لیندسی (سروان) / 402 لینسون، ای. ان. تام / 390 لینک، جرج. دبلیو. / 68، 390 لینگن، بروس / 235، 238، 240، 249، 259، 260، 277، 282، 303، 306، 315، 324، 326، 330، 337، 351، 355، 356، 358، 441، 455، 462، 465، 466، 474، 475، 478، 488، 491، 494، 496، 511، 526، 527، 528 م ماجرای ایرانی (کتاب) / 807 مارتین، ای.ای / 391 مارتین، مارتیا / 285 مارینا / 371 مازندران / 10، 824، 825 مازندی، یوسف (جو) / 394 ماساچوست / 163 مالتا / 324 مامور ما در دمشق (کتاب) / 560 مانتل، رابرت / 499، 500 مانیان، محمود / 670 مایر، گلدا / 580 مبشری، اسداللّه / 234، 253، 506، 507 مترینکو، مایکل. جی. / 131، 128، 139، 141، 145، 149، 168، 492 متین دفتری، احمد (سناتور) / 372، 603، 618، 620 متین دفتری؟ (اسم چک شود) / 10، 93، 144، 187، 204، 210، 229، 363، 592، 594، 595، 631 متین دفتری، مریم / 383 متین دفتری، هدایت اللّه (دکتر) / 121، 223، 383، 384، 416، 620، 670، 803، 807، 822، 818 مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور / 419 مجتهدی، پرویز / 413 مجلس خبرگان / 127، 238، 292، 293، 294، 309، 314، 315، 316، 319، 320، 321، 328، 340، 345، 346، 463، 464، 488 مجلس سنا / 84، 86، 112، 205، 212، 213، 241، 361، 369، 374، 375، 376، 377، 383، 384، 393، 410، 412، 453، 484، 500، 601،

ص: 870

604، 620 مجلس مؤسسان / 114، 210، 214، 238، 241، 321، 451، 452، 484 مجلومیان، الکساندر کنستانتین / 36 مجله آرمان ملت / 792 مجله اکونومیست / 833 مجله پنتهاوس / 460 مجله تایم / 125، 168، 460، 491 مجله خواندنیها / 418 مجله نیدلیا / 311 مجله نیوزویک / 460، 491 مجله نیویورک تایمز / 85، 441، 528 مجمع الجزایر فیلیپین / 198 مجمع عمومی سازمان ملل متحد / 304، 466، 618 مجموعه شعر آزاد در ایران (کتاب) / 615 مجیدی، مجید / 395، 617 محلاتی شیرازی (آیت اللّه) / 204، 320 محوی، ابوالفتح / 401، 403، 420، 421، 425، 426 مختاری، حسین (ستوان) / 151 مدرسه اقتصاد لندن / 829، 837 مدرسه جامعه بین المللی شیراز / 90، 91 مدرسه جدید پژوهشهای اجتماعی / 623 مدرسه هراتیون (انگلیس) / 821 مدنی / 152، 253، 446، 566 مدنی (آیت اللّه) / 239 مدنی، احمد (دریادار) / 527، 683 مراغه / 417 مراکش / 163 28 مرداد 1332 / 361، 362، 589، 593 مرکز مطالعات بین المللی - مؤسسه تکنولوژی ماساچوست / 163 مزدا، عباس / 641 مستوفی، باقر / 387 مسقط / 74، 251، 562 مسکو / 235، 236، 251، 257، 311، 313، 342، 343، 383، 600، 651، 652، 661 مشایخ فریدنی، مهدی / 421 مشرف / 191 مشهد / 49، 68، 86، 87، 186، 268، 293، 328، 329، 330، 331، 332، 377، 399، 413، 419، 488، 605، 626، 632، 683، 788، 821 مصباح زاده، مصطفی (سناتور) / 5، 52، 372 مصدق، محمد (دکتر) / 43، 74، 121، 141، 142، 144، 166، 194، 209، 331، 363، 371، 384، 400، 416، 420، 431، 444، 461، 467، 504، 531، 597، 603، 604، 606، 607، 610، 618، 630، 631، 632، 633، 637، 638، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 650، 653، 657، 660، 661، 662، 663، 666، 668، 672، 673، 674، 677، 681، 685، 686، 687، 775، 776، 778، 779، 784، 786، 790، 791، 792، 793، 794، 798، 799، 802، 805، 807، 808، 809،

ص: 871

813، 815، 816، 820، 822، 833 مصر، 96، 164، 181، 182، 184، 198، 199، 296، 298، 299، 333، 334، 550، 570، 581، 646، 776 مصطفایی، مصطفی (سرهنگ) / 27، 28 مطبوعات فرانکلین / 817 مطهری، مرتضی (آیت اللّه) / 181، 183، 184، 200، 452 معروفی (آیت اللّه) / 191 معظمی، عبداللّه / 632، 813 معمارزاده / 31 معین فر، علی اکبر / 509، 510، 511، 512 معینیان / 817 مفتح، محمد (دکتر) / 210 مقاله بوین / 311، 313 مقدم / 595 مقدم، رضا / 395، 606، 617، 821 مقدم، کانزاس / 606 مقدم، محسن (پرفسور) / 607 مقدم مراغه ای، رحمت اللّه / 210، 211، 314، 321، 363، 382، 385، 386، 416، 685 591 مقدم، ناصر (سپهبد) / 791 مکزیک / 51، 117، 299، 474 مک کراو، جیم / 407، 408، 409 مک گافی، دیوید سی. / 20، 26، 46، 49، 48، 50، 58، 192، 228، 240، 679 ملاصدرا / 165 ملانصرالدین / 371 ملای / 149 ملبورن، روی ام. / 642، 643 ملکشاهی / 150 ملکه نفرتیتی مصر / 823 ملکی / 152 ملکیار / 38 ملکی، خلیل / 382، 386، 636، 637، 654 منامه / 74، 251، 562 منتظری، حسینعلی (آیت اللّه) / 314، 317، 319، 321، 354 منتظری / محمود، 186 منصور، جواد / 618 منصور، حسنعلی / 617، 620، 670، 829 منصوری، مصطفی (دکتر) / 387، 405 منوچهریان، مهرانگیز (سناتور) / 376 منوکده، فرهاد / 23 مور، موشه / 563، 564 موساد / 539، 540، 542، 544، 545، 546، 548، 557، 559، 560، 563 موسسه آمریکایی مطالعات ایرانی / 310 موسسه انتشاراتی گالیمار / 373 موسسه بین المللی عمران / 398 موسسه مطالعات بین المللی / 384 موسسه مطالعات و پژوهشهای اجتماعی / 608، 613 موسوی / 510

ص: 872

موسوی، اسداللّه (سناتور) / 412 موسوی گلپایگانی، محمدرضا (آیت اللّه) / 186 مولوی / 527 مولوی، اردشیر / 384 مونتگمری، جک / 406 مهاباد / 565، 786 مهدوی، آن سنکلر / 807 مهدوی، ایندیا / 823 مهدوی، تورا / 823 مهدوی، حسین / 591، 596، 597، 606، 608، 619، 620، 621، 807، 809، 811، 812، 814، 815، 816، 817، 818، 819، 820، 821، 822، 824، 825، 826، 827، 835، 837، 837 مهدوی (خانم) / 823 مهدوی، فریدون / 15، 371، 395، 677، 807، 808، 822، 829، 831، 833، 834، 835، 836، 838 مهدوی کنی / محمدرضا (آیت اللّه)، 329 مهدوی، محمد / 807 مهدوی، منصور / 378 مهدوی، هاشی / 823 مهدوی، یحیی (دکتر) / 607 مهدی (عج) / 6، 165 مهران / 533 مهران، حسنعلی / 41 مهران (وزیر اقتصاد و دارایی) / 31 میانه / 418 میدان ارک / 815 میدان امام حسین / 182 میدان امام خمینی ( میدان شاه سابق) / 276 میدان جلالیه / 798 میدان ژاله / 92، 159 میدان فوزیه / 815 میرزا ملکم خان / 165 میس لمپتون / 798 می سی سی پی / 298 میکلوس / 4، 405 میلان / 561 میلانی، سیدمحمدهادی (آیت اللّه) / 86، 202، 385، 604، 605، 632 میلر، بیل / 370، 601، 677 میلر، تام / 51 میلر، ویلیام گرین / 809، 812، 814، 817، 818، 819، 821، 824 میلز، جان / 68، 85 میلز، هارتون / 409 مینا، پرویز (دکتر) / 387، 405، 407 میناچی، ناصر (دکتر) / 95، 112، 113، 114، 238، 278، 324، 527، 598، 682، 683، 685 مینیاپولیس / 326 ن ناتل خانلری، پرویز / 603 ناتو (سازمان پیمان اتلانتیک شمالی) / 640، 795

ص: 873

نادری (سرتیپ) / 408 ناس، چارلز / 54، 152، 156، 158، 172، 185، 188، 192، 206، 207، 209، 211، 225، 228، 230، 233، 234، 258، 453، 454، 482، 483، 485، 487، 489، 498، 501، 522، 523، 524، 533، 536 ناوگان نستلیشن / 152 نبراسکا / 323، 414 نبوی نوری، محی الدین / 372، 395 نجف، 166 نجم آبادی (دکتر) / 414، 425 نجمی، حسین / 10 نحوی (خانم) / 406 نخشب، محمد / 524 ندیم، جعفر / 392 نراقی، احسان (دکتر) / 608 نراقی، عباس / 631 نزیه، حسن / 211، 223، 229، 249، 328، 340، 342، 511، 512، 592 نشریه ایزوستیا / 312 نصرتی (سرگرد) / 408 نصر، حسین / 396 نصیر افشار / 503 نصیری، نعمت اللّه (تیمسار) / 23، 24، 109، 445 نظام مافی، س (دکتر) / 384 نفیسی، حبیب / 640 نفیسی، حسین / 506، 508، 817 نفیسی، سعید / 607 نگهبان، عزت اللّه (دکتر) / 607 نمازی، بهرام / 800 نمازی، شاپور / 616 نواب، حسین (دکتر) / 618 نورث روپ - پیچ / 400، 401 نوروزی، محمدعلی / 95 نوشهر / 328 نوصادقی، تقی / 363، 390 نول ابزرواتور / 155 نهاوندی، هوشنگ / 377، 414 نهضت آزادی / 89، 99، 113، 186، 188، 443، 444، 445، 453، 467، 479، 480، 481، 499، 588، 592، 593، 595، 597، 598، 599، 608، 633، 653، 654، 659، 664، 667، 668، 670، 672، 674، 685، 784، 790، 798، 807، 809 نهضت مقاومت ملی / 508، 668، 672 نیاوران / 211 نیجریه / 236 نیدلیا / 311، 312 نیروگاه برق تهران / 821 نیروی دریایی ایران / 152 نیروی دریایی شوروی / 551 نیروی هوایی ایران / 13، 95، 135، 232، 315، 333، 400، 401، 408 نیروی هوایی سرائیل / 549 نیک پی، غلامرضا / 109، 606، 609

ص: 874

نیکلاس، م. الک / 399 نیکویی (مهندس) / 192 نیل، پرایس / 425 نیلچی، زینت / 192 نیلی / 85 نیمرخهایی در شهامت (کتاب) / 610 نیوجرسی / 519 نیوسام / 51، 69، 300، 516 نیوسون / 246 نیویورک / 51، 283، 306، 307، 337، 350، 351، 391، 460، 524، 529، 546، 560، 561، 576 و واربراند، جک / 69 وارسته، محمد / 89 وارن / 372 واریان، راجر / 406 واعظی، محمدعلی (دکتر) / 190، 191 وانیل / 210 وایزمن، عزر / 570، 575، 576، 577، 578، 579 / 580، 581، 582، 583، 584 وزارت ارشاد ملی / 255، 293، 460، 492 وزارت اطلاعات و جهانگردی و اوقاف / 112 وزارت اقتصاد و دارایی / 31، 32 وزارت امور خارجه امریکا / 8، 17، 25، 28، 29، 38، 45، 46، 52، 54، 74، 78، 87، 92، 93، 99، 110، 120، 126، 157، 189، 210، 234، 306، 315، 469، 470، 476، 479، 483، 490، 494، 495، 498، 509، 511 وزارت بازرگانی / 836، 838 وزارت پست و تلگراف و تلفن / 775، 776، 815 وزارت دادگستری / 88، 112، 234، 253، 304، 366، 370، 379، 482، 506، 507، 518، 785، 786 وزارت دارایی / 31، 405، 418، 531، 533، 618 وزارت دفاع آمریکا / 51 وزارت صنایع و معادن / 31 وزارت کار / 640، 672 وزارت کشاورزی / 146 وزارت کشور / 10، 775، 815 وزارت مسکن و نوسازی / 377 وستبرگ، جان الف. / 283، 285 وسیور، جان / 389 وفائی (دکتر) / 239 ولپ / 189 ولف، ویکتور / 367 ولیان، عبدالعظیم / 332 ولی پور (والی پور)، ایرج / 617 وُم باوُر، اف تروپریچ / 504، 505 ونت، آلن / 194 ونزوئلا / 512 ونس، سایروس / 18، 19، 26، 29، 45، 75، 84،

ص: 875

85، 87، 90، 100، 189، 247، 248، 251، 260، 316، 323، 324، 334، 337، 455، 466، 479، 503، 512، 524، 525، 569، 581، 686 وودردف، ریچارد / 387 ویتنام / 179، 222، 269، 327، 369، 500، 677، 829 ویدن، دان / 248 ویرجینیاویو / 38 ویشنوسکی / 496، 497 ویکتور / 249 ویلسون / 784 ویلکی، دی.بی. / 391 ویلمن، برت / 406 وینکلر، گوردون / 418 وی هینگان / 251 ه هادوی، حسین / 670 هارت کوئیت، فرد / 400 هاردی / 333 هاشمی رفسنجانی، علی اکبر (حجت الاسلام) / 185، 186، 187، 209، 295 هامبورگ / 829 هامیلتون، جک / 406 هانی الحسن / 182 هاوانا / 235، 236، 565 هاوس من، مایک / 297 هاول، لاری / 368 هایزر (ژنرال) / 151، 157، 354 هتل اینترکنتینانتال / 94، 109 هتل دربند / 619 هتل شرایتون (همای فعلی) / 404 هتل کاسپین / 675، 833 هتل میفلاور / 339 هتل هیلتون / 109 هدایت، ایرج / 619، 620 هدایتی، حسین (دکتر) / 609، 618 هران، درت / 490 هرتز، مارتین اف / 365، 391، 392، 393، 394، 395، 601، 674، 679، 766، 801 هروی، مهدی / 416 هلمز، جولیوس / 622 هلونیبور، راین / 623 همایون، داریوش / 363، 381، 394، 616، 817، 822، 823 همفری / 779 هنا، الی بن / 560 هندلین، الکار / 623 هندوستان / 326، 393، 416، 649، 787، 795، 822، 824 هواگلند، جیم / 144 هوانیروز / 46، 190، 276 هوپ / 398 هوز، بی. (سروان) / 380

ص: 876

هوستون / 513 هوشمند، ناصرقلی (سرهنگ) / 151 هوفی، اسحاق / 559 هوک، سیدنی (پرفسور) / 624 هونولولو / 51 هویدا، امیرعباس / 25، 87، 109، 151، 374، 396، 530، 609، 617، 630، 676، 683، 803 هویزون، جان ام. / 642، 643 هیئت مستشاری نظامی / 13 هیتلر، آدولف / 811 هیرشمن / 513 هیوتراورهاپر / 821 ی یاسینی / 688 یزدانبخش (سپهبد) / 408 یزدی، ابراهیم (دکتر) / 74، 114، 125، 128، 144، 154، 168، 181، 184، 185، 187، 212، 226، 232، 233، 256، 258، 268، 280، 281، 302، 304، 307، 323، 324، 333، 335، 340، 350، 351، 355، 451، 453، 456، 457، 458، 459، 460، 461، 462، 466، 484، 494، 495، 503، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 519، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 536، 565 یزید / 164 یگانه / 31، 89، 532 یمن جنوبی / 411 یمن شمالی / 411 یور، مارتین اف / 825 یوسف، آ. بن / 575 یوگسلاوی / 637 یونان / 15، 122، 298 یونسکو / 373، 775، 776

ص: 877

جلد 3

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست مطالب

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

کتاب بیست و سوم

احزاب سیاسی در ایران

هدایت اللّه متین دفتری

مقاله روزنامه تهران ژورنال در تاریخ 12 سپتامبر 1960 - 21/6/1339 دوستداران آمریکایی خاورمیانه به یک ایرانی همکاری افتخاری با کنگره اعطا می کند.

دوستداران آمریکایی خاورمیانه امروز اعطای همکاری افتخاری با کنگره را به آقای متین دفتری اعلام نمود. آقای متین دفتری، مدیر اطلاعات و روابط مطبوعات وزارت دادگستری ماه آینده ایران را به قصد واشنگتن، دی. سی. ترک خواهد کرد.در آنجا وی نه ماه به عنوان دستیار یک یا چند عضو کنگره و سنای ایالات متحده، خواهد گذراند. او اولین ایرانی است که مفتخر به وصول این جایزه که معادل 5000 دلار است می شود.

دوستداران آمریکایی خاورمیانه، که متقبل این برنامه است، مؤسسه ای خصوصی،غیرانتفاعی و آمریکایی است که خود را وقف بهبود تفاهم بین مردم آمریکا و کشورهای خاورمیانه نموده است.

دوستداران آمریکایی خاورمیانه در تهران مجری یک برنامه مشاوره و راهنمایی دانشجو برای کمک به دانشجویان عازم آمریکا، برنامه دیگری به نام برنامه به کارگیری منابع فردی برای کمک به این دانشجویان به کسب و شغل و انطباق با محیط، زمانی که به ایران باز می گردند، و کتابخانه مطبوعات دوره ای یادبود جان برونر از ادبیات فنی و علمی برای کمک به فارغ التحصیلان دانشگاههای آمریکایی «به همگامی با آخرین تحولات در رشته ای که آنها در آمریکا تحصیل کرده اند می باشد. دوستداران آمریکایی خاورمیانه همچنین برنامه های مردم به مردم نیز اجرا می کند که این اعطا، یک نمونه از آن است.

منظور از دستیاری افتخاری کنگره که آقای متین دفتری دریافت کرده است، قادر نمودن مردان جوان برجسته به کسب تجربه در حکومت دمکراتیک، به وسیله همکاری با یک سناتور یا نماینده، طی یک دوره کامل کنگره می باشد. در سالهای گذشته افرادی از مالایا، فرمز و ژاپن، همچنین آمریکاییهای منتخب برای شرکت در این برنامه معین گشته اند.

آقای متین دفتری فرزند سناتور دکتراحمد متین دفتری، نخست وزیر اسبق است. وی تحصیلات خود را در دبیرستان فیروز بهرام در ایران و کالج السمر و دانشگاه کمبریج در انگلستان انجام داده است. وی لیسانس خود را در اقتصاد و حقوق در 1956 (1335) از انگلستان دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران، وی به عنوان معاون دانشکده در دانشگاه تهران، در وزارت آموزش کار کرده است. وی در سال 1953 (1332) متصدی شغل فعلی خود، مدیر اطلاعات و روابط عمومی در وزارت دادگستری شد.

آقای متین دفتری به علاوه به عنوان جامعه حمایت از زندانیان و خانواده هایشان خدمت می کند و عضو کمیته اجرایی انجمن ایرانی سازمان ملل است.

آقای متین دفتری با دوشیزه مریم واضح نوری ازدواج کرده است. خانم ایشان قصد دارد با پسر کوچکشان همراه وی به آمریکا بروند. همراه با یکدیگر آنها در ورود به ایالات متحده مورد استقبال هارولد ماینور، سفیر اسبق آمریکا در لبنان و رئیس فعلی دوستداران آمریکایی خاورمیانه در واشنگتن دی.سی. قرار خواهند گرفت. در این مراسم آقای متین دفتری با آن عضو کنگره که همکار وی خواهد بود، ملاقات می کند.

ص: 1

گزارش دفتری - 2 گزارش اطلاعاتی حوزه مأموریت گروه 1 مستثنی از تنزل طبقه و خروج از طبقه بندی کشور: ایران موضوع: هدایت اللّه متین دفتری تاریخ اطلاع: 1 اکتبر 1962 -9 مهر 1341 زمان و مکان کسب: تهران ایران (1 اکتبر 1962) منبع: یک ایرانی خوب تحصیلکرده (نسبتاً قابل اطمینان) که عضو کمیته جبهه ملی است.

ارزیابی مندرجات: احتمالاً صحیحمحرمانه غیر قابل رؤیت برای افراد خارجی شماره گزارش: 6006 - نیت تاریخ گزارش: 8 اکتبر 1962 - 16 مهر 1341 هدایت اللّه متین دفتری همان عضو کمیته انتشارات جبهه ملی است که اخیراً دستگیر و سپس آزاد شد، او یکی از اعضای کمیته فرعی جبهه ملی که عهده دار کار نوشتن مقالات خبرنامه جبهه ملی است، می باشد. وی به عنوان عضو این کمیته، به میزان بسیار بالایی، با محمدعلی کشاورز صدر، رئیس کمیته تبلیغات، در دادن جهت ضد آمریکایی به روزنامه جبهه ملی تلاش کرده است. در واقع، متین دفتری به دفعات در جلسات کمیته تبلیغات، فخرفروشی کرده است که وی توانسته است سر آمریکاییهای احمق و ساده لوح کلاه بگذارد. متین دفتری ادعای دوستی نزدیک با اعضای بخش سیاسی سفارت آمریکا دارد.

به عنوان یک نمونه از طرز رفتار او، متین دفتری در جلسه اخیر کمیته تبلیغات شرح داد که چگونه آمریکاییها را مورد تبلیغات خود قرار می دهد و آنها را وا می دارد فکر کنند که او از دوستانشان است و اسرار ملی گراها را به آنها می دهد، در حالی که آنان تملق او را می گویند. وی در واقع کسی است که تبلیغات ضد آمریکایی را می نویسد.

اظهارنظر منطقه: چندین گزارش دریافت شده است که به وضوح حکایت می کنند، که متین دفتری همان نویسنده مقالات ضد آمریکایی است که در خبرنامه جبهه ملی ظاهر می شود. متین دفتری نوه مصدق و فرزند سناتور احمد متین دفتری، نخست وزیر اسبق، مدت یک سال را به صورت بورسیه به عنوان همکار عضو کنگره، در ایالات متحده گذرانده است.

متین دفتری - 3 غیرقابل رؤیت برای خارجیان / فقط استفاده داخلی رئیس، قسمت سیاسی سری 64/ 464 پ 23 سپتامبر 1964 - اول مهر ماه 1342 وضع جبهه ملی آنچه در ذیل می آید برای اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی معین شده از آن بکنید، می باشد. هر گزارش که از این اطلاعات تهیه می کنید با قید «غیر قابل رؤیت برای افراد خارجی»

ص: 2

ذکر شود ولی نیازی به ذکر منبع کنترل شده آمریکایی به عنوان منبع نیست. منبع یک عضو (طبقه ب) جبهه ملی است و به رهبران جبهه ملی دسترسی دارد.

1- هدایت اللّه متین دفتری، نوه نخست وزیر سابق مصدق اظهار داشت که به عقیده او الهیار صالح، دکتر کریم سنجابی و دیگر رهبران سابق جبهه ملی در چند ماه گذشته روحیه همکاریشان خیلی ضعیف شده است. هدایت اللّه متین دفتری فکر می کرد که این رهبران چون ترسیده اند، دچار یأس شده بودند. وی گفت که اکنون جبهه ملی هیچ کاری نمی کند، و احساس می کرد که اگر قرار باشد جبهه ملی کاری انجام دهد به کمک این رهبران سابق نیاز دارد. وی ابراز داشت تنها فعالیتی که جبهه انجام می داد، زنده نگه داشتن خود جبهه ملی و انتظار کشیدن برای اتفاقات آینده بود. متین دفتری گفت که یکی از دستگاههای پلی کپی جبهه ملی را ساواک در چند روز گذشته ضبط کرده است.

2- دکتر کریم سنجابی علناً از هدایت اللّه متین دفتری، داریوش فروهر و کشاورز صدر انتقاد کرد. دکتر کریم سنجابی برای اولین بار اظهار داشت که به نظر او ممکن است کشاورز صدر برای دولت ایران کار بکند و مأموریت او نابودی جبهه ملی باشد. سنجابی گفت که فروهر جوان، بی فکر و تندرو است و نه یک رهبر.

سنجابی افزود هدایت متین دفتری، جوان و بیش از حد بلند پرواز است و به مصدق، نخست وزیر سابق، اطلاعات عوضی می رسانده است. سنجابی ابراز داشت که جبهه ملی نمی تواند طرح مصدق، را همان طور که در نامه های اخیر او مشخص است دنبال کند. به این دلیل جبهه ملی هیچ فعالیتی انجام نمی دهد. «فقط نشستن و انتظار». سنجابی گفت که خود او شخصاً در هیچ فعالیت سیاسی اشتغال ندارد.

گروه 1 مستثنی از تنزیل طبقه و خروج از طبقه بندی به طور اتوماتیک سری متین دفتری - 4 محرمانه صورت مذاکره شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل عضو جبهه ملی، آرچی ام. بولستر، دبیر دوم مکان: هتل کاسپین برای صرف نهار زمان: 14 اکتبر 1964 - 27 مهر 1343 الهیار صالح متین دفتری از قرار معلوم کاملاً با رهبری صالح مخالف است و به همان اندازه او به پدر بزرگ خود مصدق و نفوذی که مصدق بر جبهه ملی اعمال می کند، وفادار است. او گفت بزرگترین اشتباه صالح، اصرار وی بر تبدیل جبهه ملی به یک حزب سیاسی و اقدام وی به ایجاد یک ایدئولوژی یکپارچه سیاسی، از نظرات سیاسی مختلف گروههای عضو بود. متین دفتری تأکید ورزید که صالح در حال حاضر اختیارات رهبری را که زمانی دارا بود، از دست داده است و مصدق پس از شکیبایی عظیم بالاخره دخالت و دستوراتی صادر کرد که رهبری صالح دیگر نباید به رسمیت شناخته شود. هنگامی که پرسیده شد امروز چه کسی جبهه ملی را رهبری می کند، او جواب داد: «مصدق» و وقتی پرسیده شد چه کسی را می توان گفت که رهبری تشکیلاتی بر اساس عملیات روزمره بر عهده دارد، وی جواب داد: «رهبران گروههایی که جبهه

ص: 3

ملی را تشکیل می دهند.» متین دفتری افزود صالح دیگر مانند گذشته رهبر حزب ایران نیست. بدین ترتیب وی حتی نباید شامل این گروه رهبری جمعی باشد.

اهداف جبهه ملی متین دفتری هدف جبهه ملی را احقاق آزادی برای تمام اتباع ایرانی دانست. به عنوان یک اصل لازم، وی بازگشت به یک حکومت مطابق با قانون اساسی را اضافه نمود. وی با تأکید اظهار داشت که جبهه ملی نمی خواهد مقام به دست آورد، بلکه فقط می خواهد در دولت فعلی یا دولت بعد از آن نفوذ کند تا آزادی بیشتر و احترام به قانون اساسی را فراهم کند. وی تئوری سازمانی جبهه ملی را چنین توصیف کرد که سازمانهای سیاسی مستقل و دارای فلسفه های سیاسی نامتجانس، با یکدیگر در جهت اهداف مشترک جبهه فعالیت می کنند. هنگامی که پرسیده شد جبهه به عنوان پیشنهادات خود برای آینده ایران، مایل به ارائه چه برنامه هایی می باشد، متین دفتری جواب داد که جبهه نمی تواند در جزئیات برنامه ها وارد شود و این به علت طیف وسیع فلسفه سیاسی آن می باشد. بدین ترتیب باید از تشکیل زمینه های سیاسی جزئی احتراز کند و بر نیاز به آزادی و دولتی مطابق قانون اساسی تأکید کند.

گروههای داخلی جبهه ملی متین دفتری نهضت آزادی را، به عنوان گروه مسلمان مبارزی که به سبب جهت گیری مذهبیش از پیروان متنابهی برخوردار است، توصیف نمود. وی به طور گذرا به محاکمه رهبر آن مهدی بازرگان اشاره نمود و اظهار داشت: دولت روش دستگیری تمام رهبران گروههای مختلف عضو جبهه ملی را در پیش دارد.

متین دفتری افزود: داریوش فروهر یکی دیگر از اعضای جبهه ملی در زندان است. حزب ملت ایران وی، که جانشین حزب سابق پان ایران است، از سازماندهی خوبی برخوردار و مبارز است. متین دفتری اظهار داشت: خلیل ملکی فقط رئیس اسمی اتحادیه سوسیالیست است، رهبران واقعی آن گروه منوچهر صفا و عقالی زاده (اسم کوچک نامعلوم) می باشند. که هر دو در زندانند و اخیراً توسط یک دادگاه نظامی، محاکمه مخفی شدند که به دروغ «محاکمه علنی» خوانده شد.

بنا به توضیح متین دفتری، اگر چه برلیان (اسم کوچک نامعلوم هم عضو اتحادیه سوسیالیست است، وی عمدتاً سازمان دهنده دانشجویان هوادار جبهه ملی در دانشگاه تهران است. یک دانشجوی دیگر به نام نراقی (اسم کوچک نامعلوم) از لحاظ هواداران دانشجویی، صاحب گروه خیلی کوچکتری است. سال گذشته، موقعی که دانشجویان طرفدار جبهه ملی در دانشگاه تهران می خواستند یاد کشته که متین دفتری می گوید، هم برلیان و هم نراقی هنگامی که در خانه دوستی برای طرح ریزی چنین یادبود کوچکی گرد آمده بودند، دستگیر شدند و هنوز در زندان می باشند. از زمان دستگیری برلیان 13 تن از پیروان او به خدمت وظیفه، نه به عنوان افسر یا درجه دار که مناسبشان بود بلکه به عنوان سرباز عادی، اعزام شدند.

یکی از آنها فریدون تقی زاده اکنون به عنوان نظافتچی در آسایشگاه مسلولین ارتش در شرق شمیران خدمت می کند.

ص: 4

انواع عقاید سیاسی متین دفتری ایرانیانی را که از آگاهی سیاسی برخوردارند به سه گروه تقسیم کرد: سیاستمداران طرفدار دولت که به دلایل شخصی، مانند به دست آوردن موقعیت استخدامی بهتر، همکاری می کنند. جبهه ملی ها و دیگر مخالفینی که اهل خشونت نیستند و کمونیستها که فقط اگر آمادگیش را داشته باشند دولت را با خشونت سرنگون خواهند کرد. وی برای نمونه، خداداد فرمانفرماییان را در دسته اول، سیروس قانی را درست بین اول و دوم با دوستانی در هر دو، و حسین مهدوی را در دسته دوم قرار داد. او گفت که محکوم ساختن مخالفانی که از شیوه های خشن استفاده نمی کنند باعث می شود آنها به کمونیستها گرایش پیدا کنند و راه میانه را از بین می برند و مخالفین غیر خشن با همکاری کمونیستها یا حداقل نزدیکتر شدن به آنها، ترغیب می شوند. متین دفتری البته خود را در دسته دوم (مخالفین غیر خشن) قرار داد، اما توضیح داد که مانند بسیاری از مردم که باید به فکر نیازهای اقتصادی خود باشند، وی برای داشتن کار به تماس خود با دولت ادامه می دهد.

تاکتیکهای جبهه ملی تصویری که متین دفتری از موقعیت اقتصادی ایرانیان طبقه متوسط و پایین، ارائه داد واقعاً تیره بود.

وی گفت حتی به عنوان یک وکیل هم برای تهیه خرجی خود در زحمت است و ادعا کرد که علیرغم افزایش درآمدها و اینک به سبب تورم، اوضاع از چهار یا پنج سال پیش سخت تر است. وی از این نتیجه گرفت که نارضایی از اقتصاد، به میزان هرچه افزونتری به نفع جبهه ملی تمام خواهد شد. هیچ تاکتیک دیگری ذکر نشد. بنابر این گزارشگر تصور می کند که «صبر و انتظار» تنها تاکتیک باشد. گرچه به «عدم خشونت» اشاره شد، ولی متین دفتری ذکری از قصد جبهه به دعوت برای اعتصاب یا تظاهرات به میان نیاورد.

سرکوب جدا از دستگیریهای رهبران جبهه ملی که قبلاً ذکر شده، متین دفتری ادعا کرده که دانشجویان در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران، که هواداران جبهه ملی در آنجا بودند، مورد آزار قرار می گرفتند. وی گفت دانشجویانی که سوابق طرفداری از جبهه ملی داشتند در استخدام شدن، به سبب آزار ساواک، دچار اشکال بودند. تقریباً دانشجویان، هر هفته برای بازجویی درباره فعالیتهای جبهه خواسته می شوند و به بسیاری گفته شده بود دفعه دیگر که فعالیت آنها در جبهه ملی آشکار شود، زندانی خواهند شد. متین دفتری گفت جبهه آنقدر به دقت تحت نظر قرار دارد که حتی فعالیتهای چاپی هم به جهت خطری که دارند، اجرا نمی شود.

اظهارنظر: جالب است که متین دفتری طی این مصاحبه هیچ اشاره ای به دخالت آمریکا در ایران، نه برای انتقاد از حمایتمان از ایران و شاه و نه برای درخواست حمایت ما به طریقی از گروههای مخالف، ننمود. وی در صحبت از امور داخلی جبهه، شخصیتها و سیاستها، صداقت داشت. گزارشگر به طریقی برداشت کرد که جبهه ملی در حال تجربه کمترین میزان نفوذ خود از سال 1953 (1332) می باشد.

علیرغم انتقاد وی از صالح، به سبب اشتباهات تشکیلاتی و کوتاهی در بزرگ کردن نارضایتیهای ادعا

ص: 5

شده اخیر از دولت، آشکار بود که متین دفتری خودش هم برنامه معینی که این تشکیلات را تسکین بخشد و یا حیات جبهه را دوام بیشتری دهد، ندارد. به نظر می رسد که در زمینه تشکیلات، وی طرفدار چنان تشکل بی حدوحصری از احزاب سیاسی بود که فقط اهداف عمده ای مانند، آزادی و رعایت قانون اساسی، می تواند به عنوان زیربنای مشترک به کار گرفته شود. جبهه ملی که رهبریتش به عهده گروهی از رهبران احزاب است و بسیاری از آنان اینک در زندانند، رنجور از عدم توافق بر سر رهبری و سیاستها، دائماً مورد ایذاء دولت و فاقد طرحهای مشترک برای عمل می باشد و به نظر می رسد که در خطر از دست دادن تمامی نفوذ سابقاً مهیب خود، قرار دارد.

گروه 4 در دوره های سه ساله طبقه بندی تنزل پیدا می کند پس از 12 سال از طبقه بندی خارج می شود.

متین دفتری - 5 محرمانه - غیر قابل رؤیت برای خارجیان صورت مذاکره شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل، نوه مصدق، عضو جبهه ملی و آرچی. ام. بولستر، دبیر دوم مکان:هتل کاسپین زمان: 4 فوریه 1965 - 15 بهمن 1343 ترور منصور متین دفتری گفت که از میزان کم ابراز احساسات عمومی درباره مرگ منصور حیرت کرده است. وی انتظار اعلام یک دوره عزاداری رسمی را داشت. او گفت که قانع شده بود سه مرد جوانی که در ترور شرکت داشتند، مستقیماً در ارتباط با هیچ گروه مذهبی یا سیاسی نبودند؛ اگر چه به نظر وی امکان داشت که این جرم به یکی از گروههایی از این قبیل «منتسب شود». متین دفتری ادعا نمود که بسیاری از تجار بازار که فقط ارتباط ضعیفی با سه جوان داشتند برای بازجویی دستگیر شده اند. این تحولی بود که کینه ها را در بازار برمی انگیخت و توضیح داد که بازار نهادی است که کنترل آن برای مصادر امر مشکل است.

تغییرات در انتصابات افسران امنیتی متین دفتری فکر می کرد که تیمسار حسن پاکروان استعداد زیادی داشت که وزیر اطلاعات لایقی به شود. به تفسیر وی تعهد اخیر پاکروان بر اینکه حقیقت را به مردم بگوید، اعتراف صادقانه ای است به اینکه اسلاف پاکروان به عامه دروغ گفته بودند. متین دفتری به پاکروان، به عنوان روشنفکری که مقداری از شهرت زننده ساواک کاست، احترام گذاشت و گفت در گذشته شخصیتهای جناح مخالف، در دست ساواک وضعیت بهتری از هنگامی که به چنگ پلیس بودند، داشتند. پاکروان گاهگاهی دستور آزادی اشخاصی به سبب تورم، اوضاع از چهار یا پنج سال پیش سخت تر را که موقتاً در بازداشت پلیس بودند صادر کرده بود که بعداً دریافت که به دستوراتش اعتناء نشده بود. متین دفتری گفت که پاکروان در رأس یک گروه از مأمورین امنیتی تحصیلکرده و بافرهنگ قرار داشت که تیمسار فردوست و سرهنگ مولوی، با آن مخالفت می کردند. سرهنگ مولوی مقامی است که در بازپرسی از دانشجویان و رهبران مخالف سیاسی تخصص

ص: 6

دارد.

عقیده متین دفتری بر این بود که تیمسار نعمت اللّه نصیری رئیس بیرحمی برای ساواک خواهد بود. اما جانشین نصیری، تیمسار محسن مبصر، حتی به عنوان رئیس پلیس کشور. خشن تر از نصیری خواهد بود، زیرا مبصر هم یک پلیس آموزش دیده و هم یک افسر ارتشی بیرحم بود.

حزب ملت ایران بنابه قول متین دفتری، داریوش فروهر هنوز در زندان منتظر محاکمه است. از اواخر ماه آبان، حتی به وی اجازه ملاقات نیز داده نشده است. حزب مبارز ملت ایران هنوز فعالترین گروه جبهه ملی است و با دستگیری فروهر فلج نشده است، زیرا یک طرح رهبری جمعی در حال انجام امور است؛ گرچه زمانی که فروهر دستگیر شد. طرحهای یک کنگره حزب ملت ایران کنار گذاشته شد، متین دفتری گفت حزب همچنان برگزاری جلسات خود را ادامه می دهد.

نهضت آزادی ایران متین دفتری گفت تیمسار موسوی و سرهنگها، علمیه، مسعودی، غفاری، و رحیمی (64/472 - پ)، که در محاکمه بعضی از رهبران نهضت آزادی از آنها دفاع کردند و بعداً علیه رفتاری که با آن رهبران در زندان شد، اعتراض کردند. به این دلیل قادر به انجام این کار بودند که تا آن هنگام به دلیل داشتن عقایدی شبیه به اعضای نهضت آزادی از ارتش بازنشسته شده بودند. چون حقوق بازنشستگی ایشان قانوناً نمی توانست به علت فعالیتهای سیاسی پرداخت نشود، آنها احساس کردند که می توانند بدون ترس از تلافی به مثل بی پرده صحبت کنند. (آن چهار سرهنگ به جهت اقدام به شکایت از طرف رهبران نهضت آزادی دستگیر شدند - 64/472 پ).

اتحادیه سوسیالیستها علیرغم زندانی شدن منوچهر صفا، عباس عقالی زاده، اتحادیه سوسیالیستها مانند حزب ملت ایران به فعالیت خود ادامه می دهد، زیرا از یک رهبری دسته جمعی برخوردار است. متین دفتری گفت که این طرح رهبری گروهی هر چند بیشتر به کار گرفته شود، با اقدامات دولت که با دستگیری رهبران اصلی در جهت منکوب کردن گروههای مخالف می باشد، مقابله می کند.

حزب پان ایران (پان ایرانیسم - مترجم) متین دفتری اهمیت حزب پان ایران محسن پزشکپور را به حداقل گرفت. او گفت که بیش از 20 عضو در آن یافت نمی شود و در سال 1961 (1340) هنگامی که حزب پان ایران سابق جلسه ای تشکیل داد و نام خود را به حزب ملت ایران تغییر داد، از جانب آن، طرد شد. متین دفتری گفت پزشکپور نفوذ چندانی ندارد. تئوری وی این بود که سرهنگ مولوی با کلک پزشکپور را به ایراد یک بیانیه عمومی علیه ناصر واداشته بود، تا در مقابل، قول افزایش عمل برای توسعه فعالیت حزب و عضویت بدهد؛ قولی که پس از آن رعایت نشد.

ص: 7

برلیان و دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران برلیان و یازده دانشجوی دیگر دانشگاه تهران 13 ماه در زندان بودند تا بالاخره در دی ماه محاکمه شدند. آنها به 13 ماه زندان محکوم شدند، که تا آن موقع گذرانده بودند و علیرغم اینکه برلیان فقط چهار ماه تحصیل لازم داشت تا دکتر به شود و دیگران هم در رشته های خود وضع مشابه ای داشتند. آنها متعاقباً به عنوان سرباز وظیفه به خدمت فرستاده شدند. متین دفتری تصمیم دولت برای محاکمه این دانشجویان را ناشی از مقالات برتراند راسل دانست که امر ننگین زندانی کردن بدون محاکمه رهبران جناح مخالف ایران را مدنظر مردم بریتانیا، خوانندگان مجلات جبهه ملی که در آنها این مقالات دوباره چاپ شده بود، آورد.

مصدق متین دفتری گفت که وضع پدر بزرگش خوب بود. مصدق تنها مجاز به ملاقات اقوام درجه اول خویش است و واضح بود که متین دفتری ملاقاتهای متناوبی برای دیدار از پدر بزرگش داشت. بنا به قول او مصدق از تشدید اقدامات امنیتی ناراحت، اما نسبت به آینده جبهه ملی خوشبین بود. مصدق توسط نمایندگان دولت که به افکار او درباره وقایع و جریانات فعلی علاقمند باشند، ملاقات نمی شود. متین دفتری این را باعث تأسف دانست، زیرا او فکر می کرد مصدق مشتاق خدمت به کشور خود است، اگر چه این خدمت را به تقاضای آنان که مصدر قدرتند انجام دهد. متین دفتری اشاره کرد که مصدق یک میهن پرست و مشروطه خواه است، فقط اگر دولت با دقت قانون اساسی را رعایت کند، وی مایل به کار کردن برای کشور خود است.

امینی متین دفتری خود داوطلب اظهار این مطلب شد که وی و دیگر اعضای جبهه ملی که با آنها تماس داشته، همگی توافق داشتند که جبهه در مخالفت با امینی در اوائل دوران تصدی اش دچار اشتباه شده بود.

متین دفتری با نظاره به آن دوران فکر می کرد که امینی قویترین نخست وزیر پس از قوام السلطنه بود (او توضیح داد که قوام مسئله آذربایجان را حل کرد، و سپس هیچ اعتباری به جهت آن نیافت).

وی اشاره کرد که با کنترل ارتش، ساواک و پلیس توسط شاه، امینی عملاً ناتوان شد و بدین ترتیب از ایجاد حمایت کافی برای سیاستهایش بازداشته باشد. وی فکر می کرد که امینی می بایست در شهرها انتخابات آزاد و در مناطق روستایی انتخابات کنترل شده ای را برگزار می کرد و بدین ترتیب یک پارلمانی را بر مسند نمایندگی می آورد که به او وفادار می بود. استدلال متین دفتری چنین ادامه یافت که پارلمانی که بدین نحو تشکیل گردد، حمایتی را که امینی نیاز داشت تا جلو شاه بایستد، تأمین می کرد و شاه هم مایل نبود که برخلاف یک پارلمان مردمی عمل کند. ماوقع این بود که توافق امینی برای انحلال پارلمان، پایگاهی برای وی باقی نگذاشت و جبهه ملی چاره ای نداشت، جز اینکه در زمینه های مربوط به قانون اساسی، به مخالفت بپردازد. وی گفت که حتی الآن نیز امینی مشغول مطرح کردن خود به عنوان نخست وزیر بالقوه می باشد و در کار تبلیغ مداوم یک به اصطلاح «جبهه متحد»، به عنوان یک حزب سیاسی با پایگاه وسیع برای پیش بردن آرزوهای خود بود. متین دفتری گفت اگر امینی نخست وزیر به شود، جبهه ملی حداقل در آغاز از وی حمایت خواهد کرد تا اینکه فرصتی یابد و اعمال او را به عنوان نخست وزیر نظاره و تحلیل

ص: 8

کند. متین دفتری نمی خواست بگوید که درباره شانسهای نخست وزیر شدن امینی چه فکر می کند.

محکم کاری امنیتی متین دفتری بر سر اینکه طی سال گذشته، اقدامات امنیتی به میزان قابل ملاحظه ای شدیدتر شده است، موافقت داشت و نظرش این بود که می توان چند گاهی سرپوشی را که بر روی ظرف جوشان بسته شده، به سادگی در برابر فشارهای فزاینده، محکم کرد و هیچ راهی برای گروههای مخالف نمی ماند. او گفت امینی در نظر دارد که از «جبهه متحد» به عنوان دریچه ایمنی برای کم کردن مقداری از فشار استفاده کند. اما در عین حال خواست او بیش از یک جبهه ملی با نام دیگر بود: وی طیفی کامل از گروههای مخالف را می خواست. متین دفتری فکر می کرد که ترور منصور، نتیجه اجتناب ناپذیر اختناق روز افزون در ایران بود و اگر چه آن عمل به خصوص را پیش بینی نکرده بود، از انجام آن نیز متعجب نشده بود. متین دفتری با یادآوری برنامه ضد مردمی افزایش قیمتهای منصور، توضیح داد که اگر اعتصاب تاکسی ها یک ملی قادر می شد از ناآرامی عمومی استفاده برد.

اظهارنظر: متین دفتری منبع قابل اطمینانی برای اطّلاع درباره فعالیت سیاسی مخالفین است. وی بی تکلف صحبت می کند و به نظر می رسد، مایل باشد درباره هر زمینه ای از فعالیت جناح مخالف که اطلاع داشته باشد، سخن گوید. وی قدکوتاه و عینکی است و سبیل دارد. از آنجایی ک یک وکیل است، از آشنایی با اشخاص مختلف برخوردار است و درباره وقایع روز، نسبتاً خوب مطلع است. او با دوشیزه مریم واضح نوری ازدواج کرده است و دو فرزند دارد.

مأمور سیاسی: آرچی. ام. بولیستر متین دفتری - 6 صورت مذاکره محرمانه تاریخ: 29 سپتامبر 1965 - 7 مهر 1344مکان: رستوران چتنیک شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل و رهبر جوان جبهه ملی آرچی. ام. بولستر، دبیر دوم موضوع: دستگیریهای اخیر مخالفین هنگامی که مسئله مطرح شد، متین دفتری به تفصیل درباره دستگیریهای اخیر صحبت نمود. وی اسامی دستگیرشدگان را به این شرح ارائه داد: خلیل ملکی، رضا شایان، حسین سرشار و علیجان شانسی از اتحاد سوسیالیست، عباس سمیعی از نهضت آزادی ایران، علی اصغر بهنام از حزب ملت ایران، حسین راضی، دکتر معراجی دکتر سامی و دکتر حبیب اللّه پیمان از حزب مردم ایران، و مهندس کاظم حسیبی از حزب ایران، او گفت مهندس حسیبی پس از یک روز آزاد شد ولی بقیه، تا آنجا که او خبر داشت هنوز در زندان به سر می برند. همچنین از سه دانشجو، که همراه با گروه دانشجویانی که در همان زمان دستگیر شدند، نام برد که عبارتند از: تقوی بیات از دانشکده کشاورزی، محقق زاده از دانشکده علوم، و شجاع از دانشکده حقوق. در انتها، متین دفتری از دستگیری خودش و بازداشتش برای یک روز صحبت کرد.

متین دفتری گفت: ساعت 4 صبح، یک سرهنگ ساواک با چهار مرد به منزل وی وارد شدند و

ص: 9

دست اندرکار بازرسی آپارتمان وی، که تا ساعت 9 صبح طول کشید، شدند. از اقلامی که ضبط شد می توان از یادداشتهایی که وی درباره جنبه های حقوقی از دست دادن تابعیت نوشته بود، نام برد، که عناوین آن «سیاسی» بوده. دیگر، یک نسخه از کتاب «چشمهایش»، اثر بزرگ علوی نویسنده ایرانی، بود (این کتاب از روشهای مستبدانه رضا شاه انتقاد می کرد و در بین مخالفان به خوبی شناخته شده است)، و یک مقاله هم از سناتور متین دفتری پدرش بود با عنوان «سه هفته در سه کشور کمونیست»، که شرح بی ضرری همراه با عکسی از یک بازدید مختصر از رومانی، مجارستان و بلغارستان بود. در بقیه مدت روز از وی درباره دوستی ادعا شده وی با شخصیتهای مخالف، نوع کارش در جبهه ملی قدیم و فعالیتهایش در جبهه ملی سوم سؤال شد. متین دفتری گفت که در طول روز سرهنگ مولوی، رئیس ساواک استان تهران، و دیگران، به ملاقات وی آمدند و به او گفته شد که اگر همکاری کند ممکن است یک موقعی در همان روز آزاد شود. وی گفت که به بازجوی خود جواب داد که آنها که دستور دستگیری او را داده بودند، هم او و هم بازجویش را تا آن مدت که دستور داده شده، نگاه خواهند داشت، بنابراین به عوض ترساندن شاید اگر سعی شود که ادب را رعایت کنند، ثمربخش تر باشد. پس از جواب دادن به چند سؤال و طفره رفتن از بقیه، وی بالاخره حدود ساعت 7 بعد از ظهر آزاد شد.

متین دفتری اظهار داشت ساواک یکی از دوستان ملکی را که، در ملاقات ملکی با خانم مارگارت مک کی، عضو حزب کارگر انگلستان و نماینده منتصب در جلسات کمیسیون حقوق زنان که تابستان گذشته در تهران برگزار شد، به عنوان مترجم کمک می کرد، با نامه ای مواجه کرد که ادعا شد ملکی به مک کی داده است. در این نامه تقاضا می شود که خانم مک کی در جهت پیشبرد مقاصد اتحاد سوسیالیست ایران فعالیتهایی انجام دهد بدین ترتیب که حمایت دولت کارگری را از تقاضایی که به بین الملل سوسیالیست برای اشاعه فعالیتهای سوسیالیستی در ایران ارائه شده بود. اعلان دارد. بنا به منابع متین دفتری، خانم مک کی اطمینان ملکی را نادیده گرفت و سندی را که ملکی به او داده بود به ساواک تسلیم نمود. (متین دفتری بریده ای از «لندن ساندی ابزرور » 28 یا 29 اوت را به من نشان داد که بر دستگیری ملکی تفسیری نوشته بود و آن را به خانم مک کی و مردی به نام کارتی از بین الملل سوسیالیست، نسبت داده بود. آن برین همچنین مقالاتی درباره تبعید رال فورس و روزا و تبعید دو تن از کارکنان کیهان از تهران را با خود داشت. آن طور که در بریده، در توضیح دستگیری ملکی نوشته بود، اجازه داده نشده بود که خبری در آن مورد در مطبوعات ایرانی ظاهر شود و متین دفتری تصور می نمود همین خبر دولت را وادار کرده بود، با آن ترتیب جریان را در کیهان 14 شهریور مطرح کند.) متین دفتری فکر می کرد که هدف عمده از دستگیریها، کند کردن تلاشهای اخیر برای تجدید بنای جبهه ملی بوده هنگامی که پرسیده شد چرا یک شرکت کننده سرشناس، باقر کاظمی، در چنین فعالیتهایی دستگیر نشده بود، وی جواب داد، هنگامی که می توان آنهایی که حکم «خونهای تازه» برای پیکر فرتوت را دارند و نیروی انگیزاننده جنبش را فراهم می کنند و کارایی بیشتری دارند، را دستگیر کرد، نیازی نیست که در پی اعضای قدیمی تر و کم فعالیت تر جبهه ملی بروند. در مورد حسیبی هم متین دفتری گفت او به این دلیل دستگیر شد، که شایع شده بود که حزب ایران قصد دارد جلسه سالانه را در منزل او برگزار کند، اما ساواک، بعد از تحت نظر گرفتن خانه برای تمام روز و بدون حصول نتیجه ای، او را آزاد کرد. متین دفتری فکر می کرد این تصادفی نبود که تمام این دستگیریهای گوناگون درست قبل از تهیه فهرست ترفیعات مسلح

ص: 10

اتفاق بیفتد. وی حرفش بر این بود که سرهنگ مولوی بیش از پیش فعال شده بود تا نام خود را جلوه دهد و ترفیع یابد. (که تلاش غیر موفقیت آمیزی بود.) جبهه ملی سوم هنگامی که پرسیده شد جبهه ملی سوم این روزها چه کار می کند؟ متین دفتری جواب داد که به دنبال این حرکات جدید برای سرکوب کردن فعالیت آن، اکنون بی جنب و جوش است. وی از موقعیت جناح ملی گرای مخالف مأیوس شده بود و اظهار داشت که این روزها به زحمت برای کسی که جانب دولت نباشد، فضای تنفس پیدا می شود.

مراقبت ساواک متین دفتری عنوان نمود که من برای ترتیب دادن ملاقاتها با تلفن تماس نگیرم، زیرا پس از دستگیری اخیرش وی خصوصاً به دقت تحت نظر قرار گرفته بود و مطمئن بود که تلفنهایش بر روی نوار ضبط می شوند. وی گفت تصور می کند ساواک بداند که ما با یکدیگر نهار می خوریم. من جواب دادم که من هم چنین تصور می کنم که ساواک این را می داند و این امر باعث نگرانی من نیست، زیرا مطمئناً این کاملاً طبیعی است که کارمندان سفارت باید با ایرانیان، با هر نوع عقیده سیاسی، ملاقات داشته باشند. آن گاه متین دفتری یادآور شد که هتل کاسپین جای خوبی برای نهار خوردن نیست، زیرا خود سرهنگ مولوی اغلب آنجا نهار می خورد. نه تنها به آن دلیل، بلکه اداره ساواک استان تهران، به ساختمانی که گوشه جنوب شرقی تقاطع تخت جمشید - ایرانشهر قرار دارد منتقل شده است، یعنی چند درب بعد از هتل کاسپین. پس از هر دوره 12 ساله طبقه بندی گروه 3 تنزل پیدا می کند، خود به خود از طبقه بندی خارج نمی شود.

متین دفتری - 7 تاریخ: 17 مارس 1966 - 26/12/ 44محرمانه یادداشت برای بایگانی امروز در مرور یادداشتهایم، یک یادداشتی را پیدا کردم که در مورد نظر تورگمن در مورد خلیل ملکی بود، که آن را فراموش کرده بودم.

به نظر می رسد در حدود نه ماه پیش در یک مصاحبه با خلیل و یارانش، که آماده همکاری با افراطیون مذهبی بودند، اسرائیلیها هشدار داده و بر علیه آن نظر دادند. آنها به ملکی نصیحت کردند که ادامه مخالفت غیر منطقی با رژیم بی فایده است و آنها باید واقع بینانه اعتراف کنند که اصلاحات رژیم مقداری اعتبار دارد و آنها باید شروع به بررسی این کنند که چگونه می توانند با رژیم همکاری کنند. به جای اینکه به حامیان بازرگان «یا بدتر از آن» بپیوندند.

یک انشعابی در میان گروه سوسیالیستها بود و ملکی مردد بود یک گروه کوچک از جوانانی که خود را مارکسیست می خواندند با یک چنین سازشی مخالفت کردند و به ملکی و موافقانش مارکسیستهای «بیچاره» می گفتند. این گروه از افراطیون احساس کردند که ترجیح

ص: 11

می دهند یک تجدید سازمان کلی در جنبش سوسیالیستی صورت دهند و به طرف گروهی تجدید حیات یافته مستقل، آزاد از نفوذ شوروی، و الهام گرفته از کمونیستهای چینی رو آورند.

این طرز فکر این گروهها در 9 ماه پیش بود که دوریل تصمیم گرفت تماسهای تورگمن با آنها را خاتمه دهد، زیرا «احساس می کرد، خیلی خطرناک شده است.» نظریه: به نظر می رسد رژیم وارد عمل شد تا ذهن ملکی را بسازد و وادار به تصمیم گیری کند، اما ظاهراً رژیم همچنین از بی میلی ملکی به همکاری با افراطیون، چه راست چه چپ، اطلاع یافت.راسیاس تورگمن و دوریل دیپلماتهای اسرائیلی هستند.

متین دفتری - 8 محرمانه صورت مذاکرات 27 ژوئیه 1966 - 5 / 4/ 45 موضوع: عکس العمل جبهه ملی در قبال شایعه معامله اسلحه ایران با شوروی شرکت کنندگان: دیوید تورگمن، دبیر اول هیئت اسرائیل - ویلیام الف. هلثت، دبیر اول - چارلز ان.

راسیاس، دبیر دوم مکان: سفارت آمریکا تورگمن در خلال صحبتهای ابتدایی به منظور بررسی جزئیات مذاکرات تسلیحاتی ایران و آمریکا (که جداگانه قبلاً گزارش شد)، خاطرنشان کرد که او از عکس العمل جبهه ملی های جوانی چون هدایت اللّه متین دفتری و فریدون مهدوی، در مقابل شایعه نزدیکی ایران با شوروی به خاطر تسلیحات، بسیار متعجب شد. تورگمن گفت که متعجب شد از اینکه جبهه ملی ها به نظر نگران می رسیدند از اینکه روابط نظامی با شوروی مخالف منافع ایران خواهد بود. تورگمن احساس کرده بود که جبهه ملی راضی خواهد بود از اینکه حضور نظامی آمریکا با جریان حضور نظامی شوروی ضعیف تر بشود. آنها به نظر می رسد کاملاً نگرانند از اینکه شاه یک اشتباه خطرناک بکند و به یک چنان معامله ای با شوروی تن در بدهد.چارلز راسیاس متین دفتری - 9 صورت مذاکره محرمانه شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، نوه مصدق - مارتین اف. هرتز، مشاور سفارت مکان: هتل کاسپین زمان: 23 ژانویه 1967 - 3 بهمن 1345 موضوع: وضع سلامتی مصدق نخست وزیر سابق به طور اتفاقی به متین دفتری برخوردم و از وضع سلامتی پدر بزرگش پرسیدم. او گفت در حالی که واقعیت این است که مصدق تحت معالجه کبالت است، مردم فوراً به این نتیجه رسیده اند که وی سرطان دارد. واقعیت این است که دکترها وضع آرواره بالا (یا سینوس پایین) او را در مرحله پیش از سرطانی خوانده اند. آن به مرحله ای رسیده بود که می توانست سرطانی شده باشد، اما اعتقاد بر این است که معالجه

ص: 12

از این امر جلوگیری خواهد کرد. مصدق قادر به راه رفتن است، جدا از ضعفی که از کهولت او و شاید از اثرات معالجه ناشی می شود، همان قدر سرحال و سالم است که می توان انتظار داشت.

متین دفتری - 10 خیابان کاخ - کوچه محتشم پرونده بیوگرافی شماره 30هدایت اللّه متین دفتری تهران. 4 فروردین 1346 خانم و آقای هرتز عزیز من و همسرم مایلیم تشکر قلبی خود را از تسلیت گویی شما به مناسبت درگذشت پدر بزرگم اظهار داریم. وی به حقیقت مرد بزرگی بود و بیش از همه چیز برای آنها که وی را از نزدیک می شناختند یک ابرمرد بود. «زندگی وی آرام بود و ظاهر و باطنش چنان با یکدیگر درآمیخته بودند که بسا طبیعت برمی خواست و به همه جهان می گفت، این یک انسان بود.» ما آنقدر به خاطر از دست دادن یک پدر بزرگ ناراحت نیستیم که به عنوان ایرانیانی که مصدق کبیر رهبر ملی خود را از دست داده اند، غمگین و دل شکسته ایم. درگذشت دکتر مصدق به حقیقت ضرر جبران ناپذیری برای ملت ما و برای تمام عاشقان رهایی و آزادی نیز هست. گرچه از جمع ما رخت بربسته، ولی تعلیمات و عقاید او هنوز به عنوان یک میراث گرانبهای ملی برای ما و نسلهای آینده باقی می ماند.

ارادتمند شما متین دفتری متین دفتری - 11 محرمانه صورت مذاکره:

شرکت کنندگان: آقای شاهرخ فیروز، بازرگان ایرانی - جان ا. آرمیتاژ، مشاور سفارت زمان و مکان: 11 آوریل 1968-22 فروردین 1347 - اقامتگاه آرمیتاژ موضوع: کتک خوردن هدایت اللّه متین دفتری فیروز، که مدت کوتاهی قبل متین را دیده بود، اطلاعات ذیل را به من داد:

در یک بعد از ظهر (ظاهراً در هفته دوم فروردین) موقعی که متین دفتری از اداره حقوقی اش در خیابان لاله زار می آمد؛ کیسه ای بر سرش کشیده شد و او را در یک اتومبیل که منتظر بود، انداختند. وی به ناحیه لشگرک، خارج تهران برده شد و چند مرد او را بشدت مضروب ساختند. هیچ یک از استخوانهای متین دفتری نشکسته بود ولی کوفتگی های متعددی متحمل شد و تا چهار روز بعد از حمله، زمانی که فیروز وی را دید، دچار تب بود. فیروز در جواب سؤال من گفت که تقریباً مطمئن است که متین دفتری در ارتباط با منتشرکنندگان جزوه هایی که در رابطه با چین کمونیست بود کار می کرد.

تذکر: شرح واقعه آن طور که جان چر عنوان کرده است مختصری با فوق تفاوت دارد. عوامل اطلاع دهنده به چر اظهار می دارند که واقعه در اواسط فروردین اتفاق افتاد اما می گویند که متین دفتری خارج از

ص: 13

دانشگاه تهران ربوده شد و قبل از انداختن وی داخل اتومبیل «چیزی بر روی چشمهایش نهاده شد.»منابع چر گزارش می دهند که متین دفتری دور شهر گردانده شد، کتک خورد و از اتومبیل بیرون انداخته شد، سپس راه خانه را پیش گرفت. آنها می گویند مهاجمین سه یا چهار نفر بودند، که متین اظهار می دارد یکی صدایش را تغییر داده بود (ظاهراً منظورش این است که متین دفتری با او آشنا بوده). این منابع همچنین گزارش می دهند که متین دفتری بشدت مضروب شده بود اما در بیمارستان بستری نشد و هیچ استخوانش نشکست، در گزارش آنها همچنین آمده است که متین دفتری، احتمالاً از طریق ابلاغ این اطلاعات به سازمان ملل متحد، این واقعه را بر ملا می سازد.

متین دفتری - 12 محرمانه 17 آوریل 1868 - 28 فروردین 1347 اداری - غیر رسمی جناب تئودور ال. الیوت امور خاورمیانه نزدیک / ایران وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

تئو عزیز:

به ضمیمه یک صورت مذاکره است که حاوی آنچه که ما درباره کتک زدن متین دفتری جوان می دانیم می باشد (نامه 22 فروردین).

در زمینه های کلی، ما مشتاقانه امیدوار خواهیم بود که شما به بیل میلر فقط بگویید ما شنیده ایم متین دفتری مفصلاً کتک خورده است، اما به طور جدی صدمه ندیده است و آن طور که گزارش شده اینک بهبود یافته است. حتی در رابطه با معاون سناتور کوپر، من فکر نمی کنم که مایل باشیم به کار تأیید یا اظهار نظر درباره گزارشهای حسین مهدوی بپردازیم.

اما حالا دقیق تر بشویم: باید گفت که ما شواهدی دریافت داشته ایم که متین دفتری امید دارد مقداری از توجه عمومی را به این واقعه جلب کند و چیزی درباره اطلاع دادن آن به سازمان ملل زمزمه کرده است. با برپا شدن کنفرانس حقوق بشر همین هفته در تهران، و اینکه سناتور متین دفتری کاندیدای فعالی (با احتمال شانسی بهتر از شانس معمولش) برای ریاست اتحادیه بین المجالس می باشد، امکان یک کوشش برای ایجاد یک محاکمه جنجالی کوچک، می تواند قابل ملاحظه باشد. ما می خواهیم اگر احتمالاً بتوانیم، از درگیر شدن اجتناب ورزیم.

با بهترین درودها ارادتمند، جان ا. آرمیتاژ

ص: 14

متین دفتری - 13 محرمانه صورت مذاکره شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل (نوه مصدق نخست وزیر سابق)- لاری دبلیر- سیماکیس، دبیر دوم سفارت زمان و مکان: 9 مه 1968 - 19 اردیبهشت 1347 - اقامتگاه متین دفتری موضوع: کتک زدن هدایت اللّه متین دفتری در اوایل آوریل: (فروردین)، سه مرد متین دفتری را در جلوی یک ساختمان دانشگاه تهران ربودند.

چشمهایش را پوشانده و دستهایش را بستند و با اتومبیل او را به لشگرک بردند و در آنجا شدیداً کتک زدند. مهاجمین از کوفتن صورتش احتراز کردند. آنها پس از زدن، وی را از اتومبیل به بیرون پرتاب کردند و او بر روی یک شیب تند به پایین افتاد. وی عاقبت توانست با لباسهای پاره و بدن کوفته خود را توسط یک ماشین به منزل برساند. متین دفتری معتقد بود که آن مردان از عوامل ساواک بودند که «کار کثیف همیشگی» خود را علیه کسانی که شاه را نمی پسندیدند، انجام می دادند. وقتی به سبب کتک زدن پرسیده شد، متین دفتری گفت درباره آن نظری ندارد. وی در هیچ فعالیت اشتغال نداشت و به هیچ وجه هم در ناآرامی های دانشجویی دانشگاه تهران دخیل نبود.

مریم، همسر وی (متین دفتری )، گفت که وی تقریباً بلافاصله توسط شخصی که شاهد بود آن مردان متین دفتری را به زور داخل اتومبیل کردند، از ربوده شدن او اطلاع یافته بود. وی با اشخاص با نفوذی برای آزادی او (متین دفتری ) تماس گرفت. خانم و آقای متین دفتری هنوز نتوانسته اند با اطمینان دریابند چه کسانی باعث این عمل بوده اند و دلایل کتک زدن چه بود. اما «منابع» ایرانی به آنها گفته اند که آمریکا، ساواک را وادار به آن تهاجم کرده بود.

متین دفتری - 14 صورت مذاکره محرمانه شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل تیموتی - دبلیو. چایلدز، دبیر دوم سفارت - ت مایکل ا.

جی. میکائود، دبیر دوم سفارت زمان و مکان: 3 ژوئیه 1968 12 تیر 1347 - اقامتگاه آقای چایلدز موضوع: دیدگاه متین دفتری از ملی گرایی طی جلسه بعدازظهر، متین دفتری اظهاراتی جالب ابراز داشت که مطالب ذیل از آن قبیل است:

1- در ایران گروه با نفوذی از «فراماسونها» وجود دارد. این اشخاص که غالباً اعضای جوان و اوج گیرنده طبقه جدید مدیران ایران می باشند در تماس نزدیک با یکدیگر هستند و هر یک دیگری را در به دست آوردن مشاغل خوب و موقعیتهای با نفوذ کمک می کند. فراماسونها پیوندهای محکمی با بریتانیا دارند.

2- بسیاری از درباریان از شنیدن خبر تیراندازی به رابرت کندی شادمانی کردند. در این رابطه، متین دفتری توضیح داد که مشهور است که شاه، به فعالیت انتخابات ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در

ص: 15

سال 1339، کمک گزافی کرده است.

3- خیلی از علمای جوانتر (آنها که در کار مطالعات الهیئت در قم هستند) «مترقی» اند، نه مرتجع اظهار نظر: نظرات دفتری منعکس کننده توهمات مداوم مشخص می باشد: نفوذ فراگیر انگلیسها، که از طریق عروسکهایی چون، علم، اقبال و هویدا اعمال می شود. تنها راه درست، ملی گرایی مصدقی آن، و نیاز به تحول به سبب اینکه ایران بیش از حد «دستگاهی» شده است (موقعی که خواسته شد دستگاه را مشخص کند، متین دفتری به عنوان نمونه خانواده فرمانفرماییان و مقاطعه کاران ثروتمند را ارائه نمود). شخص این احساس را به دست می آورد که متین دفتری از این واقعیت که وی «خارج» و در عین حال حال این اشخاص دیگر «داخلند» عصبانی است؛ وی یادآور شد که وی و همسرش دیگر به میهمانیهای «دستگاه» دعوت نمی شوند.

متین دفتری - 15 فرم اطلاعات بیوگرافیک محرمانه مکان: تهرانزمان: 3 ژوئیه 1968 - 12 تیر 1347 نام: هدایت اللّه متین دفتری موقعیت فعلی: وکیل ملیت: ایرانی اطلاعات و اظهارات تولد: هدایت اللّه متین دفتری متولد 1312 فرزند سناتور احمد متین دفتری (وکیل بین المللی و نخست وزیر اسبق) و نوه دکتر محمد مصدق نخست وزیر سابق می باشد.

تحصیلات: پس از تحصیل متوسط در تهران وی به بریتانیا رفت و در دانشگاه کمبریج به درس مشغول شد و در 1335 لیسانس خود را در اقتصاد و حقوق دریافت نمود.

مشاغل: در بازگشت به ایران در وزارت علوم استخدام شد و به هیئت علمی دانشگاه تهران پیوست. در 1337 وی مدیر اطلاعات و روابط عمومی وزارت دادگستری شد. در 1339 دوستداران آمریکایی خاورمیانه به وی یک بورس همکاری افتخاری با کنگره داد که امکان یک اقامت 9 ماهه در واشنگتن دی.

سی. و تحقیق در مرکز حکومتی آمریکا را برای وی فراهم آورد تا بتواند فعالیتهای کنگره را نظاره کند. در بازگشتش، وی یک وکیل فعال و متخصص در امور تابعیت شد.

متین دفتری با پدر بزرگ خود ارتباط نزدیک داشت و مدتها با جنبش جبهه ملی در ایران اختلاط داشته است. در سال 1341 به عنوان عضو کمیته انتشارات جبهه ملی به خدمت مشغول شد. در سالهای قبل از درگذشت مصدق در 1346، وی حکم کانال ارتباطی بین نخست وزیر سابق تبعیدی به ده، و اعضای جبهه ملی را داشت. وی تماس نزدیک با آنهایی که فکرشان از جبهه ملی است مخصوصاً اگر از دانشجویان و دیگر عناصر جوان باشند دارد. متین دفتری آمریکا را خوب می شناسد و اصول آن را تحسین می کند، اما مانند بسیاری از ایرانیان مرتبط با آمریکا، وی اغلب مواقعی که در حضور دیگر ایرانیان باشد، خود را تحت فشار برای اتخاذ یک موضع انتقادی احساس می کند.

اظهارنظر: متین دفتری حدوداً 5 فوت و 6 اینچ طول قامت دارد، عینک می زند، موهای قهوه ای تیره و سبیل دارد. وی سیگار می کشد، در صرف مشروب میانه رو است و در کتابخوانی حریص است. در 22

ص: 16

بهمن 1337 با مریم واضح نوری (یک مصاحب جذاب و سرزنده که در بریتانیا تحصیل کرده است و در نظرات سیاسی همسرش شریک است) ازدواج کرده و دو فرزند دارند.

متین دفتری یکی از تندترین منتقدان شاه می باشد. وی با دیگر مخالفین، مخصوصاً داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران ارتباط فعال دارد و بین دانشجویان ناراضی دانشگاه تهران چهره معروفی است.

متین دفتری هنوز به این امید دل بسته است که یک تحول اساسی در صحنه سیاست داخلی ایران روی دهد، و او برای ایفای نقش برجسته ای در هر نیرویی که پدید آید، فرا خوانده شود. وی آنهایی را که به نظرش عقاید سیاسی خود را قربانی یک زندگی راحت در حوزه دستگاه کرده اند، با همه وجود خوار می شمارد. موقعیت خانوادگی و روابطشان، در عین اینکه برای حفاظت وی از آماج اذیتهای گاه به گاه دولت (و یک کتک خوری در آوریل 1968 - فروردین 1347) کافی نیست، معهذا برای اینکه وی را نسبتاً سالم نگه دارد تکافو می کند.

متین دفتری - 16 تاریخ: 11 مه 1971 - 24 اردیبهشت 1350سری به: پرونده های بیوگرافی از: چارلز دبلیو. مک کسکیل - کارمند سیاسی موضوع: گزارش شرح حال درباره هدایت اللّه متین دفتری متین دفتری توجه شدید خود را به سیاست ادامه می دهد، و از قرار معلوم روابط عالی خود را با عناصر مختلف جناح مخالف ایرانی حفظ می کند. آنچه بیش از همه چیز مرا درباره متین دفتری و همسر دوست داشتنی، جذاب و بسیار زیرکش ناراحت می کند این است که آنها میل دارند هر چیز را منحصراً از پشت عینک سیاه یا سفید بنگرند. مخالفت می کنند به خاطر مخالفت: هر کاری که شاه انجام می دهد خوب نیست، در حالی که هر کاری جبهه ملی با مصدق انجام دادند خوب است. همسر وی یک تمایلی دارد، که با مختصرترین تحریک، درباره اوضاع سیاسی جاری بیش از شوهر خود آتشین می شود.

من احساس می کنم که متین دفتری و همسرش می خواهند رابطه خود را با کارمندان سفارت حفظ کنند. ما تابه حال دوبار برای شام به منزل آنها رفته ایم. به نظر می رسد که آنها در مجامع دیپلماتیک رفت و آمد نسبتاً وسیعی دارند. نزدیکترین دوستانشان ظاهراً از تیپ لیبرالهای جوان یا از ترکهای جوان می باشند (ایسکیت از سفارت ترکیه، وستون از انگلیس، راویندا ناتان از هندوستان و یاکی از ژاپن).

در حالی که متین دفتری بدون شک روابط خوبی در محفل مخالفین دارد، من مصمم به این گمانم که نه او و نه همسرش برای خاطر مستمعین خود حقایق را تحریف نخواهند کرد. اگر چه فقط یک گمان ساده است ولی احساس می کنم که او اکنون کمی آزادانه تر فعالیت می کند. شاید آن طور مثل سابق تحت مراقبت دقیق نیست. خانم و آقای متین دفتری دو فرزند، یک پسر و یک دختر حدود 10 و 8 یا 11 و 9 ساله دارند.

خانم متین دفتری یک نوزاد سومی هم دو سال پیش داشت اما آن نوزاد دچار یک نوع بیماری تنفسی شد و کمی پس از تولد درگذشت.

گروه 3 - در فواصل 12 ساله تنزل طبقه، به طور اتوماتیک از طبقه بندی خارج نمی شود.

ص: 17

متین دفتری - 17 محرمانه تاریخ: 28 اکتبر 1971 - 6 آبان 1350 موضوع: حقوق متهمین در قوانین ایران شرکت کنندگان: دکتر هدایت اللّه متین دفتری، وکیل، تهران - آقای جان ال. واشبرن، دبیر دوم، سفارت آمریکا زمان و مکان: اقامتگاه آقای چارلز دبلیر مک کسکیل، دبیر اول، سفارت آمریکا، 6 آبان 50.

دکتر متین دفتری یک وکیل برجسته با سابقه (وکالت) جنایی فعال، در تهران است. از لحاظ علاقه خودم و به لحاظ دستگیریهای اخیر شهروندان آمریکایی در ایران، زمانی که فرصت مناسبی در صحبتمان پیش آمد، من از او خواستم مختصراً حقوق ظاهری یک شخص متهم را در قوانین ایران توصیف کند.

وی گفت شخصی که توسط پلیس عادی دستگیر می شود، باید ظرف 24 ساعت از دستگیر شدن، نزد رئیس دادگاه بخش (قوانین ایران لفظ فرانسوی juge dinstruction را استعمال می کنند ) اتهامش مشخص گردد. در یک اصلاح چشمگیر در سیستم حقوق کشوری به آن ترتیبی که هنوز در اکثر نقاط اروپا وجود دارد، در قوانین ایران به شخص دستگیر شده این حق اعطاء می شود، که بلافاصله پس از مشخص شدن اتهامش، با یک وکیل مشورت کند و از خدمات وکالت برخوردار گردد. این از آن جهت اهمیت دارد که دوره اول بازجویی که در ادامه جریان انجام می شود می تواند تا 60 روز طول بکشد، قبل آن آنکه دادخواستش برای پایان آن تسلیم شود. بازجویی توسط پلیس اجرا می گردد و رئیس دادگاه بخش به آن نظارت دارد. اگرچه بین پلیس و کانون وکلا دعوای سختی بر سر این مسئله وجود دارد که آیا حق استفاده از مشورت قضائی شامل حضور وکیل مشاور در بازجوییها می شود یا نه، دکتر متین دفتری گفت که به اعتقاد او این حق آخری در واقع از حق کلی استفاده از مشورت، متکی است و وکلای جنایی با نفوذ موفق به حضور در بازجوییهای موکلین خود می شوند.

در پایان شصت روز اول بازجویی، وکیل متهم از دادگاه مرحله اول که صلاحیت قضاوت دعوا را دارد، خواستار تجدید نظر می شود. این دادگاه از رئیس دادگاه بخش تقاضای پرونده دعوا و یک تذکاریه می کند و سپس تصمیم می گیرد رد که متهم آزاد یا محاکمه شود یا بازجویی شصت روز دیگر ادامه یابد وکیل ممکن است درخواست کند تا به مدت بازجویی اضافه شود، مخصوصاً در مرحله دوم و تمدید بعدی.

دکتر متین دفتری همچنین یادآور شد که ساواک و ارتش هم مقرراتی در باب حقوق اشخاصی که تحت صلاحیت آنها دستگیر شده اند، نوشته اند. جایی که مقررات آنها درباره هر موضوع مربوط به متهم چیزی نداشته باشد، آیین جنایی عادی به کار گرفته می شود.

اظهارنظر: دکتر متین دفتری گفت که هر وکیل ذی صلاحیت تهران که انگلیسی بلد باشد و در دعواهای جنایی تجربه داشته باشد می تواند با ارجاعاتی، یک خلاصه انگلیسی از حقوق موکلین در قوانین ایران تهیه کند. تا آنجایی که اطلاع دارد بخش کنسولی اینک چنین خلاصه ای ندارد، به نظر من سفارت باید تهیه یکی را در نظر داشته باشد.

ص: 18

متین دفتری - 18 محرمانه فهرست رابطین آرچی. م. بولستر تاریخ: 25 ژوئیه 1976 - 3 مرداد 1355 اسامی و طرحهای بیوگرافی زیر به ترتیب کاربرد آنها برای رجوع آسانتر منظم شده است. در اینجا مدیون بودن خود را به فهرست ارتباطی گرد آمده در سال 1348 به کوشش لاری سیماکیس، اقرار می کنیم. من اطلاعات مشترکی درباره بعضی از رابطین مشترکمان، که طی سالهای پس از مأموریت 45- 1342 تهران خود داشته ایم، از آن فهرست استخراج کرده ام.

جبهه ملی ها دکتر هدایت اللّه متین دفتری نوه مصدق، قهرمان جبهه ملی، می باشد. در حال حاضر وی از راه وکالت امرار معاش می کند. سابقه مخالفت او معروف است. اما در حال حاضر عموماً نادیده گرفته می شود. از طرف دیگر، به نظر می رسد وی به حفظ ارتباط با سفارت بی میل باشد. همان گونه که تلاشهای من برای استمرار ملاقات اتفاقیمان در یک مهمانی سفارت هند بی نتیجه بوده اند. (وی برای ملاقات ابراز اشتیاق نمود، اما هر بار که من تماس گرفتم به دلایلی، در آن ساعاتی که پیشنهاد کردم امکان ملاقات نبوده است.) متین دفتری به سهم خود از بازجوییها و شکنجه ها، که قسمتی از توجیه وی برای دیدگاههای ضد رژیم خود می باشد، نصیب برده است. اما مانند خیلی از ایرانیان، قادر بوده که به راحتی به تطابق با دستگاه قدرت موجود برسد. اگرچه مریم - همسر وی - در بسیاری از دیدهای ضد رژیم شوهرش شریک است، ولی با مرور سالها از لحاظ اجتماعی بیشتر پذیرا شده است و اینک متناوباً در ستون انجمنها مورد رجوع قرار می گیرد.تلفن منزل: 311648 متین دفتری - 19 محرمانه یادداشت مذاکره شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل ناراضی برجسته (نوه مصدق نخست وزیر سابق) جرج بی. لامبراکیس، مشاور سیاسی سفارت آمریکا - تهران.

موضوع: دید جناح ناراضی از اوضاع فعلی تاریخ: 12 دسامبر 1977 - 21 آذر 1356 به دنبال یک ملاقات اتفاقی در یک فعالیت دیپلماتیک، متین دفتری موافقت کرد که برای صرف نهار بیاید و نظرات خود را با من در میان بگذارد. وی در 21 آذر به آن عمل کرد و اگرچه قرارمان از طریق تلفن او تنظیم شد، که تصور می کنیم کنترل می شود، ولی هیچ حساسیت عصبی به خصوصی نشان نداد و تا آنجا که من توانستم دریابم تحت تعقیب مخفیانه قرار نگرفته و تهدید هم نشده بود. طی سه ساعت وی نظرات خود را در مورد چند موضوع به شرحی که در زیر آمده، ابراز کرد.

ص: 19

مجمع مخالفین در جاده کرج متین دفتری درباره گردهمایی حدود یک هزار تن از مردم در روز تعطیل عید قربان - اول آذر - (رجوع کنید به گزارش تهران 10428) شرح داد. صاحب یک ملک، در تقاطع دو جاده از تهران به کرج، حدود نیمه راه کرج، دعوت نامه ها را فرستاده بود. جریان نیمه عمومی بود و تنها کسی که صحبت می کرد، همان طور که معمول روزهای مذهبی است، یک آیت اللّه بود. متین دفتری اقرار نمود که آیت اللّه، محتمل جای خود را به دیگر سخنرانان می داد که به صورت غیر رسمی اوضاع سیاسی فعلی را از دید خود تشریح و چاره خود را ارائه بکنند. به تدریج که متین دفتری در صحبت گرم شد این را هم آشکار کرد که جمعی از طیف گوناگونی از اعضای قدیمی جبهه ملی، پیروان جدید (بعضی با همسران یا فرزندان خود) و دیگر کسانی که به حضور شاخص رهبران جبهه ملی و دیگر مخالفان جلب شده بودند، تشکیل شده بود.

هنگامی که آیت اللّه آغاز به سخنرانی کرد، خیل بزرگی از مردان (وی تعداد آنها را بیش از 500 ذکر کرد) به باغ ریختند و صفهایی تشکیل دادند. آنها شیشه ها و درها را خرد کردند و به خانه حمله ور شدند. لوازم منزل را به طرف آنها که در خانه اجتماع کرده بودند، پرتاب کردند و با چماق، زنجیر و سلاحهای مشابه ای که داشتند بدون تمایز، دست به کار زدن آنها شدند. بعضی که عقب بودند به سختی کتک خوردند. اما متین دفتری همراه با یک قاضی مسن تر به نام «بنی صدر» (تلفظش این چنین بود) و یک مرد دیگر به نام «تابینی» توانستند به خیابان راه بیابند. کسی سعی نکرد آنها را متوقف کند، اما آنها مجبور بودند از صفهای منظم حمایت کنندگان چماقدار که آنها را می زدند عبور کنند. در طول جاده برنامه مشابهی انجام شد تا اینکه آنها به جاده اصلی رسیدند و مشاهده کردند که ژاندارمهای مسلح به مسلسل راه آنها را بسته بودند.

آنها صف خود را باز کردند تا متین دفتری و همراهانش رد بشوند. اما کمی پس از آن، پس از طی مسافتی در جاده اصلی، آنها با یک مرد بسیار بدزبان مواجه شدند که پرسید از کجا آمده اند و سپس به خاک و گل کشانده شدند و کتک خوردند. قاضی مسن و متشخص اعتراض کرد که ما هیچ کار غیرقانونی انجام نداده ایم. آن مرد سپس دستور داد که همراهان خود به گروهی که متین دفتری در رأسشان به سختی کتک خورده بود، حمله بردند. او گفت که به محل ستون فقرات وی ضربه وارد شد و برای 10 ثانیه بدنش کرخت شد. وی همچنین از ناحیه سر هم مضروب شد و چند ثانیه بر روی زمین بی هوش افتاد. قاضی بیشتر مجروح شده و هنوز مانند دیگر همراهانشان، در بیمارستان است.

بالاخره یک نفر که در جمع حضور داشت و اوضاع آنها را دیده بود، آنها را بلند کرده و با خود رسانده بود. متین دفتری اتومبیل خود را نیاورده بود و آن را شانسی تلقی می کرد، زیرا قبل از حمله به خانه تمام اتومبیلهای پارک شده در بیرون به طور منظم خرد شده بودند. متین دفتری تردیدی نداشت که مهاجمین سازمان یافته، برای کتک زدن، بدون ایجاد جراحتهای کشنده تربیت شده بودند. وی مردی را می شناخت که توانسته بود به سلامت در رفته و در اتومبیل خود پناه گیرد. اگر چه این احتمالاً بدان دلیل بود که وی پسر 10 ساله خود را همراه داشت.

واقعه لاهیجان لاهیجان شهری است در کناره خزر که در آن دانشکده کوچکی وجود دارد. دانشجویان از منوچهر هزارخانی، دکتر مشهور دعوت کرده بودند تا درباره اثرات تشعشع که رشته اش می باشد سخنرانی کند. آن

ص: 20

طور که متین دفتری قضیه را شنیده بود (زیرا وی در آن واقعه حضور نداشت) بعضی خواستند با تمسخر سخنرانی را به هم بزنند. اما بقیه دانشجویان حاضر، اجازه ندادند که آن اتفاق بیفتد. موقعی که هزارخانی و مرد دیگری که با او آمده بود (رجوع کنید به گزارش تهران 11098) دانشکده را در معیت چند نفر دیگر ترک کردند، با یک گروه حدود 40 نفر مسلح به چماق، زنجیر و غیره مواجه شدند (مشابه وضع واقعه کرج) و در پی آن کتک خوردند. متین دفتری اقرار کرده بود که هزارخانی ناراضی مشهوری است که عریضه ها و نامه های گوناگونی را که در تهران جریان دارد، امضاء کرده بود.

واقعه ای بر ضد آمریکا با دخالت کشتی گیران متین دفتری روز قبل به وکیلی برخورده بود که در انتظار دفاع از چند جوان که به جهت واقعه ضد آمریکایی مذکور، در تلکس 10815، تهران دستگیر شده بودند، بود. بنا به شرح قضیه از قول وکیل، تعداد افراد گروه از 70 نفر که در مطبوعات گزارش شده بود، کمتر بود. آنها ورزشکارانی بدون جهت گیری سیاسی بودند که می گفتند در آن روز دو یا سه آشوبگر ناشناس به جمعشان پیوسته بودند. آشوبگران با صحبت خود جملات ضد آمریکایی سردادند و آمریکاییها را به جهت تحمیل این همه اسلحه به دولت ایران مقصر دانستند. ورزشکاران به پاره کردن پرچم آمریکا و غیره برانگیخته شدند ولی بعد، از آنچه انجام داده بودند متأسف بودند. به عقیده متین دفتری این واقعه را ساواک برای مقاصد خود ترتیب داده بود.

فروهر و میانه روها متین دفتری به سرعت به سؤالات در مورد فروهر، که وی را به عنوان همکار و دوست خود می شناخت، جواب داد. او فروهر را مرد بسیار محترم، خوش بنیه و با حرارت توصیف کرد که نظرات خود را درباره نیاز به آزادی بیشتر، مستقیماً و با صراحت ابراز می دارد، اما اساساً یک میانه رو است. او در موارد متعددی که به زندان رفته است، با رفتار خود احترام زندانبانان را بر انگیخته است و آنهایی را که به سبب تروریسم و نظرات افراطی زندانی شده اند بشدت سرزنش کرده است. تا آنجا که متین دفتری می داند، وی احتمالاً به این جهت که اسرار مهمی که اظهار می کنند نداشته و شاید هم به جهت رفتار مؤدبانه اش، شکنجه نشده است. متین دفتری از موارد جدید شکنجه اظهار بی اطلاعی کرد، اما نمی توانست مطمئن باشد، زیرا وی در این موضوع متخصص نبود. گروه جدید فروهر متشکل است از آزادیخواهان قدیمی حزب ایران، که تعدادشان از همه بیشتر است و حزب ملت ایران خود فروهر و اتحاد سوسیالیست. این حزب نیست بلکه مجمع فعالیت، شبیه به جبهه ملی قدیمی، می باشد. از رهبران حزب ایران، حسیبی، بختیار و قاسمی می باشند. شایان رهبر سوسیالیستهاست. متین دفتری خود را وابسته به هیچ حزبی نمی داند، اما مقام خود را جایی بین حزب ایران و سوسیالیست، البته نه آنقدر راست به اندازه فروهر، معین کرد.

جناح ناراضی مذهبی متین دفتری مانند دفعه اولی که ملاقاتش کردیم از اصلاح طلب اخیر اسلامی، شریعتی، تمجید کرد. وی را روشنفکرترین رهبر مذهبی ایام اخیر دانست که سعی دارد در نهایت، اسلام را از روحانیت آن آزاد

ص: 21

سازد.(1) شریعتی هم از طرف ملاهای جناح راست و هم جناح چپ طرفدار خمینی مورد حمله قرار می گیرد. متین دفتری، که در موضوع تخصص ندارد، حرکتهای سیاسی جناح مذهبی را عاری از یکپارچگی دانست، که همان طور که حکومت فعلی می خواهد می باشد. وی اشاره کرد که حکومت با اصلاحاتش فقط با گروهی از محافظه کاران مذهبی از سر منازعه درآمده و از آن زمان هم همواره سبیل آنها را چرب داشته است. وی علاوه بر آن بعضی از وقایع منتشره را به «عوامل تحریک کننده» ساواک نسبت داد. یکی از سخنرانان مشهور بازرگان است که اخیراً در یک مسجد در جاده قدیم شمیران برخاست و به نیایش پرداخت که در ظاهر خطابه ای بر یکتایی خدا بود. وی در اظهار اینکه بر روی زمین خدایی وجود ندارد، خیلی کنایه به کار برد، اما اشاره سیاسی آن دریافت شد. مدت کوتاهی پس از آن، مسجد بسته شد. به هر صورت، در تابستان گذشته و در همان منطقه، بازرگان اجازه یافته بود برای حدود سه شب بحث کند. گروه او از لحاظ بلندگو مرتب بودند و بدین ترتیب آنها توانستند جمعیتی گرد آورند که گاهی بنا به تخمین متین دفتری به 000،20 می رسید. وی با رفتن به میان آنها مشاهده نمود که جمعیت جوان و نسبتاً مرفه بودند. آنها در چند خیابان جمع آمده و باعث قطع آمد و شد، شده بودند.

بازرگان خود یک دندانپزشک و روانپزشک است، نه عضوی از ساخت اسلامی.

متهم برای روش قانونی محاکمه زندانیان ضد امنیتی اظهارات متین دفتری در این موضوع در گزارش تهران - الف 189 (بدون نام بردن از او) گزارش شده است.

محاکمه احتمالی جدید برای زندانیان قدیمی متین دفتری به طور محرمانه ای گفت که از وی خواسته شده بود تا به عنوان وکیل مدافع گروهی از زندانیان ضد امنیتی که تا چند هفته دیگر محاکمه می شوند، در دادگاه شرکت کند. حدود 10 سال است که این افراد در زندان می باشند. آنها محاکمه شده و به 7 سال زندان محکوم شدند، ولی هنگامی که محکومیتشان پایان یافت دوباره دستگیر شدند و دوباره محاکمه خواهند شد. او مطمئن نبود که این پیشنهاد را بپذیرد، ولی آن را مورد بررسی قرار داده است.

وضع فعلی دادگستری در صحبت کوتاهی در زمینه عریضه قضات، متین دفتری اشاره کرد که لوایح قضائی اخیر اوضاع را برای مردم مشکلتر کرده. قضات توسط دولت تهدید شده بودند و به آنها دستور داده شده بود که چه رأیی صادر کنند. به عنوان نمونه بازپرس تهران، قاضی خاقان دزلی، را می توان نام برد که دانشجویان دستگیر شده را در مقابل او بردند. او مرد خوبی است، ولی به او دیکته می شود که چه بکند و این وضع خیلی از قضات دیگر در سیستم قضائی فعلی ایران است.

ص: 22


1- این تنها نظر شخصی متین دفتری است. مترجم.

دیدگاه کلی متین دفتری اوضاع فعلی را این طور تحلیل نمود که اگر دولت به سرکوب شدید مخالفان و دانشجویان ادامه دهد میانه روها ناچاراً عقب می نشینند و کاری نخواهند کرد و این میدان را برای تندروها و تروریستها باز می گذارد. وقتی پرسیده شد که آیا میانه روها در زمینه تغییراتی که می خواهند انجام شود و برای شاه و دیگر مقامات زیاد غیر ممکن نباشد، به توافق رسیده اند، متین دفتری گفت که اکثر آنها با پارلمانی که در آن بتوانند آزادانه صحبت کنند راضی خواهند شد. او معتقد بود که دولت از چند طریق می تواند این مسئله را انجام دهد. یک راه اصلاح سیستم انتخابات است. تا انتخابات واقعی برای تعیین نمایندگان مجلس وجود داشته باشد. راه دیگر این است که شاه به نخست وزیر و دولت قدرت بیشتری بدهد، تا بتواند با مشکلات به طور مؤثر برخورد کنند. او این طور وانمود می کرد که میانه روها به کم فکر کردن عادت کرده اند و به اصلاحات جزئی راضی خواهند شد، تا نقشی در صحنه سیاست داشته باشند.

متین دفتری - 20 یادداشت مکالمه محرمانه موضوع: محاکمه اخیر دانشجویان و دیگر مخالفین شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل ناراضی برجسته جرج. بی. لامبراکیس، مشاور سیاسی سفارت آمریکا تهران زمان و مکان: 11 آوریل 1978 - 22 فروردین 57، رستوران سلار این دومین جلسه صرف نهار و مذاکره با متین دفتری بود. اولین جلسه مذاکره در 12 دسامبر1977 (20 ذر 56) بود. وی مهماندار ما در رستوران منتخب خود بود و از نشستن بر سر میز مشخصی نزدیک جمع سه نفر ایرانی که گاه به صحبت ما توجه مختصری هم نشان می دادند، کاملاً خوشحال بود. این بار هم نشانه آشکاری از کنترل شدن مذاکره ما توسط مقامات مشاهده نشد. (محفوظ بماند) محاکمه دانشجویان تظاهرکننده - متین دفتری به تازگی کار خود را به عنوان وکیل مدافع یکی از 16 دانشجویی که در ارتباط با ناآرامیهای دسامبر گذشته (آذر) نزدیک دانشگاه تهران در دادگاه مدنی محاکمه می شدند، تمام کرده بود.

وقتی من اشاره داشتم که مطبوعات گزارش تعداد 43 وکیل مدافع برای 16 متهم داده اند. وی گفت این قضیه نمودار مهمی محسوب می گردید که در آن جریاناتی وسیعتر از صرف آینده متهمین منظور بود. در واقع وی خیلی دلتنگ شده بود، چون که 11 تن از متهمین (که موکل خودش نیز بین آنها بود) در برهم زدن آرامش مجرم شناخته شده و به پنج ماه زندان محکوم شده بودند و تنها 5 تن و شامل (سه دختر) تبرئه شدند. او گفت ارائه دادخواست توسط دادیاری انجام شد که خوب یا فعال نبود. دادخواست شواهدی دال بر تخریب مالی و جانی و یا دیگر رفتار قانونی، از جانب متهمین نشان نداد. حتی پلیسهایی که جراحتهای سطحی نصیبشان شده بود در موقع ادای شهادت گفتند که نمی دانند آن جراحتها چگونه وارد شده و بنابراین نمی توانستند علیه هر یک از متهمین شهادت بدهند. اکثریت تظاهر کنندگان از یک گروه بودند که به آرامی با حمل پلاکاردهای حاوی خواستهای خود و دادن شعارهایی از قبیل بازگشت آیت اللّه خمینی، راهپیمایی می کردند. بنا به قول متین دفتری این نه برهم زدن آرامش است و نه عمل خلاف قانون. زیرا در

ص: 23

ایران هر کس حق دارد، مادام که عمل غیر قانونی انجام نداده است، هر چیزی را بخواهد و برای آن عریضه بنویسد. مصادر امور مجبور نیستند که آن را برآورده کنند. در این قضیه گروه مزبور، به محض شنیدن آژیرهای پلیس متفرق و فراری شد. آن گاه پلیس به تعقیب آنها پرداخت، محاصره شان کرد، اکثر آنان را که دانشجو نبودند آزاد کرد و دانشجویان را به زندان انداخت. یک نفری هم بود که از خارج از شهر آمده بود و ادعا می کرد که صرفاً یک تماشاچی بوده است. یک موردی هم از نقطه دیگر شهر، دستگیر شده بود و همزمان با آنها برای محاکمه فرستاده شده بود. در عین اینکه بازداشت 100 روزه آنها از مجازاتشان کاسته می شود، آنها باید 50 روز دیگر را نیز بگذرانند و امتحانات را از دست خواهند داد و بدین ترتیب باید سال دیگر درسها را از سرگیرند و احتمالاً باید به مقامات دانشگاه عریضه بنویسند تا اجازه بازگشت به تحصیل یابند. وی به من گفت همه آنها از دانشگاه تهران نبودند. تمامی دانشجویان می گفتند در موقع بازداشت به سختی کتک زده شده اند. اگر چه وی اعتراف نمود که بعد از گذشت چند ماه از بازداشت، فقط تعداد کمی می توانند با ارائه کبودیهای خود آن را اثبات کنند. متین دفتری با ابراز نظر معمول خود که چنین رفتاری با دانشجویان فقط آنها را تحریک می کند که افراطی و مخالف سرسخت رژیم بشوند، به این موضوع خاتمه داد.

سیستم حقوقی ایران در جواب به چند سؤال کنجکاوانه، متین دفتری نظریات خود را درباره وقایع اخیر و مراحل قانونی اینجا ارائه نموده او گفت که خیلی از قضات، مانند فردی که حکم محکومیت موکلین دانشجوی او را صادر نمود. در هراس می باشند. این کار (ایجاد هراس) تحت فشار زیاد و بدون به جا گذاشتن هرگونه شواهدی صورت می پذیرفت. وقتی که دوتای آنها، سال گذشته، عریضه ای به دولت نوشتند (همان طور که در همان زمان توسط سفارت گزارش شد) تعلیق خدمت شدند و هرگز برگردانده نشدند. آنها برای عبرت دیگران به موقع خود، اخراج خواهند شد. اخیراً دو وکیل شرکت نفت شخصاً توسط هوشنگ انصاری خوانده شدند و وی آنها را به دلیل امضای یک اعلامیه انتقادی از دولت، مورد بازخواست قرار داد. هنگامی که آنها از امضای سندی که آنها را محکوم می شمرد (با اقرار به فعالیت ضد دولت اما اظهار ندامت از آن) امتناع ورزیدند، وی خواستار استعفای آنها شد. اگرچه یکی از آنها (شخصی به نام آقای اکمدی(1) ) قصد ترک خدمت داشت، استعفای وی که قبلاً پذیرفته نشده بود، ناگهان مورد قبول قرار گرفت، نفر دیگر شخصی به نام (رامج پور (2)) با اینکه سابق 6 سال خدمت در شرکت نفت را داشت، اخراج گردید.

در جواب به سؤال من، وی گفت از محاکمه ناراضیان در دادگاه نظامی خبری ندارد. زیرا در آنجا نمایندگی متهم را یک مشاور غیر نظامی، یا لااقل هر مشاور برجسته ای، بر عهده دارد که وی مطمئن بود از آن مطلع خواهد شد. او امکان این را رد نکرد که افسران بازنشسته ارتش، که اکنون وکلای کشوری شده بودند، نمایندگی یک متهم را داشته باشند. با اشاره من به یک مورد حقوقی که وی دفعه گذشته اظهار داشته بود که ممکن است بر عهده گیرد و درباره زندانی ای بود که در پایان دوران محکومیت خود آزاد شده، اما برای محاکمه دوباره مطرح می شد، متین دفتری گفت نام او توسط پدر یک زندانی تسلیم شده بود اما

ص: 24


1- احتمالاً احمدی مترجم.
2- احتمالاً رامش پور مترجم.

مقامات نظامی از پذیرش او امتناع کردند. متین دفتری علاقه حادی نداشت که از فردی در دادگاه نظامی دفاع کند، زیرا آن طور که در مقررات نوشته شده، خیلی آسان است که خود وی، در جریان عمل، به رفتار ضدکشوری متهم گردد و شاید به آنجا منتهی گردد که خود وی به عنوان متهم دریک محاکمه دیگر بنشیند.

معهذا، وی فکر می کرد که این افتضاح است که یک زندانی پس از طی دوران محکومیت خود آزاد نگردد، در عین حال که دولت مدعی اتخاذ مشی اعطای آزادی می باشد، مردی که وی می خواست وکالتش را به عهده بگیرد، فردی بود به نام «شانه چی» که پدرش یک تاجر نسبتاً سرشناس بازاری است. شانه چی سه سال محکومیت خود را دو سال پیش تمام کرد. ولی از آن زمان هنوز در زندان است و بنابه قبول پدرش اخیراً محاکمه شده و به پنج سال دیگر زندان محکوم شده است. متین دفتری گفت نمی داند در پس فعالیتهای ضدکشوری چه اتهامی بوده است و پرونده آن مرد را مطالعه نکرده است. (اظهارنظر:مشکل بتوان باور نمود که پدر زندانی چیزی درباره اتهام به او نگفته باشد،اگرچه این واقعیت هم هست که ما از مواردی اطلاع یافته ایم که خود زندانی هم اغلب نسبت به نوع اتهامات به خود، در ابهام نگاه داشته می شود.) بمب گذاری های اخیر متین دفتری پرسید که آیا از بمب گذاری های اخیر چیزی شنیده بودم. من از بمب گذاری در منزل سه تن از رهبران جناح مخالف اظهار اطلاع کردم. وی گفت که همان شب نیز یک مورد چهارمی هم بوده است. آن در منزل محمود مانیان بود که یک تاجر سرشناس بازار و از سهامداران و اعضای هیئت مدیره «حسینی الشتر» (منظور حسینیه ارشاد است - مترجم) می باشد. حسینیه مؤسسه و مکانی است در نزدیکی مسجدی که در جاده قدیم شمیران قرار دارد، که علی شریعتی در آنجا سخنرانی می کرد و دولت آن را تعطیل کرد. خود مؤسسه با زیرکی به عنوان شرکت تجاری و نه مؤسسه غیرانتفاعی برپا شده بود تا بدین نحو نیازی به ثبت نام توسط مصادر امور، برای مالکیت یا انجام دیگر فعالیتهای اساسی، نباشد. (این برعکس اقدام اتخاذ شده توسط جامعه نویسندگان ایران که 8 سال قبل تشکیل شد، بود آنها به طور رسمی درخواست ثبت نام کرده بودند، اما درخواست نامه هرگز مورد تصویب پلیس قرار نگرفت).

جدا از جزوه هایی که در محل آن چهار بمب گذاری گذاشته شده بود و امضاء به اصطلاح گروه «انتقام» بر خود دارد، این اشخاص طی چند روز گذشته پیامهای تلفنی دریافت کرده اند، که تهدید به تلافی به مثلهای دیگر کرده اند و آنها را «جاسوسان آمریکاییها» خوانده اند. وی به اختصار درباره موضع آمریکا شوخی کرد و اشاره کرد که این مسئله پیچیده و ناگوار شده بود. خود آنها که هدف سوءقصد قرار گرفته بودند، مجیدی را مقصر می دانستند. وی اخیراً تشکیل « دسته های مرتب» حزب رستاخیز را اعلام کرده بود.

اعتراض مطبوعات و داستان جاسوسی اخیر متین دفتری پرسید که آیا خبر داشتم (من نداشتم) که حدود 100 روزنامه نگار نامه ای به آموزگار در اعتراض به سانسور امضا کرده اند و گفته اند از اینکه مجبورند همچنان دروغ چاپ کنند، سرافکنده اند. یک نمونه (که متین دفتری در نزدیکیهای پایان مذاکره ارائه نمود) «قضیه جاسوسی» اخیر است. او گفت که

ص: 25

خانواده تیمسار درخشانی را به خوبی می شناخت. درخشانی بر اثر حمله قلبی در بیمارستان ملکه مادر، بی سروصدا درگذشت. ده روز بعد، خانواده وی از دیدن این مقالات که وی در جریانات دستگیر شدن به اتهام جاسوسی دچار حمله قلبی شده، و به یک بیمارستان نظامی که در آنجا در گذشت برده شده بود، حیرت زده شدند. او را متهم کرده بودند که از شورویها حقوق ماهیانه ای برابر 2000 تومان دریافت می کرد. خود این مسخره بود. دختر وی به تنهایی بیش از 000،20 تومان در ماه درآمد دارد. متین دفتری شوهر آن دختر را به خوبی می شناسد. این هم مسخره بود که گفته بود تیمسار، عامل شوروی بود. در زمان فرماندهی وی در تبریز در سال 1946 (1325) شورویها او را زیر فشار قرار دادند و وی که ملاحظه کرد مقاومت بی فایده است، برای نجات جان افراد تسلیم شد. سرهنگی که فرماندهی نیروها را در رضائیه به عهده داشت، جان چند نفر را از دست داد و آن گاه تسلیم شد. این اشتباه قضاوت تیمسار بود و وی به سبب آن محاکمه و زندانی شد. به هر حال، دو سال بعد وی آزاد شد. انسان به سختی می تواند باور کند که با یک جاسوس چنین رفتاری شود.

تظاهرات تبریز و اوضاع مذهبی متین دفتری پرسید آیا از «مقاله شاگرد مدرسه ای» که آموزگار دو روز قبل ایراد کرد، خوشم آمد؟ وی گفت آموزگار چنان با این سخنرانیهای کامل دور می گردد که گویی منتظر است که استادی نمره بدهد، اما آنها نمی رسند. وی گفت جمعیت زیادی که برای شنیدن حرفهای او آمده بودند، تبریزی نبودند. آنها عمدتاً در خانه مانده بودند. در عوض مردمی جمعیت را تشکیل می دادند که از دهات آورده شده بودند. این اشخاص مثل برق، سواری تا شهر را قبول می کنند. همچنین وقتی به ژاندارمها مأموریت داده شود، می توانند خیلی آدم باخود بیاورند. وی به عنوان نمونه مورد اخیری را مطرح کرده که ولیان، استاندار مشهد، به مقداری ملا برای حضور در مراسم احتیاج داشت، ژاندارمها را مأمور کرد. یکی از ملاها گفت که ژاندارمها به سادگی به وی گفتند که سوار اتوبوس شود، وی با ترس و لرز اطاعت کرد. آن گاه، با کمال تعجب وی، خودش و دیگر ملاها به یک شام خوب مهمان شده و به مراسم برده شدند. بعد از اینکه مراسم تمام شد آنها مرخص شدند. متین دفتری اشاره کرد که این رفتار در ایران غریب نیست. وی اخیراً، در رابطه با شکایتهای کشاورزانی که بر سر زمین مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند، به دهات رفته بود. قضیه از قرار معلوم به این نحو بوده که صاحبان یک انجمن پرورش اسب برای بازدید از کشاورزان، که صاحب املاک محوطه جدید پرورش (که انتظار می رفت ارزش زمین را بالا برد) بودند، عازم شدند و به سادگی زمین را خواستار شده بودند. تنها سندی که ارائه کرده بودند نامه مختصری بود که در علامت بالای آن کلمه «سلطنتی» بود. این نامه به سادگی می گفت که افسر صاحب یونیفورم ارتش (که صاحبان املاک را در بازدیدهایشان همراهی می کرد) خواستار حضور صاحب ملک در اداره ثبت اسناد معینی و در تاریخ معینی به منظور واگذاری این ملک به انجمن است. کشاورزان بیش از آن ترسیده بودند که بتوانند مراجعه کنند و رسماً ملک خود را واگذار کردند، متین دفتری گفت که اینک برای انجام اقدامی درباره آن خیلی دیر شده است.

در صحبت درباره خمینی، متین دفتری گفت که در تبریز، تبعیت از آیت اللّه شریعتمداری خیلی قویتر است (در آنجا مردم درباره مذهب خود بسیار اهمیت قائل می شوند ) و امروزه اگر خمینی اینقدر سیاسی

ص: 26

نشده بود، در زمینه های خالصاً مذهبی، جلوه اش از او بیشتر بود. در واقع یکی از شایعه هایی که در رابطه با برنامه گردهمایی مردمی آموزگار، در تبریز در 9 آوریل (20 فروردین)، پخش شده بود این بود که آموزگار آیت اللّه شریعتمداری را با خود خواهد آورد تا در حضور عامه، به جهت کشته های تبریز، عذرخواهی کند.

یک شایعه دیگر، در همان زمان، حکایت می کرد که آموزگار این را انجام خواهد داد تا تبریزیها را فریب دهد و آنها را به میتینگ خود بکشاند. به هر صورت متین دفتری شریعتمداری را متجددتر و روشن تر از خمینی توصیف کرد. معهذا، پیروان شریعتمداری، مانند طرفداران علی شریعتی که اصلاح طلب است، جرأت ایستادن در مقابل احکام خمینی را ندارند، خصوصاً اینکه هر دو از جانب دستگاه حکومت مورد حمله قرار گرفته اند.

شرایط زندان و بازدیدهای صلیب سرخ بین المللی متین دفتری از اعتصاب غذایی که در حال حاضر در زندان قصر برقرار است، صحبت به میان آورد. به عقیده او زندانیان فقط آب و مقداری شکر استفاده می کنند. با این حال آنها فقط برای شرایط بهتر اعتصاب کرده اند. می توان با هزینه 30 ریال در روزی که دولت اختصاص داده است، کیفیت غذایی را که آنها دریافت می کنند، تصور کرد. آنها همچنین شکایت می کنند که روزنامه هایی که بدستشان می رسد، بریده بریده شده اند تا مخصوصاً هیچ خبری در آن نباشد. از طرف دیگر وی شنیده است که شرایط در زندان اوین در تهران که توسط ساواک اداره می شود کاملاً قابل قبول است. وی اشاره نمود که زندان اوین توسط هیئت صلیب سرخ بین المللی مورد بازدید قرار گرفته بود. به هر حال، وی کلاً آن بازدیدها را رد کرد زیرا به هر صورت آنها دریافتهای خود را علنی نمی کند.

اظهارنظر: من، مانند قبل، متین دفتری را سخنگوی گیرایی برای جناح ناراضی یافتم. وی پر حرارت و صریح بود و در مواقعی صدایش تقریباً مانند صدای داخل دادگاه می شد. هیچ عارضه ای از محاکمه ای که در آن بود و یا هرگونه «دردسر» مبهمی، که شنیده بودم که احتمالاً این اواخر داشته است، نشان نداد. در واقع وی این طور نمود که گویی از جو فعلی اینجا تقویت یافته است و به صراحت تمام، برای من، از دولت انتقاد کرد. در این مورد وی در ملاقات اول به طور چشمگیری مرددتر بود. واضح است که اطلاعات وی در بسیاری از موارد تکمیل نیست، اما هم صحبت دلپذیری است و آشکار است که در بین ناراضیان میانه رو صاحب تشخیص می باشد.

متین دفتری - 21 صورت مذاکرهمحرمانه موضوع: ملاقات با حقوقدان مخالف شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، حقوقدان مشهور مخالف رژیم جورج بی.لامبراکیس، مشار سیاسی، سفارت آمریکا تهران محل و زمان: رستوران سلار، 20 ژوئن 1978 - 30 خرداد 57 متین دفتری را برای نهار ملاقات کردم. او شکسته تر از معمول به نظر می رسید. ما به طور تصادفی با پزشکپور، نماینده مجلس، که اخیراً اظهار داشته است که تصمیم دارد خارج از محدوده حزب رستاخیز،

ص: 27

حزب قدیمی خود پان ایران (پان ایرانیست) را احیا کند، ملاقات کردیم. متین دفتری نیز این امر را به او تبریک گفت. متین دفتری اذعان داشت که این مسئله بر مردم واجب است تا قدمهایی، همان گونه که پزشکپور برداشت، بردارند و میزان تحمل دولت را بعد از اعلام افزایش آزادیها، ارزیابی کنند. اگر گروههای مخالف چنین کاری نکنند دولت خواهد گفت که ما امکان آزادی را برای مردم فراهم کردیم، ولی مردم از این فرصت استفاده نکردند.

در این رابطه، متین دفتری گفت که به زودی ثبت رسمی انجمن حقوقدانان آزاد ایرانی را آغاز خواهد کرد. او همچنین در توضیح این مسئله، اضافه کرد، در حال حاضر که کانون نویسندگان ایران دوباره رسماً اقدام به ثبت رسمی کرده است. دستورات وزارت دادگستری اواخر سال 1355 حاکی از این است که هیچ گونه فرم درخواستی را تا زمانی که حامل اجازه پلیس نباشد، نپذیریم. قبلاً برنامه از این قرار بود که قبل از اجازه پلیس، فرم درخواستی پذیرفته می شد. بنابر روش جدید، هیچ راهی برای اثبات اینکه درخواستی به منظور بنیانگذاری سازمانی شده باشد، وجود ندارد. در مرکز فرماندهی پلیس، علاقمندان ثبت، اجازه ندارند وارد عمل شوند. همچنین هیچ گونه رسیدی که مبین دریافت فرم درخواستی باشد، امضاء نخواهد شد. در هر حال، حقوقدانان آزاد درخواست رسمی خواهند نمود و اگر پذیرفته نشد، شکایت خواهند کرد. این مطلب ما را به بحث پیرامون انتخابات اخیر کانون وکلا واداشت، که در آن گروه متین دفتری پیروز شدند (رجوع شود به تهران 5944) و او خود بیشترین رأی را آورد. او تصدیق کرد که با قواعد کانون، برای او امکان ندارد که به عنوان رئیس انجام وظیفه کند، زیرا او هنوز 50 سال نداشت (متولد 1312) و 20 سال سابقه خدمت قانونی ندارد. او به صحیح بودن انتخابات اشاره کرد، که با این روش هفت ناظر و اعضای شمارش آراء، می بایست پشت هر رأی دریافتی را امضاء می کردند. بدین ترتیب یک رأی اشتباه نیاز به امضاء هفت تن را داشت. همچنین اضافه کرد که حضور لاهیجی به عنوان یکی از ناظرین بود و این به آن دلیل بود که لاهیجی خود یکی از کاندیداها نبود. از او سؤال کردم آیا او از تغییرات روشهای قانونی که متعاقب ملاقات (ICJS Butler)بیل باتلر، و ملاقات او با شاه صورت گرفت، اطلاع دارد.

متین دفتری گفت: همان گونه که از مصاحبه شاه، با روزنامه نگاران محلی برمی آید (گزارش تهران 4584) جو تغییر کرده است. متین دفتری به مصاحبه شاه خوشبینانه می نگرد. به دنبال این مصاحبه اطلاعیه ای از وزارت دادگستری منتشر شد که طبق آن تمام وکلای مورد اعتماد کانون وکلا، اجازه خواهند داشت بدون اجازه نامه در دادگاههای نظامی مشغول کار شوند، و در اولین بازپرسی در جلو رئیس بازپرس حاضر باشند.

سؤال کردم که آیا تغییراتی در مورد اطمینان از حضور فرد زندانی نزد رئیس بازپرسی، طی 24 ساعت بعد از دستگیری، حاصل شده است. متین دفتری به این سؤالها پاسخ جامعی داد. او گفت هم اکنون قانون در کتابها وجود دارد، ولی همین قانون توسط ساواک و با همکاری مستقیم دادگاههای نظامی عملاً زیر پا گذاشته شده است. از هنگامی که در مورد تاریخ دستگیری، از ساواک گزارشی خواسته نمی شود، هیچ راهی برای زندانی در مورد اثبات اینکه، او بیشتر از 24 ساعت قبل از ساعت حضور نزد رئیس بازپرس دستگیر شده است، وجود ندارد. یکی دیگر از حیله های ویژه رئیس بازپرس، نگاه کردن صرف به پرونده متهم و صدور دستور زندانی نگهداشتن اوست. سپس این دستور از سوی رئیس بازپرسی به زندانی نشان داده می شود. بسیاری از زندانیها به جای امتناع از امضای دستور، آن را امضاء می کنند و سپس اعتراض

ص: 28

خود را می نویسند. این خود دلیل بر این است که آنها رئیس بازپرس را در طول 24 ساعت بازداشت دیده اند.

متین دفتری گفت: تمام اینها فقط در صورتی قابل اصلاح است که دستگاههای دولتی قانون را اجرا کنند.

پرسیدم آیا شما و همکارانتان می توانید تعداد زندانیان سیاسی در زندانهای ایران را تخمین بزنید. او گفت بر طبق برآوردی که به تازگی به کمک خانواده های زندانیان انجام گرفته، تعداد آنان در تهران در حدود 3800 زندانی است. هنوز برآوردی در مورد تعداد زندانیان سایر شهرها انجام نشده است، با این حال تصور می رود که تعداد زیادی زندانی در شهرهای تبریز، مشهد و اصفهان وجود داشته باشند.

همچنین تعداد پراکنده ای زندانی نیز در زندانهای اطراف ایران وجود دارد. دانشجویانی که در ماههای اخیر توسط دادگاههای شهری محاکمه شده اند، جزو این لیست نیستند. با وجود اینکه او فکر می کند که تعداد زندانیان چند برابر تعداد 2000 نفر، که شاه و دولت در مصاحبه هایشان مدعی آن هستند، می باشد.

در جواب سؤال دیگری، او گفت: گروهی که این تعداد را برآورد نموده است، گروهی است به نام «کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی در ایران»، که در ماه اسفند همین سال تشکیل شده است. این گروه شامل 500 نفر از افراد برجسته است که متین دفتری نیز یکی از آنهاست و برجسته ترین رهبر آن دکتر اصغر سید جوادی است. من قبلاً شنیده بودم که سید جوادی یکی از بزرگترین رهبران مخالف رژیم است.

متین دفتری می گوید که او یک مقاله نویس موضوعات سیاسی و اجتماعی است و قبلاً نیز عضو «حزب زحمتکشان» در جبهه ملی بود و پس از مدتی آن را برای پیوستن به «حزب نیروی سوم» ترک کرده. او چهل سالگی خود را می گذارند.

در رابطه با مشکلات جاری، متین دفتری نظر خود را در مورد واقعه اخیر خوابگاه امیر آباد، که برای دانشجویان دانشگاه تهران اتفاق افتاد، بیان داشت. او متذکر شد، که در گذشته، اینجا اردوگاه ارتش آمریکا بود و حال، دولت آن را خوابگاه دانشجویان کرده است. او گفت که حدود 1000 دانشجوی دانشگاه تهران قصد داشتند به دفتر سرپرستی بروند و اعتراض رسمی خود را در مورد بازپرسی مداوم نیروهای انتظامی از اطاقهایشان، به خصوص خوابگاه دختران ارائه دهند. گارد به آنها حمله کرده و آنان را پراکنده ساخت.

آن شب، حوالی نیمه شب، نیروی ویژه انتظامی به خوابگاهها یورش برده، دانشجویان را مورد حمله قرار داده و همه اموال آنان را تاراج نمودند. تعدادی سعی کردند که با لباسهای خوابشان فرار کنند. خیلیها صدمه دیدند و به بیمارستان منتقل شدند. هفت نفر از آنان مفقود گشته اند. این یکی از نمونه های اخیر وحشیگری پلیس بود (که ما خبر آن را از منابع دیگر نیز شنیده ایم).

خود متین دفتری مشغول رسیدگی به پرونده دادخواست (دعوی) یک خانم استاد در دانشکده علوم اجتماعی است که همراه با بسیاری دانشجویان و استادان دیگر علیه رئیس دانشگاه تهران ادعای کلاهبرداری کرده است. این عمل غیر قانونی در مورد دادن نمره رد به حدود 700 دانشجو، بدون اطلاع استادانشان است. آن دادخواستها نشان می دهد که فقط استاد صلاحیت نمره دادن به شاگرد را در یک موضوع ویژه دارد.

نظریه: متین دفتری به وضوح در خط حمله قرار دارد و نسبت به سوگندهای خود نسبت به دفعه پیش که او را ملاقات کردم، بیشتر احساس مسئولیت می کرد. من این طور استنباط می کنم که او برای ملاقات با

ص: 29

روزنامه نگاران متعدد خارجی حضور داشته است و آنان عقیده دارند که او یک عضو مهم در میان مخالفین است (شاید از آن هنگامی که او ترتیب ملاقات چند تن از آنان را با بیل باتلر از دادگاه بین المللی داده است).

متین دفتری - 22 شماره سند: 6130 تاریخ: 9 اکتبر 1978 - 17 مهر 1357.

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی- سی.

به: سفارت آمریکا در تهران دارای حق تقدم 7119 طبقه بندی: محرمانه موضوع: نظرات یکی از مخالفین، متین دفتری مرجع: تهران 9254 1- مأمور وزارتخانه یک مکالمه تلفنی 45 دقیقه ای با متین دفتری که قادر نبود از واشنگتن دیدار کند، داشت. رئوس اظهارات وی در زیر می آید:

- - مشکل اساسی دولت ایران این است که با مردم «صداقت» ندارد. از اعطای آزادی صحبت می کند، اما لوایحی درباره انتخابات، مطبوعات، تجمعات، دانشگاهها به مجلس می برد که کاملاً محدود کننده اند، یا در بعضی موارد از سیاستهای فعلی هم بدترند. برای مثال، استادان دانشگاهها سالها برای مدیریت مستقل در حال مبارزه بوده اند. تحت قانون پیشنهاد شده، آزادیهایی که بعضی دانشگاهها در حال حاضر از آن بهره مندند با تشکیل شورایی که حتی یک شخص عوام هم می تواند بفهمد که دولت آن را کنترل خواهد کرد، می توانند لغو شوند.

- - در حقیقت دولت سعی می کرد با وضع قوانین جدید، یک سری مقررات خشن را به اجرا بگذارد تا هنگامی که حکومت نظامی نهایتاً لغو می شود، کنترل شدید خود را حفظ کند.

- - موقعی که پرسیده شد دولت ایران برای ایجاد مصالحه عمومی چه باید بکند، متین دفتری چند نکته زیر را گفت:

- - عفو عمومی زندانیان سیاسی که بنا به تخمین او از 000،10 نفر کمتر نیستند. وی ادامه داد مجرمان واقعی البته باید محبوس باشند، حتی آنهای که بر علیه دولت به خشونت متوسل شده بودند، باید آزاد گردند. خشونت در شرایطی شبیه به جنگ بین دولت ایران و مردم، قابل اغماض بود.

- - مجموعه فعالیتهای پرمایه و خیلی دامنه دارتر علیه فساد.

- - عدالت اجتماعی، کم کردن فاصله ثروتمندان و فقیران، و مبارزه با گروههای شبیه مافیایی که تشکیل شده بودند.

- - تنبیه مقاماتی که مرتکب جرایم ضد مردمی، یعنی کشتن بی ضابطه تظاهر کنندگان یا اشخاص پناهنده به منازل روحانیون در قم و اصفهان، شده اند. (وی شکنجه سه جوان را در خودروی پلیس در مشهد طی روز و مقابل شاهدان بی شماری که شکایت جامعه وکلا به مقامات محلی را تأیید کردند، توضیح داد. شکایت در شهریور تسلیم شد، اما هیچ جوابی از دولت نیامده بود. متعاقباً سرهنگ پلیسی که آن

ص: 30

اعمال سبعانه را انجام داده بود چند روز پیش در مشهد کشته شد.) - - متین دفتری این نظریه را که ممکن است تظاهراتی که درست قبل از حکومت نظامی واقع شدند توسط قدرتهای خارجی سازمان یافته باشد را کاملاً رد کرد وی گفت: مردم از راه تجربه یادگرفته بودند که چگونه خود را اداره کنند و یادآور شد در سال 1331 پلیس از هم پاشیده شده بود و مردم تهران 3 روز آمدوشد را هدایت و نظم را حفظ کرده بودند. آیا جداً کسی فکر می کند که عوامل خارجی می توانند ایرانیان را در این مرحله از شورش خود علیه دولت ایران کنترل یا هدایت کنند؟ - - پرسیده شد آیا در واقع مطبوعات ایران نسبت به سالهای اخیر آزادی خیلی بیشتری نیافته بودند.

متین دفتری گفت سانسور دولت اینک پیشرفته تر است. این مطلب درست است که مطبوعات از جبهه ملی گزارشهایی به چاپ می رساندند، اما فقط آن دسته گزارشهایی که دولت ایران می خواست به نظر مردم برسد. مطبوعات گاهگاهی نوشته هایی از جبهه ملی را با شش ماه تأخیر و در زمینه ای دیگر چاپ می کنند، اما اجازه نمی دهند جبهه ملی آنچه را که جناح مخالف می خواهد به طبع رساند. در رادیو و تلویزیون به جبهه ملی فرصت برنامه داده نمی شود. واضح است که اگر جناح مخالف به وسایل ارتباط جمعی به اندازه دولت دسترسی نداشته باشد، انتخابات آزادی نمی تواند صورت گیرد.

- - کارمند وزارتخانه به عنوان نمونه آزادی بیان بیشتر، انتقاد سناتور جلالی نائینی از ساواک را ذکر می نمود. متین دفتری جواب داد نائینی دقیقاً به این جهت از مجمع کانون وکلا بیرون انداخته شد که وی به دقت راهنماییهای دولت را دنبال می نمود. اینک به وی یاد داده بودند که به ساواک حمله کند تا بر وجهه خود بیافزاید، تا اینکه دولت ایران کاندیداهای قابل قبول برای شرکت در انتخابات داشته باشد. رژیم مشغول ساختن «مهره ها و یا شخصیتها و بازیگرانی» برای انتخابات بود که خود مدیر صحنه شان خواهد بود.

- - از اوضاع دادگاهها پرسیده شد. وی گفت دفاع از متهمان سیاسی هنوز برای وکلا «نه آزاد شده و نه آسان است.» قضات برای جلوگیری از خدمات قوانین ویژه وضع می کردند و مشتریان وکالت مورد ارعاب قرار می گرفتند، تا از تقاضای خود منصرف گردند.

- - سؤال شد آیا خریدهای اسلحه دولت ایران در نظر مخالفین متضمن معنای خاصی بود؟ وی گفت این مورد به طور جدی موضوع بحث جزء به جزء قرار نگرفته بود. قاعده ایجاب می کرد که هزینه های عمده دولت باید به صورتی موافق با قانون اساسی در مجلس مورد بحث و تصمیم واقع گردند. اطلاعات از مردمی که البته می خواستند ایران را قوی ببینند، دور نگاه داشته می شد. لذا، از آنجایی که مشورتی انجام نمی گرفت، بسیاری از مردم فکر می کردند که دولت با خریدهای گران در حال اتلاف ثروت ایران بود.

- - بهترین تخمین از تعداد کسانی که در روز 8 سپتامبر (17 شهریور) به دست سربازان حکومت نظامی در گوشه و کنار تهران به قتل رسیده بودند، رقم (3000) بود. وی ادعای آزادی 333 زندانی سیاسی را مورد چون و چرا قرار داد و گفت از هیچ یک از آنها خبری دریافت نشده بود.

2- سفارت اجازه دارد در صورت تمایل اظهار نظر کند.

ونس

ص: 31

متین دفتری - 23 هدایت اللّه متین دفتری، رهبر جبهه ملی مورد خطاب به عنوان: آقای متین دفتری 17 آذر 1357 هدایت اللّه متین دفتری، یک وکیل برجسته، مدت مدیدی در فعالیتهای مخالفت آمیز شرکت داشته است. اگر چه او یکی از رهبران رده بالای جبهه ملی نیست، لیکن به ایشان نزدیک است. در گذشته، ناظران مختلفی تصدیق کرده اند که اگر چنانچه تغییر مهمی در صحنه سیاسی ایران روی دهد، وی می تواند نقش مهمی را در جبهه ملی ایفا کند. (جبهه ملی یک چتر سازمانی است که اعضای آن را اغلب یقه سفیدها و قشر متوسط حرفه ای تشکیل می دهند. اعضای جبهه ملی عموماً در دعوت از شاه برای تبعیت از قانون اساسی 1906 متحد می باشند، اما در سایر مسائل اختلافات وسیعی دارند.) (سری) متین دفتری نوه نخست وزیر فقید (32-1330) محمد مصدق که بنیانگذار جبهه ملی بود، می باشد. در خلال سالهای 1340، هنگامی که مصدق در خانه اش زندانی بود، متین دفتری با سمت یک رابط بین او و عناصر جبهه ملی عمل می کرد. او در حالی که سخنگویی چیره دست برای مخالفان بوده، از اعضای رهبری کانون وکلای ایران و همچنین انجمن حقوقدانان ایران نیز می باشد. او یکی از عمده فعالین مدافع کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران از زمان پیدایش آن در اواخر سال 1356 بوده است. متین دفتری سالها تحت نظر ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) و در مواقعی نیز تحت فشار شدید دولت بوده است. او آشنایی کامل با ایالات متحده دارد (او در سال 1339 تحت عنوان دستیار افتخاری کنگره از طرف انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه به اینجا آمد) و او کراراً با مقامات رسمی سفارت آمریکا مشورت می کند. او به وضوح برای این کشور احترام قائل است، اما گاه گاه از آن به خاطر «عدم رعایت ایده الهایش» در این کشور، انتقاد کرده است.(سری) متین دفتری، تحصیلکرده کمبریج، دارای یک مدرک لیسانس در اقتصاد و قانون می باشد. قبل از اشتغال به وکالت در سال 1340 او یکی از اساتید هیئت علمی دانشگاه تهران بود؛ در سال 1337 او همچنین تحت عنوان مدیر اطلاعات و روابط عمومی وزارت دادگستری اشتغال داشت. او 47 سال سن دارد. (استفاده اداری محدود)(1) 17 آذر 1357 متین دفتری - 24 شماره سند: 00236محرمانه تاریخ: 5 ژانویه 1979 - 15/10/1357 از: سفارت آمریکا تهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی.سی. فوری 2716 گزارشگر: اسکودرو موضوع: اظهارات هدایت متین دفتری درباره حکومت بختیار و موقعیت آمریکا در ایران 1- در 15 دی متین دفتری کارمند سفارت را برای مذاکره درباره اوضاع سیاسی ایران پذیرفت.

متین دفتری احساس می کند که بختیار با پذیرفتن تشکیل دولتی که با شاه همراه باشد، بشدت به وجهه و

ص: 32


1- این سند از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سیا است. مترجم.

مقبولیت خود ضربه زده و با این فرض که وی خود را فروخته، محبوبیتش سقوط کرده است. متین دفتری فکر می کند که باید خوشبین باشد که 20 درصد برای دولت بختیار امکان موفقیت قائل گردد.

2- جواب حاضر متین دفتری این بود که مسئله بر سر بختیار نیست، بلکه شاه است با سالها اختناق، فساد، دروغ و توسعه قلابی وی، مردم دیگر از مرز تحمل انسانی گذشته اند و پادشاه باید زود ایران را ترک کند، وگرنه وحشیگری که در مشهد و قزوین روی داد در شهرهای دیگر نیز تکرار خواهد شد. شاه بیش از یک حاکم تنفرانگیز ساده محسوب می شود. او به عنوان مظهر ناهماهنگی و کشمکشی که ایران را چون طاعون گرفته. شناخته شده است، در حال حاضر تنها مظهر وحدت امام خمینی می باشد. در حالی که به حضرت آیت اللّه (دام ظله) باید بیشتر به عنوان راهنمای اجتماعی مذهبی نگریست تا رهبر بالقوه سیاسی، در حال حاضر در ایران هیچ دولتی که مهر تأیید او را همراه نداشته باشد، موفق نمی شود.

3- دولتی که نهایتاً در ایران توفیق می یابد آن خواهد بود که اعمال خود را بر این عقیده استوار کند که مردم ایران شایسته هستند و نظرات آنها را به حساب بیاورد. ایالات متحده با حمایت مصرانه، که در رابطه با شرایط فعلی قابل فهم نیست، از رژیمی که از مردم متنفر است، وجهه خوب خود را از بین برد. بسیاری از مردم ایران (احتمالاً شامل خود متین دفتری ) فروش مقادیر عظیم تجهیزات غیر ضروری نظامی با قیمتهای چند برابر به ایران را و حضور هزاران تکنسین، برای کار کردن با این تجهیزات که در ناز و نعمت نگه داشته می شوند و حقوقهای گزاف می گیرد رند، را برقراری دوباره و تغییر شکل داده شده امتیازات و حقوق کاپیتولاسیون، که مشخصه سه - چهار دهه آخر سلسله قاجار بود و از عوامل انقلاب مشروطه بوده، محسوب می کنند. انقلاب فعلی ایران به لغو تمام قراردادهایی که با شرکتهای آمریکایی با شرکتهای خارجی دیگر منعقد گشته و غیر عادلانه و استثمارگرانه به نظر می رسیدند، منتهی خواهد شد و خیلی از قراردادهایی که بر اساس تساوی حقوق طرفین منعقد شده اند اگر شرکتی آمریکایی در آنها دخیل باشد به خطر خواهد افتاد. اینکه خرید سلاحها و بستن قراردادها به درخواست دولت ایران بوده است، چندان اهمیتی ندارد، زیرا که رژیم شاه در تبانی با ایالات متحده و علیه منافع حقیقی مردم ایران فرض می شود.

اگر آمریکا قصد دارد که روابط مطلوبی با ایران جدید داشته باشد، باید پی برد که چنین روابطی باید بر اساس تساوی استوار باشد.

4- اظهار نظر: اظهارات متین دفتری چندان مطالب جدید یا متفاوت از آنچه که کارمند سفارت از تعداد دیگری از ایرانیان شنیده است، نداشت. به هر حال وی به عنوان فرزند یکی از نخست وزیران سابق و دخترزاده مصدق، مقام محترمی را در ردیف جناح مخالف اشغال می کند، اگر چه وی فعالیت سیاسی عمده ای ندارد. مردم از تمام بخشهای جامعه ایرانی مداوماً با وی در قصر قاجاریش برای درخواست کمک، مشاوره یا صحبت ساده تماس می گیرند. بنابراین نظرات متین دفتری حاوی عصاره طیف خیلی وسیعی در ایران می باشد و می تواند بیش از بسیاری ایرانیان معترض دیگر که پایگاه سنتی او را ندارند، به عنوان نماینده محسوب گردد. (پایان نظریه).

سولیوان

ص: 33

متین دفتری - 25 شماره سند: 9635 تاریخ: 30 اوت 1979 - 8 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی- سی. 3542 طبقه بندی: محرمانه تهران 9635 موضوع: دستور دستگیری هدایت اللّه متین دفتری 1- تمام متن محرمانه 2- به دنبال خشونتی که در تظاهرات اعلام شده توسط جبهه دمکراتیک ملی برای حمایت از آزادی مطبوعات در 12 اوت (21 مرداد) پدید آمد، آیت اللّه احمد آذری قمی، دادستان تهران اخطاریه دستگیری متین دفتری رهبر جبهه دمکراتیک را در رابطه با «شکایتهای مردم مجروح شده در ناآرامیها» صادر کرد.

در 15 اوت (24 مرداد)، قاضی آتشین مزاج دادگاه انقلاب اسلامی، خلخالی، به یک جمعیت در قم گفت که او فکر می کند متین دفتری به سبب «آغاز هرج و مرج» باید اعدام شود.

3- در جواب، رهبریت جبهه دموکراتیک ملی در 16 اوت (25 مرداد) اعلامیه ای صادر کرد که در آن تأکید می شد، متین دفتری هیچ گونه مسئولیت شخصی در برابر راهپیمایی نداشته و در هر صورت خشونت از جانب جبهه دمکراتیک که راهپیمایانش مورد حمله قلدرهای دست راستی قرار گرفتند، ناشی نمی شد.

4- در عین حالی که در آغاز تردیدهایی وجود داشت که آیا قمی، دادستان اسلامی، حکم دستگیری خود را جدی تلقی می کند یا نه، منابع سفارت تصدیق می کنند که هم دادستان اسلامی و هم مقامات قم مصمم به محاکمه و دستگیری متین دفتری می باشند. منابع همچنین می گویند که در عین حالی که بعضی به طور رسمی در دولت موقت هستند که مایلند متین دفتری را تحت حمایت قرار دهند، ولی از انجام چنین کاری عاجزند.

5 - روز 22 اوت (21 مرداد)، نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران در قم با خمینی ملاقات نمود و طی آن نامه ای از جامعه وکلا که نزیه، ظاهراً از طرف متین دفتری، بر آن ریاست می کند، تسلیم خمینی نمود. به هرحال، به نظر می رسد تقاضای نزیه چندان توفیقی نیافته است.

6- بنا به گفته منابع سفارت، متین دفتری اینک در خفا به سر می برد و خانواده وی از جواب دادن تلفنها و از دادن اطلاعات حتی به دوستان، اجتناب می ورزند. با اینکه بعضی حدس می زنند که ممکن است وی تاکنون کشور را ترک کرده باشد، اکثر منابع احساس می کنند که او هنوز در ناحیه تهران باقی است.

7- اظهارنظر: ما تصور می کنیم که متین دفتری می تواند اگر بخواهد از یکی از طرقی که به خوبی تثبیت شده ایران را ترک کند، اما ممکن است بخواهد به امید کاهش یافتن خشم، نسبت به نقش وی در مخالفت با تعطیل مطبوعات، باقی بماند.

تامست

نهضت رادیکال

ص: 34

یادداشت مکالمه خیلی محرمانه شرکت کنندگان: مهندس رحمت اللّه مقدم از میاندوآب خلیل فلسفی، نماینده سابق مجلس از گرگان- فرناندو روندم دبیر سوم محل: اقامتگاه مهندس مقدم تاریخ 11 ژانویه 1964 برابر 21 دی 1342 پس از اینکه آقای مقدم را به مدت 9 ماه ندیده بودم او را به نهار دعوت کردم. آقای مقدم اکنون با وزارت کشاورزی سروکار دارد. او قبلاً سرهنگ ارتش ایران بود و بعداً در دوره بیستم به عنوان نماینده میاندوآب وارد مجلس شد. در آنجا من خلیل فلسفی را که زمانی نماینده مجلس از گرگان بود و اکنون با وزارت دادگستری سروکار دارد، ملاقات کردم. هر دو انگلیسی صحبت می کنند.

در جریان گفت گو اظهار نظرهای زیر درباره موضوعات مختلف به میان آمد.

1- محکومیت بازرگان. هر دو معتقد بودند که این موضوع وحشتناکی بود: «ضربه ای به آزادی در ایران».

2- اصلاحات ارضی. مقدم معتقد بود که همه اینها وقتی شروع شد که شاه از اصلاحات مورد انتظار کندی در ارتباط با اتحاد برای ترقی مطلع شد. مقدم گفت در آن زمان شاه تصمیم گرفت به عنوان اصلاحگر بزرگ و رهبر روشنفکران جلوه کند. پس از دیدار با کندی شاه اصلاحات خود را با سرعتی چنان زیاد که «حتی دانشجویان نمی توانستند پایه پای آن حرکت کنند» به راه انداخت.

معذالک علیرغم کف زدنهای آمریکا هنگامی که شاه پی برد که ایرانیها خودشان باید این اصلاحات را انجام دهند دچار سرخوردگی شد. این سرخوردگی هنگامی که شاه پی برد که ممکن است تاج و تخت را از بین ببرد، بیشتر هم شد.

هم فلسفی و هم مقدم، معتقد بودند که ایالات متحده «محرک» این اصلاحات ارضی بوده است.

هیچ کدام از آنها نمی توانستند تصور کنند که چرا، اگر ایالات متحده به عنوان محرک پشت سر اصلاحات ارضی قرار گرفته، این اصلاحات اکنون متوقف شده است. من در مقابل استدلال کردم که اصلاحات ارضی تا آنجا که من میدانم تمام نشده است. ولی آنها ظاهراً معتقد بودند که کنار رفتن ارسنجانی اصلاحات ارضی را به پایان رسانده است.

3- طرحهای آبیاری. مقدم به عنوان شاهدی مبنی بر اینکه دولت پشتیبان اصلاحات ارضی نیست، این واقعیت را پیش کشید که برای سدهای بزرگ پول فراهم نمی شود و همچنین برای طرحهای آبیاری که از آنها کشاورزان می توانند استفاده کنند، پولی فراهم نمی شود. (گمان می کنم مقدم در اداره آبیاری وزارت کشاورزی کار می کند.) 4- قانون اساسی. دکتر فلسفی گفت: آقای روندم اگر شما قانون اساسی ما را بخوانید خواهید دانست که چرا ما از حکومت خود ناراضی هستیم.

5 - انتخابات. اگر انتخابات قبلی آزاد بود هر دوی آنها انتخاب می شدند ولی مردم اجازه ندارند که نامزدهای خود را انتخاب کنند.

6- کمک نظامی آمریکا. هر دو درباره این موضوع دل چرکین بودند. آنها معتقد بودند که اگر ایالات متحده پول سربازان شاه را نمی داد، دیکتاتوری هم وجود نمی داشت. آنها گفتند هر چه باشد اگر پول ارتش

ص: 35

را شما نمی پرداختید، به طرف مردم ما شلیک نمی کرد (در اغتشاشات ماه ژوئن - 15 خرداد) 7- سرنگونی مصدق. من کوشیدم توضیح دهم که ایران متفق ماست و اینکه ما حکومت ایران را انتخاب نکرده ایم، ولی آنها و به طور اخص فلسفی به سرعت پاسخ دادند که ما (یعنی ایالات متحده) پس از آنکه مصدق را سرنگون کردیم دوباره شاه را به جای خود نشاندیم. آنها گفتند که خود آقای آیزنهاور در یک مصاحبه اعتراف کرده است که ایالات متحده مصدق را سرنگون کرد.

من تکذیب کردم که حکومت ما حکومتهای دیگران را سرنگون می کند و گفتم که چنین کاری ما را بسیار نیرومند و قدرتمند جلوه گر می سازد ولی تا آنجایی که دانش من اجازه می دهد ما چنین قدرت مطلقی نداریم.

8- فسق و فجور. مقدم درباره افتتاح یک «باشگاه کلید» در دربند صحبت کرد و گفت که این بسیار ضداخلاقی است. ملک حسین و شاه در گشایش این باشگاه حضور داشتند. فلسفی در این باره چیزی نشنیده بود و بسیار علاقه نشان داد.

9- مهندس مقدم و دکتر فلسفی ظاهراً معتقدند که رژیم «ضد قانون اساسی»، فاسد و برخوردار از پشتیبانی دلارهای آمریکایی، پس از موقعیت جزئی در زمان رفراندوم بار دیگر همان رژیم سابق و قدیمی است.

من نکوشیدم با این «نمایندگان» حقیقی طبقه متوسط وارد جر و بحث شوم بجز آنکه اعتقاد خود را درباره آنچه که سیاست آمریکاست بگویم و آن عبارت است از اینکه سیاست آمریکا پشتیبانی از اصلاحات و تمامیت ارضی و عدم مداخله و غیره است. ولی همه اینها به این منتهی شد که «شما از شاه پشتیبانی می کنید، ما نمی کنیم. شما اشتباهاً فکر می کنید که حق با شماست ولی ما به طور ساده می خواهیم به شما بگوییم که حق با شما نیست.» نهضت رادیکال - 2 گروه کارشناسان ایران در تهران اجتماع می کنند. گروه کارشناسان آب و نیرو و کشاورزی ایران دومین اجتماع ماهیانه خود را تشکیل داده است. مهندس رحمت اللّه مقدم طی سخنانی در این اجتماع، تاریخچه مختصری از تشکیل این گروه را که ابتدا توسط عده ای از کارشناسان کشاورزی بود شرح داد.

مهندس محمد علی رجالی در این جلسه درباره منابع آبی ایران و نتایج به دست آمده از سوی کمیته مطالعات آبی سخنانی ایراد کرد. (برای متن این سخنرانی خواهشمند است به بولتن بازرگانی ایران مراجعه کنید - اکو) یادداشت مکالمه خیلی محرمانه محل: رستوران ساندیزتاریخ: 28 آوریل 1965 برابر 8 اردیبهشت 1344 شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم و آرچی ام بولستر سوء قصد مقدم ضمن تجزیه و تحلیل اثراتی که یک سوءقصد موفقیت آمیز علیه جان شاه ممکن بود داشته باشد، چنین تئوری بافی کرد که ناآرامیهای وسیعی صورت نمی گرفت و ارتش و نیروهای امنیتی بلافاصله

ص: 36

کنترل امور را در دست می گرفتند. ولی او معتقد بود که این دوران اولیه آرامش به زودی با مبارزه برای احراز قدرت در پشت پرده ها بر هم می خورد، اگر شاه در مرحله معینی داوطلبانه تصمیم بگیرد که به جای حکومت سلطنت کند، مقدم معتقد بود که چنین اقدامی منتهی به هرج و مرج خواهد شد.

حیثیت و اعتبار ایالات متحده مقدم معتقد است که حیثیت و اعتبار ایالات متحده از سال 1953 (1332) به بعد در سطح پایینی قرار گرفته و تحت تأثیر مطالبی از قبیل لایحه وضع حقوقی (احتمالاً اشاره به قانون کاپیتولاسیون می باشد - م) و تجهیزات نظامی و پشتیبانیهای دیگری از این قبیل که به شاه داده شده است، قرار نگرفته است. مقدم این خط پیش پا افتاده را به نحو جدیدی بیان کرد. او ایران را در سال 1953 به یک مرد غریق تشبیه کرد و گفت که نجات دهنده (یعنی ایالات متحده) در بیرون راندن قربانی احتمالی و برای نجات او، به نحو کاملاً شایسته ای عمل کرده است. معذالک مقدم گفت سپس نجات دهنده قربانی احتمالی را دوباره و دوباره ضربه زد و مقصود او این بود که ایالات متحده امیدهای ایرانیان را برای دولتهای بهتر و مسئولتر با اتخاذ سیاست پشتیبانی از شاه تا حد اعلاء، حتی تا مرحله پشتیبانی از دولتهای فاسد او،از میان برد. هنگامی که از او پرسیده شد که به عقیده او ایالات متحده چه کار باید بکند، مقدم پذیرفت که ما (مقصود آمریکا - م) مأموریت دشواری داریم که عبارت است از ادامه مناسبات با یک رژیم و کوشش برای اصلاح آن. در عین حال، مقدم گفت بیشتر ایرانیانی که با آنها در تماس است ایالات متحده را به خاطر پیش برد برنامه هایی از قبیل اصلاحات ارضی ارج می نهند و اکنون به خاطر عدم پیشرفت مداوم این اصلاحات ما را سرزنش می کنند.

مصدق مقدم خاطرنشان ساخت که او از طریق وسایلی که در اختیار دارد با مصدق در تماس است و پیشنهاد کرده است که مصدق همچنان از نفوذ عظیم خود در مردم ایران به منظور تغییر دادن آب و هوای سیاسی در ایران استفاده کند. او گفت مصدق به نامه او پاسخ داده و خواستار پیشنهادهای مشخص شده است. مصدق گفت او در نظر دارد به زودی پاسخ داده و پیشنهاد کند که اقداماتی از قبیل صدور اعلامیه یا نشر اوراق از سوی مصدق صورت گیرد. هنگامی که از او پرسیده شد که با توجه به احتیاطهای امنیتی دولت چگونه ممکن است چنین اقدامی صورت گیرد، مقدم گفت بهتر خواهد بود که مثلاً بعضی از اوراق پس از پخش توقیف شود، زیرا چنین کاری محبوبیت این اوراق و نشر آن را خواهد افزود.

زندگی ملایم سمت رسمی مقدم به عنوان مشاور سازمان آبیاری وابسته به وزارت آب و برق می باشد. او توضیح داد که داشتن سمت مشاور به معنی آن است که می تواند در خانه مانده و حقوق منظم خود را دریافت کند. او خاطرنشان ساخت که تا یک روز قبل از انجام این مکالمه سمتی برای او در وزارت در دسترس بوده است، ولی اکنون آن نمای ظاهری بر طرف شده است. مقدم گفت سالی یک یا دوبار از او خواسته می شود، که مسافرتهایی به منظور بازرسی از طرحها در نقاط مختلف ایران انجام دهد و جدیدترین مسافرت مشابه او

ص: 37

به مهاباد بوده است.

استفاده اداری محدود یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: آقای رحمت اللّه مقدم از وزارت آب و برق آرچی بولستر دبیر دوم محل: اقامتگاه افسر گزارش دهنده تاریخ: 17 اکتبر 1964 برابر 25 مهر 1343 کنوانسیون وین هنگامی که مسئله کنوانسیون وین و اجرای آن در مورد پرسنل نظامی آمریکایی در ایران پیش کشیده شد مقدم داوطلبانه گفت که پس از رأی قریب به اتفاق به نفع لایحه دولت در مجلس سنا، شاه طبق شایعات جاری به جعفر شریف امامی رئیس مجلس سنا گفته بود که این رأی تقریباً یکجانبه بوده است. مقدم گفت که او از منابع دیگر کسب اطلاع کرده بود که مخالفت با این لایحه در مجلس از صحه شاه برخوردار بود و اینکه شریف امامی در آن دست داشت و اینکه شاه از هلاکو رامبد، نماینده حزب مردم خواسته بود که رهبری مخالفان را در مجلس به دست گیرد. مقدم اظهار نظرهای دیگری درباره این لایحه نکرد.

سپاه ترویج و سایر سپاهها مقدم در جریان بحثی در وزارتخانه ای که او در آن کار می کند اظهار داشت که وزارت آب و برق جزء گروه وزارتخانه هایی که مأموریت سازمان دادن سپاه ترویج را عهده دار شده بودند (از قبیل وزارتخانه های کشاورزی، اقتصاد، عمران و مسکن و کشور گزارش الف 161) در نظر گرفته نشده است.

او اظهار نظر کرد که این یک اشتباه بوده است، زیرا عمران در ایران بایستی شامل تصریحاتی در مورد آب و آبیاری و حفر چاه که تحت نظر وزارتخانه او است باشد. او فراتر رفته و گفت که به عقیده او اشاعه سپاههای مختلف یک نوع اداره سطحی طرحهای عمرانی است. زیرا سپاهها به منزله اسباب بازی شاه هستند که توجه اعلیحضرت را از کارهای عمرانی اساسی تر به دور می دارند.

ص: 38

خیلی محرمانه 11 می 1964 برابر 21 اردیبهشت 1343 به آقای مارتین هرتز از فرناندو روندم ملاقات ادعایی بین علی امینی و اللهیار صالح طبق اظهار مهندس رحمت مقدم (نماینده سابق مجلس از میاندوآب و در حال حاضر یک کارمند جزء در وزارت آب و برق) وی ترتیب ملاقاتی را بین اللهیار صالح و علی امینی که قرار است در منزل او صورت بگیرد داده است. این ملاقات قرار بوده است اندکی قبل از عزیمت امینی صورت بگیرد ولی انجام نشده است. مقدم که مدعی است امینی را به طور مرتب می بیند وارد جزئیات نشد.

خیلی محرمانه یادداشت 22 آوریل 1963 برابر 2 اردیبهشت 1342 از فرناندو روندم قسمت اداری به چارلز راسیاس قسمت سیاسی موضوع رحمت مقدم من اولین بار با مقدم در واشنگتن در اواسط سال 1340 ملاقات کردم. پس از اینکه به ایران آمدم آقای مقدم مرا به رستورانی دعوت کرد و ما از خرداد سال 1341 به بعد چندین بار با یکدیگر در ضیافتها ملاقات کرده ایم.

آقای مقدم هر چند ظاهراً دارای رفتار ملایم و دوستانه است به نظر می آید که شدیداً با رژیم کنونی مخالف است. در جریان روزهای اولیه شورش یمن هنگامی که امام (امام یمن در آن موقع - م) مرده تصور می شد، آقای مقدم به من گفت چرا همین اتفاق نمی تواند در ایران روی دهد.

او ظاهراً تماس نزدیکی با بعضی از دانشجویان دانشگاه تهران دارد. او یک بار به گروه خود گفته بود که آنها باید در کلاس مکالماتی من در مرکز دانشجویی انجمن ایران و آمریکا حضور داشته باشند. آنها در پاسخ گفته بودند که صرفاً به این دلیل که این کلاس به سرپرستی انجمن ایران و آمریکاست نمی توانند در آن حضور داشته باشند.

پس از رفراندوم مقدم اعتراف کرد که مخالفان شاه اکنون باید در انتظار بمانند و ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. او از پذیرفتن اینکه شاه یک پیروزی بزرگی به دست آورده است خودداری کرد،ولی در ضمن پذیرفت که قسمت اعظم سروصدای مخالفان (درباره اصلاحات ارضی و حقوق زنان و غیره) بر طرف شده است. مقدم ظاهراً با آمریکا دوست است. من هرگز ندیده ام که او تمایلات کمونیستی داشته باشد. او درباره حوادث جاری زیاد کتاب خوانده است و دوست دارد به ویژه در مورد شورشها و قیامها در سایر کشورها صحبت کند. به انگلیسی خوب صحبت می کند. او این تأثیر را ایجاد می کند که یک مرد صمیمی شرافتمند و عمیقاً مخالف با حکومت کنونی ایران است. او هرگز شکل دیگری از حکومت را برای ایران برای من ذکر نکرده است.

نهضت رادیکال - 3 خیلی محرمانه تاریخ: 28 می1966 برابر 7 خرداد 1345 لازی سیماکیس از قسمت سیاسی یادداشت مکالمه در جریان مکالمه ای در رستوران هلستز بین آقای رحمت اللّه مقدم و آقای محمود طلوعی از خواندنیها، آقای مقدم خاطرنشان ساخت که هنگامی که در ایالات متحده بود. آقای امیرانی از مجله خواندنیها توانسته بود مقاله های نسبتاً طولانی و جالبی برای این مجله بنویسد. آقای طلوعی در پاسخ گفت که این مقالات مفصلتر بوده و او ناگزیر بود بعضی از قسمتهای تحریک آمیز آن را که در متن اصلی

ص: 39

وجود داشت حذف کند. آقای طلوعی بدون اینکه وارد جزئیات شود گفت: آنچه آقای امیرانی در متن اصلی نوشته بود ممکن بود در بعضی محافل چندان مورد استقبال قرار نگیرد.

اظهارنظر: آقای مقدم و آقای طلوعی ظاهراً مناسبات دوستانه با یکدیگر دارند. آقای مقدم به من گفت که او گهگاهی برای خواندنیها مقالاتی می نویسد که آنها را برای انتشار به آقای طلوعی می دهد.

گروه 4 در فواصل سه ساله به طبقه پایین تر تنزل داده می شود.

پس از 12 سال از طبقه بندی خارج می شود.

نهضت رادیکال - 4 خیلی محرمانه یادداشت مکالمه تاریخ: 11 ژوئن 1966 برابر 21 خرداد 1345 موضوع: اوضاع سیاسی ایران شرکت کنندگان: آقای رحمت اللّه مقدم از سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد لاری سیماکیس، دبیر دوم محل: اقامتگاه آقای مقدم در جریان یک گپ در یک شب آقای مقدم نظریات خود را درباره اوضاع سیاسی جاری در ایران عنوان کرد و خاطرنشان ساخت که کنترلهای سیاسی امروزه شدیدتر از هر زمانی در گذشته نزدیک بوده است. او گفت ایرانیان بیش از پیش حتی در میان خودشان نسبت به بحث سیاسی بی میلی نشان می دهند، مبادا خشم مقامات برانگیخته شود و باعث شود که آنها عواقب ناخوشایندی را به خاطر گستاخی که شایسته اتباع شاه نیست، تحمل کنند. در حالی که مخالفت با حکومت و به ویژه در میان اندیشمندان در تهران و آنهایی که در گذشته فعالیت سیاسی داشتند، وجود دارد. مقدم این اشخاص را چنین توصیف کرد که پراکنده و فاقد رهبر هستند. طبق اظهار مقدم آنهایی که با سیاستهای حکومت مخالف هستند بین خودشان درباره اینکه چگونه احساسات خود را نمایان سازند، در تفرقه به سر می برند و شاید آنچه که بیشتر اهمیت دارد این باشد که آنها به علت ناتوانی خود برای جلب پشتیبانی در جو سیاسی کنونی سرخورده شده اند.

آقای مقدم گفت در گذشته حکومتهای ایران از سوی منتقدان داخلی درباره مسائلی که می توان آنها را در سه مقوله تقسیم کرد مورد انتقاد قرار می گرفتند و این سه مقوله عبارت است از:

1- سیاست خارجی 2- نفت 3- سیاست داخلی او خاطرنشان ساخت که در حال حاضر سیاست دولت در دو مقوله اول یعنی سیاست خارجی و نفت از سوی آنهایی که مخالف رژیم هستند از لحاظ انتقاد آسیب پذیر نیست. ولی سیاستهای داخلی زمینه های پرباری برای حمله می باشند و به نظر می رسد که باعث ناخشنودی قابل ملاحظه ای در کشور شده اند. در این مرحله از سخنان او اظهار شگفتی کردم و خاطرنشان ساختم که شاه یک برنامه انقلابی اصلاحات

ص: 40

داخلی به راه انداخته است. من گفتم که در بعضی محافل عقیده بر آن است که شاه ردای ملی گرایان ایران را از آنها گرفته است. مقدم در پاسخ گفت که ابتدا برنامه های شاه احساساتی از امید در میان مردم تزریق کرد و لیکن شور و شوق اولیه که به وسیله برنامه اصلاحاتی ایجاد شده بود، اکنون در نتیجه مشکلات فزاینده ای که در اجرای اصلاحات مختلف به وجود آمده است رو به کاهش رفته. مقدم خاطرنشان ساخت که در حالی که وی مدعی نیست که همه چیز را در این باره می داند، نظر او این است که در ایران و به ویژه در تهران علیرغم رونق اقتصادی جاری در پایتخت نارضایتی وجود دارد و تهرانیها درباره طریقه ای که پولی که اکنون تحصیل می شود و به جیبهای اشخاص طرف توجه شاه سرازیر می شود و در مناطق روستایی کشاورزان نسبت به برنامه های اصلاحی که با دشواریهایی مواجه شده است «دلسرد» می شوند. آقای مقدم با تأکید گفت که شاه ردای ملی گرایان را بر خود نگرفته است و خاطرنشان ساخت که هنوز هم عقیده توده های وسیعی از مردم بر این است که آمریکاییها از شاه پشتیبانی می کنند. طبق اظهار مقدم شاه از پشتیبانی سیاسی در کشور، غیر از ارتش و نیروهای امنیتی و آنهایی که در اطراف او از مؤسسات مختلفی که به نام رشد اقتصادی به راه افتاده سود مادی می برند، برخوردار نیست. آقای مقدم خاطرنشان ساخت که اگر گلوله یک قاتل به هدف اصابت کند، آنهایی که اکنون از شاه پشتیبانی می کنند به سرعت از یک رهبر جدیدی که هر عقیده سیاسی می خواهد داشته باشد، پیروی خواهند کرد؛ زیرا آنهایی که در حال حاضر از شاه پشتیبانی می کنند تعهد واقعی نسبت به هیچ چیزی جز تأمین رفاه خود ندارند.

در این رابطه وی افزود که در حالی که مصدق پیرتر از آن است که نقش مثبتی در سیاست ایران ایفا کند، نام او هنوز هم یک جاذبه سحرآمیز در ایران دارد. مقدم گفت که او گاه گاهی با مصدق مکاتبه می کند و در گذشته قسمتهائی از نامه های او را در مقالات خود برای انتشار در روزنامه های مختلف گنجانده است.

مقدم اظهار نظر کرد که اگر شاه از صحنه ناپدید شود هر کس هرگونه ادعائی که برای رهبری داشته باشد باید از صحه مصدق برای به دست آوردن پشتیبانی نسبی عمومی برخوردار شود. معذالک مقدم احساس می کند که در حال حاضر هیچ کس که واجد شرایط کافی برای رهبری و شهامت برای به مبارزه طلبیدن رژیم کنونی باشد، وجود ندارد. هر چند به عقیده او این حکومت در زمینه سیاست داخلی در مقابل حملات آسیب پذیر است.

نهضت رادیکال - 5 خیلی محرمانه یادداشت مکالمه تاریخ: اول اوت 1966 برابر 10 مرداد 1345 موضوع: خرید احتمالی اسلحه شوروی از سوی شاه محل: اقامتگاه سیماکیس شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم از سازمان خواروبار کشاورزی ملل متحد- لاری سیماکیس، دبیر دوم در جریان یک گپ در یک شب آقای مقدم در مورد خرید اسلحه شوروی از سوی شاه به شرح زیر اظهار نظر کرد.

آقای مقدم گفت که او اخیراً با دکتر عبده (سفیر ایران در هند) و امینی نخست وزیر سابق درباره

ص: 41

سیاستهای شاه صحبت کرده و اظهار نگرانی این دو را خاطرنشان ساخته است. طبق اظهار مقدم دکتر عبده در جریان یک شرفیابی نزد شاه او را بر این عقیده یافت که می داند چه می کند و مایل نیست روابط ایران و شوروی را مورد بحث قرار دهد.

دکتر عبده که طبق اظهار مقدم احساس کرده است که شاه از حدود معینی پا فراتر گذاشته است، از قرار معلوم از این شرفیابی با این عقیده محکم خارج شد که شاه در آن وضع روحی نیست که با کسی مشورت کند. مقدم گفت که در گفتگو با امینی، نخست وزیر اسبق معتقد بود که شاه تصمیم خود را برای خرید اسلحه شوروی گرفته است. مقدم خرد شاه را در مورد این اقدام، به ویژه با توجه به نقشه های تاریخی روسها درباره ایران، در معرض سؤال قرار داد. ولی اظهار داشت که هنگامی که او نخستین بار درباره خرید احتمالی اسلحه از شوروی چیزی شنید، آن را به عنوان یک بلوف از سوی شاه برای به دست آوردن امتیازات بیشتر از ایالات متحده تعبیر کرد. او این احساس را داشت که بسیاری از ایرانیان نیز همین عقیده را دارند. معذالک هنگامی که قریب الوقوع بودن چنین معامله ای علنی شد مقدم احساس کرد که شاه خود را با چیزی که تا همین اواخر شاید او به عنوان یک بلوف تلقی می کرد «مات» کرده است.

آقای مقدم اعتراف کرد که او شخصاً درباره این موضوع دو عقیده دارد: از یک سو به عنوان یک ملی گرای ایرانی او درباره تهدید احتمالی به تمامیت ملی ایران در نتیجه حضور نظامی شوروی نگران است. از سوی دیگر او و دوستان نزدیکش (که با اسم مشخص نشدند ولی تصور می شود حدود 10 تا 12 روشنفکر هستند که دارای تمایلات نیرومند جبهه ملی می باشند و مقدم با آنها به طور منظم ملاقات می کند) امیدوارند که شاه سرانجام از حدود مشروع خود تجاوز کرده و اینکه نیروهایی وارد میدان خواهند شد که او را (مقصود شاه را) از تخت سرنگون خواهند کرد و ایران را آزاد خواهند ساخت. طبق اظهار مقدم ایرانیان اکنون کنار گود ایستاده و در انتظار عکس العمل ایالات متحده هستند. در صورتی که شاه از شوروی اسلحه خریداری کند، در بعضی محافل پیش بینی هایی می شود که ایالات متحده، یک ایالات متحده ناخشنود کاری خواهد کرد که روزهای بقای شاه را بتوان به شمارش درآورد.

من پاسخ دادم که هر چه زودتر ایرانیان از این رؤیاها خلاصی بیابند، همان قدر بهتر خواهد بود. من تأکید کردم که ایالات متحده مدت طولانی برای ایجاد یک ایران مستقل کار کرده است و بنابر این کاملاً آماده است تصمیمات مستقل حکومت ایران راحتی هنگامی که به قضاوت حکومت ایالات متحده چنین تصمیماتی بر خلاف مصلحت است، بپذیرد. مقدم که از پاسخ به من اندکی یکه خورده بود، سرخوردگی خود را ابراز داشت و گفت که سخنان من او را درباره آینده ایران «بدبین» کرده است، زیرا او احساس می کند که شورویها از فرصت استفاده کرده و به شاه اسلحه خواهند فروخت و بدین وسیله بر نفوذ خود در ایران خواهند افزود. من از مقدم پرسیدم که آیا خرید اسلحه شوروی به وسیله شاه ممکن نیست از سوی ایرانیان مورد استقبال قرار گیرد، زیرا چنین اقدامی را می توان به عنوان یک شاهد ملموسی از یک پادشاه مستقل که یک کشور مستقل را رهبری می کند تلقی کرد. مقدم در پاسخ گفت که بیشتر مردم در ایران همچنان «دست آمریکا را» در پشت شاه خواهند دید و چنین تعبیر خواهند کرد که این اقدام (مقصود خرید اسلحه از شوروی) هنگامی که عملی شود اقدامی خواهد بود که از سوی واشنگتن برای بالا بردن حیثیت شاه به عنوان یک رهبر مستقل مورد توافق قرار گرفته است. مقدم در حالی که از یک لیوان براندی مزمزه می کرد وارد بحث گرمی درباره چهره شاه در ایران شد و دوباره به «روزهای خوب قدیم» دوران مصدق

ص: 42

بازگشت، هنگامی که ایران «حقیقتاً مستقل» بود. او توجه مرا به این موضوع جلب کرد، که نباید اصطلاح سیاستهای مستقل شاه را با سیاست مستقل مصدق که در واقع رهبر ملی پذیرفته شده ایران بود و از پشتیبانی فعال مردم ایران برخوردار بود، اشتباه کرد. او خاطرنشان ساخت که مانورهای سیاست خارجی، شاه کوششهای بی ثمری از جانب او برای جلب پشتیبانی عوام الناس است. او اظهار عقیده کرد که تاکنون شاه تأثیر ناچیزی بر روی ایرانیان داشته است.

مقدم به من گفت که او در نظر دارد مقاله لوموند را درباره ایران که طی آن سیاستهای اقتصادی و خارجی شاه مورد بحث قرار گرفته، برای مصدق بفرستد. وی خاطرنشان ساخت که او و دوستانش علاقمندند نظریات مصدق را درباره سیاستهای شاه به ویژه درباره خرید اسلحه از شوروی بدانند. و گفت آنچه در این باره کسب اطلاع کند، به من خواهد گفت.

اظهارنظر: اشارات آقای مقدم به عقیده من نمونه ای از طرز فکر آن عده از محافل ایرانی است که هنوز هم به خاطره جبهه ملی چسبیده اند و برای الهام گرفتن چشم به مصدق دوخته اند.

نهضت رادیکال - 6 خیلی محرمانه یادداشت مکالمه موضوع: از امینی نخست وزیر اسبق - خواسته شده تا یک گروه بندی سیاسی تشکیل دهد شرکت کنندگان: آقای رحمت اللّه مقدم از سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد-لاری سیماکیس، دبیر دوم سفارت تاریخ: 12 اکتبر 1966 برابر 20 مهر 1345 محل: اقامتگاه سیماکیس در جریان یک بحث عمومی درباره اوضاع داخلی سیاسی ایران آقای مقدم گفت که او با امینی نخست وزیر اسبق روز قبل صحبت کرده و از او خواسته است که درباره امکان سازمان دادن یک گروه بندی سیاسی که ممکن است اجازه یابد در انتخابات عمومی سال 1346 شرکت کند، تحقیق کند.

آقای مقدم گفت که تنها او نبوده است که امینی را برای فعالیت در این زمینه ترغیب کرده است و خاطرنشان ساخت که دوستان دیگر و همکاران نخست وزیر اسبق از جمله چند نفر از پیروان حسین ملکی، رهبر حزب سوسیالیست، پیشنهاد کرده اند، که یک گروه بندی سیاسی جدید تحت رهبری امینی تشکیل شود.

آقای مقدم (که خود نسبت به جبهه ملی تمایلاتی دارد) توضیح داد که اشخاص مختلفی که در گذشته از لحاظ سیاسی فعال بوده اند، اکنون می کوشند دور امینی گرد آیند، زیرا آنها استقلال فکری و حیثیت و اعتبار او را محترم می شمارند. مقدم همچنین خاطرنشان ساخت که آنهایی که دور امینی هستند امیدوارند که به امینی اجازه داده خواهد شد، فعالیت سیاسی داشته باشد، زیرا آنها معتقدند که شاه به امینی اعتماد خواهد داشت که وی حاکمیت او را به مبارزه نطلبد یا بگذارد کنترل امور از دستش خارج شود. مقدم همچنین خاطرنشان ساخت که هیچ کس در اطراف امینی در نظر ندارد قبل از رضایت شاه دست به فعالیت سیاسی بزند. من از مقدم درباره روش امینی نسبت به اصرار دوستان خود پرسیدم. مقدم در پاسخ گفت که امینی در گفتگو با اشخاص مختلف اظهار علاقه کرده است، ولی مشروط بر اینکه شاه فعالیت سیاسی او را

ص: 43

بپسندد.

اظهارنظر: هر چند مقدم گفت که دیگران به امینی اصرار می کنند که اقدام کند، هیچ بعید نیست که خود امینی تصمیم گرفته باشد که این شایعه جریان پیدا کند تا او نقشی را که شاه در انتخابات آینده برایش مناسب بداند، ایفا کند. معذالک بعید به نظر می رسد که شاه با نقش امینی به عنوان رهبر حزب موافقت کند و خوش بینی ابراز شده در این زمینه از سوی اطرافیان امینی تنها یک آرزو است. معذالک جالب است که خاطرنشان شود که آنهایی که نسبت به رژیم کنونی چندان نظر مساعدی ندارند ظاهراً آماده و حتی مشتاقند که به نحوی با شاه سازش کنند. هر چند هرگونه ترتیبی که داده شود در بهترین وضعش باعث خواهد شد حداقل فعالیت سیاسی در چهارچوب یک سیستم تحت کنترل شدید اجازه داده شود.

نهضت رادیکال - 7 خیلی محرمانه یادداشت برای بایگانی شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم، لاری سیماکیس محل: نهارخوری انجمن ایران و آمریکا تاریخ: 18 فوریه 1967 برابر 29 بهمن 1345 موضوع: با مسئولیت خودت وارد معرکه شو آقای مقدم از سمت خودش در سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (که تحت نظر وزارت آب و برق کار می کرد) اخراج شده است. او مدعی است که نقش او در سازمان دادن یک گروه بندی حرفه ای از مهندسان ایران بیش از یک سال قبل و یک حادثه که انعکاسهای سیاسی داشته و در تابستان گذشته در ارتباط با این گروه بندی روی داده است، باعث اخراج او گردیده است.

تا تابستان گذشته گروه مهندسان که گفته می شود حدود 50 نفر را در برمی گیرد به طور متوسط ماهی یک بار با آگاهی کامل مقامات اجتماع می کردند. در یک جلسه در اواخر بهار 1345 تصمیم گرفته شد که نامه ای به شاه نوشته شده و از او تقاضا شود تا از مهندسان ایرانی در اجرای اصلاحات کشاورزی استفاده بیشتری به عمل آید. این نامه ظاهراً در بعضی محافل به عنوان انتقادی از «انقلاب سفید» تعبیر شد، زیرا به هنگامی که اعضای گروه در هتل ونک برای جلسه بعدی در تاریخ خرداد 1345 اجتماع کرده بودند، مقامات امنیتی روی آورده و به هر یک از شرکت کنندگان گفتند که به منزل بروند. نامه ای در اعتراض به این اقدام مقامات امنیتی بعداً از سوی مهندسان به دبیرخانه (دفتر مخصوص) شاه فرستاده شد و تقاضا شد که به گروه اجازه فعالیت مجدد داده شود.

طبق اظهار مقدم تا تاریخ 4 دی 1345 اتفاقی نیفتاد، تا اینکه یادداشتی به امضای روحانی وزیر آب و برق به او تسلیم شد که در آن گفته شده بود که خدمات او دیگر مورد نیاز نیست. مقدم مدعی است که از خبرچینیهای داخل وزارتخانه و همچنین در جاهای دیگر کسب اطلاع کرده است که اخراج او نتیجه مستقیم فعالیت او در گروه مهندسان بوده است.

آنچه موجب طنز است این است که، در حالی که تصور می شود اخراج مقدم به علت اشتغال در فعالیتهایی بوده که برای یک کارمند دولت مناسب تشخیص داده نشده است، مهندسان در هفته دوم دیماه

ص: 44

1345 نامه ای از دبیرخانه شاه دریافت کردند که به موجب آن به گروه اجازه داده می شود اجتماعات مرتب خود را برای بحث درباره مسائل حرفه ای از سر گیرند.

اظهارنظر: آنهایی که اعضای گروه مهندسان بودند تجربیات تابستان گذشته خود را به این زودی فراموش نخواهد کرد و همچنین درس عبرت مقدم از سوی آن مهندسان در این گروه که از حکومت پول می گیرند، نادیده گرفته نخواهد شد.

نهضت رادیکال - 8 خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرک کنندگان: رحمت اللّه مقدم، مهندس (متمایل نسبت به جبهه ملی ولی عضو فعال هیچ گروهی نیست) لاری سیماکیس، دبیر دوم سفارت تاریخ: 26 فوریه 1968 برابر 7 اسفند 1346 محل: اقامتگاه مقدم موضوع: علی امینی نخست وزیر اسبق طبق اظهار مقدم، امینی 10 روز قبل شنیده بود که ساواک گزارشی درباره اینکه وی سرگرم فعالیت سیاسی است به شاه تسلیم کرده است. امینی چند روز قبل درباره این گزارش به مقدم و دیگران اطلاع داده و اظهار نظر کرده است که یک حادثه شومی بایستی در پیش باشد. امینی همچنین گفت که او از دوستی شنیده است که علم به مردم می گوید که امینی قصد دارد بار دیگر به عنوان نخست وزیر وارد صحنه شود.

امینی این را نیز به عنوان نشانه ای از اینکه توطئه ای علیه او در جریان است، تعبیر کرد.

مقدم که از هفته گذشته با امینی در تماس نبوده است، معتقد است که زمینه برای اقدام قانونی جاری برای امینی در شرف چیده شدن است. مقدم از یک دوست شنیده است که صدر وزیر- دادگستری - نمی خواهد طرف این دعوا علیه امینی واقع شود و اینکه صدر ترجیح داده است برای اجتناب از همدستی در این موضوع کشور را ترک کند، و اینکه یگانه در وزارت دادگستری مأمور شده است این کار کثیف را انجام دهد.

مقدم آن گاه شروع به یافتن حدسیات درباره آنچه که ممکن است انگیزه این اقدام باشد نمود. او معتقد است که اکنون برای شاه و آنهایی که نزدیک به تاج و تخت هستند روشن و روشنتر می شود که هویدا کشور را دچار دردسرهای اقتصادی عمیقی می کند و این امر باعث جریان شایعاتی شده است که طرحهای تغییر نخست وزیر در جریان است. نام امینی به عنوان یک جانشین احتمالی در محافل برده می شود و ایرانیان طغیان غضب اخیر هویدا را علیه «آنهایی که آلت دست بیگانگان هستند» به عنوان حمله ای علیه امینی تلقی کرده اند. اقدام علیه امینی از نظر مقدم دلالت بر آن می کند که شاه متقاعد شده است که از قد و قامت امینی باید کاسته شود. مقدم معتقد نیست که از فعل و انفعالات درباری نتیجه ای به دست آید و معتقد است که آنهایی که به عنوان انگیزه این فعل و انفعالات کار می کنند، اگر افکار عمومی دستخوش این تأثیر قرار گیرد که امینی به نحوی از انحاء در سوء اداره مقصر شناخته شده است به هدف خود خواهند رسید. طبق عرف، امینی حق آن را خواهد داشت که از طریق مطبوعات اتهامات نسبت داده شده به خود را رفع کند.

ص: 45

معذالک مقدم شک دارد از اینکه حکومت اجازه دهد که مطبوعات نظریات امینی را منعکس کنند.

اظهارنظر: مقدم از پیروان امینی است، بنابراین حدسیات او را باید با احتیاط تلقی کرد.

نهضت رادیکال - 9 یادداشت مکالمه خیلی محرمانه شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم، مهندس (متمایل نسبت به جبهه ملی ولی عضو فعال هیچ گروهی نیست) لاری سیماکیس، دبیر دوم تاریخ: 28 فوریه 1968 برابر 9 اسفند 1346 محل: اقامتگاه مقدم موضوع: علی امینی امینی روز 8 اسفند به مقدم گفت که شاه قبل از عزیمت به اروپا به هویدا دستور داده است تا علیه امینی وارد عمل شود. طبق اظهار مقدم، امینی از این موضوع از طریق شخصی که با هویدا در رابطه است، خبردار شده است.

مقدم امینی را به عنوان تنها رهبر سیاسی در ایران که می تواند برای شاه گرفتاری فراهم کند توصیف کرد. احساس امینی درباره اینکه اقتصاد ایران دستخوش دشواری است و عقیده او درباره اینکه شاه در جهت مناسبات اقتصادی با بلوک (شرق - م) بسیار فراتر رفته است و اختلاف او با روش شاه نسبت به جهان عرب در محافل سیاسی با نفوذ به خوبی شناخته شده است. مخالفت امینی با سیاستهای شاه او را به صورت یک نامزد پر جاذبه برای گروههای مختلف سیاسی که در جستجوی یک رهبر هستند در می آورد.

مقدم معتقد است که شاه زمان را برای اینکه امینی را سر جای خودش بنشاند و به این ترتیب هرگونه تهدید احتمالی او را به شکل جاری ثبات سیاست از میان بردارد مناسب تشخیص داده است.

مقدم علاوه بر این شنیده است که هنگامی که انصاری سفیر ایران در ایالات متحده در تهران بود به شاه گزارش داده است که کنسرسیوم از حکومت ایران با ترکیب کنونی آن چندان دل خوشی ندارد. مقدم حدس می زند که شاه معتقد است که امینی «سوگلی» کنسرسیوم است و اینکه بنابراین شاه تصمیم دارد امینی را به جای خودش بنشاند.

نهضت رادیکال - 10 سری - در دسترسی خارجیان قرار نگیرد شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم، مهندس کشاورزی- لاری سیماکیس دبیر دوم سفارت محل: رستوران چت نیک تاریخ: 6 ژوئن 1968 برابر 16 خرداد1347 موضوع: دیدار «کارلانیر» از خلیل ملکی خلیل ملکی (رهبر حزب سوسیالیست ایران که فعالیتهایش تحت نظر ساواک قرار گرفته) به مقدم گفت که کارلانیر تلفنی از او تقاضای وعده ملاقات کرده است. ترتیب ملاقاتی داده شده ولی اندکی قبل از اینکه ملاقات صورت بگیرد، ملکی پیام تلفنی از دکتر محمد باهری (معاون وزارت دربار) دریافت کرد. پس از

ص: 46

اینکه به ملکی گفت که حکومت از ملاقات او با کارلانیر اطلاع دارد به او توصیه کرد که مراقب حرفهایی که به مهمان خود زده است، اگر می داند چه چیزی برای او خوب است، باشد. ملکی به مقدم گفت که او این « توصیه » را در جریان صحبت با کارلانیر رعایت کرده است.

نهضت رادیکال - 11 خیلی محرمانه شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم - لاری سیماکیس، دبیر دوم سفارت یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: 7 اکتبر1968 برابر مهر محل:اقامتگاه مقدم موضوع: الکسیس دتوکویل در ایران به خاک می افتد.

مقدم که زبان فرانسه اش بسیار روان است چندین سال بر روی ترجمه جلد اول کتاب دتوکویل به نام « دمکراسی در آمریکا» به زبان فارسی کارکرده است. کار ترجمه تحت سرپرستی انتشارات فرانکلین و زیر نظر بنیاد پهلوی انجام شده است. هنگامی که ترجمه تکمیل شد، مقدم کار خود را برای تصحیح و تصویب به کارمندان فرانکلین سپرد. سناتور محمد سعیدی که یک عضو پروپا قرص این مؤسسه است و نیز تسلط کامل به زبان فرانسه دارد، مسئول تأمین این موضوع بود که ترجمه فارسی اثر کلاسیک دتوکویل حساسیتهای سیاسی جاری ایران را نرنجاند.

سناتور سعیدی طبق اظهار مقدم در کارش بسیار جامع بود و زحمت زیادی کشید برای آنکه عبارتهایی را که حتی از فاصله دور، از نهاد سلطنت انتقاد می کرد تغییر دهد یا حذف کند. به دلیلی که توضیح داده نشده است، سعیدی عنوان کتاب را بر روی جلد به زبان فارسی به «دموکراسی در دنیای جدید» تغییر داده هر چند عنوان دقیقتر اجازه داده شد که در رأس صفحات داخلی باقی بماند. عبارت «سلطنت مطلقه» در متن به «حکومت خودکامه» تغییر یافت و بدین ترتیب معنی دتوکویل در بعضی قطعات تحریف شد.

مقدم این تغییرات را با کمال لطف پذیرفت و یک ماه قبل با خوشوقتی چند نسخه از اولین ترجمه منتشر شده اثر دتوکویل را دریافت کرد. اندکی پس از انتشار و توزیع این کتاب مقامات تصمیم معکوس گرفتند و با عجله مانع توزیع بیشتر این کتاب شدند. آنها همچنین نسخه هایی را که قبلاً توزیع شده بود در صورت دسترسی به آنها جمع آوری کردند. مقدم نمی داند چرا این کار صورت گرفت، ولی او حدس می زند که یک نفر که با شاه تماسی نزدیک داشته و حتی پس از تغییراتی که سعیدی در آن داده، درباره متن به دشواریهایی برخورد کرده است و این اقدام لازم تشخیص داده شده است.

در ضمن مقدم مدعی است که محافل روشنفکری در ایران آگاهند که ترجمه موجود است و مبالغی بیش از 450 ریال قیمت کتاب برای به دست آوردن نسخه هایی که از کوششهای جمع آوری مقامات جان سالم به در برده می پردازند. مقدم شخصاً یک نسخه از این کتاب را به دوست خود امینی نخست وزیر اسبق داده بود و امینی درباره این ماجرا گفت که این یکی از دلایل آشکار رفتار ناهنجار رژیم شاه است.

اظهارنظر: کمتر احتمال داده می شود که منع ترجمه این کتاب مدت طولانی دوام داشته باشد. به ویژه از این لحاظ که شایع شده است که این ترجمه وجود دارد و از آنجایی که برای چاپ چند هزار نسخه از آن

ص: 47

پول کلانی پرداخت شده است. از سوی دیگر ترجمه کنونی ممکن است به حق قبل از انتشار دستخوش تغییرات بیشتری به شود.

مقدم احساس می کند که تغییراتی که تاکنون از طرف سعیدی داده شده معنای واقعی نویسنده را تحریف کرده است. آیا ما جرأت داریم امیدوار باشیم، که مقامات کتاب را برای باطل کردن ستمی که سعیدی سانسورچی در مورد آن مرتکب شده است، پس بگیرند.

نهضت رادیکال - 12 خیلی محرمانه یادداشت مکالمه شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم، مهندس کشاورزی -لاری سیماکیس، دبیر دوم سفارت تاریخ: 14 دسامبر 1968 برابر 23 آذر 1347 محل: اقامتگاه مقدم دستگیریها مقدم خبر دستگیری 14 جوان ایرانی را شنیده است. او گفت که دستگیریها حدود یک سال قبل صورت گرفته و یکی از دستگیرشدگان به نام بیژن جزنی برادر کوچکتر رحمت اللّه جزنی است. مقدم، رحمت اللّه جزنی را به عنوان یک دست چپی افراطی (اگر نه یک عضو فعال حزب توده) توصیف کرد که به دلایلی در معرض لطف رژیم قرار گرفته و در دستگاه کمیته انقلاب که سال گذشته پس از کنگره اداری برای نظارت بر اصلاحات اداری تشکیل شد بود، عضویت دارد. رحمت اللّه جزنی همچنین شوهر خواهر صفی اصفیا، معاون نخست وزیر است. بیژن جزنی در جهت گیریهای برادر ارشد خود سهیم است. طبق اظهار مقدم، جزنی و 13 نفر دیگر به اتهام داشتن ادبیات چین کمونیست و برقراری تماس با «عناصر» چین کمونیست دستگیر شده اند. مقدم همچنین شنیده است که 30 نفر از اعضای سپاه دانش، یک هفته قبل همچنین به خاطر داشتن ادبیات چین کمونیست و تماس با «عناصر» چین کمونیست دستگیر شده اند.

ایران و عربستان سعودی مقدم گفت که گذرنامه هایی که در حال حاضر برای ایرانیان که قصد سفر به خارج دارند صادر می شود، حاوی یک محدودیت درباره سفر به لبنان و عربستان سعودی است. به یک دوست بازرگان او گفته شده است که او نمی تواند به عربستان سعودی سفر کند. مقدم احساس می کند که محدودیت سفر به لبنان با مسئله ژنرال بختیار بین ایران و لبنان ارتباط دارد. ولی درباره محدودیت سفر به عربستان سعودی که از قرار معلوم پس از دیدار شاه از این کشور صورت گرفت، او دچار سرگشتگی شده است.

ص: 48

نهضت رادیکال - 13 یادداشت مکالمه خیلی محرمانه شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم، مهندس کشاورزی - لاری سیماکیس، دبیر دوم سفارت محل: انجمن ایران و آمریکاتاریخ: 15 فوریه 1969 برابر 6 اسفند 1347 موضوع: سانسور و امینی نخست وزیر اسبق مقدم که از خوانندگان پرولع نشریه سیاست خارجی است گفت که وی مقاله «نیرو و نیروی متقابل» که در شماره اکتبر 1968 این مجله درج شده بود را بسیار جالب تشخیص داده است. او تصمیم گرفته که این مقاله را به زبان فارسی ترجمه کرده و آن را به روزنامه آیندگان برای انتشار تسلیم کند. مقاله مورد بحث در آیندگان منتشر شد. ولی قبلاً سانسور چیان ایران قسمتی از مقاله را که از اتحاد شوروی انتقاد می کرد، حذف کرده بودند. پرویز رائین خبرنگار خبرگزاری آسوشیتدپرس برادری دارد که در مورد نهضت فراماسونری در ایران تفحص می کند و کتابی در آن باره نوشته است. این کتاب از فراماسونری انتقاد کرده و از قرار معلوم مطالب زننده ای درباره چندین شخصیت ایرانی زنده و فوت شده دارد. این کتاب ظاهراً از سانسور گذشته و برای توزیع چاپ شد است. معذالک در آخرین لحظات مقامات تصمیم گرفتند که از توزیع آن جلوگیری کنند (از قرار معلوم در نتیجه فشار شخصیتهای برجسته که با فراماسونری ارتباط داشتند) و طبق اظهار مقدم یک نماینده علم، وزیر دربار به رائین اطمینان داده است که به زودی توزیع این کتاب اجازه داده خواهد شد.

امینی نخست وزیر اسبق مقدم گفت او امینی را در بامداد امروز دیده است و اینکه نخست وزیر اسبق خاطرنشان ساخته است که اقتصاد ایران می رود، که گرفتار مخمصه عمیقی شود. این چشم انداز بدبینانه مبتنی بر بررسی بودجه از سوی امینی و برآوردهای درآمد ایران است. امینی همچنین پیش بینی کرده است که شاه در آینده نزدیک و شاید پس از نوروز هویدا را مرخص خواهد کرد.

اظهارنظر: امینی درباره امور اقتصاد همیشه یک کاساندرا بوده است (کاساندرا: غیب گوی شوم - مترجم) پیشگوییهای امینی هنوز باید حقیقت خود را به ثبوت برساند.سیماکیس نهضت رادیکال - 14 استفاده محدود اداری یادداشت مکالمه موضوع: تروریسم، مهدوی وزیر بازرگانی، فساد نیروی هوایی و اوضاع کشاورزی شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مشاور وزارت آب و برق و عضو سابق جبهه ملی آرچی. ام. بولستر مأمور سیاسی سفارت آمریکا در تهران محل و تاریخ: رستوران تیفانی، 26 ژانویه 1976 برابر 6 بهمن 1354 تبصره: مقدم یک عضو جبهه ملی تجدید سازمان نشده است و همیشه در عملیات حکومت بدترین جنبه را می بیند. بنابراین اظهار نظرهای منفی او درباره کارمندان حکومت ایران و سیاستهای این حکومت باید با توجه به این جنبه مورد بررسی قرار گیرد.

ص: 49

تروریسم طبق اظهار مقدم مردم درباره جرم نُه نفر تروریست اعدام شده در تاریخ 24 ژانویه مشکوک هستند.

بسیاری معتقدند که حکومت ایران ممکن است قتل سرهنگ شافر و سرهنگ ترنر را برای توجیه اظهارات علنی شاه درباره اینکه زندانی سیاسی در ایران وجود ندارد، و تنها تروریستها وجود دارند و برای توجیه سرکوبی شدید مخالفان ترتیب داده شده باشد. داستان به این ترتیب تمام می شود، که حکومت ایران این 9 متهم را بایستی می کشت تا همه ردها را از بین ببرد. این واقعیت که محاکمات سری بوده به عقیده او نشان دهنده بی میلی حکومت در آن است که حقیقت اوضاع برای مردم روشن شود.

مقدم گفت گزارشهای روزنامه ها درباره قتل تروریستها در ساری، آمل و گرگان تا اندازه ای فاقد دقت است. یک دختر که در آمل دستگیر شد سرنخی درباره مخفیگاهی در گرگان به پلیس داد. بنابراین پلیس خانه مظنون را محاصره کرد و هنگامی که صدای شلیک از داخل خانه شنیده شد آن را مورد حمله قرار داد. هنگامی که خانه با حمله تصرف شد در داخل آن تنها یک نوار ضبط صوت پیدا شد که به طور مداوم صدای شلیک تفنگ پخش می کرد. تروریستها فرار کرده و همچنان در آزادی به سر می برند. مقدم گفت که این داستان از یک دوست که در گرگان زندگی می کرد به دست آمده است و اصرار داشت که حقیقت دارد.

مهدوی، وزیر بازرگانی یکی از دوستان مقدم گفت عقیده عمومی بر این است که مهدوی بالاخره به عنوان نخست وزیر جانشین هویدا خواهد شد. به شیوه مخصوص ایرانیها گفته شده است که مهدوی به علت پشتیبانی آمریکا از کیفیت تکنوکراسی او سمت کنونی خود را به دست آورده است. ادامه پشتیبانی آمریکا، سمت نخست وزیری را برای او تأمین خواهد کرد. به موجب شایعاتی مهدوی به اتهام کسری 300 میلیون ریال که در دفاتر بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران که مهدوی، قبل از اینکه در سال 1974 به وزارت برسد ریاست آن را داشت، در معرض بازجویی قرار گرفته است.

فساد نیروی هوایی مقدم گفت او شنیده است که حدود سی افسر نیروی هوایی به خاطر فعالیتهای مفسده آمیز در بازداشت به سر می برند. این تحقیقات ممکن است همچنین ژنرال خاتمی مرحوم را نیز دربر بگیرد و بدین ترتیب شایعات مبنی بر اینکه مرگ او در سانحه کایت برای اجتناب از دردسرهای حکومت ایران پس از آشکار شدن حقایق بوده است، تقویت می شود.

عقب ماندگی در تولیدات کشاورزی مقدم در حالی که به یکی از موضوعات تکراری مکالمه خود اشاره می کرد اظهار نظر کرد، تولید کشاورزی ایران همچنان عقب تر از حد نصابی است که باید دارا می شد. او به تازگی از اهواز در تاریخ 27 ژانویه بازگشته است. در اهواز او کسب اطلاع کرده است که یکی از بزرگترین مؤسسات کشاورزی و بازرگانی در این منطقه زمین خود را می فروشد. او گفت در اهواز همه می دانند که جمشید مدحت، مدیر عامل، می کوشد تمام مالکیت زمینی شرکت ایران - کالیفرنیا را به احتمال در قطعات هزار هکتاری که

ص: 50

می تواند توسط افراد یا خانواده ها کشت و پرورش یابد بفروشد. به نظر مقدم این شکست و کوتاهی نشان می دهد که کشاورزی به مقیاس بزرگ در ایران نیازمند مساعدت از سوی دولت است اگر قرار باشد سودآور باشد. مقدم اخیراً نسخه ای از گزارش جامع درباره کشاورزی ایران را که از سوی شرکت خدماتی کشاورزی و تکنیکی بوکرز در انگلستان تهیه شده، دریافت کرده است. در این گزارش توصیه شده است که یک « نقشه جامع» برای کشاورزی ایران تهیه شود؛ هر چند مقدم این نقشه را به تفصیل مطالعه نکرده است.

وی معتقد است این گزارش مشاوران کلی تر از آن است که ارزش عملی داشته باشد. مقدم اخیراً مقاله ای در مجله خواندنیها درج کرده است و در آن بعضی از نقاط ضعف سیاست کشاورزی حکومت ایران را تشریح کرده است. او اظهار نظر کرد که امیرانی سردبیر این مجله ناگزیر بوده است، برای انتشار این مقاله صحه حکومت ایران را دریافت کند. این نشان می دهد که حکومت درباره وضع نابسامانی کشاورزی ایران تا چه اندازه حساسیت دارد.

نهضت رادیکال - 15 محرمانه صورت مکالمه شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای - جرج بی. لامبراکیس تاریخ و مکان: 14 اکتبر 1978 - (22 مهر 1357)، آپارتمان مقدم موضوع: وضع داخلی روز تعطیلی امام رضا، برای دیدار از مقدم به ملاقاتش رفتم تا پس از خلاصی او از زندان با او صحبتی بکنم. (او جزو رهبران مخالفی بود که به فاصله کوتاهی بعد از حکومت نظامی دستگیر شد.) وضعش خوب و پریدگی رنگ نداشت. او گفت که هر چند 11 روز اول انفرادی بوده و آفتاب نخورده، ولی با او بدرفتاری نشده است. بعد به سلول دیگر، که اغلب ملا بودند و مرتب آنها را وارد و خارج می ساختند، منتقل شده بود.

در بین آنها امام مفتح، از مسجد جاده قدیم شمیران بود، که هنوز در زندان است. پرسیدم که من از زیادتر ماندنش نسبت به دیگر رهبران سیاسی، که اکثراً همان روز توقیف و آزاد شدند، گیج شده بودم. جواب داد که از هم اسمش ژنرال مقدم (رئیس ساواک - غیر خویشاوند) همین سؤال را کرده و او با شوخی گفت: بعد از استقرار حکومت نظامی، آنها می خواهند گروههای مخالف با هم ارتباط نداشته باشند. پرسیدم اگر دلیل موجهی است، آیا شما از بقیه رهبران، در برقراری ارتباط بین گروهها، مؤثرتر بوده اید؟ او خندید و گفت بله.

مقدم گفت که توسط بازپرسان ساواک بازجویی شد و هنگامی که در مورد اهداف گروهش از او سؤال شده بود، گفته بود که در چهارچوب قانون اساسی است. جزوات مختلف حزبی و تماس با دیگران در حدود مجاز فعالیتهای قانونی بود. او همکاران خود را مخفی نکرد، چون چیزی نبود که خارج از حوزه قانون اساسی باشد، (نظریه: موضع روشن مقدم که در طول سال گذشته در مورد آن تردید داشت که دستش را رو نکند تا «هزاران گل» با عکس العمل فوری شاه چیده شود) مقدم در روز دعوت از تجمع هیئت تحریریه کیهان، داوطلبانه آنجا بود و در خط مشی حزب خودش گفتگو کرد و از پذیرفتن خویش، خوشحال به نظر می رسید.

ص: 51

وقتی از وضع مخالفین در حال حاضر پرسیدم، مقدم گفت سرگیجه گرفته اند و نمی دانند چه کار کنند.

او کاملاً صریح اضافه کرد که (به نظر من این طور بود، حداقل در بعضی موارد) مخالفین به دنبال دو پیام حمایت کارتر از شاه نگران شده اند. سپس در مورد نظریه اصلیش، در مورد اینکه مسئولیت برگرداندن شاه به ایران در سال 1953 (1332) به عهده آمریکا است و به قدرت رساندن او با کمک ارتش و پلیس، صحبت کرد. او گفت که این کار تعادل بین شاه و مردم را به هم زده و آمریکا بایستی از ایران دست بردارد، در حالی که پیامهای کارتر نشان دهنده حضور مجدد آمریکا در کنار شاه است.

در این فرصت گفتم که، آمریکا به خاطر رهبری ایران توسط شاه، او را حمایت می کند، زیرا دولت ایران متحد مهمی برای ماست، که ثبات و استمرار پیشرفت آن، هدف ماست. ضمناً ما حمایت خود را از افزایش آزادیها در اینجا بیان کردیم تا تدریجاً و نه به طور انقلابی به ثبات برسیم. انتخابات آزاد تابستان آینده هدف خوبی برای شروع است. سپس از او در مورد نقش آینده شاه پرسیدم.

مقدم جواب داد، قبول دارد که وجود شاه لازم است، هم برای کنترل ارتش و هم آشوبهایی که منجر به سقوط ناگهانی قدرت می شود. گفتم پس با من موافقی؟ جواب مستقیمی نداد و اشاره کرد که شاه محبوبیت نداشته و سرگردان شده و آمریکاییها را فریب داده است. رؤسای جمهور آمریکا می آیند و می روند و شاه می داند چگونه از آنها استفاده کند، برای مثال، کندی تمایلات شدیدی برای افزایش آزادیهای سیاسی داخلی نشان داده بود و تصور می کرد که شاه آن را به کار می بندد. سپس جانسون و نیکسون که بر عکس عمل کرده هر چیز که شاه خواست به او دادند.

او فرصتی را که در طی آن توسط مأمور سرویس مخفی آمریکا دعوت شده بود تا در صورت تمایل با نیکسون، در هنگام دیدار او از انجمن ایران و آمریکا، ملاقات کند، و او پذیرفته بود، یادآوری کرد.

نیکسون هرگز از انجمن ایران و آمریکا دیدن نکرد و او نامه ای از مأمور سرویس مخفی آمریکا داشت که توضیح می داد هیچکس در سفارت در برنامه فعالیتهای نیکسون که منحصراً ملاقات خصوصی در حضور شاه بود، دخالتی نداشت. هنگامی که رئیس جمهور کارتر آمد، امیدها را افزایش داد، ولی پیام اخیر او مقدم و دوستانش را گیج کرد. دوباره خط مشی خودمان را به مقدم تذکر دادم و پیشنهاد کردم که او برای بهره وری از انتخاب آزاد موعود، با دوستانش سازماندهی کند و افزودم که غیر واقعی است، اگر تصور کنیم شاه و حامیان او به سادگی قدرت را به مخالفین تسلیم کنند، آنها باید خواسته شان را بروز دهند. به یادش آوردم که خودش گفته بود که چند ماه پیش در مورد هماهنگی در برنامه مشترکی بین گروهش با اشکال مواجه شده بودند.

اگر مخالفین اهداف شخصی دارند و سازمانی که شاه با ایشان مذاکره نماید تا سریعاً در وضع سیاست داخلی شرکت داده شوند، تا زمانی که رهبران منفرد پیشرفت کندی دارند، توقع جدی گرفتن آنها از سوی شاه هر کس دیگری درست نیست. ظاهراً مقدم روی موافق نشان می داد.

مقدم به این مطلب اشاره کرد که شاه طبق شواهد با نصب شریف امامی، «یک مرد فاسد» به جای انتصاب فرد مناسب دیگری، قصد آزادیخواهانه ندارد. او دلیل مرا مبنی بر اینکه شاه در تدارک ولایتعهدی است رد کرد و گفت آنقدر خودخواه و مغرور است که به فکر پسرش نمی باشد. مقدم اشاره به کشتار میدان ژاله کرده و گفت که «وضع بدتر از پیش» شده است. قبلاً شکنجه می کردند و حالا می کشند. هنگامی که در مورد هراس او مبنی بر برنامه های دولت که یک سال پیش در گفتگوهایمان مطرح بود یادآوری کردم، بر

ص: 52

این استدلال پافشاری نکرد.

پس از مباحثات دیگری قرار ملاقات بعدی در فرصت دیگری با همکاران دیگرش گذاشته شد. (مثل مهندس بازرگان که به قول مقدم اخیراً از مشهد بازگشته بود.) اظهارنظر: مقدم با توجه خود در مورد اعلامیه کارتر کاملاً مرا درک می کرد، ولی من معتقدم که او تمامی نگرانی مخالفان محدوده قانون اساسی، در مورد اینکه آیا سیاستهای ایالات متحده در طول چند ماه تغییر کرده یا نه، را منعکس می کند.

لامبراکیس نهضت رادیکال - 16 محرمانه (1) 13 دسامبر 78 - (22 آذر 1357) رحمت اللّه مقدم مراغه ای رهبر نهضت رادیکال ایران (از سال 1975) مورد خطاب با عنوان: آقای مقدم رحمت اللّه مقدم مراغه ای، یک مهندس آبیاری و طراح، به تأسیس نهضت رادیکال ایران کمک کرد و آن را تاکنون رهبری کرده است. او با سابقه بیش از دو دهه فعالیت سیاسی در مخالفت با شاه، از سپتامبر 1978، به خاطر فعالیتهای مخالف رژیم در زندان بوده است. مقدم خود را به عنوان فردی میانه رو دسته بندی می کند، اصرار می ورزد که او همواره برای آزادی در محدوده قانون اساسی ایران تلاش کرده است.

او فلسفه سیاسی خود را چیزی بین سوسیالیستها و میانه روها در فرانسه تشریح می کند. به علاوه، او در نظر دارد که لغت رادیکال در نام سازمانش،از حزب سوسیالیست رادیکال میانه رو در فرانسه الهام گرفته شده بود. و او از هرگونه تلاشی در ارتباط دادن سازمانش و مرامهای افراطی منزجر است. (محرمانه).

مقامات رسمی آمریکا که مقدم با آنها ملاقات کرده است او را فردی متعادل، طرفدار آمریکا و روشنفکر تلقی می کنند که صمیمی است و بی پرده و صریح صحبت می کند. آنها هم چنین متذکر می شوند که مقدم در اواسط سال 1978، به خاطر مواضع میانه روانه اش، در ملاقاتهایش با سایر رهبران گروههای مخالف، که در حال تلاش برای تنظیم یک برنامه مخالفت متشکل بودند، مشکلاتی داشت. مقدم همواره با مقامات رسمی آمریکایی روابط دوستانه داشته است و مایل به ادامه مباحثات اصولی است. او نخست وزیر سابق - محمد مصدق - (32-1330) را تحسین می کرد. لیکن از اعضای جبهه ملی، اتحاد موقتی که از مصدق در زمان قدرتش علیه شاه حمایت می کرد، نبوده است. او به مقامات آمریکایی گفته است که تصویر آمریکا در ایران به خاطر حمایتش از شاه و عدم درک اهمیت تاریخی مصدق صدمه دیده است. (محرمانه) مقدم، متولد تهران و فارغ التحصیل دانشکده نظام ایران می باشد. او طراحی و جغرافی را در بین سالهای 1328 تا 1332 در فرانسه تحصیل کرده و از کالج ارتش فرانسه و دانشگاه پاریس فارغ التحصیل شد. او به ایران بازگشت و تا سال 1334 به عنوان یک افسر در ارتش خدمت کرد.

او برای مدت کوتاهی از سال 1334 یکی از اعضای حزب منحله مردم (مخالفین وفادار) بود. در سال

ص: 53

1340 او به عنوان نماینده آذربایجان در مجلس (مجلس شورای ملی) به خدمت اشتغال داشت. او همچنین دارای چندین مقام مربوط به آبیاری در وزارت کشاورزی بوده است. (طبقه بندی نشده) مقدم، حدوداً 58 ساله است و مقالاتی در مورد کشاورزی و استفاده از زمین منتشر کرده است. در سال 1962 او به عنوان یک رهبر صاحب امتیاز خارجی دو ماه در ایالات متحده به سر برد که در حین این مدت مشغول مطالعه و مشاهده روند سیاسی آمریکا و کشاورزی بوده است. او به زبانهای فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.13 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357

کانون وکلا

ص: 54

تاریخ: 13 دسامبر 1978 - 22/9/1375سری (1) حسن نزیه رئیس کانون وکلا (تقریباً از تاریخ ژوئیه 1978) مورد خطاب با عنوان: آقای نزیه حسن نزیه، یک وکیل و سیاستمدار قدیمی که قول داده است، کانون وکلا را هر چه بیشتر از گذشته فعال کند. مدتی کوتاه پس از تصدی سمت، او سازمان را (کانون وکلا) به شرکت در تقاضای تجدید محاکمه برای زندانیان سیاسی در دادگاههای حقوقی که قبلاً در دادگاههای نظامی محکوم شده بودند، کشاند. او قصد خود را مبنی بر ایجاد اصلاحات سازمانی از این قبیل با برپایی جلسات بیشتر نشر گزارشات ماهیانه به وکلای کشور، تعقیب قانونی وکلای فاسد و حمله به قوانین خشک اداری باز دارنده، نشان داد. نزیه فردی جاه طلب و چیزی شبیه به یک فرصت طلب سیاسی است. طبق گزارش رسیده در سال 1345، او باور داشته که می تواند پشتیبانی حزب توده (کمونیست) را برای امیال سیاسی خود به کار گیرد. (سری) در سالهای 1330 نزیه یک ملی گرای با حرارت، یکی از مؤسسین نهضت آزادی ایران بود که جبهه ای است راست گرا، مذهبی ملی که در مواقع مختلفی با جبهه ملی، ائتلافی که محمد مصدق نخست وزیر را (32-1330) در نبرد با شاه حمایت می کرد، همکاری داشته. بعد از جدا شدن نهضت آزادی از جبهه ملی در اردیبهشت سال 1340، نزیه به عنوان رهبر اکثریت حزبی ظهور کرد که تمایل به اتخاذ روشهای ملایم و مصالحه آمیز در به دست آوردن قدرت داشت و همچنین مخالف روش قهرآمیز در بر کنار کردن شاه بود.

در طی آن دوره او و گروهش خواستار عدم قبول کمکهای نظامی خارجی، بر سر کار آمدن یک دولت بی طرف (اما غیر کمونیست) و کنترل معقولی بر شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم، که یک گروه متشکل از 17 شرکت نفتی می باشد که با شرکت ملی نفت ایران مشارکت می کنند، شد. بعد از اینکه نهضت آزادی ایران، مجدداً در مهر سال 1340 به جبهه ملی پیوست، او در شورای مرکزی و کمیته اجرایی مرکزی اشتغال داشت و همچنین سرپرستی قسمت تبلیغاتی سیاسی و انتشارات گروه را بر عهده داشت. (سری) در حال حاضر اطلاعات کلی در مورد زندگی شخصی و شغلی نزیه در دست می باشد. هم اکنون در اوایل 50 سالگیش، او ظاهراً یکی از چهره های سرشناس در میان جوانان ملی گرای اواخر سالهای 1930 و اوایل سالهای 1340 می باشد. در سال 1339 او برای شرکت بیمه های اجتماعی کارگران کار می کرد و در ماه تیر سال 1340 او برای مدت کوتاهی به علت فعالیتهای ضد دولتی زندانی شد. در سال 1341 نزیه یکی از اعضای شورای انجمن آذربایجانیهای مقیم تهران بوده است. (محرمانه)13 دسامبر 1978 کانون وکلا - 2 تاریخ: 17 ژوئیه 1979 - 26/4/1358شماره سند: 4442 از: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی.سیبه: سفارت آمریکا تهران، فوری 3502 موضوع: علاقه ایران برای خرید فرآورده های تصفیه شده سری 1- تمامی متن سرّی است 2- برای اینکه شما در ملاقات با مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، نزیه، زمینه ای داشته باشید، باید از

ص: 55

مطالب ذیل آگاه باشید. در 4 ژوئیه، عظیمی، به نمایندگی نزیه، از شرکت آمرادا - هس (Amerada - Hess)تقاضا کرده است که 3 میلیون بشکه نفت چراغ و گازوئیل (سوخت حرارتی) برای فروش اختصاص دهد. عظیمی توضیح داد که بمب گذاری در لوله نفت خام به دنبال بمب گذاری مشابه در لوله تولید، منجر به کاهش شدید در پالایشگاه آبادان، تا میزان 100000 بشکه در روز شده است. این کاهش از عدم توانایی ذخیره کردن فرآورده های نفتی آبادان توجیه شده است. با احتمال عدم راه افتادن عملیات پالایشگاه اصفهان، مقامات ایرانی واهمه دارند که زمستان را بدون نفت کافی به سر برند. دو میلیون بشکه اثر بلند مدت نخواهد داشت.

3- شرکت هس با تصویب دولت آمریکا موافقت نموده که دو میلیون بشکه تقریباً به طور مساوی نفت و گازوئیل عرضه کند. و شرکت هس به ما اطمینان داده است که در ذخیره داخلی آمریکا کاهشی وجود نخواهد داشت و به هنگام لزوم عرضه خارجی محدود نخواهد شد. مقامات ایرانی با دو تانکر سی هزار تنی قرارداد بسته اند که به زودی بارگیری خواهند نمود.

4- نزیه از طریق هس از تصویب دولت آمریکا مطلع شده بود و به نظر رسید که از سرعت عمل دولت ایالات متحده بسیار قدردان می باشد. به نظر می آید که نیاز اضطراری برای فرآورده های نفتی با ورود دو محموله کوچک از کویت به ایران (شاید همان 2 تانکری که در بند سوم به آنها اشاره شد) اندکی تخفیف یافته باشد و لذا شرکت هس در نظر دارد که محمولات خود را برای یک دوره دو ماهه، که انتظار می رود پالایشگاه آبادان تعطیل باشد، ارسال دارد.

کانون وکلا - 3 شماره سند: 7514محرمانه تاریخ: 19 ژوئیه 1979 - 28/4/1358 از: سفارت آمریکا تهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی سی.

موضوع: ملاقات کاردار سفارت با رئیس شرکت نفت، نزیه 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: در تاریخ 17 ژوئیه (26 تیرماه) کارشناس نفتی و کاردار با حسن نزیه، رئیس شرکت ملی نفت ایران ملاقات کردند و در مورد این مسائل گفتگو کرده اند: 1) شعار تازه آشنا (حداقل برای ما)، درک و قبول انقلاب و حمایت مداوم ما از تمامیت ارضی یک ایران مستقل و قوی، (2) جو سیاسی و نقش سیاسی نزیه و اعتقادات او، 3) نفت و مسائل جاری خوزستان نزیه نشان می داد که روحیه دوستانه ای نسبت به آمریکا دارد او فردی است مخالف شرع (غیر مذهبی - مترجم) که مایل است با بعضی از مفاهیم جمهوری اسلامی مبارزه کند (و همین طور مردمی که سرسختانه طرفدار چنین حکومتی هستند) او با وجود تشخیص مشکلات خوزستان، سعی دارد اهمیت آنها را به حداقل خود برساند. پاراگراف آخر شامل بیوگرافی حسن نزیه است.( پایان خلاصه).

3- در جواب اظهارات کاردار سفارت در مورد اینکه دولت آمریکا انقلاب ایران را قبول کرده و امیدوار است یک رابطه دو طرفه گسترده ای برقرار شود، نزیه به طور مفصل در مورد منافع دو طرفه هر دو کشور، علاقه برای «باقی ماندن» به صورت دوستان خوب و غیره، صحبت کرد. مخصوصاً نزیه ابتکار

ص: 56

پرزیدنت کارتر را در مورد حقوق بشر ستایش کرد و گفت تأکید شدید رئیس جمهور بر حقوق بشر بود که «موقعیت شاه را یأس آور کرد» وی با یک کنایه جالب به روسیه، گفت که اگر بین ما (ایران و آمریکا) اختلافی باشد، ما (ایرانیان) باید به خاطر بیاوریم که «آمریکا با ماست» و دولت آمریکا ما را در حل مشکلاتی که توسط اجانب ایجاد می شود، کمک خواهد کرد.

4- نزیه مسئله به خصوصی در مورد اوضاع سیاسی اظهارات نداشت. او گفت امکان دارد کاندید مجلس مؤسسان شود. او گفت زمان برای مراحل انتخاب و کارگزاری یک دولت جدید خیلی کوتاه بوده و او تصمیم داشت، خواهان طولانی تر شدن مدت شود. نزیه، که ریاست کانون وکلا را نیز دارد، گفت کنگره در جلسه 16 ژوئیه (25 تیرماه) تصمیم گرفته از دولت و خمینی تقاضا کند، مهلت را بیشتر کند.

5 - کاردار خلاصه ای از سیاست انرژی جدید و اهداف آن را که توسط پرزیدنت اعلام شده، همراه با یک نسخه از این سیاست اعلام شده به نزیه داد. نزیه از جهت کلی بودن ابتکارات رئیس جمهور استقبال نمود. او ظاهراً علاقه ای بیش از صحبت راجع به مسائل کلی انرژی بین المللی نداشت. در رابطه با تقاضای کاردار در مورد تأمین جریان کافی نفت برای بازارهای بین المللی تا در نتیجه آن تحول داخلی آمریکا، برای رهایی از وابستگی به نفت وارداتی را ممکن سازد، نزیه گفت که این دولت است که به جای شرکت نفت سطح تولیدات نفت و صادرات آن را تعیین می کند. اما سطح صادرات برای سال 1358 حدود 4 میلیون بشکه در روز می باشد. او اظهار داشت که این سطح تولید امکان دارد برای سال 1359 تغییر کند.

6- در رابطه با وضع خوزستان و تأثیر موقعیت فعلی و آینده سیاسی آن بر جریان نفت، نزیه نمی خواست یا نمی توانست (احتمالاً نمی خواست) وارد جزئیات شود. او اشاره کرد که مشکلات وجود دارند، اما گفت که فقط چند نفر مسئول بودند و دولت و پاسداران باید قادر باشند مسئله را حل کنند. نزیه این مسئله که ناراضی های اعراب و خرابکاریها در این مناطق اثری در صادرات و تولید نفت خام گذاشته باشد را تکذیب کرد. (گزارش جداگانه) 7- نزیه در سال 1323 در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده و برای مدتی به عنوان وکیل در ایران کار کرده است. سپس تحصیلات خودش را در سوئیس ادامه داد. بین سالهای 1329 تا 1332 در زمان نخست وزیری مصدق او به عنوان مشاور قانونی برای سازمان نوخاسته امنیت اجتماعی کار کرد. در زمان مصدق، نزیه در سرپرستی سیستمهای دادگاههای نظامی فعال بود. او یکی از مؤسسان نهضت مقاومت ملی در سال 1332 بود و از سال 1342 عضو فعال جبهه ملی بود. با مراجعه به بیوگرافی که توسط شرکت نفت پخش شده (که مطالب بالا نیز از آن اخذ شده)، او چند بار دستگیر و زندانی شده است.

در سال 1356 نزیه برای تشکیل جمعیتی برای دفاع از حقوق بشر و همچنین جامعه حقوقدانان ایران کمک کرد. در طول ملاقات با کاردار در تاریخ 17 ژوئیه (26 تیر)، نزیه خیلی دوستانه و مهمان نوازانه برخورد کرد. او مایل بود به زبان فرانسه صحبت شود چون او گفت که انگلیسی صحبت نمی کند. او نشان می داد که خیلی کم انگلیسی می فهمد (رضا عظیمی سرپرست امور بین الملل شرکت ملی می داد ترجمه می کرد). نزیه خیلی ملایم و شمرده صحبت می کند.

نزیه، گذشته از اینکه رئیس شرکت ملی نفت ایران است، به طور وضوح بیشتر به حقوق و سیاست علاقمند است. او احتمالاً اداره مسائل روزمره شرکت نفت را به کارمندان با تجربه خود محوّل می کند.لینگن

ص: 57

کانون وکلا - 4 استفاده محدود اداری شماره سند: 10404 تاریخ: 6 سپتامبر 1979 - 15 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت خارجه، واشنگتن، دی سی.

گزارشگر: اندی موضوع: نزیه تلاش می کند.

1- طبق اطلاعاتی که ما داریم به دنبال پا درمیانی و درخواست نخست وزیر (بازرگان) از خمینی، نزیه دوباره بر سر میز خود برگشته و به مردم اطمینان داده که استعفا نخواهد کرد و بازرگان را در گرفتاریها رها نخواهد ساخت. بازگشت او به سرکارش و تقاضایش از کارمندان برای بازگشت به کار، به این خاطر بود که از یک اعتصاب به وسیله هوادارانش در میان کارکنان شرکت نفت جلوگیری کند.

2- نزیه اتهاماتی را که به او نسبت داده اند، به خصوص آنهایی را که از طرف شهاب الدین اشراقی، داماد خمینی بود، رد کرد. دیگر انجمنهای اسلامی در داخل شرکت نفت، او را به تمام کردن ذخیره مواد سوختی و پایدار کردن وابستگی به آمریکا به وسیله خرید نفت چراغ از آمریکا، محکوم کرده اند. اشراقی قبول کرده است که یک مناظره تلویزیونی با نزیه انجام دهد، ولی تاریخ این مناظره هنوز مشخص نشده است.

لینگن کانون وکلا - 5 استفاده محدود اداری شماره سند: 0375 تاریخ: 25 سپتامبر 1979 - 3/7/1358 از: سفارت آمریکا تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی سی.

گزارشگر: اندی موضوع: حملات به مدیران ارشد ادامه دارد.

1- بنا به نقل از مطبوعات، نخست وزیر بازرگان، «رادیکالها، چپگراها، کارشکنها و ایرادگیرها» را متهم به توطئه در فلج ساختن صنعت نفت به وسیله فراری دادن کلیه متخصصان و مدیران، من جلمه مدیر عامل، حسن نزیه، نموده است. بنا به گزارش، بازرگان خطاب به عده کثیری از کارکنان شرکت نفت در آبادان گفت که امام خمینی در این ناراحتی نخست وزیر سهیم است و اعتماد خود را در مورد بازرگان و نزیه تکرار کرد.

2- اما اظهار نظر داماد خمینی، شیخ شهاب اشراقی دایر بر تکذیب بیان بازرگان مبنی بر حمایت خمینی از نزیه، بر پیچیدگی مطلب افزوده است. تلویزیون ایران تکذیبی درباره اینکه امام چنین حمایتی به عمل آورده باشد را پخش کرد. این مسائل نزیه را وادار کرده است که در یک اظهار نظر عمومی بیان دارد

ص: 58

که وی قربانی یک «توطئه» شده است، که طی آن وی را نزد خمینی حامی نخست وزیر سابق، بختیار معرفی کرده اند. پس از آن کارمندان اداری شرکت نفت، بنا به گزارش، به حمایت از رئیس خود دست به اعتصاب زده اند، و در همان حال کارگران مناطق نفتی اعلامیه ای را امضاء کرده اند که طی آن گفته اند که آنها کسی را خارج از شرکت ملی نفت ایران بدون مشورت قبلی به جای نزیه نمی پذیرند.

3- نزیه دشمنانش را متهم نمود که به خمینی گفته اند که او در نظر دارد از کشور فرار کرده و به بختیار بپیوندد. به همین بهانه نام او در لیست اشخاص ممنوع الخروج منظور شده بود. در ضمن، نزیه گفت در عین حال که استعفا نمی دهد، در منزل می ماند تا موضوع روشن شود.

4- نزیه به طور علنی پیشنهادات مربوط به تصفیه در صنعت نفت را مورد انتقاد قرار داد و گفته است که چنین تصفیه ای این صنعت را از مدیران لایق و متخصصان محروم می گرداند. نزیه همچنین از مداخلات روحانیون در عملیات شرکت نفت در هر مرحله شکایت کرده است.

5 - اظهارنظر: این به اصطلاح «توطئه» ممکن است نتیجه ناآرامیهای کارگری مجدد گزارش شده در صنایع نفت باشد. صرف نظر از مسئله تقاضا برای دستمزد بیشتر، انگیزه و مخصوصاً رهبری روشن نیست.

لینگن کانون وکلا - 6 محرمانه شماره سند: 0548 تاریخ: اکتبر 1979 - 9/7/58 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی سی. فوری 4019 موضوع: برکناری حسن نزیه از ریاست شرکت ملی نفت ایران 1- (تمام متن محرمانه).

2- مطبوعات ایران در روزهای پایانی این هفته حجم بیشتری را به مسئله احضار حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت، به دادگاه انقلاب اختصاص داده و تحلیلهای بیشتر را در مورد اتهامات حسن نزیه ارائه داده بودند. نزیه هنوز از کار برکنار نشده، و همچنین هنوز به طور مشخص متهم شناخته نشده است: بلکه او را فقط احضار کرده اند تا به اتهاماتی که اشخاص روحانی به او نسبت داده اند، در مورد اینکه او «با اسلام و ملت مخالف است» پاسخ دهد.

3- همچنین به او دستور داده شده بود که صبح یکشنبه در دادگاه حاضر به شود، که او این کار را هنوز نکرده است، و به خانه اش نیز باز نگشته است. منابع شرکت نفت به ما گفتند که او مستقیماً، توسط تلفن، با دادگاه تماس گرفته و خواسته است که بعد از اینکه سرو صداها خوابید، ترتیب یک احضاریه را بدهند.

(نزیه خودش وکیل و رئیس کانون وکلا است) هر چند خبر گزاری فرانسه گفت، همسر نزیه گفته که او با دفتر نخست وزیر بازرگان تماس گرفته است، تأییدی روی این نیست.

4- به نظر می رسد که کارگران شرکت ملی نفت ایران از حملات وارده به نزیه گیج شده اند هیچ نشانه ای به عنوان تظاهرات و یا اعتصاب به پشتیبانی از نزیه دیده نشده و گزارشات رسیده حاکی از آن است که تولیدات در خوزستان عادی است.

5 - نظریه: ممکن است خمینی از کسانی که معتقدند نزیه در حمایت از افرادی در شرکت ملی نفت ایران که با رژیم قبل همکاری می کردند، زیاده روی کرده، حمایت کند. انتصاب علی اکبر معین فر در روز شنبه،

ص: 59

به عنوان رئیس جدید شرکت ملی نفت ایران، به نظر می رسد قدرت نزیه را کم کرده است. اینکه این مسئله اجازه بدهد که نزیه رئیس شرکت نفت باشد یا نه، هنوز مشخص نیست. ما تصمیم داریم با مقامات صنعت نفت و دولت تماس بگیریم و نظریات آنها را جویا شویم، و تحولات بعدی را گزارش خواهیم کرد.

لینگن کانون وکلا - 7 محرمانه شماره سند: 0659 تاریخ: 4 اکتبر 1979 - 12/7/58 از: سفارت آمریکا تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن. دی سی. فوری 4095 موضوع: نزیه از ریاست شرکت ملی نفت ایران اخراج می شود 1- (محرمانه) موضوع رئیس سابق شرکت ملی نفت ایران، حسن نزیه، هنوز هم تیترها را به خود اختصاص داده است. اگرچه او به عنوان مدیر عامل شرکت باقی مانده است، اما در مجامع عمومی از 28 سپتامبر (6مهر) تابه حال ظاهر نشده است، خیلی شایع است که او از کشور فرار کرده است. به ما گفته شده است که او به طور یقین، علیرغم شایعات فوق، هنوز در تهران است و با خانواده اش تماس دارد. گزارش شده که علیرغم کم شدن تهدید خانواده او توسط گروههای انقلابی، هنوز هم خانه او و تلفن او تحت کنترل است.

2- (محرمانه) وزیر جدید نفت علی اکبر معین فر و نخست وزیر مهندس بازرگان، مجبور شدند که روز دوشنبه مردم را آگاه کند، که بحرانهای سیاسی ایران بر تولید و صدور نفت خام اثری نخواهد گذاشت. این موضوع را کنسول اقتصادی رضا عظیمی حسینی امروز تأکید کرد. او رئیس بخش خدمات بین المللی شرکت ملی نفت ایران است، و اضافه کرده است که تنها یک فرد، معین فر، صلاحیت صحبت کردن برای شرکت نفت را دارد. از طرفی ضعف یا نقص اساسی در سطوح بالای شرکت دیده می شود. عظیمی حدس زد که تا هفته آینده معین فر - و ما- می توانیم «یک ایده روشن که چه کسی در مقامهای بالاتر خواهد بود» داشته باشیم. این نظریه آخری مربوط به وعده معین فر، که در مطبوعات ذکر شده مبنی بر پاکسازی کامل در شئون شرکت ملی نفت ایران، است. زمان این کار هنوز مشخص نشده است.

3- (محرمانه) در نامه ای به نخست وزیر بازرگان، مرتضی اقدامی، منشی انجمن اسلامی صنعت نفت گفته است که «کارگران صنعت نفت نمی توانند با نزیه کار کنند چون او هیچ اعتقادی به اسلام، انقلاب اسلامی یا به رهبری انقلاب ندارد». نامه این اتهام را بر مبنای اعمالی مانند اعتراض او به سیاستهای اساسی از جمله ملی شدن بانکها که به وسیله خمینی به عنوان اعمال انقلابی یاد شده، ذکر می کند.

ص: 60

4- (محرمانه) در نوشته ای به تهران تایمز، نزیه همه ادعاهای علیه خود را رد کرده است.

بنابر آن مقاله او خواسته است که دادگاه انقلاب که به زعم او در معرض دخالتهای خارجی است به یک محکمه بی غرض تبدیل شود. نزیه اظهار علاقه کرده است که با یک کمیته ای متشکل از یک رهبر مذهبی ارشد (ترجیح می دهد با آیت اللّه شریعتمداری)، نخست وزیر، وزیر دادگستری، رئیس دیوان عالی کشور، و رئیس، شورای انقلاب و آیت اللّه علی قدوسی که تحقیقات را به عهده می گیرد رند همکاری کند و همه زیر نظر آیت اللّه خمینی باشد.

5 - (طبقه بندی نشده) - جوابیه نزیه به 14 مورد اتهام، امروز در روزنامه محلی بامداد چاپ شده و امروز با یک تلگرام غیر رسمی فرستاده شد.

6- (محرمانه) یک منبع عالی مقام در شرکت ملی نفت به کنسول اقتصادی ما گفته است که علیرغم نتیجه دادگاه نزیه باید به سه دلیل برود.

الف) او از دخالتهای روحانیت در اداره حکومت بسیار انتقاد می کرد ب) او نسبت به اظهارات سیاسی کارگران پیمانی در انتقاد از خودش بی توجه بود و اعتراض مبنی بر اینکه انقلاب هنوز اجازه استثمار از آنها را می دهد، جدی تلقی نکرده بود.

ج) او در خیلی از جنبه ها مدیر ضعیفی بود و کوشش می کرد هر کسی را راضی کند، بدون اینکه در انتها مشکل واقعی حل شود.

لینگن کانون وکلا - 8 محرمانه شماره سند: 0712 تاریخ: 7 اکتبر 1979 - 15/7/1358 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن. دی سی. فوری گزارشگر: آگروسمن موضوع: قضیه حسن نزیه 1- یک منبع رده بالا در شرکت ملی نفت ایران، به مشاور اقتصادی اظهار داشت که تصمیم تازه ای اتخاذ شده است که تا فیصله یافتن قضیه نزیه، مدیر عامل جدیدی تعیین نشود. در این ضمن مدیران شرکت نفت به طور مستقیم با وزیر جدید نفت علی اکبر معین فر در تماس می باشند، هر چند که او دفتری در شرکت ملی نفت ایران ندارد. به ما اطلاع داده شد که دکتر محمد علی نابغ در حال حاضر به عنوان سایه مدیر عامل کار می کند.

2- در همین حال کارشناس نفتی سفارت از منابع صنعتی کسب اطلاع نموده است که هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران نامه ای به آیت اللّه خمینی نوشته و در آن اظهار «حمایت صددرصد» از نزیه نموده و تأکید کرده اند که تصمیمات شرکت به وسیله آنها انجام می شده و فقط توسط نزیه نبوده است. گفته می شود که نزیه هنوز در اختفا و روزانه با خانواده و همکاران سابقش در ارتباط است.لینگن

حزب زحمتکشان

ص: 61

اطلاعات بیوگرافیک محرمانه محل مأموریت: ایران تاریخ تهیه: 20 نوامبر 1950 - 29/8/1329 نام خانوادگی: بقایی نام: مظفر ملیت: ایرانی عنوان علمی: دکتر در فلسفه.

تاریخ و مکان تولد: 1287، کرمان موقعیت: وکیل شانزدهمین دوره مجلس تاریخ انتخاب: اسفند 1328.

وابستگیهای حزبی: جبهه ملی.

زندگی حرفه ای قبلی: به پایین مراجعه شود.

زبانهای مورد تکلم: فارسی، فرانسه، اندکی عربی موضع نسبت به ایالات متحده آمریکا و خدمت برای آن: دکتر بقایی از ملاحظه هرگونه قدرت خارجی در امور داخلی ایران ناخرسند است و در حال حاضر به تندی از ایالات متحده انتقاد می کند.

جزئیات خانوادگی: فرزند میرزا شهاب کرمانی، میهن پرست معروف ایرانی که در جنگهای مشروطیت 1285 ایران کشته شد جدا شده از همسر.

تحصیلات: تحصیلات ابتدایی در کرمان، تحصیلات متوسطه در تهران، دانشگاه سوربن پاریس، درجه دکترا در تعلیم و تربیت.

زندگی حرفه ای: 1315 استادیار فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران.

1318 تا 1320 دو سال خدمت نظام به عنوان افسر احتیاط.

1326 تا 1328 نماینده مجلس از کرمان، عضو کمیته بودجه و کمیته آموزش و پرورش.

آذر 1328 به اتهام توطئه علیه ارتش شاهنشاهی دستگیر و زندانی شد.

اسفند 1328 تجدید محاکمه در دادگاه مدنی و آزادی از زندان.

اسفند 1328 انتخاب شده برای دوره شانزدهم مجلس، عضو کمیته آموزش و پرورش، و عضو کمیته نفت و عضو جبهه ملی.

ملاحظات نام دکتر بقایی ابتدا در جریان دوره اول مجلس پانزدهم بر زبانها افتاد. در آن زمان او به خاطر مخالفت با قرارداد تکمیلی نفت گلشائیان و حملاتش علیه ارتش به خاطر مداخله در انتخابات عمومی محبوبیت وسیعی کسب کرد.

شکایت اخیر تقریباً تمام ذهنیات او را فرا گرفت و در فروردین 1328 او به نطقهای خرابه کارانه در مجلس به مدت 9 روز پرداخت و علی رزم آرا را که آن زمان رئیس ستاد بود، به دخالت غیر قانونی در امور

ص: 62

غیر نظامی متهم کرد. او یک نامه سرگشاده به شاه درباره این موضوع فرستاد و روزنامه خود، «شاهد» را با حملات مشابه پر کرد. این مبارزه تمام عیار برای او محبوبیت عظیمی کسب کرد. ولی بالمآل در آذر 1328 منجر به دستگیری او شد. او به وسیله یک دادگاه نظامی محاکمه و به جرم بی اساس توطئه علیه ارتش شاهنشاهی به یک سال زندان محکوم شد. موج انفجار عمومی بقدری بالا گرفت که وی به وسیله یک دادگاه مدنی محاکمه و تبرئه شد و بار دیگر در اسفند 1328 به نمایندگی مجلس انتخاب شد. وی اکنون یکی از پر سرو صداترین نمایندگان مجلس است.

دکتر بقایی پنهان نمی کند که او هنوز هم دست از سر رزم آرا برنخواهد داشت و او را به ویژه به ارتکاب پنج فقره تخلف متهم می کند:

1- نادیده گرفتن قانون اساسی 2- اتهام همدستی در قتل محمد مسعود سردبیر فقید روزنامه مرد امروز 3- بازی با هر قدرت خارجی که از موضع او حمایت می کند، هر چند هم این موضع مخالف منافع کشورش 4- توقیف مطبوعات و تخلفات گوناگون علیه آزادیهای مدنی 5- پیشبرد جریان بازگشت به سوی دیکتاتوری در جریان محاکمه اخیر محمد جعفری، (مقصود محمد حسن جعفری ترور کننده احمد دهقان است.

مترجم) قاتل فرضی دهقان، دکتر بقایی به دفاع از جعفری پرداخت و گویا نه به آن علت که او معتقد به بی گناهی جعفری بود، بلکه بدان علت که این محاکمه فرصتی بود که رژیم رزم آرا را به باد حمله بگیرد.برای همین مقصود تاکتیک او در مجلس کنونی به نحو برجسته ای « آبستراکسیوی»است است (مقصود از آوبستراکسیونیستی، ایجاد موانع و مشکلات در جلسات پارلمان به منظور جلوگیری از تصویب قوانین و غیره است - مترجم) و سرمقاله های او در روزنامه شاهد با استفاده از هر بهانه ای حکومت را به مبارزه می طلبد. (روزنامه شاهد که از خط مستقیم جبهه ملی پیروی می کند، اخیراً به علت حملات مداوم علیه دربار و حکومت توقیف شده بود، ولی به زودی تحت نام آهنگ شرق دوباره منتشر شد.) شکی نیست که دکتر بقایی شدیداً جاه طلب است و بیشتر ناظران آمریکایی احساس می کنند او از هرگونه فرصتی برای پیشبرد مقاصد خود جهت ایجاد یک زندگی سیاسی استفاده خواهد کرد.

فرصت طلبی بر صمیمیت او می چربد و او احتمالاً جبهه ملی را به عنوان وسیله مناسبی برای اینکه خود را به قدرت برساند، به کار می برد. هر چند در جریان محاکمه محمد حسن جعفری او کمونیسم را یک آیین شیطانی توصیف کرد که «تعالیم آن ریشه همه مظالم و مفاسد است» ولی خود او متهم به داشتن دیدگاههای چپ افراطی است و به هر صورت می توان انتظار داشت که او به هر سازی برقصد. فرصت طلبی حتی در زندگی شخصی او، بر او فائق می شود: او علناً اعلام داشته است که همسر خود را بدان علت طلاق داده است که سیاستمداران به عنوان اشخاص مجرد بهتر می توانند فعالیت کنند.

هر چند در ثبات طرز فکر دکتر بقایی چندان اعتمادی وجود ندارد، او معمولاً یک مرد باهوش و مطلع و مغز متفکر نهضت جبهه ملی به شمار می رود. از لحاظ قدرت نفوذ و محبوبیت، او در درجه بعد از دکتر مصدق در گروه جبهه ملی قرار دارد.

بقایی یک مرد نسبتاً درشت هیکل و خوشایند و از لحاظ اجتماعی چرب زبان و دارای قدرت نطاقه

ص: 63

آتشین در تریبون مجلس است که در مخالفتها او گاهی به سر حد جنون می رسد. کمتر شواهدی برای رد شهرت او به عنوان یک مرد درستکار موجود است، با توجه به اینکه فرصت طلبی در همه اقدامات او یک عامل تعیین کننده است، صمیمیت او باید مورد تردید باشد.

حزب زحمتکشان - 2 محرمانه شماره سند: 529 تاریخ: 18 اکتبر 1951 - 26/7/1330 سفارت آمریکا - تهران حزب کارگران ایران اخیراً وابسته کار (کارگری) سفارت، آقای سی.سی. فینچ، در مورد حزب کارگران ایران و مشکلات مرتبط با آن با آقای مظفر بقایی مؤسس حزب گفتگو نمود. آقای فینچ در ژوئیه دوبار با او در آبادان ملاقات کرده بود. گفتگوها در آن زمان خصوصاً مرتبط با بحران نفت بود، آخرین گفتگو به لحاظ اهمیت آن در این پیام خلاصه گردیده است. دکتر عیسی سپهبدی، یک همکار نزدیک بقایی در امور حزب کارگران ایران در این ملاقات شرکت نمود. او، آقای فینچ را حداقل به اندازه دکتر بقایی از لحاظ دانش خصوصی او از تاریخ گذشته، عملیات فعلی و آینده پیش بینی شده حزب تحت تأثیر قرار داد.

در طول مدت مصاحبه، دکتر بقایی دلایل خودش برای رفتن به آبادان در تابستان گذشته، هدفهای سیاسی خویش، عضویت و متدهایی که بدان وسیله حزب تأمین مالی می شود را با آقای فینچ مورد گفتگو قرار داد. دکتر بقایی همچنین منبع و قدرت عددی حمایت خودش را تشریح کرد و در جزئیات در مورد رهبران به خصوص اتحادیه های صنفی غیر کمونیست ایرانی توضیحاتی داد.

دکتر بقایی اظهار داشت که او هم اکنون شعباتی از حزب خودش را در اهوازاهواز / 4، قم، کرج، تهران، شوشتر، دزفول و رامهرمز تأسیس کرده است. او در نظر دارد که شعباتی در اصفهان، زنجان و ساوه تأسیس شود.

دکتر بقایی موضوع مسافرتش به آبادان را که به طوری که گفته می شود به منظور تأسیس شعبه ای از حزب کارگران در آن شهر می باشد، به طور نسبتاً تدافعی مطرح نمود. همان طور که وزارتخانه آگاه است او در آن تلاش شکست خورد و در حقیقت گفته می شود که اتومبیل او در سفری که به مناطق نفتی نمود.

سنگباران شد. او اکنون اظهار می دارد که سفر او به آبادان برای تأسیس شعبه ای از حزب نبود و فقط یک سفر خصوصی رایج بود در موقع ورودش به آبادان بدون هیچ گونه ترغیب یا دستوراتی از جانب نخست وزیر به آنجا رفت. او اظهار داشت که امید دارد در آینده شعبه ای از حزبش را در آبادان تأسیس نماید ولی قبلاً طرحی در مورد آن ندارد، دکتر بقایی حزبش را این طور تشریح نمود: «سوسیالیست در گرایش تا جایی که سیاست سوسیالیستی با سیاست های دولت ایران در تناقض نیست». او مخصوصاً اشاره نمود که سیاست های حزبش به سیاستهای جبهه ملی مرتبط هستند و اینکه حزب با هدف ها و سیاست های حزب توده مخالف است. او مدعی عضویتی در حدود 000/10 نفر برای حزب کارگران در تهران شد و عضویت را بر حسب آن دسته طرفدارانی که به عنوان اعضای حزب ثبت نام کرده اند تعریف کرد، فقط آنهایی را که وجه اشتراک ماهانه 5 ریال یا بیشتر را می پردازند، به حساب می آورد. او همچنین

ص: 64

ادعا نمود که در حدود یک میلیون طرفدار حزب او در ایران وجود دارند اما نخواست بگوید که اگر بخشی از آنها را بخواهد در تهران به کار گیرد تعدادشان چقدر خواهد بود. او تخمین زد که هسته مرکزی طرفداران علاقمند او به 300 نفر می رسند دکتر بقایی تخمین زد که در حدود 1000 نفر از 000/10 نفر عضو تهران، کارگرانی هستند که به اتحادیه های صنفی وابسته هستند. او اظهار داشت که نمی داند چند عضو اتحادیه های صنفی در تمام کشور از حزب او حمایت می کنند؛ اگر چه او قبول داشت که عضویت و علاقه اعضای اتحادیه صنفی محدودترین است. او معتقد است که شرکت محدود در نتیجه رهبری ضعیف و نامطمئن اتحادیه های صنفی نیست.

نظرات او در مورد رهبران ویژه به شرح زیر است:

آقایان، خسرو هدایت، فدراسیون اتحادیه های صنفی کارگران ایران، عزیز قزلباش، کنگره اتحادیه صنفی ایران و محمد مشاور، تماماً به عنوان «رهبران متزلزل» توصیف شدند. او معتقد است که آقای سیروس مجد (که اکنون با همتای خودش از یک اتحادیه صنفی از سیاست های جبهه ملی حمایت می کند، لاس می زند) شخصیت مؤثرتری دارد ولی آقای مجد با این عنوان «لایق هیچ اعتباری در فعالیت های اتحادیه صنفی نیست» توصیف شد. آقای امیر کاران (در آغاز در فدراسیون مرکزی اتحادیه های صنفی کارگران و دهقانان ایران بود) و اکنون یک کارمند در کنگره اتحادیه صنفی ایران است دکتر بقایی فکر می کند که او علیرغم اعتراضات خودش یک رهبر (حزب) توده است. آقای بقایی فکر می کرد که محتمل نخواهد بود که آقای کاران بتواند همکاری واقعی کارگران را به دست آورد، چون که طبق اطلاعات دریافت شده توسط حزب کارگران ایران، آقای کاران به وسیله کارگران رد شده است. دکتر بقایی در مورد رهبر برجسته دیگر اتحادیه صنفی در اصفهان آقای شمس صدری فکر می کند، که فاقد اعتماد کارگران است.

دکتر بقایی اظهار داشت که فقط 4 رهبر اتحادیه صنفی ایران وجود دارند که حتی اعتماد کارگران را محدود نموده اند. آنها آقای قزلباش که علیرغم نقطه ضعف های شخصی، دکتر بقائی در مورد او فکر می کند که کمی اعتماد کارگران را دارد، عباس میرزایی، قبلاً در اتحادیه کارگران تنباکو بود، آقای قدسی و یک نفر در یزد که قبلاً برای وابسته کارگری شناخته نشده بود، به اسم استادان، می باشند.

حزب زحمتکشان - 3 یادداشت از: سی.سی فینچ به: آقای روی ام ملبورن - آقای جون اچ. استیوتسن تاریخ: 10 دسامبر 1951 - 19/9/1330 موضوع: گفتگوی سی.سی. فینچ با دکتر سپهبدی روز 10 دسامبر من با دکتر سپهبدی گفتگویی داشتم. او از مأمورین حزب کارگران ایران و از دوستان نزدیک دکتر بقایی است. سپهبدی و بقایی هر دو از اعضای مدرس دانشگاه تهران در مدت چند سال بوده اند. آنها دارای روابط شخصی نزدیکی با یکدیگر هستند. بنابراین من معتقدم که می توان به طور یقین

ص: 65

تصور کرد که سپهبدی درباره حزب کارگران ایران به عنوان یک فرد مجاز صحبت می کند.

دکتر سپهبدی گفتگو را با اعلام این مطلب که حزب کارگران ایران از چهار کاندیدای تحت سرپرستی خود پشتیبانی می کند، آغاز کرد. این چهار نفر عبارتند از: آقای یاسری (حوزه اهواز)، دکتر گوشه گیر (حوزه دزفول)، دکتر بقایی (تهران) و دکتر سپهبدی (تهران).

دکتر سپهبدی چندین بار این مطلب را تکرار کرد که جبهه ملی به خودی خود یک حزب نیست، بلکه می توان گفت نماینده «منافع وسیع همه طبقات مردم» است. سپهبدی و بقایی هر دو در یک کوشش ظاهری برای پشتیبانی عملی سیاسی از جبهه ملی در تشکیل یک کمیته ویژه با عضویت بین 10 تا 12 نفر برای «نظر مشورتی دادن» به دکتر مصدق و پشتیبانی از او مؤثر بوده اند.چهار گروه عمده که در این کمیته نماینده دارند به ترتیبی که سپهبدی آنها را ذکر کرده است عبارتند از:

1- پیروان کاشانی 2- حزب کارگران ایران 3- حزب ایران 4- اصناف بازار در میان آنهایی که در این جلسات شرکت می کنند آقایان: حسینی، اللهیار صالح، نریمان، مشاور، مکی و کاشانی هستند. این گروه دارای مأمورین منظم نیست و روند پارلمانی و مکان و زمان معینی برای تشکیل جلسه ندارد.

دکتر مصدق در جلسات این گروه شرکت نمی کند برای آنکه، طبق اظهار سپهبدی او رئیس حکومت است و نمی تواند در سیاست درگیر شود. هنگامی که ملا کاشانی در جلسات شرکت می کند او همیشه، با آراء علنی شرکت کنندگان در جلسه، به ریاست آن جلسه ویژه انتخاب می شود و این به علت موقعیت برجسته او در امور ایران است.

بعداً در جریان گفتگو سپهبدی به نحو غیر مستقیم به کمیته اشاره کرد و خاطرنشان ساخت که هدف بعدی این کمیته بر پا کردن یک «گروه از روشنفکران علاقمند به اصلاحات اجتماعی و اداری» است.

من همچنین با سپهبدی درباره نقشی که حزب کارگران ایران، در تظاهرات و آشوب 6 دسامبر (16 آذر) داشت، بحث کردم. او گفت که برای من حتماً لازم است که به این مطلب پی ببرم که مبارزه بین حزب کارگران ایران و حزب توده یک مبارزه ایدئولوژیک است، و مبارزه ای نیست که به نحو رضایت بخشی از طریق اعمال زور فیزیکی حل شود. دکتر سپهبدی همچنین مدعی شد که برنامه سیاسی حزب کارگران ایران بر اساس سوسیالیسم علمی استوار است، ولی او همچنین اعلام داشت که نیازهای اجتماعی در ایران به قدری زیاد و ضروری است که اقدامات «پویاتری» برای ایران لازم است. تا انگلستان. در واقع، هرچند او این کنایه ها را به کار برد، در عین حال روشن ساخت که فلسفه ادعایی سوسیالیستی حزب کارگران ایران اساسا چپگراتر از فابیانها و بیشتر شبیه فلسفه سوسیالیستی سندیکالیست های فرانسه و انگلیس در نیمه دوم قرن نوزدهم است.

پس از بحث و مجادله مفصلی درباره دشواریهای روشنفکران در ایران امروز، دکتر سپهبدی ناگهان به مناسبت آشوب و تظاهرات 16 آذر گفت که حزب کارگران ایران البته نباید به عنوان یک حزب مسئول اقدامات افرادی از اعضای این حزب باشد و اگر هر عضوی در جریان تظاهرات دست به خشونت زده است قابل تأسف است، و آنهایی که مقصر هستند باید به مجازات برسند. او همچنین اعلام داشت که هر چند مسابقه بین حزب کارگران ایران و کمونیستها ایدئولوژیکی است نه فیزیکی. در عین حال (بعداً)

ص: 66

ممکن است لازم باشد که همه نیروهای دموکراتیک در ایران، کمونیستها را به طور فیزیکی مجازات کنند تا آنها را وادار به درک معتبر بودن ایدئولوژی، اهمیت، و قدرت مخالفانشان نمایند.

دکتر سپهبدی در تمامی جریان مصاحبه کاملاً آرام و با اعتماد به نفس و دارای زبان چرب و نرم بود. او با پاسخهای آماده خود تسلسل خط سؤالاتی را که ممکن بود از او بشود، پیش بینی می کرد. او از من خواست وقت ملاقات دیگری برای بحث درباره فعالیتهای جاری حزب کارگران ایران به او بدهم. من به طور آزمایشی ترتیبی دادم که در منزل خودش روز 23 آذر با او ملاقات کنم، مگر اینکه سفارت ایران ایرادی در این باره داشته باشد.

سی.سی.فینچ حزب زحمتکشان - 4 محدود یادداشت گفتگو از: آقای سی.سی. فینچ به: آقای ار.ان.ملبورن موضوع: خلاصه گفتگو بین آقای سپهبدی و سی.سی. فینچ، وابسته کارگری تاریخ: 15 دسامبر 1951 - 24/9/1330 آقای سپهبدی به درخواست خودش برای بحث در اطراف جزئیات بیشتری درباره حزب زحمتکشان ایران به دفتر وابسته کارگری مراجعه کرد. در پاسخ به سؤالی از سوی وابسته کارگری آقای سپهبدی مدعی شد که حزب کارگران به هیچ وجه مطلقاً مسئولیتی به مناسبت تظاهرات و اغتشاشات متعاقب آن در تاریخ 16 آذر ندارد. او اعلام داشت که اغتشاش کننده مسئول بایستی آنهایی باشند که خارج از حزب کارگران قرار گفته اند و برای در هم و برهم کردن نظم عمومی و بی اعتبار کردن حزب مدعی عضویت در حزب کارگران شده اند. سپهبدی بدون هرگونه ابهامی اعلام داشت که تحریک کنندگان مدعی وابستگی به حزب، این کار را بدون هرگونه مجوز و تشویق مرتکب شده اند.

آقای سپهبدی اعلام داشت که حزب، که قبلاً او آن را به عنوان یک حزب دارای نظریات سوسیالیستی یاد کرد، قصد دارد خود را به عنوان یک نیروی سوم بین سیاستهای اتحاد شوروی و سیاستهای ایالات متحده آمریکا قرار دهد. به طوری که حزب زحمتکشان هیچ کدام از مفاهیم این دو نیرو را در بر نگیرد. در نتیجه سپهبدی مدعی شده است که دکتر بقایی، رهبر حزب کارگران، ضروری تشخیص داده است که به طور آشکار و علنی علیه ایالات متحده آمریکا اظهار نظر کند. آقای سپهبدی معتقد است که اگر دکتر بقایی طور دیگری رفتار می کرد توده های مردم داستانهای درج شده در مطبوعات را، که گفته می شود تحت الهام کمونیستها است، باور می کردند که سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران کمک مالی به این حزب کرده و آن را تحت تشویق معنوی قرار می دهد.

آقای سپهبدی معتقد است که به نفع روابط حسنه بین ایران و آمریکاست که آمریکا هدف حمله قرار گیرد، تا بدین ترتیب هرگونه امکان اینکه ایرانیان باور بکنند که ایالات متحده آمریکا پشتیبان حزب کارگران است، رد شود. آقای سپهبدی در مورد کوششهای وابسته کارگری، جهت القای این مطلب که

ص: 67

آنچه عقاید حزب را تشکیل می دهد فلسفه سوسیالیستی است، بسیار سخت گیر بود. او فقدان معلومات ابتدایی را درباره تاریخ نهضتهای سوسیالیستی و همچنین تقریباً عدم آشنایی کامل خود را با تحویل سوسیالیسم بین المللی آشکار ساخت. آقای سپهبدی مدعی شد که رهبران حزب کارگران ایران معتقد نیستند که دلبستگی این حزب به ایده آلهای سوسیالیستی با هدفهای حکومت مصدق غیر قابل انطباق است.

آقای سپهبدی این مطالب را که ملا کاشانی برای حزب کارگران از محل پولهای آستانه پول فراهم می کند، تکذیب کرد و مدعی شد که نسبت به اختیار ملاکاشانی در سخاوت بیش از اندازه غلو شده است.

درآمد حزب کارگران از عطایای شخصی از اعضا و هواخواهان آن به دست می آید و این پولها از نفری 5 ریال در ماه تا صدها ریال در ماه نوسان دارد (آقای سپهبدی اعلام داشت که بعضیها هزاران ریال می پردازند). طبق اظهار آقای سپهبدی حزب کارگران در بدهی فرو رفته، ولی اعلام داشت که این سرنوشت معمولی احزاب سیاسی ایران است و اینکه احزاب سیاسی در ایران یا در جاهای دیگر برای کسب سود تشکیل نشده اند.

او اذعان داشت که حزب کارگران از حکومت آمریکا رسماً یا به طور غیر رسمی پولی دریافت نکرده و نمی کند و انتظار ندارد دریافت کند. او مدعی شد که کمونیستها مسئول این گونه داستانهای تبلیغاتی هستند. او اعلام داشت که به هیچ کارگری برای شرکت در تظاهرات مختلفی که حزب کارگران از آنها پشتیبانی کرده است، پول داده نمی شود.

آقای سپهبدی مدعی است که اکنون چهار شعبه فعال حزب وجود دارد: 1- تهران، با عضویت حدود 4000 نفر که از آنها یک هزار نفر دارای شور و هیجان بوده (و بیشتر آنها دانشجو هستند)، 2- اهواز، با عضویت حدود 1000 نفر که از آنها 200 نفرشان پشتیبانهای پر و پا قرص هستند، 3- دزفول، با عضویت حدود یکهزار نفر که از آنها 100 نفرشان پشتیبانهای پر حرارت هستند، 4- اصفهان، که تعداد اعضای آن مشخص نشده است، زیرا شعبه حزب در آنجا تازه تشکیل شده، ولی آقای سپهبدی معتقد است که لااقل پانصد عضو در آن وجود دارد که نیمی از آنها پر شور و حرارت هستند.

آقای سپهبدی بار دیگر اذعان کرد که در هسته داخلی حزب، کارگری وجود ندارد. او علاقمند است به اینکه کارگران از لحاظ تعداد از آن پشتیبانی کنند (و در نتیجه فشار). سیاست حزب عبارت است از تشویق پشتیبانی از کارگران و آقای سپهبدی معتقد است، که کارگران باید مشتاق درک مقاصد حزب کارگران باشند که هدف آنها حمایت از آنهاست و اینکه این حمایت از طریق رهبری آنها امکان پذیر است.

آقای سپهبدی درباره رهبری سودمند که ممکن است از منابع غیر از افراد دانشگاهی فراهم شود ابراز شک و تردید کرد.

آقای سپهبدی این مرحله از گفتگو را با اظهار تأسف به خسارات وارده به دفاتر روزنامه و چاپخانه در تاریخ 16 آذر پایان داد. او معتقد است که سردبیران «بعضی» از روزنامه ها در ارتکاب اعمال شرورانه ضد ناسیونالیستی در پشتیبانی از کمونیستها مقصرند و اینکه سایر سردبیران روزنامه ها نیز در مخالفت با حکومت مصدق به همان اندازه تقصیر کارند.

سی.سی. فینچ

ص: 68

حزب زحمتکشان - 5 تاریخ: 19 دسامبر 1951 - 28/9/1330یادداشت گفتگو از: آقای سی.سی. فینچ به: آقای ار.ام. ملبورن موضوع: انتخابات آقای سپهبدی مسئله حزب کارگران ایران را با وابسته کارگری مورد بحث قرار داد و بعداً آقای ملبورن به آنها پیوست. مراتب زیر خلاصه قسمت دوم گفتگو است.

آقای سپهبدی معتقد است که انتخابات به زودی آغاز خواهد شد و اینکه یک انتخابات «تند و سریع» ظرف سه یا چهار ماه انجام خواهد شد. او گفت که به عقیده او رأی گیری به انتخابات مجلس از شمال شرقی آغاز خواهد شد و به دنبال آن شمال غربی و منطقه شمال مرکزی و منطقه مرکزی ایران و قس علیهذا به ترتیبی که فهرست بندی شده است، ادامه خواهد یافت. اگر به دلایل سیاسی ضروری باشد زمان انتخابات در هر نقطه معینی را می توان به طور ناگهانی تغییر داد و انتخابات در جنوب صرف نظر از برنامه آزمایشی قبلاً تعیین شده، انجام خواهد گرفت. آقای سپهبدی تلویحاً گفت که انتخابات در جنوب ایران در صورتی که حکومت نتواند دستمزد کارگران پالایشگاه و مناطق تولیدی نفت را بپردازد، زودتر انجام خواهد شد. در چنین صورتی انتخابات قبل از اینکه معلوم به شود که حکومت پرداخت دستمزدها را به تأخیر می اندازد و یا از زیر بار بدهی های مقرر طفره می رود، انجام خواهد گرفت.

آقای سپهبدی معتقد است که مجلس جدید قبل از اینکه انتخابات تماماً انجام گرفته باشد تشکیل خواهد شد. او گفت که اولین قدم در راه تشکیل مجلس، حضور لااقل 95 نماینده است. آقای سپهبدی گفت که او معتقد است که هیچ کمونیستی به مجلس باز نخواهد گشت و هیچکس جرأت نخواهد داشت در مقابل مخالفان شاه و مصدق و پلیس و «سایر نیروهای مقاومت کننده» بایستند. او همچنین گفت که پیام مصدق برای اینکه مجلس دویست نماینده داشته باشد، نقشه ای است برای دراز مدت و در حال حاضر هدف دولت این نیست.

سی.سی. فینچ حزب زحمتکشان - 6 محرمانه 15 سپتامبر 1952 - 28/6/1331 اطلاعات تکمیلی بیوگرافیک دکتر مظفر بقایی در تکمیل CBD سفارت، مورخه 20 نوامبر 1950 زندگی حرفه ای فوریه 1950 (29/8/1329) تا فوریه 1952 (بهمن ماه 1330) نماینده دوره شانزدهم مجلس از تهران.

اکتبر 1951 (مهر 1330)، عضویت هیئت نمایندگی ایران در شورای امنیت.

ص: 69

27 آوریل 1952 (7/2/1331)، نماینده دوره هفدهم مجلس شورا از تهران.

26 اوت 1925 (4/6/1331)، در بیمارستان بستری شد.

ملاحظات:

بقایی هم از تهران و هم از کرمان با آرای بسیار برای مجلس انتخاب گردید. او عملاً دارای دو کرسی در مجلس بود تا اینکه نمایندگان رأی دادند که باید فقط کرسی نمایندگی تهران را بپذیرد. او جزو نمایندگان جبهه ملی بود که اعتبارنامه های آنها از سوی جواد عامری و می رسید مهدی میراشرافی رد شد، ولی پس از بحثهای مفصل او از طرف مجلس پذیرفته شد.

بقایی که یک عضو فعال جبهه ملی است در عین حال بیشتر کوششهای خود را از آوریل سال 1951 در اطراف حزب شخصی خود، که حزب کارگران است و از جبهه ملی منشعب شده متمرکز کرده است. این گروه بی دوام، که از طرف بقایی سازماندهی شده یقیناً در مقاصد و آرزوهایش یک گروه سیاسی است و آنچه نابجاست این است که (بر خلاف اسمش) در میان خود کارگران یا سازمانهای کارگران ایران، هیچ پیروی ندارد.

هدف اصلی آن ظاهراً پیشبرد جاه طلبیهای سیاسی خود بقایی است که اخیراً این حزب را تجدید سازمان داد تا عناصری را که می خواستند رهبری آن را به دست بگیرند، از میدان به در برد. کوششهای او برای برقراری حزب در خوزستان منجر به تصادم جدی با حسین مکی شد، که نسبت به تخطی های بقایی در سرزمین خود ابراز انزجار می کرد. مکی از دکتر مصدق خواست تا بقایی را از مناطق نفت خیز دور کند.

در سراسر مدت انتخابات حزب کارگران با پیروان شخصی مکی در زمینه های مختلف برخوردهایی داشت و این اصطکاک داخلی در داخل جبهه ملی، تمامی ساخت این جبهه را تهدید به تضعیف می کرد.

بقایی در حال حاضر در بیمارستان بستری است و وضع او وخیم است. به طوری که خود او گزارش داده است، مبتلا به پاراتیفوئید و مرض قند است. بعضیها می گویند که دچار حمله قلبی شده بود.

یک گزارش تأیید نشده که ممکن است آن را باور کرد این است که او در نتیجه مصرف بیش از حد کوکائین بسیار ضعیف شده است. این اعتیاد که او پس از کشیدن طولانی تریاک مبتلا به آن شده بود، او را نه تنها به طور جدی بیمار ساخته بود بلکه وضع مالی شخصی او را فلج کرده بود. ام.آر.پریش حزب زحمتکشان - 7 محرمانه اطلاعات امنیتی سفارت آمریکا تهران 27 اکتبر 1952 - 5/8/1331

ص: 70

گفتگو با یک رهبر برجسته جبهه ملی وابسته کارگری اخیراً با دکتر مظفر بقایی رهبر حزب کارگران ایران و عضو برجسته جبهه ملی ملاقات کرد. مصاحبه با دکتر بقایی در منزل خودش، در یک کوچه فاقد روشنایی، در یک محیط فوق العاده سری صورت گرفت. این پنجمین گفتگوی وابسته کارگری با دکتر بقایی بوده است. دکتر بقایی خسته به نظر می رسید و رنگ پریدگی او به خوبی منعکس کننده بیماری جدی اخیر او بوده است. نتیجه گیری مشترک گفتگو، تا آنجایی که مربوط به مأمور گزارش دهنده است، فقدان کامل یک نقشه، در اوضاع اقتصادی رو به وخامت ایران تا این تاریخ بوده است. گفتگو مطالب زیر را دنبال کرد:

1- تجزیه حزب کارگران ایران بر اساس مسائلی که مدتهاست مدفون شده، ولی بسیار زود از طرف بقایی شناخته شده صورت گرفته است. آغاز آن در سال 1948 بود یعنی هنگامی که بقایی معتقد بود اگر بتواند سوسیالیستهای ضد کمونیست به رهبری ملکی (مقصود خلیل ملکی است) و عناصر مذهبی فاقد رهبری را با خود در یک سیاست میانه رو متحد کند، قادر خواهد بود یک حزب نیرومند کارگری، بر اساس اعتقادات سوسیالیستی تشکیل دهد. او طرفداران ملکی را مردانی کارا و سخت کوش تشخیص داده بود، ولی در عین حال معتقد بود که آنها سوسیالیستهای خوبی نیستند و جاه طلبتر از آن هستند تا از طریق و مجرای دسته بندی خود بر حزب تسلط پیدا کنند. دکتر مظفر بقایی معتقد بود که آقای ملکی از تغییر حکومت از رژیم سلطنتی به رژیم جمهوری حمایت می کند. هنگامی که دکتر بقایی عازم سفر به اروپا و ایالات متحده آمریکا شد (همین اواخر)، هنگامی که او بیمار بود، او قدرت حزب را در دست آنها باقی گذاشت. پس از بازگشت به شرکت فعالانه به امور حزبی او متوجه این نکته شد که هر چند آنها به اصول سوسیالیستی تملق می گویند، در واقع آشوبگران کمونیستی هستند و به مصدق وفادار نیستند. بنابراین بقایی این مسئله را مصراً پیش کشید و گفت اگر حزب از این عناصر پاکسازی نشود، او استعفا خواهد داد.

از او پرسیده شد که اگر فرقه طرفدار ملکی از حزب اخراج شود، او باز خواهد گشت؟ او موافقت کرد و (چون شاهد بی اعتبار شدن ملکی شده بود) چاره ای جز اینکه به قول خود وفا کند و به عنوان رهبر حزب شرکت فعالانه را از سربگیرد، نداشت. در جریان این قسمت از گفتگو بقایی لحن وارسته ای بخود گرفت و در این مرحله گفتگو صحبت او گرمتر شد.

2- حکومت معتقد است که به محض اینکه انگلیسیها بروند فعالیتهای جاسوسی و کوششهای حکومت انگلیس برای کنترل ایران کاهش خواهد یافت، ولی به دشواری ممکن است از بین برود. بقایی ناکامی حکومت در جمع آوری مالیات بر درآمد و مالیات گمرکی را به مأمورین طرفدار انگلیس در حکومت ایران نسبت داد. او ترکیبی از این اشخاص و تقاضای قبل از مورد مصدق برای اصلاحات روستایی را از اساس خودداری ملاکان بزرگ از پرداخت مالیاتهایی که بر آنها تحمیل شده است، قلمداد کرد.

3- او مدعی صمیمانه این اعتقاد بود که حکومت آمریکا آلت دست انگلیسیها در ایران (و تمامی خاورمیانه) شده است. او تنها راه نجات ایران را این می داند که یا آمریکا تانکرهایی (نفتکشهایی) (علیرغم اقدامات قانونی که انگلیسیها می توانند به عمل بیاورند) بفرستد یا کمکهای نقدی بنماید. او ارزیابی مرا درباره بیکاری در تهران به میزان 40000 تا 50000 بلافاصله رد کرده (تعداد بیکاران را به نصف آن کاهش داد). معذالک او گفت که حزب توده روز به روز، و به ویژه در میان عده زیادی از بیکاران رشد می کند.

4- او گفت که هر چند درست است که حزب او بر اساس اندیشه بالا بردن سطح زندگی فقیران بنا شده است ولی تهیه یک چنین برنامه ای بدون اقدام مقدماتی خلاصی کشور از انگلیسیها میسر نخواهد بود. او مدعی موافقت با حکومت در این باره بود که حکومت باید یک اقتصاد بدون نفت تهیه کند، ولی در عین حال اظهار داشت که حکومت (و خود او) هیچ گونه نقشه ای برای حرکت تدریجی در جهت اینکه از تجمع کارگران بیکار در خوزستان جلوگیری شود، ندارد.

ص: 71

او گفت که قبلاً به حکومت پیشنهاد کرده بود که حکومت کارگران غیر ماهر را برای ساختمان کانالهای آبیاری در جنوب و جاده ها در شمال به کار گمارند، ولی حکومت با چنین نقشه ای چندان موافق نبود.

5 - او معتقد است که جدایی او از ملکی به مدت نامحدود ادامه خواهد یافت و ملکی به تدریج نسبتاً روشنفکرانی را که اکنون از آنها برخوردار است، از دست خواهد داد و اینکه هیچ کارگری از ملکی پشتیبانی نکرده و نخواهد کرد. او ملکی را به عنوان سمبل یک عنصر کمونیست تیتوئیست در حال زوال تصور کرد.

6- او مدعی است که با عزیمت انگلیسیها، آمریکا فرصت خواهد داشت تا یک سیاست مستقل و روشن بینانه نفتی برای ایران تهیه کند. او این موضوع را از لحاظ تأسیسات توزیع و پخش و به بازار رسانی نفت توصیف کرد. او گفت که اگر آمریکا در این امر موفق نشود، شایسته آن خواهد بود که نه تنها از طرف مردم و جراید دست چپی مورد حمله قرار گیرد، بلکه از سوی میهن پرستان ایرانی نیز که پی خواهند برد که اعلامیه تهران معنایی ندارد، در معرض حمله قرار خواهد گرفت.

7- او ظاهراً بخشی از امیدواری خود را به انتخابات آینده آمریکا دوخته است و معتقد است که یک رئیس جمهوری از حزب جمهوریخواه در آمریکا لااقل مستقل از انگلیسیها اقدام خواهد کرد (اگر مخالف آشکار با آن نباشد). در این مورد او حزب دمکرات آمریکا و احزاب محافظه کار انگلیس را در مناسبات بین المللی خود به یکدیگر پیوند داد. او اظهار عقیده کرد که برنامه اصل 4 کار نسبتاً خوبی انجام می دهد، ولی ایران نه تنها نیاز به هیئتهای نظامی ندارد، بلکه این امر برای بیطرفی ایران خطرناک است. او اظهار عقیده کرد و آنهم به نحوی که یک شخص درگیر اظهار نظر می کند که ایران به سختی می تواند بر روی دفاع نظامی از سوی ایالات متحده آمریکا یعنی کشوری که عاطل و باطل در کنار گود ایستاده است حساب کند، و بدین ترتیب اجازه خواهد داد که محاصره از سوی انگلستان ادامه یابد، در حالی که اتباع ایرانی از گرسنگی می میرند.

8 - تنها اظهار نظر او درباره گزارشهای مربوط به رخنه عناصر حزب توده در حزب (کارگران ایران) و حکومت، این بود که در حال حاضر، خطر بزرگتری وجود دارد و آن هم نگهداری عناصر هواخواه انگلیس در مواضع قدرت است.

9- در پاسخ به سؤال مربوط به نیاز به رفع شرایط اسف انگیز کارگران، دکتر بقایی گفت که قانون کنونی کارگران موارد کافی برای اجرای تصریحات آن را ندارد. او این امر را به زد بندها و نفوذ شرکت نفت ایران و انگلیس، با حکومت ایران درست پس از جنگ جهانی (یعنی هنگامی که قانون کار به تصویب رسید) نسبت داد. او گفت که دلیل دعاوی او در اسنادی که از اداره اطلاعات شرکت نفت ایران و انگلیس به وسیله حزب کارگران به دست آمده به ثبوت رسیده است. دکتر بقایی گفت که مسئولیت اولیه نمایندگان مجلس این خواهد بود که قانون کارگری جدید قابل اجرایی به تصویب برسانند. او شخصاً معتقد است که تنها امید برای اجرای مؤثر قانون در این است که حکومت نه تنها دستمزد کارگران، بلکه همچنین تولید و پخش فرآورده های کارخانجات را کنترل کند.

خلاصه، بقایی درباره قدرت حزب خود و آمادگی شعبه حزب تحت رهبری ملکی به اینکه به تدریج محو شود، نظر اغراق آمیزی دارد. او مایل نیست بپذیرد که حزب توده به مراتب سازمان سیاسی مهمتری از حزب شده است. او نقشه ای برای تأمین کسری مالی حکومت ندارد، او نقشه ای برای کاهش تمرکز

ص: 72

کارگران تابع شرکت ملی نفت ایران ندارد، او همچنین نقشه ای برای غذا دادن یا مسکن دادن به بیکاران ندارد و همچنین نقشه ای برای رویارویی با بحران اقتصادی که زمستان آن را به ارمغان خواهد آورد ندارد.او به این امید در انتظار انتخابات آمریکا است که جمهوری خواهان انتخاب شوند، و اینکه جمهوریخواهان یا به معنای حل مسئله نفت خواهد بود، یا میل آمریکا را برای تعهد جبران کسری بودجه ای که ممکن است پیدا شود، افزایش خواهد داد.

از جانب سفیر روی ام. ملبورن، دبیر اول سفارت حزب زحمتکشان - 8 محرمانه اطلاعات تکمیلی بیوگرافیک تهران 3 فوریه 1953 - 14/11/1331 دکتر مظفر بقایی در تکمیل سند مورخه 20 نوامبر 1950 و سند تکمیلی 15 نوامبر 1952- اواخر آبان، 1331 زندگی حرفه ای 4 اکتبر 1952 (12/7/1331) از بیمارستان مرخص شد.

ملاحظات: بقایی که گفته می شد که تقریباً الکلی است و به طور وسیعی شایع شده بود مواد مخدر استعمال کرده است، ظاهراً بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد وضعش بهتر شده است.

هنگامی که که در تاریخ 12 اکتبر بقایی استعفای خود را از حزب زحمتکشان ایران اعلام کرد، اختلاف نظرهای دیرین بر سر سیاست داخلی و سازمان حزب بین دو فراکسیون (دو فرقه) در داخل حزب زحمتکشان (کارگران) ظاهر شد. مخالفین موضع بقایی به وسیله خلیل ملکی رهبر سابق حزب توده رهبری می شوند. طبق اظهار منابع طرفدار ملکی، جدایی واقعی در نتیجه قصد بقایی در شرکت در «توطئه زاهدی» برای سرنگون کردن مصدق به منظور پیشبرد موضع سیاسی او روی داد. گفته می شود بقایی قصد داشت در زمانی در آینده نخست وزیر شود و احساس می کرد که برای رسیدن به این هدف باید حزبی تحت رهبری داشته باشد. هواداران بقایی معتقد بودند که ملکی می کوشد به قصد وارد کردن تغییرات اجتماعی به طرق انقلابی در حزب بر اندازی کند، در حالی که خود بقایی متمایل به وارد کردن تغییرات اعتدالی با پایه های قانونی است. نتیجه این شد که فرقه طرفدار بقایی که کنترل روزنامه شاهد، ارگان حزب را در دست داشت، رسماً ملکی و گروه پیرو او را اخراج کرد و روز 15 اکتبر بقایی را به سمت رهبری بازگرداند.

بقایی از ارتداد ملکی از نظریه سازمانی سخت آسیب دید، ولی در عین حال از پشتیبانی قوی افرادی از طبقه کارگر به عنوان یک چهره سیاسی با حیثیت و اعتبار قابل ملاحظه در مجلس برخوردار است. بقایی طی سر مقاله ای در شاهد، از اندیشه قطع رابطه انگلستان پشتیبانی کرد، ولی در عین حال اصرار داشت که «مزدوران» انگلیس از سازمانهای دولتی تصفیه شوند. در عین حال او اخطار کرد که موضع لیبرالی دولت نسبت به حزب توده باید خاتمه داده شود. هر چند وی در اقداماتی که منجر به انحلال مجلس سنا شد همکاری داشت معذالک بقایی به عنوان یک مخالف برجسته تدابیر عمده دولتی، به نحو فزاینده ای شهرت پیدا کرد. بقایی از سوی مخالفینش به لاس زدن سیاسی با کاشانی برای مقاصد سیاسی خود متهم شده

ص: 73

است. او به ترتیب با قانون امنیت عمومی، قانون مطبوعات و قانون انتخابات، و همین اواخر با تمدید اختیارات تام مصدق مخالفت کرده و تا آن مرحله رسید که در تاریخ 20 ژانویه (بهمن ماه) تهدید به استعفا در جبهه ملی کرد. جالب است خاطرنشان شود که بقایی تا این تاریخ وفاداری خود را به نهضت ملی تأیید کرده است، در حالی که ظاهراً با حکومت به عنوان اینکه دارای نقش مدافع مجلس و فراگردهای دمکراتیک است مخالفت کرده است.

حزب زحمتکشان - 9 صورت مذاکرات محرمانه تاریخ: 15 دسامبر 1954- 24/9/1333 موضوعات: 1- شورای سلطنت 2- تجدیدنظر در قانون اساسی 3- مخالفین در مجلس 4- بقایی و انتخابات در کرمان 5- احتمالات در احزاب سیاسی 6- تمایل به عدم تمرکز شرکت کنندگان: سردار فخر حکمت، رئیس مجلس، دکترعباسقلی حکمت، پسرش، کورش شهباز، مشاور سیاسی، ویلیام کارم، کنسول سفارت در امور سیاسی سردارفخر حکمت که به وسیله پسرش همراهی می شد و فرانسه او از پدرش بهتر است و انگلیسی نیز صحبت می کند، در 11 دسامبر (20 آذر) برای صرف چای آمدند. وقتی من از طریق شهباز تقاضای ملاقات نمودم، حکمت اشاره کرد که او دعوت چندین ماه پیش مرا پاسخ می گوید.

شورای سلطنت در جواب به چندین سؤال در مورد شورای سلطنت سردار فخر حکمت توضیح داد که تنها فرمان همایونی فرمانی بوده است که اعضای را منصوب نموده است. شورا دارای این قدرت شده است که قوانینی که از مجلس می گذرد را اعلام دارد و در نتیجه آنها را مؤثر سازد، ولی این قوانین در عین حال به منظور توشیح ملوکانه برای شاهزاده غلامرضا به عنوان بزرگترین برادر شاه بر جلسات شورا ریاست می کند.

تجدیدنظر در قانون اساسی حکمت چیزی را که قبلاً در روزنامه ها ظاهر شده بود تأیید نمود، یعنی اینکه مجلس و سنا تصمیم گرفته اند که هر نوع جلسه کنگره دو مجلس برای تجدید نظر در قانون اساسی را تا بازگشت اعلیحضرت به تعویق بیندازد. این با خواسته های ابراز شده شاه مطابقت دارد.

برای تجدید نظر قانون اساسی، حکمت تشریح نمود که موضع او در مورد پیشنهادهای مشخص برای تجدید نظر در قانون اساسی به ترتیب زیر خواهد بود.

الف: شماره وکلا باید از 136 به 200 که قبلاً به وسیله قانون اساسی مجاز دانسته شده بود افزایش یابد. حکمت این را به این وسیله توجیه نمود که نسبت اصلی شهروندان به نمایندگان به خاطر افزایش در جمعیت ایران به هم خورده است و متذکر شد که 000/300 نفر جمعیت بلوچستان اکنون فقط یک نماینده دارند و پارلمان در کشورهای همسایه بزرگتر از آن است که در ایران می باشد. او هم اکنون روی طرحهایی

ص: 74

برای یک مجلس جدید با تالاری بزرگتر که 200 نماینده را در خودش جای دهد و ترتیبات بهبود یافته برای مطبوعات و هیئتهای دیپلماتیک هم در تالار و هم در بقیه ساختمان فراهم نماید کار می کند.

ب: او توافق داشت که دوره نمایندگی باید 4 سال باشد نه دو سال. ولی او فکر نمی کرد که دوره نمایندگان فعلی تمدید به شود. در این مورد نظر او برخلاف بیشتر نمایندگان بود.

ج: او با پیشنهادات کاهش حد نصاب لازم موافق بود. او فکر می کرد که به جای دو سوم، یک سوم نمایندگان حاضر در تهران، برای برگزاری یک جلسه بحث، کافی خواهد بود و اینکه به جای سه چهارم حضار، حضور یک اکثریت آشکار از آنهایی که در تهران حاضر هستند برای رأی گیری کافی است.

د: او با هر قدرت و تو سلطنتی مخالف بود؛ حتی با حق تعلیقی که شاه اکنون در مورد لوایح مالی در خواست نموده. به عنوان مثال اینکه شاه می تواند درخواست مرور دیگری بر آنچه اکثریت دو سوم را برای تصویب لازم دارد، بکند. حکمت فکر می کند که قدرت شاه برای انحلال مجلس تحت ماده 48 به او هر اختیاری که لازم داشته باشد می دهد ولی او انتظار داشت که اعلیحضرت روی گرفتن حق تعلیق پافشاری نماید.

ه: او با دادن قدرت به سنا در موضوعات پولی یا تحقیق در مورد حسابهای ملی مخالف بود. موقعی که چند سناتور آمده بودند که این موضوع را با او مطرح نمایند، وی به آنها متذکر شده بود که خیلی از نمایندگان از طریقی که سنا رفتار می کند عصبانی هستند، و اینکه 14 مجلس یا بیشتر بدون سنا پیش رفته است و اگر نمایندگان در کنگره برای مسدود نمودن رأی دادند، سناتورها ممکن است بفهمند که مؤسساتشان کاملاً از میان رفته؛ این حرف سناتورها را بر جایشان نشاند. (رئیس مجلس آشکارا از این جدل خوشحال بود و شنوندگان که از سناتورها ناراضی بودند با او قهقهه ای را سر دادند.) مخالفین در مجلس حکمت ما را مطمئن ساخت که خواست شاه برای یک مجلس آرام در زمان غیبت او برآورده خواهد شد. او اضافه کرد که پس از بازگشت شاه مخالفین ممکن است کاری انجام دهند. وقتی من از او در فرانسه پرسیدم که این مخالفین چه اندازه هستند، 5، 10، 20، او پاسخ داد که 12 تا 14 نماینده را در بر می گیرد رد.

چند لحظه بعد که شهباز از حکمت پرسید آیا تخمین خود او در مورد 18 تا 19 نماینده مخالف، صحیح نبوده است. رئیس مجلس با تصدیق پاسخ داد.

بقایی و انتخابات در کرمان من از حکمت پرسیدم که اگر بقایی برای مجلس انتخاب شود نتایج چه خواهد بود. آیا واقعاً می تواند دردسر ایجاد کند. او به این طریق پاسخ داد که اولاً بقایی انتخاب نخواهد شد و ثانیاً چیز بدی خواهد بود.

همان طور که پسر حکمت عبارت را به فرانسه ترجمه می کرد، او (بقایی) از آن نوع آدمهایی بود که همیشه با حیله های مزورانه باعث انقطاع کارها می شد.

احتمالات در احزاب سیاسی حکمت با پیشقدمی خودش موضوع امکان ایجاد حزب سیاسی یا احزاب سیاسی در ایران را پیش

ص: 75

کشید. او گفت که برای مدتها با شاه در مورد احتیاج به یک حزب سیاسی صحبت می کرده است. به نظر رسیده که شاه با فکر او موافقت کرده، ولی البته موضوع تا بازگشت شاه به تعویق افتاده بود. او امیدوار بود که اعلیحضرت را قانع کند.

در حالی که تلاش می کردم که از رساندن این مفهوم که ایران به سادگی از ترکیه تقلید می کند اجتناب ورزم، پرسیدم که آیا منظور حکمت این است که نوعی از حزب ناسیونال که حمایت و پشتیبانی رئیس کشور را دارا باشد، مورد نظر است و یا منظور او این بود که ایران فوراً ممکن است چندین حزب داشته باشد و در حقیقت مکانی و لزومی برای انتقادات از دولت وجود دارد و هیچ زیانی در سازماندهی آنها به عنوان مخالف وجود ندارد.

اظهارنظر: این آشکار سازی یک طرح برای بنا نهادن یک حزب، ممکن است این را تشریح نماید که چرا ارنست پرون هر زمانی که موضوع احتیاج به کمی «جنبش» ملی برای الهام بخشیدن به جوانان ایرانی را مطرح می نمود، همیشه بر این اصرار داشت که منظور او ایجاد یک حزب سیاسی نبوده است. من قبلاً آگاه نبودم که کسی در حال حاضر برای ایجاد یک حزب فشاری آورده است.

تمایل به عدم تمرکز موضوع دومی را که حکمت بدون هیچ سؤالی از طرف من مطرح نمود، تمرکز پیش از حد در ایران بود.

او احساس می کرد که مردم در شهرهای استانها و دهکده ها دولت را یک موجودیت دور از دسترس و چیزی که به خاطر دور افتادگی زیادش قادر به، به حساب آوردن تمایلات عامه نیست، می دانند.

هدف او این بود که شوراهای شهری و استانی برای مشاوره با استانداران و زیر دستان آنها معرفی شوند.

وقتی من، از او درباره قدرتی که این شوراها باید داشته باشند سؤال کردم، او روشن ساخت که آنها باید کاملاً مشورتی باشند و مجلس باید تمام قدرت اعمال نظر را داشته باشد.

حزب زحمتکشان - 10 محرمانه تاریخ: 22 اوت 1955 - 31/5/1334 شایعات درباره آینده دکتر مظفر بقایی در حدود دو هفته بعد از عزیمت ژنرال زاهدی و شایعاتی در تهران منتشر شد مبنی بر اینکه دکتر مظفر بقایی رئیس حزب زحمتکشان و در ابتدا همکار نزدیک و بعداً دشمن شدید مصدق، به زودی از اقامت اجباری در زاهدان که به وسیله زاهدی آنجا فرستاده شده بود، آزاد شده و به یک سمت جدیدی که دارای اختیار و قدرت است، یا به عنوان وزیر کابینه، یا به عنوان نخست وزیر منصوب خواهد شد. از آن زمان این شایعات یا شایعات مشابه آن نقل محافل تهران شده است. در حالی که این گزارشها را نمی توان به یک منبع نسبت داد و ردیابی کرد، در عین حال این شایعات قدرت حیاتی حیرت انگیزی از خود نشان داده است.

این شایعات در آخرین هفته ماه ژوئیه به اوج خود رسید، ولی از آن زمان به بعد تاکنون در حال فروکش کردن است، ولی ممکن است بار دیگر اوج بگیرد. به طوری که گزارش شده است، بقایی وقت خود را در

ص: 76

زاهدان به نوشتن کتابی با سلسله مقالاتی اختصاص می داد و تنها تفریح او هر هفته رفتن به ایستگاه راه آهن و مشاهده ورود قطار از پاکستان بوده است. بیش از دو ماه قبل نامه ای از بقایی در میتینگ سالیانه حزب زحمتکشان قرائت شد. این نامه شدیداً چپگرایانه و ضد غربی بود. هر چند محتوای عقیدتی نداشت احتیاجی به گفتن نیست که به هیچ وجه حمله ای علیه شاه یا نهاد سلطنت در بر نداشت. در این میتینگ اتفاقاً عکسهایی از بقایی و آیت اللّه کاشانی در کنار یکدیگر به نمایش گذاشته شد.

آخرین شایعه تأییدنشده حاکی است که علی زهری یکی از وردستهای سیاسی بقایی با او در زاهدان گفتگو می کند و نامه ممهوری از شاه برای بقایی آورده است. همچنین گزارش شده است که بقایی اخیراً دو یخچال برقی از دربار دریافت کرده است و اینکه هر هواپیمای بازرگانی که از تهران به زاهدان پرواز می کند گوشت یخ زده و سایر تنقلات از دربار برای سردخانه شخصی بقایی می آورد. براساس یک شایعه که همین اواخر منتشر شده، بقایی ممکن است شهر زاهدان را به زودی ترک کرده و در یکی از املاک علم وزیر کشور که در شرق ایران واقع است اقامت گزیند. (شایعات اخیر درباره بازگشت بقایی با شایعه دیگری مبنی بر اینکه چپین، سفیر ما، با چهره های ملی گرا و دست چپی روابط دوستانه ای دارد همزمان پخش شده است.) شایعات دیگری حاکی از این است که نشریه های زیرزمینی از سوی حزب زحمتکشان، شدیداً حزب توده و نهضت مقاومت ملی را مورد حمله قرار داده ولی از شاه تمجید می کنند و در عمل از سوی نیروهای امنیتی تشویق می شوند. بعضی از نشریات نیروی سوم گویا با همین لحن نوشته شده و چنین گزارشی به این اعتقاد عمومی جور درمی آید که جناح راست نیروی سوم با دربار تماس دارد.

شایعات درباره بازگشت قریب الوقوع بقایی همچنین در میان کارگران بیسواد و در عین حال در سالن مجلس شنیده می شود. شمس الدین قنات آبادی، وکیل مجلس کار را تا آنجا پیش برد که به یک روزنامه نگار گفت که مجلس هرگز در تحت هیچ شرایطی بقایی را به عنوان کابینه یا نخست وزیر نخواهد پذیرفت. قنات آبادی همچنین به یک دوست شخصی چند دقیقه بعد اظهار داشت که اگر بقایی در ساختمان مجلس ظاهر شود، با دستهای خودش او را خفه خواهد کرد.

ناظران سیاسی مطلع، تصور می کنند که اعم از اینکه این شایعات صحت داشته باشد یا خیر، این شایعات مبتنی بر فرضیه ای است که شاه در شوق خود برای برطرف کردن فساد و به وجود آوردن اصلاحاتی اجتماعی و اقتصادی، به طور جدی در این فکر است که از بقایی به عنوان تنها شخص با انرژی و بی امان و دارای شوق انقلابی، که می تواند برای خرد کردن محافظه کاران و طرفداران زاهدی و فراهم آوردن اصلاحات فوری در شرایط زندگی مردم و در عین حال به عنوان شخصی که قابل قبول و روشنفکران و اقلیت آگاه سیاسی طبقات پائینتر است، استمداد کند. همچنین تصور می شود که در حالی که بقایی را ممکن است هر لحظه که مطلوب باشد وارد کابینه کرد، او در صورتی نخست وزیر خواهد شد که مجلس منحل شود.

تا زمانی که این شایعات تأیید نشده است، آنها را باید به عنوان شایعات به احتمال غیر صحیح تلقی کرد. علاوه بر این احتمال می رود که شاه به طور جدی در فکر انجام معامله ای با بقایی یا با گروههای دیگر ملی گرا به عنوان وسیله ای برای تسریع اقدام درباره برنامه اصلاحی خود باشد. حتی اگر شاه احساس کند که محافظه کاران در کابینه و در دستگاه دولتی و مجلس شورای ملی برنامه اصلاحاتی او را به طور تعمدی

ص: 77

جلوگیری می کنند.

شاه ظاهراً آنقدر مأیوس یا دور از واقعیت نیست که فکر کند از یک چنین مانوری در سیاست می تواند جان سالم به در برد و درک نکند که اگر عوامفریبی از قماش بقایی را بر روی صحنه سیاسی ایران با پشتیبانی شاهانه رها کند، چه انباری از بلایا بر روی مردم خواهد ریخت.

در صورتی که فرض شود که شایعات صحت ندارد، ادامه پخش آنها این مسئله را پیش می آورد که چه کسی این شایعات را آغاز کرد و چه کسی آنها را در حال جریان نگه می دارد. سه فقره امکان، درباره منبع این شایعات در زیر به ترتیب احتمال آنها تشریح می شود:

شاه و احتمالاً وزیر کشور، در حالی که در پی آن نیستند که امکان به حکومت رساندن یک چنین مرد خطرناک و جاه طلبی را در نظر بگیرند، ممکن است این شایعات را آغاز و تقویت کرده باشند، تا پارلمان را با حکومت هماهنگ کنند. عملاً تهدید بازگشت احتمالی بقائی، عنصری در متمایل کردن اکثریت محافظه کار پارلمان به این اعتقاد است، که آنها نباید حکومت علا را سرنگون کنند. مبادا شاه در نتیجه خشم خود و به وسیله آوردن چپ گرایان ناسیونالسیت قوی و انحلال مجلس یک بازرسی به مراتب بدتری را بر منافع متعادل کشور تحمیل کند.

هواداران دکتر بقایی از جمله دستیاران سیاسی او در حزب زحمتکشان دلیل کافی دارند که چنین شایعاتی را پخش کنند، زیرا این شایعات به حیثیت گروه آنها می افزاید. معذالک دشوار است درک شود که چگونه چنین هیئت کوچک و بدون نفوذ از سیاستمداران می تواند این شایعات را تا چنین مدت درازی در جریان نگه دارد. اگر آنها در واقع چنین کرده اند، منابع مالی آنها بایستی بیشتر از آنهایی باشد که تاکنون شناخته شده بود.

همچنین ممکن است که اشخاص مختلف در نظاره بر صحنه سیاسی منطقی تصور کرده باشند که شاه متفقین جدیدی را برای برنامه اصلاحی خود جستجو کرده باشد و اینکه آن گاه این اشخاص شایعات را درباره بقایی پخش کرده اند، تا این تأثیر را ایجاد کنند که آنها خودشان درباره تحولات آینده سیاسی آگاه بوده اند. این امکان وجود دارد که گروههای محافظه کار افراطی در داخل پارلمان و خارج از آن شدیداً از آن سوءظن دارند، که شایعات را اندکی پس از روی کار آمدن حکومت علا پخش کرده است؛ تا محافظه کاران میانه روتر را از کوشش برای رسیدن به یک سازشی با شاه بترساند. معذالک ادامه این شایعات در جریان دو ماه اخیر اثر دلسرد کننده ای در روحیه بسیاری از محافظه کاران از جمله نمایندگان مجلس داشته است که احساس می کنند که سازش با حکومت علا بهتر از آن است تا در معرض الطاف بقایی قرار بگیرند و اینکه شیطانی را که آدم می شناسد، کم خطرتر از موجودی است که در بیرون زوزه می کشد. بنابراین احتمالی به نظر می رسد که اگر محافظه کاران افراطی هواخواه زاهدی، این شایعات را آغاز کرده اند، پس از چند هفته اول حدود و ثغور این شایعات از کنترل آنها خارج شده است.

از جانب سفیر ویلیام کرون، پسر رایزن سفارت در امور سیاسی

ص: 78

حزب زحمتکشان - 11 سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان اکتبر 1959 (آذر 1337) - وزارت خارجه مظفر بقایی کرمانی دکتر مظفر بقایی کرمانی (معمولاً دکتر بقایی خطاب می شود) رهبر حزب کارگران و یک بار دومین شخصیت مهم در جبهه ملی، یک سابقه سیاسی به عنوان مخالف برای خود دست و پا کرده است، بدون توجه به شکل سیاسی دولت بر سر کار، به طور دائمی یک منبع عمده مخالف بالقوه یا بالفعل در بقایی پیدا می شود. درنتیجه در گذشته کوششهایی به عمل آمده است که او را به وسیله خریدن وفاداری رسمیش وزارت و سفارت ساکت نمایند، که او امتناع ورزیده است. بقایی جاه طلب هدفش را بر روی کمتر از نخست وزیری تنظیم نکرده است اخیراً گزارش شده بود که او به دو نفر از متخصصین حزب کارگران خود وظیفه تهیه یک برنامه عمل و «کابینه در خفا» را، آماده برای استفاده در صورتی که سرانجام زمام قدرت به دست او افتد، محول نموده است. اگر چه او فرصت طلب و زیرک است، شاهدی بر احتمال وقوع چنین چیزی وجود ندارد.

محاسبات خوش بینانه بقایی از این اعتقاد ناشی می شود که با بدتر شدن وضعیت سیاسی، شاه (محمد رضا شاه پهلوی) به وی به عنوان میانه روترین نماینده نیروهای اصلاح طلب، ملی گرا در ایران روی خواهد آورد. در این فرضیه شاه تاج و تخت خود را حفظ خواهد نمود، اگر چه اختیارات او محدود و مشخص خواهد شد. به هر حال از اواخر 1959 چنان احتمالی، با در نظر گرفتن این حقیقت که حزب کارگران ادعای هیچ گونه نمایندگی پارلمانی نمی توانست داشته باشد، مورد سؤال به نظر رسید. آن (حزب - مترجم) غیر از روش تغییر مسیر (تغییر موضع) که به وسیله رهبر آن در پاسخ به دستورات فرصت طلبانه اتخاذ شده که به تنهایی شامل پیروان شخصی بقایی و فاقد ساخت بنیانی (یک پایگاه توده ای) و هرگونه جهت سیاسی می باشد. حزب کارگران ملی گرا، ضد کمونیست و به طور مبهمی در اهدافش سوسیالیست می باشد و عمدتاً کارگران کارخانه و کاسبهای بازار را جذب می کند؛ هر چند موقعیتهایی در جذب عناصر ناراضی تمام طبقات و قسمتهای مشخصی از ارتش و پلیس به دست آورده است. مدرکی در دست نیست که حزب به طور موفق آن ملی گراهایی که در میان طبقات تحصیلکرده هستند و به نخست وزیر سابق، محمد مصدق به عنوان سمبل مخالفتشان با رژیم می نگرند را جذب کرده باشد. اگر چه آن (حزب کارگران) آزادی عملی را که دو حزب رسمی ایران از آن برخوردارند، ندارد. لیکن حزب بقایی در محدوده های دقیقاً مشخص شده از طرف دولت تحمل می شود. حزب کارگران به طور ناموفقی از طرف حزب رسمی مخالف؛ حزب مردم، دعوت به همکاری شد.

بقایی در سال 1297 در کرمان متولد شد تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در ایران به پایان رسانید و درجه ای در فلسفه و آموزش و پرورش کودک از سوربن در پاریس دریافت نمود.

او حرفه اش را به عنوان استادیار فلسفه و آموزش و پرورش کودک در دانشگاه تهران از سال 1315 شروع کرد و این مقام را تا 1323 حفظ نمود. در سال 1336 او به عنوان نماینده مجلس پانزدهم از کرمان انتخاب شد، متعاقباً در دوره های شانزدهم و هفدهم مجلس هم انتخاب شد. بقایی در مجلس با موافقتنامه تکمیلی نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس مخالفت کرد و یکی از نمایندگانی بود که تحت رهبری مصدق

ص: 79

برای طرح ملی کردن نفت فشار آورد. او به ارتش به طور آزاد برای مداخله در سیاست حمله نمود و یکی از دشمنان رک و بی پرده رئیس ستاد، ژنرال علی رزم آرا بود. در 1338 مبارزه تمام عیار بقایی بر علیه دولت از طریق روزنامه اش (شاهد) برای او یک طرفداری سرتاسری عمومی کسب کرد، ولی منجر به دستگیری وی و محکومیت یک سال زندان به وسیله یک دادگاه نظامی شد. در اثر فشار عمومی در عرض یک ماه وی آزاد شد و موضوع، بیشتر پی گیری نشد.

زمانی که مصدق در فروردین 1330 نخست وزیر شد، مظفر بقایی طلایه دار جنبش ملی گرایی بود و از لحاظ اهمیت در جبهه ملی در درجه دوم پس از مصدق مورد توجه قرار می گرفت. در اردیبهشت 1330، بقایی و خلیل ملکی رهبر اسبق حزب توده تحت کنترل کمونیستها، برای تشکیل حزب کارگران به هم پیوستند، حرکتی که موقعیت بقایی را با به خدمت گرفتن کادرهای مارکسیست ملکی برای آرمان سیاسی خودش بالا برد. به هرحال این اتحاد زودگذر بود و یک تفرقه بین دو فرقه در مهر 1331 همکاریش با ملکی را پایان داد. بقایی خیلی زود پس از جدایی به حالت طبیعی مخالف خوانیش بازگشت و یکی از تندترین مخالفان مصدق شد. این گسیختگی به قیمت (از دست دادن - مترجم) بیشتر پیروان او در مردم تمام شد. روزنامه بقائی، شاهد، یک روزنامه مخالف برجسته شد که بشدت از سَر و سرِّ مصدق با حزب توده انتقاد می کرد و بقایی آن را یک حزب خارجی می دانست و در نتیجه مضر برای منافع یک ملی گرای حقیقی. بقایی ترسان از آسیب بیگانه، خصوصاً ضد انگلیسی بود و مصدق را متهم نمود که به اندازه کافی در محدود نمودن انگلیس در ایران به پیش نرفته است.

با سقوط رژیم مصدق در مرداد 1332، مخالفت پر سر و صدای بقایی متوجه دولت پیروز فضل اللّه زاهدی شد که او آن را متهم به فساد و خیانت در برقراری مجدد روابط دیپلماتیک یا بریتانیا در اواخر 1332 نمود. ژنرال زاهدی که در رسیدن به یک موافقت با بقایی شکست خورد، بر علیه وی عمل نمود و روزنامه شاهد را تعطیل کرد و تلاشهای وی برای انتخاب به نمایندگی در مجلس هیجدهم را خنثی نمود.

بقایی در سال 1954 به خاطر مبارزه در کرمان دوبار در منزل تحت نظر قرار گرفت، که مرتبه دوم برای یک دوره یکساله بود. در آذر 1334 از اقامت اجباری خلاص شد و هدایت فعال حزب مخالفت و خودداری از انتقاد از شاه در درخواستهایش برای اصلاحات، در اردیبهشت 1336، حق برگزاری اولین گردهمایی سیاسی غیر رسمی را، از زمان کودتایی که جبهه ملی مصدق را سرنگون کرد، به دست آورد. او به برگزاری گردهمایی ها، ترغیب ناراضیها برای راهپیمایی در حزبش (تنها حزب سوسیالیست در ایران)، طرفداری از استقرار اتحادیه های صنفی و حمله به پیمان بغداد و امپریالیسم انگلیس ادامه داده است.

دولت که مواظب است اجازه ندهد، عملیات او از کنترل خارج گردد، یک کنترل دقیق روی حزب کارگران برقرار نموده است. بقایی هنوز به خاطر تعدادی اتهامات مرتبط با فعالیتهای گذشته اش مواجه با محاکمه می باشد، دولت اسلحه ای مؤثر در دست دارد که او را خاموش کند.

مظفر بقایی باهوش و زیرک، ولی بی ثبات در فلسفه سیاسی خود و یک هوچی (عوام فریب) بی پروا، محسوب می شود. اگر چه موضع او در رابطه با ایالات متحده مطلب قابل ذکری نیست، اعتقاد بر این است که وی کمتر از بریتانیا و شوروی نسبت به این کشور (آمریکا) خصمانه است. بقایی از نظر اجتماعی خوش مشرب و معتدل و یک سخنران آتشین می باشد، که مخالفتهای تند او گاهی او را در جنگ پارلمانی درگیر نموده است. بقایی یک مرد بزرگ توصیف شده است. درگذشته او بیماریهای خطرناکی از اثرات الکل و

ص: 80

مواد مخدر تحمل نموده است. او فارسی، فرانسه و کمی عربی صحبت می کند. دکتر بقایی از زنش جدا شده.

حزب زحمتکشان - 12 سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان تحت کنترل مداوم گزارش اطلاعاتی حوزه مأموریت کشور: ایران موضوع: امکان نامزدی بقایی در انتخابات آینده تاریخ اطلاعات: قبل از 15 اکتبر 1959 تا این تاریخ محل و تاریخ: تهران، ایران (اواخر اکتبر 1959) شماره گزارش: 4544 تاریخ گزارش: 5 آوریل 1960 - 16/1/1339 منبع: یک مأمور اطلاعاتی ایران که دسترسی به گزارشهای امور مربوط به امنیت داخلی را دارد.

ارزیابی مفاد و مضمون: (احتمالاً صحیح) (3) 1- طبق اظهار علی فراهانی، عضو برجسته حزب زحمتکشان ایران که متصدی امور مالی این حزب، تا قبل از 11 مهر 1338 بوده است، دکتر مظفر بقایی از طریق میانجیگری شاهدخت شمس به حضور شاه شرفیاب شده است.

2- دکتر بقایی تقاضا کرده است که او به عنوان رهبر حزب، و علی (زهری) به عنوان چهره برجسته در این حزب، در مبارزات انتخاباتی آینده شرکت کنند. شاه با انتخاب بقایی به نمایندگی مجلس موافقت کرد، ولی از اجازه دادن به علی زهری برای درگیر شدن در فعالیتهای سیاسی خودداری کرد. (احتمالاً و امکاناً صحیح) (3 و 2) 3- دکتر بقایی به رهبران حزبش دستوراتی صادر کرد و آماده برای شرکت در مبارزات انتخابات به کمک و مساعدت مالی بازرگانان کرمان شد.

4- همچنین طبق اظهار فراهانی قبل از 15 مهر 1338، دکتر قاسمی از حزب ملیون و دکتر بقایی تصمیم گرفتند ائتلافی در بهمن 1338 تشکیل دهند. آن گاه، دکتر بقایی قرار بود در مبارزات آینده به عنوان نامزد هر دو حزب از کرمان شرکت کند.

1) نظریه حوزه مأموریت: منبع این گزارش در ماه اردیبهشت 1338 گزارش داده بود که علی زهری نماینده سابق، ناشر روزنامه شاهد ارگان حزب زحمتکشان و از دوستان بسیار نزدیک دکتر بقایی است.

2) نظریه حوزه مأموریت: روز 15 مهر 1338 منبع این گزارش، گزارش داد که طبق اظهار فراهانی، دکتر بقایی هنوز هم کوششهایی برای به دست آوردن توافق شاه جهت نامزدی خود به عمل می آورد. این امر البته با بند 2 مذکور در فوق تضاد دارد.

نظریه حوزه مأموریت: روز 18 اسفند 1338 یک مأمور امنیتی ایران که با گروههای دست راستی تماس دارد، گزارش داد که مطمئن است که شاه به طور جدی در نظر دارد از دکتر بقایی تقاضا کند که نخست وزیر شود، زیرا دولت اقبال درباره مسائل مربوط به اصلاحات ارضی همچنان شکست

ص: 81

می خورد.(1) حزب زحمتکشان - 13 محرمانه شماره سند: 182 - تاریخ: 4 ژانویه 1962 - 14/11/1341 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

موضوع: تبرئه دکتر مظفر بقایی محکومیت دکتر بقائی، رهبر «پاسداران آزادی»، که اتهام وی تحریک پلیس به شورش بود، در تاریخ 7 دی توسط یک دادگاه استیناف نظامی رد شد. دکتر بقائی، به دنبال یک رشته فعالیتهای انتخاباتی ضد دولتی، در شهریور 1339 دستگیر و در خرداد 1340 به دو سال زندان محکوم شد.

دکتر بقایی در جریان استیناف خواستن خود، روابطش را با جبهه ملی و قطع پیوندش را با مصدق بررسی نمود. دفاع وی از فعالیتهایش (در دادگاه) حمله ای بسیار تند بر علیه جبهه ملی در برداشت.

استیناف خواهی دکتر بقایی و به دنبال آن آزادی وی علایق به خصوصی را در اینجا به وجود آورده و گمانهایی را در مورد طرحهای آینده وی برانگیخته است. گمانهای اخیر در بعضی قسمتها شامل این اعتقاد هم می شود که بقایی از طریقی، به عنوان حربه ای برای مقابله با مخالفین به خصوص جبهه ملی، توسط دولت مورد استفاده قرار خواهد گرفت. خود بقایی در مطبوعات قویاً این مطالب را تکذیب کرده است. با هر نقش سیاسی ایران با ظهور مجدد سیاستمداری زیرک و هوچی همچون دکتر بقایی تأثیراتی بپذیرد.

راک ول

ص: 82


1- توضیح: برای آشنایی خوانندگان با علایم موجود در این سند و اسناد مشابه ترجمه مطالب صفحه اول فرم چاپی سند اصلی ارایه میشود: گزارش اطلاعاتی حوزه ماموریت. نسبتاً قابل اطمینان. C . معمولاًقابل اطمینان B . کاملاً قابل اطمینان A : سنجش منبع F .( غیر قال اطمینان (به منابعی که صداقت یا وفاداریشان ٬ علیرغم کارایی مورد تردید است ٬ اطلاق می شود E. معمولاً غیر قابل اطمینان D قابلیت اطمینان را نمی توان تشخیص داد (به منابعی که آزمایش یا به حد کافی آزمایش نشده اند ٬ اطلاق می گردد). ارزیابی محتوی: 1 توسط منابع مستقل و قابل اطمینان دیگران تأیید شده است. 2 احتمالاً صادق است. 3 امکاناً صادق است. 4 مورد تردید. 5 احتمالاً کاذب است. 6 نمی توان تشخیص داد. 7 سندیت بر اساس سند اصلی.

حزب زحمتکشان - 14 شماره سند: 5367 محرمانه تاریخ: 16 ژانویه 1962 - 26/11/1341 کشور: ایران موضوع: فعالیتها و نظرات مظفر بقایی از زمان آزاد شدنش از زندان تاریخ اطلاعات: اواخر 1340 - دی 1340 مکان و زمان: تهران - ایران آذر 1340 - دی 1340 منبع: پاراگراف: 1: معاون سیاسی مظفر بقایی منبع (F) 2: مأمور اطلاعاتی ایران (C) با دسترسی به گزارشهای مربوط به موضوعات امنیتی داخلی.

ارزیابی مفاد (گزارش): 3 1- مظفر بقایی رهبر پاسداران آزادی و حزب زحمتکشان از زمان آزادیش از زندان در اواسط دی گفته است که او به علی امینی نخست وزیر حمله نخواهد نمود و به دنبال برکناری او نخواهد بود تا وقتی که امینی قبول نماید، او به عنوان نخست وزیر نمی تواند به کار ادامه دهد و اینکه وی شکست خورده است.

بقایی احساس می کند که از لحاظ سیاسی امکان پذیر است که به امینی زمان بیشتری داده شود، برای اینکه ببینیم آیا او موفق می شود. بقایی ادعا کرد اجازه نخواهد داد(1) امینی در پست نخست وزیری باقی مانده، تا به سادگی خود را از بین ببرد. همچنین اجازه نخواهد داد که ایمان مردم به دولتها که کمی از آن را دولت امینی ایجاد کرده از بین برود. بقایی این حقیقت را تشخیص داد که امینی با اختلافات فاحشی رو به رو می باشد؛ ارتش نیروهای دست راستی از قبیل اسداللّه رشیدیان، سید جعفر بهبهانی و مالکان و کسانی که به وسیله مبارزه علیه فساد صدمه دیده یا در خطر افتاده اند، همه بر علیه امینی هستند، بقایی مشتاق پیوستن به رشیدیان، بهبهانی، سردار فخر حکمت یا دیگر مخالفان امینی نبود. در اولین گردهمایی بقایی در 15 دی 1340 هیچ کدام از سخنرانان به طور جدی به امینی حمله نکردند. مردم کرمان از بقایی، وکیل مدافع و سردبیر کیهان دعوت کردند که از کرمان دیدن کنند و بقایی در نظر داشت که در حدود 25 دی به آنجا مسافرت نماید.

2- بر طبق گزارشاتی که در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تهیه شده، اعضای پاسداران آزادی و حزب زحمتکشان در طول مهر و آبان و آذر 1340 به ملاقات با همدیگر ادامه دادند، منجمله واحدهایی از دانشجویان دانشگاه، کارمندان دولت و واحدهای زندانیان آزاد شده به قید التزام. آنهایی که حاضر بودند، مسائل بین المللی از قبیل بحران الجزایر، کنگو، بیست و دومین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی و آزمایشات اتمی را مورد بحث قرار دادند. در زمینه مسائل داخلی گروهها از آموزش و پرورش در ایران، تأخیر در انتخابات و دولت امینی انتقاد کردند. (3) در میان کسانی که در جلسات مختلف شرکت کردند، این اشخاص بودند:

حسین مکی (4) رضا محمدی (عضو واحد کارگری) سید حسن وحیدی حیدر کارگر (عضو واحد کارگری)

ص: 83


1- برای شناخت حروف و اعداد موجود در سند به پاورقی سند شماره ٬12 حزب زحمتکشان ٬ مراجعه فرمایید.

حسین حامی- اکبر احمدی (عضو واحد کارگری) جعفر جهان- سید حسن حسنی (عضو واحد کارگری) ناظرزاده- کرمانی(1) (FNU)غلام علی بگ (عضو واحد کارگری) ناصر قندی- رزقی، نانوا، (عضو واحد کارگری) علی آبادی (استاد) (FNU)-فراهانی (FNU) (5) مهندس عقیلی (5) (FNU)-میردامادی (FNU) 5) محمدرضا قوانینی- تواده (FNU) (5) سید جواد طباطبائی-محمد مروی (رهبر بعضی واحدهای- زندانیان التزامی ) غلام علی معصومی،- معلم سید جلال حسینی رهبر واحدهای دانشجویی ولیزاده، کارمند رادیو ایران (FNU)-قناد. (FNU) (5) مطوف، دانشجوی دانشگاه (FNU)-علی اصغر خبره زاده سیاوش رضایی،- دانشجوی دانشگاه جهانگیر اشرفی عباس لاجوردی- دانشجوی دانشگاه جواد جعفری دباگین (FNU)- دانشجوی دانشگاه شکری دانشجوی دانشگاه تربیت معلم (5) نوزاد شهریاری (5) بزرگ نژاد (5) یوسف زاده (5) ولی اللّه قدیمی (5) ناصر کاظمی (5) نورزاد (5) محمدعلی اکبری (5) سعیدیان (5) مختار یحیی زاده (5) اظهارنظر حوزه مأموریت 1- طبق گفته یک تاجر ایرانی (B) که حضور داشت، حدود پنج هزار نفر در گردهمایی بقایی حاضر شدند و چند نفر بر پلیس در خیابان مستقر شدند. سخنرانان غلامحسین رحیمیان، حسین مکی و بقایی بودند. رحیمیان متذکر شد که وقتی امینی در مجلس بود چیزی به طرفداری از مردم نگفت، ولی اکنون به عنوان نخست وزیر دفعتاً می خواهد که همه چیز برای مردم انجام دهد که رحیمیان باورنکردنی خواند

ص: 84


1- نام اول معلوم نیست.

چون که امینی از یکی از خانواده های ثروتمند قدیمی است. رحیمیان گفت که امینی اختلاف ما بین خودش و آنهایی که در گردهمایی حاضر بودند را می فهمد و او می داند که محدود نمودن فساد دوستان و خانواده او را تحت تأثیر قرار خواهد داد. امینی از برگزاری انتخابات هراسان است به خاطر اینکه اشخاص حزب انتخاب خواهند شد و این برای او و دوستانش خطرناک خواهد بود.

مکی به اختصار سخن گفت؛ بقایی را معرفی نمود و قول به ادامه مبارزه برای آزادی داد.

بقایی گفت آنها باید امینی را مورد انتخابات راهنمایی کنند. امینی نباید اشتباهاتی را که پشتیبان او جعفر شریف امامی و منوچهر اقبال مرتکب شدند، بکند. این حقیقت که شریف امامی و اقبال رفته اند و بقایی میتینگ برگزار می کند، ثابت می کند که آنها مهم نیستند و بقایی و حامیانش مهم هستند. امینی با شکست در برگزاری انتخابات، قانون را مورد بی توجهی، قرار داده است، ولی بقایی قسم خورد که برای انتخابات مبارزه کند. بقایی چند لحظه ای در مورد کار خوبی که امینی برای محدود نمودن فساد انجام می دهد، صحبت کرد.

2- طبق گفته رهبران جبهه ملی، اطلاعاتی از چندین نفر به جبهه ملی رسیده که شاه می خواست بقایی تبرئه شود و بعد به او اطلاعاتی دهد که با آن به جبهه ملی حمله کند. طبق شایعاتی در چند محفل نظامی، بقایی با قول برای حمله به جبهه آزادی ملی، آزاد شد.

3- سازمان پاسداران آزادی چند تراکت توزیع کرده بود. منجمله یادبودی برای دانشجویان کشته شده در 1332 در دانشگاه به تاریخ 16 آذر 1340 که به وسیله دانشجویان وابسته به پاسداران آزادی امضاء شده بود.

4- نُه نفر در این ستون از طرف ساواک اعضای شورای عالی پاسداران آزادی خطاب می شوند.

5 - بر اساس حضور در گردهمایی، بقایی در حدود دو سال پیش، هویت احتمالی برخی اشخاص در اینجا آمده است: مهندس نظام الدین عقیلی، عبداللّه شکری، حمزه بزرگ نژاد، محمدعلی یوسفی زاده، علی فراهانی، علی اصغر قناد.

6- این گزارش با سفارت هماهنگ شد.

حزب زحمتکشان - 15 تاریخ: 7 ژوئن 1962 - 17/3/1341محرمانه آقای فرانک کرافورد - قسمت سیاسی آقای داگلاس مارشال - قسمت کنسولی گفتگو با دکتر بقایی در 3 ژوئن 1962 سابقه:

همان طور که می دانید حدوداً یک هفته پیش من، منصور رفیع زاده، یک دانشجوی ایرانی، را که به ایالات متحده باز می گردد تا درسش را در فوق لیسانس اقتصاد تمام کند، ملاقات کردم. رفیع زاده معاون رئیس گروه ملی دانشجویان ایرانی در ایالات متحده که سازمان دانشجویان حامی دکتر مظفر بقایی است، می باشد. او همچنین یک روزنامه ماهیانه (که به زودی هر دو هفته یک بار منتشر می شود ) که از نظرات و

ص: 85

سیاستهای دکتر بقایی حمایت می کند و بین 4000 دانشجوی ایرانی در ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی توزیع می شود منتشر می کند.

از آنجایی که او یک شخص جالب و مطبوع است و چون او خواهر زن من و شوهرش را در ایالات متحده می شناسد، من او را به خانه ام دعوت کردم که همسر مرا ملاقات کند و پیش از بازگشتن به ایالات متحده مشروبی (با- ما) صرف نماید. او بعداً به من تلفن زد که بگوید که چون او می خواهد به منزل یک دکتر که از دوستانش می باشد برود، قادر به آمدن نخواهد بود و از من و همسرم دعوت کرد که با او همراهی کنیم. من موافقت کردم و یکشنبه شب (3 ژوئن 62) ما او را در سفارت در حدود ساعت 9 بعد از ظهر ملاقات کردیم و ماشینم را در آنجا گذاشتم و به وسیله تاکسی به خانه دوست او رهسپار شدیم. پس از ورود به آنجا من حیرت زده شدم وقتی که دیدم دوست او خود دکتر بقایی بود، من گمان می کنم او وقتی مرا دعوت کرد این را به من گفته بود، ولی من متوجه نشدم که به خانه چه کسی می روم. ما حدود 3 ساعت در خانه بقایی به خوردن و نوشیدن و صحبت کردن گذراندیم. علاوه بر صحبتهای متفرقه زیاد، مطالب زیادی مطرح شد ولی اکنون قسمت شما باشد:

امینی: دکتر و گروه او امینی را صادق ولی نه توانا و نه در موقعیتی که بتواند نیازهای ایران را برآورده کند، می بینند. در هر صورت حزب بقایی به طور باز بر علیه امینی مبارزه نمی کند. حتی روزنامه گروه دانشجویان ملی در ایالات متحده در حال حاضر نه به امینی و نه به سیاستهای او حمله نمی کنند.

اصلاحات ارضی: برنامه اصلاحات ارضی فعلی محکوم به شکست است. شرایط به طور وسیعی از منطقه به منطقه فرق می کنند. بعضی مالکان سالیانه 10 تا 15 درصد روی داراییهایشان دریافت می دارند و دیگران خوشحال هستند که 2 یا 3 درصد دریافت دارند. بایستی که برنامه قابل انعطافی برای تعدیل در شرایط متنوع در قسمتهای مختلف کشور وجود داشته باشد. به هر صورت اصلاحات ارضی لازم است و باید انجام شود.

آشوبهای دانشگاهی: آشوبهای اخیر که منجر به بسته شدن دانشگاه تهران شد، نتایج تحریکات ژنرال بختیار بود. ژنرال بختیار به وسیله «آن سرهنگ در دفتر وابسته نظامی سفارت آمریکا» (آن سرهنگی که اسم روسی دارد) در این فعالیتها ترغیب و همیاری شده بود. بعد از کمی فکر کردن او یاتسویچ را به عنوان اسم سرهنگ معرفی کرد. من سؤال کردم که چگونه است که سفارت که به طور وسیعی معروف به طرفداری از دولت امینی است، تحمل نماید که یکی از افسرانش از بختیار در یک تلاش برای ضعیف کردن یا سرنگون کردن دولت امینی حمایت نماید. جواب بقایی مبهم و سربسته بود و کم و بیش این نتیجه را می گرفت که وزارت خارجه (آمریکا) و ارتش همیشه روی سیاست یا اقدام موافقت نداشته اند، من آگاهی به فعالیتهای یاتسویچ را انکار کردم و تصور غلط بقایی در مورد موقعیت او (یاتسویچ) در سفارت آمریکا را رد کردم.

شاه: به نظر می رسد که شاه به عنوان یک شیطان(دیو) لازم نگریسته می شود. من چنین تصور کردم که اگر بقایی در قدرت باشد به شاه اجازه خواهد داد که سلطنت کند نه حکومت. او (شاه - مترجم) به عنوان یک رئیس پوشالی برای توده های ایرانی که خودشان را به او معرفی می نماید، سودمند دانسته می شود.

طبق گفته بقایی شاه زمانی که امینی را منصوب نمود، طرفدار او بود. به هر صورت بعدها او واقعاً می خواست که از شر امینی خلاص شود و او را با کسی دیگر طرفدار او بود. به هر صورت بعدها او واقعاً

ص: 86

می خواست که از شر امینی خلاص شود و او را با کسی دیگر تعویض نماید. به دلایل تشریح نشده (تشریح نشده برای من) این کار نمی تواند انجام شود و شاه اکنون با قدرت در پشت امینی است. این قسمت مرا مغشوش نمود و درخواست توضیح نمودم و مثل قبل مغشوش باقی ماندم.

انتخابات: هیچ انتظار نمی رود.

حزب بقایی: (حزب) بشدت از اصلاحات در ایران طرفداری می کند. ظاهراً این شامل همه چیز می شود. خصوصاً اصلاحات ارضی و مالیاتی و پاکسازی دولت. بقایی احساس می کند که با مالیات بندی و جمع آوری صحیح، ایران می تواند به طور وسیعی مبلغ کمک خارجی مورد نیاز و زمانی که برای آن لازم است را کاهش دهد. حزب او هیچ معامله ای با روسها نمی خواهد (صورت دهد) و از نفوذ یا سلطه روسها در ایران می ترسد. همچنین او می خواهد تا آنجایی که ممکن است کار کمتری با انگلیسیها انجام گیرد. به نظر می رسد که او بشدت طرفدار، آمریکا است و اگر که دولتی تشکیل داد انتظار حمایت و همکاری ایالات متحده را دارد. به طور ضمنی توسط یک وکیل ایرانی به من گفته شده که بقایی وقتی با آمریکاییهاست به طرفداری از آمریکا صحبت می کند، وقتی با روسها است به طرفداری از روسیه صحبت می کند و وقتی با انگلیسیهاست به طرفداری از انگلیس صحبت می کند؛ و به همین ترتیب. حزب او بشدت ضد جبهه ملی است و مصدق را یک تهدید برای ایران می داند. بقایی عکسی از یک دانشجو که در تظاهرات ضد مصدق چندین سال پیش کشته شد، روی دیوار خانه اش دارد.

مطالب بالا آشکارا حاصل و خلاصه 3 ساعت گفتگو نیست، ولی اگر نظرات بقایی در هر موردی که اشاره نشده سودمند باشد، ممکن است قادر باشیم که به خاطر بیاوریم که آیا به موضوع اشاره شد و چه چیزی گفته شد. فارسی من کافی نیست و دکتر فقط فارسی و فرانسه صحبت می کند، بنابراین مکالمه توسط رفیع زاده به عنوان مترجم انجام شد.

در راه بازگشت به سفارت به وسیله تاکسی، رفیع زاده اظهار داشت که دکتر اشاره کرده است که ما با تاکسی بیاییم چون که خانه او تمام مدت تحت مراقبت است و اگر ماشین من در خارج (خانه) دیده شود، ممکن است شایعاتی در مورد یک کودتای محتمل الوقوع انتشار پیدا کند.

در مقدمه میهمانی من برای بقایی توضیح دادم که خیلی کم در مورد کشور او، مردمش، آداب و رسومش و سیاستهایش می دانم و در محل کارم در قسمت کنسولی به نظرات سفارت یا سیاستها در مورد هر مسئله ای آگاه نیستم و فقط می توانم مشاهدات خصوصی خودم را ابراز دارم.

حزب زحمتکشان - 16 یادداشت سری / غیر قابل رؤیت برای خارجیان / فقط استفاده داخلی شماره سند: 64/599 پ تاریخ: 14 دسامبر 1964-23 آذر 1343 از: CAS (منبع کنترل شده آمریکایی)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: جزوه ای که توسط بقایی علیه وضع موافقت نامه نیروها نوشته شده مطالب زیر برای اطلاع شما و هرگونه مصرفی که از آن در چارچوب محدودیتهای امنیتی تعیین شده می خواهد به عمل آورید. هرگونه ارزشی از جانب شما از این اطلاعات باید دارای کنترل غیر قابل رؤیت

ص: 87

برای بیگانگان "NOFORN"باشد. ولی لزوماً احتیاجی نیست که CAS به عنوان منبع ذکر شود.

1- به پیوست یک نسخه و خلاصه ترجمه جزوه ای تحت عنوان «آیا آن است یا آن نیست» که در آن وضع حقوقی موافقتنامه مربوط به نیروها مورد حمله قرار گرفته و به وسیله دکتر مظفر بقائی رئیس حزب زحمتکشان نوشته شده است ارسال می شود. هر چند این جزوه در تاریخ 23 اکتبر 1964 نوشته شده معذالک دو هفته قبل پخش شده است.

2- بر اساس گزارش یک خبرگزاری رسمی ایرانی در تاریخ 25 آبان دکتر بقایی در تاریخ 19 آبان گفت که اظهارات او قرار است در جریان هفته آینده چاپ شود و برای اینکه توجه مقامات امنیتی منحرف شود، در یک شهر چاپ شده و در شهری دیگر پخش خواهد شد. آن طور که گفته می شود دکتر بقایی گفت که هر چند انتشار اظهارات او علت دستگیری او خواهد بود، ولی این موضوع چندان اهمیتی ندارد.

(اظهار نظر: همچنین رجوع شود به 64/534 پ مورخ 13 آبان از یک منبع دیگر.) در آن زمان ساواک قصد داشت که دریابد که اظهارات (بقایی) کجا چاپ خواهد شد و از انتشار آن جلوگیری شود.

3- هنگامی که مطلب پیوست از این یادداشت جدا شود، آن را باید به عنوان یک مطلب برای استفاده محدود تلقی کرد.

حزب زحمتکشان - 17 دولت ایالات متحده آمریکاسری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - فقط مصرف داخلی یادداشت.

تاریخ: 3 نوامبر 1964 - 12/8/1343 شماره سند 64/534 پ از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: نقشه های دکتر بقایی درباره انتشار رساله ای که به وضع موافقتنامه نیروها حمله می کند مراتب زیر برای اطلاع شما است و استفاده ای که بخواهید از آن در چارچوب محدودیتهای امنیتی تعیین شده، بنمایید. هرگونه گزارش این اطلاعات از جانب شما باید دارای کنترل NOFORN(غیر قابل رؤیت بیگانگان) باشد. ولی لزومی ندارد CAS را به عنوان منبع ذکر کنید. منبع یک مقام ایرانی است (B)که دارای رابطهای خوبی در دستگاههای امنیتی است، از بقایی.(1) 1- دکتر مظفر بقایی روز 11 آبان 1343 گفت که آیت اللّه خمینی یک نطق مهمی در قم در روز 4 آبان وضع موافقتنامه نیروها و همچنین موافقتنامه دویست میلیون دلاری خرید اسلحه را که اخیراً از تصویب مجلس گذشته، مورد حمله قرار داده است.

2- بقایی گفت که خود او سرگرم تهیه رساله ای است که به امضای خودش خواهد بود و طی آن او حکومت را به خاطر پشتیبانی و تصویب وضع موافقتنامه نیروها با ایالات متحده آمریکا مورد حمله قرار

ص: 88


1- احتمالاً منظور این است که رابطین منبع در سازمانهای امنیتی مسئول مراقبت از فعالیتهای بقایی بوده اند.

خواهد داد. بقایی همچنین گفت که خطی که او در مقابل آمریکاییها از آن دفاع خواهد کرد این خواهد بود که آمریکاییها به طور غیر معقولانه ای اجازه می دهند که این قانون به وجهه آنها و شهرت آنها در ایران لطمه بزند. بقایی همچنین گفت که او حاضر است، به خاطر انتشار این رساله به زندان بیفتد ولی احساس می کند که برای او لازم است که ابتکاری در این زمینه به عمل آورد، زیرا او انتظار دارد که دیگرانی که مخالف این موافقتنامه هستند، نیز آن را مورد حمله قرار دهند.

3- بقایی این عقیده را ابراز کرد از آنجایی که برای او غیر قابل تصور است که سخنگویان مخالف لایحه این قانون جرأت کنند بدون موافقت قبلی شاه اظهار نظر کنند. شاه بایستی به طور تاکتیکی حملاتی را که در طی مباحثات اخیر مجلس علیه موافقتنامه صورت می گیرد، تأیید کرده باشد.

گروه 1 مستثنی از خروج از طبقه بندی و تنزل طبقه به طور اتوماتیک حزب زحمتکشان - 18 13 ژانویه 1966 - 23/10/44 سری / انتشار خارجی ممنوع مظفر بقایی کرمانی ایران رئیس، حزب زحمتکشان و پاسداران آزادی مظفر بقایی از سال 1328 مخالفی سرسخت بوده است. او شدیداً ملی گرا است و در او رنگی از سوسیالیسم به چشم می خورد. قلباً با کمونیست ضدیت داشته و شدیداً ضد انگلیس است، ولی نسبت به آمریکا احساسات خصمانه ای ندارد. بر اساس آنچه گفته شد، سیاست او همان سیاست باری به هر جهت بوده و بستگی به شرایط زمانی دارد. بقایی زمانی از حامیان نخست وزیر سابق مصدق به شمار می رفت و در یک زمانی دومین چهره محبوب ایران بود. ولی از آن پس سرمایه سیاسیش به میزان قابل توجهی رو به کاهش نهاد. در حال حاضر پیروان کمی دارد، که در پشت دو سازمان سیاسیش - حزب زحمتکشان و پاسداران آزادی - قرار دارند، هر دوی آنها (سازمان) بدون پایگاه مردمی عمده و با روحیه فرد پرستی می باشند.

دولت فعالیتهای بقایی را خیلی محدود کرده است و حزب توده (کمونیست) و جبهه ملی مصدق نیز با او به مخالفت دست زده اند. نیروی او در تندگوییش بود که نتیجه عوامفریبی ماهرانه اوست. او در عزمش برای احراز نخست وزیری احتمالاً حاضر است چند چیز جزئی را فدا کند، ولی او در طول زندگی برای خودش چند دشمن سیاسی به وجود آورده است که شانس او را برای رسیدن به این هدف تقلیل می دهد.

یک منبع اظهار کرده است که شاه حاضر است به بقایی به عنوان مهاری برای دولت، آزادی عمل محدودی بدهد.

بقایی در سال 1287 در کرمان متولد شد. شهاب کرمانی، پدرش یک میهن پرست مشروطه خواه مشهور بود. مظفر تحصیلات ابتدایی را در ایران گذراند و از دانشگاه سوربن در سال 1314 درجه دکترا در رشته فلسفه و فن تعلیم و تربیت گرفت. پس از بازگشت به ایران، به هیئت علمی دانشگاه تهران پیوست و اکثر مواقع سخنرانیهایی بر اساس اخلاقیات ایراد می کرد. در سال 20-1318 خدمت سربازی را به صورت یک افسر احتیاط به پایان رسانید. بنا به گزارش، بقایی در سال 1321، به حزب توده پیوست، ولی

ص: 89

چندی نگذشت که از آن جدا گشت. در سال 1326 به عنوان نماینده مردم کرمان به مجلس راه یافت. اولین بار در سال 1328 به دلیل حمله اش به کمپانی نفتی ایران و انگلیس و ارتش محبوبیتی بین مردم کسب کرد.

در آبان 1328 او را به اتهام درج مطالب انتقادآمیز درباره ارتش در روزنامه اش به نام شاهد، توقیف کردند. یک دادگاه نظامی او را به یک سال حبس محکوم نمود، ولی دادگاه مدنی او را تبرئه نمود. بقایی در مجلس به جبهه ملی مصدق پیوست و در ماه اردیبهشت 1330 حزب زحمتکشان را به عنوان یک پاسخ از سوی جناح راست به محبوبیت حزب توده تأسیس نمود، بقایی حزب زحمتکشان را این گونه تعریف می کند: این حزب تا آنجا سوسیالیست است که سوسیالیسم لطمه ای به سیاستهای حکومت وارد نیاورد.

در آن زمان او دومین شخصیت محبوب بعد از مصدق در جبهه ملی به شمار می آمد و به همراه مصدق در مهر 1330 به سازمان ملل رفت تا جوابگوی شکوائیه بریتانیا علیه ایران در شورای امنیت درباره ملی کردن کمپانی نفت ایران و انگلیس باشد. در اوائل 1330 در حزب زحمتکشان بین بقایی و دسته ای افراطی تر به رهبری خلیل ملکی جدایی به وقوع پیوست. در مهر 1952 بعد از بازگشت بقایی از بیمارستان و به دست گرفتن رهبری حزب، رفع کدورت و خصومت غیر ممکن گردید. ملکی و یارانش سازمان خاص خود را تشکیل دادند. در همان حال بقایی بر سر نقش حزب توده در سیاست ایران با مصدق مخالفت کرد. او در روزنامه اش - شاهد - و در مجلس به انتقاد از خط مشی مصدق پرداخت. در فروردین 1322 بقایی متهم به دست داشتن در قتل رئیس پلیس مصدق ژنرال محمد افشار طوس گردید.

مصدق در تلاش بود تا مصونیت پارلمانی بقایی را از بین ببرد و او را به محاکمه بکشد، ولی در مرداد 1332، رژیم مصدق سرنگون گردید. بقایی این بار متوجه نیروهای طرفدار شاه به رهبری نخست وزیر جدید فضل اللّه زاهدی گردید. اما پس از اینکه معلوم گردید که که زاهدی درصدد ماندن در پست خود برای مدت نامعلوم می باشد، بقایی جاه طلب بنای مخالفت را گذاشت. در دی 1332، بی گناهی او را در ماجرای افشار طوس اعلام کردند، ولی روزنامه اش را به دلیل حمله به دولت توقیف نمودند. با انحلال مجلس در دی 1332 حرفه پارلمانی بقایی نیز پایان گرفت.

تلاش او برای راه یافتن دوباره به مجلس در 1333 و تلاشهای دولت برای جلوگیری از این عمل باعث شد که انتخابات در کرمان چندین ماه به تعویق افتد. در تیر 1333 بقایی یک ماه به زندان رفت و در آذر همان سال دستگیر و برای یک سال به زاهدان تبعید گردید. در آذر 1334 آزاد گردید و دوباره در خلال بازپرسی در مورد قتل سال 1330 نخست وزیر پیشین، علی رزم آرا، یکی از مخالفین بقایی در دوره 30-1328 و کسی که بقایی بعد از مرگش جشن گرفته بود، دستگیر گردید. بقایی تبرئه شد و در آذر 1335 آزاد گردید. پس از آن چند سالی دست از فعالیت کشید، ولی در سال 1339 خود را دوباره کاندید ورود به مجلس نمود. او بنای انتقاد از حیله های انتخاباتی آن سال را گذاشت و پاسداران آزادی را تأسیس کرد که خواستار انتخابات منصفانه بودند. در آذر 1339 او را به جرم ایجاد اغتشاش دستگیر و در تهران تحت نظر قرار دادند. در اسفند 1339 وقتی که سعی داشت برای مبارزات انتخاباتی به کرمان بازگردد، دستگیر و زندانی گردید، ولی دوباره به حکم دادگاه مدنی تبرئه شد. از آن پس فعالیت او خیلی محدود گردید این بار به حکم دادگاه نظامی به دو سال محکوم گردید و در انتخابات 1342 بار دیگر به او دستور داده شد که در تهران بماند. حزب او که قادر به فعالیت در ایران نبود در اروپا و آمریکا شعبه هایی تأسیس نمود. در حال حاضر روزنامه شاهد در آمریکا چاپ می شود. بقایی مردی تنومند و ناطقی آتشین است. زمانی که به

ص: 90

نرمی سخن می گوید او را مردی روشنفکر و مطلع قلمداد می کنی. او از همسرش جدا شده است، چون معتقد است که سیاستمدار در تجرد بهتر می تواند عمل کند. در سال 1331 سخت مریض شد، او خود را مبتلا به شبه حصبه و مرض قند می دانست، اما بعضی از منابع آگاه معتقد بودند که او از اعتیاد به کوکائین و مشروبات الکلی رنج می برد. بقایی فرانسه را علاوه بر فارسی خیلی خوب دانسته و تا حدی عربی می داند.(1) حزب زحمتکشان - 19 28 سپتامبر 1971 - 6/7/1350استفاده اداری محدود مأمور سیاسی - آقای فورد مأمور سیاسی - دونالد. آر. توسن رایزن سیاسی محلی، منوچهر سعیدی، مراتب زیر را گزارش داده است که به عقیده من ممکن است مورد علاقه شما باشد.

1- دکتر بقایی کرمانی که مدتها در میان هواخواهان سوسیالیست و دانشجویان دانشگاه محبوبیت داشت، اخیراً اجازه گرفته است تا یک حزب سیاسی تشکیل دهد (اسم این حزب معلوم نشده است). او از هم اکنون برای حزب در نزدیکی مجلس در میدان بهارستان، یک محوطه ساختمانی اجاره کرده است.

2- سعیدی حدس می زند که فعالیتهای کرمانی ممکن است باعث دردسر برای دولت باشد، زیرا او اندکی کننده احساسات اشخاص بیسواد و همچنین عوامفریب است و در میان سوسیالیستهای سالخورده و دانشجویان پیروان قابل ملاحظه دارد.

من صحت این داستان را تضمین نمی کنم ولی فکر کردم شما ممکن است بخواهید، اگر ارزش آن را داشته باشد مطلب را دنبال کنید.

یادآوری: طبق اظهار سعیدی، دکتر بقایی کرمانی از یک خانواده قدیمی و سرشناس برخاسته ولی وضع مادی مرتبی ندارد و از قرار معلوم معتاد به تریاک هم هست.

رونوشت: سیاسی / بیوگرافی مأمور سیاسی: توسن حزب زحمتکشان - 20 جهت الصاق به پرونده های سیاسی سری از: CAS، سپتامبر 1971تاریخ: 30 سپتامبر 1971 - 8/7/50 موضوع: دکتر مظفر بقایی (بقایی، بقایی کرمانی) پرونده های CAS - که اکثراً شامل گزارشاتی از سال 1329 سفارت و بخش سیاسی است - بر این دلالت می کند که دکتر مظفر بقایی که در سال 1289 در کرمان به دنیا آمد، در طی سالهای 1329 و قبل از آن و تا اواخر سالهای 1339 به عنوان رهبر حزب زحمتکشان فعال بود.

او به طور متناوب تا سال 1341 به دلیل تحریک مردم زندانی شد. او به دنبال سرنگونی مصدق به دلیل

ص: 91


1- این سند از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سیا است.

مخالفتش با دولت زاهدی (مورد حمایت آمریکا و «فاسد») سرشناس شد و در یک زمان یا گاهی دیگر ضد شاه، ضد آمریکا، ضد کمونیست بوده است. او به اینکه نسبت به اکثر سیاسیون ایران باهوشتر است و اصلاح طلب می باشد، مشهور است.

گفته اند که او به طور پنهانی (با ترتیب زمانی) توسط روسیه، انگلستان، شاه و ساواک کشف و مورد حمایت قرار می گرفت. در مرداد 1350، CASمتوجه شد که دکتر بقایی به توسط ساواک اجازه یافته است (احتمالاً تشویق شده است) که حزب زحمتکشان را فعال کند. به دکتر بقایی گفته شد که برای ستاد مرکزی حزب دفتری اجاره کند.

این امکان به طور عمده وجود دارد که دکتر بقایی در سال 1350، حزبش را در حالتی که برای ساواک قابل قبول باشد به عنوان وسیله ای برای انحراف انرژیهای سیاسی چپ به کانالهای مسئول، به کار اندازد.

سوابق:

1315: استادیار دانشگاه تهران (فرم بیوگرافی سفارت 1329) 20-1318: دو سال خدمت نظام به عنوان افسر احتیاط 28-1326: نماینده مجلس پانزدهم مهر 1328: سردبیر «شاهد» که بیانی شبیه به روزنامه حزب توده دارد. بقایی به داشتن تماسهای سری با سفارت شوروی مورد سوءظن می باشد.

آذر 1328: به اتهام توطئه چینی علیه ارتش ایران دستگیر شد.

اسفند 1338: در دادگاه مدنی دوباره محاکمه شد، از زندان آزاد شد، برای مجلس شانزدهم انتخاب شد.

فروردین 1951: گزارش شده که از مشاوران نزدیک مصدق است. فراکسیون وی در مجلس متشکل از بازرگانان خرده پای بازار و صنعتگران می باشد. آن (فراکسیون) نماینده جناح راست حزب ملی زحمتکشان ایران است که در بهمن 1330 منشعب شد، از مصدق حمایت می کند، تصفیه حزب زحمتکشان را از عناصر کمونیست خواهان است، بر پیوستگی به اسلام تأکید دارد.

مرداد 1331: بقایی باهوشترین و همچنین فرصت طلب ترین و خطرناکترین عضو مجلس در نظر گرفته می شود.

مهر 1332: گفته می شود بقایی رهبر جناح راست مخالف دولت زاهدی می باشد. بدون دلیل گفته می شود که از انگلستان پول می گیرد.

آذر 1332: بقایی استاد زیبایی شناسی دانشگاه تهران است. او در بافت دستگیر شد و در خلال انتخابات برای مجلس هیجدهم و به صورت منزوی نگهداری شد. او هنوز «شاهد» را که به دولت زاهدی حمله می کند، انتشار می دهد.

دی 1332: سرهنگ دوم مقدم (احتمالاً مردی که در سال 1350 رئیس دایره سوم ساواک شد) در بین افسران جزء ارتش به نفع بقایی مبارزه کرد. در کرمان بر این گمانند که انگلستان از طریق سید ضیاء طباطبائی از بقایی حمایت می کند.

اسفند 1332: بقائی به کمیته حزب زحمتکشان (طراحان) گفت که در نظر دارد با نوشته به زاهدی بگوید که او به وسیله آسیب رساندن به پسر زاهدی، اردشیر، از آزار و شکنجه های او نسبت به خودش

ص: 92

انتقام خواهد گرفت.

19-11 خرداد 1333: به وسیله نخست وزیر زاهدی دستگیر و سپس آزاد شد.

مرداد 1333 تبعید به اراک دی 1333: به دلیل تحریک مردم دستگیر شد. به صورت تبعید به زاهدان فرستاده شد. (به نظر می رسد مانند بازی مونوپولی است.) مرداد 1334: هنوز به صورت تبعید در زاهدان است، ولی شایعات حکایت می کند که، الف) شاه نامه ای سربسته ای برای او فرستاده است، ب) بقایی ممکن است زاهدان را به منظور اینکه به جای اسداللّه علم وزیر کشور، فعالیت کند، ترک کند. چنین احساس می شود که شاه ممکن است بقایی را به عنوان یک نخست وزیر اصلاح طلب لازم داشته باشد.

آذر 1334: بازگشت به تهران دی 1334: به اینکه قسمتی از نقشه موفق سوء قصد به نخست وزیر ژنرال رزم آرا بوده، متهم شد.

تیر 1335: دوباره در سیاست فعال می شود. به گفته یک منبع قابل اعتماد، او تظاهر می کند که طرفدار آمریکاست.

مرداد 1339: سخنرانی عمومی ایراد کرد.

شهریور 1339: به دلیل انتشار رساله ملی گرایانه در دانشگاه سرزنش شد.

بهمن 1339: به او پیشنهاد شد که حزب زحمتکشان را به جبهه ملی متصل کند.

اسفند 1339: بقایی به وسیله لژ فراماسونری حمایت می شود، بنابراین در این مورد که حمایت انگلستان را به دنبال دارد مورد سوءظن است، دوباره زندانی می شود.

شهریور 1340: از زندان آزاد می شود.

شهریور 1340: استاد ادبیات دانشگاه تهران است. در لیست ساواک از سیاسیون ایران به عنوان رهبر «پاسداران آزادی» و حزب زحمتکشان می باشد.

دی 1347: استاد رشته آمار دانشگاه تهران است. هنوز پیروانی دارد، به خصوص در کرمان، وضع سلامتی خوبی دارد.

مرداد 1350: به او اجازه دوباره فعال کردن حزب زحمتکشان داده شده است. در حال حاضر برای ستاد مرکزی حزب به دنبال دفتری می گردد.

حزب زحمتکشان - 21 تاریخ: 19 مارس 1975 - 28/12/1353محرمانه از: مأمور سیاسی، آقای اسکودرو به: مأمور سیاسی، آقای میلز - از طریق آقای بولستر موضوع: اطلاعاتی درباره زندگینامه مظفر بقایی با توجه به نامه سرگشاده اخیر مظفر بقایی خطاب به شاه، در انتقاد از تأسیس حزب رستاخیز ایران به عنوان یک اقدام غیرقانونی و غیر معمول، من فکر کردم که شاید اطلاعاتی درباره زندگینامه مظفر بقایی برای شما به درد بخور باشد. بقایی یک مخالف گوی مادرزاد است. در زندگی سیاسی ایران از اواسط سالهای 1320 فعال بوده است. او از نقطه نظرهای مختلف چپ گرایانه پیروی کرده است، ولی همیشه

ص: 93

مقدار زیادی از فرصت طلبی شخصی خود را داخل آنها کرده است. او مدت کوتاهی عضو حزب توده بود، بعداً به جبهه ملی پیوست و پس از اینکه در سال 1330 حزب زحمتکشان را تأسیس کرد به صورت دومین شخصیت در جبهه ملی در آمد. او در 1331 میانه اش با مصدق به هم خورد و بالنتیجه مقدار زیادی از پشتیبانی حزب زحمتکشان را در این جریان از دست داد. بعداً او ابتدا از ژنرال زاهدی پشتیبانی کرد و سپس با او مخالفت کرد. از آن زمان به بعد او با هر نخست وزیری مخالف بوده است. در نتیجه مخالفتهای دائمیش او از داشتن دوستانی در میان دستگاه حاکمه (مقصود گردانندگان چرخهای امور، اعم از مجلس و دولت و حامیان آنها - مترجم) کمتر برخوردار است و دشمنان نیرومند زیادی دارد. این دشمنان او را بارها یا زندانی کرده اند و یا تبعید، ولی او همواره به نحوی از انحاء خود را از مهلکه به در برده است. مثلاً او متهم به همدستی در قتل ژنرال رزم آرا و همچنین ژنرال افشارطوس رئیس شهربانی مصدق و همچنین چند فقره جنایات کم اهمیت تر شده، ولی معمولاً در رسیدگیهای بعدی تبرئه شده است. به همان میزان که قدرت شاه رشد پیدا کرد، موقعیت برجسته بقایی رو به کاهش رفت و با روی کار آمدن حزب ایران نوین او تقریباً از نظرها ناپدید شد.علیرغم یک دوران حرفه ای متلاطم، او در سیاست دولت کمتر نفوذ داشته است به استثناء زمانی که او رهبر نهضتی بود که موفق شد انتخابات عمومی قلابی سال 1339 را لغو کند. موقعیت او به نحو پیگیری ناسیونالیستی و شدیداً ضد انگلیسی بوده است و شاید با آغاز موافقتنامه سال 1339 راجع به وضع نیروها (مقصود کاپیتولاسیون است - مترجم) گرایش ضد آمریکایی نیز پیدا کرد.

بقایی هر چند جاه طلب و فرصت طلب است ولی در اموری که مربوط به پول باشد شرافتمند شناخته شده است و به طور ساده در جنوب تهران زندگی می کند و به همین خاطر نیز مورد احترام است. او از تاکتیک نامه سرگشاده لااقل دوبار در گذشته استفاده کرده است. یک بار در سال 1328 برای انتقاد از کنترلهایی که به وسیله ژنرال رزم آرا رئیس ستاد وضع شده بود و بار دیگر در سال 1332 هنگامی که او نامه سرگشاده ای به نیکسون که آن زمان معاون رئیس جمهوری بود در روزنامه خود،- شاهد- نوشت. او اظهارنظر کرده بود که اگر احیاناً روزی نخست وزیر به شود (این زمانی بود که نخست وزیران در ایران از اهمیت و اعتبار برخوردار بودند) او به شاه اجازه خواهد داد که سلطنت کند، ولی اختیارات شاهنشاهی او را محدود خواهد کرد. از سوی دیگر شاه ظاهراً به او بیش از سایر سیاستمداران دست چپی روی خوش نشان داده بود و حتی در سال 1350 به بقایی از طرف ساواک اجازه داده شد تا حزب زحمتکشان را دوباره سازمان دهد. تصور می شود که این اقدام برای جلب پشتیبانی از بقایی در مقابل گروههای دست چپی بود که کمتر نرمش داشتند. با همه این احوال از تأسیس حزب زحمتکشان یا خود بقایی تا زمانی که این نامه سرگشاده را به شاه نوشت، خبری نشد.

حزب زحمتکشان - 22 تهران - 16 ژانویه 1978 جناب آقای ویلیام سولیوان سفیر کبیر ایالات متحد آمریکا در ایران با اظهار امتنان وصول نامه مورخه 4 ژانویه 1978 را به استحضار می رساند و مخصوصاً از این که بیانیه مورخه هیجدهم آذر 1356 هیئت اجراییه حزب زحمتکشان ملت ایران را به دقت مطالعه فرموده اید

ص: 94

سپاسگزارم.

مراتب جناب عالی در بیان این مطلب که اساس سیاست دولت حضرت جیمی کارتر مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی کشور ماست امیدوار کننده به نظر می رسد زیرا اطمینان داریم چنانچه قدرتهای خارجی در امور داخلی کشور و به ضرر ملت اقدام نکنند ملت ایران توفیق خواهد داشت حکومت قانون و دمکراسی را در این کشور آن چنان که منطبق با آمال تمام آزادی خواهان جهان است مستقر نماید.

از پیشنهاد جناب عالی به منظور تبادل نظر در مورد تأمین حقوق اولیه بشر خوشوقتم و در گذشته نیز به مناسبت سمت و مسؤولیتهای ملّی ملاقاتهایی با مقامات عالی رتبه و سفرای ممالک متحده آمریکا داشته ام. معتقدم که وجود چنین تماسهایی برای حسن تفاهم و بهبود روابط بین دو ملت مفید خواهد بود.

با تقدیم احترام دکتر مظفر بقایی کرمانی رئیس حزب زحمتکشان ملت ایران حزب زحمتکشان - 23 خیلی محرمانه یادداشت بیوگرافیک دکتر مظفر بقایی کرمانی - در حدود سالهای 99-1297 در استان کرمان به دنیا آمده است - در لیست سیاستمداران پرونده های CIA (سیا) ثبت شده است.

بقایی کرمانی است. در سال 1341 رهبر حزب زحمتکشان ایران بود. پس از آن او مؤسس و رئیس حزب ملی کارگران ایران، یک گروه کوچک و بسیار قدیمی که از اواسط تا اواخر 1339 به اطراف و حواشی گروههای جبهه ملی نزدیک می شده بود.

بقایی کرمانی یک عضو سابق مجلس است که در خلال دوران مصدق بسیار منتقد شاه بود. او در اواخر نوامبر نامه ای به نخست وزیر نوشت که در آن از دولت به خاطر نقش آن در حادثه جاده کرج جائی که مردان جوان بدون یونیفورم به اجتماع یک گروه سیاسی از مخالفین حمله کرده و بیش از صد نفر را مجروح کردند، انتقاد کرد. دکتر بقایی کرمانی برای کارمند سیاسی سفارت، استمپل، به عنوان «نمونه ای از سانچوپانزای مجموعه جبهه ملی ایران» توصیف شده است.

اگر چه او در گذشته فعال و ظاهراً مورد احترام بود، ولی اینک از او خصوصاً از جانب بسیاری از افراد فعال کنونی در حرکت مخالفین به خوبی یاد نمی شود.

کارمند سیاسی - جی.دی.استمپل خیلی محرمانه

کتاب بیست و چهارم

احزاب سیاسی در ایران (5)

ص: 95

ص: 96

نهضت آزادی

ص: 97

ص: 98

در کشورهای خارجی پخش نشود24 اکتبر 1963-2/8/1342 محاکمات نهضت آزادی ایران رئیس بخش سیاسی 3 اوت 1963 6260 مأخذ 22 اوت 1963 6282 مأخذ 9 سپتامبر 1963 6295 مأخذ مطالب زیر برای اطلاع شما و موارد مصرفی است که می خواهید در چارچوب محدودیتهای امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید. در هرگونه گزارشی از این مطالب از طرف شما منبع که CASاست، لازم نیست ذکر شود.

1- حکومت خواهد کوشید تا متهمان نهضت آزادی ایران را در محاکمات، به 10 تا 15 سال زندان محکوم کند. به طوری که گفته می شود این تصمیم طبق میل شاه است. (این از یک مأمور اطلاعاتی ایران (C)که به گزارشهای مربوط به امور امنیتی داخلی دسترسی دارد به دست آمده است، ما این اطلاعات را مؤثق تلقی می کنیم. تاریخ این اطلاعات 30 مهر 1342 است.) 2- نهضت آزادی ایران در تهران میل دارد علیه محاکمات رهبران این نهضت تظاهراتی راه بیندازد، ولی آنها درباره عاقلانه بودن این تظاهرات نظر حتمی ندارند، زیرا چنین اقدامی ممکن است منجر به آن شود که متهمین به احکام شدیدتری محکوم شوند. بدین ترتیب نهضت آزادی ایران با هماهنگی دانشجویان جبهه ملی در خارج، تظاهراتی علیه این محاکمات به راه خواهد انداخت تا توجه جهانیان را نسبت به این محاکمات جلب کند. (این اطلاعات از یک منبع موّثق از یک عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران به دست آمده است. تاریخ اطلاعات اول آبان 1342 است.) 3- الف: نهضت آزادی ایران از اینکه جبهه ملی در ایران دستهای خود را از محاکمات نهضت آزادی ایران شسته است نگران است. رهبران نهضت آزادی ایران که محاکمه می شوند از آنهایی که در خارج به سر می برند سؤال کرده اند که آیا باید دفاع آنها شدید باشد کاری که باید انجام بدهد تصمیم نگرفته است.

ب: جعفر شریف امامی از شاه خواسته است تا مهدی بازرگان را عفو کند. شریف امامی به عنوان رئیس کانون مهندسان، که بازرگان از اعضای آن است، این تقاضا را از شاه کرده است. شاه به شریف امامی گفته است که پرونده مربوط به بازرگان بسیار جدی است. شریف امامی گفت،«ولی مراحم و الطاف اعلیحضرت بزرگتر است.» شاه گفت که در حال حاضر شدیدا گرفتار دیدارکنندگان خارجی است، ولی به این موضوع توجه خواهد کرد. شاه به بازرگان پیام فرستاده است که او باید نزد شاه آمده و از او تقاضای عفو کند.

بازرگان رد کرده است زیرا این کار، او و نهضت آزادی ایران را نزد مردم بی اعتبار خواهد کرد. جعفر شریف امامی به خاطر پا در میانی خود نزد مخالفین، اندک وجهه ای کسب کرده است. ژنرال حسین زمانی، رئیس دادگاه نظامی در محاکمات نهضت آزادی ایران از بازرگان معذرت خواسته و گفته است که نسبت به او احساس همدردی می کند، ولی او باید وظیفه خود را انجام دهد. مادر بازرگان تقریبا سه هفته قبل فوت کرد و صدها تسلیت در جراید محلی منتشر شد.

ج: حاج آقا رضا زنجانی، آخوندی که با نهضت آزادی ایران و شاید فداییان اسلام ارتباط دارد، از نزدیک تحت مراقبت قرار گرفته. در جریان این محاکمات مراقبت از او و از خیابانهای اطراف خانه او بسیار شدید است.

و: (اطلاعات گنجانده شده در بند 3، از منبع عموما موّثقی از یکی از بانیان نهضت آزادی ایران به دست

ص: 99

آمده. تاریخ اطلاعات اول آبان 1342 است.) 4- بازرگان به عنوان یک استاد دانشگاه و همچنین از لحاظ تقوی و پرهیزگاری قویا مورد احترام است. هر چند ممکن است عجیب به نظر برسد، ولی درباره او به عنوان رئیس دانشکده فنیِ دانشگاه تهران هنوز صحبت می شود. در واقع دانشکده فنی با جهانشاه صالح در تاریخ 30 مهر تماس گرفت. صالح شکست خورد، زیرا حتی آنهائی که او می خواست که کاندیدای ریاست دانشکده فنی بشوند، رد کرده اند.

جلسه بدین ترتیب تمام شد که نه کسی انتخاب شد و نه منصوب. (این مطلب از یک دانشجوی دانشگاه (C)که یکی از رهبران دانشجویان جبهه ملی است به دست آمده.) نهضت آزادی -2 صورت مذاکرات طبقه بندی: سرّی / محدود شرکت کنندگان: محمد توکّلی، مهندس راه و ساختمان - جان دی استمپل، سفارت آمریکا تاریخ و محل: 8 می 1978-18/2/57 - رستوران ال چیکو موضوع: جبهه آزادی بخش ملی ایران (نهضت آزادی ایران) توکلی و استمپل در الچیکو، جایی که به وسیله یک دوست به هم معرفی شدند، ملاقات نمودند. توکلی به عنوان کسی که تماسهایی با افراد نهضت آزادی دارد و در حقیقت ممکن است خودش هم یک شخصیت مهم نهضت آزادی باشد، به استمپل معرفی شده بود. فردی که توکلی و استمپل را به هم معرفی کرده بود، برای 15 دقیقه به صحبتی کوتاه راجع به سابقه استمپل پرداخت. در سراسر ملاقات آشکار بود که سوءظنی اساسی از طرف توکلی در این مورد که استمپل یا خبرچین ساواک است و یا جاسوس سیا، وجود داشت. گفتگو به آهستگی پیش رفت و در این مدت معلوم شد نفر سوم که بهرام نامیده می شد، مهندسی راه و ساختمان را در انگلیس و علوم سیاسی را در ایالات متحده تحصیل کرده و برای چند سالی در دانشگاه دیتون تدریس کرده بود. توکلی تمایل نداشت که نام کاملش را بگوید ولی در مقابل سؤال مستقیم (اسمش را) گفت. توکلی که چهل و چند ساله به نظر می رسید گفت مهندسی را در آلمان تحصیل کرده است.

پس از مقداری گفتگوی مقدماتی توکلی از استمپل پرسید که فکر می کند مسائل ایران چه هستند. استمپل شکل متعادل کردن توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی را مورد بحث قرار داد و گفت که او مایل است راجع به جامعه ایران بیشتر بداند. توکلی سپس پرسید که استمپل فکر می کند ایرانیها نسبت به ایالات متحده چه احساسی دارند؟ استمپل جواب داد که ایرانیها نظرات مختلفی دارند، بعضی فکر می کنند که ایالات متحده به اندازه کافی در دفاع از دنیای آزاد نیرومند نیست، در حالی که دیگران از حضور اساسی آمریکا با تمام فرضها متنفر هستند. عده ای دیگر تکنولوژی آمریکا را تحسین می کنند ولی خیلی از جنبه های جامعه آمریکا را دوست ندارند. استمپل اشاره کرد خیلی از ایرانیان «آمریکاییها» را به عنوان طلیعه مشکلات برون شهری قلمداد می کنند، که با حضور یا بدون حضور آمریکا وجود خواهند داشت. توکلی گفت چندین هزار نظامی آمریکایی در ایران حضور دارند. استمپل با این اشاره که تعداد آنها به صدها می رسد تا هزاران، پاسخ گفت. اغلب آنها در آموزش تکنیکی شرکت دارند؛ خیلی از ایرانیها فکر می کنند تعداد نظامی بیشتری از آنچه که واقعا هست، وجود دارد ؛ چونکه خیلی از غیر نظامیهایی که در اینجا کار می کنند سابقه

ص: 100

نظامی داشته اند. توکلی سپس برای اولین بار کمی بازتر صحبت کرد و گفت حدس می زند کمی کمتر از نصف مردم ایران، آمریکائیها را به خاطر حمایتشان از شاه و دولت دوست ندارند و به آنها اعتماد نمی کنند.

استمپل پاسخ داد که او از این احساس آگاه است، هرچند ممکن است با ارقام مخالف باشد. در این موقع توکلی به طور ناگهانی از استمپل پرسید آیا او فکر می کند که صحبت کردن در یک مکان عمومی امن می باشد، برای اینکه» آنها همیشه حضور دارند». استمپل موقعیت خوب میز را متذکر شد و گفت البته بعضی گفتگوها نامناسب می باشند، ولی گفتگوی کلی مثل آن گفتگویی که داشتیم برای او اشکالی ندارد.

توکلی سپس صدایش را پایین آورد و گفت او رهبری عالی نهضت آزادی را خیلی خوب می شناسد، اما گفت خیلی از آنهایی که او می شناسد در مورد انگیزه های آمریکا برای گفتگو درباره نهضت مظنون هستند (نظریه: منجمله توکلی). دلایل شما برای گفتگو با نهضت آزادی چه هستند؟ استمپل با عبارت کلی که می گوید، ایالات متحده همیشه در حرکتهای سیاسی و اقتصادی ذیعلاقه است، پاسخ داد. اگر قرار است که سیاست آمریکا به طور مخلصانه نمایانگر منافع آمریکا باشد، حائز اهمیت است که ما در مورد تمام فرهنگها خصوصا آنهایی که به پیچیدگی ایران هستند بیش از آنچه که می دانیم شناخت پیدا کنیم. توکلی گفت او احساس می کند که فاصله زیادی بین منافع آمریکا و سیاست دولت آنها وجود دارد. استمپل پاسخ داد که همیشه این طور نیست، و بحث نفوذ منافع آمریکا بر روی سیاست خارجی دنبال شد. توکلی سپس پرسید که آیا استمپل پروفسور ریچارد کاتم را می شناسد؟ استمپل پاسخ داد که او هرگز این مرد (کاتم) را ملاقات نکرده ولی در مورد سابقه او در وزارت خارجه و شهرت او به عنوان یک محقق آگاهی دارد.

توکلی به استمپل اصرار کرد که کتاب «ناسیونالیسم در ایران» کاتم را دوباره بخواند. این یک تاریخ خوب از وقایعی است که منجر به ایجاد جبهه آزادیبخش (نهضت مقاومت) در اوائل دهه 1330 در ابتدا گردید و سرانجام در خلال شورشهای 1341 جبهه ملی سازمان داده شد. توکلی سپس پرسید که آیا استمپل راهی برای اثبات اینکه یک مأمور وزارت خارجه است، دارد و آیا ایرادی دارد که، درباره او از پروفسور کاتم تحقیق شود. استمپل با آمادگی با هر نوع تحقیقی (در مورد خودش) که توکلی می خواهد، موافقت نمود و پیشنهاد کرد که او (توکلی) یا دوستانش می توانند از دفتر ثبت وزارت خارجه (آمریکا) شروع کنند. توکلی اصرار بیشتری کرد و پرسید آیا راهی هست که سفارت مستقیما بتواند نزد مهندس مهدی بازرگان تأیید کند که استمپل یک کارمند سفارت است؟ استمپل پاسخ داد که هرکدام از دوستان دانشگاهی توکلی می توانند به سفارت تلفن بزنند و این را تأیید کنند. اما استمپل راه دیگری را نمی دانست و در این مورد که منظور توکلی از این کار چیست پرسش نمود. (نظریه: ممکن است که توکلی برای نوعی از ارتباط جاسوسی تحقیق می کرد.) توکلی سپس سؤال کرد آیا سفارت مایل به انجام گفتگوهایی یا ملاقاتهایی با رهبران جبهه ملی می باشد؟ استمپل پاسخ داد که سفارت در موضوع کلی ذیعلاقه است، ولی شاید لازم باشد که کارها آهسته تر پیش برود. استمپل تردیدهای خودش را در اینکه توکلی همان کسی است که خودش می گوید، ابراز کرد. (استمپل این را چندین بار در گفتگو، وقتی که توکلی سوءظنهایش را در مورد وی - استمپل - ابراز داشت، انجام داد.) توکلی گفت که اگر تحقیقات در مورد استمپل مثبت بود، او آماده خواهد بود که ترتیب ملاقات استمپل با اشخاصی را که به عنوان رهبران جبهه آزادیبخش ملی (نهضت آزادی) توصیف کرده بود (منجمله بازرگان) بدهد. وقتی استمپل سؤال کرد چگونه بداند که او خود بازرگان است، توکلی پاسخ داد؛«شما

ص: 101

آمریکاییها منابع خودتان را دارید». استمپل متذکر شد که او به طور دسته جمعی با یک یا دو نفر از جبهه ملی ها (او معرفی نکرد کدامیک را) ملاقات کرده و تمایل دارد که در چنین جلسه ای شرکت کند. توکلی اشاره کرد او در فاصله مناسبی چنانچه همه چیز صحیح باشد، به منزل استمپل تلفن خواهد زد.

نظریه: این یک ملاقات عجیبی بود که پر بود از سوءظنِ ابراز شده از هر دو طرف؛ ولی همچنین همراه با تمایل به ادامه دادن گفتگو. استمپل پیشنهاد کرد که گفتگوها باید به عنوان قسمتی از یک فرآیند مشاهده شود. توکلی سوءظن خود را در مورد انگیزه های ایالات متحده بیان کرد و چندین بار به این سؤال که ایالات متحده امید دارد که چه به دست آورد بازگشت. جواب، همیشه بعضی موضوعات گوناگون بود:

درک بهتر و پذیرش جنبش. در یک مورد استمپل مجبور شد که به توکلی مستقیما اطمینان بدهد که او برای هیچ سرویس اطلاعاتی کار نمی کند و امیدوار است که توکلی هم همین را بگوید. این موجب یک لبخند کنایه آمیز شد.

توکلی به دقت مواظب خودش بود و در ابتدا تمایل نداشت که ببیند، همراهش آنجا را ترک می کند.

پس از اینکه نفر سوم رفت، به هر صورت، توکلی کمی دوستانه تر شد و علیرغم بدگمانیهایش در مورد انگیزه ها راجع به یک ملاقات صحبت کرد. نفر همراه،«بهرام»، بیشتر آمریکایی مآب به نظر رسید و شاید به همراه او فرستاده شده بود که حسن نیت استمپل را تصدیق کند. پس از مقدار کمی زورآزمایی در مورد اعضای هیئت علمی دانشگاه اوهایو که هردو با آنها آشنا بودند، استمپل احساس کرد بهرام باور کرد که استمپل درباره سابقه اش صادق بوده است.

نهضت آزادی -3 صورت مذاکرات سری شرکت کنندگان: مهندس مهدی بازرگان، از نهضت آزادی ایران، دکتر یداللّه سحابی، از نهضت آزادی ایران، مهندس محمد توکلی، از نهضت آزادی ایران، جان ذی استمپل از سفارت آمریکا در تهران زمان و مکان: 25 ماه مه 1978 (4/3/57) - یک خانه شخصی در در روس موضوع: نظریات نهضت آزادی ایران در مورد سیاست در ایران توکلی در ساعت 9 صبح مرا سوار کرد و به یک خانه شخصی که از خانه من 15 دقیقه فاصله داشت، برد. در آنجا من به مهندس بازرگان و دکتر سحابی، یک استاد بازنشسته زمین شناسی از دانشگاه تهران، معرفی شدم. توکلی، بازرگان را به عنوان رهبر نهضت آزادی و سحابی را به عنوان یک همقطار نزدیک معرفی کرده بود. (ما معتقدیم که او یکی از مشاوران عالی بازرگان است.) بعد از اینکه تعارفات رد و بدل شد ما خیلی محتاطانه شروع به صحبت و بحث راجع به سیاست در ایران کردیم. آشکار بود که دو رهبر نهضت (توکلی نقش مترجم را بازی کرد ولی به طور اساسی در بحث شرکت کرد به طرزی که نشان دهنده این بود که او نیز یک عضو کادر مرکزی می باشد) می خواستند که تحلیل رد و بدل کنند و آماده بودند که به طور صریح و بی پرده صحبت کنند. در جریان گفتگو، آنها نظرات نهضت در مورد موقعیت فعلی نهضت آزادی در ایران را ارائه کردند و از من پرسش و آزمونی در مورد حقوق بشر کارتر به عمل آوردند. در انتهای ملاقات، بازرگان نامه ای به من داد که او آن را تحویل شاه داده بود و تقاضای یک مناظره تلویزیونی بین شاه و رهبران نهضت آزادی را کرده بود. گفتگو که فقط کمی بیش از دو ساعت طول کشید، در زیر به

ص: 102

وسیله عناوین جزئی که استنتاج شد تشریح شده است.

سیاست حقوق بشر ایالات متحده رهبران نهضت آزادی با پرسیدن اینکه من فکر می کنم سیاست حقوق بشر کارتر چیست، شروع کردند. من با استخراج از مطالب توجیهی مختلف، سیاست حقوق بشر هیئت دولت را به عنوان سیاستی پویا برای تقویت ارزشهای مرتبط با آزادی شخصی و اجتماعی تشریح کردم. رهبران نهضت آزادی در مورد تنزل محبوبیت پرزیدنت کارتر سؤال کردند و می پرسیدند که آیا این تنزل قابل انتساب به خود سیاست حقوق بشر می باشد، یا به شکست او در اجرای آن به صورتی قویتر؟ من پاسخ دادم که عوامل زیادی در ارتباط با محبوبیت ریاست جمهوری دخیل می باشد و فکر می کنم که سیاست حقوق بشر فقط اثرات جزئی بر روی محبوبیت او داشته است. مثل دیگر موارد بر روی هر دو جنبه تلاشهای حقوق بشر هیئت دولت انتقاد وجود دارد: انجام دادن خیلی زیاد و انجام دادن خیلی کم. من این حقیقت را خاطرنشان کردم که علاقه کنگره آمریکا در حقوق بشر به قبل از دولت فعلی بر می گردد؛ حمایت از اجزاء مختلف برنامه حقوق بشر آمریکا از هر دو طرف جناحهای سیاسی وجود دارد.

نظر نهضت آزادی ایران در مورد تاریخ در این موقع، بازرگان وارد صحبت شد تا نظر نهضت خود را در مورد اوضاع سیاسی ایران در طول 25 سال گذشته، شرح دهد.

او به طرز استواری اصرار می ورزید که سیا، شاه را به سلطنت بازگردانده است. (او به این دخالت با وجود تکذیب من ادامه داد و ما موافقت کردیم که مخالف باشیم و او امکان وجود دیگر عوامل را قبول کند و من بپذیرم که نفوذ آمریکا قطعا در آن زمان قوی بود.) بازرگان تصویری از کاهش پی درپی آزادیهای سیاسی در ایران از 1332 تا پایان 1355 ارائه داده من این را رد و اشاره کردم که به نظر می رسد که جذر و مدی در رابطه با فعالیت و آزادی سیاسی در بعضی از زمان ها وجود داشته که در بعضی اوقات کم و بعضی اوقات هم زیاد بوده است.

بازرگان مدعی بود که روند کلی، نزولی بوده است.

تحولات کنونی برطبق گفته بازرگان، از اواخر سال 1355 بعضی آزادیهای سیاسی اجازه داده شد. نهضت آزادی در طول بهار و تابستان سال 1356 شروع به آزمایش نمودند که ببینند، چه تعداد سخنرانی و برای چه تعداد شنوندگانی می تواند انجام بشود. تلاش اصلی گروه، یک سخنرانی بازرگان برای 14000 نفر در یکی از مساجد مهم تهران در فروردین 1356 بوده است.

هر سه نفر رهبران نهضت آزادی تأکید می کردند که شاه بایستی وادار به دادن آزادی شود و آنها این را به طور کامل به سیاست حقوق بشر پرزیدنت کارتر نسبت می دادند. من اشاره کردم که سیاست حقوق بشر پرزیدنت کارتر فقط یک عامل می باشد و وقایع داخلی ایران خیلی از افراد دیگر را ترغیب به فشار به شاه برای دادن آزادی کرده است. بحث در مورد این نکته نشان داد که به طور محکمی قانع هستند که شاه هرگز

ص: 103

آزادی نخواهد داد، مگر اینکه به وسیله نیروهای خارجی مجبور به دادن آزادی شود. بازرگان با تصدیق اینکه ساواک به اندازه گذشته در موضوع مخالفین داخلی دخیل نیست، گفت که تا زمانی که احتمال فعالیت برعلیه مخالفین وجود دارد، یک چنین حرکتهای ضد مخالفین امثال «کمیته زیرزمینی برای انتقام» هنوز امکان پذیر می باشد. او تصدیق کرد که فعالیتهای این کمیته برعلیه اعضای شناخته شده نهضت آزادی در 10 روز گذشته کاهش پیدا کرده است. او هیچ گونه اهمیتی برای این موضوع قائل نشد. با بازگشت به موضوع اعطای آزادی که در 1356 صورت پذیرفت، بازرگان گفت که به دنبال مسافرت شاه به واشنگتن، مجددا به نظر رسید که سرکوبی دستور روز باشد و این کار تا مسافرت پرزیدنت کارتر به ایران در روزهای اول سال ادامه و شدت یافت. بازرگان گفت، پس از آن، اینطور به نظر نهضت آزادی رسید که دولت به توسل به اعمال وحشیانه بازگشته است.

بعد از آن بحثی زنده دنبال شد. من گفتم که دولت دخالت زیاد خود را در اواسط آذر و پیش از سفر کارتر تغییر داد. بازرگان با ناخوشایندی این را تصدیق کرد، ولی اشاره کرد که این کار در جهت آمادگی برای سفر رئیس جمهور بود. من اشاره کردم که دوره قبل از 10 دی یک دوره نسبی بی عرضگی اداری، با پلیس آموزش ندیده که مسئول واقعه قم در 19 دی و بی کفایتی اداری که یک علت عمده برای شورشهای تبریز در بهمن بود، به نظر می رسد (و دولت ایران این را قبول کرده است). به نظر نمی رسد که ساواک نقش مهمی ایفا کرده باشد. شاید به همین خاطر است که کار به طور غیر کافی انجام گرفته است. بازرگان و توکلی به میان بحث پریدند و اصرار می ورزیدند که ساواک تمام این وقایع را هماهنگ می کرده است. من جواب دادم که برداشتهای شخصی من از آنها (وقایع) چنین گفته ای را تأیید نمی کند: ساواک مثل هر کس دیگری گیج به نظر می رسید. ما به بحث در زمینه سیر وقایع تاکنون ادامه دادیم و رهبران نهضت این امکان را مورد توجه قرار دادند که سازماندهی کمتری از آنچه در ابتدا فکر می کردند، در پشت حرکت متقابل دولت وجود داشته است. هیچ گونه تلاشی برای متقاعد ساختن من در اینکه اشتباه فکر می کنم وجود نداشت و تقدیر دوستانه ای نسبت به تمایل من به بی پرده سخن گفتن به نظر رسید. بازرگان سپس به ادامه این موضوع، برای معتقد شدن به اینکه آشوب 6 هفته گذشته، توطئه دولت بود که نشان دهد مردم واقعا برای آزادی آماده نیستند، پرداخت. او و سحابی تقبیح شدید خود را از تلاشهای دولت در جهت مرعوب ساختن جنبش مخالف بیان کردند و در حالی که نمی خواستند و یا نمی توانستند سندی قطعی برای شرکت دولت ارائه نمایند، آنها به طور استوار متقاعد بودند که سیستم اداری در پشت این حمله ها است. من فرض می کنم باید متقاعد باشند که چیزی که آنها احساس می کنند اطلاعات قابل اطمینانی در این رابطه است.

برنامه ریزی برای آینده در این موقع بازرگان گفت که دیر شده است (بازرگان و سحابی سالها با هم دوستان صمیمی بوده اند) و ما موافقت کردیم که به گفتگویمان در 9 خرداد، قبل از تعطیلات من، ادامه دهیم. من به بیشتر دانستن در مورد نهضت آزادی ابراز تمایل کردم و آنها آرزو کردند که با تفصیل بیشتری وارد جزئیات شوند. بازرگان بر این نکته سه بار تأکید کرد که این یک دوره بحرانی برای دموکراسی در ایران می باشد، شکلی از مخالفت باید مجاز گردد و این فرصت نمی تواند از دست برود. به دنبال ملاقات، توکلی اضافه کرد که قصور نهضت آزادی ایران برای پیدا کردن نقشی در زندگی ایرانی، بدون شک زمینه نشو و نمای تروریستها را فراهم

ص: 104

می آورد (یک موضوع استاندارد از 1332 به این طرف). او اشاره کرد که از شش ماه پیش تروریستها شروع به اصرار ورزیدن نمودند، که ناامید کننده است اگر راجع به تغییر بدون آشوب فکر کنیم، و آنکه فشار مستمری بر روی نهضت آزادی وجود خواهد داشت. من از او پرسیدم که او این را از کجا می داند؟ آیا نهضت با تروریستها تماسی دارد؟ او با ابهام اشاره کرد که نهضت آزادی این خبر را از «دوستان» گرفته است. من تأکیدی بر این نکته نکردم. ما به طور خلاصه رابطه نهضت آزادی با جنبش اسلامی را مورد بحث قرار دادیم و بازرگان و توکلی گفتند که جنبش اسلامی به طور اساسی متمایل به غرب است. مایه تأسف است اگر شاه آن را در دست دیگر نیروهای متخاصم بیندازد.

بازرگان و سحابی (که زیاد صحبت نکرد) هر دو هوشیار و افرادی باهوش هستند. اگرچه آنها تعصب خاصی دارند و مورد ایدئولوژیک خود را خوب ارائه می کنند، اما امکان بحث زنده و صمیمی وجود دارد و آنها متمایل هستند که دیگر نقطه نظرها را هم قبول کنند. آنها به طور واضح از ملاقات خشنود بودند و به طور مثبت علاقه خود را برای دیگر ملاقاتها اظهار داشتند. بازرگان اظهار داشت که او انتظار یک گفتگو با سفارت آمریکا را دارد و از صحبتهای ابتدایی کاملاً خشنود بود.

او سپس یک نسخه از نامه اش به شاه را به من داد. او از شاه برای یک مناظره تلویزیونی با خودش و دیگر رهبران مخالف برای بحث در موضوعات زیر دعوت کرده است:

1- نظام سلطنتی و قانون اساسی.

2- وسعت و عمق مخالفت در ایران.

3- آزادیهای قانونی و خشونت پلیس.

4- خدمات و موفقیتهای انقلاب سفید (شاه و مردم).

او بی پرده از من پرسید که آیا فکر می کنم شاه قبول خواهد کرد؟ من پاسخ دادم که نمی دانم، اما بیشتر این احتمال به نظر من می رسد که او یک نمایش تلویزیونی را رد خواهد کرد، ولی ممکن است خواستار چیزی خصوصی تر باشد.

گزارشگر: جی.دی.استمپل نهضت آزادی -4 سری صورت مذاکرات شرکت کنندگان: مهندس مهدی بازرگان، جبهه آزادیبخش ملی، محمد توکلی، مهندس ساختمان، جبهه آزادیبخش ملی، جان، دی.استمپل، سفارت آمریکا، تهران زمان و مکان: 30 مه 1978 9/3/57 - خانه شخصی در دروس موضوع: مذاکرات بیشتر با مقامات نهضت آزادی ایران من به گرمی توسط توکلی و بازرگان خوشامد گفته شدم. آنها از اینکه دکتر سحابی به سبب بیماری نتوانست حضور یابد معذرت خواستند. بعد از تعارفات معمول صمیمانه پرسیدم آیا بازرگان جواب نامه خود به شاه را که در آن پیشنهاد شده مصاحبه تلویزیونی بین شاه و رهبران مخالف انجام پذیرد دریافت کرده است. (رجوع شود به یادداشت مذاکره بازرگان - استمپل، 4 خرداد). بازرگان جواب داد که هیچ پاسخی نبوده است، اما کنفرانس مطبوعاتی وزیر اطلاعات - داریوش همایون - او را به شگفت آورده

ص: 105

است. (در گزارش تهران آمده) در آن کنفرانس همایون اظهار داشته مخالفینی که وفاداری خود را به کشور و سلطنت ابراز دارند، از امکانات وسایل ارتباط جمعی برای ارائه عقاید خود برخوردار می شوند.

در جواب سؤالم که موضع نهضت نسبت به بیان یاد شده چه بود، بازرگان گفت که اگر شاه بتواند تلقی خود از سلطنت را مشخص کند، «ما آماده ایم تا بگوییم که آیا آن اعلامیه را باور داریم یا نه».از نظر تاریخی، سلطنت در ایران یک نهاد استبدادی بوده است. نه مشروطه. آنگاه با صرف دقت در انتخاب لغاتی که بکار می برد گفت که نهضت آزادی به قانون اساسی معتقد است. «اگر شاه حاضر باشد که تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد ما آماده ایم تا سلطنت را بپذیریم.» بازرگان گفت که در اینجا دو مسئله وجود دارد؛ یکی از جنبه نظری که آیا شاه قانون اساسی را خواهد یافت؟ و دیگری از جنبه سیاسی که آیا آن را رعایت خواهد کرد؟ آیا او حاضر است مقداری از قدرت را به گروههایی که ممکن است قدم پیش نهند واگذارد؟ توکلی گفت: که به اعتقاد نهضت آزادی او چنین کاری را نمی کند.

موضوع نهضت آزادی در این موقع من عنوان کردم که برای ما نه تنها فایده بلکه لزوم هم دارد، که درباره نهضت آزادی بیشتر بدانیم. اگر از قدرت و میزان نفوذ نهضت چیزی در دست نداشته باشیم و قدری از سیاست نظری آن را ندانیم، جدی گرفتن آن دشوار خواهد بود. چگونه بدانم آنچه را که از دو آقای روبروی خود می شنوم جز دیدگاههای چند رفیق صمیمی چیز دیگری نیست؟ توکلی به میان حرفم دوید و گفت که مسئله ای هست که مقدم بر هر چیز باید روشن شود: آیا مدیریت کارتر «کانال جداگانه ای» در سفارت دارد؟ در جواب کنجکاوی من گفت که نهضت شنیده بود که مدیریت کارتر منابع «خاص خود» را در سفارت دارد. (اظهارنظر: اول فکر کردم که این یک اشاره ضعیف به پیوندهای مبهم سیا است. مذاکره بعدی برایم روشن ساخت که فردی به رهبران نهضت در آمریکا گفته بود که نوعی مداخل جداگانه هم وجود دارد.) من جواب دادم تا آنجایی که اطلاع دارم «کانال جداگانه ای» وجود ندارد. افراد گاهی نامه ای غیر رسمی به دوستان شخصی خود می نویسند ؛ شاید یک نفر اشتباها این نوع مکاتبه را کانال «رسمی» تلقی کرده است. سفیر نماینده شخصی رئیس جمهور است و پیامهایی که به واشنگتن ارسال می شوند را تصویب می کند.

من سپس به بازرگان اظهار داشتم که صحبتهایمان را فقط با سفیر، قائم مقام سفیر و مشاور سیاسی در میان می گذارم. البته سفیر، حق تصمیم گیری نهائی در مورد آنچه که به واشنگتن فرستاده می شود را دارد و می تواند مطمئن باشد که در آنجا یک کارمند که مسئولیت سیاسی دارد آنها را می خواند. بعد پرسیدم که تا چه اندازه مذاکره قبلی مان را با دیگران در میان گذارده بودند. توکلی جواب داد که درباره آن با «دیگران» صحبت نکرده بودند. بعد از یک صحبت مختصر با بازرگان، توکلی موضوع صریحتری را اظهار داشت.

نهضت آزادی می خواست که پاسخگوی تمایل ما برای اطلاع بیشتر از نهضت باشد. آنها امید داشتند که تبادلات مفصل، صادقانه ادامه یابد (او بر کلمه صادقانه تأکید ورزید) اما آنها حتی آمادگی داشتند به طور یکجانبه به ما اطلاعات به دهند، زیرا که نهضت اعتقاد دارد که انجام این کار به نفع اوست.

او اشاره کرد زمانی که ریچارد کاتم کارمند وزارت خارجه بود، نهضت اطلاعات زیادی در اختیار او گذارد و به این کار ادامه می دهد. نهضت فکر می کرد که در آن مورد این کار خیلی سودمند بوده است. من

ص: 106

اظهار داشتم که اگر او و بازرگان بخواهند، من هر گونه اطلاعات را که به ویژه حساس باشند مستقیما به سفیر گزارش خواهم داد. هر دو گفتند که قید و بندهای آنچنانی هم ضرورت ندارد و آماده اند که در ملاقات بعدیمان که احتمالاً پس از بازگشت من از تعطیلات خواهد بود، با تفصیل بیشتری درباره نهضت بحث کنند.(احتمالاً در هفته دوم تیر واقع می شود) به هر حال این نوع پیشگامی ایجاب می کرد که با رهبران دیگر مشورت گردد.

بازرگان آن گاه در خصوص ارتباطی که یکی از مأموران سفارت قبل از شروع ملاقاتهای من با این گروه از طریق یک دوست ایرانی حاصل کرده بود سؤال کرد: آیا این ارتباط باید ادامه یابد؟ پس از مقداری بگو مگو دریافتم که لامبراکیس مشاور سیاسی، چندین هفته قبل از طریق یک رهبر مخالف دیگر، این درخواست را مطرح کرده بود. بازرگان این نظر را ابراز داشت که ارتباط بیشتر، ضرورت ندارد اما اگر آقای لامبراکیس مایل باشد ملاقاتی صورت گیرد، او با خوشحالی می پذیرد. من جواب دادم که این موضوع را از آقای لامبراکیس تحقیق خواهم کرد. (نظریه: در مجموع من و لامبراکیس معتقدیم که ارتباط عرفی گاه و بی گاه بین او و بازرگان چیز خوبی است، زیرا به چشمان مراقب دولت ایران نشان خواهد داد که «ارتباط» ما در کجاست. البته رهبرانی که گمان می رود برای پلیس شناخته شده نیستند منجمله توکلی، نخواهند خواست که با لامبراکیس ملاقات داشته باشند.) وقایع گوناگون در این مرحله در حالی که دسر صرف می کردیم صحبت هم رسمی بودن خود را بیشتر از دست داد.

توکلی و بازرگان اطلاعات زیر را درباره وقایع ده روز گذشته ایران ارائه نمودند. فشاری که شاه بر نهضت مخالفان وارد می آورد، قطعا افزایش یافته است. علیرغم آرامش جاری، وقایع چندی صورت پذیرفته است. مهمترین این وقایع در قم بوده که تا 8 خرداد شمار زیادی از ملاها و طلاب دستگیر شده بودند.

آیت اللّه شریعتمداری تحت مراقبت دقیق ساواک قرار دارد. یکی از ملاهای سرشناس آقای ناطق نوری است. فضل اللّه محلاتی و جعفر شجونی دو ملای دیگر بودند که به تاریخ 8 خرداد در تهران بازداشت شده بودند. نهضت آزادی ادعا کرد از اینکه چرا آنها دست چین شده اند، بی خبر است. (ناطق و محلاتی جزو عده ای بودند که یک رابط دیگر که با وزارت دربار صحبت کرده بود، آنها را برای دستگیری توصیه نموده بود. آنها و از قرار معلوم شجونی، هر دو از افراد خمینی هستند.) تظاهرات پیشنهاد شده ساواک با تمام مساجد شهرهای عمده تماس گرفته و گفته است که در 15 خرداد مراسمی برگزار نخواهد شد. رهبران دینی و رهبران نهضت آزادی از مردم خواسته اند که بیرون نیایند؛ یعنی نوعی اعتصاب عمومی تا به دولت نشان داده شود که تمام کشور هم متحد و هم ناراحت است. نهضت آزادی فکر می کند که هرگونه میتینگ سیاسی با حملات ارتش به تظاهرکنندگان مواجه خواهد شد. تاریخ 15 خرداد گرامیداشت زمانی است که شاه به ارتش دستور داد به قصد کشتن شرکت کنندگان در شورشهای سال 1342 جبهه ملی تیراندازی کنند و به تبعید آیت اللّه خمینی انجامید. در جواب سؤال من، بازرگان گفت که معلوم نیست که در 29 خرداد تظاهراتی برگزار شود. این بستگی داشت به اینکه روز 15 خرداد چه اتفاق

ص: 107

افتد.

در روز جمعه 5 خرداد کماندوها به سی دانشجو که در شمال غربی تهران مشغول کوهنوردی بودند حمله ور شدند. این کماندوها پلیس ضد شورش بودند که تیم پزشکی خود را همراه داشتند. دانشجویان به سختی کتک زده شده و بعد برای درمان پزشکی به دهکده افجه برده می شوند. چادرها از سر زنان که 4 تا 5 ساعت در معرض توهین قرار داشتند، کشیده شده بود. لااقل افرادی از این عده آزاد شدند. اما بازرگان نمی دانست که آیا از بقیه کسی دستگیر شده بود یا نه. توکلی پرسید که از این رویداد چه برداشتی داشتم؟ من جواب دادم که به نظر می رسد پلیس افراط کاری کرده بود.

دولت حقوق اعضای هیئت استادان دانشگاه آریامهر را که در اعتراض به انتقال دانشگاه به اصفهان اعتصاب کرده اند، قطع نموده است. بازرگان گفت که منابعش تصور می کنند که ارتش می خواهد از محیط دانشگاه آریامهر، برای تأسیس مدرسه مهندسی خاص خود استفاده کند. بازرگان از قول یکی از کارمندان پایین رتبه دانشگاه تهران نقل کرد که شهبانو فرح یک جلسه هیئت امناء تشکیل داده بود تا به مشکلاتی که نمایندگان دانشجویان مطرح می کنند گوش دهد. در پایان فرح اظهار داشته بود که بین دانشجویان و نخست وزیر آموزگار، یک ملاقات ترتیب خواهد داد. این طور که گزارش شده بنا به راهنمایی او هیئت امناء مبلغ 15000 ریال در ماه، سهمیه مسکن برای هیئت علمی تصویب کرد.

نظریه: دید نهضت آزادی از وقایع فوق الذکر، مخصوصا حمله پلیس به دانشجویان احتمالاً تمام ماجرا را در بر نمی گیرد. باید آن را حاوی هسته ای از حقیقت در میان مقداری گزاف گویی دانست، تا زمانی که منابع دیگر آن را تصحیح یا تأیید کنند.

نقش توکلی رفتار توکلی امروز بعد از ظهر آشکارا نشان داد که او یکی از اعضای محترم کادر مرکزی نهضت آزادی است. بازرگان در دو یا سه مورد موضوع را به او واگذارد و او هم از جانب خودش نه به عنوان مترجمِ صرف، صحبت نمود.کارمند بخش سیاسی: استمپل نهضت آزادی -5 طبقه بندی: سرّی - توزیع محدود - تهران - ایران تاریخ سند: 6 ژوئن 1978-16/3/57 جناب آقای هنری پرشت بخش خاور نزدیک / ایران وزارت امور خارجه واشنگتن، دی.سی.

هنری عزیز به ریاست فرماندهی مرکزی امور خاور نزدیک / ایران خوش آمدید. ما خوشحالیم از اینکه شما را سرکار می بینیم؛ هرچند و نه آنقدر که مایلز از آن خوشوقت است. آنچه که ما برای شما امروز داریم، به شما فرصت خواهد داد که خیلی زود با آن کلنجار بروید.

همان طور که می بینید یادداشتهای مذاکراتی، ضمیمه این نامه اند و به دقت مورد توجه قرار دارند. من

ص: 108

خواستم که آنها را با چند کلمه توضیح و اظهار نظر همراه کنم تا امکان داشته باشد که از آنها به بهترین وجه استفاده گردد.

محمد توکلی، عضو عالیرتبه نهضت آزادی ایران (که تا به اینجا این مطلب را تصدیق نکرده است) که هیئت نظارت یا کمیته اجرائی آن را اداره می کند، در نتیجه یک تماس دیگر در محدوده هیئت دیپلماتیک، به جان استمپل معرفی شد. همان گونه که از یادداشتهای مذاکرات دستگیرتان خواهد شد، این رابطه به آهستگی پیش رفته اما مطابق اطلاعاتی که از رابطه های دیگر خود کسب کرده ایم، از نقطه نظر نهضت آزادی پیشرفت آن بسیار مورد رضایت بوده است. به نظر می رسد که آنها علیرغم سوءظنشان مایل به شروع مذاکراتِ بامحتوایی با جان (استمپل) باشند. این مذاکرات می توانند بینش و اطلاعاتی از نهضت آزادی و گروههای جنبی دیگر به دست ما بدهند تا آنها را با استفاده از تماسهای دیگر بخش سیاسی و سفارتخانه تکمیل کنیم.

تقریبا نهضت آزادی به طور یقین در یکی از مراحل به ما اصرار خواهد کرد، که به اعمال گوناگونی دست بزنیم. ما از نحوه تماس جزئی که با ما ترتیب داده شده بود، فهمیدیم که آنها کاملاً مشتاقند که با ما صحبت کنند، اما همان وحشت معمول را نسبت به دخالت سیا دارند. شما و دیگران می توانید نظریات خود را با ترتیب مناسب درباره جهتی که ما بخواهیم این تماس به طرف آن میل کند، فشارهایی که باید آماده به قبولشان باشیم و مقاصد خود که می توانیم در زمانهای آینده بر آنها پافشاری کنیم، ارائه کنید. فکر می کنیم که در حال حاضر باید این کار به خصوص را تا حد امکان مسکوت نگاه داریم.

ما کار توزیع بیشتر این نامه را به صلاحدید خود شما وا می گذاریم. واضح است که ادامه استفاده از این تماس به تشخیص عالی آنهایی که از آن مطلعند بستگی دارد.

ما نمی دانیم که پیدایش این عقیده نهضت آزادی ایران مبنی بر اینکه حکومت (آمریکا) «کانال جداگانه ای» به سوی سفارت دارد (مراجعه شود به یادداشتهای 9 خرداد) از کجا ناشی شده است. ولی ما بسیار ناخشنود خواهیم بود اگر شاهد آن باشیم که طرف ما این تماس را به عنوان چیزی شبیه به آن توصیف کند.

ما موضوع را در اینجا چنین برآورد می کنیم که به طور کلی بکوشیم که با طیف کاملی از اشخاص در موقعیتهای مختلف در تماس باشیم و اجازه دهیم در همین حد ادامه یابد. برای ما بسیار جالب است که ریچارد کاتم، همان طور که چند نفر از ما فکر کرده بود، هنوز رابط عمده نهضت آزادی در آمریکاست و آنها (نهضتیها) هم مایل بودند که حتی در مراحل اولیه مذاکره بر این موضوع صحه بگذارند.

ضمایم: همانهایی که در فوق اظهار شد.

بخش سیاسی: جی.دی.استمپل با عرض ارادت چارلز دبلیو. ناس وزیر مختار - کنسول

ص: 109

نهضت آزادی -6 طبقه بندی سری - انتشار محدود یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: مهندس مهدی بازرگان (جبهه آزادیبخش ملی)، محمد توکلی مهندس ساختمان (جبهه آزادیبخش ملی)، دکتر یداللّه سحابی، (جبهه آزادیبخش ملی)، جان دی استمپل، کارمند سیاسی، سفارت آمریکا زمان و مکان: 18 ژوئیه 1978-27/4/57 خانه شخصی در دروس تهران موضوع: نهضت آزادی ایران - ابهام در وضع سیاسی ایران، احتیاط در تماس با آمریکا خلاصه و اظهارنظر: این ملاقات از بسیاری جهات نامطلوبترین مواجهه من با مقامات نهضت آزادی بود. زیرا برای اولین بار کاهش اعتماد نهضت آزادی را آشکار ساخت و آنها گیج و فاقد ابتکار سیاسی به نظر رسیدند. از همان اول روشن بود که نظر هر سه رهبر نهضت، بر کنفرانس مطبوعاتی 21 تیر جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر متمرکز بود. در آن مصاحبه تخلفات دولت در زمینه حقوق سیاسی به صورت فهرست وار بیان شده بود. در مذاکره در مورد تحولات اخیر سیاسی از قبیل قانون پیشنهاد شده برای تظاهرات، طرح فعالیتهای انتخاباتی و دید رهبران مذهبی، رهبران نهضت بیشتر وقت را به انتقاد از مقاصد دولت ایران و پیش بینی عدم اجرای آنها توسط دولت گذراندند. آنها دقیقا منعکس کننده اغتشاش خاطری بودند که شاه، ظاهرا با موفقیت، در مخالفین خود ایجاد کرده است.

رهبران درباره فعالیتهای مطروحه نهضت آزادی صحبتی نکردند، اما عمدتا مایل بودند که درباره نظریه و ایدئولوژی خود صحبت کنند. در نتیجه آنها از پیشنهاد خود (که در ملاقات 9 خرداد طرح کردند) مبنی بر صحبت بی پرده تر درباره جبهه روگرداندند.

احتمالاً دلیل اصلی این کار اعتقاد آنها به این بوده است که خبر ملاقات به بیرون درز کرده است. توکلی گفت که گزارشهایی مبنی بر تماس ما به گوشش خورده است. او نتوانست یا نخواست جزییات بیشتری را معلوم کند. من به او اطمینان دادم که از جانب ما جریان فقط به شکل خیلی محدودی مطرح شده است. به نظر رسید که آنها این را پذیرفتند، ولی معهذا مظنون باقی ماندند. در حال حاضر آنها موافق نیستند که من به طریقی بتوانم با آنها تماس بگیرم و این طور نشان دادند که در یک یا دو هفته آینده دوباره به من تلفن خواهند کرد. معلوم است که اقدامات اخیر شاه تخم تردید و گیجی نشانده است. امتناع آنها از وارد نشدن به جزییات درباره ادعای درز خبر ملاقاتها، این سؤال را بر می انگیزد که آیا بطور غیرعمدی جایی صحبت شده است یا اینکه فقط وسیله ای است که بتواند عقب کشیدن آنها را توجیه کند.

علاوه بر اینکه آنها به من یک نسخه از اعلامیه جمعیت دفاع از آزادی را ارائه کردند، اطلاع هم دادند که میتینگی در بعد از ظهر 29 تیر در یک باغ نزدیک سفارت به فاصله هفت خیابان از تخت جمشید به طرف پهلوی، برگزار خواهند کرد، آنها مشکلی را پیش بینی نمی کنند اما احتمال می دهند که پلیس بخواهد به نحوی دخالت یا ایجاد محدودیت کند. نکات اصلی مذاکره در ذیل می آید. (پایان خلاصه) مخالفت تدافعی حقوق بشر کنفرانس مطبوعاتی 21 تیر جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر مسائل متعددی را عنوان کرد

ص: 110

که همه آنها قبلاً در گزارشات سفارت مطرح شده اند. یک نسخه از اظهارات جمعیت جداگانه مخابره می گردد. بازرگان و توکلی نظرم را درباره آن جویا شدند. من جواب دادم که آن مجموعه و اسناد مفیدی از مشکلات بود مسلما شایستگی آن توجهی را که به خود جلب کرده بود داشت. توکلی که امشب در انجام گفتگو نقش فزاینده رهبری را داشت، ندا در داد که این امر ثابت می کند که شاه قابل اعتماد نیست و ظاهرا می کوشید تا یک پاسخ رسمی از ما (ایالات متحده) را بیرون بکشد.

من پرسیدم که آیا بین نهضت آزادی و جمعیت حقوق بشر ارتباط رسمی وجود دارد؟ بازرگان جواب داد که نهضت از جمعیت حقوق بشر حمایت می کند ولی هیچ وابستگی سازمانی با آن ندارد. اعضای نهضت به عنوان افراد عادی به جمعیت می پیوندند. اساسنامه جمعیت ایجاب می کند که از سیاست مستقل باشد و علت اینکه تأسیس یک اداره را در اینجا بی خطر دانسته است همین است.

درز خبر تماسهای نهضت با سفارت در اینجا توکلی به میان آمد و پرسید که آیا من با کسی درباره تماسها حرفی زده ام. من مانند شش هفته پیش تکرار کردم که فقط با سفیر، قائم مقام او و رئیس خودم صحبت شده است. پرسیدم چرا چنین سئوالی کردید. او گفت این حرف، که نهضت آزادی با سفارت مذاکره می کند، از یک منبع دیگر به او رسیده است.

من درخواست خصوصیات بیشتر کردم و او اظهار کرد که جزییات بیشتری را نمی داند. من او را در این مورد تحت فشار گذاردم، اما او نتوانست (یا نخواست) چیزی علاوه بر آن بدهد. به او گفتم که اشخاص بسیاری درباره تماسهای سفارت حدسیاتی می زنند و نسخه مقالات دو روزنامه را برای اینکه نشان بدهم چگونه گاهی این مطالب اشتباه برداشت. می شوند به او دادم. پرسیدم کسی را می شناسند که توانسته باشد حدس بزند، ما با هم تماس داریم یا چنین کسی در گروه خودش هست. بازرگان گفت فقط سه یا چهار نفر دیگر از اعضای گروه از تماسشان با من اطلاع دارند. من از آشکار شدن این تماسها ابراز نگرانی کردم، اما اشاره نمودم که آگاهی یافتن و ملاقات با گروههای مختلف جزء سیاست دولت آمریکاست. ممکن است کسی به صورت ساده تصور کرده باشد که ما در مهمانیها یا جایی دیگر ملاقات کرده باشیم. من قول دادم که از جانب خودم بررسی انجام بگیرد و از آنها هم خواستم که تحقیقات جزیی تری انجام دهند. آنها آمادگی خود را برای اقدام نشان دادند.

نهضت آزادی ایران و آزادیهای سیاسی من نظر نهضت را درباره طرح اخیر انتخابات و قانون پیشنهادی تظاهرات پرسیدم. نمی دانستم که این دو در مواضع و استراتژی نهضت تغییری به وجود آورده است یا نه. بازرگان گفت قانون انتخابات جالب بود. گروه آنها سیاست گام به گامی را نسبت به قانون جدید پیش گرفته بود. به هر حال تمام ایرانیها هم چنان به مقاصد شاه عمیقا مظنونند. چگونه می شود کسی که مدت 37 سال مستبدانه حکومت کرده است ناگهان تغییر عقیده دهد. جمعیت حقوق بشر به دقت خشونتهای اخیر را ثبت کرده بود و نهضت آزادی معتقد بود که شاه صداقت ندارد. در ایران هرگونه قانون تظاهرات برخلاف آمریکا که در آن تصویب تظاهرات مستلزم محافظت پلیس می شود، به سادگی وسیله ای خواهد بود که پلیس کنترل خود را بر دسته جات مخالف اعمال کند؛ مهم مقصود دولت است. هیچ دلیلی وجود نداشت که باور کنیم دولت واقعا

ص: 111

خواهان آزادی است. دولت اخبار مربوط به فعالیتهای جمعیت را در مطبوعات درج نکرده بود. مطبوعات از پخش آگهی یک میتینگ عمده سیاسی - مذهبی که قرار بود بعد از ظهر 29 تیر برگزار شود امتناع ورزیدند. آن گاه بازرگان دو اعلامیه دستی که در آن آگهی میتینگ در زیر نام حدود صد نفر از شخصیتهای برجسته مذهبی و سیاسی آمده بود به من داد. بازرگان اظهار کرد که این میتینگ به منظور جواب به درخواست آیت اللّه خمینی برای برگزاری محدود روز تولد دوازدهمین امام انجام می گرفت. (اظهارنظر: از مذاکرات آشکار بود که رهبران سیاسی نهضت آزادی، هم صف با ملاهایی هستند که خمینی را حمایت می کنند، نه آنهایی که شخصا به شریعتمداری وفادارند. رهبران دیگر این اعلامیه های دستی را امضا نکردند.) در جواب سئوال من بازرگان اطمینان داد که میتینگ از نوع آزاد است.آمدن خبرنگاران و وابستگان مطبوعاتی استقبال می گردد و از قرار معلوم هرکس دیگر هم می توانست بیاید. او مشکلی را پیش بینی نکرد، اما احتمال حضور محافظان پلیس و دخالت بالقوه آنان را بعید ندانست.

استراتژی نهضت آزادی در آینده در جواب به کنجکاوی من که استراتژی نهضت در برخورد با اقدامات پیشنهاد شده برای ایجاد آزادی چه خواهد بود، رهبران نهضت بعد از مقداری دست به دست کردن و تقبیح مقاصد دولت بالاخره گفتند که هر گونه کوششی بی نتیجه است، مگر اینکه دولت ایران «مجبور شود» مواضع خود را تغییر دهد. توکلی در حالی که به نمایندگی از هر سه نفر سخن می گفت با ناراحتی اظهار داشت که نهضت در هر گونه کوششی از قبیل انتخابات شرکت می کند اما خوشبین نیست. من جواب دادم که سفارت هم سیاست انفعالی صبر و انتظار را اتخاذ می کند. به منظور اکتشاف بیشتر از رهبران نهضت پرسیدم که نهضت آزادی چگونه فعالیت می کرد. آنها تاریخ نهضت آزادی را از 9 ماه فعالیت آزادش در 1340، زندانی شدن رهبران آن به مدتهای 4 تا 10 سال و تجدید فعالیتش برمبنای نیمه مخفی در 1350 برایم بازگو کردند. آنها به دقت، اهمیت اتحادیه گروههای جبهه ملی تحت نظر داریوش فروهر را تنزل دادند. آنها تأکید کردند که در اواخر یا اواسط دهه پنجاه کار خود را برای القاء کردن انگیزه ایدئولوژیکی خود در جامعه شروع کردند. نهضت آزادی، سیاسی است و وابستگیهای نزدیکی به اسلام دارد. در اینجا توکلی اظهار داشت انتخاب جوانان ایران بین مارکسیسم و دین محمدی است. این باعث این سؤال شد که نظر نهضت آزادی در حمایت از خواست ملاها به داشتن حق وتو از طریق شورای علما بر تمام قوانین که می گذرد چیست. توکلی گفت که این شورا به طور واقعی هرگز تشکیل نشده است. این نظریه ضعیف و محتاجِ روشن سازی است. سؤال کردم آیا امکان ندارد ملاها از آن برای قبضه قدرت و کنار گذاردن گروههای مادی تر استفاده کنند. توکلی گفت که من تفاوت بین سابقه اسلام و سابقه مسیحیت در غرب را درک نمی کنم. علما رهبری سیاسی را قبول می کنند و تنها می خواهند مطابقت قانون کشور با قانون مذهبی را حفظ کنند. من شک خود را در صحت این امر در اوضاع اظهار کردم و موافقت کردیم که نظرات جداگانه مان را حفظ کنیم. (اظهار نظر:

رهبران نهضت آزادی آشکارا اعتماد دارند که در هرگونه ائتلاف با رهبران مذهبی تسلط خود را حفظ خواهند کرد. این استحکام عقیده آنها قابل ذکر است ولی به نظر می رسد عقیده آنها کمی اشتباه باشد.) آن گاه توکلی به من اطمینان داد که توده های مردم ایران پشت سر نهضت آزادی هستند، زیرا سیاست آن براساس عمل قاطع بر ضد شاه و فعالیتش «واقع بینانه» است. به دنبال آن پنج دقیقه از ایدئولوژی آن

ص: 112

صحبت شد که نهضت آزادی را رهبریت روشنگرانه «جنبش آزادی خواهی» ایران معرفی کرد. وقتی که به آهستگی عنوان کردم که آیت اللّه شریعتمداری گفته بود سرنگونی شاه ضرورتی ندارد، توکلی به تندی پاسخ داد اگر شریعتمداری این نظر را تأکید کند توده های مردم او را تنها خواهند گذارد. (اظهارنظر: خیلی مشکوک است.) نهضت آزادی به طور وضوح در مورد این پیشگویی که سایر گروههای مخالف به ویژه مذهبیون به یک برنامه ایدئولوژی منسجمی که با شاه کنار بیایند، خواهند رسید، سخت گیر بود.

تشکیلات نهضت آزادی وقتی بیشتر درباره تشکیلات فعلی نهضت آزادی کنجکاوی کردم، رهبران فورا عقب کشیدند. من توضیح دادم که آگاهی بیشتر درباره تشکیلات آنها سودمند است، زیرا کمک می کند که آنها در مدنظر باشند. آرام جواب دادند که فکر می کردند که من فقط به سوابق و نظریه ها توجه دارم. آنها از اطلاعات دادن به من به دلایل امنیتی و این واقعیت که نهضت آزادی هنوز «علنی» نشده بود، ناراحت بودند. پرسیدم آیا این عقب کشیدن از آنچه که شش هفته پیش گفته بودند، می باشد. توکلی و بازرگان به دقت از تأیید یا تکذیب آن طفره رفتند، اما در ملاقاتهای بعدی عبارت «مبادله اطلاعات» به کار بردند که علامت تماسی محدودتر بود.

من پیشنهاد کردم که یک راه دیگر که بتوانم با آن تماس برقرار کنم غیر از تلفن کردن به صورت مستقیم به مهندس بازرگان (که من هرگز نکرده ام)، ارائه دهند. توکلی گفت که طی یک یا دو هفته آینده دوباره به من زنگ خواهد زد و می توانیم دوباره ملاقات داشته باشیم. آن دو رهبر گفتند اینکه توکلی به تنهایی با من ملاقات کند اشکالی ندارد و امکان تصادفی آمدن به خانه من را قبول کردند. از مذاکره معلوم بود که حوادث اخیر بدگمانی اولیه آنها را افزایش داده بود و من این احساس را دریافتم که «به ما تلفن نکن،ما به تو تلفن خواهیم کرد»که دقیقا وضع فعلی ما همان است. به نظر می رسد نهضت آزادی بشدت مشغول تفکر و بررسی در خود خواهد شد. تماس ما در آینده نزدیک محدودتر خواهد شد و باید بشود.

بخش سیاسی: جی دی. استمپل نهضت آزادی - 7 صورت مذاکرات سری شرکت کنندگان: محمد توکلی، از نهضت آزادی ایران و جان دی. استمپل، مأمور سیاسی سفارت آمریکا در تهران تاریخ و محل ملاقات: 21 اوت 1978 (30/5/57) رستوران شمال شهر موضوع: وضعیت سیاسی ایران توکلی در 29 مرداد بعد از یک وقفه یک ماهه در گفتگوهایمان با من تماس گرفت. او با من به تنهایی و بدون حضور دیگر مقامات نهضت آزادی که قبلاً با ما ملاقات کرده بودند، ملاقات کرد. مقصود از ملاقات از نظر او این بود که برداشتهای نهضت آزادی از وقایع یک ماه گذشته را ارائه دهد. نکات مهم زیر از این ملاقات پدیدار شده است:

الف: نهضت آزادی درک کاملاً متفاوتی از واقعیت نسبت به بیشتر دیگر گروههای مخالف دارد و

ص: 113

مطمئنا نقطه نظر کاملاً متفاوتی با دولت دارد. این اختلاف در حال حاضر چنان است که صحبت بین دولت ایران و نهضت آزادی را اگر غیرممکن نکرده، بشدت مشکل کرده است.

ب: توکلی گفت که جنبش «ج» در ایران فاقد یک پایگاه توده ای است. انتخاب، بین اسلام و کمونیسم است، برای اینکه جنبش باید دارای یک ایدئولوژی باشد.

ج: دولت ایران به طور مداوم و استوار در رابطه با نیروهای نظامی و پلیس در اطراف مساجد، محرک بوده است. «مردم» بدون شک به تظاهرات ادامه می دهند و امکان یک درگیری شدید دیگر هم می رود.

نهضت آزادی پیش بینی می کند که در تهران حکومت نظامی از 1 و یا 2 شهریور برقرار خواهد شد.

(نظریه: این غیر محتمل به نظر می رسد.) وقایع اخیر: توکلی ملاقات سیاسی بدون نتیجه را تشریح کرد (در تلگراف 7022 گزارش شد). او خاطرنشان کرد که یک عضو کمیته ایرانی آزادی و حقوق بشر، مهندس هاشم صباغیان که ترتیب استفاده از ملکی که گردهمآیی در آنجا انجام می گرفت را داده بود، به وسیله ساواک در 31 تیر دستگیر و در زندان کمیته در ایران به سر می برد. خانواده اش یک بار او را ملاقات کرده اند و حال او خوب است. اتحادیه بین المللی حقوق بشر در مورد این دستگیری به نخست وزیر اعتراض کرده و کمیته دفاع از حقوق بشر به عمل پلیس در به هم زدن اجتماع، اعتراض نموده است. توکلی از گفته شاه در کنفرانس مطبوعاتی 26 مرداد، که گفته بود آزادی خیلی گران دارد تمام می شود، به عنوان سندی که شاه حتی یک حداقل قولی را در مورد دموکراسی حفظ نخواهد کرد، انتقاد کرد. او اغتشاشات اخیر اصفهان و شیراز را بررسی کرده و گفت که اینها تحریکات دولت بوده است. او گفت که یک دکتر در شیراز گزارش 38 کشته و 300 مجروح را در آشوبهای اواسط مرداد داده است. من اشاره کردم ارقام او خیلی بالاتر از چیزی است که دیگر منابع گزارش کرده بودند اما او سرسختانه بر روی حرف خود پافشاری کرد و گفت که پلیس قالیهای مساجد، دوچرخه ها و موتورسیکلتها را سوزانده و حتی به یک زن در محوطه مسجد حمله کرده است. (نظریه: این با هیچ کدام از گزارشهای مربوط به حوادث شیراز و حتی نظریات دیگر مخالفان که اینجا شنیده می شود مطابقت ندارد.) توکلی ادعا کرد که در بهبهان 10 نفر در حمله به مسجد کشته شده اند. توکلی فعالیت مساجد در تهران را در روزهای اخیر گزارش کرد و اشاره کرد که پلیس در به هم زدن اجتماعات در مساجد لرزاده، امام حسین، و مسجد بازار نقش فعالی داشته است. او گفت که مقامات نهضت آزادی، منجمله مهندس بازرگان، در مساجد مختلف سخنرانی کرده اند، ولی مسجد کانون توحید در میدان کندی در شبی که بازرگان می خواست صحبت کند (29 مرداد) بسته شد. توکلی گفت که در مسجد قبا 5 بلوک پایین تر از کلوپ آمریکایی پارس، جمعیت برای نماز مغرب در چند روز گذشته به 20 هزار نفر رسیده است.(نظریه: ما بعد از این ملاقات با توکلی به اطراف این مسجد رفتیم، یک کارشناس اجتماعات از برکلی می گوید که بیش از 6 یا 7 هزار نفر در داخل و خارج مسجد حضور نداشتند.) سخنرانیها ضد دولتی بود ولی ما زیاد آنجا نماندیم. هشت کامیون از سربازان دولتی در 3 ناحیه مستقر شده بود. اما رفتار هر دو، هم سربازان و هم جمعیت در طول 15 دقیقه ای که ما آنجا بودیم انتقاد ناپذیر بود.

فاجعه سینمای آبادان: توکلی نقطه نظر نهضت آزادی را در مورد آبادان به طور اجمال بیان کرد، و روی تناقضات داستانهای متعدد تأکید نمود. او خصوصا اهمیت می داد به اینکه اشاره کند که رئیس پلیس آبادان، سرلشکر رزمی، کسی است که در موقع اغتشاشات قم در دی ماه، رئیس پلیس قم بود. توکلی

ص: 114

اظهار داشت که ارقام در گزارشهای خبری اولیه تحریف شده و مأموران ساواک حداقل از انتشار اخبار جزئی در یک روزنامه محلی جلوگیری کردند. او از آتش نشانی آبادان، به خاطر اینکه به سرعت وارد صحنه نشده بود، انتقاد کرد و از دولت برای اینکه گفته است که تروریستها و چریکها مسئول این کار بوده اند، انتقاد کرد، «چرا که آنها هرگز به مردم حمله نمی کنند». من به سرعت نتیجه ای از جمله آخری او گرفتم و پرسیدم که آیا او به مسئولیت یا تبانی دولت اشاره می کند؟ او از هر نتیجه گیری مستقیم سر باز زد، اما گفت که نهضت آزادی تحقیقات خودش را انجام می دهد و اشاره کرد که خبرنگار سازمان مطبوعاتی فرانسه و دیگر خبرنگاران به آبادان رفته اند.

مسئولیت برای ناآرامیها - خارجی یا داخلی ؟ توکلی بشدت پلیس را برای تحریک ناآرامیها مسئول قلمداد می کرد و اظهار داشت که دو راه برای تحریک مردم وجود دارد:

الف: به وسیله تحریک دایمی مأموران پلیس در اطراف مساجد و ب: عوامل خارجی. در پاسخ به اینکه این عوامل چه کسانی هستند، توکلی گفت بعضی از آنها امکان دارد از افراد دولت باشند اما «دیگران امکان دارد از خارج باشند.» ما در این مورد به تفصیل گفتگو کردیم و او ظاهرا، ولی با کمی اکراه پذیرفت که رهبری نهضت آزادی به این که ممکن است «دیگرانی» باشند که تحت کنترل کامل نهضت نیستند، مظنون می باشد.

او دیگر تا آنجا پیش نرفت که بگوید اینها از پشتیبانی خارجی برخوردارند. ولی وقتی که من جزئیات دلایلی را که ما مظنون به این هستیم که عناصر خارجی ممکن است دخالت داشته باشند را بیان کردم، او سراپا گوش شد. و در این مورد اعتراضی نکرد و گفت که نفوذ نهضت آزادی بر جنبش مذهبی به اندازه ای که آنها می خواهند کامل باشد، نیست.

اتحادیه جبهه ملی به خصوص، داریوش فروهر و کریم سنجابی، سخت مورد انتقاد قرار گرفتند. توکلی گفت این گروه حالا بر این عقیده اند که نمی شود با شاه همکاری کرد، اگر چه زمانی فکر می کردند که می شود. (نظریه: با توجه به اینکه تماس مستقیمی با این افراد نداریم ما متمایل هستیم در اینکه، آنها موضع خود را به طور اساسی تغییر داده اند، شک کنیم. مخصوصا با توجه به گشوده تر شدن صحنه سیاسی ایران.

واضح است که اصطکاک قابل توجهی در داخل گروه هماهنگی مخالفین وجود دارد، بین جبهه ملی های سابق و افراد مصمم و بی باک نهضت آزادی.) ایدئولوژی نهضت آزادی و عکس العمل آنها نسبت به آزادیهای شاه:

در پاسخ به سئوالی مستقیم در مورد سخنرانی روز قانون اساسی شاه، توکلی گفت که این سخنرانی از تمایلات (مقاصد) خوبی برخوردار بود، اما دلیلی ندارد که قبول کنیم اعمال شاه به وعده حرفهای او جامه عمل می پوشاند. او اظهار تعجب کرد که سفارت آمریکا هنوز در مورد این موضوعات صحبت می کند. و گفت که یکی از دلایل تبادلات اطلاعاتی ما این بوده که نقطه نظر صحیح - (از نظر نهضت آزادی - را از وقایع منعکس در سیاست آمریکا به دست آوریم. من گفتم که نگرانی ما در این موارد بدین دلیل است که:

چون که آنها حقایق زندگی عامه می باشند که ما هم همچنین نظاره گر هستیم، تا ببینیم آیا عمل با حرفها جور در می آید. (منظور قول شاه است - مترجم.) توکلی بیان داشت که رابطه نزدیک بین نهضت

ص: 115

آزادی و جنبش مذهبی ضروری است. ایران به وسیله مذهبیها و مارکسیستها در حال تجزیه شدن است. او جایی برای یک فلسفه میانی که از شاه حمایت کند باقی نگذاشت. تمام اینها خواهد گذشت و جنگ حقیقی در آینده بین اسلام و کمونیسم خواهد بود. بدین دلیل است که نهضت آزادی در جهت نزدیکتر کردن روابط خود با رهبران مذهبی می باشد.

از زمان مصدق نهضت آزادی پایگاه توده ای خود را از دست داده و در کنار اسلام این پایگاه بایستی که دوباره بنا شود. (این یکی از تعجب آورترین صحبتهای یک فرد مخالف بود که در طول دو سال گذشته به من گفته شده بود. مخالفان معمولاً مجادله می کنند که آنها نماینده اکثریت مردم تحت قید و بندی هستند که نمی توانند حرفهایشان را بزنند.) نظریه پایانی: توکلی از آرامش بیشتری در مقایسه با ملاقات قبل برخوردار بود. من از او پرسیدم آیا کس دیگری از ملاقات اول ما باخبر است. او اسامی را نگفت، اما گفت که اشاره ای در مورد ملاقاتهای خاص به غیر از تماسهای نهضت وجود نداشته است. تنها 4 مقام نهضت آزادی از این تماسها با اطلاعند.

من گفتم که به نظر من این طور می آید که یک نفر در حال حدس زدن یا دادن اهمیتی کلی (به این ملاقاتها) بوده است. او تأیید کرد که ممکن است چنین وضعی باشد. اما به نحوی ظنین باقی ماند.

مأمور سیاسی: جان. دی.استمپل نهضت آزادی - 8 شماره سند: 9251 طبقه بندی: سری تاریخ سند: 25 سپتامبر 1978 (3/7/1357) گزارشگر: استمپل از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت خارجه - واشنگتن دی.سی - فوری رونوشت برای قسمت حفاظت منافع آمریکا - بغداد موضوع: خمینی در خانه تحت نظر قرار گرفت، نهضت آزادی ایران در پی تماس بیشتری با ایالات متحده می باشد خلاصه: نمایندگان نهضت آزادی ایران به مأمور سفارت اطلاع دادند که دولت عراق آیت اللّه خمینی را در خانه اش تحت بازداشت قرار داده و فقط به نزدیکان اجازه ملاقات می دهد. خمینی ممکن است بخواهد عراق را ترک کند. نهضت آزادی ایران معتقد است که یا اتحاد شوروی و یا ایالات متحده به عراقیها فشار آوردند که این حرکت را انجام دهد. مأمور سفارت نقش آمریکا را تکذیب کرد. نهضت آزادی ایران برای روشن کردن اهدافش و درخواست همکاری از ایالات متحده آمریکا پیشنهاد می کند که با نمایندگان ایالات متحده آمریکا ملاقات کند. نظر به فعالیت رو به فزونی چپیها تظاهرات بیشتری ممکن است در پیش باشد. (پایان خلاصه) 1- بنابر درخواست فوری نمایندگان نهضت آزادی ایران، مأمور سیاسی - استمپل - با دو نماینده نهضت در 25 سپتامبر (3 مهر) ملاقات نمود. نهضت آزادی درخواست ملاقات نمود به این خاطر که در 24 سپتامبر (2 مهر) اخباری به ایران رسیده بود که دولت عراق سربازهایی را در اطراف خانه خمینی گمارده

ص: 116

است و فقط به دو نفر (هر دو فامیل) اجازه داده بودند که از خط پلیس بگذرند و به داخل بروند. پلیس به خمینی گفت که این کار به خاطر اینکه عراق خواستار روابط حسنه با ایران می باشد، انجام گرفته است.

خمینی گفت که او احتمالاً تصمیم خواهد گرفت که عراق را ترک کند. نمایندگان نهضت آزادی گفتند که نهضت معتقد است عراقیها سرخود این کار را نمی کنند و اتحاد شوروی یا ایالات متحده را متهم نمودند که به عراق برای انجام این کار فشار آورده اند. نمایندگان نهضت گفتند که جامعه مذهبی ایران خیلی هیجان زده است و بعضی رهبران مذهبی صدور دستور کشتن شهروندان روسی و آمریکایی را در صورتی که همدستی هرکدام (آمریکا یا شوروی) اثبات شود، مورد توجه قرار داده اند.

مأمور سفارت به دو نماینده نهضت گفت که این نامعقول است که فکر کنیم ایالات متحده دستی در این اقدام داشته و حبس آیت اللّه، هر دلیلی که داشته، اگر حمله به خارجیان انجام پذیرد، برای تمام آنهایی که نگران هستند فاجعه آمیز خواهد بود. به نظر رسید که نمایندگان نهضت آرام شده اند و از برخورد خصومت آمیز دست برداشتند.

2- دو نماینده نهضت سپس نظر مخالفین در مورد وقایع جاری را به طور خلاصه شرح دادند:

شاه مورد تنفر اکثریت وسیعی از مردم ایران می باشد. چپی ها مخصوصا گروههای زیر زمینی توده فعال می شود و از لحاظ سازمانی توانایی بهتری از دیگران برای استفاده از حکومت نظامی دارند. ایالات متحده باید قدم به میان گذارد، و ایران را برای تمام شدن این مرحله انتقالی دشوار، کمک کند. نماینده ارشد نهضت آزادی سپس گفت:

ملاقات با استمپل به منظور ترتیب دادن تماس در سطح بالا با ایالات متحده و برای ارائه نظرات نهضت آزادی درخواست شده بود. چنین ملاقاتی می تواند مرکب از 2 یا 3 نفر از هر طرف باشد. و هدف آن تشریح سیاستهای نهضت آزادی و تحصیل موافقت ایالات متحده برای تهیه مقدمات انتقالی که سلسله پهلوی را با بهترین منافعی برای ایران و ایالات متحده به انتها برساند. در چنان جلسه ای نهضت آزادی ایران ثابت خواهد نمود که رابطین مذهبی خوبی دارد. مأمور سفارت پاسخ داد که ایالات متحده از این فرضیه مقدم شروع می کند که شاه نقشی مهم در تحولات سیاسی آینده دارد و ایده برای یک چنین ملاقاتی نابهنگام و بلندپروازانه به نظر می رسد. او قول داد بعدا جواب بدهد.

(نظریه: علیرغم تکذیبهای نسبتا تند مأمور سفارت، تیم نهضت آزادی اصرار می ورزید که ایالات متحده در رابطه با دولت ایران هر کاری که بخواهد می تواند انجام دهد. مأمور سفارت گفت که این مضحک است.) 3- در جریان گفتگو، تیم نهضت آزادی بشدت روی این موضوع اصرار می ورزید که هرج و مرج به هیچ کس کمک نمی کند و شاه و دولت فعلی ایران نمی توانند برای اجرای وعده ها مورد اطمینان واقع شوند. مأمور سفارت پرسید نهضت آزادی چه قدمهایی برای تعدیل حالتی روشنتر نسبت به طرفهای خودش برخواهد داشت؟ علیرغم تکذیب نهضت آزادی در اینکه نهضت با دولت ایران همکاری خواهد کرد، واضح بود که اندیشه ای قوی به استراتژی انتخاباتی احتمالی تخصیص داده شده بود و نهضت آزادی از این حقیقت که قدرت خمینی محدود شده بود، بشدت مضطرب بود. نهضت آزادی گفت اعتصاب عمومی احتمالاً اعتصاب آرام در یک دوره دو یا سه روزه برای اعتراض به رفتار با خمینی وجود خواهد داشت. دو عضو نهضت اضافه کردند که گروههای زیرزمینی حزب توده تظاهراتی را برای 23 مهر

ص: 117

برنامه ریزی می کنند که اگر به طور شایسته و مناسب اداره نشود، احتمالاً برخوردی با دولت ایران به وجود خواهد آمد. (این آخرین گزارش همچنین، با کمی اختلاف در شکل از منبع دیگری به مأمور سیاسی رسید.) 4- نظریه: نهضت آزادی آشکارا به وسیله حرکت عراق توازن خود را از دست داده و در این مورد که چگونه باید برنامه اعطای آزادیهای ایران را به کار گیرد نامطمئن باقی می ماند. تقاضا برای ملاقات با مقامات سیاسی ایالات متحده (یک هدف دراز مدت مخالفین) تلاشی به نظر می رسد برای اینکه دولت ایالات متحده در نجات دادن نهضت آزادی از مشکلی که در آن گرفتار شده است، کمک کند.) 5 - برای بغداد: از هرگونه اطلاعاتی که شما می توانید در مورد خط رسمی عراق و موقعیت واقعی خمینی در نجف یا بغداد فراهم نمایید، قدردانی می کنیم.

سولیوان نهضت آزادی - 9 سرّی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: بهرام بهرامیان و محمد توکلی از نهضت آزادی ایران، جان. دی.استمپل، مأمور سیاسی، سفارت آمریکا زمان و مکان: 25 سپتامبر 1978 (3/7/57)- خیابان دولت.

موضوع:نهضت آزادی در پی ملاقات با مقامات بلندپایه آمریکایی می باشد خلاصه: مقامات نهضت آزادی تقاضای یک ملاقات فوری با مأمور سیاسی استمپل را نمودند، تا پی ببرند که آیا آمریکا رابطه ای با تحت مراقبت قرار دادن آیت اللّه خمینی در خانه اش به وسیله دولت عراق دارد. مقامات نهضت آزادی می گفتند که جنبش آنها در پی یک ملاقات در سطح سیاسی با مقامات آمریکایی است تا وضعیت خودشان را، برای جلب حمایت ایالات متحده در ترتیب دادن انتقال از دولت استبدادی فعلی در ایران به یک سیستم دموکراتیک تر، ارائه نمایند. افراد نهضت آزادی اشاره کردند که کمونیستها و دیگر بازیگران آشوب طلب در حال شروع به ایفای نقش مهم در ایران می باشند. آنها ادعا می کنند احساسات ملی (توده ای) به نحو مقاومت ناپذیری برعلیه شاه است.

حبس بودن خمینی با قبول تقاضای آنها در مورد ملاقات فوری، استمپل با بهرامیان و توکلی ملاقات کرد و در اطراف منطقه شمال تهران به رانندگی پرداختند، در حالی که گفتگو صورت گرفت. دو نفر عضو نهضت آزادی آشکارا مضطرب بودند و به استمپل اطلاع دادند که در 23 سپتامبر مقامات عراقی آیت اللّه خمینی را به طور واقعی در خانه بازداشت و تحت مراقبت قرار داده اند. از آن موقع فقط دو نفر اجازه داشته اند به خانه او بروند، و پلیس عراق به خمینی اطلاع داده که عراق خواستار روابط خوب با ایران است و او بایستی که فعالیتهای سیاسیش را متوقف کند. خمینی جواب داد: «مرگ بر (حکومت) ایران،من به کشور و ملتم خدمت می کرده ام، کشور و ملتم خدمت می کرده ام و این جا را ترک خواهم کرد.» دو نفر عضو نهضت آزادی گفتند که نهضت معتقد است که شوروی یا آمریکا پشت این اقدام است که

ص: 118

بشدت خطرناک می باشد. جامعه روحانیت ایران در تمام روز 2 مهر آشفته و نگران بود و چندین آیت اللّه می خواستند دستور کشتن آمریکاییها و روسها را بدهند. استمپل جواب داد سفارت آمریکا چیزی راجع به محدود نمودن خمینی نمی داند و گفت نامعقول است که فکر کنیم ایالات متحده چنین نفوذی بر روی عراق دارد. او گفت یک فاجعه خواهد بود اگر جامعه مذهبی با یک مستمسک سست، «شروع به کشتن آمریکاییها» بنماید. دولت عراق از فعالیتهای شوروی می ترسیده و برای مانع شدن خمینی دلایل خودش را داشته است.

پس از چند دقیقه گفتگوی بیشتر، افراد نهضت آزادی کمی آرام شدند و تقریبا در طول بقیه ملاقات خیلی نگران نبودند. آنها تأکید کردند که آمریکا باید از نفوذش برای آزاد کردن خمینی استفاده کند.

استمپل پاسخ داد، مسخره است که حتی فکر کنیم این کار امکان پذیر می باشد.

نهضت آزادی در پی ملاقات سطح بالا می باشد:

بهرامیان سپس موقعیت فعلی سیاسی را با عبارت زیر تشریح نمود: کمونیستها خیلی فعال هستند و سازمان زیرزمینی حزب توده هم به طور اساسی از حکومت نظامی سود برده است، چون که او (توده) می تواند به طرزی مؤثرتر از یک سازمان قانونی کار کند. یک نوع اعتصاب بزرگ در 23 مهر وجود خواهد داشت که حزب توده و دیگر تندروها احتمالاً برای تبدیل آن به حمله ای خشن بر علیه دولت تلاش می کنند. یک «اعتصاب عمومی» کوچکتر در چند روز آینده، برای اعتراض به محدودیت خمینی وجود خواهد داشت، که احتمالاً به صورت ماندن در خانه ها می باشد. نهضت آزادی به شاه اطمینان نمی کند، و معتقد نیست که او قصد دارد یک نوع سیستم دموکراتیک به وجود آورد.

بحث قابل توجهی در این زمینه صورت گرفت، و استمپل مستقیما پرسید که نهضت آزادی در چند ماه آینده در نظر دارد چگونه برنامه هایش را به اجرا بگذارد.

توکلی گفت که نهضت آزادی یک تا دو سال احتیاج دارد که سازماندهی شود و فکر می کرد که بایستی مواظب دولت بود و اگر می خواهیم پیشرفتی وجود داشته باشد، باید حداقل به طور لفظی به آن (دولت) حمله نمود. (نظریه: مادامی که افراد نهضت آزادی صحبت از عدم همکاری با دولت می کنند، واضح است که آنها فکر خود را روی امکان استراتژی انتخاباتی متمرکز کرده اند.) بهرامیان سپس گفت که باید ملاقاتی، بین مقامات آمریکایی که نفوذ سیاسی دارند و نهضت آزادی صورت پذیرد. نهضت آزادی تاکتیکهای خود را برای به دست آوردن هدف دموکراسی تشریح خواهد کرد. استمپل پرسید چنین ملاقاتی چه مقصودی را دنبال می کند، و از آن چه نتایجی مورد نظر می باشد؟ بهرامیان گفت این کار به نقل سیاستهای نهضت آزادی برای واشنگتن در سطحی مناسب کمک می کند و نهضت آزادی امیدوار است که موافقت ایالات متحده، برای فعالیتهای بدون خشونت که به خلاص شدن از شر سلسله پهلوی بینجامد، را به دست آورد. استمپل جواب داد، آمریکا به طور واضح وضعیت ایران را از دید نهضت آزادی نگاه نمی کند و به شاه به عنوان یک نیرو برای ثبات و به عنوان یک عامل اصلی برای هدایت تغییرات دموکراتیک می نگرد. استمپل سپس، با یک تشریح پرشور چند دقیقه ای، از اینکه چگونه توده ایرانیان از شاه متنفر هستند و می خواهند که او برود، روبرو شد: «ما برای از شر او خلاص شدن از شما تقاضا نمی کنیم، فقط موافقت نمایید که برای تغییر به ما کمک کنید».

توکلی گفت نهضت آزادی برای دو سال کوشیده است که فعالیتهای ملی گرایان را بدون خشونت

ص: 119

نگهدارد: «اکنون ما به جایی داریم می رسیم که توده ها شروع به ترک ما برای فعالیتهای خشن می نمایند.» نهضت آزادی در پی خشونت یا هرج و مرج که فقط به کمونیستها سود می رساند، نیست.

بهرامیان گفت حتی ممکن است امکان پذیر باشد که شاه را هم در چنین ملاقاتی شرکت دهیم. ولی توکلی مخالفت کرد و گفت شاه باید برود.

استمپل گفت البته، او تقاضای آنها را به دولتش گزارش خواهد کرد، ولی یک چنین ملاقاتی کمی بزرگ و غیر عادی به نظر می رسد و به واسطه کیفیت گفتگوهای ایالات متحده با نهضت آزادی، تاکنون و به واسطه فرضهایی که بر آن اساس نهضت آزادی فعالیت می کند، شایسته به نظر نمی رسد.

چگونه دولت ایالات متحده بداند که توکلی و دوستانش برای چیزی بیشتر از خودشان صحبت نمی کنند؟ دو عضو نهضت آزادی جواب دادند که سند کامل حسن نیت آنها در ملاقات، که ممکن است در خارج از ایران با دو یا سه نفر از هر طرفی صورت پذیرد، ارائه خواهد شد. استمپل گفت که او به تقاضای آنها بعدا پاسخ خواهد داد.

دیگر اتفاقات: اعضای نهضت آزادی گفتند که جبهه ملی یک گروه ساختگی است که بر محور افراد دور می زند. آنها گفتند که نهضت آزادی دیگر واقعا با جبهه ملی همکاری نمی کند.(نظریه: این با چیزی که دو عضو دیگر جبهه از دسته ای دیگر به ما می گفته اند، مطابقت دارد.) مرگ اخیر پسر آیت اللّه گلپایگانی در یک حادثه رانندگی در نزدیکی یزد، علتی عمده برای گردهماییهای مذهبی بود. جمعیتی در یزد به دولت ایران فشار آوردند که برنامه هایش برای حمل جنازه به وسیله هواپیما به قم را رها سازد، و جنازه به وسیله مؤمنین مذهبی و به وسیله اتومبیل به قم برده شد.

توکلی این نکته را متذکر شد، که آیت اللّه شریعتمداری اخیرا بر عدم مذاکره با شاه، و همچنین حمایت مستمرش از خمینی تأکید کرده است. توکلی از آژانس مطبوعاتی فرانسه، به خاطر پوشش خبری بدون «همکاریش» در مورد جنبش مخالف، به تندی انتقاد کرد و گفت که مخبر آژانس مطبوعاتی فرانسه به خاطر زن روسی اش تحت فشار قرار گرفته بود. افراد نهضت آزادی اضافه کردند که شمارش آنها از تعداد کل کشته های حادثه میدان ژاله و مناطق اطراف به حدود 1000 نفر می رسد. وقتی سؤال شد که این توده (کشته) کجا دفن شده اند، آنها گفتند که خیلی از آنها بدون جواز دفن در قبرستان مسگرآباد در شرق تهران دفن شده اند. (نظریه: ما این شایعه را در جای دیگری نیز شنیده ایم، ولی مدارک بیشتری برای ارزیابی آن نداریم.) نظریه پایانی: در 5 مهر، مطبوعات ایرانی اعلام کردند که محدودیتها در مورد خمینی مرتفع شده اند. از 6 مهر، هیچ گونه تقاضایی برای اعتصاب عمومی یا دیگر تظاهرات وجود نداشته است. گفتگو با دیگر شخصیتهای جبهه ملی اشاره بر این دارد، که فشار برای یک ملاقات در «سطح سیاسی» با مقامات ایالات متحده، حداقل قسمتی از ریشه هایش در اختلافات داخلی بین نهضت آزادی و جبهه ملی می باشد.

ص: 120

نهضت آزادی - 10 سری، غیرقابل رؤیت برای اتباع خارجی شماره سند: 9892 از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 11 اکتبر 1978-19/7/57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.دارای حق تقدم گزارشگر: استمپل موضوع: نهضت آزادی ایران: قدمهای بعدی ارجاع به: تهران 9251 خلاصه: نهضت آزادی می خواهد امکان ملاقات با مقامات آمریکایی را حفظ کند. نهضت آزادی معتقد است انگلیسیها گروه بررسی نهاوندی را حمایت می کنند. این گروه انتظار دارد که طی دو هفته آینده اوضاع فعلی از طرق مهمی تغییر یابد. (پایان خلاصه) 1- صبح روز 19 مهر نمایندگان نهضت با استمپل کارمند بخش سیاسی تماس گرفتند تا جواب به درخواست خود برای ملاقات در سطح سیاسی با مقامات آمریکا دریافت کنند. (تلکس مرجع). آنها اوضاع ایران را که بعضی از مردم به دلیل نارضایتی از دولت در اعتصابند، و بقیه هم به دلیل اینکه دولت ایران برای پوشاندن «ماهیت واقعی ناآرامی» دستور داده است اعتصاب کرده اند، خیلی شوم تصویر کردند. سپس نمایندگان نهضت آزادی پرسیدند که جواب ایالات متحده چیست؟ 2- آن گاه کارمند سفارت سیاست آمریکا را رسم کرد: حمایت از شاه به عنوان بهترین وسیله حصول اعطای موفقیت آمیز آزادیهای سیاسی، حمایت از اعطای آزادیهای سیاسی، اما عدم دخالت در امور داخلی ایران. وی افزود این سیاست دولت آمریکاست و دولت آمریکا نمی تواند با نظر نهضت آزادی که شاه باید برود موافقت کند. اینک زمانی است که عناصر مخالف با یکدیگر همکاری کنند تا سیستم را از هرج و مرج که به نفع هیچ کس نیست و احتمالاً به تسلط نظامی یا انحصاری منتهی خواهد شد، برکنار دارند. به نظر ما حتی بین نهضت آزادی و دولت ایران علایق مشترک به حدی است که بیش از سابق امکان فعالیتهای اصیل سیاسی بود. دولت شریف امامی اهدافی را دنبال می کند که تمام آنها این نظر را تأیید می کنند: آزادی مطبوعات، استقلال دانشگاه، آزادی گردهمایی و آزادی انتخابات.

3- نمایندگان نهضت آزادی گفتند که آنها می توانند با بیشتر آنچه که گفته شد به استثنای نقش شاه موافقت کنند. آنها از احتمال «نتیجه نامطلوب» هرج و مرج ابراز نگرانی کردند و گفتند حوادث دو هفته آینده احتمالاً دیدهای متفاوتی به همه خواهد داد. (اظهارنظر: در مقابل اضطرابی که در ملاقات قبلی همان طور که در تلکس مرجع آمد ابراز کردند این دو عضو نهضت آزادی این بار مطمئن به نظر رسیدند که زمان و شرایط دولت آمریکا را به نقطه نظرهای آنها نزدیکتر خواهد کرد.) 4- کارمند سفارت گفت نهضت آزادی اگر بخواهد می تواند در واشنگتن از سیاست دولت آمریکا و به عنوان خط مشی اطلاع یابد. نمایندگان نهضت آزادی با عجله به کارمند سفارت اطمینان دادند که قبول دارند خط واقعی ایالات متحده را درک می کنند و فکر می کنند «در حال حاضر» ملاقات در واشنگتن لازم نیست اما ابراز تمایل کردند که این امکان همچنان باقی بماند و بدین ترتیب جواب رسمی را به بعد موکول کردند.

ص: 121

5 - سپس مقامات نهضت آزادی پرسیدند که به عقیده دولت آمریکا نقش انگلیس چگونه است.

کارمند سفارت جواب داد نهضت آن را باید از دولت انگلیس بپرسد (که بنا به منبع، آنها حاضر به چنین کاری نبودند). کارمند سفارت عقیده داشت که موضع دولت انگلیس نسبت به دولت ایران در اصل مانند موضع ایالات متحده است. اما نمایندگان نهضت آزادی گفتند که آنها احساس می کنند انگلیس به مراتب بیشتر به کمک کردن به شاه و خانواده سلطنتی مایل است و قطعا از گروه سیاسی در حال تشکیل نهاوندی، وزیر علوم و آموزش عالی، حمایت می کنند. آمریکا حداقل قلبش را سرجای خود نگه داشته است.

کارمند سفارت به نهضت آزادی هشدار داد که سیاست آمریکا را بد تعبیر نکند: «ما ادامه حضور شاه را برای به ثمر رساندن تغییرات فعلی ایران لازم می دانیم.» 6- در جواب سؤال مأمور سفارت درباره تحولات آینده نزدیک نمایندگان نهضت آزادی گفتند که احتمالاً در 22 مهر راهپیمایی های مذهبی به مناسبت تولد امام رضا خواهد بود، و بدون شک در 26 یا 27 مهر نوعی «اعتصاب عمومی» وجود نخواهد داشت (این دو آن طور نشان دادند که تاریخ و حالت آن هنوز معین نشده است). آن گاه نمایندگان نهضت آزادی آخرین اعلامیه مواضع نهضت آزادی را به فارسی ارائه دادند و خواستند که ترجمه انگلیسی را به دست آورند. کارمند سفارت پیشنهاد کرد که دو - سه روز بعد با او تماس بگیرند و آنها موافقت کردند. سولیوان نهضت آزادی -11 صورت مذاکرات محرمانه شرکت کنندگان: جان استمپل، مأمور سیاسی - محمد توکلی، نهضت آزادی ایران زمان و مکان: 19 و 31 اکتبر، تهران - ایران (27/7/57 و 9/8/57) موضوع: نظرات نهضت آزادی ایران نسبت به انتخابات ملایم می شود توکلی تقاضای ملاقات با من را نمود تا یک نسخه از خلاصه ترجمه، سفارت از جدیدترین سند نهضت آزادی را بگیرد. (بعضی روزنامه ها نهضت آزادی ایران را «جنبش آزادیبخش ایران» می خوانند ولی توکلی می گوید نهضت آزادی ایران بهتر است.) پس از اینکه او ترجمه را دریافت نمود، ما در مورد وقایع جاری به طور خلاصه گفتگو کردیم.

توکلی گفت: که در تظاهرات 23-24 مهر در کرمان 20 نفر کشته و 50 نفر زخمی شدند. حملاتی از جانب پلیس در دیگر شهرها نیز وجود داشته است. او متمایل بود نتیجه بگیرد که این دولت بود که آشوب را به وجود آورد نه تظاهر کنندگان. من اشاره کردم که هیچ کس انحصاری در مورد وقایع اخیر نداشت و سؤال کردم که آیا این استراتژی نهضت آزادی است که به تظاهرات بر علیه دولت ادامه دهد، تا اینکه به دولت در مورد سیاست انتخاباتی اش فشار آورد. توکلی گفت که نهضت آزادی هنوز به شاه اطمینان نمی کند و نمی خواهد که در انتخابات، چنانچه آزاد نباشند، شرکت کند. من از او سؤال کردم که نهضت آزادی چه چیزی را به عنوان تضمین هایی برای انتخابات آزاد، در نظر دارد. توکلی گفت با این دولت هیچ تضمینی نمی تواند وجود داشته باشد و فکر می کرد که شریف امامی باید برود. نمایندگان نهضت آزادی ایران، و جبهه ملی، احتمالاً در انتخابات شرکت نخواهند کرد، مگر اینکه دولتی تحت نخست وزیری شخص دیگری وجود داشته باشد.

ص: 122

در جواب به این سؤال که آیا برنامه ریزی نشده که علی امینی نخست وزیر شود، توکلی گفت که این یک احتمال است؛ ولی علی امینی مایل نیست که بدون کنترل ارتش و ساواک نخست وزیر شود.

من اشاره کردم که امینی شانس خود را برای نخست وزیر شدن از دست داد و تلاش نمود تا یک موفقیت کامل به دست بیاورد تا یک پیروزی جزئی. توکلی نیشخندی کنایه آمیز زد و موافقت نمود که شاید چنین باشد.

من از توکلی پرسیدم که آیا او فکر نمی کند که تظاهرات مداوم، باعث روی بر کار آمدن یک دولت نظامی خواهد شد. او گفت نهضت آزادی امیدوار است که چنین نشود زیرا دولت نظامی به افزایش خشونت و فاجعه ای بزرگتر خواهد انجامید. من اشاره کردم که سفارت مخالفتش را باروی کار آمدن دولت نظامی به دولت اعلام کرده بود. به نظر رسید که توکلی از این حرف واقعا خوشحال شد و گفت هرکسی امیدوار است که وضع بدتر نشود.

من در پاسخ، با یک حالت تقریبا شکاک گفتم که فشار آوردن به شاه برای برگزاری انتخابات آزاد، استراتژی بهتری از پیشنهاد خشونت مستمر است. توکلی دوباره گفت که دولت نمی تواند مورد اطمینان باشد. من گفتم خیلی از میانه روها فکر می کنند، که مخالفین جدا انتخابات را نمی خواهند. آیا نهضت آزادی واقعا در تلاش این است که همه را «فریب دهد» (همه را مخالف کند)؟ آیا آنها فقط خواستار قدرت سیاسی، به هر قیمتی که باشد، هستند؟ اگر نهضت آزادی در مورد انتخابات جدی می باشد، چرا به جای تظاهرات برای تضمین فشار نمی آورند؟ توکلی با صحبتهای تند من کمی عقب کشید و گفت: البته نهضت آزادی امکان انجام کارهایی را در این زمینه مورد توجه قرار می دهد. من جواب دادم که آمریکا حس می کند، اکنون زمان مناسبی است برای گروههای مخالف مختلف که وعده های دولت را به حد کافی جدی گرفته و ببینند آیا می توانند به حساب بیایند (مورد شناسایی واقع شوند). این طور به نظر من رسید که فقط آنهایی که به دنبال آشوب هستند (شاید بدلایلی غیر مرتبط با ایران) در جستجوی خشونت مداوم می باشند. توکلی تصدیق کرد که ممکن است چنین باشد، و فعالیتهای حزب توده در دانشگاهها باعث شروع نگرانی هم نهضت آزادی و هم جبهه ملی شده است. او اشاره کرد که برای مدتی تماس نخواهد گرفت ولی به طور قطع می خواهد که دوباره با من ملاقات کند. ما 9 آبان را تعیین نمودیم.

توکلی متمایل تر به نظر می رسد که امکان مشارکت با دولت برای نوعی از انتخابات را مورد توجه قرار دهد. او بدون تردیدی قوی، تناقضات مطرح شده به وسیله من،بین طرفداری از خشونت و همکاری با سیستم را قبول کرد. او آشکارا در مورد عملکرد نهضت آزادی در رابطه با تظاهرات سخت گیر بود، اما همچنین آشکارا آن را به عنوان وسیله ای برای حفظ فشار روی دولت می بیند. او درباره ملاقات برنامه ریزی شده بین مهندس بازرگان و خمینی در پاریس چیزی نگفت، یا به خاطر اینکه به او دستور داده شده بود که حرفی نزند و یا به خاطر اینکه تصمیم نهایی در آن ملاقات گرفته نشده بود (دو روز بعد اعلام شد) در ملاقات ما در 9 آبان، توکلی گفت تنها جواب برای متوقف نمودن آشوب، خمینی است.

او انتظار داشت که بازرگان، 12 یا 13 آبان بازگردد و در آن موقع ایده بهتری از اینکه موضع نهضت آزادی چیست، خواهد داشت.گزارشگر: جی.دی.استمپل

ص: 123

نهضت آزادی - 12 شماره سند: 11812 سری از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه -واشنگتن، دی.سی.

گزارشگر: استمپل تاریخ: 3 دسامبر 1978-12/9/57 موضوع: رابط خمینی 1- محمد توسلی که در تلگراف مرجع نامبرده شد، شخصی است که ما او را به نام محمد توکلی می شناسیم و از ماه می 1978 دائما با استمپل، کارشناس سیاسی ما در رابطه بوده است. او پیرو خمینی نیست مگر در زمینه های به خصوصی (محدود). او از رهبران درجه دوم نهضت آزادی ایران، پشت سر اشخاص برجسته ای مانند بازرگان و سحابی که با آنها هم تماس داشته ایم، می باشد.

البته نهضت آزادی، گروهی است که بیش از دیگر مخالفین هوادار خمینی است.

2- توسلی، وقتی به او گفته شد که سفارت نام واقعیش را می داند، ناراحت شد. این رابط به چندین دلیل نسبت به این موضوع خصوصا حساس است. ما مایلیم بدانیم آیا منبع این نام را با انگیزه های شخصی داد؟ (توضیح مترجم: منبعی که نام حقیقی وی را برای سفارت فاش کرده بود). سفارت متوجه است که مسئله رابطه های آمریکا با مخالفین، متأسفانه در کشور خودمان علنی شده ولی امیدواریم که وزارتخانه بتواند چنین منابع حساسی مانند این و دیگران حفظ کند. مقالات روزنامه ها مانند مقاله «واشنگتن پست» نوشته «ابردورفر» در 28 نوامبر که برای تازه کاران صحیح نبود، افشاگری مضری نموده که در شرایط کنونی می تواند موجب شود که نهضت آزادی و دیگران عقب بکشند و این در شرایطی است که چنین کانالهای مخفی باید باز بماند. سولیوان نهضت آزادی - 13 شماره سند: تهران 12249 تاریخ سند: 14 دسامبر 1978-(23 آذر 1357) طبقه بندی: محرمانه گزارشگر: استمپل از سفارت آمریکا - تهران به وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی - فوری موضوع: دیده های نهضت آزادی ایران از وقایع اخیر خلاصه: منبع نهضت آزادی ایران دید نهضت را در مورد تظاهرات تاسوعا- عاشورا ارائه نمود و با شدت خواست که آمریکا شاه را دور اندازد. کارمند سفارت دوباره حمایت خود را از دولت ائتلافی تحت حکومت شاه را اعلام کرد. (پایان خلاصه) 1- بعد از ظهر 22 آذر، منبع نهضت آزادی به استمپل کارمند سفارت در خانه اش تلفن کرد و آمادگی خود را برای ارائه تمام عیار دیدگاه نهضت در قبال تظاهرات آرام 19 و 20 آذر (تاسوعا و عاشورا) را اعلام نمود. منبع گفت براساس شمارش نهضت، جمعیت 19 آذر 5/1 میلیون نفر و 20 آذر (عاشورا) 2-7/1 میلیون نفر بود. کارمند سفارت اظهار داشت که اینها بیش از تخمینهایی است که روزنامه نگاران و

ص: 124

دیگران که در راهپیماییها حاضر بودند ارائه داده اند، اما منبع همچنان به ارقام خود پای بند بود.

2- نهضت اعتقاد داشت که تظاهرات یک رفراندوم متحرک بر ضد شاه بود، روحیه مردم عظیم و دلگرم کننده بود. راهپیمایی نشان داد که اگر شاه در بخشی از تهران «قدرت خود را کنار گذارد» و سربازان مأمورین امنیتی خود را بردارد چه اتفاق خواهد افتاد. هم چنین نشان داد که جبهه ملی قادر به سازماندهی دولت هست. وی شرکت کنندگان در آن را به منزله «کاهی از کوهی» دانست و گفت این واقعه نشان دهنده میل مفرط به خلاصی از شر شاه است. مأمور سفارت درباره تلاشهای دور روز گذشته در طرفداری از شاه سؤال کرد. منبع جواب داد که اینها تحریکات دولت بودند؛ در اصفهان نیروهای دولتی به خشونت گراییده بودند و مردم را «قتل عام» می کردند. هرگاه که دولت خود را داخل می کرد، دردسری ایجاد می شد. در جواب به یک سئوال، منبع گفت که نهضت آزادی واقعا نمی تواند ارقام دقیق تلفات را ارائه کند، زیرا سربازان «حتی اگر لازم می شد با هلیکوپتر مردم را تا خانه هایشان شکار می کردند». به هر حال وی فکر می کرد تعداد کشته شدگان بین 50 تا 2000 نفر بود (تذکر: این رقم به میزان معتنابهی با ارقامی که توسط کنسول آمریکا در اصفهان گزارش شد تفاوت دارد و ظاهرا،«تحریفی» را که در تبلیغات نهضت آزادی و جبهه ملی وجود دارد نشان می دهد.) 3- سپس منبع اظهار داشت که حوادث چند روز گذشته نشان داد که آمریکا باید شاه را به عزیمت وادارد. مأمور سفارت عبارت معمول برای انکار این که آمریکا قدرت یا میل به دخالت در ایران را دارد ابراز داشت. منبع جواب داد، ایالات متحده از ویتنام تا ایران همواره علیه مردم بوده آن گاه مأمور سفارت با مقداری تندی حرفهای خود را به منبع گفت، ضمن آنکه دید هوچیگرانه وی را از وقایع مورد اعتراض قرار می داد. سپس وی موضع آمریکا را تکرار نمود بدین مضمون که دولت ائتلافی بهتر از ادامه رویارویی می تواند مقاصد نهضت آزادی و یا جبهه ملی را برآورده سازد. چرا جبهه ملی از جرات تازه خود برای ایجاد دولت استفاده نمی کرد؟ منبع با همان شعار آشنا در مورد عدم اطمینان به شاه پاسخ گفت. فضای تشنج آلود گفتگویمان آرامش گرفت و منبع پیشنهاد کرد که در چند روز آینده باز هم درباره راهپیماییهای عاشورا ارائه مدارک کند، مأمور سفارت پذیرفت.

4- اظهارنظر: احساسی که از مطالب فوق به دست می آید مشابه اظهارات اکثریت وسیعی از دیگر رابطین ما که پشتیبان جبهه ملی هستند می باشد. هرچند که توسلی همیشه سرسخت بوده است، شاید به آن دلیل که وی رابط «رسمی» نهضت با سفارت است، ولی دید وی بدین مضمون که طبع آرام تظاهرات صرفا قدرت جبهه ملی را تأیید می کرد و دلیل بر ایراد شک در اقتدار دولت ایران بود نیز، در بین اعضای متعهد جبهه ملی حائز برجستگی است. اگر طرحهایی مبتنی بر استراتژی صلح آمیزتری در جریان باشد، هنوز در بیان عمومی پشتیبانان جبهه ملی انعکاس نیافته است.

سولیوان

ص: 125

نهضت آزادی - 14 شماره سند: 1235 سری از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 18 دسامبر 78-27/9/57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی.

گزارشگر: استمپل موضوع: نهضت آزادی ایالات متحده را تحریک می کند خلاصه:

رابط نهضت آزادی ایران دیدگاه نهضت را ارائه می کند و از اینکه چرا آمریکا پای بند شاه باقی مانده است، تعجب می کند. منبع اظهار می دارد ادامه وفاداری ایالات متحده به شاه اکنون که «خواست مردم» شناخته شده، اوضاع را پیچیده می کند و به روابط نهضت آزادی با آمریکا صدمه می زند، و هم به ایران و هم به آمریکا لطمه وارد می کند. منبع اصرار کرد که ایالات متحده به منظور یک انتقال آرام در تحمیل راه حل شورای سلطنت کمک کند. کارمند سفارت با تکرار استدلال از دولت ائتلافی طرفداری کرد و گفت دیدگاههای نهضت آزادی به اطلاع دولت ایالات متحده خواهد رسید. (پایان خلاصه).

1- توسلی از نهضت آزادی (شدیدا حفاظت شود) تقاضای یک ملاقات از استمپل کارمند سفارت نمود تا در آن از طرف رهبری نهضت خصوصا دیدگاه آن از وقایع را عرضه کند و از نقش فعلی و آینده آمریکا در ایران پرسش نماید. وی اشاره نمود که راهپیماییهای عاشورا به وضوح نشان دادند که مردم شاه را نمی خواهند. اکثریت قریب به اتفاق مردم می خواهند که شاه برود، اما پرزیدنت کارتر هنوز از او حمایت می کند؛ بدین ترتیب نهضت معتقد است که آمریکا حقوق مردم ایران را نادیده می گیرد.

2- در چند روز گذشته، شاه دوباره به سرکوب خشونت آمیز متوسل شده است (اشاره به تظاهرات طرفداری از شاه در بخشهای گوناگون ایران) تا احساسات عمومی را حفظ کند. در گذشته هرگاه که پرزیدنت کارتر با شاه ملاقات یا اعلام حمایت از وی کرده، با تحریک مسئولین خشونت به دنبال داشته است. در جواب سئوال کارمند سفارت، منبع گفت که بعد از سفر شاه به واشنگتن و سفر کارتر به ایران، اظهارات کارتر در روز 13 شهریور و بعد از عاشورا، حملات قابل توجهی علیه مخالفین صورت گرفت.

کارمند سفارت اظهار داشت که این طبیعت حوادث بودند، رابطه علت و معلول. پرزیدنت در بسیار مواقع دیگر هم از شاه حمایت کرده است، بدون اینکه خشونتی نتیجه گردد.

توسلی همچنان پافشاری کرد که حمایت کارتر از شاه منجر به خشونت می شود و مردم ایران آمریکاییها را مقصر سیاستهای دیکتاتوری شاه می دانند. وقتی که کارمند سفارت دوباره معنی مسئولیت آمریکاییها را طلب کرد، توسلی با اظهار اینکه «مردم این گونه فکر می کنند» از موضوع گریز زد.

3- منبع گفت مهندس مهدی بازرگان و دیگر رهبران نهضت آزادی مایلند بدانند که نقش آمریکا چه خواهد بود. نهضت «در قبال حمایت خارجی و حتی حمایت بی اندازه مطبوعات آمریکا از ما»از ادامه حمایت آمریکا از شاه حیرت زده است. کارمند سفارت در جواب به این مطلب اعتراض کرد، ولی منبع از جواب سئوال طفره رفت و هم چنان به نظر اصلی خود پرداخت که حمایت فعلی آمریکا از شاه برای روابط نهضت با آمریکا خوب نیست. حرکت اسلامی همیشه ضد کمونیست خواهد بود؛ هیچ گونه دیگر نمی شود.

این حرکت باید به غرب تکیه کند و از اینکه آمریکا بیشتر کمک نکرده مأیوس شده است. این اوضاع آینده

ص: 126

را تیره می کند و می تواند زمانی که نهضت آزادی بر مرز موفقیت قرار دارد به بستن درها منجر شود. بدین ترتیب این سیاست نه به نفع ایران است نه آمریکا.

4- آنچه که آمریکا می خواهد - منظور دولت ائتلافی با بودن شاه - غیرممکن است. حرکت اسلامی آن را تحمل نمی کند و مردم «رعد آسا آن را رد می کنند». آمریکا در کمک به حل مسئله چه کمکی حاضر است بکند؟ نهضت آزادی آماده است با آمریکا کار کند، اما تلاش دو جانبه باید بر «راه حل واقع بینانه» متمرکز باشد (یعنی رفتن شاه).

آمریکا با کمک به متقاعد ساختن مردم به اینکه پیشنهادات شورای سلطنت فقط چاره های عملی برای جایگزینی آرام می باشد، می تواند کمک جایگزینی آرام می باشد، می تواند کمک عمده ای به اوضاع نماید.

5 - کارمند سفارت به موقع خود، مطلب بالا را یادداشت نمود و به توسلی گفت که این گزارش خواهد شد. وی آنگاه ملاحظاتی را در باب نقش آمریکا ارائه داد اول اینکه حمایت آمریکا از شاه همیشه همراه با اظهاراتی به نفع، دادن آزادیهای سیاسی بوده است. حمایت آمریکا از نظریه دولت ائتلافی بر این عقیده استوار است که آن راه مطمئن تر و بهتری برای وارد شدن جناح مخالف در جریانات حکومتی عرضه می کند. سپس نکاتی را که قبلاً اشاره شده بود درباره اهمیت حضور شاه در قانع کردن ارتش به قبول راه حل احتمالی که مصالحه در برداشته باشد، و جلوگیری از آنها به برهم زدن هرگونه توافق پیشنهادی مرور کرد. کارمند سفارت یادآور شد که اقدام طرح ائتلافی حکم چتر حفاظت برای آنها، که اکثرا برای اولین بار، در حکومت شرکت دارند و مشاغل خود را یاد می گیرند خواهد داشت. توسلی با متانت گوش داد و بعد گفت مشکل اینجاست که خمینی دولت ائتلافی را قبول نخواهد کرد؛ حرکت اسلامی که نهضت آزادی رهبر آن است، نمی تواند با راه حلی که سرنگونی شاه را در برنداشته باشد موافقت کند. کارمند سفارت مشاهده نمود که دیگران کم انعطاف تر بودند و از نهضت آزادی خواست «اگر وقت کرد» طرح ائتلاف را در نظر آورد. ملاقات در فضای مطبوعی به پایان رسید.

6- اظهارنظر: مطالب جدید عبارت بودند از پیشنهاد بلا واسطه دائر بر همکاری نهضت آزادی با آمریکا (البته، با شرایط خود نهضت) و اظهار نظر صریح منبع به اینکه مطابق دید نهضت از مسیری که کشور در پیش دارد، اوضاع در حال رسیدن به مرحله ای است که حمایت آمریکا از شاه اساسا برای آمریکا زیان آور خواهد بود. توسلی خیلی مطمئن بود و برخلاف گذشته دستهایش این طرف و آن طرف بازی نمی کرد. او توضیح داد که این اقدام مورد تصویب رهبریت نهضت آزادی قرار گرفته بود. نهضت از نظر تثبیت شده خود که شاه باید برود یک ذره هم برنمی گردد. این بار توسلی با آن شور همیشگی از آن دفاع نکرد، اما به نظر رسید این به آن جهت بود که فکر می کرد اوضاع همان طور که نهضت می خواهد پیش می رود.

ص: 127

نهضت آزادی - 15 شماره سند: 0066 محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 2 ژانویه 1979-12/10/57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: استمپل موضوع: (توضیحات) کاتم درباره خمینی، نهضت آزادی و جبهه ملی خلاصه: پروفسور ریچارد کاتم ملاقات 7 دی خود را با آیت اللّه خمینی برای سفارت مرور نمود و برداشتهای خودش را از مخالفین پس از یک سفر کوتاه به ایران ارائه داد. او معتقد است که نهضت آزادی و دیگران با بی میلی موافق دولت بختیار خواهند بود، ولی امید به تغییر نهایی آن به شورای مشورتی که از طرف نهضت آزادی حمایت شود دارند و علاوه بر آن به خروج دائمی شاه امیدوار هستند. کاتم سازمان خمینی را تشریح نمود و گفت او معتقد است گروه او کنترل خوبی روی جمعیت های خیابانی دارد. تمام مخالفین توافق دارند که بی نظمی مستمر راه را برای سازمانهای کمونیستی جهت ایفای نقشی بزرگتر باز خواهد نمود.

1- پروفسور کاتم با استمپل، مأمور سفارت، در 11 دی برای دو ساعت مرور بر روی وضعیت سیاسی فعلی، منجمله گزارش ملاقات 7 دی وی با آیت اللّه خمینی ملاقات نمود. کاتم یک روز را با اطرافیان خمینی گذراند و معتقد است ابراهیم یزدی باید مدبر و متخصص تاکتیک، تاکتیسین در گروه خمینی باشد.

کاتم دریافت که خمینی به مقدار زیادی یک کلی گرا است که دوست ندارد وارد جزئیات بشود. خمینی رهبر روحانی و مرز بند (تعیین کننده حدود) جنبش اسلامی است که یزدی رئیس ستاد او می باشد.

کاتم تماسهای اصلی صادق قطب زاده مثل تماس با گروه موسی صدر در لبنان (کاتم چیزی برای ارائه در مورد آن معما نداشت) و با بومدین در الجزایر را تشریح کرد. رابطه قطب زاده با قذافی متغیر است چون که هر دو کمی خُل هستند.

2- خمینی اظهار داشت که او علاقه مند نیست که ملاها دولت را به دست بگیرند و این احساس را به جا گذاشت که موفقیت جاری نهضت تقدیر خداوند و حتمی بوده است. کاتم از اینکه به نظر می رسد خود خمینی چقدر کم در نهضت درگیر است و از فقدان موارد اختلاف در بین آنهایی که اطراف خمینی هستند، متعجب شد. کاتم اشاره می کند که این شدت غیرعادی است و احتمالاً انعکاس مساوات ایدئولوژی اجتماعی اسلام است که به وسیله علی شریعتی که جریان روشنفکری مسلط در جنبش خمینی می باشد، تفسیر شده است. اطرافیان خمینی نیمی فارغ التحصیلانی هستند که برای کار کردن برای نهضت درس را رها کرده اند و نیمی ملاهای جوانی که در پیش استاد درس می گیرند.

3- کاتم این مشاهده (برداشت) را ارائه داد که به خاطر قبول کردن سوسیالیسم اسلامی شریعتی در جنبش خمینی ملاهای محافظه کار در ایران (گروه شریعتمداری را بخوانید) به او اعتماد ندارند. کاتم شنید که یک آیت اللّه به خمینی به عنوان «عملاً یک سنی» اشاره کرد. در اکثریت عظیمی از تماسهای کاتم، افراد تحصیلکرده در ایران خمینی را یک مرتجع می دانند، «کمی بهتر از یک وهابی سعودی.» این نظر خمینی را که کاتم احساس می کند به مراتب لیبرال تر است، بدجلوه می دهد. کاتم حس می کرد که قسمتی از این درک دروغین به خاطر تصمیم آگاهانه یزدی و خمینی برای تأکید نکردن روی ارتباطات با مصدق می باشد.

ص: 128

منظور این بود که نشان دهند جنبش جدید اسلامی با پایه محکم ایدئولوژیکی که در نوشته های خمینی و شریعتی دارد، به همان میزان که سیاسی است، مذهبی نیز هست.

4- در رابطه با موضوع سازمان خمینی در داخل ایران، کاتم گفت رهبر واقعی سازمان سید محمد بهشتی یکی از ملاهای قلهک است، که جنبش را هدایت می کند و رابط اصلی با پاریس می باشد. آیت اللّه طالقانی، آیت اللّه رفسنجانی و آیت اللّه منتظری رهبران اصلی افتخاری هستند. ولی قطعا شکی وجود ندارد که بهشتی و گروه او متشکل از ملاهای جوانتر و همکاران غیر روحانی منجمله حسن نزیه، رئیس مترقی کانون وکلا، کار اصلی را انجام می دهند. بازرگان رهبر افتخاری مهمی است ولی یک سازمانده واقعی نیست.

5 - کاتم گفت نهضت آزادی دولت بختیار را تحمل خواهد کرد. این از طرف یک دوست برجسته کاتم از نهضت آزادی، بهرام بهرامیان و دو عضو دیگر چیزی که کاتم به عنوان کادر مرکزی نهضت آزادی توصیف نمود، عنوان نشده است. موافقت با دولت بختیار مخالفت با شاه را متوقف نمی کند و نهضت آزادی امید دارد که عاقبت عزیمت شاه برای مرخصی به چیزی مثل طرح شورای مشورتی چهار نفره، که نهضت آزادی تلاش نمود به شاه عرضه دارد، تنظیم گردد. کاتم گفت بهرامیان مدعی است شاه در شرف قبول این مقدمات (ترتیبات) در اواسط آبان بود، ولی پس از گفتگو با سفیر کبیر ایالات متحده از قبول آن منصرف شد. (توضیح: ما اطلاع داریم این «انتظار» به علت عدم تمایل شاه به ترک کشور شکست خورد.) کاتم می گوید که جنبش خمینی در دراز مدت قطعا در نظر دارد که براساس جذبه روحانی خمینی یک حزب سیاسی تشکیل دهد. کاتم فکر می کند چنین حزبی تمام کرسیهای مجلس را که بر سر آن رقابت می کند به دست خواهد آورد. (توضیح: ما آن را کاملاً به آن صورت نمی بینیم). مشخص نیست چگونه چنین حزبی (اگر باشد) با بقیه جبهه ملی مرتبط خواهد بود.

6- کاتم گفت آدمهای خمینی نسبت به قدرت سازمانی خودشان برای کشاندن مردم به خیابانها خیلی مغرور هستند. آنها یک مشکل کوچک با جبهه ملی دارند، ولی با دادن سهم و شعارهای جبهه ملی به خودش در 19-20 آذر (تاسوعا- عاشورا) آن را حل کردند. کاتم فکر می کرد که نهضت آزادی می تواند افراد کافی خوبی برای اداره کردن (کشور) پیدا کند و با این نظر که فقط 2 یا 3 نفر از رهبریت قابل رؤیت نهضت آزادی به نظر می رسد که تجربه و شعور لازم برای اداره وزارتخانه های جدید (مدرن) را دارا باشند مخالفت نمود. کاتم توافق داشت که این به هر صورت مسئله اصلی است و گفت جای زیادی برای شک باقی می ماند.

7- تمام مخالفینی که کاتم آنها را دیده بود هم رأی بودند که آشوب بیشتر به قطبی شدن بین جنبش اسلامی و حزب توده منجر خواهد شد. حزب توده در یک چنین قطبی شدنی برنده اصلی است، چونکه سازمانش هنوز واقعا شناخته شده نیست و خیلی از رهبران سابقش همین اواخر از زندان بیرون آمده اند.

کاتم متذکر شد که این فشاری روی نهضت آزادی وارد نمود که چاره ای برای یک توافق بیندیشد، ولی نه به اندازه ای که بر خط سازش ناپذیر خمینی غلبه کند.

استمپل

حزب کارگران سوسیالیست

ص: 129

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی.خیلی محرمانه به: سفارت آمریکا در تهران، فوری 4299تاریخ: 28 اوت 1979-6/6/58 گزارشگر: هنری پرشت شماره سند: 6426 موضوع: گزارش محکومیت تعدادی از سوسیالیستها توسط دادگاه انقلاب ایران 1- تمام متن محرمانه است.

2- یک منبع برجسته حزب کارگران آمریکا از ما خواهش کرده که ما درباره خبری که او در رابطه با 12 مرد و 2 زن وابسته به حزب کارگران سوسیالیست که اخیرا در دادگاه انقلاب ایران محکوم شده و حکم اعدام آنها نیز صادر شده است بررسی بنماییم.

منبع ما اسامی چهار نفر از اشخاصی را که احتمالاً محکوم شده اند به شرح زیر در اختیار ما نهاده است:

عبداللّه سماک، حمید شهریار، موسی هاشمی، مصطفی گرگ زاده.

منبع چیزی درباره حزب کارگران سوسیالیست نمی داند ولی حدس می زند که از گروه تروتسکی باشند. ممکن است گزارشی راجع به اطلاعات داده شده تهیه نمایید.

3- یک شهروند آمریکایی اطلاع داده است که شوهرش به نام حمید شهریاری امروز اعدام شده است.

که البته این شخص احتمالاً جزو همان گروه مذکور می باشد. آیا سفارت اطلاعاتی درباره او دارد؟ ونس حزب کارگران سوسیالیست - 2 از: سفارت آمریکا در تهران محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی.فوری 3523 تاریخ: 29 اوت 1979-7/6/58 گزارشگر: الیزابت سوئیفت شماره سند: 9608 مرجع: پرونده دولتی 4297 موضوع: گزارش محکومیت سوسیالیستهای ایران به وسیله دادگاه انقلاب 1- تمام متن محرمانه است.

2- سفارت هیچ گونه سابقه ای در مورد افراد مذکور در تلگراف مرجع، که توسط دولت موقت ایران اعدام شده اند، ندارد.

3- دولت موقت بعضی از اعضای حزب کارگران سوسیالیست را به اتهام اقدامات ضد انقلابی و قیام مسلحانه در خوزستان محاکمه نموده است.

4- دو زن عضو این حزب به نامهای مهسا هاشمی و فاطمه فلاحی در رابطه با «اقدامات ضد انقلابی و مبارزه مسلحانه» علیه حکومت کنونی ایران مجرم شناخته شده و در 4 شهریور به حبس ابد محکوم گردیدند.

5 - سفارت گزارشی از اعدام حمید شهریاری دریافت نکرده است، آیا وزارتخانه می تواند جزئیات

ص: 130

بیشتری را در این باره در اختیار ما قرار دهد؟ 6- حزب کارگران سوسیالیست یک حزب مارکسیست تروتسکیست می باشد، که رهبر آن بابک زهرایی و تعداد زیادی از اعضای آن تحصیلکرده آمریکا هستند.

7- ما همچنان در حال تهیه اطلاعات بیشتر هستیم و به محض یافتن اطلاعات بیشتر در اسرع وقت، آن اداره را در جریان خواهیم گذاشت.

تامست حزب کارگران سوسیالیست -3 شماره سند: 0106 از: وارن جی مگنوسان سناتور آمریکایی تاریخ: 31 اوت 1979-9/6/58 به: سفیر آمریکا در سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی: ندارد خانم فلاحی، همسر غلام عباس فلاحی موکل اینجانب است که در حال حاضر در اهواز زندانی است.

آقای فلاحی اجازه اقامت دائم در ایالت واشنگتن دارد. از هرگونه اقدامی که شما در زمینه آزادی فوری وی انجام دهید سپاسگزار خواهم بود.

وارن جی - منگوسان آمریکا حزب کارگران سوسیالیست - 4 شماره سند: 0176محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن،دی.سی.تاریخ: 31 اوت 1979-9/6/58 به: سفارت آمریکا - تهران - فوری گزارشگر: کلمنت موضوع: محکومیت گزارش شده سوسیالیستهای ایران به وسیله دادگاههای انقلاب 1- تمام متن محرمانه است.

2- خانم آن فلاحی شهروند آمریکایی همسر غلام (هرمز) فلاحی به ما اطلاع داده است، نامه هایی که خانواده شوهرش از دوستانشان در ایران دریافت می کنند، دلالت بر این هراس دارد که فلاحی اعدام خواهد شد. فلاحی جزو دوازده مرد و دو زن گروه حزب کارگران سوسیالیست است که در اهواز محاکمه شده اند.

فلاحی دارای ویزای اقامت دائم خارجیان است که حدود شش ماه پیش «برای شرکت در انقلاب» به ایران بازگشت. حدود 2 ماه پیش او در اهواز دستگیر شد. اتهام وی آن طوری که گزارش می شود فروش روزنامه به کارگران منطقه نفتی و تحریک آنها به اعتصاب بوده است. فلاحی بیست و سه ساله است.

والدینش، دو برادر و یک خواهرش طی سه سال گذشته در ایالات متحده زندگی می کرده اند.

3- حتی با قبول این خطر که فلاحی و دیگران قبلاً اعدام شده اند و بنابراین نمایندگی هم در رابطه با آنها بیهوده است، ممنون می شویم اگر شما در این مورد با دولت ایران در سطح سیاسی (احتمالاً میناچی) تماس

ص: 131

حاصل کنید. شما باید روشن سازید که ما اشخاصی مانند فلاحی را ایرانیانی می شناسیم تابع قوانین ایران ما بحثی در مورد بی گناهی یا گناه آنان نداریم و کوشش نمی کنیم که در مسائل داخلی ایران دخالت کنیم.

معهذا، چنین مواردی، از نقطه نظر حقوق بشر و مراحل قانونی کار و بر این اساس که آنها اقوام آمریکایی بلافصلی دارند و خودشان دارای اجازه اقامت دائم در ایالات متحده می باشند، دارای علائق مشروعی هستیم. همچنان که بارها روشن ساخته ایم ما در مورد طرز عمل دادگاه انقلاب و مجازاتهای بیش از اندازه که اعدامها نمایانگر آن است، نگران هستیم. آیا ممکن نیست عدالت با بعضی گذشتها و ملاطفتها، به خصوص در مورد بزهکاران جوان، ملایمتر گردد؟ علاوه بر حقوق بشر و ملاحظات انسانی شما باید به عنوان یک دوست اثرات منفی غیر قابل اجتناب این گونه اخبار بر افکار عمومی آمریکاییان در مورد انقلاب ایران را خاطرنشان کنید. این اگر چه نمی تواند کمکی بکند اما در جریان بهبود روابط دو کشور که هم اکنون مشکل می باشد، اثر می گذارد.

ونس حزب کارگران سوسیالیست - 5 شماره سند: 9819تاریخ: 5 سپتامبر 1979-14/6/58 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت خارجه - واشنگتن،دی.سی.فوری گزارشگر: الیزابت آن، سوئیفت طبقه بندی: محرمانه موضوع: حزب کارگران سوسیالیست ایران 1- (تمام متن محرمانه) 2- خبرنگار نیوزویک در تاریخ 14 شهریور به مأمور سیاسی گفت که باقیمانده اعضای حزب کارگران سوسیالیست ممکن است تا 15 شهریور در اهواز محاکمه شوند. خبرنگار گفت که بابک زهرایی رهبر حزب کارگران سوسیالیست در تهران در تلاش بوده است که توجهات را در این مورد برانگیزاند:

3- سفارت سعی داشته است که با زهرایی تماس بگیرد ولی به نظر می رسد که او در مورد علاقه ما به این موضوع خیلی مظنون است و تمایل ندارد که با ما صحبت کند. ما فکر می کنیم او ممکن است احساس کند که تماس با سفارت آمریکا در این برهه اگر برملا گردد برای محاکمه سودمند نخواهد بود. ما به تلاشمان ادامه خواهیم داد.

4- سفارت پیغام زیر را از سناتور وارن. جی.مگنوسان، از دفتر او (واقع در سیاتل - واشنگتن) دریافت کرده است:

«موکل من خانم فلاحی همسر غلام عباس فلاحی است که در حال حاضر در اهواز زندانی است.

آقای فلاحی مقیم دائمی ایالت واشنگتن (است). از هر کمک ممکن که شما در سرعت بخشیدن به آزادی فوری او می توانید صورت دهید قدردانی می شود.» 5 - از تماس وزارت خارجه با سناتور مگنوسان و در جریان قرار دادن سناتور در مورد قضیه، قدردانی می شود. سفارت قویا احساس می کند که مداخله مستقیم سفارت در این قضیه بجز آن مقداری که

ص: 132

ما تاکنون به وسیله میناچی انجام داده ایم، ممکن است که در قضیه فلاحی بشدت زیان بخش باشد.

سفارت در هیچ موردی نمی تواند بیشتر از کوشش برای مطمئن شدن از اینکه فلاحی تحت قوانین انقلابی ایران به طرز منصفانه محاکمه شود، انجام دهد.

تامست حزب کارگران سوسیالیست - 6محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی.فوری 3697تاریخ: 9 سپتامبر 1979 - 18/6/58 گزارشگر: الیزابت سوئیفت شماره سند: 9905 مرجع: تهران: 9819 موضوع: حزب کارگران سوسیالیست ایران 1- تمام متن محرمانه است.

2- روزنامه فارسی زبان بامداد در 18 شهریور نامه ای را که رهبر حزب کارگران سوسیالیست به آیت اللّه قدوسی دادستان کل ایران نوشته بود، به طور کامل چاپ کرده است. در این نامه از قدوسی خواسته شده که به پرونده های اعضای حزب کارگران سوسیالیست اهواز رسیدگی کرده و یا آنها را آزاد کند و یا در دادگاههای علنی محاکمه نماید.

3- در نامه عنوان شده که در تاریخ 10 خرداد 1358، نه عضو آن حزب به جرم «خرابکاری» در اهواز دستگیر شده اند. در تاریخ 2 خرداد، هفت عضو دیگر این حزب که از تهران برای بررسی موقعیت به اهواز رفته بودند نیز دستگیر شدند. از 14 (این باید 16 باشد مترجم) نفر دستگیر شده دو نفر آزاد شده اند. در شب 4 شهریور مهسا هاشمی و فاطمه فلاحی که دو زن عضو این حزب هستند در پشت درهای بسته در کمتر از یک ساعت محاکمه و به حبس ابد محکوم شدند.

در ادامه نامه آمده که در همان اثناء اخباری به حزب رسیده که حاکی از آن بوده که دوازده نفر بقیه نیز به زودی محاکمه و اعدام خواهند شد. تنها اعتراضهای گروههای خارجی و ایرانی باعث نجات یافتن آنها شد.

4- در این نامه ادعا شده که این دوازده نفر در اهواز زندانی شده اند و «اجازه ملاقات با اعضاء خانواده شان یا وکلایشان یا اعضای حزبشان را ندارند.» این زندانیان به جرم شرکت در خرابکاری که زهرایی آن را انکار می کند دستگیر شده اند، اما زهرایی اظهار داشته که همه اتهامات آنها مشخص نیست.

زهرایی همچنین ادعا می کند که بعضی از این زندانیان در این مدت شکنجه شده اند.

5 - بامداد همچنین نامه گروههای مختلف از شهروندان آمریکایی به نخست وزیر را که در آن خواستار آزادی اعضاء حزب کارگران سوسیالیست شده اند منتشر کرده است. داستان یک تظاهرات به نفع آنها درهاید پارک (لندن) نیز در بامداد منتشر شده است.

6- سفارت سعی کرده که با بابک زهرایی تماس بگیرد ولی او عمدا به تماسهای ما جواب نمی دهد.

(یک بار حتی او به مأمور سیاسی ما که صدای او را می شناخت گفت که زهرایی در خانه نیست) ما

ص: 133

تماسهای بعدی با زهرایی را به عهده او می گذاریم.

تامست حزب کارگران سوسیالیست - 7 از: سفارت آمریکا در تهران محرمانه به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی. فوری 3805تاریخ: 17 سپتامبر 1979-26/6/58 گزارشگر: الیزابت سوئیفت شماره سند: 0133 موضوع: حزب سوسیالیست کارگران ایران 1- کل مطلب محرمانه است.

2- در 25 شهریور مأمور سیاسی سفارت تلفنی از آقای وزیر ارشاد ملی، میناچی، در رابطه با تحصیل پسرش در آمریکا داشت. در خلال تلفن میناچی گفت که دادستان انقلاب قدوسی مشغول بررسی پرونده های افراد عضو حزب سوسیالیست کارگران که در اهواز زندانی هستند می باشد. او گفت که با اداره دادستانی انقلاب صحبت کرده و به زودی ترتیبی خواهد داد که مأمور سیاسی سفارت به اهواز سفر کرده با زندانیها ملاقات کند و وضع زندان را ببیند. (سفارت احساس می کند که وقوع این ملاقات محتمل نیست.) 3- میناچی به سفارت توصیه کرد که مقاله روزنامه بامداد مورخه 24 شهریور که جواب اتهامات حزب سوسیالیست کارگران ایران به وسیله رئیس دادگاههای انقلاب خوزستان آقای احمد جنتی داده است، بخوانیم.

4- جواب اتهامات به وسیله جنتی طولانی است. او اظهار کرده که 2 تن از زنان حزب سوسیالیست کارگران که متهم بودند با بازپرسی مخالفت کرده، تنظیم کیفر خواست را قبول نکرده اند و حاضر نیستند که اظهارات دادگاه را بشنوند. محاکمه 6 مرد دیگر اولین مرتبه در یک دادگاه عمومی با یک جلسه 4 ساعته شروع شد که برای تلویزیون هم فیلمبرداری شد. مرحله بعدی دادگاه در حال انجام است. اعضای دیگر حزب هنوز به محاکمه کشیده نشده اند. جنتی گفت که اعضای حزب مزبور محکوم به اتهاماتی از قبیل توطئه و نقشه کشی بر ضد انقلاب اسلامی که در اوضاع کردستان، ترکمن صحرا، و خوزستان اثر گذارده و کوشش برای منحرف کردن انقلاب اسلامی و کوشش برای درگیری افراد مسلمان با یکدیگر به نفع دشمنان اسلام و حتی به ارزش زیر تسلط بیگانگان قرار گرفتن می باشند. جنتی، سپس به نوشته ها و یادداشتهای این گروه اشاره کرد تا به گفته های خود حقیقت بخشد.

5 - سپس بامداد به نشر اظهارات رئیس زندان اهواز پرداخته که می گوید اعضای حزب کارگران سوسیالیست شکنجه نشده اند. حتی برای رفتار ما یک تقدیرنامه به پاسداران نوشته اند و گفته اند که وضع ما بد نیست. برطبق اظهارات رئیس زندان، زندانیها یک روز به علت سروصدای زیاد در قرنطینه (حبس انفرادی) نگه داشته شدند. ولی بلافاصله از آنجا آزاد شدند.

6- مقاله بامداد بسیار طولانی است ولی در صورتی که وزارتخانه به تمامی متن احتیاجی داشته باشد به ما اطلاع دهید تا آن را ارسال داریم.

لینگن

ص: 134

توضیح:

از آنجائی که در متن اصلی اسناد اختصاراتی که حاکی از طبقه بندیها و قیود مختلف در مورد اطلاعات مندرجه به کار رفته، لذا در ترجمه آن همان علائم به کار رفته است.

ذیلاً همان علائم همراه با متن انگلیسی و ترجمه فارسی آن درج می شود.

بدون طبقه بندی (U)=Unclassified خیلی محرمانه (C)=Confidential سرّی (S)=Secret هشدار (WN)=Warning Notice هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است and methods Involved (WNINTEL)=Warning Notice Intelligence Sources.

غیرقابل رؤیت برای اتباع بیگانه (NF)= NOFORN=Not Releasable to Foeign Nationals.

غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار (NC)=NOCONTRACT= Not Releasable to Contractorsto or Contractor/Consultants.

پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده (OC)=CRCON=Dissemination and Extraction of Information Information Controlled by Originator.

به عنوان مثال عباراتی که دارای علامت (S/NF/NC/OC) باشند بدین معنی خواهند بود.

سری / غیرقابل رؤیت برای اتباع بیگانه / غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار / پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

چریکهای فدایی و مجاهدین

ص: 135

ایران سری تفسیری در مورد تروریسم در یک وضعیت انقلابی (S/NOFORN) یک دوره طولانی بی ثباتی که به وسیله آشوبهای مکرر دانشجویی - مذهبی که در دی 1357 با چندین روز تظاهرات در شهر مقدس قم شروع شد، هم اکنون به عنوان یک انقلاب شناخته می شود. تا پاییز اذیت و بی حرمتی فیزیکی بر علیه افراد جامعه آمریکائی در ایران افزایش یافته بود؛ آنها وادار به ترک ایران یا بعدا تخلیه شدند. در دی 1358 شاه ایران کشورش را ترک کرد.اگر چه دو گروه اصلی تروریستی ایران به این گرایش ملی عمومی، که تا وقتی شاه و حامیان خارجیش از جا برداشته نشوند هیچ چیز مثبتی نمی تواند انجام پذیرد، کمک کردند، ولی آنها در اعمال ضد آمریکایی اواسط 1357 درگیر نبودند.

(طبقه بندی نشده) به هر حال آنها قسمتی از انقلاب بودند. آیت اللّه روح اللّه خمینی سمبل و رهبر قیام، برجسته ترین حلقه ارتباط بین مخالفین مذهبی و تروریستها بود.او از 1342 به این طرف در تبعیدگاه، از رژیم شاه بدگویی می کرده است.در 1351 او اظهار داشت که وظیفه هر مسلمان خوبی است که مجاهدین خلق ایران را حمایت کند. رگبار تبلیغات مداوم او از طریق نوارهای کاست و به وسیله رهبران روحانی داخل کشور جو شورش 1357 را به وجود آورد. از زمان بازگشت آیت اللّه و ایجاد دولت موقت سازمانهای تروریستی نقشهای اجتماعی مختلفی را به عهده گرفته اند. مجاهدین، پاسداران انقلاب شده اند که به وسیله شورای انقلاب به عنوان یک نیروی شبه نظامی به کار گرفته شده است. چریکهای فدایی به طور آشکار با دولت جدید ابراز مخالفت می کنند.

(طبقه بندی نشده) به خاطر این تغییرات اساسی و به خاطر کیفیت کاهش پیدا کرده جامعه آمریکایی در ایران تعریف این گروه ها به عنوان تهدیدهای واقعی یا نهانی برای پرسنل یا منافع آمریکا بایستی که تعدیل شود. با این حال به خاطر اینکه تعریف برای دوره 5 ماهه گزارشی مناسب بود، آنها هنوز در این مجله مورد شمول قرار گرفته اند.

چریکهای فدایی خلق خلاصه اجرایی (S/NOFORN)یک گروه مارکسیست غیر مذهبی که قبلاً از سرنگونی شاه حمایت می کرد. سازمان چریکهای فدایی خلق اکنون به طور آشکار از انحصار اسلامی انقلاب ایران به وسیله آیت اللّه روح اللّه خمینی انتقاد می کنند.

(S/NOFORN)چریکهای فدایی خلق به خوبی به وسیله گروههای فلسطینی تعلیم داده شده اند و یک انبار وسیع از تپانچه، تفنگ و مسلسل و نارنجکهای دستی از انواع مختلف و همچنین قابلیت تولید مواد منفجره را دارا می باشد. اخیرا فداییان تسلیحاتی از انبارهای نیروهای امنیتی ایران ضبط نموده اند.

(S/NOFORN)چریکهای فدایی خلق که گمان می رود در حال حاضر چندین هزار برابر قویتر می باشند، قبلاً در واحدهای کوچک مستقل که مقدمتا مرتکب اعمالی بر علیه هدفهایی که مستقیما مرتبط با دولت ایران می شد و با به کار بردن تکنیک ترور به وسیله مسدود نمودن جاده با اتومبیل، فعالیت می نمود. به هر

ص: 136

حال سازمان در چندین واقعه ضد آمریکایی که برجسته ترین آن در اختیار گرفتن سفارت آمریکا در بهمن 1358 بود، درگیر شد. در نیمه دوم سال 1357 گروه عملیاتش را بر علیه ارتش ایران و نیروها و تأسیسات پلیس به منظور ایجاد یک فاصله بین آنها و جامعه افزایش داد.

سازمان - اهداف:

(S/NOFORN)چریکهای فدایی خلق یک گروه مارکسیست انقلابی غیر مذهبی است که از جنگ چریکی برای سرنگونی شاه حمایت می کرد و بیشتر با انقلابیون آمریکای لاتین مطابقت دارد، تا با اتحاد شوروی یا چین. این گروه بیشتر بر روی هدفهای ایرانی تمرکز داشت و دلیل می آوردند که اگرچه حملات به آمریکاییها وابستگی شاه به ایالات متحده را نشان می داد ولی پاسخی خیلی سنگین، از طرف سازمانهای امنیتی به دنبال داشت.

(C/NOFORN)به دنبال واقعه ضد آمریکایی آذر 1356 یک سند از چریکهای فدایی خلق، اشتغال کامل جدید گروه را به حضور ایالات متحده در ایران نشان داد. گروه از استثمار کشور انتقاد کرد و خواستار اخراج تمام خارجیان شد.

(U) به زودی پس از بازگشت خمینی به ایران سازمان چریکهای فدایی خلق نامه ای سرگشاده برای او فرستاد که از گرایش برای «به انحصار درآوردن انقلاب» اظهار ناراحتی می کرد و از اعمال متعصبهای مذهبی نسبت به «هر چیزی که اسلامی نیست» شکایت می کرد.

قدرت تخمینی:

(U) چندین هزار. (؟) رهبران اصلی:

(U) اطلاعاتی در دست نیست.

سابقه:

(U)چریکهای فدایی خلق در 50 - 1349 به وسیله اعضای طرفدار عمل و ناراضی از تشکیلات سازمان جوانان حزب کمونیست توده متمایل به مسکو، تشکیل شد. سازمان در ابتدا مبادرت به ایجاد شورش دهقانی در دامنه های شمال کوههای البرز بین تهران و دریای مازندران نمود. بعدا در فعالیتهای شهری درگیر شد و در اوایل 1354 بیشترین فعالیت را داشت و با مجاهدین خلق همکاری داشت. در 1354 و در ماههای اردیبهشت و خرداد 1355، سازمان متحمل شکستهای سختی شد، رهبر عملیاتی آن کشته شد، دیگر اعضای آن کشته و یا دستگیر شدند و یا خودکشی کردند، و بعضی خانه های تیمی و مراکز تدارکاتی آنها به وسیله مقامات کشف شد. اگر چه دستگیریهای بیشتری در بهمن 1355 انجام شد و برخی درگیریهای مسلحانه بی ثمر با پلیس صورت گرفت، گروه به فعالیت کمی ادامه داد و احتمال داده می شود که انرژی گروه به تجدید سازمان و آموزش مجدد تخصیص یافته بود. سازمان که همیشه قادر به انجام اعمال تروریستی تشخیص داده شده بود، یک دوره 18 ماهه نسبتا غیرفعال را، در آذر 1356 با عملیات

ص: 137

ضد آمریکایی پایان داد. در اوائل 1357 گروه مبارزاتش را بر علیه ارتش ایران و نیروهای پلیس افزایش داد.

(S)گزارشات متضادی در طول سالیان در رابطه با هماهنگی احتمالی چریکهای فدایی و مجاهدین خلق دریافت شده است. به خاطر اینکه گروهها به طور همزمان برخی از تاکتیکهایشان و محل استقرار پایگاههایشان را تغییر دادند، گمان می رود همکاری از سر گرفته شده به هر حال وجوه اختلاف مداومی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که بر طبق گزارشات، چریکهای فدایی خلق رهبران متخصص تری دارد، مجاهدین از حمایت اجتماعی قویتری برخوردار است. هرکدام از گروهها رهبری و عضویت جداگانه خود را حفظ می کنند. تحلیلهای گذشته نشان می دهد که از زمان مرگ رهبران عملیاتی هر دو گروه روابط محکمتر نشده، بلکه بدتر شده است. از رفتار (گرایش) متباین در 1357 هنگامیکه چریکهای فدایی تجدید فعالیت می نمود و در حالی که سازمان مجاهدین از طرف مخالفین میانه رو دعوت به ممانعت از تروریسم می شد، این طور به نظر آمد که گزارشات جعلی از همکاری ارائه می شود.

(S) 25 درصد از اعضای دستگیر شده چریک های فدایی خلق زن بودند که یک نشان ویژه خیلی مهم در یک کشور مسلمان سنتی می باشد.

تاکتیکها و متدهای عملیات:

(S/NOFORN/WN INTEL)هدفهای چریکهای فدایی خلق منحصرا ایرانی بودند:

- پرسنل سازمان اطلاعات و امنیت ملی ایران (ساواک.) - مقامات پلیس، نظامی و دولتی ایران سبک استفاده از جو شدت گرفته ضد شاه در 1357 با این الگوی عمل معمولی مطابقت داشت.

(سازمان نیروهای پلیس و نظامی را مورد حمله قرار داد).

(C/NOFORN) در دی 1357 در یک نامه خطاب به یک پیمانکار دفاعی ایالات متحده، چریکهای فدایی خلق موضع قبلی خویش در مورد اتلاف منابع در هدف قرار دادن آمریکاییها مورد تجدید نظر قرار داد و علاقه (نفع) جدید خود را به آنها (آمریکاییها) به عنوان هدفهای پرمنفعت اظهار داشت. سازمان مسئولیت بمب گذاری در انجمن ایران و آمریکا در آذر 1356 را به عهده گرفت، ولی ادعای اعتبار برای آن و دخالت در هیچ واقعه ضد آمریکایی دیگری تا تسخیر سفارت آمریکا در تهران در بهمن 1357 را ننمود.

(S) حمل سلاح در فعالیتهای غیر عملیاتی روزانه شان منجر به درگیریهای مسلحانه بی هدف با پلیس شاه و از دست دادن پیوسته اعضاء شد.

(U) چریکهای فدایی خلق نبرد خلق را منتشر می کند که توجهات را به زندگی و مشقات کارگران معطوف نماید و بدین وسیله آنها را برای بالا بردن درک طبقاتی تعلیم دهند، تحریک کنند و بسیج نمایند.

تشکیلات:

(S/NOFORN) برخی گزارشات اشاره می کند که چریکهای فدایی خلق غالبا دارای واحدهای اولیه 2 تا 5 عضوی هست که اطلاعات کمی را مبادله می کنند. واحدهای (تیمهای) نظامی اعمال خرابکارانه را

ص: 138

انجام می دهند (مثل ترورها)، تیمهای سیاسی در دانشگاه تبلیغات می کنند.

ستادها- پایگاهها:

(S/NFNC/WN)چریکهای فدایی خلق که تصور می شود بر روی خانه های «تیمی شهری و برون شهری » تکیه می کنند، به طوری که گفته شده در سال 1356 تصمیم گرفت که بعضی واحدهای مستقر در تهران، اصفهان، شیراز و مشهد را منحل کند. استقرار مجدد چریکهای فدایی خلق در شهرهای کوچکتر در شمال و جنوب پیشنهاد شد. این پیشنهاد ممکن است فریبی برای گمراهی مقامات، بوده باشد. این پیشنهاد به خاطر مشکلاتی که تروریستها در صورت مبادرت به جذب در جوامع محلی احتمالاً با آن روبرو می شدند، مورد تردید قرار گرفت.

(S/NF/NC/WN) اواخر بهمن 1358 فداییان دانشگاه تهران را اشغال نمودند.

آموزش:

(S/NOFORN)چریکهای فدایی خلق خیلی خوب آموزش دیده اند. تعلیمات توسط جبهه خلق برای آزادی فلسطین و دیگر گروههای امتناع در برخی پایگاهها در لیبی و از جبهه خلق برای آزادی عمان در عمان و جمهوری دمکراتیک خلق یمن، داده شده است. اتهامات ساواک مبنی بر دریافت آموزش از طرف کوبا هرگز تأیید نشد.

تسلیحات:

(S/NOFORN) چریکهای فدایی خلق با مواد منفجره، خصوصا اسید پیکریک خیلی خوب کار می کند.

روشن شده است که سازمان مواد منفجره را در مقادیر زیاد تولید کرده است ولی مقدار کمی از آن را استفاده نموده. بنابراین یک ذخیره بزرگ ممکن است وجود داشته باشد. عقیده بر این است که فقط دو کیلوگرم تری نیترو تولوئن (تی.ان.تی) و نوعی از مکانیسم زمان بندی (ساعت)، بمبی را که در انجمن ایران و آمریکا استفاده شده تشکیل می داده است.

(S/NF/NC/WN) سلاحهای اولیه به وسیله دزدی تهیه شد. بعدا قسمت اعظمی از سلاحهای چریکهای فدایی خلق از اروپا تهیه شد. بهترین اسلحه در انبار مهمات جنگی سازمان، تپانچه خودکار 9 میلیمتری 63- ام لهستانی می باشد. دیگر اسلحه ها شامل: تپانچه های کالیبر 38، هفت تیرهای آسترا ساخت اسپانیا، هفت تیرهای آدامیگ، مسلسلهای نیمه خودکار «پورت سعید»، تفنگهای شکاری پر قدرت، مهمات تنگستن سوراخ کننده زرهپوش و تفنگهای طرح لهستانی 47- AKبا پرتاب کننده های نارنجک و نارنجکهای تکه تکه شونده ضد تانک، می باشد آخری ممکن است از محصولات مجاز عراق باشد. بعضی سلاحها ممکن است از مجاهدین خلق به دست آمده باشد.

(SINFINCI WN) گمان بر این می رود که سازمان برای غلبه بر زیانهایی که در مقابل نیروهای امنیتی دولتی داشت و عملیات را تحت تأثیر قرار داده بود، در اواسط 1356 دوباره از خارج مسلح شده باشد. تا اواخر بهمن 1358 سازمان مسلسلهای اوزی، تپانچه های کالیبر 38 و تجهیزات ارتباطی از نیروهای

ص: 139

امنیتی ایران به تصرف در آورد.

منابع مالی:

(S) اولین وجوه به وسیله دستبردها، دزدی از پدر و مادر و حقوق به دست آمد، در نیمه دوم اوایل 1355 مبالغ زیادی پول رایج آمریکا از اعضا و خانه های تیمی سازمان به دست آمد. به طوری که گفته شده پول به وسیله فلسطینیها و لیبی فراهم شد. در سال 1355 لیبی متهم به فراهم آوردن 000/400 دلار کمک سالانه به چریکهای فدایی خلق شد. سازمان مجاهدین خلق نیز ممکن است به تأمین بودجه کمک کرده باشد.

ارتباطات بین المللی:

(S/NOFORN) ارتباط با لیبی، عراق، جمهوری دموکراتیک خلق یمن و فلسطینیها در بالا اشاره شد.

ارتباطات در میان فلسطینیها به وسیله جبهه امتناع صورت می گیرد.

(S/NOFORN/WNINTEL)مهدی خانبابا تهرانی (Khanbaba Tehrani) رهبر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا ممکن است رئیس چریکهای فدایی خلق در اروپا باشد. کنفدراسیون دارای اعضای زیادی می باشد که ستادها و شعبات اصلی آن در آلمان غربی، ایالات متحده، بلژیک، کانادا، انگلیس، ایتالیا و سوئد می باشد. احتمالاً فقط بخش کوچکی طرفدار خشونت هستند. اعضای کنفدراسیون به مؤسسات دیپلماتیک ایران در بن، ژنو و پاریس حمله کرده اند. رهبران کنفدراسیون با تروریستهای آلمان غربی، آنارشیستهای سوئدی،PELO، PFLOو جنبش خلق برای آزادی آنگولا ارتباط دارند.

تحلیل واقعه:

(C) عملیات چریکهای فدایی خلق به منظور ایجاد یک جدایی بین پلیس یا ارتش و مردم ایران و وادار کردن پرسنل امنیتی برای در نظر گرفتن جامعه به عنوان یک تهدید می باشد.

(S/NOFORN) در عملیات برنامه ریزی شده بدون اشکال چریکهای فدایی خلق، از تسلیحات و خودروهای گوناگونی بر علیه هدفهای منتخب استفاده می شد. موتورسیکلت مکررا در معیت اتومبیل در محاصره پستهای نظامی و ایستگاههای پلیس با در انجام ترورها مورد استفاده قرار گرفته است. در این آخری، یعنی ترور به وسیله بستن راه با اتومبیل، از یک اتومبیل برای بستن جاده استفاده شد، در حالی که یک اتومبیل دیگر و یا موتورسیکلت، تیرانداز یا تیراندازان را به منطقه تیررس حرکت داد. سازمان مسئولیت عملیاتش را در جزوه های منتشر شده، سطح عمومی به عهده گرفت.

فعالیتهای مهم:

(C/NOFORN) یک افزایش در تعداد حملات مسلحانه به افراد امنیتی و قرارگاهها برجسته ترین روند در فعالیتهای سازمان در سال 1357 بود، در حالی که هنوز مبادرت به ترور می شود، به نظر می رسد که هدفها اهمیت کمتری از آنهایی که در سال 54-1353 انتخاب می شد داشته باشد.

ص: 140

اسفند 1352 (S/NOFORN) یک مأمور مخفی ساواک را که سالها پیش در حزب توده نفوذ کرده بود، ترور کردند.

آذر 1353(C) یک مأمور ایرانی که به مأموریت در کمیته مشترک ضد تروریسم دولت گمارده شده بود، ترور شد. (در عملیات مشترک با مجاهدین خلق) اردیبهشت 1354 (S/NOFORN) یک عضو سابق چریکهای فدایی خلق را که با مقامات همکاری می کرد ترور کردند.

آذر 1356 (S/NF/NC/WN) در انجمن ایران و آمریکا، یک مرکز آکادمیک را که سازمان ارتباطات بین المللی ایالات متحده سرپرستی آن را به عهده داشت بمب گذاری کردند (سابق).

دی 1356 (C/NOFORN)نامه ای در مورد هدف قرار دادن منابع آمریکا در ایران را برای پیمانکار دفاعی ایالات متحده فرستادند.

اسفند 1357(S/NF/NC) یک حمله مسلحانه به یک پاسگاه پلیس در تبریز با استفاده از نارنجک دستی، کوکتل مولوتف و اسلحه های خودکار انجام دادند.

شهریور 1357(U) با پوشیدن یونیفورم ژاندارمری در سر راه یک گشتی نظامی در تبریز کمین کردند.

در طول یک ساعت درگیری 9 نفر کشته شدند و 7 نفر مجروح شدند.

- (S/NOFORN) حمله ای به جلوی یک قرارگاه پلیس در جنوب غربی تهران انجام دادند.

- (S/NOFORN) به یک قرارگاه دیگر پلیس در تهران حمله بردند.

مهر 1357(U) یک سرهنگ پلیس و راننده اش را با کمین کردن در مشهد کشتند.

- (C) احتمالاً در حمله ای به کنسولگری عراق در سالانه به چریکهای فدایی خلق شد. سازمان مجاهدین خلق نیز ممکن است به تأمین بودجه کمک کرده باشد.

خرمشهر که یک گارد امنیتی کشته شد و دیگری زخمی، مسئول بودند. ساختمان به منظور اعتراض به اخراج آیت اللّه خمینی از عراق به آتش کشیده شد.

- (C) احتمالاً در حمله به یک پاسگاه ژاندارمری در جنوب غربی اصفهان که در یک درگیری مسلحانه طولانی یک نفر کشته و چند نفر زخمی شدند مسئول می باشند.

آبان 1357 (S) گمان می رود که مسئول مبادرت به ترور رئیس پلیس کرمان بوسیله بستن راه با اتومبیل می باشند، راننده رئیس پلیس زخمی شد.

آذر 1357 (S/NF/NC/WN) چهار موتورسیکلت سوار با اسلحه های خودکار بر روی یک تأسیسات پلیس در تهران آتش گشودند یک پلیس کشته و یکی زخمی شد.

دی 1357 (U) مسئولیت حمله به سه قرارگاه نظامی در تهران را به عهده گرفت.

- (S/NF/NC/WN) به یک اتوبوس نیروهای مسلح نزدیک دانشگاه تهران حمله کردند.

- (C/NOFORN) به یک پاسگاه پلیس در تهران حمله کردند.

- (U) دو موتورسیکلت سوار به ستاد ژاندارمری در تهران حمله بردند. چندین سرباز کشته شدند و سربازهای دیگر زخمی شدند.

- (C/NOFORN) احتمالاً مسئول قتل یک مقام پلیس در تبریز می باشند.

ص: 141

بهمن 1357 (U) سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کرد و چندین گروگان را در آنجا نگه داشتند تا اینکه به وسیله وفاداران به دولت موقت مجبور به ترک آنجا شدند.

- (U) به مرکز رادیو تلویزیون ملی ایران حمله بردند.

مجاهدین خلق ایران -IPS خلاصه اجرائی (S/NF/NC/WN) مجاهدین پیشقراول مخالفین مذهبی شاه، با جنبه های ضد مذهبی برنامه مدرنیزه کردن او مخالفت ورزیدند و به پشتیبانی ایالات متحده و غرب از رژیم او حمله کردند. اکنون در مسیر اصلی جنبش انقلابی، مجاهدین چندین هزار عضو دارد و هنوز به رشد ادامه می دهد.

(S/NOFORN/WNINTEL) سازمان مجاهدین خلق عمدتا در کشورهای غرب و با فلسطینیها آموزش دیده است. و لذا سازمان بندی خوبی دارد که به صورت شاخه های پشتیبانی مجزائی است که هر یک وظیفه ای انجام می دهند. انبار مهمات جنگی آن شامل منفجر شونده های پیکرات، مهمات ضد زرهی، تجهیزات ارتباطی پیچیده و مجموعه ای از اسلحه های گوناگون می باشد. لیبی یک تغذیه کننده مهم است.

(S/NOFORN) مجاهدین تا سال 1356 پرسنل امنیتی ایران، مؤسسات مرتبط با غرب (منجمله ایالات متحده)، و پرسنل نظامی و غیرنظامی ایالات متحده (تماما در ایران) را مورد هدف قرار می دادند.

در سالهای اخیر مجاهدین عملاً از تروریسم اجتناب ورزیده و آن را به مخالفین سیاسی سازمان داده شده ای که اهداف مجاهدین را برمی آوردند واگذار نمودند.

مجاهدین خلق ایران جهت گیری - اهداف:

(S/NF/NC/WN) مجاهدین، متعصبین سنتی مذهبی، با رژیم شاه به خاطر جنبه های ضد مذهبی برنامه های مدرنیزه کردن آن خصوصا آنهایی که قدرت رهبران مذهبی را کاهش می داد مخالفت نمودند، و آن را گناه نفوذ غرب می دانستند. مجاهدین که بشدت هراسان از بیگانه هستند ایالات متحده را به خاطر حمایت از شاه مورد حمله قرار دادند. مجاهدین که مارکسیستهای اسلامی نامیده می شوند، مارکسیزمشان فعالیتهای سیاسی را بیش از فلسفه تبلیغ می کند، در حالی که عنصر دینی تفکراتشان بر مخالفت با نابرابری اجتماعی تأکید دارد.

(U) آرم مجاهدین خلق مرکب از چندین سمبل که صفات ممیزه گروه را اعلام می کند، می باشد.

آنها شامل یک آیه از قرآن که بیان کننده عقیده اسلامی؛ ستاره صبح، نشان دهنده امید که با اولین روشنایی روز آورده می شود؛ داس و سندان، سمبلهای کشاورزان و کارگران سخت کوش؛ مسلسل؛ نمایانگر مبارزه مسلحانه، شاخه زیتون، نشان دهنده تمایل برای صلح؛ نقشه ایران و کره زمین که مبارزه برای غلبه بر ستم در ایران و دیگر جاها در دنیا را نشان می دهد.

ص: 142

نیروی تخمین زده شده:

(S/NF/NC/WN) مجاهدین که در ماههای اخیر به طور واضحی رشد کرده اند اکنون می توانند ادعا کنند چندین هزار نفر عضو یا هواخواه دارند.

رهبر اصلی:

(S/NOFORN) محمدتقی شهرام یک ایدئولوگ مارکسیست که به طوری که گزارش شده رهبری را از پاییز 1976 به دست گرفت. گفته شده است که شهرام بر روابط بین مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق تأکید می کند.

سابقه:

(S) مجاهدین خلق در سال 1340 بنیاد نهاده شد، در دهه بعدی چندین بار تجدید سازمان شد.

سازمان نام مجاهدین را در اواخر 1350 برگزید. در 1351 آیت اللّه روح اللّه خمینی شخصیت برجسته مذهبی شیعه اظهار داشت که وظیفه تمام مسلمانان خوب است که مجاهدین را حمایت کنند، و شاه را سرنگون سازند این فرمان به مجاهدین خلق مشروعیت داد و آن را قادر ساخت که حمایت اجتماعی و وسیعتری کسب کند. بازرگانان خیلی محتاط بازار، مطلوبترین پاسخ را دادند.

(S) پس از یک دوره عمل برعلیه هدفهای غربی و ایرانی یک دوره زوال در تابستان 1352 وجود داشت که متأثر از تلاشهای متقابل نیروهای امنیتی بود و نتیجه اولین ترور ضد آمریکایی بود.

(SNOFORN) در اردیبهشت 1354 به نظر آمد که یک شکاف بین مارکسیستهای اصولی و متعصبین مذهبی مجاهدین خلق بوجود آمد. مارکسیست ها با چریکهای فدایی خلق همکاری و فعالیت نمودند.

این دوره عمل در 5 -1354 منجر به سرکوبی دولت و در عوض منجر به سکون عملیاتی مجاهدین خلق شد که از مرداد 1355 شروع شد. در پاییز 1355 رهبر عملیاتی مجاهدین خلق کشته شد، اعضای دیگر دستگیر و کشته شدند یا با کپسولهای سیانور خودکشی کردند. به هر صورت گروه به وسیله این زیانها شدیدا تحت تأثیر قرار نگرفت.

(S/NOFORN) با نگاهی به گذشته، سال 1355 نقطه پایان یک دوره برجسته از تروریسم مجاهدین خلق بود. در سال 1356 مجاهدین خلق و فداییان به طور همزمان بعضی از تاکتیکهایشان و محل استقرار پایگاههایشان را تغییر دادند (این تحول به عنوان مدرکی برای تجدید اتحاد ذکر شده).

با این حال هر گروه، رهبران و اعضای جداگانه شان را حفظ کردند. نشانه های بارزی مجاهدین خلق را با جبهه ملی مرتبط می کند، یک ائتلاف در میان گروههای مخالف ایرانی با جهت میانه روی سیاسی به نظر آمد، موقعی که از جبهه ملی درخواست می کرد (یا جبهه ملی از مجاهدین خلق درخواست می کرد) که به ائتلاف، شانسی برای کمک کردن به اهداف دموکراتیک سیاسی استانداردش بدهد، مجاهدین خلق عمدا از آشوب اجتناب ورزید.

(SNOFORN) تا مهر ماه 1357 هیچ دلیل محکمی در دست نبود مبنی بر اینکه مجاهدین خلق با آشوب مذهبی - دانشجویی سال 57 مرتبط است. در آن زمان مجاهدین یک تظاهرات آشکار در دانشگاه آریامهر برگزار کردند و به عنوان قهرمانان ملی مورد احترام قرار گرفتند. در تمام طول دوره، خمینی و

ص: 143

دیگر آیت اللّه های مسلمانان تماسهایی با مجاهدین خلق داشتند و از طریق آنها احتمالاً روابط بین مخالفین مذهبی و تروریستها حفظ می شد.

تاکتیکها و روشهای عملیات:

(S/NF/NC/WN) مجاهدین در ابتدا برعلیه هدفهایی که مستقیما با دولت ایران مرتبط می شد از قبیل پاسگاههای پلیس و ساختمانهای دولتی عمل می کردند. به تدریج مؤسساتی وابسته به غرب (برای مثال:

مراکز فرهنگی، تجارتخانه و سفارتخانه ها) هدف قرار گرفتند. مجاهدین تکنیک ترور به وسیله بستن جاده را بر علیه مقامات ساواک و پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکایی مورد استفاده قرار دادند. در سال 1975 مجاهدین به سفارت آمریکا و اداره موتوری هیئت مستشاری نظامی به وسیله استفاده از کارمندان ایرانی نفوذ کردند.

سازمان در مورد قسمتهای مختلف جامعه مقامات آمریکایی خصوصا آنهایی که به نحوی وابسته به سفارت بودند، اطلاعاتی جمع آوری نمود. سازمان مجاهدین معتقد بود که حمله به هدفهای آمریکایی اثر زیادتری از هدفهای ایرانی داشت، آنها توجه رسانه های گروهی را به خود جلب کردند، شاه را بی اعتبار ساختند و به خروج دسته جمعی تکنسینهای ایالات متحده کمک کردند و بدان وسیله سرعت حرکت برنامه مدرنیزه کردن را کاهش دادند.

(S)مجاهدین قابلیت استراق سمع ارتباطات ساواک را دارا می باشند.

تشکیلات:

(S/NOFORN) مجاهدین خلق که به وسیله یک کمیته اداره می شود که به گروههای سیاسی - نظامی تقسیم شده و به عنوان جوخه های ترور و جناحهای پشتیبانی آموزش داده می شوند. جناحهای پشتیبانی وظایف بیشماری دارند: اطلاعات و نظارت (هدفهای آینده ترور)، تبلیغات (نوشتن و تولید جزوات و گذاشتن آنها در محلهای عمومی) تدارکات (انتخاب، به دست آوردن و حمل و نقل - تدارکات، منجمله قاچاق اسلحه)، تیمهای ارتباط خارجی (برای حفظ روابط با اعضاء و هواداران در اروپا و ایالات متحده)، تیمهای پزشکی (شامل دکترها)، یک تیم انضباط داخلی و یک تیم مالی؛ تماما به قسمتهای مجزا تقسیم شده اند و عملاً در فعالیتهایشان مستقل هستند.

(S/NOFORN/NOCONTRACT) گمان می رود که تشکیلات گروههای اسلامی زیر مجموعه ای از مجاهدین خلق باشد.

ستادها - پایگاهها:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)این طور که مشخص شده روی خانه های تیمی تکیه می کنند. در سال 1356 به طوری که گزارش شده مجاهدین خلق (همراه با فداییان) تصمیم گرفتند که بعضی واحدهای مستقر در تهران، اصفهان، شیراز و مشهد را منحل کنند. پیشنهاد شد که مجاهدین خلق مجددا در شهرهای کوچک در شمال و جنوب مستقر شوند. این پیشنهاد ممکن است فریبی برای گمراهی مقامات بوده باشد. این پیشنهاد به خاطر مشکلاتی که تروریستها در صورت مبادرت به جذب در جوامع

ص: 144

محلی احتمالاً با آن روبرو می شدند، مورد تردید قرار گرفت.

(S/NOFORN) یک واحد مجاهدین خلق ممکن است در پاریس وجود داشته باشد.

آموزش:

(S/NOFORN) تعلیمات در لبنان، لیبی، سوریه از طرف سازمان آزادیبخش فلسطین، الفتح و جبهه خلق برای آزادی فلسطین و دیگر گروههای تندرو آموزش داده می شود.

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL) جمهوری دموکراتیک خلق یمن ادعا نمود که قاتلان غیر نظامیان ایالات متحده در سال 1976 را تعلیم داده است.

(U) ادعای ساواک مبنی بر آموزش مجاهدین خلق در کوبا هرگز مورد تأیید قرار نگرفته است.

تسلیحات:

(S/NOFORN) مجاهدین خلق در دوران تروریستی اش خودکفایی تسلیحاتی را ترجیح می داد و مهماتی منجمله گلوله های ضد زرهی برای تپانچه های خودکار 63 و منفجر شونده های پیکرات با کیفیت بالا برای استفاده در بمب با تکنولوژی پیشرفته، تولید کرده اند مجاهدین خلق مواد منفجره را به مقدار زیاد تولید کرده است، ولی خیلی کم استفاده نمود، بنابراین یک انبار بزرگ ممکن است وجود داشته باشد.

(S/NOFORN) انبار مهمات جنگی مجاهدین خلق شامل: تپانچه های کالیبر 38، دیگر تپانچه ها، تپانچه های نیمه اتوماتیک، صدا خفه کن، تفنگهای 47 - AKتپانچه های خودکار 9 میلیمتری 63 تپانچه های اتوماتیک 9 میلیمتری براونینگ، تپانچه های اسپانیایی آسترا و مهمات مربوطه می باشد.

تجهیزات شامل رادیو و بی سیمهای دستی و همچنین دستگاههایی از قبیل اسیلوسکوپ، فرستنده، باطری، رله و مدارهای مجتمع می باشد.

(C/NOFORN) لیبی تسلیحات و مهمات را از طریق کویت و بحرین فراهم نموده است.

امور مالی:

(S/NOFORN) پس از دعوت آیت اللّه خمینی از مؤمنین برای حمایت از مجاهدین در سال 1351، تجار بازار و افراد متمایل به مذهب و مخالف مادیت، وجوهی را از طریق دانشجویان و زائران مکانهای مقدس عراق به خمینی منتقل کردند. (تا مهر 1357 خمینی در شهر نجف عراق مستقر بود). او (خمینی) قسمتی را رد کرد و بقیه را به مجاهدین داد.

(S/NOFORN) کمکهای مستقیم بیشتری به وسیله همان طرفداران خمینی ممکن است به مجاهدین داده شده باشد.

(S/NOFORN) لیبی کمک مالی هم برای خمینی و هم مجاهدین خلق فراهم نمود. بطوریکه گفته شده است سفارت لیبی در بیروت هر سه ماهه 000/100 دلار برای مجاهدین می فرستد.

(S/NOFORN) مجاهدین گاهی به بانکها دستبرد زده اند.

ص: 145

روابط بین المللی:

(S/NOFORN) آموزش و کمک از طرف عراق، لیبی، جمهوری دموکراتیک خلق یمن، سوریه و فلسطین در بالا اشاره شد.

تحلیل واقعه:

(C) تقریبا تمامی ترورهای مجاهدین از نوع مسدود کردن جاده به وسیله اتومبیل بوده است قربانیان به دقت مراقبت می شدند و ساعات و مسیر رفتنشان به سرکار به وسیله تروریستها کاملاً مشخص می گردید. یک تا چهار عامل اجرا در کار دخالت داشتند و تقریبا بدون استثنا فرار کرده اند.

عملیات مهم:

اردیبهشت 1351 (S/NOFORN) مبادرت به ترور یک سرتیپ نیروی هوایی ایالات متحده به وسیله بمب گذاری نمودند.

خرداد 1352 (S) یک سرهنگ دوم ارتش آمریکا را که عضوی از گروه مستشاری نظامی ارتش ایالات متحده بود و به عنوان مشاور مالی وزارت جنگ ایران خدمت می نمود ترور کردند. دو مرد مسلح عملیات را انجام دادند که گمان می رود به تلافی اعدام چریکهای محکوم بوده است.

آذر 1353 (C) یک مأمور ایرانی مسئول در کمیته مشترک ضد تروریسم دولت را ترور کردند (در عملیات مشترک با چریکهای فدایی خلق).

اسفند 1353 (C) سرتیپ رضا زندی پور رئیس کمیته مشترک ضد تروریسم دولت را ترور کردند (در عملیات مشترک با چریکهای فدایی خلق).

اردیبهشت 1354 (U) دو افسر نیروی هوایی ایالات متحده را ترور کردند. صبح زود زمانی که دو آمریکایی به وسیله یک شوفر نظامی ایرانی از خانه شان در شمال تهران به محل کارشان در ستاد نیروهای مسلح ایران برده می شدند (جائی که آنها در گروه مستشاری نظامی کار می کردند)، حمله صورت گرفت.

یک اتومبیل ایرانی جاده را مسدود کرد و در همان حال یک وانت از عقب به اتومبیل افسران کوبید. سه تروریست از اتومبیل و وانت بیرون پریدند و به راننده ایرانی دستور دادند که عقب بکشد. بعد چندین بار از نزدیک آتش کردند و افسران را کشتند و با یک اتومبیل سوم فرار کردند.

خرداد 1354 (C) انجمن ایران و آمریکا در مشهد را بمب گذاری کردند.

تیر 1354 (C) کنسولگری انگلیس در مشهد را بمب گذاری کردند.

(C) یک کارمند ایرانی سفارت آمریکا را ترور کردند (هدف اصلی یک مقام کنسولی ایالات متحده بود.) مرداد 1355 (U) 3کارمند غیر نظامی یک پیمانکار دفاعی ایالات متحده را در یک عملیات آدمکشی به وسیله مسدود نمودن جاده مشابه با اتفاق مه 1975 ترور کردند، و فقط این بار 4 تروریست در عملیات شرکت داشتند. - مرکز مهاجرت یهودیان مرتبط با سفارت اسرائیل را تحت نظر گرفتند.

ص: 146

چریکهای فدایی 1 شماره سند: 2681 از: سفارت آمریکا تهران محرمانه 1357/12/ به: وزارت خارجه واشنگتن دی.سی. تاریخ: 4 مارس 1979 14 گزارشگر: استمپل موضوع: ایرانیهای چپ ٬ مارکسیست ٬ غیراسلامی و در حال رشد 1 محرمانه تمام متن 2خلاصه: فداییان خلق که شاخه نظامی مخالفین دست چپی انقلاب اسلامی است ٬ سازمان یافته به نظر می رسد ٬ ولی هنوز ازضعف رهبری رنج می برد. رنگ و بوی قوی فلسطینی در سازمان فداییان خلق وجود دارد. گروههای کوچکتر کمونیست با یکدیگر منازعه می کنند. ضد آمریکایی بودن گرایش مسلط بر ایدئولوژی است که با تقاضا برای دموکراسی خالص به طور نزدیک دنبال می شود. بعضی پیش بینی نمی کنند که تا هنگام انتخابات مجلس مؤسسان فعالیت عمده ای از جانب چپ صورت گیرد اما فداییان خلق همچنان به طور ثابت بر دولت ایران فشار خواهند آورد.

3 در گفتگو با چند تن ایرانی مطلع و یک روزنامه نگار غربی که از (مقر) ستاد فداییان خلق دیدن کرده ٬ مأمور سیاسی برداشتهای زیر را از فداییان خلق و دیگر گروههای مارکسیست که در صحنه ایران پدیدار شده اند پیدا نموده است.

4 بزرگترین و مهمترین گروه که شماره افراد آن به 5000 در چندین واحد می رسد (شماره به وسیله خودشان به روزنامه نگار داده شده) فداییان خلق است (که قبلاً در گزارش سفارت چریک فدایی خلق معرفی می شد). این سازمان یک دفتر مرکزی در شمال دانشگاه تهران دایر کرده که دارای قسمت مطبوعات و قسمتهای مختلف که امور اداری سازمان را اداره می کند می باشد. روزنامه نگاری که از دفتر دیدن کرد ٬ تحت تأثیر سازمان اداری قرار گرفته بود ٬ ولی گفت که رهبری آن به صورت یک مشکل باقی می ماند. هیچ رهبر واحدی یا سری رهبرانی که از خفا بیرون آمده تا فرماندهی به رسمیت شناخته شده سازمان را به دست بگیرند ٬ وجود ندارد. سرخ پوستهای زیادی هستند ولی رئیس وجود ندارد. (و یا مطابق گفته دیگران که با گروه تماسهایی دارند: رؤسای زیادی هستند ٬ ولی سرخ پوستی وجود ندارد) 5 نیروی اصلی فداییان آن دسته افرادی هستند که در سازمان آزادیبخش فلسطین تعلیمات اساسی دیده اند. این موضوع و تمایل به سازمان آزادیبخش در اعلامیه های عمومی آن و تکنیک سازمانیش منعکس می باشد.تعدادی معتقدند که سازمان به طورموفقیت آمیزی درقسمتهایی از جنبش اسلامی نفوذ کرده است. در هفته گذشته دو جریان به عنوان تلاشهای فداییان برای پابرجا ساختن سازمانیش به عنوان یک سازمان مهم سیاسی نمایان بوده اند ؛اولی ضدآمریکایی بودن (که باضدامپریالیسم وضدصهیونیسم مخلوط گردید) که برای حذف نفوذ سیا و ایالات متحده از ایران کوک شده است. حداقل دو منبع معتقدند که به خاطراین موضوع سفارت آمریکا دست کم به عنوان هدف سمبلیک این گروه باقی می ماند. امکان حملات بیشتری به سفارت رد نشده است.

فداییان خلق شروع به دایر کردن (یا علنی کردن) شعباتی در جاهای دیگر کشورنموده اند. مطبوعات در 13 اسفند اعلام کردند ستاد فداییان خلق در آبادان دایر شده است.

ص: 147

6 دومین جریان ٬ لزوم ادامه انقلاب است تاحصول نتیجه ذاتی آن منجمله برقراری دمکراسی خالص (دمکراسی که به وسیله ایده آل های اسلامی محدود نشده باشد به گزارش دیگری در این باره رجوع کنید). در این مقوله خواستهایی برای جایگزینی گارد ملی انقلابی به جای ارتش٬ کنترل صنایع ٬ بانکها و غیره به وسیله کمیته های خلق و حملاتی به تبعیت دولت از ایدئولوژی اسلامی به عنوان اینکه این ایدئولوژی تنگ نظر می باشد ٬ شده است.

7 فداییان خلق و دیگر گروههای چپی ٬ همچنین تلاشهای ویژه ای در میان دانشجویان دانشگاه به عمل آورده اند. علیرغم ادعاهای رسمی خارج کردن فداییان خلق از دانشگاه تهران ٬ رابطهای دانشگاهی ایرانی گزارش می کنند که حضور آنها دائمی و اساسی است اگرچه تمایل دارند به اینکه حضورشان را از کانال بحث ایدئولوژیکی دنبال کنند ٬ تا حضور مسلحانه.

8 حداقل 3 گروه قابل شناسایی مارکسیست دیگر فعلاً در صحنه ایران وجود دارند ٬ اما هیچ کدام جناح مسلح ندارند (حداقل هیچ کدام از آنها که در صحنه ظاهر شده اند). اولی خط قدیمی سازمان توده است که خصوصاً درداخل ایران فعال نبوده است. ظاهراً خیلی از اعضای آن با ظهورتوانمندانه انقلاب به فداییان خلق پیوستند. دومی حزب کمونیست ایران است (که ادعا می کند از توده جدا است) که در داخل دانشگاهها فعال بوده است و ظاهراً نزدیکی و وابستگی بیشتری از سازمان قدیمی توده به مسکو دارد.

فداییان خلق به اندازه کافی از طرف این گروه آزرده شده بود که در 12 اسفند اعلامیه ای منتشر کرد که می گوید آنها(فداییان) هیچ رابطه ای با حزب کمونیست ایران ندارند واز حزب کمونیست شدیداً. به خاطر ابزار منافع خارجی ”بودن انتقاد کرد. کشمکش بین چپیها دومین ستیزه آشکارش را در 12 اسفند به خود دید ٬ وقتی که اعضای حزب کمونیست ایران یا فداییان (در اینجا ابهاماتی وجود دارد) به گردهمایی گروه سوم مارکسیست که یکی از مؤسسین آن رضا براهنی است (حزب کارگران سوسیالیست ایران) حمله بردند.حزب موردحمله گروهی که علایم (یانکی به خانه ات برگرد)وپوسترهایی که می گفت (براهنی باید برود) را در دست داشتند ٬ واقع شد. دیگران ٬ حزب کارگران سوسیالیست ایران را شاخه تروتسکیست جنبش مارکسیست می دانند.

9 چپیهای تندروتر به وضوح خودشان را به عنوان یک نیرو در سیاستهای ایران مطرح کرده اند. آنها حتی یزدی معاون نخست وزیر را که به آنهااخطار کرد ٬ به یادداشته باشند که انقلاب ایران اسلامی است و حتی اگر مارکسیستها از آزادی فعالیت سیاسی بهره مند می شوند ٬ نباید به اساس اسلامی انقلاب حمله کنند ٬ یک هدف قرار داده اند. از لحاظ جنبه های عملی چنان حمله هایی ادامه داشته است و واحدهای فداییان خلق به قرارگاههای پلیس و دیگر تأسیسات به طور منظمی در دو هفته گذشته حمله کرده اند.

عقاید در این مورد که آیافداییان خلق در آینده نزدیک به اقدامی عمده برای به دست گرفتن قدرت دست خواهند زد یا نه ٬متفرق است.چند تن از ناظران مطلع معتقدند که فداییان خلق فشار را برروی دولت ایران حفظ خواهند کرد ٬ تا هم یک ابزار سودجویی و هم تلاشی باشد در جهت اینکه دولت جدید ایران را نامتعادل نگهدارد و به موفقیتهایی که می تواند دست یابد. با این نظریه فشار اصلی چپیها ٬ بعداز رفراندوم و در زمان انتخابات مجلس مؤسسان خواهد بود ٬ مگر اینکه دولت اسلامی براثر ضربه های ایذایی از هم بپاشد.

ص: 148

چریکهای فدایی 2 یادداشت محرمانه از: مایکل مترینکو تاریخ: 18 اوت 1979 27 مرداد 1358 به: بایگانی موضوع: چریکهای فدایی خلق شب قبل با یک ژنرال بازنشسته که تماسهای نزدیکش را با پرسنل فعال نظامی و پلیس حفظ می کند شام خوردیم. او اظهار داشت چریکهای فدایی به آرامی تهران را ترک کردند و شروع به تمرکز سلاحها و دیگر منابع در سیاهکل در منطقه خزر کرده اند. برطبق گفته ژنرال ٬ چریکهای فدایی معتقدند که در حال حاضر به طور علنی کار زیادی نمی توانند صورت دهند و یک بار دیگر مخفی می شوند. به این دلیل کامیونهای بارگیری شده از جنگ افزار و دیگر تسلیحات به یک انبار مخفی نزدیک سیاهکل فرستاده شده اند.

ص: 149

مجاهدین خلق -1 از: سفارت آمریکا- تهران محرمانه برای اقدام به: وزارت خارجه - واشنگتن،دی.سی.تاریخ: 20 مارس 1979-29/12/57 گزارشگر: جی.بی.لامبراکیس موضوع: بافت و وفاداری مجاهدین 1- تمام متن محرمانه است.

2- در مذاکره 28 اسفند سفیر از بازرگان نخست وزیر در مورد ارزیابی (تشخیص) او از بافت و وفاداریهای مجاهدین سؤال کرد. بازرگان شروع به دادن توضیح پیچیده ای به زبان فرانسه نمود که دنبال کردنش برای سفیر و کنسول سیاسی مشکل بود، ولی به نظر رسید که گفت سه یا چهار سال قبل یک شکاف در جنبش مجاهدین وجود داشته است که بعضی از آنها خط صریح مارکسیست را دنبال کردند.

3- تفرقه بیشتری بعدا در حزب اصلی اسلامی به وجود آمد که به بهترین نحو می تواند به تندروها و میانه روها تعریف شود. این افراد از فداییان متمایز هستند ولی به طور کلی نمایانگر نظرات افراطی هستند و همیشه نهضت بازرگان را حمایت نکرده اند. در حال حاضر هر دو گروه مجاهدین و فداییان می گویند که از جنبش حمایت می کنند ولی بازرگان اشاره کرد که به این موضوع اعتقاد زیادی ندارد.

4- بازرگان اشاره کرد که فداییان اصلی که در قیام سیاهکل مداخله داشتند عملاً از بین رفته اند.

دیگران بعدا اسم و نسب آنها را گرفتند؛ همان طوری که مجاهدین اسامی خیلی خوب را از گذشته ایران انتخاب کردند.

5 - نظریه: برخلاف یزدی، طالقانی و بعضی دیگر به نظر نمی رسد که بازرگان مجاهدین را به عنوان قسمتی کامل از نهضت خودش بداند. با این حال نیروهای مجاهدین،(1) در میان سایر وظایف در حفاظت سفارت شرکت دارند و عکس العمل بازرگان سؤالی را درباره نقش دقیق و وفاداری یزدی قائم مقام نخست وزیر در ذهن ما تقویت می کند. یزدی به عنوان یک پل بین دولت و کمیته ها آشکارا در حق خودش مقتدر است و در تأثیر گذاری و حتی دادن دستور به جنبش مجاهدین قادر به نظر می رسد.

مجاهدین خلق -2 شماره سند: 3923 از: USIFO - واشنگتن دی.سی.تاریخ: 17 اوت 1979-25/5/1358 به: سفارت آمریکا- تهران طبقه بندی: ندارد (مطالب سرویس خارجی زیر برای انتشار نیست) همراه با این نامه قطعات برگزیده ای از مقاله روزنامه 25 مرداد کریستین ساینس مانیتور نوشته تونی الاوی با عنوان ستاد چریکهای ایران به وسیله حزب اللهی های رقیب تحت نظر قرار گرفت آورده شده است.

بزرگترین جذبه متداول تماشاگران تهرانی، مقر چریکهای تندرو و مسلمان مجاهدین خلق می باشد. این

ص: 150


1- اصطلاح مجاهدین در بعضی از اسناد ٬ گذشته از وابستگان مجاهدین خلق به نیروهای مسلح مردمی و خصوصاً افراد کمیته ها اطلاق می شود. مترجم.

آخرین سنگر عمده مترقی است که به وسیله افراطیهای مسلمان حزب اللهی (حزب خدا) تسخیر نشده است.

مجاهدین همیشه مشتاق کسب اعتبار و به دست آوردن نیروهای تازه هستند و به اندازه ای که می توانند در مورد این واقعیت تبلیغ می کنند، اما در حالی که چریکها از هیچ کوششی برای به نمایش در آوردن موقعیتشان فروگذار نمی کنند، این حقیقت آشکار است که حزب اللهی ها مشتاق هستند که آن را به تصرف خود در آورند و ممکن است که هنوز هم تلاش کنند.

تعطیل مذهبی 24 مرداد که یادآور شهادت امام علی (محترم ترین شخص در میان مسلمانهای شیعه ایران) می باشد، به نظر می رسد که نظم زودشکن (شکننده) را پس از دو روز و نیم ناآرامی بین مسلمانها و چپها به پایتخت ایران بازگرداند.

اخطارهای بیشتر دولت برضد تظاهرات بدون مجوز، به نظر رسید که حداقل به طور موقت چپیها و مسلمانها را وادار به ترک خیابانها کرد.

اما در خارج مقر مجاهدین (که قبلاً مرکز یک بنیاد خیریه در مرکز تهران بود و به وسیله شاه اداره می شد) صدها دانشجوی هوادار بر روی پیاده رو نشسته بودند و تشکیل یک دیوار انسانی در مقابل هر حمله احتمالی را داده بودند.

مقر به وسیله انتظامات مخصوص مجاهدین با بازوبندهای قرمز مراقبت می شد و بعضی تمام شب را برای محافظت از ساختمان در آنجا مانده بودند. دو آمبولانس در نزدیکی توقف کرده و آماده برای آشفتگی بودند. یک مجاهد با پیراهن سیاه برای یک جمعیت کوچکتر راجع به معنی آزادی در اسلام سخنرانی می کرد.

وانت های کوچک پر از مردانی از مناطق فقیرنشین جنوب تهران (قلب دیار حزب اللهی ها) از جلوی ساختمان گذشتند، احتمالاً موقعیت را ارزیابی می کردند. در داخل که به وسیله یک نرده بلند آهنی و یک دیوار بلند کیسه شن دیگر (بعد از نرده) حفاظت می شد، چریکهای مسلح صبورانه منتظر یک حمله بودند.

یک مقام به صورتی احساساتی گفت ما در یک وضعیت محاصره هستیم. «ما اگر لازم باشد می جنگیم.» حزب اللّه منتظر است تا ما را غافلگیر کند. ولی ما مصمم هستیم که بایستیم. این فقط یک جنگ برای یک ساختمان نیست بلکه کوششی است برای آزادی حقیقی و ما آماده هستیم، برای این بمیریم.

این را بعدا خواهیم دید، ولی نیروی آشکار آنها می تواند حزب اللهی را از حمله باز دارد. هم چنین علائمی وجود دارد که دولت نیز از آدم کشی افراطیهای مسلمان کمی خسته شده است.

تحویل گرفتن مکان چپیها در 13 اوت ممکن است هدفی را برای دولت در برداشته است، یا دست کم برای روحانیون تندخوی ضد کمونیست در رأس قدرت ایران. اما در انجام این چماقداریها و چاقوکشیها، حزب اللهی های متعصب تبلیغات ارزشمندی از کیسه گروه مسلمان به جبهه مترقی چپ داده اند. در حال حاضر، حمله به یک گروه که به اسلام ولو با یک تفسیر رادیکال معتقد است و رهبر مذهبی آیت اللّه روح اللّه خمینی را حمایت می کند،گاهی به قیمت اعتبار آن (حمله) فقط به خجالت مقامات (رسمی) اضافه خواهد کرد.

در 14 اوت همین قدر به وسیله سخنگوی دولت، صادق طباطبایی اشاره شد که، او برای یک تغییر، از سرزنش کردن چپی ها برای تمام آشفتگی به حمله به حزب اللهی ها تغییر موضع داد.

ص: 151

او گفت، آنها (حزب اللهی ها) به وسیله جاسوسان شاه و صهیونیسم بین الملل در یک توطئه ضد انقلابی هدایت می شده اند تا اسلام را به بی احترامی بکشانند.

او گفت «شنیده شده است که بعضی از چماقداران مسلمان بر سر مردم ریخته اند و آنها را کتک زده اند» آنها همان چماقدارانی هستند که به اسم دفاع از اسلام وارد صحنه شده اند ولی در حقیقت اسلام را نابود می کنند... (پایان مطالب برگزیده) مجاهدین خلق -3 سرهنگ دوم معزی یکم فروردین 2536 فرمانده اسکادران 707 هنگ اول ترابری نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به مناسبت پنجاهمین سالگرد سلسله پهلوی، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران مرحله مهم دیگری در زمینه خدمات و دستاوردهای برجسته خود را پشت سر گذاشته است.

هنگ اول ترابری موفق شده است واجد شرایط بودن خدمه و تکامل آنها را در فهرست موجودی پیشرفته ترین اسکادران هواپیمای سوخت رسان و باری در جهان تحقق بخشد.

این پلاک به یادبود این حادثه و با پاس مناسبات نزدیک بین هنگ اول ترابری نیروی هوایی شاهنشاهی ایران و هیئت پشتیبانی لجستیکی تقدیم می شود.

مبارک باد آی.آر.استور مدیر عملیات وی.ال. کاسل نایب رئیس مدیرکل توضیح سند شور انقلابی که در ملت شریف ایران، بعد از اشغال لانه جاسوسی و افشاء حرکتهای شیطان بزرگ و مهره هایی که در این جریان برای آمریکا خوش رقصی کرده اند، رشد پیدا کرد، موجب آن شد که در هر جایی، مؤمنین پاکباز و شیفته انقلاب اسلامی در پی قطع ریشه ها و رسوا نمودن ایادی آمریکای جنایتکار برآیند و بدین ترتیب اسنادی را جمع آوری کرده و به لانه جاسوسی تحویل می دادند.

از جمله این اسناد، لوحه ای است که به توسط پرسنل مسلمان و فداکار پایگاه یکم و هفتم ترابری به لانه جاسوسی فرستاده شده بود.

این سند، لوحه قدردانی است که از طرف مستشاری نظامی آمریکا در ایران و به مناسبت پنجاهمین سالگرد سلسله منفور پهلوی به بهزاد معزی داده شده بود. معزی در طی یکی از مانورهای سوخت رسانی نیروی هوایی ایران، به عنوان فرمانده اسکادران در هنگ اول ترابری، بهترین کیفیت کار را ارائه داده است.

با اوج گرفتن انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی، معزی به عنوان خلبان مخصوص شاه جنایتکار، وظیفه شناسی خود را ثابت کرد و او را از چنگ این ملت شریف، به دامان ارباب طغیانگرش

ص: 152

فراری داد.

معزی پس از انقلاب نیز با فراری دادن دو نفر دیگر از ایادی آمریکا، وظیفه شناسی خود را به طور کامل به ثبوت رساند. به هر جهت این سند، گویای سوابق مبارزاتی این مجاهد خلق است! سند شماره یکم پرسنل پایگاه یکم و هفتم ترابری بنام خدای بزرگ و کوبنده جباران و یاری دهنده مستضعفین 1- این تابلو که سندیست تقدیمی از جانب پرسنل مسلمان پیرو خط امام در پایگاه یکم و هفتم ترابری به دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، جهت افشا نمودن وابستگی سرهنگ خلبان بهزاد معزی که مورد تأیید ساواک و ضداطلاعات ارتش و سازمان سیا و موساد بوده و به همین دلیل هم خلبان مخصوص شاه خائن بوده به امپریالیزم آمریکا و خاندان منفور پهلوی که هم اکنون فرمانده پایگاه هفتم ترابری مستقر در شیراز می باشد.

2- این سند را که تقدیری است از جانب امپریالیزم آمریکا به سرهنگ بهزاد معزی به مناسبت پنجاهمین سالگرد حکومت فاسد پهلوی. سند شماره یک افشاگری پرسنل مسلمان پیرو خط امام پایگاه یکم و هفتم ترابری می نماییم.(1)

حزب توده

ص: 153


1- این مطلبی است که پرسنل مؤمن پایگاه یکم و هفتم ترابری هنگام ارائه این سند لانه جاسوسی به عنوان شرحی بر آن نوشته اند. در زمانی که این سند تحویل لانه جاسوسی شده بود ٬ بهزاد معزی در سمت فرماندهی پایگاه هفتم ترابری شاغل بود.

(تاریخچه مختصر حزب توده)ژوئن 1950برابر با خرداد 1329 هسته مرکزی حزب توده در اوائل سال 1299 آشوب و هرج و مرج در شمال ایران حکمفرما بود. یک گروه هفتصد نفری از کمونیستها از باکو با دو هواپیما به رشت حمله کردند و قصد داشتند جمهوری سوسیالیستی گیلان را تشکیل دهند. در آن زمان مشیرالدوله که یک میهن پرست بود، زمام امور را در دست داشت. او سردار فاخر حکمت را مأمور رشت کرد تا کنترل دولت را در آنجا مجددا برقرار کند. سردار فاخر موفق شد میرزا کوچک خان را که یک انقلابی بود و بعدا علیه احسان اللّه خان و سایر کمونیستها جنگیدم به سوی خود جلب کند. احسان اللّه، خان بود که کمیته جوانان کمونیست ایران را تشکیل داد.

روز 16 شهریور 1299 نخستین کنگره کمونیستی ملل شرق در باکو تحت ریاست زینونف تشکیل شد. نماینده کمونیستهای ایران در این کنگره حیدرخان عمواوغلی بود که درباره برانگیختن انقلاب در ایران، افغانستان، عراق، هند و عربستان علیه انگلیسها صحه گذارد.

در حوالی اواسط سال 1299 یک نیروی دو هزار نفری از کمونیستها که بیشتر آنها گرجی و ارمنی بودند، تحت فرماندهی خازانف به شمال ایران حمله بردند. آنها عده ای از اشخاص ثروتمند را غارت کرده و با غنائم خود به باکو بازگشتند. چنین یورشهایی هرچند وقت یک بار تا سال 1300 ادامه داشت.

کودتا روز 3 اسفند 1299 سردار سپه (رضا شاه معدوم) بعنوان فرمانده کل در حکومت سید ضیاء به قدرت رسید.

در جریان سه ماه فرمانروایی سید ضیاءالدین طباطبایی در ازاء شناسایی حکومت شوروی از سوی ایران روسها از پشتیبانی خود از کمونیستهای ایران باز ایستادند. نیروهای دولتی به آهستگی ولی با اطمینان کمونیستها را مغلوب کردند و بعضی از آنها از مرز گذشته و به روسیه رفتند.

کمونیستها را مغلوب کردند و بعضی از آنها از مرز گذشته و به روسیه رفتند. از آن زمان به بعد مناسبات ایران و شوروی وارد مرحله جدیدی شد، به شورویها بعضی امتیازات از سوی سردار سپه داده شد و آنها پشتیبانی خود را از کمونیستهای ایران پس گرفتند.

تا سال 1307 فعالیتهای کمونیستی در ایران نبود. آن گاه یک تبعه شوروی برای یک «مأموریت علمی» به ایران فرستاده شد. طبق اسناد رسمی او برای تجدید سازمان حزب کمونیست در این کشور که به حالت بی فعالیتی در آمده بود به ایران آمده بود. او موفق شد «اتحادیه کارگران ایران» را که بعدا حزب کمونیست «نامیده شد تشکیل دهد.» در اواخر 1307 کنگره کمونیستهای ایران و ترکیه در رضاییه به طور مخفیانه تشکیل شد. حسین اف از سوی این کنگره به نمایندگی ایران در نهمین کنگره بین المللی در مسکو منصوب شد.

پلیس ایران به صفوف این سازمان جوان کمونیستی در ایران رخنه کرده بود، ولی قانونی برای سر و کار داشتن با کمونیستها، به نحو صریح و مؤثر وجود نداشت.

در اردیبهشت ماه 1311 مجلس یک قانون هفت ماده ای را تصویب کرد که به موجب آن اشخاصی که

ص: 154

به گروههای ضد سلطنت یا کمونیستی تعلق دارند، به سه تا ده سال حبس محکوم می شوند.

باند 53 نفر دکتر ارانی که رشته پزشکی را در ایران به پایان رسانده بود، رهسپار آلمان شد و در آنجا مطالعه عمیقی درباره تعالیم مارکسیستی و کمونیستی انجام داد. او در سال 1309 به ایران بازگشت و در سال 1313 مجله «دنیا» را منتشر کرد که در آن نظریات کمونیستی مارکس و انگلس مورد بحث قرار می گرفت. این مجله دارای چنان سطح متعالی بود که مدتی وقت لازم بود تا پلیس ایران جهت گیری آنرا کشف کند.

دکتر ارانی همراه با پنجاه و دو نفر دیگر دستگیر و به مدتی زندان، از سه تا ده سال، محکوم شدند. روز چهارده بهمن 1318 (فوریه 1939) دکتر ارانی به وسیله تزریق آمپول هوا کشته شد و 52 نفر دیگر بعدا آزاد شدند.

در نتیجه هشیاری و بیداری پلیس مخفی ایران و شیوه بیرحمانه ای که رضا شاه با مردمی که حتی مظنون به داشتن عقاید کمونیستی بودند رفتار می کرد، سازمان کمونیستی که شایستگی نام کمونیست بودن را داشته باشد، در طی سلطنت رضا شاه وجود نداشت. کمونیستهایی که وجود داشتند وقت خود را پشت میله های زندان می گذراندند.

حزب توده در سال 1320 سربازان انگلیسی و شوروی ایران را اشغال کردند و رضا شاه به نفع پسرش، شاه کنونی، استعفا کرد. مقامات شوروی، مرحوم فروغی، نخست وزیر وقت را تحت فشار قرار دادند تا زندانیان سیاسی را عفو کند.

52 کمونیست همراه با چهل نفر دیگر هسته مرکزی حزب توده ایران را در شهریور ماه 1320 تشکیل دادند.

تنها شخص مهمی که در میان آنها بود یک شاهزاده قاجار به نام سلیمان میرزا محسن اسکندری بود.

در مدت کوتاهی حزب توده سازمانهای کارگری، کشاورزان، زنان و جوانان را تشکیل داد و به پیروی از «جبهه متحد کمونیستی» فعالیتهای خود را از طریق همکاری با سایر گروها و احزاب از قبیل حزب ضد فاشیست مصطفی فاتح که می خواست حزب توده را تحت کنترل خود درآورد، گسترش داد. روزنامه مردم «که ارگان حزب مصطفی فاتح بود بعدا ارگان حزب توده شد. مدت کمی بعد این حزب یک اتحادیه مطبوعاتی به نام «جبهه آزادی» تشکیل داد که هفتاد درصد از روزنامه ها را در آن زمان تحت کنترل خود داشت. در سال 1321 حزب توده هشت کرسی در مجلس داشت.

حزب دمکرات آذربایجان در حالی که حزب توده یک حزب سراسری ایران بود که از اندیشه های کمونیستی هواداری می کرد، شورویها لازم تشخیص دادند که برای تأسیس یک رژیم پوشالی در آذربایجان ایران بکوشند. برای این منظور آقای جعفر پیشه وری که اعتبارنامه وی در مجلس چهاردهم مردود شناخته شد و رهبری گروه چپگرای کاوه را به عهده داشت انتخاب شده بود.

پیشه وری قبلاً همراه با شبستری در باکو با مقامات بلند پایه جمهوری قفقاز تماس گرفته بود.

پیشه وری با کمک قلی اوف کنسول شوروی و سایر مقامات شوروی در تبریز شالوده حزب دمکرات

ص: 155

آذربایجان را ریخت. این حزب مبلغ خودمختاری آذربایجان و شناسایی زبان ترکی به عنوان زبان رسمی این ایالت بود.

روز 21 شهریور 1319 حزب دمکرات یک مجلس مؤسسان تشکیل داد. پیشه وری رئیس این دولت خودمختار و شبستری نفر دوم آن بود.

در این مرحله شورای متحده مرکزی حزب توده وابستگی خود را به حزب دمکرات اعلام داشت.

روز 22 آذر 1323 دمکراتها تبریز و سایر پادگانها را تصرف کردند. پیشه وری کابینه نه نفره خود را به مجلس مؤسسان آذربایجان معرفی کرد.

در دی 1325 قوام به عنوان نخست وزیر زمام امور را به دست گرفت و در این زمان حکومت مرکزی هیچ گونه اعتباری در آذربایجان نداشت. ارتش شوروی در گیلان و مازندران به نهضتهای مشابهی کمک می کرد. حزب توده اکنون در اوج قدرت خود، به ویژه در شمال، بود. این حزب «حزب میهن» و گروه طبرستان که به وسیله احسان طبری رهبری می شود را در کنترل داشت، در چنین اوضاع و احوالی بود که قوام به مسکو سفر کرد.

قوام پس از بازگشت به تهران در اسفند 1324 به عناصر و نهضتهای چپگرا آزادی عمل داد. وی قراردادی با شورویها منعقد ساخت که شامل ماده ای بود درباره حل و فصل «مسئله آذربایجان که یک امر داخلی است».

قوام سه وزیر کمونیست را در کابینه خود راه داد که عبارتند از: دکتر کشاورز، دکتر یزدی و دکتر اسکندری که سمت وزیران فرهنگ، بهداری و پیشه و هنر را به عهده داشتند تا «اصلاحات» لازم را انجام دهند.

در ضیافتی که از طرف حزب توده در باشگاه آنها با حضور نخست وزیر و وزیران و رئیس مجلس تشکیل شده بود ایرج اسکندری در جریان نطقی اظهار داشته بود: «ما یک میلیون عضو و سه وزیر در کابینه داریم. سال دیگر ما 10 میلیون عضو و تمامی کابینه را خواهیم داشت.» شخصی که در کمک به قوام برای سر و کار داشتن با این گونه مسائل به ویژه مؤثر بود، مظفر فیروز بود، که اعتقادات او به عنوان یک «کمونیست خوب» شدیدا باید مورد پرسش قرار گیرد.

در آذر 1325 ژنرال رزم آرا معدوم حمله نیروهای دولتی علیه شورشیان به فرماندهی غلام یحیی، فرمانده کل نیروهای دولتی آذربایجان را طرح ریزی کرد. ظرف 10 روز شورشیان در هم شکسته و حزب دمکرات از هم متلاشی شد.

در تهران و همه شهرهای جنوبی و شمالی، مردم باشگاههای حزب توده را به تاراج برده و آنها را به آتش کشیدند. دو اعلامیه که پشت سر یکدیگر به وسیله حزب در این زمان منتشر شد، نشان دهنده اختلافی بود که در داخل حزب روی داده بود.

عده ای از اعضای حزب توده به رهبری احسان طبری بر این عقیده بودند که حزب باید فعالیت خود را درباره طبقات تحصیلکرده متمرکز کند در حالی که دیگران معتقد بودند، فعالیت باید در حول و حوش کارگران باشد.

آل احمد، مهندس ناصحی، ملکی، انور خامه ای، فیروز شهابپور و مهندس زنجانی می کوشیدند تا «طبقه حاکمه» حزب را سرنگون کنند.

ص: 156

در اردیبهشت ماه 1326، رادیو باکو و رادیو مسکو منحرفین را مورد حمله قرار داده و آنها را به مزدوری انگلیس متهم کردند.

روز 15 بهمن 1327 (فوریه 1948) سوءقصدی علیه شاه به وسیله یک نفر که گویا عضو حزب توده بود صورت گرفت و حزب توده از سوی دولت غیرقانونی اعلام شد. عده زیادی از رهبران توده دستگیر و بازداشت شدند. (مهمترین اعضاء این عده توانستند در جریان نخست وزیری رزم آرا فرار کنند).

از فروردین ماه 1328 حزب توده فعالیت زیرزمینی خود را آغاز کرد. روزنامه «مردم» ارگان حزب توده روزهای شنبه با تیراژ ده هزار نسخه در سراسر کشور منتشر شد. عقیده بر این بود که حزب در تهران 20000 نفر عضو دارد.

حزب توده دارای تعداد قابل ملاحظه ای سمپات و اعضاء رسمی در وزارت فرهنگ، وزارت دادگستری، وزارت دارایی و وزارت کشور بود.

تعداد قابل ملاحظه ای از اعضاء حزب توده در بخش بهداشت وزارت بهداری بودند که برای فعالیتهای مبارزه با مالاریا و فعالیتهای مشابه به شهرستانها اعزام می شدند. این عده از این مأموریتها به نفع حزب توده بهره برداری کرده و در میان کشاورزان تبلیغات کمونیستی انجام می دهند. این موضوع درباره بخش جنگلداری نیز صدق می کند. تعداد بسیار زیادی از لوکوموتیورانان و ترمزبانان راه آهن دولتی ایران از اعضاء شورای متحد مرکزی هستند. این حزب نفوذ زیادی در سیلو و کارخانجات ونک و انحصار دخانیات دارد که بخش بزرگی از کارگران آن از اعضاء حزب توده هستند.

طبقه بندی اعضا:

اعضای حزب توده به طورکلی به گروههای زیر تقسیم می شوند:

الف) کارگران صنعتی ب ) کارگران صنعتی و متفرقه ج ) پیشه وران د ) کشاورزان ه) طبقات روشنفکر بعضی از سازمانهایی که به عنوان وابسته به حزب توده شناخته شده اند عبارتند از:

1) سازمان دانشجویان دانشگاه تهران 2) سازمان دانش آموزان دبیرستانهای تهران 3) انجمن مبارزه با بی سوادی 4) جمعیت طرفداران صلح 5) سازمان زنان 6) جمعیت مبارزه با شرکتهای نفتی امپریالیستی 7) جمعیت حقوقدانان دمکراتیک و جمعیت روزنامه نگاران دموکراتیک 8) سازمان دهقانان 9) محفل جوانان دمکرات 10) جمعیت کمک به کشاورزان

ص: 157

11) شورای متحده مرکزی 12) باشگاه ورزشکاران دمکرات 13) جمعیت آذربایجانیان 14) جمعیت فارغ التحصیلان دانشسرای عالی سازمان دانشجویان دانشگاه این یک سازمان بسیار خوب سازماندهی شده است که به ویژه در دانشکده های پزشکی و حقوق نفوذ دارد. این سازمان با تبلیغ تعلیمات رایگان دانشگاهی جهت دانشجویان بی بضاعت و تقاضای اصلاحات مختلف دیگر چند صد دانشجوی دانشگاه را علاوه بر آنهایی که قبلاً از اعضای سازمان دانش آموزان ایران بوده اند، به طرف خود جلب کرده است.بعضی از آنها به عنوان دانشجوی دانشگاه به هر صورت احتمالاً در آینده سمتهای مسئولی به دست آورده و خدمات قابل ملاحظه ای به حزب خواهند کرد.

جمعیت مبارزه با بی سوادی این جمعیت در نقاط مختلف تهران و در دهات و شهرستانها کلاسهایی برای با سواد کردن اشخاص بالغ دائر کرده است. همراه با تعلیم سواد به نوآموزان تبلیغات متناسب به آنها از سوی «آموزگاران» که در کلاسهای کادر حزب برای این منظور آموزش دیده اند، داده می شود. از آنجایی که بی سوادی مورد شناسایی هر حکومتی است که ممکن است روی کار آید، این جمعیت تا اندازه ای از «مصونیت» برخوردار است و می تواند فعالیتهای خود را آزادانه انجام دهد.

جمعیت مبارزه با شرکتهای نفتی امپریالیستی این جمعیت در سال 1329 تأسیس شده است تا حزب توده بتواند سهم منصفانه خود را در «نهضت ملی نفت» به رهبری جبهه ملی داشته باشد. طبق اطلاعاتی که در دست است این جمعیت شش هزار عضو دارد.

سازمان زنان این سازمان به ویژه موفق بوده است زیرا از تظلمات زنان تحصیلکرده در ایران به نحو کاملی بهره برداری کرده است. این سازمان از حقوق مساوی برای زنان در همه شئون زندگی و به ویژه حق رأی در انتخابات طرفداری کرده است. تعداد زیادی از دختران و زنانی که در ادارات دولتی کار می کنند یا در مدارس تدریس می کنند به این سازمان تعلق دارند.

جمعیت حقوقدانان دمکراتیک این جمعیت عده ای از شخصیتهای سرشناس قضایی را دربرمی گیرد، که هنگامی که اعضاء حزب گرفتاریهای قضائی دارند می توانند سودمند باشند.

جمعیت روزنامه نگاران دمکرات این جمعیت در کارهای مطبوعاتی و تبلیغاتی سودمند است.

جمعیت طرفداران صلح این جمعیت سرگرم جمع آوری امضاء برای صلح در پشتیبانی از انعقاد یک معاهده صلح در میان پنج

ص: 158

قدرت بزرگ بوده است. این جمعیت تظاهراتی بر علیه جنگ در محکوم کردن آمریکاییها و انگلیسیهای جنگ افروز و معرفی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان مدافع صلح جهانی ترتیب داده است. این جمعیت به جمعیتهای صلح کشورهای دیگر نمایندگانی فرستاده و از این جمعیتها نیز نمایندگانی پذیرفته است.

همچنین کاروانهای صلح به نقاط مختلف جهت کارهای تبلیغاتی فرستاده است.

سازمان دهقانان اعضاء آموزش دیده حزب توده به دهات مختلف اعزام شده و مناسبات بین کشاورزان و مالکان را به نحو جامعی مطالعه می کنند. تظلمات دهقانان آنگاه مورد بررسی قرار می گیرد و اعضاء جدید از میان خود دهقانان که برای تشکیل هسته مرکزی حوزه های دهقانان پرورش یافته اند به کار گرفته می شوند.

دهقانان توده ای دهکده رباط کریم عرصه را بر افراد سینمای سیار آمریکا چنان تنگ کرده بودند که آنها ناگزیر محل را ترک کردند. این جمعیت اصل «سربازگیری» جوانان را دقیقا مراعات می کند.

جمعیت آذربایجانیان که در تهران تشکیل شده اکنون دارای 2500 نفر عضو است و علی آذری سر دبیر روزنامه «پیک امروز» کاندید آنها برای نمایندگی مجلس از تبریز است. این جمعیت قصد دارد بزودی شعبه ای در تبریز ایجاد کند. این جمعیت جایگزین حزب دمکرات آذربایجان است.

جمعیت فارغ التحصیلان دانشسرای عالی این جمعیت نشریه ای از خود به نام «مهرگان» دارد.

یکی از عوامل اصلی که به موفقیت حزب توده در جمع هواداران جدید کمک کرده است، اصل انتخاب مرد صحیح برای کار صحیح بوده است. یک عضو روشنفکر حزب با سایر اعضای روشنفکر مورد انتظار سرو کار دارد. اعضای آموزش دیده حزب که خودشان کارگر بوده اند (مانند علی امید) با طبقات کارگر که زبان آنها را خوب درک می کنند سر و کار دارند. در میان صفوف رهبری کننده حزب توده اشخاصی که خود بزرگ بینی سیاسی داشته باشند، وجود ندارد.

بعضی از نقشه های آینده حزب توده سازمان دانشجویان دانشگاه تهران به زودی دانشجویان دانشگاههای تبریز، شیراز و مشهد را در بر خواهد گرفت و کنگره دانشجویان دانشگاههای ایران را تشکیل خواهد داد. سازمان جوانان حزب توده به «نهضت دفاع از حقوق جوانان» تبدیل خواهد شد، به طوری که جوانان از هر طبقه و گروه بتوانند در یک سازمان گرد هم آیند.

در پایان باید اضافه کرد که شورویها از طریق عامل خود ملا مصطفی بارزانی اکنون که در روسیه است، توجه ویژه ای به کردها داشته اند. به کردها به دلیل همکاریهای آنها وعده خودمختاری داده شده است.

سازمانهای توده ای که در قلمرو کمیته مرکزی سازمان جوانان قرار گرفته اند.

1- سازمان فرهنگی ارمنیهای ایران 2- سازمان فرهنگی آشوریهای ایران 3- سازمان فرهنگی کردهای ایران سازمانهایی که تحت قلمرو کمیته سازمانی تهران و حومه قرار می گیرند و تابع کمیته مرکزی هستند:

1- جمعیت آزادی ایران 2- اتحادیه کوهنوردان 3- اتحادیه هنرپیشگان (زن و مرد) 4- جمعیت روزنامه نگاران مبارز 5- جمعیت آذربایجانیان

ص: 159

سازمانهای کارگری وابسته به حزب:

1- اتحادیه کارگران سینماها 2- اتحادیه مستقل لوله کشها 3- اتحادیه کارگران ساختمان 4- اتحادیه نانواهای تهران 5 - اتحادیه مستقل خیاطها 6- اتحادیه نقاشها 7- اتحادیه کارگران کارخانه چیت سازی 8 - اتحادیه کارگران کارخانه شماره 5 ونک 9- اتحادیه کارگران انحصار دخانیات 10- اتحادیه کارگران چاپخانه ها 11- اتحادیه انبار چای سازمان برنامه 12- اتحادیه کارگران خشک شویی و رنگریزی تهران 13- اتحادیه کارگران سیلوی تهران 14- اتحادیه مکانیکها 15- اتحادیه سوزنبانان و کارمندان راه آهن همه اینها در قلمرو سازمانی به نام ائتلاف اتحادیه کارگران تهران قرار می گیرند.

سایر اتحادیه های توده ای:

1- اتحادیه پرستاران 2- جمعیت کمک به کودکان 3- اتحادیه کارمندان دولت 4- اتحادیه تلگرافچی های تهران 5 - اتحادیه کارگران بهداری بخش بهداشت.

سازمانهای بین المللی که حزب توده با آنها ارتباط دارد 1- جمعیت (بین المللی) حقوقدانان دمکراتیک در پاریس 2- کمیسیون اعلامیه حقوق بشر در پاریس 3- دبیرخانه فدراسیون اتحادیه های جهانی در وین

ص: 160

رهبران حزب توده ایران - تهران 24 ژوئن 1950 13 ژوئیه 1950 خرداد ماه 1329 ایرانیانی که تماس نزدیکی در میان دانشجویان در دانشگاه تهران دارند 1- سازمان حزب توده در آذربایجان الف) رهبران: دو نفر از رهبران زیرزمینی در حال حاضر به شرح زیر تشخیص هویت شده اند:

(1) علی شمس. صاحب کارخانه ریسندگی در تبریز (2) غفاری. (یادداشت حوزه فعالیت - در ایران اعضاء خانواده غفاری مرکب از صدها نفر است فردی که در اینجا به نام غفاری توصیف شده است، هنوز هویتش معلوم نگشته است).

ب) اعضای حزب در یک خانه واقع در همسایگی دفتر اطلاعات شوروی کوچه دان در تبریز در طرف مقابل خیابان پهلوی اجتماع می کنند.

ج) تعداد اعضای را نمی توان مشخص کرد. طبق تبلیغات دمکراتهای آذربایجان اعضای حزب توده در آذربایجان به چند هزار نفر که دارای کارت عضویت هستند بالغ می شود. معذالک به عقیده یک منبع تعداد اعضا از 2000 نفر تجاوز نمی کند.

د) شایعاتی در تبریز و تهران در جریان است مبنی بر اینکه دمکراتهای آذربایجان که اکنون در روسیه شوروی هستند قصد دارند، بخشهای شمالی آذربایجان ایران را با به کمک اعضاء حزب توده آذربایجان در طول پاییز امسال، تسخیر کنند.

2- سازمان حزب توده در تهران الف) رهبران:

(1) دکتر تقی رضوی. او یکی از رهبران مهم زیرزمینی حزب توده است و امور حزبی را به ترتیبی اداره می کنند که سوءظن پلیس سیاسی تهران را جلب نکند. این شخص زمانی پزشک دربار شاهنشاهی بود و سپس مشاور پزشکی یک شرکت بیمه ایرانی بود. او به علت افکار رادیکال خود از کارش برکنار شد. او سالها عضو حزب توده بوده است. او اکنون یک کلینیک شخصی در تهران دارد.

(2) بزرگ علوی. یک رهبر برجسته زیر زمینی حزب توده که با گروههای سیاسی غیر حزب توده در کشور تماس نزدیکی دارد.

(3) خانم مریم فیروز. یک زن ثروتمند که به پشتیبانی مالی از فعالیتهای حزبی کمک می کند. معذالک او در وضع دشواری قرار گرفته، زیرا تحت مراقبت پلیس واقع شده است. در عین حال وی با رهبران حزب توده تماس برقرار کرده و ترتیب اجتماعات سری را در خانه خود می دهد. او گاهی به عنوان پیک بین اعضاء حزب مورد بهره برداری قرار می گیرد و اغلب اسناد حزبی را در کیف دستی خود حمل می کند.

(4) صادق هدایت. یک نویسنده سرشناس ایرانی همچنین به طور غیرمستقیم در فعالیتهای حزب توده شرکت داشته و گاهی در جلسات آن شرکت می کند.

ب) محل جلسات حزبی در تهران (1) مقر حزب در کوچه فرعی خیابان خاکی حشمت الدوله، خیابان سی متری قرار گرفته است.

ص: 161

(2) درست مقابل این کوچه فرعی که فوقا اشاره شد پاساژ کوچکی وجود دارد. در یکی از خانه های واقع در پاساژ خانه کوچکی است که جلسات سرّی در آن تشکیل می شود. این خانه مریم فیروز است.

(3) خانه دکتر رضوی که فوقا مطرح بود در خیابان کاخ نزدیک سه راه شاه است.

(4) همچنین یک محل ملاقات در شمیران قرار گرفته که نشانی آن معلوم نیست.

ج) سازمان حزب توده دارای یک اتومبیل شخصی با پلاک 2004 سیاه از مدل سدان است. این اتومبیل اغلب دیده می شود که به یزد مسافرت می کند و عقیده بر این است که این اتومبیل مورد بهره برداری پیکهای حزب قرار می گیرد که با اعضای حزب که به آن شهر تبعید شده اند، تماس حاصل می کند.

د) جلسات حزبی شب هنگام تشکیل می شود و در هر بار بیش از سه یا چهار نفر در آن شرکت نمی کنند.

3- ستاد زیر زمینی حزب توده در تهران تماس نزدیکی با سازمان تبریز دارد، که سازمان تبریز نیز به نوبه خود با مقامات شوروی از طریق مرکز اطلاعات شوروی در تبریز تماس دارد.

4- لازم به توجه است که حزب توده در آذربایجان با حزب دمکرات آذربایجان یکی است.

حزب توده - 2 حزب کمونیست ایران سری تهران - ایران (بخش ارامنه) تا قبل از 6 دسامبر 1950 (15 آذر 1329) بازرگانان تهران که دارای ارتباطات خوب در محافل ارامنه هستند 1- هنگامی که حزب توده به فعالیت زیرزمینی روی آورد سازمان آن از مرکزیت درآمد و کادرهای آن دوباره گروه بندی شد. حوزه های بزرگ که برای کارهای غیرقانونی نامناسب بود و خبرچین ها به آسانی در آن رخنه می کردند به توسط «گروههای پنج نفری» جایگزین شد، این گروهها و رهبران آنها از یکدیگر اطلاعی ندارند و بدین ترتیب یک نوع امنیت را تضمین می کنند. 10 «گروه پنج نفری» از طریق رهبران خود تابع یک «رهبر ده گانه» هستند. و پنج «گروه ده گانه» تابع یک «رهبر پنج» هستند. چهار «گروه پنج» به نوبه خود تابع یک رهبر منطقه ای هستند که بدین ترتیب نماینده یک هزار عضو است و در مقابل کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران مسئول است. در کمیته مرکزی همه بخشهای ملی نماینده دارند، بخش ارامنه در تهران دارای 200 عضو است. کمیته مرکزی دستورات خود را از اتحاد شوروی یا به طور مستقیم و یا از طریق مردی که بطور ویژه در سفارت شوروی تعیین شده است می گیرد.

2- فعالیتهای «گروهها» اساسا همان فعالیتهایی هستند که در زمانی که حزب قانونی بود، انجام می گرفت. یعنی اجتماعات و سخنرانیها درباره برنامه های حزب، تاریخ، تبلیغات به منظور بیدار نگه داشتن آگاهی طبقاتی و رهنمودهای سیاسی در مبارزه، خط مشی حزبی نسبت به مسائل مختلف روز.

کادرها در معرض خطرات غیر لازم قرار نمی گیرند و به عنوان یک نیروی متشکل، برای اینکه هنگام لزوم رهبران توده ها باشند، نگه داشته می شوند.

3- کارهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، مستقل از سازمان حزبی بوده و به وسیله اشخاص ویژه ای که با

ص: 162

اعضاء مختلف سفارت شوروی ارتباط دارند، انجام می شوند. اشخاص نامبرده در زیر مظنون به آن هستند که به عنوان عامل برای سفارت شوروی ایفای نقش می کنند.

دکتر م. پاتواکانیان - تهران دکتر کاسپار هاکوپیان - تهران دکتر س. ماگاشیان - اصفهان این اشخاص در نتیجه حرفه خود به آسانی قابل دسترس بوده و همچنین می توانند بدون اینکه توجه کسی را جلب کنند با هرکسی که بخواهند ملاقات کنند. تماسهای آنها با اعضاء سفارت شوروی در بیمارستان شوروی صورت می گیرد. در این مقوله از عمل باید اشخاص زیر را نیز گنجاند.

آقای جانبازیان - که دارای یک مدرسه باله است.

خانواده سروریان - که دارای یک کودکستان به نام «مانکاکان پالات (کاخ کودکان)» به معنی کاخ کودکان دارند.

دادیان - صاحب یک کتاب فروشی بنیان گذاران شرکت تعاونی «آناهیت» که اعضاء آن درباره ماهیت دقیق این مؤسسه اطلاعی ندارند.

4- برای مقاصد تبلیغاتی و ضد تبلیغاتی اشخاص و سازمانهای زیر فعالیت جدی دارند.

ه. کاراکاش - با روزنامه خود به نام «ورادتنوند» این شخص احتمالاً در خدمت بیش از یک ارباب است.

«شاکویت» - سازمان جوانان «ساسونتسی داویت» - سازمان تربیت بدنی جوانان فعالیت برای جمع آوری امضا برای «عریضه صلح» در میان ارامنه تهران به وسیله سازمانهای مذکور در فوق انجام گرفت.

حزب توده 3خیلی محرمانه به - قسمت کنسولی 11 اوت 1959 برابر با 20 مرداد 1338 از - قسمت موضوع: فریدون تقی زاده متقی 1- ما اطلاعات زیر را در مورد شخصی به نام متقی داریم که احتمال دارد با شخص مورد نظر شما یکی باشد.

وی در اسفند 1326 در جلسه حزب توده که توسط مقامات رسمی سفارت شوروی ترتیب داده شده بود، حضور داشته است. وی عضو کمیته مشورتی حزب توده بوده است (21 مرداد 1329). عضو کمیته ایالتی حزب توده در تهران (17 بهمن 1333)، عضو سازمان جوانان حزب توده، کمیته مرکزی (21 فروردین 34)، سخنگوی شیلات ایران - شوروی، شدیدا علاقه مند به سیاست و هوادار سرسخت ملا بهبهانی. «رفیق گرانمایه» (4 تیر 31). شایع است که پس از اینکه فعالیتها در سال 1328 زیر زمینی شدند رهبریت انجمن مرکزی اتحادیه های بازرگانی را عهده دارند (2 فروردین 34). احتمالاً با تقی متقی یکی می باشد.

ص: 163

الیاس پرهیزگار، مشاور کمیته مرکزی و مترجم اخبار خارجی برای روزنامه مردم (23 فروردین 34).

بنا به گزارشات واصله عضو کمیسیون پشتیبانی بود. طبق نشریه رکن 2 حزب توده، عضو هیئت اجرائی بوده (4 مهر 34).

2- اطلاعاتی در مورد علی متقی که ممکن است پدر شخص مورد بحث باشد: با پلیس سازمان امنیت همکاری کرده و از حزب توده اخراج شد در اسفند 36 (20 فروردین 38). عضو کمیته 3 نفری معاونین حزب توده، کمیته ایالتی تهران بوده (اواسط 34). یکی از 3 رهبر حزب توده در 18 تیر 36 بوده. جانشین معاون کل بوده است. (20 تیر 36).

در خواست تعین صلاحیت فریدون تقی زاده متقی:

شخص مورد بحث با مسئولین شرق و غرب کمیته تهران حزب توده، در تماس بوده(26 دی 36). از اعضای فعال کمیته ایالتی تهران حزب توده (21 مهر 35).

قطعنامه سازمان مرکزی جوانان توده را مبنی بر مخالفت با تشکیل گروه جدید توده امضای نموده است (19 دی 26).

اطلاعاتی درباره متقی (احتمالاً علی متقی):

رهبریت سازمان جوانان توده را عهده دار شد (5 شهریور 34). رئیس کمیته منطقه ای شماره 11 و شایع شده که ممکن است به علت تبلیغات منفی ای که علیه وی شده ایران را ترک کند(15 شهریور 36).

تماسش را با گروه آذربایجان قطع کرده است (2 آبان 36). به عنوان رهبر حزب توده، نامه ای به رهبر سابق حزب توده نوشته و آینده شغلی وی را سؤال نموده است(13 مهر 36). عضو سازمان مرکزی تکش و مسئول امور توده ای ها در خراسان، فارس و مازندران است (17 خرداد 35). کمک مدیر بوده است در امور حزب تا مدیر اصلی از خارج برگردد(3 خرداد 35). سعی کرده که حزب توده را تجدید سازمان دهد (14 شهریور 35).

حزب توده - 4 صفحه اول محتوی، خیلی محرمانه می باشد.

اداره مشاوره های سیاسیتاریخ 25 فوریه 1976برابر با 6 اسفند 1354 مشاور امور کنسولی (کریس)، همان طور که درخواست کرده بودید به پیوست چند پیشنهاد از بخش سیاسی ارسال می گردد.هاوک صفحه دوم محرمانه به: آقای میلس - بخش سیاسی تاریخ: 25 فوریه 1976 از طریق: آقای بولستر - بخش سیاسی از: ج. استمپل - بخش سیاسی موضوع: حذف اعضای سابق حزب توده از لیست احتیاطی ویزا اگرچه قسمت کنسولگری خودش پرونده هایی برای افراد مهمی که اسمشان به علت عضویت سابق در حزب توده باید از ویزا محروم گردند دارد، معذالک به پیوست چندین اسم که در خاطرمان بود جهت

ص: 164

اقدامات لازم ارسال می گردد:

منوچهر تسلیمی، وزیر بازرگانی هادی هدایتی، وزیر کشور فریدون مهدوی، وزیر امور حزبی جهانگیر بهروز، سردبیر نشریات اکو مرتضی سرمد، دیوان عالی کشور شاهین آقایان.

چنان که من می دانم آقای کریستنسن قصد دارد که این افراد را از لیست احتیاط ویزا حذف کند. شما می تواند با او صحبت کنید که کلیه افرادی را که سابقا عضو حزب توده بوده اند و سپس خارج شده اند را از لیست ویزا حذف کنید.

شما می توانید با او بر سر عقب نشینی از این موضع صحبت کنید. این کار حکم یک تقاضا برای محرومیت کلی افرادیست که سابقا عضو حزب توده بوده و «راه آمده اند.» حزب توده -5 شماره: 08539 از: سفارت آمریکا- تهران تاریخ: 8 ژوئیه 1978 برابر با 17 تیر 57 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه شروع متن (استفاده محدود اداری) موضوع: جبهه ملی خط مشی حزب توده را رد می کند 1- جبهه ملی در تاریخ 15 شهریور پیشنهاد گزارش شده کمیته مرکزی حزب توده مبنی بر پیوستن به سایر نیروها جهت براندازی رژیم را رد کرده است. موضوع از آنجا شروع شد که خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش داد که حزب توده از همه گروههای مخالف در ایران خواسته که جهت براندازی رژیم ایران متحد شوند. برنامه حزب توده به شرح زیر داده شده بود: «دولت اتحاد ملی»، مجازات خطاکاران، از بین بردن قوانین مغایر با حقوق اساسی و قانون اساسی مشروطه، انحلال مجلس و سنا، انحلال پلیس سیاسی، ایجاد مجلس مشروطه، ملی کردن صنایع نفت، اخراج مشاوران نظامی آمریکا، انحلال معاهدات نظامی ایران و آمریکا، بیرون آمدن از پیمان سنتو، سلب مالکیت از سرمایه های خصوصی، و رد سیاست اقتصادی بی در و پیکر.

2- کریم سنجابی رهبر جبهه ملی گفت که با توجه به «تجربه تلخی» که در اوایل دهه 1330، از روابط جبهه ملی با حزب توده ناشی می شود، هرگونه اتحاد سیاسی «غیرقابل تصور» می باشد. بیانات قبلی وی مبنی بر تقاضای قانونی کردن حزب توده نباید موجب سردرگمی شود و اینکه وی خواهان همکاری با حزب توده است. به نظر سنجابی حزب توده وابسته به یک قدرت خارجی است و این تقاضا فقط آزادیهایی را که دولت ایران باید بدهد منعکس می سازد.

پایان متن (استفاده محدود اداری) شروع متن (خیلی محرمانه)

ص: 165

3- نظریه: این داستان جنبه ای خاص خود دارد. به نظر غیرعادی می رسد که دفتر مرکزی حزب توده در برلن شرقی باشد و بیانیه اش در پاریس منتشر شود. شاید جمهوری دموکراتیک آلمان نمی خواست قبل از ملاقات شاه از آنجا، وی را خجالت زده کند و حزب توده احتمالاً از روابطش با دانشجویان فعال در پاریس جهت این کار استفاده کرده است. احتمال دارد که این کار ساواک باشد تا موجب سرافکندگی جبهه ملی و سایر گروههای مخالف شود. هرچه که دلیل این کار باشد، نتیجه مهم و اصلی این بوده که جبهه ملی را به طور مستند مخالف اتحاد با حزب توده جلوه داد.

سولیوان حزب توده -6 شماره: 1953 از: سفارت آمریکا - مسکوتاریخ: 13 سپتامبر 1978 برابر با 22 شهریور 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

طبقه بندی: محرمانه موضوع: نقل قولی از پراودا درباره حزب توده 1- تذکرات سفارت آمریکا در بخارست درباره احتیاط رومانیها در روابطشان با حزب توده جالب است، مخصوصا با توجه به شماره 22 شهریور پراودا که از معاون اول حزب توده بیاناتی در مورد انسانیت ذکر کرده است. اسکندری، معاون اول حزب توده، علت بحرانهای سیاسی فعلی در ایران را «نارضایتی عمومی از اعمال رژیم» توصیف کرد و افزود که «اختناق و ظلم سفاکانه و دخالت پلیس مخفی، ساواک» مزید برعلت است. اسکندری همچنین حضور مستشاران آمریکایی در ایران را مورد انتقاد قرار داد.

2- نظریه: شورویها نیز در مورد به رسمیت شناختن حزب توده محتاطانه عمل کرده اند، ولی چاپ بیانات اسکندری در روزنامه پراودا بیانگر حمایت شوروی از ناآرامی فعلی در ایران می باشد. همچنین ذکر نام ساواک در مطبوعات شوروی غیر عادی به نظر می رسد.

گاریسون حزب توده -7 شماره: 7992 از: سفارت آمریکا - مسکوتاریخ: 16 نوامبر 1978 برابر با 25 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی. دارای حق تقدم پیرو: سند 27110 مسکوطبقه بندی: محرمانه موضوع: رهبر حزب توده مخالفت مذهبی ایرانیان با شاه را تمجید می کند خلاصه متن: در یک مصاحبه مهم و تاریخی رهبر حزب توده، اسکندری، از درگیر شدن روحانیت شیعه منجمله از آیت اللّه خمینی در مخالفت با شاه تمجید و تعریف می کند. در فراز عجیب وی گفت که منکر آن است که رهبران مذهبی مرتجع و واپس گرا می باشند، و ریشه های عمیق مذهب را در ایران قبول دارد، و از اتحاد همه نیروهای «دموکراتیک» در ایران به انضمام مذهبیها استقبال می کند. نظرات وی به خودی

ص: 166

خود مهم می باشند، ولی شاید مهمتر از آن اجازه چاپ این مطالب در مجله رسمی شوروی به نام «مشکل صلح و سوسیالیسم» می باشد. (پایان خلاصه) 1- سفیر ایران به عرض ما رسانده است که یک مصاحبه بینهایت جالب با رهبر حزب توده ایران، اسکندری، در مجله کمونیستی شوروی «مشکل صلح و سوسیالیسم» شماره 11 مورخ 13 مهر به چاپ رسیده است.

2- شروع متن طبقه بندی نشده. خلاصه متن، اسکندری:

... به طور مفصل، بعد مذهبی نهضت ضد شاه در ایران را مورد تمجید قرارداد و افزود که روحانیت شیعه نه تنها واپس گرا نمی باشد بلکه موضع آیت اللّه خمینی در قبال نهضت ضد شاه را ستود.

... ادعا کرد که حزب توده همیشه به عقاید مذهبی که «ریشه های عمیق در اکثریت مردم ایران دارد» احترام گذاشته است و افزود که حزب توده از اتحاد بین همه نیروهای دموکراتیک از جمله مذهبیها حمایت خواهد کرد. اسکندری گفت که ما در کلیه مسائل با رهبران مذهبی موافق نیستیم ولی «باید واقع گرا باشیم».

... از جبهه ملی با توجه به نفوذی که آنها در طبقه روشنفکر و دانشجویان دارند، به خوبی یاد کرد.

... خاطرنشان ساخت که تنها نیروی حامی شاه ارتش و پلیس می باشند که «توسط مشاوران آمریکایی رهبری می شوند» و افزود که (علامت نافرمانی افسران و سربازان در تیراندازی به مردم) نشانگر این است که این حمایت از شاه، ابدی نخواهد بود.

... امپریالیسم آمریکا را به عنوان اصلی ترین پشتیبان خارجی رژیم توصیف کرد.

... از خط مشی جمهوری خلق چین در قبال ایران انتقاد کرد، و از نفوذ ضد شوروی چین در ایران یادآوری کرد و ملاقات هواکوفنگ از تهران را دلیل وجود «معاملات» چین - آمریکا در حمایت از رژیمهای نامردمی در سراسر دنیا دانست. (پایان متن طبقه بندی نشده) 3- نظریه: نقطه نظرهای تاریخی و در عین حال مثبت اسکندری نسبت به جنبه های مذهبی وقایع جاری در ایران چیزی کاملاً جدید و پر معنی است. اهمیت این مطلب را از دو جنبه می بینیم. اول، در ارتباط با تحولات داخل ایران، نظرات اسکندری نه تنها قدرت عظیم و عمیق مخالفت مذهبی با شاه را به طور غیرعادی نشان می دهد، بلکه به طور ضمنی ضعف حزب توده را توسط خودشان بیان می کند. ما کسب اطلاعات بیشتر در امور داخلی ایران را به دیگران محول می کنیم، ولی به نظر می رسد که اظهار علاقه مدام اسکندری جهت اتحاد با نیروهای مذهبی در یک جبهه مردمی علیه شاه بیشتر به خاطر جلب حمایت بعضی از رهبران مذهبی باشد تا اینکه بخواهد یک نوع ائتلاف سیاسی با آنها کرده باشد.

4- دوم و شاید مهمتر این است که، شوروی اجازه چاپ مصاحبه اسکندری را داده است. واضح است که مجله «مشکل صلح و سوسیالیسم» ارگان سیاسی متنفذ «احزاب کمونیست و کارگران» که در پراگ چاپ می شود بدون تأیید مسکو اقدام به چاپ یک و او هم نخواهد نمود.

نتیجتا با این اقدام علنی، اگرچه هنوز غیرمستقیم، مسکو با چاپ نظریات اسکندری در مورد اوضاع داخلی ایران بیش از پیش حمایتش را از نهضت ضد شاه در ایران آشکار ساخته است.

5 - به طور اخص ما نظر مثبت اسکندری را درباره آیت اللّه خمینی قابل ذکر می دانیم. این یک ذکر نام بی سابقه ای از جانب شوروی (یا با تأیید شوروی) از آیت اللّه می باشد.

ص: 167

6- رسانه های گروهی شوروی هنوز نظریه ای مفصل درباره اقدامات دولت نظامی ایران نداده اند. ولی در عین حال به طور ضمنی از اختناق و ظلم در ایران، اقدامات ضد آمریکایی در کشور، و حمایت رسمی آمریکا از دولت ایران، یاد کرده اند.

تون به عنوان مثال پراودا در 21 آبان در مورد داستان اخیری که از جانب خبرگزاری فرانسه در مورد آشوبهایی که در تهران ایجاد شده (تلگرام مرجع) بدون اشاره ای به مسبب این آشوبها، تحلیلی داده بود، و هیچ اشاره ای نکرد که خبرنگار پراودا در تهران از آیت اللّه به عنوان مسبب این آشوبها انتقاد کرده است.

حزب توده -8 خیلی محرمانه ایرج اسکندری دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده (کمونیست) ایران (از بهمن 1349 تاکنون). یکی از بنیان گذاران حزب توده ایران و یکی از اعضای کمیته مرکزی از سال 1320 تاکنون بوده که در سال 1328 به عنوان رهبر حزب برگزیده می شود و تا وقتی که به سمت فعلی خود برگزیده نشده بود به عنوان رهبر این حزب غیرقانونی (در سال 1328 منحل و غیرقانونی اعلام شد) شناخته می شد.

از سالهای 1304 که به عنوان دانشجو در فرانسه بود یکی از گردانندگان جنبش کمونیسم جهانی در اروپا و ایران بود. او یکی از کسانی است که در گرایش این حزب به سمت شوروی نقش داشته است.

اسکندری از سال 1328 به بعد در اروپا به حال تبعید به سر می برد. اوایل در پاریس در (30-1328) و وین (33-1330) و این اواخر در شهرهای مختلف اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی بوده و فعلاً در مسکو به سر می برد.

او که یک سخنران خوب و یک نویسنده تواناست، یکی از مهره های تبلیغاتی با ارزش به شمار می رود.

در طول اقامت خود در اروپای شرقی، فعالیتهای آشکار وی ظاهرا به شرکت در کنفرانسهایی که دست کمونیستها در پشت سر آن بود، محدود گشت. در این کنفرانسها او سخنرانیهایی ایراد می کرد که در آنها از رژیم شاه انتقاد و از اندیشه های روسی تحت پوشش حزب توده دفاع می کرد. در طول بیست و پنجمین کنگره حزب کمونیست شوروی ملاقاتی که در اسفند ماه 1354 با فیدل کاسترو، نخست وزیر کوبا، داشت موجب شد که دولت ایران با کوبا قطع رابطه بکند. در شهریور 1357، در یک سخنرانی در مورد ناآرامیهای شهرهای ایران، اسکندری از گروههای مخالف خواست که حزب توده را هم در یک جبهه ائتلاف ملی که هدف آن براندازی رژیم سلطنتی و برقراری یک دولت ائتلافی می باشد، به شمار آورند. تا ماه نوامبر 78 (آبان 57) هنوز نشانی از اینکه او توانسته باشد با محافظه کاران مذهبی یا با رهبران جبهه ملی به تفاهمی برسد، وجود نداشت. در اواخر مهر57، عناصر مخفی حزب توده یک بار در تمام دانشگاههای ایران، علنی شدند. دامنه دخالت اسکندری در این رویداد یا در ناآرامیهای داخلی 1357 معلوم نیست.

ص: 168

سوابق و گذشته وی ایرج اسکندری در 7 فوریه 1907 (18بهمن 1285 شمسی) در شهر ساری در استان مازندران به دنیا آمد. او عضوی از خاندان قاجار بشمار می رود. قاجاریه تا زمانی که به وسیله پدر شاه فعلی در سال 1300 برکنار شدند، بر ایران حکومت می کردند. اسکندری در سال 1304 در شهر گرنوبل فرانسه تحصیل حقوق کرد و در همان زمان وارد فعالیتهای کمونیستی شد.

او ده سال دیگر در فرانسه ماند و به تبلیغ کمونیسم در میان ایرانیان و سایر فعالیتهای کمونیستی پرداخت. در سال 1314 او به ایران بازگشت تا به کارهای حقوقی بپردازد و پستی در وزارت دادگستری به دست آورد.

در سال 1316 یکی از بستگان نزدیک وی، سلیمان اسکندری عضو حزب توده در جریان یک گردهمایی کمونیستها، دستگیر شد. بلافاصله پس از آزادی سلیمان در سال 1320، ایرج که برای آزادی وی تلاش زیادی کرده بود، در آن موقع به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی ارتقاء مقام یافت و در سال 1323 برای مدت کوتاهی به مجلس راه یافت.

در سال 1324 اسکندری به عنوان نماینده شورای مرکزی اتحادیه بازرگانان (که تحت سلطه حزب توده بود) جهت شرکت در جلسات فدراسیون جهانی اتحادیه های بازرگانی (WFTU) به پاریس رفت. در 1325 به ایران بازگشت و به مدت سه ماه به عنوان وزیر بازرگانی و صنایع، کارکرد. دوباره در 1326 به فرانسه رفت و احتمالاً در دانشکده حقوق دانشگاه پاریس به کار پرداخت. در طول آن مدت او در همکاری با کمونیستهای فرانسه و حزب توده نقش مهمی بازی می کرد و علاوه بر آن در تبلیغات کمونیستی بر روی جامعه ایرانیان مقیم فرانسه فعالیت داشت. در 1328 بعد از یک ترور ناموفق به جان شاه توسط یک فرد کمونیست، او و سایر رهبران توده غیابا به اعدام محکوم شدند. اسکندری در 1329 به استخدام WFTU درآمد و در سال 1330 که WFTUاز فرانسه اخراج شد، او به وین رفت. او تا سال 1333 در وین همچنان در استخدام WFTUبود.

اطلاعات شخصی اسکندری جهت شرکت در کنفرانسهایی که باطنا کمونیستی بودند به نمایندگی از طرف حزب توده، مسافرتهای زیادی نموده است. او عضو سازمانهایی نظیر شورای جهانی صلح و جامعه بین المللی حقوقدانان دمکرات نیز هست. در 1331 و 1333 او دوبار سعی کرد تا جهت شرکت در شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل به عنوان نماینده WFTU به آمریکا برود، ولی موفق به کسب ویزا نشد، او در سال 1332 در تشییع جنازه جوزف استالین در مسکو شرکت کرد.

اسکندری حداقل دو زن داشته، به نامهای همایون (احتمالاً هما - مترجم) کاووسیان و زهرا بیات. آنها نیز از فعالان حزب توده بودند. اسکندری فرانسه صحبت می کند.

17 نوامبر 1978(26 آبان 1357 - مترجم)

ص: 169

حزب توده -9 شماره: 11379 از: سفارت آمریکا- تهران تاریخ: 20 نوامبر 1978 برابر با 29 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

گزارشگر: 11652 طبقه بندی: خیلی محرمانه پیرو: سند مسکو شماره 27992 موضوع: بیانات اسکندری سفارت تهران درخواست دارد که متن کامل ترجمه انگلیسی بیانات اسکندری را ارسال دارید.

خلاصه ای که ارسال شده بود به مقامات ایرانی داده شد. مقامات بالا نگران هستند که بیانات اسکندری ممکن است بیانگر تغییر موضع شوروی در جهت دخالت بیشتر در ناآرامیهای اخیر ایران باشد.

سولیوان حزب توده -10 شماره: 11757 از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 30 نوامبر 1978 برابر با 9 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی گزارشگر: 11652 طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مصاحبه رهبر حزب توده ایران 1- اف. بی. آی. اس. از لندن گزارش می دهد که رهبر حزب توده ایران، اسکندری، مصاحبه ای تحت عنوان «ابراز تأسف رهبر حزب توده از عدم تشکیل جبهه متحد» انجام داده است.

2- این طور به نظر می رسد که شورویها سعی دارند خودشان را از اتهاماتی مبنی بر اتحاد با خمینی دور نگهدارند.

از ارسال نظرات وزارت خارجه و سفارت در مسکو متشکر خواهیم.

سولیوان حزب توده -11 شماره: 0160 از: سفارت آمریکا- نیکوزیاتاریخ: 16 ژانویه 79 برابر با 26 دی 57 به: وزارت امور خارجه آمریکا - واشنگتن دی.سی.

طبقه بندی: محرمانه موضوع: پیام حزب کمونیست آکل به حزب توده 1- در شماره 13 ژانویه نشریه (هراوگی) که روزنامه رسمی حزب کمونیست آکل می باشد، گزارش

ص: 170

شده است که کمیته مرکزی آکل پیامی مبنی بر همبستگی به حزب توده ایران ارسال داشته است. در طی این پیام از قیام و مبارزه مردم ایران که «کمونیستها در خط مقدم آن هستند» یاد شده است و آرزو شده است که یک رفورم انقلابی رادیکال در ایران به وقوع بپیوندد.

2- نظریه: آکل به عنوان یک طرفدار پر و پا قرص مسکو شناخته شده است و در سازماندهی تظاهرات ضد شاه در قبرس نقش مهمی داشته است. اگر چه ما در موقعیتی نیستیم که مفهوم و معنی این پیام را قضاوت کنیم، ولی فقط جهت اطلاع وزارت خارجه گزارش می شود.

استون حزب توده -12 شماره: 5423 از: دفتر منافع آمریکا در ناتو تاریخ: 27 ژوئیه 1979 برابر با 5 مرداد 58 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه گزارشگر: لورنس لگر موضوع: بحث (سیاسی) در مورد ایران 1- (تمام متن محرمانه است) 2- در جلسات کمیته سیاسی مورخ 26 ژوئیه، نماینده بلژیک گفت که سفارت بلژیک در مسکو گزارش داده است که سفارت ایران در آنجا یک پیام شخصی از جانب آیت اللّه خمینی به برژنف تسلیم داشته است. اعلام داشته است که از محتوای پیام اطلاعی ندارد. او پرسید که آیا متحدین دیگر گزارشاتی مبنی بر تأیید این گزارش دریافت داشته اند یا خیر ؟ 3- مضافا اینکه نماینده جمهوری آلمان فدرال مقاله ضمیمه را درباره موضع شوروی در ایران توزیع کرد.

4- اقدام مقتضی هرگونه اطلاعاتی که واشنگتن یا مسکو درباره پیام خمینی - برژنف داشته باشند ارسال دارند.

5 - شروع مقاله نماینده جمهوری آلمان فدرال الف: در حال حاضر موضع شوروی در قبال ایران ضد و نقیض است و اصلاً واضح نمی باشد. نتیجتا این وضع در آینده تحولات سیاست داخلی ایران اثر خواهد گذاشت، بسته به روال سیاست خارجی آن.

چنان که در ابتدای امر به نظر می رسید، همدردی مسکو با انقلاب ایران جای خود را به نگرانی تبدیل می کند، زیرا رهبریت ناهمگون ایران ظاهرا آن طور که شوروی فکر می کرد به امیدهای اقتصادی شوروی پاسخ مثبتی نداده اند.

ب: بنابراین هرچه بیشتر این حقیقت آشکار می شود که، تنها دلیل موضع مثبت شوروی در قبال انقلاب ایران، این است که انقلاب باعث ضعف و از دست رفتن موقعیتهای غرب در ایران و منطقه شده است. اگرچه، این مسئله با تحولات سیاسی داخلی ایران خنثی می شود، زیرا این تحولات خطراتی برای منافع شوروی در منطقه دارد (مثال افغانستان و عراق).

ص: 171

ج: شوروی کرارا تأکید کرده است که دول دیگر در امور داخلی ایران دخالت نکنند، و همین مسئله جلوی منافع خودش را می گیرد. با توجه به این مسئله است که جالب به نظر می رسید اظهار نظرات مقامات شوروی را بدانیم.این مقامات معتقدند که تحولات در داخل ایران فعلاً باعث نگرانی هم غرب و هم کشورهای سوسیالیستی شده اند و آرزوی خمینی مبنی بر تشکیل یک کشور اسلامی با کمک یک حزب متحد اسلامی، از نظر تاریخی قدمی به عقب می باشد.

د: این عقیده بیش از آنچه به نظر می رسد، باعث شده است که شوروی در مورد رهبریت ایران رفع ابهام نماید. چندین مسئله که توسط ملاها و دولت ایران عنوان شد، در رسانه های گروهی شوروی به تفصیل بحث شدند و باعث شدند که علنا شوروی از گروههای نزدیک به رهبریت ایران انتقاد نماید. در عین حال رسانه های شوروی سعی دارند که نقاط مثبتی درباره بعضی اتفاقات در ایران عنوان کنند از قبیل: تصمیم به ملی کردن بعضی کارخانجات، که باعث قبول کردن هواداری شوروی از انقلاب ایران است.

ه: اگرچه خمینی به طور مستقیم در مطبوعات شوروی مورد انتقاد قرار نمی گیرد، ولی حتی نام او نیز، به عنوان عنصر مثبتی برای شوروی، ذکر نمی گردد. انتقاد حول و حوش مشاوران وی دور می زند، اگرچه شوروی دلایل کافی مبنی بر انتقاد خود خمینی دارد. این خودداری شوروی یک عمل تاکتیکی می باشد و چیزی به عنوان اصل به حساب نمی آید. شوروی وجه تشابه کمی با خمینی دارد و از نظر ایدئولوژیک اصلاً تشابهی با خمینی و انقلاب اسلامی اش ندارد. از نظر شوروی خمینی نقش «مترقیش» را به خوبی ایفا کرد، در اینکه نفوذ غرب را در ایران از بین برد. هنگامی که منافع حیاتی شوروی توسط انقلاب اسلامی به خطر بیفتند، خمینی رسما توسط شوروی حذف خواهد شد. این مسئله در انتقاد شوروی به اتهام دخالت ایران در امور داخلی افغانستان شکل می گیرد.لگر حزب توده - 13 شماره سند: 8828 از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 7 اوت 79 برابر با 16 مرداد 58 به: هیئت نمایندگی آمریکا در ناتو گزارشگر: ویکتور ال. تامست طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مذاکرات مشاوران سیاسی و مناسبات شوروی با ایران 1- (تمام متن محرمانه) 2- پیامی که به وسیله نماینده بلژیک به آن اشاره شده احتمالاً ممکن است همان پیامی باشد که محمد مکری سفیر ایران به مسکو هنگامی که وی به اتحاد شوروی بازگشت آن را همراه داشت. متن پیام به شرح زیر است:«بسمه تعالی» 23 ژوئن 1979، جناب آقای لئونید برژنف، صدر هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی از پیام محبت آمیز شما و علاقه شما درباره جمهوری اسلامی ایران متشکرم، از خداوند متعال رفاه و رستگاری مردم اتحاد جماهیر شوروی را خواستارم و من امیدوارم که جمهوری اسلامی ما که مبتنی بر وحدت کلمه براساس انقلاب ارزشمند اسلامی و سرنگونی رژیم شیطانی استوار است، نقش شایسته ای را

ص: 172

در وحدت و اتفاق ملل جهان ایفا کرده و خواهد کوشید تا صلح و رفاه را طبق آرزوی ملت ما و اسلام تحقق بخشد.

«روح اللّه الموسوی الخمینی» 3- ما سند جمهوری فدرال آلمان را که در تاریخ 26 ژوئیه ارائه شده بود، بسیار خوب تشخیص دادیم.

ما نیز این گرایش را داریم که متوجه شویم که اتحاد شوروی در مورد ایران بر سر دوراهی گیر کرده است. ما تصور می کنیم که چندین عامل احتمالی باعث شد که شورویها پیوندهای خود را با شاه قطع کنند و در جستجوی اتحاد نامقدسی با خمینی و نهضت اسلامی او باشند. این عوامل عبارتند از:

- - فقدان راه دیگر. در زمستان گذشته خمینی به نظر می رسید همه کارتهای برنده را در دست دارد.

حزب توده طرفدار مسکو (کمونیست) ضعیف بود و اعتبار خود را به طور عمده در ایران از دست داده بود.

گروه بندیهای «ترقی خواه» سیاسی دیگری که به اندازه کافی نیرومند باشند، که خمینی را به مبارزه بطلبند یا حاضر باشند که با شورویها علیه خمینی کار کنند، وجود نداشتند.

- - امید بهره برداری به قیمت ما. ما از لحاظ اینکه از شاه حمایت می کردیم و ارتباطات طولانی با او داشتیم به وضوح دشمن شماره یک خارجی برای نیروهای ضد شاه بودیم. شورویها نیز در این مورد تااندازه ای آسیب پذیر بودند، ولی نسبتا بسیار کمتر از ما. چشم انداز کاهش قابل ملاحظه نفوذ ما در ایران حتی اگر چشم انداز خود شورویها برای به دست آوردن نفوذ در معرض سؤال قرار گرفته بود بجز اینکه مورد استقبال شوروی قرار بگیرد وضع دیگری نداشت.

- - ترس از بی ثباتی در جناح اتحاد جماهیر شوروی. از دیدگاه ما چنین به نظر می رسد که مسکو در عین حالی که همواره برای بهره برداری از آشوب در حال آماده باش است، مایل نیست که آشوب محض خاطر آشوب صورت بگیرد. به دنبال عزیمت شاه نهضت اسلامی خمینی به نظر می رسید که تنها امکانی را برای تحمیل وجود سریع یک حاکمیت نیرومند متمرکز فراهم می کند.

- - میل به حمایت و حفاظت از منافع اقتصادی خود در ایران. اتحاد شوروی حجم رشد یابنده ای از معاملات با ایران در سالهای اخیر انجام داده بود، هرچند با مقایسه با بعضی از کشورهای صنعتی غربی چندان بزرگ نبود. گازی که از طریق IGAT-1و سهم قابل ملاحظه ای از ساختمان IGAT-2 که برای شورویها اختصاص یافته بود و سودهای حاصله از معاملات سه جانبه در مورد گاز در نتیجه آن برای مسکو دارای اهمیت ویژه ای بود.

4- هنوز هم شق بلافاصله دیگری که جایگزین خمینی باشد وجود ندارد و این واقعیتی است که بنا به عقیده ما دلیل اصلی آن است که شورویها هنوز خمینی یا نهضت او را رد نکرده اند. در عین حال دلایل کافی وجود دارد که برطبق آنها شورویها ممکن است لااقل در نظر داشته باشند علیه خمینی برخیزند، مثلاً، در حالی که مقامات جدید در ایران با ایالات متحده و شورویها به نحوی متساوی از آنچه در دوران شاه واقعیت داشت رفتار کرده اند، شورویها احتمالاً در این مورد تسلی خاطر نسبتا کمی دارند، زیرا جمعیتهای اسلامی هر دو طرف را برای انتقاد هدف قرار می دهند. علاوه بر این واقعیتهای اوضاع ایران آغاز به تأثیر گذاردن در ادراکات دولت موقت ایران کرده است درباره اینکه منافع این حکومت در کجا واقع شده است و این ادراکات روی هم رفته نسبت به موضع شوروی درباره ایران تمایل مساعدی نشان نمی دهد. یکی از موارد بحث بدین مناسبت ادامه ناآرامی در کردستان است که در آنجا امکان عصیان

ص: 173

قومی، لزوم داشتن ظرفیت نظامی برای مقابله با آن را پیش آورده است. این امر به نوبه خود علاقه به تجدید مناسبات و تحویل تجهیزات نظامی را با ایالات متحده برانگیخته است.

5 - علاوه بر این 6 ماه پس از انقلاب، اوضاع سیاسی در ایران در وضع سیالی قرار دارد. دولت موقت ایران نتوانسته است اولویت خود را در مسائل مربوط مدیریت دولتی در مقابل ساختار غیر رسمی دولتی و کمیته های انقلابی و ضمایم آن که اغلب اعمال قدرت سیاسی واقعی می کنند مسجل کند، و ظاهرا در امور فنی - اداری در یک مقیاس ملی ناتوان به نظر می رسد. شورویها باید چشم اندازهای نامعین را برای ثبات در ایران مورد توجه قرار دهند به ویژه هرگاه عدم ثبات در این زمینه منافع شوروی را در جاهایی نظیر افغانستان تا اندازه معینی مورد تهدید قرار دهد.

6- سرانجام شورویها بهتر از هر کشور دیگری در برقراری معاملات در ایران بعد از انقلاب کاری انجام نداده اند. حمل گاز از طریق IGAT-1 هنوز به آن سطح حجمی که مربوط به دوران قبل از انقلاب بود نرسیده است. علاوه بر این ایرانیان خواسته اند قیمتی را که شورویها برای گاز می پردازند برای افزایش مورد بحث قرار گیرد و آنها ظاهرا قصد ندارند IGAT-2را بسازند.

7- ما با نامه جمهوری فدرال آلمان موافقیم که «هنگامی که انقلاب اسلامی آغاز به تهدید منافع حیاتی شوروی را بکند، شوروی رسما خمینی را به کنار خواهد گذاشت.» معذالک این خط مرزی یک خط کاملاً مشخصی که قابل تشخیص باشد نیست، ما چنین احساس می کنیم که شورویها ممکن است فرآیند تجدید نظر و تجدید بررسی در سیاست خود نسبت به خمینی را آغاز کرده باشد، ولی هنوز نتوانسته اند تصمیم بگیرند که زمان تغییر خط مشی فرا رسیده است. نتیجه آن شده است که یک نوع دودلی نسبت به ایران و انقلاب اسلامی وجود دارد که تا زمانی که اوضاع در این کشور مانند چند ماه گذشته، درهم و برهم باشد مداومت خواهد داشت.لینگن حزب توده - 14 شماره: 9646 از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 30 اوت 1979 برابر با 8 شهریور 1358 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: خط مشی شوروی در قبال ایران 1- (تمام متن محرمانه است) 2- بنابر گزارشات اخیر اف. بی. آی.اس. از رسانه های گروهی شوروی (اورت و کلاندستاین) احتمال دارد که موضع و خط مشی در قبال ایران در حال تغییر باشد. در حالی که خمینی هنوز هم غیر قابل انتقاد می باشد، ولی دولت موقت ایران از چنین مصونیتی برخوردار نیست. دولت برای مسائلی از قبیل بستن روزنامه مردم حزب توده، جنگ در کردستان، و به باد فنا سپردن انقلاب با مذاکره با آمریکا در مورد خرید اسلحه، سرزنش و تحقیر می شود.

3- به نظر ما می رسد که مسکو ممکن است خط مشی و موضع قبلی اش را تعدیل نماید. این موضع عبارت بود از حمایت ضمنی از انقلاب اسلامی ایران و ممکن است به صورت انعطاف پذیرتری در قبال

ص: 174

موقعیت ناپایدار ایران درآید. عدم تمایل شوروی به حمله مستقیم به خود خمینی، می رساند که آنها قبول دارند که وی هنوز تواناترین شخصیت سیاسی در صحنه می باشد. ولی تمایل شدید به قهرمانانه جلوه دادن مبارزات کردها و «مترقی»های غیراسلامی شورویها و خمینی و ایدئولوگهای افراطی اسلامی را در درک واقعیت سهیم می کند که تاکنون قادر به در دست گرفتن حکومت ائتلافی نبوده اند.

اگر این مسئله صحیح باشد، آیا شوروی تمایلی به نفوذ بیشتر در اتفاقات جاری ایران بیش از آنچه تاکنون نشان داده است خواهد داشت یا خیر ؟ ما قبلاً از نقطه نظرهای وزارت خارجه و سفارت آمریکا در مسکو استقبال می کنیم. تامست

گرایشهای سیاسی

ص: 175

از: ویکتور ال. تامست تاریخ: 7 اوت 1979-16/5/58 به: کاردار آقای ال.بی.لینگن موضوع: احزاب سیاسی ایران با وجود اینکه در طول شش ماه گذشته از عمر انقلاب بیش از 150 سازمان سیاسی حضور خود را به عموم ابلاغ کرده اند، ولی تعداد کمی از آنها را می توان به مفهوم کلاسیک حزب سیاسی نامید. اکثر آنها به صورت دوره که عبارت است از تجمع افرادی که با منظوری مشترک به حمایت از یک نفر به عنوان رهبری می پردازند، برگزار می گردد. به این ترتیب، حجم آنها کوچک ولی دستخوش بحرانهای بزرگ هستند. به علاوه، گرچه این چنین سازمانهای سیاسی براساس اصول ایدئولوژیک تشکیل می شود، ولی بنا به اقتضای زمان، اتحادهای عجیب و غریب نیز در میانشان پدید می آید. به عنوان مثال به حمایت کنونی حزب توده از جمهوری اسلامی اشاره می کنیم. در نتیجه نمی توان چیزی بهتر یا بیشتر از یک تصویر تقریبی از سازمانهای سیاسی تهیه نمود. اینها براساس آشنایی ایدئولوژیک به دسته جات مختلف تقسیم شده اند، لیکن این دسته بندیها نمی تواند نمایانگر ارتباط بین اجزاء یک دسته و یا ارتباط بین دو دسته باشد.

سازمانهای اسلامی:

حزب جمهوری اسلامی به وسیله شخص مورد اعتماد خمینی و عضو سرشناس شورای انقلاب دکتر محمد بهشتی اداره می شود، در حال حاضر از بیشترین میزان حمایت مردمی در میان دیگر احزاب سیاسی ایران برخوردار است. ولی مسلما نمی توان گفت که در عمل از یک ساختار سازمانی برخوردار باشد. فقط با گذشت زمان خواهیم فهمید که آیا این حزب صرفا انعکاس محبوبیت کنونی خمینی است و یا در غیاب وی نیز قادر به حفظ بقاء خود می باشد. خط مشی ین حزب، تا آنجا که می دانیم قویا ایجاد یک حکومت الهی است.

حزب جمهوری خلق مسلمان درباره رئیس حزب که شخصی به نام علیزاده است، اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی اکثرا معتقدند که این حزب وسیله تحرک سیاسی آیت اللّه کاظم شریعتمداری است.

این حزب نیز طرفدار حکومتی با محتوای شدیدا اسلامی است ولی مرامنامه آن در مقایسه با مرامنامه حزب جمهوری اسلامی با شدت کمتری خواهان یک حکومت الهی است.

علاوه بر این، از حمایت نژادی خاص برخوردار بوده و به خصوص در میان ترکهای آذری محبوبیت فراوان دارد.

مجاهدین خلق - به عنوان یک نهضت شبه نظامی علیه رژیم پهلوی آغاز به کار کرد، بعدها به صورت یک سازمان دربرگیرنده چند گروه که حمایت شان از اسلام به نحو غریبی انجام می شد درآمد، و اخیرا نیز در حال تجزیه به صورت عناصری اصلی است که دائما با یکدیگر در تضاد هستند. بخشی که علنی ترین فعالیت سیاسی را انجام می دهد، توسط مسعود رجوی جوانی که بیشتر یک سیاسی رادیکال چپ می نماید تا یک محافظه کار اسلامی، رهبری می شود.

فرقان - فرقان گروه کوچکی است که معتقد به اسلام بدون علما است. این گروه تروریسم را به عنوان

ص: 176

بهترین وسیله ابراز سیاست خود برگزیده اند.

احزاب راست و ملی:

حزب پان ایرانیست - از سال 1329 وجود داشته و ریاست آنرا عضو پیشین مجلس محسن پزشکپور به عهده دارد. این حزب رویای ایرانی وسیعتر (شامل الحاق دو بحرین و اراضی تحت کنترل تزار روس به ایران) را می بیند، ولی برای اینکه بتواند به حیات خود ادامه دهد نتوانسته است به خواستهای سیاسی مهمی توسل جوید. در 1354 حزب پان ایرانیست از طرف حزب رستاخیز، تنها حزب قانونی ایران بین آن سال و سال 1357 تعطیل اعلام گردید.

حزب ملت ایران - که به وسیله وزیر کار داریوش فروهر رهبری می شود تا دو ماه قبل بخشی از جبهه ملی به شمار می رفت.

سازمانهای غیر مذهبی غیر مارکسیستی:

جبهه ملی - جبهه ملی واقعا یک حزب نیست، بلکه مجموعه ای از احزاب است. از زمان جدایی فروهر، و از بین رفتن اعتبار حزب ایران به خاطر پذیرفتن پست نخست وزیری توسط بختیار در ژانویه و رشد استقلال نهضت آزادی ایران از زمان انتصاب مهدی بازرگان به سمت نخست وزیری، این مجموعه در حال تجزیه بوده است. ایجاد جبهه ملی دمکراتیک توسط هدایت اله متین دفتری نیز حمایت بسیاری از غیر مذهبیون زیر پنجاه سال ایرانی را جذب نمود. نتیجه این بوده است که برای جبهه ملی تعداد زیادی رئیس سالخورده (چون کریم سنجابی) ولی حامیان خیلی جوان خیلی کم، بجا مانده است.

جبهه دموکراتیک ملی جبهه دموکراتیک ملی بیشتر یک حزب است تا یک جبهه، ولی خود نیز می پذیرد که در خلق یک ساختار سازمانی کاری انجام نشده است. جبهه به وضوح به دنبال یک فرصت است، ولی در پیوستن به غیر مذهبیون غیر مارکسیست جناح مخالف و یا پیوستن به مسلمانان نادانی که دائما به امپریالیسم شرق و غرب می تازند، تردید دارد.

نهضت آزادی ایران - این حزب که توسط نخست وزیر بازرگان رهبری می شود در شش ماه گذشته در وضع عجیبی به سر می برد. اعضای اصلی آن که در حال حاضر اعضای حکومت ایران هستند، هنوز حداقل بطور آشکار در فعالیتهای این حزب شرکت نجسته اند. لیکن، اعتبار بعضی از آنها به عنوان اعضای مهم دولت موقت به نفع حزب تمام شده است. مثلاً، نتوانسته بود یک گروه از افراد را بطور جداگانه به عنوان نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان معرفی نماید که البته برای جبهه ملی حتی امکان آن هم وجود نداشت.

نهضت رادیکال نهضت رادیکال که به وسیله رحمت اله مقدم مراغه ای رهبری می شود نیز زمانی در رابطه با جبهه ملی بوده است. از حمایت پیروان زیادی برخوردار نیست، ولی به خاطر روابطش با کانون وکلا و پایگاهش در

ص: 177

میان ترکهای آذری از اهمیتی برخوردار است. مقدم مراغه ای خود از طرف آذربایجان شرقی برای مجلس خبرگان انتخاب شده بود. وی از طرف حزب خودش و از طرف حزب جمهوری خلق مسلمان حمایت می شد.

سازمانهای مارکسیستی حزب توده: حزب توده که در حال حاضر توسط نوراللّه (نورالدین - مترجم) کیانوری رهبری می شود، همگام با دیگر احزاب در صحنه بوده است ولی با وجود هواداران معدود از ساختار سازمانی یک حزب برخوردار است. در حال حاضر این حزب با نهضت اسلامی پیمان اتحاد بسته است.

فداییان خلق ایران: فدائیان نیز چون مجاهدین به صورت یک سازمان شبه نظامی به مخالفت علیه شاه وارد عمل گردید. هنوز هم خود را سازمانی با شرایط پیشین می داند، ولی در ماههای اخیر بیش از پیش سیاسی بوده است. فداییان تعدادی کاندیدا برای ورود به مجلس خبرگان ارائه دادند و برای انتخاب شدن آنها به فعالیت انتخاباتی پرداختند. روزنامه کار که روزنامه ای است شدیدا سیاسی نیز توسط آنها منتشر می شود.

حزب کارگران سوسیالیست حزب کارگران سوسیالیست که به وسیله یک جوان رادیکال تحصیلکرده آمریکا به نام بابک زهرایی رهبری می شود به نظر می رسد از تعداد خیلی کمی هوادار برخوردار است. اهمیت نسبی آن در این روزها بیشتر به خاطر توجهی است که کمیته انقلاب به آن معطوف داشته است. به نظر می رسد که انقلاب اسلامی قصد آزادی اکثر اعضای این حزب را دارد.

احزاب نژادی حزب دموکرات کرد. این حزب که توسط عبدالرحیم قاسملو رهبری می شود ظاهرا دارای تمایلات چپی عجیب است، ولی در اصل دارای هویت نژادی است. در ابتدا این حزب با احزاب دیگر بر سر جلب حمایت ساکنین کردستان در مبارزه بود ولی اخیرا سخنان شیخ عزالدین حسینی چهره محبوب مذهبی کردستان، بر حزب دمکرات کرد بیش از دیگر احزاب ارج نهاده است. از طرف آذربایجان غربی قاسملو برای مجلس خبرگان انتخاب گردید.

سازمان سیاسی اعراب مسلمان: ظاهرا این سازمان یک پدیده نوظهور سیاسی است. درباره آن اطلاعات زیادی در دست نیست، فقط می دانیم خواستار حقوق بیشتر برای اعراب ایرانی ساکن استان خوزستان است. این حزب مجلس خبرگان را غیرقانونی اعلام کرد که حتی از طرف نژاد عرب نیز مورد انتقاد سیاسی قرار گرفت.

تامست

ص: 178

گرایشهای سیاسی -2 ارزیابی تهدیدات: ایران سری تهیه شده توسط: استفانی.س.استافر 14 ژوئن 1979 (24 خرداد 58) تصدیق شده توسط: بوین. ه. میلر اخطار: این گزارش شامل منابع و متدهای اطلاعاتی و جاسوسی می باشد.

به ملیتهای خارجی داده نشود - به رابطها داده نشود.

ارزیابی تهدیدات بیان تهدید (استفاده محدود اداری) ایران کشور تضادها، عدم اعتمادها و فشارها است. آنچه که امروز در ایران وجود دارد، ممکن است فردا وجود نداشته باشد. کشور در حال تغییرات پی در پی و مداوم است و موقعیت آن را می توان خطرناک توصیف کرد. ناآرامیهای گسترده داخلی در اطراف ایران مخصوصا در ناحیه کردستان و اخیرا در خرمشهر وجود دارد. به هرحال امنیت سفارت آمریکا در تهران بهتر می شود، ولی این بدان معنی نیست که افراد داخل محوطه از امنیت برخوردار باشند.

پیچیدگیهای سیاسی و مذهبی ریشه های ناآرامیهای اخیر به قرنها قبل برمی گردد. فرقه شیعیان اسلام که بیشتر مسلمانان ایران متعلق به آن هستند، به طور مرسومی با هر نوع دولت غیرروحانی مخالف بوده است. شیعیان مانند مذاهب سنی دارای سلسله مراتب نیستند. ملاهای (روحانیون) منفرد هرکدام پیروانی برای خود دارند. از طریق تعلیم و ترتیب، الهیات و رهبری، یک ملا می تواند به سطح قابل نفوذ اجتهاد برسد و بعد تعداد زیادی از پیروانش را که شامل سایر ملاها و پیروان آنها می شود، رهبری کند. آیت اللّه روح اللّه خمینی،پرنفوذترین آیت اللّه بوده است. چه قبل از خلع سلطنت تخت طاووس (پهلوی) و چه بعد از آن. او از مدتها قبل سخنرانی، مخالف دولت و مخالف روابط ایران با آمریکا بوده است.

سه دلیل اصلی برای نارضایتیهای روحانیون وجود دارد. روحانیت شیعه در سال 1295 موفق شد که دولت را مجبور کند تا ماده ای مبنی بر تشکیل یک شورای عالی مذهبی را در قانون اساسی بگنجاند، تا آنها در مورد قانونگذاریهای مغایر با تعلیمات قرآن حق وتو داشته باشند. این شورا بعد از به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی در 1300 منحل شد. روحانیت تشکیل شورا را با همان اختیارات خواستار شده است.

اصلاحات ارضی شاه و آزادی زنان دلایل دیگر نارضایتیهای اصلی روحانیت می باشد. در سال 1342 هنگامی که شاه برنامه اصلاحات ارضی را وضع کرد، اموال و زمینهای مساجد (وقفی - مترجم) که قابل توجه هستند و همراه با آن اموال خصوصی آنها (مساجد) را مصادره کرد که این اموال به دهقانان تعلق گرفت. وقتی این اموال از آنان گرفته و در نتیجه از قدرتشان کاسته شد، رهبران مسلمین برای بازگشت سرزمینشان کوشش کردند. روحانیت همچنین با آزادی زنان از طرف شاه مخالفت کرد.

مدافعان خمینی می گویند که مبارزه او در طول سالها برای براندازی شاه از سلطنت و تخت طاووس، همگام با سنت شیعه بوده است. در مقایسه با رهبران مذهبی در کشورهایی مانند عربستان سعودی و یا امارات متحده عربی، ملاهای ایران به طور سنتی نقش انتقادآمیزی را در مقابل سیستم قانونگذاری اتخاذ کرده اند و در واقع به عنوان مخالف مذهبی عمل کرده اند. ملاهای شیعه ایرانی در قرون 17 و19 (قرن 9 و

ص: 179

11 هجری) درگیر جنگهای قدرت با امپراطوریها بوده اند. مثلاً در سال 1261 رهبران مذهبی یک اعتصاب وسیع توده ای را برعلیه دادن امتیاز تنباکو به انگلیسها رهبری کردند. آنها همچنین کوشش نمودند، تا در تنظیم قانون اساسی 1295 ایران که براساس مفاد غیرمذهبی بلژیکی بوده و شاه و پدر دیکتاتورش مکررا با پایمال کردن حقوق سیاسی آن را نقض کرده اند، مؤثر باشند.

به نظر می رسد که آیت اللّه خمینی به طور فزاینده ای از مخالفین جمهوری اسلامیش و حملات تروریستی به یاران نزدیکش ناراحت و عاجز گشته است. غیر روحانیون میانه رو چپگرا، هر دو، انتقاد خشن خمینی از آنها را به عنوان گواهی برای دیکتاتوری روحانی تلقی می کنند. غیر روحانیون از بخشهای پیام منتشر نشده خمینی به نخست وزیر بازرگان در مورد برگزاری هرچه زودتر رفراندم قانون اساسی 5 خرداد 1358 مضطرب شده اند. پیام اشاره می کند که نمایندگان انتخاب نخواهند شد بلکه برای ملحق شدن «فراخوانده» می شوند. این تفسیر بدین معنا است که خمینی قصد دارد که برای به حداقل رساندن اختلافات عقیدتی، مرحله قانونگذاری به وسیله جنبش اسلامی کنترل شود. تظاهرات اخیر ضدآمریکایی و بیانیه خمینی که به طور غیرمستقیم ایالات متحده را مقصر دانسته که کوشش کرده آیت اللّه هاشمی رفسنجانی را به قتل برساند، باعث افزایش نگرانی بین بسیاری از غیر روحانیون در مورد آینده تفکرات ضد خارجی خمینی شد. بیشتر ایرانیان غیر مذهبی عقاید سیاسی و اجتماعی خمینی را به عنوان عقایدی غیرعملی و غیر واقعی می دانند. مطمئن نیستیم که آیا اقدامات اخیر آیت اللّه به همکاری چپیها و غیر روحانیون میانه رو خواهد انجامید، یا باعث فعال شدن آنها خواهد شد. ولی گروههایی که در طیف سیاسی هستند، به طور فزاینده ای از اهداف انقلاب انتقاد می کنند.

با سقوط سیستم (رژیم) پهلوی، تمایل به تجزیه و گروه گرایی به سرعت افزایش یافت. این تجزیه صرفا طولی یعنی مثلاً تقسیم ایدئولوژیکی بین مارکسیستهای چپ و اسلامیهای راست نیست، بلکه دارای چندین جهت می باشد. این هم دلیل ائتلافهای عجیب و غریبی مثل ائتلاف بین بعضی اعضای مجاهدین خلق اسلامی و فداییان مارکسیست (چریکهای فدایی خلق سابق) و همچنین پیشرفت کند دولت موقت در تثبیت اقتدار خود به دنبال پیروزی برق آسای انقلاب بر رژیم گذشته که امری خلاف معمول (نسبت به دیگر انقلابها-م) است، می باشد. این تقسیمات خود را در پنج طریقه مختلف آشکار کرده اند:

ایدئولوژیکی، نسل به نسل، اجتماعی، فرقه ای و سازمانی. مهمترین گروههای سیاسی غیرمذهبیون مارکسیست و اعضای دولت هستند که دریافت بنیادگرایانه ای از اسلام دارند. همچنین قبلاً ائتلافی از «تجدد طلبهای» سیاسی، قدرت سیاسی قابل توجهی داشتند. با سقوط رژیم سابق، این گروه سیاسی میانه پراکنده شده و از هم پاشیدند. اما اکنون این گروه ظاهر شده تا دوباره گروه بندی کند و صدایش را به صدای سایرین بیفزاید. اختلافات بینشی، طیفی وسیع که یک طرف آن خمینی و همپالگیهای مذهبیش در هفتاد سالگی و طرف دیگر آن جنگجویان جوان خیابانی هستند را به وجود آورده است. تحت بهترین شرایط، برای این نسلها مشکل است که با یکدیگر ارتباط فکری برقرار کنند. در این مورد، علائم رشد نارضایتی بین جنگجویان جوان خیابانی و نسل پیرتر وجود دارد. نسل جوان خودش را کسی می داند که انقلاب را به پیروزی رسانده و آماده بوده تا جانش را برای نهضت ایثار کند. آنها به عنوان نتیجه و پاداش خواهان سهم بیشتری در دستاوردهای انقلاب می باشند. از لحاظ اجتماعی، دیدگاههای متفاوت تجددطلب و سنت گرا، شکافی بین رده های اقتصادی ایجاد می کند. از لحاظ قومی فوری ترین نتیجه حاصله از

ص: 180

اختلافات، درخواستهای خودمختاری برای کردستان می باشد. گروههای مختلف مشخصی وجود دارد که یا از لحاظ لهجه و زبان متفاوت هستند (لهجه ترکی آذربایجان و لهجه عربهای خوزستان) و یا اختلافات مشخص قومی دارند (مانند کردهای سنی و بلوچها)، که رسما خودشان را جدا از جریان اصلی فرهنگ ایرانی می بینند. از لحاظ سازمانی، مسئله سیستم دوگانه دولت موقت و «کمیته»های انقلاب باید رسیدگی شود.

امکان خشونت تروریسم حقیقتی پذیرفته شده در سراسر تاریخ ایران است. در گذشته دو تا از مهمترین سازمانهای تروریستی، مجاهدین خلق (مبارزان مردم) و فداییان خلق (فدایی و چریک مردم) بودند. یک گروه ناشناخته به نام فرقان مسئول آخرین حملات جنایتکارانه ای است که بر ضد وابستگان خمینی جهت داده شده است. (بعدا توضیحات جزئی را در مورد فرقان ببینید).

از هم گسستن جنبش اسلامی و بسیاری از گروههای سیاسی که برای جلب رضایت عمومی رقابت می کنند، شاید دوباره آمریکا را هدف جذب کننده ای برای تبلیغات و ضدیت قرار دهد. و این می تواند احساسات ضد آمریکایی را بیشتر رشد دهد. به طور کلی هر تصمیم سیاسی که ایرانیان آن را مضر تلقی می کنند، می تواند شروع تظاهراتی ضد آمریکایی باشد. پاسخ خیابانی (تظاهرات) به قطعنامه 17 مه سنا آخرین مورد این مسئله است. همچنین تهدید دیگر می تواند از طرف جناح سیاسی چپ و یا جناح راست باشد. در طرف چپ حزب توده (کمونیست و وابسته با احزاب چکسلواکی، روسیه و آلمان شرقی) و فداییان (مارکسیست) قرار دارند. در طرف راست، فداییان اسلام، مجاهدین خلق و آراجاهدین خلق (؟ مترجم) و نیز سایر گروههای کوچک وجود دارند. همچنین یک گروه آموزشی سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران وجود دارد که ظاهرا اعضای نیروی دفاعی اسلامی داخلی را آموزش می دهند.

گزارشهای مربوط به اندازه این گروه با یکدیگر تفاوت دارند، ولی یک کارمند سیاسی رسمی سفارت، اطلاعات معتبری دارد که نیرویی حدود 250 نفر می باشد. اگر چه این نیرو برای فعالیتهای آموزشی گمارده شده اند، ولی می توانند به عنوان سردمداران یک حمله به سفارت یا افراد آمریکائی در خارج از سفارت عمل کنند. چنین نیروی آموزش دیده و دارای نظمی، تهدیدی جدی تر از اعضای گروهی هستند که در 14 فوریه به سفارت حمله کردند.

چریکها و مجاهدین تا سقوط سلطنت تخت طاووس، به طور زیر زمینی فعالیت کردند. هر دو گروه هنوز هم گروههایی تروریست می باشند، ولی تا اندازه ای در ماههای اخیر هر دو گروه جهت علایقشان را تغییر داده اند.

در 14 فوریه 1979، سفارت آمریکا در تهران به وسیله چریکها که سازمانی بودند که قبلاً بر علیه آمریکاییها فعالیتی نکرده بودند، زیرا حس می کردند چنین برخوردی عکس العمل بسیار قوی از سوی مؤسسات امنیتی ایران به دنبال خواهد داشت، مورد حمله قرار گرفت به هر حال با بحرانهای داخلی دولت ایران، آنها حمله کرده و در این کار کاملاً موفق بودند. مجموعه سفارت و تقریبا یکصد آمریکایی که سفیر مختار سولیوان نیز شامل آنها می شد را احاطه کردند. اعضای مجاهدین، نیروهایی که به کمک آمریکاییها آمدند و در آن زمان به عنوان پلیس موقت عمل می کردند، بدتر از همه بودند. از 1351 مجاهدین شش

ص: 181

امریکایی را به قتل رسانده اند، (سه شخص نظامی و سه کارمند راک ول بین المللی). آنها همچنین کوشش کردند که با بمب سرتیپ نیروی هوایی آمریکا را به قتل رسانند، سفیر مختار آمریکا را بربایند و اشتباها کارمند ایرانی سفارت آمریکا را به قتل رسانند (هدف واقعی کارمند کنسول آمریکا بود). در حال حاضر، یکی از بخشهای مجاهدین از سفارت مواظبت می کند (برای توضیح بیشتر بخشی را که تحت عنوان «امنیت سفارت» است را ببینید).

از بزرگترین مشکلات دولت خمینی قبایل سرکش و گروههای محلی هستند که تقاضای استقلال داخلی دارند و قدرتهای مرکزی را به ستوه آورده اند. دولت سعی دارد که نیروهای نظامی را به شایستگی که آنها در زمان شاه داشتند، برساند. گروههای جنگی (مسلح - م) غیررسمی ایران با این مسئله مخالفت می کنند و پافشاری می کنند که به جای آن «ارتش مردمی» را به وسیله سربازهای کمیته و کارمندان انتخابی تشکیل دهند. کوششهای دولت برای انحلال این گروهها و ضبط اسلحه های آنان، شکست خورده است. مفهوم ارتش غیر رسمی کمیته ها و افسران منتخب این فرصت را به جنگجویان غیررسمی می دهد که کنترل نیروی نظامی را به تدریج در دست بگیرند. تا به حال مجاهدین خلق اسلامی و فداییان مارکسیست به اندازه کافی اعضائی را در داخل ارتش به استخدام درآورده اند تا کوششهای دولت را خنثی کنند. اینها گروههایی هستند که برای نفوذ در ارتش رقابت می کنند. گروه بزرگتر یعنی مجاهدین پیرو اصول خمینی هستند. به هرحال آن گروه مستقلی است که تصورات انقلابی اجتماعی تری از خمینی و نخست وزیرش، مهدی بازرگان دارد. از طرف دیگر، فداییان انقلاب پرولتری را برای رهبری به جامعه کمونیستی جستجو می کنند.

مجاهدین (سری / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) مجاهدین گروه مذهبی متعصب محافظه کار و مخالف دولت شاه بودند و به خاطر جنبه های ضد مذهبی برنامه مدرنیزه کردنش، مخصوصا آنها که قدرت رهبران مذهبی را کاهش داده اند و به خاطر نفوذ غرب آنرا سرزنش می کردند. آنها مارکسیستهای اسلامی نامیده می شدند. جنبه مارکسیستی این گروه، فعالیت سیاسی را بیشتر از فلسفی تأکید می کند و در ضمن اجزاء اسلامی تفکرات آنان با بی عدالتی اجتماع مخالفت می کند. رهبری آن بیشتر مارکسیست و اعضا و هواداران آن مذهبی هستند. در 1340 تأسیس شد. مجاهدین در دهه بعدی چندین بار متحول گشتند. نام فعلیش را در1350 انتخاب کرد. در 1351 خمینی اطلاعیه ای صادر کرد که وظیفه تمام مسلمین خوب است که از مجاهدین حمایت کنند و شاه را سرنگون کنند.(1) این گفته به گروه جنبه مشروعیت داد و آنها را قادر کرد که حمایت گسترده تری را جلب کنند. اعمال ضدآمریکاییش در ماه خرداد 1351، زمانی که گروه کوشش کرد با بمب گذاری سرتیپ نیروی هوایی آمریکا را به قتل برساند، اتخاذ گشت. آخرین عمل مهم ضد آمریکاییش در 1355 در به قتل رساندن سه کارمند راک ول بود. پس از آن در اواخر سالهای 56-1355 یک گروه دولتی ایران به نام کمیته مشترک بر علیه تروریسم شروع به فعالیت برای دستگیری مجاهدین و چریکها کرد و در آخر گزارش داد که مجاهدین در خرداد 1356 مراقب مرکز مهاجرین

ص: 182


1- همان گونه که قبلاً تذکر داده شد هرگز امام چنین اطلاعیه ای را صادر نکردند و شرح مفصل آن توسط یکی از اطرافیان امام در رسانه های عمومی عنوان شده است.

یهودی در تهران، سازمانی که به سفارت اسرائیل در تهران وابسته بود، بودند. کمیته مشترک ضد تروریسم (خرابکاری) قبل از ورود وزیر امور خارجه ونس در اولین سفرش به ایران، در این امور با مجاهدین برخورد داشت.

چریکها (سری / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) چریکها که برای بیرون انداختن شاه، مبارزه مسلحانه را شیوه خود قرار دادند، یک گروه غیرمذهبی مارکسیست انقلابی می باشند. چریکها به انقلابیون آمریکای لاتین نزدیکتر هستند تا به اتحاد جماهیر شوروی یا جمهوری خلق چین در 50-1349 به وسیله اعضای فعال کمونیست سازمان جوانان حزب توده که به مسکو اتکا داشتند، تشکیل شد. چریکها ابتدا در دامنه های شمالی البرز بین تهران و دریای خزر به فعالیت مسلحانه پرداختند. بعدا در عملیات شهری که فعالترین آن در اوایل 1354 بود شرکت کردند. تا قبل از آذر 1356، اهداف چریکها تقریبا فقط شامل ایرانیان بود: افراد سازمان امنیت و اطلاعات ملی ایران (ساواک) پلیس کارمندان نظامی و دولتی. برای اولین بار در آذر 1356، وقتی که مسئولیت بمب گذاری در انجمن ایران و آمریکا را به عهده گرفت، آمریکاییها را مورد هدف قرار داد. در دی 1356 در نامه ای که برای یک پیمانکار دفاعی آمریکا فرستاده شده بود، چریکها نسبت به مواضع قبلی خود که حمله به آمریکاییها اتلاف نیرو بوده تجدیدنظر کرده و علاقه خود را مبنی بر اینکه آنها (آمریکاییان) هدفهای خوبی هستند، ابزار داشتند.

فرقان - رویدادها (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای خارجیان) فرقان اولین بار ضرب شصتش را زمانی نشان داد که مسئولیت به قتل رساندن رئیس سابق ستاد مشترک دولت موقت، سرتیپ محمد ولی قرنی که به خاطر رفتار ارتش با خودمختاری طلبان کرد مورد سرزنش قرار گرفت و مجبور به استعفا شد را در 3 اردیبهشت 1358 به عهده گرفتند. در اواسط اردیبهشت 1358 آیت اللّه مطهری هنگامی که خانه یداللّه سحابی (وزیر کشور برای طرحهای انقلابی) را ترک می کرد، به قتل رسید. مطهری عضو شورای انقلاب بود. گزارش شده که او رئیس شورای انقلاب بود و امنیت شخصی خیلی سختی داشت. او به خاطر شلیک سه گلوله در سرش کشته شد. در تلفنهائی که به مؤسسات خبری بین المللی در شب 16 اردیبهشت 1358 شد، یک تلفن کننده که مدعی بود از فرقان است، گفت که به قتل رساندن مطهری برای پیاده کردن ایده آلهای بعدی آنها است (NFI). گوینده گفت که در لیست فرقان نفرات بعدی ابراهیم یزدی، مهدی هادوی (رئیس دادستان کل)، صادق قطب زاده، عباس امیر انتظام و تمام اعضای شورای انقلاب هستند. گوینده مدعی بود که اسامی و تصاویر همه اعضای شورا را دارد، در 4 خرداد 1358، فرقان کوشش کرد که حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی، یک رهبر مذهبی سرسخت ضد کمونیست را به قتل رساند. او به طور جدی در نزاعی با دو مرد مسلح که به داخل خانه وی در تهران، هنگامی که وی مشغول نماز بود، وارد شدند، مجروح گردید. رفسنجانی یار نزدیک خمینی است و گزارش شده است که عضو شورای انقلاب است. فورا خمینی و آیت اللّه های ایران، آمریکا و چپیهای ایرانی ساخت آمریکا را مقصر شناختند. خمینی گفت که «آمریکا و سایر ابرقدرتها باید بدانند که با چنین کوششهای احمقانه نمی توانند انقلاب ما را از بین ببرند». در پیامی به

ص: 183

ملت در 7 خرداد 1358، دادگاه انقلاب اسلامی تهران گفت که فرقان توسط رئیس پیشین سیا، ریچارد هلمز که بعدا به عنوان سفیر در ایران خدمت کرد، تشکیل شده است. در 8 خرداد 1358 فرقان نیت خود را برای کوشش دیگری در به قتل رساندن رفسنجانی اطلاع داد. به طوری که گزارش شده خمینی و سایر رهبران مذهبی که در لیست مرگ فرقان هستند، امنیت خودشان را قوی تر کرده اند. او به پلیس نظامی مرکزی دستور داده است که امنیت را از چریکهای نیمه وقت غیررسمی تحویل بگیرند.

(محرمانه) اطلاعاتی که در 21 خرداد 1358 دریافت شده نشان می دهد که فرقان ممکن است هدف بعدیش را رئیس کل سرویسهای پزشکی ارتش، سرتیپ نورالدین مستحدی (MastAhedi)قرار دهد. این اولین باری است که هدف مخصوصی را تعیین کرده اند.

فرقان - زمینه تاریخی:

چنانکه گزارش شده فرقان چهار سال پیش به عنوان گروه کوچک مذهبی بدون هیچ سابقه خشونت قبلی تأسیس گشته است. اسمش را از یک اصطلاح قرآنی به معنای «کتاب مقدس» یا «اختلاف بین حق و باطل» گرفته است. گفته می شود که این گروه از لحاظ سیاسی چپگرا است. جهت اصلی اهداف اخیر آن مخالفتش با نقش روحانیت در دولت جدید ایران است.

قرنی به قتل رسید، زیرا «او به خاطر خیانتش در زمان رژیم شاه و به خاطر نقش سرسختش در حمله به شورش کردستان در سنندج در مارس به اعدام انقلابی محکوم شده بود». به دنبال به قتل رساندن مطهری، فرقان «دیکتاتوری ملاها یا رهبران مذهبی و سرکوب کردهای ایران را به عنوان دلائل این عمل ذکر کردند.» امنیت آمریکاییها پیش از تخلیه اکثر آمریکاییها از تهران، افراد نظامی و غیرنظامی آمریکا بدرفتاریهای زیادی را تجربه کردند. تلفنهائی مبنی بر اینکه اگر آنها کشور را ترک نکنند کشته خواهند شد، می شده که قبل از تخلیه اصلی آمریکاییها از ایران روزانه اتفاق می افتاده است. اخطارهای تهدیدآمیز به محل سکونتشان تحویل داده می شد. به ماشینشان ضمیمه می شد یا در محل کارشان گذاشته می شد.

تعدادی از این اخطاریه ها در اصفهان و تهران به تعداد زیاد تکثیر شده بود. شرکتها و مدارس آمریکایی که دانش آموزان آمریکایی داشتند، تهدید به بمب گذاری می شدند. تاکتیک موفق دیگر ترویج شایعه های بی اساس مانند اخطارهایی که تعداد زیادی از آمریکاییها در روز مخصوصی کشته خواهند شد، بود به طور کلی، مغازه داران محلی از فروش به آمریکاییها امتناع می ورزیدند، رانندگان تاکسی از پذیرش اتباع آمریکایی به عنوان مسافر طفره می رفتند و فروشندگان به آمریکاییها گاز مورد نیاز را برای استفاده اجاقها و سایر اسباب خانگی نمی فروختند. همچنین تهاجماتی به وسائل شخصی یا محلهای آمریکاییها وجود داشتند. ماشینهای خصوصی آتش زده شدند. بمبهای آتش را از طریق پنجره ها به محلهای اقامت خصوصی پرتاب شده اند و تعدادی از رستورانها در تهران، اصفهان و شیراز که موافق سلیقه خارجیان بودند مورد حمله قرار گرفته، بمب گذاری شده و آتش گرفتند.

احساسات ضد آمریکایی که چندین ماه پیش به دنبال تخلیه تمام آمریکاییها ظاهر شد رو به افزایش است. فرقه فرقه شدن جنبش اسلامی و بسیاری از گروههای سیاسی برای رقابتشان در جلب عموم ممکن است یک بار دیگر آمریکا را به عنوان هدفی مناسب برای تبلیغات و تهاجم قرار دهند. تظاهرات اخیر علیه قطعنامه سناتور جاکوب جاویتس در مورد ایران اشاره به این حقیقت می کند که به طور کلی هر

ص: 184

تصمیم سیاسی را که ایرانیان به ضرر خود بدانند باعث تظاهرات ضد آمریکایی و یا رویدادهای ضد آمریکایی می شوند. با توجه به این، تصمیم که به شاه یا اعضای خانواده اش اجازه اقامت را برای ملاقات یا باقی ماندن در آمریکا دهد، می تواند عواقب جدی به دنبال داشته باشد. عکس العمل ایرانیان احتمالاً فوری و خشونت آمیز خواهد بود. چنین تصمیمی احتمالاً تنها عامل پیوستگی و اتحاد طیف سیاسی می باشد.

امنیت محوطه (سفارت) در حال حاضر محوطه توسط یک گروه مجاهدین که به وسیله ماشاءاللّه کاشانی رهبری می شود که ادعا می کند مدارکی مستقیما از خمینی دارد، حفاظت می شود. نیروهای او که حدس زده می شود حداکثر 40نفر با افراد رزرو که در دو مسجد در ناحیه قرار گرفته اند، آموزش ندیده، بی نظم و مسلح به سلاحهای مختلف هستند (برخی از اسلحه ها از سفارت آمریکا دزدیده شده است) و دارای وسایل رادیویی هستند که از کنسولگری در 25 بهمن 1357 منتقل گشته است. افراد سرویس خارجی گزارش می دهند که فقط پنج تا ده نفر از افراد گارد در طول روز در مجموعه هستند. در طول ساعات غروب نیروها به پانزده تا بیست نفر افزایش می یابند. در بازدیدهای متناوب در شب معمولاً دیده شده که اکثرا خواب هستند.

از نگرانیهای اصلی فقدان کنترل فعالیتهای ماشاءاللّه و گروهش بعد از ساعات (کار) است. او از محوطه سفارت به عنوان عملیات انقلابی و اطلاعاتی خودش استفاده کرده است. او عوامل ساواک را در محوطه آورده و اطاق موتور را برای اهداف بازپرسی استفاده می کند. با توجه به این که ماشااللّه ممکن است یک زندانی را در مجموعه شکنجه داده باشد، کاردار دستور داد که این فعالیتها متوقف شود. این عقیده وجود دارد که این فعالیت متوقف شده است. به هر حال ماشاء اللّه راههای دیگری برای سرگرم کردن خودش پیدا کرده است. او عملیاتی را بر علیه روسها و همچنین برخی از ایرانیان انجام داده است. یک ماشین سفارت در توقیف سه روسی استفاده شد و خانه امنیتی خارج از محدوده سفارت قرار گرفته بود. شلیکهائی بی هدف به یکدیگر و اشخاص ناشناس در مجموعه سفارت در طول تاریکی شب مشکل دیگر ماشاءاللّه و مجاهدینش است. در انتها ماشاءاللّه و نیروهایش راههای دسترسی به محوطه را کنترل می کنند. آنها تهدید می کنند، سوءاستفاده می کنند و بطور کلی راههای طبیعی قابل دسترسی به محوطه را مسدود می کنند.

کوششهای انجام شده تا نیروهای پلیس رفته رفته برخی از مسئولیتهای امنیتی مجاهدین را در دست بگیرند.

اغتشاشات قومی در استانها گروههای ناسیونالیست که تا سقوط شاه به صورت زیر زمینی فعال بودند، حالا بوضوح برای گروههای قومی خود تقاضای استقلال می کنند. این شامل کردها در غرب، بلوچها در جنوب غربی و آذری ها در شمالغربی می باشد. آخرین واقعه خشونت آمیز در سی می 1979 در خرمشهر اتفاق افتاد. به دنبال حادثه ای که در آن یک گارد انقلابی دو عرب را به خاطر مشاجره کارگری در بندر کشت. جامعه عرب به بندر و ساختمانهای عمومی حمله کردند. درگیری مسلحانه شدت یافت و چند صد نفر تلفات به دنبال داشت. حملات ناگهانی اخیر به وسیله نیروی هوایی عراق در خطوط مرزی روی استحکامات

ص: 185

کردستان، مخصوصا سازمان جلال طالبانی خشم بیشتر کردها را نسبت به دولت موقت ایران باعث شده است. شاه توافقنامه ای با عراق داشت که به کردها اجازه داد که اساسا در صلح بدون ترس از انتقامهای عراق زندگی کنند و این توافقنامه حالا توسط عراقیها شکسته شده است.

کتاب بیست و پنجم

خط میانه (1)

ص: 186

ص: 187

ص: 188

بسم اللّه الرحمن الرحیم در اسناد مندرج در مجموعه های «دخالتهای آمریکا در ایران» و احزاب سیاسی در ایران تفصیلاً مشخص شد که آمریکای غدار در مواجهه با انقلاب اسلامی به دنبال چهره های میانه رو بود تا با بر سر کار آوردن آنها از یک سو مانع از به قدرت رسیدن نیروهای انقلاب تحت رهبری امام امت شود، و از سویی با حفظ بافت رژیم شاه که چهره های جدید ولی با ماهیت مشابه در رأس آن قرار گرفته باشند، منافع حیاتی خود را در منطقه و در ایران که در معرض خطر بود حفظ کند. اسنادی که در مجموعه حاضر تحت عنوان خط میانه منتشر شده است، شرح ملاقاتها و دیدارهایی است که با این چهره ها صورت گرفته است و در واقع زمینه برای تحلیلهای جاسوسان آمریکا همین ملاقاتها بوده است که قبلاً به چاپ رسیده است.

افرادی که در این طیف گسترده خط میانه قرار می گیرند، از سویی وابستگان رژیم شاه هستند که علیرغم نزدیکی همه جانبه به شاه و تفکر شاهنشاهی به پاره ای از عناصر و اعمال حاکمیت شاهنشاهی روی رقابتهای نفسانی خرده می گیرند، که چرا آنان از سوی شاه عهده دار مقامات و متصدی امور نشدند. در طرف دیگر این طیف سیاستمداران قدیمی هستند که سابقه مبارزه با شاه هم داشته اند و حتی بعضا زندانهای طویل المدت را هم گذرانده اند و پاره ای از آنها خود را از حامیان امام و وابستگان به حرکت ایشان می دانند، البته به اضافه اینکه حساب آمریکا را از شاه جدا می دانند و معتقدند سرنگونی شاه نیاز اجتناب ناپذیر به موافقت آمریکا دارد و بقیه نیز در این میان به دست و پا مشغولند، شیطان بزرگ از میان اینان به دنبال یک جانشین مناسب برای شاه است و میانه روها در این فرصت اعطایی که مردم با خون خویش ایجاد کرده اند، به دنبال دستیابی به قدرت از کانال ارباب بزرگ می باشند. ویژگیهایی که در میان این جماعت عمومیت دارد به طور خلاصه در سه محور زیر خلاصه می شود:

1 - عدم اعتقاد به اجرای اصول اسلامی بدون کم و کاست و بدون تأثیر از القائات شرق و غرب.

2 - به دنبال اولی عدم تمکین از رهبری امام به عنوان رهبر مذهبی سیاسی (نایب امام زمان ) و نپذیرفتن ولایت امام.

3 - گرایش به آمریکا با بهانه جلوگیری از خطر نفوذ کمونیسم. به دلایل فوق اینها هرگز با مردم همصدا نشدند و شعارهایشان همیشه اگر با خواست مردم متضاد نبوده از حیث زمان فرسنگها با مردم فاصله داشته اند.

پس از رشد نهضت و نمود مشخص نقش روحانیت در رهبری حرکت، اسناد به خوبی نشان می دهد که جستجوی آمریکا در میان اقشار میانه رو یاد شده متمایل به جناحی می شود که در میان مردم وجهه و

ص: 189

سابقه اسلامیت داشته باشند، چرا که به خوبی دریافته اند مردم اسلام را می خواهند و به دلیل ماهیت ضد اسلامی شاه، بر علیه او قیام کرده اند. در میان این چهره های به اصطلاح مذهبی انگشت روی کسانی گذاشته می شود که به خیال آنها قابلیت، مقابله با امام را داشته باشند، محور این افراد آقای شریعتمداری است که تمام سیاستمداران میانه رو به ظاهر مذهبی می کوشند تا او را به عنوان محور رهبری جریانات داخلی به صحنه بکشانند و از او برای تعدیل نقطه نظرها و مشی امام استفاده کنند.

«میناچی گفت خمینی یک موضوع سخت و محکم را حفظ می کند او از این موضوع با نا امیدی آشکار و مشخصی صحبت می کرد.» میانه روهای فعال گشودن این گره را در تجمع حول محور شریعتمداری می دانستند تا جریان نهضت را به خیال خود از حالت یک قطبی آن که در رهبری امام متجلی می شد تجزیه کنند و با تقویت جناح مقابل امام، خط تند روی نهضت را به خیال خود به یک حالت میانه رو بکشانند و در مصالحه و توافق با آمریکا راهی جز این را برای خود میسر و مقدور نمی دانستند.

ناگفته نماند که این خط پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم دنبال شد، بعضی از همین چهره ها با حضور در دولت موقت ادامه این نقش را در مقابله با انقلاب اسلامی که بدون توقف پس از سرنگونی شاه قصد اخراج همه جانبه آمریکا را از جای، جای سرزمین شهیدان داشت، به عهده گرفتند، که بعدا درباره آن خواهیم نوشت. بحمداللّه تمامی توطئه های آمریکا در پرتو رهبری ولایت فقیه روز بروز برای مردم افشاء شد و جریانهای منحرف یکی پس از دیگری علیرغم ظاهر فریبنده و ادعاهای گول زننده، پس از اینکه چهره واقعی خود را به مردم نمایاندند، با لطف خدا و روشنگری امام به دست (مردم از صحنه سیاسی این لاله زار شهیدان خارج شدند.

اسناد مربوط به خط میانه در چهار جلد منتشر می شود که سه جلد اول مربوط به اسناد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است و جلد چهارم مربوط به بعد از انقلاب اسلامی می باشد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

ص: 190

سند شماره (1) سری - 11 می 1964 برابر با 21 اردیبهشت 43 غیر قابل رؤیت برای خارجیان ایران، رهبر ایل خسرو قشقایی خسرو خان قشقایی جوانترین و بالقوه ضد دولتی ترین خان از چهار خان مهم (تمامشان برادرند) ایل قشقایی می باشد. اگر چه بزرگترین برادر او، ناصر، رئیس ایل است، خسرو برای سالیان متمادی رهبر جنگی ایل بود و فرماندهیش از احترام قابل توجهی در میان ایلیاتیها برخوردار است. او سه احساس قوی دارد:

یک نفرت تلخ از شاه، یک وفاداری قوی نسبت به ایل و فامیلش، و جاه طلبی برای جایگزین شدن به جای خانواده پهلوی به عنوان حکام ایران. این انگیزه ها از هر دوستی و یا اتفاقی که ممکن است شکل پذیرد فراتر می رود.

او اغلب نسبت به ایالات متحده ابراز دوستی کرده است، ولی برای حمله به سیاست آمریکا در ایران به خود تردید راه نداده است. او یک بار شاه را به عنوان یک عروسک ایالات متحده که ثروت ایران را به تاراج می دهد، خواند.

از 1954 وقتی که خسرو و دو تا از برادرانش تبعید شدند، وی در توطئه های بی شمار و شورشهای ایلیاتی شایع درگیر بوده است. او به طور نزدیکی با سازمان جبهه ملی در آلمان غربی جایی که هم اکنون زندگی می کند مرتبط است، هر چند جبهه ملی او را یک ملی گرای واجد شرایط نمی داند و گزارش شده که او با حزب توده (کمونیست) در آلمان شرقی در ارتباط می باشد و جبهه ملی را ترغیب به همکاری با توده بر علیه دشمن مشترکشان، شاه، نموده است.

همچنین شایع است که او با ناصر رئیس جمهور، جمهوری متحده عربی در ارتباط است. در 1963 مذاکراتی بین قشقاییها و دولت برای اجازه دادن به دو تا از برادران برای بازگشت انجام گرفت، هر چند خسرو مورد نظر قرار نگرفت.

خسرو قشقایی 1921 در فیروزآباد، شهر اصلی قشقاییها در جنوب ایران متولد شد. پدرش اسماعیل خان قشقایی (صولت الدوله) در روزهای اولیه سلسله پهلوی به دستور شاه مسموم شد. تنفر پسران اسماعیل از شاه گفته می شود که از این واقع شروع شده. خسرو در 1939 از کالج آمریکایی تهران فارغ التحصیل شد و به ایل بازگشت که وظایف ارثی خود را به عهده بگیرد. از 1943 تا 1947 او به عنوان فرماندار فیروزآباد خدمت نمود.

خسرو علاوه بر فرماندهی جنگی ایل، مسئول روابط خارجی و سیاستهای ایل بود. در 1947 او به وسیله قشقاییها به عنوان وکیلشان به مجلس فرستاده شد. او در سه دوره متوالی تا 1953 نماینده بود.

خسرو قشقایی نایب رئیس مجلس شانزدهم (52 - 1950) و عضوی از کمیسیون کشاورزی در طول آن دوره بود.

مخالفت خانهای قشقایی با دولت تقریبا از جنگ دوم به این طرف مستمر بوده است. در آن کشمکش (جنگ دوم) آنها از آلمانها حمایت می کردند و در دهه 1940 و 1950 آنها انقلابات ایلی را برای

ص: 191

جایگزینی سلسله پهلوی هدایت کردند. از 1951 تا 1953 آنها حامیان قوی محمد مصدق نخست وزیر وقت بودند. خسرو در سال 1952 یک سخنرانی در مجلس ایراد نمود و ایالات متحده را برای مخالفتش با رژیم مصدق تقبیح نمود، هر چند او به ابراز دوستی نسبت به مقامات آمریکایی در تهران ادامه داد. وقتی که مصدق در 1953 سرنگون شد او به فیروزآباد بازگشت و در آنجا با نمایندگان حزب توده صحبت کرد و احتمالات انقلاب را ارزیابی نمود. سرانجام در 1954 او موافقت نمود که کشور را ترک کند. او چندی را در ژنو گذراند و سپس در مونیخ مستقر شد.

خسرو قشقایی یک مرد قابل تحریک است و متمایل به کمی اغراق گویی می باشد. او دارای قامتی متوسط و هیکلی چهارشانه است. رشادت او و قدرت سازمانی او و طبیعت جنگجویش خیلی مورد احترام قوم او می باشد.

وی مجرد است و با مادرش زندگی می کند. در 1948 گزارش شد که او از پرنسس فاطمه خواهر شاه خواستگاری نمود و در 1958 یک دختر آمریکایی ادعا نمود که همسر او است. خسرو نسبتا ریخت و قیافه خوش سیمای ترکی، موی ضخیم پر پشت سیاه و یک لبخند دلپذیر دارد. یک گزارش اظهار می دارد که او به مواد مخدر معتاد است.

خسرو قشقایی سه برادر و یک خواهر دارد، ناصر و ملک منصور دو برادر بزرگتر که در 1954 با خسرو تبعید شدند و برادر دیگر محمد حسین که از ورود به منطقه تهران ممنوع شده است. بی بی (خواهرش) در سیاست دخالتی ندارد و هنوز در شیراز زندگی می کند. از 1947 به میزان زیادی در اروپا و به طور متناوب در ایالات متحده مسافرت نموده است.

او فارسی، ترکی و انگلیسی را به خوبی صحبت می کند.

11 می 1964

آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری

سند شماره (2) سری - 20 اوت 1964 - 29 مرداد 43 غیر قابل رؤیت برای خارجیان - فقط استفاده داخلی پیوست به 64/426 - پ آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری در حدود 64 تا 70 سال سن دارد و در قم ساکن است. یکی از چهار قدرت مذهبی قم می باشد. وی در تبریز متولد شده و نفوذ قابل توجهی در تبریز و آذربایجان دارد و در این ناحیه بیشتر از 000/500 مقلد دارد. اگر چه او در واقع اعمال آیت اللّه خمینی را دوست ندارد، ولی بدون اینکه بروز دهد، در همان جهت خمینی فعالیت می کند. او در حدود یک میلیون تومان وجوهات شرعیه از مردم دریافت می کند و اخیرا بنای ساختمانی در قم به نام «خانه ترویج اسلام» و با همان عنوان شعبه ای در تهران خیابان شاهرضا، مقابل دانشگاه تهران شروع کرده است. او برای بنای این ساختمانها یک اعتبار 5 میلیون تومانی کسب کرده است و در نظر دارد که محصلین مذهبی به این دو مدرسه بپیوندند. به آنها علاوه بر مطالعات دینی، علوم جدید و یک زبان خارجی آموخته می شود و دانشجویان موفق برای ترویج اسلام به کشورهای خارج اعزام می شوند. تا قبل از اغتشاشات ژوئن 1962 (خرداد - 42) او ماهیانه

ص: 192

000/300 تومان به عنوان وجوهات دینی دریافت می کرد و در ماههای آخر او ماهیانه 000/500 تومان دریافت می کرد. او کتابهای مذهبی منتشر کرده است و مقالاتی درباره فلسفه تغییر قوانین مذهبی نوشته و منتشر کرده است او کمی ترسو است، اما خودخواه و با هوش است و به اندازه کافی تحصیلات و آگاهی دارد.

سند شماره (3) خیلی محرمانه - تاریخ 9 سپتامبر 1964 - 18 شهریور 43 گزارشگر: ویکتور ولف، جونز نام: سید کاظم شریعتمداری شغل فعلی: روحانی بزرگ شیعه اطلاعات:

شخصی: در حدود سال 1894 در تبریز در یک خانواده روحانی متولد شده است. در حال حاضر یک زن دارد، ولی در قدیم چندین صیغه داشته، مخصوصا در سفرهایش به شهرهای مذهبی در عراق و ایران، چیزی درباره فرزندانش در دست نیست. اگر چه بدون شک وی فرزندانی دارد.

تحصیلات: در تبریز تحصیلات مذهبی خود را شروع کرد و بعد در قم و همچنین در مشهد چند سالی تحصیل نمود و مدت کوتاهی هم در نجف و کربلا تحصیل کرده است.

تعلیم: شریعتمداری یکی از چهار مقام روحانی بزرگ شیعه در قم است و یکی از مدرسین برجسته می باشد. تخصص در فقه دین دارد، در حال حاضر با استفاده از زکات که در دسترس اوست مشغول ساختمان یک «خانه نشر اسلامی» در قم و شعبه آن در تهران در خیابان شاهرضا روبروی دانشگاه تهران است. وی همچنین برای این منظور اعتباری به مبلغ 50 میلیون ریال (667000 دلار) دریافت داشته است. دانشجویان در این خانه، علوم جدید و زبانهای خارجی را در کنار مطالعات عادی مذهبی می آموزند. فارغ التحصیلان این مدرسه به طوری که گزارش شده به عنوان مبلغ برای تبلیغ اسلام در کشورهای خارجی مورد استفاده قرار می گیرند. چند سال پیش شریعتمداری به مقام اجتهاد ارتقاء یافت و از مراجع (ارشدترین روحانی شیعه و یکی از نامزدهای مقام زعامت شیعه است) دانسته می شود. به خودی خود او یک روحانی افضل دانسته می شود، که دستورالعمل هایش بایستی پیروی شود و حق دارد که به مؤمنین دستور دهد. او همچنین به طور قانونی می تواند از عنوان آیت اللّه استفاده کند.

مسافرت: به عراق زبانها: فارسی و عربی فعالیتهای سیاسی: شریعتمداری پیروان قابل توجهی در تبریز و آذربایجان دارد و پایگاه سیاسی او در بازار تبریز است. گزارشات تخمین می زنند که شاید او 000/500 پیرو در شمال غرب ایران داشته باشد.

او یک پایگاه دومی در قم جایی که پیروانی به ویژه در میان آذربایجانیهایی، که در آن شهر مقدس تحصیل می کنند دارد.

شریعتمداری شدیدا محتاط و محافظه کار دانسته می شود، وقتی که پای تاکتیک به میان می آید، ولی او آرام و متین، باهوش و کمی نوگرا در نظریه مذهبیش می باشد (رجوع شود به گرایشات اجتماعی و

ص: 193

سیاسی).

شریعتمداری احتمالاً از برجستگی آقای خمینی خیلی خوشحال نیست. به هر حال به خاطر اهمیت سیاسی فعلی و پیروانی که آقای خمینی دارد، شریعتمداری باید حداقل مشخصه ای از حمایت از او را نشان بدهد.

شریعتمداری احتمالاً نمی خواهد که آقای خمینی بزرگترین رهبر شیعیان شود. اگر شریعتمداری از تضعیف کلی آن مقام روحانی آگاه گردد، محتمل است که عقب بکشد و یا حمایتش را از آقای خمینی کاهش دهد.

شریعتمداری در گذشته این نگرانی را ابراز داشته که موضع روحانیون در مباحثه اخیر با دولت در رسانه های ارتباط جمعی انعکاس پیدا نکرده است. او به طور کلی از روحانیون مخالف با سیاست اصلاحی دولت پشتیبانی می کند. به هر حال باید اشاره شود که شریعتمداری ارتباطاتی با جبهه ملی و طرفداری نسبت به آن دارد. او احتمالاً به خودی خود مفهوم اصلاح را آنطوری که بعضی از همقطارانش آنرا رد می کنند نفی نمی کند. او بدلایل تاکتیکی آن را ضروری یافته که خودش را با مخالفت کلی روحانیون هماهنگ کند که پایگاه سیاسی خودش را حفظ نماید. به هر حال محتمل است که او ترجیح دهد که برخی اصلاحات معتدل بنیاد نهاده شود و اینکه دولت امتیازاتی کوچک جهت اجازه شرکت اندک مخالفین، مخصوصا جبهه ملی در امور سیاسی ایران را بدهد.

گزارشات سیاسی و اجتماعی: شریعتمداری معتقد است که روحانیون در مورد اصلاحات ارضی واقعا نگران نیستند و در حقیقت مایل هستند که ببینند بعضی از مالکان ثروتمند از ثروتشان محروم شوند. او اظهار می دارد که زمینهای وقفی در حال حاضر یک منبع درآمد مهم را برای روحانیت تشکیل نمی دهد. او بشدت با موضع ابتدایی دولت که روحانیت باید از سیاست خارج شود مخالف است. شریعتمداری واقعا طرفدار یک نوع حکومت روحانیون در ایران است. او به طور مکرر به ماده 5 قانون متمم قانون اساسی (1907) اشاره می کند که بررسی تمام قوانین به وسیله 5 روحانی مهم برای تطبیق با قانون اسلامی را میسر می سازد.

شریعتمداری یکی از آن روحانیونی است که موضعش را در مورد حقوق زنان از آشوبهای محرم 1963 تعدیل کرده است. از آن موقع شریعتمداری اظهار نداشته که گسترش حقوق اجتماعی و سیاسی به زنان ضد مذهبی است. او فقط اصرار ورزیده که این کار به یک طریق صحیح انجام شود (این بدان معناست که تحت سرپرستی روحانیت صورت پذیرد). در حقیقت شریعتمداری یکی از آنهایی است که با هیچ کدام از اصلاحات به خاطر خود اصلاحات مخالفت نمی کند بلکه نگران این است که اصلاحات آن طوری که دولت در نظر دارد قدرت سیاسی و اجتماعی اصلی روحانیت در زندگی ایرانی را از بین ببرد.

گرایشات نسبت به ایالات متحده و دیگر کشورهای خارجی: شریعتمداری مثل تمام همقطارانش از تماس با خارجیان اجتناب می ورزد. او می ترسد که چنین تماسهایی شهرت او را از بین ببرد و اینکه او از طرف توده های مذهبی به عنوان عامل خارجیان مورد توجه قرار گیرد. شریعتمداری همچنین گاه گاهی اظهار خشم نموده که رژیم از طرف دولتهای خارجی مثل ایالات متحده حمایت می شود. تا این حد او احتمالاً نسبت به ایالات متحده سرد است. در عین حال بایستی تشخیص داده شود که شریعتمداری به عنوان یک روحانی محافظه کار قابل اطمینان از کمونیسم متنفر است. در دقایق درون گرائیش، او بدون

ص: 194

شک تشخیص می دهد که رابطه ایران با ایالات متحده به شدت برای محافظت آزادی ایران و محدود نمودن مؤثر نفوذ کمونیسم در ایران مهم است.

نظریه: شریعتمداری یکی از 7 یا 8 روحانی ارشد شیعه است که برای مقام رهبری عالی شیعیان رقابت می کند. او به خودی خود وفاداری شاید در حدود نیم میلیون مسلمان شیعه در اینجا و یک تعداد ناشناخته اضافی که از او به عنوان دومین انتخابشان حمایت می نمایند را دارد.

یک تعداد ناشناخته مسلمانان در جهان شیعه هنوز تصمیم نگرفته اند که چه کسی را برای رهبری برتر خودشان خواهند خواست. شریعتمداری یک رقیب مهم برای وفاداریهای آنها می باشد. او علاوه بر این از جهت اینکه نمایانگر اصلاح طلبانه ملایم در میان گروه روحانیون اینجا می باشد، حائز اهمیت است. یک نقص در مسابقه او برای مقام برتر، این حقیقت است که خصوصیتهای مذهبی او برتر هستند، ولی نه برجسته. با این وجود او باید به عنوان یکی از معدود اشخاص مهم در دنیای شیعه در نظر گرفته شود.

فعالیتهای ضد دولت ایران و ضد آمریکایی در داخل محافل مذهبی در قم

سند شماره (4) خیلی محرمانه - تاریخ گزارش 5 آوریل 1966 برابر با 16 فروردین 1345 تاریخ اطلاعات: مارس 1966مکان و زمان: ایران - تهران 30 مارس 1966 کشور: ایران منبع: یک ملای ارشد با رابط های خوب در محافل مذهبی و دادگاه. او اطلاعات گاه به گاه ولی صحیحی در مورد فعالیت های مذهبی از 1963 به اینطرف تهیه کرده است.

موضوع: فعالیتهای ضد دولت ایران و ضد آمریکایی در داخل محافل مذهبی در قم 1- در 17 مارس 1966 مأموران امنیتی دولت ایران شیخ (نام کوچک نا معلوم) منتظری و حداقل 3 ملای دیگر را در قم پس از یک صحبت ضد دولت ایران که یک جزوه انتقادی از دولت در سه مورد زیر پخش شد، دستگیر کردند.

الف: قصور دولت در اجازه دادن به آیت اللّه روح اللّه موسوی خمینی برای بازگشت به قم برای تعطیلات نوروز ب: تلاشهای وزارت آموزش و پرورش برای بر قرار نمودن همان کنترلهایی که بر مدارس دولتی ایجاد می کند بر روی مدارس مذهبی ج: یک طرح منتسب به دولت که به طلاب از طرف دفتر اوقاف که به وسیله دولت کنترل می شود کمک هزینه هایی در یک تلاش برای تطمیع نمودن آنها جهت خودداری از فعالیتهای ضد دولتی داده شود.

از 30 مارس جامعه مدرسین قم که از نمایندگان تمام رهبران مذهبی در قم تشکیل یافته در تلاش بود که با آیت اللّه سید احمد خوانساری در تهران تماس بگیرد که از او تقاضا نماید که وی از مقامات امنیتی و دادگاه جهت آزادی ملاهای دستگیر شده، درخواست نماید.

2- حامیان بیش از حد محافظه کار آیت اللّه خمینی، همچنین آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری از قم را مورد حمله قرار دادند. آنها مدعی هستند که مرکز تبلیغات مذهبی که در 1965 به وسیله شریعتمداری در قم بنیان نهاده شد، بایستی الزاما کمک مخفی دولت را داشته باشد، چرا که شریعتمداری سرمایه شخصی کافی برای پرداخت جهت مدرسه جدید را ندارد. (نظریه: دیگر منابع گزارش، پخش حداقل دو اعلامیه

ص: 195

ضددولتی به یاد بود شهدای مدرسه علوم دینی فیضیه که در 1963 در طول یک حمله به مدرسه علوم دینی فیضیه کشته شدند و به ادعاهای مخالفین به وسیله عوامل دولت صورت گرفت را کرده اند.) 3- حامیان خمینی همچنین ادعا می کنند که یک چاشنی آمریکایی در دستورالعمل هایی که به وسیله مدرسه شریعتمداری داده می شود وجود دارد. آنها به عنوان مثال شیخ مهدی حائری را ذکر می کنند، معلمی که فلسفه تطبیقی را در ایالات متحده تحصیل کرد و فلسفه مذهبی خودش را با عقاید وارداتی آمریکایی توضیح می دهد. در نتیجه این حملات، شریعتمداری با بی میلی استعفای حائری را از مدرسه از پایان سال تحصیلی جاری پذیرفته است.

4- عوامل طرفدار خمینی معتقدند شریعتمداری کاندیداتوری خمینی برای رهبری فرقه مسلمانان شیعه را ترویج نکرده به خاطر اینکه او خودش این عنوان را می خواهد و در شروع پخش شایعاتی مبنی بر اینکه شریعتمداری به وسیله ایالات متحده و رژیم شاه حمایت می شود، فعال بوده اند و آنها معتقدند که کاملاً به سود منافع ایالات متحده می باشد.

5 - در مارس، جامعه مدرسین قم جزوه ای را منتشر و پخش نمود با این عنوان «خطر آمریکا و اسرائیل برای اسلام». جزوه اظهار می داشت که مردم ایران به طور فزاینده ای از دیپلماسی آمریکا نفرت پیدا می کنند و اینکه دولت آمریکا از طریق کنترلش بر روی دولت شاه در تلاش شکست دادن اسلام و استقلال ملی ایران هستند.

مکالمه با ناراضی ایرانی

سند شماره (5) یادداشت مکالمهخیلی محرمانه زمان و محل: 18 ژانویه 1978 در خانه مقدم برابر با 28 دی 56 شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از «نهضت رادیکال» جرج لامبراکیس مشاور امور سیاسی سفارت آمریکا موضوع: مکالمه با ناراضی ایرانی آقای مقدم مراغه ای یک نسخه از اعلامیه شماره 10 نهضت رادیکال را برای سفیر در پاسخ به پیشنهادی که در پاسخ ما گنجانده شده بود، فرستاده بود. او تلفنی از من دعوت به نهار در منزل خود برای روز 18 ژانویه کرد. ما به تنهایی نهار خوردیم و او آزادانه بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کرد. هیچ گونه نشانه علنی از این که خانه او تحت نظر باشد و یا او از لحاظ دیگری مورد تعقیب مأمورین امنیتی باشد، وجود نداشت.

سابقه شخصی آقای مقدم یک مرد با ظاهری ممتاز با موهای سفید است که 60 ساله به نظر می رسد. او فرزند یک افسر ارشد در گارد شاه قاجار است و خود تا سال 1955 افسر حرفه ای بوده است. تحصیلات او در رشته مهندسی ظاهرا در فرانسه صورت گرفته است، زیرا فرانسه به نظر می رسد زبان اول خارجی او باشد، او ارتش را ترک کرد تا شرکت مهندسی مشاور خود را تحت نام «خدمات ایران زمین» تأسیس کند، او در مجلس به عنوان نماینده ای از آذربایجان خدمت کرد و به طوری که خود او می گوید خانواده او از 150

ص: 196

سال قبل در آذربایجان مستقر شده است. او که از نیاکان ایرانی زاده شده است، خانواده اش از آنهایی است که بین قبیله های ترکی و کردی قرار داده شده تا به صلح در آن منطقه کمک کند.

او با افتخار و یک نوع احساس دفاع از خود که من در او احساس کردم گفت که خانواده او زمینهایی را که بایر مانده بود شخم می زدند. در سال 1961 پس از آنکه مجلس منحل شد او یک بورس سفر دو ماهه به عنوان رهبر را از آمریکا پذیرفت. او این سفر را با شادی به یاد دارد. فرزند ارشد او در رشته عمران منطقه ای در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی سرگرم تحصیل است. او فرزند دیگری دارد که 12 ساله است و با خود او در اینجا زندگی می کند. به جز عکسهایی از پدرش و یک نقاشی از یکی از نیاکان دور همسرش (که از یک خانواده برجسته شیرازی است) تنها عکس دیگری که در اتاق نشیمن او به چشم می خورد عکس مصدق نخست وزیر اسبق است که به نحو مناسبی در زیر آن امضاء شده است. مقدم توضیح داد که او شخصا مصدق را در سال 1953 نمی شناخت، ولی این عکس را بعدا هنگامی که احساس تحسین او نسبت به مصدق باز هم بیشتر رشد یافته بود، دریافت کرده است.

سابقه سیاسی مقدم این نکته را چند بار تکرار کرد که آمریکاییها مصدق را خوب درک نکرده بودند، و اینکه او یک میهن پرست حقیقی بوده است و نه یک کمونیست. او به طور تلویحی گفت که در نتیجه تحریکات انگلیسها بوده است که ایالات متحده آمریکا از پشتیبانی اولیه گریدی سفیر از مصدق و جبهه ملی به پشتیبانی بعدی از شاه تغییر یافت و اینکه به عقیده مقدم و مردم ایران ما آمریکاییها شاه را بر روی تاج و تختی نهادیم که او امروز حکومت می کند. مقدم متن یک نطق دو ساعته ای را که وی در مجلس 15 سال پیش یعنی دو هفته قبل از اینکه شاه مجلس را منحل بکند ایراد کرده بود، به من داد. نطق او از طرف شاه با نظر نامساعدی تلقی شد، ولی مقدم مصرا گفت که او همیشه کوشیده است تا آزادی را در حدود قانون اساسی ایران حفظ کند و هرگز از آن حدود فراتر نرفته است. او سالهای اولیه دهه 1970 را به عنوان دورانی از سرکوبی افراطی نیروهای امنیتی در پاسخ به تقاضاهای شاه توصیف کرد. داستانهای مکرری در مطبوعات درباره به اصطلاح «تروریستها» که چپ و راست در داخل و اطراف شهر به قتل می رسیدند و همچنین موارد مستند بسیاری از شکنجه وجود داشت. او کوشیده بود که در انتخابات اخیر مجلس به نمایندگی انتخاب شود، ولی نام او از لیست هنگامی که این لیست برای رسیدگی به حزب رستاخیز برده شده بود حذف شد و عرض حالهای او به دادگاهها مورد توجه قرار نگرفت. مقدم رئیس انجمن نویسندگان ایرانی است که درباره آن در زیر شرح داده خواهد شد.

نهضت رادیکال مقدم و عده دیگری نهضت رادیکال را سه سال قبل در اوج دوران سرکوبی تأسیس کردند. ابتدا آنها منبع تراکتهایی را که توزیع می کردند با ارسال آنها با پست از پاریس و لندن استتار می کردند. این امر باعث شد که دستگاههای امنیتی این عقیده را پیدا کنند که منشاء این تراکتها خارج از کشور است درحالیکه منشاء واقعی آن همین جا بود. او اعتراف کرد که گروه دارای حدود سی عضو است که از میان آنها تنها خود او نماینده سابق مجلس بوده است و دیگران عبارتند از استادان و دبیران و سایر اشخاص صاحب حرفه، او

ص: 197

گفت جوانان نیز مانند پیران در آن عضویت دارند، ولی جزئیات نهضت رادیکال باید سری بماند. اعلامیه شماره 10 که به مناسبت دیدار کارتر و والدهایم دبیر کل سازمان ملل متحد از ایران نوشته شده و یک نسخه آن برای سفیر فرستاده شده بود، نخستین اعلامیه ای بود که از سوی یکی از اعضای نهضت امضاء شده بود و در این مورد به خصوص امضاء کننده، خود او بوده است. او چندین بار خاطرنشان ساخت که او یقین ندارد تا چه مدت در آزادی به سر خواهد برد، زیرا اکنون توجه مقامات را به سوی خودش جلب کرده است. او در ضمن توضیح داد که کلمه «رادیکال» در نام این نهضت از حزب رادیکال فرانسه الهام گرفته شده است و اینکه متأسفانه این کلمه در زبان انگلیسی معنای دیگری دارد. او تمایلات سیاسی خود را چنین توصیف کرد که بین سوسیالیستها و میانه روها در فرانسه است، او به کرات خاطرنشان ساخت از پیروان قدیمی جبهه ملی نیست (او عضو حزب مردم بوده است) و با گروه جدید فروهر (در جای دیگر گزارش شده است) که اخیرا در اطراف مجموعی از رهبران قدیمی جبهه ملی تشکیل شده است، اختلافاتی دارد.

جامعه نویسندگان مقدم همچنین رئیس (یا یکی از روسای) جامعه نویسندگان است. این جامعه سازمانی است که مدعی است وفاداری بیشتر نویسندگان درجه بالا در ایران را به همراه دارد و نتوانسته است مورد پذیرش پلیس قرار گرفته و به ثبت برسد و از لحاظ فنی غیر قانونی است. او حادثه ای را که اخیرا در یازدهم ژانویه روز چهارشنبه رخ داده بود، تعریف کرد. چند روز قبل از این تاریخ تصمیم گرفته شده بود که حدود 90 عضو جامعه نویسندگان در دفتر مراغه ای برای آن روز چهارشنبه برای انتخاب هیئت مدیره و غیره و رسیدگی به امور سازمانی اجتماع کنند. آنها مقاصد خود را به اطلاع آموزگار نخست وزیر رساندند. پس از آن از مقدم و چند نفر دیگر خواسته شد که به پلیس مراجعه کنند و پلیس پیشنهاد نخست وزیر را که چنین اجتماعی صورت نگیرد، به آنها ابلاغ کرد. هنگامی که آنها به دفتر مقدم رفتند، آنها دفتر را در محاصره پلیس یافتند و نتوانستند به داخل راه یابند.

سایر حوادث این یک حادثه دیگری از کنفرانس مطبوعاتی اعلام نشده در خانه دکتر سنجابی است که روز پنجشنبه 12 ژانویه (در جای دیگر گزارش شده است) صورت گرفته است. در ارتباط با این امر از روزنامه نگاران داخلی و خارجی دعوت شده بود که در مراسم اعلام تشکیل کمیته حقوق بشر ایران حاضر شوند و چندین نفر آمده بودند که از جمله خبرنگاری از اطلاعات بود. شخص اخیر، به سایر حاضرین گفت که او به عنوان یک فرد نیامده، بلکه به مأموریت از جانب روزنامه خود آمده است (اظهار نظر: اطلاعات همان روزنامه ای است که مقاله ای که طی آن خمینی رهبر مذهبی تبعید شده مورد حمله قرار گرفته بود در آن چاپ شده بود و به عنوان عکس العمل نسبت به چاپ این مقاله تظاهرات خونینی در قم رخ داد). معذالک درباره این اجتماع یا نامه ای که به والدهایم نوشته و توزیع شده بود مطلبی در مطبوعات منعکس نشد.

مقدم گله کرد از این که کمیته حقوق بشر ایران که تحت ریاست شاهدخت اشرف وجود دارد، یک پدیده غیر طبیعی است. زیرا دفاع از حقوق بشر را به یک شاهدخت واگذار کرد. حقوق بشر به خاندان سلطنتی

ص: 198

ارتباطی ندارد، بلکه از آن مردم عادی است. مقدم با ادعای (ناراضیان درباره اینکه تلفات تظاهرات قم به 70 نفر یا بیشتر در مقابل روایت رسمی 5 یا 6 نفر) رسیده است آشنا بود. او تمایل داشت از اینکه باور کند که رقم اخیر صحیح است هر چند او از یک چیز اطمینان داشت و آن اینکه یک پزشک که با او آشنا بود چهارده گواهی فوت صادر کرده بود.

جزییات درباره سازمان ناراضیان مقدم اطلاعاتی درباره انواعی از سازمانهایی که در اعتراض به رژیم کنونی فعالیت دارند فراهم کرد.

چندین سازمان در کنفرانس مطبوعاتی حقوق بشر دکتر سنجابی در تاریخ 12 ژانویه نماینده داشتند، دکتر سنجابی همچنین یک گروه سی نفری از خود تحت رهبری دارد بغیر از این گروه (که نام آن چیزی مانند «نهضت برای آزادی و غیره» است) یک گروه سی نفری دیگر مرکب از ناراضیان برجسته وجود دارد که یک گروه مرکزی هفت نفری که در واقع جبهه ملی جدید است، انتخاب کرده اند. مقدم مانند بازرگان، سنجابی، سمیعی، سنگ آبادی، زنجانی و یک نفر دیگر که نام او را من فراموش کرده ام یکی از آنهاست. او توضیح داد که بعضی از این افراد نماینده احزاب هستند (حزب ایرانیان و غیره) و بعضی دیگر عبارتند از شخصیتهای برجسته. اینها با مجموعه ای از افراد جبهه ملی که اخیرا توسط فروهر سرهم بندی شده است فرق دارند، در حالی که یکی از آنها یک رهبر روحانی است این گروه اساسا ارتباطی با روحانیون مخالف رژیم مانند آنهایی که تظاهرات قم را به وجود آوردند، ندارند. مقدم افزود که حقوقدانان تحت رهبری متین دفتری که به طور جداگانه گزارش شده است، متشکل شده اند.

هدفها و جهت گرایی مقدم در حالی که هر گونه ارتباط مستقیمی را با تروریستها انکار می کرد، تأکید کرد که او به خوبی درک می کند که چرا جوانان باید در عکس العمل خود نسبت به رژیم به تروریسم متوسل شوند، این نکته را از چندین زاویه از جمله خشونت پلیس و اعمال شکنجه مورد بحث قرار داد. او به عنوان یک نمونه بارز داستان دختر چهارده ساله ای را تعریف کرد که حدود سه سال قبل هنگامی که مقاله ای علیه شاه و انقلاب سفید در یک کلاس انشاء نوشته بود و به وسیله معلمش لو رفته بود، بازداشت شده است. برادر او (که ظاهرا یک تروریست بوده است) قبلاً به وسیله پلیس امنیتی به قتل رسیده بود. پلیس در حالی که می کوشید برادر او را دستگیر کند پدر و مادر و آنگاه برادر دیگر و خواهر دیگر را دستگیر کرده بود. یک خواهر بزرگتر دیگر نیز در زندان وضع حمل کرده بود. مقدم با این مادر ملاقات کرد و اعتقاد داشت که داستان حقیقت دارد. او می توانست وضع دختر چهارده ساله را درک کند و معتقد بود که زندانی کردن او کار غیر انسانی بوده است.

مقدم گفت علاوه بر این تا یک هفته قبل خود او معتقد بود که شکنجه متوقف شده است، ولی تنها چند روز قبل او درباره ماجرای دو جوانی که در زندان بوده اند و تحت شکنجه قرار گرفته اند کسب اطلاع کرد.

وقتی که من پرسیدم که آیا آنها تروریستهای مظنون بوده اند یا خیر او جواب مستقیم نداد، او گفت می تواند اسامی این دو نفر را به من بدهد ولی شاید قبل از این که من محل را ترک کنم فراموش کرد.

مقدم همانطوری که من انتظار داشتم درباره هدفهای ویژه خود فراتر از «آزادی» رویه مبهمی داشت.

ص: 199

او استدلال کرد که مردم ایران با مرور سالها از رژیم شاه و بوروکراسی حکومتی جدا شده بودند و این که مردم ایران با بسیاری از عرفهای حکومت مخالفند و شدیدا معتقدند آمریکا مسئول حفظ این حکومت در قدرت است. یک نوع اعتقاد وجود دارد که آمریکاییها جای سایر کشورهای بیگانه را که در گذشته در ایران نفوذ همه گیر داشته اند مانند روسیه و انگلیس گرفته است. او خواستار مشاوره بیشتر شد («ما باید با یکدیگر اجتماع کرده و درباره این چیزها فکر کنیم»). او از کنوانسیون قانون اساسی آمریکا که تقریبا دو قرن قبل تشکیل شده منجر بر این که می توان به مردم اعتماد داشت که تصمیمات صحیح بگیرند و باید به مردم اجازه داده شود که بیش از یک رأی در امور خود داشته باشند، نقل کرد. او تأکید کرد که تنها روز قبل او با عده ای از کشاورزان آذربایجان صحبت می کرد و آنها به او عقیده خود را درباره اینکه کارگران کشاورزی روحیه خود را از دست داده و اینکه روح کشاورز شکسته شده است را ابراز کردند. او به اظهارات و سؤالهای من درباره اصلاحات ارضی پاسخ داده، اهمیت این تدبیر را کوچک جلوه گر ساخت.

ضمن اشاره به سیاستهای حکومت درباره قیمت گذاری پایین تولیدات کشاورزی (اظهار نظر: یک نمونه که به تکرار نقل شده است) او گفت بسیاری از کشاورزان در جنوب کشور در شرایطی زندگی می کنند که بهتر از شرایط در قرنها پیش نیست.

تأثیرات کلی روی هم رفته مقدم چهره یک مرد متعادل و کاملاً طرفدار آمریکا و روشنفکر معقول را می نمایاند که صمیمی بوده، صریحا صحبت می کند. او با نهایت علاقه درباره تماسهای خود با لاری سماکیس مأمور سفارت که او هنگامی که اخیرا در آمریکا بود با وی ملاقات کرده است. به خاطر آورد او همچنین یک یا دو مأمور سفارت آمریکا را از سالهای 61 - 1960 که نسبت به آرمان او نظر نا مساعد داشته و به نفع شاه نظرات تنگ و محدود ابراز داشته بودند، به یاد آورد. او نسخه هایی از نشریات متعدد از جمله دو نامه خطاب به والدهایم را به من داد که یکی از آنها نامه ای بود که خلعتبری در اشارات اخیر خود (تهران 649) به آن استناد کرده بود. او ظاهرا نمایانگر لیبرالهای سنتی است که از جبهه ملی قدیم فاصله می گیرند (او در جلسه ای که در جاده کرج صورت گرفت حاضر نبود) ولی به موازات آنها و سایر ناراضیان کار می کنند.

اطلاعات او درباره نهضتهای محافظه کار مذهبی و دانشجویان رادیکال همچنین محدود به نظر می رسد.

ناکامی در حکومت ایران و دولت آموزگار

سند شماره (6) خیلی محرمانه صورت مذاکرهزمان و مکان: 6 فوریه 1978 - 17/11/1356 رستوران چتینکز شرکت کنندگان: سیروس الهی دستیار ویژه وزیر آموزش گنجی، جان دی. استمپل، سفارت آمریکا - تهران، باربارا شل، سفارت آمریکا - تهران، موضوع: ناکامی در حکومت ایران و دولت آموزگار الهی که بیش از دو سال است که هردو مأمور سفارت را می شناسد از نخست وزیر آموزگار در مورد مهار مشکلات اساسی آموزش بسیار انتقاد داشت. الهی از موضع تعهد به مشی سیاسی وزیر خود منوچهر

ص: 200

گنجی صحبت می کند و بیانات او باید از همان موضع مورد توجه قرار گیرند. الهی یک دانشگاهی با جهت گیری مساعد نسبت به مشارکت عمومی است و بارها نارضایتی خود را از کندی دستگاه اداری اظهار داشته و یکی از مردان صاحب نظر گروه گنجی است. الهی فکر می کند که، آموزگار طرح ادغام پیشنهادی وزارت آموزش و وزارت علوم و آموزش عالی را وتو کرد (علوم و آموزش عالی حدود دو ماه قبل بر عهده گنجی گذاشته شده بود با این قصد که این وزارتخانه ها نهایتا ادغام شوند. قرار بر این نیست که قضیه این طور ادامه یابد). در جواب به سؤالات الهی گفت که نمی داند چرا نخست وزیر با طرح ادغام، که الهی و گنجی فکر می کنند تنها راه مقابله موفقیت آمیز با فشارها و تضییقات موجود در آموزش عالی ایران است، موافقت نمی کند. چنین فشارهایی مستقیما با کمبودهای آموزش متوسطه ایران ارتباط دارند. طبق گزارشها، نخست وزیر احساس می کند که هر دو کار مجموعا برای یک نفر بیش از اندازه بزرگند. (بر سر شام چند شب پیش الهی گفت که احمد قریش رئیس دانشگاه ملی نامزد اول برای احراز مقام وزارت جدید علوم و آموزش عالی است). الهی گفت که با گنجی در وزارت آموزش خواهد ماند (تفهیم اینکه پیشنهاد دیگری شاید از قریش دریافته بود)، زیرا احساس می کند که مشکلات آموزش متوسط فوری ترند و حل بعضی از آنها بعد از چند سال عوارض خوبی بر آموزش عالی خواهد داشت. الهی ممکن است به سادگی وفادار به گنجی باشد یا به مزایای خاص خود اطمینان نداشته باشد.

دولت جدید آموزگار هنگامی که مذاکره به بحث دولت آموزگار در هیئت کلی گسترش یافت، الهی موضوعی را که در محافل بسیاری در حال رواج است، تکرار نمود، بدین مضمون که کابینه آموزگار پر است از تکنسینها، اما سیاستمدار کم دارد و امروز ایران نیازمند سیاستمداران است. الهی وزیر خود گنجی را یکی از معدود اعضای کابینه دانست، که واقعا ذهن سیاسی دارد. (تردید داریم که نظر وی به اینکه گنجی سیاسی است در جاهای دیگر مورد اتفاق باشد، در واقع به نظر می رسد که گنجی در مسئله سازماندهی مجدد وزارتخانه و در تدابیر امور عقب افتاده است).

الهی گفت که عده ای از مردم در حیرتند که چرا معینی وزیر کار بر سر کار نگاه داشته نشده و با دیگران موافق است که رئیس یک جناح حزب رستاخیز، مجیدی یکی از نالایق ترین عالیرتبه های ایران در حیات اجتماعی امروز است. الهی هم چنین شایعاتی را که جای دیگر شنیده بودیم با مضمون اینکه قبل از نوروز تغییراتی در کابینه روی خواهد داد، تأیید کرد او گفت که «چهار یا پنج» وزیر تیغ اخراج نصیبشان خواهد شد. او چهار یا پنج تن از محتمل ترین نامزدهای اخراج را وزرای کار، بهداری، دادگستری و شاید امور اقتصاد و دارایی نام برد.

تذکار بیوگرافی الهی آشکارا فشار کوشش برای مبارزه با تنبلی دستگاه اداری دانشگاهی ایران را حس می کند. او فعالیتهای خود در حزب رستاخیز را ادامه می دهد، اما ظن ما بر این است که او تقریبا خرمگس حزب شده و با انتقادات خود آزار می رساند به جای اینکه از زمان انتخاب شدن به عنوان دستیار گنجی یک شرکت کننده جدی آن شده باشد. او تدریس در دانشگاه ملی را ادامه می دهد و هشت ماه است که زندگی مشترک

ص: 201

شادی را آغاز نموده است. نام همسر جدیدش فری است که به علاوه فارسی، آلمانی را در سطح عالی و انگلیسی را به خوبی تکلم می کند.

یک نکته فرعی جالب از خصلت الهی که در رفتار شخصی وی از زمانی که به دولت پیوسته، حاصل شده است. این است که در 1975 و 1976 الهی فردی صریح و بی تکلف بود که از انتقاد علنی از دولت نمی ترسید. در شش ماه گذشته او از لحن محاوره ای خود کاسته و اینک با دقت مواظب اطراف است و بیشتر نگران این است که چه کسی ممکن است، مکالمات او را بشنود. حالا او حرفهای پر لغت و لعاب خود را برای کنار خیابان ذخیره می کند.

سیاسی: جی. دی. استمپل

تظاهرات دانشجویی، پیشرفت ایران و نگرانی طبقه متوسط

سند شماره (7) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: جان دی. استمپل، کنت ای. هاس، دفتر سیاسی سفارت آمریکا - تهران، پرفسور تورج ناصری، دانشکده فنی آریامهر، زمان و مکان: 12 فوریه 1978 - 23/11/56 - رستوران تیفانی موضوع: تظاهرات دانشجویی - پیشرفت ایران و نگرانی طبقه متوسط اطلاعات بیوگرافی:

پرفسور ناصری سخنوری بسیار خوب و استاد مهندسی سازه دانشگاه صنعتی آریامهر است. او که متأهل و دارای یک فرزند است (با رئیس ساواک رابطه فامیلی ندارد) از خانواده ناصریهای اصفهان است، خانواده اش دارای تماسهای معتبری است و چنان با قاطعیت درباره بعضی از امور دربار و کابینه صحبت می کند که گویی از منبع موثقی شنیده است. دکتر احمد مینایی دبیر کل پیمان منطقه ای از خویشاوندان نزدیک اوست. ناصری فردی است که خیلی درباره جامعه و موقعیت خود در آن فکر می کند. هشت سال در انگلیس درس خوانده و دکترای راه و ساختمان دارد. برادرش هم اکنون در آمریکاست که دوست نزدیک کارمند سابق سفارت، میتووارد، است.

حقوق بشر و ناراضیان ناصری گفت که دانشجویان از آزادی (فضای باز) که دولت به آنها داده، سوءاستفاده و برای اعتقادات سیاسی خود فشار وارد می کنند. او با بسیاری از دوستان دانشگاهیش، در این مورد که دانشجویان حق دارند گله هایی در امور اداری و درسی داشته باشند، مخالف است و گفت در شش ماه گذشته تمام تظاهرات دانشگاه صنعتی برای آزادیهای بیشتر سیاسی بوده، مانند آزادی بیان و تمایل به داشتن فعالیت سیاسی بیشتر.

ناصری بسیاری از تظاهرات امسال دانشگاه آریامهر را مشاهده کرد و نتیجه گیری نمود که امسال بیش از سالهای قبل پلیس در برخورد با تظاهرات خویشتنداری نشان داده است، هر چند فعالیت بیشتری در این سال وجود داشته است. پلیس هنوز هم برای آرام کردن اوضاع دخالت می کند، اما منتظر می ماند تا تحریکی پیش آید و به طورکلی برخوردش با دانشجویان ملایمتر است. اینک دانشگاه آرام است و این

ص: 202

انعکاس نیاز برای برقراری امتحانات است که موعدش نزدیک می شود. ناصری گفت که دانشگاه صنعتی آریامهر به طور سنتی جلودار تظاهرات سیاسی بوده است. برای سالها روشنفکرترین محصلین ایرانی به رشته های مهندسی رفته اند و اکثر آنها در مورد مطالعه در امور سیاسی به مراتب حریصتر از همقطارانشان در علوم اجتماعی در دانشگاههای ایران، هستند. او با خنده گفت که دلیل این امر این است که خیلی از روشنفکرترین دانشجویان از خواندن ریاضیات در موضوعات مهندسی خسته شده و طرق دیگری برای مطرح کردن خود در وقت بیکاری جستجو می کنند. مهندسی از این جهت دانشجویان را به خود جلب می کند که برای پیشرفت راه خوبی است. ناصری با تأیید در مورد خط مشی های حقوق بشر کارتر صحبت کرد و گفت که، در حالی که بسیاری از همقطارانش از پس گرفتن آنچه که قبلاً تبلیغ می شد، مأیوس گردیده اند، اما او فکر می کند این امر از نظر تأثیر سیاسی لازم است. او معتقد است که سیاست آمریکا درباره حقوق بشر تاکنون بسیار خوب بوده، فشار، اما نه آنقدر که عکس العملی را تحریک کند.

(اظهارنظر: از نظر یک استاد دانشگاه، وی یک درک هشیارانه تر از مشکلات کمونیسم در ایران ارائه داد و این هشیارانه تر از نظرات سایر رابطین استادی بود که استمپل، کارمند سفارت، تا به حال ملاقات کرده است.) توسعه و پیشرفت در ایران او معتقد است که پیشرفتهای ایران به حدی سریع بوده که طبقه متوسط و تجددگرایان، هویت ملی خود را دارند از دست می دهند. اشتیاق برای پول سازی یک ارزش عمده و اصلی شده است و این امر توأم با این نگرانی است که توسعه ایران به کجا منجر خواهد شد. وی از دیدگاه خودش این پدیده را، که توسط تعدادی از مأموران خدمات خارجی آمریکا در ایران مورد توجه واقع شده است، تأیید می نماید که افرادی که موفقیت کسب می کنند همچنین در جستجوی فرار می باشند و آن اخذ کارت سبز آمریکا برای روز مبادا است.

ناصری تذکر داد که بسیاری از دوستانش به وی اصرار نمودند که تدریس دانشگاهی را کنار گذاشته و «پول بسازد». او افزود که بسیاری اگر گفته نشود که اکثریت، از اساتید دانشگاه تماسهای درسی خود را صرفا برای کمک به فعالیتهای با استفاده تر دیگرشان حفظ می کنند. ناصری برای نشان دادن ضعف اساسی پیشرفت جاری، جریان ملاقات خود را با یک پروفسور چینی که از ایران دیدن می کرد، شرح داد.

پروفسور چینی گفت که ایران ترجیح می دهد اجناس ماشینی را از خارج بخرد چون دقیقتر است و لذا همیشه وابسته خواهد ماند، ولی چین حتی اگر جنسی را با 20 درصد راندمان بتواند تهیه کند، آن را تهیه می کند و از خارج نمی خرد. پروفسور چینی گفت، چین بعد از 5 سال آنها را به 80 تا 90 درصد راندمان می رساند، در حالی که ایران هنوز به تکنولوژی خارجی وابسته است.

ناصری پذیرفت که ایران رشد سریع اقتصادی را بر رشد تواناییهای خود ترجیح می دهد. چنین تصمیمهایی به وسیله اندکی از افراد اتخاذ می شود و در یک ساخت سیاسی و یا هر چیزی به جای آن، مورد بحث واقع نمی شود. او بدون اینکه نام ببرد گفت که، چندین شرکت ایرانی ساختمانی مهندسی که به وسیله غیر مهندسین اداره می شود، وجود دارد. چنین چیزی در کشورهای پیشرفته غیر ممکن است.

مهندسین ایرانی که شرکت درست می کنند، با آنها قرارداد بسته نمی شود، پارتی بازی مهمتر از تخصص و

ص: 203

مهارت است. شرکتهای ساختمانی در ایران، به طور ساده نماینده پیمانی شرکتهای ساختمانی غیر ایرانی هستند. بعد از 15 سال سدسازی همه فکر می کنند که ایرانی تکنولوژی و تواناییهای ساختمانی را به خارج صادر می کند در عوض بزرگترین کمپانی ایرانی وابسته به مهندسین وارداتی باقی می ماند.

او بزرگترین مشکل را اینطور بیان کرد: در ایران متخصصین با صلاحیت مورد اعتماد نیستند و آنها که مورد وثوقند، مهارت فنی ندارند. تا وقتی پول هست این سیاست اشکال ندارد، ولی وقتی که پول تمام شد چه می شود؟ نگرانی طبقه متوسط تحولات فوق الذکر توأم با افزایش نفوذ مذهبی و خصومت، دلیل نگرانی طبقه متوسط است.

احساسات نهفته در درون مردم ناشی از آشوبهای قم و دیگر جاها ممکن است باعث شود که دست راستیهای مرتجع قدرت را به دست بگیرند و در نتیجه یک حمام خون برای طبقه متوسط به راه می افتد (مثل عراق در 1958) و یا موقعیتهای اقتصادی از دست می رود. نظریه اخیر در بین دوستان ناصری، که از همسران شان شنیده اند که در خیابانها آنها را سرزنش می کنند که چرا چادر به سر نمی کنند، قوت گرفته است. این مسئله کوچکی بود، ولی به آنها که هنوز تردید دارند این احساس را می دهد که تا قرن هشتم فقط یک قدم، آن هم به عقب، باقی مانده است.

هاس

مکالمه دوم با مخالف ایرانی، بمب اندازیهای اخیر و تهدیدها

سند شماره (8) سفارت آمریکا تهران - ایران، صورت مذاکراتخیلی محرمانه، زمان و مکان: 24 آوریل در خانه لامبراکیس (4 اردیبهشت 57) شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از «نهضت رادیکال»، جرج لامبراکیس رایزن امور سیاسی سفارت آمریکا در تهران موضوع: مکالمه دوم با مخالف ایرانی آقای مقدم دعوت مرا به نهار در خانه من پذیرفت، زیرا آخرین نهار قبلی در خانه او در تاریخ 19 ژانویه بود. او پیامد آمد و ظاهرا تعقیب نمی شد.

بمب اندازیهای اخیر و تهدیدها هر چند مقدم ظاهر با شهامتی را نشان می داد معذالک وی حسابی تکان خورده بود، یک نوع تفاوت کوچک نسبت به بار گذشته وجود داشت (یعنی سه ماه قبل) و آن اینکه این بار او در اتهامات خود علیه شاه تیزتر و مشخص تر بود، در حالی که درباره نقشه های خود مربوط به آینده همچنان مبهم بود، من این امر را یک امیدواری کمتر و تلخی بیشتر تعبیر می کنم. از زمانی که خانه او هدف بمب اندازی در دو هفته قبل قرار گرفته بود او مرتب پیامهای تهدیدآمیز تلفنی دریافت می کند. یکی از آنها را پسر 11 ساله او روز قبل دریافت کرده و این امر مقدم را بسیار ناراحت کرده بود. پیام دیگری را نیز آن طوری که من درک کردم یک پیر زن خانواده که با آنها زندگی می کند و دچار فشار خون است دریافت کرده بود و پس از آن بسیار بیمار

ص: 204

شده بود، بعدا در جریان مکالمه مقدم به من گفت که او به تازگی تقاضای گذرنامه کرده تا ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد ولی بیشتر به آن خاطر او به طور جدی در نظر دارد کشور را برای مدت یک ماه یا بیشتر (به مقصد پاریس) ترک کند که فکر می کند ایران دیگر مکانی برای پسر او نیست (دختر بزرگترش گویا در آمریکا زندگی می کند). در ضمن مقدم خاطرنشان ساخت که او حدود 54 سال دارد و این سن کمتر از آنی است که ظاهرش نشان می دهد. او وضع نابسامان خود را به شرح زیر توصیف کرد، او قادر نیست به طور فیزیکی (جسمی) در مقابل حملات فیزیکی (جسمی) مبارزه کند، ولی در عین حال نمی خواهد اینجا بماند و آرام بنشیند. بنابراین ترک کشور ظاهرا برای او تنها راه دیگر برای آینده نزدیک است.

در نظر مقدم هیچ گونه شک و شبهه ای وجود ندارد که بمب اندازیها به دستور صریح شاه توسط گروه معینی انجام می گیرد. مقدم (که خود یک نظامی باز نشسته است) ضمن گفتگو با یک افسر ساواک از او شنیده بود که این گروه ممکن است حتی به ساواک تعلق نداشته باشد، بلکه یک گروه فرعی جداگانه تحت دستور مستقیم شاه باشد. این گروه متشکل از جوانان کله شقی است مانند چهار نفری که در حول و حوش خانه او می پلکند و اینها اشخاصی هستند که دست مزد می گیرند و اتومبیل به آنها داده می شود و از لحاظهای دیگر نیز به خاطر به اصطلاح اجرای قانون به آنها کمک می شود ولی خود آنها شکننده قانون هستند. مقدم در ضمن خاطرنشان ساخت که یک افسر پلیس که بر ماجرای بمب اندازی خانه او رسیدگی می کرد وقتی که مقدم به او سوء ظنهای خود را درباره اینکه چه کسی این کار را کرده است گفته بود او شدیدا تکان خورده بود و از قرار معلوم به مقدم با صدای بسیار دل آزرده ای گفته بود که اگر شخصا این افراد را در هنگام ارتکاب جرم می گرفت در جا آنها را می کشت. این مطلب از سوی مقدم به عنوان نشانه ای از واکنش حتی افسران ضابط قانون نسبت به این گونه حوادث نقل شده، در عین حال این اشخاص عاجزند و از اقدام ترس دارند.

فلسفه مخالفین مقدم علاقه مند است نظرهای خود را درباره اوضاع از لحاظ تئوریکی و عملی مورد بحث قرار دهد. او گفت ثروت نفتی ایران در زمین است و شاه آن را ایجاد نکرده است، ولی شاه قسمت اعظم این ثروت را به باد داده است و او و اطرافیانش از این ثروت فاسد شده اند، این فساد به مردم ایران رخنه می کند. مقدم و دیگران نظیر او به برنامه لیبرالیزه کردن اوضاع که از طرف شاه اعلام شده بود و کلمات الهام بخش که از سوی پرزیدنت جیمی کارتر ایراد شده بود، لبیک گفتند. مقدم و سایرین نظیر او علاقه مند به ترور فیزیکی (جسمی) نیستند، بلکه مایلند موضوعاتی که در سیاست تأثیر دارد با شاه و حکومت او و از طریق نمایندگان بیشتری مورد بحث قرار دهند و اگر پاسخ شاه بمب اندازی و تهدید و نقض قانون باشد مقدم و سایرین نظیر او دیگر محلی و نفوذی نسبت به دیگرانی که در جبهه مخالف قرار گرفته اند و بالنتیجه به سوی افراط بیشتری کشیده می شوند، ندارند. مقدم با به کار بردن کلمه «تروریست» از سوی من مخالفت کرد (همان طوری که متین دفتری نیز به مناسبت دیگری با بکار بردن این کلمه مخالفت کرد) و گفت اینها چریکها هستند که برای آرمانی مبارزه می کنند. آنها از خانه های خوب برخاسته اند و بیشتر آنها تحصیلات خوب دارند. در حالی که او پیوندهایی با آنها ندارد می تواند آنها را خوب درک کند.

مقدم چندین بار به موضوع خود مبنی بر اینکه آمریکاییها شاه را به قدرت رسانده اند و از او از لحاظ

ص: 205

سیاسی پشتیبانی می کنند و به او اسلحه می فروشند و بنابراین نمی توانند از لحاظ اخلاقی خود را از مسئولیت در بدکاریهای شاه عقب بکشند، اشاره کرد. او القاء کرد که احساسات ضد آمریکایی بدین مناسبت رشد پیدا خواهد کرد و اگر شاه القاء می کند که بعضی به خاطر اینکه او پیوندهایی با آمریکا دارد با او مخالفند این یک نظر نادرستی از حقیقت است. حقیقت بیشتر این است که از نظر ایرانیان معمولی آمریکاییها به علت داشتن پیوند با شاه زیان می بینند. هنگامی که من اعتراض کردم که به عقیده من او میل آمریکا را درباره عدم مداخله در امور کشورهای دوست درک می کند. مقدم گفت او با من به عنوان یک دوست صحبت می کند و محدودیتهای آن چیزی را که من می توانم به عنوان یک نماینده آمریکا انجام دهم یا بگویم می پذیرد. در عین حال مقدم مدام نظریه خود را به نحوی به من القاء می کرد که معلوم بود او علاقه مند است که ما کاری انجام دهیم. مانند گذشته او درباره ویژگیهای برنامه فراتر از صحبت درباره لزوم یک گفت و شنود آزاد و بیان آزاد در کشور در چهارچوب سلطنتی که خود را به وسیله قانون اساسی محدود می کند صحبت می کرد.

شکنجه، دستگیری، دیدار از زندان من از مقدم پرسیدم که آیا او اطلاعی درباره موارد ویژه ای از شکنجه از سوی مقامهای امنیتی در ماههای اخیر دارد و به او یادآوری کردم که او گویا درباره دو مورد در دفعه گذشته ای که با هم ملاقات کردیم چیزی می دانست، ولی هرگز نامهای مورد بحث را که قرار بود به من بدهد نداده است. مقدم گفت که فراموش کرده است که چه مواردی آن موقع مورد بحث بود. او درباره موارد ویژه چیزی نشنیده است هر چند امکان دارد همان طوری که شنیده می شود، شکنجه ادامه داشته باشد. معذالک با همین لحن او گو اینکه اعتراف کرد که معتقد نیست شکنجه وجود داشته باشد گفت مردم از شکنجه می ترسند، نه از زندانی شدن. تمام ایران به مفهومی به صورت زندان در آمده است و زندانی بودن واقعی لااقل این امتیاز را دارد که انسان می داند که خانواده او در امان به سر می برد. او بیان کرد که اکنون عقیده بر این است که دیگر شکنجه اعمال نمی شود و این خود توضیح دهنده آماده بودن مردمی مانند او به بیان صریح و امضاء کردن نامه ها است که ظرف یک سال گذشته صورت گرفته است.

مقدم درباره حادثه چند روز قبل در نزدیک دانشگاه ملی هنگامی که افراد گارد مقاومت (گویا نیروی پایداری باشد) و پلیس ضد اغتشاش با گروهی از دانشجویان در افتاده و باعث مجروح شدن بسیاری از آنها قبل از دستگیری عده ای از آنها شد چیز به خصوصی نداشت که اضافه کند. او معتقد بود که جراید در تعداد زخمیها غلو کرده اند و او گفت که بعضی از این دانشجویان نیز تا ساعت 4 بامداد روز بعد نیز همچنان از سوی این گارد تحت تعقیب بودند، معذالک چند نفر از آنها توانسته بودند فرار کنند. او خاطرنشان ساخت که بعضی از اشخاصی که در این جریانات حضور داشتند لزوما جزو مخالفین نبودند، بلکه صرفا اشخاصی بودند که علاقه مند به آن بودند که ببینند چه جریانی روی می دهد و برای استماع سخنرانان و بحثها حاضر شده بودند. معذالک این اشخاص نیز همان طوری که در این گونه موارد رخ می دهد همراه با دیگران مضروب شده و دستگیر شده اند و همه این وحشیگری نمونه دیگری از وسایلی است که شاه پس از آنکه تماس خود را با مردم از دست داده به آن متوسل می شود.

مقدم آگاه بود که یک نماینده از سازمان عفو بین المللی یا صلیب سرخ و هلال احمر بین المللی در

ص: 206

اواسط آوریل بلافاصله پس از پایان اعتصاب غذای زندان قصر از این زندان دیدن کرده است و این نماینده زن بوده است، او دیگر چیزی در این باره نمی دانست.

مخالفان مذهبی و جناح چپ مقدم آشکار ساخت که او و تعدادی از رهبران همفکر او (بازرگان، سنجابی، لاهیجی و غیره) اخیرا با بعضی از رهبران مذهبی دیدار کردند. رهبران مذهبی از بمب اندازیها و سایر انواع رفتارهای حکومت سخت بر آشفته بودند. یکی از آنان حتی پیشنهاد کرده بود که آنها نیز به نوبه خود بمبهایی در خانه های سه رهبر برجسته دولت کار گذارند. مقدم گفت مدتی طول کشید تا این شخص را از این نقشه به هنگام یک برداشت منفی منصرف کنند. او نتایج ملاقات را چنین خلاصه کرد که رهبران مذهبی چنان محو طرحهای خود هستند که با استراتژی یا تاکتیک همکاران مقدم هیچگونه توافقی ندارند.

هنگامی که من درباره کمیته هماهنگ کننده هفت رهبر که او درباره آن با من دفعه گذشته صحبت کرده بود پرسیدم، مقدم خاطرنشان ساخت عدم توافقهایی در این گروه وجود دارد، ولی این گروه روی هم رفته حرکتهایی دارد. او داوطلبانه گفت که این گروه در اندیشه های چپ گرایانه و سوسیالیستی گروهی که به رهبری فروهر فعالیت می کند، سهیم نیست. فروهر تمایل به آن دارد که هواداران جبهه ملی قدیمی را سازمان دهد در حالی که اتحاد گردآوری شده به وسیله مقدم قصد دارد شبکه وسیعتری را ایجاد کند.

آموزگار مقدم (مانند دیگر مخالفانی که ما با آنها صحبت کرده ایم) از آموزگار شدیدا انتقاد می کرد، او آموزگار را تکنوکراتی توصیف کرد که فاقد استعداد یک سیاستمدار است. و این به نحو اساسی او را از مسئله اصلی که مبتلا به کشور است بدور نگه می دارد.

نظریه: مقدم ظاهرا روحیه خود را از دست داده است و طبق ارزیابی من بیشتر از متین دفتری که من او را اندکی قبل و اندکی بعد از صحبت با مقدم دیده بودم. ما به طور موقت و آزمایشی نقشه هایی برای ملاقات با بعضی از رهبران دیگر که به طور نزدیک با مقدم کار می کنند تنظیم کرده ایم و من در انتظار این ملاقاتها هستم که به عقیده من آنها برای ارزیابی روحیه و کشش مخالفان به دنبال تدابیر متنوع و وسیعی که دولت درباره آن تصمیم گرفته است، اهمیت خواهد داشت.

بررسی وضعیت مذهبی در مذاکره با هدایت اسلامی نیا

سند شماره (9) خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا نماینده سابق مجلس، سیمین هدایت، مترجم، جورج بی. لامبراکیس، کنسول سیاسی، جان دی استمپل، دبیر اول زمان و مکان: 15 می 1978 - 25 اردیبهشت 57 - خانه اسلامی نیا موضوع: وضعیت مذهبی آقای اسلامی نیا فاش ساخت که یک فرستاده سری دو بار در چند روز گذشته با آیت اللّه شریعتمداری ملاقات کرده است. او بهبهانیان قائم مقام وزیر دربار است که مسئول داراییهای شاه می باشد و پس از 30

ص: 207

سال خدمت، به او خیلی نزدیک است و با سیاست هیچ میانه ای ندارد. از این حقیقت که چنین ملاقاتهایی صورت گرفته فقط شریعتمداری، هویدا و اسلامی نیا مطلع می باشند. سری نگاه داشتن آنها در حال حاضر مهم می باشد. اسلامی نیا در این سفرها با بهبهانیان همراه بوده است.

درخواستهای شریعتمداری در اولین ملاقات در جمعه 12 می بهبهانیان در مدت 2 ساعتی که شریعتمداری صحبت کرد، عمدتا به او گوش داد. بهبهانیان در عصر دوشنبه به تهران رفت و بعد به قم بازگشت. موضوع اصلی پیام شریعتمداری این بود که دولت بایستی مسائل مذهبی را به حال خود بگذارد و مداخله مداوم در آنها را متوقف سازد. او با افرادی از دولت که راجع به قرآن صحبت می کنند و راجع به آن چیزی نمی دانند، مخالفت کرد. این موضوع شامل پرنسس اشرف نیز می شد. درخواست دوم شریعتمداری این بود که دولت 4 رهبر عالیمقام مذهبی را که در زندان هستند (برای حدود 2 ماه گذشته) آزاد سازد. موضوع سوم این بود که ملاقاتهای شریعتمداری با فرستاده شاه بدون تبلیغات انجام شود. اگر شریعتمداری ببیند که شاه درخواستهای مختلف او را قبول می کند، وی سپس راجع به آن به مردم خواهد گفت.

اسلامی نیا گفت خود وی از شریعتمداری پرسید که آیا وی با گفته هایی که از طرف خمینی در مصاحبه با لوموند ابراز شده است موافقت دارد. شریعتمداری گفته بود که موافق نیست.

به او گفته شد که شریعتمداری انتظار ندارد شاه با 100 درصد تقاضاهای او موافقت نماید ولی خوشحال خواهد شد که با علایم کافی، شاه نشان دهد، همکاری می نماید. اسلامی نیا با خوشحالی ابراز امیدواری نمود که برخی افراد اطراف شاه از قبیل ژنرال نصیری ممکن است کنار گذاشته شوند.

جلسه امنیتی اسلامی نیا فاش ساخت که در روز شنبه 13 می جلسه ای با شرکت تمام روسای سرویسهای امنیتی و پلیس ایران تشکیل شده است. این جلسه شامل افسران عالیرتبه نظامی نیز بوده است. نصیری از ساواک این نظریه را ارائه کرد که راه مقابله با آشوبها بستن بازار شهرهایی نظیر قم و استفاده از تمام نیروی لازم از جمله کشتار مردم می باشد. ژنرال فردوست نظری مخالف ارائه نمود. او به اشکال روش نصیری اشاره کرد که اگر رهبران برجسته ای نظیر شریعتمداری در حال حمل قرآن در جلوی پیروان خود ظاهر شوند، چه واقع خواهد شد. او سؤال کرد، آیا سربازان حمله خواهند کرد، اگر یک نفر در چنان وضعیتی به یک رهبر تیراندازی کند، فاجعه به بار خواهد آمد. در ضمن اینکه شکست در سرکوبی تظاهرات ممکن است حتی منجر به پیوستن برخی از سربازان به طرف دیگر شود. او فکر می کرد به عنوان یک اصل کلی سربازان وظیفه اشخاص درستی برای چنین کاری نیستند و نبایستی به شهرهایی چون قم فرستاده شوند، برای نمونه فقط پلیس بایستی فرستاده شود. او علاوه بر این توصیه کرد که دولت گفتگویی را با مردم شروع کند و به جای اینکه فقط آنها را سرکوب کند، با آنها صحبت کند. به همان صورت که خود فردوست به اسلامی نیا گفت ممکن است به خاطر رابطه مشخصا نزدیک فردوست با شاه (او با شاه به مدرسه رفت و رئیس فعلی بازرسی سلطنتی است) یا به هر دلیل دیگری که باشد جلسه نظرات فردوست را پذیرفت. وی مأمور شد که آنها را به عنوان پیشنهادات جلسه به شاه گزارش کند. در گفتگوی بعدی (که به طور جداگانه

ص: 208

گزارش می شود) اسلامی نیا به ما گفت شاه این روش را پذیرفت و متعاقبا سربازانی که در شهر قم مستقر شده بودند، تخلیه شدند.

اسلامی نیا راجع به سوءاستفاده های مختلف ساواک صحبت کرد، او نمونه هایی از رشوه گیریها را ارائه داد و سازمان اصناف (کنترل قیمت) را به عنوان گروهی دیگر که در فساد و رشوه خواری افراط می کند، ذکر کرد. او اشاره کرد که علی فرشچی کمونیست سابق رئیس سازمان اوقاف است. وی بایستی تغییر داده شود. شریعتمداری می خواست که به شاه بگوید اسلامی نیا، بایستی این شغل را داشته باشد، ولی اسلامی نیا به او گفت که چنین نکند چونکه نمی خواست به نظر آید که بخود خدمت می کند. اسلامی نیا مجددا اختلاس های شخصی نصیری را مورد حمله قرار داد. او گفت که وی دلایلی در دست دارد که نصیری مقادیر زیادی پول از ساواک دزدیده است. او یادداشتی برای شاه به هویدا داده بود که چندین نقل و انتقال پول را از لیست کرده بود که یکی 70 میلیون تومان، دیگری 60 میلیون تومان و مبالغ زیاد دیگری را شامل می شد.

اسلامی نیا جزییات بیشتری در مورد چیزی که وی به هویدا گفته بود، برای ما تشریح نمود. شاه به نظر می رسد که از عملکرد حزب رستاخیز خیلی ناراحت است. او به طور رسمی اظهار داشته است که حزب به خوبی فعالیت نمی کند. مردم به انصاری یا مجیدی اعتماد ندارند و آموزگار شخص بسیار ناراحتی است:

شاه مسائل صحیحی را در مصاحبه اش در 13 می اظهار نمود. او از خودش به عنوان یک فرد مذهبی صحبت کرد که خیلیها را در میان مذهبیون خوشحال نمود، ولی وی می تواند عملکرد خودش را به صورتهای مختلفی بهبود بخشد. یک طریقه این است که از یکی کردن مخالفین مذهبی با کمونیستها دست بکشد. او فقط بایستی به کمونیستها حمله کند. مسخره کردن افراد مذهبی با عنوان امل فقط تعداد زیادی از افراد را نسبت به او خشمگین می سازد، چون که بیشتر مردم در ایران امل هستند. مذهب بایستی به مذهبیون واگذار شود.

اسلامی نیا سپس ایده خودش را با ما در میان گذاشت. او پیشنهاد کرد تعدادی از رهبران برجسته که از نظر مردم محبوب هستند بایستی در مقامهای با اهمیت و قدرت گماشته شوند، شاید به عنوان جناح سوم حزب رستاخیز. او آقای فرهت پور و دکتر علی خانی (عضو حزب مردم، دوست نزدیک علم، پسر یک آیت اللّه مشهد و رئیس بنیاد پهلوی) را ذکر کرد. مردم به یک چنین رهبرانی اعتقاد دارند، هر روز 200 نفر به دیدار هر کدام از آنها می آیند. اگر 20 نفر نظیر این افراد در ساختمان مرکزی حزب قرار داده شوند هر روز 000/4 نفر داخل و خارج می شوند و خواهند دید که حزب برای کمک به آنهاست. این رهبران قادر خواهند بود جناحهایی که به وسیله انصاری و مجیدی رهبری می شوند را به صورتی مؤثر مورد انتقاد قرار دهند. رستاخیز به صورتی که هست یک جسد می باشد.

فعالیت خمینی اسلامی نیا سپس مورد دیگری از آشوبی که به وسیله افراد خمینی ایجاد شده بود را ارائه نمود. آنها چند روز پیش آیت اللّه خوانساری را که محترمترین آیت اللّه در تهران می باشد، مورد تهدید قرار دادند و ا رفتن وی به مسجد برای اقامه نماز جلوگیری به عمل آوردند. متعاقبا از یکشنبه 14 می تمام مساجد در تهران بسته شدند. هویدا از بابت این موضوع نگران است (او زمانی که ما در آنجا حضور داشتیم به

ص: 209

اسلامی نیا تلفن زد) و با پیشنهاد اسلامی نیا موافقت کرده است که ملاهای برجسته دیگر بسیج شده و به پیش خوانساری که (یک شخص پیر و خارج از سیاست است) رفته و از او تقاضا کنند که بازگردد و از چهارشنبه نماز را اقامه نماید. در یک گفتگوی بعدی (که به طور جداگانه گزارش می شود) اسلامی نیا به ما گفت رهبریت مذهبی با موفقیت خوانساری را بازگردانده است و مساجد در چهارشنبه 17 می مجددا باز شده اند و علیرغم چیزی که افراد خمینی خواسته اند، تا آخر هفته باز می مانند.

اسلامی نیا صحبتهایش را با تشریح کوتاهی از چیزی که به خمینی قدرت می دهد، پایان داد. افراد او به وی اعتقاد دارند و برای این اعتقاد پاداش دریافت می دارند. افراد مذهبی دیگر هیچ گونه وفاداری مثبتی نسبت به دولت ندارند، چون که آنها توسط افرادی نظیر علم، نصیری و اعضای جورواجور سابق حزب توده که شاه به دستگاه وارد کرده است و جایگزین دوستان قدیمی او شده اند، کنار گذاشته شده اند.

اسلامی نیا به تجربه خودش به عنوان مشاور هویدا نخست وزیر و عضو مجلس از شهرری اشاره کرد. او به هویدا می گفت که به برخی از افراد واقعا فقیر مذهبی پول و کمکهای دیگری بدهد که هویدا چنین می کرد و در نتیجه آنان که مدیون او شده بودند، پیروانش می شدند. زمانی که اسلامی نیا آن شغل را رها کرد این روش متوقف شد. مردم به تدریج بیگانه شدند.

نظریه: شکی وجود ندارد که اسلامی نیا در برقراری یک پل بین دربار و رهبریت محافظه کار مذهبی خیلی فعال و مؤثر بوده است. او جاه طلبی خودش برای بازگشت به موقعیتی از قدرت که بتواند حتی مؤثرتر واقع شود را خیلی کم پنهان می دارد. هر دو مأمور سفارت که با وی ملاقات می کنند تحت تأثیر توانایی های وی قرار گرفته اند. وی در یک دادگاه کشوری (یا خیلی بالاتر) در آمریکا یک سیاستمدار مؤثر و قوی خواهد بود. روش او به نظر می رسد که در اینجا هم مؤثر واقع شود.

سند شماره (10) خیلی محرمانه، صورت مذاکرات شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا، نماینده سابق مجلس، لیلا (اسم اول نامفهوم)، مترجم، جرج بی. لامبراکیس، کنسول سیاسی - تهران، جان دی. استمپل، دبیر اول - تهران زمان و مکان: 23 می 1978 (2/3/57) خانه اسلامی نیا موضوع: سیاست داخلی و مذهب آقای اسلامی نیا بعد از ملاقات با هویدا وزیر دربار مستقیما به منزل و برای دیدار با ما برگشت. در طول سه ساعت بحث، اسلامی نیا روی مباحث متعددی تکیه کرد که در رابطه با برخوردهای داخلی ایران بود. مباحث بر حسب موضوع در زیر خلاصه شد:

حمایت کنندگان خمینی اسلامی نیا گفت که او به هویدا پیشنهاد کرده است که سازمان امنیت ایران باید 8 تا 10 نفر از افراد سازمان خمینی را که ایجاد دردسر می کنند و اعتصاب راه می اندازند، دستگیر کند. این گروه که اعضای اصلی یک دسته تقریبا سی نفری می باشند که از خمینی پشتیبانی می کنند، لزوما حامیان و یا حتی دوستان گروه به رهبری آیت اللّه شریعتمداری نیستند. آنها در واقع رهبران مذهبی تهران را اگر با بعضی مطالب به

ص: 210

خصوص موافقت نکنند، تهدیدات جسمی می کنند. اسلامی نیا به یک دادخواست ضد دولتی اشاره کرد که در تاریخ 18 می در مسجد بزرگ تهران منتشر شد (در تاریخ 18 می) چندین ملای محلی در میان 80 نامی که در لیست ذکر شده بود امضاء نکردند و چند نفر دیگر از آنان مجبور شده بودند که نام آنان در لیست ذکر شود. خیلی از دوستان اسلامی نیا نمی دانند که در مقابل این تهدیدها چه کنند، او اسامی 8 نفر را که به عنوان «گانگستر» به هویدا داده است، توضیح داد. او از دادن پاسخ مستقیم به این سؤال که آیا افراد خمینی با گروه های تروریست یا گروههای غیر قانونی دیگر ارتباط دارند، طفره رفت، ولی گفت که مردان خمینی حتی مذهبیهایشان در فعالیت های اخیر خود را به صورت آدمهای بی همه چیز نشان داده اند.

پیدا کردن چند فرد (مناسب) اسلامی نیا بحث مطلوبی را پیش کشید، احتیاج به مردان مناسب سیاسی در ایران، او دولت آموزگار را کنار گذاشت، زیرا نتوانست خیلی خوب با مذهبیون و درباریان کنار بیاید. در حال حاضر هیچ عضوی از کابینه فعلی مورد اعتماد مردم نیست. اسلامی نیا در موقعیتی آموزگار را به عنوان آدمی «متزلزل» و «زن صفت» توصیف نمود. اسلامی نیا به وزیر دربار هویدا تأکید کرد که تماسهای گسترده خود را حفظ کند و چندین گروه از روحانیون و بازاریهای مسلمان را به دیدن هویدا برد، اما هیچ شخص دیگری این کار را انجام نمی دهد. سؤال شد که چه کسی برای ایفای این نقش خوب خواهد بود؟ اسلامی نیا فکری کرد و مطالب اساسی زیر را پیشنهاد کرد: محمد تقی فلسفی که یک ناطق زبر دستی بود و شخصیت بسیار مناسبی برای کار با دولت است (یادداشت قبلی را ببینید). او علاوه بر مردم رهبران را نیز می تواند جمع کند. حکومت او را برای مدت 7 سال از صحبت کردن در مساجد ممنوع کرده بود، اما عملاً او همه سخنگویان مساجد تهران را از لحاظ مذهبی تصویب می کند. آیت اللّه خوانساری از تهران، علیه دولت ایران کار نمی کند، او در حقیقت به اتفاق دیگر رهبران مذهبی تهران بر خلاف حامیان خمینی که سعی در بستن بازار در تاریخ 17 و 18 می نمودند (به یادداشت قلبی رجوع شود)، سعی در باز نگهداشتن بازار دارد.

ناصر قلی فرهادپور، یک ملا که رئیس اصناف تهران است، گروهی که متصدیان کنترل قیمتها را به منظور پایین نگهداشتن قیمتها تحت فشار قرار می دهد. او تقریبا برای هر کاری خوب است و در میان طبقات مردم فقیر مورد احترام است و نیز یک سخنگوی خوبی است.

رحیم زهتاب فرد، نماینده سابق مجلس از تبریز، یک آذربایجانی که در بین جامعه ترکهای ایران از اعتماد زیادی برخوردار است. او یک سازمان دهنده خیلی خوب و اصلاح گر قابل ملاحظه ای نسبت به هر کس دیگر در سلسله مراتب فعلی حزب رستاخیز می باشد.

دکتر علی نقی خانی رئیس فعلی بنیاد رضا پهلوی، او در صداقت مشهور است و پدرش یک چهره سرشناس مذهبی بود. از عهده هر پست سطح بالایی بر می آید.

عبدالعزیز قطب، رئیس سابق دیوان عالی کشور، پیر است ولی یک حقوقدان برجسته می باشد می تواند وزیر برجسته و یا رهبر حقوقی در هر موقعیتی باشد.

دکتر منوچهر شاهقلی، وزیر بهداری در مدت ده سال صدارت هویدا، به خاطر ثابت و ارزان نگهداشتن هزینه پزشکی در ایران مردم او را به خوبی به یاد دارند.

ص: 211

اسلامی نیا دو نفر دیگر را ذکر کرد که عبارتند از سناتور دها و ژنرال صفری که برای مناصبی در حزب رستاخیز در نظر گرفته شده اند. شهبانو فرح به خاطر توجه به مردم امتیازات خوبی به دست آورده است.

ولی اخیرا داستانهایی راجع به دعوت او از خوانندگان و رقاصان در جزیره کیش منتشر می شود (و این امر به سرعت داستان سودوم و گومور را برای مؤمنین مسلمان تداعی می کند). اسلامی نیا گفت که رضا قطبی که فامیل سببی ملکه است نباید رئیس رادیو و تلویزیون باشد، زیرا همه شکایات در مورد رادیو تلویزیون به فرح برمی گردد.

شاه، دولت و مؤمنین - ملاقات بین بهبهانیان معاون وزیر دربار و آیت اللّه شریعتمداری به خوبی انجام گرفت، آنان تا به حال دوبار ملاقات داشتند (به یادداشت قبلی مراجعه کنید) و قرار است باز هم ملاقات داشته باشند. شاه به گزارش این ملاقات گوش داده و به نظر می رسد که مایل است که چیزهایی را که شریعتمداری خواسته انجام دهد، اما این زمان می خواهد.

تفسیر: اسلامی نیا به وضوح احساس می کند که جداسازی اطرافیان سر سخت خمینی از دیگر رهبران مذهبی کلید پیشرفت و ارتباط در این زمینه است. مشکل اساسی اینجاست که شاه همه تصمیمات را هر چند کوچک خود می گیرد و این باید تغییر یابد.

اسلامی نیا دو داستان برای روشن کردن موضوع آورد. یک مأمور ساواک کشیده ای به یک ملا زد و بعدا ادعا کرد که او دو بطری شراب با خودش داشت در صورتی که او کاری نکرده بود، شریعتمداری به اسلامی نیا شکایت کرد، که او رفت پیش هویدا و دو هفته بعد کار درست شد. همین طور شریعتمداری اخیرا تلگرامی از آیت اللّه خمینی دریافت داشته بود، اداره پست و تلگراف و تلفن از ارسال جواب خمینی خودداری کرد و مجددا لازم شد، درخواست از هویدا و آنگاه به شاه بشود. تقریبا دو هفته طول کشید تا پیام آیت اللّه برای ارسال، تصویب شود. بدتر از این رفتار و برخورد بعضی از رهبران دولتی است.

اسلامی نیا جزییات بیشتری درباره ملاقات خودش با حدود 20 - 30 نفر از افراد ارتش و مقامات امنیتی در 13 می، داد (گزارش 15 می) نصیری رئیس ساواک گفت که به نظر او تمام بازار در سراسر کشور باید بسته شود و آنهایی که شلوغ کاری می کنند باید به رگبار بسته شوند. ژنرال فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی در آمد و گفت که اگر آیت اللّه شریعتمداری لباس سفید بپوشد و رهبری یک راه پیمایی را در قم انجام دهد ارتش هم امتناع خواهد کرد از تیراندازی. بهتر است که از ارتش فقط در موارد اضطراری علیه تظاهرکنندگان استفاده شود. در ضمن ملاقات فرمانده نیروی زمینی ژنرال اویسی قرآن به دست گرفت و قسم خورد که برای بهتر شدن وضع مردم و سربازان کاملاً وفادار به شاه کار کند.

گفتگوی دولت و شریعتمداری شنبه 20 می بعد از پایان سخنرانی شریعتمداری در اجتماع 6 - 5 هزار نفری در قم دیگران که کوشش در به وجود آمدن درگیری می کردند، دستگیر شدند. بی. بی. سی، داستان را چنین نقل می کند که دولت و شریعتمداری گفتگویی داشتند، بنا به درخواست آیت اللّه (شریعتمداری)، اسلامی نیا به هویدا تلفن زد و او درز خبر را از طریق دولت ایران منکر شد، شریعتمداری مذاکره را انکار کرد و گفت که نمی خواهد راجع به این موضوع با پیروانش صحبت کند تا بیشتر مقاصد را درک کند. تکذیب خبر ساده بود، زیرا مذاکره با نماینده شخصی شاه صورت گرفته بود نه دولت ایران، اسلامی نیا وضع مذاکرات را «مذاکره درباره مذاکره

ص: 212

توصیف کرد، اما به وضوح احساس می کرد که وضع میان دربار و گروه های مذهبی بهتر از دو سه هفته قبل است. درز خبر مذاکره البته مشکلات داخلی چندی برای شریعتمداری ایجاد کرد، اما اسلامی نیا گفت طرفین امیدوار بودند که موضوعات به خاطر منافع پیشرفت ساکت نگهداشته شود.

فساد در خلال مذاکره چندین اسم در جرگه «بدها» (از نظر مؤمنین مذهبی) ذکر شد (که عبارتند از): اردشیر زاهدی (سفیر ایران در واشنگتن) که به عنوان یک آدم بیرحم طرد می شد و دسترسی او به یک پست مهم در ایران دردسر واقعی برای دولت درست می کرد. هوشنگ انصاری (رئیس شرکت نفت) به عنوان «دزدی» معرفی می شد که در اختفای رد پایش تخصص دارد. یک تاجر عمده به نام یاسینی به عنوان شخصی نام برده می شد که به نصیری رئیس ساواک غالبا رشوه پرداخت می کرده و اخیرا برای اجتناب از پرداخت عوارض گمرکی در مورد 50 واگن خط آهن در هفته 15 تا 19 می چنین کاری کرده است. فساد به عنوان یکی از عمده ترین نگرانیهای جامعه مذهبی توصیف می شود که از نظر اهمیت برای مؤمنین تقریبا برابر با عدول دولت از تعالیم و عبادات شده است.

مکالمه سوم با رحمت اللّه مقدم مراغه ای

سند شماره (11) خیلی محرمانه، صورت مذاکرات تاریخ و محل: 12 ژوئن 1978 اقامتگاه مقدم، برابر با 22 خرداد 1357 شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از نهضت رادیکال، جرج لامبراکیس مشاور سیاسی سفارت آمریکا ایران من به تقاضای مقدم از او دیدن کردم و ملاحظه ننمودم که خانه او تحت نظر باشد. او تأیید کرد که مردمی که به نحو مشهودی در اطراف و اکناف خانه او در ملاقات قبلی در تاریخ 24 آوریل پراکنده بودند، دیگر نیستند. در جریان مکالمه او همچنین تأیید کرد که دیگر مطلبی از «کمیته زیر زمینی انتقام» در هفته های اخیر نشنیده است و تهدیدی نیز از آنها دریافت نکرده است.

مخالفان تجدید سازمان یافته و برنامه های احتمالی مقدم گفت که او میل دارد به ما اطلاع دهد که او به طور نزدیکی با چهار رهبر دیگر کار می کند و این پنج نفر در واقع رهبری سیاسی نهضت مخالفان را به عهده گرفته اند، اینها عبارتند از بازرگان، سنجابی، فروهر و سید جوادی. او با اندیشه ملاقات با من و همسرم در یک شب (همانطوری که بار اخیر پیشنهاد کرده بودیم) به بازرگان مراجعه کرده بود، ولی عکس العمل بازرگان این بود که در انتظار بماند و در ضمن مقدم می توانست به عنوان نماینده گروه با من تماس بگیرد.

یکی از مطالبی که گروه در جلسه روز قبل (یازدهم ژوئن) مورد بحث قرار داده بود، پیامی از سوی محمد صادق کاظمی معاون نخست وزیر بود. در این پیام محمد صادق کاظمی دریافت نامه اخیر را از کمیته اجرائیه حقوق بشر و آزادی دریافت کرده، ولی دریافت نامه های قبلی از این گروه را انکار کرده بود و پیشنهاد کرده بود که نمایندگان گروه بیایند و موضع را با او مورد بحث قرار دهند. مقدم تأکید کرد که

ص: 213

چنین ملاقاتی انجام خواهد گرفت.

در جریان مکالمه، مقدم آشکار کرد که گروه در نظر دارد بکوشد تا یک برنامه سیاسی مثبتی سرهم بندی کند. آنها معتقدند که با موفقیت توانسته اند توجه رسانه های بین المللی را نسبت به نهضت مخالفان جلب کنند و بنابراین باید وارد مرحله دوم نقشه عملی خود بشوند. او اعتراف کرد که سرهم بندی کردن انواع نظریات دشوار خواهد بود، ولی ارزش زحمت آن را خواهد داشت. او این فرایند را چنین مجسم کرد که شامل اشخاصی بیشتر از پنج رهبر خواهد بود به طوری که برنامه مثبتی بر آن چیزی باشد که مردم واقعا می خواهند. در ضمن از طریق پیامی از سوی آیت اللّه شریعتمداری به رهبری این گروه اطمینان داده شده بود که شریعتمداری با حکومت مذاکره نخواهد کرد و برای گنجاندن «رهبران سیاسی» یعنی مقدم و رهبران همتای او به توافقی با دولت نخواهند رسید. این پیام در یک جلسه (شاید همان جلسه ای باشد که در بالا ذکر شد) روز قبل با شرکت رهبرانی از بازار به آنها داده شده بود، او به طور محرمانه گفت که فردی که این پیام را رسانده است شخصی به نام شبستری زاده است. در آن اجتماع مقدم و همراهان او، بنی احمد (نماینده تبریز) نماینده مجلس را به بازاریان معرفی کردند.

ساواک و مخالفان در پاسخ به سؤالی، مقدم درباره جایگزین شدن ژنرال نصیری به وسیله جنرال مقدم به عنوان رئیس ساواک اظهار نظر مثبت ولی خویشتندارانه کرد.

او ژنرال مقدم را از زمانی که در مدرسه نظامی با یکدیگر همکلاس بودند می شناسد، هر چند آنها هرگز با یکدیگر دوستی نزدیکی نداشتند و با یکدیگر خویشاوند نیز نیستند. ژنرال مقدم به عنوان بازپرس در سیستم دادگاهها آغاز به کار کرده است بنابراین او با قانون آشنا است و باید آن را اعمال کند. این امر در سابقه نصیری وجود ندارد. مقدم همچنین مناسبتی را در سال 1964 به خاطر آورد هنگامی که او می کوشید درباره «سیاست، آب و خاک» گروهی را دور هم گرد آورد که از قرار معلوم قرار بود فراتر از مسئله های فنی رفته و ماهیت سیاسی بگیرد. ژنرال مقدم به او مراجعه کرده و اخطار کرده بود، که شاه نسبت به تشکیل چنین گروهی ناراضی است و بهتر است او چنین گروهی را تشکیل ندهد. مقدم از اندیشه تشکیل این گروه منصرف شد. خصوصیات شخص ژنرال مقدم هر چه باشد او هنوز خود را «نوکر شاه» می داند، و نظریات خود را به همین نحو بیان خواهد کرد. ژنرال مقدم دوست ژنرال فردوست است. شخص اخیر هر چند از مردان نیرومند رژیم است، اطلاعات کمی درباره جامعه ایران دارد و خود را از صحنه داخلی کشور منزوی نگه می دارد.

مقدم همچنان از فعالیتهای حکومت انتقاد می کرد، او گفت که پلیس اخیرا حدود 700 دختر و 1700 پسر را از خوابگاههای خود در دانشگاه تهران در نیمه شب بیرون رانده است. بسیاری از این دانشجویان جایی ندارند که بروند و در پارک فرح می خوابند. هنگامی که من اشاره کردم که اقدام پلیس به طوری که من شنیده بودم به دنبال مقدار کافی آشوب از سوی دانشجویان بود که آن خوابگاهها را در هم ریخته بودند. او اظهار نظری نکرد. مقدم درباره این که مخالفت با رژیم چقدر توسعه یافته است صحبت کرد. او گفت که داوطلبان جدیدی از دانشگاههای آریامهر و تبریز و همچنین گروهی از دانشجویان حقوق که اخیرا متشکل شده اند، وارد جرگه گشته اند. او گفت کارگران کارخانه مخالفت خود را ابراز نمی دارند، زیرا

ص: 214

تحت کنترل شدیدی از سوی ساواک هستند، به همین ترتیب اشخاصی که متصدی تعاونی های دولتی هستند کشاورزان را تحت کنترل دارند به طوری که آنها جرئت ندارند، مخالفت خود را زیاد ابراز کنند.

همچنین افرادی مانند کسبه جزء و پیشه وران و غیره مخالفت خود را ابراز می دارند و حتی اگر شما از کارگران ساختمانی سؤال کنید، آنها نیز گله خواهند کرد.

در این رابطه یک خبرنگار آسوشیتدپرس اخیرا به سنجابی تلفن کرده و القا کرده بود که حوادث 5 ژوئن به منزله نقطه توقف برای مخالفان است، ولی او اشتباه کرده بود. مقدم گفت در حالی که شمال تهران به طور عادی کار می کند در جنوب تهران همه جا تعطیل است. اوضاع در سایر شهرها نیز طبق اظهار مقدم آرام است (و این اظهار تا اندازه ای دقیق است). چند دکانی که در اطراف بازار باز است دکانهایی هستند که دولت به آنها گفته است که باز باشند. اشخاصی نظیر جواهرفروشان به نحو سنگین متکی به حسن نیت مقامات هستند و هر کاری را که مقامات از آنها بخواهند انجام می دهند.

ایالات متحده و قانون اساسی از همان آغاز مقدم حسن نیت گروه خود را نسبت به ایالات متحده ابراز داشت و تمایل دوستی با ایالات متحده را به جای پذیرفتن مساعدت از محافل مخالف یعنی اتحاد شوروی تأکید کرد. آنها ایالات متحده را تنها به خاطر موضع آن در پشتیبانی از شاه و علیه مصدق در گذشته مورد سرزنش قرار می دادند.

این موضع حقوق بشر را که پرزیدنت کارتر درباره آن صحبت می کند مورد بی توجهی قرار می دهد.

او از من خواست تا اوضاع را ارزیابی کنم و من به طور اختصار این کار را انجام دادم. هنگامی که من گفتم که در آن نوع از ثباتی که شاه به کشور آورده است منافعی وجود دارد، مقدم قائل به استثنا شد. او استدلال کرد که ثباتی وجود ندارد و تنها چیزی که وجود دارد سرکوبی قانون اساسی است. مقدم با همکاران خودش مانند بازرگان کار کرده بود و بازرگان ابتدا نمی خواست که از قانون اساسی کنونی پشتیبانی کند. مقدم او را در این مورد متقاعد کرده بود که حتی اگر قانون اساسی کامل نیست درباره اختیارات شاه محدودیتهایی قائل شده است و اختیارات دیگری را به مجلس و مردم واگذار کرده است و اجرای آن به خودی خود هدف کافی برای مخالفان محسوب می شود. او خاطرنشان ساخت که قانون انتخابات که در حال حاضر مورد بحث مجلس است، بر خلاف قانون اساسی است. هنگامی که من درباره آن ماده از قانون اساسی که پیش بینی می کند پنج رهبر مذهبی درباره هر کاری که مجلس انجام می دهد حق وتو داشته باشند، توضیح خواستم او این ماده را به عنوان یک چیز جزیی که هرگز بمورد اجرا گذاشته نشده رد کرد. مقصود تلویحی او آن بود که این قانون هرگز به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد....

هنگامی که من درباره واکنش او نسبت به کنفرانس مطبوعاتی شاه در چند هفته قبل پرسیدم او شانه های خود را بالا انداخت و گفت شاه به منزله شخصی می ماند که در حال عقب نشینی است و نمی تواند افکار خود را متمرکز کرده و درباره مطلبی درک صحیح داشته باشد. یک دیکتاتور باید در قضاوتهای خودش بیشتر اعتماد به خود داشته باشد و بالاخره هر چه باشد، این تنها منفعت دیکتاتوری است. او گفت علاقه فوری مخالفان این است که مطبوعات را آگاه کنند که آنها دعاوی اخیر همایون وزیر اطلاعات و دیگران را، مبنی بر اینکه عناصر مخالف حاضرند با دولت کار کنند، تکذیب می کنند. او گفت این ادعا حقیقت ندارد.

ص: 215

مقدم در ضمن گفت که نهاوندی می خواست گروهی از روشنفکرانی که در حال حاضر اثرات انقلاب شاه و ملت را مطالعه می کنند، به عنوان یک جناح سومی از حزب رستاخیز متشکل شوند. معذالک سنجابی به مقدم گفته بود که بیشتر اعضای گروه با این اندیشه مخالفند و در مقابل آن ایستادگی می کنند.

گرفتن تلفن عمومی مقدم که سر صحبتش درباره این موضوع گرم شده بود، میل رهبران پنجگانه را درباره ایجاد یک سازمان برای یافتن اینکه مردم از لحاظ یک برنامه مثبت چه می خواهند، تأکید کرد. هنگامی که من پرسیدم که شاه چه امتیازاتی ممکن است بدهد که آنها را به سازش وادارد او انحلال پارلمان و انتخابات جدید را که «بدون نفوذ زیاد» از جانب دولت باشد، ذکر کرد. او انتظار داشت که ساواک همچنان نیرومند باقی خواهد ماند و خواهد دانست که چکار بکند تا در این انتخابات نفوذ کند، ولی جلوی ساواک را باید گرفت.

او گفت ایران تغییر کرده است. تلویزیونی وجود دارد و همچنین تماس با دنیای خارج. مردم می بینند چگونه نظامهای دیگر کار می کنند و همین چیز را برای ایران می خواهند. پیشرفت در ورای زمینه های اقتصادی و اجتماعی و در زمینه سیاسی مورد نیاز است. شاه ممکن بود به چنین پیشرفتی کمک کند، ولی او خودخواه است و فعالیت خود را به تحکیم قدرت خود محدود کرده است. در حالی که دوران سالهای 1953 تا 1960 را می توان یک «ظهور ملی» تلقی کرد مردم انتظار دارند، که اتفاقاتی بیش از این روی دهد. ولی شاه به جای آن بطریق هانری چهارم رفتار کرده است. هیچ کس او را دوست ندارد و مردم خواهان دگرگونی هستند. امتیازها و تجملات خاندان سلطنتی مردم را مشمئز می کند. آنها می بینند که چگونه آمریکاییها هر چند سال یک مرتبه رئیس جمهوری خود را تغییر می دهند ولی نظام همچنان باقی است، یک کاسب ساده اخیرا به مقدم گفته بود که کارگران پس از اینکه 20 تا 25 سال زحمت کشیده اند باید اجازه داشته باشند که استراحت کنند، شاه مدت 36 سال باعث این دردسر بوده است و اکنون زمان دگرگونی فرا رسیده است.

و اما درباره لیبرالیزه کردن اوضاع مقدم گفت شاه «ما را به بازی گرفته است» او تصور می کند که زمانه به نفع او کار می کند، زیرا کارتر یکی دو سال بعد مدت مأموریتش تمام خواهد شد. تنها نگرانی شاه این است که حکومت ایالات متحده را خشنود نگه دارد و مانع آن شود که حکومت ایالات متحده در ایران دخالت کند. او در فکر مردم کشور خود نیست.

مقدم ضمن اشاره فرعی دیگری به «ایجاد رعب» پلیس برای یک خبرنگار زن فرانسوی به نام کنیزمراد از نشریه «نوول ابزرواتور» نام برد که اخیرا به دیدن شریعتمداری رفته بود. شریعتمداری او را به دیدن برادر خمینی در قم فرستاد که نام او «پسندیده» است. یک جوانی که به عنوان راهنما همراه او فرستاده شده بود از سوی پلیس متوقف شد و دستخوش ضرب و شتم قرار گرفت. آنها او را به پاسگاه پلیس بردند و وقتی که آن زن به پاسگاه پلیس رفت تا درباره او پرس و جو کند به او گفتند وضع او مرتب است، ولی یک روز یا بیشتر او را همچنان در پاسگاه پلیس نگه خواهند داشت. به همین ترتیب مقدم تأکید کرد که در حال حاضر 17 ملا در تبعید داخلی (یعنی از یک شهر به شهر دیگر) به سر می برند. بیشتر آنها در حاشیه کویر زندگی می کنند. او همچنین اشاره کرد که شایع است که بمب اندازیهای صورت گرفته به وسیله

ص: 216

به اصطلاح «کمیته انتقام» ممکن است کار یک گروه وفادار به شاه به نام باشگاه ورزشی تاج به سرکردگی ژنرال خسروانی باشد، او اعتراف کرد که برای این حدس شواهدی وجود ندارد.

تغییرات در حکومت و مسائل متفرقه شایعه دیگری که او ذکر کرد این بود که آموزگار ممکن است به وسیله شریف امامی جایگزین شود.

مقدم تصور می کند که این بسیار مضحک است، معذالک شاه کسی را لازم دارد که صد در صد طرف خودش باشد. مقدم گفت آنچه که واقعا مورد لزوم است نخست وزیری است که می تواند به عنوان یک حایل یا یک واسطه بین شاه و «مردم» عمل کند. هنگامی که از او درباره شخص مورد نظر پرسیده شد، او نام علی امینی نخست وزیر اسبق را به میان آورد. شایع است که او از خارج به تهران بازگشته است. (ما این را همچنین از یک منبع روزنامه نگاری شنیده ایم) مقدم اعتراف کرد که امینی بسیار پیر است یعنی 72 سال دارد و به همین جهت درباره این نامزدی زیاد پافشاری نمی کرد.

مقدم به طور خصوصی گفت که او در حال حاضر آسوده تر از دفعه قبلی است که با او ملاقات کردیم. او گفت در آن زمان ترس واقعی او از این بود که «تروریستها یا کمونیستهایی» ممکن بود سنجابی یا خود او را به عنوان هدفهای سودمند ربوده و بکشند و گناه آن را به گردن حکومت بیاندازند. همه کس می دانست که ساواک در پشت سر «کمیته انتقام» قرار دارد. ولی مقدم یقین داشت که ساواک نمی خواهد آنها را بکشد،هر چند ساواک ممکن است آنها را دستگیر کند یا کتک بزند. هنگامی که من پرسیدم که آیا او با تروریستها تماس ندارد و تعجب کردم از اینکه چگونه او انتظار دارد که تروریستها کاملاً قادرند اگر بتوانند در مقابل حکومت امتیازهایی به دست آورند اشخاصی مانند او را قربانی کنند.

سرانجام مقدم موضع مخالفین را چنین تشریح کرد که آنها «نه هرج و مرج طلب هستند و نه کمونیست و نه ضد آمریکایی» آنها می خواهند سهمی قانونی از قدرت را برای مردم در مقابل شاه به دست آورند. اگر اوضاع یک کمی بیشتر شل شود به طوری که مردم بتوانند اجتماع کنند و آزادانه به بحث درباره مسائل بپردازند ممکن خواهد بود که ببینیم مردم در کدام جهت می خواهند، حرکت کنند.

مقدم در نظر دارد سفری به اروپا و ایالات متحده (برای قرار دادن پسر 13 ساله اش در مدرسه در نزدیکی بوستون) انجام دهد ولی رهبران همکار او، او را تحت فشار قرار داده اند که تابستان جاری را در اینجا باقی بماند. او تأیید کرد که در 19 ژوئن تظاهرات مذهبی صورت خواهد گرفت، ولی کار او متمرکز در مسائل سیاسی خواهد بود. روز دیگر او به من تلفنی در دفتر گفت که او از نقشه های خود برای سفر صرف نظر کرد و تابستان جاری را در شهر خواهد بود، او میل دارد همچنان در تماس باشد.

اظهارنظر: رفتار مقدم که آسوده تر و از اعتماد به نفس بیشتر برخوردار بود، بهترین شاهد مبنی بر این است که زندگی برای مخالفین در ایران بهبود یافته است. کوششها برای سرهم بندی کردن یک برنامه واحد مثبت آنقدر ماهیت غیر ایرانی دارد که باید در این باره شکاک بود. معذالک او به روشنی این امر را به حساب می آورد که به او اجازه خواهند داد آزادی بیان و آزادی نسبی برای سازمان یافتگی سیاسی به دست آورد، که هر دوی اینها اعترافهای جالبی در نوع خود می باشد.

آخرین تحولات در جبهه مذهبی

ص: 217

سند شماره (12) یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا نماینده سابق مجلس، خانم سیمین اسلامی نیا (جدیدا ازدواج کرده اند)، جورج بی. لامبراکیس کنسول سیاسی سفارت آمریکا - تهران، ایران زمان و مکان: 21 ژوئن 1978 برابر با 31 خرداد 57 منزل اسلامی نیا موضوع: آخرین تحولات در جبهه مذهبی شریعتمداری از خمینی جدا می شود من به تنهایی با اسلامی نیا ملاقات کردم، هر چند قرار بود که با آقای عباسی داماد شریعتمداری که به مأموریتی از طرف پدر زنش به تهران آمده است نیز، ملاقات کنم. پیامی که وی از طریق هویدا برای شاه آورده بود این بود که شریعتمداری پیامی برای آیت اللّه خمینی فرستاده بود که به وی می گفت او (شریعتمداری) دیگر با خمینی همکاری نمی کند، چون که خمینی در مقابل شاه قرار گرفته است.

به این ترتیب شریعتمداری مایل بود که بر وفاداریش به شاه تأکید کند. در عین حال وی این تقاضا را مطرح ساخت که برخی افراد مذهبی مجاز باشند تا سال آینده در انتخابات مجلس شرکت کنند و نه فقط افراد حزب رستاخیز. شریعتمداری گفت چنانچه فقط افرادی که توسط حزب رستاخیز تأیید شده اند مجاز به شرکت در انتخابات باشند، وی با انتخابات مخالفت خواهد کرد. نهایتا شریعتمداری تقاضای قبلیش را که پرنسس اشرف ایراد سخنرانی در مورد مذهب را متوقف سازد تکرار کرد. (وقتی من گفتم از اینکه او چنین سخنرانیهایی ایراد می نموده است بی خبر بوده ام، اسلامی نیا با شوخی پاسخ داد که وی مطمئنا دفعه بعد مرا از آن مطلع خواهد ساخت و وی (اشرف) فقط 10 روز است که راجع به موضوع (مذهب) صحبت نکرده است.) اسلامی نیا گفت شاه، بهبهانیان از وزارت دربار را پیش شریعتمداری فرستاده است تا نسبت به صحت این پیام تحقیق کند. شریعتمداری آن را تأیید نمود. شریعتمداری همچنین فاش ساخت که وی مایل است با آمریکاییها ارتباط داشته باشد و با آنان صحبت کند. او به بهبهانیان اطمینان داد که وی چیزی بر علیه شاه به آنان نخواهد گفت. بهبهانیان پاسخ داد که شاه چنان تماسهایی را با خارجیها دوست ندارد و در مورد آن به شریعتمداری هشدار داد. ظاهرا شریعتمداری بعدا به اسلامی نیا گفت که وی از اینکه این موضوع را ذکر کرده است پشیمان است، ولی کاری است که شده.

اسلامی نیا این موضوع را به عنوان دلیل اینکه چرا داماد شریعتمداری قرار ملاقاتش را با من به هم زده است، اقامه کرد.

بعدا در خلال گفتگو اسلامی نیا اشاره کرد که وی مناقبی را به نجف فرستاده است، تا با آیت اللّه خویی گفتگو کند. اسلامی نیا خویی را به عنوان معتبرترین از میان تمام آیت اللّه ها معرفی کرد، خیلی بیشتر از خمینی یا حتی شریعتمداری یا خوانساری در تهران.

خویی در نجف زندگی می کند، ولی همیشه با خمینی موافقت ندارد. مناقبی این پیام را برای خویی می برد که مذهبیون دیگر از خمینی پیروی نمی کنند، چون که وی طرفدار جاری شدن خون است. مناقبی سپس به دیدار خمینی می رود تا همین جریان را پیش روی او عنوان کند. دو فرستاده معتبر دیگر هستند (او نامهای آنها را علوی داماد یک ملای معروف به نام چیزی شبیه بروجدی (بروجردی) که در گذشته است و طباطبایی عنوان نمود) که یکی پس از دیگری و نه با همدیگر و با پیام مشابهی به دیدار خمینی

ص: 218

خواهند رفت. اسلامی نیا گفت شاه از این برنامه مطلع است. (این بدان معناست که فرستادگان آنهایی هستند که شریعتمداری در پیامش به شاه به آنها اشاره نمود).

اسلامی نیا و دولت اسلامی نیا به ترتیبی که عادت دارد به موضوع مورد علاقه اش یعنی حمله به خیلی از اطرافیان آموزگار پرداخت. او گفت در حال حاضر برخی مسائل مابین شاه و آموزگار وجود دارد. افرادی نظیر جعفریان، موسوی یا فرشچی (فرشی) نمایندگان خوبی برای آموزگار نیستند و بدون اینکه نیازی بوده باشد، دشمنانی نظیر نهاوندی و پزشکپور به وجود آورده اند. اسلامی نیا برای اولین بار به طور صریحی چیزی را که قبلاً با کنایه به آن اشاره کرده بود یعنی اینکه وی علاقه دارد که به مسئولیت سازمان اوقاف گماشته شود را مطرح نمود، این یکی از مقامهایی است که اکنون فرشچ-ی (فرشی) دارا می باشد. اسلامی نیا گفت آموزگار فکر می کند که وی یکی از افراد هویدا است و بنابراین به وی اعتماد ندارد، ولی وی اشتباه می کند. اسلامی نیا به من اطمینان داد اگر آموزگار او را به این مقام منصوب کند، نسبت به وی وفادار خواهد بود. او آرزو داشت که این پیام به آموزگار برسد. در هر حال او توضیح داد که وی از طریقی که هویدا در گذشته اخیر با وی رفتار کرده است و در زمانی که ژنرال نصیری بر علیه او با هویدا صحبت کرد، خیلی خوشحال نیست.

اسلامی نیا به مقدار زیادی راجع به مناسب بودنش برای این کار و این حقیقت که رهبران مذهبی را به مدت زیادی می شناسد و احترام آنها را دارا می باشد و مناسب نبودن دیگران صحبت کرد. او اشاره کرد افرادی نظیر استاندار آزمون معتقدند آموزگار دارد از دور خارج می شود و بنابراین هیچ کاری به او ندارند.

اسلامی نیا گفت وی می تواند در زمینه مهم مذهب به آموزگار کمک کند. به عنوان نمونه او گفت چنانچه مسئولیت سازمان حج به وی داده شود افراد را ملزم به گرفتن اجازه کتبی از ملای محل اقامت متقاضی می نماید. اینکار ملاها را به به دست آوردن پول بیشتر می رساند (از کلاهبرداریهای لازم) و به آنها قدرتی می دهد که خوشحالشان می سازد.

اسلامی نیا مثل اینکه می خواست به پیشنهادش پایانی بدهد، این فکر را مطرح ساخت که وی و بعضی از دوستانش در مورد برنامه های احتمالی آینده بحث می کرده اند.

آنها در این فکر بوده اند که به نزد افراد مذهبی در شهرهایی مثل تبریز و مشهد و جاهای دیگر بروند و بر علیه افرادی نظیر جعفریان و دولت صحبت کنند. آنها می توانند باعث به وجود آمدن نوعی از تظاهرات یا نمایش قدرت بشوند. وقتی سیمین از او پرسید که آیا این کار به خشونت منجر نمی شود، اسلامی نیا شانه هایش را بالا انداخت و گفت این خشونت ممکن است واقع شود. من توضیح دادم که اگر وی در پی طرفداری از آموزگار است اینکار مطمئنا وی را در پیش آموزگار عزیز نخواهد کرد. اسلامی نیا با ملاطفت لبخند زد و گفت هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است، این جریان به دو سمت می تواند کشیده شود، او آشکارا این تهدید را مطرح می ساخت که اگر دولت وی را به کار نگیرد بر علیه آن کار خواهد کرد.

ص: 219

تماسهای رسمی دیگر با رهبران مذهبی اسلامی نیا سپس گزارش کاملی از فعالیتهای اخیرش با تأکید بر اهمیتش در مقایسه با تعدادی از افراد در رژیم فعلی ارائه داد. او اشاره کرد که آیت اللّه خوانساری را به ملاقات با هویدا و قبول ملاقات ژنرال مقدم رئیس جدید ساواک که شاه به وی گفته است بایستی روابط خوبی با مذهبیون داشته باشد، وادار کرده است.

اسلامی نیا روی فلسفی یک سخنران برجسته که از ملاقات با هویدا یا ژنرال مقدم امتناع ورزیده است، کار می کرده است (مراجعه کنید به گزارشات قبلی). فلسفی نسبت به شاه و تمام آنهایی که برای او کار می کنند خیلی خشمگین است چون که به مدت هفت سال به وی اجازه صحبت علنی داده نشده است. مقدم از طریق اسلامی نیا پیامی برای او فرستاده است که می گوید این مقدم نیست که جلوی او را برای صحبت کردن گرفته بود. اسلامی نیا روی یک ملاقات تصادفی کار می کند که وی و ژنرال مقدم یک روز عصر زمانی که فلسفی از خانه اش بیرون می آید از مقابل خانه او عبور می کنند و او را سوار اتومبیل خواهند کرد.

آنها سپس به خانه شخص دیگری خواهند رفت که هویدا به طور اتفاقی در آنجا خواهد بود. اسلامی نیا مجددا نیاز به برقراری خطوط ارتباطات را تأکید کرد.

اسلامی نیا فاش ساخت که حدود 80 تا 90 فرد مذهبی (جوان) طرف 10 تا 15 روز از زندان آزاد خواهند شد. او به طور ضمنی تفهیم کرد که تلاشهای شخصی وی عمدتا در این کار تأثیر داشته است، چون که وی با ژنرال فردوست (رئیس کمیسیون سلطنتی)، هویدا و ژنرال مقدم روی این موضوع کار کرده است.

به تعداد 70 - 60 نفر که اجازه صحبت علنی نداشته اند، به طور اضافی اجازه سخنرانی اعطاء می شود.

زمانی که من راجع به نمونه هایی از انواع چیزهایی که مذهبیون در عوض همکاریشان با دولت ممکن است تقاضا کنند سؤال کردم، اسلامی نیا به تعدادی از مسائل اشاره کرد:

- - آزادی ملاها زمانی که آنها در زندان هستند؛ - - اجازه مسافرت به مکه یا عراق به افرادی که رهبران مذهبی تقاضا می کنند داده شود؛ - - ممنوعیت دولت در مورد مقاله های ضد مذهبی در روزنامه ها؛ - - جواب به دادخواست علیه رفتار نا شایسته برخی نمایندگان ساواک در نقاط مختلف کشور؛ - - کمک به افرادی که مریض هستند یا خانواده هایشان در وضعیت بدی هستند؛ - - کلاً به مذهبیون بذل توجه شود.

سرانجام اسلامی نیا به من متذکر شد که شریعتمداری با وی در مورد اخباری که از موافقت شاه با دفن زباله های اتمی کشور دیگر (اطریش) به او رسیده بود صحبت کرد.

او بدون هیچ گونه شرط نامطمئنی با آن مخالف بود، ولی او آگاه بود که وی (شریعتمداری) داستان کامل را نمی داند.

من اشاره کردم که این داستان را از یک روزنامه نگار که با شریعتمداری مصاحبه کرده بود شنیده ام. من نکاتی را متذکر شدم که اسلامی نیا می توانست آنها را با شریعتمداری مطرح کند. اسلامی نیا گفت که وی قبلاً این نکات را با شریعتمداری مطرح کرده بود (که خود ایران نیاز دارد زباله هایش را دفن کند و ایالات متحده به طور مرتب چنان زباله هایی را بدون هیچ خطری دفن می کند).

به هر حال اسلامی نیا گفت که وی از مطرح کردن مجدد این موضوع با شریعتمداری اجتناب خواهد

ص: 220

ورزید. وی اشاره کرد که شریعتمداری را به این باور خواهد کشانید که زباله های مورد نظر همانهایی هستند که خود ایران به وجود خواهد آورد. این مشکل پیچیده ای است که روابط خارجی را مطرح می سازد و طبق گفته اسلامی نیا زمانی که وی نگرانی شریعتمداری از این موضوع را به هویدا متذکر شده بود، هویدا به شدت عصبانی گردیده بود.

نظریه: اسلامی نیا به فعالیت به عنوان یک رابط مهم همچنان ادامه می دهد. شانسهای او برای اینکه مورد قبول آموزگار قرار گیرد خیلی کم هستند، ولی از طرف دیگر اسلامی نیا بی قرار می شود. ممکن است اگر شخصا از او مراقبت به عمل نیاید یا وضعیت مذهبی در مقابل دولت به طور مؤثری تغییر پیدا نکند، وی تا پاییز آینده به یک زورآزمایی کشانیده شود (که من معتقدم وی قادر به انجام آن هست).

وکلای مخالف «کانون وکلا» را تسخیر می کنند

سند شماره (13) از: سفارت آمریکا، تهران شماره سند: 5944به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی محرمانه خیلی محرمانه - تاریخ 21 ژوئن 1978 - 31/3/57 موضوع: وکلای مخالف «کانون وکلا» را تسخیر می کنند و تصمیم دارند که موارد دادگاههای سیاسی را با دقت بیشتری بررسی کنند.

1- الآن چندین هفته است که کانون وکلای ایرانی صحنه برخوردهای جالبی بین رهبری موجود که صرفا به مسائل مادی و روزمره توجه دارد و اعضای جوان یاغی که به آزادیهای سیاسی علاقه مندند و خودشان نهضت مترقی تشکیل داده اند، شده است. آنها انتخابات جداگانه ای از هیئت مدیره تشکیل دادند و تبلیغات سیاسی پر سر و صدایی به راه انداختند که در مطبوعات محلی درج می شد.

2- شمارش آرا تمام شده و 15 ژوئن ما توسط یکی از رهبران جناح مترقیون مطلع شدیم که از 12 کرسی، 5 کرسی را به دست آوردند و 2 کرسی از 6 کرسی علی البدل را نیز هم چنین. آنها می توانستند یک کرسی دیگر هم به دست بیاورند ولی رأی مساوی آوردند و بعد از قرعه کشی آنها باختند. 9 رأی بی اعتبار شناخته شدند چون یا امضاء نداشتند و یا علایم غیر مجاز بر آنها بود. تمام این 9 رأی به نفع مترقیون بود و اگر شمرده می شدند 2 کرسی دیگر برای مترقیون به دست می آمد، در حالی که منبع ما از پیروزی به دست آمده شاد بود گفت که جناحش از 4 نفر منفرد که پیروز شده اند حمایت می کند، و لذا آنها در بیشتر موارد اکثریت مؤثر را خواهند داشت. او در مورد رأیهای بی اعتبار گفت که خیلی از وکلای جوان و نیز مسن تر (عده ای در چهل سالگی) در مورد قوانین رأی گیری اشتباه کردند، چون آن اولین انتخابات آزادی است که در آن شرکت کرده اند.

3- کاندیداهای زیر انتخاب شده اند:

اسم- جناح- آراء هدایت الله متین- دفتری مترقی- 668 حسن- نزیه- 665 محمد جلال نایینی- عضو سابق انجمن وکلا- 630 محسن پزشکپور- منفرد- 624 صادق وزیری ٬ صارم الدین- مترقی- 617

ص: 221

محمد تقی دامغانی-مترقی- 587 محمود معینی عراقی-مترقی-566 مسعود اعتصام عضو انجمن- 558 عبدالمجید اردلان منفرد- 550 اسماعیل زاهد عضو انجمن- 535 عبدالکریم انواری منفرد- 532 ولی الله شهاب فردوسی-514 و اعضای علی البدل: (6 اسم و مشخصات دیگر) 4- مترقیون وضع خودشان را در کانون خیلی بهبود بخشیده اند، قبلاً آنها فقط 3 کرسی در شورای اجرائی داشتند و اینها فقط اعضای علی البدل بی قدرت بودند. با وجودی که انتخابات برای رئیس کانون تا ششم ژوئیه برگزار نخواهد شد پیش بینی می شود که کاندیدای کنونی مترقیون حسن نزیه انتخاب شود.

طبق قانون رئیس باید حداقل 50 سال سال سن داشته باشد و حداقل بیست سال در کانون کار کرده باشد و توسط 32 اکثریت تأیید شود. متین دفتری که بیشترین رأی را آورده شخصیت سرشناسی در جنبش داخلی مخالفین و نوه مصدق است، اما چون 46 سال دارد و کمتر از 20 سال در رشته حقوق کار کرده، واجد شرایط انتخاب ریاست نبود.

5 - تبلیغات و رقابت خیلی شدید بود و برای خیلیها که به این تجربیات عادت نکرده اند هیجان انگیز بود. آنها همچنین امیدوار که این انتخابات وکلا نشانگر خواسته شاه در جهت پیشرفت به طرف جامعه ای آزاد باشد. وکلا در صفوف اول حرکت مخالفین در تهران بوده اند و ما می توانیم منتظر تصمیم مجدد این گروه برای تغییرات بیشتر باشیم. آنها به طور خصوصی به ما گفته اند که دادگاهها را از نزدیک تحت نظر خواهند داشت تا هر گونه رفتارهای ناشایست را از طرف مقامات دولتی شامل دادستانها و قاضیها شناسایی بکنند.

ناس

کوششهای مخالفین برای وحدت

سند شماره (14) خیلی محرمانه تاریخ و مکان: 17 ژوئیه 1978 در خانه مقدم (برابر با 26 تیر 57) شرکت کننده: رحمت اللّه مراغه ای از «نهضت رادیکال» و جرج لامبراکیس رایزن سیاسی سفارت آمریکا تهران - ایران موضوع: مکالمه با ایرانی مخالف کوششهای مخالفین برای وحدت مقدم در تهران مانده است و برنامه گذراندن تعطیلات در اروپا را که خانواده او بسیار طالب آن است به اصرار صریح رهبران همکار مخالف رژیم او مانند بازرگان و سنجابی به تأخیر انداخته است. معذالک او از روی تأسف گفت که پیشرفت سریع پیش بینی شده از سوی همکاران او در سرهم بندی کردن یک برنامه واحد از سوی مخالفین تحقق نیافته است. او به من یک سری پیشنهادهای کتبی داد که او به عنوان رهبر

ص: 222

حزب رادیکال بامداد همان روز در ملاقات منظم خود با سایر رهبران مخالف یعنی بازرگان، سنجابی، فروهر و حاج سید جوادی تسلیم کرده است. مشکل اولیه این است که سنجابی و فروهر می خواهند جبهه ملی را در امتداد خط قدیمی آن احیاء کنند. مقدم و بازرگان این موضع را انتخاب کرده اند که جبهه ملی باید در امتداد خطوط جدید باشد و اشخاصی را مانند مقدم که عضو جبهه ملی قدیمی نبودند در خود بگنجانند. آنها پیشنهاد می کنند که یک دفتر سیاسی حزبی ابتدا تأسیس شود تا اعضاء بتوانند در آنجا با یکدیگر ملاقات کرده و به بحث درباره مسائل بپردازند و بدین ترتیب به نتایجی برسند.

مقدم چند بار به من تکرار کرد که به عنوان دوست به من اعتماد دارد و محرمانه صحبت می کند. او به صراحت گفت که آقای حاج سید جوادی که نویسنده است یک مرد سازمانی نیست، ولی او معتقد است که حاج سید جوادی می تواند با آثار خود نهضتی را آغاز کند. فروهر که جوانتر از دیگران است خود را به عنوان یک سوپر (ما فوق) ناسیونالیست جا می زند و بیشتر از اندازه لازم تظاهر می کند. سنجابی از لحاظ جسمی ضعیف است و اندکی بیش از اندازه لازم لیبرال است، یعنی نمی تواند تصمیم بگیرد. بهترین همکار او بازرگان است که حتی در سن 71 - 72 سالگی (همسن سنجابی) نیرومند است و به عنوان یک فرد با مقصد و معنی ادامه می دهد. او تأیید کرد که بازرگان یک شخص مذهبی است و خیلی دست چپی نیست.

اعتصاب جدید در زندان در پاسخ به سؤال من مقدم تأیید کرد که شب روز 11 ژوئیه ملاقاتی با خبرنگاران خارجی و ایرانی در تهران صورت گرفته است و این ملاقات در دفتر جدید کمیسیون ایرانی حقوق بشر و آزادی در خیابان حسینی الشطی مقابل مسجد در خیابان شمیران قدیم صورت گرفته است. اعضاء خانواده های وابسته به زنان در زندان قصر حاضر بودند. 72 نفر از این زندانیان مدت یک هفته یا 10 روز قبل از این کنفرانس مطبوعاتی دست به این اعتصاب غذا زدند، این اعتصاب غذا به هنگام اعتراض به ورود کماندوهایی که زنان را مضروب کردند آغاز شده است آن حادثه ناشی از اختلافات درباره روند بازرسی سلولهای زندان زنان بود که منجر به زد و خورد بین محافظان و زندانیان شده بود و کماندوها برای سرکوب کردن آن وارد شده بودند. اعتصاب غذا به پایان رسیده، ولی زندانیان هنوز هم شکایت دارند که آنها فاقد وسایل دوخت و سایر نعمات در زندان خود می باشند. در این کنفرانس مطبوعاتی 8 نفر از اعضاء کمیته اجرایی کمیسیون حقوق بشر حاضر بودند. سنجابی غیبت داشت. مقدم نام دیگران را چنین ذکر کرد: بازرگان، دکتر حاج سید جوادی و برادرش، خود مقدم، نزیه رئیس جدید کانون وکلای دادگستری، لاهیجی حقوقدان و دو نفر دیگر که نام آنها گویا میناچی و تاوندی (احتمالاً تابنده) بوده است.

فعالیت در تبریز مقدم (که خود از منطقه آذربایجان است) گفت که روز قبل یک هیئت نمایندگی از تبریز با او ملاقات کردند و اینها بیشتر بازاری بودند که قبلاً به دیدار آیت اللّه شریعتمداری در قم رفته بودند. اینها گله داشتند که رهبری مخالفین هیچ کار نمی کنند، اینها تهدید کردند که اگر رهبران سیاسی و مذهبی کاری از پیش نبرند خود مبتکر کار شوند. مقدم گفت که او بارها توصیه کرده است که آرامتر و آهسته تر حرکت کنند و کسی را تهدید نکنند. او به ویژه به آن ها توصیه کرده است همگام با بقیه نهضت در کشور باشند. به جای

ص: 223

آنکه کار خود را به پیش ببرند. او معتقد بود که آنها با سایر اشخاص که در صفوف مخالف قرار دارند، برای همین تقاضا جهت اقدام ملاقات خواهند کرد.

این امر باعث شد که مقدم آنچه را که شریعتمداری هنگام دیدار اخیر خود با وی گفته بود، شرح بدهد.

شریعتمداری به او گفته بود که او انتظار دارد ظرف دو یا سه ماه آینده اوضاع در ایران وخیمتر شود. مقصود او افزایش دشواریهای اقتصادی و بی نظمی و هرج و مرج در دولت و حزب رستاخیز بوده است که بیشتر این حزب را بی اعتبار خواهند کرد. این اوضاعی است که اشخاص مذهبی از آن بهره گرفته و فعلاً روزشماری می کنند.

انتخابات پارلمانی یکی از طرحهای شخصی مقدم برای آینده نزدیک احیای نامه سالانه او به دادگاه در اعتراض به غیر قانونی بودن پارلمان کنونی است. او از انتخابات سال 1975 به بعد هر سال نامه ای نوشته است. او انتظار دارد بار دیگر نامه مفصلی مشتمل بر 15 صفحه نوشته و آن را برای ماه اوت حاضر کند. در این نامه تقاضا خواهد شد که قانونی بودن پارلمان توسط دادگاههای ایران رسیدگی شود. اگر دادگاهی وجود نداشته باشد که طرز انتخابات پارلمانی را بتواند رسیدگی کند، آنگاه مردم خواهند دانست موضوع از چه قرار است، همان طوری که او می بیند. اینکه اعتراض او برنده شود یا نشود اهمیتی ندارد، آنچه مهم است ادامه کوشش برای نشان دادن ضعف نظام کنونی و این واقعیت است که قانون اساسی فقط بر روی کاغذ وجود دارد.

مقدم چندین بار به این تقاضا که در این نامه گنجانده خواهد شد، مبنی بر اینکه شاه انتخابات پارلمانی کنونی را حذف کرده و بلافاصله انتخابات برای پارلمان تازه ای را آغاز کند اشاره کرد. او نگرانی از آن دارد که اگر این امر انجام نگیرد، پارلمان بعدی شباهت بسیاری به پارلمان کنونی خواهد داشت.. او بعدا در گفته خودش تضادی را قائل شد و آن اینکه خاطرنشان که مخالفان بخوبی امیدوارند که در پارلمان بعدی کاندیداهایی ارائه دهند، حتی اگر هم این پارلمان منحل نشود. استدلال او این بود که شاه باید از تأسیس یک سیستم سیاسی با ثبات تر در ایران به جای ادامه فرمانروایی (تنها از طریق زور) استقبال کند. تدبیر مشابهی عبارت خواهد بود از تغییر حکومت آموزگار و قرار گرفتن یک حکومت بی طرف. او شایعاتی را شنیده بود که از شخصی مانند دکتر بقایی ممکن است که تقاضا شود نخست وزیر شود (من در این باره اظهار تردید کردم) علاوه بر این سانسور مطبوعات باید کاملاً برچیده شود تا اینکه دیگران علاوه بر حکومت فرصتی برای بیان اظهار نظرهای خود داشته باشند او از آغاز تغییراتی در روندهای ساواک استقبال کرد، ولی خواستار چیزهایی بیشتر از این بود. سرانجام درباره فعالیت نزیه رئیس کانون وکلای دادگستری مقدم اظهار نظر کرد که نزیه بیش از اندازه صحبت می کند و می کوشد خود را بالا ببرد. او آشکار کرد که نزیه تا یک سال قبل عضو حزب رادیکال به رهبری مقدم بوده است و بعد این حزب را ترک کرده و به «نهضت آزادی» به رهبری بازرگان پیوسته است.

اظهارنظر: این ملاقات سوء ظن قبلی ما را تأیید می کند که مخالفان به محض اینکه نوبت به طرح یک برنامه متحد برسد، اختلافات داخلی خود را کشف خواهند کرد. آنها برای اینکه بتوانند یک مبارزه طلبی جدی و متحد را به حکومت کنونی نشان دهند. هنوز راه طولانی در پیش دارند. معذالک پیشرفت در

ص: 224

لیبرالیزه کردن ادامه دارد و بر قراری دفاتری برای کمیسیون حقوق بشر و آزادی که از لحاظ فنی یک سازمان غیر قانونی است، به علت اینکه هرگز به طور رسمی از طرف دولت به ثبت نرسیده (و دولت آن را تحمل می کند)، خود شاهد زنده ای در این باره است.

تحولات مذهبی و موضع سرسختانه تر رژیم سلطنتی در مورد تظاهرکنندگان

سند شماره (15) طبقه بندی سری - تاریخ: 1 اوت 1978 - 10 مرداد 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: جو سیاسی نامطمئن - تحولات مذهبی، موضع سرسختانه تر رژیم سلطنتی در مورد تظاهرکنندگان خلاصه: منبع که در کار وساطت برای تماس دوباره با گروههای مذهبی کمک می کرده، متذکر می شود که در محافل رسمی در برابر تحولات اخیر خصوصا امتناع آیت اللّه شریعتمداری از اینکه در ملاء عام روابط خود را با خمینی بر هم زند، نا امیدی وجود دارد. حال و سلامتی شاه بعضی مقامات دربار را نگران کرده است. به گفته این منبع به دنبال شورشهای 29 - 26 ژوئیه شاه آغاز خط خیلی خشن تری را علیه تظاهر کنندگان توصیه کرده است. در حال حاضر نیروهای کمونیست و نیروهای خمینی در کنار صحنه مخالفت قرار دارند، دولت ایران را هنوز فاقد نظم و صف آرایی می دانند. منبع دیدگاه بدبینانه ای را که عرضه می کند در مجامع چندی رایج است، اما احتمالاً در بیان وجوه منفی وضع فعلی مبالغه می کند، به هر صورت در مراکز دیگر نیز از بخشهای مختلفی از نظریاتش حمایت می شود و حالت سیاسی ایران ظاهرا در حال حاضر بر پایه های لغزانی استوار است. (پایان خلاصه) 1- هدایت اسلامی نیا که طی چندین ماه اخیر وضع مذهبی را با کارشناسان سیاسی سفارت در میان گذاشته، در 25 ژوئیه در حالی که روحیه اش خراب بود، ملاقاتی با کارشناس سیاسی استمپل داشته است.

وضع مذهبی بهم ریخته شده، اسلامی نیا از ژنرال فردوست و رئیس ساواک مقدم فهمیده بود که شاه خیلی ناراحت است که آیت اللّه شریعتمداری به طور علنی با دعوت آیت اللّه خمینی برای جلوگیری سیاسی از برگزاری تولد امام دوازدهم (21 ژوئیه) مخالفت نکرده است. اسلامی نیا می گوید شریعتمداری و حامیانش بی علاقگی شان را نسبت به خمینی تا حد تنفر افزایش داده اند، چون گروههای طرفدار خمینی، گروههای طرفدار شریعتمداری را با تهدید به بستن یا آتش زدن مغازه هایشان در بازار تحت فشار قرار داده اند. در مورد آیت اللّه شریعتمداری اسلامی نیا گفت وقایع اخیر نگرانی شریعتمداری را در مورد موقعیت خودش افزایش داده است. خمینی تقریبا از احترام عرفانی توده جمعیت بی سواد برخوردار بوده و شریعتمداری احساس می کند که با بودن خمینی در جمع نمی تواند، مخالفت قابل توجهی با او ابراز دارد.

(نظریه: ما مطمئن نیستیم که تا چه حد شریعتمداری مستقل است). اسلامی نیا اشاره کرد که تمام آیت اللّه های عمده در ایران مبارزه برای موقعیت شخصی را شروع کرده اند، این می تواند وضعی را به وجود بیاورد که در آن شخصیتهای مذهبی میانه رو مشکلاتی در حفظ سیاست مرکزیت در برابر رقابتهای گروههای ارتجاعی داشته باشند.

در برابر آشوبهای ایران در 21 و 22 ژوئیه، شاه با یارانش ژنرال فردوست و رئیس ساواک ژنرال مقدم

ص: 225

ملاقات کرد تا سیاست آینده در برابر تظاهرکنندگان را تعیین کند. اسلامی نیا که هم با فردوست و هم مقدم دوست است، گفت شاه از نتایج تظاهرات مذهبی دلخور بوده و بعد از جلسه ای که در آن به مقدم شدیدا انتقاد شد، شاه دستور داد که از این به بعد تظاهرات توسط نیروی نظامی پراکنده شود و ارتش اجازه آتش گشودن بر تظاهرکنندگان را به دست آورد. در جواب سؤالی اسلامی نیا گفت که او برای سه روز تلاش می کرده تا این تصمیم را عوض و یا معتدل کند، ولی شاه و مشاوران اصلیش معتقد هستند که سازش با رهبران مذهبی امکان ندارد. اسلامی نیا معتقد است که این موضع افراطی است و امیدوار است که عوض شود، ولی روشن است که شاه موضع سرسختتری در برابر مخالفین با آگاهی به عدم توانایی یا عدم علاقه شریعتمداری به مخالفت علنی با خمینی اتخاذ کرده، مثلاً شاه حالا مخالف اجازه دادن به ملا فلسفی برای سخنرانی عمومی است، چون می ترسد که او اغتشاش قابل توجهی را جرقه بزند. بعد اسلامی نیا گفت که فردوست و مقدم که دوستان خوب او هستند نگران سلامتی شاه هستند. کارشناس سیاسی اشاره کرد که شایعاتی در تهران وجود دارند که اتفاقی افتاده، اسلامی نیا فورا جواب داد که تا تاریخ 22 ژوئیه شاه از لحاظ جسمی سالم بوده است، ولی روحیه اش پایین است. به گفته اسلامی نیا جهت آزمایشات خون دستور داده شده تا مشخص شود که آیا ناراحتی جسمانی دارد یا خیر.

اسلامی نیا بعدا در صحبتها گفت که آمریکا و دیگران باید مواظب شاه باشند و اگر اتفاقی بیفتد آنها باید او را مجبور کنند تا شورای سلطنت تشکیل دهد و ایران را برای تغییراتی آماده کند نه اینکه ایران را مانند پدرش بدون مقدمه ترک کند. وقتی که کارشناس سیاسی نظر داد که این فکرها هنوز زود است، اسلامی نیا صرفا به طور غمناکی لبخند زد و گفت که آینده نگری عمیقتر است. (غیبت شاه از چشم عموم باعث شایعاتی می شود. اسلامی نیا نگران است، چون نزدیکان شاه، که او آنها را می شناسد، نگران هستند. این وضع نتیجه سفر اخیر شاه است که در آن فقط چند بار در میان عموم حاضر شد. سفارت شواهدی ندارد که نشان دهد که مشکلی پیش آمده، ولی شایعات به صورتی در آمده اند که حالت واقعیت را پیدا کرده اند).

وقتی که از اسلامی نیا پرسیده شد رهبران مذهبی تغییرات کابینه ای اخیر را چگونه می بینند، او آهی کشید و گفت «فرقی ندارد که سطلهای آشغال را چگونه بچینند، نخست وزیر و کابینه در واقع کاری در مورد رقابتهای مذهبی و سیاسی انجام نمی دهند و اصرار دارند که این مشکل شاه و ساواک است. فقط خود شاه و وزیر دربار نگران هستند و وقت می گذرد. وضع بدی به وجود آمده چون (حزب) توده (کمونیست) و گروههای رادیکال خیلی آرام پشت خمینی وحدت کرده اند، آنها نقشه دارند که بگذارند جناح خمینی به طور دلخواه از کاندیداهایی برای مجلس پشتیبانی کند که بعد از انتخابشان چهره واقعی شاه را افشا خواهند کرد و متحدانه بر علیه سیستم فعلی مبارزه خواهند کرد. اسلامی نیا معتقد است که این تاکتیک مفید است، چون دولت در نابسامانی سیاسی به سر می برد.

حزب رستاخیز گیج است و نخست وزیر با سرعت کافی برای تحکیم نیروها پیش نمی رود. اسلامی نیا اسامی زیر را، که چهره های سیاسی هستند و ممکن است از وجود آنها برای سخنرانی استفاده کنند، نام برد. تمام آنها از فعالان سیاسی هستند که مورد احترام رهبران مذهبی و سیاستمداران می باشند. ساعد وزیری - رحیم زهتاب فرد، رئیس قبلی حزب رستاخیز آذربایجان شرقی که قبل از شلوغیهای تبریز استعفا کرد محمود طلوعی - عبدالحسین طباطبایی - فعلاً یک قاضی و قبلاً وکیل مجلس - دکتر شکرایی، عضو قبلی مجلس از قم با ارتباط بسیار محکم با اردوی شریعتمداری. اینها و افراد دیگری مثل اینها باید

ص: 226

سیاسی کاری کنند به طوری که خطوط اصلی مربوط به مواضع دولت را تا زمان گشایش دانشگاه در ماه سپتامبر اعلام کنند. اگر این امر انجام نگیرد نهضتهای دانشجویی به دست یک یا چند گروه مخالف که الآن برای قیامهای دانشگاهی طرح ریزی می کنند، می افتد. اسلامی نیا مشکل بزرگتر را در فساد می بیند.

تعدادی از بازاریهای عمده از جمله کلیه رهبران مهم، اخیرا نامه علنی به وزیر دارایی نوشته اند و خواستار تحقیق در چندین معامله تجار ثروتمند شدند، اسلامی نیا از سه نفر نام برد.

الف: علی رضایی، 2 میلیون تن آهن وارد کرده کیلویی 20 ریال و مالیات گمرک را نپرداخته و آن را 36 ریال (کیلویی) می فروشد. آهن فروشی های کوچک بدین ترتیب منافعی ندارند و ضرر می بینند در حالی که رضایی منفعت عظیمی به دست می آورد.

ب: کارخانه دار یاسینی یکی از دوستان نزدیک اشرف، 2 میلیون متر پارچه وارد کرده و گمرکهای لازم را نپرداخته، او آنها را به دو برابر قیمت می فروشد.

ج: صاحب کارخانه منسوجات دیگری، لاجوردی، هم پارچه های ارزان وارد کرده و آنها را به قیمت زیاد فروخته، به علاوه تعدادی از واردکنندگان وسایل یدکی وسایط نقلیه که از دوستان اشرف هستند، قیمتها را برای خرده فروشان بی جهت بالا برده و لذا استفاده های آن را کم کرده اند. نتیجه بگفته اسلامی نیا آغاز موج جدیدی از نارضایتی برای خانواده سلطنتی و دولت به وجود می آورد و مسئله فساد را به عنوان یک مسئله سیاسی عمده مطرح می کند. اسلامی نیا گفت که او فکر می کند، شاه باید قبل از اینکه تجار کوچک و تولیدکنندگان متقاعد شوند که منافعشان در (همراهی) با مخالفین است کاری انجام دهند.

(نظریه: در حالی که مسئله فساد یکی از نگرانیهای دایم اسلامی نیا در گذشته بود، سفارت از چندین منبع مطلع شده که معاملات مالی مربوط به خانواده سلطنتی و دوستانشان افراد زیادی از تجار را تحت تأثیر قرار داده و آنها که زیرکتر و جسورترند آماده شده اند تا این مسائل را به طور علنی مطرح کنند.) اظهارنظر: این گفتگو توسط نامه هوایی گزارش می شود چون چندین مسئله که قبلاً هم طی ماه گذشته در مورد نابسامانی وضع سیاسی شنیده ایم مطرح می کند:

الف: تلگرافی برای سلامتی شاه ب: افزایش مشکلات برای آوردن رژیم و رهبران مذهبی در خط مسالمت آمیز ج: نگرانی فزاینده در مورد فساد و مشکلات نابسامانی سیاسی دولت.

وضع واقعی البته به این صورتی که بدبین ها می گویند نیست. در محافل سیاسی نگرانی و نامطمئنی زیادی وجود دارد که باعث افزایش سوءظن ها و تمایلات بسیار نومیدانه در مورد چهره های سیاسی ایرانی گردیده است. سیاست ایران بدون شک تابستانی از نارضایتی در پیش دارد. ائتلافهای جدید ممکن است، تشکیل بشود یا نشود. لکن ناظران نباید به این نتیجه برسند که کشور در سبدی به سوی جهنم می رود. وضع طوری است که باید سعی کرد که این دردهای دیرباز روز افزون سیاسی را، تحت شرایطی مطلوب رفع کرد.

ناس

علی امینی مجددا به لیستهای سیاسی وارد می شود

ص: 227

سند شماره (16) از: سفارت آمریکا - تهرانطبقه بندی خیلی محرمانه - تاریخ: 3 اوت 1978 (12 مرداد 57) به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: علی امینی نخست وزیر اسبق مجددا به لیستهای سیاسی وارد می شود خلاصه: امینی درخواست یک دولت آشتی ملی را نمود و اظهار می دارد که از وی خواسته شده به عنوان یک میانجی بین مخالفان سیاسی و دولت ایران عمل نماید. به خاطر ادعاهای گذشته که وی یک بازیچه ایالات متحده بوده، ابتکارش با سوء ظن مورد توجه قرار گرفته است.

(پایان خلاصه).

1- دکتر علی امینی نخست وزیر سابق ایران (62 - 1961) در 23 ژوئیه بیانیه نوشته شده ای را منتشر نموده که در مطبوعات فارسی زبان به طور کامل چاپ شد (ولی در روزنامه های انگلیسی فقط به آن اشاره شد). امینی تقاضای یک دولت آشتی ملی را نمود و همچنین گفت که از وی درخواست شده که بین دولت ایران و مخالفین مذهبی میانجیگری کند. او اظهار داشت وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران آنقدر وخیم است که بایستی قبل از انتخابات پارلمانی که برای اواسط 1979 برنامه ریزی شده، اقدامی صورت گیرد.

جریان صعودی تظاهرات مستلزم یک اتحاد ملی وسیع است تا یک حزب جدید سوسیال دموکراتیک. او روشن ساخت که از شاه حمایت می کند ولی تغییری در دولت را نیز اساسی می بیند.

2- در اول اوت روزنامه حزب رستاخیز ابتکار امینی را مورد حمله قرار داد و به اتهاماتی که همین اخیرا در اکتبر وارد شده بود اشاره نمود، که کابینه وی برای ایران یک فاجعه اقتصادی بود. (پایان مطالب طبقه بندی نشده) شروع مطالب محرمانه 3- اندرو ویتلی که با امینی برای روزنامه انگلیسی فاینشنال تایمز مصاحبه کرده به طور محرمانه به مأمور سفارت گفت که تقاضای وی برای یک دولت اتحاد ملی دعوتی محرمانه از آموزگار نخست وزیر به استعفا دادن بوده است. امینی به ویتلی گفت که وی آشکارا طرفدار شاه بوده است و در حقیقت وی در ابتکارش توسط هویدا وزیر دربار در اواسط ژوئیه تشویق شده است. مشکل از بین رفتن اعتماد عمومی به کابینه آموزگار بوده و برخی تغییرات بایستی صورت گیرد، والا تظاهرات از کنترل خارج می شود. ویتلی به طور مختصر اشاره کرد که مشخص نیست که آیا امینی از کجا حمایت می شود، از جای دیگر و یا از طرف کسانی که وی قصد دارد در بین آنها میانجیگری کند.

4- امینی به ویتلی گفت وی هیچ گونه جاه طلبی های شخصی ندارد و فکر می کند که صحبت از احزاب جدید لزومی ندارد. یک گروه بندی سیاسی وسیعتر مورد نیاز است. (وی لغت فرانسه Rassemblementرا چندین بار مورد استفاده قرار داد تا به چیزی که فکر می کرد، اشاره کند).

5 - بیانیه رسمی امینی در خیلی از قسمتها با حیرت و سوءظن روبرو شد که زمینه اصلی آن اینست که «آمریکاییها حرکت خودشان را انجام می دهند». مأموران سفارت منجمله کاردار مجبور بوده اند در پاسخ به سؤال کنندگان از اعضای حزب رستاخیز ایران گرفته تا شخصیتهای مخالف، این را که ایالات متحده از امینی حمایت می کند را، تکذیب نمایند. حمله روزنامه حزب رستاخیز به امینی آشکارا پاسخ دفاعی

ص: 228

نخست وزیر بود و نیز تلاشی برای در زمینه قرار دادن نخست وزیر اسبق به عنوان شخصی ناپاک و ماهر از گذشته.

6- نظریه سفارت: ابتکار امینی در اینجا مانند یک انتظار بزرگ برخورد نشده بلکه به سادگی مثل یکی از بیانیه های متعدد با آن روبرو شده اند. متأسفانه معدودی از سیاستمداران ایرانی ارزشمند از باور کردن اینکه ایالات متحده به طریقی در پشت کوشش امینی است، اجتناب خواهند ورزید، ولی این بایستی که دردسر کمی ایجاد کند تا اینکه یک مشکل اصلی باقی بماند. امینی یک مسئله سنجیده نشده دیگر را به جریانات متلاطم سیاسی ایران اضافه نمود و خودش را برای ایفای نقشی در آینده در دسترس قرار داده است. اگر برداشت ما از طرز تفکر فعلی مخالفین و مشکلات دقیق باشد، به هر صورت امینی در وقایع چند ماه آینده احتمالاً یک نقش اصلی را ایفا نخواهد نمود (علیرغم دعوتش برای اقدام سریع)، ولی ممکن است بگونه ای همانطور که مبارزات انتخاباتی نزدیک می شود، بیشتر دیده شود.

گرایش عمومی نسبت به دولت مرکزی، عکس العمل نسبت به آشوبهای فعلی

سند شماره (17) کنسولگری ایالات متحده آمریکا - اصفهان - ایران خیلی محرمانه، صورت مذاکرات شرکت کنندگان: امیرامان اللّه بزرگ ایل دره شویی: رهبر ایل کاشفی و عضو پارلمان از مهرگرد، هلاکو کاشفی: کارخانه دار و ملاک - اصفهان، دیوید سی.مک گافی: کنسول آمریکا در اصفهان، اعضای خانواده و ملازمین افراد مذکور در بالا زمان و مکان: مزرعه کاشفی نزدیک مهر گرد- استان اصفهان4 و 5 اوت 1978- (14مرداد 57) موضوع: گرایش عمومی نسبت به دولت مرکزی، عکس العمل نسبت به آشوبهای فعلی امیر امان اللّه که بزرگترین پسر زیات (احتمالاً زیاد - مترجم) خان رئیس شاخه دره شویی از ایل کاشفی و برای اولین سال نماینده مجلس می باشد، هنگامی که من و خانواده ام تعطیلات آخر هفته را در مزرعه کاشفی می گذرانیدیم از آنجا دیدن کرد، در یک سری گفتگو که امیر امان اللّه بیانیه ها و سیاست رسمی را تصریح می نمود، موافق بود که اغلب اشخاصی که او ملاقات نموده تمام اعتقادشان به تمایل یا توانایی دولت ایران برای اجرای سیاستهایش را از دست داده اند. کاشفی از این فراتر رفت و اظهار داشت که مردم تمام ایمان و اعتمادشان به دولت و خانواده سلطنتی را از دست داده اند و دولت داشتن هر ارتباطی با اکثریت مردم ایران را از دست خواهد داد، مگر اینکه کابینه جاری با کابینه ای که به وسیله شخصی که به عنوان مخالف حرص و آز و بی کفایتی خانواده سلطنتی دیده شود، تعویض گردد. او به طوری اندوهناک متذکر شد که 17 نفر از 24 پسر عمو (عمه، دایی، خاله)های او (مردان جوانی که رهبری را باید میسر سازند) یا اقامت دائم (کارت سبز) در آمریکا به دست آورده اند و یا سرمایه گذاریهایی در اروپا که به آنها اجازه زندگی در آنجا می دهد کرده اند (اغلب آنها در حال حاضر هنوز در ایران زندگی می کنند). او اظهار داشت که سرمایه گذاری خصوصی جدید در ایران علیرغم آمار و ارقام هیچ است. هر چیزی که شبیه سرمایه گذاری جدید است یا تلاشی بیهوده برای حمایت از سرمایه ای است که هم اکنون در پروژه های موجود مستهلک شده و یا یک سرمایه گذاری فریب آمیز برای پوشاندن انتقال سرمایه های بزرگ از ایران است. کاشفی اساسا طرفدارش شاه بود، اما تأکید کرد که دو شکست اساسی، شاه را در حال حاضر مسئول

ص: 229

(زیان) برای ایران نموده است.

الف: ناتوانی در تشخیص حدودش و نماینده بودنش ب: ناتوانی یا عدم تمایل برای تشخیص دادن رشوه گیری خانواده اش و اعضای کابینه امیر امان اللّه گفت که عقاید کاشفی در همه جا منتشر است و در حالی که او آنها را اغراق آمیز می دانست، حقیقت را در آنها تشخیص می داد. او گفت از مجلس انتظار دارد که در سال و یا سالهای آینده خیلی بیشتر خودش را به دفاع از تأدیب کردن سوءاستفاده های سطح بالا اختصاص دهد. هر دو نفر راجع به احتمال جایگزینی علی امینی نخست وزیر قبلی با جمشید آموزگار صحبت کردند، و توافق داشتند که امینی بهترین احتمال است. ولی گفتند او احتمالاً استقلال و اختیار زیادتری از آنچه که برای شاه مورد قبول است، تقاضا خواهد نمود. من سؤال کردم که آیا این یک نتیجه قطعی است که آموزگار تعویض خواهد شد و هیچ کدام شک نداشتند که این تعویض اتفاق خواهد افتاد. تنها ترس آنها این بود که او با شخص دیگری که فقط در پر کردن حساب بانک سوئیس خود علاقه مند باشد، تعویض گردد. هر دوی آنها می پنداشتند که آموزگار میلیونها (دلار) در زمان تصدی خود به دست آورده باشد.

آشوب های فعلی من از آنها راجع به عکس العمل شان در مورد تظاهرات اخیر در اصفهان سؤال نمودم. یک احساس کلی وجود داشت که دولت از دست زدن به هر اقدامی برای جلوگیری از چنان آشوبهایی هراسان بود، همان طور که مقامات ارشد دولتی علت و مقصود از تظاهرات را نفهمیدند و می ترسیدند که هر اقدامی نتیجه معکوس دهد. دولت فقط امیدوار است که تظاهرات فروکش کند، همان طور که در بهار این طور به نظر رسید. کاشفی فکر می کرد. آنها حداقل اشتباه می کنند و آشوبها ادامه پیدا خواهد کرد و شدیدتر خواهد شد مگر اینکه:

الف: دولت اقدام دقیق جدی بر علیه رهبران جناحها و محرکین به عمل آورد.

ب: یک تغییر اساسی حداقل در نمود و ظاهر دولت (و در قبولی دولت در مورد فسادهای سطح بالا) وجود داشته باشد. او معتقد است تظاهرات از توده هایی برمی خیزد که خسته هستند از اینکه ببینند عده معدودی به طور جنایتکارانه ای از توسعه ایران ثروتمند می شوند، در حالی که دستمزدهای آنها در کمبودها و تورم کم می شود. او گفت محرکین فقط زبردستانی هستند که تلاش خواهند نمود که از قدرت تظاهرات توده ای برای پیوند زدن خودشان به دولت مردان فاسد استفاده نمایند. او در این گروه ملاها و رهبران مذهبی از قبیل شریعتمداری را که او به عنوان «مردی شریر» توصیف نمود به حساب می آورد.

افراد دیگر در بحث، منجمله امیر امان اللّه با تأکیدات او و بعضی جزئیات مخالفت نمودند، ولی با نکات عمده صحبتهای او موافق بودند.

سازمان جدید سیاسی میانه روها به رهبری پیراسته

ص: 230

سند شماره (18) طبقه بندی خیلی محرمانهشماره سند: 8134تاریخ: 27 اوت 1978- 5 شهریور 57 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی موضوع: سازمان جدید سیاسی میانه روها به رهبری پیراسته 1- مهدی پیراسته در تاریخ 21 اوت اعلام کرده است که سازمانی تحت عنوان «جبهه مدافعان قانون اساسی» تشکیل داده است. پیراسته که مدعی است حمایت 300 نفر از افراد سرشناس را به دنبال دارد، برای حفظ آزادی و اجرای قانون اساسی تلاش می کند. در شرایط فعلی تمامی ملت باید بسیج شوند تا از تمامیت ارضی و استقلال ایران دفاع کنند «سعی و کوشش ما باید بر این اساس باشد که قانون اساسی را با رعایت تعالیم اسلام به عمل درآوریم. ما بر این اعتقادیم که تمام ایرانیان در این مأموریت ما را یاری خواهند کرد.» 2- پیراسته یک شخصیت نیرومند دولتی سابق است که به دلیل مخالفتهایش با اعضای بلند پایه دولت ایران در سالهای 1960 (به صورت خدماتی سیاسی خارجی) به تبعید فرستاده شد. بعد از خدماتی در وزارت دادگستری به مجلس رفت و از مخالفان سرسخت جبهه ملی مصدق شد. او بشدت طرفدار اقتدار شاه است. در منصب استاندار فارس و سپس خوزستان (سالهای 62-1959) به عنوان یک شخص سنگین و رنگین و چهره ای مدیر و مدبر معروف شد. او در سال 1963 به عنوان وزیر دادگستری وارد کابینه شد، ولی به علت مخالفت با نخست وزیر منصور به عنوان سفیر روانه عراق شد. به علت اینکه بعد از سه سال کار مداوم موفق شد، روابط دولت ایران و جامعه شیعه عراق را خوب کند مورد تمجید قرار گرفت، او سپس به عنوان سفیر در بروکسل کار کرد.

3- پیراسته این شهرت را دارد که تیتر درشت روزنامه ها را به خود اختصاص دهد و از مبارزات روابط عمومی با نتایج محکم بیرون می آید. تصور می شود که روابط نزدیکی با شاه دارد. او ادعا می کند، ظاهرا با صداقت، که همانطور که با موفق شدن در عراق نشان داد، از روابط خوبی با مذهبیون برخوردار است. او رئیس سابق انجمن ایران و آمریکاست و دوست دارد که با آمریکاییها مراوده داشته باشد.

اظهارنظر: چند نفر از مخالفین به کارمند سفارت گفته اند که پیراسته به حدی به شاه نزدیک است که نمی توان انتظار داشت، در نقش جدید مؤثر باشد. به هرحال تشکیل این جبهه درست چند روز قبل از تعویض دولت بود (27 اوت). پیراسته چهره عمده ای است که انتصاب شریف امامی را تأیید می کند. در حال حاضر آینده جبهه بایستی نامطمئن به حساب آید.سولیوان

ملاقات با جبهه ملی

سند شماره (19) تاریخ: 21 سپتامبر 1978 - 30 شهریور 1357خیلی محرمانه از: وزیرمختار مک گافی - کنسولگری آمریکا - اصفهان به: جان استمپل - قسمت سیاسی سفارت آمریکا- تهران موضوع: ملاقات با جبهه ملی در تاریخ 21/9 با آقای رشید برومند گفتگو کردم و به ایشان گفتم که شما از ملاقات با دوستان مشارالیه خوشحال خواهید شد. او سؤالاتی در مورد توانایی شما برای برقراری ارتباط مطرح کرد، چرا که

ص: 231

به گفته او، انگلیسی دوستانش ضعیف است، به نامبرده توضیح دادم که هم فرانسه و هم فارسی شما خوب است. من درخواست کردم که ملاقات در طی ساعات کار و یا اوائل شب یکشنبه صورت بگیرد. پس از چند ساعت، او پاسخ داد که دوستانش می توانند در ساعت 8 بعد از ظهر شما را ملاقات کنند. رشید هنوز هم اندکی درباره برقراری ارتباط نگران است و او ممکن است که به تهران سفر کند و به عنوان مترجم به شما بپیوندد.

تقاضا می شود با آنها در آپارتمانهای ایران سکنی واقع در خیابان ونک، آپارتمان 310، طبقه سوم دیدار کنید. رشید بایستی اسمهایی را ذکر کند.

وی همچنین پرسید که آیا امکان دارد ملاقاتهای آینده در سفارت آمریکا واقع در پاریس صورت بگیرد یا نه. طبق اظهارات وی تماس در آنجا شاید آسانتر باشد. من پاسخ دادم که سفارت پاریس در درجه اول به روابط آمریکا و فرانسه علاقه مند است،اما اگر تمایل داشته باشید می توانند مسئله را با شما در میان بگذارند، برای من جالب است در روابط آنها آنقدر فرانسوی است. رشید بار دیگر تأکید کرد که افراد مورد ملاقات شما احتمالاً توافق کاملی با سیاست آمریکا ندارند، اما علاقه مند هستند که آمریکا موقعیت آنها را درک کند و آنها را به عنوان ضد آمریکایی و کمونیست محکوم به دور از دسترس بودن نکند. وی خاطرنشان کرد که در مقاله شماره اخیر مجله تایم نکاتی بود که او سؤالاتی در مورد آن دارد. من بار دیگر خاطرنشان کردم که مطالب مطبوعات بیانگر سیاست آمریکا نیستند، اما گمان می کنم که در مورد موضع شما و یا موضع ایالات متحده در رابطه با بعضی مطالب مندرج در مطبوعات از شما سئوالاتی بشود. من از دستپاچگی رشید حدس می زنم که حداقل یکی از اشخاصی که با شما دیدار خواهد کرد. احتمالاً نظریات خصومت آمیزی دارد و رشید سعی می کند که ملاقات، با رنجش شما از نقطه نظرهای آن شخص پایان نپذیرد. در ضمن رشید به مناسبت موفقیت اجلاس کمپ دیوید به من تبریک گفت. او شاید احساس بکند که با نزدیک ساختن دو مخالف به یکدیگر نقش یک دلال شرافتمند را بازی می کند. اگر چنین باشد تفاهم زیادی در پیش خواهد بود. موفق باشید و ممنون خواهم بود. اگر در جریان امر قرار بگیرم.

نیاز برای آشتی ملی

سند شماره (20) خیلی محرمانه، صورت مذاکره زمان و مکان: 3 اکتبر 1978 - 11 مهر 57، رستوران چت نیک تهران - ایران شرکت کنندگان: دکتر سیروس الهی، معاون مخصوص وزیر آموزش و پرورش جان دی. استمپل، کارمند بخش سیاسی، باربارا شل، کارمند بخش تجاری، دبلیو. گریگوری پرشت، کارمند بخش سیاسی موضوع: نیاز برای آشتی ملی خلاصه: الهی گفت که مرکزیت سیاسی چنان سر در گم و بی نظم است که نمی شود بدون اطمینان از اینکه دولت لیبرال در راه است، وارد معرکه سیاست شد. میانه روها احتیاج به اشاراتی از جانب شاه دارند.

اشاراتی از قبیل اینکه او واقعا قصد دارد به فساد خاتمه داده و اجازه مخالفت صریح بدهد. پیگیری عناصر فاسد یک نیاز قطعی است، ولی باید به منظور جلوگیری از درگیر شدن شاه در سطح پایینتری از هویدا متوقف شود. اگر برنامه اعطای آزادیها و مسئله فساد حل شود رهبران مذهبی اکثر نفوذ مذهبی شان را از دست می دهند. در هر حال شاه باید بماند. ایران نمی تواند به عنوان یک جمهوری دمکراتیک فعالیت کند.

ص: 232

حکومت نظامی احتمالاً فقط تا بعد از عاشورا در دسامبر باقی خواهد ماند. در عین حال به نظر می رسد که ترم پاییزه دانشگاه آینده روشنی نداشته باشد. (پایان خلاصه).

دکتر الهی به تفصیل وضع مرکزیت سیاسی را توصیف کرده، تأکید نمود که میانه روها هنوز هم آنقدر بدبین و مظنون هستند که نمی خواهند به طور سیاسی تشکل ایجاد کنند. آنها قبلاً هم برنامه مبارزه با فساد را شنیدند و دیده اند که مجرم تنبیه نشده است. آنها هم چنین شنیده اند که دولت از «آزادی بیان» صحبت می کند، در حالی که می دانند جرأت ندارند صدای خود را بلند کنند. در نظر آنها دولت شریف امامی سمبل بسیاری از سوءاستفاده های قبلی است. خود نخست وزیر در طی دوره طولانی ریاست سنا یک شریک فعال (در سوءاستفاده ها) بوده است. این طرز تلقی در شکل افراطیش بر این باور است که مناظرات پارلمانی که بسیار نمایش داده شده، فقط تبلیغ است و شامل هیچ تحول جدیدی نیست. در واقع تمام برنامه اعطای آزادیها دسیسه ای است برای اینکه مخالفین، خود را نشان دهند تا بتوان آنها را از بین برد.

معذالک دکتر الهی گفت که شخصی باید این مرکزیت را به تحریک وادارد، راه دیگری برای برقراری آرامش وجود ندارد. اگر حزب رستاخیز توسط فردی مثل گنجی (وزیر آموزش و پرورش فعلی) رهبری می شد، می توانست این کار را بکند. آموزگار فن سالار (تکنوکرات) بدترین انتخاب در نوع خود بود. به هر حال یک گروه سیاسی جدیدی باید به وجود آید تا میانه روها را بسیج کند. در غیر اینصورت احتمال می رود که آنها انتخابات را تحریم کنند.

در حال حاضر تنها راه حل واقعی در کاخ سعدآباد قرار دارد. میانه روها به دنبال اشارتی از شاه هستند که معلوم کند فعالیتهای سیاسی مطلوب است. این امر ممکن است به صورت ضمانت شخصی در مورد آزادی بیان ناراضیان و سرکوب و پیگیری فساد باشد. همچنین شاه باید نشان دهد که رفاه ملت را مافوق رفاه خانواده خود می داند. قولهای دولت شریف امامی به این دلیل که تضمین آن را از دهان خود شاه نشنیده، مخالفین را متقاعد نکرده است. او (شاه) باید شخصا به ملت اعلام کند که نظارت بر یک سیستم لیبرالی را به عهده خواهد گرفت و امنیت آنهایی را که به این جریان سیاسی می پیوندند، تضمین می کند.

پیگیری فساد بدگمانی ایرانیانی را که اکثرا لیستی از افرادی که به عنوان گناهکار «می شناسند» در اختیار دارند، از بین می برد. وقتی پرسیده شد که لیست شامل چه کسانی است؟ الهی جواب داد، روحانی وزیر سابق کشاورزی، و در صدر همه هوشنگ انصاری است که «باید» تحت تعقیب قرار گیرد. کارمندان سفارت اظهار داشتند که ممکن است بعضی از متهمین بی گناه باشند، اما الهی گفت اهمیتی ندارد، مردم آنها را مقصر می دانند و رأی بی گناهی آنها را نخواهند پذیرفت. شاه باید چندین بره قربانی فراهم کند. وقتی سؤال شد که دامنه پیگیری تا کجا باید وسعت داشته باشد تا میانه روها را راضی کند، وی گفت باید تا حدی پایینتر از هویدا برسد. غیر ممکن است که هویدا را به محاکمه کشانید بدون اینکه خود شاه را تحت تعقیب قرار داد و تنها شاه است که می تواند ثبات را در ایران حفظ کند. الهی تا آنجا پیش رفت که گفت اگر ناچار به انتخاب باشد، او مایل است که شاه را «حتی به زور یک حکومت نظامی» نگه دارد. او امیدوار بود که کار به آنجا نکشد.

به اعتقاد الهی از آنجایی که خود مذهب نقش کوچکی در ناآرامیهای فعلی دارد، رهبران مذهبی به طور ذاتی از قدرت اندکی برخوردارند. چنانچه نیازهای سیاسی و اجتماعی مردم برآورده شود، در آن صورت اشخاصی مثل شریعتمداری نیز از صحنه محو خواهد شد، تا چه رسد به خمینی. مذهب صرفا

ص: 233

کانالی بوده برای ابراز نارضایتی، زیرا تاکنون هیچ راه دیگری برای انجام این کار وجود نداشته است.

کارمندان سفارت در این مورد با او بحث کردند، ولی او متزلزل نشد.

به نظر او حکومت نظامی یک مرحله غیر لازمی بود. اقدامات قاطع برای ایجاد ایمنی لازم است، اما این امر به هیچ وجه نیازمند حکومت نظامی نیست، زیرا مخالفین از آن به عنوان حربه ای علیه دولت شریف امامی استفاده می کنند. الهی حدس می زند که حکومت نظامی در ماه دسامبر بعد از عاشورا خاتمه یابد.

الهی در رابطه با دانشگاهها گفت که آینده ترم پاییزه را تیره می بیند. دانشکده ها باز خواهند شد، ولی فورا تعطیل خواهند گردید. طرح استقلال دانشگاهها به قدری نامنظم است که دولت هرگز دانشگاه ها را به پذیرش آن وادار نخواهد کرد. او از نهاوندی چیز بهتری انتظار نداشت، زیرا که نهاوندی به مدت ده سال مدیریت دانشگاهها را به عهده داشته و در این مدت هیچ حرکتی دال بر اینکه نشان دهد دانشگاهها باید مستقل باشند، از خود بروز نداده است. وی کوششهای نافرجام دوباره دانشگاه ملی را برای تکمیل ترم بهار گذشته و انجام امتحانات نهایی تشریح کرد. نکته طنزآمیز این است که دولت با وجود شرایط حکومت نظامی تسلیم اقلیتی از دانشجویان شد و از تلاش برای برقراری امتحانات منصرف گردید. در عوض کلیه دانشجویان نمره «نا تمام» گرفتند.

اظهار نظر: موضع تغییر یافته الهی در قبال شاه بسیار عجیب است، او چند بار تکرار کرد که ایران بدون شاه نمی تواند دوام بیاورد. این امر سایر گزارشات را در موارد اینکه مخالفین میانه رو که در گذشته به شاه حمله می کردند، هنگامی که به راههای دیگر می اندیشند لحن خود را تغییر خواهند داد، تأیید می کند. الهی که لزوم بسیج مردم را در بسیاری از موارد مورد تأکید قرار داده است، احساس می کند که این امر (بقای شاه) اساسی است. او مانند اکثر «متجددین» (رهبری مذهبی را تحقیر کرده و شدیدا آن را دست کم می گیرد. ما فکر می کنیم که او در این مورد اشتباه می کند، اما همین طرز تلقی است که مصالحه سیاسی را میان بسیاری از متجددین و میانه روهای مذهبی مشکل می سازد.

معامله احتمالی مذهبیون با دولت ایران

سند شماره (21) سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 11 اکتبر 1978 - 19 مهر 1357 به: وزارت امور خارجه واشنگتن موضوع: معامله احتمالی مذهبیون با دولت ایران نماینده آیت اللّه شریعتمداری (خیلی نامش محفوظ بماند) با کارشناس سفارت به منظور تحقیق درباره موضع آمریکا در قبال دولت حاضر ملاقات کرد، و نیز می خواست معامله بالقوه محتمل الوقوعی را بین دولت ایران و رهبران میانه رو مذهبی به رهبری شریعتمداری، خاطرنشان سازد معامله شامل کوششهایی است برای قانع کردن آیت اللّه خمینی در پاریس که کمی در مخالفت کوتاه بیاید. رهبران مذهبی آماده بودند تا سیاسیون جبهه ملی را هم در برنامه بگنجانند. مذاکرات برای چند روز آینده ادامه خواهد داشت. (پایان خلاصه).

1- دکتر ناصر میناچی خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر، در یک تماس تلفنی درباره یک موضوع

ص: 234

دیگر، تقاضا کرد که کارشناس سفارت استمپل را برای یک وضعیت اضطراری ملاقات کند. میناچی گفت او مخصوصا از جانب آیت اللّه شریعتمداری مأمور شده است تا نظر آمریکا را در قبال دولت شریف امامی دریابد. شریعتمداری و سایر رهبران مذهبی قم آماده بودند تا با دولت ایران، اگر این دولت قرار است باقی بماند، همکاری کنند. رهبری برای شخص شریف امامی احترام قائل است و معتقد است که شرایط در ایران تا آنجا در حال خرابی است که هدفهای رهبران مذهبی را در معرض خطر قرار می دهد.

2- استمپل گفت سیاست آمریکا مبنی بر این اعتقاد است که ثبات و تداومی که سمبلش شاه باشد بهترین امید را برای موفقیت جریان آزادیبخشی حمایت کردیم، اما هرگز (تأکید) در سیاست داخلی ایران مداخله نمی کنیم. (میناچی هم این فکر را به میان آورد که رهبری مذهبی (شریعتمداری) معتقد (است که شاه کلید حفاظ در قبال هرج و مرج و کمونیسم است). ما (آمریکا) معتقدیم که اینک زمان آن است که گروههای مخالفت مختلف سعی کنند تا با دولتی که نشان داده است هدفش بسیاری از همان هدفهایی است که جنبش مذهبی دنبال می کند، همکاری نمایند. میناچی پرسید آیا کارشناس سفارت فکر می کند دولت شریف امامی دوام بیاورد؟ آیا آمریکاییها از فرد دیگری مثل علی امینی حمایت می کنند؟ کارشناس سفارت این مسئله را تکرار کرد که دولت آمریکا به هیچ وجه در انتخاب دولت ایران دخالت نمی کند و مطمئنا از هیچ فردی، مثل علی امینی هم حمایت نمی کند. دلیلی دیده نمی شد که فکر کنیم دولت ایران به زودی عوض شود، و دلایلی چند وجود دارد، برای اینکه فکر کنیم باقی می ماند. به نظر آمریکا می رسد که دلایل بسیار موجود است که چرا رهبری میانه روی مذهبی می خواهد با دولت فعلی ایران برای ایجاد شرایط برای «آزادی بخشی» موفقیت آمیز همکاری کند. میناچی تأیید کنان گفت که این نظر او و تا آنجا می داند نظر شریعتمداری است.

3- میناچی گفت که قدم بعدی مطلع کردن مأمور سفارت است در مورد اینکه مذاکرات بین او و نخست وزیر از صبح 11 اکتبر (تاریخ این گزارش) برای ایجاد زمینه ای بین دولت ایران و رهبران میانه روی مذهبی شروع شده است. گروهش می خواهد که اگر مردم با دولت فعلی مخالفت ابراز کنند به این کار ادامه دهد. ولی تحت شرایط فعلی مذاکرات با نخست وزیر طی چند روز آینده از سر گرفته خواهد شد. اگر موفقیت آمیز باشد میناچی - مهندس بازرگان و یداللّه سحابی (هر دو از رهبران جبهه ملی) و پسر شریعتمداری مهندس حسن شریعتمداری آماده اند که اوائل هفته آینده به پاریس بروند و آیت اللّه خمینی را متقاعد کنند که مخالفت با شاه را کنار بگذارد. میناچی گفت جبهه ملی متقاعد شده که خمینی نمی فهمد وضع واقعی ایران چگونه است و رهبری جبهه ملی مطمئن است که می تواند همکاری خمینی را جلب کند، تا حداقل زیاد با شاه مخالفت نکند.

4- مأمور سفارت گفت که او موضع جبهه ملی را درک می کند. برخورد رهبران مذهبی نوعی وحدت خواهی است که در شرایط فعلی به نفع ایران است. در پاسخ به سؤال، میناچی مطمئن به نظر می آید که رهبری مذهبی می تواند افراد غیر مذهبی جبهه ملی را متقاعد کند تا با طرز برخوردی که مورد حمایت کامل آیت اللّه ها (شریعتمداری گلپایگانی - مرعشی) می باشد. کنار بیایند. (اظهارنظر: به نظر می آید تمامی «مثلث قم» هم رأی باشند) میناچی گفت که سفارت را در جریان وضعیت خواهد گذاشت.

5 - نظر سفارت: تماسهای میناچی با شریعتمداری همیشه خوب بوده، و اگر این امر همان طور که نشان داده توسعه یابد، می تواند عنصر اساسی مثبتی در وضع سیاسی اینجا باشد. جناح رادیکالتر جبهه

ص: 235

ملی از عین خط سیاسی آمریکا صبح امروز آگاه شده (این گزارش طی تلکس جداگانه ای به وزارتخانه فرستاده خواهد شد) و امیدواریم که این امر هر گونه دو دلی و تردید موجود در رهبری مذهبی میانه رو را در مورد تعهد آمریکا به شاه و پیشرفتهای سیاسی تکاملی (در مقابل انقلابی) از بین ببرد.

میناچی آنچه را که قبلاً دیگران به ما گفته بودند، تأیید کرد که رهبری میانه روی مذهبی برای شریف امامی احترام قایل است و ظاهرا آماده است که با وجود مشکلات حکومت نظامی با او همکاری کند. ما چندان شک نداریم که شریف امامی در صورت پیشنهاد، به یک مصالحه مناسبی دست خواهد یافت، مگر اینکه اتفاقات غیر مترقبه ای در یکی دو هفته آینده وضع سیاسی موجود را شدیدا تغییر دهد. ما درباره توانایی رهبران میانه رو در اقناع کامل خمینی در تردید هستیم، ولی فکر می کنیم که مخالفتی که صدایش ساکت شده کافی است تا به میانه روها فرصت نفس کشیدن بدهد و این رضایتبخش است. هر معامله ای که انجام بگیرد، احتمالاً ضمنی خواهد بود نه صریح، طرفین مقابل باید شدیدا حدس و گمان را محدود کنند و از هر اظهار نظر عمومی در مورد زمینه های احتمالی حذر نمایند.سولیوان

اوضاع داخلی

سند شماره (22) خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: مهدی پیراسته - جی.بی. لامبراکیس - سفارت آمریکا در تهران محل و تاریخ: 11 اکتبر 1978، محل سکونت رضا امینی، کارمند ارشد، آژانس بین المللی ارتباطات (برابر 19 مهر 57) موضوع: اوضاع داخلی پیراسته از وفاداران نسبتا برجسته شاه است که طبق مدارک سفارت در زمان مصدق به نفع شاه و اشرف خیلی فعال بوده و متعاقب آن به مقام وزارت کشور، استانداری فارس و خوزستان، سفارت در عراق و پس از آن بروکسل ارتقاء یافت. او وفاداریش را پنهان نکرده، ولی می گوید که «بله قربان گو» نیست و رهنوردی طولانیش در بیابان سیاست از زمان خدمتش در بروکسل به بعد (در سال 1967) را مدیون این خصلت خود می داند. ملاقات به تقاضای او از طریق امینی که از دوستان دوره دبستان وی است، انجام شد. بایگانی ما شواهدی از فساد در سنوات اول خدمتش را نشان می دهند، اما نشانه انرژی و کارآئی فوق العاده در اجرای کارهای اغلب فرصت طلبانه را در تلاشش برای تحصیل یک ترقی سریع در سوابق خدمتی خود نیز دارد. او مکررا خود را برای نامزدی صدارت اعظم عرضه کرده است. تحصیلات او در وکالت بوده و فرزند یک مجتهد سرشناس اراک است که وی ادعا می کند خانواده اش خمینی را در سالهای اول زندگیش تحت حمایت خود قرار داده اند:

یکساعت و نیم اول صحبتمان به طور مفصل، در شرح گذشته عالی پیراست سپری شد. بدیهی است که او فردی است زیرک و آراسته. وی همچنین عادت دارد که هر مطلبی را به پنج یا شش طریق مختلف تکرار کند و این خصلتی است که فکر می کنم در برابر مستمعان خاصی به وی کمک می کند. شاید ملاها هم که به قول خودش مکررا ملاقاتشان می کند، نیز از آن دسته مستمعان باشند.

پیراسته گفت که حدود یک هفته پیش، یکساعت و بیست دقیقه در حضور شاه بوده و شاه از آنچه که پیراسته درباره مشکلات در جامعه مذهبی اظهار داشت، تحت تأثیر قرار گرفته و به نظر می رسد که

ص: 236

عقیده اش مبنی بر اینکه مورد احترام همه مردمش قرار دارد و در مملکت همه چیز به خوبی می گذرد، متزلزل شده باشد. پیراسته مدعی است که یکی دو دوست صمیمی در دربار دارد. به علاوه وی وقایع گوناگونی را که بر اثر «حقیقت گوئی» او به شاه پیش آمده بودند و موقتا در جریان کارش متحمل آنها شده بود، نقل کرد.

پیراسته گفت که به قم رفته و با آیت اللّه های گلپایگانی، شریعتمداری و نجفی ملاقات کرده است، با برادر خمینی نپنددیه (پسندیده - مترجم) که حدود یک ماه پیش مسئولیت آزادی او را از زندان پذیرفته بود. غذا صرف کرده است. او همچنین به تقاضای برادر خمینی پنج نفر دیگر را از زندان خلاص کرده بود.

او اینک قصد داشت از برادرزاده خمینی، به عنوان پیام رسان به خمینی استفاده کند.

پیراسته با دوستانش مشغول فعالیت برای تشکیل یک حزب جدید است. این حزب بزرگ نخواهد بود، چرا که ثبت نام از افراد «عامی» پایگاه آنرا ضعیف خواهد کرد. (نظریه: منابع سفارت می گویند که او مدتی است صدای تشکیل چنین حزبی را درآورده است) او مقاله بلندی به شکل یک جزوه در انتقاد از خط مشی آمریکا به جهت تزلزل تصمیم گیری آن در این بخش جهان نوشته است که قطعه ای از آن در مطبوعات چاپ شد. (نظریه: از آنچه که گفت به نظر می رسد که پیراسته پایبند عقیده حمله به چیزی برای رفع ظن طرفداری از آن است. او به کرات فایده این روش را استتار سرسپردگیها و انحراف حملات را متذکر شد. او فهماند که ما باید انتقاد وی از خط مشی ایالات متحده را در همین رابطه فرض کنیم.) او حماقتی را که با درج مقاله اطلاعات در ژانویه 1978 در حمله به خمینی انجام شده بود، مطرح کرد.

او باور نمی کرد که من ندانم نویسنده واقعی آن مقاله چه کسی بود و گفت که کاخوده (احتمالاً آزموده - مترجم) آن را نوشته و هویدا در محضر همایون آن را تصحیح کرده بود. او تأیید کرد که علیرغم تکذیبها، مدارکی دارد که هویدا واقعا بهائی است و با انتقاد هویدا را نخست وزیری ضعیف دانست، زیرا هرگز در «دورانهای سخت» امتحان نداده است.

پیراسته توضیح داد که مشغول کار برای آرام کردن خمینی است و از آن انتظارات سیاسی دارد. او به من گفت که امیدوار است در ظرف 12 روز نتایج این کوشش را به دست آورد و 80 درصد به موفقیت آن اطمینان دارد. خطی که وی انتخاب کرده این است که خمینی می تواند از رفتن شاه مأیوس گردد. بدین ترتیب این او را مجبور می کند که از وضع موجود استفاده کند، تا منافعی سیاسی برای اسلام به دست آورد.

او مرا آزمود تا ببیند که به نظر من «به عنوان یک ناظر خارجی مطلع» شاه به چه چیزهایی ممکن است تن در دهد. وی گفت که این نکته حائز اهمیت است که پارلمان پس از انتخابات آزاد قدرت عمل بیشتری داشته باشد و نخست وزیری بر سر کار بیاید که عملاً خود خط مشی دولت را معین کند. به جای اینکه در مقابل مردم مسئولیت اشتباهات بر عهده شاه بماند. هر چه باشد، شاه صاحب اختیار انحلال پارلمان و دولتها است. او نباید در مقابل مردم جلوتر از آنها (پارلمان و دولت) قرار بگیرد.

من این فرصت را مغتنم شمردم تا نظرمان مبنی بر اینکه دولت شریف امامی بهترین دولتی است که در شرایط حاضر می توان انتظار داشت، و برای مدتی باقی خواهد ماند، را بیان کنم. او مخالفتی نکرد. وی قبلاً نظر نامساعد خود نسبت به علی امینی را اظهار داشته بود. من همچنین امیدمان به اینکه عناصر میانه رو در حیات سیاسی ایران مقام مؤثری کسب کنند و رودررویی فعلی بین حکومت و مخالفین تحت رهبری افراد دینی فیصله یابد تا مملکت بتواند بسوی مرحله خطیر بعدی یعنی انتخابات آزاد حرکت کند، را اعلام

ص: 237

کردم. تو گویی پیراسته با همه موافقت داشت.

قبلاً پیراسته سه نکته از برنامه خود برای حل مشکلات روز را شرح داده بود که عبارتند از: اولاً جلب مخالفین مذهبی برای جدایی آنها از دیگران و شناسایی واقعی بقیه. ثانیا اجرای مبارزه مؤثرتری بر علیه فساد، با گذراندن قانونی مبتنی بر قانون 1959 که افراد را ملزم می نمود نشان دهند که ثروتشان از کجا آمده. (در 30 سپتامبر یک مقاله روزنامه این مطلب را پیش کشیده بود که در تلگرام تهران 8134 گزارش شد). او این قانون را در مورد حدود 400 مستخدم ارشد دولتی جاری خواهد ساخت، با این انتظار که محاکمه آنها منجر به تعقیب بازرگانی که با تبانی با این مقامات سود برده اند، بشود. ثالثا دست به اصلاح مراحل کار اداری خواهد زد تا مردمی که دستشان از وسایل کوتاه است، خدمات بهتری از مستخدمین دولتی عایدشان شود. او چند طریقه برای دستیابی به این مسئله را نام برد.

نظریه: پیراسته آشکارا فردی است دلپسند با گذشته ای طولانی. به علت سابقه مذهبی وی که با خمینی نزدیکی دارد، ممکن است در حال حاضر، عنصری مفید باشد. دامنه کارآیی وی و ارتباطش با وضع موجود، باید در هفته های آتی آشکار گردد. (در ضمن، نظر چند تن از کارمندان سفارت بر این است که او یک عامل انگلیسی است.) بخش سیاسی: جی. بی. لامبراکیس 15 اکتبر 1978

وضع داخلی از نگاه مهدی پیراسته

سند شماره (23) خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات محل و تاریخ: سفارتخانه 11 اکتبر 1978 - 19 مهر 57 شرکت کنندگان: خسرو اقبال - جرج بی. لامبراکیس - سفارت آمریکا در تهران موضوع: وضع داخلی خسرو اقبال، برادر ناتنی منوچهر اقبال، نخست وزیر پیشین که اخیرا فوت شده، می باشد. او از پاریس، که بیشتر اوقات خود را به سبب «تشنجات» داخلی در آنجا می گذارند بازگشت. او این وضع را بدتر از اوضاع سال 1953 می داند و تا حل شدن آن اینجا می ماند. اولین حرف او این بود که چه کسی بجای شاه خواهد نشست و اگر فردا او بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ موقعی که من یادآور شدم که نشانه ای در دست نیست که شاه در وضع سلامتیش دچار اشکال باشد، او گفت که آدم هیچوقت نمی تواند این چیزها را پیش بینی کند. شاه سه سال پیش دچار حمله قلبی شد و اخیرا پس از شنیدن خبر کودتای افغانستان، مبتلا به خونریزی معده شده و مجبور گشت برای طی دوره نقاهت از شیراز به کیش نقل مکان کند. اقبال مدعی است که همه این مطالب را از پزشک شاه شنیده است.

اقبال دو روز پیش با علی امینی نهار خورد. امینی گفت که خودش برای نخست وزیری به مدت طولانی خیلی پیر است اما حاضر بود که در یک دولت موقت، تا هنگامی که انتخابات آزاد افراد جوانتر را بر سر کار آورد، این شغل را بپذیرد. به هر حال در شرایط حاضر آن را قبول نخواهد کرد. شاه همچنان به در اختیار داشتن تمام قدرت اصرار می ورزد. امینی روز قبل از علی اردلان، وزیر دربار خواسته بود ملاقاتی با شاه را برایش ترتیب دهد. امینی به وی گفته بود که این ملاقات در مورد صحبت نخست وزیر شدنش نیست، بلکه به سادگی می خواهد که نظریات خود را به شاه بدهد، زاهدی نیز طرف تقاضای امینی واقع

ص: 238

شده بود، اما نتوانسته بود ملاقاتی با شاه را ترتیب دهد.

در جریان مذاکره اقبال از برادر خود یاد کرد که از ملاقاتی که مدتی کوتاه پیش از مرگش با شاه داشته بود، سخن گفته بود. اقبال به شاه اظهار داشته بود که آرزو دارد قبل از خاتمه حکومت شاه بمیرد، زیرا از آنچه که بعد پیش خواهد آمد، می ترسید. مردم در مملکت ناراحتند. شاه به وی گفته بود که دیوانه شده؛ شاه بهتر می دانست. اقبال گفت این حرف مقداری موجب ناراحتی و مرگ برادرش بود. وی گفت که اصولاً شاه مرد ضعیفی بود که قیافه یک مرد قوی را به خود می گرفت. او شامه بدور از خطایی در انتخاب افراد ضعیف و بد برای خدمت به خود داشت. بدون اینکه پی ببرد که آنها در زمان بحران بی ارزش خواهند بود. شاه قبل از 1953 آدم خیلی جالبی بود اما حوادث آن سال او را تغییر دادند. او احساس کرده بود که مردم ایران به وی خیانت کرده اند و در نتیجه آدم بد عنقی شد.

اقبال مدعی دوستی نزدیک با کریستیان پینه نخست وزیر پیشین فرانسه است. پینه طی دیدار اخیرش از ایران (برای امور فرانسه) با شاه نهار صرف کرد. روز پس از بازگشتن اقبال با وی در پاریس شام خورد و پینه کاملاً نظریات اقبال را پذیرفت و گفت که آنها را به ژیسکاردستن گزارش می دهد. پینه بعد به اقبال گفت که ژیسکار با نظریات اقبال موافق بود و درباره اوضاع ایران با آمریکاییها تماس خواهد گرفت. پینه انتظار داشت که در آینده نزدیک از طرف اقبال به ایران بازگردد و آن موقع با اقبال تماس خواهد گرفت.

اقبال در مذاکره ای با فلاح شنیده بود که شرکت ملی نفت ایران کسری بودجه فعلی ایران را 100 میلیارد تومان (14 میلیارد دلار) محاسبه کرده و به شاه اطلاع داده بود. (نظریه: این با رقمی که شاه در مورد کسری بودجه به سفیر داده بود، منطبق است).

اقبال قدرت احساسات مذهبی در مملکت را مهم نگرفت و اوضاع جاری را به کوتاهیهای اقتصادی فراوان و نارضایی عمومی نسبت داد. او باور نداشت که بتوان به ارتش اعتماد کرد؛ تیمسارها همگی مترصد «فرصت» هستند و اگر شاه برود در یک وضع جانشین آن7 پایداری نخواهند کرد. این موضوع تعیین کننده است که وی در ضمن آماده کردن وضع برای زمان عزیمتش، مدتی بر سر کار بماند. شاه باید با ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون ابتکار عمل را در دست بگیرد. او باید از مردم خود برای غفلت از احتیاجات آنها در زمان توجه به افزایش قدرت دفاعی کشور در چند سال گذشته، پوزش بطلبد. این کار باید همزمان با یک دولت جدید متشکل از افرادی که در 15 سال گذشته در حکومت خدمت نکرده اند، صورت پذیرد.

(نظریه: بر طبق پرونده های سفارتخانه، اقبال مورد تماس مکرر مأموران سفارت در گذشته بوده است.

ممکن است که خود در کارهای قابل بحثی درگیر شده باشد. او مانند بسیاری از سایر ایرانیانی که ما با آنها صحبت می کنیم، یک منفعت طلب است). مقامات سفارت در زمینه نحوه سنجش اطلاعات وی متحیر شده اند، زیرا مواقعی وی راست گفته و نظریات قانع کننده ای ارائه داده است، اما در بقیه موارد مصاحبین خود را گمراه کرده است. معهذا این نشانه زمانی است که مردی با سابقه اقبال این طور بی پرده علیه شاه و متد حکومت وی با یک مأمور سفارت مانند من که برای بار اول ملاقاتش می کرد، سخن می گوید.

بخش سیاسی: جی. بی. لامبراکیس 12 اکتبر 1978

مشاهداتی راجع به شرایط در ایران (مذاکرات با اسلامی نیا)

ص: 239

سند شماره (24) یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه زمان و مکان: 15 اکتبر 1978 برابر با 23 مهر 57 - خانه اسلامی نیا شرکت کنندگان: آقا و خانم هدایت اسلامی نیا، آقا و خانم جورج بی. لامبراکیس، آقا و خانم جان دی. استمپل موضوع: مشاهداتی راجع به شرایط در ایران در جریان مهمانی شام برای شش شرکت کننده، آقای اسلامی نیا که اخیرا از ایالات متحده بازگشته بود، مشاهدات زیر را در مورد شرایط در ایران که وی آنها را در خلال مطالعات اولیه اش دریافته بود، ارائه کرد.

وضعیت مذهبی - اسلامی نیا حس می کرد که در ظرف دو هفته جامعه از جدایی بین آیت اللّه خمینی و آیت اللّه های مقیم در ایران به رهبری شریعتمداری مطلع خواهد شد (نظریه: یک هفته بعد برخی اشارات شروع به ظاهر شدن در روزنامه ها کردند). این اختلاف عقیده ممکن است سرانجام یک تفرقه عمومی واقعی شود، ولی در حال حاضر احتمالاً بی سر و صدا باقی خواهد ماند.

اسلامی نیا داستانی را که شنیده بود تعریف کرد که نخست وزیری علی امینی رد شده بود، زیرا وی اصرار داشته که شاه به مدت شش ماه به خارج از کشور برود. او به طور مختصر گفت که آیت اللّه شریعتمداری زمانی فکر می کرد که می تواند با امینی همکاری کند، ولی اکنون مایل است که با دولت شریف امامی کار کند.

حضور واقعی کمونیستها در مساجد و مدارس مذهبی ظاهر می شود. این حضور از جانب فرزندان اعضای سابق حزب توده می باشد. که آموزش مذهبی دیده اند. اسلامی نیا گفت آیت اللّه های میانه رو در مورد این نفوذ نگران شده اند. ماه اسلامی محرم که از 2 دسامبر شروع می شود زمان مشکلی خواهد بود، چون که مراسم مذهبی اجباری هستند و دیگران ممکن است از تاکتیکهای نفاق افکنانه استفاده کنند.

وضعیت سیاسی در ایران - دانشجویان و دانش آموزان به آسانی فریب نخواهند خورد که به مدارس بازگردند. در حقیقت اسلامی نیا در این بدبینی کلی اشتراک نظر داشت که سال تحصیلی نهایتا به هم خواهد خورد و تعطیل می شود. او همچنین نقش هواداران حزب توده در دانشگاهها را متذکر شده و گفت دانشجویان مذهبی به عنوان تنها رقبای سازمان یافته آنان ظاهر شدند. ما می توانیم انتظار دیدن برخوردهای بیشتری بین جنبش های دانشجویی اسلامی و گروههای سنتی تر چپی را داشته باشیم. این موضوع آرام کردن محیط تحصیلی را ساده تر نمی کند. خیلی از اعتصابات دیگر ایران دارای لحن سیاسی هستند و برطرف کردن آنها مشکل خواهد بود. اسلامی نیا در مورد خشنودی دولت شریف امامی در توافقهای بیش از حد سخاوتمندانه اظهار ترس کرد و پیش بینی کرده که این توافقها دردسر بیشتری را به وجود خواهند آورد.

اسلامی نیا در نظر داشت که در هفته ای که در پیش بود از مشهد دیدن کند و با رهبران مذهبی آنجا گفتگو نماید.

گفتگو در خلال شام در محل سکونت وزیر مختار

ص: 240

سند شماره (25) یادداشت برای بایگانیخیلی محرمانه تاریخ: شب 16 اکتبر 1978 (برابر با 24 مهر 57) موضوع: گفتگو در خلال شام در محل سکونت وزیر مختار در شامی که ناس وزیر مختار به افتخار سولارز نماینده کنگره داده بود، تعدادی از ایرانیان بی پرده تر و با نظری عمیقتر از مواقعی که معمولاً درباره مسائلی که مقابل ایران قرار دارد ابراز می کنند، صحبت کردند.

آنچه در زیر می آید خلاصه نکات عمده مذاکره است. در مواردی متکلمین نام برده شده اند که هویت آنها به عمق گفتارشان می افزاید.

همگی توافق داشتند که بی قراری وسیعی که دامنگیر حیات اجتماعی ایران شده، ناشی از امتزاج عواملی است که تقریبا همزمان به وجود آمده اند. حسین نصر رئیس دفتر مخصوص شهبانو و احمد قریشی مرد قدرتمند حزب رستاخیز در این مسئله متفقند که بیشتر ناراحتی طبقه متوسط به دلیل آن است که مردم از لحاظ اقتصادی مرفه ترند، اما از لحاظ فرهنگی از خود بیگانه گشته اند. طبقه متوسط جدید قدرت اقتصادی دارد، اما هنوز قدرت سیاسی را به دست نیاورده است. در یک کوشش برای به دست آوردن قدرت سیاسی، این طبقه به جانب علمای شیعه روی آورده است. نصر خاطرنشان کرد که بین مقام پادشاهی و علما همواره یک تفاهم وجود داشته است. در واقع «ملاها به شاه محتاجند» آیت اللّه های جلودار شیعه در داخل ایران، انتخاب حاکمیت بر خود را نپذیرفته اند. نصر گفت، حملات خشن آیت اللّه خمینی می تواند به شکافی در جهان شیعه و یک بدعت و خامت بار در اسلام شیعی منتهی گردد.

تمام حاضران اظهار داشتند که تا چندی پیش اکثر سیاستمداران ایران می توانستند با علما گفتگو داشته و با آنها همکاری کنند. به تدریج که تکنوکراتها به مناصب قدرت دست یافتند، این توانایی ایشان نیز زایل گشت و برای نوآوران، دیگر علما مطرح نبودند - افراد جدید، ایران جدید را می ساختند. این کار از خود خلایی فکری برجای گذاشت که مارکسیسم آن را پر کرده است. حتی در محافل مذهبی نیز بسیاری از مجتهدین جوانتر چپی هستند. آنها را کسانی تعلیم داده اند که کاملاً قادرند دکترین صوفیانه شیعه را با علم سیاست مارکسیستی درآمیزند. احیاء فلسفه اسلامی کوششی بوده در جهت دفع رخنه هایی که مارکسیسم با ارتقاء روشنفکرهای درجه چهارم مثل رضا براهنی در دانشگاهها داشته است. کمونیستها برای بسیاری از لیبرالهای غربی دلپذیر بوده اند و سعی نموده اند که برخوردشان با غرب با استفاده از اصطلاحات معمول چپی باشد. تا به حال شاه در بین این جریانها ایستاده و بدین ترتیب آماج حمله دو طرف بوده است. اگر خمینی پیروز شود، حکومتی اسلامی که جایگزین می شود، خیلی زود شاهد تجزیه ایران در مرزهای خود خواهد بود، بلوچها، کردها و ترکمنها برای تشکیل حکومتهای کوچک خود جدا خواهند شد.

واقعه میدان ژاله - چند تن از حاضران ضمن اتفاق نظر قابل ذکری، با داشتن شواهد عینی یا اطلاع گروهی، ادعای مخالفین را مبنی بر اینکه هزاران نفر کشته شده اند را کلاً رد کردند. دستیار مخصوص نخست وزیر در امور بین المللی گفت که برای کمک اجتماعی به اقوام قربانیان، تحقیقی خانه به خانه به دنبال آنها به عمل آمده بود. بیشتر از 122 تن از این قربانیان شناسایی نشده بودند. پرویز رائین خبرنگار آسوشیتدپرس که طی تیراندازی در میدان ژاله حاضر بود، گفت که در کنار دستگاه مخابرات نظامی

ص: 241

نشسته بود و زمانی که حوادث تمام شدن از دستگاه رادیو شنید که شماره کشته شدگان بیش از 90 نفر نبوده (او رقم کلی 120 نفر را قبول داشت، با اشاره به اینکه سایرین در جاهای دیگر کشته شده بودند.

همچنین رائین و دیگران قبول داشتند که ممکن بود 20 تا 30 نفر دیگر نیز در سایر جاها کشته شده و در گورستان اصلی دفن نشده باشند).

نظریه سفارت: در حالی که رائین ارقامی را که فکر می کند صحت دارند و در همان حال با اعلامیه های دولت متناقضند، همیشه انتشار نداده، اما در مقابل ایرانیان یا خارجیان در ابراز نظریات خود، زمانی که با خط رسمی دولت تفاوت دارند، ابا نداشته است. همچنین نصر، رئیس دفتر شهبانو، کوشش مخالفین برای ساختن یک «قتل عام» را شاهکار هوچیگری سیاسی داشت.

بخش سیاسی: جی.دی.استمپل 22 اکتبر 1978

ملاقات با کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی

سند شماره (26) یادداشت برای بایگانی ملاقات با کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی خیلی محرمانه محل و تاریخ: 17 اکتبر 1978 (برابر با 25 مهر 57) دفتر جان دی. استمپل بخش سیاسی سفارت آمریکا - تهران دکتر ناصر میناچی، خزانه دار کمیته دو تن از همکارانش صدر حاج سید جوادی (به نمایندگی نهضت آزادی ایران) و رحمت اللّه مقدم مراغه ای (به نمایندگی از نهضت رادیکال) را آورد تا درباره حقوق بشر با سولارز نماینده کنگره گفتگو کنند. این کمیته عکسهایی به نماینده کنگره ارائه و ادعای خود را مبنی بر این که بین سه تا چهار هزار نفر در میدان ژاله کشته شده بودند را بیان کرد. میناچی مخالفت خمینی با شاه را افراطی خواند و گفت که آیت اللّه شریعتمداری یک میانه رو است. در بحث درباره امکان انتخابات هر سه، سوء ظن فوق العاده خود به شاه را ابراز داشتند، اما وقتی سولارز پرسید چه چیز آنها را قانع می کند که انتخابات آزاد خواهد بود. مقدم مراغه ای پیشنهاد کرد که شاید یک هیئت متشکل از مقاماتی که در سطح وزارت باشند با حضور گسترده نمایندگان مخالفین در آن را بتوان برای اداره انتخابات ایجاد کرد. این سه اتفاق نظر داشتند که در صورت عدم وجود یک مطبوعات آزاد انتخابات بی معنی خواهد بود. میناچی گفت که برای هر ایرانی مشکل است مشاهده کند، دولت شریف امامی پیشاپیش همه برای کسب آزادی سیاسی قدم بر می دارد، زیرا نخست وزیر خودش مدت مدیدی آلت دست شاه و همچنین فاسد بوده است.

لازم بود که دخالت شاه در تمام زمینه ها متوقف و ساواک مهار گردد. مخالفین دنیوی نگران فقدان آزادی و مخالفین مذهبی نگران دوری از اسلام بودند.

در جواب به یک سؤال در مورد سیاست خارجی مخالفین، میناچی و مقدم مراغه ای گفتند که این سیاست مبتنی بر ناسیونالیسم و خواهان مناسبات خوب با همه خواهد بود. در جواب یک سؤال صریح آنها اعلام کردند که «البته ایران فروش نفت به اسرائیل را قطع خواهد نمود. «میناچی» روابط بسیار نزدیک «ایران با اسرائیل را منشاء عمده نارضایی جماعت مذهبی بنیادگرا دانست.صدر حاج سید جوادی در میان کلام گفت که دولت ظاهرا مشغول بازگرداندن دانشجویان کمونیست است، تا با افراد مذهبی مقابله کنند. همگی نهضت مذهبی را ضد کمونیست وصف کرده و گفتند که از دولت بدور نبوده که برای سلب اعتبار آن از کمونیستها استفاده جوید.

ص: 242

نماینده کنگره از جمع خواست که از طریق دکتر استمپل در سفارت متون ترجمه انگلیسی اسناد را به وی تسلیم کنند. همگی فورا موافقت نمودند. (نظریه سفارت: استمپل فرصتی دستش آمد تا 10 تا 15 عکس را که این جمع ارائه کردند ملاحظه کند و ملتفت شد که به فرض صحت بعضی، معدودی از آنها متعلق به میدان ژاله بودند. به نظر می رسید که اکثر آنها طی راهپیمایی پنجشنبه 7 فوریه در جاده قدیم شمیران و بلوار پهلوی برداشته شده بودند). میناچی گفت که سعی خواهد نمود تا نسخه هایی از عکسها را برای سفارت فراهم کند.

جمع از سفارت جهت اجازه ملاقات برای عرضه حرفهای خود به سولارز نماینده کنگره تشکر فراوان کرد.

بخش سیاسی جی. دی. استمپل 23 اکتبر 78

توضیح دمکراسی برای توده ایرانی (خواسته شاه از آمریکا)

سند شماره (27) طبقه بندی خیلی محرمانه - تاریخ: 18 اکتبر 1978 - 26 مهر 57 از: سفارت آمریکا در تهرانشماره: 10170 به: وزارت امور خارجه واشنگتن. دی - سی - با حق تقدم رونوشت جهت: سفارت آمریکا در لندن موضوع: توضیح دمکراسی برای توده ایرانی 1- طی ملاقات رسمی با شاه در 17 اکتبر، سولارز نماینده کنگره پرسید که در اوضاع فعلی چه کمکی از دست ایالات متحده بر می آید، شاه پس از تأمل کوتاهی گفت خدمتی که ایالات متحده و سایر دمکراسیها می توانند انجام دهند، این است که به توده ایرانی توضیح دهند که دمکراسی واقعا چیست.

2- او گفت که افکار عوام ایرانی درباره دمکراسی مقداری مغشوش است. بسیاری از ملاها نوشته های قرآن را طوری تفسیر می کردند که مفهوم حاصل این می شد که دمکراسی یعنی تساوی کلی در مالکیت، درآمد و سایر چیزها. رهبران دیگری که عوامفریب تر بودند، تفسیری ارائه می کردند که بر حقوق هر اقلیت برای اشاعه نظریات آنها تأکید داشت به آنارشی منجر می شد.

3- او امید داشت که ما بتوانیم روشن سازیم که دمکراسی بر قبول اراده اکثریت و حاکمیت قانون تکیه دارد و احساس می کرد که جهت آمادگی برای انتخابات آزاد لازم است که این به وضوح بیان گردد.

4- من با دستیاران خود درباره راههای ممکن برای اجرای این پیشنهاد مشورت کردم. آژانس جهانی ارتباطات ایالات متحده مشغول بررسی احتمالات گوناگون است به هر حال یک نتیجه کلی که گرفته شده این است که احتمالاً بی.بی.سی. بهترین وسیله برای بیان این مطلب است. بنابراین من این پیشنهاد را به سفیر بریتانیا نیز رسانیدم.

5 - این ایده، نظر سفیر بریتانیا را جلب کرده، اما به علت ظرافت ارتباط بی.بی.سی. او باید به دقت به سمت آن برود. از آنجایی که گفته است که قادر نیست «بی.بی.سی» را کنترل کند او باید از گذاردن این اثر در اذهان که وی می تواند در آن اعمال نفوذ کرده تا برنامه هایی که پیشنهاد می کند، پخش نماید، اجتناب ورزد.سولیوان

اوضاع داخلی از نگاه خسرو اقبال

ص: 243

سند شماره (28) یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه تاریخ و محل: 21 اکتبر 1978 برابر با 29 مهر 57 - اقامتگاه اقبال شرکت کنندگان: خسرو اقبال - جرج لامبراکیس رایزن سیاسی سفارت آمریکا، تهران، موضوع: اوضاع داخلی اقبال روز قبل با شریف امامی نخست وزیر به تقاضای خود نخست وزیر ملاقات کرده بود. اقبال می گوید نخست وزیر از او پرسید که آیا او حاضر است با او (شریف امامی) همکاری کند (به عنوان عضو کابینه). اقبال می گوید که او این تقاضا را رد کرده وی در عین حال پیشنهاد کرده است که می تواند به انحاء دیگر کمک کند. او می گوید که به نخست وزیر گفته بود که به عقیده وی اوضاع بسیار دشوار است و همچنین پشتیبانی خود را از کوششهای نیرومند شریف امامی ابراز داشت. یکی از برادران اقبال تولیت آستان قم است. وی پیر و بیمار می باشد و شریف امامی می خواهد، او اگر با کس دیگری که بتواند نقش واسطه را بین حکومت و رهبران مذهبی در قم ایفا کند تعویض نماید. شاه قبلاً یک نفر را که شریف امامی نام او را برده بود، رد کرده است. اقبال گفت که شاه بایستی به شریف امامی کمک کند. او باید به میدان آمده و خطاب به مردم صحبت کند. شاه باید به طور مکرر در تلویزیون ظاهر شده و بگوید که برای بعضی از خطاهایی که روی داده متأسف است ولی به سختی می کوشد و خواستار وحدت مردم در آینده است و ایرانیان به آسانی کسی را که از آنها تقاضای پوزش می کند می بخشند. من در مورد اینکه این روش شاه باشد یا نه، اظهار شک و تردید کردم. اقبال پافشاری کرد که چهره گرم و صمیمانه ای از شاه در زمان ظاهر شدن در تلویزیون مورد لزوم می باشد. او حتی یکی از سردبیران سابق اطلاعات را برای فراهم کردن سناریو جهت چنین ظهوری در تلویزیون در نظر داشته است. نخست وزیر نیز می توانست به تناوب در تلویزیون ظاهر شود.

راه دیگری که شاه می توانست از آن طریق کمک کند این است که به اردشیر زاهدی و همپالگیهای او از حوادث سال 1953 (1332) بگوید که اقداماتی را که آنها با حمله علیه مسجد کرمان آغاز کرده بودند، متوقف کنند. او نمونه مشابهی را در ری ذکر کرد و گفت نقشه هایی در نظر است که در مازندران، اصفهان و آنگاه تهران، در همین زمینه اتفاق افتد. نخست وزیر در این باره دل خوشی نداشت و این خود یک خط مشی احمقانه ای است.

اقبال همچنین پیشنهاد کرد که یک نوع «مخزن فکری» مرکب از پنج یا شش مشاور غیررسمی با نخست وزیر همکاری کنند تا به او و شاه در بنا نهادن چهره عمومیشان کمک کنند. (روشن است که اقبال خود را یکی از این اشخاص تصور می کند).

اقبال همچنین مدعی است که «رئیس دفتر» شریف امامی که یکی از دوستان قدیمی اوست به او گفت که پنجاه سرباز به دلیل خودداری از تیراندازی به سوی جمعیت در میدان ژاله در تاریخ 17 شهریور در بازداشت بسر می برند. (این یک گزارش هیجان انگیز، شبیه گزارشهای دیگری است که ما قبلاً درباره آن نیز شنیده ایم. ما اساسی برای اینکه آنرا باور کنیم نداریم).

سرانجام اقبال درباره همه چیز اظهار سرخوردگی عمومی کرد. ارتش به وسیله ژنرالهای فاسد اداره می شود (که بسیاری از آنها در زمین های ملی شده جنگلی که به آنها طبق نقشه های مختلف «فروخته شده

ص: 244

بود» سهیم شده اند) و نمی توانند در مقابل فشار مقاومت کنند. شاه در زیر فشار خم می شود. او فعلاً ضروری است ولی دیگر هرگز نمی تواند موقعیت قبلی خود را دوباره بر قرار کند و بهتر آن است که زمینه را برای جانشینی پسرش در چند سال آینده تهیه کند. اگر جانشینی با ملکه صورت بگیرد کاری از پیش نخواهد برد. ایرانیان درباره درستی انتخابات نظر عیب جویانه ای دارند و هرگز نمی توانند باور کنند که انتخاب واقعا «آزاد» است. آنها می دانند که پول آراء را خواهد خرید. در واقع اگر دولت می خواهد امروز پول خرج کند می تواند عده زیادی طرفدار به دست آورد. ایرانیان از قدیم الایام آموخته اند که در مور موضوعات سیاسی در جهت وزش باد بذل توجه نمایند.

در ضمن خسرو اقبال برادر تنی منوچهر اقبال است نه برادر ناتنی، پدر او چهارده فرزند از یک مادر داشته است.

اظهارنظر: اقبال به عنوان یک شایعه پراکن و یک مردی است که از شایعات مختلف با چابکی به نفع خود استفاده می کند. در عین حال روشن است که او به بخشهای متعددی از دستگاه حاکمه ایران و همچنین عده ای از سفیران کشورهای اروپایی (فرانسه، ایتالیا و...) که او آنها را اغلب می بیند، دسترسی دارد. اطلاعات او را بایستی با مقداری شک و تردید نگریست.

مخالفین در حرکت، آیا معامله ای در کار است؟

سند شماره (29) سری - تاریخ: 22 اکتبر 78 (برابر با 30 مهر 57) از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: مخالفین در حرکت، آیا معامله ای در کار است؟ خلاصه: هیئت مشترک ایران را برای پاریس ترک می کند تا آیت اللّه خمینی را ببیند، سخنگویان جبهه ملی بر احتمال ائتلاف تأکید دارند، آنها به دولت به خاطر فساد آن حمله می کنند و خواستار این هستند که دولت با بی طرفی انتخابات را انجام دهد. (پایان خلاصه).

1- اخبار 22 اکتبر، گزارش رفتن مهندس مهدی بازرگان و دکتر ناصر میناچی از ایران را برای پاریس جهت مطرح ساختن مسائل حساس با آیت اللّه خمینی دادند. بازرگان رئیس کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر و میناچی صندوقدار و دوست نزدیک شریعتمداری می باشد. آنها مأموریت سیاسی آشتی دادن را دارند، یکی از اعضای هیئت مدیره به کارشناس سیاسی استمپل در 22 اکتبر گفت که جبهه ملی تماس مرتبی با خمینی از وقتی به پاریس آمده داشته و به نرم شدن موضع او بعد از هفته گذشته اشاره می کند. منبع ملی می گوید حمله خمینی به حزب توده نشانه تغییری از موضع قبلی او می باشد. خمینی همچنین خواسته اش را راجع به دولت اسلامی تصحیح کرده و حالا خواستار عدل اسلامی و اجرای اصول اسلامی است. منبع گفت اگر این تغییرات تایید شدن راه برای هیئت بازرگان - میناچی در مورد نوعی ائتلاف بین رهبران داخلی و خمینی باز می شود، منبع فکر می کرد هیئت باید حداقل همکاری خمینی را به دست بیاورد تا اجازه دهد آیت اللّه شریعتمداری با دولت همکاری کند.

2- تفسیر: میناچی قبلاً به کارشناس سفارت گفته بود که هیئت فقط موقعی به پاریس خواهد رفت که گروه شریعتمداری احساس کند، چیزی برای تقدیم کردن دارد. از این مسئله به علاوه نتیجه صحبتی که در

ص: 245

20 اکتبر با نماینده نهضت آزادی (توضیح در زیر است) انجام شد، می توان فهمید که مقدمات یک معامله واقعی در شرف تکوین است. از طرف دیگر با خواندن مصاحبه های منتشر شده خمینی، ما به آن خوش بینی که منبع جبهه ملی در مورد اینکه، خمینی با رهبران محلی کنار خواهد آمد، نرسیده ایم. ما از گزارشات دیگری از پاریس در مورد گفته های خمینی قدردانی خواهیم کرد.

3- در ملاقاتی که قبلاً بین کارشناس سفارت و نماینده نهضت آزادی در 20 اکتبر ترتیب داده شده بود از تظاهرات اخیر کرمان (نهضت آزادی ادعا دارد که 20 نفر کشته شده اند.50 نفر زخمی) و شهرهایی که حکومت نظامی در آنان اعلام نشده بود و بررسی موضعگیریهای اساسی آمریکا، صحبت شد. در مورد امکان برگزاری انتخابات منبع از گذشته خوشبین تر بود و وقتی که کارشناس سفارت خواست دلایل عدم تمایل نهضت آزادی در فشار آوردن برای برگزاری انتخابات را توضیح دهد، نماینده گفت که نهضت آزادی امکان دارد روشهایی را در نظر بگیرد تا اطمینان حاصل کند که انتخابات آزاد است. نماینده نهضت آزادی گفت تظاهرات مداوم باعث عکس العمل ارتش خواهد شد و کارشناس سفارت گفت که سیاست آمریکا اساسا مخالف حکومت نظامی می باشد و بر این مسئله تأکید کرد که نهضت آزادی و دیگر مخالفین برای تحکیم اهدافشان باید وضعی را به وجود بیاورند که دولت ایران احساس نکند اعمال نظامی ضروری هستند. نماینده نهضت آزادی تأکید کرد که می خواهد دوباره در 31 اکتبر صحبت کند ولی چیزی در مورد سفر بازرگان به پاریس نگفت. نماینده نهضت آزادی خوشحال بود که آمریکا هنوز خواهان انتخابات بوده و بعد از گفتارهای معمول در مورد کمبودهای دولت شریف امامی، تلویحا گفت که نهضت آزادی خواهان دولت بی طرفی است که انتخابات را برگزار کند. (توضیح: امکان دارد ملاقات 20 اکتبر قبل از مطلع شدن منبع از سفر بازرگان برگزار شده باشد، ولی موضع مثبت او نسبت به اقسام دیگر فعالیت سیاسی غیر از تظاهرات مکرر نشان دهنده انعطاف پذیری بیشتر نهضت آزادی می باشد.) 4- چند روز گذشته رهبران جبهه ملی چندین بیانیه دادند که اکثرا موضوعات مشترکی دارند. الف) دولت باید به اشتباهات گذشته خود اقرار کند ب) انتخابات فقط می تواند توسط افرادی برگزار شود که در 25 سال گذشته در فساد دست نداشته باشند. ج) حکومت نظامی در ایران به فاجعه خواهد انجامید. عضو هیئت مدیره، بختیار، به کارشناس سفارت گفت عامل اصلی قانع کردن جبهه ملی به هر طرح انتخاباتی، این اطمینان بود که افرادی که مسئول وقایع گذشته بودند، نباید در رأس امور قرار گیرند. مشکلات دیگر در ایران شکستن اعتصابات و ریشه کن کردن فساد بود. شاه باید در برابر مجلس حاضر شود و به اشتباهات گذشته اقرار کند و خواهان احترام گذاری به قانون اساسی بشود و بگوید، که طبق تعریف قانون اساسی حکومت خواهد کرد. بختیار اقرار کرد که این کار برای او مشکل است و اضافه کرد که سخنرانی شاه برای مجلس در 19 اکتبر (در تلکس جداگانه گزارش شده) که از ترتیبات انتقالی سخن می گفت شواهدی بود مبنی بر حقانیت مخالفین که می گویند، شاه سرسختانه با پذیرفتن حدود قانون اساس مخالفت می کند. بختیار معتقد بود که بزرگترین مانع در راه انتخابات مشکل تضمین شرکت آزادانه گروههای مخالف می باشد. او به عنوان پیشنهاد گفت دولت انتقالی به رهبری یک قاضی می تواند یک ماه قبل از انتخابات روی کار بیاید.

5 - نظر سفارت: فعالیتهای مخالفین در چند روز گذشته به طور کلی نشان می دهد که نوعی همکاری با دولت توسط نیروهای وابسته به جبهه ملی در شرف تکوین می باشد. در حالی که این برای رهبران قدیمیتر

ص: 246

مخالفین مشکل است و آنها می دانند که اعتصابات و خشونت برای کشور مفید نیستند. منابع نهضت آزادی و جبهه ملی بر امکان سوءاستفاده کمونیستها تأکید داشتند و مدعی داشتن شواهدی هستند مبنی بر اینکه طرفداران حزب توده پشت صحنه در دانشگاهها و جاهای دیگر مخصوصا در محله های کارگری کار می کنند، خیلی از اعتصابات کارگری یک یا دو خواسته سیاسی در میان خواسته های اقتصادی دارند. اگر نتایج ملاقات در پاریس بین خمینی و مخالفین و دولت در جهت همکاری بین رهبران مذهبی داخلی و دولت ایران مساعد باشد، این می تواند جریان تشنج زدایی را شروع کند.

سولیوان

تلاشهای آشتی جویانه دولت ایران با بازاریها

سند شماره (30) خیلی محرمانه - تاریخ: 24 اکتبر 1978 - 2 آبان 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن، گزارشگر. لامبراکیس موضوع: تلاشهای آشتی جویانه دولت ایران با بازاریها 1- سناتوری که محرم اسرار شریف امامی نخست وزیر است، کنسول سیاسی را در 23 اکتبر، در جریان تلاشهای در حال پیشرفت برای کشانیدن تاجرهای بازار از جبهه مخالفین به 9 طرف دولت ایران، قرار داد.

2- اولاً سازمان اصنافی وجود دارد که سناتور رهبریت آن را خوب می شناسد و می تواند از طرف آنها اطمینان دهد. او رهبری را در جمعه 20 اکتبر به دیدن نخست وزیر آورد و آنها خوشحال رفتند. یک کمیسیون مخصوص منصوب شد، که قرار است در طی 20 روز با یک طرح قانونی برای تسلیم به پارلمان که به اصناف قدرت کنترل اساسی بر روی امور خودشان، همانطوری که می خواهند را می دهد، گزارش کند. به عبارت دیگر، کنترل قیمت و تلاشهای ضد رشوه خواری مسئولیت دولت ایران خواهد بود، نه مثل گذشته اخیر مسئولیت اصناف. اصناف در عمل سندیکایی مستقل خواهد شد. چونکه رئیس قبلی اصناف (به خاطر فساد) برکنار شده است، انتخابات جدید برای 19 سپتامبر برنامه ریزی شده است. برقراری حکومت نظامی باعث تعویق انتخابات شد، ولی نهایتا صورت خواهد گرفت. در این میان یک کارمند صادق و محترم دولت در وزارت بازرگانی به عنوان سرپرست عمل نموده است و امور اصناف را با کمک 5 عضو اصناف اداره می کند. سناتور (که یک پیرمرد قدیمی برجسته در سیاستهای تهران است) گفت مشکل در مورد آنها وجود ندارد، آنها با دولت ایران کار خواهند کرد.

3- یک گروه متفاوت دیگر تعدادی تجار برجسته بازار هستند که از آیت اللّه خمینی پیروی و حمایت کرده اند. او لیستی از آنها برای کنسول سیاسی تهیه نمود که در حال ترجمه شدن است. او از این گروه دست برنداشته است و روی آنها کار خواهد کرد.

4- هدف حقیقی هم اکنون گروه سوم بازاریها است که به طورکلی راه میانه آیت اللّه شریعتمداری را پیروی می کنند. آنها را طرفداران خمینی می ترسند، ولی از موقعیت بیزار هستند و دارند پول از دست

ص: 247

می دهند. سناتور دو هفته دیگر قرار ملاقاتی برای نهار با آنها در بازار دارد.

5 - در این میان سناتور به سخت کار کردن روی تعدادی دیگر که با دولت ایران مخالفت می کنند ادامه می دهد. او به یک رهبر سیاسی برجسته (سید جوادی) SEHJAVADI اشاره نمود، که بعدا روی او کار خواهد کرد.

6- او مجددا اخطار کرد که تمام این اطلاعات در حال حاضر باید بدقت نگهداری شود.

موارد موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی

سند شماره (31) از: سفارت آمریکا - تهرانخیلی محرمانه به: وزارت امور خارجه - واشنگتن، گزارشگر: لامبراکیس، موضوع: موارد موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی خلاصه: محرم نخست وزیری جزئیات موافقت بین نخست وزیر و رهبر مذهبی میانه رو آیت اللّه شریعتمداری و همچنین مهدی بازرگان رهبر یک فرقه از جبهه ملی را فراهم آورده است. او گفت که وی به نخست وزیر نه گزارش کرده و نه اطلاع داده که این اطلاعات را به کنسول سیاسی می دهد و خواهش کرد که این اطلاعات بشدت محرمانه نگهداری شود. حساسیت آن (اطلاعات) می تواند به حساب این حقیقت که اطلاعات ما از چندین منبع دیگر تمایل به تناقض با آن دارد گذاشته شود. (پایان خلاصه).

1- سناتوری که همکار پشت پرده شریف امامی نخست وزیر است در 23 اکتبر به دنبال کنسول سیاسی بود، که او را در جریان موافقتنامه اخیر بین شریف امامی و نمایندگان شریعتمداری از مخالفین مذهبی میانه رو بگذارد. نخست وزیر با 9 تقاضا از 12 تقاضای مخالفین در عوض همکاری ساکت (آرام) که به وسیله آن بخش مهم از مخالفین قول داده شده موافقت نمود.

2- به علاوه، بازرگان و میناچی رهبران مخالفین به فرانسه رفته اند که با خمینی صحبت کنند. برخلاف توضیحاتی که آنها به مطبوعات دادند، مأموریت اصلی شان این است که ببینند آیا خمینی با بازگشت به ایران در 9 تا 10 ماه براساس محترم شمردن قانون اساسی از طرف او (برای مثال؛ دست برداشتن از درخواستهایش برای سرنگونی رژیم سلطنتی، برقراری جمهوری اسلامی و غیره) موافقت خواهد نمود.

اگر خمینی موافقت نماید، تغییر در موضع عمومی او تدریجی خواهد بود. بازرگان و میناچی 10 روز برای خودشان در فرانسه برای انجام این کار زمان قرار داده اند.

3- تقاضاها در ملاقات سری با نخست وزیر به وسیله بازرگان، میناچی و پسر شریعتمداری و منبع ما که تمام جریان را ترتیب داده بود ارائه شد. (سحابی که از جناح چپ جبهه ملی است نیز قرار بود بیاید، ولی منبع ما اضافه می نماید که او پیدایش نشد.) نسخه نوشته شده ای از تقاضاها به ما قول داد شد است. در این میان مطالب زیرین از حافظه سناتور آمده است. 9 تقاضای موافقت شده عبارتند از:

الف: بازرگان، میناچی و رهبران مذهبی می خواهند حزب خودشان را تشکیل دهند. آنها متقاضی عدم دخالت و اگر امکان پذیر باشد حمایت از طرف دولت ایران می باشند. نخست وزیر قول حمایت داد.

ب: تقاضا دارند که به محل اجتماع مذهبی (حسینیه ارشاد) در جاده قدیم شمیران اجازه گشایش مجدد داده شود. اجازه داده شد.

ج: به سازمان حقوق بشر میناچی - بازرگان به طور رسمی اجازه ثبت داده شود، اجازه داده شد.

د: آزادی کامل مطبوعات، اجازه داده شد (این به پیش از اعتصاب اخیر روزنامه نگاران که منتج به تسلیم دولت ایران به تقاضاهای روزنامه نگاران شد برمی گردد.)

ص: 248

ه: خانواده سلطنتی خارج از تمام کارها باقی بمانند و به طور کلی تحت کنترل جدی قرار گیرند.

نخست وزیر گفت که او مشتاقانه موافقت نموده و برای این کار فشار خواهد آورد.

و: انتخابات آزاد تابستان آینده به تعویق نیفتد، موافقت شد.

ز: قانون ویژه ای برای سرعت بخشیدن به محاکمات در مورد فساد. نخست وزیر موافقت نمود که از مجلس تقاضا کند چنین قانونی را بگذراند، ولی متذکر شد که این قانون باید معتدل باشد نه آنچنان شدید که دولت را از زیر خراب کند.

ح: شاه سلطنت کند نه حکومت و بنابراین در کارهای روزانه دولت ایران دخالت ننماید. نخست وزیر موافقت نمود و اشاره کرد که به هر حال شاه همیشه باید به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح باقی بماند. او اشاره نمود که در حال حاضر وی مشکلات خودش را با شاه و ارتش دارد و گفت در شرایط فعلی وی نمی تواند از این جلوتر برود.

و: موضوعات مذهبی بیشتری در کتب درسی مدارس وجود داشته باشد. نخست وزیر با الحاق چیزهایی که اشخاصی نظیر بازرگان، میناچی و شریعتمداری به آن معتقدند موافقت نمود و نه با مقدار زیادی آشغالهایی که به وسیله بعضی ملاها موعظه می شود.

4- سه تقاضایی که به وسیله نخست وزیر قبول نشد عبارتند از:

الف: پایان فوری حکومت نظامی، نخست وزیر گفت او تلاش خواهد نمود که آن را قبل از شش ماه اگر امکان پذیر باشد پایان دهد.

ب: انحلال فوری پارلمان. نخست وزیر گفت او ممکن است بعدا امکان منحل کردن پارلمان را در یک یا دو ماه قبل از ژوئن آینده و انتقال به دوره انتخاباتی پس از آن را در نظر بگیرد.

ج: آزادی تمام زندانیان سیاسی. نخست وزیر آزاد ساختن آتی تمام زندانیان بجز آنهایی که محکوم به جرایم ویژه ای از قبیل قتل، تروریسم و غیره هستند را متذکر شد (روز تولد شاه).

5 - گروه علاقه اش به ادامه گفتگو از جانب آیت اللّه شریعتمداری را ابراز نمود. به هر حال افراد زیادی اینروزها ادعا می کنند که از طرف او صحبت می کنند. نخست وزیر باید بداند که تنها نمایندگان قانونی شریعتمداری، میناچی یا عباسی (یک محرم نزدیک شریعتمداری) باید باشند. آنها یا مستقیما به خود نخست وزیر و یا توسط سناتور باید مراجعه نمایند و نه هیچ کس دیگر.

6- نظریه: برای ما روشن نیست که چرا سناتور در این لحظه تصمیم به آشکار ساختن جزئیات برای سفارت گرفت، مگر اینکه او به دنبال رابطه بلند مدت خوب با ما باشد (وی گفت این کار را به خاطر کشورم انجام می دهم) و ممکن است ترجیح دهد در صورتی که ما به آن از طریق مخالفین آگاهی پیدا کنیم، اولین کسی باشد که آن را به ما می گوید. اعتماد به این گزارش برخلاف اطلاعاتی که از منابع مختلف دیگر به نتیجه رسیدن هر نوع موافقتی را تکذیب می نماید، می باشد، اگر چه آیت اللّه شریعتمداری مشتاق یک موافقت می باشد. حساسیت شدید اطلاعات در این زمان می تواند به حساب نقل قولهای متضاد گذاشته شود.

تحولات سیاسی از نگاه شریف امامی

ص: 249

سند شماره (32) خیلی محرمانه - تاریخ: 29 اکتبر 1978 - 7 آبان 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: تحولات سیاسی 1- سناتور نزدیک به شریف امامی در 29 اکتبر از طریق واسطه با کنسول سیاسی تماس گرفت که بگوید او تازه نخست وزیر را دیده است و او (نخست وزیر) علیرغم شایعاتی که در شهر وجود دارد که دولت او در حال سقوط است، محکم ایستاده است. نخست وزیر با شریعتمداری صحبت کرده بود. دومی (شریعتمداری) پسر و دامادش عباسی را به پاریس می فرستد (احتمالاً برای بحث بیشتر با خمینی).

2- او همچنین گفت که وزیر امور اجرائی - آزمون استعفا کرده است و استعفایش قبول شده است. (در مطبوعات امروز استعفا رد شده بود) او در مقامش خواهد بود تا زمانی که جانشینی پیدا شود.

اکنون جانشینی پیدا شده و استعفا بزودی اعلام خواهد شد. (به نظر می رسد که این با گزارش از طرف محرم دیگر شریف امامی که به ما گفت نخست وزیر به خاطر اینکه 11 وزیر اصلی او به وسیله شاه معین شدند، منجمله وزیر امور خارجه، ناراحت بود و اینکه او برای عوض کردن آنها تلاش خواهد نمود، جور در می آید. آزمون وزیری بود که نخست وزیر باید بیشتر از همه با او مخالف می بود، امین (صنایع و معادن) و کانی (اوقاف) کمتر از دیگران.

وضعیت سیاسی ایران

سند شماره (33) صورت مذاکراتخیلی محرمانه شرکت کنندگان: شهریار آهی، بانک عمران، مجید تهرانیان، مؤسسه توسعه و ارتباطات ایران، استیفن کوهن، معاون دستیار دبیر، کارل کلمنت، مأمور میز ایران (وزارت خارجه)، جورج لامبراکیس، کنسول سیاسی، جان استمپل، مأمور سیاسی زمان و مکان: 6 نوامبر 1978 - مؤسسه توسعه و ارتباطات ایران (برابر با 15 آبان 57)، موضوع: وضعیت سیاسی ایران در طول بیش از 2 ساعت و نیم بحث، آهی و تهرانیان مشاهدات جالبی را در مورد جنبه های سیاسی - اجتماعی بحران جاری ایران ارائه کردند. کوهن روی سیاست حقوق بشر ایالات متحده براساس اثر آن بر روی ایران صحبت نمود و گروه بحث کرد که آیا بحران سیاسی تهران بدون تحریک سیاسی حقوق بشر ایالات متحده رخ می داد.

ریشه های وضعیت فعلی آهی گفت دفاع دولت کارتر از حقوق بشر با تمایل دولت ایران بدادن آزادی سیاسی دست به دست هم دادند و موقعیتی را به وجود آوردند، که دولت ایران کنترلهای سیاسی را در زمانی که نارضایتی اقتصادی بالا می گرفت کم کم از میان برداشت. در نتیجه 10 تا 15 سال سرکوبی مخالفین سیاسی، جنبشهایی نظیر جبهه ملی و جنبش های مذهبی به طور زیرزمینی فعالیت کرده اند. مخالفین مجبور بوده اند به مذهب روی

ص: 250

بیاورند و در چند سال گذشته نفوذ مذهبی در زندگی ایرانی قوی تر شده است. تهرانیان گفت تحقیقی به وسیله مؤسسه توسعه ارتباطات ایران که دو یا سه سال پیش انجام شد، نشان داد که 60 درصد دانشجویان دانشگاه بر یک پایه ایدئولوژیکی در دگماتیک ترین حد ممکن بودند. آنهایی که با رژیم فعلی مخالفت کردند خودشان را جلب شده به طرف مخالفین مذهبی دریافتند، حتی جنبشهای چریکی که در 1971 شروع شد.

تحولات جاری کلمنت اشاره کرد شاید سیاست حقوق بشر ایالات متحده یک عامل جزئی بوده و اینکه از میان برداشتن ترس از ساواک از طریق اعطای آزادی سیاسی با این حقیقت که جنبش های اولیه چریکی نشان داده بودند که سیستم ضربه پذیر است به هم پیوستند و ساواک را کمتر از عالی جلوه دادند.

گروه توافق داشت که اعطای آزادیها فورا منجر به مبارزه بر علیه فساد و برکندن ریشه آن گردید. آهی گفت که راهی بهتر برای هدایت کردن جریان اعطای آزادیها، می توانسته یک جریان متوالی بوده باشد. شاه می توانست از موضع قدرت حرکتهای بسیاری انجام دهد، تا اینکه تحت فشار مجبور به دادن امتیازات گردد.

سازمان حزب بحث به تکامل احزاب سیاسی معطوف گردید. تهرانیان و آهی توافق داشتند که حزب رستاخیز یک فاجعه بود. حزب به سادگی نمی توانست به طور صحیح شکل داده شده و ساخته شود. حزب رستاخیز هیچ انگیزه حرفه ای و شغلی نمی داد و در مراحل بعدی آن، امیدی برای نفوذ بر روی سیاست دولت وجود نداشت. آهی تصور می کرد که شاه بین دو مفهوم حزب گیر افتاده بود. حزب به عنوان یک سازمان (گروهی از کارکنان دفتری که به وسیله نفع شخصی دارای انگیزه شده اند) و به عنوان منقد دولت که به اعضایش این شانس را بدهد که از سیاست دولت انتقاد کنند و روی آن نفوذ پیدا نمایند، شکست خورد.

تهرانیان گفت پارلمان ایران احتمالاً به درد ساختمان حزبی به معنای غربیش نمی خورد. او اشاره کرد که ایرانیها اصلاً طرفدار استبداد هستند که بین نهایت مفعولیت (تاثیر پذیری به میزان خیلی زیاد) و حداکثر سبعیت (وحشیگری) در تناوب می باشند. بی رحمی در فعالیتهای کنترل شده ساواک در اوایل دهه 1970 آشکار بوده است. تأثیر پذیری احتمالاً در رقابت برای جلب توجه و مرحمت سلطان یا رهبر که نشان ویژه سیاستهای دربار بود، انعکاس پیدا نمود. حتی در دوران احزاب مردم و ایران نوین نمایش اینکه احزاب برای طرفداری و توجه شاه رقابت می کنند، سودمند بود.

سیر تکامل شاه در ایران تهرانیان و آهی این نکته جالب را متذکر شدند که وقتی شاه یک سلطان ضعیف بود و به وسیله آشوبهای داخلی و خارجی احاطه شده بود علاقه ای واقعی نسبت به او وجود داشت. کلمنت اشاره کرد که ایرانیان اساسا قدرت را در یک مرد بدون قدرت می بینند.گروه توافق داشت که آیت اللّه خمینی از این تاکتیک استفاده نمود و اینکه سخنرانی شاه در اعلام دولت نظامی بازگشتی به این فرم بود که او از 1949 به

ص: 251

این طرف آن را به کار نبرده بود. برای اولین بار در سالیان دراز شاه با صدایی مطیع و لحنی فروتنانه صحبت کرد. استفاده او از «من» بجای «ما» زمانی که او خود را به حکومت قانون اساسی متعهد نمود، قویا نیت او را برای اینکه یک سلطان مطابق قانون اساسی باشد می رسانید. در جواب به یک سؤال تهرانیان با آمادگی توافق داشت که گریه کردن ممکن بود به قضیه شاه کمک بیشتری بنماید، ولی به هر حال رفتار و طرز برخورد عمومی او در طول سخنرانی قطعا به ایرانیان این طور می رسانید که او از گذشته درس عبرت گرفته است در حالی که امکان دارد بعضی از شرکت کنندگان با برخی از نظریاتی که در بالا به طور خلاصه شرح داده شد مخالف باشند، تمام آمریکاییها احساس کردند که این یک درون بینی جالب در فکر سیاسی ایرانی بود. آهی و تهرانیان که در حدود 35 سال دارند، روشنفکران ایرانی هستند که راجع به جریانات سیاسی تعمق قابل ملاحظه ای نموده اند.

مخالفین در عکس العمل نسبت به سخنرانی شاه از هم جدا می شوند

سند شماره (34) سری - توزیع محدودتاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 1357 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: جان استمپل موضوع: مخالفین در عکس العمل نسبت به سخنرانی شاه از هم جدا می شوند خلاصه: در معیت ملاقات کنندگان از واشنگتن مقامات سفارت با دکتر میناچی و همچنین رهبران نهضت آزادی ایران گفتگو کردند. عکس العمل آنها نسبت به دستگیری قدرت به وسیله نظامیان اساسا مختلف است. میناچی معتقد است این اقدام چنانچه دولت نظامی در کوتاهترین زمان ممکن با دولت ائتلاف ملی جایگزین شود، امکان دارد مؤثر واقع شود. رهبری نهضت آزادی همچنان تبعیت شفاهی مطلق سخت خود را از خط خمینی حفظ می نماید و اصرار دارد که شاه باید برود. نهضت آزادی ایران در دولت ائتلافی شرکت نخواهد کرد، مگر این که خمینی آن را تأیید بنماید و ادعا می کند که مردم هرگز دولت نظامی را قبول نخواهند کرد. نهضت آزادی ایران ادعا می کند که هیچ کس در دولت ائتلافی شرکت نخواهد کرد، چنانچه خمینی به مخالفت با آن ادامه دهد. (پایان خلاصه).

1- کوهن قائم مقام دستیار دبیر A.H کلمنت مأمور میز ایران و مأمور سفارت - استمپل با دکتر ناصر میناچی در 6 نوامبر و در آستانه اعلام شاه مبنی بر به دست گرفتن موقتی قدرت به وسیله دولت نظامی گفتگو کردند. میناچی گفت این حرکت تا زمانی که دولت نظامی به مدت کوتاهی بر سر کار باقی بماند و کاری انجام ندهد که مانع ظهور سریع یک دولت ائتلاف ملی جدید همان طوری که شاه قول داد، بشود، ممکن است مؤثر واقع شود. میناچی پیشنهاد کرد که شاه ممکن است حتی یک مقام برای مذاکره در مورد چنان دولتی معرفی نماید و یا شکلی از شورای سلطنت یا مجلس مؤسسان را جهت اعلام یا تصویب چهارچوبی جدید برای دولت به وجود بیاورد. او تصور می کرد که امکان دارد که رهبران مذهبی (منظور او میانه روها بود) را نیز به ترتیبی همراه نمود. مهمترین جنبه بحث او ادراک او از اینکه جای مانور وجود دارد بود. میناچی آیت اللّه شریعتمداری را در 7 نوامبر در قم خواهد دید. او هنوز به دنبال موافقت دولت ایالات متحده با تلاشها و طرحهایش می باشد.

ص: 252

2- توضیح میناچی در مورد مذاکرات بین خمینی و مهدی بازرگان از نهضت آزادی و خودش از اهمیت مساوی برخوردار بود. میناچی گفت خمینی یک موضع سخت و محکم را حفظ می کند (او از این موضوع با ناامیدی آشکار مشخصی صحبت می کرد). خمینی روی سه موضوع اصرار می ورزد:

1- شاه باید کناره گیری کند و کشور را ترک کند.

2- سلسله های سلطنتی باید منفصل گردد.

3- رژیم باید یک جمهوری باشد که رئیس مملکت همیشه انتخاب شود.

خمینی گفت که او برنامه ای برای آینده دارد. میناچی گفت پسر و داماد آیت اللّه شریعتمداری به پاریس رفته بودند که نامه ای از شریعتمداری برای دریافت «برنامه خمینی» به صورت نوشت شده را به خمینی بدهند. شریعتمداری انتظار دارد که جوابی در پایان این هفته یا اوائل هفته آینده دریافت کند. او تصمیم گیری را تا آن زمان به تعویق خواهد انداخت.

3- قابلیت انعطافی که به وسیله میناچی نشان داده شد و به وسیله رهبر دیگر جبهه ملی - بختیار، یک روز جلوتر به طور ضمنی ابراز شد با گرایش و برخورد تند افراطی که به وسیله گروه رهبران جبهه ملی متشکل از بازرگان، پروفسور سحابی، و محمد توکلی که با کوهن، کلمنت، استمپل و کنسول سیاسی - لامبراکیس در بعدازظهر 6 نوامبر ملاقات کردند، در مغایرت عمده ای می باشد. جلسه معارفه این اطلاعات را در بر می گرفت که بازرگان از طریق لندن به پاریس رفته بود و در آنجا (لندن) با عفو بین المللی که قرار است در هفته آینده تیمی برای کار کردن روی وضعیت زندانیان به ایران بفرستد، ملاقات نمود. تیم نهضت آزادی ایران فکر می کردند که بیش از 600 زندانی سیاسی باقی مانده اند.

4- تیم نهضت آزادی بعدا متذکر شد که دو حقیقت گفتگو نشده در قضیه جاری وجود دارد: یک اکثریت ممتاز از ایرانیان شاه و رژیم او را نمی خواهند و یک اکثریت قاطع از مخالفین، خمینی را به عنوان رهبرشان در نظر دارند و به دنبال یک دولت اسلامی هستند. سلطان به طور واژگونه ای مورد تنفر است.

آنهایی که منجمله کشورهایی که، به دنبال ثبات در ایران هستند در این تفکر که شاه می تواند آن را حفظ کند، اشتباه می کنند. آنها باید جنبش اسلامی را مورد توجه قرار دهند. ممکنست روی ارقام نهضت آزادی که اکثریت با شاه مخالفند بحث کرد، ولی گروه هم رأی باقی ماند و بازرگان اصرار می ورزید خمینی به خاطر موضع آشکارش بر علیه شاه رهبر ایرانیان است.او گفت حتی پیروان شریعتمداری در مسائل سیاسی به خمینی احترام می گذارند (تسلیم می شوند). در جواب به لامبراکیس در این مورد که آیا مردم از یک جمهوری اسلامی طرفداری می کنند، سحابی گفت مردم دولت اسلامی می خواهند نه لزوما جمهوری اسلامی. نهضت آزادی فکر می کرد که کمیته انتخاب شده به وسیله مردم باید به طور موقتی جایگزین سلسله سلطنتی بشود و تا بعد از برگزار شدن انتخابات آزاد حکومت کند. با توجه به وقایع جاری، بازرگان گفت موضوع روشن است: یا شاه می رود یا اکثریتی از ایرانیان بایستی که کشته شوند. نهضت آزادی چیزی جز کشتار از دولت نظامی انتظار ندارد. بازرگان به تندی با گفته شاه که او به دنبال یک دولت ائتلافی است به مخالفت برخاست. بازرگان گفت شاه می خواهد که ارتش و پلیس را تحت کنترل خود نگهدارد که در دولت مداخله کند. این دلیل شکست معامله با امینی بود.او به عنوان یک فکر بعدی اضافه کرد که حتی شریف امامی اقبال بیشتری می داشت، اگر که او کنترلی بر روی ارتش داشت.

5 - لامبراکیس در مورد اصرار نهضت آزادی مبنی بر ترک کردن شاه به عنوان اولین مرحله هر

ص: 253

قراردادی سؤال نمود. او اشاره کرد که از شاه نمی توان انتظار داشت که همه چیز را یکباره رها کند و شاه در تضمین نمودن مبادله هر موافقت امکان پذیری بین خودش و مخالفین دارای ارزش است.بازرگان تصریح نمود که هیچ راهی برای خارج شدن از بن بست وجود ندارد، مگر این که شاه برود. او یک جریان مرحله به مرحله با رفتن شاه و با بر سرکار آمدن دیگران برای کار کردن روی دولتی که مورد قبول خمینی باشد را می دید. (وقتی از او سؤال شد این به چه معناست، بازرگان گفت که خمینی تازه شروع به کار کردن بر روی نوعی از تجویز در این مورد که ایران چه نوعی دولتی می خواهد داشته باشد، کرده است). سحابی گفت اولین مرحله آشکارا بایستی که عزیمت شاه باشد. دومین مرحله انتخابات آزاد مردم برای پارلمان و ظهور دولت اسلامی خواهد بود. لامبراکیس سؤال کرد پس از اینکه شاه رفت چه چیزی می تواند مانع چند سرهنگ از به دست گرفتن قدرت و تیراندازی به طرف تمام مخالفین گردد. بازرگان استوار و محکم باقی ماند و عملاً واقع شدن این وضعیت را رد کرد. به هر حال این اشاره به نظر رسید که او را کمی ناراحت نمود.

6- در جواب به سؤال کوهن در اینباره که آیا چیز امیدوار کننده ای در سخنان شاه برای ملت وجود داشت، بازرگان (کمی به طور متناقض) گفت اعلامیه (سخنرانی) به خوبی تهیه و پرداخته شده بود و می توانست بدون دولت نظامی دقیقا همان چیزی باشد، که ما خواستیم. سخنان در صورتی که حسن نیت وجود می داشت می توانست اجرا گردد ولی مردم وعده های شاه را قبول نخواهند کرد، حتی تعهد او را نسبت به قانون اساسی. کلمنت سپس پرسید که آیا نهضت آزادی در یک دولت ائتلافی که ممکن است به وجود آید شرکت می کند؛ در حقیقت هیچ دولتی چنانچه آیت اللّه خمینی با آن مخالفت کند، نمی تواند ظهور پیدا نماید و شاه آن را غیر ممکن می بیند که هر مخالف دیگری را راضی بنماید که یک دولت ائتلافی تشکیل دهد.

7- نظریه سفارت: هر دو مأموران سفارت و دیدار کنندگان از موضع افراطی خیلی شدیدی که به وسیله رهبران نهضت آزادی گرفته شده بود، ضربه خوردند. آشکارا عکس العمل بازرگان نسبت به تقاضای خمینی این بود که با آنها همراه شود در حالی که عکس العمل میناچی نگاه کردن به دورو بر برای پیدا کردن راهی در پیرامون آنها (تقاضاها) بود. هیچ کدام از رهبران نهضت آزادی قابلیت انعطاف محدودی که در گفتگوهای قبل با مأموران سفارت وجود داشت را نشان ندادند. در حقیقت همان طوری که یک دیدار کننده اشاره کرد مشکل است تصور کنیم که این گروه از رهبران نهضت آزادی قادر باشند که یک کشور مدرن و بزرگ مثل ایران را اداره کنند. گفتگو حالت درگیری و بحث ایدئولوژیکی به خود گرفت، تا بحث سیاسی.

8 - مطالب بالا به وسیله تمام شرکت کنندگان دولت ایالات متحده تصحیح شد (روشن شد).

عکس العمل های خمینی

سند شماره (35) سری - تاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 57 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: عکس العمل های خمینی 1- تا این لحظه تمام ایران منتظر است که بشنود آیت اللّه خمینی چگونه در مقابل سخنرانی شاه و منصوب نمودن دولت نظامی عکس العمل نشان می دهد. ما تاکنون روی تلگرافهایی که از پاریس می آید،

ص: 254

چیزی ندیده ایم.

2- با این وجود، سفارت انگلیس می گوید که دو گزارش متناقض از پاریس دریافت نموده است. رویتر می گوید؛ خمینی از پیروانش خواسته است که به مقاومت ادامه دهند. سرویس جهانی بی.بی.سی.

می گوید، وی تقاضای قیام مسلحانه نموده است. سفیر انگلیس از Fco خواسته است تا تلاش کند بی.بی.سی.را وادار به اجتناب ورزیدن از بی مبالاتی در سرویس فارسی خود که برنامه بعدی آن در ساعت 30/15 پخش خواهد گردید، بنماید، خصوصا برای بی.بی.سی. گزارش قیام مسلحانه اگر که حقیقتا ناصحیح باشد، مایه تأسف خواهد بود.

3- تقاضاهای خمینی برای مقاومت وضعیتی بحرانی را در اینجا مطرح می سازد. باید دید که آیا روحانیون اینجا با وی مخالفت خواهند نمود و بر اعتدال اصرار خواهند داشت یا تقاضاهای رادیکال او را تأیید خواهند نمود. آن تصمیم ماهیت آتیه سیاسی اینجا را معین خواهد کرد.

4- در هر حال اگر تقاضاهای خمینی در اینجا مورد قبول واقع شود، ما انتظار یک بخش ضد خارجی در مجموع آن را داریم. جامعه بزرگ آمریکایی در اینجا مورد خطر خواهد بود. بنابراین ما قویا پیشنهاد می کنیم اگر که امکان پذیر است هر گونه بیانیه رسمی برای حمایت از دولت نظامی که مقامات واشنگتن احساس می کنند باید بیان گردد، قبلاً با این سفارتخانه (تهران) در میان گذارده شود.

گزارش مطبوعاتی بی. بی. سی. در مورد خمینی

سند شماره (36) سری - تاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 57 از: سفارت آمریکا - لندن به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: گزارش مطبوعاتی بی. بی. سی. در مورد خمینی 1- تلکس مرجع الف تا پس از پخش برنامه ساعت 11 بی.بی.سی. دریافت شد.

2- ما فورا نگرانی شما را به اطلاع (FCO) فرانک جاد وزیر کشور رساندیم و وی قول داد که موضوع را به منظور مطمئن شدن از صحت گزارشات خبری بی.بی.سی. در سرویس فارسی مورد بررسی قرار دهد.

3- درست پس از تلفن ما به جاد (JUDD) مأمور بخش ایران (در وزارت خارجه) انگلیس به پارسونز سفیر آمریکا گفت که وی به تازگی به لوکاس سرپرست دپارتمان خاورمیانه تلفن زده تا گزارش کند که وی با در نظر گرفتن مشکل ترجمه دقیق کلمات فارسی که مورد استفاده قرار گرفته، مطمئن نیست که آیا بی.بی.سی می تواند به طور منصفانه متهم به بی دقتی شود یا نه. تا آنجایی که (FCO) می داند مأمور بخش ایران نتیجه گرفت که زمینه واقعی برای شکایت از بی.بی.سی. وجود ندارد.

4- چند دقیقه پیش مایکل ریچاردسون یکی از کارمندان جاد به (DCM) تلفن کرد، تا گزارش کند که از ساعت 30/10 روز 6 نوامبر هیچ گونه اشاره ای به خمینی در هیچ کدام از برنامه های فارسی بی.بی.سی.

نشده است. در 6 نوامبر از خمینی نقل قول شده بود که وی «هیچ گونه نیازی به شورش مسلحانه» نمی بیند.

ریچاردسون از پیدا کردن هر گونه اشاره دیگری در برنامه ها به «قیام مسلحانه» عاجز بوده است. با این وجود ریچاردسون بر اعتقاد (FCO)که منظور ما خوب فهمیده شده تأکید کرد - خصوصا در این روزهای

ص: 255

بحرانی حیاتی است که بی.بی.سی. در گزارشاتش کاملاً دقیق باشد.

طرح مخالفین برای کناره گیری شاه

سند شماره (37) خیلی محرمانه - تاریخ: 9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: لامبراکیس موضوع: طرح مخالفین برای کناره گیری شاه خلاصه: به سفارت انگلیس و ما، آخرین طرح مخالفین برای حل بحران جاری ارائه شده است. طرح، کناره گیری شاه، شورای سلطنت، انتخابات آزاد و مجلس مؤسسان برای در نظر گرفتن ادامه رژیم سلطنتی یا تغییر به هر شکل دیگری از حکومت را مورد نظر دارد. از ما و سفارت انگلیس تقاضا شده که این (طرح) را به شاه ارائه کنیم.

1- میناچی رهبر مخالف مذهبی - حقوق بشر در 4 نوامبر به سفیر انگلیس دسترسی پیدا نمود و دیروز ملاقاتی در پی آن با رئیس دفتر سفارت انگلیس در 8 نوامبر برای ارائه راه حلی مطابق قانون اساسی در مورد موقعیت فعلی داشت. میناچی عناصر طرح خود را برای کنسول سیاسی در 9 نوامبر و پس از آنکه انگلیسیها ما را در این مورد در جریان گذاشتند، تکرار نمود.

2- راه حل، کناره گیری و عزیمت شاه را مجسم می نماید. شورای سلطنت به ریاست ملکه یا هر کس دیگری که شاه تعیین کند با حداقل چهار غیر نظامی و سه نظامی دارای استحکام (قدرت) می شود. در میان غیر نظامیان نمایندگان احزاب سیاسی و همچنین احتمالاً نخست وزیر و رئیس پارلمان خواهند بود.

سه نظامی شامل ژنرالهای بازنشسته مثل جم، گارزان، مدنی یا اخوی خواهند بود. حضور آنها به منظور حفظ همکاری ارتش در این مرحله می باشد. انتخابات برای مجلس مؤسسان به مدت کوتاهی پس از آن دنبال خواهد شد و مجلس برای تصمیم گرفتن در مورد اینکه آیا هیچ ماده ای از قانون اساسی احتیاج به متمم دارد یا نه تشکیل خواهد شد.

3- میناچی متذکر شد که صحبتهایی از رفراندم در مورد ادامه رژیم سلطنتی بوده است، ولی مخالفین ایده ای که در گذشته تجربه شده است را دوست ندارند. مجلس مؤسسان با قانون اساسی 1906 شروع خواهد کرد و خواهد دید که چه چیز لازم است اضافه و یا عوض بنماید.

4- میناچی که تازه از قم برگشته بود گفت که وی موافقت شریعتمداری و آیت اللّه گلپایگانی و مرعشی را با این پیشنهادات به دست آورده است. او همچنین موافقت بازرگان (که میناچی به او خیلی نزدیک است) را به دست آورده است و انتظار دارد که دیگران از قبیل سنجابی سریعا موافقت نمایند، چون که این طرح چیزی را ارائه می دهد که آنها می خواهند وقتی که کنسول سیاسی اشاره نمود که این نمایانگر سخت تر شدن موضع مخالفین میانه رو (خمینی بکنار) به میزان قابل توجهی می باشد، میناچی قبول کرد که فقط جزیی (موضع) از آن سخت تر شده است. او گفت شریعتمداری و دیگران در مورد اجرای قانون اساسی 1906 صحبت می کرده اند. از نظر فنی این شامل متممهای بعدی نمی شود. متمم 1925 است که صحبت از سلطنت دایمی به وسیله سلسله پهلوی می ماند. او همچنین قبول داشت که این متمم ها بود که

ص: 256

شامل قوانینی برای تصویب تمام قوانین مجلس به وسیله 5 ملا بود. بنابر این میناچی به طور ضمنی رسانید که شریعتمداری از ابتدا درباره پایان دادن به سلسله پهلوی صحبت می کرده است.

5 - کاملاً روشن بود که میناچی این طرح را به سفارتخانه های انگلیس و ایالات متحده ارائه می کند که دو سفیر کبیر آن را به شاه عرضه نمایند و او را وادارند که آن را قبول نماید. مخالفین آماده بودند که طرح را مستقیما به شاه بدهند، ولی فقط قبل از اینکه انگلیسی ها و آمریکاییها وی را برای آن آماده کردند. میناچی گفت او دیکتاتوری قوی است و مطمئنا اگر که مخالفین طرح را اول به او عرضه نمایند آنرا به کناری پرت خواهد کرد. چونکه شاه بشدت روی حمایت مستمر از جانب دولت های آمریکا و انگلیس تکیه می کند.

توجه او نسبت به طرح چنانچه آن دو دولت حمایت خودشان را از آن نشان دادند به مقدار زیادی ساده تر خواهد گردید. مخالفین می خواهند به دولت آمریکا و انگلیس اطمینان دهند که (مخالفین) آنها را به عنوان دوستانشان می پندارند و تشخیص می دهند که آنها منافع اساسی در ایران برای حفاظت دارند.

6- کنسول سیاسی گفت خوشحال است که طرح به صورت جزئیات برای او تشریح شده است و البته آن را به سفیر کبیر و واشنگتن گزارش خواهد نمود. او فکر می کرد که رئیس دفتر سفارت انگلیس مقدمتا عکس العملی منفی نشان داده است که کنسول سیاسی صادقانه فکر می کند که آن عکس العمل دولت ایالات متحده نیز باشد. میناچی آگاه بود که او از ایالات متحده و انگلیس تقاضا می کرد که در جریانات سیاسی داخلی ایران دخالت کنند. او مشکوک بود که دولتهای ایالات متحده و انگلیس بخواهند چنین کنند و یا این مسئولیت را به عهده بگیرند که چنین قدمی موجب تضمین یک نتیجه خشنود کننده از نظر تمام گروههای ذی نفع و مردم ایران خواهد بود. برتر از آن او فقط جرأت کرد بگوید (با یک حالت شخصی) که طرح به نظر او نابهنگام می رسد. با شاه که فقط چند روز پیش قادر به پایان رسانیدن مذاکرات برای یک دولت ائتلافی نبوده است و به برقراری یک دولت نظامی اجازه داده است، طرح به نظر می رسد که یا خیلی زود و یا خیلی دیر باشد. میناچی درک خودش را با یک لبخند نشان داد و بحثی نکرد.

7- نظریه: طرح آن طوری که عنوان می دارد، البته یک دعوت مؤدبانه از شاه برای تسلیم است. طرح تمام عوامل، بهترین نتیجه ممکن را از نقطه نظر مخالفین به هم می پیوندد. در عین حال نشانه کمی وجود دارد که مخالفین آماده باشند، خیلی از این طرح به عقب برگردند و مذاکره نمایند. ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که شاه به طور جدی نسبت به آن توجه کند، مگر اینکه دولت نظامی در برقراری نظم و قانون شکست بخورد و او بدون هیچ راه حل بادوام اختیاری دیگری، در تمایلش برای برقراری ثبات در ایران، باقی مانده باشد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره (38) سری - تاریخ: 9 نوامبر 1978 برابر با 18 آبان 57 از: وزارت امور خارجه واشنگتن به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 9، 9 نوامبر 1978 1- وضعیت ایران از ساعت 30:15، 9 نوامبر 1978 2- تهران آرام باقی ماند، ولی گزارشاتی از آشوب در استانها وجود داشت است و در غیاب پوشش

ص: 257

خبری روزنامه ها و به حداقل رسیدن گزارشات رادیویی شایعات فراوان شده اند. افزایشی در تعداد تهدیدهای تلفنی بی هدف به خارجیها وجود داشته است و به آنها نصیحت شده که ایران را ترک نمایند؛ وگرنه کشته می شوند. هیئت نمایندگی اسرائیل گزارش تأیید نشده ای دارد مبنی بر اینکه 4 آلمانی در ساری در سواحل دریای خزر کشته شده اند. به پرسنل برنامه توسعه سازمان ملل توصیه شده به علت این که وزارتخانه های دولتی کار نمی کنند تا اطلاع بعدی در خانه ها بمانند.

3- از طرف مخالفین از ایالات متحده و انگلیس خواسته شده که شاه را برای آخرین پیشنهاد آنها که توسط آیت اللّه های برجسته در قم تأیید شده و خواستار کنار رفتن شاه و انتخابات آزاد می باشد، آماده کنند. میناچی رهبر مخالفین گفت: مخالفین تمایل دارند انگلیس و ایالات متحده را از دوستی خود و تشخیص اینکه ما (آمریکا و انگلیس) در ایران منافع اساسی داریم که باید از آنها حفاظت شود، مطمئن سازند. سفارت تهران نمی تواند پیش بینی نماید که شاه به طور جدی طرح را مورد توجه قرار خواهد داد، مگر اینکه تمام راههای چاره دیگر از بین رفته باشد.

4- در ملاقاتی با سفیر، نخست وزیر دورنمایی خوشبینانه برای حل مسئله اعتصابات ارائه نمود. او گفت که ایران تجهیزات کنترل جمعیت اضافی که کشنده نیستند به دست خواهد آورد و برای آموزشهای کنترل جمعیت از انگلیس کمک خواهد گرفت. او قصد داشت دولتش را مطابق قانون اساسی برای کسب تأیید به مجلس معرفی نماید. نخست وزیر اعتراف نمود که درخواست از غیر نظامیان برای خدمت در کابینه اش مشکل بوده است.

5 - دولت نظامی در جستجوی حمایت گسترده از جانب رهبران نظامی و مذهبی در تلاشش بر علیه خشونت عوامل ضد شاه، بوده است. امروز دولت دستور داد که فرمانداران نظامی استانها کمیته هایی که رهبران مذهبی را در بر می گیرد تشکیل دهند، که در مورد کسانی که مسئول آشوب ها هستند تحقیق نموده و آنها را معرفی نمایند و نظم را برقرار کنند. این اولین باری است که از رهبران مذهبی با نفوذ خواسته شده که در اقدام دولت شرکت کنند.

6- مجموع تولید نفت امروز به 479/1 میلیون بشکه افزایش یافت. افزایش به وسیله استقرار پرسنل نظامی در مناطق تولیدی اصلی، امکان پذیر گردید. هیچ نشانه ای وجود ندارد که دولت یا شرکت ملی نفت ایران چه اقدام دیگری را به منظور حل کردن یا شکستن اعتصاب در نظر دارد. هیچ اولتیماتومی صادر نشد و کارکنان چکهای حقوق خود را دریافت نمودند. - درست مثل اینکه وضعیت عادی بوده در این اثنا اعتصاب ایران ایر ظاهرا در 9 نوامبر حل شد و پروازهای بین المللی به لندن و نیویورک از شنبه به طور آزمایشی از سر گرفته می شود. برقراری خدمات داخلی به لحاظ منع عبور و مرور سخت مشکل خواهد شد. کارکنان برای تقاضاهای سیاسی که حل مسئله اعتصاب را غیر ممکن می کرد، فشار نیاوردند. اگر ایران ایر در برقراری خدمات بدون متوسل شدن به ارتش موفق باشد، دولت اولین پیروزی خیلی سمبلیک خود را در برقراری خدمات عمومی و تولید به دست آورده است.

رهبران جبهه ملی دستگیر شدند

ص: 258

سند شماره (39) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی فوری تاریخ: 11 نوامبر 1978 - 20 آبان 57 شماره سند: 1106 موضوع: اوضاع امنیت سیاسی: رهبران جبهه ملی دستگیر شدند 1- کمی قبل از شروع کنفرانس مطبوعاتی رهبران جبهه ملی سنجابی و فروهر شخصا توسط ژنرال اویسی دستگیر شدند.

بختیار و بازاریان برجسته که حاضر بودند، دستگیر نشدند. طبق گفته گزارشگر محلی، بختیار به مخبرین که تجمع کرده بودند گفت که هدف از این نشست این بود که اتحاد خود را با خمینی اعلام کرده و خواستار برگزاری رفراندم شویم که آیا ایران باید سلطنتی باشد یا جمهوری، ما انتظار داریم بی.بی.سی.

تمام اینها را به زودی گزارش کند.

2- خانم سنجابی به خبرنگاران گفت که هدف از این نشست درخواست برای اعتصاب عمومی یکشنبه 12 نوامبر بود.

3- اعضای نهضت آزادی ایران امروز عصر با مأمور سیاسی سفارت ملاقات کردند و خواستار استعفای شاه و تشکیل شورای سلطنت شدند.

4- اولیای حکومت نظامی در یک اعلامیه دستور داده اند که قوانین و مقررات حکومت نظامی از 12 نوامبر شدیدا به مورد اجراء در خواهد آمد. مسئولین امنیتی نیز اظهارات مشابهی امروز به ما اعلام داشتند.

5 - نظریه: مخالفین و دولت تا این لحظه ظاهرا عزمشان بر این است که فردا یا در آینده نزدیک رودررویی داشته باشند.

سولیوان

کریم سنجابی

سند شماره (40) طبقه بندی خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی تاریخ: 15 نوامبر 78 برابر با 24 آبان 57 به: سفارت آمریکا تهران - فوری شماره سند: 9279 موضوع: کریم سنجابی سناتور پرسی و سناتور استیونسون و سیمون نماینده کنگره به نیابت موکل خود پسر کریم سنجابی که تبعه آمریکاست از ما خواسته اند، تا درباره وضعیت کریم سنجابی تحقیق کنیم.

آیا سفارت در صورت امکان فردا می تواند اطلاعاتی درباره اینکه سنجابی در کجا بازداشت شده است، تحت چه شرایطی است و چه اتهامات ویژه ای به او وارد شده است، گزارش کند.

ص: 259

سند شماره (41) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 - 25 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی موضوع: کریم سنجابی دیروز، بهادری معاون وزیر دربار، به تقاضای ما تحقیقاتی بعمل آورد و اطلاع می دهد که سنجابی ضمن آنکه در بازداشت است، در شرایط راحتی به سر می برد. رئیس ساواک، تیمسار مقدم که شاگرد سنجابی در درس حقوق بوده شخصا همین مطلب را به ما ابراز داشته است. ما قبلاً دلایل دستگیری وی را به موجب بند 5 قانون حکومت نظامی زمانی که به طور غیر قانونی سعی داشت یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کند، گزارش کرده ایم.

سولیوان تهیه توسط: جی.بی.لامبراکیس

گفته رئیس جمهور آمریکا در مورد ایران

سند شماره (42) تاریخ: 16 نوامبر 1978 - 25 آبان 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: گفته رئیس جمهور (آمریکا - مترجم) در مورد ایران 1- تفسیر فارسی بی بی سی از گفته رئیس جمهور در مورد ایران آن طوری که به وسیله چندین منبع سفارت شنیده شد «تبهکاران» را به سختی به «طبقه وازده اجتماع» ترجمه می کند. ما می شنویم که این سؤالاتی را در میان مخالفین به وجود آورده است. به طوری که گزارش شده شریعتمداری رهبر برجسته مذهبی در قم به رئیس ساواک، ژنرال مقدم در مورد این موضوع تلفن کرد. بنابر این ما تعجیل داریم که نسخه هایی از متن (سخنان) ریاست جمهوری (که کلمه صحیح «آشوب» را به جای «تبهکاران» استفاده کرده) را در میان مردم منجمله ژنرال مقدم، توزیع کنیم که با ملاحظه آن رهبران مذهبی نیز بدانند که رئیس جمهور چه گفته است.

2- مجددا نیاز فوری برای بررسی اساسی نسخه های کاخ سفید قبل از آنکه آنها منتشر شوند، خاطرنشان می شود.سولیوان

کریم سنجابی

سند شماره (43) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 - 25 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتنخیلی محرمانه گزارشگران: جان استمپل، جی.بی.لامبراکیس موضوع: کریم سنجابی خلاصه: سنجابی در زندان نظامی و تحت اتهام نقض حکومت نظامی در شرایط خوبی است و با دولت ایران در ارتباط بوده است. (پایان خلاصه).

ص: 260

1- ما گزارش کرده ایم که منبع وزارت دربار برای کنسول سیاسی در صبح 12 نوامبر تصدیق کرد که سنجابی تحت ماده پنج قانون حکومت نظامی نگهداشته می شود.

2- دکتر میناچی، خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی بعدا در 16 نوامبر و به طور محرمانه به استمپل مأمور سفارت گفت که سنجابی در زندان نظامی جمشیدآباد تهران همراه با تمام وزرای قبلی که دستگیر شدند، می باشد. همسرش به طور مرتب از او دیدن می کند. میناچی شرایط را «خیلی خوب» توصیف کرد. میناچی گفت در حقیقت سنجابی مکالماتی با دولت داشته است و موقعیت را خیلی رضایتبخش توصیف نمود. او گفت که وی شنبه 25 نوامبر بیشتر گزارش خواهد کرد.

3- سفارت هیچ مخالفتی با دادن (گذشتن) مطالب بالا به سناتورها و اعضای کنگره بدون اشاره به منبع و حذف این حقیقت که سنجابی با دولت مذاکره می کند، ندارد. شاید خود وزارت خارجه بتواند پسر سنجابی(1) را مطمئن سازد که پدرش در شرایط خوبی به سر می برد و به طور منظم به وسیله خانواده از او دیدار می شود، بعد شاید به این حقیقت اشاره کند (وزارت خارجه) که حبس بودن در این زمان به نظر نمی رسد که مشکل بزرگی برای خود او و همقطاران سیاسی او باشد. میناچی این احساس را به مأمور سفارت داد، گر چه او به طور مستقیم چنین نخواهد گفت، که وضعیت کاملاً ناخوشایند برای سنجابی و جبهه ملی نیست.

4 - شایعه ملاقات سنجابی با شاه به طور مرتب اینجا و آنجا شنیده می شود. ما هیچ گونه تأییدی نداریم، هر چند آن (ملاقات با شاه) با ملاقات فقط با دولت خیلی تفاوت خواهد داشت. وزارت خارجه به یاد خواهد آورد که شاه موقعی که سنجابی به پاریس رفت که با خمینی صحبت کند، علاقه داشت با او صحبت کند. (و وقتی او بازگشت، حداقل به طور عمومی به خط تند خمینی برگشته بود).

گفتگو با میانه روهای مخالف و وفاداران به سلطنت

سند شماره (44) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 - 25 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: لامبراکیس موضوع: گفتگو با میانه روهای مخالف و وفاداران به سلطنت 1- اخیرا در شبهای متوالی کنسول سیاسی با محمد درخشش رئیس اتحادیه معلمان و سناتور محمد علی مسعودی طرفدار برجسته شریف امامی و وفادار به شاه ملاقات نمود. مقدار زیادی از زمینه گفتگو با درخشش، 17 سال گذشته را که وی در دولت فعال نبوده است در بر می گرفت، او پس از خدمت نمودن به عنوان وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد این شغل را در کابینه علم آن روزها نپذیرفت. او یک هفته قبل پس از گذراندن دو هفته، عمدتا در یک بیمارستان نظامی به خاطر مسئله فشار خون، آزاد گردید، او به خاطر گفته های مخالفین توسط مقامات حکومت نظامی دستگیر شده بود. درخشش که رهبر یک اتحادیه مرکب از چهارصد هزار معلم در سراسر ایران است، یکی از نسبتا معدود اشخاصی است که می تواند یک سازمان

ص: 261


1- البته لازم به تذکر است که یکی از پسران سنجابی به نام سام سنجابی از ایادی سازمان سیا است که اسناد مربوط به آن جداگانه منتشر خواهد شد.

را بسیج نماید.

او اشاره کرد که علاقه مند است روش آشتی جویانه را دنبال نماید که به شاه اجازه می دهد باقی بماند و سلطنت کند، نه حکومت، ولی دولت جلوی تمام تلاشهایی که او و گروهش برای انتشار یا فعال بودن از لحاظ سیاسی کرده اند را گرفته است.

2- درخشش گروهی را که از او پیروی می کنند اکثریت معلمین می خواند، طبق گفته او، اقلیتی کوچک دنباله روی سازمانهای زیر زمینی کمونیست هستند، در حالی که اقلیتی بزرگتر طرفداران مذهبی که خمینی بر آن تسلط دارد می باشند. او اشخاصی را که در طول 17 سال گذشته مقامهایی در دولت داشته اند از نظر اخلاقی (حتی اگر نه در هر موردی از نظر مالی) فاسد می داند. او تجربه خودش را ذکر می کند، زمانی که حقوقش برای سالها قطع شد و او مجبور بود که به اتکای درآمدهای زنش زندگی کند. تمام این به نظر نمی آید که اوضاع را برای او خیلی ناگوار کرده باشد و کنسول سیاسی و همچنین گریفین مأمور اداره INR از آمادگی او به دنبال کردن یک راه میانه که ممکن است کشور او را از دو قطب افراطی که وضعیت به آن طرف می لغزد نجات دهد، آگاهی دارند.

3- مسعودی که در حمایت از شریف امامی به عنوان نخست وزیر در پشت پرده فعال بود به فعال بودن با خیلی از مخالفین همچنین عناصر طرفدار سلطنت ادامه می دهد، وفاداری مستمری را که خیلی از ایرانیان برای شاه علیرغم درکشان از اشتباهات زیادی که احساس می کنند مرتکب شده، نمایان ساخت.

مسعودی و دخترانش یکسره درباره گناهان اشخاصی که شاه را در دهه گذشته احاطه کردند و از نقششان به عنوان واسطه بین شاه و مردم بهره مند شدند، صحبت کردند. هویدا خصوصا مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

4- ما این دو ملاقات را برای نشان دادن پیچیدگی وضعیت داخلی ایران گزارش می کنیم. عناصر گوناگونی در اجتماع وجود دارند که علاقه مند مشاهده نوعی از راه حل از طریق مصالحه که شاه را نگهدارد و مانع از پیروزی کامل نیروهای خمینی شود، می باشند. خیلی از این اشخاص متقاعد هستند که کمونیستها علیرغم موقعیت پایینشان در اپوزیسیون فعلی، سرانجام قادر خواهند بود که بر هر دولت جانشینی غلبه کنند. دیگران می خواهند که از چیزی که آنها آن را به عنوان تعصب مذهبی می بینند جلوگیری نمایند و تماما تشخیص می دهند که نتیجه وضعیت فعلی هر چه می خواهد باشد، نقش اساسی باید به وسیله نیروهای مسلح ایفاء گردد.سولیوان

ملاقات با علی امینی

سند شماره (45) توزیع محمودسری از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 17 نوامبر 1978 - 26 آبان 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: ویلیام سولیوان موضوع: ملاقات با علی امینی 1- علی امینی نخست وزیر پیشین با احتیاط از من خواست که او را عصر روز 16 نوامبر در منزل یک دوست مشترک ملاقات کنم. صحبت با بیان دو جانبه بی میلی قبلی برای ملاقات، به خاطر شایعات بی

ص: 262

اساس تهران، که امینی عروسک خیمه شب بازی آمریکا یا جاسوس سیا است، شروع شد. امینی گفت آن جنبه تا زمانی که وی جاه طلبیهایی برای نخست وزیر شدن در خود می پرورد برای او مهم بود. او سرانجام تصمیم گرفت که چنان جاه طلبیهایی را انکار نماید و از اینرو در پی فرصت بود که با من مبادله نظرات کند.

2- امینی گفت که وی تصمیم گرفته بود که می تواند با فعالیت به عنوان یک میانجی و سازمان دهنده برای مصالحه به بهترین نحو به کشورش خدمت نماید. او و انتظام با شاه و همچنین گروههای مخالف به طور نسبتا منظمی ملاقات می کرده اند. او گفت که احساس می کند پیشرفتی حاصل گردیده، ولی هنوز می بایستی فاصله زیاد بی اطمینانی را پر نماید. او از جایی که می دانست ما نیز تماسهای مستمری با شاه و گروههای مخالف داشته ایم از من پرسید که وضعیت را چگونه می بینم.

3- من گفتم این گمان من است که شاه در تمایلش به تشکیل یک دولت ملی و پیش رفتن به سوی انتخابات آزاد صادق است. عمق و قلمرو مخالفت عمومی با وی و رژیمش او را تکان داده بود. به هر حال ما گروههای مخالف را برای مصالحه سر سخت و بی میل دریافتیم. آنها عمیقا به شاه بی اعتماد هستند و احساس می کنند که هر نوع گفتگویی به طریقی به در تله افتادن منجر خواهد شد. آنها از سفیر کبیر انگلیس و من خواستند که واسطه های آنها باشیم، ولی شرایط آنها شامل تسلیم شدن شاه بود. ما به طور قطعی از میانجیگری امتناع ورزیدیم. موضع ایالات متحده چندین بار به طور قاطع به وسیله پرزیدنت کارتر عنوان شده است. ما خودمان را در تلاش برای ساخت سیاستهای داخلی ایران شرکت نمی دهیم. آن بایستی که یک تلاش ایرانی بوده باشد.

4- امینی گفت او با این موضع موافق است و تلاش می کند که میانجی باشد. ایده او این بود که ملاقاتهای صمیمانه ای بین گروههای کوچکی از اشخاص با نفوذ از قسمتهای مختلف جامعه ایران و شاه ترتیب دهد.

او احساس می کرد که این کار شهرت وسیعتری به عقیده ما که شاه در تمایلش برای برگزاری انتخابات آزاد صادق است، خواهد داد. اگر این عقیده می توانست انتشار یابد دیوار بی اعتمادی را خواهد شکست.

وی قصد داشت که با تعداد اندکی از نوع دانشگاهی (ملاقات دانشگاهیان) شروع کند و سرانجام آن را به سمت سیاستمداران جبهه ملی هدایت کند. او از من پرسید که چه فکر می کنم.

5 - من گفتم یک گروه که بایستی مورد شمول قرار گیرد، رهبران بازار هستند. امینی با آمادگی موافقت کرد و گفت اگر که شاه موافق بود 4 یا 5 رهبر را گرد هم خواهد آورد.

6- من گفتم شایعاتی در شهر هست که شاه قبلاً سنجابی را دیده است. علی امینی گفت که وی آنها (شایعات) را شنیده است، ولی نسبت به آنها مشکوک است. به هر حال ما شاه را شنبه خواهیم دید و اطلاع حاصل خواهیم نمود. من گفتم من نیز شنبه شاه را خواهم دید و توافق کردیم که هر دومان وی را از حقیقت ملاقاتمان با اطلاع گردانیم.

7- ما سپس به زمانبندی که جریان گفتگوهای سیاسی را در بر می گرفت و امینی به طور اجمالی آن را تهیه کرده بود، پرداختیم. او گفت مذاکرات بایستی که سریع باشد و قبل از محرم به انجام رسد. او احساس می کرد که آیت اللّه های میانه رو می توانند جامعه را تا آن زمان آرام نگهدارند و اگر توافقی بین میانه روها و شاه قبل از آن موقع بر قرار نشد، خمینی می تواند از التهاب دوران محرم برای ایجاد آشفتگی استفاده کند.

8 - به هر صورت او فکر می کند که نفوذ خمینی به طور کلی رو به کاهش است. من گفتم او یکی از چندین شخصیت سیاسی است که این را به من گفته، ولی من نمی دانم که آیا آن (کاهش نفوذ) وضعیت را در

ص: 263

بین دانشجویان و بازاریها منعکس می کند. او احساس می کرد که ارتباط مشترک بین آن دو گروه و خمینی تنفر شدید نسبت به شاه است، ولی مشکوک بود که آنها اساسا با هم مرتبط باشند.

9- من از امینی نظراتش را درباره اینکه تا چه میزان، انتخابات آزاد برگزار شده در یک حد نسبتا آرام، واقعی از کار در خواهد آمد، جویا شدم. او به مقدار زیادی همان طور که دیگر شخصیتهای سیاسی گفته بودند گفت که انتخابات، یک پارلمان متوازن (متعادل) که به قانون اساسی احترام بگذارد و یک رژیم سلطنتی را که سلطنت کند نه حکومت ترجیح دهد، اعاده خواهد نمود. آنها (انتخابات) همچنین به نقش شاه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح احترام خواهند گذارد. او این پیش بینی را بر اساس این حقیقت قرار داد که بیشتر رهبران سیاسی موکلین (حوزه های انتخاباتی) نفوذشان را دارند. او گفت به هر صورت لیستهای انتخاباتی بایستی که موافقت (تأیید) ملاها را بگیرد. و بر قراری توافق بین آنها و طرفدارانشان و شاه بدین خاطر مهم می باشد.

10- در موقع جدا شدن ما توافق نمودیم که تماس را حفظ نماییم، ولی همچنین توافق نمودیم که نقش ایالات متحده در هر مرحله ای از اعاده اعتماد ایرانیان به شاه پشتیبانی باشد، نه یک حمایت متمرکز.

ملاقات با محمدرضا جلالی نائینی

سند شماره (46) خیلی محرمانه - تاریخ: 19 نوامبر 1978 برابر با 28 آبان 57 موسسه بین المللی ارتباطات، تهران - ایران، صورت مذاکرات، شرکت کنندگان: سناتور محمدرضا جلالی نایینی، جک اچ. شلنبرگر اقامتگاه سناتور تقاضای ملاقات کرد. او به تازگی از پاریس بازگشته و در آنجا با بعضی از اعضای جبهه ملی قدیمی که جلای وطن کرده اند ملاقات کرده است. او خمینی را ندیده است. سناتور معتقد است که هر روزی که می گذرد اشتهای نظامیان را برای اینکه خود را در مسند قدرت نگه دارند، می افزاید. حتی با افزایش غیر نظامیان در کابینه اختیار تصمیم دست نظامیان است، او این اندیشه را نمی پذیرد که تا گذشت محرم هیچ کاری نباید انجام بگیرد. او معتقد است که پس از عاشورا بهانه دیگری برای حفظ وضع موجود پیش خواهد آمد.

سناتور معتقد است که می توان یک حکومت غیر نظامی تشکیل داد که قابل قبول شریعتمداری باشد، زیرا نفوذ شریعتمداری به عقیده او پا به پای نفوذ خمینی در محک آزمایش بقاء، دوام خواهد یافت. یک چنین حکومتی به بهترین نحو از میان اعضای جبهه ملی تشکیل خواهد شد که عده ای از آنها تجربیات قابل ملاحظه در حکومت دارند.

او از تحسین کنندگان سنجابی و بازرگان است و هر یک از این دو نفر را شایسته احراز مأموریت برای تشکیل حکومتی می کند، که قابل قبول گروههای مختلف سیاسی باشند و حکومتی باشد که در مقابل رادیکالیسم ایستادگی کند. او معتقد است که شاه باید در بیان قصد خود برای سلطنت به جای حکومت بیش از حال حاضر صراحت نشان دهد. او معتقد است که کنترل امور از دست شاه به تدریج خارج می شود و اینکه به انتظار نتیجه محرم نشستن در حکم تحکیم موقعیت نظامیان در قدرت خواهد بود. او استدلال

ص: 264

می کند آنچه که اکنون باید انجام گیرد، این است که از طریق شخصی که قابل قبول شاه و آیت اللّه خمینی باشد با خمینی وارد تماس گردند. به عقیده او یک چنین افرادی وجود دارند.

سناتور انتظار دارد که او همچنان به عنوان تنها سناتوری که به طور علنی علیه حکومت ازهاری صحبت خواهد کرد، باقی خواهد ماند.

اظهارنظر: سناتور را می توان به طور روشنی یک ایده آلیست نامید، بدین معنی که او معتقد است قانون اساسی 1906 بدون یک دوران انتقالی تدریجی کاملاً قابل اجراست. وی که یک دانشمند و حقوقدان سرشناس و مورد احترام است، چنین به نظر می رسد که واقعیتها و پیچیدگی ها و عرف و عادات سیاسی به طور ویژه ای موجب نگرانی او نیستند.

شلنبرگر

گزارش وضعیت ایران، شماره 19 و 21

سند شماره (47) طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 19 نوامبر 78، 28 آبان 1357 به: تمام پستهای دیپلماتیک (اروپایی - خاور نزدیک و آسیای جنوبی) موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 19 1- تهران دوباره آرام بود، ولی در اصفهان و شیراز آشفتگی وجود داشت. بیشتر ناظران انتظار دارند که مخالفین سرگرم آماده کردن نیروهایشان برای تلاشهای قاطعانه در جهت ایجاد آشوبهایی در محرم که از 2 دسامبر شروع می شود، می باشند. تولید نفت در 19 نوامبر کمی افزایش پیدا کرد و به 8/3 میلیون بشکه رسید.

2- اعتراض کنندگان در اصفهان در پاسخ به اعلامیه فرمانداری نظامی در 18 نوامبر که تمام مغازه ها باید باز کنند، سه ساختمان را آتش زدند. همچنین سه وسیله نقلیه متعلق به ایالات متحده در سه روز گذشته، آسیب دیده است. گزارشی در مورد زخمی شدن آمریکاییها وجود ندارد. در شیراز سربازان به طرف جمعیت چند هزار نفری پس از تلاشهای ناموفقی برای متفرق کردن آنها شلیک کردند. گزارشهای اولیه اشاره می کند که در حدود 15 نفر تیر خوردند.

3- رژیم به تعهدش برای انتقال سازمانهای نیمه خصوصی که تحت کنترل خانواده سلطنتی بودند، به دولت عمل می کند. روزنامه های اصلی هنوز انتشار پیدا نکرده اند. شاه اشاره کرده است که قصد دارد به زودی 400 نفر از در حدود 700 نفر زندانی سیاسی باقیمانده در زندان را آزاد کند. شاه به طور خصوصی تکذیب نمود، که با سنجابی رهبر جبهه ملی ملاقات نموده است.

4- مدارس ابتدایی رسما از 18 نوامبر باز هستند، ولی حضور دانش آموزان به صورت پراکنده بوده است. دولت ایران رژه نظامی روز آذربایجان در 12 دسامبر که یک روز پس از عزاداری عاشورا واقع می شود را، لغو کرد.

5 - دو ناظر با اطلاع وزیرک در مورد صحنه (وقایع) ایران این هفته در واشنگتن توضیح دادند که شاه باید خیلی خوش اقبال باشد، تا بتواند در شرایط فعلی یک سلطنت مطابق قانون اساسی را حفظ نماید. آنها که به طور جداگانه صحبت می کردند، هر دو حمایت ایالات متحده از شاه را به عنوان تنها راه ممکن تأیید

ص: 265

کردند، ولی نتیجه گرفتند که ضروری است شاه یک نقشی که کمتر قابل رؤیت و کمتر فعال باشد در امور هر روزه دولت ایران اتخاذ نماید، چنانچه او می خواهد که بر بحران مستقل بودنش، صداقتش و کفایتش و قابل قبول بودنش از طرف ارتش و مخالفین شناخته شده باشد، راه اساسی است. نخست وزیر پیشین علی امینی، رئیس ستاد اسبق ژنرال جم و سنجابی از جناح مخالف در این رابطه مورد بحث قرار گرفتند. هر کدام مثل هر شخصیت سیاسی ایرانی دیگری بعضی عدم تواناییهای جدی را دارند. یک ناظر تأکید کرد که برخلاف تجربه گذشته هر عضو کابینه باید احترام قسمت را دارا باشد (برای مثال، مطبوعات، کشاورزی، یا دانشگاههای تحت سرپرستی او) 6- هر دو ناظر موافق بودند که درجه موفقیتش هر چه باشد، یک دولت نظامی احتمالاً به دنبال دائمی کردن خودش می باشد. در حالی که حمایت نظامی قوی برای هر رژیم لازم است که نظم را برقرار کند، گروه افسران نه جذبه سیاسی دارند و نه لیاقت فنی، که کشور را از میان بحران هدایت نمایند.

سند شماره (48) طبقه بندی: سری -تاریخ: 21 نوامبر 1978 - 30 آبان 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: تمام پست های دیپلماتیک اروپا و خاور نزدیک و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 21 1- آرامش نسبی که با آشوبهای مستمر گاه و بی گاه در چندین شهرستان می شکند، ادامه پیدا می کند.

(یک سفارتخانه خارجی معتقد است که 200 نفر در دو هفته گذشته کشته شده اند.) سفارت معتقد است که آرامش فعلی، با علائم مختلف ترغیب کننده اش فقط مقدمه ای است بر محرم، زمانی که مخالفین تلاش خواهند نمود که میزان آشوبهای خطرناک بالا رود که به هدف سرنگون کردن شاه قبل از پایان دسامبر برسند.

2- این علائم ترغیب کننده عبارتند:

- حضور در مدارس ابتدایی تهران بالقوه به حالت طبیعی برگشته است، اگر چه در استانها مشخصا گسیخته تر است.

- بازار تهران برای دو روز گذشته با دستور ملاها و خمینی به باز بودن مغازه ها تا 2 دسامبر برای قادر ساختن مردم به ذخیره سازی باز بوده است.

- تولید نفت برای 21 نوامبر انتظار می رود که به 3/4 میلیون بشکه برسد، که 66/3 میلیون آن برای صدور است.

3- اگر چه خدمات تلکس مجددا شروع به کار نموده است، ارتباط تلفنی راه دور به عنوان مشکل باقی می ماند. خاموشی برق سراسری در تهران وجود داشت، ولی برق تا نیمروز به حال اول بازگشت.یک اتومبیل متعلق به آمریکاییها در عصر روز 20 نوامبر با بمب به آتش کشیده شد.

4- مشکلات اقتصادی و آشفتگی بوروکراتیک ایران موجب یک کندی در باز پرداخت بدهیها به بستانکاران بخش خصوصی و عمومی گردید. شرکتها نیز مشکلاتی را در به جریان انداختن و پرداخت برای محموله های صادراتی گزارش می نمایند. احتمال معتبری وجود دارد که اغلب پروژه های نظامی و

ص: 266

غیر نظامی متحمل موشکافی و بررسی دقیق شوند، چونکه دولت ایران تلاش می کند که هزینه ها و مبالغ سرمایه گذاری ارز خارجی را کاهش دهد.

5 - رئیس جمهور فرانسه - ژیسکار دستن در کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی 21 نوامبر اظهار داشت، که دولت فرانسه چندین بار به آیت اللّه خمینی متذکر شده است که خاک فرانسه سرزمینی نیست که از آنجا دعوت به آشوب صورت گیرد. مفهوم روشن این است که فرانسه به ترتیبی فعالیتهای خمینی را زمانی که او در آنجا باقی می ماند مهار می کند. ویزای سه ماهه او در اوائل ژانویه منقضی می شود.

6- مطالب زیر نکات برجسته ارزیابی سفارت از دو هفته اول دولت نظامی می باشند: «پس از کمی بیش از دو هفته، دولت ازهاری درجه ای تعجب آور از امنیت را در تهران و شهرهای اصلی ایران اعاده نموده است، اگر چه کار زیادی باقی مانده است، آن طوری که بتوان گفت نظم و قانون به طور کامل بازگردانده شده. اگر چه موفقیت نسبتا خوبی در بازگرداندن اعتصاب کنندگان اصلی به سرکارها به دست آمده است، آنجا محدوده دیگری است که کار به هیچ طریقی کامل نیست. دولت یک تیم قوی (18 غیر نظامی و 6 نظامی) را به کار گرفته است که به طور کلی از نظر تکنیکی لایق هستند و کلاً بد نامی همکاری با رژیم 15 سال گذشته شاه را با خود حمل نمی کنند».

«اگر دولت نظامی قادر باشد که انتظار پیروزی خمینی و مخالفین برای سرنگونی شاه در طول دسامبر را کند، کند، آن بایستی که به یک تمایل مشروط از طرف مخالفین برای قانع شدن به کمتر کمک کند.

آن همچنین به شاه انگیزه ای برای تلاش مهمتری برای پیدا کردن یک دولت جانشین غیر نظامی، شاید از یک ماهیت ائتلافی با عناصری از مخالفین، می دهد. چنین دولتی احتمالاً در پی برداشتن حکومت نظامی موقعی که سطح آشوب پایین آمد و شاید نه تا آخر ژانویه خواهد بود و سپس حرکت در جهت انتخابات».

«بعضی مخالفین در پی کمک ما در تسهیل یک انتقال قدرت از شاه به خودشان هستند. این گرایش آخر، انتظار می رود تا زمانی که انتظاراتی برای حرکت کردن به سوی یک دولت ائتلافی و انتخابات در آینده نزدیک وجود دارد، ادامه پیدا کند. به هرحال اگر قرار باشد که دولت نظامی شش ماه دیگر یا بیشتر بر سرکار بماند، ما خیلی محتمل می بینیم که در جناح مخالف یأس بیشتری پدیدار شود و این امر منتهی به اتخاذ موضع زننده تری در قبال ایالات متحده گردد.

نظرات بازاریها در مورد وضعیت جاری

سند شماره (49)خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 22 نوامبر 1978 برابر با 1 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: نظرات بازاریها در مورد وضعیت جاری خلاصه: گروه رهبران بازار در دومین ملاقاتشان با مأموران سفارت درجه ای از استقلال از خمینی و تمایل به حداقل ارائه درخواستشان به وی را به شرطی که دولت در کارهایشان نشانه ای ارائه کند که آماده است، تا قسمت اصلی تقاضاهای آنان را برآورده سازد، نشان دادند. به نظر می آید آنها و دیگر بازاریها با قبول ریسک نارضایتی خمینی بازار تهران را در 20 نوامبر باز گشودند. آنها برای ایالات متحده ابراز دوستی و برای برنامه حقوق بشر کارتر ابراز قدرشناسی و برای همکاری در تلاش برای دستیابی به یک

ص: 267

راه حل میانه جهت مشکلات جاری ایران ابراز تمایل نمودند. (پایان خلاصه).

1- مأموران سفارت در 21 نوامبر در خانه یک واسطه در پی ملاقاتهای دیگر با بازاریها ملاقات کردند. اینبار حاج کریم حسینی و حاج محمد تقی اتفاق، (ETTEFAGH) حاج احمد پور قادری اصفهانی عضو سوم و جدید گروه را آوردند. اتفاق از جانب گروه بیشترین صحبت را نمود.

2- پس از تعارفات اولیه، مشخص شد که این بازاریها به طور فعالانه ای در تلاشند تا جریانات را به منظور جلوگیری از عواقب ماندنی جدا شدن بازاریها به دو قطب حامیان شاه و حامیان خمینی متعادل نمایند. اتفاق با وجود آگاهی از شکایتهایی که مردم علیه شاه و دولتهای وی در سالهای اخیر دارند، به طور محرمانه اظهار داشت چنانچه دلایل محکمی از آمادگی دولت برای تعدیل سیاستهای مختلف و برطرف کردن اشتباهات به او، ارائه شود، وی آماده است تا به پاریس مسافرت نماید و از خمینی درخواستهایی بنماید. او همچنین به ما گفت که این گروه از بازاریها اخیرا با یک عضو دولت ازهاری که نامش گفته نشد ملاقات کردند و وی قول داد که به آنان کمک نماید. چنانچه به او دلایل و توجیهات کافی ارائه شود اتفاق حاضر است، به طور مخفیانه تا هفته دیگر به پاریس مسافرت نماید.

3- از او سؤال شد این بازاریها در این هنگام چه نوع چیزهایی از دولت می خواهند (موضوعی که بحث قابل توجهی در اولین ملاقات در مورد آن صورت گرفت، مراجعه کنید به تلکس مرجع)، اتفاق چندین مورد را لیست کرد.

4- اول، دولت بایستی کشتن مردم را متوقف سازد. زمانی که ما متذکر شدیم چنین کشتاری به عنوان عکس العمل در مقابل تظاهرات توده ای صورت می گیرد، او و واسطه اشاره کردند، اغلب زمانی که مردم برای تظاهرات شروع به جمع شدن می نمایند کاری به وسیله پلیس یا سربازان صورت نمی گیرد، ولی به گروه مردم اجازه داده می شود تا به اندازه ای زیاد شوند که بر خورد صورت گیرد و مردم کشته می شوند.

بازاریها مظنون هستند که این کار یک سیاست آگاهانه دولت می باشد. اگر اینچنین نیست، دولت بایستی قادر باشد در ابتدای کار مراقب این گروهها باشد و آنان را به جای تیراندازی با آب یا گاز اشک آور متفرق سازد.

5 - دوم، حالا که برخی از این افراد معروف مثل ژنرال نصیری رئیس ساواک و همایون وزیر سابق اطلاعات دستگیر شده اند، بایستی به سرعت بازجویی شوند و به پای میز محاکمه برده شوند. گروه فکر می کرد که قوانین کافی وجود دارند و دادگاههای ویژه جدید مورد نیاز نمی باشند. دولت در تحقیق و بازجویی از مخالفانش به سرعت حرکت می نماید. کندی در این مورد فقط یک بهانه است. با این همه هر کسی می داند که مقاله همایون در حمله به خمینی در روزنامه اطلاعات در ماه ژانویه بود که جرقه عکس العملهای مذهبیون را روشن ساخت، بنابر این همایون مسئول تعداد زیاد کشتار است و بایستی برای آنان پاسخگو باشد.

6- سوم، اصلاحات ارضی به صورت صحیح انجام نشد و کشاورزی را از بین برد، برخی تغییرات در این قوانین لازم می باشند، بازاریها گفتند که گروهی در بازار روی این تغییرات پیشنهادی در قوانین اصلاحات ارضی و دیگر قوانین مشغول کار هستند.

7- چهارم، انواع مختلف و زیادی از قوانین و مقررات تحمیل شده اند که از تجارت جلوگیری می کنند و سودهای کلانی به معدودی که از حقوق انحصاری اعطایی دولت برخوردار شده اند، می رسانند. حتی از

ص: 268

قوانین مذهبی چشم پوشی شده است. قصابها مجبور شده اند گوشت یخ زده از خارج خریداری نمایند که به طریقی که در اسلام مقرر شده است، ذبح نشده اند. در حقیقت گرانتر که نه بلکه ارزانتر تمام می شود تا گوسفند زنده را از کشورهای همسایه ای مثل ترکیه که برای صادرات اضافی دارد، وارد کرده و گوسفند را در اینجا ذبح کنیم، ولی دولت اجازه آن را نمی دهد. چنین مقرراتی بایستی منسوخ گردد.

8 - پنجم، دولت و خصوصا ساواک بایستی رفتار بد با علما را متوقف سازد. همین چند روز پیش یک رهبر مذهبی که از ملاقات با خمینی در پاریس باز می گشت به همان ترتیبی که از هواپیما پیاده می شد، دستگیر شد. او اکنون پس از مقدار زیادی مداخله از جانب وی آزاد شده است، ولی وی هرگز نمی بایستی دستگیر می شد.

9- ششم، به روزنامه هایی مثل آتش که دوباره اخیرا انتشار پیدا کرده اند (پس از پنج سال غیبت) نبایستی اجازه داد، که منتشر شوند. آنها هر چیزی را که افراد برای نوشتن آن به آنها پول می دهند می نویسند و توده ها را خشمگین می کنند. این کار در حال حاضر سودمند نیست.

10- در آن هنگام حسینی و اتفاق با یکدیگر گفتند. مایل بوده اند تا فرصتی به دست آورده و بگویند که آنها از آمریکاییها خوششان می آید و از آمریکاییها برای کمکی که به ایران کرده اند تشکر نمایند. آنها از پرزیدنت کارتر برای تأکیدش بر حقوق بشر تشکر کردند. آنها فکر می کردند آیا می توانند بر همکاری با آمریکاییها حساب کنند. کنسول سیاسی ابراز قدردانی کرد و گفت همکاری دقیقا چیزی است که ما نیز در نظر داشته ایم و در این گفتگو در جریان انجام آن هستیم. او سپس از گروه راجع به گزارشاتی سؤال کرد که می گوید، شروع محرم مشکلات امنیتی خطرناکی برای کشور به همراه دارد. اتفاق و حسینی فورا این را تکذیب کردند. آنها گفتند افراطیون مخالف در پاسخ به تهدیدات دولت برای بستن مساجد، تهدید به یک وضعیت انفجاری در دسامبر می نمایند. دولت نبایستی مساجد را ببندد و بایستی آرامش را حفظ کند، بازاریها پیامی برای دولت فرستاده اند که دولت بایستی با رهبران بخش های مختلف جامعه ایران تماس حاصل کند (بازاریها، دانشجویان و غیره) و از آنان بخواهد تا پیروانشان را تحت کنترل بیاورند. بازاریها می توانند اینکار را در مورد پیروان خودشان انجام دهند. آنها در نظر دارند بازار را در خلال محرم، (چنانچه دولت تحریک به آشوب ننماید)، بجز شش روز از، 8 دسامبر تا 13 دسامبر در اطراف عاشورا، باز نگهدارند. آنها تهدیدات ابراز شده راجع به وجود آمدن آشوب توسط سنجابی جوان سخنگوی مخالفین در ایالات متحده را دروغ توصیف کردند.

11- اتفاق سپس گفت وی موضوع سری دیگری را برای ما خواهد گفت. اگر دولت شواهد کافی از حرکت در جهت تقاضاهای بازاریها ارائه کند وی آماده است تا در ظرف چند روز به کربلا برود و سپس به پاریس رفته تا با خمینی صحبت کند. کنسول سیاسی سؤال کرد که آیا وی فکر می کند زمانیکه خیلی از دیگر افراد شکست خورده اند وی در رویارویی با خمینی موفق خواهد شد. کنسول سیاسی اشاره کرد بازاریهای دیگری وجود دارند که به نظر می رسد نماینده خمینی باشند و یک خط افراطی را دنبال می کنند، اتفاق، حسینی و اصفهانی تکرار کردند که آنها رفتن پیش خمینی را وظیفه خود می دانند. پول بازاریها از بین رفته است. آنها به خمینی فشار خواهند آورد تا شاه را که در محدوده قانون اساسی عمل خواهد کرد بپذیرد. و فرستادن پیام های آشوبگرانه اش را به ایران متوقف سازد.

12- در یک ملاقات جداگانه کوتاه پس از این ملاقات، حسینی، اتفاق و واسطه گفتند آنها مایل هستند

ص: 269

تا با شاه ملاقات نمایند و همکاری ما در ترتیب دادن آنرا درخواست نمودند. کنسول سیاسی گفت وی این درخواست را با سفیر کبیر در میان می گذارد. پس از انجام آن در روز بعد، وی پیامی می فرستد که ما می دانیم علی امینی (کسی که این بازاریها نسبت به او خوشبین هستند) در نظر دارد در روزهای آینده با نمایندگان بازاریها ملاقات کند و از طرف شاه نقش میانجی به عهده او واگذار شده است.

13- ترجمه سفارت از اعلامیه های فارسی که در 15 نوامبر در تهران منتشر شده اشاره بر این دارد که گشایش بازار در 20 نوامبر توسط بیش از 80 رهبر مذهبی محلی درخواست شده بود و نه از جانب خمینی، اعلامیه می گوید بازگشایی تا اطلاع ثانوی خواهد بود. این کار موضعی را که بازاریها گرفته اند تقویت می کند و اشاره بر تمایل فزاینده از جانب بازار و رهبران مذهبی برای دفاع از منافع خودشان حتی با قبول خطر ناراضی کردن آیت اللّه خمینی دارد.این جریان هنوز به جایی نرسیده است و در هر حال این تردید وجود دارد که قبل از شروع محرم تا کجا می تواند به پیش برود.

کتاب بیست و ششم

خط میانه (2)

ص: 270

ص: 271

علی امینی موضع می گیرد

ص: 272

سند شماره (1) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 22 نوامبر 1978 - 1 آذر 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن با حق تقدم موضوع: علی امینی موضع می گیرد 1- استیو ارلانگر (حفاظت شود) از (روزنامه) بوستون گلوب طی مذاکره ای با مأمور سفارت گفت که علی امینی نخست وزیر پیشین در 20 نوامبر به وی گفته بود که مخالفین نزدیک به حصول توافق بر سر دولت ائتلافی بودند.

امینی بدون نام بردن از کسی اظهار داشت که نامزد نخست وزیری انتخاب شده است. او مدت 15 سال از سیاست به دور بوده است، اما فردی محترم و با تجربه قابل ملاحظه است. امینی گفت که می خواهد در 13 نوامبر با بازاریان ملاقات کرده و در مورد پشتیبانی از این دولت ائتلافی بحث نماید.این طرح شامل معرفی هیئت مشورتی به طور همزمان با آن به شاه خواهد بود که متشکل از رهبران مسن تر مخالفین است تا در کابینه پیشنهادی برای مخالفین جوانتر و توانمندتر و همچنین بعضی افرادی که به عنوان معاون در وزارتخانه ها خدمت کرده اند، جای کافی بگذارد. امینی همچنان هیچ اسمی را به زبان نیاورد.

2- در جریان مکالمه دو ساعته امینی گفت که شاه باید بماند، نه فقط بدان جهت که رهبر کشور است بلکه اگر برود «ارتش از هم خواهد پاشید». ارلانگر افزود که ملاقاتهایش با چند تن از افسران منتخب رتبه میانه که از طریق دوستانش به آنها معرفی شده بود، مؤید این واقعیت بودند که ارتش در اساس وفادار به شاه است. به هر حال اگر او برود، افسران جوان لزوما خود را مجبور به قرار گرفتن در یک صف با بالا دستهایشان احساس نخواهند کرد. (نظریه: در حالی که سفارت با بیان امینی مبنی بر اینکه ارتش «از هم می پاشد» موافقت ندارد، اصل وفاداری افسران ارشد همچنان برای شاه خواهد بود و هر نقشه ای که او را دچار اشکال جدی نماید تشنجات داخلی در ارتش ایران را به طور قابل ملاحظه ای بالا خواهد برد).

تهیه توسط: جی. دی. استمپل سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 2 آذر 1357

سند شماره (2) سرّی از: وزارت امور خارجه - واشنگتن تاریخ: 23 نوامبر 1978 - 2 آذر 1357 به: تمامی پستهای دیپلماتیک اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 23 نوامبر 1978 - 2 آذر 1357 1- تولید نفت تقریبا از یک میلیون بشکه به 2/5 میلیون بشکه افزایش پیدا نمود که 5/4 میلیون بشکه از آن برای صدور قابل استفاده خواهد بود. فردا یک افزایش اساسی بیشتر مورد انتظار است که تولید را تقریبا به سطوح عادی برخواهد گرداند. به نظر می رسد که یک متارکه دعوای کارگری موقت به قیمت قول امتیازات عمده اقتصادی، به دست آمده باشد.

2- دولت نظامی ازهاری رأی اعتماد مجلس را با رأی 191 در برابر 27 و 6 نفر که در رأی گیری

ص: 273

شرکت نکردند، پس از دو روز بحث به دست آورد. ازهاری سخنرانی طولانی کرد که همان خط آشتی جویانه ای را که در سخنرانیش پس از انتصاب عنوان کرد، دنبال می کرد و تأکید می نمود که گروههای مخالف تا زمانی که در محدوده قانون اساسی عمل نمایند (برای مثال، ماده قانون برای ابقای شاه به سلطنت) مورد قبول هستند.

3- گروهی از تجار بازار با مأموران سفارت ملاقات کردند و درجه ای از استقلال از خمینی و یک تمایل برای دنبال کردن یک راه حل میانه منجمله شاهی که در محدوده قانون اساسی عمل نماید را نشان دادند.

این بازاریها اظهار می کنند که آماده اند خمینی را در مورد این نتیجه تحت فشار بگذارند.

4- یک ابلاغیه خمینی برای همگان را به حمایت از کارگران اعتصابی نفت دعوت می کند. این نشانه که اعتصاب نفت ممکن است خاتمه نیابد، تهرانیها را به پمپ بنزین ها کشانده که ذخیره سازی کنند.

5 - کنسولگری شیراز گزارش می کند که واقعه تیراندازی 19 نوامبر، هرچند که تحت پوشش خبری بین المللی قرار گرفت. در تعداد کشته ها شاید به اندازه 10 درصد ادعای 200 نفری مخالفین اغراق گویی شده است. حقایق هرچه باشد، واقعه احتمالاً تبدیل به میدان ژاله شیراز خواهد شد. دوشنبه و سه شنبه، بازار و نصف دیگر مغازه های شهر و امروز بالقوه تمام شیراز به عنوان اعتراض بسته بود.

6- تأسیسات تلفن و تلکس در جزئی از ظرفیت به خاطر وقفه های حاصل از اعتصاب فعالیت می نمایند. روشن نیست که این وقفه عمدی است، چون که فقدان نگهداری (حفاظت) به ناچار دخیل بوده است. شایعاتی که خاموشیهای برق از لحاظ سیاسی ترغیب شده، به نظر می رسد که صحیح باشد.

7- فردا گزارش وضعیتی وجود نخواهد داشت (روز شکرگزاری) مگر اینکه حوادث ملزم نماید.

هنگامی که این گزارش ارسال می شود گزارشات مطبوعاتی در زمینه درگیریهای وخیمی در بازار تهران وجود دارد.

ملاقاتهای سفیر با شریف امامی و علی امینی

سند شماره (3) سرّی از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 25 نوامبر 1978 - 4 آذر 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. - فوری توزیع محدود تهیه شده توسط: دبلیو. اچ. سولیوان موضوع: ملاقاتهای سفیر با شریف امامی و علی امینی 1- در بعدازظهر 24 نوامبر با نخست وزیران پیشین شریف امامی و علی امینی به طور جداگانه و متعاقب یکدیگر ملاقات کردم. این دو نمایانگر تباین جالبی هستند. شریف امامی وردست سنگین و موقر شاه و تربیت شده آلمان است که حسابهای بنیاد پهلوی را در دست داشته و فردی بوده که شاه در تلاشش برای اعطای آزادیها به عنوان رهبر انتخاب کرده است. علی امینی مردی ریزاندام، تحصیلکرده در فرانسه، شخصا متمکن، بی احترام نسبت به شاه و موسفید، تحت الحمایه آمریکا در دوران کندی است.

2- شریف امامی که او را به تنهایی در منزل برادران ضیایی ملاقات کردم روایتی طولانی از پیشنهادی

ص: 274

که اعضای جبهه ملی به وی داده بودند به من ارائه نمود. این پیشنهاد همان درخواست آشنا برای شورای سلطنت بود که جایگزین شاه می شد و صلاحیت تشکیل یک دولت ائتلاف ملی را به یک گروه نامعین می داد تا آن گاه انتخابات آزاد را برگزار و سلطنت را برای ولیعهد تضمین نماید.

3- در مورد عدم اعتبار این پیشنهاد من نام چند گروه را که به دقت انتخاب شده بودند، بوی دادم و گفتم که این پیشنهاد حداقل سه مرتبه به طور غیرمستقیم به من ارائه شده بود. من تأکید کردم که با خمینی هیچ مصالحه ای قابل انعقاد نبود و شاه می بایست به عنوان پادشاه و فرمانده کل نیروها بر سر جای مانده و جبهه ملی می بایست این امور را به عنوان واقعیت قبول کند.

من مخصوصا در ابراز این نکات دست سنگین گرفتم. مقداری به این جهت که فکر می کنم شریف امامی خیلی هوشمند نیست و مقداری نیز به این جهت که فکر می کنم ممکن است شاه او را به این مصاحبه روانه کرده باشد، تا استحکام عقیده مان را بسنجد.

به هر قیمتی که بود من او را واداشتم که پس از اتمام سخنرانیم این درس را بند به بند تکرار کند تا یقین حاصل کنم که آن را خوب دریافته است.

4- پس از آن من از او و برادران ضیایی که بعد به ما ملحق شدند، خواستم که روی بازاریان، کارخانه داران و ملاها کار کنند، تا درک نمایند که شاه در تلاشش برای یک آینده دمکراتیک صداقت دارد و در طول محرم از تشنجات بکاهند. من تأکید ورزیدم که شاه حاضر است، به طور خصوصی با هر کس که مردد است ملاقات نماید و آنها باید در جلب کسانی که ذی نفوذ خواهند بود به ملاقات با وی کمک کنند.

5 - متعاقب آن، با علی امینی دیدار کردم که گفت جبهه ملی او را نیز غرق همین پیشنهادها کرده بود و وی به همه آنها گفته بود که برگردند و قبل از سعی در تعقیب بلندپروازیهای خود افکار خود را مرتب کنند.

وی اظهار داشت که در جبهه ملی یک آدم حسابی یافته بود، که قصد داشت همان شب او را به دیدار شاه ببرد. (من اطلاع یافتم که او صدیقی نخست وزیر پیشین مصدق بود. اگرچه امینی ظاهرا در مورد نام کوچکش مقداری ابهام داشت). امینی او را درست کار، واقع بین و در سلسله مراتب جبهه ملی بالاتر از سنجابی می داند. او معتقد است که شاه می تواند وی را به عنوان نخست وزیر معرفی کند.

او می گوید که بازاریان حمایتش می کنند و از موافقت شریعتمداری برخوردار است.

6- امینی همچنین درباره ملاقاتهایی که با دانشگاهیان، بازاریان و صاحبان صنایع که او در کار تجمع آنان برای ملاقات با شاه بوده است صحبت کرد. او گروه دانشگاهی را روز شنبه به دیدار شاه خواهد برد و امیدوار است بازاریان را تا دوشنبه گرد هم آورد.

7- به امینی گفتم که با شاه به تفصیل درباره مسئله عدم اعتمادی که سیاستمداران و بازاریان در برخورد با مسئله حصول توافق با او دارند بحث کردم.

گفتم که اکثر آنها سعی داشتند در هر معامله ای که با شاه دارند، ایالات متحده به عنوان تضمین کننده حضور داشته باشد.

خاطرنشان کردم که برای یک قدرت خارجی دادن چنین تضمینهایی غیرممکن بودند. به هر حال پیشنهاد کردم که او، انتظام و هر فرد سرشناس که ممکن است از طرف شاه برای «هیئت مشاورین سلطنتی» انتخاب شوند، می تواند به عنوان تضمین کننده عمل نمایند.

او و گروهش با داشتن اعتماد عمومی می توانند در تفاهمات بین شاه و سیاستمداران شرکت کنند. اگر

ص: 275

هریک از دو طرف از حدود توافقها تخطی کنند، این شورا می تواند آن را اعلام کند. او احساس کرد که این کار موجب اطمینان کافی برای هر دو طرف خواهد بود، زیرا او و یارانش از توبیخ و نکوهش برحذر خواهند بود.

8 - عاقبت ما درباره نیاز به اطمینان خاطر از برخورد در محرم گفتگو کردیم، من گفتم که ژنرال گست را روانه کرده بودم تا با تیمسار اویسی درباره لزوم تأمین مقررات عملی بین مقامات حکومت نظامی و ملاها در رابطه با راهپیماییها و سایر امور در خلال محرم مذاکره کند. من در این خصوص که دسته های محرک توده ای در میان مؤمنین رخنه کرده و برخوردهایی را ایجاد کنند، اظهار بیم کردم.

9- نظریه: بازگشت خیلی آهسته ای به سوی برقراری نوعی ارتباط بین شاه و مخالفین وجود دارد. اگر امینی و دیگران بتوانند ترغیب آن را ادامه دهند و در همان زمان شاه بتواند نیروهای ارتش را ثابت قدم نگهدارد، ممکن است که برای ممانعت از بعضی از بدترین وجوه احتمالی در ماه محرم امکانی وجود داشته باشد. من قصد دارم روی بعضی از هواداران عمل در ارتش در چند روز آینده کار کنم، تا انرژی ایشان را به سوی کوششهای سازنده تغییر جهت دهم.

سولیوان

گزارش وضع ایران

سند شماره (4) سرّی - تاریخ: 29 نوامبر 1978 - 8 آذر 57 از: وزارت امور خارجه به: کلیه سفارتخانه های اروپایی و چند سفارتخانه دیگر موضوع: گزارش وضع ایران 1- همه ایران برای یک رویارویی اساسی در ضمن ماه محرم مجهز شده است. سرویس فارسی زبان بی. بی. سی دعوت خمینی را برای یک اعتصاب عمومی در ماه دسامبر گزارش کرده است.

2- کارگران (اداره) برق در اصفهان تهدید به یک خاموشی 24 ساعته و همچنین قطع شبکه آبرسانی در آن روز را می کنند. در نتیجه، تقریبا دوره اعتصاب شروع شده است. شروع یک سری اعتصابات در گمرک احتمالاً هواپیمایی ایران و کارگران رادیو و تلویزیون و کلاً در مراکز قدرت تأثیر جدی بر زندگی مردم گذاشته است.

مشکلات کارگری در شیراز و پالایشگاه تهران (که سربازان اشغال کرده اند) نتیجه اش به وجود آمدن صفهای طولانی دارندگان اتومبیل در پمپ بنزیها برای ذخیره کردن بنزین می باشد. تظاهرات نسبتا کوچکی در تهران و سایر شهرها اتفاق افتاده است.

2- سفارت گزارش می کند که امکان تشکیل یک دولت ائتلافی داخلی تا قبل از عاشورا (یازدهم دسامبر) بعید به نظر می رسد. کسانی که اخیرا شاه را ملاقات کرده اند، حال او را بسیار افسرده توصیف می کنند.

3- یک آمریکایی که با طرفداران خمینی در ارتباط است امروز به یک مأمور (سفارت - مترجم) گفت که نیروهای مخالف (مخالف شاه - مترجم) در ایران، در اظهارنظر نسبت به آمریکاییهایی که در ایران هستند از خود احتیاط نشان می دهند، زیرا که خمینی هنوز امید دارد که آمریکاییها سیاست «حمایت

ص: 276

همه جانبه از شاه» را تغییر دهند.

با ترک این امید از طرف خمینی، آمریکاییها باید انتظار موقعیت خطرناکتری را در ایران داشته باشند.

همین منبع حکایت از شکافی می کند که در حال گسترش پیدا کردن بین نیروهای خمینی و سیاستمداران جبهه ملی است که امیدوارند از طریق سازش با شاه به راه حلی برسند. او (منبع) کسانی که حامیان خمینی هستند را مشتاق برای تماس با دولت ایالات متحده توصیف کرد. در یک گفتگوی جداگانه، به کارمند سفارت از طرف یک شرکت بزرگ آمریکایی که نماینده اش در یک شهر ایرانی محلی (کرمانشاه) به وسیله رئیس پلیس مطلع شده بود، گفته شد که تظاهرکنندگان جوان در حال فراگرفتن استفاده از سلاح بوده اند.

4- تولید نفت به افزایش ادامه می دهد و 9/5 میلیون بشکه در 29 نوامبر تولید شده است. حمل گاز به شوروی از دو روز پیش از سر گرفته شد.

ونس

بازیابی اطلاعاتی در مورد دکتر عباس میرآخور، رئیس قسمت اقتصاد

سند شماره (5) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 30 نوامبر 1978 برابر با 9 آذر 57 از: مارلین مک کافی - NEAیادداشت برای پرونده به سفارت: آمریکا در تهران موضوع: بازیابی اطلاعاتی در مورد دکتر عباس میرآخور، رئیس قسمت اقتصاد دکتر عباس میراخور که از سپتامبر 1977 تا یک هفته پیش در ایران بوده، در این مدت به عنوان رئیس بخش اقتصادی دانشگاه فرح پهلوی انجام وظیفه می نمود، که این بخش از دانشگاه را خودش تشکیل داده است. او ایرانی است ولی مقیم دائمی آمریکا است. او این سمت را در دانشگاه فرح پهلوی قبول کرد تا تحقیق درباره اوپک و پیشرفتهای ایران از تاریخ 1978 تاکنون را ادامه دهد. دکتر میرآخور از نظر بینش در پیشرفتهای ایران شخص آگاهی است. در این مدت او با رهبران مذهبی (از جمله شریعتمداری) و ایرانیان برگزیده صحبت کرده، ولی تماسهای او ظاهرا با افراد طبقه متوسط تحصیلکرده غرب، «میانه رویهایی که سکوت اختیار کرده اند» بوده که می گوید آنها عقب کشیده و نیز از درگیر کردن خود در کارها می ترسند و همچنین اطمینانی به نفوذ در تحولات در حال وقوع ندارند. دکتر میرآخور تنها امید را کمک به گروه متوسط می داند که این راه دولت را از ورطه سقوط به چپ یا راست بازمی دارد، او آشکارا درک می کند که نفوذ آمریکا می تواند کمک کند که اشخاص متوسط پیشنهادهای خود را در مورد به کار گرفتن فعالیتهایشان در امور سیاسی و دولتی ارائه دهند. دکتر میرآخور معتقد است با انجام این کار شاه 50 درصد شانس دارد که از یک طوفان آنی نجات پیدا کند. او معتقد نیست که شاه بتواند به عنوان یک فرد سلطنت طلب برای مدت زیادی اداره امور کشور را در دست داشته باشد.

او معتقد است که تنها راه خاموش کردن بحران، این است که آمریکا فورا افراد متوسط را مطمئن سازد که یک دولت نماینده مردم روی کار آید. فرضیه او این است که بدتر شدن وضع اقتصادی (در حال حاضر) در اثر اعتصابات و کمبودها نه تنها به آرامش بیشتر مردم کمک می کند، بلکه خشم توده ها را برنمی انگیزد.

سیاستمدارهای میانه رو در حال سازماندهی می باشند

ص: 277

سند شماره (6) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 30 نوامبر 1978 برابر با 9 آذرماه 1357 به: وزارت امور خارجه واشنگتن و سازمان سیا واشنگتن موضوع: سیاستمدارهای میانه رو در حال سازماندهی می باشند خلاصه: گروههای میانه رو استادان دانشگاه، وزرای دولت و دیگران طرحهایی مبنی بر ایجاد یک گروه غیرنظامی میانه رو بلافاصله بعد از عاشورا را دارند. آنها می گویند که آنها به موافقت شاه و حداقل رهبران مخالف مذهبی میانه رو احتیاج دارند. تاکتیکهای آنها در حال کامل شدن می باشد. (پایان خلاصه) 1- جلسه ای که در تاریخ 29 نوامبر به منظور گزارش به دکتر «رابرت با وی» مقام سازمان سیا که در حال حاضر از ایران دیدن می کند تشکیل شده بود، تبدیل به یک بحث گسترده تری راجع به طرح گروههای میانه رو که مایل به همکاری برای تشکیل یک دولت جدید غیرنظامی می باشند، شد.

مهدی هروی معاون دانشگاه ملی، دکتر پرویز سروری رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه ملی را همراه خودش آورده بود تا با «با وی» و مأمور سیاسی گفتگو کنند. هروی به مذاکرات 10 روز پیشش با کنسول سیاسی اشاره کرد و برنامه های گروهش را تشریح کرد.

در طی سال گذشته هروی و دیگران به طور منظم با یکدیگر جلسه داشته اند تا راجع به اوضاع سیاسی بحث کنند، به ویژه اینکه چگونه می توانند از خطری که توسط قطبی شدن اوضاع بین طرفداران شاه و گروه خمینی برای مخالفین میانه رو به وجود آمده جلوگیری کنند.

گروه اول از استادان دانشگاه تشکیل شده بود که بعدا شامل دیگران نیز شد و بعضی از افراد از آن تاریخ تاکنون وزیر دولت نیز شده اند، 10 نفر اعضای این گروه که شامل هروی و سروری نیز می شود عبارتند از حسین نجفی وزیر فعلی دادگستری، مصطفی پایدار وزیر فعلی مشاور در امور اجرائی، جواد شهرستانی شهردار تهران، احمد احرار روزنامه نگار معروف، احمد سمیعی روزنامه نگار و کارمند عالیرتبه دولت و استادان دانشگاه دکتر حسن غفوری، دکتر ابوالفضل قاضی و دکتر حکمی.

2- گروه درصدد بوده از شخصیتهای معروفی مثل محمد سروری پدر دکتر سروری، که یک حقوقدان معروف و وزیر پیشین می باشد، بخواهد که یک جلسه 40-50 نفری از رهبران میانه روها تشکیل دهد و راجع به تشکیل یک دولت میانه رو غیرنظامی بحث کنند.

پس از گفتگو با علی امینی، سروری و دیگران راجع به این موضوع، گروه از برگزاری چنین جلسه بزرگی منصرف شده و به جای آن روی کاری و چیزی تمرکز داده شد که سریعتر به نتیجه برسد، به طوری که دولتی آماده باشد تا سریعا قدرت را از دولت نظامی فعلی احتمالاً یک هفته بعد از عاشورا (حدود 20 دسامبر) تحویل بگیرد.

3- گروه فکر می کند که چهار یا پنج آدم مهم و سرشناس از دولت جدید پشتیبانی و پرستیژ خود را در اختیار این دولت قرار خواهند داد. آنها سروری پدر، امینی، عبداللّه انتظام، دکتر محمدحسین انتظام (دیپلمات مسن و بازنشسته) و احتمالاً اللهیار صالح رهبر سابق جبهه ملی را در نظر داشتند. آنها خوشحال خواهند بود که در صورت امکان یک رهبر معروف فعلی جبهه ملی را به لیست اضافه نمایند. این افراد به عنوان شورائی برای دولت جدید و یا وزرای مشاور عمل خواهند کرد.

ص: 278

آنها به نخست وزیر کمک خواهند کرد که وزرایی را انتخاب کند که هم قابل قبول شاه و هم قابل قبول رهبران مذهبی باشد، هرچند آنها شهرستانی شهردار را برای نخست وزیری کاندید کرده بودند ولی اکنون کاندید بهتری برای نخست وزیری در نظر گرفته اند و آن نجفی، وزیر دادگستری می باشد.

وی چون نوه یک رهبر مذهبی مهم از اصفهان می باشد، روابط خوبی با رهبران مذهبی مانند شریعتمداری دارد. وی همچنین با امتناع از آلت دست بودن برای نصیری رئیس ساواک و شاهزاده اشرف برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده است.

4- اولین مشکل، جلب موافقت گروه 4 یا پنج نفری از افراد سرشناس برای خدمت است. دکتر سروری که همه آنها را خوب می شناسد (وی دکتر آنها می باشد) معتقد است که آنها یک نشانه واضح از شاه می خواهند که نشان دهد که شاه مایل است که آنها امور را به دست گیرند و یک اعلام عمومی مناسب کند تا شرایط را برای کار کردن دولت جدید آسانتر نماید، اعلامی که آنها به وی اشاره می کنند راجع به داراییهای شاه و خانواده اش می باشد.

آنها معتقدند که شاه با اجازه دادن به دولت ازهاری برای انتخاب یک کمیسیون سه نفره از حقوقدانان برای رسیدگی و بررسی دارایی های خانواده سلطنتی آن گونه که اعلام شده است، مرتکب اشتباه شده است، رسیدگی آنها مشکل و طولانی خواهد بود و هرچه که این کمیسیون تصمیم بگیرد اعتباری نزد مردم نخواهند داشت.

بهتر است که شاه خودش شخصا تصمیم بگیرد و اعلام کند که داراییهای مشخصی از خانواده سلطنتی به دولت بازگردانیده خواهد شد، بعد از همه اینها، همه معتقدند که شاه بهترین کسی است که می تواند قضاوت کند که این داراییها از کجا آمده است و در هر حال صاحبان این داراییها نیز شدیدا صدمه نخواهند دید، چون آنها ذخیره کافی در خارج از کشور دارند. این اعلام با استقبال مردم مواجه خواهد شد و به دولت جدید نیز کمک خواهد نمود. آنها عقیده کنسول سیاسی را مبنی بر این که این اعلام ممکن است در نظر بعضی ها ارائه تغذیه اتهام زنندگان به وسیله شاه تلقی شود را پذیرفتند، اما معتقد بودند که این تنها روش مؤثر می باشد.

شاه می تواند این گونه شروع کند که اعلام کند که وی بنیاد پهلوی را به مردم پس می دهد، همان طور که قبلاً قول داده بود اما عمل نکرده بود.

5 - مانع دیگر مکانیسم این عمل می باشد. این افراد مهم بدون گرفتن اجازه از شاه برای کاری که باید انجام دهند، حرکت نخواهند کرد و خودشان هم اینچنین پیشنهاد و یا تقاضایی را از شاه هم نخواهند نمود.

گروه معتقد بود که مؤثرترین روش این است که این مطلب توسط سفارت آمریکا به شاه گفته شود، چون شاه به مرحله ای رسیده است که دیگر به هیچ ایرانی اعتماد نمی کند. اضافه اینکه این افراد محافظه کار مسن، شاه را تحت فشار نخواهند گذاشت. کار اصلی آنها این است که شهرت و اعتبار و پرستیژ خودشانرا در اختیار دولت جوانتری بگذارند، تا کشور را برای انتخابات آزاد آماده نمایند.

6- بنابراین لازم است که شاه از این افراد دعوت کند تا بیایند و با وی ملاقات کنند و به آنها دستور دهد که در تشکیل یک دولت غیرنظامی بعد از عاشورا کمک کنند و بسیار مفیدتر خواهد بود، اگر شاه خودش نجفی وزیر دادگستری را به عنوان یک شخص خوب برای نخست وزیری پیشنهاد کند. در غیر این صورت امکان دارد که مشاوران دیگر شاه شخص و یا اسم دیگری را به شاه پیشنهاد کنند و شاه هم این افراد را

ص: 279

پیشنهاد کند و این افراد مهم و سرشناس راجع به این موضوع با شاه مخالفت نخواهند کرد.

این مطلب منجر به بحث و گفتگو راجع به بعضی اسامی شد و اظهار امیدواری شد که رقابتی برای پست نخست وزیری اتفاق نیفتد.

به این مسئله نیز توجه شد که احتمال دارد که علی امینی که در حال حاضر از جانب شاه در جستجوی میانه روها می باشد، ممکن است که تصمیم گرفته باشد که انتظام نخست وزیر آینده ایران باشد. اگر نجفی برای پست نخست وزیری قابل قبول نباشد، هروی و سروری موافقت کردند که وی به عنوان معاون نخست وزیر به انتظام کمک نماید.

7- بحثهای زیادی راجع به شرایط و اوضاع غم انگیز کنونی شد. سروری و هروی نمونه هایی از سازمانهای مؤثر در بین مخالفین ارائه نمودند. در زمانی که حتی ارتش ایران از این چنین سازماندهی برخوردار نیست باید نسبت به حزب توده تنها گروهی که در تاریخ ایران دارای سازماندهی قوی می باشد، مظنون بود. هروی فعالیتهای مخالفین را به تاکتیکهای روسهای پطروگراد در مقابل سوسیالیستهای کرسنکی در انقلاب روسیه، تشبیه کرد. هدف آنها این است که روحیه کارمندان دولت و سایر میانه روها را خراب کنند.

فعالیتهای اعتصابی، پخش شایعه، تظاهرات و کشتارها همه به منظور همین هدف انجام می گیرند.

سروری یک مثال مشخص ارائه داد و گفت یک روز که وی به سرکارش ساعت 6 صبح به بیمارستان رفت، اعلامیه ای را دید که دکترها را تشویق به کار نکردن و یا آهسته کار کردن می کرد، این اعلامیه در آن شب در تمام تهران پخش شده بود.

8 - پس از بحث و گفتگوی بیشتر هروی و سروری موافقت کردند که آنچه را که می خواستند انجام دهند، بدون کمک مستقیم سفارت آمریکا در حال حاضر انجام دهند. هروی در نظر دارد که نجفی را ببیند و موضوع را با وی در میان بگذارد. او به عهده نجفی می گذارد که ببیند که آیا می تواند موافقت آیت اللّه شریعتمداری و بعضی از آیت اللّه های دیگر را جلب کند یا خیر. هروی نیز با امینی صحبت خواهد کرد که ببیند آیا وی حاضر است به عنوان میانجی بین شاه و یکی از دو گروه افراد مسن سرشناس یا هروی - سروری و یکی دو نفر دیگر از گروهشان عمل نماید یا خیر و ترتیب ملاقات آنها با شاه را بدهد تا پیشنهاد را به وی بکنند. آنها گفتند که باز خواهند گشت و با ما تماس خواهند گرفت.سولیوان

گزارش اوضاع ایران

سند شماره (7) سرّی از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. تاریخ: 30 نوامبر 78 - 9 آذر 57 به: تمام پستهای دیپلماتیک فوری موضوع: گزارش اوضاع ایران 1- با شروع محرم، نگرانی و شایعات زیاد می شود. اعتصاب دیروز رادیو تلویزیون که پخش ضعیف قبلی خبر را فلج کرده است، کمکی به اوضاع نکرده است. در همین زمان بی.بی.سی، مقاله ای از تایمز لندن که درخواست جایگزینی یک شورای سلطنت به جای شاه را نموده است پخش کرد، که شایعات تهران را به همراه دارد. (گرچه دولت انگلستان به حمایت خود از شاه ادامه خواهد داد، ولی جوابی به درخواست

ص: 280

دولت ایران برای جلوگیری از سرویس فارسی بی. بی. سی نخواهد داد.) 2- به ما گفته شده است که گزارش اول دسامبر مک نیل / لرر مصاحبه ای را با آیت اللّه خمینی مطرح می کند.

3- یک منبع قابل اعتماد طرفدار شاه که 10 روز قبل ساعتها با آیت اللّه شریعتمداری بوده است گزارش می دهد که شریعتمداری: - خیلی نگران است که از برخوردهای مورد انتظار محرم خونریزی زیادی حاصل خواهد شد. - مایل نیست که صدها تن را قربانی نوعی از پاکی اسلامی کند، و معتقد است که شاه باید بماند، زیرا که او مشکلات کوشش برای اداره بدون شاه را تشخیص می دهد. منبع معتقد است که اگر شریعتمداری گشایشی را برای ائتلاف پس از عاشورا (11 دسامبر) مشاهده کند موقعی که برخورد آخری فرا رسد از خمینی خواهد برید.

4- رئیس مستشاری نظامی ما در 28 نوامبر با نخست وزیر ژنرال ازهاری صحبت کرد، و او را با روحیه ای خوب یافت در هر حال ازهاری گفت که او در مورد افسرانش ناراحت است و احساس می کند که احتیاج است به آنها مراجعه کرده تا آنها را به صورت تیم درآورد. احتمالاً نشانه اختلاف در سلسله مراتب است.ازهاری همچنین گفت او آلمانها را آورده تا ظاهرا جای اعتصابیون در نیروگاهها را بگیرند.

5 - برخورد با نیروهای امنیتی در تهران و حداقل 4 شهر دیگر گزارش شده است. ونس

گرایشات نسبت به شاه

سند شماره (8) خیلی محرمانه صورت مذاکرات زمان و مکان: 3 دسامبر 1978 - برابر با 12 آذر 57 اقامتگاه جدلی سازمان بین المللی ارتباطات تهران - ایران شرکت کنندگان: احمد جدلی، تدارکات نیروی هوایی ایران - جک اچ، شلنبرگر PAO مکان: اقامتگاه جدلی موضوع: گرایشات نسبت به شاه سابقه:

من در ابتدای مأموریتم در اینجا با احمد و خانواده اش از طریق نامزد او که در صدای آمریکا یک سکرتر می باشد آشنا شدم، خانواده جدلی از طبقه متوسط می باشند. پدرش کارمند بازنشسته دولت است و خواهرش دانشجوی دانشگاه. خود احمد یک فوق لیسانس در علوم سیاسی از دانشگاه جورج تاون دارد و اکنون مشغول انجام وظیفه نظامی به صورت یک غیرنظامی در دفتر تدارکات نیروی هوایی ایران با مسئولیتهای ویژه برای ارتباط با پرسنل لاکهید می باشد.

او می گوید کارش آنچنان است که به وی توصیه شده به دفتر من نیاید، یا حتی در سفارت تنیس بازی نکند. بنابراین ما به طور متناوب در آپارتمان ساده خانواده او در خیابان روزولت، شمال سفارت ملاقات می کنیم.

احمد از چیزی نگران است که وی آن را یک فرسایش وخیم در حمایت از شاه از طرف پرسنل نظامی که وی هر روز آنها را می بیند، می داند. داستانها و شایعاتی منتشر شده اند که ژنرالهایی که اکنون در رأس

ص: 281

هستند برای آماده شدن برای یک مهاجرت سریع مبالغ هنگفتی جمع آوری می کنند.

وفاداری به شاه از نظر آنها یک مصلحت موقتی است و برای نظامیان از درجات پایین تر به صورتی متزلزل می باشد. علت ریشه ای تمام ناراحتیها خود شاه است که به خانواده اش و افراد نزدیک به خودش اجازه داد به قیمت فقر توده ها ثروتمند شوند. چیزی که ما شاهد آن هستیم یک تغییر ناگهانی گسترده بر علیه سلسله پهلوی است که هیچ اشاره ای به کارهای گذشته (اصلاحات ارضی، حقوق زنان و آموزش و پرورش) نمی تواند آن را دفع کند.

یک نتیجه تأسف بار تمام اینها از خود بیگانگی است که در میان مردم ایران و دولت ایالات متحده و خارجیان در ایران به وقوع پیوسته است. احمد واقعا متقاعد است که من و خانواده ام در اینجا در مخاطره هستیم و اینکه ما باید تا آنجایی که ممکن است از انظار مخفی باشیم، پدرش با او همآهنگ شد و گفت که وی شک ندارد که روسها خودشان را از طریق حزب توده به میان اوضاع رسانده اند. هر دو اظهار داشتند مذهب فقط پوششی است برای ابراز نارضایتی در ایران. به طور جالبی هر دو مشکوک هستند که وقایع خشونت بار در اطراف کشور کار انحصاری مخالفین است. آنها مظنون هستند که دولت نظامی برای توجیه کردن قبضه قدرت توسط خودشان در پشت بعضی از این وقایع می باشند.

نظریه: در حالی که هیچ کدام از این تماسها نمایانگر هیچ اصلی نیست و هیچ کدام از اهمیت بالایی برخوردار نیست، نظرات آنها به نظر رسید که به صورت انعکاس برخی طرز تفکرهای طبقه متوسط را این روزها در تهران برمی شمرد.

طرحهای مخالفین برای رفتن شاه

سند شماره (9) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 به: وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری عطف به: (الف) تهران 11097 - (ب) تهران 11083 موضوع: طرحهای مخالفین برای رفتن شاه خلاصه: دکتر میناچی به کارمند سفارت گفت که پیشنهاد کارمند سفارت مبنی بر ایجاد شورای سلطنت در 4 سپتامبر به نمایندگان اصلی خمینی ارائه می شود، آنها به پاریس خواهند رفت تا خمینی را متقاعد کنند اگر لازم بود با فشار، که آنها را قبول کند، میناچی شایعاتی شنیده است که شاه احتمالاً برای قبول شورای سلطنت آماده است.

علی امینی به میناچی گفته است که «مستشاران نظامی خارجی» گفته اند که فرماندهان نظامی با خروج شاه موافقت نخواهند کرد و گفت که اگر نظریه تعیین شورا پذیرفته شود، شاه باید فرماندهان نظامی را عوض کند.

کارمند سفارت، این حرف را از قول مستشاران نظامی تکذیب کرد. میناچی گفت که مخالفان خواهند پذیرفت که فرماندهان فعلی ارتش در شورای سلطنت باشند، وقتی میناچی پرسید که آیا به کوششهایش ادامه بدهد. کارمند سفارت گفت که تمام تلاشهای مسالمت آمیز مفید و لازم هستند و افزود که واقعیت امور باید بر تمام جوانب تحمیل گردد.(پایان خلاصه)

ص: 282

1- به درخواست میناچی، استمپل با او ملاقات کرد. میناچی خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر است و همین طور دستیار آیت اللّه شریعتمداری است، میناچی می خواست که اوضاع جدید را بررسی کند و در این میان آخرین نظریات آمریکا را هم بداند، زیرا می خواست 2 نفر از 3 نفر نماینده عالیرتبه خمینی را که در دو سه روز آینده به پاریس خواهند رفت، هنگام نهار آماده نموده و اطلاعات کافی در اختیار آنان بگذارد.

این 2 نفر، منتظری از قم و رفسنجانی از تهران هستند (که با طالقانی از تهران می شوند 3 نفر، به گفته میناچی این سه نفر «فرماندهی عالی» خمینی در ایران می باشند).

آنها طرح شورای سلطنت را پیش روی خمینی خواهند گذاشت که این شورا جایگزین شاه شده است، (برای ذکر جزئیات به تلگرام مرجع رجوع نمایید) و بعد دولت مؤتلفه را انتخاب خواهند نمود. آنها آماده هستند تا خمینی را مجبور کنند که این پیشنهاد را بپذیرد. تمام مخالفان و گروه شریعتمداری در قم و مشهد قبول کرده اند که با این دولت همکاری و از آن حمایت کنند.

2- میناچی مذاکرات ده روزه خود با علی امینی و همچنین نخست وزیر سابق شریف امامی را که به اوضاع فعلی انجامید شرح داد و گفت که شریف امامی و امینی هر دو در همان مرحله اول شنیدن طرحهای او را ارجمند دانسته، اما بعد خود را کنار کشیدند. (در جریان مذاکرات میناچی با امینی، امینی گفته بود که آمریکاییها تنها تماس با شما را تجویز کرده اند. کارمند سفارت این موضوع را تکذیب می کند و می گوید که ما فقط امینی و دیگران را تشویق به مذاکره با همه افراد ذینفع کرده بودیم). اطلاع کارمند سفارت این است که شاه هرگونه راه حلی که سلطان بودن و فرماندهی کل ارتش را از او بگیرد، رد خواهد کرد.

میناچی نباید اجازه دهد که افکار آرزومندانه این نکته را از نظر گروهش به دور دارد. میناچی گفت که نه او و نه اعضای گروهش در آخرین تحلیل به امینی و شریف امامی اعتماد ندارند.

3- مشکل دیگر، موقعیت درونی ارتش بود که در آخرین ملاقات میناچی و کارمند سفارت مورد بحث قرار گرفت. بنابه سخنان میناچی، امینی به او گفت که: افسران نظامی خارجی، که مشاور و راهنمای نیروی مسلح ایران هستند، به وی (امینی) گفته اند که اگر شاه برود، فرماندهان نظامی دیگر، از افرادی که بعدا حکومت خواهند کرد، اطاعت نخواهند نمود، کارمند سفارت پرسید که آیا آن افسران آمریکایی بوده اند یا نه و میناچی گفت که حتما منظور امینی همان افسران آمریکایی بوده اند، که چنین حرفی را به رهبران سیاسی اظهار داشته اند.

کارمند سفارت صریحا این حرف را از قول نظامیان تکذیب کرد که چنین حرفی را خصوصا به رهبران سیاسی اظهار داشته باشند.

همان طوری که میناچی می دانست، کارمند سفارت در آخرین ملاقات (تلگرام مرجع الف) اظهار تردید کرده بود که افسران نظامی با طرح مشتمل بر خروج شاه به هر حال از روی میل برخورد خوبی داشته باشند. میناچی گفت که شاه قبل از خروج خود، هر وقت که اراده کند، می تواند فرماندهان ارتش را عوض کند، و به هر صورت در شورای سلطنت افراد وفادار به شاه جای خواهند داشت. او نام چندین نفر از این نظامیان را که مورد قبول مخالفان هستند، بدین قرار اعلام کرد: اسقاوی، جم، باتمانقلیچ، گارزان و رضوانی، به علاوه دریادار بازنشسته مدنی که بسیار مورد اعتماد شاه و فردی است درخشان و همفکر با جبهه ملی. وقتی که کارمند سفارت راجع به این موضوع که فرماندهان نظامی در حال خدمت خود راجع به

ص: 283

برکناری خود ساکت بمانند و تن به تعویض دهند، اظهار تردید کرد، میناچی امکان این مدعا را تصدیق کرد و اما بعدا گفت حضور این نظامیان در شورای سلطنت هیچ اشکالی نخواهد داشت.

کارمند سفارت بار دوم از او سؤال کرد، میناچی گفت که این درست است، نکته اساسی خلع قدرت از شاه است. تمام مخالفان، موافقت خود را با خدمت آنها تحت ریاست شورای سلطنت، که رهبران نظامی فعلی هم در آن شرکت دارند، اعلام کرده اند. (اظهارنظر: این با نظرات قبلی تفاوت معتدلی را نشان می دهد. در حالی که تغییر مذکور این پیشنهاد را برای شاه خوش آیندتر نخواهد کرد، مفید خواهد بود که آن را به یاد داشته باشیم.) 4- میناچی از دیدگاه خود و مخالفان، طرح شورای سلطنت را این طور بیان کرد که این شورا آن هیئت مشورتی که در اصلاحیه ماده 38 متمم قانون اساسی 1907 آمده است، نیست. نظریات مخالفان بر این است که، شورای سلطنت به صورت یک گروه سلطنت را به جای شهبانو به دست خواهد گرفت و هیچ احتیاجی به شورای مجسمه وار نیست، شورا ترکیبی از 2 یا 3 نفر تیمسار از افراد فوق الذکر، رئیس ستاد ارتش و دیگر نمایندگان سازمانهاست، البته اگر این یکی لازم بود. کارمند سفارت حرفی نزد جز اینکه گفت که طرح، ظاهرا مورد قبول شاه نخواهد بود.

5 - در نتیجه گیری مذاکرات، میناچی نظر شخص کارمند سفارت را پرسید که آیا او باید به مذاکرات این طرح ادامه دهد و حتی آیت اللّه هایی را به پاریس بفرستد، با توجه به اینکه ظاهرا موقعیتها هنوز خیلی مساعد نشده است. در جواب کارمند سفارت گفت که ادامه مذاکرات نسبت به خشونت ارجحیت دارد و از امکان اینکه رهبران درون کشوری و جناحهای شریعتمداری و خمینی از اصرار شدید بر رفتن شاه منحرف گردند، پرسش کرد.

این سؤال برای میناچی کمی ناخوشایند بود، اما نهایتا اظهار داشت که چنین تغییر عقیده ای غیرمحتمل به نظر می رسید. او اظهار امیدواری کرد که حوادث و اتفاقها، نقطه نظرها را در هر دو جهت تغییر دهد و آرزو کرد که خشونت با فعالیتهای مستمر پس از زمان منع رفت و آمد همراه نباشد. کارمند سفارت از او با تأکید خواست که موقعیت را آن طور که هست با حداکثر دقت ممکن با آیت اللّه ها در میان بگذارد و افزود که هیچ کدام از ماها خونریزی را دوست نداریم و بهترین راه جلوگیری از آن این است که مردم هم کمی بیشتر انعطاف نظر داشته باشند و عقاید خود را بر چیزی مبتنی نمایند، که بتواند دستمایه مصالحه گردد.

میناچی سر را به علامت این که فهمیده است تکان داد.

6- میناچی این موضع گیری مرسوم را هم افزود که آمریکا این طرح را به پادشاه نشان دهد «تا راه را هموار کرده باشد، و ریشخند کارمند سفارت را که او بار دیگر سعی داشت آمریکا را به دخالت در اوضاع داخلی ایران وا دارد با صمیمیت پذیرفت. دیگر بحثها راجع به زندانیان سیاسی در تلگرام جداگانه ای گزارش می شود.

7- اظهارنظر: جدا از قبول شرکت نظامیان عالیرتبه فعلی در شورای سلطنت پیشنهادی، تنها تغییری که در اوضاع روی داده حرکت آینده ایست که در رابطه با خمینی صورت خواهد گرفت.

تا آنجایی که ما می دانیم، این تنها تلاش در آینده نزدیک از طرف طرفداران مخالفان برای تحت فشار قرار دادن خمینی است، تا در موضع خود جایی برای دادن قدری «امتیاز» باز کند. سولیوان

جنب و جوشهای بیشتر در میان رهبران میانه رو

ص: 284

سند شماره (10) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 5 دسامبر 1978 برابر با 14 آذر 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری موضوع: جنب و جوشهای بیشتر در میان رهبران میانه رو خلاصه: رهبر اتحادیه معلمان می گوید که راه حل سومی یافته است که هم جلوی پیروزی خمینی را بگیرد و هم مانع از دوباره به قدرت رسیدن شاه می شود. او می گوید که شاه باید برود ولی شورای سلطنت بماند. این اعتقاد در میان مخالفین رژیم در جبهه ملی نیز وجود دارد. (پایان خلاصه) 1- در سوم دسامبر (12 آذر) محمد درخشش رهبر اتحادیه معلمان که با دوستان دیگرش که در شغلهای دیگری مشغول به کار هستند و از فعالان سیاسی به شمار می روند، مشاور سیاسی را برای مباحثه دعوت کرد. درخشش به تفصیل راجع به ضرورتی که خود و میانه روهای مخالف شاه و همفکر او برای یافتن «راه سومی» که جدا از راه خمینی باشد احساس می کنند، سخنانی گفت دیگر دوستانش هم همین نظر را دارند. آنها این چاره را شامل خروج شاه و تشکیل یک شورای سلطنت از میان مردان بسیار محترم و قضات و غیره، می دانند. این شورا سپس گروهی نمایندگان سیاسی از میان رهبران جبهه ملی، احزاب دیگر، بازاریان و خود او و غیره را انتخاب می کند، که آنها دولت را تشکیل خواهند داد و مقدمات انتخابات آزاد را فراهم می کنند تا دولت جدید از میان مجلس منتخب جدید، تعیین و معرفی گردد.

2- درخشش اعتقاد دارد، که این راه حلی است که بسیاری راجع به آن صحبت می کنند او زیاد روی تأثیری که خروج شاه روی فرماندهان بلندپایه نظامی خواهد داشت، حساب نمی کند. (او فکر می کند که این تأثیر توسط افسران خوب سابق و بازنشسته مهار خواهد شد.) اما تمایل به بحث داشت و این طور که به نظر می رسید از مشکلاتی که در اثر سقوط احتمالی ارتش به وجود خواهد آمد، مقداری متأثر شده بود. او به خلقی بودن ارتش به جای اینکه ارتش فقط از یک نفر، شاه، حمایت کند، تأکید داشت. او که خدمت وظیفه اش را در زمان رضاشاه به عنوان افسر به پایان رسانده فساد و بزدلی افسران بلندپایه را به یاد می آورد. او به نکته ای اشاره کرد که تغییر در ارتش احتمالاً باید با تدریج بیشتری صورت پذیرد، در ضمن اینکه آن تغییر تدریجی به مثابه یک چتر برای محافظت از تغییرات اصولی در سیستم سیاسی به کار گرفته شود.

3- درخشش اعتراف کرد که هم از دیکتاتوری مذهبی تحت سلطه خمینی می ترسد و هم از حکومت کمونیستها بعد از برکناری خمینی، وحشت دارد. عقیده او بر این است که ایران را باید به راه یک دولت دموکراتیک سوق داد. او با این عقیده مشاور سیاسی بدین مضمون که ایران با طرح اعطای آزادیها توسط شاه به طرف آن غایت روانه بود مخالفت نکرد، جز اینکه اظهار داشت، همچنان نمی تواند چیزی را که شاه می گوید باور کند.

وی گفت که او یا همراهانش اگر می پذیرفتند که در دولتی تحت حکومت شاه کار کنند، خیلی زود خائن محسوب شده و طرفداران و محبوبیت خود را از دست می دادند. او مکررا رجوع می کرد به این نکته که شاه باید برود... در غیر این صورت قدرت پیروان خمینی آنقدر کاسته نخواهد شد که اجازه دهد عناصر دمکرات فعال شده و یک آئین دمکراتیک را برای ایران سازمان دهند.

ص: 285

4- درخشش نشان داد که با معلمان بسیاری در رابطه است. او عریضه های دراز لوله شده ای را بیرون کشید که بسیاری از آنها صدها امضاء روی خود داشتند و از استانهای مختلف به دستش رسیده بود. در یکی از آنها معلمان به یک مسجد پناه برده بودند و پس از دستگیری 5 نفر، جمع آنها این عریضه را امضا کرده بودند. تمام این عریضه ها ضد شاه هستند.

5 - درخشش شکایت کرد که وقتی در اوایل سال جاری او و پیروانش سعی داشتند که تعدادی اعلامیه و روزنامه چاپ کنند، دستگیر شده بودند. او همچنین افزود که شاه در تعیین شریف امامی با وجهه ای که دارد در این موقعیت آشوب به عنوان یک نخست وزیر اشتباه کرده است. او گفت، شاه احتمالاً می توانست قسمت اعظم موقعیت خود را با تعیین دولتی که عده ای از مخالفان را دربرداشته باشد، به دست آورد. او به ضرورتی که خود و دوستانش برای فعالیت سیاسی احساس می کردند، علیرغم یأس آمیز بودن فعالیتهای سیاسی در آینده نزدیک، ضمن آنکه جنگ قدرت بین خمینی و شاه به اوج خود رسیده است، اشاره کرد.

او با مشاور سیاسی اتفاق نظر داشت که با گذشت دوره محرم، مطالعه دوباره اوضاع باارزش خواهد بود، تا بررسی شود که آیا راه حل مصالحه با شاه در نقش مشروطه سلطنتی، برای میانه روهای سیاسی مانند خود او، که خطر حکومت حزب توده، یا بدتر از آن موقعیت جناح خمینی مخالفین را تشخیص می دهند، منطقی خواهد بود یا نه. او همچنین طی ملاقات چندین بار نظریات مشاور سیاسی را پذیرفت که مسائل اقتصادی ایران مدرن، برای هر دولت آینده باقی خواهد ماند، که با آن دست و پنجه نرم کنند و با ترغیب افکار عمومی به این نظر که علت ریشه ای همه مشکلات شاه است، در بین مردم این توقع ایجاد می شود که مشکلات وقتی تمام خواهند شد، که شاه برود. وقتی که مشکلات برطرف نشوند، نارضایتیها و نابسامانیها برای دولت آینده حتی اگر از جناح جبهه ملی مخالفین باشد، خواهند ماند. با وجود این درخشش نسبت به هر راه حلی که خروج شاه را در بر نداشته باشد، با تردید بسیار می نگرد.

6 - نظریه: درخشش از آن سری رهبرانی است که از پیروزی خمینی می ترسند و سعی دارند که یک راه سومی پیدا کنند. درخشش معتقد است که این راه حل تا خروج شاه برای تشکیل شورای سلطنت، عملی نخواهد بود. این موضع با نظریه افراد جبهه ملی خیلی نزدیک می باشد. این موضوع را میناچی در همان روز این دیدار به مأمور سفارت گفته بود، (در تلگرام جداگانه آمده است). آنها آشکارا در تماس بودند.

سولیوان

ایران بعد از محرم کجا می رود؟

سند شماره (11) خیلی محرمانه از: کنسول آمریکا - شیراز تاریخ: 6 دسامبر 1978 - 15 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ایران بعد از محرم کجا می رود؟ خلاصه (خیلی محرمانه): مخالفان رژیم پهلوی امیدوارند این رژیم را در جریان ماه محرم به سقوط وادارند در حالی که در تهران امید این است که محرم ناتوانی مخالفان را در رسیدن به اهداف خود بدون اینکه قبلاً شاه را به مخاطره اندازند، ثابت خواهد کرد. هر دوی این امیدواریها بیش از اندازه خوش بینانه است. احتمالات آنطوری که از شیراز می توان دید این است که رویارویی حتی بعد از محرم نیز ادامه

ص: 286

خواهد یافت و اگر این اوضاع همچنان مداومت داشته باشد، سیر تحولی مواضع و روشها در داخل دستگاه نظامی اهمیت حساسی را پیدا خواهد کرد. پایان این تحولات سیاسی هرچه باشد، نقش نظامیان یقینا اهمیت برجسته خواهد داشت. منافع ملی ما اقتضا می کند که این ناراحتیها که در ماههای اخیر باعث این همه از هم پاشیدگی شده است، پایان یابد. تحت شرایط موجود بهترین سیاستی که ما می توانیم از آن پیروی کنیم این خواهد بود که بگذاریم جریانات سیر طبیعی خود را بدون کمترین دستکاری از جانب ما ادامه دهد و به مرحله نهایی برسد. (پایان خلاصه) (خیلی محرمانه) عناصر مخالف در شیراز و نقاط دیگر در جنوب ایران ظاهرا امیدوارند که از طریق ترکیبی از اعتصابها و سایر اقدامات فلج کننده کارگری و تظاهرات و بستن دکاکین و رویارویی عمومی با دولت که در ماه محرم به اوج خود خواهد رسید، شاه از تاج و تخت خودش بیرون رانده خواهد شد و ایرانیان در همه جا سرانجام به تحقق آرزوهای سیاسی خود خواهند رسید.

از سویی دیگر امیدواری در تهران آن طوری که از شیراز دیده می شود این است که محرم ناتوانی مخالفان را در سرنگون کردن رژیم پهلوی ثابت خواهد کرد و اینکه بعد از آن فشارها بر رهبران مخالفان افزوده خواهد شد تا با شاه سازش کنند.

(خیلی محرمانه) هر دو این امیدواریها شاید بیش از حد خوش بینانه باشد. علیرغم شایعات مبنی بر وفور محمولات اسلحه قاچاق در سراسر کشور، محتمل به نظر نمی رسد که ارتش ایران قریبا در معرض خطر ضعف کمی تسلیحاتی در مقابل مخالفان رژیم قرار گرفته باشد. مخالفان رژیم تاکنون جز شور و هیجان و آنچه که در خیابانها به دستشان رسیده و گاهگاهی نیز یک وسیله منفجره دست ساز چندان سلاحهای بیشتری نداشته اند.

بدین ترتیب با توجه به اینکه سلاحهای در دست طرفین با یکدیگر تعادلی ندارد و با فرض اینکه نظامیان هنوز برای به دست گرفتن وظیفه به راه انداختن شاه به نفع مخالفان او آمادگی ندارند، احتمال این است که شاه قادر خواهد بود تا مدتی طولانی تر اگر میل داشته باشد، همچنان به قدرت خود بچسبد.

(خیلی محرمانه) معذالک یک حکومت ائتلافی حتی حکومتی که شامل عناصری مخالف باشد و پیش بینی کننده انتخابات ملی در ماه ژوئن باشد، چشم اندازهای مشکوکی برای موفقیت خواهد داشت.

قابل تصور است که بعضی از عناصر نسبتا میانه و همچنین تعداد زیادی از فرصت طلبان از هر رنگ و بوی سیاسی که با مطلق گراییهای سلطنتی (گرچه نه با خود سلطنت) مخالفند، دچار وسوسه خواهند بود تا در یک حکومت ائتلافی به یکدیگر بپیوندند، ولی آنهایی که برای از میان بردن سلطنت به عنوان یک نهاد متعهد شده اند، همچنان با کمال اطمینان به ایستادگی ادامه خواهند داد. این گروه اخیر لااقل در جنوب ایران ظاهرا بزرگ و مصمم به نظر می رسند.

علاوه بر این با توجه به محیط و جو خصومت و سوءظن و بی توجهی نسبت به مقدسات موجود که بر نظریات این عناصر آشتی ناپذیر تسلط دارد احتمال ندارد که هرگونه حکومت ائتلافی حتی حکومتی که شامل مخالفان مسلم رژیم باشد، قابلیت اعتماد در بین آنها داشته باشد. اینها متمایلند که آمادگی به سر و کار داشتن با رژیم پهلوی را فی نفسه یک عمل خیانت آمیز تلقی کنند.

(خیلی محرمانه) با توجه به چنین اوضاع و احوالی رویارویی ممکن است عملاً بدون کم و کاست ادامه داشته باشد. آنهایی که پایبند ایثار در سرنگونی شاه هستند، خواهند کوشید فشار را بر او و حکومت او

ص: 287

همچنان فعال نگهدارند و آنها به احتمال قوی کوششهای خود را در اطراف اقدامات اقتصادی که تاکنون ثابت کرده است که اثر برهم زننده ای دارد متمرکز کنند. در عین حال حکومت خواهد کوشید تا کارهای روزمره اداره دولتی را در محیطی از فوریت سیاسی و هرج و مرج اقتصادی انجام دهد و انتخابات ملی را که درنتیجه نقطه نظرهای مختلف در میان اعضای ائتلافی و فقدان اجماع آرای عمومی دستخوش موانع شده است، سازمان دهد.

در حالی که انتخابات نزدیک می شود، منازعات داخلی در میان عناصر ائتلافی به طور اجتناب ناپذیری تصاعد خواهد یافت تا مرحله ای که خود ائتلاف ممکن است به طور جدی به مخاطره افتد. اگر انتخابات سر و سامان یابد (با توجه به روشهای کنونی مخالفان سرسخت) مشکوک به نظر می آید از اینکه این انتخابات دیگر مفهوم و یا سودمندی نهایی را داشته باشد، مانند انتخاباتی که به طور مرتب در جنوب ویتنام صورت می گرفت.

(خیلی محرمانه) سیر تحول نظامیان در هفته های آینده بدین ترتیب به مرحله حساس می رسد، در حال حاضر افسران ارشد در شیراز مأموریت خود را با نظر حساسی تلقی می کنند. تنها چندی پیش رئیس حکومت نظامی شیراز خود را به عنوان یک نیروی بی طرف بین حکومت و مخالفانی که می خواهند شدیدا به آن حمله کنند توصیف کرد. او با نهایت دقت از محکوم کردن مخالفان به عنوان مخالفان احتراز کرد و مدعی شد که کار او نیست که در مسائل سیاسی قضاوت کند. او گفت که مخالفان نیازمند راه حلهای سیاسی هستند که تنها می توان در تهران آن را پیدا کرد.

چنین روشهایی در درازمدت تنها در صورتی قابل نگهداری است که راه حلهای مورد لزوم واقعا پیدا شوند و در مورد ایران مسئله همین جا است. اگر یک سازش متقابل بین شاه و اکثریت مردم او ممکن نباشد، یک نیروی خارجی دیر یا زود باید یک چنین سازشی را تحمیل کند. نظامیان با توجه به نفرت آنها نسبت به آشوب سیاسی از هر نوع و قدرت تحمیل اراده آن برای چنین مأموریت و رسالتی به صورت کاندیدا درمی آیند.

(خیلی محرمانه) در چنین صورتی به عهده گرفتن نقش داور سیاسی از سوی نظامیان ممکن است به یکی از دو خط مشی عمومی منجر شود.

عقل و خرد قراردادی ظاهرا به نفع یک برداشت محافظه کارانه تر رأی خواهد داد که در آن نظامیان به طور ساده مسئولیت را چه برای حفظ صلح و چه برای ادامه کار حکومت به عهده می گیرند. البته این امر مستلزم آن خواهد بود که در زمینه های غیر از تحمیل قانون دخالت مستقیم بیش از آنچه تاکنون تحت نظر حکومت ازهاری اعمال می شد به عمل آید. تحت چنین برداشتی لزوم مشروعیت و شاید عواطف به نفع حفظ شاه نظر خواهد داد، هرچند شاید به خاطر نمایش ویترینی باشد تا چیز دیگری. معذالک نگهداشتن شاه بر روی تخت بدون شک و یقینا به معنای ادامه مخالفت عمومی با حکومت خواهد بود.

(خیلی محرمانه) در حالی که سوابقی درباره رژیمهای نظامی نامطلوب وجود دارد و بعضی از آنها دوام قابل ملاحظه ای از خود نشان داده اند، مخالفت عمومی چیزی نیست که معمولاً به خاطر خود مخالفت مورد محبت قرار گیرد. در واقع اعضای دستگاه نظامی نیز مانند هر کس دیگری می خواهند مورد مهر و محبت قرار گیرند و این واقعیت همراه با نقش رسولی که اغلب در میان برگزیدگان جهان سوم ظاهر می شود، ممکن است نظامیان را در اینجا وادار کند تا به عنوان «میانجی شرافتمند» بین مردم ایران و شاهی

ص: 288

که بسیاری از آنها می خواهند او را سرنگون کنند عمل کنند.

یک چنین سناریویی ممکن است مستلزم دعوت از جانب نظامیان به شاه برای گرفتن یک مرخصی در خارجه تا زمان حل اوضاع سیاسی در ایران و توصیه برای اینکه شاه به نفع فرزند خود استعفا کند و یک شورای نیابت سلطنت تشکیل شود، یا به طور ساده خاندان پهلوی در پاسخ به اراده عمومی برچیده شود، خواهد بود.

(خیلی محرمانه) معذالک نتیجه نهایی حوادث هر چه که باشد تقریبا حتمی به نظر می رسد که نظامیان در آن نقش برجسته ای خواهند داشت. منافع ملی ما اقتضاء می کند که این ناآرامیها که تا این اندازه در ماههای اخیر برهم زننده بوده است برطرف شود، دادن نقش مرکزی تری به نظامیان در اداره امور دولت یک چنین نتیجه ای را تضمین نخواهد کرد و یقینا هرگونه کوششی از جانب ما برای تحت تأثیر قرار دادن فرآیند سیاسی در این جهت پر از خطرات قابل ملاحظه خواهد بود.

در عین حال علیرغم عدم محبوبیت عمومی شاه که کاملاً ظاهر است، طرد او در چنین مرحله ای دردها را درمان نخواهد کرد و به احتمال قوی از نظر بسیاری حتی از نظر مخالفان او یک نوع بی شرمی از جانب یک قدرت بزرگ تلقی خواهد شد.

معذلک کاملاً مشکوک به نظر می رسد که شاه هرگز بتواند نقش رهبری را که زمانی داشته است بار دیگر اعمال کند. علاوه بر این حتما اجتناب ناپذیر است که راه حل سیاسی پایانی در ایران اعم از اینکه به نفع نگهداری شاه یا چیز دیگری باشد، نسبت به مصالح ملی ما خصمانه خواهد بود.

در شرایط کنونی بهترین سیاست ما این خواهد بود که توصیه به میانه روی و سازش بکنیم در حالی که نسبت به امکان مداخله خارجی هشیاری نشان بدهیم، ولی از لحاظ جنبه های دیگر بگذاریم حوادث سیر تحول طبیعی خود را داشته باشد.

آزادی رهبران مخالف رژیم و نقشه برای تظاهرات

سند شماره (12) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 7 دسامبر 1978 برابر با 16 آذر 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن - برای اقدام موضوع: آزادی رهبران مخالف رژیم و نقشه برای تظاهرات خلاصه: حکومت ایران کریم سنجابی و داریوش فروهر را عصر روز ششم دسامبر آزاد کرد. این دو نفر قرار است هفتم دسامبر با رهبران جبهه ملاقات کنند. جبهه ملی در تظاهراتی که برای دهم دسامبر به مناسبت تاسوعا تعیین شده شرکت خواهد کرد. پروفسور کاتم آمریکایی در ایران در معرض شایعات قرار گرفته است. (پایان خلاصه) 1- دکتر ناصر میناچی پس از پایان مقررات منع رفت و آمد در شش دسامبر برای بحث درباره اخبار مربوط به اینکه حکومت ایران کریم سنجابی و داریوش فروهر را آزاد کرده است، به خانه استمپل مأمور سفارت آمد. میناچی آزادی آنها را تأیید کرد و گفت او تلفنی با آنها صحبت کرده است. اجتماع رهبران عمده جبهه ملی برای بعدازظهر روز هفتم دسامبر تعیین شده است که در آن اقدامات بعدی را مورد بحث قرار خواهند داد. میناچی خاطرنشان ساخت که حکومت ایران تصمیم گرفته بود که این زوج را روز

ص: 289

چهارم دسامبر آزاد کند و این اقدام به منزله رفتاری مبنی بر حسن نیت، لااقل از سوی رهبران میانه روی جبهه ملی تلقی شده بود. رابط ما در نهضت آزادی ایران، به مأمور سفارت در بامداد 7 دسامبر گفت که آزادی ایندو نفر «جالب است» ولی چیز مهمی را تغییر نداده است و تقاضا کرد که بامداد روز 8 دسامبر ملاقات کنند.

2- میناچی گفت: جبهه ملی از هم اکنون نقشه هایی برای حرکت در تظاهرات بزرگ که از سوی آیت اللّه طالقانی سازمان داده می شود و قرار است ساعت 9 بامداد روز 10 دسامبر آغاز شود ترتیب داده است.

طبق اظهار میناچی تظاهرات در نزدیکی میدان شهناز در انتهای شرقی خیابان شاهرضا آغاز شده و به سوی غرب حرکت خواهند کرد و به گروههایی که در سایر نقاط شهر تشکیل می شود ملحق خواهد شد.

میناچی گفت نظر این است که یک کوشش عظیم جمعی صورت گیرد. کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی راهپیمایی جداگانه ای را از سوی این کمیته برای همان روز طرح ریزی کرده بود، ولی هنگامی که رهبران روحانی کوشش همگانی را به مقیاس وسیع در نظر گرفتند. کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی از نقشه خود منصرف شد، میناچی معتقد بود که بیشتر گروههای مخالف شرکت خواهند کرد.

3- یک نفر روزنامه نگار از لندن تلفنی از مأمور سفارت خواست تا داستان مربوط به اقامت پروفسور ریچارد کاتم آمریکایی را در ایران تأیید کند. مأمور سفارت درباره این موضوع اظهار بی اطلاعی کرد. بر اساس مخبرین اطلاعاتی که ما داریم، کاتم اینجا نیست. موجب تقدیر خواهد بود اگر وزارت امور خارجه به نحو بی سر و صدایی حضور او را در پطرزبورگ تأیید کند.

برنامه علی امینی - نخست وزیر پیشین

سند شماره (13) سرّی - ایران سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 علی امینی - نخست وزیر پیشین خطاب می شود: دکتر علی امینی علی امینی، یک میانه رو و ضدکمونیست، مدت کوتاهی پس از استعفایش تحت فشار شدید پس از 14 ماه به عنوان نخست وزیر در طول 62-1961، در تلاش بوده است که این مقام را دوباره به دست آورد. او هیچ پایگاه حقیقی قدرت ندارد، ولی دوستان زیادی در میان مخالفین دارد و ممکن است به عنوان رهبر یک دولت آشتی ملی مورد قبول قرار گیرد. دو عامل غیرقابل تفوق احتمالی که بر علیه او کار می کنند عبارتند از: دلسرد شدن سیاسی و شخصی او از شاه تقریبا برای دو دهه و سوءظن شایع در ایران (هرچند ظاهرا بی اعتبار) که او یک عامل آمریکاست. (در حقیقت او ایالات متحده را به خاطر باعث استعفایش شدن در 1962 سرزنش کرد و متعاقبا نظر داد که این کشور یک دشمن بد و بدترین دوست است.) اخیرا شاه به امینی در مورد امکان قبولی نخست وزیری اشاره ای کرد. ولی امینی روی کنترل نیروهای مسلح و ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) اصرار ورزید؛ شرایطی که شاه را بدون قدرت می سازد. (سرّی) برنامه امینی اگر که سابقه گذشته او و گفته های عمومی و خصوصی اخیرش نشانه های واقعی عقایدش باشند،

ص: 290

چنانچه امینی نخست وزیر شود، یک اصلاح طلب خواهد بود تا یک انقلابی. او از چشم پوشی از آشوب و اغتشاش امتناع می ورزد و حکومت نظامی را (با توسل کمتری به زور) برای یک دوره نامشخص ادامه خواهد داد. او هر کاری که برای فعالیت مناطق نفتی لازم باشد انجام می دهد. او پارلمان فعلی را منحل خواهد کرد و انتخابات جدیدی برای استقرار یک جو دموکراتیک سالم که نیازهای مردم بر طبق قانون بتواند برآورده شود، برگزار خواهد نمود. او به یک دولت از متخصصین توجه دارد، ولی احتمالاً مجبور است که یک چاشنی از سیاستمداران و نمایندگان مذهبی چنانچه به او کمک کردند که قدرتش را به دست آورد، شامل نماید. او که بیشتر بحران فعلی را متوجه سیاستهای اقتصادی درک نشده و برنامه ریزی اقتصادی غیرمعقول می داند، احتمالاً هزینه دفاعی را کم می کند که توسعه بیشتر را تأمین مالی کند. او تلاش خواهد نمود که سیاستهایی از قبیل اصلاحات ارضی بیشتر که پیش بردن توزیع عادلانه تر ثروت ملت را تقویت می کند اتخاذ نماید.

او همچنین تلاش خواهد نمود که فرار سرمایه از کشور را متوقف نماید. او می گوید تمام اتهامات فساد مقامات رسمی در طول 15 سال گذشته را تحقیق خواهد نمود و تمام متجاوزین را محاکمه می نماید. در اوائل 1978 امینی از استمرار شاه در قدرت حمایت می کرد در سپتامبر با پشیمانی استعفایش را طلب می کرد و در اوایل نوامبر به نظر رسید که او متمایل به یک سلطنت مطابق قانون اساسی می باشد (حداقل برای حال حاضر)(سرّی) زندگی و حرفه اولیه امینی در حقوق و اقتصاد از دانشگاه پاریس یک دکترا دارد. پس از یک سری پستهای قضائی و مالی دولتی در 1947 به عضویت پارلمان انتخاب شد. او به عنوان وزیر اقتصاد ملی (1951-1950)، دارایی (55 - 1953)، و دادگستری (1955) خدمت نموده است. او در ایالات متحده در طول سالهای 58 - 1955 سفیر کبیر بود. (طبقه بندی نشده) وقتی در می 1961، امینی نخست وزیر شد ایران در اواسط حادترین بحران سیاسیش از 1953 به بعد بود. او پارلمان را منحل نمود، اصلاحات سریعی را اعلام کرد و مقامات نظامی و دولتی بسیاری را به اتهام فساد دستگیر نمود. زمان تصدی او گردبادی از اصلاحات با کمی حمایت از طرف هر کس بجز شاه بود و آن هم نامشخص بود.

امینی کارهای زیادی انجام داد ولی در ژوئیه 1962 اختلاف با شاه، یک بحران بودجه ای - مالی، ناآرامیهای اجتماعی مرتبط با به تعویق انداختن انتخابات و خستگی شخصی منجر به استعفای او شد.

(محرمانه) پس از استعفایش امینی تحت مراقبت پلیس قرار گرفت و از فعالیت مخالف سیاسی وی ممانعت به عمل آمد. او به محاکمه برای معاملات نادرست زمین که ظاهرا همسر او و اعضای خانواده اش را هم گرفتار می کرد تهدید شد. (به نظر می رسید که وی شخصا صادق است). در اواخر دهه 1960 دولت در پی این بود که او را با اتهامات قدیمی فساد و خدمت به عنوان جاسوس شرکتهای نفتی خارجی بی اعتبار سازد. او ظاهرا دهه بعدی را به اداره کردن و افزایش ثروت به ارث برده قابل توجه خود و کشف راههایی برای بازگشت به قدرت پرداخت.

ص: 291

اطلاعات خصوصی امینی 71 ساله، گاهی بدون در نظر گرفتن عواقب صحبت می کند و ممکن است یک رگ انتقامجویی داشته باشد. او خیلی شوخ، باهوش و خوش صحبت است. او به میزان وسیعی در ایالات متحده، اروپا و خاورمیانه مسافرت نموده است.

مادر او عضوی از سلسله قاجار بود که تا زمانی که پدر شاه فعلی به سرنگونی آنها در 1921 کمک نمود بر ایران حکومت کردند. امینی فرانسه را به طور سلیس و به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند.

(محرمانه)

کریم سنجابی دبیرکل، کمیته اجرائی جبهه ملی

سند شماره (14) خیلی محرمانه تاریخ: 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 57 کریم سنجابی دبیرکل، کمیته اجرائی جبهه ملی (از سپتامبر 1978) خطاب می شود: آقای سنجابی در 23 اوت 1978 کریم سنجابی احیای ائتلاف جبهه ملی دهه 1950 را به عنوان جبهه ملی ایران (معمولاً به آن با عنوان جبهه ملی رجوع می شود) اعلام نمود. جبهه ملی فعلی که هنوز از لحاظ حمایت عامه آزمایش نشده است، یکی از بزرگترین و وسیعترین گروه مخالفین سیاسی سازمان داده شده می باشد.

سنجابی، جبهه ملی فعلی را به عنوان یک سازمان رسمی ولی نه یک حزب سیاسی رسمی توصیف می کند.

جبهه ملی قدیمی از محمد مصدق نخست وزیر در کشمکش او بر سر قدرت با شاه حمایت می کرد. پس از سقوط مصدق خیلی از اعضای جبهه ملی از کشور گریختند و به اروپا یا ایالات متحده رفتند، سنجابی در ایران باقی ماند. در 1977 پس از سالها عدم فعالیت اجباری و در پاسخ به نشانه های اعطای آزادیهای سیاسی او شروع به پرداختن به امر مهم نوسازی جبهه ملی نمود. (محرمانه) سنجابی در اعلامیه اوت 1978 خود به تندی به شاه شخصا حمله نمود و برنامه اعطای آزادیهای سیاسی او را یک ریاکاری خواند. در اظهارات بعدی او ادعا نمود که جبهه ملی در آینده هر انتخاباتی را تحریم خواهد نمود. مگر اینکه آزاد باشند و تقاضای یک تحقیق در ثروتهایی را که به وسیله بعضی ایرانیان اندوخته شده بود نمود. او گفت که وی هیچ مخالفتی با ادامه سلطنت ندارد مشروط بر اینکه آن یک سلطنت واقعا مطابق با قانون اساسی باشد و اینکه دولت باید بین دموکراسی واقعی و حکومت نظامیان یکی را انتخاب نماید. سنجابی اظهار داشت که جبهه ملی تقاضای سه عامل در هر دولت آینده را می نماید:

ناسیونالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم. (طبقه بندی نشده) در اکتبر 1978، سنجابی به پاریس رفت که رهبر مخالف مذهبی در تبعید، آیت اللّه روح اللّه خمینی را ببیند که پیروان او از لحاظ شماره خیلی بالاتر از جبهه ملی است. در آنجا آنها یک اعلامیه مشترک منتشر کردند که شامل سه نکته بود:

- از رژیم سلطنتی نباید حمایت شود، - جنبش اسلامی - ملی نمی تواند یک رژیم سلطنتی غیرقانونی را تأیید کند،

ص: 292

- دولت باید براساس اصول دموکراتیک که به وسیله یک رفراندوم تأیید می شود، باشد.

سنجابی در 10 نوامبر به ایران بازگشت و یک اطلاعیه تند که هر ائتلافی یا همکاری را با شاه و دولت رد می کرد منتشر نمود.او ادعا نمود که با خمینی به یک توافق رسیده اند (و ممکن است وی اتحادی با خمینی تشکیل داده باشد). روز بعد وی دستگیر شد، یک اقدام از طرف دولت که آشکارا به معنی دلگرم کردن سیاستمداران مخالف میانه رو و دلسرد نمودن آن رهبران مخالفی که سرنگون کردن شاه را در نظر قرار داده بودند بود. سنجابی در 6 دسامبر آزاد شد. (محرمانه) جبهه ملی جبهه ملی یک سازمان دربرگیرنده چندین گروه است که اعضای آن اغلب کارمندان حرفه ای طبقه متوسط می باشند. اعضای جبهه ملی به طور کلی در درخواست از شاه برای تبعیت او از قانون اساسی 1906 متحد هستند، ولی به طور دیگر به مقدار زیادی با هم اختلاف دارند.

بعضی تمایل دارند با شاه همکاری کنند به این امید که قدرتی در 7 ژوئن 1979 به دست آورند.

دیگران تمایل دارند که در انتخابات شرکت کنند ولی می خواهند که اختیارات شاه را به طور اساسی کاهش دهند و بیشتر اعضای تندرو می خواهند که شاه استعفا دهد. سنجابی ظاهرا تصمیم گرفته که سرنوشت خودش را با افراطی ترین جزء جبهه ملی طرح بریزد و این تصمیم منجر به ملاقاتش با خمینی و دستگیری بعدی وی شد.

زندگی اولیه و حرفه کریم سنجابی در 1904 متولد شد. او یک کرد و عضوی از ایل سنجابی است. در سن 13 سالگی او با دیگر اعضای ایل برای سه سال به بغداد تبعید شد. (در طول جنگ جهانی دوم او و بعضی از اعضای خانواده، منجمله پدرش به وسیله نیروهای اشغالگر انگلیسی دستگیر شدند، تا این تاریخ او از انگلیسیها و ارتش نفرت داشت.) او یک درجه حقوق از دانشگاه تهران در 1928 دریافت نمود و سپس هفت سال بعد را در فرانسه، جایی که یک دکترا در حقوق از دانشگاه پاریس دریافت نمود سپری کرد. (تز او این عنوان را داشت: رفرم کشاورزی در ایران) پس از بازگشت به ایران او در 1935 به وزارت آموزش و پرورش وارد شد و سپس در 1940 به وزارت دارایی وارد شد. در اواسط 1940 او به بنیانگذاری حزب ایران که بعدا یک جزء اصلی جبهه ملی شد کمک نمود. یک وکیل موفق و با دستمزد بالا در تهران، او در 1944 رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در 1946 معاون رئیس آن دانشکده. (محرمانه) سنجابی که یک حامی قدیمی مصدق بود با او در طول دوره برتریش همکاری نزدیکی داشت. پس از اینکه نخست وزیر سرنگون شد، سنجابی مخفی شد. بعدا او از مقام دانشگاهیش برکنار و زندانی شد. در موقع آزادیش برای مدت زمانی از سیاست دور ماند به هر صورت او در 1960 فعالیت سیاسی را از سرگرفت و عضوی از کمیته مرکزی حزب ایران شد، او همچنین به دانشگاه بازگشت.

او در سال 1961 مجددا دستگیر شد و آزاد شد، دوباره در 1963 دستگیر شد و در 1965 آزاد شد.

او که از این زندان آخری از نظر فیزیکی و روانی خسته بیرون آمد، به دانشگاه تهران به عنوان استاد

ص: 293

بازگشت، ولی از فعالیت سیاسی خودداری نمود. او از صحنه دور ماند تا اینکه وقایع 1978 به جبهه ملی اجازه تجدید سازمان پس از یک وقفه 25 ساله را داد. (محرمانه) اطلاعات خصوصی سنجابی معتدل ولی صریح است. او به کردی، فرانسه و عربی صحبت می کند و کمی انگلیسی می داند.

سنجابی ازدواج کرده است.

او و همسرش - فخری - سه فرزند دارند. (طبقه بندی نشده)

ناصر میناچی - از رهبران جبهه ملی

سند شماره (15)سرّی تاریخ: 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 ناصر میناچی - رهبر جبهه ملی ناصر میناچی وکیل و عضو فعال حقوق بشر و یکی از دو رئیس بازار تهران که پایگاه سنتی مخالفین مسلمانان است، می باشد. او همچنین خزانه دار کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر می باشد. در مقام رئیس هیئت مدیره حسینیه ارشاد - مرکز مذهبی در تهران - او مدتها طرفدار و حامی پشت پرده رهبران مذهبی میانه رو مخالف بوده و او دوست نزدیک آیت اللّه کاظم شریعتمداری می باشد. (این مرکز اخیرا بعد از 5 سال بسته بودن به دلیل ایراد سخنرانیهایی علیه شاه، دوباره گشایش یافته است.) (سرّی) میناچی منطقی و میانه رو از رژیم جعفر شریف امامی (اوت - نوامبر 1978) حمایت نموده و اظهار داشته که مذهبیون میانه روی مخالف باید در جهت آزادیهای سیاسی با دولت همکاری کنند. او معتقد است که شاه حامی ایران در مقابل آنارشیسم و کمونیسم می باشد. در اکتبر 1978 او به منظور دیدن روح اللّه خمینی رهبر مذهبی مخالف به پاریس رفت و هم اکنون در پی آن است که راه گریزی و چاره ای در مورد درخواستهای افراطی خمینی پیدا کند. او معتقد است که خواستهای خمینی امکان دارد آرام و نرم شود و قانون اساسی هم نجات پیدا کند، در صورتی که رهبران مذهبی میانه رو از برنامه ای حمایت کنند که به موجب آن شاه کشور را ترک کرده و یک شورای کشوری جایش را بگیرد، شورائی که پشتیبان یک دولت آشتی ملی خواهد بود و اختیار عمل لازم برای برگزاری هرچه سریعتر انتخابات آزاد خواهد داشت.

(سرّی) میناچی مدتهاست که احساس کرده کوششهایش در مورد حقوق بشر وی را در معرض خطر قرار داده و به عنوان یک سپر محافظتی او سرسختانه و قاطعانه در پی آن بوده که تأیید رسمی ایالات متحده را در مورد فعالیتهایش به دست آورد. او در اوت 1978 از واشنگتن به منظور مذاکره با مقامات حقوق بشر وزارت امور خارجه دیدار کرد. او با مقامات سفارت ایالات متحده در تهران بی تزویر و ساده بوده و اطلاعات می داده است. (سرّی)

مهدی پیراسته رهبر جبهه دفاع از قانون اساسی

ص: 294

سند شماره (16) خیلی محرمانه تاریخ: 8 دسامبر 78 - 17 آذر 57 مهدی پیراسته رهبر جبهه دفاع از قانون اساسی (از اوت سال 1978) آقای پیراسته خطاب می شود مهدی پیراسته یک فرصت طلب پرزرق و برق است. هنگامی که او جبهه دفاع از قانون اساسی را به عنوان گروه سیاسی خویش که مدعی پشتیبانی 300 ایرانی است، تأسیس کرد، اعلام داشت که مقصود از این جبهه «مبارزه برای آرمان اجرای موثر قانون اساسی بر طبق تعالیم اسلام» است. وی در یک مکالمه با مأموران آمریکایی در اکتبر 1978 گفت که برنامه او شامل اصول سازش با مخالفان مذهبی است، تا این مخالفان را از سایر عناصر ضدشاه جدا کند و تصور می شود که این مخالفان با خود او متفق خواهند شد و سایر مواد برنامه او عبارتند از: پیروی از یک مبارزه ضدفساد مؤثرتر و اصلاح روندهای بوروکراتیک برای اینکه عوام الناس از آن سود ببرند. (خیلی محرمانه) پیراسته مناسبات خوبی با جامعه تشیع دارد و مدعی است که آزادی چندین نفر از پیروان آیت اللّه خمینی، رهبر تبعید شده مذهبی مخالف دولت، را از زندان به دست آورده است. پیراسته برای سالها خواسته است که نخست وزیر شود و به طوری که گفته می شود، تماسهای خوبی با دربار دارد، ولی آخرین سمت مهم دولتی او، سفیر ایران در عراق در طول سالهای 1964 تا 1967 و سفیر ایران در بلژیک در طی سالهای 67 تا 71 بوده است که این پستها را خود او تبعید تلقی می کند. او ظاهرا نسبت به ایالات متحده نظر مساعد دارد، ولی این موضع ممکن است ناشی از این اعتقاد باشد که این کشور دارای نفوذ قابل ملاحظه ای در امور داخلی ایران است. بعضی از مأموران سفارت آمریکا در تهران سوءظن دارند که او یک عامل انگلیس است (محرمانه) سوابق حرفه ای.

پیراسته مدعی است که درجه دکترا از دانشگاه تهران دارد، ولی به احتمال قوی او فقط یک لیسانس حقوق دارد. پس از 14 سال در سیستم دادگاهها و وزارت دادگستری در سال 1946 به سمت دادستان تهران منصوب شد و به سرعت استعدادی برای رشوه گیری و اختلاس و توطئه چینی سیاسی و انجام کارهای حمایتی برای اشخاص مطلوب از جمله چند نفر از اشخاصی که با شاهدخت اشرف خواهر دوقلوی شاه وابستگی داشتند، نشان داد.

در سال 1948 وارد مجلس شد و از طرفداران پروپاقرص شاه در جریان مبارزات او با محمد مصدق نخست وزیر ایران (سالهای 1951-53) بود. بعدا او به عنوان استاندار فارس (1959 - 61) و خوزستان (1962-63) خود را یک مدیر مؤثری که دارای شم اتخاذ آرمانهای عمومی بود نشان داد. او در سال 1963 به عنوان وزیر کشور خدمت کرد.

خصوصیات شخصی پیراسته در حدود 71 ساله است. حیله گر و بی شرف و از لحاظ روشنفکری سطحی و پرحرف و عاشق شهرت، لاف زن و گاهی ناهنجار است. معذالک او مرد عمل بوده و سابقه ای از کارهای انجام شده دارد.

او به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند ولی زبان فرانسه او صریح تر است.

احمد بنی احمد رهبر حزب اتحاد برای آزادی

ص: 295

سند شماره (17) خیلی محرمانه تاریخ: 8 دسامبر 78 - 17 آذر 57 غیرقابل رؤیت برای بیگانگان احمد بنی احمد رهبر حزب اتحاد برای آزادی آقای بنی احمد خطاب می شود احمد بنی احمد یک آموزگار کهنه کار و از سال 1975 عضو مجلس است. در 9 نوامبر 1978 در اعتراض به سیاستهای دولت، از کرسی نمایندگی تبریز استعفا داد. او که در سیاست با انتقادات مستمر خود دیگران را اذیت می کند، نسبت به دولتهای اخیر نیز انتقاد داشته است. او آمار تلفات منتشره توسط دولت نخست وزیر وقت، جعفر شریف امامی پس از تظاهرات سپتامبر 1978 را مورد دعوا قرار داده و در ادامه آن به یک اعتصاب غذا دست زد که تا استعفای دولت طول کشید. در اکتبر او خواستار کنار گذاشتن طرحهای خرید دو رأکتور اتمی از فرانسه شد. با این ادعا که در تصمیم به خرید، فساد و بی قاعده گیهایی وجود داشتند. بنی احمد طالب تشکیل کابینه اتحاد ملی به عنوان وسیله اعاده ثبات به کشور است و دولت نخست وزیر غلامرضا ازهاری را متهم به عجز در پایان دادن ناآرامیهای داخلی نمود. او در سیاست جاه طلب بوده و ظاهرا با رهبران سیاسی دیگر، بازارها، مراکز سنتی اسلامی قدرت، از کانالهای ارتباطی برخوردار است. (خیلی محرمانه) بنی احمد که عضو پیشین حزب رو به فنای رستاخیز ملت ایران، که شاه آن را برای پیشبرد انقلاب شاه و مردم خود ایجاد کرد، بوده است، در ژوئیه 1978 تشکیل گروه سیاسی خود را اعلام نمود. اما کناره گیری خود را از حزب رستاخیز تا اوت 1978 زمانی که متقاعد شد می تواند با مصونیت کناره گیری کرده و حزب خود را ایجاد کند، اعلام ننمود. حزب اتحاد برای آزادی او که تمایلات سوسیالیستی چپ دارد، به طور وسیعی در دست برگزیدگان است و هواداران کمی داشته و فاقد برنامه است. در ماه اکتبر هنگامی که بنی احمد در رم در یک «کنگره دانشجویان ایرانی غیرکمونیست» حاضر بود، اعلام کرد که حزبش تقاضای عضویت در سوسیالیست بین الملل را خواهد کرد. (خیلی محرمانه) بنی احمد در خانواده ای مشهور و محترم در آذربایجان چشم به دنیا گشود. پس از اخذ دیپلم ادبیات از کالج معلمان رضاییه، بنی احمد به نوبت، معلم، مدیر و ناظم مدارس مختلف منطقه گردید. در دهه 1950 پس از تکمیل خدمت نظام خود کفیل ریاست اداره آموزش و رئیس اداره اوقاف شد.

(خیلی محرمانه) بنی احمد حدودا 58 سال دارد و سه کتاب نوشته است. وی به ترکی و انگلیسی تکلم می کند. (بدون طبقه بندی)

عبدالکریم لاهیجی از رهبران جبهه ملی

ص: 296

سند شماره (18) خیلی محرمانه تاریخ: 8 دسامبر 78 - 7 آذر 57 اداره مرکزی مراجعات سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) عبدالکریم لاهیجی رهبر جبهه ملی نحوه خطاب «آقای لاهیجی» است.

وکیل برجسته مخالف، عبدالکریم لاهیجی تاکنون از تعداد زیادی از موارد حقوق بشر دفاع کرده و یکی از افراد برجسته مخالف رژیم در کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر بوده است. او چندی بعد از دفاع از 11 دانشجو در یک دادگاه مدنی به دلیل کوفتگی و جرح در آوریل 1978 به طور جزئی بستری شد.

محمد درخشش رهبر پیشین حزب اتحاد ملی

سند شماره (19) سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان اداره مرکزی مراجعات 8 دسامبر 78 - 17 آذر 57 سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) محمد درخشش رهبر پیشین حزب اتحاد ملی نحوه خطاب «آقای درخشش» است محمد درخشش که از سران مخالفین سیاسی است، مدت کوتاهی در سال 1961 به عنوان وزیر آموزش و پرورش خدمت کرد. در سال 1973 او به عنوان سخنگوی حزب اتحاد ملی که در آن موقع تازه تشکیل شده بود و خواستار اجرای انقلاب شاه و مردم بود، انتخاب گردید. همچنین درخشش زمانی یکی از سران کلوپ مهرگان، که اینک از هم پاشیده شده و دوست نزدیک امیر اسداللّه علم - متوفی، نخست وزیر پیشین و دوست نزدیک شاه - بود. (سرّی)

کاظم شریعتمداری رهبر مخالفین مذهبی

سند شماره (20) خیلی محرمانه تاریخ: 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 57 سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) کاظم شریعتمداری رهبر مخالفین مذهبی کاظم شریعتمداری یک آیت اللّه (یعنی رهبر سرشناس) است و مدتها جزء چهره های ارشد شیعه بوده است. در خلال یازده ماه تظاهرات، ناآرامیها و شورشهائی که از ژانویه 1978 شروع شده اند، وی خود را به عنوان سخنگوی اجتماعی مخالفان مذهبی و بانفوذترین روحانی شیعه در کشور نشان داده است.

بنابراین گزارشها، در سپتامبر وی خود را «تنها» رهبر شیعه اعلام کرد.

در صورتی که وی واقعا چنین عنوانی به خود نسبت داده باشد، بدون شک با آیت اللّه روح اللّه خمینی که وی نیز چنین ادعایی دارد، برخورد خواهد داشت. (خمینی چهارده سال در تبعید به سر برده و دشمن

ص: 297

آشتی ناپذیر شاه است و خواهان پایان سلطنت می باشد) جماعت مذهبی بیشتر از آنچه ناظران غربی در نظر داشتند، متفرق است و حسادت میان رهبران رواج دارد. با ظهور فعالیتهای اخیر ضد شاه، این رقابتها و شکستگیها ممکن است کمتر شده باشد، ولی همچنان باقی مانده اند. (خیلی محرمانه) شریعتمداری برخلاف بسیاری از روحانیون هم سنخش با مدرنیزاسیون مخالفت نمی ورزد و با تداخل بعضی عقاید غربی در اسلام موافق است و تأکید دارد که با هرگونه تحولی مخالف نیست. ایراد اساسی او به دولت پیرامون ماده 27 متمم قانون اساسی 1907 می باشد. این ماده مربوط به مراقبت پنج رهبر برجسته مذهبی بر قانونگذاری به منظور تطابق با اسلام است و حاوی حق وتوی روحانیت، هم بر مجلس و هم بر پادشاه است. شاه طی مدرنیزه کردن کشور به سادگی ماده 27 را نادیده گرفته است.

شریعتمداری اصرار دارد که رهبران روحانی باید صاحب حق قانونی خود در قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین باشند. (خیلی محرمانه) در گذشته شریعتمداری بیشتر از خمینی تمایل به توافق با شاه نشان داده است. به هر حال با پیش آمدن حوادث سه ماه گذشته، این طور به نظر می رسد که وی ناچار به انتخاب مواضع مبارزه جویانه تری شده باشد. او بین کابینه 6 نوامبر 1978 غلامرضا ازهاری و کابینه های قبل از آن، اختلافی جز در تاکتیک نمی بیند و اخطار کرد که اگر کابینه ای غیرنظامی جانشین آن نشود، عواقب بدی در پی خواهد داشت. او حتی ندای خمینی برای ایجاد یک جمهوری اسلامی که در آن روحانیت صاحب قدرت و نفوذ بسیار خواهد بود را تکرار کرده است. او معتقد است که این گونه حکومت دمکراتیک است، زیرا اکثریت قاطع ایرانیان مسلمانند. (خیلی محرمانه) زندگانی و مشی اولیه کاظم شریعتمداری در حدود 1902 در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. وی تحصیلات دینیش را در شهر خود، تبریز شروع کرد و در شهرهای مقدس قم و مشهد و نجف و کربلا ادامه داد. در اوائل 1960 وی به عنوان مجتهد شناخته شد و بعد به مقام مرجعیت دست یافت. در نهایت عنوان آیت اللّه را به دست آورد.

پایگاه سیاسی اصلی وی بازار تبریز بود. اما نفوذ او در تبریز و آذربایجان نیز، موج زنان پیش رفت.

تجار بازار کمکهای زیادی هم به شریعتمداری و هم به خمینی داده اند. شریعتمداری پایگاه دیگری را در قم برپا نمود، جایی که وی در حال حاضر یک مدرسه مذهبی را که جزو معتبرترین مدارس در جهان شیعه به شمار می رود، اداره می کند. (قم یک شهر شلوغ و تجارتی است که در جنوب غربی تهران قرار دارد و همچنین مرکز زوار و تعلیم به شمار می رود. در قم جایی برای الکل، قمار، فیلم و زنان ملبس به لباسهای امروزی وجود ندارد. در طی برخوردی که بین نیروهای پلیس و نیروهای مذهبی در قم روی داد بحران یک ساله ایران شروع شد). (خیلی محرمانه).

اطلاعات شخصی شریعتمداری مرد ساکتی است که همواره رداهای سیاه و خاکستری می پوشد و عمامه سیاهی بر سر دارد که او را از اولاد علی، اولین امام شیعیان نشان می دهد. او عربی تکلم می کند و کارشناس قانون تجارت شیعه است. آیت اللّه ازدواج کرده است، معلوم نیست آیا فرزندی دارد یا نه. (بدون طبقه بندی)

گزارش سیاسی امنیتی - 8 دسامبر 78

ص: 298

سند شماره (21) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: گزارش سیاسی / امنیتی - 8 دسامبر 78 1- آشوبهای تهران در شب گذشته نسبتا آرام ادامه یافت. تظاهراتی همراه با تیراندازی پس از ساعت منع عبور و مرور از میدان ژاله گزارش شد، ولی تیراندازی با سر و صدای خیلی کمی از شمال تهران گزارش شد. خرابکاران بمب آتش زایی به داخل خانه معاون وابسته نیروی هوایی انداختند، ولی مشتعل نشد. بمب آتش زایی نیز به اقامتگاه انگلیسیها پرتاب شد ولی خسارتی به بار نیاورد.

کنسولگری شیراز برای دو شب گذشته سر و صدا و تیراندازی زیادی را پس از ساعت منع رفت و آمد گزارش می کند.

نیروهای امنیتی محلی می گویند این سر و صداها نهایتا روی نوار ضبط شده بود؛ ولی این موضوع غیرمحتمل است، چون که برق در بیشتر این مدت خاموش بوده است.

برخی سر و صداها حقیقی بوده اند. سربازان ظاهرا در تعقیب تظاهرکنندگان شروع به داخل شدن به خانه ها نموده اند. خاموشیهای برق به طور غیرعادی طولانی شده اند. خاموشی شب گذشته از ساعت 21 شروع شد و تا 30/1 ادامه یافت و دوباره از 30/3 شروع شد و در بعضی نقاط شهر تا نیمروز ادامه پیدا کرد.

کنسولگری اصفهان تظاهرات آرامی را در روز گذشته گزارش می کند. شب گذشته بمبی در کنار آپارتمان یک شهروند آمریکایی منفجر شد. تیراندازی شدیدی از ساعت 5 تا 6 شب 7 دسامبر مشهود بود، ولی شب گذشته تکرار نشد. تعداد معدودی مغازه و حتی یک بانک در روز گذشته باز بودند.

بیشتر مغازه ها همچنان بسته بودند. البته برق نیز دوباره خاموش بود، همچنان که در تهران نیز به این صورت بود. کنسولگری تبریز امروز صبح تیراندازی نسبتا شدیدی را از بازار و حدود پارک گلستان گزارش می کند.

2- امروز کلاً آرام می باشد. هیچ آشوبی از تهران گزارش نشده اعلان سفارت که وابسته ها می توانند با هزینه دولت به ایالات متحده بروند، ناگزیرا ایجاد تحریک نمود. ما تأکید می کنیم که این یک تخلیه نیست، ولی شهروندان نگران آمریکایی تا حدودی مصمم هستند آنچه را که می خواهند بشنوند.

پرواز ویژه پان آمریکن برای شهروندان آمریکایی که کارمند دولت نیستند و مایل هستند با هزینه خودشان ایران را ترک کنند، نیمه شب امشب حرکت خواهد کرد.

3- حرکتهای سیاسی زیادی در جهت مصالحه بدون خشونت در دو روز قبل از یکشنبه که به عنوان روز بزرگ برخورد اعلام شده است، وجود دارد. این تلاشها مؤثر هستند، ولی ما نسبت به اینکه آیا آنها می توانند در این زمان دیر وضعیت را عادی نمایند، مشکوک هستیم.

دکتر ناصر میناچی از کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر به سفارت گفت که رهبریت مذهبی و دولت ایران روی یک تظاهرات آرام توافق کرده اند (که مقامات حکومت نظامی اجازه تظاهرات وسیع را بدهند و رهبران مذهبی آن را آرام و مذهبی برگزار کنند و عناصر تندرویی را که تلاش می کنند در آن شرکت نمایند،

ص: 299

نپذیرند).

موافقت از طریق کمکهای علی امینی حاصل شد. راهپیمایان در 8 نقطه اجتماع خواهند کرد، پل سیدخندان در جاده قدیم شمیران، میدان شهناز، تقاطع شاهرضا و جاده قدیم شمیران (این گروه طالقانی خواهد بود) میدان ارک کمی بالاتر از بازار (این گروه سازمان حقوق بشر خواهد بود)، میدان گمرک، میدان شاه در شرق بازار، میدان کندی در غرب تهران و میدان ونک. تمام گروهها به طرف تقاطع جاده قدیم شمیران با شاهرضا برای راهپیمایی در شاهرضا به طرف میدان شهیاد رهسپار خواهند شد.

راهپیمایی قرار است از ساعت 9 تا 15 به طول انجامد. (نظریه: قابل توجه است که رهبریت مذهبی منجمله بعضی از افراد خمینی، اگر نه خود خمینی، می گوید که با رژیم توافق پیدا کرده است، ما نسبت به توانایی شریعتمداری یا دیگر میانه روهای مذهبی برای کنترل تندروها مشکوک هستیم. تبدیل راهپیمایی به یک برخورد خونین نبایستی برای محرکین مشکل باشد).

4- یک منبع مطبوعاتی ایرانی که به طور کامل قابل اطمینان دانسته نمی شود به مأمور سفارت گفت که وی دیروز با ازهاری نخست وزیر ملاقات کرد و وی گفت (ازهاری) که 50 شخصیت مهم روز گذشته نامه ای به قم بردند که در آن از آیت اللّه ها تقاضا شد، تا گروههای مردم را آرام کنند. منبع گفت امکان دارد شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی در این رابطه اعلامیه ای منتشر کنند و مردم را به برگزاری آرام و مذهبی محرم ترغیب نمایند و به آنها در مورد طرحهای خرابکاران هشدار دهند. گزارشات دیگری که ما داریم (تلکس جداگانه) بر تردیدی قابل توجه در رأی شریعتمداری در این مورد که دقیقا چه اقداماتی باید صورت گیرد، اشاره دارد.

5 - توسلی (حفاظت شود) نماینده نهضت آزادی نیز نشانه هایی از توافق را امروز به مأمور سفارت گزارش کرد. برای مثال متذکر شد که سربازان از اطراف مسجد هدایت جایی که جلسات جبهه ملی برگزار می شده است، و دیگر مساجد تخلیه شده اند. او تأیید نمود که واحدهای زیرزمینی خودشان را مسلح می نمایند، ولی تردید داشت که آنان دست به اقدامی بزنند.

جبهه ملی معتقد است ژنرال خسروداد یکی از اعضای گروه دوازده نفره است که بر علیه آن (جبهه ملی) توطئه می نمایند و به طوری که گفته می شود به ترتیب دادن آتش سوزی 5 نوامبر کمک نموده است.

در رابطه با سؤال مهمتر مصالحه سیاسی، توسلی اظهار داشت نهضت آزادی هنوز بر کنار گذاشتن شاه به عنوان شرط قبلی اصرار می ورزد.

وی همچنین برای یک راهپیمایی صلح آمیز در روز یکشنبه اظهار امیدواری نمود و از دولت ایالات متحده خواست که از طریق کنترلش بر ارتش سربازان را از گشودن آتش منع کند. مأمور سفارت اتهام «کنترل» را به تندی رد کرد و گفت دولت ایالات متحده برای صلح هرگونه نفوذی را که دارد به کار می گیرد.

6- آیت اللّه شیخ نوری از تهران به مأمور دیگری از سفارت گفت که جامعه مذهبی شاه را مطابق با قانون اساسی می پذیرد. او در رابطه با یکشنبه گفت جامعه مذهبی خواهان یک راهپیمایی صلح آمیز است و امیدوار است که دولت ایران نیز چنین احساسی داشته باشد.

یک توافق جامع امکان پذیر است، ولی چون که مخالفین به شاه اعتماد ندارند دولت ایالات متحده بایستی برقراری آن را تأیید نماید.

منبع دیگری به ما گفت، آیت اللّه قمی از مشهد آماده پذیرش نقش مطابق قانون اساسی برای شاه در

ص: 300

محدوده یک راه حل توافق شده می باشد.

7- نظریه: به نظر می رسد که اینها تماما اشاره بر این دارند که مخالفین مذهبی از یک آزمایش خونین قدرت می گریزند. در هر حال مشکلات همچنان به قوت خود باقی می مانند، یک راهپیمایی صلح آمیز حتی تحت بهترین سناریو، به طور غیرقابل اجتنابی شامل شعارها و پلاکاردهایی به طرفداری از خمینی و بر علیه شاه خواهد بود. علاوه بر این هیچ خبری از پاریس نرسیده است که خود خمینی خواهان یک یکشنبه آرام می باشد، و دولت ایران موضع عمومی خودش را که راهپیمایی مجاز نخواهد بود، تغییر نداده است.

حتی با اینکه سربازان زبان خشن دستورات حکومت نظامی را اجرا ننموده اند، ولی آنها تاکنون به طور مداوم اجتماعات را در تهران پراکنده نموده اند و معمولاً به بالای سرشان تیراندازی نموده، ولی به طور گهگاهی به طرفشان تیراندازی کرده اند.

تیزبینی ایرانی آشکارا در حال عمل است. ولی روشن نیست، آیا برای دولت موفقیت آمیز خواهد بود.

گفتگو با آیت اللّه نوری

سند شماره (22) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 8 دسامبر 1978 برابر با 17 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: گفتگو با آیت اللّه نوری خلاصه: مأمور سفارت عصر روز 7 دسامبر برای سه ساعت در خانه بازاری مشهور، حاجی کاشانی با آیت اللّه یحیی علامه نوری ملاقات کرد. آیت اللّه نظریه ای میانه در مورد راه حل احتمالی برای آشوب سیاسی فعلی ایران ابراز نمود، از جمله ابراز تمایل به باقی ماندن شاه به عنوان پادشاه مطابق قانون اساسی (ولی نه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح) مشروط بر اینکه ایالات متحده مایل به ایفای نقش ضامن برای چنان توافقی باشد.

نوری بدون اظهار اطلاعاتی خاص در مورد تظاهراتی که برای عاشورا برنامه ریزی شده، متذکر شد که توافقی کلی بین رهبران اسلامی و دیگر رهبران مخالف وجود داشته، که تظاهرات بایستی مسالمت آمیز باشند. او بعضی از حامیان خود را ترغیب نمود، به جای پیوستن به تظاهرات در خانه بمانند و پیشنهاد نمود که ایالات متحده از نفوذش برای کنترل رفتار سربازان ایرانی استفاده کند.

این ایده که ملاقاتهای بیشتری بایستی بین او و مأمور سفارت و نیز با دیگر آیت اللّه های ایرانی صورت پذیرد مورد قبول نوری قرار گرفت. (پایان خلاصه).

1- مأمور سفارت گفتگو را با بیان موضع ایالات متحده در حمایت از شاه و تمایل ابراز شده شاه برای قبول نقشی مطابق قانون اساسی که شامل حفظ مقام وی به عنوان فرمانده نیروهای مسلح می باشد، شروع کرد. مأمور سفارت اظهار داشت که چنان ترتیبی از حمایت رهبران نظامی ایران نیز برخوردار می باشد.

پس از بحثی طولانی در مورد وضعیت کشمکشی که به طور سنتی بین رژیم سلطنتی و رهبران اسلامی در ایران وجود داشته است، نوری اظهار داشت که بالاترین رجحان برای مردم ایران این خواهد بود که شاه کشور را ترک کند و یک جمهوری اسلامی جای رژیم سلطنتی را بگیرد. در هر صورت اگر قدرتهای بزرگ

ص: 301

و دیگران اصرار دارند که شاه به عنوان یک شخصیت مطابق قانون اساسی باقی بماند که سلطنت کندو نه حکومت، رهبریت اسلامی این را قبول خواهد کرد. بایستی بازگشتی به قانون اساسی 1906 وجود داشته باشد نه نسخه فعلی که از طریق اصلاحات به نفع سلسله پهلوی به فساد کشانیده شده است.

این بازگشت باعث جلوگیری از نقش شاه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح می شود، چونکه این اصلاحیه پس از برقراری کنترل پهلوی اضافه شد. علاوه بر این مردم به شاه اعتماد ندارند که وی تعهدات خودش را در مورد هرگونه توافق مطابق با قانون اساسی رعایت کند، اما انتظار دارند که وی از هرگونه فرصتی که برای تجدید استقرار قدرهای دیکتاتوریش پیش می آید، استفاده نماید.

نوری پیشنهاد کرد که ایالات متحده به عنوان قدرت خارجی که بیشترین نفوذ را بر شاه دارد به عنوان ضامن حسن نیت شاه در هرگونه قرار و ترتیب مطابق با قانون اساسی عمل نماید.

2- دولت نظامی بایستی قبل از استقرار یک دولت مطابق با قانون اساسی از طریق رفراندوم یا انتخابات منحل شود. نوری گفت که رهبریت اسلامی با همکاری یکدیگر می توانند اعلامیه ای منتشر کنند که به وسیله اکثریت سربازان و افسران رتبه پایین اطاعت خواهد شد و درنتیجه ایالات متحده به ارتش اجازه نخواهد داد که شکل استقرار صلح را در ایران تحمیل نماید. به دنبال انحلال دولت نظامی یک دولت انتقالی بایستی به طریقی به وجود آید که بحران را پایین آورده و یک جو عمومی اطمینان در میان مردم به وجود آورد. (چندین مرتبه در خلال مذاکره، نوری این نکته را متذکر شد که در حالی که روحانیت ایران به اشکال زیادی رهبر انقلاب ایران است، ولی آنها نیز توسط مردم هدایت می شوند و چنانچه روحانیت به طور ناگهانی نشان دهد که خیلی میانه رو است و یا برخلاف آن خارج از کنترل است، به سرعت توسط مردم کنار گذاشته می شود.) نوری معتقد بود ماهیت هرگونه دولت انتقالی بایستی یک شورای اسلامی 100 تا 150 نفره باشد که به وسیله رهبریت اسلامی به مردم معرفی خواهند شد. شورا متشکل از نمایندگان جبهه ملی، جامعه دانشگاهی، رهبران اسلامی و دیگر عناصر مهم جامعه ایران خواهد بود.

اعضای شورا به وسیله مردم انتخاب خواهند شد (روش تشریح نشد) و در حالی که وظایف آن تا حدودی روشن نبود، محتمل به نظر می آید که مقصود نوری این باشد که شورا پیکر اصلی تصمیم گیری ایران بوده باشد.

3- نوری گفت که ایرانیان در یک سیستم مطابق قانون اساسی خواهان حفظ روابط خوب با ایالات متحده و غرب هستند و در عین حال خواهان حفظ فاصله ایشان از اتحاد شوروی می باشند.

وی امیدوار بود که ارتباط سودمند دوجانبه ای بین قیمت نفت و قیمت کالاهای وارداتی از غرب توسط ایران به وجود آید، ولی وی این موضوع را تشریح نکرد.

نوری در پاسخ به یک سؤال گفت که جامعه اسلامی از حضور برخی مشاوران دست چپی در اطراف خمینی نگران نیست. شاید 97 درصد تمام ایرانیان مسلمان هستند و از تعداد معدودی که ادعای کمونیست بودن می کنند، که مطمئنا از 5 درصد بیشتر نیستند، درجه وفاداریشان به حد یک سیستم اقتصادی سوسیالیستی است تا بنیان فلسفی کمونیسم. اسلام ریشه عمیقی در روان ایرانی دارد و به نفع کمونیسم از بین نخواهد رفت. ترس و نگرانی از اینکه عزیمت شاه منجر به دولتی کمونیست در ایران خواهد شد بی اساس است و توسط رژیم شاه در تلاش برای بالا بردن حمایت غرب از بقای رژیم سلطنتی

ص: 302

ساخته و پرداخته شده است.

4- مأمور سفارت سپس به طور فرضی سؤال کرد، اگر در زمینه تغییرات سیستم اداره کننده ایران موافقتی حاصل شود که مورد قبول توده مردم ایران و نمایندگان آنها از جمله گروه رهبران اسلامی داخل کشور باشد، خمینی چه نقشی بر عهده خواهد داشت؟ اگر تمام یا اکثر عناصر سیاسی ایرانی با ترتیب و قراری موافقت نمایند که برخلاف تقاضاهای خمینی جایی برای شاه در آن منظور شده باشد، آیا رهبریت اسلامی داخل کشور پیش خمینی خواهند رفت و به او خواهند گفت که چنان قراری بدون در نظر گرفتن موضع او و با حمایت آنها اجرا خواهد شد؟ نوری که شاید نمی خواست پیروانش بفهمند با انگلیسی شکسته ای پاسخ داد: «این کار خیلی مشکل و خطرناک خواهد بود. کاری باید صورت گیرد.» 5 - تظاهرات: نوری دوبار از دادن پاسخ صریح به سؤالات مربوط به اینکه تظاهرات عاشورا چه زمانی و در کجا صورت می گیرد طفره رفت. در هر حال او اشاره کرد که تظاهرات موضوع مذاکرات با جبهه ملی بوده است. و همه موافقت کردند که طبیعت آن آرام و صلح آمیز باشد.

(نظریه: این گفته با اطلاعاتی که مأمور سفارت از بازاریها دریافت کرده مطابقت دارد. این موضوع نمی تواند چیزی بیشتر از صحنه ای تاریک برای خشونت پنهان باشد که بتوان تقصیر آن را به گردن دولت انداخت. در هر صورت اگر این موضوع صحت داشته باشد، سیاست هشیارانه عدم خشونت در عاشورا به نظر می رسد که قدمی به عقب توسط مخالفین داخل ایران از موضع افراطی که خمینی بدان اعتقاد دارد باشد.) 6- در خلال گفتگو راجع به تظاهرات، جوان دیگری به گروه 13 نفره بازاریها و جوانان همراه با نوری پیوست و جریان خشونتی را که اخیرا توسط سربازان در مورد یک زن و فرزندانش اعمال گردیده بود تعریف کرد. این کاشانی تحریک شده در هر حال یک فتنه جو می باشد که جزئیات خونین دو واقعه نقل شده در تهران و یکی در منطقه جیرفت کرمان را تعریف می کند، که در آن سربازان مبادرت به خشونت نموده اند. همراهان جوانتر که احساساتشان تحریک شده بود از آیت اللّه درخواست کردند که دستور دهد تا با سربازان با اسلحه مقابله شود. نوری که در خلال گفتگو صدایش را هرگز بلند نکرده بود (حداقل روی این گروه کوچک) پاسخ داد که چنین روشی پاسخگوی هیچ نیازی نیست. طبق گفته نوری در عاشورا سه امکان وجود دارد:

مردم تظاهرات خواهند کرد ولی سربازان به آنان تیراندازی نخواهند نمود؛ مردم تظاهرات خواهند کرد و مورد اصابت گلوله ها قرار خواهند گرفت؛ یا مردم با اقامت در خانه ها تظاهرات خواهند کرد. نوری به وضوح راه حل سوم را ترجیح می داد. وی گفت دومین امکان خودکشی خواهد بود، چون که نیروهای دولتی با تانک و دیگر سلاحهای مدرن به آتش اسلحه پاسخ خواهند داد.

وقتی من به شما دستور می دهم که با سربازان دولتی بجنگید، من می خواهم که شما به خوبی آنان مسلح شده باشید. در هر حال هر کسی می داند که شیعیان در عاشورا تظاهرات می کنند. اگر همه در خانه ها بمانند، دنیا خواهد دانست که این کار به خاطر ظلم و ستم رژیم فعلی ایران می باشد و این موضوع، تظاهراتی عظیم تر و مؤثرتر از آنکه بتواند در خیابانها برپا شود را تشکیل خواهد داد. چشمهای تمام دنیای اسلامی روی ایران و روی درگیری بین اعتقاد و رژیم سلطنتی خیره شده است. اگر ما در ایران

ص: 303

شکست بخوریم، این شکست برای تمام اسلام خواهد بود و دیگر دولتهای ملل مسلمان امکان دارد که تشجیع شده و بر علیه اعتقاد عمل کنند.

(نظریه: آشکار نیست که آیت اللّه تا چه درجه ای در برنامه ریزی تظاهرات عاشورا سهیم است. به هر صورت در این وقت کم موعظه های وی برای طرفدارانش که در 10 دسامبر در خانه ها باقی بمانند به نظر می رسد که زیاد به کار نیایند.) 7- سرانجام نوری اظهار نگرانی کرد که درگیری در عاشورا ممکن است از دولت شروع شده و خشونت مفرط می تواند هرگونه تغییری برای یک توافق مطابق با قانون اساسی را به خطر اندازد. وی پیشنهاد کرد که ایالات متحده از نفوذش بر نیروهای مسلح و شاه جهت جلوگیری از تیراندازی به تظاهرکنندگان استفاده نماید. مأمور سفارت هیچ گونه نظریه ای در مورد این تقاضا ابراز نکرد.

8 - مأمور سفارت نامه ای که به طوری که مشهور است از آیت اللّه خویی می باشد و مردم را تشویق می کند که با اعتدال در مبارزه شان علیه رژیم رفتار کنند را به نوری نشان داد و پرسید آیا این نامه جریان تظاهرات را تحت تأثیر قرار نمی دهد؟ نوری اظهار داشت که نامه تکثیر مجدد از یک نسخه اصلی مربوط به دو سال پیش توسط پیروان خویی است. او سپس اشاره کرد که دیدار اخیر ملکه با خویی توسط دولت عراق و بدون آگاهی قبلی به خویی، ترتیب داده شده بود.

آیت اللّه مجبور شد این گونه به شکایت ایرانیان پاسخ دهد که وی وقتی فرح را در آستانه در دید از بستر بیماری برخاست و اگر که از پیش می دانست که فرح می آمد با دیدار او موافقت نمی کرد. (نظریه: با اینکه بقیه این داستان با اطلاعات سفارت از دیگر منابع مطابقت دارد، ولی این اولین ادعا است که نامه خویی انتشار مجدد نسخه قدیمی توسط دیگران می باشد.) 9- با به خاطر داشتن مرجع ب، مأمور سفارت پرسید آیا نوری می تواند مقادیری از کتابها و مواد درسی که در مدارس دینی مختلف در ایران تدریس می شود فراهم آورد. نوری به منظور افزایش درک از اسلام با انجام آن موافقت کرد. نوری که حدود 40 سال دارد و کمی چاق است فارغ التحصیل مدارس مذهبی قم، مشهد و نجف می باشد.

در عین حال او دو درجه لیسانس و یک دکترا در حقوق اسلامی از دانشگاه تهران دارا می باشد. او اشاره کرد پیش از اینکه به عنوان یک آیت اللّه شناخته شود حدود 25 سال تحصیل مورد نیاز بوده است، علاوه بر تعلیم، شهرت به عمل صالح نیز شرط قبلی می باشد. در مورد نوری، وی یک بیمارستان، 5 کلینیک و چندین مدرسه کوچک مذهبی در محل تولد خود وقف کرده است.

نوری به هیچ وجه کلیشه یک ملای گمنام که مأمور سفارت انتظار داشت باشد، نیست. وی فردی مطلع و میانه رو بود و به وضوح با دیگر عناصر مخالف در هماهنگی بود. وی به خاطر فعالیتهای سیاسی زندانی شد که احتمالاً مقام او را در میان سلسله مراتب اسلامی بالاتر برد. او در برخورد خونین در 8 سپتامبر در میدان ژاله آیت اللّه رهبر (اصلی) بود، به طوری که گزارش شده ولی تلاش نمود تا جمعیت را از مقابل ارتش پراکنده کند، ولی مورد توجه واقع نشد. هنوز امکان پذیر نیست که اهمیت او را نسبت به دیگر آیت اللّه های درجه دوم از قبیل طالقانی ارزیابی نمود. او تلاش دارد که فضایی متواضعانه به وجود آورد و در رفتارش نسبت به پیروانش مغرور نیست. در هر صورت مأمور سفارت مظنون است که بیشتر تواضع او ریاکاری است که به واسطه موقعیت او لزوم پیدا می کند. نوری آشکارا نسبت به دانش خود و این حقیقت

ص: 304

که وی 17 کتاب و جزوه منتشر نموده که برخی از آنان به زبانهای اروپایی و شرقی ترجمه شده مغرور می باشد. وی به خاطر نظرات ضداسرائیلی شدید مشهور می باشد (همین طور پیروانش) و این نظرات توسط جزوه وی در مورد جنایات اسرائیل در لبنان نشان داده شده است (این جزوه به خاطر عکس خوبی که از نوری داشت برای INR/OIL/B ارسال شد). تنها اشاره به اسرائیل که در این رابطه مطرح شد، نظریه وی در این مورد بود که رژیم فاقد نمایندگی مردم ایران تصمیم گرفت که بدون مشورت با مردم در جنگ ظفار دخالت کند، و به اسرائیل نفت بفروشد.

10- در پایان گفتگو نوری موافقت کرد که به مأمور سفارت در ملاقات با دیگر آیت اللّه ها کمک کند.

نوری اشاره کرد که وی همچنین مایل است زمانی که دقت کافی برای تفکر در مورد نتایج این گفتگو داشت، دوباره و احتمالاً برای شش یا هفت ساعت با مأمور سفارت ملاقات کند.

نقشه اقبال برای نجات ایران

سند شماره (23) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 9 دسامبر 78 - 18 آذر 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران موضوع: نقشه اقبال برای نجات ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه خلاصه: اقبال در نظر دارد که یک روزنامه سیاسی را شروع نماید که در ابتدا و با توافق شاه و دولت، برای برقراری اعتبار روزنامه دولت و رژیم را مورد حمله قرار می دهد و سپس شروع به نابودی خمینی به عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ می نماید. اقبال حس می کند که شاه می تواند نقشی سودمند هم در بعد زمانی (برنامه زمانبندی) سریع و هم احتمالاً در سال آینده، به وسیله اعمال نفوذ بر ارتش و به عنوان شخصیت با اختیار ضروری و همان طوری که مؤسسات سیاسی دیگر توسعه پیدا می نمایند، بازی کند.

اقبال کاملاً آماده است که اگر به حل بحران جاری کمک می کند، شاه را به دور بیندازد. او متقاعد است که اگر ارتش به مدت 6 ماه در قدرت باقی بماند، از رها کردن آن امتناع خواهد ورزید.

اقبال احساس می کند که لازم است ژنرال جم در یک زمانی بازگردد و امور ارتش را دوباره به دست گیرد. او وزیر دادگستری فعلی - نجفی را یک کاندیدای عالی و تمیز برای نخست وزیری آینده می بیند، مشروط بر اینکه نجفی از دولت فعلی قبل از اینکه آلوده شود استعفا دهد.

2- خسرو اقبال، برادر نخست وزیر پیشین و رئیس شرکت ملی نفت، در 4 و 6 دسامبر با بخش خاور نزدیک / ایران ملاقات کرد. او گفت که قصد دارد هرچه که می تواند برای نجات کشور انجام دهد (ولی چنین بیانی را در مورد شاه اظهار نکرد). طرح او براساس شروع مجدد یک روزنامه سیاسی است که او در زمان جنگ جهانی دوم آن را داشت. او این کار را فقط با موافقت دولت و شاه خواهد کرد و ادعا می کند که امام جمعه تهران را به عنوان فرستاده خود برای این منظور در نظر گرفته است. برای چند هفته اول او درنظر خواهد داشت که به طور کلی به دولت و رژیم حمله کند و همچنین به شاه، ولی با ملایمت بیشتر. هنگامی که اعتبار و شهرت روزنامه برقرار شد، او سپس به طرف مقصود واقعی خود که تلاش برای محدود ساختن خمینی به عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ است پیش خواهد رفت.

ص: 305

اقبال گفت هنگامی که نفوذ خمینی کاهش پیدا کرد، دیگر ملاها را می توان با تطمیع کنترل کرد.او تعریف کرد که چگونه برادرش وقتی که نخست وزیر و رئیس شرکت ملی نفت بود، همیشه مبالغ قابل توجهی پول روی ملاها خرج می کرد. از نظر اقبال قطع چنین پرداختهایی خطرناکترین اشتباهی بود که آموزگار در زمان نخست وزیریش مرتکب شد. اقبال متقاعد است که تمام این کار می تواند در عرض دو ماه انجام شود.

3- پس از اینکه او موفق به کاهش نفوذ خمینی شد، اقبال بازگشت ژنرال جم به پست سابقش به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح را می بیند. او احساس می کند که این موضوع مطلقا ضروری می باشد، چون که به نظر او جم تنها کسی است که از احترام نه فقط نظامیان بلکه شاه و همچنین غیرنظامیان برخوردار می باشد. او حتی می تواند جم را در نقش دوجانبه ای که اکنون به وسیله ازهاری ایفا می شود ببیند. اقبال گفت که او با ژنرال جم در لندن صحبت کرده بود. جم به او گفته بود که نمی خواهد کاری بکند که شاه را ناراحت کند، ولی اگر ملت به او احتیاج داشت آماده خواهد بود.

به هر صورت ارجحیت اقبال برای نخست وزیری یک غیرنظامی است و اولین کاندید او برای این مقام وزیر دادگستری فعلی - نجفی می باشد. برطبق گفته اقبال، نجفی پاک و خیلی مورد احترام است.اقبال متذکر شد که اگر نجفی قرار است نخست وزیر شود، بایستی که خیلی زود از دولت فعلی با عدم موافقت به صورت آشکار با سیاستهایش استعفا کند. اقبال گفت وقتی نجفی شغل فعلی خود را تقبل کرد، تقاضا کرد که از طرف شاه به ساواک، پلیس و مقامات دربار دستور داده شود که با او در تحقیقات مربوط به فساد همکاری کنند.

شاه موافقت نمود، ولی چیزی اتفاق نیفتاد. بعد از 4 روز او استعفایش را تسلیم نمود و فقط وقتی موافقت نمود باقی بماند که رئیس پلیس پیش او آمد و به او گفت که از طرف شاه به او دستور داده شده که با وی همکاری نماید. اقبال این را به عنوان یکی از چند نمونه ای که او عدم صمیمیت مستمر شاه در انجام وعده ها و آزادی سیاسی می نامید، ذکر کرد. اقبال گفت که اگر شاه در هر صورت صمیمی شود می تواند به تلویزیون برود و مردم را در مورد این حقیقت متقاعد سازد، ولی مردم را نمی توان گول زد.

4- اقبال احساس می کند که خیلی مهم است که شاه حداقل دو کار را انجام دهد:

الف: ساواک را به عنوان یک سازمان منسوخ کند، بعضی از وظایف آن می تواند به وسیله پلیس و ارتش انجام شود؛ ب: توسط خودش و نه از طریق کمیته سه نفره مبلغ ثروتی را که اعضای خانواده سلطنتی به طریق نادرست انباشته کرده اند تصدیق کند و تمام داراییهای آنها در ایران را مصادره کند و آن را به مردم بازگرداند. اقبال همچنین فکر می کرد که او نیز باید چنین کاری را با تمام ثروتش در ایران بنماید.

5 - اقبال با حرارت متذکر این نکته شد که صحبت کردن راجع به دولت ائتلاف ملی احمقانه است، برای اینکه مطابق روش انجام کارها به طریقه ایرانی واقعا هیچ ائتلافی وجود ندارد. فقط منازعه و درگیری داخلی مداوم بدون بودن شخصی در قدرت و اختیار حقیقی وجود خواهد داشت.او فکر نمی کرد که رهبران مخالف سیاسی توانایی رهبری کشور را داشته باشند و اضافه کرد که در هیچ موردی آنها، نماینده گروه پیروان زیادی نیستند. اقبال احساس می کرد که یک دولت با تسلط مذهبی هیچ شانس موفقیتی نخواهد داشت.

ص: 306

6- اقبال خیلی هراسان است که اگر بر سر قدرت بودن ارتش برای 6 ماه ادامه یابد، آنها دیگر تمایل نداشته باشند که قدرت را از دست بدهند. او فکر نمی کند که یک دولت نظامی راه حل مشکلاتی که ایران با آن رو به روست، باشد.

7- اقبال در حالی که بیشتر سرزنش را به خاطر مسائلی که به وجود آمده اند، متوجه علم و هویدا می دانست، آماده پذیرش رفتن شاه اگر به حل بحران فعلی کمک کند، می باشد. در عین حال در صورتی که این بتواند نتیجه دهد، اقبال یک نقش سودمند برای شاه برای آینده نزدیک و احتمالاً تا یک سال می تواند ببیند. آن نقش برقراری قدرت و اختیار روی ارتش و عمل به عنوان شخص باقدرت ضروری و در حالی که مؤسسات سیاسی جدید به وجود می آیند، می باشد. اقبال فکر نمی کند که انتخابات خود بخود هیچ راه حل نهایی را فراهم آورد.

8 - در حالی که او در حرفهای زیادش تقاضای حمایت ایالات متحده برای طرحش را نکرد، ولی با این وجود آشکار بود او برخوردار بودن از چنین حمایتی را دوست دارد. او پس از بازگشتش به تهران در هفته آینده با لامبراکیس در تماس خواهد بود.

برنامه های مخالفین برای آینده

سند شماره (24) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 10 دسامبر 1978 برابر 19 آذر 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران موضوع: برنامه های مخالفین برای آینده 1- ما چندین سؤال درباره گفتگویی که در تلکس مرجع گزارش شد داریم.

- - آیا کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی نماینده دیگر گروهها در مذاکرات مشترک با دولت یا در تماسها با آمریکاییها و انگلیسی ها می باشد؟ (پاراگراف تلکس مرجع) - - اگر قرار باشد که شاه با شورای سلطنت موافقت نماید و سپس ایران را ترک کند آیا او مجاز خواهد بود که ابتدا اعضای شورای سلطنت را انتخاب نماید؟ (پاراگراف 4) - - آیا وی همچنین مجاز خواهد بود که کابینه جدید را انتخاب نماید؟ (پاراگراف 4) - - آیا کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر از سفرای ایالات متحده و بریتانیا انتظار دارد که لیستهای کابینه و شورای سلطنت را برای انتخاب توسط شاه به او عرضه کنند؟ آیا از سفرا انتظار می رود که لیست را تأیید کرده و به شاه اصرار نمایند که آن را قبول کند؟ (پاراگراف 4).

2- از نظر سفارت چه کسی برای مذاکره راهپیمایی صلح آمیز 9 دسامبر عمدتا مسئول بود. (تلکس مرجع به علی امینی اشاره می کند؛ دیگر گزارشات به سنجابی اشاره دارند و به زاهدی نیز نسبت داده شده است.)

ص: 307

سند شماره (25) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 11 دسامبر 1978 برابر با 20 آذر 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: برنامه 17 ماده ای مخالفین 1- در آخر روز 10 دسامبر چندین منبع مطبوعاتی متن قطع نامه 17 ماده ای را که گفته می شود، توسط تظاهرکنندگان در اجتماع میدان شهیاد تأیید شد، به دست آوردند. ما قادر نبوده ایم که حقایق مربوط به این قطعنامه را که ظاهرا توسط گروههای مخالف شاه در بین مطبوعات توزیع شد، تصدیق کنیم.

گزارشاتی وجود دارد که این قطعنامه فقط در 10 دسامبر توزیع شده و در 11 دسامبر اعلام خواهد شد.

2- مطالب زیرین خلاصه قطعنامه است که توسط نمایندگان محلی مطبوعات برای سفارت تهیه شد:

1) خمینی رهبر است، 2) سرنگونی رژیم، 3) جمهوری اسلامی، 4) دفاع از حقوق بشر، 5) حذف دولت نظامی، 6) اجرای تقاضاهای مذهبی، 7) آزادی زنان، 8) حقوق کامل کارگران، 9) پایان سوءاستفاده از قدرت، 10) اصلاحات کشاورزی، 11) حمایت کامل از اعتصابیون، 12) ضد فقر، 13) تیراندازی به تظاهرکنندگان خیانت است، 14) ادعاهایی که کمونیسم بین المللی در پشت جنبش است مزخرف مطلق است، 15) اسلام بیشتر، 16) آزادی زندانیان سیاسی، 17) مبارزه ادامه خواهد یافت.

3- معلوم نیست چه کسی این قطعنامه را تهیه کرده یا چه کسی در تظاهرات آن را برعهده گرفته. برنامه نشانه هایی از ردپای خمینی را دارد، ولی در چندین مورد از خط همیشگی خمینی معتدل تر است. بنابراین می تواند از طرف مخالفین میانه روتر باشد که به اجازه خمینی حرکت می کنند.

شورای سلطنت

سند شماره (26) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن تاریخ: 12 دسامبر 1978 - 21 آذر 57 به: سفارت آمریکا - تهران خیلی محرمانه موضوع: شورای سلطنت امکان دارد که در اول وقت اداری فردا به وقت واشنگتن شرحی از اساس قوانین ایران برای موضوع شورای سلطنت به ما بدهید. ما در قانون اساسی 1906 یا قانون متمم قانون اساسی 1907 هیچ اشاره ای به شورای سلطنت نمی بینیم. شاید ما نسخه ای که اصلاحات اخیر را منعکس سازد نداریم.

در هر حال، امکان دارد به ما بگویید قانون ایران در رابط با نایب السلطنه و شورای سلطنت چه چیزی را معین می دارد؟

محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایران

ص: 308

سند شماره (27) سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) خیلی محرمانه تاریخ: 13 دسامبر 1978 - 22 آذر 57 محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایران (از سال 1948) نحوه خطاب به او: آقای پزشکپور محسن پزشکپور از افرادی بود که به بنیانگذاری حزب پان ایران در سال 1948 کمک کرد. این حزب در دوران رونقش طی سالهای دهه 1960 و اوائل دهه 1970 یک سازمان ناسیونالیست افراطی، ضداجنبی و طرفدار اصالت رأی حکومت بود که بسیاری از ناظران را به یاد حزب نازی می انداخت.

گروه پزشکپور عملاً از هیچ جذبه عمومی برخوردار نبود و احتمالاً هنوز هم نیست. در 1947 زمانی که دولت حزب رستاخیز ملت ایران را تنها حزب قانونی شناخت، حزب پان ایران منحل شد.

پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1977 به عضویت کمیته پارلمانی دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد کرد. در ژوئن 1978، او با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیاری از «بحرانهای جامعه ایرانی» است، از حزب رستاخیز استعفا کرده و تجدید فعالیت حزب پان ایران را اعلام نمود. او همچنان به انتقاد از دولت در مسائل مختلف ادامه می دهد. (خیلی محرمانه) طی یک دهه که در خلال نخست وزیری محمد مصدق (53-1951) آغاز می شود، پزشکپور همچنان رهبر رسمی حزب پان ایران باقی ماند، اما بیشتر اوقات فعالیتی نداشت. با بازگشت به صحنه سیاست در سال 1961 او پس از اینکه داریوش فروهر کناره گیری کرد و گروه خود، حزب ملت ایران را تشکیل داد، تنها رهبر حزب شد. دولت از این حزب برای حمله به رئیس جمهور وقت مصر، جمال عبدالناصر استفاده می کرد اما در بقیه موارد آن را تحت مهار شدیدی نگاه می داشت. با موافقت شاه، به پزشکپور اجازه داده شد تا در انتخابات سال 1976 به عنوان کاندیدا شرکت کند و برای مجلس رأی آورد. (خیلی محرمانه) پزشکپور به علت تعصب میهن پرستی افراطیش، شهرت بدی یافته است. او مدت زیادی است که روی «ایرانی بودن» چندین سرزمین خارج از ایران - منجمله تحت الحمایه سابق انگلیس، بحرین که ایران نسبت به آن یک ادعای تاریخی داشته - اصرار ورزیده است.

در سال 1970 زمانی که شاه با تصمیم انگلستان به دادن اجازه برای یک سنجش آرای عمومی در بحرین (که به نفع استقلال داده شد) موافقت نمود، پزشکپور برای خرده گیری از دولت طرحی را تسلیم نمود. شاه که خشمگین شده بود جریان وجوهات به حزب پان ایران و پشتیبانی از آن را قطع کرد و آشکار نمود که پنج نماینده این گروه دوباره انتخاب نخواهند شد. با این حال شاه بعدا آرام گرفت و پزشکپور کار خود را در قوه مقننه ادامه داده است. (خیلی محرمانه) پزشکپور حدودا 61 ساله است و دارای یک مدرک لیسانس قضائی از دانشگاه تهران می باشد و عضو هیئت اجرائی جامعه وکلا است.او چند مقاله به علاوه یک کتاب به نام «ما چه می خواهیم» نوشته است، وی به انگلیسی تکلم می کند.

شورای سلطنت

ص: 309

سند شماره (28) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 13 دسامبر 1978 - 22 آذر 57 از: سفارت آمریکا- تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: شورای سلطنت 1- مرجع الف و ب نظر مخالفین در مورد طرح شورای سلطنت در مفاد (مفهوم) را ارائه می دهد. این براساس ماده 38 قانون متمم قانون اساسی که در 9 سپتامبر 1967 اصلاح شد، می باشد و در زیر به طور کامل نقل شده.

- در صورت انتقال تاج و تخت، ولیعهد شخصا وقتی که به سن 20 سالگی می رسد (براساس سال شمسی محاسبه می شود) وظایف شاه را ایفا می نماید. اگر او به این سن نرسیده باشد، شهبانو، مادر ولیعهد سلطنت را به دست می گیرد، مگر اینکه شخص دیگری به وسیله شاه برای آن مقام نامزد شده باشد.

نایب السلطنه بایستی شورائی مرکب از نخست وزیر، رؤسای هر دو مجلس (سنا و شورا) رئیس دیوانعالی و 4 شخصیت دانا و مشهور دیگر کشور که به وسیله نایب السلطنه انتخاب می شوند تشکیل دهد، و نایب السلطنه بر طبق قانون اساسی وظایف شاه در قانون اساسی را با شورا تا زمانی که ولیعهد به سن 20 سالگی می رسد به دست می گیرند. در صورت مرگ یا استعفای نایب السلطنه، شورا موقتا وظایف نایب السطنه را انجام می دهد تا زمانی که نایب السلطنه دیگری (نه یک عضو از خانواده قاجار) از طرف مجلسین منصوب شود. در صورت ازدواج مجدد توسط شهبانو - نایب السلطنه باید از شورا استعفا دهد.

2- شورای سلطنتی آن طوری که در قانون دیده می شود، اساسا برای راهنمایی نایب السلطنه است.

نظر جبهه ملی این است که شاه شورای سلطنت را برقرار (تعیین) می نماید و بعد آن را معرفی می کند؛ نه اینکه شهبانو وظایف نایب السلطنه را ایفا نماید. سپس استعفا می نماید و قدرتش (اختیاراتش) را به شورا منتقل می نماید. اساس برای این شرطی است که در جمله ماقبل آخر برای شورا آمده، که به عنوان نایب السلطنه پس از مرگ یا استعفای نایب السلطنه عمل نماید.

مطابق گفته دکتر میناچی نایب السلطنه جدید تا زمانی که پارلمان منتخب آزاد جدید وضعیت سلطنت را مورد توجه قرار نداده است، تعیین نمی شود و بنابراین شورای سلطنت را در موضع اعمال اختیارات سلطنتی قرار می دهد تا جدایی طبقات مردم متحقق شود. در حالی که این دقیقا طریقی نبود، که ماده 38 وقتی اصلاح شد در نظر بوده که اجرا شود. سناریوی مخالفین به نظر می رسد که شرایط قانون را داشته باشد.

مکالمه تلفنی با سفیر ایران زاهدی - 17 دسامبر

سند شماره 29 تاریخ: 17 دسامبر 1978 - 26 آذر 57طبقه بندی: سرّی از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن مرجع: تهران 12203 موضوع: مکالمه تلفنی با سفیر ایران زاهدی - 17 دسامبر 1- اردشیر زاهدی عصر هفدهم سپتامبر بعد از صرف ناهار با شاه به من تلفن کرد و گفت وی می خواست اقدامات انجام گرفته در مورد موضوعات مختلفی که من و او در 13 دسامبر گفتگو کرده بودیم

ص: 310

را گزارش دهد.

2- نخست راجع به سؤال بانک مرکزی، او گفت که تحقیقات نشان داده بود که این مسئله بیشتر اداری است تا سیاسی. بنابراین تصمیم گرفته شد تا خوش کیش تعویض شده و سمیعی جایگزین او شود. این پیشنهاد در 18 دسامبر به سمیعی داده می شود.

3- در رابطه با شرکت نفت تصمیم گرفته شده است که انتظام (عبداللّه) رئیس ظاهری شرکت نفت باشد.

زیرا او یکی از معدود افراد واجد شرایط تحت منشور شرکت ملی نفت ایران است، سپس مینا و نابغ به عنوان دو معاون بازگردانده خواهند شد و اداره شرکت را به عهده خواهند گرفت.

4- راجع به مسئله اعتصابات گمرکی او پیشنهاد قابل توجهی نداشت. او گفت که تصمیم گرفته شده است که تا بازگشت به تهران از اجلاسیه اوپک (خوشبختانه عصر هفدهم دسامبر است) صبر شود. از آنجا که مخالفان 18 دسامبر را روز اعتصابات عمومی اعلام کرده اند. زاهدی امید کمی دارد که قبل از آن کاری انجام پذیرد. برنامه او برای گرد هم آوردن گروهی از شهروندان برجسته برای ناهار که با یک ملاقات با شاه دنبال می شود، به خاطر این مشکل که بسیاری از آنها با یکدیگر اختلاف دارند و از صرف ناهار با هم امتناع می ورزند در هم ریخته شده است. او هنوز امیدوار است که در آینده نزدیک 10 یا 15 نفر را برای صرف چای با شاه گرد هم جمع کند.

5 - او سعی دارد یک گروه از بازاریها را (او صحبت از 2 هواپیمای دربست پر می کرد) برای فشار وارد کردن روی خمینی که موضعش را نرم کند به پاریس بفرستد. او می گوید اینها اشخاص بااهمیتی هستند که از آشوب اقتصادی فعلی صدمه می بینند. او امیدوار است که چند روحانی نیز با آنها باشند.

6- زاهدی خودش 18 دسامبر به اصفهان خواهد رفت تا سعی کند که طرفداران متعصب شاه را هماهنگ کند و از برخورد بیشتر آنها جلوگیری کند. از آنجا که من در روز 18 دسامبر با شاه ملاقات دارم، موافقت کردیم که 19 دسامبر با هم ملاقات داشته باشیم تا تبادل نظر کنیم. سولیوان

اضافات لیست شورای سلطنت

سند شماره (30) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 18 دسامبر 1978 - 27 آذر 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران 12168 موضوع: اضافات لیست شورای سلطنت میناچی به سفارت اطلاع داده است که در 17 دسامبر اسامی 2 نفر به لیست اعضای شورای سلطنت آینده اضافه شده است. آنهایی که اضافه شدند: علی امینی نخست وزیر سابق که در حال مذاکره بین مخالفین و دولت ایران بوده است و دیگری دکتر کریم سنجابی رئیس فعلی جبهه ملی می باشد. میناچی در پاسخ به سؤالی گفت: این دو به لیست اضافه شدند تا لیست نامزدها را به 8 نفر برسانند.(1) سولیوان

مذاکره با رهبر قشقایی

ص: 311


1- این متن در کتاب 26 سند لاتین نداشت.

سند شماره (31) طبقه بندی: محرمانه تاریخ: 21 دسامبر 1978 برابر با 30 آذر 57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: مذاکره با رهبر قشقایی 1- در 17 دسامبر مأمور سفارت با ملک منصور خان قشقایی برادر ناصرخان ایلخان قشقایی ملاقات نمود. این ملاقات کاملاً اتفاقی نبود بلکه به سبب مذاکراتی بود که از طرق دیگر با برادران قشقایی انجام گرفته بود. مأمور سفارت هیچ سعی ننمود که مکالمه را به جهت سیاسی سوق دهد. به هر حال ملک منصورخان پس از ارائه یک سخنرانی مفصل و نه کاملاً بی طرفانه درباره سابقه قشقاییها به عنوان مردمی جنگجو، خانواده خود را علیرغم آنچه که بر آنها رفته بود، حامی شاه دانست. او گفت که «من یک فرد عادی نیستم، من یک خان بزرگم، با این حال در یک اتاق اجاره ای زندگی می کنم، نمی توانم به سرزمین قشقایی بازگردم و این به اصطلاح پارلمان، زمینهای مرا از اصفهان تا خلیج فارس گرفته است». او خصوصا از نصیری رئیس پیشین ساواک که با وی یک رقابت شخصی داشت و اسداللّه علم که ملک منصور خان فکر می کند که طبقه خود و خاطره پدرش، جناب امیر شوکت الملک را به دور انداخت، انتقاد کرد.

2- ملک منصورخان تصور می کند که ناصرخان، برادرش که پس از معالجه ناراحتی چشمش در مونیخ، به تازگی به ایالات متحده بازگشته ممکن است به زودی به ایران مراجعه کند، ناصرخان به خانواده اش اطلاع داده که در دو هفته آینده منزل او را آماده سازند.

3- نظریه: تندی ملک منصور خان از روی سادگی بود، همان طور که آرزویش برای دستیابی دوباره به آنچه که فکر می کند است، همین حال را دارد. اگر برادرانش نیز به همین نحو فکر کنند و اگر شاه حاضر باشد از حمایت آنها از مصدق چشم پوشی کند، احتمالاً معامله ای صورت خواهد گرفت که برای شاه، حمایت خانواده صاحب ریاست قشقایی را در قبال ارزش آن حمایت تضمین خواهد نمود.

سولیوان

گرایش انگلیس نسبت به شورای سلطنت

سند شماره (32) طبقه بندی:خیلی محرمانه تاریخ: 22 دسامبر 1978 - 1 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: گرایش انگلیس نسبت به شورای سلطنت 1- رئیس دفتر سفارت انگلیس، دیوید میرز به مأمور سفارت، استمپل گفت که اخیرا انگلیسیها طرح میناچی برای شورای سلطنت را شنیده اند، در جواب به تقاضای میناچی برای رساندن آن به شاه، هم سفیر انگلیس و هم میرز به میناچی گفتند که انگلیسیها هر نظریه ای را برای شاه چنانچه از طرف او سؤال شد برای خود محفوظ خواهند نمود. میرز تأکید کرد که انگلیسیها هیچ تعهدی برای مطرح نمودن موضوع به طور مطلوب (به طرفداری) نداده اند و آماده حمایت از ایده شورای سلطنت، هم اکنون و همچنین دخالت

ص: 312

در امور داخلی ایران به هیچ طریقی نیستند.

2- میرز این طور ادامه داد که میناچی حقیقت را در توضیح موضع آمریکا برای انگلیسیها پوشانیده است و ادعا نموده که مأمور سفارت گفته است که طرح شورای سلطنت به طور مطلوبی به سفیر کبیر (آمریکا) عرضه (معرفی) خواهد شد.

مأمور سفارت میرز را مطمئن ساخت که ایالات متحده برای شورای سلطنت متمایل به طرفداری نبوده و چنان اشاره ای به میناچی نکرده است.

3- میرز این عقیده را ابراز نمود که میناچی در تلاش است که مفهومی از شورای سلطنت را که به مقدار زیادی با نظرات آیت اللّه متناسب است به خمینی عرضه دارد و در عوض در تلاش است که فرمولی مشابه ولی نه یکسان را (مسافرت و شورای سلطنت به عنوان یک هیئت موقت) به شاه عرضه نماید.

میناچی تاکنون در هیچ کدام از طرق موفق نبوده است. به عقیده میرز اضافات یا دوباره تفسیرکردنهای میناچی از تلاشهای ایالات متحده و بریتانیا، به سادگی تلاشهای وکیل خوب ایرانی برای بیرون کشیدن چیزی می باشند. میرز خیلی نگران این موضوع به نظر نمی رسید و گفت فکر بریتانیا این است که به گوش دادن به میناچی ادامه دهد زیرا در آینده ممکن است وی، سودمند باشد.

4- مأمور سفارت قبلاً ناخوشایندی سفارت ایالات متحده در مورد طریقه ای که مواضع ایالات متحده و انگلیس، هر دو، به طور بدی برای طرف دیگر تفسیر شده است را به میناچی ابراز نموده. احساس ما این است که اگر قرار باشد میناچی سرانجام سودمند باشد، به میزان قابل توجهی بهتر خواهد بود اگر که او طرح آزمایشی خود را محکمتر نگهدارد.

طرح بازگشت ناصرخان قشقایی

سند شماره (33) طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: طرح بازگشت ناصرخان قشقایی 1- مأمور سفارت در 23 دسامبر با هوشنگ شهبازی، وابسته فامیل عمده قشقایی، برای شنیدن مباحثه در مورد مزیت بازگشت ناصر خان ایلخان قشقایی به ایران برای شاه ملاقات نمود. شهبازی با آمادگی قبول کرد که به موازات اسکان دادن قبایل طبیعت و خوی آنها تغییر کرده است. به هر صورت او مدعی بود که ناصرخان نفوذی فوق العاده در میان افرادش و در میان رهبران مذهبی در استان فارس دارا می باشد. به علاوه طبق گفته شهبازی، قشقایی جای نفوذ و اهمیت را در میان هزار فامیل ایران پر می کند و بازگشت او به تقویت حمایت آنها برای ابقای سیستم فعلی کمک می کند. ناصرخان به ویژه به ژنرال زاهدی نزدیک بود و به طوری که منتسب است همراه با زاهدی دستی در مرگ رئیس پلیس مصدق، ژنرال افشار طوس داشت.

2- شهبازی، قشقایی را یک خان باهوش و زیرک ولی با ضعف منجمله پول دوستی و تمایل به بازگشت به موقعیت احترام (تشریفات) و قدرت تقریبا شبیه به آن چیزی که او در زمینهای ایل قبل از تبعیدش برخوردار بود، توصیف نمود. ناصرخان اصلاً از جبهه ملی طرفداری می کند؛ به این خاطر که در

ص: 313

دهه 1950، شاه بزرگترین تهدید را در مقابل برخورداری رؤسای ایلها و مالکان بزرگ از امتیازات سنتی آنها مطرح نمود. شهبازی معتقد است که ناصرخان در حال حاضر این فکر را در نظر خواهد آورد که ابقای شاه چیزی است که با یک دیدگاه سنتی نسبت به ساخت قدرت در ایران سازگاری و بنابراین مطلوبیت دارد. می توان فرض نمود که وی به عنوان یک عضو قدیمی جبهه ملی مورد استقبال سران جبهه ملی فعلی قرار خواهد گرفت، خصوصا بدلیل اینکه او میلی به تصدی مقام سیاسی نخواهد داشت.

3- آیا ناصرخان باید بازگردد؟ شهبازی معتقد است سودمند خواهد بود که وی برای چند روزی به منظور بالا بردن اعتبارش دستگیر گردد. زمانی که آزاد شود، ناصرخان قادر نخواهد بود که مستقیما با خمینی مخالفت کند و همچنین چنان تناقضی مطلوب نخواهد بود، چون که حداقل بعضی از مخالفین را به زور به موضعی افراطی تر در دفاع از خمینی می کشاند. بلکه کمک ناصرخان در داخل مجالس مخالفین، بحث به طرفداری از لزوم حفظ شاه خواهد بود. در فارس و خصوصا در شهرهایی از قبیل شیراز و جهرم نفوذ ناصرخان می تواند به برقراری نظم کمک کند. خصوصا نظر به اینکه بویراحمدی ها و کنفدراسیون خمسه احتمالاً از رهبری قشقایی پیروی می کنند.

4- شهبازی که اظهار می دارد او هنوز در مورد این موضوع به ناصرخان یا فامیل او دسترسی پیدا نکرده است و سؤال کرد که آیا مأمور سفارت مایل به ملاقات برادران ناصرخان برای گفتگوهای بیشتر می باشد. مأمور سفارت پاسخ داد که وی در موقعیتی نیست که اثر بازگشت ناصرخان یا تمایل دولت ایران به بازگشت وی به ایران را ارزیابی نماید.

به هر صورت چون که دولت ایران او را تبعید نموده است هر بحثی یا موافقتی درباره بازگشت وی به طور صحیح باید روی دولت ایران متمرکز شود.

ایالات متحده در هیچ موردی قدمی نامتناقض با حمایتش از شاه برنخواهد داشت و مأمور سفارت به این دلیل مشکوک است که گفتگوی پیشنهاد شده با برادران ناصرخان واقع شود، مگر اینکه پیشنهاد مورد علاقه دولت ایران باشد.

5 - نظریه: شاه چون که در طول سالیان از روی قصد، قدرت رهبران سنتی جامعه ایران را بدون همراهی سودمندی در میان قسمتهای دیگر جامعه کاهش داده است، در حال حاضر او خود را کاملاً متکی بر ارتش برای حمایت داخلیش درمی یابد. تحت این شرایط ظهور حامیان قدرتمند سنتی ممکن است جالب واقع شود.به هر صورت، دولت ایران باید صرفه های نهانی حضور ناصرخان در مقابل اثر محتمل بازگشت وی روی سلطه شکننده رهبری مخالفین میانه رو که به گفتگو با شاه در مورد دولت ائتلافی - انتقالی نزدیک می شوند را به دقت اندازه گیری نماید. در دهه گذشته رایج بوده که نفوذ رؤسای ایلیاتی و دیگر عناصر رهبری سنتی در ایران را پایین بیاورند. بدون نظر دادن راجع به درجه نفوذ حفظ شده به وسیله خانواده قشقایی - ایلخانی، ما ذکر می کنیم که تجدید حیات اسلامی بر این اشاره دارد که آن یک دسترسی خیلی سهل الوصول است.

گروه پیشنهادی طرفدار شاه

ص: 314

سند شماره (34) طبقه بندی:خیلی محرمانه تاریخ: 26 دسامبر 1978 برابر با 5 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: گروه پیشنهادی طرفدار شاه 1- جرج ناتانسون، یک تاجر آمریکایی که در ایران ارتباطات خوبی دارد، روز سیزدهم و بیست و یکم دسامبر به سفارت آمد تا در مورد افکاری که راجع به یک گروه مخفی برای حمایت از شاه دارد گفتگو کند.

او برای بخش بازرگانی به عنوان یک گرداننده بزرگ شناخته شده است که با دربار رابطه دارد و با آزادی به شاهزاده اشرف و ملکه فرح مراجعه می کند. او پرت مأمور سفارت را مرتبه اول دید و دفعه دوم پرت و لامبراکیس کنسول سیاسی را ملاقات نمود. انوشیروان باتمانقلیچ او را همراهی می کرد. او که یک عضو خانواده مشهور باتمانقلیچ است می گوید 4 سال پیش در (SAIS) دانشگاه علوم امور بین المللی و دیپلماسی جان هاپکینز به تحصیل اشتغال داشت.

2- ناتانسون با عبارات گسترده بازرگانی و تجارتی راجع به سازماندهی یک برنامه ضربتی از طرف شاه برای روابط عمومی و برای کارهای خوب اقتصادی جهت خنثی کردن آشوب صحبت می کرد. هر دو نفر با عبارات توطئه آمیز صحبت می کنند، ولی در گفتگو راجع به آنچه که در فکرشان است، اقدام سیاسی را به وضوح دنبال می نمایند. آنها می گویند که قصد دارند از منابع خصوصی در ایالات متحده و یا جای دیگر پول تأمین نمایند تا پروژه های رفاهی و اجتماعی خیلی نمایانی را در جنوب تهران و جاهای دیگر شروع کنند و در مورد آنها تبلیغات به راه بیندازند.

3- ناتانسون این نکته را تذکر می دهد که وی به دنبال همکاری با حمایت ایالات متحده نیست، ولی تماس مجدد با سفارت را حفظ می کند (او به تازگی درخواست یک ملاقات برای امروز 26 دسامبر را نمود و پرت او را خواهد دید.) کنسول سیاسی عاقلانه فکر کرد که چندین بار به وضوح در 21 دسامبر عنوان و تصریح نمود که هر چه گروه ناتانسون انجام می دهد در هیچ حالتی نباید به درگیری دولت ایالات متحده تفسیر یا نمایانده شود. علاوه بر آن کنسول سیاسی به ناتانسون و باتمانقلیچ توصیه کرد که تمام طرحهایشان را به دقت با شخصی که واقعا از طرف شاه نمایندگی دارد در میان بگذارند، چون که این کار واقعا مربوط به ایرانیان است و آمریکاییهایی که نمایندگی دولتی ندارند نباید کاری را انجام دهند. که مغایر با طرز فکر شخصی شاه می باشد. او اشاره کرد که آمریکاییها پیشنهادات بدون وسوسه ای راجع به چگونگی اداره کردن مشکلات به شاه می داده اند، ولی شاه ایده های شخصی خودش را در مورد استراتژی مناسب دارد و این امتیاز متعلق به او است. ناتانسون با هر دو این موارد توافق داشت، ولی صراحتا ما فکر می کنیم که تصریح و تأکید قابل توصیه است. باتمانقلیچ در نظر دارد در چند روز آینده مسافرتی به ایالات متحده داشته باشد و اگر مایل باشد با هر کسی از دولت ایالات متحده تماس بگیرد، اسم پرشت را در وزارت خارجه دارد. (ما فکر کردیم عاقلانه است که او را در آن جهت هدایت کنیم.) 4- ناتانسون با آزادی راجع به منافع گسترده تجاری صحبت می کند (شاید در مورد آنها اغراق می کند.) او از آمریکاییها و دیگرانی نام می برد که خیلی از آنها نوعی از کار مخفی در سابقه شان وجود دارد. در میان آمریکاییها و دیگرانی که اشاره شد، گریگوری لیما، بروس مک نیل، بیل (خسرو) ایلرز، و

ص: 315

ایرانی، امیر دولتشاهی و حتی روزنامه نگار محلی انگلیسی جیمز آندروود، می باشند. گروهی دیگر از اسامی وجود دارد که عمدتا افراد نظامی و از تجربه گذشته او هستند.5 - نظریه: این موضوع صراحتا چیزی مثل یک کوشش آماتوری برای تکرار وضع 1953 (1332) به نظر ما می رسد. در حالی که شاه بدون شک می تواند از کمک و مشورت دوستانه استفاده کند، ما مشکوکیم که گروه ناتانسون واجد شرایط ترین برای ارائه آن باشد. ما مشکوکیم که وی خیلی بتواند سازماندهی کند. ولی اگر او این کار را بکند، تلاشهایش به نظر خواهد رسید که به برخی نظارتهای دقیق توسط سفارت حکم می کند. دیگر سازمانها در اینجا هیچ علاقه ای به او ندارند. بنابراین اگر باتمانقلیچ با او تماس بگیرد، پیشنهاد می کنیم پرشت تلاشهای او را به جاهایی هدایت کند که خطر احتمالی برای وجهه ایالات متحده در این مرحله از بازی در ایران را به حداقل برساند.

(سخنان) میناچی در مورد کوششهای صدیقی برای تشکیل دولت

سند شماره (35) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 27 دسامبر 1978 - 6 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: (سخنان) میناچی در مورد کوششهای صدیقی برای تشکیل دولت خلاصه: میناچی تصدیق کرد که مهدی بازرگان و نهضت آزادی به طور محتاطانه ای از کوشش صدیقی برای تشکیل دولت حمایت می کنند. کمیته دفاع از حقوق و آزادی بشر نیز از کوشش صدیقی حمایت می کند.

میناچی فکر می کند صدیقی آماده است که کابینه را اعلام دارد، ولی می خواست که از سابقه مصدق پیروی کند و تأیید مجلس برای دولت را پیش از گرفتن حکم از شاه دریافت دارد. میناچی در مورد این سؤال که آیا دولت جدید قادر خواهد بود که به اعتصابات که در حال فلج کردن ایران هستند پایان دهد وبا این ترتیب حداقل اصلاحی در وضعیت صورت خواهد گرفت، دو پهلو حرف زد. او دولت صدیقی را به عنوان راه حلی نهایی برای مشکلات ایران نمی بیند. او تصدیق نمود که آیت اللّه خمینی مؤمنین را ترغیب نموده که آنهایی که چماقداری می کنند و بر علیه آنها تظاهرات می کنند را بکشند. (پایان خلاصه) 1- دکتر ناصر میناچی با استمپل مأمور سفارت در 27 دسامبر در محل دفتر حسینیه ارشاد برای بررسی وضعیت فعلی ملاقات نمود.

در جواب سؤال مأمور سفارت، میناچی گفت هم نهضت آزادی و هم کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر به طور ضمنی از کوششهای صدیقی برای تشکیل یک دولت حمایت می کنند. مهندس بازرگان در 23 دسامبر با صدیقی ملاقات نمود که به او بگوید در دولت جدید خدمت نخواهد کرد، ولی او را در ادامه جریان دلگرم خواهد نمود. میناچی گفت گروه بازرگان معتقد است که اگر دولت صدیقی موفق باشد، توافق خمینی را دارد که باعث شکست آن نشویم. میناچی فکر می کرد که صدیقی قادر به تشکیل دولت می باشد و هم اکنون بیشتر، اگر نه تمام، کابینه اش را انتخاب کرده است.

میناچی گفت او فقط دو انتخاب را می داند، برای وزارت دادگستری محسن پزشکپور، رهبر پان ایرانیست مخالف در مجلس و دکتر حمید مولوی، دانشگاهی برجسته برای وزارت بازرگانی.

ص: 316

2- طبق گفته میناچی صدیقی می خواهد که از سابقه مصدق پیروی کند و تأیید پارلمان برای دولتش را قبل از گرفتن فرمان از شاه دریافت دارد. میناچی فکر می کرد امکان داشته که موضوع در پارلمان و در جلسه غیرعلنی امروز مورد بحث قرار گرفته باشد. (توضیح: دیگر منابع اطمینان کمتری دارند که کار ترکیب کابینه آنقدر به جلو رفته باشد و معتقدند صدیقی تقاضای زمان بیشتری برای جمع آوری اعضای کابینه نموده است. منابع پارلمانی می گویند جلسه امروز فقط بحث کلی در مورد وضعیت فعلی بود و جلسه غیرعلنی دوم برای هفته آینده برپا خواهد شد.) 3- مأمور سفارت پرسید که آیا حمایت از کوشش صدیقی تا آنجا پیش می رود که به متوقف نمودن اعتصابات که اکنون ایران را فلج می نماید، کمک کند. میناچی در مورد این سؤال دوپهلو صحبت کرد، ابتدا گفت که اعتصابات ادامه پیدا خواهند کرد. چونکه «مردم می خواهند که شاه برود، حتی خمینی به عنوان نخست وزیر از حمایت عامه برخوردار نخواهد بود اگر که شاه بماند.» (توضیح: میناچی به طور کلی در مورد موضوع «شاه باید برود» تندتر از قبل بود.) به هر حال میناچی همچنین گفت که اگر دولت جدید شروع خوبی داشت و سربازان را از خیابانها خارج می نمود کارها بهتر خواهد شد و آشوبهای کمتری وجود خواهد داشت. به هرحال، میناچی گفت دولت صدیقی آخرین راه حل برای مشکلات ایران نیست.

شاه هنوز باید برود.

مأمور سفارت و میناچی توافق داشتند که کوشش صدیقی از آشوب بهتر خواهد بود و در پاسخ به سؤال مستقیم میناچی، مأمور سفارت گفت فکر می کند که هیچ کدام از راه حلها که شامل شورای سلطنت و رفتن شاه از کشور می باشد قابل قبول نخواهد بود، حتی اگر خمینی با آنها موافقت نماید. میناچی گفت فکر می کند پس در این صورت راه حل افراطی نظامی به کار گرفته خواهد شد و باعث خونریزی های زیادی می شود. مأمور سفارت گفت ایالات متحده نمی خواهد که ببیند چنین چیزی اتفاق می افتد و این دلیل آن است که از دولت ائتلافی و مصالحه طرفداری نمود. میناچی اشاره نمود که تلاش صدیقی درست چنین ایده ای است و با مأمور سفارت توافق داشت که اگر (صدیقی) موفق گردد، ممکن است وضعیت را از برخورد دور کند و به طرف سیاست بکشاند. میناچی سپس مکثی نمود و اضافه کرد که صدیقی می تواند به وضعیت کمک کند و پاسخ درازمدت نخواهد بود. به هر حال یک نکته از برنامه صدیقی انتخابات سریع، انحلال پارلمان در دو ماه و انتخابات نسبتا سریعی پس از آن خواهد بود. مجلس جدید سپس می تواند با موضوع سلطنت درگیر شود.

4- وقتی مأمور سفارت در مورد تظاهرات متعدد او را تحریک نمود، میناچی با خوشحالی گفت که اینها تماما گروههای مذهبی بوده اند. مأمور سفارت سپس سؤال کرد که چرا سفارت آمریکا در 24 دسامبر انتخاب و مورد توجه مخصوص قرار گرفته بود؟ میناچی که از جا پریده بود در ابتدا سؤال کرد که آیا مطمئن هستم که عوامل ساواک نبوده اند، وقتی به او گفته شد این آن را پاک نمی کند، قبول کرد که تمام گروههای مذهبی واقعا تحت کنترل نیستند. او بی درنگ ارتباط گروههای مذهبی را با ترورهای اخیر در اهواز تکذیب نمود و گفت اینها (ترورها) باعث دردسر کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر شده اند. مأمور سفارت اشاره کرد که آنها ایالات متحده را نیز دچار دردسر کرده اند. (توضیح: میناچی معمولاً خیلی در مورد موضوعات عملیاتی با اطلاع نیست ولی آشکار بود که او حتی خیلی بیش از قبل درباره جنبه های آتی اعمال خشن که خارج از کنترل نهضت هستند، عصبانی بود.)

ص: 317

5 - میناچی گفت خمینی در واقع حکمی صادر کرده که از مؤمنین می خواهد هرکسی را که به تظاهرات مذهبی با چماق یا اسلحه حمله کرد بکشند (یک اشاره آشکار به تظاهرات طرفدار شاه). این (حکم) نیروی قانون را دارد و از طرف کسی با اختیار مذهبی خمینی می آید. مأمور سفارت توضیح داد که به نظر می رسد این کار یک عکس العمل افراطی از نقطه نظر مشکلات نهانی که می تواند ایجاد کند، می باشد.

میناچی این را قبول کرد، ولی گفت این وضعیت چیزی است که شرایط فعلی در ایران را خیلی انفجاری کرده است (خمینی هم قدرت سیاسی و هم مذهبی برای گردانیدن (امور) بر علیه شاه را دارد). در 1953 شاه حمایت رهبران مذهبی را دارا بود. شرایط اکنون فرق می کنند.

6- گفتگو با ابراز امیدواری دوجانبه که آشوب بر سیاست مسلط نشود، پایان گرفت.

ملاقات با درخشش (مخالف)

سند شماره (36) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 28 دسامبر 1978 - 7 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات با درخشش (مخالف) 1- سفیر کبیر که به وسیله کنسول سیاسی همراهی می شد با رئیس اتحادیه معلمین، محمد درخشش، در خانه یک کارمند محلی سفارت در 27 دسامبر ملاقات نمود. درخشش به وسیله دو عضو دیگر از گروه سیاسیش که موجودیتی جداگانه ولی موازی با اتحادیه معلمین دارند، همراهی می شد: دکتر داوود رسایی، یک وکیل که معلمی بازنشسته است و دکتر صادق رئیس زاده، رئیس بزرگترین دبیرستان تهران (که بیشتر ساکت ماند). ملاقات که بنا به درخواست درخشش برگزار می شد به منظور طرح نمودن عقاید گروه برای سفیر کبیر بود. (آنها - ایده ها - قبلاً برای کنسول سیاسی در ملاقات قبلی با رسایی و درخشش، یک هفته قبل طرح شده بودند.) 2- گروه بدون تزلزل معتقد است که وضعیت به نقطه ای رسیده است که شاه باید کشور را ترک کند. حتی اگر خمینی تصمیم بگیرد که شاه می تواند بماند، مردم امروز این را قبول نخواهند کرد. در هر موردی گروه درخشش وعده های شاه را که او در مواقع مختلف در گذشته آنها را نقض نموده است باور نخواهند کرد.

3- اگر شاه برود، این به خودی خود طرفداری از خمینی را 50 درصد کاهش خواهد داد. بنابراین خمینی خیلی ضعیف خواهد بود که جمهوری اسلامی را برقرار کند و میانه روهایی از قبیل درخشش شانس این را خواهند داشت که دولتی که دموکراتیک، ضدکمونیست، طرفدار غرب و ضد روحانی خواهد بود، تشکیل دهند.

4- سناریویی که آنها مجسم می کنند انتقال اختیارات شاه به یک شورای سلطنت است. آنها خیلی در مورد عضویت شورا ایراد گیر هستند و هیچ مخالفتی با اسمهایی از قبیل انتظام، سروری، صالح و غیره ندارند. با این وجود آنها با علی امینی مخالفند. آنها فکر می کنند شورا باید مرکب از 9 تا11 نفر باشد که 4 تا 5 نفر آنها نظامی باشند. نظامیان بایستی ژنرالهای بازنشسته باشند که فاسد نشده باشند. به طور قابل ذکری ژنرال جم، این شورا دولت جدید را که یا به وسیله درخشش و یا شخصیت دیگری از مخالفین هدایت می شود، منصوب می نماید.

ص: 318

یک دولت جدید از مردم خواهد خواست که برای 2 یا 3 ماه یک برنامه که به طور واضح اعلام شده و مردم آن را دوست دارند اجرا نماید. انتخابات آزاد می تواند دنبال شود که منجر به پارلمانی که بعدا دولت جدید را تشکیل می دهد، خواهد شد.

5 - گروه امیدوار است که مشکل یک عکس العمل نظامی نسبت به این سناریو به وسیله خود شاه با آن برخورد شود، که به طور مسئولانه ای به اعضای شورای سلطنت و فرماندهان عالیرتبه ارتش دستور دهد که همکاری کنند، یا آن فرماندهانی را که فاسد هستند بازنشسته کند و یا با خود ببرد. انگیزه شاه امیدش به حفظ سلسله اش به شکل بازگشت پسرش بعد از چند سال برای جایگزین شدن با شورای سلطنت خواهد بود.

6- گروه توجه را به طور کامل به ترسش از حکومت مذهبیون به وسیله خمینی و دیگر ملاها و احتمال اینکه خیلیها چنانچه آن یک واقعیت شد کشور را ترک خواهند کرد، معطوف نمود. گروه همچنین روی تاریخ طولانی نبردش با کمونیستها که با مقاومتش در مقابل حزب توده در 30 سال پیش شروع شد تأکید نمود (با روزنامه مهرگان). گروه سیاسی فعلی خودش را در حدود 3 یا 4 سال قبل تجدید شکل داد و در آن زمان در حدود 80 نفر عضو داشت. سنجابی و حدود 12 نفر عضو دیگر جبهه ملی به مدت کوتاهی پیش از منحل اعلام شدنش به وسیله شاه درخواست کردند که به آن بپیوندند.

بعضی اعضای گروه از قبیل نجفی و پایدار اخیرا در دولتهای شریف امامی و ازهاری وزیر شدند و دیگر با گروه هر چند تحت شرایط خوب، همکاری ندارند.

چند ماه پیش گروه تلاش نمود که روزنامه را دوباره به وسیله چاپ اولین شماره «آذردگان» احیاء نماید ولی درخشش دستگیر شد و شماره های بعدی اجازه داده نشد (انتشار یابد.) 7- درخشش متذکر شد که این هفتمین بار است که دستگیر شده و زمانی را در زندان گذرانده است.

درخشش که یک عضو سابق پارلمان و وزیر آموزش و پرورش در اوایل دهه 1960 بود به ما گفت که او سابقه ای از استحکام (قدرت) و فساد ناپذیری به وجود آورده است. او از شرکت در دولتهای فاسد بعدی امتناع ورزید. او هدایت و رهبری حدود 000/400 معلم را به واسطه 17 یا 18 سال عدم فعالیت سیاسی حفظ نموده است. او به عنوان عضو سابق پارلمان و رئیس اتحادیه معلمان روابطی را با استانها برقرار می نماید و جلسات زیادی در خانه اش که اغلب آنها با گروه سیاسی او مرتبط هستند تا با اتحادیه معلمان دارد. او روشن ساخت که در میان ملاقات کنندگان وی در خانه اش رهبران جبهه ملی مثل سنجابی و بازرگان و همچنین طرفداران خمینی مثل بهشتی و شخصی بنام دکتر باهور (باهنر) هستند.

8 - در تمام گفتگو، گروه تأکید داشت که کاری باید فورا صورت گیرد چون که چندین هفته بیشتر ممکن است برای کشور دیر باشد.

تعداد زیادی دانشجو از اروپا و آمریکا در هفته گذشته بازگشته اند و مسئول تاکتیکهای خیابانی مؤثرتر و خشن تری که در چند روز گذشته در تهران دیده شده می باشند. آنها درسهایشان را در خارج فرا گرفته اند و بدون شک به وسیله حزب کمونیست هماهنگ می شوند. طرفداران توده بی شمار نیستند ولی خیلی خوب برای عرضه موضع سیاسیشان در میان گروههای مخالف تعلیم دیده و سازمان داده شده می باشند. این به آنها قدرتی بیشتر نسبت به تعداد حقیقیشان می دهند.

9- سفیر کبیر خودش را به گوش دادن به آنها و پرسیدن سؤالاتی توضیحی و اعلام موضع ایالات

ص: 319

متحده به طرفداری از استقلال ایران، یک دولت دموکراتیک و راه حلی میانه برای مشکل فعلی (اگر چنان راه حلی بتواند به دست آید) محدود نمود.

صدیقی سردرگم (پریشان)

سند شماره (37) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 28دسامبر 1978 - 7 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: صدیقی سردرگم (پریشان) خلاصه: نامطمئنی قابل توجهی در این مورد که صدیقی در تلاشهایش برای تشکیل دولت به کجا رسیده است وجود دارد. مدارکی قوی وجود دارد که او شانس کمی در تشکیل کابینه داشته است، ولی شایعات بر این اصرار دارند (خصوصا در محافل دیپلماتیک) که وی ممکن است به به دستگیری زمام امور نزدیک باشد. برخی از نامزدهای کابینه مشهور او متعاقبا به طور علنی و یا خصوصی اشاره کرده اند که آنها (در کابینه) خدمت نخواهند کرد. حتی اگر صدیقی تحت شرایط فعلی قادر به تشکیل دولت باشد در خیلی از قسمتها سوءظن سختی وجود دارد که کابینه او بتواند کار زیادی انجام دهد. در نتیجه در هم ریختگی کلی نظم عمومی در تهران و کمبودهای فعلی و پیش بینی شده مواد اصلی از قبیل نفت و بنزین به نظر سفارت این طور می آید که زمان برای سیاست خیلی کوتاه است. (پایان خلاصه).

1- پاراگراف 7 مرجع الف بر این اشاره دارد که پیشقدمی های سیاسی در حال حاضر در مرکز سکون و بی حرکتی قرار دارند. آشکارا غلامحسین صدیقی هنوز برای تشکیل یک کابینه که قدرت را از دولت ژنرال ازهاری تحویل بگیرد، قرار است تلاش نماید. درنتیجه دولت ازهاری به طور فزاینده ای در اینجا (در این مرحله)، حتی به وسیله اعضایش به عنوان یک دستگاه اداره کننده ناتوان دیده می شود. وزرایش از گرفتن تصمیمهای مستقل حتی در مورد موضوعات ساده، بیزار هستند. سفارت به طور خصوصی شایعات مختلف زیادی را تماما از منابع خوب در مورد پیشرفت صدیقی شنیده است. خوشبینانه ترین (شایعه) می گوید او کابینه را تقریبا تشکیل داده (مرجع ب) و آماده خواهد بود که در چند روز آینده شروع به کار نماید.

این با شایعاتی که در 27 و 28 دسامبر جریان داشت که اعلام دولت جدید در 31-29 دسامبر واقع خواهد شد، مطابقت دارد. به هر صورت منابع خوب مشابهی می گویند صدیقی حداقل شانس را برای لیست کردن افراد واجد شرایط (آنهایی که به وسیله شرکت در دولتهای 15 سال گذشته فاسد نشده اند) داشته است و قادر بوده که فقط 4 تا 8 نفر را ردیف کند.

2- تعدادی از نامزدهای کابینه گزارش شده وی، متعاقبا یا به صورت علنی یا خصوصی اشاره کرده اند که آنها نسبت به دولت ائتلافی علاقه مند نیستند. محسن پزشکپور در جلسه غیرعلنی پارلمان در 27 دسامبر گفت که دولتی ناآلوده، رادیکال و جوان مورد نیاز است.

در یک مکالمه خصوصی بعدی که توسط ما بر آن اصرار شده بود، وی تصدیق کرد که وی آماده است که خود را به عنوان کاندید نخست وزیری پیشنهاد کند و بنابراین اشاره می کند که وی در وزیر دادگستری صدیقی شدن همان طوری که قبلاً فریاد کرده ذیعلاقه نیست. مهدی آذر که حداقل در دو لیست از آنهایی

ص: 320

که توسط صدیقی جستجو می شد بوده است به دوستانش به طور خصوصی گفته است که وی اکنون در هیچ پستی ذیعلاقه نیست. این حقیقت که شایعات درباره آنهایی که مایل به خدمت (در کابینه) می باشند خیلی کم است. همچنین به این باور که صدیقی با کشمکشی سخت رو به روست ارزش می بخشد. خصوصا که سنجابی رهبر جبهه ملی به طور علنی گفت جبهه ملی در شرکت داشتن (در کابینه) علاقه مند نیست.

3- توضیح ناخوشایندی که نشانه صحنه سیاسی می باشد این باور کلی است که حتی اگر صدیقی دولتی تشکیل دهد، قادر نخواهد بود که در غیاب شرکت سازمان داده مؤثر مخالفین کار زیادی انجام دهد. نهضت آزادی بازرگان که بی طرفی ملایمی را حفظ می کند، حتی در فراهم نمودن پرسنل دست دوم برای دولت صدیقی بی میل می باشد.

ناآرامیهای عمومی فزاینده در تهران و سقوط بالقوه اقتصادی کشور در دو روز گذشته به اضافه نمودار شدن کمیابی محصولات حیاتی نفتی در چند روز آینده، اشاره دارد که وقت کمی (اگر وقتی باشد) برای افراط در تجمل تشکیل کابینه باقی می ماند. حتی اگر صدیقی فردا قدرت را به دست بگیرد، محتمل نیست که اعتصابیون فورا اعتصاب را متوقف نمایند (یا حتی به طور کلی). این دولت جدید را با همان اختیارات ناخواسته ای که رو در روی دولت فعلی است درگیر می سازد. (سختگیری تند نظامی یا ترک صحنه به آرامی و مخفیانه.) 4- بدبختانه برای آنهایی که از راه حل سیاسی برای مشکلات ایران طرفداری می کنند، ما متقاعد نیستیم که شخصیتهای بالای سیاسی در احساس فوریتی که سفارت احساس می کند وضعیت بدان نیاز دارد، شریک هستند. ما شایعاتی شنیده ایم که صدیقی اکنون برای به دست گرفتن قدرت بی میل است و ترجیح می دهد که کارها وخیم تر شوند، تا دولت او شانسی بهتر برای بقای داشته باشد. هر کسی که حتی سابقه ای کم با خیابانهای تهران یا وضعیت اقتصادی در چند روز گذشته داشته است، درک می کند که آینده همین حالا است. درهم ریختگی بافت اقتصادی و اجتماعی در آینده ای نزدیک وقتی تولیدات تصفیه شده نفت تمام شدند، کامل خواهد شد

گزارش موقعیت ایران

سند شماره (38) طبقه بندی: سرّیتاریخ: 29 دسامبر 1978 - 8 دی 1357 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: کلیه سفارتخانه ها در کشورهای اروپایی شماره سند: 7062 موضوع: گزارش موقعیت ایران 1- تهران امروز صبح نسبت به چند روز گذشته آرامتر بوده است. تمرکز، امروز روی نقطه نظرهای سیاسی بود که سفارت از یکی از وزرای دولت ازهاری شنید که به طور قطعی در روز 30 دسامبر استعفا خواهد کرد. به علاوه دکتر شاهپور بختیار رهبر جبهه ملی ایران با استوارنامه ای تا اندازه ای مشکوک به سفارت گفت که شاه به او در روز 28 دسامبر حکم اختیار برای تشکیل یک دولت جدید را داده است. او می خواست که در تاریخ 30 دسامبر، یک مأمور سفارت را ببیند و امید به حمایت ایالات متحده دارد. به علاوه یک منبع خبرگزاری آمریکایی از فعالیت بزرگی در قسمت زاهدی گزارش می دهد. همه طرف

ص: 321

صحبتها، در مورد شکست کوششهای صدیقی مطمئن هستند.

2- مخالفین میانه رو موافقند که شاه هنوز حداقل قدرت را دارد، تا انتقال به شورای نیابت سلطنت را که آنها می خواهند، انجام دهد. با این مفهوم، یک شورای نیابت سلطنت قدرتهای اجرایی شاه را بعد از اینکه شاه کشور را ترک کرد، به دست خواهد گرفت. یک نخست وزیر و کابینه تعیین خواهد کرد. مخالفین از هرج و مرجی که از رفتن بدون برنامه شاه نتیجه می شود، وحشت دارند.

3- سرویس اخبار محلی فرانسه از پاریس گزارش می دهد که به خمینی اجازه اقامت در فرانسه بعد از اینکه ویزای توریستی اش هفته آینده منقضی شود، داده شده است. سفارت فرانسه در واشنگتن به ما می گوید که هیچ تصمیمی گرفته نشده است، اما انتظار یک جواب مثبتی می رود. همین طور گزارش شده که خمینی فردا را در ایران به خاطر آخر ماه محرم عزای عمومی اعلام کرده است.

4- تولید نفت خام آشکار مانند حدود دیروز، 31900 بشکه محاسبه شده است. تمام تولید به پالایشگاه آبادان تحویل داده خواهد شد. یک واحد تولیدی دیگر به خاطر سقوط اساسی بیشتر تولید در 30 دسامبر تعطیل خواهد شد. این برخورد پیچیده است، زیرا این واحد گاز طبیعی برای آبادان تهیه می کند که پالایشگاه به اندازه زیادی متکی به این گاز برای مواد سوختی می باشد. دسترسی به گازوئیل در تهران بدتر شده است.

5 - مخالفین بیان کرده اند که کارگران نفت پیشنهاد کرده اند که به کار خودشان برگردند. اگر دولت تضمین کند که همه تولید برای داخل مصرف شود و خصوصا اصلاً به اسرائیل صادر نشود. کارگران، پخش را تحت نظر خواهند داشت.

6- مدیر عامل به کنسول ما در تبریز گفت که انتظار می رود که اعتصابیون، پالایشگاه محلی را فردا تعطیل کنند. موجودی نفت چراغ برای گرم کردن به مدت یک هفته کافی می باشد. دیگر تولیدات اندکی تهیه شان بهتر است. عقیده متفق القول بین همه مرتبطین با کنسول این است، که شاه باید برود.

7- یک تظاهرات آرام با شرکت چندین هزار نفر در اصفهان انجام شد. در حال تعطیلی بود و نیروهای امنیتی فاصله شان را حفظ کردند.

8 - کمپانی گرومن در شیراز تصمیم گرفته است که کارمندانش را به حداقل لازم کاهش دهد و افراد باقیمانده را به پایگاه هوایی انتقال دهد. انتظار این هست که روی برنامه اف - 14 اثر بگذارد.

9- انجمن ایران - آمریکا در اهواز در آخر وقت بعدازظهر 28 دسامبر توسط جمعیتی حدود 70 نفر مورد حمله واقع شد و خسارت قابل ملاحظه ای به آن وارد شد. نیوسام

گزارش وضعیت ایران، شماره 59، 30 دسامبر 1978

سند شماره (39) طبقه بندی: سرّی تاریخ: 30 دسامبر 78 - 9 دی 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: تمام پست های دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 59، 30 دسامبر 1978 1- چندین هزار تظاهرکننده امروز کنسولگری آمریکا در تبریز را محاصره کردند، ولی فقط بعضی از آنها واقعا پس از خرد کردن در جلو به محوطه وارد شدند. این تظاهرکنندگان آتش سوزیهای کوچکی برپا

ص: 322

نمودند، ولی خسارتی جزئی ببار آورد. آنها به وسیله نیروهای امنیتی ایرانی که در محل کنسولگری مستقر بودند دفع شدند و برای متوقف نمودن آنها از گاز اشک آور و تیراندازی بالای سرهایشان استفاده نمودند.

نیروی تقویتی به سرعت وارد شد و جمعیت متفرق گردید. هیچ کسی زخمی نشد و کنسول و کارمندان ایرانی او سالم و امن هستند. کنسولگری ترکیه نیز مورد حمله واقع شد. وضعیت در تهران با تظاهراتی پراکنده در قسمتهای مرکزی و جنوبی تهران، سوزاندن اتومبیلها، آتش سوزی به وسیله لاستیکهای کهنه و اتومبیل و قرار دادن ورقه های ضد شاه روی شیشه جلو اتومبیلها به وسیله تظاهرکنندگان به طور طبیعی ادامه پیدا کرد. نیروهای ارتشی ایران که از سفارت حفاظت می کنند، در جواب به شایعات درباره ممانعت از حملات به سفارت تقویت شده اند و به طور متناوب برای مأیوس کردن جوانان تظاهرکننده تیراندازی هوایی می نمایند. درنتیجه کمبود بنزین و نیز دستور روز عزا از طرف خمینی (به یادبود آشوبهای قم تقریبا یک سال پیش که ناآرامی را شروع کرد) ترافیک در تهران سبک بود. صفوف طولانی در پمپ بنزین ها و مغازه نفت فروشان وجود داشت. به عنوان یک اقدام حفاظتی (صرفه جویی) برنامه های رادیو تلویزیون ایران کاهش داده شده اند. برنامه های رادیو ایران همچنین آغاز به آماده نمودن مردم برای یک کمبود مورد انتظار نان در نتیجه مشکلات مرتبط با کمبود سوخت در کارخانه های (آسیاب) آرد، نانوایی ها و بخش حمل و نقل نموده است.

2- مطابق گزارشات کنسول ما در شیراز تظاهرات بی شماری همراه با تیراندازی به وسیله نیروهای امنیتی در شیراز به وقوع پیوست (ولی حالا دیگر این (تظاهرات) در شهرهای بزرگ ایران یک اصل طبیعی شده است).

3- شاپور بختیار پیش یک مأمور سفارت تأیید کرد که شاه از او خواسته که یک کابینه تشکیل دهد و اشاره کرد که انتظار دارد در 3 یا 4 ژانویه سوگند یاد کند. بختیار ادعا می کند که او مجاز خواهد بود که تمام وزرایش را انتخاب کند، که آزادی بیان و مطبوعات فورا پس از به دست گرفتن قدرت از طرف او برقرار شود، که حکومت نظامی به طور مرحله ای و به تدریج متوقف شود، و اینکه اعلام انتصاب او به وسیله یک بیانیه از طرف شاه مبنی بر قبولی یک موضع قانون اساسی از طرف مقام سلطنت که بدان وسیله او فقط سلطنت نماید نه حکومت همراه خواهد بود. مطابق گفته بختیار در موقعی پس از اینکه دولت جدید قدرت را به دست می گیرد، شاه به یک مسافرت طولانی خواهد رفت.

آشکار نیست که بختیار تا چه درجه ای از حمایت عناصر مختلف مخالفین برخوردار است. او ادعا می کند که حمایت آیت اللّه شریعتمداری شخصیت برجسته مذهبی ایران را به دست آورده است او به دنبال حمایت از طرف مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران می باشد. جبهه ملی مخالفتش با کوششهای بختیار برای تشکیل یک دولت را اعلام کرده است. بازاریها در مورد بختیار دو دسته شده اند، که کمی دلگرم کننده است. ترس از یک دولت نظامی خشن که به وسیله افسران افراطی رهبری شود ممکن است به حمایت از بختیار به عنوان بهترین از یک سری از راه حلهای بد منتهی شود.

4 - تولید نفت ایران امروز فقط 231000 بشکه بود که تماما به پالایشگاه آبادان حمل شد. کارمندان OSCOدر اهواز مورد تهدیدهای بیشتری واقع شده اند و درنتیجه این (تهدیدها) وضعیت امنیتی و عدم قدرت به کار به علت اعتصابات، بعضی کارمندان OSCO و وابستگان و همچنین بیشتر وابستگان و کارمندان اغلب شرکتهای خدمات نفتی با یکسری پروازهای دربست شروع به ترک ایران نموده اند

ص: 323

(مقدمتا آتن). اعضای گروههای مخالف، به طوری که گزارش شده برای پیدا کردن راه حل بازگشت به کار یک تعداد کافی از پرسنل برای تولید فقط به اندازه احتیاجات داخلی، با اعتصاب کنندگان در تماسند.

انتظام رئیس شرکت ملی نفت با این تقاضاها که نفت خام صادر نخواهد شد، موافقت نموده است. او ظاهرا با تخلیه نظامیان از دفاتر OSCO و تأسیسات مناطق نفتی نیز موافقت کرده است.

دولت به نظر می رسد که معتقد باشد که مصالحه ای با اعتصاب کنندگان می تواند انجام گیرد.

نظر میناچی درباره کوشش بختیار برای تشکیل دولت

سند شماره (40) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 31 دسامبر 1978 - 10 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: نظر میناچی درباره کوشش بختیار برای تشکیل دولت خلاصه: میناچی معتقد است که بختیار در تشکیل دولت موفق خواهد بود، چون که رهبران مذهبی با او مخالفت نخواهند نمود و بعضی با او همکاری و کمک خواهند کرد. خشم سنجابی بر علیه بختیار مایه تأسف ولی بی ربط (بی اهمیت) خوانده شد.

بازرگان با بختیار مخالفت نخواهد نمود، ولی احتمالاً از دادن تعهد نهائی تا وقتی که از جنوب برگردد خودداری خواهد نمود، جایی که ابتکار او برای پایان دادن به اعتصاب نفت به خوبی پیشرفت می کند.

آیت اللّه شریعتمداری درخواست از عموم برای مخالفت با خصومت بر علیه خارجیان را مورد ملاحظه قرار می دهد. (پایان خلاصه).

1- استمپل مأمور سفارت تحولات فعلی سیاسی را با دکتر میناچی در محل دفتر او در حسینیه ارشاد و در بعد از ظهر 31 دسامبر مورد مطالعه قرار داد. میناچی فکر می کرد که بختیار مطمئنا در تشکیل دولت موفق خواهد شد، چون که روحانیون میانه رو از تلاشهای او به اندازه کافی طرفداری می کنند که از مخالفت کردن با او ممانعت ورزند. حمله شدید دکتر سنجابی به بختیار در عصر روز 30 دسامبر ناموفق بود، ولی در مقابل حمایت ضمنی رهبران مذهبی از بختیار اهمیت نخواهد داشت.

2- مطابق گفته میناچی، مهندس مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران نیز با بختیار تا حد مخالفت نکردن موافق خواهد بود؛ ولی احتمالاً موضع نهایی خودش را تا زمانی که از اهواز 2 یا 3 روز دیگر بازگردد، مشخص نخواهد کرد. میناچی گفت، بازرگان نامه هایی از خمینی و شریعتمداری دریافت نمود که شخصا او را به عنوان رئیس هیئت اعزامی به مناطق نفتی منصوب کرده اند. دیگر اعضاء کمیته 5 نفره آیت اللّه هاشمی رفسنجانی، مهندس کتیرایی، مهندس حسینی و مهندس صباغیان هستند.

اهمیت منصوب شدن بازرگان به طور خصوصی این است که وقتی می خواهد تشکیل دولت دهد، به او برخورداری از موافقت اجتماعی را می دهد (میناچی گفت احتمالاً دولتی که سرانجام پس از انتخابات بهار آینده بر بختیار پیشی می گیرد). میناچی اضافه کرد که به طوری که گزارش شده اردشیر زاهدی پیشنهاد عرضه یک کابینه که به وسیله بازرگان هدایت شود را به شاه نموده است، ولی احتمالاً این موضوع فقط در صورتی که ابتکار بختیار به نتیجه نرسید و رهبران مذهبی کاملاً به زاهدی اعتماد نکردند، به وقوع خواهد پیوست.

ص: 324

3- میناچی گفت کمیته برای دفاع از حقوق بشر و آزادی در ساعت 4 بعدازظهر روز 31 دسامبر جلسه خواهد داشت و مطمئنا وزنه گروههای مختلفش را در پشت پیشقدمی بختیار (برای تشکیل دولت) خواهد گذاشت.

میناچی پس از اینکه نتیجه این ملاقات مشخص شود، به شریعتمداری تلفن خواهد زد و او را در 3 ژانویه در قم برای تحکیم حمایت میانه روها از کابینه بختیار ملاقات خواهد نمود. در جواب به سؤال مأمور سفارت که آیا شرایط در خیابانها آنقدر تأخیر را روا می دارد، میناچی گفت شرایط در 31 دسامبر خیلی بهترند چون که مشخص شد که شاه آماده ترک کشور است. (توضیح: اگر چنین باشد، بهبودی خیلی حاشیه ای - بی اهمیت - است) در هر حال شریعتمداری در نظر داشت که اعلامیه ای منتشر کند و از مؤمنین مذهبی درخواست کند که به برادران و خواهران خارجی حمله نکنند و از قدمهایی که در جهت یک راه حل سیاسی که از خونریزی جلوگیری به عمل آورد تمجید نماید. در جواب سؤال، مأمور سفارت تأیید کرد که این شاید یک راه حل خیلی سودمند برای پایین آوردن بعضی احساسات ضد خارجی که در چند روز اخیر رشد پیدا کرده بود باشد.

4- توضیح: میناچی هر چند به طور کلی یک فرد خوشبین است، او قادر بود چندین دلیل محکم برای اعتقادش که بختیار موفق خواهد بود بیاورد و گرایش خودش این را روشن ساخت که او خیلی می خواهد که بختیار دولت تشکیل بدهد و خیلی از مخالفین میانه رو دیگر متمایل بودند که به طور خوشایندی با تلاش بختیار به خاطر کشور موافقت نمایند.

اگر مواضع شریعتمداری و بختیار به آنچه که میناچی می گوید نزدیکتر شود، به شانسهای بختیار بهبودی خواهد بخشید.

میناچی گفت او امیدوار است که از اسامی افراد کابینه بعدا مطلع شود، ولی می دانست که نامزد وزارت دادگستری شهاب فردوز (فردوس) یک قاضی اسبق و وکیلی برجسته و پیشرو می باشد.

تحولات سیاسی

سند شماره (41) طبقه بندی: سرّی تاریخ: 1 ژانویه 79 برابر با 11 دی 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران موضوع: تحولات سیاسی 1- ما به خاطر داریم که خبرگزاری پاریس و شاهپور بختیار اظهار داشته اند که شاه در نظر دارد در یک زمان نامشخص در آینده موقتا از کشور خارج شود. این گزارش همچنین در خبرهای مطبوعات از منابع وزارت دربار و به وسیله زاهدی سفیر کبیر (در آمریکا) تکذیب شده است. آیا شما اطلاعات معتبر دارید؟ 2- اگر این حقیقت دارد که شاه برای تسهیل کار بختیار در برقراری یک دولت جدید کشور را ترک می کند، ما در شگفت هستیم که چرا شاه با شرط مشابه با صدیقی موافقت ننمود که ظاهرا یک کاندید قویتر از بختیار برای نخست وزیر می باشد.

از توضیحات شما تقدیر می شود.

اظهار نظرهای جمشید هرمز رئیس سابق فدراسیون دانشجویان ایران در اطریش

ص: 325

سند شماره (42) خیلی محرمانه تاریخ: 1 ژانویه 79 - 11 دی 57 از: سفارت آمریکا تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: اظهار نظرهای جمشید هرمز رئیس سابق فدراسیون دانشجویان ایران در اطریش 1- جمشید هرمز معمار تحصیل کرده اطریش رئیس فدراسیون دانشجویان ایرانی ضد شاه در دوران دانشجویی خود در وین بوده است. او هنگامی که در میتینگی از فدراسیون جهانی دانشجویان دانشگاهها در آلمان شرقی شرکت کرده بود، به وسیله ساواک شناسایی شد و در سال 1971 هنگامی که به ایران بازگشت دستگیر شد. هرچند هرمز مدعی است که عضویت در فدراسیون در آن زمان غیرقانونی نبود. بنا به اظهارات هرمز از او بازپرسی شد و تحت شکنجه قرار گرفت. (از جمله او را از یک پلکان به پایین پرتاب کردند که سبب شد بعدا تحت عمل جراحی دیسک قرار گیرد. به مدت 14 ماه در زندان انفرادی نگهداری می شد، بدون اینکه هیچ گونه اتهامی به او وارد شده باشد. پس از 18 ماه زندان او را به محاکمه احضار کردند و آن هم پس از اخطار بیست دقیقه ای به او و بدون هیچ تدارک قبلی، او مقصر شناخته شده و به 19 ماه زندان محکوم شد که 18 ماه آن را گذرانده بود. در 31 دسامبر در یک نهار در خانه دکتر هرمز میربابایی، هرمز اظهارنظرهای زیر را برای مأمور سفارت ایراد کرد.

2- او مدعی شد که نظریات او مشابه نظریات اکثریت دانشجویان ایرانی و جامعه دانشجویان است و اعلام کرد که نتیجه ایده آل تقلاها و کشمکشها نه تنها استعفا بلکه تشکیل یک دادگاه خلق برای محاکمه شاه به دلیل جنایاتش خواهد بود. چنین دادگاهی باید طبق نص صریح قوانین ایران بوده و به شاه اجازه دهد که برای دفاع از خویشتن از ایران یا سایر کشورها که حاضر باشند از او دفاع کنند، وکیل بگیرد. هرمز اطمینان داشت که نتیجه هرگونه جریان منصفانه قانونی علیه شاه، «میخکوب کردن این خون آشام به دیوار خواهد بود». (این ترجمه آزاد مطلبی است که به دقت احساس او را منتقل می کند). معذالک هرمز احساس می کند که نتیجه بالمال مبارزه سیاسی در ایران و شکل هر حکومت آینده ایرانی بایستی با آرای مردم، شکل بگیرد. تنها شرط او این خواهد بود که هر حکومت ایرانی باید بیان آزاد نظریات سیاسی را اجازه دهد.

3- هرچند او مدعی است که ضدآمریکایی نیست و اصرار دارد که مردم ایران دعوایی با مردم آمریکا ندارند، هرمز شدیدا مخالف سیاست ایالات متحده در ایران است. او گفت ایالات متحده درس عبرتی از پشتیبانی از دیکتاتورها در کره جنوبی، شیلی و ویتنام، نیاموخته و همان اشتباهات را در ایران مرتکب شده است. سیاستمداران ایالات متحده دایره تماسهای خود را به آنهایی که نزدیک به شاه هستند، محدود کرده و بنابراین ایران را از دریچه امپریالیسم نظاره کرده اند. علاوه بر این حکومت ایالات متحده، شاه را همواره برای دادن آنچه که خواسته است آماده دیده و بنابراین ایالات متحده از جنایات متعدد و افراط کاریهایی که شاه و خانواده او مرتکب شده اند چشم پوشی کرده است.

مردم ایران هنوز کاملاً مخالف ایالات متحده نیستند. ولی پشتیبانی مداوم علنی ایالات متحده از شاه نه تنها مردم را نسبت به آن بیگانه می کند. بلکه برای هر حکومت آینده ایران، همکاری با دولت ایالات متحده را دشوار خواهد ساخت. سولیوان

دیدگاه محمدحسین خان قشقایی راجع به کاندیدایی بختیار و ژنرال فریدون جم

ص: 326

سند شماره (43) تاریخ: 2 ژانویه 1979 - 12 دی 1357 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزیر امور خارجه - واشنگتن گزارشگر: اسکودرو شماره سند: 10063 تهران موضوع: محمدحسین خان قشقایی راجع به کاندیدایی بختیار و ژنرال فریدون جم اظهارنظر می کند 1- اول ژانویه طی بحثی با محمدحسین خان قشقایی در آپارتمانش، ایلخان قشقایی، به کارشناس سفارت گفت که خانواده قشقایی آماده هستند - از شاهپور بختیار به عنوان نخست وزیر تحت شرایطی حمایت کنند. دوستی بین این دو به زمان رضاشاه بازمی گردد و بین خانواده های بختیار و قشقایی ازدواجهای زیادی طی صد و پنجاه سال گذشته انجام گرفته است. ولیکن محمدحسین خان تأکید کرد که حمایت قشقایی از دولت بختیار، اگر که تشکیل شود، در صورتی که شاهپور دست خالی نیاید خیلی بیشتر خواهد بود. محمدحسین خان معتقد است که اگر بختیار سوم ژانویه بدون اعلام رفتن شاه برای معالجه پزشکی و یا به هر دلیل دیگری زمام نخست وزیری را به دست گیرد، مردم در ششم ژانویه بر علیه بختیار تظاهرات خواهند کرد. در ضمن صحبت، محمدحسین خان یک پیغام تلفنی از گچساران دریافت کرد که حاکی از تظاهرات 3000 بختیاری و قشقایی بود، او اشاره کرد که اگر بختیار بدون گرفتن امتیازاتی از شاه، نخست وزیری را قبول کند، آبروی بختیاریها می رود و محبوبیت او در میان ایل کم خواهد شد.

2- طبق گفته محمدحسین خان مردم کمتر نگران نفت و بنزین خواهند بود و بیشتر متوجه اعمال بختیار در مورد ساواک و ارتش خواهند بود. سازمان امنیت باید منحل شود و اگر به سازمان مشابهی احتیاج هست اسم آن را باید عوض کرد. حکومت نظامی باید زودتر پایان گیرد و خیلی از ژنرالهای بلندپایه باید برکنار شوند.

محمد حسین خان که از رهبری ارتش ایران خصوصا ژنرال اویسی خشنود نیست، به کارشناس سفارت در مورد ژنرالهای ایرانی اخطار کرد و گفت آنها مانند فرماندهان متحدین در جنگ جهانی دوم نیستند، بلکه مانند قدرت طلبانی در لباس نظامی هستند که رتبه های خودشان را با وفاداری به دست آورده اند و نه با توانایی نظامی. البته یک استثناء در این مورد، فریدون جم، می باشد. محمدحسین خان او را روز دوم ژانویه ملاقات می کند. او سقوط محبوبیتش به سه عامل بستگی داشت.

- جم دستور شلیک به تظاهرات 1971 از تهران به کرج را احمقانه خوانده بود، او متوجه نبود که رئیس ساواک وقت، نصیری با شاه، که در آن موقع در پاکستان بوده، مشورت کرده و اجازه رسمی برای شلیک گرفته بود.

- مخالفت جم بابت خرید تجهیزات نظامی جدید قبل از تعلیم کادر ایرانی برای نگهداری و محافظت از دستگاههای موجود. مخالفتش توسط طوفانیان و دکتر ایادی به شاه گزارش شده بود.

- جم در پاکستان، گفته بوده که شاه را به عنوان برادر دوست می دارد و شاه این را به عنوان سخنی گستاخانه یافته بود.

3- محمدحسین خان، که امروز صبح با بختیار ملاقات کرده بود و می خواهد دوباره در روز دوم ژانویه

ص: 327

او را ببیند، او (بختیار) را این گونه تشریح کرد که بیش از حد ساده صحبت می کند و یک سیاستمدار موفق نیست. مخصوصا در زمینه مذهب، بختیار ناخوشنودیش را برای خمینی آشکار می کند و محمدحسین خان معتقد است، بهتر است بختیار سکوت کند.

4- برای محمدحسین خان هنوز روشن نیست که آیا بختیار موفق خواهد شد کابینه ای تشکیل بدهد یا نه. تصمیم سنجابی مبنی بر اخراج او از جبهه ملی و نظر اعضاء حزب ایران بختیار، این است که او به طرف اعمال انحصارطلبانه و غیرهماهنگی پیش می رود و این حامیانش را کم خواهد کرد.

5 - هومن خان قشقایی پسر محمدحسین خان هم حضور داشت و گفت که فرق کمی، بین برنامه بختیار و سنجابی وجود دارد و چرا شاه نباید سنجابی را انتخاب کند که از حمایت بیشتری برخوردار است، پدرش جواب داد که اولاً بختیار مرد خمینی نیست. ثانیا اینکه بختیار با مسئله رفتن شاه با ظرافت برخورد کرد، ولیکن سنجابی آن را فورا و قاطعانه با شاه مطرح کرد. لحظه ای که او اینکار را کرد شاه گفتگو را پایان داد و گفت دیگر مسئله ای برای بحث نیست.

6- هومن همچنین به شایعات تکراری در مورد اینکه خارجی ها نباید اجازه داشته باشند ایران را ترک کنند، اشاره کرد، چرا که برای تأمین احتیاجات اساسی صنایع بعد از رفتن شاه ضروری هستند. در همان حال هومن کاملاً متوقع است که شاه بماند و یا برگردد یا اگر یک دولت غیرنظامی مفید واقع شود، خارجیان و مخصوصا آمریکاییان مورد حمله گروههای چریکی قرار خواهند گرفت. هومن و پدرش معتقد هستند که شاه آنقدر زرنگ هست که طرح بازگشت به ایران را به وسیله کودتا، بعد از اینکه دولت غیرنظامی عدم کارآیی خودش را ثابت کرد، پیاده کند.

محمدحسین خان، شاه را به عنوان باهوشترین رهبر ایرانی طی دو قرن اخیر می داند، ولی معتقد است دو مسئله به او ضربه زده اند، ناتوانی او در حفظ قاطعیت و طمع او برای پول و قدرت.

سولیوان

خسرو قشقایی

سند شماره (44) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 3 ژانویه 1979 - 13 دی 57 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران موضوع: خسرو قشقایی 1- خسرو قشقایی در 2 ژانویه با مسئول بخش ایران در اداره امور خاور نزدیک ملاقات نمود تا نظراتش را در مورد بحران ایران ارائه دهد. قشقایی به طور مستقیم گفت تا زمانی که شاه در ایران باقی بماند هیچ راه حلی امکان پذیر نخواهد بود. او ایالات متحده را ترغیب به تماس با نیروهای خمینی در ایران که او آنها را به عنوان قابل ترین در کشور می داند، نمود. او اشاره کرد که برخی اختلاف عقاید بین خود او و اعضای خانواده اش وجود دارد و اینکه پدرش به امید اینکه دستگیر خواهد شد و سمبلی از مخالفت قشقایی با شاه خواهد شد. به ایران بازمی گردد. او هیچ اعتمادی به اینکه بختیار قادر خواهد بود که یک دولت بادوام تشکیل دهد، نداشت و هیچ طرفداری (هواخواهی) برای تلاشهای نخست وزیر منصوب شده ابراز نداشت.

ص: 328

2- قشقایی واشنگتن را به مقصد مونیخ جایی که او اقامت دارد، ترک نمود.

3- ما این را برای سابقه گزارش می کنیم و هیچ درکی از اهمیت آن برای سیاستهای ایران یا ایلی نداریم.

نظرهای بازاریها درباره نامزدی بختیار و ادامه رویارویی

سند شماره: (45) طبقه بندی: سرّی تاریخ: 3 ژانویه 79 برابر با 13 دی 57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: نظرهای بازاریها درباره نامزدی بختیار و ادامه رویارویی خلاصه: یک نفر بازاری برجسته منعکس کننده نفرت عاطفی نسبت به رژیم و ظلم و ستمهای آن است (او به این ستم ها اعتقاد دارد) به آمریکاییها اخطار می شود که به خاطر پشتیبانی از شاه ما صدمه خواهیم دید. (پایان خلاصه).

1- مأمور سفارت روز دوم ژانویه با حاج علی اصغر کاشانی یک بازاری ذینفوذ ملاقات کرد. وی گفت که بازاریها پس از اندکی بحث، تصمیم گرفتند از پشتیبانی از شاهپور بختیار به عنوان نخست وزیر خودداری کنند. آنها بختیار را بسیار نزدیک به شاه می دانند آنها همچنین بختیار را فرصت طلب تر از آن می دانند که از او پشتیبانی کنند، حتی اگر بختیار ثابت کند که موفق شده است عزیمت شاه را فراهم کند.

اگر بختیار نخست وزیر شود بازار همچنان به امید ساقط کردن بختیار و جایگزین کردن او به وسیله شخصی که به عقیده کاشانی منتخب حقیقی مردم است، یعنی کریم سنجابی بسته خواهد ماند.

2- هنگامی که مأمور سفارت اظهار نظر کرد که ادامه مخالفت با یک حکومت غیرنظامی که می کوشد تقاضاهای مردم را برآورده کند، منجر به ارتکاب شقاوتها از قبیل آنچه که اخیرا در مشهد انجام گرفت خواهد شد، کاشانی در پاسخ با حرارت اظهار داشت که چنین چیزهایی هم اکنون در پایتخت انجام می گیرد. روز سی و یک دسامبر جمعیت انبوهی، خانه یک سرهنگ ساواکی را که در خیابان بهار سکونت داشت، مورد حمله قرار داد. سرهنگ را زنده گرفته و جمعیت او را تکه تکه کرد در حالی که همسر و فرزندان او در میان آتشی که خانه سه طبقه او را با خاک یکسان کرد، سوزانده شدند.

کاشانی مدعی است که خود او بقایای این خانه و قسمتهایی از جسد مرد مقتول را که در تاریخ اول ژانویه در معرض تماشای مردم قرار گرفته بود، دیده است در میان خاکسترهای زیرزمین این خانه به اظهار کاشانی، ابزار شکنجه کشف شد.

هنگامی که مأمور سفارت وحشیگری از این نوع را از هر کدام از طرفین که باشد تأکید کرد کاشانی خشمناکتر شد. او حادثه ای را که در قزوین اتفاق افتاده بود نقل کرد که در آن یک کودک در زیر زنجیرهای تانک له شده بود و مادر کودک هنگامی که برای نجات او می شتافت به ضرب گلوله از پای درآمد. او هم چنین مراسم (تشییع جنازه سه جوان ایرانی را در روز دوم ژانویه در بهشت زهرا که خود او در آن حضور داشت تشریح کرد. این سه جوان ایرانی از قرار معلوم به طوری که گفته می شود روز سی دسامبر زیر شکنجه در زندان اوین مرده بودند. اجساد این سه جوان بدون آنکه پوشانده شده باشند بر روی تابوتها بر در گورستانها گردانده می شد تا جمعیت مشاهده کند که چگونه بدن آنها سوزانده شده و ناخنهای انگشتان

ص: 329

آنها کنده شده بود.

کاشانی فریاد زد این کاملاً طبیعی است که مردم نوکران رژیمی را که چنین کارهایی را انجام می دهند مورد حمله قرار دهند. (در این مرحله کاشانی واقعا سخت برآشفته بود. یکی از این روزها مأمور سفارت انتظار دارد که شاهد آن باشد که دهان او از خشم کف کند). (پایان اظهارنظر) 3- هنگامی که کاشانی توانست بار دیگر خود را کنترل کند. نطق مفصلی در این باره کرد که چگونه بازاریان مسئولیت همه این جنایات را به گردن آمریکا می اندازند و آن هم به خاطر پشتیبانی درازمدت ما از رژیم خیمه شب بازی شاه (آنچه نوشته شده همان است)، کاشانی آن گاه خاطرنشان ساخت خشم فزاینده مردم علیه آمریکا ممکن است، منجر به حملاتی علیه افراد آمریکایی در تهران بشود. در این زمینه کاشانی به مأمور سفارت توصیه کرد تا فوق العاده با احتیاط باشد و فعالیت خود را در خارج از محوطه سفارت تقلیل دهد.

4- اظهار نظر سفارت: متأسفانه صدای این بازاری منعکس کننده احساسات بخشهای رو به افزایش جمعیت ایران است. سفارت هر روز در معرض دریافت تقاضاها و توصیه در اینباره است که ما کاری درباره شاه انجام دهیم. زیرا شاه آمریکاییان را مانند یک لنگر به پایین می کشاند. سولیوان

دیدگاه پرویز آموزگار درباره بختیار نخست وزیر، و آینده ایران

سند شماره (46) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 5 ژانویه 79 برابر با 15 دی 57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه آمریکا - واشنگتن دی. سی.

موضوع: نقطه نظرهای پرویز آموزگار مدیر دانشگاه مشهد درباره بختیار نخست وزیر، و آینده ایران 1- برطبق اظهارات پرویز آموزگار مدیر دانشگاه مشهد و عضو جامعه روشنفکران دانشگاهی که شاید بیشتر محصلین شامل آن نیستند، مایل است به بختیار یک فرصت مناسب داده شود تا او خودش را نشان دهد. معهذا چنانچه روی کار آمدن بختیار، با بیانیه ای از جانب شاه حاکی از مریضی او و ترک کشور برای معالجه پزشکی و پس از آن خروج فوری شاه، همراه نباشد، جامعه دانشگاهیان مخالفت خود را تقریبا فورا ابراز خواهد داشت.

بدیهی است بعضی از عناصر مخالف بختیار، او را برخلاف بیانیه خیلی استقبال شده او در تشریح 28 مرداد به عنوان روزی که شاه بر علیه دولت ملی کودتا کرده، محکوم نمودند. تظاهرات و پلاکاردهای ضدبختیار در حال حاضر در مشهد به چشم می خورد و مقام رسمی سفارت هم دو نمونه از شعارهای ضد بختیار را بر روی دیوارهای تهران دیده است.

2- داماد آموزگار، علی ضیایی و خواهرش مخدره ضیایی با این احساس بسیاری از ایرانیان هم عقیده اند که بیشتر ناراحتیهای ایرانیان و موقعیت جاری ایران از آمریکا ناشی می شود و آمریکا را در این مورد سرزنش می کنند. در حالی که آنها می پذیرند که آمریکا در گذشته چاره ای جز همکاری با شاه نداشته است. اما آنها اشاره به یک سری سیاستهای اشتباه آمریکا کردند، از جمله در زمینه برنامه اصل چهار که شامل ارائه ضعیف برنامه ها و تبادلات فرهنگی و محدودیت تماس سفارت با هواداران شاه و به کار گماردن رئیس سابق سیا هلمز به عنوان سفیر و تغییر روابط اطلاعاتی آمریکا به سازمان ICA(آژانس

ص: 330

ارتباطات بین المللی) (که خیلی شبیه به سازمان سیا به نظر می آید) و فقدان همبستگی بین مقامات آمریکایی و ادامه حمایت فعلی آمریکا از شاه در حالی که بسیار روشن است که بیشتر توده مردم خواستار او نیستند.

3- اگر چه آنها موافق ترک فوری شاه می باشند اما آموزگار و دیگران تأکید می کنند که ایران به نهاد سلطنتی نیازمند است و امکان دارد که شاه فعلی با محدود کردن خود در امور سلطنت (اگر او مایل به چنین کاری باشد) پس از اینکه یک دولت ملی اوضاع را در دست گرفت، به ایران برگردد.

شاه در تمامی بحران فعلی، خیلی دیر و کم امتیازاتی داده است و اگر از ترک کشور با حفظ شخصیت خودداری کند، هر نوع امکان بازگشت، و موقعیتش را در تاریخ و آینده خاندان پهلوی را به مخاطره می اندازد و باید منتظر سقوط باشد.

کابینه ای که جدیدا معرفی شد

سند شماره (47) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 6 ژانویه 79 - 16 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: کابینه ای که جدیدا معرفی شد 1- کابینه اساسا آن طوری که به وسیله خبرگزاریها گزارش شده صبح امروز به وسیله نخست وزیر برگزیده، شاهپور بختیار به شاه معرفی شد. منصوبین اینها هستند:

- کشور - خود بختیار، شامل کنترل روی پلیس، ژاندارمری، و احتمالاً ساواک.

- جنگ - ژنرال فریدون جم (که در راه بازگشت از لندن می باشد).

- امور خارجه - احمد میرفندرسکی، که در سال 1973 به وسیله شاه از قائم مقامی وزارت خارجه به طوری که گزارش شده به خاطر تجاوز به حدود شاه در اجازه دادن به پروازهای روسی از فراز ایران در زمان جنگ 1973 اعراب و اسرائیل برکنار شد.

- دادگستری - یحیی صادق وزیری، یک وکیل و قاضی حرفه ای که کرد می باشد.

- اطلاعات و جهانگردی - سیروس آموزگار، قبلاً چیزی مثل یک دست چپی، نویسنده و روزنامه نگار، با نخست وزیر قبلی جمشید آموزگار ارتباطی ندارد.

- اقتصاد و دارایی - رستم پیراسته، بانکدار بین المللی، نماینده سابق چیس مانهاتان بانک در اینجا - محمد مشیر یزدی - قائم مقام نخست وزیر برای امور مالی و اداری، کارمند عالیرتبه وزارت کار (منجمله قائم مقام دائمی) که مثل اینکه یک دوست قدیمی بختیار باشد.

- کشاورزی - منوچهر کاظمی، با تجربه در PBO، بانک ملی، فارغ التحصیل هاروارد در سال 1920، با آمریکاییها دوستانه است ولی از رژیم انتقاد می کند.

- صنایع و معادن - عباسقلی بختیار، پسرعموی نخست وزیر که کارمند عالیرتبه دولت، با سابقه در شرکت ملی نفت که در این پست اخیر به عنوان معاون این وزارتخانه خدمت کرده است، شاید نسبت به آمریکاییها حساس باشد.

- آموزش و پرورش - دکتر محمدامین ریاحی، کارشناس برجسته آموزش و پرورش و روزنامه نگار.

ص: 331

- کار و امور اجتماعی - منوچهر آریانا، کارمند دولت در وزارت کار که به طوری که گزارش شده پسرعموی ژنرال آریانا بازنشسته می باشد (یکی از آن ژنرال هایی که اشاره شد مورد قبول بعضی مخالفین می باشند).

PPTLUTF - علی صمیمی - مقام رسمی - بهداری - منوچهر رزم آرا، دکتر تحصیل کرده در آمریکا - مسکن - جواد خادم، یک پیمانکار ساختمانی خیلی فعال، به طوری که گزارش شده احساساتی و شاید ضدآمریکا.

2- هیچ کدام از منصوب شدگان قبلاً به عنوان وزیر خدمت نکرده اند. جم و میرفندرسکی هر دو سفیر کبیر بوده اند. جدا از برخی فعالیتهای شدیداللحن ضدرژیم در یک یا دو مورد (آموزگار - کاظمی) کابینه متشکل از تکنوکرات هایی با سابقه طولانی در محدوده های کارشناسی و سوابق پاک از نظر موضوع فساد هستند.

3- کابینه شامل هیچ کدام از مخالفین سیاسی که زمانی شایع شده بود به آن می پیوندند نیست. اینها شامل افرادی از قبیل محمد درخشش، رئیس اتحادیه معلمین (برای فرهنگ و هنر)، مهندس احمد مصدق، پسر مصدق (برای راه) و حتی سخنگوی مذهبی حقوق بشر ناصر میناچی (برطبق شایعات اخیر) نمی باشند.

4- وزارتخانه هایی که بدون وزیر می مانند عبارتند از: بازرگانی، فرهنگ، برنامه ریزی و بودجه (اگر از بین نرفته باشد)، راه، نیرو، علوم و آموزش عالی، همچنین وزرای سنتی (تشریفاتی) کشور برای چیزهایی از قبیل امور پارلمانی و امور اجرایی. همچنین وزیری برای اوقاف وجود ندارد، مطابق گزارشاتی که ما داشته ایم این محدوده ممکن است به رهبری مذهبی تسلیم شود.

5 - اطلاعات بیوگرافی ویژه بیشتری به دست خواهیم آورد.

یکی دیگر از مخالفین میانه رو با بختیار مخالفت می کند

سند شماره (48) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 7 ژانویه 79 - 17 دی 57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه آمریکا - واشنگتن دی - سی گزارشگر: لامبراکیس موضوع: یکی دیگر از مخالفین میانه رو با بختیار مخالفت می کند 1- رهبر اتحادیه معلمین و مخالف سیاسی میانه رو، محمد درخشش، در یک تماس مختصر تلفنی در روز هفتم ژانویه مخالفت کامل خود را با دولت بختیار بیان کرد. او این موضوع را که کاندیدای مقامی (برخلاف گزارشی که سفارت در هفته گذشته از دیگر منابع کسب کرده بود) بوده است، تکذیب کرد. افراد متعدد دیگری از گروهش تقاضای بختیار را قبول نکرده اند.

2- درخشش گفت اگر کسانی (مانند سمیعی) از احزاب مخالف جزء کاندیداها هستند، از افراد عالیرتبه و سرشناس نیستند. او گفت این مطلب را می دانم که وزیر جدید علوم (ریاحی) یکی از اعضای فعال ساواک می باشد. درخشش سالها قبل برای او که معلمی بیکار بود کاری تهیه کرده بود. دیگر افراد جدید کابینه تا همین اواخر جزء مقامات رسمی و عضو حزب رستاخیز بوده اند و به کار گرفتن آنها یک

ص: 332

جوک است.

3- وقتی مأمور سیاسی درباره این فکر شاه که می خواهد به تعطیلات برود، پرسید درخشش گفت که وی تحت تأثیر واقع نشده است شاه قبلاً هم به مسافرت و تعطیلات رفته و برگشته است این سفر آخر، سفر دائمی که لازم است نمی باشد.

4- درخشش گفت که شاه همیشه در تصمیم گیریش عقب است روی کار آوردن دولت بختیار کاری بود که یکسال قبل باید می کرد ولی حالا خیلی دیر است. این مملکت مریض یک علاج و دوای واقعی می خواهد، نه داروها و قرص های گرد سفید (یعنی مسکن - مترجم). او دوباره به مورد موضع گروه خودش تأکید کرد که شاه بایستی برود تا از قدرت خمینی کاسته شود و اجازه داده شود که میانه روهای اصلی روی پای خود بایستند. 5 - درخشش در سومین اعلامیه هفتگیش دیروز به بختیار حمله کرد.سولیوان

واسطه سیاسی مأیوسانه و تشکیل گروه سیاسی میانه روی دیگر

سند شماره (49) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 7 ژانویه 1979 برابر با 17 دی 57 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: واسطه سیاسی مأیوس گردیده است؛ با این حال گروه سیاسی میانه روی دیگری تشکیل شد خلاصه: واسطه کهنه کار سیاسی به خاطر ناشایستگی مستمر دولت ایران مأیوس شده است. او مشاهده می کند که حزب (کمونیست) توده خیلی فعال می شود. تلاشهای فعلی او در جهت تشکل یک گروه میانه رو در پشت سر علی امینی است که وسیله ای خواهد بود برای حمایت از دولت بختیار تا زمان انتخابات (پایان خلاصه).

1- مأمور سفارت در 4 ژانویه با هدایت اسلامی نیا واسطه سیاسی دائمی چندین ساله که مأمور سیاسی با وی برای حدود یک سال در تماس بوده است، ملاقات نمود. او صریحا از سیر حوادث دلسرد بود. دولت ایران به طور تعجب آوری در مقابله با بحران بی لیاقت بوده است و در نتیجه فعالیت حزب توده گسترده تر می شود. او گفت چند تن از دوستانش از جنوب اشاره کرده اند که سازمان دهندگان قدیمی توده ای در آشوبهای کارگری اخیر درگیر بوده اند. (نظریه: این با آنچه که ما از منابع دیگر شنیده ایم مطابقت دارد.) 2- اسلامی نیا سپس گفت وی تعدادی از دوستان که در مقامهای مختلف هستند را دور هم جمع کرده تا گروهی را در پشت سر علی امینی تشکیل دهند (این گروه از دولت بختیار حمایت خواهد نمود، ولی خودش را برای انتخابات آماده خواهد نمود.) او اشخاص زیر را به عنوان اعضای اولیه گروه معرفی کرد:

آقای فضایلی: رهبر سابق حزب مردم، عبدالحسین طباطبایی: نماینده سابق مجلس از شیراز، ناصر زهتاب فرد: رئیس اصناف (گروه نظارت بر قیمتها)، منوچهر ساعد وزیری: نماینده سابق مجلس و در حال حاضر یک مقاله نویس روزنامه؛ آقای حکمت یزدی: یک بازرگان؛ آقای تیمور و آقای رزان از اصناف؛

ص: 333

حاج کریم حسینی یک بازاری که از آیت اللّه خمینی حمایت می نماید؛ و حسن خان بیات رئیس صنف کشاورزان.

گروه فقط منتظر علامت به پیش علی امینی است تا به صورت رسمی سازمان داده شود.

3- نظریه: گروه مشابه خیلی از گروههایی است که اکنون تشکل پیدا می نمایند و اگر آن واقعا سازمان داده شود، سفارت بعدا گزارش خواهد داد. اغلب این گروههای میانه رو تا این تاریخ یعنی 7 ژانویه از دولت بختیار حمایت می نمایند.

سازماندهی روحانیت برای استقرار نظم عمومی

سند شماره (50) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 7 ژانویه 1979 برابر با 18 دی 57 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی گزارشگر: استمپل شماره سند: 10367 تهران موضوع: سازماندهی روحانیت برای استقرار نظم عمومی خلاصه: دکتر ناصر میناچی در صبح روز 8 ژانویه به مأمور سیاسی گفت که عده ای از منابع او خاطرنشان کرده اند که خروج شاه نزدیک است. در این رابطه روحانیت تهران سازمانی به وجود آورده است تا نظم را طی این دوره انتقالی به سوی یک تشکیلات سیاسی جدید حفظ کند. اعلامیه ای داده شده که خواستار آرامش می باشد. نگرانی در مورد رفتار ارتش هنوز وجود دارد. (پایان خلاصه).

1- دکتر ناصر میناچی به مأمور سیاسی استمپل در صبح روز 8 ژانویه اطلاع داد که رهبران روحانی در تهران تشکیل یک گروه که ترجمه آن «سازمان روحانیت» می شود را داده اند. هدف این گروه کمک نمودن به برقراری نظم اجتماعی در چند هفته آینده می باشد.

میناچی گفت که منابع پارلمانی او گفته اند که دولت جدید به مجلس معرفی خواهد شد و در 9 ژانویه به تصویب خواهد رسید.

سپس به مجلس سنا می رود و در 10 ژانویه به تصویب خواهد رسید.

قویا شایع شده است که شاه بعد از این تصویب نهائی کشور را ترک خواهد کرد. روحانیون قرار است بعد از ظهر جلسه داشته باشند تا برنامه هایی تهیه کنند که ابراز احساسات مردم در جهتی سازنده قرار گیرد «اگر ممکن باشد.» 2- مأمور سفارت قویا از این فکر حمایت نمود و تذکر داد که در صورت خروج شاه از ایران، ارتش خیلی تحریک پذیر خواهد بود و عملکردهای ساعات و روزهای اول آن بحرانی خواهد بود.

میناچی گفت که او بیشتر از این نمی تواند موافقت نماید و کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر تلاش خود را برای سازماندهی تمام آنچه گفته شد برای رسیدن به این هدف خواهد کرد. مأمور سفارت بر امتناع از تحریک و خشونت تأکید نمود که موجب عکس العمل ارتش می شود، مانند آنچه در قزوین و مشهد اتفاق افتاد. میناچی گفت که او مسئله را به خوبی فهمیده است.

3- به نظر میناچی، روحانیت گروه اصلی بوده اند و سازمان روحانیت چرخهای اصلی حرکت خواهد بود. رهبر آنها، آیت اللّه محمد بهشتی است (شناخته شده برای سفارت، یکی از رهبران اصلی جناح

ص: 334

خمینی)، روحانیون اصلی به شرح زیرند:

حجت الاسلام رفسنجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمد مفتح. آنها امیدوار بودند که طرح 8 ژانویه آنها به اجرا گذاشته شود بعد از آن، آنها آماده تماس با آیه اللّه منتظری، که انتظار می رفت با آخرین نکات باریک از موضع خمینی در عصر 9 ژانویه یا 10 ژانویه در تهران باشد، می شدند.

4- بیانیه آیت اللّه طالقانی که در تهران انتشار یافت در 8 ژانویه نیز توسط رهبران روحانی، همچون مثلث قم، متشکل از آیه اللّه های ارشد امضاء شده بود. این بیانیه از مردم می خواست که آرام باشند و از درگیری با نیروهای امنیتی خودداری کنند و خارجیها را مورد تهدید و حمله قرار ندهند. این اطلاعیه به طور کامل در مطبوعات ایرانی 8 ژانویه و در مطبوعات خارجی 9 ژانویه به چاپ خواهد رسید.

میناچی گفت خط اساسی سازمان روحانیت و کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر این است که موقعی که شاه کشور را ترک می کند مردم باید ثابت کنند که نظم و آرامش را رعایت می کنند. میناچی خودش زیاد نگران جمعیتهای نامنظم نمی باشد ولی اذعان دارد که ممکن است افرادی در خیابانها شلوغ کرده و ایجاد زحمت کنند و در این صورت رهبران مذهبی امیدوار هستند که با آنها همچون راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا (10 و 11 سپتامبر) بدون خشونت برخورد شود. نظریه: سفارت خوشبین نیست (تکرار می کند نیست) که جمعیت را به سادگی بتواند کنترل کند، با این حال مأمور سفارت برای او در تلاشهایش آرزوی موفقیت نمود.

5 - میناچی نگرانی خودش را در مورد دخالت نظامی در شرایطی که وضع امنیتی وخیم شود ابراز کرد، ولی گفت که کوششهای مخالفین میانه رو در جهتی است که چنین اتفاقی نیفتد، وقتی که مأمور سفارت به داستان ژنرال جم که به عنوان وزیر جنگ استعفا داده بود اشاره کرد، میناچی برای لحظه ای ناراحت به نظر می آمد، او اطلاعی در مورد این مسئله نداشت ولی گفت که چندین ژنرال دیگر بودند که می توانستند آن شغل را به عهده گیرند و «نخست وزیر تمام آنها را می شناسد.

او به طور مشخصی از ژنرالها، نصراللهی، باتمانقلیچ، رضوانی، اخوی نام برد. میناچی شخصا معتقد بود نصراللهی بهترین انتخاب برای جانشینی جم است، ولی هرکدام از افراد بالا قابل قبول بودند.

6- نظریه: این روش تشویق کننده است که میناچی و مخالفین میانه رو اهمیت زیادی به مشکلات احتمالی گذرا می دهند.

در حالی که میناچی می گوید که شاه باید تدریجا برای همیشه برود، ولی رهبران مذهبی میانه رو نمی خواهند که روی موضوع اکنون فشار بیاورند. رفتن شاه برای تعطیلات یا برای درمان طبی کافی می باشد. او معتقد بود که گروه بازرگان (نهضت آزادی) نهایتا به مرور که واقعیت جریان پدیدار می شود اوضاع را به همین صورت خواهند یافت. حتی برای لحظه ای، جدای از بازرگان (او هنوز در شیراز است ولی شب 8 ژانویه به تهران بازمی گردد)، اگر شاه برود، قسمت عظیمی از مخالفتها ظاهرا به یک دوره انتقالی آرام تبدیل خواهد شد. میناچی از این که چه کسی ممکن است برای شورای سلطنت منصوب گردد، اطلاعی نداشت.

7- ما به تازگی دریافتیم که جلسه بعدی مجلس تا 11 ژانویه به تعویق خواهد افتاد و جلسه سنا هم به 13 ژانویه موکول شده است. چگونه این دیر کرد روی محاسبات و فعالیتهای مخالفین تأثیر خواهد گذاشت. باید منتظر بمانیم، ببینیم چه می شود.سولیوان

کتاب بیست و هفتم

خط میانه (3)

ص: 335

ص: 336

میانجی پس از دیدار با بختیار، برای ملاقات با خمینی به پاریس می رود

ص: 337

ص: 338

سند شماره (1) طبقه بندی: خیلی محرمانهتاریخ 8 ژانویه - 18 دی 1357 از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: لامبراکیس شماره سند: 341 موضوع: میانجی پس از دیدار با بختیار، برای ملاقات با خمینی به پاریس می رود خلاصه: میانجی پس از تبادل نظر با نخست وزیر جدید، بختیار، که نقاط ضعف آشکاری در دولتش مشهود است، با خوش بینی در صدد است که بتواند با دلایل کافی با خمینی صحبت کند. (پایان خلاصه) 1 - خسرو اقبال بنا به دلایل میهن پرستی و اعتماد به نفس کامل که قبلاً برای مدت کوتاهی سردبیر روزنامه بوده و برای مدت مدیدی وکیل بوده و از موقعیت خوبی در فرانسه برخوردار می باشد، امروز که 8 ژانویه است، برای ملاقات با خمینی به پاریس پرواز می کند. اقبال امیدوار است که بتواند هرج ومرج هایی که در حال توسعه است را برای خمینی تشریح کند؛ منجمله به دست گرفتن قدرت توسط کمونیست ها در ماههای آینده. او با اصرار خمینی را وادار خواهد کرد که کمتر لجوج و سرسخت باشد و زمانی که شاه ایران را به قصد تعطیلات ترک می کند به ایران بازگردد. پس از یکی دو سال آینده که شورای سلطنت در مصدر کارها قرار گرفت و اقتصاد مملکت ثبات پیدا کرد، وقت کافی هست که بتوان درباره سلطنت دراز مدت در ایران چاره ای اندیشید. او درباره بقیه برنامه های خمینی و عجله در رفراندوم بحث و جدل خواهد کرد.

2 - او خمینی را نمی شناسد، فقط بر بیطرفی خود تکیه دارد تا بتواند اعتباری کسب کند. (او فکر می کند که سنجابی و یا بازرگان به آنچه که خمینی می تواند برای آنها انجام دهد آنقدر علاقه مندند که نمی توانند با استدلال صحیح این پیرمرد را تحت فشار قرار دهند.) او می گوید که فکر می کند خمینی او را به تنهایی بدون حضور اطرافیان دست چپیش (منجمله یزدی) بپذیرد.

3 - اقبال دیروز بختیار را دید، بختیار به او گفت که:

الف: از همان روز تمام زندانیان (که هویدا نیز جزو آنها می باشد) اجازه ملاقات ندارند و فعالانه تحت بازجویی می باشند. (او چیزی درباره اینکه زندانیان توسط دادگاه نظامی محرمانه بازجویی شده اند نگفت. اما بنا به گفته یک منبع موثق این طور بوده. تهران 240) ب: تیمسار طوفانیان استعفا داده و تقاضای ترک کشور را به دلیل بیماری کرده است. بختیار این مسئله را رد کرده است.

ج: بختیار قبلاً به اتفاق تیمسار جم، زمانی که هر دو جوان بودند مسافرتی به وسیله قطار به فرانسه (برای شرکت در جلسه STCYR) کرده اند و از آن تاریخ تا به حال او را ندیده است. به هر حال به خاطر اینکه چیزهای خوبی از مردم درباره او شنیده است، او را به عنوان وزیر جنگ انتخاب کرده است. بختیار به جم اجازه خواهد داد تا فرماندهان شهربانی و ژاندارمری و غیره را انتخاب کرده تا بتواند کنترل قانون و اجرای دستورات را در او متمرکز کند.

بختیار علاقه مند شد، وقتی که اقبال یادآوری کرد که در یکی از سفرهای خارج از کشور (زمانی که

ص: 339

جم رئیس ستاد بود) شاه از او دعوت کرد که به جای خودش تحت عنوان رئیس ستاد کل کار کند. این یک سابقه خوب است. جم در صبح روز 17 ژانویه وارد تهران شد و عصر همان روز به حضور شاه رسید.

بختیار به ارتش و شهربانی دستور داده تا هیچ گونه برخوردی با تظاهرات مسالمت آمیز نداشته باشند.

ولی اگر تظاهرات مسالمت آمیز نبود آنها می توانند از گاز اشک آور، ماشینهای آب پاش و تیرهای هوایی استفاده کنند اما حق ندارند قبل از آنکه از بختیار شخصا اجازه بگیرند به طرف تظاهر کنندگان تیراندازی کنند.

4 - اقبال پیشنهاد کرد که:

الف: هیچ کدام از مخالفین شاه از او پشتیبانی نمی کنند ولی اگر او کارهای خوبی انجام دهد امکان این هست که از طرف مردم پشتیبانی شود. بختیار گفت که اگر مردم دو ماه و نیم به او مهلت دهند کارهای مهمی خواهد کرد. (نظریه: اقبال قبول داشت که درخواست چنین کاری در این مقطع زمانی مثل دسترسی به کره ماه می باشد.) ب: بختیار باید کاری کند که شاه داراییهای خود و خانواده اش را به مردم بازگرداند. بختیار جواب داد که درباره این مسائل با شاه صحبت کرده است.

ج: اکثریت اعضای شورای سلطنت باید از وجهه خوبی در بین مردم برخوردار باشند تا بتوانند کمبود دولت بختیار را تکمیل کنند.

اقبال به بختیار گفت که برای مثال، وزیر جدید آموزش و پرورش ساواکی بوده و در سفارت ایران در آنکارا خدمت می کرده و مسئول دانشجویان آنجا بوده و زمانی که خمینی در سال 64 - 63 به آنجا تبعید شد کار او مراقبت از او بود. بختیار گفت این مسئله را نمی دانسته و درباره این مسئله تحقیق خواهد کرد. (و همچنین درخشش را در رابطه با آن وزیر می توان نام برد که درخشش می گوید او یکی از اعضای فعال ساواک بوده.) د: بختیار باید سرود ملی ایران را از سرود پیروزی قبلی رژیم پهلوی به یک سرود جنگی و ملی، شبیه سرود ملی فرانسه تغییر دهد.

ح: بختیار باید از انسانهای خوبی برای سخنرانی، نوشتن و حضور در رادیو و تلویزیون کمک بگیرد.

(او سپهر - که یک دیپلمات بوده - و کیوانی - که سردبیر قبلی اطلاعات بوده - را پیشنهاد کرد.) ط: بختیار باید به خاطر کم کردن فشارهایی که به او می آید با شوروی تماس برقرار کند. بختیار معتقد است که شاه مناسبات را با شوروی بی خود خراب کرده است. می توان مناسبات را با شوروی داشت.

(نظریه: این تنها توصیه خطرناکی بود که اقبال به بختیار کرده بود.) 5 - مدتی که اقبال آنجا همراه رئیس ساواک مقدم، مقامات رده بالای پلیس، و افراد دیگر بود، شاه برای شکایت از رویه مطبوعات، به خصوص از مندرجات مخالف کیهان و اطلاعات که به تازگی تجدید مخالفت کرده اند تلفنی با تیمسار مقدم صحبت کرد. مقدم مجبور بود اقرار کند که برنامه ای که برای توسعه کنترل دولتی وسایل ارتباط جمعی که چند ماه قبل توسط دولت شریف امامی تهیه و تصویب شده بود هرگز اجرا نشده است.

6 - بالاخره، حضور قره باغی برای کمک به ارتش توسط ژاندارمری که تا صبح روز 16 ژانویه زیر حملات افراد مسلح کرد در شهر بانه در کردستان بودند، الزامی بود.

ص: 340

7 - نظریه: کار نخست وزیر جدید، یک مسئله ساده نیست. بنا به اظهار یکی دیگر از میانجیها، بختیار در صبح روز 7 ژانویه با دکتر حجازی برای مدافعه و پشتیبانی از طرف رهبران مذهبی کشور تلفنی تماس گرفت. به هر حال در حال حاضر ما سه گزارش مختلف از بدنامی و خصوصیات فردی افراد منتخب بختیار برای کابینه، داریم. اقبال و درخشش بر اینکه وزیر آموزش و پرورش ساواکی بوده، متفق القول هستند. خواهرزاده اقبال (که جداگانه کار می کند) در عصر روز 7 دسامبر به مشاور سیاسی سفارت گفته که دو نفر دیگر از وزرای بختیار گذشته درخشانی ندارند، یکی از آنها عباسقلی بختیار (وزیر صنایع و معادن) است و دیگری جواد خادم (وزیر مسکن و شهرسازی)، کسی که برای مدتی در استخدام او بوده است. با چنین اتهاماتی که قبلاً توسط افراد دیگر بازگو شد (مثل اقبال و خواهرزاده اش) که می خواهند از بختیار پشتیبانی کنند، دیگر حتی نمی توان تصور کرد که جناح مخالف به زودی چه نوع ضربه هایی به او خواهند زد.

8 - مطالب بالا قبل از اینکه ما از اعلام مخالفت جم در پیوستن به کابینه بختیار مطلع شویم تایپ شده است.سولیوان

ارتشبد جم پیشنهاد قبول وزارت در دولت بختیار را رد می کند

سند شماره (2) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 8 ژانویه 79 - 18/ 10/57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: لامبراکیس موضوع: ارتشبد جم پیشنهاد قبول وزارت در دولت بختیار را رد می کند 1 - اقبال - میانجیگر - در تماسی با مشاور سیاسی سفارت موضوع انصراف ارتشبد جم را برای قبول کار در دولت بختیار و بازگشت او به لندن را به محض اینکه جایی در هواپیما برای رفتن پیدا کند تأیید کرد.

2 - جم تا نیمه شب در حضور شاه بود و شاه نگرانی خود را از ترک کشور و اینکه امکان دارد افسران ارتش در غیابش کارهایی انجام دهند اظهار داشت. جم مسئله کابینه بختیار را نومیدانه دانسته و گفته که برخلاف خواستهای خمینی نمی تواند عمل کند. او به اقبال گفته است که اگر خمینی از او بخواهد که وزیر دفاع شود قبول خواهد کرد.

3 - برای این مطلب مهم اقبال سفری برای دیدن خمینی در نظر گرفته است. او امید کمی دارد که از ایده و استراتژی خمینی چیزی به دست آورد که شاید مفید به حال جم باشد.

4 - تفسیر: تلگراف قبلی گزارش می دهد که استراتژی بازرگان (نهضت آزادی) این است که چند روزی فقط با دولت بختیار کار کند که ببینند آیا او می تواند شاه را مجبور به ترک کشور کند یا نه. اگر شاه کشور را ترک کند، نقشه این است که خمینی با پیروزی برگردد. ما متوجه شده ایم که خمینی بیانیه های مسالمت آمیز درباره ارتش از پاریس می فرستد. تمام این پیشنهادات حاکی از این است که او آماده مراجعه به ایران می شود (البته اگر شاه کشور را ترک کند) تا این ترک کردن را دائمی کند. اگر شاه تا آخرین لحظه تصمیم بگیرد که نرود درگیری ادامه خواهد داشت و اولین قدم، سرنگونی بختیار خواهد بود.

سولیوان

وضع قزوین

ص: 341

سند شماره (3) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 9 ژانویه 79 - 19/ 10/57 به: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: اسکودرو شماره سند: 430 موضوع: وضع قزوین 1- خلاصه: کارشناس سفارت در 8 ژانویه به همراه یکی از اعضای فعال جبهه ملی، شمس الدین صدر به قزوین در فاصله دو ساعتی تهران رفت. کارشناس سفارت در مجلس عزاداری مسجد محل و راهپیمایی عظیم و آرامی شرکت کرد و دیدگاه دست اولی نسبت به نتایج شلوغیهای جدی که در قزوین در دو هفته گذشته صورت گرفته است، به دست آورد. وضع آن قدر که کارخانه شایعه سازی تهران توصیف می کند، بد نمی باشد ولی با تأیید 186 نفر کشته و تعداد غیر مشخصی زخمی و مقدار زیادی مغازه و خانه و یک هتل که غارت و سوخته شده اند، اوضاع به اندازه کافی بد است. تنفر عمیقی که کارشناس سفارت در مشهد حس کرد، آنقدر در قزوین قوی نمی باشد ولی مردم هیچ حمایتی برای شاه و بختیار و یا هرکس دیگر غیر از خمینی ابراز نمی کردند. (پایان خلاصه) 2- در سفر کارشناس سفارت در 8 ژانویه با مبارز جبهه ملی، شمس الدین صدر، برادر او دکتر احمد صدر حاج سید جوادی (اعضای یک خانواده قدیمی و قدرتمند قزوین) و یک عضو عادی جبهه ملی دکتر خاوری (نام اول نامعلوم) از قزوین بازدید کردند. هدف به دست آوردن اطلاعاتی در مورد شرایطی بود که به دنبال آن خشونت شدیدی روی داده بود که تجار شایعه تهران آن را شبیه به وحشیگری در مشهد کرده بودند. در موقع ورود، کارشناس سفارت مستقیما به دیدن مسجد 500 ساله صفوی برای شنیدن سخنان یک سری آخوند و ملا و یک مجتهد که جمعیت چندین هزار نفری داخل مسجد و حیاط را برای راهپیمایی روز بزرگداشت عزاداری خمینی تحریک و آماده می کردند، رفت. جالبترین سخنرانی که کارشناس تا به حال شنیده بود آن بود که توسط احمد صدر حاج سید جوادی که یکی از ماهرترین سخنرانان فارسی زبان هست اجرا شد. وقتی که صدر، نه با اسم و رسم، صرفا به عنوان یک خبرنگار از تهران معرفی شد، از او با فریادهای ساواکی، ساواکی، استقبال شد ولی بعد از چند دقیقه جمعیت مال او بود. او آنها را از طرفی به طرف دیگر می برد تا وقتی که او صحنه ای را توصیف می کرد که رئیس پلیس نجف آباد (نزدیک اصفهان) با کلت خود به هوا شلیک کرد تا جمعیتی را که می خواستند به کسانی که در درگیریهای محلی زخمی شده بودند خون بدهند پراکنده کند. نصف جمعیت به وضوح گریه می کردند... با وجود وضع حساس، جمعیت دستورات مجتهدی را که شیشه شکستن و سوزاندن و سنگ پرانی و آزار سربازان را در طی راهپیمایی منع می کرد، محترم شمردند.

3- راهپیمایی مستقیما خارج از مسجد و به داخل خیابانها در جایی که راهپیمایان دیگر به آنها ملحق می شدند کشانده شد. کارشناس سفارت آمریکا به محل محترمانه ای راهنمایی شد، یعنی پشت ردیف روحانیون، ملاها، پرچم ها، شعارها و عکسهای خمینی و شهدای قزوین که راهپیمایی را رهبری می کرد.

با چنین ادای احترامی و چنین تعداد زیادی از راهپیمایان احساساتی، رد کردن شرکت در راهپیمایی

ص: 342

می توانست خیلی زننده باشد و کارشناس سفارت برای چند خیابان رل تظاهرکننده ای که شعار نمی داد را قبول کرد تا موقعیت مناسبی پیش آید و از صف خارج شود. مانند راهپیماییهای عاشورا و تاسوعا در تهران، راهپیمایی قزوین هم بسیار منظم بود. حدود 15 هزار نفر (خبر نگار بی. بی. سی. دیوید لین که حضور داشت حدود 50 هزار نفر تخمین می زد ولی این مسخره است) در هنگهای 500 نفری تنظیم شده بودند و سرود می خواندند. اینها توسط افرادی که شعارها را حمل می کردند و فواصل ثابتی را از گروه جلویی حفظ می کردند، از هم جدا می شدند. راهپیمایی همچنین حدود 300 نفر زن چادری به همراه داشت. (تفسیر: وجود این همه زن نشانه عمق احساسات ضدشاهی در قزوین است، جایی که زنان به ندرت خانه های خودشان را برای هر منظوری ترک می کنند.) مأموران انتظامات جوان، با دستبندهای قرمز، نظم راهپیمایی را حفظ می کردند و مانع می شدند که جمعیت زیاد به نقاط حساس نزدیک شود؛ مانند پادگان ارتشی که توسط زنجیر مردم حفاظت می شد. راهپیمایی ظاهرا آرام بود. کارشناس سفارت هیچ خشونتی را ندید، صدای تیر و یا شایعه زدوخوردی در رابطه با راهپیمایی نشنید.

4- راهپیمایان قبلی اینقدر خوش شانس نبودند. در 27 دسامبر حدود 500 نفر که از ایستگاه ژاندارمری می گذشتند توسط یک ژاندارم به نام زنجانی به آنها تیراندازی شد، سه نفر کشته شدند، و 6 نفر به دام آن ژاندارم افتادند (مشخص نیست چطور) و سه نفرشان فورا کشته شده بودند، یکی زخمی شد و بعد مرد، یکی به پایش تیر خورد و جوانان دیگر فرار کردند و خبر را پخش کردند. در 28 دسامبر مردم به خیابانها ریختند و 96 نفر دیگر کشته شدند.

5 - در شب اول و دوم ژانویه، ملاها در یکی از بیمارستانهای محلی به خاطر خانواده های کشته شدگانی که از دادن جسدهای کشته شدگانشان جهت تدفین جلوگیری شد، اعتصاب نشسته کردند. تا صبح جمعیت زیادی بین 40 تا 50 هزار نفر (به گفته دکترهای بیمارستان) برای حمایت جمع شده بودند.

در ضمن ارتش با نیروی 700 نفری از زنجان تقویت شده بود. سربازان حمله کردند و جمعیت را متفرق کردند و در خشونتهای بعدی در دوم و سوم ژانویه که طی آن ارتش به وضوح از کنترل خارج شده بود، حداقل 83 نفر دیگر کشته شده بودند. سربازها به یک گروه از راهپیمایان که از بازار خارج می شدند تیراندازی کردند و آن طور که گزارش کرده اند 32 نفر کشته شدند. (نظریه: کارشناس سفارت محل سوراخ شده تیر را در دیوارها و درها مشاهده کرد که از ارتفاع زانو تا بالای سر متفاوت بود. بازار مانند هر جای دیگری از شهر برای عزاداری تعطیل بود، لذا غیر ممکن بود که داستان این جریان را تأیید کنیم، ولی روشن بود که تیراندازی بر علیه جمعیت، در آن محوطه بسته، تلفات زیادی خواهد داشت.) 6- ارتش، مغازه های زیادی را غارت کرد و سپس آتش زد. کارشناس سفارت از مغازه ای که گاوصندوق آن مانند قوطی ساردین باز شده بود، دیدن کرد. بزرگترین و جدیدترین هتل قزوین، پاساژ هتل، که 45 اطاق و 48 مغازه داشت کاملاً غارت شده بود، که این به ضرر صاحب طرفدار خمینی آن، علی زاهدی تمام شده بود که 35 میلیون تومان (5 میلیون دلار) ضرر داشت. می گویند ارتش همچنین تانکها را به داخل چندین داروخانه برد، داروها را غارت کرد و بعد آنها را آتش زد. چندین دکتر هم از تهران و شهرهای دیگر برای کمک به زخمیان آمدند. دکترهای محلی دیگری اعلام کردند که زخمیها را مجانی درمان خواهند کرد و خانه های دو نفر از این دکترها مورد حمله سربازها قرار گرفت و آتش زده شد.

کارشناس سفارت، خانه یکی از اینها، دکتر (نام اول نامعلوم) دفتری را بازدید کرد. آیت اللّه خمینی خواسته

ص: 343

است که شهرهای دیگر، غذا و کمک به قزوین بفرستند ولی گزارش می کنند که ارتش سه کامیون از این چنین وسایلی را توقیف کرده است. گفته می شود که بیشتر از 700 اتومبیل آتش زده شده اند، گفته های تأیید نشده زیادی هستند که ارتش خیلی از کشته ها و زخمیها را به محل حمل کرده و بعضی از اینها را در یک گور دسته جمعی زنده زنده، در محلی خارج از قزوین به نام آب گیلکی دفن کرده است.

7- اظهار نظر: جو قزوین عصبی بود ولی به هیچ وجه قابل مقایسه با انتقام جویی شدیدی که بر مشهد در سفر اخیر و بعد از دیدار کارشناس سفارت حاکم بود، نمی باشد. کارخانه شایعات مانند معمول وقایع قزوین را بزرگ کرده. مثلاً با وجودی که دو کودک توسط تانکهای ارتش مجروح شده بودند، درست نیست (با تأکید) که راهپیمایان در قزوین زیر تانکها له شده اند و یا اینکه از تانکها برای خرد کردن خانه های مخالفین فعال استفاده شده است. تأثیر درگیریها این بوده که قزوینیهای مخالف را بیشتر متحد کرده و در برابر هر کاری که شاه بکند می ایستند. کارشناس سفارت قادر نبود کسی را در شهر پیدا کند که نسبت به شاه یا بختیار دید خوبی داشته باشد. نظر کلیه مردم شاید بهتر از همه توسط هتلدار قبلی، زاهدی، توصیف می شود که می گفت: مردم از هر کسی که خمینی به عنوان نخست وزیر انتخاب کند حمایت خواهند کرد و نه از هیچ کس دیگر. خیلی از قزوینیها به چنین غارتهایی توسط ارتش در مشهد و نجف آباد اشاره می کنند و در روش محترمانه ایرانی اشاره می کند که آن اعمال ارتش به عنوان قسمتهایی از توطئه عظیمتر ارتش، هماهنگ شده بود. وزارتخانه باید توجه داشته باشد در حالی که پرونده های بیمارستانها تعداد کشته ها را تأیید می کند منابع بقیه اطلاعات بالا بیطرف نیستند. در قزوین هیچ کس بیطرف نیست ولیکن آنقدر افراد مختلف، همین داستان را تکرار کرده اند که کارشناس سفارت تا حد زیادی از وقایع مطمئن است. کارشناس با ارتش تماس نگرفت. داستان آنها این است که فقط 12 نفر در زدوخوردهایی که توسط حمله مردم شهر به سربازان صورت گرفت، کشته شده اند. دکترها اصرار دارند که هیچ سربازی در قزوین از سوم دسامبر کشته نشده است. در این موقع یکی با کارد زخمی شده بود ولی پس از عمل جراحی خوب شد.

8 - نظریه: سازماندهی و ماهیت صلح آمیز راهپیمایی خیلی شگفت انگیز بود. مخصوصا با در نظر گرفتن وقایع اخیر، در حالی که در تهران استنباط می شود که رهبران اسلامی و دیگر رهبران مخالفین ممکن است دیگر کنترل کامل بعضی از عناصر جمعیتها را نداشته باشند. این به روشنی در مورد قزوین صدق نمی کند.سولیوان

نظرات بختیار در مورد فروشهای نظامی و رابطه امنیتی

سند شماره (4) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 9 ژانویه 19 دی 57 به: وزیر امور خارجه - واشنگتن موضوع: نظرات بختیار در مورد فروشهای نظامی و رابطه امنیتی 1- دو گزارشگر به طور محرمانه نظرات بختیار نخست وزیر برگزیده که به وسیله او و دفترش به آنها داده شده است را به ما گفتند.

2- طبق گفته اولین گزارشگر، بختیار اعلام خواهد نمود که وی در نظر دارد (از نظر در دسترس بودن

ص: 344

وجوه) مطالب زیرین را بررسی نماید:

مجموع 12 میلیارد دلار خریدهای نظامی از ایالات متحده که هم اکنون در راه است.

مجموع 10 میلیارد دلار از انگلیس که اکنون در راه است.

200 هواپیما از ایالات متحده.

هواپیماهای رادار پرواز کننده و شش کشتی از آلمان غربی.

3- در همین رده ولی با ویژگی کمتر، بختیار به گزارشگر دیگر گفته است که او فروشهای نظامی خارجی را از نظر (الف) پول موجود و (ب) احتیاجات نظامی، مورد بررسی قرار می دهد. در این جریان بختیار گفت او به قراردادهایی که هم اکنون امضاء شده احترام خواهد گذارد مگر اینکه کاملاً با منافع ایران مغایر باشند. او گفت که از وزیر دارایی خواسته است لیست آنچه را که ایران می تواند از عهده برآید تهیه نماید. بختیار توضیح داد که کارگران خارجی که حقوقهای زیاد می گیرند و کاری انجام نمی دهند باید بروند.

4- سرانجام او گفت ایران هرگز دوباره ژاندارم خلیج فارس نخواهد بود، ولی خریدهای نقدی و انتقالی از ایالات متحده اگر که آمریکا موافقت نمود همچنان امکان پذیر خواهد بود.

بختیار نخست وزیر در مسیر موقعیت سیاسی جاری

سند شماره (5) سری از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 9 ژانویه 79 - 19 دی 57 به: وزارت امورخارجه - واشنگتن موضوع: بختیار نخست وزیر در مسیر موقعیت سیاسی جاری خلاصه: بختیار دولتش را در 11 ژانویه به مجلس و 13 ژانویه به سنا معرفی خواهد نمود. شاه احتمالاً تا رأی اعتماد برای ترک ایران صبر خواهد نمود. او انتظار دارد تا 30 نماینده بر علیه دولت صحبت کنند.

طبق گفته بختیار هنوز تلاشهایی به عمل می آید که ژنرال جم به دولت بپیوندد. بختیار شورای سلطنت را در بعد از ظهر 9 ژانویه با شاه مورد بحث قرار می دهد. اصفهان شهر بعدی خواهد بود که حکومت نظامی در آن لغو خواهد شد. (پایان خلاصه) 1- نخست وزیر، مأمور سیاسی - استمپل - را برای یک ملاقات کوتاه در 9 ژانویه پذیرفت و گفت که وی دولتش را در 11 ژانویه به مجلس معرفی خواهد نمود. برای سرعت بخشیدن به جریان تأیید، نخست وزیر دولت جدید و برنامه را در صبح 13 ژانویه به سنا معرفی خواهد نمود و سپس برای مذاکره به مجلس باز خواهد گشت. او گفت تعدادی از نمایندگان (شاید 30 نفر) می خواهند بر علیه دولت صحبت کنند:

«اکنون تمام آنها می خواهند نشان دهند که چقدر میهن پرست هستند.» در جواب به سؤال، او رأی اعتماد نهایی را در نزدیک پایان هفته آینده (ایرانی) 16 یا 17 ژانویه، انتظار دارد (اما از دیگر منابع فهمیده ایم که نخست وزیر با ضربات سنگینتری از آنچه انتظارش می رفت مواجه شده است.) 2- بختیار گفت شاه احتمالاً تا رأی اعتماد برای ترک ایران صبر خواهد نمود ولی پس از آن خیلی سریع پیش خواهد رفت. (بعضی محافل عقیده دارند که شاه ممکن است پس از اینکه دولت به هر دو مجلس معرفی شد حرکت کند. در حال حاضر وضعیت خیلی متحرک به نظر می رسد.)

ص: 345

3- نخست وزیر گفت هنوز تلاشهایی به عمل می آید که ژنرال جم به کابینه بپیوندد و فشار (برای پیوستن او) وارد می شود. بختیار می گوید با وجود این اگر لازم باشد او یک کاندید دیگر آماده دارد. او ترجیح داد که از او در این زمان نام نبرد. (سفیر کبیر گفت برداشت خودش این است که جم قطعا حذف شده است.) 4- بختیار ترکیب شورای سلطنت را در بعد از ظهر ژانویه با شاه مورد بحث قرار می دهد. بختیار گفت علاوه بر اعضای قانونی (نخست وزیر، رؤسای دو مجلس و رئیس دیوانعالی) او نامهایی از قبیل عبداللّه انتظام (رئیس شرکت نفت)، غلامحسین صدیقی (نخست وزیر نامزد شده قبلی)، و شاید کریم سنجابی (رهبر جبهه ملی که قبل از اینکه از او خواسته شود از آن امتناع ورزیده است) را پیشنهاد خواهد نمود؛ مقام چهارم برای شاه خواهد بود که منصوب نماید. حالت بختیار اشاره بر این داشت که او انتظار دارد یک معامله بر سر ترکیب شورا صورت گیرد.

5 - برقراری مجدد نظم اجتماعی، بیشتر وقت نخست وزیر را می گیرد. او گفت امروز اطمینان بیشتری نسبت به وفاداری ارتش حس می کند و گفت حس می کند که قادر است به طور خیلی رضایتبخش با رئیس جدید ستاد، ژنرال قره باغی کار کند. تصمیم لغو کردن حکومت نظامی شیراز به نظر می رسد که موفق بوده باشد. اگر تمام کارها خوب پیش برود، اصفهان شهر بعدی خواهد بود که حکومت نظامی از آن برداشته می شود؛ احتمالاً اوایل هفته آینده.

6- نخست وزیر در سلامت و روحیه عالی به نظر می رسد. رئیس دفتر کابینه او به مأمور سیاسی (با قدری تعجب) گفت نخست وزیر روزانه تا 8 یا 9 بعدازظهر بدون نشان دادن هر گونه اثری کار می کرده است.

ابتکار ناتانسون و دیگر پیشرفتها

سند شماره (6) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 9 ژانویه 79 - 19 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: ابتکار ناتانسون و دیگر پیشرفتها 1- مقام رسمی سفارت، پرت، در 28 دسامبر با جورج ناتانسون و همکارش گریگوری لیما ملاقات کرد. لیما یک روزنامه نگار عمومی است که قبلاً برای کیهان بین المللی مقاله می نوشته. او صاحب یک شرکت روابط عمومی است (آودوریس) و ادعا می کند که ارباب رجوع های متشخصی دارد. او نزد کارکنان رسمی روزنامه کیهان به خاطر مقالاتش اشتهار خوبی دارد.

2- گرچه ناتانسون کار گروهش را تلاشی برای ابقای شاه معرفی کرد، اما لیما گفت که شاه نمی تواند بماند. همچنان که بسیاری دیگر می گویند، او گفت که افراد میانه رو که از خمینی متنفر بوده و می ترسند، جرأت نمی کنند مادامی که شاه در ایران است از خمینی جدا شوند. اگر شاه به طور غیر رسمی مملکت را ترک کند، می توان راه حلی پیدا کرد. شاید هم سرانجام او را به مملکت برگرداند، هرچند که حتی این سناریو نیز خالی از خطر نیست. لیما ادامه داد که با گروههای میانه رو طرفدار غرب که می خواهند افراد مارکسیست و مارکسیست اسلامی دور از قدرت بمانند در تماس می باشد. مأمور رسمی سفارت موافقت کرد که با او در تماس باشد.

ص: 346

3- آقای ناتانسون در دوم ژانویه به سفارت آمد و گفت حالا او نیز پی برده است که شاه نمی تواند باقی بماند. مهمترین چیز نجات ایرانی است که طرفدار غرب باشد و افراطیون را از قدرت دور نگه دارد. او هنوز می خواهد که یک برنامه توسعه ضربتی، ترجیحا به صورت یک شرکت غیر انتفاعی و نیز یک شرکت انتفاعی تأسیس کند. او می گوید که برنامه ای برای ملاقات با معاون کل دربار، تیمسار فردوست ترتیب داده و سعی دارد که زاهدی را هم ببیند.

ناتانسون درباره گروه میانه روی که با لیما در تماس هستند صحبت کرد. او جلال عبده را نام برده ولی از دادن دیگر اسامی خودداری کرد. او اضافه کرد که گریگوری لیما به عنوان نوعی مدیر مطبوعاتی برای بختیار - نخست وزیر - کاندید شده است. لیما فهرستی از سؤالات به اضافه جوابهای احتمالی آنها برای کنفرانس 3 ژانویه بختیار حاضر کرده بود.

4- ناتانسون مشتاق است که پروژه های توسعه خود را ادامه داده و پرسید که چطور می تواند برای تجدید فعالیت دو شرکت قبلی یکی مرکز تجارتی آمریکای لاتین (غیر انتفاعی) و دیگر شرکت ترخیص کالای پان امریکن (انتفاعی) اجازه بگیرد. مأمور سفارت گفت که سفارت به هیچ وجه نمی خواهد حتی به طور غیر مستقیم در این مورد دخالت کند. ناتانسون موافقت کرد (تفسیر: او همیشه موافقت می کند ولیکن دوباره برای هماهنگی بیشتر باز می گردد) و گفت که امکان دارد مستقیما با دولت آمریکا در واشنگتن اقدام کند. مأمور سیاسی سفارت هیچ گونه توصیه ای در مورد قانونی بودن شرکتهای سابق ناتانسون به عمل نیاورد، ولی موافقت کرد اگر وی مایل باشد مشورتی در مورد افتتاح یک شرکت صرفا خصوصی داشته باشد و او را در تماس با بخش اقتصادی قرار دهد. او بعد از اینکه برنامه اش را با دولت ایران ترتیب داد با سفارت تماس خواهد گرفت.

5 - نظریه: اگر چه ناتانسون قدری غیر عادی است ولی احمق نیست. او یک بلوف زن نمی باشد و اگر که یک قرارداد مناسب از طرف ایرانیان دریافت کند بدون شک سعی خواهد کرد که با برنامه های سریع العمل و به وسیله پروژه های توسعه ای کار را پیش ببرد. عقایدش به هیچ وجه مضحک نیست و اینک که قبول کرده شاه رفتنی است، این فکرش به نظر منطقی تر می آید. اینکه بتواند علاقه ایرانیان را جلب کند موضوع دیگری می باشد؛ اما او در زمینه پروژه های بزرگ توسعه در گذشته دست داشته است. در عین حالی که او فورا بیانیه سفارت را پذیرفت که دولت آمریکا در این زمینه دخالتی نخواهد کرد ولی به روشنی نوعی دخالت را ترجیح می دهد و سعی خواهد کرد که در صورت راه افتادن پروژه اش این دخالت را به دست آورد.

ظهور یک گروه سیاسی میانه رو دیگر به رهبری عدنان مزارعی

سند شماره (7) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 9 ژانویه 79 - 19 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.گزارشگر: پرت موضوع: ظهور یک گروه سیاسی میانه رو دیگر به رهبری عدنان مزارعی 1- دکتر عدنان مزارعی استاد اقتصاد دانشگاه تهران و کارمند سابق سفارت در بخش اقتصادی بنا به تقاضای خود در دوم ژانویه با مأمور سیاسی ما - پرت - ملاقات کرد. مزارعی در این ملاقات خواستار

ص: 347

حمایت اخلاقی آمریکا از گروه سیاسی خود، (راما) (رسالت انسانی ملت ایران) شد. این گروه مبتنی بر ایدئولوژی نوع دوستی است که قادر است ایران را از فشار قدرت مارکسیستها و اسلامیهای افراطی نجات دهد.

2- مزارعی در این ملاقات مدت زیادی در مورد ایدئولوژی و گروهش صحبت کرد. او گفت مکتب او ترکیبی از جنبه های خوب کاپیتالیسم و سوسیالیسم است. او مدتی است که در این مورد مطالبی انتشار داده و صحبت کرده و در سال 1965 او سعی کرد حزب مشابهی تشکیل دهد به نام «رستاخیز انسانی ملت ایران» که اینک به جای کلمه منفور «رستاخیز» کلمه رسالت را قرار داده است. مزارعی گفت که با درخشش تماس گرفته و قرار شده که هر کدام که موفقیت کسب کردند دیگری را کمک کند. مزارعی ادعا کرد که گروه وی 150 نفر عضو مشهور که اغلب وکیل و دانشمند هستند، دارد و در حدود هزار نفر هوادار دارد که در تهران و شهرستانها شعبه هایی ایجاد کرده است. مزارعی درصدد تشکیل جلسات هفتگی و انتشار روزنامه است. آرزوی او این است که روزی رهبر بزرگترین گروه سیاسی ایران شود.

3- در مورد وضع فعلی سیاسی، مزارعی دیدگاه بسیاری دیگر را که با ما در تماس هستند منعکس کرده و می گوید: خمینی امروز در قدرت کامل می باشد و این به دلیل خشم و کینه ای است که مردم نسبت به شاه دارند. اما اگر شاه ایران را ترک کرده بود فورا گروههایی ظاهر می شد و گروههایی مانند راما، جبهه ملی و سایر گروهها جدا و مستقل از خمینی اعلام موجودیت می کردند؛ لکن در حال حاضر جرأت چنین کاری را ندارند زیرا هرکسی که با خمینی مخالفت کند به نظر می رسد که از شاه حمایت می کند و احساسات عموم بر علیه وی برانگیخته خواهد شد. بنابراین او اصرار می کرد که وادار کردن شاه به ترک کشور حتی اگر تحت شرایطی که منجر به بازگشت مجدد او شود، در این مرحله امری اجباری است. تا زمانی که شاه باقی بماند هیچ راه حلی وجود ندارد. مزارعی عجله ای برای انتخابات فعلاً ندارد زیرا در این صورت پیروزی از آن بنیادگرایان مذهبی خواهد بود.

4- به مزارعی تفهیم شد که در عین حال که ما علاقه مند به مذاکره و مباحثه در مورد این موضوعات با سیاسیون فعال هستیم نمی توانیم ( به مفهوم سابق ) از هیچ کدام آنها حمایت کنیم. البته او از ما انتظار حمایت مالی ندارد بلکه فقط خواستار تقویت معنوی می باشد. او امیدوار است که برای تبادل اطلاعات با ما به طور مرتب تماس داشته باشد. موافقت کردیم که دوباره با وی ملاقات کرده و در جریان تلاشهای سیاسی او باشیم.

5 - نظریه: مزارعی آدم خوش صحبت و هوشیاری است. پرونده های بیوگرافی با استخدام او در سفارت (سال 59 - 58) بر خودبینی و غرور او تأکید دارند. لکن در این ملاقات او خود را خوب نشان داد.

ما هیچ نوع تأیید جدا و مستقلی از قدرت و نفوذ سیاسی او نداریم، اما هر گروه میانه رو و متمایل به غربی که به مبارزه علیه «ملاها» برخیزد طرفی خواهد بود که البته پیشرفت آن را با علاقه دنبال خواهیم کرد.

سولیوان

گروه مخالف میانه روی دیگری با ما تماس می گیرد

ص: 348

سند شماره (8) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 9 ژانویه 79 - 19 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.گزارشگر: لامبراکیس موضوع: گروه مخالف میانه روی دیگری با ما تماس می گیرد 1- چهارم ژانویه آقای رحیم صفاری به درخواست خودش با مشاور سیاسی ملاقات کرد. صفاری یک مخالف قدیمی رژیم شاه است که سنش حدود 60 سال می باشد. او کتابهای زیادی نوشته است. وی می گوید که کتابها و جزوات بیشتری خواهد نوشت. او یکی از اعضای معتدل میانه روی مخالفین می باشد.

مشاور سیاسی او را در یک جشن مشروبخواری سفارت کشور سومی چند ماه پیش دیده بود.

2- صفاری توضیح داد که رئیس حزب اتحاد برای آزادی که بنی احمد نماینده مجلس دبیر کل آن است، می باشد. او معتقد بود که این نتیجه اشتباه تاکتیکی بنی احمد بود که روز اول برای شرکت در دولت شریف امامی اعلام آمادگی کرد و در نتیجه بعد تحت فشار مخالفین مجبور شد موضعش را تغییر دهد.

پیروان او که از این عدم تیزبینی او ناراحت شده اند سراغ صفاری آمدند و از او خواستند که رهبر اولشان باشد. او خودش را به عنوان دوست مصدق معرفی کرد؛ حتی بیشتر از بعضی از رهبران جبهه ملی که حالا از اسم مصدق برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند.

3- صفاری روشن ساخت که او حمایت از دولت بختیار را رد کرده و یک کپی از جزوه انگلیسی که از فارسی ترجمه شده بود به ما داد که برنامه ای را پیشنهاد می کند. خیلی شبیه به برنامه های گروههای دیگر میانه رو، اولین نکته آن استعفای شاه و تأسیس شورایی از افراد تحصیل کرده و معتمد مردم است. هر دو مجلس باید منحل شود و امکانات سریع انتخاب آزاد فراهم گردد؛ پایان حکومت نظامی، انحلال ساواک و... صفاری گفت می خواهد با ما در تماس باشد.

4- نظریه: ما نمونه بالا را به عنوان نمونه دیگری از گروههای میانه رو و متفرق که امیدوارند فرصتی بیابند تا آینده شان را اگر حوادث اجازه بدهد بازسازی کنند، تلقی می کنیم.

سولیوان

حرکت گروه استادان جهت بازگشایی دانشگاه

سند شماره (9) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 10 ژانویه 79 - 20 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: حرکت گروه استادان جهت بازگشایی دانشگاه خلاصه: گروه استادان سعی می کنند برای 13 ژانویه دانشگاه را باز کنند. آنها سعی دارند از دولت قول عدم مداخله بگیرند. گروه آموزش (تعلیم و تربیت) در مورد محاکمات مربوط به فساد کاملاً تندرو است و معتقد است که دولت بختیار اگر بخواهد پابرجا بماند باید اقدام قاطع به عمل آورد.

1- مأمور سیاسی در 6 ژانویه با استاد علی محمدی، استاد مدیریت در دانشگاه (احتمالاً فرح) در تهران صحبت کرد. محمدی در رتبه اداری بالاتر از دکتر ناصر پاکدامن و گروه همراه او که 70 تا 100 نفر متحصن در دانشگاه تهران هستند، می باشند. محمدی در حدود چهل و چند سال دارد (42 یا 43) محمدی درجه دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. مدتی با رادیو و تلویزیون ملی ایران همکاری داشت

ص: 349

و از چند سال قبل به تدریس روی آورد.

2- محمدی گفت که در 9 و 10 ژانویه ملاقاتهایی بین گروه پاکدامن، مدیران دانشگاه و مقامات دولتی خواهد بود. منظور از ملاقات تعیین مقرراتی است برای بازگشایی دانشگاه که اگر همه چیز به خوبی پیش برود 13 ژانویه دانشگاه باز خواهد شد. محمدی صریحا گفت که گروه دانشگاه دولت بختیار را قبول ندارند ولی فکر می کنند که این موقعیتی است تا دانشگاهها را باز کنند و دانشجوها برگردند و بتوان توجه آنها را به یک جهت سازنده جلب کرد. اهداف اولیه گروه همبستگی دانشگاه این است که نوعی خودمختاری برقرار سازد تا تعیین رؤسای دانشکده ها و مقامات عالیرتبه دانشگاه را مستقلاً به عهده گیرد.

محمدی گفت استادان دانشگاه احتمالاً اصرار و پافشاری در مورد قوانین انتخاب رئیس دانشگاه و یا معاون او نخواهند داشت (تکرار می شود نخواهند داشت) ولی به طور قطع آنچه را که می خواهند این است که اقتداری بیش از آنچه که دولت ایران تاکنون (به استادان) داده است، بدهد. (مطبوعات 10 ژانویه نوشته اند که بعضی از شوراهای دانشکده ها خواسته اند که تا یک هفته دانشگاهها باز شوند.) 3- مهمترین نکته در نظر محمدی مسئله فساد است. او گفت استادان دانشگاه نیروی عمده ای هستند که برای محاکمه عمومی «لیست پانزده نفری» چهره های سرشناس فشار وارد می آورند. نظر شخصی او این است که امیدوار است که تعقیب قضایی حتی در چنین محاکمات عمومی دنبال شود. ولی فکر می کند که در طی دو هفته عده ای از مردم روی تیرهای برق اعدام خواهند شد.

4- محمدی در مورد دولت بختیار گفت که گروه همبستگی در دانشگاه فکر می کنند که اگر نخست وزیر بنابر خواسته اکثریت مردم عمل کند نتیجه بدی عاید نمی شود. گروه همبستگی در دانشگاه، دولت بختیار را پلی به طرف انتخابات آزاد می دانند. به نظر محمدی مشکل در این است که اعضای بی هویت کابینه آنقدر دانش اداری و بوروکراتیک ندارند که بتوانند وزارتخانه های خود را به صورتی فعال و مؤثر درآورند. معمولاً وزرایی که می آیند، می توانند یک کادری (هیئتی) از دوستان و آشنایان خود تشکیل دهند تا در روزهای اول از آنها حمایت کنند. بزرگترین مشکلی که بختیار و یا هر دولت دیگری با آن روبه رو خواهد بود این است که با از میان برداشتن تمام آنهایی که در دستگاه دولت تجربه ای دارند، خود را به سطح کارآیی بسیار پایینی نزول می دهند؛ آن هم درست زمانی که کشور احتیاج به عمل و کار دارد. او گفت بهترین مثال این جریان، وزیر جدید آموزش و پرورش، محمد ریاحی هیچ سابقه مدیریت ندارد و حتی در میان شاگردانش و یا استادان دانشگاهی که درس می داد، مورد احترام نیست. محمدی که ریاحی را می شناسد، می گوید که او تا اندازه ای امین و متکبر و (خودبین) است ولی چندان کارآمد نیست (تکرار می شود کارآمد نیست).

5 - نظریه: جالب است که گروه پاکدامن، آن طور که به نظر می رسد بیشتر علاقه مندند که وضع دانشگاه را جور کنند تا اینکه در مسائل سیاسی درگیر شوند. در حالتی متفکرانه محمدی گفت که ایران احتیاج به گروههای بیشتری دارد که علاقه مند به فعالیت در همان تخصصهای خود باشند؛ چون اگر قرار باشد دمکراسی مدت زیادی دوام بیاورد، چگونگی رفتار صاحب منصبان ایرانی باید تغییر یابد. سفارت با این موضوع موافق است همان طور که با سایر نظرات او در مورد افراد ناآزموده دولت و مشکلات ناشی از آن موافق است.سولیوان

ترس رهبران مذهبی از رفتن شاه

ص: 350

سند شماره (10) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 10 ژانویه 79 - 20 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: لامبراکیس موضوع: ترس رهبران مذهبی از رفتن شاه 1- سفارت گزارشاتی مبنی بر نگرانی عمیق رهبران میانه رو مذهبی از وضعی که بعد از رفتن شاه به وجود می آید از منابع مختلف تهیه کرده است. البته دلایل ذکر شده شاید منطقی نباشند. انگیزه های عمل مورد بحث کاملاً روشن نیستند. ظاهرا چنین وحشتی هست اما ممکن است که نفوذ این رهبران میانه رو با حکومت نظامی و یا با پیروزی کمونیستها و سایر جناحهای چپ خنثی شود.

2- یکی از منابع مذکور از وساطت منصور اقبال، تاجر جوان تحصیل کرده آمریکا که از فرزندان خانواده اقبال می باشد، گزارش می دهد، که در هفته های اخیر وساطتی بین دکتر حجازی سخنگوی مذهبیهای میانه رو و ملکه انجام داده است. او در حدود یک هفته پیش به رایزن امور سیاسی گفت که مذهبی های میانه رو خواسته های خود را در چهارچوب قانون اساسی با حفظ شاه اعلام کردند. چند روز پیش وی در مورد تماسی که با زاهدی گرفته گفت که متأسف است از اینکه زاهدی و دربار او را دست انداخته بودند. وی یادآور شد که درصدد بود که ملاقاتی بین زاهدی و شریعتمداری یا حجازی ترتیب بدهد که در آخرین لحظات زاهدی آن را به تعویق انداخت. (به نظر می رسد که اقبال از برکناری زاهدی توسط شاه خبر ندارد.) 3- اقبال بر این مسئله که، رهبران میانه رو از موقعیتی که خمینی برایشان به وجود آورده است سخت عصبانی هستند تأکید کرده و گفت که البته راه چاره ای نمی بینند. وی گفت که به آنها فشار آورده است که نزدیکی بیشتری با آمریکا بکنند چون در هر صورت بدون حمایت یکی از دو ابرقدرت جهان نمی شود، امیدوار بود.

4- چند روز پیش معاون سنا، آبتین، در تماسی که با رایزن امور سیاسی سفارت گرفت، گفت که آیت اللّه میلانی (که از نفوذ زیادی در مشهد برخوردار است و حداقل دوبار در داخل کشور تبعید بوده) از وخامت اوضاع نگران بوده و اظهار امیدواری کرده که شاه کشور را ترک نکند. آبتین گفت که میلانی درصدد بوده که با سفارت تماس بگیرد (و ما سعی می کنیم که این کار با شیوه ای ایرانی صورت بگیرد). همچنین آبتین گفت که ملاهای کمونیست اطراف خانه های شریعتمداری و دو آیت اللّه دیگر قم را گرفته بودند و برای مردم دیدن آنها خیلی مشکل شده بود.

5 - نظریه: این دو گزارش با دیگر مکالمات و گزارشاتی که دریافت کرده ایم مطابقت داشت. نکته قابل توجهی که در آنها بود این است که به نظر می رسد که رهبران میانه رو اکنون به اندازه کافی از ابراز کردن نگرانیهای خود هراس دارند. در حین اینکه نقطه نظرهای خود را مبتنی بر ابقای شاه در چهارچوب قانون اساسی ارائه می دهند، به عنوان تاکتیک یا به دلایل دیگر چنین وانمود می کنند که در خط خمینی هستند و این جدایی تا حدی هر دولتی را مأیوس می کند آنها از شاه و دولت او از اینکه چندان توجهی به آنان نشده انتقاد می کنند. البته شاید در آغاز کار آنها محق بودند ولی بعدها این انتقاد به خود آنها وارد است که شهامت انتخاب روش جدایی را نداشتند.

ص: 351

6- البته یکی از دلایل بی میلی مخالفت رهبران مذکور با خمینی، شاید وحشت آنها از افکار عمومی است زیرا آنها از دولت باج می گرفتند و سالها زیر سایه دولت هویدا امرار معاش کرده بودند. به عبارت دیگر ملاهایی هستند که احتمالاً قبلاً صادقانه با خمینی کار می کردند و امروز با دولت سازش کرده و باج می گیرند. بنابراین افشاگری به دو طریق می شود صورت گیرد. خراب کردن تمام رهبران مذهبی در اذهان عمومی که این عامل مهمی است که در پیش بینی هایمان در مورد ایران باید مد نظر داشته باشیم. کمونیستها و دیگر جناحهای چپ ممکن است که این سلاح را خیلی مفید یافته و در برخوردهای داخلی استفاده نمایند که امکان پیروزی در این زمینه هست. آنها یا در صدد این خواهند بود که رهبران مذهبی را بی اعتبار نموده و یا از آنها باج بگیرند و تهدید به سکوت کنند. با این همه تعدادی از همکاران نزدیک خمینی در پاریس گرایشات چپی دارند و از آنجایی که این لکه ها به خمینی نمی چسبد آنها اهرمهای خود را با افشای این مطالب در معرض مخاطره قرار نخواهند داد.

سولیوان

وزیر دفاع جدید

سند شماره (11) سری از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 10 ژانویه 79 - 20 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: وزیر دفاع جدید خلاصه: نهضت آزادی ایران اشاره کرده است که سرتیپ خلیل بخشی آذر که هم اکنون رئیس رکن 5 ارتش (طرحها) است، یک جانشین رضایتبخش برای ژنرال جم به عنوان وزیر دفاع خواهد بود. نهضت آزادی معتقد است که بختیار تأیید پارلمان را به دست نخواهد آورد مگر اینکه ژنرال ارشدی که مورد قبول آن باشد انتخاب شود. جنبش اسلامی در پی رفراندم در مورد سلطنت خواهد بود. نهضت آزادی مشکلاتی با چپیها دارد. (پایان خلاصه) 1- امیرانتظام، عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی در صبح 10 ژانویه از مأمور سیاسی - استمپل - درخواست یک ملاقات فوری نمود. منظور از ملاقات این بود که تذکر دهد که نهضت آزادی موافقت نموده که نام ژنرال خلیل بخشی آذر را برای جایگزینی با ژنرال جم به عنوان وزیر دفاع در کابینه بختیار ارائه کند. انتظام گفت نامزدی با بختیار در صبح 10 ژانویه بحث شده و انتظار می رود که بختیار موافقت نماید. انتظام گفت تحقیق نهضت آزادی در مورد پارلمان نشان می دهد که بختیار امیدی برای به دست آوردن تأیید پارلمان بدون یک ژنرال ارشد مهم به عنوان وزیر دفاع ندارد. بخشی آذر مورد قبول نهضت آزادی و جبهه ملی است که هر دو در این دم به بختیار کمک می کنند که کابینه اش را جمع و جور کند.

2- انتظام می خواست که ایالات متحده بداند بخشی آذر از نظر آن (آمریکا) کاندید خوبی است و انتظام فکر می کرد از نظر بعضی دیگر نیز چنین است. انتظام از ایالات متحده درخواست نمود که ارتش را متقاعد سازد که بخشی آذر را قبول نماید؛ به ویژه از این نظر که ژنرال خسرو داد در اظهارات روز 7 ژانویه خود که در صبح 10 ژانویه در مطبوعات تهران گزارش شد گفته بود که: این غیر ممکن است که شاه کشور را ترک نماید؛ ما بختیار یا هر عضوی از جبهه ملی که زمام دولت را به دست گیرد تأیید نمی کنیم، چون که ما شاه را

ص: 352

می خواهیم. مأمور سفارت سیاست حمایت از راه حل قانون اساسی را تکرار کرد و گفت او ابتکار انتظام را به سفیر کبیر گزارش می کند که البته او هر تصمیم نهایی که مناسب به نظرش آید خواهد گرفت.

3- انتظام گفت لیست اسامی تأیید شده به وسیله خمینی برای شورای سلطنت (احتمالاً شورای انقلاب) احتمالاً در 24 ساعت آینده در دسترس خواهد بود. در جواب به سؤال مأمور سیاسی درباره جواب نهضت اسلامی به شورای سلطنتی که شاه انتخاب کرده، چیست؟ انتظام گفت نیروهای خمینی قطعا تصمیم گرفته اند که ساکت باقی بمانند و به بختیار اجازه دهند که کار را انجام دهد. انتظام فکر می کرد که بختیار در عرض یک ماه تقاضای یک رفراندوم در مورد سلطنت خواهد نمود که مشکل را قطعاً حل خواهد نمود. او تقریبا به عنوان یک فکر بعدی اضافه نمود که جنبش اسلامی از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل خواهد خواست که بر جریان رفراندم نظارت کند. در پاسخ به سؤال، انتظام گفت این تصمیم برای این گرفته شده که به دنیا نشان داده شود که انتخابات آزاد است. البته طرفداران سلطنت آزاد خواهند بود که در کنار مخالفان مبارزه کنند.

4- در یک ملاقات جداگانه، توسلی از نهضت آزادی مشکل قابل توجهی در تلاش برای تدبیر راه حلی برای توافق موضوع نفت (همان منبع، یک هفته پیش این موضوع را تکذیب کرد ) با چپیها داشته است و نام خمینی تنها راهی بود که بازرگان موفق گردید.به این دلیل نهضت آزادی فکر می کند خمینی شخصیت اصلی در مطمئن ساختن ثبات هردو راه حل نهایی و انتقالی می باشد.

5 - توضیح سفارت: ژنرال بخشی آذر خیلی خوب و به طور مطلوبی از نظر سفارت شناخته شده است.

او به عنوان یکی از باهوش ترین ژنرالها دانسته می شود ولی متأسفانه به خاطر این موضوع خیلی از همکاران وی می خواهند که او را کمی بیشتر محدود نمایند. به عنوان وزیر دفاع احتمالاً او با فشارهایی در ارتباطاتش با همکاران ارشد، خصوصا فرماندهان خدماتی رو به رو خواهد شد.

ملاقات با آیت اللّه شریعتمداری

سند شماره (12) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 10 ژانویه 1979 برابر با 20 دی 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: پرت واسکودرو موضوع: ملاقات با آیت اللّه شریعتمداری 1- آنچه در زیر می آید خلاصه ای از نکات چشمگیر ملاقات 10 ژانویه با آیت اللّه شریعتمداری در قم می باشد. گزارش کامل در تلگرافی جداگانه فرستاده خواهد شد.

2- دو نفر از کارمندان سفارت به نام های پرت و اسکودرو، همراه با ناصر میناچی، رهبر جبهه ملی در تاریخ 10 ژانویه در قم با حاج سید محمد کاظم شریعتمداری، مهمترین رهبر اسلامی موجود در ایران، به طور خصوصی ملاقات کردند. کارمند سفارت بر رفتاری آرام و غیر تحریک آمیز اصرار و تأکید داشت تا از افزایش عصبانیت از جانب ارتش، زمانی که شاه ایران را ترک می کند، جلوگیری کند.

سپس کارمند سفارت خاطرنشان ساخت که آمریکا از هر گونه نفوذی که برایش مقدور باشد استفاده خواهد کرد تا ارتش را نیز تشویق و وادار کند که به طرزی منطقی و مسئولانه برخورد و رفتار نماید.

3- شریعتمداری فوری با بیانات کارمند سفارت در مورد تهدید و حملات ارتش موافقت کرد. او

ص: 353

نگرانی و درک عمیق خود را در این مورد که ارتش خروج شاه را نمی پذیرد نشان داد. با ذکر و توجه به شایعاتی در این مورد که آنها با شاه توطئه چیده اند تا آشوبهایی ایجاد کرده و باعث سقوط دولت ملی شوند و در نتیجه بازگشت شاه را به قدرت ممکن بسازند، او مکررا پیشنهاد می کرد که آمریکا هرچه را در توان دارد به کار گیرد تا از این امر جلوگیری کند. به هر حال با ذکر این که چپها و سایر عناصر توطئه گر ممکن است از دستوراتش اطاعت نکنند. او موافقت کرد که اعلامیه ای در روز 11 ژانویه صادر کند. با ذکر توصیه هایی که در آن به طرفدارانش امر می کند که از هر نوع آشوب و یا هر گونه اعمال تحریک آمیز نسبت به ارتش در طی مدت خروج و نبودن شاه خودداری نمایند. این اعلامیه و دستورات، با مُهر وی و همچنین مُهر آیت اللّه های دیگر گلپایگانی و مرعشی صادر خواهد شد.

4- آیت اللّه در رابطه با روابط آینده مابین ایران و آمریکا خیلی مهربان و خوشبین بود. او قدردانی خود را از کمکهای آمریکا در گذشته اظهار داشت و متذکر شد که ایران همان اندازه محتاج به فروش نفت است که آمریکا محتاج به خریدن آن. او خاطرنشان ساخت برای محفوظ بودن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلی از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت می کند سرچشمه می گیرد. این مشکل می تواند به طور کامل رفع شود و روابط خوب ایران و آمریکا بر پایه یک احترام متقابل می تواند دوباره برقرار شود.

5 - شریعتمداری اظهار داشت که او نه دولت بختیار را تأیید کرده و نه تکذیب. ابهاماتی چند در برنامه بختیار در رابطه با معنی سوسیالیسم در عبارت «سوسیال دمکراسی» و همچنین در نظارت دولت بختیار نسبت به عملیات حزب توده در ایران (که آیت اللّه با آن مخالفت خواهد کرد) وجود دارند. ضروری است که این ابهامات کاملاً رفع شوند. همچنین نخست وزیر باید کاملاً و اکیدا هماهنگ با قانون اساسی عمل کند.

6- نظریه: شریعتمداری آشکارا از دیدن شخصی از جانب دولت آمریکا خوشحال بود. موضعش کاملاً منطقی و مساعد ( موافق برای همکاری ) بود. به هر حال، مشکوک به نظر می رسد که او مایل باشد مواضعی خیلی بعید و پرت در مقابل موضع خمینی اتخاذ نماید و باید منتظر شد و دید در عمل موضع مساعد و همکاری جویانه شریعتمداری تا چه اندازه در رفتار سیاستمدارانی که به طور سنت نزاع طلبند، هنگامی که شاه ایران را ترک کرد و قدرت به دست آنها افتاد، تجلی پیدا می کند.

سولیوان

بختیار کابینه اش را معرفی می کند؛ شفقت وزیر دفاع است

سند شماره (13) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ:11 ژانویه 1979 برابر با 21 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: بختیار کابینه اش را معرفی می کند؛ شفقت وزیر دفاع است خلاصه: بختیار نخست وزیر کابینه اش را در صبح روز 10 ژانویه به مجلس معرفی نمود. جعفر شفقت جانشین اسبق رئیس ستاد و اخیرا فرماندار آذربایجان شرقی به عنوان وزیر دفاع نامیده شد. مشکل بختیار مشابه اشارات قبلی بود. مجلس در 14 ژانویه برای شروع بحث تشکیل جلسه خواهد داد. معرفی به سنا در13 ژانویه صورت می گیرد. رأی احتمالاً 16 یا 17 ژانویه داده خواهد شد. (پایان خلاصه)

ص: 354

1- شاهپور بختیار کابینه اش را در صبح 11 ژانویه به پارلمان معرفی نمود و به طور خلاصه رئوس مطالب برنامه دولتش را ارائه داد.

اعضای کابینه همانهایی بودند که در مرجع الف آمده بود. بجز جایگزینی ژنرال جم به وسیله ژنرال جعفر شفقت برای وزارت دفاع. شفقت فرماندار آذربایجان شرقی کمی پس از آشوبهای تبریز در فوریه 1978 بوده است. (به مرجع الف برای اطلاعات بیوگرافی مراجعه کنید.) 2- جایگزینی برای جم بزرگترین سؤال در دولت بختیار بود و شفقت به طوری که گزارش شده کاندیدای نظامیان فعال بود. اگر چه تماس با مخالفین اصلی برای نظریه دور از دسترس است ولی فهمیده شده که دیگران کاندیداهای مرجح بوده اند. عقیده سفارت بر این است که شفقت یک تندرو در استقرار نظم اجتماعی می باشد. بنابراین نامزدی او در بعضی قسمتها می تواند به عنوان تأیید شایعاتی تلقی شود که بختیار تحت کنترل شاه و ارتش است. به هر صورت کنسول تبریز گزارش می کند که شفقت خیلی مورد احترام است و در خیابانهای تبریز بدون همراهان مسلح خیلی زیاد قدم می زند. این ممکن است بدین خاطر باشد که او یک تبریزی است که زبان محلی را صحبت می کند. ما از قضاوت در حال حاضر باید خودداری کنیم.

3- بختیار به طور خلاصه رئوس مطالب برنامه اش که مشابه آن چیزی بود که قبلاً گزارش شده بود ارائه داد: مفسدین به سرعتی که ممکن است محاکمه خواهند شد، و دادگاههای ویژه مورد استفاده قرار خواهند گرفت. اگر که قوه قضائیه نتواند به سرعت اقدام کند. ساواک از بین خواهد رفت و یک واحد اطلاعاتی خیلی کوچک در دفتر نخست وزیری برقرار خواهد شد. امنیت کشور در مقابل تهدید خرابکاری برقرار خواهد شد، ولی روابط خوب با تمام کشورها برقرار خواهد شد. روابط بهتری با اعراب پیگیری خواهد شد. تمام زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد ولی نه جانیان. وزارت علوم و آموزش عالی منحل خواهد شد و دفتر ارتباط کوچکی در دفتر نخست وزیر بر قرار خواهد شد که با رؤسای دانشگاهها که خودمختاری واقعی خواهند داشت کار کند. رهبران مذهبی مورد احترام خواهند بود و در تمام تصمیمات مهم با آنها مشاوره خواهد شد.

4- بختیار در بخش آخرِ تقریبا احساساتیِ سخنانش از ملت درخواست نمود که به دولتش وقتی معقولانه برای پیشرفت بدهند. او گفت برای 25 سال از دور سیاست خارج بوده است و دستگیر شده و در زندان بوده است و بنابراین می داند مردم چه می خواهند. او آماده است که آن را به مردم بدهد ولی کمی زمان لازم دارد.

5 - مجلس برای شروع بحث روز یکشنبه 14 ژانویه تشکیل جلسه خواهد داد؛ خیلی از نمایندگان در نوبت قرار می گیرند و پایان هفته را در مجلس خواهند خوابید که جای خودشان را در لیست برای صحبت کردن حفظ کنند. به هر حال ما شنیده ایم که این احساس در میان قانونگذاران رشد پیدا می کند که پس از صحبت 10 نماینده از هر طرف تقاضای کفایت مذاکرات بنمایند. این می تواند رأی اعتماد را تا عصر 14 ژانویه موجب شود. سنا همزمان پس از معرفی کابینه در روز 13 ژانویه بحث را شروع می نماید ولی نمی تواند تا زمانی که رأی دهد رأی بدهد. رأی موافق در سنا، مقدم از نتیجه قرار گرفته است.

6- اظهار نظر: انتخاب شفقت به این معنی است که کابینه احتمالاً تأیید می شود؛ ولی وضعیت خیابانها احتمالاً نیروی تازه ای می گیرد مگر اینکه بختیار حداقل موافقت ضمنی جبهه ملی و نهضت آزادی را برای

ص: 355

انتصاب شفقت به دست آورده باشد. مخالفین اگر که باور کنند انتصاب شفقت برای جلوگیری از کودتا لازم است ممکن است مایل باشند که ساکت بمانند.

پیش نویس گزارش حقوق بشر

سند شماره (14) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 11 ژانویه 1979 برابر با 21 دی 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: پیش نویس گزارش حقوق بشر 1- با در نظر گرفتن وضعیت شدیدا بحرانی در ایران، سفارت از نویسندگان پیش نویس گزارش برای بررسی مسائل پیچیده با روشی مؤثر قدردانی می کند. ما فقط دو تغییر در مورد زبان برای پیشنهاد داریم، ولی تعدادی مشاهدات (رعایتها) که یا ممکن است اگر که برخی احتمالاًت به وقوع بپیوندد در گزارش جای داده شود و یا به عنوان سابقه برای ارائه نظرات و یا گواهی دادن مورد استفاده قرار گیرد.

2- تغییرات پیشنهادی در زبان: در پاراگراف 6، آخرین جمله کلمه (سخت = STRICT) را خارج کنید.

کنترلهای حکومت نظامی در مورد فعالیت سیاسی در تئوری خیلی محکم بودند ولی در عمل کاملاً سست.

در حقیقت رژیم حکومت نظامی به خودی خود آنقدر ملایم بوده است به طوری که علیرغم اتهامات مخالفین برخلاف این موضوع و بعضی استثناهای قابل ذکر از این قابلیت انعطاف در مشهد و قزوین در طول دو هفته گذشته، تقریبا به اسمش خیانت می کند. در پاراگراف 7 (1)، Cدستگیری اختیاری، جمله آخر بایستی به طوری که خوانده می شود تجدید نظر گردد:

علاوه بر این در طول اعتصاب تأسیسات نفتی که در پاییز 1978، روی داد، دولت ایران اعلام نمود که کارگران اعتصابی که از بازگشت سرکار امتناع بورزند متهم به خرابکاری و در یک محکمه ویژه محاکمه خواهند شد. این کار در حقیقت هرگز انجام نگرفت. اعلامیه دولت ایران به نظر می آید که جنگ روانی بوده است و با اجرای موافقتنامه بازرگان در اوایل ژانویه 1970 تمام احزاب به توافق می رسند که هیچ محاکمه ای تحت اعلامیه قبلی وجود نخواهد داشت.

3- البته گزارش، وارد از هم پاشیدگی اساس اجتماعی که در سه یا چهار ماه گذشته در ایران روی داده است نمی شود و نباید هم بشود. با این حال، از هم پاشیدگی و تجزیه در اجرای عدالت و برخی موارد اتفاقی غیر قابل اجتناب در اداره قضایی سیستمی که قبلاً زیر فشار سخت قرار داشت، اثر حل مسئله قدرت بوده است. تا حد زیادی به خاطر تلاشهای وزیر دادگستری اخیر، نجفی، وضعیت به سختی تحت کنترل درآمده است. وزیر دادگستری جدید بختیار، یحیی صادق وزیری که نیز یک قاضی محترم است، مشکلاتی غیر قابل اجتناب در سازماندهی به کارش در وضعیتی نیمه انقلابی خواهد داشت - اگر که به مدت کافی در مقامش دوام بیاورد که تلاش نماید این کار را انجام دهد.

4- مطالب بالا توسط این حقیقت که مبارزه بر علیه فساد، بزرگترین موضوع منفرد سیاسی است که کشور آن را در مقابل دارد، پیچیده می شود و اولین مشکلی خواهد بود که بختیار، نخست وزیر اظهار داشته است که وقتی رأی اعتماد گرفت با آن که درگیر خواهد شد. حالت کشور طبق گفته بعضی وکلای مهم و معلمین قانون (قانونی) می تواند دولت ایران را وادار به محاکمه نمایشی نمایندگان سیاسی رژیم سابق برای

ص: 356

فساد و دیگر اتهامات بنماید. تعدادی از ایرانیان که از اثر سیاست حقوق بشر ایالات متحده انتقاد می نمودند خیلی دقیق مراقب خواهند بود که ببینند آیا دولت ایالات متحده در دفاع از حقوق طرفداران سیستم سیاسی قبلی همان قدر قوی هست که قبلاً در دفاع از مخالفین بوده است.

5 - خوشبختانه قدم های سطح پائینی که دولت ایالات متحده تاکنون در جهت مسائل حقوق بشر در ایران برداشته است، توجه خودش را به ابراز نگرانیهای خصوصی معطوف خواهد نمود. آیا این در بخشهایی که ممکن است در اجتناب ورزیدن یا حداقل خنثی سازی افراط کاریها سودمند باشد لازم خواهد شد برعکس، چون که گروههای خصوصی قبلاً در حمایت از حقوق شخصیتهای مخالف صدایشان بلند بوده است، برای ما سودمند خواهد بود اگر که آنها علاقه شان را به طی مراحل قانون ایران بدون توجه به اینکه مدافعان چه کسانی ممکن است باشند حفظ نماید. با در نظر گرفتن حساسیت دولت و مخالفین نسبت به این گروهها، این همچنین می تواند فشار سازنده ای را بر علیه افراط گرایی قانون به کار گیرد. در این ارتباط می توان اشاره نمود که کمیته دفاع از حقوق و آزادی بشر اکنون موافقت نموده است که با وزارت دادگستری در برقراری حقوق کامل قضایی برای مردم همکاری نماید.

سند شماره (15) خیلی محرمانه از: گریگوری پرت، مأمور سیاسی تاریخ: 11 ژانویه 1979 - 21 دی 57 یادداشت برای بایگانی من در 11 ژانویه با سیاوش دهش ملاقات کردم: یک بازرگان جوان ثروتمند که از ایالات متحده برای کمک به رژیم بازگشته است (محل اقامت اصلی او دالاس است). او می خواست که از سیاست ما در رابطه با عزیمت شاه مطلع شود و از اینکه فهمید ما می خواهیم منتظر بمانیم و اجازه دهیم که آن (عزیمت شاه) روی دهد ناراحت بود. او گفت ارتش بدون شاه متلاشی خواهد شد و از طرف دیگر نیروهای چپ از خمینی به عنوان یک وسیله استتار برای به دست گرفتن قدرت استفاده خواهند کرد. او تقاضاهای افزایش یابنده از طرف مخالفین را متذکر شد و پیش بینی نمود که پس از عزیمت شاه چپ به دولت برای آزاد گذاشتن او در رفتن (شاه) بدون محاکمه حمله خواهد نمود. بنابراین گروه خمینی بختیار را پایین خواهد کشید. دهش تمایل شدیدی به ضربت زدن به مخالفین مثل 1953 داشت و علیرغم مخالفت من اصرار می ورزید که این کار هنوز نمی تواند انجام شود: فقط اشاره کنید و ما می توانیم در عرض 48 ساعت تمام این میمونها را جمع آوری کنیم او استدلال می کرد که ارتش هنوز دست نخورده در حالی که در 1953 خیلی از هم پاشیده بود. او و دو ستانش هنوز امیدوار بودند که از رفتن شاه ممانعت به عمل آورند و یا در هر حالتی بازگشت شاه به قدرت را حتمی کنند او به طور خاص از شاه تحسین نمی کند ولی معتقد است کشور بدون او نمی تواند با ثبات باقی بماند. دهش نمایانگر طبقه ای است که خوشبختیش را زیر سایه پهلوی ها به دست آورد. آنها افرادی هستند که ما انتظار داریم از شاه دفاع کنند ولی در حقیقت هیچ کاری به جز آماده شدن برای مهاجرت انجام ندادند. بنابراین من از اینکه دهش اینجا در تلاش بود تحت تأثیر قرار گرفتم، اگرچه گروه او دیگر در موقعیتی نیست که نظم را برقرار نماید، که دیر یا زود از جانب دیگر نیروها خواهد آمد (برقراری نظم). نگرانی او از مخاطره به دستگیری قدرت به وسیله چپیها بی اساس

ص: 357

نیست ولی آن خطری است که به خاطر نقصان آینده نگری رژیم و خام دستی مخالفین ایران باید هم اکنون با آن رو به رو شد.

حامیان شاه منتظر موقعیت برای تغییر موضع هستند

سند شماره (16) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 11 ژانویه 1979 - 21 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: حامیان شاه منتظر موقعیت برای تغییر موضع هستند 1- مشاور سیاسی سفارت با آقای علی شاپوریان و دکتر انوشیروان افراسیابی در تاریخ 11 ژانویه ملاقات کردند. شاپوریان چند سال قبل به عنوان مشاور مطبوعاتی سفارت در واشنگتن خدمت کرده و بعد هم در لندن کار می کرده و چندی پیش هم معاون وزیر مطبوعاتی بوده است و تا 3 ماه قبل هم به عنوان رابط عمومی شاهدخت اشرف فعالیت می کرده است. او در حال حاضر مدیر انتشاراتی مرز نو - یک قسمت انتشاراتی که به وسیله گروه انتشارات فرانکلین اداره می شود - می باشد. افراسیابی یک پزشک است که در تهران و انگلیس دوره دیده است و گرداننده یک زایشگاه در مرکز شهر تهران است و تا 5 سال قبل به عنوان سرهنگ در ارتش خدمت می کرد و عضو حزب مردم علم بوده و تا برکناری هویدا برای روزنامه رستاخیز و بعد از آن برای اطلاعات و کیهان مقاله نوشته است. این اشخاص معلوم است که مخالف نیستند.

2- بعد از گفتگو و توضیح اینکه آمریکا موقعیت کنونی را چطور می بیند، شاپوریان گفت بیشتر ایرانیان ساکت هستند و از شاه حمایت می کنند و از اینکه شاه بخواهد ایران را ترک کند نگران هستند. در صحبت از حس بی مسئولیتی روزنامه ها در کشور، او گفت که موافقت تیمسار ازهاری را در چند هفته گذشته برای انتشار یک روزنامه که «تنها واقعیات را گزارش دهد» و هر از چند گاهی حتی به دولت ازهاری هم حمله کند جلب کرده است و دولت احتیاج به سرمایه داشته و بدین دلیل تحقق نیافته است.

3- بعد افراسیابی عقیده خود را ابراز داشت و گفت دو چیز بایستی فورا انجام پذیرد: اول اینکه شاه باقی بماند و ریاست ارتشی را که با شدت عمل در عرض 48 ساعت کنترل اوضاع را به دست می گیرد عهده دار شود، که این کار را می توان با نظامیان شخصی نما که کارهای مربوط به دولت را در دست می گیرند، انجام داد. این کار کلاً با خونریزی صورت خواهد گرفت ولی ارزش انتخاب و بررسی را دارد.

4- به نظر افراسیابی راه دوم این بود که دولت آمریکا شاه را تمام شده تلقی کند و یک دولت ائتلافی متشکل از ارتش، جبهه ملی و شخصیتهای مذهبی و بقیه اشخاص بجز کمونیستها روی کار آورد که این دولت بتواند روی کار بوده و از تسلط کمونیستها جلوگیری کند. او احساس کرد که زمان برای این کار هم خیلی دیر شده. دولت آمریکا بدون فوت وقت بایستی وارد عمل شود زیرا چشم پوشی از این کار به کمونیستها شهامت و جرأت خواهد داد و راه حل مطلوب نخواهد بود.

5 - مشاور سیاسی تفسیر افراسیابی را در مورد وضع بحرانی مملکت قبول کرد و گفت که تجزیه و تحلیل افراسیابی و راه حل او خوب است ولی باید به خاطر داشت که کشور آمریکا کشوری است خارج از ایران و در امور داخلی ایران دخالت نمی کند. ما از دولت مشروطه که توسط شاه برگزیده شده بود حمایت

ص: 358

کردیم و از مشروطه حمایت خواهیم کرد و از هر تصمیمی که شاه انتخاب و در آینده بگیرد پشتیبانی خواهیم کرد.

6- تفسیر: این نمونه دیگری بود از تجزیه و تحلیل افراد وفادار به شاه که خود را با اوضاع روز وفق داده اند (باد از هر طرف بوزد به همان طرف می روند). آنها عموما با این طرز تفکر ما که افرادی نظیر آنها بایستی تشکیلات وسیعتری با طرحهای مؤثری در میان طبقه میانه رو و برای آگاهی آنها که در کشاکش بحران سیاسی هستند و برای تحرک آنها ارائه دهند، موافقت کردند. معهذا آنها راه طولانی در پیش دارند.

اولین ملاقات با کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی

سند شماره (17) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 14 ژانویه 1979 - 24 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: اولین ملاقات با کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی خلاصه: سنجابی در اولین ملاقات با سفارت از اهمیت فوری عملی کمی برخوردار بود (گذشته از احتیاج مشخص برای ممانعت مردم از تحریک ارتش پس از اینکه شاه کشور را ترک می کند)، ولی خواهان برقراری ارتباط می باشد. او روشنفکر و دارای تصور طرفداری غرب نسبت به دولت ایالات متحده، که تمایل برای حمایت ما را می رساند. او عدم تمایلش را به کار کردن با دولت بختیار یا وارد شدن به هرگونه شورای سلطنتی که از طرف شاه منصوب باشد را تأیید کرد. او خودش را کاملاً با خمینی در یک صف قرارداد و گفت وی شخصا یک رژیم سلطنتی مطابق با قانون اساسی را اگر که بتوان با خمینی راجع به آن صحبت نمود، ترجیح خواهد داد و خطر ناشی از کمونیستهای داخلی را کم ارزش نمود. به عبارت دیگر، او گفت وی نسبت به خطرات از جانب اتحاد شوروی هوشیار است، خصوصا در میان اقلیتهای ایرانی و سؤال نمود که آیا دولت ایالات متحده نسبت به مردم ایران ایمان دارد. او گفت یک ملت خوشحال ایرانی می تواند نفوذی مثبت روی کشورهای همسایه مثل افغانستان، عراق و حتی مردم مسلمان اتحاد شوروی داشته باشد. (پایان خلاصه) 1- کریم سنجابی رهبر جبهه ملی کنسول سیاسی را در خانه یکی از بستگان در 11 ژانویه برای اولین تماس واقعیش با سفارت آمریکا در سالیان دراز (بیش از یک دهه و نیم) پذیرفت. ملاقات به درخواست او بود و برای اینکه بختیار نخست وزیر را ناراحت نکند به آرامی صورت پذیرفت. خانه یک عمارت بزرگ در شمال تهران می باشد. کنسول سیاسی پس از اینکه توسط خدمتکار به داخل راهنمایی شد، وارد یک سالن پذیرایی وسیع شد که به طور پراکنده مبلمان شده بود و بجز آتشی که در بخاری دیواری که در انتهای سالن شعله ور بود، نور کمی داشت. سنجابی موقر مسن از یکی از دو مبل راحتی بلند شد که به استقبال کنسول سیاسی بیاید و ملاقات به زبان فرانسه و به صورت رو در رو و صندلیهایی که به فاصله 10 یارد از یکدیگر قرار داشت و خدمتکاری که به طور گاه به گاه چای، آجیل و میوه می آورد دنبال شد. آنجا صحنه یک فیلم خوب بود.

2- سنجابی با بررسی مختصر از آخرین گفتگویش با شاه شروع نمود که به شاه گفته بود وی انتصاب به نخست وزیری را به شرطی که شاه کشور را ترک کند و خمینی قبولی انتصاب از طرف وی را تأیید نماید

ص: 359

می تواند بپذیرد. شاه در امتناع ورزیدن یکدنده بوده است. با این حال چند روز بعد صدیقی (سنجابی تلاش صدیقی را نادیده گرفت، هرچند وی شخصا چند چیز خوب در مورد صدیقی گفت) پیش سنجابی آمد (بدون مشورت قبلی) که بگوید از او خواسته شده که شب گذشته شاه را ببیند و شاه نخست وزیری را به جبهه ملی پیشنهاد کرده است، با این قول که در این جریان کشور را ترک نماید. سنجابی این تحول را مورد استقبال قرارداد و لی گفت شرط سوم (تأیید خمینی) هنوز بایستی گرفته شود و جبهه ملی باید برای دیدن خمینی به پاریس برود. سنجابی که به عنوان رهبر جبهه عمل می کند سپس موضوع را با اللهیار صالح که با این جریان موافقت نمود مطرح کرد.

3- آن روز عصر وقتی که وی بازگشت، نماینده AEP از او تقاضای عکس العمل نسبت به اعلامیه رسمی بختیار که بختیار با تشکیل دولت جدید به تقاضای شاه موافقت نموده است را کرد. این اولین باری بود که سنجابی در مورد آن چیزی می شنید. او با بختیار تماس گرفت و وی (بختیار) از بازپس گرفتن حرف خود امتناع ورزید. شورای اداره کننده جبهه ملی سپس جلسه تشکیل داد و بختیار را از حزب ایران اخراج نمود. سنجابی و به علاوه خودش، شورای هفت نفره مرکب از دکتر آذر (وزیر آموزش و پرورش مصدق، مثل خود سنجابی)، دکتر شمس الدین امیرعلایی (وزیر دادگستری مصدق)، دکتر مبشری (قاضی و مدیر کل وزارت دادگستری در دولت علی امینی)، داریوش فروهر ( رهبر حزب ملت ایران)، رضاشایان (رهبر گروه سوسیالیست ایران) و ابوالفضل قاسمی (دبیر کل جدید حزب ایران)، آن را آشکار نمودند (اخراج بختیار را).

4- سنجابی توضیح داد که وی به شاه گفته بود هرگونه به دستگیری قدرت توسط جبهه ملی باید به طریقی صورت گیرد که مردم در خیابانها به آن به عنوان پیروزیشان بنگرند. این نوعی از شور و اشتیاق را از آنها می گیرد که به دولت کمک می نماید تا نظم را برقرار نماید. روش به وجود آمدن دولت بختیار به طریقی بود که در مقابل این قرار می گیرد. او گمان نمی برد که آن (دولت بختیار) بتواند خودش را مستقر نماید. گذشته از این موافقت بدون حداقل اجازه ضمنی از طرف خمینی به معنای جدایی از جنبش مذهبی خواهد بود (چیزی که جبهه ملی نمی توانست تحمل نماید).

5 - سنجابی سپس مستقیما از دولت ایالات متحده درخواست نمود که «نسبت به مردم ایران ایمان داشته باشید». او گفت «ما ظرافت و موقعیت جغرافیایی - سیاسی خودمان را درک می کنیم». با روسها در مرزها و قرار گرفتن ایران در بین عراق، افغانستان و غیره، ایران منطقه ای است که شدیدا مهم (او گفت:

حتی مهمتر از اروپای غربی برای ایالات متحده) و شکننده ترین می باشد. ایرانیها با صمیمیت منافع مشترکی با ایالات متحده و دموکراسی های اروپای غربی دارند.

6- سنجابی ادامه داد: شاه بدون سابقه شریر و مستبد بوده است. خانواده سلطنتی کاملاً فاسد است.

ایرانیان مثلی دارند: «وقتی سر فاسد شود، بدن بدون معطلی آن را دنبال می کند.» شیوع این فساد نارضایتی گسترده ای را به وجود آورده، و آن خمینی را به وجود آورده است. به هر حال ایران کشوری است بزرگ، مهم و ثروتمند. مردمش تحصیل کرده تر از آنی هستند که بودند، (نظریه: علیرغم «دولت شریر، فاسد») بعضی اصلاحات برای پیش رفتن در یک جهت ملی و دموکراتیک سوسیالیستی لازم هستند. ولی اگر مردمش خوشحال باشند، قدرت ایران می تواند نفوذی پرمنعفت روی همسایه هایی از قبیل عراق، افغانستان و حتی مردم مسلمان اتحاد شوروی داشته باشد.

ص: 360

7- در پاسخ به سؤالی، سنجابی گفت وی با کمونیستها و چپیها در داخل ایران خیلی آشنا نیست. او با خیلی از آنها در ایالات متحده و اروپای غربی آشناست. آنها ناامیدانه تجزیه شده اند. فرقه های طرفدار روسها، مائوئیست ها، اعضای توده، مبارزین ضد توده (که خیلی از آنها اعضای مأیوس قبلی هستند). او به تازگی یک جزوه 40 صفحه ای را که توسط آنها نوشته شده بود و به حزب توده به عنوان برده کور امپریالیسم شوروی حمله می کند دیده بود. سنجابی معتقد است که نفوذ کامل آنها در اینجا کم و قابل اداره کردن است.

8 - سنجابی گفت: به عبارت دیگر باید به دقت مواظب روسها بود، خصوصا در تحریک اقلیتها. خود سنجابی یک کرد است و با وضعیت در غرب آشنایی دارد. در جنوب کردستان تجزیه طلبی وجود ندارد تعدادی در منطقه سنجاب، مرکز و بیشتر در شمال، نزدیک رضائیه هستند. ولی آنها بدون درد سر می توانند کنترل شوند.

9- در پاسخ به یک نظریه سنجابی توافق داشت که 2 یا 3 نفر با عقاید چپی در اطراف خمینی هستند که وی آنها را ناسیونالیست های متخاصم نامید. قطب زاده با کمونیستهای فرانسوی تماسهایی داشته است ولی لزوما این کار او را یک کمونیست نمی کند. دکتر یزدی مذهبی است. هر دو نسبت به جبهه ملی خیلی خشمگین هستند، که وی نمی داند چرا. بنی صدر که شخصا خیلی جاه طلب است با جبهه ملی است. او اشاره کرد محمد مکری «استاد تحقیق» در یک انستیتوی فرانسوی نیز چنین است. (کنسول سیاسی از یک منبع با اطلاع مذهبی دیگر توضیح عدم اطمینان خمینی نسبت به سنجابی و جبهه ملی از زمان مشاجره ای که مصدق با کاشانی بیش از 25 سال پیش داشت را دریافت نموده است. طبق این تئوری خمینی هرگز مصدق را برای متحد شدن با شاه و خدمت نمودن به عنوان نخست وزیر او وقتی که وی به اندازه کافی قدرت داشت که وی را (شاه را) سرنگون سازد، نبخشیده است. علاوه بر این، این منبع اضافه می کند، خمینی فکر می کرد که مصدق و افراد او در اجازه دادن به حزب توده برای نزدیک شدن به آنها بی احتیاط بوده اند که در نتیجه آن، عمل متقابل ایالات متحده را برانگیخت که شاه را حفظ نمود. با یک چنین سابقه ای خمینی هیچ دلیلی نمی بیند که برای قدرت دادن به جبهه ملی دوباره اعتماد کند. این تشریح متقاعد کننده ترین تشریحی است که ما برای توصیف عدم اطمینان آشکار خمینی نسبت به جبهه ملی و سنجابی شنیده ایم.) 10- در اظهارنظر راجع به دیگر رهبران جبهه ملی، سنجابی اظهار کرد که وی برای کار کردن با بازرگان همیشه مشتاق بوده است ولی به صورتی شرایط همیشه هم پیمان می شوند که آنها را از هم جدا نگاهدارند. حتی در روزهای قدیم دکتر سحابی و بازرگان کمی از بقیه جبهه ملی جدا ماندند. سنجابی گفت وی از برنامه قطعی خمینی (برای یک جمهوری اسلامی) مطلع نیست، ولی مطمئن است از قانون اساسی به دور نیست. خمینی ممکن است به موقعش یک رژیم سلطنتی مطابق قانون اساسی را قبول نماید ولی بایستی موافقت او را جلب نمود. به طور مثال برای جبهه ملی، سنجابی همیشه این موضع را گرفته که این فرم نیست که مهم می باشد بلکه اساس و شالوده واقعی مهم است. او شخصا شکل جمهوریهای عراق و یا افغانستان را دوست ندارد و یک رژیم سلطنتی با قانون اساسی مدل اروپایی غربی را ترجیح می دهد.

می توان موضعی اتخاذ نمود که ولیعهد که صغیر است معصوم می باشد. درست همان طوری که در مورد شاه فعلی زمانی که جایگزین پدرش شد گفته می شد، اکنون شاه از پدرش بدتر شده است. (او به طور ضمنی

ص: 361

قبول نمود که این یک استدلال قوی برای رژیم سلطنتی مطابق قانون اساسی نیست، حداقل نه تحت سلسله پهلوی).

11- سنجابی ادامه داد اگر بختیار بتواند تشنج خیابانها را پایین بیاورد، اعتصاب کنندگان را به سر کار بازگرداند و دانشگاهها را باز کند، مخالفین می توانند به او زمانی را که وی تقاضا می نماید بدهند ولی سنجابی فکر نمی کرد او موفق گردد. او شروع بدی داشته است و کابینه ای از افراد بی ماهیت و نه حتی تکنوکرات های مشهور دارد. آن حتی نمی تواند به عنوان یک دولت انتقالی دوام بیاورد. در پاسخ به یک سؤال مستقیم سنجابی گفت وی نمی تواند با دولت بختیار پس از آنچه که اتفاق افتاده کار کند. این موضوع شخصی نیست بلکه موضوعی اصولی و اخلاقی است.

12- سنجابی با آمادگی با کنسول سیاسی موافق بود که رفتار ارتش بایستی مورد توجه قرار گیرد.

کنسول سیاسی این پیام را به او داد که ما در تلاش آرام کردن افسران هستیم، ولی رهبران مخالف نیز باید از پیش سازماندهی کنند که روزی که شاه کشور را ترک می کند شاهد تظاهرات بی نظم که ارتش را تحریک بنماید نباشند. سنجابی موافقت داشت ولی پیشنهاد کرد کمکی خواهد بود اگر که بعضی افسران با شاه کشور را ترک نمایند و یا قبل از اینکه او برود توسط وی برکنار شوند. کنسول سیاسی پاسخ داد که بعضی از آنها قبلاً کشور را ترک کرده اند. همان طوری که سنجابی می داند و وی امید داشت حضور مستمر برخی دیگر به عنوان بهانه ای برای تحریک ارتش قاپیده نشود، خصوصا چون که بعضی افسران و سربازان ممکن است از عزیمت شاه ناآگاه و شدیدا عصبانی باشند. سنجابی گفت آن نمی تواند اتفاق بیفتد.

13- سنجابی اضافه کرد البته ممکن است محاکمات کوچکی در مورد چند افسر در جریان تعویض ارتش شاه به یک ارتش ملی وجود داشته باشد. کنسول سیاسی گفت وی امیدوار است که چنان محاکماتی مرتبط به اقداماتی که توسط این افسران در جریان اجرای وظایفشان انجام شده نباشد. سنجابی مطمئنا نمی خواست که تکرار محاکمات نورنبرگ را در ایران ببیند. سنجابی گفت وی نمی خواهد و موضوع را رها کرد (نظریه: ولی ما مشکوک هستیم که وی عقاید خویش را اظهار نکرد.) 14- کنسول سیاسی کمی به سنجابی در مورد گرایش وی در جهت یک شورای سلطنت فشار آورد، منجمله تمایل خود سنجابی به خدمت در آن. سنجابی در مورد هر شورایی که توسط شاه منصوب گردد منفی بود. او گفت شاه قادر به انتصاب رهبران خوب در چنان شورایی نمی باشد. شورای سلطنت در هیچ حالتی نمی تواند قدرت بیشتری از آنچه که مطابق قانون اساسی به شاه اجازه داده شده به کار گیرد.

بنابراین کسی که دولت را اداره می کند مهمتر است. سنجابی سپس برای یک دقیقه ایده یک کمیته ملی برای تعیین سیاست برای یک دولت را مورد بحث قرارداد (هرچند اصرار بر چنان کمیته ای در حقیقت تلاشی برای جایگزینی و اجرای وظایف یک دولت است). او کمیته 20 تا 30 نفره غیره رسمی که به عنوان مشاوران دولت مصدق در روزهای قدیمی خدمت می کرد را یادآور شد. او به یاد آورد که آنها هر یک یا دو هفته یک بار تشکیل جلسه می دادند.

15- سرانجام سنجابی این نکته را متذکر شد که مخالفین چیزی بر علیه اقلیتهای مذهبی ندارند. او نظرات کنسول سیاسی را قبول داشت که بهاییها ممکن است ترسی در دل داشته باشند، ولی او گفت این (ترس) فقط از جمعیتهای سطح پایین است، نه از رهبری مخالفین (نظریه: این تفاوتی ایجاد نمی کند).

یهودیها به خاطر همکاری با اسرائیل چیزی را از دست خواهند داد ولی مردم به صورتی دیگر با آنها

ص: 362

دشمنی ندارند. او به سیاست مدارا که به زمان شاه عباس بر می گردد اشاره کرد. همان طوری که او کنسول سیاسی را با آرزوهای حسن نیت و امید به آینده ای بهتر به خارج راهنمایی می کرد گفت وی خوشبین است.

16- نظریه: در این اولین ملاقات با سفارت، سنجابی می خواست که چیزی را که وی حسن نیّت خودش، عقاید روشنفکرانه و گرایش طرفدار غرب را برای توجه دولت ایالات متحده ولی به طور غیر مستقیم می داند منتقل کند. در کنار تمایل وی برای کار در جهت عدم تحریک ارتش چیزی که وی گفت از اهمیت عملی فوری برخوردار نبود. بدون اصرار آشکار، وی امیدوار است که دولت ایالات متحده وی را و حزبش را به عنوان بی خطر برای منافعش در ایران و در حقیقت یک متحد سیاسی معرفی نماید. به هر صورت سنجابی از موضعی که قبلاً رسما اتخاذ نموده بود به طور قابل توجهی فراتر نرفت و در حقیقت ما شک داریم که وی در این زمان به آن اندازه برای گفتن به ما چیزی داشته باشد. او امیدوار بود که صحنه را برای آینده تنظیم نماید.

گزارش سیاسی - امنیتی

سند شماره (18) خیلی محرمانه به: وزارت امور خارجه - واشنگتن تاریخ: 15 ژانویه 1979 - 25 دی 57 موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی خلاصه: خمینی بر همکاری با ارتش در مقابل اوباشها اصرار می ورزد. اعضای شورای انقلاب اسلامی وی اعلام شدند. گروهی مسئولیت ترور کریم را به عهده می گیرد. تظاهرات گسترده ای که متضمن برادری با سربازان می باشد. سنا دولت بختیار را تأیید می کند. تظاهرات بیشتری در پیش است. (پایان خلاصه) 1- تظاهرات گسترده ای دیروز به وقوع پیوست ولی عموما منظم و بدون خشونت بودند. در کرمان به طوری که گزارش شده گروههای مردم به مشروب فروشیها و سینماها خسارت وارد آوردند، این یک استثناء بود. کنسولگری تبریز گزارش می کند که تروریستها امروز صبح یک سرگرد پلیس (فرمانده حوزه یک) و دو محافظ او را با آتش اسلحه های اتوماتیک هنگامی که سرگرد خانه اش را ترک می کرد ترور کردند.

2- شبکه عدالت خلق به کسب انگیزه ادامه می دهد. آیت اللّه قمی از مردم درخواست نمود که امنیت مشهد را به دست گیرند. کمیته استانی جبهه ملی در تبریز درخواست مشابهی نمود و حتی مطبوعات از یک دادگاه خلقی فعال در شهر کوچک ارومیه نزدیک رضائیه گزارش می کنند. به طوری که گزارش شده دادگاه 4 نفر مرد را به اعدام محکوم کرد. مطبوعات همچنین گزارش می کنند دو پلیس به وسیله تیراندازی شب شنبه در بهبهان زخمی شدند.

3- سید جلال الدین تهرانی به ریاست شورای سلطنت منصوب شد. چون که شورا تحت ماده 42 تشکیل شده التزام قانونی مراجع به عضویت آن وجود ندارد. به همین خاطر است که قاضی دیوان عالی، برای مثال، در شورا نیست.

4- کارکنان برق اعلام اعاده خاموشیهای شبانه از ساعت بیست و پانزده دقیقه تا بیست و یک و چهل و پنج دقیقه را نمودند و اپراتورهای تلفن از این پس تلاشهایشان را برای توقف کار روزانه از ساعت 10 تا

ص: 363

30/10 و جلوگیری از تلفن های راه دور اضافه خواهند نمود.

5 - آیت اللّه خمینی دیروز اعلامیه ای منتشر نمود که در مورد یک توطئه خارجی توسط منافع مقرره که تلاش می کند مردم و ارتش را در مقابل یکدیگر قرار دهد اخطار می نماید. سربازان مزدور به سربازان و تأسیسات دولتی برای اینکه ارتش را وادار نمایند فکر کند مردم می خواهند آنها را نابود نمایند، حمله می کنند. «جامعه مکلف است که با اعضای نیروهای مسلح امنیتی با عطوفت برادرانه رفتار نماید» و از آنها در مقابل حملات احتمالی اوباشها دفاع نمایند. ارتش و اعضای پلیس نیز موظفند در مقابل جامعه با مهربانی و روش برادرانه رفتار نمایند و آگاه باشند که اگر به وسیله اوباشها مورد حمله قرار گرفتند ملت نبایستی که سرزنش گردد بلکه توسط عوامل خارجی و ماجراجویانی که قصد دارند دردسر ایجاد کنند تحریک به حمله شده اند. آیت اللّه دستغیب از شیراز اخطار مشابهی منتشر نمود.

6- شورای انقلاب خمینی به طوری که گزارش شده شامل دکتر ابراهیم یزدی، مهندس بازرگان، صادق قطب زاده، فضل اللّه بنی صدر و دریادار بازنشسته احمد مدنی می گردد. گروه خمینی لیست را تأیید ننموده است.

7- سنا امروز به دولت بختیار رأی اعتماد داد. رای 38 به 1 بود با 2 غایب. مجلس فردا بحث را از سر خواهد گرفت.

8 - آیت اللّه خوانساری از تهران نامه سرگشاده ای به بختیار که وی را به خاطر تهمتش به خمینی نصیحت می نماید انتشار داد. او اصولاً بختیار را به خاطر اینکه می گوید خمینی توسط کمونیست ها احاطه شده است مورد انتقاد قرار می دهد.

9- گروهی به نام موحدین مسئولیت ترور پل گریم، قائم مقام مدیرعامل اسکو (OSCO) در اهواز در ماه گذشته را به عهده گرفت. نام (گروه) جدید است و ما تلاش خواهیم نمود که اطلاعات بیشتری در مورد آن کسب نماییم.

10- مارتین برکوتیز کارمند آمریکایی پارسونز جوردن دیروز در کرمان درگذشت. ما تاکنون قادر نبوده ایم که مشخص نمائیم آیا مرگ به خاطر علل طبیعی بوده یا ناجوانمردی.

11- جبهه ملی ایران امروز صبح در تبریز یک راهپیمایی برگزار نمود. خود بازاریها استفاده کمی برای جبهه ملی دارند ولی دیگر عوامل بدون شک به آن پیوستند. تظاهرات بزرگی امروز صبح در شیراز نزدیک کنسولگری روی داد. به هر حال تمرکز راهپیمایی جای دیگری بود و جمعیت منظم مزاحم کنسولگری نشدند.

شریعتمداری در پی حمایت آمریکاست

سند شماره (19) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: بر طبق گزارش، شریعتمداری در پی حمایت آمریکاست خلاصه: واسطه سیاسی گفت آیت اللّه شریعتمداری مایل است حمایت بی سر و صدای آمریکا برای رقابت مذهبیون میانه رو با خمینی را داشته باشد. منبع به روشنی شرح داد که کمونیستها و سایر رادیکالها

ص: 364

هر روز قویتر می شوند و اظهار داشت گروه خمینی حقیقتا نمی تواند ایران را کنترل کند حتی اگر خمینی مراجعت کند. منبع به گروه خمینی حدود 2 یا 3 هفته قبل از اینکه توسط مجموع مشکلات ایران مدرن و مبارزین چپ مستغرق شود زمان داد. این یک نظر معمولی و عادی است، اما چیزی است که هنوز ثابت نشده است. (پایان خلاصه) 1- هدایت اسلامی نیا صبح روز 15 ژانویه به ملاقات مأمورین سیاسی، استمپل و پرت، آمد تا درباره اوضاع فعلی ایران صحبت کرده و پیغامی که وی گفت مستقیما از جانب آیت اللّه شریعتمداری است را برساند. اسلامی نیا پیغام شریعتمداری را این طور بیان کرد: دولت ایران بی لیاقتی خود را در اداره نمودن رهبران مذهبی ثابت کرده. دولت حتی نتوانست به طور موفقیت آمیز رشوه بدهد. موج کنونی تظاهرات به هرج و مرج تبدیل شده است. علمای تهران دعوت به آرامش نمودند و از آنها اطاعت نشد. (نظریه: تا اندازه ای درست است، اما اغلب تظاهراتی که در این هفته صورت می گیرد توسط نهضت آزادی ایران سازمان داده شده و نسبتاً خوب نظم داده شده است. کمونیستها و رادیکالها دارای سازماندهی هستند که واقعاً ایجاد دردسر نمایند. آنها آماده انجام چنین کاری هستند. در مقایسه با اینها ملاها خوب سازماندهی نشده اند.

2- عمده مردم منجمله رهبران مذهبی برجسته (او همه را گفت جز خمینی) هرج و مرج نمی خواهند.

مغازه داران و سایرین تهدید شده اند که بگویند مغازه ها بسته شود ولی میل دارند باز باشند. بازگرداندن اعتصابیون به سرکار تحت حکومت هر دولتی خیلی مشکل خواهد بود، چون که قدرت بالقوه مضمحل شده است.

3- روحانیون میانه رو داخل کشور عموما خمینی را دوست ندارند ولی می ترسند که علناً با او مخالفت نمایند. معهذا شریعتمداری گفته است که او علمای میانه رو را جمع کرده تا با چیزی مانند جمهوری اسلامی خمینی مخالفت کنند. (نظریه: روحانیون داخل کشور احتمالاً ترجیح می دهند شاه به عنوان سلطان باقی بماند، حتی اگر به مرخصی برود، آنها او را به عنوان سدی علیه بلشویسم می دانند.) مأمور سفارت متعجب بود چه چیزی برای عکس العمل نشان دادن میانه روها در برابر خمینی باعث گرفتن این زمان طولانی شده است. اسلامی نیا گفت آنها می ترسند و آن به این خاطر بود که میانه روها بدانند که پشتیبانی آمریکا را دارند. مأمور سفارت پرسید این به چه معنی است؟ اسلامی نیا ابتدا گفت منظور کمک با توجه به بینشهای خارجی در مورد هر کوشش ضد خمینی است و سپس به این موضوع پرداخت که مسأله حمایت ایالات متحده عمدتا مقدمه ای برای علل روانی تقویت کردن روحیه آیت اللّه ها خواهد بود. مأمور سفارت اظهار کرد که متحیر است که ببیند آمریکا چه کاری می تواند انجام دهد که بی حاصل نباشد. آنها تا این حد اسلامی نیا را سرزنش کردند که اگر روحانیون به اندازه کافی قوی نبودند که خود بتوانند این کار را انجام دهند، به نظر می رسد به دست آوردن پشتیبانی خارجی که اگر کشف شود فاجعه آمیز خواهد بود، بی حاصل باشد. اسلامی نیا تصریح کرد که حمایت بایستی محتاطانه باشد.

4- در این لحظه کنسول سیاسی برای مدت کوتاهی به ما پیوست و او نکات قبلی را بررسی نمود و تذکر داد که برای رهبران مذهبی میانه رو خیلی دیر شده است که تصمیم بگیرند شروع به انجام کاری کنند.

اسلامی نیا افسوس خورد و توافق داشت و نیز تذکر داد که دولت ایران در گردآوری حمایت مذهبیون کاملاً ناشایسته بوده است، وقتی که رهبران مذهبی می خواستند با رژیم کار کنند دولت ایران و وزارت دربار

ص: 365

برای اقدام کردن خیلی کند بودند.

5 - مأمور سفارت گفت که آنها نظرات بالا را به اطلاع سفیر می رسانند. اسلامی نیا گفت که اگر حقیقتا دولت آمریکا می خواهد که حمایت خود را از میانه روها نشان دهد و نهایتا با آنها همکاری کند، زمانی که کوشش خمینی درهم ریخت وقت برای شروع فرا رسیده است. علاوه بر این مانند تمام آیت اللّه ها، شریعتمداری حمایت سایر علما را می خواهد. هر کوششی که برای به دست آوردن حمایت مذهبی صورت می پذیرد باید تماس با دیگر ملاها و حجت الاسلام ها و غیره را نیز در بر بگیرد که بنابراین وقتی که آیت اللّه ارشد درخواست اقداماتی را می نماید، دیگران خواهند گفت: «او صحیح می گوید!» مأمور سفارت گفت این کار مثل تلاشی بزرگ برای یک دولت به نظر می آید نه برای یک سفارت. اسلامی نیا فقط با نظر موافق خندید.

6- نظریه: اسلامی نیا در خلال 9 ماه گذشته توسط دولت ایران مأیوس و محزون شده است. او و دیگران در اول سال 1978 کوشیدند تا رژیم را وادار به رفتار معقولانه با رهبران مذهبی میانه رو نمایند. او (با غبطه) این حقیقت که به نظر می رسد خمینی این دور را برنده شده است می پذیرد ولی به ورای زمانی می نگرد که او و دیگران حس می کنند مخالفین در میان خود به منازعه خواهند پرداخت. اسلامی نیا احساس می کند که آمریکا باید در سکوت رهبران مذهبی میانه رو را حمایت کرده تا تحولات ناخوشایندی که در پیش است را جلوگیری نموده و یا کاهش دهد. اسلامی نیا ارتباط خوبی با افرادی مثل ژنرال مقدم دارد. ما مطمئن نیستیم که اسلامی نیا دقیقاً از جانب چه کسی در این مرحله کار می کند، بنابراین برخی احتیاطها در دستور (کار) است.

سازمان دهنده مذهبی به دنبال حمایت ایالات متحده برای میانه روهاست

سند شماره (20) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: سازمان دهنده مذهبی به دنبال حمایت ایالات متحده برای میانه روهاست خلاصه: سازمان دهنده (جناح) شریعتمداری در مورد وضعیت طرح ریزی شده برای چند روز آینده از مأمور سیاسی تحقیق نمود. میانه روهای مذهبی متمایل هستند که برای سقوط محتمل راه حل دولت هدایت شده به وسیله خمینی، سازماندهی کنند. او اصرار بر حمایت ایالات متحده، هرچند محتاطانه برای این تلاش را داشت و هراسی واقعی از اینکه دست خارجی در پشت خمینی است را ابراز نمود.

1- استمپل، مأمور سیاسی با هدایت اسلامی نیا و دکتر جواد مناقبی، استاد دانشکده الهیات تهران و یک محرم آیت اللّه شریعتمداری (رجوع شود به یادداشت مذاکرات مورخ 30 آوریل 1978) در صبح 16 ژانویه ملاقات نمود. مناقبی سرگروه متفکرین گروه شخصیتهای مذهبی است که با رهبران مذهبی میانه رو هم عقیده اند ولی روابط خوبی با گروه خمینی برقرار نموده اند.

2- دو نفر ایرانی نظرات ایالات متحده را در مورد تعدادی سؤالات مشکل می خواستند: آیا خمینی باز

ص: 366

خواهد گشت و کی؟ آیا او به سرعت عمل خواهد نمود و سلطنت را متروک خواهد ساخت؟ مأمور سفارت گفت ایالات متحده جوابهای قطعی برای این سؤالات ندارد ولی به نظر می رسد که خمینی یک زمانی باز خواهد گشت و تلاشهایی وجود خواهد داشت که دولت عوض شود. این سؤال که آیا خمینی با اتکای به آنچه که تلاش کرده انجام دهد و عکس العمل نظامی موفق خواهد بود، در این رابطه جایی وجود داشت و مأمور سفارت اظهار عقیده نمود که فشار مذهبی میانه رو روی خمینی زیاد سریع عمل نمی کند.

3- مناقبی گفت که این نظر شریعتمداری و گروه او است که تلاش برای پشتیبانی از دولت بختیار بی حاصل است و هرچه زودتر خمینی قدرت را به دست گیرد و مردم ببینند که بهشت در یک ماه نمی تواند حاصل گردد هرچه سریعتر کار جدی برای تجدید بنای ایران می تواند انجام شود. مشکل بزرگ این است که آیا حرکت خمینی در جهت جمهوری اسلامی می تواند به اندازه کافی برای پدیدار شدن تلاشهای مخالفین کند و یا بی صدا گردد. مناقبی گفت خود خمینی یک ضد کمونیست ثابت قدم است. یزدی، قطب زاده، بنی صدر و بعضی جوانان دیگر در اطراف او در پاریس مارکسیست های تندرو هستند که کوشش می کنند کشور ایران را نابود کنند و آیت اللّه های میانه رو این را می دانند. جمهوری اسلامی برای سه نفر غیر روحانی در اطراف مرد روحانی یک تظاهر است. مناقبی چندین بار به این موضوع که دست خارجی در پشت خمینی است بازگشت. او با آمادگی اطمینانهای مأمور سفارت را قبول کرد که این دولت ایالات متحده نیست ولی فکر می کرد که احتمالاً روسها و ممکن است که انگلیس باشد. مأمور سفارت پاسخ داد که دولت ایالات متحده فکر می کند حمایت همه جانبه ای از طرف منابع خارجی وجود ندارد ولی آشکار است که اتحاد شوروی از آب گل آلود ماهی می گیرد.

4- گروهی که مناقبی هدایت می کرد آماده برای اقدام برای اعتدال و کاهش در نفوذ رادیکال های چپ در جنبش بود. تا زمانی که قطعی باشد تلاش محکوم به شکست نیست گروه خواهان حمایت ایالات متحده و یا حداقل تضمین در مقابل مداخله خارجی بر علیه آن بود. مأمور سفارت پاسخ داد که دولت ایالات متحده شکل خارجی را خیلی با دقت دنبال می کند و به انجام آن ادامه خواهد داد؛ سؤال مربوط به حمایت بیشتر ایالات متحده در جای دیگر بایستی مورد توجه قرار بگیرد ولی مأمور سفارت فکر می کرد که این با در نظر داشتن احساسات ضد خارجی جاری در ایران ممکن است سودمند نباشد. دو نفر ایرانی موافق بودند که چنین حمایتی بایستی که بیشتر سمبلیک باشد تا واقعی. در حال حاضر اطمینان ساده که دولت آمریکا فکر می کند فعالیت ارزشمند می باشد، سودمند خواهد بود. مأمور سفارت از پاسخ به سؤال اجتناب ورزید ولی اشاره کرد دولت ایالات متحده از میانه روی و دولت مطابق با قانون اساسی طرفداری می کند.

5 - دو نفر سؤال کردند شش ماه آینده چه به دنبال خواهد داشت. مأمور سفارت اشاره کرده دولت ایالات متحده همان مشکلی را با گوی بلورین (غیبگویی) دارد که هرکس دیگری دارد. مناقبی فکر می کرد اگر رفراندم در مورد سلطنت بتواند شش ماه به تعویق بیفتد، سلطنت می تواند آن را ببرد، چنانچه رهبران مذهبی فعال شوند. دو نفر کاملاً در انتقاد از بی عرضگی همه در دولت ایران از شاه گرفته تا وزیر دربار، تا دیگر مقامات ارشد تند و تیز بودند. اسلامی نیا گفت وضعیت به این خاطر به شکل کنونی در آمد که شاه خودش را گم کرد و هیچ کمکی از آنهایی که بایستی تشخیص می دادند آنها هستند که بیشتر از همه می بازند، نگرفت.

6- نظریه: قطعاً آشکار بود که هر دو نفر تشخیص داده اند که زمان برای راه حل میانه، جهت خنثی کردن خمینی گذشته است. نظرات خصوصا از طرف مناقبی اشاره می کند که فشارها هم اکنون شروع به

ص: 367

رخنه در جنبش مذهبی نموده اند و نیروهای شریعتمداری شروع به نگریستن به دوره بعد از شاه برحسب بالا بردن موقعیت خودشان در مقابل آنهایی که معتقدند به اسلام ضربه وارد می کنند کرده اند. مناقبی به طور گیرایی یک استاد باهوش است که بهترین درک از موضوعات سیاسی ایران را نسبت به دیگر شخصیتهای مذهبی که مأمور گزارش دهنده با آنها درگیر بوده است دارا می باشد. او در اوایل 50 سالگی خود می باشد و فارسی صحبت می کند ولی بالقوه هیچ انگلیسی صحبت نمی کند. او ادعا می کند که شبکه حامیان مذهبی وی در وادار نمودن آیت اللّه خمینی به اعتدال در موضعش در حمله به خارجیان عامل مهمی است. (طبق گفته دکتر این غیر اسلامی است.) سفارت تماس را حفظ خواهد نمود.

شکست یک هیئت اعزامی به نزد خمینی

سند شماره (21) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: لامبراکیس موضوع: شکست یک هیئت اعزامی به نزد خمینی 1- خسرو اقبال که یک هفته قبل با امید تمام ایران را ترک کرد تا خمینی را در مورد نقطه نظر خودش در مورد میانه روی در ایران قانع کند (تلگراف مرجع را ببینید) از طریق یک واسطه پیامی فرستاده که خمینی یک «هیولای متکبر» است. ظاهرا اقبال نتوانسته یک صحبت خصوصی محرمانه که فکر کرده به او قول داده شده با خمینی داشته باشد و به این نتیجه (شتابزده) رسیده که خمینی توسط کمونیستها احاطه شده است.

2- اقبال با کمی تناقض اشاره به چیزی نمود که وی آن را به عنوان سرنوشت ایران می بیند: تغییری از زندگی در زیر دیکتاتوری چکمه به زندگی در زیر دیکتاتوری نعلین. دوست ما اقبال که مردی پریشان حواس ولی عاقل است به طوری که گزارش شده اقامت خود را در فرانسه برای آینده ای قابل پیش بینی تمدید نموده است.

بیمهای بازاریها برای آینده

سند شماره (22) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: بیمهای بازاریها برای آینده 1- کنسول سیاسی و مأمور سفارت - پرت - با چهار بازاری در 14 ژانویه در خانه اسلامی نیا- واسطه سیاسی - ملاقات کردند. بازاریها که بیشتر آنها قبلاً با مأموران سفارت ملاقات کرده اند. نگرانی زیادی در مورد آینده ایران ابراز نمودند ولی تصور کمی از اینکه چگونه می شود از آشوب ممانعت به عمل آورد داشتند. آنها به طور مکرر از مأموران سفارت سؤال کردند چه باید بکنند و جواب ما که این مشکلات بایستی به وسیله خود ایرانیها حل شود آنها را راضی ننمود. تماماً از انحلال ارتش و یک موج متعاقب آشوب که آنها نمی توانستند آن را متوقف نمایند می ترسیدند. این موج شامل توده ها، بیشتر جوانان، که

ص: 368

چیزی نمی دانند ولی قدرت قطع زندگی عادی تجارتی را دارند، می شود. این افراد هم اکنون به وسیله کمونیستها کنترل می شوند و رهبران تجاری در مقابل آنها نمی توانند مقاومت کنند. آنها از آشوب واقعی هراس دارند و معتقدند کارها ممکن است به نحوی خراب شود که رهبران ایلیاتی، آزاد از کنترل مرکزی، به سادگی زمینهای اجدادی بختیاری و قشقایی را به تملک خود درآورند.

2- اینها تماماً بایستی در جایی متوقف شود. در زمانی دولت باید بگوید: اکنون ما تمام تقاضاهای شما را انجام داده ایم، به سرکارها برگردید. در هر صورت بازاریها مطمئن نبودند که این کار چگونه می تواند انجام شود. در جایی آنها گفتند که دولت بختیار ممکن است در برقراری نظم موفق شود، اگر که بختیار به وعده هایش وفادار بماند، خصوصا در مورد وعده تنبیه مقصرین. (بازاریها مثل اغلب دیگر افرادی که ما ملاقات می کنیم خواهان دیدن نوسان اجساد در انتهای یک طناب قبل از آنکه به هر دولتی اعتماد کنند می باشند.) به عبارت دیگر آنها گفتند که هر دولت جدیدی باید از نفوذ خمینی برای حل بحران استفاده کند و اضافه نمودند که تمام آنها صد در صد در پشت خمینی هستند. ایالات متحده بایستی که با خمینی تماس بگیرد ولی ما باید با خود او درگیر شویم؛ مشاورین او نظراتش را به طور بدی جلوه گر می نمایند. (بحثهایی و عدم توافقهایی که آیا دستیاران خمینی کمونیست کامل هستند یا نه وجود داشت.) 3- از نظر انتظارات خود آنها برای آینده، بازاریها جدا از ترسشان چیز کمی برای گفتن داشتند. آنها معتقد بودند که مردم یک شاه را قبول نخواهند کرد مگر اینکه شاید او مثل شاه انگلیس حکومت کند. اگر انتخابات آزاد برگزار شود، آنها در نظر ندارند که رأی دهند. از این می ترسند که از نظر سیاسی درگیر شوند ولی کارمندانشان رأی خواهند داد.

4- نظریه: این بازرگانان سنتی متوحش و حیران هستند. دو ماه پیش وقتی ما آنها را برای اولین بار ملاقات نمودیم لیستی از تقاضاهای به خصوصی داشتند که اگر برآورده می شد به حل بحران منجر می شد.

اکنون آنها فقط آرامش می خواهند ولی نمی دانند چگونه آن را به دست آورند. آنها مثل خیلی از ایرانیان از هر عقیده و نظریه سیاسی در جستجوی یک پاسخ به دولت ایالات متحده روی می آورند. وقتی که ما گفتیم که ما در موقعیتی نیستیم که کاری به صورت مستقیم انجام دهیم، آنها به علامت توافق سر تکان دادند ولی پس از مدت کمی به همان سؤال بازگشتند. آنها با خوشحالی از هر وعده موضوع بازگشت ثبات حمایت می کنند همان طور که در تمام چیزها، با موافقت خمینی.

برنامه های خمینی

سند شماره (23) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: لامبراکیس موضوع: برنامه های خمینی 1- منبع با دسترسی (به اخبار موثق)، اما بدون سابقه خیلی درخشان به مشاور سیاسی در روز 17 ژانویه گفت که دکتر حجازی از نهضت مذهبی، شریعتمداری را یک الی دو روز پیش در قم دیده است.

شریعتمداری به او گفته است:

ص: 369

الف: خمینی شنبه یا یکشنبه دیگر به ایران بر می گردد (20 یا 21 ژانویه).

ب: راهپیمایان 19 ژانویه کاخ را تصرف خواهند کرد.

ج: برنامه اولیه خمینی برای برگشتن دو روز بعد از رفتن شاه عوض شد، چون بختیار استعفا نکرده بود. ولی شریعتمداری شک دارد که بختیار بتواند اعتصابات را پایان دهد، یا در برابر مخالفین پایداری کند.

2- مطالب بالا برگشت خمینی را زودتر از اطلاعات به دست آمده اخیر از منابع نهضت آزادی بیان می کند. سعی در تصرف کاخ، مقابله مستقیم با ارتش ایران را در بر خواهد داشت و این با سیاستهایی که خمینی در عموم ذکر کرده متضاد خواهد بود. لذا، این گزارش ممکن است صرفاً عمیقترین ترسهای شریعتمداری را منعکس کند. با در نظر گرفتن دیدگاه احساسی منبع ممکن است این گزارش بعضی از گزارشهای شخصی او را هم در بر داشته باشد.

سولیوان

وضعیت سیاسی - امنیتی ایران

سند شماره (24) سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57 به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: وضعیت سیاسی - امنیتی ایران به سفارت گفته شده است که آیت اللّه شریعتمداری خواهان حمایت بدون سرو صدای ایالات متحده برای یک رقابت مذهبی میانه روانه با خمینی می باشد. طرف گفتگو گفت علت این امر قدرت فزاینده کمونیستها و دیگر رادیکال ها است و اظهار داشت این پیشرفت به نقطه ای رسیده است که گروه خمینی حتی اگر خمینی مراجعت نماید واقعاً نمی تواند ایران را کنترل نماید.

ایران امروز آرام است. پس از خوشگذرانی دیروز با صداهای بلند ناهنجارش، نفس عمیق امروز تقریبا قابل شنیدن است و تقریبا به طور قطعی به تدارکات برای راهپیمایی 19 ژانویه که خمینی اصرار دارد بزرگترین تظاهرات تاریخ ایران باشد قابل استناد است.

حدس و شایعات در مورد برنامه های مسافرت احتمالی خمینی کاملاً گیج کننده اند. البته کمی این معنی را تأیید می کنند که او منتظر است تا ببیند مثلاً فعالیتهای ارتش پیش از مراجعت وی به ایران دستخوش چگونه تحولاتی می شود.

اعلامیه 16 ژانویه وی شامل نکات زیرین اضافه بر آنهایی که قبلاً گزارش شده بود می باشد:

کشاورزان از لحاظ سیاسی بایستی فعالتر شوند و صادرات (احتمالاً واردات - مترجم) گندم را متوقف سازند.

اسلام، هیچ بانک با سیستم بهره نباید تأسیس شود.

درهم ریختگی شدیدی در بوروکراسی رادیو و تلویزیون ملی ایران وجود دارد. تمام ایستگاههای رادیو دیروز از کار ایستاد ولی امروز کار را از سر گرفت. شایعات اصرار بر این دارد که کانال بین المللی تلویزیون به زبان انگلیسی بسته خواهد شد. دلیل ارائه شده اظهارات بختیار در مجلس است که خیلی از

ص: 370

اعتصابیون رادیو و تلویزیون ملی ایران در حقیقت عوامل ساواک هستند که اکنون برای آزادی پخش برنامه فشار وارد می آورند. گمان می رود که حقایقی در این نکته وجود دارد.

گزارش وضعیت ایران، امنیت آمریکاییها

سند شماره (25) سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 18 ژانویه 1979 - 28 دی 57 به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی تمام پستها اقدام فوری به عمل آورند (سیاسی - امنیتی) موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 100، 18/1/79.

1- بختیار نخست وزیر، به طور خصوصی تأیید کرد که وزیر دادگستری او آقای بزیری (وزیری) در 17 ژانویه استعفا کرد. بزیری ادعا نمود که وزارتخانه وی فاقد صلاحیت تکنیکی و نیروی انسانی برای محاکمه آنهایی که متهم به فساد هستند می باشد. اندیشه هایی وجود دارد که این حرکت نتیجه تهدیداتی است که به وسیله کارمندان اعتصابی وزارت دادگستری بر علیه وزیری صورت گرفته است. وزیری قبلاً یک بار از دفترش به بیرون پرتاب شده بود. این آشکارا یک توهین نسبت به بختیار است.

2- همچنین 15 نماینده مجلس دیروز استعفا کردند با این دلیل که آنها قادر به انجام وظایفشان تحت شرایط فعلی نیستند. آنها شخصیتهای مخالف بودند. این حرکت هماهنگ با درخواست خمینی برای استعفا به منظور هموار نمودن راه برای دولت جدید وی می باشد.

3- روحانیت دستورهایی برای راهپیمایی 19 ژانویه صادر نموده است و درخواست نموده که یک واقعه اسلامی خالص باشد. شعارها یا پلاکاردهایی متناقض با اسلام نباید وجود داشته باشد. نهضت آزادی، گروه سیاسی مرتبط با خمینی راهپیمایی را اداره خواهد کرد. چون که این یک روز عزاداری رسمی می باشد، دولت مجبور نیست اعلامیه ای جهت درخواست حمایت منتشر کند و نظریه ای نداده است.

4- ایران دوباره به طور اساسی ساکت است زیرا که تدارکات برای راهپیمایی عظیم فردا ادامه می یابد.

5 - وزارت خارجه تأیید نموده است که سفرای ایران در بریتانیا، برزیل، ایتالیا، هند، سوریه، فرانسه و سازمان ملل برکنار شده اند.

امنیت آمریکاییها 1- فرودگاه تهران امروز در هوای ابری به طور عادی فعالیت می کرد، به هر حال به طور نمایانی خوب بود. هواپیمای 747 پان آمریکن 335 مسافر حمل نمود. لوفت هانزا، بریتیش ایرویز، ارفرانس، سوئیس ار، آلیتالیا، سابنا، ک.ال. ام. و خطوط هوایی چک و فنلاند پروازهایی داشتند.

2- طبق تمام گزارشات فرودگاه 19 ژانویه بسته خواهد شد. به این خاطر پان آمریکن دو برنامه 747 در روز 20 ژانویه دارد.

ونس

نهضت آزادی ایران در پی آرام کردن وضعیت و شتاب بخشیدن به پیشرفتش می باشد

ص: 371

سند شماره (26) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 18 ژانویه 1979 - 28 دی 57 به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: نهضت آزادی ایران در پی آرام کردن وضعیت و شتاب بخشیدن به پیشرفتش می باشد خلاصه: منبع نهضت آزادی که از طرف مهدی بازرگان صحبت می کند اصرار داشت سفارت به اعمال نفوذش روی ارتش ایران برای شلیک و حمله نکردن به مردم ادامه دهد. بازرگان همچنین می خواهد ایالات متحده بداند که برنامه زمان بندی تسریع شده برای حرکت نهضت آزادی به سوی (تشکیل) دولت، اگر که دستاوردهای اساسی چپیها قرار است بر آن پیشی بجوید، لازم می باشد. نهضت آزادی حس می کند که درگیری بین شورای پیشنهادی خمینی و دولت فعلی ایران خودش را با مشکلات جزئی دمساز می کند و جنبش اسلامی قدرت را به دست خواهد گرفت. این موضوع اشاره بر این دارد که شایعات مربوط به یک معامله بین بختیار و جنبش اسلامی ممکن است دارای اساسی باشد. در این اثنا مسائل مربوط به تنظیم برنامه بازگشت خمینی به ایران و دیگر نامطمئنیها اشاره می کند که خمینی و دستیارانش به دقت موقعیت خودشان را قبل از اینکه تصمیم بگیرند از چه راهی اقدام نمایند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند.

(پایان خلاصه) 1- محمد توسلی (همچنین به عنوان توکلی شناخته می شود)، مقام ارشد نهضت آزادی با استمپل، مأمور سیاسی، طبق دستور بازرگان رئیس نهضت آزادی ملاقات نمود که دو نکته را متذکر گردد:

(الف) نهضت آزادی از ایالات متحده برای تلاشهایش در جلوگیری از ارتش برای به دست گرفتن قدرت از طریق کودتای نظامی متشکر است و اصرار دارد که دولت ایالات متحده به این کار ادامه دهد و (ب) اگر که حملات شدید حزب توده (کمونیست) قرار باشد که در سیستم سیاسی فعلی ایران صورت پذیرد برای جنبش اسلامی لازم خواهد بود که برنامه زمان بندی شده اش را سرعت بخشد.

2- در مورد سؤال در تحت کنترل نگهداشتن ارتش، منبع نظر نهضت آزادی در مورد وضعیت اهواز در دو روز گذشته را از زبان مأموران خود جنبش در محل تعریف کرد:

عصر 16 ژانویه ارتش مجسمه شاه را برای جلوگیری از بی حرمت شدن آن پایین آورد. مردم خوشحالی کردند و در تمام شب به فریاد کردن ادامه دادند. روز بعد فرماندار نظامی خوزستان، ژنرال جعفریان، سربازان را در مراسم صبحگاهی مورد خطاب قرارداد و آخرین نامه شاه که سربازان را به ایمن نگاهداشتن ملت ترغیب می نمود خواند. سپس در یک سخنرانی احساساتی جعفریان سربازان را به انجام آنچه که می توانند در دفاع از مقام شاه انجام دهند ترغیب نمود. متعاقباً مردم سربازان را مورد تمسخر قرار دادند و بعضی افسران جزء عکس العمل نشان دادند و آنها را کتک زده و با شلیک گلوله به دنبال آنها کردند.

سپس تانکها به خیابانها فرستاده شدند، اتومبیلها را برهم زدند و روی مردم تیراندازی کردند. این کار باعث یک درگیری سخت بین ژنرال جعفریان و شمس تبریزی فرماندار نظامی اهواز شد. در نتیجه شخصی (که شناخته نشد ولی احتمالاً با مقامات مرتبط است) گروه چماقداران که به دنبال حمله به مردم در خیابانها و در دانشگاه جندی شاپور رفتند را تشکیل داد. در بعد از ظهر 17 ژانویه مردم در خانه هایشان مخفی شدند و از بیرون آمدن هراسان بودند. تخمینهای نهضت آزادی از کشته ها حدود 30 نفر و دیگرانی

ص: 372

که به طور وخیمی زخمی شده اند می باشد.

(نظریه: این با دیگر گزارشات در تناقض نیست.) 3- نهضت آزادی می گوید وقایعی مشابه ولی نه به خشونت اهواز، در دزفول، گیلان و اراک اتفاق افتاد.

نهضت آزادی دولت ایالات متحده را ترغیب نمود که به فشار بر ارتش برای حفظ خویشتن داری، ادامه دهد. مأمور سفارت گفت ما به انجام این کار ادامه خواهیم داد. ولی قویا روی احتیاج متقارن برای اینکه نهضت آزادی از افراط کاریها و زیاده رویهای حرارتی مردم جلوگیری به عمل آورد و صحبت مستقیم بارهبران نظامی که ما متقاعد هستیم خواهان خونریزی نیستند، تأکید نمود. منبع موضوع را با التفات خیلی بیشتری و بحث خیلی کمتری از گذشته قبول نمود.

4- بحث سپس به مسائل سیاسی وضعیت فعلی معطوف شد: توسلی گفت نهضت آزادی معتقد است چپیها قویتر می شوند. سخنرانان حزب توده، خصوصا به آذین (محمد(1) اعتماد زاده) رهبری که جدیداً از زندان آزاد شد و تقاضای جمهوری خالص نه جمهوری اسلامی را نمود، در هرجایی صحبت می کنند.

گروههای دانشگاهی نیز فعال هستند و خشونتهایی قبلاً بین دانشجویان مسلمان و رادیکال چپی در دانشگاه تهران روی داده است.

5 - وضعیت آشکارا ایجاب نمود که جنبش اسلامی برنامه زمان بندی شده اش را سرعت بخشد.

بازرگان از دولت ایالات متحده می خواهد که بداند این قضیه اصلی است و درخواست حمایت و تفاهم ما را نمود. وقتی سؤال شد چه حمایتی درخواست شده توسلی گفت فقط درک اینکه جنبش به کجا می رود و نفوذ بر ارتش برای جلوگیری از ترتیبات نفاق افکنانه و مغشوش کننده ارتش. مأمور سفارت گفت دولت ایالات متحده راه حل صلح آمیز و منظم را حمایت می نماید و نهضت آزادی را به همکاری با دولت فعلی ایران ترغیب نمود. توسلی گفت این کار در دست اقدام است.

6- برنامه زمان بندی شده طبق گفته بازرگان به ترتیب زیر است: خمینی اسامی افراد شورای انقلاب اسلامی را در 19 یا 20 ژانویه اعلام خواهد نمود. بازرگان و رهبر جبهه ملی، کریم سنجابی، مطمئناً در شورا خواهند بود. ولی دیگر اسامی مشخص نیست. هیچ رهبر مذهبی در شورا نخواهد بود. توسلی گفت برنامه های فعلی که کاملاً روی آن کاری انجام نشد شامل گروه مشاور ویژه از رهبران مذهبی اصلی مثل آیت اللّه طالقانی، منتظری و غیره می باشد. به دنبال اعلام شورای اسلامی احتمالاً استعفاهای اعضای مجلس و وزرا که هم اکنون در 17 ژانویه شروع شده ادامه خواهد یافت. سپس انتظار می رود بختیار نخست وزیر، پیشقدم شده و قدرت را به شورای انقلاب اسلامی که انتخابات را نسبتاً زود برنامه ریزی می کند، منتقل نماید. (توسلی فکر می کرد حدود 2 یا 3 ماه برنامه زمان بندی کار باشد ولی هنوز هیچ تصمیم قاطعی اتخاذ نشده بود.) 7- در پاسخ به سؤال در مورد ارتباط بین شورای خمینی و شورای سلطنت که ارتش نسبت به آن وفادار است، توسلی گفت وی می داند تلاشهایی در جریان است که نوعی از معامله انجام پذیرد ولی نمی دانست چه تلاشهایی (نظریه: توسلی ظاهرا از تلاشهای مراجعه شود.) 8 - مسأله بازگشت خمینی هنوز کمی نامطمئن است ولی تفکر جاری خود خمینی آن طوری که برای بازرگان ابراز شده این است که بازگشتش را تا زمانی که شورای انقلاب اسلامی ردای قدرت را تصاحب

ص: 373


1- محمود مترجم.

نماید و ارتش تحت کنترل بیشتری درآید به تعویق می اندازد. این تصمیم زیر بررسی مداوم قرار داشت.

منبع فکر می کرد که این احتمالاً به معنای بازگشت خمینی در 6 تا 10 روز از حالا می باشد. بحث با قول منبع بر حفظ تماس عادی بیشتری در چند روز آینده پایان گرفت.

9- نظریه: توسلی با مأمور گزارش دهنده دوستانه تر از همیشه بود و به نظر می رسید که با رفتارش می گوید که دولت ایالات متحده در ارزیابی وضعیت واقع بینانه تر از آنی که در گذشته بوده است می باشد.

او روشن ساخت که روی دستورات بازرگان که فکر می کرد مهم باشد که دولت ایالات متحده نکاتی را که وی ارائه نموده درک کند سخن می گوید. او تا این حد در مورد مقاصد آینده نهضت آزادی خوشبین بود که در مورد هیچ چیزی هرگز آنقدر (خوشبین) نبوده است و مایل بود که محدوده هایی را که وی کاملاً مطلع نبود مشخص نماید. در حالی که او یا درباره تلاشهایش برای صلح دادن (وفق دادن) شورای سلطنت و شورای خمینی چیزی نمی گفت یا اینکه او یک پنهان کار ماهر است یا اینکه چیزی نمی داند (مأمور گزارش دهنده به اولی اعتقاد دارد)، وی متقاعد می باشد که راه حل برای انتقال (قدرت) تدبیر خواهد شد.

طریقه ملایمی که هم توسلی و هم انتظام مشکلات اداره دولت مشروع را در راه چاره چارچوب اسلامی نادیده می گیرند اشاره بر معتبر بودن شایعات مربوط به اینکه بختیار قبلاً نوعی معامله با خمینی انجام داده است می نماید. (به گزارش مرجع رجوع شود) حتی اگر این قضیه مطرح باشد به نظر می رسد نهضت آزادی نقش ارتش که طبق نظرات (اطلاعات) ما به هیچ وجه آماده تسلیم شدن و قبول نمودن راه حل نهضت آزادی بدون بحثهای سخت و درگیری نیست را نادیده می گیرد.

10- در مورد مسئله تنظیم زمان بازگشتِ خمینی، این اولین باری است که ما شنیده ایم یک شخصیت مسئول نهضت آزادی اظهار می دارد خمینی تا زمانی که ساخت (قدرت) اسلامی در مکان صحیح خودش یا از طریق به دستگیری قدرت و یا مصالحه قرار نگیرد بازگشت به ایران را به تعویق خواهد انداخت.

مشکل این طرح ریزی از نظر خمینی باید این باشد که وی هم اکنون از طرف گروههای داخل کشور برای بازگشت تحت فشار است. مطبوعات محلی چندین درخواست از وی برای بازگشتن را چاپ کرده اند و به طوری که گزارش شده علی امینی برای ترغیب او به بازگشت در پاریس است. ما گمان می کنیم حداقل برخی از این درخواستها واقعی هستند نه فقط تعارفات مورد انتظار ایرانی.

11- مکالمات با شخصیتهای نهضت آزادی در 2 یا 3 هفته گذشته به اضافه انواع اعلامیه هایی که از پاریس می آیند (برای مثال به مرجع ب مراجعه کنید) اشاره بر برخی نامطمئنیها در فکر خمینی و نظرات رد و بدل شده فزاینده بین دستیاران خمینی دارد. در این مرحله به نظر ما می رسد که در حالی که مذاکرات و بحثها در اینجا ادامه می یابد عدم تصمیم گیری و برنامه ریزی قابل توجهی در پاریس وجود دارد. با در نظر گرفتن نامطمئنیها در اینجا و همچنین در پاریس، آشکار است که ما نه خارج از مشکلات سیاسی قرار داریم و نه هنوز کاملاً درگیر در چیزی که می تواند جریان سیاسی اجباری، آشتی برقرار نمودن بین اختلافات مهم باشد هستیم. تنها جنبه واقعی مثبت این موضوع این است که خمینی به هر دلیلی از مراجعت فوری به ایران ممانعت به عمل آورده و بنابر این جایی برای بحثهای بیشتری، حداقل برای حال حاضر، گذاشته است.

نظر مخالفین

ص: 374

سند شماره (27) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 18 ژانویه 1979 - 28 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: اسکودرو، پرت موضوع: نظر مخالفین خلاصه: گروههای انتخابی مخالفین 3 ساعت به صدای بلند برای کارمندان سفارت صحبت نمودند، و دولت آمریکا را به خاطر شاه و گرفتاریهای ایران سرزنش نمودند.

1- مأموران سفارت، اسکودرو و پرت، در روز 12 ژانویه با گروههای انتخابی مخالفین، تقریبا حدود 12 نفر که شامل مردان سرشناس و مشهوری از جمله حاج سید جوادی، دکترها، وکیلان، استادان دانشگاه، یک بازاری و یک کشاورز بودند، در منزل دکتر هوایی ملاقات کردند. (حدود 3 تا 4 خانم پوشیده (دارای روسری) برای آخر ملاقات در گوشه اتاق با هم صحبت می کردند. آنها چیزی نمی گفتند تا اینکه یکی از آنها در حالی که خیلی عصبانی بود به جمع غوغاها و صداها پیوست. اما مردها اهمیتی به او ندادند). کمیت این گردهمایی از صحبت صمیمانه جلوگیری نمود، اما هوایی می خواست که جمع وسیعی از مخالفین را جمع آوری نموده تا بتواند آنها را به سفارت ببرد. علیرغم تعدد افراد حرفه ای و وجود یک فرد بازاری، این گردهمایی یک گردهمایی جبهه ملی بود و آنها در مورد اسلام و آیت اللّه حاکم صحبت می نمودند.

2- بجز مسأله درگیری که در مورد صحبت کردن در بین آنها وجود داشت، این گروه اوقات خوبی را گذراندند. آنها مؤدب بودند، اما در مورد خط مشی دولت آمریکا و دست نشانده ها بیرحمانه حمله می نمودند. مأمور سفارت پیام نیمه رسمی سفارت را مطرح کرد که اگر شاه کشور را ترک کند قوای نظامی و ارتش تحریک پذیر خواهند شد بنابراین جمعیت ها نباید کاری کنند که آنها را خشمگین نمایند و در این بین ما تا آنجا که بتوانیم به منظور مستحکم تر و آرامتر نمودن ارتش نفوذ و اقدام خواهیم نمود. رهبران میانه روی مذهبی قبلاً این پیام را با تأیید خود پذیرفته اند، همچنان که چندین نفر از رهبران بازاری هم آن را قبول کرده اند. این گروه به هر حال به تندی هرکسی می داند که تمامی مسئولیت سوختن بانکها و غیره به عهده ساواک است. بنابراین چرا ما این پیغام را برای مخالفین می آوریم؟ علاوه بر این هرکسی می داند که ارتش در کنترل دولت آمریکا است بنابراین سلاحها و قوای نظامی آتش نخواهند نمود مگر اینکه، به آنها اجازه بدهیم. مأموران سفارت به مدت 2 ساعت کلنجار رفتند تا اینکه این نکات را بفهمانند که اشتباه است. خصوصا نکته دوم را، اما کوچکترین شانسی در این مورد پیدا ننمودند. اتهامات استاندارد شده جلوتر آورده شده بود: دولت آمریکا شاه را روی کار آورد و به ساواکیها تعلیم داد و با شاه در غارت نفت ایران به وسیله قیمت بسیار ارزان همکاری نمود و غیره.

3- زمانی که آنها به خط مشی آمریکا حمله می نمودند، گروه مشخص نمود که مذهب (و بنابراین خمینی) تنها عنصر برجسته و مسلط در این جنبش ملی نبوده است. در حقیقت با رفتن شاه آنها انتظار ندارند که حتماً یکی از آیت اللّه ها نقش بزرگی داشته باشد. مأمور سفارت پرسید که اگر انتخابات آزاد یک گروه از نمایندگان تأیید شده خمینی را روی کار آورد چه می شود؟ آنها گفتند که این طور فکر نمی کنند

ص: 375

مگر در بعضی از روستاها. یکی از مخالفین گفت که 54 مردم شهرها تحصیلکرده هستند و در نتیجه آنها به جای آنکه کورکورانه به دنبال خمینی بروند خود انتخاب خودشان را می کنند.

4- نظریه: به طور خلاصه این عقیده جبهه ملی و دانشگاهیان بود که مردم مذهبی از دست رژیم آسوده خواهند شد و بعد آنها (یعنی جبهه ملی) وارد معرکه شده و اوضاع را در دست می گیرند. آنها این طور فکر می کنند که آنها تنها گروه سیاسی تعلیم دیده و منظم در شهر می باشند. درست وقتی پیش بینی آنها جامه عمل می شود و اجتناب ناپذیر خواهد بود که ایران به طرف یک دموکراسی پارلمانتاریستی سوق پیدا کند.

این محل سؤال است.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران

سند شماره (28) سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.تاریخ: 20 ژانویه 1979 - 30 دی 57 به: تمام پست های دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران 1- تمام متن سری 2- امنیتی - سیاسی: آیت اللّه خمینی امروز اعلامیه ای منتشر نمود که اشاره می کند وی در چند روز آینده به ایران مراجعت خواهد نمود. پیام خمینی به پیروانش بطوری که گزارش شده گفته است که: «با کمک خداوند تا چند روز دیگر در میان شما خواهم بود.» 3- خمینی همچنین از اعضای پارلمان ایران خواست که از کرسیهایشان صرف نظر نمایند «تا نمایندگان واقعی مردم بتوانند مکان مشروع خود را به دست آورند.» 4- نخست وزیر سابق، امینی، برداشت خودش را با سفارت در میان گذاشت که گروه خمینی از یک برخورد مستقیم با بختیار اجتناب ورزیده و هرچند آنها او را «غیرقانونی» می دانند ولی تلاشهایش را تحمل خواهند نمود. امینی بختیار را نصیحت کرده که محکم بایستد و در مقابل درخواستهای خمینی برای انحلال مجلس و شورای سلطنت مقاومت نماید.

5 - امینی که با چندین نفر از شخصیتهای مخالف ملاقات نموده است از گفتگوهایش متقاعد شده است که خمینی نظریه های میانه را می پذیرد و از اقدام عجولانه خودداری می نماید. علاوه بر این او معتقد است که نیروهای داخل کشور از قبیل آیت اللّه های قم، بازاریها و مردمی که بیکار هستند، شروع به دفاع از خود نموده و تدریجاً آزادی عمل مطلق خمینی را فرسایش خواهند داد.

6- مقامات نهضت آزادی مرتبط با خمینی اظهار رضایت کلی از طبیعت بدون خشونت راهپیمایی 19 مارس در تهران نموده اند. منابع نهضت آزادی اشاره کرده اند که یک کمیته اعتصاب منصوب از طرف خمینی، امروز با فرمانی برای بازگرداندن بخشهای اصلی به سرکار در اوایل هفته آینده، شروع به کار کرد.

7- یک منبع مخالفین امروز به سفارت گفت که کمونیستها مشغول سازماندهی تظاهرات خودشان که در جنوب تهران در 21 ژانویه برگزار می شود هستند.

8 - کنسول اصفهان گزارش می کند که درگیری شدیدی در 19 ژانویه بین گروههای مخالف و موافق

ص: 376

شاه در شهرهای نجف آباد و تیران که خارج از اصفهان هستند روی داد. ماه گذشته نجف آباد صحنه خشونت و خرابکاری شدیدی توسط گروههای طرفدار شاه بود. حداقل 12 نفر کشته شدند (هیچ آمریکایی کشته نشد). هیچ عمل خشونت آمیز عمده دیگری گفته نشده.

9- کنسول شیراز گزارش می کند که دستگاه رسمی دولت در آنجا با استثنائاتی چند تقریبا از انجام وظیفه بازمانده است. رهبران مذهبی مداخله نموده که برخی خدمات اساسی را سازماندهی نمایند. در حال حاضر انقلاب بر هر چیز دیگری پیشی می جوید. اجتماعات و سخنرانیها تقریبا جنبه های مداوم صحنه داخلی هستند.

10- طبق گفته عضوی از همراهان شاه در آسوان، شاه آسوان را به قصد مراکش در صبح روز 23 ژانویه ترک خواهد نمود. شاه حسین از اردن نیز به طوری که گزارش شده خانواده سلطنتی را برای سفری به عمان دعوت کرده است.

11- پراودا در 20 ژانویه مقاله ای طولانی و تند و سخت منتشر نمود که در مورد خطر یک کودتای حمایت شده از طرف ایالات متحده و یک دیکتاتوری نظامی اخطار می کند. یک لحن ضد آمریکایی شدید در مقاله وجود دارد که به عنوان تلاشی از طرف شوروی برای بدنام کردن هم ایالات متحده و هم بختیار دیده شده است.

12- نفت: طبق گفته یک ناظر موثق، اکثریت کارکنان نفت اکنون آماده اند تا کارشان را بر یک اساس عادی از سر بگیرند. به هر صورت ترس جلوی آنها را از انجام آن می گیرد. رهبران یکدنده اعتصاب، مشخص و روشن نموده اند که علیرغم خواسته های آیت اللّه خمینی تولید کامل فقط زمانی می تواند از سرگرفته شود که آنها بگویند و هرکسی که تلاش نماید با آنها مخالفت نماید این کار را با به مخاطره انداختن خودش انجام خواهد داد. رهبران اعتصاب گفته شده است که تقریبا کارمندان جوانی (اداری) هستند که مدت زیادی نیست از دانشگاه خارج شده اند.

13- امنیت آمریکاییها: دو پرواز 747 پان آمریکن امروز با مجموع 573 مسافر در تهران فعالیت داشته اند. یک 747 برای 21 ژانویه برنامه ریزی شده است.

مخالفین مذهبی - فعالیتها

سند شماره (29) از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 20 ژانویه 1979 - 30 دی 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن خیلی محرمانه موضوع: مخالفین مذهبی - فعالیتها خلاصه مطلب: منابع نهضت آزادی از ثمرات راهپیمایی و رژه 19 ژانویه (که جداگانه گزارش شده) اظهار رضایت کردند. هیچ گونه خشونتی دیده نشد و تنها 2 گروه چپ برای برهم زدن اوضاع کوشش کردند. اینها توسط نیروهای انتظامی راه پیمایی، بدون درگیری متفرق شدند.کمیته کنترل اعتصابات منتخب خمینی با حکم بازگرداندن قسمتهای مهم به کار، منجمله کارکنان دولتی صبح روز 20 ژانویه شروع به کار نمود. نهضت آزادی گفته است که چپیها کوشش خواهند کرد که راهپیمایی جداگانه ای در جنوب تهران در 21 ژانویه بر گزار کنند. مذاکرات بین گروههای مذهبی و بختیار در حال پیشرفت است.

هیئت نمایندگی مذهبی امکان دارد به پاریس برود و با خمینی صحبت کرده و بگوید که شورای انقلاب

ص: 377

اسلامی بایستی بر اساس بعضی از بنیادهای قانونی به کار گمارده شود. نهضت آزادی نگران است که بختیار و شورای سلطنت تسلیم نشوند. آنهایی که این موضوع را زمینه قرار می دهند بایستی از خوش بینی بیجا اجتناب ورزند.

1- مأمور سیاسی سفارت استمپل با مقامات نهضت آزادی، توسلی و امیرانتظام (قویا از اسم آنها محافظت شود)، در اواخر غروب 19 ژانویه و دوباره با انتظام در ظهر 20 ژانویه صحبت کرد. هر دو آنها از نتایج راهپیمایی خوشحال بودند. ارزیابی آنها این بود که در این مراسم راهپیمایی بیش از 5/2 میلیون نفر شرکت کردند (دیگران منجمله مطبوعات داخلی تعداد را بین 4/1 الی 8/1 میلیون نفر ذکر کرده اند) و روز بدون خشونتی به پایان رسید. توسلی یادآور شد 2 گروه چپی کوشش کردند که خود را در قسمتی از راهپیمایی جا دهند اما از داخل جمعیت بدون حادثه ای توسط گروههای انتظامی راهپیمایی بیرون رانده شده اند. تمام شعارها، اسلامی بودند. افراد نهضت آزادی قبول کردند که روحیه جمعیت کمی کسل تر از راهپیمایی عاشورا بود، اما هردو آنها (و نیز اغلب اشخاص دیگری که ما با آنها صحبت کردیم) این را به یأس مربوط به رفتن شاه منتسب می نمایند. حالا که شاه رفته است مردم نگران چیزهای دیگری هستند، هوا، محصولاتشان، کمبود بنزین و غیره...

2- انتظام گفت: کمیته اعتصابات منتخب خمینی امروز کار را شروع کرد. دکتر یداللّه سحابی به عنوان رئیس و دکتر محمد جواد باهنر یک رهبر روحانی و علی اکبر معین فر به عنوان اعضاء برگزیده شده اند. این گروه 2 عضو اضافی دیگر انتخاب خواهند کرد. انتظام گفت سحابی در حال بررسی بود که آیا او (امیرانتظام) بایستی در کمیته باشد یا نه، زیرا که او کارهای هماهنگ کننده بیشتری در جای دیگر انجام می دهد. انتظام گفت به هر صورت کار کمیته را دنبال خواهد کرد. در جواب سؤال، امیر انتظام تأیید کرد که فرمان کمیته شامل هر دو بخش عمومی و خصوصی بوده است و هدف تلاشها به حرکت در آوردن مجدد کشور می باشد. مأمور سفارت اشاره کرد که نخست وزیر کوششهای زیادی می کند که بخش عمومی را از 21 ژانویه به سرکار بازگرداند. اگر هدف کمیته همین بود خیلی مفید خواهد بود که کارش با سرعت کافی پیشرفت نماید، که از ایجاد برخورد جلوگیری به عمل آید. زیرا هر دو طرف متعهد به بازگشت به سرکار، شده اند. امیرانتظام این مطلب را دریافت و تأکید کرد که این توافق همچنین کمک خواهد کرد که از عناصر چپیها که کوشش می کنند به حرکت کارگران لطمه بزنند، جلوگیری به عمل آید (نظریه: ما امیدواریم که این کوشش برای توافق به سرعت کافی انجام گیرد اما این موضوع به زودی انجام خواهد گرفت).

3- توسلی گفت سازمان دهندگان حزب توده اعلامیه ای منتشر کرده و تقاضای گردهمایی بزرگ چپیها (و احتمالاً ضد مذهبی) برای پیش از ظهر 21 ژانویه را نموده اند. محل تظاهرت میدان قزوین با یک میل فاصله در شمال ایستگاه راه آهن تهران در خیابان ششم بهمن خواهد بود، (نظریه: بجز شرکت توده و چپیهای رادیکال در فعالیتهای دانشگاه این اولین و بزرگترین آزمایش قدرت حزب توده است که با شرکت جمعیت بیشتری خواهد بود. در حقیقت اگر این اولین را راهپیمایی سازمان یافته چپ، جنبه عملی به خود بگیرد ممکن است انگیزه سودمندی برای میانه روهای نهضت آزادی باشد که کوشش خود را برای سرعت بخشیدن در پیدا کردن یک راه حل سیاسی میانه به کار برند.) 4- در یک صحبت جداگانه دکتر میناچی (حامی آیت اللّه شریعتمداری) تأیید کرد که مذاکرات فی مابین مخالفین و نمایندگان بختیار برای چگونگی حل اختلاف بین شورای انقلاب منتخب خمینی و

ص: 378

شورای سلطنت به پیش می رود. میناچی گفت که شورای خمینی هنوز افرادش نامگذاری نشده که قسمتی از آن به این دلیل است که مذاکرات در مورد ارتباط طرح ریزی شده بین آن شورا و شورای سلطنت هنوز ادامه دارد. میناچی گفت که آیت اللّه رفسنجانی و مطهری امکان دارد آنها را همراهی کنند، غرض از این مسافرت این خواهد بود که خمینی را راضی کنند که بپذیرد که شورای سلطنت اسلامی بایستی رابطه قانونی با رژیم کنونی داشته باشد وگرنه روحانیون میانه رو در اینجا آن را کاملاً قبول نخواهند کرد.

میناچی نخواهد گفت که چگونه امکان دارد این موضوع تحقق پیدا کند ولی فکر می کرد که شاید شورای اسلامی بتواند انتصاباتش را از شورای سلطنت به عنوان قسمتی از جریان انتخابات بگیرد.

5 - انتظام نگرانی کمی متفاوت را در مورد وضعیت سیاسی باز ابراز کرد. او گفت که خمینی در شرف اعلان شورای انقلاب اسلامی بود، که هم اکنون نخست وزیر و کابینه را انتخاب کرده است. (او ادعا کرد که اسامی را نمی داند و احتمالاً اسامی را می دانست.) مشکل این است که بختیار از دادن استعفا خودداری کرده است. (مطبوعات صبح امتناع علنی بختیار را از انتقال قدرت به خمینی چاپ کرده اند: «یک کاردینال به جای یک نخست وزیر نمی نشیند.») انتظام فکر می کند که شورای سلطنت و مجلس تا حدودی حاضر به استعفا و کناره گیری شده اند (نظریه: ما فکر می کنیم این عمل بی موقع و زودرس می باشد) و جدیت لازم می باشد تا اینکه بتوان بختیار را از سر راه برداشت؛ دولت آمریکا می بایست بختیار را نصیحت به کناره گیری نماید. مأمور سیاسی سفارت متذکر شد که بختیار نخست وزیر قانونی است و این عامل مهمی در نگهداشتن ارتش پشت سر یک دولت غیر نظامی می باشد. مأمور سیاسی نقطه نظرهای شخص خود را با جسارت بیان کرد و گفت اگر طرحهای خمینی امیدی به تحقق دارند برخی مطابقتها با فرمهای قانون اساسی لازم خواهد بود. انتظام که به نظر می رسد با صحبت مصالحه و سازش که در پاراگراف قبلی ذکر شده آشنا نیست، سری به علامت توافق تکان داد و از موضوع صرف نظر نمود.

6- تجزیه و تحلیل: میزان مشخص سردرگمی و نامطمئنی از طرف هر دو - میناچی و انتظام - دقیقاً اشاره بر این دارد که مخالفین هیچ ایده روشنی از اینکه چنانچه بختیار و دیگر نهادهای دولت از تسلیم شدن امتناع ورزند وضعیت به کجا می انجامد، ندارند. میناچی که ذاتاً یک خوش بین است، سدی در مقابل سؤال چگونگی حل مسأله شورای سلطنت در مقابل شورای انقلاب اسلامی نمی بیند. بختیار متذکر شده است که اگر تحت فشار قرار گیرد نتیجه احتمالاً یک به دستگیری قدرت خونین توسط ارتش می باشد.

مشکل عکس العمل نظامی در مقابل پیشنهادات خمینی و فقدان هرگونه استمرار منطبق با قانون اساسی در مورد راه حل خمینی، دخالت رهبران مذهبی میانه رو را قویتر نموده است. اگرچه شریعتمداری در گذشته تمایلی به اختلاف داشتن به صورت علنی با خمینی نشان نداده است، ما مطلعیم که وی در 19 ژانویه مصاحبه ای با مطبوعات داشته که تا حدی از دولت بختیار حمایت می کند و اصرار دارد که شورای انقلاب اسلامی بایستی اساسی منطبق با قانون اساسی داشته باشد. خمینی به هیچ وجه مقام برتر خود را از دست نداده است ولی فرسایشی (در مقام او) وجود دارد و اگر گروه رهبران مذهبی داخل کشور تمایل به ایستادن در کنار امتناع بختیار در مورد کنار رفتن خودش از صحنه داشته باشند. سپس وقایع ممکن است خمینی را علیرغم لجاجتش وادار به حرکت در جهت مصالحه بنماید.

7- پیش بینی احتیاطی در دستور کار است. سفیر و دیگر مأموران گزارش دهنده متوجه شده اند منابع وزارت خارجه مطبوعات را که ظاهرا تا حدی بر اساس گزارشات تلکس ما از جریاناتی که در بالا بدان

ص: 379

اشاره شده بوده اند سابقه اطلاعات قرار داده اند و به مذاکراتی که در داخل ایران بر سر موقعیت خمینی جریان دارد تا اندازه ای آب و رنگ داده اند. میناچی یک خوش بین ثابت می باشد و خمینی همیشه لجوج بوده است. مراحل مذاکرات ایرانیان هرگز یک مدل استدلال معتدل و روان نبوده و همیشه نسبت به جریانات بیرونی حساس بوده است. ما فکر می کنیم برای چند روز و هفته حساس آینده، نیازی به هیچ نظریه ای در مورد این جریان وجود ندارد. اگر دلایلی برجسته برای توجیه مطبوعات در مورد سابقه وجود داشته باشد (و ما در اینجا نمی توانیم مجسم کنیم آنها چه خواهند بود)، ما معتقدیم صحیح تر و نیز محتاطانه تر خواهد بود که نظریه ای مهار شده تر و کمتر خوش بینانه همراه با کلمات عالی هادینگ کارتر (سخنگوی وزارت خارجه ) راجع به تقاضاهای مأیوس کننده ارائه گردد.

شایعات سیاسی در میان برگزیدگان جوان

سند شماره (30) از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 21 ژانویه 1979 - برابر با اول بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن خیلی محرمانه موضوع: شایعات سیاسی در میان برگزیدگان جوان 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: دستیار سابق در شرکت ملی نفت ایران و مدیر کل سابق وزارت بازرگانی در مورد: رابطه بین ژنرال ناظم و ژنرال جم، «مبارزه ترور شخصیت» بر علیه ژنرال خسروداد، استعفای وزیر دادگستری، نفوذ مارکسیستها روی وقایع، سنجابی، شرکت ظلی معاون دبیر وزارت امور خارجه در تظاهرات 19 ژانویه و مجموعه ای از دیگر موضوعات، اظهار نظر نمودند. (پایان خلاصه) 3- مطالب زیرین یادداشتهایی از گفتگوی 9 ساعته روز 20 ژانویه با بهرام چوبین، دستیار سابق دکتر پرویز مینا در شرکت نفت می باشد. چوبین به طور کلی صادق است. ولی راست یا دروغ باشد کمربند انتقال بدون تشخیص چیزی که می شنود، می باشد. در طول قسمتی از این زمان (9 ساعته) مصطفی انصاری یک مدیر کل اسبق در وزارت بازرگانی به دو مأمور سفارت و چوبین پیوست.

4- ژنرال ناظم و ژنرال جم: ژنرال ناظم چند ماه پیش استعفا داد. او کمی خل و خیلی خشن است.

چوبین گفت ناظم دو استعفا نامه به شاه نوشت که اولین نامه رد شد. در جواب به نامه دوم که فحش آمیز و تهدید کننده بود، شاه فقط موافقت نمود که ناظم را بازنشسته گرداند، ناظم و جم فامیل هستند و جم احترام فوق العاده ای برای قضاوت ناظم قائل است. چوبین ادعا نمود این ناظم بود که جم را متقاعد نمود که مقام وزارت جنگ را نپذیرد.

5 - ژنرال خسروداد: چوبین گفت برای متوقف نمودن مبارزه هدایت شده توسط مارکسیستها برای ترور شخصیت علیه ژنرال خسروداد که قوی و قادر است و 12 یا 16 هزار رنجر او هنوز می توانند کنترل کشور را در 24 ساعت به دست بگیرند، باید کاری انجام گیرد.

6- خاطرات شریف امامی: شریف امامی، نخست وزیر قبلی در خاطراتش به سختی از سفیر سولیوان انتقاد خواهد نمود. او به دوستانش می گوید که هر بار او با سفیر گفتگو کرد، سولیوان بدون توجه به اینکه چه می گذرد وی را ترغیب نمود که معتدل تر شود. (پدر چوبین و شریف امامی از زمان مدرسه با هم دوستان صمیمی بوده اند.)

ص: 380

7- وزیری، وزیر دادگستری: چوبین اظهار نمود که وزیری در حقیقت استعفا نموده که یک حزب سوسیال دموکراتیک که بختیار نخست وزیر نهایتا به آن خواهد پیوست تشکیل دهد. (نظریه: مزخرف) 8 - چوبین به گروهی به نام «کمیته 28» که برای حمایت از بختیار تشکیل شده، پیوسته است. هر عضو قرار است 5 عضو جدید دیگر به گروه بیفزاید. این موضوع در جریان گفتگوها گم شد و مأمور سفارت نفهمید که کمیته 28 چه کسانی هستند.

9- مارکسیستها: چوبین اظهار داشت که اقلیتهای منظم مارکسیت در حقیقت خیلی از اعتصابات را کنترل می نمایند و بجز اینکه به زودی (اعتصابات) متوقف شود، به طور مؤثری جنبش مذهبی را در اختیار خود خواهند گرفت. چوبین هم اکنون شریکی در شرکت مهندسی دلتا که یک پیمانکار است و کارهایی (هم اکنون فعال نیست) در پالایشگاه تهران، در IGAT-II و در کارخانجات NGLدر مناطق نفتی خوزستان دارد. یکی از کارمندان او یک مارکسیست جوان به نام سوارکی است که به توضیح دادن در مورد اینکه چگونه گروه او جریان وقایع را هدایت می نمایند علاقه مند است. طبق گفته چوبین سوارکی می گوید خمینی هرگز باز نمی گردد؛ ما به او اجازه نمی دهیم. چوبین پیشنهاد ارائه جزوه های مارکسیستی را نمود که توسط سوارکی به او داده شده و سوارکی زیر حقایق اصلی را خط کشیده است و بقیه را «سخنان ستایش آمیز برای مصرف مذهبی» می نامد. چوبین همچنین گفت شایعه ای وجود دارد که در یک حمله مشترک چند هفته پیش، ساواک و سیا یک برنامه 30 صفحه ای برای یک به دستگیری قدرت توسط کمونیستها در 7 مرحله که تخمین زده شده است 4 تا 5 سال طول می کشد را پیدا نمودند.

10- سنجابی: سنجابی برای مدت مدیدی اسمش در لیست حقوق شرکت ملی نفت ایران با حقوق ماهانه 21000 تا 24000 تومان (3000 دلار ماهیانه) بوده است. حدود 10 تا 12 سال پیش سنجابی با ساواک در معرفی چپیها در دانشگاهها همکاری نمود. چوبین اظهار داشت علاوه بر این سنجابی متولد ایران نیست. (اطلاعات بیوگرافی ما اشاره می کند که وی در منطقه ایلیاتی سنجاب نزدیک کرمانشاه متولد شده است.) چوبین در مورد تلاش برای ترغیب او به تشکیل دولت گفت شاه با سنجابی با این حقایق رو به رو شد و تهدید نمود که اگر سنجابی همکاری نکند سابقه او را فاش خواهد نمود. (نظریه: البته سنجابی امتناع ورزید.) 11- ظلی، معاون دبیر وزارت امور خارجه: مصطفی انصاری گفت که در 19 ژانویه به دنبال یک برخورد در وزارت خارجه بین آنهایی که می خواستند «انسجام با مردم را نشان دهند» و دیگرانی که احساس می نمودند وزارت خارجه بایستی دور از کشمکش بماند، ظلی به طوری که گفته شده گروهی را برای پیوستن به راهپیمایان هدایت نمود.

12- به طوری که گفته شده رئیس مجلس به دنبال تعداد زیادی از دیگر نمایندگان استعفا می نماید که دست بختیار را در اداره نمودن توسط فرمان، باز بگذارد. (نظریه: این جنبه عجیب شایعه استعفای همگانی یک چیز برای توضیح دادن دارد: نمایندگان مستعفی احتمالاً به نظر می رسد که در حالی که با بختیار همکاری می نمایند، از خمینی هم پیروی می کنند و ضمناً از مسئولیت فرار می کنند. چیزی که آن را به نظر غیرمحتمل می رساند این است که پیش اغلب نظرها این کار به شانس بختیار برای به دست آوردن هر نوع قدرت معنوی بیشتر صدمه می رساند، اگر که آن را از بین نبرد. حکومت به وسیله فرمان تحت چنین شرایطی مورد سؤال قرار خواهد گرفت.)

ص: 381

13- مهران، وزیر سابق دارایی و اقتصاد خارج شده است و اکنون در لندن است.

14- هویدا: چوبین داستان میکروفون پشت گل میخک هویدا را که در مطبوعات دیده شده تکرار نمود. او اضافه کرد که نوارهای گفتگوهای متهم کننده توسط هویدا با شاه و دیگران در مقر هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل توسط برادر هویدا ذخیره شده و اکنون از آنجا، برای نگهداری مطمئن آنها، خارج شده است.

سند شماره (31) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 22 ژانویه 1979 - برابر با دوم بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: ایران در انتظار خمینی است. بختیار عهد می کند که محکم بایستد. خشونت طرفدار و ضد رژیم. چپیها آشکارا تظاهرات می کنند. آیت اللّه های میانه رو خود را از بختیار دور می کنند. در تبریز شایع شده که به خاطر اینکه شریعتمداری عامل ساواک خوانده شده بین طرفداران شریعتمداری و خمینی درگیری به وجود آمد. حمله به خانه بهاییان در غرب ایران. پایان خلاصه.

3- انتظار می رود که خمینی نزدیک ظهر روز جمعه وارد شود؛ هرچند منابع در مورد زمان و شرکت هواپیمایی اختلاف دارند. (بعضی می گویند ارفرانس؛ دیگران می گویند کارکنان ایران ایر به سرکار باز می گردند تا آیت اللّه را بازگردانند.) خمینی در این اثنا به طوری که گزارش شده مجدداً اظهار داشته که نمایندگان مجلس باید مقامهای خود را رها کنند و همچنین شورای سلطنت. او از ارتش خواست که با دولتی که به زودی تشکیل می گردد همکاری نمایند. ما شب گذشته از یک مصاحبه با رسانه های انگلیسی به طور غیر مستقیم مطلع شدیم که خمینی به طوری که گفته شده است فاش ساخته که وی معامله ای با ارتش انجام داده است.

4- بختیار، نخست وزیر، دیشب ملت را مورد خطاب قرار داد و اظهار داشت که وی استعفا نخواهد کرد باقی خواهد ماند تا از قانون اساسی دفاع نماید. او علاوه بر این تقاضای پایان بخشیدن به تظاهرات و اعتصابات را نمود و از مطبوعات به خاطر انتشار پیامهای مسموم انتقاد نمود. او اضافه نمود که «هیچ توهین دیگری را نسبت به ارتش» تحمل نخواهد نمود. به هر صورت او قبول کرد که اختلافاتی در نیروهای مسلح بین گروههای مذهبی و غیر مذهبی به وجود آمده است. بختیار ادعا نمود که قویترین نخست وزیر ایران می باشد چون که او صادقانه حکومت می کند. او اظهار داشت اعتصاب کنندگان دستوراتشان را از دشمنان خارجی می گیرند که روی دولت فشار بیاورند، دولت هم اکنون تمام تقاضاهای کارگران را انجام داده است. 5 نفر از 21 نماینده مجلس که استعفا نمودند، از استعفایشان صرف نظر نمودند تا مجلس استحکام پیدا کند. شورای امنیت ملی ایران شب گذشته تشکیل جلسه دادند ولی ما نمی دانیم چه تصمیمی گرفته شد.

5 - چپیها به صورت فزاینده ای آشکارتر گردیده اند. مارکسیستها دیروز چندین هزار نفر را برای گردهمایی در دانشکده فنی تهران جمع آوری کردند. دانشجویان مسلمان راهپیمایان را اذیت کردند و در حالی که ظاهرا هیچ جنگ خیابانی وجود نداشت، مقدار زیادی کشمکش و تعدادی نزاع وجود داشت.

ص: 382

مطبوعات گزارش کرده اند یک هواخواه مسلمان که با اتومبیلش به سختی و عمداً به داخل جمعیت راند، به وسیله نیروهای امنیتی مارکسیست کتک زده شد. در این اثنا حزب توده در پاریس تأییدش را در مورد شورای انقلاب اسلامی خمینی اعلام نمود. حزب توده خصوصا اظهارات خمینی بر علیه مداخله ایالات متحده در ایران را مورد تأیید قرار می دهد. تمام نیروهای ضدامپریالیستی باید متحد شوند؛ بنابراین توده یک دولت طرفدار خمینی را حمایت می کند. موضوع مارکسیست اسلامی که مدتها توسط خیلی از مخالفین رد می شد، اکنون آشکارتر از آن است که نادیده گرفته شود.

6- در استانها آشوب به وجود آمده ولی ظاهرا بین گروههای مخالف و موافق رژیم، تا چپ در مقابل راست. 10 نفر دیروز در برخوردهایی در شیروان و قوچان (شمال شرقی ایران) کشته شدند. تعداد بیشتری روز شنبه در مشکین شهر نزدیک تبریز کشته شدند دولت می گوید یک نفر کشته شد ولی افراد محلی می گویند تا 40 نفر کشته شدند. همچنین حداقل یک مرگ در هرسین نزدیک کرمانشاه وجود داشت. دسته های چماقدار طرفدار شاه (در جاده بندر پهلوی)، آمل و دیگر شهرها حمله کرده اند.

چماقداران همچنین اتومبیلها را شب گذشته در خیابان پهلوی تهران متوقف کردند.

7- اعتصابات بدون کاسته شدن ادامه می یابد. کارگران (کارکنان) مخالف شب گذشته درست پس از اینکه وی سخنرانیش را شروع نموده بود برق را قطع کردند، و قدرت پخش برنامه رادیو را برای رادیوهای باطری دار کاهش دادند. کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران رسما از قبول رئیس جدید شان، امیر مسعود برزین، خودداری نموده اند. کارکنان وزارت دادگستری نیز اظهار داشته اند هیچ وزیری را که توسط بختیار منصوب شده است قبول نخواهند نمود.

8 - مبارزات داخلی مذهبی آشکار گردیده است. در پاسخ به یک گفته بختیار که سکوت آیت اللّه در مورد دولت او نشانه رضایت است، آیت اللّه شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی و روحانی اعلامیه های جداگانه ای منتشر نموده و این تصور را که آنها از نخست وزیر حمایت می نمایند رد کردند.

مطبوعات فکر می کنند این پس از اینکه خمینی شریعتمداری را به خاطر حمایت مخفیانه از بختیار مورد حمله قرار داد واقع شد. منبع مطبوعاتی ایران که در گذشته گزارشاتی قابل اطمینان تهیه کرده است، به مأمور سفارت گفت که خمینی به طور خصوصی شریعتمداری را متهم به طرفداری آمریکا و ابزار سیا بودن کرد که در نتیجه آن شریعتمداری گفت چنان گفته ای را از یک کمونیست می توان انتظار داشت.

9- کنسول تبریز شایعات زیادی که طرفداران شریعتمداری بر علیه طرفداران خمینی در خیابانها مبارزه می کنند را گزارش می کند. (تبریز خانه شریعتمداری است.) همچنین شایعاتی مبنی بر اینکه شریعتمداری یک عامل ساواک است منتشر شده است.

10- مطبوعات پر از گزارشات تفرقه در ارتش، خصوصا گزارش یک اعتصاب غذا توسط تقریبا 4000 نفر افراد نیروی هوایی در پایگاههای شاهرخی و وحدتی، می باشد. به طوری که گزارش شده حدود 1000 نفر در پایگاه هوایی بندرعباس شب شنبه تظاهرات آرامی برگزار کردند. به نظر می رسد پایه و اساس برای تمام این گزارشات وجود دارد ولی ما تأییدی برای جزئیات آن نداریم.

11- کنسول تبریز شاهد مکالمات تلفنی دو سرباز با تهران (یکی وظیفه و دیگری حرفه ای) بود که آنها در مورد وضعیتی که پس از بازگشت خمینی در روز جمعه ایجاد می شود ابراز نگرانی نمودند و توسط خانواده هایشان در تهران آدرسهایی به آنها داده شد که اگر می خواهند فرار کنند به آنجا بروند. تبریز مثل

ص: 383

اغلب شهرها تعطیل باقی می ماند. هیچ فرماندار و شهرداری وجود ندارد و پلیس از خیابانها بیرون کشیده شده و در زندان قدیمی تمرکز پیدا کرده اند. گروههای مذهبی و چپی دو روز پیش در دانشگاه برخوردی داشتند.

12- ما مطلع شده ایم که حدود 10 روز قبل در شهر کوچک میاندوآب، موقعی که 80 خانه آتش زده شد 2000 بهائی بی خانه شدند.

13- امروز شیراز بجز برای یک تظاهرات (آرام) کوچک نزدیک کنسولگری و به طرف یکی از قصرهای شاه در آنجا آرام بود، ولی همچنین شامل فریادهای «یانکی به خانه ات برگرد» نیز بود.

اطلاعات بیوگرافیک درباره دولت جدید

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 23 ژانویه 1979 - برابر با 3 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: سری - غیر قابل رؤت برای خارجیان گزارشگر: پرت موضوع: اطلاعات بیوگرافیک درباره دولت جدید 1- (محرمانه) جزئیات مربوط به شاهپور بختیار، نخست وزیر، در 16276 - 78 CRM ارائه شد.

2- (سری) احمد میرفندرسکی - وزیر امور خارجه - در سال 1918 در یک خانواده وزارت خارجه ای متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را در تفلیس، جایی که پدرش عنوان کنسولی داشت،گذراند و تحصیلات متوسطه اش را در تهران انجام داد. در سال 1937 وارد دانشگاه آمریکایی در بیروت شد و با درجه ای در حقوق از مدرسه سنت جوزف بیروت، تحصیلات دانشگاهیش را تکمیل کرد.

وی خدمت خود در وزارت خارجه را در سال 1947 آغاز کرد و مشاغلش شامل دبیر سومی در مسکو از 1949 تا 1953؛ مأموریت کوتاهی در تهران در 1953؛ دبیر دومی در لاهه از 1953 تا 1956؛ کفالت مدیریت قسمت عهدنامه ها و امور حقوقی از 1953 تا 1957 مستشار در دهلی نو از 1957 تا 1960؛ سرکنسول در استانبول از 1960 تا 1962؛ مدیر بخش اقتصادی در 1962 بوده اند. پس از مدت کوتاهی که مدیر اداره دوم سیاسی در 1963 بود، در مارس همان سال مدیر کل امور سیاسی شد. در ژوئن 1964 او به عنوان معاون امور سیاسی و پارلمانی انتخاب شد. سپس از ژوئیه 1965 تا سپتامبر 1971 به عنوان سفیر در مسکو خدمت نمود و پس از آن قایم مقام وزارت امور خارجه شد. در اکتبر 1973 از خدمت اخراج شد که ظاهرا به این سبب رخ داد که وی به هواپیمای شوروی که مأمور تأمین اعراب در حال جنگ بود اجازه داد از فضای هوایی ایران عبور کند، علیرغم آنکه شاه حدود خشکی اعمال کرده بود و بدین ترتیب نظر نامطبوع شاه را برای خود خرید. از آن زمان او جز شغل کوچک مشاور وزیر خارجه چیز دیگری در دست نداشته است. در واقع او در نتیجه خشمش از اخراج شدن و همچنین مطابق گزارشها به سبب یک اشکال اعتیاد به الکل چندین سال است که از صحنه بیرون مانده است. واضح است که میرفندرسکی گنجینه ای از تجارب با خود دارد و همکارانش در وزارتخانه با نظر احترام به وی می نگرند.

در مسکو او فرستاده موفقی بود، دلیلش این است که زبان آنها را با تبحر صحبت می کند و از قراری که گزارش شده در روزهای جوانیش پس از صرف مقدار زیادی ودکا به رقص و آواز روسی پرداخت. از طرف دیگر او در مقام معاونت پارلمانی در 1964 در دفاع از لایحه اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران

ص: 384

نظامی آمریکا فوق العاده با ضعف عمل کرد. او مردی کوچک با پوست زیتونی و فردی صمیمی و جذاب است. بعضی مقامات دولت آمریکا او را در شرایط فشار به هیچ وجه شایسته اعتماد کامل ندانسته اند.

میرفندرسکی سه فرزند دارد. او علاوه بر آلمانی و انگلیسی، روسی و فرانسه را به خوبی تکلم می کند.

(باید متذکر شد که اطلاعاتی که وزارت امور خارجه در مورد چند فقره از مناصب گذشته اش تسلیم نموده، شدیدا با سوابق ما درباره احوال اولیه اش مغایرت دارند. این اطلاعات چنین می گویند که ورود به خدمت در 1942، خدمت در مقام دبیر سومی و دبیر دومی در مسکو از 1946 تا 1951، اداره گذرنامه در 1951 و دبیر دوم و دبیر اول در لاهه از 1952 تا 1956 بوده است.) 3- (بدون طبقه بندی) لطفعلی صمیمی، وزیر پست و تلگراف و تلفن: حدوداً 57 سال دارد. وی در سال 1954 در رشته مهندسی مکانیک فارغ التحصیل شد و سال بعد به اداره بی سیم پیوست. صمیمی که یکی از بنیانگذاران حزب ایران (یکی از اجزای جبهه ملی) است، در اوت 1954 به زندان افکنده شد. در 1963 پس از هفت سال تعلیق خدمت دوباره او را بر سر کار آوردند. وی سپس به مطالعات تخصصی در مهندسی ارتباطات در فرانسه و آلمان پرداخت. پس از آن به عنوان رئیس اداره مطالعات و مدیر خدمات پستی وزارت پست و تلگراف و تلفن خدمت کرد. آخرین مقام او بازرس وزارت پست و تلگراف بوده است.

4- (بدون طبقه بندی) محمد مشیری یزدی، معاون مالی و اداری نخست وزیر: در سال 1921 به دنیا آمد. او از دانشگاه تهران مدرکی در علوم سیاسی دریافت داشته است. ورودش به خدمت دولت در وزارت حرفه و تجارت در 1940 بود و در 1946 به علت حجم کارش به وزارت کار انتقال یافت. مشاغلش از این قرار بوده اند: مدیرکل اداره کار اصفهان؛ رئیس ادارات کار در خوزستان و تهران؛ عضو هیئت رئیسه هیئت تعاون عمومی تهران؛ مدیر کل اداری وزارت کار؛ ناظر دولت در سازمان بیمه های اجتماعی کارگران و قائم مقام دائمی وزیر کار. در ژوئن 1971، او رئیس هیئت مدیره شرکت وامهای پس انداز مسکن شد. مشیری یزدی با... سازمان ملل و برنامه اصل چهار ایالات متحده کار کرده است. او به فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

5 - (خیلی محرمانه) منوچهر کاظمی، وزیر کشاورزی و منابع طبیعی: 64 سال دارد. او در مهندسی و اقتصاد مدارکی در دست دارد و حداقل بخشی از کار دانشگاهیش را در هاروارد گذرانده است. او در سازمان برنامه و بودجه خدمت کرده و به مقام معاونت آن سازمان رسیده است. او دوست آمریکاییها، ولی منتقد رژیم شناخته می شود. وی به فرانسه و انگلیسی حرف می زند.

6- (خیلی محرمانه) عباسقلی بختیار، وزیر صنایع معادن و تجارت: پسر عموی نخست وزیر است. او که متولد سال 1927 است، مدارکی در حقوق و ادبیات از دانشگاه تهران، مهندس شیمی از دانشگاه گلاسکو و دکترا در شیمی از دانشگاه لندن به دست آورد. سوابق او شامل مناصبی به عنوان مدیر فنی شرکت سرمایه شکر؛ سخنران دانشکده فنی دانشگاه تهران؛ رئیس اکتشافات گاز و پتروشیمی شرکت نفت با مسئولیت طرح ریزی برای مجموعه پتروشیمی آبادان و ( در 1966) مدیر اجرایی شرکت مشترک پتروشیمی آبادان بوده است. پس از آن وی با عنوان معاون صنعتی وزارت امور اقتصادی و دارایی خدمت کرد. در اوائل 1975 این مقام را ترک و به سازمان خریدهای نظامی منتقل شد. شایعات گویای این هستند که خروج او از وزارت امور اقتصادی و دارایی به دنبال یک کشمکش بر سر مسائل سیاسی با انصاری و نجم آبادی بود. بختیار وضع سلامتیش متزلزل بوده و ادعا شده که یک حمله قلبی به سراغش آمده است.

ص: 385

او عینک تیره به چشم می زند و در طرف راست صورتش فلج موضعی دارد. این حالت کمی بر تکلمش تأثیر می گذارد. او متمایل به آمریکا دانسته می شود. وی به انگلیسی صحبت می کند.

7- (خیلی محرمانه) رستم پیراسته، وزیر امور اقتصادی و دارایی: 46 سال دارد و از یک دانشگاه آمریکایی در اقتصاد و بانکداری دکترا گرفته است. سابقه بانکی او پیوندهای نزدیکی با ایالات متحده را در بردارد و در واقع بیشتر آن با «چیس مانهاتان بانک» نیویورک بوده است. پیراسته در چیس مانهاتان به عنوان یک معاون عالیرتبه و عضو کارکنان ارشد طرح ریزی کار کرده و گزارشها حکایت می کند که چیس مانهاتان نسبت به استعدادات او نظر عالی داشته است. پیراسته، چیس مانهاتان را ترک کرد تا مدیر بانک بین المللی ایران که 35 درصد در تملک چیس مانهاتان است، شود. به نظر می رسد که ارتباط او با آمریکا او را در برابر موج ضدیت با آمریکایی که ایران را فرا می گیرد، زخم پذیر نشان دهد. در واقع او هم اکنون نیز از طرف کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارایی متهم به داشتن تابعیت دوگانه از ایران و آمریکاست. در جلسه اخیر او با مدیرکل ها (مدیرکل های مشغول به کار) به او غیر قانونی و غیر قابل پذیرش گفته شد. او در تشکیل بانک بین المللی ایران که یک اقدام مشترک است، کارش را به خوبی انجام داد. وی که یک ناسیونالیست است از ایرانیان خواسته است که به جای سرمایه گذاری در خارج پول خود را در کشور نگاهدارند. او در برخورد با مسائل مادی دارای دیدگاهی گسترده است. پیراسته با ایجاد تعجب همگان از بانک بین المللی استعفا داد. در صحبتهای خود با خبرنگاران به توصیف برنامه های دراز مدت می پردازد، گویی که قصد دارد برای اداره آنها بر سر کار باشد. او ظاهرا بین اوضاع سیاسی و امور اقتصادی تمایز قائل می شود؛ این کاری است که به مقداری وقت نیاز دارد.

8 - (خیلی محرمانه) سیروس آموزگار، وزیر اطلاعات و جهانگردی: به سال 1934 به دنیا آمد. او با خانواده جمشید آموزگار نسبتی ندارد. در 1954 وی از دانشگاه تهران به دریافت لیسانس حقوق نائل آمد و در 1963 از همان دانشگاه دکترای اقتصاد گرفت. آموزگار ترکیب غریبی از یک اقتصاددان و داستان نویس است. او به عنوان دستیار رئیس اداره مرکزی بانک اعتبارات ایران، مدیر یک شرکت نشر کتاب و مشاور اقتصادی وزارت کار خدمت کرده است. او کتابهایی درباره قانون و اقتصاد (که طبق گزارشها حاوی یک دیدگاه نسبتاً چپ است) انتشار داده است، به علاوه چندرمان، داستان کوتاه و نمایشنامه.

9- (خیلی محرمانه) محمد امین ریاحی، وزیر آموزش: به سال 1923 در خوی تولد یافت. او در 1950 از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت و سپس از آن دانشگاه به دریافت دکترای ادبیات نایل آمد. در 1950 به تدریس دبیرستانی در قم پرداخت و سال بعد معاون اداره کل آموزش آذربایجان شد. او تا سال 1925 (طبق کتاب هویت های اشخاص «WHO IS WHO» این تاریخ ظاهرا احتمالی است) مدیر دانشسرای مقدماتی معلمان بود. او از 1961 در مقام مدیر کل نشریات و آمار وزارت آموزش خدمت کرده است. ریاحی سردبیر ماهنامه آموزشی «آموزش و پرورش» بوده است. او همچنین نویسنده و مؤلف مجله «کیهان فرهنگی» بوده است. به علاوه او در مقام مدیر کلی هیئت امنای بنیاد شاهنامه خدمت کرده است. وی به انگلیسی و فرانسه تکلم می کند. منبع دانشگاهی مخالف، ریاحی را به عنوان نمونه میانه روی کابینه بختیار به مأمور سفارت معرفی کرد.

10- (محرمانه) منوچهر رزم آرا، وزیر بهداری: یک پزشک و متخصص قلب است. تحصیلات خود را

ص: 386

در فرانسه تکمیل کرد و عضو جامعه کاردیولوژیستهای فرانسه است. جزئیات بیشتری در دست نیست.

11- (سری) جواد خادم، وزیر مسکن و شهرسازی: فقط 38 سال دارد. او از یک دانشگاه بریتانیا درجه ای در مهندسی ساختمان دارد. او سوابق خود را عمدتا در بخش خصوصی دارد. او یک مقاطعه کار فعال بوده و آخرین شغلش مدیریت گروه ساختمانی آکام بوده است. مشهور است که او فردی احساساتی و احتمالاً ضدآمریکایی است، درباره خادم می گویند که در کار مقاطعه کاریش رشوه پذیرفته است.

12- (خیلی محرمانه) منوچهر آریانا، وزیر کار و امور اجتماعی. در تهران به سال 1922 به دنیا آمد. او از دانشگاه تهران در اقتصاد و حقوق سیاسی فارغ التحصیل شد. وی در سال 1946 به وزارت کار پیوست و در آنجا با مشاغل مدیرکلی کار و امور اجتماعی استان تهران و سپس خوزستان؛ معاون فنی؛ نماینده دولت در هیئت نظارت سازمان بیمه های اجتماعی و (از اکتبر 1973) به عنوان مدیر اجرایی صندوق تحصیل فرزندان کارگران خدمت کرده است. برطبق گزارشها، آریانا پسر عموی تیمسار بازنشسته آریاناست؛ یکی از نظامیان قدیمی که بعضی از مخالفین به طوری که گزارش شده قابل قبولش می دانند.

13- (خیلی محرمانه) سپهبد جعفر شفقت، وزیر دفاع: در سال 1915 در تبریز تولد یافت. او در دانشکده نظام تهران و دانشکده جنگ فرانسه تحصیل کرد و در حقوق بین الملل از دانشگاه پاریس دکترا اخذ کرد (1953). او تعلیمات حقوقی خود را طی سوابق نظامی خود به کار گرفته است. شروع کار او در لشکر یک پیاده آذربایجان در 1958 بود و در 1961 رئیس دیوان عالی شد. در سال 1964، او معاون فرمانده نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران شد. از سال 1966 تا 1971، شفقت به عنوان رئیس دادگاه عالی اداره قضایی مشغول بود. در ژوئن 1971، او آجودان شاه شد و در آن مقام بود که تحقیقات شورشهای فوریه 1978 تبریز را انجام داد. یک ماه بعد او استاندار آذربایجان شرقی شد. شفقت یک فرمانده برجسته که سریعاً اقدام می کند و از زیردستانش به خوبی استفاده می جوید، شناخته می شود.

دخالت عمیق او در امور حقوقی قسمتی از وظایف فرماندهی او را به خود اختصاص داد. کنسولگری تبریز گزارش می دهد که در تبریز او به خوبی مورد احترام بود (اینکه او از اهالی تبریز بوده و تسلطش به زبان آنجا بدون شک وی را یاری داده است). او را می شد اغلب اوقات در حال عبور از خیابانهای شهر یا در اتومبیل خود دید که بدون ملتزمین مسلح فراوان در انظار ظاهر می شد. به هر حال، در تهران مخالفین او را در قبال ناآرامی شهری، دارای موضع سخت می نگرند که احتمالاً به دلیل خدمت او در دادگاههای نظامی است؛ یک منبع مخالفین او را «جلاد» می نامد. او سه فرزند دارد و فرانسه را به خوبی و انگلیسی را به طور متوسط تکلم می کند.سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شمار110

سند شماره (33) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.تاریخ: 23 ژانویه 1979 - برابر با 3 بهمن 1357 به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و آسیای جنوبی سری موضوع: گزارش وضعیت ایران، شمار110 1- (تمام متن سری) سیاسی - امنیتی گفته می شود که میانه روهای مذهبی منجمله شریعتمداری معتقدند که آنها خمینی را متقاعد نموده اند

ص: 387

که تا زمانی که با رهبریت مخالف در ایران مشورت نکرده است، او برای صدور اعلامیه های نهایی در مورد موضوعاتی از قبیل شورای سلطنت و دولت بختیار صبر کند. رهبران میانه رو مذهبی قویا معتقدند که قانون اساسی باید پیگیری شود، در غیر این صورت آنها یک خطر جدی کودتای نظامی را می بینند. بعضی از میانه روها که در جهت یک مصالحه کار می کنند، به دنبال راههایی برای ادغام شورای سلطنت و شورای اسلامی خمینی هستند. به طور اضافی، جنبش اسلامی در تلاش است که با ارتش در جهت مطمئن ساختن آن از اینکه بازگشت خمینی صلح آمیز خواهد بود کار کند.

2- دانشجویان مسلمان دیروز به گزارشات تفرقه آمیز در محل دفاتر یکی از روزنامه های اصلی تهران (اطلاعات) اعتراض نمودند. سخنگوی دانشجویان گفت وی به ایدئولوژی هرکسی احترام می گذارد ولی ایسم هایی وجود دارند که صحیح نیستند انقلاب پیروزمند بایستی که به صورت صحیح در مطبوعات منعکس شود.

3- ژنرال رحیمی فرماندار نظامی تهران برای جایگزینی با رئیس پلیس تهران برگزیده شده است.

دومی فقط دو ماه در پستش بوده است.

4- کارگران چاپخانه ها اظهار داشته اند که آنها اسناد و مدارک دولتی منجمله پاسپورت ها را چاپ نخواهند کرد. آیت اللّه طالقانی از کارمندان بخش خارجی رادیو و تلویزیون ایران به خاطر سختی اعتصاب روی جامعه خارجیان درخواست نموده است که به سر کارشان بازگردند.

5 - کنسولگری اصفهان تهدیدات مستمر و برخی چپاولگریها را مرتبط با آمریکاییهایی که خانه هایشان را تخلیه می کنند و یا اثاثیه می فروشند گزارش کرده است. نیروهای امنیتی به نظر می رسد که از تظاهرات در هرجایی که اتفاق بیفتد جلوگیری می کنند. کنسولگری تبریز گزارش می کند که شهر هنوز کاملاً بسته است، منجمله دفاتر دولتی.

6- ایزوستیا در 22 ژانویه روی مطلب رسانه های گروهی در مورد تأسیسات جاسوسی ایالات متحده در ایران و تمایل گفته شده ایالات متحده در انتقال این تأسیسات به ترکیه به دقت کار کرده بود. نویسنده همچنین صحبت انتقال این وسایل جاسوسی از ایران به اسرائیل را مورد اشاره قرار داده بود. این مورد تأکید قرار گرفته بود که حضور نظامی ایالات متحده از هر نوعی، یک تهدید جدی نسبت به آرمان جنبش آزادیبخش ملی می باشد.

اقتصادی - مالی 7- رستم پیراسته، وزیر دارایی ایران اطمینانهایی داد که هر نوع عقب افتادگی جبران خواهد شد و اقساط به تعویق افتاده نتیجه اعتصابات هستند و نه فشارهای مالی. دولت ایران دو تیم از مقامات ارشد مالی را به خارج می فرستد که بانکداران خارجی را مطمئن سازند. اولین (تیم) انتظار می رود که اواخر این هفته در نیویورک باشد.

8 - رئیس کل بانک مرکزی ایران، خوش کیش استعفا کرد. خوش کیش به خاطر رهبری غیر مؤثرش که اجازه داد اعتصاب بانک مرکزی به سرعت بالا بگیرد به طور وسیعی مورد انتقاد قرار گرفته بود.

پیراسته وزیر دارایی در نظر دارد که بهبودی بانک مرکزی ایران را خود سرپرستی کند.

9- بانکهای تجارتی ایران به فعالیت ادامه می دهند، اگر چه با خدمات محدود و اغلب با سهمیه هایی

ص: 388

در مورد بازگیری (پرداخت) از حسابها در طول هفته مختصر کار. نرخهای ارز خارجی غیر تجارتی بالا رفته اند که قسمتی از آن منعکس کننده موفقیت کارمندان بانک مرکزی در متوقف ساختن فروشهای ارز خارجی به وسیله بانک مرکزی به بانکهای تجارتی برای بازار تجارت می باشد. در 22 ژانویه واسطه های ارز خارجی یک دلار را 91 ریال (خرید) و 94 ریال (فروش) قیمت گذاری کردند (نرخ عادی 5/70 ریال). ذخایر ارز خارجی بین 4/10 تا 6/10 میلیارد دلار تخمین زده می شود.

10- پیراسته، وزیر دارایی در اوایل این هفته با نمایندگان بانکهای اصلی ایران ملاقات نمود که معیارهای جایگزینی را ارائه دهد و برای بازگیری سپرده ها راهنماییهایی پیشنهاد نماید. طبق گفته پیراسته بانک مرکزی ایران احتمالاً تا 50 درصد تعهدات واریز نشده ارز خارجی بانکها را از طریق وام خواهد پوشاند.

11- رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به سفارت اطلاع داد که برنامه انرژی هسته ای در ایران که سابقاً جاه طلبانه ترین طرح در جهان سوم بود بالقوه تمام شده است و کار روی پروژه های آلمانی و فرانسوی متوقف خواهد شد و تکنسین های خارجی به کشورهایشان باز خواهند گشت. خود سازمان انرژی اتمی ایران منحل خواهد شد.

نقطه نظرهای سنجابی درباره خمینی و دولت

سند شماره (34) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 23 ژانویه 1979 - برابر با 3 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: نقطه نظرهای سنجابی درباره خمینی و دولت 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: سنجابی با نظر شورای انقلاب اسلامی مخالفت می کند اما برای تغییر دولت در تلاش است. نهایتا بازگشت ولیعهد را پیش بینی می کند. (پایان خلاصه) 3- در دومین ملاقاتش با سفارت در 23 ژانویه، سنجابی گفت با توجه به بازگشت آیت اللّه خمینی به ایران در جمعه آینده او در مورد وضعیت مملکت نگران می باشد. او به خمینی توصیه کرده است که هنوز به ایران برنگردد و بگذارد ابتدا اوضاع بهتر شود. او فکر کرد که دیگران هم به همین نحو به او توصیه کرده اند.

(نظریه: آنها چنین کرده اند) در هر حال خمینی یک خصوصیت مستبدانه در نهادش دارد و تصمیم گرفته است که بیاید سنجابی توسط بهشتی کمتر از یک هفته قبل پیامی برای خمینی فرستاد که اصرار برای به وجود آوردن یک شورای انقلاب اسلامی اشتباه خواهد بود. تمام تغییرات باید در چهار چوب قانون اساسی که کافی بر این امر است انجام شود. تغییر اصلی ضروری در این زمان یک دولت جدید مورد توافق خمینی است.

4- سنجابی نزد کنسول سیاسی تأیید کرد که وی محرم اسرار افکار خمینی نیست؛ خصوصا اینکه چه کسی و چه تعدادی در شورای انقلاب اسلامی خواهد بود. فروهر در پاریس است و در منزل خمینی در مورد نقطه نظرهای سنجابی تأکید می ورزد و هر روز تلفنی گزارش می دهد. او گزارش داد که ظاهرا بهشتی به خمینی اطلاع داده که سنجابی میل ندارد عضو شورای انقلاب اسلامی باشد؛ چیزی که سنجابی

ص: 389

هرگز نگفته است. او فقط با تشکیل چنین شورایی از هر جهت مخالف بوده. (نظریه: یک تشخیص عالی.) 5 - کنسول سیاسی موضع دولت ایالات متحده را مطرح کرد. اگر خمینی بعد از مراجعتش، روی نظراتش برای یک قانون اساسی دیگر تأکید نماید، ما نیز نگران بدتر شدن احتمالی اوضاع هستیم. ما از دولت منطبق بر قانون اساسی بختیار حمایت می کنیم و اشاره می کنیم که ارتش نیز از آن حمایت می کند.

خیلی بهتر خواهد بود اگر خمینی از مبارزه اش با سیستم فعلی دست بردارد و فقط موافق با انتخابات باشد که او احتمالاً از آن طریق می تواند اکثریت عظیمی برای آنچه که می خواهد انجام دهد به دست آورد.

علیرغم اختلافات اخیر بین دو مرد، ما امیدواریم سنجابی از بختیار که به هر حال یک دولت انتقالی منتهی به انتخابات در چارچوب قانونی اساسی است و سنجابی طرفدار آن است، حمایت و پشتیبانی کند.

6- سنجابی به نیاز به تغییر دولت بازگشت. بختیار نظرات منسجمی ندارد. خیلی متکبر است و به زودی خواهیم دید که او هیچ طرفداری در بین مردم ندارد، برای مثال به طوری که گزارش شده او با کمک ساواک در حال ترتیب دادن یک تظاهرات موافق دولت برای فردا 24 ژانویه در مقابل مجلس می باشد این احمقانه است زیرا او نمی تواند امیدوار باشد که تعداد خیلی زیادی را جمع کند و ممکن است برخوردهایی را به وجود بیاورد. باید به او توصیه شود که این برنامه ها را لغو کند زیرا ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. (نظریه: در حقیقت بختیار یک چنین میتینگی را امروز بعد از ظهر 23 ژانویه در استادیوم امجدیه که از سفارت دور نیست شروع نموده است.) 7- در جواب سؤالی سنجابی گفت او احتیاجی نمی بیند که در دولت جدید باشد. او به طور ضمنی موافق بود که بازرگان به احتمال زیاد برای ریاست دولت یا عضویت در آن انتخاب خواهد شد. او گفت که درباره نظراتش اخیرا با بازرگان به طور خصوصی صحبتی نکرده و فقط با بهشتی صحبت کرده است.

(نظریه: این نشان می دهد که سنجابی حتی از همکاران سابق جبهه ملیش مانند بازرگان نیز جدا شده است و همچنین از طرف گروه خمینی.) سنجابی در مورد وسایلی که دولت ممکن است توسط آنها تغییر کند متحیر بود. او فکر می کرد این کار می تواند از طریق پارلمان یا شورای سلطنت صورت پذیرد. (که یکی از اعضای آن به تازگی در پاریس استعفا داد.) او فکر می کرد که ارتش نسبت به هر تغییری که از طریق مراحل قانون اساسی ابراز شود وفادار خواهد ماند. (نظریه: ممکن است او راست بگوید.) 8 - سنجابی ادامه داد که اگر چه وی ترجیح می داده است (امام) خمینی مدت بیشتری خارج از کشور باشد اما بازگشت (امام) خمینی خاصیت دارد و آن این است که او را مجبور خواهد کرد که در تماس با سایر آیت اللّه های برجسته مانند شریعتمداری باشد. او نمی دانست که طرز فکر فعلی طالقانی چیست، اما گمان قطعی داشت که شریعتمداری و سایر آیت اللّه های قم با روش (امام) خمینی موافق نیستند، گرچه آنها می ترسند از اینکه مخالفت خود را بیان کنند. او امیدوار بود که (امام) خمینی به طریقی قانع شود که از مقصودش برای جمهوری که منجر به خونریزی خواهد شد اعتدالی ایجاد نماید. قانون اساسی فعلی در حقیقت برای ایران خیلی مناسب است. مردم ایران دیگر تمایلی به استفاده از خود شاه، برادران و خواهران، خواهر زاده و برادرزاده هایش، داییها و عموهایش ندارند. در هر حال ولیعهد هنوز یک فرد خرد سال است و سنجابی بازگشت او را به عنوان یک شاه مطابق با قانون اساسی می پندارد. او فکر می کرد (امام) خمینی در حمله به نهاد پادشاهی خیلی زیاده روی کرده است (نظریه: این درست تکرار نکته ای بود که در صحبت قبلی ما چند هفته پیش عنوان شد).

ص: 390

9- در صحبت کوتاهی درباره اطرافیان (امام) خمینی، سنجابی قطب زاده را به عنوان دروغگوی بزرگ خواند. او از نفوذی که قطب زاده و یزدی روی (امام) خمینی داشتند نگران بود. (نظریه: درباره بنی صدر عضو سوم گروه سه نفره، سنجابی قبلاً به ما گفت که او بنی صدر را دوست جبهه ملی می داند.) سنجابی ملاقات چند ماه پیش خودش با (امام) خمینی را به یاد آورد؛ موقعی که او و (امام) خمینی موافقت نامه ای به وجود آوردند که (امام) خمینی شخصا تأیید کرد (حتی یک کلمه اضافه کرد) و اسمی از جمهوری اسلامی نبرد. (امام) خمینی می خواست که این را اضافه کند اما سنجابی مخالفت کرد. اما روز بعد قطب زاده بیانیه ای به نام خمینی مبنی بر اینکه (امام) خمینی طرفدار جمهوری اسلامی بود صادر کرد که بهتانی به بیانیه مشترک بود.

10- در جواب به یک پیشدستی از طرف کنسول سیاسی، سنجابی اظهار داشت که او مطمئن است ضدآمریکایی بودن کم می شود و پس از اینکه یک دولت واقع بین جدید قدرت را به دست بگیرد و صحنه را بررسی کند کمتر خواهد شد. او گفت نمی داند که تظاهر کنندگان چپ روزهای اخیر حقیقتا چه کسانی هستند. مطمئناً بعضی کمونیست هستند از مارک های مختلف.

نظریه: سنجابی در میدان رها شده، خود را تنها احساس می کند و در جستجوی دوستانی مانند دولت آمریکاست. نام او هنوز وزنه ای است در میان مخالفین، و او فهم و ذکاوت و تجربه اینکه نقش مهمی در آینده ایفا کند دارا می باشد. او گفت که وی مشغول فعالیت برای وسعت بخشیدن به پایگاه حزبش خصوصا در میان جوانان می باشد. او به این احتیاج دارد.

سولیوان

میانه روهای مذهبی قصد دارند به خمینی متکی شوند

سند شماره (35) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 23 ژانویه 1979 - برابر با 3 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: میانه روهای مذهبی قصد دارند به خمینی متکی شوند 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: میناچی به مأمور سیاسی گفت که جنبش اسلامی برای جلسات ملاقات اضافی با ارتش برای تلاش در جهت صلح آمیز کردن بازگشت خمینی در 26 ژانویه فشار خواهد آورد. در این ارتباط، میانه روهای مذهبی، منجمله شریعتمداری و آنهایی که در اطراف او هستند، معتقدند که آنها خمینی را متقاعد کرده اند که تا زمانی که با رهبریت داخل ایران مشورت کند و قبل از صدور اعلامیه های نهایی در مورد موضوعاتی از قبیل شورای سلطنت و دولت بختیار صبر کند. تلاش مصالحه اکنون متوجه نوعی از مانور برای ترکیب شورای سلطنت و شورای اسلامی خمینی شده است. رهبران میانه رو مذهبی قویا معتقدند اشکال قانون اساسی باید پیگیری شود. بیمهایی برای ایمنی خمینی وجود دارد. (پایان خلاصه) 3- دکتر ناصر میناچی محرم شریعتمداری پس از گذراندن بیشتر روز 22 ژانویه در قم با شریعتمداری و دیگر آیت اللّه های اصلی قم در صبح 23 ژانویه با مأمور سفارت ملاقات نمود. میناچی گفت گروه کاملاً با حامیان نهضت آزادی خمینی موافق بود که گفتگوها با ارتش باید به پیش برود. میناچی به ژنرال مقدم

ص: 391

فشار آورده بود که با این به جلو برود و دومی (مقدم) تقاضای مهلت کرده و گفته است که این توافق او با بازرگان نبوده است. میناچی به مقدم گفته که به هر صورتی با بازرگان تماس بگیرد. تا صبح مقدم این کار را نکرده بود در نتیجه بازرگان می خواست که با مقدم یا مستقیما با ستاد ژنرال قره باغی تماس بگیرد.

(توضیح: ما کاملاً مطمئن نیستیم که چرا مقدم در این زمان چوب لای چرخ می گذارد، ولی ما قویا هر دو طرف را نصیحت کرده ایم که به هم بپیوندند و اگر نهضت آزادی با مقدم قابلیت انعطاف نشان می دهد و آن را به ما اظهار کنند، ملاقات در طول 24 ساعت آینده باید صورت گیرد.) میناچی خوش بین بود که ملاقات خیلی زود روی دهد، در زمانی خوب برای تدارک کارها برای 26 ژانویه.

4- در مورد سؤال مهمتر رفتار خمینی در وهله ورودش، میناچی به محرمانه ترین صورت به ما گفت (بیشتر اعضای دو گروه نمی دانند) که خمینی نامه ای به شریعتمداری نوشته و نظراتش را در مورد معرفی اعضای شورای انقلاب اسلامی خواسته است. شریعتمداری به رسم خوب آیت اللهی پاسخ داده است که آن موضوع با آیت اللّه های اصلی در کشور باید مورد بحث قرار گیرد و خمینی موافقت نموده است. بنابراین برای بازگشت خمینی برنامه ریزی بدین صورت است که صبح 26 ژانویه وارد می شود (میناچی زمان تخمینی ورود را بعداً قول داد) و به بهشت زهرا (خارج از مرکز تهران) رهسپار می شود و در آنجا سخنرانی می کند و سپس در یک مکان از پیش تعیین شده اقامت خواهد نمود که منتظر بیعت علما شود. خمینی برای 2 یا 3 روز در تهران باقی خواهد ماند، سپس در قم اقامت خواهد نمود. میناچی مطمئن بود که خمینی راه حلهای نهایی برای مشکلات کشور ارائه نخواهد داد و نیز ارتش را به عکس العمل تحریک نخواهد نمود. مأمور سیاسی گفت نظر ما این است که اگر او در موقع ورود دولت رقیب را معرفی نماید، ارتش ممکن است بر علیه او حرکت کند. میناچی گفت تمام پیروان داخل کشور او، این را درک می کنند و به او فشار می آورند که کارها را به فاجعه نکشاند.

5 - گفتگوهای مصالحه بین خمینی و دولت ایران اکنون متوجه پیدا کردن وسایل ترکیب کردن شورای سلطنت و شورای اسلامی خمینی می باشد. میناچی گفت مخالفین شایعاتی شنیده اند که بختیار نخست وزیر در نظر دارد که در ایران قبل از اینکه خمینی وارد شود اعلام جمهوری کند و از مأمور سیاسی پرسید که آیا این حقیقت دارد. مأمور سیاسی اظهار نظر کرد که آن حتی در شرایط فعلی سیاسی ایران، یک کمی اغراق آمیز به نظر می رسد. میناچی توافق نمود و گفت آن یک فاجعه خواهد بود؛ رهبران مذهبی میانه رو، خصوصا شریعتمداری، قویا معتقدند که لازم است از شکلهای قانون اساسی پیروی شود. اگر این کار انجام نشود، میانه روها خطر جدی کودتای نظامی یا از هم باز شدن بعدی نیروهای مسلح یا جنگ داخلی را می بینند. بنابراین آیت اللّه های داخل کشور به خمینی فشار خواهند آورد که نظرات خودش را در مورد غیرقانونی بودن نهادها به سود کشور و اسلام تعدیل نماید. عامل اصلی مصالحه در مورد شکلی از تأیید شورای سلطنت برای دولت ناسیونالیست بعدی خواهد بود.

6- میناچی گفت هر دو رهبران مذهبی و سیاستمداران غیر روحانی عمیقاً در مورد تهدیدات نسبت به ایمنی خمینی وقتی که بازگردد نگران هستند. میناچی شنیده بود که سربازان طرفدار شاه وجود دارند که قسم خورده اند خمینی را بکشند. نهضت آزادی و دیگران می دانند که گروههای کمونیستی با همان آرزو وجود دارند. تا آنجایی که میناچی می داند حتی ممکن است قدرتهای خارجی وجود داشته باشند که بخواهند خمینی کشته شود. او به روسها و احتمالاً اسرائیلیها که طرحهایی روی خمینی دارند اشاره کرد.

ص: 392

مأمور سیاسی نظر دیگری نداد بجز اینکه انتظار تکذیب آشکار اینکه ایالات متحده می خواهد خمینی آسیب ببیند را داشت.

7- نظریه: اگر چه میانه روها و حتی نهضت آزادی به خمینی فشار می آورند که نباید، آنها با زیرکی به تلاش برای کشانیدن او به داخل سیستم، بدون وجود آمدن انفجاری اساسی، پرداختند. سابقه ای که یکی از طرفین درباره قهرمانیهای جریانات پوشیده دو ماه گذشته و از هم پاشیدن (سیستم) را که مورد انتظار بود مطرح کرد، شاید مطالب بالا دلسرد کننده نباشد ولی به نظر می رسد که آن روی اصل جدیداً کشف شده ایران که به بهترین نحو می تواند به آخرین مرحله آزمایش قدرت بدون برخورد توصیف شود تکیه داشته باشد.

گفتگو با ایرانیان

سند شماره (36) از: دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده - تهران تاریخ: 25 ژانویه 1979 - برابر با 5 بهمن 1357 به: سازمان اطلاعات دفاع - واشنگتن، کاخ سفید - واشنگتن سری، غیر قابل رؤیت برای خارجیان اخطار: شامل روشهای جاسوسی موضوع: گفتگو با ایرانیان خلاصه: این گزارش گفتگوی بین وابسته دفاعی و دریادار سابق احمد مدنی (اکنون دکتر) را در یک میهمانی شام در عصر 24 ژانویه 1979 در خانه دکتر حاج علیلو، صاحبخانه وابسته دفاعی، در بر می گیرد.

جزئیات: الف) چندین هفته پیش از طرف صاحبخانه وابسته دفاعی از وی دعوت شد که آیا او میل دارد با دریادار بازنشسته احمد مدنی گفتگو کند، (یک وزیر احتمالی کشور در دولت آینده ایران) و سفری به قم برای صحبت با آیت اللّه شریعتمداری داشته باشد. پس از گفتگو با سفیر کبیر درباره یک ملاقات با شریعتمداری، تصمیم گرفته شد که یک غیر نظامی در این زمان بهترین خواهد بود. وابسته دفاعی سپس به صاحبخانه اطلاع داد که در یک تاریخی در آینده، خیلی خوب خواهد بود که به قم مسافرت نماید و احتمالاً در بهار؛ ولی در حال حاضر او قادر به رفتن نخواهد بود. به هر حال وابسته دفاعی اظهار داشت که یک ملاقات با دریادار مدنی خیلی خوشایند خواهد بود، چون که ما هر دو افسران نظامی هستیم و مدنی می تواند اطلاعاتی راجع به تمایلات و افکارش درباره یک دولت جدید ایران ارائه دهد. ملاقات شب گذشته، نتیجه این گفتگوها بود.

ب) پس از تعارفات معموله و صحبتهای کوتاه راجع به سابقه (دریادار مدنی پسر یک ملا است، مشروبات الکلی نمی نوشد، سیگار نمی کشد و یک مسلمان دیندار است)، گفتگوها به سیاست و دولت مورد نیاز در ایران (نظر مدنی) کشید. دریادار مدنی اظهار داشت که آیت اللّه خمینی قطعاً در جمعه 26 ژانویه به ایران وارد می شود و اضافه نمود که او دیروز با بختیار - نخست وزیر - صحبت کرده است و برنامه هایی تنظیم شده است که بختیار زمام امور دولت را به بازرگان، منتخب آنها (پیروان خمینی) برای نخست وزیری جدید بدهد.

دریادار مدنی اظهار داشت که دکتر بختیار در یک مقام بالای دولتی، احتمالاً وزیر جنگ، حفظ خواهد

ص: 393

شد. وابسته دفاعی سپس پرسید که آیا ژنرال جم برای آن مقام در نظر گرفته نشده است و مدنی پاسخ داد که او (جم) یک ژنرال قوی و قادر به اداره ارتش می باشد. وابسته دفاعی سؤال کرد که آیا مدنی برای پست وزارت کشور در نظر گرفته نشده است و آیا او آن مقام را قبول خواهد کرد؟ او به هر دو سؤال جواب مثبت داد و اضافه نمود که کار زیادی باید در وزارتخانه انجام پذیرد چون که تجدید سازمان اساسی در ساواک، ژاندارمری و پلیس ملی باید صورت گیرد. او گفت قدرت ساواک سازمان داده شده به وسیله سیا به مقدار زیادی باید کاهش داده شود و تجدید بنا گردد. افسران فاسد هستند و شکنجه ها باید موقوف شود. وابسته دفاعی سپس اظهار داشت که تا آنجایی که او اطلاع دارد از زمانی که ژنرال مقدم ریاست ساواک را به عهده گرفته است شکنجه دیگر در ساواک مورد استفاده قرار نمی گیرد. مدنی گفت ممکن است این موضوع صحیح باشد ولی در ساواک افسران صادقی نداریم و سپس اضافه نمود که تمام ژنرالها در ساواک و در ارتش فاسد و نادرست هستند. وابسته دفاعی با تأکید پاسخ داد که او خیلی زیاد ژنرالهای مسلمان، سخت کوش و صادق را در ارتش ملاقات نموده که رهبری عالی ارتش را می توانند فراهم آورند. مدنی جواب داد اغلب آنها باید باز نشسته شوند چون که فاسد هستند.

ج) دریادار مدنی اظهار داشت که ارتش ایران اجبار ندارد که بزرگ باشد، فقط 000/10 نفر در نیروی دریایی، 000/15 نفر در نیروی هوایی و 000/100 نفر در نیروهای زمینی. او گفت هیچ تهدیدی از جانب همسایگان مسلمان نسبت به ایران وجود ندارد و روسها را حتی با نیروهای نظامی بزرگ ایران نمی توان متوقف نمود. او سپس با حالت خطابت پرسید چرا ما تمام این سیستمهای مدرن و گرانقیمت تسلیحاتی را احتیاج داریم؟ د) دریادار مدنی سپس اظهار داشت که ایالات متحده در حمایت از دولت فاسد شاه مرتکب اشتباه شد. خیلی مشابه آنچه ما در کوبا انجام دادیم. او اضافه نمود که ایالات متحده باید دولت جدید ایران را حمایت کند (یک دولت بازرگان حمایت شده به وسیله خمینی). افسر گزارش دهنده سؤال کرد که آیا منظور او این است که ایالات متحده باید از یک جمهوری انقلابی اسلامی حمایت کند. او پاسخ داد که اینها فقط الفاظی هستند که نشان دهنده چیزی نیستند و اینکه دولت جدید ایران یک دولت سوسیالیست بدون سلطنت خواهد بود. افسر گزارش دهنده سؤال کرد نه حتی یک رژیم سلطنتی بدون قدرت شبیه انگلیس، او به سرعت پاسخ داد که هیچ رژیم سلطنتی برای آن دوران به هیچ وجه در تاریخ ایران روی نداده است.

ه) افسر گزارش دهنده اظهار داشت که وی معتقد است ارتش، یک دولت خمینی را قبول نخواهد کرد و اینکه یک کودتای نظامی احتمالاً بر هر تغییرات در دولت غیر نظامی پیشی خواهد گرفت. مدنی اظهار داشت که آن یک خودکشی خواهد بود و اینکه او شخصا با افسران جوان که از یک کودتای نظامی حمایت نمی کنند صحبت کرده است. او اضافه کرد که یک کودتای نظامی هدایت شده به وسیله مشاور آمریکایی شما، ژنرال هایزر فقط مبارزه انقلابی را به تأخیر خواهد انداخت چون که مردم آماده هستند برای آزادیشان کشته شوند. او گفت من و یک میلیون دیگر ایرانی حاضر هستیم جانهایمان را در یک انقلاب بدهیم هر کودتای نظامی به صورت یک تلاشی آمریکایی برای حفظ کردن یک دولت غیر قانونی فاسد دیده خواهد شد. او اضافه کرد که اگر یک کودتای نظامی روی دهد منتج به هرج و مرج و سپس به وسیله یک دولت کمونیست دنبال خواهد شد.

و) افسر گزارش دهنده پرسید آیا خمینی بازگشتش به ایران را به تأخیر می اندازد؟ دریادار مدنی گفت

ص: 394

نه؛ چون که وقت آن حالا است، او باید بازگردد و یک دولت جدید تأسیس نماید.

نظرات وابسته دفاعی ایالات متحده.

وابسته دفاعی معتقد است که دریادار مدنی یک طرفدار غرب و به طور نسبی فردی مذهبی و با هوش است. او یک افسر سابق نیروی دریایی است که چون نمی توانست با توسعه حجیم و پرخرج نیروی دریایی موافقت کند و نمی توانست فسادی را که با این توسعه نیروی دریایی همراه بود تحمل کند به بازنشستگی زودرس هدایت شد. او یک دکترا در سیاست و اقتصاد به دست آورده (گفته خویش) و اخیرا در تدریس در دانشگاههای ایران درگیر بوده است. او بشدت اشاره کرد که مشکلات در ایران به وسیله ایالات متحده همدستی و طرفداری و تنزل داده شده است و اینکه او این مطلب (فکر) را از زمان ثبت نام در کالج جنگ دریایی ایالات متحده عوض نکرده است او به نظر می رسد که در صحبتش دوستانه (مخلص) باشد ولی افسر گزارش دهنده احساس می کند او ممکن است یک فرصت طلب الهام گرفته باشد که منتظر بازگشتن به جریان اصلی امور دولت می باشد. او مانند خیلی از ایرانیان تلاش می نماید که طرف خود را با معاشرتهای سطح بالای خودش و آگاهی باطنی از چیزی که دارد روی می دهد و اینکه چقدر خوب مطلع می باشد تحت تأثیر قرار دهد. دریادار مدنی عنوان می کند که وی ضد کمونیست می باشد و اینکه ایران نمی خواهد برای همکاری و پشتیبانی به طرف شرق روی بیاورد. او عنوان داشت که از آمریکاییها و غربیهای مورد نیاز برای بازگشت جهت کمک به ایران در بهبودی اقتصادی آن درخواست خواهد شد.

صرف نظر از قابلیتهای واقعی او، دریادار مدنی از طرف میانه روهای اسلامی و ایرانیان زیرک (دکترها، وکلا، استادان، تجار و روحانیت) به عنوان یک افسر صادق، یک مسلمان مخلص و یک منتخب خوب به عنوان یک رهبر دولت آینده اگر که یک دولت غیر نظامی سوسیالیست بدون خونریزی مستقر شد دیده می شود. دریادار مدنی ممکن است به خوبی در رده بالا قرار گیرد.

برنامه هایی که برای ورود خمینی در تهران تنظیم شده

سند شماره (37) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 25 ژانویه 1979 - برابر با 5 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: برنامه هایی که برای ورود خمینی در تهران تنظیم شده 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: میناچی مأمور سفارت را در مورد برنامه هایی که به طوری که گزارش شده از طرف دولت ایران برای ورود آیت اللّه خمینی به تهران در 26 ژانویه تأیید شده است توجیه نمود. خانواده خمینی برنامه ریزی شده که امروز وارد شوند. میناچی معتقد نیست که خمینی هیچ کدام از قدمهای آخری را در 26 ژانویه اعلام نماید.

3- دکتر ناصر میناچی، محرم آیت اللّه شریعتمداری، مخالف میانه رو و واسطه سیاسی، به استمپل مأمور سیاسی صبح 25 ژانویه گفت که در آخر روز 24 ژانویه بختیار - نخست وزیر - شخصا با بازگشت برنامه ریزی شده آیت اللّه خمینی با هواپیمای دربست ارفرانس موافقت نمود و همچنین برنامه ابتدائی خمینی را مورد تأیید قرارداد. برنامه شامل ورود آیت اللّه بین 30/8 تا 9 صبح می باشد. ارتش فرودگاه را

ص: 395

بسته نگاه می دارد ورود گروه رسمی استقبال کننده را با کارت ورود اجازه می دهد. گروه شامل حدود 10 یا 12 نفر (آن طوری که اکنون برنامه ریزی شده، میناچی گفت این ممکن است افزایش پیدا کند) منجمله روحانیت برجسته تهران از قبیل آیت اللّه طالقانی، سیدمحمد بهشتی (نایب خمینی در داخل کشور) همچنین سیاستمداران مخالف، کریم سنجابی، مهدی بازرگان، داریوش فروهر، میناچی و دیگران می باشد.

4- مردم به داخل فرودگاه راه داده نمی شوند، ولی جمعیت فراوانی در پای بنای یاد بود شهیاد و در طول جاده فرودگاه منتظر خمینی می مانند. پس از مراسم استقبال اولیه خمینی مستقیما رهسپار قبرستان بهشت زهرا در جنوب تهران از طریق میدان شهیاد، خیابان آیزنهاور، بلوار پهلوی و جاده قم می شود.

آیت اللّه در بهشت زهرا سخنرانی خواهد کرد (ظاهرا همراه با دیگران) و سپس به اقامتگاهش در مدرسه اسلامی رفاه نزدیک مجلس فعلی رهسپار خواهد شد. آیت اللّه خمینی سپس علمای کشور را در طول 2 یا 3 روز پیش از اینکه برای قم عزیمت نماید خواهد دید.

5 - طبق گفته میناچی، نخست وزیر آیت اللّه را در فرودگاه ملاقات نخواهد نمود، مگر اینکه جواب مناسبی به نامه ای که او برای خمینی در 23 ژانویه فرستاد دریافت نماید. نامه پیشنهاد می کند که وضعیت کشور را مورد بحث قرار دهد و با پیشنهاد تشریفاتی که خودش را در دسترس خمینی بگذارد تمام می شود. (نظریه: ما از دیگر منابع آگاه شدیم که نامه دوستانه و نزدیک بود ولی در جهت چاپلوسی بختیار از خمینی تا جایی که میناچی مطلب را می رساند به جلو نمی رود.) نظر به وضع کنونی، نخست وزیر در ابتدای اقامت آیت اللّه خمینی در تهران با او تماس خواهد گرفت (نظریه: میناچی گفت کی و کجا احتمالاً بستگی دارد به چگونگی آشکار شدن وقایع.) 6- میناچی گفت خانواده خمینی قرار است که 25 ژانویه به تهران وارد شوند و در خانه تازه اجاره شده ای در خیابان دولت در منطقه دروس شمال تهران اقامت خواهند کرد. خمینی با آنها اقامت نخواهد کرد چون که به دلایل سیاسی او می خواهد که در جنوب تهران با مردم خودش باقی بماند. (نظریه: میناچی هیچ ایده ای نداشت که ورود خانواده با بسته بودن فرودگاه چگونه می تواند ترتیب داده شود، ولی به نظر نمی رسید که فکر کند این یک مشکل است.) 7- از میناچی برای یک ارزیابی اینکه آیا خمینی مستقیما با دولت بختیار پس از وارد شدن رویارویی می کند سؤال شد. میناچی گفت آیت اللّه به وسیله حامیان داخل کشور خود تحت فشار شدید گذاشته شده که چنین نکند و نشانه هایی وجود داشته که اعلامیه ای برای راه حلهای نهایی تا زمانی که فرصت گفتگو و مشاوره با علمای داخل کشور را پیدا نکرده نخواهد داد. (توضیح: ما امیدواریم که به این حالت باشد. و نفسهایمان را نگهداشته ایم. مشاوره در رسم اسلامی عادلانه است و راه خوبی خواهد بود (شاید لازم باشد) برای مستحکم کردن حمایت رهبران مذهبی میانه رو تر. از طرف دیگر ما می توانیم فشارهای مخالف از طرف آنهایی که در پاریس در اطراف آیت اللّه هستند را مجسم کنیم.) 8 - طبق گفته میناچی ملاقات بین افسران ارشد نظامی و مقامات ارشد خمینی هنوز واقع نشده است.

ژنرال قره باغی ادعا نمود که او در 24 ژانویه خیلی مشغول است ولی میناچی به ژنرال مقدم فشار زیادی در مورد این موضوع آورد و گفت بازرگان و یک شخصیت بالای مذهبی آماده هستند که قره باغی را در هر کجایی ملاقات نمایند، حتی در خانه قره باغی. میناچی فکر می کرد که ملاقات به طور آزمایشی برای

ص: 396

عصر 25 ژانویه تنظیم شده است. (نظریه: چنین ملاقاتی در برقرار نمودن همکاری ارتش در برنامه توضیح داده شده در بالا و در به مرحله نهایی رسانیدن توافق در مورد اداره کردن توده های بیرون آمده (از خانه) در 26 ژانویه مهم خواهد بود. میناچی اشاره کرد که گفتگوها در چندین سطح بین جنبش اسلامی و ارتش در مورد این موضوع جریان دارد، ولی ملاقات سطح بالای رو در رو از نظر رهبری جنبش اسلامی بحرانی دانسته می شود.) 9- نظریه: مطالب بالا تقریبا خوب تر از آن به نظر می رسد که راست باشد. ولی تعدادی پیش بینی وجود دارد. امنیت بزرگترین مسأله است. علیرغم توافق ظاهری با دولت و ارتش همیشه امکان اینکه واحدهایی با افرادی بخواهند تلاش کنند که به خمینی آسیب برسانند وجود دارد. جنبش اسلامی شدیدا درباره امکان وجود یک قاتل متعصب از هر بخش طیف سیاسی نگران است. همچنین امکان تلاش کمونیستها یا دیگر مارکسیستها برای عمل نفاق افکنانه وجود دارد. علیرغم فشار روی خمینی که از حد معین در موقع ورود به وسیله اعلام دولت رقیب، تجاوز نخواهد کرد، وی ممکن است به دلیل سرسختی یا اصل اخلاقی چنین کند. آن طور که ما می دانیم این کار قطعاً باعث عکس العمل دولت ایران که منجر به برخورد مذهبی - نظامی خواهد شد می شود. با این حال اگر سناریوی بالا عمل کند هر دو دولت ایران و مخالفین ممکن است دوران جراحتی اثر بازگشت خمینی به ایران را با حداقل آشوب تمام کنند. این می تواند راه را برای فشارهای مخالفین به طرفداری از ادامه قانون اساسی برای عمل کردنشان در هفته ها و ماههای آتی باز کند.

10- مطالب بالا قبل از رسیدن اخبار مربوط به کنفرانس مطبوعاتی در پاریس که تعویق در ورود خمینی تا یکشنبه 28 ژانویه اعلام شد تهیه شده بود. پیام پیگیری در دست تهیه است.

نظرات مخالفین

سند شماره (38) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 25 ژانویه 1979 - برابر با 5 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: نظرات مخالفین 1- پرت، مأمور سفارت در 22 ژانویه با دکتر علی خواجوی، طرفدار جبهه ملی که قبلاً ملاقات بین مخالفین و مأمورین سفارت را ترتیب داده بود، ملاقات کرد (نام او به طور اشتباه در تلکس مرجع هجی شده بود). جدا از همقطارانش، خواجوی در مورد دورنمای بازگشت خمینی ابراز نگرانی و رضایت توأم نمود. او از تضمین پیروزی بر رژیم خوشحال بود ولی حالا وی نگران خطر چپ بود. بر خلاف لحن عمومی ملاقات قبلی که نگرانی آمریکا در مورد ماورای چپ به مقدار زیادی مورد تمسخر قرار گرفت، خواجوی گفت وی خمینی را به عنوان آخرین مانع در مقابل یک ایران کمونیست می بیند. اگر خمینی شکست بخورد، کمونیستها که در موقعیت خوبی قرار دارند جای او را خواهند گرفت. او بنابر این از یک ترور یا به دستگیری قدرت توسط ارتش هراسان بود.

2- مأمور سفارت گفت دولت ایالات متحده در بعضی از این ترسها سهیم است و به این دلیل است که ما امیدواریم مخالفین بختیار را حمایت نمایند. خواجوی گفت بختیار جرأت نشان داد، ولی او نمی تواند

ص: 397

حمایت عمومی را پس از اینکه اجازه داد مجلس غیر قانونی او را تأیید نماید به دست آورد. بنابر این خواجوی فکر می کند بختیار باید به کنار برود. او امید انتخابات آزاد سریع برای به راه انداختن یک سوسیال دموکراسی شبیه به سوئد یا فنلاند را داشت. او همچنین در مورد نفوذ بیش از حد مذهبی نگران بود و می گفت او و دوستانش به اسلام احترام می گذارند ولی نمی خواهند که بر زندگی آنها حاکم شود.

3- خواجوی هدف گروه سیاسی جدید دوستش حاج سید جوادی - «جنبش سیاسی» - را یک مبارزه غیر مذهبی بر علیه کمونیسم تشریح کرد. او گفت اگر که شنوندگان مذهبی نیستند نمی توان از مذهب برای مبارزه با عقاید کمونیستی استفاده نمود. گروه که باید بدان به عنوان یک جنبش در داخل جبهه ملی نگریست تا یک حزب سیاسی جدید، بحث می نماید که منافع اجتماعی کمونیسم بدون استبدادی که تحت حکومت کمونیستی وجود دارد قابل حصول هستند.

4- نظریه: خواجوی که مردی حساس و باهوش است، نگران و سردرگم می باشد. او و خیلی، شاید حتی اغلب، جبهه ملی ها به طور فزاینده ای قدرت گروههای مذهبی و چپی و ضعف خودشان را حس می کنند. او امیدوار است خمینی بتواند چپیها را دور نگهدارد ولی آشکارا ایده یک جمهوری اسلامی را دوست ندارد. او طالب یک دموکراسی پارلمانی لیبرال می باشد. گروه او همیشه نماینده اقلیت کوچکی در داخل جنبش ملی بوده اند و اکنون برای اولین بار او و همقطارانش شروع به تشخیص آن نموده اند.

هواداران هویدا از دور خارج می شوند

سند شماره (39) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 26 ژانویه 1979 - برابر با 6 بهمن 1357 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: هواداران هویدا از دور خارج می شوند 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: وزیر قبلی که از موافقین هویدا است و وفادار به شاه، برای استعفا و کناره گیری از قدرت که وضع ناگوار کنونی ایران را به وجود آورد، سوگواری می کند و می بیند که کمونیستها در زیر ردای ملاها پنهان شده اند. او علاقه دارد که بازگشت شاه را ببیند. او برای این نظریه خود هیچ مدرک و گواهی ندارد، این نظریه برخلاف تمام دلایل ماست که جنگجویی فعلی مسلمانان احتمالاً بهترین سپر در دسترس در مقابله با تندروهای کمونیست است. (پایان خلاصه) 3- در جواب درخواست ملاقات با یک «مخالف» در خانه یکی از واسطه ها، کنسول سیاسی در 20 ژانویه با وزیر سابق بهداری (از 1965 تا 73) منوچهر شاهقلی ملاقات کرد. این طور که به نظر رسید شاهقلی نمی دانست که کنسول سیاسی با سفارت همکاری دارد و پس از اینکه در پایان جلسه این موضوع را فهمید اظهار نگرانی و ناراحتی کرد، زیرا در وضع کنونی «نمی خواست از کسی طرفداری کند». وی پس از قول گرفتن از کنسول سیاسی نسبت به سری بودن کامل گفتگوها با جزئیات کامل شروع به تعریف کردن وفاداریش به شاه، و همچنین نظراتش که متعلق به هویدا بود، نمود. شاهقلی یک جراح پلاستیک بود.

4- طی یک گفتگوی بی هدف، شاهقلی قدری به اشتباه شاه در منسوخ کردن احزاب سیاسی تأکید کرد که در نتیجه آن اشتباه، میانه روهایی که نسبت به شاه وفادار هستند راهی برای ابراز این وفاداری

ص: 398

ندارند وی به عنوان رهبر قبلی حزب ایران نوین مخصوصا از اینکه می دید ایران نوین از بین رفته و رستاخیز به وجود آمده است متأسف بود. او گفت این کار پس از اینکه شاه متوجه شد که حزب ایران نوین تا چه حد قوی شده است، انجام پذیرفت؛ زیرا در یک دوره ای تمام کوششهای شاه و تمام پولهای بنیاد پهلوی که از طریق شریف امامی خرج می شد، قادر نبود رأی مردم را در رامسر از یک نماینده ایران نوین به کاندیدای حزب مردم برگرداند. وقتی که دیدند نمی توانند این کار را بکنند، شاه به این نتیجه رسید که زمان آن رسیده است تا سازمان دیگر را که داشت قدرت می گرفت نابود گرداند.

5 - شاهقلی در مورد سازمان کمونیستی در کشور ترس بیجایی داشت. او گفت که وی به داستانی که ما نیز از چندین منبع شنیده ایم اعتقاد دارد که حزب توده در طی مدت طولانی خودش را از طریق انتخاب جوانان 15 - 16 ساله و تعلیم آنها برای طلبه شدن در مدارس مذهبی قم و جاهای دیگر سازماندهی کرده است. این کار از چندین سال قبل شد و حالا کمونیستها همان ملاهای در گوشه و کنار کشور هستند.

خمینی و سایر مردم مذهبی تصور می کنند که از طرف این ملاها در زمینه های مذهبی حمایت می شوند و از خطر اصلی آگاه نیستند و در ضمن خمینی با به خدمت گرفتن این ملاهای جوان و طلبه های مذهبی برای آرمانش دست رهبریت مذهبی محافظه کار را کوتاه کرده است. شاهقلی داستان (تأیید نشده) دیگری را که قبلاً هم شنیده بودم تکرار کرد که شریعتمداری و سایر آیت اللّه های قم عملاً زندانیان ملاهای تندرو قم هستند که خانه هایشان در محاصره آنهاست و ملاقات کنندگان توسط آنها پاییده می شوند.

6- شاهقلی گفت که ویدا حاجبی را که یک کمونیست شناخته شده است و در فرانسه تحصیل کرده و 20 سال در خارج از کشور زندگی کرده و برای 5 سال به ایران بازگشته و 6 سال گذشته را در زندان گذرانده است، می شناسد. او حدود سه ماه قبل از زندان آزاد شده واز آن زمان هر روز 200 تا 300 نفر را که به منزلش مراجعه می کنند می پذیرد. حدود 3 تا 4 هفته گذشته او از صبح زود و شب دیر وقت از خانه خارج می شود. او متواضع، خوش برخورد و باهوش است و مسلما برای آرمان کمونیستی به سختی کار می کند. شوهر کمونیست او که اخیرا از او (ویدا حاجبی) طلاق گرفته است، از ونزوئلا به پاریس آمده و در فکر این است که به ایران برگردد. شاهقلی با تلخی گفت که کسانی که این طور خالصانه و فعالانه کار می کنند استحقاق برنده شدن را دارند.

7- او و شخص واسطه نمونه های دیگری از اینکه چگونه کشور به سمت چپ می رود را اظهار داشتند.

وقتی شاهقلی برای شرکت در این جلسه می آید، کسی محکم به ماشین او زده است و گفته که «ماه آینده من این ماشین را خواهم راند.» گزارشهایی رسیده که مهاجمین به طرف جنگلهای شمال (دریای خزر) رفته و درختهای جوان را قطع کرده و می فروشند. روحیه ها از واقعیت پرت است؛ آنها در قلب انقلابی هستند که فقیر را غنی می کند. مثال دیگر 200 مسلح افغانی بودند که روز پیش توسط دولت دستگیر شدند. (نظریه:

ما گزارش خوبی داریم از یک منبع افغانی که «افغانیهای مسلح» در واقع افغانیهای مختلف بودند که بدون اجازه به کار اشتغال داشتند و به وسیله پلیس جمع آوری شدند.) 8 - شاهقلی گفت که در یک لیست اسامی 3 هزار نفر قرار دارد که باید از طرف دولت مورد بازجویی قرار گیرند فقط بودن نام شما در آن لیست موجب محکومیت شماست. اینها معاونان عالیرتبه وزارتخانه ها و مدیران مشاغل هستند؛ بدون آنها چه کسی کارهای مملکت را می گرداند؟ تز شاهقلی این بود که در سال گذشته دولت اختیار از دست داده بود. ساواک، پلیس و ارتش هیچ دستوری نمی گرفتند و نمی دانستند که

ص: 399

چه کنند. خمینی این موضوع را دید و به سادگی در جای خالی پا گذاشت. شریف امامی به میان آمد و مثل نقل و نبات، امتیاز تقسیم کرد. او پیش از آنچه مردم می خواستند به آنها داد و با مخالفان وارد مذاکره نشد.

او بعضی وزرا را اخراج کرده، از نظر شاهقلی آنهایی را که نباید، بیرون کرد. هویدا خودش به طرف گرگها پرتاب شد. ارتشبد ازهاری آن گونه رفتار کرد، زیرا می ترسید که مورد تنفر واقع شود. و او هم به طرف گرگها پرتاب شود. هویدا می دانست که با مردم مذهبی چه کند او می دانست که پول چگونه باید توزیع می شد تا مورد قبول واقع شود. آموزگار که منبع، یک عمر او را می شناخت (آموزگار و برادر منبع در یک مدرسه با همدیگر بودند) برای نخست وزیری شخص مناسبی نبود. او حافظه خوبی داشت و همیشه شاگرد ممتازی بود زیرا زیاد درس می خواند؛ ولی ایده و ابتکار نداشت.

9- جانشین وزارت شاهقلی، شیخ الاسلام زاده نسبتا مرد فقیری است. با وجود این دکتر خوبی است.

وی می بایست پول زیادی درآورد ولی در 5 سال گذشته به عنوان وزیر اجازه نداشت از منابع دیگری کسب درآمد کند. این موضوع وقتی که قانون اجرا شد خود دلیل استعفای شاهقلی در سال 1973 بود؛ زیرا وی نمی توانست با حقوق دولت زندگی کند. او می دانست که خانواده شیخ الاسلام زاده در آمریکا زندگی سختی دارند و در یک اتاق زندگی می کنند. اگر او در زمینه فساد وسیعی که به آن متهم شده مقصر بود این وضع وجود نمی داشت. همچنین حقیقت در مورد معاونش آرام که همسر آمریکایی دارد صدق می کند. او هم همچنین در مورد اتهاماتی که بر علیه اوست تقصیری ندارد. در حقیقت، شاهقلی گفت وزرا در خانه های شیشه ای زندگی می کنند واز عهده رشوه گیری برنمی آیند. قضیه رشوه گرفتن وزرا از آنجا ناشی می شود که واسطه ها مراجعین را به طور خصوصی به وزیر معرفی می کنند و سپس رشوه گرفته می گویند که برای وزیر است ولی در واقع برای خودشان است.

10- شاهقلی گفت آن طور که اوضاع پیش می رود، درگیری و خونریزی اجتناب ناپذیر است. اگر مجلس استعفا دهد، معلوم نیست که بختیار چگونه می تواند حکومت کند. هر انتخاباتی که بدون قانون واقعی و نظم اجرا شود قطعا باعث خواهد شد که زندگی بسیاری از دست برود. حتی در شرایط بهتر، جریان انتخابات در ایران بستگی به زور و پول دارد. تحت شرایط کنونی چیزی در حد هرج ومرج رخ خواهد داد.

11- شاهقلی ادامه داد که اکثریت آنهایی که صدایشان در نمی آید هنوز علاقه مندند که برگشت شاه را ببینند. خیلی از مردم هستند که شاه را دوست نداشتند ولی در هر صورت او را رهبر خود می دانستند. در صحبت با دیگران گاهی انسان این سؤال برایش پیش می آید که «آیا شاه این را تأیید کرده؟» مردم هنوز برای راهنمایی به او چشم دوخته اند. شاهقلی فکر می کند که هنوز خیلیها مایلند که ببینند او به روش رضایت بخش باز می گردد، همان طور که در 1953 (1332) این کار را کرد. (نظریه: او خودش داوطلب نبود که رهبری گروهها را برای تسریع در این عمل به عهده گیرد. ولی به نظر می رسید که همه پیشنهادات و طرحها را مورد توجه قرار می دهد.) 12- نظریه: شاهقلی نمایانگر افرادی است که روز به روز بیشتر با آنها برخورد می کنیم. شخصی که در سالهای آخر دوره شاه به دلایل سیاسی از مورد لطف قرار گرفتن تنزل کرد ولی هنوز وفاداریش را به سیستم سلطنتی حفظ می کند و از جانشینان سیستم سلطنتی در هراس است. وی مانند بسیاری از مردم، بر این تئوری که حزب کمونیست خیلی قویتر از آن است که به نظر می رسد و عملاً نهضت (امام) خمینی را در

ص: 400

دست خواهد گرفت، صحه می گذارد. هیچ شاهد و مدرکی برای این تئوری وجود ندارد. در واقع، تمام اخبار و نشانه های به دست آمده حاکی از آن است که قویترین نیرو در کشور، آشکارا یک اسلام جنگجو است که خود را به عدالت و مساوات اختصاص داده و در مقابل کمونیستها و چپها با قدرت مقاومت می کند.

سولیوان

امور خارجه ایران از دولت ایالات متحده می خواهند که از خمینی حمایت کند

سند شماره (40) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 28 ژانویه 1979 - 8 بهمن 1358 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: امور خارجه ایران از دولت ایالات متحده می خواهند که از خمینی حمایت کند 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: دو مقام وزارت امور خارجه در حالی که به طور خصوصی صحبت می کردند از خمینی حمایت کرده و بختیار را کوچک می شمردند. آنها نمایندگان تعداد زیادی از مقامات وزارت امور خارجه هستند که به جبهه ملی گرایش دارند، پیام اصلی آنها این است که «جمهوری اسلامی» خمینی بهترین ضربه بر علیه کمونیسم است و الزاما با آمریکا غیردوستانه نخواهد بود. (پایان خلاصه) 3- درست قبل از تعطیلات هفتگی، دو مقام بلند پایه وزارت خارجه به طور جداگانه به کنسول سیاسی گفته اند که مشتاقانه امیدوارند که آمریکا از خمینی حمایت کند. حتی با وجود اینکه آنها خودشان نه پارتیزانهای اسلامی هستند و نه از چنان جمهوری اسلامی حمایت می کنند. یکی از اینها منوچهر داودی (محفوظ بماند) است که رئیس قبلی اولین اداره سیاسی (ایالات عربی) و سرکنسول فعلی در هنگ کنگ می باشد. وی برای ملاقات کوتاه مدتی به اینجا آمد و درخواست ملاقات فوری با رایزن سیاسی کرد.

ضمن یک نهار طولانی، او این ایده را به میان آورد که تنها نقطه مقابل خمینیسم، کمونیسم است. او بر این عقیده بود که انقلاب اسلامی تنها گروه سازمان یافته جدا از کمونیستهاست و اختصاص دارد به اینکه کمونیستها را از قدرت دور نگهدارد. در بلندمدت، این مطمئن ترین راه چاره برای آمریکا و دنیای عرب است. ارتش نی باریکی برای تکیه دادن بر آن است و همین طور دیگران مانند بختیار، که هیچ قدرت واقعی ندارد. اگر دولت آمریکا بتواند به دستگیری قدرت توسط نیروهای خمینی را تسهیل نماید، می تواند خود را محبوب کند (خود شیرینی کند) و روابط را برای آینده بهتر کند.

4- داودی به رایزن سیاسی یادآوری کرد که او قبل از هر چیز یک ضد کمونیست است و سوابق خوبی در وزارت خارجه دارد. او درخواست کرد که پیام فوق الذکر کاملاً محفوظ باشد، ولی به رایزن سیاسی یادآوری کرد که چندین ماه قبل در مورد توانایی شاه در بر سر کار بودن ابراز نگرانی هایی کرده است. او تکرار کرد تا آنجا که جمهوری اسلامی مورد نظر است، طرفداران خمینی آنقدرها که مجسم شده تندرو نیستند. عاقبت به موافقتهایی با واقعیت خواهند رسید. (یادداشت، او همچنین از اعضای یکی از گروههای مخالف بود که روز بعد مأمور سفارت با وی ملاقات داشت، به تلکس جداگانه مراجعه کنید.) 5 - نوع دیگر از همین معنا، غروب روز بعد توسط عزالدین کاظمی عنوان شد که مدت زیادی رئیس

ص: 401

اداره حقوقی و قراردادهای وزارت خارجه بود و تأکید کرده است که از طرف بختیار از او درخواست شده که وزیر خارجه شود (و ما فکر می کنیم که صدیقی هم قبلاً همین درخواست را کرده بود). کاظمی، طرفدار و همفکر قدیمی جبهه ملی (که یک بار در 1961 به علت شرکت در تظاهرات به زندان رفته است) به ما گفت که او مخالف با عمل بختیار است که جبهه ملی را از خط اصلی انقلاب خمینی جدا خواهد ساخت.

بعدا وقتی که انقلاب پیروز شد وقت کافی برای گروههای مختلف که اختلافاتشان را حل نمایند وجود خواهد داشت. تا وقتی که شاه استعفا نداده است او هر لحظه که بخواهد می تواند به توسط سرنیزه های ارتش بازگردد. بنابراین نهضت باید از تنها فریادش، خمینی، تا مستقر شدن بر قدرت نگاهداری نماید.

جبهه ملی اگر از خمینی رویگردان شود دیگر هیچ شانسی برای به دست آوردن نظر عموم نخواهد داشت.

به همین دلیل، کوششهای فعلی بختیار برای اثبات اینکه او در رقابت طرفداری از خمینی، از نوعی طرفداری مردم برخوردار است یک قضیه شکست خورده است و فقط جو را بدتر می کند. بیشتر طرفداران فعلی بختیار وابسته به ارتش، ساواک یا از پشتیبانان شاه که در رختخواب پرقو می میرند، هستند. این نشانگر خیانتی به آنچه که جبهه ملی و جنبش مذهبی طرفدار آن هستند می باشد. بختیار باید به سادگی دولت را به خمینی واگذار کند و به منظور جلوگیری از خونریزی بیشتر باید وسایل تسهیل این کار را فراهم نماید.

6- کاظمی از پاسخ کنسول سیاسی که اگر خمینی قدمها را سریعتر بردارد امکان دارد ارتش حرکتی نماید، نسبتا تحت تأثیر قرار گرفت. او عقیده ای که در میان خیلی از مخالفین شایع است که ارتش خودش به دو قسمت مقابل هم تجزیه شده و بنابراین موفق نخواهد شد، را ابراز نمود. به هر صورت وی نتوانست این بحث را رها کند که نتایج هرچه باشد مقدار معتنابهی خونریزی از خود حرکت (ارتش) حاصل خواهد شد. او با بی میلی با این نظریه موافقت داشت که ارجح تر خواهد بود اگر از طریق طی مراحل قانون اساسی برای هر گونه تغییر انقلابی در سیستم دولت اقدام شود. با این وجود او چندین بار این نکته را متذکر شد که خمینی مردی نیست که اهل چانه زدن باشد.

7- کاظمی طرفدار زندگی ساده است. او این طور اظهار داشت که ایالات متحده بایستی که ایران را با تمایلاتش و با عقب ماندگیهایش به حال خود بگذارد. او گفت که زندگی اقتصادی و اجتماعی بدون کوششهای سخت در پیشرفت و مدرنیزه شدن، که شاه با تشویق و دلگرمی آمریکا انجام داده، در جهت جلب رضایت مردم انجام خواهد شد. ایران هیچ مخالفتی با آمریکا ندارد و بسیاری از چیزهای غرب را می پسندد. اما کشور باید درجه پیشرفت خودش را بدون تسریع ایالات متحده بیابد. او این عقیده را که کمونیستها در ایران قدرتی دارند یا شوروی در ایران خیلی فعّال است مسخره کرد.امّا اگر آشوب کنونی به زودی رفع نشود این دو (شوروی و کمونیست) می توانستند در دراز مدّت چنین قوی شوند. دولت آمریکا باید هر کار که می تواند انجام دهد تا از مانع راه خمینی بودن اجتناب ورزد. برای انجام این کار دولت آمریکا به قدر کافی بر روی ارتش کنترل دارد.

8 - کاظمی گفت که راجع به ماهیّت جمهوری اسلامی خوش بین است. اصطلاح جمهوری برای سالها در نظر مردم ایران به دست گرفتن قدرت توسط کمونیستها معنی می داده است. این خمینی بود که خیلی عاقلانه کلمه اسلامی را به آن اضافه کرد تا موضع خود را از کمونیسم جدا سازد.کاظمی خودش پیشنهاد می کند که یک کلمه توصیفی دموکراتیک اگر به آن اضافه شود نتیجه اش به صورت جمهوری دمکراتیک

ص: 402

اسلامی توصیف خواهد شد. او عقیده داشت که این حقیقتا آن چیزی است که خمینی در نظر دارد نه یک دیکتاتوری روحانیون. (نظریه: این عقیده یک اقلیت است.) او عقیده نداشت که فعالیت گروههای مسلمان در خیابانها در این مرحله انقلابی حقیقتا نشانگر آن چیزی است که بعدها پیش خواهد آمد. از طرف دیگر خمینی عاقل است که الآن بر می گردد و در نتیجه انقلاب تا رسیدن به نتیجه منطقی آن ادامه می یابد. این به بختیار مربوط می شود که از خواستهای خمینی پیروی کند. خمینی درست به آن اندازه بر حق است که یک دولت جدید که پس از یک انقلاب یا یک کودتا روی کار می آید. قانونا او برای خود آنقدر مشروعیت دارد که بتواند دولت فعلی و قانون اساسی را تعویض نماید. او شخصیّت خمینی را با «دوگل» مقایسه کرد ( این اولین باری نیست که ما یک چنین مقایسه ای را می شنویم).

9- کاظمی اقرار کرد که به طور غیر رسمی رهبری کمیته ای را که در وزارت خارجه به منظور حمایت از انقلاب تشکیل شده به عهده دارد.

او با تظاهر کنندگان طرفدار خمینی شرکت کرده است. ظلی (معاون وزارتخانه شماره دو در وزارت امور خارجه) به حمایت از بختیار و قانون اساسی تظاهرات کرده است. کاظمی و داودی هر دو نسبت به وزیر - میرفندرسکی - نظریه خوبی داشتند. وی به عنوان یک حرفه ای قابل، با تجربه و با نظریه قابل قبول آزادیخواهی دیده می شود.

10- نظریه: هر دو منبع (کاظمی و داودی) به حدّ زیادی ثابت و استوارند و هیچ کدام افراطی یا در جهت کمونیستی نیستند. آنها نماینده (نمایانگر) تعداد قابل توجهی از مقامات وزارت امور خارجه هستند که از جبهه ملی طرفداری می کنند، امّا در طی این سالها همواره ساکت بوده اند.آنها در مورد شناخت ایالات متحّده از یک واقعیت در قدرت عظیم جنبش اسلامی که توسط خمینی رهبری می شود اصرار می ورزند. آنها در حالی که تصویر گلگونی از وضعیتی که ناشی از به دست گرفتن قدرت توسط خمینی است در ذهن تصویر می کنند، معتقدند که آنها در تشخیص حتمی بودن آن واقع بین هستند و طبق سوابق کمی مختلفشان، هر دو معتقدند نتیجه از دید ایالات متحّده و غرب به طور معقولانه ای رضایت بخش خواهد بود.

دیگ سیاسی با پرزوری می جوشد، تهدید آشوب رشد پیدا می کند

سند شماره (41) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 28 ژانویه 1979 برابر با 8 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: دیگ سیاسی با پرزوری می جوشد، تهدید آشوب رشد پیدا می کند 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: اعلامیه بختیار مبنی بر اینکه او به پاریس می رود و ملاقاتها و مذاکرات آشتی از روال خارج شده را در تهران و بین تهران و پاریس به وجود آورده است. رهبران سیاسی میانه رو به طوری که گزارش شد، از ترس آشوب می خواهند که او هرچه سریعتر بازگشت خمینی را مورد مذاکره قرار دهد. در حالی که نهضت آزادی به نظر می رسد که بیشتر نگران یک معامله کامل سیاسی است، جمعیتهایی که جمع شده اند (بعضی از استانها) تا به آیت اللّه خمینی خوشامد بگویند بیقرار هستند. روحانیت تهران درخواست

ص: 403

48 ساعت آرامش بیشتر نموده است ولی احتمال برای آشوب قابل توجه است.

3- در گفتگو با واسطه سیاسی میانه رو - میناچی - و انتظام از نهضت آزادی در طول 24 ساعت گذشته، اینطور به نظر می رسد که تصمیم بختیار برای رفتن به پاریس با بهشتی، نایب خمینی در تهران و تعدادی دیگر شرکت کننده تدبیر شده بود. آن (تصمیم) همچنین کار تلفنی قابل توجهی را با پاریس به دنبال داشته رهبران عملاً تمام روز 28 ژانویه را به طور مستمر برای تدبیر کردن جزئیات اضافی ملاقات خواهند نمود و میزان نامطمئنی در اطراف بالاست.

4- میناچی معتقد است که نکته بحرانی این است که بختیار و خمینی را گرد هم بیاورند که زمان بازگشت خمینی را هرچه سریعتر تنظیم کنند. جمعیت هایی که در چند روز گذشته در تهران جمع شده اند تا به آیت اللّه خوشامد بگویند بی قرار می شوند. سخنرانان گردهمایی عزاداری 27 ژانویه صریحاً اظهار داشتند که اگر خمینی در 28 ژانویه بازنگشت، مبارزه مسلحانه در 30 ژانویه باید شروع شود. هر دو- میانه روها و نهضت آزادی - خیلی نگران هستند که تأخیر بی مورد در پیشرفت در جهت معامله سیاسی که خمینی را بازخواهد گرداند، معنیش خشونت در چند روز آینده خواهد بود. احتمال عکس العمل های کنترل نشده به وسیله دسته های مسافران شهرستانی رشد پیدا می کند. گزارشات پراکنده ای از چپاولگری در جنوب تهران و دیگر وقایع در جاهای دیگر وجود داشته است. چندین منبع دانشگاهی ما می گویند فرقه های تندرو از جناح چپ جنبش مذهبی خواهان مبارزه فعالتر هستند. به هر حال موقعیت در حال حاضر تحت کنترل می باشد.

5 - انتظام از نهضت آزادی معتقد است که بختیار باید یک معامله کامل سیاسی در پاریس انجام دهد، چون که، غیر از اینکه او این کار را انجام دهد او در زمانی که وقت آن می شود که هر موافقتی در تهران انجام پذیرد گروگان ارتش خواهد بود. یک طرح، بختیار را به صورت نوعی از احترام گذاری نسبت به خمینی مطرح می کند که توافق آیت اللّه را برای نخست وزیر بودن تا انجام انتخابات (سه تا چهار ماه) می گیرد و با یک هواپیما با آیت اللّه باز می گردد. طرح دیگر بختیار را وادار می کند که روی موافقت کار کند و باز می گردد که ارتش را آرام کند و سپس به خمینی خوشامد بگوید.

6- در یک تلاش که وقتی به جریان امور سیاسی برای عمل می دهد، روحانیت تهران اعلامیه ای در صبح 28 ژانویه با امضای آیت اللّه طالقانی منتشر نموده که درخواست 48 ساعت آرامش بیشتر در حالی که نخست وزیر ترتیبات بازگشت خمینی را می دهد، نمود. هر دو - انتظام و میناچی - فکر می کنند که حداقل راه حل مشکل ورود تا آن زمان تنظیم شده باشد. در غیر این صورت نهضت آزادی و دیگران مشکلاتی در کنترل کردن عکس العمل جمعیت خواهند داشت.

7- نظریه: میناچی معمولاً در مورد خشونت نگران نیست، و او الآن آشکارا نگران است. تعدادی روزنامه نگار آمریکایی که سه روز در شهر بوده اند، حالت هر دو جوامع و ارتش را به طور کلی خشن تر گزارش می کنند. سؤال اساسی در این موقع این است که آیا جریان سیاسی می تواند به یک راه حل کافی برای جلوگیری کردن از یک برخورد قبل از اینکه آدمهای شتابه کار مسائل را تحت کنترل خود بیاورند برسد.

یکی از وفاداران مسن شاه به دولت آمریکاتبریک می گوید و خواهان برکناری شاه می شود

ص: 404

سند شماره (42) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 28 ژانویه 1979 برابر با 8 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: یکی از وفاداران مسن شاه به دولت آمریکا به خاطر سیاستش تبریک می گوید و خواهان برکناری شاه می شود 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- یکی از سلطنت طلبهای طرفدار شاه معتقد است که خمینی را نمی شود متوقف نمود و خواهان برکناری سریع و زود شاه برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به نفع کمونیستها می باشد. وی معتقد است که دولت آمریکا با پشتیبانی عمومی از شاه که روسیه را آرام کرده است و زمینه را برای انتقال صلح آمیز قدرت به دولت الهام گرفته از خمینی آماده کرده است، ورقهای خود را خوب بازی کرده است. او معتقد است که در نهایت ولیعهد می تواند برگردد. ضمناً پشتیبانی بی سرو صدا و نه عمومی برای بختیار را نیز خواستار بود.

3- ابراهیم خواجه نوری، سیاستمدار مسن و سناتور سابق از طریق یک واسطه تقاضای ملاقات با مأمور سیاسی کنسولگری را نمود و نظراتش را در تاریخ 5 ژانویه به وی گفت. خواجه نوری بازنشسته است ولی فعال می باشد و سابقه طولانی سیاسی دارد و مهمترین نقش وی، معرفی کردن ارتشبد زاهدی به سفارت آمریکا در لحظات حساس در سال 1953 بود. خواجه نوری که از موضع سلطنت طلبی صحبت می کرد، حرفش این بود که روزگار شاه به سر آمده است و این به دلیل کارهای خودش و عدم تواناییش در تطبیق خودش با تغییرات زمانه می باشد. تنها کناره گیری سریع وی می تواند سلطنت را حفظ کند از بدتر شدن اوضاع به نفع کمونیستها جلوگیری نماید.

4- مانند سایر متفکران ایرانی، خواجه نوری معتقد است که خمینی قابل توقف نیست. هرچه سریعتر به خواسته خمینی جامه عمل پوشانده شود، به همان اندازه ایران به سمت عادی شدن اوضاع پیش خواهد رفت و از یک آشفتگی که فقط کمونیستها از آن بهره خواهند برد جلوگیری خواهد شد. دولت آمریکا باید آنچه که از دستش بر می آید انجام دهد تا شاه را تشویق به کناره گیری نماید. او تشخیص می دهد که گفتن مستقیم به شاه بهترین راه نیست، بلکه اشخاصی هستند که شاه به مشورت و نصیحت آنها گوش خواهد داد (سران کشورهای دیگر چه عربی و چه اروپایی) و آنها باید در جهت صحیح جدیت کنند. احتمالاً پس از اینکه این هیجان و سروصدا فروکش کند، ولیعهد قابل قبول خواهد بود. و این هیجانات تنها موقعی فروکش می نماید که دیگر شاه هرگونه امکان بازگشت به ایران را از خودش گرفته باشد و بنابراین باید به عوامل مخالف اجازه داد که عقاید و نظرات خودشان را که با نظرات خمینی متفاوت است نسبت به آینده بیان کنند.

5 - سناتور خواجه نوری معتقد است که وی عمق و حقیقت سیاست آمریکا را درک می کند و نه ظاهر این سیاستها را. او به آمریکا به خاطر پشتیبانی عمومیش از شاه تبریک گفت. پشتیبانی عمومی که به نظر خواجه نوری به شاه کمک کرد تا غرق شود. با وجود اینکه از شواهد این طور بر می آید که آمریکا در حال از دست دادن ایران است، ولی آمریکا به طرز مؤثری روسها را آرام کرده است که در غیر این صورت ممکن

ص: 405

بود که مداخله کنند. فقط مایه بدبختی است که دولت آمریکا به طور عمومی از بختیار نیز پشتیبانی کرده است و بدین وسیله بوسه مرگ نیز بر وی زده است. بختیار، که خواجه نوری وی را شخصا نمی شناسد، یک مهره مفید برای انتقال قدرت می باشد. وی زمینه را برای به قدرت رسیدن خمینی آماده می کند و بنابراین می ارزد که از وی بی سروصدا پشتیبانی شود چون مسئله مهم جلوگیری از دخالت شوروی می باشد بنابراین سیاست آمریکا باید غیر مستقیم و مؤثر باشد همچنان که تاکنون بوده است. خواجه نوری بوسیله اظهارات مأمور سیاسی کنسولی که ما در امور داخلی ملتها دخالت نمی کنیم و سیاست ما همان است که آشکار است، متقاعد نشد. او لبخند عاقلانه ای زد و گفت که در دنیای کنونی تمام ملتها در بعضی از امور داخلی کشورهای دیگر مداخله می نمایند.

6- خواجه نوری که خودش را به عنوان یک جامعه شناس (که کتابهای زیادی نوشته) و یک روانشناس عام توصیف کرد، گفت که شاه یک «فرد خودستا» می باشد، این گونه افراد معمولاً کارهای بزرگتر از کارهای واقع بینانه انجام می دهند و دارای افکار رؤیایی می باشند. او مطمئن است که شاه هنوز به فکر بازگشت به سلطنت می باشد و بنابر این بدون فشار قابل توجه از جانب مشاوران قابل اعتمادش قدم حساس کناره گیری را بر نخواهد داشت.

7- نظریه: نکته مهمی که از این ملاقات می توان نتیجه گرفت این است که اسب جنگی پیر (منظور خواجه نوری) که نقش مهمی در بازگردانیدن شاه در سال 1953 داشت، به این نتیجه رسیده است که شاه باید برود و اوضاع مساعد برای خمینی فراهم شود تا از سرمایه گذاری کمونیستها روی ادامه ناآرامیها جلوگیری نمود.

میانه روها به تشکل خود ادامه می دهند، اما ترس از کمونیستها و خمینی، هست

سند شماره (43) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 10 بهمن 1357 - 30 ژانویه 1979 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

گزارشگر: لامبراکیس شماره سند: 1478 1- موضوع: میانه روها به تشکل خود ادامه می دهند، اما ترس از کمونیستها و خمینی، هست 2- خلاصه: مخالفین میانه رو اولین میتینگ بزرگ و متشکل خود را اخیرا برگزار کردند و از این می ترسند که گروههای کمونیست میتینگشان را به هم بریزند. آنها از دیکتاتوری کمونیستها در نتیجه به قدرت رسیدن خمینی می ترسند. اما آنها راه حل دیگری جز همکاری با خمینی در آن لحظه نمی بینند آنها فکر نمی کنند که بختیار تا زمانی که شاه را تکذیب نکرده کوچکترین شانسی داشته باشد.(پایان خلاصه) 3- از جمله گروههای مخالف، اتحادیه معلمین ایران می باشد که رئیس آن محمد درخشش است.

درخشش در روز 28 ژانویه به مشاور سیاسی گفت که گروه سیاسی او یک میتینگ بین 4 تا 5 هزار نفره، 5 روز قبل (23 ژانویه) به منظور بحث کردن در مورد منافع مشترک در موقعیت سیاسی اخیر تشکیل دادند.

آنها در سه روزنامه تبلیغ نموده، بودند و همچنین، از کلوپ معلمین که در اختیار وزارت آموزش و پرورش است، استفاده کردند. این تظاهرات برای آنها مقدور بوده، و با وجود اینکه آنها تقاضایی برای اجازه

ص: 406

برگزاری تظاهرات از مسئولین حکومت نظامی نگرفته بودند.

4- مخالفین برجسته، جدا از سخنران اتحادیه معلمین صحبت نمودند. اینها شامل وکیل متین دفتری و وکیل لاهیجی از طرف کانون وکلا، و رحیم صفاری از طرف «حزب اتحاد برای آزادی» متعلق به بنی احمد (تهران 451 را ببینید) و دکتر اشراقی از سازمان پزشکان و آقای مؤنی از انجمن نویسندگان بودند در این گردهمایی در همکاری برای اجاره یک ساختمان برای یک کلوپ موافقت نمودند و آنها الان در جستجوی آن هستند. آنها همچنین در جستجوی اجازه گرفتن برای ادامه چاپ مجله هفتگی درخشش می باشند (که چند پلی کپی آن گاهی اوقات در چند ماهه گذشته ظاهر می شده).

5 - در انتهای گردهمایی چند کمونیست سعی به برهم زدن و متوقف نمودن آن به وسیله فریادهای خود نمودند. در حدود 100 نفر از ناظران با نشانهای مخصوص از رفتن آنها به طرف سخنرانان جلوگیری به عمل آوردند و به علت اینکه میتینگ تقریبا تمام شده بود آنها آن را به هم نزدند. این مسئله سبب شد که درخشش اظهار نگرانی کند که کمونیستها در حال قویتر شدن هستند. شهر از کتابهای آنها مملو است که زیاد و ارزان می باشند. خانم درخشش گفت که آنها در میدان ولیعهد زیاد هستند و او خودش 3 عدد کتاب خریده است. کمونیستها آماده می شوند تا اینکه به محض سقوط ملاها قدرت را به دست بگیرند.

6- همچنان که او در فرصتهای قبلی انجام داده، درخشش دوباره مخالفت خود را با جانشین شدن دیکتاتوری روحانیون مسلمان به جای دیکتاتوری شاه نشان داد. خمینی در کتابهایش خود را نماینده خدا می داند و چگونه شخصی می تواند با کلمات خدا بحث کند. دولتی که بر مبنای قرآن بنا شده باشد در حقیقت جز عقب گرد چیزی نیست و اصلاً تربیت و تعلیم صحیح و درست به مردم ایران نخواهد داد.

7- درخشش شاه را به علت حمایتش از یک نوع خیلی محدود تحصیل و تعلیم و تربیت برای مردمش مقصر می دانست؛ زیرا که افق دید آنها را باریکتر نمود به جای اینکه دید و افق فکری آنها را وسیعتر نماید.

او گفت که بختیار احتمالاً اگر موقعیت حمله به شاه را اختیار کند خودش را می تواند نگاه دارد. آن چنان که او هست مردم فکر می کنند که او می خواهد که شاه برگردد و همچنین بختیار به عنوان نخست وزیر در چارچوب قانون اساسی ارتش را کنترل نمی کند. بلکه شاه توانایی کنترل ارتش را دارد. بختیار در آغاز به خاطر انجام بعضی وعده هایی که داده بود، تحویل گرفته شد. او زندانیان سیاسی را آزاد کرد. اجازه آزادی نسبی برای مطبوعات صادر نمود. تظاهرات را آزاد کرد اما در چند روز گذشته ارتش به طرف مردم تیراندازی کرده است؛ هرچند که او اعلام نموده بود که به طرف آنها تیراندازی نمی کند. این مطلب نشان می دهد که بختیار واقعاً نمی تواند ارتش را کنترل کند؛ آنچنان که خود او گفته می تواند.

8 - علیرغم تمامی مطالب بالا درخشش تشخیص داد که راه حلهای او محدود است. او آرزو کرد که به بهترین وجهی رویارویی خمینی با ارتش در حالی که بختیار به عنوان واسطه عمل می کند، ادامه یابد. او همچنین گفت که او در مورد تهدید کمونیستها بسیار نگران بود. به طور مشخص انجمن معلمان در خطر بود و این اولین جایی است که کمونیستها سعی دارند در آن نفوذ کنند. خود درخشش در گذشته تحت حملات کمونیستها بوده و به آنها پاسخ داده است. او به نظر می رسد که قانع شده است، چرا که هدف نهایی او برقراری جامعه ای دموکراتیک، خالی از عقاید خشک مذهبی است. او به عنوان یک تاکتیک هیچ راهی ندارد جز آنکه با نیروهای خمینی همپیمان شود. او به این ترتیب امیدوار است که بتواند در هر دولت مذهبی نفوذ کند و مردم مذهبی را به دست کمونیستها رها نمی کند. مشاور سیاسی به درخشش و دیگر

ص: 407

میانه روها پیشنهاد نمود که به منظور راهنمایی بیشتر مذاکرات، نزدیکی با افراد میانه رو مذهبی مانند بازرگان داشته باشد و بازرگان می تواند به عنوان بهترین رابط در جریان حرکت اصلی مذهبی باشد.

9 - نظریه: درخشش به وضوح به حرکت قدرت گیری خمینی بدبین است و او می ترسد که دیکتاتوری مذهبی به وجود آید که در نتیجه کمونیستها قدرت را به دست بگیرند.

نظرات مخالفین

سند شماره (44) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 30 ژانویه 1979 برابر با10 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: نظرات مخالفین 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- کارشناسان سفارت، پرت و پاترسون در 25 ژانویه با گروهی از مخالفین در منزل دکتر خواجوی ملاقات کردند. هدف اصلی از این دیدار، دستیابی به نظرات بازاری ها در مورد وضع سیاسی بود. پنج بازاری وجود داشتند: آقایان علی بابائی، عالی نصبی، علاءالدین، نجیب بابائی و اسپهبدی. چندین تن از دوستان خواجوی در کمیته حقوق بشر نیز حضور داشتند. همچنین منوچهر داودی، افسر خدمات خارجی که سر کنسول در هنگ کنگ است نیز آمده بود. (داودی مشخصا ناراحت بود که در یک شهر گردهمایی مخالفین شرکت دارد. به تهران 1375 رجوع شود.) 3- کوششهای کارشناس برای به دست آوردن تحلیل مخالفین از اوضاع سیاسی به ابزار حمایت کلی از خمینی و دشمنی با رژیم انجامید. ما فکر می کنیم که اکثرت افراد باعث چنین مسئله ای شده (ما قبلاً خواسته بودیم که افراد کمتری حضور داشته باشد). این آقایان صحبتهای مخالفین دیگر را تکرار می کردند و می کردند و می گفتند که بختیار قابل قبول نیست چون توسط شاه انتصاب شده و توسط مجلس غیرقانونی تأیید این توطئه ای است که در آن بختیار می خواهد وقت بگذارند تا شاه دوباره برگردد. آمریکا هم در خیلی از انتقاداتی که به شاه وارد بود شریک بود. یک بازاری (که خوب صحبت می کرد) گفت که ما یک فرصت دیگر به آمریکا خواهیم داد که ولی انگلیسیها را هرگز نخواهیم بخشید. (من اموالم را قربانی خواهم کرد تا پیروز شویم چون روح من در خاکها کوبیده شد.) احساسات منفی نسبت به آمریکا توسط این امر تبدیل شد که اشتباهات آمریکا سهواً بوده ولی برنامه های انگلیسیها و روسها توطئه های حساب شده ای برای سلطه بر کشور بوده است.

4- متین ترین و محترم ترین بازاری، عالی نصبی بود. او نطق کوتاهی کرده که مخلوطی از پیچیدگی و ناپختگی بود و در آن توضیح داد که چطور به دنبال افزایش در آمد نفت، واردات به سرعت به حدود 15 بیلیون دلار افزایش پیدا کردند و بیشتر آن شامل خرجهای بی مورد برای اجناس لوکس و تکنولوژی بی فایده بود. او گفت با توجه به زمینهای نامناسب ایران، هوای خشک و خرج زیاد آبیاری کشور، باید آنقدر در کشاورزی سرمایه گذاری کند تا بتواند خود کفایت گردد و بقیه درآمد در صنایع مناسب که بتواند آن را صادر کند و جای درآمد نفت را بگیرد سرمایه گذاری شود. او تأکید بر لزوم ایجاد صنایع در مناطق غیر شهری داشت تا به بیکاری پنهان پایان دهد. در جواب سؤال کارشناس سفارت در مورد اینکه

ص: 408

جمهوری اسلامی چطور تشکیل خواهد شد (تمام بازاریها اصرار داشتند که دولت آمریکا از جمهوری اسلامی حمایت کند) عالی نصبی پاسخ داد که او از سیاست چیزی نمی داند ولی می تواند توصیه های اقتصادی به خمینی بکند: «من به او پیشنهاد می کنم که مثلاً ما صادرات نفت را به توسعه صادرات دیگر وابسته کنیم، و به کشورهای دیگر بگوییم که برای هر ده هزار بشکه نفت که ما به آنها بفروشیم آنها همچنین باید فلان مقدار فرش بخرند.»کارشناسان سفارت به صورت مؤدبانه ای گفتند چنین برنامه ای عملی نیست، چندین شرکت کننده توضیح دادند که مایلند تجارت بین ایران و آمریکا ادامه پیدا کند و توقع داشتند که در طی رژیم جدید این تبادلات افزایش پیدا کند.

5 - نظریه: دوباره این گروه سردرگمی خودش را نشان داد. آنها ابراز می کنند، حداقل پیش همدیگر، که همه طرفدار خمینی هستند، ولی مشکل می توان فهمید چرا آنها فقط توقع دارند که آینده به رهبری آیت اللّه روشنتر باشد و اگر نباشد، خشم ضد رژیم آنان باید نقطه وحدت دیگری بیاید.

ورود خمینی - مذاکرات ارتش خوب پیش می رود

سند شماره (45) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 31 ژانویه 1979 برابر با 11 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: ورود خمینی - مذاکرات ارتش خوب پیش می رود 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- دکتر میناچی ظهر 21 ژانویه به مأمور سیاسی گفت که مذاکرات بین ژنرال قره باغی و مهندس مهدی بازرگان در عصر 30 ژانویه خیلی سازنده بوده است. بعضی جزئیات امنیتی برای حضور خمینی در تهران در چند روز آینده بایستی حل بشود، اما اینها جزئی تلقی شده اند. نکته اصلی اطمینان دادن صریح قره باغی به بازرگان بود که ارتش «مخالفتی» با تغییر نخواهد کرد، حتی تغییرات در کابینه تا مادامی که مطابق قانون اساسی انجام گیرد. طبق گفته میناچی که صبح 31 ژانویه ملاقات طولانی با بازرگان داشت، قره باغی به بازرگان گفت حتی تغییر در قانون اساسی در صورتی که مطابق با قانون اساسی انجام شود مورد قبول خواهد بود. ارتش سوگند خورده است که تا استقلال کشور را حفظ کرده و به قانون اساسی احترام گذارده و در سیاست دخالتی نکند، به طوری که گزارش شده قره باغی گفته بزرگترین اشتباه نخست وزیر سابق شریف امامی این بود که او می کوشید ارتش را در سیاست دخالت دهد. (نظریه: مسلماً منبع ما انگیزه ای خودخواهانه دارد تا نظرات قره باغی را با بهترین زرق و برق ممکن ارائه داده باشد.) به نظر می رسد که ارتش به این نتیجه رسیده که ورود خمینی را بپذیرد و آماده است تا مادامی که به اصول قانون اساسی احترام گذاشته شود با جنبش اسلامی همکاری کند. ما مطمئن نیستیم که آیا چشم پوشی آشکار قره باغی از سوگند ارتش بر شاه تنها توسط منبع ما حذف نشده یا افسران ارشد ارتش به سادگی اهمیت جدیدی برای مأموریت ارتش قائل شده اند. اثر اصلی اوضاع سیاسی در هر حال مثبت به نظر می رسد.

3- ورود خمینی در تلگرافهای مرجع آورده شده میناچی و منبع نهضت آزادی تأیید کردند که برنامه ها تنظیم شده اند. میناچی گفت که ارتش امنیت فرودگاه را به عهده گرفته و ماشین خمینی را تا میدان شهیاد

ص: 409

خواهد آورد آنجا مأموران امنیتی نهضت آزادی مسئولیّت را به عهده خواهند گرفت. ظاهرا ارتش در مسیر تا قبرستان بهشت زهرا آماده خواهد بود، ولی خیلی آشکار نخواهد بود. در رابطه با کسانی که به آیت اللّه خیرمقدم می گویند مشکل جزئی به وجود آمده است ظاهرا 1200 کارت برای اجازه ورود به فرودگاه صادر شده است. ارتش مانع از این شد و گفت سالن فرودگاه بیش از 50 نفر ظرفیت ندارد.تمام کارتها لغو خواهد شد و لیست اصلی طرح خواهد شد. میناچی گفت گروههای مخالف مختلف در تهیه لیست یکصد و چند نفر حضور داشتند که نخست وزیر از میان آنها 50 نفر را برای استقبال از آیت اللّه انتخاب خواهد کرد. موقعی که سؤال شد چرا وظیفه انتخاب به عهده بختیار است، میناچی اطلاع داد که پیروان خمینی در کاهش افراد در لیست مشکلاتی داشتند. از این طریق بختیار مسئولیت حذف کردن بعضی از مردم را به عهده می گیرد.(نظریه:این یک راه حلّ عالی ایرانی برای مشکل است.در هر حال ممکن است مشکلاتی از طرف آنهایی که حذف شده اند و خبر پیدا نمی کنند وجود داشته باشند. میناچی گمان می کرد که این توسط کمیته مخالفین - ارتش در، در ورودی فرودگاه قابل حل خواهد بود.) 4- میناچی گفت خانواده خمینی با همان هواپیمایی که آیت اللّه خواهد آمد، خواهند آمد و در خانه ای در خیابان دولت، همچنان که قبلاً گزارش شده اقامت خواهند کرد.

سولیوان

گزارش سیاسی امنیتی - 2 فوریه 1979

سند شماره (46) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 2 فوریه 1979 برابر با 13 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی - 2 فوریه 1979 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: برنامه دید و بازدیدهای خمینی امروز بسیار سبک است، زیرا او بسیار خسته شده است.

مذاکرات نهضت آزادی و بختیار قرار است آغاز شود. تظاهرات بزرگی در گورستان اصفهان صورت می گیرد. فریدون زند، مشت زن سابق در تهران از سوی یک گروه چریکی اعدام شد. شعار عمده اجتماعاتی که امروز در جنوب تهران در جریان بود عبارت بود از «مرگ بر هایزر» تهران روی هم رفته آرام است. (پایان خلاصه) 3- یک منبع نهضت آزادی می گوید خمینی امروز بسیار خسته است و کم کار خواهد کرد. او فردا بحثهای سیاسی فشرده ای خواهد داشت. به نظر نهضت آزادی بختیار نخست وزیر همچنان سماجت دارد ولی مذاکرات نهضت آزادی بختیار قرار است امشب آغاز شود. نهضت آزادی انتظار دارد این مذاکرات در اطراف شورای اسلامی و نقش بختیار در حکومت انتقالی باشد. یک مسئله حساس این است که چه کسی انتخابات قریب الوقوع را کنترل کند.

4- میناچی به استمپل، مأمور سیاسی گفت دیروز نیروی امنیتی روی هم رفته بسیار خوب کار کرده است هر چند در چند نقطه جمعیت چنان با شور و هیجان به سوی خمینی روی آورده بود که بیم آن می رفت او از هر سو در محاصره قرار گیرد. میناچی پیش بینی می کند که برای یافتن راه حل 4 تا7 روز

ص: 410

بحث و مذاکره لازم خواهد بود.

5 - تهران روی هم رفته آرام به نظر می رسد و رفت و آمد بسیار سبک و سرو صدای نا هنجار شنیده نمی شود.

6- ما همچنان می کوشیم تا آنچه را که خمینی روز گذشته در بهشت زهرا در نطق خود گفته است تجزیه و تحلیل کنیم. گزارشها ضد و نقیض است ولی این به نظر می رسد بشدت ضد خارجی و ضد آمریکایی بوده است. با وجود این 2 منبع ایرانی این موضوع را تکذیب می کنند.

7- یک منبع مطبوعاتی آمریکا به ما می گوید خمینی از نطقی که قرار بود در حضور گروهی از اشخاص در یک مدرسه در جنوب تهران در نزدیک ایراد کند خودداری کرد. این منبع گفت هزارها نفر در آنجا جمع بودند و از شعارهای عمده آن «مرگ بر هایزر» بود. این منبع اظهار نظر کرد که نسبت به ژنرال هایزر که به عنوان یک دستیار سفیر تصویر می شود و از دفتر سولیوان سفیر آمریکا عمل می کند، خصومت شدیدی نشان داده می شود. این منبع گفت که رادیوهای شوروی هایزر را مورد حمله قرار می دهند. خمینی قرار است بعد ظهر امروز در اجتماعی از زنان سخنرانی کند.

8 - از اصفهان گزارشهایی درباره تظاهرات بزرگ می رسد و هزاران نفر به سوی گورستان راهپیمایی می کنند. عده زیادی از راهپیمایی کنندگان سوار بر کامیونها، از کنار کنسولگری آمریکا گذشته و شعارهای ضد آمریکایی، و ضد بختیار می دادند. معذالک راهپیمایان رویهمرفته شعارهای طرفداری از خمینی فریاد می زدند و هنگامی که در میان جمعیت تماشا کننده یک خارجی به چشم می خورد شعار آنها به مرگ بر بیگانگان تبدیل می شد. کارمند شرکت بل، که به سوی یک راننده تاکسی شلیک کرده بود همچنان در پناه آیت اللّه خادمی قرار گرفته است.

9- خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که شخصی به نام فریدون زند، 28 ساله، مشت زن سابق، به قتل رسیده است. از قرار معلوم زند را از خانه او بیرون کشیده اند و شب گذشته به وسیله 5 مرد مسلح اعدام شده است. آسوشیتدپرس گزارش می دهد که گروهی که خود را مجاهدین موحد خلق می نامد مسئولیت قتل او را به عهده گرفته و زند را به داشتن ارتباطهای کمونیستی و ساواکی متهم کرده است.

سنجانی رهبر مخالفین در مورد وضعیت جاری نظر می دهد

سند شماره (47) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا- تهران تاریخ:4 فوریه 1979 - 15 - بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: سنجانی رهبر مخالفین در مورد وضعیت جاری نظر می دهد 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: در یک مکالمه زیرکانه سنجابی این عقیده را ابراز نمود که خمینی از ایده یک شورای انقلاب اسلامی یا یک مجمع بزرگ قانون اساسی صرف نظر کرده است. به نظر می رسد که او به موضع رقابتی با خمینی بازگشته است، هر چند که این را برای ما آشکار نمی کند. او اظهار داشت جمهوری جدید رئیس جمهوری قوی و پارلمانی مطابق آیین و قاعده (نه شورای اسلامی ویژه) خواهد داشت. (پایان

ص: 411

خلاصه) 3- در ملاقاتی بنا به درخواست سنجابی در 3 فوریه با کنسول سیاسی، سنجابی نظرات خود را به روشی حفاظت شده، در مورد اوضاع جاری ارائه داد. او گفت که فکر می کرد خمینی وی را در شورای انقلاب اسلامیش می خواسته است. سنجانی هرگز به طور قطعی این دعوت را رد نکرده است ولی فکر می کند احتیاجی به یک شورا نیست. ظاهرا به طوری این مشورت را مورد توجه قرار داده و هیچ گونه شورای انقلاب اسلامی را اعلام نخواهد کرد. سنجانی گفت نمی داند چه کسی ممکن است در دولت اسلامی که توسط خمینی اعلام خواهد شد، باشد.

4- فروهر در پاریس ملاقاتهای زیادی با خمینی داشت که برخی از آنها تنها و بدون حضور مشاورین بود، به یک تمایل دعوت برای نوعی از انجمن قانون اساسی (مجلس مؤسسان ) از نمایندگان تمام قسمتهای کشور و تمام حرفه ها و مشاغل صحبت کرده بود ولی فروهر مشکلاتی را که در این کار درگیر بودند تشریح نموده بود و فکر می کرد که خمینی از این ایده صرف نظر نموده بود.

5 - در اظهار نظر راجع به قانون اساسی، سنجابی گفت که فکر می کند نزیه که یک وکیل است، در پاریس مشغول نوشتن آن است. او از گفته کنسول سیاسی که دوست نزیه اظهار داشته نقش نزیه ثانوی است نه مرکزی مبهوت و ناراحت شد (متین دفتری،رجوع شود به تهران 1698). وقتی از او سؤال شد که آیا خمینی نوعی از جمهوری را در نظر دارد که رئیس جمهور در آن قدرت دارد و یا جمهوری که نخست وزیر آن قدرت را در دست دارد، سنجابی گفت او فکر می کند که نوعی که رئیس جمهور قدرت دارد باشد. به عنوان مثال او سیستم ایالات متحده را ذکر کرد، هر چند که کنسول سیاسی راجع به سیستم جمهوری پنجم فرانسه فکر می کرد.

6- سنجابی راجع به پارلمان آینده گفت کاملاً مشابه با پارلمانهای گذشته خواهد بود. در حقیقت او اظهار داشت که پارلمان فعلی خیلی متفاوت از پارلمانهایی که در دوران مصدق به قدرت رسیدند نمی باشد. در اولین پارلمان پس از به وجود آمدن جمهوری احتمالاً درصد زیادی ملا انتخاب خواهند شد ولی در غیر این صورت او فکر می کرد که انتخابات با گذشته خیلی فرق نخواهد داشت. سنجابی گفت چند ماه قبل در ملاقاتش با خمینی در پاریس به خمینی یادآوری کرده بود که از 1963 تا به حال خمینی درخواست رفتن شاه را نمی کرده است و فقط از شاه می خواسته که یک پادشاه مطابق اساسی باشد. این چیزی بود که مصدق نیز می خواسته. او همچنین یادآوری نموده بود که رهبران مذهبی دوران قانون اساسی 1907 -1906 خیلی برجسته بودند.

این کار تعویض قانون اساسی و بقیه را تماما غیرقانونی خواندن از طرف خمینی نسبتا جدید است.

(نظریه: سنجابی در مورد عکس العمل خمینی ساکت بود.) 7- سنجابی چیزی را که قبلاً به ما گفته بود تصریح نمود که تا آنجایی که به جبهه ملی و خود او مربوط می شود، وی همیشه طرفدار عقیده مصدق بوده که یک رژیم سلطنتی از نظر زمینه جغرافیایی و تاریخی برای ایران مناسبتر از یک جمهوری است. وقتی سؤال شد، او گفت هنوز این شانس را نداشته که با آیت اللّه صحبت کند. (نظریه: مراجعه شود به زیر.) در جواب به سؤالی دیگر او گفت آیت اللّه به نظر می رسد که در شرایط مزاجی خوبی باشد که برای مردی در سنی حدود 78 خوب باقی مانده است. او وقتی که کنسول سیاسی گفت وی نیز در سن 74 سالگی خوب باقی مانده است، خندید.

ص: 412

8 - سنجابی توجه را به محبوبیت ایده جبهه ملی در میان روشنفکران، معلمین و غیره که خیلی ایده یک جمهوری اسلامی را قبول نکرده اند، معطوف نمود. او گفت روزی که خمینی وارد شد، وی روی شانه بعضی تظاهر کنندگان حمل شد. او در مورد تماسهایش با بازرگان و گروه نهضت آزادی مبهم و سربسته بود ولی گفت این (تماسها) ادامه دارند.

9- نظریه: ما اطلاعات نسبتاً خوبی از منبع دیگری داریم که سنجابی در مشورت های خیلی محرمانه و سری با خمینی و همراه با بازرگان و چند رهبر دیگر از گروه خمینی شرکت داشته است. او متمایل به فاش نمودن این موضوع برای ما نبود. شاید او اکنون که در محفل داخلی خمینی، هرچند به عنوان یک عضو جدید، قبول شده به نظر می آید، هنوز دست به عصا حرکت می کند. اگر حقیقتا این دلیل رفتار زیرکانه او با ما باشد می توان چنین نتیجه گرفت که عقاید او درباره شکل نهادهایی که در جمهوری جدید اسلامی به وجود می آید نسبتاً قابل استناد است. در عین حال او به روشنی می خواهد بازی جداگانه ای با سفارت داشته باشد و تأکید او بر ترجیح سلطنت مشروطه نسبت به جمهوری یکی از شواهد آن است.

سولیوان

ما اکنون در کجا قرار گرفته ایم؟ ما به کجا می رویم؟

سند شماره (48) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 6 فوریه 1979 برابر با 17 - بهمن 57 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن موضوع: ما اکنون در کجا قرار گرفته ایم؟ ما به کجا می رویم؟ 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: برقراری به اصطلاح «دولت موقت» اسلامی از سوی آیت اللّه خمینی در عصر 5 فوریه به احتمال دورانی از مذاکرات فشرده را بین مذهبیون و نخست وزیر به دنبال خواهد داشت. چنین به نظر می رسد که نه حکومت ایران و نه جنبش اسلامی تمایلی ندارد که کارها را با عجله به یک رویارویی بکشاند. همین طوری که اقدامات پیش بینی شده نشان می دهد، رویارویی کوچک آینده ممکن است هنگامی صورت گیرد که بازرگان وزیران خود را منصوب کند؛ اگر این وزیران صلاحیت و اعتبار خود را اعمال کنند. جنبش اسلامی امیدوار است که به محض اینکه اعضای کامل کابینه انتخاب شدند خمینی را به قم انتقال دهد. کنترل رفراندوم پیش بینی شده یک مسأله حساس سیاسی است.اگر جنبش اسلامی بکوشد رأی عدم اعتماد پارلمانی نسبت به بختیار به دست آورد اوضاع پیچیده خواهد شد. ظاهرا نظامیان تا زمانی که از قانونیت مشروط پیروی می شود با اوضاع کنار خواهند آمد. مگر اینکه رویارویی آشکار صورت گیرد یا اینکه این رویارویی از سوی رادیکالهای غیر اسلامی تحمیل شود. (پایان خلاصه) 3- در ذیل ملاحظاتی درباره حوادث 12 ساعت گذشته با ارتباط به اینکه به کجا ممکن است منتهی شود ارایه می شود. تجزیه و تحلیلی که عرضه می شود ممکن است قطعی نباشد زیرا مقاصد بازیگران کلیدی را تا آن حدودی که ما آنها را می شناسیم و همچنین بعضی از حوادث پیش بینی شده را در نظر می گیرد.

4- اعلام دولت اسلامی «موقت» از سوی آیت اللّه خمینی، به عنوان یک رویارویی بین جنبش مذهبی و

ص: 413

حکومت ایران به شمار می رود. چندین عامل از جمله اوضاع و احوال این اعلامیه این نظر را القأ می کند که این صرفاً گام بعدی در نزدیکی احتیاط آمیز به توصیه نهضت آزادی ایران و میانه روهای مذهبی است.

خمینی نام اعضای کامل کابینه را اعلام نکرده است و همچنین به جز بازرگان به عنوان نخست وزیر نام وزیران دیگر را نبرده است. منابعی که در داخل این جنبش قرار گرفته اند به ما گفته اند که بازرگان در اعلام نامهای وزیران خود به کندی رفتار خواهد کرد، دقیقاً برای اینکه از رویارویی با نظامیان پرهیز کند. زیرا نظامیان در حالی که موافقت کرده اند از رهبری بختیار پیروی کنند و اعلام کابینه «سایه» را نادیده می گیرند، حاضرند از تأسیسات کلیدی در صورتی که وزیران بازرگان اعلام حاکمیت کنند دفاع کنند.

چهارچوب زمانی برای اعلام لااقل چند وزیر بین 2 روز تا یک هفته است و احتمال دارد از این حدود هم اندکی بیشتر باشد.

5 - چندین منبع وابسته به جنبش اسلامی معتقدند که همه و از جمله خمینی ممکن است قانع به آن باشند که حوادث به تدریج پشتیبانی از نخست وزیر را تضعیف کند. اگر این نظریه حقیقت داشته باشد رویارویی کوچک بعدی هنگامی خواهد بود که «وزیران جدید» اداره وزارتخانه های خود را در دست بگیرند. بختیار خاطرنشان ساخته است که اگر این وزیران وارد وزارتخانه های خود شوند او به ارتش دستور خواهد داد تا آنها را دستگیر کنند. یک منبع نهضت آزادی ایران خاطرنشان ساخته است که وزیران جدید حاضرند وزارتخانه های خود را از یک «کیوسک تلفن» در صورت لزوم اداره کنند و بگذارند که پشتیبانی عظیم از نهضت خمینی در داخل بیشتر وزارتخانه ها کار تحقیق را از داخل به عهده بگیرند. اگر نظامیان، وزیران مورد قبول عامه را دستگیر کنند خمینی حاضر است وزیران دیگری منصوب کند تا آنکه وزنه «عدم مشروعیت» باعث سقوط کابینه شود.

6- جنبش اسلامی تنها بر این نقطه اتکا ندارد. ما گزارش هایی دریافت کرده ایم مبنی بر اینکه هواخواهان نهضت آزادی ایران در مجلس ممکن است بکوشند خواستار تشکیل بحث در مجلس درباره رأی عدم اعتماد نسبت به بختیار بشوند. شاید این بحث از امروز یعنی 6 فوریه پس از تصویب لایحه انحلال ساواک و قانون تشکیل دادگاههای ضد فساد آغاز شود. یک چنین بحث و رأی لااقل طبق برآوردهای صورت گرفته یک هفته به طول خواهد انجامید. نهضت آزادی ایران احساس می کند که نشانه هایی در دست است (از رئیس مجلس) مبنی بر اینکه بختیار رأی اعتماد نسبت به خود را از دست خواهد داد. (اظهار نظر: ما هنوز آنقدر یقین نداریم ولی اگر این اقدام صورت گیرد بختیار تحت فشار قرار خواهد گرفت و به مرحله آسیب پذیری خواهد رسید. اگر مجلس رأی به عدم اعتماد نسبت به او بدهد بختیار که خود را طرفدار قانون اساسی می داند راه دیگری جز استعفا نخواهد داشت.) هنگامی که کابینه بختیار از میدان کنار رود راه برای جنبش اسلامی برای مصالحه با شورای نیابت سلطنت درباره انتصاب بازرگان به عنوان نخست وزیر و اجرای موازین قانون اساسی و تصویب آنها از سوی مجلس و تصویب حکومت باز خواهد شد و جنبش اسلامی را با وسایل قانونی روی کار خواهد آورد. البته این امر بدان معنا خواهد بود که اتهام مخالفین درباره اینکه مجلس کنونی و شورای نیابت سلطنت «غیر قانونی» است کنار گذاشته خواهد شد و یا اینکه بایگانی خواهد شد.

7- مراتب فوق پیش بینیهایی است که نهضت آزادی ایران برای سروکار داشتن با بختیار که از مصالحه خودداری می کند به عمل آمده است. چند منبع وابسته به جنبش مذهبی معتقدند که قبل از اینکه این

ص: 414

سناریو به پایان برسد مصالحه انجام خواهد گرفت. طبق اظهار دکتر میناچی (حفاظت شود) از جنبش مذهبی، عامل کلیدی این خواهد بود که اعضای کامل کابینه منصوب شوند، آیت اللّه خمینی «به قم بازگشته و امور سیاسی را به دست بازرگان بسپارد». از بحثها چنین بر می آید که اعضای نهضت آزادی ایران در محل از موضع آشتی ناپذیر و سرکش خمینی به تنگ آمده اند و امیدوارند او را کنار بگذارند. آنها شاید نتوانند کاملاً موفق شوند ولی در اطراف خمینی فشارهایی از جانب میانه روهای مذهبی در جریان است که ممکن است او را به بازگشت به قم به عنوان جزئی از مصالحه همگانی هدایت کند.

8 - منابع نهضت آزادی ایران ظاهرا احساس می کنند که نظامیان با سناریویی که نهضت آزادی ایران را طبق موازین قانونی روی کار خواهد آورد کنار خواهند آمد و شاید حق با آنها باشد؛ البته در صورتی که در این میان از رویارویی پرهیز شود. یک خطر بزرگ در حال حاضر (که حکومت ایران و جنبش اسلامی، هر دو آن را قبول دارند) این است که چپگرایان رادیکال یا اراذل و اوباش دست به عملیات خشونت آمیز بزنند که جنبش مذهبی را وارد میدان کنند. مهمترین عنصر در این سازش این مسأله است که چه کسی انتخابات را اعلام کرده و آن را کنترل خواهد کرد. اگر اردوگاه خمینی (و به ویژه خود آیت اللّه) راضی باشد از اینکه جنبش اسلامی سهم عمده را در کنترل رفراندوم درباره سلطنت در مقابل جمهوری اسلامی خواهد داشت آن گاه آنها برای سازش بیشتر زمان کنونی حاضر خواهند بود. بختیار قبلاً به طور خصوصی خاطرنشان ساخته است در رفراندوم و هر گونه انتخابات بعدی، آنها نقش اصلی خواهند داشت معذالک اردوگاه خمینی نسبت به بختیار و ارتش و سایر نیروهای طرفدار شاه مانند ژاندارمری و غیره مظنون است. در کوششهایی که برای سازش به عمل می آید این موضوع باید در نظر گرفته شود و همچنین سوءظنهای دیگری درباره نقش ایالات متحده نسبت به نظامیان باید مورد توجّه قرار گیرد.

سولیوان

در پی علی اصغر حاج سید جوادی برای دستگیری

سند شماره (49) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 7 فوریه 1979 برابر با 18 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: در پی علی اصغر حاج سید جوادی برای دستگیری 1- (سری) ما در گزارش اوضاع، درباره دستگیری حاج سید جوادی اطلاع داده ایم. تماس گیرنده استمپل به مأمور سیاسی خاطرنشان ساخته است که حاج سیدجوادی دستگیر نشده است بلکه در مخفی گاه به سر می برد. مهندس صالح بنفتی به پترسون، مأمور سیاسی، گفت که او شب بعد از دستگیری فرضی حاج سید جوادی با او صحبت کرده است و می داند او در مخفیگاه به سر می برد. حاج سید جوادی یک نویسنده برجسته است و در محافل مخالف رژیم مورد تحسین و احترام است. ما سال گذشته درباره تماس با او گزارش دادیم و مجموع نوشته های او را به وزارت امور خارجه فرستادیم و توصیه کردیم این نوشته ها ترجمه شود. حاج سید جوادی با اتحادیه نیروهای جبهه ملی و نهضت نویسندگان (رجوع شود به تهران الف 19، اول فوریه 1978)علاوه بر CDHRFهمکاری نزدیک داشته است. او یک رساله نویس ماهر سیاسی است. او به طور قطعی چپگرا و ضد صهیونیست و ظاهرا ضد آمریکایی است. روش او نسبت به اسلام ظاهرا یک روش پذیرش سیاسی است تا شور و شوق مذهبی. مقاله ای که او به خاطر آن «دستگیر

ص: 415

شده است» حتی یک بار هم کلمه اسلام را در هیچ گونه از اشکال به کار نبرده است ولی او همواره به «نهضت مردم ایران» و «انقلاب بزرگ ملی» اشاره می کند.

2- (خیلی محرمانه) مقاله مورد بحث در تاریخ 4 فوریه در روزنامه اطلاعات منتشر شده است. عنوان آن این است: «پاسخ به مسلسلها». این مقاله داری یک سرتیتر فرعی دیگر بدین مضمون «ارتش از چه چیزی دفاع می کند؟» و یک سرتیتر فرعی دیگر بدین مضمون «آنها به من پیغام داده اند که بدن مرا با گلوله های مسلسل مشبک خواهند کرد. این است پاسخ من به مسلسل های آنها». لحن مقاله به زبان فارسی بسیار زهرآگین است. هدف روشن آن تفرقه اندازی میان «ژنرالها» و بقیه نیروهای مسلح هست.

موضوع آن این است که ژنرالها نوکران وفادار کورکورانه شاه بودند و در چنین نقشی برای کوشش در متوقف کردن انقلاب بزرگ ملی، مردم را کشتار کرده اند و همه این کارها را برای حفظ امتیازات رژیم دیکتاتوری و حمایت از منافع صهیونیسم بین المللی و امپریالیسم آمریکا و شرکتهای چند ملیتی انجام داده تا آنکه خودشان و شاه و دوستانشان بتوانند از ایران همچنان بهره برداری کنند و ثروتهای ایران را به یغما ببرند. این ژنرالهای جنایتکار همه کوششهای خود را به کار می برند تا مانع آن شوند که افسران «شرافتمند و میهن پرست» و درجه داران و سربازان ایران درک کنند که آنها برای حفاظت از امتیازات جنایتکاران و منابع بیگانگان مورد بهره برداری قرار می گیرند به جای آنکه از استقلال ملی و امنیت ایران و مردم آن دفاع کنند. زبان مقاله خشن تر، آن است که در این خلاصه آورده شده است. تعجبی ندارد که «ژنرالها» از این مقاله به خشم آمده اند.

حاج سید جوادی که به عنوان عضو «دولت موقت» بازرگان نامزد شده است و شاید وزیر اطلاعات باشد از اینکه به خاطر نوشتن این مقاله تحت پیگرد قرار گرفته، برای مناسبات بین ارتش و بازرگان در صورتی که به عنوان وزیر منصوب شده باشد خبر خوبی نیست.سولیوان

فردوست طبق گزارش با جریان کنار می آید

سند شماره (50) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 7 فوریه 1979 - 18 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: فردوست طبق گزارش با جریان کنار می آید 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- در 5 فوریه جورج ناتانسون، تاجر آمریکایی و توطئه چین بین المللی به گفته خودش، با فرانک باروز، رئیس هیئت مدیره اتاق بازرگانی ایران و آمریکا، به دیدن پرت، کارمند سفارت آمد. سفارت برای مدتی کوششهای ناتانسون، تثبیت «برنامه های اقدام» با کمی دخالت دولت ایالات متحده را دفع کرده است. کارمند سفارت مجبور بود که دوباره توضیح دهد که دولت ایالات متحده دخالتی در مورد نجات رژیم (شاه - مترجم) نخواهد کرد، اما این بار ناتانسون گفت که او پیغامی از جانب ارتشبد حسین فردوست دارد. این دو نفر شب قبل ملاقات کرده بودند.

3- بنا به اظهارات ناتانسون، فردوست در پی آن است که هماهنگی و توافقی بین خمینی، دولت ایالات متحده و عناصر طرفدار غرب مانند خودش، به وجود آورد. بختیار بیرون از ارتش طرفداران کمی دارد و

ص: 416

وقتش رسیده که کوششها برای نرم کردن خمینی متمرکز شود. در حقیقت مطمئن شدن از اینکه دولت جدید خمینی موفق می شود اهمیت دارد، چرا که اگر او شکست بخورد قدرت مطمئنا به دست کمونیستها می افتد. از طرفی اگر دولت ایالات متحده به نیروهای خمینی نزدیک شود و ارزش و اهمیت یک وضعیت طرفدار غرب را نشان دهد، حزب اسلامی پژمرده خواهد شد. اگر ما روابط نزدیک با اعضای دولت جدید برقرار کنیم و خمینی هم قانون اساسی را قبول کند، شاید روزی حتی شاه هم قادر باشد برگردد،مشروط بر اینکه سلطنت کند نه حکومت. فردوست اعتقاد دارد که انگلیس و روسیه در تحریک کردن این بحران با هم همکاری می کنند (نظریه: ما اغلب این اتهام خیالی و خارق العاده را می شنویم.) و دولت ایالات متحده باید برای نجات اوضاع اقدامی نماید؛ مخصوصا ما بایستی مطمئن شویم که ارتش خارج از صحنه سیاسی خواهد ماند. ارتش می بایست نه بختیار را حمایت کند نه خمینی را. فردوست از سفارت انتظار پاسخ در رابطه با موضع ایالات متحده را دارد.

4- نظریه: اگر چه ناتانسون یک رابط کاملاً قابل اعتماد نیست، ما هیچ دلیلی نداریم که در ملاقاتش با فردوست و یا درستی پیغامش شک روا داریم. به نظر می رسد که این یک مانور زننده از جانب یکی از نزدیکترین دوستان شاه باشد (فردی که سفارت با وی در سالهای اخیر عملاً هیچ گونه تماسی نداشته است) - صریحا با کودتا مخالفت کردن و امیدواریش در مورد سرکار آمدن دولتی طرفدار غرب و یا حتی بازگشت شاه به پس از پیروزی خمینی. ما نمی توانیم از این امکان قوی چشم پوشی کنیم. این یک تحریک است.

سولیوان

کتاب بیست و هشتم

خط میانه (4)

ص: 417

ص: 418

ص: 419

ص: 420

بسم اللّه الرحمن الرحیم اینها می خواهند که فرهنگ همان فرهنگ باشد، از داخلش امثال آن اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند و وکیل سابق بودند اینها درآیند، همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند چنانکه دادند. همان وکلایی که در سابق بودند و همان وزرایی که در سابق بودند و همان سردمدارهای سابق. همان تحصیلکرده ها و روشنفکرهای دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبتهایی که به این ملت وارد شد به دست همین اشخاصی که به اسم مجاهدت و به اسم فدایی و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت بحال خودش باشد و هر چه شما داشتید به جیب دیگران کردند و یکقدری از آن را هم خوردند. دار و دسته شاه مخلوع همین جمعیتها بودند که الآن برخلاف نهضت دارند فعالیت می کنند.

امام خمینی با توجه به پیوندهای عمیق آمریکا و رژیم دست نشانده پهلوی و خصوصا شخص شاه، آمریکا حتی در دوره هایی که شاه با بحرانها و قیامهای مردمی مواجه شد، هرگز در پی یافتن جانشینی برای این عنصر پلید نبود، لیکن توفندگی و گسترش حرکت امت مسلمان در سال 57، آمریکا را متوجه ظهور حرکتی کرد که مصمم است پایه های حکومت شاه وکلاً رژیم سلطنتی را از ایران برکند. آمریکا در برخوردهای اولیه در سال 57 هنوز به عمق این حرکت و هدف اصلی آن پی نبرده بود و به خاطر تحلیلها و شناختهای غلطی که از بافت جامعه اسلامی ایران داشت، دست به اقدامات پیش گیری کننده و تجربه شده ای که در طی سالیان حاکمیتش در مناطق مختلف جهان به دست آورده بود زد، که از آن جمله تشکیل دولت نظامی و یا طرح دولت ائتلاف ملی را می توان نام برد. شناخت غلط از جامعه اسلامی این گمان را برای آمریکا پیش آورد که محرکین و مشوقین مردم در این نهضت گروهها و دستجات سابقه دار سیاسی هستند که قبلاً با آنها به نحوی در تماس بوده است. این تماسها در آن مقطع زمانی بیانگر تمایل دو جانبه ای هم از سوی آمریکا و هم دستجات فوق بود. اهداف عمده ای که آمریکا از این تماسها دنبال می کرد، یکی کسب اطلاعات در

ص: 421

رابطه با ریشه های نارضایتی از رژیم و شناخت بافتهای مخالف و دیگر کانالیزه کردن این عناصر در جهت حمایت از شاه و بالمال آمریکا بود. هدفی که گروههای فوق از این تماسها دنبال می کردند، ریشه در عمق تفکرات و گرایشهای آنها داشت و بیشتر ناشی از بینش غربی آنان و این باور بود که هیچ حرکت مخالفی در ایران بدون حمایت و موافقت آمریکا نمی تواند صورت بگیرد. اسناد منتشر شده در مورد ویژگیها و اصول تفکرات این دستجات تاکنون به حد کافی روشنگر بوده است.

با رشد و تداوم حرکت امت اسلامی ایران آمریکا متوجه شد که این حرکت، ماهیتی متفاوت از این گروهها و دستجات دارد و خصلتهای اسلامی و مردمی بر آن حکومت دارد و نه اندیشه های ملی گرایانه.

اما شخصیتهای کاذبی که افراد و دستجات فوق کسب کرده بودند و بیشتر ناشی از عدم شناخت قبلی آنان از سوی مردم بود و هماهنگی منافقانه با فرامین و رهنمودهای امام به خاطر امکان حیات سیاسی در جامعه ایران،آمریکا را واداشت که با توجه به شناختی که خود از این دستجات داشت، از آنان در جهت دو امر سود جوید:

1- سوق دادن حرکت مردم به سوی سازش با شاه منوط به اینکه شاه سلطنت کند و نه حکومت و به طور کلی سوق دادن مردم در جهت پذیرش حکومتی منطبق با قانون اساسی سال 1284 که حامی منافع آمریکا و غرب نیز باشد.

2- در صورت شکست مرحله اول روی کار آوردن و حمایت از رژیمی که فقط از لحاظ نام و عناصر گرداننده با رژیم شاه متفاوت باشد. ولی از هر جهت منافع غرب و آمریکا را تأمین و حفظ نماید.

پویایی انقلاب و درک ماهیت اسلامی آن و رهبریت قاطع امام، از سال 58 آمریکا را مطمئن ساخت که از یک سو رژیم شاه رفتنی است و از سوی دیگر با روی کار آمدن رژیمی به رهبری امام دستشان از تمام این آب و خاک و منابع این ملت قطع خواهد شد، بدین خاطر بر اجرای مرحله دوم طرح مصمم شد.

طیف گسترده خط میانه از روحانی نمایان و لیبرالهای مذهبی گرفته تا گروهها و عناصر سلطنت طلب و غیر مذهبی علیرغم اختلافات ظاهری با یکدیگر در حفاظت از منافع آمریکا و مقابله با خط اصیل اسلامی مشترک و متفق القول بودند. تماسها و ملاقاتهایی که در این مرحله با عناصر خط میانه صورت می گرفت بیشتر مبتنی بر تشویق و ترغیب این عناصر در جهت اتخاذ یک موضع واحد و تشکیل جناحی منسجم بر علیه خط امام و همگام با منافع غرب بود. شناختی که آمریکا در طی این مدت از جریانات انقلاب و خط اسلامی نهضت به دست آورده بود، او را ملزم می کرد که بیشتر بر جناحی از خط میانه تکیه کند که ظاهر و وجهه ای اسلامی داشته باشد و بتواند از احساس مذهبی مردم در جهت اعمال سیاستهای سوء خود استفاده کند. بدین خاطر توجه بیشتر او بر روی عناصر نهضت آزادی، حامیان و خود شریعتمداری و جبهه ملی متمرکز می شود.

تاکنون در کتابهای دخالتهای آمریکا در ایران، احزاب و دولت موقت (کتاب شماره 18) عملکرد این گروههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی آمده است، ولی اسناد این مجموع عملکرد خط ضد انقلابی این قشر بعد از انقلاب را به گونه ای بارز و مشخص نشان می دهد.

پیروزی انقلاب به هر صورت بزرگترین مهره دست نشانده آمریکا را از منطقه بیرون کرد. خط مشی اسلامی انقلاب و رهبریت قاطع آن که سعی در ریشه کن کردن تمامی پایگاههای کفر و شرک و نفاق داشت در تداوم حرکت خویش مواجه با مشکلات و عکس العملهای گوناگون از جانب جناحهای مذکور شد.

ص: 422

قدرت طلبان میانه رو و حامیان داخلی آمریکا که خود را مدعیان بلامنازع خوان نعمت انقلاب می دیدند در پی قبضه قدرت و نفی اجرای احکام اسلام بدون کم و کاست، برآمدند. هدف عمده آنان ترویج تفکرات و مفاهیم غرب گرایانه و لیبرالی در باطن و خدمت به انقلاب و مردم در ظاهر بود. جریانهای عمده ای از خط میانه که بعد از انقلاب در صحنه سیاسی به وضوح ظاهر شدند، دولتمردان موقت نهضت آزادی - جبهه ملی و جناحهای ریاکار وابسته به شریعتمداری بودند. البته در این طیف عناصر منفردی نیز حضور داشتند.

دولت موقت که ترکیبی از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و مریدان شریعتمداری بودند علیرغم اختلافات ظاهری در درون خودشان در مقابله با خط امام و حمایت از حضور آمریکا در ابعاد نظامی، فرهنگی و اقتصادی دارای وجوه اشتراک فراوان بودند. سیاست کلی آمریکا در تقویت خط میانه به طور اعم و دولت موقت به طور اخص، به خاطر شناختی که از آنان داشت بود، زیرا موضع گیریها و سیاستهای ضد امپریالیستی امام راهی نبود که باب طبع آمریکا و یا حافظ منافع آنان در ایران و منطقه باشد و آمریکا تنها چاره برای از میدان بدر کردن امام و پیروان صدیق ایشان را تقویت جناح میانه روها و در رأس آنان دولت موقت می دید. البته اعضای دولت موقت نیز از درد دل و چاره جویی با مأموران آمریکایی و اظهار لطف به آنان دریغ نمی ورزیدند، و همیشه به دنبال حمایتهای ایشان بودند (اکثر اسناد موجود در کتابها به این موضوع اشاره دارند.) حقوق بشر و مسئله انقلابی اعدامهای سران جنایتکار رژیم پهلوی در اوائل انقلاب و سیستم دادگاهها به عنوان یک مستمسک قوی بوده که به وسیله آن آمریکا چهره انقلابی اسلام و خط امام را از طریق رسانه های امپریالیستی بین المللی مخدوش و از این کانال چهره دمکرات منشانه و حقوق بشری ایادی خود در دولت موقت را تقویت نماید. غرب زدگان خود باخته ای نیز که درس بشریت را در مکتب حقوق بشر سردمداران جنایت و بشر کش آموخته بودند، همنوا با آمریکا در پی تخطئه اسلام و جمهوری برمی آمدند و اجرای احکام اسلام را نابودی آرزوهای دمکرات مآبانه خود می دیدند و علیرغم ظاهر ترقی خواهانه و ضد امپریالیستی خویش با عوامل امپریالیسم به گفتگو می نشستند:

«قائم مقام کنسول سیاسی سفارت در 10 اکتبر با لاهیجی، وکیل برجسته و نایب رئیس کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر ملاقات نهاری داشت... فضای ملاقات بسیار دلتنگ کننده بود، چرا که لاهیجی احساس می کرد امیدهای او و دیگر نیروهای مترقی برای انقلاب ایران بر باد رفته اند... لاهیجی گفت از ابتدا با ایده دادگاههای انقلاب مخالف بوده... لاهیجی وکیل یکی از ژنرالهای رژیم قبل بوده ولی بیش از دو ماه به او اجازه ملاقات با متهم را نداده بودند.» (اسناد 38 و 39).

با توجه به تمام جوانب و واقعیتهای حاضر در صحنه سیاسی ایران آمریکا تنها راه تأمین منافع خویش در ایران را تقویت خط میانه و دولت موقت می دید و سعی می کرد از پوشش حقوق بشر به عنوان اهرم فشاری برای کانالیزه کردن جریانات سیاسی در جهت منافع خویش بهره ببرد. مناسبترین تکیه گاهها برای این اهرم عناصری با تفکرات غربی بودند که فرهنگ وجودشان با این تفکرات سرشته شده بود. تنها مانع پیشبرد این اهداف ویژگیهای اسلامی و والای امام بود و بدین خاطر عمده تلاشها در جهت حذف این ویژگیها صورت می پذیرد.

«میناچی آمریکاییها را با خوشرویی و گرمی تمام پذیرفت...

میناچی راجع به یک رشته عملیات و مبارزه بر علیه ایران در وسایل ارتباط جمعی آمریکا اظهار نگرانی و دلواپسی کرد. او گفت که ایران می خواهد روابطش را با آمریکا ادامه داده و دولت آمریکا نباید توجهی نسبت به تبلیغات کمونیستها داشته باشد. او بخش فارسی زبان رادیو آمریکا را عالی توصیف کرد. میناچی گفت روابط آمریکا با انقلاب اسلامی ایران را در سطح بالا خوب و مورد توافق بوده....»(سند 12) «او (کاظم رجوی) می خواهد که ایران از لحاظ سیاسی بدون تعهد باشد. اما می گوید که دولت بازرگان و او هر دو برای ایالات متحده احترام بسیار قائلند و در جستجوی راههای برقراری مجدد روابط خواهند بود.»(سند 15).

ص: 423

«میناچی گفت نخست وزیر اخیرا موافقت خمینی را جلب کرده تا انتقادات خود را در مورد امور خارجی عموما و روابط با ایالات متحده خصوصا کم کند..... مأمور سیاسی گفت تمام مشکل کلی ارتباط دولت موقت ایران - قم، آمریکا را نگران کرده خصوصا با توجه به اینکه خمینی پیوسته در مورد روابط ایران و آمریکا منفی بوده است. میناچی با ناراحتی قبول کرد که این حرف درست است، اما امیدش را روی کوششهای نخست وزیر برای بیرون بردن خمینی از عرصه بین المللی گذاشت.» (سند 19) «در ضمن، اظهارات پروفسور جیمز بیل در مجله تایم در مورد احساس طرفداری از آمریکا در میان مقامات عالیرتبه فعلی مذهبی در روزنامه های محلی پخش می شود، متأسفانه بیل از یزدی و انتظام که هر دو از افراد مهم دولت بازرگان هستند اسم می برد. در شرایط فعلی این عمل می تواند فقط به آنها صدمه بزند و ممکن است به این امر منجر شود که آنها گامی جهت اثبات اینکه عامل آمریکا نیستند، بردارند. از آنجایی که سفارت برای کمکهای عملی بسیار گسترده به این دو، از میان سایرین، وابسته است، چنین حادثه ای ممکن است به تنهایی انعکاس به خصوصی داشته باشد.»(سند 6) جدای از، سیاستمداران دولت موقت، میانه روهای منفردی بودند که آنها نیز در پی استمرار همین خط مشی عمل می کردند، ولی به خاطر عدم انسجام و ارتباط، این نیروها کارآیی مؤثری نداشتند. اجتماع اینها بر حول یک محور واحد از امیال قلبی آمریکا بود. آقای شریعتمداری به عنوان این محور می توانست به طور آگاه یا حتی ناخودآگاه محل جذب این نیروهای پراکنده باشد. در مورد اینکه آیا این عناصر ضد انقلاب و میانه رو بودند که می خواستند حول محور آقای شریعتمداری جمع شوند و رهبر بتراشند و یا این خود آقای شریعتمداری بودند که کانون جذب این عناصر شده بودند، اسناد به خوبی گویاست. شخص شریعتمداری گذشته از ویژگیهای فردی به خاطر وجهه اسلامی که داشت یکی از مناسبترین افراد جهت طرح آمریکا برای رودررویی با خط امام بود.

به نظر او (شریعتمداری) دادگاههای انقلاب غیر قانونی و غیر اسلامی هستند و بنابراین او نه تنها دخالتی در این دادگاهها ندارد، بلکه نقشی در کارهای حکومتی نیز ایفا نمی کند... او اضافه کرد ایران امروز براساس عقل اداره نمی شود، بلکه اداره براساس احساسات است و احساسات ضد آمریکایی جاری را نمونه ای از این امر دانست. او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی کنونی را به عنوان احساسات اصیل ایران تلقی کند. وی با احتیاط تمام گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این رفتار ضد آمریکایی کمک کرده است، و وقتی مردم دوباره سر عقل بیایند، می خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد. البته این روابط با آنچه در گذشته بوده فرق خواهند داشت. او گفت که آمریکا می تواند در این برهه مشکل از زمان مؤکدا بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته و

ص: 424

آمریکاییها به درخواستهای یک حکومت سلطنتی جواب مثبت داده اند. او اضافه کرد که ما باید به دقت از فرصتهایی که موجب استحکام دوستان آمریکا در ایران می شود، استفاده کنیم و با این تبلیغات (ضد آمریکایی مبارزه نماییم.»(سند 11) با توجه به این طرز فکر و نکات و راهنماییهای ذکر شده از سوی آقای شریعتمداری مشخص می شود که آمریکا در تشخیص خود دچار اشتباه نشده و مرکز جاذبه شدن ایشان برای گروههای ضد انقلاب صرفا یک تاکتیک سیاسی در جهت استفاده موقت از موقعیت ایشان نیست، بلکه خود ایشان یک پایه اساسی خط میانه هستند. در این طیفی که قصد داشتند حول محور شریعتمداری مجتمع شوند از عناصر لیبرالی دست راستی گرفته تا کاندیدای گروههای به اصطلاح مترقی چپگرا یافت می شوند:

«الهی اظهار داشت حکومت ایران خود را از بین برده، اما آمریکا هم مسئول است. شما نمی توانید شخص شاه را 30 سال نگهدارید و بعد بگذارید او برود.. او و دیگران که در رژیم سابق دارای منصب مهمی نبودند و در بسیاری موارد ضد شاه هم بودند، با هم متحد می شوند... گروه الهی و بقیه امیدوارند که با شریعتمداری متحد شوند. او گفت رئیس سابق ستاد ژنرال قره باغی تحت حمایت شریعتمداری در خفا به سر می برد، که این مسئله این امید را به میانه روها داده است که وقتی شریعتمداری وضع را مناسب ببیند با آنها کنار خواهد آمد. (نظریه: تمام مطالب بالا یا چیزهایی که از جاهای دیگر شنیده ایم مطابقت دارد...) الهی می خواست به مأمور سیاسی اطلاع دهد که گروه میانه روها درصددند که جریان خود را با چند مأمور رسمی دولت آمریکا و چند تبعه آمریکایی از جمله رهبران مهم کنگره و آنها که قبلاً در جریان مسایل ایران بوده اند مانند سفرای آمریکا در ایران در میان بگذارند...کوشش خواهد شد که آمریکا و سایر کشورها از خمینی حمایت نکنند و یا حداقل او را به سوی مفاهیم دمکراسی غربی سوق دهند. حال هر چه می خواهند، نامیده شوند.» (سند 16).

«... لاهیجی گفت در حالی که پشتیبانی توده ای مردم، هنوز از خمینی قدرتمندترین مرد ایران را می سازد، او تمام گروههای مترقی را بیزار کرده است. متجاوز از دو هفته گذشته این گروهها گفتگوهایی را آغاز کرده اند تا نیروهایشان را در یک گروه جمع کنند تا بتوانند خمینی را مجبور کنند که در پیش نویس قانون اساسی تجدید نظر کند. سازمان دهندگان این گروه امیدوارند که بتوانند جبهه ای از میانه روهای مسلمان و رهبران غیر مذهبی به وجود آورند. آنها قصد ندارند هیچ یک از چپ گرایان مسلمان یا فداییان را در فعالیتهایشان شرکت دهند، چون اختلافات طرفداران شریعتمداری چپیها خیلی زیاد است. گروه جدید متشکل است از مسلمانان میانه رو در حزب جمهوری خلق مسلمان که در رابطه با شریعتمداری هستند و میانه روهای غیر مذهبی جبهه ملی کاظم حسیبی و جنبش حاج سید جوادی. مضافا این گروهها در حال مذاکره با مجاهدین خلق هستند، چون آن را یکی از قویترین نیروها در ایران می دانند.» (سند 39) سیاست و ایده آل آمریکا تشکیل جبهه ای واحد از لیبرالهای راست و چپ و رهبریت فردی ظاهرالصلاح و با وجهه اسلامی بوده و با توجه نسبت به سابقه نه چندان درخشان آقای شریعتمداری در ارتباط با رژیم شاه و ترس افشای آن، رهبریت ایشان مورد تردید قرار گرفته است، ولی نباید از نظر دور داشت که در مقایسه با عناصر دیگری که در مقام کاندیداتوری برای امر رهبری در نظر گرفته می شدند باز هم آقای شریعتمداری مناسب ترین و برجسته ترین ویژگیها را داشت:

«نظریه سفارت:... یک ائتلاف شریعتمداری / مجاهدین / جبهه ملی می تواند بسیار نیرومند و

ص: 425

سهمگین باشد... به هر حال این احتیاج به یک رهبری دارد و سفارت تردید دارد که شریعتمداری مایل باشد که از برج آجر گلیش پایین بیاید و در سنگر بجنگد. حتی اگر او مزاجا و خلقا برای رهبری یک جناح مخالف شایسته باشد (که نیست)، روابط گذشته او با رژیم شاه او را به واسطه امکان افشای این معاشرتها، لکه دار و زخم پذیر می سازد» (سند 39) در مورد عملکردها و نقطه نظرات آقای شریعتمداری انشاءاللّه در مجموعه های آینده بیشتر بحث خواهد شد. برخوردهای عملی خط میانه بعد از انقلاب بیشتر بر اساس رهنمودهای آمریکا و برخاسته از مفاهیم دمکراسی غربی و انگیزه های جاه طلبیهای فردی و گروهی عناصر این طیف بود. نشریات گوناگون، فریادهای حقوق بشری و امثال آن از سوی عناصر خط میانه صرفا مسائلی نبوده که به خاطر نفس دمکراسی و اعتقادشان به اجرای آنها مطرح شده باشد بلکه بیانگر تلاشهایی بود که برای نشان دادن علایمی از حیات خط میانه در صحنه سیاسی ایران و قدمهایی در جهت هماهنگ نمودن و واحد عمل کردن این خط در برابر خط اسلامی انقلاب صورت می گرفت. این اعمال به اضافه عملکردهای لیبرالی دولتمردان موقت بارقه های امیدی بود برای آمریکا تا نسبت به حضور و تداوم سیاستهای امپریالیستیش در ایران نگرانی به خود راه ندهد و حتی ترس آمریکا از ارسال کمکهای مالی و علنی به این گروهها ناشی از این سیاست بود که: «هرگونه ارتباط ضمنی با دولت آمریکا می تواند با توجه به انزجار عمومی نسبت به سیاستهای آمریکا به معنای مرگ گروه سیاسی جدید تلقی گردد.» (سند 10). در این میان عملکردهای خط شریعتمداری و همگامی با کلیه باند ضد انقلاب همان گونه که در سند شماره 14 و سندهای دیگر آمده تحت پوشش حزب خلق مسلمان تأییدی است بر گفتار بالا:

«به علاوه، خود جنبش علائم فزاینده ای از عدم اتحاد نشان می دهد، که حزب خلق مسلمان وفادار به آیت اللّه شریعتمداری به طور فزاینده ای آماده رقابت با تسلط نیروهای وفادار به خمینی می باشد. حزب جمهوری خلق مسلمان در چنگ زدن به موضوع آزادی مطبوعات به عنوان یک چماق سیاسی برای استفاده از رقبای اسلامیش سرعت به خرج داده است.

خود شریعتمداری چند روز پیش گفت.که دولت موقت ایران اختیار قانونی برای ترویج قوانین جدید را ندارد...»(سند 26)

عکس العمل نسبت به دولت بازرگان

ص: 426

سند شماره (1) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 28 فوریه 79-19 اسفند 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتنخیلی محرمانه موضوع: عکس العمل نسبت به دولت بازرگان 1- عصر روز 25 فوریه مأمور سفارت برای شام به خانه یکی از کارمندان ایرانی قسمت بازرگانی سفارت دعوت شده بود. کارمند همسر یک نمایشنامه نویس است و همچنین یک دوست نقاش و شوهر بازرگان او را نیز دعوت کرده بود. مطالب زیرین برخی برداشتها از گفتگوهای میهمانی می باشد..

2- تمامشان خیلی شدید طرفدار بختیار بودند. یکی از آنها جدل نمود که (بختیار ) در درگیرشدن با خیلی از مشکلاتی که روبرو شد خیلی کند بوده است. ولی سه نفر دیگر موافقت داشتند که او در جلوگیری از یک کودتای نظامی که کشته های زیادی به جای می گذاشت و وضعیت را خیلی بدتر از آنی که اکنون می باشد می کرد، موفق بوده است. آنها خصوصا از ناسیونالیسم و تعهدش به دموکراسی تمجید نمودند.

3- هیچکدام به طور اخص نسبت به دولت بازرگان مطمئن به نظر نمی رسیدند چون که دولت او به نظر می رسد که فاقد کنترل خیلی از عوامل که اکنون در صحنه سیاست مشغول بازی هستند، می باشد. آنها از اینکه (در روزنامه) خوانده بودند که بازرگان اعدام چهار ژنرال را از مطبوعات آگاهی پیدا کرده بود وحشت زده بودند، و از بابت امتناع دولت در فاش نمودن اسامی اعضای دادگاهی که ژنرالها را محکوم نموده بودند مضطرب بودند. تاکتیکهای دولت موقت از ظرف آنها خیلی متفاوت از تاکتیکهای رژیم قدیمی دیده نمی شد. دولت جدید احتمال دیکتاتور بودن و در هر موردی را مثل خلف خود نشان می دهد.

این نظر ارائه شده که حداقل در گذشته یک عامل امنیت در خیابانها وجود داشت و یک نفر می توانست شب را بخوابد. تعداد اسلحه های آزاد و دستهایی که آنها می یابند، ترساننده است.

4- یک خطر احتمالی کمونیستها وجود دارد با این حال آنها در مورد ابعاد آن خطر نامطمئن هستند.

یزدی، قطب زاده و بنی صدر به عنوان بد ذات دیده می شوند و این حقیقت که خیلی از افراد اطراف خمینی 10 تا 15 سال گذشته را خارج از ایران گذرانده اند ناخوشایند است چون که آنها با واقعیتهای جاری کشور در تماس نیستند. آنها احساس می کنند که اشخاصی مثل آنها که به هیچ وجه حامیان رژیم گذشته نیستند، ولی انقلابیون فعالی نیز نیستند، باید شروع به درگیر شدن در یک تلاش برای جلوگیری از بی اعتدالیها بنمایند.

5 - میزبان اشاره کرد که بیشتر کارمندان رادیو تلویزیون ملی ایران هنوز در اعتصابند، خصوصا آنهایی که در قسمت تلویزیون کار می کنند. اعتصاب به خاطر سانسور مستمر ادامه پیدا می کند. احساس این است که مطبوعات نیز علیرغم اعلامیه های دولت که سانسور نمی شوند، سانسور می شوند. قطبی رئیس سابق رادیو تلویزیون به نظر می رسد که دو طرفه بازی می کند که خودش را در موقعیتی از قدرت دوباره تثبیت نماید. به طوری که گزارش شده او در هر دو گردهمایی چپی ها و مذهبی ها ظاهر شد.

6- کمیته خمینی به وزارتخانه های دولت حمله نموده است، منجمله دفتر شهردار که یکی از اقوام یکی از میهمانان در آنجا کار می کند، همان طوری که کارمندان برای پرس و جو به کناری برده می شوند کمیته به تلاشش برای نابود کردن افراد ساواک ادامه می دهد.

7- شایعاتی که مورد بحث قرار گرفت اینها بودند:بختیار به وسیله بازرگان که وی را پنهان نموده است

ص: 427

پناه داده شد. نظریه: آن طوری که در تلکس جداگانه گزارش شد، گمان بر این است که بختیار در پاریس باشد. به هر حال برای وی خیلی مشکل بوده است (اگر نه غیر ممکن ) که بدون همکاری نخست وزیر فعلی به آنجا رسیده باشد. خمینی قرار است که در چند روز آینده به قم حرکت کند و از شریعتمداری خواسته است که به تبریز مراجعت نماید. شریعتمداری امتناع ورزیده است.

8 - انتظار کلی همه در میهمانی شام این بود که حد اقل یک تا دو سال لازم خواهد بود قبل از اینکه وضعیت شروع به عادی شدن بنماید.

9- خیلی از نظرات که در طول مهمانی ابراز شد در یک مقاله که در یکی از مطبوعات انگلیسی زبان در 27 فوریه جلب شد. منعکس شده بود.

شخصیتهای ایرانی

سند شماره (2) تاریخ: اول مارس 1979 - 3 فروردین 1358خیلی محرمانه موضوع: شخصیتهای ایرانی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- وقتی که من در روز اول مارس با سنجابی وزیر امور خارجه صحبت کردم، او در اشاره ای به من گفت که شهریار روحانی با ونس ملاقات کرده بود. او می خواست که ما این را بدانیم که روحانی نماینده دولت ایران نیست. او گفت که روحانی جوان خوبی است و داماد یزدی می باشد، ولی هیچ مقام رسمی ندارد. آمریکا می تواند با او به طور غیر رسمی مدارا کند و به اصطلاح راه بیاید، ولی نماینده رسمی، کاردار است که من او را بنام فقیه شناختم. او گفت که به زودی نماینده ارشدتری معرفی خواهد شد.

3- سپس من در مورد موقعیت سناتور ابورزک که گفته بود کنسول قانونی دولت ایران است، سؤال کردم. سنجابی گفت که آنها نام آن مرد را شنیده اند، ولی او هیچ ارتباطی با دولت ایران ندارد.

4- نظریه: همان طوری که دپارتمان از سخنان دیشب بازرگان استنباط می کند، او و کابینه اش نسبت به چیزی که آنها به عنوان غصب مقام توسط تمام مقامات ایرانی منصوب شده از طرف خود رجوع می نماید، حساس می باشند. من این طور تشخیص می دهم که روحانی جوان ممکن است سودمند به نظر آید ولی وزارتخانه باید درک کند که دولت بازرگان به افرادی از نوع او با سوءظن و خشم می نگرد. این دولت اگر چه در زمان حاضر بازده و کارآیی زیادی ندارد، ولی اگر ما بخواهیم که آن در مصدر قدرت بماند باید به قدرت و تمامیت آن احترام بگذاریم.«سولیوان»

فساد در زمان پهلویها

سند شماره (3) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 3 مارس 79 - 12 اسفند 57 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن خیلی محرمانه موضوع: فساد در زمان پهلویها 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- در جواب سؤالی که از طرف مأمورین سیاسی استمپل و تامست در اول مارس در مورد بیانیه منتسب به دکتر ناصر میناچی وزیر اطلاعات و جهانگردی و اوقاف (قویا حفاظت شود) که 100 میلیون

ص: 428

دلار رشوه در رابطه با یک قرارداد هلیکوپتر پرداخت شده است، میناچی گفت که دولت وی مدرکی دال بر فساد در سطح وسیعی در بالاترین سطوح رژیم پهلوی و منجمله خانواده شاه دارد. سپس او پرونده ای رانشان داد و گفت این در وزارت دادگستری به دست آمده و شرح یک تحقیق است که چندین سال قبل توسط دادستان انجام شده بود. طبق گفته میناچی کشفیات دادستان توسط دستور شخص شاه بایگانی شده بود. او سپس قطعاتی منتخب از پرونده را خواند که بیشتر آن در باره فعالیتهای ابوالفتح محوی بود که میناچی گفت امتیاز یک شرکت انحصاری در سطوحی چند از هلیکوپتر گرفته تا کامپیوتر به او داده شده است. طبق پرونده، محوی بازپرداختهایی برای قراردادهای بی شماری که با شرکتهای خارجی ترتیب داده بود، دریافت نموده است. میناچی اشاره کرد محوی به خاطر نقشش به عنوان واسطه برای تعدادی از اعضای خانواده سلطنتی (او به اسنادی از پرونده در مورد چند تن از پهلویها اتخاذ سند کرد تا این موضوع را ثابت نماید) و همچنین به عنوان ترتیب دهنده خوشگذرانی شخص شاه مورد لطف بوده است. میناچی یادآور شد که تمام کوشش به کار برده خواهد شد تا آنهایی که درگیر بوده اند تحویل دادگاه انقلاب داده شوند. اما این ممکن است مشکل باشد زیرا خیلی از افراد (تحت تعقیب ) بزرگ منجمله محوی خیلی وقت است که فرار کرده اند.

3- اهمیت پرونده میناچی دعوایی نیست که بر علیه کسانی که متهم به فساد هستند به وجود می آورد (در حقیقت خیلی از اینها دست نویس بود و شان می داد که چیزی جز نتیجه اولیه تحقیقات نیست) بلکه اثر روانی احتمالی آن بر روی افکار عمومی ایرانیان است. همانند لیست کمونیستهای سناتور جوزف مک کارتی محتمل است که لیست به عنوان سند غیر قابل بحث از فساد در سطوح بالای رژیم پهلوی پذیرفته شود، یک قبولی که ممکن است در موارد به خصوص به وسیله حقیقت اصلی تضمین نشود. اهمیت یا خطر برای ما این است که بیشتر معاملاتی که در پرونده ذکر شده مسائل خارجی و اکثرا آمریکایی را درگیر می سازد، به طور مثال جریان بل هلیکوپتر (آن نگرانیها)، و لذا آمریکا ممکن است خواسته یا ناخواسته و صرف نظر از گناه و یا بی گناهی مورد اتهام تند و شدیداللحن قرار گیرد.

انقلاب اسلامی تند (ترشروی ) می شود

سند شماره (4) خیلی محرمانه از:سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 8 مارس 79 - 17 اسفند 57 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: انقلاب اسلامی تند (ترشروی ) می شود.

1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه - کمیته خمینی دستور داده است که تمام مقامات ارشد 15 سال گذشته دستگیر شوند یک منبع تخمین می زند که این می تواند بین 16000 تا 000/30 باشد. استانداران دولت ایران در استانها مورد قبول واقع نشدند. منابع نزدیک به اداره کنندگان زندان کمیته می گویند که اعدامها به مراتب بیشتر از آن است که تأیید می شود و به شدت از آمریکا در مورد حقوق بشر انتقاد کردند. روی معانی انقلابی تأکید بیشتری می شود. حمله خمینی به دولت راه را باز می گذارد برای اینکه فداییان به نام او عمل کنند. از هم پاشیدگی، اغتشاش و خشونت خصوصیات برجسته سیاستهای امروز در ایران هستند. (پایان خلاصه).

ص: 429

3- هدایت اسلامی نیا(مراجعه کنید به گزارش قبلی در مورد این منبع) به فوریت تقاضا نمود استمپل مأمور سیاسی را در صبح روز 8 مارس ببیند، یک نماینده سابق مجلس (75-1971) و ورشکسته سیاسی سال گذشته. او گفت دو نفر از بهترین منابع مذهبی به وی اطلاع داده اند که دو یا سه روز قبل کمیته خمینی تصمیم گرفت که تمام مقامات ارشد دولتی برای 15 سال گذشته را دستگیر نمایند.ممنوعیت در مورد مسافرتشان اولین قدم بود( قبلاً گزارش شد) و کمیته ها شروع به پخش شدن برای جمع آوری افراد نموده اند، دکتر موسوی یک دوست نزدیک او که تازه از قم بازگشته است گفت جو در مرکز کمیته شبیه دوران تروریسم در انقلاب فرانسه است، خصوصا در آستانه سخنرانی خمینی برای طلبه های علوم دینی در 7 مارس (در گزارش وضعیت 8 مارس گزارش می شود) که دولت ایران را ضعیف خواند. اسلامی نیا گفت دستگیریها به 16000 تا 30000 نفر خواهد رسید، اگر که کمیته تصمیمش برای دستگیری مقامات ارشد شهرستانها نیز عملی کند. اسلامی نیا گفت 4 نفر از رابطهای او در مرکز استانها گزارش می کنند که استانداران منصوب شده دولت ایران بوسیله کمیته های محلی بازداشت شده اند و بوسیله نامزدهای محلی که از طرف مردم انتخاب شده اند جایگزین گردیده اند.

4- اسلامی نیا و یک منبع دیگر نزدیک به چندین گروه از دانشجویان مذهبی در دانشگاه تهران گفتند، تعداد اعدامها خیلی بیشتر از آن است که اعلام شده، خصوصا در استانها که تصفیه حسابهای قدیمی صورت می گیرد. کمیته ها یک یا دو مجرم اصلی را می گیرند و در مورد مرگ آنها حداکثر تبلیغات را می کنند، سپس به آرامی تا حدود یک دوجین از دیگران را، (طبق گفته منبع دانشگاهی اغلب ساواکیهای سطح پایین) می کشند. اسلامی نیا موسوی نظریه های نسبتا تندی در مورد سیاست حقوق بشر آمریکا و فقدان موضعگیری قابل مشاهده از طرف واشنگتن در مورد اعدامهای کوتاه و دستگیریها دارند. اسلامی نیا با حالت طرب انگیزی سؤال نمود آیا مجازات مرگ برای لواط و تازیانه زدن برای زنا ( هردو در مطبوعات در روزهای اخیر مطرح شد) قسمتی از برنامه حقوق بشر دولت ایالات متحده برای ایران بوده است. هر دو نفر ادامه دادند که اکنون سؤال و جواب آشنا این است که سیاست حقوق بشر ایالات متحده شاه را فقط برای این ضعیف نمود که به چیزی بدتر ختم شود. در یک گفتگوی جداگانه مأمور سیاسی شنید که سناتور اسبق خانم منوچهریان در 7 مارس یک هیئت نمایندگی زنان را به دفتر نخست وزیری هدایت کرد و از دولت ایران تقاضا نمود که اجازه ندهند زنان به قرون وسطی بازگردند.

گردهمایی در عصر روز 8 مارس روز بین المللی زن برگزار شده بود و درست در زمانی واقع شد که خمینی در قم به شدت از حضور زنان برهنه در دولت عصبانی شده بود و دستور داد که تمام کارمندان دولت خودشان را بپوشانند. منوچهریان گفت آماده است که گروه وکلای زن را به اتحاد عملی با فداییان هدایت کند تا اینکه ببیند دست آوردهای گذشته از بین رفته اند.

5 - در چند روز گذشته، شخصیتهای دولت ایران به طور فزاینده ای انقلابی به نظر رسیده اند. این شامل انتقادات بیشتری از نقش ایالات متحده در ایران نسبت به انتقاداتی که در طی دو هفته اول که انقلاب صورت می گرفت، می شد. بالاترین حد عصبانیت خمینی در 7 مارس در مورد دولت خودش با عنوان ضعیف و نه به اندازه کافی انقلابی بود. فارغ التحصیلان دانشگاهی که در عصر روز 7 مارس با مأمور سیاسی ملاقات نمودند خوشحال بودند که حمله خمینی به دولت ایران به فداییان این شانس را می دهد که به اسم خمینی به دولت ایران حمله کنند. مقامات در سطح متوسط دولت ایران حمله خمینی به دولت ایران

ص: 430

را به طور باور نکردنی احمقانه توصیف کردند و گفتند این کار راه را برای فداییان باز می کند که خودشان را از همیشه بیشتر با انقلاب ممزوج نمایند و بعضی از مجاهدین دست چپی که در هفته گذشته سر و صداهایی مشابه به راه انداخته بودند را به همکاری برای هدف انقلابی خودشان بپذیرند.

6- طی تلفنهای کوتاه به دفتر نخست وزیر در صبح امروز، آنجا را بی قاعده و کارمندان را در بی نظمی یافتیم. تلاش خمینی (به شکل مائو) برای همیشگی کردن انقلاب، قبل از اینکه وی حتی کنترل کاملی داشته باشد، به طور مخاطره آمیزی نزدیک به آشکار نمودن آنچه که از قدرت در ایران باقی مانده است شد. آشوب تحریک شده به عقیده اکثریت عظیمی از ناظران ایرانی برای اجتناب از خشونت را غیر ممکن ساخت. به نظر خیلی ها دولت انقلابی میانه رو نمی تواند زیر ضربه های پتک مانند 5 روز گذشته دوام بیاورد، چونکه قادر نیست در زمانی که کمیته های انقلاب و فداییان مسلح فقط احکام خود را به طور خیلی مؤثری به اجرا می گذارند، اختیاراتش را وسعت ببخشد. مثال خوب برای این موضوع زمانی رخ داد که مأمور سیاسی یک مسافرت 7 مایلی به خانه اسلامی نیا کرد. با اینکه در جهت موافق از دو راه بندان کوتاه گذشت، مأمور سیاسی سه ماشین که به وسیله گلوله های تیراندازانی از خفا متوقف شده بودند را دید.

دو تا از اتومبیلها در خروجی خیابان میرداماد از اتوبان قرار داشت که در یکی هنوز بدن راننده که روی فرمان خم شده بود وجود داشت.

سولیوان

بروس عزیز

سند شماره (5) خیلی محرمانه جناب آقای بروس لینگن10 مارس 1979 - 19 اسفند 57 کاردار سفارت آمریکا - تهران بروس عزیز:

اجازه دهید تا خصوصیت نهاری را که این هفته من و پیتر با آگاه و منصور فرهنگ صرف کردیم برایتان توصیف کنم.

اول، غذا: حتی با استاندارد شهریار روحانی ساده بود. (ولی گمان می کنم سفیر فروغی همین را در مورد همبرگری که او با من در طبقه هشتم صرف کرد، گفته باشد.) دوم، فرهنگ یک ضمیمه خوشایند به قسمت روابط عمومی سفارت خواهد بود. او در صحبت کاملاً ماهر، باهوش، و یک معتقد واقعی و یک آزادیخواه مدنی معترف می باشد. او و آگاه گفتند که ما (آمریکاییها) احتمالاً گروهها را کمک می کنیم یا خوشحال هستیم که روسها شورشیان افغان را سرکوب می کنند (به خاطر اینکه هر دو ابرقدرت با انقلاب اسلامی مخالفند). ولی او در مخالفت با محدودیت در مورد مطبوعات خارجی و تا درجه پایین تری مطبوعات تهران صادق است. او تمایلی دانشگاهی دارد که زمانی که دفاع می کند انتقاد نیز بکند. او گفت توسط بهزادنیا از او تقاضا شده که از اقدامات دولت موقت ایران در مقابل مطبوعات در تلویزیون دفاع بکند. فرهنگ گفت وی موافقت نمود که در تلویزیون حاضر شود، ولی گفت «من به شما حمله می کنم، چون که من قویا با اقدامات شما مخالفم.» فرهنگ از اوائل دهه 60 در کالیفرنیا بوده است و من به بی میلی او در قبول یک مقام رسمی که ممکن

ص: 431

است ارتباطی با کارت سبز داشته باشد، مشکوک هستم. علاقه دو پسر او به بیس بال و بی میلی همسرش برای سرزمینی بدون موزیک همچنین ممکن است نقشی در حرکت او در اینجا داشته باشد.

دوستدار شما هنری پرشت

آسایش و مکان و محل شهروندان ایرانی

سند شماره (6) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 12 مارس 79 - 21 اسفند 57 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن فوری موضوع: آسایش و مکان و محل شهروندان ایرانی 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- علیرغم اظهارات خصوصی بسیاری از مقامات دولت ایران نسبت آمریکاییها، احساسات ضد آمریکایی به عنوان یک عاملی که می بایستی رویش حساب شود، باقی مانده است. کارمندان سفارت رابطین ایرانی را در ملاقات کردن با آنها، به خصوص در میان انظار، بی میل یافته اند. بنابراین ما معتقدیم که در حال حاضر اینکه سفارت به دنبال اقامتگاه ها و خانه های منابع بگردد، بی فایده خواهد بود. در اوضاع کنونی ایران اینگونه پرس و جوها به توسط خیلیها بد تعبیر می شود و افراد رابط ممکن است به عامل «سیا» بودن و یا بدتر متهم شوند. در چنین زمانی و به محض اینکه شرایط عوض شود، ما از پی گیری تقاضای اطلاعات خوشحال خواهیم بود.

3- کارمندان سفارت تا حدی در جریان فعالیتهای عادی، اطلاعات خواهند آورد، و البته آنها را گزارش خواهند داد. در میان اشخاصی که ذکرشان در تلگراف مرجع رفت از روی قراین انتظار داریم که عبداللّه و نصراللّه انتظام سالم باشند، زیرا آنها اشخاص مسن و قدیمی هستند و افرادی هستند که برای چندین سال نقش فعالی در دولت شاه نداشتند. آنها مانند بسیاری از اشخاص سرشناس دیگر نمی دانند که در آینده چه انتظاری را باید از دولت جدید داشته باشند و احتمالاً تا آنجایی که ممکن است خود را مخفی می کنند. چنین افرادی به ندرت به تلفن جواب می دهند و یا حتی اجازه می دهند که دیگران درباره محل زندگی شان صحبت کنند.

4- در ضمن، اظهارات پروفسور جیمز بیل در مجله تایم در مورد احساس طرفداری از آمریکا در میان مقامات عالیرتبه رهبری فعلی مذهبی در روزنامه های محلی پخش می شود. متأسفانه بیل از یزدی و انتظام که هر دو از افراد مهم دولت بازرگان هستند، اسم می برد. در شرایط فعلی این عمل فقط می تواند به آنها صدمه بزند و ممکن است به این منجر شود که آنها گامی به جهت «اثبات» اینکه «عامل» آمریکا نیستند، بردارند. از آنجایی که سفارت برای کمکهای عملی بسیار گسترده به این دو، در میان سایرین، وابسته است، چنین حادثه ای ممکن است به تنهایی انعکاس به خصوصی داشته باشد. این مسئله یک بار دیگر مضر بودن اظهارنظرهای هر مقام مهم رسمی و غیر رسمی را در مورد ایران نشان می دهد. مردم عامی ایران فرق بین رسمی و غیر رسمی را نمی دانند.

سولیوان

اولین ملاقات با وزیر جدید دفاع

ص: 432

سند شماره (7)سری تاریخ: 19 مارس 1979 - 28 اسفند 57 برای اقدام به:وزارت خارجه واشنگتن، دی - سی. فوری وزارت دفاع واشنگتن، دی - سی. فوری موضوع: اولین ملاقات با وزیر جدید دفاع 1- تمام متن سری 2- خلاصه: در جریان یک ملاقات طولانی و دوستانه نمایندگان سفارت و نمایندگان وزارت دفاع ایران یکسری کامل از موضوعاتی را که در جریانات و محموله های نظامی تأثیر می گذارد، هم در گذشته و آینده، مورد بحث قراردادند.

3- ژنرال گست رئیس هیئت مستشاری نظامی و کنسول سیاسی لامبراکیس در 19 مارس به مدت یک ساعت و چهل و پنج دقیقه با مدنی وزیر جدید دفاع ملی و تعدادی از ایرانیان منجمله دکتر طاهرزاده که به جای ژنرال طوفانیان منصوب شده و آقای اعتصام که به زودی تهران را به قصد واشنگتن ترک خواهد نمود، که در آنجا کاردار سفارت ایران خواهد شد، ملاقات نمودند. ژنرال گست یک گزارش مفصل تهیه می کند؛ مطالب عمده در زیر می آید:

4- پس از مروری بر یادداشت تفاهم 21 فوریه و دیگر موضوعات برجسته به وسیله گست، مدنی پاسخ داد. او گفت ایران از گروه بندیهای بین المللی دور خواهد ماند و بنابراین بر ضد هیچ کس متفق نخواهد شد. با این حال ایران برای حفاظت از اسراری که به وسیله دیگر کشورها به او به صورت محرمانه داده شده است، احساس مسئولیت خواهد نمود و بنابراین از تجهیزات فوق پیچیده 14 - اف، موشکهای مختلف و غیره که گست تقاضا کرده،حفاظت خواهد نمود.

5- مدنی تقاضای حداکثر اطلاعات در مورد قراردادهای برجسته را نمود و گست نسخه هایی از موافقتنامه 1947 ایالات متحده - ایران که در مورد موقعیت هیئت مستشاری نظامی راهنمایی می کند و همچنین یک نسخه از MOU(یادداشت تفاهم) با یادداشتهای تشریحی را به او داد. مدنی گفت دولت جدید تمام قراردادها را بررسی خواهد کرد و تصمیم خواهد گرفت که کدامیک را می خواهد حفظ نماید او گفت دولت ایران برخی کارشناسان آمریکایی را در کشور احتیاج خواهد داشت و وقتی از او سؤال شد که آیا تقاضای گست برای جایگزین کردن بعضی از کارشناسانی که هنوز در اینجا هستند با افرادی مناسبتر از آنها قابل قبول می باشد، به طور مثبت و به علامت توافق سر تکان داد.

6- مدنی سؤال کرد که آیا دولت ایالات متحده سیستمهای تسلیحاتی فوق پیچیده مثل 14- Fیا هلیکوپترهای 1-AHJ (کبرا) را در صورتی که دولت ایران تصمیم بگیرد که دیگر به آنها احتیاجی ندارد، بازخرید خواهد کرد. گست گفت که وی موضوع را با واشنگتن مطرح خواهد نمود. مدنی گفت برای مثال بازپرداخت می تواند شکل لوازم یدکی برای دیگر سیستمها را داشته باشد. اعتصام در مورد انتقال به کشور سوم سؤال نمود و گست شرایط دولت ایالات متحده برای اجازه های به خصوص در مورد انتقال هر تجهیزاتی از پیچیده ترین تا ابتدایی ترین را تشریح نمود.

7- گست فوریت برقراری ارتباط با دولت ایالات متحده به طور کتبی در ارتباط با تنخواه گردان ایران جهت تصمیمات دولت ایران درباره لغو تجهیزات را تشریح نمود. مدنی اشاره نمود که دولت ایران تصمیم

ص: 433

گرفته است که تمام چهار ناوشکن، زیردریایی دوم و برنامه آموزش خلبان هواپیمایی ارتش را فسخ کند.

او در مورد این موارد و همچنین 1600 دانشجویی که هنوز در ایالات متحده هستند و دیگر ابطالها قول یادداشتی را داد.

8 - گفتگوی قابل توجهی در باره تنخواه گردان ایران صورت گرفت که گست تشریح نمود که فقط مقامات مجاز ایالات متحده می توانند از آن برداشت کنند، و پولهای آن نمی تواند برای پرداخت فوق العاده به اکثریت کارآموزهای ایرانی مصرف شود، مگر اینکه وزارت دفاع ملی ایران به طور اخص چنین پرداختهایی را مجاز نماید. گست این حقیقت را عنوان کرد که مبالغ قابل توجهی از لوازم یدکی، لوازمات و تجهیزات در 10 فوریه در ارتباط با انقلاب ایران به انبارها بازگردانده شده اند و اینها تا زمانی که دستورالعملهایی از طرف وزارت دفاع ایران مبنی بر تغییر مکان آنها داده نشده است، تولید هزینه می نمایند. او به عنوان یک نمونه دیگر مشکلات به 2 میلیون دلاری که به وسیله شرکت حمل و نقل دولت ایران (بهرینگ) در نیویورک ادعا شده است، اشاره نمود که در جریان گرفتن دستور دادگاه برای جلوگیری از حمل و نقل بیشتر لوازمات نیروی هوایی به ایران می باشد. مدنی در مورد پیشنهاد گست برای یک گروه مشترک وزارت دفاع و هیئت مستشاری نظامی برای مطالعه این جزئیات عکس العملی نشان نداد، ولی او گفت ملاقات دیگری با همین گروه فعلی وقتی که تمام موارد بررسی شد لازم می باشند.

9- دکتر طاهرزاده تقاضای یک حساب کامل از موارد استفاده وجود امانی ایران در طول سالهای گذشته را نمود. او اشاره نمود که وی علاقه مند است که بداند چه کسی چه پرداختهایی را مجاز دانسته و برای چه منظوری. گست اشاره نمود که این می تواند یک کار قابل ملاحظه و پرخرج باشد، ولی گفت که ببیند چه کار می تواند انجام دهد. او اشاره کرد که سوابق دولت ایران در مورد خیلی از این معاملات موجود است و نام مکانهایی که آنها هنوز ممکن است پیدا شوند را برد.

10- در پاسخ به دیگر درخواستهای گست و لامبراکیس، مدنی گفت او با صحبت کردن با نخست وزیر و وزارت خارجه در مورد مراحل تنظیم کردن حمل محموله های خانگی و تحصیل دسترسی به مکانهای هیئت مستشاری نظامی به منظور بررسی سوابق دولت ایالات متحده در مورد تجهیزات و لوازمات همکاری خواهد نمود. او خواست که ما تا پس از 5 روز تعطیلات سال نو که از 21 مارس آغاز می شود، صبر کنیم. او گفت که وی همچنین در مورد مشکل امنیت برای محوطه سفارت آمریکا و مسافرت مقامات آمریکایی در اطراف شهر همکاری خواهد نمود. اعتصام نیز اعلام نمود که وزارت خارجه کمک خواهد نمود. مدنی هیچ نظری در مورد موضوع ملک ریتان (RAYTHEON) در تهران نداد، ولی توافق داشت که وزارت خارجه باید در مورد این سؤال ارزیابی کند. سرانجام او (مدنی) اطلاع داد که نمایندگان بل هلیکوپتر در دفتر بیرونی وی منتظرش هستند که با او و گروهش صحبت کنند و علاقه سفارت در مشکل امنیت شهروندان آمریکایی در کشور را تشخیص می دهد و توافق نمود که اگر دولت ایران تقاضای پرسنل یا دیگر همکاریها از بل هلیکوپتر را نمود به سفارت اطلاع دهد.

11- طاهرزاده مسئله سرمایه گذاری در مدرسه آمریکایی تهران را مطرح نمود. گست گفت مطمئن نیست، ولی فکر می کند که بهای تأسیسات (تسهیلات) و بیشتر تجهیزات آن پرداخت شده و متعلق به دولت ایران است. همین موضوع در مورد مدرسه اصفهان صدق می کند. کنسول اداری سفارت نگران بوده است که برخی مقامات دولت ایران را برای مذاکره در مورد بازگرداندن این مدارس به دولت ایران پیدا

ص: 434

کند. همین جریان در مورد بیمارستان نظامی ایالات متحده صادق است که به خاطر عمل محافظی که در تأسیسات مأمور شده بود، بسته شد. آن نیز به دولت ایران تعلق دارد و با روشی منظم باید منتقل شود.

گست اشاره نمود که افرادی که اکنون مالکیت آن را دارند ممکن است یا ممکن نیست، که نماینده دولت ایران باشند. مدنی موافقت نمود که تمام این مسائل ارزش بررسی را دارند و در عین حال مسائل باید به اطلاع وزارت خارجه نیز، برسد.

13- ملاقات با ابراز تمایلات دو جانبه و تکرار نیاز به ملاقات دیگر از طرف مدنی پایان یافت. ژنرال گست بر یک مبنای شخصی به گروه گفت که با ارزیابی به وسیله تجربه اش به عنوان یک خلبان و کسی که در تدارکات تجربه دارد می تواند به آنها اطمینان دهد، نیروی هوایی که ایران دارد بهتر از آن چیزی است که خیلی از افراد می گویند و می توان زمانی که ساخت فرماندهیش را اصلاح نمود به کار عملیاتی بپردازند.

سولیوان

کمکهای نظامی ایالات متحده برای ایران

سند شماره (8) سری از:هیئت مستشاری نظامی - تهرانتاریخ: 20 مارس 1979 - 29 اسفند 1357 به: فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا - واشنگتن، دی - سی موضوع: کمکهای نظامی ایالات متحده برای ایران 1- نظرات ما ممکن است برای جوابگویی به پیغام مرجع سودمند باشد.

2- (سری). درجه موفقیتی که بازرگان (یا هر جانشینی) ممکن است از آن برخوردار شود، تا حد زیادی به توانایی دولت در تشکیل مجدد نیروهای مسلح بستگی دارد. همان طور که قبلاً گزارش شد، تشکیل (ترکیب) مجدد نیروهای مسلح وابسته به چندین عامل می باشد که مهمترین آن سیاسی و دیگری، حتی اگر بازرگان راهش را بیابد، تشکیلات و رهبری در نیروهای مسلح می باشد. با فرض تشکیل مجدد نیروهای مسلح به مشاوران خارجی نیاز خواهند داشت. اینکه چند نفر و چه نوع مشاورانی را دولت تقاضا خواهد کرد به نظر ما به آگاهی تدریجی ایرانیان از وضع خراب امور در ارتش (مربوط ) خواهد بود.

3- (سری). نخست وزیر در 19 مارس تمایلش را تصریح کرد که ژنرال گست و گروه او تا زمانی که دولت مطالعاتش را کامل نماید در ایران باقی بماند. در یک ملاقات با دریادار مدنی، مدنی به گست گفت که ما باید تا زمانی که آنها تصمیم بگیرند کدام کارشناسان مورد نیاز هستند، در محل باقی بمانیم.

4- (سری) اگرچه ما گزارش کرده ایم که دریادار مدنی و ژنرال قره نی هر کدام به طور آشکار اظهار داشته اند که آنها انتصاب خودشان را موقتی و تا رفراندوم می دانند، مدنی چنان اثری را بر ما به جای نگذاشت، او مطالبی را برای دراز مدت عنوان کرد.

5 - ما برای مدتی، شاید هفته ها، نخواهیم دانست که آنها چه همکاری از دولت ایالات متحده یا پیمانکاران خصوصی خواهند خواست. ولی حداقل ملاقات دیروز یک شگفتی برای آنان بود و ما معتقدیم که آن شروع یک گفتگوی مستمر بود. حضور ما در اینجا و گفتگوی بیشتر به آنان کمک خواهد نمود که از موقعیتی که در آن هستند و چیزی که لازم است قدردانی بعمل آورند و هر چه زودتر بهتر.

6- (سری) تاکنون ما نشانه ای مبنی بر اینکه دولت خواستار تغییری در گردانندگان مستشاری به خاطر

ص: 435

همکاری ما با رژیم گذشته باشد، نداشته ایم. این موضوع ممکن است تا حد زیادی ناشی از این حقیقت باشد که ما با گردانندگان جدیدی در تماس هستیم. ما موافق هستیم که اگر زمانی که وقت آن برسد، در سطح کار چهره های جدیدی احتمالاً مورد نیاز خواهند بود.

7- (سری) با توجه به اندازه و ترکیب سازمان باقیمانده ما ترجیح می دهیم که تقریبا در حدود 40 مأمور به خدمت باقی بمانیم. به هر حال ما علاقه مندیم که قابلیت انعطاف بالاتر رفتن یا پایین آمدن از آن سطح، با توجه به ظرفیت کارمان و شرایط امنیتی را داشته باشیم.

برای آینده ای قابل پیش بینی گزارش به تهران باید در وضعیت TDY باشد. ما در نظر داریم که جایگزینی ها را بر یک مبنای چرخشی تقاضا کنیم و در حقیقت قبلاً چنین کرده ایم. ما تمایل داریم که پرسنل به خصوصی تا موقعی که تأسیسات تدارکاتی را کاهش می دهیم، باقی بمانند. ولی حتی ما در اینجا می توانیم بعضی از افراد را به خاطر ملاحظات اخلاقی یا رفاهی در گردش (در قسمتهای مختلف) نگاه داریم. به ما اطمینان داده شده است که می توانیم پرسنلی را به عنوان جایگزینی یا اضافی برای مقاصد اداری بیاوریم. مشکل کمی در مورد پرسنل اضافی وقتی که آنها تقاضای ملاقات، اطلاعات یا همکاری مشورتی می نمایند باید وجود داشته باشد، برای مثال به منظور جواب دادن به سؤالاتی که دیروز در ملاقات با مدنی پرسیده شد، ما احتمالاً یک یا 2 کارشناس برای تهیه اطلاعات و کار در مورد مسائل ایالات متحده مرتبط با وجود فروشهای خارجی و تنخواه گردان احتیاج خواهیم داشت.

8 - (محرمانه) ما آموزش زبان فارسی را برای مأموریتهای PCS آتی به طور مؤکد توصیه می کنیم.

وقتی که گفتگوها به فارسی در حضور مشاور صورت می گیرد، فقدان اطلاع از زبان فارسی یک نقص است.

9- (سری) به وسیله دریادار مدنی به ما اطمینان داده شده که دولت تمام قراردادهای فروشهای نظامی خارجی منجمله انتقالات به کشور ثالث را محترم می شمارد. توانایی ما در نظارت بر انتقالها بر این اساس می باشد که آنها گفته اند که تمام تقاضاها را به جریان می اندازند و فقط زمانی انتقال می دهند که دولت ایالات متحده تأیید نماید.

10- (سری) وزیر دفاع مشغول بررسی فروشهای نظامی خارجی و ایرانیان متخصص در ایالات متحده آمریکا می باشد. خیلی زود است که فکر کنیم چه اقداماتی به عمل می آورند ولی ما به او توصیه نمودیم، به عنوان یک معیار اقتصادی فقط آنهایی را ثبت نام نکنند که در آموزش 993- CGهستند.

گست

دیدار کارمند سفارت با وزیر ارشاد ملی

سند شماره (9) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 29 مارس 1979 - 9 فروردین 1358 به: آژانس ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی - سیمحرمانه موضوع: دیدار کارمند سفارت با وزیر ارشاد ملی 1- سه شنبه 29 مارس وابسته مطبوعاتی و کارمند سفارت تامست با ناصر میناچی وزیر ارشاد ملی ملاقات کردند. گفتگو به رادیو صدای آمریکا بخش فارسی و گزارش سانسور نوارهای ویدئو و فیلم، پیش نویس قانون اساسی و رادیوی مخفی روسی به زبان فارسی رسید.

ص: 436

2- میناچی با علاقه مندی از بخش فارسی رادیو صدای آمریکا و زمان و فرکانس آن جویا شد. وابسته مطبوعاتی گفت که افتتاح و برنامه رادیو را به میناچی اطلاع خواهد داد. میناچی اظهار امیدواری کرد که رادیو صدای آمریکا بخش فارسی وسیله دیگری در روشن نمودن اذهان مردم ایران باشد و گفت که از بی.بی.سی. و واژگونه نشان دادن حقایق در رابطه با مسائل گنبدکاوس راضی نمی باشد. او گفت که وزارتخانه تحت نظر او بزودی رادیویی به زبان انگلیسی برای آمریکا به عنوان یک عکس العمل ضمنی به بخش فارسی رادیو آمریکا افتتاح خواهد کرد.

3- در مورد سانسور فیلم گفت که این مسئله صحیح نیست، زمانی که خبرنگاران خارجی در باره قدغن نمودن حجاب به وسیله خمینی گزارشهایی فرستادند و کسانی مثل کیت میلر در مورد حقوق زنان تفسیرهای مغرضانه و غلطی می کنند و فیلمبرداران شبکه ها تنها صحنه هایی از حجاب را بدون نشان دادن واقعیت فیلمبرداری می کنند، ما نه سانسور فیلم را برقرار کرده ایم و نه جلوی فرستادن فیلم شبکه های تلویزیونی را به خارج گرفته ایم، فقط از آنها خواسته ایم که رعایت حقایق را بنمایند. برای جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم میناچی یک مرکز خبر در ساختمان خبرگزاری پارس برقرار نموده است. این عمل برای جلوگیری از فریب خوردن مطبوعات خارجی به وسیله اخبار تبلیغاتی چپ و راست که در هتل اینترکنتینانتال پخش شده بود انجام گرفته است. مرکز خبر مجهز به یک تلکس است، ولی خبرنگاران خارجی مجبور به استفاده از آن نیستند. در ضمن فیلمبرداری و یا فرستادن فیلمهای گرفته شده یا ویدئو نه نظارتی بر آنها می شود و نه حد و حدودی برای آنها است.

4- میناچی وکیل و طرفدار حقوق بشر که شخصا در تصویب قانون اساسی شرکت داشته، گزارشهای مطبوعاتی را تهیه می کرده و معاون وزیر کشور طباطبایی منکر نقش نخست وزیر که کابینه را به مجلس معرفی خواهد کرد، شد. عنصر جدید قانون اساسی اسلامی شورای نگهبان است که متشکل از اعضای شورای عالی دادگاهها و علماست و بر امور تصویب لوایح در رابطه با اصول اسلامی نظارت خواهد کرد.

5 - میناچی گفت که در مورد رادیو صدای ملی ایران نسبت به روسیه اعتراض کرده، ولی روسیه هرگونه مسئولیتی در این مورد را رد نموده است. میناچی بخشی در خبرگزاری پارس برای خنثی نمودن تحریفات رادیوی مخفی و روشن نمودن افکار عمومی در رابطه با ایران و آمریکا ایجاد نموده است.

اسنور

حزب سیاسی دیگری برای ایران

سند شماره (10) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 3 آوریل 1979 - 14 فروردین 1358 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی - سیخیلی محرمانه موضوع: حزب سیاسی دیگری برای ایران خلاصه: علی ایمانی ناشر روزنامه و تاجر، کارشناس سفارت را مطلع ساخته که تشکیل حزب سوسیال دموکرات ایران رسما در هفته آینده اعلام خواهد شد.(پایان خلاصه) 1- علی ایمانی (محفوظ بماند) ناشر و صاحب روزنامه ایرانی جدید، شهاب، کارشناس سیاسی را در دوم آوریل (13 فروردین ) مطلع ساخت که تشکیل حزب سوسیال دموکرات به زودی اعلام خواهد شد.

به گفته ایمانی بیشتر از 000/5 اسم در حمایت چنین حزبی گردآوری شده و لذا حزب می تواند، ادعای

ص: 437

مواضع حقوقی کند. ترکیب حزب مقدمتا از طبقات متوسط و فنی خواهد بود. با جهت گیری متمایل به غرب، حزب سوسیال دموکرات یک موضع خط میانه خواهد داشت.

«نه کمونیست نه خمینیست» ایمانی گفت که طرح اصلی چنین حزبی از نخست وزیر سابق بختیار که ایمانی با او روابط نزدیک شخصی داشته، سرچشمه می گیرد. البته اسم بختیار افشاء نخواهد شد، تکرار می شود نخواهد شد و هر گونه ارتباطی فعلاً در افکار عمومی انکار خواهد شد.(لطفا جدا حفاظت شود).

2- حزب انتظار دارد در انتخابات پارلمانی (مجلس شورا) در چند ماه آینده شرکت کند و امیدوار است که بتواند حداقل تعدادی نماینده انتخاب کند. اگر سازماندهی حزب و حمایت مردم تا آن زمان تأمین گردد، ایمانی تصمیم دارد خودش در انتخابات شرکت کند (به عنوان کاندیدا).

3- ایمانی در مورد امکان کمکهای مالی و مشورتی آمریکا در مراحل اولیه سازماندهی حزب از کارشناس سیاسی سؤال کرد. کارشناس سیاسی جواب داد که سفارت نمی تواند به هیچ وجه در این مسئله دخالت کند. جدا از این هر گونه ارتباط ضمنی با دولت آمریکا می تواند با توجه به انزجار عمومی نسبت به سیاستهای آمریکا به معنای مرگ گروه سیاسی جدید تلقی گردد. ایمانی گفت مشکلات فعلی و دلایل عدم دخالت آمریکا را درک می کند، ولی دوباره تأکید کرد که امیدوار است کمک مادی تدریجا برسد.

کارشناس سفارت برای حزب آرزوی موفقیت کرد و دوباره سیاست عدم مداخله را متذکر شد.

4- اطلاعات بیوگرافی: علی ایمانی در تهران در 1921 بدنیا آمده و از طایفه شاهسوند ترک می باشد او از 1946 شغلهای متعدد دولتی در شهرداری داشته و اخیرا عضو انجمن شهر تهران بوده است.ایمانی یک تاجر موفق و عضو حزب منحله ایران نوین می باشد. در سالهای گذشته او صاحب چندین هتل در تهران بوده، ولی همه به جز یکی را فروخته تا کارش را روی زنجیر آژانسهای صادرات، واردات و مسافرتی متمرکز کند. ایمانی دو آژانس از این گونه در تهران و یکی در آلمان و طرحهای کامل و زمینهای لازم برای گسترش آن در لندن دارد. او مدعی است که در ماههای اخیر و با تشویق بختیار یک چاپخانه در تهران خریده و انتشار روزنامه شهاب را آغاز کرده است.سولیوان

قشرهای موجود در جامعه روحانیت

سند شماره (11) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 23 آوریل 1979 - 3 اردیبهشت 1358 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی - سی. دارای حق تقدم موضوع: قشرهای موجود در جامعه روحانیت 1- (تمام متن خیلی محرمانه - این یک تلگراف گزارشی است) 2- یک غیر ایرانی که سالهاست در ایران زندگی می کند و زبان فارسی را به خوبی می داند اخیرا با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است و شریعتمداری صراحتا بیان کرد که او از اعمال دادگاههای انقلاب بشدت ناامید شده است و امیدوار است که دنیای غرب این اعمال را به اسلام واقعی نسبت ندهند به نظر او دادگاهها انقلاب غیر قانونی و غیر اسلامی هستند و بنابراین، او نه تنها دخالتی در این دادگاهها ندارد بلکه نقشی در کارهای حکومتی نیز ایفا نمی کند.

3- او اضافه کرد ایران امروز بر اساس عقل اداره نمی شود. بلکه اداره آن بر اساس احساسات است و

ص: 438

احساسات ضدآمریکایی جاری را نمونه ای از این امر دانست. او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضدآمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات اصیل ایران تلقی کند. وی با احتیاط تمام گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این رفتار ضدآمریکایی کمک کرده است. و وقتی مردم ایران دوباره سر عقل بیایند می خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد، البته این روابط با آنچه در گذشته بود فرق خواهد داشت. او گفت که آمریکا می تواند در این برهه مشکل از زمان مؤکدا بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته و آمریکائیها به درخواستهای یک حکومت سلطنتی جواب مثبت داده اند.

او اضافه کرد که ما باید به دقت از فرصتهایی که موجب استحکام دوستان آمریکا در ایران می شود استفاده کنیم و با این تبلیغات (ضدآمریکایی) مبارزه نماییم. به نظر او دولت آمریکا باید تبلیغات مثبتی راجع به برخورد جاری آمریکا نسبت به ایران ایجاد نماید.

4- در مورد داخل کشور، او گفت که توده مردم از انحراف انقلاب خیلی ناراحتند. و این نارضایتی کاملاً گسترده است. او می ترسید که چپیها قادر شوند که از وضع ذهنی ایرانیان بهره برداری نمایند.

5 - منبع خبری ما که این اولین ملاقاتش با شریعتمداری بود شدیدا تحت تأثیر قاطعیت، هوشیاری و سرعت انتقال شریعتمداری قرار گرفت. او در هیچ جمله ای به طور مستقیم به خمینی حمله نکرد، ولی با دقت تمام آشکار کرد که او چندان همدردی با وی ندارد.

6- منبع خبری همچنین افزود که خبرهای زیر را از اطرافیان شریعتمداری گرفته است، او معتقد بود که آیت اللّه گلپایگانی و مرعشی به شریعتمداری نزدیکتر هستند و شایعه ای در قم حاکی از آن است که در یک مورد شریعتمداری تهدید کرد که به تبریز خواهد رفت، ولی خمینی به او دستور داد که در قم بماند یا به نجف برود. بر طبق اطلاعاتی که از قم و تهران جمع آوری شده، وقتی پسر خمینی و گلپایگانی هفته گذشته با شریعتمداری ملاقات کردند تا پیشنهاد خمینی را مبنی بر تشکیل شورای رهبری به او برسانند، شریعتمداری این درخواست را رد کرد و این پیشنهاد از طرف خمینی نقطه ضعف تلقی می شود.

7- بیشتر ایرانیان که منبع خبری ما با آنها در تماس است، معتقدند که طالقانی با سفر اخیرش به قم و ملاقات با خمینی که متعاقب ناپدید شدن کوتاه مدت وی از تهران و در زمان دستگیری دو پسرش صورت گرفت، تا اندازه ای وجهه خود را از دست داد.اعلامیه خمینی و طالقانی بعد از ملاقاتشان نشان داد که طالقانی چندان موفق نبوده است و در عین حال بسیاری از منابع معتقدند که آشتی دو آیت اللّه سطحی است و شکاف بین آنها مجددا در آینده نزدیک ظاهر خواهد شد.ناس

ملاقات با میناچی وزیر اطلاعات و ارشاد

سند شماره (12)خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 29 آوریل 1979 - 10 اردیبهشت 1358 به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: ملاقات با میناچی وزیر اطلاعات و ارشاد 1- (تمام متن خیلی محرمانه) این تلگرام گزارشی است.

2- خلاصه مطلب: میناچی آمریکاییها را با خوشرویی و گرمی تمام پذیرفت و به خاطر پیام کاردار تشکر کرد. میناچی راجع به یک رشته عملیات و مبارزه بر علیه ایران در وسائل ارتباط جمعی آمریکا اظهار نگرانی و دلواپسی کرد. او گفت که ایران می خواهد روابطش را با آمریکا ادامه داده و دولت موقت

ص: 439

ایران قادر است، از عهده اینها برآید. میناچی سه بار پیشنهاد کرد که او ترتیب ملاقات کاردار با بازرگان را خواهد داد. (پایان خلاصه).

3- کاردار سفارت و شلنبرگر، و مأمور سیاسی سفارت استمپل در روز 29 آوریل با دکتر میناچی وزیر اطلاعات و ارشاد در رابطه با قسمتی از ملاقاتهای دوره ای کاردار ملاقات کردند. کاردار سفارت گفتگو و بحث را با گفتن این مطلب که آمریکا خواستار آزادی و ترقی روزافزون ایران می باشد و آرزوی همکاری با دولت موقت ایران به میزانی که او خود می خواهد را دارد، شروع کرد. او در مقابل تبلیغات شدید شوروی در روزها و هفته های اخیر و به طور قطعی و پوست کنده بیان داشت که آمریکا اصلاً در امور ایران مداخله نمی کند. کاردار پیشنهاد کرد که وزیر ارشاد و یارانش می توانند در رساندن این پیام به خمینی کوشش کنند. کاردار به خاطر جلوگیری از اینکه عوامل محرک اجتناب ناپذیر تبدیل به مشکلات شوند، درخواست ملاقاتهای دوستانه داشت.

4- میناچی باحالت خیلی دوستانه و گرم جواب داد که مطبوعات در ایران آزاد است و خیلیها فقط شعار می دهند. کابینه بازرگان (دولت آیت اللّه) مایل به ادامه همکاری و روابط با آمریکا می باشند. او از کاردار اجازه خواست که ترتیب یک ملاقات با بازرگان و در آینده با خمینی را بدهد. کاردار گفت که تصمیم داشته بازرگان را پس از دیدن تعدادی وزرا ملاقات کند، ولی در مورد ملاقات با خمینی اظهار نظری نکرد. در خلال مذاکره میناچی دوبار پیشنهاد قبلی را تکرار کرد و کاردار جوابی شبیه به جواب قبلی داد.

(نظریه: پاراگراف شماره 9 را ببینید).

5 - وزیر اطلاعات گفت که دولت آمریکا نباید توجهی نسبت به تبلیغات کمونیستها بنماید.روابط گذشته شاه با آمریکا مشکوک هستند، ولی حالا همه چیز روبراه است. وضعیت ایران در یکی دو ماه آینده بهبود خواهد یافت. روابط آمریکا با انقلاب اسلامی ایران در سطح بالا خوب و مورد توافق بوده ( در اینجا او با سر به رئیس امور سیاسی استمپل اشاره کرد، یعنی کسی که در چند نوبت در خلال روزهای بحرانی انقلاب با او ملاقات کرده است). میناچی گفت تفاهم آمریکا در گذشته، درک (مبارزات مطبوعاتی) رسانه های آمریکایی را علیه دولت جدید ایران مشکلتر کرده است. میناچی در رابطه با انتقادات آمریکا از محاکمات گفت که دولت موقت ایران حاضر بود، که مدارک را ارائه دهد. ولی در بیشتر زمینه ها مدارک دادگاه انقلاب حاکی از این است که آنها نمی خواهند شهادت و گواهی در مورد هتک ناموس و نمایش تجاوز به حقوق کسی در ملاء عام انجام گیرد. کاردار جواب داد که اعدامها در ایران برای بیشتر کشورها به خصوص کشورهایی که حامی انقلاب ایران بوده و پافشاری روی حقوق بشر دارند تعجب آور بوده، در صورتی که در این مورد مبارزه ای بر علیه ایران توسط وسائل ارتباط جمعی نبوده است. مأمور سیاسی سفارت به مذاکره قبلی با میناچی که در مورد مشکلات شهادت و گواهی و استاندارد عادلانه بین المللی محاکمه بود اشاره کرد. میناچی در جواب گفت که در آینده وزیر دادگستری مطالب بیشتری را در دسترس قرار خواهد داد. همچنین او گفت که فقط 70 الی 80 نفر اعدام شده اند. حساب ما 176 نفر می باشد.

آمریکا تأکید به ادامه بازگشایی مرکز مطبوعات خارجی دارد. میناچی پاسخ داد که آن ادامه خواهد داشت. (معاون میناچی که دقیقا یک آدم نحس انقلابی به نامه بزارحین (BEZARHIN) است اشاره کرده است که امکان دارد مطبوعات خارجی بسته شود).

ص: 440

6- میناچی گفت که کمونیستها نمی تواند خطر اصلی و جدی را برای انقلاب ایران تا زمانی که تعداد آنها کم و ناچیز است داشته باشند. آنها در بعضی از شهرها منتهی با یک جمعیت کم و محدود تشکیلات خوبی دارند. ولی پشتیبانی توده از خمینی باعث خواهد شد که آنها زیر نظر و کنترل باشند. میناچی سپس به صحبت در باره فساد و بی رحمی و وحشیگری رژیم سابق ادامه داد و از تصمیم انقلابی در مورد اعدام تعدادی برای جلوگیری و کاهش خشونت مردم دفاع کرد. او مقداری کمبود و نارسایی در مورد دادگاه انقلاب را اعتراف کرد و اشاره کرد که دادگاههای انقلاب بسته خواهند شد. او نسبت به مجموعه مسئولیتهای وزراء در رابطه با ماده 61 (قانون اساسی شاه) تحت عنوان تصدیق در مورد تعدادی اعدام اشاره کرد. او گفت که دولت موقت ایران زمانی که به قدرت رسید با مشکلات زیادی مواجه شد ولی به مرور آنها را حل کرده. او اصرار کرد که سه نفر شنونده آمریکایی شکیبا و صبور باشند، علیرغم سوءقصدهای عناصر رژیم سابق به خصوص شاه که در جهت ورشکست کردن کشور تلاش می کنند، دولت جدید موقت ایران اداره مملکت را در دست خواهد گرفت. او تعدادی از ساختمانهای عمومی را که شاه «به گرو گذاشته بود» و وجوه آن را به حسابهای سوئیس فرستاده بود، برشمرد. او گفت که «حتی همین ساختمان (محل خودمان) به مبلغ 35 میلیون دلار به رهن گذاشته شده بود.» 7- تعدادی از تهدیدات باقی مانده اند منجمله او تشریح کرد که ساواکیهای سابق هر شب به پاسداران انقلاب حمله می کنند و تعدادی از آنها را می کشند. (تذکر: این برای اولین بار است که یک مقام دولتی بلند پایه دولت موقت ایران چنین اتفاقی را تشریح می کند و معلوم است که برای انتشار مطبوعات نبوده).

میناچی به تندروی کمیته خمینی که در آبادان تعداد 40 نفر مارکسیست فدایی را در حدود پنج روز پیش وقتی که آنها می خواستند تولید مشکل نمایند دستگیر کرده، اشاره کرد.

8 - در جواب به نظریه سرویس رادیویی صدای فارسی زبان آمریکا، میناچی فورا گفت که من خیلی از آن راضی و خوشنود هستم، که وزارت به طور دائم آن را دنبال کرده، و او آن را به بهترین وجه توصیف کرد و آن را یکی از مهمترین سخن پراکنی ها خواند. (او حرف خود را در مورد مقایسه مثبت با بی.بی.سی پس گرفت. ولی او مانند تعدادی از کارمندانش هرگز بی.بی.سی را دوست نداشته است).

9- نظریه: میناچی اغلب خوشبین می باشد، ولی راجع به آنچه که می گوید مطمئن است، به طوری که او دائما مسئله ملاقات با کاردار و بازرگان و خمینی را مطرح می کرد، نشان می دهد که دیگر وقت ملاقات با خمینی است، یک تلگراف جداگانه تقاضای ملاقات با خمینی را تحت بررسی و تحقیق قرار خواهد داد.

میناچی از سلامتی خوب برخوردار بود و نسبت به ملاقاتی که در ماه مارس گذشته با مأمور سیاسی داشته در یک وضعیت شغلی بهتری می باشد. روشن است که قدرت با دکتر می سازد.ناس

رئیس بانک مرکزی محمدعلی مولوی و ابوالحسن بنی صدر

سند شماره (13) از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 10 می 1979 - 20 اردیبهشت 58 به:وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. با حق تقدمخیلی محرمانه موضوع: رئیس بانک مرکزی محمدعلی مولوی و ابوالحسن بنی صدر 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: یک منبع بسیار قابل اطمینان که با محمد علی مولوی رئیس بانک مرکزی ایران معاشرت

ص: 441

از نزدیک دارد، گزارش می دهد که مولوی در مقابل خط مشی های ابوالحسن بنی صدر در موضع تابعیت قرار دارد، از حمایت خمینی برخوردار نیست و از لحاظ سیاسی منحصرا متکی به آیت اللّه شریعتمداری است. با این حال نسبت به بنی صدر که بسیاری او را یک اقتصاد دان رادیکال و یک احمق می دانند این واهمه وجود دارد که نسبتا بخت یارش باشد تا یک مقام اقتصادی بالایی به دست آورد.

3- از قراری که گزارش شده، مولوی مدت کوتاهی پس از انتصاب خود با خمینی دیدار کرد. و دیدگاههای خود را در مورد بانکداری که ماهیتا دیدگاههای مدرنی هستند ابراز نمود. خمینی ( در قبال آنها) برافروخت. در اوائل مارس، ابوالحسن بنی صدر تنها کسی که به معرفی خود سخنگوی اقتصادی در دوران پیش از کودتا برای خمینی بود و اکنون نیز مفسر پر سر و صدای نظریه اقتصادی انقلاب (مرجع الف)، و اکبر هاشمی رفسنجانی که یک ملاست به عضویت در هیئت کنترل ذخیره اسکناس بانک مرکزی به جای دو نماینده مجلس انتخاب شدند. در آن زمان ما در گزارشهایمان اهمیت چندانی برای آن قائل نشدیم، چرا که فکر می کردیم این هیئت در تعیین خط مشی نفوذ کمی دارد و از آن کمتر وجهه اش به عنوان سکویی برای نفوذ اجتماعی است. منبع ما می گوید که بنی صدر و آن ملا دفترشان را مجاور اتاقهای رئیس بانک قرار دادند و اینک او را کنترل می کنند، او بدون تصویب آنها به هیچ کار مؤثر دست نمی زند.

4- بنی صدر در آغاز چندان به تبعیت از اقتصاد معمول کتابها اعتقاد نداشت و اقتصاددانان حتی آنها که ملتزم انقلاب بودند (تلگرام مرجع الف) دیدگاههای وی را نسخه ای که فاجعه اقتصادی به بار می آورد می دانستند - انکار تمامی قروض خارجی، ملی کردن بانکها، بانکداری بدون بهره، خاتمه دادن به نفوذ خارجی در بانکداری، سازمانهای خدماتی دیگر و تعلیم و تربیت، و محدودیت تولید نفت تا 40 درصد سطوح پیشین تولید مشمول این نسخه بودند. شاید حضور و رابطه متقابل با گروههایی که در تهران بودند موجب گردید که او در سخنرانی 13 مارس خود در بانک مرکزی تحت عنوان «سیستم بانکداری در جمهوری اسلامی» تعدیلاتی در دیدگاهش به عمل آورد. او ضمن طرفداری از لزوم تغییرات درباره تغییرات ریشه ای سریع هشدار داد. در مورد نرخهای بهره، او گفت که الغای آنها تنها بازاریها را ثروتمند خواهد کرد و تنها نتیجه اش بدتر کردن وضع موجود اقتصاد خواهد بود. ملی کردن بانکها هیچ موفقیتی به بار نخواهد آورد. او باز هم نفوذ خارجی را خصوصا در بانکداری و صریحا بانک توسعه را به عنوان تعیین کننده سیاست و مجری سیاست ورشکسته صنعتی کردن مورد حمله قرارداد (این دیدگاه تماما هم غلط نیست). او برای بانکداری ایران پنج مشخصه ذکر کرد (1) نرخ بالای بهره (2) کمبود اعتبارات سرمایه گذاری خصوصا برای فقرا (3) تنظیم ناقص آن توسط بانک مرکزی که دائما سیاست پولی ورشکسته ای داشت، (4) با نداشتن بازپرداخت و ROLL -OVER و (5) تحت نفوذ بانکهای خارجی.

5 - بنی صدر همچنان به ایراد سخنرانیها (هر چند نه به اندازه یک یا چند سخنرانی در روز طی اولین ماه پس از کودتا) و نوشتن در مطبوعات ادامه می دهد. رابطهای ما به طوری که اذعان کرده اند تعصبات خود را ارائه می کنند، اما همه وی را یک احمق به حساب می آورند. از طرف دیگر با صحبت فراوان در مورد اینکه شغل وزارت امور اقتصادی در دولت آینده به او داده خواهد شد اکثر آن رابطها نفوذ رو به تزایدی را برای وی پیش بینی می کنند. تا هنگامی که اطلاعات مربوط به داشتن یک شغل تقریبا تمام وقت در بانک مرکزی به دستمان نرسیده بود، ما نمودار نسبتا پایین فعالیت وی را تصور می کردیم ناشی از قطع نفوذ و فعالیت اقتصادی وی می باشد، این نتیجه گیری ظاهرا غلط از آب درآمد.

ص: 442

6- شرح احوال: ابوالحسن بنی صدر حداقل 15 سال پیش از بازگشت خمینی در خارج بسر برده است.

مطابق مطمئن ترین اطلاعاتی که در دست است او در فرانسه در رشته اقتصاد دانشجو و محقق بوده است.

وی می گوید که ایران را از آن جهت ترک کرده که سانسور در آن کار تحقیق را غیر ممکن می ساخت. از قراری که گزارش شده وی یکی از میزبانان خمینی در فرانسه بوده و همراه وی به ایران مراجعت نمود. یک مقام ارشد دولت ایران در ماه ژانویه به مأمور سفارتخانه اظهار داشت که از دیدن بنی صدر در گروه خمینی متعجب گردید. او به خوبی وی را به خاطر می آورد که همکارش در پژوهشکده تحقیقات و مطالعات اجتماعی و یکی از فعالین جبهه ملی بدون کشش عمیق دینی یا چپ رادیکال بود.

ناس

تظاهرات ضد آمریکایی برنامه ریزی شده

سند شماره (14) خیلی محرمانه از:سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 23 می 1979 - 2 خرداد 58 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی فوری موضوع: تظاهرات ضد آمریکایی برنامه ریزی شده 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: مسیرهای راهپیمایی برای تظاهرات 24 و 25 می هر دو در مطبوعات محلی منتشر شد.

راهپیمایی 25 می برنامه ریزی شده که در جلوی سفارت تمام شود. آنچه که رسانه های گروهی از صبح 23 می ارائه می دهند نسبت به ایالات متحده خصمانه تر شده است. ارزیابی ما این است که دولت موقت ایران خواهان خشونت نیست، ولی خواستار متذکر شدن درباره مداخله منتسب به ایالات متحده در امور داخلی ایران می باشد. احتمال وقایع خشونت بار که منجر به حمله به سفارت می شود قابل توجه باقی می ماند. احتیاطهای اضافی امنیتی اتخاذ می شود. پایان خلاصه.

3- رسانه ها در صبح 23 می مسیرهای راهپیمایی برای اعتراض به وسیله گروههای مخالف به رأی سنای ایالات متحده در مورد ایران هم در 24 می و هم در 25 می را اعلام نمودند. طبیعت اعلامیه ها چنان است که هیچ شکی وجود ندارد که دولت موقت ایران حداقل به تصمیمهای گروههایی از همه طیفهای سیاسی تسلیم شده است. تظاهرات 24 می برنامه ریزی شده که از چهار محل جنوب و شمال سفارت در ساعت 4 بعد از ظهر شروع شود و به طرف میدان 17 شهریور (میدان قدیمی 25 شهریور در تقاطع روزولت و کریم خان زند و بفاصله حدود 6 بلوک از سفارت) راهپیمایی کنند. دو مسیر منجمله یکی از دانشگاه تهران به طرف خیابان تخت جمشید و روزولت از سفارت می گذرد. ما انتظار داریم که جمعیت بین 5 تا 6 بعد از ظهر از سفارت بگذرند. راهیپیمایی های 24 می از طرف مجاهدین اسلامی و حزب جمهوری اسلامی ( سازمان خمینی ) اعلام شده است.

4- تظاهرات 25 می از میدان ژاله و میدان 24 اسفند نزدیک دانشگاه تهران در ساعت 8 صبح شروع می شود. هر دو مسیر راهپیمایی در سفارت به هم می رسند، احتمالاً افراد حدود ساعت 10 صبح شروع به وارد شدن در اینجا خواهند نمود. کارخانه شایعه پردازان در میان کارمندان محلی ما برای راهپیمایی 25 می نگرانی به وجود آورده اند، ولی نه برای راهپیمایی 24 می، چون که راهپیمایی 24 می در شمال سفارت

ص: 443

به پایان می رسد و نه در جلوی سفارت و در زمان پس از ساعات کار روی می دهد و بوسیله گروههایی هدایت می شود که از دولت موقت ایران حمایت می کنند، به نظر می رسد که این تلاش تهدیدی کمتر از راهپیمایی جمعه که تلاشی توده ای است و مستقیما متوجه سفارت شده است، در بردارد. ما معتقدیم که دولت موقت ایران می خواهد راهپیماییهای هر دو روز را به عنوان راهی برای متذکر شدن مداخله منتسب به ایالات متحده در امور داخلی ایران را با وارد کردن حداقل زیان نسبت به اساس روابط ایران - ایالات متحده صلح آمیز نماید. مشکل این است که تقریبا تمام گروههای طیف سیاسی در راهپیمایی 25 می شرکت می کنند. منجمله شاید فلسطینیها (روزنامه ها این نکته را متذکر می شوند که یک مسیر راهپیمایی مستقیما در آن روز از سفارت فلسطین در ساختمان قدیمی هیئت بازرگانی اسرائیل می گذرد) و فداییان مارکسیست که ممکن است مشتاق تحریک برای دردسر باشند. یک نکته ناراحت کننده دیگر این است که رهبران مذهبی در دیگر موارد از راهپیمایان درخواست نمودند که آرام باشند. تا ظهر روز 23 می هیچ آیت اللهی تاکنون چنین اعلامیه ای درباره تلاشهای 24 و 25 می صادر نکرده است. وضعیت نسبتا انفجاری خواهد بود، و هر ذره انحرافی از خشونتهای تصادفی می تواند به وسیله عوامل مصمم ضد آمریکایی برای روشن کردن جرقه نوعی از حمله به سفارت با اهمیت تر گردد. مأموران سیاسی به رابطهای مذهبیشان متذکر می شوند که اعلامیه ای از جانب رهبران مذهبی مبنی بر تقاضای آرامش از راهپیمایان خیلی سودمند خواهد بود.

5 - از طرف دیگر، جدا از حساسیت ایجاد شده در مورد قطعنامه جاویتس، تهران به طور ویژه در حال حاضر هیجان زده نیست. برای مثال مأمور کنسولی که در صبح روز 23 می در جلوی در ورودی مشغول رسیدگی به موضوعات ویزایی بود شنید که دو دانشجو که رهبران راهپیمایی 24 می بودند به رهبر مجاهدین محافظ سفارت ماشاءاللّه کاشانی، نزدیک شدند که به او اطلاع دهند که باطریهای بلندگوهایشان کار نمی کند و باطریهای اضافی ندارند. آن دو تن سپس خواهش کردند که ممکن است بلندگوهایشان را به برق سفارت وصل کنند. جواب کاشانی در ادامه گفتگو گم شد.

6- در مورد امنیت، سفارت از ساعت 3 بعد از ظهر روز 24 می حداقل کارمند را در محوطه نگه خواهد داشت. روز جمعه قسمت اعظمی از مقامات سفارت (بجز امنیتی، فرمانده دریایی و گروههای فرماندهی) که در نزدیک ساختمان مرکز مستقر شده اند، تمام روز در مسابقه تنیس سفارتهای انگلیس - ایالات متحده در محوطه زمین تنیس متعلق به سفارت انگلیس در قلهک در شمال تهران شرکت می کنند و بنابراین پرسنل در اطراف محوطه سفارت آمریکا در جریان ساعات بحرانی نخواهند بود.

7- نظر افسر حفاظت منطقه ای: همان طور که در تلگراف تهران 5301 در اینجا تا حال حاضر گزارش شد، وضعیت امنیتی ما به شرح زیر می باشد: عملیات ساختمانی ضد تروریستی در ساختمان مرکزی تا قبل از 25 می کامل خواهد شد. درهای آهنی خارجی در مکان خودش است و درهای ضد انفجاری داخلی در دو روز نصب خواهند شد. جعبه های پنجره های متحرک نیز در این هفته نصب خواهند شد. تمام پنجره ها در تمام طبقات مشبک شده اند.

8 - برنامه های دفاع داخلی طرح F و E طرح ریزی شده اند و پس از موافقت کاردار امروز در میان کارمندان آمریکایی منتشر خواهد شد. کاردار امروز ملاقاتی برگزار کرد که در آن طرز عمل در صورت حمله یک گروه 14/2 LA یا یک جمعیت خیلی زیاد به سفارت که می تواند در 24 یا 25 می روی دهد را

ص: 444

مورد گفتگو قرار دهد. او در نظر دارد که فردا صبح (24 می) با وزارت خارجه دولت ایران ملاقات کند، تا دولت ایران را برای حمله مسلحانه قبلی تحت فشار قرار دهد و به وسیله دولت موقت از تکرار حادثه 14 فوریه (25 بهمن) و یا یک حمله عمومی به ساختمان مرکزی و محوطه سفارت جلوگیری کند. در حال حاضر در PSTبیش از 900 نارنجک گاز اشک آور و مهمات تفنگ و تپانچه وجود دارد.

9- افسر حفاظت منطقه ای ارزیابی می کند که پرسنل در ساختمان مرکزی از بابت اسلحه های سبک در امان خواهند بود، ولی نه در مقابل مواد منفجره و استفاده وسیع از مواد آتش زا. ما تجهیزات آتش نشانی را سه برابر کرده ایم و به زودی پنجره های فرار و نردبانهای بالا رونده را در محل خواهیم داشت. از 25 می ما حالت دفاعی خودمان را افزوده ایم. ساختمان مرکزی از طرف آمریکاییهای اینجا قلعه آپاچی نامیده می شود.

10- محافظان تفنگدار دریایی در حالت آماده باشند و در جمعه 25 می حدودا 30 آمریکایی در ساختمان مرکزی خواهند بود و همچنین 3 کارمند بخش خدمات خارجی، دو اپراتور تلفن و راننده کاردار و نیروهای محافظ قراردادی نیز در محوطه حاضر خواهند بود، تمامی آنها برای دفاع از سفارت، کنترل آتش، کار ارتباطی یا خدمت به عنوان رابط با دولت ایران لازم به نظر می رسند. تمام آمریکائیهای دیگر همان طوری که اشاره شد غایب خواهند بود و تا زمانی مه سفارت اشاره کند که خطر رفع شده باز نخواهد گشت.ناس

اطلاعات شرح احوال کاظم رجوی نماینده دائمی ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو

سند شماره (15) از: هیئت نمایندگی آمریکا در ژنوتاریخ 25 می 79 - 4 خرداد 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. رونوشت برای سفارت آمریکا در تهرانمحرمانه موضوع: اطلاعات شرح احوال کاظم رجوی نماینده دائمی ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو 1- به نظر می رسد که وزارتخانه درباره کاظم رجوی دیگری اطلاعات می دهد. سفیر رجوی به تاریخ 11 می با سفیر وندن هیوول شام میهمان بود و سفیر وندن هیوول یادداشت زیر را در رابطه با این ملاقات ارائه نمود.

2- نقل قول: تردید دارم که تلگرام 122429 صادره از وزارتخانه به تاریخ 14 می 1979 در رابطه با سن رجوی درست باشد. او یا 45 سال دارد یا اینکه چشمه جوانی را کشف کرده است. او که از دوران مصدق علنا با شاه مخالف بوده بیشتر 15 سال گذشته را در ژنو به سر برده است. ژاک فریموند مدیر پیشین انستیتوی فوق لیسانس مطالعات بین المللی در ژنو به او به طور قابل توجهی کمک کرده است.

3- نقل قول: رجوی رساله دکترای خود را تحت عنوان «رویزیونیسم در نظریه حکومت: مطالعه مواضع شوروی، یوگسلاوی و چکسلواکی. تنظیم کرد. من از او پرسیدم که از نظر سیاسی چگونه خود را معرفی می کند وی جواب داد «یک لیبرال دموکرات به مفهوم آمریکایی آن » 4- نقل قول: حکومت شاه برادر وی را به زندان محکوم نمود.رجوی با دوستان غربی خود که به نجات زندگی برادرش کمک کردند جمعی تشکیل دادند. او می خواهد که ایران از لحاظ سیاسی بدون تعهد باشد اما می گوید که دولت بازرگان و او هر دو برای ایالات متحده احترام بسیار قائلند و در جستجوی راههای برقراری مجدد روابط خواهند بود.سورنسن

میانه روها علیه انقلاب اسلامی

ص: 445

سند شماره (16) سری از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: ژوئن 1979 - 16 خرداد 58 به:وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: میانه روها علیه انقلاب اسلامی 1- (تمام متن سری - گزارش تلگرافی) 2- خلاصه: مقام پیشین دولت ایران می گوید ارتش خود را آماده می کند تا سازماندهی کرده و از خود در مقابل انقلاب اسلامی دفاع کند. مقامات سابق زیادی از ایران فرار کرده اند، سران رژیم سابق در تدارک مبارزه ای علیه خمینی هستند. برخی از آنها در خارج مبارزه می کنند. (پایان خلاصه).

3- سیروس الهی (شدیدا محفوظ بماند) استاد دانشگاه ملی و همکار وزیر آموزش و پرورش سابق منوچهر گنجی و رفیق قدیمی کارگزار سیاسی می باشد. وی میهمانی نهاری در تاریخ 14 ژوئن ترتیب داد تا پیرامون وضع سیاسی اخیر ایران بحث کند. او حرفش را با این جمله شروع کرد که او محتاطانه تحت تعقیب بود، به خاطر نقشی که در رژیم سابق داشته است. او در دانشگاه ملی به تدریس اشتغال دارد که توضیح داد در بی نظمی است. او ممنوع الخروج بود ولی توسط یکی از شاگردان سابقش که مسئول لیست بود توانست اسمش را از لیست خارج کند. او حالا آزاد است که برود و بیاید ولی می خواهد در ایران بماند تا ببیند در آینده اسمش چه اتفاقی می افتد.

4- الهی اظهار داشت حکومت ایران خود را از بین برده اما آمریکا هم مسئول است، شما نمی توانید شخص شاه را 30 سال نگهدارید و بعد بگذارید برود. منبع و کارشناس سیاسی صحبتی را در مورد نقش آمریکا در ایران و اینکه آمریکا چکار می توانست و می بایست انجام دهد، آغاز کردند. او سپس به وضع موجود اشاره کرد: او و دیگران که در رژیم سابق دارای منصب مهمی نبودند و در بسیاری موارد ضدشاه هم بودند، با هم متحد می شوند. آنها می دانند که گروه حساس، ارتش است مخصوصا افسران، باقیمانده آنها با افسرانی که در حال تقویت واحدهای خود برای نبرد می باشند تماس گرفته اند. چند افسر که طرفدار انقلاب بودند از روشی که خمینی طی دو ماه اخیر پیش گرفته بدشان آمده بود. الهی سپس وارد این صحبت شد که آمریکا باید، برای روزی که میانه روها شانس به قدرت رسیدن را پیدا کنند، ارتش را مستحکم کند. او گفت تدارک نیروی پلیس امنیتی برای قم، خمینی و اطرافیانش را در یک موقعیت مغشوش گذاشته بود. زیرا که در همان حالی که محافظت می کردند. می توانستند گروگان هم بگیرند. الهی موقعیت قم را چنین تشریح کرد که غرق در بدگمانی و تردید است. جالب توجه اینکه مطبوعات 6 ژوئن گزارش دادند که رئیس دژبانی، ژنرال رحیمی اعلام کرد که از این پس فقط همسایگان و اطرافیان خمینی محافظت خواهند شد. نه دیگر رهبران. او تغییر مشی را به عدم همکاری از طرف رهبران مذهبی نسبت داد. مأمور سیاسی کاملاً این مطلب را که آمریکا در نظر دارد که با ارتش بازی کند، آنچنان که الهی اظهار کرده بود، رد کرد.

5 - الهی گفت که میانه روها برای سازماندهی خود فعالیت خواهند کرد، ولی عنصر لازم برای هر گروهی که بخواهد با خمینی به مخالفت برخیزد، نیروی ارتش است. برای این کار افسران لازم می باشند.

مأمور سیاسی به منبع یادآور شد که شاه ارتش قوی داشت، اما پایگاه سیاسی را فاقد بود. او متعجب بود که

ص: 446

چگونه میانه روها می خواستند مسئله را به این طریق حل کنند. منبع جواب داد که تعدادی از وزرای سابق و ژنرالها از ایران فرار کرده اند. وزیر خود او منوچهر گنجی ظرف 24 ساعت گذشته وارد آمریکا شده است حداقل دو ژنرال ارشد، در عرض دو هفته از ایران فرار کرده اند. گروه الهی و بقیه امیدوارند که با شریعتمداری متحد شوند. او گفت رئیس سابق ستاد ارتش ژنرال قره باغی تحت حمایت شریعتمداری در خفا به سر می برد، که این مسئله این امید را به میانه روها داده است، که وقتی شریعتمداری وضع را مناسب ببیند با آنها کنار خواهد آمد. (نظریه: تمام مطالب بالا، با چیزهایی که از جاهای دیگر شنیده ایم مطابقت دارد. فقط اطلاعات در مورد محل اقامت گنجی جدید است.) 6- الهی می دانست که به زودی مأمور سیاسی پس از یک مأموریت 4 ساله ایران را ترک می کند و می خواست به مأمور سیاسی اطلاع دهد که گروه میانه روها درصددند که جریان خود را به چند مأمور رسمی دولت آمریکا و چند تبعه آمریکایی از جمله رهبران مهم کنگره و آنها که قبلاً در جریان مسائل ایران بوده اند، مانند سفرای سابق آمریکا در ایران، در میان بگذارند. شخصی که تماس اولیه را خواهد گرفت یک شخصیت مهم است، ولی الهی از ذکر نامش خودداری کرد. کوشش خواهد شد که آمریکا و سایر کشورها از خمینی حمایت نکنند و یا حداقل او را به سوی مفاهیم دموکراسی غربی سوق دهند، حال هر چه می خواهد نامیده شود (یک گل رز با هر اسم دیگر...) 7- گفتگو با تقاضای اینکه آمریکا نباید در حالی که ایران در عذاب است سرش را در شن فرو کند، به پایان رسید. مأمور سیاسی پاسخ داد اگر میانه روها قادر باشند که موفق شوند خوش به حالشان و اگر نه مایه تأسف است. در هر حال آمریکا علنا اعلام کرده است که در امور داخلی ایران دخالت نمی کند و به این مسئله مقید است. الهی موافق بود که اگر مداخله آمریکا کشف گردد به منزله مرگ حرکت میانه روها خواهد بود. ولی الهی اصرار داشت که آمریکا به منظور مقاصد روانی مخفیانه حمایت کند. مأمور سیاسی گفت که جواب هنوز نه می باشد، اما الهی موافقت کرد که تماس بگیرد.

8 - نظریه: این صحبتها شبیه مذاکراتی بود که در گذشته با افراد دیگر داشتیم و به طور مشروح گزارش شده است، زیرا الهی دسترسی به گنجی، امین علیمرد (رئیس سابق خدمات شهری) و چند نفر دیگر از گروه مؤسس را داشته است ( و ما معتقدیم هنوز دارد). از صحبتهایش خیلی واضح بود که آنهایی که مانده اند و مارک فساد در گذشته را نخورده اند، امیدوارند که در پیشرفت آینده ایران تأثیر بگذارند.

ناس

میانه روها علیه انقلاب اسلامی

سند شماره (17) سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.6 ژوئن 1979 - 16 خرداد 1358 به:سفارت آمریکا در تهران مرجع: تهران 5857 موضوع: میانه روها علیه انقلاب اسلامی دوست واشنگتنی منوچهر گنجی تأیید نموده که او اکنون در آمریکا است و در حالت مخفی به سر می برد. ونس

چپ، راست و دانشگاهها

ص: 447

سند شماره (18) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 11 ژوئن 79 - 21 خرداد 58 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی. سی. فوری موضوع: چپ، راست و دانشگاهها 1- تمام متن محرمانه 2- خلاصه: (جناح) راست اسلامی در ماه گذشته روی استادان تحصیل کرده غرب فشار آورده است.

چندین نفر (از آنان ) به خاطر روابط منتسب با CIA اخراج شده اند. سیاست آموزشی درهم ریخته است.

گروههای چپ مرتبط با دانشگاه متفرق باقی می مانند. منبع نزدیک به چپیهای دانشگاهی معتقد است که آنها قادر نخواهند بود قبل از اکتبر پیشنهادی جدی برای قدرت ارائه دهند. چیز خیلی محتمل تر برخورد جدی در درگیری با مسئله قانون اساسی در تابستان خواهد بود. یادداشت بیوگرافی - (پایان خلاصه).

3- مأمور سفارت با علی محمدی استاد دانشگاه که در جنبش استادان خیلی فعال بوده است ملاقات نمود. او در دوره دسامبر ژانویه کمک زیادی به سفارت کرده است، ولی در صحبت کردن با مأمور سفارت بی میل بوده است به این خاطر که به وسیله رقبای دانشگاهی خود به طور نزدیکی پاییده می شده است. در موقع استماع سخنان او مأمور سیاسی در حال ترک پست بود. او موافقت نمود که به طور خصوصی برای چند دقیقه در خانه ملاقات کند. به عنوان عضو هیئت اداره کننده سازمان ملی دانشگاهیان، وی در تماس وسیعی با تمام فرقه های صحنه دانشگاه بوده است.

4- منبع بشدت از طریقی که انقلاب می رفت دلتنگ بود. او گفت دست راستی های اسلامی (فداییان اسلام آیت اللّه خلخالی و یک گروه دیگر، (انجمن اسلامی) پا پیچ استادان تحصیل کرده غرب شده اند. این همان گروهی بود که لیست مشترکین مجله USICAرا از فداییان چپ گرفته و گیرندگان را به عنوان عوامل CIAمارک زده اند. منبع گفت او اطلاع دارد که بین 15 تا 20 نفر از استادان به زور این موضوع و به اضافه بهانه های گاه و بی گاه دیگر اخراج شده اند. در جواب به این سؤال که چرا این مسلمانها هستند و نه چپیها که این کار را می کنند، او پاسخ داد که چپ جرأت نمی کند (آنها می دانند که اگر به افراد تحصیل کرده غرب حمله کنند، آنها نیز به عنوان عوامل KGBمارک دار و پاپیچ می شوند. منبع فکر می کند که نوعهای اسلامی بنیادگرا مبارزه ای را برای نابود کردن ریشه نفوذ غرب ساز کرده اند. حتی به بعضی از استادان که همسران خارجی دارند حملات لفظی شده است.

5 - در نتیجه این حملات و آشفتگی کلی، سیاست آموزشی یک فاجعه می شود. بودجه ها برای تحقیق در اغلب دانشگاهها در حدود 50 درصد کاهش داده شده است. اعضای کادر آموزشی ناراضی هستند، ولی از گفتن هر چیزی در جو غالب هراس دارند. خیلی به قید کفالت امسال تابستان از ایران خارج خواهند شد. منبع ( و دیگرانی که ما با آنها گفتگو کرده ایم) هرسان است که این کار نهایتا سیستم دانشگاهی را به عنوان مکانی آموزشی برای محققین و مدرسین مشهور نابود گرداند. منبع قبلاً گفته بود که سیاسی کردن دانشگاهها این اثر را دارا می باشد، همچنین حملات فزونی گرفته در مورد استادان این اطمینان را داده است که عزیمتها به حد رمیدن خواهد رسید. این مشکل فارغ التحصیلان جوان دبیرستانی را حتی حادتر می گرداند. هر سال 000/600 نفر دبیرستان را به پایان می رسانند ولی فقط 000/30 نفر مکانهایی

ص: 448

در دانشگاههای محلی پیدا می کنند. ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی به نظر نمی رسد که پناهگاهی برای تعدادی اساسی همان طوری که در گذشته بوده است باشد و دانشگاههای محلی ممکن است قادر نباشند که 000/30 نفر را بپذیرند. منبع گفت علیرغم سرزنش غرب به وسیله اسلامی ها اکثریت عظیمی از ایرانیان می خواهند که اگر می توانند در خارج به مدرسه بروند.

6- در گفتگو راجع به قدرت چپیها، منبع گفت جناح چپ مرتبط با دانشگاه در سازمان دادن به خودش شکست خورد. رقابتهای داخلی درمیان جنبش چپ هر نوع هماهنگی متحد را از توسعه بازداشته است.

او در حالی که می خندید گفت باور نخواهد کرد که امکان داشته باشد جناح چپ به بی سازمانی ملاها باشد، ولی به نظر می رسد که آنها خودشان را اداره کرده باشند. او می ترسد که مجاهدین و حامیان فلسطینیها از جناح چپ جنبش اسلامی در گروههای چپ جمع شوند که با دست راستی ها مقابله کنند و کشمکش در داخل جنبش اسلامی را افزایش دهند. او امکان جدایی سه جانبه را رد نکرد، خمینی و آیت اللّه های رادیکالش در یک گوشه مثلث، شریعتمداری و دیگر آیت اللّه های محافظه کار و رعایا در گوشه دوم و گروه چپهای مسلمان در گوشه دیگر، وقتی در مورد اینکه رهبر گروه سوم چه کسی ممکن است باشد به او فشار آمد، منبع اشاره کرد که آیت اللّه طالقانی و رهبر مجاهدین، مسعود رجوی احتمالاً شخصیتهای اصلی خواهند بود. منبع فکر می کرد که زودترین موقعی که این نوع مقابله چپیها می تواند سازمان داده شود، پاییز خواهد بود. احتمالاً قبل از اکتبر، چپ سنتی، حزب توده هنوز کمی سری به نظر می رسد. ایرانیان جوانتر تا سن 30 آشکارا گروههای کمونیست رادیکالتر را انتخاب می نمایند (فداییان مارکسیست و تعدادی گروههای متفرق دیگر). ایرانیان مسن تر هنوز در داخل چهارچوب حزب توده کار می کنند و منبع فکر می کند سؤال بزرگ این است که توده قصد دارد چه بکند، اگر آن (حزب توده) در سهم خودش با دیگران شریک شود، جناح چپ در طول بحث بر سر قانون اساسی آینده می تواند، دردسر واقعی ایجاد کند. به هر حال تاکنون حزب توده از دیگران کنار مانده است.

7- منبع حس می کند که کشمکش قانون اساسی یک جنجال بزرگ خواهد بود. تلاش خمینی برای خارج نگهداشتن مردم و گروهها از جریان به وسیله محدود نمودن به یک مجلس 40 نفره برای بررسی قانون اساسی چیزی است که ممکن است جناح چپ را با لیبرالهای غیر روحانی متحد کند. منبع گفت نمی تواند باور کند که خمینی و اطرافیانش آنقدر کند ذهن باشند، ولی نمونه نظراتش اشاره دارد که آنها قصد دارند که قانون اساسی را تماما سرهم بندی کنند و آن طرحی که سرانجام بیرون می آید بیشتر مرتجعانه خواهد بود تا لیبرال. او یک تابستان طولانی داغ پیش بینی می کند. تمام تجربه ایران می تواند بین اواسط ژوئن و اوت از هم گسسته شود، مگر اینکه اقتصاد رونق پیدا کند.

8 - در یادداشتهایی در مورد بعضی شخصیتها، منبع گفت که وی سفیر جدید ایران در مسکو، محمد مکری را می شناسد و او را با عنوان «یک کمی خل» توصیف نمود. منبع فکر می کرد که دولت ایران یا باید او را عوض نماید و یا اینکه به پدیدار شدن به عنوان بهترین دوست اتحاد شوروی منجر می شود. انستیتوی ارتباطات ایران اکنون توسط شخصی به نام دکتر اسدی اداره می شود. مجید تهرانیان رئیس قبلی از ایران فرار کرده و انستیتو به داخل یک دوره خیلی ضد خارجی می رود. کلاسهای انگلیسی به پایان رسیده اند و بولتن به زبان انگلیسی به حالت تعلیق درآمده است. منبع همچنین صادق تهرانی معاون جدید امور سیاسی وزارت خارجه را به عنوان یک مسلمان خیلی دست راستی توصیف نمود، اسلامی تر از خدا.ناس

ملاقات با میناچی

ص: 449

سند شماره (19) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 13 ژوئن 79 - 23 خرداد 58 به:وزارت امور خارجه واشنگتن، فوریخیلی محرمانه موضوع: ملاقات با میناچی 1- تمام متن خیلی محرمانه - گزارش تلگرافی 2- خلاصه: میناچی به بهبود روابط ایران و آمریکا امید دارد، می گوید که مجلس مربوط به قانون اساسی انتخاب خواهد شد. دولت موقت ایران امیدوار است که تا سپتامبر دولت جدید جایگزین شده باشد. دادگاههای انقلاب ممکن است ماه اکتبر معتدل تر شوند (یا تعطیل شوند).صلیب سرخ در حال دیدار از ایران است تا زندانها را مورد بحث قرار دهد. میناچی در مورد اختلاف بین آیت اللّه ها خیلی حساس است. (پایان خلاصه).

3- وزیر ارشاد ملی و جهانگردی دکتر ناصر میناچی در نزدیکی آپارتمان مأمور سیاسی استمپل بعدازظهر 12 ژوئن برای دیدار کوتاهی به منظور خداحافظی، توقف کرد. میناچی اظهار تأسف کرد که مأمور سیاسی ایران را ترک می کند و به ادامه کوشش برای بهبود روابط ایران و آمریکا اصرار داشت. مأمور سیاسی اشاره کرد که حوادث گذشته اخیر نشان داد که راه بازگشت آهسته خواهد بود و احتیاج به خودداری از طرف ایرانیان دارد. میناچی قبول کرد، و گفت نخست وزیر اخیرا موافقت خمینی را جلب کرده تا انتقادات خود را در مورد امور خارجی عموما و روابط با ایالات متحده خصوصا کم کند (نظریه:

موقعی که آن را دیدی باور کن - نه قبلاً). مأمور سیاسی اظهار داشت که چیزهایی هستند که دولت موقت ایران می تواند انجام دهد تا علائم کوچکی نشان دهند که مایل به حرکت است، که بزرگترین آن آزادی رضا مینی است. میناچی زود ادعای همیشگی را در این مورد که دولت وقت نفوذ کمی روی دادگاهها دارد را مطرح کرد و مأمور سیاسی گفت تمام مشکل کلی ارتباط دولت موقت ایران - قم آمریکا را نگران کرده خصوصا با توجه به اینکه خمینی پیوسته در مورد روابط ایران و آمریکا منفی بوده است. میناچی با ناراحتی قبول کرد که این (حرف) درست است، اما امیدش را روی کوششهای نخست وزیر برای بیرون بردن خمینی از عرصه بین المللی گذاشت.

4- بحث سپس به قانون اساسی جدید کشیده شد. میناچی گفت روزنامه ها این هفته شروع به انتشار آن، و طرحهایی برای مجلس قانون اساسی تقریبا 50 نفره که بوسیله استانها تنظیم شده است خواهند نمود. (نظریه: این اولین باری است که به امکان انتخاب مجلس با نفرات کمتر اشاره شده است. و اگر راست باشد، تندی مخالفین را نسبت به یک مجلس محدودتر خنثی می کند این همچنین نشاندهنده قدمی به عقب برای خمینی خواهد بود.) میناچی گفت خمینی و شورای انقلاب نیاز سریع در برقراری یک چهارچوب را درک کرده اند و امیدوار بود که تقلیل بیشتر شورا مشورتها را در عرض دو ماه می تواند تمام کند. در جواب به سه سؤال، میناچی گفت برنامه فعلی برای این است که بحث مجلس مؤسسان، رفراندم و انتخابات مجلس به موقع باشد، تا دولت دائم در ماه سپتامبر برقرار شود.(نظریه: این توقع زیادی از سیستم سیاسی نوپای ایران است، ولی همچنان که میناچی تصدیق کرد «اگر ما به مردم فشار نیاوریم هیچ وقت کاری نمی توانیم بکنیم.»

ص: 450

5 - در بحث پیرامون دادگاههای انقلاب، میناچی گفت که ایران در انظار جهان تنبیه شده. ولی از لزوم اعمال قاطع شدیدا دفاع کرد. میناچی گفت خمینی به وزیر دادگستری مبشری و خود وی گفته که «مردم» حاضر بودند همه را در زندان قصر بکشند و اقدام سریع لازم است. مأمور سیاسی فقط اظهار کرد که آشکار نیست آیا رهبران مردم را رهبری می کنند یا مردم رهبران را رهبری می کنند. میناچی گفت نخست وزیر موافقت خمینی را جلب کرده است، تا تدریجا در عرض دو ماه دادگاههای انقلاب منحل شود و موارد امنیتی و فساد به دادگاههای ویژه وزارت دادگستری که قرار است تشکیل شود ارجاع شود. او گفت قانون اساسی جدید بنیادی به دادگاه ویژه و همچنین روی کار آمدن شورای قضایی به جای یک وزیر دادگستری خواهد شد، تا بر سیستم دادگاهها نظارت نماید. این شورا متشکل از 5 قاضی به انتخاب روحانیت و 7 نفر منتخب دیوان عالی کشور خواهد بود.

(نظریه: این تعداد قاضی روحانی به نظر ما زیاد می رسد و احتمالاً به این معنی است که بقیه قانون اساسی از نفوذ روحانیت بیشتر از پیش نویس که در مطبوعات و تلکس مرجع راجع به آن صحبت شد برخورد باشد.) 6- میناچی همچنین گفت کمیته صلیب سرخ بین المللی در حال حاضر از ایران دیدن می کند. دولت موقت ایران به صلیب سرخ برای عدم انتشار گزارش خود در زمان شاه حمله کرده بود. صلیب سرخ سرانجام موافقت کرد که وزارتخانه میناچی نسخه هایی از آن را برداشته و منتشر و چاپ کند. میناچی گفت صلیب سرخ از دیدارهای اخیرش از زندانها خوشحال بود.

7- موقع ترک میناچی، موضوع اختلاف آیت اللّه ها به میان آمد «میناچی همیشه به شریعتمداری خیلی نزدیک بوده است». میناچی در نظر دادن در مورد این موضوع خیلی محتاط بود و گفت رهبران مذهبی اکنون برای وحدت کوشش می کنند. او به هرحال شکی باقی نگذاشت که تفاوتهای جدی بین خمینی و شریعتمداری وجود دارد، و این باعث مشکلاتی برای دولت موقت شده است. از او بیش از این چیزی بیرون کشیده نخواهد شد.

8- نظریه: مأمور سیاسی از طریقی که خوشبینی قبلی میناچی که به سرحد نظر خوشبینانه در هر موردی می رسید در طول سه ماه گذشته جای خود را به درک معقولانه تر مشکلات دولت داده است.

میناچی هنوز یک خوشبین است ولی او حالا از دست اندازهایی که در سر راه جمهوری اسلامی است آگاهی بیشتری دارد. او یک همراه با حرارت و فعال در مرکز جریانات مذهبی - سیاسی باقی می ماند.

ناس

مکالمه با دانشمند سیاسی ایران

سند شماره (20) از: وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 14 ژوئن 1979 - 24 خرداد 58 به: سفارت آمریکا در تهرانخیلی محرمانه موضوع: مکالمه با دانشمند سیاسی ایران 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- روز نهم ژوئن مأمور وزارت امور خارجه مکالمه طولانی با دکتر فزونی که در اصطلاح «باز» نام گذارده شده، انجام داد دکتر فزونی یک ایرانی با درجه دکترا در علوم سیاسی از آمریکا است که مدت دو

ص: 451

سال در وزارت بهداری و رفاه اجتماعی کار کرده است و ایران را یک ماه قبل ترک کرده است. قبل از اینکه دکتر فزونی ایران را ترک کند، از طرف یک کمیته بازداشت شد. این کمیته سوءظن داشت از اینکه دکتر فزونی به علت ارتباطش با آمریکاییها در تعقیب پژوهش از سوی دولت ایران یک مأمور اطلاعاتی است.

نظریات فزونی درباره اوضاع در صحنه ایران با قسمت بزرگی از آنچه در گزارشهای سفارت منعکس شده مطابقت دارد و در اینجا جزئیات نقل نخواهد شد.

3- به طور خلاصه او معتقد است که خمینی احساس می کند در موضع دفاعی قرار گرفته و این امر موضع آشتی ناپذیر او را در برابر دست چپیها و لیبرالها و بیگانگان توجیه می کند. فزونی کمتر چشم اندازی برای بهبود سریع شرایط ایالات متحده در ایران می بیند و معتقد است که فرصتهای ایالات متحده برای پیشرفت تنها از طریق حضور بازرگانی ایالات متحده در ایران خواهد بود. فزونی گفت که پیش بینی نمی کند حکومت بازرگان تا چند ماه آینده از هم بپاشد. مگر اینکه حادثه غیر قابل پیش بینی از قبیل قتل و غیره روی دهد. او معتقد است که بیشتر گروههای دست چپی و دست راستی خود را برای یک رویاروی در یک آینده دورتر آماده می کنند.

4- فزونی گفت که دو ملا به ویژه بر خمینی نفوذ دارند که یکی از آنها داماد او اشراقی است، که اخیرا در نتیجه شکست اقدام او برای زیر چادر گذاشتن همه زنان بی اعتبار شد و دیگری فرزند کوچکتر خمینی، احمد، که مسئولیت ارتباط با طالقانی، شریعتمداری و سایر روحانیون را به عهده دارد و همچنین یک چهره کلیدی در دستگاه رهبری مجاهدین انقلاب اسلامی است.

5 - ضمن بحث در باره شق احتمالی دیگر در رهبری ایران، فزونی سنجابی را به عنوان پیرتر از حد لازم رد کرد و متین دفتری را نالایق توصیف کرد. او گفت نوید بخش ترین رهبر غیرمذهبی، علی اصغر حاج سید جوادی است که خویشاوند وزیر کشور حاج سیدجوادی است و حدود چهل و پنج سال دارد و بسیار با استعداد است و در انتقاد علنی از نهضتهای سخت گیر اسلامی بسیار صریح بوده است. فزونی گفت به زودی از سوی بازرگان برای به عهده گرفتن یک سمت نیرومندتری در آینده احتمالی طرف توجه قرار می گیرد. سرانجام فزونی گفت بازرگان نزد قشر پایینتر طبقه متوسط و کسبه بازار محبوبیت دارد و کناره گیری بازرگان از دولت به منزله دستوری برای هرج و مرج در داخل کشور خواهد بود. زیرا هیچ کس دیگری جاذبه بازرگان را ندارد نیوسام

استعفای مقدم مراغه ای استاندار آذربایجان شرقی

سند شماره (21)محرمانه تاریخ: 21 ژوئن 1979 - 21 خرداد 58 موضوع: استعفای مقدم مراغه ای استاندار آذربایجان شرقی برای بایگانی بر طبق اظهار یک عضو کارمند محلی سرویس خارجی مقدم مراغه ای برای رسیدگی به نسبتهای مربوط به شکنجه به زندان رفته بود.هنگام ورود او پاسداران انقلاب او را به داخل راه ندادند. هنگامی که به همراهی یکی از سران کمیته به زندان بازگشت به او اجازه دسترسی به زندان را دادند و او متوجه شد که یکی از دوستانش به نحو شدیدی مضروب و شکنجه شده بود. مقدم مراغه ای روز بعد رهسپار تهران شد و به عنوان اعتراض استعفای خود را تسلیم مقامات کرد.

ص: 452

تبصره: سرگرد حق شناس دوست استاندار چند روز قبل در تبریز اعدام شد. این سرگرد فرمانده کلانتری ناحیه 6 در جریان بی نظمی های شهری در فوریه 1978 بوده است.

اندیشه های وطنی از خارج

سند شماره (22) خیلی محرمانه از:وزارت امور خارجه - واشنگتن - دی.سیتاریخ: 27 ژوئن 1979 - 6 تیر 1358 به:سفارت آمریکا - تهران موضوع: اندیشه های وطنی از خارج 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- ما نظرات و شایعات زیر را در مورد شخصیتهای مختلف ایرانی تبعیدی و دیگر ناظرانی که اخیرا از ایران بازگشته اند، جمع آوری کرده ایم.

- - متین دفتری به طوری که گزارش شده به ایرانیان در لندن گفت که مطمئن است ملاهای تندرو سرانجام از موضع خود عقب خواهند نشست و بر سر مواضع با رهبران غیر روحانی مصالحه خواهند نمود. مشاهدات او از ایران کلاً خوشبینانه تر از مواضع عمومی انتقادیش که بر علیه خمینی اتخاذ کرده بود، است.

- - امیر انتظام. دو روزنامه نگار بازگشته آمریکایی او را به عنوان سخنگوی دولت به طور استثنایی بی اثر می دانند. یکی از آنها گفت که وی حتی قادر نبود تکبری را که در پی اراده اش بود نمایش دهد (اجرا کند.) یک روزنامه نگار گفت انتظام در یک مهمانی در حالی که تحت تأثیر الکل بود شکایت کرد که وی به خاطر موانعی که به وسیله دیگر رهبران ایرانی جلوی او گذاشته می شود، قادر نیست به عنوان یک سخنگو به طور مؤثر انجام وظیفه نماید. این روزنامه نگار فکر می کرد که انتظام به خاطر ناامیدی هایش به طور داوطلبانه از دولت بیرون خواهد آمد.

- - علی امینی، گفته می شود که وقتش را در پاریس به انتظار می گذراند و تظاهر به داشتن نقش یک «کارامانلیس» ایرانی که سرانجام از او خواسته می شود که کشور را نجات دهد، می نماید. گفته می شود امینی معتقد است که ملاها به طور تاریخی لبه تیز در انقلابات سیاسی ایران بوده اند و سپس خارج شده و اداره امور روزانه را برای سیاستمداران و متخصصین غیر روحانی گذاشته اند.کریستوفر

لیست مهمانهای مراسم دکتر ویلیام گریفت

سند شماره (23) لیست مهمانهایی که در شامی که به افتخار دکتر ویلیام گریفت شرکت داشته اند عبارتند از:

پنجشنبه، 12 ژوئیه 1979 - 21 تیر 1358 ساعت 5/6 بعدازظهر 1- دکتر سعید گودرزنیا- رئیس کل بخش امور کنسولی از وزارت امور خارجه 2- استاد اسد نظامی- از دانشگاه تهران 3- استاد احمد آزرمی- از دانشگاه تهران 4- حمید نظری- سردبیر یک مجله هفتگی انگلیسی زبان

ص: 453

5 - علیرضا نوری زاده- سردبیر امید ایران 6- علی اصغر تسلیمی- گزارشگر سیاسی روزنامه تهران تایمز 7- تری گراهام- نویسنده آمریکایی تهران تایمز که مسلمان شده است.

8 - بروس لینگن- کاردار 9- باری رزن- وابسته مطبوعاتی 10- میزبان شلنبرگر- مشاور روابط عمومی سفارت.

سخن پراکنی های رادیو تلویزیون ملی ایران ادعای مداخله دولت ایالات متحده را نمود

سند شماره (24) محرمانه از:سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 15 ژوئیه 1979 - 24 تیر 58 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: سخن پراکنی های رادیو تلویزیون ملی ایران ادعای مداخله دولت ایالات متحده را نمود 1- وزارتخانه،EBIS لندن 111532 ژوئیه 79 و 111534 ژوئن 79 را مورد توجه قرار خواهد داد، که یک نمونه خشن از تبلیغات ضد آمریکایی است که گاه گاهی و به وسیله سخن پراکنی های سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران شنیده شده بود.

2- به منظور یادآوری به دولت موقت ایران که ما نسخه هایی از چنان تبلیغات را با اشتیاقی تقریبا تمام می خوانیم، من در 14 ژوئن نامه ای برای یزدی وزیر خارجه فرستادم که توجه او را به این سخن پراکنی معطوف نمایم و آن را به عنوان کنایه های کاملاً فحش آمیز که اشاره بر مداخله ایالات متحده در امور داخلی ایران که رسما حمایت می شود (از طرف آمریکا) دارد توصیف نمایم. نامه متذکر شده بود که ما آن را متشکل می یابیم که ببینیم چگونه چنان نظراتی همراه با ابراز علاقه های دولت موقت ایران برای روابط دوستانه و سودمند دو جانبه با ایالات متحده می باشد.

3- من متذکر شدم که در گفتگوی 2 ژوئن ما، من به او یادآور شدم که پیشرفت در نیل به هدف روابط بهبود یافته نمی توانند بسته به خوش نیتی و تلاشهای یک طرف به تنهایی باشد.

4- ما نسخه ای از این نامه را برای میناچی وزیر ارشاد ملی فرستاده ایم. من تقاضای ملاقاتی با وی نموده ام و موضع خودمان را در آن زمان تصریح خواهم نمود.

نسخه ای از نامه به یزدی به بخش امور خاور نزدیک / ایران فرستاده شده است.

ملاقات با وزیر دادگستری جوادی

سند شماره (25) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 31 ژوئیه 79 - 9 مرداد 58 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات با وزیر دادگستری جوادی 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: کاردار با وزیر دادگستری جوادی در 30 ژوئیه ملاقات کرد تا نگرانیهای ما را در مورد

ص: 454

حقوق بشر در ایران به طور اعم و در مورد قضیه شری و شیبانی و امینی به طور اخص ابراز کند. جوادی کاردار را به گرمی پذیرفت و از اثری که استنباطهای عمومی آمریکا از حقوق بشر روی روابط دو جانبه ما در ایران دارد تقدیر کرد، و قول داد که آنچه که می تواند در مورد حل سه قضیه به خصوصی که کاردار مطرح کرده بود، انجام دهد. او گفت که یک قدردانی در داخل دولت موقت ایران و وزارت دادگستری از محدودیتهای دادگاههای انقلاب وجود دارد، ولی اشاره کرد که آنها به منظور محدود نمودن اثرات یک تمایل گسترده برای انتقام در میان مردم ایران در عواقب فوری بعدی انقلاب تشکیل شده بودند. با این حال سیاست دولت موقت ایران این است که به سرعت تا آنجایی که شرایط اجازه می دهد اجرای عدالت را عادی کند. او هم چنین سیاست دولت موقت و رهبری در مورد رفتار منصفانه با اقلیتها را تکرار و تصریح کرد. (پایان خلاصه).

3- جوادی کاردار با گفتن اینکه روابط ایران و آمریکا در گذشته خوب بوده است و دلیلی وجود ندارد که دو کشور قادر نباشند به داشتن رابطه نزدیک و سودمند دو جانبه ادامه دهند، خوش آمد گفت. او از تماسهای قبلیش با مأمور سیاسی پیشین سفارت استمپل و کنسول سیاسی لامبراکیس و توافقی که آنها در جهت چیزی که او و دیگر ایرانیان هم فکرش در تلاش به دست آوردنش بودند نشان داده بودند، بگرمی یاد کرد: کاردار با گفتن اینکه او نیز مشتاق است که روابط دو جانبه سودمند بین ایران و آمریکا ادامه پیدا کند و خصوصا منابع انسانی که هر دو طرف می توانند آنرا مورد توجه قرار دهند پاسخ داد. او گفت که به او این دستور داده شده بود که بهترین آرزوهای آمریکا را برای وزیر و همکارانش در دولت موقت ایران و مردم ایران در تحکیم دستاوردهای انقلابشان برساند. چیزهایی که لازم نیست گفته شود به غیر از اینکه بعضیها اشاره کرده اند که دولت آمریکا و مردم آمریکا به طریقی حقیقت انقلاب ایران را قبول نکرده اند. او دوباره تأکید کرد که دولت ما خواهان یک رابطه خوب با ایران است و مردم آمریکا نیز خواهان چنین رابطه ای هستند.

4- کاردار این طور به سخن ادامه داد که در زمینه تمایل ما برای یک رابطه سودمند دو جانبه او می خواهد که بعضی چیزها که وی مؤثر بر روی روابط بین دو کشور می بیند، مطرح نماید. جوادی با پیشی جستن بر کاردار گفت که وی می تواند منظور او از درک کند و با اتخاذ سند کردن به سفر اخیر رئیس جمهور اسبق نیکسون به مکزیکو برای دیدار شاه گفت که او و چندین ایرانی دیگر می توانند، بین سیاست رسمی دولت آمریکا یا حتی نیت کلی مردم آمریکا نسبت به ایران و اقدامات یک تبعه مستقل آمریکایی فرق بگذارند. با این حال آن ملاقات به طور کلی یک عکس العمل منفی در بین مردم ایران به وجود آورده بود.

کاردار گفت که او درک و آگاهی وزیر را ستایش می کند، زیرا که حرف زدن ساده و بی پرده را برایش آسانتر می کند. او گفت که به خاطر سابقه خود وزیر برای آرمان حقوق بشر و اهمیتی که پرزیدنت کارتر و مردم آمریکا برای حقوق بشر قائل هستند، و تمایل دو جانبه ما برای محدود نمودن مشکلاتی که به صورت مضری روابط دو جانبه ما را تحت تأثیر قرار داده، او احساس می کند که می تواند رک و بی پرده با وزیر حرف بزند که چطور درک عدالت در ایران در بین مردم آمریکا یک اثر منفی از ایران در آمریکا آفریده است. با مطرح کردن این موضوع او نمی خواست که وزیر بفهمد که آمریکا تلاش می کند که در امور داخلی ایران دخالت کند. بلکه می خواست که او اثر انجام عدالت در ایران، در ایالات متحده و نتیجه بعدی آن روی رابطه دو جانبه ما را بفهمد. جوادی بسرعت کاردار را دوباره خاطر جمع کرد که نظراتش سوء

ص: 455

تعبیر نمی شود. او گفت که وی نیز دیگران تشخیص داده اند که انقلاب با خودش مشکلاتی همراه دارد، منجمله مشکلاتی که به وسیله دادگاههای انقلاب به وجود آمده است. به هر صورت او گفت که سیصد یا چهارصد اعدام از این جنبه نگریسته شود، که اگر عملی برای به زور تحت کنترل درآوردن تمایل گسترده در میان مردم ایران برای انتقام در تعاقب انقلاب انجام نگرفته بود، هزاران نفر ممکن بود، کشته شوند. او گفت که مردم ایران نسبت به هر کسی که با رژیم قبلی رابطه داشته است آنقدر خشمگین بوده اند که اگر کاری که خشم آنها را فرونشاند انجام نمی گرفت آنها به وسوسه دستگیری و کشتن بدون محاکمه هرکسی که به دست آنها می افتاد تسلیم می شدند. با این حال او گفت که دولت موقت مشتاقانه منتظر جذب تدریجی وظایف دادگاههای انقلاب توسط سازمانهای عادی دولتی می باشد. او گفت که هر کار ممکن انجام گرفته است تا فعالیتهای دادگاههای انقلاب را تعدیل و محدود کند.اما شرایط اضافه شده در دوران بعد از انقلاب رسیدن به این مقصود را مشکل ساخته است.

5 - کاردار نارضایتی ما را از اینکه عفو عمومی اعلام شده در 10 ژوئیه سریعا با یک تعداد افزوده از اعدامها که برخی به اتهاماتی که کاملاً جنایی به نظر می رسد دنبال شد، ابراز نمود. ما آن را مهم پنداشتیم که نگرانیمان را در مورد اینکه چگونه اجرای عدالت در ایران به طور اعم و اعدامها به طور اخص به صورتی منفی در ایالات متحده مورد ملاحظه قرار می گیرد و بنابر این به صورتی مضر روی رابطه دو جانبه ما اثر گذشته است ابراز نماییم. جوادی مجددا تشکر خودش را از ملاحظات ما ابراز داشت و تکرار کرد که سیاست دولت موقت ایران این است که قدرت دادگاههای انقلاب را هر چه سریعتر تا آنجایی که شرایط اجازه می دهد، تقلیل دهد.

6- کاردار سپس به قضایای شری، شیبانی و امینی پرداخت. جوادی درباره سابقه هر کدام در حالی که کاردار آنها را ارائه می داد، یادداشتهایی برمی داشت. کاردار هرچه را که تا آن تاریخ در هر موردی انجام داده بود، به طور خلاصه شرح داد، با اشاره به اینکه در مورد قضیه شری ما به حبس شری بدون اتهامات به وزارت امور خارجه یا وزیر امور خارجه یزدی شکایت (اعتراض )کرده ایم. ما خشنود هستیم که حالا شری از زندان آزاد شده است، اما امیدوار بود که با توجه به گواهی که او قبلاً در رسیدگی و تحقیق شرکتی که او سابقا برایش کار می کرد داده است، حالا بتواند اجازه پیدا کند که سریعا کشور را ترک کند.

7 - کاردار تأکید کرد که در هر سه قضیه ما مسلم ندانستیم که گناهکاری یا بی گناهی افراد درگیر را مورد قضاوت قرار دهیم، اما ما نسبت به روشی که با آنها رفتار شده است شدیدا نگران هستیم. حبس طولانی یا محدودیت آزادی حرکت و تا آنجایی که ما اطلاع داریم بدون هیچ اتهام رسمی است که قبول کردنش برای ما مشکل می باشد. او گفت که امیدوار است که قضیه آنها هرچه سریعتر بتواند رفع شود.

جوادی گفت بدون تعهدات خاصی وی می تواند در مورد هر سه تحقیق نماید.

8 - به عنوان آخرین نکته، مأمور اشاره کرد که ایالات متحده علاقه به خصوصی نسبت به وضعیت به عنوان اقلیت دارد. جوادی گفت که سیاست دولت موقت و رهبری اسلامی این است که نسبت به اقلیتها منصفانه رفتار شود.او گفت که اگر عنصری از یکی از گروههای اقلیت بازداشت شود، محاکمه شود و محکوم گردد، به خاطر اتهاماتی است که بر علیه او وجود دارد و نه به خاطر وابستگی او به یک جامعه اقلیت کاردار گفت که ما در گزارشهای سفارت سعی کردیم که همین فرق را قائل شویم اما وضعیت بعد از انقلاب در ایران گاهی اوقات تفاوت قائل شدن بین این دو را برای افراد و گروههایی که در ایالات متحده به

ص: 456

آن می نگرند، مشکل نموده است.

9- کاردار به وسیله تشکر از جوادی برای اینکه اجازه داد که وی بی پرده صحبت کند و همدردی که در شنیدن سخنان وی از خود بروز داده بود به ملاقات خاتمه داد. جوادی با دعوت از او برای بازگشت در هر زمانی پاسخ داد.

تماس با ارتشبد جم

سند شماره (26) سری از: وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ: 11 اوت 79 - 19 مرداد 58 به: سفارت آمریکا در لندن - رونوشت به تهران موضوع: تماس با ارتشبد جم 1- تمام متن سری 2- ما هیچ گونه تماس و یا گزارش تماس با ارتشبد جم در ماههای اخیر نداشته ایم و معتقدیم که اگر موقعیتی دست دهد و با وی یک صحبت دوستانه داشته باشیم، مفید واقع خواهد شد. ما احتمال می دهیم که وی با گروههای مختلف ایرانی در تهران در تماس می باشد و می خواهیم که نظارت وی را راجع به اوضاع آنجا مخصوصا نظراتش را راجع به نیروهای مسلح بدانیم. هرگونه اطلاعات راجع به نقشه های آینده اش مفید خواهد بود، اما از وی نمی خواهیم که قدمهای جدیدی بردارد. می خواهیم بدانیم که آیا وی نسبت به سروصدا و مشهوریت جدید بختیار عکس العملی دارد یا خیر.

3- این را به عهده خودتان می گذاریم که تصمیم بگیرید، که آیا راجع به تماس با ارتشبد جم قبلاً با مقامات انگلیسی صحبت کنید یا نه.کوپر

قانون جدید مطبوعات ایران

سند شماره (27) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ:13 اوت 79 - 22 مرداد 58 به:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: قانون جدید مطبوعات ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: دولت موقت ایران قانون جدیدی برای مطبوعات اعلام کرده است که به طور کامل به وسیله گروههای گوناگون به عنوان تخلف از آزادی مطبوعات مورد حمله قرار گرفته است. در 12 اوت ائتلافی از سازمانهای سیاسی غیر اسلامی یک راهپیمایی برگزار نمود، که به قانون جدید اعتراض کند.

راهپیمایی مبدل به خشونت بین معترضین و اسلامیهای خشن گردید، فقط غیر روحانیها نیستند که به قانون جدید به عنوان موضوعی سیاسی چنگ زده اند، بلکه آیت اللّه شریعتمداری و حزب جمهوری خلق مسلمان از محدودیتهایی در مورد آزادی مطبوعات استفاده کرده اند، تا بدان وسیله به رقبای خود در داخل جنبش اسلامی حمله کنند. (پایان خلاصه).

3- همان طور که مکررا در دوره بعد از انقلاب در ایران عمل شده، متن قانون مطبوعات جدید کشور از

ص: 457

طرف ناصر میناچی وزیر ارشاد ملی در 12 اوت اعلام شد (چندین روز پس از بسته شدن روزنامه آیندگان و دستگاههای چاپ آن که به طور مؤثری انتشار چندین روزنامه دیگر که اغلب از رژیم اسلامی انتقاد می کردند را متوقف نمود) میناچی در کنفرانس مطبوعاتی که در ارتباط با ارائه متن برگزار شد، محدودیتهایی که قانون بر مطبوعات تحمیل می کند را به وسیله مقایسه کردن با زمان مصدق توجیه نمود وقتی که او گفت، حملات مطبوعات برای سقوط مصدق مسئول بودند و کشور را به ژنرال زاهدی تحویل دادند. با این وجود، میناچی مدعی بود که دولت موقت ایران کوچکترین فشاری روی مطبوعات نداشته است و گفت که وی آماده است که به هر خبرنگاری که بتواند صادقانه طور دیگر بگوید جایزه دهد.

4- با وجود دلیری میناچی، قانون جدید مطبوعات و روشی که بدان وسیله به وجود آمد، به خوبی بیانگر آزادی مطبوعات در ایران نیست. قانون به وسیله بوروکراتها و انقلابیهای مسلمان با توجه کمی به نظرات روزنامه نگاران حرفه ای یا افکار عمومی طرح شد. قانون سپس از شورای انقلاب ابهام آمیز (سایه دار) گذشت، گروهی که هیچ کدامشان انتخاب نشده اند و اعضای آن محرمانه باقی می ماند. از 41 ماده قانون، 23 تای آن به طور کامل به معین کردن تنبیهات برای تخلفات از قانون یا روشی که بدان وسیله تنبیهات حکم داده می شود، اختصاص یافته است.

تقاضای امتیازهای بیشتر، به طریقی طرح ریزی شده که رژیم قدرت وسیعی برای تعیین اینکه چه کسی می تواند روزنامه منتشر نماید، خواهد داشت.

بنابراین قادر خواهد بود که کنترل نماید چه چیزی چاپ می شود، بدون اینکه متوسل به سانسور مستقیم شود. در حقیقت ظاهرا 10 نشریه دیگر فورا برای قبول نکردن قانون جدید بسته خواهند شد.

5 - قانون هم اکنون با مقاومتهای لفظی از جانب گروههای ائتلافی نامتجانس که وجه اشتراکی جز پیشگوئیهایشان درباره گرایشات دیکتاتوری جنبش اسلامی ندارند، روبرو است. هدایت اللّه متین دفتری رهبر غیر روحانی جبهه دموکراتیک ملی، در 12 اوت یک راهپیمایی برای اعتراض به محدودیتها در مورد آزادی مطبوعات ترتیب داد. تعدادی از دیگر گروهها به او پیوستند. همان طور که شرکت کنندگان به طور کامل پیش بینی کرده بودند (و شاید حتی خوشامد گفتند) به وسیله اسلامیهای خشن به راهپیمایان حمله شد. زد و خورد در طول مسیر راهپیمایی اتفاق افتاد و تعدادی از افراد (یک روزنامه گفت 200 نفر) به طور جدی و به اندازه کافی که مستلزم بستری شدن باشند، زخمی شدند.

6- علیرغم این چنین ادعایی، مشکوک به نظر می رسد که مقاومت در مقابل محدودیتها در مورد آزادی مطبوعات به طور وسیعی از هم پاشیده شود. در حالی که نیروهای اسلامی از لحاظ تعداد خیلی برتر از غیر روحانی هایی هستند که در جلوی جبهه مبارزه برای دفاع از مطبوعات بوده اند، ولی یک عدم توانایی در سازمان دادن که به طرفداران مطبوعات آزاد جای وسیعی برای ادامه تحریک می دهد، نشان داده اند، بعلاوه، خود جنبش اسلامی علائم فزاینده ای از عدم اتحاد نشان می دهد، که حزب جمهوری خلق مسلمان وفادار به آیت اللّه شریعتمداری به طور فزاینده ای آماده رقابت با تسلط نیروهای وفادار به خمینی می باشد. حزب جمهوری خلق مسلمان در چنگ زدن به موضوع آزادی مطبوعات به عنوان یک چماق سیاسی برای استفاده در مورد رقبای اسلامیش سرعت به خرج داده است. خود شریعتمداری چند روز پیش گفت که دولت موقت ایران اختیار قانونی برای ترویج قوانین جدید را ندارد، نظریه ای که به طور آشکار بر علیه لایحه مطبوعات معلق در آن وقت جهت گیری کرده بود.لینگن

روزنامه مخالفین ایرانی که در پاریس منتشر می شود

ص: 458

سند شماره (28) بدون طبقه بندیتاریخ: 17 اوت 1979 - 26 مرداد 58 از: سفارت آمریکا - پاریس به: وزارت خارجه - واشنگتن، دی.سی موضوع: روزنامه مخالفین ایرانی که در پاریس منتشر می شود.

1- لوموند روز 17 اوت خبری دارد که اعلام می کند گروههای مخالف ایرانی در پاریس که به وسیله بختیار هدایت می شوند، شروع به انتشار یک روزنامه از تاریخ 20 اوت به اسم نامه روز به مدیریت جواد علامیر، روزنامه نگار خواهند نمود.

2- روزنامه جدید هشت صفحه خواهد بود به زبان فارسی و برای 2000 مشترک در ایران و همچنین 5000 مهاجر در جاهای دیگر اروپا فرستاده خواهد شد. پیش بینی انتشار یک چاپ انگلیسی آن در پاییز آینده در آمریکا شده است.

3- ناشرین روزنامه مدعی حمایت از طرف چندین گروه غیرروحانی در ایران منجمله جبهه دموکراتیک ملی به رهبری متین دفتری می باشند.

بنیاد مستضعفین

سند شماره (29) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 18 اوت 1979 - 27 مرداد 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: بنیاد مستضعفین 1- خلاصه (طبقه بندی نشده) بنیاد مستضعفین داراییهای قابل ملاحظه ای به دست آورده و مأموریتهای سازمانی برجسته ای را به دست آورده است.این بنیاد قرار است به عنوان یک مؤسسه خصوصی که تنها در مقابل یک هیئت هفت نفره که روحانیون مسلمان ارشد در آن وزنه سنگینی را تشکیل می دهند، مسئول باشند. شرکتهای آمریکایی هم سهم با شرکتهای خصوصی ایرانی سهم خود را از دست نخواهند داد. قراردادهای مربوط به مدیریت جدید در تأکید «احترام متقابل » و صراحت در امور مالی لازم خواهد بود. ما به شرکتهای آمریکایی توصیه می کنیم به اظهار علاقه بنیاد مستضعفین ایران در رو به راه کردن دادوستد عکس العمل مثبت نشان دهند. (پایان خلاصه).

2- (طبقه بندی نشده) - ما از مدیر و همچنین مدیر سابق بنیاد مستضعفین که اکنون مشاور آن است و نام او محمد هویدا است دیدن کردیم، خاموشی موافقت کرد که این بحث انجام گیرد. او گفت او و همکارانش می خواهند بدانند چرا سفارت علاقه مند به بنیاد مستضعفین ایران است توضیح دادیم که به عنوان یک سهامدار عمده صنعتی و مدیر پیش بینی می کنیم که مواردی پیش آید که بنیاد مستضعفین و شرکتهای آمریکایی با یکدیگر کار خواهند کرد و در مواقع چنین مواردی پیش آمده است. بنابراین شرکتهای آمریکایی مورد بحث می خواهند بدانند که با چه مؤسسه ای و چه اشخاصی طرف معامله هستند و به همین جهت اظهار نظرهای آگاهانه سفارت برای آنها مفیدتر از شایعات یا حدسیات خواهد بود.

خاموشی آنگاه با یک لحن معترضانه ای گفت: «عرض کنم که من نمی توانم به شما بگویم دارایی ما کدام

ص: 459

است، زیرا من نمی دانم «مادر پاسخ گفتیم که ما از این اظهار در شگفت نیستیم، زیرا به دست آوردن اطلاع از داراییهای قابل ملاحظه ای که اکنون در دست بنیاد مستضعفان است، مدتی وقت لازم خواهد داشت.

3- (طبقه بندی نشده) - خاموشی در این مرحله اندکی آسوده خاطر شد. هنگامی که از او خواسته شد تا بنیاد مستضعفین را تشریح کند، گفت که این بنیاد برای اداره دارائیهای خاندان پهلوی و اموال مصادره شده مردم محروم شده در دادگاههای انقلاب تشکیل شده است. او افزود که سیاست دراز مدت این بنیاد، اداره این داراییها به نفع طبقه مستضعف است. او گفت بنیاد مجوز قانونی خود را از دستور دادگاه انقلاب مبنی بر ایجاد آن کسب می کند. ما درباره مناسبات این بنیاد با دولت موقت ایران سؤال کردیم به ما گفته شد که بنیاد مستضعفین و دولت موقت ایران در هدفهای انقلابی با یکدیگر سهیم هستند. ولی این بنیاد کاملاً مستقل از حکومت است هویدا خاطرنشان ساخت که در این مورد بنیاد مستضعفین یک سازمان خصوصی است «درست مانند بیشتر بنیادهای بزرگ آمریکایی».

4- (طبقه بندی نشده) - خاموشی گفت به موجب دستور دادگاه انقلاب یک هیئت مدیره مرکب از هشت نفر تشکیل می شود. خاموشی نام اعضای این هیئت را مشخص نکرد، ولی مؤکدا اظهار داشت که چند روحانی برجسته در آن عضویت دارند. خاموشی گفت که او هنوز سیاست خود را از هیئت مدیره دریافت کرده و آنگاه با حدود ده معاون ارشد که هر یک از آنها در رأس یک فعالیت بزرگ بنیاد (کشاورزی، ساختمان و غیره) قرار گرفته است، کار را اداره می کنند. این ده نفر به اضافه خاموشی یک شورای اجرائیه را تشکیل می دهند که تصمیمات عمده مدیریت این بنیاد از آن ناشی می شود.

5 - (طبقه بندی نشده) در پاسخ به سؤالی در باره مناسبات با هم پیمانهای شرکتهای مشترک (مانند ایران و ژاپن و... و غیره - مترجم) و مقاطعه کاران خارجی، خاموشی گفت، شرکتهای خصوصی که در آن بنیاد مستضعفین سهامدار است توسط یک هیئت مدیره انتخاب شده از سوی بنیاد مستضعفین اداره خواهد شد. او آنگاه توضیح داد که این بدان معنا است که هنگامی که مدیریت یک مؤسسه به تصویب بنیاد مستضعفین برسد، این هیئت مدیره برای انجام وظایف خویش آزاد گذاشته خواهد شد. مشروط بر اینکه بنیاد مستضعفین را به ویژه در زمینه امور مالی در جریان نگهدارد. (رجوع شود به تهران 8807).

هویدا آنگاه در حالی که خاموشی نیز با او هم عقیده بود گفت، ما نیازمند به کمک کمپانیهای آمریکایی برای به چرخش درآوردن مجدد کارخانجات خودمان هستیم. سهام آنها دست نخواهد خورد. او تقاضا کرد که مؤسسات تابعه آن به خوبی اداره شود، ولی بدین منظور چنین فهمیده می شود که آنها باید مستقل باشند و تنها تابع احترام گذاردن به سهامداران برابر باشند. خاموشی افزود که او مایل است شاهد آن باشد که مناسبات با شرکتهای بیگانه در صورت لزوم توسعه یابد و طرحهای جدید بایستی برای ایران سودمند باشد.

6-(محرمانه) - خاموشی آنگاه پرسید که آیا سفارت می تواند کمک کند که بنیاد مستضعفین مالک داراییهای پهلوی و سایر داراییها در ایالات متحده را به دست آورد. ما گفتیم که تصور می کنیم نخستین گام به دست آوردن مشاوره حقوقی در ایالات متحده باشد و پیشنهاد کردیم که سفارت ایران بهترین صلاحیت را برای توصیه مؤسسات (مشاوره حقوقی - م )دارد. خاموشی گفت او این توصیه را قدردانی می کند، ولی پرسید که آیا ما می توانیم نام مؤسسه های با شهرت را در نیویورک بدهیم که او با آنها تماس بگیرد. ما گفتیم که نام چند شرکت را می توانیم بدهیم، مشروط بر اینکه او این موضوع را درک کند که ما با این کار

ص: 460

توصیه ای نمی کنیم (و بعدا ما به او نامهای 3 شرکت مشاوره حقوقی را از فهرست حقوقدانان بین المللی دادیم.) 7- (محرمانه) - خاموشی هنوز چهل سالش نشده است.دارای یک ریش انقلابی نیمه پرورش داده است. زبان انگلیسی را به روانی تنظیم می کند، هر چند از لحاظ دستوری ممکن است دقیق نباشد. او از سؤالات خصوصی اجتناب می کند. به استثناء اینکه بگوید که او خود را یک «مدیر موقتی» تلقی می کند، همان طور که هویدا تنها برای مدت کوتاهی مدیر بود. در پاسخ به این سؤال که آیا به زودی به جای دیگری منتقل خواهد شد. خاموشی گفت به محض اینکه بنیاد مستضعفین سازمان یافته باشد. اظهار داشتیم که یک مؤسسه از این قبیل چند سال طول خواهد کشید (تا سازمان یابد) و او لبخند زد و اظهار موافقت کرد و گفت او آنقدر خواهد ماند تا این کار انجام پذیرد. او از این فکر چندان خشنود نبود، ولی از موقعیتی که او در آن قرار گرفته مأموریت او بسیار عظیم است. هویدا که مردی ملایم و مؤدب و نمونه خوبی از یک بوروکرات ارشد نظام قدیم بوده و حدود 50 سال است علاقمند است به خاموشی کمک کند و موقعیت حساس خویش را نسبتا خوب اداره می کرد.

8 - (محرمانه ) اظهار نظر: بنیاد مستضعفین تازه آغاز به کار فهرست بندی داراییها و مهر گذاشتن بر روی آنها کرده است. ما تصور می کنیم که شرکتهای آمریکایی که در طرحهای بنیاد مستضعفین علاقمندهایی دارند، احتیاج نخواهند داشت مدت طولانی در انتظار بماند تا ببینند بنیاد مستضعفین چه کار می خواهد بکند. به زودی مدیران محلی یا سایر شرکتهای خارجی اگر نتواند همپیمانهای سابق خود را به اینجا بکشانند خواهند کوشید تا اوضاع را در دست خود گیرند. شرکتهای امریکایی شاید بتوانند به بهترین نحو از طریق پاسخ مثبت به سؤالات بنیاد مستضعفین درباره به جریان انداختن مجدد کارها از منافع خود حمایت کرده و آنها را پیش برند. و در عین حال به نحو بسیار آرامی اصرار ورزند که هماهنگ با مناسبات صریح و متقابلاً سودآور به مدیران آمریکایی اجازه داده شود که کارها را اداره کند بدون این که بنیاد مستضعفین در آن مستقیما دست داشته باشد.لینگن

حزب کارگران سوسیالیست ایران

سند شماره (30) خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 4 سپتامبر 1979 - 13 شهریور 1358 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: حزب کارگران سوسیالیست ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: مطابق تلگراف مرجع کاردار در 4 سپتامبر میناچی را دید و یک دید کلی از اثرات منفی که فعالیتهای دادگاههای انقلاب در ایالات متحده گذاشته است. ارائه داد. او موضوع فلاحی را عنوان کرد، اما همچنین در موردی شری، شیبانی و رضا امینی به عنوان نمونه هایی از عملکردی که درکش برای آمریکاییان مشکل است، ذکر کرد. او اظهار نگرانی کرد که جریان عادی کردن روابط بین ایران و آمریکا با چنین برداشتی از عدالت در ایران مشکل تر شده است. (پایان خلاصه).

3- کاردار به همراهی سوئیفت کارمند سیاسی در 4 سپتامبر میناچی را دید، کاردار گفت که او

ص: 461

می خواهد با میناچی به طور غیر رسمی و به عنوان یک دوست در مورد مشکلاتی که با مشاهده وضعیت ایران در میان مردم آمریکا در حال رشد است، صحبت کند. او گفت که این موضوعی است که قبلاً کاردار لینگن با وزیر خارجه یزدی بارها راجع به آن بحث کرده اند. یزدی بینشی را که در بین مردم ایران به دلیل همکاری طولانی و نزدیک ما با شاه به وجود آمده بود. ذکر کرده، بینشی که ما متوجه آن شده بودیم و سعی کرده ایم، با اعلام های عمومی راجع به پذیرش انقلاب ایران و اعمالی مانند آنهایی که در رابطه با سپرده های ایران و فروش فرآورده های نفتی و حمایت از دولت موقت انجام شده، آن را متعادل کنیم.

4- به همین ترتیب کارهایی مانند اخراج خبرنگاران و تعطیل روزنامه ها یک اثر منفی در آمریکا ایجاد کرده است. اعمال دادگاههای انقلاب نیز چیزی است که مردم آمریکا به سختی می توانند درک کنند.

کاردار گفت که او مطمئن است که میناچی که خودش در امور حقوق بشر درگیری دارد و با زمینه ای که در قانون دارد، می توانند نگرانی ما را در مورد تأثیری که به وجود می آید، درک کند. او تصویرهایی را از اعدامهای سریع که اخیرا در کردستان صورت گرفته، یادآوری کرد. زندانی شدن بدون اتهام وجهی دیگر از همان مشکل است، او موارد شری، شیبانی و امینی را به عنوان نمونه ای از افرادی که تا آنجایی که ما می دانیم، بدون اینکه اتهامات رسمی علیه شان ایراد شود، زندانی شده اند، ذکر کرد. کاردار گفت که ما در نظر نداریم که در امور داخلی ایران دخالت کنیم. اما ما به چنین مواردی در زمینه حقوق بشر و به دلیل اینکه اینان یا تبعه و یا در غیر این صورت به ایالات متحده مربوط می باشد، علاقه داریم.

5 - کاردار گفت که مورد اعضای حزب کارگران سوسیالیست که در اهواز بازداشت شده اند یک نمونه دیگری از این موارد می باشد. یک عضو این گروه، غلام فلاحی، که با یک تبعه آمریکا ازدواج کرده خودش از مقیمان دائمی آمریکا بود و اعضای خانوادگی نزدیکی داشت که در آمریکا زندگی می کنند . مطالبی در این مورد که این افراد اعدام شده اند، باعث نگرانی زیادی در آمریکا شده بود. (توضیح: وزارت امور خارجه در 3 سپتامبر بیانیه ای داد و در آن اعدام هرکدام از این اعضا را تکذیب کرد. ما تلاش می کنیم که یک کپی از این متن را به دست آوریم. پایان توضیح). کاردار تکرار کرد که ما در نظر نداشتیم که در مورد گناهکار بودن و یا بی گناه بودن آنها نظر بدهیم، اما تأکید داشتیم که ما معتقدیم که حتی یک گروه مارکسیستی هم شایستگی آن را دارد که حقوقی به آنان داده شود. این اثر در آمریکا که از حقوق به رسمیت شناخته شده آنها ممانعت می شود مانعی است، برای نیاز دو کشور برای بسط روابط دو جانبه.

6- میناچی تمام مدت با دقت گوش می داد. او چند سؤال به خصوص راجع به شیبانی پرسید و به نظر آمد که حد اقل مایل است تا برای کمک به او تلاش کند. او همچنین پرسید که اگر بتوان ترتیباتی داد، آیا سفارت مایل است فردی را به منظور بررسی شرایطی که اعضای حزب کارگران سوسیالیست در آن نگهداری می شوند، بفرستد؟ کاردار در حالی که به صورت تأیید جواب داد، اظهار داشت که سوئیفت، به عنوان کارمند مسئول سفارت در امور حقوق بشر، برای رفتن مهیا خواهد شد. میناچی گفت که چند روز طول می کشد تا در مورد امکان عملی بودن این دیدار تحقیق شود و اینکه او بعدا تماس خواهد گرفت.

7- نظریه: میناچی بدون تردید مسئله را درک می کند. همچنین او تقریبا به طور کامل می خواهد کمک کند. ما مطمئن هستیم که او هر کاری بتواند می کند، اما این یک حقیقت ناخوشایند است که کنترل اداره دادگستری ایران در قسمت انقلابی در اختیار اشخاصی مانند او نیست.

تامست

ایران: محیط ارتباطات - رساله توضیحی

ص: 462

سند شماره (31) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 10 سپتامبر 79 - 19 شهریور 58 به: آژانس روابط بین الملل در واشنگتن دی - سی. فوریخیلی محرمانه موضوع: ایران: محیط ارتباطات - رساله توضیحی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- پیشنهاد می کنیم که رساله مکافی تا دو بخش آخر که قابل توسعه است استفاده شود، ضمنا توضیحات لازم نیز داده شده است، پیشنهاد می شود که دو قسمت نیز به بخش امکانات اضافه گردد:

1) سطر دوم باید این طور نوشته شود که «آیت اللّه خمینی علاوه بر رهبریت سیاستها و برنامه های محافظه کارانه اسلامی ایران، شدیدا طرفدار اتحاد جهان اسلام بوده و دشمن احکام و اولویتهای اساسی غرب می باشد.» 2) بخش زیر را اضافه نمایید: دسترسی محدود ما به اشخاص برجسته ایرانی چه در بخش خصوصی و چه در بخش دانشگاهی به خاطر وحشتی است که نتایج تماس با آمریکاییها به خصوص مقامات رسمی آمریکایی در بردارد.

3- کاوش جهت یافتن محدوده های ارتباطی در 6 ماه یا یکسال آینده بسیار حائز اهمیت است، اما قبول نمایید که در عمل باید احتیاط بسیار به کار برد و به ایرانیان اجازه داد که سرعتشان را تنظیم نمایند.

برای تشریح جو متغیر و سخت اینجا لازم می دانم وقایع چند روز گذشته را که باعث شد آژانس روابط بین المللی بتواند به طرز موفقیت آمیزی 16 ایرانی برجسته (شامل یازده ناشر و روزنامه نگار) را به محل اقامت کارمند امور سیاسی برای یک شام، مصاحبت و تحقیق VCR دوستانه دعوت کند، متذکر شود. این واقعه درست در روز بعد از حمله روزنامه های ایران با تیتر درشت به نقشه CIA برای «تجزیه» ایران (کردستان / خوزستان) صورت گرفت. کارمند امور سیاسی و مأمور محلی به شیراز سفر کردند و توانستند با وکیل محلی مشهور و عضو پیشین هیئت انجمن ایران و آمریکا ملاقات نمایند در حالی که این شخص از نشستن در وسیله نقلیه به همراه مقامات آژانس روابط بین الملل آمریکا و یا ظاهر شدن با آنان در انظار عموم امتناع می ورزید. ملاقات محرمانه ای در خانه شخصی سومی صورت گرفت.

4- ما معتقد هستیم که نیاز مبرم کنونی ما یک «کارمند امور فرهنگی عالی » به اضافه یک ایرانشناس است که فارسی را خیلی خوب بداند و یک رابط بسیار عالی باشد چنین شخصی برای پر کردن فاصله ارتباطی و فعالیت برای ایجاد ارتباط فرهنگی خصوصا در بخش دانشگاه و حتی شاید در میان رهبریت اسلامی ضروری است. به این منظور پیشنهاد می کنم که با ریجارد کاتم برای توصیه افراد مناسب تماس گرفته شود. یک امکان جری کلینتون از دانشگاه پرنیستون است که قبلاً رئیس مؤسسه آمریکایی تحقیقات ایرانی بود.

5 - نظریه ای که در مرجع ب آینده نیز باید دنبال شود. بهترین رابط برای تحقیقات شما مهدی حایری است که خود این نظریه از اوست و در محافل مذهبی ایران راه یافته است. تازگیها از تهران به واشنگتن آمده است تا در دانشگاه جورج تاون به ادامه تحقیق بپردازد. هنری پرشت او را می شناسد و می تواند ترتیب ملاقات شما را بدهد.

6- همان طوری که در تلگرافهای جداگانه گزارش خواهیم کرد. باور کنید که امکان برپاسازی فعالیت

ص: 463

انجمن ایران و آمریکا در شیراز بسیار خوب است. در حالی که استرداد ساختمان و دیگر وسایل لازم خالی از اشکالات نیست، ولی باور کنید که چه ساختمانی در دسترس باشد و چه نباشد (در صورت نیاز می توانیم مکانی اجاره کنیم) این مرکز 20 ساله زبان (در شیراز) و نهاد خیلی معتبر نقش حیاتی در دوباره سازی روابط ایران و آمریکا در این شهر مهم دارد.

7- تا بهار یا سال آینده به نظر من بار دیگر خواهیم توانست ایرانیان را در برنامه بازدیدهای بین المللی به خصوص برنامه های چند منطقه ای درگیر سازیم. بخش روزنامه نگاری به نظر امیدوار کننده تر می باشد.

8 - در جواب نکات خاصی که در جلسه مورد بحث قرار گرفت، ما برداشتهای زیر را ارائه می کنیم:

الف: مسافرت متخصصین آمریکایی و شخصیتهای معروف به ایران: اینگونه سفرها بسیار مفید است ولی به منظور کسب فایده بیشتر بهتر است، اینگونه سفرها محرمانه ترتیب داده شود (تماس آشکار مقامات دولتی آمریکا مثمرثمر و آسان نمی باشد). البته ممکن است استثناهایی وجود داشته باشد. (مثلاً، ملاقاتی که از طریق ویلیام گریفت انجام شده بود خیلی موفقیت آمیز بود)، به خصوص در باره متخصصین شایسته در سیاست خارجی و احتمالاً دیگر محدوده ها. این گونه سفرها اگر به وسیله اشخاص مردمی صورت گیرد خیلی خوب است، اما اگر ایالات متحده پیشخدمت شد، مفاهیم سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد( عطف به منابع که در رساله اصلی آورده شده). اگر به طور خصوصی صورت پذیرفت افراد بایستی که با ایران جدید بستگی و در آن اعتبار داشته باشند و چون سفیر یانگ نسبت به هدف بهبود روابط ایران و آمریکا متعهد باشند.

ب: رهبران مذهبی ایرانی در آمریکا در بزرگداشت سالگرد هجرت: موافقیم، ولی اعتراف می کنیم که احتمال نمی رود رهبران مذهبی حضور پیدا کنند. احتمال بیشتر این است که متخصصین اسلامی ایران (دانشگاهیان) در مراسم شرکت کنند. این موضوع به هیچ وجه دلخواه نبوده و تنها به عنوان راه دوم می تواند، توصیه گردد. حمایت و پشتیبانی مادی باید در اختفا از طریق کمیته بزرگداشت هجرت ترتیب داده شود و شامل نمایندگانی از دیگر کشورها نیز باشد.

ج: دانشمندان ایرانی در آمریکا: در حال حاضر مناسب نیست (بجز در مورد برنامه فولبرایت)، اما بعدها با آرامتر شدن اوضاع و باز شدن دانشگاهها قابل توصیه است. توصیه می کنیم از افراد به خصوص در مجمعی بین المللی چون سمینار سالزبورگ، اجتماعات بین المللی دانشگاهی، جلساتی از نوع ASPEN (اگر چه خود ASPENبه خاطر ارتباط با بنیاد پهلوی زیاد مناسب نیست) استفاده کنید.

د: کنفرانس دانشجویان ایرانی: می توان از کنفرانس NAFSA که به وسیله دانشجویان ایرانی برگزار می شود برای بحث پیرامون مشکلات دانشجویان ایرانی در آمریکا استفاده نمود. (ولی چندان رغبتی نسبت به آنها ندارد) باور کنید با در نظر داشتن موضع طرفدار چپ و ضد خمینی و بعضی دانشجویان ایرانی در اینجا و در ایالات متحده این موضوع ناگزیرا مفاهیم فرعی سیاسی مشکوکی را به وجود می آورد.

9- باور کنید وقتی که میزبان کارمندان اجازه دهد، صدای آمریکا بایستی بخش برنامه به زبان فارسی را مورد توجه قرار دهد.

1) مطالب بیشتری درباره وقایع ایران. خارج از محدوده سیاسی

ص: 464

2) مجموعه ای از مطالعات و مراکز اسلامی در آمریکا، 3) مصاحبه با دانشمندان آمریکایی (ایران شناسها)، مقامات رسمی و چهره های مردمی مناسب (مانند، سفیر یانگ و رمزی کلارک) 10 - کاردار موافقت می کند.

11 - امیدواریم نکات اشاره شده به اهداف شما کمک کند. تقاضا می شود مکانی در هر گونه ارتباطات دیگر که درباره این امور جریان می یابد جزو مخاطبین دریافت کننده رونوشت قرار گیرد.

مدرسه برای پسر وزیر میناچی

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 16 سپتامبر 79 - 25 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوریمحرمانه موضوع: مدرسه برای پسر وزیر میناچی 1- پسر وزیر ارشاد ملی میناچی قصد دارد پاییز در دانشگاه جورج واشنگتن در رشته فوق لیسانس دانشکده مهندسی مکانیک حضور یابد. پسر میناچی به نامه علی میناچی برای شروع دانشکده در تاریخ 4 سپتامبر تأخیر داشته و تا تاریخ 26 سپتامبر به آمریکا وارد نخواهد شد.

2- خیلی ممنون خواهم شد اگر وزارت امور خارجه با اداره پذیرش بخش فوق لیسانس تماس گرفته برای اطمینان اینکه پسر میناچی هنوز هم پذیرفته خواهد شد.لینگن

مدرسه برای پسر وزیر میناچی

سند شماره (33) از:وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی.تاریخ: 17 سپتامبر 79 - 26 شهریور 58 به:سفارت آمریکا تهران - فوریخیلی محرمانه موضوع: مدرسه برای پسر وزیر میناچی 1- ثبت نام نهایی در دانشگاه جورج واشنگتن برای ترم پاییز در تاریخ 17 سپتامبر به پایان رسید، اما دانشگاه استثنائا موافقت کرد که علی میناچی را بپذیرد و برنامه مناسب منجمله تدریس خصوصی در صورت نیاز برای او ترتیب دهد.

علی میناچی باید بلافاصله پس از ورودش به واشنگتن با آقای ویلیام شاناهان رئیس پذیرش مهندسی در شماره 725 خیابان 23 N.W اطاق 103 تماس بگیرد.ونس

آقای وزیر عزیز

سند شماره (34) سفارت ایالات متحده آمریکا تهران - ایران19 سپتامبر 1979 - 28 شهریور 1358 آقای وزیر عزیز:

سفارت در تاریخ 16 سپتامبر تلگراف زیر را در خصوص دیر رسیدن فرزند شما به دانشگاه جورج واشنگتن، به وزارت امور خارجه در واشنگتن فرستاده است.

«فرزند (پسر) آقای میناچی وزیر ارشاد ملی قصد دارد در پاییز در دانشگاه جورج واشنگتن در رشته

ص: 465

فوق لیسانس در دانشکده مهندسی مکانیک حضور یابد.

پسر میناچی به نام علی میناچی برای شروع دانشکده در تاریخ 4 سپتامبر تأخیر داشته و تا تاریخ 26 سپتامبر به آمریکا وارد نخواهد شد. خیلی ممنون خواهیم شد اگر وزارت امور خارجه با اراده پذیرش بخش فوق لیسانس تماس گرفته برای اطمینان اینکه پسر میناچی هنوز هم پذیرفته خواهد شد» اکنون سفارت جواب زیر را از وزارت امور خارجه واشنگتن دریافت کرده است.

«ثبت نام نهایی در دانشگاه جورج واشنگتن برای ترم پاییز در تاریخ 17 سپتامبر به پایان رسید، اما دانشگاه استثنائا موافقت کرد که علی میناچی را بپذیرد و برنامه مناسب برای او فراهم آورد منجمله تدریس خصوصی اگر احتیاج باشد. علی میناچی باید بلافاصله پس از ورودش به واشنگتن با آقای ویلیام شاناهان رئیس پذیرش مهندسی در شماره 725 خیابان 23 N.W. اطاق 103 تماس بگیرد.» من امیدوارم که این اطلاعات برای شما مفید باشد. پسر شما باید موقعی که به واشنگتن می رود این نامه را با خود ببرد تا در موقع ورودش به مقامات اداره مهاجرت نشان دهد.

دوستدار شما ال - بروس لینگن کاردار

مدرسه پسر میناچی

سند شماره (35) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی.تاریخ: 5 اکتبر 1979 - 13 مهر 58 به:سفارت آمریکا در تهران محرمانه موضوع: مدرسه پسر میناچی 1- (تمام متن محرمانه ) 2- طبق اطلاع واصله آقای علی میناچی در دانشکده مهندسی در دانشگاه جرج واشنگتن ثبت نام کرده و الآن سرکلاس می رود.کریستوفر سند شماره (36) خیلی محرمانه از:وزارت امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 12 اکتبر 79 - 21 آذر 58 به:سفارت آمریکا - تهران گزارشگر: هنری پرشت موضوع: ملاقات پیشنهاد شده 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- گذشته از چیزهای دیگر (برای مثال: هیچ تظاهرات خصمانه ای برنامه ریزی نشده) و با اجازه شما من می خواهم که سرانجام شما را ملاقات کنم، عصر روز شنبه به پان آمریکن وارد می شوم (20 اکتبر) و صبح روز 30 اکتبر عزیمت خواهم نمود. می خواهم که هر دقیقه بیداری را پر کنم و خودم را برای فعالیتها کاملاً در اختیار شما بگذارم. پیشنهادات زیر را ارائه می کنم که البته ممکن است نشدنی و یا نامناسب باشد:

- - ملاقاتهایی با میناچی و یزدی که من در دوره قبل از انقلاب با آنها ملاقات کردم. شما را در

ص: 466

ملاقاتتان با چمران اگر که قبلا با او ملاقات نکرده اید همراهی می کنم. کسی، احتمالاً رضا صدر را، در مورد درهم ریختگیهای بازرگانی و تلاشهای ما برای همکاری در ایجاد نظم در آن، ببینید.

- - آیا امکان دارد که با بهشتی یا دیگر رهبران سیاسی یا ناظران زیرک ملاقات نمود؟ اگر امکان پذیر باشد معتقدم که ملاقات نمودن با سخنگوی انجمنهای یهودی و بهایی سودمند خواهد بود. چطور است ملاقاتی با یهودیان دست چپی که از انقلاب حمایت می کنند، داشته باشیم؟ - - حدود 2 روز را در خارج از تهران می گذرانم. نظرات (شما) مورد قبول است، ولی پیشنهاد می کنم که از طریق ساوه، کاشان و چند دهکده که می شناسم در روز جمعه به وسیله اتومبیل مسافرت کرده و یک روز را در اصفهان گذرانده و به وسیله هواپیما صبح یکشنبه بازگردیم.

- - میل دارم که نهاری را به طور خصوصی با دوست قدیمی علیرضا فرهمند مثل گذشته ها بگذرانم.

3- هر چیزی را که بتوانم حمل نمایم و شما و کارمندان خواسته باشید می آورم، ماریان پیشنهاد می کند که برای آن سوئیفت و هم کلاسیهای سابق خرید کند.

هنری عزیز

سند شماره (37) سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 10 اکتبر 1979 - 24 آذر 58 طبقه بندی نشده رسمی غیر اداری هنری عزیز:

من از یادداشت مذاکره 17 سپتامبر شما متوجه شدم که گاه گاهی با محمود فروغی تماس دارید. وقتی که دوباره او را دیدید امیدوارم که با او خواهید گفت که من و پنی، او و همسرش را از روی بیشترین علاقه از روزهای قدیمی در کابل به یاد داریم.

من با شما موافقم، فروغی یک جنتلمن واقعی ایرانی است. امیدوارم که شما به او بگویید که این طریقی است که من او را به یاد می آورم. همچنین به او بگوید که خانواده اش که شامل چندین فرزند که با آمریکائیها ازدواج کرده اند می باشد، خوشبخت و سعادتمند باشند.

با گرمترین درودها دوستدار شما بروس لینگن آقای هنری پرشت مدیر امور ایران اداره امور خاور نزدیک و آسیای جنوبیوزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سی.

مکان: سالن پذیرایی وزارت خارجهزمان: 17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 58 یادداشت مذاکرهمحرمانه شرکت کنندگان: سفیر کبیر محمود فروغی هنری پرشت - بخش امور خاور نزدیک / ایران فروغی یک جنتلمن کلاسیک ایرانی، متمدن، رفتار ممتاز، مغرور به خانواده و کشورش، و واقع گرا است. پدرش دو بار نخست وزیر رضا شاه بود و تنها فردی بود که شاه پیر توانست در سال 1941 وقتی که کشورش اشغال شده بود به او تکیه کند. برادرش وزیر فرهنگ شریف امامی بود و هم اکنون در زندان

ص: 467

است. محمود فروغی یک مقام ارشد وزارت امور خارجه ایران و سفیر کبیر در ایالات متحده (اوایل دهه شصت) و افغانستان بود. او چند سال پیش به خاطر اینکه نمی توانست فساد را تحمل نماید از وزارت خارجه استعفا کرد. پاییز گذشته هویدا از او خواست که وزیر دربار شود، چون که آنها به کسی احتیاج داشتند که به شاه نه گوید، فروغی این شرط را مطرح کرد که یک پاکسازی واقعی منجمله در مورد اعضای خانواده سلطنتی وجود داشته باشد، خلافکاران بزرگ باید محاکمه و اعدام شوند. فروغی انتخاب نشد و بعدا در آن سال ایران را ترک کرد. او برای به دست آوردن تبعیت ایالات متحده اقدام نموده است.

فروغی معتقد بود که برتری ملاها یک دوره گذرا است، ولی می ترسد که ممکن است کوتاه نباشد، ملاها برای اداره امور پیچیده کشور مجهز نیستند ولی سؤال این است که چه نوع دولتی جانشین آنها می شود. او ایمان دارد که ملی گراهای میانه رو غلبه خواهند کرد، ولی او همچنین از قدرت فزاینده کمونیستها می ترسد. من گفتم که بزرگترین گناه شاه این بود که ایران را از یک نسل رهبران سیاسی محروم نمود. فروغی توافق داشت و اشاره کرد که پدرشاه هم چنین کاری را کرد. این غم انگیز است که هیچ شخصیت مردمی خارج از روحانیت وجود ندارد در 50 - 1949 سنجابی، بازرگان و دیگر جبهه ملی ها ناشناخته بودند. 3 سال طول کشید که پیروانی پیدا کنند. این احتیاج اکنون در ایران هست با 3 تا 4 سال دموکراسی که به گروهی از رهبران سیاسی اجازه دهد که خود را نشان دهند و در صحنه ملی آزمایش شوند. خطر این است که چپ یا راست راه توسعه سیاسی را ببندند.

من خطوط اصلی سیاستی که ما در قبال ایران دنبال می کنم را برای فروغی تشریح کردم. او فکر می کند که این مهم است که به مردانی نظیر بازرگان قدرت بخشیده شود برای اینکه آنها مردانی پاک و قابل هستند و تنها امید ایرانی در حال حاضر می باشند. ایالات متحده به طور بدی از شکست در انجام کامل سیاست حقوق بشر دولت در پاییز گذشته صدمه دید. حمایت ایالات متحده از حقوق بشر یک محرک بزرگ برای مخالفان بوده است، آنها وقتی که مخالفت شدت گرفت و حمایت آشکار وجود نداشت، ناامید شدند.

همچنین صدمه زیادی به وسیله زاهدی به آمریکا وارد شد. هر بار او به ایران بازمی گشت تا راهنماییهای بدی به شاه بکند. دوستان آمریکا چاپلوسانه فروتنی کردند چون که ایرانیان زاهدی را پیغامبر واشنگتن می دیدند. من به فروغی مشکل سختی را که ایالات متحده در درگیری با تمایل شاه به آمدن به اینجا روبرو بود گفتم. آیا امکان دارد که شاه ادعایش را از تاج و تخت انکار نماید؟ فروغی گفت ما می بایستی تشخیص می دادیم که شاه شخصی ضعیف بود که مقدراتش در هر بحرانی به وسیله دیگران نجات داده می شد. اگر دولت موقت ایران پیشنهاد معامله ای با او می کرد، وی ممکن بود که ادعایش را پس بگیرد. ولی هیچ دورنمایی برای این موضوع همان طور که در افغانستان بوده است وجود ندارد. شاه به سختی مورد تنفر است. ایرانیها ممکن است فکر کنند که سه سال پیش وضعشان بهتر بود. ولی هیچ کس از عزیمت شاه پشیمان نیست. فروغی فکر می کند خیلی خیلی برای ایالات متحده و برای غرب بد خواهد بود اگر که شاه در اینجا سکنی گزیند. ایرانیان این را نخواهند فهمید. آنها قبولی ما را به عنوان عملی بر علیه ایران و بر علیه منافع دراز مدت خودمان خواهند دید. بگذار شاه به آفریقای جنوبی برود. هرکسی روابط نزدیک او را با آن رژیم می دانست. او یک دوست حقیقی ایالات متحده نبوده است و ما را برای مزیت خودش مورد استفاده قرار داده است.

فروغی گفت که وی با میانه روترین گروه از چهار گروه شورشی افغانستان در تماس است. نماینده آنها

ص: 468

از لندن به او برای صوابدید تلفن زد. نظر او این بود که «یک جمهوری اسلامی ترتیب ندهید.» او گفت بدبختانه، آن (جمهوری اسلامی - مترجم ) برای تمامی مخالفین افغانی الزامی به نظر می رسد.

پرشت

مباحثه یک وکیل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران

سند شماره (38) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 15 اکتبر 1979 - 23 مهر 1358 به:وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سیخیلی محرمانه گزارشگر: الیزابت سوئیفت موضوع: مباحثه یک وکیل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- قائم مقام کنسول سیاسی سفارت در دهم اکتبر با ع. ک. لاهیجی، وکیل برجسته و نایب رئیس کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر ملاقات ناهاری داشت (منبع حافظت شود). فضای ملاقات بسیار دلتنگ کننده بود، چرا که لاهیجی احساس می کرد امیدهای او و دیگر نیروهای مترقی برای انقلاب ایران بر باد رفته اند و او نمی داند آنها چگونه می توانند، انقلاب را به مسیر اصلی بازگردانند.

3- لاهیجی دوست نزدیک نزیه، متین دفتری و وزیر جدید علوم آموزش عالی و فرهنگ، حسن حبیبی می باشد. او همچنین به وزیر امور خارجه ابراهیم یزدی نزدیک بود، که به لاهیجی شغلی در وزارت امور خارجه پیشنهاد کرده بود و او از پذیرفتن آن امتناع ورزیده بود. او پیش از انقلاب در کانون وکلا فعال بوده و پس از فوریه یکی از اعضای گروه کوچک وکلا که خمینی را در نگارش قانون اساسی جدید یاری کردند، بوده است.

4- وضعیت عمومی: لاهیجی گفت که در حال حاضر برای یک وکیل غیر ممکن است که بتواند در ایران کار کند. او و دیگر اعضای کمیته حقوق بشر شب قبل از این جریان به طور جدی درباره امکان انحلال کمیسیون حقوق بشر بحث کرده اند. سیستم دادگاههای انقلاب بسیار قدرتمند است. لاهیجی گفت که از ابتدا با ایده دادگاههای انقلاب مخالف بوده چون می ترسید آنها به صورت یک نهاد دائمی درآیند. در این دادگاهها هیچ تأمینی برای مدافع وجود ندارد.

جلسات خیلی کوتاه و مختصر بوده و عموما 2 تا 3 ساعت طول می کشد، این هیچ وقتی برای متهم باقی نمی گذارد تا بتواند مدارکی جمع کند و از خودش دفاع کند. وکلا اجازه ورود به این دادگاهها را ندارند. لاهیجی وکیل یکی از ژنرالهای رژیم قبل بوده است، ولی بیش از دو ماه به او اجازه ملاقات با متهم را نداده اند، او هیچ اطلاعی از اینکه چه زمانی این ژنرال محاکمه خواهد شد نداشت. کمیسیون حقوق بشر تا به حال تعداد بی شماری نامه به خمینی و رهبران دولتی نوشته اند و در آن به این وضعیت اعتراض کرده اند ولی تا به حال جوابی نگرفته اند. در حال حاضر بیان کردن چنین مطالبی تدریجا خیلی خطرناک می شود. او به مورد حسن نزیه اشاره کرد، و گفت برای مثال اگر قرار باشد مقالاتی بر علیه دولت کنونی ایران بنویسید و یا از یکی از طرفداران شاه در محاکمه اش دفاع کند، ممکن است با اتهامات و مسایل دروغین مواجه بشود، همچنانکه نزیه شد.

5 - در رابطه با فقدان قدرت در وزارت دادگستری لاهیجی گفت که این شغل دادستانهای دادگستری

ص: 469

است که درباره اتهامات وارد بر نزیه تحقیق کنند نه دادستانهای دادگاه انقلاب، شهشهانی، دادستان، خیلی ضعیف و بدون قدرت بوده است و حتی اعتراضی هم نکرده بود. لاهیجی صریحا فکر می کند که سیستم دادگاهها بیش از پیش اسلامی خواهد شد و دادگاههای انقلاب قضاوتهای خیلی خلاصه حداقل تا هنگامی که خمینی در قدرت است باقی می ماند، و در سیستم جدید جایی برای وکلای تحصیل کرده غرب وجود نخواهد داشت.

6- در خلال مباحثه، مأمور سیاسی نگرانی خودش را درباره سلامتی متین دفتری ابراز داشت و اظهار امیدواری کرد که او در امان باشد. لاهیجی گفت که متین دفتری در وضع بدتری از نزیه قرار دارد، چرا که از حمایت افرادی چون بازرگان یا شریعتمداری برخوردار نیست. لاهیجی گفت که دفتری دوست خیلی نزدیکی است، ولی در مورد مشکلات فعلی او خود مقصر است.. او اعتبارش را نزد رهبران میانه روی دولت موقت ایران مانند بازرگان، به خاطر ارتباط نزدیکش با گروهها چپ، از دست داده است. متین دفتری رهبران گروههای چپ را به جبهه دمکراتیک ملی خود راه داده و اجازه داده تا آنها به وسیله توصیه های خود او را به مواضع افراطی سوق دهند. در طی چهارماه گذشته او از سازمان خود در جهت حمایت از فداییان استفاده کرده و همچنین سعی کرده از شرکت آنها در جنبشهای خودمختاری طلبانه کردستان، خوزستان و ترکمن صحرا حمایت کند. این مسئله حامیان قبلی او مانند بازرگان را منزوی کرده بود. پس از تظاهرات آزادی مطبوعات که در تاریخ 11 اوت انجام شد، زمانی که دولت انقلابی علیه او اقدام کرد، او هیچ حامی نداشت.

نظریه: لاهیجی نگفت، ولی به نظر می رسد که اشاره کرد که متین دفتری هنوز در ایران است، اما سفارت همچنین توسط یک رابط مطبوعاتی ایرانی مطلع شده است که متین دفتری در آلمان است.

7- مأمور سیاسی سفارت تلاش کرد از لاهیجی در مورد بهترین طریق حمایت آمریکا از کوششهایی که برای بهبود وضع حقوق بشر صورت می گیرد، مطالبی را بیرون بکشد. اگر چه سؤال به خوبی برایش روشن نبود، ولی به نظر می رسد که فشار پشت پرده به افرادی مانند بازرگان و یزدی را به هرگونه مقابله علنی ترجیح می داد. به نظر می رسد لاهیجی احترام مختصری برای بازرگان قائل است و او را فردی ضعیف، خوش نیت و کاملاً بی قدرت می دید.

نظریه: سفارت چندین هفته سعی کرده بود که با لاهیجی تماس بگیرد. اگر چه او چند دفعه خارج از شهر بوده، ولی جالب توجه است که این ملاقات اتفاقا بلافاصله بعد از نشر خبر صحبتهای کاردار با صباغیان درباره اعدام سناتورها صورت گرفت.لینگن

شکل گیری نیروهای مخالف داخلی

سند شماره (39) از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 16 اکتبر 1979 - 24 مهر 1358 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیخیلی محرمانه گزارشگر: الیزابت آن، سوئیفت موضوع: شکل گیری نیروهای مخالف داخلی 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- در جلسه نهار 10 اکتبر، یکی از وکلای تهران ع. ک. لاهیجی (منبع حفاظت شود) درباره نقطه

ص: 470

نظرهای سیاسی خود با قائم مقام کنسول سیاسی سفارت بحث کرد. لاهیجی، یک غیر مذهبی میانه روی حامی انقلاب و مخالف شاه درباره حکومت خمینی بسیار ناامید است و صریحا درصدد یافتن طرقی برای تأثیرگذاری بر آن می باشد.

3- لاهیجی گفت در حال حاضر خمینی توده ها را در ایران کنترل می کند، از روشنفکران میانه روی چون او برای جلوگیری از ایجاد یک حکومت کاملاً اسلامی به دست خمینی، جز کار اندکی برنمی آید.

خمینی، همچون شاه سابق، به طور فزاینده ای منزوی نگاه داشته شده و توسط افراد بله قربان گو محاصره شده است، اکثر مشاورینش افرادی ضعیف همچون بازرگان یا فرصت طلب چون چمران و صباغیان هستند، آیت اللّه بهشتی جهت گیری غربی، که خیلی قوی نیست دارد و یزدی نیز همچنین بسیار جاه طلب است.

4- لاهیجی خاطرنشان کرد که او در ابتدا از خمینی پشتیبانی می کرد، اما خمینی از زمانی که لاهیجی او را در پاریس دیده بود تغییر کرده است. در آن زمان، خمینی به میانه روها گفته بود که روحانیون باید خارج از صحنه سیاست قرار گیرند. لاهیجی گفت او و بسیاری از حقوقدانان دیگر (شامل وزیر جدید فرهنگ و آموزش عالی، حسن حبیبی) پیش نویس اصلی قانون اساسی را بر طبق اصول غربی نوشته بودند. حبیبی پیش نویس را درست قبل از اینکه خمینی تهران را به مقصد قم ترک کند به او داده است.

خمینی گفت که پیش نویس را دوست دارد ولی مایل است با رهبران مذهبی قم در این باره بحث کند. این رهبران نسبت به غیرمذهبی بودن پیش نویس اعتراض کردند و زمانی که خمینی پس از چند هفته این پیش نویس را به حقوقدانان برگرداند، تغییرات اسلامی زیادی در آن گنجانده شده بود. حقوقدانان این تغییرات را در پیش نویس وارد نمودند و پیش نویس، که لاهیجی فکر می کرد قابل قبول باشد، به مجلس خبرگان فرستاده شد و اکنون آن چنان تغییر یافته که قابل بازشناسی نیست. لاهیجی فکر می کرد که خمینی در تعقیب قانون اساسی اسلامی تری است که توسط مجلس خبرگان تنظیم شود، مخصوصا او به دنبال ایده ولایت فقیه می باشد. قدرت مطلقه، مطلقا ایجاد فساد می کند و خمینی ظاهرا تصمیم گرفته که باید خودش مملکت را اداره کند.

5 - لاهیجی گفت در حالی که پشتیبانی توده های مردم، هنوز از خمینی قدرتمندترین مرد ایران را می سازد، او تمام گروههای مترقی را بیزار کرده است. متجاوز از دو هفته گذشته این گروهها گفتگوهایی را آغاز کرده اند تا نیروهایشان را در یک گروه جمع کنند تا بتوانند خمینی را مجبور کنند که در پیش نویس قانون اساسی تجدید نظر کند. سازمان دهندگان این گروه امیدوارند که بتوانند جبهه ای از میانه روهای مسلمان و رهبران غیر مذهبی به وجود آورند. آنها قصد ندارند هیچ یک از چپگرایان مسلمان یا فداییان را در فعالیتهایشان شرکت دهند چون اختلافات طرفداران شریعتمداری و چپیها خیلی زیاد است. گروه جدید متشکل است از مسلمانان میانه رو در حزب جمهوری خلق مسلمان که در رابطه با شریعتمداری است و میانه روهای غیرمذهبی جبهه ملی کاظم حبیبی (احتمالاً حسیبی باشد - مترجم ) و جنبش حسن جوادی (بلکه حاج سید جوادی باشد - مترجم). مضافا این گروهها در حال مذاکره با مجاهدین خلق هستند، چون آن را یکی از قویترین نیروها در ایران می دانند.

نظریه: سفارت شایعاتی را دریافت کرده بود که نیروهای میانه رو در حال تلاش برای سازماندهی خود می باشند، ما نشنیده بودیم که آنها سعی می کنند تا مجاهدین را نیز زیر چتر خود بیاورند.

ص: 471

(دست زدن به چنین عملی) چه از سوی میانه روها و چه از جانب مجاهدین که با مرگ طالقانی، یک منبع اصلی پشتیبانی در میان روحانیت را از دست داده اند، قابل درک است. به خوبی ممکن است که بین شریعتمداری / مجاهدین پیوندی در حال رشد کردن باشد، چون به طوری که گزارش شده روزنامه ارگان حزب جمهوری خلق مسلمان هم اکنون با کمک مجاهدین چاپ می شود (سفارت نمی تواند این گزارش را تأیید کند). یک ائتلاف شریعتمداری / مجاهدین / جبهه ملی می تواند بسیار نیرومند و سهمگین باشد. به هر حال این احتیاج به یک رهبری دارد و سفارت تردید دارد که شریعتمداری مایل باشد که از برج آجر گلیش، پایین بیاید و در سنگر بجنگد. حتی اگر او مزاجا و خلقا برای رهبری یک جناح مخالف سیاسی شایسته باشد (که او نیست). روابط گذشته او (شریعتمداری) با رژیم شاه او را به واسطه امکان افشاء این معاشرتها، لکه بردار و زخم پذیر می سازد، به علاوه تنها معدودی از روحانیون مایلند که آشکارا از خمینی ببرند و خود را در معرض اتهام تضعیف وحدت انقلابی قرار دهند.لینگن

نظرات یک دیپلمات ایرانی در مورد کشورش

سند شماره (40) از:دفتر وابسته دفاعی آمریکا - اسلو - نروژتاریخ: 22 اکتبر 79 - 30 مهر 58 به: سازمان اطلاعات دفاعی - واشنگتنسری موضوع: نظرات یک دیپلمات ایرانی در مورد کشورش خلاصه: این گزارش در مورد نظرات یک دیپلمات ارشد ایران در باره دلایل اصلی سقوط شاه، دولت کنونی و تحولات ممکن در ایران می باشد.

جزئیات: نظرات زیر توسط یک دیپلمات ارشد ایرانی که به مأموریت به اسلو گمارده شده، در یک مراسم رسمی که توسط مقام SRE (نام دیگر سیا - م ) اسلو برگزار شد ارائه گردید.

1- در مورد دلایل اصلی سقوط شاه: افراد ارشد نادرست دولت که شاه را احاطه کرده بودند و سیاست حقوق بشر ایالات متحده دلایل اصلی و اولیه می باشند. در ایران فقط دو طبقه از مردم وجود دارند:

ثروتمند و فقیر. فقیرها همیشه می دانستند که ثروتمندان تا حدی به وسیله دزدیدن چیزی که به فقرا تعلق داشت ثروتمندتر می شدند، ولی آنها حس می کردند که کاری در مورد آنها نمی توانستند انجام دهند و انجام ندادند، تا اینکه آنها شروع به اطلاع پیدا کردن در مورد حقوق بشر نمودند. فقر آن موقع بود که خمینی قادر شد پیروانی برای خود جلب نماید که به تدریج شاه را سرنگون کنند. همان طور که آشکار شد ما یک دیکتاتور تحصیل کرده را با یک دیکتاتور تحصیل نکرده مبادله کردیم.

2- در مورد دولت فعلی: خمینی بیش از دو سال دوام نمی آورد. ما همیشه روحانیون را به عنوان انگل تصور می کردیم، و اکنون آنها کشور را اداره می کنند. خمینی یک مرد سالخورده است که به هیچ کاری عادت ندارد. او قادر نخواهد بود که فشار مقامش را تحمل کند. یا می میرد و یا خصوصیات سالخوردگی را پیدا می کند. اگر دومی اتفاق بیافتد، مردم خواهند فهمید و آنها از پیروی از او دست خواهند کشید. او کشور را خراب می کند. فقرا اکنون کمتر از آنچه که قبلاً داشتند دارند و آشوب در کشور مطمئنا تا زمانی که کارها بهتر شود و پیشرفت ظاهر شود، فروکش نخواهد کرد. وقتی از او در مورد شرایط جاری در دولت سؤال شد، او گفت، مشکل می شود فهمید، چونکه او هیچ تماس مستقیمی با ایران ندارد و بیشتر اطلاعاتش را از طریق سخن پراکنی های بی. بی. سی دریافت نموده است.

ص: 472

3- در مورد تحولات سیاسی آتی در ایران،وقتی که نفوذ خمینی شروع به کاهش پیدا کردن نمود یا بمیرد، شخصی که در حال حاضر بتوان او را قادر به تشکیل یک دولت جدید مورد توجه قرار داد، وزیر امور خارجه، ابراهیم یزدی خواهد بود. از او به خوبی یاد می شود و پایگاه قدرتی را که از آنجا شروع نماید دارا می باشد. وقتی از منبع سؤال شد در مورد یزدی چه احساسی دارد او پاسخ داد که یزدی یک فرد تحصیل کرده است و از خمینی برای کشور بهتر می باشد.

نظریه: منبع در طول گفتگو با گزارشگر صریح و رک بود و به نظر رسید واقعا از تشریح مشکلات ایران لذت می برد. اگر چه او صریحا این را نگفت. ولی به طور ضمنی رسانید که وقتی دوره او تمام شد احتمالاً وی به ایران باز نخواهد گشت و با ارزیابی نظراتش در ارتباط با دولت وی گزارشگر معتقد است که او تصمیم خواهد گرفت، بازنگردد.

گردهمایی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان ایران

سند شماره (41)(1) گزارش در مورد گردهمایی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان ایران که در جمعه 19 اکتبر 1979 (27 مهر 1358) در دفتر حزب در تهران برگزار شده است تهیه شده به وسیله علیرضا جهان شاهی گردهمایی هفتگی جمعه گذشته حزب جمهوری خلق مسلمان پنجمین یا ششمین میتینگی بود که حزب هفته های اخیر برپا کرده است و بر طبق گفته اشخاصی که در تمام این جلسات هفتگی شرکت کرده اند، افزایش مؤثری در افراد شرکت کننده بوده است. اولین میتینگ فقط حدود 100 نفر را جلب کرد، ولی این آخرین جمعه بیش از 1500 نفر برای شرکت در میتینگ تلاش کرده بودند.

موضوع اصلی سخنرانیها که به وسیله چند نفر از مقامات بالای حزب جمهوری خلق مسلمان ایراد شد، چیزی جز موضوع ولایت فقیه نبود. تمام سخنرانان از شکلی که مجلس خبرگان ماده مربوط به ولایت در قانون اساسی را تصویب کرد، انتقاد می کردند.

اولین سخنران رحمت اله مقدم مراغه ای بود که نماینده مجلس خبرگان از استان آذربایجان می باشد.

مقدم مراغه ای گفت: انقلاب ایران به وسیله یک گروه و طبقه خاص صورت نگرفت، بلکه تمام توده های ایرانی، دانشجویان، کارگران، و روشنفکران در آن شرکت کردند، ولی در آخرین مراحل این انقلاب جامعه مذهبی ایران نقش تاریخی خود را بازی کرد و رهبری انقلاب را تحت راهنمایی امام خمینی به دست گرفت. این اشاره به امام خمینی در حقیقت یکی از معدود اشارتی بود که مستقیما به خمینی شد. برای تمام جلسه سخنرانان منجمله مقدم مراغه ای از اشاره به خمینی اجتناب ورزیدند.

مقدم مراغه ای از ولایت فقیه انتقاد می کرد و به عنوان یک مثال از مشکلات پنهانی (احتمالی) که این ماده از قانون اساسی در آینده می تواند به وجود آورد، گفت: فرض می کنیم که ما یک فقیه به عنوان بالاترین مقام کشور داشته باشیم و همان طور که مجلس خبرگان تصویب کرد او فرمانده کل نیروهای مسلح کشور است. فرض کنیم که نوعی از مشکل در کردستان، جایی که اکثریت مردم شیعه نیستند و پیروان بخش سنی اسلام هستند، داشته باشیم. اگر فقیه تصمیمی بگیرد که نیروهای مسلح ایران را به کردستان اعزام کند که با آشوب مقابله کنند. مردم کردستان می توانند بگویند که چیزی که دارد اتفاق

ص: 473


1- تصاویر لاتین این سند یافت نشد.

می افتد این است که در حقیقت ارتش شیعه با دستورات مستقیم رهبر مذهبی شیعه دارد می آید که مردم سنی کردستان را نابود کند. این می تواند به عنوان شروع یک جنگ فرقه ای در کشور باشد.

دومین سخنران دبیر کل حزب جمهوری خلق مسلمان دکتر علیزاده بود (نام کوچک او در حال حاضر در دسترس نیست) او شنوندگان را به وسیله شروع سخنانش با شعار معروف دوران گذشته سلطنتی (خدا، شاه، میهن) تکان داد. شاه مخلوع سالهای زیادی تلاش کرد که یک سری از اختیارات و برتریها را برای انجام چیزهای شخصی به دست آورد ولی او در به دست آوردن تمام آنچه که می خواست، موفق نبود.

حالا که ما انقلاب کرده ایم چیزی که اتفاق افتاده است این است که ما تمام آن برتریها و اختیارات و قدرتهای مخصوص را که شاه به دنبالش بود توی یک سینی انباشته کرده ایم و می رویم که آن را به فقیه عرضه (تعارف ) کنیم. این چیزی نیست که مردم ایران برای آن انقلاب کردند اگر فقیه امام خمینی باشد هیچ سؤالی نیست ولی ما چگونه می توانیم مطمئن باشیم که بعد از خمینی شخصی با شرایط مشابه رهبری مذهبی را به دست می گیرد و بنابراین فقیه زمان می شود. این (ماده مربوط به ولایت فقیه) یک عمل خیانت آمیز بر علیه نسلهای آینده مردم ایران است، ما انقلاب نکرده ایم به این منظور که زمینه را برای یک نوع دیگر استبداد آماده کنیم.

من پس از این سخنرانیها به پشت جایگاه رفتم تا با مقدم مراغه ای و جند نفر دیگر از مقامات حزب صحبت کنم. در این گفتگو مراغه ای می گفت که حتی رهبری مذهبی تشخیص داده است که قادر نخواهند بود که موضوع ولایت فقیه را با فرم فعلی آن به مردم ایران عرضه کنند. او اضافه کرد: مجلس خبرگان تصمیم گرفته است که یک بحث جدید را در مورد این موضوع شروع کند و من امیدوارم که تحولاتی در این رابطه امکان پذیر باشد.

یکی از همکاران مراغه ای، یک مجتهد که با آخرین مد عرب لباس پوشیده بود، عقیده داشت که هیچ کجای قرآن به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشاره ای به ولایت فقیه نشده است. او می گفت: این اشخاص دارند یک مذهب جدید من درآوردی با تمام این مزخرفات درباره ولایت فقیه را شروع می کنند.

یک تحول جالب در هفته های گذشته ورود احمد خمینی جوان، به بحث درباره ولایت بوده است. او ورودش را با نامه ای به رئیس مجلس خبرگان آیت اللّه منتظری اعلام کرد. خمینی جوان پرسید چه خواهد شد اگر فقیه زمان یک عراقی، یک کویتی یا یک پاکستانی باشد؟ آیا او هنوز بالاترین مقام و فرمانده کل نیروهای مسلح در ایران خواهد بود؟ منتظری جواب داد که در چنین موردی فقیه قبل از اینکه اختیاراتی را که برای او در قانون اساسی منظور شده است به دست بگیرد باید به تابعین ایران دربیاید.

در دومین نامه اش به منتظری، درحالیکه حمایتش را برای ایده ولایت فقیه تاکید می کرد، گفته است که حدود و مرزهای این موضوع به منظور اجتناب ورزیدن از سردرگمی های آینده به وضوح باید تعریف شود.

«همانطور که شما به خوبی آگاهید هیچکس نمی تواند بگوید که یک فقیه بایست به ایران باشد و چنین شرط قبلی در هیچ کتاب فقهی که ما از آن بااطلاعیم وجود ندارد. چیزی که باید توجه شود این نیست که چه کسی را شیعیان ایران به عنوان فقیه شناخته شده زمان در نظر دارند بلکه چه کسی را شیعیان ایران به عنوان فقیه شناخته شدن زمان در نظر دارند. شما می دانید که بین 100 تا 150 میلیون شیعه در جهان وجود دارند که فقط 27 میلیون آنها شیعیان ایران می باشند. به عبارت دیگر نجف را پیروی می کنند.

ص: 474

شخصیت های شیعه ایرانی هستند که در نجف اقامت دارند وی چه انفاق خواهد افتاد اگر دولت عراق تصمیم بگیرد که تمام ایرانیان منجمله رهبری مذهبی شیعه را از نجف از خارج کند. در این حالت شخصیت برجسته شیعه در نجف یک عراقی می شود و او بالاترین تعداد پیروان در جهان شیعیان را رهبری می کند.

شما گفته اید که فقیه باید به ایران بیاید. بر طبق تصویبات مجلس (خبرگان) این فقیه است که می گوید چه باید اتفاق بیفتد و یا نیفتد. بنابراین قوانین و مقررات تصویب شده بوسیله مجلس (خبرگان) نمی تواند بگوید که فقیه مجبور است که به ایران بیاید. این تصمیم اوست اگر تصمیم بگیرد که به ایران نیاید آیا این بدین معنی نیست که او قدرت فقیه وقت را از دست خواهد داد؟ تاکنون جوابی از طرف آیت اله منتظری وجود نداشته است.

در میتینگ جمعه این هفته حزب جمهوری خلق مسلمان یک مرد از میان جمعیت یادداشتی برای مقدم مراغه ای فرستاد و پرسید که آیا او می تواند به جایگاه بیاید و برای شنوندگان صحبت کند.این فرصت به او داده شد و او به خوبی جمعیت را به یک حالت شعار دادن کشانید. «اسلامی که ما در رفراندوم به آن رأی دادیم اسلام دکتر علی شریعتی بود نه اسلام...» مردم که در میتینگ بودند از این شعار واقعا خوششان آمد و مرد را برای چندین دقیقه تشویق کردند.

آشکارا او نام خمینی را از آن چیزی که گفت کنار گذاشت.

میانه روی، آیا شانسی دارد؟

سند شماره (42) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 26 اکتبر 79 - 4 آبان 58 به:وزارت خارجه - واشنگتنخیلی محرمانه موضوع: میانه روی، آیا شانسی دارد؟ 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: احزاب سیاسی میانه روی ایران که در زمان انقلاب فعال بودند و گذشته ای طولانی از مخالفت با شاه را دارا می باشند، به وسیله آن گروهها و افرادی که تعبیری کوته نظرانه و مستبدانه از اسلام را دنبال می نمایند به عقب رانده شده اند. در طول چند هفته گذشته گروههای میانه رو که از یک جامعه متوازن تر همانند یک سوسیال دموکراسی غربی طرفداری می کند به صدا درآمده اند. آنها در حالی که مستقیما از آیت اللّه خمینی انتقاد نمی کنند، انتقاد خودشان را روی بعضی شکستهای آشکار رژیم فعلی متمرکز نموده اند. موضع سیاسی این گروهها هنوز مشکوک می باشد. آنها خودشان را از طریق معدودی سخنگوی غیر روحانی، برخی روحانیون لیبرال و تعدادی روزنامه کوچک مطرح می کنند. اگر چه آنها هنوز یک نیروی اصلی در صحنه سیاسی ایران نیستند این گروهها قادر بوده اند که خودشان را به اندازه کافی سازماندهی کنند با عقاید مخالف با عقاید دستگاه حاکم را ابراز نمایند. پایان خلاصه.

3- نقش میانه روهای روحانی و غیر روحانی - جانشینان - هنوز یک موضوع مورد بحث است. از زمان انقلاب شخصیتهایی مثل متین دفتری، نزیه، فروهر، سنجابی، و خود بازرگان به وسیله خمینی و متحدانش که در بینش حکومت روحانیون بر ایران وی مشترک هستند تحت الشعاع قرار گرفته اند. تمام این حامیان خمینی روحانی نیستند، آنها شامل «ملاهای غیر روحانی » از قبیل قطب زاده، یزدی، چمران،

ص: 475

طباطبایی و دیگران می باشند. این گروه بر دولت، مطبوعات، شورای انقلاب و مجلس خبرگان مسلط شده اند. گروه مخالفانش را نادیده گرفته و عاجز نموده است. بازرگان بدون قدرت باقی می ماند، متین دفتری و نزیه مخفی هستند، فروهر نادیده گرفته می شود، و سنجابی با تنفر شغلش را رها کرد و کشور را ترک کرد.

4- اگر چه موضع احزاب میانه رو هنوز خیلی شکننده است، در هفته های اخیر آنها علائمی از حیات نشان داده اند، اگر جه مهمترین ارگانهای آنها منجمله روزنامه آیندگان و مجله فکاهی آهنگر در اوت توقیف شدند، آنها شروع به انتشار روزنامه های کوچک از قبیل خلق مسلمان (از حزب جمهوری خلق مسلمان)، جنبش ( منتشر شده بوسیله علی اصغر حاج سید جوادی )، جبهه آزادی از حزب ایران و آزادی از جبهه دموکراتیک ملی، نموده اند. اگر چه تیراژ این روزنامه محدود است و نفوذ چاپی کمتری از سه روزنامه بزرگ (کیهان، اطلاعات و بامداد) دارند، آنها تفسیرهای اساسی و انتقادی در مورد وقایع ارائه می کنند - تفسیری که اغلب باتفسیر رسمی در تضاد است.

5 - برای شش هفته گذشته، حزب جمهوری خلق مسلمان، گردهماییهایی در بعد از ظهر جمعه ها در دفتر مرکزی خود ترتیب داده است. اگر چه اولین جلسه فقط حدود صد نفر را جلب نمود. مأمور سیاسی سفارت و دستیار سیاسی در گردهمایی 19 اکتبر شرکت کردند و جمعیتی بیش از 1500 نفر را دیدند.

جمعیت عمدتا طبقه متوسط و تحصیل کرده بودند. زنان زیادی در آنجا بودند، برخی با حجاب و تعدادی روحانی. سخنرانان شامل احمد علیزاده دبیر کل حزب جمهوری خلق مسلمان و رحمت اللّه مراغه ای رهبر جنبش رادیکال و نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان، بودند، اگر چه مستمعین و سخنرانان هیچ علاقه ای به رژیم گذشته نداشتند، چند اشاره به آیت اللّه خمینی وجود داشت و هیچ گفته ضد آمریکایی وجود نداشت.

6- آنها به وسیله حملاتشان به آخوند بازی، مجلس خبرگان و تلاشهای برقراری یک دیکتاتوری روحانیون از طریق ولایت فقیه بزرگترین پاسخ را دریافت نمودند. یکی از سخنرانان تپش جمعیت را مشاهده نمود وقتی که وی گفت: «ما اسلام دکتر شریعتی را می خواهیم، ما اسلام... را نمی خواهیم» و پایان را برای جمعیت خالی گذاشت که آن را پر کنند. هم مقدم مراغه ای و هم علیزاده از ولایت فقیه انتقاد می کردند. دومی گفت: «این ماده یک عمل خائنانه بر علیه نسلهای آینده مردم ایران می باشد. ما انقلاب نکرده ایم که زمینه را برای نوع دیگری از استبداد آماده کنیم. «پس از جلسه در یک صحبت خصوصی با مقدم مراغه ای، وی گفت که حتی رهبری مذهبی اکنون دریافته است که قادر نخواهد بود ولایت فقیه را به شکل فعلی آن به مردم ایران عرضه کند. «مجلس خبرگان تصمیم گرفته که بحث را در این موضوع مجددا شروع نماید. من امیدوارم که نوعی از تحولات امکان پذیر باشد.

7- میانه روها در انتقاد از ولایت فقیه، متحدانی در میان روحانیون از قبیل آیت اللّه نوری و شریعتمداری پیدا کرده اند که در این عقیده که چنین نهادی اگر صحیح تعریف نشود، می تواند منجر به دیکتاتوری گردد. اشتراک نظر دارند. یکی از جالبترین تحولات ورود پسر آیت اللّه خمینی، حجت الاسلام احمد خمینی به بحث در این موضوع بوده است. در این بحثها خمینی جوان موضعی که اشتراک زیادی با عقیده میانه روها که ولایت فقیه آن طوری که توسط قانون اساسی تعریف شده ابهاماتی مخاطره آمیز در بردارد، اتخاذ نموده است. سفارت این مسئله را در جزئیات بیشتر در پیام جداگانه مورد بحث قرار خواهد

ص: 476

داد.

8 - صراحت اخیر میانه روها تا حدی می تواند به سرخوردگی از بعضی جنبه های انقلاب، خصوصا گرایش در جهت حکومت استبدادی روحانیون نسبت داده شود. میانه روها همچنین از ضعف آشکار مدیریت دولت در مورد موضوعاتی مشخص برای جلب متحدین خارج از تشکیلات کوچک عادی گروههایی از قبیل جنبش رادیکال، حزب ایران، و جبهه ملی استفاده کرده اند. برای مثال شکست آشکار یک سیاست نظامی در کردستان درخواستهایی را برای مصالحه مطرح کرده است، حتی به وسیله شخصیتهایی در داخل پاسداران انقلاب، یک مقاله نویس در روزنامه محافظه کار انگلیسی زبان تهران تایمز اصرار بر خروج پاسدارهای غیر کرد از منطقه نموده است، مردم روزنامه حزب توده که به وسیله اتهامات درگیر بودن شوروی در کردستان گزیده شده، تقاضای صلحی از طریق مذاکرات را نموده است.

فقط حزب دست راستی جمهوری اسلامی از طریق ارگان خود جمهوری اسلامی به اشاره به شورشیان کرد به عنوان « مزدوران آمریکایی » ادامه داده است در هر صورت حزب جمهوری اسلامی به طور فزاینده ای در موضعش منزوی شده است.

9- شکست دولت در تضمین امنیت فردی، تلاشهای خام آن در سانسور و افتضاحات مربوط به سیستم دادگاههای انقلاب (رشوه و دزدی در سطحی وسیع که شخصیتی نه کمتر از دادستان پیشین تهران، شخص آیت اللّه آذری قمی را درگیر می سازد) جذبه پیام میانه روی را گسترش داده است. روزنامه آزادی در تاریخ 18 اکتبر حمله ای تند به سیستم قضایی انقلابی نمود و آن را متهم به چشم پوشی از دزدیهای ایلیاوی دستیار سابق هادوی، دادستان کل در حالی که فاحشه ها و قاچاقچی های کوچک مواد مخدر را به جلوی جوخه آتش می فرستند، نمود.

حمله اخیر به دو خبرنگار در ساختمان مجلس خبرگان، روزنامه خیلی مشهور قانونی اطلاعات را به نوشتن یک مقاله شدیداللحن در صفحه اول با عنوان «اجازه دهید اشتباهات را تکرار نکنیم» سوق داد که متذکر شد که مردم قم و تبریز در زمان شاه شورش کردند، چون که برای دهها سال اظهار و بیانشان از آنها سلب شده بود.

10- تمام اینها به چه می رسد؟ مهمتر از همه، میانه روهای حزب ایران، جبهه ملی و دیگر گروهها یک بار دیگر به آرزویشان می رسند و شروع به رک صحبت کردن می نمایند. در انجام آن، آنها مجبورند بر چندین مانع بزرگ غلبه پیدا کنند.

الف: رسانه های گروهی به طور کلی در دست مخالفین آنها باقی می ماند، جمهوری اسلامی هر روز خشمگین تر می شود و دیگر روزنامه های اصلی شدیدا محتاط هستند. در رادیو و تلویزیون، تحت هدایت فرصت طلبانه و غیر روشنفکرانه قطب زاده به ندرت از برنامه روزانه مزخرفات کاذب مذهبی و به طور پراکنده مزخرفات کاذب انقلابی انحراف پیدا می کند.

ب: تمام روشنفکران توسط تقبیحهای خمینی لکه دار شده اند، ادعای مشهور اوت وی که «ما روشنفکر نمی خواهیم»، هنوز به خاطر آورده می شود. انتقادات تلخ او بر علیه فساد غربی تمام علائم غربی منجمله کراوات را در چشم پیروانش مورد سوءظن قرار داده است.

11- این گروههای میانه رو هنوز موجودیتی پرمخاطره را در حاشیه های زندگی سیاسی ایران نشان می دهند. امکان دارد که آنها آزادانه گذاشته شود تا جلساتشان را برگزار نمایند و روزنامه هایشان را منتشر

ص: 477

نمایند، چون که آنها به جریان سیاسی بی ربط دانسته می شوند. و به هر حال در سخنرانیهای اخیرش خمینی به آنها اخطار کرده و از آنها به جهت حملاتشان به ولایت فقیه روحانیت به تندی انتقاد کرده است.

در یک سخنرانی برای رهبران مذهبی تهران در 20 اکتبر، خمینی مستقیما به گردهمایی حزب جمهوری خلق مسلمان اشاره کرد، با گفتن اینکه، «اخیرا در یکی از جلساتشان یکی از همین گمراهان که چیزی راجع به اسلام نمی داند، پیشنهاد کرده که مجلس خبرگان باید منحل شود و دیگران هورا کشیده اند... شما که حتی در رأی گیری شرکت نکردید(برای مجلس ) هیچ حقی ندارید که این را بگویید... این رهبران مذهبی بوده اند که به شما (مخالفین ولایت فقیه) آزادی برای گفتن آنچه که می خواهید بگویید دادند. شما وقتی که رهبران مذهبی بر علیه شاه و پدرش در تلاش بودند، مخفی بودید، حالا شما می خواهید مجلس را منحل کنید؟ شما قدرت انجام آن را ندارید من توی دهان شما می زنم. این را متوقف کنید و به ردیف اسلام بپیوندید و بگذارید این کشور به نظم برسد».

12- حملات خمینی به این گروه هنوز فقط حرف هستند و غیر محتمل است که شکل سرکوبی تمام عیار که بستن روزنامه ها و ممنوع کردن گردهمایی ها و دستگیری رهبری را در برداشته، پیدا نماید خیلی از این گروهها او رهبرانشان سوابق برجسته ای از مخالفت با رژیم سلطنتی دارند (سوابقی که نادیده گرفتن آن مشکل است). به هر حال روحانیت تندرو و متحدانش مشغول منزوی کردن و حمله نمودن به اهداف منفردی از میان میانه روهایی از قبیل نزیه، متین دفتری، و فروهر بودند.

13- اگر مقامات به بد اداره کردن چنان موضوعاتی از قبیل روابط ایران - اعراب، امور استانی و دادگاههای انقلابی ادامه دهند، پیام این گروههای میانه رو می تواند پیروانی وسیعتر را جلب نماید. هر جند محتمل نیست که آنها مخالفتی مستقیم با آیت اله و موضع او در مورد مسائلی از قبیل آنهایی که در بالا اشاره شد بنمایند. شاید آنها بتوانند آیت اللّه را قدری وادار به دادن امتیازاتی به کسانی کنند که در مورد حکومتی برای ایران منطبق با تعالیم برداشت خاصی که بخشی از یک فرقه اقلیت آن دین دارد، با امام اتفاق نظر ندارند.

14- در درازمدت اگر این گروهها بتوانند برخی وابستگی ها را حفظ نمایند، آنها ممکن است راه حلی برای انحصار قدرت به وسیله روحانیون در ایران در دوران پس از خمینی ارائه نمایند. در آن زمان اعتبار نامه های انقلابی آنها ممکن است خیلی مهم شود. ولی برای آینده نزدیک، این گروهها احتمالاً در پیرامون سیاست ایران به سخنگویی ادامه خواهند داد، جالب توجه است، ولی قدرت واقعی کم را دارا خواهند بود.

دهمین گردهم آیی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان

سند شماره (43) 26 اکتبر 1979 در مقر حزب در تهران دهمین گردهم آیی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان تهیه شده به وسیله علیرضا جهانشاهی در 28 اکتبر 1979 - 6 آبان 58 گردهمایی هفتگی علیرغم هوای سرد توجه تعداد دلگرم کننده ای از افراد را به خود جلب کرده بود و تا آنجایی که حزب جمهوری خلق مسلمان مورد توجه است، جو در حقیقت جو خوبی بود.

تعدادی از سیاستمداران برجسته در این گردهم آیی حضور داشتند، منجمله دکتر سعید فاطمی رهبر گروه سیاسی ایران امروز و دکتر علی راسخ افشار از جبهه ملی.

ص: 478

برخلاف گردهمایی های هفته های گذشته این گردهمایی تحت مراقبت شدید پاسداران مسلح برگزار شد که از تبریز و قم به تهران فرستاد شده بودند. باید به خاطر سپرده شود که استان آذربایجان به طور اعم و تبریز به طور اخص سنگرهای حزب جمهوری خلق مسلمان می باشند.

یک مقام حزب به طور خصوصی گفت که به دنبال نظرات ابراز شده به وسیله امام خمینی در طول هفته گذشته بعضی مقامات حزب جمهوری خلق مسلمان هراس داشتند که مسلمانهای متعصب به جلسه هفتگی حزب حمله کنند. پاسدارهای قم از گروهی بودند که از آیت اللّه شریعتمداری رهبر روحانی حزب جمهوری خلق مسلمان حفاظت می کنند.

دکتر سعید فاطمی یکی از سخنرانان جلسه بود و وی نظراتش را بر روی دکتر محمد مصدق و تلاش او برای ملی کردن صنعت نفت ایران در دو دهه پیش متمرکز کرد. او از دولت سؤال کرد چرا شما نفت ثروت ملی ما را به قیمت بشکه ای 20 دلار می فروشید در حالی که دارو را از ایالات متحده کیلویی 200 دلار می خرید؟ او قیمتهای مارپیچی که ساعت به ساعت بالا می روند را به سیاست فعلی استفاده نکردن از افراد متخصص در مقامهایی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند، نسبت داد.

دکتر احمد علیزاده دبیر کل حزب راجع به وضیعت کردستان صحبت کرد و گفت راه حل سیاسی تنها راه خارج شدن از بن بست فعلی در این قسمت از ایران است، او اضافه کرد 4 میلیون کرد در ایران وجود دارند و هنوز حتی یک کرد در مجلس خبرگان حضور ندارد.

«من هفته گذشته در قم بودم و با آیت اللّه شریعتمداری ملاقات داشتم و از او تقاضا کردم که به تهران بیاید و با مسئله کردها درگیر شود. اگر به او اختیار داده شود می تواند مسئله را از قم حل کند.» سپس یک نفر از مستمعین که اظهار می داشت یک کرد است برای حضار صحبت کرد و گفت مطمئن است که مردم در کردستان که امپریالیست و صهیونیست خوانده می شوند حتی نمی دانند آن لغات چه معنی می دهد. او گفت من در بانه حضور داشتم وقتی که 22 نفر در جلوی دادگاه اسلامی بدام انداخته شدند و پس از یک بازجویی 11 دقیقه و بیست ثانیه ای به وسیله جوخه های آتش کشته شدند.

به دنبال این جریان یک نفر دیگر از شنوندگان که اظهار می داشت عضوی از شورای عالی تدارکات است، نظرات سخنران کرد را تکذیب کرد و او را یک دروغگو خواند. این موضوع باعث شد که جلسه بدو فرقه تقسیم شود، یکی بر علیه مرد تدارکات چی که به سخنش ادامه دهد و دیگرانی که از او می خواستند که به صحبت ادامه دهد. به خاطر آشوب دکتر علیزاده پایان جلسه را اعلام کرد، ولی سپس به تقاضای شنوندگان جلسه یکبار دیگر تشکیل شد که دکتر علی راسخ افشار از جبهه ملی به جایگاه آمد.

دکتر راسخ افشار گفت «25 سال سیستم محمدرضا شاهی از هر ایرانی محمدرضاهای کوچکی ساخته است. تمام ما فکر می کنیم که ما برحق هستیم و دیگران حق اظهارنظراتشان را نباید داشته باشند، او گفت من از تمام شما می خواهم که به نام ایران و پرچم ایران هورا بکشید» و مردم حاضر از صمیم دل فریاد کشیدند.

«هدف ما ضعیف کردن رهبران مذهبی در ایران نیست، چیزی که ما می خواهیم آنها انجام دهند این است که مثل افراد مرده با ما رفتار نکنند. اگر آنها ما را زنده بخوانند، پس انقلاب ما زنده باقی خواهد ماند، او گفت تمام چیزی که ما از آنها می خواهیم انجام دهند این است که به ما گوش دهند.»

ص: 479

سخنگوی بعدی رسول مهربان بود که به تازگی در مشهد بوده است و برنامه سخنرانی او در دفتر جبهه ملی در مشهد قطع شده بود. او به حضور پاسدارهای مسلح اشاره کرد و سؤال کرد «آیا ما به مرحله ای از بلوغ سیاسی نرسیده ایم که بتوانیم جلسات سیاسی را بدون نیاز به حضور محافظین مسلح برگزار کنیم ؟» او اضافه نمود، «یکی از چیزهایی که رهبری را می تواند تضعیف کند گرایشات انحصاری است، اگر آنها از اجرا و انجام سخنرانیها جلوگیری کنند در حقیقت آنها رهبریت انقلاب ما را تضعیف کرده اند.» پس از او عضو دیگری از شنوندگان که اظهار داشت یک خلبان نیروی هوایی ایران می باشد راجع به تجربیاتش در کردستان صحبت کرد و چیزهایی را که سخنران کرد قبلاً گفته بود تأیید کرد. او گفت «دوست کرد ما حتی یک چهارم وقایع کردستان را گزارش نکرد و من کتابی درباره ترس و بیزاری که از اعزام به کردستان دیدم نوشته ام و به زودی منتشر خواهد شد.» با تاریک شدن و سرد شدن هوا شنوندگان از اطراف شروع به کم تر شدن کردند. جلسه با درخواست مقامات حزب از مردم برای دعوت از دوستانشان برای جلسه هفته بعد پایان یافت.

کتاب بیست و نهم

افغانستان (1)

ص: 480

ص: 481

ص: 482

بسم اللّه الرحمن الرحیم... ما، بار دیگر پشتیبانی بی دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانی اعلام می داریم و اشغالگران را شدیدا محکوم می نماییم. ما مسلمانیم و شرق و غرب برایمان مطرح نیست، ما از مظلوم دفاع می کنیم و بر ظالم می تازیم، این یک وظیفه اسلامی است.

امام خمینی برای بررسی کوتاه در مورد افغانستان و شناخت هر چند سطحی از جریاناتی که در افغانستان واقع شده و می شود، احتیاج به ذکر نکاتی کوتاه، خارج از اسناد موجود در این کتاب ضروری به نظر می رسد و ضروری ترین این نکات، اوضاع جغرافیایی این کشور و تا حدودی وضع تاریخی آن است، اما در بعد سیاسی قضایا، چون محدودیت در چهار چوب اسناد وجود دارد، سعی می شود تا حد امکان از این محدوده خارج نشده و بیشتر به خود اسناد پرداخته شود.

جغرافیای افغانستان: کشوری است در آسیای مرکزی با تخمینا 22 میلیون نفر جمعیت که از شمال به شوروی و از غرب به ایران و از شرق و جنوب به پاکستان و از شمال شرقی به چین محدود است. افغانستان هر چند به دریا راهی ندارد ولی به علت هم مرزی با پاکستان و بلوچستان ایران و پاکستان می تواند به عنوان راهی مطلوب برای دستیابی شوروی به آبهای گرم جنوب و اقیانوس هند باشد و خود این امر یعنی دستیابی روسها به اقیانوس هند و دریای جنوب یکی از هدفهای استراتژیک دراز مدت آنان از زمان تزارها تاکنون بوده و به خاطر شرایط دنیای حاضر این امر از ویژگی خاصی برخوردار شده است. اقتصاد افغانستان تا حدود زیادی به زراعت و دامداری سنتی متکی است. معادنی از قبیل گاز، نفت، آهن، مس، ذغال سنگ، اورانیوم و سنگهای گرانقیمت نیز وجود دارد که به علت عدم وجود سرمایه و متخصص کافی، اکثر این معادن هنوز مورد بهره برداری واقع نشده است؛ فقط لعل و گاز جزء صادرات افغانستان محسوب می شود.

جمعیت غالب روستانشین این کشور با رقمی حدود 85% جمعیت کل کشور در فقر شدیدی به سر می برند و این امر به اضافه سیستم خان بازی و رشد فئودالها که ناشی از سیاستهای رژیمهای استعماری گذشته است، این روستاییان را کمترین امکانات رفاهی محروم کرده است.

بی سوادی 98% از مردم و در نتیجه پایین بودن سطح فرهنگ و عدم آگاهی سیاسی و مذهبی و

ص: 483

همچنین ناهماهنگی نژادی و قومی (در افغانستان نژادها و اقوام گوناگون مانند پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، نورستانی بلوچی و... وجود دارد) منتهی به رشد افکار نژادگرایانه و قوم گرایانه گردیده و این امر در دوران متفاوت منجر به جنگهای شدیدی شده و همیشه به عنوان یک حربه برنده و تیز در دست استعمارگران برای نفوذ در خاک افغانستان بوده است. امضای قرارداد گندمک بین امیر پشتونها (امیرمحمد یعقوب خان) و انگلیسها و یا قرارداد شوم «دوراند» میان امیر عبدالرحمن خان و انگلیسها در سال 1839 گویای روش بهره وریهای استعمار از اختلافات نژادی در افغانستان می باشد. متأسفانه علیرغم ضربات سنگینی که مردم افغانستان از این امر خورده اند، هنوز هم این مسئله گریبانگیر آنها می باشد و حتی تشکیل گروهها و سازمانها در سالهای اخیر نیز بیشتر انگیزه نژادی و زبانی داشته تا انگیزه مکتبی و ایدئولوژیکی. این امر حتی در همه گروههای مارکسیست نیز به چشم می خورد. برای مثال حزب خلق و حزب پرچم، که هر دو مارکسیست و وابسته به روسها هستند، به علت گرایشهای نژادی همیشه در مقابل هم بوده اند و دست به تصفیه و اعدام همدیگر زده اند( بیشتر مارکسیستهای پشتو زبان در حزب خلق و بیشتر مارکسیستهای فارسی زبان در حزب پرچم هستند). حاکمیت رژیمهای استعماری نه تنها افکار نژادگرایانه را رشد داده و آنها را در جهت منافع خویش به کار گرفته، بلکه با مسخ و بی محتوا کردن اسلام و عقاید مذهبی این ملت نیز اسلامی را ترویج نموده اند که توجیه کننده رژیمهای وابسته، فاسد و ضد اسلامی باشد. ولی علیرغم همه تلاشهای استعمار جهت نابودی فرهنگ و تاریخ و مسخ و بی محتوا کردن اسلام، ملت افغانستان همچنان عرق مذهبی و روحیه ضد سلطه خارجی خود را حفظ کردند و همین امر باعث شکست مفتضحانه انگلیسها در سالهای 1839و1879 شد و این بار نیز سبب شکست شوروی در افغانستان خواهد شد.

رژیمهای حاکم از ظاهر شاه تا امین

رژیم سلطنتی:

هر چند در این مجموعه ما سند مستقلی در مورد کیفیت حکومت ظاهر شاه در طی 40 سال سلطنت بر افغانستان در دست نداریم، اما با تجربه ای که ملت ما در طی پنجاه سال حکومت دیکتاتوری پهلوی دارد و با توجه به پارامترهای اقتصادی و اجتماعی که شاه از آن برخوردار بوده و ظاهر شاه فاقد آن، می توان تصور کرد که در طی این مدت بر سر ملت افغانستان چه رفته است. چهل سال حکومت ظاهر شاه و همراهی با سیاستهای استعمارگرانه انگلیس و آمریکا چیزی جز جهل، فقر و غارت منابع افغانستان برای این مردم در بر نداشت.

رژیم جمهوری:

افزایش نفوذ غرب و سد شدن حرکتهای گروههای مارکسیست به واسطه رشد و گسترش نهضتهای اسلامی در اکثر مراکز و مؤسسات علمی، روسها را بر آن داشت تا با حذف ظاهرشاه کسی را جایگزین کنند که بتواند پایه های نفوذ شوروی را در افغانستان مستحکم کند. به هر حال در اولین ساعات 17 ژوئیه 1973 (26 تیر 1354) سردار داود، نخست وزیر سابق و داماد ظاهرشاه و دیکتاتور بالقوه، از طریق یک کودتای نظامی عملاً بدون خونریزی به قدرت رسید. در اینکه روسها در این کودتا مستقیما دخالت داشته اند یا نه، این نکته قابل ذکر است که بیش از 200 تکنیسین و مشاور ارتش شوروی در آن کشور

ص: 484

بودند که خیلی از آنها با واحدهای ارتشی که پایه های اصلی کودتا را فراهم می کردند، کار می نمودند. به هر حال داود برای به اصطلاح مدرنیزه کردن کشور و بهبود وضع اقتصادی آن و برآوردن مقاصد روسها شروع به اصلاحات کرد که از آن جمله می توان لغو اجبار برای زنهای افغانی در پوشیدن چادر و روآوردن به روسها برای کمکهای نظامی و اقتصادی نام برد. بینش خاص و علاقه داود به روشن کردن سیگار آمریکاییش با کبریت روسی (داود اظهار داشته که هر وقت بتواند سیگار آمریکاییش را با کبریت روسی روشن کند خیلی خوشحالتر می شود) او را مشتاق به روشن کردن سیگار آمریکاییش با کبریت آمریکایی کرد. روند و حرکت سیاسی داود، او را از شوروی به سوی آمریکا سوق داد و در این حرکت تا قبول دعوت کارتر برای دیدار از آمریکا در تابستان 1978 پیش رفت. سند شماره 2 به خوبی بیانگر جهت گیریهای آمریکایی داود است. به هر حال موضع گیریهای خارجی داود برای ادامه مناسبات و روابط دوستانه با پاکستان و ایران و زیرکی برخوردش (البته از دیدگاه آمریکاییها) با روسها، آمریکاییها را به بیان این امر واداشت که:

«رئیس جمهور داود کمک زیادی به بهبود ثبات منطقه ای کرده و بدین ترتیب به تحقق یکی دیگر از هدفهای اصلی آمریکا جامه عمل پوشانده است..... برای پشتیبانی از کوششهای افغانستان در راه حفظ استقلال این کشور از فشارهای شوروی به وسیعترین درجه ممکن که هدف اصلی سیاست آمریکا در این کشور است، ما به نشان دادن علاقه دوستانه و محسوس خود از طریق یک حضور مشهود آمریکا در این کشور ادامه دهیم.» البته باید توجه داشت که ثبات منطقه ای که آمریکاییها از آن دم می زنند، سکوت و آرامش مرگ آوری است که در پناه آن آمریکاییها می توانند به راحتی و بدون دغدغه منابع کشورهای منطقه را به غارت برند و آنها را تحت سلطه خویش در آورند و نه ثباتی در جهت تأمین استقلال و خودکفایی کشورهای منطقه.

داود به هدفهای آمریکا که یکی ثبات منطقه (سکوت در برابر به غارت رفتن منابع منطقه) و دیگری کاهش نفوذ شوروی در افغانستان بود،کمک بسیاری کرد و این سیاست نیز سیاست خوشایندی برای روسها نبود و به این ترتیب کودتای 27 آوریل 1978 (7 ثور - 7 اردیبهشت 1357) به وقوع پیوست و شاید بتوان گفت شوروی به هدفی که از روی کار آوردن رژیم داود داشت رسیده بود و آن چیزی جز ایجاد زمینه ای برای رشد و به قدرت رساندن حزب خلق نبود.

جمهوری دمکراتیک:

شوروی به دنبال سیاستهای قبلی برای حفظ منافع و حاکمیت خویش در افغانستان مصلحت در آن دید که رژیمی که از هر جهت وابسته به خودش باشد روی کار آورد و سر سپرده تر از حزب خلق برای این کار قابل تصور نبود.به هر طریق، خواه با دخالت مستقیم روسها و خواه غیر مستقیم، وابسته ترین جریان به شوروی در افغانستان بر مسند حاکمیت نشست.

طرز تفکر و سابقه تره کی و یارانش از یک سو و همراهی با سیاستهای شوروی در طول حاکمیت تره کی بر افغانستان از سوی دیگر، به خوبی بیانگر میزان نفوذ شوروی در کودتاگران و کودتای 27 آوریل است.

عدم تعهد جمهوری دمکراتیک مبنی بر دریافت کمک از کلیه کشورها با خصلت امپریالیستی یا غیر امپرپالیستی و تماس های متعدد سیاسی با سفرای آمریکایی در طی حاکمیت تره کی بر افغانستان

ص: 485

مسئله ای است که در بررسی برخوردهای شوروی و آمریکا با این کشور که جدای از سیاستهای این رژیم نیست توضیح داده خواهد شد. به هر صورت تره کی در اجرای فرامین روسیه به علت مواجهه با حرکت مسلمانان با موانع و مشکلات زیادی رو به رو شد و چون تأمین منافع شوروی در این شرایط مقدور نبود روسها دست به یک سری اقدامات سیاسی برای حفظ سیستم حافظ منافع خودشان زدند که البته همه اینها در لفافه حفظ دستاورهای انقلاب کبیر 7 ثور (27 آوریل)! و دفاع از انقلاب صورت می گرفت. اعمال این روشهای سیاسی از سوی روسها که خواه نا خواه منجر به کشته شدن امین می شد و رشد اختلافهای شدید داخلی در بین سران حزب خلق و اختلاف بر سر اتخاذ تصمیم واحد برای مقابله با مشکلات، منجر به کشته شدن تره کی گردید (اینکه کشتن تره کی چگونه واقع شد و آیا روسها از این جریان با توجه به سفر تره کی به شوروی دو روز قبل از کودتا و احراز لقب «پدر انقلاب» از سوی برژنف، آگاه بودند یا نه، مبهم است). در هر صورت شوروی بعد از کشته شدن تره کی و روی کار آمدن امین همچنان به حمایت از امین ادامه داد. آنچه در طول حاکمیت حزب خلق در افغانستان بر ملت افغانستان گذشت، به غیر از آشوب، فقر، سرکوب، کشتار و پناهنده شدن حدود یک میلیون از ملت افغانستان به کشورهای همجوار و وابستگی مطلق در همه جهات به شوروی نبود. خلاصه به اسم خلق، خلق را کشتند و آواره کردند. به اسم خلق منابع و استقلالشان را به یغما بردند.

شوروی و افغانستان

منافع کلی روسها در افغانستان: با توجه به آنچه در توضیح اوضاع اقتصادی و جغرافیایی افغانستان گفته شد منافع کلی شوروی را می توان به ترتیب زیر خلاصه کرد:

الف: راهیابی به آبهای گرم جنوب و اقیانوس هند: تزار روس گفته بود که «هر کس بر آنجا حکومت کند، بر تمام جهان حکومت خواهد کرد.» مقصود وی از آنجا سواحل شمالی دریای عرب و اقیانوس هند می باشد، و این سیاست تا این زمان دنبال شده است. تقویت پایگاههای آمریکایی در این محدوده، به ویژه در ایران زمان شاه، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، شوروی را بر این سیاست مصرتر کرده است.

پلی که شوروی را از افغانستان به این آبها متصل می کند بلوچستان پاکستان و ایران است و همین مسئله وجود گروههای طرفدار شوروی در بلوچستان پاکستان و ایران و طرح مسئله پشتونستان (بلوچستان بزرگ) را به خوبی توجیه می کند.

ب: منابع اقتصادی: همان گونه که ذکر شد افغانستان دارای منابع بکر و دست نخورده زیادی است که به علت عدم سرمایه و متخصص کافی تاکنون مورد بهره برداری قرار نگرفته است. این منابع با توجه به امکانات شوروی می توانند در جهت نیازهای داخلی و صنعتی شوروی به خوبی به کار گرفته بشود؛ همان گونه که گاز هم اکنون یکی از اقلام صادراتی مهم افغانستان به شوروی را تشکیل می دهد. ضمنا با تسلط بر افغانستان این کشور می تواند بازار خوبی برای اجناس بنجل روسی باشد.

ج: مقابله با آمریکا: توسعه طلبی و جهانخوارگی یکی از ریشه های مبارزه و رقابتی است که بین ابرقدرتها بر سر استعمار ملل مستضعف جریان دارد. شوروی نمی تواند نسبت به رشد پایگاهها و رژیمهای طرفدار آمریکا در جهان ساکت بنشیند و بنا بر خصلت مذکور دست به اقدامات توسعه طلبانه خواهد زد.

بنابراین به همان اندازه که آمریکاییها سعی در کسب مواضع استراتژیک و پردرآمد جهان دارند، روسها

ص: 486

نیز به همان اندازه در تلاش برای به دست آوردن چنین مواضعی هستند. این رقابتها هر چند در اصل برای تأمین منافع دائمی و سلطه همیشگی بر کشورهای ضعیف است، به ابرقدرتها این امکان را می دهد که تحت پوشش ترویج ایدئولوژی، اقتصاد آزاد و سرمایه داری یا سوسیالیسم و کمونیسم، هرگونه حرکت استقلال طلبانه ای را در کانال منافع خویش از مسیر اصلی منحرف کنند. در این مورد در بخش برخورد آمریکا با افغانستان بیشتر توضیح داده خواهد شد.

روش نفوذ شوروی در افغانستان:

آنچه مسلم است حضور نظامی و اقتصادی روسها در صحنه سیاسی افغانستان هرگز نمی توانسته بدون تکیه بر پایگاههای داخلی در این کشور صورت گرفته باشد. کلاً دخالت و حضور در هر کشوری مستلزم وجود پایگاههای وابسته به آن بیگانه است. آنچه در اسناد موجود در این کتاب در رابطه با نفوذ و عملکرد شوروی در افغانستان بر می آید به قرار زیرند:

الف: ایجاد پایگاهها و احزاب سیاسی:

شوروی برای ایجاد پایگاههای سیاسی دست به ایجاد و یا تشویق برای ایجاد احزاب وابسته به خود در افغانستان زد و نتیجه این اقدام تشکیل احزاب خلق و پرچم بود که در زمان ظاهرشاه شروع به فعالیت کردند و در جریان روی کار آمدن داود و دوران تصدی وی پایه های خود را مستحکم تر کرده و در اجرای قبول مسؤولیت از سوی شوروی خود را آماده نمودند. این احزاب به طورکلی پایگاهی شدند برای سازماندهی افراد متمایل به شوروی و پرورش و تربیت کسانی که در آینده بتوانند وفاداری خود را به نحو احسن در قبال تعهدات (ایدئولوژیکی)! به شوروی ابراز و عملی نمایند. نکته در خور توجه در اینجا این است که شوروی احزاب طرفدار خود را در یک تشکیلات واحد متشکل نکرد بلکه احزاب مارکسیست طرفدار شوروی را در تشکیلات مجزا و حتی به ظاهر متضاد سازماندهی نمود. شوروی با این کار به تعقیب این سیاست پرداخت که اگر یک حزب از برآوردن توقعاتش عاجز ماند یا سقوط کرد، حزب دیگر را که آن نیز خواهان حاکمیت شوروی است بر صحنه سیاسی حاکم گرداند. نمونه بارز این سیاست را در افغانستان و در مورد حزب پرچم و حزب خلق می توانیم ببینیم. حزب خلق در اوایل حاکمیتش دست به تصفیه شدید عناصر پرچمی از کلیه مراکز دولتی زد و در این میان ببرک کارمل نیز از این تصفیه مصون نماند که در نهایت به تبعید او به پراگ انجامید. اما با عدم موفقیت خلقیها در سرکوب مخالفان و ایجاد ثبات یا به بیان دیگر عدم موفقیت خلقیها در تثبیت حاکمیت روسها در افغانستان و بالاخره کشته شدن تره کی و مطلوب نبودن شرایط برای روسها، بهتر آن دیدند که با تغییر ظاهری در حزب حاکم منافع خویش را همچنان از کانال مزدوران پرچمی حفظ نمایند و شاید این تفسیر کلام لنین باشد که بارها و بارها در توجیه سیاستهای شوروی از سوی وزیر مختار سفارت شوروی در کابل به مقامات آمریکایی ابراز شده که «هر انقلاب بایستی از خودش دفاع کند». جالب اینجاست که انقلاب (!) افغانستان باید از تثبیت حاکمیت روسها بر مقدرات کشورش دفاع کند. به هر صورت وجود احزاب وابسته به ابرقدرتها پایگاههای واقعی آنان برای نفوذ و تجاوز در کشورهاست. شوروی برای توجیه تجاوز نظامی خود به افغانستان ادعا می کند که ما به تقاضای دولت افغانستان و طبق معاهده دوستی که با این کشور داشته ایم اقدام به این عمل کرده ایم و این معاهده دوستی چیزی نیست جز معاهده ای که در 5 دسامبر 1978 بین تره کی پرورش یافته روسها و مسکو به امضای طرفین رسیده است.

ص: 487

ب: سلسله نظامی:

ارتش و نیروهای نظامی در کشورهای مستضعف همیشه به عنوان یکی از حساسترین و موردتوجه ترین پایگاههای نفوذی ابرقدرتها بوده اند. تشابه عملکرد امپریالیسم آمریکا و سوسیالیسم شوروی گویای ماهیت یکسان این دو ابرقدرت است. 200 نظامی و مستشار نظامی شوروی در ارتش ظاهرشاه در روی کارآوردن داود نقش عمده ای داشتند. قرارداد دوستی 12 ساله بین داود و روسها این تعداد را در آخرین روزهای حکومتش به 600 نفر رسانید و باز همین تعداد به اضافه ارتشیان افغانی که از طریق حفیظ اللّه امین، عامل سرسپرده روسها سازماندهی شده بودند، نقش عمده را در سرنگونی داود و روی کار آوردن تره کی بازی کردند. با روی کار آمدن تره کی، روسها بسط و نفوذ خود را در ارتش با سرعت زیاد دنبال نمودند. تأسیس و در دست گرفتن و تحت کنترل کامل در آوردن پایگاههای نظامی (مثل پایگاه هوایی بگرام)، سرازیر شدن سیل اسلحه و مهمات به سوی افغانستان و همراه با آنها آمدن مستشاران و نظامیان اقداماتی بود که روسها پس از روی کار آمدن تره کی انجام دادند. در فاصله زمانی بین داود و امین تعداد مستشاران و نظامیان از 600 نفر به 7200 نفر رسیدند. میزان ارسال تانکها به حدی بوده که یکی از ناظرین به مقامات سفارت آمریکا می گوید تعداد زیادی تانک بدون راننده در اردوگاههای نظامی وجود دارد. هلیکوپترهای توپدار MI-24 و هواپیماهای میگ ارسال شده به افغانستان در حال حاضر نیز یکی از مؤثرترین سلاحها برای کشتن و سرکوب مسلمانان افغانستان است. همه اینها با توجه به این مسئله است که روسها همیشه تجاوز نظامی به افغانستان را به عنوان حداقل آخرین راه برای تثبیت حاکمیتشان در نظر داشتند.

ج: سلطه فرهنگی: مسخ فرهنگ و جدا ساختن مردم از فرهنگ اصیل خودشان سیاستی بوده که از سوی استعمارگران از قرون پیش برای نفوذ در دیگر کشورها به کار گرفته شده و این سیاست سرمایه ای است که روسها از اسلافشان به ارث برده اند. مسخ فرهنگ و به دست گرفتن جریانات فکری و پایگاههای آموزشی از طریق فرستادن کتابهای مارکسیستی و اعزام ایدئولوگهای وابسته به افغانستان و بعد از حکومت تره کی به دست گرفتن کامل دبیرستانها و دانشگاهها، سیاستی بوده که از طرف روسها در این کشور اعمال شده است. سند شماره 36 گویای وضع دانشگاهها در زمان تره کی و عملکرد روسها در این مورد است.

د: سلطه اقتصادی: افغانستان به واسطه فقر حاکم بر آن همیشه متکی به کمکهای خارجی بوده است و این کانالی بوده که روسها با پرداخت وامهای عظیم و تقبل اجرای پروژه های عمرانی و ارسال مصالح و ادوات مورد نیاز طرحها همیشه سعی کرده اند نفوذ خویش را حفظ کرده و حتی قانونی جلوه گر سازند. در مورد میزان کمکهای مالی روسها به افغانستان در اسناد متعددی به این امر اشاره شده است. امتیاز استخراج گاز، خرید پرتقالهای افغانی که در مزارعی با طرحهای روسی به عمل می آید، تنها صادرات عمده این کشور را نیز متعلق به خود کرده است. همچنین حضور مستشاران غیر نظامی روسی در اکثر وزارتخانه ها، حتی طرحهای دولتی را نیز تحت کنترل خودشان در آورده است.

جمهوری دمکراتیک افغانستان یا جمهوری افغانستان شوروی:

در این قسمت قصد بررسی عملکردهای شوروی بعد از روی کار آمدن تره کی تا زمان کودتای امین است. «گروی» (دبیر اول سفارت شوروی) درباره نیاز انقلاب به دفاع از خود از لنین نقل قول کرد.

ص: 488

او یادآوری نمود که تعداد زیادی از روستاییان روسیه با انقلاب روسیه مخالفت می کردند زیرا آنها فاقد تحصیل و بیسواد بودند و نمی دانستند که منافع واقعی آنها در کجاست. به عقیده او وظیفه رهبران حکومت افغانستان پرورش و آشنا کردن توده ها درباره منافع حقیقی آنهاست...» (سند شماره 14). روی کار آمدن تره کی آغاز پیاده نمودن طرحهای قالبی مارکسیستی در افغانستان بود، این اقدامات که در چهار چوب تفکرات صرفا طبقاتی مارکسیستی شکل گرفته بود بدون توجه به فرهنگ جامعه افغانستان و در درجه اول برای نابودی این فرهنگ و یا به قول آقای گروی برای پرورش توده ها در جهت منافع حقیقی خودشان! طرح ریزی شده بود. آنها با این گمان که اصلاحات ارضی و لغو اعطای امتیاز به بخش خصوصی تنها حلال دردهای افغانستان است، بدون توجه به اینکه هیئت حاکمه روح استقلال و آزادی افغانستان را به روسها فروخته و یا با طرح سوسیالیسم و بی مذهبی، عرق و اعتقادات مذهبی آنها را به مسخره گرفته، دست به اجرای اصلاحات زدند.

حرکتها و گرایشهای مارکسیستی که به خاطر سابقه اش از دوران ظاهرشاه مواجه با عکس العملها و مخالفتهایی از سوی مسلمانان شده بود از زمان به قدرت مطلق رسیدن خلقیها شکل خشونت به خود گرفت و انگیزه این مخالفت، نه اصلاحات رژیم بلکه درک این معنی بود که مارکسیسم اساسا با اسلام مخالف است و دیگر اینکه خلقیها روح آزادی و استقلال افغانستان را به روسها فروخته اند. (بررسی اسناد این نکته را که اساس مخالفت مردم با رژیم افغانستان صرفا جنبه اسلامی دارد به خوبی نشان می دهد و این امر نه تنها از سوی آمریکایی ها به کرات تکرار شده بلکه خود روسها و اعوان و انصارشان نیز از جمله سافرونچک - وزیر مختار شوروی - و شوسیائو، سفیر آلمان شرقی، به دفعات این مطلب را ذکر کرده اند.

اسناد شماره 59،44،40،28،27،26 در این مورد گویاست.) به هر حال رشد مخالفتها و مبارزه مسلحانه، اختلافات داخلی و بی عرضگی رژیم خلقی، روشهای کشتار و سرکوب، روسها را به این نتیجه رساند که برای تثبیت حاکمیتشان به تغییراتی نیاز دارند و براساس پندارها و ریشه یابی های واهی قالبی خودشان دست به اقداماتی برای گسترش پایگاه سیاسی و توده ای رژیم زدند و تمام این کارها صرفا به خاطر منافع خودشان بود و اگر حتی شخص ظاهرشاه هم می توانست این منافع را برایشان تأمین کند از روی کارآوردن او ابایی نداشتند. آنچه شوروی در این مرحله بدان دست بازید عبارت است از:

الف: تعدیل اصلاحات رژیم: روسها در پی این گمان که اصلاحات ارضی و دیگر اصلاحات رژیم و اجرای غلط آنها علت ریشه ای طغیان مردم بوده، برای از بین بردن این عامل دست به تعدیل این اصلاحات زدند و با اعلام پایان یافتن موفقیت آمیز طرح اصلاحات ارضی و مبارزه با بیسوادی یا دادن امتیاز به بخش خصوصی، به گمان خود خواستند جلوی تداوم آشوب و بی ثباتی را بگیرند. شوسیائو، سفیر آلمان شرقی و سافرونچک، وزیر مختار شوروی (در قسمت دیگر به نقش این دو نفر در مسائل افغانستان اشاره می کنیم) در یک سری ملاقاتها با سفارت آمریکا مسئله تعدیل اصلاحات را تذکر می دهند و حتی شوسیائو اصلاحات ارضی را یک فاجعه می داند (سند 44). اظهار نظر آمریکاییها در مورد این اقدام جالب توجه است: «برنامه های مختلف اصلاحاتی یقینا به میزان زیادی به رشد خصومت داخلی نسبت به رژیم کمک کرده است ولی انگیزه بیشتر دهقانان افغانی که اسلحه به دست گرفته اند، درک آنها از این است که خلقیها، ضد خدا و کمونیست و عروسکهای خیمه شب بازی شورویها هستند.» (سند 41) این تعدیلات مشکلی را برای رژیم حل نمی کند.

ص: 489

ب: اسلام پناهی: بعد از اینکه رژیم و روسها دریافتند که ریشه اصلی مخالفتها در کجا قرار دارد سعی در مسکوت گذاشتن یا بی اهمیت جلوه دادن جهت گیری مارکسیستی حزب خلق نمودند و حتی در دادن رهنمود نیز پیشقدم شدند که مسلمانها گمان می کنند کمونیسم با اسلام مخالف است و بر این اساس دستگاه رهبری برای این مسئله یک تبلیغات دامنه داری به راه انداخت و امین و تره کی در نطقهای عمومی اعلام داشتند که جمهوری دمکراتیک افغانستان مطلقا با اسلام مخالف نیست و حتی اعلامیه ای از سوی بیش از صد تن علمای به اصطلاح اسلامی در پشتیبانی از رژیم و اینکه جمهوری دمکراتیک عملاً حامی اسلام است صادر شد (اسناد 65،28،27،26). به عنوان نمونه گوشه ای از نظرات سافرونچک، وزیر مختار شوروی در این مورد را ذکر می کنیم:» او مذهب (اسلام، یک مذهب بسیار بد است) را به عنوان تنها و مهمترین دلیل منفرد برای یاغیگری مورد نکوهش قرار داد. او گفت توده مردم گمان می کنند کمونیستها علیه اسلام هستند.» ج: اظهار دوستی با کشورهای امپریالیستی: رژیم خلقی برای اظهار سیاست عدم تعهد خود از یک سو و نشان دادن این امر که آنها نه تنها با روسها بلکه با هر کشوری که خواهان دوستی است رابطه دارند از سوی دیگر، سعی می کرد از طریق دیپلماتیک در یک تماس تقریبا دائمی با سفارت آمریکا و سفارتخانه های اقمار آمریکا باشد. البته این تماسها به طور مطلق در محدوده موارد بالا نیست و تا حدودی هم گویای بینشها و گرایشهای تره کی یا امین است و این تعریف در مورد امین بهتر صدق می کند خواه این گرایش ناشی از عدم اطمینان به روسها باشد، خواه از تمایل واقعی به آمریکا. ولی مسئله عمده در این تماسها که مورد توافق روسها نیز هست، کاهش تبلیغات ضد رژیم مبنی بر وابستگی مطلق خلقیها به شوروی است.

سخنان شوسیائو تا حدی بیانگر سیاست روسها و در نتیجه خلقیها در قبال کشورهای امپریالیستی است: «شوسیائو اظهار داشت که او به تندروهای خلقی گفته بود وقتی که آنان تلاش می کنند تا نمایندگان امپریالیستی را از کابل اخراج کنند، آنها از جنبش مدرن سوسیالیستی فاصله دارند. او اظهار داشت که به آنان گفته بود که چگونه برای تمام ملل لازم است که برای صلح و پیشرفت با یکدیگر همکاری نمایند.» (سند 39) جنبش مدرن سوسیالیستی برای روسها ایجاب می کند تا حضور خود را در مقابل حضور دیگران توجیه کند و به این ترتیب صلح در جهان پایدار بماند! اسناد شماره 7، 95، 96، 98، 99، گوشه هایی است از تلاشهای تره کی و مخصوصا امین، برای عادی نشان دادن روابط خود با آمریکا. البته عملکرد امین بعد از روی کار آمدنش در رابطه با تماس آمریکاییها بیشتر ناشی از عدم اطمینان به روسها بوده است؛ هر چند در کنار خود هدف ذکر شده در بالا را نیز دنبال می نمود.

د: مطلع ساختن آمریکا و اقمار آمریکا از جریانات آتی: روسها در پی حفظ منافعشان پس از روی کار آمدن تره کی و در مواجهه با مشکلاتی که این رژیم با آن رو به رو شد در آغاز صلاح در آن می دیدند که خلقیها را در مقابله با مشکلات و فائق آمدن بر آنها یاری دهند و به همین جهت برای یافتن یک راه حل سیاسی برای مشکلات خلقیها یکی از کارکشته ترین دیپلماتهای خود به نام سافرونچک را به افغانستان روانه کردند. شوروی از اول این کار، تجاوز و دخالت نظامی را از نظر دور نمی دانست اما به خاطر دلایلی چند، از جمله جلوگیری از افتادن در تله ای از نوع ویتنام، می خواست که در صورت امکان برای افغانستان

ص: 490

و رژیم خلقی راه حلی سیاسی بیابد.

سافرونچک مأمور این کار شد. این شخص به همراه شوسیائو، سفیر آلمان شرقی برای برآورد و دریافتن عکس العملهای احتمالی از سوی آمریکا یا کشورهای وابسته به آن نسبت به کل سیاستهایی که در نظر داشتند اعمال کنند، با مقامات و سفرای آمریکایی و سفرای کشورهای وابسته به آمریکا تماسی دائم داشتند و مستقیم یا غیر مستقیم آنها را در جریان امور می گذاشتند. البته با این کار هدفی دیگر را نیز دنبال می کردند و آن اینکه در صورت مجبور شدن به دخالت نظامی چنین وانمود کنند که ما برای نجات دادن جمهوری دمکراتیک افغانستان یا به قول خودشان نجات انقلاب 7 ثور، تمام راههای سیاسی موجود را آزمایش کرده و چون موفق نبوده مجبور به دخالت نظامی شده اند و این نکته ای بود که خود آمریکاییها نیز متوجه شده بودند: «تصمیم شوروی برای مطلع ساختن ایالات متحده و تعدادی از هیئتهای نمایندگی دیگر در اینجا، مستقیما به وسیله واسیلی سافرونچک و غیر مستقیم توسط شوسیائو سفیر کبیر جمهوری دمکراتیک آلمان (ما آگاه شده ایم که با اطریشیها، بنگلادشیها، فرانسویها، هندیها و پاکستانیها نیز تماس گرفته شده است) جهت به وجود آوردن یک پایگاه سیاسی وسیعتر برای این رژیم و شاید جرح و تعدیلی ظاهری در ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان، احتمالاً تمایلی به مشروعیت دادن به هر گونه اقدامات و سیاستهای آتی که روسها ممکن است در جهت افغانستان دنبال نمایند بوده است... در عین حال به طور همزمان بر تلاشهای مسکو جهت پیدا کردن یک راه حل سیاسی برای مشکلات فزاینده داخلی این رژیم انقلابی تأکید می نماید. مسکو احتمالاً فکر می کند که با انجام این کار به هر گونه سیاستی که در آینده ممکن است دنبال کند مشروعیت بخشیده است و همچنین موردی برای به انحراف کشیدن هر گونه انتقاد خارجی ایجاد کرده است که از هرگونه اقدامی که روسها ممکن است به تدریج در مورد آن تصمیم بگیرند ناشی می شود.» (سند 49) ه: تغییر کابینه و تشکیل جبهه ملی یا تغییر در ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان: تلاش شوروی در تغییر ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان را می توان این گونه خلاصه کرد؛ تغییر کابینه و وارد کردن افرادی جدید در دولت که دخالتشان در دولت خلقیها کمتر بوده و حساسیت مردم افغانستان نسبت به آنها کمتر باشد و در نهایت به قول خود روسها تشکیل یک جبهه ملی از نوع آنچه که در تمام کشورها وجود دارد. ترکیب این جبهه برای روسها زیاد مهم نیست و ممکن است ظاهرشاه و اعتمادی، نخست وزیر اسبق ظاهر شاه (شایعاتی مبنی بر تماس با اعتمادی وجود داشته) را نیز در برگیرد و این به شرطی است که منافع روسها به حساب آورده شود. البته در تغییر و تحول اولویت با اعضای حزب پرچم یا خود خلقیها و یا نظامیان است. این تغییر به هر قیمت برای روسها پذیرفته شده است و حتی کشته شدن تره کی و امین نیز در طرح گنجانده شده. به قسمتهایی از اسناد مربوط به تغییر ترکیب رهبریت توجه فرمایید: «او (سافرونچک) به طور محرمانه گفت چیزی که حقیقت دارد این است که ما رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان را ترغیب نموده ایم تا به وسیله وارد کردن افراد جدید به دولت پایگاهش را گسترده گرداند..... او در ادامه گفت ایجاد یک جبهه ملی مثل کشورهای دیگر که ایجاد کرده اند، برای آنها معقول خواهد بود.» (سند 26)

ص: 491

«شوسیائو گفت ما مصمم هستیم انقلاب را نجات دهیم.....او تأکید کرد که سافرونچک از سوی مسکو مأموریت گرفته تا یک دگرگونی ریشه ای ایجاد کند... اما اینکه چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، شوسیائو به روشنی گفت که یک کودتای نظامی داخل حزب از طریق برکنار کردن امین و شاید دیگران، چیزی است که روسها قصد آن را دارند... وقتی که من نام وطنجار را به عنوان یک کاندید احتمالی ذکر کردم.... پس از مکث کوتاهی گفت وطنجار یک سیاستمدار نیست ولی البته نظامیان کلید هر گونه تغییر خواهند بود....» (سند 43) «روسها می توانند یک تغییراتی در مارکسیستهای افغانستان ایجاد کنند و بدین ترتیب سعی کنند تا ظاهری مشفقانه را حفظ کنند.... آنها ممکن است در مورد به قدرت رساندن فرد دیگری از حزب تره کی فکر کنند و یا حتی حزب پرچم که قبلاً به وسیله حزب خلق از صحنه خارج شده بود را به قدرت برسانند.

(سند 59) البته اصل مطلب هرگز از نظر دور نگهداشته نمی شود: شوسیائو گفت که هیچ گونه تغییر ریشه ای در داخل حزب در اینجا نمی تواند بدون پشتیبانی شوروی صورت گیرد و اینکه منافع شوروی بایستی از سوی هر حکومت افغانستان به حساب آورده شود.» (سند 43) در اینجا بدون مناسبت نیست که حرکتهایی که منجر به کودتای امین و مواضع شوروی بعد از روی کار آمدن امین شد نیز بررسی شود. همان گونه که گفتیم تلاش روسها برای تغییر ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک در جهت تغییر ترکیب و کاهش آشوب فزاینده داخلی در افغانستان آنها را تا حدی به این طرز تفکر نزدیک کرد که امین عامل اکثر نارضایتیها و آشوبها و زندانی کردنها می باشد و می توان گفت که از دیدگاه روسها «تره کی به عنوان یک رئیس بدون شخصیت تلقی می شد و شرور اصلی امین بود که از جمله مسؤل سیاستهای ستمگرانه دستگیری، شکنجه و اعدام شناخته شده بود و همچنین نیروی محرک در برنامه های زجر دهنده اصلاحی و همچنین مرد پرحرارت افغانستان در جانبداری از شوروی به شمار می رفت. بنابراین هر گونه کوششی جهت اینکه نیروهای پراکنده در افغانستان را از طریق یک تغییر دستگاه رهبری گرد هم جمع کند به احتمال باید به برکناری یا حتی مرگ امین بینجامد.» این طرز فکر و تلاشهایی که در این جهت انجام می گرفت به هر صورت امین را متوجه این تلاشها کرد.

او این حدس را زده بود که حتی تغییر کابینه و تشکیل جبهه ملی به مرگ او منتهی خواهد شد به همین خاطر تلاشهای محدودی در جهت مقاومت در برابر کشته شدن و طرحهای روسی از خود نشان داد، برای نمونه می توان ارائه طرح سازمان ملی را در برابر طرح جبهه متحد ملی روسیه نام برد(اسناد 45و 46).

آگاهی امین به این تلاشها (سند 47) به اضافه اختلافات شدید داخلی در حزب و تکیه شوروی بر روی عناصری از دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان مانند وطنجار، مزدوریار و گلابزوی باعث شد که امین از وقوع کودتا جلوگیری کند و خود در این امر پیشقدم شود. (البته اینکه دقیقا کودتای امین چگونه صورت گرفت و انگیزه ها چه بود و شوروی تا چه حدی در جریان قرار داشت مبهم هستند. فقط آنچه تا حدودی واضح است عدم اطلاع روسها از جریان کودتاست.) شوروی چون در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته بود و هیچ راهی جز حمایت از امین در ظاهر و ادامه سیاست براندازی وی در باطن در پیش نداشت و این مسلم بود که «اگر این درست باشد که روسها ناگهان گرفتار یک عمل انجام شده پردرد سر شده اند، می باید حداکثر تلاششان را در مورد رهبری حزب خلق می کردند تا چهره زشت او را حداقل در کوتاه مدت بپوشانند. استراتژی حکومت قانون (امین بعد از روی کار آمدن به ملت قول داد که در کوتاهترین مدت برای کشور قانون اساسی تهیه بکند) یکی از چندین حقه باقیمانده در کیسه گشاد

ص: 492

سافرونچک می باشد تا پذیرش عمومی را افزایش دهد.» (سند92) البته در نهایت کلیه راههای سیاسی به بن بست رسید و آنچه از آغاز روسها به عنوان احتمال در نظر داشتند صورت گرفت و خلاصه طبق دعوت و درخواست دولت افغانستان (حالا منظور دولت امین است یا ببرک کارمل، خدا بهتر می داند) تجاوز نظامی علنی را به آن کشور شروع کردند و صدای احدالناسی به عنوان اعتراضی جدی در جهان بلند نشد و شاید معامله پشت پرده روسها و آمریکاییها بر سر به غارت بردن منابع جهان به قیمت قربانی شدن خلق افغانستان تمام شد و خلاصه با نام خلق و پرچم حامیان خلق و حکومتهای طرفدار خلق دمار از روزگار خلق در آوردند. آنچه عاید خلق افغانستان شد دهها هزار کشته و زندانی، بیش از دو میلیون آواره و صدها روستای ویران بود و خلاصه آوارگی و فقر و...

برخورد آمریکا با مسئله افغانستان

در اسناد این مجموعه آمریکاییها در بیشتر موارد دلیل عمده ای که برای توجیه حساسیتشان نسبت به مسئله افغانستان ذکر می کنند تأمین و حفظ ثبات منطقه است. (اسناد 7،10 و 25) حفظ ثبات یکی از شعارهای همیشگی آمریکا برای توجیه حضور خودش در کشورهای جهان بوده است و این امر بر کسی پوشیده نیست که طرح این شعار نه در جهت ایجاد فضای مناسبی برای رشد حرکتهای صنعتی و اقتصادی و یا استقلال کشورهای مربوطه باشد بلکه برای ایجاد فضایی است که آمریکا بتواند بدون رو در رویی یا مواجهه با هر گونه اعتراض و مخالفتی منابع و داراییهای آن کشورها را به غارت برد.

موقعیت آمریکا در خاور میانه، مخصوصا در رابطه با کشورهای همسایه و همجوار افغانستان، دقیقا بیانگر حضور مطلقه آمریکا در این منطقه است؛ پاکستان با وابستگی آشکار به آمریکا، ایران (در زمان شاه) به عنوان ژاندارم منطقه، کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس به عنوان منابع تأمین انرژی آمریکا و مخصوصا عربستان انبار سوخت و وکیل مدافع آمریکا در منطقه. با توجه این مراتب، حضور شوروی در افغانستان می تواند به عنوان خطر بالقوه ای برای منافع آمریکا در کشورهای نامبرده باشد و تأکید بیش از حد آمریکا بر حفظ ثبات و تاکید بر روابط دوستانه بین افغانستان و کشورهای همجوارش از این امر ناشی می شود. ذکر این نکته هم ضروری است که افغانستان منافع اقتصادی چندانی برای آمریکا ندارد.

با نفوذ شوروی در افغانستان و احتمال دخالت نظامی تا قبل از کودتای کارمل و بالاخره تجاوز نظامی به آن کشور، آمریکا موضع گیریهای گوناگونی داشته ولی همه این موضع گیریها بر یک محور استوار بوده و آن هم حفظ خود در افغانستان برای مقابله با نفوذ شوروی و به قول خودشان تأمین ثبات منطقه است.

حضور آمریکا در ایران در زمان شاه و پایگاههای اطلاعاتی در این کشور امتیاز ویژه ای بود که آمریکا در دست داشت و با جذب افغانستان به سوی خویش می توانست این امتیاز را ابعاد گسترده تری بخشد.

کودتای 7 اردیبهشت 57 تره کی، و بعد از آن انقلاب ایران، سپس انقلاب نیکاراگوئه و اشغال سفارت آمریکا در تهران ضرباتی بود که آمریکا در یک محدوده کوتاه زمانی با آن رو به رو شد.

بعد از کودتای تره کی، حمله نظامی شوروی به افغانستان همیشه به عنوان یکی از خطرات بالقوه برای منافع آمریکا محسوب می شد. (ناگوارترین تحولات از نظر منافع آمریکا این خواهد بود که سربازان جنگی شوروی وارد افغانستان شوند. سند 10) ولی تجاوز شوروی صورت گرفت و با اینکه گمان می رفت آمریکا قادر به انجام یک مانور مؤثر به خاطر شرایط موجود ذکر شده در بالا نیست، با این همه این امر مانع

ص: 493

از آن نشد که آمریکا ابتکار عمل را از دست بدهد و در جهت توجیه اعمال جنایتکارانه اش با تمسک به این عمل شوروی دست به عملیاتی، چه در افغانستان و چه در سطح بین المللی زد که می توان آنها را به طور خلاصه چنین بررسی کرد:

الف: توجیه اعمال جنایتکاران خویش با تمسک به تجاوز نظامی شوروی: با توجه به درگیری و رقابت آمریکا و شوروی بر سر استعمار و به غارت بردن منابع کشورهای ضعیف، تجاوز نظامی شوروی به افغانستان باعث شد که آمریکا برای توجیه لشکر کشی و هجوم بی امان نظامی به خلیج فارس، اعزام کمکهای شایان نظامی به السالوادر..... از این بهانه استفاده کرده و حرکتهای ضد امپریالیستی ملتها را بر علیه رژیمهای دست نشانده شان با مارک وابستگی به شوروی سرکوب کند؛ هر چند این مارک زنی از سوی آمریکاییها قبل از تجاوز نظامی به افغانستان نیز وجود داشت ولی با این عمل شدت گرفت.

ب: تلاش در منحرف ساختن حرکت اسلامی ملت افغانستان: با تبلیغ این مسئله از سوی ابرقدرتها مبنی بر این که هر حرکت ضد آمریکایی یک حرکت روسی، و هر حرکت ضد روسی یک حرکت آمریکایی است، آمریکاییها سعی بر این دارند تا نهضت ملت مسلمان افغانستان را با توجه به مبارزه تمام عیار بر علیه ارتش سرخ، یک مبارزه و نهضت آمریکایی نشان دهند. نتایجی که از تبلیغ این طرز فکر عاید می شود، در درجه اول کشورهای وابسته به غرب را حامیان حرکت ضد روسی ملت افغان معرفی می کند و خود این باعث شدت سرکوب ملت مسلمان افغانستان از سوی روسها می شود و ثانیا باعث قطع حمایت جنبشها و حرکتهای آزادیبخش غیر وابسته از این ملت می شود. این امر همچنین منجر به این می شود که این باور برای مجاهدین افغانی پیش آید که آمریکا و وابستگانش خواهان آزادی و استقلال آنانند و حتی کمکهای آمریکا در بعضی موارد از کانال کشورهای وابسته به خودش چون عربستان، مصر و پاکستان و... این باور را برای آنان به وجود می آورد که این کشورها واقعا مسلمان و خواهان حاکمیت مسلمانان بر افغانستان هستند و مشاهده می شود که تا حدودی این باور در بعضی از گروهها به وجود آمده است و این مسئله از خطرناکترین و ظریفترین روشهای نفوذ آمریکا در نهضت ملت افغانستان است و بدین ترتیب نه تنها آمریکاییها موقعیت خود را در افغانستان تثبیت می کنند بلکه طرز فکر فوق را نیز گسترش داده و از رشد هر حرکت غیر وابسته ای به نحوی جلوگیری می کنند.

تبلیغ این طرز فکر افکار مجاهدین افغانی را آماده می کند تا نفوذ عینی عناصر آمریکایی را در گروههای مبارز عادی و طبیعی نشان دهد.

ج: نفوذ دادن افراد و حتی گروههای وابسته به غرب در نهضت اسلامی افغانستان: رشد حرکت و انقلاب ملت افغانستان و مقاومت و پایداری آنان در برابر ارتش تجاوزگر شوروی امید به پیروزی این ملت را در اذهان جهانیان گسترش داده. این امر به اضافه تأثیر تبلیغاتشان در به انحراف کشیدن افکار مجاهدان و مبارزان و درک نکردن عمق جنایت پیشگی آمریکا به خاطر عدم برخورد و تماس با آمریکا و جنبه صرفا ضد روسی و ضد کمونیستی مبارزه، زمینه را برای نفوذ عوامل آمریکایی آماده کرده و این مسئله تا آنجا پیش رفته که وجود این عوامل و حتی وجود گروههای وابسته به غرب امری عادی و طبیعی است. در اینجا بحثی در ماهیت کثیف امپریالیسم غرب نیست ولی شناختن چهره پلید امپریالیسم آمریکا و مبارزه با آن لازمه یک حرکت اسلامی است؛ همان گونه که مبارزه و شناختن چهره کریه و پلید کمونیسم شوروی و این باب تذکر است به ملت مسلمان افغانستان برای جلوگیری از افتادن در دام امپریالیزم آمریکا که سعی

ص: 494

دارد از خصلت ضد روسی و ضد کمونیستی این مبارزه استفاده کرده و جهتی غربگرایانه بدان بدهد.

گروهها و مردم افغانستان

اسناد موجود در این کتاب نمایشگر حضور عناصر آمریکایی و گروههایی با تفکرات غربگرایانه در صحنه مبارزه و جدال با تجاوزگران روسی است و حضور اینها در آینده و بعد از پیروزی ملت مسلمان افغانستان بر تجاوزگران اثرات نامطلوبی بر روند جریانات داخلی افغانستان خواهد گذاشت. با اعتقاد کامل به حقانیت مبارزه ملت مسلمان افغانستان و انگیزه اسلامی این حرکت و تفکیک گروههای وابسته از این ملت قهرمان ضروری به نظر می رسد تا آنچه که خطرات بالقوه ای در این حرکت هستند بررسی شود.

از آنجا که در هر انقلاب و نهضتی یکی از عمده ترین و حساسترین امور، امر رهبری می باشد و صرف مبارزه و بسیج توده ای بدون یک رهبری صحیح نه تنها تضمینی برای پیروزی ندارد بلکه در صورت پیروزی قطعی هم نهضت را با عدم سازماندهی و تشکیلات رو به رو می کند که باز منجر به شکست می شود. آنچه در افغانستان جریان دارد عدم وجود یک رهبری قابل قبول برای همه مبارزین و عدم سازماندهی مبتنی بر این رهبری می باشد. به هر حال توجه به ترکیب رهبریت و گروههای موجود مربوط به آنها و نقش و نفوذشان در جریانات آینده این کشور امری ضروری است. در محدوده اسناد این کتاب بررسی کلی غیر ممکن است ولی آنچه هم وجود دارد تا حدی نحوه عمل و وابستگی تعدادی از آنها را نشان می دهد.

نقش یک سری کشورهای وابسته به عنوان رابطهای آمریکا و این گروهها حائز اهمیت است و عمده نقش آنان نیز از وضعیت سیاسی خودشان و منافعی که در این رابطه عایدشان می شود ناشی می گردد و مهمتر از همه اینها گنجاندن اسلامی بودنشان در ذهن مردم افغانستان است. از جمله این کشورها پاکستان، عربستان سعودی، مصر و.... است. پاکستان، به عنوان سدی بین افغانستان و آبهای اقیانوس هند که هدف نهایی تجاوزگران روسی است، منافع خویش را در آن می بیند که به حمایت از یک سری گروههای افغانی ادامه دهد و همچنین به خاطر حضور اکثر گروههای افغانی نقش پلی را دارد که کمکهای اکثر کشورهای مرتجع عربی و آمریکا و سازمان ملل را به پناهندگان و گروهها می رساند. پاکستان و حکومت نظامی آن با یک سری اصلاحات ظاهری از قبیل بستن کاباره ها و مراکز فحشاء و ادعای اسلامی بودن، خواهان باوراندن اسلامیت خویش به مردم است. این اسلام پناهی به اضافه کمکهای مادی و تسلیحاتی که از کانالهای مختلف برای ارائه به پناهندگان و شورشیان به پاکستان می رسد و کمکهای خود پاکستان باعث شد که پاکستان و حکومت نظامی از پناهندگان و حتی گروهها در جهت حاکمیت خویش و سرکوب حرکتهای ضد رژیمش استفاده کند. اسناد 106، 80، 68، 55، 21 و 18 بیشتر در رابطه با تماس گروهها و افرادی است که به نحوی در رابطه با آمریکا و کشورهای وابسته به آن هستند. عربستان سعودی نیز که با امکانات مالی فراوان در تلاش در جهت باوراندن اسلامیت خویش به مردم افغانستان و در حقیقت در جهت تحکیم مواضع اربابش آمریکاست، یکی از منابع مالی پناهندگان و آوارگان و بعضی از گروههای مبارز افغانی است. نکته ای مهم در بینش این گروهها، مخالفت و ترس آنها از پا گرفتن حرکت واقعی اسلامی مانند انقلاب اسلامی ایران است که در این مورد همنوایی با آمریکا به وضوح نشان داده می شود. به دو قسمت از دو سند که اولی اظهار نظر مقامات آمریکایی است و قسمت دیگر اظهارات نماینده یکی از

ص: 495

رهبران گروههای فعلی افغانستان می باشد توجه فرمایید:

«سقوط یک رژیم رادیکال چپی و مورد حمایت شوروی، بحق می تواند انعکاسهای مثبتی برای ایالات متحده در سراسر جهان سوم داشته باشد. همچنین علیرغم قلت اطلاعات ویژه، رژیمی که به رهبری مخالفان رژیم کنونی بر سر کار آید می تواند بحق به بازگشت حضور ایالات متحده، در زمینه عمرانی در این منطقه کمک کند، و برعکس رژیمی که بر شالوده تعالیم برخواسته از بنیادگرایی اسلامی استوار باشد، احتمالاً برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی چندان اولویتی نخواهد داشت.» (سند 65) «تارزی (نماینده و برادر زن سید احمد گیلانی رهبر محاذ ملی اسلامی انقلابی افغانستان) درخواست کرد که ائتلاف، یک طرح را برای یک سری سیاستهای گسترده مورد بررسی قرار دهد. آنها قبول کردند که چنین عملی برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران لازم است.... او خاطر نشان کرد که رهبران مذهبی در نقش دادن آینده افغانیها سهمی داشته اند ولی تأکید کرد که در شورا فقط باید میانه روها نقش داشته باشند....» (سند 80) اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و کمکهای عمرانی به عنوان ابزار امپریالیسم برای نفوذ در کشورها است و آمریکا با روی کار آمدن رژیمی به رهبری مخالفان کنونی که براساس تعالیم برخواسته از بنیادگرایی اسلامی (واژه ای که انقلاب اسلامی ایران را بدان می خوانند) استوار نباشد امیدوار به حضور و بازگشت به افغانستان است و البته رژیمی که آمریکاییها خواهان آن هستند باید رنگ و لعاب اسلامی داشته باشد و به همین خاطر آقای تارزی مسئله میانه روها را برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران مطرح می کند. به هر حال مطالعه اسناد فوق تا حدی می تواند برای شناخت مسائل داخلی و بررسی وضع گروهها مؤثر باشد. با امید به پیروزی ملت مسلمان افغانستان بر علیه تجاوزگران روسی و نابودی امپریالیسم آمریکا و به امید روزی که ملت مسلمان افغانستان با آگاهی و هوشیاری تمام، دست تجاوزگران روسی را از میهنشان کوتاه کرده و پایه های یک حکومت اسلامی را در این کشور اسلامی پی ریزی نمایند و با امید به اینکه با طرد عناصر وابسته به غرب، تحقق بخش شعار نه شرقی، نه غربی، حکومت اسلامی باشند. در پایان متذکر می شویم که تعدادی از اسامی موجود در اسناد به علت اشتباه بودن انگلیسی آن یا ترجمه فارسی ممکن است کاملاً صحیح نباشد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

گزارش بیوگرافیک محمد داوود رئیس جمهور افغانستان

ص: 496

سند شماره (1) انتشار خارجی ممنوع اداره مرکزی اطلاعات (سیا)سری گزارش بیوگرافیک محمد داوود رئیس جمهور افغانستان اوت 1973- مرداد 1352 توجه این سند حاوی اطلاعاتی است که به تعریف فصل 18، بخشهای 973 و 974 مجموعه قوانین اصلاح شده ایالات متحده، بر دفاع ملی ایالات متحده تأثیر دارند. انتقال یا افشا یا دریافت محتویات آن توسط افراد فاقد صلاحیت به موجب قانون ممنوع است.

تعیین تاریخ خروج خود به خودی از طبقه بندی نامقدور است.

سری - انتشار خارجی ممنوع افغانستان:

رئیس جمهور؛ نخست وزیر؛ وزیر دفاع، وزیر امور خارجه در اولین ساعات 17 ژوئیه 1973 سردار (شاهزاده) محمد داوود، نخست وزیر سابق و دیکتاتور (63 - 1953) از طریق یک کودتای نظامی خیلی عالی اداره شده و عملاً بدون خونریزی به قدرت رسید و به 40 سال حکومت برادر خوانده و پسر عمویش، شاه محمدظاهر خاتمه داد. (شاه که در آن موقع در جزیره «نیپولیتان ایسشبا» در مرخصی به سر می برد در ایتالیا در سفارت آن کشور در رم باقی ماند. زن و خانواده اش در 27 ژوئیه به او پیوستند.

به نظر می رسد که افسران جوان فعال در کودتا، داود را در آخرین لحظات در طرحشان گنجانیدند تا مقام ارشد را ایفا کند. بعد از به قدرت رسیدن، داود ظاهرا موقعیتش را در کابل و دیگر استانها مستحکم کرده است. بعد از آنکه طی یک وقفه ده ساله به قدرت رسید، پادشاهی را برانداخت و قانون اساسی 1964 را ملغی کرد و نظام جمهوری را اعلام نمود و خودش را به عنوان رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر دفاع، و وزیر امور خارجه معرفی کرد. 14 عضو خانواده پادشاهی به تبعید فرستاده شدند. سردار شاه ولی خان و عبدالولی، دو نفر از دشمنان اصلی داود یا در بازداشت به سر می برند یا مرده اند. اگر آنها هنوز زنده باشند، حضور مداوم آنها در کشور ممکن است یک تهدید بالقوه را برای رژیم فراهم کند.

کابینه جدید، که به وسیله کارمندان سفارت آمریکا در کابل، یک چیز در هم و برهم و عجیب و غریب نامیده شده است، نشانگر توافقی است بین داود و افسران جوان که در اصل به نفع داود است. رئیس جمهور، پستهای بالا را اشغال کرده و همین طور انتظار می رود که امور طرحهای اقتصادی را نیز در دست بگیرد. معاون نخست وزیر و چند تن از وزرای پایین دیگر از نزدیکان داود می باشند. افسران جوان و دو نفر غیر نظامی که به نظر می رسد که هوادار آنها باشند، پنج پست را در دست دارند که شامل امور مالی و امور داخلی می شود. اگر کابینه ناتوانی و بی اثری خود را در اتخاذ یک تصمیم واحد ثابت کند ممکن است قادر باشد همقطاران بدون تجربه و ناهماهنگ و نامتحد خود را به کار گیرد.

داود به عنوان یک فرد غیرمتعهد بیطرف؟

ص: 497

داود به عنوان یک فرد(1) مردی قاطع و باهوش. داود همچنین دمدمی مزاج، خودسر، بسیار رک گو و خودپرست است. او یک مرد سخت کوش و در اواخر 1930 به یک مدیر با کفایت و توانا و صادق توصیف شده بود. در عرض ده سالی که به عنوان نخست وزیر کار می کرد سیاستهایش را با انرژی، اطمینان به نفس و به طور مستقل انجام داد. او کاملاً علاقه داشت که مدرنیزه شدن و بهبود وضع اقتصادی کشورش را افزایش دهد. یک نمونه از اصلاحات لیبرالی او برداشتن اجبار برای زنهای افغانی در پوشیدن چادری است (یک جامه چادر مانند و حجاب که طرح شده و بدن را از سر تا پای می پوشاند). داود از حمایت قابل توجهی در نیروهای مسلح، بین کارمندان قدیمی دولت و عناصر مشخصی از دانشجویان برخوردار است. گروههایی مانند رهبران مذهبی مرتجع با کارها و جهت گیریهای رفرمیستی او مخالفت کرده اند.

غیرمتعهد بیطرف؟ گزارشها نشان می دهد که داوود فردی شدیدا ملی گرا است که به جستجوی کمک از هر کجا که در دسترس باشد خواهد رفت. او ادعا می کند که یک غیر متعهد بیطرف است، ولی تصمیم او در مدرنیزه کردن افغانستان در زمانی که او نخست وزیر بود، به اعتماد زیاد به شوروی برای کمک کردن منتهی شد. او دلایل رو آوردنش به سوی شوروی را کمکهای نظامی آمریکا به پاکستان و حمایت اندک آمریکا از افغانستان ذکر کرد. او احساس کرد که خطر کمی در اعتماد کردن به آن کشور برای تأمین نظامی و اقتصادی وجود دارد. بر طبق اخبار گفته می شود که داود یک دفعه اظهار داشته است که وقتی که بتواند سیگار آمریکاییش را با کبریت روسی روشن کند خیلی خوشحال تر می شود.

موقعیت شوروی در کابل ممکن است به خاطر به قدرت رسیدن داود بهتر شده باشد، ولی فقط مقدار کمی. این گونه شایع شده که روسها از پیش در مورد نقشه های او در برانداختن شاه اطلاع داشته اند. بیشتر از 200 تکنیسین و مشاور ارتشی شوروی در آن کشور بودند. خیلی از آنها با واحدهای ارتشی که پایه های اصلی کودتا را فراهم کردند، کار می کرده اند. با وجود این هیچ اثری از اینکه روسها کودتا را تحریک یا مستقیما در آن کودتا دخالت کرده اند، وجود ندارد.

داود به عنوان رئیس جمهور

در اولین نطق ملی خود، پرزیدنت داود با تندی از تجربیات ده ساله شاهنشاهی در دموکراسی صحبت کرد. ادعا می کرد که آن (رژیم شاهنشاهی -- مترجم) به خاطر دروغها، خیانتها، پارتی بازیها و منفعت طلبیها رو به انحطاط گذاشته بود. او ذکر کرد که خانواده شاهنشاهی از قدرتهایشان سوء استفاده کرده و باعث فلج اقتصادی، اداری و سیاسی شده بودند. او گفت که از اولویتهای مهم رژیم او پیشرفت اقتصادی و تغییرات اساسی اجتماعی خواهد بود.

ص: 498


1- این گزارش توسط مرکز خدمات مراجع تهیه و به مقدار لزوم با سیا و وزارت امور خارجه هماهنگ شده است. نظریات و سؤالات برای مایکل کاپس ٬ به شماره 6765 داخلی ٬143 ارسال شود.

انعکاسهای بین المللی داود با اینکه تعهد داده که سیاست بیطرفی و عدم تعهد افغانستان را ادامه دهد، ولی باز بر روی، میل خود به پیدا کردن یک «راه حل دایمی» بر سر مسئله پشتونستان با پاکستان تاکید نموده است. پشتونستان اسمی است که به نواحی پشتو و بلوچی زبان ایران، افغانستان و پاکستان، مخصوصا استانهای مرزی غرب پاکستان داده می شود. پشتوها گروه قبیله ای عمده در افغانستان هستند و خیلی از آنها به طور گسترده در مرز افغانستان و پاکستان زندگی می کنند. حامیان پشتونستان نه در محدوده دقیق آن توافق دارند و نه در هدفهای نهایی آن. عده ای فقط خواهان افزایش خودمختاری برای منطقه هستند و عده ای دیگر می خواهند که پشتونستان یک کشور مستقل باشد. داود از حامیان قدیمی استقلال است و در سال 1962 مقامات آمریکایی او را به عنوان یک نفر احساساتی و بی منطق در این موضوع تشخیص دادند. وقتی که او نخست وزیر بود، تنها در جشن سالیانه روز پشتونستان شرکت می کرد.

قبل از اینکه داود کودتایش را انجام دهد، روابط بین اسلام آباد و کابل سرد بود و به نظر می رسید که بدتر هم می شود. محمد موسی شفیق، فردی که قبل از داود نخست وزیر بود، ظاهرا خواهان روابط خوبی با پاکستان بود و مخصوصا به پشتونستان علاقه مند نبود.

با این وجود، احساسات عمومی او را مجبور کرد که تبلیغات علیه پاکستان را افزایش دهد و در مه 1973 پاکستان افغانها را به دخالت علنی در امور داخلی پاکستان متهم کرد. داود برعکس شفیق نگران پشتونستان است و زمانی که او نخست وزیر بود، افراد قبیله ای و عده ای از دسته های معمولی سربازان را جهت به حرکت درآوردن یک شورش در مرز پاکستان فرستاد. این کشمکشها در اوایل 1960 به اوج خود رسید، زمانی که به نظر رسید دو کشور به جنگ نزدیک شدند، روابط دیپلماتیک به هم خورد و مرزها بسته شد.

کوششهای داود تقریبا با شکست کامل رو به رو شد.قبایل پاکستان جوابی ندادند، بسته شدن مرزها ( طرح شده بود که به پاکستان ضربه بزند) بخش اصلی تجارت خارجی افغانستان را قطع نمود که در نتیجه آن به آبروی داود خللی وارد آورد که این عمدتا در برکناری نخست وزیر در 1963 دخیل بود. از آن موقع افغانها تبلیغات خود را زنده نگه داشته اند، ولی به تدریج از طرفداری از استقلال پشتونستان به حمایت افزایش خودمختاری برای استانهای مرزی پاکستان تغییر موضع داده اند. طرحهای فعلی داود در مورد پشتونستان روشن نیست. احتمالاً، او حالا بیشتر در مورد خطرات یک سیاست پشتونستان فعال برای افغانستان و خودش واقف است.

به قدرت رسیدن داود، روابط بین تهران و کابل را که در گذشته اخیر به تدریج در حال بهبود بوده، تهدید می کند. قبل از این کودتا، شاه ایران نگران نفوذ شوروی در افغانستان بود. روابط صمیمی داود با شوروی ممکن است انعقاد یک معاهده در مورد تقسیم آبهای رود هیرمند و به همان اندازه دسترسی به تسهیلات راه و بندر که شاه به افغانستان قول داده بود، را به خطر بیندازد. شاه به نظر می رسد که هر خطری را برای وحدت پاکستان مانند خطری علیه ایران می بیند.

زندگی اولیه و سوابق

محمد داود در سال 1909 در کابل به دنیا آمد.

ص: 499

او به مدرسه انگلیسی زبان حبیبیه در کابل رفت و بین سالهای 30 - 1921 در فرانسه درس خواند. او بعدا به مدرسه افسران پیاده نظام در کابل وارد شد. از سال 1932 تا 1938 داود فرماندهی عموم و فرمانده استانهای شرق و قندهار بود، جایی که از او به عنوان کسی که تغییرات فرهنگی و اجتماعی و پیشرفتهایی در متدهای کشاورزی به وجود آورده بود، نام برده می شد. در سال 1939 او فرمانده نظامی کابل شد و در اوایل سال 1940 او به عنوان فرمانده عمومی نیروهای مرکزی ارتش خدمت می کرد. داود در خلال سالهای 48-1946 وزیر دفاع ملی بود و بعد سفیر در کشورهای فرانسه، سوئیس و بلژیک شد. در سال 1849 او دوباره به مقام وزیر دفاع ملی منتصب شد و رئیس اولین گروه از وزرای شورای عالی کشور بود.

در سال 1953 داود به سمت نخست وزیری، وزیر دفاع و وزیر طرح ریزی منتصب شد. ظاهر شاه او را در سال 1963 به خاطر سیاست ناسازگاری نخست وزیری در قبال پاکستان برکنار نمود. پیشنهاد شده بود که داود می توانست مقام خودش را نگه دارد، ولی تصمیم گرفت تا به خاطر انسجام خانواده شاهنشاهی استعفا بدهد.

انتظار در کنار صحنه، سلامتی

بازنشستگی داود، در قدرتش و در امکان اینکه او از این قدرت برای برگشتن به سر کار استفاده کند خللی وارد نکرد. ناظرین معتقدند که حضور این شخص قدرتمند در کنار صحنه، اعتماد عمومی را خدشه دار کرد؛ که به عدم اجرای موفقیت آمیز تجربه ظاهر شاه در دموکراسی و تغییرات قانون اساسی او در 1964 منتهی شد.

در اوت 1968، داود و شاه برای یک آشتی کوشش کردند. مذاکرات آنها موفقیت آمیز نبود. برطبق گفته یک مقام دولتی افغان، در سال 1971 داود به طور خصوصی نارضایتی خودش را در مورد شاه اظهار کرد، کسی که او احساس می کرد کشور را دارد با اهمیت ندادن و تحمل فساد اخلاقی در میان اعضای خانواده سلطنتی خراب می کند. داود و برادرش شاهزاده محمد نعیم احساس کردند که قانون اساسی، خانواده سلطنتی را به مشغول شدن به فساد تشویق کرده است. آنها از داشتن شغلهای اجتماعی منع شده بودند، لذا اعضای خانواده سلطنتی کوشش کردند که روی اشخاصی که این شغلها را داشتند، تأثیر بگذارند.

در یک پیشگویی، داود گفت که اعتماد زیاد شاه به ارتش می تواند باعث سقوط سلطنت شود. او شاه را متهم به خفه کردن ابتکارات وزرا کرد و هنوز بر این عقیده بود که برکناری او به عنوان نخست وزیر در سال 1963 نتیجه یک کنایه و شایعه بود. طبق گفته مقام افغانی فوق، داود، شاه را وادار کرده بود که اصلاحات لازم را انجام دهد.

سلامتی داود تحت معالجات پزشکی در سوئیس در سال 1959 برای چیزی که در آزمایشات، دیسک جابه جا شده شناخته شده بود، قرار گرفت.

در جستجوی کمک بیشتر پزشکی در وین در سال 1960، معلوم شد که او از تنظیم نبودن ستون فقرات و روماتیسم رنج می برد؛ اگر چه درباره او گزارش شده که علیرغم دنبال کردن یک زندگی شبانه سنگین

ص: 500

بیش از آنکه بیمار به نظر برسد، سرحال بوده است.با ترک وین در آوریل 1960 او به مراکز استراحتی اتحاد شوروی واقع در سوخی، جهت چند هفته استراحت و معاینه پزشکی رفت. در فوریه 1961 هنگامی که در رم بود، تحت عمل جراحی برای دیسک جابجا شده اش قرار گرفت. در مدت یک ملاقات که در انگلستان در ژوئیه 1691 داشت، مقامات انگلیسی در مورد سلامت بدنی و هوشیاری مغزی او نظر دادند.

داود در خانه اش به خاطر یک بیماری که فاش نشد برای دو هفته در اوت 1968 محبوس شد. در 1972 او از یک حالت تورم کبدی رنج می برد که بدون تکمیل معالجات تحت مداوا قرار گرفت.

ناظرین مختلف در مورد سلامت مغزی داود شک کرده اند. در 1960 چندین عضو خانواده سلطنتی به او لقب «شاهزاده دیوانه» داده بودند. آنها گفتند که در وحشت به سر می برده اند و جرأت انتقاد از داود را نداشته اند. همان منابع ادعا کردند که داوود به ظاهرشاه گفته تنها دلیلی که او هنوز شاه است به خاطر این است که او به عنوان نخست وزیر می خواهد او ( ظاهرشاه- مترجم) در آنجا باشد. اخیرا یک مقام دولتی پاکستان، داود را به عنوان یک «دیوانه» واقعی توصیف کرد و ادعا کرد که رئیس جمهور یک بار تحت معالجات روانی در شوروی قرار گرفته است. اخیرا یک روزنامه نگار، داود را مانند (کسی که) خسته و خمود به نظر می رسد، توصیف کرد.

مسافرت داود در رأس هیئت نمایندگی افغانستان در سال 1948 به سومین دوره مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس رفت. در سال 1953 او به عنوان نماینده شاه در تشییع جنازه ژوزف استالین در مسکو و در تاجگذاری ملکه الیزابت دوم در لندن شرکت کرد. او در کنفرانس کشورهای غیر متعهد در بلگراد در سپتامبر 1961 شرکت کرد. به اضافه کشورهایی که ذکر شد، او از چین کمونیست در 1957، آمریکا در 1958، هند در 1959، ایران در 1960 و آلمان در 1961 دیدن کرده است.

دیو بازارها

از زمان کودتا داود در جستجوی این بوده که محبوبیت خود و تحقیرش را از خانواده سلطنتی با پافشاری بر اینکه به او آقا داود بگویند و نه رئیس جمهور، به نمایش بگذارد. طبیعتا نرم و غیر رسمی صحبت می کند، معمولاً ظاهری آرام دارد، ولی بعضی مواقع یک حالت وحشیانه از خود نشان می دهد.

گفته می شود که او با دوستان باوفا است، ولی گفته شده که نسبت به دشمنانش تند و حتی بیرحم است. به عنوان نخست وزیر او با لباس مبدل مغازه ها را مورد بررسی قرار می داد، با این عقیده که از صداقت فروشندگان مطمئن شود. به این دلیل او لقب «دیو بازارها» را به دست آورده بود. مطابق شایعات بازار، یک نانوا را به خاطر قیمت اضافه که بر روی نان کشیده بود به وسیله زنده پختن او در اجاق (تنور) خودش تنبیه کرد. بر طبق شایعات یک تنبیه عمومی تر (او این است که) گوش فروشندگان بی دقت را به دیوار میخکوب می کرده است.

رئیس جمهور یک مشروب خور خوب و یک سیگارکش قهار است. در مدت بازنشستگی او کمی علاقه به کشاورزی نشان داد. او خیلی روان ترکی، فارسی، پشتو و فرانسه صحبت می کند. او مقداری انگلیسی می داند، اگر چه ترجیح می دهد از آن استفاده نکند.

ص: 501

خانواده در 1934 داود با زینب جان، خواهر ظاهر شاه ازدواج کرد. آنها حداقل 3 پسر و 4 دختر دارند. یکی از دخترها بین سالهای 62- 1961 مقیم واشنگتن بوده است. یکی از پسران در مسکو درس می خواند، داود یک یا دو بار در سال او را ملاقات می کند.13 اوت 1973

افغانستان در سال 1977

سند شماره (2) از: سفارت آمریکا - کابل تاریخ: 30 ژانویه 78 به: وزیر امور خارجه واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند 0820 کابل موضوع: افغانستان در سال 1977 1- خلاصه: در سال 1977 استقلال و امنیت افغانستان بدون تغییر ماند و به این ترتیب مورد رضایت هدفهای اصلی ما در مورد افغانستان قرار گرفت. رئیس جمهور داود کمک زیادی به بهبود ثبات منطقه ای کرد و بدین ترتیب به تحقق یکی دیگر از هدفهای اصلی آمریکا جامه عمل پوشاند و از اینکه اوضاع درهم و برهم پاکستان مورد بهره برداری قرار گیرد اجتناب کرد. داود به سیاست نزدیکی بین خود و بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان که از سال 1976 آغاز شده بود ادامه داد و هم چنین قادر شد تا با ایران به حل اختلافات در مورد آبهای رود هیرمند (هلمند) به توافق متقابل برسد.

2- حوادث مهم روابط دوجانبه آمریکا و افغانستان از این قرار بودند:

الف: برقراری یک کمیسیون مشترک برای مبارزه با مواد مخدر.

ب: پشتیبانی افغانستان از موضع سازمان ملل متحد در مورد مسائل مربوط به جزیره گوام و پورتوریکو.

ج: دعوت کارتر از داود برای دیدار رسمی از آمریکا. (پایان خلاصه) 3 - مناسبات با آمریکا: روابط بین آمریکا و افغانستان در سال 1977 بسیار عالی بود. حکومت افغانستان تعهد خود را نسبت به آمریکا برای برقراری یک کمیسیون مشترک به منظور کنترل مواد مخدر و قاچاق مواد مخدر انجام داد. بر خلاف 1976 هنگامی که حکومت افغانستان تعهد خود را درباره عدم مخالفت با آمریکا در مورد مسئله گوام و پورتوریکو پس گرفت، این بار حکومت افغانستان در سال 1977 در مورد مسئله گوام و پورتوریکو به آمریکا کمک کرد.

داود دعوت کارتر را برای دیدار از آمریکا در تابستان 1978 پذیرفت. تأمین مالی آموزش افسران افغانی در آمریکا دو برابر شد تا بدین ترتیب سلطه شوروی در زمینه پشتیبانی خارجی نیروهای مسلح افغانستان خنثی شود.

4- حکومت افغانستان در کوشش برای هماهنگ کردن برنامه های خود، با رهنمودهای کمکی کنگره آمریکا، به منظور استفاده از این کمکها کوشید. نگرانی افغانستان بر سر آنچه که به نظر آنها کاهش تعهد آمریکا در کمکهای عمرانی بود منطقه بود، ابراز شد. رهبران افغانستان اغلب به مقامات آمریکایی مقیم افغانستان و سایر مقاماتی که از این کشور دیدن می کردند گفتند که افغانستان خواستار کمکهای محسوس تر آمریکا و پیشنهاد متقابل آمریکا درباره حضور در این کشور برای مقابله با حضور شورویها

ص: 502

در آن است.

5 - مقامات افغانی دو تماس سطح عالی با رهبران آمریکا در سال 1978 داشتند. هنگامی که عبدالوحید کریم سفیر افغانستان استوارنامه های خود را در روز 23 ژوئیه به رئیس جمهوری آمریکا تسلیم کرد، کارتر به او گفت: «ایالات متحده آمریکا تشکیل قانون اساسی شما را از نزدیک از مد نظر گذرانده است و ما به ویژه از تسهیلات مربوط به حقوق بشر آن آگاه هستیم... ما همچنین از کوششهای داود برای بهبود رفاه اقتصادی مردم افغان بسیار آگاه هستیم و مایلیم که در این کوشش کمکی کرده باشیم.» رئیس جمهوری همچنین حکومت افغانستان را درباره برقراری یک کمیسیون مشترک درباره مسئله مواد مخدر در افغانستان که دو روز قبل صورت گرفته بود مورد تمجید قرار داد و علاقه شدید شخصی خود را در کنترل مواد مخدر بیان کرد.

6- سپس روز اول اکتبر اندکی قبل از اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، وحید عبداللّه، وزیر امور خارجه افغانستان با سایروس ونس، وزیر امور خارجه و اترتون، معاون او ملاقات کرد. به وحید عبداللّه گفته شد که حکومت آمریکا مسئله تولید تریاک را در افغانستان به عنوان یک مسئله فوری و فوتی تلقی می کند. (این نظر به وسیله سناتور ویلیام اسکات از ایالت ویرجینیا در جریان دیدار سناتور از کابل نیز منعکس شد. سناتور ویرجینیا به داود گفته بود که کمک آینده آمریکا مشروط به فعالیت حکومت افغانستان در کنترل مواد مخدر خواهد بود.» وحید عبداللّه به طرف آمریکایی اطمینان داد که داود شخصا در پشت سر کوششهای حکومت افغانستان در کنترل کشت تریاک قرار گرفته است.

7- در همین ملاقات عبداللّه اظهار داشت که حکومت افغانستان خواستار روابط نزدیکتر با حکومت جدید آمریکا و همچنین یک حضور «مشهود» آمریکا در افغانستان می باشد. وزیر امور خارجه آمریکا پاسخ داد که آمریکا از استقلال و تمامیت ارضی افغانستان پشتیبانی می کند و به برنامه های کمکی خود ادامه خواهد داد. ونس، همچنین ضمن اظهار نظر بیشتر خود گفت که رؤسای جمهوری دو کشور باید همدیگر را بهتر بشناسند و در رابطه با این مسئله دعوت نامه رئیس جمهوری آمریکا را برای دیدار رسمی از ایالات متحده آمریکا در تابستان 1978 تسلیم وزیر امور خارجه افغانستان کرد. بعد رئیس جمهوری افغانستان این دعوت را پذیرفت.

8 - مناسبات با اتحاد جماهیر شوروی: مهمترین مناسبات دوجانبه افغانستان همچنان پیوند حساس و در عین حال سودآور این کشور با همسایه شمالی آن بوده است.شورویها ظاهرا از هر گونه مداخله ای در امور داخلی افغانستان اجتناب کرده اند و موضع خود را به عنوان کمک کننده اصلی به افغانستان (بیش از یک میلیارد دلار در ربع قرن اخیر، با مقایسه با کمتر از نیم میلیارد دلار از جانب ایالات متحده آمریکا بوده است) حفظ کردند.

هر چند که در سال 1977 هیچ گونه کمک اضافی به افغانستان از سوی شورویها تعهد نشد، طرفین مذاکراتی در ماه آوریل درباره مصرف هفتصد میلیون دلار اعتبار شوروی که تاکنون به افغانستان تعهد شده است انجام دادند. تحویل تجهیزات شوروی به افغانستان در سال 1977 شامل سلاحهای جدید مهم، مانند موشکهای... و زمین به هوا بوده است.

9- از 12 تا 13 آوریل، داود از اتحاد جماهیر شوروی دیدن کرد که هر دو طرف، این دیدار را یک دیدار عادی توصیف کردند که در ضمن، جزء مهم ترین انگیزه های داود برای دریافت دعوت نامه ای از

ص: 503

آمریکا بوده است تا آنچه را که حکومت افغانستان به عنوان یک موازنه سیاسی بین دو ابر قدرت تلقی می کند حفظ شود). داود در جریان دیدار از مسکو یک قرار داد جدید 12 ساله برای گسترش مناسبات اقتصادی و بازرگانی دو کشور افغانستان و شوروی امضاء کرد.

10- مناسبات با چین: افغانیها برای فراهم کردن نوع دیگری از موازنه نسبت به سفر داود به اتحاد شوروی، روز نهم آوریل از هیئت نمایندگی از جمهوری خلق چین تحت ریاست چای شوفان، معاون وزارت بازرگانی خارجی این کشور پذیرایی کردند؛ ولی این دیدار نتیجه چنان برجسته ای نداشت.

11- هرچند داود در نطقی در اجتماع......... در اوایل سال اظهار امیدواری برای مناسبات رو به توسعه دائمی با چین کرده بود، ولی در این جهت هیچ اقدام برجسته ای در سال 1977، صورت نگرفت. راه نفوذ چین در افغانستان (که شامل بعضی طرحهای جزئی عمرانی است) کاملاً محقرانه است ولی این طرحها نیز کافی است که نشان دهنده بی طرفی افغانستان بین مسکو و پکن باشد.

12- مناسبات با پاکستان: نزدیکی قابل ملاحظه بین داود و بوتو نخست وزیر سابق پاکستان که سال قبل آغاز شده بود در سراسر دوره تحولات سال 1977 در پاکستان ادامه یافت. بوتو در جریان دیدارش از کابل در ماه ژوئن (یعنی اندکی قبل از سقوطش)، با یک استقبال تشریفاتی ولی نسبتا خویشتن دار و سرد در افغانستان رو به رو شد و در آن زمان حکومت افغانستان پیشنهاد کرده بود که مذاکرات تفصیلی درباره پشتونستان (که از سوی افغانستان به عنوان تنها نقطه مورد اختلاف بین دو کشور توصیف شده است به بعد از انتخابات پاکستان که در آن زمان مورد انتظار بود) موکول شود.

تفاهمهای مشابهی بعدا با ضیاءالحق، فرماندار نظامی کل پاکستان، در جریان دیدار او از کابل در تاریخ 11- 10 اکتبر حاصل شد. ضیاءالحق به افغانها اطمینان داد که همه عناصر جامعه پاکستان اکنون موافق با تشنج زدایی با افغانستان هستند، که این امر مورد توجه و رضایت افغانها قرار گرفت. افغانها نیز به نوبه خود با دقت هر چه بیشتر از هر گونه مداخله ای در امور داخلی پاکستان اجتناب کردند؛ هر چند هنگامی که ولی خان اخیرا از زندان آزاد شد و اجازه یافت که در فهرست سیاسیون قرار گیرد، آنها ابراز خشنودی زیادی در این باره کردند.

13- شورویها از لحاظ ظاهر نسبت به نزدیکی افغانستان و پاکستان تاکنون هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداده اند. از سوی دیگر، مقامات آمریکایی، در هر دو کشور رضایت واشنگتن را درباره این تحول که یکی از مهمترین هدفهای منطقه ای آمریکاست. ابراز داشتند.

14- مناسبات با ایران: داود همچنین مناسبات بهتری با پسر عموی فرهنگی افغانستان، ایران،از طریق حل مسئله مورد اختلاف بین دو کشور مربوط به تقسیم آبهای رودخانه هیرمند - لااقل برای زمان حاضر - به ارمغان آورد. حکومت افغانستان پس از اینکه محمد نعیم، برادر و فرستاده ویژه داود را به تهران فرستاد تا راه را هموار کند، اسناد مربوط به تصویب قرارداد آبهای هیرمند را که در سال 1973 امضاء شده بود و بعد از سقوط حکومت سلطنتی که آن را مورد مذاکره قرار داده بود در حالت بلاتکلیفی به سر می برد به تصویب رساند. نعیم همچنین تفاهم ایران را در مورد طرح کنترل سیلابها و آبیاری رود هیرمند که تا آن زمان مورد اختلاف بود به دست آورد. افغانستان مایل بود که این طرح را در هیرمند سفلی به مورد اجرا بگذارد. ( این طرح در مرحله تهیه است.) 15- از لحاظ جنبه منفی، معذالک، افغانها همچنان نسبت به وعده های گذشته ایران در مورد کمک به

ص: 504

افغانستان که افغانها به طور موجه آن را یک نوع ارتداد از جانب ایران تلقی می کردند نسبت به ایران احساسات خوبی نداشتند. به علاوه در اواخر سال،هر دو دولت به نحو شدید، ولی در عین حال بدون سروصدا می کوشیدند تا اختلافی را بر سر یک قطعه کوچکی از مرز بین دو کشور در نزدیکی اسلام قلعه در جاده مشهد به هرات حل کنند. دستگاه رهبری افغانستان که از اظهار نگرانیهای شاه درباره نفوذ شوروی در افغانستان و فقدان یک نقشه امن برای جانشینی داود سخت تحریک شده بودند، متقابلاً در هر فرصت مناسب نگرانی خود را بر سر مسئله جانشینی در ایران عنوان می کردند.

16- روابط با سایر کشورها: در فصل پاییز، حکومت افغانستان از یک عده مقامات خارجی، در فواصل زمانی بسیار کوتاهی پذیرایی کرد و دیدار این مقامات نتیجه چندانی به بار نیاورد: با پلگرین توراس معاون وزارت امور خارجه کوبا (23-19 سپتامبر)، پال لوشونچی رئیس جمهوری مجارستان (18 - 15 اکتبر)، طه محی الدین معروف نایب رئیس جمهوری -- عراق (25--22 اکتبر)، مانگالین دوگر سورن وزیر امور خارجه مغولستان (30-26 اکتبر). وحید عبداللّه وزیر امور خارجه افغانستان پس از بازگشت از مجمع عمومی ملل متحد و سیاحت در ایالت کالیفرنیا از کشورهای عراق و ایران و چند کشور ساحلی خلیج فارس دیدن کرد و در این کشورها کوشید تا مساعدت مالی کشورهای هم مذهب و ثروتمند خود را نسبت به افغانستان جلب کند. بیشتر این جنب و جوش دیدارهای دیپلماتیک به منظور تقویت استوارنامه های افغانستان به عنوان یک کشور فعال غیر متعهد بود، در عین حال افغانستان به نحو جاه طلبانه ای خود را برای میزبانی در ماه مه از کمیته فرهنگی گروه کشورهای غیر متعهد آماده می کرد.

حکومت افغانستان فعالیت خود را در پشتیبانی از نهضت کشورهای غیر متعهد در چندین زمینه، از قبیل کنفرانس دریاها و گفت و شنود اقتصادی شمال و جنوب افزایش داده است. افغانستان همچنین شدیدا علاقه مند است تا وضع کشورهایی که به دریا راه ندارند از لحاظ عمرانی بهبود یابد و در سراسر سال 1977 هر فرصتی را برای پیشبرد این آرمان مورد بهره برداری قرار داده است.

17- هر چند مطبوعات افغانستان، که تحت کنترل دولت است، گزارش داده اند که فعالیت مربوط به مذاکرات صلح در خاورمیانه به نحو کامل و متعادل در جریان است، حکومت افغانستان با احتیاط کامل سیاست دیرین خود را درباره اجتناب از هر گونه درگیری همچنان دنبال کرد و در این زمینه دقت خاصی، از زمانی که سادات با چند کشور عربی قطع رابطه کرده به کار برده است. افغانیها خود را مسلمان غیر متعلق به نژاد سامی تلقی می کنند که از موضع گیری خاصی بجز طرفداری لفظی از آرمان عرب هیچ نفع دیگری ندارد.

18- نظریه: منافع ایالات متحده آمریکا در پیشبرد و حفظ ثبات منطقه ای در طول سال از طریق بهبود ناشی از احساس مسؤلیت مناسبات افغانستان با پاکستان و ایران، تحقق یافت. طرز عمل و رفتار او (داود -- مترجم) در مورد مناسبات دشوار و پیچیده کشور با اتحاد جماهیر شوروی بسیار ماهرانه و از روی توانایی صورت گرفت. از چندین لحاظ، اوضاع ژئوپلتیک افغانستان تا اندازه ای شباهت به اوضاع فنلاند دارد و داود این مبارزه طلبی را اگر بهتر از ککونن (رئیس جمهور فنلاند -- مترجم) انجام ندهد، با او برابر است. 19- برای پشتیبانی از کوششهای افغانستان در راه حفظ استقلال این کشور از فشارهای شوروی به وسیعترین درجه ممکن که هدف اصلی سیاست آمریکا در این کشور است، ما به نشان دادن علاقه دوستانه و محسوس خود از طریق یک حضور مشهود آمریکا در این کشور ادامه می دهیم. دیدار رسمی داود از

ص: 505

ایالات متحده آمریکا از اقلام کلیدی برنامه سیاسی ایالات متحده آمریکا نسبت به افغانستان در سال 1978 به شمار می رود. الیوت سند شماره (3)خیلی محرمانه بعضی از مهمترین شخصیتهای دولت افغانستان پس از تره کی و امین:

شاه ولی: معاون نخست وزیر، وزیر امور خارجه و عضو شورای مرکزی حزب کمونیست. او عموما به عنوان مرد شماره سه هیئت حاکمه افغانستان شناخته می شود. اختلاف آشکاری با امین یا تره کی ندارد.

یک پزشک تحصیلکرده در افغانستان است که احتمالاً دوره هایی در چکسلواکی دیده است. او همچنین وزیر بهداری و وزیر برنامه ریزی نیز بوده است.

محمد اسلام وطنجار، وزیر کشور: او تانکهایی را که در آخرین کودتا به کاخ حمله کردند رهبری می کرد و همچنین در کودتای قبلی در سال 1973 رانندگی تانک فرماندهی را به عهده داشت. پس از کودتا معاون نخست وزیر شد ولی به زودی مقامش تنزل پیدا کرد و وزیر کشور شد. (جایی که نفوذ کمی حتی در خود وزارت کشور داشت.) بعدا به مدت کوتاهی فرمانده ارتش بود و موقعی که دولت به یک سرباز محبوب احتیاج داشت وزیر دفاع شد و در آخرین تغییرات کابینه دوباره وزیر کشور شد.

وی به عنوان یک شخص با عرضه و جاه طلب و یک راننده تانک، شخص انعطاف پذیر که زیاد هم باهوش نیست، شناخته شده است. هیچ کس در شجاعت و میل به ریسکهای شخصی که در وی وجود دارد، شک ندارد. هیچ نشانه ای مبنی بر عدم وفاداری به تره کی و یا امین از خودش نشان نداده است ولی به احتمال زیاد کسی خواهد بود که بر علیه دولت کودتا خواهد کرد (این موضوع مورد تأیید تره کی و امین نیز هست). او کمتر طرفدار روسیه است و عقایدش کمتر از غیر نظامیها در دولت عملی است.

سرتیپ شرجان مزدوریار، وزیر امور مرزها: این وزارتخانه مهم نیست و ممکن است که کار وی تمام شود. او اخیرا از وزارت کشور به این پست انتقال یافت. او قبلاً در آن واحد فرمانده یکی از تیپهای مسلح نزدیک کابل، فرمانده پادگان کابل و فرمانده سپاه ارتش در کابل بود. او با وطنجار خیلی صمیمی است و به احتمال زیاد با وی در کودتا شرکت خواهد کرد.

عبدالکریم میثاق، وزیر اقتصاد و عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست: خودش درس خوانده و در یک خانواده فقیر بزرگ شده و زمانی از وی به عنوان مرد شماره چهار در دولت اسم برده می شد ولی احتمالاً مقامش تنزل پیدا کرده است. اطلاعی مبنی بر اختلاف وی با رهبران حزب نداریم.

دکتر محمد اقبال، معاون اول وزارت دفاع: او مسؤل این است که ارتش را وفادار کند و در حقیقت وی وزارتخانه را اداره می کند. (البته این موضوع ممکن است از یک ماه پیش که امین خودش مسؤل وزارتخانه شده است فرق کرده باشد.) او مرد مورد اعتماد امین است و در حلقه دولت، عامل بسیار مهمی محسوب می شود.

موقعیت سیاسی و نظامی در افغانستان

سند شماره (4) موقعیت سیاسی و نظامی در افغانستان جنگها و قیامهای قبیله ای: محلی در استانهای شرقی که پس از به قدرت رسیدن کودتاچیان طرفدار

ص: 506

روس در اواخر آوریل 1978 به وجود آمده بودند، تبدیل به طغیان در سراسر کشور شده است.(سری) الف: در مواجهه با دشمنی و خصومت، اکثر جمعیت افغانستان که از نظر سنتی مستقل می باشند، رژیم تره کی و نخست وزیرش امین خیلی بعید است که بتواند دومین سال خود را به پایان برساند. (سری) ب: رژیم تره کی و امین تا زمانی می تواند پایدار بماند که حزب حاکم، ارتش و سازمان امنیت به آنها وفادار باشند که فشار زیادی بر آنها از سوی نیروهای متخاصم وارد می شود.

1- رژیمی که به احتمال زیاد جانشین این رژیم خواهد شد، رژیمی به رهبری و یا حداقل به پشتیبانی افسران چپی ارتش خواهد بود (وطنجار و یا مزدوریار).

2- کودتاچیان که در هر صورت روابط نزدیکی با شوروی خواهند داشت، در به دست گرفتن قدرت از شوروی اجازه خواهند گرفت.

3- شوروی خواهان به قدرت رسیدن رژیمی است که پایه های وسیعتر و مستحکمتری داشته باشد تا طغیان و قیام قبیله ها فروکش کند.

4- پس از آنکه حزب دمکراتیک خلق افغانستان قدرت را در آوریل 1978 به دست گرفت. تره کی و امین رهبران رژیم بوده اند.

الف: اگر چه تره کی 62 ساله در وضع جسمانی خوبی به سر نمی برد، ولی نشانه های موجود حاکی از آن است که نقش وی نسبت به روزهای اول انقلاب کاهش پیدا کرده است.

ب: امین تصمیم گیرنده بالفعل در امور روزمره دولت می باشد. این موضوع که وی قدرت اصلی رژیم است در تاریخ 31 مارس که وی از سمت معاونت نخست وزیر به پست نخست وزیری ارتقاء پیدا کرد تأیید شد. لازم به توضیح است که پس از انقلاب، تره کی خودش نخست وزیر هم بود.

ج: خط دهنده و تصمیم گیرنده اصلی رژیم، شورای مرکزی هفت نفره حزب حاکم می باشد.

1- تره کی، امین، معاون نخست وزیر، شاه ولی، رهبران شورای مرکزی می باشند.

د: ظاهرا رهبران سطح بالای حزب در مقابل مشکلات داخلی با هم متحد می باشند.

1- البته اصطکاکهایی وجود دارد ولی رهبران تشخیص می دهند که موقعی که موجودیت خودشان به وسیله قیامها و طغیانها در خطر است، باید اختلافات را کنار بگذارند.

2- موجودیت رژیم محاصره شده تره کی با افزایش و توسعه طغیانها به خطر افتاده است و این موجودیت شدیدا وابسته به پشتیبانی فنی، اقتصادی، نظامی و سیاسی شوروی می باشد (در حال حاضر بین 1500 تا 2000 مستشار روسی در افغانستان می باشند).

الف: وابستگی کامل افغانستان به شوروی، رل بیشتری به شوروی در تصمیم گیریهای روزمره دولت افغانستان داده است.

1- هنوز تره کی و امین ترسیم کننده خطوط اصلی سیاست می باشند.

ب: رژیم هنوز با یک موقعیت امنیتی مواجه نیست که اقتضا کند تا از شوروی درخواست مداخله مستقیم نماید.

1- هر چند می توان تصور کرد که در 12 ماه آینده احتمالاً از نیروهای شوروی تقاضای مداخله شود.

ج: روسها اقداماتی برای حفاظت منافع خود در افغانستان خواهند کرد ولی احتمالاً مداخله نظامی نخواهند کرد؛ اگر چه ممکن است واحدهای کوچکی برای حفاظت پرسنل خودشان به افغانستان

ص: 507

بفرستند.

1- روسها به خاطر آنکه ممکن است برای نجات دادن یک رژیم بی اعتبار، نیروهایشان را برای مدت نامحدودی در شوروی درگیر کنند، دست به این اقدام نخواهند زد.

2- رهبران روسیه باید عواقب و بهای مداخله مستقیم را، مخصوصا نسبت به ایران، پاکستان، هند و سیاست بین المللی بسنجند.

3- با این حال اگر جنگهای نزدیک مرز شوروی شدت بگیرد، شوروی هواپیما، هلیکوپتر (MI-24) خلبان و مستشاران را به کمک رژیم کابل خواهد فرستاد.

4- دولت در مقابل قیامهای قبیله ای که در حال گسترش هستند و قدرت نظامی را فرسایش می دهند، تاکنون پیشرفتی نداشته است.

الف: اگر کاهش روحیه ارتش ادامه پیدا کند، در قدرت دولت برای نگهداشتن شهرهای مهم مثل کابل اثر خواهد گذاشت.

ب: سربازان مجروح و سربازانی که به یاغیان پناهنده می شوند، رژیم را دچار کمبود نیرو در سراسر کشور کرده است.

ج: با وجود کمکها و پشتیبانیهای شوروی، افغانها دچار مشکلاتی در نگهداری وسایل و تدارکات جبهه شده اند.

1- طغیان قبایل تقریبا در نیمی از کشور گسترده است. آنها در چند نقطه، محلهای دولتی را گرفته اند و چند جاده را هم برای چند ساعت در اختیار داشته اند ولی نتوانسته اند شهر مهمی را بگیرند.

الف: آنها فاقد رهبری مرکزی و همکاری استراتژیک هستند که آنها را متحد و تبدیل به یک نیروی پیوسته کند.

ب: آنها هنوز قادرند فشارهایی بر رژیم برای مدتی وارد کنند.

1- آنها یک سنت و سابقه طولانی در جنگهای چریکی دارند و می توانند نیروی زیادی را بسیج کنند.

2- احتیاج آنها به سلاحهای ساده، آنها را مقدور ساخته است تا با سلاحهایی که از دولت به غنیمت می گیرند، خودشان را مسلح کرده و زندگی کنند.

اطلاعات بیوگرافی درباره کابینه افغانستان

سند شماره (5) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 3 می 78 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: سری رونوشت به: سفارت آمریکا در تهران شماره سند: کابل 3511 موضوع: اطلاعات بیوگرافی درباره کابینه افغانستان 1- آنچه در ذیل می آید اطلاعات بیوگرافی درباره اعضای کابینه افغانستان است که در ماه می اعلام شده و فعلاً در دسترس سفارت است.

نورمحمد تره کی: نخست وزیر و رئیس شورای انقلاب (گزارش بیوگرافیک کابل 3372) ببرک کارمل: نایب رئیس شورای انقلاب و معاون نخست وزیر. کارمل (غالبا فقط به عنوان ببرک شناخته

ص: 508

شده) در حدود سال 1929 در نزدیکی کابل متولد شد. او پسر یک ژنرال احتمالاً فامیل دور داود است.

وی هنگامی که در کابل بود یک دانشجوی آشوبگر بود و 5 سال (از سال 1952 تا 1956) را در زندان گذراند. بعد از آزادیش از زندان دوره حقوق خود را به پایان رساند و با میر اکبر خیبر، رهبر کمونیست که قتلش در 17 آوریل، اولین نشانه آشکار از ناآرامی بود که اتفاق افتاد، (گزارش کابل 3142) دوست شد.

تقریبا در سال 60 او دوست نزدیک (عاشق) آناهیتا راتبزاده شد، که اکنون وزیر امور اجتماعی است. و در سال 1965 او برای پارلمان انتخاب شد. در 1965 به عنوان یک عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست در کنگره آن برگزیده شد. در 1967، او در مخالفت با گروه تره کی (خلق) برای تشکیل حزب پرچم به خیبر پیوست. به خاطر تماسهای نزدیک با ولی خان و حزب عوام ملی در پاکستان، او به عنوان یک حامی قوی مسئله پشتونستان شناخته شده بود.

در سال 1973 او «بزرگترین تظاهرات در تاریخ افغانستان» را برای اعتراض به موافقتنامه آبهای هیرمند با ایران، رهبری کرد. ببرک یکی از هفت رهبر کمونیستها بود که توسط حکومت داود در 25 آوریل دستگیر شد. (کابل 3227) حفیظ اللّه امین: معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه. امین در سال 1928 در پغمان متولد شد. در اوایل سال 1959 او به عنوان یک چپی آشوبگر شناخته شد. امین در رشته آموزش و پرورش متوسطه در سال 1958 از کلمبیا لیسانس گرفت و برای دو سال تحصیل اضافی (در سالهای 65 - 1963) به کلمبیا بازگشت. هزینه هر دو اقامت موقتی او توسط بورس کمکی ایالات متحده تأمین شد.

امین با تره کی در اواسط سالهای 60 همکاری نمود و در دسته بندیهای بسیار سخت بین خلق و پرچم در سال 1967 توسط پرچمیها متهم شد که عامل سیا است. به عنوان عضو مجلس عوام، امین گاهگاهی صریحا علیه فعالیتهای ایالات متحده در افغانستان صحبت می کرد. امین هم در میان آن کمونیستهایی بود که توسط حکومت داود در 25 آوریل دستگیر شد.

ناخدا محمد اسلام: معاون نخست وزیر و وزیر مخابرات. (گزارش کابل 3350 را ببینید) سرهنگ عبدالقادر: وزیر دفاع. ( گزارش وزارت خارجه 110074 و دفتر وابسته دفاعی، کابل 78 - 0038 - 800 - 6 - 84 را ببینید.) نور احمد (پنجوایی): وزیر امور داخلی. احمد یانور، یا پنجوایی، پسر یک ملاک ثروتمند در منطقه قندهار است. به نظر می رسد که او یک فارغ التحصیل دانشگاهی باشد. انگلیسی صحبت می کند و قبل از انتخابش برای پارلمان در سال 1965 یک کارمند جزء در وزارت امور خارجه بود. در سال 1968 او با ببرک کارمل و حزب پرچم همکاری کرد. در پارلمان، او یک خط کمونیستی تندی را انتخاب کرد، اما اطلاعات بیوگرافی ما به طور مبهم بیان می کند که او ممکن است رام شدنی تر و بی تعصب تر از دیگر کمونیستها باشد.

سلطان علی کشتمن: وزیر طرح و برنامه، کشتمن در سال 1953 در کابل متولد شد. گزارش شده که او در سال 1966 عضو کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق (شکل پیشین حزب خلق) بوده است. در سال 1965 او برای به دست آوردن یک کرسی در مجلس عوام تلاش کرد ولی در انتخابات شکست خورد. در سال 1967 او پست مدیر کلی را در بخش اقتصادی وزارت صنایع و معادن تصرف کرد. خواهران او از اولین حامیان آناهیتا راتبزاده، وزیر امور اجتماعی، فعلی بوده اند.

ص: 509

عبدالکریم میثاق: وزیر دارایی. (هیچ اطلاعات بیوگرافی وجود ندارد) دکتر صالح محمد زاراری: وزیر کشاورزی. دکتر زاراری فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه کابل بود: جایی که او در تمام هفت سال شاگرد اول کلاسش بود. او در انتخابات 1959 کاندیدای پارلمان از قندهار شد. ظاهرا او گاهگاهی در حین فعالیت سیاسی دستگیر شده بود. در آن موقع او یک عضو «کمیته مرکزی گروه ببرک» بود. یک گزارش دیگر دلالت می کند بر اینکه دکتر زاراری یک بار در اواخر سال 1969 به دلیل اینکه حزب خلق در مقابل دستگیری او به دولت اعتراض نکرده بود، از حزب استعفا کرد. او در آن موقع پیشنهاد کرد که توسط حزب می بایست از حفیظ اللّه امین (عضو سابق کمیته مرکزی خلق) خواسته شود که در اعتراض علیه دستگیری او (دکتر زاراری) از پارلمان کناره گیری کند. حزب استعفای او را به نحو کم اهمیتی در منطقه گزارش کرد. او بعدا دوباره سمت خود را در حزب خلق به دست آورد. زاراری شوهر خواهر مدیر روابط فرهنگی و خارجی دانشگاه کابل، پیرمحمد زاراری، است.

عبدالحکیم شهرابی: وزیر دادگستری و وکیل عمومی. شهرابی در سال 1962 یک دانشجوی دو ساله در بخش روزنامه نگاری دانشکده مراسلات بود. در آن موقع به او پیشنهاد شد که خبرنگار نیروهای امنیتی افغان شود. یک منبع گفت که او در همان موقع در حزب کمونیست فعال بود و انتظار داشت که بدان وسیله روزی رهبر مهمی شود. در سال 1963 شهرابی به عنوان یک کمونیست خیلی فعال آماده شده بود که برای به وجود آوردن و تحریک کردن اختلافات بین ازبکها و پشتونها در سرپل، نزدیک مزار شریف، مشغول فعالیت شود. در آن موقع او در بخش دایره المعارف افغان در وزارت آموزش و پرورش کار می کرد. منبع دیگری گزارش داد که در همین موقع او به طور منظم در تمام میتینگهای حزب کمونیست شرکت می کرد و برای انتشار تبلیغات حزب و «عقاید ضد اسلامی» وارد فعالیت شد. شهرابی یکی از کمونیستهایی بود که توسط دولت داود در 25 آوریل دستگیر شد.

دکتر شاه ولی (آله کوزای ALEKOZAI): وزیر بهداشت عمومی. نام اخیر، آله کوزای، او را به عنوان یک پشتون از منطقه قندهار تثبیت می کند. (شاه) ولی از مدرسه پزشکی دانشگاه کابل فارغ التحصیل شد و دستیار یک پروفسور در مدرسه پزشکی جلال آباد بود. او ممکن است مقداری تعلیمات در چکسلواکی دیده باشد. در زمان کودتا او معاون مدیر بیمارستان زنان دانشگاه کابل بود. (شاه) ولی یکی از هفت کمونیستی بود که در 25 آوریل توسط حکومت داود دستگیر شد.

غلام دستگیر پنجشیری: وزیر آموزش و پرورش. پنجشیری قبلاً مدیر سانسور رادیو افغانستان (65-1963) و مدیر جوایز ادبی وزارت اطلاعات و فرهنگ (1968) بود. او در سال 1969 در موقع انتخابات پارلمانی برای برکناری «پادشاه» زندانی شد و در سال 1972 آزاد شد. قبل از دستگیرش او با خیبر و ببرک کارمل همکاری می کرد. اما ظاهرا هنگامی که در زندان بود از حزب پرچم، که در آن یک عضو کمیته مرکزی بود، استعفا داد. در 1970 پنجشیری و پسر عمویش یک گروه جداگانه تشکیل دادند و آن را دموکراتیک خلق کارگری افغانستان نامیدند. او یکی از هفت نفری بود که در 25 آوریل دستگیر شد.

محمد حسن بارق شافعی: وزیر اطلاعات و فرهنگ «شاعر بزرگ افغان» شافعی، سردبیر نشریه جدید «خلق» در 1966 و مدیر فتوگرامتری در مؤسسه نقشه کشی وزارت صنایع و معادن از سال 1960 تا 1967 بود. او همچنین مجله «پشتون جاق» را چاپ کرد و در سال 1965 مدیر «پیام امروز» بود. در سال 1968 در وزارت اطلاعات و فرهنگ در یک پست نامعلوم کار کرد. در خلال همان سال او سکرتر کمیته

ص: 510

مرکزی پرچم شد و بعد از اینکه تره کی از آن جدا شد او در حزب پرچم باقی ماند. در 1966 در یک گفتگوی بین تره کی و شافعی. مأمورین سفارت گزارش دادند که تره کی خیلی مشتاق شافعی بود و قبل از پاسخ به پرسشهای مشکل با او مشورت می کرد. اگر چه زبان شافعی فرضا محدود به فارسی و پشتو است، ولی مأمورین بر این عقیده اند که او می توانست بیشتر مکالمه هایش را به انگلیسی انجام دهد.

سلیمان لایق: وزیر رادیو و تلویزیون. (گزارش کابل 3392 را ببینید.) اسماعیل دانش: وزیر صنایع و معادن. دانش 37 ساله است و فارغ التحصیل از مدرسه حبیبیا و دانشکده مهندسی دانشگاه کابل می باشد. سه سال و نیم را در ایالات متحده گذراند از اوایل سالهای 1960 تا اوایل سالهای 1970 او درجه BS و MS را در معدن از دانشگاه ویرجینیای غربی ایالات متحده به دست آورد. دانش، سه سال اضافی در مسکو گذارند، جایی که او یک لیسانس دیگر گرفت. دانش به عنوان مدیر مرکزی معادن ذغال سنگ ایشپوشتا، و مدیر مرکزی گزارشات علمی در وزارت صنایع و معادن خدمت کرده است و اخیرا او رئیس بخش فیزیک در مؤسسه پلی تکنیک بود. بر طبق گفته برادرش که یک کارمند محلی خدمات خارجی سفارت است، دوستان نزدیک نور محمد تره کی، حفیظ اللّه امین و سلطان علی کشتمن هستند، که به کابینه معرفی شدند. دانش یک عضو (حزب) خلق است.

سرهنگ محمد رایی: وزیر امور عام المنفعه. (Publik Work) (اطلاعات بیوگرافی وجود ندارد.) محمد منصور هاشیمی (هاشمی -- مترجم): وزیر آب و برق. محمد منصور هاشیمی پسر محمد هاشمی، متولد خاش، جورم، در سال 1934 است. او قبلاً معلم علوم در کالج تربیت معلم بود. از سال 1960 تا 1965، او در دانشگاه آمریکایی بیروت بود. در ماه مه 1963، او درخواست کرد برای تحصیل یک برنامه هیجده ماهه به ایالات متحده برود. در اوت 1963 برای مسافرت به دانشگاه کلمبیا ویزا گرفت. اطلاعات ما نشان می دهد که او به طور هفتگی در خانه یک مأمور دادگستری وزارتخانه برای میتینگ هسته مرکزی حزب کمونیست ملاقات داشت. این ملاقاتها از نوامبر 1966 شروع شد.

پروفسور محمود سوما: وزیر علوم عالی. سوما یک پروفسور در دانشکده علوم است. او یا موافق و یا عضو حزب خلق است. تماسش را با اعضای شناخته شده حزب حفظ کرده است.

دکتر آناهیتا راتبزاده: وزیر امور اجتماعی. در حدود سال 1929 در کابل متولد شد. او در سالهای 53 -1951 در مدرسه نرسها در شیکاگو و مدرسه پزشکی در دانشگاه کابل حضور داشت. در حدود سال 1960 عاشق ببرک کارمل شد و وقتی برای پارلمان در سال 1967 انتخاب شد، با کارمل و نور احمد همکاری می کرد. «نور» به عنوان یکی از اعضای «اتحاد سه گانه کمونیستها در پارلمان» بود. گزارش شده که در سال 1973 آناهیتا در کمیته مرکزی حزب پرچم بوده است.

عبدالقدوس گورباندی: وزیر بازرگانی. در سال 1974 گورباندی یک عضو کمیته مرکزی پرچم بود و دوست نزدیک ببرک کارمل. ما در حال حاضر اطلاعات دیگری نداریم.

نظام الدین تهذیب: وزیر امور قبایل. تهذیب تقریبا متولد سال 1935 در کوندوز است. در اوایل سالهای 1960 تهذیب در کالج حبیبیا و در دبیرستان دولتی ابن سینا درس می داد. او فارغ التحصیل از دانشکده اسلامی دانشگاه کابل است. بعدا او برای رادیو کابل کار کرد و سپس در وزارت آموزش و پرورش در بخش دایره المعارف شغلی به دست آورد و عضو یکی از واحدهای یکی از شعبات حزب کمونیست بود. گزارش شده که او در سال 1966 به طور منظم هر هفته در میتینگهای خانه نور محمد

ص: 511

تره کی شرکت می کرد. در آن زمان او مشغول تعلیمات حزبی بود. در 1970 او به مؤسسه معلمان برگشت و یک دوست خوب برای رای اسماتی (RAI SMATI)، بارق شافعی (BAREQ SHAFEI)، ببرک کارمل و سلیمان لایق شناخته شد و یک رتبه پایین حزبی را به دست آورد.

الیوت

اولین مذاکره با رئیس جمهور جدید افغانستان

سند شماره (6) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 6 می 1978 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 3619 کابل موضوع: اولین مذاکره با رئیس جمهور جدید افغانستان 1- نور محمد تره کی، رئیس شورای جدید انقلابی افغانستان، که دوست دارد او را آقای رئیس جمهور خطاب کنیم، مرا در دفتر خودش واقع در ساختمان قدیم نخست وزیری در ساعت 5 بعد از ظهر روز 6 می پذیرفت. در مدخل ساختمان رئیس و نایب رئیس تشریفات به استقبال من آمده بودند. این دو نفر در رژیم سابق رئیس و معاون تشریفات بودند. معاون رئیس محمد زایی، وقتی که من از او درباره خانواده اش پرسیدم شروع کرد به زار زار گریستن. با همین حالت روحی مرا به دفتر رئیس جدید راهنمایی کرد. تدابیر امنیتی به حداقل رسیده بود و فقط یک خودرو زرهی در محوطه ساختمان نخست وزیری دیده می شد.

2- تره کی از من با فشردن صمیمی دست و یک لبخند دوستانه، که عکاسان از آن عکس برداشتند، استقبال کرد. ما آن گاه در گوشه دفتر او نشستیم و شروع کردیم به گرمی سخن گفتن در حالی که عکاسان مشغول عکسبرداری بودند. هنگامی که من گفتم متأسفم از اینکه در جریان چهار سال و نیمی که در افغانستان بودم او را ندیده بودم و حتی ظرف 9 روز گذشته متأسف تر شدم، او به نحو کاملی خندید. تره کی به زبان انگلیسی عالی ولی در عین حال زنگ زده مکالمه می کند.

3- تره کی مذاکرات خود را با شرح موفقیت خود، در حالی که احساس مباهات می کرد و از آن لذت می برد، شروع کرد و تأکید کرد که این یک انقلاب بوده است نه کودتا. او گفت روز پنجشنبه 27 آوریل ساعت نه بامداد تانکها به سوی کابل حرکت کردند ولی بیش از دو ساعت طول کشید که به مرکز کابل رسیدند. حدود عصر، رژیم داود در نبرد شکست خورد، هر چند بیهوده می کوشیدند شب هنگام نیروهای امدادی از ستاد سپاه مرکزی و از کرچا بفرستند. او گفت، با روشن شدن روز نیروی هوایی توانست کار را یکسره کند. در ضمن، در داخل کاخ از داود خواسته شد که تسلیم نشد، به طرف مهاجمین شلیک کرد، همسر و خانواده او هم این کار را کردند و بنابراین کشته شدند. تره کی گفت، مقصود این بود که داود را به عنوان یک اسیر بگیریم. تره کی افزود اگر داود زنده دستگیر می شد به احتمال قوی محاکمه صحرایی شده و تیرباران می شد. تره کی دیروز از بیمارستان دیدن کرده و به سربازی که با تپانچه سفید داود مجروح شده بود تبریک گفت.

4- تره کی آن گاه گفت که تعجب می کند که چرا من نخستین سفیری نبودم که از او دیدن کنم. برای اینکه آنچه را که او می کوشند در افغانستان برقرار کند «حکومت مردم است، به وسیله مردم و از برای مردم».

ص: 512

برای آنکه اندکی اظهارات خود را اصلاح کند، گفت که این سؤال را از سفیر پاکستان نیز کرده است زیرا پاکستان و افغانستان وجوه مشترک فرهنگی و قومی بسیاری با یکدیگر دارند.

5 - آن گاه توضیح دادم که در چنین مواردی ما شناسایی رسمی اعلام نمی کنیم، بلکه همان طوری که من انجام داده ام، خاطر نشان می سازیم که ما می خواهیم مناسبات عادی دیپلماتیک خود را ادامه دهیم.

من در واقع گفتم، ما امیدواریم مناسبات کاری نزدیکی با حکومت جدید افغانستان داشته باشیم. من افزودم، همان طوری که در یادداشت ما اظهار شده است، من امیدوارم حکومت او به زودی از فرصت استفاده کرده و معتبر بودن معاهدات و موافقت نامه ها را تأیید کند. تره کی درباره این پیشنهاد اظهارنظری نکرد.

6- در چندین مورد در جریان این مبادله تعارفات مقدماتی، تره کی به زمانی که او در ایالات متحده آمریکا گذرانده بود و دوستی او با آمریکاییها، و علاقه او به کیفیت آمریکایی، صراحت و رک بودن، اشاره کرد. ما با هم توافق کردیم که افغانیها و آمریکاییها وجوه مشترکی با همدیگر دارند.

7- من آن گاه اظهار داشتم که می خواهم با او صریح باشم. من گفتم که، همان طوری که او می داند، ایالات متحده آمریکا هرگز در جستجوی امتیاز استراتژیکی یا سیاسی از افغانستان نبوده است. او قبول کرد. من گفتم که یکی از نکات اصلی سیاست ما این است که به افغانستان کمک کنیم تا استقلال، تمامیت ارضی و هویتهای خود را حفظ کند. او با شوق و ذوق سر خود را تکان داد. من گفتم از زمانی که انگلیسیها هند را ترک کردند، نظر ما این بوده است که تنها کشوری که می توانست استقلال افغانستان را تهدید کند اتحاد شوروی است. و او را متوجه کردم که سیاست ما در گذشته این بوده است که بلوکهایی علیه گسترش طلبی شوروی بسازیم، ولی اینک برداشت ما از این مسئله به مرور زمان بیش از پیش بغرنج تر شده است.

من گفتم که با توجه به موقع جغرافیایی و نیازهای اقتصادی افغانستان ما به خوبی درک می کنیم که چرا افغانستان مایل خواهد بود با شوروی مناسبات نزدیک داشته باشد. ولی اظهار داشتم، که اگر سیاستهای داخلی و خارجی افغانستان از سیاستهای داخلی اتحاد شوروی غیر قابل تمیز نباشد ما ناراحت خواهیم شد زیرا چنین وضعی هویت ملی افغانستان را محو خواهد کرد و به تشنجهایی در این قسمت از جهان منجر خواهد شد که بالنتیجه صلح مورد تهدید قرار خواهد گرفت. من گفتم که در چنین چهارچوبی است که سیاست غیر متعهد افغانستان را ارزیابی می کنیم.

8 - در پاسخ، تره کی تأیید کرد که افغانستان یک کشور مستقل و حاکم بر سرنوشت خود است و می خواهد چنین بماند. او گفت خوشوقت است از اینکه ایالات متحده آمریکا نظر با نرمش تری درباره جهان دارد و اعتراف کرده است که، مثلاً در مورد ویتنام مرتکب اشتباه شده است. او اشاره به این مطلب کرد که در خلال دوران سناتور مک کارتی در واشنگتن بوده است و خاطر نشان ساخت که نیکسون که در آن زمان معاون رئیس جمهور بود، از آمدن به یک ضیافتی در سفارت افغانستان خودداری کرد به این دلیل که افغانستان بسیار نزدیک به اتحاد شوروی بوده است. او اظهار خوشوقتی کرد از اینکه در حال حاضر ایالات متحده آمریکا چنین برداشتی نسبت به کشور او ندارد.

9- آن گاه گفتم که در ارزیابی سیاستهای یک حکومت، در کشوری رو به رشد مانند افغانستان، ایالات متحده قبل از همه متوجه آن می شود که این حکومت برای بالا بردن سطح زندگی مردم خود و تأمین حفظ

ص: 513

حقوق بشر از لحاظ های اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و حقوقی چه کار می کند. در این مرحله تره کی دستخوش شور و شعف شد و به تفصیل درباره اینکه چگونه حکومت او می خواهد به مردم افغانستان کمک کند سخن راند. او گفت که او و همکارانش بر خلاف اسلافش، در واقع درباره مردم فقیر این کشور غمخواری می کنند و علاقه ندارند پول در بانکهای سوئیس پس انداز کنند. او گفت در قضاوت نسبت به سیاستهای حکومت او، باید از مردم افغانستان بپرسیم که آیا آنها موافق هستند یا خیر. او گفت در گذشته، خارجیان از اریستوکراتها و اشراف، که البته علاقه ای در کمک به فقیران نداشتند می پرسیدند، برای اینکه چنین سیاستی رفاه آنان را تهدید می کرد. درباره حقوق بشر، تره کی گفت این یک مسئله پیچیده ای است و هر ملتی خودش باید درباره حقوق بشری که بیشتر برای اوضاع و فرهنگ آن مردم مناسب است قضاوت کند. او به صراحت و روشنی گفت مایل نیست که ما قضاوتهایی درباره ارزشهایی بکنیم که معادل مداخله در امور داخلی افغانستان باشد. من به او اطمینان دادم که ایالات متحده آمریکا میل ندارد سیستم حکومتی خود را در جای دیگر برقرار کند، ولی در عین حال درباره حقوق بشر، آمریکاییها با همه اوضاع و احوال توجه زیادی دارند.

10- تره کی آن گاه گفت حکومت او روش سایر کشورها را از لحاظ آمادگی آنها برای کمک به افغانستان مورد قضاوت قرار خواهد داد. او گفت که برنامه های عمران اقتصادی حکومت او هنوز تنظیم نشده است، ولی او از ایالات متحده آمریکا تقاضای مساعدت خواهد کرد، همان طوری که از اتحاد شوروی و سایر کشورها چنین تقاضایی خواهد کرد. او گفت شعار اصلی (مقصود او از شعار همان سیاست است و نه شعار) حکومت او، فراهم کردن نان، لباس و مسکن برای توده هاست. من به برنامه های کمک خودمان در سالهای اخیر و تأکید این برنامه ها بر بهداشت، آموزش و پرورش و کشاورزی برای روستانشینان فقیر اشاره کردم. او گفت به من خواهد گفت، همچنان که به سفیر شوروی گفته است، که برنامه های کمکی ما شکست خورده است و اینکه این شکست در نتیجه فقدان تعهد رژیم سابق بوده است.

من گفتم که موافقم که برنامه کمک ما به هدفهای خود نرسیده است. او از من پرسید چرا؟ من در پاسخ گفتم که او کشور خود را بهتر از من می شناسد و می توانم تنها بگویم، که حکومت قبلی قادر به اجرای آن نوع برنامه ای که ما می خواستیم اجرا بشود نبوده است. او ظاهرا از این مطلب من اظهار شادمانی کرد.

11- تره کی آن گاه گفت که می خواهد یقین داشته باشد که وقتی او موضوع «نان» را پیش کشید مقصودش چه بوده است. او گفت می خواهد برای هزارها افغانی که کشور را ترک کرده اند تا در بی نامی در خارجه کار پیدا کنند، کار فراهم کند. این به معنای ساختن صنایع زیر بنا خواهد بود و او اظهار امیدواری کرد که ما در این امر به او کمک خواهیم کرد. من گفتم که به محض اینکه وزیر مربوطه در حکومت او حاضر به بحث درباره چنین مسائلی باشد، رئیس هیئت برنامه کمک آمریکا و من خوشوقت خواهیم بود که چنین مسائلی را مورد بحث قرار دهیم.

12- آن گاه گفتم که یک مسئله مهم دیگر از نظر ایالات متحده آمریکا ثبات این منطقه از جهان است.

من گفتم که از پیشرفتی که در سالهای اخیر در همکاری عمرانی منطقه حاصل شده است خوشحال شده ایم. تره کی گفت که این البته، مسئله ای خواهد بود که حکومت او مطالعه که خواهد کرد. او همچنین گفت که هنگامی که بحث درباره همکاری منطقه ای می شود، این بدان معنی نیست که همکاری با هند، پاکستان و ایران صورت گیرد بلکه همچنین با اتحاد شوروی.

ص: 514

13- مذاکرات با بیان مطالب خوشایند همان طوری که آغاز شده بود پایان یافت. او گفت که امیدوار است اتحاد شوروی درباره او قضاوت بدی نداشته باشد، اگر او مسجدهای بیشتری بسازد. با همین لحن، او اظهار امیدواری کرد، که ما قضاوت بدی نسبت به او نخواهیم داشت اگر خود او به مسجد نرود. در پایان او گفت تمام آن چیزهایی که به من گفته است به سفیر شوروی نیز اظهار داشته است.

14- نظریه: تره کی یک مرد لاغر، با موی سفید است، که مسن تر از شصت و یک سالی که دارد به نظر می رسد. دارای جذابیت و قدرت تلقینی است که می توان آن را به افغانیها ارتباط داد. او همچنین در نتیجه موفقیت خود سرسخت و پر از شوق و هیجان است. هنگامی که درباره نکته ای از خود به ویژه شوق و ذوق نشان می دهد، چشمهای او یک نوع حالت سبعی مختص به ملت افغان می گیرد. مذاکرات ما بسیار صمیمانه بود. همچنین به نظر من یک گفت و شنود واقعی بود.

الیوت

آینده برنامه کمک ایالات متحده آمریکا در افغانستان

سند شماره (7) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 10 می 1978 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 3805 کابل موضوع: آینده برنامه کمک ایالات متحده آمریکا در افغانستان 1- خلاصه: به نظر ما، دستورهایی که در تلگراف مرجع درباره کمکهای ما درباره افغانستان داده شده بسیار محدود و یک استراتژی فاقد نرمشی برای دنبال کردن منافع ما در اینجا بوده است. اگر اجازه بدهیم که بر روی این برنامه ها «گرد و خاک بنشیند» قبل از اینکه گفتگویی درباره مسائل کمکی داشته باشیم این امر ممکن است راهها و شقوق مختلف آینده را با رژیم جدید ببندد؛ اما توصیه می کنیم که مقاصد و نقشه های حکومت تره کی هر چه زودتر مورد آزمایش قرار گیرد.

2- ما هنوز قادر نشده ایم تشخیص بدهیم که آیا حکومت جدید افغانستان در واقع می تواند به عنوان یک «رژیم کمونیستی» در چهار چوب بخش 620 (F)از «قانون کمکهای خارجی» قرار بگیرد یا خیر.

حکومت تره کی به کرات این برچسب را رد کرده است و به همین جهت حتی کلمه سوسیالیستی را در هیچ کدام از اعلامیه های رسمی خود یا مذاکرات خود با ایالات متحده آمریکا به کار نبرده است. اکثر رهبران رژیم جدید را می توان در واقع دارای یک زمینه «حزب کمونیست» توصیف کرد (هر چند اسم «کمونیست» هرگز از طرف احزاب چپگرای افغانستان به کار نرفته است).

دستگاه رهبری جدید به طور انکارناپذیری از طریق خشونت و خونریزی به حکومت رسیدند، ولی آنها مدعی هستند که این خشونت برای سرنگون ساختن «دیکتاتوری مستبدانه» داود لازم بود. ما معتقدیم که مقاصد و سیاستهای حقیقی حکومت جدید ممکن است تا مدتی قابل مشاهده نباشد.

3- حکومت جدید مطلقا به طور علنی روشن کرده است که می خواهد از هر منبعی که باشد کمک بگیرد، منجمله از آمریکا؛ و این موضوع هم، برای من کاملاً روشن شده است و در چهارچوب کشورهای غیر متعهد، این امر به منزله قضاوت درباره «دوستانه بودن» کشورهای خارجی با توجه به آمادگی آنها

ص: 515

برای فراهم کردن کمکهای اقتصادی خواهد بود. با توجه به این اوضاع و احوال، ما معتقد نیستیم که بر کنار بودن از گود یا روش منفی در پیش گرفتن امتیاز سیاسی با خود همراه داشته باشد، زیرا چنین موضعی رژیم جدید افغانستان را به وضعی دچار خواهد کرد که تماما متکی به اتحاد شوروی و هم صف با آن باشد، مانند وضعی که کوبا نسبت به شوروی دارد. اگر بخواهیم مدت زیادی در انتظار بمانیم، این خطر وجود دارد که باعث شویم حکومت تره کی به این نتیجه برسد که از انتخاب کردن راههای اقتصادی غیر از اتکای کامل به مسکو و دست نشاندگان راه دیگری ندارد. ببرک، نائب رئیس حکومت افغانستان چنین ادعایی را امروز به من عنوان کرد. اگر همان طوری که امکان دارد، افغانستان از دریافت مساعدت از عربستان سعودی، کویت یا ایران محروم شود احساس فقدان راه دیگر، ممکن است در هفته های آینده در اینجا بیشتر شود.

4- سایر کمک دهنده های غربی که ما با آنها مشورت کرده ایم، از جمله کاناداییها (رجوع شود به کابل 3716)، انگلیسیها و آلمان غربی، قصد دارند به برنامه های مساعدت جاری خودشان در این کشور ادامه دهند. آلمانیها به ما گفته اند که قصد دارند زمینه ها را آزمایش کنند و اعلام آمادگی کرده اند که طرحهای خود را ادامه می دهند و آن گاه محیط را در چهار چوب شرایط عملیاتی آزمایش کنند. اگر متوجه مخالفت یا سوء اداره از سوی افغانیها شدند، قصد دارند خود را عقب بکشند. اگر از سویی دیگر، آلمانیها متوجه شوند که رژیم جدید افغانستان قابلیت پذیرائی دارد، آنها حاضرند درباره برنامه های جدید مذاکره کنند.

ظاهرا در قوانین آلمان منع کمک به کشورهای کمونیستی وجود ندارد. تنها روش سیاسی که حکومت بن در مورد هر یک از اوضاع به کار می برد شرط است. مثلاً، آلمان به رژیمهای «سوسیالیستی» در آفریقا که می توان آنها را دقیقا «کمونیست» نامید کمک می کند. در چنین مواردی آلمان هیچ گونه ارتباط معناداری با مسکو نمی بیند. در مورد رژیم جدید افغانستان، سفارت آلمان هنوز تصور نمی کند که حکومت تره کی را باید دقیقا «کمونیست» یا وابسته به مسکو از طریق «توطئه بین المللی کمونیستی» توصیف کرد. علاوه بر این سازمان ملل متحد و بانک جهانی قصد دارند به عملیات خود در این کشور ادامه دهند.

5 - ما معتقدیم که کاری نظیر آلمانیها می توانیم در اینجا انجام دهیم. اتخاذ روشی که به نحو صریح از تقبل تعهدات جدید کمکی خودداری کند و به طور تلویحی هر گونه بحث معناداری را با حکومت جدید به حالت بلاتکلیفی در آورد، به احتمال قوی از سوی رژیم جدید به عنوان یک نشانه منفی تلقی خواهد شد.

6- ما دو طرح داریم که متوقف کردن آنها در ارتباط با تعهدات جدید، عملاً پیشرفت را در اجرای آنها سد خواهد کرد. بدون تعهدات جدید در مورد طرح هیرمند، ما قادر نخواهیم بود مرحله دوم ساختمان زه کشی را تأمین مالی کنیم. در دوران بلافاصله قبل از انقلاب، به دولت قبلی طی نامه ای اعلام داشته بودیم که شرایط قبلی تحقق یافته است، و اینکه ما حاضریم موافقتنامه ای را درباره اصلاح طرح، امضا کنیم که به موجب آن ما متعهد می شویم 2/3 میلیون دلار برای زه کشی اختصاص دهیم. اوضاع مشابهی نیز در مورد طرح مربوط به غله وجود دارد. اگر حکومت جدید تصمیم بگیرد پیشنهاد قرار داد MIAC را بپذیرد ما قادر نخواهیم بود تا زمانی که پولهای اضافی تعهد نشود هیئتی را به منطقه عملیات بفرستیم، در ماه جاری تعهدی به مبلغ 86/1 میلیون دلار برای تأمین مالی این طرح به مدت یک سال در نظر بوده است.

7- بحثها با حکومت قبلی درباره سایر طرحها به مرحله ای رسیده بود که در صورت خودداری حکومت جدید از پیشرفت در این زمینه شتاب حرکت ما به نحو محسوسی صدمه می دید، به طوری که ما

ص: 516

نتوانیم این شتاب را دوباره به دست بیاوریم و این یک علامت سیاسی منفی خواهد بود.

اسناد طرح، برای آموزش پشتیبانی از عمران و برای نیروی انسانی فنی مورد لزوم در طی ماه ژوئن جهت شرکت کنندگان در این طرح از سوی آمریکا، لازم خواهد بود. اصلاحیه جدید طرح خدمات بهداشتی در زمان انقلاب نزدیک به تکمیل بود. وزیر جدید بهداری علاقه خود را به بحث درباره پیشبرد این طرح (3543 کابل) اعلام داشته است. وزارت آموزش عالی همچنین به از سر گرفته شدن گفت و شنود مربوط به کمک، علاقه مندی نشان داده است. (3732 کابل) 8 - هر چند ما در حال حاضر توصیه نمی کنیم اقداماتی در مورد امضای قرارداد صورت گیرد معذالک، معتقدیم که برای سفیر و مدیر و برنامه های کمک بسیار سودمند خواهد بود که در جریان دیدار از وزیران برنامه ریزی و سایر وزیران مربوط بتواند تفکرات و مقاصد آنها را درباره نقشه های عمرانی مورد ارزشیابی قرار دهند؛ به ویژه در زمینه های دارای اولویت. ما همچنین مایلیم اطمینان داشته باشیم که حکومت جدید تعهدات خود را طبق قراردادهای موجود طرح درک کرده و آنها را می پذیرد. یک چنین کسب نظرهایی ما را عمیقا از قبل متعهد نخواهد کرد که به آنها کمک کنیم، بلکه بدان معنی خواهد بود که اگر ما یک پاسخ قابل قبول از حکومت جدید به دست بیاوریم، حاضر خواهیم بود به سرعت درباره آن چند طرحی که آماده هستند و ما می توانیم درباره آنها به توافق برسیم پیش برویم. ما همچنین تأکید خواهیم کرد که آمریکا متعهد است به فقیران جهان کمک کند، ولی توانایی ما برای چنین کاری در افغانستان به اندازه زیادی، بستگی به اقدامات حکومت جدید در زمینه حقوق بشر و همچنین تعهد آنها نسبت به رشد اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. در این مورد باید ما خاطرنشان سازیم که حکومت جدید به کرات تعهد خود را برای فراهم کردن «غذا، لباس و مسکن» تأکید کرده است و حکومتهای قبل را به خاطر سهل انگاری در کمک به فقیران شدیدا مورد حمله قرار داده است. امین، وزیر امور خارجه همچنین به من گفت که حکومت او مایل به داشتن مناسبات مسالمت آمیز با همه ملل است تا به آن امکان دهد مشکلات داخلی خود را با آنها در میان بگذارد. بدین ترتیب ممکن است چنین باشد که این حکومت پویاتر و کاراتر از رژیم داود در بالا بردن وضع اکثریت فقیر باشد. البته در این باره زمان ثابت خواهد کرد.

9- به طور خلاصه، ما معتقدیم که اقدامات آزمایشی به منظور کسب نظر در جهت خطوط فوق در این زمان لازم است تا بتوان تا اندازه ممکن راه کمک ما در اینجا در صورتی که واقعا مایل باشیم در صحنه مساعدت به افغانستان باقی بمانیم، حفظ شود. ما معتقدیم چنین موضعی راههای مختلف سیاسی ما را برای ما باز خواهد گذاشت. ما باید درباره مقاصد حکومت جدید به طور غیر مستقیم کسب نظر کنیم و آمادگی خود را برای حرکت به پیش در مورد طرحهای جاری کمکی نشان دهیم تا حکومت جدید مسؤلیتهای خود را طبق موافقتهای طرح تأیید کند و ما همچنین باید آمادگی خود را به ادامه گفت و شنود درباره موافقتنامه طرح خدمات اساسی بهداشتی و طرحهای IMD و DST نشان دهیم. اگر در وزارت امور خارجه و اداره کمکهای خارجی با هیچ گونه مخالفتی رو به رو نشود، این برنامه ماهیگیری در جریان دیدارهای من و مدیر کمکهای خارجی آمریکا از وزیران مربوط در برنامه های کمکهای اقتصادی آغاز خواهد شد.

10- و اما درباره آینده، ما شدیدا امیدواریم که هدفهای ما در افغانستان می تواند به وسیله یک برنامه کمکی که از سوی رژیم جدید به عنوان یک برنامه معنادار و کمک دهنده باشد پشتیبانی شود. ما باید قادر

ص: 517

باشیم تا هر چه زودتر در این بازی تشخیص دهیم که آیا چنین کاری ممکن خواهد بود یا خیر.

11- تقاضای دستور هر چه زودتر. من سرگرم دیدارهای خود از وزیران جدید هستم؛ همچنان که همه سفیران دیگر این کار را می کنند و اگر من از دیدار وزیر عمران اجتناب کنم این موضوع قابل یادداشت خواهد بود.الیوت

ارزیابی ایران از تحولات افغانستان و روابط ایالات متحده و افغانستان

سند شماره (8) از: سفارت آمریکا -- تهرانخیلی محرمانه به: وزارت خارجه -- واشنگتن، دی. سی.تاریخ: 25 سپتامبر 1978 موضوع: ارزیابی ایران از تحولات افغانستان و روابط ایالات متحده و افغانستان 1- گیرندگان تلگرام آگاه هستند که شاه عملاً از ابتدای امر این نظر شخصی را داشته که دولت جدید افغانستان از هر نظر، خدمتگزار روسهاست. او این نظریه را در پشت سیاست رسمی «صبر کن و ببین» که به دولت جدید افغانستان امکان هر گونه تردیدی را می دهد پنهان نموده است. روابط رسمی مثل گذشته ولی محتاطانه ادامه پیدا کرده اند، از جمله ادامه پرداختها روی تعهدات موجود اقتصادی (تهران 7818 و یادداشت به وزارتخانه و کابل در 23 اوت).

2- شاه در عین حال به روشنی برای سفیر توضیح داد که وی حاصلی از مدارا کردن با رژیم جدید افغانستان نمی بیند، ولی مطابق تمایلات آمریکا در مورد این موضوع عمل خواهد کرد.بنابراین چنانچه قرار است سیاست ایالات متحده دستخوش تغییری شود بایستی که از پیش مطلع گردد.(برای مثال، متمم سنا به لایحه قانونی همکاری خارجی). او سپس انتظار دارد که سیاست مخفی تبدیل به سیاست علنی بشود. شاه فرض خواهد نمود که پاکستانیها چنین تغییری را به عنوان مقدمه ای برای حمایت زیادتر ایالات متحده ایران از آنان، مورد استقبال قرار دهند. این موضوع ممکن است او را دچار تأمل کند ولی احتمالاً وی در نهایت به تصمیم گیری در مورد انتخاب یک سیاست موازی با سیاست ما خواهد پرداخت.

فرمان جدید از افغانستان، ترتیبات ازدواج را آزاد می سازد

سند شماره 9 از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 23 اکتبر 1978 به: وزارت خارجه -- واشنگتن طبقه بندی: محرمانه موضوع: فرمان جدید از افغانستان، ترتیبات ازدواج را آزاد می سازد 1- متن فرمان شماره هفت شورای انقلاب جمهوری دموکراتیک افغانستان درباره ازدواج که در 17 اکتبر انتشار یافت در زیر آمده است:

شروع متن فرمان شماره 7 مهریه و مخارج ازدواج این فرمان برای اجرای ماده 12 خطوط اصلی وظایف انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان و به منظور تضمین حقوق برابر زنان و مردان در محدوده حقوق مدنی و برای از میان برداشتن روابط پدر شاهی

ص: 518

فئودالی بین شوهر و زن و نیز برای انجام روابط خانوادگی صمیمانه بیشتر صادر شده است.

ماده یک هیچ فردی نباید دختری را در مقابل پول یا متاع به عقد یا نامزدی در آورد.

هیچ کس نباید به نام سهم ازدواج، داماد را در هنگام ازدواج مجبور به پرداخت پول یا دادن متاع بنماید.

ماده 2 هیچ کس نباید به نام عیدی، نوروزی، براتی یا دیگر جشنها، داماد یا ولی او را مجبور به تهیه لباس، یا هدایا برای دختر یا خانواده اش بنماید.

ماده 3 دختر یا ولی او نباید به اسم مهریه پول نقد یا متاع بیش از 10 درهمی که در شرعیات مشخص شده که براساس نرخ بانکی جاری نقره از 300 AFSتجاوز نمی نماید دریافت کند. (تذکر: 300 AFS با نرخ تبدیل ارز روز 23 اکتبر 1987 از 10 دلار کمتر می باشد.) ماده 4 ازدواج یا نامزدی بایستی با رضایت کامل طرفین صورت گیرد؛ بنابراین:

1- هیچ کس نبایستی ازدواج را تحمیل کند.

2- هیچ کس نباید از ازدواج آزاد یک بیوه جلوگیری کند و یا او را به خاطر رابطه یا روابط کوته نظرانه مجبور به ازدواج نماید.

3- هیچ کس نباید به بهانه نامزدی، مخارج تحمیلی نامزدی یا به وسیله استفاده از زور از ازدواج قانونی شخصی دیگر جلوگیری به عمل آورد.

ماده 5 نامزدی یا ازدواج زنان کمتر از 16 سال و مردان کمتر از 18 سال مجاز نیست.

ماده 6 1- کسانی که از مقررات این فرمان سرپیچی نمایند محکوم به زندان از 6 ماه تا سه سال خواهند شد.

2- پول یا کالاهایی که بر خلاف مقررات این فرمان دریافت شده ضبط خواهد شد.

ماده 7 این فرمان پس از انتشار در روزنامه رسمی اجرا خواهد شد.

2- نظریه: دولت در نظر دارد از طریق فرمان جدید، ازدواجهای اجباری کودکان و بیوه ها را محدود نماید و هزینه های سنتی ازدواج که اغلب خانواده های درگیر را به مقدار زیادی مقروض می کند کاهش

ص: 519

دهد. در حالی که احتمال دارد جهیزیه و مهریه در بین عروس و دامادها و پدر و مادرهایشان رواج داشته باشد، ولی این سنتها عمیقا در جامعه افغان ریشه دارد و در پشت آنها مجوز رسمی مذهبی و تاریخی وجود دارد. به این لحاظ هر گونه تلاش جدی از طرف دولت برای اجرا نمودن این فرمان، خصوصا در مناطق روستایی پیرو سنن قدیم، احتمالاً در ابتدا با مقاومت قابل توجهی رو به رو خواهد شد.

شاه ظاهرا در اواخر دهه 1950 ممانعتهای مشابهی را به عمل آورد. چنانچه خانواده ای، دختر مشخصی را به عنوان عروس برای پسرشان می پسندیدند، آنها مجبور بودند تا به طور مخفیانه با مخارج سنتی موافقت نمایند. خانواده ای که پول می پرداخت بعد از آن به طور قابل درکی از به دشمنی کشیدن رابطه غیرقانونی (جعلی) جدید با خانواده دختر به وسیله معرفی کردن آنان به دستگاه عدالت شاه اکراه داشت. قانون انجام نشد و منسوخ گردید.

3- بایستی ذکر گردد که مهریه به طور سنتی مبلغی پول مورد توافق قرار گرفته است که در زمان ازدواج به نام عروس می شود ولی تحت کنترل شوهر باقی می ماند مگر اینکه او (شوهر) از همسرش جدا شود که در آن موقع پول به زن برمی گردد. در حقیقت مهریه یک نوع نفقه از پیش مورد توافق گرفته می باشد.از میان برداشتن این وسیله تأمین (و وسیله جلوگیری از طلاق) بدون تأمین مدنی که به جای آن قرار گیرد عملاً زنان را از آن به بعد در مقابل شوهرانشان در وضعیت پر مخاطره تر اقتصادی و اجتماعی قرار می دهد.

4- برخی از شوخ طبعان کابلی گفته اند که اکنون آنها می توانند سهمیه اسلامی کاملشان از 4 همسر را به دست آورند. البته آنها به طور خوش بینانه ای هزینه های سنگین مسؤل بودن برای 4 زن را که به طور سنتی از آن برخوردار هستند و تقاضای رفتار مساوی را دارند، از نظر دور می دارند.

ارزیابی تحولات افغانستان و روابط افغانستان با آمریکا

سند شماره (10) سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتنتاریخ: یک دسامبر 1978 به: سفارت آمریکا در کابل موضوع: ارزیابی تحولات افغانستان و روابط افغانستان با آمریکا 1- ما با خطوط عمده ارزیابی شما درباره گرایش کلی تحولات در افغانستان، چشم انداز نامعلوم بازگشت به سوی روابط نزدیک آمریکا و افغانستان موافقیم. معذالک هنوز درباره شکل اوضاع در آینده نزدیک معلومات دقیقی نداریم. حتی تصور می کنیم که رژیم کنونی همچنان بر اوضاع مسلط است و معتقدیم که ما باید بر این مبنا اقدام کنیم که روابط سازنده آمریکا و افغانستان هنوز امکان پذیر است. ما نمی دانیم که چه هنگامی اوضاع روشنتر خواهد شد و آیا چنین خواهد شد یا خیر و اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان یک پیرو فرمانبردار تحت تسلط اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود، یا اینکه یک رژیم رادیکال چپگرا در لبه نهضت کشورهای غیر متعهد ولی با ماهیت ویژه افغانی و درجه ای از استقلال تأسیس خواهد شد یا خیر. ناگوارترین تحولات از نظر منافع آمریکا این خواهد بود که سربازان جنگی شوروی وارد افغانستان شوند و این امر اوضاع تمامی منطقه را به طور جدی برهم خواهد زد.

2- ما مانند شما منافع منطقه ای خود را در درجه اول در بررسی یک برداشت ویژه نسبت به جمهوری دمکراتیک افغانستان می بینم و یک افغانستانی که قومیت گرا باشد و مورد پشتیبانی شوروی باشد، از نظر ما تهدید بسیار جدی برای صلح و ثبات این منطقه است و ما معتقدیم که این یک ترس واقعی، به ویژه در

ص: 520

پاکستان و همچنین در ایران است.

3- ارزیابیهای همسایگان افغانستان مشابه ارزیابی خودمان است هر چند پاکستان و ایران به طور جدی معتقدند که افغانستان به نحو «برگشت ناپذیری» از دست آنها رفته و متمایل به شوروی شده است.

پاکستان ظاهرا می خواهد که ما در ارزیابی آنها از این تهدید سهیم باشیم، شاید بدین منظور که تعهد بزرگتری نسبت به امنیت پاکستان به دست آورند. در هیچ زمانی پاکستانیها سیاست حفظ حضور ایالات متحده را در افغانستان مورد سؤال قرار نداده اند. هندیها ظاهرا درباره اینکه بتوانند با جمهوری دموکراتیک افغانستان سر و کار داشته باشند حرارت بیشتری نشان می دهند. معذالک آنها درباره نفوذ فزاینده شورویها در کابل نگرانی عمیقی دارند و هنگام قضاوت درباره واکنشهای احتمالی منطقه ای نسبت به هر گونه تغییر نسبت به افغانستان، باید این نظرها را به حساب آوریم.

4- کشورهای این منطقه در واقع از سیاستهایی مشابه سیاست ما پیروی می کنند. ایران به کمک خود که قبلاً متعهد شده، ادامه می دهد؛ هر چند از انعقاد موافقتنامه های جدید خودداری می کند. هند ظاهرا پیشنهاد کرده است که برنامه های کمکی خود را بالا ببرد و به نظر ما نقش بسیار خوبی در کوشش به تشویق نوعی استقلال و عدم تعهد از سوی رژیم جدید ایفا می کند. پاکستان به نحو فعالانه ای از یک سیاست مناسبات دوستانه با جمهوری دمکراتیک افغانستان پیروی می کند از قبیل تسریع کالاهای ترانزیتی افغانستان و دیدار ضیاءالحق در ماه سپتامبر از افغانستان و کم اهمیت کردن موضوع آوارگان افغانی و لفاظیهای خویشتن دارانه. پاکستان ظاهرا چنین سیاستی را به نفع خود تلقی می کند.

5 - یکی از راهها این است که ما فعالیتهای خود را در افغانستان مرحله به مرحله کاهش دهیم. ولی ما معتقدیم که چنین کاری برای همسایگان افغانستان چندان خوشایند نخواهد بود و با سیاستهای آنها مطابقت نخواهد کرد. جمهوری دمکراتیک افغانستان از ما نخواسته است که جُل و پلاس خود را جمع کرده برویم، بلکه بالعکس سیاست حفظ منافع و حضور ما را پذیرفته است.

پایان دادن به کوششهای ما در افغانستان احتمالاً به عنوان انصراف از مسؤولیت ما تلقی خواهد شد و بدین ترتیب شورویها متوجه خواهند شد که یکی از نخستین هدفهای آنها در افغانستان یعنی کاهش بیشتر نفوذ آمریکا و غرب در این کشور و در تمامی منطقه تحقق یافته است (گزارش مسکو 23479). به نفع ما نخواهد بود که یک چنین چک سفیدی را در اختیار مسکو بگذاریم.

6- بنابراین ما معتقدیم که برداشت کلی که در تلگرام شماره 211102 توصیه شده است به عنوان یک چهارچوبی برای سیاست ایالات متحده معتبر می نماید. ما نباید درباره کمک خود به افغانستان پافشاری کنیم بلکه باید در پی فرصتهایی باشیم که تماسهای خود را با جمهوری دموکراتیک افغانستان حفظ کنیم و بکوشیم تا هدفهایی برای برنامه های مساعدت که متقابلاً قابل قبول باشد برقرار کنیم و طرحهایی را تهیه کنیم که اعتبارنامه کمک ما و سیاست حقوق بشر و علائق آنها را مسلم کند. ما کاملاً معتقدیم که خود افغانیها ظاهرا در جهت کاهش حضور ما فعالیت می کنند. این امر شامل برنامه محدودتر سپاه صلح و پایان دادن به آموزش نظامی افغانیها در ایالات متحده در حال حاضر و محدودتر کردن دفتر وابسته دفاعی آمریکا در کابل و برنامه مبادلات فرهنگی محدودتر و مقاومت در برابر طرحهای کمک پیشنهادی آمریکا، در برگیرنده مقدار هنگفتی مساعدات فنی است می باشد. ما به نوبه خود همچنین باید نگرانیهای بشر دوستانه خود را متعادل تر کنیم و به مردم یکی از فقیرترین کشورهای جهان با نگرانی خود درباره

ص: 521

عملکرد رژیم جدید از لحاظ حقوق بشر که جای بسی سؤال دارد، کمک کنیم. باید درباره این نگرانیها ضمن بحث با رهبران افغانستان توضیح داد.

7- ما اوضاع را در افغانستان یک نوع اوضاع متحول تلقی می کنیم و معتقدیم که توجه مداوم ما ضروری است و همچنین گفت و شنود با سایر کشورهای منطقه باید ادامه یابد. ما به سفارتخانه های خود در تهران و اسلام آباد و دهلی نو توصیه می کنیم تا به مبادله نظریات با بیشتر دولتها درباره مقابله با صحنه افغانستان ادامه دهند و در ضمن در نظر داشته باشند که نفوذ ما در کابل شدیدا محدود است و از کشورهای همجوار افغانستان انتظار داریم که ابتکار در تهیه یک شبکه از مناسبات همکاری را به دست بگیرند و این امر به صلح و ثبات در منطقه کمک خواهد کرد.

ونس

ملاقات مدیر کمکهای آمریکا با نمایندگان کشورهای کمک دهنده به افغانستان

سند شماره (11) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 18 مارس 1979 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره: 2052 موضوع ملاقات مدیر کمکهای آمریکا با نمایندگان سایر کشورهای کمک دهنده به افغانستان تمامی متن محرمانه 1- خلاصه: در جریان ده روز گذشته، مدیر کمکهای آمریکا در کابل با نمایندگان سایر کشورهایی که به افغانستان بر اساس قراردادهای دو جانبه کمک می کنند، ملاقات کرد تا تصمیم اخیر رئیس جمهوری را درباره کاهش کمک آمریکا به افغانستان توضیح دهد و نظریات آنها را درباره موضع کمکی آینده ایالات متحده آمریکا جویا شود. این نمایندگان از سفارتخانه های انگلیس، آلمان، کانادا و هند بودند. همگی آنها معتقد بودند که با توجه به اوضاع و احوالی که به دنبال مرگ «دابس»، سفیر آمریکا، پیش آمده است تصمیم آمریکا در مورد کاهش برنامه های کمکی خود در افغانستان، اجتناب ناپذیر بوده است. بیشتر آنها همچنین معتقد بودند که جمهوری دمکراتیک افغانستان به تدریج به نحو فزاینده ای از اتحاد شوروی سرخوردگی پیدا خواهد کرد. همه آنها صلاح در آن دانستند که ایالات متحده آمریکا همچنان به حضور کمکی خود در افغانستان ادامه دهد.(پایان خلاصه) 2- ملاقات با «هانس پطر دیسدرن»، رایزن سفارت جمهوری فدرال آلمان:

وزیر مختار آلمان درباره اهمیت کاهش کمک آمریکا به افغانستان کنجکاوی فوق العاده ای نشان داد و صریحا می خواست بداند که آیا ایالات متحده قصد دارد به مساعدت به افغانستان پایان دهد یا خیر. پس از آنکه مدیر کمک آمریکا درباره پیامدهای تصمیم رئیس جمهوری به کاهش کمک و نه پایان دادن آن به افغانستان توضیح داد. «دیسدرن» گفت که در اوضاع و احوال کنونی او موافق است که این تصمیم، هر چند که تأسف آور است، ضروری بوده است. او گفت کشورهای اروپای غربی معتقدند که هنوز فرصت معقولی وجود دارد که یک افغانستان مستقل به وجود آید و بنابراین می توان نتیجه گرفت که غرب برنامه های کمکی خود را ادامه داده و راه دیگری در پیش پای افغانستان قرار دهد. او گفت که وجود یک یا دو کشور

ص: 522

غربی، بدون ایالات متحده آمریکا، راه دیگری را فراهم نخواهد کرد و بنابراین اصرار داشت که حضور کمکی ایالات متحده ادامه یابد.

«دیس درن» همچنین گفت که معتقد است که جمهوری دمکراتیک افغانستان به نحو فزاینده ای از کشورهای سوسیالیستی سرخوردگی پیدا خواهد کرد.

او نمونه اخیر مربوط به یک قرار داد پانزده میلیون مارک آلمانی با آلمان شرقی را ذکر کرد. هنگامی که قرار داد مقدماتی در ماه اوت گذشته به امضاء رسید، درباره اخوت سوسیالیستی و کمکهای خارجی، تبلیغات فراوانی شد. ولی هنگامی که قرارداد نهایی در ماه فوریه گذشته تهیه شد چنین معلوم گردید که این قرارداد یک قرارداد اساسا بازرگانی است که برای مدت هشت سال و با نرخ بهره هفت درصد امضاء شده است. علاوه بر این مظنه بسیاری از تجهیزات بسیار بالا بوده است. آقای «دیسدرن» گفت افغانیها از این قرارداد به حیرت آمده و فوق العاده خشمگین شدند. او گفت که با یک مأمور جمهوری دمکراتیک آلمان که با این معامله ارتباط داشته گفتگو کرده بود و این مأمور از عکس العمل افغانیها غافلگیر شده بود و در نهایت بلاغت و لفاظی گفت: آیا آنها انتظار دارند که ما به آنها هدیه بدهیم؟ (اظهارنظر: یک مأمور عمران سازمان ملل متحد به ما گفته است که مشاور آلمان شرقی اخیرا نقشه افغانستان را درباره جایگزین کردن همه کارمندان تربیتی آلمان غربی با کارمندان مشابهی از آلمان شرقی به یأس مبدل کرده است. پاسخ او این بوده است که: «خیر شما این کار را نخواهید کرد.) 3- ملاقات با «ک. ر. کروک» سفیر انگلیس: این ملاقات به تقاضای مایکل هاول، دبیر اول و رئیس دفترخانه، که خود او نیز در ملاقات حضور داشت صورت گرفت. هر دو آنها با جزئیات اعلامیه مطبوعاتی کاخ سفید درباره کاهش کمک آمریکا به افغانستان آشنا بودند. پس از پرسشهای تفصیلی درباره پیامدهای کاهش کمک آمریکا جهت طرحهای معین، کروک سفیر انگلیس پرسید که آیا تأیید اعلامیه کاخ سفید درباره کاهش کمکهای آمریکا نتیجه ادامه تجدید نظر در روابط آمریکا و افغانستان ناشی از تغییر در سیاست آمریکا در مورد افغانستان است یا خیر؟ و آیا ایالات متحده راه دیگری را برای افغانستان در مقابل اتکاء به بلوک شوروی فراهم کرده است یا خیر؟ مدیر کمکهای آمریکا پاسخ داد که در حالی که سیاست کمکی آمریکا همچنان در معرض بررسی قرار دارد، تصمیم به ادامه طرحهای کمکی ما یک مرحله از تعطیل کردن برنامه های کمکی ما را تشکیل می دهد و اجازه می دهد که حضور کمکی ما ادامه یابد. کروک، سفیر انگلیس پرسید که آیا ایالات متحده میل دارد سایر کشوهای غربی سیاستهای کمکی خود را نسبت به افغانستان تغییر دهند یا خیر. مدیر کمکهای آمریکا گفت او در این باره هیچ گونه اطلاعی ندارد. «کروک»، سفیر انگلیس گفت او شخصا معتقد است که تصمیم ایالات متحده برای کاهش کمکها در قبال نحوه مفتضحانه ای که جمهوری دمکراتیک افغانستان حادثه ربودن «دابس» سفیر آمریکا را مورد رسیدگی قرار داده است، تنها راه ممکن بوده است ولی معذالک او معتقد است که ضرورت یک چنین کاهش محسوس در کمک آمریکا به افغانستان تأسف آور است. او گفت که معتقد است تغییراتی در سیاست جمهوری دمکراتیک افغانستان به وجود می آید زیرا افغانیها به تدریج از پیوندهای نزدیک خود با بلوک شوروی سرخورده می شوند. کمکهای خارجی، تنها نوع مناسبات دو جانبه مهم در افغانستان به شمار می آید. او اظهار امیدواری کرد که ایالات متحده حضور کمکی خود را حفظ خواهد نمود. او معتقد بود که برقراری مجدد یک برنامه کمکی آمریکا پس از اختتام

ص: 523

برنامه، بسیار دشوار خواهد بود و از سوی دیگر حفظ یک حضور کمکی به جمهوری دمکراتیک افغانستان امکان خواهد داد به تدریج مناسبات خود را با غرب، در صورت تمایل، توسعه دهد و او گفت به همین دلیل او معتقد است که حفظ یک راه اختیاری دیگر هم مطلوب است و هم مهم او گفت تصمیم سیاسی آمریکا برای کاهش شدید مساعدتهای آمریکا در کمک به افغانستان چنانچه به منظور کشاندن افغانستان به اتکای بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی باشد، شکستی برای ما خواهد بود.

کروک، سفیر انگلیس گفت او معتقد نیست که جمهوری دمکراتیک افغانستان نسبت به تصمیم آمریکا در مورد کاهش کمکها واکنش خصمانه ای نشان دهد. او گفت که معتقد است که رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان در وضع ناهنجاری قرار دارند و بنابراین کمتر احتمال می رود با نشان دادن عکس العملهای مستقیم به تصمیم آمریکا بر مشکلات خود بیفزایند.

4- ملاقات با «یندال» دبیر اول (عمرانی) سفارت کانادا در اسلام آباد: یندال در جریان دیدار عادی طبق برنامه خود از کابل و اسلام آباد، با مدیر کمک آمریکا ملاقات کرد او می خواست بداند پیامدهای تصمیم اخیر آمریکا درباره کاهش کمک به افغانستان چیست. او گفت سفارت کانادا تصمیم آمریکا به کاهش کمک را به عنوان یک واکنش معقول در قبال اوضاع و احوال مربوط به مرگ «دابس» سفیر آمریکا در افغانستان تلقی می کند. ولی عقیده قبلی کانادا درباره اینکه حضور کمکی آمریکا در افغانستان یک امر مطلوبی است تغییر نکرده است.او گفت سیاست کمکی دولت کانادا نسبت به افغانستان اکنون یک سال است که تحت بررسی است ولی هنوز یک تصمیم روشن سیاسی درباره جهت گیریهای برنامه های کمکی گرفته نشده است.

5 - ملاقات با «اس. ک. سینگ» سفیر هند: پس از اینکه مدیر کمک آمریکا درباره پیامدهای تصمیم رئیس جمهوری درباره برنامه های کمک آمریکا به سفیر هند توضیحاتی داد، سفیر هند گفت که او این سیاست را درک می کند و با تصمیم سیاسی ایالات متحده همدردی دارد. او گفت معتقد است که اعلامیه ایالات متحده در تأیید این مطلب که کاهش کمکها نتیجه «ادامه ارزیابی» است و کمتر جلوه دادن ارتباط آن با شرایط مربوط به مرگ سفیر آمریکا قابل تأسف است. او همچنین گفت که درک نمی کند چرا ایالات متحده درباره پایان دادن به برنامه IMETاعلامیه داده است زیرا به خوبی دانسته شد که جمهوری دمکراتیک افغانستان خود این برنامه را رد کرده است.

سینگ با نهایت حسن اخلاق، ایالات متحده آمریکا را به خاطر ناشکیبایی که گاهی اتفاق افتاده است مورد سرزنش قرار داد و گفت به عقیده او این ناشکیبایی نتیجه اوضاع و احوال کنونی بوده است.

او گفت: عده زیادی در حزب خلق از سیاستهای کنونی دستگاه رهبری خود ناراضی هستند و نگران تغییراتی در آن می باشند. سفیر هند گفت احساسات ضد غربی مگر در سطوح بسیار بالای دولت به ویژه در میان دو یا سه نفر که در رأس قرار گرفته اند مشاهده نمی شود.

هنگامی که درباره دکتر «شاه ولی» پرسیده شده او گفت که هنوز یقین ندارد شاه ولی در چه موضعی قرار گرفته، ولی به خوبی می داند که شاه ولی به روشنی تمام، تحت تأثیر نظام شوروی قرار گرفته است. او گفت معذالک سرخوردگی از بلوک شوروی به نحو فزاینده چشمگیری در داخل دولت مشاهده می شود.

او اظهار عقیده کرد که شورویها به نوبه خود ممکن است لقمه بزرگتری از آنکه بتوانند ببلعند به دهان گرفته اند. او شک داشت از اینکه شورویها بخواهند ایالات متحده به کلی ایالات متحده به کلی از

ص: 524

افغانستان خارج شود.

و اما درباره احتمال واکنش جمهوری دمکراتیک افغانستان نسبت به کاهش کمک آمریکا، سینگ گفت او هنوز هیچ گونه نشانه ای در این باره دریافت نکرده است. او گفت اصولاً شک دارد از اینکه چنین واکنش فوری صورت گیرد.

او گفت که به دست آوردن وعده ملاقات با مقامات جمهوری دمکراتیک افغانستان به تدریج سخت تر و سخت تر می شود. او گفت جمهوری دمکراتیک افغانستان یقینا انتظار یک نوع واکنش از سوی ایالات متحده در برابر قتل سفیر آمریکا داشت. او معتقد است که اوضاع کنونی داخل افغانستان بسیار حساستر از آن است که جمهوری دمکراتیک افغانستان نسبت به کاهش کمک آمریکا عکس العملی نشان دهد، حتی اگر چنین تمایلی هم داشته باشد. او گفت که اگر عکس العملی در پیش باشد این عکس العمل بسیار نامعقول خواهد بود. درباره موضع کمکی ایالات متحده در آینده، سینگ گفت او شدیدا طرفدار ادامه حضور کمکی آمریکاست. او گفت که معتقد نیست که حضور کمکی آمریکا رژیم افغانستان را از قابلیت احترام بیشتری برخوردار می کند. سینگ در حالی که گفت نمی خواهد درباره علائق و منافع ایالات متحده در منطقه خلیج (مقصود خلیج فارس است) و نیازهای آن قضاوت کند، او معتقد است که با حفظ حضور کمکی در این منطقه علائق ایالات متحده به یک منطقه با ثبات پیش برده می شود. او گفت که معتقد نیست که سطح کمک آمریکا در افغانستان باید بالا باشد و در واقع او معتقد است که کمک ایالات متحده در این کشور در آینده بسیار نزدیکی باید محقرانه باشد و از هر گونه ابتکاری برای توسعه این کمکها به جمهوری دمکراتیک افغانستان خودداری شود. او توصیه کرد که ایالات متحده باید چنان حضوری در افغانستان داشته باشد که چندان چشمگیر نباشد ولی این حضور باید حتما موجود باشد. او نتیجه گیری کرد که در سال آینده یا در آن حدود هر چیزی ممکن است در این کشور رخ دهد و این دوران هر چند دوران دشواری خواهد بود معذالک دوران جالبی نیز خواهد بود.آمستونر

اوضاع در افغانستان

سند شماره (12) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 25 مارس 79 گزارشگر: جی. بی. لامبراکیس شماره سند: 003213 موضوع: اوضاع در افغانستان 1- تمام متن خیلی محرمانه است 2- سلطان محمود غازی، عضو خاندان سلطنتی افغانستان، رئیس سابق سازمان هواپیمایی کشوری و توریسم، و برادر سفیر سابق افغانستان در ایران،... روز 25 مارس در ارتباط با مسئله ویزا با رایزن سیاسی دیدن کرد. او گفت اطلاعات وسیعی درباره اوضاع در افغانستان ندارد، ولی با اشخاصی که تا سه روز قبل از افغانستان به اینجا آمده اند صحبت کرده است.

3- او گفت قیام، توسعه یافته و حداقل هشت ایالت را در بر گرفته است. حکومت افغانستان اعتمادی به قسمت بزرگ ارتش خود، به ویژه سربازان وظیفه ندارد و مواردی از بمباران شدن واحدهای نظامی توسط

ص: 525

نیروی هوایی صورت گرفته زیرا این واحدها غیر قابل اعتماد تشخیص داده شده بودند. در کابل امنیت در شب به وسیله بسیاری از غیر نظامیان و سایر کمونیستها به جای نظامیان تأمین می شود. در واقع نظامیان تا اندازه زیادی از شهر خارج نگهداشته می شوند.

4- طبق اظهار محمود غازی اگر حکومت افغانستان تنها می ماند، بیش از یک هفته دوام نمی آورد، ولی محمود غازی یقین دارد که شورویها از حکومت افغانستان پشتیبانی می کنند و این حکومت را با سربازانی از نژاد تاجیک، ازبک، و ترکمن که آن طرف مرز قرار گرفته اند تقویت می کند. این امر چیزی است که یک بیگانه هرگز نمی تواند ثابت کند؛ با توجه به اینکه حکومت افغانستان می تواند هر چه زودتر شناسنامه هایی برای آنها فراهم کند.

5 - متأسفانه نه حکومت آمریکا نه حکومت پاکستان و نه حکومت ایران ظاهرا علاقه مند به مساعدت به این قیام نیستند. ایرانیان احتمالاً ممکن است مساعدت مالی فراهم کنند ولی آنها نظامی ندارند و سلاحهای آنها تقریبا به طور کامل سبک آمریکایی و غربی است. از سوی دیگر، سلاحهای چینی در دست پاکستانیها شاید در افغانستان سودمند باشد.

6- مراتب فوق ممکن است با گزارشهای صادره از کابل و منابع دیگر تطبیق کند. خود محمود غازی پیشنهاد دریافت یک گذرنامه ایرانی را در صورت تغییر ملیت، رد کرد و امید بازگشت به افغانستان را هنگامی که اوضاع روزی تغییر کند و در صورتی که تغییر کند از دست نداده است.

سولیوان

کاهش کمک به افغانستان از سوی کمیته مجلس نمایندگان

سند شماره (13) طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزیر امور خارجه در واشنگتنتاریخ: 28 مارس 79 به: سفارت آمریکا در کابل شماره: 7670 موضوع: کاهش کمک به افغانستان از سوی کمیته مجلس نمایندگان 1- در بیست و هشت مارس، کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان اصلاحیه زیر را به لایحه کمکهای خارجی که از سوی «دروینسکی» پیشنهاد شده بود تصویب کرد:

2- هیچ کدام از وجوه مجاز که در نتیجه اصلاحیه هایی که تحت این عنوان به عمل آمده نباید برای کمک به افغانستان اختصاص داده شود مگر اینکه رئیس جمهور تصمیم بگیرد و به کنگره گزارش دهد که کمک به افغانستان به سود منافع ملی ایالات متحده آمریکا است.

3- اثرات این اصلاحیه عبارت است از حذف وجوهات جهت برنامه های عنوان یک (کمکهای اقتصادی آمریکا) برای سال مالی.

ونس

روابط آمریکا و افغانستان

ص: 526

سند شماره (14) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 11 آوریل 1979 شرکت کنندگان: واسیلی - گوروی دبیر اول سفارت شوروی رونالد دی لورتون مأمور سفارت در افغانستان وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

یادداشت مکالمه موضوع: افغانستان و روابط آمریکا و افغانستان «گوروی» گفت که او نتوانسته است تحولات در روابط آمریکا و افغانستان را از زمانی که او آخرین با «لورتون» ملاقات کرده است درک کند و اظهار نظر کرد که در دیدار اخیر او (در هشتم فوریه) مناسبات بین آمریکا و افغانستان «آرام» به نظر می رسید ولی از زمانی که حادثه وحشتناکی که منجر به مرگ سفیر آمریکا در کابل شده بود یک نوع تغییر ناگهانی در این مناسبات روی داده است. او به عنوان نمونه تصمیم آمریکا را در کاهش دادن کمکهای اقتصادی به افغانستان و پیشنهادهای کنگره را برای اقدامات دیگر از قبیل خارج کردن سپاه صلح ذکر کرد. گوروی توضیح داد که این تحولات غیر قابل درک است زیر ایالات متحده همیشه کوشیده است تا موضع خود را در نقاط مختلف جهان حفظ کند.

لورتون موافقت کرد که دشواریهایی در مناسبات آمریکا و افغانستان به وجود آمده و توضیح داد که هر چند مناسبات، قبل از 14 فوریه عادی بوده است معذالک ما تعدادی مسئله در پیش داریم که از جمله ناتوانی ما به توافق با افغانیها درباره مسائل مختلف با بردهای بین المللی است و فقدان علاقه از سوی جمهوری دمکراتیک افغانستان در مورد بسیاری از برنامه هایی است که ما همچنان عرضه می کنیم. آنچه که ما را به مناسبت رسیدگی به ماجرای ربودن «دابس» سفیر آمریکا، ناراحت می کند فقدان کامل همکاری جمهوری دمکراتیک افغانستان و حتی مشورت آنها با ما در رسیدگی به این ماجرا است. لورتون گفت همه این عوامل جزئی از تصمیم ما را برای کاهش سطح مساعدت اقتصادی آمریکا تشکیل می دهد.

گوروی آنچه را که وی به عنوان نظر ایالات متحده تلقی می کند و دائر بر آن است که شورویها قادر بودند رفتار افغانیها را در آن زمان کنترل کنند مورد پرسش قرار داد. او گفت افغانستان یک کشور دارای حق حاکمیت است و این امر را انکار کرد که اتحاد جماهیر شوروی قادر است به افغانها «دستور دهد» که کاری را انجام بدهند. لورتون در اعتراض به این مطلب گفت که مسئله صدور دستور نیست، بلکه نظر ما این است که شورویهایی که به افغانها توصیه می کنند، بایستی قادر باشند که افغانیها را به خویشتن داری وادار کنند. در واقع شورویها در بعضی از جنبه های عملیات ضد تروریستی طبق گزارش شهود عینی نقش عملیاتی داشته اند. لورتون خاطر نشان ساخت که با وجود این، نظر خود را به اعضای ذینفع کنگره و دیگران بیان داشته ایم که حکومت افغانستان است که باید مسؤولیت نتایج اقدامات خود را به عهده بگیرد.

گوروی اظهار نظر کرد که با توجه به تصمیمات شدید آمریکا دشوار است بتوان دید که مناسبات آمریکا و افغانستان پیشرفت کند. لورتون گفت که آمریکا تمایلی به تیره کردن روابط خود با افغانستان ندارد، ولی خاطرنشان ساخت که یکی از دشواریهای اصلی در داشتن مناسبات کاری در آینده، ادامه اتهامات ناشی از مسکو درباره مداخلات بیگانه در امور افغانستان است. لورتون خاطر نشان ساخت که اظهار رسمی از سوی آمریکا در این مورد در تأیید بر آنکه آمریکا در امور داخلی افغانستان دخالتی نکرده

ص: 527

و قصدی برای دخالت ندارد، منتشر شده است. لورتون در پایان نتیجه گیری کرد که تا زمانی که این نوع اتهامات و جوی که از آن ناشی می شود ادامه یابد، بهبود مناسبات آمریکا و افغانستان دشوار خواهد بود.

لورتون از گوروی خواست که تحولات افغانستان و مشکلات عمده حکومت تره کی را ارزیابی کند.

گوروی اظهار عقیده کرد که جمهوری دمکراتیک افغانستان با مشکلاتی که همه انقلابها با آن مواجه هستند رو به رو است زیرا طبقات قدیم و جدید برای کنترل اوضاع با یکدیگر رقابت می کنند.

گوروی خاطر نشان ساخت که یک سنت نیرومند مذهبی در افغانستان وجود دارد و گفت که این خود یک منبع مخالفت با رژیم است که می خواهد کلیسا را از دولت جدا کند و مذهب را از سیاست دور کند. او همچنین سنتهای خود مختاری بعضی از گروههای قبیله ای را گوشزد کرد و گفت که عده ای از ناراضیان از مرز افغانستان گذشته و وارد پاکستان شده اند و به فعالیتهای ضد جمهوری دمکراتیک افغانستان می پردازند. گوروی ادامه داد که جمهوری دمکراتیک افغانستان از مقدار زیادی پشتیبانی برای برنامه های اصلاحاتی خود (از قبیل اصلاحات ارضی) که به سود توده های مردم افغانستان است برخوردار است. به عقیده گوروی نظامیان کلید پیشرفت یک انقلاب در کشورهای رو به رشد هستند.

لورتون پرسید که آیا رژیم واقعا «از سوی توده ها» پشتیبانی می شود یا خیر و اظهار داشت که بخشهای بزرگی از جمعیت عمومی به نظر می آید که مخالفت خود را با رژیم در شورش هرات و ترک افغانستان به مقصد پاکستان بیان داشته اند. لورتون گفته که اینها نشانه هایی کمتر از پشتیبانی عمومی توده ها برای رژیم هستند و واکنش تدابیر شدیدی را که رژیم علیه مخالفان در پیش گرفته اند تشکیل می دهند. گوروی پاسخ داد که هر اقدامی باعث اقدام متقابل می شود و درباره نیاز انقلاب به دفاع خود از لنین نقل قول کرد که او یادآوری کرد که تعداد بزرگی از روستاییان روسیه با انقلاب روسیه مخالفت می کردند زیرا آنها فاقد تحصیل و بیسواد بودند و نمی دانستند منافع واقعی آنها در کجاست. به عقیده او وظیفه رهبران حکومت افغانستان پرورش توده ها درباره منافع حقیقی آنها است و این فرآیند را یک امر بسیار دشوار توصیف کرد.

لورتون در پایان گفت که در واقع برای مردم افغانستان اوضاع و احوال بسیار دشواری در پیش است زیرا جمهوری دمکراتیک افغانستان به نظر می رسد نابودی نهادهای قدیمی را به نفع ساختهای جدید، بر کوشش به کار کردن با این نهادها یا از طریق این نهادها ترجیح می دهد.

«دروغ بزرگ» به صورت ابزار استاندارد خلقیها در می آید

سند شماره (15) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 8 می 1979 به: وزیر امور خارجه در واشنگتنطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره 3557 موضوع: «دروغ بزرگ» به صورت ابزار استاندارد خلقیها در می آید 1- (تمامی متن محرمانه) 2- خلاصه: نتیجه نطقهای فراوان و کنفرانسهای مطبوعاتی که در جریان روزهای اخیر از سوی نور محمد تره کی رئیس جمهوری و حفیظ اللّه امین، نخست وزیر به مناسبت سالگرد انقلاب ترتیب داده شده بود، چین و چروکهای سیاسی جدیدی را به وجود آورده است و از جمله اشاره بر آن شده است که

ص: 528

اصطکاک بین دو رهبر ممکن است واقعیت داشته باشد. تکذیبهای صریحی درباره اینکه در جلال آباد شورشی رخ داده و یا اینکه رژیم زندانیان سیاسی خود را شکنجه می دهد، نشان دهنده آن است که «دروغ بزرگ» ممکن است تاکتیک ترجیحی رژیم در سروکار داشتن با مسائل ناگوار بوده باشد. مداخله ادعائی از سوی ایران و پاکستان و «امپریالیسم» بهانه اصلی حکومت برای ادامه مخالفت در داخل کشور است در حالی که کنایه های نیمه سرپوشیده ای به کشورهای «برادر» (به ویژه چکسلواکی) که ممکن است به رهبران پرچمیست تبعید شده پناهندگی دهد به عمل آمده است.(پایان خلاصه.) 3- مناسبات تره کی و امین: علیرغم توصیف پرافاضه تره کی از سوی امین به عنوان «شکوهمندترین شخصیت در تاریخ افغانستان» (که اشخاص برجسته ای از قبیل داریوش و اسکندر کبیر و چنگیز خان و تیمور لنگ و احمدشاه درانی و بانو میلر و فلاشمن را کنار می گذارد) اشاراتی همچنان ظاهر می شود که اختلافات بین این دو رهبر ممکن است وجود داشته باشد. نور محمد تره کی در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به تقبیح و محکوم کردن پرستش فرد، درباره خود او از سوی امین، تره کی از روی تواضع گفت که مردم افغان «احساس محبت و احترام نسبت به من دارند» به طوری که آنها اصرار دارند همه جا عکس او را نصب کنند. تره کی افزود که حکومت دستوراتی درباره پایان دادن به این عمل صادر کرده است ولی رژیم برای ممانعت از بیان احساسات مردم متوسل به زور نخواهد شد. (اظهار نظر: تعداد زیادی از عکسهای تره کی اخیرا ناپدید شده است.) در همین کنفرانس مطبوعاتی تره کی این اطلاع را به نحو قاطعی تکذیب کرد که امین گفته است یا حتی اطلاع داده است که بعضی از دشمنان ناشناخته می کوشند رئیس جمهوری افغانستان را «تحت نفوذ خود» درآورند. (مرجع 8) تره کی از روی گستاخی اصرار داشت که امین «به هیچ وجه چنین چیزی نگفته است» و اینکه او یقین دارد که گفته او حقیقت دارد زیرا او «همه مصاحبه های امین را که در یک سال گذشته انجام گرفته خوانده است».

4- حقوق بشر: امین ضمن رد گزارشهای مفصل که به وسیله شهود عینی و قربانیان تأیید شده است، مبنی بر اینکه رژیم بسیاری از زندانیان در بازداشت خود را از لحاظ جسمی در معرض بد رفتاری قرار می دهد (و از جمله شب هنگام زندانیان سیاسی بدون محاکمه اعدام می شوند، بعضی از قسمتهای بدن زندانیان در معرض شوک الکتریکی قرار می گیرد) مدعی شد که «ما به وقار انسانی لطمه ای نزدیم حتی هنگامی که با اشخاصی سروکار داشته ایم که علیه خلق ما و کشور ما توطئه می چیدند». امین اضافه کرد:

«ما علیه هیچ کس وسائلی را که با احترام به وقار انسانی تضاد دارد به کار نبرده ایم». تره کی اصرار ورزید که تنها بین 1000 تا 1100 زندانی سیاسی در بازداشت به سر می برند. ( اظهارنظر: ما تصور می کنیم که رقم زندانیان سیاسی عملاً بیش از 10 هزار نفر است) 5 - امنیت داخلی: گناه مشکلات امنیت داخلی همچنان به «عوامل نفوذی بیگانه» و به ویژه سربازان ملبس به لباسهای افغانی «از پاکستان و ایران نسبت داده شده است. تره کی به طور غیر مستقیم پذیرفت که در شمال غربی افغانستان زد و خوردهایی در جریان است او اصرار داشت که خشونت در اطراف میمنه (یک منطقه ترکمن نشین در نزدیکی مرز شوروی) کار «رخنه گران ایرانی» بوده است که به دنبال عصیان در هرات فرار کرده بودند. تره کی هم چنین اعلام داشت که «مداخله» از سوی ایران و پاکستان رژیم را ناگزیر ساخته است که مقررات منع عبور و مرور شبانه را در کابل بیش از یک سال پس از انقلاب همچنان حفظ کند. تره کی درباره واقعیات مربوط به چند نقطه اشاره کرده و این موضوع را تکذیب کرد که اخیرا در

ص: 529

جلال آباد حوادثی اتفاق حوادثی اتفاق افتاده تا چه رسد به اینکه ارتش دست به عصیان زده است. تره کی با اصرار گفت که هیچ کس (و به ویژه شیعیان) به علت اعتقادات مذهبی خود دستگیر نشده اند.

6- هدفهای انقلاب: تره کی پذیرفت که ساختن یک جامعه سوسیالیستی، یک وظیفه دراز مدت است ولی او مدعی شد که «شالوده» یک جامعه سوسیالیستی ظرف «6 تا 10 سال آینده» ریخته خواهد شد. و اما درباره ماهیت رژیم، تره کی خاطر نشان ساخت که «دمکراسی بدین معنی است که تدابیری برای سود اکثریت اتخاذ شود» و افزود که ما می توانیم جمهوری دمکراتیک افغانستان را یک دیکتاتوری دمکراتیک افغانستان بنامیم، زیرا جمهوری دمکراتیک افغانستان به نفع 98% از مردم است.

7- مناسبات با ایران و پاکستان: طبق اظهار رهبران افغانستان «قدرتهای ارتجاعی منطقه» (مقصود ایران و پاکستان) با پشتیبانی «امپریالیست» (مقصود آمریکا و انگلیس) به انجام «تجاوز مسلحانه» علیه افغانستان ادامه می دهند که به «شهادت تعداد زیادی از مردم» منجر شده است که از جمله زنان و کودکان و اشخاص مسن در میان آنان بوده اند. تره کی مدعی شد که از هشتم آوریل 1979 به بعد «سربازان پاکستان یازده بار به خاک افغانستان تجاوز کرده اند».

تره کی با اصرار گفت که همه تجاوزهای بعدی از سوی نیروهای مسلح افغانستان «با پشتیبانی دوستان بین المللی افغانستان» دفع خواهند شد. تره کی افزود «ما ضیاءالحق را دشمن خود نمی دانیم ولی ممکن است دیر یا زود او از اعزام رخنه گران به این کشور خودداری کند».

8 - مناسبات با کشورهای سوسیالیستی: تره کی اصرار داشت که تنها بین 1000 و 1100 مستشار روسی در افغانستان وجود دارد که از این عده حدود 300 نفر در دستگاههای نظامی افغانستان خدمت می کنند. (اظهار نظر: ما معتقدیم که تقریبا 1000 مستشار نظامی روسی در اینجا وجود دارد و تعداد مستشاران غیرنظامی حدود 2500 نفر است.) او پیشنهاد کرد خبرنگاران خارجی این رقم را با اوضاع در ایران و پاکستان و سایر کشورها مقایسه کنند که در آنجا بین 60 تا 70 هزار آمریکایی و سایر مستشاران حضور دارند. درباره کمکهای نظامی از جانب اتحاد جماهیر شوروی، تره کی مدعی شد که «آنچه که ما نیاز داریم و می توانیم آنها را به کار بریم دریافت می کنم». در جبهه سیاستی تره کی اصرار داشت که «مناسبات برادرانه» بین افغانستان و چکسلواکی دلالت بر آن می کند که چکسلواکی «هرگز به ببرک کارمل سفیر سابق و همکاران پرچمیست او یا سایر دشمنان انقلاب پناه نخواهد داد».

9- مناسبات حزب با نهضت بین المللی: طبق اظهار تره کی حزب دمکراتیک خلق افغانستان «همبستگی تاریخی با سه نهضت عمده ضد امپریالیستی» داشته است. این سه نهضت عبارتند از: «جبهه جهانی صلح و ترقی» و «نهضت بین المللی طبقه کارگر» و «نهضتهای آزادیبخش ملی و اجتماعی در سراسر جهان.» 10- نتیجه گیری: به غیر از این فرمول بندیهای جدید، وفور لفاظیها در سطح عالی در اطراف نخستین سالگرد انقلاب، مطالب، قدیمی بوده است. تکذیب علنی وقوع حوادث (از قبیل شورش جلال آباد و شکنجه زندانیان و غیره) از سوی دستگاه رهبری ظاهرا همان تاکتیک «دروغ بزرگ» است که از طرف آنها در پیش گرفته شده و بدین ترتیب از حیثیت و اعتبار داخلی رژیم کاسته شده است. در این ارتباط تکذیب ناشیانه تره کی درباره اینکه امین گفته است که بعضی اشخاص می کوشند رهبر بزرگ را تحت تأثیر قرار دهند با اشاره به اینکه امین جزئی از دستگاه رسمی در مطبوعات تحت کنترل دولت است بسیار

ص: 530

جالب توجه است. اشاره های تره کی خطاب به پراگ (چکسلواکی) نیز ممکن است به عنوان حمله به سایر کشورهای «برادر» (مثلاً یوگسلاوی و حتی اتحاد جماهیر شوروی) باشد که ممکن است اکنون یا در مرحله دیگری به رهبران پرچمیست پناه دهند. در این ارتباط چنین به نظر می رسد که به هر اندازه که رژیم خلقی در تحکیم امنیت داخلی خود ناتوان باشد به همان اندازه رهبران خلقی ممکن است از این نگرانی داشته باشند که «دوستان بین المللی» آنها در جستجوی یک دستگاه رهبری چپگرای دیگری برای پشتیبانی باشد.آمستونز

نقش فعلی روسیه در افغانستان

سند شماره (16) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 9 می به: وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: نقش فعلی روسیه در افغانستان 1- خلاصه: درگیری شوروی در افغانستان در هفته های اخیر به صورت بارزی افزایش یافته است، ولی هنوز به حدود مبالغه شده ای که اغلب در مطبوعات جهان گزارش شده نرسیده است. اگر چه این امکان وجود دارد که نیروهای رزمی شوروی در درگیری داخلی افغانستان مداخله نمایند. ولی نظر ما این است که اتحاد جماهیر شوروی احتمالاً تلاش خواهد نمود تا از افتادن در چیزی که می تواند تله ای از نوع ویتنام باشد اجتناب ورزند.

2- با در نظر داشتن این حقیقت که عناصر انتخاب شده این گزارش توسط وزارتخانه در پاسخگویی به تجسسهای کنگره و جامعه مورد استفاده قرار خواهد گرفت (تلکس مرجع)، سفارت اطلاعات زیر را در مورد درگیری فعلی شوروی در افغانستان ارائه می کند که افشای آن به عملیات ما در اینجا به طور جدی زیان وارد نمی کند و یا منابع ما را مورد مخاطره قرار نخواهد داد.

3- علیرغم بدتر شدن وضعیت امنیتی در سراسر کشور حضور شوروی در افغانستان از نظر کمی، در ماههای اخیر افزایش قابل توجهی پیدا ننموده است. تعداد مستشاران نظامی روسی در حدود کمی بالاتر از 1000 نفر باقی مانده است. (و احتمالاً هنوز در حدود 2500 نفر مستشار غیر نظامی روسی در آن کشور به سر می برند.) ما بر این اعتقاد داریم که تعداد زیادی از وابسته های روسی به شوروی تخلیه شده اند، هر چند سفارت شوروی این را تکذیب می کند.

4- از نظر کیفی چنین به نظر می آید که نفوذ مستشاران روسی در هفته های اخیر و خصوصا پس از دیدار ژنرال روسی «ا. ا. پیشیف» رئیس اداره سیاسی نیروهای مسلح در آوریل، مشخص تر شده باشد. اگر چه دلیل اعلام شده برای سفر «پیشیف» بالا بردن سطح آموزش سیاسی نیروهای افغانستان بوده، ولی وی به همراه یک گروه بزرگ از کارمندان رسمی شوروی به افغانستان آمد و گمان بر این می رود که جنبه های مختلف پشتیبانی نظامی از ارتش و نیروی هوایی افغانستان را مورد بررسی قرار داده باشد.

ما همچنین از اداره و هدایت افزایش یافته وزارتخانه های مختلف کشوری توسط روسها مطلع می باشیم.

5 - بهترین لوازم از نظر کیفی که شوروی تاکنون برای افغانستان تهیه دیده است عبارتند از هواپیماهای

ص: 531

جنگنده میگ -- 21 و سوخو 7 و هلیکوپترهای توپدار 24 -- MI و تانکهای 62-- Tعلیرغم شایعات خلاف و مکرر، افغانیها هنوز به هواپیمای میگ 32 مجهز نشده اند.

6- سفارت شایعات گسترده ای که خلبانان روسی در برخی مأموریتهای عملیاتی هواپیماهای افغانستان بر علیه هدفهای چریکی شرکت دارند را مورد ارزیابی قرار داده است. ما هیچ دلیل محکمی برای رد این امکان در دست نداریم و تا زمانی که چنان هواپیمایی با خلبان روسی آن دچار حادثه نشود مشکل خواهد بود که این شایعات را اثبات کنیم. از آنجایی که برخی از تجهیزات جدید از قبیل هلیکوپترهای توپدار 24- MIاز تجهیزات جنگی قدیمی تر افغانستان پیچیده تر هستند، گمان بر این می رود که پرسنل روسی در فعالیت آموزشی سنگینی شرکت دارند و چندین گزارش وجود دارد که هلیکوپترهای 24- MI در عملیات علیه شورشیان مورد استفاده قرار گرفته اند. از آنجایی که این یک سیستم پیچیده تسلیحاتی است ما اطمینان نداریم که زمان کافی برای آموزش افغانیها جهت پرواز با این هلیکوپترها به تنهایی وجود داشته است. بنابراین کاملاً امکان پذیر است که روسها در پرواز آن هلیکوپترهایی که در عملیات مورد استفاده قرار گرفته است کمک کرده باشند و در عین حال خلبانان افغانی را تعلیم داده باشند.

7- چون مستشاران نظامی روسی در نیروی زمینی افغانستان در تمام سطوح تا گردان و همچنین در چندین واحد تخصصی کوچک حضور دارند، غیر عادی خواهد بود اگر هر چند وقت یک بار در عملیات نظامی دستگیر نشوند.

8 - مهمترین سؤال این است که آیا می توانیم انتظار داشته باشیم که نیروهای روسی را در درگیری افغانستان ببینیم ؟ ما فقط می توانیم ناظر باشیم که از چنان احتمالی جلوگیری به عمل نیاید. ماده 4 معاهده جدید دوستی افغانستان - شوروی منعقد در 5 دسامبر 1978 شرط می کند که طرفین 00011 با یکدیگر مشاوره می نمایند و بر اساس توافق، اقداماتی به عمل می آورند که امنیت، استقلال و تمامیت ارضی دو کشور را تضمین نماید.» ماده به این ترتیب خاتمه می پذیرد:» به منظور انسجام بخشیدن به توانایی دفاعی طرفین قرارداد، آنها بایستی که به توسعه همکاری در زمینه نظامی بر اساس موافقتنامه های مناسبی که بین آنها منعقد شده ادامه دهند.» 9- خیلی از ناظران دیپلماتیک اظهار نظر کرده اند که عبارت پردازی دقیق ماده 4 به نظر می رسد که اتحاد شوروی را قادر می سازد که با یک تیر دو نشان بزند. به نظر می رسد که این ماده به نیروهای روسی اجازه می دهد در زمان صلح به افغانستان وارد شوند، ولی همچنین حاوی زبان گریز می باشد که به روسها اجازه می دهد درخواست کمک رژیم خلقی را نادیده بگیرند. شایع است که افسران ارشد روسی به خلقیها اطمینان شفاهی داده اند که اتحاد جماهیر شوروی هر چه که لازم باشد برای حفاظت از انقلاب انجام خواهند داد. در حالی که خلقیها در گفتگو با دیپلماتها و مطبوعات خارجی (کابل 3538) اظهار داشته اند که مطمئن می باشند که اتحاد شوروی به آنها در رویارویی با مداخلات روشن نیست آیا واقعا آنها چنین اطمینانی را دارا می باشند. رهبری تره کی -- امین بدون شک آگاه است که راههای دیگری نیز برای رژیم آنها به صورت ناآشکار وجود دارد (از جمله رهبران تبعیدی حزب پرچم).

10- هر چند این سفارتخانه به تخصص سفارت مسکو در تجزیه و تحلیل روسیه در مورد وضعیت

ص: 532

افغانستان احترام می گذارد (که کرملین بایستی به آن هم به عنوان یک فرصت و هم آشفتگی بنگرد)، این مورد در کابل موضوع خیلی از تفکرات می باشد. بعضی استدلال می کنند که شوروی مایل است تا از یک رکود اقتصادی در باتلاق جنگی داخلی از نوع ویتنام اجتناب ورزد، در حالی که دیگران معتقدند که ما بایستی در آستانه وضعیت نظیر 1968 چکسلواکی باشیم. اتحاد شوروی ممکن است به خاطر اینکه انقلاب افغانستان در خطر است «حرکتی» صورت دهد. در این رابطه اتهامات مکرر شوروی در مورد مداخله ایالات متحده، چین، پاکستان و دیگر کشورها می تواند به عنوان زمینه ای قانونی و تبلیغاتی برای چنان حرکتی به کار گرفته شود. علاوه بر این شکایتهای مکرر خلقیها که سربازان پاکستانی و ایرانی در لباس افغانی در افغانستان فعالیت می نمایند، می توانند بخشی از این تدارکات سیاسی باشد.

11- چرا اتحاد شوروی باید تصمیم به مداخله بگیرد؟ افغانستان بر خلاف آنگولا، اتیوپی یا یمن با خود شوروی هم مرز است. در حقیقت این کشور آشوب زده در مجاورت چندین جمهوری مسلمان آسیایی مرکزی شوروی که حساس می باشد قرار دارد. مسکو به صورت قابل درکی در مورد امکان یک رشته به هم پیوسته از کشورهای اسلامی محافظه کار که در طول و یا نزدیک مرزهای جنوبی آن از پاکستان، ایران قرار می گیرد، نگران است (و اگر که اتحاد اخوان رژیم خلقی را سرنگون کند، این جریان می تواند رخ دهد). اتحاد شوروی همچنین سرمایه گذاریهای سیاسی، اقتصادی، استراتژیک، نظامی و پرستیژ کافی در افغانستان خلقی دارد. محتمل نیست که مسکو بدون برخی تلاشها جهت حفظ آنها بگذارد که از دست بروند.

به عبارت دیگر تقریبا هر رژیم افغانی که بر رژیم خلقی پیشی بگیرد، احتمالاً احساس خواهد کرد که بایستی با حقیقت جغرافیایی -- سیاسی همسایه بزرگ شمالی کشور به توافق برسد. (همان گونه که در مورد دولتهای افغانستان در 60 سال گذشته متغیر بوده است.)

تقاضای اطلاعات در مورد افغانستان و جمهوری دمکراتیک خلق یمن

سند شماره (17) از: وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.تاریخ: 11 می 79 به: سفارت آمریکا در تهرانطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تقاضای اطلاعات در مورد افغانستان و جمهوری دمکراتیک خلق یمن 1- تمام مطالب خیلی محرمانه است.

2- سفارت بایستی تا به حال تلگرافهایی درباره نقش شوروی در افغانستان دریافت کرده باشد و قبلاً مجاز بوده است که بیشتر این اطلاعات را با دولت موقت ایران در میان بگذارد. به علاوه شما می توانی از IMRجدید زیر به شماره 94905 وزارت خارجه (که برای سفیر سولیوان در اواخر مارس تهیه شده) استفاده کنید که حاوی اطلاعات وسیعی است که از منابع آزاد دریافت شده است.

3- افغانستان: تفسیر شوروی از افغانستان در دو سه هفته گذشته کاهش یافته است. در حالی که مطبوعات شوروی به اشاره ضمنی به اینکه ایالات متحده و پاکستان در پشت افغانستان هستند، ادامه می دهند که ضمنا تکرار و درجه اعتبار این اشارت ضمنی کاهش پیدا کرده است. به هر حال مسکو هنوز با شدت به چین حمله می کند. برای مقابله با احساسات ضد شوروی در دنیای مسلمین که به واسطه حمایت مسکو از کابل صورت پذیرفته، سعی بر این شده که وجهه اقلیتهای مسلمان در شوروی تقویت شود. دوبار

ص: 533

در ماه گذشته رادیو شوروی پیامهایی را از مفتی تاشکند که سیاست شوروی در مورد آزادی مذهب و وضعیت اسلام در شوروی را ستوده است پخش کرد. در عین حال شوروی مواظب بوده تا روی روابط دو کشور تأکید گردد و جهت گیری مارکسیستی حزب دمکراتیک خلق افغانستان را بی اهمیت جلوه دهد.

4- پوشش رسانه های گروهی شوروی از اولین سالگرد انقلاب افغانستان در 27 آوریل بدون عیب بود. برژنف و کاسیگین تبریکاتشان را ارسال داشتند در حالی که تفسیر آنها روی پیشرفتی که در 12 ماه اخیر حاصل شده بود، تأکید می کرد اما اضافه می کرد که هنوز راه طولانی در پیش است. علیرغم تعهدات پشتیبانی مکرر روسها، روسها دقت داشتند که بر وضعیت عدم تعهد جمهوری دموکراتیک افغانستان تأکید کنند.

مسکو هنوز حزب دمکراتیک خلق افغانستان را به عنوان یک حزب کمونیست نشناخته و احتمال هم نمی رود که تا زمانی که وضعیت افغانستان و کنترل جمهوری دموکراتیک افغانستان بر کشور احاطه پیدا نماید چنین کاری را انجام دهد. در واقع نشانه ای وجود دارد که شوروی از روابط نزدیک با رژیم تره کی متأسف است ولی تعهد آنها برای تبادل آن همچنان پابرجاست. در هر صورت شوروی به حزب دمکراتیک خلق افغانستان به عنوان حزب پیش قراول و به انقلاب افغانستان به عنوان روح پرولتاریای بین المللی اشاره می کند. ساسلو عضو اداره سیاسی، اخیرا اظهار داشت که افغانستان مثل اتیوپی و موزامبیک در جهت سوسیالیست شدن قرار دارد. این جهت گیری همراه با پیشرفت است ولی راه درازی، در پیش دارد تا بتواند شروع به ساختن سوسیالیسم واقعی کند.

5 - علیرغم کوششهای کابل مبنی بر متوقف ساختن فعالیت شورشیان، به نظر می رسد که جنگ در افغانستان شدت و گستردگی شدیدی یافته است. کنترل دولت بر نواحی استانهای کنارها، ننگاهار و پکتیا کم به نظر می رسد و جنگ در آن مناطق سنگین بوده است. آشوبهایی در حومه کابل اتفاق افتاده است. در خلال جشن سالانه هیچ ناراحتی جدی مخصوص (عمدتا به خاطر هماهنگی تدارکات امنیتی شوروی) وجود نداشته ولی اخبار ترور مقامات عالیرتبه افغان و مستشاران روسی پا بر جا باقی می ماند. طبق اخبار واصله تا به حال عده ای از روسها در یک شورش آشکار نظامی در جلال آباد کشته شده اند.

6- مسکو در پاسخ به نیازهای کابل، ظاهرا به کمکهای نظامیش افزوده است. بیشتر این کمکها قبلاً در قراردادها وجود داشته ولی تاریخ ارسال آنها تمدید شده است. طبق گزارشهای معتبر مطبوعات، در حال حاضر بیشتر از 3000 مستشار روسی در افغانستان به سر می برند که 1000 نفر از آنها پرسنل نظامی هستند، اتحاد جماهیر شوروی اخیرا حدود دوجین هلیکوپتر 24-- MIجنگی ارسال داشته و از آنجایی که هیچ خلبان افغانی نیست که روی این هلیکوپترها تعلیم دیده باشد، خلبانان روسی ممکن است تا زمانی که خلبانان افغانی تعلیمات ببینند با این هلیکوپترها به عملیات بپردازند. در اوایل آوریل ژنرال پیشیف، رئیس هیئت مدیره سیاسی ارتش و نیروی دریایی، در رأس یک هیئت به کابل آمد تا احتمالاً وفاداری ارتش و تعلیمات آن را مورد بحث قرار دهد و همچنین احتمالاً وضعیت را برای مسکو بررسی کند و شانسهای رژیم تره کی برای ادامه بقاء را مورد ارزیابی قرار دهد.

7- جمهوری دمکراتیک خلق یمن: اسماعیل، مرد شماره یک جمهوری دمکراتیک خلق یمن ضمن دیدارش از اتیوپی در اوایل مه علنا از اتحاد جماهیر شوروی و کوبا برای کمکهایشان در جنگ این کشور با (یمن جنوبی) تشکر کرد و جمهوری دموکراتیک خلق یمن را در زمره پیشقراولان انقلاب کبیر اکتبر

ص: 534

قلمداد کرد. مسکو در سراسر درگیری در عدن مستقر بود. در حالی که در خلال جنگ هیچ افزایش مهمی در ارسال اسلحه صورت نگرفته بود، مجموعه های ارسالی شوروی به جمهوری دمکراتیک خلق یمن از تابستان گذشته زیاد بوده و احتمالاً جمهوری دمکراتیک یمن آنچه احتیاج داشته دریافت داشته است.

8 - همچنین به نظر می رسد که مسکو از یک صلح میانه طرفداری می نمود و به طور علنی از تلاشهای اعراب برای خاتمه دادن به درگیری ستایش نمود. قبل از اینکه جنگ روی دهد اتحاد شوروی در تلاش بود تا روابطش را با عربستان و یمن (YAR)بهبود بخشد. امکان دارد که عراق به سهم خود در تلاش برای جلوگیری از رشد نفوذ شوروی در شبه جزیره عربستان وسیله ای بوده باشد.

9- در خلال هفته آخر ماه آوریل، کمیته همبستگی آفریقا-- آسیای شوروی مهماندار یک هیئت نمایندگی از جبهه خلق برای آزادی عمان بود. از ژانویه به این طرف مطبوعات شوروی چندین مقاله انتقادی در مورد عمان و دولت سلطان (عمان) انتشار داده اند که بر این در اشاره دارد که برخورد ایران و انقلابیون ظفار (حالا که دیگر ایران جهت حمایت از دولت عمان نیرو در اختیار آنها نمی گذارد) ممکن است تجدید شود. مسکو به طور اخص از امتناع در حمایت از تحریمهای بغداد و قطع ارتباطات با مصر در جریان صلح خاورمیانه مکدر شد. 10- ما به پاراگراف 5 تلکس مرجع به طور جداگانه پاسخ خواهیم داد.

نماینده گیلانی پیشرفت در متحد کردن گروههای مختلف افغانی را گزارش می دهد

سند شماره (18) از: سفارت آمریکا در اسلام آباد به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: سری شماره سند: 5531 موضوع: نماینده گیلانی پیشرفت در متحد کردن گروههای مختلف افغانی را گزارش می دهد 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: همایون آصفی، وکیل افغانی از پاریس که روز 23 آوریل همراه با سید احمد گیلانی به سفارت مراجعه کرد، از مأمور سفارت در تاریخ 13 ماه مه همراه با گزارش از پیشرفت حاصله در ایجاد وحدت در میان گروههای مستقر در پیشاور دیدن کرد. آصفی همچنین درباره موقعیتها در زد و خورد بین نیروهای مخالف و سربازان، جمهوری دمکراتیک افغانستان اطلاع داد. وی قسمتهایی از یک هواپیمای میگ 21 را که به گفته او به وسیله نیروهای مخالف در اواخر ماه آوریل به دست آمده است نزد ما باقی گذاشت.

3- آصفی، که پس از دیدار قبلی خود از سفارت در سراسر پاکستان سفر می کند تا وحدت نهضتهای مخالف را تحقق بخشد، گفت «اتحاد پر معنای» سه گروه (جبهه آزادی بخش ملی افغانستان، گروه گیلانی، و گروه میان گل جان) اکنون 90 درصد محقق است و باید تا روز 18 می اعلان شود. موافقتنامه حاصله به وسیله رهبران این سه سازمان در پیشاور امضاء خواهد شد و به مطبوعات (در سراسر جهان) اعلان خواهد شد. این اتحاد شامل هماهنگی فرماندهی در عملیات صحرایی و همکاری در سطوح بالا در پیشاور خواهد بود.

4- آصفی همچنین ترتیبی داده است تا بازرگانان افغانی خارج از کشور یک ایستگاه رادیویی را که از اروپا خریداری شده و تحت رهبری کمیته متحد گروه در وزیرستان نصب خواهد شد، سرپرستی کنند.

ص: 535

آصفی از قرار معلوم به پسر عموی خود، شهنواز که در وزارت امور خارجه پاکستان کار می کند، درباره مقاصد خود اطلاع داده و تقاضای اجازه کرده است که تجهیزات رادیو وارد شود. آصفی تصویب وزارت امور خارجه را گزارش نداده است، بلکه گفته است: «شهنواز به من نگفت که فعالیت را در این زمینه متوقف کنم.» 5 - آصفی گفت گروههای قبیله ای افغانستان اخیرا در پشتیبانی از فعالیتهای شورشیان فعالتر شده اند و وزیرهای فعالانه از تاریخ 11 می به زد و خوردها پیوسته و منگالها، تاجیکها، ازبکها و افریدیها همه از لحاظ اصولی موافقت کرده اند که به این جنگها بپیوندند ولی فاقد تشکل برای هماهنگ کردن کوششهای خلقهای خود می باشند. عامل دیگری که باعث تردید این گروههای قومی و قبیله ای شده است نبودن رهبری است که دارای موقعیت ملی باشد که آنها خود را به او نسبت دهند. آصفی گویا نامه ای دارد که به وسیله همه این گروهها امضاء شده و به عنوان ظاهرشاه است. در این نامه از ظاهر شاه خواسته شده است به افغانستان بازگردد یا اینکه عبدالولی، کانونی به عنوان نقطه تلاقی برای فعالیتهای مخالفان قرار گیرد. طبق اظهار آصفی، در نامه مورد بحث به پادشاه افغانستان، توضیح داده شده است که، مقصود گروهها استقرار مجدد سلطنت نیست و شخص سلطان تنها به عنوان یک شخص تشریفاتی مورد استفاده قرار می گیرد نه به عنوان پادشاه حکمروا.

6- آصفی گفت او از شهنواز مدیر کل وزارت خارجه پاکستان درباره اینکه ظاهرشاه یا عبدالولی اجازه یابد پایگاهی در پاکستان برقرار کند سؤال کرده است. شهنواز در پاسخ گفته است: «شاید کمی بعد، ولی نه اکنون.» شهنواز گویا به آصفی گفته است که شورویها اقداماتی نزد وزارت امور خارجه به عمل آورده و با دادن اجازه به خاندان سلطنتی افغانستان به سکنی گزیدن در اینجا از طرف حکومت پاکستان مخالفت کرده اند.

7- هنگامی که درباره پشتیبانی خارجی از گروههای مخالف سؤال شد آصفی گفت جمهوری خلق چین، امارات متحده عربی و عربستان سعودی همه قول مساعدت داده اند ولی هنوز کاری عملی در این مورد انجام نداده اند، به محض اینکه اعلامیه اتحاد گروهها صادر شد، آصفی قصد دارد به امارات متحده عربی و عربستان سعودی، برای پیگیری تحقق وعده های آنان سفر کند. او آن گاه قصد دارد از طریق، رم برای تسلیم دعوت نامه ها به ظاهرشاه و عبدالولی به پاریس بازگردد این امکان وجود دارد که او قادر باشد توقفی نیز در ایران داشته باشد، زیرا جامعه هزاره در پاکستان اظهار آمادگی کرده است تا تماس او را با آیت اللّه خمینی برقرار کرده و او بتواند از این محفل نیز استفاده کند.

8 - آصفی می گوید گروههای واقع در پیشاور تمایل دارند از اینکه شک کنند شورویها، برای نجات حکومت خلقیها در افغانستان این کشور را تحت هر عنوانی که شده، اشغال می کنند. او می گوید نخستین اقدام بعد از وحدت بخشیدن به گروههای اصلی، تماس با شورویها در یک سرزمین بیطرف و برقراری مناسبات براساس واقعیات اوضاع خواهد بود، یعنی اینکه هیچ رژیمی در کابل نمی تواند بدون مناسبات حسنه با اتحاد شوروی وجود داشته باشد. آصفی مدعی است، که این مقاصد در حال حاضر قابل ذکر نخواهد بود، زیرا در چنین صورتی مذهبیون افراطی دچار سوءتفاهم شده و وحدت غیر ممکن خواهد بود.

9- آصفی ظاهرا برای منعکس کردن نظریات سید احمد گیلانی و سایر رهبران در منطقه پیشاور، به

ص: 536

مأمور سفارت هشدار داد که ضیاء ناصری، شهروند آمریکایی (AMCIT) شاید یک مأمور دوجانبه باشد.

آصفی مدعی است که ضیاء ناصری سال گذشته با حفیظ اللّه امین در سازمان ملل متحد ملاقات کرده و اندکی پس از آن از کابل دیدن کرده است. او پس از آن که مجددی، رهبر «جبهه ملی آزادی بخش افغانستان» او را نزد خود رد کرده بود در پیشاور ظاهر شده و خود را به گیلانی ربط داده است. آصفی گفت گیلانی اکنون از دوستی با ضیاء ناصری تأسف می خورد و می خواهد بفهماند که بین او و این آمریکایی مناسباتی وجود ندارد.

10- آصفی گزارش داده است که نیروهای مخالف سه هواپیمای میگ متعلق به جمهوری دمکراتیک افغانستان را سرنگون کرده اند. اولی در «وزا» در منطقه «زدران» در ایالت «پکتیا» در تاریخ 25 آوریل دومی در دهکده پچاراگان در پکتیا و آخری در روز نهم ماه می در نزدیکی خوست در پکتیا. او مشخص نکرد که این هواپیماها چگونه سرنگون شده اند ولی چند قطعه از بقایای هواپیما را، شامل پنج پلاک هواپیما که از میگ اولی جدا شده، همچنین عکسهایی از هواپیما را نزد مأمور سفارت به امانت سپرد.

رونوشت از طریق POUCHED به مصرف کنندگان ذیعلاقه توسط اداره کنستایل INR/RNA/SDA

سابقه تحصیلاتی وزیران و معاونان وزیر حکومت افغانستان

سند شماره (19) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 14 می 1979 به: وزارت امور خارجه موضوع: سابقه تحصیلاتی وزیران و معاونان وزیر حکومت افغانستان به پیوست فهرستی از سابقه تحصیلاتی و آموزشهای وزیران و معاونان وزیر در حکومت جمهوری دمکراتیک افغانستان تقدیم می شود. با مقایسه اطلاعاتی که درباره این مقامات با توجه به اطلاعاتی که درباره افرادی در جمهوری دمکراتیک افغانستان در حکومت اولیه ای که پس از انقلاب 27 آوریل 1978 سر کار آمدند، آشکار است که لااقل از لحاظ تحصیلات این گروه آبرومندتر از گروه پیشین است. چهل و دو نفر از مأمورین درجه یک در حکومت کنونی تحصیلات قبل از دانشگاهی یا آموزش حرفه ای را گذرانده اند که 29 نفر آنها در افغانستان و 13 نفر آنها در خارج بوده و 17 نفر آنها از تحصیلات دانشگاهی یا پیشرفته بهره مند شده اند. در عوض در حکومت اول جمهوری دمکراتیک افغانستان تنها 29 بوروکرات در سطح وزیر و معاونت وزیر دارای آموزش قبل از دانشگاهی بوده اند و 12 نفر آنها آموزش پیشرفته داشته اند. معذالک همان طوری که در مورد گروه اول می توان گفت عده کمتری از مقامات کنونی آموزشهایی داشته اند که با مسؤلیتهای کنونی آنها وفق داشته باشد. همچنین این نکته جالب است که یازده وزیر و معاون وزیر در ایالات متحده تحصیل کرده اند. در حالی که فقط شش نفر آنها تحصیلاتشان در اتحاد شوروی بوده است. هیچ کدام از این مقامات تا اندازه ای که ما اطلاع داریم در کشورهای دیگر کمونیستی تحصیل نکرده اند.

پیوست.

ص: 537

1- سابقه تحصیلاتی وزیران و معاونان وزیران کابینه 2- تاریخچه تحصیلات افراد اطلاعات در مورد چند نفر از مقامات به دست نیامده و در مورد دیگران نیز ناقص است و این به علت تغییراتی است که در مورد پرسنل، به طور مداوم، صورت می گیرد. معذالک، بالاخره شکافها را در معلومات خود درباره این بوروکراتهای بلند مرتبه پر خواهیم کرد.

ضمیمه شماره 1 سابقه تحصیلاتی وزیران و معاونان وزیران کابینه افغانستان الف: درجه فارغ التحصیل قبل از دانشگاهی و آموزش حرفه ای مثلاً نظامی.

تذکر- این نمودار منعکس کننده سابقه تحصیلاتی 33 نفر است. در حال حاضر اطلاعاتی درباره تاریخچه تحصیلات 8 نفر دیگر نداریم. 2 پست وزارتی فعلاً خالی است.

تاریخچه تحصیلات رئیس شورای انقلاب نور محمد تره کی، آموزش تا پایان کلاس چهارم (دبیرستان - م) مدرسه شبانه.

لورایی نخست وزیر و وزیر امور خارجه حفیظ اللّه امین، لیسانس علوم دانشگاه کابل در رشته ریاضیات و فیزیک در سال 1953، فوق لیسانس از دانشکده تربیت معلم دانشگاه کلمبیا 1958-- دو سال اضافی در دانشکده تربیت معلم کلمبیا بین سالهای 1963 تا 1965.

1- وزارت امور خارجه - شاه محمد دوست - معاون اول وزیر امور خارجه، مسؤل امور سیاسی - فارغ التحصیل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل.

دکتر اسداللّه امین معاون دوم وزیر امور خارجه - مسؤل امور سیاسی عبدالهادی مکمل - معاون وزیر امور خارجه در امور اداری - فارغ التحصیل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل.

وزارت کشاورزی و اصلاحات ارضی.

صالح محمد زیری - وزیر، فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه کابل.

فاضل رحیم رحیم - معاون وزیر، مسؤل اصلاحات ارضی - آموزش آمار در هند. همچنین مطالعه آمار در دانشگاه ایالت آیوا در 57 - 1956 و 64 - 1961 و 1970 لیسانس علوم در رشته آمار کشاورزی و پژوهشهای دامی دانشگاه ایالت آیوا در سال 1964، همه این مطالعات به سرپرستی مؤسسه عمران بین المللی.

عبدالاحد سرسام - مسؤل امور کشاورزی. آموزش دانشگاهی با تأمین مالی در مؤسسه عمران بین المللی در ایالات متحده وزارت ارتباطات. محمد گلاب زوی - وزیر، فارغ التحصیل آکادمی نظامی افغانستان آموزش خلبانی رزمی در اتحاد شوروی. خلیل اللّه کوهستانی، معاون وزیر - لیسانس علوم از دانشگاه کابل در رشته ریاضیات و شیمی سال 1974.

وزارت بازرگانی، عبدالقدوس گوربندی - فارغ التحصیل مؤسسه تکنولوژی افغانستان و یک دوره پانزده ماهه در کنترل هوایی اداره هواپیمائی کشوری آمریکا محمد حکیم مالیار - معاون وزیر - خبرگزاری دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل.

ص: 538

وزارت دفاع، سرهنگ دوم محمد اسلام وطنجار - فارغ التحصیل آکادمی نظامی افغانستان در سال 1958.

سرهنگ دوم محمد یعقوب - معاون وزیر (رئیس ستاد).

وزارت آموزش و پرورش، دکتر عبدالرشید جلیلی - وزیر، فارغ التحصیل دانشکده کشاورزیدانشگاه کابل سال 1963، فوق لیسانس در میکروبیولوژی کشاورزی از دانشگاه وایومینگ.

دکترا از اتحاد شوروی.

دکتر غلام محمد سهیبی، معاون اول وزیر - از تحصیلات وی اطلاعاتی در دست نیست.

فضل حق، معاون دوم وزیر - از تحصیلات وی اطلاعی در دست نیست.

وزارت دارایی، عبدالکریم میثاق - وزیر، تحصیلات مرتبی نداشته است.

خیرمحمد سلطانی، معاون وزیر، فارغ التحصیل دانشگاه کابل 2 ماه تحصیل در دانشگاه پیترزبورگ سال 1975.

وزارت امور مرزی، صاحب جان شهرایی، وزیر - اطلاعاتی از تحصیلات وی در دست نیست.

معاون وزیر.... شاغل ندارد.

وزارت آموزش عالی، پروفسور محمود سوما، وزیر - لیسانس دانشگاه آمریکایی بیروت رشته علوم 1960 - فوق لیسانس و دیپلم ابتدایی دانشکده تربیت معلم کلمبیا - 1964.

پیر محمد زرای - معاون وزیر، لیسانس مهندسی از دانشگاه لندن وزارت اطلاعات و فرهنگ، خیال محمد کاتاوازی، وزیر - فارغ التحصیل دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه کابل 1968.

علی گل پیوند، معاون وزیر اطلاعات و فرهنگ - فارغ التحصیل دانشکده آموزش و پرورش دانشگاه کابل، مطالعات فوق لیسانس در رشته آموزش و پرورش در دانشکده تربیت معلم کابل.

پست معاون وزیر برای رادیو و تلویزیون شاغل ندارد.

وزارت کشور، شرجان مزدوریار، وزیر - فارغ التحصیل آکادمی نظامی افغانستان.

فقیر محمد فقیر، معاون وزیر - اطلاعاتی از تحصیلات وی در دست نیست.

وزارت دادگستری، عبدالحکیم شهرایی جوزجانی - وزیر، فارغ التحصیل حقوق اسلامی از دانشگاه کابل 1960، مطالعات روزنامه نگاری در دانشگاه کابل 1962 - مطالعات بیشتر در اتحاد جماهیر شوروی 1963.

محمد اکرم عبقری معاون وزیر - مسؤل امور اداری، اطلاعاتی از تحصیلات وی در دست نیست.

محمد عنبر وحیدی - معاون وزیر، مسؤل امور قضایی، فارغ التحصیل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشکده کابل 1953، مطالعات بیشتر در رشته تحقیقات جنائی و حقوق تطبیقی در دانشگاههای آمریکایی و جرج واشنگتن 58 - 1957 (با بورس مؤسسه عمران بین المللی آمریکا).

وزارت معادن و صنایع، محمد اسماعیل دانش - وزیر، در دانشکده کشاورزی و مهندسی کابل در سالهای 60 - 1958 تحصیل کرده و درجه لیسانس در رشته معدن شناسی از دانشگاه ویرجینیای غربی، در 1964 درجه فوق لیسانس در رشته معدن شناسی از دانشگاه ویرجینیای غربی و درجه فوق لیسانس در رشته فیزیک از دانشگاه لنین در اتحاد شوروی در سال 1971.

ص: 539

غلام محمد رحیمی، معاون نخست وزیر، مسؤل صنایع اطلاعی در دست نیست.

مهندس عبدالکافی رسولی، معاون وزیر، مسؤل معادن - اطلاعی در دست نیست.

وزارت برنامه ریزی، مهندس محمد صدیق عالمیار - وزیر، فارغ التحصیل مؤسسه تکنولوژی افغانستان همچنین در پلی تکنیک افغانستان تحصیل کرده است. آموزش بیشتر در اتحاد شوروی در رشته مهندسی زمین شناسی.

فاتح محمد تارین - معاون وزیر، در اتحاد شوروی تحت سرپرستی سازمان ملل متحد آموزش دیده است. همچنین 18 ماه در فرانسه در رشته مدیریت صنعتی تحصیل کرده است.

عبدالغفور ملک زاده - معاون وزیر در آمار، اطلاعی در دست نیست.

وزارت بهداشتی عمومی، دکترشاه ولی - وزیر (معاون نخست وزیر). فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه کابل.

پست معاون وزیر شاغل ندارد، وزارت ترابری، محمد حسن بارق شافعی - وزیر. هیچ گونه تحصیلات دانشگاهی یا پیشرفته ندارد.

نور محمد دلیلی، معاون وزیر - 2 سال برنامه آموزشی در ایالات متحده، نزد اداره هواپیمایی کشوری.

وزارت کارهای عمومی، دستگیر پنج شیری - لیسانس دانشکده ادبیات دانشگاه کابل.

مهندس صالح محمد پیروز، معاون وزیر - اطلاعی در دست نیست.

وزارت آب و برق، منصور هاشمی وزیر - ابتدا در دانشکده تربیت معلم کابل تحصیل کرده و سپس در دانشکده آمریکایی بیروت از سال 60 - 1955، لیسانس دانشگاه کابل در رشته فیزیک 1960، فوق لیسانس از دانشگاه آریزونا 1965.

مهندس محمد جمعه برک زوی، معاون وزیر - 2 سال در دانشگاه آمریکایی بیروت

شورشی غیر وابسته افغانی به سفارت تلفن می کند

سند شماره (20) سری ایران - تهران16 مه 1979 عالیجناب در ملاقات اخیرمان نخست وزیر در مورد دریافت اطلاعاتی که ممکن است از طریق دیگر برای شما قابل حصول نباشد اظهار علاقه نمود.

به پیوست مطالبی است در مورد افغانستان که قسمت اول در حقیقت گزارش وضعیت از زمان کودتای آوریل 1978 تا به حال می باشد، ارسال می دارم. قسمت دوم از میان آخرین اطلاعات ما تهیه و تنظیم شده است. لطفا مرا مطلع گردانید که آیا اطلاعاتی با این ماهیت مورد علاقه شماست و یا به من توصیه کنید چه زمینه های به خصوصی مورد نظر شما و همکارانتان می باشد.

منتظر تبادلات آتی با شما هستم.

اراتمند شما - چارلز ناس مسؤل مطالب جناب آقای امیرانتظام، معاون نخست وزیر دفتر نخست وزیری، تهران

ص: 540

سند شماره (21) از: سفارت آمریکا -- تهران تاریخ: 20 می 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: سری تهران 05208 رونوشت به: سفارت آمریکا در کابل و.....

شماره سند: تهران 5208 موضوع: شورشی غیر وابسته افغانی به سفارت تلفن می کند 1- (تمام متن سری، این یک پیام گزارشی است.) 2- خلاصه: ضیا ناصری شهروند آمریکایی افغانی، که برای کسب کمکهای مالی جهت نهضت چریکی افغانستان و دیدار با آیت اللّه خمینی، آیت اللّه خلخالی، و وزیر امور خارجه، یزدی در ایران است، ضعفهای عمده نهضت را اعم از رهبری، مالی و سازماندهی برای کارمند سیاسی سفارت توصیف کرد، اما گفت که نهضت تا نوامبر دولت خلقی را بر خواهد انداخت تا جمهوری دمکراتیک اسلامی را بنا نهد. (پایان خلاصه) 3- ناصری که خود را به عنوان یکی از دوستان ریک شرمن در اسلام آباد معرفی می کرد، در 17 می به قسمت سیاسی تلفن کرد. ما در خلال صرف قهوه ملاقات کردیم و راجع به دوستانمان و فعالیتهای جاری او صحبت کردیم. ناصری خود را به عنوان «یک میهن پرست آزاد» که برای رهبران مختلف در پاکستان کار می کند ولی با هیچ یک همراهی ندارد؛ اگر چه نزدیکترین همکاریها را با پیر سید احمد گیلانی دارد، توصیف کرد.

او گفت که هم اکنون از نیویورک، جایی که با محمد علی بوکسور ملاقات کرد، و از فرانکفورت، جایی که با حدود سیصد نفر از تجار تبعیدی افغانی ملاقات کرد، می آید. (او گفت علی او را رد کرد، ولی افغانیهای فرانکفورت 50000 مارک بیعانه دادند.) هدف اصلی او افزایش میزان اعانات است و او از طرف «شورای انقلابی و اسلامی افغانستان» اعتبارنامه ای همراه داشت.او با معرفی نامه ای برای آیت اللّه خلخالی، رئیس دادگاههای اسلامی (و او گفت، داماد آیت اللّه خمینی) در ایران است.او گفت، خلخالی بعد از ظهر آن روز او را به قم می برد، جایی که او برای روز بعد قرار ملاقاتی با خمینی داشت.اگر خمینی موافقت کند، او دوباره با خلخالی و یزدی، وزیر امور خارجه برای بحث در مورد جزئیات کمک مالی برای نهضت و برپایی کمپهای نظامی پناهندگان در مرز ایران و افغان، ملاقات خواهد کرد.

4- ناصری نهضت را بسیار فعال اما «کاملاً بی سرمایه» توصیف کرد. او می گوید در عین حالی که او برای یافتن پول تلاش می کند، رهبران خود را در رابطه با حمایت مورد انتظار از جانب کشورهای عربستان سعودی، مناطق خلیج، و چین فریب می دهند. او می گوید که گیلانی در ژانویه به عربستان سعودی رفت و به عنوان مهمان شاهزاده فهد دو هفته آنجا ماند، ولی هیچ چیزی دریافت نکرد. در ماه مارس او ناصری، از ابوظبی دیدار کرد، ولی غیر از آرزوهای خوب چیزی دستگیرش نشد. او با خمینی هم در ماه مارس قرار ملاقاتی داشت، اما از او خواسته شد تا وقتی که انقلاب ایران امور خود را سر و سامان دهد، آن را به تعویق اندازد. در همین زمان، او از افغانیها در آمریکا مقدار قابل توجهی وثیقه به دست آورده بود، ولی تمام آنها برای مواد غذایی صرف شده و برای اسلحه و مهمات چیزی باقی نمانده

ص: 541

است او رهبری افغانها را در پاکستان به عنوان غیر متجانس توصیف کرد که از «اخوان المسلمین تا مارکسیستهای اسلامی» را در برمی گیرد و در عین حالی که برای کسب برتری تقلا می کنند با ترشرویی با یکدیگر همکاری می نمایند و مایل نیستند به هیچ کسی خارج از جمع خود، منجمله خود او اعتماد کنند.

او در حالی که می گفت، آنها مردان را در مأموریتهای خودکشی بدون استراتژی عمومی، که متحمل تلفات سنگینی می شود (700 زخمی در یک اردو) و برای آنها هیچ تسهیلات پزشکی وجود ندارد و از بهره برداری از موفقیت آن شکست می خورند، تلف می کنند، تخصص جنگی آنها را بی بها جلوه داد.

همگی آنها بر لزوم جمهوری دمکراتیک اسلامی موافقند، ولی بر تعریف آن موافقت ندارند. اگر چه اکثر جنگها (در 23 تا از 28 استان) به طور ناگهانی و بدون رهبری از پاکستان اتفاق می افتد و او معتقد است که با همه شکستهایش، و با کمبود مواد غذایی مورد انتظار در افغانستان در ماه اکتبر، یک قیام عمومی و شورش از جانب سربازان بیدار وجود خواهد داشت و دولت تره کی تا ماه نوامبر به پایان خواهد رسید. او می گوید تنها چیزی که می تواند در آن برنامه زمانی دخالت کند، مداخله واحدهای نظامی روسی است که مخالفان را با پایان مشابهی ساکت می کند، اما یک جنگ طولانی لازم دارد. بهترین حدس او این است که روسیه در حال حاضر از این موقعیت استفاده نخواهد کرد. او قول داد که پس از اینکه با دولتمردان ایران ملاقات کرد، تلفن کند و نتایج درخواستهایش را بدهد.

5 - برای اسلام آباد: ناصری در نظر دارد که برای سه هفته در اسلام آباد باشد و امیدوار است که به ریک شرمن سر بزند.

6- تهران تحت پوشش جداگانه ای، اعلامیه ای را که ناصری پخش می کند به همراه تقاضای او برای اینکه نهضت انقلابی را توضیح دهد، برای وزارت، کابل، و اسلام آباد می فرستد.

7- اظهارنظر: انتقاد شخصی ناصری از گیلانی و سایر رهبران، به علاوه نظر او در مورد حسادت و کمبود اعتماد در خارج از محدوده داخلی، ممکن است نظراتی را که به وسیله آصفی، معاون گیلانی، عنوان می شود، توضیح دهد (تلگرام مأخذ). با وجود این، اگر او در کسب وثیقه موفق شود، گیلانی و سایرین ممکن است اهمیت او را برای خود مورد تجدید نظر قرار دهند. پایان نظریهناس

واکنش محدود ایرانیان در قبال در خواست شورشیان افغانی

سند شماره (22) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 21 می 79 به: سفارت آمریکا در اسلام آبادطبقه بندی: سری رونوشت به: وزیر امور خارجه واشنگتن و سفارت آمریکا در کابل شماره سند: 5246 موضوع: واکنش محدود ایرانیان در قبال در خواست شورشیان افغانی 1- تمام متن سری است.

2- خلاصه: ناصری، مسؤل جمع آوری پول برای افغانها درباره کمک ایرانیان گزارش داد، صحبت از کمکهای «انساندوستانه». گزارش درباره 30 الی 35 هزار نفر پناهنده افغانی در ایران. (پایان خلاصه) 3- ضیاء ناصری شهروند آمریکایی -- افغانی در تاریخ 21 ماه می تلفن کرد تا نتایج مذاکراتش را با مقامات ایرانی گزارش دهد. او اظهار می کند که سفری به قم داشته و با آیت اللّه خمینی ملاقات کرده است.

ص: 542

او گفت که گفتگوهای آیت اللّه دوستانه بود اما آنقدر هم رضایت بخش نبود. او از آیت اللّه کمک نظامی خواسته بود و آیت اللّه در عوض با او از کمک «انساندوستانه» صحبت کرده بود. او دوباره با آیت اللّه خلخالی صحبت کرده بود و او گفته بود که این ملاقات «می تواند یک شروع» باشد. او با یزدی وزیر امور خارجه ملاقات نکرد ولی در عوض با آقای تقوی رئیس قسمت امور مربوط به افغانستان در وزارت امور خارجه، ملاقات کرد و ملاقات دیگری تقریبا به فاصله ده روز دیگر با او انجام داد.

4- دیروز، در یک مصاحبه مطبوعاتی، آیت اللّه روحانی، یک شخصیت مذهبی مهم و نزدیک به آیت اللّه خمینی اظهار داشت که: «مردم افغانستان باید علیه دولت خود همانند ملت ایران قیام کنند.» او از دولت ایران تقاضای مداخله نظامی در افغانستان و مساعدت به برادران مسلمان را کرد. این گونه اظهارات بوسیله یک مقام غیر رسمی، شخصیت درجه دوم اهمیت کمی دارد مگر اینکه خمینی یادولت آن را تأیید کنند.

5 - ناصری اظهار داشت که دولت موقت ایران به او کمک کرده تا با پناهندگان افغانی تماس بگیرد. او به مشهد، جایی که افغانیها یک دفتر دارند، رفت و سپس تا کمپهای پناهندگان اسکورت شده بود. او اظهار می دارد که در آنجا 30 الی 35 هزار افغانی در منطقه ای به طول بیست مایل در طول مرز از شهر تایباد در جنوب مشهد زندگی می کنند. بیشتر آنها کشاورز هستند و با رمه هایشان آمده اند و به خاطر کمبود علوفه بسیاری از آنها مجبور به بازگشتن به افغانستان شده اند. از این تعداد یک صد افسر نظامی افغانی از نیروی زمینی، نیروی هوایی و توپخانه هستند. این نظامیان سعی دارند با تمرین دادن افراد یک گروه چریکی تشکیل دهند (بیشتر پناهندگان مرد شخصا صاحب تفنگ می باشند و ناصری می گوید که آنها تعدادی از عملیات را داخل افغانستان رهبری می کنند.) ناصری امیدوار است که ایرانیان خود سرپرستی پناهندگان افغانی را به جای این افسران افغانی در دست بگیرند و آنها را تمرین و آموزش بیشتری بدهند.

6- ناصری قصد دارد فردا به پاکستان سفر کند و بعد از تقریبا یک هفته به ایران بازگردد.ناس

موضوع افغانستان: پیش بینیهایی در مورد دخالت روسیه

سند شماره (23) از: سفارت آمریکا - مسکوتاریخ: 24 می 1979 - سری به: وزارت خارجه - واشنگتنطبقه بندی: سری موضوع افغانستان: پیش بینیهایی در مورد دخالت روسیه 1- (محرمانه) خلاصه: ما فکر نمی کنیم که اتحاد شوروی تحت شرایط فعلی تمایلاتش در افغانستان را بی انتها بیند. به نظر ما قیاس سازی با دخالت سال 1968 شوروی در چکسلواکی اشتباه است. ما فکر می کنیم که روسها به افزایش پشتیبانی نظامی و تدارکاتی خود از رژیم طرفدار شوروی در کابل ادامه می دهند. ممکن است تعدادی از پرسنل روسی در عملیات نظامی دولت افغانستان شرکت پیدا کنند. در هر صورت تحت شرایط قابل پیش بینی، مسکو از به دوش کشیدن قسمت اعظم بار مبارزه ضد شورش در افغانستان اجتناب خواهد ورزید. (پایان خلاصه) 2- (محرمانه) ما با نظریات اصلی تحلیل کابل (مرجع الف) و به خصوص با این نتیجه گیری که روسها احتمالاً تلاش خواهد کرد تا از سقوط به داخل چیزی که می تواند یک تله از نوع ویتنام بشود اجتناب ورزند، موافقیم. در حقیقت ما در پایین آوردن ارزش تشبیه چکسلواکی حتی جلوتر می رویم. همان

ص: 543

طوری که در مرجع ب اشاره شد، به نظر ما تحت شرایط قابل پیش بینی روسها نسبت به اعزام واحدهای رزمی در سطح بالا جهت نجات رژیم خلقی از سرنگونی (که در مورد چکسلواکی تعداد 14 لشکر روسی به اضافه 4 لشکر از دیگر کشورهای پیمان ورشو شرکت داشتند) توجهی جدی مبذول نخواهند نمود.

3- (سری) نتیجه گیری ما براساس چندین قضیه اثبات شده می باشد.

الف: از نظر استراتژیکی، افغانستان در یک طبقه بندی کاملاً مجزا از چکسلواکی قرار دارد.

چکسلواکی به صورت پلی بر روی و یا در نزدیکی راههای تاریخی هجوم به روسیه قرار گرفته است.

چکسلواکی عضوی از «جامعه مشترک المنافع سوسیالیستی اروپای شرقی» و «سیستم سوسیالیستی جهانی» و نیز پیمان ورشو می باشد و تغییرات در سیستم داخلی آن می تواند به طور نسبی مستقیما روی سیستم داخلی اتحاد شوروی اثر بگذارد.

ب: از نقطه نظر مسکو و خصوصا در ماههای آینده، هجوم شوروی به افغانستان احتمالاً می تواند به زیان منافع استراتژیک جهانی منجر شود. در زمانی که مسکو به طور فزاینده ای با تهدید چینیها در شرق درگیر است. این هجوم ضربه ای خطرناک به دتانت (DETANT) با غرب وارد می کند. چنین حرکتی مطمئنا مذاکرات سالت را به سرنوشت بدی دچار می سازد. این کار برای اتهامات چینیها و دیگران در مورد اهداف توسعه طلبانه و برتری جویانه روسها در دنیا سودی عالی در برخواهد داشت (مثل مورد چکسلواکی در دراز مدت). این کار روابط با دنیای پراهمیت اسلام را تند و تیره می کند.

ج: در 1968 روسها به طور صحیح حساب کرده بودند که چکها نخواهند جنگید. این در مورد افغانستان اتفاق نخواهد افتاد. از این بالاتر، هدف روسها در چکسلواکی به سادگی با اشغال و آرام کردن مراکز شهری حاصل گردید. کار مسکو در افغانستان که قسمت اعظم جمعیت (و مقاومت) در مناطق روستایی قرار دارد مشکل تر خواهد بود. حتی امکان دارد که شورش در افغانستان به خاطر درگیری مستقیم سربازان روسی نیروی بیشتری بگیرد و بقای رژیم تره کی - امین به طور فزاینده ای به درگیری مستمر جنگی آن سربازان وابسته بماند.

د: فقط بر اساس آمادگی نظامی برای چنین اقدامی، روسها وضعیت افغانستان را به طریقی پیچیده تر از آن در خواهند یافت که در جولای و اوت 1968 رو به رو شدند. تدارک برای هجوم به چکسلواکی تحت پوشش مانورهای وسیع رزمی و تدارکاتی در محدوده پیمان ورشو صورت گرفت. در نتیجه کار اصلی اکتشاف، تدارکات و روشهای کنترل و فرماندهی انجام گرفته بود و از همه مهمتر بسیج مورد لزوم و استقرار نیروها از طریق مانورهای نسبتا عادی انجام شد. متقاعد شدن نسبت به یک صحنه مؤثر و قابل مقایسه در مورد افغانستان مشکل است. تمرکز نیروهای لازم برای عملیاتی به سبک چکسلواکی احتمالاً بسیج و به خدمت گرفتن وسیع و مجدد نیروها در مناطق مرتبط به هم را ایجاب می نماید؛ هر چند این مشکلات با به خدمت گرفتن لشکرهای هوا برد تا حدی مرتفع خواهد شد. با در نظر گرفتن تمام دو بخش نظامی شوروی که با افغانستان مرز عادی دارند و با قائل شدن استثناء، روسها دارای یازده لشکر می باشند که فقط 3 لشکر را می توان بدون بسیج آماده برای رزم دانست. هیچ کدام از سه لشکر برای مأموریتی در افغانستان به صورت دلخواه قرار نگرفته اند و آنها هنوز نیاز دارند که مرز چین را که مهمترین موضوع مورد توجه حداقل یکی از بخشهای نظامی است مورد ملاحظه قرار دهند.

4- (محرمانه) البته برای ما امکان نخواهد داشت و نیز احمقانه است که کاملاً امکان هجوم شوروی به

ص: 544

افغانستان در پاسخ به درخواست از جانب یک رژیم خلقی محاصره شده را رد کنیم. در عین حالی که ما معتقدیم بی رغبتیها بر حسب محاسبات مسکو در مورد بهترین منافعش در این زمان به نظر می آید که شدیدا بر انگیزه هایش می چربد، عواملی که توسط کابل اقامه شده (در پاراگراف 11 مرجع الف) هنوز دارای قدرت می باشند. اگر وضعیت سیاسی -- نظامی در افغانستان به بدتر شدن ادامه دهد، رهبری شوروی ممکن است اغوا شده و امکان مداخله به مقیاسی کوچکتر برای حفاظت از سرمایه گذاری های کلی خود را مورد توجه قرار دهد. به این دلیل به نفع ماست که گاهگاهی یادآوریهایی به روسها در مورد دیدگاه جدی که ما در مقابل چنین اقداماتی اتخاذ می کنیم، بنماییم. یادآوریهای غرب و دولتهای جهان سوم بی رغبتیهایی را نسبت به مداخله مستقیم در آنها (روسها) به وجود می آورد.

5 - (محرمانه) غیر از مداخله نظامی مستقیم و در سطحی وسیع از جانب شوروی ماهیت و حدود همکاری نظامی شوروی با افغانستان چیست؟ قابلیت جذب ارتش افغانستان ممکن است تنها محدودیت در این مورد که روسها تا چه حد متمایلند که به جلو بروند، باشد. ما معتقدیم تعداد مشاورین روسی می تواند به طور تصاعدی افزایش یابد و برخی از آنها می توانند در عملیات نظامی درگیر شوند. برای مثال برخی پشتیبانیهای توپخانه روسی به شکل هلیکوپترهای توپدار و یا حمایت تاکتیکی هوایی برای عملیات زمینی یا خدمت گیری پرسنل روسی جهت اداره کردن تجهیزات نظامی پیچیده می تواند فراهم شود. به هر صورت این می تواند در زمینه به دوش گیری بار سنگین رزم توسط سربازان افغانی و نه روسی در وضعیتی که قابلیتهای جمهوری افغانستان برای ادامه بقا و توسعه کنترلش و (نه مداخله مستقیم مسکو) تعیین کننده های اصلی سرنوشت انقلاب افغانستان خواهند بود، قرار می گیرد.

6- (محرمانه) سرانجام، با عطف به پاراگراف 11 مرجع الف، ما آن نگرانی از بابت جمعیت مسلمان جمهوریهای آسیای مرکزی روسیه را مورد توجه قرار نمی دهیم که به خودی خود انگیزه ای باشند برای رهبری روسیه که یک روش مداخله جویانه در افغانستان را اتخاذ نمایند. تمام اطلاعاتی که ما راجع به منطقه جمع آوری کرده ایم اشاره دارند که مسکو موقعیت را به خوبی تحت کنترل خود دارد. سفرهای مکرر مأموران سفارت در ماههای اخیر به آسیای مرکزی روسیه معدودی علامت نارضایتی را آشکار ساخته اند. جمهوریهای آسیای مرکزی پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی مهمی را تحت حکومت شوروی به دست آورده اند و از یک سطح زندگی بالاتری نسبت به مناطق همجوار در افغانستان و ایران برخوردارند و اگر با این وجود در ماههای آینده نارضایتی بالا بگیرد، می توان روی روسها حساب کرد که سریعا و به طور مؤثری آن را شکست دهند.

انتصاب دیپلمات روسی به عنوان «مشاور دیپلماتیک» در جمهوری دمکراتیک افغانستان

سند شماره (24) از: سفارت، مسکوتاریخ: 24 می 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: انتصاب دیپلمات روسی به عنوان «مشاور دیپلماتیک» در جمهوری دمکراتیک افغانستان 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- در ملاقات چهار جانبه روز 22 می، سفیر انگلیس گزارش داد که واسیلی استفانویچ سافرونچک، معاون سابق نماینده دائمی شوروی در سازمان ملل و مأمور فعلی بخش دوم اروپایی وزارت خارجه به

ص: 545

عنوان مشاور دیپلماتیک دولت افغانستان به کابل اعزام خواهد شد. ما گمان می کنیم که عملاً این انتصاب او را مشاور شخصی ح. امین خواهد کرد.

3- یک دیپلمات پاکستانی روز 24 می به ما گفت که یک دیپلمات چینی به او تذکر داده که سافرونچک احتمالاً به عنوان سفیر به کابل خواهد رفت. منبع پاکستانی گفت، گرچه ظاهرا سافرونچک قبلاً هیچ گونه مأموریتی در امور افغان و حتی آسیا ندارد، بایگانی سفارت نشان می دهد که او در یک سفر اداری کوتاه پیش از کودتای 78 یا در جریان آن در کابل بوده است. منبع پاکستانی افزود که به اعتقاد ما سافرونچک ارتباطی با ک.گ.ب. دارد.

4- گزارش خلاصه زندگی وی در سفارت او را یک متخصص در امور انگلیس معرفی می کند. او قبل از انتقال به سازمان ملل به عنوان نماینده دائمی شوروی به مدت سه سال به عنوان سفیر شوروی در غنا خدمت کرده است (68-71). او ظاهرا یک بار عضوی از هیئت نمایندگی شوروی در کمیسیون اقتصادی آسیا بوده است و به میزان وسیعی در سراسر خاوردور و خاورمیانه مسافرت کرده است.

5 - سفارت از هر گونه اطلاعات بیوگرافی بیشتری که وزارتخانه قادر به فراهم کردن است قدردانی می کند.

لایحه اصلاحی مجلس سنا درباره کمک به افغانستان

سند شماره (25) از: سفارت آمریکا کابلتاریخ: 2ژوئن 1979 به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی سیطبقه بندی: استفاده محدود اداری شماره: 4236 موضوع: لایحه اصلاحی مجلس سنا درباره کمک به افغانستان 1- تمام متن برای استفاده اداری محدود 2- خلاصه: در حالی که این سفارت نسبت به احساساتی که باعث شد که ماده اصلاحیه پیشنهادی پل استون درباره قانون مساعدت عمرانی بین المللی سال 1979 تصویب شود بسیار مشتاق است؛ برای ما هنوز معلوم نیست که آیا این اصلاحیه به منافع کلی ایالات متحده در این منطقه خدمت خواهد کرد یا نه.

(پایان خلاصه) 3- ما در تمایل کنگره و وزارت امور خارجه برای کسب اطلاع از تمامی حقیقت درباره حوادثی که منجر به ربودن و قتل فجیع سفیر دابز شد، سهیم هستیم و ما جمهوری دمکراتیک افغانستان را تحت فشار قرار داده ایم تا در این باره از تمایل ما استقبال کند. معذالک ما بسیار غیر محتمل می دانیم که این رژیم به خاطر سروکار داشتن با این حادثه از ما پوزش بطلبد تا چه رسد به اینکه مسؤولیت قتل سفیر را به عهده بگیرد.

4- سودمند بودن ماده اصلاحیه درباره این خواست که جمهوری دمکراتیک افغانستان همه کارمندان حکومت ایالات متحده در افغانستان را تحت حمایت قرار دهد تا اندازه زیادی به این بستگی دارد که مقصود از «کافی» چیست. جمهوری دمکراتیک افغانستان برای تأسیسات حکومت ایالات متحده در کابل و همچنین برای کاردار و همچنین همان طور که تقاضا شده است برای کارهای رسمی محافظانی گماشته است. جمهوری دمکراتیک افغانستان همچنین یک محافظ برای اتوبوسهای مدرسه آمریکایی

ص: 546

تعیین کرده است. معذالک ما معتقدیم که اگر ما تقاضای محافظانی برای همه کارمندان حکومت ایالات متحده بنماییم، انجام وظایف رسمی ما دچار اختلال خواهد شد. معذالک هیچ راهی برای تضمین اینکه یک حمله تروریستی علیه پرسنل حکومت ایالات متحده که به خوبی طرح ریزی شده باشد موفقیت نداشته باشد، وجود ندارد. صرف نظر از اینکه چند نفر محافظ از سوی جمهوری دمکراتیک افغانستان برای حمایت از چنین اشخاصی تعیین شده باشد.

5 - مسئله اینکه آیا «اوضاع و احوال تغییر یافته محسوسی در افغانستان» از نوعی که در ماده اصلاحیه بخش ب پیش بینی شده است به وجود خواهد آمد احتمالاً بستگی به عواملی خواهد داشت که در قلمرو فاجعه قتل دابز نیست. معذالک لازم به تذکر است که یکی از چهره های کلیدی در این حادثه به نام سید داود تارون از سمت رئیس پلیس که وی آن را عهده دار بود برکنار شده است. ما یقین نداریم که آیا انتقال تارون یک نوع تنزل رتبه است یا ارتقاء رتبه و یا اینکه آیا همه این امور مربوط به رسیدگی به ماجرای ربودن سفیر است یا خیر.

6- ما درباره نظریات شخص دابز درباره افغانستان توجه خاصی مبذول می داریم. او قبول داشت که ایالات متحده منافع ناچیزی در افغانستان دارد و بنابراین احساس می کرد که حکومت ایالات متحده در مورد افغانستان باید در درجه اول از لحاظ ثبات منطقه ای توجه کند. او شدیدا معتقد بود که افغانستان نباید یک عامل بی ثباتی باشد و اینکه ما باید با کشورهای دیگر و از جمله کشورهای آزاد این منطقه در جستجو برای کمک به افغانستان در انتخاب یک راه دیگری برای حضور کشور دیگری غیر از اتحاد شوروی همکاری کنیم.

7- جمهوری دمکراتیک افغانستان در جریان 13 ماه فرمانروایی خود به نحو فزاینده ای به مسکو نزدیک شده است و سه کشور دیگر همسایه خود، یعنی پاکستان، ایران و چین را به مداخله در امور داخلی (به ویژه نارضایتیهای رشد یابنده ضد رژیم و جنگهای چریکی) متهم کرده است. ما در حال حاضر هیچ نشانه ای در دست نداریم که دلالت بر آن کند که جمهوری دمکراتیک افغانستان سیاستهای خود را از خط مشی رادیکال و متمایل به شوروی که از آن پیروی می کند، تغییر خواهد داد. همچنین هیچ گونه نشانه ای در دست نیست که فعالیت های ضد رژیم کاهش یابد.

8- با این وجود، ما این امر را به نفع حکومت ایالات متحده و ثبات منطقه ای تلقی می کنیم که رئیس جمهوری اختیار ادامه پرداختهای کمکی برای لااقل خط لوله را داشته باشد. هر چند رهبران رژیم کنونی افغانستان اغلب طوری رفتار می کنند که برخلاف تمایلات و منافع ایالات متحده است، ولی ما می دانیم که در خارج از چهارچوب رژیم و گاهی در داخل آن افغانیهایی وجود دارند که به ادامه حضور کمکی ایالات متحده در افغانستان، هر چند که محدود باشد، ارج می گذارند. طرحهای محقرانه کمکی ما برای رفع نیازهای اساسی انسانی به کار رفته و نشان دهنده آن است که ایالات متحده همچنان به نگرانیها و غمخواریهای بشر دوستانه خود درباره افغانستان فقیر شده و مردم آن، علیرغم موضع گاه به گاه، خصمانه رژیم ادامه می دهد. ما باید همچنین در نظر داشته باشیم که تا اندازه ای که برای ما معلوم است هیچ کدام از کشورهای این منطقه پیشنهاد نکرده اند که حکومت ایالات متحده همه کمکهای خود را به افغانستان قطع کند. بالعکس، این کشورها ظاهرا احساس می کنند که به نفع آنهاست که حکومت ایالات متحده لااقل یک حضور کمکی محقرانه در اینجا داشته باشد. حفظ یک چنین حضوری به حکومت ایالات متحده امکان

ص: 547

خواهد داد که به هر گونه تحول مساعدی درباره صحنه سیاسی داخلی افغانستان عکس العمل سریعتری نشان دهد.

9- درباره خط لوله بایستی در نظر داشت که ما پانزده (15) نفر افغانی داریم که در ایالات متحده آمریکا و 23 نفر دیگر در دانشگاه آمریکایی بیروت در چهار چوب برنامه کمکهای مالی تحصیل می کنند و اگر ما ناگزیر شویم هزینه مربوط به خط لوله را قطع کنیم این دانشجویان ممکن است مجبور شوند به تحصیلات خود پایان دهند، در حالی که این امر خطای آنها نبوده است. به عقیده ما این امر به نفع حکومت ایالات متحده نخواهد بود.

10- نتیجه گیری: ما امیدواریم که وزارت امور خارجه آمریکا کنگره آمریکا را متقاعد کند تا به رئیس جمهوری فراتر از اصلاحیه «پل استون» اختیارات دهد تا درباره منافع کلی ایالات متحده جهت ادامه سطح محقرانه ای از کمک به افغانستان مبارزه کند و تصمیم بگیرد. همان طوری که ما بین دو ماده اصلاحی «پل استون» و «دروینسکی» ماده اصلاحی دومی را ترجیح می دهیم.آمستوتز

ملاقات با دیپلمات روسی: قسمت اول

سند شماره (26) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 25 ژوئن 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتنطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: ملاقات با دیپلمات روسی قسمت اول از سه قسمت مشاهداتی بر صحنه سیاسی داخلی افغانستان 1- (تمام متن محرمانه است) 2- خلاصه: مقام بلند پایه سفارت شوروی فاش می سازد که روسها جمهوری دموکراتیک افغانستان را ترغیب می نموده اند تا برای وسیع کردن پایگاه دولت، یک جبهه ملی ایجاد نماید، ولی تاکنون موفقیتی به بار نیامده است. دیپلمات، طغیان را گیج کننده توصیف کرد.

3- واسیلی استفانویچ سافرونچک، وزیر مختار جدید شوروی در 24 ژوئن یک ملاقات رسمی به طول یک ساعت با من داشت. بدون شک او جالبترین دیپلمات روسی بود که من تا آن موقع، ملاقات کرده بودم. من صراحت او را مجذوب کننده یافتم. خصوصا برای چیزی که وی مجبور بود در مورد صحنه سیاسی داخلی افغانستان و سیاست روسیه --- افغانستان (تلکس جداگانه، قسمت دوم) بگوید.

4- از گفته هایش، که بعضی در لفافه بودند و برخی دیگر اصلاً سربسته نبودند، آشکار بود که سفارت شوروی موقعیت شوروی -- افغانستان را خیلی مشکل یافته است. برخی از نظریه های جالبتر سافرونچک را در زیر ارائه می کنیم:

5 - پایگاه محدود جمهوری دمکراتیک افغانستان. موقعی که من متذکر شدم گزارشاتی انتشار پیدا کرده که رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان برای گسترده تر کردن پایگاهش مذاکراتی با نخست وزیران سابق، اعتمادی و یوسف، جهت پیوستن آنها به دولت انجام می دهد، سافرونچک سرش را تکان داد.

او به طور محرمانه گفت: «چیزی که حقیقت دارد این است که ما رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان را ترغیب نموده ایم تا به وسیله وارد کردن افراد جدید به دولت پایگاهش را گسترده تر گرداند،

ص: 548

ولی موضوعی که حقیقت ندارد این است که ما مذاکراتی با یوسف یا اعتمادی انجام می دهیم». او در ادامه گفت: «ایجاد یک جبهه ملی، مثل کشورهای دیگر که ایجاد کرده اند، برای آنها معقول خواهد بود.» با این حال سافرونچک شکوه کرد که «آنها (جمهوری دمکراتیک افغانستان) نه هیچ گونه مخالفتی را مجاز خواهند شمرد و نه مایلند که در قدرت با دیگران شریک شوند. ایده آنها راجع به وسعت بخشیدن به پایگاه سیاسی منحصرا برای سازماندهی سازمانهای زنان،کارگران، جوانان و دانشجویان است، اما همه جزئی از یک حزب سیاسی هستند. این پایگاه سیاسی را گسترده تر نمی نماید.» او گفت: «آنها (جمهوری دمکراتیک افغانستان) در مورد هر گونه پیشنهاد اشتراک در قدرت حساس هستند. آنها افراد لجوجی هستند».

6- در مورد مشکلاتی که رو در روی جمهوری دمکراتیک افغانستان قرار دارند، او گفت: «که یک ضعف برجسته (و او مکررا به این مورد رجوع کرد) عدم حضور واقعی روشنفکران در دولت می باشد.» او گفت: «این عدم حضور را به صورتهای زیادی می توان مشاهده نمود.» روزنامه ها بسیار بد هستند و زندگی فرهنگی تهی است. «سافرونچک گفت که برای دولت مهم است که روشنفکران بیشتری را به خود جلب نماید».

7- شورش: سافرونچک گفت سفارتخانه وی مسئله شورش را «خیلی گیج کننده» می بیند. آنها نمی توانند یک رهبر قیام منفرد که بر جبهه مخالفین سلطه داشته باشد، همان طوری که خمینی و هوشی مینه در کشورهایشان داشتند، شناسایی نمایند. سفارتخانه وی معتقد است که دولتهای ایران و پاکستان شورشیان را ترغیب می نمایند. ایرانیها به وسیله بیانیه های رسمی و برنامه های رادیویی و پاکستانیها به وسیله تدارک تسلیحات به طور مخفیانه و حمایت مادی. او مذهب (اسلام، یک مذهب بسیار بد است) را به عنوان تنها و مهمترین دلیل منفرد برای یاغیگری مورد نکوهش قرار داد. او گفت توده مردم گمان می کنند «کمونیستها علیه اسلام هستند»، و او فکر می کرد که این موضوع وظیفه جمهوری دمکراتیک افغانستان را خیلی مشکل می کند.

8 - در جایی از صحبت وقتی من به او گفتم دولت ایالات متحده به شورشیان کمک نمی کند و ما چندین بار این را به جمهوری دمکراتیک افغانستان گفته ایم و من متعاقبا از عناوین منعکسه در مطبوعات جمهوری دمکراتیک افغانستان که به طور مکرر در هفته گذشته آمده و به طور ضمنی می رساند که تسلیحات ضبط شده که نشان داده شده است از ایالات متحده آمریکا (و چین) سرچشمه گرفته، ناراحت شدم. او مجبور شد که این را بگوید: «در مذاکرات مکررم با وزرا و معاونین عالیرتبه جمهوری دمکراتیک افغانستان حتی یک بار نشنیده ام که ایالات متحده به همکاری در شورش متهم شده باشد.» موقعی که متذکر شدم که بیشتر تسلیحات نظامی خارجی در پاکستان ساخت ایالات متحده یا چین می باشد و بنابراین قابل فهم است که شورشیان در طول مرزهای پاکستان چنین اسلحه هایی داشته باشند، او گفت که رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان این را می داند. در مورد روابط افغانستان -- ایالات متحده سافرونچک گفت که شکایت اصلی جمهوری دمکراتیک افغانستان در رابطه با ایالات متحده در مورد دادن اسلحه نیست بلکه درباره مطبوعات خیلی انتقادی شماست.

9- زمان تخلیه زنان و بچه ها هنوز نرسیده است. من به سافرونچک گفتم که یکی از نگرانیهای عمده من این است که وابسته های آمریکایی چه موقع باید تخلیه شوند. من گفتم وقایعی نظیر شورش 23 ژوئن

ص: 549

در کابل سفارتخانه ما را وادار کرد تا این سؤال را مطرح کنیم. سافرونچک پاسخ داد در عین حالی که خود وی مجبور نیست تا در این نوع سؤالات نگران باشد (این مسؤولیت سفیر و دیگر وزیر مختارها می باشد) ولی می تواند نگرانی مرا درک کند. او گفت: «کسی چه می داند هفته آینده یا ماه آینده چه به دنبال دارد؟» او گفت کاری که سفارتخانه وی انجام داده این بوده است که تمام زنان و کودکان روسهایی که در خارج از کابل کار می کنند را به شوروی فرستاده است. در مورد آنهایی که در کابل هستند او گفت که تمام وابسته های WXJEهنوز در اینجا هستند.

او گفت، وقتی که مثل دیروز دردسری وجود دارد، ما آنها را به لحاظ امنیتی به داخل محوطه سفارت می آوریم. او فکر می کرد جمهوری دمکراتیک افغانستان، کنترل کابل را در دست دارد و فکر نمی کرد وضعیت امنیتی در شهر مستلزم یک تخلیه باشد.

10- اطلاعات بیوگرافی: نسبت به یک دیپلمات روسی، سافرونچک به طور فوق العاده ای صریح است. او متمایل به دادن پاسخ به سؤالات است و وی، هم به عنوان یک فرد باهوش و هم کسی که می شود منطقی با او صحبت کرد مرا تحت تأثیر قرار داد. وی خود را در سلسله مراتب سازمانی سفارت شوروی از نظر حرفه ای دارای رتبه سفیر توصیف کرد ولی از لحاظ تشریفاتی در اینجا فقط به عنوان فرد شماره 3 می باشد.این به خاطر دیگر وزیر مختاران نظیر یوری ک. الکسیف است که پس از سفیر پوزانف قرار دارد.

(سافرونچک گفت مسؤلیتهای وی در رابطه با «مسائل خارجی» است. در حالی که الکسیف مسؤل «مسائل داخلی» می باشد. منظور او از این موضوع روشن نبود ولی بعدا وی دایره فعالیت الکسیف را اداری خواند.

ملاقات بادیپلمات روسی: قسمت دوم

سند شماره (27) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 25 ژوئن 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: ملاقات بادیپلمات روسی: قسمت دوم از 3 قسمت روابط روسیه - افغانستان 1- (تمام متن محرمانه است) 2- خلاصه: جالب توجه ترین نظریاتی که سافرونچک در طول ملاقاتمان ابراز نمود مربوط به روابط روسیه -- افغانستان بودند که به طور ویژه انکار وی در مورد آوردن سربازان روسی برای نجات جمهوری دمکراتیک افغانستان بود. سافرونچک از لنین نقل قول کرد که «هر انقلابی بایستی از خود دفاع کند.» (پایان خلاصه) 3- در طول بحث ما راجع به شورش و یاغیگری، من به او گفتم که در میان هیئتهای دیپلماتیک این اندیشه وجود دارد که دولت وی (شوروی) اگر لازم باشد برای حمایت از جمهوری دمکراتیک افغانستان سرباز خواهد آورد. سافرونچک چنین قصدی را تکذیب کرد. او به سخنرانی 11 ژوئن برژنف در مسکو اشاره کرد که برژنف در آن گفت «ما دوستانمان را در دردسر رها نخواهیم کرد (مردم افغانستان)».

ولی با این گفته توضیح داد که «برژنف قصد نداشت که مداخله نظامی را هم مورد شمول قرار دهد.» سافرونچک چندین بار تکرار کرد که لنین گفته است «هر انقلابی بایستی از خودش دفاع کند.»

ص: 550

4- او با دنبال کردن مطالبش گفت که اگر روسها سرباز اعزام کنند، این کار عکس العملهای بدی از نظر بین المللی خواهد داشت. او توضیح داد: «این کار به مذاکرات سالت و موقعیت اتحاد شوروی در دنیا لطمه خواهد زد.» او سپس اضافه نمود: «جدا از ملاحظات بین المللی این عمل از لحاظ امور داخلی افغانستان سیاست کاملاً بدی خواهد بود.» من گفتم که سربازان روسی در این کشور ناهموار و کوهستانی موقعیت بدی خواهند داشت. او سرش را به علامت توافق کامل تکان داد.

5 - او در تشریح سیاست شوروی گفت: «مثل کشور شما، هدف اصلی ما در اینجا بالا بردن ثبات منطقه ای است.» (او بایستی که برخی از بیانیه های مربوط به سیاست ما را مطالعه کرده باشد.» او گفت:

«چیزی که ما می خواهیم ببینیم یک افغانستان موفق و صلحجو است.» 6- او ادامه داد چیزی که کشور بیش از هر چیز دیگر احتیاج دارد محدود نمودن بیسوادی است. اگر هر فردی بتواند با سواد شود و از یک آموزش ابتدایی برخوردار گردد، بهترین چیزی است که می تواند واقع شود. سپس او شکوه نمود: «در عوض افغانیها همچنان از ما تقاضای سلاح بیشتر و بیشتری را می نماید. (نه برای کمک بیشتر در آموزش و پرورش.) 7- من در پاسخ تأیید کردم که سیاست بلند مدت آمریکا در مورد افغانستان بر این بوده است که ثبات را در منطقه بالا ببرد. ما میل داریم که افغانستان را با تمام همسایه هایش در صلح ببینیم و نه فقط با اتحاد شوروی بلکه همچنین با ایران پاکستان و چین. ما نیز برای دهه ها یک علاقه بشر دوستانه در اینجا داشته ایم، که حدودا سالی 20 میلیون دلار در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور سرمایه گذاری کرده ایم.

ما گمان می بردیم تا حدی که افغانها بتوانند سطح زندگی خودشان را از نظر اجتماعی و اقتصادی بالا ببرند، ثبات را ترقی خواهد.

8 - من همچنین به سافرونچک گفتم که به عنوان یک موضوع فرعی در سیاست ما برای تلاش در جهت ثبات، امیدوار بودیم که افغانستان یک منطقه برخورد بین دو کشور ما نخواهد شد.

سافرونچک در پاسخ به این موضوع گفت: «من کاملاً با شما موافقم». در ادامه من به او هشدار دادم که اگر روسها به افغانستان سرباز بیاورند، این کار به میزان زیادی به روابط شوروی و آمریکا لطمه خواهد زد. او سرش را به علامت توافق تکان داد.

9- نظریه: من نظرات سافرونچک را مهم می دانم. احساس می کنم هر کسی می تواند استدلال کند که تکذیب وی در مورد هر گونه قصد شوروی برای مداخله فیزیکی تنها جوابی است که یک دیپلمات روسی مجاز به ارائه در مقابل سؤال من می باشد و دیگر اینکه نقل قوی وی از لنین در مقابل اقدامات شوروی در اروپای شرقی ریاکارانه بود. با این حال فکر می کنم وی واقعا به چیزی که به من می گفت معتقد بود. یعنی مداخله فیزیکی شوروی بیشتر برای منافعش زیان آور خواهد بود تا سودمند و بنابراین اتفاق نخواهد افتاد.

ملاقات با دیپلمات روسی: قسمت سوم

ص: 551

سند شماره (28) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 25 ژوئن 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: ملاقات با دیپلمات روسی قسمت سوم از سه قسمت - حقوق بشر 1- (تمام متن محرمانه است) 2- خلاصه: من وضعیت اسفناک مربوط به دستگیریها و اعدامهای زندانیان سیاسی را با سافرونچک مورد بررسی قرار دادم و سفارتخانه وی را ترغیب به کمک نمودم. (پایان خلاصه) 3- موضوع حقوق بشر در طول بحث ما راجع به شورش و یاغی گری به میان کشیده شد. وقتی سافرونچک مذهب را به عنوان دلیل برجسته احساسات مخالفت گرایانه ذکر کرد، من به او گفتم با اینکه موافقت دارم که مذهب مهمترین عامل منفرد می باشد، اما فکر می کنم حداقل یک دلیل عمده دیگر (یعنی، حقوق بشر) وجود دارد که چرا جمهوری دمکراتیک افغانستان به مقدار زیادی حمایت عامه را از دست داده است.

4- من گفتم که اطلاع پیدا کردیم زندان پل چرخی زمانی بین 000/12 تا 000/15 زندانی داشته است. وقتی او پاسخ داد که آن زندان به اندازه کافی بزرگ نیست که آن تعداد زندانی را در خود جای دهد، من گفتم: درست است، ولی توضیحی که به ما داده شده این بود که زندانیان به طور نوبتی برای خوابیدن روی زمین دراز می کشیدند.» من ادامه دادم که نه تنها در آنجا هزاران نفر نگاهداشته می شد بلکه خیلیها شبانه اعدام شدند. من گفتم که ما دلایلی داریم که حداقل 3000 زندانی از سپتامبر گذشته کشته شده اند.

هنوز یک هفته نشده است ولی ما از دستگیرهای سیاسی بیشتری اطلاع پیدا نکرده ایم و من گمان می کنم که خانواده ای معدودی در کابل پیدا شوند که قوم و خویشی و یا دوستی را که از کارش پاکسازی شده و یا زندانی یا اعدام شده باشد نداشته باشند. به عنوان یک انسان من به او گفتم که من این جنبه از سابقه جمهوری دمکراتیک افغانستان را تنفرانگیز یافتم و ایکاش می توانستم در مورد آن کار بیشتری انجام دهم.

5 - سافرونچک پاسخ داد که این موضوع تازه ای است و وی چیز زیادی درباره این چیزها نمی داند، ولی وی می دانست که جمهوری دمکراتیک افغانستان در مورد هر گونه مداخله در امور داخلیش خیلی حساس است. او به طور ضمنی فهماند که سفارت شوروی در این مورد کار کمی می تواند انجام دهد ولی قول داد که درباره این موضوع تحقیق نماید.

6- نظریه: من هیچ گونه خیال باطلی در خود به وجود نمی آورم که روش من به فواید خوبی منجر خواهد شد. روسها به ندرت سابقه شایان توجهی در اعمال یا طرفداری از حقوق بشر داشته اند. هر چند فکر می کنم که ارزیابی کردن روسها در این مورد که ما راجع به شرایط اسفناک پل چرخی مطلعیم و در مورد آن نگران هستیم، مفید باشد.

روابط افغانستان و آمریکا - رفتاری که سرهم بندی شده

ص: 552

سند شماره (29) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 28 ژوئن 1979 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره: 4981 موضوع: روابط افغانستان و آمریکا - رفتاری که سرهم بندی شده 1- (تمامی متن محرمانه) 2- من فکر می کنم که وزارت امور خارجه باید از حادثه ای که طی آن جمهوری دمکراتیک افغانستان کوشیده بود تا یک رفتار دوستانه نسبت به آمریکا نشان دهد ولی از حد گذراند، مطلع باشد.

3- ساعت 30/6 دقیقه بعد از ظهر دیروز زنگ در خانه من به صدا در آمد من رفتم دم در و با حیرت بی اندازه ای متوجه شدم که سوما وزیر آموزش عالی و جلیلی وزیر آموزش و پرورش در آنجا هستند.

پشت سر آنها یک محافظ تفنگ به دست ایستاده بود. من از دیدن آنها اظهار شادمانی کردم و از آنها پرسیدم که چه کار از دست من برمی آید. آنها به یکدیگر نگاه کردند و گفتند برای شرکت در مراسم روز ملی ما آمده اند. من از آنها تشکر کردم و در ضمن خاطرنشان ساختم که روز ملی ما تا هفته آینده، 4 ژوئیه نخواهد آمد و دچار این وسوسه شدم که بیفزایم که آنها به مکان عوضی آمده اند (دعوتنامه حاکی از آن بود که مراسم در محل اقامت سفیر انجام می گیرد). آنها در وضع نامناسبی قرار گرفتند و پس از اینکه با یکدیگر به گفتگو پرداختند گفتند که از یک نفر خطایی سر زده است.

تاریخ 4 ژوئیه ما با تاریخ 4 سرطان که در تقویم افغانستان همان روز بود اشتباه شده بود. آنها از این اشتباه معذرت خواستند و من همراه آنها تا دم اتومبیل رفتم و ما چندین بار به یکدیگر دست دادیم و اظهار پوزش و دوستی کردیم. آنها گفتند که امیدوارند هفته دیگر بار دیگر مرا ببینند.

4- اظهار نظر: من همه این مطلب را گزارش می دهم نه به خاطر اینکه کار کارمندان جمهوری دمکراتیک افغانستان را نشان دهم (خدا به داد کارمند بیچاره ای برسد که مسؤل این اشتباه بوده است) بلکه برای 2 دلیل دیگر که یکی از آنها این است که جمهوری دمکراتیک افغانستان در اینکه چند وزیر و کدام وزیران در مراسم روز ملی شرکت می کنند اهمیت می دهد، اینکه آنها 2 وزیر ارشد از جمله یک عضو دفتر سیاسی (سوما) را در زمانی که روابط ما متشنج است به مراسم ملی ما می فرستند تنها ممکن است این معنا را داشته باشد که آنها می خواهند یک رفتار حاکی از آشتی نسبت به ما داشته باشند و اینکه آیا جمهوری دمکراتیک افغانستان هفته آینده پس از آنکه: (الف) آنها توسط یادداشت دیپلماتیک خبردار شوند که من برای مشورت به واشنگتن احضار شده ام که در هفته همان 4 ژوئیه خواهد بود و (ب) اینکه ما هفته آینده علیه تصاویر قلابی سلاحهای آمریکایی در جراید تحت کنترل دولت اعتراض می کنیم، باز هم دو وزیر به مراسم 4 ژوئیه خواهند فرستاد قابل بحث است.

5 - اهمیت دیگر این حادثه آن است که درباره طرز سروکار داشتن با روابط افغانستان و آمریکا آنها چگونه رفتار می کنند و ظرف مدتی حدود دو هفته جمهوری دمکراتیک افغانستان (به نظر خودشان) دو رفتار حاکی از دوستی انجام داده اند: (الف) به یک خانواده آمریکایی و افغانی به نام اریکاکنین سیلی اجازه داده اند برای رفتن به آمریکا گذرنامه به دست آورند (ب) دو وزیر کابینه را برای شرکت در مراسم روز ملی ما فرستاده اند. آنها ممکن است احساس کرده باشند که آمریکا به اندازه کافی ساده است تا معتقد

ص: 553

باشد این رفتارهای اساسا غیر مهم برای ما اهمیت دارد.

من این مطلب را می گویم برای آنکه این دو رفتار در مقابل سه رفتار مهم تر دیگر و هم زمان با آن به نظر من انجام گرفته است که عبارت است از: اقدام عمدی درباره نشان دادن «اسلحه های آمریکایی» در مطبوعات جمهوری دمکراتیک افغانستان که به هیچ وجه اسلحه ساخته آمریکایی نبوده است با این تلویح که آمریکا اسلحه به شورشیان می دهد؛ وتو کردن نمایش فیلم پنجاه هزار دلاری دره رود هیرمند که از سوی آژانس بین المللی ارتباطات تأمین مالی شده است آن هم پس از آنکه دولت آمریکا با این نمایش موافقت کرده بود؛ وتو کردن چندین بورس کمک ایالات متحده درست در زمانی که آموزش دیده ها قرار بود عازم آمریکا شوند.

6- نتیجه ای را که می توان گرفت این است که حکومت از یک سیاست دو گانه به موازات یکدیگر پیروی می کند در مواردی که حائز اهمیت است از قبیل نشان دادن چهره ای از ایالات متحده به مردم افغانستان یا اجازه دادن به مردم آن به اینکه از ایالات متحده دیدن کنند. حکومت افغانستان مصمم است یک چهره نامساعدی مجسم کند و مانع آن شود که مردم این کشور با چشمان خود ببینند که کشور ما چه شکلی است. در مواردی که اهمیت چندان نداشته باشد و به منظور تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در داخل کشور از قبیل دادن اجازه به یک خانواده دارای ملیت دوگانه به خروج از افغانستان یا فرستادن 2 وزیر به ضیافت روز ملی ما حکومت افغانستان روش استقبال را در پیش گرفته است. معلوم نیست که آیا حکومت افغانستان واقعا تصور می کند که ما تا این اندازه کند ذهن هستیم که اقدامات مهمتر آنها را نادیده گرفته و بر روی اقدامات بی اهمیت آن وزنه بیشتری قائل شویم؟

قسمت اول: فعالیتهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان

سند شماره (30) سری قسمت اول: فعالیتهای اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان الف: در حالی که هیچ مدرکی موجود نیست که شوروی در پشت سر کودتایی باشد که در 27 آوریل گذشته به رژیم تره کی قدرت داد، آنها (شوروی) از این تغییر استقبال کرده و به سرعت کارهایی انجام دادند تا کودتا را به سود خود برگردانند.

در اوایل خرداد 57 شوروی تعداد مستشاران نظامیش را از 350 به 650 افزایش داد؛ عملاً در تمام وزارتخانه های افغانستان پرسنل روسی مستقر نمود مقامهای اصلی در دستگاههای امنیتی و دفاعی افغانستان را به کنترل خود در آورد و متجاوز از 30 قرار داد اقتصادی را که در زمان داوود مورد مذاکره قرار گرفته بودند، امضاء کرد.

ب: از آن زمان حضور شوروی در افغانستان به رشدش ادامه داده است:

اینکه یک موافقت نامه جدید تسلیحاتی به امضاء رسید؛ موافقتنامه های اقتصادی اضافی، منجمله یک موافقتنامه چند میلیون دلاری در زمان دیدار تره کی از مسکو در دسامبر گذشته، منعقد شد.

شمار مستشاران نظامی شوروی به حداقل 1000 نفر افزایش یافت تعداد مستشاران اقتصادی شوروی به بیشتر از 2000 نفر رسید. مستشاران نظامی شوروی در جنگ علیه شورشیان قبایل افغان با واحدهای ارتش افغانستان همکاری کرده و احتمالاً تا به حال تلفاتی را نیز متحمل شده اند.

پ: به هر حال شاید مهمترین تحول سال 1978 امضای موافقتنامه دوستی شوروی -- افغانستان در

ص: 554

دسامبر می باشد که: بر چیزی که برژنف شخصیت کیفی جدید روابط افغانستان - شوروی خوانده است تأکید کرد، نقش شوروی در افغانستان را مشروعیت بخشید و اساسا قانونی برای کمک به جمهوری افغانستان جهت ادامه حیات آن به شوروی داد.

وسایل تقویت موقعیت کابل (رژیم حاکم) و دلسرد کردن مخالفین داخلی و خارجی را (هرچند تاکنون بدون موفقیت بوده) در اختیار آن قرار می دهد.

ت: بر خلاف دیگر معاهده های دوستی که اتحاد شوروی با کشورهای جهان سوم منعقد کرده است ماده مربوط به مشاوره دفاعی در پیمان با افغانستان نا محدود است که: به شوروی این اجازه را می دهد که حضور نیروهایش را در افغانستان توجیه کند، اما لزوما آنها را ملزم به دفاع از کابل نمی کند.

ث: اتحاد جماهیر شوروی در مورد ناآرامیهای قبیله ای در افغانستان سکوت اختیار کرده تا اینکه پراودا در 19 مارس، قطعه ای معتبر که نوشته الکساندرف بود منتشر کرد. پاکستان، مصر و چین را در پشتیبانی از شورشیان متهم کرد. از شورشیان به نام «مسلمانان مرتجع، محافظه کار» نام برد.

ج: از آن موقع تا به حال روسیه، پاکستانیها، ایرانیها، آمریکا و انگلیس را بیشتر مقصر دانسته و اظهار داشتند که امکان دارد عربستان سعودی نیز مداخله داشته باشد.

آنها همچنین: جنبه های انقلابی رژیم تره کی را ستوده اند.

ادعا کرده اند که دولت، طغیان مردم را فرونشانده است.

تأکید کرده اند که شورشیان عمدتا فئودالهای ناراضی بوده اند که با اصلاحات ارضی تره کی مخالفند.

اظهار داشتند که شورش تحریک شده به وسیله مذهب توسط مسلمانان دروغین هدایت می شود.

چ: روسها به صورتی واقعی تر: کمک نظامی خود را به افغانستان افزایش دادند و امکان دارد که هواپیما و وسایل زرهی بیشتر تدارک دیده باشند. احتمالاً در عملیات نظامی مستقیما همکاری نموده و همچنین اگر که واحدهای ارتش افغان را حمایت رزمی نکرده باشد پشتیبانی تدارکاتی فراهم کرده است و نسبت به مداخله ارجی چه صورت علنی و چه غیر علنی اخطار کرده است.

ح: به تازگی شوروی: تأکید بر تبلیغات نظامیش را از پاکستان و ایران دور کرده است تأکیداتش را بر نقش آمریکا و دسیسه های سیا متمرکز نموده است. با این حال کاملاً روشن کرده اند که نمی خواهند ایرانیها و پاکستانیها در امور افغانستان دخالت کنند.

1- به طورکلی، احتمالاً قصد بر این است که توجه را از وقایع افغانستان و نقش روسیه در آن منحرف کرده و در صورت امکان وضعیتی را به وجود آورند که دخالت وسیعتر شوروی را توجیه نمایند.

قسمت دوم - نقش فعلی شوروی در افغانستان

علیرغم بدتر شدن وضعیت امنیتی در سراسر کشور حضور شوروی در افغانستان از نظر کمّی در ماههای اخیر افزایش قابل توجهی پیدا نکرده است. تعداد مستشاران نظامی روسی در حدود کمی بالای 1000 نفر باقی مانده است. احتمالاً هنوز در حدود 2500 نفر مستشار غیر نظامی از شوروی در آن کشور به سر می برند. ما معتقدیم تعداد زیادی از وابسته های روسی به شوروی برده شده اند، هر چند سفارت شوروی این را تکذیب می کند.

از نظر کیفی به نظر می آید که نفوذ مستشاران روسی در هفته های اخیر و خصوصا پس از دیدار ژنرال

ص: 555

روسی «ا.ا. پیشیف»، رئیس اداره سیاسی نیروهای مسلح در اوایل آوریل، مشخص تر شده باشد. اگر چه دلیل اعلان شده برای سفر پیشیف بالا بردن آموزش سیاسی نیروهای افغانستان بود، ولی او به همراه یک گروه بزرگ از کارمندان رسمی روسی به افغانستان آمد که گمان می رود جنبه های مختلف پشتیبانی نظامی از ارتش و نیروی هوایی افغانستان را مورد بررسی قرار داده باشند. ما همچنین از هدایت افزایش یافته وزارتخانه های مختلف شوروی توسط روسها اطلاع داریم.

بهترین لوازم از نظر کیفی که شوروی تاکنون برای افغانستان تهیه دیده است عبارتند از: هواپیماهای جنگنده میگ - 21 و سوخو - 7 هلی کوپتر MI-24 که نوع قدیمی دارای تیربار است و تانکهای تی -- 62.

علیرغم شایعات خلاف و مکرر افغانیها هنوز به هواپیمای میگ 23 مجهز نشده اند.

ما از شایعات منتشر شده مطلع شدیم که خلبانان روسی با هواپیماهای افغانی در بعضی مأموریتهای عملیاتی بر علیه چریکها شرکت دارند. ما مدرک مستندی برای رد این احتمال در دست نداریم. به خاطر اینکه برخی از تجهیزات جدید از قبیل هلیکوپترهای توپدار MI-24 از وسایل قدیمی تر افغانستان پیچیده تر است گمان می رود پرسنل روسی در فعالیت آموزشی سنگین شرکت داشته باشند. چندین گزارش وجود دارد که هلیکوپترهای MI-24در عملیات بر ضد شورشیان به کار گرفته شده است. از آنجایی که سیستم این هلیکوپتر پیچیده است ما مطمئن نیستیم که زمان کافی برای آموزش افغانیها برای اینکه بتوانند به تنهایی با آنها پرواز کنند وجود داشته است. بنابراین کاملاً امکان پذیر است که روسها در پرواز آن هلیکوپترهایی که در عملیات مورد استفاده قرار گرفت کمک کرده باشند و در عین حال خلبانان افغانی را نیز تعلیم داده باشند.

چون مستشاران نظامی روسی در نیروی زمینی افغانستان در تمام سطوح تا گردان و همچنین در چندین واحد تخصصی کوچک حضور دارند، غیرعادی خواهد بود اگر که هر چند وقت یک بار در عملیات نظامی دستگیر نشوند.

مهمترین سؤال این است که: آیا می توانیم انتظار داشته باشیم که ببینیم سربازان روسی به درگیری افغانستان وارد می شوند؟ ما فقط می توانیم ناظر باشیم که از آن احتمال جلوگیری به عمل نمی آید. ماده 4 از معاهده دوستانه افغانستان - شوروی منعقده در 5 دسامبر 1978 مقرر می کند که دو طرف دو حالت و قسمت را در نظر می گیرد. با یکدیگر مشورت خواهند نمود و بر اساس توافق اقدامات مناسبی که امنیت، استقلال و تمامیت ارضی دو کشور را تضمین می نماید به عمل خواهند آورد. این ماده بدین صورت پایان می گیرد که «به منظور استحکام بخشیدن به قدرت دفاعی طرفین قرارداد، آنها بایستی به توسعه همکاری در زمینه نظامی بر اساس توافقهای مناسبی که بین آنها برقرار شده است ادامه دهند.

دیپلماتهای کمونیست در کابل به احتمال ایجاد یک جبهه ملی در رژیم خلقی...

سند شماره (31) طبقه بندی: خیلی از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 5 ژوئیه 79به: هیئت نمایندگی آمریکایی ناتو- فوری موضوع دیپلماتهای کمونیست در کابل به احتمال ایجاد یک جبهه ملی در رژیم خلقی اشاره می کنند 1- تمام مطلب خیلی محرمانه است.

2- در تلگراف مرجع محرمانه، مأمور آمستوتز، گزارش داد که وزیر مشاور شوروی واسیلی. اس.

ص: 556

سافرونچک به او در تاریخ 24 ژوئیه گفت که روسها در جستجوی راه حلی نظیر تشکیل یک جبهه ملی در کابل هستند.

3- احتمالاً، در دستورالعملهای شورویها، سفیر آلمان شرقی، هرمن شوسیائو درباره برقراری یک تماس جبهه ملی با دیگر دیپلماتهای در کابل صحبت می کند. ما اطلاع داریم که او با سفیر پاکستان در تاریخ بیست و هفتم ژوئن در این مورد صحبت کرده و همچنین با سفیر فرانسه در سوم ژوئیه نیز صحبت کرده است. در خلال این نشستها، شوسیائو درباره شایستگی رهبری خلقی سؤالاتی کرد. در مهمانی روز استقلال آمریکا در تاریخ چهارم ژوئیه، شوسیائو پرسید که آیا می تواند مرا (آمستوتز) در تاریخ هشتم یا نهم ژوئیه ملاقات کند. من از او انتظار دارم با من در این زمینه کار کند.

4- ما تلگرافهای مرجع را تکرار می کنیم.فلستیسن

سفیر جدید افغان در ایران یک عضو عالیرتبه دیگر پرچم است

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 2 ژوئیه 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه کابل 5308 رونوشت به: سفارت آمریکا -- تهران شماره سند: 5308 موضوع: سفیر جدید افغان در ایران یک عضو عالیرتبه دیگر پرچم است 1- مطالب کمی برای افزودن به اطلاعات بیوگرافی دکتر نجیب کم سن و سال: که سابقا اسم سید نجیب اللّه را به کار می برد، و در اعلامیه رسمی انتصاب وی به سفارت تهران وجود داشت، داریم (تلگرام مرجع). از قرار معلوم فقط یک سال است که خارج از مدرسه پزشکی می باشد و به دنبال انقلاب 27 آوریل، چند هفته ای معاون وزیر کشور بود. در تقسیم بعدی پستها (که به طور وضوح ادامه دارد)، نجیب، عضو سابق جناح پرچم از حزب دمکراتیک خلق افغانستان، «معاون مخصوص» نورمحمد تره کی، رئیس شورای انقلاب شد؛ انتصابی که هرگز بر ملا نشد.

2- انتصاب نجیب در تهران، بدون چون و چرا، بخشی از تصفیه جاری عناصر طرفدار پرچم در سطوح بالای رهبری سیاسی رژیم جدید می باشد. از شش سفیر افغانی که پذیرش آنها به طور قطع خواسته شده است، هیچ یک به عنوان خلقی شناخته نشدند، در حالی که پرچمی بودن پنج نفر از آنها تأیید شده است.

آینده ببرک معاون نخست وزیر (رهبر سابق پرچم) در بالای لیست شایعات کابل جای دارد. در حال حاضر تعبیر مطلوب این است که او از قبول پستی در خارج خودداری کرده است و در کابل خواهد ماند تا چه پیش آید. در این رابطه، ما نیز هیچ نشانی از اینکه این رویداد فرعی به خصوص منجر به اقدامات امنیتی تشدید شده در پایتخت شده باشد، مشاهده نمی کنیم، اما اینکه رژیم در درخواست خود از کشور میزبان برای موافقت با پذیرش این سفرا احساس فوریت می کند، می تواند حاکی از این باشد که تره کی و همکارانش ترجیح می دهند که رقبایشان بدون معطلی از افغانستان خارج شوند. یک دیپلمات ایرانی به ما گفت، سه روز پس از اینکه اسم نجیب تسلیم دولت ایران شد، سفیر داودی (سفیر ایران در کابل -- مترجم) به وزارت امور خارجه احضار شد و پرسیده شد که تأخیر به چه علت است؟ ظاهرا دولت ایران به ناچار پذیرفت و در طی دو روز پذیرش را اعطا کرد.آمستوتز

رژیم افغانستان در روز استقلال آمریکا نمایش حسن نیت می دهد

ص: 557

سند شماره (33) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 5 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: رژیم افغانستان در روز استقلال آمریکا نمایش حسن نیت می دهد 1- (محرمانه) نمایندگان دولت افغانستان در مهمانی روز 4 ژوئیه ما، بر خلاف آنچه که در ضیافتهای اخیر دیگر سفارتخانه های کشورهای آزاد دنیا در کابل دیده شد، بلند مرتبه بودند. کسانی که در ضیافت ما حضور داشتند عبارت بودند از:

پروفسور محمود سوما وزیر آموزش عالی و عضو اداره سیاسی حزب دمکراتیک افغانستان، دکتر عبدالرشید جلیلی، وزیر آموزش آموزش و پرورش و یک خلقی مهم دیگر و مهندس محمد اسماعیل دانش وزیر صنایع و معدن که تقریبا در پایین هرم کابینه قرار دارد. در مقایسه، بلند مرتبه ترین خلقی که در ضیافت امسال تولد ملکه انگلیس حضور داشت، دوست معاون وزیر خارجه بود. (نظریه: خلقیها از دست بی بی سی عصبانی هستند.) در هر صورت با مقایسه با سال پیش ما چند درجه ای پایین آمده ایم. در آن موقع حفیظ اللّه، امین وزیر خارجه در ضیافت ما شرکت کرد.

2- در 4 ژوئیه روزنامه کابل تایمز که به وسیله دولت کنترل می شود عکس پرزیدنت کارتر را در صفحه اول چاپ کرد و گزارش نمود که تره کی یک تلگرام تبریک برای او فرستاده است. این یک عمل عادی دولت افغانستان برای تمام روزهای ملی کشورهایی که با کابل روابط دیپلماتیک دارند می باشد.

3- همان روزنامه یک مقاله دوستانه درباره ایالات متحده چاپ کرد که آن نیز یک عمل مرسوم در روزهای ملی می باشد. متن مقاله خوشحال کننده بود و اشاره می کرد که مردم آمریکا در نتیجه تلاشها و مبارزات سخت از استقلالشان حفاظت کردند.

کابل تایمز به «پیشرفتها و دستاوردهای آمریکا» که برای مردم دنیا آشکار است استناد کرد. روزنامه اشاره کرد که مردم افغانستان و آمریکا حداقل در یک موضوع مهم اشتراک دارند و آن کوشش و تلاششان بر علیه استعمار در ابتدای دست اندازی استعمارگران می باشد. هم جمهوری دمکراتیک افغانستان و هم ایالات متحده استعمار را برای اولین مرتبه در منطقه ها و قاره هایشان رد کردند.

4- کابل تایمز با اشاره به اینکه افغانستان و ایالات متحده برای سالها روابط عادی داشته اند، ارزش همکاریهای اقتصادی و فرهنگی آنان منجمله تجربیات تحصیلی تعداد زیادی از افغانها را به عنوان دلیل اقامه کرد. روزنامه اشاره کرد که رژیم خلقی این روابط دوجانبه را در حالت عادی نگاه می دارد.

5 - ما متوجه یک سکوت در تبلیغات ضد آمریکایی از زمان یادداشت اعتراض 30 ژوئن به دوست، معاون وزیر امور خارجه درباره عکسهای تسلیحات ضبط شده آمریکایی دروغین در مطبوعات افغانستان شده ایم.

هشدار شوروی در خصوص مداخله ایالات متحده در افغانستان

ص: 558

سند شماره (34)طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 5 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشگنتن موضوع: یادداشت اعتراض به سفیر شوروی در کابل در مورد اظهارات رسانه های گروهی شوروی در خصوص مداخله ایالات متحده در افغانستان 1- تمام متن سری است 2- همان طور که در پاراگراف 4 تلکس مرجع دستور داده شده بود،من در ساعت 3 بعد از ظهر روز 5 ژوئیه، یعنی زودترین موقع ممکن که قرار ملاقات امکان پذیر بود با الکساندر ام. پوزانف، سفیر شوروی در کابل ملاقات کردم و نقطه نظرهای وزارت خارجه را با او در میان گذاشتم.

3- پوزانف پس از گوش دادن به نقطه نظرهای وزارت خارجه گفت رسانه های گروهی شوروی فقط آنچه را که مطبوعات دنیا راجع به مداخله خارجی در امور داخلی افغانستان می گفته اند تکرار کرده است.

پوزانف اظهار داشت که او از صحبت های پرزیدنت تره کی و حفیظ اللّه امین این برداشت را کسب کرده است که رهبران خلقی سندی مبنی بر مداخله خارجی در امور افغانستان به دست آورده اند. من پاسخ دادم که ما اغلب به خلقیها برای نشان دادن سندی که آنها فکر می کنند درگیری دولت ایالات متحده را نشان می دهد اعتراض کرده ایم. من اضافه کردم تاکنون هیچ گونه سندی ارائه نشده است. پوزانف گفت که افغانستان خواهان روابط خوب با ایالات متحده است. به عنوان شاهدی بر این مدعا او موضوع شرکت مقامات سطح بالای رژیم خلقی در ضیافت 4 ژوئیه ما را اقامه کرد. او علاوه بر این گفت با وجود این سند روشن که پاکستان در امور افغانستان مداخله می کرده است، رژیم خلقی مسؤلانه یک گفتگوی نوید بخش را با اسلام آباد شروع کرد. پوزانف نتیجه گیری کرد که اتحاد شوروی از چنین پیشقدمیهای صلح جویانه که از صلح و ثبات در این منطقه حفاظت می کند استقبال می نماید. من پاسخ دادم که ما در این اهداف اشتراک داریم و با بازگشت به تم اصلی یادداشت اعتراضیه تأکید کردم که تبلیغات غیرمسؤلانه از قبیل مورد 27 ژوئن روزنامه تاس، فقط وضعیت را ملتهب تر می کند و به دست آوردن آن اهداف را به تأخیر می اندازد.

عبدالحکیم طبیبی به عنوان وزیر مختارافغانستان در سازمان ملل منصوب شد

سند شماره (35) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 9 ژوئیه 1979 به: وزارت امور خارجه - واشنگتنطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: دکتر عبدالحکیم طبیبی به عنوان وزیر مختار هیئت نمایندگی افغانستان در سازمان ملل منصوب شد 1- تمام متن محرمانه است 2- خلاصه: در 3 ژوئیه جمهوری دمکراتیک افغانستان سفارت را از انتصاب دکتر عبدالحکیم طبیبی به نمایندگی دائمیش در سازمان ملل با رتبه وزیر مختار مطلع نمود.

این انتصاب یکی از بهترین انتخابات جمهوری دمکراتیک افغانستان است ولی ما متوجه شدیم که طبیبی در نظر دارد زمانی که بتواند از افغانستان خارج شود پناهنده شود.(پایان خلاصه) 3- در 3 ژوئیه وزارت امور خارجه جمهوری دمکراتیک افغانستان سفارت را از انتصاب دکتر

ص: 559

عبدالحکیم طبیبی در هیئت نمایندگی دائمیش در سازمان ملل با رتبه وزیر مختار مطلع ساخت و ویزای لازم را برای ایالات متحده درخواست نمود. برنامه ریزی شده بود که طبیبی در 4 ژوئیه از کابل عزیمت نماید ولی زمان ورود به نیویورک اعلام نشده بود. در 3 ژوئیه سفیر کبیر فرانسه (لطفا محافظت شود) به کاردار گفت که وی بی سروصدا برای طبیبی و خانواده اش ویزای فرانسه صادر کرده است. او فکر می کند طبیبی که یک مقام برجسته و ارشد افغانی است معتقد شده که زمان برای پناهنده شده فرا رسیده است.

طبیبی فقط موافقت کرد که به منظور خروج مجدد از افغانستان با خانواده اش در نیویورک ظاهر شود.

طبیبی، که یک دیپلمات ارشد است، از اینکه مأمور جزء منصوب شده از طرف یک رژیم خلقی باشد منزجر بود. در هر صورت انگیزه اصلی او برای پناهنده شدن تنفر از رژیم خلقی است.

4- اطلاعات بیوگرافی: دکتر طبیبی که در 24 ژوئیه 1924 در کابل متولد شد، در 1964 از دانشکده حقوق دانشگاه کابل فارغ التحصیل شد و در همان سال به وزارت امور خارجه افغانستان پیوست. از 53 - 1948 او به عنوان یک وابسته در سفارت افغانستان در واشنگتن خدمت نمود. موقعی که آنجا بود یک فوق لیسانس (1952) از دانشگاه جورج واشنگتن و یک دکترا در حقوق با درجه ممتاز از دانشگاه آمریکن (1954) دریافت نمود. او سپس در هیئت نمایندگی دائمی افغانستان در سازمان ملل منصوب شد (61-1956) و به طور متوالی به عنوان دبیر اول، کنسول و وزیرمختار خدمت نمود. طبیبی در 1961 به عنوان سفیر در یوگسلاوی منصوب شد. در 1965 او به وزارت دادگستری و دادستانی کل منصوب شد و تا زمان استعفایش در 1966 در کابینه باقی ماند. در 1968 او به سفارت ژاپن منصوب شد. از 1970 تا 1973 او به عنوان نماینده سیاسی افغانستان در هند خدمت نمود. در ماه می سال 1973 او به عنوان نماینده دائمی افغانستان در سازمان ملل منصوب شد که تا کودتای اکتبر 1972 که داودشاه ظاهر را از سلطنت خلع کرد - در این مقام باقی ماند. طبیبی در 1975 به عنوان رئیس کمیسیون بین المللی حقوق انتخاب شد. (او از 1962 عضوی از این هیئت بوده است). در ماه می 1976 طبیبی پیشنهاد انتخاب مجدد به ریاست کمیسیون بین المللی حقوق را از دست داد، ولی در 1977 متعاقبا برای ادامه دوره خاتمه نیافته یک عضو دیگر برگزیده شد. طبیبی انگلیسی را خوب و کمی فرانسه صحبت می کند. او در طول دوره خدمتش با مقامات آمریکایی، به طور ویژه ای خوب بوده است. دکتر طبیبی امیدوار است که در خروج از افغانستان با همسرش نجیبه و دو پسرش عبداللّه و نجیب اللّه و دخترش، دنیا، همراه باشد.

5 - نظریه: انتخاب این دیپلمات قادر و باتجربه به جای دکتر بسم اللّه ناهک که از نظر دیپلماتیک بدون تجربه است، یکی از انتصابات زیرکانه دیپلماتیکی است که تاکنون به وسیله رژیم خلقی انجام گرفته است.

متأسفانه به خاطر سرویس خارجی تهی شده افغانستان، به نظر می آید که یک فرد خوب دیگر از دور خارج می شود.

دانشگاه کابل - آشوب در محوطه دانشگاه

ص: 560

سند شماره (36) از: سفارت آمریکا - کابلبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 10 ژوئیه 79 موضوع: دانشگاه کابل - آشوب در محوطه دانشگاه 1- تمام متن محرمانه 2- خلاصه دستگیری استادان و پذیرفتن دانشجویان در دانشگاه کابل تشنجاتی را در آنجا فراهم کرده است. در محوطه دانشگاه اعمال خشونت گزارش داده شده است. نفوذ شوروی در دانشگاه افزایش یافته است و به طوری که که معلوم شده شورویها با انحطاط کیفیت آموزشی به موازات توسعه سریع تعداد دانشجویان از سوی رژیم به ویژه از سوی مؤمنین به حزب خلق ارتباط داده شده اند.(پایان خلاصه) 3- چند عامل نزدیک به هم باعث شده است که تشنجاتی در دانشگاه آشکار شود. جمهوری دمکراتیک افغانستان بر تعداد دانشجویان، به ویژه مؤمنین به حزب خلق افزوده است. ولی کارمندان و تأسیسات مادی دانشگاه با این افزایش هماهنگ نیستند. به اظهار بعضی از استادان در ماههای مارس و آوریل چهار هزار نفر بر تعداد دانشجویان افزوده شده است و این رقم به معادل 53% افزایش نسبت به هفت هزار و پانصد دانشجویی است که سال گذشته ثبت نام کرده اند. محمد سوما، وزیر آموزش عالی طی گفتگویی در جریان یک ضیافت در تاریخ 5 ژوئیه گفت که در حال حاضر حدود ده هزار دانشجو در دانشگاه حضور دارند. که این رقم از زمان کودتای آوریل سال 1978، 33% افزایش را نشان می دهد. (او به یک مأمور دیگر سفارت گفته بود که یازده هزار و پانصد دانشجو ثبت نام کرده اند.) سوما اعتراف کرد که این توسعه سریع در چهار زمینه مشکلاتی به وجود آورده است که عبارتند از کمبود تعداد کلاسها و کمبود خوابگاهها و کمبود مدرسان و همچنین تنزل در کیفیت آمادگی دانشجویان تازه وارد به دانشگاهها. او اظهار خوش بینی کرد که عملیات ساختمانی و تحولات «طبق برنامه 5 ساله» این «مشکلات دردآلود» را رفع خواهد کرد. در این حال او چنین برآورد کرد که ظرف 5 سال آینده تعداد دانشجویان از حدود 20 هزار نفر کنونی دو برابر افزایش خواهد یافت و نیز «مشکلات کوشش به مقابله با توسعه دانشگاهها تا مدت زیادی گریبانگیر ما خواهد بود.» (سیستم آموزش عالی افغانستان شامل دانشگاه کابل و دانشگاه قندهار و پلی تکنیک از قرار معلوم آکادمیهای تربیت معلم که اکنون جزئی از وزارت آموزش و پرورش است، به زودی به صورت جزئی از وزارت آموزش عالی در خواهد آمد.) سوما گفت که یکی از هدفهایی که از اولویت برخوردار است، برقراری مجموعه های وابسته دانشگاهی در سراسر کشور است. او گفت که 2 مجموعه از این نوع در مزار شریف و قندهار در چهار چوب برنامه 5 ساله تکمیل خواهد شد.

4- افزایش جوانان خلقی (که آنها را «آدمهای خودکار» نامگذاری کرده اند) در دانشگاه کابل اصطکاکهای سیاسی در میان دانشجویان، که سابقا دژ مستحکم احساسات پرچمیستی بوده است، را برانگیخته است. در ماههای بعد از کودتا عده ای از پشتیبانان پرچم چه در میان استادان و چه در میان دانشجویان وفاداری خود را از حزب پرچم و حزب خلق تغییر داده اند. همین شش ماه قبل یک ناظر اظهارنظر کرد که اعتقادات سیاسی دست چپی در دانشگاه با نسبت 60 به 40 به نفع خلقیها نسبت به

ص: 561

پرچمیها می باشد. وی گفت که این تناسب اکنون بشدت تغییر کرده است و خلقیها بار دیگر نسبت به پرچمهای در اقلیت قرار گرفته اند.

5 - نفوذ و حضور شوروی در دانشگاه افزایش یافته است و شورویها را با انحطاط کیفیت آموزشی در دانشگاه ارتباط می دهند. یک رئیس دانشگاه روسوفیل (دوستدار روس) زبانهای انگلیسی آلمانی و فرانسه را به عنوان زبان تدریس حذف کرد و در نتیجه چندین دانشکده، به ویژه دانشکده های مهندسی و علوم فلج شد. تدریس در حال حاضر به زبان روسی انجام می گیرد (هر چند این وضع نیز ممکن است بار دیگر تغییر کند زیرا متکلمین به زمان پشتو به تدریج بانفوذتر می شوند) در حالی که کتابهای درسی هنوز به زبان انگلیسی است. و هر یک از آنها نسبت به دیگری نامربوط است. این موضوع را یک دانشجوی سال چهارم مهندسی به من گفت.در ضمن مطالعه زبان روسی بشدت تقویت شده است. موافقتنامه هایی که اخیرا بین جمهوری دمکراتیک افغانستان و شورویها امضاء شده، شامل رشته های زبان و ادبیات روسی در سراسر دانشگاه و وارد کردن مطالبی به آن زبان است در عین حال مبادله دانشجویان و استادان با کشورهای غربی رو به کاهش است و چنین مبادله ای با کشورهای سوسیالیستی به ویژه اتحاد شوروی افزایش سریع می یابد.

6- رژیم تصفیه استادان غیر قابل اعتماد از لحاظ سیاسی را آغاز کرده است.به عنوان نمونه دکتر م.

حیدر، رئیس سابق دانشکده حقوق و علوم سیاسی (که از فرانسه درجه دکترا دارد)، دکتر غفور عارفی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی (دارای درجه دکترا از دانشگاه ایندیانا)، پروفسور علی آقا بلخی از دانشکده اقتصاد، پروفسور حبیب و رحمان هلاح از دانشکده ادبیات (دارای درجه فوق لیسانس از دانشگاه میشیگان)، پروفسور قائم هاشمی از دانشکده ادبیات، دکتر عبدالرزاق فلول از دانشکده ادبیات (درجه دکترا از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا). در ضمن یک دکتر از دانشکده پزشکی (و شوهر یک کارمند آژانس بین المللی ارتباطات آمریکا) از دفتر خود بیرون کشیده شده و به وزارت کشور برده شده است و از قرار معلوم از آنجا به بعد ناپدید شده است. پس از یک هفته انتظار وحشتناک به یک تحقیق بی سر و صدا از سوی خانواده او چنین پاسخ شدیدی داده شد: «صبور باشید.» پس از پنج هفته خانواده او بار دیگر پرس جو کردند به آنها گفته شد: «چرا شما این قدر بی صبر هستید؟» خویشاوندان نتوانستند اطلاع یابند که این دکتر در کجا بازداشت شده یا چرا بازداشت شده و اینکه آیا او هنوز زنده است یا خیر.

7- دانشجویان دستگیر می شوند و به نظام برده می شوند. به ما گفته شده است که دو هزار دانشجو دستگیر شده و یا «داوطلبانه» برای انجام وظیفه در نیروهای مسلح برده شده اند. بعضی از این سربازهای تازه وارد واقعا ثبت نام می کنند و انگیزه آنها وعده عضویت در حزب است. معذالک بسیاری از دیگران برای اجتناب از فشار دست و پا می زنند. بیم و هراس آنها موجبات تشنجات زیادی را فراهم می کنند.

8 - خشونت جسته و گریخته و مرگبار در محوطه دانشگاه، قسمتی از این تشنج را نشان می دهد. در روز 23 ژوئن یعنی روزی که زد و خوردهای مختصری در جاده میوند درگرفت، از قرار معلوم بمبی در اتومبیل یک عضو حزب خلق (در جلو دانشکده مهندسی منفجر شد که در نتیجه یک دانشجو کشته و دو دانشجوی دیگر شدیدا مجروح شدند. در حدود همان وقت بمب دیگری در نقطه دیگری از محوطه دانشگاه منفجر شد بدون آنکه آسیبی به بار آورد. علاوه بر این منابع می گویند که اخیرا دو دانشجوی زن وابسته به حزب خلق در یکی از آزمایشگاههای محوطه دانشگاه به قتل رسیده و جسدهای آنها مثله شده

ص: 562

است. دو دانشجوی دختر نیز از قرار معلوم اخیرا دستگیر شده و به زندان پل چرخی انتقال داده شده و از قرار معلوم سربازان، آنها را مورد تجاوز قرار داده اند. این دختران بعدا آزاد شده اند و اکنون در بیمارستان بستری هستند.

9- اظهار نظر: دانشگاه در حالت فعل و انفعال به سر می برد. ولی در حال عصیان، هنوز نشانه هایی از اینکه رژیم نتواند این تشنجات را مهار کند یا نارضایتی زاینده را سرکوب کند وجود ندارد. ما نیز نمی توانیم احتمال اینکه این ناآرامی و خشونتهای جسته و گریخته در دانشگاه ممکن است به یک مشکل جدی برای دولت تبدیل شود کنار بگذاریم. ما همچنان مراقب اوضاع و تحولات دانشگاه خواهیم بود.

فلاتین

وضع کنونی افغانستان از لحاظ عصیان

سند شماره (37) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 10 ژوئیه 79 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: وضع کنونی افغانستان از لحاظ عصیان 1- یادداشت مقدماتی. (استفاده محدود اداری) به قضاوت این سفارت محتویات این گزارش می تواند برای استفاده اعضای کنگره و اعضای برگزیده رسانه ها یا نمایندگان حکومتهای دوست در اختیار آنها گذارده شود. طبقه بندی کلی این گزارش خیلی محرمانه تعیین شده است، معذالک اگر مقامات واشنگتن ترجیح بدهند که بعضی از مطالب آن در این مرحله افشاء نشود، همه نتیجه گیریهایی که در این گزارش ابراز شده می تواند به عنوان نتیجه گیریهای حساس تلقی شود.( پایان یادداشت مقدماتی).

2- خلاصه: (استفاده محدود اداری) در حالی که تابستان داغ پرگرد و غبار بر افغانستان مستولی می شود، رژیم خلقی جمهوری دمکراتیک افغانستان همچنان با گسترش کند ولی مداوم فعالیت شورشیان در سراسر قسمت اعظم کشور مواجه است. هر چند خلقیها با کمال کارایی و قدرت تصمیم و سرعت و بی رحمی با مبارزه طلبیهای شورشیان مقابله کرده اند معذالک رژیم افغانستان هنوز نشان نداده است که قادر است از لحاظ نظامی یا سیاسی با حالت عصیان عمومی که در حال گسترش است و داراییهای حکومت را به فرسایش می برد مقابله کند. گروههای مختلف شورشیان هنوز فاقد سازمان یافتگی کافی داخلی و هماهنگی استراتژیک با یکدیگر و رهبریت مرکزی و پشتیبانی معنادار خارجی و تهیه یک محور دیگر ایدئولوژیک و سیاسی که در اطراف آن بتوانند گرد هم آیند، می باشند. شورشیان مانند خود خلقیها، دستخوش فرسایش از لحاظ افراد و مصالح هستند. از سوی دیگر قبایل شورشی افغان می توانند از سنت دیرینه فعالیت چریکی استفاده کنند و نیازهای ساده لجستیکی آنها باعث می شود که آنها بتوانند از زمین و آنچه که از تاراج کاروانهای دولتی به دست می آورند ارتزاق کنند. هر چند آینده بسیار نزدیک چشم انداز شومی برای خلقیها دارد، معذالک کادر حزبی سرسخت و سازمان یافته خلقیها صفوف وفاداران به خلق را به عنوان اشخاصی محکم و ایثارگر نگه نگه می دارد و عناصر کلیدی نیروهای مسلح (مثلاً سپاه زرهی و واحدهای برگزیده کماندویی و نیروی هوایی) همچنان از رژیم حمایت می کنند. هر چند اوضاع از نقطه نظر چپگرایان بسیار جدی است معذالک آن قدرها بد نیست که باعث شود خلقیها برای مداخله

ص: 563

مستقیم شوروی استمداد کنند. هنوز زودتر از آن است که رهبری مصمم و سرسخت تره کی و امین را از میدان به در رفته تصور کنیم. (استفاده محدود رسمی).

3- اوضاع نظامی: فعالیت چریکی همچنان در سراسر اغلب ایالات افغانستان در گسترش است، همچنان که یک ماه پیش بود (تلگراف مرجع). رژیم خلقی در حال حاضر کمتر از نیمی از کشور را در کنترل خود دارد و بیشتر آن نیز تنها در ساعات روز است. (همان طوری که یک رئیس قبیله اخیرا گفته بود «عصیان افغانستان مانند یک معاشقه مطبوع است و بیشتر عملیات شب هنگام انجام می گیرد.» نیروهای دولتی برای حفظ نقاط اصلی و پرجمعیت به کار می روند و بیشتر جاده های اصلی و ارتباطات و بهترین نواحی کشاورزی و بعضی از پاسگاههای دور افتاده کلیدی که به حیثیت و اعتبار دولت وابستگی دارند؛ مانند اسد آباد، حکومت نشین ایالت کنار (که به نام چیغه سرای نیز معروف است) که در آنجا سربازان جنگزده خلقی ماهها با منظره پرچمهای پر اهتزاز سبز اسلامی در تپه های مجاور مواجه هستند.

4- (استفاده اداری محدود) هر چند خلقیها مدعی هستند که جاده منطقه جلال آباد به اسدآباد را در کنترل خود دارند، به ندرت اتفاق می افتد که یک اتومبیل دست به این سفر خطرناک بزند بدون آن که لااقل یک گلوله به آن اصابت و آن را سوراخ بکند. یک خودروی ویژه متعلق به طرح سازمان ملل متحد اخیرا از اسدآباد برداشته شد و هنگامی که از جاده بیرون آورده می شد به شکل یک پنیر سوئیسی در آمده بود که بیش از یکصد گلوله به آن اصابت کرده و با گلوله مشبک شده بود. این جاده به خصوص نشان دهنده انتهای دیگر میزان «کنترل دولتی است.» بیشتر جاده های اصلی معمولاً در کنترل دولت است، معذالک اگر شورشیان با موفقیت قسمتی از یک شاهراه کلیدی را ببندند نیروهای دولتی معمولاً ظرف سه یا چهار ساعت از آن نقاط دور می شوند. چند جاده از قبیل جاده هایی که از کوههای پکتیا که پر از شورشیان است عبور می کند و به پاسگاه دولتی خست منتهی می شود. تنها به ندرت باز است. بنابراین خلقیها برای پشتیبانی از نیروهای خود در چنین مناطقی به پشتیبانی هوایی متوسل می شوند.

5 - (استفاده اداری محدود) در حالی که در بعضی از ایالات زد و خوردها در حال حاضر بشدت کمی ادامه دارد، در ایالات شرقی شرقی بدخشان و کنار ننگرهار و پکتیا و پکتیکا، اخیرا زد و خوردهای شدیدی در جریان بوده است. نیروهای خلقی یک شهر و مقداری اسلحه و مهمات و وسائط نقلیه و آذوقه و آنچه که برای دستگاه رهبری کابل بیش از همه ناراحت کننده است، تعدادی سرباز نیز از دست دادند. هر روز سربازان خلقی در جریان عملیات کشته و یا مجروح می شوند و یا مفقود می شوند و ارتباط آنها با مرکز قطع می شود و اغلب نیز آنها جبهه خود را تغییر داده و به شورشیان می پیوندند. اخیرا واحدهایی به تعداد یک گروهان از کنترل خلقی خارج شده اند. در یک یا دو مورد حتی گردانها ناپدید شده اند. این امر رژیم را دچار کمبود نفرات در فرماندهیهای اصلی در سراسر افغانستان نموده است. تصفیه های سیاسی، کادر افسران را ناتوان کرده است و در نتیجه کادرهای غیرنظامی یا افسران جزء جوان وفادار به رژیم در رأس واحدهای بزرگ نظامی قرار گرفته اند و این امر با مساعدت نزدیک و فعال مستشاران نظامی شوروی صورت گرفته است. این مستشاران همان طوری که قبل از انقلاب خلقیها متداول بود معمولاً اونیفورمهای افغانی به تن می کنند.

6- (استفاده محدود اداری) کفگیر رژیم ظاهرا برای به دست آوردن رزمندگان به ته دیگ رسیده است و به راههایی از قبیل متقاعد کردن دانشجویان جوان دانشگاه و دانش آموزان جوان دبیرستانها به داوطلب

ص: 564

شدن در نیروهای مسلح و تحت تأثیر قرار دادن جمعیت بالغ دهکده ها برای ورود در صفوف چریکها و انتخاب کارگران موقتی که برای کار در گوشه های خیابانها می ایستند و فرستادن آنها به جبهه یا یادآوری کردن آنهایی که خدمت نظام خود را انجام داده اند به انجام وظایف نظامی،متوسل می شود. این کمبود فزاینده نیروی انسانی نظامی منعکس کننده کاهش مداوم کادرهای غیر نظامی در وزارتخانه های کابل است، در حالی که دستگاه رهبری حزب خلق به پاکسازیهای بی پایان سیاسی خود همچنان ادامه می دهد.

این کمبود منابع انسانی یکی از موانع حزب خلق برای عملیات است ولی دستگاه رهبری ظاهرا بالاترین اولویت خود را به وفاداری به رژیم تلقی می کند. (معذالک ما اخیرا گزارشی را شنیده ایم که هنوز تأیید نشده است و حاکی از آن است که روز هشتم ژوئیه 70 نفر از زندان پل چرخی آزاد شده اند از میان آنهایی که آزاد شده اند از قرار معلوم چند نفر افسران سابق ارتش بوده اند که بعضی از آنها به داشتن تمایلات پرچمیستی مظنون بوده اند).

7- (استفاده محدود اداری) مشکلات جدید امنیتی برای خلقیها از جمله تحولاتی که جدیدا اتفاق افتاده و قابل توجه است و علامات اولیه ای است که حالت عصیان ممکن است به کابل نیز سرایت کرده باشد. روز 23 ژوئن در نقاط مختلف کابل نخستین تیراندازیهای هماهنگ نشده یا بد هماهنگ شده روی داد. مهمترین زد و خورد از سوی گروه شیعه هزاره که از قرار معلوم یک اقلیت مذهبی و قومی در این جامعه اکثرا پشتو و سنی است روی داد. معذالک شورشیان از قرار معلوم نتواسته اند قصدی را که داشته اند عملی سازند و رژیم نظم را مجددا برقرار کرد ولی این برقراری نظم با خونریزی توأم بود. از آن زمان به بعد سطح عملیات خشونت آمیز در کابل اندکی افزایش یافته است. از زمان انقلاب سال 1978 صدای شلیکهای پراکنده شنیده می شود ولی بعضی از این تیراندازیها دوام بیشتر داشته است. علاوه بر این شورشیان برای نابود کردن خودروهای نظامی گاه به گاه در امتداد جاده کابل به ترخام کمین می کنند و گاهی هم ارتباطات در امتداد این جاده قطع می شود. خلقیها تاکنون با این اسباب زحمتها با کارآیی تمام و به سرعت مقابله کرده اند. دستگاه رهبری خلق در کابل همچنان با ظاهری آرام به این مفهوم که بر اوضاع مسلط است به مردم نشان می دهد. به جز چند حادثه ای که در بالا ذکر شد و این واقعیت که شهر مانند یک اردوگاه مسلح است، کابل از یک آرامش قابل ملاحظه برخوردار بوده و دارای ظاهری آسوده و صلح آمیز است. معذالک در زیر این آرامش یک نوع تشنج قابل مشاهده ای وجود دارد.

8 - شورشیان تاکنون چه نتایجی به دست آورده اند؟ هر چند شورشیان گاه به گاه دستخوش فرسایش سنگینی شده و بدون پشتیبانی معنادار خارجی مبارزه می کنند، معذالک اغلب توانسته اند بینی رژیم خلق را خون آلود کنند و دعاوی مکرر دستگاه رهبری خلق را مبنی بر اینکه آنها «از پشتیبانی پرشور 98% از جمعیت افغانستان برخوردارند» به صورت حرفهای تو خالی در آوردند. همچنین این واقعیت که فعالیت شورشیان امور اقتصادی کشور را در هم ریخته و برنامه های عمرانی اقتصادی ناشی از خارج را متوقف کرده است بدین ترتیب خلقیها را از پرداختهای بسیار مورد لزوم خارجی محروم کرده است، دارای اهمیت فزاینده اقتصادی است.

9- آیا خلقیها دوام خواهند آورد یا اینکه ناگزیر خواهند بود روسها را به کشور خود فراخوانند؟ از اوایل ماه ژوئیه گذشته رژیم خلقی هر چند جنگ زده است چنین به نظر می آید که می تواند با منابع نظامی و پلیسی خود، بقای خود را حفظ کند. با توجه به اینکه کمکهای شوروی از لحاظ کادر و پشتیبانی

ص: 565

مستشاران به نحو سخاوتمندانه ای هم چنان ادامه دارد، خلقیها بدون شک به این نکته پی برده اند که دعوت از سربازان رزمنده از کشوری که در اینجا به عنوان یک همسایه گسترش طلب معرفی شده است، آنها را در نظر بیشتر افغانیها (از جمله بیشتر آنهایی که حاضر بوده اند به نیروی نوآور خلقیها فرصت بدهند تا این کشور را از غرقاب قرنها کندی فئودالی رهایی دهد) بی اعتبار خواهد ساخت. بنابراین خلقیها به وضوح این خط مشی را به عنوان یک اقدام برای روز مبادا تلقی می کنند و آن روز مبادا هنوز فرا نرسیده است.

فلاتین

مقاصد شوروی در افغانستان و پاکستان

سند شماره (38) از: دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده -- کابلتاریخ: 11 جولای 1979 به: سازمان اطلاعاتی دفاع - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مقاصد شوروی در افغانستان و پاکستان 1- خلاصه بر طبق گفته دو دیپلمات کشور ثالث، روسیه شوروی سه هدف در افغانستان دارد. این هدفها حفاظت سرمایه گذاریهایشان در جهت حمایت از انقلاب، برقراری یک رژیم سوسیالیست و توسعه دامنه نفوذشان می باشد. اگر چنین به نظر روسها برسد که رژیم فعلی تره کی در افغانستان موفق نخواهد بود، آنها برای تعویض این رژیم با رژیمی که در نظر توده مردم افغان قابل قبول تر باشد و به منظور حفظ آبرو و به دست آوردن این سه هدف، تردید به خودشان راه نخواهند داد. این رژیم جدید ظاهرا ناسیونالیست تر خواهد بود و احتمالاً از میان نیروهای مسلح بیرون کشیده می شود. روسها برای مطمئن شدن از موفقیت انقلاب از آوردن نیروهای نظامی به افغانستان ابایی نخواهند داشت. تحولی که (به نظر منابع) عکس العمل جدی دولت آمریکا را تسریع نخواهد کرد.

2- منبع الف با پیشقدمی خودش با یک تلفن (اداری) به مأمور گزارش نمود. در طول یک ملاقات نسبتا طولانی 5/2 ساعته منبع و مأمور گزارش گفتگویی داشتند که چندین موضوع را در بر می گرفت و موضوع اصلی آن گفتگو نظرات منبع در مورد مقاصد شوروی در افغانستان بود. در جواب سؤال مأمور گزارش منبع اظهار داشت که به نظر او روسیه شوروی سه هدف در افغانستان دارد. اولین آنها حفاظت سرمایه گذاریهای انبوه تسلیحاتی تجهیزاتی و پولی است که آنها برای رژیم تره کی مهیا نموده اند که انقلاب را با موفقیت به نتیجه برساند. دومی، مطمئن شدن از اینکه یک رژیم سوسیالیست در افغانستان باقی می ماند، و آخرین، مطمئن شدن از اینکه ریسک آنها در افغانستان و گسترش دامنه نفوذشان کاهش داده نشود و بلکه وسعت بیشتری پیدا کند. منبع به گفته هایش این طور ادامه داد که به نظر او رژیم فعلی به خاطر مشکلات فزاینده اش با شورشیان مسلمان که شدیدا با یک دولت سوسیالیست مخالفند و به خاطر عدم محبوبیت در میان توده مسلمان پر حرارت افغانستان مسلمان پر حرارت افغانستان، مدت زیادی دوام نمی آورد. بنا به گفته ای، روسها نیز شروع به درک این موضوع کرده اند. آنها به منظور مطمئن شدن از موفقیت انقلاب و به دست آوردن هدفهایشان از تعویض دولت فعلی با دولتی که بیشتر مورد قبول اکثریت مردم مسلمان باشد و همچنین طرفدار مسکو باشد (ولی با جلوه کمتر)، تردید به خودشان راه نخواهند داد.

ص: 566

مأمور گزارش، از منبع نظراتش را در مورد این که چه کسی رژیم جدید را تشکیل خواهد داد بیرون کشید.

منبع اظهار داشت که عمدتا ترکیبی از افسران ناسیونالیست نظامی که هواخواه آرمان شوروی هستند، خواهد بود. او به اظهاراتش این طور ادامه داد که او چندین افسر را می شناسد که در این قالب جای می گیرند ولی جزئیات بیشتری را تشریح نکرد. منبع اظهار داشت که روسها از هدف نهاییشان برای دستیابی به آبهای گرم بنادر پاکستان در دریای عرب دست برنخواهند داشت. منظور از این کار این خواهد بود که روسها مجهز به پایگاهی شوند که بتوانند قدرت دریاییشان را برای کنترل خطوط ارتباطات دریایی که بر روی آن نیازمندیهای سوختی دنیای آزاد در حرکت است، طرح ریزی نمایند. مطابق گفته منبع این دسترسی از طریق همکاری عوامل دوست در استان بلوچستان پاکستان حاصل خواهد شد. حتی امروز هر دو عوامل مخفی و غیر مخفی در بلوچستان وجود دارند که با هزینه روسها از خودمختاری استان دفاع می کنند. به موقع خودش و با شرایط لازم سیاسی بلوچستان می تواند یک ماهیت جداگانه سیاسی داشته باشد و بعد روسها قادر خواهند بود که به هدف دیرینه (تقرب به دریای عرب) دست پیدا کنند. به نظر منبع ضروری است که دولت ایالات متحده کمک اقتصادی لازم را برای یاری پاکستان در توسعه سریع بلوچستان به منظور تلاش در جهت کند ساختن ابتکارات (پیشقدمی) روسیه در منطقه مهیا کند. منبع به صورت اضافی درخواست مهمی در زمینه همکاری نظامی دولت آمریکا به منظور تجهیز پاکستان به نیروهای قابل اطمینان داشت. در جواب سؤال مأمور گزارش که چگونه این کمک نظامی (اگر مهیا شد) به وسیله هند ارزیابی خواهد شد، منبع اظهار داشت که مضحک خواهد بود که هر ملتی منجمله هند معتقد باشد که پاکستان مقاصد خصمانه ای بر علیه داشته باشد.

پاکستان یک کشور کوچک با منابع محدود است و هیچ قصدی برای برداشتن قدم خصمانه ای بر علیه یک قدرت بزرگ مثل هند ندارد.

پاکستان تمایل دارد در این مورد که از قابلیتهای نظامیش هرگز بر علیه هند به استثنای دفاع از حاکمیتش استفاده نخواهد کرد، هر نوع ضمانت لازم را بدهد.

منبع گفت که من متقاعد شده ام که روسها برای مطمئن شدن از موفقیت انقلاب سوسیالیستی در افغانستان و به دست آوردن هدفهایشان در این منطقه از وارد کردن نیروهای نظامیشان به افغانستان (اگر لازم باشد) ابایی ندارند.

در جواب سؤال مأمور گزارش چگونه این تحول به وسیله ملل دنیا و به ویژه دولت آمریکا با توجه به موافقتنامه اخیر سالت - 2 ارزیابی خواهد شد. (منبع) جواب داد که این موضوع توجه زیادی را به خود معطوف نمی کند، به طوری که در نظر پاکستان و خیلی دیگر از ملل دوست این طور آمده است که دولت ایالات متحده، پاکستان و این منطقه را به عنوان غیر اساسی بودن از نقطه نظر منافع ملی و استراتژیک شما حذف نموده است.

3- در طول یک مأموریت وابستگی (دفاعی) که مأمور گزارش در همان روز حضور داشت، منبع ب در جواب سؤال مأمور گزارش درباره نظرات او در مورد مقاصد شوروی، عمدتا همان نظریات را به وسیله منبع الف اظهار شده بود داد. یک نکته که هر دو منبع بر آن تأکید داشتند فقدان آشکار ابراز علاقه به وسیله دولت ایالات متحده در تحولات آشکار این منطقه بود. هر دو منبع بر این نکته که دولت آمریکا باید اقدامات مقتضی را برای متوقف نمودن توسعه طلبی شوروی در این منطقه بنماید تأکید داشتند.

ص: 567

نظریه ها: بر اساس مطلب این طور به نظر مأمور گزارش رسید که هر دو منبع خط حزبی دولتهایشان را بیان می کردند. به همان اندازه که در این اولین ملاقات که مأمور گزارش اطلاعاتی از هر دو منبع کسب می کند یک ارزیابی اف - 6 تعیین شد.

حیرت سفیر کبیر آلمان از تناقضات رژیم خلقی

سند شماره (39) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 11 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی خیلی محرمانه موضوع: حیرت سفیر کبیر آلمان از تناقضات رژیم خلقی 1- تمام متن محرمانه است 2- همان طور که در تلکس مرجع پیش بینی شده بود دکتر هرمن شوسیائو، سفیر کبیر جمهوری دمکراتیک آلمان در کابل در 9 ژوئیه با من ملاقات نمود تا درباره وضعیت فعلی در افغانستان گفتگو کند.

شوسیائو به همان صورت که روش همیشگی او است، سعی کرد که دوستانه و صریح به نظر آید.

3- شوسیائو از این که چگونه به نظر می رسد که افغانها در روابطشان با دیگر کشورها بد عمل کرده اند و فرصتهای آشکار برای ارائه یک چهره دیپلماتیک بدون اشکال را از دست داده اند اظهار حیرت کرد. او با استفاده از رابطه دو جانبه کابل - اسلام آباد به عنوان یک نمونه، اظهار تعجب نمود که چرا افغانستان در آخرین لحظه به طور آشکار علائم خود را تغییر داد و با عضویت پاکستان در جنبش غیر متعهدها در کنفرانس وزرای غیر متعهد در کلمبو مخالفت کرد. شوسیائو یادآوری نمود که به نظر می رسید افغانها به طور روشن قبل از آن کنفرانس به پاکستانیها قول داده بودند که از پیشنهاد پاکستان برای عضویت در کنفرانس وزرای غیر متعهد حمایت خواهند کرد. شوسیائو فاش ساخت که حتی روسها این طرز عمل را مورد تشویق قرار داده بودند. شوسیائو گفت که او و دیگر ناظران از اینکه افغانها موضعی شدید و ضد پاکستانی در کلمبو اتخاذ نمودند تعجب زده شدند.

افغانها در عوض اظهار داشتند، هر چند افغانستان مشکلات دو جانبه زیادی با پاکستان دارد ولی این مشکلات می توانند به طرق دیگر حل شوند، در نتیجه افغانستان جلو ورود پاکستان به جبهه غیرمتعهدها را نمی گیرد. او به ویژه موضع افغانستان را احمقانه خواند چون که آنها نمی توانند رأی کافی برای سد کردن عضویت پاکستان بیاورند.

4- شوسیائو همچنین از اینکه مقامات پلیس افغانستان درست زمانی که وزارت خارجه افغانستان برای سفر دوست، معاون وزیر خارجه به اسلام آباد آماده می شد، یک عضو هیئت پاکستانی را بازداشت می کنند، حیرت زده بود. شوسیائو هیچ شکی باقی نگذاشت که وی بر این اعتقاد است که فرد پاکستانی به زور توسط پلیس امنیتی افغانستان دستگیر شده بود و آن طوری که افغانیها اظهار می کنند به طور داوطلبانه به طرف افغانیها نرفته بود. شوسیائو در ضمن در مورد موضوع سفر دوست، اظهار تعجب نمود که چرا خلقیها احساس کرده بودند که مجبورند اعلامیه رسمی بعدی پاکستانیها در این خصوص که آقای شاهی. در بازگشت سفر دوست، دیداری با حفیظ اللّه امین خواهد داشت را رد کنند.

جدا از حساسیتهای تشریفاتی که وجود دارد، شوسیائو فکر می کند که امین قادر خواهد بود آقا شاهی را با

ص: 568

گرمی بپذیرد و او را به یک مقام پایین تر، مثل جلیلی وزیر آموزش و پرورش برای گفتگوهای واقعی بسپارد.

5 - وقتی من از شوسیائو پرسیدم که چرا وی فکر می کند رژیم خلقی اغلب به نظر می رسد که با اهداف متناقض عمل می کند، شوسیائو پاسخ داد این یک راز است. او گفت هر چند ممکن است یک وزارتخانه با روشی مغایر روش وزارتخانه دیگر عمل کند ولی بایستی یک دستورالعمل کلی از بالا وجود داشته باشد.

شوسیائو به عنوان نمونه به سخنرانی ضد پاکستانی هیئت نمایندگی افغانستان در کلمبو پرداخت که می بایستی از پیش به وسیله کسی نه کمتر از امین، نخست تأیید می شد.

6- با پرداختن به وضعیت شورش شوسیائو آن را وخیم می دانست. او گفت وابستگان یکی از مأموران او، زمانی که وی از مرخصی به کابل باز می گردد در برلین پشت سر گذاشته می شوند، چون که او فکر می کند وضعیت امنیتی در افغانستان خطرناک است. شوسیائو فاش ساخت که چکها تعدادی مشاور فنی به منطقه هرات می فرستند، اما بدون همسران و فرزندانشان.

7- شوسیائو گفت که او آشفتگی همکاری اقتصادی در این کشور را به ویژه ناامید کننده می بیند. او اغلب به افغانها گفته است که آنها احمق هستند که وسیعترین مشارکت ممکن به وسیله تمام ملل شرق و غرب، را در توسعه شان تقویت نمی کنند. شوسیائو در این ارتباط اظهار داشت که او به تندروهای خلقی گفته بود وقتی که آنان تلاش می کنند تا نمایندگان امپریالیستی را از کابل اخراج کنند، آنها از جنبش مدرن سوسیالیستی فاصله دارند. او اظهار داشت که به آنان گفته بود که چگونه برای تمام ملل لازم است که برای صلح و پیشرفت اقتصادی با یکدیگر همکاری نمایند.

8 - شوسیائو در مورد برنامه های آلمان شرقی برای افغانستان خیلی خشن بود. شوسیائو که مدتی طولانی در مورد قدرت جذب افغانستان نسبت به کمکهای خارجی بدبین بوده است گفت که به راهنمایی او جمهوری دمکراتیک آلمان مبلغ اولیه نسبتا کمی به صورت کمک اعتباری برای آزمایش موفقیت احتمالی برنامه ریزی آلمان شرقی در این منطقه به رژیم خلقی پیشنهاد کرده است. در هر صورت شوسیائو با گفتگوهای اولیه تکنیکی با مقامات افغانی دلسرد شده بود. آنها از آلمان شرقی خواسته بودند تا نوعی از تأسیسات صنعت مادر را در افغانستان برپا کنند و تقاضا داشتند که آلمان شرقی تمام پروژه را تقبل کند. شوسیائو گفت که وی افغانها را به پای یک نقشه دنیا برد و متذکر شد که آلمان شرقی چقدر از افغانستان دور است و این سؤال را مطرح کرد که اگر آنها جدا چنین چیزی را پیشنهاد می کنند، بایستی که به عنوان نمونه آجرهای آلمان شرقی برای چنین پروژه ای از لهستان و اتحاد شوروی بگذرند. او نتیجه گیری کرد که تاکنون در متقاعد نمودن افغانها به عملی بودن در مورد چنین پیشنهاداتی ناموفق بوده است.

9 - نظریه: نظراتی که در 9 ژوئیه از طرف شوسیائو ابراز شد با طرز برخورد انتقادی که وی از زمان ورودش به اینجا یعنی یازده ماه پیش در گفتگوهای خصوصی با دیگر دیپلماتها نسبت به رژیم خلقی نشان داده است، موافق می باشد. شوسیائو موضوع مذاکرات تقبل شده از طرف شوروی برای تشکیل یک جبهه ملی جهت جایگزینی با رژیم خلقی را متذکر نشد.

تبلیغات زیرزمینی افغانستان خواهان برکناری امین، نخست وزیر می باشد

ص: 569

سند شماره (40) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 16 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتنطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تبلیغات زیرزمینی افغانستان خواهان برکناری امین، نخست وزیر می باشد 1- تمام متن محرمانه است 2- خلاصه: سیل اخیر اعلامیه های زیرزمینی که خواهان برکناری امین، نخست وزیر و همقطاران او (ولی نه پرزیدنت تره کی) می باشد و تشکیل یک جبهه متحد از تمام انقلابیون واقعی می تواند قسمتی از یک تلاش (که بر سر زبانهاست) برای تعدیل ترکیب رهبری این رژیم به منظور درهم ریختن ترکیب آشوب فزاینده داخلی باشد. زمینه اعلامیه ها از پرچم که جناح رقیب حزب است می باشد و بنابراین با پایه های چپ افراطی و ضد غربی واقعی، آرامش کمی به آنهایی که ممکن است برای یک تعدیل واقعی در سیاستهای دولت خلقی امید داشته باشند می بخشند.

3- شبنامه های زیرزمینی چندین روز پیش شروع به انتشار در سطح کابل نمود. توزیع شبنامه ها مخفیانه بوده است ولی به صورت نسبتا آشکاری (نسخه هایی پیدا شد که در کف خیابان افتاده بود و یکی در روز روشن به دیوار (خانه) یک دیپلمات آویزان بود) اشاره می کند که بعضی بخشهای دولت به طرف دیگر می چرخند. ماهیت فشار این اعلامیه ها متشابه است و شامل نکات برجسته زیرین می باشد:

- - حفیظ اللّه امین، نخست وزیر و «باند جانیان فاشیست» او هدف اصلی می باشند در حالی که هنوز انتقادی از پرزیدنت تره کی نشده است.

- - هدفهای دیگر اینها هستند: «امپریالیسم ایالات متحده» (که دست نابکار او به مفهوم صحیح پشت تمام وقایع در منطقه است)، اخوان المسلمین، دولت نظامی پاکستان، دولت ایران، و نیروهای ارتجاعی.

- - هدفهای انقلابیون باید همانهایی باشد که به وسیله میراکبر خیبر (روشنفکر پرچمی که قتل او در 17 آوریل 1978 یک سری وقایع را شعله ور ساخت که منجر به انقلاب خلقی شد) اظهار شد و ایدئولوژی کارگران، با حمایت روسیه شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیست، باید به عنوان چراغ راهنما مورد استفاده قرار گیرد.

- - اعمال رژیم سردسته جنایتکاران حرفه ای (امین) شامل دستگیری و شکنجه بدون تبعیض زنان و دختران، بالا بردن منافع امپریالیسم آمریکا، شکنجه های حیوانی انقلابیون واقعی، غارت خانه های مردم بیگناه که تماما جنبه های حکومت آدولف هیلتر می باشد.

- - پیشرفت انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی و استقلال وطن غیر ممکن است مگر با حذف فوری امین و دستیارانش.

- - مرگ بر امین و پارتیزانهای فاشیست او، مرگ بر سیا، مرگ بر اخوانیها (اخوان المسلمین)، مرگ بر مائوئیستها و پیش به سوی اتحاد و وحدت نیروهای ناسیونالیست و دموکراتیک.

4- نظریه: نوشته آشکارا نحوه نویسندگی پرچمیها را منعکس می کند به طوری که بیشتر سخنان تند متوجه رهبری خلقی می شود (ولو منهای تره کی)، این جنبه به خصوص می تواند قسمتی از یک تلاش در شرف وقوع که بر سر زبانهاست باشد، که بعضی اعضای رهبری فعلی را به منظور به هم ریختن ترکیب

ص: 570

آشوب داخلی جابه جا کند، چون که یک حمله عمومی پرچمیها به خلقیها احتمالاً زخم زبانهایی برای تره کی در بر خواهد داشت. در این رابطه درخواست برای پیروی از موعظه های خیبر (کسی که قبل از مرگش به طوری که گزارش شده طرفدار اتحاد خلق -- پرچم در سال 1977 بود) و این ادعا که «انقلابیون واقعی» در داخل حزب خلق هستند، می توانند نمایانگر یک درخواست از تمام چپیها (پرچمیها و خلقیهایی که از آنها رفع توهم شده) برای تشکیل یک جبهه متحد برای برکناری امین و همکارانش باشد.

به هر حال با سرعت باید اضافه کنیم که انتقادات تلخ بی شمار ضد غربی بر این نتیجه گیری تأکید دارد که سیاستهای اساسی یک رژیم چپی افغانستان (حتی بدون امین) احتمالاً تا درجه زیادی تعدیل نخواهد شد.

5 - سرانجام پیدایش تنهای این اعلامیه ها در چنان حجمی (فی الواقع هر هیئت دیپلماتیک یک نسخه یا بیشتر را دارا می باشد) و روش پخش آنها نشان می دهد که به دلایلی پلیس و مقامات امنیتی قادر نبوده اند که نشر تبلیغات برای برکناری مرد قوی کشور را سرکوب کنند. باید دید که چه مدتی این وضعیت ادامه پیدا می کند، ولی امین به قضاوت ما از آن نوع سیاستمدارانی نیست که به آرامی چادرش را جمع کند و به دیگران اجازه بدهد که انقلابش را از اوتحویل بگیرند.

6- دیگر تبلیغات ضد امین که در اینجا شنیده نشده امین را به عنوان یک جاسوس سیا مجسم می کند که مأموریتش این بوده که اعتبار روسیه شوروی در افغانستان را نابود کند.

وادار کردن افغانستان به یافتن راه حل سیاسی برای جنگ داخلی

سند شماره (41) به: وزیر امور خارجه در واشنگتنبه تاریخ: 18 ژوئیه 79 خیلی محرمانه موضوع: کوشش شوروی در وادار کردن جمهوری دمکراتیک افغانستان به یافتن راه حل سیاسی درباره کشمکشهای داخلی 1- تمامی متن محرمانه 2- خلاصه: برخی از تحولات اخیر در افغانستان القاء کننده این مطلب است که انتظار می رود اتحاد شوروی مبارزه ای را برای «کمک» به دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان که دست خوش منازعات داخلی است برای یافتن یک راه حل سیاسی به جای راه حل صرفا نظامی به راه بیندازد و بدین وسیله با رشد مخالفت در داخل و خارج مقابله کند. اقداماتی که تاکنون به عمل آمده در حالی که مجالی برای تنفس به رژیم افغانستان و اتحاد شوروی داده است، احتمالاً برای تضمین آینده انقلاب کافی نباشد و از قرار معلوم تغییرات حساستری لازم خواهد بود. معذالک راههای اختیاری که در این جهت وجود دارد معدود است و اگر مسکو بخواهد از نجات جمهوری دمکراتیک افغانستان به وسیله مداخله نظامی مستقیم اجتناب کند و خلقیها را بر سر کار نگهدارد عزیمت «داوطلبانه» یک یا دو عضو درجه یک دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان اجباری خواهد بود. ما هنوز اطمینان نداریم که «توصیه» اتحاد شوروی از سوی دستگاه رهبری افغانستان مورد توجه قرار خواهد گرفت یا خیر و این امر تا اندازه زیادی وابسته به دیپلماسی شخصی واسیلی سافرونچک سفیر شوروی خواهد بود. واسیلی سافرونچک، دیپلمات ارشد شوروی اخیرا به منظور رفع بحران افغانستان به این کشور آمده است و ممکن است برای یافتن یک راه خروج مطمئن از اوضاع درهم برهم کنونی مسئولیت کاملی به عهده داشته باشد. البته راههای متعدد و

ص: 571

مجهولات همچنان باقی است، ولی اطمینانهای مداوم شوروی به «مردم» افغانستان و وقایع اخیر درباره افزایش مداخله شوروی در زمینه های نظامی در این کشور، دلالت بر آن می کند که «ضمانت» انقلاب ممکن است عامل تلقینی برای خلقیها در ازای قربانیهایی باشد که برای دگرگون کردن جریان حوادث جاری لازم است. (پایان خلاصه) 3- جستجو برای یافتن راه حل سیاسی مشکلات داخلی افغانستان در جریان می باشد. ظرف چند هفته گذشته تحولاتی روی داده است که دلالت بر آن می کند که حکومت افغانستان شاید به اصرار اتحاد شوروی در جستجوی وسائل سیاسی، به جای راههای صرفا نظامی، برای مقابله با مخالفان داخلی خود است. رژیم با کمال جسارت هر چند نه چندان با مهارت، برنامه اصلاحات ارضی خود را با موفقیت پایان یافته اعلام داشته است (مرجع الف) و بدین ترتیب از ایجاد مخالف بیشتر در جهت خطوطی که از زمان آغاز این اصلاحات ظاهر شده بود اجتناب کرده است. همچنین براساس اشاره هایی که حفیظ اللّه امین نخست وزیر افغانستان به عمل آورده است مبارزه جمهوری دمکراتیک افغانستان برای با سواد کردن مردم که باعث خصومت در این جامعه فوق العاده محافظه کار که بیشتر افغانیها مایل نیستند زنان آنها حتی تا سطوح ابتدایی تحصیل کنند یا در «معرفی معلمان مرد واقع بشوند، به زودی به عنوان یک «موفقیت» اعلام خواهد شد. طبق اعلامیه 11 ژوئیه جمهوری دمکراتیک افغانستان در اجرای چندین فقره «امتیاز به بخش خصوصی اقتصاد از جمله کوششهای دیگری است که برای آرام کردن مخالفان از ترس سیاستهای آینده اقتصادی این رژیم به عمل آمده است. بدین ترتیب به حکومت افغانستان ظاهرا از تعدادی از اصلاحات جاه طلبانه و فرسایش دهنده خود صرف نظر کرده است و این لزوما نه به دلیل اینکه این اصلاحات غلط بوده یا ضروری نبوده است بلکه بدان دلیل که این اصلاحات در نتیجه شوق خارج از حد آغاز شده و با مقاومتهای جدی رو به رو شده است.

4- گزارشهای «مذاکرات» در میان رژیم و شورویها و چندین نفر از رهبران حکومتهای سابق همچنین نشان دهنده پوششی جهت برقراری نوعی «جبهه ملی» (مرجع ب) است. اظهار نظرهای دیپلماتهای آگاه اروپای شرقی و شوروی در اینجا این فرضیه را قابل باور می سازد. (مرجع ج) بدین مناسبت گزارشهای مربوط به آزادی پرچمیستها از زندان (مرجع د) و چاپ و توزیع وسیع نامه های «زیرزمینی» آنها، بعدا در حمله به کسانی از جمله امین و سایر رژیم، این اعتقاد را تقویت می کند که بعضی از نیروها برای فراهم کردن نوعی دستگاه رهبری و حزب که پایگاه وسیعتری از حزب دمکراتیک افغانستان دارد، کار می کنند.

5 - در جبهه سیاست خارجه نیز نشانه هایی هویدا شده است که یک برنامه عمرانی برای اجتناب یا عقب کشی از رویارویی در پیش است. دیدار شاه محمد دوست معاون وزیر امور خارجه در اوایل ماه ژوئیه از اسلام آباد مهمترین تحول در جهت این خط مشی است زیرا اخیرا اعتدال خفیفی در مبارزه تبلیغات ضد پاکستانی افغانستان مشاهده شده است. علاوه بر این ما اخیرا نشانه های بسیار کوچکی از صلح طلبی مقامات مشاهده کرده ایم که عبارتند از حضور نسبتا در سطح عالی مقامات افغانستان در ضیافت چهارم ژوئیه ما و نخستین ملاقات بین امین و یک مدرس وابسته به اداره ارتباطات بین المللی آمریکا به ابتکار افغانستان.

این ملاقات ممکن است نشان دهنده آن باشد که جمهوری دمکراتیک افغانستان مایل است که سطح مناسبات دوجانبه ما که در ماههای اخیر به پایین ترین مرحله رسیده بود، بالاتر رود.

ص: 572

6- دیپلمات عالی مقام شوروی ممکن است نقش راسپوتین مانند را در این تحولات ایفا کرده باشد.

همه این نشانه ها از اوائل ماه ژوئن گذشته با ورود واسیلی سافرونچک سفیر سابق شوروی در غنا و نماینده دائمی سابق شوروی در سازمان ملل متحد و یک دیپلمات ارشد برخوردار از ارتباطات پابرجای سیاسی که ظاهرا صلاحیت حد اعلا را در خدمت به عنوان مرد شماره 3 در سفارت شوروی در کابل دارد ظاهر شده است (درجه تشریفاتی واسیلی سافرونچک را هیچ کس باور نمی کند). از قبل از اینکه سافرونچک به افغانستان بیاید داستانهایی در کابل و در مسکو جریان داشت مبنی بر اینکه وی به عنوان نوعی «مشاور»برای عالیترین سطوح افغانستان خدمت خواهد کرد و این داستانها با حوادث بعدی تأیید می شد. با توجه به تجربیات سافرونچک به عقیده ما می توان چنین نتیجه گرفت که او با دستوراتی برای کوشش در پیدا کردن یک راه حل سیاسی به جای راه حل صرفا نظامی این کشور دستخوش منازعات، به کابل آمده است و شاید مهمترین وظیفه او آن باشد که مانع آن شود که جمهوری دمکراتیک افغانستان تقاضای کمک نظامی مستقیم از شوروی برای حفظ خود کند. بدین مناسبت بیشتر ناظران معتقدند که سافرونچک در سفارت شوروی در کابل وظیفه عادی ندارد. هر چند سوءظنها درباره مأموریت سافرونچک حدسیاتی بیش نیست معذالک ما معتقدیم که انتصاب ناگهانی او برای خدمت در سفارت شوروی در کابل و اوضاع و احوال ویژه ای که درباره این تصمیم وجود داشت و وضع او از زمانی که وارد کابل شد و تحولات سیاسی که در بالا ذکر شد، به روشنی نشان می دهد که مسکو جمهوری دمکراتیک افغانستان را وادار می کند (اگر نگوییم تحت فشار قرار می دهد) تا برای معکوس کردن جریان حوادث اقداماتی به عمل آورد و اصالت انقلاب را حفظ کند.

7- شرایط محلی که ممکن است انگیزه فشار شوروی به جمهوری دمکراتیک افغانستان برای یافتن یک راه حل سیاسی باشد از این قرار است: ناتوانی ظاهری رژیم افغانستان (یا عدم تمایل آن) به اقدام به ابتکار خود که باعث تثبیت و خامت اوضاع امنیتی و سیاسی در خارج از شهرها بشود یا پایگاه پشتیبانی از حکومت را توسعه دهد. این عوامل احتمالاً بزرگترین انگیزه برای هر گونه تصمیم شوروی به واداشتن یا متقاعد کردن یا تحت فشار قرار دادن دستگاه رهبری افغانستان برای جستجوی راه حل سیاسی درباره مشکلات خود خود خواهد بود. همچنین مسکو ممکن است بحق خواسته باشد تمایل جمهوری دمکراتیک افغانستان را به تشدید تشنجات با همسایگان خود (به ویژه پاکستان) منحرف کند و این گرایشی است که ممکن است افغانستان را بر آن دارد تا برای مقابله با «تجاوز» (تلگرام مرجع ف) از شوروی استمداد کند. علاوه بر این سردی روابط افغانستان و ایالات متحده و کاهش شدید برنامه مساعدتهای اقتصادی آمریکا (به ویژه از زمانی که کمیته ویژه مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا در تاریخ 13 ژوئیه به کاهش برنامه کمک رأی داد) همچنین از نظر کرملین به عنوان اقدامی علیه منافع وسیعتر شوروی تلقی خواهد شد زیرا مسکو یا کشورهای تابع آن ناگزیر خواهند بود جبران این کندی کمکها را در صورت خارج شدن کمک دهندگان دنیای آزاد بنمایند و همچنین اتکاء بیشتر جمهوری دمکراتیک افغانستان به شورویها احتمالاً ناآرامیهای داخلی را تشدید خواهند کرد، به جای آنکه اوضاع را بهبود بخشد. در آخرین تحلیل این نگرانی که احتمال فریاد وانفسای افغانستان بیشتر شود و براساس شرایط موافقتنامه دو جانبه سال 1978 در لحظه ای که مسکو منافع وسیعتری دارد، به طوری که مایل نیست این منافع در نتیجه تصمیم به مداخله به خطر افتد، از جمله آخرین انگیزه هایی است که باعث اعزام

ص: 573

سافرونچک به مأموریت خود در کابل است.

8- راه حل سیاسی به احتمال مستلزم «امتیازهای بیشتر» از آنچه تاکنون رو آمده خواهد بود: براساس آنچه که ما از انگیزه های قیام کنندگان استنباط کرده ایم، ما معتقدیم که رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان بایستی برای آنکه بتوانند روند اوضاع را در خارج از شهرها تغییر دهند باید چشم انداز جالبتری برای مردم فراهم کنند.

برنامه های مختلف اصلاحاتی یقینا به میزان زیادی به رشد خصومت داخلی نسبت به رژیم کمک کرده است ولی انگیزه اصلی بیشتر دهقانان افغانی که اسلحه به دست گرفتند درک آنها از این است که خلقیها ضد خدا و کمونیست و عروسکهای خیمه شب بازی شورویها هستند. برای رفع کردن این گونه اعتقادات که در میان افغانیها ریشه دوانده است مهارت فوق العاده و امتیازات قابل توجه، مافوق آنچه که رژیم تاکنون به مردم داده است لازم خواهد بود. اینکه آیا شورویها و رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان بتوانند اقدامات لازم بعدی خود را با توافق یکدیگر انجام دهند یا خیر در آینده معلوم خواهد شد ولی هیچ گونه شکی نیست که آنها وظیفه بسیار سنگینی به عهده دارند.

9- راههای اختیاری که در دسترس باشد چندان زیاد نیست. اگر در واقع رشد مخالفت در نتیجه اقدامات سرکوبگرانه حکومت افغانستان تاکنون مهار نشده است راههای بیشتری برای ایجاد یک رژیم دیگر که بتواند امکان برگرداندن جریان را داشته باشد و در عین حال اصالت انقلاب را تهدید نکند چندان زیاد نخواهد بود.

10- محتمل ترین و شاید ضروریترین امری که ممکن است اتفاق بیفتد این است که تغییراتی در عالیترین سطح رهبری جمهوری دمکراتیک روی دهد که در بر گیرنده بر کنار شدن امین یا تره کی یا هر دو باشد. براساس نشانه هایی (از قبیل وفور پخش تراکتهای مخفی که در بیشتر آنها به امین حمله شده است) و بر اساس «احساس» کلی در میان عملاً همه اشخاص افغانی که با ما تماس دارند، می توان گفت که تره کی به عنوان یک رئیس بدن شخصیت تلقی می شود که نباید جدی گرفته شود و شر اصلی همانا امین است که از جمله مسؤل سیاستهای ستمگرانه دستگیری و شکنجه و اعدام شناخته شده و همچنین نیروی محرک در برنامه های زجر دهنده اصلاحی و همچنین مرد پر حرارت افغانستان در جانبداری از اتحاد جماهیر شوروی به شمار می رود. بنابراین هر گونه کوشش صمیمی برای اینکه نیروهای پراکنده در افغانستان از طریق یک تغییر دستگاه رهبری گرد هم جمع شوند به احتمال باید برکناری یا حتی بهتر از این بگوییم مرگ امین را در بر داشته باشد. (در این سرزمین قصاص، یکی از رهبران خلقی باید بهای سنتی را برای مرگ هزارها نفر بپردازد.) ما می توانیم سناریویی را پیش بینی کنیم که در آن تره کی به عنوان «رهبری بزرگ» ولی فاقد توانایی سیاسی باقی بماند. در این موقع «پرستش فردی» نسبت به تره کی که مدام در حال افزایش است (که برگزاری جشن شصت و دومین سال تولد او اخیرا با زرق و برق فراوان در تاریخ 14 ژوئیه انجام گرفت و مظهر چنین پرستش فردی است) بر آن دلالت می کند که برکناری تره کی برای انقلاب بسیار دردآور خواهد بود و تنها به عنوان آخرین علاج می تواند صورت بگیرد. در ضمن باید گفت که تره کی هنوز هم در میان عناصر غیر خلقی جامعه افغانستان و به ویژه در میان صفوف اشخاص تحصیلکرده مورد احترام است.

11- البته مهمترین مسئله این است که آیا شورویها وزنه به اندازه کافی دارند که «توصیه» آنها تره کی یا

ص: 574

امین را متقاعد کند که خود را به خاطر انقلاب قربانی کنند. همه چیز به این امر بستگی خواهد داشت که این توصیه در چه لفافه ای عرضه می شود. شاید مؤثرترین برداشت در این جهت این فرضیه خواهد بود که وضع امور برای این حکومت به مرحله ای رسیده است که صرف موجودی انقلاب ایجاب می کند که بعضی از اعضای دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان شرافتمندانه و داوطلبانه کنار بروند. در عین حال مسکو آینده انقلاب را از طریق تعهد به پشتیبانی بیشتر نظامی و اقتصادی «تضمین» خواهد کرد اظهارات اخیر از سوی برگزیدگان شوروی که در آن وعده پشتیبانی از «مردم» افغانستان داده شده است و ورود دهها خلبان هلیکوپتر شوروی به افغانستان نشان می دهد که مسکو احتمالاً رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان را درباره پشتیبانی مداوم از سوی شوروی علیرغم مبارزه همزمان جهت یک راه حل سیاسی اطمینان می دهد.

12- محاسبه های غلط شوروی یا رفتار ناجور آن یا تصمیم باند تره کی و امین درباره آن که آنها راه دیگری جز ادامه همان راهی که در پیش گرفتند ندارند، ممکن است به احتمال قوی هر گونه جستجو را برای یک راه حل غیر نظامی در مقابل عصیانگری منع کند. ما شک داریم از اینکه شورویها میل داشته باشند یا بتوانند برکناری هر کدام از رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان را پیش ببرند؛ هر چند مسکو ممکن است احتمالاً از هر عنصری که تمایل به حل و فصل این کشمکش دارد «پشتیبانی» کند تا کار به استمداد مستقیم نظامی شوروی نکشد. این امر ممکن است شامل یک کودتا از سوی نظامیان افغانستان باشد.

13- عصیانگری تره کی با امین با شکست مبارزه شوروی که ممکن است روی دهد، به احتمال علامتی «از همان نوع» از جانب جمهوری دمکراتیک افغانستان باشد. یعنی موضعی که به کشمکشها و خونریزی و بی ثباتی بیشتر منجر شود. این آستانه خشونت البته متضمن عواقب جدی امنیتی برای خارجیانی که در این کشور اقامت دارند خواهد بود.

14- نتیجه گیریها: ما ممکن است در میان کوششهای شورویها قرار گرفته باشیم که می خواهند سیاست افغانستان را در جهتهایی که ممکن است رشد مخالفان داخلی را متوقف سازند و خصومت عناصر داخلی و بیگانه را نسبت به این رژیم کاهش دهند تا در آخرین تحلیل مسکو ناگزیر نباشد با استمداد کمک نظامی مستقیم از سوی افغانستان مواجه شود. در این حال اظهارات برگزیدگان شوروی و نشانه هایی درباره مداخله های فزاینده نظامی شوروی نشان دهنده سیاستی به موازات این کوششها از سوی شوروی برای تأمین آینده انقلاب هر چند شاید بدون ترکیب کنونی رهبران افغانستان است.

15- شاید سافرونچک مرد پشت صحنه رهبری کننده این درام ویژه است ولی مشکلات و دامهایی که در مقابل او و رهبران جمهوری دمکراتیک افغانستان قرار گرفته بسیار عظیم است و مجهولات معادله همچنان بیشمار است.

آمستوتز

مشارکت دادن عبدالصمد حامد وزیر سابق رژیم سلطنتی را در گفتگوها

ص: 575

سند شماره (42) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 18 ژوئیه 1979 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: روسها به طور مکرر عبدالصمد حامد وزیر سابق رژیم سلطنتی را در گفتگوهای جبهه ملی شرکت داده اند 1- تمام متن محرمانه است.

2- بر طبق گفته یک مقام سفارت پاکستان روسها اخیرا در مذاکرات جبهه ملی شان عبدالصمد حامد را که یک بار به عنوان وزیر برنامه ریزی و قائم مقام نخست وزیر در زمان ظاهرشاه خدمت می کرد شرکت داده اند.

3- حامد که به وسیله بعضی افغانها به عنوان یک پرچمی غیر کمونیست توصیف شده است، به طوری که گزارش شده به وسیله خلقیها در 4 ژانویه امسال دستگیر شده است.آمستوتز

شورویها به دنبال جانشین حفیظ اللّه امین

سند شماره (43) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 18 ژوئیه 1979 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: سری شماره: 5459 موضوع: سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان گزارش می دهد که شورویها امیدوارند یک حکومت با پایگاه وسیعتری را جانشین حفیظ اللّه امین نخست وزیر بنماید.

1- (تمامی متن سری) 2- خلاصه: من همین تازگی یک ملاقات فوق العاده با دکتر هرمن شوسیائو سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان انجام داده ام. این ملاقات به علت آنچه که او درباره مقاصد شوروی در اینجا افشاء کرد و از جمله احتمال یک اقدام پشتیبانی شوروی برای از میدان به در بردن حفیظ اللّه امین، یک ملاقات فوق العاده بود.

ظرف سه هفته گذشته ما نشانه هایی درباره احتمال یک کودتای داخلی به کمک شوروی، هم از سفیر جمهوری دموکراتیک آلمان (کابل شماره 5246) و قبلاً از واسیلی استفانویچ سافرونچک (کابل4888) مشاور وزیر شوروی دریافت داشته ایم این بار سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان بسیار فراتر رفته و نارضایی شوروی را از جمهوری دمکراتیک افغانستان و دو راهی که شوروی در مقابل آن قرار گرفته و نمی داند چه کار کند و احتمال یک کودتای داخلی حزبی برای کنار گذاشتن امین ابراز داشت. او اشاره کرد که این امر ممکن است در ماه اوت صورت بگیرد. (پایان خلاصه) 3- روز هفده ژوئیه من از آقای شوسیائو دیدن کردم. او قبلاً در تاریخ 9 ژوئیه از فلاتین کاردار دیدن کرده بود و علاوه بر اینکه می خواستم دیدار تشریفاتی او را باز پس دهم. وی از بهانه باز پس دادن دیدار تشریفاتی استقبال کرد. ما مدت یک ساعت با یکدیگر صحبت کردیم. در میان سفرای کشورهای کمونیستی طرفدار مسکو شوسیائو سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان شاید از همه زیرکتر و باهوشتر باشد و بدون شک شخصی است که بیش از دیگران می توان به او نزدیک شد. در میان دیپلماتهای کمونیست

ص: 576

طرفدار مسکو تنها اوست که به طور منظم از دیپلماتهای غربی و جهان سوم دیدن می کند و دوست دارد درباره افغانستان به بحثهای سیاسی صمیمانه بپردازد. او خود را یکی از مهمترین منابع اطلاعات درباره تحولات در جامعه دیپلماتیک کمونیستی و اخیرا درباره طرز فکر شوروی نشان داده است.

4- عدم رضایت شوروی از جمهوری دمکراتیک افغانستان: دیروز ما گزارشی (تلگراف مرجع) در تجزیه و تحلیل فشارهایی که ظاهرا برای یک دگرگونی داخلی در دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان اعمال می شود فرستادیم. آنچه شوسیائو در ملاقاتی که با هم داشتیم به من گفت همه اینها و از جمله وجود مذاکرات پشت پرده از سوی سافرونچک، مشاور وزیر شوروی با رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان و دیگران، درباره یک دگرگونی داخلی را تأیید می کرد. شوسیائو به کرات گفت که روسها بر سر وخامت اوضاع در افغانستان عمیقا نگران می باشند. او گفت: «آنها می دانند که رژیم کمتر از پشتیبانی عموم برخوردار است و کنترل کشور را از دست می دهد.» او در ضمن گفتن این موضوع به من همچنین گفت: «ما مصمم هستیم انقلاب را نجات دهیم.» 5 - شوسیائو به وضوح تقصیر آشوبهای جمهوری دمکراتیک افغانستان را به گردن حفیظ اللّه امین نخست وزیر و وزیر امور خارجه انداخت. او امین را به عنوان «مردی نیرومند» در افغانستان توصیف کرد او گفت: «امین شخصا تمامی حکومت را اداره می کند و ارتش و وزارت کشور را در کنترل خود دارد و همه تصمیمات مهم را او می گیرد.» او گفت امین از لحاظ طرز اجرای برنامه های اقتصادی و اصلاحاتی دولت مرتکب خطاهایی شده و به ویژه از طرز اقدام «خشن» علیه اشخاصی که بر اساس ظن او ممکن بود با او مخالفت کنند. اشتباه کرده است.

6- شوسیائو تره کی را به عنوان یک مرد بی اثر قلمداد کرد. او تره کی را به عنوان یک مربی مهربان و فیلسوف و نویسنده پیر که دارای حسن نیت است و از تمجیدهایی که از او در مطبوعات می شود (و به ویژه عکسهایی که از او چاپ می شود) بسیار خوشش می آید معرفی کرد. شوسیائو گفت: «ظن ما این است که او اطلاعی درباره آنچه که در کشور می گذرد ندارد.» 7- مانورهای شوروی: شوسیائو تأیید کرد که سافرونچک مشاور وزیر شوروی از سوی مسکو مأموریت گرفته است تا یک «دگرگونی ریشه ای» در حکومت ایجاد کند و شوسیائو گفت این مأموریت بدان منظور به سافرونچک داده شده است که برای سفیر شوروی چندان خوب نیست که دیده شود سرگرم این مذاکرات حساس است. شوسیائو آن گاه ادامه داد: «اگر این مذاکرات با شکست مواجه شود و یا سافرونچک به عنوان یک عنصر نامطلوب از افغانستان اخراج شود این امر کمتر جلب توجه خواهد کرد و برای اتحاد شوروی کمتر اسباب زحمت خواهد شد تا اینکه پوزانف سفیر شوروی اخراج شود.» 8 - اما اینکه چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد شوسیائو به روشنی گفت که یک کودتای نظامی داخل حزب از طریق برکنار کردن امین و شاید دیگران چیزی است که روسها قصد آن را دارند. شوسیائو گفت که اکنون تفرقه های عمیقی در داخل حزب دمکراتیک خلق افغانستان وجود دارد و بسیاری از اعضای برجسته آن از جریان کنونی حوادث و رهبری امین ناراضی اند و گفت آنچه که ضرورت دارد یک نخست وزیر جدید است که «مرد نیرومندی» است و با «سیاستهای کنونی» هیچ گونه ارتباطی ندارد.

9- وقتی که من نام وطنجار وزیر دفاع یک کاندیدای احتمالی را ذکر کردم شوسیائو چنان رفتار کرد که گویی من او را در افشای راز مهمی غافلگیر کرده ام. پس از مکث کوتاهی او گفت «وطنجار» یک

ص: 577

سیاستمدار نیست ولی البته نظامیان کلید هرگونه تغییر خواهند بود. آن گاه او ادامه داد که وطنجار از آغاز وقوع انقلاب هرگز نطقی ایراد نکرده است که در مطبوعات چاپ شده باشد و اینکه نظریات دقیق سیاسی او برای افکار عمومی روشن نیست و گویی تلویحا چنین می خواست بگوید که وطنجار «پرونده اش پاک است.» معذالک شوسیائو چنین اشاره کرد که در حالی که وطنجار ممکن است نقشی در کودتای متقابل داشته باشد احتمال نمی رود که نخست وزیر شود «زیرا تجربه کافی ندارد.» 10- شوسیائو چندین بار گفت: «ما اکنون شاهد فصل آخر این حکومت هستیم.» او از قرار معلوم اصطلاح «فصل آخر» را لااقل سه بار برای من به کار برده و اما اینکه این تغییر چه زمانی اتفاق خواهد افتاد شوسیائو اشاره کرد که این تغییر ممکن است هر لحظه اتفاق بیفتد ولی به احتمال قوی زمان وقوع آن ماه اوت خواهد بود. او گفت همسر خود را به زودی برای یک «استراحت سه یا چهار هفته» به برلین شرقی می فرستد و آن گاه او به من گفت که خود او نمی تواند در تابستان جاری کابل را ترک کند زیرا ماه اوت بسیار داغ خواهد بود و مقصود من هوا نیست.» قبلاً در جریان مکالمه او گفته بود که اوضاع در داخل حکومت بسیار بی ثبات است و امنیت کابل هر لحظه ممکن است به وخامت بگراید و در واقع با چنان سرعتی که «تخلیه افراد خانواده غیر ممکن خواهد بود.» 11- منافع شوروی: شوسیائو گفت که هیچ گونه «تغییر ریشه ای» در داخل حزب در اینجا نمی تواند بدون پشتیبانی شوروی صورت گیرد و اینکه منافع شوروی بایستی از سوی هر حکومت افغانستان به حساب آورده شود. او گفت: «هر چه باشد مرزهای افغانستان با اتحاد شوروی مشترک است و همان طوری که شما به هر چه در کانادا و مکزیک اتفاق بیفتد علاقه مندید، اتحاد شوروی نیز منافعی در افغانستان دارد. او گفت بدین ترتیب در یک راه حل سیاسی باید سه عامل را به حساب بیاوریم: «نجات آبروی شوروی، نجات آبروی حزب افغانستان، حزب دمکراتیک خلق افغانستان و نجات آبروی مسلمانان.» به مناسبت آبروی شوروی شوسیائو گفت روسها باید مناسبات و حیثیت خود را با «سایر احزاب در سراسر جهان» به حساب بیاورند. او گفت اگر دیده شود که شورویها حزب افغانستان را به حال خود می گذارند این امر یک اثر ناهنجاری بر روی احزاب در کشورهای دیگر که با مسکو مناسبات دوستانه دارند خواهند داشت. این اظهارنظر با اظهارنظر قبلی او (در پاراگراف چهار) مبنی بر اینکه «ما باید انقلاب را نجات دهیم» جور در می آید.

12- مسئله مداخله نظامی شوروی در افغانستان: در نزدیکیهای پایان مذاکره شوسیائو داوطلبانه این مسئله را به میان گذاشت. او گفت می داند که در میان جامعه دیپلماتیک درباره اینکه شورویها در آخرین تحلیل، مداخله نظامی در افغانستان را در نظر خواهند داشت حدسهایی زده می شود شوسیائو گفت: «اگر شورویها چنان کاری بکنند این امر یک مسئله را حل خواهد کرد ولی مسئله دیگری را به وجود خواهد آورد.» او ادامه داد که مداخله شوروی ممکن است حکومت کنونی را کنار بگذارد و بدین ترتیب یک مسئله را حل کند. معذالک این امر مسئله دیگری را ایجاد خواهد کرد و آن اینکه «تمامی ملت افغانستان علیه شورویها قیام خواهد کرد همان طوری که در قرن نوزدهم افغانیها علیه مهاجمان انگلیسی قیام کردند. او گفت بنابراین برای روسها مداخله نظامی معنایی نخواهد داشت.

ص: 578

13- پرچمیها: شوسیائو ضمن بحث درباره پرچمیها اظهارنظر کرد که خود تره کی قابل قبول جناح پرچمیها بود در حالی که این امر در مورد حفیظ اللّه امین صدق نمی کند. ببرک کارمل رهبر تبعید شده پرچمیها و «امین» رقیب یکدیگرند شوسیائو گفت برای امین و ببرک کارمل غیر ممکن است که هر دو در یک حکومت باشند. شوسیائو ضمن تفکر درباره دو جناح حزب در زمان انقلاب این نظر ما را تأیید کرد که پرچمیها از پیروان وسیعتری از خلقیها در میان حزب و در میان هواخواهان حزب برخوردارند ولی خلقیها در دستگاه نظامی کشور نیرومندترند. شوسیائو گفت که نیروی خلقی در میان نظامیان و در جریان پاکسازی پرچمیها نقش قطعی داشت من از او پرسیدم که آیا او اطلاع دارد که بسیاری از پرچمیها اخیرا از زندان پل چرخی آزاد شده اند همان طوری که ما در این باره اطلاع داریم او سر خود را تکان داد؛ ولی همچنین گفت که در چنین مقطعی از زمان این بحران که افغانستان با آن مواجه است بر سرکار آوردن پرچمیها در حکومت کافی نیست. او گفت: «لازم است پایگاه حکومت به فراتر از پرچمیها توسعه یابد» و علاوه بر این دو کار دیگر نیز باید صورت گیرد یکی آزاد کردن زندانیان متعدد سیاسی («حتی اعضای حزب نیز زندانی شده اند») و دیگر اینکه حکومت جدید باید «با کشورهای مسلمان دوست باشد.

14- قطعات: شوسیائو خاطرنشان ساخت که جمهوری دمکراتیک افغانستان «کنترل بسیاری از ایالات را از دست داده است.» هنگامی که از او خواستم تا نمونه هایی ذکر کند، او گفت هرات (هر چند ما می دانیم که شهر هرات در تحت کنترل جمهوری دمکراتیک افغانستان است) و ایالات واقع در مرکز کشور (منطقه هزاره جات).

15- او معتقد بود که نفوذ ایران در افغانستان برای حکومت خطرناکتر از نفوذ پاکستان است. هنگامی که از او پرسیدم، چرا؟ او گفت به دلیل نفوذ مذهبی ایران بر جمعیت شیعه که عنصر مسلط در ایالات هم مرز با ایران و ایالاتی که قسمت اعظم منطقه کوهستانی مرکز را تشکیل می دهند، می باشد.

16- آن گاه در اظهاری که با اشارات فوق تضاد داشت،او گفت که پشتوها از لحاظ سیاسی مهمترین عنصر قومی کشور را تشکیل می دهند. بنابراین از آنجایی که پشتوها «از لحاظ نظامی با رژیم مخالفت می کنند» این نیز مشکل سیاسی جدی دیگری برای حکومت افغانستان است.

17- اظهارنظر: در نتیجه این مکالمه و مکالمات دیگری که قبلاً ذکر شد ما معتقدیم که اکنون کاملاً آشکار است که شورویها از حفیظ اللّه امین ناراضی اند و می کوشند تا یک «دگرگونی ناگهانی» را طرح ریزی کنند. ما همچنین وسوسه آن را داریم که معتقد باشیم که مکالمات سافرونچک با من در تاریخ 24 ژوئن و دو فقره مکالمه شوسیائو در تاریخ 9 و 17 ژوئیه،به منظور دادن علامتی از سوی روسها به ما بوده است.

این علامت ظاهرا آن است که آنها از رژیم امین خرسند نیستند و می کوشند تا ترتیب تغییراتی را بدهند و (به طوری که در اینجا حدس می زنیم) امیدوارند که این امر در ما اثر منفی نداشته باشد. می توان همچنین این نتیجه را گرفت که با توجه به اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان کنترل خود را در کشور از دست می دهد، شورویها امیدوارند که یک تغییری به وجود آورند و پایگاه حکومت را توسعه دهند و امین را احتمالاً سپر بلای خود سازند و بدین ترتیب از اینکه سرمایه گذاری خود را در این حزب و حکومت مارکسیستی از دست بدهند، اجتناب کنند و همچنین از اینکه ضربه ای به حیثیت و اعتبار بین المللی شوروی ممکن است وارد شود پرهیز کنند.

آمستوتز

توضیحات سفیر آلمان درباره تلاشهای شوروی برای اصلاح رژیم افغان

ص: 579

سند شماره (44) از: سفارت آمریکا - کابلسری به: وزارت خارجه - واشنگتنتاریخ: 19 ژوئیه 1979 موضوع: توضیحات بیشتر توسط سفیر کبیر آلمان درباره تلاشهای شوروی برای اصلاح رژیم افغان 1- تمام متن سری است.

2- خلاصه: شوسیائو سفیر کبیر آلمان برخی از وزرای غیر پشتوی کابینه را به عنوان حامی طرحهای شوروی برای اصلاح رژیم افغان معرفی کرده است. شوسیائو فکر می کند که حصول یک راه حل سیاسی برای آشفتگی فعلی در افغانستان ممکن است خیلی دیر باشد.(پایان خلاصه) 3- در خلال گفتگویی با وزیر مختار در یک مهمانی در 18 ژوئیه؛ دکتر هرمن شوسیائو سفیر کبیر جمهوری دمکراتیک آلمان تا حدودی درباره مطالبی که در 17 ژوئیه برای آمستوتز کاردار در رابطه با تلاشهای فعلی شوروی برای تجدید بنیان رژیم افغان (تلکس مرجع) مطرح کرده بود به تفصیل توضیح داد. شوسیائو دقت زیادی به کار برد تا نظراتش را فقط برای مأمور آمریکایی نقل کند و موضوع صحبت را زمانی که سفرای انگلیس و ژاپن به ما پیوستند عوض کرد.

4- زمانی که از او سؤال شد آیا فکر می کند که حفیظ اللّه امین نخست وزیر از هدف اصلی طرح شوروی و آنچه که می گذرد آگاه است یا خیر، شوسیائو تصدیق کرد که امین نسبت به تحولات خیلی هوشیار است ولی احتمالاً از آنچه که در طول هفته گذشته روی داده است و درست از زمانی که تلاش شوروی به یک دوره فعالتر رسید، آگاه نیست. وقتی سؤال شد آیا امین سرنوشتش را به آرامی قبول خواهد نمود و یا خواهد جنگید، شوسیائو پاسخ داد که او نمی داند.

5 - شوسیائو وزرای زیر را به عنوان اعضای صف مخالفان امین معرفی کرد، با اشاره به اهمیت این حقیقت که تماما غیر پشتو هستند: عبدالکریم میثاق وزیر دارایی (یک هزاره)، عبدالحکیم شهرایی جوزجانی وزیر دادگستری (یک ازبک)، دستگیر -- پنجشیری وزیر کارهای عامه (یک تاجیک)، و بارق شافعی وزیر اطلاعات و فرهنگ (یک تاجیک)، (او به دیگر وزرای غیر پشتو مثل عبدالقدوس قرباندی وزیر بازرگانی (تاجیک) و محمد اسماعیل دانش وزیر صنایع و معادن (قزلباش) اشاره نکرد). شوسیائو به طور ضمنی گفت که قسمت مهمی از مشکل سیاسی فعلی تمایلات افراطی پشتوگرایانه رهبریت فعلی خلقیها می باشد.

6- هنگامی که وزیر مختار گفت اکنون برای تلاش جهت رسیدن به یک راه حل سیاسی برای آشفتگی خلقیها کمی دیر به نظر می آید، شوسیائو موافقتش را موقرانه و با تکان دادن سر اعلام نمود شوسیائو همچنین توافق داشت که ساختن یک پایگاه وسیعتر ملی و سیاسی مشکل به نظر می آید چون که به نظر می رسد خلقیها تقریبا تمام عناصر جامعه افغانستان را مسخ (از خود بیگانه) کرده باشند.

7- شوسیائو اعتراض سخت به بی کفایتی رهبریت خلقیها که به وضیعت فعلی منتهی شد به صحبتهایش ادامه داد. او به عنوان نمونه برنامه اصلاحات ارضی بحث انگیز خلقیها که مسؤل بیشتر مخالفتها در این کشور بوده است را عنوان نمود. شوسیائو یادآوری نمود که او سال پیش به خلقیها تذکر داده بود که در مورد برنامه های پیچیده ای از این قبیل به طور آهسته عمل نمایند و به آنها آگاهی داده بود که جمهوری دمکراتیک آلمان (پیشرفته ترین کشور در گروه کشورهای سوسیالیست) برنامه اصلاحات

ص: 580

ارضی خود را به طور مرحله ای و در یک دوره 15 ساله انجام داده است. شوسیائو با اوقات تلخی اضافه نمود که خلقیهای بیش از اندازه پرحرارت توصیه او را رد کرده اند و این عقیده خود را اظهار نمودند که مردم افغانستان از برنامه شتاب داده شده آنان حمایت خواهد کرد. شوسیائو گفت، پس از شش ماه آشکار شد که اصلاحات ارضی یک فاجعه بود. او یادآوری نمود که چه تعداد از دهقانان بدون زمین و کم زمین خواسته بودند تا به خاطر تردیدها و بیمهای مذهبی یا ترس از مجازاتهای آتی به وسیله مالکان محروم شده از قبول زمین خودداری نمایند. خلقیها آنان را مجبور به قبول زمین نمودند و تهدیدشان کردند که در صورت امتناع، زندانی خواهند شد. طبق گفته شوسیائو چندین نفر از این دهقانان بعدا خودکشی نمودند.

8- نظریه: به نظر می آید که روسها از طریق شوسیائو در تلاش باشند که اطمینان حاصل نمایند ما مطلع نگاه داشته شده ایم، به هر دلیلی که در فکرشان هست. (یک نکته جالب این است که شوسیائو پس از جلسه 17 جولای یک دسته گل بزرگ برای آمستوتز کاردار آورد.) 9- این سفارتخانه هنوز مشکوک است که روسها قادر باشند پایگاه سیاسی رژیم افغان را به اندازه کافی برای ساکت کردن شورش گسترش یافته در افغانستان وسیعتر نمایند. ما به طور مکرر شایعاتی می شنویم که روسها هنوز در تلاشند تا رژیم جدیدی در حول یوسف نخست وزیر سلطنت طلب پیشینی که احتمالاً به عنوان یک شخصیت دست نشانده خواهد بود، بنا کنند. احتمال آن وجود ندارد که تعداد زیاد افغانیهایی که اکنون تحریک به دشمنی دیرین شده اند چهره های قدیمی را در ظاهر جدید قبول نمایند. هر گونه جایگزینی پرچمیها به جای خلقیها یک شکست خواهد بود، پرچمیها نیز از طرف افغانها، خدانشناسهای طرفدار مسکو دانسته می شوند.

گزارشاتی راجع به «جبهه متحد» که در اینجا تأیید نشده است

سند شماره (45) از: سفارت در کابلتاریخ: 19 ژوئیه 79 به: وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی. فوریطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 5463 موضوع: (محرمانه) گزارشاتی راجع به «جبهه متحد» که در اینجا تأیید نشده است 1- (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2- خلاصه: گر چه می توان پیشنهادهایی را که در اینجا برای سازمان دادن به حزب ارائه می شود در مصاحبه های رهبران مشاهده کرد ولی هنوز اصطلاح «جبهه متحد» آشکارا به کار نرفته است. با دلایلی معتقدیم که خبرگزاری رادیو مسکو قصد دارد که اعلامیه تشکل دفتر سیاسی را که در ماه ژوئیه انتشار یافته است همراه با دیگر مطالب به عنوان یک سازماندهی ملی برای دفاع از انقلاب مطرح کند. شکل و مسؤلیتهای این طرح برای ما شناخته شده نیست، اما حتی اگر این طرح همان شامل سازماندهی کم توسط رادیو مسکو عنوان شد باشد، به اعتقاد ما از شکل یک «جبهه متحد» خالص و اصیل خارج خواهد بود.

علیرغم گزارشات این موضوع می تواند به شکلی بخشی از تلاشهای وسیعتر شوروی در راه تغییر رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان باشد.( پایان خلاصه) 3- گزارش رادیو مسکو درباره اعلامیه دفتر سیاسی افغانستان که اخیرا انتشار یافته است و مبنی بر

ص: 581

تشکیل نوعی جبهه متحد که در بر گیرنده «نیروهای سیاسی، مترقی و میهنی» برای دفاع از انقلاب می باشد (مرجع) تا حدی گمراه کننده است، زیرا اشاره به این دارد که یک «جبهه متحد» می تواند با شرکت فعال عناصری تشکیل شود که لزوما بخشی و یا گروهی از هیئت مؤسس طبیعی رژیم را تشکیل نمی دهند.

تمام گروههایی که اخیرا توسط سرویس اطلاعات و اخبار خارجی نام برده شده اند، مثلاً خود حزب، حزب جوان، سازمانهای زنان اتحادیه روزنامه نگاران، تمام اینها گروههایی هستند که در راه حفظ رژیم فعالیت می کنند و ورود آنها در هر سازمانی به منظور دفاع از انقلاب نمی تواند نشان دهنده جدایی آنها و کناره گیریشان باشد و به طور حتم خود آنها هم نمی خواهند جبهه متحد مجزائی به وجود آورند.

4- تا آنجا که ما اطلاع داریم، اصطلاح خاص «جبهه متحد» تاکنون در هیچ یک از اعلامیه های رسمی در افغانستان به کار نرفته، هر چند رژیم خلقی پیوسته می کوشد تا تمام اقشار جامعه را ترغیب به همبستگی در مقابل دشمنان مردم نمایند. گزارش در مورد اعلامیه اخیر دفتر سیاسی در تاریخ اول ژوئیه در روزنامه ها و مطبوعات تحت کنترل دولت افغانستان این مطلب را فاش ساخته است که دفتر سیاسی روز قبل تصمیم به انجام این امور گرفته است: گسترش فعالیتهای سیاسی در بین توده، تقویت سازمان جوانان مردم افغانستان، ارسال تیمهای مشورتی به وزارتخانه های دولت، تأسیس سازمانی ملی برای دفاع از انقلاب تهیه پرسشنامه ها و تقاضانامه ها برای اعضای آزمایشی حزب و تقویت نقش سازمانهای مقدماتی حزب برای پذیرش اعضای جدید.

5 - ما اطلاعات بیشتری راجع به فرم و مسؤلیتهای این «سازمان ملی دفاع از انقلاب» نداریم ولی این را می دانیم که از زمان صدور اعلامیه اول ژوئیه، شورای عالی دفاع از کشور حداقل یک بار، جلسه داشته اند. (به عقیده ما، این سازمان عهده دار وضع استراتژیهای سیاسی و نظامی به منظور مقابله با مخالفین و شورشیان می باشد.) به این ترتیب این سازمان جدید احتمالاً وظایف نظامی و یا امنیتی نخواهد داشت بلکه باید به عنوان یک سازمان تبلیغاتی سیاسی که کارش تظاهر و جلب حمایت عمومی دروغی که رژیم از آن برخوردار است، باشد. در این رابطه، کمیته های دفاع از انقلاب در سراسر کشور و در سطوح ملی تشکیل خواهد شد و این سازمان جدید مسؤلیتهای مشابهی در سطح ملی خواهد داشت.

6- در تاریخ 18 ژوئیه، ما گزارشات سرویس اطلاعات و اخبار خارجی را همراه با متونی راجع به گزارشات رادیو مسکو دریافت کردیم که به نظر می آید فراتر از اعلامیه اول ژوئیه دفتر سیاسی باشد.

ظاهرا خبرگزاری شوروی، به هر دلیلی، سعی داشت که (غیر صحیح) «سازمان ملی» را «جبهه متحد ملی» ترجمه کند. بنابراین استفاده از این کلمات شناخته شده و رایج، سبب شد که دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان رسما اعلام کند که اقداماتی در دست انجام دارد تا این طرح را که هنوز قطعی نشده بود توسعه دهد.

7- هر چند ما اطلاعات دقیقی درباره آنچه تاکنون آمده است نداریم ولی گزارشات رادیو مسکو نشان دهنده تلاش احزابی است که این تصور را پیش می آورد که جمهوری دمکراتیک افغانستان تصمیم به گسترش اصول و پایه های سیاسی خود دارد و همچنین این تصور پیش می آید که شوروی سعی در تغییر و اصلاح رهبری حکومت افغانستان دارد. در حال حاضر به نظر می رسد که چنین تلاشی در حال انجام است (کابل 5433 - (?7) 5459) و از قرار معلوم، هدف ازدیاد گروهها و احزاب سیاسی است که موقعیت حکومت را تحکیم می کنند. این مسئله برای ما روشن است که گزارشات این رادیو به شکلی در رابطه با

ص: 582

بازیهای بزرگتری است که هم اکنون در جریان است، گذشته از این توجه رادیو مسکو به تلاشهای دولت افغانستان در خصوص سامان دادن به اوضاع حزب، کم و بیش غیر عادی به نظر می رسد.

آمستوتز

تفسیر پراودا در مورد سازمان ملی افغانستان برای دفاع از انقلاب

سند شماره (46) از: سفارت آمریکا - آنکاراتاریخ: 20 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تفسیر پراودا در مورد سازمان ملی افغانستان برای دفاع از انقلاب 1- ستون سرمقاله روزنامه پراودا در 18 ژوئیه ایجاد یک سازمان ملی دفاع از انقلاب توسط اداره سیاسی حزب دمکراتیک خلق افغانستان که قرار است صرف نظر از وابستگیهای حزبی، مذهبی، ملی و اجتماعی در برگیرنده تمام نیروهای مترقی و میهن پرست باشد را مورد بحث قرارداد. طبق گفته پراودا اعضای این سازمان حزب دموکراتیک خلق افغانستان، اتحادیه های صنفی، کمیته های دهقانان، سازمان ملی جوانان، سازمان ملی زنان، شورای علما و دیگران خواهند بود. پراودا می گوید:

نیاز بدان هست که سازمان با نیروهای ضد انقلابی مبارزه کند که دقیقا بدین خاطر فعال می شوند که معیارهای اصلاحی دولت تحولی در شرایط تمام سطوح طبقه کارگر و کشاورز به وجود آورده است. هیچ ذکری از جبهه متحد ملی نشده است.

2- (محرمانه) نظریه: مقاله پراودا روشن می سازد که اتحاد شوروی سازمان جدید را تأیید می کند و به گزارشات مبنی بر اینکه اتحاد شوروی جمهوری دمکراتیک افغانستان را ترغیب نمود تا پایگاه حمایتی خود را وسیعتر گرداند و در جستجوی یک راه حل سیاسی برای مشکلاتش باشد، اعتبار می دهد.

تره کی و امین: از آنچه در پشت پرده برای ساقط کردن این رژیم می گذرد خبر دارند

سند شماره (47) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ 22 ژوئیه 79 به: وزیر خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 5493 موضوع: تره کی و امین در حضور عموم اشاره کردند که آنها از آنچه در پشت پرده برای ساقط کردن این رژیم می گذرد خبر دارند 1- تمام متن محرمانه 2- خلاصه: در بیانات عمومی که در روزهای تعطیلات افغانستان بیان شد، تره کی و امین به این موضوع اشاره کردند که آنها از نقشه هایی که پشت پرده برای تغییر رهبری رژیم می گذرد آگاهی دارند، اما آنها قصد ندارند اجازه دهند که به انقلاب خیانت شود. به خصوص، امین از نقشی که ممکن است شوروی در این مذاکرات داشته باشد اظهار دلشکستگی کرد، و به طور کلی، تأثیر کلی و علنی این جریان این است

ص: 583

که هیچ کدام از رهبران حاضر نخواهند شد بدون مقاومت طرح و سناریوهای دیگران را بپذیرند.(پایان خلاصه) 3- نخست وزیر حفیظ اللّه امین، در مصاحبه ای که به تاریخ 18 ژوئیه انتشار یافت، به طور تلویحی گفت که از تلاشهایی که در جهت تغییر ترکیب رهبری صورت می گیرد مطلع است. امین با اشاره به فلسفه گسترش دولت، ادعا کرد که آن طبقاتی که با انقلاب 1978 سقوط کرده اند هیچ حقی برای شرکت در مبارزات سیاسی ندارند و گفت که دو باره بر پاداشتن یک سیستم فئودالی و یا یک رژیم دست نشانده امیریالیزم برای انقلاب مفید نخواهد بود و خیانتی نسبت به مردم است.

4- امین در تشریح روابط دولت افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی همچنین اظهار داشت: «ما نسبت به هر کشوری که دست دوستی به طرف ما دراز کند وفادار خواهیم بود و همچنین به هر کشوری که با ما پیمان دوستی امضا کند احترام خواهیم گذاشت. نخستین شرط دوستی ما با کشورها این است که آنها به سرزمین ما احترام بگذارند و برای حاکمیت ملی، استقلال و آزادی کشور عزیز ما ارج قائل شوند.» او همچنین اضافه کرد که: «ما تاکنون با هیچ کشوری پیمان دوستی نبسته ایم و این کار هم نخواهیم کرد تا زمانی که آن کشور برای خاک ما، حاکمیت ملی ما، و استقلال ما ارزش قائل شود، و به راستی با ما در نگهداری خاکمان، استقلالمان، سرزمینمان، و حاکمیت ملی مان همکاری کند.» امین اضافه کرد: «به همین دلایل است که دوستی ما با شوروی تا مرحله برادری پیش رفته است.» 5 - امین در فرصت دیگری روی این نکته پافشاری کرد که: «تقاضای ما این است که اگر شخصی همان عقیده ما و همان احساسات ما را دارد، باید بگذارد که ما در مقابل دشمنان کشورمان مبارزه کنیم و کشورمان را بسازیم.» 6- پرزیدنت تره کی، طی مصاحبه ای در تاریخ 19 ژوئیه تفسیر کوتاهی در مورد خطوط مربوط انجام داد و روی این نکته تأکید کرد که: «حزب ما و همچنین دولت طرحهای دیگری برای رفاه و آسایش مردم در دست اجرا دارند» و آنکه «قطع این تلاشها به منزله مرگ انقلاب ماست. ما این مرگ را نخواهیم پذیرفت و به پیش خواهیم رفت.» 7- نظریه: بنابر متن اخباری که گزارش می شود، اقدامات پشت پرده شوروی بر این مبناست که اساس رژیم افغانستان را به شکلی توسعه دهد، که بتواند سیستم امنیتی خاصی در برابر رشد مخالفین ایجاد کند.

این اشارات مختصر که در خبرها توسط سران کشور انجام می شود مشخص کننده این مسئله است که موضع آنها هیچ گونه همراهی با متوقف ساختن طرحهای رفاهی آینده رژیم ندارد و حاضر نخواهند شد به فشار شوروی تسلیم گردند. از این نظر، لحن اظهارات امین درباره روسها، حالتی از خیانت را می رساند در حالی که در همان موقع به نقش قاطع روسها در مورد مسائل آینده رژیم اعتراف داشت.

8 - این نخستین نشانه هایی است که دلالت بر آگاهی امین - تره کی از مذاکرات سری دارد و نشان می دهد که آنها بدون اداره تسلیم آنچه که سناریو برایشان تعیین کرده است نشده اند. مقاومت فعال تره کی و امین (یا هر دو) و حامیانشان می تواند، نه تنها عواقب جدی سیاسی بلکه عواقب بالقوه امنیتی نیز داشته باشد.

آمستوتز

گله های حکومت افغانستان درباره خارج شدن افراد خانواده های آمریکایی

ص: 584

سند شماره (48) از سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 25 ژوئیه 1979 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: گله های حکومت افغانستان درباره خارج شدن افراد خانواده های آمریکایی از این کشور 1- (تمامی متن محرمانه) 2- خلاصه: روز 24 ژوئیه حکومت جمهوری دمکراتیک افغانستان رنجش رسمی خود را بر سر تصمیم ایالات متحده به خارج کردن افراد خانواده های شهروندان آمریکایی و پرسنلی که کمتر نیاز به آنهاست از افغانستان ابراز داشته است و همچنین درباره ایجاد سروصدای مربوط به این خبر گله کرده است. جمهوری دمکراتیک افغانستان اقدام ایالات متحده را به عنوان یک اقدام «بر خلاف روح و میل جمهوری دمکراتیک افغانستان در حفظ مناسبات دوستانه عادی با ایالات متحده» توصیف کرده است.

(پایان خلاصه) 3- روز 24 ژوئیه من طی اخطار یک ساعته ای از سوی شاه محمد دوست معاون وزارت امور خارجه و مسؤل امور سیاسی به وزارت امورخارجه احضار شدم. فلاتین، وزیر مختار همراه من بود.

4- شاه محمد دوست مذاکرات را بدین ترتیب آغاز کرد که با تلخی به اطلاع من رساند که علیرغم اطمینانهایی که من روز قبل داده بودم مبنی بر اینکه حکومت ایالات متحده در نظر ندارد تخلیه اعضای خانواده ها و پرسنل غیر لازم را از افغانستان علنی کند (مرجع) هم صدای آمریکا و بی بی سی تنها چند ساعت بعد این خیر را نقل کرده اند. شاه محمد دوست گفت که او قبلاً هم نگران بود که چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد ولی معذالک اطمینانهایی را که من داده بودم بلافاصله پس از مکالمات دیروز به حفیظ اللّه امین، نخست وزیر ابلاغ کرده بود.

5 - شاه محمد دوست بدون اینکه مطالب دیگری را که من روز 23 ژوئیه اطمینان داده بودم مبنی بر اینکه حکومت ایالات متحده در نظر ندارد با تصمیم خود درباره تخلیه اشخاص غیر لازم افغانستان را در وضع ناهنجاری قرار دهد به ویژه اظهار تأسف کرد از اینکه صدای آمریکا داستان تخلیه افراد غیر لازم را با این نسبت ارتباط داد که رژیم افغانستان قادر نیست نظم را در کشور حفظ کند. او گفت: «شما و من هر دو می توانیم ببینیم که در کابل مسئله ای وجود ندارد و سایر سفارتخانه ها چنین تقاضایی نکرده اند.» من توضیح دادم؛ هر چند شاه محمد دوست درباره حوادثی که در راهها اتفاق افتاده و من آن را ذکر کردم اظهار نظری نکرد. ولی او با این مطلب که من بسته شدن فرودگاه کابل را در تاریخ 9 می ذکر کردم با من به نزاع پرداخت و استدلال کرد که فرودگاه فقط چند ساعت بسته شده است.

6- دوست همچنین گله کرد از اینکه صدای آمریکا در خبر خود نسبتهایی درباره نقض حقوق بشر عنوان کرده است «از قبیل اعدام 3000 زندانی سیاسی.» او این گونه اظهارات را غیرمنصفانه توصیف کرد زیرا تنها کاری که حکومت او می تواند انجام دهد این است که پس از اینکه این گونه خبرها در سراسر جهان پخش شده است تکذیب کند.

7- در پاسخ من به دوست اطلاع دادم که قصد حکومت ایالات متحده این بوده است که مسئله تخلیه

ص: 585

اشخاص غیر لازم علنی نشود ولی سخنگوی مطبوعاتی وزارت ما آماده بود که در صورتی که در کنفرانس مطبوعاتی روزانه مطرح شود به آن پاسخ دهد. من توضیح دادم که در واقع چنین ترتیبی در جریان گزارش مطبوعاتی او در تاریخ 23 ژوئیه (تلگرام مرجع الف و ب) در میان گذاشته شده بود و بنابراین او ناگزیر بود پاسخ دهد. اما درباره مسائل دیگر از قبیل امنیت و حقوق بشر، صدای آمریکا ظاهرا به دلایل روزنامه نگاری تصمیم گرفته بود که این مطالب را به داستان اضافه کند. من به دوست گفتم که حکومت ایالات متحده اوضاع مربوط به حقوق مدنی را در افغانستان بانگرانی فوق العاده تلقی می کند و لی به او یادآوری کردم که حکومت ایالات متحده مسؤل محتویات برنامه صدای آمریکا نیست. دوست با چهره ای عادی خاطرنشان ساخت که سفارت انگلیس نیز در اینجا درباره برنامه های بی بی سی همین استدلال را عنوان می کند.

8 - دوست ضمن صحبت درباره برنامه جدید صدای آمریکا به فارسی برای این منطقه به ما گفت که علیرغم این واقعیت که ساعت پخش صدای آمریکا یعنی ساعت 23 برای بیشتر شنوندگان افغانی بسیار دیر است، حکومت افغانستان همه برنامه را ضبط کرده و محتویات آن را تجزیه و تحلیل می کند. دوست همچنین گفت که صدای آمریکا اخیرا مطالبی به زبان دری (فارسی افغانی) به برنامه خود اضافه کرده است که به عبارت دیگر همان زبان فارسی است. (فارسی ایرانی) 9- من به دوست اطمینان دادم که درباره وضع ناهنجاری که از سوی حکومت او ایجاد شده است متأسفم ولی امیدوارم که او اکنون درک کرده باشد که اوضاع چگونه به این صورت در آمده است. من تکرار کردم که درباره مسئله تخلیه، ما تنها طوری رفتار کردیم که لازم تشخیص داده بودیم و گفتم که هیئت نمایندگی سیاسی آمریکا در اینجا از زمان انقلاب به بعد به نحو قابل ملاحظه ای محدود شده است. دوست خاطر نشان ساخت «بدون برنامه کمک وجود پرسنل کمک ضروری نیست.» 10- دوست به خاطر توضیحاتی که من دادم از من تشکر کرد. او به من گفت که حکومت او امیدوار است که در وضع «عادی» روابط ما بهتر خواهد شد «او افزود: «این روح اقدامات اخیر ماست و این تمایل ما است.» او اظهارنظرهای مورخ 23 ژوئیه خود را درباره اینکه ایمنی آمریکاییها مربوط به خودمان است تکرار کرد ولی از سوی دیگر اظهار شگفتی کرد از اینکه ما چرا باید درباره عزیمت آنها این همه سر و صدا راه بیندازیم. من پاسخ دادم که سرپوش گذاشتن روی عزیمت یکصد نفر کار سیار دشواری است دوست آن گاه اظهار تعجب کرد از اینکه چرا سخنگوی وزارت امور خارجه (آمریکا) نمی توانست تا پایان یافتن این عملیات «حساس» دست نگهدارد او با حزن و اندوه خاطرنشان ساخت: «این تازه اول کار است و من اکنون در انتظار کارهای دیگر هستم.» (تبصره: من قبلاً به دوست اطلاع داده بودم که من درباره تصمیم خودمان به سفارت خانه های «دوست» - دوست سیاسی - گزارش می دهم.) 11- من به دوست بار دیگر اطمینان دادم که حکومت ایالات متحده خواستار روابط دوستانه عادی با جمهوری دمکراتیک افغانستان است و همچنین بار دیگر این مطلب را تکذیب کردم که ما سرگرم کوششهای براندازی ضد خلقی هستیم. در چنین چهارچوبی من اثرات زیان آور «کنایه های» غیرمستقیم و گاهی مستقیم رسانه های محلی را درباره اینکه سرگرم چنین عملیاتی هستیم ذکر کردم و به ویژه شرح عکس قلابی درباره اینکه سلاحهای آمریکایی به دست آمده است به او دادم. (تبصره: این امر برای دوست یک افتخار است که از زمان اقدام ما نزد او در ماه ژوئن درباره عکسهای قلابی درج شده در روزنامه ها

ص: 586

مبنی بر اینکه «سلاحهای آمریکایی» از قرار معلوم از چریکهای ضد جمهوری دمکراتیک افغانستان به دست آمده است. ما دیگر شاهد تکرار چنین دروغهایی در مطبوعات نبوده ایم.) 12- این ملاقات با یک وضع دوستانه تر و آسوده خاطرتر از آنکه در آغاز وجود داشت، پایان یافت.

هنگام عزیمت ما دوست یک یادداشت به من تسلیم کرد این یادداشت پس از اینکه در سفارت ترجمه شد از لحاظ لحن شدید بدتر از آنچه او شفاها اظهار داشته بود به نظر می آید. متن این یادداشت چنین است:

وزارت امور خارجه 24 ژوئیه 1979 به: سفارت ایالات متحده آمریکا. کابل یادداشت با ارتباط به مذاکرات معاون اول وزیر امور خارجه جمهوری دمکراتیک افغانستان با جی. پورسی آمستوتز کاردار سفارت ایالات متحده در کابل در تاریخ 23 ژوئیه 1979 و یادداشت مربوط به (شخص اخیر) نگرانی مقامات ایالات متحده درباره شهروندان آنها در کابل و محلهای کار آنها در نقاط دیگر (افغانستان) و تخلیه بعضی از آنها از کابل دلیل قابل قبولی ندارد.

اوضاع در کابل و در سایر محلهای کار آنها آرام است و امنیت برقرار شده است. تدابیر لازم امنیتی برای حمایت از هیئتهای نمایندگی خارجی و اتباع آنها مدتی قبل اتخاذ شده است.

هیچ کدام از هیئتهای نمایندگی سیاسی دیگر هنوز چنین نگرانی نشان نداده اند و سفارت آمریکا در این مورد اولین هیئتی است که پیش دستی کرده است.این تدابیر از سوی سفارت ایالات متحده نگرانیهای منفی و تبلیغات بیجا خواهد کرد که به هدفهای دشمنان انقلاب و مردم افغانستان کمک خواهد کرد.

این نقشه می توانست به یک صورت آرام بدون اینکه علنی شود عملی شود ولی قبل از عزیمت تخلیه شوندگان منابع تبلیغات چی از هم اکنون گامهایی برای تبلیغات درباره عزیمت آنها برداشته اند. این اقدام سفارت شما ممکن است چنین تلقی شود که برخلاف روح و تمایل جمهوری دمکراتیک افغانستان جهت مناسبات دوستانه عادی با ایالات متحده است. (پایان متن) 13- اظهار نظر: جمهوری دمکراتیک افغانستان به وضوح کامل از تصمیم ما درباره تخلیه پرسنل غیر لازم سفارت آمریکا منزجر است و آن را به عنوان یک اقدام خصمانه سیاسی تلقی می کند. معذالک ما فعلاً انتظار نداریم که یک اقدام تلافی جویانه ویژه ای صورت گیرد.

14- با توجه به حساس بودن و آسیب پذیر بودن عملیات تخلیه ما سفارت امیدوار است که سخنگویان حکومت ایالات متحده درباره طرز انجام این تصمیم مواظب باشند. ما با نهایت تأسف متوجه شده ایم که گزارش اخیر روزنامه واشنگتن پست درباره افغانستان به نقل قول از منابع رسمی آمریکا که متضمن اظهاراتی از سوی سفارت آمریکا در کابل بود(190634) تقریبا همزمان با تصمیم تخلیه ما منتشر شد.

این همزمان بودن روابط ما را با جمهوری دمکراتیک افغانستان پیچیده تر کرده است زیرا آنها ظاهرا این دو پدیده را با یکدیگر مربوط می دانند.

آمستوتز

انگیزه های تصمیم شوروی برای تبلیغات در مورد تلاشهایی صلح آمیز

ص: 587

سند شماره (49) از: سفارت آمریکا - کابلسری به: وزارت خارجه - واشنگتنتاریخ:25 ژوئیه 1979 موضوع: انگیزه های احتمالی در پشت تصمیم شوروی برای تبلیغات در مورد تلاشهایی جهت مذاکره برای حل کشمکشها داخلی جمهوری دمکراتیک افغانستان 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: تصمیم شوروی برای مطلع ساختن ایالات متحده و تعدادی از هیئتهای نمایندگی دیگر در اینجا، مستقیما به وسیله واسیلی سافرونچک، وزیر مختار شوروی و غیر مستقیم به وسیله هرمان شوسیائو، سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان، احتمالاً در ابتدا از یک تمایل به متحد کردن منافع مهم شوروی در افغانستان ناشی شده بود و در عین حال به طور همزمان بر تلاشهای مسکو جهت پیدا کردن یک راه حل سیاسی برای مشکلات فزاینده داخلی این رژیم انقلابی تأکید می نماید. مسکو احتمالاً فکر می کند که با انجام این کار به هرگونه سیاستی که در آینده ممکن است دنبال کند مشروعیت بخشیده است و همچنین موردی برای به انحراف کشیدن هرگونه انتقاد خارجی ایجاد کرده است که از هر گونه اقدامی که روسها ممکن است به تدریج در مورد آن تصمیم بگیرند ناشی می شود.

3- بیشتر ناظران در اینجا فکر می کنند که یک تلاش در آخرین لحظه برای ترتیب دادن یک راه حل سیاسی جهت کشاکش مداوم محکوم به شکست است، چون که پایین ترین درجه آن که عزیمت عامل اصلی یعنی حفیظ اللّه امین نخست وزیر باشد، ممکن است غیر قبل حصول باشد. با این وجود تلاشهای سافرونچک که هنوز ممکن است در جریان باشند حداقل زمینه را برای ادعای آتی شوروی در اینکه مسکو آنچه در توانش بود برای مذاکره در مورد یک راه حل صلح آمیز در مورد کشمکش داخلی افغانستان انجام داده قرار می دهد، و قدمهای بعدی که برداشته شوند توسط نیازهای یک قدرت بزرگ برای حفاظت از چیزی که آن را منافع مشروع مهم خود می داند توجیه می شوند.

4- ما پیش بینی می کنیم که هیئت نمایندگی سافرونچک با موفقیت چشمگیر رو به رو شود و در نتیجه آن نقش بالا گرفته شوروی که اکنون ممکن است در اینجا در زمینه نظامی به چشم بخورد، احتمالاً به جنبه برجسته قسمت پایانی این تلاشها منجر می شود.

5 - انگیزه اولیه برای تصمیم روسها جهت مطلع ساختن ما و چند سفارتخانه دیگر در اینجا (ما آگاه شده ایم که با اطریشیها، بنگلادشیها، فرانسویها، هندیها و پاکستانیها نیز تماس گرفته شده است)، مستقیما به وسیله واسیلی سافرونچک و غیرمستقیم توسط شوسیائو سفیر کبیر جمهوری دمکراتیک آلمان از مذاکرات مسکو با افغانها جهت به وجود آوردن یک پایگاه سیاسی وسیعتر برای این رژیم و شاید جرح و تعدیلی ظاهری در ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان، احتمالاً تمایلی به مشروعیت دادن به هرگونه اقدامات و سیاستهای آتی که روسها ممکن است در جهت افغانستان دنبال نمایند بوده است. با تأکید بر نگرانیهای قابل توجیه مسکو در مورد تحولات در کشوری که با جمهوریهای مهم رو به افزایش آسیای مرکزی همسایه است و با تأکید بر نیاز مسکو به حمایت از یک حزب ائتلافی (شاید دیگر احزاب ائتلافی دنیا سؤالاتی درباره عمق تعهد شوروی مطرح نمایند و به جنبش سوسیالیستی بپیوندند) روسها این قضیه را مطرح می نمایند که منافع آنان در افغانستان شاید خیلی حیاتی نباشند ولی مهم هستند و اینکه

ص: 588

آنان حق یک قدرت بزرگ را دارند که هرگونه اقدامی برای حفاظت از این منافع لازم باشد انجام دهند.

(مسائلی که شاید حداقل تاکنون از طرف سافرونچک و شوسیائو گفته نشده باشند، تمایلات کمتر نوعدوستانه مسکو به حفاظت از سرمایه گذاری قابل ملاحظه منابع در این کشور و یک خواست قابل درک برای اجتناب ورزیدن از نتایج خجالت آور بعدی در صحنه بین المللی می باشند که سقوط جمهوری دمکراتیک افغانستان در بر خواهد داشت.) در عین حال روسها با تبلیغات وسیع از تلاشهای گزارش شده خود برای یافتن یک راه حل سیاسی برای کشاکش داخلی در اینجا، شاید زمینه را نیز برای این ادعا آماده می کنند که مسکو واقعا طالب یک راه حل صلح آمیز در مورد مشکلات مداوم می باشد و تلاش قابل ملاحظه ای به خرج می دهد (و ریسکهای سیاسی مهمی نیز می کند) تا از بدتر شدن بیشتر وضعیت جمهوری دمکراتیک افغانستان جلوگیری به عمل آورد.

6- در صورتی که تلاشهای سافرونچک برای رسیدن به یک راه حل سیاسی منجر به شکست شوند، این تماس نسبتا آشکار شوروی با ما و نمایندگان همسایه های منطقه ای افغانستان می تواند به خوبی بر هرگونه مخالفتی با حضور افزایش یافته شوروی در این کشور پیشی بگیرد. در زمینه ایالات متحده - شوروی ما احتمال می دهیم که کم اهمیت ترین نگرانیهای شوروی تمایل به اجتناب ورزیدن از ایجاد جرقه یک عکس العمل منفی در ایالات متحده در زمان مذاکرات سالت 2 باشند.

7- ما شکی نداریم که مسکو واقعا مایل است وسیله ای سیاسی بیابد که آمیزه یک رژیم در امان مارکسیست و در جریان عمل را در کابل تضمین نماید. در هر حال زمان برای چنین تلاشی کم است و می تواند چنین باشد که سافرونچک به یک مأموریت غیر ممکن اعزام شده که کاری کمی بیش از یک تلاش آخرین لحظه برای متقاعد کردن خلقیها برای انجام کاری به منظور آرام کردن کشورشان انجام می دهد. بیشتر ناظریان، ظاهرا منجمله روسها، معتقد هستند که حداقل کار لازم برای خنثی کردن مخالفین به طور مؤثر، عزیمت حفیظ اللّه امین نخست وزیر می باشد؛ احتمالی که همین ناظران حصول آن را خیلی مشکل می دانند. بنابراین در غیاب مرگ امین (داوطلبانه یا به صورت دیگر) هدف سافرونچک احتمالاً غیر قابل حصول می باشد.

8 - روسها احتمالاً از بیهودگی واقعی کار سافرونچک آگاه بودند (با این فرض که مسکو به بازگشت به دوران استالینی و محدود نمودن امین به وسیله خودشان میلی ندارد) ولی به دلایلی که در بالا اقامه شد بایستی قبل از برداشتن هر قدم دیگری به وسیله روسها جهت مستحکم نمودن رژیم جمهوری دمکراتیک افغانستان به میزان قابل توجهی روی تلاشهای مذاکراتی او تبلیغات می شد. روسها ممکن است احساس نموده باشند که اگر امکان داشت امین ترغیب به قبول «تبعید محترمانه بشود، شاید در یک خانه ییلاقی خارج از تاشکند، خیلی بهتر می شد؛ در غیر این صورت مسکو به هر ترتیب برای تضمین بقای انقلاب افغانستان با هر گونه حمایتی که لازم باشد به جلو خواهد رفت. در نتیجه هر گونه حمایت افزون شده ای (از طریق زمینه ای که هم اکنون با ما و همسایگان منطقه ای افغانستان مهیا شده است) در صحنه بین المللی مورد قبول خواهد بود، چون که به حفاظت از منافع مهم و مشروع روسیه کمک خواهد کرد، مسؤلیتی که نمی توان انتظار داشت هیچ دولتی در مسکو از زیر بار آن شانه خالی کند.

9- البته می توان استدلال نمود که روسها چنانچه کمکهایشان از طرف امین رد شود می توانند تصمیم بگیرند که از همکاری بیشتر خودداری نمایند و جمهوری دمکراتیک افغانستان را در مقابل خطر

ص: 589

شورشیان قرار دهند. ما جدا مشکوک هستیم که چنین احتمالی امکان پذیر باشد؛ نه فقط به این خاطر که اتحاد شوروی واقعا منافعش در افغانستان در خطر است، بلکه همچنین به این خاطر که اطلاعات جدید در اینجا به یک درگیری حرفه ای در انجام واقعی عملیات فزاینده نظامی ضد شورشی شوروی اشاره دارد؛ تحولی که به رهاسازی قریب الوقوع جمهوری دمکراتیک افغانستان اشاره نمی کند.

10- موقعیت فعلی مأموریت صلح سافرونچک نامعلوم است. خود سافرونچک در چند روز گذشته به خاطر دل درد مریض بوده است ولی گفتن اینکه آیا این جریان اشاره ای به یک دوره انبارگردانی (جمع آوری آرای موافق) دارد یا نه غیر ممکن است. شوسیائو به توجیه سفارتخانه های خارجی درباره مأموریت سافرونچک ادامه می دهد. براساس اشاراتی در سخنرانیهای عمومی و درخواستهای شوسیائو از طریق مراجعه بطور دوره ای ما عملاً مطمئن هستیم که اطلاعات درباره فعالیتهای سافرونچک مدتها پیش به گوش امین رسیده است و ما نمی توانیم امکان اینکه سافرونچک موضع عزیمت امین را قبلاً با خواست وزیر مطرح کرده است رد کنیم، با این وجود نظارت مستمر تره کی -- امین و فعالیت مداوم شوسیائو اشاره بر این دارد که کار سافرونچک هنوز دوره اش را طی نکرده است و هنوز ممکن است تحولات بیشتری روی دهد. این حقیقت که سافرونچک و شوسیائو هنوز به وسیله امین مورد حمله قرار نگرفته اند اشاره بر این دارد که فشار شوروی ممکن است سخت یا حتی خصمانه نباشد ولی مذاکرات حقیقتا تلاشهای واقعی برای پیدا کردن پاسخهای مناسب هستند.

11- بنابراین صحنه پایانی این نمایش را احتمالاً بایستی دید. به هر تقدیر ما پیش بینی می کنیم که در نتیجه عدم رضایت امین، نقش بالا گرفته شوروی احتمالاً پدیدار شود و مسکو به این نتیجه می رسد که موارد انتخاب آنان شدیدا محدود است و حتی یک رژیم کنترل شده توسط امین از رژیمی که به وسیله ملاهای عصبانی اداره می شود ارجح تر است.

اعتراض به سفیر شوروی کابل درباره تخلیه وابسته های آمریکایی

سند شماره (50) از: سفارت آمریکا - کابل به: وزارت خارجه - واشنگتن تاریخ: 26 ژوئیه 1979 سری موضوع: اعتراض به سفیر شوروی کابل درباره تخلیه وابسته های آمریکایی 1- تمام متن سری است.

2- خلاصه: در خلال ملاقات کاردار با سفیر شوروی در رابطه با تخلیه آمریکاییها از کابل، سفیر پوزانف حساسیت مقامات افغانی در رابطه با تبلیغات دولت ایالات متحده در مورد این عملیات را خاطرنشان ساخت. پوزانف همچنین در مورد تلاشهای افغانیها برای کوچکتر کردن سفارت آمریکا در کابل توضیح داد.(پایان خلاصه) 3- کاردار در روز چهارشنبه 25 ژوئیه 1979 با الکساندر ام پوزانف سفیر شوروی در کابل و رئیس هیئت دیپلماتیک ملاقات کرد. کاردار توسط وزیر مختار همراهی می شد.

4- کاردار توضیح داد که وی به دستور وزارت خارجه با پوزانف ملاقات می کند. او گفت که قبلاً اعتراض مشابهی از طرف سفارت ما در مسکو به وزارت امور خارجه شوروی صورت گرفته است. (تلکس مرجع

ص: 590

الف) کاردار نکات گفتگو را که در تلکس مرجع ب به آنها اشاره شده بود تکرار که در نسخه ای غیر رسمی نزد سفیر شوروی باقی گذاشت.

5 - پوزانف از کاردار به خاطر صحبتهایش تشکر کرد ولی اظهار داشت که وی نمی تواند نگرانی ما درباره خطر احتمالی برای شهروندانمان را در اینجا درک کند. وقتی که کاردار پاسخ داد: بر اساس اطلاعاتی که در دست سفارت آمریکا است وضعیت شورش در اطراف شهرهای افغانستان بدتر شده است، پوزانف صحبت او را قطع کرد که بگوید: منظور او این نبود. او در شگفت بود که چرا سفارت آمریکا نگران این است که امکان دارد در خلال عملیات تخلیه خطری متوجه شهروندانش شود.

6- کاردار پاسخ داد که ما امیدواریم جمهوری دمکراتیک افغانستان راه ما را سد نکند. کاردار توضیح داد که وی با دوست معاون وزیر خارجه در 23 ژوئیه از روی ادب ملاقات کرده بود تا درباره تصمیم تخلیه ایالات متحده توضیح دهد.او به پوزانف گفت که وی دو موضوع را برای دوست روشن ساخته بود:

الف: تصمیم بر تخلیه به خاطر مسائل سیاسی نبوده بلکه منحصرا احتیاطی بوده است و منعکس کننده نگرانی ایالات متحده در مورد امنیت وابسته های آمریکایی می باشد.

ب: دولت ایالات متحده در رابطه با این اقدام به دنبال تبلیغات نیست ولی اگر مورد سؤال قرار گرفت مجبور است که با صداقت ولی با روشنی محتاطانه پاسخ بگوید.

7- کاردار با تشریح جزئیات برای پوزانف به توضیح در این مورد که چگونه اطلاعات در کنفرانس مطبوعاتی 23 ژوئیه در وزارت خارجه انتشار پیدا کرد پرداخت. او به پوزانف گفت که دوست در 24 ژوئیه او را فراخواند تا درباره این تبلیغات به او شکایت کند و این نکته را متذکر شد که کاردار روز قبل از آن به وی اطمینان داده بود که ایالات متحده در این کار پیشقدم نخواهد شد. کاردار گفت که دوست در این ملاقات بر دو نکته تأکید کرد:

الف: اینکه در کابل یا جای دیگر در کشور هیچ گونه مشکل امنیتی وجود ندارد، و ب -- این حقیقت که آمریکاییها از افغانستان خارج می شوند برای دنیا یک برداشت کاذب به وجود می آورد.

8 - پوزانف سپس موضوع صحبت را عوض کرد و اشاره کرد که در 24 ژوئیه خبر از رادیوی افغانستان پخش شد که اظهار می داشت جمهوری دمکراتیک افغانستان پیشنهاد کاهش در تعداد کارمندان سفارت ایالات متحده را کرده است. کاردار گفت که، هر چند دوست در خلال اولین گفتگو در 23 ژوئیه اشارت مبهمی به تقلیل احتمالی تعداد کارمندان سفارتخانه های مختلف در کابل نموده بود؛ اما وی اشاره نکرد که این یادداشت دیپلماتیک در گفتگوی 24 ژوئیه ارائه خواهد شد.

9- کاردار گفت که متن یادداشت دولت افغانستان بر این اشاره داشت که یک یادداشت عمومی (بخشنامه ای) است و در نتیجه آمریکاییها نمی دانند که آیا دیگر سفارتخانه ها از قبیل سفارت شوروی نیز نسخه هایی از این یادداشت را دریافت داشته اند یا خیر. پوزانف پاسخ داد که وی فقط آن یادداشت هایی را دیده است که تا ظهر روز 24 ژوئیه به سفارتخانه وی وارد شده اند و وی هنوز چنین یادداشتی را ندیده است.

10- کاردار اشاره کرد که طرز برخورد رسانه های گروهی افغانستان در تعاقب آن یادداشت به طور ضمنی می رسانند که این موضوع فقط به هیئت نمایندگی آمریکا مربوط می شود. او نسبت به اقدام جمهوری دمکراتیک افغانستان ابراز تأسف کرد و گفت به نظر می رسد جمهوری دمکراتیک افغانستان

ص: 591

نسبت به تصمیم تخلیه بیش از حد عکس العمل نشان می دهد. کاردار متذکر شد که مأموران این سفارتخانه اغلب به مقامات افغانی و روسی گفته اند که ایالات متحده هیچ کمکی به طرف شورشی نمی کند ولی ما پیوسته کنایه هایی در رسانه های افغانستان درباره درگیری منتسب به آمریکا می بینیم.

11- کاردار گفت که مهمترین نگرانی وی در این روزها لحظه غم انگیز دیگری در تاریخ اخیر افغانستان بوده است. او یادآوری کرد که دو سال پیش افغانستان روابط دوستانه خوبی با تقریبا تمام کشورهای دنیا داشت. اکنون، پانزده ماه پس از انقلاب خلقی، افغانستان هنوز با اتحاد شوروی روابط خوبی دارد ولی با سه همسایه اش یعنی چین، پاکستان و ایران روابط بدی دارد. علاوه بر این رژیم خلقی به خاطر آن موضوع روابطش را با ایالات متحده بدتر می کند. وی گفت روابط افغانستان با بقیه کشورهای غربی به نظر نمی آید که خیلی خوب باشد. کاردار به پوزانف گفت نمی داند اینها به کجا مینجامد. او در شگفت است که آیا حفیظ اللّه امین نخست وزیر به گونه ای در تلاش است تا آمریکا را به مخالفت بکشاند.

کاردار به طور حتم عکس العملهای امین را آن قدر معقولانه یا قابل فهم ندید. کاردار توضیح داد که با پوزانف صریح است چون که وی را یک همکار می داند و نیز او را در مقامش به عنوان رئیس هیئت دیپلماتیک مورد خطاب قرار می دهد. او تأکید کرد نظراتی که وی در مورد مسائلی غیر از وضعیت تخلیه ابراز می کند از خود او هستند و به دستور وزارت خارجه ارائه نشده اند.

12- در این هنگام پوزانف به طور جالبی تصمیم گرفت که به موضوع تعداد پرسنل سفارت آمریکا در کابل بپردازد. او گفت که تعداد کارمندان ایالات متحده به نظر می رسد که از زمان انقلاب افزایش یافته است. کاردار پاسخ داد که این موضوع صحت ندارد او اظهار داشت که در واقع تعداد کارمندان سفارت آمریکا اکنون از آنچه که در 20 سال گذشته بوده است کمتر می باشد. او اظهار داشت که افغانیها ممکن است برداشت غلط افزایش تعداد را به این خاطر داشته اند که اخیرا سفارت تقریبا تمام کارمندان اداری و اعضای هیئت نمایندگی را به منظور حصول مصونیت دیپلماتیک برای آنان در لیست دیپلماتیک قرار داده است، که در غیر این صورت دولت افغانستان برخلاف مسؤلیتهایش تحت «پیمان وین در مورد روابط دیپلماتیک» آن را (مصونیت) رد می کرد.

13- پوزانف پاسخ داد که وی کمترین علاقه تعداد کارمندان سفارت آمریکا ندارد. او توضیح داد هر چند تعداد کارمندان خودش از زمان انقلاب به میزان قابل توجهی افزایش یافته تا نیازهای مشورتی تدارکاتی را برآورده کند ولی هیچ گونه افزایش در تعداد کارمندان فنی و تدارکاتی سفارت شوروی وجود نداشته است. پوزانف توضیح داد برای مثال، سفارتخانه وی فعلاً به عنوان مشاور در کمک به ساختمان یک مجموعه آپارتمانی در محوطه سفارت شوروی به مهندسین روسی که در شهرداری کابل به کار گمارده شده اند در وقت آزادشان متکی می باشد. او به عنوان مثالی دیگر اظهار داشت هر چند افزایش در تعداد کودکان روسی در کابل وجود داشته است ولی مدرسه روسها هنوز با تنها یک ناظم و 2 یا 3 معلمی که به طور رسمی از مسکو اعزام شده اند سر می کند و برای بقیه کادر آموزشی خود به همسران پرسنل روسی که در محل استخدام شده اند وابسته است. پوزانف گفت که وزرای امور خارجه و دارایی شوروی آنقدر خسیس بودند که حدود یک تن نامه نوشته شد تا چیزی اضافه برای کارهای اداری از آنان گرفته شود، در نتیجه وی به ندرت تلاش می کند.

14- با برگشت به مسئله تخلیه، پوزانف دولت ایالات متحده را برای قول دادن در این مورد که هیچ

ص: 592

گونه تبلیغاتی وجود نخواهد داشت سرزنش کرد و اشاره کرد که تبلیغات درست در روز بعد واقع شد.

کاردار پاسخ داد که وی قبلاً توضیح داده بود که این جریان چگونه روی داده است.

15- پوزانف سپس به مورد بحث قرار دادن نظرات کاردار در مورد روابط بدتر شده افغانستان با پاکستان، ایران و چین پرداخت. او اشاره کرد که هر سه کشور سیاستهای مداخله و تجاوز علیه افغانستان را که از کشورهایشان حمایت می شود دنبال می کنند. او متذکر شد علیرغم این تحریکات افغانستان برای بهبود روابطش با همسایه هایش قدمهای وسیعی برمی دارد. پوزانف سفر اخیر دوست به اسلام آباد را به عنوان دلیل اقامه کرد و گفت که افغانیها و پاکستانیها هنوز به نظر می رسد که برای سفر مشاور امور خارجه پاکستان به افغانستان آماده می شوند.

16- پوزانف با اشاره به ایران یادآوری کرد که پرزیدنت تره کی و امین نخست وزیر اخیرا اظهار داشته بودند که آماده اند دوستی خود را با ایران علیرغم سیاستهای مداخله جویانه ایران وسعت ببخشند.

17- پوزانف سپس به روابط افغانستان -- آمریکا پرداخت و متذکر شد که علیرغم مخالفت آشکار از طرف آمریکاییها از قبیل تصمیم به قطع کمک، افغانها در تلاش بوده اند تا این رابطه را بهبود بخشند او متذکر شد که 3 وزیر افغانی در جشن روز استقلال آمریکا شرکت کردند و گفت که این کار به معنای تمایل قوی افغانستان برای نشان دادن علاقه اش برای روابط خوب با آمریکا است. کاردار پاسخ داد که ما از شرکت 3 وزیر در جشن قدردانی کرده ایم ولی دولت ایالات متحده به دنبال علائم واقعی و مهمتری است که افغانستان واقعا دارای نیت روابط دوستانه با ایالات متحده می باشد.

18- کاردار به عنوان نمونه ای از زمینه هایی که دولت افغانستان به هیچ صورتی در آن همکاری نکرده است به تحقیقات ناامیدانه در مورد مرگ سفیر دابز اشاره کرد کاردار با اشاره به اینکه چندین جنبه مرموز در این واقعه وجود دارد که نیاز بدان دارد تا روشن شوند، از اینکه دولت افغانستان حتی زحمت این را به خود نداد تا به چهار یادداشت دیپلماتیک ما در مورد این موضوع پاسخ بگوید، اظهار تأسف کرد. او توضیح داد که در میان مشکلات اولیه این تحقیقات برخی سؤالات مهم در مورد اسلحه هایی که به کار برده شده وجود دارد. سفارت آمریکا درخواست نموده بود تا اسلحه ها را ببیند ولی از این کار امتناع شد.

سفارت متعاقبا درخواست آزمایش گلوله هایی که از اسلحه ها شلیک شده بود را کرد ولی آن درخواست نیز رد شد. یک گزارش به اصطلاح رسمی درباره واقعه چهار اسلحه را لیست کرده بود که توسط مقامات افغانی در صحنه یافت شده بود. هیچ کدام از آنها نمی توانست گلوله های کالیبر 22 که سفیر دابز را کشته بودند شلیک کند. کاردار به پوزانف گفت که ما از جمهوری دمکراتیک افغانستان درخواست توضیحی در مورد این اختلاف را نموده ایم ولی هرگز جوابی دریافت نکرده ایم.

19- سفیر پوزانف هیچ توضیحی درباره قضیه دابز ندارد ولی گفت که از هر دو طرف علائمی بایستی نشان داده شود. او یک بار دیگر در این رابطه از تبلیغات دولت ایالات متحده درباره تخلیه شکایت کرد و گفت که رفتار آتی افغانستان نسبت به ایالات متحده شایستگی یک چنین عکس العملی را ندارد. کاردار پاسخ داد که این موضوعی است که ایالات متحده بایستی در مورد آن تصمیم بگیرد. پوزانف تصدیق کرد که این موضوع واقعا به دولت ایالات متحده مربوط می شود. او به هر صورت به صحبت ادامه داد و اضافه کرد که هر چند وی قصد ندارد که ما را راهنمایی کند ولی برداشت او این است که در کار دیپلماتیک بایستی روشی دو جانبه در جهت روابط خوب وجود داشته باشد. پوزانف جریان سالت - 2 را در این رابطه به

ص: 593

عنوان دلیل اقامه کرد. او گفت که گزارشی از سخنرانی اخیر ونس در مورد سالت - 2 در مطبوعات شوروی دیده است و آن را زیرکانه و متقاعدکننده یافته است.

20- سرانجام با برگشت به اساس اصلی خود اعتراض، پوزانف گفت با رجوع به درخواست شما از ما درباره امنیت مسئله تخلیه، این کار به طور اشتباهی انجام شده است. او ابراز اطمینان نمود که افغانها برای کمک همه گونه تلاشی را به عمل خواهند آورد. کاردار ابراز امیدواری کرد که در مسئله تخلیه همکاری و تفاهم افغانستان وجود داشته باشد.

21- با رجوع به نظرات پوزانف درباره مداخله ایران و پاکستان در امور افغانستان، کاردار گفت که چنین تجاوز نسبت داده شده ای هنوز ثابت نشده است. او اشاره کرد که اگر جمهوری دمکراتیک افغانستان مشکلی دارد این مشکل از طرف مردم خودش می باشد. پوزانف اظهار داشت که سندی قطعی از مداخله خارجی وجود دارد و گفت اگر فقط مشکلی از طرف مردم افغانستان وجود داشت، چرا جمهوری دمکراتیک افغانستان بایستی بگوید که مداخله ای وجود داشته است. پوزانف به صحبت ادامه داد و گفت که مداخله پاکستان علی الخصوص به طور غیر قابل تکذیبی مشهود است. او گفت در هر صورت آن ملاقاتهای سطح بالا بین افغانستان و پاکستان ایده خوبی است و توضیح داد «به آنها اجازه بدهید تا تصمیم بگیرند.» پوزانف همچنین اظهار امیدواری کرد که افغانیها و ایرانیها بتوانند مسائلشان را حل کنند و گفت که این کار کمک خواهد کرد تا صلح را در این منطقه از دنیا برقرار کنند.

22- پوزانف در پایان جزئیات چندی از برنامه همکاری شوروی در افغانستان را متذکر شد. او اظهار داشت که اتحاد شوروی اکنون 5/1 میلیارد دلار به صورت اعتبار به برنامه پنج ساله افغانستان اختصاص داده است. او علاوه بر این تصدیق کرد که حدودا1500 دانشجوی افغانی در اتحاد شوروی آموزش می بینند.

23- نظریه: من این موضوع را که پوزانف برخلاف همکارش در مسکو بی جهت اعتراض مرا در خصوص مداخله شوروی در یک موضوع دوجانبه بین ایالات متحده و افغانستان رد نکرد، باارزش یافتم.

در حقیقت به نظر می آید که پوزانف به طور قابل توجهی در موضوعاتی که معمولاً ارتباطی به سفارت شوروی ندارد ذیعلاقه است، مثل تبلیغات ما درباره عملیات تخلیه و تعداد پرسنل سفارتخانه ما. او در همه احوال تلاش نمی کند تا نقش خود را به عنوان فرماندار روسیه در اینجا پنهان سازد.

24- من همچنین این را نیز جالب توجه یافتم که پوزانف نخواست که با من بر سر اینکه تصمیم من مبنی بر اینکه تخلیه اشتباه است بحث کند.

25- سرانجام، مایل هستم اشاره کنم که در پشت کاناپه ای که من روی آن نشسته بودم یک بلندگوی 9 اینچی به طور برجسته ای قرار داشت که من آن را در ملاقاتهای قبلیم هرگز ندیده بودم. من فقط می توانم این طور فکر کنم که آیا این بلندگو نوع ناجوری از یک میکروفن نیست؟

امین نقش مستقیم تری در سرکوبی شورشیان به عهده گرفته است

ص: 594

سند شماره (51) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 28 ژوئیه 79 به: وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی. فوریطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 5683 موضوع: (محرمانه) امین نقش مستقیم تری در سرکوبی شورشیان به عهده گرفته است خلاصه:

1- (کاملاً محرمانه) نخست وزیر، حفیظ اللّه امین نقش مستقیم تری در سرکوب شورشیان داخلی برای حفظ رژیم به عهده گرفته است. او مسؤولیت کنترل مستقیم امور را در وزارت دفاع هم به عهده دارد.

موقعیت مستحکم او نشان می دهد که او در صحنه حضور خواهد داشت. گر چه جایی که باید این توسعه ویژه در تناسب با بازیهای سیاسی آشکاری که اینجا در جریان است باشد هنوز مبهم است.

2- (محرمانه) رادیو افغانستان، در اخبار عصر روز 27 ژوئیه، حکمی را که طی آن پرزیدنت نور محمد تره کی تأکید بر تحکیم نقش نخست وزیر حفیظ اللّه امین در مبارزه با شورشیان محلی داشت قرائت کرد. بر طبق این اعلامیه هجوم ممتد نظامیان ایران و پاکستان در مقابل افغانستان این مسئله را ایجاب می کند که تره کی شخصا رهبری دفاع کشور را به عهده گیرد و بر نیروهای نظامی احاطه و نظارت داشته باشد. گر چه تره کی، امین را دارد که مورد اعتماد اوست و امین گذشته از تمام وظایفش و همچنین اجرای دستورات تره کی، موظف است که به تدریج پیشرفتهای قابل ملاحظه ای در تلاش برای سرکوبی شورشیان را به او گزارش دهد. به علاوه، امین وظیفه دارد که امور مربوط به وزارت دفاع را تحت نظارت و راهنمایی تره کی انجام دهد.

3- (خیلی محرمانه) تفسیر: جایی که باید این توسعه خاص بازیهای سیاسی آشکاری که در اینجا در جریان است در آن تناسب داشته باشد هنوز روشن نیست. هرچند آنچه که به نظر حتمی می رسد این است که از قدرت و شاید هم از پرستیژ سیاسی وزیر دفاع «محمد اسلام وطنجار» کاسته شده است.

بسیاری از صاحب نظران عقیده دارند که وطنجار می تواند در تأسیس یک رژیم کاملاً اساسی نقش مهمی داشته باشد. زیرا او بسیار ملی گراتر از گروه تره کی -- امین به نظر می آید و سرنوشت راههایی در مقابل او خواهد گذاشت که ممکن است به جهات مختلف توسعه های سیاسی بینجامد.

4- (خیلی محرمانه) حداقل این اعلامیه اشاره به این نکته دارد که امین رل مستقیم تری در مبارزه جمهوری دمکراتیک افغانستان برعلیه نیروهای شورشی دارد. موقعیت امین نشان می دهد که او در صحنه خواهد بود و راه را برای ایجاد نوعی رژیم بر مبنای «جبهه ملی» هموار خواهد کرد. تردیدی که نسبت به وفاداری ارتش وجود دارد می توانسته فورا این حرکت را ایجاد کند. از زمانی که رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان احساس کرده است که امین بیش از «وطنجار» که یک سرباز حرفه ای است، قادر است که شور انقلابی را به نیروهای نظامی القاء کند و از بیزاری و خستگی آنها بکاهد. در زمان انقلاب 1978 امین با بسیاری از افسران ارتش روابط شخصی داشت و بسیاری از آنها توسط امین به حزب آورده شده اند و اکنون پس از گذشت یک سال از تصفیه ها، با وجود شورشها و بی ثباتی، وضع موجود آن رابطه ها مشخص نیست.

آمستوتز

حمایت لیبی از انقلابیون افغانستان

ص: 595

سند شماره (52) از: سفارت آمریکا در تریپولی تاریخ: 29 ژوئیه 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: سری شماره سند: 1185 موضوع: (سری) حمایت لیبی از انقلابیون افغانستان 1- (تمام متن سری است) 2- مقام وزارت امور خارجه به ما (به طور محرمانه «اطلاع داد که جماهیریه انقلابیون افغانستان را پشتیبانی می کند. در جواب این سؤال که آیا این پشتیبانی شامل آموزش افراد ضد تره کی نیز می باشد، منبع جواب داد که از نظر مالی لیبی «ربع میلیون» دلار کمک نموده است، ولی از نحوه تسهیلات در رابطه با شورشیان اطلاعی ندارد.

3- این مقام اطلاع داد که مقامات سیاسی لیبی در کابل با مشاهده بالا رفتن پرچم سرخ و ظهور تمایلات مارکسیستی رژیم جدید «در شگفتی» فرو رفتند. وی معتقد است که کمک لیبی به شورشیان موضوعی حساس در رابطه میان شوروی و تریپولی است. این حساسیت را می توان در توجه لیبی به افغانستان در وسایل ارتباط جمعی مشاهده نمود.

4- نظریه: درست در زمانی که لیبی حمایت خود را از ساندنیستها و رژیم جدید نیکاراگوئه اعلام می دارد، حمایت آنها از شورشیان افغانی نیز دلیلی بر اثبات فعالیت های انقلابی جماهیریه می باشد. حتی نمایندگان شوروی نیز از حمایت لیبی در قبال گروههای آزادیخواه ملی آگاه هستند.

کوینلان

اطلاعات اضافی در مورد سازمان ملی دفاع از انقلاب

سند شماره (53) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ 29 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اطلاعات اضافی در مورد سازمان ملی دفاع از انقلاب 1- (محرمانه) خلاصه: اطلاعات تازه در مورد سازمان ملی برای دفاع از انقلاب اشاره بر این دارد که این سازمان جدید مکلف به ایجاد هواداری از رژیم در میان توده ها خواهد بود، ولی ما پیش بینی می کنیم که انطباق قابل ملاحظه ای در میان این سازمانهای مختلف وجود داشته باشد. به نظر نمی آید که سازمان جدید هیچ گونه شکلی از یک «جبهه ملی» را به وجود آورد. (پایان خلاصه) 2- مقاله ای در آخرین شماره روزنامه خلق، ارگان هفتگی حزب دمکراتیک خلق افغانستان، اطلاعات بیشتری در مورد سازمان ملی جدیدالتأسیس دفاع از انقلاب در دسترس قرار می دهد (تلکس مرجع). طبق گزارش، سازمان در میان دیگر سازمانها برای مبارزه علیه عکس العملهای داخلی و خارجی برای استقرار جامعه ای بدون استثمار بشر به وسیله بشر و برای به وجود آوردن اتحاد در میان نیروهای مترقی اجتماع مناسب تشخیص داده شده بود. به علاوه سازمان فعالیتهای سازمانهای دیگر از قبیل

ص: 596

PDPAبا اتحادیه های کارگران و کشاورزان، کمیته های محلی برای دفاع از انقلاب، سازمانهای زنان و جوانان حزب و اتحادیه های روزنامه نگاران و واردات صادرات را به صورت نمایانی متحد خواهد کرد.

3- یک کنگره سازمانی (اطلاعات درباره حدود و تاریخ پیشنهادی اولین جلسه این کنگره هنوز ذکر نشده است) شورای مرکزی حدود 35 تا45 عضو را انتخاب خواهد نمود. از میان این نمایندگان 9 تا11 نفر به عضویت کمیته اجرایی انتخاب خواهند شد که رئیس آن به پیشنهاد PDPAانتخاب خواهد شد.

سازمان در برگیرنده سازمانهای دیگر، واحدهایی در سطوح محله، بخش، شهر و استان در تمام کشور تأسیس خواهد کرد که از همتاهای کشوری و حزبی خود مستقل خواهند بود ولی با آنان به طور هماهنگ همکاری خواهند کرد.

4- یک گروه کار مأمور شده تا طرحهایی برای اولین کنگره و عضویت آن تهیه نماید و این طرحها را در ظرف 20 روز به اداره سیاسی PDPA تسلیم نماید (زمانی که این کار شروع شد فاش نشده است).

سرپرستی این گروه با عبدالکریم شهرایی جوزجانی (وزیر دادگستری و دادستان کل) است و دارای اعضای زیر می باشد: محمد صادق عالمیار (وزیر برنامه ریز)، خیال محمد کاتاوازی (وزیر اطلاعات و فرهنگ)، اسداللّه امین (معاون دوم وزیر خارجه برای امور سیاسی)، و صالح محمد پیروز (معاون وزیر فعالیتهای عامه).

5 - (محرمانه) نظریه: گر چه وظایف ویژه سازمان خیلی مبهم باقی می ماند اما، ظاهرا سازمان مسؤل توسعه حمایت مردم از برنامه های کلی رژیم خصوصا جنگ علیه شورشیان می باشد. در هر حال سازمان به طور آشکار مسؤل انجام فعالیتهای ضد شورشی رژیم نخواهد بود، چون که به نظر می رسد این مسؤولیت به عهده شورای عالی دفاع از سرزمین باقی بماند. ما انتظار داریم که اصطکاک زیادی در بین سازمانهای کشوری، حزبی و سازمان ملی دفاع از انقلاب وجود داشته باشد ولی ظاهرا رژیم با این وجود مجبور بود که سازمانی دیگر برای کار ویژه زندگی بخشیدن به چیزی که ممکن است به نمایش دلگرمی در میان حامیان رژیم خصوصا در خارج از پایتخت ارزیابی شود، دایر نماید.

در عین حالی که این گزارش به خصوص آن نیروهایی که از رژیم حمایت می کنند را به اتحاد دعوت می کند ولی به نظر ما این کار دعوتی برای هیچ گونه «جبهه متحد» که احتمالاً عواملی که حامیان طبیعی جمهوری دمکراتیک افغانستان شناخته نمی شوند را در بر بگیرد، نیست.

به نظر نمی رسد که ترمیم کابینه مخالفت رو به افزایش را خنثی کند

سند شماره (54) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 30 ژوئیه 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: به نظر نمی رسد که ترمیم کابینه مخالفت رو به افزایش را خنثی کند 1- خلاصه: احتمالاً مهمترین موضوع در رابطه با انتصابات جدید کابینه انصراف حفیظ اللّه امین از مقام وزارت امور خارجه و نقش مسلم آتی او به عنوان سرپرست وزارت دفاع می باشد. دیگر وزرا چهره های قدیمی هستند و چنانچه این تغییرات به منظور ارائه چهره ای جدید و با اهمیت از این رژیم تحت فشار قرار گرفته طرح ریزی شده باشند، به خودی خود برای آرام کردن مخالفت رو به افزایش داخلی ناکافی هستند.

ص: 597

(پایان خلاصه) 2- انتصابات شورای وزیران که در 28 ژوئیه اعلام شد عبارتند از: دکتر شاه ولی (معاون سابق نخست وزیر بهزیستی عمومی) به عنوان معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه: دکتر صالح محمد زیری (وزیر سابق کشاورزی و اصلاحات ارضی) به عنوان وزیر بهزیستی عمومی: دکتر عبدالرشید جلیلی (وزیر سابق آموزش و پرورش) به عنوان وزیر کشاورزی و اصلاحات ارضی: سرگرد محمد اسلام وطنجار (وزیر سابق دفاع) به عنوان وزیر کشور، شرجان مزدوریار (وزیر سابق دفاع) به عنوان وزیر امور خارجه، صاحب جان صحرایی (وزیر سابق امور خارجه) به عنوان وزیر مشاور، و محمد سالم مسعودی (سفیر در بلغارستان و به مدت خیلی کوتاهی فرانسه) به عنوان وزیر آموزش و پرورش.

3- نظریه: اعلامیه روز گذشته جمهوری دمکراتیک افغانستان که پرزیدنت نور محمد تره کی شخصا کنترل نیروهای نظامی افغانستان را به دست می گیرد ولی مسؤولیت انجام مبارزه ضد شوروی رژیم و اختیار امور روزانه وزارت دفاع را به حفیظ اللّه امین تفویض می کند، آشکارا اشاره بر این داشت که رهبریت فعلی مبارزه بر علیه مخالفین داخلی را به عنوان وظیفه اصلی و اولیه خود تشخیص داده است.

اعطای مقام وزارت خارجه به شاه ولی هیچ گونه فرسایشی را در قدرت سیاسی امین نشان نمی دهد و نیاز به تقبل هر گونه سفر خارجی از طرف امین در این موقع حساس را را رفع می کند. بر عکس نقش بااهمیت تر شده امین در مبارزه با تجاوز خارجی که با انتصاب شاه ولی افزایش یافته است اشاره بر این دارد که امین در حال حاضر حتی زمان بیشتری برای اختصاص به مسائل داخلی دارد.

4- هر چند به طور رسمی اعلام نشده بود که امین عنوان وزیر دفاع را به خود خواهد گرفت لیکن جا به جایی وطنجار به وزارت کشور تردیدی باقی نمی گذارد که امین حداقل به عنوان سرپرست وزارت دفاع فعالیت خواهد کرد. در این رابطه برخی از ناظران در اینجا معتقدند که انتقال یک افسر نظامی حرفه ای مثل وطنجار به منظور پیشگیری از هرگونه حرکت ارتش افغانستان برای ضبط قدرت سیاسی و به امید خنثی سازی جریان داخلی می باشد. (در این رابطه وطنجار در هر دو کودتای 1973 و 1978 یک نقش مهم ایفا کرد.) در هر صورت دیگران فکر می کنند بدتر شدن وضعیت امنیتی در این جا نمایانگر سندی مشهود از عدم توانایی وطنجار در به دست آوردن نتایج مثبت می باشد.

و بر اساس این استدلال چنانچه رژیم می خواست شانسی واقعی برای تغییر اوضاع به نفع خودش داشته باشد، امین مجبور بود که قدم به میان گذارد.

5 - اگر این تغییرات به خصوص کابینه برای ادامه چهره ای جدید یا پایگاهی وسیعتر از رژیم طرح ریزی شده بودند که در نتیجه مخالفت را به طریقی ساکت نمایند، اینها به خودی خود، به طور اسفناکی ناکافی هستند، و احتمالاً اثر کمی روی جریان وقایع داخلی، خواهند داشت. اعضای فعلی دولت از زمان انقلاب یعنی پانزده ماه پیش در صحنه بوده اند و ما پیش بینی می کنیم هیچ کس از این روش «چهره های قدیمی در پستهای جدید» راحتی پیدا نمی کند. البته باید دید که آیا شرکت مستقیم امین در دولت پیشرفت مهمی در محدود کردن شورش ایجاد خواهد کرد یا خیر. ولی حداقل مسؤلیتهای جدید وی به نظر می رسد که او را در ارتباط نزدیکتر با نیروهای نظامی قرار دهد که پایه محکمی را برای سر پا نگاه داشتن جمهوری دمکراتیک افغانستان تشکیل می دهند.

ضیا ناصری با پروژه های جدید بازمی گردد

ص: 598

سند شماره (55) از: سفارت آمریکا در اسلام آبادتاریخ: 1 اوت 1979 به: وزیر خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 8629 موضوع: ضیا ناصری با پروژه های جدید بازمی گردد 1- تمام متن محرمانه 2- ضیا ناصری افغانی -- آمریکایی با مأمور سفارت در اول اوت در زمانی که در بازگشت از آمریکا به اسلام آباد وارد شد، با تلفن تماس گرفت. او گفت که چند هفته اخیر را در نیویورک و واشنگتن گذرانده است اما قادر نبوده است به اندازه لازم با اعضای کنگره به خاطر مسافرت تابستانی اعضای کنگره تماسهای مفیدی بگیرد.

3- ضیا توضیح داد که بازگشت او به پیشاور برای آغاز یک پروژه جدید است که او آن را درمانگاه پشتو - آمریکایی برای آوارگان افغانی می نامد. او می گوید، درمانگاه در آغاز در شهر پیشاور پایه گذاری خواهد شد اما احتمالاً به نواحی نزدیک به جبهه افغانستان - پاکستان حرکت خواهد کرد.

4- ضیا مدعی است که تعهد پشتیبانی شخصیتها و شرکتهای آمریکایی را برای تأمین منابع پزشکی، مواد و پرسنل برای راه انداختن درمانگاه در اختیار دارد. او وانت فولکس واگن خودش را با کشتی از نیویورک حمل کرده تا به عنوان آمبولانس برای طرح به کار گیرد. او در نظر دارد که اطبای بومی پاکستانی را استخدام کند تا درمانگاه را اداره کنند. تا هنگامی که او بتواند حمایت بیشتر به دست آورده و دکترهای آمریکایی را به کار گیرد.

5 - با وجود شروع کار یک درمانگاه بیماران سرپایی، ضیا تصور می کند که کار پیشرفت کرده به یک بیمارستان منظم می رسد. او در مورد جوار دولت پاکستان برای این طرح اطلاعی نداشت.

6- نظریه: ضیا ناصری به مأمور سفارت گفت درمانگاه هدف اصلی او در این دیدار خواهد بود و او تنها به پیشرفتهای میان گروههای مخالف افغانی که با آنها تماس قبلی داشته است، گوش کرده و نگاه خواهد کرد. او پیشرفت کار درمانگاه را هنگامی که تا چند هفته دیگر به اسلام آباد بازگردد، به مأمور سفارتخانه گزارش خواهد داد.

7- در حالی که ما نوع دوستی ضیا را تحسین می کنیم (که ما احساس می کنیم صمیمانه است)، ما انتظار داریم که او به موانعی که دولت پاکستان در سر راهش می نهد برخورد خواهد کرد. هم به علت مشکلات اداری و هم حساسیتهایی که نسبت به اعمال گذشته ضیا وجود دارد. هیومل

حمایت لیبی از شورشیان افغانستان

سند شماره (56) به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.تاریخ: 1 اوت 79 شماره سند: 5820طبقه بندی: سری موضوع: (سری) حمایت لیبی از شورشیان افغانستان 1- تمام متن سری 2- حمایت لیبی از شورشیان افغان (تلگرام عطف) در رابطه با عکس العملی است که سفیر محلی لیبی

ص: 599

در رابطه با رژیم خلقی از آغاز انقلاب 28-- 27 آوریل، 1978 اتخاذ کرده است. درست پس از این واقعه، رژیم خلقی طی یک حرکت تلاش نمود تا ماهیت مارکسیست لنینیستی خود را با عباراتی چون «ما حامی اسلام هستیم» در ظاهر تغییر دهد. پس از استماع این عبارت، الهادی عمرالحریک سفیر لیبی به سفیر آمریکا گفت: «تفاوت فاحشی بین این سخن که شخص به اسلام احترام می گذارد و این گفته که وی مسلمان است وجود دارد.

3- دیپلماتهای لیبی نسبت به تغییر و تحولات افغانستان بسیار مطلع و واقعگرا هستند. آمستوتز

ارزیابی ابتدائی از شورش در بالاحصار

سند شماره (57) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 6 اوت 79 به: وزارت امور خارجه خارجه - واشنگتن دی. سی - فوری طبقه بندی: سری شماره سند: 5967 موضوع: ارزیابی ابتدائی از شورش در بالاحصار 1- (تمام متن سری است) 2- خلاصه: به دنبال نبرد روز قبل بین شورشیان افغان و نیروهای وفادار به رژیم خلقی کابل در 6 اوت آرامش خود را دوباره به دست آورد. پس از برقراری نظم، نیروهای طرفدار رژیم خلقی اعلام کردند که شورش از طرف «عوامل پاکستانی و ارتجاع ایرانی» انجام شده بود. این موضوع یکی از مبارزات شدیدی را که رژیم خلقی با آن درگیر بود نشان داده، ثابت می کند که قدرت به دست گرفتن اوضاع را نیز دارد. با این وصف، این واقعه مشکلات دیگری را برای رژیم خلقی و یاران روسیش فراهم آورده است. (پایان خلاصه) 3- با فرا رسیدن سپیده دم در کابل در 6 اوت، شهر کاملاً آرام بود و تحت کنترل شدید رژیم خلقی قرار داشت. به جز چند خیابان که دائما بسته بود، آمد و شد در خیابانهایی که روز قبل به وسیله شنی تانکها تخریب شده بود مجاز اعلام گردیده بود.

4- بسیاری از نبردهای 5 اوت به نظر می رسید در بالاحصار، صحنه مبارزات متعدد تاریخی، در نزدیکی کابل متمرکز بوده است. اصولاً، این برخورد بین نیروهای شورشی و نیروهای مسلح و نیروهای مسلح وفادار به رژیم خلقی صورت گرفت. علت آغاز این درگیری هنوز مبهم است. بعضی از منابع مطلع گزارش داده اند که عناصر شورشی حمله را آغاز کردند، ولی با عدم ورود نیروهای پشتیبان نتوانستند پیشرفتی بنماید.

با وجود اینکه نیروهای شورشی در درون بالاحصار می جنگیدند، ولی پرچم سرخ دایما در بالای بالاحصار در اهتراز بود این نشان دهنده این امر است که آنها نتوانسته اند کنترل کامل این مرکز نظامی را به دست گیرند. شورش 5 اوت نیز، همچون قیام هزاره شیعه در 23 ژوئیه نتوانست نیروهای حمایت کننده ای را در شهر جلب کند، گر چه در تمام طول شب تیراندازیهای پراکنده در کابل به گوش می رسید.

5 - به علت اینکه منطقه هنوز در اشغال نیروهای خلقی است نمی توان آمار و ارقام دقیقی از تلفات و خسارات به دست آورد، ولی صدای شلیک توپخانه و تانک و تیراندازی از طریق هلیکوپترها به طرف بالاحصار حدود دو ساعت به طول انجامید که خود نمونه کشتار بیرحمانه رژیم خلقی است. یکی از منابع

ص: 600

افغانی که توانسته بود به منطقه نبرد نزدیک شود اطلاع داد که تعداد بسیاری از شورشیان به قتل رسیده اند.

از شماره تلفات بی اطلاع هستیم، ولی متوجه شدیم که رژیم به روی افرادی که در حال فرار از دروازه شهر به طرف تپه های مشرف بر بالاحصار بودند آتش گشوده است. هلیکوپترهای جنگی نیز در اطراف جاده لوگر کابل مشغول تیراندازی و پرواز بودند، که احتمالاً متوجه شورشیان فراری بود.

6- امروز کابل حالتی خشمگین و نفرت بار به خود گرفته است. یکی از افغانها به مقام سفارت اظهار داشت: «اگر آنها تنها این هواپیماها را نداشتند، ما مسلمانها از آنها (شورشیان -- مترجم) حمایت می کردیم. این اظهارنظر خود نشان دهنده مشت کوبنده رژیم خلقی علیه شورشیان است و در دل کسانی که خواهان پیوستن به شورشیان هستند، هراسی عظیم ایجاد می کند.

7- اظهارنظر: یکی از نقاط ضعف اصلی رژیم خلقی در مبارزه بالاحصار در 5 اوت آشکار گشت:

کاهش اعتماد روزافزون، نسبت به سربازان عادی همچنین این حقیقت که رهبری خلقی دارای قدرتی مخوف برای سرکوبی است که عبارت است از حمایت نیروهای اصلی کشور چون واحدهای کماندو، بریگادهای مسلح، و نیروی هوایی. همچون انقلاب 28-- 27 آوریل 1978، نیروهای سوار زرهی این بار نیز ثابت کردند که یکی از عوامل مهم در کنترل کابل به شمار می روند. هلیکوپترهای جنگی نیز همین نقش را بازی می کند، البته با میزان کمتری. همانند درگیری یا قیام 23 ژوئن، این بار هم رژیم خلقی دست به یک سری تبلیغات زد، به این ترتیب که توسط هلیکوپتر اعلامیه هایی را در اطراف شهر می پراکندند، و یا از طریق بلندگو آنها را قرائت می کردند، و یا از طریق رادیو و تلویزیون آنها را به صورت تبلیغات تجارتی پخش می کردند.

8- مبارزه بالاحصار بسیار مشکلتر از مبارزه با قیام هزاره شیعه بود. در این درگیری دائما باید مراقب وسایل و تجهیزات نظامی موجود در بالاحصار می بودند که این نگرانی را می توانستیم در چهره ناظران خارجی و برگزیدگان افغان مشاهده نماییم. پس از قیام هرات در ماه مارس و شورش جلال آباد در آوریل، دائما گزارشهایی درباره فرار و پیوستن نیروهای نظامی به شورشیان می رسد که بعضی از این نیروها بسیار مهم نیز بوده اند. با وجود اینکه نیروهای نظامی کابل هنوز نسبت به رژیم وفادار مانده اند.

اما فرار نیروی نیروهای انسانی ممکن است برای رژیم و ناظران روسی مشکلات فراوان به بار آورد.

شوروی تا به حال کمکهای مادی، تجهیزات نظامی و مستشار در اختیار رژیم قرار داده است. تعداد مستشاران به حدود 2000 نفر رسیده که بسیاری از آنها مستقیما فرماندهی واحدها را به عهده گرفته اند.

به همین دلیل می توان گفت که ماهیت درگیری شوروی در افغانستان همانند درگیری آمریکا در ویتنام است (برای مثل: به دست گرفتن کنترل تدریجی پایگاه هوایی باگرام توسط شوروی.) 9- در صورت ادامه وخامت نیروی انسانی، رژیم خلقی احتمالاً از شوروی تقاضای نیروهای رزمنده را خواهد نمود. که در نتیجه آن شوروی ممکن است نیروهای خود را به کابل، جلال آباد و 36 منطقه دیگر برای «حراست نظامیان شوروی» گسیل دارد. (تبصره: محله میکرویان کابل که محل سکونت روسهاست در طول مبارزه پنجم اوت بوسیله نیروهای نظامی به شدت حراست می شد.) پایان اظهارنظر.

10- گزارش امنیتی: به هیچ یک از مقامات آمریکایی در پنجم اوت آسیبی وارد نشد نمایندگی آمریکا همچنان به فعالیت عادی خود ادامه می دهد.

آمستوتز

کتاب سی ام

افغانستان (2)

ص: 601

ص: 602

ماجرای ملاقات با وزیر خارجه جدید افغانستان دکتر شاه ولی

ص: 603

ص: 604

سند شماره (1) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 7 اوت 79 به: وزارت خارجه - واشنگتن دی سی - فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 6016 موضوع: ماجرای ملاقات من با وزیر خارجه جدید افغانستان دکتر شاه ولی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2- خلاصه. پریروز من یک ملاقات دوستانه با دکتر شاه ولی، معاون نخست وزیر و وزیر خارجه جدید داشتم. من نامه تبریک وزیر خارجه - ونس - را به او دادم و در پاسخ شاه ولی از من خواست که به جای او تشکر کنم. او همچنین از من خواست تا وزارت را از این مسئله که افغانستان خواهان ایجاد روابط دوستانه ای با آمریکاست آگاه سازم و همچنین این مسئله که افغانستان خود را تهدیدی برای آمریکا به حساب نمی آورد، او اطمینان داشت که دولت آمریکا مانعی در راه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی جمهوری دموکراتیک افغانستان نخواهد بود. او در باره تحریفات و رفتار غیردوستانه صدای آمریکا و همچنین مطبوعات آمریکایی در رابطه با مسئله افغانستان گله هایی کرد، اما زیاد در این باره صحبت نکرد. در اثنای مذاکره، ماجرای مرگ «سفیر دابز» به میان آمد و من او را به طور خلاصه به این نحو در جریان گذاشتم که دولت او در تلاش برای یافتن بعضی از اسرار این ماجرا همکاری نکرده است.

در جریان بررسی تقاضای دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان مبنی بر این که ما باید، ابعاد مأموریتمان را کم کنیم، من چنین گفتم که حالا زمان مطرح کردن این موضوع نیست و او هم موضوع را مطرح نکرد. وزیر خارجه امروز به قصد یک دیدار چهار روزه از بلغارستان اینجا را ترک خواهد گفت.

پایان خلاصه.

3- ملاقات من با وزیر خارجه یک روز پس از شورش بی نتیجه ارتش در روز پنجم اوت انجام گرفت.

عصبی بودن رژیم از وضع امنیتی وزارت کاملاً مشهود بود.

در جلوی در ورودی دو مسلسل سنگین که روی پایه سوار بودند از میان پنجره های شیشه ای به بیرون نشانه رفته بودند و سربازهای اونیفورم پوش هم در اطراف آن ایستاده بودند. در اطاق جلوی وزیر خارجه، من به سربازی برخوردم که با یک اسلحه آ- کی 47 روی یک صندلی نشسته بود و به من نشانه رفته بود. وقتی که من به دفتر کار وزیر راهنمایی شدم، سرباز اسلحه اش را برداشت و پشت سر من به طرف درآمد. کابل این روزها اینچنین است.

4- به نظر می رسید دکتر شاه ولی از دریافت پیام ونس، وزیر خارجه خوشحال است. او پیام را به دقت خواند و از این که وزیر خارجه آن را فرستاده بود خوشحال به نظر می رسید. من فکر می کنم که این ژست و عکس العمل به جا بود گرچه مطمئن نیستم که شاه ولی درباره صلح کوچکترین اختلافی با ما نداشته باشد. احتمالاً مهم ترین مسئله برای شاه ولی این بود که ارسال این پیام برای وزیر خارجه ایجاد درد سرکرده است.

5 - همان گونه که در خلاصه گفتم، شاه ولی از من خواست که تقاضای دولتش را برای ایجاد روابط

ص: 605

نزدیک با آمریکا منعکس کنم. با این فرض که حزب او مورد ستم واقع شده و درباره اش بد قضاوت شده است او دلیل آورد که دولتش هیچ گاه عملی برخلاف منافع ایالات متحده انجام نداده است و به ندرت در موقعیتی قرار گرفته است که بتواند برای آمریکا تهدیدی به حساب آید. او مطمئن بود که مردم آمریکا نمی توانند نسبت به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی که رژیم برای ریشه کن کردن فئودالیزم انجام می دهد اعتراضی بکنند. من به او گفتم که این پیامش را خواهم رساند.

6- ما حدود 50 دقیقه صحبت کردیم. من قصد داشتم که خیلی زودتر از آنجا بروم، اما هر بار که خیال رفتن داشتم او سؤال جدیدی را پیش می کشید. در این موقعیت حساس و بحرانی در روابط ما، من تصور کردم که این خیلی مهم است که علاقه مند و حساس جلوه کنم و سعی کنم تا به میزانی روابط شخصیم را با این مرد گسترش دهم.

7- شاه ولی خجالتی و در برخورد با اشخاص بیگانه کمروست، اما مانند ملاقات قبلی مان، آوریل گذشته، او به مرور زمان گرم و صمیمی می شود. او به نرمی و تقریبا نجوا مانند حرف می زند. هرگز زیاد صحبت نمی کند و غالبا در جواب دادن طفره می رود. او انگلیسی را به خوبی صحبت می کند. در آغاز ملاقاتمان، ما با هم عکس انداختیم، خواهیم دید که آیا این عکسها در مطبوعات محلی چاپ خواهد شد یا خیر.

او کسی را نداشت که در حال صحبت سخنانش را یادداشت کند.

8 - پس از بیان این نکته که دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان خواهان ایجاد روابط دوستانه با آمریکا می باشد، شاه ولی مختصرا درباره دو موضوع گله کرد. اخبار صدای آمریکا و انتقادات مطبوعات آمریکا. او روی این مسئله زیاد تکیه نکرد و من هم برای اینکه مناظره جدیدی شروع نکنیم چیزی نگفتم.

9- در طول صحبت، جریان مرگ سفیر «دابز» به میان آمد. من به طور مختصر او را از ناخشنودی خودمان در رابطه با عدم همکاری جمهوری دموکراتیک افغانستان در تحقیق این جریان آگاه کردم. به او گفتم که از آغاز آن ماجرای غم انگیز در 14 فوریه، دولت او هیچ گونه علاقه به همکاری نشان نداده است.

وزارتخانه او تاکنون به سه یادداشتی که اخیرا تقاضای اطلاعات خاصی را در مورد مرگ «دابز» داشته است، هیچ گونه جوابی نداده است. من به شاه ولی گفتم که دلیل این اقدام کنگره مبنی بر رد دادن کمکهای اقتصادی به کشور او نقشی است که دولت وی در این ماجرا داشته است. جواب شاه ولی از روی بغض و کینه نبود. او گفت این مسئله که آمریکا کمکها را متوقف کند یا نه موضوعی است که مربوط به خود آمریکا می شود. در حالی که دولت آمریکا با تمام منابع و امکاناتش هنوز نتوانسته اسرار ترور پرزیدنت کندی را فاش کند، چرا باید انتظار داشته باشیم که دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در برخورد با مرگ سفیر «دابز» بهتر از آمریکا عمل کند.

10- من همچنین به شاه ولی گفتم که در زمینه تقاضای آنها برای ایجاد روابط دوستانه با آمریکا، قبلاً هیچ اقدامی در مخالفت با جمهوری دموکراتیک افغانستان انجام نداده ایم، گرچه قبلاً از طریق اظهاراتی که در رادیو و مطبوعات کنترل شده دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان شنیده بودیم، این مسئله برای ما روشن بود که بعضی از اعضای دولت معتقدند که عملی در جهت مخالفت با آنها انجام داده ایم و بدون شک کوشش داشتند که این موضوع را به مردم افغانستان هم القاء کنند. من گفتم که این عمل نمی تواند. کمکی به بهبود روابط میان آمریکا و افغانستان کند. من از شاه ولی خواستم که اگر دلیلی مبنی بر دخالت آمریکا دارد

ص: 606

آن را ابراز کند. شاه ولی در این مورد چیزی نگفت.

11- تفسیر. من قصد دارم که از ابراز تمایل شاه ولی در مورد بهبود روابط به عنوان وسیله ای برای حل بعضی از مشکلات فوریمان استفاده کنم. گمان می برم که تا چند روز دیگر باید درباره پاسپورت افراد گارد دریایی مان به ملاقات معاون وزیر امور خارجه بروم. او تاکنون از بازگرداندن آنها به آمریکا امتناع ورزیده است. این مسئله در ارتباط با تقاضای جمهوری دموکراتیک افغانستان مبنی بر محدود کردن ابعاد مأموریت ماست. من به «راست» خواهم گفت که اگر تقاضای شاه ولی مبنی بر ایجاد روابط دوستانه بین دولتهای آمریکا و افغانستان خالصانه بوده باشد، من امیدوارم که این صحبت با استرداد فوری پاسپورتها و با تقاضای ویزای ورود و خروج ثابت شود.

12- من نمی دانم که نفوذ شاه ولی در وزارت خارجه در مورد این مسئله تا چه حد است. حفیظ اللّه امین هنوز یکی از قدرتمندترین مردان دولت است و بنابر اطلاعات ما او نقش مهمی در وزارت خارجه به عهده دارد. من درباره نظریات دکتر شاه ولی راجع به آمریکا هم زیاد مطمئن نیستم، با وجودی که او سعی داشت نسبت به من رفتار دوستانه ای داشته باشد. او ادعا می کرد که یکی از تحسین کنندگان آمریکاست، اما به تصور من او فقط ادعا می کرد. در زمان وزارت بهداشت عمومی و همچنین طرحهای اجرائی، او همیشه به شکل مانعی در برخورد با هیئت نمایندگی کمکی آمریکا به چشم می خورد. به طور کلی، ما او را یکی از اعضای مصمم و ساز ناپذیر دفتر سیاسی تشخیص داده ایم و به نظر ما به هیچ وجه دوست آمریکا نیست.

13- من ملاقاتی با سفیر بریتانیا - کروک - داشتم. او چند روز قبل با شاه ولی دیدار کرده بود و به من گفت که آنها ملاقات غیردوستانه ای داشته اند (به خصوص در مورد بی.بی.سی.)آمستوتز

بحث مشاوران سیاسی راجع به افغانستان (سری)

سند شماره (2) از: هیئت نظامی آمریکا در ناتوتاریخ: 8 اوت 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: سری رونوشت: سفارت آمریکا تهران شماره سند: 5615 موضوع: بحث مشاوران سیاسی راجع به افغانستان (سری) 1- (سری - تمام متن) 2- در جلسه 7 اوت کمیته سیاسی، انگلستان، آلمان فدرال، کانادا و ترکیه قطعنامه ای در مورد اوضاع افغانستان ارائه دادند. متن قطعنامه در پاراگراف 6 نقل شده است. نماینده انگلیس که پیشنهاد کرده بود که موضوع افغانستان در جلسه بحث شود از قطعنامه قدردانی نمود و توصیه کرد که به علت تغییر و تحول اوضاع در افغانستان، مدیران سیاسی در جلسه آینده هم راجع به افغانستان صحبت کنند. نسبت به این مطلب هم توافق شد.

3- نماینده ایالت متحده علاقه واشنگتن را نسبت به یک ارزیابی توافق شده در قبال مداخله شوروی در افغانستان، ابراز نمود (قطعنامه نوشته شده درباره این موضوع به طور مفصل بحث می کند.) و گفت که باید راجع به این موضوع به طور مداوم در جلسات بحث شود. نماینده کانادا، در جواب توضیحات نماینده

ص: 607

در مورد تخلیه موقت وابسته های آمریکا و کارکنان غیرضروری از کابل، گفت که کاناداییها هم در مورد جریان تخلیه «علاقه مند» هستند. او ادامه داد و نظرات اتاوا (پایتخت کانادا) را در مورد اینکه نهضت شورشیان تا هنگامی که یک رهبری ضد تَرَکی به وجود آید، که تا به حال چنین نبوده است، غیرمؤثر و جزئی باقی خواهد ماند. نماینده کانادا خواهان نظرات و اطلاعات احتمالی سایرین راجع به این، شد.

4- ایتالیاییها تقاضا کردند که کودتای پنج اوت موضوع بحث در جلسه بعدی مدیران سیاسی باشد.

نماینده آلمان فدرال گفت که مقامات آلمانی مطمئن نیستند که آیا تغییرات اخیر کابینه دولت به علت میل به افزایش کارایی بوده است، یا به دلیل ترس از احتمال توطئه داخلی شوروی.

5 - کارهایی که باید انجام شود: جلسه بعدی مشاوران سیاسی در 21 اوت خواهد بود. ما از نظریه NLTOOBواشنگتن تشکر می کنیم. نظرات واشنگتن راجع به این قطعنامه و سایر نظرات گوناگون به طور شفاها گفته شد.

6- شروع متن مقاله های مربوطه:

شروع متن مقاله نماینده کانادا:

اوضاع در افغانستان مخالفان داخلی 1- حرکت قبیله ای مخالفان در افغانستان به آرامی ولی مداوما در حال افزایش است. اگر چه دولت همچنان تسلط خود را بر مراکز عمده شهری و شبکه جاده های اصلی، حفظ می کند، ولی قدرت و کنترل خود را در مناطق خارج از شهر و روستائی از دست داده است.

2- اگر چه مخالفتهای مسلحانه در حال افزایش است، اما هنوز از یکدیگر مجزا می باشند و نشانه های مشهودی هم برای تبدیل به یک نیروی منسجم وجود ندارد. هنوز ظرفیت لازم برای همکاری کافی در مسائل نظامی به منظور بیرون راندن رژیم ترکی مهیا نشده است. علیرغم عنصر عدم وفاداری در نیروهای مسلح و مشکل اسلحه و کمبود لوازم یدکی، به نظر می رسد دولت قادر است خود را در مراکز شهری که برای وجودش حیاتی است، باقی نگهدارد.

روابط افغانستان، پاکستان 3- پاکستان به پذیرش و کمک به پناهندگان افغانی حمایت شده ادامه می دهد، در عین حال که حداکثر تلاشش را برای محدود کردن فعالیتهای سیاسی - نظامی پناهندگان انجام می دهد. تلاش پاکستان در منطقه ممکن است ثمراتی داشته باشد. در اینکه نمایندگان شوروی و تاس در طی دو هفته اخیر در مورد پاکستان و روابط پاکستان - شوروی تعارفات شفاهی اظهار می کنند، ما می گوئیم «ممکن است» چنین فعالیتهایی به وسیله چیزهایی غیر از وقایعی در افغانستان، مثلاً تعدی کردن به مواضع نسبتا مورد علاقه چین در پاکستان، به وجود آمده باشد.

4- کاهش اخیر اتهامات شوروی و افغانستان در مورد اینکه پاکستان از طریق حمایت فعال از آشوبگران پناهنده از نیروهای شورشی حمایت می کند، ممکن است به کاهش درگیری مرزی کمک کند، معهذا تعداد تقریبی 125000 پناهنده در اردوگاهها و همچنین هزاران پناهنده دیگر افغانی که به جای

ص: 608

خویشاوندان مرزنشینشان زندگی می کنند، تحمیلی است بر استطاعت مالی و تحمل پاکستان. مشغله فکری پاکستان از حضور و نفوذ شوروی در افغانستان غیرقابل پیش بینی است و عاملی بالقوه جهت ایجاد عدم ثبات در منطقه می باشد. وجود عناصر معقول در سیاست خارجی پاکستان که شامل بعد «اسلامی» نیز می شود در این مسئله نقش دارند (منظور از مسئله بی ثباتی در منطقه است - مترجم).

نقش شوروی 5 - به نظر می رسد که تا آنجایی که به موضع شوروی مربوط می شود، تغییر اندکی در طی دو ماه اخیر صورت گرفته است. در حالی که شایعات مبرمی وجود دارد که حاکی از آمادگی شوروی برای برکناری رهبری ترکی به نفع گروهی که قابل قبول تر برای توده های افغان باشند، می باشد. هیچ دلیل منطقی در حمایت این مدعا وجود ندارد. در حقیقت هدف اصلی شوروی بایستی این باشد که افغانستان را به طور نزدیکی تحت سلطه شوروی نگهدارد و هیچ تغییر قدرتی در افغانستان نباید قادر به مداخله در سطح جدید روابط افغان - شوروی باشد. بنابراین، در حال حاضر به نظر می رسد که روسها به طور قطعی تصمیم گرفته اند که به حمایت از رژیم فعلی حتی تا مرحله نزدیک دخالت مستقیم ادامه دهند، در حالی که برای یافتن رهبری جدیدی نیز تلاش می کنند که، در عین حالی که به آنها اجازه حضور فعال بدهد، دولت مطبوع تری را نیز به مردم افغان ارائه کند.

نتیجه 6- دعوت ملاهای افغان برای جهاد علیه رژیم ترکی - امین به ظهور یک رهبر در بین گروههای چریکی منتهی نشده است. شواهدی هم مبنی بر ایجاد یک چنین رهبری نیز در دست نداریم و تا آن هنگامی که مخالفین سازمان داده نشده باقی بمانند به نظر می رسد که مبارزه محدودتر از آن باشد که به درازا بکشد. پایان متن

افغانستان: نظراتی در مورد اشغال شوروی

شروع متن اعلامیه جمهوری فدرال آلمان یادداشتهای گفتگو موضوع: افغانستان: نظراتی در مورد اشغال شوروی 1- وضع امنیت داخلی افغانستان به سرعت به وخامت می گراید. رژیم طرفدار مسکوی ترکی ظاهرا با مشکلاتی مواجه شده است. علیرغم حمایت نظامی حجیم شوروی در ارسال مقادیر معتنابهی اسلحه و استفاده از سه تا سه هزار و پانصد مستشار نظامی (که برخی از آنها در سمت فرماندهی می باشند)، دولت مرکزی افغانستان تا به حال قادر به شکستن مقاومت توده های عظیم مردم که شدیدا انگیزه مذهبی دارد، نبوده است. برعکس گروههایی که مقاومت می کنند به طور فزاینده ای موفقیتهایی به دست آورده اند، بدون حمایت شوروی احتمالاً رژیم مدتها قبل سقوط کرده بود 2- این بدان معنی است که، تا آنجایی که به شوروی مربوط است، به زودی مجبور خواهد شد در مورد درگیریهای آینده اش در افغانستان تصمیمی بگیرد.

3- احتمالاً می توان چنین نتیجه گیری کرد که مسکو رژیم فعلی در افغانستان را ساقط نخواهد کرد.

ص: 609

چون یک منطقه ای را که منافعی برای شوروی خواهد داشت از دست خواهند داد و اگر افغانستان را به جنگ بیاورند، فاصله آنها با هدف ژئواستراتژیکشان (جغرافیائی استراتژیک) یعنی اقیانوس آرام به 500 کیلومتر تقلیل پیدا خواهد کرد.اگر افغانستان به یک وضعیت کم و بیش اسلامی بازگردد، مسکو به احتمال زیاد، یک همسایه ضد روسی خواهد داشت. جدا از یک چنین عقب نشینی سیاسی گرفتاری در سایر نواحی تحت نفوذ شوروی و عناصر مسلمان جمعیت شوروی را نمی توان مستثنی کرد.

4- تعویض احتمالی حکام فعلی در کابل با دولتی که در نظر دنیای خارج کمتر طرفدار شوروی جلوه کند (این آن چیزی است که در حال حاضر شوروی ظاهرا سعی می کند انجام دهد) به سختی می تواند نفوذی بر نهضتهای مقاومت داشته باشد. آنها علیه اعضای رژیم فعلی نمی جنگند بلکه علیه ایدئولوژی کمونیستی، که برای آنها، ابتدا به وسیله حضور شوروی در کشور نمایان شده می جنگند.

5 - بنابراین، اگر مسکو بخواهد موقعیت فعلیش را حفظ کند، باید تعهدات و تلاشهای خود را تقویت کند.اخیرا مطبوعات روسی اظهار کرده اند که امکان دارد استفاده فعال از واحدهای نظامی شوروی در حمایت از رژیم ترکی، در مد نظر گرفته شود.مطابق ماده چهار پیمان دوستی بین اتحاد شوروی و افغانستان، پس از مشورت دوجانبه اتحاد شوروی محق است که به منظور حفظ امنیت، استقلال و تمامیت ارضی افغانستان وارد عمل شود.

چنین مطلبی می تواند به طور سیاسی و روانشناسانه و از طریق انتشار حمایت از «شورشیان» و به وسیله «هجوم» پاکستان در مطبوعات اتحاد شوروی و افغانستان، قبولانده شود، برای اولین بار، افغانستان در مطبوعات شوروی به عنوان یکی از اعضاء جامعه سوسیالیستی که می تواند موضوعات خود را مطابق نظریه های برژنف انجام دهد، توصیف شده است.

6- بعید به نظر می رسد که اتحاد شوروی درگیری خود را تا سطح دخالت نظامی پیش ببرد، زیرا چنین کاری منجر به یک ریسک خطرناک خواهد شد. اول از همه چنین قدمی باعث تحریک عکس العملهای منفی خواهد شد. به ویژه در میان عربها و دنیای اسلام. اما هنوز ممکن است که مسکو برای یک چنین ریسکی آماده باشد.

7- اما مسئله جدی تر مقاومتی است که انتظار می رود توده افغانی نشان دهد و عواقب حاصله آن برای اتحاد شوروی خواهد بود. ملت افغان به هیچ چیز به اندازه آزادیشان اهمیت نمی دهند و تا این زمان قادر بوده اند که از خود در قبال تمام خارجیانی که ادعای برتری کرده اند دفاع کنند و هرگز وادار به پذیرش حاکمیت استعماری از هر نوعی نشده اند. در صورت مداخله شوروی، جمیعت افغانها تمامی دعواهای قبیله ای موجود را ندیده گرفته و علیه هجوم شوروی همچون یک فرد قیام خواهند کرد.

8 - قابل تردید به نظر می رسد که اتخاذ شوروی قادر باشد بر این مقاومت غلبه کند. غیرقابل دسترس بودن نواحی (80 درصد نواحی افغانستان با کوهستانهایی که برای چریکها مطلوب است پوشیده شده) روحیه جنگجویی قبایل کوهستان نشین و ساخت محتمل می سازد. بایستی در نظر گرفته شود که یک مداخله منجر به جنگ چریکی مستمری خواهد شد که نتیجه آن کاملاً نامشخص می باشد و برای یک مدت طولانی نیروهای روس را زمین گیر خواهد کرد.

9- هیچ تردیدی نیست که اتحاد شوروی به عمل کردن در جهت حمایت از رژیم کابل ادامه خواهد داد.

سلاحهای بیشتری فرستاده خواهد شد و شمار مستشاران روسی افزوده خواهد شد. همچنین می توان

ص: 610

نتیجه گرفت که مسکو احتمالاً از واحدهای نظامی ازبکستان و تاجیکستان که هنگامی که به لباس افغانی ملبس شوند، از نقطه نظر جسمی و لهجه ای غیرقابل تشخیص خواهند بود، استفاده کند. در حال حاضر مشکل است بتوان تشخیص دادا که آیا مسکو واقعا آماده پذیرش مخاطره دخالت نظامی هست یا نه؟ پایان متن.

شروع متن مقاله ترکیه افغانستان برداشت عمومی بعد از کودتای آوریل 1978 چنین بود که رژیم جدید برای ریشه دواندن، دوران مشکلی در پیش دارد و شخصیت مستقل و محافظه کار مردم افغانستان به آسانی به سمت رژیم طرفدار شوروی با ماهیت کمونیستی نخواهد رفت.

این پیش گویی به حقیقت پیوسته است. ابتدا چادرنشینها در حاشیه مرزهای بین المللی کشور از پذیرش حاکمیت رژیم سرباز زدند، مقاومت آنها تدریجا تا آنجا گسترده شد که در مارس 1979 در هرات و سپس در 23 ژوئیه و در طول تعطیلات آخر هفته در کابل جنگ درگرفت. علیرغم تلاش دولت جهت تاویل ناآرامیها به عنوان تحریکات خارجی، به نظر می رسد که نیروهای اصلی در پشت آن، همان ناسازگاریهای فوق الذکر باشد.

بدیهی است که ایران و پاکستان رژیم افغانستان را به دیده صمیمت نمی نگرند و آن را به عنوان تضاد با رژیم اسلامی خویش تلقی می کنند. با وجود این هیچ کدام از دو کشور در موقعیتی نیستند که بتوانند عملی انجام دهند.

پاکستان: وضعیت اقتصادی و انزوای او در منطقه عوامل مؤثری در موضع وی می باشند، این مطلب که چادرنشینانش در طول مرزهای افغانستان عملیاتی بر علیه افغانستان به عهده دارند، با وجود و یا عدم وجود افغانستان این یک مشکل اصلی برای پاکستان است که نظم و حاکمیت دولت را در آن نواحی اعمال کند. او (پاکستان) ناچار است که در طول نواحی مرزی ناهموارش متوسل به عملیات نظامی سنگین شود.

ایران: با وجود اعلامیه های مختلفی از جانب رهبران مذهبی مبنی بر محکوم کردن ظلمی که بر همنوعانشان در افغانستان می رود مشکل است که در شرایط فعلی منتظر حرکت اساسی تری از جانب ایران باشیم.

به همراه مخالفتهای محلی نسبت به رژیم افغان، گروههای مختلفی نیز تشکیل شده اند که در بعضی کشورهای اروپایی و هندوستان تظاهراتی به راه انداخته اند، خصیصه اصلی گروههای مخالف چه داخلی و چه خارجی افغانستان، چه مسلح و چه غیرمسلح، ماهیت مستقل آنها از یکدیگر، فقدان هماهنگی در بین رهبرانشان می باشد. این کمبودها از احتمال موفقیت می کاهد.

موضع شوروی در قبال مخالفتهای محلی قویتری در افغانستان اهمیت قابل توجهی خواهد داشت.

ژوئن امسال، شایعاتی مبنی بر احتمال مداخله شوروی در محافل دیپلماتیک کابل وجود داشته است. یک سفیر عرب به همتای ترکش گفت که ترکی در هشتم ژوئن به منظور تقاضای واحدهای نظامی شوروی به مسکو رفت و اینکه روسها تقاضای او را رد کردند و فقط رهبران افغان را مطمئن کردند که کمکهای اقتصادی ادامه خواهد یافت. قید معاهده دوستی در کشور مبنی بر تسریع در فراهم آمدن واحدهای نظامی

ص: 611

روسی، به عنوان حاصل یکی از تقاضاهای افغانستان گنجانیده شده بود. واضح است که رهبران شوروی آن را به عنوان آخرین توسل می نگرند و حتی بعدا مجبور درگیر شوند، شبیه به ماجرائی که در ویتنام اتفاق افتاد به هر حال در صورت وخیم تر شدن وضع ترکی.

خواهند شد در حالی که فرضیات زیرا در ذهن دارند با وضعیت بسیار محتاطانه مقابله نمایند.

چنین قدمی می تواند منجر به نزدیکی چین - پاکستان - ایران و ایالات متحده شود.

بدین قرار روسها می توانند عمل به نفع چینیها را خاتمه بخشند. روسها ممکن است با مردم افغان مستقیما درگیر شوند، شبیه به ماجرایی که در ویتنام اتفاق افتاد. به هر حال در صورت وخیم تر شدن وضع ترکی،روسها می توانند یک تغییراتی در مارکسیستهای افغانستان ایجاد کنند و بدین ترتیب سعی کنند تا ظاهری مشفقانه را حفظ کنند. به نظر می رسد که این طرح از احتمال بیشتری برخوردار است. آنها ممکن است در مورد به قدرت رساندن فرد دیگری از حزب ترکی فکر کنند و یا حتی حزب پرچم را که قبلاً به وسیله حزب خلق از صحنه خارج شده بود،به قدرت برسانند. پیش بینی اینکه این مسئله با خونریزی و یا بدون خونریزی صورت گیرد، مشکل است. اگر در بین مارکسیستها جنگ قدرت پیش آید این می تواند شانس خوبی به مخالفان ارائه کند.

قبلاً شواهدی بروز کرده که حاکی از آن است که تمامی کشورهای بلوک شرق از ترکی راضی نیستند.

تذکرات زیر که به وسیله سفیر آلمان شرقی و سفیر تازه وارد ویتنام به سفیر ترکیه گفته شده، در این متن توضیح داده می شود. (جمهوری دموکراتیک آلمان) علل مشکلات رژیم در سری اشتباهاتی است که مرتکب شده است. در شرایطی که، مقاومت گسترده دفاعی در تمامی کشور علیه رژیم وجود دارد، دیگر جای هیچ گونه اشتباه جدیدی باقی نمانده است. از این به بعد رهبران مجبورند بسیار ملاحظه کار باشند.

اولین قدم اشتباه، درست مانند بازی شطرنج، می تواند به باختن در این بازی منجر شود. آنهایی که مقاومت می کنند بدون استثنا حتی زنان و کودکان، تحت بازداشت قرار می گیرند. همه می دانند که این کار مؤثر نیست. در مجموع به نظر می رسد که حمایت روسها ادامه دارد. شاید در کوتاه مدت و به صورت داخلی و مخصوصا از خود حزب، جانشینانی ظاهر شوند.

(ویتنامیها) علیرغم اینکه تازه وارد شده ام، مشکل نیست که بحران داخلی را ببینم، این بحران از فاصله ای که بین رهبران و مردم وجود دارد و خط مشی سرسختانه ای که در قبال شورشیان در پیش گرفته و بالاخره از اصلاحاتی که بدون مقدمات لازم صورت گرفته است، ناشی می شود. اینها همچنین ممکن است که دلیل آخرین تغییرات در کابینه دولت باشد.

روابط افغانستان را با کشورهای بلوک غرب نمی توان خوب توصیف نمود تا چندی پیش رهبران تأکید کردند که خواهان روابط حسنه با آمریکا می باشند، اما پس از قتل سفیر آمریکا در افغانستان که منجر به سرد شدن روابط بین دو کشور شد، آنها در اعلامیه های عمومیشان از فرانسه، انگلیس و آمریکا به عنوان اولین کشورها در جرگه کشورهای مخالف رژیم افغانستان یاد کرده اند.

روابط ایران و افغانستان هنوز متشنج می باشد. در هر موقعیتی افغانها از رهبران مذهبی ایران به عنوان «رهبران متعصب» یاد می کنند و در پشت هر شورشی به دنبال رد پای شیعه و یا ایرانیها می گردند. در دیدار ماه ژوئیه «دوست» معاون وزیر امور خارجه افغانستان باب مذاکره با پاکستان را باز کرد. مقامات پاکستانی برداشت خود را مبنی بر اینکه «دوست» اختیارات چندانی نداشته و در طی دیدارش کار مهمی

ص: 612

انجام نداده به سفارت ترکیه ابراز کردند. معهذا درست بعد از این دیدار بود که احتمال یک دیدار توسط آقاشاهی مشاور امور خارجی پاکستان به منظور فراهم آوردن ملاقاتی بین ترکی و ژنرال ضیا قوت گرفت.

پایان متن.

شروع متن مقاله انگلستان افغانستان 1- گزارشات اخیر نشانگر این مطلب است که توانایی رژیم ترکی در کنترل اوضاع به طور فزاینده ای متکی به حمایتهای نظامی شوروی می باشد. از نقطه نظر شوروی ابقاء یک دولت دوست و همگام با شوروی به مراتب از ابقاء ترکی یا امین مهمتر است. اما ما نباید بدین طریق نظر شوروی را نسبت به «انقلاب افغانستان» ناچیز بشماریم.

2- روسها بر این مسئله که یک انقلابی در افغانستان به وقوع پیوسته و اینکه انقلاب نمایانگر سود سرشاری برای مردم افغانستان بوده و از لحاظ کیفی یک خصیصه جدیدی به روابط شوروی - افغانستان بخشیده، سرمایه بسیاری گذاشته اند. با وجود اینکه افغانستان در عمل به صورت عمده ای به اتحاد شوروی وابسته بماند یا نه، اگر رژیم غالب انقلاب را رد کند، روسها، آن را به عنوان یک عقب گرد می نگرند. آنها اگر دلیلی برای هراس از یک عقب گرد ضدروسی داشتند بیشتر نگران می شدند.

3- اگر هیچ جانشینی برای ترکی و امین که احتمالاً ماندنی هستند نباشد که لااقل از طریق صحبت و سخنرانی به ادامه انقلاب کمک کند، روسها تا حد قابل ملاحظه ای در حفظ رژیم کنونی پیش خواهند رفت.

خسارات مداخله نظامی مستقیم با تعداد زیادی از واحدهای نظامی روسی که به طور مشهود تحت فرماندهی روسها باشد و مستقیما عمل کند، زیاد است و بعید است که روسها از آن استفاده کنند. عملی که روسها احتمالاً ترجیح می دهند و شواهدی هم بر آن وجود دارد این است که به بهانه وخامت اوضاع داخلی که به علت مداخله عوامل خارجی ایجاد شده و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی تهدید شده، طبق ماده چهار عهدنامه دوستی بین افغانستان و شوروی، حضور نظامی خود را تقویت کنند.

4- روسها بیشتر از آنچه که واقعا لازم دارند در افغانستان مانده اند، ولی اکنون در وضعیتی قرار دارند که نمی توانند به راحتی و بدون آبروریزی زیاد و خسارات زیاد به منافعشان، عقب نشینی کنند.

5 - در رابطه با موضوع بالا، اگر جانشینی برای ترکی و امین در دسترس باشد روسها مایلند که دست به کار شوند. مشکل اینجاست که اگر جانشینی هم برای ترکی و امین پیدا شود مشکل است که بتواند پایگاه توده ای برای خودش کسب کند، مگر اینکه این جانشین نشان دهد که به طور قابل ملاحظه ای کمتر از ترکی و امین به شوروی وابسته است. حتی اگر روسها تصمیم بگیرند که موقعی که رژیم جانشین سرکار می آید دهنه را شل کنند (منظور دادن اختیارات بیشتر می باشد - مترجم)، گروه سیاسی وجود ندارد که این نقش را به عهده بگیرد. یک رژیم نظامی ممکن است یک نوع جانشین باشد. ممکن است در نظر مردم ارتش به اندازه کافی فرق داشته باشد که با حزب خلق به یک چوب رانده نشود. روسها ممکن است به سهم خودشان راضی باشند که اگر تعداد زیادی افسر افغانی در روسیه تربیت شوند، می توانند آنها را به ادامه

ص: 613

نفوذشان در افغانستان مطمئن سازند.

به هر حال، هر چند که ترتیب یک کودتا را دادن برای روسها آسان می باشد، ولی دلایل خوب و کافی وجود دارد که نسبت به وفاداری و قدرت ارتش برای پذیرفتن مسئولیتهای زیادتر، شک نمود.

مقام بلندپایه شوروی در اکتبر گذشته از کابل دیدار کرده است

سند شماره (3) از: سفارت آمریکا کابلتاریخ: 8 اوت 79 به: سفارت آمریکا مسکو طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مقام بلندپایه شوروی در اکتبر گذشته از کابل دیدار کرده است.

1- (تمام متن محرمانه) 2- یک سفیر آسیای جنوبی در کابل از قول سفیر آلمان شرقی هرمن شوسیائو گفته است که «مرد شماره چهار شوروی در اکتبر گذشته از کابل دیدار نموده است.» سفیر آسیای جنوبی فکر می کند که منظور شوسیائو، شخصیت روسی، اکیریلنکو می باشد.

3- آیا سفارت آمریکا در مسکو یا وزارت امور خارجه از هویت شخصی که شوسیائو بدان اشاره می کند اطلاع دارند یا خیر؟ آمستوتز

نقطه نظرهای ترکیه در مورد افغانستان

سند شماره (4) از: سفارت آمریکا آنکاراتاریخ: 19 اوت 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: نقطه نظرهای ترکیه در مورد افغانستان 1- کل مطلب محرمانه است.

2- این یک گزارش اطلاعاتی است. هیچ گونه اقدامی لازم نیست.

3- خلاصه: نظریات مقامات (وابسته به وزارت امور خارجه) در روزهای اخیر نشان داده است که برداشتهای دولت ترکیه از اوضاع افغانستان، عموما شبیه تجزیه و تحلیلهای آمریکا است. ترکها از بیانات برژینسکی به عنوان شواهد علاقه سخت آمریکا به وضعیت افغانستان استقبال کردند. پایان خلاصه مطلب.

4- در خلال گفتگوهای جداگانه با مأمورین سفارت در 7 و 8 اوت، میتات بایکان رئیس قسمت آسیای جنوبی وزارت امور خارجه و حسین سلم مدیرکل امور سیاسی، از بیانات اخیر برژینسکی در مورد افغانستان استقبال کردند. دولت ترکیه بیانات وی را به عنوان شاهدی بر تمایل ایالات متحده به ایفای نقشی فعال تر در افغانستان می بیند. در هر صورت سلم فکر می کند که بیانیه بتواند روسها را از دست زدن به هر تلاشی برای حفظ رژیم کمونیستی در کابل باز دارد.

ص: 614

5 - به عقیده سلم، شوروی از این « فرصت تاریخی» برای وسعت بخشیدن به نفوذ خود در افغانستان نخواهد گذشت. دولت ترکیه اقدام آشکار واحدهای ارتش شوروی را پیش بینی نمی کند. با این حال سلم بر این عقیده بود که امکان دارد مداخله شوروی تدریجا و به شکل همکاری نظامی افزایش یافته و حضور مستشاران نظامی، بالا بگیرد. معذالک ترکها گزارشهای ناقصی، فقط از جنگهای اخیر کابل داشتند، اما آنها بر این عقیده اند که دولت ترکی در وضع بسیار بدی است. به عقیده سلم شورویها کار خیلی کمی در جلوگیری از مخالفت صریح خمینی با رژیم کمونیستی کابل می توانند انجام دهند، اما آنها (شورویها) سعی خواهند کرد که بر پاکستان فشارهای دیپلماتیک وارد کنند.

6- دیگر مقامات وزارت امور خارجه ترکیه که تجاربی در افغانستان دارند، اخیرا نظرات مشابهی ابراز نموده اند؛ رئیس شاخه خاورمیانه وزارت امور خارجه آلپ کار عثمان اغلو اشاره کرد که در زمان کودتای ترکی، دولت ترکیه و دولت داوود در حال برقراری مجدد برنامه های آموزش قبلی برای افسران نیروی هوایی افغانستان بودند. ترکها بر این عقیده اند که رژیم بیشتر افسرانی را که ترکیه آموزش داده زندانی کرده و یا در خانه تحت نظر قرار داده و جای آنها را به افسران آموزش دیده روسی داده است.

اسپایزر

فرستنده رادیویی مخالفین افغانی

سند شماره (5) از: کنسول آمریکا در پیشاورتاریخ: 9 اوت 1979 به: وزیر خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 8959 موضوع: فرستنده رادیویی مخالفین افغانی 1- تمام متن محرمانه 2- به گفته ضیا ناصری شهروند آمریکایی متولد افغانستان، به زودی یک ایستگاه رادیویی مخالفین افغانی به اضافه رادیو اسمر در این ناحیه به کار خواهد افتاد. ناصری فعلاً در ارتباط با کلینیک پشتو - آمریکایی خود برای آوارگان افغانی، در پیشاور به سر می برد. (عطف به تلگراف مرجع الف. همچنین یادداشت جداگانه ارسال خواهد شد.) ناصری ادعا می کند که با خود از آمریکا یک فرستنده رادیوئی کوچک با برد 80 کیلومتر آورده است.

رادیو، که با یک باطری ماشین کار می کند، گفته شد که به اندازه کافی کوچک است که در یک جامه دان جا بگیرد. ناصری در مورد اینکه آن را از کجا فراهم کرده چیزی نگفت، فقط گفت که در آمریکا آن را به دست آورده است. او به من پیشنهاد نکرد که رادیو را ببینم، منهم از او نخواستم.

4- ضیاء ناصری در مورد استفاده از این رادیو نیز به ما چیزی نگفت. رادیو در مناطق مرزی در اطراف پاکستان یا در یک ناحیه «آزاد شده» افغانستان کار خواهد کرد. رادیو هم چون درمانگاهی که او مشغول ساختنش است، با هیچ گروه به خصوصی از مخالفین افغانی مربوط نخواهد بود، اما در عوض « بیطرف» خواهد بود. او گفت، رادیو برای مقاصد « انسان دوستانه» خواهد بود.

5 - بر طبق اظهارات ناصری، دولت پاکستان باخبر است که ناصری فرستنده را به داخل کشور آورده

ص: 615

است.

6- ناصری به من گفت، رادیوی مخالفان «رادیو اسمر» که یک ماه است گاه و بیگاهی کار می کند، یک جز از تجهیزات غنیمت گرفته شده است. بنا به گزارش، رادیو یک فرستنده روسی نصب شده روی جیپ است که از ارتش افغان غنیمت گرفته شده و برای برنامه های عمومی تنظیم شده است. رادیو به وسیله حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار کنترل می شود.

7- سفارت در اسلام آباد اضافه می کند: این گزارش در پیشاور نوشته شده بود، قبل از آن که کیسه های پستی حامل کپی منابع ب و ج به آنجا برسد، بنابراین کنسول از آن تبادل با خبر نبود.

آرچارد

سفر نیوسام معاون وزیرامور خارجه به آسیای جنوبی

سند شماره (6) از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیتاریخ: 12 اوت 1978 به: هیئت نمایندگی آمریکا در مقر ناتو فوری طبقه بندی: سری شماره: 4166 موضوع: سفر نیوسام معاون وزیر امور خارجه به آسیای جنوبی هیئت نمایندگی می تواند از ملاحظات زیر درباره سفر نیوسام معاون وزارت خارجه در تاریخ 19-8 ژوئیه به آسیای جنوبی به طور شفاهی استفاده کند.

1- الف: افغانستان، مقامات افغانی تمایل خود را برای مناسبات دوستانه با ایالات متحده ابراز داشته و بر سیاست خود درباره عدم تعهد تکیه کردند. آنها گفتند که سرگرم بررسی مسائل مختلف از قبیل مسئله مرزها با پاکستان و قرارداد آب ایران هستند و هنوز درباره سیاستهای خود تصمیمی نگرفته اند. آنها اظهار داشتند که تصمیم آنها هر چه که باشد امیدوارند با همسایه های خود از طریق مذاکرات به حل و فصل برسند.

ب: درباره امور داخلی آنها گفتند که یک نقشه پنج ساله تنظیم خواهند کرد و اولویت اول آنها اصلاحات ارضی خواهد بود، آنها گفتند که اصل تعاونی از نظر آنها بر اصل اقتصاد اشتراکی ارجح است.

ج: در حالی که درباره سفارتهای کشورهای غربی در کابل چنین احساسی وجود دارد که تعداد مستشاران شوروی رو به افزایش است، این امر از طرف مقامات افغانی ذکر نشد، هر چند افغانیها خاطر نشان ساختند که افغانستان از 60 سال قبل تاکنون مناسبات خوبی با اتحاد جماهیر شوروی داشته و آنها را در انتظار آن هستند که کمکهای اساسی از جانب اتحاد جماهیر شوروی به آنها بشود. آنها همچنین امیدوارند که از دیگران نیز کمکهای اساسی دریافت کنند.

د: ما این امکان را بعید نمی دانیم که نفوذ شوروی ممکن است افزایش یابد، ولی معتقدیم که فتح بابهایی از جانب حکومت جدید برای مناسبات دوستانه و مساعدت باید از پاسخ گوییهای مثبت برخوردار باشد.

ایالات متحده برنامه های مساعدتی کنونی خود را ادامه خواهد داد.

ه: در عین حال اگر برنامه های ایالات متحده و کارمندان سرگرم در انجام این برنامه ها از رفتاری

ص: 616

مشابه با رفتاری که نسبت به دیگر کمک دهندگان اعمال می شود برخوردار نشود و اگر حکومت افغانستان از روش غیرمتعهد اصیل خود منحرف شود، یا دست به سیاستهایی بزند که اسباب زحمت و مشکلاتی برای پاکستان و ایران فراهم کند، اوضاع باید از طرف آمریکا مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد.

و: پاکستان، ایران و عربستان سعودی از نفوذ فزاینده شوروی در افغانستان نگرانند، ولی معتقدند که کشورهای غربی باید به حضور خود در آنجا ادامه دهند و اینکه کشورهای منطقه باید از هر گونه اقدام تحریک آمیز که ممکن است افغانستان را به اتکای بیشتر به شوروی سوق دهد اجتناب کنند. هندیها نظریه حاکی از آسودگی بیشتری دارند، هر چند آنها درباره نفوذ فزاینده شوروی در کابل و امکان ثباتی بیشتر در مرز افغانستان و پاکستان آنقدرها هم راضی نیستند.

2- الف: پاکستان - مکالمات با مقامات پاکستانی حاکی از آن بود که آنها معتقدند که اتحاد شوروی اکنون افغانستان را در کنترل خود دارد و آنها در نتیجه این وضع خود را در معرض (نفوذ شوروی -م) احساس می کنند. پاکستانیها نیز نسبت به هند عمیقا سوءظن دارند و نسبت به ایران روش توام با قید احتیاط دارند. آنها به تدریج اعتماد خود را نسبت به غرب و سنتو از دست می دهند. با توجه به این عوامل پاکستانیها در فرایند تجدید نظر در سیاستهای خود، از جمله چشم انداز سازش با اتحاد شوروی و کسب یک وضع ناظر در نهضت عدم تعهد، قرار گرفته اند. آنها گفتند که در شرف مطالعه راههایی از قبیل ترک سنتو برای کاهش فشار اتحاد شوروی می باشند، ولی ژنرال ضیاءالحق به نیوسام اطلاع داد که پاکستان دست به اقدام بدون مطالعه و فوری نخواهد زد.

ب: درباره مسئله عمل آوردن مواد هسته ای، پاکستانیها برای انصراف از اندیشه کارخانه عمل آوردن مجدد، علیرغم اصرار ما درباره اینکه با توجه به اوضاع و احوال تغییر یافته افغانستان موقع پاکستان دگرگون خواهد شد و اینکه در صورتی که مسئله عمل آوردن مجدد سوخت هسته ای حل شود، ما می توانیم به اجرای برنامه های مساعدتهای اقتصادی قبلی با حکومت ضیاء ادامه دهیم اظهار بی میلی کردند. حکومت ضیاء احساس نمی کند که به اندازه کافی نیروی سیاسی داشته باشد تا در تصمیم اولیه بوتو برای به دست آوردن ظرفیت عمل آوردن سوخت هسته ای تغییری دهد.

3- عربستان سعودی و دو یمن: مقامات عربستان سعودی بر سر کودتای اخیر در عدن اظهار نگرانی کرده اند، زیرا آنها معتقدند که این کودتا نشانه دیگری از کوشش شوروی برای محاصره شبه جزیره نفت خیز عربستان با رژیمهای خصمانه نسبت به حکومتهای میانه رو است.

آنها بر سر آنچه که معتقدند به ویژه اظهار نگرانی کرده اند، سرازیر شدن سربازان بیگانه به داخل جمهوری دمکراتیک خلق یمن به دنبال این کودتا است و ما از حکومت عربستان سعودی درباره نقش آن در اجتماع جامعه عرب در تاریخ دوم ژوئیه که منتهی به محکوم شدن نقش جمهوری دمکراتیک خلق یمن در قتل رئیس جمهوری یمن شمالی و منزوی شدن بیشتر سیاسی و اقتصادی رژیم عدن شد تمجید کردیم.

ما همچنین با حکومت عربستان سعودی برای تسریع تحویل تجهیزات نظامی به یمن شمالی که قبلاً به تصویب ایالات متحده رسیده کار می کنیم و قصد نداریم در مرحله فعلی به فتح با بهای جمهوری دمکراتیک خلق یمن در علاقه به بهبود مناسبات با ایالات متحده پاسخ مثبت دهیم.

«ونس»

یک بازدید کننده سطح بالای روسی از کابل دیدن کرد

ص: 617

سند شماره (7) از: سفارت آمریکا مسکوبه تاریخ: 14 اوت 79-23/5/58 به: سفارت آمریکا کابل طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: به قرار اطلاع، یک بازدید کننده سطح بالای روسی از کابل دیدن کرد 1- (متن کاملاً محرمانه) 2- در طول بحث بر مسئله افغانستان با پروفسور، یوری گنکوسکی از موسسه خاور شناسی (گزارش تلگرامی سپتامبر)، مقام سفارت درباره شایعه ملاقات یک عضو حزب کمونیست شوروی که در اکتبر گذشته از کابل دیدن کرده است، سؤال کرد، گنکوسکی خندید و جواب داد: «من می توانم به شما اطمینان دهم که از تاریخ آوریل 1978 انقلاب افغانستان تاکنون هیچ عضو حزب کمونیست شوروی از این کشور دیدن نکرده است.» گاریسون

ماهیت مخالفان رژیم در افغانستان

سند شماره (8) از: سفارت آمریکا کابلتاریخ: 16 اوت 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره: 6251 موضوع: - (استفاده اداری محدود) ماهیت مخالفان رژیم در افغانستان 1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه - مخالفت فزاینده نسبت به رژیم خلقی افغانستان به رهبری نور محمد ترکی رئیس جمهور و حفیظ اللّه - امین نخست وزیر از سوی عناصر نامتجانس که انگیزه های آنها تظلمات متفاوت است، نشان داده می شود. عناصر تشکیل دهنده اولیه برانگیزنده گروههای مختلف مخالفان که برای یک دگرگونی شدید در این رژیم انقلابی مبارزه می کنند عبارت است از ترس نسبت به سرکوبی اسلام و احساس نفرت نسبت به آنچه آنها فروخته شدن روح ملی افغانستان به مسکو درک می کنند.

رهبری مشترک ترکی و امین امکان کمی برای مانور دادن دارد و راه حلهای چندانی هم که راه را برای احتمال معکوس کردن روند جاری باز گذارند، در اختیار ندارد، غیر از آنکه فقط پاسخگوی مقداری از تقاضاها برای چنین دگرگونی شدیدی است، بنابراین تشدید عملیات ضد شورش همراه با کوشش بزرگتری از جانب شوروی برای نجات خود انقلاب افغانستان نه برای این دستگاه رهبری ویژه، در افق نمایان است. علیرغم موفقیتهایی که تاکنون به دست آمده، مخالفان رژیم همچنان پراکنده و غیر متشکل هستند و به طور عمده فاقد رهبری.

3- موانع بزرگی در پیش پای کوشش عصیانگران برای سرنگون کردن یک رژیم مصمم و بی امان و به

ص: 618

خوبی مسلح شده قرار دارد و هدفهای مخالفان به طور کلی فاقد شکل مشخص است و مبهم می باشد. با وجود این «پیروزی مخالفان» (که به هیچ وجه تأمین نشده است) ممکن است برای علاقه بشر دوستانه و عمرانی و سیاسی ایالات متحده در این کشور و در این منطقه خوش یمن باشد. سقوط یک رژیم رادیکال دست چپی و مورد حمایت شوروی به حق می تواند انعکاسهای مثبتی برای ایالات متحده در سراسر جهان سوم، از طریق نشان دادن اینکه نظر حریفان ما درباره روند «گریز ناپذیر» تاریخ لزوما «دقیق نیست، داشته باشد. همچنین علیرغم قلت اطلاعات ویژه، رژیمی که به رهبری مخالفان رژیم کنونی بر سر کار آید می تواند به حق به بازگشت حضور ایالات متحده در زمینه عمرانی در این منطقه کمک کند و برعکس، رژیمی که بر شالوده تعالیم برخواسته از بنیاد گرایی اسلامی استوار باشد، احتمالاً برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی چندان اولویتی قائل نخواهد شد (مثلاً بیانیه حزب اسلامی افغانستان خواستار تحمیل مجدد» پرده (مقصود حجاب است - م) و محکوم کردن زنان به یک زندگی منزوی است) و شاید انتقام جوییهای وسیع ناگزیر علیه خلقیها فعل و انفعالات منفی از نظر حقوق بشر داشته باشد، هر قدر هم قصاص علیه بعضی از مقامات خلقی موجه به نظر برسد. معذالک منافع وسیع تر ما با توجه به پیوندهای نزدیک جمهوری دمکراتیک افغانستان با مسکو، در معرض قمار قرار گرفته و به احتمال قوی با برکناری رژیم ترکی و امین خدمتی به این منافع انجام خواهد گرفت.

پایان خلاصه 4- مقدمه: از زمان برقراری جمهوری دمکراتیک افغانستان در شانزده ماه قبل دستگاه رهبری و افراد عادی حزب دمکراتیک خلق افغانستان که عنصر کلیدی کشور را تشکیل می دهد و ریشه های اصلی آن در یک گروه کوچکی از نظامیان و جزئی از اندیشمندان و جوانان شهر نشین جا گرفته اند، می کوشند تا مناسبات «سنتی» سیاسی و اجتماعی این کشور را به شکل شدید و ناگهانی تغییر دهند. با توجه به فقر و عقب ماندگی افغانستان هدفهای این رژیم انقلابی به خودی خود شاید از پشتیبانی اغلب محافل علاقه مند به بهبود وضع مردم افغانستان برخوردار باشد. معذالک یک سلسله اشتباهات سیاسی و سیاست سرکوبی خشن و بعضی از مفاهیمی که به عقیده و اصرار رژیم سوء تعبیر شده است، باعث به وجود آمدن و تشدیدیک نهضت مخالفان گردیده است که عملیات آن ظرفیت حکومت افغانستان را برای کنترل کشور در خارج از مراکز بزرگ جمعیتی کاهش داده است، هر چند که رژیم هنوز هم می تواند به سرعت و با قدرت در نزدیکی قلب سیاسی کشور با این نهضتها به مبارزه برخیزد (همچنان که روز پنجم اوت این موضوع نشان داده شد)، با وجود این مخالفت با رژیم علیرغم پراکنده بودن و فاقد رهبر بودنش، تقریبا در همه جا گسترش یافته و ظاهرا تظلمات عمیقی که باعث به میدان آمدن هزاران شورشی، با به خطر انداختن همه چیز خود در کوشش برای سرنگون کردن رژیمی که مدعی است که تنها غم و غصه آن رفاه توده های افغانستان است، تشدید می شود.

5 - عناصر اصلی معادله مخالفت: مخالفت با رژیم جمهوری دمکراتیک افغانستان یک شورش هماهنگ و یکدست نیست، زیرا تعدادی از عناصر نامتجانس، به دلایل مختلف برای به وجود آوردن دگرگونی شدیدی در این رژیم مبارزه می کنند، گروههای شورشی که اکنون عملاً سرگرم نبرد علیه ارتش افغانستان هستند، نیروی انسانی خود را از روستاها و قبائل به دست می آورند که این عناصر در هر جا از 80 تا 90 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند. این بخشهای به طور کلی بیسواد جامعه افغانستان،

ص: 619

حریفان سنتی هر حکومت مرکزی در کابل هستند، هر چند بیشتر آنها اگر به حال خود گذارده شوند شم و احساس سیاسی ندارند. معذالک بعضی از دهکده ها به دلایل مختلفی (مثلاً اقتصادی) از جمهوری دمکراتیک افغانستان بدون شک پشتیبانی می کنند، زیرا جمعیت روستایی همچنین منبع نیروی انسانی حکومت برای تشکیل صفوف سربازان خود می باشد و بدین ترتیب مقاومت در برابر رژیم افغانستان هر چند گسترش یافته است، هنوز کاملاً در مقابل توانایی رژیم برای رفع نیازهای خود از لحاظ سربازان ساده قرار نگرفته است، هر چند در واقع مشکلاتی پیش آمده است.

6- تعدادی از عناصری که چندان پایگاهی ندارند نیز به کوششهای مخالفان کمک می کنند.

خویشاوندان آنهایی که برکنار شده یا از سایر لحاظ در معرض تعقیب و آزار این رژیم قرار گرفته، بدون شک در جستجوی انتقام هستند، چنانچه سنت در این جامعه اشباع شده از احساس انتقام حکومت می کند، هر اندازه که این دستگاه رهبری بیشتر برای تعقیب سیاستهای گذشته خودش دوام بیاورد بر تعداد این گروه ویژه افزوده خواهد شد.

دسته چپیهای سرخورده و منزوی شده (که بیشتر آنها از حزب پرچم و همچنین بعضی از حزب خلقیهای وامانده هستند) نیز در پی دگرگونی هستند و احساس آنها کمتر از دیگران نیست، زیرا آنها معتقدند که رهبری گروه ترکی و امین به روح اصیل انقلاب خیانت کرده و حسن نیت اولیه ای که با پیش آمدن یک حکومت اصلاح طلب در شانزده ماه قبل نشان داده شد، از میان رفته است.

عناصر سرخورده نظامی که در نظر آنها این کشتار و زد و خورد پایانی ندارد، یک بخش بالقوه انتقاد کننده از مخالفان را تشکیل خواهند داد، به ویژه اگر فرار از خدمت نظام و پیوستن به صفوف مخالفان افزایش یابد و یا اگر شورشهایی مانند شورش پنج اوت باز هم اتفاق بیفتد. گروههای مخالفان که ستاد آنها در پیشاور (پاکستان) است، عبارتند از ناراضیان «دستگاه حاکمه» سابق که به طور کلی با تحقیر بر خلقیها نگاه می کنند، زیرا بیشتر آنها از لحاظ شجره شناسی به طبقات برگزیده افغانستان تعلق ندارند. معذالک این «جبهه های آزادی بخش» به خودی خود جمهوری دمکراتیک افغانستان را به مبارزه نمی طلبند و جبهه آزادیبخش ملی افغانستان و سایر جبهه ها اگر بخواهند نقش مهمی در آینده ایفا کنند، شاید ناگزیر باشند اختلافات درونی خود را حل کنند و یک شالوده ای را بر اساس حسن نیت برای اجرای عملیات شورشی در نزدیک قلب سیاسی کشور برقرار کنند. گروههایی که هدفهای دائمی ندارند نیز مزاحمتهایی برای حکومت افغانستان ایجاد می کنند و در عین حال راهزنها و سایر عناصر جنایتکار عملیات خود را در امتداد شاهراه های عمده کشور افزایش می دهند و بدین ترتیب به درهم ریختگی نظم و قانون در خارج از شهرها کمک بیشتری می کنند.

7- گروههای عمده ای که در داخل افغانستان سرگرم عملیات می باشند و مناطق عمده عملیات موفقیت آمیز مخالفان از این قرارند: ایالات شرقی نورستان (که در آن نورستانیها فقط علاقه مند بودند که مانع دسترسی رژیم به موطن پر از زمینهای ناهموار خود شوند، ولی اکنون ممکن است با جنگ در دره پنج شیر که به کابل بیشتر نزدیک است وابستگی پیدا کنند)، ایالت پکتیا در جنوب شرقی پایتخت (که نهضت مخالفت آنها ممکن است بیش از همه به آوارگان در پاکستان و همچنین به گروههای «رسمی» مربوط باشد، به ویژه گروه گلب الدین حکمت یار - سیداحمد گیلانی که محل آنها در پیشاور است، و در آنجا کوششهایشان ممکن است به شهرهای گردیز و غزنی برسد.)

ص: 620

ستون فقرات مرکزی هلالی شکل کشور (که جمعیت شیعه هزاره آن که در پائین ترین درجه نردبان اقتصادی و اجتماعی افغانستان قرار دارد، شاید برای آن می جنگند که از سرکوبیها گذشته که به دست حکومت مرکزی تحت سلطه پشتوها دیده است، انتقام گیری کند). منطقه اطراف شهر هرات (که در آنجا نشانه هایی در دست است که «نفوذ» یا «تجربیات» ایرانیان ممکن است به شورشیان فارسی و پشتو کمک بکند) و مناطق کشاورزی ترکمن نشین و ازبک نشین هندوکش (هر چند در این مناطق ارتش کمتر حضور دارد و زدوخوردها به مقیاسهای زد و خوردهای در امتداد مرز پاکستان و افغانستان نیست). شواهد درباره هماهنگی این کوششها بسیار کم است و لااقل تاکنون این عملیات موفق آمیز به ابتکار ساکنان محلی که به دفاع از سرزمین زاد و بومی خود می پرداختند، انجام گرفته است. اگر عصیانگران عملیات بزرگی را در خارج از این مناطق انفرادی به راه بیندازند (همان طوری که اکنون در مورد نورستان صدق می کند)، مشکلات رژیم به طور آشکارا ممکن است دشوارتر شود.

8 - تظلمات اساسی مخالفان ظاهرا برای توجیه زد و خورد دراز مدت کافی به نظر می رسد. دو مفهوم بر این «گلایه ها» که انگیزه عناصر مخالف است و عصیانگری کلی این کشور را به مقیاسهای بزرگتری از سایر ملاحظات تحریک می کند عبارتند از:

اول این مفهوم همگانی که دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان از «خدا نشناسهای کمونیست» تشکیل شده و اینکه گروه ترکی و امین روح ملی افغانستان و آینده آن را به مسکو فروخته است. ترس از سرکوبی نهایی حقوق مذهبی آنها به نمونه آسیای مرکزی شوروی (لازم به یادآوری است که بسیاری از مسلمانان از این مناطق در قرن بیستم برای حفظ تمامیت مذهبی خود به افغانستان گریختند) و نفرت سنتی افغانیها نسبت به همسایه شمالی نیرومند (و بنابراین تهدید کننده)، هنگامی که با سلاحهای مدرن و اراده برای انتقام یکجا شود مشکل بزرگی پیش خواهد آورد. اینها احساسات و عواطفی هستند که کمتر احتمال می رود به سرعت کاهش یابد و بنابراین از میان بردن آنها به کمک زور فوق العاده دشوار است.

9- در عوض برنامه های عمده اصلاحی رژیم (کاهش بیسوادی، اصلاحات ارضی، برطرف کردن شیربها و ممنوع کردن رباخواری) باعث مخالفتهای پراکنده ای شد ولی عصیانگری مداوم با خصومت با این برنامه ها ارتباطی ندارد، هر چند هم این برنامه ها از محبوبیت عمومی برخوردار نباشد. آنچه که روشن است این است که برای اینکه حتی افغانها بر علیه سلاحهای جدید یک حکومت مصمّم و بی امان اسلحه به دست بگیرند، عواطف بسیار عمیقی لازم است و چنین عواطفی در واقع در صحنه سیاسی کنونی افغانستان حکمفرماست.

10- برای اینکه رژیم بتواند روند کنونی را معکوس کند راههای اختیاری معدودی در دسترس می باشد. دستگاه رهبری جمهوری دمکراتیک افغانستان ظاهرا راههای اختیاری سیاسی بسیار محدودی دارد که اگر اتخاذ شود بتواند فرصتهایی برای معکوس کردن جریان کنونی داشته باشد. حکومت عده ای از برنامه های خود را (به ویژه اصلاحات ارضی را) «با موفقیت انجام یافته» اعلام داشته است، ولی این اقدام اثر ملموس ناچیزی بر سطح زد و خوردها داشته است و این تحولی است که این استدلال را که اصلاحات رژیم علل ریشه ای رشد نیروهای مخالف نبوده است، تقویت می کند.

11- دستگاه رهبری برای سروکار داشتن با مسئله مذهبی یک مبارزه، روابط عمومی دامنه داری را به

ص: 621

راه انداخته است که از جمله این استدلال مکرر از سوی ترکی و امین در نطقهای عمومی آنهاست، مبنی بر اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان مطلقا با اسلام مخالف نیست. علاوه بر این در اجتماعی در کابل متشکل از بیش از یکصد تن از عالمان اسلامی اعلامیه ای در پشتیبانی از «تقوای» رژیم و ادعای اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان عملاً «حامی» اسلام است صادر شد.

معذالک این کوشش ویژه به حق ممکن است دیرتر از آن صادر شده باشد که بتواند توده ها را متقاعد کند که یکی از هدفهای اساسی رژیم خلقی، تضعیف اسلام در افغانستان نیست.

12- تغییرات جزئی در مناسبات جمهوری دمکراتیک افغانستان با اتحاد شوروی ممکن است مخالفت با رژیم را تا اندازه ای ملایم تر کند، ولی مشخص کردن راههای پرمعنی که خلقیها بتوانند این هدف را بدون به مخاطره انداختن موجودیت خود تا حد انهدام دنبال کنند، دشوار است، زیرا ارتباط با شورویها پشتیبانی اصلی دستگاه رهبری کنونی است و بدین ترتیب گروه ترکی و امین با این معما مواجه است که جمهوری دمکراتیک افغانستان شاید بدون پشتیبانی وسیع شوروی نتواند به بقاء خود ادامه دهد و در عین حال معمای دیگری پیش می آید و آن اینکه همین پشتیبانی باعث دامن زدن احساسات مخالفت ملی گرایانه می شود.

13- یک دگرگونی اصیل در ترکیب دستگاه رهبری (نه صرفا یک ترمیم پستهای وزیران که جنبه آرایشی دارد) ممکن است احتمالاً انقلاب را حفظ کند، ولی یک گروه جدید جمهوری دمکراتیک افغانستان در عین حال ناگزیر خواهد بود عوام الناس افغانی را متقاعد کند که برداشتهای جدید نسبت به اسلام و مسکو به مورد اجرا گذاشته خواهد شد. معذالک در این رابطه صرف نظر از مقدار یا منبع فشار خارجی دستگاه رهبری کنونی کمتر متحمل به نظر می رسد که داوطلبانه جویای انهدام خود باشد.

بنابراین با توجه به اینکه قتلهای سیاسی انفرادی صورت نمی گیرد و این چیزی است که نمی توان آن را غیرمحتمل دانست، شاید رهبران خلقی به کوششهای خود برای نابود کردن مخالفان با توسل به زور ادامه دهند و این سیاستی است که شاید منجر به زد و خورد بیشتر در خارج از شهرها و سطح بالاتری از پشتیبانی شوروی و بالمال مداخله مستقیم شوروی «برای نجات انقلاب» بشود.

14- مخالفان آن قدر هم یکدست و متحد نیستند: علیرغم مشکلاتی که مخالفان برای رژیم خلقی ایجاد کرده اند، با موانعی که ناشی از خود است نیز مواجه هستند و نابودی جمهوری دمکراتیک افغانستان به هیچ وجه گریزناپذیر نیست. مثلاً شورشیان (شاید از لحاظ نقشه و طرح) باید هنوز منطقه ای بزرگتر از یک شهر کوچک را به تصرف خود درآورند (هر چند اکنون مناطق بزرگی در خارج از شهرها برای نیروهای دولتی «ممنوع الورود» به ویژه پس از فرارسیدن شب اعلام شده است) و چنین به نظر می رسد که یک رهبر مخالفان که هویت او شناخته شده باشد و بتواند وفاداری عموم ملت را به خود جلب کند وجود ندارد و کوششهای ضدرژیم فاقد هماهنگی و فاقد نقشه بوده است. تاکنون مخالفین به انگیزه اولیه خطاها و ناآزمودگیهای خود رژیم به فعالیت برخاسته اند. اینها عواملی هستند که می توان آنها را اساسا منفی قلمداد کرد. اگر خلقیها در آینده مرتکب سوء محاسبه نشوند و یا از خود ترفندهای سیاسی ماهرانه ای نشان دهند و اگر شورشیان نتوانند خود را تحت یک رهبری متحد متشکل کنند، معلوم نخواهد بود که تا چه مدت عوامل منفی بتوانند دشواری و رنج لازم برای سرنگون کردن یک رژیم مصمم و به خوبی مسلح شده را تحمل کنند. فشار و فرسایش و تشنج تنها متوجه خلقیها نیست و در اوضاع و احوال کنونی

ص: 622

«پیروزی» به حق نصیب طرفی خواهد شد که بتواند از باختن اجتناب کند.

15- «پیروزی» مخالفان از چند جنبه برای منافع ایالات متحده برخوردار خوش یمن خواهد بود، ولی با در نظر گرفتن جنبه های منفی و مثبت، احتمالاً برای ایالات متحده مساعدتر خواهد بود. به وسیع ترین مفهوم سقوط یک رژیم رادیکال دست چپی مورد حمایت شوروی به حق به منافع ایالات متحده خدمت خواهد کرد و در درجه اول به جهان سوم نشان خواهد داد که دیدگاه حریفان مارکسیست لنینیست ما درباره «روند اجتناب ناپذیر تاریخ جهان» لزوما دقیق نیست.

یک موضع گیری حقیقتا غیر متعهد بین المللی حتما از جانب ما مورد استقبال قرار خواهد گرفت و همچنین مشارکت مجدد ایالات متحده در زمینه عمران اقتصادی در صورت کنار رفتن جمهوری دمکراتیک افغانستان، پیش خواهد آمد. هر چند اطلاعات قاطع درباره هدفهای مخالفان در دسترس نیست. در داخل کشور یک گروه از مخالفان (جبهه ملی انقلاب اسلامی افغانستان) علنا از تشکیل «لویا جرگه» (شورای عالی سنتی افغانستان که برای بحث درباره تصمیمات بزرگ مربوط به کشور تشکیل می شود) علنا دفاع کرده است و بدین ترتیب از پشتیبانی ما از فرآیندهای دمکراتیک برخوردار خواهد بود، البته به فرض اینکه یک چنین اجتماعی درواقع صورت گیرد.

16- بالعکس «بیانیه های» در دسترس صادر شده به وسیله گروه های مخالف خواستار یک نظام اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر تعالیم اسلامی «بنیادگرا» می باشد و بنابراین یک رژیم تحت رهبری مخالفان به احتمال اصلاحات اجتماعی و اقتصادی (که تا این اندازه برای این کشور عقب مانده لازم است و در درجه اول اولویت قرار گرفته) نخواهد داشت. هزاران فقره انتقامجوییهای شخصی، به احتمال قوی علیه کارکنان بازمانده حزب خلق صورت خواهد گرفت و بدین ترتیب سابقه دوران بعد از رژیم جمهوری دمکراتیک افغانستان از لحاظ حقوق بشر لکه دار خواهد شد؛ صرف نظر از اینکه این انتقامهای شخصی علیه بعضی از مقامات حزب خلق حتی موجه جلوه گر شده باشد. یک موضع غیردوستانه نسبت به اتحاد جماهیر شوروی (که اجتناب ناپذیر نیست ولی یقینا با توجه به نیروهای برانگیزنده مخالفان کنونی بیشتر احتمال دارد) ممکن است نتایج بی ثبات کننده ای برای منطقه داشته باشد، به ویژه با توجه به بلاتکلیفیهای حاکم بر کشورهای همسایه افغانستان. در ضمن چنین احتمالی ممکن است در ارزیابی اینکه تا چه حدی می توان با این رژیم خلقی مراوده داشت در محاسبات مسکو در نظر گرفته شود.

17- با محاسبه نکات مثبت و منفی منافع وسیع تر ما به ویژه با توجه به پیوندهای فوق العاده نزدیک جمهوری دمکراتیک افغانستان با مسکو و خصومت تقریبا آشنای آنها با ایالات متحده و جو ترسی که این رژیم در سراسر این کشور (ایالات متحده آمریکا) ایجاد کرده است، به منافع عمده ما با کنار رفتن رژیم ترکی و امین علیرغم ناکامیهایی که ممکن است برای اصلاحات آینده اجتماعی و اقتصادی در داخل افغانستان داشته باشد خدمت خواهد کرد.

آمستوتز

نظرات شوروی در مورد افغانستان

ص: 623

سند شماره (9) از: سفارت آمریکا - مسکوتاریخ: 16 اوت 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: نظرات شوروی در مورد افغانستان 1- تمام متن محرمانه است 2- جاکو دوپانت (محفوظ بماند) کاردار فرانسه در مسکو اخیرا با بالدیرف رئیس اداره کشورهای خاورمیانه وزارت خارجه (شوروی) ملاقات نمود و مطالب زیرین را در ملاقات چهار نفره 14 اوت ارائه کرد:

3- وضعیت سیاسی در افغانستان: بالدیرف قبول داشت که مشکلاتی در کشور وجود دارد، ولی ادعا نمود که این موضوع تعجب آور نیست، زیرا که انقلاب افغانستان در یک دوره انتقالی می باشد. بالدیرف گفت که دولت افغانستان وقایع 5 اوت کابل را به دخالت قدرتهای خارجی مرتبط نموده است، ولی اضافه نمود که اکنون وضعیت قابل کنترل است. روسها نسبت به رهبران افغانستان خیلی تمایل دارند؛ روابط بین دو کشور عالی است و روسها در مورد آینده افغانستان خوش بین هستند.

4- مداخله شوروی در افغانستان: از بالدیرف در مورد امکان مداخله روسیه سؤال شد، او پاسخ داد، اتحاد شوروی با هرگونه مداخله در افغانستان از هر طرفی مخالف است. او به گفته مورخه نوامبر 1978 برژنف در مورد ایران به عنوان سیاست اصلی شوروی برای منطقه اشاره کرد و گفت این سیاست در مورد افغانستان قابل اجراست.

بالدیرف در ضمن اینکه ادعا می کرد پیمان 1978 روسیه - افغانستان یک پیمان نظامی نیست. اضافه کرد که چنانچه خطری برای صلح منطقه وجود داشته باشد، اتحاد شوروی نمی تواند بیطرف باشد. در هر صورت هر گونه اقدام شوروی؛ با منشور ملل متحد مطابقت خواهد داشت.

5 - حضور فعلی شوروی: وقتی در مورد گزارشات مبنی بر حضور 3000 پرسنل نظامی شوروی در افغانستان از بالدیرف سؤال شد، او گفت که در این تعداد به میزان زیادی اغراق شده است.

6- آینده سیاسی جمهوری دمکراتیک افغانستان: دوپانت گفت که بالدیرف به وسیله اظهاراتش که روسها نسبت به دولت فعلی افغانستان اعتماد دارند، این برداشت را به ما داد که روسها در نظر ندارند آن را ترمیم نمایند.

مقام روسی اظهار اطمینان می کند که مسکو از شهروندانش در اینجا حفاظت می کند

سند شماره (10) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 18 اوت 1979 به: وزارت خارجه - واشنگتنطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مقام روسی اظهار اطمینان می کند که مسکو از شهروندانش در اینجا حفاظت می کند.

1- تمام متن محرمانه است.

2- خلاصه: طبق گفته یک مأمور سفارت شوروی، حدود 10 روسی در آشوبهای دوره پس از انقلاب در افغانستان کشته شده اند. دیپلمات روسی اظهار اطمینان نمود که مسکو برای حفاظت از نمایندگانش

ص: 624

در اینجا هر اقدام لازمی را انجام خواهد داد و همان گونه که به نظر می آید هر چه شورشیان ضدروسی فعالیتهای خودشان را نزدیکتر به کابل انجام می دهند، شوروی از خود کم حوصلگی نشان می دهد که می تواند فشارهای فزاینده ای که در مورد روسهایی که در این کشور خدمت می نمایند وجود دارد را منعکس سازد.

3- در جریان یک گفتگو در یک میهمانی در 15 اوت الکساندر دی موروزف دیپلمات روسی به مأمور سیاسی سفارت گفت که حدود 10 شهروند روسی از زمان انقلاب آوریل 1978 کشته شده اند. موروزف در رابطه با اقدامات احتمالی آتی شوروی در جهت افغانستان اظهار داشت؛ مطمئن می باشم که دولت من هر چه را که لازم باشد برای حفاظت از تمام روسهایی که در افغانستان خدمت می نمایند انجام خواهد داد.

موروزف سیاست خصمانه آمریکا نسبت به جمهوری دمکراتیک افغانستان خصوصا قطع کمک اقتصادی و ایجاد خیلی از مشکلات داخلی که رژیم ترکی با آنها رو به رو است را مورد سرزنش قرار داد. او تأکید کرد که هیچ مخالف مسئولی نمی تواند با اتحاد شوروی دشمن باشد، چونکه شوروی برای سالها به درخواست افغانستان انواع کمکها را در اختیار دولتهای گوناگون افغانستان قرار داده است و اکنون مسکو فقط سیاستهای گذشته را ادامه می دهد. موروزف نتیجه گیری نمود که مخالفت فعلی با رژیم کاملاً غیرمسئولانه و محکوم به شکست است، زیرا که بر اساس یک اصل ضد روسی غیر قابل توجیه قرار داده شده است.

4- نظریه: موروزف که در اینجا یکی از روسهای قابل تحسین است، در خلال این گفتگو به طور مشخص از همیشه کج خلق تر بود. او به مقدار زیادی برای تشریح وضعیت اینجا روی اصلاحات کنایه آمیز تکیه می کرد، ولی به صورت بارزی به نظر می رسید متقاعد شده باشد که سیاستهای آمریکا تعمدا وضعیتی به وجود آورده است که برای منافع اقتصادی و سیاسی روسیه مخاطره آمیز و برای نماینده های شوروی در این کشور بسیار خطرناک می باشد. کم حوصلگی موروزف می تواند به فشارهای سنگینی که روی او و همقطارانش هست، نسبت داده شود.

5 - نظریه موروزف درباره تعهد دولت شوروی برای امنیت روسها در افغانستان در زمینه احتمال مداخله مستقیم نظامی ابراز شد و وی مطمئن به نظر می رسید که چنانچه لازم باشد دستگاه رهبری شوروی برای حفاظت از مشاورین بی شمار و دیگر مقامات در اینجا سربازان را به کابل خواهد فرستاد.

البته ما نمی دانیم که آیا موروزف با گفتن این موضوع خود را دلگرم می نمود، یا اینکه وی حقیقتا به نوعی از برنامه ریزی احتمالی شوروی آگاهی دارد. در این رابطه قابل ذکر است که در هنگام آشوب در کابل (23 ژوئن و 5 اوت) محوطه سفارت شوروی و همچنین منطقه مسکونی که خیلی از خانواده های روسی در آن منطقه سکنی دارند، فورا توسط نیروهای نظامی افغانستان منجمله تانکها و دیگر تجهیزات سنگین احاطه شد، حرکتی که قوّیا اشاره بر این دارد که رژیم به تهدید نهانی که توسط شورشیان برای شهروندان روسی مطرح شده است آگاهی دارد.

6- سرانجام تا جایی که ما اطلاع داریم رقم «حدود 10 نفر» که موروزف اظهار داشته بالاترین تعداد تلفات است که تاکنون توسط یک مقام روسی در گفتگو با یک مقام آمریکایی به کار برده شده است. ما معتقدیم رقم واقعی تلفات احتمالاً به طور قابل توجهی بالاتر است.

شورشیان شایعات «دولت تبعیدی» را رد می کنند

ص: 625

سند شماره (11) از: کنسول آمریکا در پیشاورتاریخ: 19 اوت 1979 به: وزیر خارجه واشنگتن دی سیطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9324 موضوع: شورشیان شایعات «دولت تبعیدی» را رد می کنند.

1- تمام متن محرمانه 2- سه نفر از نمایندگان شورشیان افغانی که من با آنها صحبت کرده ام، تشکیل یک «دولت پنهانی» شورشی متشکل از سران مخالفان را تکذیب کرده اند. این تکذیبها با شایعاتی که از منابع کابل براساس گفته های رادیو شورشیان رسیده، تناقض دارد.

3- من با حسن گیلانی، برادرزاده و معتمد سیداحمد گیلانی در تاریخ دهم اوت، شهروند آمریکایی ضیا ناصری در یازدهم اوت، و با رهبر شماره 2 حزب اسلامی افغانستان، امین اللّه در چهاردهم همان ماه ملاقات کردم. همه آنها هر گونه دولت موقت مخالفان یا دولت پنهانی را که عمدتا از رهبران مستقر در پیشاور تشکیل شده، بی ثمر می دانند. ناصری چنان دولتی را به «انداختن پنج حیوان مختلف در یک قفس» تشبیه کرد، افکار گیلانی هم در خطوط مشابه دور می زد. امین اللّه، روش معمول حزب، بدنام کردن گروههای دیگر، را دنبال کرد و گفت که حزب به چنان ائتلافی نخواهد پیوست.

4- به طور وضوح، خصومتهای دیرپای بین گروههای مختلف شورشی فروکش نکرده است. هر زمان که من با مخالفان گفتگو می کنم، یک قسمت از گفتگوها در فحاشی به رقیب می گذرد. چندی پیش، خصومتهای درون گروهی کاملاً برای من آشکار شد، در استخر شنای هتل خیبر اینترکنتینانتال در حالی که خانواده ام شنا می کردند، من نشستم و با ناصری و یک شخصیت قبیله ای افغانی، حسن گیلانی، و یک دوست قدیمی، و همشاگردی ناصری و آروبی ساربلند دیپلمات سابق افغانی که حالا در گروه گیلانی است،گپ زدم. کلمات غیردوستانه بین دوطرف به زبان پشتو رد و بدل می شد. گیلانی به شخص قبیله ای دستور داد که دور شود. تشنج ها زیاد بود. من احساس کردم که گویی در آغل هستم.

5 - ناصری بعدا توضیح داد که شخص قبیله ای، (این شخص از قبیله) وزیری از ایالت پکتیا، می خواست که دسته گیلانی را ترک کند و از او - ناصری - خواسته که فرماندهی یک گروه جدید را به عهده بگیرد.

ناگفته پیداست که، گیلانی از ترک عقیده و تعویض گروه بسیار منزجر شده است. من به ناصری به عنوان یک شهروند آمریکایی توجه دادم که او می توانست به آسانی گرفتار و درگیر مسئولان منطقه ای بشود، اگر او یک نقش رهبری میان شورشیان به عهده بگیرد. من گفتم که امیدوارم او مسئله را به دقت مطالعه کند، به هر صورت، او منصرف به نظر نمی آمد.

6- «رادیو اسمر» هیچ کدام از شورشیانی که من اخیرا با آنها ملاقات کرده ام نتوانسته اند که رادیو اسمر را از پیشاور بگیرند. دستیار من، مسعود اکرم، نیز در دوباری که کوشیده است موفق نبوده است.

همچنین شخص قبیله ای وزیری گفت که او نتوانسته ایستگاه رادیویی را در دهکده اش نزدیک ماتون (کست) در پکتیا، بگیرد. مخالفان از وجود رادیو اطلاع دارند. آنها آن را به حزب اسلامی گلب الدین نسبت می دهند و می گویند که آن یک جز از تجهیزات فتح شده و تغییر یافته است. امین اللّه از حزب تأکید می کند

ص: 626

که سازمان او تنها برای فرستنده مسئول است. آن روی امواج 2/4 مگاهرتز، 65 و 70 متر، بین ساعات 9 - 8 بعد از ظهر به وقت پاکستان برنامه پخش می کند، به گفته او پارازیتهای شدید فرستنده های کابل، جلال آباد، و تاشکند، گرفتن رادیو را در اینجا مشکل می کند. هر گونه گزارشی ناشی از رادیویی که شورشیان از آن خبر دارند به طور دست دوم از کابل دریافت می شود. در محور گزارش «دولت پنهانی»، مردی که با او صحبت کرده ام، چنین گزارش رادیویی را نشنیده بود.آرچارد

گزارش دیدار مقام عالیرتبه شوروی به افغانستان در اکتبر سال گذشته

سند شماره (12) از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.تاریخ: 19 اوت 79 به: سفارت آمریکا کابل طبقه بندی: خیلی محرمانه - گزارشگر (رابرت. لی.باری) موضوع: (محرمانه) گزارش دیدار مقام عالیرتبه شوروی به افغانستان در اکتبر سال گذشته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- وزارت خارجه هیچ اطلاعی برای تأیید گزارش مندرج در تلگرام مرجع الف ندارد. سوابق ما حاکی از آن است که در سه هفته اول ماه اکتبر برای گذراندن تعطیلات در شهر کریمه بوده و در 25 اکتبر به مسکو بازگشته است.کریستوفر

سفیر آلمان شرقی از صحنه کابل دور می شود

سند شماره (13) از: سفارت آمریکا در کابلسری به: وزیر امور خارجه - واشنگتنتاریخ: 20 اوت 1979 شماره: 6309 موضوع: سفیر آلمان شرقی از صحنه کابل دور می شود.

1- (استفاده محدود اداری) روز 16 اوت دکتر هرمان شوسیائو سفیر آلمان شرقی برای عمل جراحی اضطراری که مأمورین سفارت آلمان شرقی آن را سه فقره شکستگی در ساق چپ او توصیف کردند، از کابل به مقصد برلین شرقی پرواز کرد. شوسیائو با آمبولانس به فرودگاه آورده شده و داخل یک هواپیمای پرواز آیروفلوت قرار گرفت، بدین ترتیب همکاران دیپلماتیک او فرصت نیافتند با او خداحافظی کنند. به ما گفته شده است که معالجه او در جمهوری دمکراتیک آلمان لااقل شش ماه به طول خواهد انجامید.

2- (سری) شب دوازده اوت در حالی که شوسیائو و وزیر مختار سفارت به اتفاق از یک میهمانی خارج می شدند، اندکی قبل از برقراری ساعات مقررات منع عبور و مرور سفیر آلمان شرقی گفت که او می خواهد شخص اخیر را هر چه زودتر در مورد یک موضوع اضطراری ببیند. وزیر مختار پاسخ گفت که او روز دیگر به سفیر زنگ زده و یک زمانی که برای هر دو متناسب باشد تعیین خواهد کرد. هنگامی که وزیر مختار روز 13 اوت به او تلفن کرد، به او گفتند که شوسیائو ساق پایش در یک حادثه خانگی شب قبل شکسته است و نمی تواند دیدار کنندگان را بپذیرد.

3- (سری) اظهار نظر: جای شوسیائو در جامعه دیپلماتیک کابل خالی خواهد بود. او اعم از اینکه به

ص: 627

ابتکار خود عمل می کرد یا اینکه به احتمال قوی به دستور شورویها، همتاهای غربی و جهان سومی خود را درباره کوششهای شوروی برای ترتیب دادن یک راه حل در مورد شورش افغانستان «مطلع» نگه می داشت.

بحث مشاورین سیاسی در مورد افغانستان

سند شماره (14) از: وزارت امور خارجه - واشنگتنسری به: هیئت نمایندگی ایالات متحده - ناتو (فوری)تاریخ: 20 اوت 1979 موضوع: بحث مشاورین سیاسی در مورد افغانستان 1- تمام متن سری است 2- مطالب زیر نظرات ما در مورد برخی از نکات است که به طور شفاهی در بحث مشاوران سیاسی در 7 اوت و در گزارشات کشورهای متحد ناتو در مورد افغانستان مطرح شده است:

- ما با نظرات نماینده کانادایی که جنبش شورشیان افغانستان پراکنده است و فاقد یک رهبر مورد قبول همه می باشد موافق هستیم. این نقطه ضعفها به همراه پشتیبانی لجستیکی اولیه و فقدان تسلیحات سنگین، شورشیان را از قادر بودن به هماهنگ نمودن حملات بر علیه رژیم یا تحت اختیار گرفتن شهرها یا تأسیسات اصلی برای هر مدت زمانی بازداشته است. با این حال شورش نمی تواند بی اثر خوانده شود؛ شورش کنترل جمهوری دمکراتیک افغانستان بر حومه شهرها را به طور تدریجی کاهش داده و اکنون مرکز قدرت جمهوری دمکراتیک افغانستان یعنی؛ ارتش، جاده های اصلی و مناطق شهری را مورد تهدید قرار داده است. جمهوری دمکراتیک افغانستان هنوز تا زمانی که نیروهای مسلح (خصوصا واحدهای اصلی زرهی و نیروی هوایی در کابل) به جنگیدن علیه شورشیان و مخالفان ارتشی تمایل دارند، برتری نظامی را حفظ می کند.

- با عطف به علاقه نماینده دولت فرانسه به ترمیم کابینه در مواردی، نظر ما همچنان این است که ترمیم کابینه اصولاً برای دادن زمان بیشتری به امین و ترکی برای مسائل دفاعی و امنیتی و کنترل مستقیم شخصی بر ارتش طرح ریزی شده بود. روحیه ضعیف و گزارشات مبنی بر پناهندگی و فرار، زمینه های کافی برای به صدا در آوردن زنگ خطر در افکار آنها می باشد و آنها ممکن است نتیجه گیری کرده باشند که وطنجار وزیر سابق دفاع قادر به شکست دادن مخالفین نبوده است.

ما هیچ گونه مدرکی نداریم که تغییرات کابینه در پاسخ به هر نوع دسیسه داخلی اتحاد شوروی بوده است.

- گزارش کانادا: عطف به پاراگراف 4، ما متوجه شده ایم که رسانه های افغانستان و شوروی یک بار دیگر اتهامات درگیری پاکستان در فعالیتهای شورشیان افغانستان را افزایش داده اند.

- گزارش فرانسه: الف - ما از تشریح رقم 3000 تا 3500 مشاور نظامی روس استقبال می کنیم. ما از ارقام حدودا 2000 مشاور نظامی و 3000 مشاور غیرنظامی استفاده می کرده ایم.

(ب) ما از هیچ گونه مدرک مستندی برای این اظهارات که مطبوعات شوروی به این موضوع اشاره کرده باشند که ممکن است استفاده فعال از سربازان روسی در حمایت از رژیم ترکی مورد توجه قرار گیرد و یا این مطبوعات به طور مرتب افغانستان را به عنوان یک کشور سوسیالیست توصیف نمایند، اطلاعی نداریم.

ص: 628

- گزارش ترکیه: ما در این گفته که ماده مربوط به مشاوره دفاعی در پیمان دوستی شوروی - افغانستان به درخواست افغانها در این پیمان گنجانده شده بود ذی علاقه هستیم. آیا نماینده ترکیه می تواند توضیح بیشتری در این مورد ارائه دهد.

3- نظرات اضافی شما می توانید از تلکس 6251 کابل که تحلیلی است از مخالفین رژیم ترکی و همچنین بحثی است در مورد تحولات احتمالی در افغانستان، این نظرات را استنتاج کنید. شما نبایستی نتیجه گیریهای کابل درباره اثرات از بین رفتن رژیم ترکی - امین بر روی منافع آمریکا و یا تمایل بدان را به دیگران انتقال دهید.

- ما همچنان در مورد مقاصد شوروی در افغانستان و اثرات درگیری شوروی برای منطقه نگران هستیم. نشانه هایی وجود دارد که روسها به حمایت اساسی از رژیم فعلی ادامه خواهند داد. این حمایت می تواند شکل یک درگیری مستقیم تر و بر یک اساس تدریجی را به خود بگیرد.

- عوامل ایجادکننده درگیری 5 اوت در کابل و همچنین درگیری که در 15 اوت در آنجا روی داد همچنان مبهم هستند. این طور به نظر می رسد که برخی عناصر نظامی و شاید شورشیان غیرنظامی در درگیری بالاحصار (5 اوت) مداخله داشته اند، ولی جزئیات برای بیان دقیق ماجرا خیلی ناقص هستند.

چیزی که روشن است این است که جمهوری دمکراتیک افغانستان هنوز روی واحدهای اصلیش حساب می کند (زرهی و هوایی) که زمانی که مورد نیاز هستند به حمایت از او بشتابند.

- آقا شاهی مشاور امور خارجی پاکستان سفرش به کابل را در 30 اوت لغو کرد. دولت پاکستان تبلیغات تجدید شده ضد پاکستانی، تجاوز هوایی به آسمان پاکستان، تصمیم جمهوری دمکراتیک افغانستان به تبلیغ در مورد پناهندگی (پاکستانی ها می گویند: آدم ربانی) یک دیپلمات پاکستانی در کابل را به عنوان دلایل متوقف کردن (حداقل برای حال حاضر) گفتگوی کابل - اسلام آباد در مورد بهبود بخشیدن به روابط که با سفر دوست معاون وزیر خارجه به اسلام آباد در اوایل ژوئیه شروع شد، اقامه کرده است.

4- برای کنبرا: شما می توانید این نظرات را با DFA در میان بگذارید.

برخلاف تبلیغات رژیم افغانستان راه پیمایی وسیع در کابل صورت نمی گیرد

سند شماره (15) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 22 اوت 79 به: وزیر امور خارجه - واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 6385 موضوع: برخلاف تبلیغات جمهوری دمکراتیک افغانستان راه پیمایی وسیع در کابل صورت نمی گیرد.

1- تمام متن محرمانه 2- خلاصه: به رغم مبارزات تبلیغاتی جمهوری دمکراتیک افغانستان «راه پیماییها و تظاهرات وسیع» در پشتیبانی از رژیم صورت نمی گیرد و همچنین تصور نمی کنیم که جای دیگری در کشور (صورت گرفته باشد). اجتماعاتی در داخل وزارتخانه ها یکی از طرق مطلوبی است که دستگاه رهبری خط خود را عنوان می کند. قطع راه پیماییهای عمومی که قبلاً متداول بوده است، به احتمال قوی نتیجه عصبانیت فزاینده ای

ص: 629

است از اینکه گروههای راه پیما در خیابانهای پایتخت ممکن است از کنترل خارج شوند. پایان خلاصه.

3- یکی از موضوعاتی که از سوی ماشین تبلیغاتی رژیم خلقی عنوان شده این است که «راه پیماییها و تظاهرات وسیع» در سراسر افغانستان به پشتیبانی از مبارزه رژیم علیه «دشمنان کشور» به ویژه پاکستان و ایران صورت می گیرد. چنین داستانهایی معمولاً شامل فهرستهای طولانی از شهرها و شهرکها و دهکده هایی است که راه پیماییها و تظاهرات به آن نسبت داده شده است.

4- در کابل که قلب سیاسی کشور است، اگر چنین راه پیمایی و تظاهراتی عملاً صورت گرفته است بایستی یک موضوع مشخص باشد، زیرا هفته هاست ما هیچ گونه اجتماع عمومی که ماهیت سیاسی داشته باشد ندیده ایم و یقینا از زمان قبل از 23 ژوئن که آشوبهای شدیدی در بخش قدیمی کابل صورت گرفت، چنین چیزی به وقوع نپیوسته است. قبل از آن شورش، راه پیماییهای خودجوشی از روستاییان خمود تحت فشار زور و بوروکراتها به رهبری وفاداران حزب، یک واقعه عادی بود. ولی ظرف دو ماه گذشته، این دوز و کلک تبلیغاتی به کنار گذاشته شده است شده است، شاید بدان علت که رژیم درباره دادن اجازه به گروههای تظاهرکننده خسته و بیزار برای اجتماع در نزدیکی نقاط حساس در پایتخت، خشمگین گردیده است. هر چند محدودیتهای مسافرتی که بر ما تحمیل شده مانع از آن است که ما اظهار نظر مستند درباره اوضاع در شهرهای بزرگ دیگر یا در دهکده ها بنماییم، ولی ما گمان داریم که وقوع چنین حوادثی اکنون در آنجاها نیز نادر است.

5 - معذالک ما نیک می دانیم که رژیم خط تبلیغاتی خود را در داخل بوروکراسی از طریق اجتماعات منظم کارمندان و وزارتخانه های مختلف که از سوی یک نماینده مجاز حزب «تربیت شده است» ارائه می دهد. تأثیر کلی بر اجتماعات دانسته نیست (برما)، ولی این اشخاص مردم را از خیابانها دور نگه می دارند و ظاهرا این کار در این مرحله هدف اولیه رژیم است.

آمستوتز

بحث درباره افغانستان و ایران از سوی رایزنهای سیاسی

سند شماره (16) از: هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)خیلی محرمانه به: وزیر امور خارجه در واشنگتنتاریخ: 23 اوت 1979 شماره: 5863 موضوع: بحث درباره افغانستان و ایران از سوی رایزنهای سیاسی 1- تمامی متن محرمانه 2- روز 21 اوت در بحث رایزن سیاسی آمریکا از رهنمودهای مربوط به افغانستان گنجانده شده در مرجع و همچنین اطلاعات گنجانده در شماره 625 کابل و 8828 تهران استفاده شد. رایزن سیاسی پرسشهایی در مورد بخش چهارم و پنجم و پاراگراف دوم مرجع، از نمایندگان جمهوری فدرال آلمان و ترکیه مطرح کرد که آنها در پاسخ گفتند که درباره این موضوع از پایتختهای خود کسب اطلاع خواهند کرد.

درباره سؤال آمریکا از جمهوری فدرال آلمان مربوط به تعداد مستشاران شوروی در افغانستان، نماینده بریتانیا گفت برآورد لندن این است که سه هزار مستشار شوروی در افغانستان وجود دارند که از این رقم هزار و پانصد مستشار نظامی هستند. بدین معنی که پائین تر از رقم برآوردی است که از طرف ایالات

ص: 630

متحده انجام گرفته و بدون شک به اندازه کافی کمتر از برآورد جمهوری آلمان فدرال است که سه هزار مستشار نظامی شوروی در افغانستان وجود دارند.

3- نماینده کانادا مسئله تخلیه افراد متعلق به خانواده ها را در میان گذارد (مرجع ب). اتاوا هنوز معتقد نیست که اوضاع افغانستان انجام تخلیه اعضاء خانواده ها را الزامی کند، ولی اگر زد و خوردهایی اتفاق بیفتد این نظریه تغییر خواهد کرد.

نماینده بریتانیا گفت در حالی که امکان پیش آمدن مشکلاتی پیش بینی نشده برای بیگانگان وجود دارد، در حال حاضر بیگانگانی که در معرض خطر قرار می گیرند بیشتر خود شورویها هستند.

4- نماینده کانادا خاطر نشان ساخت که هنوز شواهدی درباره رهبری منسجم شورش وجود ندارد، ولی موفقیتهایی از سوی شورشیان به دست آمده است و دلیل آن ممکن است طبق اظهار نظر کاناداییها این باشد که تفرقه های قبیله ای از سوی شورشیان فعلاً کنار گذارده شده تا به اتفاق یکدیگر علیه رژیم ترکی بجنگند، نماینده هلند از این نظریه پشتیبانی کرد.

5 - نماینده کانادا درباره مکالمه بین سفیر جدید ایران در شوروی و سفیر کانادا گزارش داد. سفیر جدید ایران قبل از بازگشت به ایران با آیت اللّه خمینی که مدت 25 سال در تبعید به سر برده است، ضمن بحث درباره عدم رضایت شورویها از ایران به علت قطع تحویل گاز به شوروی صحبت کرد. سفیر جدید ایران به طور مبهم به انواع مختلف قراردادها اشاره کرد، ولی افزود که این قراردادها توافقهایی که با شاه حاصل شده است و اتحاد جماهیر شوروی مانند سایرین باید تاوان سروکار داشتن خود را با شاه و مشارکت داشتن در ترتیباتی که برای ایران مساعد نبوده است بپردازد. موضوع دیگری که سفیر جدید ایران گفت این بود که او شک دارد از این که اتحاد شوروی درباره اثرات بنیادگرایی اسلامی ایران بر روی اتحاد جماهیر شوروی نگران باشد. فورد سفیر کانادا در تجزیه و تحلیل این مکالمه چنین احساس کرد که سفیر ایران می کوشد روابط ایران و شوروی را به نحو احسن جلوه گر سازد، ولی فورد احساس می کند که «آشفتگی در شرف تکوین است».

6- بریتانیا و هلند درباره افغانستان مطالبی کتبی بیشتری در این جلسه توزیع کردند که در پاراگراف 7 در زیر گنجانده شده است.

7- آغاز متن مقاله انگلیس اتحاد شوروی و افغانستان 1- در ادامه تبادلات کمیته سیاسی درباره تحولات اخیر در افغانستان، شما و همکاران من در کمیته ممکن است مایل باشید خلاصه زیر را که مربوط به نظرهای شوروی است و از سوی سفارت ما در مسکو تهیه شده داشته باشید.

2- مطبوعات شوروی همچنان درباره ترکی و امین مطالب کافی می نویسند تا این تأثیر را ایجاد کنند که رژیم کنونی در افغانستان همچنان مسلط بر امور بوده و عملکرد خوبی دارد. سکوت در تبلیغات علیه پاکستان به وسیله مقاله ای از سوی پتروف در روزنامه پراودا در تاریخ 28 ژوئیه شکسته شد. در این مقاله بار دیگر موضوع استدلال استاندارد درباره اینکه مشکلات افغانستان در نتیجه مداخله خارجیان است پیش کشیده شده است.

3- یک مقام شوروی وزارت امور خارجه اخیرا شرح زیر را درباره سیاست شوروی به سفارت ما در

ص: 631

مسکو داده است. استدلال اولیه او این بوده است که سیاست شوروی همان است که در اعلامیه مشترک امضاء شده از سوی آقای برژنف و آقای دسایی (نخست وزیر وقت هند) در جریان دیدار دسایی از شوروی اعلام شده است. این مقام شوروی انکار نکرد که آشوبهای افغانستان نشانه بیان ناخشنودی بعضی از افغانیها نسبت به رژیم کنونی است، ولی مدعی است که در یک اوضاع انقلابی چنین عدم خرسندی یک پدیده عادی است و اعلام کرد که این مسئله به این زودیها حل نخواهد شد. معذالک این مقام شوروی مشخص نکرد که آیا اوضاع در آینده بسیار نزدیک رو به بهبود خواهد رفت یا بدتر خواهد شد.

این مقام آشوبهای کنونی را ناشی از روحانیون مرتجع در افغانستان دانست (برخلاف اظهار نظرهای سازشکارانه درباره اسلام، مبنی بر اینکه «قرآن نخستین اثر سوسیالیستی است» که وی در فرصتهای قبلی عنوان کرده بود).

4- درباره تغییرات اخیر در کابینه (مقصود کابینه افغانستان است - م) مقام شوروی اهمیت به دست گرفتن وزارت دفاع را از سوی ترکی و امین مورد تأکید قرار نداد و به ویژه این استدلال را رد کرد که وطنجار مشمول تنزل رتبه قرار گرفته است، یا اینکه از وزارت دفاع برای رفع تهدید سازمان دادن یک دستگاه رهبری دیگر بر اساس قدرت ارتش کنار گذاشته شده است. او گفت که در یک اوضاع دشوار امنیتی کاملاً طبیعی است که مسئولیت دفاع از سوی رئیس جمهوری و یا نخست وزیر به عهده گرفته شود و افزود که مسئولیتهای جدید وطنجار در وزارت کشور نیز مهم است.

5 - مقام شوروی تصمیم ایالات متحده را برای بیرون بردن افراد خانواده های آمریکایی مقیم افغانستان مورد طعن شدید قرار داد. وی گفت تنها آمریکاییها یک چنین اقدامی به عمل آورده اند و یک جو ناخوشایند و تشنج فزاینده ای را ایجاد کردند.

6- سرانجام مقام شوروی به مذاکرات (شاه محمد) دوست وزیر امور خارجه در اسلام آباد اشاره کرد.

هر چند او این تاثیر را به جای نگذاشت که امید زیادی به بهبود مناسبات پاکستان و افغانستان دارد، معذالک این نظر شوروی را تکرار کرد که همه کشورها در این منطقه باید روابط حسنه ای با یکدیگر داشته باشند. وی درباره روابط ایران و افغانستان و در پاسخ به یک پرسش ویژه درباره مصاحبه اخیر بین خمینی و سفیر شوروی در قم، مبنی بر اینکه از خمینی انتظار نمی رود که از اقدامات شوروی در افغانستان انتقاد کند گفت، هر چه باشد افغانیها که در جیب شورویها نیستند.

7- نظر عمومی که در مطبوعات شوروی و در وزارت امور خارجه منعکس شده است، ظاهرا از این قرار است که ترکی و امین بر اوضاع مسلط می باشند و اتحاد شوروی خرسند است از اینکه آنها همچنان بر اوضاع مسلط باشند. نه در این سطح و نه از طریق منابع درجه 2 در مسکو که ممکن است دسترسیهای رضایت بخشی داشته باشند. ما نشانه هایی درباره اینکه نقشه هایی برای جایگزین کردن ترکی و امین وجود دارد، در دست نداریم، ولی این بدان معنی نیست که چنین نقشه هایی وجود نداشته باشد. هر اندازه که شورویها نگران باشند و هر اندازه که آنها ممکن است در پشت صحنه ها توطئه بچینند، به همان اندازه کمتر احتمال می رود که آنها دست خود را برای ناظران خارجی در مسکو رو کنند.پایان متن

متن مقاله هلند

رابطهای سفارت ما در تهران که در کابل مستقر هستند، گزارشهایی را تأیید کرده اند که یک تیپ از

ص: 632

ارتش افغانستان همراه با همه تجهیزات خود به سوی شورشیان تغییر جبهه داده است. اوضاع در کابل، همان طور که گزارش شده است، بسیار متشنج است و چنین به نظر می رسد که رژیم کابل حتی درباره احتمال یک حمله منظم علیه پایتخت حساب می کند. مقررات منع عبور و مرور شبانه همچنان پابرجاست در حالی که تانکها در همه چهار راههای شهر موضع گرفته اند. روزنامه تهران تایمز در شماره شانزده اوت گزارش داده است که باز هم 30 شهروند شوروی در قندهار در جنوب افغانستان کشته شده اند.

روزنامه تهران تایمز گزارش داد که از شش گروه شورشی چهار گروه، یعنی جبهه آزادیبخش ملی و جمعیت اسلامی و نهضت برای انقلاب و جناحی از حزب اسلامی تصمیم گرفته اند تحت نام مجاهدین اسلام متحد شوند.

اوضاع عمومی ظاهرا بار دیگر برای رژیم ترکی و امین رو به وخامت گراییده و حکومت فقط اندکی بیش از کابل و مراکز ایالات را تحت کنترل عملی خود دارد. از سوی دیگر قیام کنندگان فاقد رهبری و هماهنگی و یک سیاست روشن و کمکهای خارجی به مقیاس قابل ملاحظه هستند، این امر از جمله بدان معنی است که شورشیان آن طور که انتظار می رود قادر نخواهند بود که یک حمله موفقیت آمیز علیه مناطق شهری که اکنون تحت کنترل رژیم است به راه بیندازند و بنابراین بدین معنی نیز می باشد که خطر بلافاصله قریب الوقوعی برای رژیم در از دست دادن موقع خود، وجود ندارد. هر چند هم ممکن است رژیم در وضع ناراحتی قرار گرفته باشد. شاید بزرگترین تهدید بلافاصله آن باشد که ارتش یا بخش بزرگی از آن (رجوع شود به فوق) علیه رژیم قیام کنند.

اتحاد شوروی که متفق رژیم افغانستان است و خیلی از عوامل را در این قمار گذاشته است (به گفته یادداشتهای نوشته شده به زبان آلمانی «با فتح افغانستان فاصله بین شورویها و هدفهای ژئواستراتژیک آن یعنی اقیانوس هند به پانصد کیلومتر تقلیل یافته است»). باید در وضع بسیار ناراحتی باشد. معذالک بالا بردن سطح آلودگیهای نظامی شوروی به مقیاس زیاد برای این کشور عواقب جدی و ناخوشایندی خواهد داشت.

- حتی با حضور نظامی به مقیاس بیشتر شوروی کمتر احتمال می رود که آرام کردن افغانستان آسان باشد.

- آلودگی نظامی تمام عیار شوروی به احتمال قوی پیامدهای جدی برای مناسبات مسکو با ایران و شاید عواقب جدی مهمتری با پاکستان داشته باشد.

- مداخله ممکن است اثر منفی در کشورهای غیر متعهد به ویژه در آسیا داشته باشد.

- مداخله ممکن است به موضع مسکو در جهان عرب لطمه بزند.

- مداخله ممکن است در موضع چین درباره قاره آسیا اثر داشته باشد.

- مداخله ممکن است انعکاسهای معینی در واشنگتن داشته باشد که با توجه به اینکه پیمان سالت دو (مذاکرات مربوط به محدود کردن سلاحهای استراتژیک بین شوروی و آمریکا) تصویب نشده است، ممکن است بسیار جدی تلقی شود.

چنان که عملاً همه اسناد توزیع شده نشان می دهد، بهترین راه حل برای مسکو ممکن است یک راه حل سیاسی باشد، تغییر رژیم و تبدیل آن به رژیمی که پایگاه (مردمی) وسیع تری دارد، ولی هنوز هم «انقلابی» و وفادار به مسکو است.» در اینجا مسئله از این قرار است که مشکل است بتوان در نظر داشت که چگونه هر

ص: 633

حکومتی که کمونیستی و ضداسلام و بالاتر از همه طرفدار شوروی است، می تواند پایگاه وسیع تری از مردم برای پشتیبانی داشته باشد، سفارت ما در مسکو گزارش داده است که بعضی نشانه ها حاکی از این است که دستگاه رهبری شوروی از هم اکنون افکار عمومی را برای تحولات سیاسی و نظامی که ممکن است نفوذ شوروی را در افغانستان کاهش بدهد آماده می کند.

روزنامه پراودا در یک مقاله در تاریخ 28 ژوئیه بر خلاف سابق هیچ گونه اشاره ای به این واقعیت که افغانستان و اتحاد شوروی کشورهای همسایه یکدیگرند نکرده است، در صورتی که این روزنامه در تاریخ 7 اوت گزارشهای مفصلی درباره زدوخوردها در کابل درج کرده است.

نتیجه ای که سفارت ما در مسکو گرفته است این است که با توجه به راه های دشواری که در پیش مسکو است ممکن است شاهد آن باشد که رژیم ترکی و امین بدون مداخله آن سقوط کند.

نتیجه هر چه باشد ظاهرا مسکو به یک مرحله چهارراهی رسیده است که درباره آن باید تصمیم بگیرد. یا حدود مداخله خود را کاهش دهد و تا آنجایی که مربوط به کاهش نفوذ خود در افغانستان می باشد احتمال خطرهایی را بپذیرد و یا اینکه «راه ویتنام» را انتخاب کند. اهمیت افغانستان برای مسکو نیاز به توضیحات بیشتری ندارد. واقعیت هم مرز بودن افغانستان با شوروی نیاز به تأکید بیشتری ندارد.

گزارشهایی که از سفارت ما در اسلام آباد می رسد نیز درباره این واقعیت تأکید می کند که مقامات پاکستان بدون استثنا همه فلسفه های غربیها را که طی آن امکان اینکه مسکو احتمالاً در فکر تضعیف سلطه خود در افغان می باشد را به عنوان خیال خام محکوم می کنند.

اما درباره مقایسه کلی درگیری ایالات متحده در ویتنام تفاوتهای متعددی آشکارا به چشم می خورد که عبارتند از:

- موقع جغرافیایی افغانستان و شرایط و اوضاع و احوالی که این موقعیت برای تسهیلات لجستیکی دارد.

- این واقعیت که شورش افغانستان تاکنون فاقد رهبری و انسجام و سیاست بوده است.

- این واقعیت که شورش از پشتیبانی مهم خارجی محروم بوده است.پایان متن

وضعیت پناهندگان افغانی در پاکستان

سند شماره (17) از: وزارت خارجه - واشنگتنخیلی محرمانه به: سفارت آمریکا - اسلام آبادتاریخ: 23 اوت 1979 موضوع: وضعیت پناهندگان افغانی در پاکستان 1- تمام متن خیلی محرمانه است 2- با تشکر از گزارشات جامع سفارت و کنسولگری پیشاور، وزارت خارجه از مشکلات فزاینده ای که رودرروی دولت پاکستان در مراقبت از تعداد رو به افزایش پناهندگان افغانی وجود دارد کاملاً آگاه است. ما همچنین متوجه هستیم که دولت پاکستان و کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل در جستجوی راههایی بوده اند که بتوان به وسیله آن کمک بین المللی را برای آن پناهندگانی که اکنون با توجه به بعضی گزارشات به 150000 تا 200000 نفر می رسند، فراهم نماید. ما تشخیص می دهیم که حساسیتهای سیاسی برای تمام طرفهای درگیر خصوصا پاکستانیها، افغانها و روسها وجود دارد.

ص: 634

3- ما معتقد هستیم که به سهم خود یک ملاحظه انسانی در مشاهده اینکه مساعدت کافی برای آن پناهندگان فراهم می آید را دارا می باشیم و فکر می کنیم این تلاش بایستی به صورت بین المللی باشد. ما علاقه مند هستیم که کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل در جهت شروع یک برنامه همکاری سریعتر عمل نماید. طبیعتا هر چه انجام می شود بایستی با تأیید دولت پاکستان باشد.

4- ران دیویدسون مأمور سفارت در هفته 3 سپتامبر در ژنو خواهد بود و در نظر دارد تا در مورد مسئله پناهندگان افغانی با کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل مشاوره نماید. سفر او به منظور تحقیق خواهد بود و تلاش خواهد کرد تا اطلاعات بیشتری درباره تخمین کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل از احتیاجات پناهندگان به دست آورد. چونکه از آنجایی که دولت ایالات متحده محدودیتهای تهیه وجوه کمکی دارد، وی قادر نخواهد بود که تعهدات ویژه ای بنماید. قبلاً به ما گفته شده بود که احتمال می رود درخواستی به وسیله کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل از طرف پناهندگان افغانی صورت پذیرد.

5 - به این منظور که دیویدسون تا جایی که امکان پذیر است در مورد موضوع سابقه ذهنی داشته باشد، ما از خلاصه کردن اطلاعاتی که در دسترس شماست و نظرات شما درباره چندین سؤال قدردانی می نمائیم از جمله:

الف: شرایط برای پناهندگان واقعا به چه صورتی است؟ ب: چه تعداد در کمپهایی هستند که مغایر با دهات قبیله ای یا کمپهای چادری است؟ ج: پناهندگان با چه سختیهایی در زمینه زندگیهای ابتدایی که به طور سنتی با آن خو کرده اند مواجه هستند.

د: شروع هوای زمستانی چگونه بر شرایط زندگی آنان تأثیر می گذارد؟ ه: مراقبت از پناهندگان برای دولت پاکستان تا چه اندازه ای مشکل مالی دارد؟ و: برخوردهای احتمالی دولت پاکستان نسبت به مداخله سازمان خصوصی داوطلبان در کمک به پناهندگان از جمله شرکت آمریکاییها در فعالیتهایشان چیست؟ ز: آیا ما این سؤال را از دولت پاکستان که می توانیم نقش سودمندی در متمرکز نمودن توجه بین المللی روی مسئله پناهندگان ایفا نمائیم را بایستی مورد توجه قرار دهیم؟ و آیا پرسنل ایالات متحده در پاکستان بایستی به اجتناب ورزیدن از مسافرت به مناطق پناهندگان که ما فکر کردیم به خاطر امکان برداشت غلط انگیزه های ما غیر عاقلانه است، ادامه دهند؟ سند شماره (18) از: سفارت آمریکا - کابلخیلی محرمانه به: وزارت خارجه - واشنگتنتاریخ: 25 اوت 1979 موضوع: وضعیت پناهندگان افغانی در پاکستان 1- تمام متن محرمانه است 2- عطف به سؤال هفت تلکس مرجع، ما می توانیم از رژیم خلقی انتظار داشته باشیم که با کمک کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل، به پناهندگان افغانی در پاکستان مخالفت نماید. از زمان

ص: 635

انقضای برنامه بخشودگی که چند ماه پیش کابل در مورد پناهندگان اعلام کرد، جمهوری دمکراتیک افغانستان مکررا اظهار داشته است که این تبعیدیها را به عنوان پناهنده نمی شناسد و در عوض از آنها به عنوان جنایتکارانی یاد می کند که توسط نیروهای ارتجاعی در پاکستان مورد بهره برداری قرار گرفته اند تا از مأمنهای بی خطری که در ورای این خط دور قرار دارند به افغانستان حمله کنند.

3- هنگامی که چند ماه پیش فکر کمک کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل، به پناهندگان به طور آزمایشی عنوان شد، جمهوری دمکراتیک افغانستان شدیدا علیه امکان توهین به یک عضو سازمان ملل از طرف خود سازمان عکس العمل نشان داد. در آن زمان مقامات محلی سفارت پاکستان خاطرنشان ساختند، پاکستان که میل ندارد بیش از این افغانهای حساس را برنجاند تصمیم گرفته تا دیگر برای کمک کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل، فشار نیاورد.

4- در خلال مذاکره اخیر با کاردار سفارت آمریکا، واسیلی سافرونچک وزیر مختار شوروی اشاره کرد که وی شنیده است که کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل، کمک به پناهندگان افغانی در پاکستان را مد نظر قرار داده است. سافرونچک اظهار داشت که جمهوری دمکراتیک افغانستان این مداخله سازمان ملل را غیر قابل قبول می داند.

5 - نظریه: هر چند این سفارتخانه ایده حمایت کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل از برنامه امکان پذیر می باشد، دولت ایالات متحده به عنوان ایفاکننده نقشی فعال در تشویق مداخله کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل دیده نشود. این کار فقط مدرک دیگری از چیزی که جمهوری دمکراتیک افغانستان به عنوان قصد خصومت ایالات متحده بر علیه رژیم خلقی می داند، تشکیل خواهد داد. جمهوری دمکراتیک افغانستان ستیزه با کشورهای مسلمان یا غیر متعهد را (مثل عربستان یا هند) مشکل تر خواهد یافت که به فراهم آوردن کمک انسانی کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل اصرار می ورزند.

مأموریت پاولووسکی در کابل

سند شماره (19) از: سفارت آمریکا کابلتاریخ: 2 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: سری موضوع: (سری) مأموریت پاولووسکی در کابل 1- تمام متن سری است 2- ژنرال پاولووسکی، فرمانده نیروی زمینی اتحاد جماهیر شوروی و دوازده نفر دیگر از ژنرالهای روسی، از 17 اوت تا به حال در میان حفاظت امنیتی شدید و پنهان کاری بسیار زیاد در کابل به سر می برند. مقامات مسئول افغانی اظهار می دارند که مأموریت هیئت روسی به منظور «یافتن حقایق» می باشد. نخست وزیر و وزیر دفاع حفیظ اللّه امین به مقامات رسمی رتبه پائین تر وزارت دفاع وکالت داده است که قراردادهای معمولیشان را با هیئت روسی به امضاء برسانند.

3- نظریه: سفارت ترجیح می دهد که برای جمع کردن اطلاعات بیشتر و ارزیابی قبل از تحقیقات بیشتر درباره مأموریت ابتدائی هیئت روسی صبر نماید. به هر حال، مسئولیتهای مخصوص و مهم نظامی

ص: 636

رهبر آن و دیداری که هم اکنون طولانی شده و این حقیقت که چندین نوع گلوله های درخواستی «مورد مذاکره» قرار گرفته است، حدس زده می شود که یک دلیل محتمل برای حضور پاولووسکی در اینجا می تواند این باشد که شوروی برای دخالت نیروهایش در افغانستان دارد به طور ضمنی مواضع زمینی خودش را ایجاد می کند، چون بالاخره ممکن است مسکو تصمیم بگیرد که چنین قدمی و کاری لازم است.

از طرف دیگر، می توان تصور نمود که پاولووسکی اینجا در اصل برای توسعه کارشناسی، در سطوح بالای هدایت و رهبری برای عملیات ضد امنیتی در وزارت دفاع افغانستان باشد.

ارزیابی نفوذ شوروی در افغانستان

سند شماره (20) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: سوم سپتامبر 1979 به: وزیر امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: سری شماره سند: 6672 موضوع: ارزیابی نفوذ شوروی در افغانستان و درگیری آن در این کشور 1- تمامی متن سری.

2- خلاصه: در حالی که قیام مردم افغانستان در حال گسترش و تشدید است، رژیم خلقی بیشتر و بیشتر متکی به پشتیبانی مادی و اقتصادی و مشورتی شوروی شده است. اینکه اتحاد جماهیر شوروی بالمال ناگزیر خواهد بود نیروهای رزمی خود را مأمور افغانستان کند، هنوز یک مسئله ای است که صورت حل نهایی نیافته است. در حالی که اتحاد جماهیر شوروی حضور نمایشی خود را در افغانستان افزایش داده، وزنه سیاسی آن نیز بر دستگاه رهبری حزب خلق نیز رشد یافته است. اعم از اینکه این امر بهتر باشد یا بدتر، دو طرف، لااقل در حال حاضر، ظاهرا تصمیم گرفته اند به اتفاق یکدیگر از طوفان جاری بگذرند.

«پایان خلاصه».

3- حضور نظامی شوروی در افغانستان: در حالی که کوشش حزب خلقی افغانستان علیه عصیانگری افغانیها به طور مداوم رو به وخامت می رود، تعداد کادرهای نظامی شوروی در افغانستان به طور مداوم رو به افزایش است، هنگامی که حزب خلق افغانستان قدرت را در تاریخ 27 و 28 آوریل 1978 به دست گرفت، در سراسر افغانستان 800 مستشار نظامی حضور داشتند. اگر واحد بزرگ نظامی شوروی را در پایگاه هوایی باگرام نیز به این عده بیفزاییم تعداد نظامیان شوروی در افغانستان امروز بین 3000 تا 3500 نفر خواهد شد. مقامات حزب خلق و شوروی اغلب خاطر نشان می سازند که این رقم به مراتب کمتر از رقم مستشاران نظامی است که حکومت ایالات متحده در ویتنام یا ایران داشته است.

4- مستشاران نظامی شوروی (که تعداد کل آنها به غیر از آنهایی که در پایگاه هوایی باگرام مستقر هستند بیش از (.... می باشند) ظاهرا با هر واحد افغانی تا سطح گردان وابسته هستند. مستشاران نظامی شوروی همچنین ممکن است در واحدهای کوچک تخصصی از قبیل تأسیسات رادار و مخابرات وجود داشته باشند. خلبانان شوروی که مأمور پایگاههای نیروی هوایی افغانستان می باشند گاه به گاه برای مأموریتهای رزمی پرواز می کنند. به ویژه آنهایی که وابسته به هلیکوپترهای توپدار پیچیده 24 - MI

ص: 637

هستند. معذالک هنوز این امر تاکنون ثابت نشده است (مثلاً کادر کشته شده شوروی در نتیجه سقوط یک هلیکوپتر) و هدایت گاه به گاه ناشیانه هلیکوپترهای 24- MI که کارشناسان دفتر وابسته دفاعی آمریکا (مثلاً در جریان شورش پنجم اوت در «بالاحصار کابل» مشاهده کرده اند) نشان می دهد که خلبانان افغانی به احتمال بسیار قوی هلیکوپترها را هدایت می کردند.

5 - از قرار معلوم شورویها اکنون مسئول پایگاه نیروی هوایی افغان در باگرام در شمال کابل هستند.

تعداد آنها را بین 500 و 1500 نفر برآورد کرده ایم. این اوضاع ظاهرا طوری تحول یافته که به یادآورنده الگوی افزایش درگیری حکومت آمریکا در ویتنام است.

ابتدا کادرهای شوروی برای آموزش دادن افغانیها در به کار بردن سلاحهای هوایی آنها به باگرام آورده شدند، همراه با آنها پرسنل سرویس نیز مورد لزوم بود، به علت تهدید فعالیت عصیانگرانه در آن نزدیکی نیروهای شوروی برای حفاظت از مناطق آموزشی و سرویس آورده شدند، این نیز منجر به آن شد که شورویها مسئولیت دفاع از حوزه این پایگاه را به عهده بگیرند.

6- همان طور که در جریان دوران حکومت داوودخان که قبل از این دوران بود اتفاق افتاد، پرسنل نظامی شوروی که در افغانستان انجام وظیفه می کند لباسهای متحدالشکل ارتش و نیروی هوایی افغانستان را به تن می کنند. علیرغم داستانهایی که در بعضی روزنامه ها نقل شده بیشتر مستشاران شوروی در افغانستان از ملیتهای اروپایی اتحاد جماهیر شوروی هستند و کمتر به چشم می خورد که کادرهایی از جمهوریهای آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی مثلاً ازبکها یا ترکمنها یا تاجیکها در میان آنها باشند، هر چند تشخیص هویت این نوع مستشاران بسیار دشوار خواهد بود.

7- پرسنل نظامی شوروی در کمینگاهها و عملیات رزمی با شورشیان به قتل می رسند، ولی ارقام تلفات آنها به دست ما نیفتاده است. هر چند شورشیان سربازان افغانی را که به اسارت گرفته اند یا آزاد می کنند و یا آنها را به اردوگاههای ویژه (که بعضی از آنها در پاکستان واقع شده است) منتقل می کنند، شورشیان افغانستان از قرار معلوم از رویه کشتن همه افراد شوروی که به چنگ می آورند پیروی می کنند.

8- در حال حاضر اندازه گیری مؤثر بودن حضور نظامی شوروی در افغانستان دشوار است، هر چند جریان مصالح نظامی بدون شک دارای اهمیت بسیاری در حفظ ادامه فعالیت رژیم خلقی و فراهم کردن دستگاه رهبری «ترکی - امین» با وقت مورد لزوم است. این مصالح تاکنون نتوانسته است از فرسایش نیروهای منتجه از عصیانگری اژدها مانندی که این دستگاه رهبری با آن مواجه است جلوگیری کند. در مرحله معینی تحلیل مداوم نیروی انسانی حزب خلق افغانستان (از طریق مرگ و فرار از جبهه ها و تغییر جبهه ها از سوی افراد) ممکن است اتحاد جماهیر شوروی را وادار کند تا تصمیم قاطعی درباره بالا بردن حضور نمایشی در این مبارزه از طریق وارد کردن سربازان رزمی شوروی اتخاذ کند. مثلاً در حال حاضر پرسنل آموزش دیده به اندازه کافی تانک افغانی برای پر کردن تانکهایی که به وسیله شوروی تحویل شده وجود ندارد.

9- حضور غیرنظامی شوروی در افغانستان: تصور می رود که مستشاران غیرنظامی شوروی متعددی در این کشور حضور دارند که در طرحهای مختلف عمرانی و تقریبا همه وزارتخانه های افغانستان خدمت می کنند. هر چند تهیه یک رقم مشخصی که به دقت انجام گرفته باشد بسیار دشوار است، زیرا عصیانگری در افغانستان به مقیاسهایی رسیده است که توجه اولیه رهبران درجه یک افغانستان و شوروی را به خود

ص: 638

جلب کرده است و فعالیتهای مستشاران غیرنظامی شوروی در ماههای اخیر تا اندازه ای تحت الشعاع قرار گرفته است. به ویژه در وزارتخانه های امور اقتصادی، به دلایل امنیتی مستشاران غیرنظامی شوروی از مناطق خطرناکتر فعالیت شورشیان برکنار شده اند. معذالک اتحاد جماهیر شوروی می کوشد که بعضی از طرحها را به ویژه برای مقاصد تبلیغاتی همچنان در جریان نگهدارد. این عملیات مساعدت اقتصادی ایالتی از حمایت سنگین نظامی و پلیسی افغانستان برخورد است. از آنجایی که بیشتر وزارتخانه ها در کابل به علت اینکه کارمندان ارشد آنها به امور «دفاع از انقلاب» می پردازند در حال درجا زدن هستند و از آنجایی که چند نفر وزیر و معاون وزیر در عمل وقت خود را «در جبهه» می گذرانند، فعالیتهای مستشاران شوروی در این وزارتخانه ها به نحو قابل ملاحظه ای نظیر زمان بلافاصله بعد از انقلاب چشمگیر نیست.

معذالک یک استثنا وجود دارد و آن وزارت اطلاعات و فرهنگ است که در آنجا کارشناسان تبلیغاتی شوروی تمامی وزنه خود را به کار می برند و دستورات مستقیم به شکل «دستورات مشورتی» صادر می کنند و بدین ترتیب از قرار معلوم همتاهای افغانی خود را می رنجانند.

10- سرمایه گذاری شوروی در افغانستان: از تاریخ دیدار خروشچف و بولگانین از کابل در سال 1955، اتحاد شوروی در حدود یک میلیارد دلار به افغانستان سرازیر کرده است که قسمت اعظم آن به شکل طرحهایی با وامهای با نرخ بهره نازل تأمین مالی شده است. بازپرداخت این وامها قسمتی از طریق تحویل کالای افغانی از قبیل مرکبات حاصل از طرحهای آبیاری شوروی در جلال آباد یا گاز طبیعی از منطقه رود سیحون و جیحون صورت می گیرد. مقامات افغانی تأکید می کنند که اتحاد جماهیر شوروی با تقاضاهای حزب خلق برای سبک کردن بار سنگین بدهی افغانستان به شوروی موافقت کرده است.

شرایط دقیق این سازش هنوز به طور مشخصی معلوم نشده است، هر چند یک مأمور مساعدت شوروی، اخیرا به سفارت آمریکا در مسکو (تلگراف 20152 مسکو) گفته است که اتحاد شوروی بازپرداخت بدهیهای اقتصادی افغانستان را برای مدت 10 سال به عقب انداخته است. تحویل ساز و برگ نظامی شوروی به افغانستان از زمانی که «انقلاب بزرگ صور» به وقوع پیوست به مقیاس بزرگی افزایش یافته است ولی کل مبلغ این مصالح و تعهدات جدید بازپرداخت بدهیهای بابت این مصالح هنوز نامعلوم است.

اخیرا سفیر شوروی در افغانستان به کارمند سفارت آمریکا در این کشور گفته است که اتحاد جماهیر شوروی در حدود یک و نیم میلیارد دلار برای پشتیبانی از برنامه پنج ساله رژیم خلقی در اختیار آن گذارده است و قسمت بزرگی از این مبلغ از قرار معلوم شامل رشته اعتبارهایی بوده است که به توسط رژیم سابق داوود خان به مصرف نرسیده است. شورویها نیز مانند سایر وام دهندگان با سرخوردگی ناشی از توانایی محدود افغانیها در جذب این کوششهای کمکی مواجه هستند. پولهایی که به افغانستان اختصاص داده می شود به مصرف می رسد اما نه همیشه.

11- قمار سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان: - اینکه مسکو در واقع در برانگیختن انقلاب صور شرکت داشته است یا خیر در حالی که هم (حزب) خلقیها و هم شورویها همچنان اصرار دارند که یک چنین هماهنگی وجود نداشته است، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت برای این رژیم نوپای دست چپی پس از آن حادثه، مسئولیتهای بزرگی از لحاظ پشتیبانی به عهده گرفت. به مرور زمان که دستگاه رهبری حزب خلق مواجه با عصیانگری فزاینده مردم افغانستان شد اعتماد خود را تماما و علنا در گرو پشتیبانی و حمایت اتحاد جماهیر شوروی گذارد.

ص: 639

مثلاً حفیظ اللّه امین نخست وزیر، اخیرا به یک خبرنگار گفت: که اگر افغانستان از لحاظ نظامی در معرض حمله قرار گیرد اتحاد شوروی «یقینا» همه گونه مساعدت مورد نیاز را فراهم خواهد کرد.

(تلگراف شماره 6563 کابل) بسیاری از ناظران دیپلماتیک محل معتقدند که مسکو به خود اجازه داده است که کاملاً و علنا در این مبارزه متعهد شود.

بنابراین اتحاد شوروی استطاعت آن را ندارد که اردوی سوسیالیستی جهان، شاهد کوتاهی آن در حفاظت از یک حزب مارکسیستی لنینیستی برادر یعنی؛ حزب دمکراتیک خلق افغانستان و یک «انقلاب ترقی خواهانه» باشد. البته ماهیت تعهد شوروی احتمالاً از نظر مسکو دارای انعطاف هایی می باشد.

12- همچنین ممکن است که شورویها حتی خود را به طور برگشت ناپذیری نسبت به جمهوری دمکراتیک خلق افغانستان متعهد شمارند.

دیپلماتهای محلی شوروی با زحمت زیاد این نکته را روشن می سازند که تعهد حکومت مطبوع آنها محدود به «نجات انقلاب» و حفظ دست آوردهای اجتماعی و اقتصادی آن است (از قبیل مبارزه علیه بی سوادی، برطرف کردن کنترل های فئودالی بر زنان و ازدواج، لغو رباخواری برای اعتبارهای کشاورزی و اصلاحات ارضی). همان طوری که مقامات شوروی در مناسبتهای مختلف اعلام داشته اند: «عقربه ساعت را نمی توان به عقب بازگرداند.» این فرمول بندی نظریات شوروی از سوی بعضی از ناظران بدین معنی تلقی شده است که اتحاد جماهیر شوروی می تواند با یک رژیم جانشین غیرحزب خلقی که متعهد به حفظ این دستاوردهای «ترقی خواهانه» باشد زندگی کند. شورویها احتمالاً پی می برند که در صورتی که مسکو بالمآل به این نتیجه برسد که هزینه تمام شده برای حفظ رژیم خلقی از لحاظ سیاسی و نظامی به نحو ناپذیرفتنی بالاست، تقریبا هر نوع حکومت دیگری در کابل، درنتیجه واقعیتهای ژئوپلیتیک، ناگزیر خواهد بود مناسبات صلح طلبانه و پایداری با همسایه بزرگ شمالی خود داشته باشد و تعهدهایی از جانب یک رژیم جدید افغانی برای «حفظ ثمره های انقلاب صور» نیز لازم خواهد شد.

13- چشم انداز آینده بسیار نزدیک: هر چند در هفته های اخیر روشن شد که شورویها ترجیح می دهند یک نوع سازش سیاسی که ضدیت گسترش یافته داخلی را نسبت به رژیم خلق کاهش دهد، حاصل شود، دیگر به نظر نمی رسد که چشم انداز قریب الوقوعی برای چنین موفقیتی در این زمینه پیدا شود. «دامنه دارتر کردن پایگاه سیاسی» رژیم افغانستان تا زمانیکه خلقیها در تصفیه همه عناصر ممکن رقیب مداومت می کنند و حتی از فرقه های ناراضی خلقی هم نمی گذرند، دیگر ممکن نیست. به هر صورت ترمیم پستهای کابینه در میان همان «سربازان» «طرفدار روسیه» مارکسیست لنینیستی در کابل دیگر نمی تواند بر روی هزاران نفر از مجاهدین که در کوهستانها مستقر شده و ماههاست برای برقراری مجدد یک هویت ملی اسلامی در افغانستان می جنگند تأثیری داشته باشد.

14- شورویها اکنون چنین به نظر می رسد که تسلیم قضا و قدر برای ادامه پشتیبانی از دستگاه رهبری ترکی و امین شده اند، ولی با شرایطی که خود تعیین می کنند، به خلقیها ظاهرا از سوی روسها دستور داده شده است که لحن آن جنبه هایی از انقلاب خود را که مخالف برانگیز است ملایم تر کنند. لفاظیهای مارکسیستی لنینیستی در اینجا به مرحله گنگی رسیده است. برنامه جنجال برانگیز اصلاحات ارضی «تکمیل شده» اعلام شده است. رهبران حزب خلق بر یکسانی برنامه های خود با اسلام تأکید کرده اند.

ص: 640

شورویها و خلقیها نومیدانه می کوشند دفع وقت کنند. در کشوری که طول متوسط عمر از چهل سال تجاوز نمی کند، کمونیستها می دانند که عناصر مسن تر مخالف، بالمآل از صحنه ناپدید خواهند شد. آنها امیدهای خود را بر روی جوانان استوار کرده اند. از طریق شست و شوی مغزی تحت راهنماییهای شوروی در رسانه های گروهی و در مدارس، متوجه شده ایم که خلقیها ممکن است عده ای از جوانان افغانی را در صفوف خود گردآورند. علاوه بر این فارغ التحصیل های دبیرستانهای افغانستان برای تحصیلات پیشرفته تر و آموزش بیشتر به اتحاد شوروی و سایر کشورهای کمونیست فرستاده می شوند (مثلاً اخیرا هزار و پانصد نفر به اتحاد شوروی فرستاده شدند). بسیاری از اینها پس از دریافت شستشوی مغزی به عنوان کادر با ارزش باز خواهند گشت و عده ای نیز ممکن است به عنوان ضدشورویهای تند و تیز بازگردند.

15- فوری ترین مسئله در این استراتژی دفع وقت: رژیم حزب خلق تا چه مدتی می تواند در مقابل این رویه تحلیل رفتگی نیروی انسانی ایستادگی کند؟ هر ماه از طریق تلفات میدانهای جنگ و فرار از میدانهای جنگ و تغییر جبهه، تعداد زیادی از سربازان افغانی از دست می روند. اشخاصی که تغییر جبهه داده اند یا از جبهه فرار کرده اند. شامل واحدهایی تا سطح تیپ هستند که همراه با سلاحهای روسی خود و مهارتهای حرفه ای که برای کاربرد آنها به دست آورده اند به صفوف شورشیان پیوسته اند. همان طوری که قبلاً گفته شد اتحاد جماهیر شوروی ساز و برگ نظامی سخاوتمندانه ای برای افغانستان فراهم می کند، ولی کمبود نیروی انسانی، اکنون به چنان مرحله بحرانی رسیده است که سربازان آموزش دیده کافی برای مجهز کردن آنها با این سلاحها وجود ندارد. و در سرتاسر افغانستان تانکهایی که بدون سرنشین هستند به فراوانی به چشم می خورند.

16- در مرحله معینی قابل تصور است که دستگاه رهبری ترکی و امین ممکن است خود را ناگزیر احساس کند تا تقاضای سربازان رزمی شوروی را برای حفظ بقای خود بنماید. تصور می شود که رهبران افغانستان به ماده چهار پیمان دوستی شوروی و افغانستان که در پنج سپتامبر 1978 به امضاء رسیده استناد کنند. معذالک عقیده ما این است که این ماده که به وسیله قانون دانان تردست شوروی تنظیم شده است، شوروی را به طور خود به خود متعهد به مداخله نظامی در صورتی که بخواهد اقدام کند، نمی نماید.

(از سوی دیگر چنین به نظر می رسد که این ماده شوروی را مجاز می کند که حتی در زمان صلح مداخله کند). بیشتر ناظران دیپلماتیک در محل تصور می کنند که شورویها می خواهند از یک چنین درگیری تا زمانی که یک خط مشی خفیف تری قابل عمل باشد اجتناب کنند، ولی این امکان را منسوخ نمی کند که اتحاد شوروی ممکن است خود را ناگزیر احساس کند که تصمیم بگیرد تا «برای نجات انقلاب» و «یک حزب برادر» لازم شده است نیرو به افغانستان بفرستد و در چنین صورتی درگیری شوروی محدود خواهد بود؛ مثل نیروهای ویژه هوابرد که برای حفاظت از تأسیساتی که شهروندان شوروی در آن کار می کنند حضور دارند، معذالک بالمآل حضور نظامی اتحاد شوروی ممکن است گسترش یابد.

17- سایر ناظران دیپلماتیک در محل تصور می کنند که شورویها در آخرین تحلیل، از پشتیبانی رزمی از رژیم خلقی در افغانستان خودداری خواهند کرد و چنین قضاوت خواهند کرد که احتمالات به نفع آن است که مسکو بتواند با تقریبا هر نوع از رژیم جانشین رژیم کنونی مراوده و معامله داشته باشد. مسکو احتمالاً متوجه اظهارات رهبران شورشی افغان در پیشاور (پاکستان) مانند سید احمد گیلانی شده است که

ص: 641

گفته است شورشیان حاضرند درباره روابط آینده با مسکو از «روش عملی» پیروی کنند. شورویها ممکن است احساس کنند که آنها وزنه کافی را برای تحمیل یک رژیم جانشین که بتواند «پیشرفتهای قابل ملاحظه» انقلاب ثور را محترم بشمارد دارند و بدین ترتیب آبروی شورویها حفظ بشود.

18- بنا به قضاوت این سفارت زمان آن هنوز فرا نرسیده است که حزب خلق تقاضای کمک بکند و هنوز هیچ گونه شواهد محکمی درباره اینکه اتحاد شوروی خود را برای مداخله مسلحانه در آینده بسیار نزدیک آماده می کند وجود ندارد. معذالک بدون شک اتحاد جماهیر شوروی احتمالاً طرح ریزی هایی برای وقایع آینده می نماید.

امین تأکید می کند که او خواستار «روابط دوستانه ای با آمریکا» است.

سند شماره (21) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 11 سپتامبر 1979 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی با حق تقدم شماره سند: 6789طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: نخست وزیر امین تأکید می کند که او خواستار «روابط دوستانه ای با آمریکا» است.

1- در مصاحبه اخیر با چند تن از خبرنگاران خارجی که در شش سپتامبر در اینجا منتشر شده نخست وزیر حفیظ اللّه امین بیانات زیر را در مورد روابط افغانستان با آمریکا بیان داشت.

- ما از ایالات متحده و چین (به خاطر حمایت مستقیم از شورشیان) شکایت نمی کنیم. ما می خواهیم که روابطی دوستانه با چین و ایالات متحده داشته باشیم. در عین حال، احساسات این دو کشور را علیه انقلابمان نادیده نمی گیریم، این احساسات در سخن پراکنیها و تبلیغات رادیو پکن و صدای آمریکا منعکس شده است.

2- نظریه: این اعتراض علنی به وسیله امین و رئیس جمهور ترکی که آنها خواهان روابط خوبی با آمریکا هستند، یک روش نسبتا استاندارد است، ولی همان طور که امین در این مصاحبه نشان داد، بیانات آنها با گله هایی مبنی بر حالت خصومت صدای آمریکا و سایر تبلیغات آمریکاییها علیه رژیم آنها توام است. سخنرانیها و مصاحبه های علنی آنها هر طور که باشد، برداشت و رفتار عمده این است که موضعگیری دولت نسبت به برنامه های ما در این جا چنان نبوده است که بگویم روابط «دوستانه» دوطرفه اشاره شده، به وسیله رهبریت افغانستان ترویج داده می شود.آمستوتز

اطلاعات جسته و گریخته در مورد بیوگرافی نخست وزیر امین

سند شماره (22) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 11 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانهشماره سند: 6788 موضوع: اطلاعات جسته و گریخته در مورد بیوگرافی نخست وزیر امین (استفاده اداری محدود) 1- (استفاده اداری محدود) حفیظ اللّه امین نخست وزیر در یک مصاحبه ای که اخیرا با چند خبرنگار خارجی انجام داد و در تاریخ شش سپتامبر در جراید محلی منتشر شد، اطلاعات زیر را درباره زندگی

ص: 642

خودش آشکار کرد:

- او پنجاه ساله می باشد.

- تبصره، ما تصور می کنیم که او پنجاه و دو ساله باشد.

- او آگاهی سیاسی خود را هنگامی که در دانشگاه ویسکونسین آمریکا در تابستان سال 1958 دانشجو بود، به دست آورده است. در آن زمان او در چندین رشته در زمینه علوم سیاسی و اقتصاد تحصیل می کرده «به باشگاه ترقی خواهانه سوسیالیستی سرمی زد» و «از نزدیک ناظر شرایط سرمایه داری بود.» - او قبل از اینکه امتحانات شفاهی خود را برای اخذ درجه دکتری بدهد یا از سوی حکومت ایالات متحده «بیرون رانده شده بود» یا اینکه از سوی رژیم افغانستان «به موطن احضار شده بود». مقامات ایالات متحده به او گفتند که او به خانه احضار شده است، ولی هنگامی که او به کابل رسید، به او گفتند که ایالات متحده او را «بیرون کرده است». هر چند او «تقاضا کرد» فرصتی به او داده شود تا مطالعات خود را با هزینه خود به پایان برساند این تقاضا رد شد.

- پس از اینکه چهار سال در پارلمانی که در دوران سلطنت وجود داشت خدمت کرد، توجه خود را به سازمان دادن و به خدمت فرا خواندن کادرهای حزبی در میان نظامیان در سال 1973 متمرکز کرد.

2- (محرمانه) اظهار نظر: در این مصاحبه ویژه، امین تنها به طور جنبی ایالات متحده را به خاطر (بیرون راندن) خودش به علت فعالیتهای ظاهرا سیاسی مورد سرزنش قرار داد. در فرصتهای قبلی او با این نزاکت صحبت نمی کرد. عذاب دریافت نکردن یک دکتری واقعی هنوز هم او را رنج می دهد و بعضی از ناظران در اینجا حتی فراتر رفته و مدعی اند که خروج قبل از موعد او از دانشگاه کلمبیا (به هر علت که باشد) علت العلل احساسات ضدآمریکایی امین است. نقش امین به عنوان اولین پیش برنده حزب و به حرت درآورنده آن در ارتش افغانستان (ظاهرا برای دوران حساس 78-1973) تا اندازه زیادی تشریح کننده این موضوع است که چرا اعضا خلقی نظامیان لااقل تاکنون وفاداری خود را به رژیم علیرغم تشنجات فزاینده و خشونتها حفظ کرده اند. اطلاعات قبلی حاکی از آن بوده است که امین به نحو فعالی قبل از سال 1973 برای حزب عضوگیری می کرده است، ولی اشاره او در اینجا ممکن است این اندیشه را القاء کند که این امر پنج سال قبل از انقلاب مسئولیت اولیه او بوده است، سرانجام کاهش چند سالی از سن خود از سوی امین می تواند جبران چند اینچی را بکند که او به کمرش از زمان انقلاب به بعد اضافه کرده است، هر چند در این جامعه اطلاعات ویژه درباره مسائل بی اهمیتی مانند تاریخ تولد به طور کلی وجود ندارد.

فعالیتهای ناراضیان افغانی

سند شماره (23) شرکت کنندگان: ننگوی تارزی - پناهنده افغانی، کارمند قبلی سفارت افغانستان در واشنگتن و وزارت خارجه افغانستان و جرج بی گریفین.تاریخ: 19 و 20 سپتامبر 1979 یادداشت مذاکراتطبقه بندی: خیلی محرمانه محل و زمان: 12 سپتامبر 79 در منزل گریفین در واشنگتن موضوع: فعالیتهای ناراضیان افغانی تارزی به دیدن من آمد که درباره سفر اخیرش به اروپا حرف بزند. او برنامه ریخته بود که خانواده اش را به انگلستان ببرد، ولی خبر از تشکیل ائتلاف انقلابی در آلمان رسید. برادرزنش «سیداحمد گیلانی»

ص: 643

تلفن زد و از او خواست که پیغامی را برای اعضای ائتلاف که در هامبورگ ملاقات می کنند ببرد. در این پیغام گیلانی شرح داده که گروه او یک دعوتنامه به آن گروه را با کمال میل مورد قبول قرار خواهد داد.

وقتی که تارزی به آلمان رفت متوجه شد که این ملاقات به توسط ژنرال «عبدالولی» پسرخوانده ظاهر شاه ترتیب داده شده و در آنجا ژنرال قبلی بنام «مستغنی» و سفیر قبلی افغانستان در آمریکا آقای «کریم» حضور دارند. آقای تارزی دوبار عبدالولی را در هتلش ملاقات کرد، ولی او دعوت را برای حضور در جلسه گروه قبول نکرد، چونکه او هیچ اجازه ای از گیلانی برای این کار نداشت.

تارزی آشکار کرد که ائتلاف تصمیم گرفته که در مورد این که آیا رهبران جنگجویان در پاکستان دخالت عبدالولی را در فعالیتهایشان قبول خواهند کرد یا نه، مطالعاتی انجام دهد. (برای او مشخص نبود که «عبدالولی» از طرف خودش عمل می کند یا اینکه نماینده ظاهر شاه است، حتی بعد از اینکه او پسرعموی شاه را مورد سؤال قرار داد).

پسرعموی شاه گفت که ظاهر شاه تا این اواخر میل نداشت که در فعالیتهای ناراضیان دخالت کند، ولی عبدالولی می خواست که فعالیتهای خودش را بکند. او نمایان کرد که ظاهر می خواست کمک کند، ولی می خواست عکس العملها را بررسی کند، قبل از اینکه خودش را داخل کند. گروهها در آلمان از تارزی خواستند که از طرف مردم افغانستان از شاه پشتیبانی کند، ولی او این کار را نکرد.

او به ظاهر در رم تلفن کرد، ولی از روی ادب درباره این مطلب با او هیچ حرفی نزد. در این میان سفیر «کریم» داشت کوشش می کرد که عبدالولی به پیشاور برود.

تارزی درخواست کرد که ائتلاف یک طرح را برای یک سری سیاستهای گسترده مورد بررسی قرار دهد. آنها قبول کردند که چنین عملی برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران لازم است. آنها از این می ترسیدند که خلقیها بیرون رانده شوند، ولی به علت داد و بیداد جانشینهای آنها بر روی شخصیتها، قوی تر برگردند. آنها همچنین موافقت کردند که آنها احتیاج به یک پایه برای تشکیل دولت دارند، به طوری که افراد مختلف بیایند و بروند بدون اینکه ثبات دولت را به هم بریزند. هر چند به تارزی گفته اند که اولین هدف آنها بر کنار کردن خلقیهاست.

تارزی متذکر شد که چند عضو ائتلاف وقتی که شنیدند که شوروی یک تماس آزمایشی با ظاهر شاه گرفته است عصبانی شدند. او با ذکر اینکه این مطلب در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شده است، قویا سعی می کرد که ببیند من در این مورد چه می دانم. من به او گفتم که هیچ چیز درباره اعتبار این مطلب نمی دانم، ولی گفتم که این باورکردنی است. اگر این حقیقت داشته باشد که شوروی سعی می کند که جنگ را فرو نشاند یا ناراضیان افغانی را کم کرده و آنها را به رژیم ملحق کند، تارزی ظاهرا تماس با شوروی را خطرناکتر می دید.

به هر حال تارزی متذکر شد که سفیر کریم قرار است که از پیشاور دیدن کند برای آنکه بفهمد نظر عبدالولی در مورد جنگجویان در آنجا چیست، اعضاء دیگر ائتلاف از جمله ژنرال سابق مستغنی و (عارف پسرخوانده دیگر شاه) قرار بود که برای به دست آوردن پشتیبانی از روشنفکران تبعیدی افغانی برای یک شورای 10 تا 12 نفره، برای راهنمایی گروههای مختلف جنگجویان از جمله گروههایی که در پاکستان هستند، به اروپا و آمریکا مسافرت کند.

به گفته تارزی بعضی از ائتلافیون پیشنهاد کردند که از آن جنگجویانی که ماهرانه در کابل می جنگند

ص: 644

پشتیبانی کنیم. او اصرار داشت که اول باید این مسئله مورد بررسی قرار بگیرد که آیا اخوان المسلمین، بین جنگجویان نفوذ پیدا کرده است یا نه؟ چون اخوان المسلمین هیچ گاه در مصر یا سوریه یا عراق از هم نپاشید و «ناصر»، «هارون مجددی» را به خاطر نقشش در اخوان المسلمین 8 سال زندانی کرد. او گفت که اگر اعضای این گروهها (اخوان المسلمین) در کابل به قدرت برسند، چپیها در عرض دو سال سرنگون خواهند شد.

او خاطرنشان کرد که رهبران مذهبی در نقش دادن آینده افغانیها سهمی داشته اند، ولی تأکید کرد که در شورا فقط میانه روها باید نقش داشته باشند.

او به گروهی که گیلانی اصرار داشت اطلاع داد که هر نوع از میانه روهای دولتی باید نقش داشته باشند. برای توضیح اطلاع او، او برای غربال، پیروانش را دقیقا بسیج کرد با ذکر اینکه آنها زیر سلطه کامل رهبران مذهبی محل خودشان بودند.

تارزی گفت که تبعیدیان افغانی اطلاعات کمی درباره وضع افغانستان دارند و شک دارد که ملحق شدن به مجاهدین بتواند آینده آنها را تضمین کند.

تارزی ادعا کرد که جنگجویان در حدود 1 تا 2 میلیون دلار از عربستان سعودی دریافت کرده اند. او ادعا کرد که اکثر این مبلغ به گلب الدین و ربانی از طریق جماعت مسلمین پاکستان داده شده است.

او اضافه کرد که رهبران مذهبی ایران یک سری پشتیبانی از شیعیان افغانی کرده اند، ولی آنها از سنیها که در اکثریت هستند پشتیبانی نمی نمایند و یا با جنگجویان در پیشاور همکاری نمی کنند.

او گفت که «ربانی» و گلب الدین برای گرفتن پول به عربستان سعودی کلک زده اند، ظاهرا کمپانی نفتی عربستان قبول نکرده بود که به آنها کمک کند مگر وقتی که چهار گروه از جنگجویان در پیشاور تشکیل یک جبهه بدهند. برای این کار ربانی گروه خودش را به سه یا چهار گروه تقسیم کرد و سپس یک موافقتنامه ائتلاف بین خود و مردانش امضاء کرد، بعد عربستان سعودی پول را فرستاد. او درباره منابع دیگری که امکان دارد به جنگجویان کمک کنند چنین گفت: از آنجایی که خمینی با شاهنشاهی مخالف است، من شک دارم که اگر رهبران ایرانی بدانند که ظاهر شاه در این کار نقشی دارد، کمکی کنند و از آنجایی که پاکستان مشغول برگزاری انتخابات است، او هم نمی تواند کمکی کند و عربستان سعودی نیز از آنجایی که از عکس العمل شوروی می ترسد، هرگز به طور واضح پشتیبانی نمی کند.

تارزی گفت که احتیاجات ضروری جنگجویان سلاح و مواد سوختنی است، ولی گفت که این احتیاجات را آمریکا باید تأمین کند.

او اظهار امیدواری کرد که بتوانند قبل از زمستان خلقیها را سرنگون کنند. و اگر این طور نشد، آنها به جنگ ادامه خواهند داد. ولی در این مورد اظهار نگرانی کرد که آنها بتوانند بعد از زمستان در دید عموم محبوبیت کسب کنند.

تارزی هرگز مثل بقیه از کمبود مالی و یا کمبودهای دیگر شکایت نمی کند و همچنان به شیک پوشی ادامه داده و خیلی مسافرت می کند. هر چند که او اقرار کرد که دنبال کار می گردد. او گفت که او را به خاطره رأی وتو در کابل از سازمان ملل متحد بیرون کرده اند. او گفت که برادرش در اواخر ژوئیه در صندوق عقب یک ماشین از طریق پاکستان از افغانستان فرار کرده و هم اکنون در پاریس است.

بازدید ترکی از مسکو

ص: 645

سند شماره (24) از: سفارت آمریکا در مسکوتاریخ: 13 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی با حق تقدم طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: بازدید ترکی از مسکو 1- با توجه به توقف کاملاً مشهود ترکی در مسکو در روزهای 11-9 سپتامبر که در مورد آن نسبتا مقدار کمی گزارش شده، می توان گفت که رهبر افغانی تأکید رسمی مجددی در رابطه با نظریات شوروی برای کمک به «مردم افغانستان» به دست آورده باشد، ولی دلایلی وجود دارد که عدم توافقهایی در مسائل دو جانبه موجود بوده است.

2- تنها ملاقات اعلام شده با برژنف و گرومیکو روز 10 سپتامبر بود. «تاس» ملاقات را چنین گزارش داد:

الف: با توجه به معاهده دوستی، افغان - روس (ولی نه به طور خاص در مورد شرایط کمکهای نظامی) برای گسترش روابط دو جانبه در تمام زمینه ها تعهد کردند.

ب: گفته شد که برژنف به ترکی اطمینان داده که در مبارزه با امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی، مردم کشور دوست افغان می توانند روی استمرار کمکهای مثبت و غیر خودخواهانه روسها حساب کنند.

ج: گفته شد که ملاقات در یک جو صمیمی و دوستانه برگزار شد.

د: گفته شد که «یگانگی کاملی در نظرگاهها» در جریان گفتگوهای مربوط به مشکلات بین الملل وجود داشته (ولی این اصطلاح را در مورد گفتگوهای مربوط به روابط دو جانبه به کار نبرد).

3- گزارش «تاس» درباره عزیمت روز 11 سپتامبر ترکی این احساس را تأیید می کند که برخی عدم توافقها وجود داشته است. ترکی گفته که ملاقات او با برژنف «بسیار مفید» بوده و آنها در مورد مسائل مورد علاقه طرفین در «جوی صریح و برادرانه» گفتگو کرده اند.

4- نظریه: بر اساس اظهاریه برژنف در مورد افغانستان در روز 11 ژوئن، موضوع تعهد کمک شوروی مهم بوده و به جای دولت دمکراتیک مستقیما خطاب «به مردم افغانستان» است. پوشش کامل ترکی و برژنف در تلویزیون شوروی و در مطبوعات عمده که حاکی از گفتگوی دوستانه بود، ممکن است حداقل نشان دهنده این امر باشد که خود ترکی هنوز از حمایت شوروی برخوردار است.تون

آوارگان افغانی در پاکستان

سند شماره (25) از: وزیر خارجه واشنگتن دی سیتاریخ: 13 سپتامبر 79 به: هیئت نمایندگی آمریکا در ژنوطبقه بندی: محرمانه شماره سند: 0680 موضوع: آوارگان افغانی در پاکستان 1- تمام متن محرمانه 2- داویدسن مأمور وزارت امور خارجه به تاریخ 11 سپتامبر با NEA/PAB ملاقات کرد، تا گفتگوی اخیرش با کمیسیون حمایت از آوارگان سازمان ملل در ژنو در مورد وضعیت آوارگان افغانی در پاکستان

ص: 646

را گزارش کند.

داویدسن نتیجه گرفت که کمیسیون حمایت از آوارگان سازمان ملل قصد دارد که تلاش سختی برای کمک به این آوارگان آغاز کند.

او معتقد است نمایندگان کمیسیون حمایت از آوارگان سازمان ملل که در ماه می به پاکستان سفر کرده اساسا و طبیعتا سیاسی بود و هدفش این بود که تعیین کند آیا کمیسیون می توانست در ناحیه کار کند یا نه.

گروه دوم که بعدا در ماه اوت وارد شد، برای تعیین احتیاجات طرح ریزی شده بود.

3- داویدسن معتقد است که کمیسیون در تعیین اینکه چه کسی قانونا یک آواره است و چه کسی نیست دچار اشکال خواهد شد. خصوصا با وجود قبایل مهاجر ناحیه که به طور سنتی از مرز رفت و آمد می کنند و این واقعیت که فقط درصد کمی از پناهندگان در اردوگاهها سکونت دارند (بیشتر با خویشاوندانشان زندگی می کنند یا برای خودشان همراه گله هایشان اردو می زنند). کمیسیون مایل است که تأکید کند که اردوگاهها و فعالیتهای کمیسیون حداقل باید 20 کیلومتر از مرز پاکستان - افغانستان فاصله داشته باشد.

4- داویدسن در مورد مسائل زمانی با کمیسیون گفتگو کرد، او پیشنهاد کرد که زمستان آتی برای شروع یک برنامه، هر چه زودتر در نظر گرفته شود. کمیسیون در نظر دارد که برنامه را اواسط اکتبر شروع کند تا با اجلاس هیئت مدیره اجرایی که در آن زمان صورت می گیرد تلاقی کند.

داویدسن اصرار کرد و کمیسیون حمایت از آوارگان سازمان ملل بالاخره پذیرفت، که ببینند آیا ممکن است قبل از آن اجلاس به توافقهایی برسند.

5 - داویدسن فهمید که کمیسیون حمایت از آوارگان سازمان ملل در فکر این است که برنامه تقریبا 10 تا 13 میلیون دلاری را اجرا کند. کمیسیون از آمریکا متوقع خواهد بود که به طور اساسی در پرداخت هزینه سهیم شود (در فعالیتهای مشابه گذشته، سهم آمریکا به طور متوسط حدود یک چهارم تا یک سوم از کل هزینه بوده است).

6- داویدسن از کمیسیون پرسید چه کسانی در انجام یک فعالیت امدادی شرکت خواهند جست. بیشتر فعالیتها از طریق دولت پاکستان انجام خواهد شد و ممکن است که رهبران قبیله ای در ترتیبات اجرایی ویژه، در نواحی مرزی دخالت داده شوند. بخش بین المللی کمکهای اضطراری به کودکان سازمان ملل نیز ممکن است شرکت کند.

7- برای اسلام آباد: در مورد پیشنهاد شما در پاراگراف 12 مرجع الف، ما در نگرانیهای سفارت در کابل با یک سیاست بسیار فعال دیدار مقامات رسمی آمریکا از اردوگاههای آوارگان در پاکستان با آنها موافقیم. ما معتقدیم که شما باید محتاط باشید، اما قبول کنید که وضعیتهایی ممکن است پیش آید که فرصتهای مناسبی برای دیدار از اردوگاهها فراهم آورد. در دیدگاه ما این شامل دیدارهای ترتیب داده شده به وسیله دولت پاکستان یا کمیسیون برای دیپلماتهای خارجی که بوسیله پاکستان معتبر شناخته می شود می باشد 8- برای ژنو: ما دریافته ایم که گروه دوم کمیسیون از پاکستان به ژنو بازگشته است. شما باید یک در خواست ملاقات سریع با مقامات مناسب کمیسیون را بررسی کنید تا به اطلاعات جدید از طرحهای کمیسیون بر مبنای یافته های گروه اعزامی دست یابید.

ونس

گفتگو با دولت موقت ایران درباره افغانستان

ص: 647

سند شماره (26) از:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی تاریخ: 14 سپتامبر 79 به:سفارت آمریکا در تهران - فوری طبقه بندی: سری موضوع: گفتگو با دولت موقت ایران درباره افغانستان 1- تمام متن سری.

2- مدتی است که ما مبادله وسیع اطلاعاتی و ارزیابی در مورد موقعیت افغانستان و در درگیری شوروی را در آنجا، با پاکستانیها داشته ایم. ما فکر می کنیم که مفید باشد که گفتگوی مشابهی با ایرانیها، با توجه مخصوص به نقش شوروی در افغانستان، داشته باشیم. این گفتگو باید به طور عادی از مباحثات قبلی که سفارت با دولت موقت ایران داشته است، جریان یابد.

3- از دو جمع بندی اخیر (تلگرام کابل 6672 در مورد نفوذ شوروی و دخالت در افغانستان و تلگرام کابل 6697 در مورد وضعیت ناآرامیها) مطالبی به دست می آید که شما ممکن است در مذاکره با دولت موقت ایران در باره افغانستان از آن استفاده نمایید. به علاوه باید نکات زیر را بگویید:

ما از رنجهای مردم افغانستان واز دست رفتن زندگی (آنها)در اثر ادامه جنگ در افغانستان شدیدا نگران هستیم. در مورد افزایش دخالتهای شوروی در افغانستان شدیدا نگران هستیم.

در مورد افزایش دخالتهای شوروی در افغانستان بسیار نگرانیم. اخیرا تعداد مشاوران نظامی روسی و تحویل وسایل و تجهیزات افزایش یافته است. می توانید از ارقام تلگرام کابل 6697 استفاده کنید ولی باید این ارقام کاملاً عینی باشد. ما به استفاده گروههای رزمی شوروی در افغانستان به عنوان یک موضوع بسیار جدی که می تواند انعکاس زیانباری در سراسر منطقه و برای روابط شرق و غرب داشته باشد توجه خواهیم نمود.

4- لطفا ما را در جریان نقطه نظرهای دولت موقت ایران در باره این موضوع قرار دهید.ونس

رژیم خلقی در کابل آماده باش شدید امنیتی برقرار می کند

سند شماره (27) از: سفارت آمریکا در کابل تاریخ: 15 سپتامبر 79 به: وزیر خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 6874 موضوع: رژیم خلقی در کابل آماده باش شدید امنیتی برقرار می کند 1- تمام متن محرمانه 2- خلاصه:کابل در آرامشی قبل از طوفان به سر می برد، در حالی که به نظر می رسد که رهبری خلقی منتظر یک عکس العمل نظامی محتمل نسبت به تصفیه سه عضو نظامی باقیمانده از کابینه هستند، واحدهای مهم مسلح در کابل ظاهرا به نخست وزیر حفیظ اللّه امین وفادار مانده اند. تاکنون هیچ فعالیتی از نیروی هوایی در طول بحران مشاهده نشده است. شورویها ممکن است در این مانور تاکتیکی سیاسی

ص: 648

شرکت نداشته باشند. پایان خلاصه.

3- به هنگام ظهر، به وقت کابل، شهر کابل در آرامش نسبی قبل از طوفان بسر می برد.اقدامات امنیتی نظامی شدید در ناحیه کاخ ارگ (خانه خلق) و مجتمع رادیو افغانستان نزدیک سفارت اجرا می شود (رفت و آمد به سفارت از دروازه پشت حالا مجاز است).

نواری که به وسیله تانکها کنترل می شود، شامل خیابان اصلی از طرف شمال شرق میدان پشتونستان به سوی فرودگاه می شود. هنوز روشن نیست که فرودگاه برای ترافیک باز است یا نه. در نقاط دیگر شهر، فعالیت تجاری معمولی مجاز است و ترافیک معمولی است. اما تمام چهار راهها به وسیله خودروهای مسلح حفاظت می شوند.

4- سفارت هنوز تلاش می کند که با کنار هم گذاشتن جزئیات، طرح کلی حوادثی را به دست آورد که منجر به اطلاعیه 14 سپتامبر مبنی بر کنار گذاشتن مقامات نظامی باقیمانده کابینه (تلگراف کابل 6851) و برقراری حداکثر اقدامات تأمینی حول رهبری باقیمانده خلقی، شد. اینکه کارهایی در پیش بود در سه یا چهار روز گذشته تذکر داده شده بود. کنسول هند در جلال آباد، حوالی 12 سپتامبر یادآور شد که فرماندار محمد ظریف علیرغم جنگ فزاینده در آن منطقه، آنجا نبود او دچار تردید شده بود که آیا ظریف کشته شده یا دستگیر شده بود. اما برعکس آن طور از کار درمی آید که ظریف ظاهرا به کابل بازگشته بود تا در تصفیه اعضای نظامی کابینه، شرکت کند. وزیر جدید ارتباطات، قبل از انتقال چند ماه پیش به قندهار به عنوان فرماندار، معاون وزیر در همان وزارت خانه بوده است. او در گذشته با مقامات آمریکایی روابط دوستانه داشته است و شخصی باهوش، شایسته و واقع بین انگاشته می شود. در مورد سرنوشت وزیر سابق وزارتخانه او، سید محمد گلابزوی چیزی معلوم نیست.

5 - سفارتخانه انگلستان در سیزدهم سپتامبر، شایعاتی شنیده بود که وزیر سابق داخلی محمد اسلام وطنجار، و وزیر سرحدات شرجان مزدوریار، به وسیله شورشیان ربوده شده بودند. مزدوریار آخرین بار به وسیله دیپلماتهای خارجی در جشن روز ملی بلغارستان در 9 سپتامبر دیده شد و وطنجار آخرین بار وقتی پرزیدنت ترکی از هاوانا در 11 سپتامبر بازگشت، دیده شده بود (در آن زمان، او در سلسله مراتب در حزب، پس از امین قرار داشت). سرنوشت وزیران عوض شده، به وسیله رادیو افغانستان اطلاع داده نشد.

هر چند آنها می توانند احتمالاً آزاد باشند که یک دلیل برای آماده باش کامل نظامی ممکن است باشد، این محتمل تر است که رهبری خلقی قادر بوده که آنها را دستگیر کند. یک مرد بالقوه خطرناک چون وطنجار به خوبی می توانست بعد از یک جلسه بازجویی سریع اعدام شده باشد (دیپلماتهای هندی فعالیتهای شدیدی را در مرکز بازجویی مخصوص پلیس مخفی در طول خیابان محل سفارتشان به هنگام پیش از ظهر 14 سپتامبر، شاهد بوده اند).

6- اعتقاد بر این است که اسداللّه، فرمانده عوض شده (پلیس مخفی)، با وطنجار در رابطه بوده است.

گفته می شود فرمانده کل جدید پلیس مخفی، محمد عزیز، یکی از معاونین اسداللّه بوده است.

اطلاعیه رادیویی در مورد انتصاب عزیز بیان کرد که پلیس مخفی یک بخش از وزارت دفاع است، و نه آن چنان که قبلاً گمان می رفت یک بخش از وزارت داخله است، یا یک سازمان مستقل که تحت کنترل هیچ وزارتخانه ای نیست. امین به عنوان کفیل وزارت دفاع، کنترل مستقیم روی این نیروی پلیس مخفی گسترش یابنده به دست می آورد.

ص: 649

7- انفجار ساعت 50/17 در ارگ به تاریخ 14 سپتامبر، به گفته چندین ناظر، به طور آشکار یک انفجار هوایی بود. آن می توانسته است یک گلوله توپ یا خمپاره باشد که به ارگ شلیک شده، شاید برای نوعی از مفاهیم ابلاغ علامت و خبر. پس از آن شلیکهای متعاقبی صورت نگرفت. شلیک سلاحهای کوچک پراکنده در نقاط مختلف شهر، بعد از ظهر آن روز و نیز دوباره در صبح پانزدهم سپتامبر شنیده شد.

معنی و مقصود این عمل، اگر مقصودی باشد، هنوز معلوم نیست.

8 - نشانه هایی وجود دارد که شورویها ممکن است از حوادث 14 سپتامبر قبل از وقوع آن خبری نداشته اند. مأمورین سفارت که نزدیک نواحی میکرویان - که تعداد زیادی از شورویها آنجا زندگی می کنند، رفت و آمد کرده اند، کمی قبل از انفجار ساعت 50/17 دیروز، زنان روسی و بچه هایشان را مشغول بازی و قدم زدن بدون هیچ گونه پیشگیری امنیتی واضح دیده اند. اما امروز پیش از آن، به وسیله مأمورین هندی (وزیر مختار) گزارش شده بود که ناحیه به وسیله سربازان روسی که یونیفورم افغانی پوشیده بودند محافظت می شده است. اما مأمورین سفارت که ناحیه را در ساعت 10 گشته اند، اثری از این موضوع ندیده اند. سفارت شوروی در ناحیه کارتیزه اکنون به وسیله دو تانک حفاظت می شود.سه لیموزین وزارتخانه خلقی، با نگهبانها، به وسیله یک دیپلمات انگلیسی دیده شدند که بیرون آن سفارت منتظر بوده اند. ما تصور می کنیم این نشان می دهد که شورویها اکنون در صحنه هستند.

9- عدم حضور هر گونه فعالیت هوایی در طول بیش از 24 ساعت به نظر ما قابل ذکر می رسد. نیروی هوایی ممکن است به عنوان غیرقابل اعتماد بر زمین گذاشته شده باشد. مانند موردی که وزیر دفاع، عبدالقادر تصفیه شد.

10- نظریه: امین، که در موقعیتی است که به طور نزدیک از نیروهای مسلح مطلع است، ممکن است یک توطئه در شرف تکوین به رهبری وطنجار را کشف کرده و تصمیم گرفته در مرحله اولیه رشد با یک برخورد پیشدستانه، آن را خنثی کند. این عمل به طور کامل ارتش را از شورای وزیران و نیز محتملاً از شورای انقلاب حذف کرده است. اینکه رهبری باقیمانده ارتش چگونه عکس العمل نشان خواهد داد - اگر اصلاً عکس العملی داشته باشد - می ماند تا دیده شود. نیروی های KDY ناحیه کابل، به نظر می رسد که تاکنون به طور قاطع از امین حمایت کرده اند.

11- هنوز واضح نیست که آیا شورویها قبلاً درباره حرکت امین آگاهی داشتند یا ناگهان با یک عمل انجام شده رو به رو شدند. مسکو حتما نمی تواند راضی باشد که خلقیها، علیرغم توصیه شوروی پایگاه قدرت سیاسی شان را بیش از پیش محدودتر کرده اند که نتیجتا مبارزه جاری برای بقای رژیم را مشکل تر می کند. اکنون برای شورویها این مطرح می شود که یک کودتای نظامی سریع می توانست وضع آشفته سیاسی جاری را به حال متوازنی درآورد و این می توانست به یک گروه کاملاً جدید اجازه دهد که کنترل را به دست گیرد، از آن جمله افسران ارتشی سابقا گمنام که می توانستند تمایلات سیاسی شان را پنهان کنند و جنبه های فتنه انگیزتر از انقلاب کبیر ثور را تعدیل کنند. در روزهای آینده ما کوشش خواهیم کرد که چند نفر از این افسرها بشناسیم.

آمستوتز

امین و استفاده سیاسی از کاهش تشنجات

ص: 650

سند شماره (28) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 17 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: همزمان با کاهش تشنجات در کابل رئیس جمهور امین استفاده های سیاسی اخیر را از این جریان می کند 1- (تمام متن محرمانه).

2- خلاصه: کابل ظاهرا برخی از کشمکشهای روزهای اخیر را از دست داده است، به طوری که رئیس جمهور جدید حفیظ اللّه امین کنترلش را بر دستگاه حزب و دولت محکم کرده است. پایان خلاصه.

3- ساعت 16 (به زمان کابل) در 17 سپتامبر است، کشمکشهای سیاسی روزهای اخیر ظاهرا در کابل کاهش یافته است. اگر چه تانکها هنوز محل های مهم اطراف کاخ ارگ (خانه خلق) و ساختمان رادیو افغانستان را حفاظت می کنند، ولی سرنشینان تانکها زیر سایه وسایل خود در حال استراحت به سر می برند.

ادارات دولتی ظاهرا به کار روزمره خود بازمی گردند، اگر چه رئیس جمهور حفیظ اللّه امین و پیروانش به نظر می رسد که هنوز احتیاط را در این می بینند که جاده را از نظر نوعی واکنش نظامی علیه حکومت و حزب خود، با دقت زیر نظر بگیرند (مخصوصا سمت پایگاه زرهی پل چرخی را)، اما به نظر می آید که همزمان با گذشت ساعاتی بدون درگیری اعتماد بیشتری پیدا می کنند.

4- برای امین برنامه ریزی شده که ساعت 12 شب (به زبان پشتو) و ساعت 30/20 (به زبان دری) برای ملت صحبت کند، مردم افغان منتظرند ببینند چه نشانه هایی دریافت می دارند، مثلاً آیا امین هم چنان با لحن احترام آمیزش در مورد رفع بیماری از رهبر بزرگ «نور محمد ترکی» که در 16 سپتامبر به وسیله اطلاعیه تغییر رهبریت مشخص شد یاد خواهد کرد، یا شروع به بی اعتبار کردن «آموزگار بزرگ» خواهد کرد. آموزگاری که یک بار او را به عنوان «شاگرد قهرمان» خواند؟ ترکی در 15 سپتامبر توسط مطبوعات به عنوان چهره مقدس معرفی شد، ولی از 16 سپتامبر به بعد نام او در وسایل ارتباط جمعی بدون عنوان یا عبارات افتخارآمیز ذکر شد. منابع موثق گزارش دادند که دختر امین تصویر ترکی را در 16 سپتامبر در مدرسه اش پاره و او را «مردی بدسرشت» توصیف کرده است.

5 - آیا این تغییرات بیشتر کابینه را به اطلاع خواهد رساند؟ در بین آنهایی که در این رابطه شایع شده که امشب یا در هفته آینده خاطر تمایلات مخالف امین اخراج می شوند عبارتند از:

وزیر امور مالی عبدالکریم میثاق، وزیر کار و امور اجتماعی دستگیر پنج شیری، وزیر معادن و صنایع محمد اسماعیل دانش، وزیر حمل و نقل محمد حسن بارق شافعی (که ضمنا دست راست امین بود و وزیر امور داخلی محمد اسلام وطنجار را که در معیت هیئتی در فرودگاه از ترکی در بازگشت از سفرش به هاوانا و مسکو در 11 سپتامبر استقبال کرده بود، خلع کرد).

6- برای ترکی چه اتفاقی افتاد؟ اکثر کابلیهایی که کارمندان سفارت از زمان اطلاعیه عصر دیروز با آنها صحبت کرده اند فکر می کنند که ترکی در خلال جنگ مسلحانه ای که در قصر روی داد و باعث قتل محافظ بدسابقه اش «سیدداود تارون» گردید، بر اثر جراحات وارده از تیراندازی مرده باشد و این امر در تاریخ 14

ص: 651

یا 15 سپتامبر اتفاق افتاد (تاریخ دقیق هنوز روشن نیست). به خوبی می توان گفت که ترکی و تارون خواه ناخواه در حوادث خشونت آمیز تصفیه اخیر اعضای نظامی کابینه گیر افتاده باشند و در آن وقت هنوز «امین» برای از بین بردن ترکی طرح نریخته و امین توجه به آنها را در جدول زمانی خود دیرتر قرار داده بود. اما وقتی فرصت پیش آمد امین فورا آن را مغتنم شمرد.

عده ای دیگر می پرسند که چگونه امین برای مرگ «تارون» مراسم تشییع جنازه یک شهید را در 16 سپتامبر برپا می کند، ولی درباره مرگ ترکی سکوت می نماید؟ باز هم عده ای معتقدند که ترکی هنوز زنده و در حال مردن است و مرگش توسط رژیم اعلام می شود.

7- در 17 سپتامبر وقتی با عبدالمجید منگال، یک مقام رسمی وزارت خارجه که ترکی را در سفر به هاوانا و مسکو همراهی کرد، تماس گرفته شد، وزیر مختار اظهار داشت که دیپلماتهای غربی ترکی را هنگام بازگشتش از کابل در 11 سپتامبر شاد و ظاهرا سرحال دیده بودند. منگال اظهار نمود که ممکن است ترکی ظاهرا سالم به نظر می رسید، اما هنگام سفر دچار نوعی بیماری شده بود. او همچنین افشا کرد که ترکی به وسیله یک پزشک متخصص همراهی شده است.

منگال اضافه کرد که راجع به مسئله سلامتی ترکی به موقع خود اطلاع بیشتری خواهیم یافت، حتی شاید در طول صحبتهای امشب امین این مسئله به سرعت در حال مطرح شدن است و در عین حال هزاران تصویر ترکی که کابل را پر کرده بود همه ناپدید شده اند. رهبریت در حزب و حکومتی که امین از زمان انقلاب بالفعل نشان داده عملاً محقق گردیده است. مردم نمی دانند که آیا امین - استالین - افغانستان اجازه می دهد که حتی خاطره رهبر بزرگ نابغه (ترکی) باقی بماند یا خیر.

8 - واکنش شوروی در کابل: چنان که در گزارش قبلی سفارت اشاره شده (کابل 6874)، هنوز روشن نیست که آیا سفارت شوروی در کابل مخفیانه از جنبش ضد وطنجار «امین» قبل از شروع عملیات اطلاع داشته یا نه. شورویها در کوتاه مدت در مقابل یک امر انجام شده (چنانچه چنین فرضی درست باشد) راهی جز همراهی با جریان حوادث نداشتند. مطبوعات کابل گزارش دادند که سفیر روسیه الکساندر ام پوزانف ساعت 10 صبح 15 سپتامبر با امین ملاقات کرد. یکی از منابع به ما گفت که آن ملاقات تا ظهر ادامه داشت و در این جلسه به نظر می رسد که یک تفاهم کلی میان رهبر در حال ظهور و حامیان اصلی شوروی روی داده است.

9- برداشت کلی در محافل دیپلماتیک و مابین افغانهای مطلع این است که روسها راضی نیستند. اما احتمالاً دریافته اند که آنها هیچ انتخاب دیگری در این زمان ندارند جز حمایت از امین مغرور و بی رحم.

طبق گزارش، شورویها که زمانی درصدد توسعه پایگاه سیاسی رژیم کابل برآمده بودند تا بدین وسیله اغتشاشات را سرکوب نمایند، اکنون این پایگاه را بسیار محدود و حتی به باریکی نوک مداد یافته اند.

همچنین زمانی به روسها گفته شده بود که امین خونخوار مشکل اصلی رژیم حزب خلقی است (اما «عموترکی» حتی در محافل غیرخلقی نیز از حامیانی برخوردار بود) و بنا به گزارش قصد از بین بردن او را داشتند. اما حالا امین تنها فردی است که برایشان باقی مانده تا اینکه انتخاب قابل اطمینان بیشتری پیدا کنند. او تنها وسیله ای است که مسکو می تواند از طریق وی از یک «حزب اخوت» دفاع کند و یک «انقلاب مترقی» را نجات دهد، زیرا اینها از جمله مسئولیتهای ایدئولوژیکی است که شورویهای محلی شدیدا از آن دم می زنند.

ص: 652

10- اما بدین معنا نیست که روسها این موقعیت را با خوش بینی قبول می کند. در 17 سپتامبر یک دیپلمات جزء روسی با غرولند به یکی از کارکنان سفارت گفت خلقیها در اینکه می خواستند خیلی از چیزها را بسیار سریع انجام دهند مرتکب خطا شده اند. او فکر می کرد که رژیم باید چهار یا پنج سال برای آنچه که در عرض چند ماه انجام دادند وقت می گذاشت و این فرد روسی می گفت که فکر می کند که حزب خلق «شکست خورده است».

آمستوتز

برخی از انعکاسات در مورد بحرانهای سیاسی افغانستان

سند شماره (29) از: سفارت آمریکا - کابل تاریخ: 18 سپتامبر 1979 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: برخی از انعکاسات در مورد بحرانهای سیاسی افغانستان 1- محرمانه - تمام متن.

2- من فکر می کنم که بایستی برای وزارت خارجه و مقامات سفارتخانه ها روشن باشد که ما شاهد یک بحران سیاسی بسیار مهم در افغانستان هستیم. در این باره، من مایلم چندین مورد را متذکر شده و نظرات شخصی خود را ابراز دارم.

- بحران تمام نشده است. فعلاً وفاداری واحدهای نظامی جمهوری دمکراتیک افغانستان در مناطقی مانند قندی، قندهار و کوندوز واضح نیست و گزارشهای گسترده ای (و چند سند) وجود دارد که سه عضو نظامی مخلوع در کابینه (وطنجار، گلابزوی و مزدوریار) توانسته اند از شهر فرار کنند و مخفی شوند.

ممکن است که جنگ داخلی بین واحدهای ارتش جمهوری دمکراتیک افغانستان به طور کامل دنبال شود و به وسیله طرفداران ترکی یا عوامل مخالف امین رهبری شوند. او در کابل است و ما کاملاً متوجه هستیم که موقعیت سیاسی وخیم است و خیابانهای اصلی که در مجاورت وزارتخانه های مهم است به روی ترافیک عمومی بسته است و در محوطه سفارت ما تانکهای مجهز ساخت شوروی در دو طرف سه خیابان زمین سفارت خانه مستقر گشته اند. ما نمی توانیم از طریق در اصلی وارد یا خارج شویم زیرا خیابان بسته است، بلکه از در عقبی اضطراری استفاده می کنیم، ولی این کار را زیر دهانه توپ یک تانک بزرگ تی - 62 انجام می دهیم. این وضع کمی دلهره آور است، ولی چیز جالبی است که بدرد نوشتن در نامه هایی که به وطن فرستاده می شود می خورد.

اینک 18 ماه است که ما شاهد خودآفت زدگی این حزب مارکسیست (حزب جمهوری دمکراتیک افغانستان) هستیم. دیشب یک مقام افغانی آهسته به یک کارمند سفارت در مورد رهبریت می گفت که «آنها مثل یک دسته عقرب هستند که همدیگر را تا سرحد مرگ نیش می زنند» به عنوان مثال تاکنون 25 تغییر کابینه از لیست اصلی منتشر شده در آوریل 1978 وجود داشته است. تعداد تغییرات معاونان وزرا حتی بیش از این یعنی 34 نفر بوده است، تصفیه پشت سر هم انجام شد و انسان نمی تواند متعجب نباشد که چگونه این رژیم دوام می آورد. البته، قسمتی از پاسخ در سرکوبی بی رحمانه هر نوع مخالفت قابل تصور

ص: 653

است. تعداد زندانیان سیاسی مقتول ممکن است به 6000 رسیده باشد و شاید بیش از چهار برابر آن تعداد تاکنون به زندانهای سیاسی کشیده شده و یا آزاد شده اند.

- اغتشاش در طول این دوره بحرانی متوقف و یا خاموش بوده است و برای اخذ امتیاز از موقعیت بحران سیاسی مورد استفاده واقع نشده است.

- من نمی دانم آینده چه خواهد شد. امین به طور شگفت آوری از توطئه های پشت سر هم جان به در برده است اما قطعا روزی دچار اصل میانگینها خواهد شد، اما از طرفی این قانون شامل استالین نشده و او در رختخواب مرد. به نظر من شانس او برای در قدرت ماندن در طول امسال بیش از 50 درصد نیست و هیچ امکان برای مردن در رختخواب ندارد، اما امکان بقای حزب را در منصه قدرت بیشتر می دانم.

3- این زمان در کابل بودن هیجان انگیز است، امیدوار باشیم کسی آسیبی نبیند.آمستوتز

فعالیتهای ناراضیان هزاره

سند شماره (30) سفارت آمریکا، اسلام آباد، پاکستان(خیلی محرمانه - تمام متن) یادداشت مذاکراتطبقه بندی: خیلی محرمانه شرکت کنندگان: ولی بیگ رهبر اتحاد مسلمانان جنگجو در افغانستان ریک شرمن، کفیل مشاور سیاسی سفارت زمان و مکان: 19 سپتامبر 1979 سفارت آمریکا، اسلام آباد موضوع: فعالیتهای ناراضیان هزاره صدر محمد آصف خان، رئیس سابق (قبیله) هزاره در بلوچستان و در حال حاضر نایب رئیس وزارت امور خارجه در کوئتا (اسم یک شهر) در 17 سپتامبر به من تلفن زد و درخواست یک وقت ملاقات برای ولی بیک کرد.

من موافقت کردم که رئیس هزاره را ببینم. به شرطی که او به اسلام آباد بیاید. او در 19 سپتامبر با یک مترجم و دو همراه ساکت آمد.

ولی بیک شرح داد که رئیس اولین سازمان هزاره ناراضیان افغان است که در پاکستان شکل گرفت.

گروه از کوئتا رهبری می شود. از جایی که آنها عملیات را به راه می اندازند. برخلاف محل استقرار رهبران ناراضیان در پیشاور، ولی بیک قویا اعتقاد دارد که او باید حداقل قوا را دوروبر خود جمع کند. و حداکثر را به جبهه جنگ با دشمن بفرستد.

در رابطه اش با گروه پیشاور او گفت که با تمام گروهها به جز (حزب اسلامی) همکاری و تماس دارد.

ولی بیک در پیشاور محمد نبی را از همه بهتر می شناسد، محمد نبی در زمان ظاهرشاه در پارلمان بود، بیگ به نظر می آید که به جز افراد هزاره به کسی دیگر اعتماد نمی کند.

در افغانستان 6 میلیون هزاره هستند که همه آنها فعالانه بر علیه جمهوری دمکراتیک افغانستان می جنگند. هزاره ها در جمهوری دمکراتیک افغانستان بر علیه سرهنگها قیام کرده اند و صدها تن از آنها به نیروهای بیگ پیوسته اند. 1600 افسر و سرباز هم از جمهوری دمکراتیک افغانستان اخراج شده اند.

بیگ از مردم آمریکا به خاطر حمایت از حقوق بشر، قدردانی کرد بیگ فکر نمی کند که سرنگونی ترکی اهمیتی داشته. او می گوید که امین از او نیز بهتر نیست.

ص: 654

او گفت که در زمستان نیروهای او بر نیروهای امین برتری خواهند جست و ضربه های مهلکی به دشمن خواهند زد.

بیوگرافی: ولی بیگ می گوید که او دو نوبت در پارلمان بوده (در دوره ظاهرشاه). او عضو هیئت موکلان بود که در ناوا از ایالت غزنی قرار گرفته است.

او به نظر می آید که 40 ساله باشد با بدنی سالم همراهانش نیز همان طور خشن به نظر می آیند.

آنها خیلی زیرک و متفکر به نظر می رسند.

نظریاتی از دو سفیر از کشورهای اروپای شرقی

سند شماره (31) از: سفارت آمریکا- کابل تاریخ: 20 سپتامبر 79 به:وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7025 موضوع: نظریاتی از دو سفیر از کشورهای اروپای شرقی 1- (تمام متن محرمانه) 2- فکر می کنم ممکن است جالب باشد که از نظریات کاردار جمهوری دمکراتیک آلمان «کلاوس ماسر» و سفیر لهستان «ادوارد بارادزیج» اطلاع داشته باشید. در خلال دو روز گذشته با آنها تماس گرفتم واز نقطه نظرهایشان در مورد اوضاع داخلی مطلع شدم. من مخصوصا به دیدار آن دو رفتم زیرا آنها نسبت به دیگر رؤسای سفارتخانه های اقمار مسکو صریح تر و صمیمی تر می باشند.

3- مهمترین مطالب در یافتی به قرار زیر است.

- ترکی رئیس جمهور پیشین زنده است و با خانواده اش در ویلایی دولتی در حوالی کابل بازداشت می باشد. محل اقامت او از جانب سربازان حفاظت می شود.

- هر دو سفیر تأکید کردند که قبل از تصفیه اخیر در حزب پرچم ناراحتیهایی وجود داشت. آنان این عقیده شایع در میان سفارتخانه های غربی را که «ترکی» نسبت به حفیظ اللّه پیروان بیشتری در حزب دارد قبول نداشتند. سفیر لهستان افزود که «جاذبه شخصی» ترکی برای اکثر اعضاء حزب ناخوش آیند بود، و این امر کمک به عدم حمایت از او می کند. او گفت که ترکی حتی قدمهای اولیه برای ساختن پشتوانه مردمی، مانند بازدید از کارخانجات، مدارس و دیگر کارهای اساسی را بر نداشته بود. در موقعیتی من اشاره کردم که حفیظ اللّه امین هم هرگز به این مسائل نپرداخته، سفیر لهستان جواب داد که این کار را رهبر حزب باید برای برپا نمودن انجام می داد. سفیر لهستان همچنین ترکی را به عدم مشاوره با کادر حزب mce از نوامبر 1978 تا زمان سقوطش متهم نمود. در خلال این دو ماه کمیته مرکزی حزب گردهمایی نداشته است (ولی دفتر سیاسی به طور متناوب تماسهایی داشتند).

- هر دو دیپلمات تأکید کردند که روسها برای مدتی از شکاف در حزب خشنود نبودند. سفیر لهستان صراحتا گفت که سال پیش روسها از تصفیه حزب پرچمیها ناراحت بودند. او گفت که روسیه از ابتدا «وحدت کلیه عناصر پیشرو» را تشویق کرده است. اگر چه هر دو نفر در ابراز نظراتشان احتیاط می کردند، اما روشن ساختند که روسها در مورد مشاجرات و تصفیه های اخیر در مقامات بالای حزب که منجر به کنار گذاشتن ترکی و سه عضو نظامی کابینه گردید خوشحال نبودند.

ص: 655

- سفیر لهستان گفت که این سوءتفاهم بین ترکی و امین به درازا نخواهد کشید و به نظر او یکی از این دو ناگزیر مسلط خواهد شد.

- هیچ کدام از این دو نفر دست مستقیم روسها را در کنار گذاشتن ترکی نمی دیدند. در حقیقت سفیر لهستان مطمئن بود که مسکو در این باره ناراحت است. زیرا چند روز پیش بود که برژنف در مسکو ترکی را در آغوش گرفته بود. این بایستی برای مسکو بسیار نگران کننده باشد.

- کاردار جمهوری آلمان شرقی گفت که سه عضو نظامی کنار گذاشته کابینه به نحوی آزادند، ولی سفیر لهستان از ابراز عقیده در باره این مطلب خودداری کرد.

- نظریه: این مطالب اهمیت زیادی ندارد، ولی با شما در میان گذاشته شد.آمستوتز

ارزیابی ژاپنی ها راجع به سقوط ترکی

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا - اسلام آبادتاریخ: 20 سپتامبر 79 به: وزیر خارجه واشنگتن دی سیطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 0745 موضوع: ارزیابی ژاپنی ها راجع به سقوط ترکی 1- تمام متن محرمانه.

2- معاون رئیس هیئت و دستیار سیاسی او در تاریخ بیستم سپتامبر، کارشناس سیاسی را از جریان دیدار سه روزه هیئت ژاپنی بین شانزدهم تا نوزدهم سپتامبر، آگاه کردند. شخص دستیار که ملاقاتها را انجام می داد، مدت زیادی را در سفارت ژاپن در کابل به سر برد، اما فقط توانست با تعداد محدودی افغانی و روسی ملاقات و گفتگو کند. او این مسئله را روش ساخت که نظر شخصیش را بیان می کند، ولی نظرات مقامات ژاپنی از سفارت در کابل صادر می شود.

3- ژاپنیها راجع به سقوط ترکی اطلاعاتی از منابع گوناگون جمع آوری کرده اند که به قرار زیر است:

ترکی از هاوانا به مسکو فرا خوانده شده که در آنجا نقشه هایی برای اصلاح رژیم که شامل خلع امین، وطنجار و دیگر «رادیکالها» می شد، در جریان بود. قبل از اینکه ترکی مسکو را ترک کند، روسها به خاطر اینکه او با نقشه هایشان موافقت کرد به او لقب «پدر انقلاب» را دادند.

4- امین از نقشه های ترکی با خبر شد و کمیته ای به منظور خلع او فراهم کرد. این دو نفر در چهاردهم سپتامبر در ملاقاتی که منجر به خشونت شد حضور یافتند. شخص ناشناسی از اطرافیان ترکی سعی کرد به امین تیراندازی کند اما تارون در مقابل نخست وزیر قرار گرفت و کشته شد. بنا به گزارش، حمایت او از امین سبب کشته شدنش شد.

5 - بنا به گزارش ژاپنیها، سپس اوضاع با شلیک چندین گلوله دیگر به وخامت گرایید که در این میان امین فرار کرد. در این گزارش، سرنوشت وطنجار و دیگران روشن نیست. جالب اینجاست، که ژاپنیها خبر تیراندازی به ترکی را که تقریبا در همه جا پیچیده است مخابره نکرده اند. به نظر می رسد که این جریان بر اساس همان ماجرای لمونیر است که در شانزدهم سپتامبر از کابل فرستاده شده است.هیومل

علاقه ایرانیان به موضوع مداخله کوبا در افغانستان

ص: 656

سند شماره (33) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 20 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی - فوری شماره سند: 7039طبقه بندی: سری موضوع: علاقه ایرانیان به موضوع مداخله کوبا در افغانستان 1- تمام مطلب سری 2- هیئت کابل در حال حاضر از حضور پرسنل کوبایی در افغانستان بی خبر است و تنها از حضور کارمندان رسمی در سفارت کوبا در این شهر مطلع است. حتی حرفی هم از شایعات جاری در افغانستان مبنی بر دخالت کوبا نیست.

3- در مورد سؤال یزدی وزیر امور خارجه در مورد گروه امداد کوبا، باید گفت این اطلاعات ممکن است برگردد به سال 1978، زمانی که حکومتهای غربی ابتدا سعی داشتند که اطلاعات ما را در مورد حضور نظامیان کوبایی در افغانستان کنترل کنند، در آن زمان هم قطاران پاکستانی ما گفتند که شنیده اند بعضی از پزشکان نظامی کوبایی از واحدهای مهم افغانستان بازدید کرده اند. ما هیچ وقت نتوانسته ایم صحت یا سقم این موضوع را بفهمیم اما سفارت ایران در کابل احتمالاً باید این موضوع را گزارش داده باشد.

4- این سفارتخانه هیچ اعتراضی و مخالفتی ندارد که اطلاعات ذکر شده در اختیار یزدی قرار بگیرد و به او گزارش شود.آمستوتز

خلقیها ممکن است به واشنگتن چراغ سبزنشان بدهند

سند شماره (34) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 22 سپتامبر 1979 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. با حق تقدم شماره سند: 7062طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: (خیلی محرمانه) خلقیها ممکن است به واشنگتن چراغ سبزنشان بدهند 1- خیلی محرمانه - تمامی مطلب.

2- در تاریخ 20 سپتامبر دو مقام رسمی افغانی یکی از وزارت امور خارجه و دیگری از سازمان برنامه به یک تکنسین آمریکایی گفتند که دولت جدید حفیظ اللّه امین می خواهد روابط متقابل خود را با آمریکا بهبود بخشد.

طبق اظهار نظر این دو مقام، از جمله اقداماتی که امین در این مورد می خواهد انجام دهد، ارسال یک نامه عذرخواهی در مورد قتل سفیر آمریکا «دابز» در تاریخ 14 فوریه است.

3- نظریه: این دو افغانی ممکن است منظورشان رساندن این پیام به گوش دولت آمریکا باشد. اگر چه در حال حاضر ما اطلاعات موثقی در مورد طرز برخورد فعلی امین با آمریکا داریم، اما سفارت شوروی در محل به خوبی مطلع است که موضوع «دابز» (سفیر) یک مانع اصلی برای روابط بین آمریکا و افغانستان است.

اگر روسها علاقه مند به ترسیم چهره خوبی از امین باشند که به اعتقاد ما چنین است، ممکن است او را به

ص: 657

بهتر نمودن رابطه اش با کشورهای غیر سوسیالیستی تشویق کنند.آمستوتز

نظرات روسهای مقیم شوروی در مورد رژیم جدید امین

سند شماره (35) از: سفارت آمریکا - کابل تاریخ: 22 سپتامبر 1979 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: نظرات روسهای مقیم شوروی در مورد رژیم جدید امین 1- تمام متن، خیلی محرمانه 2- خلاصه: یک دیپلمات برجسته شوروی منکر هر نوع اطلاع قبلی راجع به کودتای اخیر حفیظ اللّه امین شده است، همچنین شوروی فرصتی می بیند که اینک افغانستان را وارد یک مرحله مثبت «حکومت تحت قانون» بنماید. پایان خلاصه.

3- در یک میهمانی دیپلماتیک در 20 سپتامبر وزیر مختار سفارت موقعیتی داشت تا در مورد تحولات سیاسی اخیر کابل با کنسول روس «واسیلی سافرونچک» که طبق گزارش، شخصیت مهم شوروی در یافتن مشکلات سیاسی در افغانستان است، صحبت کند. سافرونچک توضیحات زیر را راجع به کودتای اواسط سپتامبر حفیظ اللّه امین داد:

الف: سفارت شوری مطلقا هیچ نوع اطلاعات قبلی راجع به حرکت امین بر علیه افسران نظامی در کابینه یا بر علیه رئیس جمهور پیشین ترکی نداشته است.

ب: نخستین نطق امین در 17 سپتامبر «بسیار مهم» بود و باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. امین قصد داشت تا یک قانون اساسی را به وجود آورد. زیرا کشورهای خارجی توقع دارند که هر کشوری در دنیا قانون اساسی داشته باشد.

ج: امین قول داده بود که «بنابراین هیچ گونه توقیف غیر قانونی در افغانستان نخواهد بود.» به علاوه، امین یک کمیسیون مخصوص از افراد پلیس مخفی افغانستان تشکیل داده است، تا موضوعات زندانیان سیاسی اخیر و آزادی آنهایی را که بدون دلیل دستگیر شده اند بررسی کند. هنگامی که وزیر مختار اظهار داشت که ترکی و امین همیشه در مصاحبه های خود با خبرنگاران خارجی گفته اند که هیچ کس در این کشور بدون دلیل دستگیر نشده است. سافرونچک لبخندی زد و پاسخ داد، این یک قضاوت ذهنی است (توضیح: او به روشنی اشاره کرد که دلیل دیروز ممکن است لزوما علتی برای امروز نباشد).

د: تمام برنامه ای که به وسیله امین مطرح شد می تواند به عنوان قرار دادن افغانستان تحت حکومت قانون تلقی شود.

ه: باید به امین شانس کافی داده شود تا ثابت کند که او منظورش همان است که ابراز می دارد.

4- سافرونچک راجع به اظهارات اخیر دولت آمریکا درباره نقل و انتقال نظامیان روسی به شمال اکسوس و حضور سربازان شوروی در پایگاه هوایی باگرام در شمال کابل اظهار ناراحتی کرد و گفت که این نوع اظهارات را غیر مفید می داند. مأمور ما به وی خاطرنشان کرد که دولت آمریکا همچنین نظریات ایالات متحده را در مورد عدم مداخله خارجی در امور داخلی افغانستان تکرار کرده است. سافرونچک جوابی نداد.

ص: 658

5 - سافرونچک ضمنا در مورد اینکه در مطبوعات بین المللی توجه زیادی به وی می شود گله می کرد و گفت که مایل نیست به عنوان مشکل یاب اصلی شوروی در اینجا معرفی شود و می خواست بداند که آیا سفارت آمریکا نقشی در این تبلیغات داشته است یا خیر. مأمور ما اظهار نمود که به عنوان یک دوست دیپلمات، ناراحتی سافرونچک را در خصوص ذکر نامش به کرّات در روزنامه ها می فهمد و همدردی می کند و اطمینان داد که سفارت آمریکا (چنین مزاحمتی ایجاد نمی کند و) خلوت حرفه ای او را رعایت می نماید.

6- توضیح: سافرونچک تقریبا این استنباط را به دست داد که او خودش نطق 17 سپتامبر امین را نوشته است. زیرا با جزئیات بسیار کوچک خیلی آشنا بود.

7- اگر این درست باشد که روسها ناگهان گرفتار تب عمل انجام شده پر دردسر شده اند، باید حداکثر کوششان را در مورد رهبری حزب خلق انجام دهند تا چهره بسیار زشت او را حداقل در کوتاه مدت بپوشاند. استراتژی حکومت قانون ممکن است یکی از چندین حق باقیمانده در کیسه گشاد سافرونچک باشد، تا قبولیت عمومی این رژیم را افزایش دهد، اما پیاده کردن آن کار مشکلی است، مخصوصا اگر امین به وسیله مسکو قابل کنترل نباشد و به صورت دیکتاتور بی رحم عمل کند.آمستوتز

دولت پاکستان موقعیت افغانستان را ارزیابی می کند

سند شماره (36) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.تاریخ: 22 سپتامبر 79 به: سفارت آمریکا در اسلام آباد - فوریطبقه بندی: سری مرجع: اسلام آباد 10702 شماره سند: 373 موضوع: (خیلی محرمانه) دولت پاکستان موقعیت افغانستان را ارزیابی می کند 1- (سری - تمام متن سری است) 2- شما باید به سؤالات عثمان بر طبق مطالبی که در زیر می آید پاسخ دهید:

ما اخیرا اقداماتی غیرعادی در شمال اکسوس مشاهده کرده ایم. این اقدامات دلیل تدارک برای خارج شدن از پادگانها با حمایت نیروهای هوایی است. این مسئله می تواند در ارتباط با وقوع پیشامدها در افغانستان باشد، ولی در عین حال هیچ مدرک مستقیمی در دست نیست.

ما هنوز هیچ اقدامی از طرف شوروی در مرز شمالی مشاهده نکرده ایم.

ما تصور نمی کنیم که شوروی فعلاً قصد داشته باشد نیروهای بیشتری را به افغانستان بفرستد. اما با این وجود به نظر ما افزایش اقدامات برای افغانستان دشوار است.

تفسیر اخیر شوروی در مورد مسائل افغانستان که شامل پیام تبریک برژنف برای امین بود پخش نشد. اگر چه به اعتقاد ما شوروی چاره ای جز اینکه در کوتاه مدت از امین حمایت کند ندارد.

ما در گذشته نظراتمان را در مورد مداخله با شوروی در میان گذاشتیم. در رابطه با مشاهده آثاری که مبنی بر افزایش اقدامات نظامی شوروی در مرز شمالی با افغانستان می باشد، ما هنوز مشغول بررسی این هستیم که چه اقداماتی غیر از اطلاعیه عمومی نوزدهم سپتامبر می تواند مؤثر باشد.

در مذاکرات گذشته، روسها همان بیانیه عمومی مسکو را که مبنی بر عدم دخالت آنان در افغانستان و

ص: 659

همچنین عدم شرکت آنها در جنگ بود ارائه دادند. کمک شوروی به افغانستان در مطبوعات شوروی به عنوان جواب برادرانه ای به تقاضاها و نیازهای افغانها تصویر شده است.

3- برای اسلام آباد: شما مخاطب تلکسی هستید که در آن به تعدادی از مقامات دستور داده شده که نظراتشان را در رابطه با دخالتهای شوروی در افغانستان بیان کنند.ونس

مقاصد روسیه در افغانستان

سند شماره (37) از: سفارت آمریکا، دهلی نوتاریخ: 27 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن - فوریطبقه بندی: سری موضوع: مقاصد روسیه در افغانستان 1- (سری - تمام متن) 2- کنسول سیاسی روز 27 سپتامبر در قسمتهایی از مذاکرات با دبیر وابسته امور خارجی از وزارتخانه ا. ر. دئو (اروپای شرقی و یوگسلاوی) شرکت داشت. ما با توجه به اینکه اطلاع از مذاکرات سودمند شوروی درباره افغانستان در این زمینه کمک خواهد کرد، خواستار نظرات دولت هند درباره مقاصد روسیه در افغانستان شدیم.

3- دئو گفت که دولت شوروی اطلاعاتی با اطمینانی درباره فعالیتهایش در رابطه با افغانستان نداده است، ولی این موضوع در بحث، مورد توجه بوده و در مورد مسائل زیر صحبتهایی شده است.

4- به روسها گفته شد که هند خواستار افغانستان کاملاً مستقلی است، روسها گفتند که مداخله ای در استقلال افغانها انجام نداده اند.

دئو با احتیاط تمام گفت که پس از این اظهار روسها، وی به آنها گفت که باور می کند و بر این اساس خواستار اجتناب از فعالیتهایی که منجر به هر گونه اشتباه برداشت دیگری گردد شده است. دئو افزود که جوابی در این مورد داده نشد.

5 - دئو اظهار داشت مطلب دومی که به روسها گفته شد، این بود که تعریف دولت هند از استقلال افغانستان شامل اجازه انتخاب رهبری آزاد مردم افغان بدون کمک خارجی است. روسها جواب دادند که آنها مانند ایران، پاکستان، چین و آمریکا در امور داخلی افغانها آن قدر دخالت نمی کنند. دئو به روسها گفته که دولت هند این اتهامات را جدی تلقی می کند و مایل است دلایل متقن تایید آنها را بررسی کند، اما روسها اصلاً به این موضوع توجه نکردند.

6- در رابطه بانظر کنسول مبنی بر علائم فزاینده ای از فعالیتهای نظامی روسها در مرز شمالی افغانستان و شوروی، دئو گفت که دولت هند شیوه مستقلی برای تایید این معنا در دست ندارد. «ما ممنون خواهیم شد که اگر شواهد متقنی مانند تصاویر ماهواره ای یا علائم الکترونیک ضبط شده که مایلیم در ادامه سیاست خود مبنی بر حمایت از استقلال افغانستان مورد نظر قرار دهیم، دریافت بداریم.

7- نظریه: خوشبین نیستیم که دولت هند با این وضع ضعیف تا هنگام انتخابات در پایان سال بتواند موفق به درخواست قاطع از شوروی مبنی بر خودداری از مداخله در افغانستان بشود.

حتی اگر هندیها موضوع را مطرح کرده باشند، ممکن است ما را در جریان قرار ندهند. به هر حال دئو راه را برای ما در این مورد که ظاهرا مورد توجه دولت هند نیز می باشد باز گذاشت. تهیه مدارک فعالیتهای نظامی

ص: 660

شوروی بسیار مؤثرتر از اظهار نگرانیهای تکراری خواهد بود.

ملاقات کاردار با امین رئیس جمهور

سند شماره (38) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 27 سپتامبر 79 به: وزیر امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره: 7218 موضوع: ملاقات کاردار با امین رئیس جمهور 1- تمامی متن محرمانه.

2- خلاصه: من بامداد امروز ملاقات دوستانه و فارغ البالی با امین رئیس جمهوری داشتم، او با اشاره ای که به مناسبات بهتر با ایالات متحده کرد، جذابیت تمام و روش بسیار دوستانه ای داشت. هیچ گونه مسائل ویژه ای در این ملاقات مورد بحث قرار نگرفت. پایان خلاصه.

3- در چند روز اخیر سفیران و کارداران برای ادای احترامات به رئیس جمهوری امین، به مناسبت «انتخاب» او به عنوان رئیس جمهوری افغانستان و دبیر کل حزب صف کشیده بودند. من پنجمین فرستاده برای دیدار او در بامداد امروز بودم و به من گفته شد که ششمین نفر بعدازظهر امروز ملاقات خواهد کرد.

4- امین فارغ البال و مسلط بر خود و از لحاظ ظاهری بسیار دوستانه بود. هیچ گونه نشانه ای از اینکه وی به طوری که گزارش شده در جریان تیراندازی در کاخ در تاریخ 14 سپتامبر مجروح شده است وجود نداشت مشکل بتوان با مشاهده این مرد خوش خلق باور کرد که او بوده است که از این همه توطئه ها جان سالم به در برده و بالاخره در راس قرار گرفته است. در حالی که من به او نگاه می کردم نمی توانستم بیاد نیاورم که تنها در سال قبل یعنی در سال 1977 هنگامی که ما سرگرم یکی از تمرینهای عادی مورد لزوم برای تشخیص هویت رهبران بودیم، ما امین را در فهرست مربوطه نگنجانده بودیم. همچنین پی بردن به این مطلب در جریان صحبت با این مرد دوستانه، بسیار دشوار است که تصور کنیم که او نیز به طور مستقیم در اعدام حدود 6000 مخالف سیاسی مسئولیت داشته است. در هرچیزی که او می گفت معقول جلوه گر می شد و چهره مردی را نشان می داد که می توان با او بحث منطقی کرد که به تفاهم رسید.

5 - همان طوری که وزارت می داند من دو دستور فوری داشتم: یکی، درباره اینکه این ملاقات باید کوتاه مدت باشد و دومی اینکه به غیر از اظهار این مطلب که حکومت ایالات متحده مایل است با تقاضای مکرر امین جهت مناسبات دوستانه هم عقیده باشد،هیچ مطلب پرمعنای دیگری را نگویم. همان طور که شما می دانید اقدامات عادی صرف چای برای چند دقیقه ای آغاز نخواهد شد و اینکه یک خروج پرشتاب به عنوان یک اهانت تلقی خواهد شد. کارمندان من و من مغزهای خود را قبلاً در این باره تحت فشار قرار داده بودیم که برای گذراندن وقت به چه نوع گفتگویی می توانستم متوسل شوم، ولی همه اینها کمتر از آنچه که من نگران آن بودم برای من مشکل ایجاد کرد. امین یک حالت روحی متمایل به وراجی داشت و من به او مجال دادم که بیشتر صحبتها را او انجام دهد. عکسهایی از ما گرفته شد که روی هم چهار دقیقه به طول انجامید و آنچه که مورد شگفتی من بود این بود که عکاسان که دو نفر بودند 9 قطعه عکس گرفتند. از آنجایی که همتاهای دیپلماتیک من عکسهایشان به اتفاق امین در جراید محلی چاپ شده است من تصور

ص: 661

می کنم که عکس من نیز به نوبه خود در مطبوعات چاپ خواهد شد.

6- بلافاصله پس از آنکه عکاسان رفتند امین گفت که او می خواهد برای واشنگتن روشن کند که او مایل است «مناسبات بهتر و دوستانه تر» داشته باشد. خدا را شکر که من قادر بودم که در پاسخ بگویم که واشنگتن نیز در این احساس برای مناسبات دوستانه با او سهیم است.

او آن گاه مطلبی را که تاکنون بارها با دیدارکنندگان در گذشته عنوان کرده بود بار دیگر عنوان کرد و آن اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان هیچ گونه سوء نیتی نسبت به هیچ یک از کشورهای جهان ندارد و در واقع او می خواهد با همه کشورها مناسبات خوبی داشته باشد و اینکه جمهوری دموکراتیک افغانستان صمیمانه مایل به صلح است. او همچنین مطلب آشنای قبلی خود را درباره اینکه افغانستان یک کشور عقب مانده ایست که شدیدا نیاز به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی دارد و تنها به کمک کشورهای بیگانه می تواند به این پیشرفت برسد. تکرار کرد.

هر چند او از کمک ایالات متحده ذکری نکرد، ولی از فحوای اظهارات او روشن بود که او امید داشت ما روزی از عمران و پیشرفت اجتماعی جمهوری دموکراتیک افغانستان پشتیبانی کنیم.

7- او همچنین از حدود عادی خود فراتر رفته و پوزش طلبید از اینکه افغانستان در کشورهای متعددی (از جمله ایالات متحده آمریکا) سفیر ندارد و توضیح داد که خوب از لحاظ اشخاص واجد شرایط که بتوانند به نحو رسایی نماینده رژیم باشند دچار کمبود است و لذا او انتظار دارد که من نخستین مجرا برای مناسبات دو جانبه بین ایالات متحده و افغانستان باشم. ضمن ادامه این موضوع او دوباره اظهار داشت که در دفتر او برای پذیرایی از من هر گاه من بخواهم با او مشورت کنم باز است. من با توجه به تقاضای وزارت امور خارجه افغانستان مبنی بر اینکه ما تعداد اعضاء نمایندگی سیاسی خود را در افغانستان کاهش دهیم، کوشیدم تا چند مطلب مثبت برای ایجاد یک اثر بیان کنم. من او را متوجه کردم که هواپیمای دی سی - 7 برای شرکت هوایی افغانستانی آریانا قرار است روز 7 اکتبر به کابل برسد و من گفتم امیدوارم اتفاقی برای جلوگیری از ورود این هواپیما نیفتد. من آن گاه خاطرنشان ساختم که حکومت ایالات متحده اخیرا سطح تعرفه خود را درباره هفت قلم که افغانستان به ایالات متحده صادر می کند کاهش داده است (این کاهشها در نتیجه کنفرانس توکیو بوده است) و اینکه هر چند این امر زیانهایی برای خزانه داری ما در بر دارد، من امیدوارم که با افزایش صادرات افغانستان برای این کشور اثر سودمندی داشته باشد. سرانجام من به علاقه او به انرژی خورشیدی و ملاقات او با یک کارشناس آمریکایی در این زمینه که در ماه ژوئیه گذشته از کابل دیدن کرده بود اشاره کردم و گفتم آژانس بین المللی مخابرات آمریکا در نظر دارد یک نمایشگاه به مقیاس بزرگی در سال آینده در این باره ترتیب دهد، پاسخ او درباره این مطلب پرشور و شوق بود و او گفت امیدوار است این نمایشگاه عالی باشد.

8 - همه اش این بود. من تصور می کنم دیداری که از او انجام داده ام یک حرکت عاقلانه ای بود. من فکر می کنم که او از فرصت ارسال پیامی به وزارت امور خارجه آمریکا درباره اینکه او خواستار روابط بهتری است استقبال کرد و او منتهای کوشش را انجام داد تا از هر گونه مطلب ضد و نقیضی اجتناب کند. هنگامی که من بعدا با شاه محمد دوست معاون وزارت امور خارجه ملاقات کنم، در صورت لزوم در نظر دارم که به تمایل امین جهت مناسبات بهتر به عنوان استدلالی برای اینکه وزارت امور خارجه افغانستان فشارهای خود را بر آمریکا و تعداد کارمندان آمریکا در کابل کم کند، اشاره کنم.

ص: 662

9- با در نظر گرفتن توصیه شدید وزارت امور خارجه درباره اینکه ملاقات بسیار کوتاه مدت باشد، من هنگامی که امین را ترک کردم به ساعت خود نگاه کردم و با شمردن چهار دقیقه ای که عکاسان در اتاق بودند من 19 دقیقه در حضور امین بودم و تصور می کنم که این مدت درست و کافی بوده است.

تماس با وزیر اطلاعات و فرهنگ، کاتاوازی

سند شماره (39) از: سفارت آمریکا کابل تاریخ: 27 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7208 موضوع: تماس با وزیر اطلاعات و فرهنگ، کاتاوازی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است ) 2- طی تماسی با خیال محمد کاتاوازی، وزیر اطلاعات و فرهنگ در 25 سپتامبر توسط کاردار و منشی دفتر آژانس بین المللی ارتباطات خانم مارلین مکافی و وابسته دفاعی، وزیر خواستار «افزایش همکاری» بین افغانستان و ایالات متحده شد. این نظریه وزیر با آنچه که یک ماه پیش گفته شد مبنی بر اینکه «خصومت صدای آمریکا و کشور آمریکا با انقلاب، همکاری را در این زمان غیر ممکن می سازد، متناقض بود. او طبق گزارش این اظهارات را هنگامی ادا می کرد که دستور داد 34 عضو کارمند وزارتخانه اش از آموزش زبان انگلیسی آژانس بین المللی ارتباطات خارج شوند. این دستور فعلاً لغو شده و کارمندان وزارتخانه آموزششان را از سر خواهند گرفت.

3- وزیر اظهاراتش را با توصیف «تغییرات عظیمی» که در افغانستان در حال اتفاق افتادن است آغاز کرد. او کشورش را «آزاد و مستقل» خواند و گفت کشورش «خواستار» همکاری با تمام کشورهایی که مایل به کمک به ما هستند می باشد. او به «اهمیت ویژه همکاری فرهنگی» اشاره کرد و گفت «اکنون موقعیت آنچنان است که باید همکاری ممکن شود.» کاتاوازی مخصوصا به احتیاج افغانستان برای همکاری «کشورهای پیشرفته ای مثل شما» در زمینه تعلیم و تربیت و آموزش فنی و زبان انگلیسی برای کارمندان دولت اشاره کرد.

4- نظریه: اظهارات صمیمانه کاتاوازی با لحن نظرات وی راجع به آمریکا در ماههای آخر رژیم ترکی متناقض بود. ما مایلیم فکر کنیم که تغییرات طرز فکری وی نشانه های تغییر کلی در سیاست نسبت به ما باشد، ولی هنوز نشانه های برعکس این نظریه را را در سایر مواضع می بینیم که ما را مطمئن می سازد. نحوه قرار ملاقات نیز قابل ملاحظه است. ابتدا هنگامی که موسسه بین المللی ارتباطات با تواضع خواستار قرار ملاقاتی برای خانم مکافی با تعدادی از کارکنان رسمی جمهوری دمکراتیک افغانستان می شود، همه امتناع می ورزند به استثناء ملاقاتی که با رئیس دایره عهدنامه های وزارت امور خارجه ارائه گردید، ولی سپس با یک عقب گرد کامل و ناگهانی، تمام لیست قرار ملاقاتها مورد تصویب قرار گرفت و ترتیب آنها داد شد.

آمستوتز

مقاصد شوروی در افغانستان

ص: 663

سند شماره (40) از: سفارت آمریکا بلگرادتاریخ: 28 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7328 موضوع: (بدون طبقه بندی) مقاصد شوروی در افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- روز 26 سپتامبر سفارت اظهاراتی در رابطه با نگرانیهای آمریکا نسبت به مقاصد شوروی در افغانستان به FSFA به عمل آورده و خواستار اظهار نظر یوگسلاوها شد. روز 28 سپتامبر کنسول سیاسی ما در مورد اوضاع با آقای دراگسلاوپزیک رئیس اداره فوق الذکر در امور جنوب شرق آسیا گفتگو کرده و نسخه ای از بیانیه ساندرز معاون وزارت امور خارجه را در رابطه با این موضوع که از بولتن تلگرافی در 26 سپتامبر دریافت کرده بود به ایشان داد.

پزیک از ما برای اطلاعات تشکر کرد و صراحتا عقیده خود را بیان کرد، اما گفت که اطلاعات دریافتی دولت یوگسلاوی سطحی و متضاد است. حوادثی که منجر به سلطه امین و اوضاع جاری و سرنوشت ترکی گردیده «همچنان مبهم» است.

3- در بررسی مجمل تاریخچه حکومت ترکی و امین از آوریل 78، پزیک گفت که «وحدت» نسبی رژیم فقط 2 ماه دوام داشت و منجر به شکاف غیرمنتظره در حزب پرچم گردید. دولت یوگسلاوی در مورد حوادث اخیر متعجب بود، به خصوص جایگزینی خشونت آمیز ترکی که به نظر بلگراد از وحدت گروه خلقیها بیش از اینها انتظار می رفت. پزیک گمان داشت که روسها نیز شگفت زده شده باشند، زیرا ترکی درست قبل از برکناریش در مسکو بود. دولت یوگسلاوی افرادی را برای بررسی حوادث در منطقه ندارد، مخصوصا داخل اتحاد شوروی، لکن نگرانی زیادی متوجه حرکت شوروی برای افزایش حضورش به ویژه از نظر نظامی در افغانستان، می باشد.

4- پزیک اعتراف کرد که دولت یوگسلاوی جهت اتفاقات در افغانستان را نمی داند، ولی با اظهارات کنسول در این مورد که اساس دولت افغانستان متزلزل و ضعیف گردیده مخالفتی نداشت. او گفت که سفارت یوگسلاوی در کابل، از نقش نظامیان در حوادث اخیر مطمئن نیست که آیا متحد باقی مانده است و یا اینکه چه روشی در آینده در پیش خواهند گرفت، ولی گفت که «مطمئنا» نظامیان کلید اصلی آینده اند.یجلبورگر

ملاقات نیوسام با وزیر خارجه افغانی

سند شماره (41) از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.تاریخ: 29 سپتامبر 79 به: سفارت آمریکا کابل - فوریطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 6809 موضوع: ملاقات نیوسام با وزیر خارجه افغانی 1- خیلی محرمانه - تمام متن 2- خلاصه: در جریان یک جلسه طولانی شبه تجاری در نیویورک، نیوسام معاون وزارت خارجه

ص: 664

آمریکا و شاه ولی وزیر خارجه افغانستان بیاناتی در زمینه منافع و بهبود روابط دو جانبه ابراز کرده اند و در مسائل دیگر توافق کمتری داشته اند. بحث درباره قتل دابز و پیشرفت حاصله در قبول کمک خارجی دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان است. شاه ولی داشتن روابط خوب با پاکستان را تأیید کرد، ولی در مورد آموزش «فراریان» در آنجا شکایتی داشت. او حضور روسها را در افغانستان بسیار دست کم گرفت و از استقلال و غیرمتعهد بودن دولت خود دفاع کرد، از توجه به کنترل مواد مخدر توسط دولت افغانستان قدردانی کرد. پایان خلاصه.

3- به ابتکار دولت آمریکا، معاون وزیر خارجه نیوسام درخواست ملاقاتی جهت تبادل نظر کلی یک ساعته با وزیر خارجه افغان شاه ولی در نیویورک نمود. دستیار معاون ساندرز و مدیر امور خاور نزدیک «پک» نیز حضور داشت. شاه ولی فقط یک یادداشت نویس به همراه داشت.

4- نیوسام گفتگو را با این مطلب آغاز کرد که آخرین باری که در افغانستان بود، با رئیس جمهور وقت ترکی و وزیر امور خارجه امین ملاقاتی داشته بود. وی از این فرصت ابراز خوشحالی و آرزوی موفقیت برای تصدی مسئولیتهای جدید شاه ولی و امین نمود. نیوسام گفت که کاردار آمستونز گزارش کرده که در همان روز، گفتگوی صمیمانه ای با رئیس جمهور امین داشته است.

5 - در مقابل، شاه ولی گفت که دولت جمهوری از آغاز خواستار روابط خوب با تمام کشورها بدون استثناء بوده و افغانستان به طور سنتی روابط دوستانه ای با آمریکا داشته و دولت جمهوری نیز در حصول این روابط جدی بوده است. درباره قتل دابز، شاه ولی گفت که وقایع رخ داده، به هیچ وجه خواست دولت افغانستان نبوده است. جمهوری دمکراتیک افغانستان ثابت کرده که وقایع در اختیارش نبوده است.

6- نیوسام گفت که عکس العمل سوء قصد مذکور در آمریکا بسیار قوی بوده و منجر به اقدام کنگره شده که به طریقی همکاریهای ما را تقلیل داده است، سعی کرده ایم کمکهای برنامه ای خود را تحت ضابطه قانونی انجام داده و یا به شکل منظمی آنها را خارج سازیم. آمریکا همواره برای بحث جهت اقداماتی که بایستی به منظور بازگرداندن روابط عادی صورت گیرد آمادگی دارد. از این بیان که رئیس جمهور امین خواهان روابط بهتر است استقبال می کنیم. هروقت زمان بحث برای داشتن روابط بهتر فرا برسد، ما در جستجوی راههای خواهیم بود که از عهده شرایط مقرره توسط کنگره برآییم.

7- در پاسخ به این مطلب شاه ولی که «تبلیغات نادرست» در این مورد در رهبران سیاسی آمریکا نفوذ کرده، نیوسام گفت که وقایع مربوط به قتل باعث این عکس العمل شده نه گزارشات روزنامه ها. همچنین احساس می شود که همکاری زیادی در زمینه تحقیقات طبق انتظار به عمل نیامده است. در مقام دفاع شاه ولی به نکات مشکوک مهمی که هنوز در مسئله قتل کندی وجود دارد اشاره کرد و تکرار کرد که دولت جمهوری افغانستان معتقد است که سعی خود را نموده است.

8 - وقتی که درباره کمکهای قبلی دولت آمریکا توسط افغانستان مثل دره هیرمند یادآوری شد، شاه ولی گفت که به دلیل همین روابط دوستانه قبلی بین دو کشور بوده که جمهوری دمکراتیک افغانستان این وضع را «غیرعادی» تلقی می کند و او مشکلی یا مانعی در حل اینها نمی بیند. او انکار کرد که دولت افغانستان از روش قبلی خود در رابطه با کمک منابع چندگانه برای اجرای همکاری در طرحها عدول کرده است. شاه ولی به استمرار پروژه های بانک جهانی، آلمان و دیگر طرحها اشاره کرده و گفت عملیات افغانستان در برخی «موارد خاص» (یعنی آمریکا) از این احساس که بعضی از افراد شایستگی لازم را

ص: 665

ندارند سرچشمه گرفته است. او افزود که افغانستان درخواست پرسنل بیشتری در موارد معین کرده و تقاضای کمکهای بیشتر تیم بهداشت (که کارکنان آمریکایی زیادی دارد) را ذکر نمود. او با افسوس آشکاری افزود که تیم بهداشتی و پزشکی آمریکا همکاری ننموده و اینکه او پیش از عزیمت از کابل فهمید که می خواهند تمام افراد تیم را از افغانستان خارج کنند.

9- در مورد انتظار تغییراتی در خط مشی اساسی جمهوری دمکراتیک افغانستان در پی تغییرات اخیر در رهبری، شاه ولی پاسخ منفی داده و گفت که انتظار استمرار همان روشها می رود، چون حزب خط مشی ها را می دهد و حزب هنوز وجود دارد. نیوسام با توجه به موضع تمایل پرزیدنت امین برای روابط خوب بین افغانستان و همسایگانش پاکستان و ایران باین مطلب اشاره کرد، شاه ولی گفت این عکس العمل تمایل صمیمانه مردم افغانستان و حزب است و افزود که در بازدید معاونت وزارت خارجه شاه محمد دوست از پاکستان «گفتگوهای مفیدی» وجود داشته و اینکه او با آقا شاهی در هاوانا ملاقات کرده و رئیس جمهور پیشین «ترکی» نیز با ژنرال ضیاء در آنجا مذاکره کرده اند او با احتیاط در مورد ملاقات اخیر گفت که این «انعکاس تمایل دولت» بوده است و اشاره کرد که ژنرال ضیاء و آقا شاهی هر دو به کابل دعوت شده اند، ولی قرار شد بازدید رئیس جمهور پاکستان پس از بازدید مقدماتی آقا شاهی به عمل آید.

10- در قسمت دیگری از گفتگو، شاه ولی در جریان بحث راجع به شورشیان، نسبتا از پاکستان گله کرد و گفت که شورشیان اکثرا فئودالهای قبلی هستند که منافع خود را از دست داده اند، ولی افزود که قسمتی از این مشکل توسط همسایگان افغانستان به وجود آمده است. او به اردوهایی اشاره کرده که فراریان افغانی در پاکستان، در آنجا آموزش می بینند و افزود که پاکستان چند چریک (میلیشیا) نیز به افغانستان اعزام کرده است. در پاسخ سؤال مربوط به وضعیت پناهندگان، شاه ولی استدلال کرد که مرزهای افغانستان باز بوده و 5/2 میلیون چادرنشین همه ساله از مرز عبور می کنند. او گفت که آنها «چادرنشینان ما را محبوس کرده اند» 11- در مورد موضوع رابطه با شوروی، شاه ولی گفت که روابط خوب سنتی افغانها با همسایه شمالی در جریان تغییرات حکومت کمتر تغییر کرده است. در مورد سؤال عدم تطابق وضع عدم تعهد افغانستان و حضور گروههای روسی در کشور، شاه ولی پاسخ داد که وجود مشاورین روسی، بزرگ شده و کوهی از یک کاه درست شده است. او اشاره کرد که در افغانستان مشاورین روسی، قبل از انقلاب هم بوده اند و تعدادشان زیاد تغییر نکرده است، ولی متاسفانه عدد دقیق آنها را نمی داند و ضمنا مشاورین سایر کشورها مثل هند نیز هستند. در توضیح تناقض با نظر قبلیش، توضیح داد که تغییر وضعیت کیفی نبوده و فقط کمی بوده است.

12- شاه ولی همچنین انکار کرد که حزب دمکراتیک خلق افغانستان، یک حزب مارکسیست - لنینیست است و گفت که ما می توانیم از برنامه های حزبی، قضاوت خودمان را به عمل آوریم. او افزود که حزب دمکراتیک خلق افغانستان اساس سوسیالیستی کشور است. نیوسام اشاره به مذاکراتش با وزیر اسبق امور خارجه «امین» در مورد طبیعت حزب از نظر قوانین آمریکایی در زمینه روابط با ملل تحت نظر یا کنترل جنبش بین المللی کمونیستی نموده و تلقی شاه ولی را از این بابت که حزب جزئی از جنبش بین المللی سوسیالیستی بوده یا صرفا وجود افغانی دارد، سؤال نمود؟ شاه ولی گفت که حزب خواستار روابط با تمام احزاب و نه، تنها با آنهایی که در کشورهای سوسیالیست هستند، می باشد. او به نیوسام

ص: 666

اطمینان داد که حکومت آنها مستقل است و تحت نفوذ حکومت یا حزب دیگری قرار ندارد. افغانستان به جنبش غیرمتعهدها وفادار بوده و خواستار خط مشی مستقل خویش است. نیوسام توضیح داد که توجه آمریکا نیز به «غیرمتعهد واقعی» است، ولی بین ما اختلافاتی فلسفی با تعاریف برخی از کشورها در مورد عدم تعهد (به خصوص کوبا) وجود دارد.

13- ساندرز گفت از توجه دولت جمهوری افغانستان در زمینه کنترل مواد مخدر سپاسگزاریم و توضیح داد که مواد مخدر مشکل بزرگ ملت آمریکا بوده و آمادگی کار با مقامات افغانی داشته و از هر گونه همکاری پیشنهادی با دولت جمهوری افغانستان قدردانی می کنیم. شاه ولی آشکارا پس از تشکر ما در این مورد مسرور گردید و گفت که دولت در سال گذشته مقداری حشیش به ارزش 25 میلیون دلار را آتش زده، ولی مطبوعات غربی توجهی به آن نکرده اند. نیوسام از نقصان آگاهی اظهار تاسف کرده و گفت دولت آمریکا متوجه این کار بوده است و مشکلات کشورها را در مواجهه و مداخله با فرهنگ سنتی مواد مخدر، حمل و نقل و به خصوص اهمیت منبع درآمد بودن آن برای زارعین فقیر درک می نماید. این یک عمل شجاعانه دولتی است که مثل افغانستان استقامت داشته و مورد قدردانی ماست. وی سپس افزود که این یک عامل مثبت در روابط ما می باشد.

14- در خاتمه نیوسام گفت که خواستار مفتوح بودن روابط مخابراتی بین دو کشور بوده و اینکه سؤالات زیادی داشته که بر اساس توجه به محیط مساعد برای بهبود روابط بوده است. او از پذیرش کار دار توسط پرزیدنت امین در همان روز اظهار خوشحالی کرد و گفت که امیدوار است که علامت استمرار بهبودی در روابط ما باشد.ونس

پرسش رئیس اطلاعات وزارت امور خارجه در مورد احتمال روابط بهتر با دولت آمریکا

سند شماره (42) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 30 سپتامبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: پرسش رئیس اطلاعات وزارت امور خارجه در مورد احتمال روابط بهتر با دولت آمریکا 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: اسداللّه متین سرپرست بخش اطلاعات وزارت امور خارجه در صحبت تلفنی با مارلین مکافی سرپرست کارهای دفتری آژانس بین المللی ارتباطات در 27 سپتامبر، گفت که «آنها از من خواسته اند که جویا شوم آیا آمریکا حاضر است که روابطش را با افغانستان بهبود بخشد. متین نگفت که منظورش از «آنها» چیست، ولی او رابطه بسیار نزدیکی با پرزیدنت حفیظ اللّه امین دارد. در حین صحبت سرپرست بخش اطلاعات متذکر گردید که امین «شخصا» بشدت مایل است که روابطش را با آمریکا بهبود بخشد. متین اضافه کرد: حالا لحظه مناسب فرا رسیده. پایان خلاصه.

3- بعد از خوش آمدگویی، متین فورا مسئله اصلی صحبت را مطرح نمود: «می خواهم جویای چگونگی بهتر شدن روابط افغانستان و آمریکا بشوم.» او گفت: «آنها از من خواسته اند که بپرسم با جانشین شدن امین به جای ترکی، ما بسیار علاقه مند هستیم که روابطمان را با آمریکا بهبود بخشیم، آمریکا چه کاری می تواند بکند که نشانگر علاقه مندی او به این مسئله باشد.» 4- مکافی گفت که «مانع» سابقه رژیم در مورد مسئله حقوق بشر است. متین سیاست جاری دولتش را

ص: 667

این طور مطرح نمود. او ترکی را به خاطر افراط و زیاده روی در انقلاب سرزنش نمود، او گفت تا زمانی که ترکی رئیس جمهور بود تمام تصمیمات را خودش اتخاذ می کرد و آقای امین هیچ نقصی نداشت ولی الآن که آقای امین به جای ترکی نشسته است زیاده رویها و افراط کاریها اصلاح خواهند گردید. و اشاره به آزادی زندانیان نمود گفت که تا به حال 400 نفر آزاد شده اند، من جمله داماد خود متین که از پل چرخی آزاد شده. او راجع به «اقدام سریع» حفیط اللّه امین در مورد آزادی زندانیانی که «گناهکار نبودند» به عنوان خواست شخصی رئیس جمهوری برای اجرای عدالت در مورد زندانیان سیاسی صحبت نمود. انتخاب برادرزاده رئیس جمهور، اسداللّه امین معاون دوم وزارت امور خارجه بخش کارهای سیاسی (و رئیس KAM پلیس سیاسی) در راس کمیته ای برای بررسی پرونده زندانیان و عفو عمومی برای کسانی که کشور را به خاطر «گمراه شدن» ترک کرده بودند را متذکر گردید و همچنین ایجاد کمیته ای برای طرح یک قانون اساسی.

5 - بالاخره متین گفت که طرح سؤال راجع به مسائل حقوق بشر در افغانستان ممکن است «دخالت» تلقی شود.

6- در پایان صحبت او به موضوع اصلی بازگشت و گفت در حال حاضر ما خواهان رابطه ای صمیمانه تر و دوستانه تر با آمریکا هستیم و جویای عکس العمل آمریکا در مقابل این بهبود روابط می باشیم.

7- نظریه: تذکرات ساده و رک و صریح متین نشانگر تضمین مطالب بود و این مسئله با گفتار چند روز پیش وزیر فرهنگ و اطلاعات خیال محمد کاتاوازی وفق می دهد، همان طوری که در تلگراف مرجع گزارش شد. جمهوری دموکراتیک افغانستان ظاهرا تصمیم گرفته که پیامی مودت آمیز آمیخته با علائمی که آمادگی آنها را برای بهبود روابط آمریکا و افغانستان تحت رژیم امین نشان دهد بفرستد.

نشانه هایی درباره اینکه افغانستان در پی مناسبات بهتری با حکومت ایالات متحده است

سند شماره (43) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: اول اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی سی با حق تقدمطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7258 موضوع: نشانه هایی درباره اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان در پی مناسبات بهتری با حکومت ایالات متحده است 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: در جریان هفت روز اخیر نشانه هایی حاکی از اینکه جمهوری دمکراتیک افغانستان در پی مناسبات بهتری با ایالت متحده است دریافت کرده ایم. من تصور می کنم که این موضوع اهمیت دارد که چنین نشانه ها را قدر نهیم، ولی همچنین معتقدم که زمان زودتر از آن است که بگوییم آن نشانه ها در زمینه هایی که برای ما اهمیت دارد عمیق تر می شود یا خیر. هفته گذشته هنگامی که من با شاه محمد دوست معاون وزارت خارجه درباره کاهش تعداد کارمندان ملاقات کردم، او به هیچ وجه اشاره ای به آن نکرد که بهبودی در روابط ما به این موضوع بستگی داشته باشد. علاوه بر این اطلاع یافتیم که در زمینه حساس ورود کارشناسان آمریکایی به افغانستان، وزارت اطلاعات و فرهنگ این کشور اخیرا تقاضای خود را به بنیاد آسیا برای یک رایزن کوتاه مدت آمریکایی حذف کرده است. امید بسیاری می رود که

ص: 668

هنگامی که شاه محمد دوست معاون وزارت خارجه مرا برای بحث بیشتر درباره تقلیل کارمندان سفارت دعوت کند، عقیده روشن تری خواهیم داشت که آیا در سیاست جمهوری دمکراتیک افغانستان تغییر مهمی حاصل شده است یا خیر. پایان خلاصه.

3- همان طوری که قبلاً به وزارت، خاطر نشان ساختیم جمهوری دمکراتیک افغانستان سیاست خود را نسبت به ایالات متحده در دو زمینه ادامه می دهد. در یک زمینه به کرات به ما اطلاع می دهند که جمهوری دمکراتیک افغانستان خواهان روابط بهتر با آمریکاست و اینکه اوضاع کنونی در این روابط «طبیعی نیست.» علاوه بر این در همین زمینه آنها کارهایی می کنند از قبیل فرستادن تعداد زیادی از وزیران به ضیافت چهارم ژوئیه و همین اواخر حفیظ اللّه امین رئیس جمهوری و نخست وزیر از من در کاخ ریاست جمهوری به گرمی استقبال کرد. از سوی دیگر در سطح دیگری و در زمینه هایی که برای ما بیشتر اهمیت دارد، از قبیل تحقیق درباره مرگ دابز سفیر آمریکا و اجرای برنامه های سپاه صلح و کمکهای آمریکا و آژانس بین المللی ارتباطات آمریکا، ما با موانع متعددی برخورد کرده ایم و علاوه بر این حکومت در طول دو ماه گذشته خواستار تقلیل تعداد کارمندان سفارت آمریکا شده است. به نظر من اینکه سرانجام درباره این مسئله، به چه وضعی خواهیم رسید محک واقعی مقاصد آنها نسبت به ما خواهد بود.

4- نشانه های دلگرم کننده ای که آنها در هفته گذشته برای ما فرستاده اند از این قرار است:

- آنها پس از اینکه به مارلین مکافی عضو آژانس بین المللی ارتباطات اجازه ندادند با مقامات مختلف جمهوری دمکراتیک افغانستان ملاقات کند، این تصمیم را اخیرا لغو کردند و همه دیدارهای مورد تقاضا، از جمله دیداری از کاتاوازی وزیر اطلاعات و فرهنگ مجاز اعلام شد.

- در جریان دیدار از کاتاوازی وزیر اطلاعات و فرهنگ (مرجع ب) وزیر بسیار صمیمی بود و خواستار همکاری بیشتر در زمینه فرهنگی و اطلاعاتی شد، موضع او در این مورد با موضعی که چند ماه قبل از آن دفاع می کرد تفاوت داشت.

- همچنین این نکته بسیار اهمیت دارد که هنگامی که مکافی عضو آژانس بین المللی ارتباطات روز بعد با مدیر کل اطلاعات وزارت خارجه بنام اسداللّه متین ملاقات کرد، مدیر کل اطلاعات اعلام داشت که جمهوری دمکراتیک افغانستان خواهان روابط بهتری است (مرجع الف).

- هفته گذشته وزارت اطلاعات و فرهنگ دستور یک ماه قبل خود را درباره حذف برنامه آموزش زبان انگلیسی برای سی واندی کارمندان وزارت اطلاعات و فرهنگ در مرکز فرهنگی آموزش زبان انگلیسی لغو کرد.

- چند روز پس از اینکه حفیظ اللّه امین رئیس جمهور شد، کتابدار مرکز فرهنگی آمریکا گزارش داد که دو گروه از کارمندان و دانشجویان دانشگاه اعلام داشته اند که اکنون آنها «مجاز هستند که» از کتابخانه حمایت کنند.

(حفیظ اللّه امین رئیس جمهور و نخست وزیر روز بیست و هفتم سپتامبر مرا به گرمی پذیرفت و در جریان ملاقات او بار دیگر درباره مناسبات اظهار نظر کرد. جریان این ملاقات در رسانه های گروهی منعکس شد از جمله چند عکس در این زمینه منتشر شد (همچنان که دیدارهای سایر رؤسای هیئتهای نمایندگی دیپلماتیک نیز در رسانه های گروهی منعکس شد).

- در همان روز در شهر نیویورک شاه ولی وزیر امور خارجه ضمن گفتگو با نیوسام معاون وزارت امور

ص: 669

خارجه و ساندرز دستیار وزارت امور خارجه درباره بهبود مناسبات ابراز تمایل کرد. جریان این ملاقات در مطبوعات محلی به طور مفصل منعکس شد.

5 - در حالی که مراتب فوق نشانه های دلگرم کننده ای هستند، نشانه های دیگری نیز وجود دارند مبنی بر اینکه هیچ تغییر محسوسی در سیاست داده نشده است، به قرار ذیل:

- عکس العمل خونسردانه شاه محمد دوست وزیر امور خارجه در جریان ملاقات من با او در تاریخ 25 سپتامبر به مناسبت تقلیل کارمندان سفارت آمریکا.

- فشار مداوم (اگر گفته نشود فزاینده) در مورد اتباع خارج سفارت ما از سوی پلیس مخفی افغانستان (کام)، از جمله دخالت اسداللّه امین برادرزاده و داماد رئیس جمهوری، معاون وزارت امور خارجه و رئیس «کام» (رئیس هیئت، علیه با اهمیت تلقی کردن این موضوع هشدار داده است که از چنین کوششهای رخنه گری می توان انتظار داشت که بدون وقفه - صرف نظر از جو مناسبات بین ما و افغانستان - ادامه یابد.) - اقدامی که احتمالاً با کاهش دادن تعداد کارمندان سفارت ارتباط دارد این است که وزارت امور خارجه همچنان از دادن گواهینامه رانندگی به کارمندان ما خودداری می کند.

- بنیاد آسیا به تازگی کسب اطلاع کرده است که وزارت اطلاعات تقاضای خود را برای یک مشاور آمریکایی جهت کمک به سازمان دادن آرشیو این وزارتخانه حذف کرده است.

6- نتیجه گیری - دلیل اینکه ثابت شود جمهوری دمکراتیک افغانستان چه موضعی نسبت به ما دارد، هنگامی معلوم خواهد شد که آنها درباره موضوع کارمندان سفارت عکس العمل نشان دهند. شاه محمد دوست معاون وزارت خارجه قرار است مرا در یکی از این روزهای آینده دعوت کند. بگذار امیدوار باشیم که او خبرهای خوشی برای ما دارد.آمستوتز

گزارشاتی راجع به نیروهای نظامی روسی در افغانستان

سند شماره (44) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 1 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیطبقه بندی: سری موضوع: گزارشاتی راجع به نیروهای نظامی روسی در افغانستان 2- به انضمام گزارش سفارت از کانالهای اطلاعاتی (جاسوسی - م) راجع به حضور نیروهای نظامی روسی در افغانستان، مشاهدات زیر از دیپلماتهای خارجی در کابل ضمیمه خواهد بود.

3- در تاریخ 30 سپتامبر سفیر یوگسلاوی بوگدان مالباسیک (لطفا محفوظ بماند) از وزیر مختار پرسید که آیا گزارش جدید «اخبار گزارش» در مورد فعالیت نیروها در آسیای مرکزی، شامل واحدهای هوابرد است. مالباسیک، ژنرال سابق ارتش، گفت، شنیده است که روسیه قبلاً به اندازه کافی وسیله و قطعات لازم برای یک واحد هوابرد در پایگاه هوایی باگرام، در شمال کابل تهیه دیده است. او تقریبا از این مسئله مطمئن بود.

4- سفیر یوگسلاوی فکر می کرد که واحدهای روسی موجود به عنوان آخرین وسیله و راه حل نهایی به کار برده خواهند شد. به نظر او هنوز راه حلهای دیگر به جای به کار بردن این راه حل باز می باشد، مثلاً گسترش پایگاههای سیاسی و خواستهای مردمی از رژیم خلقی - یک کودتای نظامی که رهبری خلقی را با گروهی تازه و در ابتدا با شخصیتهای غیرسیاسی تعویض نماید.

ص: 670

5 - همین طور در تاریخ 30 سپتامبر ج - دالات سینگ وزیر مختار سفارت هند (لطفا محفوظ بماند) به وزیر مختار سفارت گفت که یکی از منابعش و یک افسر سابق ارتش افغانستان که الان در پل چرخی در زندان به سر می برد، قبل از دستگیریش در «خانه مردم» - دفتر مرکزی رهبری خلقی - در مورد حضور نیروهای نظامی روسی بحث نمودند. افسر افغانی گفته بوده که زمان سرکار بودنش که به اطلاعات حساس دسترسی داشته است حدود 9000 نفر نیروی روسی در افغانستان یافت می شده. وزیر مختار هندی تاریخ دقیق اطلاعاتش را نمی دانست، ولی فکر می کرد کاملاً جدید است. سینگ خودش گمان می کرد که آمار کنونی در حدود 000/10 تا 000/20 می باشد (او بیشتر به حد بالای این آمار تمایل داشت).

- و گفت که او.... قبلاً گزارش داده و این در دهلی نو شایع هم شده.

6- در تاریخ 30 سپتامبر یک مأمور سفارت آلمان غربی به وزیر مختار گفت که رانندگان کامیون آلمانی که از جاده هرات به قندهار که مملو از افراد شورشی سربازان فراری ارتش و راهزن بود، به تازگی عبور کرده اند، سربازانی از اقلیتهای روسی که ارابه های جنگی را هدایت می نمودند دیده اند. مأمور آلمانی می گفت که روزنامه های غربی پول خوبی برای این عکسها می پردازند.

7- تفسیر: نظریات بالا با مقداری شرط و استثناء گزارش شده، نظر سفیر یوگسلاوی راجع به تجهیز وسایل و قطعات در باگرام را می توان در نقاط دیگر افغانستان نیز مشاهده نمود مثلاً در پادگان زرهی پل چرخی که تعدادی زیاد هاورکرافت و تانک و سایر اقلام نظامی پارک شده اند، مجموعه زیادی از وسایل که خیلی بیشتر از این است که ارتش افغانستان خودش بتواند در آینده نزدیک استفاده کند، ما هیچ گونه اطلاعاتی برای تأیید گزارشات سفیر یوگسلاوی نداریم.

8 - برای نظریات سینک یک دیپلمات معتبر که البته گاهگاهی بدون دقت شایعات موجود در کابل را قبول می کند، این قابل توجه است که اگر واقعا ارقام 000/20-000/10 را به مقامات مربوطه در دهلی نو داده باشد، ما از هیچ منبع دیگری تاکنون چنین ارقام بالایی را نشنیده ایم و ما هم آن را به هیچ وجه قبول نمی کنیم.

9- اگر چه مأموران آمریکایی گاه گاهی سربازان روسی را در اطراف کابل ملاحظه نموده اند که یونیفورم افغانیها را پوشیده اند (یک عادتی که از زمان داود باقی مانده)، هنوز هیچ یک از افسران و مأموران آمریکایی نتوانسته اند نکته ای را مشخص سازند که بتوان آن را به عنوان «نیروی نظامی روسی» بر اساس دلایل موجود، عنوان کرد، ولی به هر حال بدون شک یک نیروی نظامی روسی که به خوبی استتار شده اند در داخل کشور وجود دارد. ما حدس می زنیم حدود 4000 نفر از نظامیان روسی من جمله افرادی که در پایگاه هوایی باگرام هستند و حدود 3000 مستشار نظامی در افغانستان وجود دارد.

10- راجع به داستان آلمانی، احتمالاً می توان گفت که چطور مستشاران نظامی روسی که برای هدایت و تنظیم ارتش افغانستان هستند در زمان لازم مستقیما به کار گرفته می شوند.آمستوتز

نظرهای ترکیه درباره اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان

ص: 671

سند شماره (45)خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکاراتاریخ: 1 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی شماره سند: 7248 موضوع: نظرهای ترکیه درباره اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- این پیام برای صورت گرفتن اقدامات لازمه است (به پاراگراف 7 مراجعه کنید).

3- خلاصه: مأمور سیاسی سفارت اقدام مرجع (ج) را با یکی از کارمندان وزارت امور خارجه که در جریان انقلاب ترکی در افغانستان خدمت می کرده است دنبال کرد. این مأمور اظهار داشت که در وزارت امور خارجه از اقدام ترکیه در قبال شورویها در مورد افغانستان پشتیبانی وجود دارد. ولی کمتر احتمال می رود که یک اعلامیه عمومی منتشر شود. ترکها درباره نظریات کشورهای دیگر و واکنشهای آنها درباره اوضاع در افغانستان علاقه نشان می دهند. مأمور وزارت امور خارجه در باره علاقه احتمالی روسها نسبت به اعتمادی سفیر سابق افغانستان در پاکستان و اتحاد شوروی به عنوان جانشین امین حدسیاتی زد.

پایان خلاصه.

4- اقدام حکومت ترکیه در قبال اتحاد شوروی: آلپ قره عثمان اوغلو رئیس بخش خاورمیانه در وزارت امور خارجه ترکیه به (ریچاردونه) مأمور سفارت در تاریخ بیست و هشت سپتامبر گفت که در محافل وزارت امور خارجه ترکیه در مورد اقدام سیاسی ترکیه در قبال شورویها درباره افغانستان بدون آنکه جنبه علنی داشته باشد پشتیبانی وجود دارد. معذالک از آنجایی که وزیر امور خارجه اکنون در ترکیه است، مدتی طول خواهد کشید تا تصمیم نهایی در این مورد گرفته شود، بسیار غیرمحتمل است که حکومت ترکیه درباره افغانستان اعلامیه رسمی صادر کند. حکومت ترکیه درباره اقدامات سایر کشورها در قبال شورویها درباره موضوع افغانستان (در صورتی که چنین اقداماتی صورت بگیرد) بسیار علاقه مند است. قره عثمان اوغلو درباره اعلامیه وزارت امور خارجه آمریکا به مطبوعات به عنوان نشانه ای از علاقه ایالات متحده درباره اوضاع افغانستان واکنش مثبتی نشان داد. (اظهار نظر: در سراسر جریان گفتگو قره عثمان اوغلو روشن ساخت که حکومت ترکیه درباره افزایش علاقه و نفوذ ایالت متحده در سراسر منطقه سنتو نظر مساعد دارد، رجوع شود به آنکارا 7201).

5 - مداخله اتحاد جماهیر شوروی: قره عثمان اوغلو عقیده حکومت ترکیه را مبنی بر اینکه روسها نیروی نظامی به افغانستان نخواهند فرستاد مگر اینکه بحرانی در این کشور صورت گرفته و زندگی اتباع روسی در معرض تهدید قرار گیرد را بار دیگر تکرار کرد. معذالک او معتقد بود که روسها در پی اسب دیگری در افغانستان هستند که سوار آن بشوند، زیرا پایگاه امین در افغانستان بسیار ضعیف است. ترکها معتقدند که اعتمادی، سفیر افغانستان در مسکو و بعدا در اسلام آباد یکی از کاندیداها خواهد بود و اینکه روسها در حال حاضر می کوشند با او تماس بگیرند. قره عثمان اوغلو گفت اعتمادی روز قبل از کودتای ترکی از پاکستان به کابل آمده و از آن به بعد مدت کمی در زندان بوده است. او اضافه کرد که اعتمادی مناسبات عالی با روسها داشته است و ممکن است تماسهایی در میان گروههای افراطی پرچمی که در مسکو به حال تبعید به سر می برند برقرار کرده باشد، قره عثمان اوغلو نظر ما را درباره موضوع اعتمادی به

ص: 672

عنوان جانشین امین جویا شد.

6- حادثه عصیانگری نظامیان: ترکها شنیده اند که یک عده بیست نفری از خلبانان افغانی ابتدا مأموریت داشتند شهر هرات را در جریان آشوبی که در آنجا چند ماه قبل رخ داده بود بمباران کنند.

خلبانان بمبهای خود را دورتر از هدفها پرتاب کردند و به پایگاه خود بازگشتند. آن گاه خلبانان روسی جای آنها را گرفته و آماجهای تعیین شده را در مرکز هرات بمباران کردند. خلبانان افغانی به خاطر عصیانگری خود به محاکمه صحرایی کشانده شده و اعدام شدند.

7- تقاضای اقدام: با اشاره به پاراگراف 5، سفارت قدردانی خواهد کرد اگر نظریه وزارت امور خارجه آمریکا درباره اظهار نظر سفارت کابل مربوط به نظر ترکیه مبنی بر اینکه شورویها اعتمادی را به عنوان یک جانشین احتمالی امین می دانند را دریافت کنند.اسپایزر

گروه امین در افغانستان: و نقطه نظرهای سفرای یوگسلاوی و شوروی

سند شماره (46) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 2 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی دارای حق تقدمطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: گروه امین در افغانستان: و نقطه نظرهای سفرای یوگسلاوی و شوروی 1- (خیلی محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: طبق گفته سفیر یوگسلاوی در کابل، شورویها چندین ماه قبل از جریان بحران نیمه سپتامبر که منجر به اقتدار خشونت بار و کامل امین شد، از ازدیاد اضطراب و ناراحتیهای علیه نور محمد ترکی رئیس جمهور افغانستان و حفیظ اللّه امین نخست وزیر، آگاه بودند. اما روسها هر گونه اطلاع از کودتا را توسط خودشان رد می کنند. به نظر می رسد که مسکو مایل است با امین کار کند، چرا که او شوروی را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داده است. «پایان خلاصه».

3- بوگدان مالباسیک سفیر یوگسلاوی در افغانستان با درخواست اینکه منبع این خبر را به کلی محفوظ نگهدارد، مأمور ما را در جریان مذاکره اخیر خود با سفیر شوروی، به نام الکساندر م.پوزانف در رابطه با کودتای اواسط سپتامبر امین قرار داد (مالباسیک توضیح داد که او گاه گاهی صحبتهای طولانی با پوزانف داشته و متوجه شده که پوزانف به این جلسات نسبتا علاقه مند است. پوزانف اظهار داشته که همچنان علاقه صمیمانه ای نسبت به یوگسلاوی، یعنی جایی که وی سالها در آنجا خدمت کرده است دارد).

4- بنا به گفته مالباسیک، پوزانف اطلاعات ذیل را در مورد کشمکش حاد قدرت در سلسله مراتب «حزب خلقی» در اختیار قرار داده است. سفیر شوروی که اعتراف کرد تا میزان معینی در این ماجرا دخالت داشته، گفت که هنوز درباره کلیه اتفاقاتی که منجر به پیروزی امین شده است «مطمئن نیست». او هر نوع اطلاع قبلی از درگیری خشونت آمیز 14 سپتامبر را تکذیب می نماید (توجه: افسران آمریکایی که در آن روز در گوشه و کنار کابل گشت می زدند. متذکر شدند که در همان روز تعداد سربازان افغانی و افراد شهربانی در خیابانها افزایش یافته و وابستگان روسی به طور عادی رفت و آمد می کردند و محل اقامت افراد شوروی از برنامه حفاظتی آشکار خوبی برخوردار نبود).

ص: 673

5 - پوزانف به مالباسیک گفت که روابط تیره بین رئیس جمهور ترکی و امین از ماه ها قبل افزایش یافته بود و پوزانف از تصمیم شخص ترکی انتقاد کرد و می گفت ترکی موافق نبود که قدرت کامل نخست وزیری به امین که به عنوان وزیر اول انتخاب شده بود برسد. پوازنف اظهار داشت که برای مثال ترکی می خواست ریاست تمام جلسات شورای وزرا را داشته باشد و این امر امین را شدیدا ناراحت می کرد.

6- پوزانف اظهار داشت که بحران جاری بعد از زمانی که ترکی در یازده سپتامبر از هاوانا و مسکو برگشت شروع شد. در جلسه کابینه ای که در 12 سپتامبر تشکیل شد، امین لزوم تغییرات کابینه را خواستار شد و گفت که هر چه زودتر باید محمد اسلام وطنجار وزیر کشور و شرجان مزدوریار وزیر امور مرزی و سیدمحمد گلابزوی وزیر ارتباطات عوض شوند. ترکی اعتراض کرد و رودرروی امین ایستاد.

7- مطابق گزارشات پوزانف، «اختلاف و دعوا تا 13 سپتامبر ادامه داشت» و در 14 سپتامبر زمانیکه امین تغییرات کابینه را اعلام کرد، این اختلاف به اوج خود رسید. ترکی «امین را احضار کرد تا درباره آن عمل توضیح دهد و در نتیجه تیراندازی رخ داد. پوزانف گفت که در این روزهای بحرانی دو ملاقات با رهبران حزب خلق داشته است. در رابطه با ملاقات اول چیز زیادی نگفت، ولی درباره ملاقات دوم گفت که جلسه ای صبح روز 15 سپتامبر یعنی روز قبل از اینکه امین به جانشینی ترکی معرفی شود، با امین داشته است (توجه: خبر این ملاقات توسط مطبوعات پخش شد).

8 - مالباسیک از صحبتی که با پوزانف داشته عقیده دارد که شوروی مجبور است سیاست خود را در افغانستان با عمل انجام شده امین تطبیق دهد، هر چند که اشتیاق زیادی در این امر نشان نمی دهد. زمانی که او نقاط ضعف امین را از قبیل تصویر بدی که در جامعه دارد، به پوزانف متذکر شد، سفیر شوروی جواب داد: «که امین قوی و متشکل است، البته او اشتباهاتی دارد، اما کدام رهبراست که اشتباه نداشته باشد.» 9 - جالب توجه اینکه پوزانف، وطنجار خلع شده را یک مرد خوب توصیف کرد (توجه: کرارا شایعاتی که پس از کودتا شنیده شده نشان می دهد که وطنجار تقاضای پناهندگی از سفارت شوروی کرده است و سفارت هندوستان اعتقاد دارد که پوزانف سعی کرده که از وطنجار و دیگر وزرای نظامی که در 14 سپتامبر اخراج شده اند وساطت و جانبداری کند).

10- مالباسیک عقیده راسخی دارد که روسها امتیازات خاصی از امین برای حمایت کردن از او بعد از کودتا گرفته اند. برای مثال او فکر می کند که روسها پافشاری می کنند برای اینکه ترکی باید زنده بماند.

مالباسیک اظهار داشت که در حال حاضر امین کاملاً به شوروی متکی است و «باید مزد این حمایت را بدهد.» 11- مالباسیک معتقد است که روسها در حال حاضر کوشش خواهند کرد که امین را یک رهبر پسندیده و دلخواه بسازند و اگر در چنین کاری کوتاهی کنند امکان دارد که غیر از دخالت مستقیم نظامی، راهی مثل یک کودتای سریع توسط نیروهای مسلح افغانی را برگزینند. لکن او احتمال دخالت نیروهای نظامی شوروی را رد نکرد، اما فکر می کند که هر چند این اقدام بعید است، ولی سرانجام این عمل حاد الزامی می شود.

12- نظریه: گزارش مالباسیک با مطالب دیگر منابع مورد اطمینان تطبیق می کند همان طوری که انتظار می رود ماشین شایعه سازی کابل مطالب یک نوع زیادی را تولید کرده است. بیشتر این شایعات از زمانی که ترکی در 9 و 10 سپتامبر با برژنف در مسکو صحبت کرده به وجود آمد. بعضیها می گویند که

ص: 674

رهبران شوروی به او گفته اند که کار تو تمام شده است، ولی با مقایسه با برخورد بشاش امین هنگام بازگشت ترکی به کابل در 11 سپتامبر، قبول چنین خبرنگاران کننده ای بعید است. بعضیها می گویند که برژنف به او گفته است که کلک امین را بکند، اما او از عهده برنیامده است. این سفارت مایل است که بگوید که معتقد است که رهبری آینده افغانستان به هیچ وجه در مسکو مورد بحث واقع نشده است. (ضمنا باید توجه داشت که هنگام استقبال در فرودگاه، وطنجار، نفر دوم بعد از امین ایستاده بود).

13- بنا به گفته سفارت هندوستان که در پاراگراف قبلی نیز از آن ذکری شد، نقش پوزانف این بود که در 14 سپتامبر در تیر اندازی کاخ خلق دخالت مسلحانه داشته است، هر چند که ما نسبت به این موضوع شک داریم، ولی فکر می کنیم که احتمالاً در مقطعی پوزانف برای طرفداری از وطنجار دخالتی کرده باشد، همان طور که اظهارات بعد از کودتای او برای مالباسیک نشان می دهد.

14- هر چند بعضی از ناظران محلی فکر می کنند که هر وقت مشکل حاد می شود مشت آهنین شورویها (در این مرحله امین) پیدا می شود( مانند جریان شورش افغانستان)، ولی ما بر این عقیده ایم که وقتی اعضاء سرسخت و غیرقابل کنترل حزب خلق مثل عقربها در یک کوزه به جان هم افتاده اند، نقش شوروی به طور کامل در این خشونت دیده نمی شود. حضور مستمر زنان و کودکان روسی در مناطق عمومی کابل در خلال بحران 14 سپتامبر و همچنین اخبار وسایل ارتباط جمعی شوروی در مورد ملاقات ترکی در مسکو و بعد از آن که امین در 16 سپتامبر به جای او نشست، نشان می دهد که سفارت مسکو اطلاعی نداشته و چنین واقعه ای برایش غیر مترقبه بوده است.

15- به نظر می رسد که پوزانف نتوانسته برنامه سیاسی با ثباتی را در این جا فراهم سازد. به دلیل اینکه پوزانف در خلال سال گذشته اغلب اختلافهای جدی، با امین داشته در محافل دیپلماتیک اینجا راجع به عدم تمدید مأموریتش شایعاتی بگوش می رسد. یک منبع خبری افغانی که معمولاً در گذشته مورد اعتماد بوده گفته است که شوروی در 27 سپتامبر برای جانشینی پوزانف در خواست موافقت کرده است. منبع اسم جانشین را نمی دانست.

پایان نظریه آمستوتز

نیروهای نظامی روسی در افغانستان

سند شماره (47) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 3 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی: سری موضوع: نیروهای نظامی روسی در افغانستان 1- (تمام متن سری).

2- تعریف افراد نظامی روسی: هنگامی که سفارت در کابل لغت «نیروهای نظامی» را به کار می برد منظورش پرسنل نظامی روسی در افغانستان است که شامل گروهای زیر است:

الف: نیرو و سربازان نظامی حدود 600 نفر که در حال حاضر دفاع قسمت داخلی پایگاه هوایی باگرام را به عهده دارند که به «نیروهای ویژه واکنش» معروفند.

ب: نیروهای نظامی متخصص حدود 1000 - 500 نفر از سربازان گردان زرهی که در حال حاضر در

ص: 675

پادگان پل چرخی که پادگانی زرهی است مستقر می باشند.

ج: تعدادی سرباز جوان در اطراف کابل که به حفاظت تأسیسات و خانه های روسها مشغولند (بسیاری از آنها کاملاً قیافه اسلاوی دارند و یونیفورمهای افغانیشان خیلی تمیزتر از یونیفورم سربازان معمولی افغان است).

د: هر نظامی روسی که کار عملیش و نقشش بیشتر از یک مستشار نظامی است، مثل تکنسینهای روسی که کارشان تعمیر هلیکوپترهای توپدار و ارابه های مسلح جنگی که امروزه در عملیات علیه شورشیان به کار گرفته می شود، می باشد.

3- تعداد پرسنل نظامی روسی: بر اساس دقیقترین اطلاعاتی که در دسترس ما قرار دارد منجمله اطلاعاتی که به وسیله سایر منابع حساس دولت آمریکا تأیید می شود، احتمالاً 4200 نفر نیروی نظامی در افغانستان در حال حاضر به سر می برند. این تعداد را می توان محافظه کارانه تلقی نمود. همان طوری که در بالا ذکر شد، حداقل 60 نفر از سربازان روسی از پایگاه هوایی باگرام حفاظت می نمایند. تعداد واقعی این افراد می تواند بیشتر از این باشد. گروه دیگر که در پاراگراف قبلی 600 نفر ذکر شده بسیار دست پائین گرفته شده. در بعضی موارد دقیق بودن، کار سختی است، به همین دلیل تعداد سربازان گردان زرهی در پادگان زرهی پل چرخی 500 تا 1000 نفر ذکر شده. اگر این ارقام دوباره بازدید و بررسی شود تعداد کل بالاتر هم خواهد رفت.

برای جزئیات بیشتر لطفا تلگرامهای 4008 NHK مورخه 8 سپتامبر 4407 - NHK مورخه 22 سپتامبر و 4056 - NHK مورخه 27 سپتامبر 1979 بررسی شود.

4- تعریف مستشاران نظامی روسی: این عبارت فقط در مورد آن دسته از پرسنل نظامی روسی به کار برده می شود که کار اصلی و اولیه آنها تقسیم نیروهای افغانی و توصیه های تکنیکی است.

از آنجایی که تعداد مستشاران مأمور این کار بسیار زیاد می باشند، به نظر می رسد که در طول برخورد با نیروهای شورشی نقش عملی تر و فعالتری به عهده می گیرند.

به هر حال در چندین مورد فرماندهی مستقیم و مسئولیت ارتباطات کمی تداخل بین «مستشاران نظامی» و «نیروی نظامی» به وجود می آید. بعضی از این افسران روسی هنگامی که منطقه آنها آرام می شود، نقش مستشاری را به عهده می گیرند و گروهی همچنان در مقام فرماندهی ابقا می شوند. حداقل سه نفر از فرماندهان روسی در درجات ژنرالی هستند.

5 - تعداد مستشاران نظامی: ما حدس می زنیم حدود 3000 نفر عنوان مستشاری دارند. اما بنا به دلایل فوق الذکر چند صد نفر از این افراد احتمالاً به قسمت گروههای جنگی منتقل شده اند. متأسفانه ما اطلاعات کاملاً دقیقی از این تقسیم بندیها و انتقالات نداریم. فهمیدن نقش و کار گروههای بزرگی مثل آنهایی که در باگرام و پل چرخی مستقر هستند، خیلی راحت تر از مستشاران نظامی است که به طور انفرادی در واحدهای افغانی در سرتاسر مملکت کار می کنند.

6- تعداد کل پرسنل نظامی روسی در افغانستان 4200 نفر نیروی جنگی و نظامی در حال حاضر کاملاً قابل تعیین و تشخیص است. این تعداد به اضافه حدود 3000 نفر که رل اصلی آنها به نظر می رسد که آموزش و مشاوره باشد، تعداد کل 7200 نفر پرسنل نظامی روسیه را در افغانستان تشکیل می دهند. اکثر آنها را نیروی جنگی تشکیل می دهند و در حال حاضر عکس العمل سریعی از طرف روسیه انتظار می رود.

ص: 676

همان طوری که در بالا گفته شد ارقام ما در بالا محافظه کارانه است و به همین جهت از موضوعاتی است که باید بررسی شود. مشخصات و اطلاعات در صورت تغییرات عمده در آمار و ارقام بالا به اطلاع خواهد رسید.

آمستوتز

موقعیت ترکی و اخراج وزرای نظامی کابینه

سند شماره (48) از: سفارت آمریکا - کابلتاریخ: 3 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7318 موضوع: مقام شوروی درباره موقعیت ترکی و اخراج وزرای کابینه که مقامات نظامی بوده اند به اظهار نظر می پردازد 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: بنا به اظهار یک مقام شوروی، ترکی به تنهایی در قصر خلق زندانی است و دیگر اینکه ترکی به همراه سه وزیر برکنار شده (وطنجار، گلابزوی و مزدوریار) از حزب اخراج شده اند. پایان خلاصه.

3- در فرودگاه، امروز با ویلیور جی. اوزادچی، که در اتاق انتظار اشخاص مهم (امتیاز خاص) منتظر پرواز به مسکو بود برخورد نمودم (استفاده وی از اتاق انتظار اشخاص مهم در حالی که وی عازم شوروی برای گذراندن تعطیلات است، نمایانگر اهمیت اوزادچی و سفارت شوروی است، زیرا سفرا تنها زمانی قادر به استفاده از این بخش هستند که یا برای اولین بار وارد می شوند و یا برای همیشه آنجا را ترک می کنند.) 4- اوزادچی یکی از صمیمی ترین و صریحترین مقامات شوروی بوده است و من از موقعیت استفاده کرده از او چند سؤال کردم. فکر می کنم که جوابهایش قابل ضبط باشد.

- ترکی «به تنهایی» در قصر خلق زندانی شده است (پرزیدنت حفیظ اللّه امین نیز در همین محل زندگی می کند)؛ فکر می کنم که منظور این باشد که خانواده اش از وی جداست. او زنده است و توسط هیچ گونه سلاحی به وی آسیبی وارد نشده است. درباره این شایعه که ترکی احتمالاً برای معالجات پزشکی به مسکو خواهد رفت، از اوزادچی پرسیدم، وی گفت: «حالا نه ولی بعدا این امکان وجود دارد».

در مورد وضع جسمانی ترکی با صراحت به من جواب نداد.

- وزرای پیشین وطنجار، گلابزوی و مزدویار سالم هستند، ولی درباره موقعیت مکانی آنها اوزادچی اطلاعاتی در اختیار من قرار نداد. وی گفت که بنا به شایعات آنها به یکی از کشورهای همسایه گریخته اند.

وقتی از او پرسیدم که شاید منظورش شوروی است، با خنده گفت: «نه این طور نیست. فرار آنها به شوروی نمی تواند برای ما موضوعی محرمانه باشد. مگر نه این است که ما اعلام کرده ایم که ببرک کارمل در پراگ به سر می برد.» - وقتی که درباره اخراج ترکی و سه وزیر پیشین از حزب از اوزادچی سؤال کردم، وی گفت، که «این موضوع کاملاً صحت دارد.»

ص: 677

- اوزادچی گفت که وی به منظور امور مشورتی ابتدا به مسکو می رود و پس از آن یک ماه را در کریما به عنوان تعطیلات خواهد گذراند. وی گفت که دیگر خسته شده است و موقعیت سیاسی محلی اشکالاتی را در کار وی ایجاد کرده است. در حین جدا شدن به آرامی گفت: «هیچ کس نمی داند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد.»آمستوتز سند شماره (49) از: سفارت آمریکا - جده تاریخ: 6 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن - دی. سی.

شماره سند: 7548 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- در طول ملاقات روز 23 اکتبر با مسئول امور وزارت خارجه عربستان سعودی اسماعیل الشوری مأمور سیاسی مدرکی غیر رسمی از شرح تلگرامی از نقطه نظرهای آمریکا درباره موقعیت داخلی در افغانستان و جریان موقعیت ارتباطات روس - افغانستان تحویل داد. الشوری از آمریکا برای این اطلاعات تشکر کرد.او نگرانی دولت عربستان سعودی را از تحولات در افغانستان تکرار کرد و گفت دولتش از بحثی که با آمریکا روی این مسئله داشته سود برده است.

3- در مورد تفاسیر دولت عربستان سعودی درباره موقعیت افغانستان سؤال شد، الشوری کوششهای گذشته عربستان سعودی را در ایجاد نوعی وحدت بین دو گروه مقاوم که توسط سبقت اللّه مجددی و سید احمد گیلانی رهبری می شدند، را مرور کرد. او گفت دولت عربستان سعودی در آغاز از کمک مالی به هر دو این گروهها به امید اینکه آنها می توانستند نسبت به آن به طرف نوعی ترتیب مشترک رانده شوند خودداری کرده بود.اخیرا به هر حال دولت عربستان سعودی نظرش را تغییر داد.گرچه الشوری با دقت کامل سعی داشت تا کمک عربستان سعودی را«خیلی معتدل »وصف کند، ولی گفت دولت عربستان سعودی تصمیم گرفته از تلاشهای مقاومانه علیه جمهوری دمکراتیک افغانستان حمایت نماید. حتی اگر گیلانی و مجددی و دیگران نتوانند این شرایط را قبول نمایند(گرچه او نقشی نداشت، شاید دولت عربستان سعودی خودش سعی و کوشش را نگه دارد). الشوری گفت هدف دولت عربستان سعودی این بوده که اوضاع را مشوش نگه دارد و از اینکه رژیم ضعیف شده خلقی تعادل خود را بازیابد جلوگیری نماید.پلاکه

مقاصد شوروی در افغانستان

سند شماره (50)سری از: هیئت نمایندگی ایالات متحده در ناتوتاریخ: 10 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی فوری موضوع: (سری) مقاصد شوروی در افغانستان 1- (کل مطلب سری است).

2- در خلال ملاقات کمیته سیاسی در نهم اکتبر، نماینده کانادا نکاتی را که شامل پاراگراف پنجم تلگراف مرجع ب می شود بیان کرد (برای اتاوا دوباره فرستاده می شود) و در آن تمایل کنونی کانادا نسبت

ص: 678

به مورد توجه قرار دادن بی ثباتی افغانستان و اثر این بی ثباتی روی پاکستان که احتمالاً اثرش بیشتر است تا تحریک شدن شوروی به دخالت مستقیم نظامی در افغانستان، بیان شد. ما قبلاً نقطه نظرهایی برای نماینده کانادا تهیه کرده بودیم که به وسیله تلگرام مرجع الف فرستاده شد و آنها را در جواب مداخلات (پادرمیانی) کانادا در مشورتهای سیاسی تکرار کردیم. در هر دو مورد نماینده کانادا، علاقه کانادا را برای دریافت اطلاعات بیشتر تأیید کرد. مخصوصا در رابطه با فعالیتهای نظامی شوروی در شمال مرز افغانستان و شوروی که امکان دارد در ارزیابی و تشخیص مجدد موضع کانادا در قبال نزدیک شدن احتمالیش به شوروی به کار آید و ما اشاره کردیم که درخواست کرده ایم که واشنگتن ما را در این مورد از آخرین وقایع مطلع گرداند (تلگرام مرجع ج).

3- نماینده هلند در کمیته، در مورد مذاکرات اخیر بین سفیر هلند در اسلام آباد و نماینده محلی تاس، گزارش داد که نماینده محلی تاس شکایت کرده که امین هم مانند ترکی که قبلاً دست اندرکار حکومت بود آماده قبول نصایح (مشورت) نیست و اصلاحات را در شکل نپخته و شتاب آلودی اعمال می کند که باعث تشدید شکافها در بین جامعه قبایل افغان می شود. سفیر و نماینده هلند اضافه کرد که برداشتش از این نقطه نظرها این است که این احتمالاً نشانگر کنار کشیدن شوروی در حمایت از امین می باشد. گیلتمن

رسانه های شوروی مرگ ترکی را گزارش می نمایند

سند شماره (51) از: سفارت آمریکا - در مسکوبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی تاریخ: 11 اکتبر79طبقه بندی: (خیلی محرمانه ) (استفاده محدود اداری مسکو 23627) شماره سند: 3627 موضوع: رسانه های شوروی مرگ ترکی را گزارش می نمایند 1- مطبوعات شوروی در تاریخ 10 و 11 اکتبر در گزارش یک سطری به نقل از آژانس خبری افغانستان، مرگ ترکی را گزارش کرد.

برنامه خبری ورمیا که یک برنامه خبری تلویزیونی شامگاهی است، نیز با لحن خشکی در تاریخ 10 اکتبر آن را گزارش نمود. از تاریخ 16 سپتامبر زمانی که ترکی به علت وضع جسمانی از سمت خود استعفا کرده بود، مطبوعات شوروی برای اولین بار از وی سخن به میان آورده بودند.

2- اظهار نظر: از 16 سپتامبر به این سو، مطبوعات شوروی درباره افغانستان به طور کامل و درباره امین بالاخص کمتر به گزارش می پردازند. این گونه برخورد می تواند نمایانگر عدم اطمینان شوروی نسبت به وقایع افغانستان و موضع امین پس از کودتا علیه ترکی باشد.تون

مفتی محمود علاقه مند به کمک مجدد به پناهندگان و تبعیدی های افغانی می باشد

سند شماره (52) از: سفارت آمریکا - اسلام آبادتاریخ: 14 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی با حق تقدمطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مفتی محمود علاقه مند به کمک مجدد به پناهندگان و تبعیدی های افغانی می باشد 1- تمام مطلب محرمانه است.

2- در ملاقات با مأموران سفارت در تاریخ هفتم اکتبر، مولانا مفتی محمود رئیس اتحاد ملی پاکستان

ص: 679

مسئله همکاریهای مادی و مالی را برای انقلابیون افغانستان مطرح کرد. وی درباره کمکهای آمریکا برای آنها تبلیغ کرد و کارمند سفارت تشریح کرد که سیاست ایالات متحده دخالت نکردن در موقعیت افغانستان است.

3- سپس مفتی محمود شروع کرد به شکایت در مورد کمک مالی کشورهای عربی و خصوصا کشورهای منطقه خلیج فارس به انقلابیون اما فقط به گروههای معین. وی خصوصا گفت که کشورهای خلیج کمکهای خود را برای پروفسور برهان الدین ربانی رئیس جماعت اسلامی افغانستان می فرستند که رابطه نزدیکی با جماعت اسلامی پاکستان که دشمن او هستند دارد.

مفتی پرسید که چرا عربها ثروت خود را بین یک گروه وسیعتری از انقلابیون پخش نمی کنند.

مفتی همچنین پرسید که ایالات متحده چه نوع کمکی در زمینه حقوق بشر می تواند بکند. کارمند سفارت تشریح کرد که بخش حقوق بشر سازمان ملل از پاکستان بازدیدی خواهد داشت و پیش بینی می شود که یک برنامه کمک رسانی بین المللی به زودی در پاکستان اجرا خواهد شد.

مشاور سفارت همچنین گفت که احتمال دارد ایالات متحده به طور مؤثر در این برنامه شرکت داشته باشد. مفتی خاطر نشان کرد که می تواند درک کند که ایالات متحده به خاطر دلایل سیاسی جهانی نمی خواهد که به طور مستقیم در جریان، درگیر بشود و اینکه او از هرگونه کمکی که ایالات متحده بتواند برای کمک مؤثر به سازمان ملل در جهت کمک به پناهندگان انجام دهد قدردانی می کند. او اظهار امیدواری کرد که کوشش ایالات متحده شامل تخلیه پناهندگان بدون توجه به هر ارتباطی که با سازمانهای ناراضی داشته باشند بشود.

کینگ سند شماره (53) از: سفارت آمریکا کابلتاریخ: 11 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7557 1- (بدون طبقه بندی) در یازده اکتبر آژانس رسمی خبرگزاری افغانستان اظهار داشته که قسمت کمک آمریکا 75 درصد از هزینه پروژه توسعه سازمان روستایی در استانهای ننگرهار، نیمروز و غزنی را بازپرداخت کرده است (مبلغ بازپرداختی 101236 دلار می باشد).

2- (بدون طبقه بندی) در 15 اکتبر وسایل ارتباط جمعی تحت کنترل دولت افغانستان در سطح وسیعی این مطلب که سازمان کمک دهی آمریکا 25207 دلار برای پروژه توسعه سازمان روستایی در سوختا بخشی در ده سبزوالسولی در استان کابل بخشیده یا کمک کرده است را پخش کرد. آژانس خبری باختر متذکر شد که پرداخت در رابطه با موافقت قبلی بوده است، ولی فسخ اخیر کمک اقتصادی به افغانستان توسط کنگره آمریکا را ذکر نکرد. روزنامه باختر در انتها گفته است که کمک مالی آمریکا با اظهار تشکر پذیرفته شده است.

3- نظریه (خیلی محرمانه) از زمان انقلاب 1978 تا به حال حزب خلقیها عموما تبلیغ چندانی در مورد کمکهای اقتصادی آمریکا انجام نمی داده است. تصور ما این بود که این امر استراتژی حزب خلقیهاست که

ص: 680

بدین وسیله محبوبیت آمریکایی در میان مردم افغانستان کاهش داده شود.

4- (خیلی محرمانه) این تبلیغات لطف آمیز اخیر شاید برای این باشد که باعث شود تا این تاثیر که دولت جدید حفیظ اللّه امین از جانب دولت آمریکا پشتیبانی و حمایت می شود، بر ذهن مردم افغانستان گذاشته شود. این مطالعه شاید به این مربوط باشد که مقامات رسمی حزب خلقی به کارمندان سفارت درباره امیدهای جمهوری دمکراتیک افغانستان برای اعاده کمک اقتصادی آمریکا نسبت به این کشور اظهاراتی داشته اند.بلود

گفتگو در مورد افغانستان

سند شماره (54) از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیتاریخ: 19 اکتبر 1979 به: سفارت آمریکا تهران طبقه بندی: سری موضوع: گفتگو در مورد افغانستان 1- تمام متن سری است.

2- INR نکات زیر را درباره روابط شوروی - افغانستان و درگیری شوروی در افغانستان تهیه نموده است که گیرندگان (تلکس) می توانند بنا به صلاحدید خودشان در گفتگوهای مداوم با دول میزبان در مورد مقاصد شوروی در افغانستان مطالبی را استخراج نمایند. این نکات مکمل اطلاعاتی است که قبلاً در پیام 83740 بتاریخ 19 آوریل 1979 تهیه شده است.

3- در خلال شش ماه قبل از به دست گیری قدرت توسط امین در 14-16 سپتامبر، مسکو یک سری از تاکتیکهای سیاسی را برای مقابله با وضعیت رو به وخامت افغانستان به خدمت گرفت:

الف: در ابتدا مسکو تلاش کرد تا رژیم ترکی - امین را ترغیب نماید تا پایگاه حمایتی خود را وسیعتر سازد و سیاستهایش را معتدل تر نماید. این توصیه به میزان زیادی مورد توجه واقع نشد.

ب: پس از آن برای مدتی مسکو خودش را تا حدودی از امین و ترکی به عنوان دو فرد، دور کرد در حالی که به طور آشکار به حمایت از انقلاب افغانستان ادامه داد.

ج: در هر صورت به نظر می آید که مسکو نهایتا به این نتیجه رسیده باشد (حدود اوت) که هیچ گونه راه حل مناسبی در مقابل رژیم ترکی - امین وجود ندارد (هر چند این شایعه وجود داشته است که مسکو در نظر داشته تا از ترکی که میانه روتر است، در مقابل امین حمایت نماید).

با این وجود زمانی که ترکی در سر راهش از کنفرانس غیر متعهدها در هاوانا به افغانستان در اوایل سپتامبر از مسکو می گذشت، ملاقاتش با برژنف بامفهوم حزب با حزب آنچنان مورد تبلیغات پرحرارت قرار گرفت که بیش از همیشه حزب دمکراتیک خلق افغانستان را به عنوان یک حزب کمونیست شناساند.

4- در طی همان دوره شش ماهه، تلاشهای سیاسی روسیه، وسیله حرکتهای نظامی تکمیل شدند: از جمله پرسنل پشتیبانی نظامی و مستشاران که برخی از آنان در سطح گردان در ارتش افغانستان قرار داده شده اند.

- مستشاران شوروی به طور فزاینده کارهایی را به دست گرفته اند که به صورت آشکار از وظایف

ص: 681

مستشاری تجاوز می کند، برای مثال در فعالیتهای فرماندهی و همچنین به طوری که گزارش شده در برخی فعالیتهای رزمی. به هر حال ما هیچ گونه نشانه قابل اطمینانی در این مورد که نیروهای شوروی به صورت واحدهای رزمی در جنگ علیه شورشیان شرکت کرده باشند نداریم.

- نگرانی شوروی از بابت وضعیت امنیتی افغانستان در مواجهه با شورشیان و طغیان در ارتش، روسها را مجبور به قبول برخی مسئولیتهای امنیتی مستقیم نمود، مثل پایگاه هوایی باگرام که یک نیروی 400 نفره شوروی در آنجا وجود دارد.

5 - به دست گیری قدرت در 14-16 سپتامبر توسط امین با وجود تمام نشانه ها، بدون اخطار قبلی به مسکو صورت پذیرفت، اما جزئیات آنچه که رویداده مبهم باقی می ماند. پوزانف سفیر شوروی ظاهرا به همان گونه که حوادث آشکار می شدند در جریان قرار می گرفت.

- زمانی که رسانه های شوروی به تبلیغات در مورد رهبری ترکی ادامه دادند و آن هم هنگامی که او سرنگون شده بود، یک دوره کوتاه بلاتکلیفی در مسکو وجود داشت. پیام تبریک اولیه مسکو به امین در زمان انتخابش به سمتهای ترکی بدون ایجاد تعهد بود، ولی از آن زمان به بعد رسانه های گروهی شوروی از رژیم جدید اعلام حمایت کرده اند.

- احتمال دارد که توصیه شوروی در اولین سخنرانی امین در 17 سپتامبر انعکاس پیدا کرده باشد.

اطلاعات ترکیه در مورد مسئله افغانستان

سند شماره (55) از: سفارت آمریکا در آنکاراتاریخ: 25 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 7966 موضوع: (محرمانه) اطلاعات ترکیه در مورد مسئله افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- این یک پیام برای اقدام است، پاراگراف نهم را ملاحظه کنید.

3- خلاصه: طی مذاکراتی که در مورد مسایل افغانستان صورت گرفت، یکی از مأموران وزارت خارجه به ما گفت که ترکها با تشخیصی که آمریکا از اختلاف بین امین و روسها داشته موافق است. به عقیده ترکها سه تن وزیری که از دست امین فرار کرده اند، ممکن است که در سفارت شوروی مخفی شده باشند.

چون در ضیافتی که در قصر ارگ برگزار شده بود سفیر روسیه، پوزانف هم به دعوت امین حضور داشت و در این ضیافت تیراندازی صورت گرفت و اعتمادی نخست وزیر سابق کشته شد. ترکها نسبت به خبری که راجع به نصب توپهای زمین به هوا به دستور امین در ایستگاه هوایی با گرام شنیده بودند کنجکاو و علاقه مند بودند. همچنین آنها اخباری راجع به ژنرال یاکوب، رئیس ستاد ارتش و آجودان سابق ترکی، به این مضمون دریافت کرده بودند که احتمال دارد که او با یک تصفیه مواجه بشود و نیز پنجشیری - وزیر امور داخلی - افغانستان را به قصد مسکو به دلایل پزشکی ترک کرده است. پایان خلاصه.

4- اختلاف مابین امین و روسها: مأمور سفارت در تاریخ بیست و چهارم اکتبر به منظور بحث (آنچه در مرجع الف آمده است) با رئیس بخش خاور میانه و شمال آفریقای وزارت خارجه دیداری انجام داد. در

ص: 682

این دیدار کارائوس مانوگلو اظهار داشت، که ترکها با تشخیص آمریکا در مورد تیرگی روابط بین امین و روسها هم عقیده هستند. بر طبق اظهارات کارائوس مانوگلو، امین در سخنرانیش در دهم اکتبر که پیش از ملاقات او با کمیته قانون اساسی جدید صورت گرفت، او از اصطلاحات مارکسیستی همچون «دیکتاتوری پرولتاریا» و مالکیت دولتی ابزار تولید استفاده کرد، همان گونه که در مشخص ترین اعلامیه های عمومیش تا این تاریخ این اصطلاحات را از مسایلی که مورد قبول حزب کمونیست خلق است به شمار آورده است. به گمان کارائوس چنین بیاناتی در این زمان سبب خشم روسها خواهد شد، زیرا آنها مایلند تا آنجا که امکان دارد امین به خاطر استحکام پایه های حکومتش و جلب حمایت، جانب اعتدال را رعایت کند. ترکها حادثه دیگری را هم دلیل بر تیرگی روابط مابین امین و روسها دانستند که به این قرار است: پوزانف سفیر شوروی، «شاید نقش کنسول رومی را بازی می کند.» معاون خود را به جای خود برای شرکت در جلسه تبادل نظر اخیر شبلی (احتمالاً شاه ولی - مترجم)، وزیر خارجه، که در آن سفیران کشورهای سوسیالیستی شرکت داشتند فرستاده است.

5 - پناهگاه: در همان جلسه، بنا به گزارش شبلی، اعلام داشت که افسران افغانی ورود وطنجار و دو وزیر دیگر را که در تاریخ 13 سپتامبر شامل تصفیه شده بودند، در همان روز به سفارت شوروی مشاهده کرده اند.

به عقیده کارائوس مانوگلو امکان دارد که سه وزیر هنوز در داخل سفارت باشند، به هر حال او مطمئن بود که آنها نمرده اند، امین اخیرا خطاب به روزنامه نگاران خارجی گفته بود که او محل اختفای وطنجار و دیگران را می داند، ولی به وسیله تلفن نمی توان با آنها تماس گرفت.

6- پوزانف: ترکها می دانند که زمانی که در قصر ارگ تیراندازی انجام گرفت سفیر شوروی، پوزانف، در آنجا حضور داشت. آنها حوادث را چنین بازبینی کرده اند: ترکی، امین را به قصر می خواند، امین، که جریان سال قبل را که طی آن یک وزیر متمرد که به قصر دعوت شده و سپس در آنجا اعدام شد را بیاد دارد، از پوزانف می خواهد که او هم در آن مهمانی حضور یابد، به این امید که او بتواند به نحوی زندگی او را بیمه کند. ترکها نمی دانند که چه کسی اول تیراندازی را شروع کرد و چه کسی پوزانف را دعوت کرد، اما عقیده دارند که ممکن است امین نقشه سوءقصد به ترکی را لااقل در آن لحظه نداشته است.

7- اعتمادی: اکنون ترکها معتقدند که نورمحمد اعتمادی (مأخذ الف و ب و ج) نخست وزیر سابق اعدام شده است. بنا بر گزارش، اسداللّه امین، رئیس سازمان اطلاعات افغانستان به چند تن از دوستانش گفته است که اعتمادی به دستور ترکی کشته شده است، شواهد ضمنی که به نظر ترکها موید این مسئله است این است که: از زمان زندانی شدن اعتمادی که روز بعد از انقلاب ترکی بود، خانواده او که حق دیدارش را نداشتند، اجازه یافتند که برای او غذای تازه و لباس به زندان ببرند و همچنین با او نامه رد و بدل کنند، البته بدون دیدن او. حدود دو ماه قبل این اختیارات ملغی شد و ده روز قبل حتی رد و بدل کردن نامه هم ممنوع شد.

8 - توپهای زمین به هوا: ترکها گزارشاتی دریافت داشته اند که بر مبنای این گزارشات امین دستور به نصب توپهای زمین به هوا در ایستگاه هوایی باگرام داده است. به نظر آنها این مسئله در صورت صحت می تواند پیشرفت مهمی باشد و تنها هدفهای قابل پیش بینی برای چنین سلاحهایی می تواند هواپیماهای خود افغانها باشد. اگر امین در واقع این سلاحها را برای دفاع در مقابل مخالفت نیروی هوایی خودش

ص: 683

مستقر کرده باشد، این مسئله می تواند شاهد جدیدی بر کمبود قابل مشاهده حمایت نظامی از امین باشد.

کارائوس مانوگلو از ما تقاضا کرد تا اخباری را که راجع به نصب سلاحهای زمین به هوا در باگرام می باشد، مورد ملاحظه قرار دهیم.

9- تصفیه ها: ترکها شنیده اند که ژنرال یاکوب رئیس ستاد ارتش افغانستان و آجودان سابق ترکی هم تصفیه خواهد شد، آنها همچنین مطلع شده اند که وزیر امور عام المنفعه (داخلی - مترجم) «پنجشیری» (مأخذ ه پاراگراف پنجم) که یکی از آخرین وزرای دولت امین است، تنها پنج روز پس از به قدرت رسیدن به دلایل پزشکی به مسکو رفته است.

10- اقدامات خواسته شده: ما از هرگونه تایید و یا تفسیری که سازمان و یا کابل بتواند در مورد گزارشات ترکیه به ما عرضه کند، سپاسگزاریم، به خصوص اگر این گزارشات راجع به استقرار سلاحها در ایستگاه باگرام باشد، ما از این تأییدات و تفسیرات در مذاکراتمان با ترکها استفاده می کنیم.

اسپیرز

سفیر آلمان شرقی در افغانستان عوض می شود

سند شماره (56) از: سفارت آمریکا در کابلتاریخ: 25 اکتبر 1979 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع:کابل 6309 موضوع: (خیلی محرمانه) سفیر جدیدی از آلمان شرقی جانشین سفیری می شود که در کوششهای تابستان گذشته برای گسترش پایگاه سیاسی رژیم نقش عمده ای داشت 1- (خیلی محرمانه) خلاصه - سفیر جدیدی از آلمان شرقی به مقامات کابل معرفی شده است که جانشین هرمن شوسیائو، که در تلاشهای تابستان گذشته برای «گسترش پایگاه سیاسی» رژیم حزب خلق نقش عمده ای داشت، بشود. مسئله اینکه آیا واقعا آتشی پشت آن دود سیاسی بود یا نه هنوز مبهم باقی مانده است، اما مقداری شک و تردید وجود دارد که آیا حفیظ اللّه امین نخست وزیر وقت که هدف اصلی این سری جریانات، که شوسیائو عامل اصلی آن بود، از موضوع باخبر بوده است یا خیر. درست در زمانی که قطعی شد که قدرت امین قابل محدود شدن نیست، شوسیائو به طور ناگهانی کابل را ترک کرد.

اما شواهد قطعی راجع به شواهد و عوامل خروج و جانشینی وی هنوز کاملاً روشن نیست. به هر حال، حداقل در کوتاه مدت این طور به نظر می رسد که روسها راه دیگری جز پشتیبانی از اقدامات و کوششهای امین برای تحکیم انقلاب، ندارند.

2- (خیلی محرمانه) در شب 24 اکتبر، جمهوری دمکراتیک افغانستان اعلام کرد که با انتصاب «کرافت بامبل» (منابع وزارت امور خارجه افغانستان تأیید کردند که اسم وی از نظر املائی درست نوشته شده است) به عنوان سفیر جدید جمهوری دمکراتیک آلمان در کابل موافقت کرده اند. در این گزارش کوتاه جزئیات بیشتری گفته نشده است.

3- (خیلی محرمانه) نظریه: بامبل به جای هرمن شوسیائو سفیر سابق جمهوری دمکراتیک آلمان که مهره اصلی در تلاشهای تابستان گذشته روسیه برای تشویق جمهوری دمکراتیک افغانستان به گسترش

ص: 684

پشتیبانی برای پایگاه سیاسی بود. خواهد آمد.

شوسیائو، همراه با واسیلی سافرونچک و همکاران دیپلماتش در آن زمان رک و راست در مورد مشکلات داخلی خلقیها و مخصوصا نیاز مبرم جمهوری دمکراتیک افغانستان به توسعه پشتیبانی در کشور، صحبت می کرده است. بعضی از گزارشهای تایید نشده حاکی از آن است که او جزء لاینفکی از تلاشهای منصوب به شوروی در جهت محدود کردن قدرت حفیظ اللّه امین بوده است، زیرا وی شخصی تبهکار و گرداننده سیاستهای خفقان آور و افراطی جمهوری دمکراتیک افغانستان بود.

4- با گذشت زمان، قدرت سیاسی امین، با وجود تلاشهای آشکار روسها برای بستن دست و پایش رو به افزایش گذاشت و امین چند بار در معرض عموم اشاره کرد که وی از مانورهای شوروی که توسط شوسیائو و سافرونچک در سطح شهر می شود آگاه می باشد. مدت کوتاهی پس از آنکه مشخص شد که قدرت امین در حال کاهش نیست، (شوسیائو به طور ناگهانی کابل را ترک کرد. احتمالاً به دلیل اینکه وی از شکستگی پا رنج می برد و احتیاج به 6 ماه اقامت در آلمان جهت جوش خوردن پایش داشت، همکاران آلمان شرقی ما در اینجا هیچ اشاره ای در آن زمان و یا در خلال این مدت نکرده اند که آیا شوسیائو برای پست سفیری به کابل باز خواهد گشت یا خیر.

5 - (خیلی محرمانه) - مثل اکثر عوامل این جریان مبهم، دلایل انتصاب بامبل هنوز روشن نیست و خروج دائمی شوسیائو می تواند دلایل زیادی داشته باشد. بدیهی ترین دلیل اینکه، با توجه به مشکلات پزشکی، جمهوری دمکراتیک آلمان به جای اینکه برای بهبودی کامل شوسیائو صبر کند باید جای خالی وی را پر کند. دلیل دیگر اینکه شوسیائو در جهت هدفش مبنی بر گسترش پایگاه کارکرده بود و به کارهایش به عنوان «سخنگوی» روسها دیگر در کابل احتیاجی نبود. همچنین امکان دارد که امین که قرار بود که قدرت وی در میان مخالفان داخلی از طریق سیاسی محدود گردد به شوسیائو دستور خروج ناگهانی را داده است و این عمل احتمالاً به این خاطر صورت گرفته که نشان داده شود که امین در حقیقت رهبر افغانستان می باشد که حاضر نیست که قدرتش را واگذار کند، حتی اگر دوستان نزدیکش، یعنی خود روسها در پشت پرده مشغول تلاشهایی باشند تا چنین امری پیش بیاید. به هر حال ما معتقدیم که خروج ناگهانی و جایگزینی شوسیائو بیشتر انگیزه سیاسی داشته است تا انگیزه پزشکی علت این امر هر چه باشد، در نتیجه تیراندازیهای مبهم 14 سپتامبر، روسها در کوتاه مدت راه دیگری جز پشتیبانی از اقدامات امین جهت سرکوب شورشیان و تحکیم امنیت انقلاب ندارند.امضاء بلاد

اطلاعات یک شخص ترک در رابطه با اوضاع در افغانستان

سند شماره (57)خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - کابل 30 اکتبر 1979 به: سفارت آمریکا آنکارا با حق تقدم 3743 موضوع: اطلاعات یک شخص ترک در رابطه با اوضاع در افغانستان 1- (تمامی متن خیلی محرمانه ) 2- طبق تقاضای سفارت آنکارا، در پاراگراف 10 از مرجع، این سفارت مشاهدات زیر را درباره نکات مورد بحث باقره عثمان اوغلو ارائه می دهد:

(الف) درگیریهای امین - شوروی: اگر چه در گذشته دلایلی وجود داشت که روسها دیگر راه حلهای

ص: 685

سیاسی را برای بی ثباتی اوضاع افغانستان بر ادامه رهبری غیر مردمی و ظالمانه حفیظ اللّه امین ترجیح می دادند، اکنون مسکو آشکارا، حداقل برای دوره کوتاهی، از وی حمایت می کند. ما با قره عثمان اوغلو موافق هستیم که روسها اکنون بدون شک و تردید امین را به پیروی از یک مشی معتدل در صورت امکان، به خاطر گسترش محبوبیت پایگاه خود، راهنمایی می کنند. ما همچنین از غیبت سفیر پوزانف از طریق گزارش فشرده غیر معمولی ارائه شده به وسیله وزیر خارجه شاه ولی در ششم اکتبر مطلع شده ایم که احتمال نشانه هایی می باشد که نقش شوروی را در 14 سپتامبر می توان به عنوان ضدامین ملاحظه نمود. به هر حال در گفتگوی اخیر با یک دیپلمات از جنوب آسیا، وزیر مشاور روسی سافرونچک تلاش کرد تا نقش 14 سپتامبر پوزانف را کاهش بدهد و آن را به عنوان کوششی برای نجات صلح میان دسته جات در حال جنگ حزب افغانستان توصیف نمود. در 29 اکتبر پوزانف شدیدا از امین در برابر سفیر معرفی نشده بریتانیا هیلیرفرای تحسین نمود (ما باید اضافه کنیم که کارمندانی در این سفارت هستند که بر این عقیده می باشند که شیوه های گذشته گفتگو میان امین و روسها یک «بازی گل یا پوچ» بوده است و اینکه مرد قوی پرطاقت از هنگام شروع دوره خلقی عامل مسکو بوده است).

اشاره امین به «دیکتاتوری پرولتاریا» در سخنرانی دهم اکتبرش چیز تازه ای نیست. او و رئیس جمهور پیشین نورمحمد ترکی در گذشته گاه به گاه از این اصطلاح سود جسته اند. این عبارت وی که «...

تمامی نواحی مهم تولیدی می بایستی جزو اموال عمومی در نظر گرفته شوند» در محتوی از مطمئن کردن امنیت اموال خصوصی ناشی می شود (قولی که مکرر از طرف رهبریت خلقی به «سرمایه داران ملی » افغانستان داده شده است)، در حالی که تهدیدی است برای محروم کردن دارندگان «کالاهای اجتماعی» از «قدرتی که کار و زحمت دیگران را از طریق مالکیت خصوصی تصاحب می کند.» این فرمول همچنین یک عبارتی را که ما قبلاً شنیده ایم تکرار می کند.

(ب) پناهندگی: ما فکر نمی کنیم که سه وزیر نظامی تبعیدی هنوز در سفارت شوروی باشند؛ اگر واقعا آنها آنجا بلافاصله خواستار حفاظت شده بودند. اتفاق نظر در این مورد این است که وطنجار که شاید به وسیله گلابزوی همراهی شده، در خانه اش در حومه پکتیا بوده باشد. سافرونچک اخیرا به دیپلمات آسیای جنوبی گفت که هر دوی آنها «هنوز آزاد هستند.» به عقیده بسیاری از ناظران محلی آنها سعی دارند با نیروهای نظامی بی گناه در بخش جنوب شرقی افغانستان همکاری کنند.

همچنین این احتمال است که وطنجار و گلابزوی ممکن است در شوروی باشند، برای اینکه روسها فعالیتهای آنها را تحت کنترل قرار دهند، اگر چه یک کارمند عالیرتبه سفارت روس این موضوع را که در سوم اکتبر به آمستوتز سفارش نموده است، تکذیب نمود (کابل 7318). بسیاری معتقدند که مزدوریار مرده است، اما یک دیپلمات آسیای جنوبی اظهار می دارد که سافرونچک اخیرا به وی گفته است که مزدوریار در اطراف اقامتگاه خود در پایگاه تانک پل چرخی تحت بازداشت خانگی نگهداشته می شود.

اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، او احتمالاً از جانب امین تحت حفاظت روسها می باشد (روسها احتمالاً آن پایگاه را اکنون در کنترل دارند)، و بدون شک اگر او تحت کنترل خلقی قرار می گرفت بلافاصله (امین) او را به قتل می رساند. محرک روسها در چنین وضعیتی حفظ فشار بر امین خواهد بود که از وجود رهبران افغانی در تبعید (یعنی پرچمیستها) در ذخیره دان روسها دردمندانه اطلاع دارد.

(ج) پوزانف: با توجه به نکات خوب گزارش شده توسط شاه ولی که روز 6 اکتبر خطاب به

ص: 686

اروپای شرقی بوده، ما همچنین بر این اعتقادیم که پوزانف احتمالاً، اگر در خلال واقعه آنجا نبوده باشد، حداقل بلافاصله بعد از تیراندازی در قصر حضور داشته است.

ما هم فکر می کنیم منطقی این است که ترکی بنا به اقتضاء زمان هدف واقع شده باشد - و نفر دوم در نتیجه این عملیات از اول انقراض «رهبر بزرگ» را مورد نظر نداشته است.

ما از اعدام هیچ یک از «وزرای متمرد» که در طی سال پیش در قصر صورت گرفت اطلاعی نداریم. به چه کسی قره عثمان اوغلو اشاره می کرده است؟ (وزیر دفاع پیشین عبدالقادر، که با حیله به قصر آورده شد... محلی که او دستگیر گردید گفته می شود که او هنوز در زندان پل چرخی زنده می باشد).

(د) اعتمادی: بعد از سبک و سنگین کردن تعدادی از گزارشات موثق، ما نیز متاسفانه به این نتیجه رسیده ایم که نخست وزیر پیشین نوراحمد اعتمادی در واقع اعدام گردیده است، اگر چه رژیم امین مکررا کوشش کرده است که گناه آن را به گردن ترکی و رئیس پیشین ستاد کل افغانستان (AGSA)اسداللّه بیندازد، اعدام احتمالاً بعد از روی کار آمدن 14 سپتامبر امین صورت گرفته است. اخبار مداوم درباره طرحهای شوروی برای استفاده از «اعتمادی» به عنوان یک جایگزین سیاسی برای امین ظاهرا سرنوشت پیرمرد را مختوم کرد.

(ه) موشکهای سام در باگرام: پایگاه هوایی باگرام تحت کنترل روسیه است و بنابراین امین قادر نیست که هیچ سلاح مخصوصی را بدون موافقت و حمایت روسیه در آنجا نصب و انبار کند. افغانها ظاهرا برای مخالفت با برتری نیروی هوایی پاکستان، از زمان حکومت داودخان موشکهای سام در اختیار داشتند.

ضمنا هیچ نشانه ای وجود ندارد که نیروی هوایی افغان، که در عمل تحت کنترل روسیه است، تا زمانی که روسها می خواهند او در مصدر قدرت باقی بماند تهدیدی برای امین به شمار بیاید.

(و) پاکسازیها:در حال حاضر به نظر نمی رسد که رئیس ستاد، یاکوب، در معرض هیچ درد سر سیاسی قرار داشته باشد. در واقع، او اخیرا به کمیته مرکزی حزب حاکم معرفی شده بود. وزیر کارهای عمومی پنج شیری، که اعتقاد بر این است زمانی تمایلات پرچمی داشته است، در واقع بعد از کودتای امین به منظور «معالجات پزشکی» به مقصد مسکو عزیمت نمود و از آن زمان نامش در وسائل ارتباط جمعی به چشم نمی خورد. او به خوبی می توانست قربانی بعدی پاکسازی باشد. در چنین شرایطی روسها توانستند احتمالاً به وی در «مخفیگاه» خود پیشنهاد پناهندگی بدهند.

3- لطفا درودهای همکاران قره عثمان اوغلو در سفارت آمریکا را که مشتاقانه او را از روزهای تصدیش به عنوان کاردار ترکیه در کابل به یاد می آورند ارسال نمایید.بلاد

گفتگوهای سفیر ریاض با پیراچه در رابطه با مسائل مربوط به افغانستان

سند شماره (58) از: سفارت آمریکا در اسلام آباد:تاریخ: 31 اکتبر 1979 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی سی شماره: 2425 موضوع: گفتگوهای سفیر با پیراچه در رابطه با مسائل مربوط به افغانستان 1- تمامی متن محرمانه 2- من روز سی و یک اکتبر با ریاض پیراچه که اکنون سه هفته است به عنوان دبیر اضافی در وزارت

ص: 687

امور خارجه انجام وظیفه می کند و سابقا سفیر پاکستان در کابل بوده است گفتگو کرده ام. پیراچه کارهای وزارت امور خارجه را در غیاب آقاشاهی وزیر امور خارجه و شهنواز دبیر امور خارجه اداره می کند. قائم مقام رایزن سیاسی سفارت از همراهان من و رانا مدیر وزارت امور خارجه در امور آمریکا از همراهان پیراچه بود.

3- با استناد به تلگرافهای مرجع الف و ب من توجه پیراچه را درباره نظر آمریکا نسبت به موضع جمهوری دمکراتیک افغانستان در مورد روابط با ایالات متحده آمریکا جلب کردم و آن گاه نکات اصلی که در ملاقات روز بیست و هفت اکتبر بین حفیظ اللّه امین رئیس جمهوری افغانستان و «بلاد» کاردار آمریکا مورد بحث قرار گرفته به اطلاع پیراچه رساندم. پیراچه به دقت گوش می کرد و یادداشت بر می داشت (مرجع د).

4- وقتی که من صحبت را تمام کردم پیراچه نکات ذیل را مورد توجه قرار داد:

- جالب است که بلاد به جای اینکه با شاه ولی ملاقات کند با امین ملاقات کرده است و شاید این بدان معنی است که جمهوری دمکراتیک افغانستان بیش از آنچه از صحبتها استنباط می شود میل به مناسبات گرم با ایالات متحده دارد.

- امین ممکن است خود را بیش از اندازه نزدیک به شورویها احساس کند و می خواهد به مسکو و دیگران علامت بدهد که او تماما پایبند نیست.

پس از نوزدهم سپتامبر شایعات متعددی در کابل درباره این میل به بهبود مناسبات جمهوری دمکراتیک افغانستان و ایالات متحده جریان داشت و به نظر حکومت پاکستان چنین می آید که شاید این تمایل از جانب شورویها به آنها القاء شده است.

- سه عامل منع کننده در روابط ایالات متحده و جمهوری دمکراتیک افغانستان (قتل دابز سفیر آمریکا، پر کردن سفارت آمریکا با کارمندان و اتکای فزاینده افغانستان به اتحاد جماهیر شوروی) ظاهرا در نتیجه گفتگو با بلاد تغییری نکرده است.

- امین با کاربرد شعار جدید «امنیت، عدالت و مشروعیت» چهره جدیدی را در محک آزمایش قرار می دهد. شاید این موضوع سازشکارانه نسبت به مناسبات با ایالات متحده و پاکستان جزئی از این چهره باشد.

5 - من از پیراچه درباره مناسبات پاکستان با جمهوری دمکراتیک افغانستان پرسیدم و او نکات زیر را به اطلاع رساند.

- امین و جمهوری دمکراتیک افغانستان درباره دیدارهای متقابل با شور و شوق صحبت می کنند، تا این مرحله سه فقره دیدار طرح ریزی شده، ولی تاریخ آن تعیین نشده است. آن سه فقره دیدار عبارتند از:

دیدار آقاشاهی از کابل و دیدار شاه ولی از اسلام آباد و دیدار ضیاءالحق از کابل. آقا شاهی درباره تاریخ دیدارش پس از ایام عید (که روز اول نوامبر آغاز می شود) تصمیم خواهد گرفت و شاید برای سفر خود در اواسط نوامبر موافقت خواهد کرد. شاه ولی به دیدار متقابل خواهد پرداخت، ولی زمان آن هنوز در دست نیست سرانجام ضیاء در یک تاریخ بعدی دیدار خواهد کرد. دعوتنامه های رسمی از مشاور خارجی و رئیس جمهوری تسلیم شده است.

- - حکومت پاکستان انتظار ندارد که از این سری ملاقاتها نتیجه قابل ملاحظه به دست آید.

ص: 688

- - الطاف شیخ سفیر جدید پاکستان در کابل قرار است روز ششم نوامبر به مأموریت جدید خود برود.

6 - من گمان می کنم که پیراچه دوست خوبی برای شهنواز خواهد بود و نقش فعالانه ای در کارهای وزارت امور خارجه خواهد داشت. او فراوان صحبت می کند و ظاهرا موضوع مورد علاقه او اکنون افغانستان است.

خواهیم دید که او درباره موضوعی که هنوز به مرحله تفحص نرسیده است چه عملکردی خواهد داشت. من او را از زمانی که ما هر دو در رانگون (پایتخت برمه) سفیر بودیم می شناسم و نظر مساعدی نسبت به او دارم.

ص: 689

بسمه تعالی اسنادی که در این بخش ارائه می شوند تعداد معدودی از گزارشهای به جای مانده از قرارگاه سیا در تهران می باشد که به علت همجواری ایران با افغانستان توسط قرارگاه سیا در کابل دائما در جریان وقایع عام آنجا قرار می گرفته و نسخه هایی از گزارشهای عملیاتی کابل را تا آنجا که به فعالیتهای قرارگاه تهران مربوط می شده دریافت می داشته است.

نکته قابل تذکر تفاوت این اسناد با سندهایی است که در قسمتهای دیگر کتاب مشاهده شده و این است که گزارشهای عملیاتی منحصرا برای استفاده عوامل سیا در تهران بوده و در قسمتهای سیاسی سفارتخانه گردش نداشته، دیگر آنکه کسب اطلاعات توسط سیا یک کار حرفه ای و کاملاً مخفی بوده و مانند فعالیتهای بخشهای سیاسی سفارتخانه با مانورهای دیپلماتیک آمیخته نیست و منابع، اطلاعات خود را درازای پول یا وعده های حمایت سیاسی فروخته اند. در گزارشهای خبری فقط توضیحی کلی درباره منبع و موقعیت وی داده می شود و این گزارشها در اختیار مقامات ارشد سفارتخانه ها و تأسیسات نظامی آمریکا نیز قرار داده می شوند. در گزارشهای عملیاتی منابع با نام رمز اشاره شده اند و در صورتی که مورد لزوم یک واحد سیا باشد هویت او نیز به طور جداگانه صرفا برای عوامل سیا در یک منطقه اعلام می شود. نام رمز منابع از دو حرف انگلیسی پیشوند و یک کلمه به علاوه یک شماره در انتها (که عموما 1 می باشد) تشکیل شده و دو حرف پیشوند نشان می دهد که منبع در ارتباط با چه کشوری فعالیت می کند.

مثلاً در مورد ایران دو حرف پیشوند اس. دی (sd) و در مورد افغانستان جی-ای (ge) می باشد مانند اس.

دی. لور/1، وجی.ای.کاریون / 1. برای سهولت خواندن معمولاً در گزارشهای عملیاتی پس از آنکه نام رمز منبع به طور کامل برای بار اول ذکر می شود برای اختصار در یک پرانتز حرف اول کلمه همراه با شماره انتهایی آن آورده می شود. مثلاً اختصار جی. ای لیبل / 1 به صورت ل / 1 در می آیند. علاوه بر این نامهای رمز شماره دار، نامهای رمز بدون شماره نیز هستند که برای معرفی موضوع گزارش یا یکی از موسسات و بخشهای سیا به کار می روند. آن دسته که به موضوع گزارش مربوط می شوند در ابتدای گزارش سطر سوم یا چهارم نوشته می شود و تا آنجا که در اسناد این بخش استفاده شده از این قرارند: کیو. آر.کابل: این عنوان نشان می دهد که گزارش به فعالیتهای عملیات مخفی سیا در ارتباط با سازمانها و تشکیلات مختلف کشورها و جریانات سیاسی مربوط می شود.

کیو. آر. میستیک: این عنوان نشان می دهد که گزارش به فعالیتهای تهیه متون اخبار جعلی، مقالات، اعلامیه ها و به طور کلی مکتوباتی که در ارتباط با جریانهای سیاسی است مربوط می شود.

کیو.آر.میستیک نام رمز یکی از واحدهای سیا که این کارها را انجام می دهد نیز می باشند.

ال. دبلیو. شل: این عنوان کلاً به عملیات مخفی در ارتباط با وسائل ارتباط جمعی جهانی مربوط می شود.

جی. ای. لیبل / 1 که نام رمز یکی از منابع مطرح شده در اسناد است یک فرد افغانی است که ظاهرا در شرکت هواپیمایی آریانا کار می کرده و از طرف آن شرکت با سرپرستی عده ای دانشجوی همکارش جهت شرکت در دوره های آموزش شرکت هواپیماسازی داگلاس به آمریکا اعزام شده بود. از قرار معلوم او یک منبع جدید و تازه استخدام شده بوده است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

ص: 690

سند شماره (1)سری از: بخش خارجه/لوس آنجلس 20781 (به کفالت هگرآپ)تاریخ: 9 شهریور 1358،31 اوت 79 به: کابل، رئیس رونوشت برای فرانکفورت، آلمان، اسلام آباد، رم، تهران.- اعضاء هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس - اس. جی. سویرل - دبلیو او. مولد.

جی. ای. لیبل - جی. ای. پلاستیک عطف به: الف رئیس 504525 ب. اسلام آباد 40289 ج: کابل 24591 د: کابل 24580 ه. رم 77466 1- دستیار رئیس پایگاه در عصر 8 شهریور، آبامونته مأمور پایگاه را به جی.ای. لیبل/ 1 (ل/1) معرفی کرد. در این ملاقات که بیش از یک ساعت طول کشید، پایگاه خبرهای ذیل را در جواب به تلگرامهای مرجع یا در رابطه با آنها به دست آورد. همچنین داستان قتل سفیر دابز نیز که بر روی نوار کاست ضبط شده و... خیلی کمی با پاراگراف 1- ه و ا - و تلگرام واشنگتن 499386 دارد (برای تمام مخاطبین ارسال نشده) اخذ گردید. به خلاصه ذیل توجه کنید. تصویر رئیس پلیس فعلی کابل به نام لال محمد و یک افسر ارتش به نام سرگرد قدری که به عنوان طرفدار عبدالولی وصف شده نیز گرفته شده، نوار کاست و تصویر به ستاد ارسال خواهد شد.

2- خلاصه ای از (ماجرای) ترور سفیر دابز، رئیس پلیس کابل که یک سرهنگ نیروی هوایی است همراه با دو تن از دستیارانش (نامشان در نوار ذکر شده) به منزل ل/1 دعوت شده بودند. لال محمد پس از مدت کوتاهی عزیمت نمود و دو زیر دست خود را که با حالت مستی به سمت.... رفتند ترک کرد. این دو فرد منبع داستان ل/1 هستند. آنها مأمور شلیک 20 ثانیه ای مسلسل به سمت یکی از اتاقهای هتل بودند که در آن سفیر دابز پیش از آنکه لال محمد و تعدادی افسر دیگر پلیس به آن اتاق هجوم آورند، نگهداری می شد.

این دو مرد از فراز سقف بانکی که در آن طرف خیابان بود به سوی اتاق آتش گشودند و به محض آنکه شلیک را قطع کردند جمع همراه لال محمد در را با زور باز نمودند. به گفته این دو مرد، سفیر دابز در یک صندلی خون آلود نشسته بود و هنگامی که گروه لال محمد وارد اتاق شد وی تقریبا مرده بود یا در حال جان دادن بود. ل /1 معتقد است که لال محمد شخصا سفیر را کشت، اما نمی تواند دلیل یا شاهدی بر این عقیده بیاورد. این خبری که دو افسر پلیس مست داده اند، نظریات ل/1 را تأیید نمی کند. ل /1 می گوید که لال محمد خودش به او گفت که بیش از 200 افغان کشته است، ل /1 از لال محمد متنفر است و فکر می کند که وی یک قصاب است و دست به هر کاری می زند.

3- ل /1 اظهار داشت که درگیری اخیر در قندهار توسط قدوس خان و یک سرگرد نیروی زمینی افغانستان به نام عصمت و یک ملا به نام عبدونفعی سازمان داده شده و رهبری می شود. قدوس که مقام ریاست دارد یکی از پسرهایش به دست دولت فعلی کشته شده و یک پسر دیگرش در زندان به سر می برد و امکان دارد که او نیز مرده باشد. قدوس عضو پیشین سنای افغانستان بوده است، به گفته ل /1، این گروه از ولی حمایت می کنند.

4- سردار ولی نتوانسته ویزای پاکستانی بگیرد. این خبر مستقیما از سردار ولی طی مکالمه تلفنی که در 7 شهریور با ل /1 داشته، به دست آمده است.

ص: 691

5 - رفقای دانشجوی گروه ل1/ درباره شایعاتی بحث می کنند مبنی بر اینکه شورویها با پادشاه در رم مذاکره کرده اند، ولی اینها فقط جنبه شایعه دارند. درباره آزادی نوراحمد اعتمادی نیز همین جریان صدق دارد، شایع است که برای مذاکره وی را به مسکو برده اند. ل /1 فکر می کند که اگر اعتمادی آزادی شده بود یک نفر او را می دید و چنین چیزی را خبر می داد.

6- ل/1 در نظر دارد که مدتی در طی اواخر شهریور را پس از اتمام دوره آموزش داگلاس و فصل شلوغ حج به تعطیلات برود. او با آموزش در واشنگتن طی این مدت موافق است و درباره جزئیات آن با قرارگاه کابل گفتگو خواهد کرد.

7- ل/1 مایل است نسخه هایی از نوار کاستی که در فرانکفورت به او داده شده بود تا بین آشنایان افغانی خود توزیع کند داشته باشد. نوارهایی که وی قبلاً توزیع کرده بود حاوی پیامی از شیخ محسن قندهاری بود که معروف است به اینکه یک.... افغان و مرد شماره سه تابع آیت اللّه خمینی در قم است. ل/1 با قندهاری ملاقات نکرده اما تحت... سرباز برای وی پول ارسال داشته است. ل/1 گفت که خمینی با دادن قول تهیه پول و پناهگاه فعالانه از کوششهای قندهاری در افغانستان پشتیبانی می کند، او همچنین موافقت کرد که برای افغانهای داوطلب، آموزش نظامی را تدارک ببیند و آنها را به افغانستان مراجعت دهد.

8 - ل/1 تقاضا دارد و امیدوار است که واشنگتن هر مقدار کمک مالی بین 50 تا 1000 دلار برای قندهاری که اغلب در قم اقامت دارد، بفرستد، این پول باید به بانک ملی ایران شعبه شهر، شماره حساب 9 (000) 70 ارسال شود. حساب به نام حرکت اسلامی افغانستان می باشد. ل/1 می افزاید که قندهاری 100% امانت دار است و این پول صرف تهیه دارو و تدارکات انسانی برای مردمی که در ناحیه اصلی هستند، خواهد شد. این پول باید باید به نام سرباز اعانه گردد و قبض آن به ل /1 بازگردانده شود. ل/1 گفت که خودش حدود 500 دلار از پولش را صرف این راه کرده بود.

9- ل/1 مایل است دیدار کوتاهی با دکتر بشیر یکی از یاران ولی و بنیانگذار جبهه آزادیبخش افغانستان داشته باشد. نشانی بشیر صندوق پستی (...) 8 نوروود، نیوجرسی 07648 است، ولی پیشنهاد کرد که این دو با هم ملاقات کنند و ل/1 مصمم است که چنین کند و میل دارد واشنگتن هزینه سفر را بپردازد. ل/1 قصد دارد بین 29 - 26 شهریور که امیدوار است طی آن قدری فراغت بیابد به مسافرت رود.

لطفا در اسرع وقت درباره مسافرتش اظهار نظر کنید.

10- ل/1 همچنین مایل است نسخه هایی از تصاویر خانوادگی را نزد خود نگهدارد، این تصاویر در جوف فیلمی بودند که در فرانفکورت داده شد.

11- دکتر یارموهد محمد، در بیمارستان..... شنئوتدی، نیویورک 11238، پسر عموی همسر ل /1 و مشهور است به اینکه قویا از رژیم فعلی افغانستان و شورویها حمایت می کند. درباره یارموهد گفته می شود که در چاپ مطالب طرفدار شوروی در آمریکا فعالیت دارد.

12- ل/1 فهرست نام دانشجویان افغانی که فعلاً آموزش داگلاس را طی می کنند و نام چندین افغانی در منطقه لوس آنجلس که این دانشجویان را به طور مرتب سرگرم می کنند، در اختیار پایگاه قرار خواهد داد. کلاسها هر سال دوبار برگزار می شوند. ل/1... را حدود دو ماه پیش از... برای تحویل به بخش خارجه / لوس آنجلس، در اختیار قرارگاه کابل قرار خواهد داد. ل /1 پیش بینی می کند که هر سال دوبار برای تجدید آموزش به داگلاس بازگردد و این هم اکنون به صورت قرارداد بین آریانا و داگلاس بسته شده است.

ص: 692

13- پایگاه با جی. ای. پلاستیک /1 در (...) 2 اوت (اوایل شهریور) تماس تلفنی گرفت و قصد دارد در هفته حدود 13 شهریور با او ملاقاتی داشته باشد.

14- پایگاه با مأمور آزمایش دروغ سنجی مستقر در لوس آنجلس گفتگو کرده تا درباره گزارش ل/1 از ترور دابز مذاکره کند. اگر چه پایگاه آماده است به درخواستهای پیشین خود برای آنکه ل /1 در مورد گزارشش از ترور دابز آزمایش دروغ سنجی بدهد عمل کند، ولی با توجه به جزئیات مختصری که ل/1 ارائه کرد پایگاه تردید دارد که این کار (آزمایش) ضروری باشد. به عنوان یک پیشنهاد بد نیست که ستاد در مورد ضرورت این کار تجدید نظر به عمل آورد... که او حدود 8 تا 9 ماه پیش در نیویورک آزمایش دروغ سنجی داد.

15- پرونده: 0293220 - 201، 0959980 - 201 تا تاریخ 9 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری. سری سند شماره (2)سری از: دهلی نو 51273تاریخ: 6 مهر 1358 - اعضاء به: فوری رئیس رونوشت فوری برای اسلام آباد، کابل، تهران، جده کراچی، داکا، کلمبو، لندن، کاتماندو، بن، آلمان، کپنهاک.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو شل کیو. آر. کابل - جی. ای. کاریون - کیو. آر.

میستیک.

عطف به: الف. دهلی نو 51235 (فقط برای رئیس، اسلام آباد، کابل فرستاده شده) ب. رئیس 508019 (فقط برای دهلی نو، اسلام آباد، کابل فرستاده شده) 1- در بعدازظهر 6 مهر «انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغانی در هند» تظاهرات پر سر و صدایی را در برابر سفارت شوروی در دهلی نو در اعتراض به مداخله شوروی در افغانستان برپا کردند.

دانشجویان افغانی سعی کردند تا به مقامات شوروی «نامه سرگشاده ای» برای لئونید برژنف بدهند. روسها از قبول نامه امتناع ورزیدند. این تظاهرات وسیله قرارگاه دهلی از نظر مالی تأمین گردیده بود و به وسیله همین بخش از طرف منبع یک جانبه جی. ای. کاریون /1 کارمند انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغان در هند سازمان دهی شده بود. کیو. آر. میستیک «نامه سرگشاده» به رئیس جمهوری شوروی را نوشته بود (تلگرام مرجع). خبرنگاران هندی و خبرنگاران تلویزیونی از این تظاهرات عکس و خبر کافی تهیه کردند، این قرارگاه احتمال زیاد می دهد که در اخبار امشب و روزنامه های فردا صبح گزارشهای فراوانی در مورد این تظاهرات پخش شود. این قرارگاه از طریق آژانس ارتباطات بین المللی سعی دارد تصاویر و فیلمهای ساکنی از تظاهرات به دست آورد تا در صورت امکان در جاهای دیگر دوباره پخش شود. در صورتی که مخاطبین در کشورهای همسایه بتوانند تبلیغاتی را که پیرامون این تظاهرات در دهلی نو به عمل آمد دوباره به نمایش بگذارند بسیار خوب خواهد بود.

2- برای رئیس، بن، آلمان، تهران، کپنهاک: یکی از سخنگویان انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغانی «به مطبوعات اطلاع داده است که تظاهرات مشابهی قرار است در 6 مهر در آمریکا، آلمان، ایران و دانمارک انجام گیرد. لطفا در صورت انجام گرفتن این تظاهرات ما را نیز در جریان قرار دهید.

ص: 693

3- در ذیل متون گزارشهایی که حدود یک ساعت پس از وقوع تظاهرات توسط دو بنگاه خبری تغذیه مطبوعات هندوستان انتشار یافت عینا نقل می شود:

الف: «دهلی نو، 28 سپتامبر (تراست مطبوعات هند): امروز حدود 200 تن از دانشجویان در مقابل سفارت شوروی تظاهرات پر سر و صدایی به راه انداختند و طی آن از شوروی خواستند تا کمک خود را به «رژیم خلقی افغانستان» قطع نماید. «تظاهرکنندگان که مرکب از افغانها، فلسطینی ها، دانشجویان هندی و تعداد کمی از دختران دانشجو بودند شعارهای اسلامی، ضد روسی و ضد امین می دادند.» «این تظاهرات یک ساعته به وسیله انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغانی سازمان یافته بود.» «در نامه ای که به رئیس جمهور شوروی آقای لئونید برژنف نوشته شده بود دانشجویان خواستار توقف کمک شوروی به رژیم خلقی در افغانستان شدند. آنها با اصرار از رئیس جمهور شوروی می خواهند که از منابع انسانی و مادی شوروی برای نجات فقرا و پایمال شدگان افغانی استفاده کند.» «آنها از کشتار بیرحمانه در کشورشان اظهار نگرانی کرده از آقای برژنف خواستند که سیاست دولت خود را در مسلح کردن و حمایت کردن از رژیم خلقی مورد تجدید نظر قرار دهد.» یکی از کارمندان سفارت نامه را قبول نکرد و گفت «ما فقط نامه های رسمی را دریافت می کنیم، بگذار آنها نامه خود را به سفارتشان بدهند تا آن هم آن را برای ما بفرستد.

دانشجویان گفتند که خودشان نامه را توسط پست خواهند فرستاد.

ب: دهلی نو، 28 سپتامبر (اخبار متحد هندوستان):سفارت شوروی امروز از قبول نامه ای که از پرزیدنت لئونید برژنف می خواهد که در سیاست خود مبنی بر اتحاد با «رژیم ظالم و مستبد افغانستان» تجدید نظر نماید، امتناع ورزید.

«این نامه وسیله انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغانی در هند تقدیم شد.» «حدود 80 نفر در برابر سفارت شوروی اجتماع کرده بودند تا علیه حمایت شوروی از رژیم پرزیدنت حفیظ اللّه امین که «به کشتار سازمان یافته مبارزین آزادی دست زده است »تظاهرات نمایند.

«تظاهرکنندگان می خواستند این نامه را به سفارت شوروی، بدهند ولی مورد قبول آنها واقع نشد.» «در این نامه آمده است، نگران و رنجیده خاطر از خونریزیها و خشونتهایی در کشورمان حکمفرماست، دانشجویان افغان مصرانه از شما می خواهند که سیاست دولت خود را در مسلح کردن و حمایت از رژیم خلقی افغانستان مورد تجدید نظر قرار دهید.» «این نامه همچنین خاطر نشان می سازد که مخاصمه و تشنج بیش از 200000 کشته و زخمی در آن کشور به جای گذاشته است، در زندانها حدود 6000 زندانی وجود دارد و تعدادی نیز در حال شکنجه شدن هستند» و اضافه می کند که «تعداد بیشماری از مرز گذشته به کشورهای همسایه پناهنده شده اند.» «این نشانگر حمایت دولت شوروی از رژیم کابل است که به جنایات خود علیه انسانیت تحت لوای ایدئولوژی دست می یازد.» «در ابتدا تظاهرکنندگان شعارهایی در محکومیت رئیس جمهورهای افغانستان و شوروی می دادند.» «یکی از سخنگویان انجمن به (خبرنگار) اخبار متحد هندوستان گفت که امروز دانشجویان تظاهرات مشابهی در آمریکا، آلمان غربی، ایران، و دانمارک برپا خواهند داشت.» «تظاهرکنندگان عبارت بودند از دانشجویان دهلی نو و دانشگاه جواهر لعل نهرو.»

ص: 694

4- پرونده: 3/179 - 124 - 200، 0958561 - 201 تا تاریخ 6 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (3)سری از: کپنهاک 28075تاریخ: 8مهر 58، 30 سپتامبر 79 - اعضاء به: دهلی نو رونوشت برای رئیس، بن، آلمان، تهران.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. شل کیو. آر. کابل - کی. ای. کاریون - کیو. آر.

میستیک عطف به: دهلی نو 51273 1- قرارگاه و سفارتخانه و رابط سازمان اطلاعاتی همکار (سازمان اطلاعاتی دانمارک - م)، اطلاعاتی از «انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغان» یا تظاهراتی که در کپنهاک از طرف آنها صورت گرفته باشد ندارند.

2- پرونده: 3/179 - 124 - 200؛ 0958561 - 201. تا تاریخ 10 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (4)سری تاریخ: 10 مهر 58، 2 اکتبر 79- اعضاء ..................................

..................................

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. شل کیو - آر. کابل - جی. ای. کاریون - کیو. آر. میستیک عطف به: دهلی نو 51273 1- در مطبوعات محلی هیچ شواهدی از اینکه در ایران تظاهراتی روی داده به چشم نخورده است. در صورتی که به خبری برخلاف این برخوردیم شما را در جریان خواهیم گذاشت.

2- پرونده به: 3/179-124-200؛ 0958561-201 تا تاریخ 8 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

ص: 695

سند شماره (5)سری از: دهلی نو 51298تاریخ: 11 مهر 58 - اعضاء به: فوری رئیس - رونوشت فوری برای اسلام آباد،.......، تهران، جده، کراچی، داکا، کلمبو، لندن، کاتماندو، بن، آلمان، کپنهاککپنهاک / 37.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال.دبیلو. شل کیو. آر. کابل - جی.ای. کاریون - کیو. آر.

میستیک.

عطف به: الف. رئیس 524448 ب. دهلی نو 51273 1- صبح 7 مهر، چهار عدد از پنج روزنامه صبح دهلی نو، گزارشهایی از تظاهرات دانشجویان افغان (به استثنای «.....» طرفدار شوروی) در جلوی سفارت شوروی که در تلگرام مرجع ب عنوان شده در برداشتند. «استینزمن» و «ایندیان اکسپرس» تصاویری از افغانهای تظاهر کننده و دانشجویان هندی در حال... پلاکارد و پرچم.... کردند.

2- در ذیل عینا متن مقاله طبع شده «تایمز هندوستان» نقل می شود: «دانشجویان افغان.... هیئت نمایندگی شوروی... برگزار می کنند «نوشته شده توسط یک عضو هیئت تحریریه... یک گروه از دانشجویان افغان امروز تظاهراتی در خارج از سفارتخانه شوروی واقع در چناکیاپوری برگزار کردند تا علیه حمایت شوروی از رژیم «خلقی» افغانستان اعتراض کنند و تعدادی دانشجوی هندی نیز در بین تظاهر کنندگان دیده می شد.» «دانشجویان که از تین مورتی شروع به راهپیمایی کردند، شعارهایی مانند «ما خواهان عدالتیم، «مرگ بر ک. گ. ب»، «اللّه اکبر» را با هم فریاد می کردند. دو دانشجو یک بیرق حمل می کردند که روی آن به فارسی نوشته بود» خدا... یکی و محمد رسول اوست و به شکل.... بود.

«هنگامی که دانشجویان سعی نمودند یادداشتی را که خطاب به پرزیدنت برژنف از طرف «انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغان و نوشته شده بود تحویل دهند یک مأمور سفارتخانه گفت که آنها باید نامه را از طریق سفارتخانه افغانستان بفرستند.» در این یادداشت اشاره شده بود که افغانستان و شوروی مدت 60 سال را به طور مسالمت آمیز در همسایگی سپری کرده بودند.

و مناسبات خود را بر اساس دوستی، احترام متقابل و حسن نیت استوار نموده بودند. اما این همزیستی مسالمت آمیز 5 مرداد 1357 از هم پاشید، هنگامی که یک گروه فاقد هرگونه حمایت مردمی با یک کودتای نظامی خونین بر اریکه قدرت جای داده شد تا ارزشهای آزادی و عدالت در افغانستان را سرکوب کنند. آنها از پرزیدنت برژنف درخواست کردند تا حمایت کشورش از رژیم فعلی افغانستان را مورد تجدید نظر قرار دهد.» 3- بریده های روزنامه به ریاست آر.تی.وینر با (محموله) شماره 1360 tm ارسال می شود.

4- پرونده: 3/179 - 24 - 200 (؟) 09586 - 201 تا 11 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

ص: 696

سری سند شماره (6) سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. تاریخ: 12 اکتبر 79 - 20 مهر 1358 به: مرکز انبار خلاصه های اطلاعاتی.

شماره: 6505 موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 914 بتاریخ 11 اکتبر 79 1- (سری) عربستان سعودی و شورشیان افغانستان: یک تجزیه و تحلیل سیا شامل نکات زیر است.

عربستان سعودی پشتیبانی محدود مالی و مادی از ناراضیان قوی در افغانستان به عمل می آورد.

پشتیبانی عربستان سعودی منعکس کننده تمایل ریاض به بی ثبات کردن رژیم مارکسیستی در کابل است که به عقیده عربستان سعودی یک تهدید ایجاد شده به توسط شوروی برای امنیت همه حکومتهای اسلامی در منطقه به ویژه پاکستان است. ماهیت پشتیبانی محدود عربستان سعودی تا اندازه ای نتیجه سرخوردگی عربستان سعودی نسبت به عملیات مخفیانه ای است که به عنوان یک آلت دست سیاست خارجی صورت می گیرد.

2- (سری) انگیزه عربستان سعودی: عربستان سعودی مدت مدیدی پیوندهای نسبتا خوبی با افغانستان داشته است و سعودیها قبل از اینکه رژیم سلطنتی در سال 1973 در افغانستان سرنگون شود با رژیم سلطنتی روابط نزدیکی داشته اند و اکنون هم با محمدظاهر شاه (پادشاه سابق افغانستان) و شاهزاده عبدالولی در تماس هستند. خودسردار داوودخان، رئیس جمهور افغانستان اندکی قبل از اینکه سرنگون شده و کشته شود در آوریل 1978 به زیارت مکه رفت و سعودیها موافقت کردند که برای رژیم او مقداری پشتیبانی مالی فراهم کنند.

3- (سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان)، سعودیها به دست گرفتن حکومت در افغانستان را از سوی مارکسیستها در سال گذشته جزئی از مبارزه تحت رهبری شوروی می دانند که هدف آن محاصره خلیج فارس و شبه جزیره عربستان با رژیمهای رادیکال در تدارک برای براندازی سلطان نشینهای محافظه کار نفت خیز منطقه می باشد. انقلاب اتیوپی و کودتای مارکسیستی در یمن جنوبی در ریاض به عنوان قسمتهای دیگر کوششهای شوروی برای به دست گرفتن ثروت نفتی خاورمیانه تلقی می شود. مثلاً:

«سفیر عربستان سعودی در پاکستان در ماه می 1978 گزارش داده که کودتای افغانستان به تحریک شورویها و برای فراهم کردن پایگاهی که از آن بتوان ایران و پاکستان را سرنگون کرد، به وقوع پیوسته است. ماهیت اسلامی شورش کنونی افغانها یک انگیزه دیگری برای سعودیها است که خود را به عنوان مدافعان ارزشها و نهادهای اسلامی در سراسر جهان قلمداد می کنند.» 4- (سری) هر چند سعودیها حکومت جدید افغانستان در کابل را اندکی پس از برقراری آن به رسمیت شناختند، رسانه های عربستان سعودی از انتقاد کنندگان اولیه رژیم جدید افغانستان بوده اند و اغلب این رژیم را به حرفهای ضداسلامی و نقض وسیع حقوق بشر متهم کرده اند. از اوایل سال 1979 رهبران ناراضی افغانستان به طور منظم برای جلب پشتیبانی نسبت به آرمان خود به عربستان سعودی سفر کرده اند. یک گروه به نام جبهه آزادیبخش ملی افغانستان در اواخر سال 1978 دفتری در جده تاسیس کرده است. پشتیبانی جدی مالی عربستان سعودی از شورشیان ظاهرا به طور جدی مدت کمی پس از آغاز سال جدید شروع شده است.

ص: 697

5 - (سری) حدود کمک عربستان سعودی: ماهیت مساعدت محدود سعودی به افغانها منعکس کننده چندین عامل است. سعودیها نسبت به تعدد فرقه ها در داخل ناراضیان افغانستان خوشحال نیستند و این کمک را به عنوان اهرمی برای حصول وحدت بیشتر باید به کار ببرد. سعودیها به رهبران مختلف افغانستان گفته اند که همکاری بزرگتر در میان آنها شرط اولیه جهت کمک بیشتر عربستان سعودی است.

سعودیها همچنین ممکن است از این واقعیت سرخوردگی داشته باشند که مقدار کافی کمک آنها عملاً به شورشیان نمی رسد بلکه بیشتر به دست تبعیدیها می افتد.

6- (سری) ماهیت دلسردانه پشتیبانی سعودی نیز منعکس کننده سرخوردگی عربستان سعودی از تامین مالی مخفیانه گروههای ضدچپی است.در اوایل دهه 1970 سعودیها پشتیبانهای پرشوق و ذوق گروههای چریکی اسلامی در یمن جنوبی و شاخ آفریقا بودند. هرچند سعودیها هنوز هم اندکی به آنها کمک می کنند این گروهها نتوانسته اند رژیمهای دست چپی را که با آنها ضدیت دارند از جای خود برکنند.

سعودیها همچنین از این دلشکسته شده اند که نتوانستند پشتیبانی وسیعتر غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا را برای این آرمانها جلب کنند.

7- (سری) علیرغم این سرخوردگیها پشتیبانی سعودی از شورشیان افغان احتمالاً ادامه خواهد یافت:

سعودیها از موفقیتهای نظامی شورشیان خوشحال شده و بدون شک آنها را به ادامه مبارزه موفق به خاطر «اللّه» تشویق خواهند کرد.

8 - (محرمانه) روابط بین رهبران سیاهپوست و هیستاروت (اتحادیه های کارگری اسرائیل - م):هیستاروت اعلام داشته است که از گروهی از رهبران سیاهپوست آمریکا دعوت کرده است تا به اسرائیل بیایند و اینکه این گروه دعوت را پذیرفته است. ریاست گروه بنجامین هوکس مدیر اجرایی NAACPمی باشد.

9- (خیلی محرمانه) مصر و عراق: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش می دهد که عراق در مراودات خود با مصر یک نوع جدایی دقیقی بین مسائل سیاسی و ملاحظات عملی را رعایت می کند. مثلاً دانشگاهها و مدارس عراق نه تنها قراردادهای سالیانه حدود 2000 مربی و استاد مصری را تجدید کرده اند، بلکه همچنین دانشگاه موصل یک گروه 300 نفری اضافی از استادان را برای سال جاری دانشگاهی استخدام کرده است. به کار گرفتن کارگران مصری نیز بدون کم و کاست ادامه داشته است. در عین حال مصر به طور مداوم از سوی دستگاه رهبری و مطبوعات عراق مورد حمله قرار می گیرد.

10- (خیلی محرمانه) اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین: سفارت آمریکا در عمان روز نهم اکتبر گزارش داده است که یک هیئت نمایندگی مشترک مرکب از اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین برهبری وزیر اطلاعات اردن و یک عضو شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین ظرف هفته آینده به لیبی و الجزایر سفر خواهد کرد تا درباره پرداخت پولی که بر اساس تصمیمات کنفرانس بغداد در سال 1978 تعهد شده بود پافشاری کند این پولها باید به مصرف پشتیبانی از کوششهای سازمان آزادیبخش فلسطین برای افزایش «ایستادگی» ساکنان سرزمینهای اشغالی اسرائیل برسد. لیبی و الجزایر تنها کشورهایی هستند که تعهدات خود را انجام نداده اند.(1)

ص: 698


1- این سند خلاصه های اطلاعاتی وزارت امور خارجه است که در سطح سفارتخانه ها گردش دارد.

سند شماره (7) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار اطلاعاتی - غیر قابل انتشار برای بیگانگان کشور: افغانستان منبع: گزارش حاضر پیرامون وضعیت افغانستان است که به وقت محلی در ساعت 30-15 در تاریخ 23 مهر 58 تهیه شده است موضوع: گزارش وضعیت شماره 7 در ساعت 30/15 به وقت محلی در تاریخ 23 مهر 1358- 15 اکتبر 1979 1- منابعی که در اردوگاه کمکی آمریکا در بخش غربی کابل هستند گزارش داده اند که انفجارات خفیف و شدیدی را از بخش غربی کابل در سه ساعت گذشته شنیده اند (توضیح حوزه فعالیت: این انفجارها ظاهرا از طرف قسمتی به گوش رسیده است که قرارگاه لشکر هفتم در ریشکور حدود 6 - 8 کیلومتری جنوب کابل مستقر است).

2- حدود ساعت 25/12 به وقت محلی چند ماشین آتش نشانی و آمبولانس کابل را به سمت جنوب این شهر ترک کردند (توضیح حوزه فعالیت: ارسال ماشینهای آتش نشانی و آمبولانس توسط دولت حاکی از آن است که مخالفین خساراتی بر تأسیسات و یا نیروهای دولتی وارد ساخته اند).

3- در حال حاضر 6 دستگاه تانک تی - 62 (از سری 800 ارتش افغانستان) در دو طرف جاده دو مایلی پایین شهر کابل تا قصر دارالامان صف آرایی کرده اند. سرنشینان تانک کلاه آهنی بر سر آماده رزم و در خارج از تانکهایشان آماده هستند. لوله همه تانکها به طرف غرب نشانه روی شده است به استثنای تانک بین سفارت روسیه و قصر دارالامان که گاهی به طرف شرق و گاهی به طرف جنوب نشانه روی می کند. نفرات پیاده تانکها در نزدیکی دارالامان ظاهرا عصبی بوده و موضع خود را دائما تغییر می دهند.

4- در ساعت 30/12 یک هلیکوپتر 25/24 - MIدر بخش شمالی بر روی اردوی کمکی به پرواز درآمد و در حال چرخش از ارتفاع 7000 پایی نزول کرد و در ارتفاع 300 - 200 پایی به طرف غرب یعنی قصر دارالامان (که در حال حاضر مرکز وزارت دفاع ملی این سند خلاصه های اطلاعاتی وزارت امور خارجه است که در سطح سفارتخانه ها گردش دارد.این سند خلاصه های اطلاعاتی وزارت امور خارجه است که در سطح سفارتخانه ها گردش دارد. می باشد) پرواز کرد و به طرف قرارگاه لشکر هفتم ریشکور رفت (توضیح حوزه فعالیت: ظاهرا این هلیکوپتر منطقه جنوبی کابل را مورد تجسس کامل قرار داده بود).

5 - علیرغم حضور تانکها، آمد و شد نظامی و تجاری در پایین شهر کابل به طرف دارالامان حالت عادی خود را حفظ کرده است.

6- با وجود اینکه یکی گروهان پیاده در برابر قصر آرایش داده شده است، بقیه شهر دارای وضعی عادی است. علاوه بر اینها شناسایی که در جاده شرقی به طول 6 - 7 کیلومتر در مسیر جلال آباد به عمل آمد نشان داد که تانک یا نظامیانی در این قسمت قرار داده نشده است.

آمد و شد تجاری نیز به حالت عادی بود.

7- افراد و یا وسایل نقلیه روسی بسیار معدودی در کابل مشاهده گردید.

8 - تا 17 مهر 1358 اختلافات زیادی بین چند صد نفر سربازان پرسنل وظیفه لشکر هفتم که خدمت آنها به طور اجباری به بیش از 2 سال بالا برده شده بود به چشم می خورد.

ص: 699

9- محل کسب اطلاعات: افغانستان، کابل (23 مهر 1358) شماره گزارش حوزه فعالیت 4092 - NHK.

10- انتشار از حوزه: سفارت و وابسته های دفاعی در کابل، و نیز ارسال به: لندن، اسلام آباد، دهلی نو، کراچی، تهران، جده، طبقه بندی گزارش - سری - هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل انتشار برای اتباع بیگانه. تا تاریخ 23 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزای گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

مذاکره پیرامون اوضاع افغانستان طی بازدید یک هیئت نمایندگی نظامی چین از پاکستان

سند شماره (8) (تاریخ خبر: 7 آبان 1979 - 28 مهر 1358) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیر قابل رویت برای پیمانکاران با مشاوران پیمانکار کشور: افغانستان - پاکستان - چین.

موضوع: مذاکره پیرامون اوضاع افغانستان طی بازدید یک هیئت نمایندگی نظامی چین از پاکستان منبع: یک افسر (بین سرگرد تا سرهنگ تمام - م ) پاکستانی که گزارشهای او در گذشته عموما مورد تأیید قرار گرفته اند.

1- در 5 آبان 1358 مدیر عملیات ارتش سرتیپ میان محمد افضل در خلال صحبت با یک فرد معتمد خود گفت که طی دیدار 10 روزه «هیئت نمایندگی نظامی حسن تفاهم» (از 28 مهر تا 7 آبان) که ژانگ کایقان معاون ستاد مشترک ارتش آزادیبخش خلق آن را سرپرستی می نمود، اوضاع افغانستان به تفضیل موضوع مذاکره قرار گرفت. در این مذاکرات افسران ارشد ارتش پاکستان با حضور ژنرال ضیاءالحق به اجمال شرحی پیرامون شورش جاری علیه رژیم افغانستان که شورشیان مسلمان در افغانستان برپا کرده اند، ارائه نمودند.

2- در مرحله ای از مذاکرات معاون ستاد مشترک ژانگ کایقان اظهار داشت که اگر شورشیان مسلمان به حد کافی از حمایت خارجی برخوردار نشوند، رژیم حفیظ اللّه امین رئیس جمهور افغانستان قادر خواهد بود موقعیت خود را محکم کند و این موجب بیشتر شدن ناآرامی و نفوذ شوروی در رژیم خواهد شد. این بیان ژنرال ضیاء را بر آن داشت که بپرسد اگر آنها (چینی ها) از اوضاع افغانستان نگران هستند، چرا از شورشیان مسلمان حمایت نمی کنند. ژانگ کایقان جواب داد که در عین احساس همدردی با راهی که این شورش بر آن بود، چینیها نمی توانند به شورشیان کمک کنند، زیرا که در صورت آشکارشدن این موضوع، انعکاسات جهانی وخیمی را ایجاد خواهد کرد و بر مذاکراتی که در حال حاضر در مسکو بین چین و شوروی جریان دارد، تأثیر خواهد گذاشت. برای حفاظت از موضع چین، ژانگ کایقان درخواستی را که قبل از آن سفیر چین در اسلام آباد تسلیم کرده بود تکرار نمود. مضمون درخواست این بود که هیچ یک از تسلیحات و مهمات چینی موجود در تدارکات ارتش پاکستان نباید برای شورشیان مسلمان افغانستان ارسال شود (توضیح حوزه فعالیت: به 79 - 3151578 - TDFIRD Bمورخ 19 شهریور 1358 رجوع کنید که در آن دستور ژنرال ضیا گزارش شده است که چیزی از اسلحه، مهمات یا دیگر

ص: 700

تأمینات چینی الاصل نباید برای شورشیان افغانستان که دولت پاکستان به طور مخفیانه آنها را تامین می کند ارسال شود.

3- محل کسب اطلاعات: پاکستان، اسلام آباد (8 آبان 1358) شماره گزارش حوزه فعالیت 2117- NPR.

4- انتشار از حوزه فعالیت: سفارت و وابسته دفاعی اسلام آباد ارسال شده به کابل، کراچی، دهلی نو، جده، لندن، فرماندهی مشترک استراتژیک هوایی - فرماندهی مشترک، فرماندهی (منطقه) اقیانوس آرام، (منحصرا برای فرماندهی مشترک، فرماندهی اقیانوس آرام فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام - فرماندهی ناوگان هفتم و مشاور سیاسی، فقط).

طبقه بندی گزارش: سری - هشدار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - بخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 9 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود... تمام اجزای گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشد.

عزیمت هیئت نمایندگی نظامی شوروی از افغانستان

سند شماره (9) طبقه بندی گزارش: سری، هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار.

کشور: افغانستان منبع: یک افسر میان رتبه ارتش افغانستان که گزارشهای او در گذشته عموما مورد تأیید قرار گرفته اند.

موضوع: عزیمت هیئت نمایندگی نظامی شوروی از افغانستان (تاریخ خبر: 22 اکتبر 79-30 مهر 58) 1- در 30 مهر، هیئت ارشد نمایندگی نظامی که سرپرستی آن بر عهده ژنرال ایوان جی. پاولووسکی است و از اواخر مرداد 1358 در افغانستان بوده کابل را با پرواز ویژه از فرودگاه نظامی فرودگاه بین المللی کابل ترک کرد.

2- علاوه بر ژنرالهای روسی این هیئت که قبلاً در فهرست از ایشان نام برده شد (لطفا رجوع کنید به گزارش 79 - 453/17 - 315 - TDFRD B - 12 مهر 1358)، سرتیپ اکیمشیف نیز عضو این هیئت بود.

در 29 مهر افسران ارشد ارتش جمهوری دمکراتیک افغانستان برای هیئت یک ضیافت شام خداحافظی در کاخ چهلستون به پا کردند. میزبان این ضیافت سرهنگ یاکوب رئیس ستاد بود.

3- حمل کسب اطلاعات: افغانستان، کابل (11 آبان 1358) شماره گزارش حوزه فعالیت 4134 - NHK 4- انتشار از حوزه فعالیت: سفارت و وابسته دفاعی کابل ارسال شده به لندن، اسلام آباد، دهلی نو، کراچی، تهران، جده، فرماندهیهای نظامی.

طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا پیمانکاران مشاور - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 12 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. تمامی اجزای گزارش طبقه بندی و قیود

ص: 701

کل سند را دارا می باشند.

سند شماره (10) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار کشور: افغانستان / پاکستان موضوع: 1- نگرانی ناراضیان افغانی پیرامون حمله بزرگ جمهوری دمکراتیک افغانستان در استان پکتیا. 2- پذیرفتن دولت پاکستان به اینکه به طور محدود تدارکات مهمات شورشیان افغانی را تامین کند.

(تاریخ اطلاعات: 29 مهر - 9 آبان 1358، 31-21 اکتبر 1979) منبع: یک مقام پیشین میان رتبه دولت افغانستان که در دهه آخر خرداد 1357 به پاکستان گریخت. او روابط نزدیکی با رهبری جبهه آزادی ملی افغانستان و سایر گروههای تبعیدی در پاکستان دارد. او یک منبع جدید و امتحان نشده است. او خبرهای خود را از سران تبعیدی افغانی در پاکستان اخذ کرد.

1- خیرهایی که به سران تبعیدی افغانی در پاکستان رسیده اند حاکی از آن است که در حدود 29 مهر 1358 نیروهای مسلح جمهوری دمکراتیک افغانستان تحت کنترل مستشاران نظامی شوروی حمله بزرگی را در استان پکتیا شروع کردند. شورشیان قبیله ای افغان که در آغاز تهاجم نیروهای جمهوری ... به پاکستان گریخته بودند گزارش دادند که دولت افغانستان حدود 300 تانک و زره پوش را با پشتیبانی هواپیمای میگ 21 و هیلکوپترهای توپدار 24- MIبه نواحی قبیله نشین...، منگل و جاجی اعزام داشته بود و... حرم (شرقی 22-69، شمالی 41-33) و همچنین نواحی وسیعی در اطراف علی... جاجی (شرقی 43-69، شمالی 57-33) و چمکانی (شرقی 49-69، شمالی 48-33) که در چند ماه گذشته در دست قبایل شورشی بوده باز پس گرفته بود.

2- تعداد کثیری از شورشیان قبایل منگل و جاجی همراه خانواده های خود از مرز پاکستان به نواحی پاراچینار (شرقی 60-70، شمالی 54-33) و میرام شاه (شرقی 04-70، شمالی 01-33) گریخته اند.

شورشیانی که فراری شده اند خانواده های خود را در محل امنی در پاکستان خواهند گذاشت و به نواحی قبایل خود بازخواهند گشت تا شورش خود را علیه نیروهای دولتی ادامه دهند. سبقت اللّه مجددی رهبر جبهه آزادی ملی افغانستان اخیرا همراه با مقداری تدارکات درمانی، پتو و غذا برای شورشیان قبایل و خانواده هایشان عازم پاراچینار شد. پیش از آن حدود 500 شورشی قبیله ای جهت درمان جراحاتی که در نبرد با نیروهای دولتی افغانستان در استان پکتیا برداشته بودند به پیشاور آمده بودند.

3- قبایل شورشی که لطمه اصلی حمله جمهوری دمکراتیک افغانستان به آنها رسید، پیروان سید حامد (احمد - م) گیلانی رهبر محاذ ملی انقلابی افغانستان بودند که در حال حاضر در عربستان سعودی به دنبال حمایت عربستان سعودی از مبارزه شورشیان به سر می برد.

گیلانی که از آغاز تهاجم جمهوری دمکراتیک افغانستان در تماس تلفنی با مشاوران خود در پاکستان بوده، بیش از همه نگران اوضاع است و در نظر دارد جهت از سرگیری فرماندهی نیروهای خود در پاکستان پس از تعطیلات عید (12-10 آبان) به پاکستان بازگردد. در عین حال وی از مشاوران خود

ص: 702

خواسته بود با مقامات دولت پاکستان تماس گرفته و خواستار پشتیبانی مادی برای قبایل شورشی شوند.

4- در... و 6 آبان یکی از مشاوران گیلانی با تنویر احمدخان مدیرکل اداره افغانستان، ایران و ترکیه وزارت خارجه پاکستان و رضا پیراچا کفیل وزیر خارجه ملاقات کرد تا آنها را در مورد اوضاع پکتیا توجیه کرده و خواستار پشتیبانی دولت پاکستان از قبایل شورشی شود. تنویر و پیراجا گفتند خود از دامنه تهاجم جمهوری دمکراتیک افغانستان در پکتیا آگاه بودند و منابع اطلاعاتی پاکستان در کابل گزارش کرده بودند که شورویها به حفیظ اللّه امین رئیس جمهور افغانستان توصیه نموده بودند که نیروهای خود را تحت راهنمایی مستشاران شوروی متمرکز کند تا شورش در استان پکتیا را سرکوب کنند. دولت پاکستان تا اندازه ای بر اساس گزارشهایی که از منابع خود در قبایل شورشی که بسیاری از شورویها را در پکتیا ملبس به یونیفورمهای نظامی افغانستان دیده بودند شاهد داشت که شورویها عمیقا در تهاجم پکتیا دست دارند.

5 - پیراچا به رهبر ناراضی افغانی توصیه کرد به پیشاور برگردد و در آنجا او باید با یک سرگرد نیروی زمینی پاکستان که به ناراضیان افغانی تسلیحات برای قبایل شورشی در پکتیا می دهد، تماس بگیرد.

در 8 آبان یک مشاور دیگر گیلانی با آن سرگرد نیروی زمینی پاکستان در پیشاور تماس گرفت و همان طور که قول داده شده بود، مقدار نامعلومی تسلیحات دریافت نمود. سرگرد پاکستانی اذعان نمود که از طرف مقامات بالاتر در اسلام آباد به وی اجازه داده شده بود که این کمک محدود را فراهم کند و مقدار بیشتری (تصریح نشد) کمک در آتیه داده خواهد شد.

6- توضیح حوزه فعالیت: برای کسب جزئیات بیشتر درباره تهاجم عمده نیروهای مسلح افغانی در استان پکتیا تحت راهنمایی مستشاران نظامی شوروی به گزارش 70-18968/315- TDFIRD B مورخ 7 آبان 1358 نیز رجوع کنید که از یک مقام امنیتی پاکستان گرفته شده است.

7- محل کسب اطلاعات: پاکستان، اسلام آباد (9 آبان 1358) شماره گزارش حوزه فعالیت 218 NPR -.

8 - حوزه انتشار: سفارتخانه و وابسته دفاعی اسلام آباد، ارسال شد به کابل، کراچی، دهلی نو، جده،لندن، تهران، ریاست ستاد فرماندهی استراتژیک هوایی، ریاست ستاد فرماندهی اقیانوس آرام (منحصرا برای ریاست ستاد فرماندهی اقیانوس آرام،...، ریاست ستاد ناوگان اقیانوس آرام، فرماندهی ناوگان هفتم فقط برای مشاور سیاسی).

ص: 703

سند شماره (11) طبقه بندی گزارش - سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده.

کشور: افغانستان منبع: یک کارمند دولتی متوسط افغان که منبعی جدید و آزمایش نشده است. او پاراگرافهای یک تا چهار را از یک مقام نظامی افغان و پاراگرافهای پنج و شش را از نتیجه مشاهدات شخصی در اختیار ما گذارده است.

موضوع: افزایش حضور نظامی روسیه در کابل (تاریخ خبر: سپتامبر و اکتبر 1979 - مهر و آبان 1358) 1- در پایگاه نظامی پل چرخی (پل چرخی - م) قسمت آموزش رانندگان تانک تعداد آموزش دهندگان روسی از 18 نفر در اواخر اوت 1979 به تعدادی حدود 20 - 30 نفر در اواخر اکتبر افزایش یافته است. (اظهار نظر منبع وی دسترسی آزاد به دیگر مکانهای پل چرخی ندارد لیکن اظهار می دارد که بنا بر گفتگوهایش با دیگر مقامات افغانی وی معتقد است که تعداد مقامات روسی منصوب به دیگر مکانهای نظامی به طور فاحشی افزایش یافته است).

2- در پایگاه پل چرخی در حال حاضر حدود 200 تانک حاضر به کار موجود است. این تانکها از داخل پناهگاههای پادگان جایی که قبلاً به دستور مشاورین روسی انبار شده بودند بیرون آورده شده اند و چون قبلاً به مقامات روسی اطلاع داده شده بود که اگر به این پناهگاهها حمله شود تانکها به شدت آسیب خواهند دید. تعداد تانکها در این محل هنوز به مقدار زیاد افزایش نیافته است.

3- در حال حاضر 500 داوطلب سرباز افغانی تحت تعلیم تانک در پل چرخی هستند. از نظر سنی بین 24 - 20 هستند و اکثر آنها از اقوام خلقیهای متعهد به شمار می آیند (اظهار نظر منبع فرعی: سطح کارآیی کنونی آنها به نظر نمی رسد که استفاده از تانکهای پل چرخی را ممکن سازد).

4- اظهارنظر منبع: منبع فرعی با قاطعیت بیان می دارد «که روسها اختیارات را در سربازخانه های پل چرخی به دست گرفته اند و قدرت تصمیم گیری اینک در اختیار روسهاست». منبع فرعی از این واقعیت که اکنون دیگر روسها قدرت نظامی افغانستان را اداره می کنند ناراحت است. روحیه او و دیگرانی که در وضع او هستند در وضع بسیار بدی است.

5 - تعداد بیشماری از روسهای جوان وارد افغانستان شده و در مجتمع مسکونی میکرایون جای گرفته اند. در تاریخهای 28، 29 و 30، اکتبر بین ساعتهای 16 تا 17 یک شمارش تقریبی از روسهای جوان که به تفریح و بازی والیبال در زمینهای ورزشی بلوک 5 مشغول بودند انجام شد. حدود 30 سرباز شمارش یافت (توضیح منبع: قبل از اوت 1979 تنها یک زمین والیبال وجود داشت). روسهایی که بعضیهاشان لباس افغانی به تن کرده بودند حدود 21 یا 22 ساله به نظر می رسیدند. همه آنها موهایشان به سبک «نظامی» بسیار کوتاه اصلاح شده بود. این تازه واردهای روسی را به سادگی می توان از مشاورین نظامی روسی تمیز داد. مشاورین نظامی روسی معمولاً مسن تر بوده، لباس شخصی به تن دارند و موهایشان بلند است و معمولاً همسر و کودکانشان نیز همراهشان است (توضیح منبع: به نظر می رسد که تعداد مشاورین

ص: 704

نظامی ساکن در مجتمع مسکونی افزایش یافته باشد). در 29 و 30 اکتبر سه دستگاه اتوبوس افغانی روسی الاصل دیده شد که کودکان روسی را به مدرسه می برد.

اتوبوسها مملو از این کودکان بودند. هر سه اتوبوس حدود 100 کودک را به همراه داشتند. (توضیحی منبع: روسها قصد پنهان نمودن حضور فزاینده خود در این مجتمع مسکونی را ندارند. این طور به نظر می رسد که آنها می خواهند بگویند «ما در اینجا خواهیم ماند به ما عادت کنید».

6- وقتی که شخصی وارد مجتمع میکرایون از طریق آب پس از عبور از پل روی رودخانه کابل می شود پس از گردش به چپ از دو ساختمان نظامی عبور خواهد کرد. اولی به وسیله افغانها حفاظت می شود؛ در صورتی که ساختمان دوم که یک مرکز مخابراتی است به وسیله افغانهای تحت فرمان یک جوان روسی حفاظت می گردد. این جوان روسی که مو طلایی است یونیفورم افغانی بهتر دوخته شده ای را می پوشد و در حالی که کلاشینکف بر دوش دارد شبها سربازان خود را مورد بازدید قرار می دهد. او را در ساعات مختلف شب در آنجا می توان دید.

7- محل کسب اطلاعات: کابل، افغانستان (30 اکتبر 1979) شماره گزارش 4132 - NHK 8 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته نظامی در کابل ارسال شده به لندن، اسلام آباد، دهلی نو، کراچی، تهران، جده، فرماندهیهای نظامی....

طبقه بندی گزارش - سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است -- غیر قابل رویت برای بیگانگان - غیر قابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 8 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود تمام اجزای گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارد.

سند شماره (12) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار.

کشور: افغانستان / شوروی (تاریخ اطلاعات: اکتبر 1979 - مهر و آبان 58) موضوع: یک افسر... رتبه ارتش افغانستان که گزارشهایش عموما مورد تأیید قرار گرفته اند. او این خبر را از افسران ارشد.... وزارت دفاع کسب کرد.

1- ......اکتبر، افسران خلقی طرفدار ترکی ........ دستگیر شدند.

2- .......اسداللّه...... پیام، عضو شورای ........... رئیس مخابرات رادیویی ...... و دو جانشین او شد.

سرهنگ گل حسن زرمتی ....... بازرس ......... گل حسن زرمتی از نزدیکان......محمد اسلام وطنجار بود.

هر دوی آنها ...... و پشتون هستند.

سرگرد خدایدوست اندار، رئیس ....... در وزارت دفاع. سرگرد گل بهار، رئیس پرسنلی......... معاون ریاست تشکیلات یک سروان عالیرتبه. (توضیح حوزه فعالیت: منبع نمی توانست نامش را به خاطر آورد).

(توضیح منبع: بازداشتهای دیگری نیز صورت گرفته اند) 3- (توضیح حوزه فعالیت: گزارش 4130-NHK را که گزارش قدیمیتری را بازداشت طرفداران ترکی در ارتش می باشد، ملاحظه کنید).

ص: 705

سند شماره (13) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار.

کشور: افغانستان منبع: یک افسر افغانی میان رتبه که اخبار او عمدتا مورد تأیید قرار گرفته است. او این اخبار را از یک افسر اطلاعاتی افغانی به دست آورده است.

موضوع: 1- تلاش احتمالی برای ترور پرزیدنت حفیظ اللّه امین.

2- کمین برای اتوبوسها در خارج از کابل. (تاریخ اطلاعات: اواخر اکتبر 1979 - اوایل آبان 58) 1- در اواخر اکتبر یک افسر مورد اعتماد خلقی که به عنوان محافظ در مقابل مجلس خلق که دفتر حفیظ اللّه امین در آن قرار دارد انجام وظیفه می کرد، در حالی که سعی داشت اسلحه کلتی را به داخل منطقه ای از کاخ که بردن اسلحه به آن جا ممنوع است و تنها محافظین شخصی امین می توانند اسلحه داشته باشند، ببرد دستگیر شد. تحقیقات از افسر خلقی نشانگر این مطلب است که او در تلاش برای پنهان نمودن اسلحه در منطقه ممنوعه قبل از استفاده آن جهت ترور امین بوده است (توضیح منبع فرعی: قبل از اینکه امین قدرت را از ترکی بگیرد، افسران خلقی مورد اعتمادی چون افسر دستگیر شده اجازه داشتند که در حضور امین ترکی اسلحه حمل نمایند. از تاریخی که امین به ریاست جمهوری رسید تمام افسران از حمل سلاح در محل کاخ جایی که امین زندگی و کار می کند محروم شده اند. ملاقات کنندگان افغانی که به کاخ می آیند حداقل دو مرتبه تفتیش بدنی شده و همین طور به وسیله وسائل فلز یاب بازرسی می شوند. یک وسیله فلزیاب جای اسلحه را که افسر خلقی در بدنش مخفی نموده بود شناسایی کرد).

2- در حدود 9 آبان، دو «ماشین» (توضیح منبع: ممکن است که اتوبوس بوده باشند)، در پشت دو منبع ذخیره بنزین در گذرگاه جاده سالانگ که اولین محله خارج کابل می باشد، متوقف گردید. «ماشینها» به وسیله شورشیانی که لباس نظامیان افغانی را پوشیده بودند وادار به توقف گردیده بودند. وقتی که راننده یکی از «ماشینها» می خواست اسلحه خود را بردارد تیری به میان چشمانش شلیک شد. شورشیان اتوبوس را غارت نموده و به تپه های اطراف فرار کردند.

3- محل کسب اطلاعات: افغانستان، کابل (11 آبان 58 2- نوامبر 79 شماره گزارش 4138-NHK).

4- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته نظامی در کابل. ارسال شده به لندن، اسلام آباد، دهلی نو، کراچی، تهران... طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران با مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 12 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام اجرای گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشد.

ص: 706

سند شماره (14) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار اطلاعاتی - غیرقابل دسترسی برای بیگانگان - غیرقابل دسترسی برای پیمانکاران با مشاوران پیمانکار کشور: افغانستان / روسیه موضوع: پروازهای مهمات رسانی به منطقه کابل.

(تاریخ اطلاعات: اکتبر 1979) منبع: یک افسر میان رتبه نیروی هوایی افغانستان که گزارشات پیشین او مورد تأیید قرار گرفته است.

وی این اطلاعات را در حین انجام وظیفه به دست آورده است.

1- در طول دو هفته آخر اکتبر 1979 حدود 10 پرواز 12 (CUB) AN حامل مهمات از روسیه به خواجه رواش و پایگاه هوایی بگرام کابل وارد شد. این محموله ها دو برابر محموله مهماتی است که در دو هفته اول اکتبر وارد شده بود.

2- (اظهار نظر منبع گزارش کننده: مهماتی که از روسیه می رسد به وسیله هواپیماهای باربری به خلبانی خدمه روسی به مناطق درگیری برده می شود).

3- محل کسب اطلاعات: افغانستان، کابل (9 آبان 1358) شماره گزارش حوزه فعالیت:

4133-NHK، همچنین فرستاده شد به لندن، اسلام آباد، دهلی نو، کراچی، تهران، جده، فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا...

طبقه بندی گزارش - سری - اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - - غیرقابل رویت برای

ص: 707

بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 10 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزای گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارد.

سند شماره (15) کشور: افغانستان / روسیه سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار منبع: یک افسر میان رتبه نظامی افغان که گزارشات پیشین او مورد تأیید قرار گرفته است وی این اطلاعات را از طریق یک افسر اطلاعاتی ارتش افغانستان به دست آورده است.

(تاریخ اطلاعات: آذر و آبان 58 - اکتبر 1979).

موضوع: به کنترل درآمدن پایگاه هوایی شینداد توسط روسیه 1- از اواسط اکتبر روسها کنترل پایگاه شینداد در استان فراه را به دست گرفته اند (اظهار نظر منبع:

شورویها درباره پایگاه هوایی شینداد همان نظارتی را اعمال کردند که بر پایگاه هوایی بگرام اعمال داشته اند) و مقامات افغانی در آنجا فقط به صورت «نمایشی» هستند و تمام تصمیمات در این پایگاه ها توسط روسها اتخاذ می گردد.

2- محل کسب اطلاعات: افغانستان، کابل (11 آبان 1358) شماره گزارش - 4136-NHK.

3- طبقه بندی گزارش: سری - اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 10 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. - تمام اجزای گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشد.

سند شماره (16) از: رئیس 516886سری - 28 شهریور 58 - اعضا به: با حق تقدم به تهران، رونوشت برای کابل هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: تهران 54242 (به کابل فرستاده نشد/ احتیاج نیست) 1- برای کابل، تلگرام مرجع درخواست می کند که تهران به....اوضاع افغانستان افزوده شود.

درخواست می شود کابل هماهنگی کند.

2- در ادامه اقداماتی که اتخاذ شده تا یک ارتباط اطلاعاتی با دولت بازرگان برقرار شود، ما... که کاردار لینگن اطلاعات دست چینی را که شفاها تکرار می شود، شفاها درباره افغانستان به یزدی یا بازرگان بدهد. این مطالب از طرف ستاد به قرارگاه مخابره خواهد شد تا به لینگن بدهند. اولین اطلاعات ذیلاً ارائه می شود. لینگن باید این را توضیح دهد که اطلاعات به عنوان جزئی از فعالیتی داده می شود که از جلسه توجیه اطلاعاتی 30 مرداد شروع شد. او همچنین باید از بازرگان یا یزدی بخواهد دولت ایران هر گونه تأییدی نسبت به این اطلاعات داشته باشد یا بتواند به دست آورد. بدهد. به این ترتیب ما می خواهیم گفتگوی (تکرار می شود گفتگو) اطلاعاتی را تشویق کنیم. شما می توانید به لینگن اطمینان دهید که وزارت خارجه در جریان این درخواست است و موافقت دارد.

3- «در 26 مرداد، یک هیئت نظامی عالیرتبه روس تحت ریاست یک ژنرال چهار ستاره وارد کابل شد. این ژنرال توسط 12 ژنرال و 6 سرهنگ دیگر همراهی می شد. پیش بینی می شد که این هیئت به مدت 25 روز در آنجا بماند تا اوضاع شورش را مطالعه کند. موقعیت مستشاری شوروی برای ارتش افغانستان در چند ماه گذشته تقویت شده است.به علاوه در اواسط شهریور ما خبرهای تأیید نشده ای به دست آوردیم مبنی بر اینکه سربازان شوروی به صورت لشکر وارد کابل شده بودند تا احتمالاً از شهروندان و تأسیسات شوروی حفاظت کنند. به هر حال ما خبرهای فایل اطمینانی داریم که تقریبا 400 سرباز شوروی در....بگرام نزدیک کابل مستقر شده اند.

4- مخاطبین به تلگرام شماره 241747 وزارت خارجه مورخه 23 شهریور توجه خواهند کرد که مربوط به برقراری گفتگو راجع به افغانستان با دولت ایران می باشد. ممکن است که این پیام به دنبال تأیید ما از پیشنهاد مطروحه در پاراگراف... به وزارت خارجه با تحریک ما ارسال شده باشد، اما به هر صورت جهت و...... آن به قصد تکمیل قضیه بوده است. مثلاً.........اوضاع افغانستان به طور کلی با یزدی با بازرگان، لینگن باید خبر پاراگراف سه را رد کند و خواستار تأیید ایرانیها شود.

5- بدون پرونده، تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری. سری.

کتاب سی و یکم

کردستان (1)

ص: 708

ص: 709

ص: 710

«غائله کردستان به دست مشتی از خدا بی خبر مزدور که از اسلحه اجنبی برخوردار و از پشت مرزها الهام می گرفت به قیام دلاورانه قوای انتظامی و پاسداران انقلاب در هم پیچیده و سرکردگان مفسد و وابسته به اجانب در گریزگاهها پنهان و جوانان فریب خورده ما را به جای گذاشتند. «امام خمینی» پس از آنکه ملت مسلمان ایران توفیق پیروزی برایش حاصل شد، باب رحمت برای همه باز گردید، همه واقعا آزاد شدند قلمها، گروهها، فعالیتها، مرزها، ... ولی عده ای خیانتکار و فاسد که هنوز بنده نفس پرستی خویش بودند به اخلالگری و فتنه سازی برخاستند. از این مهلت آزادی از بند رژیمهای مستکبر، سوءاستفاده کردند و در کردستان و سایر نقاط کشور علیه انقلاب توطئه کردند و فاجعه ها به وجود آوردند.

اینها مثل یهود بنی قریضه بودند که در زمان رسول اکرم (ص) با آنکه نبی رحمت بود، فرمود تمام آنها را گردن زدند. عده ای که به مقابله علیه جمهوری اسلامی پرداختند، نشان دادند که از مشاهده نور رحمت عاجز و مستوجب غضب الهی می باشند و دیدند آنچه ملت غیور ایران به اذن خدا و به امر خدا با آنها کرد.

این مجموعه از اسناد جاسوسخانه آمریکا پیوندهایی را که مفسدین کردستان با امپریالیسم جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار و صهیونیسم و ایادی آنها داشته اند، نشان می دهد. این مجموعه مشتمل بر دو کتاب است. کتاب اول حاوی یک جزوه پژوهشی از سازمان سیا تحت عنوان «نظری کلی بر مسئله کردها» است. مابقی کتاب اول اسناد بخش سیاسی جاسوسخانه در رابطه با اوضاع کردستان می باشد و اسناد قبل و بعد از انقلاب را در بر می گیرد. کتاب دوم تماما اسناد عملیاتی سازمان سیا می باشد و قسمت اعظم آن از اسناد رشته رشته شده به دست آمده است. در این کتاب گوشه ای از جزئیات و شیوه های جمع آوری اطلاعات سازمان سیا نشان داده شده است. این گونه اسناد و گزارشهای عملیاتی در فواصل معین مورد بازبینی تحلیلگران سازمان سیا قرار می گرفته و منتهی به تهیه جزوات پژوهشی از آن نوع که در کتاب اول موجود است، می شده است.

امروزه دیگر آشکار شده است که مطالعات و پژوهشهای دقیق ابرقدرتها درباره روحیات و سوابق اقوام و مذاهب و نژادها و منابع مادی و معنوی کشورها همگی در جهت تحقق نیات شیطانی ایشان که شناخت راههای نفوذ در آنها برای تأمین منافع و مطامع پایان ناپذیر خود می باشد، بوده است. کارشناسان و اهل فن ایشان می آمدند و در کنار نقشه برداری از معادن و ذخایر ممالک در روحیات مردم و دستجات مختلف کاوش می کردند، تا بدانند برای حفظ منافع با هر جماعتی چگونه باید برخورد کرد. برای دسترسی به نفت یا دسترسی به آبهای گرم فلان منطقه آیا باید ندای دفاع از حقوق این قوم و آن فرقه

ص: 711

مذهبی سر داد یا بهتر است از دولت مرکزی حمایت کرد و موجبات سرکوب آن قوم و فرقه را فراهم کرد.

عملکرد انگلستان، استعمارگر پیر، در رابطه با کردهای عراق مبّین این نوع رفتار و طرز نگرش سودجویانه است که تحلیلگران سیا نقل کرده اند: «اگر چه سیاست خارجی بریتانیا مخالف تمایلات تجزیه طلبانه کردها نبود و لیکن کشف نفت در جنوب ایران و امکان پیدایش نفت در شمال عراق عملاً بر علیه حمایت بریتانیا از کردستان مستقل عمل کرد. کشف نفت در سال 1927 در منطقه کرکوک که امتیاز آن به آمریکاییها و اروپاییها داده شد، عملاً تمایلات غربیها را برای حمایت از جنبش استقلال طلب کرد، متوقف کرد.» در عراق حمایت شوروی از قضیه کردها در طی سالها در رابطه معکوس با موفقیت آن در جلب نظر حکومت مرکزی در بغداد فراز و نشیب داشته است.» روسیه همواره در صدد استفاده از کردها و طرح مسئله خودمختاری در جهت منافع خود بوده و در این میان شاید انگیزه های ایدئولوژیک هم هیچ گاه مطرح نبوده است. جمهوری دمکراتیک مهاباد در زمان حضور نظامی روسیه در خاک ایران استقرار یافت و با خروج قوای آن کشور، این جمهوری نیز سقوط کرد. غرض کلی از حمایتهای ظاهری این بوده که در صورت ضعف رژیمهایی که با کردها در خاک خود سر و کار دارند، روسها نیز از داشتن یک پایگاه در منطقه محروم نباشد. میزان حمایت روسها رابطه معکوس داشته با روابطشان با دولتهای مرتبط به مسئله کردها. چنانکه در مورد ایران (نقل از سند). «پیش از سقوط شاه، شواهد اندکی از ارتباط شوروی با جنبش چند سال اخیر کردها در داخل ایران به چشم می خورد.» پس از سقوط شاه: «شورویها از طریق رادیوی مخفی خود در باکو به نام صدای ملی ایران، حمایت خود از خواستهای کردها برای خودمختاری در چهارچوب کشور ایران را اعلام داشته اند ... شورویها بین خواستهای «حقه» گروههای اقلیت برای خودمختاری محلی و آنچه که آنها تمایلات تجزیه طلبانه مورد حمایت امپریالیسم می نامند تمایز آشکار قائل می شوند. «این تمایز در حالی بوده که هیچ یک از طرفداران صریح امپریالیسم آمریکا نیز ادعای تجزیه طلبی نداشته اند و با مساعدت حزب دمکرات و گروهکهای چپ نما و حمایت رژیم بعث عراق فقط برای سرنگونی جمهوری اسلامی می جنگیدند.

شیطان بزرگ برای برخورداری کامل از خوان یغمایی که نوکرش محمدرضا در ایران فراهم کرده بود، سیاست سرکوب کردهایی که خواهان رهایی از سلطه اهریمنی شاه بودند را به وی تجویز می کرد. جزوه سیا می نویسد: «از اواخر 1940 تا اوایل 1978 رژیم شاه قادر به آرام نگهداشتن نسبی کردها بود.این منظور از طرق زیر عملی گردید: حضور نظامی گسترده در منطقه کردنشین، مسلح کردن کردهای وفادار به حکومت، تبعید رهبران ایلی مظنون به فعالیتهای ضد حکومتی و توسعه امکانات اقتصادی و آموزشی در منطقه.» طرح اصلاحات ارضی که از طرف مستشاران آمریکایی دیکته شده بود، علاوه بر نابودی کشاورزی و وابسته کردن مملکت ناظر به این جهت نیز بود: «اصلاحات ارضی که در جهت تضعیف اقتدار رهبران قبایل قرار دارد بیش از هر ناحیه ایران در شمال غرب آن تأثیر و سرعت اجرا داشته است. هر چند که بعضی از رهبران قبایل که تصور می شده به دولت وفادارند اجازه یافته اند که املاک وسیعی را حفظ نمایند. «همچنین رژیم آمریکایی شاه برای آنکه با فراغ بال به سیاستهای توسعه طلبانه خود در خلیج فارس بپردازد و سیاستهای رژیم صهیونیستی برای تضعیف جبهه اعراب را که در آن زمان به ظاهر رویاروی صهیونیستها بودند را پیش ببرد، از خواست به اصطلاح خودمختاری کردهای عراق حمایت

ص: 712

می کند. با این وصف، پس از مدتی رژیم شاه و در واقع آمریکا با رژیم عراق به مصالحه می رسد و آنگاه این دو مشترکا به سرکوب به اصطلاح خودمختاری می پردازند. آنچه به صراحت می توان گفت این است که کردها وجه المصالحه مقاصد و نیات ابرقدرتها و رژیمهای حاکم مربوطه شان برای دستیابی به منافع و مقاصدشان بودند.

پس از انقلاب اسلامی رژیم عراق همین سیاست را به کار می گیرد و با پشتیبانی از مدعیان خودمختاری در کردستان ایران سعی می کند از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرد، لذا خانها و فئودالهایی را که شاه تقویت کرده بود و سایر بازماندگان رژیم منحوس شاهنشاهی را تحریک کرده تا زیر لوای خودمختاری برای سرنگونی جمهوری اسلامی فعالیت کنند.

علیرغم درخواستهای مکرر این مفسدین از شیطان بزرگ برای اعلام حمایت از آنان، آمریکا پاسخ به این درخواستها را موکول به دریافت اطلاعات دقیقتر از کردستان می کرده است. به این منظور سازمان سیا فعالیت گسترده ای را با استفاده از جاسوسان خود پی می گیرد.در طی مدت چند ماه درگیریهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کردستان تا زمان اشغال جاسوسخانه آمریکا، سیا حداقل چهار جاسوس خود را روانه کردستان کرده که دو تن از این جاسوسها خبرنگار بوده اند. از این دو خبرنگار یکی برای ارگان حزب کمونیست فرانسه قلمزنی می کرده و دیگری عامل دسترسی به محافل چپ بوده است.

جنجالی که پیرامون به اصطلاح مسئله اعدامهای سریع و انقلابی در کردستان در مطبوعات و شبکه های خبرگزاری غربی و شرقی ایجاد شده بدون شک نتیجه فعالیتهای این نوع خبرنگاران نوکر امپریالیسم بوده است.

سازمانهای در خدمت امپریالیسم چون سازمان ملل نیز طبق معمول به یاوه گویی پرداختند و در جرگه طرفداران خودمختار و اقلیتها در آمدند. کمیسیون فرعی سازمان ملل تلگرامی به این مضمون به ایران می فرستد: «کمیسیون فرعی جلوگیری از تبعیضات و دفاع از حقوق اقلیتهای سازمان ملل در تلاشش جهت حفاظت از حقوق انسانی تمام افراد اعلام می دارد، که با دریافت گزارشهای اعدامهای سریع کردهای بیشماری در ایران عمیقا احساس تکان و تأثر نمود و قطع فوری این اعمال غیر انسانی را درخواست می کند.«یقینا پس از مطالعه اسناد و شناختن ماهیت معدومین بهتر می توان فهمید که این کمیسیون بابت چه چیزی «احساس تکان و تأثر» و تزلزل در موجودیت خود نموده است. مثل همیشه شرق و غرب دست در دست هم نهاده و یکدیگر را از مواضع ظاهرا متفاوت تقویت می کنند. نمونه ای از تبلیغات رادیوی روسی صدای ملی ایران در یکی از اسناد منعکس است (این متن را سازمان خبری رادیوهای بیگانه ضبط کرده که یکی از شعبات سازمان سیا می باشد - نقل از سند): «زیر شعار دروغین دفاع از اسلام، عوامل امپریالیسم و صهیونیسم سعی دارند به نیروهای حقیقی انقلاب و تقاضاهای مشروع و منصفانه مردم کرد برای به دست آوردن خودمختاری اداری و فرهنگی در محدوده تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران ضربه وارد آورند. مرگ زنان، بچه ها و پیران بی دفاع در کردستان پیش درآمدی هم برای نابودی آزادی در کشور می باشد». منظور روسها از «نیروهای حقیقی انقلاب «و «تقاضاهای مشروع و منصفانه» را از متن اسناد به خوبی می توان دریافت که این نیروها چه کسانی بوده اند و تقاضاها و پیامهای خود را به چه رژیمهایی تقدیم می داشته اند.

بنا بر اسنادی که به دست آمده، سازمان سیا طرحهایی داشته مبنی بر اینکه اخبار حاکی از حمایتهای

ص: 713

شوروی از کردها و سایر اقلیتهای ایران را در جلسات سری تبادل اطلاعاتی که با بعضی از سران دولت موقت داشته، مطرح نموده و بزرگنمایی کند. این اقدام سازمان سیا برای متوهم ساختن مقامات مذکور نسبت به عوامل آمریکایی فعال در کردستان و ماهیت دخالتهای رژیم عراق بوده تا آنان درنیابند که این دخالتهای عراق ناشی از سیر وابستگی از شرق به غرب این رژیم در سالهای اخیر بوده است و در پی آن، این افراد دلباخته به غرب از ترس مترسکی که آمریکا علم کرده بود هر چه بیشتر از گذشته به طرف او سوق پیدا کنند و منافع پیشین او در ایران را اعاده نمایند.

در یکی از این جلسات معاون نخست وزیر وقت (امیر انتظام) از مأمور سیا با صراحت راه حل مسئله کردستان را طلب می کند، طرح مسئله آنقدر بی شرمانه است که حتی مأمور سیا آن را نمی تواند باور کند (سند مربوطه در کتاب افشاگری شماره 10 بخش اسناد سیا، سند شماره 10 انتشار یافته است). از آنجایی که اصل سیاست آمریکا بر ثبات منطقه و جلوگیری از گسترش اجتناب ناپذیر انقلاب اسلامی مبتنی بوده، راه حل پیشنهادی سیا، تشکیل کنفرانس با عراق و ترکیه بوده تا با رد و بدل نمودن امتیازات و عقد توافقات بین دولتهای درگیر با مسئله، نگرانی آمریکا از بابت مواردی مثل موارد زیر رفع شود:

- تهدید بالقوه نسبت به ذخایر نفتی ایران از جانب سرایت فکر خودمختاری به خوزستان.

- تقویت فکر خودمختاری در بین کردهای کشورهای هم جهت یا دوست با آمریکا مثل عراق و ترکیه.

- تقویت موقعیت روسیه در ایران. در سال 58 و قبل از آن آمریکا این دیدگاه را داشته که ایران به مثابه سدی در برابر خواست دیرینه روسیه برای راهیابی به منطقه خلیج فارس می باشد و با این حساب تجزیه ایران یک قدم روسیه را به مقصود نزدیک می کند.

اینها بخشی از عواقبی بوده که آمریکا در صورت پیروزی جنبش خودمختاری پیش بینی می کرده است. اما چنین پیروزی را متحمل نمی دانسته و در اولین صفحات جزوه سیا به علل عدم موفقیت این جنبش در گذشته و آینده بر می خوریم که همانا علت عمده ای است که مأمورین سیا تقاضاهای مکرر عوامل خود را که خواهان خودمختاری بودند، معلق می گذاردند و وعده حمایت مستقیم نمی دادند چرا که صرفا حرکتهای آشوبگرانه در کردستان را کافی نمی دانستند. آمریکا با مشاهده کمکهای خارجی که عمدتا از طرف عراق تأمین می شد غائله کردستان را در دراز مدت در جهت مقاصد شوم خود می دید.

وابسته دفاعی آمریکا در ایران پیشنهادهایی در این رابطه می دهد: «کردها ممکن است از قدرت کافی برای تضمین خودمختاری بیشتر برای خود در غرب ایران برخوردار باشند،اما در حال حاضر فکر می کنیم که آنها قادر به بسط قدرت و نفوذ خود در جهت براندازی دولت نیستند. اگر کردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی تلاشهای خود را هماهنگ و از یکدیگر حمایت کنند به عقیده ما آنها امکان موفقیت دارند. اگر پالیزبان در دو ماه آینده بتواند ارتش را در کردستان خنثی کند (این یک امکان است) و توده به خاطر اضمحلال بیشتر اقتصاد، خمینی را رها کند، آن گاه پالیزبان (نه لزوما کردها) ممکن است به عنوان یک رهبر جدید مورد قبول واقع شود. وابسته دفاعی همچنان معتقد است که مسئله کردها به خودی خود نمی تواند تخته پرشی برای سرنگونی رژیم فعلی خمینی باشد.» چنان که ملاحظه خواهد شد، یکی از ایادی رژیم بعث که جاسوس سیا نیز بود (سردار جاف) قصد داشته عینا همین نقشه حمله همزمان در چند استان را به اجرا در آورد. با در نظر گرفتن اینکه غائله کردستان علیرغم اینکه نمی تواند به خواستهای خود برسد، ولی با وجود استمرار کمکهای خارجی یکباره

ص: 714

نیز از بین نخواهد رفت، سودی که آمریکا برای خود در این جریانات منظور می داشته:

الف: جمهوری اسلامی در صدد مقابله با این جریان برمی آید و مدت مدیدی امکانات تواناییهای انقلاب صرف این امر می شود و از به کار رفتن آن در زمینه های سازنده جلوگیری می شود و این خود یک امتیاز به نفع ضد انقلاب است.

ب: جمهوری اسلامی ناچار از مذاکره با رژیم بعث شده و در ازای قطع تحریکات عراق، نگرانی آمریکا - از بابت گسترش انقلاب اسلامی در منطقه یا آنچه صدام تحریک شیعیان عراق می خواند، رفع می شود.

ج: در صورت درگیر شدن ارتش در مقابله با جریان بافت و سیستم وابسته به آمریکای ارتش به خاطر در اولویت قرار گرفتن درگیری دست نخورده باقی می ماند و همچنین احتیاج به لوازم یدکی این وابستگی را تشدید می کند و در نتیجه کانال نفوذی آمریکا باز می ماند.

از طرف دیگر مقصدی که تمام جریانهای فعال در کردستان بر آن اتفاق نظر داشتند، مخالفت با رهبری روحانیت و خط مشی آن در قبال غائله کردستان بود. امام و به دنبال ایشان علمای دین از همان ابتدا ماهیت آن جریانها و دست اندرکاران آن را شناخته بودند و دولت موقت را که با ساده انگاری و مسامحه عمل می کرد و مایل به مذاکره و بازیهای سیاسی در قبال جنایتکاران بود (ناگفته نماند که آرام کردن غائله کردستان از طریق دولت موقت با روش سازش و مذاکره تحت رهنمودهای آمریکا موجب تقویت و استحکام دولت موقت از نظر سیاسی می شد و تقویت دولت موقت و استحکام آن یکی از برنامه ها و ایده های آمریکای جنایتکار بود.) تحت فشار قرار می دادند تا رفتار قاطعانه تری از خود نشان دهد. پس از انقلاب برای حاکمیت یافتن لیبرالها و خروج سر رشته از دست امام و پیروان ایشان، مأموران سیا در ایران فعالیتهای گسترده و همزمانی را شروع می کنند تا یک ائتلاف از لیبرالهای سیاسی غیر مذهبی، به اصطلاح روحانیون میانه رو و سران وابسته ارتش در صورتی که ارتش به عنوان یک عامل کار آمد مطرح شود، ایجاد کنند.

تماس با گروهکهای سیاسی مختلف ادامه می یابد تا در موقع لزوم از این راه حل میانه حمایت کنند.

اسنادی که تاکنون در رابطه با افرادی مثل بنی صدر، امیرانتظام، شریعتمداری،.....افشا شده اند، همگی جوانبی از این طرح بوده اند. آمریکا می دانست که راه حلهای نظامی مثل شورش در کردستان نه تنها کافی نیستند، بلکه حمایت از آنها موجب می شود فاسدهایی که در درون و بیرون دولت موقت نزد آمریکا جلوه گری می کردند و امیدهای آمریکا در طرح خود بودند مجبور به فاصله گرفتن شوند. بنابراین تا زمانی که ناآرامیهای کردستان «در جهت نیمه اول شعار دموکراسی در ایران، خودمختاری در کردستان» بود و منجر به خودمختاری در کردستان نمی شد (و آمریکا می دانست که خودمختاری در کردستان، بدلایلی که آورده، نمی تواند متحقق شود و اصلاً خودمختاری همواره یک بهانه بوده است.) این غائله به طرح آمریکایی روی کار آمدن دولت میانه رو و استقرار نهادهای دمکراتیک کمک می کند و قابل استفاده است. آشکار است که در صورت موفقیت این طرح شوم، ناآرامیها نیز فرو می نشست و جریانهای فعال در کردستان می توانستند با دولت مورد نظر آمریکا به مذاکره نشسته و به خواستهای خود برسند، در آن صورت اگر باز کسانی به ادعاهای گزاف دایر بر خود مختاری اصرار می ورزیدند با سرکوب مواجه می شدند و در ضمن ضرورت ابقای بافت تصفیه نشده ارتش را توجیه می نمودند. در این مرحله نیز با

ص: 715

هدایتهای مقام ولایت فقیه امام خمینی و بیداری امت بود که این طرح آمریکایی نقش بر آب شد.

عراق جلوه ماهیت آمریکایی رژیم بعث عراق پس از قرارداد مارس 1975 الجزیره با رژیم شاه شتاب بیشتری می گیرد و روابط عراق با حکومتهای غرب و حکومتهای دست نشانده آمریکا روز به روز تحکیم می یابد، معهذا قراردادهای تسلیحاتی و بازرگانی سودآور با روسیه همچنان برقرار می ماند، چنانکه در دوران حکومت محمدرضای خائن شاهد امضای قراردادهای مشابه با بلوک شرق بوده ایم. در جزوه تحلیلی سیا آمده: «از زمان قرارداد الجزیره در مارس 1975، که عملاً به جنگ کردها در عراق خاتمه داد، روابط شوروی و عراق به تدریج بدتر شده اند، هر چند که ارتباط تسلیحاتی که برای هر دو طرف سودمند است برقرار مانده است، شورویها از بهبود روابط عراق با ایران و عربستان سعودی و همچنین روی آوردن عراق به غرب برای تسلیحات و تکنولوژی غیر نظامی ناراحت بوده اند. به علاوه آنها با بی توجهی نسبت به حزب کمونیست عراق و سرکوب آن توسط بعثیها شکست خورده اند.» به خاطر داشته باشیم که این تحلیلها، تعیین کننده موضعگیری آمریکا در صحنه جهانی و منطقه هستند. پر واضح است که آمریکا حداقل در منطقه خاورمیانه و خصوصا پس از سقوط شاه ژاندارم سرسپرده خود در منطقه، رژیمی را که روزبروز بیشتر به طرف کشورهای غربی کشیده می شود و در جهت منافع آنها سیر می کند، به حال خود رها نکرده و با تمام قوای سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و نظامی در حمایت و تقویت آن سرمایه گذاری می نماید.

دولتهای مختلف عراق از مدتها قبل با کردهای آن کشور درگیری داشته اند و به دنبال قطع کمکهای خارجی به آنان و مصالحه رژیم بعثی با شاه، در سالهای اخیر دولت عراق توانسته بر اوضاع منطقه کردنشین خود به طور نسبی مسلط شود. پس از انقلاب اسلامی به انتقام ضربه ای که شیطان بزرگ از سقوط نوکر خود در ایران متحمل شده بود، رژیم بعث عراق اقدامات گسترده ای را در جهت تقویت و حمایت از شورش خودمختاری در کردستان به عمل می آورد. به علاوه رژیم بعثی تصور می کرد که بدین وسیله می تواند از تشنجات داخلی ناشی از سالها حکومت جابرانه و اعدامها و بازداشتهای وسیع مخالفین خود بکاهد، و توجه کردهای عراق را به سمت ایران منحرف کند و تا حدی حضور نظامی در مناطق کردنشین را تقلیل دهد. دولت عراق این قوای مستقر در مناطق کردنشین را برای طرحهای جاه طلبانه صدام و طمعی که به منطقه خوزستان داشت و همچنین برای آرایش نیرو در مرز سوریه بسیار مورد لزوم می دید. جدای از اینها غرض اصلی این بود که با مشغول کردن جمهوری اسلامی به دفع این شورش از صدور انقلاب اسلامی به عراق جلوگیری کند. به این منظور دولت بعثی با اقدامات مختلفی همچون سرمایه گذاریهای کلان اقتصادی در مناطق کردنشین، اسکان مجدد کردهای تبعیدی از جنوب به شمال، ... سعی می کرد آنها را به سوی خود جلب نماید، تا در درگیریهایی که می خواست با جمهوری اسلامی داشته باشد از قوای شبه نظامی بخشی از کردها نیز برخوردار گردد.

به هر حال این سیاستهای مسالمت جویانه فقط شامل کردهایی می شد که حاضر بودند به نیات دولت مرکزی تن دهند و بقیه همچنان در تبعید در جنوب عراق یا ایران نگاه داشته می شدند، یا با بمبارانهای هوایی مورد هجوم واقع می شدند. سیا در این مورد می نویسد: «در مارس 1979 (اسفند 1357) تعداد

ص: 716

نامشخصی کرد که در 1975 به ایران گریخته بودند مجاز به بازگشت شدند... ظاهرا خانواده های جنگجویان پیشمرگه مفقودالاثر یا مظنون به اخلال، در تبعید اجباری در جنوب عراق و یا در ایران باقی ماندند.» به دنبال سقوط شاه و رفع تضییقاتی که برای کردهای مخالف رژیم عراق وجود داشت، دولت عراق نگران موقعیت خود و احیای فعالیتهای کردهای مخالف رژیم می شود و در نتیجه برای از بین بردن راههای تدارکاتی آنان روستاهای ایران را بمباران می کند. در جزوه سیا چنین آمده: «عراق به دنبال گزارشهایی در مورد ناآرامیهای کردها در ایران و ترکیه در بهار 1979، به طور فزاینده ای در مورد احتمال فعالیتهای مخالفین نگران شد. ایران و عراق طی نوامبر 1978، عملیات مشترک نظامی را که به منظور ایجاد آرامش در طول مرزها صورت می گرفت، رهبری می کردند. نگرانی بغداد در مورد فراهم بودن گسترده نیروها در منطقه، فقدان کنترل مرزی از جانب ایران و «پیگیری فعال» احیای کردها منجر به این شد که عراق با عبور از مرز هوایی ایران در ژوئن روستاهای ایران را بمباران کند.» تاریخ این بمباران ژوئن 1979 برابر خرداد 1358 یعنی فقط پنج ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که رژیم بعث عراق تجاوزات نظامی خود را به ایران شروع می کند.

همین رژیم خونخوار که روستاهای بی دفاع کردها را بمباران می کند از طرف دیگر طرفدار حقوق کردها در ایران می شود و خودمختاری کردستان ایران را شعار خود قرار می دهد، همان گونه که سایر جنایتکاران چون ژنرالهای خونخوار رژیم شاه، حزب فاسد دمکرات و گروهکهای آمریکایی چنین کرده و می کنند.

در اسناد موجود اشاره به دخالتهای رژیم بعث در غائله کردستان به کرات به روشنی مشاهده می شود.

دولت بعثی صهیونیستی از اوائل پیروزی انقلاب اسلامی امکانات وسیع نظامی، مالی، تبلیغاتی در اختیار ضد انقلابیون منطقه می گذارد. اهم جریانهایی که در کردستان تحت لوای خودمختاری فعالیت می کردند را می توان به سه دسته سلطنت طلبها (شامل خانها، ساواکیها و ارتشیهای رژیم شاه، دارودسته بختیار)، حزب دمکرات و گروهکهای چپ نما تقسیم کرد. در کنار اینها می توان از دسته های اکراد خود فروخته عراقی مثل طالبانیها و قبایل متفرقه نام برد.

در یکی از اسناد تبادل اطلاعاتی موساد و سیا، موساد اطلاع می دهد که: «هر هفته دولت عراق از طریق قبایل کرد سورژیل (سورچی) که حکم «سواره نظام» دولت عراق را دارند کمکهای نظامی و غیره برای کردهای ایران ارسال می کند......فعالیت افراد جلال طالبانی در نواحی شمالی اکنون کاملاً متوقف شده، چون تمام مردان مسلح همراه کردهای ایران مشغول فعالیت علیه رژیم خمینی می باشند.» یکی از جاسوسان سیا در گزارشی که درباره گروههای فعال در کردستان تهیه کرده ضمن نام بردن چند گروه اصلی از چند گروه متفرقه عراقی به این ترتیب نام می برد: «گروههای کوچک متعدد کردی وجود دارند که مسلحانه مقاومت می کنند و از میان آنها دو گروه برجسته هستند - یکی گروهی تحت رهبری رسول مولمان از جنبش سوسیالیست خلق کرد عراق و دیگری گروه محمود عثمان که آن نیز از عراق است.» یکی از اسناد با طبقه بندی به کلی سری (TOP ESCRET) حاوی متن پیام وابسته دفاعی عراق در لندن به وزارت دفاع رژیم بعث در بغداد می باشد.(1) در این پیام گزارش شده که به دنبال مذاکرات وابسته

ص: 717


1- همینجا ناگفته نماند که این پیام بین سفارت عراق در لندن و بغداد رد و بدل شده و حاصل استراق سمع می باشد.آمریکا با عوامل بی شماری که در ارگانهای رژیم بعث دارد توانسته به دفترچه رمز مخابرات دست یابد و این سند تنها یکی از هزاران پیامی است که از این طریق به دست آورده و اکنون نیز با روشهای آشکارتری به دست می آورد. این نمونه هر چند که در مقایسه با انواع مداخلات آمریکا در امور سایر کشورها جزئی می نماید اما مدرک انکارناپذیر از این حقیقت است ٬ که آمریکا بیش از همه به پوچی آنچه عرف سیاسی و دیپلماتیک جهانی نام گرفته اعتقاد دارد و قوانین و محافل دیپلماتیک بین الدول را به پشیزی نمی انگارد و دفاع از اینها فقط برای تخدیر افکار جهانیان و انحراف اذهان از توجه به غارتگریها وتبهکاریهای او می باشد.البته شیطان بزرگ در این امر تنها نیست و تمامی غرب را باخود دارد. چنانکه یکی از اسناد نشان می دهد وابسته دفاعی یک کشور غربی مخفیانه برای جمع آوری اطلاعات به منطقه کردستان می رود و این در حالی بوده که به موجب مقررات ٬ خروج این گونه افراد از محدوده شهر ممنوع بوده است. فعالیتهای جعل اسناد سازمان سیا نیز تا کنون بحد کافی افشا شده و در این مجموعه نمونه دیگری از آن ملاحظه خواهد شد. خوشبختانه ملتها هر روز بیش از پیش پوچی و موهوم بودن این به اصطلاح قوانین را در می یابند. اشغال جاسوسخانه آمریکا در ایران که تحت عنوان دروغین سفارتخانه فعالیت داشت ٬ گواه بارزی از این واقعیت است.

دفاعی عراق در لندن و فردی به نام برزان (احتمالاً برزان حسین برادر صدام) با بختیار و مذاکره بختیار با سردار جاف مقرر گردیده که بختیار در معیت سی افسر فراری ارتش شاه عازم عراق گردد.

بختیار جاسوس کهنه کار سیا (طبق یکی از اسناد به دست آمده وی از اوائل سالهای 1340برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است) مدتی پیش از ملاقات با برزان در لندن، فعالیت خود را در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی به نام دفاع از خودمختاری شروع می کند. علاوه بر تماس با رژیم عراق او با شاه معدوم نیز ارتباط داشته است. در یکی از اسناد چنین آمده: «نخست وزیر پیشین ایران شاپور بختیار با اعضای با نفوذ چند گروه کرد در پاریس و با چند گروه تبعیدی در اروپای غربی و آمریکا مذاکراتی انجام داده است. بختیار به این گروهها اکیدا اعلام کرده است که اگر به قدرت برسد به کردها خودمختاری خواهد داد.....بختیار همچنین خاطرنشان ساخته است که او از نظر سیاسی از حمایت کافی برخوردار است و به زودی کمکهای مادی کافی کسب خواهد کرد تا دست به اقدامات سیاسی و نظامی علیه رژیم خمینی بزند.

وی علاوه بر این اظهار داشت که در تماس غیر مستقیم با شاه سابق بوده......بنا به تقاضای کردها بختیار همچنین موافقت کرده است که افسران پیشین ساواک یا ارتش را به کمک مبارزان کرد اعزام دارد.» یک جاسوس دیگر گزارش می دهد که: «در روز جمعه 27 مهر 1358 تیمسار منوچهر هاشمی، رئیس پیشین ضد اطلاعات سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که اینک منحله است، تیمسار عزت افشائی رئیس پیشین ساواک استان آذربایجان غربی و سایر مأموران سابق ساواک با تیمسار محسن مبصر رئیس سابق پلیس کشوری ایران در لندن ملاقات داشتند.....تیمسار مبصر به آن گروه کوچک گفت که رهبر جافها که یک قبیله بزرگ کرد می باشند، اخیرا دیداری از لندن داشته و با تیمسار (مبصر) ملاقات نموده است. این رهبر کرد یک ارتش کوچک 1500 نفره دارد که مجهز به مسلسل و تفنگهایی می باشند که در مرز ایران و عراق استقرار دارند...تیمسار مبصر در فکر اعزام سرهنگ شاملو است که چترباز و فرمانده سابق یک گروه ضد تروریست در نیروهای زمینی بوده است، تا یکی از مربیان (این ارتش) باشد.» در یک سند دیگر مأمور سیا پس از مذاکره با جاف به واشنگتن گزارش می دهد: «جاف خبردار شده که شاه و اویسی افسر سابق ایرانی می خواهند وی را ببینند اما تاکنون از هیچ یک ندایی نشنیده است.

او انتظار دارد که در پی دیدارش از پاریس و آلمان در بازگشتش به بغداد با پرزیدنت صدام ملاقات کند. «صدام شخصا» فعالیتهای ضد انقلابی این همه مزدوران امپریالیسم را هماهنگ می کرده است. او و رژیم بعث مسئول تمام جنایتهایی هستند که توسط این جنایتکاران برای خشنودی آمریکا در کردستان صورت گرفته است و بالاخره صدام با مشاهده سرکوب غائله کردستان و استحکام هر چه بیشتر پایه های

ص: 718

جمهوری اسلامی جانب مخفیکاری را رها کرده و عنان اختیار از کف داده و با اتکاء به حمایتهای امپریالیسم و ایادیش به تجاوزات و ملاقاتهای خود صورت علنی داد و یک جنگ تمام عیار را بر جمهوری اسلامی تحمیل نمود.

جنبش خودمختاری جزوه پژوهشی سیا سابقه جمهوری دمکرات مهاباد را که تشکیل مجدد آن همواره از مقاصد حزب دمکرات و مدعیان خودمختاری کردها بوده به اجمال بیان می کند. این جمهوری در زمان اشغال منطقه غرب کشور توسط روسها ایجاد شد و با خروج قوای آنها سقوط کرد. رئیس جمهوری دمکرات قاضی محمد بود که از قیام سال 1941 کمیته رهبری را در اختیار داشت و بر منطقه حکمرانی می کرد. عده ای از خانواده قاضی نیز در این امر او را یاری می کردند. با سقوط جمهوری، قاضی محمد و جمعی دیگر از رهبران کرد مثل محمد حسین سیف قاضی وزیر جنگ جمهوری اعدام شدند و ملامصطفی بارزانی که فرمانده قوای نظامی جمهوری بود به عراق و سپس به شوروی فرار کرد و مدت 11 سال در آنجا بود.

قاضی محمد هم مدتی را در شوروی گذرانده بود.درباره هویت ناسیونالیستهای کرد آن دوران در جزوه مذکور این طور نوشته شده: «در طی چندین دهه اخیر سطح علمی کردها در بین طبقه مرفه کردها پیشرفته است. تقریبا همین گروه مرفه شهرنشین بودند که قیام ناسیونالیستی که منجر به جمهوری مهاباد شد را برپا کردند و از آن به بعد نقش مهمی در نهضتهای ناسیونالیستی کردی ایفا کردند.» نباید تصور کرد که ظهور یک حزب و جمهوری دمکرات وابسته به اجانب ارتباطی با مردم مسلمان مستضعف کرد داشته، بلکه اینها گروههای مرفه شهرنشین بودند که با مطالعه قدری علوم جدیده و ترقیات دنیای متمدن برای حفظ منافع خود به فکر ایجاد احزاب سیاسی و نهادهای به اصطلاح دمکراتیک می افتند و این طور به دامن بیگانگان می غلطند. فرهنگ و بنیاد تفکرات این روشنفکران استعمارزده نشانه های کفرآمیختگی اساس این جنبش به اصطلاح خودمختاری است. همان فکر و ایده اولی که اساس این جنبش شد و حزب دمکرات بر اساس آن قوام گرفت، در آخرین اعمال و اقدامات حزب دمکرات و جنبش خودمختاری متجلی می گردد و منتهی می شود به مقابله با جمهوری اسلامی و همدستی با امپریالیسم و ایادی آن و ارسال پیامهای تضرع به قدرتهای غربی.

تعدادی از رهبران جنبش خودمختاری خانواده قاضی را باید طلایه دار جنبش نوین خودمختاری دانست، لذا پیش از پرداختن به حزب دمکرات کردستان شایسته است که وضعیت کنونی اینان بیان شود.

به طوری که یکی از اسناد نشان می دهد فردی به نام سنت مارتین که یک کانادایی و رئیس یک شرکت آمریکایی بوده از طریق یک واسطه به سیا اطلاع می دهد: «در خرداد 1358 او و همسرش برای چند هفته به کردستان سفر کردند و با چند رهبر مهم کرد، منجمله رحیم سیف قاضی ملاقات کردند. سیف قاضی به همراه دیگر اعضای فامیل قاضی به سنت مارتین گفتند که خواستار کمک او هستند تا به قدرتهای غربی پیام دهند که نهضتشان محتاج کمک غرب است و آنها در تلاش جهت تضمین آن کمکها مایلند راهی برای ارتباط با غرب باز کنند. به گفته سنت مارتین این گروه که شامل محمود و صدر قاضی هم می شد، مدعی

ص: 719

طرفداری از شیخ عزالدین حسینی بودند. «توضیح آنکه رحیم سیف قاضی از اعضای قدیمی حزب دمکرات بوده و نزدیک به سی سال در شوروی اقامت داشته است. او طی اقامتش در خارج مدتی ناشر روزنامه ارگان حزب دمکرات در اروپا بود. در ادامه تلگرام مذکور، مرکز سیا به قرارگاه تهران اطلاع می دهد که «همان گونه قرارگاه اطلاع دارد، هیچ یک از موارد جدید نیستند، زیرا (علی قاضی) در فروردین 1358 مشغول ابلاغ همین پیام بوده، اما این امکان هم وجود دارد که با استفاده جستن از یک خارجی مقیم تهران که ممکن است رابطهای نسبتا خوبی در جنبش کردهای ایران داشته باشد، راه نفوذی بدرون آن جنبش خودمختاری فراهم کرد.» معلوم نیست که این «چند رهبر مهم کرد» فعالیت پیام رسانی از طرف جنبش خودمختاری را حقیقتا از چه موقعی شروع کرده اند و همراه با چه کسانی و به چه کسانی تا به حال پیام داده اند.

علی قاضی که در بالا به او اشاره شد از مدتها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مشغول جاسوسی برای سازمان سیا بوده است. او از اعضای سفارت شاهنشاهی در آلمان غربی و فرزند قاضی محمد بنیانگذار حزب دمکرات کردستان بوده است. جاسوس مذکور پس از عیاشیهای فراوان و از دست دادن شغل دیپلماتیک خود به فکر احقاق حقوق خلق کرد می افتد. به طوری که اظهار داشته او شورایی به نام «شورای خودمختاری کردها» در کنار دهها شورا و انجمن و سازمانی که در رابطه با «خلق کرد» فعال شده بودند تأسیس می کند. در یکی از اسناد مأمور سیا درباره او گزارش می کند که: «تاکنون دو نفر از اعضای خانواده خود را در جنگ.... خلخالی از دست داده.... از رویدادهای کردستان و مواجهه با عدم اقدام دولت آمریکا.... افسرده بود....(قاضی) معتقد به خودمختاری به جای استقلال برای کردهاست و می گوید که حاضر خواهد بود برای کمک به رسیدن به آن (خودمختاری) تقریبا هر کاری بکند. او شروع کرده با اینکه بیشتر به فکر تقلید از پدرش باشد.» وی برای تکمیل اطلاعات خود راجع به کردها یک کتاب و یک جزوه را که درباره کردها و خودمختاری و جمهوری مهاباد نوشته شده اند از مأمور سیا تقاضا می کند. ذهن قاضی آنچنان مشغول به این مسئله بوده که مأمور سیا گزارش می دهد: «او هیچ تقاضای پولی ننمود و نزدیک بود فراموش کند که پولهای داده شده را جمع کند».... به طور کلی این ملاقات خیلی خوب با صمیمیت حقیقی و بغل گرفتن یکدیگر در انتهای آن و اشتیاق ظاهری بر ادامه معامله برگزار شد.

البته سیا خیلی متأسف بوده از اینکه نمی شود از قاضی یک ملا مصطفی بارزانی ثانی برای کردها بتراشد. مأمور مربوطه با حسرت می نویسد که: «به نظر می رسد که کرد دیگری با سابقه خانوادگی و تجربه بین المللی که بتواند.... قوی برای کردها باشد، وجود نداشته باشد. شاید خود (قاضی) نیز نتواند، اما رویدادهای ماههای اخیر در ایران و کردستان تأثیر عمیقی بر او داشته اند، شاید به حدی که به او اجازه دهند در همه چیز یکباره تجدید نظر کند. (مأمور مربوطه) با لحن خشک به او (قاضی) گفت که هیچ کس به او کمک نخواهد کرد، مگر آنکه خود به چیزی برسد و سوابقش به عنوان یک ناسیونالیست کرد، بسیار ضعیف است. او باید خود را فردی بسازد که دیگران یعنی هم کردها و هم خارجیها به او روی آورند، به جای اینکه او برای کمک از آنها گدایی کند. (قاضی) این را خیلی جدی گرفت و عاقبت گفت که باید خیلی سخت کار کند و کار کند تا به آنچه می خواهد برسد.»

ص: 720

حزب دمکرات عراق ملا مصطفی بارزانی پس از 11 سال اقامت در شوروی به عراق می رود و رهبری حزب دمکرات عراق را تحت کنترل خود در می آورد. «این حزب در 1946 در ایران از باقیمانده سازمانهای سیاسی قبل از جنگ به وجود آمد و در سازماندهی و ساختمان آن نفوذ قابل توجهی از کمونیسم مشهود بود (کمیته مرکزی و دفتر سیاسی). علی رغم قیمومیت شوروی بر این حزب، کنترل حزب بیشتر به دست کسانی بوده است که استقلال کردها بیشتر بر ایشان مطرح بوده تا یک انقلاب اجتماعی «(نقل از جزوه سیا).» (رژیم جابرانه رضاخان که به اقتضای نوع حاکمیتش خواهان یک کنترل سرتاسری بر مملکت بود، به ناچار در برابر بافت قبیله ای و قومی اکراد قرار می گرفت و به بیان دیگر طرح ملی گرایی رضاخان در برابر قوم گرایی سران قومی اکراد قرار می گرفت و منافع آنان را مورد تهدید قرار می داد. از انگیزه های تشکیل حزب دمکرات گذشته از مسئله نژادپرستی، منسجم کردن فعالیتها و مقاومتهای کسانی بود که به نحوی در مقابل طرح ملی گرایی رضاخان لطمه می دیدند. این افراد به خاطر سوء نیت و واهی بودن ادعاهایشان برای مقابله با این طرح تحت عنوان استقلال طلبی و خودمختاری خواهی، پذیرای استیلا و قیمومیت عناصر خارجی گردیدند و قضیه تا تشکیل جمهوری دمکرات مهاباد به کمک روسها به پیش رفت. این روش و طرز فکر نمی تواند به تشکیلاتی منجر شود که خواهان انقلاب اجتماعی است.) بارزانی چند سال بعد اعضای جناح طرفدار کمونیستها را از حزب بیرون می کند و جهت گیری حزب را به سمت راست سوق می دهد، (نقل از جزوه سیا): به هر صورت حزب اساسا به صورت سازمانی درون شهری با بیشترین جاذبه اش در بین تحصیل کرده های کردهای بریده از قبیله باقی ماند». برای رسیدن به خودمختاری، حزب دمکرات تحت ریاست بارزانی با اسرائیل و آمریکا نیز همکاری می کند: «بارزانی در بعضی زمینه ها به خاطر شکست در جنگ داخلی و افشای کمکهای آمریکا، اسرائیل و سازمان اطلاعات و امنیت ایران بدنام شده است. در یک سند دیگر نیز به همکاری با اسرائیل اشاره شده است. تاریخ سند 19 دسامبر 1970 می باشد» به خاطر درگیری بلند مدت اسرائیل در مسئله کردستان و حمایت از بارزانی، ما علاقه مند به ارزیابی آقای عزری (سفیر اسرائیل در دربار شاهنشاهی) از اوضاع کنونی و نظر وی در مورد اینکه چه مدت این وقایع به طول خواهد انجامید، هستیم».

یکی دیگر از سران جنبش خودمختاری در کردستان عراق جلال طالبانی بوده است. (نقل از جزوه سیا): «جلال ایسام الدین (حسام الدین) طالبانی از سالهای 1960 رقیب سرسخت بارزانی برای به دست آوردن رهبری کردهای عراق بوده است. اگرچه زمانی عضو حزب دمکرات کردستان و نماینده ملامصطفی در مذاکرات با دولت عراق بود، ولیکن طالبانی ادعا می کند که از سال 1974 که متوجه ارتباط ملامصطفی با آمریکا و اسرائیل شد با وی قطع رابطه کرد... در اوت 1970 با بارزانی آشتی کرد و سازمان خود به نام حزب انقلابی کردستان را با حزب دمکرات کردستان ادغام کرد.

طالبانی سال بعد، به عنوان نماینده بارزانی در خاورمیانه و اروپا مسافرت کرد. «آشتی طالبانی با بارزانیها در فاصله 1970 تا 1974 یعنی زمانی صورت گرفت که میزان کمکهای مالی و تسلیحاتی سیا به بارزانیها سیر صعودی خود را می پیمود. اسرائیل نیز قبل از 1970 مدت مدیدی درگیر حمایت از بارزانیها بوده است. طالبانی که در سال 1970 با بارزانی آشتی کرد و در سال 1971 نماینده او شد معلوم نیست که چگونه ادعا کرده ابتدا در سال 1974 متوجه ارتباطات بارزانی با آمریکا و اسرائیل شده و کناره گیری

ص: 721

نموده است. سیا درباره او نظر داده: «اختلاف بین طالبانی 46 ساله و بارزانی بیشتر تاکتیکی است تا ایدئولوژیکی» و به بیانی صریح تر اختلاف بر سر قدرت رهبری است نه بر سر میزان وابستگی و چگونگی آن.

طالبانی همتا و رقیب بارزانی با سوابقی که از او ذکر شد عاقبت کارش به همکاری با رژیم معلوم الحال بعث عراق و پادویی برای آن می کشد. مأمور سیا براساس اطلاعاتی که سردار جاف گزارش داده گزارش می دهد: «هنگامی که جاف بغداد را ترک کرد، طالبانی در بغداد به دنبال کمک بود.» یک جاسوس دیگر سیا نیز اطلاع می دهد: «تسلیحات بیشتری برای کردهای ایرانی از عراق می آید. تأمین کننده اصلی این تسلیحات دولت عراق است که آنها را از طریق تشکیلات جلال طالبانی ارسال می کند.» فساد و سنت شوم همکاری با سیا، موساد و ساواک در بسیاری از رده های حزب دمکرات شایع بوده و منحصر به سران درجه اول آن نمی شود. به عنوان مثال فرزند یک فئودال که عضو حزب بوده نزد مأمور سیا آمده و سوابق درخشان خود را بازگو می کند (نقل از سند): «او عضو قبیله باردینگی (جمعیت 40000 نفر) و فرزند شیخ رئوف النقیب تاجر و زمیندار 67 ساله مشهور در سلیمانیه است (تلفن وی 23514 می باشد). پدرش صاحب یک کشتزار، یک ویلای گرانقیمت و تعدادی مغازه در سلیمانیه است. او ادعا می کند که عضو حزب دمکرات کردستان (عراق) است. از 1337 تا 1347 عضو کمیته مرکزی حزب دمکرات بود. پیش از آن دبیر سازمان دانشجویی کردها در اروپا بود.

... از سال 1352 تا 1353 برای مدت شش ماه (او) مشاور کشاورزی مصطفی بارزانی رهبر فقید شورش کردها بود.... در سالهای 1343، 1346 و بار دیگر در پاییز 1357 با سفارت اسرائیل در بادگوسبرگ تماس گرفت و مذاکراتی با مقامات اسرائیلی آنجا داشت... در سال 1347 او همچنین با سازمان اطلاعات ایران، ساواک در بادگوسبرگ رابطه برقرار کرد. همکاری او با ساواک تا سال 1354 ادامه داشت... (او) تأکید کرد که خود داوطلب تهیه اطلاعات برای اسرائیلیها و ایرانیها بوده و هیچ گاه در...

جز برای هزینه ها، دستمزد مالی قبول نکرده است.... همچنین با تماس با مقامات آمریکایی در تأسیسات مختلف آمریکا در خارج درخواست کمک کرده است... در سال 1347 و 1353 او با کنسول آمریکا در تهران تماس گرفت... در شهریور 1357 دیداری از سفارت آمریکا در آنکارا داشت و در آنجا شفاها گزارشی درباره اوضاع کردستان تقدیم کرد. در ابتدای سند نیز سوابق تحصیلات عالیه خود در اروپا شرح داده و اشاره داشته که همسر فرنگیش با سازمان مخفی رومانی مدتی تماس داشته و علیرغم انکارهای فعالیت همسرش، او تصور می کند که این تماسها ادامه دارند. او در ضمن اذعان داشته که قاسملو رئیس حزب دمکرات ایران را رقیب سیاسی خود به حساب می آورد.

در روزهای اوج گیری مبارزات مردم مسلمان ایران، نماینده حزب دمکرات نزد مأمور سفارت آمریکا می آید و از وقایع انقلاب اظهار ملامت می کند: «علی سلیمان نماینده حزب دمکرات کردستان در تاریخ 14 بهمن به دیدار مأمور سیاسی آمد تا وضع کردها را که چند روز پیشتر درباره اش با سرکنسول حرف زده شده بود مورد بررسی قرار دهد. علی سلیمان تأیید نمود که کردها از خشونتها و نابسامانیهای اخیر که ایران را فراگرفته است، رنج می برند».

ارتباط حزب دمکرات عراق با آمریکا همچنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برجای می ماند.

مأمور سفارت آمریکا در تهران گزارش می دهد که: «در تاریخ 3 ماه می (14 اردیبهشت) به دعوت محمد

ص: 722

دسکی نماینده حزب دمکرات کردستان با او نهار خوردم. هدف ظاهری دسکی حفظ ارتباط بامأموران اداره بود».

جنبش خودمختاری در ایران در ایران خصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبهکاران بسیاری هویت کردی را وسیله قراردادند تا جاه طلبیهای سیاسی خود را ارضاء کنند. حزب دمکرات و سران فاسد آن در رأس آنها قرار داشتند و اکثرا از کمکهای رژیم بعث عراق برخوردار بودند.

از جمله این افراد یک فئودال زاده به نام قاسملو بود که (نقل از سند): «با نیروی تمام بر ادعای خود اصرار داشته که وی برجسته ترین سخنگوی غیرمذهبی کردهاست... او در خانواده ثروتمندترین زمین دار در ارومیه (رضاییه سابق) در کردستان ایران متولد شد. پس از یک سالی که به عنوان دانشجوی اقتصاد در پاریس به سر برد به پراگ رفت و از آنجا تا سال 1953 که به ایران بازگشت ادامه تحصیل داد. تا آن موقع قاسملو یک عضو کمیته اصلی حزب دمکرات کردستان و مأمور رابط حزب توده ایران بود». مابقی زندگی او نیز تا پیش از انقلاب اسلامی حاکی از رفت وآمدهای متعدد به چکسلواکی، شوروی، عراق و فرانسه می باشد. علیرغم اینکه او ارتباط با رژیم عراق را شدیدا تکذیب می کند، اسناد بسیاری وجود این رابطه را آشکار می کنند. یکی از جاسوسان سیا در حدود مهر 58 گزارش داده: «قاسملو بیشتر اوقات خود را در عراق می گذارند و به ندرت به ایران می آید». موساد اسرائیل نیز از قول جاسوس خود که نزدیک به محافل دولتی عراق است به سیا گزارش می دهد: «مذاکرات بین دولت عراق و دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران عبدالرحمن قاسملو با موفقیت انجام شد. قاسملو با افراد طالبانی همکاری نمود.» یکی از جاسوسان که سیا به او مأموریت داده بود تا به، منطقه کردستان برود، از قرار معلوم با قاسملو روابطی داشته و تا آنجا که اسناد به دست آمده نشان می دهند قرار بوده نامه ای را از همسر فرنگی قاسملو گرفته و تحویل او دهد. (نقل از سند): «(جاسوس مذکور) مطابق برنامه اش باید در 18 شهریور 58 عازم پاریس شود تا النا قاسملو را ببیند و نامه ای بگیرد و آن را به شوهرش برساند.» از مفاد این نامه و روابط بین قاسملو و این جاسوس فعلاً اطلاعی در دست نیست. ولی بنابر قرینه اینکه جاسوس مذکور نیز از اعضای حزب دمکرات بوده می توان حدس زد که این رابطه دارای مبنای تشکیلاتی بوده است.

پست سخنگوی مذهبی جنبش خودمختاری نیز خالی نمانده و یکی از عناصر ساواک منحله به نام عزالدین حسینی بر داشتن آن اصرار می ورزیده است. سیا درباره او نوشته: «در سال 1964 به حزب دمکرات پیوست، ولیکن وی اکنون ادعا می کند که در جهت حفظ اهداف خود از حزب استعفا کرده است.

او می گوید که فعالیتهایش براساس ناسیونالیسم کردی، سوسیالیسم منطقی و اخلاقیات می باشد، که بدون اینها مردم هیچ اجتماعی نمی توانند زندگی صحیحی داشته باشند.» وی با آنکه ناسیونالیست کرد، سوسیالیست منطقی و یک اخلاقی دمکرات بوده و بهره ای از اسلام نبرده است، در کمال گستاخی لباس شامخ روحانیت اسلام را مزورانه بر تن کرده تا به ساحت مقدس آن، به خیال خود خدشه وارد کند. این واقعیت هم که حسینی با سران رژیم شاه و ساواک همکاری می کرده با همکاری که پس از انقلاب اسلامی با عراق مأمن ساواکیها و سران رژیم طاغوت داشته، تأیید می شود.

جاسوس اعزامی سیا به کردستان گزارش می دهد که:«حسینی نیز در عراق مخفی است. اما مکررا به

ص: 723

کردستان ایران می آید».

یکی از شیوه های کسب اطلاعات سیا راجع به کردستان استفاده از مأموران و جاسوسان پیشین ساواک بوده است. اینها مأمورانی بودند که در تقویت خانها که خود را به رژیم فروخته بودند و زندگی را بر مردم ستم کشیده کردستان تنگ کرده بودند از هیچ جنایتی ابا ننموده بودند.

یکی دیگر از اعضای حزب دمکرات که با ساواک منحله علیه مردم کرد همکاری می کرده، فردی به نام رفعت مامدی بوده است. او پس از انقلاب رو به سوی ارباب بزرگ آمریکا می آورد و جاسوس سازمان سیا می شود. وی در اجرای وظایف محوله با خرج و امکانات سازمان سیا به کردستان می رود و گزارشهایی از مشاهدات خود تهیه می کند. پدر این جاسوس، صنار مامدی از اعضای قدیمی حزب دمکرات و عضو کمیته مرکزی آن و در عین حال از اشرار و راهزنان سابقه دار منطقه غرب ایران می باشد.

روسها با این جاسوس روابطی داشته اند و تصور می کردند که مامدی را به نفع خود خریده اند. مأمور سیا از قول مامدی نقل می کند که: «شورویها پیشنهاد کردند که (مامدی) از حزب دمکرات استعفا نماید و خود را کاملاً وقف فعالیتهای... (احتمالاً اتحاد کردهای انقلابی ترکیه - مترجم) نماید.» این در حالی بوده که مامدی به تعهدات خود در قبال ساواک و حزب دمکرات پایبند بوده و خبرهای قلابی که ساواک تهیه می کرده، تحویل روسها می داده است.

رشته دوستی بین اعضای حزب دمکرات و آمریکا بسیار طولانی است و اسناد معدود این مجموعه تنها گوشه ای از آن را نشان می دهد. یک کارت بایگانی اطلاعاتی سیا حاکی از دوستی بین یک جاسوس خبرنگار آمریکایی با امجد متوسلی از اعضای کادر حزب دمکرات می باشد. در همان جا مطلبی هم دال بر ملاقات رئیس یک انجمن کردی به نام صادق وزیری با خسرو قشقایی معدوم، عامل قدیمی سیا در ایران، وجود دارد.

به روابط حزب دمکرات با رژیم عراق نیز به دفعات اشاره شده، چنان که یک جاسوس گزارش می دهد: «حزب دمکرات کردستان نیز مقداری کمک از عراق دریافت می دارد، اگرچه اکثر تسلیحات آنها از مقامات ایرانی به تاراج برده شده است. حتی قاسملو رهبر فعلی حزب دمکرات چند بار از بغداد دیدن کرده است».

روابط حزب دمکرات با سلطنت طلبها در سند مربوط به اجلاس سران ساواک در لندن چنین آمده است: «به دلیل احتیاجی که اخیرا به وحدت کردها پیش آمده، این رهبر کرد (جاف) ناچار شد به حزب دمکرات کردستان بپیوندد. با این وجود او درخواست کرده که رهبر جنبش کردها شود و حزب دمکرات به او بپیوندد.» در سند دیگر: (بختیار) در نظر دارد که در اواخر آبان و اوایل آذر نماینده ای به ایران بفرستد تا در مورد ارتباط سیاسی و نظامی با حزب دمکرات کردستان مذاکره نماید» بنا بر چند گزارش حزب دمکرات ابتدا به کشورهای غربی برای دستیابی به خواسته های خود پناه می برد، ولی پس از ناامیدی از این بابت رو به سوی ابرقدرت شرق می آورد. این حزب همان راهی را رفت که سلف آن در رابطه با شوروی، آمریکا، اسرائیل، رژیم شاه و رژیم عراق رفت و برای رسیدن به خودمختاری، خود و پیروان خود را به هر ذلت و جنایتی کشاند. در یک گزارش چنین آمده:«حزب

ص: 724

دمکرات دیگر از کشورهای غربی انتظار کمک ندارد، این حزب امیدهایش به اتحاد شوروی است.

شورویها با نمایندگان کردها در آلمان غربی تماس گرفته بودند،» البته طبیعی است که پس از اشغال جاسوسخانه و سقوط دولت موقت مجددا رشته های پیوند با غرب از نو برقرار شده است.

در کنار فعالیت عوامل آمریکایی سلطنت طلب و حزب دمکرات گروهکهای چپ نما به حمایت از خودمختاری پرداختند و در این راه چه بسیار جنایتهای فجیعی که مرتکب شده اند.

یکی دیگر از جاسوسهای اعزامی سیا به کردستان گزارش می دهد: تشکیلات کارگران فعال در میان حزب دمکرات کردستان به کمیته زحمتکشان کردستان موسوم است و شامل تمامی کردهایی است که سهم فعالی در حمایت از چریکهای جنگجو، پیشمرگان دارند. این سازمان غیررسمی است و حاضر است به هر کردی که بخواهد بجنگد، بدون تحقیق در مورد صلاحیتش کمک کند، فقط با این شرط که اصل نسبش کرد باشد. (توضیح منبع: در خلال شهریور ماه 58 اعضای این سازمان در شهر مرزی بانه به هر فردی که داوطلب جنگ با نیروهای دولتی بود، آزادانه اسلحه می دادند.) برای این گروهکهای جنایتکار هیچ ملاکی جز جنگ با جمهوری اسلامی مطرح نبود و مسئله خود مختاری یک بهانه دروغین بود. این گزارش را جاسوسی به نام همایون روشنی مقدم تهیه کرده است. او پس از اتمام آموزشهای سیا در آمریکا و مراجعت به ایران چنان که به مأمور سیا اظهار داشته از طرف آشنایانش در سازمان چریکهای فدایی خلق دعوت شده بود تا (نقل از سند): «در رفتن به کردستان با جمع آنها باشد تا ببیند که چگونه فداییان از حزب دمکرات پشتیبانی می کنند». این جاسوس نیز از قرار معلوم داوطلب جنگ با جمهوری اسلامی شده بود و در نتیجه سلاح عراقی را به دستش داده بودند تا بجنگد. مأمور سیا در گزارش به رؤسای خود در آمریکا می نویسد: «در تاریخ 18 شهریور (جاسوس مذکور) در نزدیکی پاوه به وسیله یک پاسدار مجروح شد. گلوله به پهلویش اصابت کرده و از کنار دنده هایش خارج شده است». او در گزارش از مشاهدات خود شرح می دهد که گروهکها که داعیه دفاع از خلق کرد داشتند چگونه در مواجهه با مردم مسلمان زحمتکش کرد دورویی می کردند و پایگاهی در بین مردم نداشتند. (نقل از سند): «در شهرهای بزرگی مانند مهاباد و سنندج که فداییان دوش به دوش پیشمرگان حزب دمکرات کردستان جنگیده اند، از فداییان استقبال می شود. در صورتی که فداییان مارکسیست در دهکده های کوچکتر و روستاها که مردمشان مسلمانان مخلص و عمیقا ضدکمونیست هستند، تمایلات خودشان را نگه می دارند».

همان گونه که قبلاً گفته شد خاستگاه و پایگاه اجتماعی جنبش خودمختاری گروههای مرفه و شهرنشین بوده و هیچ ارتباطی با مردم مسلمان مستضعف کرد نداشته و ندارند.

قرار بوده که این جاسوسان در صورت امکان از عوامل نفوذی سیا در سازمانهای مهم دولتی باشد. با این منظور او منافقانه سعی داشته در کسوت یک مسلمان، با رفتن نزد امام و آیت اللّه طالقانی اعتباری برای آینده خود کسب کند. چنان که در سند آمده: «(جاسوس مذکور) هوادار مجاهدین است». این گروهکها علیرغم ادعاهای گزاف چپ روانه در جمهوری اسلامی چنان در جهت منافع امپریالیسم عمل کردند که بختیار نیز تشخیص می دهد لازم است با آنها ائتلاف کند. (نقل از سند): «بختیار می داند که اگر بخواهد نفوذ گذشته خود را در ایران بازیابد و آن را حفظ کند، علاوه بر کسب توافق با کردها باید با کمونیستهای ایران نیز رابطه برقرار کند.

در فتنه کردستان مانند همه جا چپ و راست با صورتهای مختلف و باطن واحد به نوکری امپریالیسم

ص: 725

جهانی پرداختند. چند فقره از اسناد حاکی از کمکهای پراکنده بعضی از کشورهای بلوک شرق به شورشیان کرده است. (نقل از سند): «کردهای ایران از آلمان شرقی، رومانی و کوبا نیز کمک دریافت می کنند. به هرحال این کمک شامل مواد دارویی، غذا و البسه است و اغلب از طریق عراق به کردها می رسد.» یکی دیگر از جاسوسان از قول یک فرد ثالث اطلاع می دهد که: «کشوری سوسیالیستی که هویتش پوشیده ماند تحت این پوشش که اسلحه توسط کردهای هوادار در اروپا فرستاده می شود می خواهد برای کردها اسلحه بفرستد.» جاسوس مذکور نیز مسئله را با مأمور سیا مطرح می کند تا سیا متخصص فنی خود را برای بررسی امر و کمک به این کشور سوسیالیست اعزام دارد. از طرف دیگر خودش نیز با یک شرکت هوایی تماس می گیرد و نماینده آن شرکت علاقه خود را به طرح ارسال اسلحه از طریق چتر نجات اظهار می دارد.

برای حسن ختام کلامی از امام خمینی، رهبر حکیم این امت را در رابطه با جریانهای چپ نقل می کنیم:

«ما هر یک از کارهای اینها را وقتی بنشینیم حساب بکنیم، اینها به نفع آمریکا بیشترش تمام می شود. پس بنابراین شما به اسم کمونیست، به اسم مارکسیست و به اسم توده برای آمریکا کار می کنید.» به امید رهایی تمام مستضعفین از چنگال مستکبرین و به امید پیروزی مردم مسلمان کردستان در مواجهه با تمامی دسایس شرق و غرب.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

نظری کلی بر مسئله کردها

ص: 726

سند شماره (1) سرّی غیرقابل رؤیت برای خارجیان مرکز تحقیقات ملیتهای خارجی غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران نظری کلی بر مسئله کردها یک متن تحقیقی تحقیقات در مورد این گزارش در تاریخ 9 تیرماه 1358 کامل شده است. تحلیلهای اداره تحلیلهای سیاسی و اداره تحقیقات جغرافیایی و نقشه برداری نیز در این متن سهیم می باشد. از نظریات و پیشنهادات شما استقبال می شود و به اداره تحلیلهای سیاسی جنوب شرقی آسیایی نزدیک ارسال خواهد شد.

(طبقه بندی نشده) این متن با دفتر مرکزی اطلاعات (سیا) هماهنگ شده است. (طبقه بندی نشده) سری 10330-79 اوت 1979 (مرداد 1358) یادداشت تذکاریه منابع و روشهای اطلاعاتی بکار گرفته شده اطلاعات مربوط به امنیت کشور و افشای بدون مجوز، جرایم جنایی دربر دارد.

اختصارات مربوط به کنترل انتشار این سند NOFORN (NF)NOCONTRACT (NC)PROPIN (PP)NFIBONLY (NO)ORCON (OC)REL ...FGIغیرقابل رؤیت (افشا) برای خارجیانغیرقابل رؤیت برای پیمانکار یا پیمانکاران و مشاوراناخطار - اطلاعات اختصاصی به کار گرفته شدهفقط ادارات هیئت خبرگیری خارجی کشورانتشار و اخذ اطلاعات تحت نظر تهیه کننده کنترل می شود.ارائه به... مورد تصویب قرار گرفتهاطلاعات دولت بیگانه نسخه میکروفیش این سند از طریق (7177-351) OCR/BSD قابل دسترسی است. نسخه های چاپی از (5203-351) PPG/RDBتهیه گردد.

دریافت منظم گزارشهای مرکز سنجش خارجی کشور به صورت طبقه بندی اشتقاقی به موجب 498933 صورت می گیرد.

20 سال بعد از این روز مورد تجدید نظر قرار گیرد. مأخوذ از منابع مختلف.

میکروفیش یا چاپ شده را هم می توان از طریق PPG/RDB ترتیب داد.

ص: 727

تمام مطالب این صفحه بدون طبقه بندی است.

نظری بر مسئله کردها نکات اصلی بحث سقوط شاه ایران و ناپایداری رژیم خمینی توجه محافل بین المللی را روی کردها متمرکز کرده است.

کردها یک اقلیت خاص با زبان و فرهنگ خود، چندین هزار سال است که در یک منطقه کوهستانی که از نظر تاریخی کردستان نامیده می شود و شامل قسمتی از جنوب شرقی ترکیه، شمال غربی ایران و شمال عراق و قسمتهای کوچکی از سوریه و شوروی می شود، زندگی می کنند (طبقه بندی نشده) اگر چه کردها از نظر جمعیت در منطقه خاورمیانه در درجه چهارم قرار دارند (بعد از عربها، ترکها و ایرانیها)، اما به دلایل زیر هنوز به یک استقلال منطقه ای نرسیده اند:

- بافت قبیله ای، مختلف بودن در مذهب و لهجه و موانع ملی از هر نوع اتحاد واقعی کردها جلوگیری کرده است، در نتیجه گروههای ناسیونالیست کرد به مستقل عمل کردن نسبت به یکدیگر گرایش پیدا کرده اند. (طبقه بندی نشده) - گروههای رقیب در ترکیه و ایران و عراق تقریبا همیشه قادر بوده اند که برای عقیم گذاشتن گرایشات خودمختاری و جدایی طلبانه متحد شوند. (طبقه بندی نشده) احتمال اینکه کردها در آینده قادر به کسب استقلال باشند ضعیف است زیرا:

- اگرچه کردهای ایران کنترل منطقه وسیعی از کردستان را عملاً در اختیار دارند، ولیکن دولت انقلاب اجازه نخواهد داد که کنترلش در زمینه هدایت سیاست خارجی، دفاعی، اقتصادی از دست برود. رهبران کرد فهمیده اند که با تجدید بنای ارتش، دولت اگر لازم باشد، با استفاده از زور و قدرت کنترل خود را بر منطقه حفظ خواهد کرد. علاوه بر آن، اکثر کردهای ایرانی ترجیح می دهند که با دولت مستقیما وارد جنگ نشوند و صحبت از تجزیه طلبی را کنار گذارند.

- دولت ترکیه استقلال سیاسی بیشتری به کردهای کشور خود نخواهد داد. اگرچه آنکارا احتمالاً آزادی بیشتری در زمینه فرهنگی به آنها می دهد.

- دولت عراق به استفاده ترکیبی از نیروی نظامی و رهبری اقتصادی به منظور کاهش رشد فعالیتهای مخالف در بین کردها ادامه می دهد.

- جامعه کردها در سوریه بیشتر از اقلیتهای کرد در کشورهای مجاور، جذب اجتماع محلی شده و فعالیت ضد دولتی به وسیله کردهای سوریه غیرمحتمل به نظر می رسد. (سری) اگر چه یک برخورد همه جانبه بین کردها و دولت انقلابی ایران در آینده نزدیک بعید به نظر می رسید، ولیکن کوشش دولت برای توسعه کنترل خود در منطقه منجر به درگیریهای جدی در اواخر ژوئیه (اوایل مرداد) شد. فعالیتهای چریکی، به خصوص به وسیله کردها در ایران و عراق احتمالاً ادامه پیدا خواهد کرد.

در درازمدت امکان درگیری جدی تر بین کردها و دولتهای کشورهای مربوطه احتمالاً به دو عامل بستگی دارد: «اینکه اتفاقات آینده، اول کنترل دولت را آنقدر ضعیف کند که کردها بتوانند پافشاری برای خودمختاری بیشتر نماید، دوم اینکه تا چه حد جامعه کردها قادر به دریافت کمک خارجی مثل کمکی که ایران به کردهای عراقی قبل از مارس 1957 کرد، باشند. (خیلی محرمانه) روسها بدون شک می خواهند با

ص: 728

استفاده از نارضایتی کردها، حکومتهای همسایه را که طرفدار روسیه نیستند، تحت فشار قرار دهد. آنها به خاطر تمایلشان در پرهیز از خراب کردن روابطشان با این کشورها از فراهم آوردن حمایتهای مستقیم و در سطح بالا از چنین اقلیتهایی، منع شده اند. در عین حال روسها ممکن است با چشم پوشی از انتقال تجهیزات روسی به افراد ثالث، به طور غیرمستقیم کردها را حمایت کنند. چون اکثر رهبران کردهای مخالف روابط خوبی با احزاب کمونیست طرفدار روسیه دارند، این امر نسبتا آسان به نظر می رسد. بدین وسیله آنها امیدوارند که ناآرامی فزاینده را در ایران تقویت کرده و مشکلاتی برای دولت بعث عراق که سریعا به سوی ضد شدن روسی پیش می رود، به وجود آوردند. این گونه اعمال به روسها کمک خواهد کرد تا قدرت آنها را در به وجود آوردن مخالفت بین اقلیتهای روسیه تضعیف نماید.

برداشتهای اصلی سوابق سابقه قومی جمعیت زبان دین بافت اجتماعی موقعیت اجتماعی و اقتصادی ظهور ناسیونالیسم کردی مسئله کردها و سیاست دولت ایران مواضع و سیاستهای دولت مواضع کردها، گروهها و رهبران همکاری با کردهای همسایه عراق مواضع و سیاستهای دولت سازمانها و رهبران کرد ترکیه مواضع و سیاستهای دولت پایداری کردهای تجزیه طلب سوریه شوروی مواضع و سیاستها در قبال کردها در کشورهای همسایه مواضع در قبال کردها در شوروی نتیجه ضمیمه

ص: 729

بیوگرافیهای انتخاب شده نظری کلی بر مسئله کردها سابقه:

از زمانهای قدیم کردها در مناطقی کوهستانی از جنوب شرقی ترکیه و در امتداد شمال عراق تا شمال غربی ایران و در قسمتهایی از مناطق دست نخورده در شمال سوریه و جنوب شوروی زندگی می کنند.

جمع مساحت منطقه کردنشین برابر 000/287 کیلومتر مربع است. کردها هرگز قادر نبوده اند که یک هویت رسمی سیاسی پیدا کنند. اگرچه سالها تلاشهای ناموفقی در این زمینه داشته اند. معهذا از نظر تاریخی این منطقه کردستان نامیده شده است. گروههای کوچکی هم از کردها به مناطق بهتری از نظر اقتصادی مهاجرت کرده اند، یا به وسیله دولتهای کشورهای مربوطه به نقاط دیگر انتقال داده شده اند.

(طبقه بندی نشده)

ریشه نژادی

عقیده عمومی بر آن است که کردها ریشه های قبایل هندی - اروپایی هستند که احتمالاً حدود 000/4 سال پیش در منطقه کردستان سکنی گزیده اند. کردها طبق گفته بعضی تاریخدانان خودشان را اشتباها از ریشه قبایل نینوا که در 612 سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند و 62 سال بعد به وسیله فارسها شکست خورده اند، می دانند. از نظر جسمی کردها در مناطق مختلف به علت قرنها اختلاط با سایر اقوام فرق می کنند. آنها کلاً به عنوان یک نژاد جدا و مشخص شناخته می شوند. (طبقه بندی نشده)

جمعیت کردها

اکثر تخمینها درباره جمعیت کردها بین 56/9 تا 4/12 میلیون می باشند. 4 تا 6 میلیون در ترکیه، 10 درصد جمعیت کشور 8/2- تا 5/3 میلیون نفر در ایران، 10 درصد جمعیت کشور -5/2 میلیون نفر در عراق، 20 درصد جمعیت کشور-000/250 تا 000/300 نفر در سوریه، 5 درصد جمعیت کشور - 000/100 در شوروی. منابع کردی جمعیت کردها را حدود 16 میلیون نفر تخمین می زنند که زیاد به نظر می رسد و احتمالاً برای توجیه خواسته های خودشان می باشد. (طبقه بندی نشده) اگر چه اکثر کردهای ترکیه در مناطق کوهستانی در شمال شرقی کشور سکنی دارند، ولی تعدادی هم در منطقه مرکزی آناتولی پیدا می شوند. علاوه بر این چند صد هزار از کردهای ترکیه در جستجوی شغل به آنکارا و استانبول مهاجرت کرده اند. (طبقه بندی نشده) کردها در ایران عمدتا در مناطق کوهستانی شمال غربی کشور حضور دارند، ولی در حدود 000/300 نفر کرد هم در مناطق کوهستانی در شمال شرقی مشهد و در امتداد خط مرزی با شوروی سکنی دارند. کردها همچنین در جنوب غربی خرم آباد، نزدیک شیراز و نزدیک بیرجند در شرق استان خراسان و در جنوب زاهدان در استان سیستان و بلوچستان زندگی می کنند. همچنین تعدادی از کردها در تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران زندگی می کنند. اگرچه هیچ ارقامی در این مورد در دسترس نیست.

(طبقه بندی نشده)

ص: 730

اکثر کردهای عراقی در مناطق کوهستانی شمال آن زندگی می کنند، اگرچه تعدادی هم در امتداد رود تیگریس در شمال موصل، در امتداد رود تیگریس در جنوب شرقی بغداد و در بغداد پیدا می شوند.

شهرهای متعدد بزرگی در شمال عراق وجود دارد و شهر سلیمانیه عمدتا کردنشین است. یک طرح موافقتنامه دولت عراق با کردها که بعد از 1975 وضع شد، اسکان کردها را در منطقه جنوب بغداد اجباری کرد، اگرچه تاکنون اکثر آنها اجازه بازگشت به شمال را دریافت کرده اند. (خیلی محرمانه) اکثر کردهای سوریه در قسمت شمالی کشور در امتداد مرز ترکیه و در ناحیه شمال شرقی «جزیره» بین ترکیه و عراق قرار دارند. تقریبا 000/30 کرد سوری در دمشق زندگی می کنند. (خیلی محرمانه) اکثر کردهای اتحاد جماهیر شوروی در جمهوری ارمنستان، گرجستان و آذربایجان زندگی می کنند.

در سال 1944 براساس یک پیش بینی در مورد حمله شوروی به ترکیه، تعداد زیادی از اقلیت کردها در ناحیه مرزی گرجستان و ترکیه و همچنین تعدادی از مسلمانان گرجستان و تعدادی از ارامنه که در امتداد مرز ترکیه زندگی می کردند، به نواحی مرکزی آسیایی روسیه منتقل شدند. (خیلی محرمانه)

زبان

زبان کردی مهمترین عامل موروثی فرهنگی کردها می باشد. تقاضای کردها مبنی بر رسمی کردن زبان کردی در مناطق کردنشین همیشه باعث برخورد با دولتهای مختلف می شده است. در ترکیه مثل ایران قبل از انقلاب آموزش زبان کردی در مدارس ممنوع شد.برخلاف ترکها، ایرانیها اجازه چاپ کتابهای کردی و برنامه رادیویی به زبان کردی را داده اند. بعد از سقوط شاه کردها در ایران زبان کردی را زبان رسمی در شهرهایی از قبیل سنندج، مهاباد و کرمانشاه اعلام کردند و طبق گزارشات زبان کردی نیز در مدارس تدریس می شوند. اخیر نشانه هایی است که در عراق دولت بعثی مشغول بررسی دادن آزادیهایی در مورد زبان به کردهاست و اجازه توسعه رادیو و تلویزیون به زبان کردی را در آینده خواهد داد. اما حدودا تا 2 سال پیش دولت تلاش خود را برای کاهش آموزش زبان کردی در مدارس مناطق کردی و مطالعات کردی در دانشگاهها افزایش می داد. کردهای مقیم شوروی مجاز به استفاده از زبان کردی در مدارس، برنامه های رادیویی و روزنامه ها می باشند. (خیلی محرمانه) زبان کردی متعلق به شاخه ایرانی زبانهای هندی اروپایی است و به زبانهای فارسی، بلوچی و پشتو بستگی دارد. به وسیله یک محقق به عنوان یک «زبان ویژه، خواهر زبان فارسی، و شاید هم کهنه تر از آن دو» تعریف شده است. زبان کردی به دو لهجه تقسیم می شود. کورمانجی، که در نواحی شمال غربی کردستان صحبت می شود و کردی که در نواحی جنوب شرقی صحبت می شود. زبان زازا، که در قسمت مرکزی ترکیه، کردها به آن صحبت می کنند، بعضی وقتها به عنوان لهجه سوم نامیده می شود. اگر چه ممکن است یک زبان جداگانه باشد. در عراق کردها با لهجه سورانی صحبت می کنند که خیلی شبیه لهجه کردی می باشد. اختلاف لهجه ممکن است نقشی را که یک زبان به عنوان عامل اتحاد می تواند داشته باشد، از بین ببرد. در بعضی از نقاط کردستان زبان کردی چنان تحت تأثیر زبانهای مناطق مجاور قرار گرفته که فرهنگ لغت آنها بیشتر شبیه ترکی، عربی یا فارسی است. (طبقه بندی نشده) مشهورترین فرم نوشتن کردی ادبیات منتشره به کردی (یا سورانی) است که بر پایه لهجه سلیمانیه استوار است و یک متن شناخته شده عربی به کار می برد. نوشته های هم به لهجه کورمانجی منتشر شده

ص: 731

است که به وسیله الفبای رومی (لاتین) نوشته شده است. کردهای اتحاد شوروی عمدتا از متون سیریلیک و رومی استفاده می کنند. (طبقه بندی نشده)

دین

اگرچه اکثر کردها سنی شافعی هستند، ولیکن دین هم یکی از عوامل جدایی کردها بوده است. بسیاری از کردها درویش مسلک هستند و در گرایش صوفیگری نیز قبایل مختلف طرق متفاوتی در پیش گرفته اند. در بسیاری از قبیله ها، رهبران مذهبی دارای رهبری منطقه ای نیز هستند و در نتیجه تفاوتها قبیله ای افزون گشته است. در ایران و عراق در مناطقی که بعضی از کردها شیعه هستند، اختلافات مذهبی ترکیبات بیشتری داشته است. تقریبا همه کردهای کرمانشاه و ایلام شیعه هستند. کردهای شمال، کردهای جنوب را که شیعه هستند کرد حساب نمی کنند و از آنها به عنوان فار (ایرانی) یاد می کنند. کردهای شوروی از فرقه های سنی و شیعه و یزیدی هستند. گروههای کوچکی از کردهای مسیحی یا یهودی هستند که وضع فعلی آنها زیاد مشخص نیست. (خیلی محرمانه)

بافت اجتماعی

قبیله ای زندگی کردن نیز باعث عدم اتحاد بین کردها شده است. در طی قرنها قبیله بوده است که بیشترین بیعت را به دست آورده است. حتی کردها هویت و وابستگی قبیله ای خود را برای سالها حفظ کرده اند. این چنین وفاداری به قبیله و انزوای کوهستانی کردها باعث برخورد قبیله ها و شک و ظن دوطرفه بین قبایل کرد شده است، که تا به امروز ادامه دارد. مثلاً در قیام کردهای عراق در اوائل 1960 برخی قبیله های کرد بر علیه دولت عراق و برخی دیگر بر علیه کردها جنگیدند و حتی برخی گاهی بر علیه و زمانی بر له دولت بودند. برخی از قبایل به وسیله این عمل که یکی از شعباتش بی طرف بماند و یا به نفع یکی از دو طرف وارد عمل شود، موقعیت خود را مستحکم کردند. (خیلی محرمانه) به طورکلی همیشه کردها از اینکه تحت کنترل دولتمردان دولت مرکزی قرار بگیرند، خودداری کرده اند؛ و در عوض برای راهنمایی و حمایت به رهبران قبیله ای خود مراجعه کرده اند، آنها رهبران قبیله ای خود را آقاس خطاب می کنند و همیشه از آنها پیروی می کرده اند. آقاس اکثر وقت خود را به مذاکره یا تخاصم با دولتها و یا سایر قبایل و یا تجارت بین قبایل یا اداره امور مشترک بین قبایل در مواقع وجود اتحادهای قبیله ای و همچنین حل دعواهای درون قبیله ای، می گذراندند. قبایل در ازای رهبری آقاس ها که بسیاری از آنان ملاکان ثروتمند بودند با سهیم کردن ایشان در محصول به دست آمده از زمین قبیله یا از طریق اعانات مستقیم به صورت هدایا، آنها را یاری می نمودند.

در بعضی موارد که قبیله نسبت به زمین مورد استفاده خود جز حقوق سنتی چرا در آن حق دیگری نداشته، آقاس ها قادر بودند که تملک حقوقی زمینهای قبیله را به دست آورده و بدین وسیله از درآمدهای خود حفاظت و مالکیتهای بزرگی را در ضمن این کار کسب کرده اند. (طبقه بندی نشده) اطلاعات راجع به قبایل مختلف کرد در خارج از عراق کم و یا خیلی قدیمی هستند. در عراق مهمترین قبایل کرد عراق عبارتند از: بارزانی، طالبانی و جاف. از نظر تاریخی قبیله بارزانی جنگجوتر و مستقل تر از سایر قبایل است. کردهای بارزانی بیشتر در شمال عراق و در اطراف دهکده بارزان نزدیک مرز ترکیه

ص: 732

مستقر هستند و بیشتر به کشاورزی مشغولند. آنها مدتها با سایر قبایل و کوچ نشینان که به چراگاههای آنها آمده اند، جنگیده اند و دولت نیز در جنگ با بارزانیها از اینگونه کوچ نشینان و قبایل کمک گرفته است.

ملامصطفی بارزانی از اواخر سالهای 1930 تا زمان مرگش در اواخر 1979 رهبر بدون چون و چرای بارزانیها بوده است. (خیلی محرمانه) بعضی از اعضای قبیله طالبانی در دهکده های شمال غربی خانقین ساکن هستند، در حالی که اکثریت قبیله در منطقه ای در اطراف کرکوک زندگی می کنند. یک دسته از طالبانیها که مانند بارزانیها ساکن هستند و به کشاورزی مشغولند از طرفداران جلال طالبانی تشکیل شده اند که مدت مدیدی بر سر مسئله رهبری نهضت کردها با ملامصطفی بارزانی به نزاع پرداخته است. سایر دسته های قبیله طالبانی توسط شخصیتهای مختلف رهبری می شوند. (خیلی محرمانه) گفته می شود که قبیله جاف بزرگترین قبیله کردهاست. جافها در مناطق دیالا، کرکوک و سلیمانیه در عراق زندگی می کنند. جافها تا اواخر 1960 که توسط دولت ایران جلوگیری شد، در هنگام تابستان برای چرای تابستانی به ایران مهاجرت می کردند. از اواخر سالهای 1960 جافها به قبیله ساکنی تبدیل شدند.

در 1970 قبیله جاف در مقابله بین حکومت وقت و بارزانی خنثی محسوب می شد. (خیلی محرمانه) امروزه اگرچه کردها در منطقه های خود ساکن شده اند، ولیکن هنوز غرور قبیله ای. مهم محسوب می شود. نقاط اختلاف بین آنها بر سر مناطق چراگاهی و طرفین ازدواج است. شواهدی در دست است که پیوندهای بین قبیله ای در حال ضعیف شدن است. یک خانواده حاکم ممکن است به صورت سنتی کنترل بعضی از دهکده ها را در اختیار داشته باشد، ولی دیگر نظم اجتماعی معمول کنترل کامل را اجازه نمی دهد.

از نقطه نظر اقتصادی هویتهای قبیله ای در مناطق شهرنشین کمتر اهمیت دارد. اگرچه تعلقات به یک قبیله خاص ممکن است هنوز بعضی از مزیتها را به دنبال داشته باشد، اما خیلی از کردهایی که بهتر تحصیل کرده اند با عوامل بالاتر از نسبهای کردی شناخته می شوند تا وابستگیهای ویژه قبیله ای. کردهای چپی، رهبران قبیله ای ثروتمند و افراد مذهبی و تجار کرد را متهم کرده اند که مقدمات سرکوب کردهای فقیر را فراهم کرده اند. (طبقه بندی نشده) در ایران اصلاحات ارضی شاه طبقه فئودالهای مهم را از بین برده و نفوذ رهبران قبایل و خانها را به مقدار زیادی کم کرده است. کردهای سایر کشورها نیز حمایت سنتی مالی خود را از رهبرانشان قطع کرده اند. در حالی که کردهای جوانی مانند آنهایی که در اطراف و اکناف کردستان سنتی زندگی می کنند و هنوز هویت قومی خود را حفظ کرده اند، خیلیها از قبایل سنتی قدیمی جدا شده اند. اثر این تغییرات به همراه سیاست دولتهای مختلف در جهت انقیاد کردها تحت سلطه یک قدرت مرکزی، قدرت سیاسی رهبران سنتی کردها را کم و در بعضی موارد نابود کرده است. (خیلی محرمانه)

موقعیت اقتصادی و اجتماعی

سالها آشوب و مقاومت در مقابل سلطه مرکزی و سهل انگاری دولتهای مختلف و مناطق کوهستانی مانع گسترش بهداشت عملی نوین و تعلیمات جدید در بین کردها شده است. طریقه سنتی زندگی بدوی که به وسیله اکثر کردها اتخاذ شده، موقعیت کمتری جهت تحولات اقتصادی ایجاد کرده است. اما در سالهای اخیر بعضی از دولتها اگر نه به هیچ دلیل دیگر، برای دلایل امنیتی به لزوم تحولات اقتصادی در منطقه

ص: 733

کردنشین پی برده اند. طبق قانون اصلاحات ارضی سال 1970 سرزمینهای بزرگ کردها برای تحویل به دهقانهایی که روی آنها کار می کردند، خرد شد. از زمان پایان آشوب کردها در عراق در سال 1975 دولت بعضی از کردها را از مناطق کوهستانی دور افتاده به دهکده هایی که براساس نمونه هایی مدرن ساخته شده و از امکانات برق و آب و بهداشت برخوردار است، منتقل کرده است. در شوروی زندگی در مجموعه های دهکده ای امنیت بیشتری برای کردها نسبت به موقعیت بدوی قبلیشان به همراه داشته است، ولی این به قیمت روش زندگی سنتی آنها تمام شده است. (خیلی محرمانه) اگر چه هنوز بعضی از قبایل بدوی مهاجر کرد وجود دارند، ولی اکثر کردها در حال حاضر کشاورز شده اند. علیرغم استفاده از متدهای سنتی کشاورزی و لوازم قدیمی و مشکلات زمین، گفته می شود که کشاورزی کردها نسبتا تولیدی بوده است. در جاهایی که شرایط اجازه دهد، تنباکو مهمترین محصول است. (طبقه بندی نشده) در خاورمیانه سطح بی سوادی در بین کردهای میانسال بسیار بالاتر از حد معمول است. معهذا در طی چندین دهه اخیر سطح علمی کردها در بین طبقه مرفه کردها پیشرفته است. تقریبا همین گروه مرفه شهرنشین بودند که قیام ناسیونالیستی که منجر به جمهوری مهاباد شد را برپا کردند و از آن به بعد نقش مهمی در نهضتهای ملی کردی ایفا کردند. فارغ التحصیلهای دانشگاهی در خاورمیانه، اروپای غربی، و آمریکای شمالی و تحصیلکرده های کرد، مایل به ترک مناطق کردنشین و رفتن به مناطق شهری و حتی خارج از کشور برای پیدا کردن کار می باشند. در شوروی برخی از کردهای تحصیلکرده شهرنشین در روزنامه نگاری تدریس می کنند و در بعضی مواقع در دولت محلی سهیم هستند. (طبقه بندی نشده)

ظهور ناسیونالیسم کردی

تاریخ اولیه کردها مطالب اندکی در مورد اتحاد کردها یا هم پیوستگی ملی ثبت کرده است. اگرچه در بعضی مناطق امارات ناپایدار کردی ایجاد شده است. قبایل منفردی که بین امپراطوریهای رقیب ترکیه و ایران واقع بودند خود را در صف یکی از طرفین قرار می دادند و اغلب با یکدیگر می جنگیدند. در اوائل قرن هفدهم بالاخره ناآرامیهای بین ترکیه و ایران به ثبات انجامید و سه چهارم کردها تحت کنترل عثمانیه در ترکیه و بقیه تحت کنترل سلسله صفوی در ایران قرار گرفتند؛ اما تلاشهای چندی که در جهت نفوذ در کردستان و یا سرکوب آنجا صورت می گرفت، موفق نبود. علیرغم یک سری طغیان در اوائل قرن نوزدهم، هیچ علامتی دال بر اینکه قبایل کرد تشکیل ملتی را بدهند، دیده نشد. اولین مظهر ملی گرایی سیاسی کردهای شورشی بود که در سالهای 1880 به رهبری عبیداللّه سمینانی صورت گرفت که غرض آن اتحاد مردم کرد امپراطوریهای ترکیه و ایران در قالب یک کشور بود. اما زمانی که هر دو امپراطوری به قصد حذف این تهدید مشترک با یکدیگر همکاری نمودند. این شورش به شکست انجامید. (طبقه بندی نشده) درست در سالهای قبل از جنگ جهانی اول، روشنفکران کرد انجمن سری ناسیونالیست کرد را بنا نهادند، ولی ناسیونالیسم مدرن کردها تا پایان جنگ شکل نگرفت. قول استقلال داخلی که به دنبال شکست ترکیه داده شد، امید اهالی غیر ترک عثمانیه، از جمله کردها، را در مورد اینکه آنها قادر خواهند بود سرزمینشان را کنترل کنند، افزایش داد.طبق قرارداد متارکه اوت 1920 که بین ترکیه و قدرتهای وقت صورت گرفت، وجود جامعه مجزای کردها شناسایی شد و حق استقلال موقتی کردستان که امروز قسمتی

ص: 734

از جنوب شرقی ترکیه را تشکیل می دهد به رسمیت شناخته شد. (طبقه بندی نشده) به هر حال قرارداد متارکه هرگز مورد تصویب قرار نگرفت و در ژوئیه سال 1923 معاهده توازن که اقلیت کردها را نادیده می گرفت، جایگزین آن شد. «کردستان جنوبی» استان موصل عثمانی - که در زمان خاتمه جنگ تحت کنترل انگلستان بود - قسمتی از استان جدیدالتأسیس عراق شد که تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت. باقیمانده کردستان تحت کنترل ترکیه و عراق قرار گرفت و قسمتهایی هم در سوریه و شوروی قرار گرفت. (طبقه بندی نشده) کردهای ایران در طول جنگ، اوقات بهتری را گذراندند. دولت رضاخان که بعدا شاه پهلوی شد، با سرکوب قبیله به قبیله به وسیله اسلحه و یا دوز و کلک یک ملیت متحد جدیدی را بنا نهاد. او رهبران با نفوذ کرد را مجبور به اقامت در تهران یا جاهای دیگر کرد. آشوبهای سالهای 1920، 1926 و 1930 به رهبری آقا اسماعیل، معروف به سیمیتقو، از قبیله شیکاک، سرکوب شد. از طرف دولت ایران تلاشهایی صورت گرفت تا زبان فارسی در بین کردها رایج شود و لباسهای مدرن غربی بجای لباسهای سنتی کردها مورد استفاده قرار گیرد. یک شورش در سال 1931 به رهبری شیخ تافر از قبیله حمدان با شدت سرکوب شد و سپس دولت با مقداری واقعیت اعلام کرد که هیچ مسئله ای در مورد کردها ندارد. (طبقه بندی نشده) در عراق شورش شیخ محمود در سلیمانیه در سال 1919 به وسیله انگلستان سرکوب شد. شورش دیگری در سال 1923 توسط شیخ محمود که خود را شاه کردستان جنوبی خواند، یک بار دیگر سرکوب شد، ولی این شورش حق آموزش زبان کردی در مدارس را به دنبال داشت. حقی که در معاهده ملیتهای تحت قیمومیت انگلستان در سال 1925 ذکر شد. اگرچه سیاست خارجی بریتانیا مخالف تمایلات تجزیه طلبانه کردها نبود ولیکن کشف نفت در جنوب ایران و امکان پیدایش نفت در شمال عراق عملاً بر علیه حمایت بریتانیا از کردستان مستقل عمل کرد. کشف نفت در سال 1927 در منطقه کرکوک که امتیاز آن به آمریکا و اروپاییها داده شد، عملاً تمایلات غربیها را برای حمایت از جنبش استقلال طلب کرد متوقف کرد. (طبقه بندی نشده) عراق که در سال 1930 استقلال یافت، در سال 1932 به منظور کسب عضویت در جامعه ملل، قانون حفاظت از جامعه کردها را وضع کرد. اما در همان سال، تلاشهای دولت جهت تحکیم کنترل خود بر مناطق شمالی، شورشی را که به رهبری ملامصطفی بارزانی هدایت می شد، سرکوب کرد. حملات هوایی به وسیله انگلستان که حضور نظامی خود را بعد از استقلال عراق حفظ کرده بود، ملامصطفی و حامیانش را مجبور کرد که به ترکیه عقب نشینی کنند. بارزانیها دوباره در سال 1943 قیام کردند و تا هنگامی که ملامصطفی در سال 1945 به ایران گریخت، مطیع نشدند. (طبقه بندی نشده) اشغال ایران در سال 1941 توسط روسیه و انگلستان، برای کردها این فرصت را پیش آورد که تنها ایالت کردستان مستقل را در سالهای اخیر تشکیل دهند. در مدتی بیش از چهار سال و در مناطق اشغالی روسها که کردستان هم شامل آن می شد، آذربایجانیها و کردها که هر دو در طی دوره اشغال علیه دولت مرکزی قیام کرده بودند، به طور مؤثری خود را اداره کردند. در دسامبر 1945، هر دو گروه (ناسیونالیسم) ملی گرا اعلام جمهوریهای مستقل کردند: جمهوری دمکراتیک آذربایجان (ایران) و جمهوری دمکراتیک مهاباد. رئیس جمهور کردستان «قاضی محمد» بود که از قیام 1941 رهبری کمیته را در اختیار داشت و بر منطقه حکمرانی می کرد. تنها حضور واحدهای نظامی روسی بود که مانع برقراری مجدد کنترل ایرانیها بر

ص: 735

منطقه می شد و هنگامی که روسها در می 1946 با اکراه و طبق معاهده ای که شامل ایران هم می شد از منطقه عقب نشینی کردند، هر دو جمهوری سقوط کرد. قاضی محمد و عده ای دیگر از رهبران کرد اعدام شدند و ملامصطفی بارزانی که فرمانده قوای نظامی جمهوری بود به عراق و سپس به شوروی فرار کرد و مدت 11 سال در آنجا بود.(طبقه بندی نشده) دهه ای که به دنبال سقوط جمهوری مهاباد بود، نسبتا آرام بود، زیرا دولتهای ایران و ترکیه در جهت خلع سلاح و مقهور ساختن کردهای خود عمل کردند. این دوره آرامش، یک قیام دیگری در سال 1960 در ترکیه را به دنبال داشت، هنگامی که ترکها از عدم ثبات سیاسی که به دنبال سرنگونی دولت به وسیله نیروهای مسلح ترکیه تشدید شد، استفاده کرده و علیه سیاستهای سرکوبگرانه دولت به طور مسلحانه تظاهرات کردند؛ اما ارتش برای سرکوب شورش اعزام شد. (طبقه بندی نشده) در عراق امتناع دولت از پذیرفتن تقاضاهای اکراد، منجر به یک درگیری شد که مدت 14 سال و به همراه آتش بس های گاه به گاه طول کشید. در مدت کوتاهی بعد از به قدرت رسیدن عبدالکریم قاسم در سال 1958، مراجعت ملامصطفی از اتحاد شوروی به عراق منجر به یک جنگ ناگهانی بین بارزانیها و سایر قبایل کرد شد. اگرچه ملامصطفی تسلط خود را بر اکثر مردم کرد گسترش داد، اما قاسم، از ترس اینکه بارزانیها بیش از حد قدرتمند شوند، شروع به کمک به دشمنان سنتی ملامصطفی کرد. خصومتها در سپتامبر 1961، هنگامی شروع شد که دولت در رابطه با حمله ای به نیروهای مسلح از طرف یک قبیله وابسته با بارزانیها، پناهگاههای سنتی بارزانیها را بمباران کرد. (طبقه بندی نشده) مراجعت ملامصطفی به عراق، شروع یک اقدام موفقیت آمیز در جهت کنترل حزب دمکرات کردستان بود که یک سازمان سیاسی مهم در جنبش کرد محسوب می شود. این حزب در 1946 در ایران از باقیمانده سازمانهای سیاسی قبل از جنگ به وجود آمد و در سازماندهی و ساختمان آن نفوذ قابل توجهی از کمونیسم مشهود بود (کمیته مرکزی و پولیت بورو). علیرغم قیمومیت شوروی بر این حزب، کنترل حزب بیشتر به دست کسانی بوده است که استقلال کردها بیشتر برایشان مطرح بوده تا یک انقلاب اجتماعی.

(طبقه بندی نشده) در سال 1959 ملامصطفی اعضای جناح طرفدار کمونیستها را از حزب بیرون کرد و جهت گیری حزب را به سمت راست سوق داد. بهر صورت حزب اساسا به صورت سازمانی درون شهری با بیشترین جاذبه اش در بین تحصیلکرده های بریده از قبیله، باقی ماند. در سال 1964 اغلب رهبران نظامی حزب، شامل جلال طالبانی و ابراهیم احمد، معاون حزب، در جهت برکناری بارزانی از رأس حزب تلاش کردند، اما توسط حامیان قبیله ای بارزانیها مجبور به فرار شدند. از قرار معلوم سالها بعد، دولت عراق در تلاشی جهت تضعیف بارزانیها به جناح طالبانی کمک مالی کرد. (طبقه بندی نشده) در طی سالهای 1961 تا 1970 دولت (عراق - مترجم) چندین تهاجم را علیه کردها بنا نهاد (آغاز کرد)، اما به دلیل عمده که ایران مایل بود به کردها کمک کند و اجازه بدهد که سرزمینش برای حمایت و تجهیز آنها مورد استفاده قرار گیرد، موفق به سرکوب نیروهای تحت رهبری بارزانی نشد. شاه علیرغم تجربه ایران در مقابل اقلیت کرد خودش، حمایت از کردهای عراق را به عنوان وسیله ای برای مهار یک همسایه سوسیالیست طرفدار شوروی تلقی کرد. هم کردها و هم ارتش عراق که بارها تا حدود 80 درصد نیروهای خود را علیه شورش به کار برده اند، خسارات زیادی متحمل شدند. بازوی نظامی حزب

ص: 736

دمکرات کردستان، پیشمرگه ها، نیروهای اصلی رزمنده کردها را تشکیل می دهند. (طبقه بندی نشده) در سال 1970 با توجه به این که درگیریهای شمال موجب سقوط دولتهای مختلف شده بود، دولت بعث عراق تحت ریاست صدام حسین موافقتنامه صلحی با ملامصطفی امضا کرد که به موجب آن امتیازاتی به بارزانیها و حزب دمکرات کردستان داده شد. این امتیازات از امتیازات قبلی بهتر بوده و آنها را همچون عربهای عراق آزاد و متساوی الحقوق کرد.

برنامه های فرهنگی و اقتصادی برای رفاه کردها پیاده شد. از همه مهمتر قول خودمختاری در مناطق کردنشین به کردها داده شد. یک سرشماری رسمی صورت گرفت تا مناطق کردنشین مشخص شود.

(طبقه بندی نشده) در خلال چهار سالی که قرار بود این موافقتنامه اجرا شود، طرفین نتوانستند در اجرای آن به توافق برسند. این موافقتنامه سپس با ایجاد اختلاف بر سر ایالت نفت خیز کرکوک نقض شد و کردهای عراق را متهم کردند که می خواهد طوایف عرب را در مناطق کردنشین سکونت داده و با اعطای حقوق فرهنگی و به سایر اقلیتهای منطقه، آن منطقه را از سلطه کردها خارج نماید. کوششهایی که برای قتل بارزانی و پسرانش صورت گرفت، این مطلب را که دولت در نظر ندارد به قرارداد احترام بگذارد، تأیید کرد. (طبقه بندی نشده) کردها یک قانون خودمختاری را که به صورت یکجانبه به وسیله دولت در مارس 1974 به تصویب رسید که در حقیقت کنترل دولت مرکزی را بر تمامی منطقه کردنشین باز می گرداند، به این عنوان که این قانون از پیمان 1970 تخطی می کند، رد کردند. در همان ماه جنگ بین کردها و دولت عراق شروع شد و مدت یک سال طول کشید. اما در اواخر سال 1974، هنگامی که واحدهای نظامی ایران در حوادث مرزی با واحدهای نظامی عراق به طور فزاینده ای درگیر شدند، نظر شاه در مورد منافعی که ادامه حیات از کردهای عراق به دنبال دارد، به طور وضوح عوض شد. در اینکه رهبران ایران واقعا مایل بودند که کردها به یک پیروزی تمام عیار برسند، تردید وجود دارد. هدف اصلی او این بود که عراقیها را آنقدر مشغول نگهدارد، تا اینکه آنها نتوانند در خط مشی او در خلیج فارس مداخله کنند. ظاهرا متوجه شد که پیروزی کردها خطر بیشتری برای یکپارچگی و امنیت ایران در بر دارد تا پیروزی دولت عراق. (طبقه بندی نشده) در نتیجه، ایران و عراق در مارس 1975، در طی معاهده الجزیره بر سر تعیین سرحدات و مرزهای آبی و برقراری امنیت و اعتماد دوجانبه در طول مرزهای مشترکشان به منظور پایان دادن به تمامی خرابکاریهایی که از جانب طرفین صورت می گرفت، توافق کردند. در موافقتنامه های دنباله قرارداد الجزیره، عراق چندین امتیاز، چه سیاسی و چه ارضی به ایران داد. عراق مدت مدیدی اعراب و بلوچها را به مقاومت در مقابل شاه تشویق کرده بود و ادعا می کرد که استان خوزستان ایران از سرزمینهای اعراب است. دولت بعثی تمامی ادعاهای خود را در مورد خوزستان پس گرفت و با این مورد که مرز آبی خط وسط شط العرب باشد، موافقت نمود. همچنان به اینکه ترتیبات مرزبندی در امتداد مرزهای خشکی با ایران باشد، رضایت داد. ایران در عوض کمک به کردها را متوقف کرد. عراق در مقابل این امتیازها توانست بر سر خاتمه دادن شورشهای کردی و تهدید دخالتهای خارجی به توافق برسد. (طبقه بندی نشده) از پایان جنگ در مارس 1975، هوشیاری نظامی عراق و برنامه های جذبی اقتصادی آن در مقابل اقلیت کرد، سطح فعالیتهای ضد دولتی را دریک حداقل حفظ کرده است. اگرچه وقایع و تلاشهایی جهت سوءقصد به کردهایی که با دولت همکاری می کنند، صورت گرفته است بین 90000 تا 000/250 کرد،

ص: 737

بعد از سقوط جبهه کردها به ایران گریختند، ولی تا پایان سال 1975، اکثر پناهندگان از فرصت عفو عمومی استفاده کرده و به عراق بازگشتند. اگرچه بارزانی عراق را ترک کرد و در آمریکا تا هنگام مرگش در مارس 1979 در تبعید به سر برد، پسرانش ادریس و مسعود تلاش کرده اند که رهبری حزب دمکرات کردستان را به دست گیرند. (SNF).

کوشش ناسیونالیستهای کرد در ایران برای استفاده از سقوط شاه در اوائل سال 1979 منجر به درگیریهایی با قوای دولتی شد و برخی از نواحی کردستان ایران همچنان تحت نفوذ کامل کردها باقی ماند.

در همین زمان، احیای فعالیتهای مخالف کردها در ایران موجب افزایش احساسات و فعالیتهای کردها در ترکیه شده است.

در اواسط 1979 بالا گرفتن فعالیت ناراضیان در ایالتهای کردنشین عراق به چشم می خورد که در ضمن آنها برخوردهای کوچکی به طور متناوب بین گشتیهای ارتش عراق و چریکهای کرد روی می داد، اما در جنگ بین دو طرف افزایش چشمگیری پدیدار نگشته است. (SNF)

مسئله کردها و سیاست دولت ایران

مناطقی که به اسم کردستان نامیده می شود، سرزمینهایی را در پنج کشور ایران، ترکیه، عراق، سوریه و روسیه شوروی در برمی گیرد. بررسی سیاست این دولتها در قبال کردها و اقلیتهای کرد در این کشورها در زیر می آید. (طبقه بندی نشده) ایران از اواخر سال 1940 تا اوائل 1978 رژیم شاه قادر به آرام نگهداشتن نسبی کردها بود. این منظور از طرق زیر عملی گردید: حضور نظامی گسترده در منطقه کردنشین، مسلح کردن کردهای وفادار به حکومت، تبعید رهبران ایلی مظنون به فعالیت ضد حکومتی و توسعه امکانات اقتصادی و آموزشی در منطقه.

کردهایی که در مقابل هواداری از حقوق کردها به حمایت از ناسیونالیسم ایرانی پرداختند در زمره برجسته ترین طرفداران مصدق، نخست وزیر ایران در اوائل سالهای 1950 بودند. در زمان شاه عده رو به تزایدی از کردها نظر خود را تغییر داده و آینده خود را مرتبط با آینده ایران دانستند. (طبقه بندی نشده) بیش از 40 قبیله و کنفدراسیون کردی که در ایران وجود دارند سنتی قوی و مستمر در اختلاف و جنگ با یکدیگر داشته اند و رهبری واحدی که اکثریت قبایل وی را قبول داشته باشند، یافت نمی شود.

اصلاحات ارضی که در جهت تضعیف اقتدار رهبران قبایل قرار دارد بیش از هر ناحیه ایران در شمال غرب آن تأثیر و سرعت اجرا داشته است؛ هر چند که بعضی از رهبران قبایل که تصور می شده به دولت وفادارند، اجازه یافته اند که املاک وسیعی را حفظ نمایند. به علاوه نقل مکان بسیاری از کردها جوانتر و صاحب عزم بیشتر و تحصیلات بهتر به شهرها شماره رهبران آینده را کاسته و رفاه تعداد هرچه افزونتری از خانواده ها را در ارتباط با پیشرفت ایران قرار داده است. (طبقه بندی نشده) بخش بزرگی از انگیزه فعالیتهای کردی ضدرژیم شاه در سال قبل از سقوط او در ایران احتمالاً همان احساساتی بود که مخالفین دولت در سرتاسر کشور را تحریک نمود. اگرچه ناراحتی از اعمال ضد کردی

ص: 738

رژیم ممکن است، آن احساسات را تقویت کرده باشد. بسیاری از کردها، منجمله بعضی که با شورش کردها علیه دولت عراق زیاد موافق نبودند، از توافق شاه با بغداد در سال 1975 که به موجب آن کمک به کردهای عراقی خاتمه می یافت، به نحوی احساس کردند که به خود واگذاشته شده اند. با «عملیات سرکوبی» ارتش که متعاقبا در امتداد مرز ایران و عراق علیه کردها انجام گرفت این خشم فزونی یافت.

کردها که شدیدا خواهان خودمختاری بیشتر و دارای گروههای ثابت چریکی بودند، توانستند سریعتر از بقیه گروههای قومی از کنترل رو به ضعف مرکز استفاده جویند. (SNF)

مواضع و سیاستهای دولت

در فوریه 1979 وقتی که مهندس بازرگان زمام امور را به دست گرفت، دریافت که اتحادیه وسیعی از رهبران مذهبی، سیاسی و قبیله ای کردها که به خوبی مسلح بوده و به وسیله نیروهای چریکی و فراریان ارتش پشتیبانی می شوند، کنترل مناطق وسیعی از ناحیه شمال غربی کشور را در دست گرفته اند. در همان حال که رهبران دسته های کرد، نمایندگان دولت و رهبران محلی طرفدار خمینی برای کسب موقعیت جولان می دادند تشنجات به سرعت پا گرفت و چند رویداد خشونت بار اتفاق افتاد. (طبقه بندی نشده) مقامات دولتی و مذهبی از یک شهروند سرشناس سنندج به نام احمد مفتی زاده حمایت کردند، و در ماه آوریل او را تنها رهبر مذهبی و سیاسی کردها خواندند. آنها همچنین ظاهرا انتظار داشتند که رهبران مذهبی و سیاسی کرد شیعه بتوانند در مناطق خود قدرت را به دست گیرند. اما چنان که گزارش شد چند تن از محترمین شیعه پس از درگیریهایی با کردهای سنی ناراضی از منطقه فرار کردند.(SNF NC OC) دولت، که از شورش آشکار کردها، که مسلح به سلاحهای غنیمت گرفته شده از ارتش بودند می ترسید، هیئتهایی را برای تشویق کردها به مصالحه تعیین کرد. وعده های دولت جمهوری اسلامی به اینکه این منطقه در حد معتنابهی خودمختاری خواهد داشت، اگرچه در آرام کردن اوضاع سهیم بود، ولیکن فشار آنقدر بالا بود که منجر به درگیریهای شدیدی در سنندج و نقده شد. رویدادهای نسبتا جزئی ماه مارس موجب یک جنگ پنج روزه پرخونریزی بین سربازان دولتی و قوای نامنظم کردها در شهر سنندج و برخوردهایی در نقده آذربایجان غربی بین کردها و طرفداران خمینی در اواخر آوریل شدند. در اواسط 1979، طرفداران خمینی و قوای امنیتی هنوز در حال درگیری با رهبران کرد برای کنترل حکومتهای محلی و جمعیت منطقه بودند.

به خصوص حزب دمکرات کردستان به نظر می رسید که با جدیت سعی دارد که نفوذ و تعداد اعضای خود را - گاهی اوقات با اعمال زور - گسترش دهد تا در حد ممکن برتری خود را در منطقه کردنشین تثبیت نماید. (SNF) سیاست دولت بازرگان در مقابل کردها، حاکی از توانایی محدود تهران در اعمال قدرت خود می باشد.

دولت با پیشنهادهایی که برای مذاکره دارد و تأکیداتش بر اینکه قانون اساسی و قوانین جدید موجبات خودمختاری نسبی را فراهم می کنند، ظاهرا خواستار مهلت است. مقامات رسمی بارها اعلام کرده اند که تعلیم و تربیت به زبان کردی و حفظ سنتهای محلی آزاد خواهد بود و حتی زبان کردی در رادیو و تلویزیون و مطبوعات می توانند مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی به موجب پیش نویس قانون اساسی که در در 15 ژوئن منتشر شده شوراهای محلی حکومت «هر ده، شهر، منطقه یا استان» را در دست دارند. (SNF)

ص: 739

رهبران سیاسی و دینی بیم آن دارند که جنبش خودمختاری کردها، اقلیتهای دیگر ایران را نیز به خواستن چنان حقوقی تحریک کند؛ امری که می تواند موجب تجزیه کشور شود. در نتیجه آنها سعی نموده اند که با ممانعت از گسترش حزب دمکرات به مناطق دارای جمعیت از گسترش حزب دمکرات به مناطق دارای جمعیت مخلوط و سعی بر به رسمیت نشناختن موقعیت سیاسی رهبری آن به طور کامل و ظاهرا مسلح کردن ساکنان بی طرف یا ضد حزب دمکرات مناطق کردنشین، رشد را محدود سازند.

(SNF)

مواضع کردها، گروهها و رهبران

بسیاری از رهبران کرد نسبت به وعده و وعیدهای دولت بدبین هستند و می دانند که دولت مرکزی سرانجام مجبور به توسل به زور برای حفظ سلطه خود خواهد بود. سخنگویان کردها گفته اند که کردها خواهان استقلال نیستند و ترجیح می دهند که از طرق صلح آمیز به مقاصد خود برسند، اما می گویند که در صورت لزوم کردها برای حقوق خود جنگ نیز می کنند. خواستهای کردها که در یک راهپیمایی در 2 مارس اعلام شده، چنین است:

- کنترل منطقه ای که به وسیله عوامل تاریخی، اقتصادی و جغرافیایی تعیین شده و تصمیم درباره آن با یک رفراندم اتخاذ می گردد. این منطقه شامل استان کردستان و قسمتهای بزرگی از استانهای مجاور می شود.

- یک پارلمان کردی در منطقه که با آرای مردم انتخاب می شود و ضبط و ربط محلی تمام واحدهای دولتی، انتظامی و نظامی.

- استفاده از زبان کردی در مدارس و به عنوان زبان رسمی منطقه خودمختار.

- تضمین آزادی بیان، مطبوعات، مسافرت، کار و همبستگی.(SNF NC OC) به نظر رسید که عزالدین حسینی رهبر کردهای سنی در یک مصاحبه قبل از ملاقاتش با خمینی در اواسط می خواسته های اکراد را تا سطح تقاضای کنترل فعالیتهای فرهنگی و امور اقتصادی محلی و استفاده رسمی از زبان کردی و آزادی برای انتخاب خط سیاسی خود، کاهش داد. او به خصوص از تقاضای کنترل ارتش در منطقه دست برداشت، نکته ای که دولت نمی توانست با آن موافقت کند. مشخص نیست که آیا گزارش مطبوعات از این نظریات دقیق است و یا اینکه سایر رهبران کرد موافقت خواهند کرد یا نه، ولی به نظر می رسد که همه موافقت کرده اند که امور خارجه، دفاع ملی، بازرگانی و طرحهای عمده اقتصادی - که عبارت از اعطای امتیازاتی برای تحولات کردستان باشد- بایستی تحت کنترل دولت مرکزی باشد. (SNF NC OC) اخیرا رهبران متعدد و گروههای سیاسی از جانب کردها صحبت کرده اند. حزب دمکرات در حمایت از خواسته های اکراد خیلی فعال بوده است، ولی گستردگی ریشه های سازمانی و یا حامیان آن مشخص نیست. حزب دمکرات ایران با حزب دمکرات کردستان در عراق ارتباط کمی دارد. حزب دمکرات ایران با حزب کردستان عراق سازمان سیاسی اصلی در شورش کردها بود که به وسیله ملامصطفی بارزانی رهبری می شد.

حزب دمکرات کردستان ایران در زمان شاه غیرقانونی بود، اما بین دانشجویان در آمریکا و اروپا

ص: 740

طرفداری داشت. فقط از زمان سقوط شاه بوده است که این حزب یک سازمان سیاسی فعال شده است.

(SNF NC OC) اغلب رهبران حزب به نظر می رسد چپی هایی باشند که در روزهای آخر رژیم سلطنتی از تبعید برگشتند. دبیرکل حزب «عبدالرحمن قاسملو» که مدت 25 سال خارج از ایران زندگی کرده است، مهمتر از بقیه بوده است. او ادعا می کند که حزب دمکرات کردستان نماینده وجهه مشترک احساسات کردها می باشد و گفته است که مذاکرات با دولت به منظور کسب ضمانت خودمختاری در قانون اساسی اسلامی جدید لازم بوده است، از قرار معلوم قاسملو مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا به نظر می رسد که در موارد بسیار زیادی وفاداری خود را تغییر داده است و مایل است با دولت و رهبران مذهبی، که خیلی از کردها معتقدند آنها مایلند خواسته های کردها را بی جواب بگذارند، مذاکره کند.

قاسملو چندین سال در چکسلواکی زندگی کرده است و پیوندهای نزدیکی با حزب ایرانی کمونیست توده داشته است. (SNF NC OC) به نظر می رسد که شیخ عزالدین حسینی، روحانی اصلی سنی در مهاباد، پایتخت جمهوری کوتاه مدت کردستان، محبوبترین و بانفوذترین چهره مذهبی کردها می باشد. او چندین تلاش به منظور مذاکره با رهبران سیاسی و مذهبی اصلی دولت انقلاب را رهبری کرده است؛ اگر چه به طور عمیقی نسبت به خمینی و اهدافش سوءظن دارد.

در اواسط می1979، حسینی و سایر روحانیون کرد با خمینی ملاقات کردند. حسینی او را (خمینی) نسبت به خودمختاری کردها «بی علاقه» توصیف کرد. آنها با طالقانی، که قبلاً در همان سال با مذاکره، مصالحه ای بین کردهای مخالف و نیروهای طرفدار خمینی ترتیب داده بود، ملاقات کردند. (خیلی محرمانه) در اواسط سال 1979، رهبران کردها و حامیانشان عملاً با متن قانون اساسی جدید و روشی که مورد تصویب قرار گرفت، مخالفت کردند. کردها، مانند سایر اقلیتها، معتقدند که مواد مقرره در قانون اساسی در مورد خودمختاری منطقه ای و احترام به مسلمانان سنی خیلی ضعیف هستند. حسینی گفته است که مواد مقرره در قانون اساسی در مورد اقلیتها «تصورات کلی قدیمی با اسامی جدید» هستند و این استثناء که اسلام شیعی دین کشور است، محققا تحریکی برای برخوردهای فرقه ای می باشد. احمد مفتی زاده، رهبر کرد مطرح شده از جانب دولت، نیز از متن تهیه شده قانون اساسی انتقاد کرده است و تقاضای لغو اشاره قانون به اسلام شیعه به عنوان دین کشور را کرده است. مفتی زاده و حسینی مشترکا متنی را امضاء کرده اند که خواستار یک جمهوری اسلامی بدون اشاره به شیعه می باشند و خواستار حضور نمایندگان اقلیتها در شورایی که متن تمام مواد قانون اساسی را مرور می کنند، شدند. (خیلی محرمانه)

همکاری با کردهای همسایه

مخالفین کرد عراقی و ایرانی سابقه طولانی در همکاری دارند. قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان با حزب کمونیست عراق، که اعضای کرد بسیاری دارد، روابط نزدیکی داشته است. (خیلی محرمانه) دو گروه چریکی رقیب در عراق، یکی تحت رهبری جلال طالبانی و دیگری تحت رهبری پسران ملامصطفی بارزانی فقید، در بین بعضی از کردهای ایران پیروانی دارند. گزارش شده است که قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان، درصدد میانجیگری بین این دو گروه رقیب بوده است و تلاش

ص: 741

کرده است که آنها را، با حزب دموکرات کردستان هم پیمان کند. هم چنین شواهدی در دست است که حکومت جدید در تهران تلاش کرده است روابط خود را با برادران بارزانی توسعه دهد. حدودا در همین زمان گفته شد که قاسملو سعی می کند با نیروهای بارزانی برای ائتلاف مذاکره کند، ولی ظاهرا موفق نشد.

به نظر می رسد که نیروهای بارزانی نسبت به حمایت از جاه طلبیهای سیاسی قاسملو و یا حزب دمکرات کردستان بی علاقه هستند. تعدادی از گزارشها حکایت دارند از اینکه ممکن است طالبانی با حزب دمکرات همکاری داشته باشد. اما استعمال بی تکلف لفظ پیشمرگه توسط ایرانیان اغلب تشخیص اینکه، آیا گروههای چریکی مطرح شده طرفداران طالبانی یا سایر کردهای مسلح هستند، را مشکل می کند.

آنچه قطعی است، این است که طالبانی و رهبران حزب دمکرات کردستان در حال بررسی فعالیتهای مشترک هستند. (SNF NC OC) شایعات گسترده، که مورد قبول دولت ایران است، اظهار می دارد که یک دسته چریکی دیگر شامل بعضی از جافها که از طرف سپهبد عزیزاللّه پالیزبان، کردی که مدت مدیدی رئیس قسمت اطلاعات ارتش زمان شاه بود، رهبری می شود، علیه دولت محلی و نمایندگان خمینی در غرب و شمال غربی فعال بوده است.

به هرحال، بسیاری از اقداماتی که به این گروه نسبت داده می شود ممکن است کار راهزنها باشد.

(SNF) منابع مختلف ادعا کرده اند که هر یک از این سه گروه چریکی و حزب دمکرات کردستان هسته های سازمان یافته ای مرکب از چند صد تا چندین هزار نفر در داخل ایران دارند. این ادعاها را نمی توان تأیید کرد ولیکن بسیاری از گروههای کرد دارای عناصر مجهز بزرگ، ولی نامنظم هستند که از خودمختاری در مقابل نیروهای حکومتی دفاع می کنند. (SNF) اسلحه هایی که به وسیله مأموران امنیتی ایران، عراق و ترکیه از کردها به دست آمده است، نشان دهنده تبادلات روزافزون مهمات ارتشی بین کردها در امتداد سه مرز می باشد. کردهای مخالف دریافته اند که اگر بتوانند مناطق امنی را به وجود بیاورند قوی خواهند بود و مرزهای ایران در حال حاضر مانند قلمرو مشخصی به منظور فعالیت در عراق و ترکیه و همچنین ایران در خدمت چنین دسته هایی قرارداد. (SNF)

عراق

روابط بین کردهای عراق و دولت مرکزی تحت کنترل اعراب در بغداد در طی سالها زد و خورد و به وسیله احساس عمیق عدم اطمینانی که نسبت به کردها در طراحان بعثی اتحادیه اعراب وجود دارد، شکل گرفته است. کردها این گروه را برای آمالشان زیان آور می دانند. اگرچه کردها از ضعف گاه به گاه دولتمردان مرکزی و قول کمکهای خارجی به منظور اجرای چندین شورش علیه دولت استفاده برده اند، اما در اکثر مواقع آنها در پی استقلال از عراق نبوده اند، بلکه برای حقوق متساوی با اعراب و خودمختاری داخلی در چارچوب یک عراق واحد جنگیده اند.

هنگامی که امید اکراد برای خودمختاری و تساوی به دنبال انقلاب 1958 به وسیله قاسم به ناامیدی کشید، آنها شورش 14 ساله متناوبی را شروع کردند. شکست در خاتمه دادن برخوردها باعث سرنگونی سه دولت عراق در سالهای 1960 گردید. (طبقه بندی نشده)

ص: 742

در سال 1970 هنگامی که دولت بعثی صدام حسین قراردادی را با ملامصطفی بارزانی امضا کرد که حقوق ملی مردم کرد را به رسمیت می شناخت و به آنها حق خودمختاری قانونی اعطا می کرد، احتمال برآورده شدن خواسته های کردها از همه وقت بیشتر شد. زبان کردی در مناطق خودمختاری کردی زبان رسمی می شد و مؤسسات آموزشی کردی، شامل یک دانشگاه در سلیمانیه، دایر می گردید. کردهای در مناصب نظامی، پلیسی و دانشگاهی به نسبت جمعیتشان در کل جامعه منصوب می شدند. حزب دمکرات کردستان به طور رسمی به رسمیت شناخته می شد و دولت بعثی قول انتصاب یک معاون رئیس جمهور کرد را می داد. بارزانی مجاز به حفظ مهمات سنگین خود شد، در حالی که دولت قول داد که حقوق واحدهای پیشمرگه را که در شورش جنگیده بودند، بپردازد و آنها به عنوان نیروی مرزی عمل کنند. (خیلی محرمانه) دولت بعثی که فقط دو سال بر سر قدرت بود در عوض امنیت و ثبات داخلی، امتیازات بزرگی در جهت آمال کردها به آنها داده بود. بارزانی کنترل سرزمینی بیشتر از آنچه که تاکنون داشت، به دست آورد. یک روزنامه کردی و ایستگاه رادیویی کردی شروع به کار کردند و پیشمرگه ها دست نخورده و مسلح باقی ماندند. به هر حال طی چهار سال بعد ضمن آنکه بعثیها کنترل خود را بر دولت تثبیت کردند و کردها تقاضای خود برای زمین و درآمدهای نفتی را بالا می بردند، روابط بین دولت مرکزی و ملامصطفی به وخامت گرایید. (خیلی محرمانه) احتمالاً تجدید جنگ در مارس 1974 اجتناب ناپذیر بود، دولت مایل به اعطای امتیازات سیاسی و اقتصادی به کردها نبود، چون امتیازات بقیه مردم عراق را نادیده می گرفتند. آنچه که از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، امتناع دولت در انجام یک سرشماری در کرکوک به منظور بررسی ساخت قومی شهر بود.

طرح خودمختاری که در مارس 1974 توسط دولت بعثی پیش کشیده شد به سه استانی که کردها در آنجا اکثریت داشتند یک خودمختاری اسمی به کردها می داد. اما در واقعیت فقط نمایشی از خودمختاری به کردها داده شد. اعضای شورای اجرایی و مقننه که به وسیله قانون خود مختاری تشکیل می شد، به وسیله دولت انتخاب می شدند. کردهای طرفدار دولت که به عنوان اعضای کابینه و معاون رئیس جمهور منصوب شده اند مراقب بودند که در مورد گستردگی اختیاراتشان تجربه اندوزی نکنند. در مارس 1975 شورش 14 ساله کردهای عراق علیه دولت به طور مؤثر به وسیله قرارداد الجزیره بین ایران و عراق خاتمه یافت.

این قرارداد توانایی کردها را در مقاومت در برابر تلاشهای دولت جهت آرام کردن منطقه کردنشین از بین می برد. (خیلی محرمانه)

مواضع و سیاستهای دولت

دولت بعثی مصمم است که دیگر به کردها اجازه بازیابی ظرفیت انجام عمل مستقیم را ندهد. تا حدود اواسط 1979، دولت یک حضور نظامی ویژه ای را در شمال حفظ کرد، در حالیکه در همان زمان مقدار زیادی از اختصاصات خود را مصروف پیشرفتهای اقتصادی و سیاسی منطقه می کرد. (خیلی محرمانه) بعثیها پنج قسمت از ارتش یازده قسمتی خود و 000/50 پلیس، نگهبان مرزی و پرسنل احتیاط را در استانهای شمالی نگهداری می کنند. ارتش حضور مشهود خود را به همراه اردوگاههای نظامی و پستهای خارجی بر فراز تپه ها و سربازان خود را درون شهرها حفظ می کند. یک نوار مرزی 20 کیلومتری امنیتی در امتداد مرزهای ایران و ترکیه به وجود آمده که رژیم روستاهای داخل آن را نابود کرده و به اجبار اکثر

ص: 743

اهالی روستاها را در مناطقی دور از نواحی مرزی و خارج از سرزمینهای سخت کوهستانی، حضور نظامی عراق هوشیارانه تر است و به نظر می رسد که زندگی روستایی معمولی باشد.

(SNF) عراق به دنبال گزارشهایی در مورد ناآرامیهای کردها در ایران و ترکیه در بهار 1979، به طور فزاینده ای در مورد احتمال احیای فعالیتهای مخالفین نگران شد. ایران و عراق در طی نوامبر 1978، عملیات مشترک نظامی را که به منظور ایجاد آرامش در طول مرزها صورت می گرفت، رهبری می کردند.

نگرانی بغداد در مورد فراهم بودن گسترده نیروها در منطقه، فقدان کنترل مرزی از جانب ایران و «پیگیری» احیای کردها منجر به این شد که عراق با عبور از مرز هوایی ایران در ژوئن روستاهای ایران را بمباران کند.

(SNF) دولت تهدیداتش در مورد استفاده از نیروی نظامی و سایر روشهای سرکوبگرانه را با پیشنهاد عفو عمومی و قول اصلاحات اقتصادی و ارضی سخاوتمندانه، تعدیل کرد. در دسامبر 1977، در عملی که به وضوح در رابطه با کردها بود، دولت برای تمام تبعیدیهای سیاسی که در خارج زندگی می کنند، اعلام عفو عمومی کرد. در مارس 1979، تعداد نامشخصی کرد که در 1975 به ایران گریخته بودند، مجاز به بازگشت شدند. اکثر کردهایی که بعد از پایان جنگ داخلی در جنوب اسکان داده شده بودند، مجاز شدند که به شمال برگردند، ولی نه به دهکده های سنتی خودشان. در عوض آنها «تشویق» به اسکان به صورت گروههای کوچک و در ساختمانهای ویژه ای که در تمام شمال پراکنده است، شدند. ظاهرا خانواده های جنگجویان پیشمرگه مفقودالاثر یا مظنون به اخلال، در تبعید اجباری در جنوب عراق و یا در ایران باقی ماندند. (خیلی محرمانه) دولت همچنین مشغول یک سرمایه گذاری عظیم در شمال است. دولت به دنبال مسافرت صدام حسین به سلیمانیه و اربیل در اواخر مارس اعلام کرد که 30 درصد بودجه عمرانی 1979 - یا بیش از 3 میلیارد دلار - در برنامه های سه استان کردنشین صرف خواهد شد. بیشترین بخش این پول، به درصد، برای توسعه حمل و نقل و ارتباطات، که مورد لزوم عملیات نظامی و همچنین مورد استفاده شهروندان قرار می گیرد، اختصاص داده خواهد شد. آموزش و پرورش کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است، فقط پنج درصد. بغداد همچنین به امید وابسته کردن منافع اقتصادی کردها به صنعت توریسم و ثبات، صنعت توریسم را در منطقه گسترش داده است، و تسهیلات گرانقیمت آمد و شد را فراهم نموده است. (خیلی محرمانه) بغداد در طی سالهای گذشته تلاش کرده است که با نمایندگان گروههای طالبانی و بارزانی به منظور مذاکره برای رفع اختلاف تماس بگیرد. اما شرایط کردها برای دولت غیرقابل قبول می باشند. اینها معمولاً شامل تقاضای خودمختاری در مناطق وسیع ترکه شامل کرکوک و مناطق نفتی آن می شود، عقب نشینی نیروهای دولت از مناطق خودمختار و تعهد امنیت گروهها به وسیله پیشمرگه ها و انفصال تمامی اعضای فعلی شورای اجرائی و مقننه که به توسط دولت منصوب شده اند و جایگزینی آنها توسط نمایندگان انتخابی می باشد. (SNF) سال گذشته ملی گرایان بر اثر تصمیم دولت مبنی بر اینکه آموزش 40 درصد تمامی مواد درسی در مدارس کردستان، به استثنا آموزش زبان، بایستی به عربی باشد، نگران شدند. اگرچه بغداد دلیل می آورد

ص: 744

که هدف این اصلاح، توسعه موازنه برنامه های فرهنگی بود، ولی ملی گرایان کرد این حرکت را تلاش دیگری جهت عربی کردن سرزمینهای کردی به وسیله بغداد می دیدند. (SNF) اگر چه مقداری افزایش فعالیتهای چریکی در اوائل 1979 مشهود بود و زد و خوردهای کوچک در اواسط سال 1979 بین گشتیهای ارتش عراق و چریکهای کرد تقریبا هر روز رخ می داد. فعالیت عناصر مخالف و ناراضی به مقیاس فوران کننده ای مشهود نبود، معذالک ادامه فعالیت چریکی ترس حکومت را از مداخله بیگانه تشدید کرده است.

چریکهای کرد علیه واحدهای منزوی شده ارتش دست به فعالیتهای جنگ و گریز می زنند، ولی زدوخورد بین فرقه های مختلف کرد و دشواری در حفظ جاده های آذوقه رسانی و فشار شدید نظامی حکومت، توانایی آنها را برای وارد آوردن ضربه کاری به نیروهای دولتی تضعیف کرده است. آزادی عملی که کردها در ایران به دست آورده اند و دسترسی آنها به ذخایر بزرگی از اسلحه که از پادگانهای ایران به دست آمده است، در آینده برای بغداد مشکلاتی به وجود خواهد آورد. (سری)

سازمانها و رهبران کرد

در اواسط 1979 نهضت ملی گرایان کردها در عراق در بی نظمی بود: رهبرانش در تبعید، دسته هایش به صورت بدی متفرق و تشکیلاتش عملاً وجود نداشت. تلاشهای رهبران رقیب جهت وصله پینه کردن اختلافاتشان و تشکیل یک جبهه متحد علیه دولت عراق شکست خورده است. در عوض، کردهای وفادار به جلال طالبانی و گروههای وفادار به خانواده های بارزانی، به منظور تصفیه، به متهم ساختن یکدیگر در عقد موافقتنامه های سری با بغداد یا تهران ادامه می دهند. (سری) وقایع ایران و مرگ ملامصطفی بارزانی ظاهرا در بهبود روابط بین دسته های مختلف کردها اثر اندکی داشته است. بارزانی در بعضی از زمینه ها به خاطر شکست در جنگ داخلی و افشای کمکهای آمریکا، اسرائیل و سازمان اطلاعات و امنیت ایران بدنام شده است. او که از سال 1975 به صورت تبعید در ایالات متحده بوده، تنها تماسهای اندکی با جنگجویان پیشمرگه خود و حزب دمکرات کردستان داشته است.

بارزانی قبل از مرگ خود در 1979، ظاهرا دریافته بود که کردها راههای زیادی در مقابل خود ندارند و در نتیجه انتظارات خود را کم کرده بود. (سری) چندین مدعی بر سر جانشینی بارزانی با هم رقابت می کنند. پسرانش، ادریس و مسعود ادعای رهبری آنچه که از حزب دمکرات کردستان باقی مانده و جامعه تبعیدیهای کرد در ایران و اروپا را دارند. مسعود پسر جوانتر ملامصطفی، عضو رهبری موقت حزب دمکرات کردستان است و یک بار طبق گزارش مایل به مذاکره با دولت عراق بود. به نظر می رسد مسعود، فرمانده نظامی گروههای بارزانی است و متناوبا به ایران، سوریه و عراق مسافرت می کند. در حالی که ادریس به مثابه یک طرف مذاکره سیاسی در تهران عمل می کند. هر دوی بارزانیها به وابستگی سنتی قبیله ای به عنوان اساس حمایتشان تکیه می کنند. (سری) دومین مدعی برای رهبری کردهای عراقی، جلال طالبانی است که روزی عضو حزب دمکرات کردستان و مدت مدیدی دشمن ملامصطفی بود. طالبانی تا وقتی که گفتگوهای رفع اختلاف بین سوریه و عراق شروع شد، در دمشق بود و سالها برای تاخت و تازهایش در عراق از سوریه و لیبی طبق اظهاراتی از شوروی کمک دریافت می کرده است.

ص: 745

اختلاف بین طالبانی 46 ساله و بارزانی بیشتر تاکتیکی است تا ایدئولوژیکی. طالبانی در مقایسه با بارزانی ها که دارای خصوصیات عربی هستند، تمایلات چپی دارد؛ اگر چه این عبارات در بین کردها زیاد پر معنی نیستند. طالبانی که طرفدار تروریسم است، روابط خود را با جرج حبش، رهبر جبهه رهایی بخش فلسطین، حفظ می کند و احتمالاً مسئول ربودن کارکنان فرانسوی و لهستانی در اواخر 1977 و ترور مقامات کرد طرفدار بغداد در 1977 می باشد. همچنین ممکن است که پیروان طالبانی در اوائل ژوئن 1979، تلاش کرده اند تا وزیر کشور و عضو شورای رهبری انقلاب، عزت ابراهیم الدوری، را در سلیمانیه ترور کنند. (SNF) بارزانی و طالبانی کوششهای متعددی کرده اند تا نیروهای خود را علیه عراق، دشمن مشترک، متحد کنند، ولیکن همه این کوششها منجر به شکست شده است. در مارس 1977 مسعود بارزانی و طالبانی موافقتنامه ای برای اتحاد نیروهای خود امضاء کردند. این قرارداد که به وسیله سوریه به جریان افتاده و بارزانیها از روی بی میلی به آن تن در داده اند، هرگز به مورد اجرا گذاشته نشد. بارزانیها به طور اخص در مورد تمایل طالبانی به ترورهای شهری اعتراض کردند. شش ماه بعد دوباره دو گروه با هم به زد و خورد پرداختند. (سری) مدعی سوم برای رهبری کردهای عراق محمد محمود عبدالرحمن است که در چند ماه قبل ظاهر شده است و به نظر می رسد، در بین رهبران کردهای مخالف جلب اعتماد می کند. عبدالرحمن مشهور به سامی یکی از اعضای حزب کمونیست عراق در سالهای 1950 بود، اما در سالهای 1960 یکی از رهبران با نفوذ حزب دمکرات کردستان شد. او ظاهرا مورد اعتماد ملامصطفی قرار گرفت و در مذاکرات با دولت عراق و طالبانی نمایندگی او را داشت. عبدالرحمن یکی از پنج کرد طرفدار بارزانی بود که به دنبال متارکه جنگ در سال 1970، در کابینه عراق منصوب شد و به عنوان وزیر مسائل شمال تا شروع دوباره جنگ در 1974، خدمت کرد.

او به عنوان رئیس فرماندهی موقت گروه کوچکی که متشکل از وفاداران سابق حزب دمکرات بود، توصیف می شد. (خیلی محرمانه) تا اواسط 1979، اطلاعات اندکی در مورد مقدار نیروهای کردهای مخالف در دسترس است. طالبانی شاید بین 2000 تا 3000 طرفدار مسلح داشته باشد، در حالی که ادعای بارزانی ها که 10000 طرفدار مسلح دارند به نظر مبالغه آمیز می رسد. عبدالرحمن شاید بیش از 500 تا طرفدار نداشته باشد. اگر چه به نظر می رسد بارزانی ها قدرتمندتر هستند؛ ولیکن طالبانی در اوایل 1979، در ایران و عراق به طور فزاینده ای فعال بوده است.همه این گروهها ادعا می کنند که اگر اسلحه کافی در اختیار داشته باشند، هزاران جنگجوی بیشتر می توانند داشته باشند.

ترکیه

در اوائل روزهای جمهوری ترکیه، دولت با سرکوب بیرحمانه تمام فعالیتهای ضد دولتی، و کوشش (هر چند ناموفق) در جهت از بین بردن تمام مظاهر فرهنگ و ملیت گرایی کردها به اعتراضات کردها علیه برنامه مدرنیزه کردن مرکزیت دادن آتاتورک پاسخ داد. اما با ظهور دمکراسی چندحزبی در اواخر سالهای 1940 دولت سیاسی در جهت جذب اقلیت کرد اتخاذ کرد. از آن هنگام رهبران کردها، به ویژه زمینداران

ص: 746

ثروتمند و رهبران مذهبی در زمره نخبگان حاکم درآمده اند. فریت ملین، یک نخست وزیر موقت در اوائل 1970؛ حکمت نشین معاون نخست وزیر، یکی از مشاوران نزدیک اجویت، و کامران اینان که تا این اواخر مرد شماره دو در حزب عدالت مخالف رژیم بود، کرد هستند. تا اواسط 1979 در حدود 35 نماینده کرد که توسط سرافتین السی، وزیر امور اماکن عام المنفعه که وابستگی به گروهی ندارد رهبری می شدند، در هیئت مقننه حضور داشتند. این گروه عموما از نخست وزیر بولنت اجویت حمایت می کنند. (سری) احیای احساسات جدایی طلبانه کردها در ایران و ناآرامیهای مرزی کردها در عراق به باقی ماندن این ترس در بین رهبران ترکیه، که کردهای ترکیه هم ممکن است از این تقاضا پیروی کنند، کمک کرده است.

حتی ناآرامیهای کردی محدود در هنگامی که کشور یا اقتصاد رو به رکود و بحران امنیتی داخلی به ستوه آمده، ممکن است مانعی بر سر راه دولت بولنت اجویت و نهادهای دمکراتیک ترکیه به وجود آورد. (سری)

مواضع و سیاستهای دولت

نگرانی آنکارا در مورد مسئله کردها به وسیله تحولات متعددی مشخص شده اند:

- واحدهای ژاندارمری و نیروهای منظم در شرق و جنوب شرقی تقویت شده اند.

- نخست وزیر اجویت به طور خصوصی راجع به نگرانی رو به رشد در مورد ناآرامیهای کردی و احتمال درگیر بودن خارجیها صحبت کرد.

- رئیس ستاد مشترک کنعان اورت و ستین، معاون نخست وزیر، در آوریل به منظور صحبت راجع به مسئله کردها از عراق دیدار کردند. عراقیها که بشدت از ناآرامیهای کردها به ستوه آمده اند، پیشنهاد کردند که اگر آنکارا از پناه گرفتن دسته های مسلح کرد در قسمت ترکی مرز ممانعت کند، عراق طبق شرایط سهلی به ترکیه نفت بفروشد. (SNF NC OC) اگرچه این نگرانی با ازدیاد ارتباط و قاچاق اسلحه بین کردهای ترکیه و کردهای کشورهای مجاور شدت گرفته، ولی اصل این نگرانی عمدتا از یک سابقه کشمکش با اقلیت کرد، که اغلب تمامیت کشور را مورد تهدید قرار داده، نشأت می گیرد. از آن لحاظ، ترسهای ترکیه در مقایسه با خطر واقعی که از جانب کردها تصور می رود، نامتناسب است. (SNF NC OC) تلاشهای آنکارا برای حصول اطمینان از وفاداری کردهای منفرد، با هیچ کوشش عمرانی قابل قیاسی در منطقه کردنشین همراه نبوده است. اگرچه آمار در این زمینه اندک است، ولی یک نشریه ترکیه ادعا دارد که انسانهای شرقی تنها از 10 درصد سرمایه گذاری صنعتی و دو درصد کل سرمایه گذاریهای تجاری برخوردار بوده اند. خدمات عمومی از قبیل بیمارستانها و تسهیلات آموزش به طور پراکنده در شهرهای بزرگتر واقعند. حد بیکاری بالاتر از متوسط 20 درصد برای کشور است. عدم آشنایی با زبان ترکی در بین کردها در مرز 80 درصد است و تسهیلات رفاهی چون آب لوله کشی، برق و جاده های قابل عبور در بیش از نیمی از روستاها وجود ندارد. اگرچه این چشم پوشی را می توان عمدتا به خاطر طبیعت دور افتاده و مهمان نواز منطقه کردستان توجیه کرد، ولی به خصومت مستمر بین کردها و ترکها نیز مرتبط است. ترکهای تحصیل از زندگی و کار در مناطق روستایی «منزوی» اکراه دارند. ارتش آشکارترین سمبل دولت ترکیه، بارها از طرف کردها به عنوان یک نیروی اشغالگر «مستعمره چی» قلمداد شده است.

(سری) تحریم بحث علنی و رسمی مسئله حساس کردها در چند سال اخیر از میان رفته است.

ص: 747

مطبوعات، که شاید با وقایع ایران تحریک شده اند در شناسایی اینکه کردها وجود دارند و در مورد بحث راجع به شرایط زندگیشان مردد هستند. در آوریل گذشته در اوج نگرانی عمومی راجع به جدایی طلبی کردها، شش وزیر موضع بی سابقه ای اتخاذ کردند و سرافتین السی، وزیر امور اماکن عام المنفعه را متهم به گرایشات کمونیستی و انباشتن وزارتخانه از کردها کردند. السی هنگامی که در یک مصاحبه پرهیجان با یک مخبر به طور وضوح خود را کرد خواند یک مشاجره عمومی به وجود آورد. السی در جواب به نماینده مطبوعات ابراز کرد که شناسایی وجود کردها در ترکیه معادل تشویق جدایی طلبی نیست. (خیلی محرمانه)

پایداری کردهای جدایی طلب

احساس کردها در مورد هویت جداگانه به وسیله تلاش دولت جهت جذب یا سرکوب آنها به طور قابل توجهی کاهش نیافته است. زبان کردی رشد کرده است و نشریات مخفیانه ادبی کردها در منطقه کردنشین به طور مخفیانه قابل دسترسی است. رهبران کرد با ترس از اینکه عمران و مدرنیزه کردن، بافت اجتماعی بسیار سنتی و بنابراین موقعیت خودشان را از زیر می پوساند. اغلب تلاشهای آنکارا را جهت بسط کمک در مناطق کردنشین رد کرده اند. افراد سرشناس کرد از قرار معلوم اغلب آرای پیروان خود را در مقابل قول عدم مداخله در امور محلی به سیاستمداران وا می گذارد. به هر حال شهرنشین کردن ادامه دارد و به نحوی و تا حدودی اقتدار رهبران سنتی را ضعیف کرده است. در حال حاضر احساس ملیت گرایی کردی درمیان جوانان کرد شهرنشین سیاستگرا، که بیشترشان تحصیلکرده هستند بسیار قوی به نظر می رسد. (سری) در چند سال گذشته، چندین «انجمن فرهنگی» آشکار و گروههای آزادیبخش مخفی به منظور ترویج تفکر خودمختاری و استقلال کردها تشکیل شده اند. ظهور این گروهها کاملاً با رشد گروههای دانشجویی تندرو و چپگرا که در اواخر سالهای 1960 ظاهر شدند همراه می باشد. این تندروها اغلب در برنامه های خود تقاضای خودمختاری بیشتر برای کردها را می گنجاند و تا هنگامی که کردها شروع به تشکیل انجمنهای خود نمودند، در این سازمانها حضور کردها چشمگیر بود.

ماهیرکایان که پس از قتلش در 1972 به دست نیروهای دولتی برجسته ترین شهید چپ ترکیه شد، یک کرد بود. از آنجایی که سازمانهای علنا کردی هنوز غیرقانونی هستند، گروههای آشکار تندرو نامهای غیرقومی مانند انجمن فرهنگی انقلابی دمکراتیک و انجمن انقلابی رهایی مردم به خود می بندند. آنها بر این نکته پافشاری دارند که عمدتا به ترقی اجتماعی و شناسایی حقوق فرهنگی کردها که مدتها توسط ترکیه نادیده انگاشته شده، علاقه مند هستند. از طرف دیگر گروههای مخفی ترکیبی از توجیهات چپی و ناسیونالیستی را به کار می گیرند و خواهان خودمختاری یا استقلال می باشند. دو گروه مخفی مهمتر از بقیه کاوه (نام یک قهرمان افسانه ای ایرانی - کردی) و کوک (رهایی ملت کرد) هستند. گروههای آشکار و نهانی بدون شک تا حدی رابطه عملی متقابل دارند و شواهدی موجود است دال بر اینکه احتمالاً آنها هنوز با بعضی گروههای چپ افراطی ترکیه همکاری دارند. (سری) به هرحال نیروهای کوشا در جهت ناسیونالیسم کردی به همان دسته بندی که همتایان ترک آنها را ضعیف کرده مبتلایند. انجمنهای فرهنگی تعداد اعضایشان اندک است و اگرچه در گروههای غیرقانونی

ص: 748

کردهای جوان شهرنشین حاکمیت دارند، به نظر نمی رسد که حتی در شهرهای بزرگ شرقی نیز محبوبیت داشته باشند. این امر احتمالاً نتیجه یک فاصله نسل با نسل و فرهنگی بین کردهای جوان تحصیلکرده و اکثریت محافظه کارتر و پایبند رسوم است که توسط برگزیدگانی که انتخاب و جذب (سیستم) شده اند، رهبری می شوند. به علاوه گروههای طرفدار عمل خودشان مدتها دعوا داشته اند بر سر اینکه آیا از دیگر گروههای تندروی ترکیه جدا مانده و به دنبال استقلال باشند یا با پرولتاریای ترکیه در «نبردش علیه سرمایه داری» همکاری کرده تا در عاقبت امر به خودمختاری کردها در چهارچوب کشور ترکیه نائل آیند. (سری) اگرچه در مورد روابط بین کردهای ترکیه با کردهای خارج ترکیه اطلاعات قلیلی در دست است.

کردهای ترکیه برای تشکیل مساعی سیاسی با همسایگان کردشان در ایران و عراق تمایل کمی نشان داده اند. به نظر می رسد که وابستگیهای قبیله ای از پیوندهای قومی بیشتر اهمیت داشته باشند. برای مثال دسته های نزاع گر طالبانی و بارزانی در عراق طی منازعات خود در مناطق مرزی ترکیه مورد پشتیبانی بعضی کردهای ترکیه و مخالفت بعضی دیگر قرار گرفته اند. اختلاف زبانی ممکن است جزئی از توجیه این عدم همکاری باشد. اگرچه تقریبا نیمی از تمامی کردها به لهجه کورمانجی تکلم می کنند. در ترکیه فقط کردهای استان حکاری به این لهجه صحبت می کنند. (سری)

سوریه

روابط بین دولت سوریه و اقلیت کرد نشانی از خصومت و کشمکش که خصیصه روابط بین کردها و دولتها عراق و ایران بوده، نداشته است. از زمان اعطای استقلال سوریه به دست فرانسه در سال 1964 فعالیت ضد دولتی که در آن کردها شرکت داشته باشند، کم به چشم خورده است. معهذا مصادر قدرت در سوریه ترس آن را داشته اند که ناآرامی در میان کردهای مناطق دیگر بتوانند به سوریه گسترش یابد. مثلاً به هنگام ناآرامیهای عمده کردها در عراق، سوریه از نزدیک مراقب کردهای خود بوده است. به علاوه هر از چندگاهی در اقدامات دولت علیه کمونیستها، رهبران ناسیونالیست کردها نیز دستگیر شده اند.

حساسیت دولت نسبت به دخالت کردها در فعالیتهای کمونیستی روی هم رفته بی پایه نیست، زیرا پایه گذار و رهبر حزب کمونیست سوریه که حزبی طرفدار شوروی و قانونی است، خالد بکتاش، یک کرد بوده و حزب کمونیست مدتهاست که از اقلیت کرد استخدامهایی در سطح وسیع داشته است. (طبقه بندی نشده) در سالهای اخیر اقلیت کرد نسبتا فعالانه در سیاست سوریه شرکت داشته است. بعضی از برجسته ترین رهبران سوریه منجمله دو تن از رؤسای جمهور گذشته، حسین الزعیم و عبیدالشیشکلی کرد بوده اند.

تحت حکومت پرزیدنت اسد که خود یکی از اعضای اقلیت علوی است وضع اکثر گروههای اقلیت در سوریه عموما خیلی خوب بوده است. (طبقه بندی نشده) اکثر کردهای سوریه به حاکمیت مرکزی اعتماد ندارند و وابستگیشان به قبیله خود احتمالاً از تعهد آنها به کشور سوریه یا یک ملت کرد قویتر است. به هرحال، اقامت نسبتا بی اضطراب آنها در سوریه و جذب تدریجیشان، عدم اعتماد به مصادر امر در سوریه را کاهش داده است. به علاوه دمشق برای تضعیف تسلط کردها بر شمال شرق کشور، اقامت اعراب در منطقه را تشویق نموده است. معهذا در دو سال گذشته کردها

ص: 749

به طور چشمگیری از عراق به جانب شمال سوریه روانه گشته اند. آنها کمتر از کردهایی که مدتها مقیم سوریه بوده اند، جذب شده اند. (CNF) ما نشانه ای از وجود فعالیت متشکل کردها در راه جدایی از سوریه در دست نداریم. چندین سال است که حزب دمکرات کردستان در سوریه قدغن گشته است. یک منبع در اوائل 1979، گزارش داده که روانه شدن کردها از عراق تشنجات بین عرب و کرد در شمالشرق را شدت می بخشد. اما علامتی از اینکه مسئله جدی شده باشد، موجود نیست. هیچ حزب یا رهبری برجسته کرد در محل فعالیت ندارد تا پشتیبان ناسیونالیسم کردی در سوریه باشد. (CNF) پیش از برقراری روابط حسنه بین سوریه و عراق در اکتبر 1978، سوریه به کردهای ناراضی در عراق به رهبری جلال طالبانی کمک می رساند. طالبانی تسلیحات می گرفت و پیروانش در پایگاههای واقع در شمال شرق سوریه تعلیم می یافتند. پس از خاتمه مدت منشور اقدام ملی مشترک بین سوریه و عراق در اواخر 1978 کمک سوریه به طالبانی قطع شد و او از آن کشور اخراج گردید. اگرچه سوریها در صورتی که بخواهند تجدید روابط کنند، احتمالاً هنوز می توانند با طالبانی تماس بگیرند، ولی شاهدی دال بر اینکه آنها در حال حاضر به کردهای ناراضی در عراق یا ترکیه یا ایران کمک می رسانند، به چشم نمی خورد.

همچنین مدرکی در تأیید اینکه آن گروه از کردهای سوری که مستقل از دولت عمل می کنند به هم نژادان خود کمک می رسانند، موجود نیست. (محرمانه )

شوروی

مواضع و سیاستها در قبال کردهای کشورهای مجاور

امکان وجود دخالت شوروی در اقلیتهای کرد ایران، ترکیه و عراق موضوع نگرانی جدی دولتهای آن کشور بوده است. شورویها قطعا علاقه خواهند داشت که از کردهای کشورهای همسایه در جهت پیشبرد مقاصد خود در منطقه استفاده کنند، به طور دقیقتر، یعنی بر رژیمهایی که مواضع ضد شوروی اتخاذ کرده اند، فشار وارد آوردند.

به هرحال تمایلات شوروی به حمایت از اقلیتهای کرد در کشورهای دیگر با خواست شوروی به اینکه این کشور را بیش از حد در تنگنا قرار نداده و بدین ترتیب احتمال ایراد لطمه جدی به روابط دوجانبه را به وجود نیاورند مقید می گردند. با این وجود گردآوری و رساندن کمک غیرمستقیم برای کردها از طریق افراد ثالث (اعم از کشور، سازمان یا اشخاص - مترجم) یک انتخاب وسوسه کننده و بسیار عملی برای شورویهاست. (سری) در ایران شورویها، به دنبال پیشبرد روابط خود با رژیم متکی به خمینی هستند تا منابع ذخیره اقتصادی خود در آنجا را حفظ کرده تداوم سیاستهای ضدآمریکایی دولت را تشویق نموده و از سرکوب عناصر چپ درون کشور، خصوصا آنهایی که متمایل به شوروی هستند، جلوگیری کند. در عین حال آنها مایلند که وسایل ظهور رژیمی که بیشتر طرفدار شوروی باشد را فراهم آورند. به عنوان جزئی از یک کوشش بلندمدت برای فرسایش نهانی دولت و پیشبرد نظریات چپ،آنها تلاشهای حزب توده را برای ایجاد یک جبهه متحد تمام احزاب چپ و رخنه در نیروهای خمینی مورد حمایت قرار داده اند. در این رابطه شایسته تذکر است که قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان پیوندهای دیرینه با حزب توده دارد. در زمان

ص: 750

مصدق او یکی از فعالان توده بود و در ضمن تبعید خود همچنان در امور حزب فعال ماند. (SNF NC OC) از آنجایی که شورویها امیدوارند در صورتی که رژیم فعلی قادر به ضبط و ربط اوضاع نباشد یک دولت متمایلتر به شوروی سرآورد، آنها در جلوگیری از ایجاد ثبات در کشور توسط دولت سود می برند، به این دلیل فعالیتهای خرابکارانه اقلیتهای ایران منجمله کردها در جهت منافع شوروی است (SNF NC OC) پیش از سقوط شاه، شواهد اندکی از ارتباط شوروی با جنبش چند سال اخیر کردها در داخل ایران به چشم می خورد. احتمالاً این نمایانگر فرض شوروی بود که کنترل دولت بر کردها عملاً کامل بوده و کوشش برای دخالت شاه را به دشمنی برخواهد انگیخت. با خیزشی که در ماه اخیر در فعالیت کردهای ایران رخ داده و با درهم شکستن کنترل ایران بر حرکاتی که در سرحدات واقع می شوند، شورویها احتمالاً به ایفای عمل فعالانه تری وسوسه شده اند. (طبقه بندی نشده) شورویها از طریق رادیویی مخفی خود در باکو به نام صدای ملی ایران حمایت خود از خواستهای کردها برای خودمختاری در چهارچوب کشور ایران را اعلام داشته اند.(1) به گفته یک منبع شورویها همچنین وسایل تماس بین حزب توده حزب کمونیست عراق، دسته اکراد طالبانی را فراهم نموده اند. این منبع اظهار داشت که حزب توده حمایت خود را از طالبانی در یک جنگی چریکی علیه دولت مرکزی اعلام کرده بود، او گفت اگر چه پیشنهادهای همکاری تاکنون مورد قبول طالبانی قرار نگرفته بودند، رهبران حزب توده این خوش بینی را داشتند که طالبانی در عین حالی که کمونیست نیست، ممکن است در عاقبت به ایجاب شرایط عملی، کمک را بپذیرد. (SNF NC OC) شاهد قانع کننده ای بر کمک مادی بلاواسطه شوروی به جنبش کردها در ایران وجود ندارد؛ اگرچه اتهامات تأیید نشده ای مبنی بر ارائه یا تهیه چنین کمکی ایراد شده است. با در نظر گرفتن دشواری در به دست آوردن چنین شاهدی در مناطق دورافتاده مرزی مرتبط با این قضیه، فقدان تأییدیه برای این اتهام به معنی این نیست که شورویها به جنبش مذکور کمک مادی نمی رسانند. به هر حال شورویها احتمالاً نسبت به درگیر شدن در هر اقدام حمایتی به مقیاس وسیع اکراه دارند. در عین حال آنها احتمالاً به گردآوری و رساندن تسلیحات روسی به کردها از طریق افراد ثالث توجهی نخواهند کرد. چنین سیاستی آنها را قادر می سازد که هم دخالت خود را تکذیب کنند و هم به طور غیرمستقیم فعالیتهای مخل ثبات در ایران را حفظ کنند. (SNF) در عراق، حمایت شوروی از قضیه کردها در طی سالها در رابطه معکوس با موفقیت آن در جلب نظر حکومت مرکزی در بغداد، فراز و نشیب داشته است. در اوائل سالهای 1960، مسکو قویا از خودمختاری کردها در عراق حمایت کرد و در اوائل سالهای 1970، شورویها سعی کردند بین کردها و رژیم بعثی که با آنها در حال ایجاد روابط نزدیک بودند، وساطت نمایند. با به هم خوردن مذاکرات بین کردها و رژیم بعثی در سال 1974 و از سرگرفتن جنگ، شورویها به طور کامل از بغداد حمایت کردند. این تصمیم زمانی اتخاذ شد که شوروی کل موقعیت خود در خاورمیانه را رو به ضعف دید: مصر به جانب ایالات متحده روی

ص: 751


1- شورویها بین خواسته های حقه ”گروههای اقلیت برای خودمختاری محلی“ و آنچه که آنها تمایلات ”تجزیه طلبانه مورد حمایت امپریالیسم“ می نامند ٬ تمایز آشکار قائل می شوند. این منعکس کننده ادعاهای خود به اعطای چنین خودمختاری به بسیاری از اقلیتهایشان و همچنین تمایلشان به میدان ندادن به این گروهها برای اعلام خواسته های تجزیه طلبانه است. (خیلی محرمانه)

آورده بود و کشورهای دیگر عرب (منجمله عراق) جهت اقتصادشان هرچه بیشتر به طرف غرب می گرایید. شورویها که آشکارا نگران از دست دادن دوستی عراق و مشتاق فروش تسلیحات در ازای پول نقد بودند، از قرار معلوم در انتخاب چاره چندان زحمتی نداشتند. (طبقه بندی نشده) از زمان قرارداد الجزیره در مارس 1975، که عملاً به جنگ کردها در عراق خاتمه داد، روابط شوروی و عراق به تدریج بدتر شده اند. هرچند ارتباط تسلیحاتی که برای هر دو طرف سودمند است، برقرار مانده است. شورویها از بهبود روابط عراق با ایران و عربستان سعودی و همچنین روی آوردن عراق به غرب برای تسلیحات و تکنولوژی غیرنظامی ناراحت بوده اند. به علاوه، آنها با بی توجهی نسبت به حزب کمونیست عراق و سرکوب آن توسط بعثی ها شکست خورده اند. طبق گزارشات، نارضایتی رو به تزاید شورویها، زمانی که طالبانی در اواسط 1978، خواستار کمک شد آنها را در موضع مساعد قرار داد. (SNF NC OC) به گفته یک منبع طالبانی در اواسط 1978، به جانب شورویها روی آورد، چون سوریها که تا آن موقع از او پشتیبانی می کردند کمک خود را قطع نمودند تا روابط خود را با عراق بهبود بخشند. منبع گزارش داد که هم شورویها و هم سوریها متعاقبا به طالبانی کمک رساندند و تشویق نمودند که به دنبال آشتی با گروههای دیگر کرد در شمال غرب عراق باشند. چندین گزارش دیگر حاکی از آنند که شورویها با اقدامات طالبانی در 1978 همدلی داشتند و حزب کمونیست عراق را تشویق کردند که با عناصر کرد مصمم به سرنگون کردن رژیم بعث ارتباط برقرار کند. به هر حال، هیچ شاهدی در تأیید اینکه شورویها واقعا چنین کمک را رساندند وجود ندارد. (SNF NC OC) در عین حالی که گزارشهای مبنی بر حمایت شورویها از طالبانی ممکن است بی پایه باشند، رهبران عراقی ظاهرا آنها را باور کردند. صدام حسین در یک گفتگو در ژوئن 1979 ابراز نگرانی کرد که گروه طالبانی تحت کنترل شوروی است،که سعی دارد از یک کشور همسایه (سوریه) در جهت ایجاد مشکل استفاده جوید. این نظر با گفته اش در اواخر 1977 بدین مضمون که شورویها در آن زمان در ارتباط با کردها دانسته نمی شوند، تناقض داشت. این نحوه درک عراقیها بدون شک به ضدیت رو به تزاید عراق با شوروی و سرکوب حزب کمونیست عراق کمک کرده است. (SNF NC OC) از اواسط 1978، گزارشی از ارتباط شوروی با عناصر کرد عراق به دست نیامده است. این ممکن است به خاطر معطوف شدن توجه به فعالیتهای کردی در ایران باشد، جایی که فرصتهای جدید وجود دارد.

همچنین ممکن است که این امر حساسیت شوروی را، نسبت به لطمات وارده بر روابطش با عراق و تمایل آن به جلوگیری از ایجاد تشنجات بیشتر یا تحریک به سرکوب کمونیستهای عراق منعکس کند. (سری) در ترکیه، تمایل شوروی به حفظ روابط حسنه با آنکارا از دخالت مستقیم آن در جنبش کردها جلوگیری می کند. اوائل امسال یک هوادار مشی کردهای شیعه در جستجویی که برای جلب حمایت داشت، مورد قبول سفارتخانه های شوروی و بلغارستان در آنکارا واقع نشد. یک کارمند سفارت شوروی به او توضیح داد که کشورش از به خطر انداختن مقاصد مقدم خود برای توسعه تجارت با ترکیه و متحد ساختن چپ ترکیه در یک خط طرفدار مسکو واهمه دارد. (خیلی محرمانه) معهذا مقامات دولتی ترکیه تأکید دارند که شورویها تسلیحات، تعلیمات نظامی و کمک مالی در اختیار کردهای مخالف می گذارند. آنها ادعا می کنند که در شرق ترکیه انبارهای مخفی مملو از سلاحهای ساخت

ص: 752

شوروی کشف شده اند و در مرزهای سوریه، ایران و شوروی قاچاق اسلحه جریان دارد. عبور از مرز شوروی به ترکیه بدون باقی گذاردن اثر می تواند نسبتا به سادگی صورت پذیرد. در اوائل 1979، دستگاه اطلاعاتی ترکیه گزارش داد که یک رهبر قبیله کرد، تعلیمات شورشگری را در شوروی فراگرفته و قرار بود که از طریق ایران به جنوب شرقی ترکیه رخنه داده شود. (SNF) در غیاب مدرک قابل اطمینان، ما نمی توانیم تأیید کنیم که مسکو کمک مستقیم در اختیار کردهای ترکیه می گذارد. با این وجود، مسکو بدون شک می خواهد از راندن هرگونه گروه سیاسی که در آینده ممکن است با آن ناچار به معامله شود، اجتناب ورزد. یک وابسته نظامی شوروی در آنکارا اخیرا به همتای آمریکاییش اظهار داشت که مقاصد کردها در جهت کسب«تساوی و خودمختاری محلی» بود به جای اینکه بخواهند که خود یک کشور باشند و شوروی حمایت «معنوی» خود از جنبش کردها آشکار خواهد کرد. (CNF)

سیاست در قبال کردهای اتحاد شوروی

تعداد قلیل کردها در شوروی که در 1979 برابر 100000 نفر یا کمتر از 5 درصد کل جمعیت کردهای تخمین زده شده بهانه ای به دست شوروی می دهد تا مدعی ذی نفع بودن در مسئله کردها باشد. اکثر کردها شوروی به صورت جماعات پراکنده در قفقازیه جنوبی زندگی می کنند و بسیاری خصوصا شهرنشینان آنها به تدریج در فرهنگهای غالب منطقه جذب می شوند. (طبقه بندی نشده) اکثریت غالب کردهای شوروی، کردی را به عنوان زبان مادری خود تکلم می کنند، اما آشنایی با روسی و زبانهای دیگر منطقه در حال شیوع است. مثلاً در آذربایجان نسل قدیمی تر به کردی حرف می زنند. اما افراد جوانتر هرچه بیشتر فقط آذربایجانی یا روسی صحبت می کنند. خالص ترین جوامع کرد در ارمنستان واقعند و در آنجا کردها طریقه سنتی زندگی خود را حفظ کرده اند و رسوم فرهنگی کرد به قوت خود باقی هستند. (طبقه بندی نشده) در مقایسه کردهای شوروی از تأسیسات فرهنگی فراوانی برخوردارند که این نمایانگر اهمیتی است که رژیم شوروی برای کردهای خود به عنوان یک ذخیره بالقوه سیاست خارجی قائل است. در مدارس روستاهای کردنشین، زبان کردی تدریس می شود. «ریاتازا» روزنامه ای کردی است که در ایروان، مرکز ارمنستان انتشار می یابد و در رادیو برنامه هایی به زبان کردی پخش می شود. مرکز مطالعات کردی در ایروان که تنها مرکز از این نوع در شوروی است، رشته هایی در زبان و فرهنگ کردی عرضه می کند و به زبان کردی مجلات و آثار شعرا و نویسندگان کرد که بعضی از آنها در جماعات کرد خارج از شوروی شهرت دارند، انتشار می دهد. یکی از مقاصد اصلی این مرکز تقویت ادعای شوروی است بر اینکه کردها در اتحاد شوروی از چنان تسهیلات فرهنگی برخوردارند که در دسترس بقیه آنها در خاورمیانه نیست.

(خیلی محرمانه) رژیم آنجا چندان دلیلی نمی یابد که بترسد سیاست پرورش شعور قومی کردهای خارج موجب احساسات دردسرآفرین پان کردی در کشور شود. تعداد کردها در اتحاد شوروی اندک است و رژیم می تواند بر اکثریت شهری تر و باسوادتر ارمنی در عمل به عنوان یک قوه بازدارنده حساب کند. احتمال داده نمی شود که ارمنی ها، قتل عام ترکیه را که در آن کردها وظیفه ای ایفا کردند از یاد ببرند، مسکو به

ص: 753

مناسبتهایی ناچار شده که ارمنی ها را از تبعیض قائل شدن علیه اقلیت کرد برحذر دارد (طبقه بندی نشده)

نتیجه گیری

سقوط رژیم شاه و فرض امکان کنترل اکثر مناطق کردنشین ایران به توسط کردها، تمایلات آنها را برای خودمختاری بیشتر نه فقط در بین کردهای ایران بلکه در بین کردهای کشورهای همسایه، عراق و ترکیه، برآورده است. حداقل تا یک حدی روابط بین کردها و دولت کشورهایی که در آن زندگی می کنند، به وسیله جهت وقایع ایران مشخص می شود. اگر حکومت مرکزی تهران بتواند با مذاکره و مصالحه سلطه خود را بر نواحی تحت کنترل کردها مجددا برقرار کند، پیش بینی صلح مستمر بین اقلیت کردها و سایر دول منطقه زیاد خواهد بود. از طرف دیگر اگر دولت ناگزیر به استفاده از زور شود، درگیری حاصله از مرزهای کشوری خواهد گذشت و کردهای کشورهای همسایه را درگیر خواهد کرد. (خیلی محرمانه) رابطه بین کردهای ایران و دولت تهران تا حدود زیادی بستگی به برداشت و تفسیر هرکدام از رابطه بین حکومت مرکزی و حقوق اقلیتها در قانون اساسی که فعلاً در دست تهیه است دارد. دولت و رهبران مذهبی نمی خواهند به اقلیتها آنقدر امتیاز بدهند که یکپارچگی مملکت را به خطر بیندازند و از طرف دیگر آنها مایلند به سازشی برسند که آنها را ساکت نگهدارد. کردها به خاطر سهمشان، نمی خواهند که منافع ثروتهای نفتی ایران را از دست بدهند. در عین حال مایل نیستند که خودمختاری واقعی را که بنا نهاده اند از دست بدهند و رهبران خاصی خواهان آزادی برای رقابت با سایر رقبایشان بر سر نفوذ سیاسی در کردستان می باشند. (خیلی محرمانه) اگرچه تلاشی به وسیله دولت در جهت بسط کنترلش در منطقه کردنشین منجر به برخوردهای جدی در اواخر ژوئیه شد، ولی به نظر نمی رسد که در آینده نزدیک جنگی تمام عیار بین کردها و دولت انقلابی در ایران محتمل باشد. امید اندکی وجود دارد که دولت به این زودیها قادر به بازسازی ارتش یا توسعه نیروهای منظم خود تا سطح لازم برای اعمال مجدد سلطه در مناطق کردی باشد. رهبران کرد، به خاطر سهمشان که به نظر نمی رسد که آماده یک تلاش کامل جهت پاکسازی باقیمانده نیروهای دولت مرکزی در منطقه باشند. علاوه بر این محتمل نیست که جمعیت محلی، علیرغم نژادپرستی قویشان، از یک جنگ مسلحانه طولانی در شهرها و روستاهایشان حمایت کنند. (خیلی محرمانه) اگر آنها - کردها - صلاح بدانند، حتی اگر به وسیله عدم اتحادشان ممانعت شوند، می توانند فعالیتهای مداوم مخالف خود را انجام دهند و تبادلات برون مرزی ایران را با اروپا و شوروی دچار وقفه کنند. اگر اکثر قبایل کرد مایل به همکاری باشند، مبارزه طلبی کردها در مورد کنترل مرکزی جدی تر خواهد شد. به نظر می رسد که رقابتهای دینی، قبیله ای، شخصی در بین کردها، به خاطر انقلاب و خودمختاری محلی که در حال حاضر از آن برخوردارند فقط کمی تسکین یافته باشد. این اختلافات احتمالاً دوباره ظاهر خواهد شد و حتی احتمالاً هنگامی که رهبران مختلف سعی در بهره برداری از روابط جدیدشان با دولت مرکزی بکنند، تشدید خواهد شد. به هر حال جدی ترین خسارتی که کردها با آن مواجه هستند کمبود حمایتهای اساسی مستمر، چه پنهان و چه آشکار، از جانب دولت همسایه می باشد. حمایتی مانند آنچه که شاه قبل از 1975 برای کردهای عراقی فراهم می آورد. محتمل نیست که عراق و ترکیه و یا شوروی چنین نقشی بازی کنند. شوروی فقط هنگامی که به این نتیجه برسد که بهترین منافعش در تلاش برای سرنگون کردن

ص: 754

رژیم خمینی و جایگزینی آن با یک دولت چپی حفظ خواهد شد، چنین حمایتی را فراهم خواهد کرد.

(SNF) تا هنگامی که وضعیت بی ثبات فعلی وجود داشته باشد، دولت مرکزی و رهبران کرد ایران به دقت فعالیتها یکدیگر را زیر نظر دارند. در عین حال انتظار می رود که رهبران گروههای مختلف کرد فعالانه درصدد کسب نفوذ بیشتر بین پیروان و طرفداران خود باشند. حوادث نسبتا جزئی با محاسبات نادرست می توانند منجر به درگیریهای مسلحانه شوند. که بعضی از آنها جدی خواهند بود: درگیری بین کردها و نیروهای دولت مرکزی، بین کردهای مخالف و کردهای طرفدار خمینی و بین حامیان رهبران رقیب قبایل. (خیلی محرمانه) در ترکیه دولت، سبعانه در مقابل هر تلاشی از جانب کردها جهت کسب خودمختاری سیاسی بیشتر، مقاومت خواهد نمود. اگرچه ممکن است به طور ناگزیر آزادی بیشتری برای بیان میراث فرهنگیشان به کردها اعطا کند. کردها می دانند که دولت، ارتش و نیروهای امنیتی زیادی در استانها مستقر کرده است و قادر است آنها را به سرعت تقویت کند. به هر حال مهمترین مانع برای درک خواسته کردهای ترکیه در مورد خودمختاری بیشتر، فقدان رهبری منفردی است که توانایی متحد کردن گروههای مجزای کردها را داشته باشد. در حالی که رهبران کرد فعال در سیاست ترکیه اغلب نظریات سیاسی مخالف خود را نگهداشته اند، خیلی از رهبران کرد مهم یا جذب و یا ترسانده شده اند. (سری) معهذا تا هنگامی که آنکارا در تحلیل بردن کردهای ترکیه در جامعه ترکها شکست بخورد، آنها مظنون به تجزیه طلبی و پان کردیسم باقی خواهند ماند. اگر کردهای ایران خودمختاری بیشتری را از رژیم جدید ایران برای خود تضمین کنند و اگر دولت آنکارا در مقابله با مشکلات بسیار شدید اقتصادی و سیاسی موفق نشود، کردهای ترکیه ممکن است تشویق شوند که با (حکومت مرکزی) آنکارا از در مبارزه درآیند.

(سری) توانایی کردهای عراق برای مقابله مؤثر با ارتش عراق وابسته به اقتدار سیاسی داخلی دولت بغداد و حمایت جاری از کردها از جانب ایران یا سایر کشورها می باشد. تا نیمه سال 1979، بغداد به اندازه کافی در مقابل مشکلات در ایران یا مشکلات بالقوه با شیعه ها در جنوب نگران نشده است که مراقبت و یا واحدهای نظامی خود در شمال را تغییر دهد. احتمال نمی رود که دولت چیزی بیشتر از خودمختاری فرعی که قبلاً در مناطق خود مختار سه استان کردنشین اعطا کرده، را مجاز بداند. (سری) عراق دارای یک بافت سیاسی و اقتصادی بسیار متمرکز که در آن فضایی برای عدم تمرکز که ناسیونالیستهای کرد مطرح کرده اند نیست.در مهمترین شرایط، ممکن است که به کردها اجازه داده شود از طریق مکانیسمهای موجود، شوراهای اجرائی و مقننه، نقش وسیعتری را ایفا کنند. به هرحال اکثر کردها احتمالاً خودمختاری سیاسی پیشنهادی دولت را که به نحو محدودی تعریف شده است.قابل قبول تلقی خواهند کرد. آن اکثریت احتمالا برای مسئله جذب (جذب کردها در سیستم عراق - مترجم) راه حل نظامی را نمی پسندند و مطمئن هم نیستند که جانشین دولت بعثی، اوضاع کردهای عراق را بهبود بخشند. (سری) شانس کمتری وجود دارد که دولت سوریه در آینده خود مختاری بیشتری به کردها اعطا کند، از طرف کردها هم فشار اندکی برای انجام چنین کاری وجود دارد و دولت به دلیل ترس از اینکه دیگران، مثلاً

ص: 755

دروزیها، تقاضای مشابه ای بکنند، از فراهم آوردن هر گونه خود مختاری برای اقلیتها خودداری خواهند کرد. (خیلی محرمانه) ترکیه و عراق به دلیل نیاز به وارد نیامدن لطمه ای به روابطشان با ایران، احتمالا به ممانعت از اتحاد شوروی برای کمک مستقیم به کردهای کشورشان ادامه خواهند داد. اما مسکو احتمالات تماسهای خود را با گروههای منتخب کردها حفظ خواهد کرد و ممکن است که به طور غیر مستقیم و از طریق واسطه از آنها حمایت کند. در ایران، حمایت محتاطانه از کردها به تشویق ناپایداری مستمر کمک می کند که ممکن است عملاً یک رژیم چپ گرایی که بیشتر طرفدار شوروی باشد بر سر کار آورد. در عراق هم، چنین اقداماتی به تحت فشار قرار دادن رژیمی که به طور فزاینده مستقل و ضد شوروی می شود، کمک می کند.(سری) اگر چه شوروی نمی خواهد روابط خود را با ایران، ترکیه و عراق به خاطر کمک به کردها به هم بزند.

ولیکن ممکن است از طریق گروههای ثالثی این کار را انجام دهد. در ایران حمایت از کردها ممکن است منجر به حکومتی چپی و طرفدار شوروی بشود. در عراق نیز چنین است. دادن امکانات فراوان فرهنگی به کردهای روسی و حمایت از خواستهای بر حق کردها این مسئله را در ذهن حکومتهای منطقه حفظ خواهد کرد که روسها امکانات و ظرفیت ایجاد اختلاف بین اقلیتهای آنها را دارند. (سری)

ضمیمه

بیوگرافی های انتخابی

کامران اینان (ترکیه)

تلاشهای طولانی سناتور کامران اینان برای مبارزه با سلیمان دمیرل بر سر رهبری حزب عدالت، در ژوئن 1979، هنگامی که او تصمیم خود را دال بر ترک سیاست به منظور سفیر ویژه شدن در وزارت امور خارجه اعلام کرد، خاتمه یافت. او در سال 1973، انجمنهای دیپلماتیک را برای نمایندگی استان زادگاهش، بیتلیس، ترک کرد. او در طی 1975 تا 1977 به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی سنا خدمت کرد، او همیشه یک محافظه کار مستقل و صادقی در حزب عدالت بوده است. تصمیم او برای استعفا از حزب به دنبال رد کردن تلاشهای او برای برکناری دمیرل از جانب کنوانسیون حزب بود. احتمالاً درک اینکه سابقه کردی و همسر سوئیسیش اشکال سیاسی جدی است، تصمیم او را برای استعفا برانگیخت.

(خیلی محرمانه)

حکمت ستین (ترکیه)

سابقه سیاسی حکمت ستین، معاون نخست وزیر به درخشانی دوست قدیمیش بولنت اجویت نخست وزیر، بوده است.

ستین در سال 1937،در قسمت شرقی دیاربکر به دنیا آمد و در جوانی به آنکارا رفت و یک لیسانس اقتصاد از دانشگاه آنکارا گرفت.سپس به آمریکا رفت و فوق لیسانس اقتصاد را از ویلیام کالج در سال 1965 دریافت کرد. از سال 1971 تا 1977 به عنوان رئیس بخش برنامه ریزی اقتصادی دفتر برنامه ریزی کشور کار کرد. ستین که در 1977 به وسیله اجویت به دنیای سیاست راه یافت. به سرعت

ص: 756

یکی از نزدیکترین مشاوران نخست وزیر شد. او مسئول روابط اقتصادی با کشورهای سوسیالیستی و هماهنگی سیاستهای دولت در قبرس می باشد. ستین که متواضع و نجیب است و در عین حال بشدت خود را وقف مردم کرده، مهارتی در دقت و توجه زیاد در مدارا با بوروکراسی پر زحمت ترکیه دارد. شخصیت آسان گیر او دوستان زیاد و دشمنان اندکی برای او داشته است. (خیلی محرمانه)

خانواده بارزانی (عراق)

خانواده بارزانی از سال 1930در عراق در جنبش ناسیونالیستی کرد فعال بوده است. در این سال ملامصطفی نخستین حرکت علیه بغداد را پایه ریزی کرد.به مدت 40 سال وی تنها شخصیت مهم کرد محسوب می شد. علیرغم شکست او در جنگ داخلی و سالهای طولانی تبعید، به هنگام مرگ هنوز سمبل استقلال کرد محسوب می شد فرزندان و رقیبان وی هیچ کدام به نظر نمی رسد که همچون او قدرت داشته باشند تا از قبایل مختلف کرد یک نیروی واحد و مؤثر و قابل اتکا بسازند. (خیلی محرمانه) اگر چه بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان بود،ولیکن حمایتهای خود را بیشتر مدیون وفاداران سنتی قبیله بود که اغلب به جنگهای قبیله ای کشانده می شوند. اختلافات ناگوار بین قبایل و داخل حزب دمکرات کردستان - که معمولاً بر سر تاکتیکهایی است که برای مقابله موفق با بغداد دنبال می شود - همیشه خطر انشعاب نهضت کردها و نابودی اساس قدرت بارزانی را به دنبال داشته است.

سالها بعد انتقاداتی از روش رهبری فئودالی او شد، ولی او همیشه قادر به دفاع از قدرتش در مقابل مبارزه طلبیهای داخلی بود. اگر چه در پیگیریهای نظامی و اهداف سیاسیش متهم به بیرحمی می شد، ولی شخصا به عنوان فرد فساد ناپذیری شناخته شده بود. (خیلی محرمانه) در مورد پسران و جانشینانش اطلاعات کمی در دست است. دو پسرش - مسعود و ادریس - عضو حزب دمکرات کردستان هستند و فعالانه تلاش می کنند تا نهضت کردها را در عراق زنده نگهدارند.

عبیداللّه پسر سوم از آوریل 1974، تابه حال در دولت عراق وزیر کشور بوده است. او که توسط بعثیها مجازا زندانی شد، از طرف پدرش قانون شکن معرفی شد تا زنده یا مرده دستگیر شوند. به نظر می رسد که ادریس و مسعود که هر دو در اوایل 30 سالگی هستند، اهداف مشابهی چون پدرشان دارند، خودمختاری با محتوای در چارچوب عراق. آنها عملیات چریکی را علیه واحدهای نظامی دولت که در شمال مستقر هستند، سازمان داده اند. ولی احتمالاً اگر امتیازات کافی برای خود مختاری داخلی داده شود، آنها پذیرای یک راه حل سیاسی با بغداد خواهند بود، به نظر می رسد که آنها مانند پدرشان نسبت به نوسانات کمک از جانب ایران و بر علیه بغداد محتاط هستند. (خیلی محرمانه)

جلال ایسام الدین طالبانی (عراق)

جلال ایسام الدین طالبانی از سالهای 1960 رقیب سرسخت خانواده بارزانی برای به دست آوردن رهبری کردهای عراق بوده است. اگرچه زمانی عضو حزب دمکرات کردستان و نماینده ملامصطفی در مذاکرات با دولت عراق بود ولیکن طالبانی ادعا می کند که از سال 1974 که متوجه ارتباط ملامصطفی با آمریکا و اسرائیل شد با وی قطع رابطه کرد. وی نه تنها فرمانده نظامی پرتجربه ای است بلکه شهرت خوبی در روشنفکری و مهارت تبلیغاتی دارد. (خیلی محرمانه) طالبانی در سال 1933 در کویسنجاک عراق متولد شد. وی پسر یک رهبر مذهبی است. در اواخر سالهای 1950 پس از یک جنب و جوش مختصر در حزب کمونیست عراق به حزب دمکرات کردستان پیوست.

ص: 757

طالبانی هنگامی که در اوایل سالهای 1960 جنگ بین کردها و بغداد شروع شد به عنوان یک فرمانده نظامی و یک طرف مذاکره سیاسی برای ملامصطفی خدمت کرد. اما اختلاف با بارزانی بر سر اقتضای توافق و قابل قبول بودن شرایط مذاکره با بغداد و منجر به یک سری جداییها بین این دو شد. بارزانی ابتدا او را در سال 1964 از حزب دمکرات کردستان اخراج کرد و سپس در سال 1967 او را به طور غیابی محکوم به مرگ نمود. در همین زمان طالبانی در بغداد تحت حفاظت دولت زندگی می کرد. برخوردهای بین دستجات وفادار به این دو رهبر مخالف پرطول اواخر سالهای 1960 دوباره شروع شد. (خیلی محرمانه) خصومت بین بارزانی و طالبانی توسط بغداد از طریق سیاست حمایت از یک گروه کرد بر علیه دیگران، تشدید می شد. دولت بعث تا مارس 1970 که با بارزانیها به توافق رسید، با کمکهای مالی به طالبانی به او پاداش می داد. طالبانی که با از دست دادن حامی خود با سرنوشتی نامشخص به عنوان یک تبعیدی مواجه شده بود. در اوت 1970 با بارزانی آشتی کرد و سازمان خود را به نام حزب انقلابی کردستان با حزب دمکرات کردستان ادغام کرد. طالبانی سال بعد به عنوان نماینده بارزانی در خاورمیانه و اروپا مسافرت کرد. طالبانی به دنبال جداییش از بارزانی در سال 1974، به سوریه تبعید شد. جایی که در سال 1975 اتحاد ملی را پایه ریزی کرد. (خیلی محرمانه)

عبدالرحمن قاسملو (ایران)

قاسملو که 49 سال دارد و در خانواده ثروتمند زمینداری در ارومیه (رضاییه سابق) در کردستان ایران متولد شد. پس از یک سالی که به عنوان دانشجوی اقتصاد در پاریس به سر برد به پراگ رفت و از آنجا تا سال 1953 که به ایران برگشت. ادامه تحصیل داد. تا آن موقع قاسملو یک عضو کمیته اصلی حزب دمکرات کردستان و مأمور روابط حزب توده ایران (کمونیست) بود. (SNF NC OC) دو سال بعد به دلیل فعالیتهای چپی خود مجبور به فرار از ایران شد و به پراگ بازگشت و سخنران دانشگاه شد و به فعالیتهای خود در حمایت از حزب توده و حزب دمکرات کردستان ادامه داد. جزئیات زندگی قاسملو در دو دهه بعد محدود می باشد. به نظر می رسد که تا هنگامی که از قرار معلوم از شوروی به دلیل هجومش به چکسلواکی منزجر شد، بین عراق و پراگ در رفت و آمد بود. ممکن است که اوقاتش را در فرانسه گذرانده باشد، جایی که او پس از خاتمه شورش کردهای عراق به دلیل معاهده 1975 ایران و عراق در آن زندگی می کرده است. قاسملو تا سال 1978 به تدریس تمدن و زبان کردی در پاریس مشغول بود.

(SNF NC OC) او در پاییز 1978 تماسهایی را با آیت اللّه خمینی در پاریس برقرار کرد و در دسامبر به منظور رهبری احیای حزب دمکرات کردستان به ایران مراجعت نمود. او در حال حاضر به عنوان اولین در میان برابرها ریاست را به عهده دارد بدون اینک، قدرت اجرائی از خود بر روی این سازمان عاری از انسجام و نامتجانس که در عین حال به سرعت رو به رشد است، داشته باشد. او با نیروی تمام بر ادعای خود اصرار

ص: 758

داشته که وی برجسته ترین سخنگوی غیرمذهبی کردهاست. ولی قدرت اشخاص طرفدار او نامعلوم است. (SNF NC OC)

شیخ عزالدین حسینی (ایران)

عزالدین حسینی شاید تنها و مشهورترین شخصیت کرد ایرانی باشد. او که 57 سال دارد از یک خانواده روحانی است و گفته می شود که مرد با مطالعه و با فرهنگی است. براساس گزارشات او زندگی زاهدانه ای دارد و یک خانواده بزرگی را با حقوق خود به عنوان استاد عربی در مدرسه علوم قرآنی مهاباد اداره می کند. (طبقه بندی نشده) حسینی با تمایلاتی در مورد احیای سنن کردی در سال 1942 شروع به صحبت علنی در مورد مسائل سیاسی نمود. در سال 1953، پس از سقوط نخست وزیری مصدق، حسینی به وسیله مقامات امنیتی مجبور به ترک دهکده ای شد که در آن تدریس می کرد. وی نخست به رهبری جامعه مذهبی مهاباد در اوائل سالهای 1960 درآمد و با خطابه های خود دیری نپایید که بر ملی گرایان کرد پیشی گرفت. در سال 1964 به حزب دمکرات کردستان پیوست و لیکن وی اکنون ادعا می کند که جهت حفظ اهداف خود از حزب استعفا کرده است. به هر حال عزالدین حسینی تأکید می کند که او آرزوی رهبری سیاسی و حکمفرمایی بین کردها را ندارد. او می گوید که فعالیتهایش بر اساس «ناسیونالیسم کردی، سوسیالیسم منطقی و اخلاقیات می باشد که بدون اینها مردم هیچ اجتماعی نمی توانند زندگی صحیحی داشته باشند.» (SNF NCOC) منابعی که عکسها از آنجا اخذ شده است:

صفحه 15: فرانز فورست صفحه 16: بغداد الثوره صفحه 17: سیگما صفحه 29: دیپلماسی روزنامه ترکی صفحه 30: آخیر ساها کایرو (UPI) صفحه 33: عکسهای دنیای پهناور

در دیدار با آقای مئیر عزری رئیس هیئت اعزامی اسرائیلی

سند شماره (2) خیلی محرمانه تاریخ 19: دسامبر 1970 17 مهر 1349 سفیر سیاسی - دونالد آر. توساینت دیدار شما با آقای مئیر عزری، رئیس هیئت اعزامی اسرائیلی در 21 دسامبر آقای مئیر عزری، رئیس هیئت اعزامی در ساعت یازده صبح بیست و یکم دسامبر با شما تماس خواهد گرفت. یک اطلاعات بیوگرافیک فشرده ضمیمه می باشد. از طریق کارکنان آقای عزری مطلع شده ایم که تماس وی اساسا از روی حسن نیت و در رابطه با تعطیلات می باشد اما در صورتی که فرصتی دست داد، سعی کنید در مورد نکات زیر تحقیقاتی به عمل آورید.

ص: 759

1- ارزیابی اسرائیل از گرم شدن ظاهری روابط ایران و اعراب. برای مثال، از سرگرفتن روابط ایران با امارت متحده عربی، شایعات از سرگیری روابط ایران و لبنان و گرمی ناچیز روابط ایران و سوریه.

2- ارزیابی اسرائیل از اوضاع کردستان دلایلی وجود دارد که بین بارزانی و بغداد اوضاع در حال وخیم تر شدن تدریجی است و ظاهرا هیچ یک از طرفین حاضر نیستند که آغازگر جنگ باشند. به خاطر درگیری بلندمدت اسرائیل در مسئله کردستان و حمایت از بارزانی، ما علاقه مند ارزیابی آقای عزری از اوضاع کنونی و نظر وی در مورد اینکه چه مدت این وقایع به طول خواهد انجامید، می باشیم.

3- قوای عراقی در اردن. ما اخیرا از کاردار ایران در بغداد شنیده ایم که قوای عراقی در اردن به خاطر تدابیر تاکتیکی به نزدیکیهای مرز اردن عقب کشیده شده اند. آیا اسرائیلیها هیچ نوع اطلاعاتی در این مورد دارند؟ ضمیمه: تصویری بیوگرافیک از عزری

پناهندگان کرد

سند شماره (3) از: وزارت امور خارجه در واشنگتنتاریخ: 25 مارس 75-5 فروردین 54 به: سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی: سری موضوع: پناهندگان کرد 1- مقاله هوگلند و سایر گزارشهای مطبوعاتی در اینجا درباره مشکلاتی که کردها در خروج از عراق تا تاریخ 12 فروردین با آن مواجه هستند و تقاضای بارزانی از طریق هوگلند درباره مداخله ایالات متحده برای تمدید ضرب الاجل 12 فروردین کنجکاوی قابل ملاحظه مطبوعات را درباره وضع فلاکت بار کردها برانگیخته است. ارزیابی شما درباره اینکه آیا حکومت ایران حاضر خواهد بود با عراقیها درباره پیشنهاد بارزانی مبنی بر تمدید و ضرب الاجل بستن مرزها تا تاریخ 11 اردیبهشت با عراقیها اقدام لازم را به عمل آورد، قابل تقدیر خواهد بود.

2- بر اساس احتمالات پیش بینی شده ما با قید فوریت مجراهای امکان پذیر را برای کمک بشردوستانه به کردها در صورتی که چنین چیزی ضروری باشد، بررسی می کنیم.

کیسینجر سند شماره (4) سری از: وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ: 25 مارس 75-5 فروردین 54 به: سفارت آمریکا در تهران وزارت امور خارجه موضوع: پناهندگان کرد 1- سفارت درباره یک مورد تماس کردها با یک مقام عالیرتبه حکومت ایران جهت تقاضای تمدید ضرب الاجل 12 فروردین درباره نقل و انتقالات در مرز ایران و عراق اطلاع پیدا کرده است. این تقاضا رد

ص: 760

شده و تقاضای جدیدی شده که هنوز درباره آن پاسخی به دست نیامده است. رئیس دفتر حزب دمکرات کردستان در تهران به روزنامه نگاران گفت که او به یک مقام حکومت ایران که نام او برده نشده است، درباره همین موضوع مراجعه کرده و نتیجه همچنان بی ثمر بوده است. هانسن بکر مدیر کمیته صلیب سرخ بین المللی در تهران نیز از طریق جمعیت شیر و خورشید سرخ اقدام مشابهی به عمل آورد، اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است.

2 - مقامات دولت ایران همچنان درباره مسدود شدن کامل مرز در تاریخ 12 فروردین صحبت می کنند. استاندار کرمانشاهان به نویمان کنسول آمریکا در تبریز - در تاریخ 4 فروردین گفت که مرز در مرز - 12 فروردین به نحو شدیدی بسته خواهد شد و راجع به تقاضای تمدید این مهلت حرفی نزد. او گفت انتظار می رود بارزانی در اواسط فروردین از مرز گذشته و وارد ایران شود. (عین نقل قول) استاندار گفت به 60 هزار کرد در استان او گفته می شود ایران نمی تواند به مدت نامحدود از آنها پشتیبانی کند و آنها باید بالمآل در داخل ایران پخش شوند و کار و کاسبی پیدا کرده و اسکان داده شوند.

3 - سرانجام گزارشهایی دریافت کرده ایم که ترکیه ممکن است با تقاضای باز کردن مرزهای خود جهت عبور ترانزیتی کردها غیرمسلح به ایران موافقت کند. شاید سفارت آمریکا در آنکارا این مسئله را روشن سازد.

4 - مراتب ذکر شده و اطلاعاتی که از طریق مجراهای دیگر به واشنگتن رسیده حاکی از آن است که حکومت ایران اکنون کمتر تمایل دارد یا اصلاً تمایل ندارد به تقاضای بارزانی برای تمدید ضرب الاجل با بغداد تماس بگیرد. تا اندازه ای که ما اطلاع داریم مسئولیت تمدید این ضرب الاجل در درجه اول به عهده حکومت عراق است، زیرا تاریخ مسدود شدن مرز بستگی به انقضای مهلت بخشودگی کردها از سوی عراق دارد. وزارت امور خارجه و بغداد بهتر از ما می توانند قضاوت کنند که آیا تقاضای مستقیم حکومت آمریکا از عراق عملی نامطلوب است و یا خیر. اگر وزارت امور خارجه مایل است موضوع با ایران درمیان گذارده شود قضاوت این است که تنها وسیله مؤثر پیامی از سوی رئیس جمهوری برای شاه خواهد بود.

5 - معتقدیم که هم سادات و هم بومدین نقش مهمی در این ماجرا داشته و موجب تشویق ایران و عراق به توافق شده اند. آنها در بهترین موقعیتی برای تحت نفوذ قرار دادن صدام حسین برای موافقت با تمدید ضرب الاجل قرار گرفته اند، و وزارت امور خارجه ممکن است در نظر داشته باشد این مسئله را پیگیری کند. هلمز

کردهای عراقی در ایران

سند شماره (5) خیلی محرمانه از سفارت آمریکا در تهرانتاریخ 10 آوریل 1975 - 21 فروردین 1354 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن موضوع: کردهای عراقی در ایران 1- به دنبال ملاقات نویمان کنسول آمریکا در تبریز با نماینده بارزانی (تلگراف مرجع) نویمان روز 19 فروردین در نقده آذربایجان غربی با ادریس پسر بارزانی ملاقات کرد. این ملاقات به تقاضای ادریس بود. ادریس استدلالهای مشابهی عنوان کرد و گفت حضور کمیته بین المللی صلیب سرخ در اردوگاههای

ص: 761

پناهندگان باعث خواهد شد که ایرانیان کردها را برای بازگشت به عراق تحت فشار قرار ندهند. او از این نیز فراتر رفته خواستار تضمینهایی از جانب آمریکا در رابطه با ایران (به دنبال نفوذ یا فشار آمریکا) شد مبنی بر اینکه بازگشت اجباری در کار نباشد. نویمان در پاسخ گفت که یک چنین مداخله ای از جانب آمریکا چندان امکان پذیر نیست. ادریس چندین بار اظهار داشت که کردها می ترسند پخش شدن در داخل ایران معادل با نابودی وضع قومی آنها باشد و اظهار نظر کرد که وظیفه بشر دوستانه آمریکا این است که مانع اتفاق چنین وضعی بشود.

ادریس اظهار نظر کرد که در نتیجه پایان یافتن مقاومت مؤثر کردها حیثیت و اعتبار پدر او در میان کردها رو به کاهش رفته است. او از این هراسناک بود که بدون رهبری خانواده بارزانی کردها در وضع متزلزلی باشند، و ممکن است که علیه هر کسی که به عقیده آنها مسئول مشکلات آنها است، قیام کنند.

ادریس پرسید که آیا آمریکا برای آوارگان کردبرنامه ای تهیه کرده است یا خیر که به او گفته شد خیر. او گفت که ژنرال بارزانی روزهای 18 و 19 فروردین در تهران بوده است.

شاه به مایکل کیتس (فاش نشود) خبرنگار یونایتدپرس در خاورمیانه طی مصاحبه ای در تاریخ 20 فروردین گفت که کمک ایران به کردها قطع شده است زیرا آنها درگیر مبارزه بیهوده ای هستند. او اخیرا بارزانی را ندیده است، ولی شاه گفت که بارزانی اکنون در نزدیکی تهران زندگی می کند و آزاد است هر کاری که می خواهد بکند و هر جا که می خواهد برود. شاه انتظار ندارد که بارزانی ایران را ترک کند و او گفت بارزانی کجا برود و چه کار بکند؟ شاه ضمن مقایسه آوارگان فلسطین یا کردها گفت که کردها نمی توانند به مدت نامحدودی در اردوگاهها بمانند. زیرا این امر تنبلی و نفرت را در میان آنها پرورش خواهد داد. کیتس گفت که شاه همچنین افزود که از آنجایی که کردها با ایرانیها از یک نژاد و یک زبان هستند (عینا نقل قول) به آسانی می توانند در جامعه ایران جذب شوند. هلمز

اوضاع و تقاضای کردهای عراقی در ایران

سند شماره (6) خیلی محرمانه از کنسولگری آمریکا در خرمشهرتاریخ: 10 آوریل 1975 - 21 فروردین 1354 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن موضوع: اوضاع و تقاضای کردهای عراقی در ایران خلاصه: نماینده ژنرال بارزانی روز 16 فروردین با من ملاقات کرد تا تقاضا کند حکومت آمریکا از نفوذ خود نسبت به کمیته بین المللی صلیب سرخ استفاده کرده و کمک صلیب سرخ بین المللی و حضور صلیب سرخ را در اردوگاههای پناهندگان به دست بیاورد. این تقاضا ناشی از این ترس است که ایران در نظر دارد تدابیر شدیدی برای وارد کردن پناهندگان به بازگشت به عراق اتخاذ کند. در جریان مذاکره نماینده بارزانی چنین گفت:

1 - ژنرال بارزانی و دستگاه رهبری حزب دمکرات کردستان از قصد خود برای ادامه مبارزه مسلحانه به کلی منصرف شده اند.

2 - کردها از تغییر سیاست ایران شدیدا آزرده خاطر شده اند.

3 - دستگاه رهبری حزب دمکرات کردستان درباره ایمنی خود در صورت بازگشت خود به عراق

ص: 762

هراسناک است و آنها همچنین از این نگرانند که توده های بزرگ کشاورزان کرد در صورت بازگشت بزور در خارج از کردستان عراق اسکان داده شوند.

4 - آنها سیاست ایران را چنین تلقی می کنند که در جهت پخش کردهای تحصیلکرده در سراسر ایران و اعمال فشار فزاینده نسبت به پناهندگان تحصیل نکرده برای بازگشت به عراق گرایش پیدا می کند. ابراز عکس العمل از سوی وزارت امور خارجه مورد تقدیر خواهد بود. (پایان خلاصه) 1- دکتر اسفندیار (فاش نشود)، جراح کردی که از قبل با من آشنا بود روز 16 فروردین در تبریز نزد من آمد و گفت نماینده ژنرال بارزانی است، که اکنون در شهر نقده به سر می برد. دکتر اسفندیار گزارشهای قبلی درباره اینکه همه زد و خوردها متوقف شده را تأیید کرد. او گفت که بیش از 5000 نفر از پیشمرگ ها خود را به عراقیها تسلیم کرده اند و بسیاری دیگر از مرز گذشته وارد ایران شده اند. در حالی که بعضی از افراد ممکن است سلاحهای خود را پنهان کرده و امید به جنگ داشته باشند، حزب دمکرات کردستان نقشه ای برای ادامه جنگ ندارد و سلاحها نگهداری نمی شود. همه سلاحهای سنگین کردها در منطقه مرزی در حاجی عمران بدور انداخته شد و هم اکنون یک گروه مختلط نظامی عراقی و الجزایری که از پیرانشهر ایران و به کمک ایرانیان از طریق جاده همیلتون وارد عراق شده این، سلاحها را جمع آوری کرده است.

2- کردها این احساس را دارند که ایران یک سیاست فشار تدریجی را برای اغوای پناهندگان به بازگشت به عراق یا در مورد صاحبان حرفه و تکنسینها به ترک مناطق مرزی و اشتغال در داخل ایران شروع کرده است. آنها می گویند که اداره بیشتر اردوگاههای پناهندگان به وسیله ارتش ایران از نشانه های این فشار است و از نشانه های دیگر کاهش توزیع غذا و آب در بعضی اردوگاهها قطع آن برای یک یا دو روز و دستور به افراد قبیله هروکی که در خارج از اردوگاهها زندگی می کردند. به فروش فوری دامها خود و انتقال به اردوگاههای پناهندگان و همچنین مقامات ایران بیشتر آوارگان را تشویق به بازگشت می کنند، و در عین حال به حرفه ایهای آنها وعده های کار و حقوقهای خوب و در صورت ترک اردوگاهها و کار در جای دیگر می نماید.

اظهار نظر: در حالی که هیچ کدام از این موارد ثابت نمی کند که تدابیر خشن تری برای متقاعد کردن کردها در پیش است، کردها از هم اکنون نگران هستند.

3- طبق اظهار نظر دکتر اسفندیار، بارزانی و رهبران حزب دمکرات کردستان دو دلیل اصلی دارند برای اینکه بخواهند کردها را در اردوگاهها در یک جا نگهدارند، یک دلیل ترس واقعی از آن چیزی است که ممکن است در عراق در صورت بازگشت آنها اتفاق بیافتد. داستانهایی از اعدام آنهایی که بازگشته اند و از منع بازگشت کشاورزان بر روی زمینهای خود به نحووسیعی در جریان است. در حالی که مرز بسته است و دسترسی به اردوگاههای بسیار محدود است، اطلاعات موثق بسیار کمی از طرف مرز عراق در دست است و این امر احساس ترس و بلاتکلیفی آنها را شدت می دهد. دلیل دوم این است که کردها معتقدند (یا اینکه می کوشند معتقدند باشند) که ماه عسل روابط حسنه ایران و عراق بسیار کوتاه مدت خواهد بود و ایران بالمآل خواهد خواست بار دیگر از کردها بهره برداری کنند در حالی که چشم اندازی از تشدید جنگ در نظر آنها وجود ندارد معتقدند که یک چنین اوضاعی نقل سیاسی آنها را در سر و کار داشتن با بغداد سنگین تر خواهد کرد.

ص: 763

4- با توجه به عوامل فوق ژنرال بارزانی تقاضا کرده است که حکومت آمریکا از نفوذ خود در مورد کمیته بین المللی صلیب سرخ برای حفظ کمکهایی به مقیاس کوچک به پناهندگان و بنابراین دسترسی به اردوگاهها استفاده کند. بدون چنین نفوذی کردها از آن بیم دارند که از دنیای خارج منزوی شوند، و ایرانیان نسبت به آنها بدرفتاری کنند. کردها شنیده اند که ایران به کمیته بین المللی صلیب سرخ گفته است که دیگر کاری برای آنها در ایران وجود ندارد و نمایندگان صلیب سرخ باید به منزل خود بازگردند.

5 - من گفتم همان طوری که دکتر اسفندیار می داند حکومت آمریکا در این جنگ دخالتی نداشته است را و میل ندارد خود را از لحاظ سیاسی اکنون که صلح در شرف بازگشت به این منطقه است آلوده کند و در عین حال ما نسبت به مسائل بشردوستانه حساسیت داریم و من قول دادم این تقاضا را به وزارت امور خارجه اطلاع دهم.

6- اظهارنظر: از دیدگاه بسیار محدود تبریز چنین به نظر می آید که ادامه مداخله کمیته بین المللی صلیب سرخ سودمند باشد؛ حتی اگر هم به دلایلی که کردها عنوان کرده اند، نباشد. اگر ترس کردها از بدرفتاری و اعمال فشار به بازگشت به عراق عملی شود، احتمالاً حملاتی در مطبوعات علیه ایران و متهم کردن آن به بدرفتاری نسبت به مردمی رانده شده صورت خواهد گرفت، و آمریکا ممکن است به بی توجهی نسبت به چنین شرایطی متهم شود. حضور ضعیف کمیته بین المللی صلیب سرخ می تواند از لحاظ بین المللی شواهد قابل قبولی درباره شرایط اردوگاهها که تاکنون به اندازه کافی خوب بوده فراهم کند. به علاوه اگر بغداد نسبت به بازگشت کنندگان تدابیر بسیار خشن و سرکوبگرانه اعمال نکند، آن گاه گزارشهای کمیته بین المللی صلیب سرخ درباره شرایط کنونی در عراق ممکن است عده زیادی از پناهندگان را به بازگشت به عراق در آینده نه چندان دوری تشویق کند.

این امر از شدت اوضاع هیجان آور پناهندگان کرد به نحو قابل ملاحظه ای خواهد کاست و همچنین تقاضاهایی که برای پذیرفتن عده زیادی از پناهندگان از سوی ایالات متحده به عمل می آید، کاسته خواهد شد. اگر وزارت امور خارجه در این عقیده سهیم است که حضور ضعیف کمیته بین المللی صلیب سرخ سودمند است، شاید در دو طرف مرز شیوه متناسبی برای اینکه عراق نظر خود را تغییر دهد، آن خواهد بود که از مصریها و الجزایریها تقاضا شود عراق را متقاعد کنند که (پذیرفتن) یک هیئت نمایندگی صرفا ناظر از سوی کمیته بین المللی صلیب سرخ نشان دهنده توجه کافی به اصول بشر دوستی خواهد بود و در ضمن دعاوی عراق نیز مبنی بر اینکه آنها دست به یک جنگ قوم کشانه نزده اند را به ثبوت خواهد رساند.

7- اظهارنظر سفارت: اعلامیه رسمی کمیته بین المللی صلیب سرخ درباره پایان یافتن کمکهای آن به کردها (تلگرام ژنو 2398) به وضوح این امکان را به وجود می آورد که کمیته بین المللی صلیب سرخ را می توان متقاعد کرد تا کمکهای بشر دوستانه بیشتری انجام دهد. سفارت موافقت دارد که مصریها یا الجزایریها ممکن است در متقاعد کردن عراق به موافقت با برنامه های محدود کمیته بین المللی صلیب سرخ مفید باشند، همان طور که سفارت قبلاً توصیه کرده بود سادات و بومدین می توانند در به دست آوردن تمدید ضرب الاجل نقل و انتقالات پناهندگان در دو طرف مرز ایران و عراق سودمند باشند (تلگرام تهران 2750) نویمان

گزارش پرداخت مالی عراق به ایران

ص: 764

سند شماره (7) از: سفارت آمریکا در لندنتاریخ: 24 آوریل 1975-4 اردیبهشت 1354 طبقه بندی: سری توزیع مجدد شماره سند: لندن 6227 موضوع: گزارش پرداخت مالی عراق به ایران 1- در جریان مذاکرات هفته گذشته بین ایالات متحده و انگلیس در لندن درباره خلیج (فارس) انگلیسیها به یک گزارش اطلاعاتی اشاره کردند که به موجب آن در کنفرانس الجزایر توافق حاصل شده است، عراق به ایران 300 میلیون دلار بپردازد و این توافق در توجیه هزینه اسکان آوارگان کرد در ایران حاصل شده است. ما به هرگونه اطلاعات مربوطه که مخاطبان ما ممکن است به دست آورند علاقه مند هستیم.

2- برای وزارت امور خارجه: صورتجلسه مذاکرات به وسیله پیک ویژه روز 3 اردیبهشت به معاون وزارت امور خارجه مسئول امور خاور نزدیک فرستاده شده است، تا به وسیله او تصویب شده و به نحو شایسته ای توزیع شود.ریچاردسون

اطرافیان بارزانی

سند شماره (8) از: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سیتاریخ: 13 نوامبر 77 - 22 آبان 56 به: سفارت آمریکا تهرانطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 12946 موضوع: اطرافیان بارزانی 1- یکی از اطرافیان بارزانی به ما اطلاع داده است که بارزانی می خواهد جهت انجام کار عادی و روزمره یک نفر را به ایالات متحده بیاورد. آنها مصطفی احمد را انتخاب کرده اند و به ما گفته اند که ساواک موافقت کرده که به او پاسپورت و اجازه خروج نیز داده شود.

2- از آنجا که ضامن وی در ایالات متحده (بارزانی) سابقه مهاجرت ندارد و احمد تماس قبلی با بارزانی داشته است، به نظر می رسد که بتواند یک ویزای توریستی موقتی تهیه کند.

3- اگر احمد تقاضای ویزا بکند، سفارت باید قبل از صدور آن را با ساواک مطرح کند. لطفا موقعی که ویزا صادر شد، ما را در جریان بگذارید.ونس

عکس العمل منطقه در قبال فعالیت کردها خواسته ها و راهنماییها

سند شماره (9) تاریخ: 23 اوت 1978-1 شهریور 57طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 20492 موضوع: عکس العمل منطقه در قبال فعالیت کردها (بدون طبقه بندی) خواسته ها و راهنماییها الف: (خیلی محرمانه) خواسته ها:

1- (خیلی محرمانه) تخلیه، استقرار و مجدد و انهدام کامل روستاهای قدیمی کرد در عراق، چه اثری بر رفتار کردها نسبت به دولتهای ایران و عراق دارد؟

ص: 765

2- (خیلی محرمانه) برنامه های حاوی و آینده ایران جهت اقداماتی علیه کردها، با در نظر گرفتن تشریک مساعی با عراق چیست؟ واکنش قاطبه کردهای ایران نسبت به همکاری ایران با عراق علیه کردهای عراق چیست؟ 3- (خیلی محرمانه) ارزیابی ایران نسبت به توانایی عراق در کنترل فعالیت اکراد چیست؟ 4- (خیلی محرمانه) آیا احتمال می رود ایران از بعضی گروههای کرد، مخفیانه حمایت نماید؟ ایران از کدام جناح کردها در حال حاضر پشتیبانی می کند. با چه روش و کدام طریق؟ 5 - (خیلی محرمانه) وابستگی کردها به حزب کمونیست عراق تا چه حد بر ثبات رژیم کنونی عراق اثر می گذارد؟ 6- (خیلی محرمانه) آیا کردها در نظر واحدهای نظامی و شبه نظامی عراق مورد اطمینان هستند؟ به کدام واحد گماشته شده اند و چه نوع مأموریتهایی به آنها محول می شود؟ چه محدودیتهایی در ارتش عراق نسبت به کردهایی که به سربازی می روند، اعمال می شود؟ 7- (خیلی محرمانه) دولتهای ایران و ترکیه چه اقداماتی جهت کنترل کردهایشان انجام داده اند؟ 8 - (خیلی محرمانه) چه تهدیدی فعالیتهای کردها در این منطقه برای امنیت شمال غربی ایران دارد؟ دولت ایران چه اقداماتی برای رفع هرگونه فعالیت خصمانه کردها در کردستان ایران انجام داده است؟ 9- (خیلی محرمانه) کردها چه کمکهای خارجی دریافت می دارند؟ 10- (خیلی محرمانه) فعالیت کردها تا چه حد بر روابط ایران و عراق تأثیر می گذارد؟ ب: (خیلی محرمانه) راهنماییها.

1- (خیلی محرمانه) گزارشهای اخیر حاکی از همکاری گسترده ایران و عراق در کنترل فعالیت کردها است. انتظار می رود یک چنین همکاری، به ویژه در رابطه با افزایش حمایت کمونیستها از عناصر مشخص کرد. کماکان ادامه یابد.

2- (خیلی محرمانه) این اطلاعات نباید در اختیار دولتهای خارجی قرار گیرد. استفاده از این اطلاعات تابع بند 16، ب.، قسمت چهار، جلد دوم، 2-85 DIAM، است.

3- (طبقه بندی نشده) یک نسخه از پاسخ سؤالات را به آدرس 20301. D.C و واشنگتن و D3-3C1 (سازمان اطلاعاتی دفاع) بفرستید.

4- (طبقه بندی نشده) شماره کنترل طراح این سؤالات 87-43- DB-3C1 است.

سیاست دولت ایران در کنترل کردن کردها

سند شماره (10) گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع خیلی محرمانه 1- کشور: ایران - عراق 2- شماره گزارش: 78 0498 846 6 3- ...

4- موضوع: سیاست دولت ایران در کنترل کردن کردها 5 - تاریخ اطلاعات: خرداد 56 تا 5 تیر 57

ص: 766

6- تاریخ گزارش: 16 اکتبر 78-24 مهر 57 7- تاریخ و محل اکتساب: 9 اکتبر 78، تهران، ایران ................................

14- منبع: سفارت آمریکا، تهران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) این گزارش مروری بر سیاست اتخاذ شده ایران جهت کنترل جمعیت کردهایش و فعالیتهای کردهای پناهنده را ارائه می دهد.

22- جزئیات: (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) از سال 1975 که تلاش چریکهای کرد در عراق با شکست مواجه شد، حدود 150 هزار پناهنده کرد وارد ایران شدند. از شانس خوش دولت ایران اکثریت عظیمی از این تعداد یا در کشورهای دیگر (از جمله ایالات متحده آمریکا) ساکن شده اند و یا اینکه با کمال میل جذب بازار کار ایران شده اند. حدود 65% کردهای پناهنده عراقی (30000 نفر) که در ایران هستند، شغلهای دائمی به دست آورده اند و بقیه کارهای نیمه وقت دارند و یا اینکه هنوز جابه جا نشده اند، سیاست دولت ایران نسبت به پناهندگان این بوده است که با کمیته های مشترک کرد و دولت ایران همکاری نماید تا مسائل را مورد رسیدگی قرار داده و کردها را در جایی که امکان به دست آوردن کار برای آنها وجود دارد مستقر کنند. امکان اشتغال به کار در غالب شهرهای ایران وجود دارد. پناهندگان مجاز به اقامت در استانهای مجاور مرز عراق نیستند.

منبع گزارش کرد که ادریس بارزانی، رهبر ناراضی کرد که در ایران اقامت دارد، گفت یک مقام ناشناس دولت ایران (در اکتبر 1977) به او گفته است که تماس با هموطنانش در عراق را متوقف کند و ارسال نیروی تقویتی را متوقف سازد. بارزانی منکر انجام این فعالیتها شد. از قرار معلوم همین مقام دولت ایران گفته است که کردهایی که قوانین و مقررات مرزی را نقض کنند به مقامات عراقی تحویل داده خواهند شد.

منبع گزارش داد که ناظران کرد معتقدند که اجرای آن سیاست موجب سهولت کارها خواهد شد. دولت ایران کرارا با هرگونه اعمال زور جهت بازگشت اکراد به عراق مخالفت کرده است.

گزارشهای اخیر غالب منابع خبری حاکی از همکاری بسیار نزدیک مرزی ایران و عراق است. ایران بیش از پیش فعالیت پناهندگان کرد را در قلمرو خود کنترل می کند. منبع هم چنین گزارش می کند که به نظر می رسد محدودیت ایرانیان در مورد رهبران کرد عراق برابر موضوع عراق در قبال فعالیتهای آیت اللّه خمینی رهبر ناراضی شیعیان مسلمان ایران است.

منبع گزارش می کند که با در نظر گرفتن سیاست ایران نسبت به قاطبه کردهای خود، رهبران قبایل کرد در منطقه تبریز، به دنبال تلاش دولت ایران برای جذب مردم کرد. با زوال اجتناب ناپذیر قدرتشان مواجه هستند. اصلاحات ارضی در این منطقه بر قاطبه کردها تأثیر داشته است. یکی از آثار منفی آن کاهش قدرت قبیله ای بوده است. بنابراین مشکل است که فشار مؤثری بر نهادهای دولت ایران در مورد مسائلی از قبیل جاده سازی، آبیاری و سیاست کشاورزی داشته باشند. رهبران کرد به دولت ایران اعتماد ندارند، زیرا احساس می کنند دولت تعمدا سعی در از بین بردن فرهنگ صحرانشینی کردها دارد. کارگران زمینداران کردها جذب شهرها می شوند. بعضی از زمینداران خودشان نیز نیمی از سال را در شهرها سپری می کنند. رهبران کرد احساس می کنند که این «سیاست» دولت ایران موفقیت آمیز خواهد بود.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) سیاست دولت ایران نسبت به

ص: 767

کردها نوعی جذب کردن آنهاست. این امر شامل کاهش قدرت قبیله ای از طریق اغوا کردن آنها به وسیله کشش اقتصادی در شهرها می باشد. در ضمن به نظر می رسد سیاست آن نسبت به پناهندگان عراقی بر همین اساس است. علاوه بر این، ارتباطی که منبع بین سیاست ایران در قبال کردها با سیاست عراق در مورد آیت اللّه خمینی قائل می شود، بستگی به تحول آتی، ناشی از سفر اخیر خمینی به فرانسه که او را خارج از حیطه کنترل عراق قرار می دهد، دارد.

پناهندگان کرد در ایران

سند شماره (11) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 1 فوریه 79-12 بهمن 57 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی.سی دارای حق تقدم شماره سند: 1649طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: (محرمانه) پناهندگان کرد در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: بدون شک وضعیت کردها در ایران به خاطر بی نظمیهای کنونی به نحوی منفی تأثیر پذیرفته است. اخیرا نماینده کردها یک نسخه از نامه ای را که برای کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل فرستاده بود و در آن خواهان تلاش بیشتر برای پناهندگان کرد شده بود، به ما داد. علیرغم نکته فوق، به نظر نمی رسد که کردها بیشتر، و نه احتمالاً کمتر، از سایر اقلیتها مانند بهائیان و یهودیان، مورد ستم قرار گرفته باشند. با توجه به ورود اخیر آیت اللّه خمینی، ما فکر می کنیم این ممکن است برای نماینده کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل مفید باشد که برای مشاهده نه فقط مشکل کردها، بلکه مشکلات بالقوه پناهندگان در میان سایر گروهها، به تهران بیاید. (پایان خلاصه) 3- کردها، به همراه سایرین، قطعا به خاطر ناآرامیهای اخیر ایران، به گونه ای منفی تأثیر پذیرفته اند.

کردها هم در راهپیماییهای موافق و مخالف دولت در غرب ایران شرکت کرده اند و به همراه دیگران متحمل رنجها و خشونتهایی شده اند. نماینده کردها، علی سلیمان، اخیرا با سرکنسول ملاقات کرد و یک نسخه از نامه ای را که گروه بارزانی، به منظور تقاضای حمایت بیشتر برای پناهندگان کرد در ایران و عراق برای کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل ارسال داشته بود، ارائه داد.

4- نکته مهم این است که کردها به همراه سایرین رنج کشیده اند و احتمالاً به سختی بعضی از اقلیتهای دیگر، خصوصا بهائیها و یهودیها، خسارت ندیده اند. در حالی که هیچ تمایلی جهت کاهش مشکلات پناهندگان کرد در کشور گرفتار آشفتگیهای سیاسی وجود ندارد، منطقی به نظر می رسد که بگوییم که کردها احتمالاً به آن اندازه ای که سایرین در خطر هستند، به مخاطره نیفتاده اند. آنها همچنین مشکلات حزب دموکرات کردستان را، که برای چهار سال درباره مشکلات پناهندگان کار کرده و بدون شک به دور از تهاجمات نظامی است. برای کمک به خود دارند و آنها در آمریکا و یا جاهای دیگر بیشتر برای کردها کار می کنند. ناآرامی سیاسی در ایران یک فرصت طبیعی برای از سرگیری تلاش کردها به منظور تحت فشار قرار دادن (دولت) می باشد.

5 - به هرحال، همان طور که در بالا ذکر شد، ما معتقدیم که برای کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل به طور بالقوه مفید خواهد بود که فردی را برای چنین موقعیتی بفرستند. ورود امروز آیت اللّه

ص: 768

خمینی بسیار احتمال دارد طلیعه دورانی باشد که طی آن وجود اقلیتها از جمله کردها و خارجیها کمتر مورد تحمل قرار خواهند گرفت. حضور نماینده کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل می تواند تذکاری برای ایرانیان در مورد توجه جهانی به مسئله اقلیتها (از جمله پناهندگان کرد) باشد، و برای کاستن از زیاده رویها فشار ملایمی را بر سیستم سیاسی وارد آورد. در حال حاضر، آمریکا در وضعی نیست که بتواند برای پناهندگان کرد کاری انجام دهد و ما صراحتا، گمان می کنیم که احتمالاً سرمایه سیاسی محدود ما می تواند به نحو بهتر به نفع سایر گروهها بکار رود. چنین محدودیتهایی (اجبار و فشارهایی - مترجم) در مورد بازدیدکننده کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل، که می تواند ارزیابی کاملی از وسعت مشکلات بالقوه ارائه دهد، صدق نمی کند. البته، ما خوشحال خواهیم شد که با یک چنین بازدیدکننده ای همکاری نماییم.

6- سفارت قصد دارد با علی سلیمان مجددا تماس بگیرد و اطلاعات اضافی را بعدا تهیه خواهد کرد.

سولیوان

پناهندگان کرد، امکان کمک سازمانهای جهانی

سند شماره (12)خیلی محرمانه از: وزیر امور خارجه واشنگتن دی.سیتاریخ: 13 بهمن 1357- 2 فوریه 79 به: هیئت نمایندگی آمریکا در ژنو موضوع: پناهندگان کرد، امکان کمک سازمانهای جهانی 1- از هیئت نمایندگی (در ژنو)درخواست می شود که با کمیته بین الملل صلیب سرخ و هیئت عالی برای نظارت پناهندگان سازمان ملل در مورد اینکه آنها چه طرحهایی برای کردهای عراق و بقیه اقلیتها که با اوضاع جاری ایران مورد تهدید قرار گرفته اند دارند، مذاکره نمایند.

2- ما دریافته ایم که کمیته بین المللی صلیب سرخ یک دفتر در تهران دارد. آیا نمایندگان آنها در تهران می توانند به کردهای عراقی و همچنین بقیه اقلیتهایی که قصد ترک ایران را دارند کمک بکنند؟ 3- آیا هیئت عالی برای نظارت پناهندگان سازمان ملل نماینده ای در ایران دارد، یا اینکه آیا آنها می توانند یک نماینده برای ارزیابی شرایط جاری در رابطه با تأثیر آن بر کردهای عراقی و بقیه اقلیتها اعزام نمایند؟ 4- این مطلب باید فهمیده شود که مفاد این نامه هیچ گونه اقدامی را در حال حاضر پیشنهاد نمی کند. با این وجود، ما از دریافت هر گونه اطلاعاتی درباره طرحهای این دو سازمان که در دست اجرا یا قصد اجرای آن را دارند، سپاسگزاری می کنیم. ونس

وضع کردها

سند شماره (13)خیلی محرمانه از:سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 17 بهمن 1357- 6 فوریه 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. دارای حق تقدم موضوع: وضع کردها(محرمانه) 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: علی سلیمان نماینده حزب دموکرات کردستان بر مطالب (مندرج در تلگرام مرجع

ص: 769

الف) مبنی بر اینکه کردها همراه با کسانی دیگر از خشونتهای اخیر در ایران صدمه می بینند،تأکید کرد. رنج کشیدن کردها از خشونتهای اخیر ایران بوده است. او همچنین تلاش برای ترور مسعود بارزانی در وین را که 15 روز قبل رخ داد، تشریح نمود و فشار زیادی را برای پاسخ مثبت آمریکا در مورد برنامه جدیدی برای پناهندگان کرد وارد آورد. علی سلیمانی گفت: گروه طالبانی در حال قویتر شدن می باشد و از طرف گروه بارزانی درخواست همیشگیش را برای کمک آمریکا اعلام نمود. درخواست اقدام: جواب به سؤال سلیمان در مورد وجود برنامه ای برای پناهندگان کرد که واشنگتن درصدد انجام آن باشد (پاراگراف 6 که در ذیل آمده است). همچنین پاسخ به پیشنهاد ما مبنی بر اینکه هیئت عالی برای نظارت سازمان ملل و حضور فعال تر کمیته جهانی صلیب سرخ در اینجا ممکن است مفید باشد.

3- علی سلیمان نماینده حزب دموکرات کردستان در تاریخ 14 بهمن به دیدار مأمور سیاسی آمد تا وضع کردها را که چند روز پیش تر درباره اش با سرکنسول حرف زده شده بود مورد بررسی قرار دهد.

علی سلیمان تأیید نمود که کردها از خشونتها و نابسامانیهای اخیر که ایران را فرا گرفته است رنج می برند. زیرا به خاطر پایین آمدن تولید سوخت و بسته شدن کارخانجات، کارگران کرد همراه با بقیه کارگران بیکار گشته اند. هیچ گونه تبعیض مستقیمی در این مورد اعمال نشده است. ولی بسیاری از کردها که «آخرین استخدام شده ها» بودند. «اولین اخراجیها» می باشند.

کمکهای پرداختی دولت ایران به کردها تقریبا در اول محرم قطع شد (برابر با 2 دسامبر 1978) و در نتیجه این سردرگمی مقدار زیادی از پناهندگان کرد بدون جیره مانده اند. حزب دمکرات کردستان سعی نمود تا کاری انجام دهد، ولی حزب نمی تواند از پس هر کاری بر بیاید.

4- در پاسخ به این سؤال که آیا کردها بیشتر از گروههای دیگر مورد تبعیض قرار گرفته اند؟ علی سلیمان گفت که آنها، مانند بقیه خارجیها، با بروز احساسات ضد اجنبی ایرانیان مواجه شده بودند. این مسئله بیشتر بستگی به اوضاع محلی و مقامات محلی داشت. خیلیها شکیبا و کمک کننده بودند ولی بعضیها این طور نبودند.

5 - بعد علی سلیمان به تلاش برای ترور مسعود بارزانی، پسر ژنرال بارزانی که در حدود 2 هفته قبل در وین رخ داد اشاره نمود. مسعود و دوستان دیگرش در اتومبیل سوار بودند که مردانی در یک وسیله نقلیه دیگر با اسلحه آنها را مورد حمله قرار دادند. مسعود جان سالم به در برد و دو نفر از دوستان همراهش زخمی شدند. وقتی آنها بهبود یافتند پلیس اتریش دومین تلاش برای ترور آنها را در فرودگاهی که مسعود و دوستانش در حال ترک آنجا بودند، خنثی نمود.

علی سلیمان گفت که منابع حزب دمکرات کردستان عقیده دارند که هر دو مرتبه تلاش برای ترور آنها کار سازمان اطلاعات عراق بوده باشد.

6- با ذکر مشکلات بالا علی سلیمان گفت:

که او چیز بیشتری در مورد احتمال پیشنهاد برنامه جدیدی برای پناهندگان کرد به وسیله آمریکا نشنیده است و نمی داند که آیا قرار است که یک برنامه جدید برای آنها تهیه شود یا نه؟ مأمور سیاسی این طور جواب داد که او چیزی نمی داند، ولی در مورد این موضوع از واشنگتن جویا می شود.

(وزارتخانه HA:

خواهش می کنم که خودتان را مخاطب این سؤال قرار دهید... ممنون خواهم شد که اگر گزارش در مورد

ص: 770

برنامه پناهندگی کردها را ارائه دهید.) علی سلیمان گفت که خیلی از کردها آرزوی رفتن به آمریکا را دارند، حتی آن اشخاصی که قبلاً اسکان داده شده اند. مأمور سیاسی همدردی خودش را در مورد وضع آنها اعلام کرد و گفت که بقیه اقلیتها هم مشکلات اینچنینی دارند. علی سلیمان گفت که او آرزو می کند که فشار کردها در آمریکا مانند فشار سایر گروهها مؤثر واقع گردد. مأمور سیاسی به صورت خشک پاسخ داد این مسئله چیزی نیست که باعث احساس حقارت باشد.

7- علی سلیمان اظهارات معمولی خودش را درباره قویتر شدن گروه طالبانی در مقابل ضعیفتر شدن گروه بارزانی تکرار کرد و گفت در مرز ترکیه و عراق الان افراد نسبتا فراوانی از گروههای طرفدار بارزانی حضور دارند، در حالی که طرفداران طالبانی به مرز ایران و عراق نقل مکان کرده بودند، یعنی جایی که منابع حزب دمکرات کردستان تأکید دارند که او در حال گرفتن کمک از گروههای توده ای ایرانی است.

(توضیح: اولین باری است که ما این مطلب را شنیده ایم، ولی آماده دریافت نظریات دیگران می باشیم. در حمله ای که دو هفته پیش از طرف کردها به یک پاسگاه ژاندارمری صورت گرفت و عاملانش مشخص نبود، نیروهای طالبانی متهم به اجرای آن شدند. ولی این حادثه هرگز توضیح داده نشده است.) 8 - برای وزارتخانه: تلگرام مرجع ج حاکی از این مطلب می باشد که احتمالاً اندازه بی سازمانی و به هم ریختگی در ایران را تمام ادارات وزارتخانه درک نکرده اند. متأسفیم که قبلاً در مورد این موضوع گزارش مشخص تری نداده ایم. اگرچه برنامه های توسعه سازمان ملل که کارهای هیئت عالی برای نظارت پناهندگان سازمان ملل را انجام می دهد، تقریبا تعطیل شده و بیشتر کارمندانش را هم به خارج از کشور فرستاده است. دفتر هیئت برنامه های توسعه خودش تلفنهایش را جواب نمی دهد و هیچ نماینده ای در اینجا ندارد. ما هیچ گونه تماسی با نماینده کمیته بین المللی صلیب سرخ در شلوغیهای سه چهار ماهه اخیر نگرفته ایم، ولی از شنیدن این خبر در (تلگرام مرجع ج) خوشحالیم که آنها هنوز حضور دارند. آنها هنوز به دنبال ما نیامده اند (ژنو می تواند کاری در این باره انجام بدهد، اگر این کار بنظرشان مفید باشد). در طول دوماهه اخیر اکثریت آنها که در اینجا باقی مانده اند، نشسته و چمباتمه زده اند و تمام توجه خود را صرف این کردند که کپل خودشان را سالم نگهدارند، به جای آنکه حدود اختیارات خود را توسعه دهند. با وضعی که در اکثر وزارتخانه ها وجود دارد و در آنجا دسته های رقیب باعث توقف تماسها و کار «معمول» شده اند، شرایط سختتر شده است.

6- شاید مفیدترین چیزی را که در حال حاضر وزارتخانه می تواند انجام بدهد این باشد که تشویق کند، در دفاتر مرکزی کمیته جهانی صلیب سرخ و هیئت عالی نظارت برای پناهندگان سازمان ملل قدری فکر شود و همچنین موجبات عزیمت نماینده ای از هیئت عالی نظارت (تلگرام مرجع الف) که بتواند تا هفته آینده یا دو هفته آینده به اینجا بیاید (البته اگر شرایط اینجا اجازه چنین کاری را بدهد)، فراهم کند. هرگونه کارهای زمینه ای برای رفتار سخاوتمندانه تر آمریکا در رابطه با پناهندگان همه اقلیتها و بیگانگان که ممکن است در حال خروج از ایران در طول چند ماه آینده باشند، باید از همین الآن شروع شود.

سولیوان

فعالیت ویژه کردها

ص: 771

سند شماره (14) از: سفارت آمریکا، تهران تاریخ: 6 مارس 79 - 15 اسفند 57 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 2727 موضوع: فعالیت ویژه کردها 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: سقوط دولت بختیار و ضعف جاری در تهران به احیاء احساسات هویت طلبی در میان کردهای ایران منجر شده است. در حال حاضر، رهبری کردها محتاطانه پیش می رود و روی این مسئله پافشاری می کنند که تقاضای آنها فقط خود مختاری در میان ملت ایران است. با این حال، رهبری کردها مشخص کرده است که در مورد اهداف خود جدی است، و اگر ضروری باشد، کردهای ایران جهت تحقق آن خواهند جنگید. در یک نمایش بزرگ قدرت در 2 مارس، 000/200 نفر در مهاباد راهپیمایی کردند.

دولت از یک سیاست تردیدآمیزی پیروی کرده است که هم عدم توانایی فعلیش جهت اعمال حاکمیت در کردستان، و هم ترسش را از اینکه ممکن است جنبش نتایج غیر قابل کنترلی داشته باشد، منعکس می کند (پایان خلاصه) 3- سقوط دولت بختیار بلافاصله از طریق یک احیای احساسات هویت طلبی در ناحیه بزرگی در امتداد مرز ایران و عراق به وسیله 5/3 میلیون سکنه اقلیت نیرومند کردهای ایران، دنبال گردید. گزارشاتی از آشوب در ناحیه، دولت مهدی بازرگان و آیت اللّه خمینی را وادار کرد، که هیئتی را به ریاست داریوش فروهر، وزیر کار و امور اجتماعی و دکتر محمد مکری به کردستان بفرستند تا به نمایندگی از طرف آنها منابع آشوب را شناسایی کرده و در حد امکان آن را در نطفه خفه کنند. به هر حال مشکل هر دو طرف، دولت موقت و خمینی، این است که کردها به زیرکی و هوشیاری دیده اند که اضمحلال ارتش و سستی سازمانهای مجری قانون به این معنی است که در حال حاضر تهران به ندرت می تواند به تقاضای خودمختاری کردها رسیدگی کرده، و یا به طور بالفعل از انجام بعضی جنبه های برنامه آن ها جلوگیری کند.

4- اما علیرغم قدرت نسبی موقعیت جاریشان، به نظر می رسد رهبران کردها مایلند محتاطانه عمل کنند. گروه اصلی، شامل حزب دموکرات کردستان و پیروان شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه مهاباد، این خط را اتخاذ کرده اند که کردها فقط خودمختاری تحت لوای دولت ایران را می خواهند. 10 اسفند عبدالرحمن قاسملو، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ادعا نمود که صحبت از یک جنبش جدایی طلب به وسیله عناصری شروع شده که می خواهند از اوضاع آشفته جاری ایران استفاده کنند، و با بعضی کشورهای بیگانه که نام برده نشدند، تماس دارند. قاسملو گفت که حزب دمکرات کردستان معتقد است که روابط خارجی، دفاع ملی، امور مالی و برنامه ریزیهای دراز مدت اقتصادی بایستی مستقیما در اختیار دولت مرکزی باشد. وی افزود که با وجود این، امور ایالتی بایستی به ایالتها واگذار شود، و مشخصا ذکر گردیده که سیاستهای مربوط به مدیریت محلی، فرهنگ و آموزش در این مقوله می باشند.

5 - حسینی خطی شبیه به این اتخاذ کرده و در 13 اسفند گفت که معتقد است که اگر به کردها آن نوع

ص: 772

خودمختاری را که می خواستند داده شود، استقلال ایران تقویت می گردد، چون «دشمنان ملت نمی توانستند تحت نام خلق کرد توطئه چینی کنند». با وجود این حسینی چندین بار شک خود را اظهار داشته نسبت به اینکه دولت مرکزی سیاست لازم را برای حل مسئله از خود نشان دهد. در 13 اسفند حسینی ترس خود را از اینکه ممکن است اطرافیان خمینی نگذارند او از آنچه که در کردستان می گذرد به طور کامل آگاه شود، بیان نمود. او گفت که مطمئن بود که آیت اللّه آماده خواهد بود تا حقوق کردها را به رسمیت بشناسد، ولی در ادامه اخطار کرد که اگر دولت بازرگان یا هر دولت دیگری که به جای آن بیاید به خواسته های خلق کرد اعتنا نکند، دچار مشکلاتی خواهد گشت. او قول داد که پیروانش کوشش خواهند کرد که از راههای صلح آمیز به اهداف خود برسند. اما امکان جنگ مسلحانه را هم رد نکرد. به عنوان محرک برای اینکه دولت روش مسالمت آمیزی در پیش بگیرد، حزب دمکرات کردستان، نیز این امکان را مطرح کرده است که تن در ندادن به توافق سیاسی از جانب تهران صرفا منجر به این خواهد شد که رهبری جنبش کردها به دست رادیکالهای جوان سپرده شود.

6- در راهپیمایی بزرگ 11 اسفند مهاباد حزب دمکرات کردستان قطعنامه ای صادر کرد که یک جمع بندی از موقعیت کردها بود. قطعنامه نکات زیر را در برداشت: مرزهای کردستان بایستی توسط خلق کرد و با توجه به شرایط تاریخی، اقتصادی و جغرافیایی تعیین شود. اظهار نظر: کلمه آخری بدین معنی است که کردها مدعی ناحیه ای خیلی بزرگتر از خود استان کردستان هستند. سرزمینهای کردنشین شامل آن استان، کرمانشاهان، ایلام و بخش جنوبی آذربایجان غربی، ناحیه ای به وسعت 140000 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 3 میلیون نفر: می باشد. (پایان اظهار نظر) بایستی یک پارلمان کردی، از طریق انتخابات عمومی، به وجود آید که بالاترین قدرت قانونی در استان داشته باشد. تمام ادارات دولتی در ناحیه بایستی به طور محلی اداره شوند. بایستی یک ارتش خلقی وجود داشته باشد، اما پلیس و ژاندارمری بایستی منسوخ شده و یک گارد ملی جانشین آن گردد. عوامل اجرائی قانون در کردستان بایستی تحت کنترل محلی باشند. زبان کردی بایستی زبان رسمی ادارات دولتی استان و مدارس متوسطه باشد. زبان فارسی می تواند به عنوان زبان رسمی دوم باقی بماند.

آزادی بیان و آزادی مطبوعات، حقوق اتحادیه و سازمان اتحادیه های صنفی بایستی تضمین شوند، و خلق کرد بایستی آزادانه قادر به مسافرت و انتخاب شغل خود باشند.

تقریب 000/200 نفر برای راهپیمایی بیرون آمدند، که برای تأکید برای تحقق خواسته هایشان، خیلیها به طور وضوح مسلح بودند.

7- دولت موقت بر سر یک دو راهی نامطلوب قرار گرفته: در یک طرف، سخنگویان متعددی، به منظور آرام کردن کردهایی که (سخنگویان) می دانند تا وقتی که فلج تقریبی موجود در مرکز حکمفرماست، قابل مهار نیستند، بیانات آشتی جویانه صادر می کنند. از طرف دیگر، همین سخنگویان همچنین درباره یکپارچه بودن کشور ایران با لحن خشن صحبت کرده اند، صحبتی که رهبری کرد را نسبت به اشتیاق دولت در مورد پذیرش تمام خواسته هایشان می کند، اما صحبتی است که دولت به طور واضح امیدوار است که از رشد تمایلات هویت طلبانه در بین سایر اقلیتها، و همچنین خود کردها، جلوگیری کند.

اعدام سالار جاف، یک عضو کرد مجلس سابق در 14 اسفند که ظاهرا به دلیل کوششهای او در پشتیبانی شاه بوده، استعداد آن را دارد که در کردستان به عنوان عملی تلقی شود که انگیزه شوم تری داشته

ص: 773

است. نتیجه پایانی ممکن است که رادیکال شدن روز افزون جنبش کردها و در نهایت مواجهه خشونت بار با دولت مرکزی باشد.سولیوان

قیام کردها در سنندج

سند شماره (15) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 20 مارس 79-29 اسفند 57 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 003136 موضوع: قیام کردها در سنندج 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: در 27 اسفند، کردهای مسلح در سنندج ساختمانهای دولتی را به تسخیر خود در آوردند.

آتش بس 27 اسفند کوتاه مدت بود. (پایان خلاصه) 3- در بعد از ظهر 27 اسفند درگیریهای شدید در سنندج در مرکز استان کردستان به وقوع پیوست.

هنوز مشخص نیست چه چیز آن را تسریع کرد. رادیو دولتی ایران، صدای انقلاب ایران، گزارش کرد که تعدادی دیگر از اشخاص مسلح ناشناخته به پادگان شهر رفتند و درخواست مهمات کردند، ولی با ممانعت امام جمعه سنندج رو به رو شدند. بعد از آن مغازه های شهر بسته شده و ساکنین در خارج استانداری جمع شدند. در آن هنگام، بنا به گفته صدای انقلاب ایران عناصر ضد انقلاب شروع به تیراندازی به سوی جمعیت کردند و تعدادی چند کشته و زخمی شدند. مطبوعات که شاید کمتر به وسیله خودسانسوری که در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران اجرا می شود منع می شوند، حوادث را با اندکی تفاوت گزارش می دهند. کیهان اینترنشنال در 29 اسفند می گوید که گروه مسلح از کردهایی تشکیل شده بود که به وسیله روحانی مسئول کمیته انقلاب مستقر در پادگان سنندج درخواست مهماتشان رد شده بود. تیر اندازی زمانی آغاز شد که یک گروه که شامل کردهایی بودند که درخواست مهمات کرده بودند، برای اعتراض به اعمال آن روحانی به طرف استانداری حرکت کردند. به گفته صدای انقلاب ایران بعدا تعدادی عناصر فرصت طلب و ضدانقلاب رادیو تلویزیون محلی ملی ایران را به تصرف خود درآوردند و به اسم فرمانده ارتش که نمایندگان آیت اللّه خمینی و طرفداران دولت بازرگان هستند، شروع به گزارش ادعاهای دروغ کردند. مطبوعات می گویند وقتی که تیر اندازی شروع شد، کردها فرمانده پادگان سنندج همچنین تسهیلات رادیو تلویزیون ملی ایران و تأسیسات ارتشی و تعدادی پلیس و ژاندارم را به اسارت و تصرف خود درآورده و بعد پادگان را به تسخیر خود در آوردند.

4- در هر صورت، درگیری شاید با کشته شدن تعدادی و مجروح شدن تعداد بیشتری تا بعدازظهر 27 اسفند ادامه یافت. (انتظام سخنگوی دولت موقت به مطبوعات گفت که نمایندگان کرد به او گفتند که 82 نفر کشته و بیش از 200 نفر مجروح شدند. انتظام معتقد بود که منشأ این اتفاق سوءتفاهم درباره حمل و نقل گندم دولت موقت ایران بوده.) در اواسط روز 28 اسفند خمینی یک درخواست برای قطع درگیری مخابره کرد. پیام خمینی مدعی شد که شروع خشونت به وسیله گروهی از مردم بود که نمی خواهند بین مسلمانان صلح باشد. او گفت که جنبش هیچ ستیزی با برادران اهل تسنن ندارد و همه اعضای یک ملت هستند و به

ص: 774

یک قرآن اعتقاد دارند. هر کس که به ارتش، پلیس و ژاندارمها که به عقیده او پاسداران منافع و استقلال مردم مسلمان هستند حمله کند، از مردم مسلمان نیست، بلکه عامل اجنبی است.

5 - اواخر روز 28 اسفند صدای انقلاب ایران اعلام کرد که آتش بس به وقوع پیوسته است، اما ظاهرا بلافاصله شکسته شد و این گمان به وسیله تکرار پخش اطلاعیه خمینی و پخش تقاضاهای دیگری از طرف رهبران مذهبی کرد سقز مبنی بر متوقف کردن تیراندازی، در اوائل 29 اسفند، تقویت می شود. تا آنجایی که ما می توانیم تشخیص دهیم درگیری تا ساعت 13 به وقت محلی روز 29 اسفند ادامه داشت. ما به خاطر اکراهمان در نزدیک شدن به رابطین کردمان در این زمان، به دلیل اینکه مبادا این گمان را به وجود آوریم که به طریقی در رابطه با قیام در سنندج کاری انجام دادیم، در به دست آوردن اطلاعات با کمبود مواجه شده ایم.

6- در حالی که به نظر می رسد که این اتفاق یک اتفاق آنی بوده است و یک اتفاقی که تعداد زیادی از رهبران کرد احتمالاً نمی خواستند که در این زمان روی دهد. این نشانگر دو عاملی است که همچنان دولت موقت را به ستوه می آورد. اولی این است که حاکمیتش در مناطق دور دستی مانند کردستان بسیار ضعیف است. اخیرا شخصی که تا از منطقه برگشته بود به ما گفت که در حال حاضر به سبب کوتاهیهای (غفلت) موجود کردها در عمل از خودمختاری قابل توجهی برخوردار هستند. ثانیا به نظر می رسد که سنی های ایران کمتر شیفته این انقلاب اصولاً شیعی در ایران هستند. دولت موقت علاوه بر مشکلات جاری با کردها که اکثریت قاطع آنها سنی هستند، همچنین با مخالفت قابل توجه از جانب دیگر مناطق سنی نشین نیز رو به رو شده است. آخرین واقعه (به غیر از یکی در سنندج) هنگامی که نیروهای ضدانقلابی (تقریبا اغلب از سنی های محلی) در 26 اسفند، پست ژاندارمری را در جزیره نزدیک بندرعباس تسخیر کردند، اتفاق افتاد.

سولیوان

شورش کردها در سنندج

سند شماره (16) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 21 مارس 79 - 1 فروردین 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانهشماره سند: 3155 موضوع: شورش کردها در سنندج 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- صدای دولتی انقلاب ایران در اخبار امروز صبح خود خبری از آتش بس جدید در سنندج پخش نکرد و این امر موجب شد که ما نتیجه بگیریم، احتمالاً جنگ در آنجا ادامه دارد. تکرار پخش درخواست آیت اللّه طالقانی مبنی بر اینکه کردها سلاح بر زمین بگذارند، اول در غروب روز 29 اسفند و دوباره امروز صبح، همچنین دلیلی بر تأیید این نکته است. آیت اللّه طالقانی کردها را هموطن ایرانی خوانده و هم مذهب خوانده و اظهار داشته است که تقاضای قانونی آنها برآورده خواهد شد و آیت اللّه خمینی آماده شده است که نماینده شخصی خود را به کردستان بفرستد، تا به شکایات رسیدگی نماید.

3- ما شک داریم که اعزام نماینده شخصی از جانب خمینی تأثیر زیادی داشته باشد. خمینی، بازرگان

ص: 775

و دولت موقت نمایندگان شخصی خود را به کردستان و همچنین سایر نقاطی که تمرکز اقلیتهای قومی در آنجا زیاد است گسیل داشته اند. استقبال متفاوتی از این نمایندگان به عمل آمده، گاهی اوقات استقبال بسیار سرد و بعضی مواقع خصمانه بوده است.

4- ما گزارشهای بیشتر و بیشتری درباره ناآرامی در میان اقلیتهای قومی در ایران، از جمله ترکهای آذربایجان (در تلگرام جداگانه فرستاده شده) می شنویم. ما گمان می کنیم این پدیده که بر شدت ماجرا خواهد افزود؛ در واقع مشکل بسیار جدی را برای دولت موقت مطرح خواهد نمود.

سولیوان

شورش کردها در سنندج

سند شماره (17) به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی. فوریتاریخ: 22 مارس 79 - 2فروردین 58 از: سفارت آمریکا، تهران طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 3170 موضوع: شورش کردها در سنندج 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- علیرغم ادامه جنگ در سنندج، در تاریخ 1 فروردین دو هیئت عالیرتبه عازم سنندج شدند. یک گروه شامل آیت اللّه طالقانی و دو تن از نزدیکترین معتمدان خمینی است و از قرار معلوم اواخر شب گذشته با گروهی از رهبران کردها به سرپرستی احمد مفتی زاده ملاقات کردند. صبح روز 2 فروردین رادیو دولتی انقلاب ایران اعلام کرد که گروه طالقانی و مفتی زاده امروز نیز به مذاکرات خود ادامه خواهند داد. هیئت دوم به سرپرستی جوادی وزیر کشور و مدنی وزیر دفاع بود. روز 2 فروردین در ساعت 8 به وقت محلی، ظاهرا شورشیان کرد بیشتر نقاط شهر را اشغال کردند، هر چند پادگان هنوز در دست ارتش است و از قرار معلوم از ارومیه (سابقا رضاییه) و تهران به وسیله هلیکوپتر نیروی تقویتی به آنجا ارسال می شود. در بیانیه ای که رادیو انقلاب ایران در 1 فروردین پخش کرد مدعی شد که هیچ نیرویی در خارج پادگان وجود ندارد، لیکن بی.بی.سی در تاریخ 2 فروردین گزارش کرد که تانکهایی در خیابانهای شهر دیده می شود.

3- ما تردید داریم صلحی که طالقانی و مفتی زاده در مورد آن توافق کنند، آثار پاینده ای داشته باشد.

در هفته های اخیر مفتی زاده در میان رهبران میانه رو ُکرد شخصیت برجسته ای بود؛ لیکن ما گمان می کنیم که جنگ در سنندج ظرف چند روز گذشته موضع میانه روها را در بین خلق کرد به شدت ضعیف کرده است. خبرگزاری فرانسه گزارش کرده است که رهبری در سنندج به دست نیروهای رادیکالتر، احتمالاً شامل عناصر فداییان افتاده است. این جنگ دولت موقت را با سخت ترین مبارزه طلبیهایی که تاکنون با آن مواجه شده روبرو ساخته است. اگر پادگان سنندج مجبور به تسلیم یا تخلیه شود، ضعف ارتش تأیید خواهد شد و در نتیجه دیگر گروه های ناراضی احتمالی تشویق خواهند شد که در مورد خواسته های خود پافشاری کنند.

سولیوان

قیام کردها در سنندج

ص: 776

سند شماره (18) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 24 مارس 79 - 4 فروردین 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری شماره سند: 3194طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: قیام کردها در سنندج 1- (خیلی محرمانه) به نظر می رسد که دولت موقت توانسته با میانجیگری آیت اللّه طالقانی فرصت بیشتری برای حل مشکلات کردستان به دست بیاورد. آتش بس 2 فروردین هنوز در آغاز روز 4 فروردین ادامه دارد. گرچه تشنج به میزان بالا باقی مانده است. طالقانی و سایر همراهانش در روز3 فروردین که در میدان مرکزی شهر سنندج جمعیت بزرگی را مخاطب قرار داده بودند، از سوی عده ای از حاضرین مورد سؤال قرار گرفتند. خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد که کردهای مسلح هنوز به مقدار زیادی در شهر دیده می شوند.

2- (خیلی محرمانه) طالقانی قرار بود که در اواخر روز 3 فروردین به تهران باز گردد که در آنجا تقاضاهای اکراد را به دولت موقت تسلیم خواهد نمود. طالقانی قبل از خروج از سنندج در حالی که برای خواستهای کردها ابراز همدردی می کرد، گوشزد کرد که برای حل مشکلاتی که در درخواست خودمختاری مطرح شده، زمان لازم است. این متاعی است که دولت موقت احتمالاً مقدار زیادی از آن ندارد. موضع دولت این است که فقط رهبران نسبتا میانه رو کرد مانند احمد مفتی زاده از سنندج و شیخ عزالدین حسینی از مهاباد را به رسمیت بشناسد، در صورتی که به نظر می رسد آنهایی که خواستار راه حلهای رادیکال تر هستند به طور فزاینده ای در حال رشد می باشند. اگر دولت موقت در جهت رسمیت دادن به خودمختاری قابل ملاحظه ای که اکنون عملاً در کردستان وجود دارد حرکت نکند - که می تواند احتمالاً با این کار میانه روهای کرد را راضی بنماید- به احتمال زیاد به زودی با خواستهایی به مراتب تندروانه تر از خواستهای کنونی مواجه خواهد شد.

3- (طبقه بندی نشده) در این میان، در حرکتی که فقط به صورت کلی مربوط به کردستان می شود کابینه، تصمیم خود را مبنی بر سفر نخست وزیر بازرگان، معاونش امیر انتظام و وزیر دفاع، مدنی که امروز 4 فروردین به مقصد خوزستان و سپس در 5 فروردین به مقصد تبریز حرکت خواهد نمود، اعلام کرد. هر دو ناحیه صحنه اعتراضات قوی بوده اند و این سفر به منزله بررسی در مورد مسائل مردم تبلیغ شده است.

سولیوان

نظرات کردها درباره عراق و ایران

سند شماره (19) از: دیوید ریوتر تاریخ: 9 می 1979 - 19 اردیبهشت 58 وزارت کشوریادداشت برای بایگانیخیلی محرمانه از طریق: مری آن کیسی موضوع: نظرات کردها درباره عراق و ایران در تاریخ 3 ماه می، به دعوت محمد دسکی نماینده حزب دمکرات کردستان، با او نهار خوردم.

هدف ظاهری دسکی حفظ ارتباط با مأموران وزارتخانه بود. حین صرف نهار وی نکات ذیل را متذکر

ص: 777

شد:

روابط عراق و ایران:

- عراق با استفاده از جلال طالبانی قصد دارد کردهای ایران را تحریک نماید. هدف عراق این است که ثابت نماید، اگر ایران با عراق همکاری ننماید بغداد می تواند وضع را مشکل کند.

- هدف عمده عراق این است که مطمئن شود دولت جدید در تهران، قرارداد الجزیره را معتبر می شمارد.

- با توجه به محدودیتی که طی اقامتش در عراق داشته است، خمینی گرایش خاصی نسبت به حکومت بغداد ندارد.

روابط نزدیک بغداد و شاه یک خاطره تازه است. کمی قبل از سقوط شاه خواهر وی یک زیارت پر تبلیغات از اماکن متبرکه شیعیان به عمل آورد.

کردهای عراق در ایران:

- کردهای عراقی در ایران گمان می کنند که حکومت جدید تهران برخلاف شاه به آنان اجازه خواهد داد که در مناطق کرد نشین سنتی ایران اقامت نمایند.

- به هر حال، تعداد کمی از کردهای عراقی در واقع به مناطق کردنشین بازگشته اند.

کردها و دولت محلی در ایران:

- در یکی از استانهای ایران که کردها در آن اکثریت دارند، رهبری کردها یک شورای محلی سنتی را تشکیل داد.

شورا بر اساس ابتکار محلی بر پا شد، بدون آنکه دستوری از کمیته های تهران گرفته باشد.

رهبری کردها با حزب دمکرات کردستان ارتباط داشته است.

- در دیگر استانهای ایران که اقلیت کرد بسیاری دارد، ترکمنها زودتر از همه کمیته های محلی تشکیل داند.

- شخص، عدم تمرکز عمده ای را در ایران احساس می کند. ارتباط مناطق مرزی با مرکز سست است.

نظر عراق در مورد مسئله کردها:

- عراقیها نگران اقلیتهای کرد خود هستند.

- اخیرا عراق، ترکیه را تحت فشار قرار داده است تا کردهای آنکارا را تحت کنترل شدید قرار دهد.

جنبش کرد بارزانی:

- پسران ژنرال بارزانی فقید در حزب دمکرات کردستان فعال باقی مانده اند.

- ادریس به امور سیاسی رسیدگی می کند.

- مسعود به امور نظامی رسیدگی می کند.

- یک نیروی وفادار به طالبانی که از جانب دولت بغداد حمایت می شدند اخیرا به وفاداران بارزانی در

ص: 778

نزدیکی تقاطع مرزهای ترکیه - ایران - عراق حمله کردند. دوستان کرد ما در ترکیه ورق را برگردانده و واحد طالبانی را به خاک و خون کشیدند.

یادداشت: مری آن - گمان می کنم که سخنان دسکی اساسا موافق با گزارشهای بغداد (بغداد 1006) و اخبار ترکیه (آنکارا 2868، وزارت امور خارجه 113267) باشد.

کردها و مسکو

سند شماره (20) خیلی محرمانه 24 اردیبهشت 58 شماره گزارش 1179 کردها و مسکو خلاصه (طبقه بندی نشده) ناآرامیهای اخیر ایران بار دیگر توجه محافل بین المللی را بر کردها متمرکز کرده و سؤالاتی را در مورد حمایت شوروی از آرمان آنها برانگیخته است. از لحاظ تاریخی، هر گونه تحولی در جو سیاسی هر یک از پنج کشور سوریه، عراق، ایران و اتحاد شوروی که اقلیت کرد زیادی دارند، منجر به دگرگونیهایی در تمرکز فعالیتهای عمومی اکراد می شود و علیرغم تقسیمات قبیله ای و ایدئولوژیکی، تحولات در یک کشور بر کردها در سایر نقاط تأثیر می گذارد.

(خیلی محرمانه) سقوط شاه موازنه سیاسی و نظامی در ایران و خلیج را تغییر داد و امید یک خودمختاری ملی وسیعتر را در میان کردهای ایران به وجود آورد. اکنون کشورهای همسایه در مورد امکان سرایت ناآرامی ایران به خّطه آنان نگران هستند. در عین حال نسبت به سیاست شوروی در قبال کردها تردید دارند.

(خیلی محرمانه) در حالی که شورویها در گذشته گاه به گاه به کردها کمک کرده اند، هیچ دلیلی برای اثبات این کار در حال حاضر وجود ندارد. در واقع، مسکو نهایت سعی خود را به عمل می آورد که از دور ناآرامیهای کنونی اکراد دور بماند. به هر حال از اوائل دهه 1970، روابط شوروی با تمام دولتهای کشورهای درگیر مداوما بر نیازها و منافع کردها اولویت داشته است.

شرح نقشه صفحه بعد:

مناطق کردنشین با خطوط مورب نشان داده شده است.

(طبقه بندی نشده) تاریخچه ناآرامیهای اخیر ایران بار دیگر توجه محافل بین المللی را بر کردها متمرکز کرده و سؤالاتی را در مورد حمایت شوروی از جنبش تجزیه طلبانه آنها مطرح ساخته است. تقریبا15-10میلیون کرد در مناطق کوهستانی که شامل مرزهای ترکیه، عراق، ایران، سوریه و اتحاد شوروی است، ساکن هستند. بیشترین تعداد یعنی 5 میلیون نفر در ترکیه کمترین تعداد یعنی 000/100 هزار نفر در ارمنستان شوروی زندگی می کنند. بسیاری از این قبیله نشینان تندخوی مستقل در دهکده های کوچک که بر روی تپه های پر خاک و خاشاک در کردستان سنتی واقع است، گرد آمده اند. لیکن تعداد روبه رشدی از آنها به ویژه در

ص: 779

عراق و ترکیه مجذوب و فور نسبی در زندگی شهری شده اند و به نیروی کار شهری ملحق گشته اند. در عراق بسیاری از کردها در دهکده هایی که دولت ایجاد کرده ساکن شده اند، جایی که نیروهای امنیتی و ارتش می توانند فعالیتهای آنها را که از قدیم شامل حمل اسلحه، قاچاق و راهزنی بوده است به نحو بهتری کنترل کنند.

از لحاظ تاریخی، هر تحولی در جو سیاسی هر یک از کشورهایی که اقلیت کرد قابل توجهی دارند، منجر به جابجایی کانون فعالیتهای کردهای آن کشور می شود. علیرغم تقسیمات گوناگون قبیله ای و ایدئولوژیکی در میان خود اکراد، تحولات در یک کشور و کردهایی که در کشورهای مجاور زندگی می کنند، تأثیر می گذارد. در سالهای 1920 و 1930 کردهای ترکیه به قیامهای عظیمی علیه گرایشهای مادیگرایانه و تمرکزدهنده آتاتورک دست زدند و خواهان حق خود مختاری و ایالتی کردن کردستان که در قرارداد «سورز» در سال 1920 به آنان وعده داده شده بود، گردیدند. از آن زمان تاکنون عراق تا حد زیادی نقطه مرکزی بوده است. در سالهای 1930 و 1940 قبیله با نفوذ بارزانی علیه دولت عراق شورش کرد. حکومت بغداد به کمک انگلیسیها شورش را سرکوب کرد. در سال 1943 ملا مصطفی بارزانی فقید به ایران گریخت، جایی که کردها در سال 1945 «جمهوری خلق کرد» را در استان کردستان اعلام کردند. با سقوط جمهوری در سال 1946 بارزانی به شوروی رفت و در آنجاپناهنده شد.

کردهای عراق تا سال 1958 بالنسبه خاموش ماندند تا آنکه سقوط رژیم سلطنتی عراق بار دیگر رؤیاهای خود مختاری را در آنها زنده کرد. دولت جدید که توسط ژنرال «عبدالکریم قاسم» رهبری و توسط روسها حمایت شد، کردهای بارزانی را مورد عفو قرار داد و اجازه داد که ملا مصطفی به کشور باز گردد. معهذا، این آشتی دیری نپایید و در سال 1961 بارزانی بار دیگر طرفدارانش را به کوهستانها برد.

کردهای عراق تحت فرماندهی بارزانی نسبتا در انزوا قرار گرفته بودند، تنها کمک محدودی از ایران دریافت می داشتند. علاوه بر اینکه در بین خود اکراد تفرقه ایجاد شده بود، بارزانی فرماندهی قبایل کوهستانهای شمال را عهده دار بود و حزب شهرنشین تر دمکرات کردستان به فرماندهی «جلال طالبانی» مناطق جنوبی تر را، معهذا، خود دولت قاسم با مشکلات داخلی احاطه شده بود و قادر نبود توجه کاملی نسبت به اقلیتها داشته باشد.

عدم توانایی قاسم در سروکار داشتن با کردها یکی از علل سقوط وی در سال 1963 بود. دولت بعث جدید قول خود مختاری بیشتری را به کردها داد و اشاره کرد که آن دولت احتمال دارد که بخواهد تقاضاهای کردهای را مبنی بر اینکه در قانون اساسی جدید، معاونت ریاست جمهوری و جانشینی فرماندهی نیروهای مسلح و یک سوم اعضای کابینه را به کردها اختصاص دهد، را بپذیرد. لیکن وقتی دولت بغداد سخنی از نوعی اتحاد با سوریه و یا مصر راند، کردها بر تقاضاهایشان پافشاری کردند، زیرا بیم آن داشتند که مبادا در کام اکثریت عرب فرو روند. در اواسط سال 1963 نیروهای عراقی به پناهگاههای کردها حمله کردند. نزاع و اختلاف داخلی بار دیگر بارزانی و پیروانش را نجات داد، و در پاییز 1963 دولت بعثی سقوط کرد و یک دولت ائتلافی به رهبری برادران عارف روی کار آمد.

برادران عارف هم سعی کردند که با کردها مصالحه نمایند، لیکن احساسات پان عربی این امر را غیر ممکن ساخت پس از 18 ماه آتش بس دولت مرکزی به کردها حمله کرد. طی این مدت، بارزانی حزب دمکرات کردستان را پاکسازی کرد و بسیاری از مخالفانش را وادار ساخت که رهبری او را بپذیرند. در

ص: 780

عین حال او باب مذاکره را با کمونیستها و بعثیها که حالا از صحنه قدرت به دور و مایل به همکاری با کردها بودند، باز کرد. احتمالاً پاکسازی حزب دمکرات کردستان تلاش نظامی کردها را تضعیف کرد، به هر حال در طول تابستان و زمستان 1965 دولت مرکزی کردها را مجددا تا پناهگاههای کوهستانی شان عقب راند. معهذا، در بهار 1966 تهاجم به پایان رسید و هر دو طرف در مورد آتش بس توافق کردند. سپس دولت عارف پیشنهاد امتیاز جدیدی را به بارزانی داد که بلافاصله مورد قبول واقع شد. آتش بس 2 سال به طول انجامید.

در سال 1968 دولت عارف سقوط کرد و بار دیگر بعثیها به قدرت رسیدند. آنها با توسل به جلال طالبانی تلاش کردند که میان کردها نفاق ایجاد کنند، و هنگامی که اقدام آنها با شکست مواجه شد، یک تهاجم جدید را آغاز کردند، که به سبب اختلافات داخلی و کمک ایرانیان به کردها عقیم ماند. در سال 1970 دولت مرکزی طرح 15 ماده ای خودمختاری قبایل را در مناطق شمال عراق ارائه کرد و قرار شد ظرف 4 سال به مرحله اجرا درآید.

معهذا در بین سالهای 75 - 1970 بعثیها بر آن شدند که نفوذ خود را در حومه کشور تحکیم بخشند و باب مذاکره با ایرانیها را گشودند. هنگامی که زمان اجرای طرح 15 ماده ای فرا رسید، دولت بغداد از تعهد خود سر باز زد.

بنابراین بار دیگر کردها دست به اسلحه زدند، لیکن این آخرین بار بود. در سال 1975، ایران و عراق به توافق رسیدند. شاه مرزهای کشور خود را بست و حمایت از کردها را متوقف ساخت و در نتیجه تأمین اسلحه و مخفیگاه برای کردها از بین رفت. با آنچه که انجام شد، عراقیها توانستند به راحتی مناطق کردنشین را تحت کنترل درآورند. در اوائل سال 1979 بارزانی که مدت 30 سال هسته مرکزی تجمع کردها بود در حال تبعید در واشنگتن درگذشت.

(خیلی محرمانه) فرصتهای جدید سقوط شاه از اریکه قدرت، توازن سیاسی و نظامی را در ایران و خلیج از اساس تغییر داد. و با این امر امید خود مختاری ملی بیشتر، اگر نه استقلال، را در میان کردهای ایران بارور ساخت.

با بالا گرفتن بحران آنها به طور فزاینده ای در تقاضاهایشان برای خودمختاری فعال و صریح شدند.

انبارهای قابل توجه اسلحه و مهمات به دستشان افتاد و در واقع نیروهای امنیتی و ارتشی در مناطق کردنشین از فعالیت بازماندند. در ماه مارس و آوریل در زد و خورد با حکومت مرکزی کردها نشان دادند که دولت ایران هنوز آنقدر ضعیف است که قادر به اعمال قدرت واقعی بر کردهای ایران نیست و احتمالاً مجبور خواهد بود که امتیازاتی را درنظر بگیرد.

معهذا، تاکنون کردها مدعی بودند که تنها طالب خود مختاری فرهنگی و مشارکت در امور روزانه خودشان هستند و استقلال نمی خواهند. لیکن در عین حال ممکن است با انبار کردن اسلحه و مهمات بپردازند تا در صورتی که مقامات سیاسی به تقاضاهایشان پاسخ مثبت ندهند، یک جنگ چریکی گسترده را آغاز نمایند. معهذا، به علت نداشتن رهبر برجسته از فعالیت باز ماندند.

به سبب رویدادهای ایران دولتهای ترکیه و عراق نگران احیاء فعالیت کردها در کشورهایشان هستند. بعضی از ترکها ادعا می کنند که کردهای ترکیه از جانب شوروی حمایت و مسلح می شوند و

ص: 781

تلاش می کنند به منظور بر پایی یک کردستان مستقل به رفقایشان در ایران بپیوندند.

معهذا، کردهای ترکیه، جز در چند مورد ماجراجویی فردی نسبت به جنبش بارزانی در عراق، حتی در خلال دوره های خودمختاری وسیعترش، واکنش نشان ندادند. خط مشی رسمی عراق این است که مسئله کردها کهنه شده، زیرا با سیاست دولت بغداد مبنی بر استقرار و اعطای امتیازات اقتصادی به کردها از بحران اوضاع کاسته شده است. سفارت آمریکا(دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد) معتقد است که عراقیها صرفا مشکلات را به امید از بین رفتن آن نادیده می گیرند.

اخیرا، دولت بغداد سربازان بیشتری را به مناطق کردنشین اعزام داشته تا مرز با ایران را بسته و بر جریان امور نظارت دقیق داشته باشد.

از نظرگاه شوروی (طبقه بندی نشده) روابط شوروی با کردها هر چند سطحی، لیکن نسبتا قدیمی است. احتمالاً مسکو برای اولین بار در اوائل سالهای 1920 روابط خود با کردها را شروع کرد معهذا نتیجه زیادی عایدش نشد.

زیرا در آن زمان اتحاد شوروی بیشتر به حفظ روابط صحیح با ترکیه و ایران و مقابله با نفوذ آمریکا در این منطقه علاقه مند بود. در جریان جنگ دوم جهانی، شورویها بخشی از ایران را اشغال کردند تا فعالیت آلمانها را در آنجا متوقف سازند، راههای کمک رسانی را باز نگهدارند و بار دیگر با انگلیسیها برابری کنند. در دسامبر 1945 شورویها حمایت خود را جهت ایجاد یک جمهوری مستقل خلق کرد اعلام داشتند و از عقب نشینی نیروهای خود از ایران طبق قولی که «در کنفرانس تهران» در سال 1943 داده بودند، سر باز زدند. لیکن در مواجهه با اعتراض بریتانیا و ایالات متحده، مسکو عقب نشست و جمهوری کرد سقوط کرد.

(طبقه بندی نشده) با سقوط رژیم سلطنتی در عراق در سال 1958، مسکو برای بازگشت بارزانی پافشاری کرد؛ شاید به این امید که احتمالاً وی پس از گذراندن سالیان طولانی تبعید در اتحاد شوروی یک سرمایه باارزشی در عراق باشد. در ابتدا، بارزانی - احتمالاً به توصیه شوروی - به نوعی اتحاد با کمونیستهای عراق دست زد. معهذا، در اواسط سال 1959، این اتحاد از بین رفت و بارزانی نهضت کردی خود را از تمام کسانی که آلوده مسلک کمونیستی بودند، پاک سازی کرد.

هنگامی که دولت قاسم در عراق در سال 1961 سرکوبی اکراد را آغاز کرد، شورویها اقدامی در جهت کمک انجام ندادند، هر چند احتمالاً مسکو از دولت قاسم و جهتی که انقلاب عراق در پیش گرفته بود دلسرد گشته بود، لیکن روابط آن کشور با بغداد از اهمیت بیشتری نسبت به برقراری هر گونه رابطه با کردها برخوردار بود.

(طبقه بندی نشده) با سقوط دولت قاسم تلاش مسکو برای دور ماندن از صحنه به طور فزاینده ای مشکل شد. رژیم بعثی جدید شدیدا ضد کمونیست بود. هنگامی که در سال 1963 جنگ میان کردها و نیروی دولت مرکزی آغاز شد، اتحاد شوروی علنا جانب اکراد را گرفت. براساس پافشاری کردها مغولستان برون مرزی مسئله کردها را در دستورالعمل سازمان ملل گنجاند و در تاریخ 6 می 1963، «پراودا» از مبارزه کردها برای خود مختاری پشتیبانی و از سرکوبی عراق شکایت کرد. بعدها، در ماه ژوئن، نشریه «ستاره سرخ» دولت بغداد را متهم کرد که به قتل عام کردها پرداخته است. لیکن حمایت

ص: 782

روسها عمدتا لفظی باقی ماند هر چند شوروی در آن مدت ارسال مقادیر زیادی اسلحه به بغداد را متوقف کرد.

(طبقه بندی نشده) موضع شورویها بار دیگر با سقوط بعثی ها در نوامبر 1963 تغییر کرد.حمایت تبلیغاتی برای آرمان کردها تا حدی کاهش یافت. علاوه بر این، مسکو شروع به تأمین اسلحه به مقدار نسبتا زیاد برای رژیم عارف کرد. سراسر دوران حکومت 5 ساله عارف، مسکو روز به روز به بغداد نزدیکتر شد و متقابلاً توجه کمتری نسبت به کردها معطوف داشت.

(طبقه بندی نشده) هنگامی که بعثی ها در سال 1968 مجددا به قدرت رسیدند، روابط جاری مسکو با بغداد - به ویژه با تشکیل دولت جبهه متحد، که شامل کمونیستهای عراق بود، رو به بهبود نهاد. مسئله کردها اجازه نیافت که روابط بین دو کشور را به مخاطره اندازد. هر چند «پرسودا» در شماره 3 اکتبر 1968، از مبارزه کردها برای «خود مختاری بزرگتر» به عنوان عملی «درست» دفاع کرد و در بهار سال بعد تأکید کرد هر سلاحی که به عراق داده می شود نباید علیه کردها به کار رود. لیکن با امضای پیمان دوستی میان شوروی و عراق در سال 1972، حمایت روسها از کردها پایان گرفت. بارزانی بیش از پیش به شاه متکی شد و در سال 1975، مسکو کمترین کمکی به کردهای عراق نمی کرد.

(خیلی محرمانه) تا آنجا که به اتحاد شوروی مربوط می شد تا زمان سقوط شاه، کل مسئله کردها جدی به نظر نمی رسید. بنابر این بسیاری از رهبران اکراد از جمله «جلال طالبانی» که در گذشته تماسهایی با شوروی داشت به ایران بازگشت. علاوه بر آن در، حزب توده، یعنی حزب کمونیست ایران که از جانب شوروی به رسمیت شناخته شده، تعداد زیادی کرد هست و یکی از مراکز قدرتش کردستان ایران است.

(خیلی محرمانه) علیرغم ادعاهای مطبوعات ترکیه در مورد اینکه شورویها از طریق هوا به کردهای ایران اسلحه تحویل می دهند، هیچ گونه شواهدی در دست نیست که ثابت نماید روسها در حال حاضر به کردها کمک می کنند. رسانه های شوروی به ویژه فرستنده های مخفی رادیویی یعنی «صدای ملی ایران» و «رادیو بیزیم» که برای کشور ترکیه برنامه پخش می کند نسبت به آرمانهای اکراد همدردی نشان می دهد لیکن مسکو خود را از تجزیه طلبی کردها محتاطانه دور نگهداشته است. این کشور تأکید می کند که با هر اقدامی جهت تجزیه ایران مخالف است. به عنوان مثال در تاریخ 24 فروردین صدای ملی ایران تأکید کرد که جمهوری جدید اسلامی حقوق کلیه اقلیتها را تضمین خواهد کرد. روز بعد روزنامه «پراودا» پیام مشابهی درج کرده و هرگونه ارتباط شوروی را با ناآرامی ملی در ایران تکذیب کرد. شوروی در گزارش خود در مورد آشوب در کردستان کلاً مدعی شد که این امر در نتیجه عدم آگاهی اقلیتها از سیاستهای حکومت جدید و مداخله سازمان «سیا» به وجود آمده است.

چشم اندازها (طبقه بندی نشده) اگر تاریخ چیزی به کردها آموخته باشد، آن درس این است که دیگران منافع آنان را وجه المصالحه قرار می دهند و هرچند ممکن است که شوروی گاهی از خودمختاری وسیعتر کردها حمایت کند، لیکن این کشور رابطه خود با ایران، عراق، ترکیه و یا سوریه را در مقابل کمک به کردها به مخاطره نخواهد افکند.

(خیلی محرمانه) اگر دولت تهران در اعمال کنترل در مناطق دور افتاده ایران شکست بخورد و یا اینکه کشور به دامن یک جنگ داخلی و یا هرج و مرج سقوط کند، احتمالاً شورویها مایل به ارابه نوعی کمک مخفیانه خواهند بود. معهذا این کار را صرفا به خاطر افزایش نفوذشان در ایران به عنوان یک کل، نه به عنوان ایجاد یک کردستان مستقل انجام خواهند داد. همان طور که در روزهای قبل از سقوط شاه ظاهرا مسکو تشخیص می دهد سرمایه اصلیش، حزب توده، بسیار کوچک و ضعیفتر از آن است که بتواند به خودی خود یک نیروی عمده به شمار رود و اتحاد تاکتیکی با بعضی از گروههای ملی گرا از جمله کردها ممکن است، معقول به نظر آید.

(خیلی محرمانه) معهذا در حال حاضر به نظر نمی رسد شوروی آمادگی طرح تعهدات واقعی را داشته باشد؛ بیشتر بدین خاطر که هنوز مطمئن نیست انقلاب ایران در چه جهتی پیش می رود. آنها نمی خواهند که دولت کنونی را در انزوا قرار دهند و یا آینده حزب توده را با عمل نابهنگام تباه کنند. بنابراین مسکو احتمالاً کماکان به حمایتش از ایده خودمختاری بزرگتر کردها در ایران ادامه خواهد داد، اما بیش از حمایت لفظی از آن پیش نخواهد رفت.

(خیلی محرمانه) اگر ترکیه وارد یک دوره بی ثباتی اقتصادی و سیاسی شود، احتمال دارد مسکو به مسئله بهره گیری از کردها در این کشور کشانده شود، لیکن این عمل را با احتیاط فوق العاده ای انجام خواهد داد. انتظار می رود که دولت آنکارا حتی از کوچکترین اشاره شورویها در مورد دخالت در این

ص: 783

کشور به شدت آزرده شود. از قرار معلوم «اجویت» نخست وزیر ترکیه در سفر سال گذشته خود به مسکو برنامه های کردی رادیو بیزیم را با «کاسیگین» نخست وزیر شوروی مطرح ساخته است. از سوی دیگر ظرف چند سال گذشته مسکو نهایت تلاش خود را به کار بسته تا از سوءظن ترکیه در مورد طرحهای شوروی بکاهد.

(خیلی محرمانه) از اوائل سال 1970 روابط شوروی با عراق پیوسته بر منافع کردها اولویت داشته است. با توجه به پیمان مصر و اسرائیل و ظهور بغداد به عنوان رئیس «جبهه پایداری» احتمالاً این خط مشی سیاسی ادامه خواهد داشت. معهذا اگر بحران موجود در روابط عراق و شوروی رو به افزایش نهد و دولت بعثی کماکان به مبارزه ضد کمونیستی خود ادامه دهد، و آن را شدت بخشد، مسکو می تواند مجددا موضوع کردها را به منزله یک اقدام متقابل مورد بررسی قرار دهد. لیکن احتمال نمی رود که چنین کند. به ویژه از این نظر که کردها با از دست دادن بارزانی رهبر بلامنازع، نقطه تمرکزی ندارند و همچنین بدین دلیل که به نظر می رسد برنامه مسالمت جویانه عراق کاملاً با موفقیت انجام گرفته است.

(طبقه بندی نشده) علت احتیاط بیش از حد شوروی در رابطه با کردهای خارج از کشور، در آگاهی رو به ازدیاد مسکو از مسئله بالقوه اقلیتهای خود در آسیای مرکزی مستتر است. در حالی که 000/100 کرد روسی خودشان چنین تهدیدی برای این کشور به شمار نمی روند، لیکن می توانند نمونه ای نامطلوب برای مسلمانان شوروی باشند.

تهیه شده به وسیله دبلیو. لیمبرگ تصحیح شده بوسیله آر. اچ. بار از

گزارش حضور واحدهای نظامی ضد رژیم در شمال غربی ایران

ص: 784

سند شماره (21) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 17 می 79 - 27 اردیبهشت 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی.سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانهشماره سند: 1529 موضوع: گزارش حضور واحدهای نظامی ضد رژیم در شمال غربی ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه، تلگراف گزارشی) 2- خلاصه: ما هیچ گونه اطلاعات دقیقی در مورد واحد نظامی سازمان یافته ای در شمال غربی ایران نداریم، اما خبرهای پی در پی تأکید بر مقداری فعالیتهای نظامی مخالف در آنجا دارد. (پایان خلاصه) 3- ما هیچ خبری در مورد عملیات نظامی در شمال غربی ایران روشنتر از آنچه که در تلگرام مرجع ذکر شده بود، نشنیده ایم، اما در حدود سه هفته قبل، از زمان شروع جنگ در نقده، داستانهایی بوده است که بعضی از انواع نیروهای مسلح در آن منطقه و مناطق دیگر عمل می کنند. اکثر این موارد بر این دلالت دارند که گروه نظامیان سابق طرفدار سلطنت که به وسیله سپهبد سابق عزیزاللّه پالیزبان رهبری می شوند، فعال هستند. بعضی اقوال حاکی از آن است که فرمانده سابق نیروی زمینی سرتیپ اویسی، در این گروه درگیر است.

4- یکی از منابع موثق راستگرای ما از برنامه سازماندهی واحدهای نظامی به این طریق صحبت کرده است. اما هیچ جزئیاتی ارائه نداده است در حالی که به نظر می رسد بعضی فعالیتهای مخالفین در مناطق مرزی وجود دارد، اما این هم امکان دارد که داستانهای واحدهای نظامی سازمان یافته بخشی از کوششهای سلطنت طلبان برای حفظ جو متشنج ایران باشد. هرگونه جوانب اطلاعاتی دقیقتری از این موضوع به اطلاع خواهد رسید و از مطلع نگهداشتن ما از هرگونه تحول اضافی قدردانی می کنیم.

5 - بدون اشاره به منابعمان، ما هیچ گونه اعتراضی به اینکه آنکارا اطلاعات بالا را به ترکها بدهد، نداریم.

نظریات یک ایرانی در مورد خواستهای کردها در ایران

سند شماره (22) از: اداره وابسته دفاعی ایالات متحده، تهرانتاریخ گزارش: 6 اوت 79-15/5/58 به: دفتر اطلاعات وزارت دفاع، واشنگتن، دی.سی. فوری رونوشت به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی.سی.

تاریخ اطلاعات: 5 مرداد 58طبقه بندی: سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان شماره سند: 8738 تهران موضوع: نظریات یک ایرانی در مورد خواستهای کردها در ایران تهیه کنندگان گزارش: سرهنگ شیفر، نیروی هوایی آمریکا، وابسته نظامی 16- خلاصه: (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) یک ایرانی کردی الاصل اظهار می دارد که اهداف کنونی کردها محدود به یک خودمختاری برای ایرانیان کرد نمی شود، بلکه هدف آنها سرنگونی دولت کنونی و برپایی دولتی مسئولتر و مردمی تر که شامل روحانیت قم نباشد، است. هیچ منبع دیگری این را که کردها چیزی غیر از خودمختاری بیشتر می خواهند، تأیید نکرده است. به عقیده وابسته نظامی هیچ

ص: 785

گروهی از ایرانیان در حال حاضر قادر به سرنگونی رژیم استقرار یافته خمینی نیست.

17 تا 21 حذف شده است 22- جزئیات:

الف: (سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) سابقه:

یک تاجر ایرانی کردی الاصل به وابسته نظامی گفته است که درگیری کنونی کردها در غرب ایران مسئله ساده ای مبنی بر به دست آوردن خودمختاری برای کردها و همچنین مزایای بیشتر از دولت موقت ایران نیست. بلکه، او گفت هدف آنها سرنگونی رژیم کنونی ایران به سرکردگی خمینی می باشد. او گفت که ژنرال پالیزبان رهبر جنبش کردهاست و او فقط 000/500 پیرو در تهران دارد. او اضافه کرد که درگیریهای کردستان و آذربایجان غربی فقط یک شروع است و در عرض دو ماه ضد انقلاب از تهران آغاز خواهد شد.

او گفت که خانواده اش را در ظرف چند روز به خارج از ایران می فرستد و خود برای جنگیدن خواهد ماند و کاملاً آماده است که جان خود را فدا کند تا ایران را از شر دولت تحت کنترل آیت اللّه نجات بخشد.

ب: (سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) پایگاه توده ای خمینی: او گفت که نه تنها ایرانیان طبقه متوسط از دست خمینی و ملاهای احمقش به تنگ آمده اند، بلکه خیلی از افراد طبقه بی بضاعت هم کاملاً از اوضاع کنونی ایران مأیوس شده اند. او گفت که خمینی پایگاه توده ایش را از دست داده است و طرفداران او کمتر از 30% می باشند. او اضافه کرد که گذشته از اینها خمینی هیچ گاه حمایتی را که راهپیماییهای مردم در قبل از انقلاب نمایانگر آن بودند، نداشته است. زیرا اغلب مردم برای انجام راهپیماییها پول گرفته بودند.

ج: (سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) قدرت کردها: هنگامی که وابسته نظامی از او پرسید که آیا پالیزبان قدرت نظامی مقابله با ارتش را دارد یا نه، به خصوص با وارد شدن تانکها و نفربرهای زرهی او جواب داد ارتش با حرکت دادن تانکها از محوطه امن پادگانهایشان، آنها را در اختیار کردها قرار داده است. او خاطرنشان ساخت که تانکها می توانند توسط کردها خنثی شوند. اما او هیچ گونه اطلاعات داوطلبانه ای مبنی بر چگونگی اسلحه هایی که ممکن است استفاده شوند نمی داد.

د: (سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) دولت آینده: وقتی از او نوع دولت آینده ای که برای ایران پیش بینی می کند پرسیده شد. او پاسخ گفت: «چیزی بجز دیکتاتوری» و «یک دولتی که نماینده مردم باشد.» او گفت که یک دولت سوسیالیست با یک رهبری قدرتمند مورد نیاز است، و اضافه کرد که بختیار (نخست وزیر اسبق) مورد نظر بسیاری از ایرانیان می باشد.

توضیحات تهیه کننده:

الف: (سری، غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وابسته نظامی منبع را برای چندین ماه می شناسد و او را به دفعات در گردهماییهای اجتماعی دیده است. منبع خود مدیریت کار خود را به عهده دارد و گفته است که هرگز ایران را ترک نخواهد کرد. او نفرت بیش از حدی نسبت به خمینی و «پیروانش» دارد. این اولین باری است که او در مورد پالیزبان و کردها سخن گفته است. اغلب صحبتهای قبلی، فقط شامل این می شد که اوضاع ایران چقدر بد است و خمینی چه رهبر ناشایستی است.

ب: (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) وابسته نظامی معتقد است که منبع در مورد پیروان پالیزبان و اینکه او رهبر کردها می باشد، اغراق کرده است. هیچ فردی را در حال حاضر نمی توان به تنهایی رهبر

ص: 786

کردها قلمداد کرد. همچنین ما هیچ مدرک دیگری دال بر اینکه هدف غایی کردها برانداختن دولت موقت ایران تحت رهبری خمینی باشد، نداریم. کوششهای کردها تاکنون نمایانگر این است که آنها مایلند برای به دست آوردن خودمختاری بیشتر بجنگند، و ضمنا خواستار سهم بیشتری از مزایایی که دولت ایران می تواند فراهم کند می باشند.

ج: (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اگرچه تعداد زیادی از ایرانیان آگاه و ناراضی (اغلب از طبقه متوسط و بالا) وجود دارند. لیکن این دفتر (دفتر وابسته دفاعی) پیش بینی یک انقلاب دوم از میان رفتن دولت موقت ایران را در آینده نزدیک (دو یا سه ماه آینده) نمی کند. در حال حاضر هیچ گروهی از ایرانیان به تنهایی به اندازه کافی متشکل، مسلح و دوره دیده نیست که قادر به براندازی رژیم استقرار یافته خمینی باشد.

د: (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) به هر صورت این امکان وجود دارد که اگر، چنانچه نفرات کافی از طبقه بی بضاعت تر و محافظه کار مذهبی ایران به اندازه کافی از خمینی و عدم توانایی او در برآوردن انتظارات رو به تزاید آنها که در انقلاب اول پرورده شده است، مأیوس و ناراحت بشوند و اگر این گروه در یک سازمان قدرتمند که، در مقابل حکومت مشوش و رو به سقوط خمینی وضع دیگری را ارائه دهد، آنگاه ما شاهد یک انقلاب پس زننده و یا حداقل، بر سر کار آمدن یک حکومت جدید «غیرخمینی» خواهیم بود. اگر چنانچه اقتصاد سست و لرزان بماند و توده ها یک رهبری جدید بخواهند، امکان بر سر کار آمدن چپی ها و در نتیجه یک رژیم سوسیالیست وجود دارد. کردها ممکن است از قدرت کافی برای تضمین خودمختاری بیشتر برای خود در غرب ایران برخوردار باشند، اما ما در حال حاضر فکر می کنیم که آنها قادر به بسط قدرت و نفوذ خود در جهت براندازی دولت نیستند. اگر کردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی تلاشهای خود را هماهنگ کنند ( اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند به عقیده ما آنها امکان موفقیت دارند، اما در حال حاضر به نظر نمی رسد که تمام این گروهها دست به تلاش برای این کار بزنند یا حتی تمایل برای پیوستن تلاشهایشان به یکدیگر داشته باشند. یک شرط بایستی در نظریات ما گنجانده شود. اگر پالیزبان در دو ماه آینده بتواند ارتش را در کردستان خنثی کند (این یک امکان است) و توده ها به خاطر اضمحلال بیشتر اقتصاد، خمینی را رها کنند، آن گاه پالیزبان (نه لزوما کردها) ممکن است به عنوان یک رهبر جدید مورد قبول واقع شود. به طور خلاصه، ما پیش بینی می کنیم که خمینی برای چند ماه آینده ماندنی باشد.

پالیزبان و کردها امکان به دست آوردن خودمختاری و نفوذ بیشتر در دولت مرکزی را دارا می باشند، اما قدرت آنها برای سرنگونی آیت اللّه و انقلابیونش کافی نبوده، و احتمالاً نخواهد بود.

ویزای غیر مهاجرتی

سند شماره (23) از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ، 17 مرداد 58 - 8 اوت 79 به: دفتر حفظ منافع آمریکا در بغدادخیلی محرمانه موضوع: ویزای غیر مهاجرتی 1- صدور ویزای 2-B برای سارشل جاف در تاریخ 17 بهمن 1358 تأیید می شود. خانواده اش که در معاملات کشاورزی فعالیت دارند به نحو خوب و مطلوبی مورد شناسایی وابسته دفتر کشاورزی سفارت

ص: 787

در تهران می باشند.

2- بنابر گفته وابسته کشاورزی، خانواده اش از عراق به ایران آمدند، و با خوش رویی مواجه شدند و وضعشان خوب شد. دارایی آنها با رشد انقلاب ایران رو به کاهش گذاشت و تمام اعضای خانواده شان یا ایران را ترک نمودند یا مخفی شدند. ما از تشریح منافع ویژه فعلی که دولت عراق در مورد این فرد دارد ناتوانیم. هیچ گونه شکی وجود ندارد که او تا قبل از عزیمتش از ایران یک دانشجوی پزشکی بود.

لینگن

جنگ در کردستان ادامه دارد

سند شماره (24) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 26 اوت 79-4 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی.سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9448 موضوع: جنگ در کردستان ادامه دارد 1- (تمام متن خیلی محرمانه).

2- به نظر می رسد که سیاست خشن دولت موقت ایران نسبت به کردها سبب حملات جدی فزاینده ای از طرف کردها شده است. در خلال دو روز گذشته، شورشیان کرد ظاهرا در چند نقطه کردستان و آذربایجان غربی به نیروهای دولتی حمله کردند و شهر سقز را که بین راه سنندج و مرکز فرماندهی فعلی موقت حزب دمکرات کردستان در مهاباد قرار دارد تصرف نموده و ظاهرا حداقل دو روز در اشغال داشتند رهبر حزب دمکرات کردستان قاسملو و رهبر مذهبی کرد حسینی ظاهرا هنوز یا در شهر مهاباد و یا در نزدیکی آن هستند، در حالی که معلوم نیست که آیا حزب دمکرات کردستان شهر مهاباد را در کنترل دارد، شورشیان کرد ایستگاه رادیو تلویزیون مهاباد را اشغال کرده و آماده می شوند تا از آن استفاده کنند.

3- براساس گزارشهای آژانس خبری فرانسه حزب دمکرات کردستان سعی دارد برای آتش بس در منطقه مذاکره کند، اما سفارت معتقد نیست که هیچ یک از دو طرف در حال حاضر آماده باشند با هم کنار بیایند. در حال حاضر اگر چه دولت موقت به ارسال نیروهای کمکی به منطقه ادامه می دهد، ولی به نظر می رسد کردها بر مواضع خود پافشاری می کنند.

4- براساس گزارشهای رسیده به سفارت، بحران در مناطق ترکستان و هم بلوچستان افزایش می یابد و مردم آنجا به دقت مراقب اوضاع در کردستان هستند.

5 - سفارت حدس می زند که ترور مدیر روزنامه دولتی کیهان در 4 شهریور اگرچه بی ارتباط به کردستان به نظر می رسد، ولی به تشدید تشنجات و تیرگیها در تهران و قم کمک خواهد کرد و دولت موقت را در «پیروزی» بر علیه کردها مصمم تر می سازد.

تامست

موقعیت در غرب ایران

ص: 788

سند شماره (25) از: اداره وابسته دفاعی ایالات متحده، تهرانتاریخ: 26 اوت 79- 4 شهریور 58 به: دفتر اطلاعات وزارت دفاع، واشنگتن، دی.سی. دارای اولویت رونوشت: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی.

منبع: وابسته نظامی بیگانه طبقه بندی: سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان، شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

شماره سند: 9747 موضوع: موقعیت در غرب ایران تهیه کننده: سرهنگ شیفر، نیروی هوایی ایالات متحده، وابسته نظامی 16- خلاصه: (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی) وابسته نظامی محلی دیدار پنج روزه ای (16 تا 21 اوت) از آذربایجان غربی و کردستان داشت. مذاکراتی با رهبر مذهبی کرد، عزالدین حسینی و رئیس کمیته ارومیه حسنی صورت گرفت. تقریبا تمام غرب ایران از ارومیه (رضاییه) تا سنندج توسط کردها کنترل می شد و بیشتر نواحی نسبتا آرام بود.

22- جزئیات:

الف: (SNF/WNINTEL) یک وابسته نظامی غربی بدون کمک اوراق دیپلماتیک خود، برای دیداری از غرب ایران به جمع کوچکی از روزنامه نگاران و مفسرین پیوست. سفر از تهران در روز 16 اوت شروع شد و از قزوین (5000 شرقی، 3616 شمالی)، زنجان (4829 شرقی، 3640 شمالی)، بیجار (شرقی 5928، 3244 شمالی)، سقز (شرقی 4616، 3614 شمالی)، مهاباد (5243 شرقی، 3540 شمالی) و ارومیه (4504 شرقی، 3733 شمالی) عبور کردند، سپس دیداری از سنندج (4700 شرقی، 3519 شمالی) داشته و بعد از طریق بیجار، زنجان و قزوین به تهران برگشتند.

ب:(SNF/WNINTEI) عموما موقعیت و شرایط درتمام نواحی آرام بود. در تمام طول سفر جنگ یا برخورد جدی دیده نشد. سنندج در محاصره نبود و تمام پادگانهای ژاندارمری که بین سنندج و ارومیه توسط گروه دیده شدند، بجز یکی از آنها توسط کردها کنترل می شدند. توسط کردها به گروه گفته شد و مخصوصا از طریق مشاهدات خودشان تأیید شد که اکثر واحدهای لشکر 28 پیاده و لشکر 64 زرهی ارتش ایران در این مدت پادگانهایشان را ترک نکردند. هیچ تانکی در منطقه ارومیه دیده نشد و چند 48-ام در پیرانشهر دیده شد.

ج: (SNF/WNINTEL) به نظر منبع زد و خوردهای جزئی پراکنده ای در منطقه بود، اما افزایش عمده ای در نیروهای کرد برای طرحهای تهاجمی مشاهده نشد. او گفت که کردها در حالت دفاعی بودند، و بیشتر اخبار درباره جنگ کردها خیلی بزرگ شده بود و بعضی جعلی بودند. هنگام رانندگی بین بیجار و زنجان از رادیو شنیدند که جنگ عمده ای بین کردها و پاسداران در نزدیکی زنجان درگرفته. آنها به طرف آن منطقه رفته اند ولی جنگی ندیدند. تنها 6 یا 7 پاسدار دیده شدند که در 8 کیلومتری خارج زنجان در جاده مشغول بازرسی بودند.

5 - (SNF/WNINTEL) کردهای عراقی (طبق گفته مترجم که در کردستان زندگی کرده بود) در بسیاری از دهکده های ایران دیده شدند. منبع گفت عموما هر کس می تواند کردهای عراقی و ایرانی را از

ص: 789

نوع اسلحه ای که حمل می کند تشخیص بدهد. کردهای عراقی کلاشینکف و کردهای ایرانی ژ-3 داشتند.

منبع اضافه کرد که برای کردهای عراقی غیر عادی نیست که برای دیدار از خویشاوندان و جستجوی غذا وارد ایران شوند، اما دلیل اصلی آنها برای عبور از مرز و ورود به ایران، در این زمان، بدست آوردن اسلحه و مهمات است.

ه: (SNF/WNINTEL) تماسهایی که با کردهای عراقی گرفته شد نشان داد که عبور از مرز با گروههای کوچک مشکل نیست. کردها از یک باریکه 20 کیلومتری به نام منطقه مرگ که به طول 1000 کیلومتر در داخل خاک عراق در امتداد مرزهای آن با سوریه، ترکیه و ایران واقع بود، صحبت کردند. برجها و استحکامات کوچکی در فواصل متوالی در نوار مرزی جا داشتند و توسط یک تا سه گارد عراقی محافظت می شدند.

نفوذ در داخل و عبور از منطقه حتی د ر روز روشن اگر که گروهها کوچک و زرنگ و هشیار باشند مشکل نیست. کیفر عبور از منطقه در صورت دستگیری برای کسانی که قادر به خواندن هستند مرگ و آنها که نمی توانند بخوانند 20 سال زندان است. به آنها گفته شده بود، کردهای عراقی، هنوز سعی در کاشتن مواد غذائی در منطقه می کنند زیرا منطقه خیلی حاصلخیز است - گرچه قیمت عبور از مرز می توانست مرگ باشد، آب لازم برای رشد کاشتنیها حمل می شد.

و: (SNF/WNINTEL)کردهای ایرانی درباره یک رهبر کرد عراقی به نام دکتر محمد عثمان سورانی که رهبر حزب سوسیالیست متحد کردستان است، با گروه صحبت کردند. آنها گفتند آن حزب اتحادی از احزاب دیگر کردستان بود و یکی از اهداف آنها کمک کردن به کردهای ایرانی بود اطلاعات دیگری داده نشده.

ز: (SNF/WNTNTEL) منبع گفت که آنها صحبتی با رئیس کمیته ارومیه، آقای حسنی داشتند. او قد بلند، چهارشانه و اهل آذربایجان غربی بود که در مورد قابلیت خود در کنترل کردها بی نهایت خوشبین بود. منبع اظهار داشت که او (حسنی)، آیت اللّه خلخالی را به یادش آورد. از آن جهت حسنی یک خودپرست سنگ دل بود. منبع احساس کرد که کارایی او به شهر ارومیه محدود می شود، زیرا کنترل روستاها و بیرون شهرها تقریبا غیر ممکن بود.

ح: (SNF/WNINTEL) منبع اظهار داشت که او صحبتی با رهبر مذهبی کردها عزالدین حسینی داشته است. حسینی گفت که کردها نمی خواهند با ارتش ایران بجنگند، خواست آنها فقط خودمختاری است. او اضافه کرد که کردها نمی خواهند صدمه ای به پاسداران و مجاهدین بزنند، اما می خواهند که اسلحه و مهمات آنها را برداشته و رهایشان سازند. منبع اظهار داشت که او دیده بود اتوبوسی از پاسداران که توسط کردها متوقف شد (به بهانه یک تصادف ساختگی) و تمام اسلحه ها از پاسداران گرفته شد بدون اینکه تیری شلیک شود. کردها به راننده اتوبوس گفتند که برگردد و پاسداران را به تهران برساند. حسینی گفت که کردها هیچ ایرانی را سر نبریده اند و اگر چنین چیزی اتفاق افتاده، خود پاسداران برای استفاده تبلیغاتی، همکاران خود را سر بریده اند.

ط: (SNF/WNINTEL) وابسته دفاعی از منبع سؤال کرد که آیا کردهایی که با او ملاقات کرده بودند درباره وضعیت ژنرال پالیزبان صحبت کردند یا خبری داشتند، منبع جواب داد اطلاع کمی درباره پالیزبان در دست بود، بجز اینکه او به حزب دموکرات نپیوسته است. هیچ اطلاعات دیگری توسط کردها، درباره

ص: 790

پالیزبان داده نشد.

نظریه تهیه کننده:

الف: (SNF/WNINTEL) منبع (شدیدا محفوظ شود) یک وابسته نظامی مجرب در ایران است. وابسته دفاعی و منبع حداقل هفته ای دوبار با هم ملاقات می کنند تا درباره مسائل ایران بحث کنند. اطلاعات او در گذشته بسیار دقیق بوده است.

ب: (SNF/WNINTEL) در تحت هیچ شرایطی نباید گزارش بعدی نشان بدهد که یک وابسته نظامی در ایران، سفری به غرب ایران داشته است. تمام وابسته های نظامی از سفر به خارج تهران با وسایل نقلیه زمینی منع شده اند و تمام مسافرتهای هوایی ابتدا باید توسط پروتکل رکن 2 و دفتر رابط خارجی تأیید شود. بدیهی است که هر اطلاعی در مورد این مسافرت در رابطه با وابسته نظامی خارجی به معنی تحقیقات و رسیدگی و احتمالاً اخراج است.

ج: (SNF/WNINTEL) به عقیده وابسته دفاعی، براساس این مسافرت تحقیقات پنج روزه عینی به غرب ایران و اطلاعات اضافی از منابع دیگر، موقعیت کردستان و آذربایجان غربی توسط روزنامه های فارسی خیلی اغراق آمیز و خارج از اندازه بزرگ شده بود. این طور به نظر می رسد که سعی می شود توسط شخصی یا گروهی در دولت، حتی احتمالاً خمینی، عمدا وضعیت کردستان را بزرگتر و بدتر نشان دهند. به دلیل اینکه جو عمومی را و یا حداقل دلایل کافی و درستی برای پذیرش تصمیمات عمده و مؤثرتر و اعلامیه های خمینی، مهیا کنند. جرقه ای ممکن است احتیاج باشد که پشتیبانی بیشتری برای خمینی جمع آوری شود. و برخوردها در کردستان می توانست بهانه ای کافی برای آتش افروزی باشد. وابسته دفاعی همچنان معتقد است که مسئله کردها به خودی خود نمی تواند تخته پرشی برای سرنگونی رژیم فعلی خمینی باشد. از نظر نظامی کردها می توانند جنگجویان غیر نظامی خیلی مؤثری باشند، اما آنها نمی توانند ارتش و پاسداران را در خارج از امنیت کوههای خود شکست دهند. از طرف دیگر در این موقع ارتش حتی با کمک پاسداران نمی تواند به طور مؤثری طرح ریزی و هماهنگی کند و کوشش نظامی به خرج دهد، تا کردها را به طور مؤثر کنترل کند. پاسداران دیسیپلین و آموزشی ندارند و ارتش میلی به جنگ ندارد.

ناآرامی در سنندج

سند شماره (26) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 27 اوت 79-5 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن. دی.سیطبقه بندی: خیلی محرمانه گزارشگر: تامست شماره سند: 9504 تهران موضوع: ناآرامی در سنندج 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- دوستان ایرانی مأمور سیاسی سفارت که با حاج شیخ الاسلام کردستانی رهبر مذهبی سنندج، مقیم در تهران، دیدن کرده بودند تا به مناسبت عید فطر (2 شهریور) تبریک بگویند، به مأمور گزارشگر گفتند که تمام آنهایی که در منزل شیخ حضور داشتند از ناآرامی موجود در کردستان خیلی ناراحت بودند جو آنجا

ص: 791

بیشتر ناراحت کننده بود تا سرورانگیز، در طول ملاقاتشان تلفنی از سنندج به شیخ اطلاع داده شد که بعد از نماز عید فطر جنگ خیابانی بین طرفداران مفتی زاده حامی خمینی و پارتیزانهای حزب دموکرات کردستان به وقوع پیوست.

3- در خلال ملاقات، دوستان مأمور سیاسی سفارت توسط پسر شیخ به کنار کشیده شدند (که آشکارا می خواست اطلاعاتش به مأمور گزارش، داده شود) و او به آنها گفت که اوضاع کردستان توسط سنی های ایرانی در قوچان، ترکمن صحرا، بلوچستان و محلی های سواحل خلیج فارس از نزدیک تعقیب و دنبال می شود. حاج شیخ الاسلام به طور سنتی رابطه خیلی نزدیکی با سایر جوامع سنی داشته است.

4- اظهارنظر: سنندج هرگز سنگری برای ناسیونالیسم کردی نبوده است. بلکه، همیشه یکی از فارسی زده ترین شهرهای کردستان و مرکز نفوذ تهران در استان بوده است. به عنوان مثال، سنندج هرگز در نهضت 48-1945 جمهوری کردستان شرکت نداشت و در آن موقع به دول مرکزی وفادار ماند. از این مطالب و گزارشهای دیگر اکنون به نظر می رسد که جمعیت نسبت به وفاداریشان تقسیم شده اند و اینکه نیروی انقلاب هنوز مجبور است اقتدارش را در آن مناطق اعمال کند. اما وجود مشکلاتی در سنندج، جایی که احساس خود مختاری کردها نسبتا ضعیف است، بر این دلالت می کند که دولت مرکزی ممکن است در مراکز سنتی احساسات ملی کردی مانند مهاباد و بانه، با مشکلات به مراتب بدتری روبرو شود.

5 - یادداشت بیوگرافی: حاج شیخ الاسلام کردستانی از زمان انقلاب به خاطر وابستگیش به سلطنت، از انقلاب ناراضی بوده است. برادرش، مهدی شیخ الاسلام، وکیل سابق مجلس و معاون وزیر دادگستری، اخیرا از زندان آزاد شد و هنوز با پرداخت جریمه زیادی دست به گریبان است.

فرزند شیخ، به نام اسعد که استاد الهیات در دانشگاه تهران است، سال تحصیلی 1973-1972 را در رشته مذاهب جهانی دانشگاه هاروارد گذراند.این خانواده طرفدار شاه هستند؛ نه به دلیل وابستگی فلسفی به رژیم شاهنشاهی، بلکه به دلیل خشنودی و مساعدتی که از طرف شاه، در قبال مؤسسات مذهب شیعه، به اقلیت سنتی می شده است.تامست

نگرانی ترکیه در مورد سیاست آمریکا در رابطه با کردهای ایران 792

سند شماره (27) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی تاریخ: 28 اوت 79-6 شهریور 58 به: سفارت آمریکا آنکارا با حق تقدمخیلی محرمانه شماره سند: وزارتخانه 226730 موضوع: نگرانی ترکیه در مورد سیاست آمریکا در رابطه با کردهای ایران ملاقات سفیر ترکیه با معاون وزیر نیوسام(خیلی محرمانه) 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در 7 شهریور الکداگ، سفیر ترکیه به دیدار نیوسام معاون وزیر رفت تا در پی دستورالعملی که از آنکارا برایش صادر شده بود. در رابطه با موضع آمریکا و سیاست آن در مقابل اوضاع کردها در ایران مذاکره کند. الکداگ در اولین دقایق مذاکره اش گفت دولت ترکیه از بنگاههای تغذیه خبری گزارشهای گیج کننده ای از اظهارات سخنگوی مطبوعاتی وزارت خارجه و پاسخهایش به سؤالات در 2 شهریور دریافت نموده بود. این مسئله باعث شده بود تا آنکارا از او تقاضا نماید با مقامات عالیرتبه دولت در جهت

ص: 792

روشن شدن موضع و نظرگاههای آمریکا تماس حاصل کند. خصوصا الکداگ خواستار «نظرگاهها و مواضع» آمریکا در رابطه با مناسبات آمریکا با ایران و وضع کردها در ایران شد.

3- معاون وزیر جواب داد که روابط ایران و آمریکا پس از یک دوران که با مشکلات طبیعی بعد از انقلاب روبرو بوده ایم در حال بهتر شدن می باشد. یادآور می شویم که ما مسائل زیادی مانند ادعاهای بازرگانی و قراردادهای نظامی با یکدیگر داریم، اما معاون وزیر گفت که اوضاع در حال بهتر شدن می باشد.

4- معاون وزیر گفت که اوضاع کردستان یک مسئله داخلی برای ایران می باشد. ما این موضع را روشن نمودیم که ما به تمامیت ارضی و استقلال ایران احترام می گذاریم. ما اوضاع کردستان را یک مشکل داخلی که در مقابل دولت ایران است می دانیم، آقا رستون درباره مسئله «دادرسی سریع» اظهار نظر نموده که در منطقه کردنشین اتفاق افتاده بود. اظهارنظر او در همان خط موضع ثابت ما که با اعدام های بدون محاکمه منصفانه مخالفیم بود.

5 - الکداگ یادآور شد که در گزارشهایی که دولت ترکیه دریافت کرده بود. اظهارات دولت آمریکا در 2 شهریور این طور به نظر می رسید که بر لزوم تقویت عمل و نفوذ رای دولت بازرگان و لزوم ثبات در منطقه تأکید داشت. معهذا در آن اظهارات هیچگونه مطلبی در مورد موضع آمریکا در رابطه با تمامیت ارضی ایران مشاهده نشد. معاون وزیر جواب داد که همان طور که او قبلاً گفته است ما از تمامیت ارضی ایران طرفداری می نماییم. او به سفیر الکداگ یک نسخه از یک بیانیه عمومی اخیر کاردار آمریکا لینگن را که آشکارا به این نکته اشاره می کند (در تلگرام جداگانه هست). به او داد. او تأکید نمود که مطالب گفته شده به وسیله رستون در رابطه با سؤالهای طرح شده باید بررسی بشود. سؤال در رابطه با اعدامها و فروش وسایل نظامی بود و در رابطه با تمامیت ارضی نبود.

6- الکداگ پرسید که نظر آمریکا در مورد اوضاع فعلی سراسر ایران چگونه می باشد. معاون وزیر پاسخ داد که ما نه تنها از مشکلات کردستان، بلکه از مشکلات تمام اقلیتها نگرانیم. تا آنجا که ما درک کرده ایم دولت در جهت اعمال قدرت در آن زمینه ها تا حدودی پیشرفت نموده است و نیروهای مسلح که به وسیله انقلاب کوفته شده بودند در حال بهبود عملکرد خود می باشند.

7- الکداگ پرسید که آیا اطلاعاتی وجود دارد که در یاغیان کردستان ایران کمونیستها نفوذ کرده باشند؟ معاون وزیر جواب داد که ما اطلاعات دقیقی در این مورد نداریم. اطلاعاتی در دست است که سلاحهای روسی فراوانی مورد استفاده قرار می گیرند. البته آن سلاحها می توانند از هر جای دیگر آورده شده باشند. معاون وزیر یادآور شد که اظهارات ناراحت کننده ای از منطقه با کو شوروی همچنان در حال پخش شدن می باشد.

8 - در موقعی که الکداگ در حال ترک کردن بود معاون وزیر از او سؤال نمود که آیا دولت ترکیه هیچ گونه تأثیرهای جانبی از اوضاع کردستان ایران مشاهده نموده است. الکداگ پاسخ داد که اگر قرار است یک منطقه کردستان خود مختار در ایران به وجود بیاید، خیلی زود فشارها برای ایجاد یک دولت کرد متمرکز خواهد شد. اقلیتهای کرد کشورهای همسایه تحت تأثیر این تغییر قرار خواهند گرفت و بقیه گروههای قومی ایران ممکن است تقاضاهای شبیه به این بنمایند.

9- توضیح: آشکار بود که نگرانی عمده دولت ترکیه این بود که در بیانیه 2 شهریور دولت آمریکا از

ص: 793

تمامیت ارضی ایران هیچ گونه سخنی به میان آورده نشده بود. همان موقعی که معاون وزیر اعلام نمود که آمریکا از تمامیت ارضی ایران طرفداری خواهد نمود. الکداگ راضی به نظر رسید و هر چه زودتر مذاکره را پایان داد.ونس

وضعیت کردها

سند شماره (28) از:سفارت آمریکا، تهران تاریخ: 30 اوت 79-8 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9656 موضوع: وضعیت کردها 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- از آنجایی که نیروهای مسلح ایران از پیشروی به سوی پناهگاههای اکراد خودداری کردند و تلاشهای گوناگونی جهت دستیابی به یک توافق از طریق مذاکره صورت گرفته است، امروز در کردستان ظاهرا آرامش نسبی ادامه یافت. سفارت در این مورد که راه حل پایداری پیدا خواهد شد خوشبین نیست.

(پایان خلاصه) 3- هر چند حفظ شهرکهای مهم (مهاباد، بانه، سردشت) توسط شورشیان کرد ادامه دارد و نیروهای مسلح ایران در جاده های منتهی به این مناطق مستقر می باشند، از حمله به سمت جلو خودداری می کنند به نظر می رسد وضعیت نظامی مناطق کردنشین موقتا تثبیت شده است.

در تاریخ 6 شهریور گزارشهائی پیرامون حملات جزئی اکراد به نیروهای دولتی به گوش می رسد.

شدیدترین حمله به یک قرارگاه نظامی در «جلدیان» (4508 شرقی، 3652 شمالی) نزدیک مرز عراق صورت گرفته است.

4- هر چند خمینی، همان طور که از بیانات و تفاسیر مطبوعاتیش بر می آید، مایل به معامله با رهبران حزب دموکرات کردستان نیست، لیکن به نظر می رسد تلاشهای چندی برای رسیدن به یک صلح از طریق مذاکره در دست اقدام است. خمینی شخصا تمام مقامات دون پایه کرد را که مایل به تسلیم هستند مورد عفو قرار داده است. چندین روز است که یک هیئت پنج نفره متشکل از اعضای شورای انقلاب مهاباد در تهران به سر برده و با طیف وسیعی از رهبران دولت موقت ایران از جمله صباغیان وزیر مشاور و خامنه ای معاون وزارت دفاع ملاقات می کند. امروز صبح روزنامه تهران تایمز نوشت که صباغیان و هیئت به این توافق رسیده اند که اجازه داده شود ارتش با آرامش وارد شهر مهاباد گردد لیکن هنوز معلوم نیست که گروههای کرد چه اختیاراتی دارند. در واقع براساس یکی از گزارشهای خبرگزاری فرانسه شورشیان مهاباد مخالف ورود ارتش به شهر هستند. در عین حال، شریعتمداری خواهان حل مسالمت آمیز این مسئله شده و جبهه ملی اعلام کرده است که حاضر است هیئتی را به کردستان اعزام دارد. حجت الاسلام شیخ حسین کرمانی نماینده خود خمینی در تاریخ 6 شهریور به منطقه کردستان رفت تا ببیند چه می تواند بکند، و روزنامه ها حتی شایعه اینکه آیت اللّه خلخالی از شیخ حسینی خواسته است که با وی به قم بیاید و با خمینی ملاقات نماید را درج کرده اند.

5 - عدم فعالیت نیروهای مسلح و تمام اقدامات فوق الذکر حاکی از آن است که دولت در پی برقراری

ص: 794

صلح از طریق مذاکره است. چنین صلحی احتمالاً براساس اعطای عفو نسبت به رهبران حزب دموکرات کردستان و قولی مبنی بر عقب نشینی پاسداران منفور از منطقه خواهد بود. اگر چنین توافقی از جانب مقامات سطح پایین مملکتی به عمل آید اصلاً معلوم نیست که خمینی هم مایل به قبول آن باشد.

6- در عین حال، ظاهرا دولت در صدد است تا مستمسکی بیاید و ناآرامی کردها را به وسیله آن محکوم نماید و به نظر می رسید که به داستان قدیمی و محبوب اسرائیلیها پرداخته است.

مطبوعات تهران گزارشهای مبهمی در مورد دستگیری چهار اسرائیلی در جنگ درج کرده اند. (طبق نوشته مطبوعات) بازرگان نخست وزیر به سفیر اتریش گفته است که او گمان می کند اسرائیلیها که از حمایت سرمایه داران اروپایی و آمریکایی برخوردارند، به نحوی در این جنگ دخالت دارند. همچنین دولت موقت ایران ظاهرا نگران نفوذ جناح چپ (فداییان خلق) و «یا کمونیستها»، در این حوادث هستند.

طبق نوشته مطبوعات، بعضی از اعضای فداییان خلق به نفع کردها می جنگند و طرفداران آیت اللّه طالقانی نگرانی خود را در مورد درگیری جناح چپ در کردستان را به یکی از مأمورین سفارت گوشزد کرده اند.

7- به نظر می رسد طی این بحران دولت موقت ایران با دولتهای عراق و ترکیه با احتیاط کامل برخورد می کند. نیروهای مسلح ایران دو افسر عراقی را که متهم به دخالت در جنگ هستند، دستگیر کرده اند.

لیکن به نظر نمی رسد که دولت موقت ایران قصد داشته باشد مسئله ای از آن بسازد. بر اساس نوشته مطبوعات، سفیر عراق در تاریخ 4 شهریور با خمینی در قم ملاقات کرد، و قول داد که عراق اجازه نخواهد داد شورشیان کرد وارد این کشور شوند. در مطبوعات ایران گزارشی در مورد کمک ترکیه به شورشیان کرد درج نشده است. به نظر می رسد مرزهای ایران با ترکیه و عراق در مناطق کردنشین از طرف ایران کاملاً باز است و سفارت داستانهایی برای چندین ماه می شنیده که از جانب مرکز ترکیه به طور قاچاق اسلحه وارد ایران می شود. طبق اظهارات یکی از مأموران سفارت که در تاریخ 5 و 6 شهریور از تبریز بازدید کرده است، نمایندگان کنسولگری ترکیه در منطقه به او گفته اند که این کشور فعالیت اکراد را با دقت کامل زیر نظر دارد.تامست

دانشجویان کرد در برلین غربی

سند شمار (29) از: نمایندگی آمریکا در برلینتاریخ: 9 شهریور 58 - 31 اوت 79 به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. دارای حق تقدم طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: دانشجویان کرد در برلین غربی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- انجمن دانشجویان کرد در اروپا تظاهراتی را در تاریخ 11 شهریور در برلین غربی(بخش انگلستان) اعلام کرده است.

3- درباره انجمن دانشجویان کرد در اروپا با حدود 150 عضو در جمهوری فدرال آلمان گزارش شده که یک سازمان مارکسیست لنینیست طرفدار شوروی می باشد و 40 عضو در برلین غربی دارد. مشخص شده است زردشت حاجو، دبیر اول آن که در برلین غربی اقامت دارد، اغلب اوقات در رابطه با کارهای انجمن دانشجویان کرد در اروپا به جمهوری فدرال آلمان سفر می کند. انجمن در طول گردهمایی فروردین

ص: 795

ماه به وضوح اذعان داشت که شعبه از حزب دمکرات کردستان می باشد. حزب دمکرات کردستان یک سازمان سیاسی می باشد که ادعای مبارزها برای خودمختاری کردها در ایران، سوریه و ترکیه دارد.

4- انجمن دانشجویی کردها به رهبری جلال طالبانی، که دفترش در آمستردام می باشد، بنا به گزارشها حدود 250 دانشجوی عضو دارد که شامل 20 الی 30 نفر در برلین غربی می شود. انجمن دانشجویی کردها یک گروه دیگر سیاسی انقلابی مارکسیست - لنینیست می باشد که موضع سختی بر علیه رژیم شاه گرفت، با این امید که دولت جدید خود مختاری کاملی به کردستان خواهد داد.

5 - در طول جلسه 21 تیر کمیته ایرانی هماهنگی که در دانشگاه فنی برلین به وسیله CISNU، که عضو مهم (چپ افراطی) می باشد برگزار شد رژیم جدید مورد انتقاد قرار گرفت. آنها در سخنانشان اعلام داشتند که به جای اینکه ایران به دست ملت اداره شود، در حال حاضر به دست مقامات دولتی اداره می شود و سرکوب وسیع گروههای اقلیت را که برای احقاق حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شان مبارزه می کردند محکوم نمودند. به علاوه آنها از اینکه ممکن است ارتش و ساواک به عنوان ابزار سرکوب مردم دوباره به کار گرفته شود ترس خود را اظهار نمودند. در این جلسه حدود 900 نفر شرکت داشتند که شامل اعضای ISV,CISNU، اعضای فهرست جایگزین برای دمکراسی و حفاظت محیطی (که شامل اعضای حزب دمکرات کردستان و ... بودند)، جمعیت دانشجویان معترض، و انجمن دانشجویان کرد می شدند.

6- از قرائن چنین بر می آید که CISNU، اخیرا موضعی علیه رژیم کنونی ایران اتخاذ نموده، از خواست کردها در خارج از کشور پشتیبانی نموده و گردهماییها و تظاهراتی به طرفداری از کردهای منظور تشکیل می دهد. طرفداری CISNU از انجمن دانشجویی کردها و انجمن دانشجویان کرد در اروپا در برلین نشانه ای تلقی می شود از اینکه شبیه به این نوع ائتلافهای سیاسی می تواند به سهولت در ایران به وجود آید و بر علیه رژیم مذهبی متشرع خمینی هدف گیری نشود. تظاهرات مشترک CISNUو کردها که در پایان هفته گذشته در فرانکفورت و بن صورت گرفت مثالهای خوبی از این همکاری می باشند.

7- هیچ گونه نشانه ای که حاکی از این باشد که انجمن دانشجویی کردها یا انجمن دانشجویان کرد در اروپا خیال اجرای اعمال حاد بر علیه متفقین در برلین غربی داشته باشند، وجود ندارد.نلسون

موقعیت کردها

سند شماره (30) از: سفارت آمریکا، تهرانتاریخ: 2 سپتامبر 79-11 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی.سیطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9713 موضوع: موقعیت کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- دولت موقت ایران همچنان از اجرای یک حمله مستقیم به شهرهای تسخیر شده کردنشین خودداری می ورزد. اما گزارش ما حاکی از ادامه حملات پراکنده کردهای شورشی به نیروهای دولتی می باشد. در تاریخ 10 شهریور، صباغیان، وزیر کشور در تلویزیون ملی اخطار کرد که ارتش آماده وارد شدن به شهر مهاباد است و خمینی همچنان خواهان انهدام حزب دموکرات کردستان و آن سران می باشد.

ص: 796

بر طبق گزارش روزنامه فارسی زبان کیهان، خمینی تهدید کرده است که اگر مشکل کردستان به این زودی حل نشود، شخصا به کردستان خواهد رفت.

3- شکاف کاملاً آشکار بین اولیاء امور ایران بر سر چگونگی سرو کار داشتن با مشکل کردستان وجود دارد. آیت اللّه شریعتمداری پشتیبانی عموم را از هرگونه تلاش برای حصول به یک توافق از طریق مذاکره اعلام کرده است و نخست وزیر بازرگان و سران نیروهای مسلح نیز این حالت را ترجیح می دهند. سفارت همچنان مدارک محکمی دال بر بی میلی ارتش برای هجوم به شهرهای تسخیر شده کردها، دریافت می کند. از طرف دیگر طالقانی، اگر چه مذاکرات را رد نمی کند، ولی خواهان مشی قاطع تری شده است.

4- اگر به زودی نوعی راه حل به دست نیاید، سفارت شک دارد که میانه روها قادر باشند در مقابل دستورات تند خمینی برای اقدام کردن، مقاومت کنند. به نظر می آید که رهبران ایران به طور فزاینده ای مشکل کردها را به دلیل نفوذ کمونیست می دانند و اتهاماتی که از جانب خمینی و طالقانی در آخر هفته در مورد مشارکت کمونیستها در شورش کردها ایراد شد، نگرانی فزاینده ای را منعکس می کند. اگر چه به نظر می رسد که خیلیها در دولت فهمیده اند که مشکلات جاری در نواحی کردنشین، تماما به عهده کردها نیست، اما اکثر رهبران ایران منجمله بازرگان، احتمالاً استفاده از زور را، هنگامی که بفهمند تنها راه حل مقابله برای حفظ تمامیت ارضی ایران است، تأیید خواهند کرد.

5 - تنها مسئله امیدوارکننده، نظریات صباغیان در مصاحبه تلویزیونیش است که شهرهای اشغال شده شورشیان با کمبود مواد غذایی و سوخت روبرو هستند. اگر این موضوع صادق باشد همیشه امکان دارد که دولت موقت ایران قادر باشد، شورشیان کرد را به تخلیه شهرها مجبور سازد. اگر چه این شورش را حل نمی کند، حداقل از کشتاری که براثر اجبار ارتش در حمله رودررو به شهرکها، به طور غیر قابل اجتناب پیش خواهد آمد، جلوگیری می کند.تامست

کمونیستها و شورش کردها

سند شماره (31) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 4 سپتامبر 79-13 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9764 موضوع: کمونیستها و شورش کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- همان طور که در طول هفته گذشته به وسیله گزارشات سفارت خاطرنشان شد، رهبران ایران توجه روزافزونی نسبت به نفوذ کمونیستها در شورش کردها نشان داده اند. در 9 شهریور طی یک سخنرانی آیت اللّه طالقانی تا آنجا پیش رفت که «همسایه شمالیمان» (یعنی شوروی) را به کمک به شورشیان متهم نمود.

3- سفارت هیچ مدرکی دال بر کمک مستقیم شوروی به شورشیان کرد ندارد. اما همان طور که در تلگراف 9646 - تهران، یاد آور شدیم، تبلیغات رادیویی شوروی در ایران در خلال دو هفته گذشته حمایت از کردها (اما نه حزب دمکرات کردستان) و تمایل فزاینده برای انتقاد از موضع سخت دولت موقت ایران در قبال شورشیان کرد را نشان داده است. با این وجود حزب توده، خط خیلی ظریفی را دنبال می کند. آنها

ص: 797

خواستار آن شده اند که بر اساس یک آتش بس فوری از سوی هر دو طرف، مخاصمات از راه مذاکره پایان بگیرد، محاکمات انقلابی خاتمه یابد و مذاکراتی برای حل صلح آمیز مسائل کردها صورت پذیرد.

4- سفارت قطعا مدارکی در دست دارد که نشان می دهد فداییان خلق، که از جناح چپ هستند، در شورش کردها فعال بوده اند، اما ما نمی دانیم چند نفر از آنها حضور دارند، آیا حضور آنها از تهران به صورت مرکزی کنترل می شوند، یا آنکه ممکن است آن گروه از اعضای فداییان خلق که در جنگ درگیر هستند واقعا کرد باشند. گزارش شده است که حداقل یکی از اعضای فداییان خلق در رابطه با جنگ، به وسیله دولت موقت ایران در سنندج اعدام شده است. روزنامه اطلاعات 7 شهریور مقاله ای منتشر کرد، که حماد شیبانی، یکی از اعضای برجسته سازمان مارکسیستی چریکهای فدایی خلق اخیرا به اتهام ارسال دارو به کردستان بازداشت شده است.

5 - اخیرا پسر طالقانی به کارمند سفارت گفت که یک دانشجوی پزشکی که بعد از جنگ پاوه اعدام شد برای دوره کوتاهی در گروه امداد طالقانی کار کرده بود، ولی آنها به دلیل اینکه متقاعد شدند که او کمونیست است و در عوض انجام هر کار مفیدی برای گروه امداد طالقانی فقط به اشاعه نوشتجات کمونیستی علاقه مند است، به کارگیری او را متوقف کردند. گروه طالقانی متقاعد شده اند که «کمونیستها» در شورش فعلی کردها فعال هستند. سفارت نمی داند که آیا کمونیستهای مذکور از مارکسیستهای بدون سازمان (خارج از گروه) فداییان خلق یا حزب توده هستند یا نه.

6- علاوه بر این، وزیر ارشاد ملی، ناصر میناچی، در طول ملاقاتش با کاردار در 13 شهریور به عنوان نمونه ای در مورد اینکه احزاب جناح چپ از آزادی که بلافاصله بعد از انقلاب به آنها داده شده سوء استفاده کرده اند، درگیری کمونیستها را در کردستان خاطرنشان کرد. میناچی گفت که دولت موقت ایران مایل بوده که آزادی بیان و اظهار عقیده را به کمونیستها بدهد، ولی آنها با دعوت به شورش مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در کردستان و سایر مناطق، از آن (آزادی) سوءاستفاده کرده اند.

7- گزارش 12 شهریور سرویس آگاهی از رادیوهای بیگانه از رادیوی محلی مسکو که الآن دریافت شد، نامه ای را از حزب توده نقل می کند که در آن علاوه بر مسائل دیگر، این موضوع را که دو نفر از اعضای حزب توده، (ناشناس) که در کرمانشاه اعدام شده بودند، رابطه ای با گروههای افراطی و وقایع کردستان دارند، تکذیب می نمود.تامست

موضع گیری تبریز نسبت به ناآرامیهای کردها

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 4 سپتامبر 79-13 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9769 موضوع: موضع گیری تبریز نسبت به ناآرامیهای کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: علیرغم اختلافات اساسی قومی و قدری دشمنی دیرینه، نظرات ترکهای آذربایجان پیرامون آشوب کردها تا حد زیادی مبین همدردی با اهداف کردهاست. از قرار معلوم شورشیان کرد با همسایگان ترک خود با احتیاط کامل رفتار می کنند و آگاهی توده ها از این امر بر رفتار و روش ترکهای

ص: 798

ایران نسبت به اکراد تأثیر می گذارد. (پایان خلاصه) 3- طی دو هفته گذشته، «مأمور سیاسی» با تعدادی از ترکهای تبریز و تهران در مورد آشوب کردستان صحبت کرده است. موضع اصلی مردم تبریز که نسبت به جنگ کردستان بیان شد، یک نوع همدردی آنان نسبت به تقاضاهای اکراد و محکومیت حملات دولت موقت و قم به رهبران حزب دموکرات می باشد.

4- در بازدید 6 شهریور از تبریز، «مأمور سیاسی» شاهد مراسم تشییع جنازه دو تن از داوطلبین پاسداران انقلاب تبریز که در جنگ با اکراد کشته شده بودند، بود. مراسم فقط با تعداد کمی بیش از یکصد نفر تشکیل شده بود و علیرغم اینکه مراسم در مسیر خیابان اصلی تبریز انجام می گرفت، توجه عابران را جلب نمی کرد هنگامی که تشیع کنندگان می گذشتند عابران به طور عادی به راهشان ادامه می دادند و راه بندان خیابانها با بوق زدنهای ممتد رانندگان به خشم آمده، همراه بود. مراسم تشییع جنازه موجب شد راننده تاکسی که «مأمور سیاسی» در آن بود در مورد هرج و مرج سیاسی ناشی از انقلاب به کنایه سخنی بگوید و صحبت را به طور مفصل در مورد بیکاری در تبریز به حماقت عمده اعزام داوطلب از تبریز جهت جنگیدن علیه کردها، ادامه داد. «مأمور سیاسی» بعدا در حین صحبت با یک تاجر محلی، به یکی از مواردی که موجب مرگ پاسداران می شود، برخورد کرد. آن تاجر اظهار داشت که دو هلیکوپتر حامل داوطلبان از تبریز عازم منطقه سفر شده بودند و داوطلبان به محض پیاده شدن از هلیکوپتر به اسارت درآمدند. گفته می شود که اسیرکنندگان کرد از داوطلبان پرسیدند که آیا آنها طرفدار شریعتمداری هستند یا خمینی. آنهایی که خود را پیرو شریعتمداری معرفی کردند، آزاد شدند و به آنها گفته شد که دیگر در امور کردها دخالت ننمایند. آنهایی که خود را طرفدار خمینی معرفی کردند کشته شدند. در رویداد دیگری که توسط مطبوعات گزارش شده، آمده است که تعدادی از داوطلبان تبریز توسط شورشیان کرد خلع سلاح شده و اجازه یافته اند که به آرامی به خانه های خود بازگردند. چند منبع تبریزی به «مأمور سیاسی» گفته اند که کردها با پاسداران انقلاب ترک بهتر از آنچه که سزاوار آنهاست، رفتار می کردند و این سیاست بدان جهت اتخاذ شده بود که روابط ترکها و کردها را تا حد ممکن دوستانه نگهدارد.

5 - آیت اللّه شریعتمداری، رهبر مذهبی تبریز اظهار نظرهای عمومی کرده است، که می توان آنها را جانبداری محتاطانه ای از اکراد دانست. در یک مصاحبه مطبوعاتی در تاریخ 7 شهریور شریعتمداری مدعی شد که هدف از جنگ در کردستان تضمین حقوق کرد می باشد. چنین حقوقی را می توان بدون دست زدن به جنگ و خشونت حمایت و تضمین کرد. شریعتمداری بر خلاف خمینی، «به شیخ عزالدین» رهبر مذهبی و سیاسی اکراد حمله نکرده است. شاید در نقش حسینی و خودش به عنوان رهبر یک اقلیت قومی تشابهات بالقوه ای می بیند.

تامست

روابط ترکها با کردهای ایران

ص: 799

سند شماره (33) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 6 سپتامبر 79-15 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9858 موضوع: روابط ترکها با کردهای ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- مترینکو کارمند سیاسی و کارمند وزارتخانه گرومن به رسم ادب به دیدار سرکنسول جدید ترکیه رفتند. در طی جریان گفتگو، سرکنسول جدید ترکیه اظهار داشت که مقامات رسمی ترکیه (مخصوصا در کنسولگری ترکیه در ارومیه، رضاییه سابق) با رهبران کرد ایران تماس منظمی دارند. (او نگفت که آیا ترکیه کمکهای مادی به کردها می دهد یا نه.) 3- تقریبا پنج روز بعد از این گفتگو مقامات ترکیه،شاید در پاسخ اعتراض ایرانیان مبنی بر اینکه یک کشور مسلمان که نام برده نشد از کردها حمایت می کند، یک بیانیه علنی رسمی صادر کردند، که با تأکید اظهار می داشت ترکیه در امور داخلی ایران دخالت نمی ورزد و در جریان زد و خوردهای جاری نه از دولت حمایت می کند نه از کردها. اما نظرات کنسول ترکیه بر این دلالت دارد که ترکها قصد دارند از طریق بازنگهداشتن کانالهای ارتباطی با هر دو طرف، سیاست بی طرفی خود را به طور برابر اجرا کنند.

4- کنسول همچنین گزارش داد که پست مرزی ژاندارمی ایران در سرو (جایی که اخیرا صحنه زد و خورد بین کردها و نیروهای امنیتی دولتی بود) تخلیه شده است. مردم آزادانه از مرز عبور می کنند (کنسول در 4 شهریور هم همین کار را کرده بود) و ستاد مرکزی ژاندارمری در دست یک چوپان کرد تنها است تامست

سی و دومین جلسه، کمیسیون فرعی سازمان ملل بر سر مسئله تبعیض

سند شماره (34) از: هیئت نمایندگی آمریکا در ژنو تاریخ: 7 سپتامبر 1979، 16 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: سی و دومین جلسه، کمیسیون فرعی سازمان ملل بر سر مسئله تبعیض، تلگراف به دولت ایران 1- در جلسه پایانی به تاریخ 16 شهریور، کمیسیونی که از متخصصان 26 کشور تشکیل و هر یک فردا کاری را عهده دار شده تصمیم گرفت متن تلگرام زیر را تصویب کرده تا برای ملت ایران فرستاده شود.

2- متن تلگرام چنین است:

آغاز متن کمیسیون جلوگیری از تبعیضات و دفاع از حقوق اقلیتهای سازمان ملل در تلاشش جهت حفاظت از حقوق انسانی تمام افراد اعلام می دارد که با دریافت گزارشهای اعدامهای سریع کردهای بیشماری در ایران عمیقا احساس تکان و تأثر نمود و قطع فوری این اعمال غیر انسانی را در خواست می کند. پایان متن.پالمر

گزارش جدیدی درباره کردها

ص: 800

سند شماره (35) از: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.تاریخ: 8 سپتامبر 79-17 شهریور 58 به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 2055.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 6469 موضوع: گزارش جدیدی درباره کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- از دریافت ارزیابی حاوی تلگراف مرجع الف راجع به شرایط امنیتی جاری در کردستان عراق متشکریم. ما با دقت کامل ناآرامیهای همسایه آن کردستان ایران را دنبال می کنیم و مایلیم از هر مدرکی که نشان دهد که رویدادهای ایران تأثیر معکوسی بر «وضع کردهای عراق» دارد اطلاع یابیم.

3- هم چنین مایلیم نظریات شما را پیرامون گزارشهایی در مورد تبانی ادعا شده بین کردهای عراق و ایران در آخرین درگیریهایی که با نیروهای دولت ایران داشتند، بدانیم.

4- افزایش تعداد پناهندگان کرد عراقی در کردستان ایران این سؤال را پیش می آورد که در صورت وقوع یک حرکت گسترده رو به غرب، خواه در نتیجه تلاشهایی جهت احتراز از جنگ کنونی منطقه مهاباد و خواه درنتیجه تلاشهایی جهت بی ثبات کردن اوضاع در شمال عراق، ممکن است که این پناهندگان تهدید بالقوه ای علیه امنیت کردستان عراق باشند یا نه.

5 - هر اطلاعی که شما می توانید درباره این موضوع کلی در اختیار ما قرار دهید، در ارائه یک تصویر واضع از وضعیت به ما مفید خواهد بود.

ونس

وضعیت کردستان

سند شماره (36) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 9 سپتامبر 79-18 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 9904 تهران موضوع: وضعیت کردستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- اکنون به نظر می رسد که نیروهای مسلح دولت موقت ایران، کنترل تمام شهرهای عمده منطقه کردستان را در اختیار دارند. طبق گزارشهای رسیده نیروهای مسلح دولت موقت ایران، پیرانشهر را در تاریخ 14 شهریور و سردشت را در شامگاه 15 شهریور تصرف نمودند. نیروهای شورشی کرد به تپه ها عقب نشینی کردند و تاکنون هیچ حمله چریکی متشکل را بر علیه نیروهای دولتی آغاز ننموده اند. اگر چه نیروهای دولتی در تاریخ 12 شهریور وارد مهاباد شدند، ظاهرا مردم شهر در تاریخ 14 شهریور تظاهرات نسبتا وسیعی به طرفداری از کردها (گزارشهای مطبوعات حاکی از 2000 تظاهر کننده بود) برگزار نمودند که توسط نیروهای دولتی که اقدام به شلیک هوایی کردند، در هم شکسته شد.

ص: 801

3- روز جمعه 16 شهریور، یک گروه از سران عالیرتبه دولت موقت ایران به ریاست نخست وزیر بازرگان از مهاباد و شهرهای دیگر کردستان دیدار نمود.(این گروه شامل وزیر کشور صباغیان، رئیس ستاد مشترک تیمسار شاکر و فرمانده ارتش فلاحی بود.) این گروه به احتمال بسیار زیاد کمکهای مورد نیاز و احتیاجات مربوط به آبادانی و توسعه منطقه کردستان را مورد بحث قرار داد. در طی این ملاقات، بازرگان یک بار دیگر به طور عمومی این گفته خمینی که عفو دولت موقت ایران برای شورشیان تکرار نمی شود و به سران حزب دمکرات کردستان مربوط نمی گردد، را تکرار نمود. به علاوه، خمینی در 18 شهریور در یک صحبت بسیار احساساتی و مهیج به مناسبت 17 شهریور، برای کلیه کردهای جوانی که به توسط رهبرانشان فریب داده شده اند، عفو عمومی اعلام کرد.

4- خلخالی، قاضی انقلابی همچنان در مناطق مختلف کردستان در سفر بوده و دادگاههای انقلابی بر پا می کند. ظاهرا او یک مرکز موقت در مهاباد تأسیس نموده است. در تاریخ 12 شهریور در یک مصاحبه با تهران تایمز، خلخالی اعلام داشت که بر خلاف گزارشهای مطبوعات بین المللی مبنی بر 90 اعدام در کردستان، «فقط 53 نفر در منطقه اعدام شده اند». خلخالی اضافه کرد که او بیش از 1000 نفر را بخشیده است و انتظار ندارد که بیشتر از این حکم صادر کند.

نظریه: سفارت حساب ارقام اعدام شدگان به خاطر شرکت مستقیم در شورشهای کردستان را که در مطبوعات تهران منتشر شده اند، نگهداشته است و ارقام ما برای اعدام شدگان 56 می باشد؛ 9 نفر از اینها افسران نظامی دولت موقت ایران بوده و به نظر می رسد که تعدادی از بقیه نیز کرد نبوده اند. سفارت گمان می کند که رقمی که خلخالی اعلام کرده نسبتا صحیح است، زیرا وی هرگز ارقام اعدامیانش را کتمان نمی کند. شعار عدالت اسلامی خلخالی همچنان «چشم در مقابل چشم» است. در مصاحبه مذکور، خلخالی گفت که سختترین مجازاتی که او تعیین کرده است برای مردی بود در مهاباد که دندان یک زندانی را شکسته و او را کور نموده بود. خلخالی گفت که او نیز همان مجازات را برای مرد تعیین کرده بود، ولی چون بستگان شخص مضروب، محکوم را عفو کرده بودند، از کور کردن وی خودداری نمود (روش اسلام).

5 - مطبوعات فارسی زبان و انگلیسی زبان مختصرا این خبر را، که کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه از دولت موقت از ایران خواسته است تا «اعدامهای صحرایی کردهای ایرانی» متوقف گردد را درج نموده اند. سفارت از 14 شهریور به بعد که 4 شورشی در سقز اعدام شدند هیچ گزارش دیگری در مورد اعدامها دریافت ننموده است. به خصوص، در مهاباد به نظر می رسد که بعد از تصرف آن در 12 شهریور هیچ اعدامی صورت نگرفته است.

6- رهبران دولت موقت ایران، همین طور خمینی، با بردن چیزی که آنها آن را یک پیروزی نظامی بر علیه نیروهای شورشی کرد می دانند، اکنون به طور وضوح سعی بر این دارند که با پیشنهادات ارسال کمک به منطقه و رفتار خوب با کلیه شورشیان بجز رهبران آنها، وفاداری آنها را به خود جلب کنند. باید دید که آیا رهبران شورشی کرد در تپه ها به نیروهای دولت موقت اجازه پیشبرد این سیاست را خواهند داد و آیا کردهای منطقه که تحت کنترل دولت هستند واز سیاستهای خشن دولت سخت رنجیده اند، مایل به همکاری با دولت موقت در جهت پیاده کردن آرامش هستند.

تامست

نظریات ترکها در مورد مشکلات کردها در ایران

ص: 802

سند شماره (37) از: سفارت آمریکا در آنکاراتاریخ: 10 سپتامبر 79-19 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه 6618 آنکارا شماره سند: 6618 موضوع: نظریات ترکها در مورد مشکلات کردها در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- این یک پیام اطلاعاتی است، نیازی به اقدام نیست.

3- کاکسال، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه به ما گفته است ترکها شنیده اند که ایرانیها در حال برنامه ریزی برای انجام یک حمله نظامی علیه تمرکز شورشیان کرد در منطقه نزدیک مرز عراق می باشند. در حالی که اوضاع در مناطق کردنشین در حال حاضر آرام به نظر می رسد، گزارشهای رسیده اظهار می دارند که مقابله قدرت بین دولت مرکزی و مخالفین کرد محدود است، ولی معتقد بودند که کردها، با وجود کمبود اتحاد بین گروههای مختلف، توانسته بودند که مقدار قابل توجهی اسلحه جمع آوری کنند و می توانند یک تهدید قابل ملاحظه ای علیه نیروهای دولت مرکزی ایران باشند.

4- امکان عمل نظامی نزدیک مرز عراق مسئله عکس العمل عراق را به وجود می آورد، دولت ترکیه تا به حال در مورد اینکه عراق در قبال ایران چه بازی انجام می دهد، مطمئن نیست. از یک طرف تزلزل در منطقه کمکی به عراق نکرد. از طرف دیگر، موارد برخورد ایران انقلابی و عراق آن اندازه است که عراق احتمالاً بخواهد که نیروهای ضد خمینی را تقویت کند.

5 - با توجه به وابستگی بین کردهای ایرانی و کشورهای خارجی، کاکسال گفت که گزارشهای زیادی وجود دارد، ولی شواهد محکمی، دال بر دخالت خارجی در امور کردهای ایران زیاد در دست نیست. او تصور می کرد که قدرتهای خارجی با وجود انکارهای قابل پیش بینی، لزوم بسیاری در درگیر ساختن خود در فعالیتهای کردها احساس خواهند کرد.

6- کاکسال با توجه به همبستگی ترکها با کردهای ایران، تأکید کرد گزارشهای مطبوعاتی اخیر که کردهای ترکیه کمکهای زیادی ارائه می دهند، کاملاً جعلیات مطبوعاتی بودند. دولت ترکیه تا به حال چنین به نظرش نرسیده بود که بین اینها رابطه قابل توجهی وجود داشته باشد. اگر چه واضح است، که آنچه برای کردهای ایران اتفاق افتاد در طرز برخوردهای کردهای ترکیه تأثیر خواهد داشت.

6- به این دلیل، همچنین به دلیل علاقه به ثبات منطقه، توجه عمده دولت ترکیه این بود که ایران تمامیت ارضی خود را حفظ کند و دولت مرکزی قوی و مؤثری داشته باشد. به همین دلیل دولت ترکیه با علاقه و تصدیق بیانیه اخیر کاردار لینگن در مورد تضمین حمایت ایالات متحده از تمامیت ارضی ایران را متذکر شده بود.

7- نظریه: کاکسال در عین حال که تازه بر سر این کار آمده و پیش از این با گروه طرح ریزی خط مشی کار می کرده، به طور چشمگیری در بحث مسئله کردها از اسلافش صریحتر بود.

سپیرس

اوضاع کردستان عراق

ص: 803

سند شماره (38) از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد.تاریخ: 13 سپتامبر 79-22 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه گزارشگر: ادوارد.ال.پک شماره سند: 1942 موضوع: اوضاع کردستان عراق 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- بر پایه گزارشهای یک منبع کاملاً آگاه که اخیرا از مرخصی یک هفته ای خود در سواحل دریاچه «دوکان» و مناطق سلیمانیه بازگشته است، اوضاع مناطق کردنشین عراق از تاریخ 16 شهریور کاملاً آرام بوده است. غم زد و خوردهای گسترده ای که آن طرف مرز ایران جریان دارد، نیروهای گشتی ارتش عراق در منطقه دوکان چندان زیاد نیست و به نظر می رسد که در حال «راحت باش» باشند. منابع دیگر گزارش می دهند که مناطق دوردست نواحی شمال عمادیه نیز از آرامش برخوردارند و جهانگردان به آزادی در سر تا سر منطقه رفت و آمد می کنند. در واقع دیپلماتهای مقیم بغداد اخیرا مجوزی از وزارت امور خارجه دریافت داشته اند تا بر اساس آن از منطقه عمادیه دیدن کنند. این اقدام در عرض چند ماه گذشته اولین باری است که اتفاق می افتد. به طور خلاصه باید گفت «شواهد عینی حاکی از آن هستند که هیچ گونه مشکل جدی وجود ندارد».

3- همکاری کردهای عراق که همچنان درگیر مقاومت مسلحانه هستند و همقطاران ایرانی آنها بی شک در حال تشکل است. اما به نظر نمی رسد که امنیت کلی کردستان عراق را تحت تأثیر قرار دهد.

(این برداشت) لااقل در حال حاضر مصداق دارد. گزارشهای رسیده حکایت از آن دارند که گروههایی از اکراد عراق برای یاری برادران محاصره شده خود از مرز گذشته اند. این عمل شاید بیانگر آرامشی باشد که فعلاً در نواحی شمالی عراق جریان دارد. از نظر ما، کردهای عراق که به طور فعالانه ای حرکتهای ضد دولتی خود را ادامه می دهند. در مرحله نخست تمایل دارند که در عراق باقی بمانند و طبق معمول از ایران به عنوان یک پناهگاه ایمن و سالم استفاده کنند و (البته) عکس این موضوع نیز صادق است.

4- ما از شمار اکراد پناهنده عراقی به ایران آگاهی نداریم (پاراگراف 4- مأخذ الف)، و از آنچه به اطلاع ما رسیده است پیداست که به ویژه پس از وخامت اوضاع ایران بسیاری از آنان که در آنجا (ایران) باقی مانده اند برای بازگشت به عراق (و استفاده) از بخشودگی (دولت) که همچنان در جریان و اعتبار است، با دولت عراق وارد مذاکره شده اند. ما نمی دانیم آیا تعداد اکراد ایرانی که (احتمالاً) به عنوان پناهنده از مرز عبور خواهند کرد، قابل توجه خواهد بود (یا نه؟). اما شک داریم که عراق آمادگی پذیرش تعداد زیادی از آنها را داشته باشد. از سوی دیگر دولت عراق به احتمالی تمایل دارد که هر کرد عراقی را که بخواهد از عفو دو ماهه دولت استفاده کند، بپذیرد. اگر چه (این کردها) خلع سلاح خواهند شد و شاید (هم) به طور موقت در یکی از نقاط دیگر کشور اسکان داده شوند. سیاست جاری عراق این است: یکی دو سال اکراد را در مناطق خارج از کردستان اسکان داده و تحت نظر بگیرد و سپس در زمینهای پست و هموار کردستان دهکده های جدید احداث نماید.

5 - با توجه به نقطه نظر مذکور در «پاراگراف 4- مأخذ الف» در مورد تلاشهایی که در جهت بی ثباتی شمال عراق صورت می گیرد، ما معتقدیم که ایرانیان به اهمیت مسئله کردستان برای خود و دیگران آگاهی

ص: 804

دارند و نقشی در به آشوب کشیدن آن ناحیه به خصوص ندارند. این موضوع که آیا کردهای عراق خود رأسا یک حرکت چریکی بزرگ را در مناطق شمالی عراق آغاز خواهند کرد یا نه، در حال حاضر مسئله دیگری است.

اما یک مهاجرت کنترل نشده از ایران به ویژه اگر فراریان برای باز کردن راه خود به زور متوسل شوند می تواند عمل و عکس العمل دولت عراق و کردها را برانگیزد.

بر اساس برآوردهای ما، اکراد عراقی اگر تمایل داشته باشند، قبل از دست یازی به هر اقدام جدی برای تشدید فعالیتهای ضد دولت عراق ترجیح خواهند داد، چند ماهی صبر کنند. در طول زمستان، نیروهای نظامی از مناطق دور دست کوهستانی عقب نشینی می کنند و حضور ارتش در بلندیها به اردوگاه های ارتشی محدود می شود.

6- مرحله کلی آرام سازی کردستان، یک مرحله طولانی و آهسته ای می باشد. حضور گسترده نظامی در منطقه کلیه حملات را خنثی می کند، بجز حملات ناهماهنگ و پراکنده ای که به صورت ضربتی انجام خواهند شد. از نظر محکم کاری مثبت قضیه، فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دولتی در منطقه به سرعت پیش می روند. این فعالیتها شامل جهانگردی، صنعت، برنامه های کشاورزی و برنامه های دیگری هستند که مستقیما با پروژه های خانه سازی، جاده سازی، احداث مدارس و بیمارستانها در ارتباط می باشند. این برنامه که هدفش خنثی سازی تمایل مردم به استقلال کردستان می باشد به احتمال زیاد موفق خواهد بود، چنانچه فرصت کافی داشته باشد.

7- کردهای عراقی به تروریسم متوسل نشده اند، چنانچه سایر گروه های استقلال طلب امروزی متوسل شده اند، و کارگرهای خارجی و جهانگردان آزادانه در منطقه می گردند. این مسئله باعث می شود که اطلاعات در مورد فعالیتهای ایشان کم باشد و در عین حال تفاوت موجود بین کردها و دیگران رانشان می دهد. دلایل زیادی برای این طرز رفتار وجود دارد. یکی از آنها این است که بیشتر اکراد عمیقا به زیر بنای اقتصادی دولتی عراق وابستگی پیدا کرده اند و با اعمال تروریستی این زیر بنا متزلزل خواهد شد و اکراد از این موضوع خوششان نمی آید. یک دلیل دیگر این است که در سال 1977 هنگامی که 25 پیشاهنگ از سنین 12 تا 14 سال کشته شدند، افکار عمومی چنان با این مسئله رو به رو شدند که کردها فکر کردند و به این نتیجه رسیدند که این گونه اقدامات اثر منفی خواهد داشت. سایرین معتقدند که «چتر امنیتی» دولت عراق در منطقه به قدری مستحکم است که فعالیتهای چریکی بالاجبار در شب و در مناطقی صورت می گیرند که دور افتاده می باشند و در آنجا جهانگردی وجود ندارد. نتیجتا حملات ضد دولتی محدود می گردد به حملات به پاسگاههای پلیس و ساختمانها و مراکز مشابه نظامی دولتی که باعث نفوذ بیشتر دولت در منطقه خواهند بود.

8 - احتمال قیام مردم یا ناآرامی در سطح گسترده ای در کردستان خیلی کم می باشد، مگر اینکه تحولات اساسی سیاسی به وجود آید، که این امر با وضع فعلی در ایران بعید به نظر نمی رسد. حوادث و درگیریهای کوچک وجود خواهد داشت، ولی اقلاً برای سالیان زیادی، صدام و حزب بعث به نظر می رسد که از پس مشکلات برآیند و با خشونت بتوانند با مسائل برخورد نمایند. در همین مدت کار توسعه و گسترش مسائل اقتصادی در منطقه ادامه خواهد داشت، که احتمالاً همکاری و به کارگیری کردهای عراق را نیز به همراه خواهد داشت.پک

موقعیت کردها

ص: 805

سند شماره (39) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 17 سپتامبر 79-26 شهریور 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری خیلی محرمانه شماره سند: 0139 موضوع: موقعیت کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- مناطق کردنشین طی هفته گذشته نسبتا آرام بود. هر چند کماکان گزارشهایی مبنی بر وقوع زد و خوردهای پراکنده میان نیروهای دولتی و شورشیان کرد به گوش می رسد. دولت موقت ایران مجددا کنترل خود را بر تمام شهرهای عمده منطقه اعمال کرده است ظاهرا پیکاری را در مورد توسعه اقتصادی در منطقه آغاز کرده است. هنوز اطلاعات کاملی در این مورد نداریم و سفارت حاضر نیست پیش بینی کند که پیروزی ظاهری نیروهای دولتی در پس گرفتن کردستان یک موفقیت دائمی است.

3- طی هفته گذشته نیروهای دولتی پس از برقراری کنترل بر کلیه شهرهای کردنشین، مشغول عملیات پاکسازی بوده اند. روزنامه کیهان در تاریخ 24 شهریور گزارشهایی پیرامون چند درگیری در نزدیکی مرز ترکیه در آذربایجان غربی و مناطق پیرانشهر، سردشت و سلماس درج کرد. گزارشهای دیگر حاکی از تیراندازی شبانه در منطقه مهاباد است. یک گزارش پر پیچ و تاب از سردشت حکایت از آن دارد که ارتش 400 تن از اعضای حزب دموکرات کردستان را در منطقه به محاصره در آورد و با جت و هلیکوپتر آنان را در مورد حمله قرار داده است (ما هیچ چیز در تأیید این مطلب نداریم).

4- به نظر نمی رسد که ایران مشکلی با عراق یا ترکیه در مناطق مرزی داشته باشد. یک گزارش مطبوعاتی حاکی از آن است که ترکیه از دادن اجازه به مردم برای فرار به ترکیه از طریق سرو خودداری کرده است. خلخالی، قاضی شرع، ادعا کرد که هفته گذشته نیروهای مسلح عراق در 25 کیلومتری جنوب غربی بانه به مواضع چریکهای کرد ایران حمله کرده و کردها را مجبور به عقب نشینی تا مرز ایران کرده اند.

خلخالی پرونده شش عراقی اسیر شده را که همراه شورشیان کرد می جنگیدند، با احتیاط غیر معمولی بررسی می کند. هر چند دادگاه وی، آنها را به مرگ محکوم کرده است، لیکن آنها را به خاطر تجدید نظر در پرونده هایشان به تهران آورده اند.

5 - از تاریخ 17 شهریور تنها دو کرد اعدام شده اند و احتمالاً این اعدامها ربطی به فعالیت شورشیان کرد نداشته است. با بازگشت خلخالی به قم به نظر می رسد که از سرعت اعدامها تقریبا تا حد رکود کاسته شده است. احتمالاً این امر منعکس کننده موضع بخشاینده تر دولت موقت ایران نسبت به یک مغلوب است. معهذا سفارت در شگفت است که احیانا احتیاط دولت موقت ایران ناشی از این حقیقت باشد که کردها تعداد نسبتا زیادی (حدود 80-150) گروگان دولتی را در اختیار دارند. قضیه به هر صورت که باشد ما نیز تصور می کنیم که تاکنون سیاست اعدامهای دولت موقت ایران خسارت عمده ای بر قبایل کرد شدیدا وفادار وارد آورده است. دو نفر از جدیدترین اعدامیهای کرد از اعضای خانواده های سرشناس سنندج بودند. یکی به نام «بهرام کمانگر» که متهم به فعالیتهای آشوبگرانه و اشغال اراضی اطراف شهر با توسل به زور بود، و دیگری علیرضا سنندجی (معروف به ولی خان) متهم به داشتن روابط نزدیک با رژیم گذشته و قتل یک کشاورز و تجاوز به عنف نسبت به یک زن روستایی بود. صرف نظر از صحت این اتهامات به ویژه

ص: 806

احتمال دارد که این اعدامها، دو قبیله بسیار نیرومند کرد را بیش از پیش از یکدیگر جدا سازد.

6- همان طور که قبلاً گزارش شد، مقامات دولت موقت ایران کماکان بر مقاصد خود مبنی بر کمک به مناطق کردنشین جهت جبران خسارتهای جنگ و توسعه اقتصادی تأکید می نمایند. معهذا، «شکیبا» استاندار کردستان که خود یک کرد است، به مطبوعات گفت که هر چند وی در ابتدا اطمینان داشت که اوضاع بهبود خواهد یافت لیکن دیگر اطمینانی نداشت. به نقل از وی گفته شد که «اوضاع در کردستان به سرعت رو به وخامت نهاده است». وی می افزاید که این اوضاع در نتیجه مجازاتهایی است که خلخالی در مورد شورشیان صادر می کند و همچنین درنتیجه اعمالی که پاسداران انقلاب و کمیته های مذهبی انجام می دهند.

7- نظریه: واکنش خشن دولت نسبت به وضعیت کردها دو نتیجه داشته است: دولت موقت ایران کنترل بی چون و چرای خود را بر شهرهای عمده کردنشین و راههای ارتباطی تا مرزها، اعمال کرده است.

همچنین به نظر می رسد، شاید به طور موقت، هرگونه زمزمه خودمختاری در مناطق سنی نشین را سرکوب کرده باشد. بدیهی است که اطلاعات کافی در این مورد نداریم. ما نمی دانیم که شورشیان کرد تا چه حد قوی و متحد خواهند بود. ما گمان می کنیم که در آینده قابل پیش بینی حملات چریکی سطح پایینی توسط گروههای مختلف علیه نیروهای مسلح دولت موقت ادامه خواهد داشت.

هنوز خیلی زود است که بگوییم این جنگ به یک جنگ چریکی تمام عیار که از حمایت فعالانه مردم شهرها برخوردار است. یعنی جنگی که می تواند کنترل دولت موقت را بر شهرها و ارتباطات جدا مورد تهدید قرار دهد. تبدیل خواهد شد یا نه. لینگن

دولت عراق دستور بازگشت کردها به شمال را می دهد

سند شماره (40) از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد.تاریخ: 27 سپتامبر 79-5 مهر 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.خیلی محرمانه رونوشت: سفارت آمریکا در تهران گزارشگر: ادوارد ال. پک شماره سند: 2045 موضوع: دولت عراق دستور بازگشت کردها به شمال را می دهد 1- (طبقه بندی نشده) در 29 شهریور، رئیس جمهور عراق، صدام حسین حکمی صادر کرد مبنی بر تجویز بازگشت کردهای بارزانی مستقر در مرکز و جنوب به مناطق شمالی خودمختار. فرمان متذکر می شود که تعدادی از کردها به خاطر «شرایط غیر عادی» که قبل از ابلاغ حکم خودمختاری در 20 اسفند 1352 پیش آمد از منطقه حرکت کرده بودند.

2- (خیلی محرمانه) حکم مزبور غالبا به عنوان اطلاعیه ای از جانب دولت عراق تلقی می شود، که او، برخلاف ایران، در حال حاضر هیچ ترسی از اقلیت کرد خود، علی الخصوص همان گروهی که در اوائل سالهای 70 شورش ضد دولتی را رهبری می کرد، ندارد. نام «کردهای بارزانی» کم و بیش به هواداران حزب دمکرات کردستان تحت رهبری بارزانی اطلاق می شود، تنها حزب کردی که واقعا پیروانی برای خود دارد.اما با عضویت در PPNFخود را قانونی نکرده است. بر طبق این حکم، حدود

ص: 807

000/10 نفر واجد شرایط هستند که به طرف شمال حرکت کنند، اما بدیهی است که آنها در عوض انتقال یافتن به دهکده های پیشین خود در کوهستانها، به قرارگاههای جدید دولتی واقع در کوهپایه های مناطق کردنشین برده خواهند شد. عملیات استقرار محدود توسط دولت عراق با دقت شدید زیر نظر خواهد بود و بنابراین نسبتا آرام انجام خواهد گرفت. آنهایی که مایل به تغییر مکان هستند، باید اول تقاضایشان را برای انجام این کار ثبت کنند و سپس منتظر ابلاغ محلهای مسکونی بمانند. در همین ضمن، دولت عراق به طور مداوم در حال تبلیغ در مورد تلاشهای دیگرش برای کردها از نظر تسهیلات و امکانات استخدامی می باشد.

3- (خیلی محرمانه) نظریه: این حکم فقط یک ماه بعد از ابلاغ عفو عمومی صدام به کردها صادر می شود (تلگراف مرجع).

به نظر می رسد که این عمل برای بسیاری از عراقیها شگفت آور است. زیرا که بیانگر یک اعتماد به نفس در زمینه کنترل دولت عراق روی کردها می باشد که ممکن است به خصوص با توجه به اغتشاش موجود کردها در ایران قدری ناپخته باشد. حکم مزبور در اصل به نمایش گذاشتن آرامش کردهای عراق در همان حالی است که ایرانیان برای کنترل کردهایشان به سختی تلاش می کنند. با این همه به نظر می آید که دولت عراق از خطر سرایت جنگهای برون مرزی بداخل عراق کاملاً آگاهی دارد و بر طبق شایعات، سه کمپ برای جمع آوری پناهندگان کردی که از جنگ فرار می کنند، به وجود آورده است. ما تردیدی نداریم که ورود و خروج از کمپها شدیدا زیر نظر دولت عراق می باشد، اما بدون شک ترددهای مرزی از هر دو طرف وجود دارد، که بدون کنترل ادامه می یابد.پک سند شماره (41) از: سازمان خبر رادیوهای بیگانه - تل آویوتاریخ: 12 اکتبر 79- 10 مهر 58 به: سازمان خبری رادیوهای بیگانه واشنگتن دی. سی. - صدای آمریکا. واشنگتن دی. سی. - مرکز انبار سازمان خبری واشنگتن - سازمان خبری در لندن - کاورشم - نیکوزیا - کادر گروه چهارم عملیات روانی درفورت براگ - NPIC واشنگتن - ستاد مرکزی نیروی هوایی در رامشتین صدای ملی ایران از حقوق کردها دفاع و از منع فعالیت آنها انتقاد می نماید (مخفی) صدای ملی ایران به فارسی برای ایران ساعت 30/17 به وقت گرینویچ - 9 مهر58 (تفسیر بدون ذکر مأخذ: «بیانیه لکه ننگ را از دامن تاریخ ایران پاک کنیم») بدون طبقه بندی متن هم میهنان عزیز: نیروهای ملی کشور از ادامه بی ثباتی در منطقه کردستان عمیقا نگران می باشند.

دلایل به وجود آمدن این حوادث در این منطقه روشن می باشد و این مسئله چندین مرتبه مورد بحث قرار گرفته است. زیر شعار دروغین دفاع از اسلام، عوامل امپریالیسم و صهیونیسم سعی دارند به نیروهای حقیقی انقلاب و تقاضاهای مشروع و منصفانه مردم کرد برای به دست آوردن خودمختاری اداری و فرهنگی در چهار چوب تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران ضربه وارد آورند.

مرگ زنان، بچه ها و پیران بی دفاع در کردستان پیش درآمدی برای نابودی آزادی در کشور می باشد،

ص: 808

گر چه امام خمینی تأکید دارند که انقلاب به خاطر نابود نمودن آزادی به وجود نیامد. این مطلب را باید برای همه روشن نمود که اعدام، کشتار، یادداشت، اخراج و بمباران راه مناسبی برای شفا دادن بیماریهای اجتماعی نمی باشد. در همین ضمن این مطلب باید درک گردد که در کشور ما خلقهای مظلوم و ستمدیده ای هستند که یکی از آنها مردم کردستان می باشند. در دوران حاکمیت سلسله پهلوی مردم کردستان همانند بقیه مردم ایران از حق انتخاب نهادهای قدرت محلی محروم بودند. مقامات اداری، استانداران و مدیران کل به وسیله شاه انتخاب می شدند و به وسیله مجلس، به وسیله درباریان، مزدوران امپریالیسم و استعمار انتخاب می شدند. مقامات نظامی و غیر نظامی، عوامل ساواک و خانها و سران مرتجع ایلهای کردستان این مردم ستمدیده را غارت می نمودند. در عوض پیشبرد حیات اقتصادی و فرهنگی و سیستم درمانی در کردستان، توپ و پلیس به منطقه کردستان فرستاده می شد. وقتی که طاقت مردم کرد به منتهای خود رسید و مردم کرد بر علیه این استبداد اعتراض نمودند، آنها را تحت شعار مبارزه با به اصطلاح راهزنها، خرابکاران و جدایی طلبان سرکوب نمودند. هویت فرهنگی و ملی مردم کرد مورد توهین قرار می گرفت. در نتیجه کردستان به یکی از مناطق عقب افتاده و ستمدیده کشورمان تبدیل شد و زندگی برای ساکنان این منطقه به صورت یک جهنم واقعی درآمد.

این مسئله روشن می باشد که مردم کردستان نقش با ارزشی در به وجود آمدن فرهنگ قدیمی ایران بازی کرده اند و آنها فداکاری فراوانی در مبارزه برای به دست آوردن استقلال و آزادی کشور نمودند.

تحت رهبری چهره های سیاسی چون صلاح الدین ایوبی، مردم کردستان بر علیه مهاجمان برای دفاع از استقلال و آزادی تمام خلقهای ایران و فرهنگهایشان به پا خواستند. آنها همچنین نقش مهمی در شکل گرفتن جنبش ملی و آزادیبخش کشورمان داشتند. مردم کردستان کلید آزادی و خوشبختیشان را در انقلاب می دیدند و آنها تحت رهبری امام خمینی همراه با بقیه خلقهای ایران بر علیه رژیم شاه مبارزه کرده و در این راه فداکاریهای بسیار نمودند.

پس از پیروزی انقلاب کردها همانند بقیه خلقهای تحت ستم ایران انتظار داشتند که در رژیم جدید جمهوری تمام (؟ ستمها و توهین) فقرها و عقب ماندگیها و محرومیتهای ملی از بین بروند و جاده آزادی و عدل هموار گردد. کردها ایران را به عنوان سرزمین اصلیشان نگاه می کنند و فکر جدایی کردستان از ایران را در مخیله شان هم راه نمی دهند. آنها تمایل دارند که آزادانه در خانواده صمیمی و برادرانه خلقهای ایران زندگی کنند و امور محلی را در محدوده تمامیت ارضی ایران متحد اداره نمایند.10 مهر

مشکلات کردها

سند شماره (42) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 10 اکتبر 79-18 مهر 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوریطبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 0847 موضوع: مشکلات کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- طبق گزارشهای مطبوعاتی و رادیویی در جواب به کمینی که به پاسداران انقلاب وارد آمد (تلگرام مرجع)، چمران وزیر دفاع از طریق هوایی به کردستان رفت تا بر عملیات علیه شورشیان، نظارت کند. در

ص: 809

همین حال «شاکر»، رئیس ستاد مشترک اعلام کرد که ارتش «برنامه های گسترده ای جهت مقابله با شورشیان کرد» تهیه کرده است و صباغیان، وزیر کشور به مطبوعات گفت دولت موقت ایران در نظر دارد.

پس از اینکه منطقه شناسایی شد، جنگ را از داخل شهرها به کوهستانها بکشاند.

3- روشن شدن ماجرای کمین خیلی طول خواهد کشید:

طبق گزارش کمین روز یکشنبه 15 مهر اتفاق افتاد. کمین هنگامی روی داد که پاسداران انقلاب بدون اطلاع فرمانده محلی ارتش و خلاف توصیه او از قرارگاه ژاندارمری نزدیک سردشت، به جانب بانه می رفتند، معلوم نیست که 22، یا 52 پاسدار در جریان این کمین کشته شده باشند.

4- در تاریخ 18 مهر مراسمی برای پاسداران کشته شده در سراسر ایران برگزار شد. در تهران بازار تعطیل شد و مراسمی در دانشگاه تهران بر پا گردید لیکن هیچ تظاهراتی در مقابل سفارت به وقوع نپیوست. (تظاهرات روز 17 مهر طبق نوشته روزنامه جمهوری اسلامی از جانب جامعه دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران و سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه شریف ترتیب یافته بود.) 5 - روزنامه «جمهوری اسلامی»، نشریه راستگرایان، امروز هم کماکان به حملات خود پیرامون دخالت آمریکا در جبهه کردستان ادامه داد و تصویری خونین از یک پاسدار انقلاب سوخته شده را در روزنامه درج کرده بود و زیر آن نوشته بود «حقوق بشر به سبک آمریکایی» (برای شرح جزئیات به تلگرام مرجع رجوع کنید.) 6- علاوه بر این، روزنامه فوق مطلبی را به نقل از رویتر از بیروت درج کرده بود که: طباطبائی معاون نخست وزیر اظهار داشت که دو هفته قبل شاه 200 میلیون دلار از طریق زاهدی سفیر اسبق به منظور حمایت مالی در اختیار شورشیان کرد قرار داده است. نظریه: نظریات دولت موقت ایران تاکنون در مورد دخالت خارجیها نسبتا مشخص نبوده است، لیکن بدیهی به نظر می رسد که آنها نسبت به همکاری عراق با اکراد و همچنین ارتباط «اسرائیلیها» با آنان مظنون هستند.

7- روز چهارشنبه 18 مهر به دنبال قرار قبلی با «پارساکیا» رئیس اداره چهارم وزارت امور خارجه، قائم مقام رایزن سیاسی نسخه ای از سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی را به وی نشان داد و نگرانی سفارت را نسبت به لحن گزارشهایی پیرامون دخالت آمریکا در کردستان بیان داشت. مأمور سفارت خاطرنشان ساخت که احتمالاً چنین گزارش بی اساسی موجب برگزاری تظاهرات کوچکی در تاریخ 17 مهر در مقابل سفارت شده است. مأمور سفارت ادامه داد که روزنامه جمهوری اسلامی به هر حال نشریه حزب جمهوری اسلامی آیت اللّه بهشتی است. پارساکیا به مأمور سفارت اطمینان داد که دولت موقت ایران در چنین مطالبی دست ندارد و تا کنون هیچ یک از مقامات دولت موقت، دولت ایالات متحده را متهم به دخالت در کردستان نکرده اند. او به یاد آورد که در گزارشهای بعضی از مطبوعات نامی از ایالات متحده برده شده، لیکن اظهار داشت تنها اتهامی که دولت نسبت به دخالت قدرتهای خارجی وارد آورده، متوجه اسرائیل و عراق بوده است. «پارساکیا» گفت که دولت موقت ایران روزنامه های «آزاد» از قبیل جمهوری اسلامی را کنترل نمی کند، لیکن وی به نگرانی ما در این مورد پی برد. او گفت که نگرانی ما را به اطلاع یزدی، وزیر امور خارجه، که به تازگی به ایران بازگشته است، خواهد رساند. «پارساکیا» اظهار داشت که بعد از ظهر آن روز یزدی مصاحبه مطبوعاتی خواهد داشت، تا در مورد سفر خود در مورد سفر خود توضیحاتی بدهد. در حین صحبت، مأمور سفارت مکررا در مورد احترام دولت ایالات متحده نسبت به

ص: 810

تمامیت ارضی ایران اطمینان خاطر داد.لینگن

وزیر دفاع و فرمانده نیروی زمینی ایران در کردستان زخمی شدند

سند شماره (43) از: اداره وابسته دفاعی ایالات متحده در تهران تاریخ: 15 اکتبر 79-23 مهر 58 به: اداره اطلاعات دفاعی، واشنگتن، دی. سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 0948 موضوع: وزیر دفاع و فرمانده نیروی زمینی ایران در کردستان زخمی شدند 16- خلاصه: (خیلی محرمانه) در حین ملاقات با افراد نیروهای مسلح ایران در صبح 23 مهر 58 این اطلاعات به منبع اطلاعاتی داده شد. مصطفی چمران وزیر دفاع و سرتیپ ولی اللّه فلاحی فرمانده نیروی زمینی که در مأموریت بررسی اوضاع در کردستان بودند، توسط نارنجک دستی (نوعی وسیله انفجار) که به اتاق گردهمایی آنان پرتاب شده بود، مجروح شدند. گفته می شود هر دو نفر در بیمارستانی در کردستان بستری هستند.

نظریه تهیه کننده:

الف: (خیلی محرمانه) منبع کاملاً اطمینان دارد که این خبر حقیقت دارد. معهذا وی قادر به مشخص کردن محل حادثه و میزان جراحات وارده به افراد نبوده است.

ب: (خیلی محرمانه) دلیلی برای تردید در مورد صحت این اطلاعات نداریم. اگر فرض بر آن داریم که خبر درست باشد، نشانه اقدامات جدید و شدیدتر دولت موقت در کردستان خواهد بود.

هنگامی که دشمن شما در کشتن یا کوشش برای کشتن نمایندگان شما پافشاری می کند ارجاع به حکمیت (برای رفع اختلاف با این دشمن) کار مشکلی است.

سوءظن ایران نسبت به دخالت ایالات متحده در کردستان

سند شماره (44) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 19 اکتبر 79-27 مهر 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری.

شماره سند: 1105طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: سوءظن ایران نسبت به دخالت ایالات متحده در کردستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- سوءظن ایرانیان نسبت به دخالت ایالات متحده در کردستان، در اینجا مشکل جدی و دنباله داری است. در ملاقاتهایی که هفته گذشته با انتظام و یزدی داشتیم، یزدی، وزیر خارجه، در اظهاراتش خطاب به مأمور سفارت مکررا دخالت سازمان «سیا» را مورد تأکید قرارداد. در حالی که احتمالاً در کم کردن سوءظن آنها مقداری پیش رفته ایم، رژیم با لحن مرددی سخن می گوید و در این مورد مقدار بسیار معتنابهی شکاکیت باقی مانده که باید بر آن فائق آییم.

3- علاوه بر این، مطبوعات از جمله روزنامه هایی که در نظر عامه وابسته به خمینی هستند و افرادی چون انتظام و یزدی علنا کنترلی بر آن ندارند، همه روزه حملات خود را، با اتهام دخالت در کردستان، علیه ما ادامه می دهند.

ص: 811

4- انتظام به ما اظهار داشته است که اگر ایالات متحده در یک سطح عالی علنا این گزارشها را تکذیب نماید. او و دیگر مقامات دولتی که از خطرات ناشی از تداوم این مبارزه آگاهی دارند، اسباب بهتری برای مقابله با این مشکل خواهند داشت.

5 - ما می خواهیم که عکس العمل نشان دهیم. ما نمی خواهیم در موضع تلافی جویانه تنگی قرار بگیریم که برای اتهامات مسخره ای که از سوی مطبوعات و عناصر در دولت موقت ایران علیه ما به عمل می آید اعتباری قائل شویم، و هر بار که این اتهامات مطرح شد در مقام تکذیب آنها برآییم. ما همچنین اذعان داریم تا زمانی که دولت همچنان درگیر مسئله کردستان است، بهانه مذبوحانه مناسبی برای مطبوعات و بسیاری از چهره های سیاسی ایران خواهیم بود.

6- با وجود این، ما گمان می کنیم زمان آن فرا رسیده است که ما با یک تأکید مجدد استوار بر موضعمان در این مورد، در وسایل ارتباط جمعی ظاهر شویم. بنابراین از وزارتخانه تقاضا می کنیم در آینده نزدیک فرصتی برای یک مقام ارشد تصمیم گیرنده بیابد تا حمایت ما را از تمامیت ارضی و استقلال ایران مجددا اعلام داشته و در این رابطه تأکید ورزد که اتهامات دخالت ما در کردستان کلاً بی اساس است. با چنان بیانیه ای که از جانب یک مقام عالیرتبه در مطبوعات صادر می شود، موضع خود ما در تهران در رابطه با چنین اتهاماتی که آنها مطرح می کنند، شدیدا تقویت خواهد شد.لینگن

مشکلات کردها

سند شماره (45) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 22 اکتبر 79-30 مهر 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی. فوری طبقه بندی: سری شماره سند: 11179 موضوع: مشکلات کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- از 24 مهر جنگ در مناطق کردنشین و شدیدترین آن در مهاباد ادامه داشته است. طبق نوشته روزنامه های تهران در تاریخ 12 مهر، جنگ شدیدی به ویژه در مهاباد روی داد که طی آن یک تانک در داخل خود شهر منهدم شد. از قرار معلوم مقداری جنگ خانه به خانه در آنجا ادامه دارد و شاید 77 نفر کشته شده اند. زدوخوردهای پراکنده گزارش شده همچنان در سراسر مناطق کردنشین در بوکان، مریوان، سقز و بانه ادامه دارد. در تاریخ 28 مهر تظاهرات و انفجارهای بمب در سنندج به وقوع پیوست.

3- واکنش دولت موقت ایران نسبت به جنگ گسترده، فوق العاده بی نظم و سازمان نیافته بوده است.

شکیبا، استاندار استان کردستان در تاریخ 28 مهر به نشریه تهران تایمز گفت که در استان او نقض کامل قوانین و انتظامات حکمفرماست. او گفت پاسداران در سنندج، دستوری از شورای انقلاب دریافت داشته اند مبنی بر اینکه در اداره تظاهرات سنندج دخالت ننمایند و بنابراین آنها کاملاً عقب نشستند.پلیس و ژاندارمری محلی به علت خطرناک بودن اوضاع از مداخله خودداری ورزیدند و طبق گفته فرماندار، به دنبال یک اعتصاب عمومی شهر به حالت تعطیل درآمد.

4- از قرار معلوم چمران، وزیر دفاع، هفته گذشته به منظور تلاش برای تحت کنترل در آوردن اوضاع به کردستان رفت. مقامات سفارت شایعاتی مبنی بر مجروح شدن وی و سرتیپ فلاحی را در جملات مختلف

ص: 812

شنیده اند. معهذا، در تاریخ 28 مهر فرمانده ستاد فلاحی و ابوشریف، فرمانده سپاه پاسداران در مراسم فارغ التحصیلی مدرسه نظام در تهران حضور داشتند، لیکن ما هنوز چمران را ندیده ایم.

پاسداران انقلاب که قسمت عمده جنگ در کردستان را اداره می کنند، به نظر نمی رسد که در مقابل تاکتیک حمله و گریز شورشیان کرد خیلی خوب عمل کنند. در حالی که گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه هلیکوپترها و هواپیماهای ارتش در عملیات تدافعی در مهاباد شرکت می کنند ولی هنوز به طور جدی درگیر جنگ نشده است. فرمانده ارتش مهاباد به روزنامه تهران تایمز گفت که ارتش تا کنون فقط در یک درگیری در کوههای مهاباد درگیر بوده است، درگیری زمانی روی داد که به سوی آنان آتش گشوده شد و ایشان آن را پاسخ گفتند. طبق یک گزارش موثق افسران یک گردان زرهی که از دستور چمران جهت شرکت در جنگ سرباز زده بودند، در دادگاه انقلاب تحت محاکمه هستند (ما قادر به تأیید این گزارش نبوده ایم).

5 - به نظر نمی رسد در تلاشهای دولت موقت ایران جهت مذاکره با شورشیان به مراتب پیشرفتی حاصل شده باشد و افزایش سریع نمایندگانی که از جانب خمینی، بازرگان و دیگران اعزام شده اند انبوهی از گزارشهای متضاد را به وجود می آورد. فروهر، وزیر مشاور و زیبا کلام نماینده بازرگان در تاریخ 19 اکتبر به تهران بازگشتند و به هیئت دولت گزارش داده اند. بر اساس گزارشهای مطبوعات، در حالی که فروهر با رهبران محلی کردها ملاقات کرده است. تماسی با حسینی و یا قاسملو نداشته است. از طرف دیگر، روز پنجشنبه 10 مهر، روزنامه تهران تایمز چنین نقل کرد که مهدی بهادران نماینده شخصی خمینی که مدت یک ماه در کردستان بوده است به خمینی گزارش داده که مسائل کردستان ناشی از توطئه ای است که به وسیله روحانی نمایان ساواکی ضد کرد، فرماندهان محلی نظامی و ژاندارمری و چمران وزیر دفاع می باشد. بعدها این داستان به وسیله دفتر بازرگان تکذیب شد و گفته شد که نه تنها گزارش «بهادران» دروغ بوده، بلکه خود وی نیز نماینده خمینی نبوده است.

6- در تاریخ 29 مهر بازرگان مذاکراتی با خمینی انجام داد و روزنامه تهران تایمز گمان بر آن دارد که وی پیشنهاد عفو حسینی و قاسملو را هم مانند دیگر رهبران حزب دموکرات کردستان، کرده است. معهذا، سفارت تردید دارد که خمینی که تا به امروز از معامله کردن با این دو رهبر خودداری نموده است، چنین پیشنهادی را بپذیرد.

در تاریخ 29 مهر خمینی خطاب به کارمندان رادیو و تلویزیون گفت که وی بدلیل اینکه شورشیان با مردم بی گناه محلی مخلوط هستند، نمی خواهد که برای کردستان اعلام جنگ تمام عیار بکند. او به اکراد خطاب کرد که شورشیان ضد انقلابی را از خود جدا سازند و اخطار کرد که نقشه ای در جریان است که به وسیله «مردمی که منافعشان به سبب انقلاب در خطر افتاده» اجرا می شود و می خواهند از راه جدا کردن کردستان، بلوچستان و خوزستان کشور را متلاشی کنند.

7- در میان تمام اینها، نماینده دیگری از خمینی، شیخ حسن کرمانی، در 29 مهر برای مذاکراتی با مأموران رسمی بغداد به طرف مرز عراق پرواز کرد. (گزارشهای مطبوعات ادعا کرده اند که هواپیماهایی احتمالاً هواپیماهای عراقی - به فضای ایران در کردستان تجاوز می کرده اند.) 8 - ایالات متحده همچنین در روزنامه جمهوری اسلامی متعلق به جناح راست، مورد حمله قرار می گیرد. این روزنامه در 29 مهر مطلبی را در مورد کردستان که ادعا می کرد که مزدوران آمریکایی در

ص: 813

جنگ شرکت می کنند، درج کرد.لینگن

دفتر اطلاعاتی دفاعی ایران: کردها مهاباد را می گیرند

سند شماره (46) از: دفتر اطلاعات دفاعی واشنگتن، دی. سی.به: دفتر اطلاعات دفاعی طبقه بندی: خیلی محرمانه غیر قابل رویت برای خارجیان 2546تاریخ: 23 اکتبر 79-1 آبان 58 شماره سند: 5059 موضوع: یادداشت اطلاعاتی دفاعی از طرف دفتر اطلاعاتی دفاعی ایران: کردها مهاباد را می گیرند 1- (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای خارجیان) در خلال اواخر هفته 22 مهر، جنگ شدیدی در منطقه کردنشین از شمال غربی ایران، بین شورشیان کرد و نیروهای دولتی دوباره آغاز شد. از بیست و ششم تا به حال، شدیدترین جنگ، در پناهگاه سابق کردها در مهاباد، صورت گرفته است.کردها، حداقل به طور موقت، از تاکتیک چریکی حمله و گریز دست کشیده اند و نیروهای دولتی را مستقیما در خیابانهای مهاباد به مبارزه می طلبند. از قرار معلوم کردها، بدنبال دو روز جنگ شدید که طی آن سه تانک را نابود و چهارمی را تصاحب کردند، ترتیبی دادند که نیروهای دولتی را در بیست و هشتم به سربازخانه هایشان برگردانند. در حال حاضر آنها اکثر شهر را تحت کنترل دارند. تعداد کشته ها و زخمیها محاسبه نشده است.

گزارش شده که شهر روز بیست و دوم نسبتا آرام بوده و ظاهرا هر دو طرف مناطق خودشان را حفظ می کنند. شورشیان هیچ کوششی برای حمله به پادگانها نکرده اند، و نیروهای دولتی هیچ تلاشی جهت ترک سربازخانه ها انجام نداده اند.

2- (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای خارجیان) باید منتظر ماند و دید که آیا دولت آخرین درگیری را با اعزام دوباره نیروهای تقویتی نظامی به منطقه جواب خواهد داد، یا اینکه درپی حصول توافق از طریق مذاکره خواهد بود. دلایلی وجود دارد که بعضی از مقامات یک راه حل صلح آمیز را دوست دارند.

هم اکنون فروهر وزیر امور استانها به دنبال مذاکرات مقدماتی صلح با رهبران کردها، به تهران بازگشته است. همچنین، نقل می شود که آیت اللّه بهشتی، عضو عالیرتبه روحانیون، روز بیست و هشتم گفته است که این شورش باید از طرق سیاسی خاتمه یابد نه از راههای نظامی اما اینکه نمایندگان دولت باید با چه چیزهایی (پیشنهادهائی) اقدام به مذاکره نمایند، قابل سؤال است. تنها قولی که تا کنون فروهر علنی ساخته است، عفو اکراد به استثنای رهبران آنها شیخ حسینی و قاسملو می باشد. احتمالاً هر گونه تلاش جدی برای مذاکره در مورد برقراری صلح توسط آیت اللّه خمینی که به مصلحت اندیشی شهرت ندارد، خنثی خواهد شد. در گذشته وی نسبت به تقاضاهای خودمختاری اقلیتها سختگیری می کرد و اکنون انتظار نمی رود که حاضر به مصالحه باشد. احتمالاً کردها نیز به نوبه خود با پیروزیهایشان در مهاباد دلگرم شده اند و محتملاً با سرسختی بیشتری به تلاش خود برای کسب خود مختاری ادامه خواهند داد.

گزارشگر: آدامز

گزارش سیاسی هفتگی

ص: 814

سند شماره (47) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 28 اکتبر 79-6 آبان 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: گزارش سیاسی هفتگی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: ناآرامی در مناطق کردنشین ادامه دارد و شهر مهاباد مرکز عملیات خشونت آمیز فزاینده بوده است. سطح زدوخورها منجر به آن شده است که چهار عضو کابینه دستور گرفته اند یک کمیسیون ویژه برای مذاکرات صلح تشکیل دهند. در خوزستان چندین حادثه پرتاب بمب گزارش داده شده است.

زدوخورد هفته گذشته در بندر انزلی در ساحل دریای خزر ظاهرا منجر به آرامش شده است و یک کمیسیون رسیدگی برای گزارش درباره اوضاع اعزام شده است. اسقف کلیسای انجیلی در اصفهان از طرف چند مهاجم ناشناس مورد حمله قرار گرفته است. در تهران، کابینه نشانه هایی از فشارهای داخلی بروز می دهد و وزیر بازرگانی دو نفر از همتاهای خود را متهم کرده است که برای انتصاب یک نفر به معاونت خود که گویا سابقا عضو ساواک بوده است، اعمال نفوذ می کنند. معاون وزارت بازرگانی از قرار میلیون با چهار میلیون دلار از پولهای وزارت بازرگانی فرار کرده است. (پایان خلاصه) 3- ناآرامی در منطقه کردنشین ایران در هفته گذشته ادامه داشت و زدوخوردهای اصلی در اطراف مهاباد بوده است. هر چند گزارشهای رسیده چندان روشن نیست، ولی در پایان هفته گذشته مهاباد ظاهرا به طور کم و بیش رسمی در دست شورشیان کُرد بوده است و شورشیان حزب دمکرات آزادانه در شهر رفت و آمد می کنند. فرمانده ایرانی ارتش در این منطقه به مطبوعات اظهار داشت که واحدهای ارتش و پاسداران انقلاب در مهاباد ناگزیرند به دستور حکومت موقت ایران در سربازخانه های خود باقی بمانند تا از قتل غیرنظامیان در مهاباد اجتناب شود. هنگامی که واحدهای حکومت موقت ایران می کوشند در شهر رفت و آمد کنند، ظاهرا در معرض تیراندازی واقع می شوند. حوادث پراکنده ای همچنان در سراسر منطقه کردنشین روی می دهد و پاسداران انقلاب آماج اصلی حملات کردها هستند. آخرین زدوخوردها از مریوان و بانه گزارش شده است. مدارس در سراسر منطقه اکنون تعطیل است و کار و کسب و دادوستد ظاهرا هرگاه حادثه ای یا تظاهراتی صورت می گیرد، تعطیل می شود (همان طوری که در روز 5 آبان در سقز اتفاق افتاد).

4- بازرگان نخست وزیر و یک هیئت نمایندگی مرکب از پنج وزیر روز 29 مهر برای بحث درباره پیشنهادهای صلح کردها از خمینی دیدن کرده اند. ولی هنوز نتیجه این بحثها اعلام نشده است.مسئله بخشودگی قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان و شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردها یکی از موانعی به شمار می آید که مذاکرات را به بن بست کشانده است. حتی آیت اللّه خلخالی که به نام «قاضی دارزن» معروف شده است، ظاهرا در این کوششهای بی نتیجه به منظور برقراری مجدد صلح در منطقه دست داشته و آمادگی خود را برای تسلیم به عنوان گروگان نزد نیروهای حزب دمکرات کرد در ازای رهایی پاسداران انقلاب به اسارت گرفته شده از سوی شورشیان کرد ابراز داشته است. برای رسیدگی به مسئله کردها چهار وزیر منصوب شده اند که عبارتند از: هاشم صباغیان وزیر کشور، وزیر دفاع دکتر

ص: 815

مصطفی چمران، و وزیر برنامه و بودجه عزت اللّه سحابی و داریوش فروهر وزیر مشاور. این چهار نفر روز 5 آبان برای بحث درباره مسائل و نقشه های مربوط به ایجاد ستادی در سنندج با خمینی ملاقات کرده اند.

نام آیت اللّه شریعتمداری به عنوان یک میانجی احتمالی بین حکومت موقت ایران و شورشیان کرد همچنین به زبان آورده می شود. اظهار نظر: ما امیدواریم که موضع ملایمی که حکومت موقت تا به حال در مهاباد داشته حاکی از آن باشد که حکومت موقت ایران قصد دارد از طریق مذاکره برای حل و فصل مسئله کردها بکوشد.

5 - گزارشهای خرابکاری از استان خوزستان همچنان ادامه دارد. چنان که گزارش شده است روز 25 مهر 3 فقره انفجار در لوله های نفتی روی داده است، انفجار اولی در چهار کیلومتری اهواز روی داد که باعث آتش سوزی ناشی از ریزش گاز و نفت شد. 2 انفجار دیگر در شاهراه اهواز و بندر خمینی بر روی خط لوله نفتی از چاههای سربسته که مدتی تعطیل شده است روی داد. روز 26 مهر خرابکارانی که همراه دسته بدرقه کنندگان یک عروس و داماد در اهواز مسافرت می کردند، به طرف ستاد سابق فرماندار و یک اتوبوس که پارک کرده بود، بمبهایی پرتاب کردند. ولی تلفاتی از این دو حادثه انفجار گزارش نشده است.

روز 29 مهر خرابکاران خط آهن اهواز اندیمشک را منفجر کرده اند که در نتیجه یک قطار مسافربری از خط خارج شد. از این حادثه نیز تلفاتی گزارش نشده، ولی خط آهن بسته شده است. حوادث پرتاب بمب دیگری در یک قطار باری و در یک نیروگاه برق در خرمشهر گزارش گردیده ولی ظاهرا آسیب زیادی از این حوادث ناشی نشده است. یک نیروگاه برق در آبادان همچنین ظرف هفته گذشته مورد حمله قرار گرفت. مدنی استاندار خوزستان که مدعی است ناآرامی در استان او از سوی یک کشور همسایه (عراق) به وجود می آید شخصا علاقه مند به برقراری آرامش در این منطقه است. حیثیت و اعتبار مدنی که یک کاندیدای بالقوه در انتخابات آینده برای ریاست جمهوری می باشد، اگر وی نشان بدهد که قادر نیست اوضاع امنیتی را در خوزستان تحت کنترل درآورده لطمه خواهد دید.

6- مدنی همچنین در حل و فصل ناآرامیهای بندر انزلی (بندر پهلوی) دست داشته است، او برای شرکت در مذاکرات صلح به دنبال زدوخورد هفته گذشته بین ماهیگیران محلی و پاسداران انقلاب از این شهر ساحلی دریای خزر دیدن کرده بود. این زدوخورد که منجر به قتل 14 نفر و مجروح شدن 47 نفر طبق گزارش مطبوعات و (قتل 23 نفر به گفته یک منبع نیروی دریایی) شده بود ظاهرا با کنارگذاردن پاسداران انقلاب از شهر و دادن حق بیشتری به ماهیگیران خاتمه یافته است. از سوی بازرگان نخست وزیر دستور داده شده است تا به این آشوب رسیدگی شود. فرماندار شهر انزلی، وزیر کشاورزی و رئیس شرکت شیلات ایران را متهم به آن کرده است که آشوبهای اخیر را آنها ایجاد کرده اند. رئیس شرکت شیلات نیز همان طوری که انتظار می رود همه تقصیرها را به گردن فرماندار انداخته است.

7- تهران شاهد یک نوع جالبی از تغییر درباره مسئله کمبود مسکن دانشجویان بوده است. هتل بین المللی در خیابان شمیران قدیم و هتلهای سینا و امپریال و والدروف و رویال گاردن در خیابان 1 لقانی، 4طالقانی و هتل سمیرامیس در نزدیکی سفارت از سوی دانشجویان دانشگاه برای استفاده به عنوان خوابگاه اشغال شده است. هر چند دادستان تهران، ژنرال شهشهانی نسبت به این اشغال اعتراض کرده است، به احتمال قوی هر گونه کوششی برای اخراج این دانشجویان از طریق زور منجر به بروز حوادث خشونت آمیز خواهد شد. از زمان انقلاب تاکنون تصرف داراییهای مشابه از سوی گروههای مختلف گزارش شده است و

ص: 816

حکومت موقت ایران باید نهایت احتیاط را در مورد تقاضاهای مصادره از سوی گروههایی که مدعی «انقلابی» بودن هستند و ترسهای کاملاً موجه صاحبان داراییها به خرج دهد.

8 - حسن دهقانی تفتی اسقف کلیسای انجیلی در خانه خودش در اصفهان روز 6 آبان از سوی چند نفر ناشناس مورد حمله قرار گرفت. مهاجمین مسلح 5 گلوله به طرف او شلیک کرده اند که یکی از آنها به دست همسر او اصابت کرد و مهاجمین پس از شلیک 5 گلوله از صحنه فرار کرده اند. انگیزه های این حمله علیه اسقف که آسیبی ندیده همچنان مجهول است.

9- یک جنجال بزرگ وزارت بازرگانی را تکان داده است. ابراهیم نیک خلق، معاون وزیر ظاهرا پس از اینکه دریک ماجرای اختلاس 4 میلیون دلار که برای پرداخت حق الارض به یک کمپانی آمریکایی اختصاص یافته بود ابتدا پنهان شده و بعدا فرار کرده است. نیک خلق همچنین متهم به داشتن ارتباطاتی با ساواک و کوشش برای برقراری شبکه ای از عمال ساواک در وزارت بازرگانی می باشد. رضا صدر وزیر بازرگانی، علی محمد ایزدی وزیر کشاورزی و کاظم سامی، وزیر بهداری را متهم کرده است به اینکه آنها او را برای انتصاب نیک خلق به عنوان معاون وزیر تحت فشار قرار داده اند.

لینگن

مسائل مربوط به کردها

سند شماره (48) از: سفارت آمریکا - تهران تاریخ: 31 اکتبر 79-9 آبان 58 به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره سند: 1513 موضوع: مسائل مربوط به کردها 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- پس از یک یا دو روز آتش بسی که به وسیله حکومت موقت ایران در مناطق کردنشین در 6 یا 7 آبان اعلام شد، از قرار معلوم در 8 آبان بر هم خورده است، طبق نوشته روزنامه (انگلیسی زبان) تهران تایمز، حسینی رهبر مذهبی آتش بس را رد کرده و نیروهای حزب دمکرات کردستان به حملات خود علیه پاسداران انقلابی و ژاندارمری و پاسگاههای ژاندارمری ادامه می دهند. طبق نوشته تهران تایمز هم مهاباد و هم بوکان اکنون در دست شورشیان است و حزب دمکرات کردستان بسیاری از پاسگاههای ژاندارمری را در مرز ایران و عراق تصرف کرده است. (روزنامه های فارسی زبان درباره این زدوخوردها گزارشی نداده اند و روزنامه بامداد که صبحها منتشر می شود طی یک اطلاعیه ضد و نقیض متذکر شده است که حزب دمکرات کردستان از اعضای خود در مهاباد خواسته است تا از زد و خوردها به علت مذاکرات بین حزب دمکرات کردستان و دولت موقت ایران اجتناب کنند. بامداد همچنین نوشته است که روز 8 آبان مهاباد آرام بود و مغازه ها باز بوده اند). در پاسخ حملات مداوم حزب دمکرات کردستان شاکر رئیس ستاد مشترک گفت که در حالی که ارتش رأسا دست به عملیات مسلحانه نخواهد زد، با تجاوز مسلحانه و عملیات تحریک آمیز متوجه نیروهای مسلح شدیدا مقابله خواهد شد. (ارتش در سراسر این مدت می کوشد از زدوخورد برکنار باشد هر چند ارتش نیز متحمل تلفات شده است و سفارت تصور می کند که

ص: 817

پیام شاکر بدین معنی است که همچنان به پیروی از این سیاست ادامه خواهد داد.) 3- منطقه کردنشین اکنون برای تظاهرات در تاریخ 10 آبان آماده می شود. حزب دمکرات کردستان اعلام داشته است که عید قربان امسال عید شهدا نامگذاری خواهد شد و در اوراقی که در سراسر منطقه پخش شده از مردم کرد خواسته شده است، با تعداد زیادی در این تظاهرات شرکت کنند و علیه «رفتار حکومت» در سر و کار داشتن با مسائل کردها اعتراض کنند.

4- از هیئت دولت که مسئول مذاکره با شورشیان و حل مسئله کردها است خبر کمی شنیده شده است.

به موجب گزارش مطبوعات تهران، حسینی نه تنها آتش بس را رد کرده است، بلکه همچنین خواسته های بسیار شدیدی به مذاکره کنندگان ارائه داده است. لااقل یکی از خواسته ها ظاهرا این است که پاسداران انقلابی از این منطقه عقب نشینی کنند.

لینگن

فهرست اعلام

ص: 818

ص: 819

ص: 820

آ - الف آبادان / 56، 58، 64، 114، 115، 147، 322، 385، 441 آبامونته / 691 آبتین / 351 آتاتورک، کمال / 746، 780 آدامز / 814 آذربایجان / 54، 155، 156، 161، 162، 178، 181، 192، 193، 196، 197، 200، 223، 265، 296، 298، 386، 387، 473، 479 آذربایجان شرقی / 226، 354، 387، 452، 476 آذربایجان غربی / 718، 739، 761، 773، 786، 788، 789، 790، 791، 806 آذر (دکتر) / 360 آذری، علی / 159 آذری قمی، احمد (آیت اللّه) / 34 آرام / 400 آرچارد / 616، 627 آرمیتاژ، جان ا. / 13، 14 آریانا، منوچهر / 332، 387، 662، 690، 692 آزرمی، احمد / 453 آزموده / 237 آزمون، منوچهر / 219، 250 آژانس روابط بین الملل در واشنگتن / 463 آسیای جنوبی / 265، 273، 322، 370، 371، 372، 376، 387، 467، 614، 616، 686 آسیای مرکزی / 483، 545، 588، 621، 638، 670 آصف خان، صدر محمد / 654 آصفی، همایون / 535، 536، 542 آفریقا / 516 آفریقای جنوبی / 468 آقا اسماعیل (سیمیتقو) / 735 آقا شاهی / 568، 613، 629، 666، 688 آقایان، شاهین / 165 آگروسمن / 61 آل احمد / 156 آلمان / 155، 173، 438، 501، 665، 693، 695، 696، 718 آلمان شرقی / 181، 191، 326، 489، 491، 523، 557، 569، 612، 614، 627، 656، 684، 685، 726 آلمان غربی / 140، 191، 345، 516، 523، 671، 694 آلمان فدرال / 171، 607، 608، 631 آلیتالیا (شرکت هواپیمایی ایتالیا) / 371 آمریکای شمالی / 734 آمریکای لاتین / 137، 183 آمستردام / 796 آمستوتز، جی. پورسی / 525، 531، 548، 556، 557، 558، 575، 576، 579، 580، 581، 583، 584، 587، 595، 600، 601، 607، 614، 623،

ص: 821

630، 642، 650، 653، 654، 656، 657، 658، 659، 663، 665، 670، 671، 675، 677، 678، 686 آمل، 50، 383 آموزگار، پرویز / 330 آموزگار، جمشید / 25، 27، 108، 198، 200، 201، 207، 209، 211، 217، 219، 221، 224، 228، 230، 233، 296، 306، 331، 386، 400 آموزگار، سیروس / 331، 386 آناتولی / 730 آنارشیستهای سوئد (PELO) / 140 آنکارا / 340، 583، 614، 672، 682، 685، 722، 728، 730، 747، 748، 752، 753، 755، 756، 778، 779، 784، 785، 792، 803 آهی، شهریار / 250، 251 آیت اللهی / 392، 444 آیروفلوت (شرکت هواپیمایی شوروی) / 627 آیزنهاور / 36 ابردورفر / 124 ابورزک (سناتور) / 428 ابوشریف / 813 اتاوا / 608، 631، 678 اتحادیه انبار چای سازمان برنامه / 160 اتحادیه بین المجالس / 14 اتحادیه پرستاران / 160 اتحادیه تلگرافچی های تهران / 160 اتحادیه سوزنبانان و کارمندان راه آهن / 160 اتحادیه سوسیالیست / 4، 9، 10، 21 اتحادیه کارگران انحصار دخانیات / 160 اتحادیه کارگران بهداری بخش بهداشت / 160 اتحادیه کارگران تنباکو / 65 اتحادیه کارگران چاپخانه ها / 160 اتحادیه کارگران خشک شویی و رنگریزی تهران / 160 اتحادیه کارگران ساختمان / 160 اتحادیه کارگران سیلوی تهران / 160 اتحادیه کارگران سینماها / 160 اتحادیه کارگران کارخانه چیت سازی / 160 اتحادیه کارگران کارخانه شماره 5 ونک / 160 اتحادیه کارمندان دولت / 160 اتحادیه کوهنوردان / 160 اتحادیه مستقل خیاطها / 160 اتحادیه مستقل لوله کشها / 160 اتحادیه معلمان / 261، 285، 319 اتحادیه معلمین / 318، 332، 406، 407 اتحادیه مکانیکها / 160 اتحادیه نانواهای تهران / 160 اتحادیه نقاشها / 160 اتحادیه های کارگری اسرائیل (هیستاروت) / 698 اتحادیه هنرپیشگان / 160 اترتون / 503 اتریش / 770، 795 اتفاق، حاج محمد تقی / 268، 269 اتیوپی / 533، 534، 697 اجویت، بولنت / 747، 756، 784 احرار، احمد / 278 احسان اللّه خان / 154 احمد، ابراهیم / 736 احمدی (احتمالاً) / 24 احمدی، اکبر / 84 اخوان المسلمین / 542، 570، 645 اخوی (ژنرال) / 256، 335 اداره اطلاعات دفاعی واشنگتن / 811 اداره وابسته دفاعی ایالات متحده (تهران) / 785، 789، 811 اراک / 373 ارانی، تقی (دکتر) / 155

ص: 822

اربیل / 744 اردلان، علی / 238 اردن / 698، 760 ارفرانس (شرکت هواپیمایی فرانسه) / 371، 382، 395 ارلانگر، استیو / 273 ارمنستان / 753، 779 اروپا / 71، 139، 144، 168، 192، 222، 292، 459، 535، 720، 722، 754، 796 اروپای شرقی / 168، 544، 551، 572، 655، 660، 687 اروپای غربی / 718، 734 ارومیه (رضائیه سابق) / 723، 758، 776، 789، 790، 800 ازبکستان / 611 ازهاری، غلامرضا (تیمسار) / 267، 268، 273، 274، 279، 281 / 288، 296، 298، 300، 306، 319، 320، 321، 358، 400 اسپانیا / 139 اسپایزر / 615، 673 اسپهبدی / 408 اسپیرز / 684 استادیوم امجدیه / 390 استافر، استفانی. س / 179 استالین، ژوزف / 169، 501، 652، 654 استانبول / 730 استان بیتلیس / 756 استان حکاری / 749 استان خراسان / 730 استان سیستان و بلوچستان / 730 استان غزنی / 680 استان فارس / 231 استان فراه / 707 استان کابل / 680 استان کرکوک / 737 استان ننگرهار / 680 استان نیمروز / 680 استمپل، جان دی. / 95، 100، 101، 102، 105، 108، 109، 110، 113، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 126، 128، 129، 147، 164، 200، 202، 203، 207، 210، 225، 231، 232، 235، 240، 242، 243، 245، 250، 252، 253، 260، 261، 273، 283، 289، 312، 316، 324، 334، 345، 352، 365، 366، 372، 378، 395، 410، 415، 428، 430، 440، 450، 455 استور، آی.آر. / 152 استون، پل / 171، 546، 548 استیوتسن، جون اچ. / 65 استیونسون (سناتور) / 259 حافظ اسد / 749 اسدی (دکتر) / 449 اسرائیل / 12، 196، 242، 258، 305، 322، 362، 388، 698، 721، 722، 723، 724، 745، 757، 760، 810 اسعد / 792 اسفندیار (دکتر) / 763، 764 اسقاوی / 283 اسکات، ویلیام (سناتور) / 503 اسکندری، ایرج (دکتر) / 155، 156، 166، 167، 168، 169، 170 اسکندری، سلیمان میرزا (محسن) / 155 اسکودرو، پرت / 32، 93، 327، 342، 353، 375 اسلام آباد / 499، 522، 524، 535، 541، 542، 559، 568، 572، 593، 599، 616، 629، 632، 634، 647، 654، 656، 659، 660، 672، 679، 687، 688، 691، 693، 696، 700، 701، 703،

ص: 823

705، 706، 707 اسلام قلعه (جاده مشهد به هرات) / 505 اسلام، محمد (سرهنگ دوم) / 506، 509، 539، 595، 598، 649، 651، 674، 705 اسلامی نیا، هدایت / 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 218، 219، 220، 221، 225، 226، 227، 240، 333، 365، 366، 367، 368، 430، 431 اسلو / 472 اسماتی، رای / 512 اسماعیل (رئیس جمهور یمن جنوبی) / 534 اسنور، 437 اشراقی، شهاب الدین / 58، 407، 452 اشرفی، جهانگیر / 84 اصفهان / 29، 30، 56، 64، 65، 68، 108، 114، 125، 139، 141، 144، 163، 184، 202، 229، 230، 231، 244، 265، 276، 279، 299، 311، 312، 322، 342، 345، 346، 376، 377، 385، 388، 410، 411، 467 اصفهانی / 269 اطریش / 220، 326 اعتصام / 433 اعتمادزاده، محمد / 373 اعتمادی، نوراحمد / 491، 548، 672، 673، 682، 683، 687، 692، 706 افراسیابی انوشیروان (دکتر) / 358 افشائی، عزت / 718 افشارطوس (ژنرال) / 90، 94، 313 افضل، میان محمد (سرتیپ) / 700 افغانستان / 154، 171، 172، 174، 238، 359، 360، 361، 468، 483، 484، 485، 486، 487، 488، 489، 490، 491، 492، 493، 494، 495، 496، 497، 498، 499، 501، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 509، 510، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 531، 532، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 551، 552، 553، 554، 555، 556، 557، 558، 559، 560، 561، 562، 563، 564، 565، 566، 567، 568، 569، 570، 571، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584، 585، 586، 587، 588، 589، 590، 591، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 622، 623، 624، 625، 626، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 652، 653، 654، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 664، 665، 666، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 689، 690، 691، 692، 693، 694، 696، 697، 698، 699، 700، 701، 702، 703، 704، 705، 706، 707، 708 اقبال، خسرو / 238، 244، 245، 305، 339، 368 اقبال، محمد / 506 اقبال، منصور / 351 اقبال، منوچهر / 16، 81، 85، 238، 239، 244، 245، 305، 306، 341 اقیانوس آرام / 610، 701، 703 اقیانوس هند / 483، 486، 495، 633 اکبری، محمدعلی / 84 اکرم، مسعود / 626 اکسوس / 658

ص: 824

اکو / 36 اکیمشیف (سرتیپ) / 701 الثوره / 759 الجزایر / 83، 128، 698 الدوری، عزت ابراهیم / 746 الزعیم، حسین / 749 السالوادر / 494 السی، سرافتین / 747، 748 الشوری، اسماعیل / 678 الطاف شیخ / 689 الکداگ / 792، 793، 794 الکسیف / 550 النقیب، شیخ رئوف / 722 الهی، سیروس / 200، 201، 232، 234، 446، 447 الیوت، تئودور ال. / 14، 506، 512، 515، 518 امارات متحده عربی / 179، 536، 760 امام خمینی (ره) / 22، 23، 26، 27، 33، 34، 57، 58، 59، 60، 61، 88، 107، 112، 116، 117، 118، 119، 120، 123، 124، 127، 128، 129، 136، 137، 141، 143، 145، 151، 152، 166، 167، 170، 171، 172، 173، 174، 175، 176، 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 190، 192، 194، 195، 196، 198، 208، 209، 210، 211، 212، 216، 218، 225، 226، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 240، 241، 242، 245، 246، 247، 248، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 259، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 268، 269، 270، 274، 275، 276، 277، 278، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 292، 293، 294، 295، 297، 298، 300، 301، 302، 303، 305، 306، 308، 311، 313، 314، 316، 317، 318، 319، 322، 323، 324، 328، 333، 334، 335، 339، 340، 341، 342، 343، 344، 346، 348، 351، 352، 353، 354، 357، 359، 360، 361، 363، 364، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 371، 372، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 379، 380، 381، 382، 383، 387، 388، 389، 390، 391، 392، 393، 394، 395، 396، 397، 398، 399، 400، 401، 402، 403، 404، 405، 406، 407، 408، 409، 410، 411، 412، 413، 414، 415، 416، 417، 421، 424، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 437، 439، 440، 441، 442، 443، 446، 447، 449، 450، 451، 452، 453، 458، 463، 464، 469، 470، 471، 472، 473، 474، 475، 476، 477، 478، 479، 711، 714، 716 امام رضا (ع) / 51، 122 امام علی (ع) / 151، 298 امید، علی / 159 امیر امان اللّه / 229، 230 امیرانتظام، عباس / 183، 263، 275، 278، 280، 311، 318، 346، 352، 353، 374، 378، 379، 404، 424، 432، 453، 540، 714، 715، 774، 777، 811، 812 امیرانی، 39، 40، 51 امیر پشتونها (امیرمحمد یعقوب خان) / 484 امیر عبدالرحمن خان / 484 امین، اسداللّه (دکتر) / 538، 597، 649، 668، 670، 683، 687 امین، حفیظ اللّه / 484، 486، 488، 490، 492، 506، 507، 509، 510، 511، 517، 528، 529، 530، 532، 537، 538، 544، 546، 558، 559، 564، 568، 569، 570، 571، 572، 574، 575، 576، 577، 579، 580، 584، 585، 589، 590، 593، 595، 598، 613، 618، 620، 622، 623، 628، 631، 632، 634، 636، 638، 640، 642، 643، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 654،

ص: 825

655، 656، 567، 658، 659، 661، 662، 664، 665، 666، 667، 668، 669، 672، 673، 674، 675، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 694، 700، 703، 706 امینی، علی (دکتر) / 8، 9، 38، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 49، 83، 84، 85، 86، 87، 123، 217، 228، 229، 230، 235، 236، 237، 238، 240، 253، 262، 263، 264، 266، 270، 273، 274، 275، 276، 278، 280، 282، 283، 290، 291، 292، 300، 307، 311، 318، 333، 334، 360، 374، 376، 453، 455، 456، 461، 462 انتشارات فرانکلین / 47، 358 انتشارات مرز نو / 358 انتظام، عبداللّه / 278، 346 انتظام، محمدحسین (دکتر) / 278 انتظام، نصراللّه / 432 انجمن اسلامی دانشجویان وطن پرست افغانی در هند / 693، 694، 695 انجمن ایران و آمریکا / 39، 44، 49، 52، 138 / 139، 141، 146، 183، 231، 463، 464 انجمن حقوقدانان آزاد ایرانی / 28 انجمن دانشجویان کرد در اروپا / 795، 796 انجمن شهر تهران / 438 انجمن مبارزه با بی سوادی / 157 اندار، خدای دوست (سرگرد) / 705 اندی / 58 اندیمشک / 816 انستیتوی ارتباطات ایران / 449 انصاری، مصطفی / 380، 381، 385 انصاری، هوشنگ / 24، 209، 213، 233 انقلاب اکتبر / 534 انقلاب 7 ثور / 491، 650 انقلاب نیکاراگوئه / 493 انقلابیون ظفار / 535 انگلس / 155 انگلستان / 1، 51، 66، 72، 73، 92، 93، 280، 309، 501، 607، 613، 643، 649، 712، 735 انگلیس / 17، 66، 71، 72، 73، 79، 80، 87، 89، 90، 100، 122، 140، 146، 157، 200، 202، 255، 256، 257، 258، 263، 295، 309، 312، 313، 345، 358، 367، 369، 394، 417، 444 اوپک / 277، 311 اورت (رسانه گروهی شوروی) / 174 اورت، کنعان / 747 اوزادچی، ویلیور جی. / 677، 678 اوغلو، قره عثمان / 672، 685، 686، 687 اویسی، غلامعلی / 212، 259، 276، 327، 718، 785 اهواز / 50، 64، 66، 68، 131، 132، 133، 134، 317، 322، 323، 324، 364، 372، 373، 462، 816 ایالت پکتیا / 626 ایالت غزنی / 655 ایتالیا / 140، 245، 371، 497، 608 ایروان / 753 ایزدی / 817 ایزوستیا / 388 ایسکیت / 17 ایلام / 773 ایلخان قشقایی، ناصرخان / 312، 313 ایل دره شویی / 229 ایلرز، بیل (خسرو) / 315 ایل کاشفی / 229 ایمانی، علی / 437، 438 اینان، کامران / 747، 756

ص: 826

ب بابائی، علی / 408 بابائی، نجیب / 408 باتلر، بیل / 28، 30 باتمانقلیچ / 283، 315، 316، 335 باختر (آژانس رسمی خبرگزاری افغانستان) / 679، 680، 788 بارادزیج، ادوارد / 655 باراز، آر. اچ / 784 بارزانی / 719، 720، 721، 722، 732، 733، 735، 736، 737، 738، 740، 741، 742، 743، 744، 745، 746، 749، 757، 758، 760، 761، 762، 763، 764، 765، 767، 768، 770، 771، 778، 779، 780، 781، 782، 783، 784، 807 بارزانی، ادریس / 738، 745، 757، 761، 762، 767، 778 بارزانی، مسعود / 738، 745، 746، 757، 770، 779 بارق شافعی، محمدحسن / 510، 512، 540، 580، 651 باری، رابرت. لی. / 627 بازرانی، ملامصطفی / 159، 719، 720، 721، 722، 733، 735، 736، 737، 740، 741، 743، 745، 746، 757، 758، 780 بازرگان، مهدی (مهندس) / 4، 11، 22، 35، 48، 53، 58، 59، 60، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 110، 111، 112، 113، 114، 123، 124، 126، 129، 150، 177، 180، 182، 199، 207، 213، 215، 222، 223، 224، 235، 245، 246، 248، 249، 253، 254، 256، 264، 316، 319، 321، 323، 324، 335، 339، 341، 353، 356، 357، 361، 364، 372، 373، 374، 390، 392، 393، 394، 396، 408، 409، 413، 414، 415، 416، 424، 427، 428، 432، 435، 440، 441، 445، 452، 468، 470، 471، 475، 476، 708، 739، 772، 773، 774، 776، 777، 793، 795، 797، 802، 813، 815، 816 باشگاه ورزشکاران دمکرات / 158 بافت / 92 باکو / 154، 155 بالاحصار / 600، 601، 629، 638 بالدیرف / 624 بامبل، کرافت / 684 بامداد / 817 بانک اعتبارات ایران / 386 بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران / 50 بانک جهانی / 516، 665 بانک عمران / 250 بانک مرکزی ایران / 311، 388، 389، 441، 442 بانه / 792، 794، 810، 812 باهنر، محمد جواد (دکتر) / 319، 378 بایکان، میتات / 614 بحرین / 145، 177، 309 بختیار، تیمور (ژنرال) / 48 بختیار، شاهپور / 21، 32، 33، 59، 86، 128، 129، 177، 246، 253، 259، 321، 323، 324، 325، 327، 328، 329، 330، 331، 332، 333، 334، 339، 340، 341، 342، 344، 345، 346، 347، 349، 350، 352، 353، 354، 355، 356، 357، 359، 360، 362، 363، 364، 367، 369، 370، 371، 372، 373، 374، 376، 377، 378، 379، 381، 382، 383، 384، 385، 386، 388، 390، 391، 392، 393، 395، 396، 397، 398، 400، 401، 402، 403، 404، 405، 406، 407، 408، 410، 411، 413، 414، 415، 416، 417، 427، 428، 438، 457، 459، 717، 718، 724،

ص: 827

725، 772، 786 بختیار، عباسقلی / 341 براهنی، رضا / 148، 241 برزین، امیر مسعود / 383 برژنف، لئونید / 171، 172، 486، 534، 550، 555، 610، 624، 632، 646، 656، 659، 674، 675، 681، 693، 694، 696 برژینسکی، زبیگنیو / 614 برک زوی، محمد جمعه (مهندس) / 540 برکوتیز، مارتین / 364 برلیان، 4، 8 برلین شرقی، 578، 627 برلین غربی، 795، 796 بروجردی، 218 بروکسل، 231، 236 برومند، رشید / 231 برونر، جان / 1 بریتانیا، 8، 15، 16، 17، 80، 90، 243، 307، 313، 371، 387، 607، 630، 631، 686، 712، 735، 782 بریتیش ایرویز، 371 بزرگ علوی، 10، 161 بزرگ نژاد، حمزه / 84، 85 بشیر (دکتر) / 692 بغداد، 80، 116، 118، 293، 535، 698، 712، 717، 718، 722، 724، 731، 739، 742، 744، 745، 746، 751، 755، 757، 758، 759، 760، 761، 763، 764، 778، 779، 780، 781، 782، 783، 784، 801، 804، 807، 813 بقایی، مظفر (دکتر) / 62، 63، 64، 65، 66، 67، 69، 70، 71، 72، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 83، 84، 85، 86، 87، 88، 89، 90، 91، 92، 93، 94، 95، 224 بکتاش، خالد / 749 بکر، هانسن / 761 بگرام / 601، 637، 638، 658، 670، 671، 675، 676، 682، 683، 684، 687، 707، 708 بلاد / 685، 687، 688 بلخی، علی آقا (پرفسور) / 562 بلژیک / 140، 171، 172، 295، 500 بلغارستان / 10، 598، 605، 649 بلندیهای جولان / 739 بلوار پهلوی / 243، 396 بلوچستان / 74، 788، 792 بلود / 681 بن / 693، 695، 696 بندر انزلی (بندر پهلوی) / 383، 815، 816 بندرعباس، 775 بنگاه سخن پراکنی بی. بی. سی / 212، 243، 255، 256، 259، 260، 276، 280، 281، 343، 437، 441، 472، 558، 585، 586، 607، 776 بنی احمد / 214، 296، 349، 407 بنیاد پهلوی / 47، 209، 274، 279، 399، 464 بنیاد رضا پهلوی / 211 بنیاد مستضعفین / 459، 460، 461 بنیان گذاران شرکت تعاونی آناهیتا / 163 بنی صدر، ابوالحسن / 20، 361، 364، 367، 391، 427، 441، 442، 443، 715 بوتو / 502، 504 بوستون / 217 بوکان / 812، 817 بولستر، آرچی م. / 3، 6، 9، 36، 38، 49، 93، 164 بولگانین / 639 بولیستر، آرچی ام / 9 هواری بومدین / 128 بهادران، مهدی / 813 بهبهان / 114

ص: 828

بهبهانی / 83 بهبهانیان / 207، 208، 212، 218 بهرامیان / 118، 119، 120، 129 بهروز، جهانگیر / 165 بهشت زهرا / 329، 392، 396، 410، 411 بهشتی، سیدمحمدحسین (دکتر) / 129، 176، 319، 334، 389، 390، 396، 404، 467، 471، 810، 814 بهنام، علی اصغر / 9 بیات، حسن خان / 334 بیات، زهرا / 169 بیجار / 789 بیرجند / 730 بیروت / 145، 384، 810 بیگ، ولی / 654 بیل، جیمز (پرفسور) / 424، 432 بیمارستان شوروی / 163 بیمارستان ملکه مادر / 26 پ پاترسون / 408 پاتواکانیان، م. (دکتر) / 163 پادگان زرهی پل چارکی / 671، 676 پاراچینار (ناحیه قبیله نشین) / 702 پارسونز، جوردن / 255، 364 پارک فرح / 214 پاریس / 53، 62، 79، 123، 129، 145، 160، 165، 166، 168، 169، 197، 205، 232، 234، 235، 238، 239، 245، 246، 247، 250، 253، 254، 255، 261، 264، 268، 269، 282، 283، 284، 291، 292، 293، 294، 301، 311، 322، 339، 341، 352، 360، 367، 374، 377، 383، 389، 390، 396، 397، 399، 403، 404، 412، 428، 453، 459، 471، 536، 718، 723، 758 پاکدامن، ناصر (دکتر) / 349، 350 پاکروان، حسن (تیمسار) / 6 پاکستان / 77، 327، 483، 485، 486، 493، 494، 495، 498، 499، 500، 501، 502، 504، 505، 508، 513، 514، 521، 526، 528، 529، 530، 533، 535، 536، 541، 542، 543، 547، 549، 551، 555، 557، 559، 566، 567، 568، 570، 573، 576، 579، 592، 593، 594، 595، 599، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 615، 616، 617، 620، 621، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 635، 636، 638، 641، 644، 645، 646، 647، 654، 659، 660، 665، 666، 672، 679، 680، 687، 688، 689، 697، 700، 701، 702، 703 پالات، مانکاکان / 163 پالایشگاه آبادان / 56، 322، 323 پالایشگاه تهران / 276، 381 پالمر / 800 پالیزبان، عزیزاللّه (سپهبد) / 714، 742، 785، 786، 787، 790، 791 پان آمریکن (شرکت هواپیمایی امریکا) / 299، 371، 377، 466 پاولویسکی، ایوان جی. (ژنرال) / 636، 637، 701 پایدار، مصطفی / 278، 319 پایگاه زرهی پل چرخی / 651 پایگاه هوایی باگرام / 488، 601، 637، 638، 658، 670، 671، 675، 676، 682، 687، 707 پایگاه هوایی بندرعباس / 383 پایگاه هوایی شینداد / 707 پتروف / 631 پراگ / 723، 758 پرت، گریگوری / 315، 346، 347، 353، 357، 365، 368، 384، 397، 408، 416

ص: 829

پرسی (سناتور) / 259 پرشت، دبلیو گریگوری / 108، 130، 232، 315، 316، 432، 463، 466، 467، 469 پرشت، هنری / 108، 130، 463، 466، 467 پرون، ارنست / 76 پریش، ام.آر. / 70 پزشکپور، محسن / 7، 27، 28، 177، 219، 309، 316، 320 پزیک / 664 پژوهشکده تحقیقات و مطالعات اجتماعی / 443 پشتونستان / 499، 504، 509، 649 پطردیس درن، هانس / 522 پغمان / 509 پک، ادوارد.ال. / 804، 805، 807، 808 پکتیا / 534، 537، 564، 620، 626، 686، 702، 703 پکن / 504، 642 پلاستیک، جی. ای. / 691، 693 پلاکه / 678 پل چرخی / 552، 704 پلیس مخفی افغانستان (کام) / 670 پناهندگان سازمان ملل / 635 پنجشیری، غلام دستگیر / 510، 540، 580، 651، 682، 684، 687 پورقادری اصفهانی، حاج احمد / 268 پوزانف، الکساندر م. / 550، 559، 577، 590، 591، 592، 593، 594، 652، 673، 674، 675، 682، 683، 686، 687 پهلوی، اشرف / 198، 227، 236، 279، 315 پهلوی، شمس / 81 پهلوی، غلامرضا / 74 پهلوی، فاطمه / 192 پهلوی، فرح / 108، 212، 241، 304، 310، 315 پهلوی، محمدرضا / 712، 716 پیام امروز / 510 پیتر / 431 پیراچا، رضا / 703 پیراچه، ریاض / 687، 688، 689 پیراسته، مهدی / 231، 236، 237، 238، 295، 331، 386، 388، 389 پیرانشهر / 763، 789، 801، 806 پیروز، صالح محمد (مهندس) / 540، 597 پیشاور / 535، 536، 537، 599، 615، 616، 620، 626، 634، 641، 644، 645، 654، 702، 703 پیشه وری، جعفر / 155، 156 پیشیف، ا. ا. (ژنرال) / 531، 534، 556 پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) / 630 پیمان بغداد / 80 پیمان، حبیب اللّه (دکتر) / 9 پیمان دوستی شوروی - افغانستان / 629، 641 پیمان 1978 روسیه - افغانستان / 624 پیمان سالت / 2، 593، 567، 594، 633 پیمان سنتو / 165 پیمان مصر و اسرائیل / 784 پیمان منطقه ای / 202 پیمان ورشو / 544 پیمان وین / 592 پینه، کریستیان / 239 تابنده / 223 ت، ث تابینی / 20 تاجیکستان / 611 تارزی، ننگوی / 496، 643، 644 تارون، سیدداود / 547، 651، 652، 656 تارین، فاتح محمد / 540

ص: 830

تافر (شیخ) / 735 تامست، ویکتور ال. / 34، 131، 133، 134، 172، 175، 176، 178، 428، 436، 462، 788، 791، 792، 795، 797، 798، 799، 800، 802 تایباد / 543 تبریز / 26، 27، 29، 104، 141، 155، 156، 159، 161، 162، 192، 193، 211، 214، 219، 223، 226، 296، 298، 299، 322، 355، 363، 364، 382، 383، 387، 388، 428، 439، 453، 477، 479، 761، 763، 764، 767، 777، 795، 798، 799 تبریزی، شمس / 372 تخت طاووس (پهلوی) / 179، 181 ترکستان / 788 ترکمن صحرا / 134، 470، 792 ترکیه / 76، 154، 269، 323، 388، 607، 611، 612، 613، 614، 615، 629، 630، 672، 673، 682، 684، 687، 703، 714، 717، 724، 728، 729، 730، 731، 732، 734، 735، 736، 738، 742، 743، 744، 746، 747، 748، 749، 750، 752، 753، 754، 755، 756، 757، 761، 766، 771، 778، 779، 780، 782، 783، 784، 790، 792، 793، 795، 796، 800، 803، 806 ترنر (سرهنگ) / 50 تره کی / نورمحمد / 485، 486، 487، 488، 489، 490، 491، 492، 493، 506، 507، 508، 509، 511، 512، 513، 514، 515، 516، 528، 529، 530، 531، 532، 534، 538، 542، 544، 554، 555، 557، 558، 559، 564، 566، 570، 571، 574، 575، 577، 579، 583، 584، 590، 593، 595، 596، 598، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 615، 618، 619، 620، 621، 622، 623، 625، 628، 629، 631، 632، 633، 634، 638، 640، 641، 642، 646، 649، 651، 652، 653، 654، 655، 656، 658، 663، 664، 665، 666، 667، 668، 672، 673، 674، 675، 677، 679، 681، 682، 683، 684، 686، 687، 705، 706 تسلیمی، علی اصغر / 454 تسلیمی، منوچهر / 165 تقوی / 543 تقوی بیات / 9 تقی زاده متقی، فریدون / 4، 163، 164 تکریتی، برزان / 718 تنویر احمدخان / 703 توراس، پلگرین / 505 تورگمن، دیوید / 11، 12 توساینت، دونالد آر. / 759 توسلی، محمد / 124، 125، 126، 127، 300، 353، 372، 373، 374، 378 توکلی، محمد / 100، 101، 102، 105، 107، 108، 109، 111، 112، 113، 114، 115، 118، 120، 122، 123، 124، 253 تون / 168، 646 تهذیب، نظام الدین / 511 تهران / (اکثر صفحات) تهرانیان، مجید / 250، 251، 252، 449 تهرانی، سید جلال الدین / 363 تهرانی، صادق / 449 تیمور / 333 تین مورتی / 696 ج جاجی (ناحیه قبیله نشین)، 702 جاد(JUDD) ، فرانک / 255 جاده قدیم شمیران / 22، 25، 243، 300 جاده کرج / 20، 95 جاده لوگر (کابل) / 601

ص: 831

جاده مشهد / 505 جاده همیلتون / 763 جاف، سارشل / 787 جاف، سالار / 714، 718، 722، 724، 732، 733، 773 جامعه حمایت از زندانیان و خانواده هایشان / 1 جامعه دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران / 810 جامعه روحانیت ایران / 119 جامعه کاردیولوژیستهای فرانسه / 387 جامعه مدرسین قم / 195، 196 جامعه نویسندگان ایران / 25 جامعه وکلا / 30، 34، 309 جانبازیان / 163 جانسون / 52 جاویتس، جاکوب (سناتور) / 184 جبهه آزادیبخش افغانستان / 692 جبهه آزادیبخش ملی / 101، 105، 110، 620، 633، 697 جبهه آزادیبخش نهضت مقاومت / 101 جبهه خلق برای آزادی عمان / 139، 535 جبهه خلق برای آزادی فلسطین / 139، 145 جبهه دموکراتیک ملی / 34، 177، 458، 459، 470، 476 جبهه رهایی بخش فلسطین / 746 جبهه ملی آزادی بخش افغانستان / 537 جبهه ملی ایران / 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 16، 17، 19، 20، 21، 29، 31، 32، 42، 43، 45، 46، 49، 53، 55، 57، 62، 63، 64، 65، 66، 70، 74، 79، 80، 82، 85، 87، 89، 90، 93، 94، 95، 99، 100، 101، 102، 107، 112، 115، 120، 122، 123، 125، 128، 129، 143، 158، 165، 166، 167، 168، 177، 191، 194، 197، 198، 199، 200، 207، 223، 231، 234، 235، 245، 246، 247، 248، 250، 253، 259، 261، 263، 264، 265، 275، 277، 278، 283، 285، 286، 289، 290، 292، 293، 294، 297، 300، 302، 303، 310، 311، 313، 314، 319، 321، 323، 328، 342، 346، 348، 349، 352، 353، 355، 358، 359، 360، 361، 363، 364، 373، 375، 376، 385، 391، 397، 398، 402، 403، 412، 413، 415، 422، 423، 425، 443، 468، 471، 472، 477، 478، 479، 480، 491، 492، 548، 549، 556، 557، 569، 572، 576، 595، 596، 623 جدلی، احمد / 281 جده / 696، 697، 700، 701، 703 جزنی، بیژن / 48 جزنی، رحمت اللّه / 48 جزیره نیپولیتان ایسشبا / 497 جعفریان (ژنرال) / 219، 372 جعفری، جواد / 84 جعفری، محمدحسن / 63 جلال آباد / 510، 529، 530، 534، 564، 601، 627، 639، 649، 699 جلالی نایینی، محمدرضا (سناتور) / 31، 264 جلیلی، عبدالرشید (دکتر) / 539، 558، 569، 598 جمال عبدالناصر / 309 جمعیت آذربایجانیان / 158، 159، 160 جمعیت آزادی ایران / 160 جمعیت بین المللی حقوقدانان دمکراتیک (پاریس) / 157، 158، 160 جمعیت روزنامه نگاران دموکرات / 157، 158 جمعیت روزنامه نگاران مبارز / 160 جمعیت شیر و خورشید سرخ / 761 جمعیت طرفداران صلح / 157، 158 جمعیت فارغ التحصیلان دانشسرای عالی سازمان دانشجویان دانشگاه / 158

ص: 832

جمعیت کمک به کودکان / 160 جمعیت مبارزه با شرکتهای نفتی امپریالیستی / 157 جم، فریدون (ارتشبد) / 210، 256، 266، 283، 305، 306، 318، 327، 332، 335، 339، 341، 345، 346، 352، 355، 380، 394، 457 جمهوری آذربایجان / 731 جمهوری آلمان فدرال / 171، 631 جمهوری ارمنستان / 731 جمهوری خلق چین / 167، 183 جمهوری خلق کرد / 780 جمهوری دمکراتیک آذربایجان (ایران) / 735 جمهوری دمکراتیک آلمان / 166، 491، 523، 568، 569، 576، 580، 588، 612، 627، 655، 684، 685 جمهوری دمکراتیک افغانستان / 488، 490، 491، 492، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 527، 528، 530، 535، 537، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 552، 553، 554، 558، 559، 561، 562، 563، 571، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 579، 581، 582، 583، 585، 586، 587، 588، 589، 590، 591، 593، 594، 595، 597، 598، 606، 619، 620، 621، 622، 623، 624، 625، 628، 629، 636، 653، 654، 662، 663، 665، 666، 668، 669، 670، 678، 681، 684، 685، 688، 701، 702، 703 جمهوری دمکراتیک خلق یمن / 139، 140، 145، 146، 533، 534، 535، 617 جمهوری دمکراتیک مهاباد / 712، 719، 721، 735 جمهوری فدرال آلمان / 795 جمهوری قفقاز / 155 جنبش آزادیبخش ایران / 122 جنبش خلق برای آزادی آنگولا / 140 جنبش سوسیالیست خلق کرد عراق / 717 جنتی، احمد / 134 جنگ جهانی دوم / 293، 305، 327 جوادی، (وزیر دادگستری) / 454، 455، 456، 457 جورم، 511 جونز، ویکتور ولف، / 193 جهان، جعفر / 84 جهان شاهی، علیرضا / 473 جهرم / 314 جیحون / 639 چ چایلدز، تیموتی - دبلیو. / 15 چپین / 77 چر، جان / 13 چریکهای فدایی خلق / 136، 137، 138، 139، 140، 141، 143، 146، 147، 148، 149، 178، 180، 181، 448، 725، 795، 798 چشمهایش (کتاب) / 10 چکسلواکی / 181، 445، 506، 510، 529، 530، 531، 533، 543، 544، 723، 741، 758 چمران، مصطفی (دکتر) / 467، 471، 475، 809، 811، 812، 813، 816 چمکانی (ناحیه قبیله نشین) / 702 چناکیاپوری / 696 چوبین، بهرام / 380، 381، 382 چیس مانهاتان بانک (نیویورک) / 331، 386 چین / 13، 48، 137، 167، 501، 504، 536، 541، 544، 547، 555، 592، 633، 700 ح حائری، شیخ مهدی / 196 حاجبی، ویدا / 399

ص: 833

حاج سید جوادی، اصغر / 29 حاج علیلو (دکتر) / 393 حاجو، زردشت / 795 حاجی کاشانی / 301 حامد، عبدالصمد / 576 حامی، حسین / 84 حبش، جرج / 746 حبیبی / 471 حجازی (دکتر) / 341، 351، 369 حرکت اسلامی افغانستان / 692 حرم (ناحیه قبیله نشین) / 702 حزب اتحاد ملی (پاکستان) / 297، 758، 679 حزب اخوت / 652 حزب اسلامی / 633، 654 حزب اسلامی گلبدین حکمتیار / 616 حزب انقلابی کردستان / 721، 758 حزب ایران / 4، 9، 10، 21، 66، 177، 293، 328، 360، 385، 476، 477 حزب ایران نوین / 94، 251، 399، 438 حزب ایرانیان / 199 حزب پان ایرانیست / 7، 28، 177، 309، 316 حزب پرچم / 484، 487، 491، 492، 509، 510، 511، 532، 561، 612، 620، 655، 664 حزب توده آذربایجان / 161 حزب توده ایران / 48، 55، 64، 66، 71، 72، 73، 77، 80، 89، 90، 92، 94، 117، 119، 123، 129، 141، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 166، 167، 168، 169، 170، 171، 172، 173، 174، 176، 178، 181، 183، 191، 192، 210، 240، 245، 247، 280، 282، 286، 319، 333، 354، 361، 372، 373، 378، 383، 399، 449، 477، 723، 741، 750، 751، 758، 783، 784، 797، 798 حزب جماعت اسلامی افغانستان / 680 حزب جمهوری اسلامی / 176، 426، 443، 477 حزب جمهوری خلق مسلمان / 176، 178، 425، 426، 457، 458، 471، 472، 473، 474، 475، 476، 478، 479 حزب جمهوریخواه / 72 حزب خلق / 484، 485، 486، 487، 490، 492، 509، 510، 511، 524، 561، 562، 565، 571، 612، 613، 623، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 653، 659، 674، 675، 684 حزب دمکرات / 72، 155، 156، 162، 178، 712، 717، 719، 720، 721، 722، 723، 724، 725، 736، 737، 738، 739، 740، 741، 742، 743، 745، 746، 750، 757، 758، 759، 761، 762، 763، 770، 771، 772، 773، 777، 778، 781، 788، 796، 797، 802، 807، 815، 817، 818 حزب دمکرات آذربایجان / 155، 156، 159 / 162 حزب دمکراتیک خلق افغانستان / 507، 557، 583، 666 حزب دموکرات کردستان / 722، 723، 724، 725، 740، 741، 742، 768، 769، 770، 772، 792، 794، 795، 796، 813 حزب رادیکال، 198، 223، 224 حزب رستاخیز ایران / 25، 27، 93، 177، 197، 201، 209، 211، 212، 216، 218، 224، 226، 228، 233، 241، 251، 296، 309، 332 حزب زحمتکشان ایران / 29، 62، 64، 65، 67، 69، 70، 73، 74، 76، 77، 78، 79، 81، 82، 83، 85، 87، 88، 89، 90، 91، 92، 93، 94، 95 حزب سوسیال دموکرات ایران / 437، 438 حزب سوسیالیست ایران / 43، 46، 53، 80، 134 حزب سوسیالیست کردستان / 790 حزب عدالت / 747، 756

ص: 834

حزب عوام ملی (پاکستان) / 509 حزب کارگران سوسیالیست ایران / 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 72، 79، 80، 130، 131، 132، 133، 134، 148، 178، 461، 462 حزب کارگر انگلستان / 10 حزب کردستان عراق / 740 حزب کمونیست / 83، 137، 148، 154، 162، 167، 168، 319، 400، 506، 509، 510، 511، 515، 534، 618، 681، 683 حزب کمونیست آکل / 170 حزب کمونیست عراق / 752، 766 حزب کمونیست فرانسه / 713 حزب مارکسیست تروتسکیست / 131 حزب مبارز ملت ایران / 7 حزب محاذ ملی انقلابی افغانستان / 702 حزب مردم ایران / 9، 38، 79، 198، 209، 333، 358 / 399 حزب ملت ایران / 4، 7، 9، 17، 21، 177، 309، 360 حزب ملی زحمتکشان ایران / 92 حزب منحله مردم / 53 حزب میهن / 156 حزب نیروی سوم / 29 حسنعلی، منصور / 6 حسنی / 790 حسیبی، کاظم (مهندس) / 9، 10، 21، 425، حسینی، حاج کریم / 66، 268، 269، 334، 794، 799، 813، 818 حسینی، شیخ عزالدین / 178، 720، 723، 740، 741، 759، 772، 777، 788، 789، 790، 794، 799، 814، 815 حسینی (مهندس) / 324 حسینیه ارشاد / 25، 248، 294، 316، 324 حفیظ اللّه امین (پرزیدنت) / 677 حق شناس (سرگرد) / 453 حکمت، سردارفاخر / 154 حکمت، عباسقلی (دکتر) / 74، 75، 76 حکمت، فخر (سردار) / 74، 83 حکمت نشین / 747 حکمت یار، گلبدین / 620، 626، 645 حکمی (دکتر) / 278 حیدر، م. (دکتر) / 562 خ خادم، جواد / 332، 341، 387 خازانف / 154 خاش / 511 خاموشی / 459، 460، 461 خامه ای، انور / 156 خانقین / 733 خانه نشر اسلامی / 193 خانی، علی (دکتر) / 209 خاورمیانه / 1، 14، 16، 32، 71، 255، 292، 535، 546، 615، 624، 672، 697، 716، 721، 728، 734، 751، 753، 758، 762، 803 خبرگزاری آسوشیتدپرس / 49، 215، 241، 411 خبرگزاری پارس / 437 خبرگزاری پاریس / 325 خبرگزاری تاس / 608، 646، 679 خبرگزاری رادیو مسکو / 581 خبرگزاری شوروی / 582 خبرگزاری فرانسه / 165، 168، 776، 777، 794 خبرگزاری یونایتدپرس / 762 خبره زاده، علی اصغر / 84 خراسان / 164 خرم آباد / 730

ص: 835

خرمشهر / 141، 179، 185 خروشچف / 639 خسروانی (ژنرال) / 217 خسروداد / 300، 380 خلخالی، محمدصادق / 34، 448، 541، 543، 720، 790، 794، 802، 806، 807، 815 خلیج فارس / 312، 345، 486، 493، 494، 505، 525، 680، 697، 712، 714، 737، 765، 792 خمینی، احمد (حجت الاسلام) / 476 خوابگاه امیرآباد / 29 خواجوی، علی (دکتر) / 397، 398، 408 خواجه نوری، ابراهیم (سناتور) / 405، 406 خوانساری، سیداحمد (آیت اللّه) / 195، 209، 211، 220، 364 خودسردار، داوودخان / 697 خوزستان / 56، 57، 60، 70، 71، 130، 134، 178، 181، 231، 236، 295، 372، 381، 385، 387، 463، 470، 714، 716، 737، 777، 813، 815، 816 خوست (پکتیا) / 537 خوش کیش / 311، 388 خویی، سیدابوالقاسم (آیت اللّه) / 304 خیابان آیزنهاور / 396 خیابان ایرانشهر / 11 خیابان بهار / 329 خیابان پهلوی (تبریز) / 161 خیابان پهلوی تهران / 110، 383 خیابان تخت جمشید / 11، 110، 443 خیابان حشمت الدوله / 161 خیابان روزولت / 281، 443 خیابان سی متری / 161 خیابان شاهرضا / 192، 193، 290، 300 خیابان ششم بهمن / 378 خیابان طالقانی / 816 خیابان کاخ / 13، 162 خیابان کریم خان زند / 443 خیابان لاله زار / 13 خیابان ونک / 232 خیبر / 510 د دئو، ا.ر. / 660 دابز / 522، 523، 524، 527، 546، 547، 593، 605، 606، 657، 665، 669، 688، 691، 693 دادگاه عالی اداره قضایی / 387 دادگستری / 16، 22، 28، 32، 35، 45، 61، 201، 223، 224، 231، 278، 279، 291، 295، 305، 306، 316، 320، 325، 331، 356، 357، 360، 371، 380، 381، 383، 429، 440، 451، 454، 455، 462، 469 دادیان / 163 داکا / 696 داگلاس / 692 دالاس / 357 دانش / 511 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 190، 496، 690، 726 دانشکده ادبیات دانشگاه تهران / 386 دانشکده اسلامی دانشگاه کابل / 511 دانشکده الهیات تهران / 366 دانشکده پزشکی دانشگاه کابل / 538 دانشکده تربیت معلم دانشگاه کلمبیا / 538، 539 دانشکده تربیت معلم کابل / 539، 540 دانشکده جنگ فرانسه / 387 دانشکده حقوق دانشگاه تهران / 293 دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل / 538

ص: 836

دانشکده علوم / 9، 29، 511 دانشکده فنی آریامهر (صنعتی شریف) / 108، 143، 202، 203 دانشکده فنی دانشگاه تهران / 100، 382، 385 دانشکده کشاورزی / 9، 539 دانشکده مراسلات / 510 دانشکده مهندسی دانشگاه کابل / 511 دانشکده نظام / 53، 387 دانشگاه آریزونا / 540 دانشگاه آمریکایی بیروت / 384، 511، 539، 540، 548 دانشگاه آنکارا / 756 دانشگاه ایالت آیوا / 538 دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا / 562 دانشگاه ایندیانا / 562 دانشگاه پاریس / 53، 169، 291، 293، 387 دانشگاه پرنیستون / 463 دانشگاه پیترزبورگ / 539 دانشگاه تربیت معلم / 84 دانشگاه تهران / 1، 4، 5، 8، 14، 15، 16، 17، 23، 24، 29، 32، 39، 57، 62، 65، 79، 86، 89، 92، 93، 100، 102، 108، 139، 141، 147، 148، 159، 161، 192، 193، 214، 293، 295، 304، 309، 347، 349، 373، 385، 386، 387، 430، 443، 453، 792، 810 دانشگاه جندی شاپور / 372 دانشگاه جورج تاون / 281، 463 دانشگاه جورج واشنگتن / 465، 466، 539، 560 دانشگاه دیتون / 100 دانشگاه سوربن / 62، 89 دانشگاه علوم امور بین المللی و دیپلماسی جان هاپکینز / 315 دانشگاه فرح پهلوی / 277، 349 دانشگاه فنی برلین / 796 دانشگاه قندهار / 561 دانشگاه کابل / 510، 511، 538، 539، 540، 560، 561 دانشگاه کالیفرنیای جنوبی / 197 دانشگاه کلمبیا / 349، 511، 538، 643 دانشگاه کمبریج / 1، 16، 32 دانشگاه گلاسکو / 385 دانشگاه لندن / 539 دانشگاه مشهد / 330 دانشگاه ملی / 201، 206، 234، 278، 446 دانشگاه موصل / 698 دانشگاه میشیگان / 562 دانشگاه وایومینگ / 539 دانشگاه ویرجینیای غربی / 511، 539 دانشگاه ویسکونسین آمریکا / 643 دانش، محمداسماعیل / 511، 539، 558، 580، 651 دانشیان، غلام یحیی / 156 دانمارک / 693، 694، 695 داودخان / 484، 485، 487، 488، 497، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 505، 509، 510، 512، 515، 517، 560، 639، 671، 687 داودی، منوچهر / 401، 403، 408، 557 دباگین / 84 دبیرخانه فدراسیون اتحادیه های جهانی در وین / 160 دبیرستان فیروز بهرام / 1 دتوکویل، الکسیس / 47 دراگسلاوپزیک / 664 دربند / 36 درخشانی (تیمسار) / 26 درخشش، محمد / 261، 262، 285، 286، 297، 318، 319، 332، 333، 340، 341، 348، 406،

ص: 837

407، 408 دروس / 105، 110، 396 دروینسکی / 526، 548 دره پنج شیر / 620 دره هیرمند / 665 دریای خزر / 20، 183، 258، 399، 815، 816 دزفول / 64، 66، 68، 373 دزلی، قاضی خاقان / 22 دسایی، موراجی (نخست وزیر وقت هند) / 632 دستغیب / 364 دستن، ژیسکار / 239، 267 دسکی، محمد / 722، 777 دفاتر OSCO / 324 دفتر اطلاعات شوروی / 161 دفتر اطلاعات وزارت دفاع (آمریکا) / 785، 789، 814 دفتر حفظ منافع آمریکا در بغداد / 787 دفتر شهبانو / 242 دفتر مخصوص شاه / 44 دفتر منافع آمریکا در ناتو / 171 دفتر وابسته دفاعی / 472، 509، 521، 566، 638 دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده - تهران / 393 دلیلی، نور محمد / 540 دمشق / 731، 745، 749 دمکراسی در آمریکا (کتاب) / 47 دمیرل، سلیمان / 756 دوپانت، جاکو / 624 دوره آموزش داگلاس / 692 دوریل / 12 دوگر سورن، مانگالین / 505 دوگل / 403 دولتشاهی، امیر / 316 دولت موقت ایران / 774، 786، 787، 788، 794، 795، 796، 797، 798، 801، 802، 806، 807، 810، 812، 813، 817 دها (سناتور) / 212 دهش، سیاوش / 357 دهقان، احمد / 63 دهقانی تفتی، حسن / 817 دهکده افجه / 108 دهکده بارزان / 732 دهکده پچاراگان (پکتیا) / 537 دهلی نو / 384، 522، 660، 671، 693، 694، 695، 696، 700، 701، 703، 705، 706، 707 دیاربکر / 756 دیسدرن / 522، 523 دیوان عالی کشور / 61، 165، 211، 451 دیویدسون، ران / 635 ر رئیس زاده، صادق (دکتر) / 318 رائین، پرویز / 49، 241، 242 راتبزاده، آناهیتا / 509، 511 رادیو اسمر / 615، 616، 626 رادیو افغانستان / 651 رادیو باکو / 157، 712، 751 رادیو بیزیم / 783، 784 رادیو پکن / 642 رادیو صدای آمریکا / 281، 364، 436، 437، 441، 424، 464، 585، 586، 605، 606، 642، 663، 808 رادیو مسکو / 157، 581، 582، 583 رادیو و تلویزیون ملی ایران / 31، 212، 276، 323، 340، 349، 370، 371، 383، 388، 437، 477، 511، 539، 601، 712، 713، 751، 776، 783، 808 راسخ افشار، علی (دکتر) / 478، 479

ص: 838

راسیاس، چارلز ان. / 12، 39 راضی، حسین / 9 رامج پور / 24 رامهرمز / 64 رانا / 688 رانگون (پایتخت برمه) / 689 راویندا ناتان / 17 رایی، محمد (سرهنگ) / 511 ربانی، برهان الدین / 680 رجالی، محمدعلی / 36 رجوی، کاظم / 424، 445 رجوی، مسعود / 176 رحیم، فاضل رحیم / 538 رحیمیان، غلامحسین / 84، 85 رحیمی (ژنرال) / 7، 388، 446 رحیمی، غلام محمد / 540 رزان / 333 رزقی / 84 رزم آرا، علی (ژنرال) / 62، 63، 80، 90، 93، 94، 156، 157 رزم آرا، منوچهر / 332، 386 رزمی (سرلشکر) / 114 رزن، باری / 454 رساله مکافی / 463 رستوران ال چیکو / 100 رستوران تیفانی / 49، 202 رستوران چت نیک / 46، 232 رستوران ساندیز / 36 رسول اکرم (ص) / 711 رسول، مولمان / 717 رسولی، عبدالکافی (مهندس) / 540 رشیدیان / 83 رضائیه (ارومیه) / 26، 361، 363، 776 رضاخان / 10، 154، 155، 179، 285، 327، 467، 721، 735 رضایی، سیاوش / 84 رضایی، علی / 227 رضوانی / 283، 335 رضوی، تقی (دکتر) / 161، 162 رفیع زاده / 85، 87 رم / 501، 536، 644، 691، 692 روحانی، شهریار / 428، 431 روحانی، صادق (آیت اللّه) / 543 رود تیگریس / 731 رودخانه هیرمند / 504 روزنامه آتش / 269 روزنامه آزادی / 477 روزنامه آیندگان / 49، 458، 476 روزنامه اطلاعات / 268، 340، 358، 416، 476، 798 روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز / 817 روزنامه بامداد / 61، 133، 134، 476 روزنامه بوستون گلوب / 273 روزنامه پراودا / 166، 168، 377، 555، 583، 631، 634، 783 روزنامه پیک امروز / 159 روزنامه تهران تایمز / 61، 454، 477، 633، 794، 802، 812، 813، 817 روزنامه تهران ژورنال / 1 روزنامه جبهه آزادی / 476 روزنامه جمهوری اسلامی / 810، 813 روزنامه جنبش / 476 روزنامه خلق مسلمان / 476 روزنامه رستاخیز / 358 روزنامه ریاتازا / 753 روزنامه شاهد / 63، 73، 80، 81، 90، 92، 94 روزنامه شهاب / 438 روزنامه فاینشنال تایمز / 228

ص: 839

روزنامه کابل تایمز / 558 روزنامه کریستین ساینس مانیتور / 150 روزنامه کیهان / 10، 51، 83، 340، 346، 358، 476، 788، 797، 806 روزنامه کیهان بین المللی / 346، 774 روزنامه کیهان فرهنگی / 386 روزنامه مرد امروز / 63 روزنامه مردم / 155، 157، 164، 174 روزنامه نیویورک تایمز / 644 روزنامه واشنگتن پست / 124، 587 روزنامه ورادتنوند / 163 روسیه / 57، 87، 92، 154، 159، 161، 181، 200، 280، 405، 417، 437، 486، 489، 492، 506، 508، 528، 531، 532، 542، 543، 544، 545، 548، 550، 555، 566، 567، 570، 571، 589، 594، 613، 624، 625، 640، 652، 655، 660، 670، 676، 681، 682، 684، 687، 704، 707، 712، 714، 716، 729، 731، 735، 738 رومانی / 10، 722، 726 روندم، فرناندو / 35، 38، 39 رهبر اتحاد مسلمانان جنگجو / 654 ریاحی، محمدامین (دکتر) / 331، 332، 350، 386 ریاض / 697 ریتان (RAYTHEON) / 434 ریچاردسون، مایکل / 255، 765 ریچاردونه / 672 ریوتر، دیوید / 777 ز - ژ زارای، صالح محمد (دکتر) / 510، 539 زاهدان / 76، 77، 90، 93، 730 زاهدی، اردشیر / 92، 213، 238، 244، 307، 310، 311، 321، 324، 325، 347، 351، 468، 810 زاهدی، علی / 343 زاهدی، فضل اللّه (ژنرال) / 73، 76، 77، 78، 80، 90، 92، 93، 94، 313، 405، 458 زایی، محمد / 512 زرمتی، گل حسن (سرهنگ) / 705 زنجان / 789 زنجانی / 199 زنجانی، رضا / 99 زنجانی (ژاندارم) / 343 زنجانی (مهندس) / 156 زندان اوین / 27، 329 زندان پل چرخی / 552، 563، 565، 579 زندان قصر / 27، 207، 223، 451 زندان نظامی جمشیدآباد تهران / 261 زند، فریدون / 410، 411 زهتاب فرد، رحیم / 211، 226، 333 زهرایی، بابک / 131، 132، 133، 178 زهری، علی / 77، 81 زیباکلام / 813 زیری، صالح محمد / 538، 598 زینونف / 154 ژاپن / 1، 17، 460، 560، 580، 656 ژنو / 140، 192، 445، 635، 646، 647، 764، 769، 771، 800 س ساربلند، آروبی / 626 ساری / 50 سازمان آزادیبخش فلسطین (الفتح) / 145، 147، 181، 698 سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا (USICA)/ 236، 243، 330، 436، 554، 562، 662، 663، 667، 693، 669 سازمان انرژی اتمی ایران / 389

ص: 840

سازمان برنامه / 385 سازمان بین المللی ارتباطات / 281 سازمان پاسداران آزادی / 85 سازمان جوانان حزب توده / 137، 164 سازمان خبر رادیوهای بیگانه - تل آویو / 808 سازمان خبری کاورشم / 808 سازمان خبری (لندن) / 808 سازمان خبری نیکوزیا / 808 سازمان خبری واشنگتن / 808 سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل متحد / 40، 43، 44 سازمان دانش آموزان دبیرستانهای تهران / 157 سازمان دانشجویان دانشگاه تهران / 157 سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه شریف / 810 سازمان دهقانان / 157، 159 سازمان زنان / 157، 158 سازمان عفو بین المللی / 206 سازمان فرهنگی آشوریهای ایران / 159 سازمان فرهنگی ارمنیهای ایران / 159 سازمان فرهنگی کردهای ایران / 159 سازمان مجاهدین اسلامی / 443 سازمان مجاهدین خلق / 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 144، 145، 146، 150، 152، 176، 180، 181، 182، 425، 471 سازمان مخفی رومانی / 722 سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی (CIA)/ 72، 89، 103، 176، 178، 261، 263، 278، 290، 297، 309، 331، 381، 570، 711، 712، 713، 714، 716، 717، 718، 720، 721، 724، 726، 736، 740، 741، 796 سازمان مرکزی تکش / 164 سازمان ملل متحد / 1، 14، 40، 41، 44، 90، 198، 258، 353، 371، 382، 385، 445، 495، 501، 502، 503، 516، 523، 537، 540، 545، 546، 559، 560، 564، 573، 634، 635، 636، 645، 646، 647، 680، 713، 768، 769، 770، 771، 782، 800 سازمان هواپیمایی کشوری و توریسم / 525 ساسونتسی داویت (سازمان تربیت بدنی جوانان) / 163 ساعد وزیری، منوچهر / 226، 333 سافرونچک، واسیلی استفانویچ / 489، 490، 491، 493، 545، 546، 548، 549، 550، 551، 552، 557، 571، 573، 574، 575، 576، 577، 579، 588، 589، 590، 636، 658، 659، 685، 686 سامی، کاظم (دکتر) / 9، 817 ساندرز / 664، 665، 667، 670 ساندی ابزرور لندن / 10 ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) / 3، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 15، 18، 21، 22، 27، 28، 31، 32، 45، 46، 51، 83، 85، 88، 92، 93، 94، 100، 104، 107، 114، 115، 123، 138، 139، 141، 144، 145، 166، 183، 185، 202، 205، 208، 209، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 220، 224، 225، 226، 242، 251، 260، 268، 269، 279، 290، 306، 312، 317، 326، 327، 331، 332، 340، 349، 355، 371، 375، 381، 382، 383، 390، 394، 402، 414، 427 سبزوالسولی (ده) / 680 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / 813 سپهبدی، عیسی (دکتر) / 64، 65، 66، 67، 68، 69 سپهر / 340 سپیرس / 803 ستاد مرکزی نیروی هوایی در رامشتین / 808 ستین، حکمت / 747، 756، 757 سحابی، عزت اللّه / 816

ص: 841

سحابی، یداللّه / 102، 104، 105، 110، 124، 183، 235، 248، 253، 254، 361، 378 سردشت / 794، 801، 806، 810 سرسام، عبدالاحد / 538 سرشار، حسین / 9 سرمد، مرتضی / 165 سروریان / 163 سروری، پرویز (دکتر) / 278 سروری، محمد / 278، 279، 280، 318 سعیدیان / 84 سعیدی (سناتور) / 47 سفارت آمریکا (آنکارا) / 672، 682، 722، 761، 803 سفارت آمریکا (اسلام آباد) / 535، 542، 599، 659، 687 سفارت آمریکا (بخارست) / 166 سفارت آمریکا (تریپولی) / 596 سفارت آمریکا (تهران) / اکثر صفحات سفارت آمریکا (جده) / 678 سفارت آمریکا در کابل / 497، 508، 502، 512، 515، 518، 520، 522، 526، 528، 531، 537، 541، 542، 546، 548، 550، 552، 553، 556، 557، 558، 559، 561، 563، 568، 570، 576، 580، 583، 585، 587، 588، 590، 592، 595، 596، 597، 600، 605، 614، 618، 624، 627، 627، 629، 635، 636، 637، 642، 648، 651، 655، 657، 658، 661، 663، 664، 667، 668، 670، 673، 675، 677، 680، 684، 685 سفارت آمریکا (دهلی نو) / 660 سفارت آمریکا (عمان) / 698 سفارت آمریکا (لندن) / 255، 457 سفارت آمریکا (مسکو) / 166، 170، 175، 543، 545، 614، 618، 624، 639، 646، 679 سفارت آمریکا (نیکوزیا) / 170 سفارت اسرائیل / 146، 183 سفارت اسرائیل (بادگوسبرگ) / 722 سفارت افغانستان (رم) / 497 سفارت ترکیه / 17 سفارت روسیه / 699 سفارت شوروی / 163 سفارت کانادا (افغانستان) / 524 سقز / 775، 788، 789، 802، 812 سلطانی، خیرمحمد / 539 سلماس / 806 سلم، حسین / 614، 615 سلیمان، علی / 722، 768، 769، 770، 771 سلیمانیه / 722، 731، 733، 735، 743، 744، 746، 804 سماک، عبداللّه / 130 سماکیس، لاری / 200 سمیعی / 199، 311، 332 سمیعی، احمد / 278 سمیعی، عباس / 9 سنت مارتین / 719 سنجاب / 361، 381 سنجابی (خانم) / 259، 294 سنجابی، کریم / 3، 115، 165، 177، 198، 199، 207، 213، 215، 216، 217، 222، 223، 256، 259، 260، 261، 263، 264، 265، 266، 269، 275، 289، 292، 293، 294، 307، 311، 319، 321، 324، 328، 329، 339، 346، 359، 360، 361، 362، 363، 373، 380، 381، 389، 390، 391، 396، 411، 412، 413، 428، 452، 468، 475، 476 سن، داوید / 646، 647 سنندج / 184، 725، 731، 739، 774، 775، 776، 777، 788، 789، 791، 792، 798، 806، 812، 816

ص: 842

سنندجی، علیرضا (ولی خان) / 806 سوئد / 140، 398 سوئیس / 57، 230، 441، 500، 514 سوئیس ار (شرکت هواپیمایی سوئیس) / 371 سوئیفت، الیزابت آن. / 130، 132، 133، 134، 461، 462، 467، 469، 470 سوارکی / 381 سوختا (بخش) / 680 سوخی / 501 سودوم و گومور (داستان) / 212 سورانی، محمد عثمان (دکتر) / 790 سوربن / 79 سورنسن / 445 سوریه / 145، 146، 371، 645، 716، 728، 729، 730، 731، 735، 738، 745، 746، 749، 750، 752، 753، 755، 758، 760، 779، 780، 783، 790، 796 سولارز / 241، 242، 243 سولیوان، ویلیام اچ. / 33، 94، 118، 122، 124، 125، 166، 170، 181، 231، 236، 243، 247، 259، 260، 262، 273، 274، 276، 280، 284، 286، 311، 312، 326، 328، 333، 335، 341، 344، 348، 349، 350، 352، 354، 370، 376، 380، 387، 391، 401، 410، 411، 413، 415، 416، 417، 428، 431، 432، 435، 438، 526، 533، 769، 771، 774، 775، 776، 777 سوما، محمد / 511، 553، 561 سوما، محمود (پرفسور) / 511، 539، 553، 558، 561 سون، دیوید / 635 سویرل، اس. جی. / 691 سهیبی، غلام محمد (دکتر) / 539 سیاتل / 132 سیاهکل / 149، 150 سیحون / 639 سید جوادی، علی اصغر / 29، 213، 223، 242، 248، 342، 375، 398، 415، 416، 425، 452، 471، 476 سیف قاضی، محمد حسین / 719 سیگما / 759 سیماکیس، اللهیار / 19، 40، 41، 43، 44، 46، 47، 48، 49 سیماکیس، لاری / 15، 19، 39، 40، 41، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49 سیمون (سناتور) / 259 سینگ، اس. ک. / 524، 525، 671 ش شاپوریان، علی / 358 شافر (سرهنگ) / 50 شافعی / 511 شاکر / 810، 817 شاکویت (سازمان جوانان) / 163 شاملو (سرهنگ) / 718 شاناهان، ویلیام / 465، 466 شانسی، علیجان / 9 شانه چی / 25 شاهقلی، منوچهر (دکتر) / 211، 398، 399، 400 شاه محمد دوست / 538، 572، 585، 632، 662، 666، 668، 669، 670 شاه (محمدرضا پهلوی) / 5، 8، 12، 15، 17، 23، 28، 29، 32، 33، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 55، 57، 63، 69، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 85، 86، 87، 89، 90، 92، 93، 94، 95، 99، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125،

ص: 843

126، 127، 128، 129، 136، 137، 138، 142، 143، 144، 151، 152، 154، 155، 157، 166، 167، 168، 169، 171، 173، 178، 179، 180، 182، 183، 184، 185، 186، 189، 190، 191، 192، 196، 197، 199، 200، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 212، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 222، 224، 225، 226، 227، 228، 229، 230، 231، 232، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242، 243، 244، 245، 246، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 256، 257، 258، 259، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 268، 269، 270، 273، 274، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 288، 289، 290، 291، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 298، 300، 301، 302، 303، 304، 305، 306، 307، 308، 309، 310، 311، 312، 313، 314، 315، 316، 317، 318، 319، 321، 322، 323، 324، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 331، 333، 334، 335، 339، 340، 341، 342، 344، 345، 346، 347، 348، 349، 351، 352 شاه محمدظاهر / 497 شاه ولی (آله کوزای ALEKOZAI) / 497، 506، 507، 510، 524، 540، 598، 605، 606، 607، 665، 666، 667، 669، 683، 686، 688 شایان، رضا / 9، 360 شبستری / 155، 156 شبستری زاده / 214 شبکه عدالت خلق / 363 شجاع / 9 شجونی، جعفر / 107 شرکت آمرادا - هس - Hess) (Amerada / 56 شرکت ایران - کالیفرنیا / 50 شرکت ترخیص کالای پان امریکن (انتفاعی) / 347 شرکت حمل و نقل دولت ایران (بهرینگ) / 434 شرکت خدماتی کشاورزی و تکنیکی بوکرز (انگلستان) / 51 شرکت شیلات ایران / 816 شرکت مرکز تجاری آمریکای لاتین / 347 شرکت ملی نفت ایران / 24، 34، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 72، 73، 79، 213، 239، 258، 305، 306، 311، 324، 331، 346، 380، 381، 385 شرکت مهندسی خدمات ایران زمین / 196 شرکت نفت ایران و انگلیس / 72 شرکت هلیکوپترسازی ایران (بل) / 429، 434 شرکت هواپیماسازی داگلاس / 690 شرکت هواپیمایی سابنا / 371 شرکت هواپیمایی فنلاند / 371 شرکت هوایی چک / 371 شرمن، ریک / 541، 542، 654 شری، 456 شریعتمداری، حسن (مهندس) / 235 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 26، 27، 61، 107، 112، 113، 120، 128، 176، 190، 192، 193، 194، 195، 196، 207، 208، 209، 210، 212، 213، 214، 216، 218، 219، 220، 221، 223، 224، 225، 226، 230، 233، 234، 235، 237، 240، 242، 245، 247، 248، 249، 250، 252، 253، 256، 257، 260، 264، 275، 277، 279، 280، 281، 283، 284، 294، 297، 298، 300، 323، 324، 325، 351، 353، 354، 364، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 378، 379، 382، 383، 387، 390، 391، 392، 393، 395، 399، 422، 423، 424، 425، 426، 428، 438، 439، 442، 447، 449، 451، 452، 457، 458، 470، 471، 472، 476، 479، 715، 794، 797، 799، 816

ص: 844

شریعتی، علی (دکتر) / 21، 22، 25، 27، 128، 129، 475 / 476 شریف امامی، جعفر / 38، 52، 85، 99، 121، 122، 217، 231، 233، 234، 235، 236، 237، 240، 242، 244، 246، 247، 248، 250، 253، 261، 262، 274، 275، 283، 286، 294، 296، 319، 340، 349، 380، 399، 400، 409، 467 شط العرب / 737 شفقت، جعفر / 354، 355، 356، 387 شکرایی (دکتر) / 226 شکری / 84، 85 شکیبا / 770، 807، 812 شل، ال. دبلیو / 690، 695، 696 شل، باربارا / 200، 232 شلنبرگر، جک اچ / 264، 265، 281، 440، 454 شمس، علی / 161 شمیران / 4، 162، 223، 248، 300 شنئوتدی (نیویورک) / 692 شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل / 169 شورای امنیت ملی / 382 شورای انقلاب اسلامی / 183، 353، 363، 364، 373، 377، 379، 383، 389، 392، 411، 412 شورای انقلابی و اسلامی افغانستان / 508، 541 شورای سلطنت / 74، 126، 127، 226، 252، 256، 259، 275، 280، 282، 283، 284، 285، 286، 289، 307، 308، 310، 311، 312، 313، 317، 318، 319، 322، 335، 339، 340، 345، 346، 353، 362، 363، 373، 376، 378، 379، 382، 388، 390، 391، 392، 414 شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی / 172 شورای مرکزی اتحادیه بازرگانان / 169 شوروی / 12، 26، 41، 42، 43، 49، 67، 80، 92، 116، 117، 118، 119، 137، 154، 155، 156، 159، 161، 162، 163، 166، 167، 168، 170، 171، 172، 173، 174، 175، 183، 215، 277، 302، 340، 354، 359، 360، 361، 367، 377، 384، 402، 406، 411، 440، 445، 449، 477، 483، 484، 485، 486، 487، 488، 489، 490، 491، 492، 493، 494، 496، 498، 499، 501، 502، 503، 504، 505، 507، 508، 513، 514، 515، 516، 520، 521، 522، 523، 524، 527، 529، 530، 531، 532، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 539، 540، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 550، 551، 552، 554، 555، 556، 559، 561، 562، 564، 565، 566، 567، 569، 570، 571، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584، 588، 589، 590، 591، 592، 594، 596، 598، 601، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 621، 622، 623، 624، 625، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 644، 645، 646، 648، 650، 652، 653، 657، 658، 659، 660، 661، 664، 666، 672، 673، 674، 675، 677، 678، 679، 681، 682، 683، 685، 686، 687، 688، 692، 693، 694، 696، 697، 700، 701، 702، 703، 705، 708، 712، 714، 716، 719، 720، 721، 723، 724، 725، 728، 729، 730، 731، 732، 734، 735، 736، 738، 749، 750، 751، 752، 753، 754، 756، 758، 779، 780، 782، 783، 784، 793، 795 شوسیائو، هرمان (دکتر) / 489، 490، 491، 492، 557، 568، 569، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 588، 589، 590، 614، 627، 684، 685 شوشتر / 64 شوفان، چای / 504

ص: 845

شهابپور، فیروز / 156 شهباز، کورش / 74 شهبازی، هوشنگ / 313 شهرابی، عبدالحکیم / 510 شهرادی، حمید / 130 شهرام، محمدتقی / 143 شهرایی جوزجانی، عبدالحکیم / 539، 597، 580 شهرایی، صاحب جان / 539 شهرری / 210 شهرستانی، جواد / 278 شهریار، حمید / 130 شهریاری / 84 شهشهانی (ژنرال) / 470، 816 شهنواز / 536، 688، 689 شیبانی / 456 شیخ الاسلام زاده / 400 شیخ الاسلام، مهدی / 792 شیخ محمود / 735 شیراز / 114، 192، 238، 265، 274، 276، 286، 287، 314، 322، 323، 333، 364، 464، 730 شیروان / 315، 358، 383 شیفر (سرهنگ) / 785، 789 شیکاگو، 511 ص صالح، اللهیار / 3، 38، 66، 278 صالح، جون اچ. / 100 صباغیان، هاشم (مهندس) / 114، 324، 470، 471، 794، 796، 797، 802، 810، 815 صحرایی، صاحب جان / 598 صدام حسین / 715، 716، 718، 737، 743، 744، 752، 761، 805، 807، 808 صدر، رضا / 467، 817 صدر سید جوادی، احمد / 342 صدر، قاضی / 719 صدر، کشاورز / 2، 3 صدری، شمس / 65 صدیقی، غلامحسین / 275، 316، 317، 320، 321، 322، 325، 346، 360، 402 صفاری، رحیم سیف / 349، 407 صفا، منوچهر / 4، 7 صفری (ژنرال) / 212 صلیب سرخ بین المللی / 27، 206، 450، 451، 761، 762 صمیمی، علی / 332 صمیمی، لطفعلی / 385 صنعت نفت ایران / 479 ض ضیا (ژنرال) / 613، 617، 666، 700 ضیایی (برادران) / 274، 275 ضیایی، علی / 330 ضیایی، مخدره / 330 ط - ظ طالبانی، جلال (حسام الدین) / 186، 717، 721، 722، 723، 732، 733، 736، 741، 742، 744، 745، 746، 749، 750، 751، 752، 757، 758، 770، 771، 778، 779، 780، 781، 783، 796 طالقانی، سیدمحمود / 129، 150، 283، 290، 300، 304، 335، 373، 388، 390، 396، 404، 439، 449، 452، 472، 725، 741، 775، 776، 777، 795، 797، 798، 816 طاهرزاده (دکتر) / 433، 434 طباطبائی، سید جواد / 84 طباطبائی، سید ضیاء / 92، 154

ص: 846

طباطبایی، صادق / 151، 437، 476، 810 طباطبایی، عبدالحسین / 226 طبری، احسان / 156 طبیبی، دنیا / 560 طبیبی، عبدالحکیم (دکتر) / 559، 560 طبیبی، عبداللّه / 560 طبیبی، نجیب اللّه / 560 طبیبی، نجیبه / 530 طوفانیان / 327، 339، 433 ظاهرشاه / 484، 487، 488، 489، 491، 500، 501، 502، 536، 560، 576، 644، 645، 654، 655، 697 ظلی / 380، 381، 403 ع عبدالسلام عارف / 780 عارفی، غفور (دکتر) / 562 عالمیار، محمد صدیق (مهندس) / 540، 597 عالی نصبی (نسبی) / 408، 409 عباسی / 218، 249، 250 عبدالرحمن سامی / 746 عبدالرحمن، محمد محمود / 746 عبدالقادر (سرهنگ) / 509، 650، 687 عبدالقدوس گورباندی / 511، 538 عبدالکریم قاسم / 736، 780، 782 عبداللّه، وحید / 503، 505 عبدالولی (ژنرال) / 497، 536، 644، 691، 697 عبدونفعی (روحانی) / 691 عبقری، محمد اکرم / 539 عبیدالشیشکلی / 749 عبیداللّه / 757 عدن / 535 عراق / 116، 117، 118، 119، 139، 140، 141، 145، 146، 154، 171، 185، 186، 193، 204، 220، 231، 236، 295، 304، 359، 360، 361، 475، 505، 535، 645، 698، 712، 713، 714، 715، 716، 717، 718، 719، 721، 722، 723، 724، 726، 728، 729، 730، 731، 732، 733، 734، 735، 736، 737، 738، 739، 740، 741، 742، 743، 744، 745، 746، 747، 749، 750، 751، 752، 754، 755، 756، 757، 758، 760، 761، 762، 763، 764، 765، 766، 767، 768، 769، 770، 771، 772، 777، 778، 779، 780، 781، 782، 783، 784، 788، 790، 794، 795، 801، 803، 804، 805، 806، 807، 808، 810، 813، 816، 817 عربستان سعودی / 48، 154، 179، 493، 494، 495، 516، 535، 541، 555، 617، 636، 645، 678، 697، 698، 702، 716، 752 عزری، مئیر / 721، 759، 760 عزیز، محمد / 649 عصمت (سرگرد) / 691 عظیمی حسینی، رضا / 56، 57، 60 عقالی زاده، عباس / 4، 7 عقیلی، (مهندس) / 84 علامیر، جواد / 459 علم، امیراسداللّه / 16، 45، 49، 77، 93، 209، 261، 297، 307، 312، 358 علم، امیر شوکت الملک / 312 علمیه (سرهنگ) / 7 علوی / 218 علی آبادی (استاد) / 84 علیزاده (دکتر) / 474، 479 علیمرد، امین / 447 عمان / 139، 377، 535 عمواوغلی، حیدرخان / 154

ص: 847

غ غائله کردستان / 714 غازی، سلطان محمود / 525، 526 غزنی (شهر)، 620، 655 غفاری / 161 غفاری (سرهنگ) / 7 غفوری، حسن (دکتر) / 278 غنا / 573 ف فاتح، مصطفی / 155 فاجعه سینمای آبادان / 114 فارس / 164 فاطمی، سعید / 478، 479 فداییان اسلام / 99، 181، 448 فدراسیون اتحادیه های صنفی کارگران ایران / 65 فدراسیون جهانی اتحادیه های بازرگانی (WFTU) / 169 فدراسیون مرکزی اتحادیه های صنفی کارگران و دهقانان ایران / 65 فرانسه / 47، 53، 54، 57، 59، 62، 66، 74، 75، 81، 87، 91، 120، 150، 168، 169، 196، 198، 228، 232، 239، 245، 248، 267، 274، 292، 293، 294، 295، 296، 322، 339، 340، 359، 368، 371، 385، 386، 387، 399، 412، 430، 443، 500، 501، 540، 557، 560، 562، 598، 612، 624، 628، 713، 723، 749، 758، 768 فرانکفورت / 541، 691، 692 فراهانی، علی / 81، 84، 85 فرای، هیلیر / 686 فردوز (فردوس)، شهاب / 325 فردوست، حسین (تیمسار) / 6، 208، 212، 214، 220، 225، 226، 347، 416، 417 فرشچی، علی / 209، 219 فرمانفرماییان، خداداد / 5، 16 فرمز / 1 فرودگاه بین المللی مهرآباد / 395، 396 فرودگاه نظامی بین المللی کابل، 701 فروغی، محمود / 155، 431، 467، 468 فروهر، داریوش / 3، 4، 7، 17، 21، 112، 115، 177، 198، 199، 207، 213، 223، 259، 289، 309، 360، 389، 396، 412، 475، 476، 478، 772، 813، 814، 816 فرهادپور، ناصرقلی / 209، 211 فرهنگ، منصور / 431 فریموند، ژاک / 445 فزونی، (دکتر) / 451، 452 فضایلی / 333 فضل حق / 539 فقیر، فقیر محمد / 539 فلاتین / 566، 563، 576، 585 فلاحی، غلام / 462 فلاحی، غلام عباس / 131، 132 فلاحی، فاطمه / 130، 131، 132، 133 فلاحی، ولی اللّه (سرتیپ) / 132، 133، 461، 802، 811، 812، 813 فلستیسن / 557 فلسفی، خلیل (دکتر) / 35، 36 فلسفی، محمدتقی / 182، 211، 220، 226 فلول، عبدالرزاق (دکتر) / 562 فنلاند / 371، 398، 505 فورست، فرانز / 759 فولبرایت / 464 فیروزآباد / 191، 192 فیروز، شاهرخ / 13 فیروز، مریم / 161، 162 فینچ، سی. سی. / 64، 65، 67، 68، 69

ص: 848

ق قاسم، عبدالکریم / 742، 780 قاسملو، النا / 723 قاسملو، عبدالرحمن / 178، 722، 723، 724، 741، 742، 750، 758، 772، 788، 813، 814، 815 قاسمی، ابوالفضل / 360 قاسمی (دکتر) / 81 قاضی، ابوالفضل (دکتر) / 278 قاضی، رحیم سیف / 719، 720 قاضی، علی / 720 قاضی محمد / 719، 720، 735، 736 قاضی، محمود / 719 قانون کاپیتولاسیون / 37 قانی، سیروس / 5 قبایل نینوا / 730 قبرس / 757 قبرستان مسگرآباد / 120 قبیله باردینگی / 722 قبیله حمدان / 735 قبیله شیکاک / 735 قدری (سرگرد) / 691 قدسی / 65 قدوس خان / 691 قدوسی / 133، 134 قدوسی، علی (آیت اللّه) / 61 قدیمی، ولی اللّه / 84 قرارداد الجزیره / 716، 737، 743، 752، 758، 778 قرارداد دوراند / 484 قرارداد گندمک / 484 قرارداد نفت گلشائیان / 62 قرارگاه سیا / 690 قرارگاه نظامی جلدیان / 794 قرباندی، عبدالقدوس / 580 قرنی، محمدولی (سپهبد) / 183، 184 قره باغی، 340، 346، 392، 396، 409، 425، 447 قریشی، احمد / 241 قزلباش، عزیز / 65 قزوین / 33، 329، 334، 342، 343، 344، 356، 378، 789 قشقایی، اسماعیل خان (صولت الدوله) / 191 قشقایی، خسرو / 191، 192، 328، 724 قشقایی، محمد حسین خان / 192، 327، 328 قشقایی، ملک منصور خان / 192، 312 قشقایی، ناصرخان / 192، 314 قشقایی، هومن خان / 328 قصر ارگ / 682، 683 قصر دارالامان / 699 قطب زاده، صادق / 128، 183، 361، 364، 367، 391، 427، 475، 477 قطب، عبدالعزیز / 211 قطبی، رضا / 212 قطعنامه جاویتس / 444 قلهک / 129، 444 قلی اوف / 155 قم / 34، 64، 114، 208، 237، 244، 283، 298، 450، 471، 541، 692، 799 قمی (آیت اللّه) / 300، 363 قنات آبادی، شمس الدین / 77 قناد، علی اصغر / 84، 85 قندهار / 500، 509، 510، 561، 633، 649، 653، 671، 691 قندهاری، شیخ محسن / 692 قندی، ناصر / 84 قوام السلطنه / 8، 156 قوانینی، محمدرضا / 84

ص: 849

قوچان / 383، 792 قیام هرات / 601 ک کابل / 467، 487، 490، 497، 498، 499، 500، 502، 503، 504، 506، 508، 509، 510، 511، 512، 515، 516، 517، 518، 520، 521، 522، 524، 526، 527، 528، 529، 531، 532، 533، 534، 536، 537، 538، 539، 540، 541، 542، 543، 545، 546، 548، 550، 552، 553، 555، 556، 557، 558، 559، 560، 561، 563، 564، 565، 566، 568، 569، 570، 573، 574، 576، 578، 580، 581، 582، 583، 585، 587، 588، 589، 590، 591، 592، 595، 596، 597، 600، 601، 605، 608، 610، 611، 614، 615، 616، 617، 618، 620، 622، 624، 625، 626، 627، 628، 629، 630، 632، 633، 634، 635، 636، 637، 638، 639، 640، 642، 643، 644، 645، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 654، 655، 656، 657، 658، 661، 662، 663، 664، 666، 667، 668، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 680، 684، 685، 686، 687، 688، 689، 690، 691، 692، 693، 694، 697، 699، 700، 701، 703، 704، 705، 706، 707، 708 کابل، کیو - آر. / 695، 696 کاپس، مایکل / 498 کاپیتولاسیون / 33، 94 کاتاوازی، خیال محمد / 539، 597، 663، 668، 669 کاتماندو / 693، 696 کاتم، ریچارد (پرفسور) / 101، 106، 109، 128، 129، 289، 290، 463 کاخ ارگ (خانه خلق) / 649، 651 کاخ چهلستون / 701 کاخ ریاست جمهوری / 669 کاخ سعدآباد / 233 کاخ سفید / 260، 393، 523 کاراکاش، ه. / 163 کارامانلیس / 453 کاران، امیر / 65 کارتر، جیمی / 52، 53، 57، 95، 102، 103، 104، 106، 126، 198، 203، 205، 215، 216، 250، 263، 267، 269، 455، 485، 502، 503، 558 کارتر، هادینگ / 380 کارتی، مک (سناتور) / 513 کارلانیر / 46، 47 کارمل، ببرک / 487، 493، 508، 509، 510، 511، 512، 516، 530، 557، 579، 677 کارم، ویلیام / 74 کاریون، جی. ای. / 693، 695 کاسترو، فیدل / 168 کاسل، وی.ال. / 152 کاسیگین، آلکسی / 534 کاشانی / 66، 73، 77، 361 کاشانی، حاج علی اصغر / 329، 330 کاشانی، ماشاءاللّه / 185، 444 کاشفی، هلاکو / 229 کاظمی / 332، 402، 403 کاظمی، عزالدین / 401 کاظمی، محمدصادق / 213 کاظمی، منوچهر / 331، 385 کاظمی، ناصر / 84 کاکسال / 803 ک.ال. ام. (شرکت هواپیمایی هلند) / 371 کالج السمر / 1 کالج تربیت معلم / 511

ص: 850

کالج جنگ دریایی ایالات متحده / 395 کالج معلمان رضاییه / 296 کانادا / 140، 516، 522، 524، 578، 607، 608، 628، 631، 678، 679 کانون توحید / 114 کانون مهندسان / 99 کانون نویسندگان ایران / 28 کانون وکلا / 18، 28، 31، 32، 55، 56، 57، 58، 59، 129، 177، 221، 223، 224، 407 / 469 کانی / 250 کاووسیان، هما / 169 کایرو، آخیر ساها / 759 کایقان، ژانگ / 700 کپنهاک / 693، 695، 696 کتیرایی (مهندس) / 324 کراچی / 696، 700، 701، 706 کرافورد، فرانک / 85 کربلا / 193، 269، 298 کرج / 20، 64، 200، 327 کردستان / 134، 173، 174، 178، 179، 181، 184، 186، 340، 361، 462، 463، 470، 473، 474، 477، 479، 480، 711، 712، 713، 714، 715، 716، 717، 718، 719، 720، 721، 722، 723، 724، 725، 726، 728، 730، 731، 733، 734، 735، 738، 740، 741، 744، 747، 754، 758، 760، 763، 766، 772، 773، 774، 775، 776، 777، 778، 780، 782، 783، 784، 786، 787، 788، 789، 790، 791، 792، 794، 795، 796، 797، 798، 799، 801، 802، 804، 805، 806، 807، 808، 809، 810، 811، 812، 813، 817، 818 کردستان جنوبی / 735 کردستان عراق / 804 کردستانی شیخ الاسلام / 791، 792 کرکوک / 712، 733، 735، 743، 744 کرمان / 62، 70، 74، 75، 79، 80، 81، 83، 89، 90، 91، 92، 93، 95، 122، 141، 246، 303، 363، 364 کرمانشاه / 731، 732، 773، 798 کرمانی، شیخ حسین (حجت الاسلام) / 794 کرمانی، میرزا شهاب / 62، 89 کرملین / 533، 573 کروک، ک. ر. / 523، 607 کرون، ویلیام / 78 کریس / 164 کریستنسن / 165 کریستوفر / 453، 466، 627 کریما / 678 کریم، عبدالوحید / 503 کشتمن، سلطان علی / 509، 511 کلارک، رمزی / 465 کلاندستاین (رسانه گروهی شوروی) / 174 کلمبو / 568، 569، 693، 696 کلمبیا / 349، 509، 511، 538، 539، 643 کلمنت، کارل / 131، 250، 251، 252، 253، 254 کلوپ آمریکایی پارس / 114 کلوپ مهرگان / 297 کلیسای انجیلی (اصفهان) / 815، 817 کلی، محمدعلی / 541 کلینتون، جری / 463 کمانگر، بهرام / 806 کمپانی گرومن / 322 کمپانی لاکهید / 281 کمیته ارومیه / 790 کمیته انتشارات جبهه ملی / 16 کمیته بین المللی صلیب سرخ / 761، 762، 764، 769، 771

ص: 851

کمیته جوانان کمونیست ایران / 154 کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد / 802 کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر / 114، 234، 242، 245، 261، 283، 290، 294، 297، 299، 307، 316، 317، 334، 335 کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی در ایران / 29 کمیته زحمتکشان کردستان / 725 کمیته زیرزمینی برای انتقام / 104، 217 کمیته صلیب سرخ بین المللی در تهران / 761 کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق / 509 کمیته مرکزی و پولیت بورو / 736 کمیته مطالعات آبی / 36 کمیسیون اعلامیه حقوق بشر (پاریس) / 160 کمیسیون بین المللی حقوق (افغانستان) / 560 کمیسیون حمایت از پناهندگان سازمان ملل / 635، 636، 647 کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل / 768 کمیسیون فرعی سازمان ملل / 800 کنبرا / 629 کندی، جان اف. / 35، 52، 274، 606، 665 کندی، رابرت / 15 کنستایل / 537 کنسولگری آمریکا (تبریز) / 322 کنفدراسیون دانشجویان ایرانی / 140، 314 کنفرانس توکیو / 662 کنفرانس تهران / 782 کنفرانس دانشجویان ایرانی / 464 کنفرانس دریاها / 505 کنفرانس کشورهای غیر متعهد در بلگراد / 501 کنگره آمریکا / 1، 2، 16، 32، 103، 241، 242، 243، 259، 261، 425، 447، 502، 526، 527، 531، 546، 548، 563، 597، 599، 606، 665، 680 کنگره اتحادیه صنفی ایران / 65 کنگره دانشجویان ایرانی غیرکمونیست / 296 کنگره دانشجویان دانشگاههای ایران / 159 کنگره کمونیستهای ایران / 154 کنگره کمونیستی ملل شرق (باکو) / 154 کنوانسیون وین / 38 کوئتا / 654 کوبا / 139، 145، 168، 394، 505، 516، 534، 657، 667، 726 کوپر / 457 کوپر (سناتور) / 14 کوچه دان / 161 کودتای آوریل / 485، 540، 611 کودتای 7 اردیبهشت 57 تره کی / 493 کودتای اکتبر 1972 / 560 کودتای امین / 488، 492، 687 کوزای، آله / 510 کوفنگ، هوا / 167 کوندوز / 511، 653 کوهستانی، خلیل اللّه / 538 کوهن، استیفن / 250، 252، 253، 254 کوههای البرز / 137 کویت / 56، 145، 516 کویسنجاک عراق / 758 کوینلان / 596 کیا، پارسا / 810 کیانوری، نورالدین / 178 کیتس، مایکل / 762 کیسی، مری آن / 777، 779 کیسینجر، هنری / 760 کیش، 212، 238 کینگ / 680 کیوانی / 340

ص: 852

گ گارزان / 256، 283 گاریسون / 166، 618 گچساران / 327 گراهام، تری / 454 گرجستان / 731 گردیز / 620 گرگان / 35، 50 گرگ زاده، مصطفی / 130 گرنوبل (فرانسه) / 169 گرومن / 800 گرومیکو، آندره / 646 گروه آذربایجان / 164 گروه انتقام / 25 گروه بنجامین هوکس / 698 گروه تروتسکی / 130 گروه جمعیت اسلامی / 633 گروه چپگرای کاوه / 155 گروه چهارم عملیات روانی درفورت براگ (NPIC) - واشنگتن / 808 گروه دموکراتیک خلق کارگری افغانستان / 510 گروه ساختمانی آکام / 387 گروه سوسیالیست ایران / 360 گروه سیاسی ایران امروز / 478 گروه سیاسی راما / 348 گروه طبرستان / 156 گروه فرقان / 176، 181، 183، 184 گروه گیلانی / 535، 626 گروه مجاهدین اسلام / 633 گروه محمود عثمان / 717 گروه مخفی کاوه / 748 گروه مخفی کوک / 748 گروه موحدین / 364 گروه میان گل جان / 535 گروه نهضت برای انقلاب / 633 گروی / 488، 489 گریدی / 197 گریفت، ویلیام / 453، 464 گریفین، جرج بی / 262، 643 گریم، پل / 364 گرینویچ / 808 گست (ژنرال) / 276، 433، 434، 435، 436 گلابزوی، سیدمحمد / 538، 492، 649، 653، 674، 677، 686 گل بهار (سرگرد) / 705 گلپایگانی، سیدمحمدرضا (آیت اللّه) / 120، 235، 237، 256، 300، 354، 383، 439 گلپایگانی، مهدی / 120 گمرک / 227، 276، 300 گنبدکاوس / 437 گنجی، منوچهر / 200، 201، 233، 446، 447 گنکوسکی، یوری (پرفسور) / 618 گودرزنیا، سعید (دکتر) / 453 گورباندی / 511 گوروی، واسیلی / 527، 528 گوشه گیر (دکتر) / 66 گیلان / 154، 156، 373 گیلانی، حسن / 626 گیلانی، سیداحمد / 537، 496، 535، 536، 541، 542، 620، 626، 641، 643، 645، 678، 702 گیلانی، سید حامد (احمد - م) / 702 گیلتمن / 679 ل لاجوردی / 227 لاجوردی، عباس / 84 لال محمد / 691

ص: 853

لامبراکیس، جی بی. / 107، 196، 204، 207، 210، 213، 218، 222، 236، 238، 239، 240، 244، 247، 248، 253، 254، 256، 260، 261، 307، 315، 332، 339، 341، 349، 351، 368، 369، 406، 455، 525 لامبراکیس، کارل / 19، 23، 27، 51، 53، 150، 250، 433، 434 لاهه / 384، 385 لاهیجان / 20 لاهیجی، ع. ک. / 28، 207، 223، 297، 407، 423، 425، 469، 470، 471 لایق، سلیمان / 511، 512 لبنان / 1، 48، 128، 145، 305 لژ فراماسونری / 93 لشکر 28 پیاده ارتش ایران / 789 لشکر 64 زرهی ارتش ایران / 789 لگر، لورنس / 171 لندن / 133، 170، 197، 243، 253، 258، 280، 290، 306، 331، 341، 358، 382، 385، 438، 453، 454، 457، 469، 501، 539، 630، 693، 696، 700، 701، 703، 705، 706، 707، 717، 718، 724، 765 لنین / 487، 488، 528، 539، 550، 551 لورایی / 538 لورتون، رونالد دی / 527، 528 لوس آنجلس / 692، 693 لوشونچی، پال / 505 لوفت هانزا / 371 لهستان / 569، 655 لیبل، جی. ای. (منبع افغانی سیا) / 690، 691 لیبی / 139، 140، 142، 145، 146، 596، 599، 600، 698، 745 لیما، گریگوری / 315، 346، 347 لیمبرگ، دبلیو. / 784 لینگن، بروس / 57، 58، 59، 60، 61، 134، 174، 176، 431، 454، 458، 461، 462، 465، 466، 467، 470، 472، 708، 788، 793، 803، 807، 811، 812، 814، 817، 818 م ماتون / 626 ماجرای لمونیر / 656 مارشال، داگلاس / 85 مارکس، کارل / 155 ماریان / 467 مازندران / 137، 156، 164، 169، 244 ماسر، کلاوس / 655 ماگاشیان، س. دکتر / 163 مالایا / 1 مالباسیک، بوگدان / 670، 673، 674، 675 مالیار، محمد حکیم / 538 مامدی، رفعت / 724 مانوگلو، کارائوس / 683، 684 مانیان، محمود / 25 مایلز / 108 ماینور، هارولد / 1 مبشری (دکتر) / 360، 451 مبصر، محسن (تیمسار) / 7، 718 مترینکو، مایکل / 149، 800 متقی، تقی / 163 متقی، علی / 164 متین، اسداللّه / 667، 669 متین دفتری، احمد (دکتر) / 1، 16 متین دفتری، هدایت اللّه / 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32، 33، 34، 177، 199، 205، 207، 222،

ص: 854

407، 412، 452، 453، 458، 459، 469، 470، 475، 476، 478 مجارستان / 10، 505 مجتمع مسکونی میکرایون / 704 مجد / 65 مجددی، سبقت اللّه / 678، 702 مجددی، هارون / 645 مجد، سیروس / 65 مجلس خبرگان / 177، 178، 471، 473، 474، 475، 476، 477، 478، 479 مجلس شورای ملی / 54، 70، 77، 165، 345، 438 مجلس عوام / 509 مجلس مؤسسان / 57، 147، 148، 156، 252، 256، 412، 450 مجله USICA/ 448 مجله امید ایران / 454 مجله پشتون جاق / 510 مجله تایم / 232، 424، 432 مجله دنیا / 155 مجله فکاهی آهنگر / 476 مجله لوموند / 43، 208، 459 مجله نیوزویک / 132 مجیدی / 209 محقق زاده / 9 محمد داوود (حاکم افغان) / 497، 499، 638 محمدی، رضا / 83 محمد یعقوب (سرهنگ دوم) / 539 محمدی، علی / 349، 448، 350 محوی، ابوالفتح / 429 محی الدین، طه / 505 مدحت، جمشید / 50 مدرسه افسران پیاده نظام در کابل / 500 مدرسه انگلیسی زبان حبیبیه (کابل) / 500، 511 مدرسه پزشکی جلال آباد / 510 مدرسه سنت جوزف (بیروت) / 384 مدرسه علوم دینی فیضیه / 196 مدرسه علوم قرآنی مهاباد / 759 مدنی، احمد (دریادار) / 256، 283، 364، 393، 394، 395، 433، 434، 435، 436، 776، 777، 816 مذاکرات سالت / 544، 551، 589 مذاکرات صلح در خاورمیانه / 505 مرعشی نجفی (آیت اللّه) / 237، 300، 383 مرکز فرهنگی آمریکا / 669 مرکز مطالعات کردی (ایروان) / 753 مروی، محمد / 84 مریوان / 812، 815 مزار شریف / 510، 561 مزارعی، عدنان / 347 مزدوریار، شرجان (سرتیپ) / 492، 506، 507، 539، 598، 649، 653، 674، 677، 686 مزرعه کاشفی / 229 مسئله آذربایجان / 8، 156 مسئله گوام و پورتوریکو / 502 مستحدی، نورالدین / 184 مستغنی (ژنرال) / 644 مسجد امام حسین / 114 مسجد بازار / 114 مسجد جاده قدیم شمیران / 51 مسجد کرمان / 244 مسجد لرزاده / 114 مسجد هدایت / 300 مسعودی، محمدعلی / 261 مسکو / 137، 148، 154، 156، 167، 168، 169، 170، 171، 172، 173، 174، 175، 183، 384، 385، 449، 487، 491، 501، 502، 504، 511، 516، 521، 527، 532، 533، 534، 535، 543، 544، 545، 547، 550، 554، 566، 571،

ص: 855

573، 575، 576، 577، 578، 581، 588، 589، 590، 592، 594، 609، 610، 611، 614، 618، 619، 621، 622، 623، 624، 627، 631، 632، 633، 637، 639، 640، 641، 646، 650، 651، 652، 655، 656، 659، 664، 672، 673، 674، 677، 681، 682، 684، 686، 687، 692، 700، 751، 752، 753، 756، 779، 782، 783، 784، 798، 808 مشاور، محمد / 65، 66 مشهد / 26، 29، 30، 31، 33، 53، 139، 141، 144، 146، 159، 193، 209، 219، 240، 283، 298، 300، 304، 329، 330، 334، 342، 344، 351، 356، 363، 480، 543 مشیری یزدی، محمد / 385 مصدق، احمد / 332 مصدق، محمد (دکتر) / 2، 3، 6، 8، 12، 13، 15، 16، 17، 19، 32، 33، 36، 37، 41، 42، 43، 53، 55، 57، 63، 66، 68، 69، 70، 71، 73، 74، 76، 79، 80، 82، 87، 89، 90، 91، 92، 94، 95، 116، 128، 192، 197، 215، 222، 231، 236، 275، 292، 293، 295، 309، 312، 313، 316، 317، 332، 349، 360، 361، 362، 412، 445، 458، 479، 738، 751، 759 مصر / 309، 494، 495، 535، 555، 645، 698، 751، 780 مطوف / 84 مطهری، مرتضی (آیت اللّه) / 183، 184، 379 معادن ذغال سنگ ایشپوشتا / 511 معراجی (دکتر) / 9 معزی، بهزاد / 152 معصومی، غلام علی / 84 معمر قذافی / 128 معین فر، علی اکبر / 378 مفتح، محمد / 51، 335 مفتی زاده، احمد / 739، 741، 776، 777 مفتی محمود / 679، 680 مقاله هوگلند / 760 مقدم (سرهنگ) / 51، 92، 214، 220، 225، 260، 340، 366، 391، 394، 396 مقدم مراغه ای، رحمت اللّه / 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 53، 177، 178، 196، 197، 198، 199، 204، 205، 206، 207، 213، 214، 216، 217، 222، 224، 242، 452، 473، 474، 475، 476 مکافی، 663، 667، 669 مکری، محمد / 172، 361، 449 مک کافی، مارلین / 277، 663 مک کسکیل، چارلز دبلیو / 17 مک کی، مارگارت / 10 مک گافی، دیوید سی. / 229، 231 مکمل، عبدالهادی / 538 مک نیل، بروس / 315 مک نیل، لرر / 281 مکی، حسین / 66، 70، 83، 84، 85 مگنوسان، وارن. جی. (سناتور) / 131، 132 ملا کاشانی / 66، 68 ملبورن، ار.ان. / 67 ملبورن، روی ام / 65 ملک حسین / 36 ملک زاده، عبدالغفور / 540 ملکه الیزابت دوم / 501 ملکی، حسین / 43 ملکی، خلیل / 4، 9، 10، 11، 12، 46، 71، 72، 73، 80، 90، (سناتور) ملین، فریت / 747 مناقبی / 218، 366، 367، 368 منتظری، حسینعلی (آیت اللّه) / 129، 195، 283، 335، 373، 474 / 475

ص: 856

منصور، حسنعلی / 231 منطقه سنتو / 672 منگال، عبدالمجید / 652 منگل (ناحیه قبیله نشین) / 702 منوچهریان (خانم) / 430 موافقتنامه آبهای هیرمند (با ایران) / 509 موروزف، الکساندر دی / 625 موزامبیک / 534 موساد / 717، 722، 723 موسسه پلی تکنیک (افغانستان) / 511 موسسه تکنولوژی افغانستان / 538 موسسه توسعه و ارتباطات ایران / 250 موسسه خاورشناسی / 618 موسسه عمران بین المللی / 538، 539 موسسه معلمان (افغانستان) / 512 موسوی / 219 موسوی اردبیلی، عبدالکریم / 335 موسوی (تیمسار) / 7 موسوی (دکتر) / 430 موصل / 731، 735 مولانا مفتی محمود / 679 مولد، دبلیو او. / 691 مولوی، حمید (دکتر) / 316 مولوی (سرهنگ) / 6، 7، 10، 11 مولوی، محمدعلی / 441 مهاباد / 38، 712، 719، 720، 721، 725، 731، 734، 736، 741، 759، 772، 773، 777، 788، 789، 792، 794، 796، 801، 802، 806، 812، 813، 814، 815، 816، 817 مهدوی / 50 مهدوی، حسین / 5، 14 مهدوی، فریدون / 12، 165 مهدیزاده محلاتی، فضل اللّه / 107 مهران / 382 مهربان، رسول / 480 مهرگان / 159 مهرگرد / 229 میاندوآب / 35، 38، 384 میثاق، عبدالکریم / 506، 510، 539، 580، 651 میدان ارک / 300 میدان 24 اسفند / 443 میدان بهارستان / 91 میدان ژاله / 52، 120، 241، 242، 243، 244، 274، 299، 304، 443 میدان 25 شهریور / 443 میدان شهیاد / 300، 308، 396، 409 میدان کندی / 114، 300 میدان ونک / 300 میرآخور، عباس (دکتر) / 277 میراشرافی، مهدی / 70 میرام شاه (ناحیه قبیله نشین) / 702 میربابایی، هرمز (دکتر) / 326 میردامادی / 84 میرزا کوچک خان / 154 میرفندرسکی، احمد / 331، 332، 384، 385، 403 میستیک، کیو. آر. / 693، 695، 696 میکائود، ت مایکل ا. جی. / 15 میلانی / 351 میلر، بوین.ه / 179 میلر، بیل / 14 میلر، کیت / 437 میلز / 93 میلس / 164 مینا / 311 میناچی، علی / 466 میناچی، ناصر / 131، 133، 134، 190، 223، 234، 235، 236، 242، 243، 245، 248، 249،

ص: 857

252، 253، 254، 256، 257، 258، 261، 282، 283، 284، 286، 289، 290، 294، 299، 310، 311، 312، 313، 316، 317، 318، 324، 325، 332، 334، 335، 353، 378، 379، 380، 391، 392، 395، 396، 397، 404، 409، 410، 415، 423، 424، 428، 429، 436، 437، 439، 440، 441، 450، 451، 454، 458، 461، 462، 465، 466، 798 مینایی، احمد / 202 مینه، هوشی / 549 ن نابغ / 311 ناتانسون، جرج / 315، 316، 346، 347، 416، 417 ناتو / 172 ناس، چارلز دبلیو / 109، 222، 227، 241، 439، 441، 443، 445، 447، 449، 451، 540، 542، 543 ناسیونالیسم در ایران (کتاب) / 101 ناصحی (مهندس) / 156 ناصر، جمال / 645 ناصری، تورج (پرفسور) / 202، 203 ناصری، ضیاء / 537، 541، 542، 599، 615، 626 ناطق نوری / 107 ناظرزاده کرمانی / 84 ناظم (ژنرال) / 380 ناوا / 655 ناهک، بسم اللّه (دکتر) / 560 نبی، محمد / 654 نجف اشرف / 118، 145، 193، 218، 298، 304، 342، 344، 377، 439، 474، 475 نجفی، حسین / 278، 279، 280، 305، 306، 319 نجم آبادی / 385 نجیب (حاکم افغان) / 557 نراقی / 4 نروژ / 472 نریمان / 66 نزیه، حسن / 34، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 129، 222، 223، 224، 412، 469، 470، 475، 476، 478 نشریه خلق / 510 نشریه نوول ابزرواتور / 216 نشریه هراوگی / 170 نصراللهی (ژنرال) / 335 نصر، حسین / 241، 242 نصیری، نعمت اللّه (تیمسار) / 7، 208، 209، 210، 212، 213، 214، 219، 268، 279، 312، 327 نظامی، اسد (استاد) / 453 نظری، حمید / 453 نقده / 739، 761، 763، 785 نقی خانی، علی (دکتر) / 211 نور احمد (پنجوایی) / 509، 511 نورزاد / 84 نوروود / 692 نوری زاده، علیرضا / 454 نوری، یحیی (آیت اللّه) / 300، 301، 302، 303، 304، 476 نویمان / 761، 762، 764 نهاوندی / 121، 122، 216، 219، 234 نهضت آزادی ایران / 4، 7، 9، 55، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 177، 224، 242، 246، 247، 252، 253، 254، 259، 290، 300، 316، 321، 323، 324، 335، 341، 352، 353،

ص: 858

355، 365، 370، 371، 372، 373، 374، 376، 377، 378، 391، 392، 393، 403، 404، 409، 410، 413، 414، 415، 422، 423 نهضت اسلامی افغانستان / 494 نهضت دفاع از حقوق جوانان / 159 نهضت رادیکال / 35، 48، 53، 177، 196، 197، 198، 204، 213، 222، 242 نهضت فراماسونری در ایران / 49 نهضت مقاومت ملی / 57، 77 نهضت ملی نفت / 158 نیروگاه برق در خرمشهر / 816 نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران / 387 نیروی زمینی اتحاد جماهیر شوروی / 636 نیروی هوایی آمریکا / 785 نیروی هوایی افغانستان / 707 نیروی هوایی ایالات متحده / 789 نیکاراگوئه / 493، 596 نیک خلق، ابراهیم / 817 نیکسون، ریچارد / 15، 52، 94، 455، 513 نیوجرسی / 692 نیوسام / 322، 452، 616، 617، 664، 665، 666، 667، 669، 792 نیویورک / 258، 388، 434، 460، 541، 560، 599، 664، 665، 669، 693 و واشبرن، جان ال. / 18 واضح نوری، مریم / 1، 9، 17 والدهایم، کورت / 198، 200 وحیدی، سید حسن / 83 وحیدی، محمد عنبر / 539 وزارت آب و برق / 37، 38، 44، 49 وزارت ارشاد ملی / 134، 436، 450، 454، 458، 465 وزارت اطلاعات و جهانگردی / 331 وزارت امور خارجه امریکا / اکثر صفحات وزارت بازرگانی / 247، 316، 380 وزارت بهداری / 157، 452 وزارت پست و تلگراف و تلفن / 212، 385 وزارت دادگستری / 1، 157، 169، 560 وزارت دارایی / 157، 293 وزارت دفاع (افغانستان) / 705 وزارت دفاع واشنگتن / 433 وزارت علوم / 16، 201، 355 وزارت فرهنگ / 157 وزارت کار / 331، 332، 385، 386، 387 وزارت کشور / 157، 236، 394 وزیرستان / 535 وزیری / 371، 381 وزیری، صادق / 724 وستون / 17 وطنجار / 492، 506، 507، 539، 577، 578، 595، 598، 628، 632، 649، 650، 651، 652، 653، 656، 674، 675، 677، 683، 686، 705 ولیان، عبدالعظیم / 26 ولی بیگ / 654، 655 ولی خان / 509 ولیزاده / 84 ولی (سردار) / 691 ونس، سایروس / 31، 130، 132، 183، 277، 281، 371، 428، 447، 465، 503، 522، 526، 594، 605، 617، 647، 648، 660، 667، 765، 769، 794 ویتلی / 228 ویتلی، اندرو / 228 ویتنام / 125، 288، 326، 490، 513، 531، 533، 543، 601، 612، 634، 637، 638 ویرجینیا / 503، 539

ص: 859

ویلیام کالج / 756 وین / 168، 326، 500، 770 وینر، آر.تی / 696 ه هادوی، مهدی / 183 هاس، کنت ای. / 202، 204 هاشمی رفسنجانی، علی اکبر (حجت الاسلام) / 129، 180، 183، 184، 283، 324، 335، 379، 442 هاشمی، قائم (پرفسور) / 562 هاشمی، محمدمنصور / 511 هاشمی، منوچهر (تیمسار) / 718 هاشمی، موسی / 130 هاشمی، مهسا / 130، 133 هاشمی وزیر، منصور / 540 هاکوپیان، کاسپار (دکتر) / 163 هاوانا / 649، 651، 652، 656، 666، 674، 681 هاوک / 164 هاول، مایکل / 523 هایزر (ژنرال) / 394، 410، 411 هتل امپریال / 816 هتل اینترکنتینانتال / 437 هتل بین المللی / 816 هتل خیبر اینترکنتینانتال / 626 هتل رویال گاردن / 816 هتل سمیرامیس / 816 هتل سینا / 816 هتل کاسپین / 3، 6، 11، 12 هتل والدروف / 816 هدایت، خسرو / 65 هدایت، صادق 161 هدایتی، هادی / 165 هرات / 505، 528، 529، 569، 579، 601، 611، 621، 671، 673 هرتز، مارتین اف. / 12، 13، 38 هرمز، جمشید / 326 هروی، مهدی / 278، 280 هزارخانی، منوچهر / 20، 21 هگرآپ / 691 هلاح، حبیب (پرفسور) / 562 هلاح، رحمان (پرفسور) / 562 هلثت، ویلیام الف. / 12 هلمز، ریچارد / 184، 330، 761، 762 هلند / 631، 632، 679 همایون، داریوش / 105، 268 هند / 17، 154، 501، 514، 538، 560، 611، 636، 666، 674، 675، 694، 696 هنگ کنگ / 401، 408 هواپیمایی ملی ایران / 276 هوگلند / 760 هویت های اشخاص «WHO IS WHO» (کتاب) / 386 هویدا، امیرعباس / 16، 45، 46، 49، 50، 208، 209، 210، 211، 212، 218، 219، 220، 221، 228، 232، 233، 237، 262، 307، 339، 352، 358، 382، 398، 400، 460، 461، 468 هویدا، محمد / 459 هیئت بازرگانی اسرائیل / 444 هیئت مدیره اتاق بازرگانی ایران و آمریکا / 416 هیئت نمایندگی ایالات متحده - ناتو / 628 هیستاروت (اتحادیه های کارگری اسرائیل) / 698 هیلتر، آدولف / 570 هیومل / 599، 656 هیوول، وندن / 445

ص: 860

ی یاتسویچ / 86 یارموهد، محمد (دکتر) / 692 یاسینی / 213، 227 یاکوب (ژنرال) / 684، 687، 682، 701 یانگ / 464، 465 یجلبورگر / 664 یحیی زاده، مختار / 84 یزد / 65، 120 یزدی، ابراهیم (دکتر) / 128، 148، 150، 156، 183، 339، 361، 364، 367، 391، 424، 427، 428، 432، 454، 456، 462، 466، 469، 470، 471، 473، 475، 541، 543، 657، 708، 810، 811 یزدی، حکمت / 333 یزدی، محمدمشیر / 331 یمن / 39 یمن جنوبی / 534، 697، 698 یندال / 524 یوسف / 548 یوسف زاده / 84 یوسفی زاده، محمدعلی / 85 یوگسلاوی / 445، 531، 560، 660، 664، 670، 671، 673 یهود بنی قریضه / 711

ص: 861

جلد 4

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست مطالب

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

کتاب سی و دوم

کردستان (2)

ص: 1

ص: 2

بسمه تعالی اولین پرونده از اسناد سازمان سیا در این مجموعه مربوط به یکی از سران فراری ساواک می باشد که مقارن با پیروزی انقلاب به آمریکا گریخت. این فرد پیش از انقلاب رئیس بخش کردستان ساواک بوده و قبل از آن مشاغلی در دفتر سیاسی شاه تحت نظر تیمسار پاکروان؛ مأمور بازرسی در آستان قدس تحت نظر ولیان؛ مأمور رابط ساواک با ملا مصطفی بارزانی؛ مأمور در قرارگاه ساواک در بغداد و ریاست یکی از بخشهای اداره دوم ساواک؛ داشته است.

سیا برای جمع آوری اطلاعات راجع به کردستان در بهمن 57 درصدد می شود از پرکار اقدم در این رابطه استفاده کند. لذا مقدمات اعزام او را به اروپا و خاورمیانه برای تماس با رابطهای کرد پیشینیش تدارک می بیند. برای این کار لازم می شود، پرکار اقدم به دفترچه یادداشتی که نشانی رابطهای خود را در آن نوشته و در تهران به جای گذارده است، دست یابد. از طرف دیگر برای خروج پرکار اقدم از آمریکا پاسپورت قدیمی او می بایست تمدید شود. در این رابطه ادارات فنی سیا خود را برای جعل مهرهای مربوط به پاسپورت وی آماده کرده بودند، ولی با مراجعه پرکار اقدم به سفارت ایران در واشنگتن و اعلام اینکه می خواهد به ایران بازگشته و برای دولت موقت کار کند (احیاناً در پست متخصص امور کردها) بعد از چندی پاسپورت خود را رسما تمدید می کند و لزوم دستکاری فنی سیا در پاسپورت منتفی می شود. در این مرحله امکان استخدام شدن پرکار اقدم در دولت موقت بیشتر از امکان جاسوسی درباره امور کردها توجه سیا را جلب می کند. در ضمن این جریانات سیا، جاسوسهای دیگری را در رابطه با گزارشگری از وقایع کردستان فراهم می کند و عاقبت با بی جواب ماندن طرح استخدام در دولت موقت و اشکالاتی که طرح مسافرت به اروپا و خاورمیانه به وجود آورده بود، کل طرح استفاده از پرکار اقدم در این زمینه ها کنار گذارده می شود و تصمیم گرفته می شود در سایر زمینه های مربوط به ایران او را به کار بگیرند. نام رمز پرکار اقدم، اس. دی. تراب / 1 می باشد.

پرکار اقدم بااسم رمز اس. دی. تراب

ص: 3

سند شماره (1) سری 13 مرداد 58 از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25118به: رئیس - رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب عطف به: رئیس..........

1- از بابت فعالیتی .............. که رودما .............. استارک پول و همردیفش پی ببوچپ، مأمورین اعزام موقت از بخش اداره امور بیگانگان در اینجا داشته اند متشکریم. اس. دی. تراب / ا (ت / ا) اکنون یک اجازه ورود مجدد ............... دارد که به او امکان خواهد داد برای اجرای مأموریتهایی که سیا به او ابلاغ می کند کشور را ترک کرده و مجدداً وارد شود. کمکی که به نفع سایر اعضای خانواده ت / ا به عمل آمد نیز باید قدری از نگرانیهای وی در مورد وضع آنها را تقلیل دهد و به وی امکان دهد که حالا توجه خود را روی طرح عملیات متمرکز کند.

2- مأمور مربوطه ............... در تاریخ 11 مرداد در زمینه های پوشش، تهیه اسناد و مسیر مسافرت با ت / ا به مذاکره پرداخت. یکی از چیزهایی هم که مطرح شد این بود که توقع ت / ا از سیا به عنوان دستمزدش برای کاری که به نفع ما انجام می دهد احتمالاً چه می باشد.

3- این پایگاه ............... می کند و ت / ا هم به طور کلی با این اقدام موافقت دارد که ت / ا به محض تدارک اسنادش برای مدت دو یا سه هفته یک مسافرت اکتشافی به اروپا انجام دهد. با این قصد که مجدداً با هرکس از آشنایان پیشین کرد که می تواند پیدا کند تماس بگیرد و از طریق آنها ردی از محل سایرین به دست آورد. وی همچنین هر مقدار اطلاعات که به دستش برسد درباره فعالیتها و طرحهای دسته های مختلف کرد ............... خواهد کرد.

به ت / ا باید طرح تماس احتمالی با قرارگاههای محل داده شود. ت / ا ............... طرح در لندن، پاریس و آلمان توقف خواهد داشت. ت / ا.......................... ............... خواهد کرد غیر از افرادی که در تلگرامهای بخش خارجه / سانفرانسیسکو 24307 و بخش خارجه / سانفرانسیسکو 24235 نامشان ذکر شده در لندن برادر رهبر حزب دمکرات کردستان ابراهیم احمد را پیدا کند. ت / ا اکنون سعی دارد از طریق دخترش محل فعلی علی قاضی را مشخص کند. اگر چنانچه تصور می شود او در آلمان باشد، وی یک منبع اصلی خبر درباره سایر شخصیتهای کرد خواهد بود ............... دفترچه های آدرس و پرونده های قدیم ت / ا همچنان در آپارتمان دخترش در تهران می باشد و دخترش به سختی می تواند آنها را کشف رمز کند ............... پیشنهاد شد که اگر بشود به بهانه ای دخترش به بخش کنسولی سفارتخانه احضار گردد. او می تواند .............. ت / ا را به یک مأمور قرارگاه بدهد تا به اینجا ارسال شود. تصمیم درباره این امکان را به ستاد واگذار می کنیم. در غیر این صورت ت / ا مجبور خواهد بود که از دفترچه راهنمای تلفن محلی استفاده کند و یا به محلهایی که کردها اغلب پرسه می زنند رفت و آمد کند. او این شیوه را در سفر سال 1354 خود به اروپا که برای دفتر اطلاعات شاه بود به کار گرفت. به ت / ا راهنمایی شده که .............. از تلفن استفاده کرده و پیش از مسافرت سعی کند محل هدفهای خود را مشخص نماید.

4- ت / ا معتقد است که داستان پوشش مسافرتش به اروپا باید چندین لایه داشته باشد تا به اقتضای شرایط از هرکدام آنها استفاده شود ............... ترین لایه داستان مسافرت برای بررسی ............... دختر

ص: 4

یا همسرش خواهد بود. دومین لایه، این داستان را در برخواهد داشت که او با نمایندگان دولت بازرگان در واشنگتن در تماس بوده و آنها او را به یک تلاش برای برقراری گفتگو با سران حزب دمکرات در خارج فرا خوانده اند. مقصد این مأموریت اطلاع از شرایط ............... برای صلح با دولت مرکزی است ............... حساس است زیرا بازرگان حاضر به امتیاز دادن هست، اما در حال حاضر مسئله با خمینی و سرسختیها .............. × (سومین - م) ............... 0 داستان این است که پس از اظهار دومین داستان، ت / ا ......... خود را بررسی می کند و پیشنهاد می کند نوعی فعالیت خصوصی بین آن دو انجام دهد تا ............... از نقش ت / 1 به عنوان فرستاده ویژه به چنگ آورد، یعنی خودشان .............. بسازند و شاید کمک از بازرگان اخذ کند .............. و ت / ا به مأمورین مربوطه این داستان را در کنار داستان قبلی پیشنهاد کرد که او در مکزیکو ............... بوده و از افراد دور و بر شاه قول کمک گرفته به شرط آنکه ............... کردها کنار یکدیگر قرار گرفته تا از بازگشت ولیعهد حداقل (اگر نه شاه - م) حمایت کنند.

............... مأمور مربوطه نظر موافقی با این داستان دوم ندارد، زیرا:

(1) بازگشت پهلوی تحت هر شرایطی غیر محتمل به نظر می رسد.

(2) کردها و سران .............. حزب دمکرات تصور می کنند که در گذشته ............... آنها را تنها واگذاشته و احتمالاً نمی خواهند آن تجربه را تکرار کنند.

ت / ا می داند که ............... شاه پول دارد و قابل تصور است که او حاضر باشد مقداری از آن پول را برای ایذای آنهایی که او را بیرون انداختند خرج کند. (شایعه اینکه یک نیروی کرد طرفدار شاه تحت نظر تیمسار پالیزبان در عراق تشکیل می شود رواجش قدری ............... می باشد).

5 - در مورد تهیه مدارک برای مسافرت به اروپا، ت / ا معتقد است که بهترین چاره ممکن (که ضمناً داستان پوششی فرستاده ویژه بازرگان را هم تقویت می کند) پاسپورت ایرانی با نام حقیقی است؛ چون کسانی که با آنها تماس خواهد گرفت وی را با نام حقیقی می شناسند و او می خواهد که آنها بدانند وی در آنجاست، به نظر وی بهترین کار همین است. توجه داشته باشید که ت / ا یک پاسپورت عادی ایرانی که از تاریخش گذشته با نام حقیقی خود در آن دارد که اگر نمونه جدید (مهرها) در دسترس نیست شاید لازم باشد قدری تاریخش تجدید شود. به نظر مأمور مربوطه ت / ا می تواند حتی از جواز ورود مجدد آمریکایی خود که نام حقیقی وی در آن است و شکل پاسپورت را دارد و برای ثبت (مهرها و نوشته های) ویزا جا دارد، استفاده کند، به شرط آنکه ت / ا احتیاجش نشود به کسانی که تماس می گیرد توضیح دهد چرا نتوانسته یک پاسپورت ایرانی از دولت فعلی ایران (که ادعا کرده با دادن مأموریت حساس پوششی به وی اطمینان نموده اند) بگیرد.

6- ت / ا به مأمور مربوطه گفت که بیش از هزینه های مسافرت و عملیات دستمزد دیگر نمی خواهد و توقع ندارد. ولی در یک فرصت آینده (و هرچه زودتر بهتر) می خواهد امکان بیابد وجوهات ریالی خود را که نزد خانواده اش در ایران است به دلار تبدیل کرده و در حساب بانکی خود در آمریکا واریز نماید. ت / ا اظهار داشت که درخواستش برای انتقال (وجوهات) اکنون برای مبلغی حدود 10000 دلار و بعداً تا 000/50 دلار می باشد. مأمور مربوطه به ت / ا گفت که در حال حاضر ریالهای زیادی ما را اشباع کرده اند. بهترین کار این است که وی مسافرت تحقیقی خود را انجام دهد و قدری نتیجه ببار آورد و بعد این مطلب را به صورت یک تقاضای رسمی اظهار دارد. (اگر استارک پول در اداره مهاجرت و تابعیت به نفع

ص: 5

ت/ ا چند معجزه کوچک صورت نداده بود، مأمور مربوطه فکر می کند که ت / ا در تقاضای تبدیل ارزی خود حتی جسورتر می بود. مأمور مربوطه تصور می کند که پیشنهاد ت / ا مبنی بر اینکه دخترش مدارک شخصی او را به کنسولگری تهران بیاورد، ممکن است قدری هم برای برقراری یک کانال تبدیل ریال به دلار حساب شده باشد.) 7- از ستاد تقاضا داریم در مورد فوق نظر خود را ابراز دارد. ملاقات بعدی با ت / ا در 22 مرداد یا همان حدود خواهد بود.

8 - پرونده: 328995 - 201 تا تاریخ 13 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری.

توضیح سیستم انتشار پیامها: پیرو تلگرام رئیس 491412 برای تهران رونوشت شد.سری سند شماره (2) سری 18 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 491418به: با حق تقدم به بخش خارجه / سانفرانسیسکو - رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. یو. گوراس. دی. تراب - اس. جی. سویرل(1) عطف به: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25118 (برای تهران مخابره می شود)(2) 1- این قضیه به خوبی پیشرفت می کند و تصور می کنیم که ما به موازات مسافرت اکتشافی اس. دی تراب / ا (ت / ا) به اروپا مطابق پیشنهاد مطروحه در پاراگراف 3 جلو می رویم.

2- الف. صلاح بودن مسافرت ت / ا به صورت T/N مورد تأیید است. درباره تهیه اسناد به اطلاع می رساند که دیرتک (مدیریت فنی) می تواند برای پاسپورت توریستی ت / ا علامت مهر تمدید اعتبار سفارت ایران در واشنگتن دی. سی. مورخ 5 فروردین ............... تهیه کند. مهر تمدید اعتبار معمولاً برای یک سال معتبر است. با این وجود توجه داشته باشید که در اسفندماه سفارت (ایران در) واشنگتن هنوز از مهر شاهنشاهی استفاده می کرد که اشاره ای به اسلام یا انقلاب ندارد. پیشنهاد می شود که این را به ت / ا تذکر دهید هرچند که پیش بینی نمی کنیم مسئله ای پیش بیاید. اگر ت / ا با استفاده از این علامت موافق است تقاضا می شود پاسپورت او را هرچه زودتر به ستاد ارسال دارید.

ب. جواز ورود دوباره به آمریکا به مدت یک سال اعتبار دارد و ورود و خروج ت / ا را به آمریکا محدود (نمی کند). با این وصف، ما فکر می کنیم که بهتر است از نقطه نظر عملیاتی ت / ا برای مسافرت به اروپا و خاورمیانه از پاسپورت ایرانی استفاده کند تا پوشش جعلی خود را تا به آخر کار داشته باشد.

خواهشمند است به ت / ا به طور مؤکد گفته شود که از اجازه ورود به آمریکا به عنوان ذخیره و فقط در موارد اضطراری موارد اضطراری و یا به هنگام ورود مجدد ...... باید استفاده نماید.

3- پاراگراف 3 سئوال مربوط به کتابچه آدرس و پرونده های .............. ت / ا را برای پیدا کردن رابطهای کرد وی به میان آورده است.

به نظر ما هم بهتر است به منظور صرفه جویی در وقت اینها را به دست بیاوریم و مطمئن شویم که کار کتابچه فهرست و خاطرات ت / ا تمام می شود.

ص: 6


1- علامت اس. جی. سویرل در ارتباط با گزارشهایی است که به آزمایشات دروغ سنجی مربوط می شوند.
2- تلگرام مرجع این سند ٬ سند شماره ( 1) می باشد.

معهذا فکر می کنیم که اگر دختر ت / ا سعی کند با اسناد به سفارت آمریکا در تهران وارد شود مخاطره این کار جنبه تسهیل کار را تحت الشعاع قرار می دهد؛ چون سفارت همچنان به وسیله مجاهدین حراست می شود و هرکس که بخواهد وارد محوطه سفارت بشود مورد تفحص و تفتیش قرار خواهد گرفت. به شرط توافق قرارگاه تهران ما پیشنهاد می کنیم که ............... (ملاقاتی - م) بین یکی از اعضای قرارگاه و دختر ت / ا دور از سفارت به عمل آید تا مطالب گرفته شود و ارسال گردد. در زمینه طرح ریزی (برای این کار) پیشنهاد می کنیم که از ت / ا خواسته شود که محل مناسبی را برای مبادله و این که چطور و در چه زمانی او می تواند با دخترش طبق دستور تماس گرفته و دستورالعمل به او بدهد انتخاب نماید.

4- طبق پاراگراف 4 ما هم موافقیم که از پوشش بازگشت پهلوی باید اجتناب شود، سایر «پوسته ها» که وسیله خود ت / ا درست شده عملی تر است ............... (تصور می کنیم که ............... ت / ا می تواند از خودش مواظبت کند، ولی خواهشمند است به او تأکید نمایید که از یک داستان پوششی ............... موجه استفاده کند چون برای سفرهای بعدی وی به عراق و سایر جاها اهمیت ویژه ای خواهد داشت.

5 - از موضع پایگاه در مورد تعویض ریال که قولی را به عهده نگرفتید بسیار متشکر هستیم و خواهش می کنیم که این موضع را تا حداکثر مدت ممکن و حداقل تا وقتی که ت / ا از طرف ما به یک مسافرت برود حفظ کنید. ت / ا (و خانواده اش) از موضوع تابعیت سود زیادی برده اند و این خود باید (حداقل در زمان حاضر) انگیزه ای برای ت / ا در مورد دستمزد به حساب آید. بخصوص با شایعاتی که فعلاً درباره تغییر پول رایج و از دور خارج کردن پول (فعلی - م) در ایران وجود دارد و به نظر ما احتیاط حکم می کند که قبل از اینکه به مبادله ارزی خصوصاً به میزان مورد نظرت / ا بپردازیم، حداقل چند ماه صبر کنیم.

6- طرح قبلی در این مورد شامل ترتیب دادن شرکت ت /ا برای تست دروغ سنجی بود. لطفاً این را هم در برنامه کنونی جای داده و تاریخی را که ت / ا برای این آزمایش حاضر خواهد بود به علاوه تاریخ جایگزین را اطلاع دهید.

7- برای تهران: الف. برای اطلاع شما اس. دی. تراب / ا (هویت) عامل بخش خارجی سانفرانسیسکو است که سرهنگ پیشین ساواک و رئیس بخش فعالیتهای کردی بوده است. (همین اس. دی. تراب / ا بود که واسطه معرفی اس. دی. ترمال به پایگاه گردید. ت / ا در کالیفرنیا زندگی می کند (وی اخیراً موقعیت و مجوز مخصوص بیگانه دائم الاقامه کسب کرده است) و در حال حاضر در وضعیتی است که می تواند به منظور اجرای پیشنهادی که در بهمن 57 نموده بود که از طرف سیا جهت تماس مجدد با دوستان و آشنایان کرد، عزیمت نموده، گزارشاتی در مورد حزب دمکرات کردستان به طور کلی و فعالیتهای اکراد تهیه کند.

خود ت / ا نیز کرد است و با فرزندان بارزانی تماسهای دیرینه ای داشته است. بخش خارجی سانفرانسیسکو، ت / ا را در مورد رابطهای کردش وسیعاً تخلیه اطلاعاتی کرده و نیز در مورد پیشنهاد وی مبنی بر بازگشت به ایران برای به دست آوردن شغل رابط دولت موقت با کردها مذاکره نموده است. ت / ا سعی کرد دریابد استقبال از چنان درخواستی در تهران تا چه اندازه بود لیکن با عدم اظهار هرگونه پیشنهاد قابل اطمینان (همراه با شواهدی دال بر اینکه برای او بازگشت به ایران صلاح نیست) طرح «مسافر سیار» برای او در نظر گرفته شد. ب. این طرح محورش این است که ت / ا با پاسپورت T/Nتوریستی ایرانی خود که از مهلتش گذشته (توسط مدیریت فنی تا تاریخ مناسبی تمدید شده) به دنبال شبکه آشنایان کرد خود در گذشته به اروپا و خاورمیانه به استثنای ایران مسافرت کند. این طرح ریزی تا اصلاحی که اخیراً در وضع

ص: 7

وی به عمل آمد و اکنون می تواند با داشتن اجازه ورود مجدد از آمریکا خارج یا به آن داخل شود با یک بن بست روبرو بود. با حل یک مشکل عمده، ما اکنون منتظر هستیم تا در این پرونده تسریع حاصل شود و سفر اکتشافی ت / ا هرچه زودتر در صورت عملی بودن آغاز گردد.

ب. با نظر به پاراگراف 3 تلگرام مرجع و پاراگراف 3 بالا خواهشمند است، اظهارنظر نمایید که مطالب ت / ا را از چه طریقی می توان به بهترین وجه وسیله قرارگاه اخذ نمود تا به بخش خارجی سانفرانسیسکو فرستاده شود. تصور می کنیم که قرارگاه هم موافقت دارد که مخاطره ورود دختر ت / ا به محوطه سفارت زائد و بی فایده است. یک پیشنهاد ما برای راه حل این است که جیگامیان(1) با دخترت / ا تماس بگیرد و جهت ردوبدل نمودن مطالب ترتیب یک ملاقات بی خطر را بدهد. بخش خارجی سانفرانسیسکو از ت / ا خواهد خواست تا دستورات لازم را برای ............... قرارگاه فراهم آورد و به دخترش بگوید گوش به زنگ یک تلفن از طرف «یک دوست آمریکایی» باشد.

ت. از هرگونه اظهارنظر و توصیه قرارگاه درباره این قضیه که احساس می کنیم با توجه به دسترسی منحصر به فرد ت / ا به رهبران اکراد از امکانات و استعداد عملیاتی قابل توجهی برخوردار است متشکر خواهیم شد.

8 - پرونده: 328995- 201 تا تاریخ 17 مرداد 58 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (3) از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25174 (به کفالت مدنسکی)سری 35 مرداد 58 اعضاء به: با حق تقدم به رئیس رونوشت با حق تقدم برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب - اس. جی. سویرل عطف به: الف: رئیس 476512، ب: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25118 ج: رئیس 491418 د:

تهران 53880 1- اس دی تراب / ا (ت / ا) در 24 مرداد 58 به مأمور مربوطه خبر داد که در دیدار همانروزش از کنسولگری ایران، غفاری معاون کنسول بوی گفت که از تهران به او مجوز داده شده بود که یک پاسپورت جدید عادی به ت / ا بدهد. پاسپورت در 30 مرداد برای تحویل آماده خواهد بود. غفاری درباره پیام وزارت خارجه برای تصویب صدور پاسپورت توضیحی نداد و اهمیت رویداد در رابطه با وضع ت / ا در قبال دولت موقت هنوز روشن نیست. به هر صورت این تحویل، لزوم دستکاری پاسپورت قدیمی لغو شده را برای استفاده در مسافرت خارجی مذکور در تلگرامهای مرجع برطرف می سازد.

2- راههای رساندن یادداشتهای ت / ا از دخترش به مأمور قرارگاه تهران با ت / ا مورد بحث قرار گرفت. طرح ذیل که به قرارگاه تهران امکان می دهد تعیین تاریخ و محل ملاقات را در دست داشته باشد پیشنهاد می شود: ت / ا به دخترش تلفن خواهد کرد و مطمئن می شود که او مدارک مورد علاقه را شناخته و در دست دارد. در تلفن دوم و جداگانه ای ت / ا به او اطلاع می دهد که منتظر تماسی از یک مأمور سفارت درباره ملاقات پیرامون مسئله ویزا باشد. در همان موقع، ت / ا به او خواهد گفت که «کاغذهایی را که در

ص: 8


1- جیگامیان نام رمز یکی از اعضای سیا در قرارگاه تهران به نام جون والش بوده است.

تماس قبلی ذکر کرد» به آن ملاقات ببرد و تحویل بدهد. (فکر می کنیم که اگر مکالمه دوم کنترل شود، اشاره به کاغذها به اندازه کافی مبهم خواهد بود تا گوش کننده منطقاً تحلیل کند که منظور از کاغذها فرمهای کنسولی است.) دخترش (هویت)، انگلیسی را در سطح متوسط صحبت می کند که قطعاً برای کار محدود جواب دادن به تماس مأمور قرارگاه و فهمیدن ترتیبات ملاقات کافی می باشد. اگر هنگامی که مأمور قرارگاه تماس می گیرد شوهر دخترت / ا حضور داشته باشد ممکن است کنجکاو شود. بهترین موقع برای تماس در ساعات اداری و هنگامی است که او احتمالاً در اداره است. برای صرفه جویی در وقتی که ارسال محمولات از دو طرف می گیرد پیشنهاد می شود که فرستادن یادداشت دستورالعمل از طرف ت / ا به دخترش حذف شود (و)، او خواستهای خود را در مکالمات تلفنی جداگانه روشن خواهد کرد. هم اینک به ت / ا گفته ایم که اولین تماس را انجام دهد. منتظر هستیم تا گیرنده این گزارش (یعنی رئیس - مترجم) تأیید خود را اعلام نماید و آنگاه بگذاریم تماس دوم صورت پذیرد.

3- به نظر این پایگاه می توان انتظار داشت که مسافرت اول و اکتشافی ت / ا از اواخر شهریور ماه صورت نپذیرد (با توجه به زمانی که اعاده یادداشتها به اینجا، آزمایش دروغ سنجی و سایر مقدمات لازم دارد). ت / ا فعلاً با (اجرای) آزمایش دروغ سنجی موافقت کرده است. پیشنهاد می شود که همان متصدی آزمایش دروغ سنجی که مصاحبه وی. پی. تایکون / ا را (مراجعه شود به تلگرام بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25152) در اوائل تا اواسط شهریور در سانفرانسیسکو به انجام می رساند همان موقع مصاحبه ت / ا را هم انجام دهد. به هر صورت فعلاً که ت / ا برای هر موقع حاضر است.

4- مایلیم توهمی را که تلگرام مرجع(1) به طور ضمنی ایجاد می کند که مهمترین حوزه دسترسی ت / ا به دسته بارزانی است اصلاح کنیم. برخلاف آن (توهم)، اگرچه ت / ا مأمور رابط ساواک با ملا مصطفی بود و مسعود و ادریس را به خوبی می شناسد، ولی شخصاً از بارزانیها متنفر است و این احساس احتمالاً در طرف مقابل نیز وجود دارد. ت / ا در تشویق رهبری ساواک و شاه به حمایت از جناح جلال طالبانی در حزب دمکرات کردستان توفیقی نیافت و این مهمترین دلیلی بود که باعث شد وی عاقبت از ساواک بیرون بیاید. ت / ا به جناح جلال طالبانی - ابراهیم احمد حزب دمکرات بیشترین دسترسی را دارد. مشخص شده که نفر دوم (ابراهیم احمد) در لندن می باشد و ت / ا در حال حاضر سعی دارد شماره تلفن او در لندن را (از طریق همسرش) از (شوهر خواهر یا برادر زن یا باجناق - م) احمد در تهران به نام احمد خالقی بگیرد.

5 - برای رئیس: ت / ا نسخه ای از تلگرام «ویزای 40» در دست دارد که از دفتر سانفرانسیسکو به ستاد مرکزی اداره مهاجرت و تابعیت فرستاده و اطلاع داده شده که درخواست مهاجرت پسر ت / ا (شهروند) به نیابت مادرش (همسر ت / ا) تصویب گردیده و می بایست به کنسولگری تهران فرستاده می شد. تا به امروز همسر ت / ا از طرف کنسولگری تهران احضار نشده است. اگر ستاد مرکزی، برایش امکان دارد که تحقیق کند آیا آن تلگرام واقعاً از طریق وزارت خارجه به تهران فرستاده شده ممنون می شویم این مطلب را (برای ما) معین نمایند.

6- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 25 مرداد 1358 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 9


1- تلگرام مرجع ب سند شماره 1 و مرجع ج سند شماره 2 می باشند و تلگرامهای مرجع الف و د به دست نیامده اند.

سری سند شماره (4) از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25175 (به کفالت مدنسکی)سری 25 مرداد 58 اعضاء به: با حق تقدم به رئیس رونوشت با حق تقدم به تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب - اس. جی. سویرل عطف به: بخش خارجه / سانفرانسیسکو (1)25174 1- هویت: خانم ژاله پرکار اقدم(2) خیابان مصدق، خیابان مهناز بلوک 11 آپارتمان 3، تهران تلفن: 293367 2- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 25 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماماً سری سری سند شماره (5) از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25280سری 9 شهریور 58 اعضاء به: رئیس با حق تقدم رونوشت برای تهران عطف به: الف. بخش خارجه سانفرانسیسکو 25174، ب. بخش خارجه سانفرانسیسکو 25215، ج.

بخش خارجه سانفرانسیسکو 25233، د. رئیس 499969، ه. تهران 54086 هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب(3) 1- در 7 شهریور اس. د. تراب / ا (ت / ا) پاسپورت عادی جدید خود را از دست کنسول تازه وارد، خرم که نام کوچک وی مشخص نمی باشد، دریافت نمود. این قضیه نیاز برای هر نوع دستکاری دبلیو. او.

لاک در پاسپورت باطل شده قدیمی ت / ا را که به ستاد مرکزی حمل می شود، برطرف می کند.

2- در جریان گفتگوی گرم طولانی با خرم، که در حدود 22 سال دارد، خرم گفت که اخیراً به وسیله یزدی وارد وزارت خارجه شده است، ت / ا سابقه خود را برای خرم بازگو نمود. سپس ت / ا تلاشهای بی فایده قبلی خود را برای گرفتن پاسخ مثبت از یک مقام عالیرتبه دولت انقلابی در رابطه با تمایل وی برای بازگشت به ایران و کارکردن با سازمان جانشین (ساواک) و با به عنوان یک متخصص امور کردی نشان داد. ت / ا همچنین برای جلب توجه اضافه نمود که او آشنایی زودگذری در گذشته (در دبیرستانی در کرمانشاه و برخورد او در حدود 10 سال بعد) با دکتر مصطفی چمران رئیس کنونی اطلاعات ایران داشته است، خرم علاقه شدیدی به این (مطلب) ابراز نمود و گفت او یک پیامی را برای تهران ارسال خواهد نمود. (ت / ا هنوز بر این اعتقاد است که او شانس کمی برای دوباره استخدام شدن به وسیله رژیم جدید دارد و اگر هرگونه فرصتی پیش بیاید او آنرا از دست نخواهد داد).

3- ت / ا با دخترش در تهران برای دومین بار تماس گرفته و به وی اطلاع داده که منتظر تماس با کارمند سفارت در رابطه با قضیه ویزا باشد. با تغییرات جدید، در حال حاضر ت / ا در نظر دارد که حمید پسرش را در پانزدهم شهریور برای دو، سه هفته ای با حق وکالت به ایران بفرستد تا در مورد فروش خانه

ص: 10


1- این سند عطف به سند شماره ( 3) می باشد.
2- با توجه به سند شماره ( 3) معلوم می شود که نام دختر اس. دی. تراب / ا ژاله پرکار اقدم بوده است.
3- تلگرامهای مرجع ب و ج و د و ه به دست نیامده اند. تلگرام مرجع الف سند شماره 4 می باشد.

ت / ا صحبت کند. ت / ا می خواهد کار را تمام کند و با یک تاجر آمریکایی در اینجا (آمریکا) در یک شرکت ساختمانی شریک بشود. (اینکه او چگونه قصد دارد درآمد حاصله (از فروش خانه) را خارج کند ............... نیست ............... پسر ت / ا البته در تماس با خواهرش ژاله خواهد بود و مستقیماً او را در جریان موضوع تحویل مدارک ت / ا به یک مأمور سفارتخانه که تماس خواهد گرفت قرار می دهد، و نامه دستورالعمل ت / ا را که مسیرش به قرارگاه تهران را به کندی طی خواهد کرد اضافی خواهد بود. پایگاه توصیه می کند که آن نامه (که اکنون در راه رسیدن به ستاد است) در صورتی که طرح مسافرت حمید تغییر یافت به هرحال از آنجا به قرارگاه (تهران) ارسال شود. با این وجود، همین که اطلاع پیدا کردیم که حمید به تهران رسیده و با خواهرش گفتگو کرده، قرارگاه (تهران) می تواند بدون اینکه منتظر ورود نامه ارسالی شود با خواهرش تماس بگیرد.

4- ت / ا در اواخر جلسه مسئله مالی را مطرح کرد و از مأمور مربوطه پرسید آیا سازمان حالا می تواند 5000 دلار به او وام بدهد با آگاهی از اینکه به محض دریافت عایدات فروش خانه او آن مبلغ را بازپرداخت خواهد نمود. (به مطلب بالا مراجعه شود) ت / ا گفت که پول حقوقش (3000 دلار) در ماه اوت نرسیده و او از حساب پس انداز خود تا حد نازل خطرناکی استفاده کرده بود. مأمور مربوطه جواب گفت که این احتیاج موقت را با ستاد در میان خواهد گذارد و می بیند که چکار می شود کرد. با عطف به ماسبق به نظر مأمور مربوطه می رسد که ت / ا در این درخواستش سعی داشته از مسئله تبدیل ارزی طفره برود، اما در واقع توقع داشته که بالاخره «وام» را به ریال پرداخت کند. اگرچه پایگاه با ستاد اتفاق نظر دارد که ما نباید اجازه دهیم ت / ا خیلی از (حیطه کنترل - م) ما جلو رفته دور شود، به نظر می رسد که او در حال حاضر حقیقتاً تحت فشار ما نیست و استعداد و امکانات فراوانی دارد و فکر می کنیم دادن یک جواب مطلوب در همین زمان توهین آمیز نباشد. پیشنهاد می شود پرداخت یک مبلغ 2000 دلار که می تواند به عنوان پاداش استخدام پس از یک آزمایش موفق دروغ سنجی داده شود، بررسی گردد. اگر ت / ا اصرار بورزد که بالاخره آنرا بازپرداخت کند، پایگاه می تواند آن را به عنوان وام عملیاتی از دفتر (هزینه ها) محاسبه کند. لطفاً اطلاع دهید.

5 - درباره تلگرام درخواست مهاجرت (ویزای چهل) ت / ا هیچ راهی نیست که بتوان تلگرام را قبل از 10 مرداد به تهران ارسال داشت. به نتیجه ای که رسیده ایم این است که این تلگرام هیچ گاه از واشنگتن بیرون فرستاده نشده و تحقیق باید از اداره مهاجرت و تابعیت در واشنگتن شروع شود.

6- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 9 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.تماماً سری

ص: 11

سری سند شماره (6) سری 10 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 506755به: با حق تقدم به بخش خارجه / سانفرانسیسکو رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. تراب - اس. جی. سویرل عطف به: بخش خارجه / سانفرانسیسکو (1)25280 1- پیرو پاراگراف ب تلگرام مرجع پرداخت 3000 دلار بابت استخدام و پاداش آزمایش دروغ سنجی تصویب می شود. با این وجود به عنوان یک شرط دیگر ما می خواهیم هنگامی این پول پرداخت گردد که ت/ا برای مسافرت اکتشافی خود به اروپا مسیر و موعد نسبتاً معینی را ارائه دهد. با توجه به تغییراتی که در مسئله اخذ پاسپورت روی داده و اطلاع عمومی ت / ا از محل و فعالیتهای فعلی رابطهای مهم کردش تصور می کنیم، که ارائه این چیزها اکنون امکان پذیر باشد. ما همچنان منتظریم که ت / ا هرچه زودتر با آشنایان خود دوباره تماس بگیرد و در حالی که مشکلات گوناگون در قضیه او به کرات مسافرتش را به تأخیر انداخته اند، تصویب پرداخت مبلغ فوق حقیقتاً ت / ا را مجبور می کند که طرحهای مسافرت را به اتمام رسانده و چیزی تحویل ما بدهد.

2- خوشحالیم که به اطلاع برسانیم که ت / ا تلاشهای خود را برای گرفتن شغل متخصص امور کردها در رژیم ایران و چشم داشتن به تحولاتی که در این رابطه روی می دهند، به طور کامل کنار نگذاشته است.

همان طور که در پیامهای قبلی اظهار شد طرح برای گرفتن شغل «گردآورنده اطلاعات سیار» از امکان بازدهی خوبی برخوردار است، اما اساساً این کار یک چاره دست دوم برای موقعی است که ت / ا نتوانسته یک شغل دولتی را احراز کند. لطفاً همچنان ت / ا را تشویق کنید به همین ترتیب (درباره قضیه) فکر کند.

این واقعیت که دادن پاسپورت به ت / ا به آن سرعت مورد تصویب قرار گرفت شاید حاکی از آن باشد که ت/ا در قبال رژیم وضع خوبی دارد و تصور اینکه این امر امکان بازگشت او به ایران را با داشتن یک شغل دولتی تقویت می کند، از عقل به دور نیست.

3- تأییدیه از آزمایش دروغ سنجی در دست تهیه است. اطلاع خواهیم داد.

4- پیرو پاراگراف 5 تلگرام مرجع، ما مشغول بررسی این مسئله با اداره امور بیگانگان هستیم. اطلاع خواهیم داد.

5 - پرونده: 328995- 201 تا تاریخ 10 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 12


1- این سند عطف به سند شماره 5 می باشد.

سری سند شماره (7)(1) 20 شهریور 1358- اعضاءسری از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25329به: با حق تقدم رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب - اس. جی. سویرل عطف به: الف - رئیس 506755، ب - رئیس 508580 (برای تهران ارسال نشده) 1- اس. دی. تراب / ا در تاریخ 16 شهریور تحت آزمایش دروغ سنجی قرار گرفت و در نتیجه هیچ نشانه ای حاکی از اینکه وی عامل شوروی، عضو حزب توده یا حزب دمکرات کردستان بوده باشد به دست نیامد. آزمایش همچنین تکذیبهای وی در مورد همکاری سری با سران حزب دمکرات کردستان در عراق بدون آگاهی دولت ایران، و اینکه از هنگام اقامتش در آمریکا برای ساواک کار نکرده و اینکه طی دوران اقامت خود در آمریکا با نمایندگان حزب دمکرات تماسی نداشته را تأیید کرد.

2- به همین منوال آزمایش نشان داد که او بجز خانواده اش و اس. دی. ترمال / ا وی رابطه سری خود با سیا را با کسی در میان نگذارده است. بعد از خاطره ای که پیش از آزمایش به یاد آورد که آقای خرم از ت ا خواسته بود شرح فعالیتهای خود برای شاه را بنویسد تا او این اظهارات را به تهران بفرستد هیچ نشانه دیگری از اینکه ت / ا در گزارش خود از ملاقات 7 شهریور با آقای خرم، صداقت و جامعیت نداشته مشاهده نشد. آزمایش نشان داد که ت / ا هیچ خبر نگفته ای درباره وضع اس. دی/ ترمال / ا در تهران نداشت.

3- آزمایش نهائی در مورد مسئله مانع تراشی آگاهانه در تلاشهای .............. پلیس و آمریکا علیه شورویها به طوری که در سوابق گزارش شده از ستاد آمده، نشان دهنده فریبه کاری (ت / ا- م) و این نکته بود که ت / ا هنوز اطلاعاتی را نزد خود داشت. معهذا ت / ا در نتیجه آزمایش دروغ سنجی عنوان داشت که در آن زمان وی فکر می کرد ساواک نه پلیس کشوری باید با نمایندگان آمریکایی کار کند. به علاوه ت / ا ادعا کرد که شاه به او دستور داده بود در طرح ترور تیمسار بختیار، رئیس پیشین ساواک همکاری کند و این نسبت به عملیات مشترک اولویت داشت. وقتی که آزمایش نشان داد او باز هم فریبه کاری می کند، ت / ا یک مسئله تشریفاتی را در رابطه با نمایندگان آمریکایی مطرح کرد. آنها (نمایندگان آمریکایی) برای جلسه دوم با ت / ا درباره عملیات مشترک به موقع نیامدند بنابراین وی با عدم ملاقات به آنها بی اعتنایی نمود.

4- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 20 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 13


1- این سند عطف به سند شماره 6 می باشد.

سری سند شماره (8)(1) 21 شهریور 58 اعضاءسری از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25331به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب - اس. جی. سویرل عطف به: الف. رئیس 508580، ب. رئیس 506755، ج. بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25329 1- اس دی تراب / ا (ت / ا) در 16 شهریور مورد آزمایش دروغ سنجی قرار گرفت که نتایج آن در تلگرام مرجع ج آمده است.

در حالی که ضرایب و مسائل ضداطلاعاتی به حد کافی حل شده، اجتناب ت / ا از پاسخگویی به سئوال درباره ............... وی در یک عملیات همکاری اطلاعاتی در سال 1348 حداقل نشان می دهد که ............... آتی می تواند وجود داشته باشد و مداومت پیدا کند. پایگاه در پاراگراف بعدی پیشنهادات خود را ارائه داده است.

2- آزمایش دروغ سنجی سبب شد که اطلاعات جدیدی به دست آید. یکی اینکه اعتراف کرد که به محض بازگشتش از یک سفر خارج در سال 1354 جهت تماس با رهبران اکراد که بنا به تقاضای شاه صورت گرفته بود، ت / ا بنا به دستور فرمانده ساواک وقت تیمسار نصیری در فرودگاه به مدت 24 ساعت توقیف شده بود تا اینکه شاه دستور آزادیش را صادر کرد. وی گفت که فکر می کند که آن عده از خانواده جاف که او با آنها در اروپا تماس برقرار کرده بود باید خبرچین ساواک نیز بوده باشند و نصیری نیز که از دستورات صادره از طرف مقام بالا برای ت / ا از پیش مطلع نبوده، از طریق آنها (خبرچینها) از سفر ت / ا مطلع شده بود. ت / ا اضافه کرد که علیرغم دستور صادره توسط شاه جهت آزادی او، نصیری از تیمسار هاشمی رئیس اداره هشتم ساواک خواست تا علیه ت / ا تحقیقاتی انجام دهد.

در رابطه با سئوال مربوط به عضویت او در حزب توده (که ت / ا سئوال را پذیرفت)، ت / ا گفت که این موضوع یک برچسب کهنه است که توسط ملامصطفی بارزانی به او زده شده است.

3- در رابطه با همکاری (اطلاعاتی رسمی - م) ت / ا با آمریکاییها در بغداد در سال های 1343- 1338: ت / ا بیان داشت که این (همکاری - م) در نتیجه تماس با وابسته نیروی هوایی آمریکا و ردوبدل نمودن غیر رسمی اطلاعات در مورد وضعیت کردها آغاز شد. شاه این ارتباط را تأیید کرد و به ت / ا دستور همکاری داد (بنا به گفته ت / ا شاه امیدوار بود که از طریق این همکاری بتواند سلاحهای پیشرفته و تجهیزات پیچیده ای را برای عناصر کردی که با ایران همکاری می کردند از آمریکا بگیرد). ت / ا گفت که بعدها یک سرهنگ آمریکایی به همراه نماینده ای به عنوان سخنگو (که پایگاه فکر می کند اسمیورث بوده باشد - ولی ت / ا ادعا می کند که همه اسامی را فراموش کرده است) وارد بغداد گردید که ت / ا فکر می کند که این نفر دوم عضو سیا بوده، ولی این موضوع هیچ گاه روشن نشد. روابط ت / ا با این نماینده به طور مرتب به تهران گزارش می شد و او فکر نمی کند که توجه این نماینده به وی غیر از آنچه حرفه اش ایجاب می کرد، طور دیگری باشد. درباره این که آیا او با آمریکاییها قبلاً تماس داشته است ت / ا اظهار داشت که اداره دوم ساواک، که محل کار او در دوران پیش از مأموریت وی به بغداد بود یک مشاور سازمان سیا داشت که او (ت / ا) درباره اش فقط گفت که خیلی بلندقد بود.

ص: 14


1- تلگرام مرجع ب سند شماره 6 و مرجع ج سند شماره 7 می باشد. مرجع الف برای قرارگاه تهران اصلاً فرستاده نشده است.

4- در رابطه با واقعه بین پلیس و سیا در سال 1348، ت / ا بعد از .............. شماره یک ذکر کرد که او دستورات جعفری معاونت رئیس پلیس کشور را (مبنی بر اینکه او تماس با نمایندگان آمریکا را معطوف به موضوعات روسی بکند) مورد تردید قرار داده بود به این دلیل که آنها را مغایر با درک خود از وظایف اداره اطلاعات و سد راه انجام پروژه های مهمتری که توسط شاه و رئیس پلیس مبصر به عهده اش گذاشته شود بود (از میان آنها پروژه بدام انداختن و قتل بختیار رئیس پیشین ساواک شایان توجه بوده است) تشخیص داده بود. ت / ا گفت که او به مبصر گفته بود که یا ............... جعفری در رابطه با طرح بختیار را متوقف کند (ساواک نیز طرح خود را در حال اجرا داشت که سرانجام همان طرح موفقیت به دست آورد) و یا اینکه کاری کند که جعفری مانع او نشود. ت / ا به مأمور مربوطه و ............... متذکر شد که به نظر او فعالیتهای ضد روسی در ایران از وظایف ............... اداره هشتم ساواک بوده است. ت / ا با عصبانیت جعفری را متهم به این می کرد که می خواسته از طریق برقرار کردن همکاری ضد روسی با سیا بتواند به طور مجانی به آمریکا سفر کند (که البته موفق هم شد). معذالک ت / ا گفت که وی یک ملاقات نیمساعته با نمایندگان سیا در دفترش داشت و وقت جلسه بعدی نیز تعیین گردید. ت / ا گفت که در ساعت 00/6 روز تعیین شده در دفترش حاضر شده بود، و دستیارش نیز درباره جلسه به او یادآوری کرد، تا ساعت 00/8 منتظر و چشم به راه ورود میهمانان شد. در ساعت 30/8 ت / ا عملاً از دفترش غیبش زد تا بدین وسیله نارضایتی خود را از دیرکرد آنها که به نظرش عملاً در خور یک نظامی نبود نشان دهد. ت / ا گفت که دیگر هیچ گاه با آن نمایندگان آمریکایی ملاقات نکرد، و پرونده را تحویل یکی از زیردستان خود که یک سرگرد بود داد و به او گفت که تمام وسایل لازم برای کار خودشان را فراهم سازد. ت / ا در ادامه گفت که از این فعالیت و میزان پیشرفت آن خبری به دست نیاورد.

توضیح حوزه فعالیت: ناراحتی مستمر ت / ا در رابطه با این مسئله به احتمال قوی می تواند از آنجا ناشی شده باشد که دستوری که داده بود درباره «تمام وسایل لازم» یا صحت نداشته و یا عبارتی که دلسردکننده تر بودند بیان شده بود.

اینکه ت / ا ............... شخصی خود را در انجام وظیفه دخالت می دهد قابل قبول و منطقی به نظر می رسد در صورتی که جنبه خودخواهی .............. او را در نظر بگیریم. به هرحال، «توضیحات» ت / ا ............... با آنچه که قرارگاه تهران در سال 1348 درباره رقابت فعال در آن زمان بین ساواک و پلیس در عملیات مربوط به شوروی شرح داده ............... می کند و به نظر نمی رسد که ت / ا یکی از رقابت کنندگان آن دوره بوده باشد.

5 - نتایج مصاحبه همچنین آشکار ساخت که ت / ا در تمام طول سالهای 1355- 1350 احتمالا در استخدام دفتر مشاور سیاسی شاه (ژنرال پاکروان) بوده است و نه، تکرار می شود نه اداره اطلاعات ویژه ژنرال فردوست آن طور که قبلاً گزارش شده بود. تنها مأموریتی که وی انجام داد سفری به اروپا در سال 1354 بود. استخدام در دفتر آستان قدس دکتر ولیان که ت / ا از آن به عنوان «پوشش» یاد می کرد، ظاهراً شغل حقیقی او بوده است (که خیلی هم به گمان ما پردرآمد بوده است). ت / ا سفرهایی را که از طرف ولیان به جنوب ایران کرده بود تا در مورد فساد در میان مقامات اداره کننده درآمدهای ............... اراضی تحقیق به عمل آورد و هنگامی که مأمور مربوطه به ت / ا اظهار داشت که برای آدم نااهلی (ولیان - م) گزارش تهیه کرده بود، وی شانه اش را بالا انداخت.

ص: 15

6- آزمایش دروغ سنجی تصویر بهتری را از مردی ارائه داده است که تقریباً همیشه به دنبال منافع خودش بوده و قطعاً فرصت قبلی نداشته است (ولی فرصتهایی نیز برایش پیش آمده بود) تا مسیر خود را کنار گذاشته و به منافع دولت آمریکا بپردازد. اینکه آیا او اکنون نیز مایل است این کار انجام دهد یا نه باید در رابطه با شرایط گذشته و حال او در نظر گرفته شود. در حال حاضر تقریباً واضح است که ت / ا امیدوار است از طریق سیا بتواند مقداری از موجودیهای ریالی خود در ایران را خارج کند و این خود احتمالاً یکی از قویترین عواملی است که او را وادار کرده به دنبال یک نقش عملیاتی با ما باشد. البته ما ممکن است باز هم بتوانیم معامله ای انجام دهیم، ولی روشن است که کنترل از نزدیک ضرورت خواهد داشت. طرح «گردآورنده اطلاعات سیار» که در آن ت / ا مدتهای مدیدی دور از دسترس ما، تا حد زیادی ابتکار فردی و مستقل خود را در مورد سفرهای خارجی به کار گیرد فاصله ت / ا با ما را شاید بیش از حد لزوم زیاد می کند. اگر ت / ا شغل مهمی در دولت موقت می داشت و حاضر بود اسنادی را در ازاء پول نقد به ما بدهد از نظر اخلاق و استعدادهای این مرد و تناسب کنترل و امنیتی بهتر بود.

7- در ملاقات بعد از مصاحبه آزمایش به ت / ا گفته شد که او آزمایش را با وضع خوبی قبول شده.

مأمور مربوطه دوباره درباره سفر اکتشافی با ت / ا به بحث پرداخت، و ت / ا قبول نمود که در صورتی که ............... با ابراهیم احمد پیش از عزیمت تماس بگیرد و قرار ملاقاتی با او را در انگلستان ترتیب دهد، احتمال اینکه بتواند اطلاعات چشمگیری در این اقدام اول به دست آورد ضعیف است به ت / ا گفته شد که تا هنگام سنجش مجدد نتایج آزمایش دروغ سنجی باید تلاش خود را بر آن دارد تا شماره تلفن احمد در لندن را از طریق یکی از اقوامش به نام اشراقی در تهران به دست آورده، ارتباط تلفنی برقرار نماید. پیرو تلگرام مرجع ب به ت / ا گفته شد تبدیل وجوهات او در حال حاضر ممکن نبوده و یک امکان برای وامگیری وجود دارد اما در صورتی که بتواند با احمد ملاقاتی برقرار سازد و نشان دهد که سفرش ارزشمند بوده است، ما تهیه یک کمک حداکثر 2000 دلاری به او را بررسی خواهیم کرد. که (برای اطلاع شما: حتی پیش از آزمایش دروغ سنجی و ملاقات بعدی آن، ت / ا از فرستادن فرزندش حمید به ایران به منظور فروش خانه اش منصرف گردیده بود. ت / ا گفت که دختر کوچکترش می تواند این معامله را انجام دهد. مأمور مربوطه تأکید کرد که دختر کوچکتر وی به نام ژاله حداقل در ماه سپتامبر (حدود شهریورماه) در تهران منتظر تماس از طرف یک مقام دولت آمریکا خواهد بود.

8 - همچنین با ت / ا درباره صلاح بودن پاسخ وی به درخواست سرکنسول خرم مبنی بر اینکه برای پیگیری تقاضای یک شغل مناسب در دولت جدید از طرف ت / ا گزارش مکتوبی درباره سوابق و فعالیتهایش تحویل گردیده، به تهران فرستاده شود، بحث شد. ت / ا به متصدیان پیشین شغل خرم یک چنین خلاصه سوابقی را فرستاده است و به نظر ما دولت موقت اطلاعات کافی درباره او دارد و به جای اینکه در اینجا به نوشتن خلاصه سوابق بیشتر پرداخته شود، به نظر پایگاه ت / ا باید هرچه زودتر با ابراهیم احمد در لندن تماس برقرار سازد، و منتظر رسیدن اسنادش از تهران نباشد، و بعد بازگردد و به ما گزارش بدهد. تا آن زمان که ت / ا حداقل مأموریت عملیاتی را با موفقیت انجام دهد (و یک تست دروغ سنجی دیگر چندان هم بی مورد نخواهد بود) ما یک .............. درباره استعدادهای اولیه او که تأییدکننده ادامه صرف وقت و فعالیت در اینجا خواهیم داشت. اگر در چند هفته آینده قرار یک ملاقات با احمد امکان نپذیرد، پیشنهاد می کنیم که طمع خود را کنار گذارده به قصد فراهم آوردن امکان بازگشت ت / ا به ایران با

ص: 16

او تماس ضعیفی داشته باشیم. تقاضا می شود ............... نظریات خود را ابراز دارند.

9- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 20 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (9) 27 شهریور 1358 اعضاءسری از: رئیس 5157775به: با حق تقدم به بخش خارجه / سانفرانسیسکو رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس دی. تراب عطف به: الف - بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25331، ب - بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25329(1) 1- از تأخیری که در ارائه پاسخ به عمل آمد عذر می خواهیم. ستاد کاملاً با ارزیابیهای اخیر پایگاه در مورد اس. دی تراب / ا (ت / ا) در رابطه با نتایج تست دروغ سنجی مطروحه در تلگرام مرجع الف موافق است. واضح است که ابهامات قبلی رفع شده، ولی با شما موافقیم که آن بخشهایی از (طرح) پوششی که به نفع خود (ت /ا) تمام می شوند و یا کاملاً مفید (برای سازمان - م) نیستند لازم می دارند برای ت / ا نقشی تعیین شود که بیشتر بتوان بر آن نظارت داشت.

2- بنابراین با پیشنهاد پایگاه (مطروحه در پاراگراف 6 تلگرام مرجع الف) موافقت می شود که ت / ا موظف شود، با ابراهیم احمد تماس گرفته سریعاً به لندن سفر کند و منتظر رسیدن محموله از تهران نشود. ما می توانیم پیشنهاد اجرای دومین آزمایش دروغ سنجی را پس از تخلیه اطلاعات ت / ا را در مورد مسافرتش مطرح نماییم.

3- در قبال کاهش علاقه ما (هرچند که کاملاً آنرا رها نکرده ایم) به مأموریت ت / ا به صورت گردآورنده اطلاعات سیار که خالی از کنترل و نظارت است، این امکان که او شاید بتواند در تهران در دولت جدید کاری به دست آورد بسیار بیشتر جلب توجه می کند. به نظر ما ت / ا باید با خرم در زمینه اطلاعاتی که وی در باره او می خواهد بپردازد (که امید داریم باعث متهم شدن او نشود) به طور کامل همکاری کند تا نیازهای خرم (که حالا دیگر دارد از حد لزوم تجاوز می کند) برآورده شود. باید از ت / ا بخواهیم که به خرم وانمود سازد در وضع فعلی خود بی حوصله و بیقرار است و اشتیاق دارد تا هرچه زودتر با احراز یک مقام رسمی به ایران بازگردد.

4- پرونده: 328995- 201 تا تاریخ 27 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 17


1- تلگرام مرجع الف سند شماره 8 و مرجع ب سند شماره 7 می باشد.

سری سند شماره (10) سری 5 مهر 1358- اعضاء از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25424به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تراب عطف به: الف: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25331، ب: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25329، ج: رئیس 515775 1- ذیلاً موقعیت فعلی اس. دی. تراب / ا (ت / ا) گزارش می شود:

تا تاریخ 29 شهریور ت / ا همچنان سعی داشته شماره تلفن ابراهیم احمد در لندن را به دست آورد. او چند بار به خالقی، داماد احمد تلفن کرده، هر بار پاسخ شنیده که خالقی به دریای خزر رفته است. او همچنین سعی کرد که شماره تلفن احمد را از طریق کهروم (نام اولش مشخص نیست) که از مأموران پیشین ساواک بوده و اکنون در لندن زندگی می کند، به دست بیاورد. او چند بار به مأمور مربوطه خبر داده که کهروم سه ماه پیش از سانفرانسیسکو عبور کرده تا با یک خویشاوند خود در اینجا به نام ابول بلوغی دیدار کند، و ت / ا در آن موقع ............... که کهروم به ت / ا گفته یک مأمور سابق دیگر ساواک به نام عمانی (نام اولش مشخص نیست) نیز در لندن زندگی می کند (ت / ا عمانی را از .............. هنگامی که هر دو در بخش کردی ساواک بودند به یاد دارد). ت / ا فکر می کند که ............... از طریق کهروم به (احمد یا عمانی - م) دسترسی پیدا کند و شماره احمد را مخصوصاً از عمانی بپرسد.

(توضیح پایگاه: ما قصد داریم مفصلاً از ت / ا درباره تماسی که در اینجا با کهروم داشته و قبلاً گزارش نشده بازجویی کنیم. سوابق موجود درباره کهروم و عمانی درخواست می شود).

2- ت / ا همچنین گزارش داده که دختر کوچکش ژاله بناست به تماسی که قرارگاه درباره مدارکش خواهد داشت جواب دهد. او (ژاله) ویزای توریستی گرفته و قصد داشته همراه مادرش در 14 مهر تهران را ترک کند (در صورتی که مادرش توسط ت / ا ویزای مهاجرتی بگیرد). چون مادرش (همسر ت / ا) از کنسولگری خبری نشنیده، .............. غیرمحتمل است که ............... آنها در 14 مهر عازم آمریکا شوند.

به هر حال ............... آن موقعیت ادامه خواهد یافت و اگر ژاله بدون ............... به ت / ا خواهیم گفت که همان دستورالعملهایی که به ژاله داده به دختر بزرگترش ژیلا داده شود و ............... 00 شماره تلفن و نشانی ژیلا را به قرارگاه (تهران) اطلاع خواهیم داد.

3- ت / ا در تدارک نوشتن CV برای سرکنسول ............... هیچ خبر رسمی دیگری از ...............

شنیده نمی شود.

4- پرونده: 0328995- 201 تا تاریخ 5 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (11) 1- نبیعی صبح ............... تحویل مدارک پدرش ............... در چه روزهایی می توان ملاقات کرد، دخترش ............... همان بعد از ظهر ............... مأمور مربوطه با دخترش ملاقات کرد و...............

خاطرات روزانه / دفترچه های تلفن و پوشه یادداشتها و ............... (که به فارسی، عربی و کردی با هم و

ص: 18

با «رمز» شخصی پدرش نوشته شده بود) ............... تمام آنها در 24 مهر به وسیله ............... ...............

شماره 7194 به ستاد ارسال شد. هنوز گزارشی که یکی از اعضای خانواده طالبانی درباره اوضاع جاری کردها نوشته وصول نشده است.

2- سپس دخترش مأمور مربوطه را به یک گفتگوی طولانی درباره مناسبات ایران و آمریکا من جمله ............... کشاند(1) ...............

سند شماره (12) 3 آبان 1358، تلگرام غیرفوریسری از: واشنگتن 540443به: بخش خارجی / سانفرانسیسکو، رونوشت تهران.

عطف به: الف - بخش خارجی سانفرانسیسکو 9 (00) 255، ب - رئیس 525744، ج - رئیس 515775 د - بخش خارجی / سانفرانسیسکو 25331، ه - بخش خارجی / سانفرانسیسکو (2)25118 موضوع: اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. تراب - وضع اس، دی. تراب / ا 1- با دریافت تلگرام مرجع الف پرونده اس. دی. تراب / ا (ت / ا) را که قبلاً طولانی شده بود مطالعه کرده و با نظر به تلاشهای دیگرمان در قبال هدفهای کرد ما مشغول بررسی مجدد آینده روابطمان با این قضیه و فایده عملیاتی که می توان از وی توقع داشت، هستیم. هنگامی که در بهمن ماه 1357 برای اولین بار قضیه (ت / ا) پیش آمد درباره فعالیتهای اکراد اطلاعات کمی داشتیم و منابعمان نیز کمتر بودند. تصور می شد که سوابق، مهارت و رابطهای ت / ا، به طور بالقوه موارد مهم کمبود را هم در زمینه خبرگیری اطلاعاتی و هم عملیات، ما پر کنند و ما در آن زمان بابت جوابهای سریع و حرفه ای پایگاه به مسائل ما و بابت قضیه ت / ا تقدیر به عمل آورده و هنوز هم تقدیر به عمل می آوریم.

2- همانگونه که پایگاه خبر دارد از آن هنگام روند این قضیه به علت تغییر ناپذیری هدفی که در رابطه با ایران انتخاب شده به طور قابل ملاحظه ای رو به کندی گذاشته و طی این فاصله زمانی ما توانسته ایم منابع دیگری را در رابطه با فعالیتهای اکراد فراهم کنیم. گزارشهایی که از این افراد به دست می آید مبدایی برای زیر نظر داشتن وقایع کردستان به دست می دهند. با آنکه احاطه ما به این هدف (وقایع کردستان - م) آنچنانکه مطلوب ما بود نیست نگرانی ما در مورد توانایی ت / ا در گزارشگری نسبت به مسائل کردها این است که وی هنوز به طور واقعی دست به کار نشده و وقتی هم که دست به کار بشود، این طور به نظر می رسد که در خیلی از همان زمینه هایی گزارش خواهد داد که سایر منابع فعالانه از آن گزارش می دهند. به عنوان یک قضیه قابل ذکر در این رابطه، توجه کنید به تذکری که در تلگرام مرجع ه داده شده بود مبنی بر اینکه ت / ا سعی دارد با هویت الف تماس بگیرد تا دفترچه و کتابهای آدرس خود را از تهران ............... تا بتواند آن تماس را برقرار کند ما را به این باور منتهی می کند که ت / ا آن چنان که ما امید داشتیم با جنبش کردها مرتبط نیست. هویت الف. سی. آ. تومیک / 19 یک کرد بسیار سرشناس است که سایر کردها در پیدا کردنش با هیچ اشکالی مواجه نمی شوند و ارتباط گزارشگری خود را با سیا از سر گرفته است. به علاوه ما با اس. دی. جانوس / 20 (هویت ب ) که ت / ا مایل است از وی به عنوان منبعی برای کسب خبر در مورد

ص: 19


1- این سند از درون دستگاه پودرکنی بیرون کشیده شده ٬ لذا قسمتهایی از سند از بین رفته و در ترجمه به جای آنها نقطه چین گذارده شده است.
2- تلگرامهای مرجع الف و ب به دست نیامده اند. مرجع ج سند شماره ٬9 مرجع د سند شماره ٬8 مرجع ه سند شماره 1 می باشد.

رابطهای مختلف کرد خود استفاده کند، در ارتباط مستقیم هستیم. رابطه و دسترسی اس. دی. جانوس / 20 به جامعه کرد خیلی جدیدتر از دسترسی ت / ا است و معتقدیم که لااقل از بخش ساواک او گزارشگر پرثمرتری خواهد بود. خلاصه در حال حاضر فکر می کنیم که ت / ا را می توان به طرز سودمندانه تری به سمت هدفهای دیگری متوجه کرد و باید ت / ا را واداشت که از تلاشهای خود برای فعالیت در جهت کسب اطلاعات در مسائل مربوط به کردها کناره گیرد.

3- ما هنوز مایلیم که پایگاه را ترغیب کنیم که در صورت امکان ت / ا را متوجه کسب اطلاعات در سایر موارد مربوط به ایران کند. ما هنوز به امکان اینکه ت / ا در دولت موقت ایران خصوصاً در سازمان اطلاعاتی جدید مجدداً موقعیتی به دست آورد خیلی علاقمند هستیم و همان طور که تلگرام مرجع ج خاطرنشان می سازد این را به عنوان جالبترین راه چاره می دانیم، چاره ای که منجر به تأمین مسائل گزارشی مهم در خبرگیری خارجی خواهد شد. از نظریات پایگاه در مورد بهترین نحوه دستیابی به این مقصود با التفات به این نکته که ممکن است در انتها صلاحیت ت / ا برای چنین عملیاتی مورد تردید قرار بگیرد، استقبال می کنیم.

4- پرونده 328995- 201 تا تاریخ 4 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

علی (هومن) قاضی با رمز سی. آ. تومیک

سری سند شماره (13) 3 آبان 58 تلگرام غیر فوریسری از: واشنگتن 540461به: بخش خارجی / سانفرانسیسکو رونوشت برای تهران از: شعبه ایران رونوشت برای بخش خارجی / 3 / سانفرانسیسکو اخطار / شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - ا س. دی. تراب / ا وضع اس. دی. تراب / ا سی. ا. تومیک عطف به: واشنگتن 540443(1) 1- هویت الف: علی هومن قاضی هویت ب: جمشید عمانی(2) 2- پرونده: 328995- 201 تا تاریخ 3 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 20


1- تلگرام مرجع سند شماره 12 می باشد.
2- با توجه به سند شماره 12 معلوم می شود که علی قاضی و جمشید عمانی دو جاسوس سیا در رابطه با امور کردی هستند. نام رمز علی قاضی ٬ سی. آ. تومیک / 19 و نام رمز عمانی ٬ اس. دی. جانوس / 20 می باشد.

سری سند شماره (1)(1) سری 28 فروردین 1358 اعضاء از: رئیس 420311به: بن با حق تقدم رونوشت برای آلمان، تهران، وین اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - حساس سی. آ. تومیک عطف به: بن 80198 (ارسال نشده و لازم نیست)(2) 1- تقریباً هرگونه توضیحی که سی. آ. تومیک / 19 (آ / 19) (مشخصات برای تهران فقط ارسال شده) بتواند در مورد حزب دمکرات کردستان، چه در داخل و چه در خارج از ایران بدهد، مورد علاقه می باشد، لطفاً نام منابع فرعی را مشخص نمائید. (خواستار پاسخ به سئوالات زیر هستیم) مشخصاً در مورد ایران:

الف: چه کسی حزب دمکرات کردستان را در ایران رهبری می کند و افراد دیگر رهبری چه کسانی هستند.

ب: ساخت حزب چگونه است، چه در داخل و چه در خارج ایران.

ج: رابطه حزب با احزاب مشابهش در عراق، سوریه و ترکیه چگونه است؟ د: رابطه اش با حزب کمونیست عراق چگونه است؟ ه: آیا قاسملو عضو حزب کمونیست عراق است؟ در این صورت آیا او نماینده حزب کمونیست عراق در حزب دمکرات کردستان است؟ و: آیا حزب دمکرات کردستان شاخه نظامی دارد؟ اگر دارد چه کسی آنرا رهبری می کند؟ ز: رابطه بین حزب دمکرات کردستان و سازمان آزادیبخش فلسطین چگونه است؟ ح: رابطه بین کردهای ایران و حزب توده چگونه است؟ در مورد عراق:

الف: وضعیت تماس بین کردهای عراق و اعضای حزب کمونیست عراق چگونه است؟ آنها چگونه فعالیتهایشان را با گروههای کرد کشورهای همسایه نظیر ایران و ترکیه هماهنگ می کنند؟ ب: اتحاد شوروی در مسائل کردستان هیچ نقش دارد؟ اگر دارد، چه نقشی؟ ج: چه نوع کمکهایی و به چه مقداری توسط لیبی برای گروههای کرد فراهم می شود؟ در مورد ترکیه:

الف: قدرت کمی کردهای ترکیه در آلمان چقدر است؟ آیا آنها به نحوی سازمان داده شده اند؟ ب: آیا هیچ گروه کرد طرفدار عمل سیاسی و انقلابی در آلمان وجود دارد؟

ص: 21


1- اسناد این بخش مربوط به تماسهای فردی به نام علی (هومن) قاضی با مأمورین سیا می باشد. از قرار معلوم او پیش از انقلاب اسلامی نیز با سیا رابطه داشته ٬ ولی مدتی در این ارتباط وقفه حاصل می شود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با مطرح شدن مسائل کردستان این رابطه تجدید می گردد. علی قاضی پیش از انقلاب از اعضای سفارت شاهنشاهی در آلمان غربی بود. قاضی از آن جهت مورد توجه سیا بود که از یک خانواده سرشناس کرد و دارای رابطهای فراوانی بود. نام رمز علی قاضی در اسناد سیاسی. آ. تومیک/ 19 بود ٬ که در بعضی اسناد مختصر آن به شکل ت/ ٬19 آ/ ٬19 سی/ ٬19 به آن اشاره شده است. در ضمن این پرونده ٬ اسنادی هم به فردی به نام سردار جاف مربوط می شوند که از سران ایل جاف ٬ برادر سالار جاف نماینده معدوم مجلس شورای ملی و شوهر خواهر علی قاضی می باشد. در یکی از اسناد به سردار با نام رمز اس. دی. دیز / ا اشاره شده است.
2- این تلگراف که سند حاضر به آن عطف شده در دسترس ما نیست و از جمله درون پرانتز مشخص می شود که این تلگراف اصلاً برای قرارگاه تهران ارسال نشده است.

ج: آیا این گروهها در جنبشها و فعالیتهای کردها در دیگر کشورها مشارکت دارند؟ د: آ/ 19 در ترکیه با چه کسی در ارتباط است؟ ه: آیا این کردهای ترکیه از لحاظ سیاسی فعال هستند؟ و: بین کردهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه چه رابطه ای موجود است؟ 2- برای وین: از مطالب فوق می توان در رابطه با اس. دی. گابل استفاده نمود.(1) 3- پرونده 0306414- 201 تا تاریخ 27 فروردین 1378 در بایگانی حفظ شود.

تماماً سری سری سند شماره (2) سری 20 مرداد 1358 اعضاء از: رئیس 493084به: تهران رونوشت برای بخش خبرگیری داخلی / ستاد، بخش خبرگیری داخلی / شیکاگو، سنگاپور اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است 1- در نتیجه ملاقات بین مأمور ستاد و رابرت مک کی برنز رابط بخش خبرگیری داخلی، ما توانسته ایم فردی را در تهران شناسایی کنیم که ممکن است قرارگاه او را سودمند بیابد، ما درک می کنیم که این انحراف از عرف معمول مبنی بر عدم تحمیل طرحهای جدید عملیاتی به قرارگاه است. ولی معتقدیم که شما با ما موافق خواهید بود که این مورد دارای امکانات منحصر به فرد بالقوه است.

2- برنز از اوائل 1355 تا آذرماه 1357 مدیر شرکت اف. ام. سی. در تهران بود. او در جریان مأموری در آنجا چندین رابط عالیرتبه در بخشهای کشاورزی، نظامی و تجاری دولت ایران فراهم کرد. وی به هنگام عزیمتش از تهران در اواخر 1357 هنری سنت مارتین تبعه کانادا را به عنوان مسئول عملیات شرکت اف. ام. سی در ایران به جای گذاشت و هنری سنت مارتین عملیات آن شرکت را در آنجا ادامه داده و چند تن از آن رابطها را حفظ کرده است. از آن مهمتر گفته می شود که سنت مارتین طی چند سال گذشته رابطهای متعددی در جنبش کردها فراهم کرده است. او این رابطها را از طریق زن آذربایجانیش که به نوبه خود اقوام کرد فراوانی دارد به دست آورده است. درخواست این رابطهای کرد بود که سنت مارتین را واداشت تا از طریق برنز اقدام به تماس با ما نماید.

3- سنت مارتین که 30 سال دارد از اهالی کبک و فارغ التحصیل دانشگاه مونترال بوده و در سال 1976 به همراه همسر ایرانیش وارد ایران شد. او در تهران تا تابستان 1978، هنگامی که به استخدام شرکت اف. ام. سی درآمد، مشاغل گوناگونی را اختیار کرد. سنت مارتین طی سه سال اقامت خود در تهران علاقمند به تحقیق در مورد مردم کرد شده است و از طریق همسرش رابطهای متعددی برای خود به دست آورده است. در خرداد 1358 او و همسرش برای چند هفته به کردستان سفر کردند و با چند رهبر مهم کرد، منجمله رحیم سیف قاضی ملاقات کردند. سیف قاضی به همراه دیگر اعضای فامیل قاضی به سنت مارتین گفتند که خواستار کمک او هستند تا به قدرتهای غربی پیام دهند که نهضتشان محتاج یاری غرب است و

ص: 22


1- از این جمله معلوم می شود که اس. دی. گابل یکی از جاسوسان سیا است که در وین (اطریش) به سر می برد.

آنها در تلاش جهت تضمین آن کمکها مایلند راهی برای ارتباط با غرب باز کنند. به گفته سنت مارتین این گروه که شامل محمود و صدر قاضی هم می شد، مدعی طرفداری از شیخ عزالدین حسینی بودند و اظهار داشتند که خواستار استقلال کردها نیستند، بلکه فقط خواهان خودمختاری در حد معقولی در حیطه کشور ایران می باشند. آنها به دلیل عدم اعتمادشان به اعمال شوروی که در سال 1326 منجر به سقوط جمهوری کرد مهاباد شد، نمی خواستند حمایتهای شوروی را برای کوششهای خود خواستار شوند و این گروه مایل نیست خود را با بارزانیها متحد کند، زیرا تقریباً به همان اندازه شوروی به آنها بی اعتمادند.

4- همان گونه که قرارگاه اطلاع دارد، هیچ یک از این موارد جدید نیستند، زیرا سی. ا. تومیک / 19 از فروردین 1358 مشغول ابلاغ همین پیام بوده، اما این امکان هم وجود دارد که با استفاده جستن از یک خارجی مقیم تهران که ممکن است رابطهای نسبتاً خوبی در جنبش کردهای ایران داشته باشد، راه نفوذی به درون آن جنبش فراهم کرد. سنت مارتین ممکن است از چندین نظر دیگر نیز جالب توجه باشد. زیرا که به گفته برنز، فارسی وی عالی است و به فرانسه زبان مادری خود و انگلیسی تکلم می کند، اگرچه انگلیسیش لهجه ای سنگین دارد. به گفته برنز اگر او تقاضا بکند سنت مارتین حاضر به همکاری با سیا خواهد بود و قصد دارد تا مدت مشخصی در ایران بماند. البته لازم خواهد بود که برای استفاده از سنت مارتین از مراحل تأییدیه شرکت و کانادا بگذریم و تصور می کنیم که حداقل سه تا چهار هفته طول خواهد کشید تا بتوانیم مراحل اداری یا تأییدیه های لازم را تکمیل کنیم. اگر برای شما جالب است هم اکنون طی آن مراحل را شروع کنیم. نظر ما این است که تماس اولیه با سنت مارتین برای سنجش مقدماتی و در صورت ممکن استخدام و آموزش وی قبل از تحویلش به قرارگاه، در نقطه ای خارج از تهران باشد. اما ممکن است چاره های دیگری منجمله تماس اولیه در تهران وجود داشته باشد، از نظریات شما استقبال می کنیم.

5 - پرونده: بخش خبرگیری داخلی قضیه 062638 تا تاریخ 19 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (3) سری 10 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 506363به: بن رونوشت برای آلمان، برلین، تهران اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. سی. ا. تومیک / 19 عطف به: بن (1)84016 1- بابت تلاشهای داخلی که نمایانگر پیشرفت خوبی در قبال این قضیه همواره مشکل است، بسیار متشکریم. سی. ا. تومیک / 19 (سی / 19) نسبت به عدم حمایت دولت آمریکا از جنبش ناسیونالیستی کرد طی بهار سال 58 خشمگین بود و بدون شک حالا حتی انگیزه بیشتری برای سرخوردگی دارد.

2- به هرحال قضیه سی / 19 و دسترسی طبیعی او هنوز از لحاظ علاقه ما دارای اولویت است و ما مایلیم که یک بار دیگر با استفاده از والتر جی. نویکوفسکی شانس خود را درباره وی بیازماییم، چرا که به

ص: 23


1- تلگرام بن 84016 فعلاً در دست نیست.

دلیل سابقه اش در ایران و فارسی دانستنش ممکن است بتوانیم ارتباط را ادامه دهیم. بنابراین با ورود طرف دوم (یعنی سی / 19) در فاصله 10 تا 17 شهریور برای نویکوفسکی مأموریت موقت در بن پیشنهاد می شود تا با سی / 19 ملاقات کند و حد تمایل او را به ادامه رابطه خود با سیا در حیطه تنگناهای سیاستهای جاری دولت آمریکا معین نماید. در 13 شهریور 58 تاریخ قطعی سفر را اطلاع خواهیم داد.

متشکر می شویم که بن حد دسترسی به سی / 19 و تمایل او به ملاقات مجدد با نویکوفسکی را معین نمایند.

3- پرونده: 0306414- 201 تا تاریخ 10 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

سی / 19 و تمایل او به ملاقات مجدد با نویکوفسکی را معین نمایند.

تماماً سری

دیدار یک هیئت نمایندگی از اتحاد شوروی

سند شماره (4)(1) کشور: ایران / شورویطبقه بندی گزارش سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

منبع: عضو یک خانواده سرشناس کرد که روابط دیرینه ای با سران کرد دارد. معهذا تماسهای وی با این سران کرد در حال حاضر محدود است و اخبار او تاکنون به وسیله گزارشهای دیگر تأیید نشده اند. قابلیت اطمینان به این منبع مشخص نشده است.

موضوع: دیدار یک هیئت نمایندگی از اتحاد شوروی (تاریخ خبر: اوائل شهریور 58) 1- یک هیئت شش نفره به نمایندگی حزب دمکرات کردستان و سایر دسته های کرد در اواسط شهریور 1358 به مسکو رفته تا با مقامات شوروی درباره تدارکات برای جنبش ناسیونالیستی کردها و هماهنگی با آن گفتگو کند .............. مقامات همراه هیئت شناخته شده نیست، اما به هر حال هیچ یک از چهره های اصلی جنبش کردهای ایران که بسیاری از آنان به دنبال ترک مراکز تجمع مردم کرد ایران در عراق به سر می برند، در آن هیئت نیستند. با این وجود سران مذکور به این هیئت اختیار داده اند برای اینکه امکان و راههای پشتیبانی سیاسی، مالی و تسلیحاتی شوروی از جنبش خود را بررسی کند. روی آوری به سوی شوروی تا حدی انعکاس این دیدگاه رایج کردهاست که آمریکا و قدرتهای غربی تصمیم گرفته اند از دولت تهران حمایت کنند و آنها دوباره باید برای کسب حمایت خارجی لازم برای به دست آوردن خودمختاری در محدوده کشور ایران به سمت شمال رویگردان شوند.

2- به دست آمده در 19 شهریور 1358.

ص: 24


1- این سند که از لحاظ شکل با گزارشهای قبلی تفاوت دارد گزارش خبری می باشد. در این گزارشها از نام منبع و جزئیات عملیاتی چیزی نوشته نمی شود ٬ بنحوی که سیا بتواند به وسیله آنها اطلاعاتی را که به دست می آورد به مقامات مختلف دولت آمریکا یا سازمانهای اطلاعاتی کشورهای هم پیمان یا وابسته به خود برساند. اطلاعاتی که در این گزارشها درج می شوند ٬ غالباً همراه با یک معرفی کلی منبع گزارش و حد اطمینان به گفته هایش و محل اخذ گزارش می باشند. البته گاهی برای مخفی داشتن هرچه بیشتر منبع و شیوه های به کار گرفته شده ٬ منبع و محل و تاریخ اخذ گزارش به طور جعلی و دروغ نوشته می شود. همراه هریک از این گزارشها که به قرارگاههای سیا می رسد یک صفحه راجع به جزئیات عملیاتی تهیه گزارش می آید که درباره آن در پاورقی سند شماره 19 توضیح داده خواهد شد.

3- انتشار از حوزه فعالیت: به آنکارا، استانبول و تهران فرستاده شد.

طبقه بندی گزارش: سری. هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان. غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار. پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

سند شماره (5) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517454به: فوری به بن رونوشت برای آلمان، اشتوتگارت، تهران، آنکارا، استانبول.

اقدام شبانه بن.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: الف - بن 84660، ب - رئیس 515091، ج - بن 84421 1- فکر می کنیم که تلگرام مرجع ب جواب تلگرام مرجع ج را بدهد. اگر شما در ............... تلگرام مرجع ب نیستید، (اطلاع می دهیم) که آن تلگرام پیشنهاد تلگرام مرجع را تصویب می کند که در ابتدا 7500 مارک برای هزینه های سی. آ. تومیک /19 از اردیبهشت 58 تا شهریور 58 براساس نرخ ماهیانه 1500 مارک پرداخت شود، و یک دوره آزمایش دیگر از مهر تا دی با همان نرخ برقرار گردد.

2- پرونده: 0306414- 201 تا تاریخ 29 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (6) تاریخ: 21 شهریور 58 اعضاءسری از: بن 84421به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای آلمان، آنکارا، استانبول، تهران، اشتوتگارت هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: بن 84420 (7775 - EGN)(1) 1- گزارش مرجع در جریان دو ملاقات با سی. آ. تومیک / 19 (سی / 19) به دست آمد که طی آنها عمده وقت، صرف شکل دادن به جزئیات همکاری آینده اش با سیا شد. اصل توافق این است که سی / 19 هر دو هفته یک بار طی یک «دوره آزمایشی» سه ماهه با همکار نویکوفسکی ملاقات می کند و خبرهایی را که درباره دامنه و ماهیت جنبش کردها توانسته از ابطهایش در داخل و خارج ............... به دست بیارود در اختیار می گذارد. او اکنون کاملاً واقف است به اینکه هیچ احتمال حمایت آمریکا از جنبش وی وجود ندارد. به این ترتیب همکاری سی / 19 براساس تمایل وی به ارائه قضیه از لحاظ جنبش وی به عنوان یک کانال (ارتباط) شخصی با غرب و مجرای کمک مالی شخصی مبتنی می باشد. مأمور مربوطه به طور موقتی پذیرفت که ماهانه 1500 مارک آلمان بابت هزینه ها (که شامل صورت حساب ماهانه، از

ص: 25


1- از آن اخذ شده به دست نیامده است. احتمال دارد این گزارش خبری سند شماره ( 4 (EGN 1 تلگرام بن 84420 که گزارش خبری ( 7775 باشد که در ملاقات روز 19 شهریور به دست مأموران سیا رسید.

تاریخ اردیبهشت 1358 نمی شود) به سی / 19 بپردازد و این روال در سه ماه آینده ادامه یابد. پس از این مدت پس از تجدیدنظر در بازدهی و وضع مناسبات فیمابین احتمالاً تعدیلی به عمل خواهد آمد. سی / 19 می داند که این یک تعهد قطعی نیست و منتظر اولین ملاقات خود با همکار نویکوفسکی است تا این ترتیبات را تأیید کند. پایگاه پیشنهاد می کند مأمور پایگاه اشتوتگارت کیث. ال. تولرنی مأمور مربوطه سی/ 19 شود و پیش بینی می کند موعد ملاقات بعدی 29 شهریور باشد. طبیعت بسته قاطبه کرد ناحیه بن و کلن امکان مداخله مأمور پایگاه بن را نفی می کند.

2- سی/ 19 بسیار از رویدادهای کردستان افسرده است و از اینکه با عدم اقدام دولت آمریکا در قبال تعقیب و آزار کردهای ایران مواجه شده خشمگین می باشد. او تاکنون سه تن از افراد خانواده اش را در جنگ ............... خلخالی از دست داده و نسبت به آینده نزدیک که به نظرش ............... می باشد بدبین است(1) ...............

سند شماره (7) 31 شهریور 1358 اعضاءسری از: رئیس 518777به: بن با حق تقدم، رونوشت برای تهران اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: بن 84621(2) 1- توافقی که بین سی. آ. تومیک / 19 (سی / 19) و نویکوفسکی تا تاریخ شهریور 1358 حاصل شد، این است که ما بابت هزینه تماسهای تلفنی یا شخصی وی با طعمه های کرد مورد نظر ماهانه 1500 مارک آلمان به وی بپردازیم و از آنجایی که وی این کار را از فروردین 1358 تا مرداد و شهریور 1358 که دوباره با وی تماس گرفتیم انجام داده است، ما آن هزینه ها را (نرخ 1500 مارک آلمان در ماه) از اردیبهشت تا شهریور 1358، تأمین می نماییم. نویکوفسکی در فروردین 1358، 1500 مارک آلمان به او پرداخته است.

همچنین از مهرماه تا آذرماه را نیز به عنوان بخشی از یک «دوره آزمایشی» تکمیلی جهت تشخیص سودمندی اطلاعات وی ماهانه مبلغ 1500 مارک آلمان به وی می پردازیم. سی - 19 در ازای پولی که دریافت می کند، موافقت نموده که هر دو هفته یکبار با مأموری از سیا ملاقات نموده تا احتیاجات ما را پاسخگو باشد. نویکوفسکی و سی / 19 موافقت کردند که ما در آخر آذرماه اطلاعات تهیه شده را بررسی و بر طبق آن «اضافه هزینه» وی را تنظیم نماییم. جهت گرفتن این پول نه لازم است که صورتحساب تهیه شود و نه اینکه او مجبور است حساب هزینه ها را پس بدهد.

2- امیدواریم این تلگرام موضوع را روشن کند. در مورد این قضیه تشکر می شود.

3- پرونده 306414 - 201 تا 30 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 26


1- صفحه دوم این سند هنوز به دست نیامده است
2- این تلگرام هنوز به دست نیامده است.

سری سند شماره (8) سری 3 مهر 58 - اعضاء از: اشتوتگارت 17937به: با حق تقدم به رئیس، بن رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس. سی. آ. تومیک عطف به: بن (1)84660 1- کیث ال. تولرنی مطابق برنامه ملاقات آشنایی خود را با سی. آ. تومیک / 19 (ت / 19) به تاریخ 20 سپتامبر 1979 در ساعت 30/19 در اتاق 1005 هتل اینترکنتینانتال کلن برگزار نمود. این ملاقات تقریباً چهار ساعت طول کشید و مبلغ 7500 مارک آلمان برای حدفاصل اردیبهشت 58 الی شهریور 58 با نرخ ماهانه 1500 مارک آلمان بابت «هزینه ها» به ت / 19 پرداخت که او با نام مستعار عادی خود قبض دست نوشته را امضاء نمود. موافقت شد که ملاقاتها برای مدت آزمایش سه ماهه یعنی از مهر تا آذر ادامه یابد و ماهانه مبلغ 1500 مارک آلمان بابت «هزینه ها» پرداخت گردد. ملاقات بعدی در 27 سپتامبر خواهد بود.

هیچ اشکال امنیتی مشاهده نگردید.

2- محیط: تولرنی صحبت را با تأکید بر سن خود (که مختصری بالا رفته) و سابقه طولانی خود در ناحیه شروع کرد با اشاره به این نکات که از کردستان دیدار کرده، اطلاعش از تاریخ کردها چقدر است و از این قبیل. آنگاه وی افزود که قصد دارد هرگاه لازم باشد با ت / 19 مانند یک پدر صحبت کند و این برای خیر خود ت / 19 خواهد بود. آنگاه وی شروع به سئوال از ت / 19 درباره جدیتش در مسائل کردی نمود و به ملایمت اشاره نمود که ت / 19 پس از طی دوران بلوغ خود با ناسیونالیسم کردی کم ارتباط داشته و ضمناً از پدر ت / 19 و مشی او تمجید کرد. تولرنی این مقدمه را با ابراز علاقه فردی خود به کردها و طرفداری خود از خواست ت / 19 در کمک به مردمش خاتمه داد. تمام اینها با عکس العمل خوب روبرو شد.

3- مقاصد: آنگاه تولرنی مسئله اینکه از ت / 19 چه می خواهد را مطرح کرد. علیرغم خواستهای ت / 19، ما در اینزمان هیچ قصد نداریم با پول و اسلحه به ناسیونالیسم کردی کمک کنیم و ت / 19 باید از علل این امر آگاه باشد. بعلاوه ما نمی خواهیم ت / 19 حتی برای دیدار به صورت «مخفی» به کردستان بازگردد زیرا این احتمالاً برای همه مشکلات بیشتری را ببار خواهد آورد. او با تأمین اطلاعات صحیح درباره رویدادهای آنجا و نحوه کنترل رویدادها می تواند به بهترین نحو به کشور خود خدمت کند. این قدم اول و اصلی بود. ت / 19 اظهار کرد که خط مشی ما را درک می کند هرچند که آنرا دوست ندارد و یک مدت آزمایش سه ماهه امتحان خوبی خواهد بود. آنگاه وی وارد سخنرانی طولانی در این مورد شد که رفته رفته از منابع خود جدا می گردد و بزودی چیزی برای گزارش کردن نخواهد داشت. سپس گفت که می تواند با موفقیت وارد کردستان شود و کانالهای جدید برقرار کند. وی همچنین این را مطرح کرد که آیا ما می توانیم در دو مورد به او کمک کنیم: (الف) تأمین ارتباطات مطمئن برای او یعنی تسهیلات پستی بین آلمان و ایران و (ب) آیا به او کمک می کنیم تا تیمهای مطبوعاتی تلویزیونی به طور «مخفی» به کردستان اعزام نماید تا وضع حقیقی امور در آنجا را تبلیغ کنند. تولرنی جواب داد که باید هر دو مسئله را قبل از جواب بررسی کنیم اما هیچ تعهدی را قبول نمی کنیم. ت / 19 ادامه داد که عمدتاً از طریق نامه رسان و

ص: 27


1- این تلگرام هنوز به دست نیامده است.

مکالمات تلفنی با خواهر خود در تهران ارتباط داشته بود. خواهر وی همسر رئیس ایل جاف است و او نیز به نوبه خود با تلفن و نامه با کردستان تماس داشت. اکنون رابطهای خواهرش در کردستان به کوهها گریخته اند و خواهرش نیز به بن نقل مکان نموده است. بعلاوه، ارتباطات عمومی در کردستان نیز مانند تهران روزبروز بیشتر تحت مراقبت قرار می گیرد. ت / 19 اصرار ورزید که هنوز خیلی منابع بالقوه در کردستان دارد اما هیچ راهی برای دسترسی به آنها از آلمان و تعیین کانالها و نامه رسانهای جدید ندارد.

4- اطلاعات: ت / 19 هیچ اطلاعاتی بجز این گفته کلی که در تاریخ 18 سپتامبر در بسیاری از شهرهای کردنشین جنگ در گرفته بود، هیچ نام یا شماره ای برای عرضه کردن نداشت. تولرنی با ت / 19 در خصوص مشکلش ابراز همدردی می کند و پیشنهاد کرد که او سعی کند اطلاعات بیشتری از کردهائی که در آلمان هستند و آنها نیز منابع خود را دارند استخراج کند او قبول کرد که این کار را انجام دهد.

5 - اهداف: تولرنی به ت / 19 گفت که اولین کار گردآوری فهرستهای اسامی، نشانیها، و جزئیات بیوگرافی کردهایی که در آلمان هستند می باشد، کسانی که ت / 19 به آنها اعتماد دارد و فکر می کند که از عهده کسب اطلاعات مهم از کردستان برمی آیند. وی همچنین درخواست کرد فهرستهای مشابهی از کردهای مقیم تهران و کردهای کردستان بوی داده شود. ما با تکیه به این فهرستها می توانیم به ت / 19 کمک کنیم که معین نماید (الف) چه کسی قابل اعتماد است. (ب) آیا برای ما امکان دارد که به او در کار تماس با شبکه منابعش کمک کنیم. ابتدائاً می بایست بدانیم که با چه کسانی سروکار داریم و سوابق آنها چگونه است. ت / 19 فوراً پس از تفکر دقیق درباره آن و اطمینان یافتن از اینکه اطلاعات را به نحوی مطمئن حفظ خواهیم کرد پذیرفت. او قول داد که در جلسه بعد اطلاعاتی با خود داشته باشد.

6- نفوذ شوروی: ت / 19 اطلاعات مستندی درباره پیوندهای شورویها با نیروهای ناسیونالیستی کردستان خصوصاً در هفته های اخیر نداشت. او اشاره نمود که تقریباً تمامی رهبران کرد قدری تماس با شورویها داشته اند که معمولاً برای غرضی بوده است، مثلاً، او قاسملو را به عنوان کمونیست و عضو حزب توده می شناخت اما بعد قاسملو از شورویها برید و شاید الان دوباره با آنها باشد. در غیاب اطلاعات مستند و جاری از هر کردی تقریباً می توان عقلاً انتظار داشت که پیوندهائی با شورویها داشته باشد. حتی پدر او که فردی عمیقاً متدین و قویاً ناسیونالیست بود برای نیل به مقصود خود کمک شورویها را پذیرفته بود. به ت / 19 تذکر داده شد که خصوصاً گوش به زنگ اطلاعات مربوط به نفوذ شوروی باشد.

7- تماسهای ت / 19 با شورویها: در این موقع، تولرنی از ت / 19 در مورد تماسهایش با شورویها سئوال کرد. چند ماه پیش او الکساندر اس. کولین دبیر سوم سفارت شوروی را به میهمانی خود دعوت کرده بود و چند هفته پیش کولین به طور غیرمترقبه بازگشت و با اشاره به اینکه ت / 19 مقام دیپلماتیک خود را از دست داده بود (1) پرسید آیا برای کمک به ت / 19 هیچکاری از او برمی آید؟ بگفته ت / 19، آنها به صحبت پرداختند و کولین با گفتن اینکه بازخواهد گشت، رفت اما هنوز بازنگشته است. ت / 19 نمی داند آیا این یک پیشنهاد آزمایشی یا حرکت آتی بود یا نه، اما توقع دارد که کولین بازگردد و درباره ت / 19 و اوضاع کردستان صحبت کند. ت / 19 قول داد که هرگونه تماس را فوراً و به تفصیل گزارش کند.

همچنین به وی در مورد امکان مراقبت تلفنی و شخصی هشدار داده شد. آنگاه ت / 19 پرسید آیا به نظر تولرنی کولین با موضوعی که پسرعمویش رحیم سیف قاضی استاد دانشگاه در رشته تاریخ و فرهنگ کردی در باکو با او در میان گذارده بود مرتبط بود. ت / 19

ص: 28

پس از سالها چند ماه پیش با پسرعموی خود در برلین ملاقات نمود و پسرعمویش اظهار داشت که ممکن است «یک نفر» نزد ت / 19 بفرستد که ت / 19 در آن موقع درباره آن فکر نکرد. بعداً تعجب نمود که چگونه پسرعمویش اجازه یافته بود به برلین بیاید، چونکه پیش از این به وی اجازه نداده بودند که از اتحاد شوروی خارج شود. ت / 19 اکنون مطمئن نیست آیا منظور پسرعمویش از «یک نفر» یک کرد بوده که می تواند درباره کردهای شوروی یا پیوندهای شوروی با کردها به او خبر دهد یا اینکه منظورش فردی بوده که نماینده حاکمیت شوروی است. تولرنی گفت که نمی داند و ت / 19 پرسید آیا باید از پسرعمویش بخواهد که آن «یک نفر» را بفرستد. تولرنی توصیه کرد که صبر کند.

تقاضاهای ت / 19: ت / 19 سه تقاضا داشت (الف) می خواست بداند آیا بن می تواند به خواهرش که اینک در بن است برای تحصیل فرزندانش در مدرسه آمریکائی کمک کند چون آنها قبلاً به مدرسه آمریکائیها در تهران می رفتند. تولرنی گفت درباره مدرسه بن چیزی نمی داند، اما خود را با اوضاع آشنا خواهد ساخت. (ب) ت / 19 خواستار نسخه ای از کتاب ایگلتون (نام اول مشخص نیست) درباره کردهاست. (ج) نسخه ای هم از مقاله روزولت در میدل ایست جورنال (نشریه خاورمیانه) درباره جمهوری کردستان سالهای 46- 1945 می خواهد. او هیچ تقاضای پول ننمود و نزدیک بود فراموش کند که پولهای داده شده را جمع کند.

8 - به طورکلی این ملاقات خیلی خوب و با صمیمیت حقیقی و بغل گرفتن یکدیگر در انتهای آن و اشتیاق ظاهری برای ادامه معامله برگزار شد. ت / 19 پیشنهاد کرد که تاریخ ملاقات بعدی از 4 اکتبر به 27 عقب برده شود. درست هنگام عزیمت، ت / 19 اظهار داشت که در .............. سپتامبر قصد دارد گروهی را در بن به ثبت برساند که اسمش «شورای خودمختاری کردها» خواهد بود. او اسناد آنرا تکمیل کرده بود و این کار ابتدایی کوشش وی برای برپا کردن تشکیلاتی خواهد بود که بتواند از آن استفاده کند.

تولرنی نسخه ای از اسناد و جزئیات بیشتر را در ملاقات بعدی به دست خواهد آورد.

9- نظریات: در اوضاع فعلی و با دستورالعملهای فعلی واقعاً ما چیز فراوانی برای عرضه به ت / 19 نداریم و ت / 19 نیز چیز فراوانی برای عرضه به ما ندارد. ما باید هرچه زودتر پیش از اینکه بیشتر از آنقدری که می خواهیم، درگیر شویم خود را کنار بکشیم. سه ماه آزمایش باید کافی باشد. از طرف دیگر، تولرنی تصور می کند که اگر ما می خواهیم نقش فعالتری بر این مبنا داشته باشیم که فقط در قبال نیل به مطلوبات پاداش داده شود آنگاه ممکن است که ت / 19 استعداد چشمگیری داشته باشد. به نظر می رسد کرد دیگری با سابقه خانوادگی و تجربه بین المللی که بتواند ............... قوی برای رهبری کردها باشد وجود نداشته باشد شاید خود ت / 19 نیز نتواند. اما رویدادهای ماههای اخیر در ایران و کردستان تأثیر عمیقی بر او داشته اند شاید بحدی که به او اجازه دهد در همه چیز یکباره تجدیدنظر کند. تولرنی با لحن خشک به او گفت که هیچ کس به او کمک نخواهد کرد مگر اینکه خود به چیزی برسد و سوابقش به عنوان یک ناسیونالیست کرد بسیار ضعیف است. او باید خود را فردی بسازد که دیگران یعنی هم کردها و هم خارجیها به او روی آوردند به جای اینکه او برای کمک از آنها گدائی کند. ت / 19 این را خیلی جدی گرفت وی عاقبت گفت که باید خیلی سخت کار کند و کار کند تا به آنچه می خواهد برسد. وی اشاره نمود که خمینی بدون داشتن کمک و در حال تبعید به خیلی چیزها رسیده بود. تولرنی فکر می کند که سیا باید قبل از خاتمه مدت آزمایشی در دسامبر جداً در نظر گیرد که در نهایت می خواهد با ت / 19 به کجا برسد و

ص: 29

چگونه. تولرنی همچنین فکر می کند که اگر فردا شورویها به ت / 19 پیشنهاد اسلحه و پول و کمک کردند او برای خودداری از آن دچار اضطراب و تردید خواهد شد.

ت / 19 می گوید که معتقد به خودمختاری به جای استقلال برای کردهاست و می گوید که حاضر خواهد بود برای کمک به کردها در رسیدن به آن (خودمختاری) تقریباً هر کاری بکند. او شروع کرده به اینکه بیشتر به فکر تقلید از پدرش باشد که چگونه ایران در هم ریخته است. قضاوت در این مورد که از او چه کاری برمی آید، چقدر می تواند گذشته خوشگذرانی خود را عوض کند، دوباره به اسم خود چه وجاهتی می تواند بدهد مشکل است. نکته این است که ما بتدریج باید تصمیم بگیریم که آیا او را می خواهیم، او را برای چه می خواهیم و چقدر او را می خواهیم. اگر او را نخواستیم او یا دیگر نخواهد خواست برای کردها کاری کند یا اینکه ممکن است پیش از آن کسی او را ببرد.

10- پرونده 0306414- 201 تا تاریخ 3 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (9) سری 5 مهر 58 اعضاء از: تهران 54321به: اشتوتگارت رونوشت برای رئیس، بن، آلمان، آنکارا، استانبول اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - سی. ا. تومیک عطف به: اشتوتگارت (1)17937 1- مطابق نسخه 21 شهریور هفته نامه انگلیسی زبانی بنام «ایرانیان» رحیم قاضی در فروردین 1358 به ایران بازگشت. مجله می گوید که او عضو یک هیئت کردی است که اخیراً جهت مذاکره با دولت موقت در مورد شورش کردها به تهران آمد. درباره مسافرت قاضی به خارج ایران پس از مراجعتش از شوروی هیچ ذکری به میان نیامده است.

2- پرونده: 0306414 - 201 تا تاریخ 5 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (10) 6 مهر 1358 اعضاءسری از: بن 84941به: رئیس، اشتوتگارت رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: اشتوتگارت (2)17937 1- در 5 مهر 1358 سی. آ. تومیک / 19 نکات ذیل را گزارش کرد. او اطلاعاتی را که در پاراگرافهای پنج و نه تلگرام مرجع ............... به واسطه یک اتفاق در منزل نیاورد، اما دوباره قول داد جلسه بعد آن را تهیه کند.

2- مهمترین چهره در امور کردها در عراق یک فرد نه چندان معروف به نام دکتر مراد عزیز است که در

ص: 30


1- تلگراف اشتوتگارت 17937 که سند حاضر به آن عطف شده است سند شماره 8 می باشد.
2- این تگلرام سند شماره ( 8) می باشد.

............... زندگی می کند و همیشه با اسکورت 2 مرسدس بنز که پر از محافظان امنیتی مسلح به سلاحهای اتوماتیک هستند، رفت و آمد می کند. موقعیت او در رابطه با دولت عراق مشخص نیست ............... از احترامی که برای او قائل می شوند، احتمالاً مقام بالایی دارد. در فاصله 46- (...............) 19 دکتر عزیز در آذربایجان به عنوان گروهبان مراد رزم آور ارتش ایران شناخته می شد و برای جمهوری کوتاه مدت کردستان کار کرد. پس از سقوط جمهوری او به ............... گریخت و تا هنگامی که در بغداد به عنوان دکتر عزیز خود را نشان داد از وی اطلاعی در دست نبود.

3- تعدادی از افراد کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان در حال حاضر به شرح زیرند:

الف: عبدالرحمن قاسملو رئیس.

ب: غنی بلوریان. معاون رئیس که هنگامی که قاسملو برای شرکت در مجلس مقننه جدید در دولت بازرگان انتخاب شد، مسئول حزب بود.

ج: محمد امین سراجی د: محمد امین شیخ الاسلام ه: کریم حسامی و: امیر قاضی ز: ملا رسول بابی ...............

ح: صنار مآمدی تمام اعضای فوق اکنون یا در بغداد یا در کردستان می باشند.

4- در 2 مهر 1358 دکل رادیوی دولتی ایران در کرمانشاه توسط شورشیان کرد، منفجر شد. این حمله را جوانروویلانهای قبیله جاف که دسته هایی در ایران دارد، هرچند که اکثر افراد این قبیله در عراق مستقر می باشند، انجام دادند. رهبر آن پسرعموی رئیس جوانروویلانها بود. این گروه در اصل قصد داشت به تأسیسات شرکت نفت در منطقه حمله کند. اما پس از مذاکره ای ...............، توافق شد حفاظت از این تأسیسات آنقدر بود که کسب موفقیت را مورد تردید قرار می داد.

5 - مسعود بارزانی اکنون در پیرانشهر می باشد. محل فعلی برادرش ادریس مشخص نیست. ادریس در تهران بوده و به طوری که گزارش شده سعی داشته بر سر موقعیت آینده کردها خصوصاً کردهایی که از دسته ............... متابعت می کنند با آیت اللّه خمینی به توافق برسد. در 28 شهریور 1358 اقدامی برای ترور ادریس صورت گرفت. وی در این حادثه جراحتی برنداشت و گریخت. هویت تروریستها معلوم نیست. اما محافل کردی در تهران معتقدند که این اقدام تلاش برای جلوگیری از توافق با خمینی بود که به وسیله کردهای ضد بارزانی یا سایر گروهها در تهران که با خمینی مخالفند و مایلند شورش کردها رشد یابد انجام گرفت.

6 - پرونده: 0306414 - 201 تا تاریخ 6 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.سری

ص: 31

سند شماره (11) 6 مهر 1358 اعضاءسری از: بن 84952به: رئیس، اشتوتگارت رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. سی. آ. تومیک عطف به: الف: اشتوتگارت (1)17937 ب: بن (2)84941 1- در تلگرام مرجع ب اطلاعاتی که از ملاقات 5 مهر با سی. آ. تومیک / 19 (ت / 19) به دست آمد گزارش شد.

2- سردار جاف یکی از سران ایل کرد جاف شوهر خواهر ت / 19 است (پاراگراف 8 مرجع الف). او پس از فرار از ایران، عاقبت به بغداد رفت و در آنجا به همکاری با سرویس اطلاعاتی نظامی عراق پرداخت و در کارکردهایی که در عراق به آنها پناهندگی داده شده بود، کمک نمود. قبیله جاف طی جنگ عراق و کردها در دهه هفتاد ............... از هم پاشید و ظاهراً سردار 0 ............... انتخابات 0 ...............

قرار بود که او حدود 30 شهریور با گروه نظامی عراق به آلمان بیاید و ت / 19 و خواهرش را ببیند. و در آخرین لحظه این سفر به تعویق افتاد و لذا سردار توانست مسافرتی به کردستان داشته باشد و اینک قرار است که در 13 مهرماه وارد بن شود. ت / 19 ترتیبی خواهد داد تا تولرنی با سردار ملاقات کند.

به گفته ت / 19، بچه های سردار (3 نفرند) به یک مدرسه آمریکایی برده شده اند، اما هزینه آن بالغ بر 8000 دلار است (این رقم صحت دارد) ت / 19 خواستار کمک ما شده است پس از مشورت با بن، تولرنی پیشنهاد می کند در رابطه با سردار از برنامه مالی مدرسه استفاده شود و در ازای همکاری مداوم او یک شیوه «پرداخت ضمن ادامه کار» به کار گرفته شود. هدفها ............... کردها و سازمان اطلاعاتی عراق هردو خواهند بود. شیوه ارتباط مخفی نویسی خواهد بود البته اگر زمان برای آموزش موجود باشد. در غیر این صورت ............... تکمیلی (که ما می توانیم آن را توصیه کنیم) به آلمان «برای دیدار از خانواده» ترتیب خواهیم داد که هم امکان آموزش و هم امکان آزمایش دروغ سنجی را فراهم کند.

3- سوابقی که در مورد سردار موجود باشند تقاضا می گردد. همچنین تقاضا می شود این پیشنهاد را تا 13 مهر تصویب نمایید.

4- پرونده: 0306414 - 201 تا تاریخ 6 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (12) 11 مهر 1358 - اعضاءسری از: بن 85048به: رئیس اشتوتگارت رونوشت آلمان، تهران، آنکارا اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. سی. آ. تومیکعطف به: بن (3)84952 1- اطلاعات زیر توسط سی. آ. تومیک / 19 (ت / 19) طی آخرین ملاقاتش با تولرنی فراهم گردیده و جهت اطلاع و اظهارنظر احتمالی به ستاد مرکزی ارسال می گردد.

ص: 32


1- تلگرام یاد شده سند شماره 8 است.
2- تلگرام یاد شده سند شماره 10 است.
3- تلگرام بن 84952 سند شماره ( 11 ) می باشد.

الف: صادق طباطبائی نایب دوم رئیس قوه مقننه(1) دارای همسری (از بستگان خمینی) است که هم اکنون در بوخوم آلمان غربی تحصیل می کند. ت / 19 تلفن و امکان ملاقات با وی را دارد. آیا علاقه ای به این امر هست؟ ب: (ت / 19) داستانی درباره پسر یک کرد اهل ترکیه به نام ............... دری که اسم کوچکش معلوم نیست دارد که ت / 19 به درخواست پسرش در سال 1356 او را از زندان شاه بیرون آورده بود. این پسر اخیراً با کرد ناشناسی بنام احمد که نام خانوادگیش مشخص نیست با داستان عجیبی نزد ت / 19 آمد.

کشوری سوسیالیستی که هویتش پوشیده ماند تحت این پوشش که اسلحه توسط کردهای هوادار در اروپا فرستاده می شود، می خواهد برای کردها اسلحه بفرستد. شخص کرد از ت / 19 خواست که اگر ممکن است با یک «کمپانی» که بتواند اسلحه را توسط چتر نجات به کردستان بفرستد تماس بگیرد. داستان احتیاج به جزئیات و اثبات خیلی بیشتری دارد، که تولرنی از ت / 19 خواست در ملاقات بعدی با کرد ناشناس، که حدوداً قرار است سه هفته دیگر برگزار شود به دست آورد. ت / 19 پیشنهاد کرد که تولرنی یک متخصص که بهتر است تبعه آلمان باشد پیدا کند که بتواند تحت پوشش بررسی قابلیت تحقق ..........، عمیقتر تولرنی نسبت به داستان اظهار تردید کرد و تعهدی ننمود.

ج: الکساندر کولین روسی (فرد مذکور در پاراگراف هفت تلگرام مرجع الف) هیچ تماس دیگری نگرفت ...............

2- پرونده - 0306414 - 201 تا تاریخ 11 مهر 1378 در بایگانی حفظ شود.سری سند شماره (13) 13 مهرماه 1358 اعضاءسری از: بن 85112به: رئیس با حق تقدم، اشتوتگارت، رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: رئیس (2)526119 1- همانطور که در پیام مرجع حدس زده شده بود، سردار جاف واقعاً برادر سالار (جاف) است. سی. آ.

تومیک / 19 (ت / 19) در 12 مهرماه به تولرنی اطلاع داد که سردار جاف 13 مهرماه بغداد را ترک خواهد کرد. هرچند تولرنی نمی داند آیا سردار اول به لندن می رود یا به بن. جاف فقط چند روز در بن خواهد بود و ت / 19 در آن موقع واسطه ملاقات بین جاف و مأمور مربوطه خواهد شد. از آن فرصت برای کسب اطلاعاتی که جاف ممکن است داشته باشد، استفاده خواهد شد. وی ممکن است اطلاعاتی نسبت به همکاری عراق با کردهای مخالف خمینی، ارسال اسلحه به کردها و رهبری نظامی کردها داشته باشد.

2- با در نظر داشتن محدودیتهایی که در تلگرام مرجع شرح داده شده، از این فرصت برای سنجش بیشتر جاف استفاده خواهد شد. اگر زمینه به نظر مساعد برسد، پایگاه پیشنهاد می کند هزینه بازگشت هرچه زودتر جاف از بغداد به بن تضمین شود. در آن زمان ما بهتر می توانیم مقدورات و امکانات جاف را بسنجیم و معلوم کنیم که کجا می خواهیم با او مخاطب واقع شویم، کمک قابل ملاحظه ای در کار کردن

ص: 33


1- خبری که جاسوس سیا درباره آقای طباطبایی داده مخدوش بوده و ایشان هیچگاه چنین سمتی را نداشته است.
2- تلگرام رئیس 526119 هنوز به دست نیامده است.

روی قضایای کردی خواهد بود تا بدین ترتیب از دوباره نویسی گزارشها اجتناب شده و آگاهیهای بدوی با سرعت لازم فراهم گردند.

3- ستاد: اشتوتگارت و بن تلگرامهای مربوط به کردستان را کمتر از (1)MILDIST دریافت می کنند. اگر ممکن باشد که ما در گزارشهای مربوط به کردها مخاطب واقع شویم، کمک قابل ملاحظه ای در کار کردن روی قضایای کردی خواهد بود تا بدین ترتیب از دوباره نویسی گزارشها اجتناب شده و آگاهیهای بدوی با سرعت لازم فراهم گردند.

4- حدوداً ظرف سه هفته آینده مأمور مربوطه اس. دی. تراب / ا با این منبع ذخیره ملاقات خواهد داشت، احتمال زیادی است که اس. دی. تراب / ا، از سردار جاف خبر داشته و بتواند اطلاعات مقدماتی جهت ارزیابی تهیه کند.

5 - پرونده: 0306414 - 201 تا 13 مهرماه 78 در بایگانی حفظ شود.سری سند شماره (14) تاریخ: 18 مهر ماه 1358 اعضاء سری از: بن 85221به: فوری رئیس رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول، اشتوتگارت اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: بن (2)85112 1- در ملاقات 18 مهر 1358 با سردار جاف شوهر خواهر سی. آ. تومیک / 19 (ت / 19) اطلاعات زیر به دست آمد.

2- جاف در ارسال اسلحه به کردهای جاف که ناحیه شرق و غرب کرمانشاه را در اختیار دارند، با دولت عراق همکاری نزدیکی دارد. جاف در ناحیه اش 1500 نفر را دارد. این تعداد عمداً کم نگهداشته شده است تا کیفیت جنگی ایشان بالا رود. ذخیره اصلی تسلیحات آنها، در اوائل اردیبهشت 1358 با تصرف قلعه نظامی دالاهو (عین نقل قول) واقع در شمال کرمانشاه حاصل شد. آنها از این قلعه بیش از 1000 ژ-3 آلمانی بعلاوه 100 ژ-3 بزرگ که محتملاً تیربار آن است، 12 خمپاره 82 ساخت آمریکا؛ دو فقره «کوچک» توپخانه و سه کامیون مهمات به دست آوردند. طی هفته دوم مهر، جاف 400 کلاشینکوف دیگر که دولت عراق در اختیار گذارده بود، برای این گروه فرستاد. این گروه در ناحیه کرمانشاه و سنندج فعالیت دارد. در ناحیه شرقی تا مرز عراق (ناحیه سردشت بانه)، عناصر کرد تحت کنترل حزب دمکرات کردستان هستند و به طور تقریب عمدتاً همین گروه مجری حمله ای بود که خبر آن توسط مقامات ایرانی در 18 مهرماه انتشار یافت.

3- جاف که در 13 مهرماه بغداد را ترک نمود، برای ملاقاتی در 20 مهرماه با بختیار نخست وزیر پیشین در پاریس بوده است. جاف خبردار شده که شاه و اویسی (نام اولش مشخص نیست) افسر سابق ایرانی می خواهند وی را ببینند، اما تاکنون از هیچ هیچ یک ندایی نشنیده است. او انتظار دارد که در پی دیدارش از پاریس و آلمان در بازگشتش به بغداد با پرزیدنت صدام ملاقات کند. دیدار دومش برای رفتن نزد یک

ص: 34


1- به معنای پخش و ارسال گزارش به فرماندهیهای نظامی باشد. MILLITARY DISTRILUTION 1 این عبارت ممکن است مخفف
2- تلگرام بن 85112 سند شماره ( 13 ) می باشد.

دندانپزشک است. وی سپس به بن باز خواهد گشت و همسر و سه فرزندش را با خود به بغداد خواهد برد.

او از این بابت متأسف است، اما از لحاظ مالی نمی تواند آنها را در آلمان نگهدارد. او انتظار دارد ظرف یک تا سه ماه آینده به آلمان بازگردد.

4- جاف ادعا می کند که هیچ کس به استثنای عراق به کردها کمک نمی رساند و کمک عراق بسیار زیاد است. به نظر می رسد که کردهایی که از حسن اعتبار برخوردار باشند، تقریباً در درخواست کمک از عراق اختیار کامل دارند. سوریه به کردهای شمال، سورانیها که تحت رهبری جلال طالبانی قرار دارند کمک می رسانده، اما اینک از کمک آنها کاسته شده است. در 0 ............... هنگامی که جاف بغداد را ترک کرد، طالبانی در بغداد به دنبال کمک بود. با در نظر داشتن اینکه آنها در 54- 1353 با عراقیها جنگیدند، این یک عمل غیرعادی خواهد بود. حزب دمکرات کردستان نیز مقداری کمک از عراق دریافت می دارد، اگرچه اکثر تسلیحات آنها از مقامات ایرانی به تاراج برده شده است. حتی قاسملو «رهبر» فعلی حزب دمکرات چند بار از بغداد دیدن کرده است. جاف تأکید می کند که اتحاد شوروی برای یاری کردها کاری نمی کند، اگرچه آنها می توانند از طریق مرزهای مشترک این کار را به آسانی انجام دهند، و هرچند که اکثر اعضای حزب دمکرات در نظر کردها، کمونیست و یا حداقل چپی می باشند. جاف می گوید گروهی که برای جلب کمک به اتحاد شوروی رفت (قبلاً گزارش شد) تا آنجا که وی اطلاع دارد، هنوز بازنگشته است. او اضافه نمود که کردها از قبایل بسیاری از طریق اقوام خود در شوروی خواستار کمک شده اند، اما تا آنجا که وی می داند هیچ یک ادعا نمی کنند که کمک گرفته اند و شواهد آشکاری در تأیید آن نیست. پرسیده شد آیا شورویها می توانند از طریق عراق به شورشیان کرد کمک برسانند؟ جاف مؤکداً جواب داد که صدام از شوروی که ظاهراً حتی کلاشینکوفهایی که او احتیاج دارد، نخواهد فرستاد خیلی خشمگین است. بنابراین او اینک اسلحه را در اروپا می خرد. در حالی که عراق در هر زمینه ای همکاری می کند و در کنار تأمین کمک، مرز را برای فعالیت مخفی باز کرده و می بندد. در اوائل شهریور صدام از سلیمانیه، مرکز کردهای عراق دیدار کرد و خبر کمک او به کردهای ایران چنان آشکار و پذیرفته شده بود که مانند یک قهرمان به او خوش آمد گفته شد. سفرهای عادی به ناحیه کردنشین فقط از طریق هوا و با تأمین شدید نظامی صورت می گرفت. هنگامی که پرسیده شد با در نظر داشتن تمام برخوردهایی که عراق با شورشیان کرد داشته، قصد عراق در کمک به کردها چیست، جاف گفت که فکر می کند عراق می خواهد در آینده از کردها بر علیه خمینی استفاده کند، و به نظر می رسد که عراق از این دوران اشتراک هدف برای امتحان این مطلب استفاده می کند، که شاید بهتر باشد به جای برانداختن کردها آنها را مورد لطف قرار دهد. او اضافه کرد که او خودش متقاعد نشده و صدام می تواند از آنها روی بگرداند، همان طور که دیگران روی گردانیده بودند. اما در حال حاضر او تنها دوست کردها است.

5 - جاف گفت که تیمسار پالیزبان (نام کوچکش مشخص نیست) که گزارشها از او به عنوان رهبر نوظهور کردها نام برده اند در مهاباد ............... است؛ او در کانادا است و گزارشهایی با نام او .............

تهران می رسند به هر صورت وی هیچ گروهی را تحت فرمان ندارد و در واقع او از اصحاب مذهب گوران / خاخانی ............... که احتمالاً علی اللهی و مردمان نسبتاً عجیبی هستند می باشد.

6- پیام جداگانه ای که تا اندازه ای در ادامه اطلاعات فوق الذکر است، در مورد عملیات پیشنهاد شده ای که باید اولویت داشته باشند، ارسال می گردد.

ص: 35

7- پرونده 0306414- 201 تا تاریخ 18 مهرماه 1378 در بایگانی ضبط شود.سری

سلاحهایی که به دست یک گروه کرد رسیده

سند شماره (15) 10 آبان 58 اطلاعاتیسری از: رئیس 543730 به: تهران، رونوشت برای بن، آلمان، آنکارا، استانبول، اشتوتگارت، تل آویو، مسکو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک اطلاعاتی.

عطف به: بن 85221 (به تل آویو فرستاده نشده است) در اینجا گزارش 79- 19065/315- TDFIRDB که براساس تلگرام مرجع تنظیم شده، برای انتشار بر مبنای خط مربوط به انتشار از حوزه فعالیت می آید.79- 19065- 315- TDFIRDB کشور: ایران / عراق / شورویپخش در: 8 آبان 1358 این یک گزارش خبری است که مورد سنجش نهائی اطلاعاتی قرار نگرفته است.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس تحت نظر تهیه کننده است.

منبع: عضو یک خانواده سرشناس کرد که روابط دیرینه ای با سران کرد دارد. قابلیت اطمینان به وی تأیید نشده است. کسی که خبر را به او داده به آن به خوبی دسترسی داشته است.

موضوع: 1- سلاحهایی که به دست یک گروه کرد رسیده

اظهارات رئیس یک قبیله کرد پیرامون کمک یک کشور دیگر به کردها

کمک یک کشور دیگر به کردها (تاریخ خبر: اکتبر 1979 - مهر و آبان 1358) 1- یک قبیله کرد به نام جاف در حال حاضر در منطقه شرق و غرب کرمانشاه مستقر شده است. در این منطقه قبیله یاد شده 1500 نفر دارد. این تعداد عمداً کم نگهداشته شده تا کیفیت جنگی ایشان بالا رود.

ذخیره اصلی تسلیحات آنها در اوائل اردیبهشت 1358 با تصرف یک محیط نظامی در نزدیکی کرمانشاه حاصل شد. آنها از این قلعه بیش از 1000 ژ-3 آلمانی، به علاوه 100 ژ-3 «بزرگ» که احتمالاً تیربار آن است؛ 12 خمپاره 82 ساخت آمریکا؛ دو فقره «کوچک» توپخانه و سه کامیون مهمات به دست آوردند.

طی هفته دوم مهرماه، آنها 400 کلاشینکف دیگر دریافت داشتند که دولت عراق در اختیار آنها گذارده بود. این گروه در منطقه کرمانشاه سنندج فعالیت دارد. در ناحیه غربی این منطقه تا مرز عراق - منطقه سردشت، بانه - عناصر کرد تحت کنترل حزب دمکرات کردستان می باشند.

2- یکی از سران برجسته جافها ادعا می کند که هیچ کس به استثنای عراق به کردها کمک نمی رساند و کمک عراق بسیار زیاد است. (توضیح منبع: کردهایی که از حسن اعتبار برخوردارند ظاهراً در درخواست کمک از عراق اختیار کامل دارند) سوریه به کردهای شمال، سورانیها که تحت رهبری جلال طالبانی قرار دارند کمک می رسانده، اما اینک از کمک آنها کاسته شده است. طالبانی اخیراً در بغداد به دنبال کمک بود.

(توضیح منبع: با در نظر داشتن اینکه طالبانی در سالهای 54- 1353 با عراقیها جنگید، این یک عمل غیرعادی به نظر می آید).

حزب دمکرات کردستان نیز مقداری کمک از عراق دریافت می دارد، اگرچه اکثر تسلیحات آنها از

ص: 36

مقامات ایرانی به تاراج برده شده است. حتی عبدالرحمن قاسملو، رهبر فعلی حزب دمکرات کردستان چند بار از بغداد دیدن کرده است.

3- اتحاد شوروی برای یاری کردها کاری نمی کند، اگرچه آنها می توانند از طریق مرزهای مشترک این کار را به آسانی به انجام برسانند. هرچند که اکثر اعضای حزب دمکرات در نظر کردها کمونیست و یا حداقل چپی می باشند. گروهی که برای جلب کمک به اتحاد شوروی رفت تا تاریخ 26 شهریور بازنگشته بود. (توضیح ستاد: گزارش 79/16078/315- TDFIRDB مورخ 16 شهریور از همین منبع را که درباره این دیدار بود ملاحظه کنید) (توضیح حوزه فعالیت: به گفته منبع، کردهای قبایل بسیاری از طریق اقوام خود در شوروی خواستار کمک شده اند اما منبع گفت تا آنجا که می داند، هیچ یک ادعا نمی کنند که کمک گرفته اند و از هیچ نشانه ای دال بر اینکه چنین کمکی داده شده خبر ندارد).

4- از طرف دیگر، عراق، در هر زمینه ای همکاری می کند و در کنار تأمین کمک، مرز را برای فعالیت مخفی باز کرده و می بندد. در اوائل شهریور صدام حسین از سلیمانیه مرکز کردهای عراق دیدار کرد و خبر کمک او به کردهای ایران چنان آشکار و پذیرفته شده بود که مانند یک قهرمان به او خوشامد گفته شد.

(توضیح منبع: در حالی که کمک به کردهای ایران ممکن است دوباره به تجدید فعالیت کردهای عراق منجر شود، ظاهراً عراقیها می خواهند از کردها علیه خمینی در ایران استفاده کنند. به نظر می رسد که عراق از این دوران اشتراک هدف برای امتحان این مطلب استفاده می کند که شاید بهتر باشد به جای جنگیدن با کردها آنها را مورد لطف قرار دهد).

5 - به دست آمده در: (18 مهر 1358) 6- انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شد به تهران، آنکارا، استانبول.

طبقه بندی گزارش: سری - هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

تا تاریخ 8 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام قسمتها حاوی طبقه بندی و قیود کلی سند می باشند.

سند شماره (16) سری 18 مهر 1358 اعضاء از: بن 85222به: با حق تقدم رئیس، رونوشت برای آلمان، آنکارا، استانبول، تهران، اشتوتگارت.

هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک عطف به: بن 85221(1) 1- متعاقب تلگراف عملیاتی اطلاعاتی مرجع، کیث. ال. تولرنی با سی. آ. تومیک / 19 (ت / 19) و سردار جاف در 18 مهرماه 1358 برای دو ساعت ملاقات نمود، که برای دسته بندی کردن تمام موضوعات عملیات کافی نبود، اما حداکثر زمانی بود که می شد با جاف صرف کرد. ملاقات بعدی با ت / 19 برای 2 آبان برنامه ریزی شده است.

جاف خیلی محتاطانه برخورد کرد؛ با عقاید محکمی در مورد آنچه می دانست و آنچه نمی دانست،

ص: 37


1- تلگرام بن 85221 سند شماره ( 14 ) می باشد.

تاریخها را خوب نمی دانست (که امری نسبتاً رایج است)، در مورد اسامی خیلی دقت به خرج می داد، اگرچه چندتایی را جا انداخت. او قصد فروش نداشت. او مردی توپر و چاق با قیافه ای تقریباً مشخص می باشد. پوستش قهوه ای روشن و موهایش خاکستری و یک سیمای ساکت حاکی از اقتدار دارد. تولرنی احساس کرد اصولاً به دلیل اینکه ت / 19 قول داده بود که وی را به ملاقات ما بیاورد، به ملاقات آمده بود.

به مروری که مذاکره پیش می رفت او بیشتر آسوده خاطر و صمیمی شد. او تقاضای هیچ گونه کمکی حتی برای تحصیلات فرزندانش که در واقع توسط ت / 19 مطرح شده بود، نکرد. تولرنی این مسئله را به جهت مقابله با مطرح کردن آن توسط ایشان مطرح کرد و فوراً به وی گفته شد که جاف تصمیم گرفته که خانواده را همراه خود به بغداد برگرداند و او استطاعت نگهداری آنها می باشد. را در بن ندارد. تولرنی متذکر شد اینجا برای آنها بهتر است، زیرا عراق ممکن است، خطرناک باشد. جاف موافق بود اما اظهار داشت که او راه دیگری ندارد و دیگر لازم نیست که تولرنی بیشتر آنرا پیگیری کند. او گفت «با وجود این متشکرم». او به اندازه کافی باهوش است تا حدس بزند ما احتمالاً می خواهیم چه معامله ای بکنیم و نمی خواست که خانواده اش را درگیر کند. تولرنی با گفتن اینکه اگر اوضاع برای خانواده اش در بغداد به خوبی پیش نرود از طریق ت / 19 ما را مطلع کند، مطلب را خاتمه داد و جاف اظهار خرسندی کرد.

2- جاف احتمالاً ظرف یک هفته بعد از دیدن نخست وزیر پیشین بختیار در پاریس و یک دندانپزشک در لندن به بن باز خواهد گشت. تا آنجایی که مربوط به ملاقات بختیار می شود، اطلاعات در مورد آن را می شود احتمالاً از طریق ت / 19 به دست آورد، اما اگر ستاد می خواهد پیشنهاد قبلی در مورد تأمین هزینه های تحصیل در بن را مورد تجدیدنظر قرار دهد (و ما هم از این طرح پشتیبانی می کنیم) ما می توانیم آخرین تلاش خود را (وقتی که او ظرف یک هفته برمی گردد)، بکنیم.

3- جاف به طور خیلی جدی نگران امنیت خود در رابطه با عراقیها است و گفت که آنها او را ظرف یک دقیقه می کشند، او درخواست نمود در استفاده از او هرچه از او می گیریم، نامش محفوظ بماند. ما با این موافقیم و تقاضا می کنیم هرگونه اطلاعاتی که از تلگرام مرجع انتشار می یابد، نام جاف محفوظ بماند.

همچنین ما تقاضا داریم برای جاف اسم رمز معین شده و پرونده 201 برای او گشوده شود.

4- تولرنی (به عنوان یک تاکتیک) بوی گفت که سیا علاقه ای به عراقیها ندارد، اما به کردها خیلی علاقه داریم. هرگونه اقداماتی که توسط آمریکا انجام می شود یا اقداماتی که از آن اجتناب می شود، براساس شواهدی است که ما از اوضاع در دست داریم. اگر او می خواهد که همراه آمریکا به کردها کمک کند، بهترین راه این است که آنچه در مورد اوضاع می داند، دقیقاً به ما بگوید. اگر او چیز خصوصاً مهمی به دست آورد، باید بهانه ای جهت ملاقات با ت / 19 تراشیده و به آلمان بیاید و ما هزینه اش را تقبل می کنیم.

او لبخندی زد و گفت که همیشه می تواند از خطوط هوایی عراق استفاده کند، اما از پیشنهاد ما جداً متشکر است. اینکه او وقتی خانواده اش به بغداد می رسد این کار را بکند، کمتر بکند، کمتر قطعی است، هرچند که او جداً می گفت که احتمالاً ظرف یک تا سه ماه باز خواهد گشت. تولرنی اصرار کرد که زودتر بیاید و او لبخند زد.

5 - برداشت تولرنی از یک ملاقات کوتاه این است که جاف به عنوان یک رهبر کرد دسترسی خوبی به نواحی کردستان یافته است و دیگر اینکه با اسلوبی نامعین و رو به تزاید او مشغول افزایش دسترسی خود به رهبران کرد پناهنده، ایرانیان تبعیدی و دولت عراق می باشد. مأمور مربوطه عقیده دارد بسته به اینکه با

ص: 38

جاف چگونه رفتار شود، او همچنان اطلاعاتش را در ملاقاتها در میان خواهد گذاشت. به هرحال او به سادگی به استخدام در نخواهد آمد، زیرا که چیز زیادی دارد که از دست بدهد و تا به حال چیز زیادی عایدش نشده است. مثل اکثر هم پالگی هایش به نظر می رسد که وی از گذشته هنوز این باور ضعیف را دارد که ایالات متحده بالاخره آنچه را که انتظار می رود به نحوی انجام خواهد داد. این باوری است که تولرنی مشوق آن نبوده است. اگر بتوان او را ترغیب نمود تا خانواده اش را در بن نگه دارد، با کمک مالی ما برای حداقل یک سال تحصیلی ممکن است، او عقیده اش را عوض کند. مشخصاً بگوییم این نمی تواند بر یک اساس پایاپای در مقابل اطلاعات صورت پذیرد. ما قصد نداریم بر این اساس به وی نزدیک شویم، چرا که چنین چیزی ممکن است توهین به وی باشد، اما وی ممنون خواهد شد، نکات را از نظر دور نخواهد داشت و بدون شک به آلمان خواهد آمد.

6- پیشنهاد می شود ستاد پرداخت شهریه سه فرزند را که مجموعاً حدود 000/8 دلار آمریکا (برای سال تحصیلی 1359- 1358) بوده به منظور «امن نگه داشتن خانواده او در اینجا» در نظر داشته باشد و بعداً به جنبه خبرگیری از او ضمن مسافرتها و ملاقاتهای متعددش به اینجا بپردازد. معتقدیم که این چنین تعهدی سرانجام چیزی را به دنبال خواهد داشت. تقاضا می شود با قید حق تقدم پاسخ داده شود تا قبل از عزیمت جاف در 28 مهر دوباره با وی تماس بگیریم.

7- پرونده 306414- 201 تا 18 مهرماه 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (17) 26 مهرماه 1358 - اعضاءسری از: رئیس 535045به: بن اشتوتگارت، رونوشت جهت: آلمان، تهران، آنکارا، استانبول ......... و اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. فیکل - اس. دی. دیز - سی. ا. تومیک.

عطف به: بن 85221(1) 1- در خلال ملاقاتهای جاری یا آینده با اس. دی. فیکل (اف / ا)(2) و سی. آ. تومیک / 19 (تی / 19) از دریافت هرگونه اطلاع موجود به دنبال گزارش مرجع از اس. دی. دیز (د / ا)(3) مربوط به حمایت دولت عراق از کردها در جنگ با نیروهای ایران استقبال خواهد شد. علاوه بر این بابت هرگونه اطلاعی که هرکدام از منابع فوق الذکر بتوانند در مورد خانواده نقشبندی که بین مردم از خانواده های معروف کرد بوده و رهبران آن به عراق گریخته اند فراهم کنند، قدردانی می شود. خانواده مزبور از قرار معلوم سابقه طولانی در همکاری با شاه داشته اند.

2- پرونده - 963160 - 201؛ 960951- 201؛ 306414- 201 تا تاریخ 26 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.تماماً سری سری

تلاشهای آشکار نخست وزیر پیشین ایران بختیار برای دوباره به دست گرفتن قدرت

ص: 39


1- تلگرام بن 85221 سند شماره ( 14 ) می باشد.
2- اس. دی. فیکل / 1 نام رمز رفعت مآمدی می باشد که اسنادی از پرونده او در این مجموعه ارائه شده است.
3- با توجه به اینکه اطلاعات تلگرام مرجع این سند را سردار جاف تهیه کرده و در پاراگراف 3 سند شماره ( 16 ) درخواست نام رمز برای جاف شده معلوم می شود که نام رمز اس. دی. دیز / ا برای سردار جاف معین شده است.

سند شماره (18) طبقه بندی گزارش سری - هشدار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

کشور: ایران منبع: عضو یک خانواده برجسته کرد که با سران کرد روابط دیرینه ای دارد، بعضی از اطلاعات وی به طور کلی درست بوده است. او به اطلاعاتی که در ذیل آمده است دسترسی خوبی داشته است:

موضوع: تلاشهای آشکار نخست وزیر پیشین ایران بختیار برای دوباره به دست گرفتن قدرت (تاریخ اطلاعات اواخر مهر 1358) 1- نخست وزیر پیشین ایران شاهپور بختیار با اعضای با نفوذ چند گروه کرد در پاریس و با چند گروه تبعیدی در اروپای غربی و آمریکا مذاکراتی انجام داده است. بختیار به این گروهها اکیداً اعلام کرده است که اگر او به قدرت برسد به کردها خودمختاری خواهد داد، ولی جدا شدن آنها از ایران را نخواهد پذیرفت.

بختیار همچنین خاطرنشان ساخته است که او از نظر سیاسی از حمایت کافی برخوردار است و به زودی کمکهای مادی کافی کسب خواهد کرد تا دست به اقدامات سیاسی و نظامی علیه رژیم خمینی بزند. وی علاوه بر این اظهار داشت که در تماس غیر مستقیم با شاه سابق بوده، لیکن وفاداری گذشته وی به شاه هیچ نقشی در برنامه های آینده وی برای به دست گرفتن دوباره قدرت در ایران بازی نمی کند.

2- بختیار از کردها به طور معنوی حمایت کرده است. بنا به تقاضای کردها بختیار همچنین موافقت کرده است که افسران پیشین ساواک یا ارتش را به کمک مبارزان کرد اعزام دارد. بختیار هم با کردهای کرمانشاه و هم کردهای مهاباد به عنوان مناطقی که رهبری این نیروها را خواهند داشت تماس داشته است. او در نظر دارد که در اواخر آبان و اوائل آذر نماینده ای به ایران بفرستد تا در مورد ارتباط سیاسی و نظامی با حزب دموکرات کردستان مذاکره نماید.

3- بختیار می داند که اگر بخواهد نفوذ گذشته خود را در ایران باز یابد و آن را حفظ کند علاوه بر کسب توافق با کردها باید با کمونیستهای ایران نیز رابطه برقرار کند.

4- (توضیح منبع: بختیار از بازگشت خویش به قدرت در آخرالامر با اطمینان سخن می گوید، و شواهدی ارائه می کند بر اینکه قادر است از عناصر مخالف ایرانی تعداد هرچه افزونتری را به دور خود جمع کند).

5 - به دست آمده در (4 آبان 1358) 6- انتشار از حوزه فعالیت: به تهران، آنکارا، استانبول، پاریس، لندن و تل آویو فرستاده شد.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان، غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزای گزارش دارای طبقه بندی و قیود کل سند است.

ص: 40

سند شماره (19) 7 آبان 58 اطلاعاتیسری از: بن 85773به: رئیس رونوشت برای اشتوتگارت، آلمان، برلین، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک - زی. آر. واهو جزئیات تکمیلی(1): زی. آر. واهو. برای مطلب مربوط به کشور ثالث.

منبع: سی. آ. تومیک / 19.

به دست آمده توسط ماکاگون. محل دستیابی برای اختفای منبع حذف گردید. به تلگرام بن 85772 (به تمام قرارگاهها فرستاده نشده) برای اطلاع از جزئیات دستیابی که برای مخاطبین فرستاده نشده مراجعه کنید. به سازمانهای اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام برای ثبت در فهرست (بایگانی). تا پرونده:

0306414 - 201 و 7851- 7 EGNتاریخ آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

سند شماره (20) سری 11 آبان 1358 اعضاء از: بن 85912به: با حق تقدم رئیس رونوشت اشتوتگارت، آلمان، تهران، پاریس، ژنو هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. سی. آ. تومیک عطف به: الف - بن 85797، ب - رئیس 543343(2) 1- ملاقات با سی. اتومیک (ت / 19) در 9 آبان انجام شد. ملاقات بعدی برای تاریخ 17 آبان برنامه ریزی شده تا با بازگشت ت / 19 از پاریس همزمان باشد.

2- (ت / 19) از طریق تلفن با مشاورین بختیار در پاریس صحبت کرده است. بختیار پنهانی از پاریس خارج شده و در خلال هفته هفتم آبان به عراق مسافرت کرد و در آنجا با رهبران سطح بالای دولت عراق ملاقات کرد. انتظار می رفت که بختیار در آخر هفته به پاریس برگردد و به ت / 19 دستور داده شد که به پاریس بیاید تا در تاریخ 13 آبان با وی ملاقات کند.

3- همچنین ت / 19 در بن با جیمز سالیناس نماینده خطوط هوایی گلوبال ملاقات کرد که در تلگرام مرجع الف و ب شرح داده شده است. ملاقات حول امکانات گلوبال در قاچاق اسلحه دور می زد. سالیناس در تهیه و تدارک کمک به کردها در اینچنین فعالیتهایی بسیار علاقمند بود. این کار در ادامه خبری بود که

ص: 41


1- همراه گزارشهای خبری یک تلگرام از طرف واحدی که گزارش را تهیه کرده ارسال می شود که حاوی نکات اداری و بایگانی و آماری مربوط به گزارش برای استفاده داخلی سیا می باشد و عنوان ”جزئیات تکمیلی“ دارد. هرگاه در این گزارشهای ”جزئیات تکمیلی“ علامت زی. آر. واهو بیاید بدین معنی است که اداره انتشار اطلاعات ستاد مرکزی سیا عهده دار کار تعیین واحدهای مناسب برای دریافت گزارش می گردد ٬ و پس از مشورت با بخشهای مربوطه گزارش را انتشار می دهد و این واحدها علاوه بر ٬ یا به جای واحدهایی که در انتهای گزارش خبری پس از عبارت ”انتشار از حوزه فعالیت:“ نام برده می شوند خواهند بود. پس از هر علامت زی. آر. واهو اینکه به چه علت گزارش خبری باید در ستاد مرور شود و واحدهای دریافت کننده در آنجا تعیین شوند ذکر می گردد. مثلاً در این سند عبارت ”برای مطلب مربوط به کشور ثالث“ آمده یعنی اینکه اخبار این گزارشی که قرارگاه بن تهیه کرده مربوط به آلمان نیست و به کشور ثالثی مثل ایران مربوط می شود و باید متن آن مرور و پس از مشورت با ادارات داخلی مربوط به منطقه ایران و آسیا واحدهای مناسب برای دریافت گزارش تعیین شوند.
2- تلگرامهای بن 85797 و رئیس 543343 به دست نیامده اند.

ت / 19 داشته مبنی بر اینکه یک کشور اروپای شرقی، احتمالاً چکسلواکی، با تهیه اسلحه و مهمات برای کردها موافقت کرده ولی گفته بود که کردها باید خودشان ترتیب حمل و نقل اسلحه را بدهند.

4- ت / 19 درباره شایعات مربوط به وقوع تظاهرات به طرفداری از شاه در ایران صحبت کرد، ولی نتوانست جزئیاتش یا منبع قابل اطمینانی برای آن را ارائه کند.

5 - پرونده: 306414- 201 تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

توضیح سیستم انتشار پیامها: رونوشت برای تهران، پاریس، ژنو مطابق تلگرام رئیس 545680 مخابره شد. سری

دیدار مخفیانه شاهپور بختیار نخست وزیر پیشین ایران از عراق

سند شماره (21) هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

12 آبان 58 اطلاعاتیسری از: رئیس 545700به: تهران، رونوشت برای پاریس، لندن، ژنو، بن، اشتوتگارت، آلمان.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - سی. آ. تومیک اطلاعاتی عطف به: بن (1)85912 (برای پاریس، ژنو ارسال می شود) (برای لندن فرستاده نشد، مورد احتیاج نیست) در اینجا گزارش 79- 19334/315- TDFIRDBمی آید که براساس تلگرام مرجع برای انتشار بر مبنای خط مربوط به انتشار از حوزه فعالیت تنظیم شده است. برای لندن: جهت تحویل به سازمان اطلاعاتی انگلستان موافقت می شود به این ترتیب که منبع آن یک منبع آزمایش نشده با دسترسی خوب به خبر ذکر شود.

79- 19334/315- TDFIRDBسری این یک گزارش خبری است که مورد سنجش نهائی اطلاعاتی قرار نگرفته است.

کشور: ایران / عراق(تاریخ اطلاعات 7 آبان - تا اواسط آبان 1358) هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس گزارش تحت نظر تهیه کننده است.

منبع: عضو یک خانواده برجسته کرد که روابط دیرینه ای با سران کرد دارد. حد اطمینان به وی مشخص نگردیده است. بعضی از خبرهای وی تأیید شده اند. او به خبر نقل شده در ذیل به خوبی دسترسی داشته است.

موضوع: دیدار مخفیانه شاهپور بختیار نخست وزیر پیشین ایران از عراق 1- طی هفته حول 7 آبان 1358 شاهپور بختیار نخست وزیر پیشین ایران از پاریس که مکان اقامت فعلیش است خارج شد و به عراق رفت. در آنجا 0 ............... با سران عالیرتبه دولت عراق ملاقات کند.

00 ............... بود بختیار در آخر آن هفته به پاریس بازگردد. (توضیح حوزه فعالیت: منبع از غرض

ص: 42


1- تلگرام بن 85912 سند شماره ( 20 ) می باشد.

مسافرت بختیار به عراق و اینکه او با مقامات عراق درباره چه مذاکره کرد خبر نداشت).

2- به دست آمده در 9 آبان 1358 3- انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شد به تهران، پاریس، لندن طبقه بندی گزارش: سری - اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود..........

تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشند.

سند شماره (22) سری 12 آبان 58 - اعضاء از: رئیس 545686به: با حق تقدم به بن، ژنو رونوشت برای پاریس، اشتوتگارت، آلمان، تهران هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس. دی. استی - سی. آ. تومیک عطف به: الف - بن 85912 (برای ژنو، پاریس، تهران، مخابره می شود)، ب - رئیس 536378 (برای بن، اشتوتگارت، آلمان، تهران ارسال نشد، لازم نبود)(1).

1- ما به هرگونه جزئیاتی که سی. ا. تومیک (ت / 19) (مشخصات او برای ژنو و پاریس ارسال گردید) بتواند در تکمیل گزارش مرجع درباره مسافرت بختیار به عراق تهیه کند، بسیار علاقه مند هستیم. ما به خصوص در این مورد که او با چه کسانی ملاقات نموده و موضوع مورد بحث، نوع و نتیجه هرگونه توافق حاصله، اقداماتی که در نتیجه این ملاقاتها اتخاذ شد چه بوده است، علاقه مندیم. لطفاً هرگونه خبر از این قبیل را در شکل اطلاعاتی عرضه کنید تا موجب تسریع انتشار گردد.

2- برای ژنو: تلگرام مرجع الف اهمیت پیشنهاد تماس با اس. دی. استی / ا (اس / ا) در تلگرام مرجع ب را ضروری تر می کند و متشکر خواهیم بود اگر گیونیون سعی کند که در اولین فرصت به منظور تلاش جهت کسب اطلاعات مطمئن از نتایج سفر بختیار به عراق و هرگونه خبر دیگری درباره فعالیتهای جاری بختیار با اس / ا تماس بگیرد. لطفاً ما را مطلع نگه دارید. (مشخصات اس. دی. استی برای بن، اشتوتگارت و آلمان ارسال می گردد.) 3- برای بن: ما همچنین به جزئیات تماس ت / 19 با صادرکنندگان اسلحه و نقش سی / 19 در تمام این جریان علاقه مندیم. از کجا سی / 19 فهمیده است که یک کشور اروپای شرقی موافقت نموده که اسلحه کردها را تأمین نماید، تدارکات مزبور را چه کسی ترتیب می دهد، سلاحها چگونه قبل از تحویل به پرواز اجازه ای که سی / 19 آن را فراهم می کند صادر می شوند؟ 4- پرونده: 0306414- 201؛ 0212149 - 201، تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری

بازجویی از تام اهرن

ص: 43


1- تلگرام بن 85912 سند شماره ( 20 ) و تلگرام رئیس 536378 چنان که توضیح داده شده به قرارگاه تهران ارسال نشده است.

سند شماره (23) بازجویی از تام اهرن(1) سی. ا. تومیک / 19. نام نمی دانم.(2) در برلین اقامت دارد. ممکن است یک آموزگار باشد. خود را یکی از رهبران عمده جامعه کردها در اروپا می داند. از یک خانواده سرشناس کرد است (ممکن است که این خانواده هم در ایران و هم در عراق شعباتی داشته باشد) مدت زیادی قبل از انقلاب در اروپا بوده و ممکن است که خانواده اش از مخالفان شاه بوده و در نتیجه او تبعید شده باشد.

غرض از تماس: خبرگیری از اوضاع کردستان بود. قرار بر این بود که سی / 19 برای ما از افرادی که از تحولات کردستان آگاهی دست اول دارند، اطلاعات استخراج کرده یا آنها را به ما معرفی نماید. تصور می شود که او بود که یک رهبر کرد را که به اروپا سفر می کرد در شهریور یا مهرماه معرفی کرد. اسم او را به خاطر نمی آورم، اما تصور می شود که او برادر آن رهبر کردی باشد که احتمالاً در ماه مارس (اسفند یا فروردین) پس از انقلاب اعدام شد. با او یک یا دو ملاقات انجام شد که طی آنها وی ادعا کرد عراق به قوای کرد او در نزدیکی کرمانشاه کمک می کند.

همایون روشنی مقدم بااسم رمز اس. دی. ترانزیت

سری سند شماره (1)(3) سری 11 خرداد 1358 اعضاء از: رئیس 449193به: تهران - رونوشت برای بخش خارجی / لس آنجلس اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. ترانزیت عطف به: رئیس (4)449149 1- هویت الف همایون روشائی است.(5) هویت ب امیر روشائی است.(6) هویت ج حسن روشائی است.(7)

ص: 44


1- متن حاضر ترجمه بازجویی از تام اهرن رئیس قرارگاه سیا در تهران است که متن انگلیسی آن توسط خود وی ماشین شده است.
2- در موقعی که این بازجویی انجام می گرفت اسناد سی. آ. تومیک 19 در دست نبود و ما نام وی را نمی دانستیم ٬ اهرن هم در اینجا ادعا کرده که نام وی را نمی داند. البته بعدها ما نام وی را در میان اسنادی که از رشته ها تکمیل شدند ٬ پیدا نمودیم.
3- این پرونده مربوط به یکی دیگر از جاسوسان ”سیا“ است که در رابطه با کردستان به کار گرفته شده است. این فرد ”همایون روشنی مقدم“ با نام رمز اس. دی. ترانزیت / ا می باشد. او پیش از انقلاب در آمریکا به تحصیل مشغول بوده و پس از فارغ التحصیل شدن و پیش از آنکه عازم ایران شود ٬ آموزشهایی از ”سیا“ می بیند. قصد ”سیا“ این بود که با توجه به رشته مهندسی ”روشنی مقدم“ در شرکت نفت استخدام شود و از منطقه خوزستان و صنعت نفت گزارش تهیه کند ٬ ولی با توجه به یک ریشه کردی که وی داشته می تواند به کردستان برود و در مورد وضعیت کردستان گزارش تهیه نماید.
4- تلگرام رئیس 449149 که سند حاضر به آن عطف شده در دست نیست.
5- کنار این عبارت با خودکار نوشته شده ”ت / ا“ که مشخص می کند این فرد خود ت / ا است. توضیح آنکه ت / ا مخفف اسم رمز اس. دی. ترانزیت / ا است.
6- کنار این عبارت با خودکار نوشته شده ”برادر ت / ا که در هواپیمایی کشوری کار می کند“.
7- کنار این عبارت با خودکار نوشته شده ”برادر ت / ا که در آبادان کار می کند“. توضیح: با آنکه تلگرام مرجع این سند در دست نیست اما می توان با اطمینان گفت که متن آن درباره ت / ا و مشخصات وی منجمله برادرانش و خانواده اش می باشد ولی ذکر نام اس. دی. ترانزیت / ا و برادرانش به تلگرام دیگری (همین سند) موکول شده است. براساس این سند نام جاسوس سیا با نام رمز اس. دی. ترانزیت / ا همایون روشائی و نام دو تن از برادرانش امیر و حسن می باشد (در سند شماره 2 نام ”روشائی“ به ”روشنی“ تصحیح می گردد).

2- پرونده 961045- 201 تا تاریخ 10 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (2) سری - 11 خرداد 58 اعضاء از: بخش خارجه / لوس آنجلس 20502به: فوری برای رئیس رونوشت با حق تقدم برای (تهران) هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. ترانزیت عطف به: بخش خارجه / لوس آنجلس 20501(1) 1- هویات (عبارتند از): الف: همایون روشنی مقدم، ب: رحمت روشنی مقدم، ج: حسن روشنی مقدم د: حسین روشنی مقدم در اداره بررسی ...............

2- پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 11 خرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (3) سری - 29 خرداد 1358 اعضاء از: بخش خارجی / لس آنجلس 20533 (به کفالت هگرآپ) به: فوری رئیس رونوشت با حق تقدم برای تهران هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. ترانزیت عطف به: رئیس (2)458103 1- در تماس 28 خرداد با اس. دی. ترانزیت (ت / ا) او به پایگاه اطلاع داد که مشغول خرید هدایا برای خانواده خود در تهران و فروش اتومبیل است. او عزیمت خود را صرفاً به این جهت به تأخیر انداخته که منتظر پاسخ قطعی از واشنگتن به این پرسش است که آیا با سازمان اطلاعات ایالات متحده همکاری خواهد داشت یا نه. اگر اظهار علاقه شود، او برای آموزش و یا برنامه های تخلیه اطلاعات در مدت لازم حاضر خواهد بود.

ص: 45


1- تلگرام مرجع بخش خارجه / لوس آنجلس ٬20501 فعلاً در دست نیست. توضیح: سند شماره ( 1) به تاریخ 11 خرداد از طرف رئیس با رونوشت برای بخش خارجه قرارگاه لوس آنجلس برای تهران ارسال شده بود تا هویت اس. دی. ترانزیت / ا و اعضای خانواده اش را اعلام بدارد. به طوری که از سند حاضر (شماره 2) برمی آید قرارگاه لوس آنجلس که در جریان قرار گرفته و در ضمن عهده دار عمده عملیات و ارتباط با اس. دی. ترانزیت / ا در آمریکاست ٬ اسمهای مندرج در سند شماره ( 1) را تا حدی ناقص تشخیص داده و درصدد تصحیح برمی آید و در همان روز 11 خرداد طی تلگرام لوس آنجلس 20501 (رئیس) را مخاطب قرار داده و این نکته را متذکر می شود و بر طبق قاعده اعلام هویت را به تلگراف بعدی یعنی تلگرام لوس آنجلس 20502 که همین سند شماره 2 است موکول می کند. در نتیجه محرز میشود که نام حقیقی و صحیح جاسوس سیا (اس. دی. ترانزیت / ا) ٬ همایون روشنی مقدم است.
2- این تلگرام که سند حاضر به آن عطف شده فعلاً در دست نیست.

2- همان طور که پایگاه طی مذاکره تلفنی با ت / ا در 25 خرداد درخواست کرد، او در 27 خرداد به برادر خود در آبادان تلفن نمود. همچنین در آخر هفته با خانواده خود در تهران نیز صحبت کرد. برادرش گفت که در شرایط فعلی ت / ا نمی بایست متوقع باشد قبل از ورود به کشور در شغل پیشنهادی در شرکت ملی نفت ایران استخدام شود، و متذکر شد این امر برای هر کارمندی در هر سطحی قطعی و غیر قابل تردید است. حتی کسانی که قبلاً توسط شرکت نفت برای آموزش به خارج فرستاده شده اند، نمی توانستند مطمئن باشند هنگام بازگشت شغلی خواهند داشت. برادرش توضیح داد که هیچ صاحب مقامی این مسئولیت را نخواهد پذیرفت، اما افزود که شانس ت / ا برای استخدام به دلایل زیر خیلی زیاد است: ت / ا پیش از این برای پالایشگاه آبادان کار کرده بود و...بازگردد تا تقاضای استخدام مجدد در همان تشکیلات کلی نماید. خود برادر ت / ا یک عضو کمیته بوده و در تشکیل کمیته اصلی یازده نفری طرفدار انقلاب و طرفدار خمینی در پالایشگاه آبادان زمانی که خمینی هنوز در پاریس بود فعالیت داشت. برادر ت / ا کارمند اداره پالایش، طرح ریزی و مهندسی پالایشگاه آبادان است... او با استفاده از دوستان خود در کمیته های انقلاب به استخدام ت / ا در شرکت ملی نفت ایران کمک خواهد کرد. همچنین برادرش به عنوان یکی از مقامات شرکت نفت، توصیه کرد که ت / ا به حسن نزیه... روی آورد و گفت که در صورت لزوم برای این امر یک توصیه نامه تهیه خواهد کرد.

3- در مکالمه ت / ا با خانواده اش در تهران به وی اطلاع داده شد پدرش که یک مقام بازنشسته دولتی از وزارت ترابری است، می تواند از نفوذ جواد شهرستانی استفاده کند. جواد شهرستانی یکی از دوستان خمینی است و مشخصاً در مقامهای استانداری خراسان، استانداری کرمانشاه، وزارت راه و ترابری و استانداری تهران خدمت کرده است. بطوری که پدر ت / ا اظهار می دارد حدود یکسال پیش شهرستانی از مقام استانداری تهران استعفا داده بود ولی خمینی با او تماس گرفته تا این شغل را دوباره بپذیرد. از آنجائی که این پیشنهاد با خرده گیری افراد مشخص از اعضای کمیته انقلاب روبرو شد، انتصاب وی نیز کنار گذاشته شد، اما شهرستانی همچنان دوست خمینی است و خمینی گاهگاهی با وی مسائلی را در میان می گذارد. این خانواده رابطه ای هم با رئیس پلیس قم زاگران (احتمالاً...گران) که نام اول وی مشخص نیست دارند. او نیز یکی از معتمدین و دوستان قدیمی خمینی است. ت / ا و خانواده اش درباره ترتیب یک گفتگوی شخصی با خمینی بهنگام بازگشت ت / ا در رابطه با کوششهایش برای استخدام صحبت کردند.

خانواده ت / ا او را ترغیب کردند که باور نماید این گفتگو با ارتباطاتی که خانواده اش دارد، تجربه اش در آبادان، هوش آشکار وی و تحصیلاتش در مهندسی نفت امکان پذیر است. والدینش ادعا نمودند که خمینی و اطرافیانش اغلب گفته اند که آنها فعالانه به دنبال حمایت ایرانیان جوان تحصیلکرده ای هستند که بتوان به ایشان اعتماد کرد و مشتاق بازگشت به ایران برای کار باشند.(1) 4- پایگاه این امر که ت / ا پیش از بازگشت به ایران مقداری آموزش ببیند را بسیار اساسی می داند.

ص: 46


1- البته بیشتر آنچه درباره رابطه شهرستانی و زاگران با امام از قول جاسوس سیا نقل شده جعلی بوده و احتمالاً برای تحکیم موقعیت خود در نظر اربابانش و جلب اعتماد آنها بوده است. توضیح: تا به اینجا فهمیده می شود که اس. دی. ترانزیت / ا فردیست که در آمریکا تحصیلاتش را تکمیل کرده و قصد دارد به ایران بازگردد. او پس از مدتی تماس با سیا در آمریکا می خواهد رسماً به عنوان یک عامل جاسوس به مملکتش بازگردد لذا امکانات آتی خود را من جمله محل اشتغال احتمالی خود ٬ موقعیت برادرش و پدرش و از این قبیل را بازگو می کند.

آموزش وی نباید صرفاً به قول تلگرام مرجع «نوعی آموزش ارتباطات» برای تماس با سیا پس از اطمینان از اشتغال به کار خود باشد.

پایگاه ستاد را ترغیب می کند که شرایط فوق الذکر را با رعایت حق تقدم مرور نماید، زیرا که ت / ا به احتمال قریب به یقین نمی تواند بدون نوعی پشت گرمی به اینکه نسبت به او قطعاً علاقه داریم همچنان عزیمت خود را به تأخیر بیاندازد، و چنین هم نخواهد کرد. به او می توان تا مادامی که آموزش طول می کشد دسترسی داشت، اما وی همچنان نگران سرانجام کارش است.

5 - پرونده: 0961045- 201 تا تاریخ 29 خرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سند شماره (4) از: رئیس 461826سری 30 خرداد 1358 اعضاء به: فوری، بخش خارجی / لس آنجلس، رونوشت فوری برای تهران، دیرتک، آتتک هشدار اطلاعاتی: شامل ............... اس دی. ترانزیت.

عطف به: بخش خارجی / لس آنجلس (1)20533 1- از تأکید تلگرام مرجع به اینکه برای تسریع عزیمت ت / ا امنیت عملیاتی ارتباطات به او آموزش داده شود، تقدیر می گردد. پاسخ برادرش در رابطه با دورنمای شغلیش، همان طوری بود که پیش بینی می شد. اما براساس این فرض که ت / ا به موقعیت جالبی در شرکت نفت دست خواهد یافت، پیش خواهیم رفت.

2- پیشنهاد می شود که ت / ا توسط یک مربی از اداره آموزشهای تکنیکی دوره مخفی نویسی و سیستمهای ال. ام. آی(2) را آموزش ببیند. مخفی نویسی چاره عملی ارتباط با ت / ا خواهد بود که از تهران به دور بوده و احتمالاً نمی تواند مکرراً ملاقاتهای منظم حضوری با مأمور قرارگاه تهران داشته باشد.

همچنین پیشنهاد می شود تا به ت / ا آدرس عملیاتی(3) داده شود، اما تعیین محل آنرا به پایگاه و ت / ا واگذار می کنیم. از آنجایی که وی مدتی در کالیفرنیا اقامت داشته، منطقی به نظر می رسد که دوستی در آنجا داشته باشد. اگر این مناسب است و یا اینکه پایگاه می تواند آدرس عملیاتی فراهم کند، لطفا اطلاع دهید.

3- دیرتک گوش به زنگ باشد که متعاقب تماس تلفنی 7 یک مربی را با مأموریت موقت اعزام کند.

ص: 47


1- این تلگراف عطف به سند قبلی یعنی سند شماره 3 می باشد.
2- سیستمهای ال. ام. آی شامل قلمها ٬ کاغذها ٬ جوهرها و مداد شیمیایی مخصوص برای نوشتن گزارشهای نامرئی و ظهور آنها می باشند. که دوستی در آنجا داشته باشد. اگر این مناسب است و یا اینکه پایگاه می تواند آدرس عملیاتی فراهم کند ٬ لطفاً اطلاع دهید
3- گاهی اوقات تماس حضوری و یا تلفنی با جاسوسان به لحاظ امنیتی امکان ندارد. در این صورت برای تماس با منبع از این روش استفاده می شود که آدرسی را در یکی از شهرها به جاسوس مربوطه می دهند. این آدرس می تواند آدرس یکی از خانه های امن ”سیا“ و یا آدرس یکی از جاسوسان دیگر ”سیا“ باشد. به این ترتیب بدون اینکه با جاسوسان تماس گرفته شود و امنیت وی به خطر بیفتد ٬ وی به آدرس داده شده نامه می نویسد ٬ اطلاعات را می دهد و از طریق نامه دستورالعملها را می گیرد. به این آدرس اصطلاحاً آدرس عملیاتی گفته می شود (برای توضیحات بیشتر به سند شماره 6 مراجعه شود).

لطفاً در اسرع وقت تاریخهایی را که برای آموزش معین گردیده به دیرتک(1) را برای دیرتک تهیه نمائید.

بدهید. (کمی فرصت اولیه برای تسهیل رزرو هواپیما که در حال حاضر با ترتیب فرود هواپیماهای - دی.

سی - 10 مغشوش شده، موجب قدردانی می گردد) به علاوه درخواست می کنیم که فرم درخواست 30(2) را برای دیرتک تهیه نمایید.

4- متأسفیم که به سبب برنامه کاری فوق العاده سنگین، مربی آموزش مخفی، فوراً در دسترس نیست.

مردادماه نزدیکترین فرصتی است که می توان ترتیب امر آموزش را داد. از آنجایی که مهم است هرچه زودتر ت / ا را دست به کار کنیم، درخواست می شود به ت / ا تعلیمات اصول حرفه ای و گزارش نویسی داده شود.

(لطفاً توجه کنید که مشکلات ما در رابطه با تأمین معلم آموزش مخفی، به هیچ وجه اعتنای ما را به استعداد ت / ا به عنوان یک عامل تقلیل نمی دهد. کمبود معلم مشکلی است که بر آموزش بسیاری از منابع ذخیره جدیدالاستخدام تأثیر دارد).

5 - به نظر ما اساس آموزش فنون حرفه ای، باید امنیت عملیاتی در اجرای ملاقاتهای حضوری خصوصاً ملاقات در اتومبیل(3) باشد، چرا که با اوضاع کنونی اینها رایجترین نوع ملاقات با عوامل در تهران هستند. او باید از روشهای ارتباطات منظم و اضطراری مطلع گردد، اما پیامهای تلفنی با رمز آشکار نیز برای اعلام ملاقاتهای بدون برنامه باید تعلیم داده شوند. نظر به احتمال استقرار وی در آبادان، این جنبه ممکن است خصوصاً مناسب باشد. بعلاوه پیشنهاد می شود که آموزش نظری و عملی در مراقبت و کشف مراقبت (چه با وسیله نقلیه و چه بدون آن) و همچنین آموزش علائم و پیام انداختنها(4) به وی عرضه گردد.

6- پیشنهاد می شود که یک ملاقات اولیه با مأمور قرارگاه تهران ترتیب داده شود تا ت / ا بتواند همین که در شغل جدید مستقر شد، تماس بگیرد، به نظر ما ت / ا این ملاقات را با علامت رمز آشکار مناسب اعلام کند. خواستار نظریات بیشتر پایگاه درباره بهترین طریقه سرهم کردن یک طرح ارتباطی برای ت / ا هستیم.

7- برای تهران: لطفاً محل سوار کردن به اتومبیل را همراه با هرگونه پیشنهاد در این رابطه با ذکر درجه اولویت فوری در اختیار لوس آنجلس قرار دهید.

ص: 48


1- دیرتک٬ اداره مدیریت تکنیکی ”سیا“ می باشد. آتتک هم شعبه ای از این اداره است که در سفارت آمریکا در آتن قرار دارد.
2- احتمالاً این فرم ٬ فرم درخواست مربی آموزشهای فنی می باشد.
3- مسئله ملاقات در اتومبیل مفصلاً در سند شماره 5 شرح داده می شود. اما مختصراً باین صورت است که از قبل محلی و زمانی مشخص می شود و در آن ساعت مأمور ”سیا“ می آید و جاسوس را سوار ماشین کرده و اطلاعات را از وی می گیرد.
4- پیام انداختنها به این صورت است که محلی از قبل مشخص می شود و جاسوس مطالبی را که می خواهد گزارش بدهد در ساعت مشخص در آن محل انداخته و بعد مأمور سیا می آید و آن را برمی دارد بدون اینکه اصلاً با جاسوس مزبور تماس برقرار کند. به عنوان مثال مأمور سیا ماشین خود را در محلی که جلب توجه نکند پارک کرده و شیشه آن را پایین می کشد ٬ جاسوس مزبور با رد شدن از کنار ماشین نوشته ها را درون ماشین انداخته و از محل دور می شود. توضیح: این سند عطف به سند شماره 3 میباشد. مشاهده می شود که در این سند با بکارگیری اس. دی. ترانزیت / ا به عنوان جاسوس موافقت شده و قرار است مربی برای آموزش وی از اداره مدیریت تکنیکی سیا اعزام شود. همچنین برای تماس با ت / ا وقتی که وی به تهران می آید قرار شد به وی ابزار و ادوات مخفی نویسی بدهند و آدرسی هم در کالیفرنیا به وی بدهند تا بتواند مطالب خود را به صورت مخفی نوشته و بعد به آن آدرس که در حقیقت خانه امن سیا می باشد ٬ پست نماید.کالیفرنیا از آن جهت انتخاب شده که ت / ا مدتی در آنجا بوده و در نتیجه طبیعی به نظر می رسد که در آنجا دوستی داشته باشد که بخواهد با وی مکاتبه نماید.

8 - پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 30 خرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری سند شماره (5) از تهران 53506 (به کفالت بیلینسکی)(1) سری 31 خرداد 58 اعضاء به: فوری بخش خارجی / لوس آنجلس رونوشت با حق تقدم برای رئیس اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس. دی. ترانزیت عطف به: الف - رئیس 461826، ب - بخش خارجی / لوس آنجلس (2)20533 1- محل سوار شدن به اتومبیل برای اس. دی. ترانزیت / ا:

2- منطقه کلی: درون منطقه ای که کاملاً به شکل مثلثی است که ضلع جنوبی آن خیابان عباس آباد، ضلع غربی آن خیابان بخارست و ضلع دیگر آن یک جاده چهار خطه بدون نام که بین میدان آرژانتین و بزرگراه شاهنشاهی قرار دارد. در این صورت میدان آرژانتین در رأس شمالی آن واقع می شود.

3- منطقه جزئی: با رفتن به سمت شمال خیابان بخارست از خیابان عباس آباد به طرف میدان آرژانتین در اولین تقاطعی که چراغ راهنمایی دارد (پس از گذشتن از تقاطع اصلی عباس آباد - بخارست) در سمت راست، خیابان هشتم واقع است طرف مقابل تقاطع خیابان هفتم است. خیابان هشتم بین بخارست و خیابان بدون اسم اشاره شده در پاراگراف 1 قرار دارد اما از نزدیکی محل پیوستن خیابان بدون اسم و بزرگراه شاهنشاهی هم عبور می کند. اس. دی. ترانزیت / ا باید نزدیک انتهای شرقی خیابان هشتم طرف جنوبی آن بایستد از آنجایی که نامگذاری دوباره خیابانها در جریان است ت / ا باید متوجه باشد که خیابان هشتم اولین تقاطعی است که در شمال تقاطع بخارست و عباس آباد چراغ راهنمایی قرار دارد.(3) 4- تصور می شود که باید شماره تلفن قرارگاه (830399 تکرار می شود 830399) به منظور تماس با رمز باز برای ترتیب دادن یک تماس داده شود. چون دیدارهای وی از تهران احتمالاً متناوب خواهند بود، پیشنهاد می شود که به مأمور مربوطه راهی عرضه کند تا بدین در پاسخ تماسش بوی تلفن کند و با استفاده از رمز باز روز و ساعت ملاقات مقرر گردد. در صورت امکان او می تواند رأس زمان معینی در تهران منزل یکی از اقوامش برای تماس با مأمور مربوطه باشد.(4) 5 - پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 31 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 49


1- هرگاه رئیس قرارگاه به عللی در قرارگاه نباشد ٬ قائممقام وی عهده دار امور مربوطه است. در این تاریخ هم رئیس قرارگاه در تهران نبوده و بیلینسکی به کفالت وی امور را انجام می داده است.
2- سند حاضر عطف به شماره ( 3) و سند شماره ( 4) می باشد.
3- اصل نقشه ای را که جاسوسان برای عملیات خود مورد استفاده قرار داده بودند و بعد در جریان اشغال لانه جاسوسی رشته رشته شد تکمیل گردیده و همه سایر اسناد در این کتاب آمده است.
4- تلفن عملیاتی قرارگاه تلفنی است که فقط برای قرارهای ملاقات با جاسوسان از آن استفاده می شده است. البته مکالمه با رمز صورت می گرفته به طوری که اگر کسی تلفن را گوش کند متوجه اصل قضیه نشود.

سری سند شماره (6) تاریخ: 15 تیر 1358 اعضاءسری از: بخش خارجی / لس آنجلس 20581 (به کفالت هگرآپ) به: با حق تقدم تهران، رئیس رونوشت برای دیرتک، آتتک هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - حساس اس. دی. ترانزیت عطف به: الف - دیرتک 53270، ب - رئیس 449808، ج - بخش خارجی / لس آنجلس 20577 د - تهران (1)53506 1- در (15 تیر) اس. دی. ترانزیت (ت - ا) برای نوبت ماقبل آخر با هگرآپ در لس آنجلس ملاقات نمود. (آخرین ملاقات در ساعت 15 روز 18 تیر است) او تمام مقدمات عزیمت را تکمیل نموده، به استثنای بسته بندی تعدادی کتاب که به دوستش واگذارده تا بعداً برایش بفرستد. وی هنوز اتومبیل را نفروخته، اما عصر همان روز همراه خریدار عازم بانک بودند. او از (موضوع) تلگرام مرجع ب مطلع شد. از اینکه انتظام دیگر در مقام معاونت نخست وزیر نبود، اظهار تعجب کرد. او گفت دستیار دیگری که به جای انتظام خواهد نشست (حسن؟) صباغیان دوست خانوادگیشان که سخنگوی سابق نخست وزیر است، خواهد بود. در مورد برادرش که قرارها را صورت داده بود (وی گفت که) او از طرف خانواده واکنش نشان می دهد، نه خود. ت - ا گفت که دسترسی خاصی به وی ندارد، اما از آن نوع برادرهایی است که خیلیها دوستش دارند و در برآوردن احتیاجات خانوادگی فعال است. از توجه به اعضاء خانواده ت - ا، رابطها و دوستانشان تا هنگامی که ت - ا عملاً با قرارگاه تماس پیدا نکرده چشم پوشی شد.

2- درباره مخفی نویسی: هگرآپ آخرین نامه آزمایشی را از فلور مأمور دیرتک توسط نامه سفارشی در تاریخ (13 تیر) دریافت داشت. ت - ا در اتومبیل با نتایج عالی نامه را ظاهر کرد. او در مورد سهولت ظهور پیام اطمینان داد. پایگاه از این کمک افزوده که شواهدش در پاراگراف چهار تلگرام مرجع الف مرور شدند، تقدیر می کند، تنها یک مورد جهت استفاده در متن ظاهری افزوده گشت. این در صورت پیش آمدن واقعه غیرمحتملی است که ت - ا تحت فشار مجبور شود که آدرس عملیاتی(2) را بنویسد. نامه شامل این جمله خواهد بود «نوشته را نفرست، زیرا که من دیگر قصد ندارم به مدرسه بازگردم» هویت الف (تلگرام مرجع) آدرس عملیاتی است تا ت - ا در صورتی که بخواهد به کالیفرنیای جنوبی نامه بنویسد، از آن استفاده کند.

3- در مورد ارتباط تلفنی: شماره تلفن مذکور در پاراگراف چهار مرجع د به عنوان راه دیگر تماس با قرارگاه به ت - ا داده شد. در مورد این نحوه تماس احتمالی اگر ت - ا تلفن کند می گوید که من ما یک هستم آیا می توانم با چارلز صحبت کنم؟ وقتی چارلز پای تلفن می آید، تعارفاتی را ردوبدل می کند و سپس متذکر می شود که آنها باید برای صرف قهوه یا چای به هم بپیوندند، محل تماس در مکان سوار کردن او به

ص: 50


1- تلگرامهای مرجع الف و ب و ج هنوز به دست نیامده اند. تلگرام مرجع د (تهران 53506 ) سند شماره ( 5) می باشد.
2- آدرس عملیاتی موقعی به کار می رود که تماس حضوری با جاسوسان مشکل یا غیرممکن باشد ٬ در این صورت از مکاتبه مخفی استفاده می شود. بدین ترتیب که آدرس یکی از خانه های امن سیا به جاسوس مربوطه داده می شود و او هم با مکاتبه با این آدرس اطلاعات مورد نظر را به سازمان سیا انتقل می دهد. در نوشتن این گونه نامه ها از قلم و کاغذهای مخصوص استفاده می شود و متن نامه عموماً دارای یک متن ظاهری است که در آن از مسائل عادی بحث شده و یک متن مخفی نیز دارد که پس از تحولات شیمیایی لازم ظاهر می شود.

ماشین که در تلگرام مرجع د ذکر شده می باشد. هر محل دیگری که به وسیله یکی از دو طرف مکالمه ذکر شود. بی معنی خواهد بود و نباید به آن اعتنا شود، چرا که مطرح کردن آن فقط به قصد مکالمه می باشد زمان و ساعت ملاقات می تواند به وسیله هریک از دو طرف پیشنهاد شود و در تلفن توافق شود. مهم نیست که بر سر چه چیزی توافق شود، زمان و ساعت ملاقات 2 روز و 2 ساعت قبل از موعد توافق شده است، یعنی اگر بر سر ساعت 10 (22) روز دوشنبه توافق شود ملاقات در اتومبیل ساعت 8 (20) شنبه خواهد بود. ت - ا این سیستم 2- 2 ساده را حفظ کرده است. در موردی که قرارگاه بخواهد به ت - ا تلفن کند، این امر لزوماً قبل از تماس باید قرار گذاشته شده باشد. زمان تماس براساس همان سیستم 2-2 خواهد بود. اگر به ت - ا اطلاع داده شود که با او تماس گرفته خواهد شد، روز و ساعت تماس باید به وی داده شود. او ترتیبی خواهد داد که در موعد مقرر برای تماس در منزل والدینش باشد. شماره تلفن تماس «هویت ب» می باشد و تماس گیرنده باید «هویت ج» را سراغ بگیرد. اگر تماس به فارسی روان صورت بگیرد، عالی است.

4- در مورد ملاقات درون اتومبیل: ت - ا درخواست نمود که اولین موعد ملاقات در اتومبیل روز 29 تیر تکرار می شود، 29 تیر در ساعت 21 و اگر نشد ساعت 22 باشد. اگر این ملاقات انجام گرفت او اول و پانزدهم هر ماه میلادی بعد رجوع خواهد کرد. ملاقات در همان محل سوار اتومبیل شدن همواره در ساعت 21 و اگر نشد ساعت 22 خواهد بود. او حداکثر برای ده دقیقه در محل خواهد ماند. ت - ا سعی خواهد کرد که در دست چپ یک کیف خرید کوچک بگیرد و در دست راست یک روزنامه خواهد داشت.

او گرمکن یقه اسکی سیاه و شلوار جین آبی می پوشد (فوت اخیر یکی از بستگانش، این لباس را موجه می سازد). او عینک سنگین قاب شاخی با شیشه های روشن می زند. او از تقاطع اصلی عباس آباد - بخارست به محل سوار شدن به اتومبیل روانه می شود. او محل را می شناخت و گفت که قبل از ملاقات با ماشین برادرش به نزدیکی محل خواهد رفت تا مطمئن شود آنجا را کاملاً به خاطر دارد.

5 - ت - ا دقیق و باهوش است، دستورات را بدون هیچ سؤالی می پذیرد و راهنماییهایی که قبلاً به وی داده شده به خوبی تکرار می کند. او سریعاً می خواهد تماس بگیرد تا هرچه زودتر کارش را شروع کند. او توانایی خودش و سایر جوانب عملیاتی را مورد تردید قرار نمی دهد. پایگاه آخرین ملاقات را انجام خواهد داد و اگر وقایع، ضرورت خبردهی بوسیله پایگاه را ایجاب کند، به اطلاع مخاطبین خواهیم رساند.

او برای ساعت - 10 روز 19 تیرماه بلیط دارد. موفق باشید.

6- پرونده: 0961045- 201 تا 15 تیرماه 1378 در بایگانی ضبط شود.تماماً سری سری سند شماره (7) از: بخش خارجه / لوس آنجلس 20582 (به کفالت هگرآپ)سری 15 تیر 58 اعضاء به: با حق تقدم به تهران، رئیس رونوشت برای دیرتک، آتتک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است ............... اس. دی. ترانزیت عطف به: بخش خارجه / لوس آنجلس 20581(1) 1- هویت الف - پروفسور رابرت ام. کارتر، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ساختمان تایلر، خیابان

ص: 51


1- تلگرام مرجع سند شماره ( 6) می باشد.

............ شماره 3601، لوس آنجلس، کالیفرنیا 90007(1) هویت ب - 557705 تکرار می شود 557705(2) هویت ج - همایون(3) 2- پرونده: 0961045- 201 تا تاریخ 15 تیر 78 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری سند شماره (8) از: بخش خارجی / لس آنجلس 20589 (به کفالت گلگروف)سری 20 تیرماه 1358 اعضاء به: با حق تقدم تهران رونوشت برای رئیس هشدار اطلاعاتی: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - حساس. اس. دی. ترانزیت عطف به: الف - بخش خارجی / لس آنجلس 20581، ب - بخش خارجی / لس آنجلس (4)20533 1- در تاریخ 18 تیر جلسه نهایی و مختصر با اس. دی. ترانزیت (ت - ا) برگزار شد و نتیجه این بود که ت - ا اطلاع داد تا 24 تیرماه لس آنجلس را ترک نخواهد کرد. تمام مقدمات ملاقاتها به همان صورت باقی می مانند. علت تعویق سفر، تلفن یکی از نزدیکترین دوستان ت - ا بود که اطلاع داد پدرش اخیراً از تهران آمده است. پدر وی که یک تیمسار (پلیس) به نام شهرستانی است و اسم کوچکش مشخص نیست، اخیراً توسط دولت فعلی زمانی که به سن 55 سالگی رسید، بازنشسته شد. این مرد دو پسرعموی دیگر دارد:

یکی با همان نام خانوادگی که وزیر جدید راه و ترابری و دارای سایر مشاغلی که در پاراگراف سوم تلگرام مرجع ب ذکر شده بوده است. آن طور که ت - ا می گوید او آخرین شغلش ریاست پلیس راه بوده است. از آن مهمتر او دوست نزدیک رئیس پلیس قم است که در پاراگراف سوم تلگرام مرجع «ب» به عنوان دوست خانواده ت - ا از وی نام برده شده است. ت - ا ضمن حضور در شامی که 19 تیرماه به آن دعوت شده بود، خواست که خروجش را تا پرواز بعدی هواپیمایی ملی ایران به تعویق بیفکند تا فرصت داشته باشد از شهرستانی برای رئیس پلیس قم توصیه نامه و معرفی نامه درخواست کند.

2- ت - ا اشکالی نمی دید که اولین ملاقاتش در اتومبیل در تاریخ 29 تیرماه باشد و در محل حاضر خواهد بود.

3- پرونده 0961045- 201 تا تاریخ ............... تیرماه 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری

ص: 52


1- با توجه به هویت الف در سند شماره ( 6) که آدرس عملیاتی برای مکاتبه مخفی بود مشخص می شود که صاحب این آدرس یعنی آقای رابرت ام ٬ کارتر از اساتید دانشگاه کالیفرنیای جنوبی از عوامل سیا می باشد.
2- هویت ب در سند شماره ( 6) مربوط به شماره تلفن منزل والدین اس. دی. ترانزیت بوده که در اینجا شماره اش مشخص شده است.
3- هویت ج در سند شماره ( 6) مربوط به نامی بوده که مأمور سیا در تماس با شماره فوق می بایست بخواهد با او صحبت کند.
4- تلگرام مرجع الف سند شماره ( 6) می باشد و تلگرام مرجع ب به دست نیامده است.

سند شماره (9)(1) سری 21 تیر 1358 اعضاء از: رئیس 474998به: بخش خارجه / لوس آنجلس رونوشت با حق تقدم برای تهران عطف به: بخش خارجه / لوس آنجلس 20589 موضوع: اس. دی. ترانزیت 1- ما به هرگونه خبری که ممکن است شهرستانی درباره اوضاع ایران داشته باشد، علاقه وافری داریم.

اگر ممکن باشد در مدت کوتاهی که احتمالاً از اقامت ت / ا در ناحیه لوس آنجلس باقیمانده میل داریم او اطلاعات شهرستانی درباره موضوعات مندرج در ذیل را تخلیه نماید. ت / ا خودش باید موضوعات خصوصاً آنهایی را که به قم مربوط می شوند در خاطر نگاه دارد، چرا که پس از دیداری که مطرح شده (در تلگرام مرجع اشاره گردید) در موقعیتی خواهد بود که می تواند جواب دهد. برای تهران: نظر به آنکه دیگر چیزی به عزیمت ت / ا از آمریکا نمانده اگر بخش خارجه / لوس آنجلس قادر نبود درخواستهای ذیل را برآورد شما اطلاعات درباره ملاقات با تیمسار شهرستانی را پس از برقراری مجدد تماس در تهران تخلیه نمایید.

2- نکات خواسته شده بدین قرارند:

الف: بنا به گزارشهای مطبوعات دولت موقت سعی نموده سرتیپ عزیزاللّه رحیمی فرمانده صریح البیان دژبانی ارتش را اخراج کند، اما آیت اللّه خمینی مانع امر شد و این موجب ضربه قابل ملاحظه ای به دولت شد. وزیر دفاع ریاحی و رئیس ستاد نیروی زمینی، فربد، هردو گفته اند که از دستور خمینی اطاعت خواهند نمود. خواهان اظهارنظر منبع درباره قضیه ریاحی هستیم. آیا رحیمی سعی دارد خود را در موقعیتی قرار دهد که جای ریاحی یا فربد را بگیرد؟ رحیمی در ارتش از چه اندازه پشتیبانی برخوردار است؟ ب: موقعیت گروههای همافر چگونه است؟ آیا آنها متحد با مجاهدین خلق هستند؟ آیا آنها در حال سلب حمایت خود از خمینی هستند؟ ج: کمیته های درون ارتش: آیا ساخت یا سلسله مراتب فرماندهی وجود دارد؟ آیا آنها توسط فردی یا گروهی معرفی یا انتخاب می شوند؟ هیچ رهبر برجسته ای از آنها دارد بیرون می آید؟ درباره رابطه مدنی با کمیته ها اظهارنظر شود. رابطه بین کمیته های نظامی و غیرنظامی چگونه است؟ ه: اظهارنظر درباره انفجار جاری در لوله های نفت: آیا منبع درباره مشکلات کارگری در حوزه های نفتی چیزی می داند؟ درباره اعتراضات اعراب در خوزستان چطور؟ و: آیا عراقیها فعالانه در مشکلات خوزستان دخالت دارند؟ ز: آیا او هیچ خبری از فعالیتهای قبیله قشقایی دارد؟ کمیته ها ح: آیا رؤسای کمیته ها مستقیماً به خمینی دسترسی دارند یا اینکه باید از طریق کمیته مرکزی تهران اقدام کنند؟ یا از طریق شورای انقلاب اسلامی؟

ص: 53


1- این سند عطف به سند شماره ( 8) می باشد.

ط: آیا جدا از کمیته ها نیروی دیگری در حال شکل گرفتن برای تشکیل پلیس و سایر نهادها است؟ آیا منبع می تواند نوع بعضی از تخاصماتی را که بین کمیته ها و دیگران روی می دهد و اکنون به نظر می رسد از شهرستانها مکرراً گزارش آنها می آید توصیف کند؟ ی: تشکیلات ستاد خمینی را توصیف کنید. آیا ستاد او واقعاً در مدرسه فیضیه قرار دارد؟ یا اینکه او از ساختمانهای دیگری استفاده می کند؟ نحوه تشکیلات محافظان چگونه است؟ آیا تعلیم دیده اند؟ توسط چه کسی؟ آنها چه کسانی هستند؟ آیا نوعی دفتر مدیریت هم دارند؟ چه کسی آن را اداره می کند؟ س: تمام جزئیات ممکنه درباره افرادی که بلافاصله پیرامون خمینی هستند تهیه کنید. چه کسی بیشتر اوقات با اوست؟ آیا هیچ یک از کسانی که ذیلاً نامبرده می شوند، به طور مرتب نزد او می روند و اگر آری لطفاً هرگونه جزئیات ممکن درباره آنها و رابطه شان با خمینی را تهیه کنید: پسرش احمد، دامادش اشراقی، بهشتی، بنی صدر، خلخالی، لاهوتی، ملکوتی، منتظری. رابطه خمینی با فداییان اسلام چگونه است؟ آیا خلخالی رهبر آن است؟ مقاصد فداییان اسلام چیست؟ چه تعداد عضو دارد؟ ع: لطفاً رابطه بین خمینی، شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی نجفی را توصیف کنید. آیا هریک از این آیت اللّه های اخیر برای خود ستاد دارند؟ آیا خودشان محافظ دارند؟ آیا بین گروههای مختلف محافظان خصومت وجود دارد؟ گروههای مختلف محافظان به چه اندازه هستند؟ ف: آیا شورای انقلاب اسلامی در تهران قرار دارد یا در قم؟ در رأس آن چه کسی است؟ هر چند وقت یک بار جلسه دارد؟ آیا به طور منظم با خمینی ملاقات دارد؟

ص: خمینی در ملاقاتهای کوچک چه کسانی را می پذیرد؟ چگونه افراد ترتیب دسترسی به خمینی را

می دهند؟ شخص باید چه موقعیتی داشته باشد تا بتواند او را ملاقات کند؟ ق: وضع فعلی سلامتی خمینی چگونه است؟ ر: جانشین احتمالی خمینی در صورت مرگ وی چه کسی خواهد بود؟ آیا حدسی درباره اینکه امکاناً در قم چه روی خواهد داد زده می شود؟ فعالان عمده ممکن است چه کسانی باشند؟ ش: آیا در قم واحد سپاه پاسداران هست؟ چند نفر آنها آنجا هستند؟ آیا تعلیم دیده اند؟ توسط چه کسی؟ ت: تصور می شود سیاه جامگانی که با رحیمی هستند نوعی ارتباط خاص با خمینی داشته باشند. آنها چه کسانی هستند؟ چه کسی آنها را آموزش داده؟ چند نفر هستند؟ به چه کسانی وفادارند؟ ک: وضع امنیتی در قم چگونه است؟ تا چه حدی (قم) برای بیگانگان قابل دسترسی است؟ آیا پلیس مسئول امنیت قم است یا مجاهدین یا پاسداران انقلاب؟ ارتباط آنها با یکدیگر چگونه است؟ ل: در چه نوع حوادثی تروریستها دست دارند؟ آنها چه کسانی هستند؟ بعد از دستگیری آنها به چه نوع مجازاتهایی محکوم می شوند؟ آیا کشور خارجی با تروریستها همدست است یا از آنها حمایت می کند؟ 4- امیدواریم مطالب فوق مفید باشند. می دانیم که منبع قادر نخواهد بود همه نکات فوق را برآورده سازد، با این وجود او باید آنها را برای ............... به خاطر بسپارد.

5 - پرونده: 0961045- 201 تا تاریخ 21 تیر 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

ص: 54

سری سند شماره (10) سری 3 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 482379به: فوری تهران رونوشت بخش خارجی / لوس آنجلس اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس دی ترانزیت عطف به: الف - تهران 53765 ب - بخش خارجی / لوس آنجلس 21581 ج - تهران (1)53506 1- فرد مورد اشاره تلگرام مرجع الف که تماس گرفت اس. دی. ترانزیت / ا است. آنچه در ذیل می آید طرح تماس بود:

الف: ارتباط تلفنی: ت / ا با شماره تلفن عملیاتی قرارگاه، 830399 تکرار می شود 830399 تماس خواهد گرفت و می گوید «سلام، من ما یک هستم، می توانم با چارلز صحبت کنم» هنگامی که چارلز پای تلفن می آید او تعارفاتی را ردوبدل می کند و آنگاه می گوید که باید برای صرف قهوه یا چای ملاقات کنند.

مکانی که برای تماس ذکر می شود محل سوار شدن به اتومبیل خواهد بود که در زیر توضیح داده شده است.

هر محل دیگری را که یکی از دو طرف ذکر کند بی معنی بوده و باید به آن اکتفا نشود، چرا که مطرح کردن آن فقط به قصد مکالمه است. یکی از طرفین فقط به قصد مکالمه است. یکی از طرفین می تواند تاریخ و محل را پیشنهاد نموده و در تلفن بر سر آن توافق گردد. مورد توافق مهم نیست، تاریخ و محل (قرار) دو روز و دو ساعت جلوتر از آنچه که مقرر گردیده می باشد، یعنی اگر دوشنبه ساعت 22 مورد توافق قرار می گیرد ملاقات در اتومبیل شنبه شب ساعت 20 خواهد بود. در صورتی که قرارگاه بخواهد با ت / ا تماس بگیرد، ترتیب این امر باید توسط نوشته مخفی یا در ملاقات حضوری از قبل داده شود. زمان تماس بر همان اساس 2-2 (ساعت و روز جلوتر) مبتنی خواهد بود. اگر به ت / ا گفته شود که با او تماس خواهند گرفت، تاریخ و زمان آن باید داده شود. او ترتیبی می دهد که در مورد مقرر برای تماس در منزل والدینش باشد.

شماره ای که باید با آن تماس گرفته شود هویت الف بوده و تماس گیرنده باید هویت ب را سراغ بگیرد.

بهترین حالت این خواهد بود که تماس به فارسی صورت پذیرد.

ب: ملاقات در اتومبیل: ت / ا درخواست کرده بود که اولین روز ملاقاتش در اتومبیل 29 تیر تکرار می شود و 29 تیر رأس ساعت 21 و اگر نشد 22 باشد. اگر این تماس حاصل نشد او اول و پانزدهم هر ماه میلادی بعد آن رجوع خواهد کرد. ملاقات در همان محل سوار شدن به اتومبیل همواره در ساعت 21 و 22 خواهد بود. او در محل حداکثر ده دقیقه منتظر خواهد ماند. ت / ا سعی خواهد کرد که در دست چپ یک کیف خرید کوچک بگیرد و در دست راست یک روزنامه خواهد داشت. او گرمکن یقه اسکی سیاه و شلوار جین آبی می پوشد. او عینک سنگین قاب شاخی با شیشه های روشن می زند و از تقاطع اصلی عباس آباد بخارست به طرف محل سوار شدن به اتومبیل روانه می شود. وی محل را می شناخت و گفت که

ص: 55


1- از سه تلگرامی که سند حاضر به آن عطف شده است تلگرام ج سند شماره ( 5) و تلگرام ب سند شماره 6 است ٬ تلگرام الف در دست نیست. توضیح: به طوری که از جمله اول پاراگراف 1 و از پاراگراف 2 و مراجعه به اسناد شماره ( 5) و ( 6) که طرحهای تماس هستند دریافت می شود اس. دی. ترانزیت در اولین روزهای مرداد ماه به تهران بازگشته و مطابق طرح مقرر با قرارگاه سیا در تهران تماس گرفته است ٬ ولی احتمالاً مقداری از اسناد غیر لازم پرونده ای که طرحهای تماس در آن قرار داده می شده مطابق برنامه های عادی قرارگاههای سیا از بین برده شده که در ضمن آن اسناد اضافی سندهای طرح تماس با اس. دی. ترانزیت نیز بوده است. لذا قرارگاه تهران نمی تواند در تماس تلفنی جاسوس ترتیبات لازم را تشخیص دهد و با تلگرام مرجع الف ماوقع را به مرکز گزارش می کند و رئیس هویت فردی را که تلفن کرده اعلام و طرح تماس را عیناً یادآوری می کند.

قبل از ملاقات، با اتومبیل برادرش به نزدیکی محل خواهد رفت تا مطمئن شود آنجا را کاملاً به خاطر دارد.

منطقه کلی این محل درون منطقه مثلثی شکلی است که خیابان عباس آباد ضلع جنوبی آن، خیابان بخارست ضلع غربی و یک جاده بدون نام چهار خطه که بین میدان آرژانتین و بزرگراه شاهنشاهی قرار دارد (ضلع دیگر آن) است. در این صورت میدان آرژانتین رأس شمالی مثلث واقع می شود. جزئیات منطقه با رفتن سمت شمال خیابان بخارست از خیابان عباس آباد به طرف میدان آرژانتین در اولین تقاطعی که چراغ راهنمایی دارد. (پس از گذشتن از تقاطع اصلی عباس آباد - بخارست) سمت راست خیابان هشتم قرار دارد. طرف مقابل تقاطع خیابان هفتم است. خیابان هشتم بین خیابان بخارست و خیابان بدون اسم فوق الذکر واقع است اما آنرا در نزدیکی تقاطع خیابان بدون اسم و بزرگراه شاهنشاهی قطع می کند. ت / ا باید نزدیک انتهای شرقی خیابان هشتم در طرف جنوب آن بایستد. از آنجایی که خیابانها دوباره نامگذاری می شوند، باید روی این نکته توجه شود که خیابان هشتم اولین تقاطعی است که در شمال تقاطع بخارست و عباس آباد چراغ راهنمایی دارد.

2- اگر تلگرافهای مرجع و دیگر مطالب مربوط به اس. دی. ترانزیت / ا از بین رفته اند اطلاع دهید، و ما ارسال خواهیم نمود.

3- پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 3 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (11) از: رئیس 482711سری 3 مرداد 1358 اطلاعاتی به: تهران رونوشت برای دهلی نو، اسلام آباد، کراچی، کابل، تل آویو، عمان، قاهره، بیروت، جده، کویت، بخش خارجی / لس آنجلس و ریاضتاریخ پخش: 3 مرداد 1358 هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اطلاعاتی گزارشی که می آید 79- 13141/315- TDFIRDB است که باید مطابق حوزه پخش مذکور در پاراگراف چهار بخش گردد.

79- 13141/315 - TDFIRDB این یک گزارش خبری است که بررسی نهایی اطلاعاتی نشده است. طبقه بندی گزارش سری است.

اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان. غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکاران.

کشور: ایران موضوع: وضعیت نیروهای پلیس ایران تا آخر بهار 1358 (تاریخ اطلاعات اردیبهشت تا تیر 1358) منبع: یک منبع ایرانی که تحصیلات خوبی دارد و علاقه مند به امور سیاسی و اقتصادی است. حد اعتماد به وی معلوم نگردیده است. او این اطلاعات را از یک منبع با دسترسی خوب به دست آورد.(1)

ص: 56


1- ”منبع ایرانی با تحصیلات خوب“ ٬ اس. دی. ترانزیت / ا است و ”منبع با دسترسی خوب“ همان تیمسار شهرستانی است که پسرش به اس. دی. ترانزیت / ا خبر داده که وارد آمریکا شده و اس. دی. ترانزیت / ا نیز برای ملاقات با او مسافرتش به ایران را به تعویق انداخته بود. مطلب درباره هویت منبع این گزارش با مراجعه به اسناد شماره ( 14 ) و ( 15 ) محرز می گردد.

1- پلیس کشوری ایران همچنان در حفظ نظم داخلی و عمل به عنوان یک نیروی پلیسی مؤثر عاجز است. روحیه نیروهای پلیس که عمدتاً به وسیله پاسداران کنار زده شده اند، به پایین ترین حد ممکن رسیده است. آنها غیر مسلح هستند. اکثر افراد رده پایین اعتنایی به افسران خود نمی کنند یا یونیفورمهای خود را نمی پوشند و ظاهرشان عموماً آشفته است. نظم عمومی کشور همچنان توسط پاسداران حفظ می شود که توانستند به محض اینکه آیت اللّه روح اللّه خمینی دستور داد، یک نیروی پلیس کشوری تشکیل دهند. حتی اگر دوباره مسئولیت حفظ نظم عمومی به پلیس کشوری ایران داده شود، در شرایط فعلی آنها قادر به اجرای آن نخواهند بود.

2- فرمانده فعلی پلیس کشوری ایران سرهنگ دومی به نام ناصر مجللی است که رأساً در مقابل وزیر کشور مسئول است. قم حداقل راهنمائیهایی در مورد فعالیتهای پلیس کشوری به وی می دهد. سیستم قضائی درست کار نمی کند و اگر پلیس درگیر دستگیری یک تبهکار مهم شوند، تبهکار هنوز به جای سیستم قضائی دولتی تسلیم دادگاههای انقلاب می شود.

3- به دست آمده در تاریخ 29 تیرماه 1358.

4- حوزه پخش: فرستاده شد به تهران، دهلی نو، اسلام آباد، کراچی، کابل، تل آویو، عمان، قاهره، بیروت، جده و کویت.

طبقه بندی گزارش سری - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل دسترسی برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاورین پیمانکاران - پخش و اقتباس تحت نظر تهیه کننده گزارش است. تا تاریخ 3 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا است.

سند شماره (12) سری 11 مرداد 1358 اعضاء از: تهران 53827به: رئیس، رونوشت برای لس آنجلس اخطار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است اس. دی. ترانزیت 1- مأمور قرارگاه اولین ملاقات ماه اوت خود را با اس. دی. ترانزیت برگزار کرد تا درباره فعالیتهایش و احتمالاتی که جهت استخدام در شرکت ملی نفت ایران برای وی موجود بودند، مذاکره گردد.

2- ت / ا به دفتر آیت اللّه طالقانی رفته است تا جهت به دست آوردن یک شغل خوب از آنجا کمک بگیرد. در روز ............... مرداد به همین منظور قرار ملاقاتی با آیت اللّه خمینی در قم خواهد داشت. در این ملاقاتها نکته اصلی حرفهایش این خواهد بود که او یک مهندس ............... و یک مسلمان ایرانی وفادار است که می خواهد به کشورش کمک نماید. او از این مصاحبات توقع هیچ کمک مستقیمی ندارد، اما به هر حال به اعتبار او کمک خواهند کرد. مأمور مربوطه او را ............... کرد که به تمام صور اداری مربوط به مصاحبه اش با خمینی توجه داشته باشد تا ............... ممکن ............... بعداً گزارش تهیه کند.

3- ت / ا همچنین یک خلاصه نامه و ............... همراه با (متن) سخنرانی که در آمریکا در مورد اسلام ایراد کرده بود، تهیه کرد و این اعتبارنامه ها را به منشی حسن نزیه رئیس شرکت نفت تسلیم کرد. در آبادان او با خاچاطوریان که نام اول او مشخص نیست و ............... پالایشگاه آبادان است ملاقات کرده تا برای

ص: 57

گرفتن شغلی در آنجا درخواست نماید. محتمل به نظر می رسد که ت / ا شغلی در آبادان به دست آورد، اما درباره تهران مطمئن نیست. مأمور مربوطه به او گفت که ما به اوضاع خوزستان خیلی علاقمندیم و مایلیم که او در آنجا باشد. اگر او در بخش تعیین خط مشی شرکت نفت ............... خوبی می گرفت تا به عنوان ................. در تهران کار کند باز هم ما به آن علاقه مندیم. مأمور مربوطه هشدار داد که به آمار تولیدات و صادرات علاقه چندانی نداریم در مورد تحقیق و مراحل تولیدی علاقه ما از آن هم کمتر خواهد بود. اگر از این نوع مشاغل در تهران اختیار کند، ما نسبت به حفظ این ارتباط احساس ............... نخواهیم کرد. ت / ا این ملاحظات را درک نمود.

4- کوچکترین برادر ت / ا به نام مسعود در ............... به تاریخ دوشنبه 10 تیر کشته شد. خانواده ت / ا دو - سه سال بود که می دانستند مسعود عضو فداییان (چریکها) بوده، درباره فعالیتهایش اطلاع به خصوصی نداشتند. آنها دقیقاً نمی دانستند که علت مرگش چه بود، هرچند که تشخیص خودکشی را که پاسداران انقلاب این طور اعلام کرده بودند باور نداشتند، خود ت / ا هوادار مجاهدین است، اما بعضی فداییان را که رابطهای برادرش بودند، می شناسد. از جانب این دوستان به طور تعارف عنوان شده است که او در رفتن به کردستان با جمع آنها باشد تا ببیند که چگونه فداییان از حزب دمکرات پشتیبانی می کنند.

مأمور مربوطه به ت / ا گفت که ما میل نداریم مسائل دیگر او را از هدف خود که به دست آوردن شغلی در شرکت نفت و ترجیحاً در خوزستان است، بازدارند. به هر حال همکاری بین کردها و فداییان برای گزارش از اهمیت برخوردار خواهد بود، به شرط اینکه او بتواند این سفر را به نحوی ترتیب دهد که با مراحل استخدام وی تداخل نکند. ت / ا تصور می کند که قادر به چنین کاری هست و در مورد فداییانی که شرکت دارند، جزئیاتی را گزارش خواهد کرد. این مسافرت حدود یک هفته طول خواهد کشید و ممکن نیست که قبل از پایان 10 مرداد صورت پذیرد.

5 - ت / ا از برادرش در کمیته ای در آبادان در مورد مشکلات کارگری شرکت نفت خبردار شده است.

کارگران درباره مزایای جیره غذایی که در ............... سال گذشته صرف کرده بودند و لغو گشته اند خیلی نگران بوده اند. هماهنگی بین نیروی حفاظت و محافظین پاسدار مشکل بزرگی است. او قبل از مراجعت به تهران از طریق قم در 12 مرداد برای دیدار خانواده اش و ............... (هویت) به آبادان باز خواهد گشت.

مأمور مربوطه تأکید کرد که ما به تمام مشکلاتی که برادرش در آبادان با آنها مواجه است علاقه مندیم و ت/ ا هم باید به تمام اظهارات برادرش در مورد مشکلات کارگری توجه داشته باشد و بعداً آنها را گزارش کند. ت / ا همچنین با یک شیخ عرب که در دوره شاه ............... سیاسی ارشد در خوزستان بود آشنایی دارد. مأمور مربوطه به او گفت که ما در مورد مواضع اعراب و ............... سیاسی با عطف توجه به تفاوتهای فارس و عرب در خوزستان علاقه مند به کسب اطلاع هستیم.

6- برای ملاقات آینده که قرار است در 24 مرداد باشد، ت / ا در مورد آینده کارش در شرکت نفت، اخباری که از برادرش در کمیته آبادان گرفته و مصاحبه اش با خمینی در قم گزارش خواهد کرد. به علاوه او احتمالاً در مورد همکاری فداییان و حزب دمکرات کردستان گزارش خواهد کرد.

7- بخش خارجه / لوس آنجلس: پس از این ملاقات اول، به نظر می آید که اس. دی. ترانزیت / ا عاملیست که به خوبی تحریک شده و نقش مخفی خود را کاملاً پذیرفته است. ارزش او در آینده بستگی خواهد داشت به اینکه شغلی با دسترسی خوب (به اطلاعات - م) به دست آید، اما او از آن نوع عاملهائی

ص: 58

است که ............... مادی احتیاج ...............

8 - پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 11 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (13) سری 16 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 489756به: تهران، رئیس رونوشت برای بخش خارجه / لوس آنجلس هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس. دی. ترانزیت عطف به: الف. تهران 53828، ب. تهران 53827(1) 1- ستاد مرکزی از اینکه مطابق تلگرام مرجع باب تماس بین قرارگاه و اس. دی. ترانزیت (ت / ا) به آرامی گشوده می شود، خشنود است. تلگرام مرجع حاوی زوایای عملیاتی امیدوارکننده و مختلف بود و ما بسیار علاقه مند به این امکان هستیم که درباره مجاهدین، فداییان و مناسبات بین جنبشهای تجزیه طلب (کرد) گزارش شود. با طرح قرارگاه موافقت می شود که از ت / ا درباره روابط حزب دمکرات کردستان با فداییان و همچنین درباره سایر موضوعات مورد توجه، سؤال شود و در ضمن ت / ا را متوجه به پیدا نمودن شغلی در آبادان نگاه داریم. منتظر نتایج ملاقات 24 مرداد هستیم.

2- ستاد درباره نامزد ت / ا سوابقی ندارد.(2) 3- پرونده: 961045- 201 تا تاریخ 17 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (14) سری 23 مرداد 58 تلگرام غیر فوری از: تهران 53916به: رئیس موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - منابع 1- لطفاً منابع گزارشهای منتشره ذیل را اطلاع دهید:

(482081 رئیس) 79- 13092/315- TDFIRDB (482711 رئیس) 79- 13141/315- TDFIRDB (470697 رئیس) 79- 10061/315- TDFIRDB (484304 رئیس) 79- 13216/315- TDFIRDB 2- بدون پرونده تا تاریخ 23 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری.

ص: 59


1- تلگرام مرجع الف فعلاً در دست نیست و تلگرام مرجع ب سند شماره 12 است.
2- از قرار معلوم ت / ا در اولین ملاقات حضوری خود در تهران مسائل دیگری منجمله نام نامزد خود را نیز عنوان کرده که در سند شماره 12 (تهران 53827 ) مطرح نشده ٬ بلکه در تلگرام دیگری بلافاصله بعد از آن (تهران 53828 ) گزارش شده و طبق معمول درخواست گردیده سوابق موجود در بایگانیهای ستاد سیا درباره آن اسم اعلام شود که در اینجا ستاد نتیجه را منفی اعلام می کند.

سری سند شماره (15) سری 26 مرداد 58 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 496859به: تهران عطف به: تهران 53916(1) موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - منابع 1- منابع گزارشهای پخش شده مورد اشاره به قرار ذیلند:

الف. اس. دی. ولید / ا 79-13092/315- TDFIRDB ب . اس. دی. ترانزیت / ا 79-13141/315- TDFIRDB(2) ج. اس. دی. آس / ا 79-12061/315- (3)TDFIRDB د. اس. دی. ولید / ا 79-13216/315- (4)TDFIRDB 2- بدون پرونده. تا تاریخ 25 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (16) سری 30 مرداد 1358 تلگرام غیر فوری از: تهران 53983به: واشنگتن برای: شعبه ایران موضوع: هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اطلاعاتی اوصاف پیشنهادی برای منابع 1- با نظر به دستاوردهای اطلاعاتی اس. دی. ترانزیت و اس. دی. پروب - ا، مطالب ذیل برای توصیف منابع پیشنهاد می شود:

الف: اس. دی. پروب - ا(5) (1) برای گزارش در مواردی که نام اس. دی. پروب - ا به عنوان آخرین منبع به کار می رود، مثلاً تحت عنوان «نظریات (اس. دی. پروب - ا) درباره ............... ». عبارت: «یکی از اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان که دوست نزدیک (اس. دی. پروب - ا) است. تصور می شود که او هرچه را که می شنود، به دقت گزارش می دهد» به کار رود.

(2) برای سایر گزارشها عبارت: «یک سیاستمدار لیبرال که ارتباطات خوبی میان سیاستمداران و

ص: 60


1- این تلگرام همان سند شماره ( 14 ) است.
2- سند شماره ( 11 ) است که در اینجا مشخص می شود منبع آن اس. دی. ترانزیت / ا می باشد. TDFIRDB 315 / 2 گزارش 79 13141
3- اس. دی. آ س / ا یک جاسوس متخصص امور نفتی به نام غفور یوسفیانی بوده که در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد و اکنون در زندان دوران محکومیت خود را می گذراند.
4- اس. دی. ولید / ا جاسوسی بود که رابطه تماس ”سیا“ با شریعتمداری را بر عهده داشت و اسنادش در دسترس مردم مسلمان ایران قرار گرفت.
5- اس. دی. پروب / ا نام رمز رحمت الله مقدم مراغهای جاسوس سابقه دار سیا می باشد که اسنادش به یاری خدای متعال به زودی منتشر خواهد شد.

دولتمردان دارد. حد اعتماد به گزارش دهی وی ثابت نشده است» به کار رود.

ب: اس. دی. ترانزیت - ا (1) برای گزارش در مورد نفت و خوزستان عبارت: «یک ایرانی دانشگاهی که ارتباطات خوبی در صنعت نفت ایران دارد. حد اعتماد به وی مشخص نشده است» به کار رود.

(2) برای گزارش در مورد کردستان و مسائل سیاسی تهران عبارت: «یک روشنفکر ایرانی کردی الاصل که با سازمانهای فداییان و مجاهدین ارتباطات شخصی دارد، حد اعتماد به وی مشخص نشده است» به کار رود.

2- نظر ستاد موجب امتنان است. لطفاً عناوین تصویب نشده را اطلاع دهید.

3- بدون پرونده. تا 30 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (17) سری 26 مهر 1358 اعضاء از: تهران 54525به: رئیس، رونوشت برای بخش امور خارجه / لس آنجلس هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. ترانزیت 1- مأمور مربوطه در تاریخ 23 و 25 مهرماه با اس. دی. ترانزیت - ا (ت - ا) ملاقات نمود تا اطلاعاتی در مورد فعالیتهایش در دو ماه گذشته به دست آورد. ت - ا اکثر ماه مرداد را در کردستان همراه با چریکهای فدایی که کردها را کمک می کردند، به سر برد. او چند صد عکس به جلسه ملاقات 23 مهرماه آورد که بعضی از آنها سندهایی بودند که شرکت فداییان را در تظاهرات کردستان نشان می دادند. مأمور مربوطه مقداری از آنها را برای کپی کردن و فرستادن به ستاد مرکزی انتخاب کرد.(1) 2- در تاریخ 18 شهریور ت - ا در نزدیکی پاوه به وسیله یک پاسدار مجروح شد. گلوله به پهلویش اصابت کرده و از کنار دنده ها خارج شده است. یک دکتر کرد او را معالجه نمود و او جهت بهبودی به تهران مراجعت کرد. در شهریور ماه و مهرماه او به تلاشهایش جهت کسب شغل خوبی در شرکت ملی نفت ایران در تهران و یا آبادان ادامه داد. به او پیشنهاداتی مبنی بر تدریس در دانشگاه شیراز و یا انستیتو تکنولوژی آبادان ارائه شد، ولی هیچ کدام از این دو پیشنهاد از لحاظ عملیاتی جالب نیست. ت - ا نمی خواهد این مقامها را بپذیرد، زیرا که احساس می کند با اعتباری که دارد شایسته مقامهای بهتری است.

3- ت - ا نتوانست در ملاقاتها حاضر شود به این دلیل که یا در کردستان بوده و یا دوره نقاهت را می گذرانده است. او گفت که در آخرین ملاقات که روز 9 مهرماه بود یک پاسدار در محل قرار ظاهر شد و از او پرسید که در آنجا چه می کند. ت - ا گفت که منتظر دوستش است. مأمور مربوطه و ت - ا محل ملاقات را به خیابان ناهید منشعب از خیابان مصدق ساعت 19 و اگر نشد، ساعت 20 تغییر دادند.

ص: 61


1- در جریان تسخیر جاسوسخانه آمریکا و مقر سیا در ایران عکسهائی که این جاسوس به مأمور خود داده بود همراه با فیلم آنها به دست آمد که در این کتاب چند فقره از آن عکسها آمده است. البته بعضی از آن تصاویر مربوط به روزهای پس از انقلاب و بعضی مربوط به سران جنبش خودمختاری و مابقی مربوط به دوران مسافرت جاسوس می باشد.

4- مأمور مربوطه و ت - ا دوباره در 27 مهرماه ملاقات می کند. ما در حال تنظیم اطلاعات در مورد همکاری فداییان با کردها جهت انتشار آنها هستیم.

5 - پرونده 961045- 201 تا 26 مهرماه 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (18) طبقه بندی گزارش - سری هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکاران کشور: ایران منبع: یک ایرانی کردی الاصل که با سازمانهای فداییان و مجاهدین روابط شخصی دارد. قابلیت اطمینان به وی مشخص نشده است.(1) موضوع: فعالیتهای حزب دمکرات و فداییان خلق در کردستان (تاریخ اطلاعات مرداد و شهریور 1358) 1- در خلال ماههای مرداد و شهریور 1358، نواحی کردنشین غربی ایران - اطراف بانه و مهاباد - تحت کنترل افراد محلی بود که شدیداً طرفدار رهبر حزب دمکرات کردستان می باشند.

آیت اللّه عزالدین حسینی در میان رهبران حزب دمکرات بیشترین وجهه را دارد در حالی که عبدالرحمن قاسملو از احترام کمتری برخوردار است. برادران بارزانی، ادریس و مسعود - پسران ملامصطفی بارزانی مزدورانی (جاش) محسوب می گردند، که از شاه و بیگانگان پول می گرفتند و حالا هیچ پایگاهی میان طرفداران حزب دمکرات کردستان ندارند.

2- تشکیلات کارگران فعال در میان حزب دمکرات کردستان، به کمیته زحمتکشان کردستان موسوم است و شامل تمامی کردهایی است که سهم فعالی در حمایت چریکهای جنگجو، پیشمرگان دارند.

این سازمان غیر رسمی است و حاضر است به هر کردی که بخواهد بجنگد، بدون تحقیق در مورد صلاحیتش، کمک کند. فقط با این شرط که اصل و نسبش کرد باشد. (نظریه منبع: در خلال شهریورماه 1358 اعضای این سازمان در شهر مرزی بانه به هر فردی که داوطلب جنگ با نیروهای دولتی بود، آزادانه اسلحه می دادند).

3- در حدود 95 درصد نیروهای مسلح کردها، متعلق به پیشمرگان حزب دمکرات کردستان است، در حالی که چریکهای فدایی خلق بیش از 5 درصد تمامی جنگجویان را هم تشکیل نمی دهند. در خلال ماههای مرداد و شهریور 1358 در حدود 25 فدایی شناخته شده در ناحیه بانه - مهاباد بودند. (نظریه منبع:

در خلال این مدت، در سراسر کردستان احتمالاً بیش از 200 فدایی جنگجو وجود نداشتند).

4- از بهمن 1357 چریکها و هواداران فدایی خلق همراه با اعضای حزب دمکرات کردستان جنگ و تظاهرات نموده اند، اما سازمانی که فعالیتهای علنی فداییان را با فعالیتهای حزب دمکرات هماهنگ کند، وجود ندارد. در شهرهای بزرگی مانند مهاباد و سنندج که فداییان دوش به دوش پیشمرگان حزب

ص: 62


1- چنان که در سند شماره ( 19 ) مشخص خواهد شد منبع این گزارش اس. دی. ترانزیت / ا است.

دمکرات کردستان جنگیده اند، از فداییان استقبال می شود. در صورتی که فداییان مارکسیست در دهکده های کوچکتر و روستاها که مردمشان مسلمانان مخلص و عمیقاً ضد کمونیست هستند، تمایلات خودشان را مخفی نگه می دارند.

5 - اگرچه فداییان به دو گروه «هواداران» و «جنگجویان» طبقه بندی شده اند، اعضای هر دو گروه در ماههای مرداد و شهریور جهت نبرد به کردستان مسافرت کرده اند. (نظریه منبع: فداییان اغلب با استفاده از وسائل نقلیه معمولی، در گروههای کوچک مسافرت می کنند و بعد از اینکه به کردستان وارد شدند، سلاحها را تحویل می گیرند).

6- به دست آمده در ایران، تهران (28 مهر 1358) شماره 787 و 10- NIT 7- حوزه پخش: سفارت و وابسته دفاعی در تهران فرستاده شد به عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو و تل آویو.

طبقه بندی گزارش سری - اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. تا تاریخ 3 آبان ماه 1378 در بایگانی ضبط شود ............... تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشند.

سند شماره (19)(1) سری ............... مهر 58 اطلاعاتی از: تهرانبه: رئیس رونوشت برای عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو، تل آویو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. ترانزیت جزئیات تکمیلی: اس. دی. ترانزیت / ا به سازمانهای اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام قابل ثبت در فهرست (بایگانی). توسط جاموتی به دست آمده. شماره گزارش: 10787- NIT طبقه بندی توسط b 1535. پکوئین تأیید کرده.

نوشته تام اهرن در مورد اس. دی. ترانزیت

سند شماره (20) نوشته تام اهرن در مورد اس. دی. ترانزیت - ا اس. دی. ترانزیت - ا. نام، نامعلوم،(2) وضعیت تأهل: تصور می شود که مجرد است. سن: احتمالاً بیست و پنج سال. تحصیلکرده در ایالات متحده. مدرسه معلوم نیست. تخصص دانشگاهی: مهندسی نفت یا

ص: 63


1- روی آن نوشته شده است. از آنجایی که NIT 1 این سند مانند سند قبلی از روی نوار تایپی پیاده شده که پیش نویس گزارش 10787 پیش نویس گزارش به اتاق مخابره نرفته ٬ شماره گزارش و تاریخ ارسال آن درج نشده است. توضیح: این سند شامل نکات فنی تکمیلی برای سند شماره ( 18 ) می باشد. از این مطالب دریافت می شود که نام منبع آن گزارش اس. دی. ترانزیت / ا است. ارائه این گزارش به سازمانهای اطلاعاتی دوست تجویز نمی شود. نام رمز مأموری که با جاسوس ملاقات کرده و گزارش را 1535 . (شماره کارمندی جاموتی) صورت گرفته است. پکوئین مندرجات b گرفته جاموتی بوده است. طبقه بندی گزارش توسط مأمور شماره این گزارش را تصویب کرده است.
2- متنی که پیش روی شما است توسط تام آهرن رئیس قرارگاه سیا در تهران ٬ طی بازجوییهایش در مورد منابع سفارت تایپ شده است.

احتمالاً یک رشته نزدیک به آن در تیر یا مرداد از ایالات متحده بازگشت. از زمان بازگشت خود، وضع استخدامی مرتبی نداشته است.

تماسها: مواقعی که در تهران بود، تقریباً هفته ای یک بار ملاقات داشتیم (پاراگرافت زیر را ببینید).

ملاقات، با سوار کردن به اتومبیل صورت می گرفت، ملاقاتها یا از قبل ترتیب داده می شد یا اینکه با تلفنی از طرف منبع، برنامه آن معین می گشت.

غرض از تماس 1) خبرگیری درباره تشکیلات و فعالیتهای فداییان 2) خبرگیری درباره صنعت نفت (تولید، امنیت فیزیکی، وضع کارگری و از این قبیل؛ 3) تشکیلات اعراب و سیاستهای مربوطه در خوزستان و دخالت احتمالی عراق. تذکر 1): منبع در بین فداییان دوستان شخصی داشت و اگرچه خود یک عضو نبود، توانست تا حداکثر دو هفته با آنها در کردستان به سر برد، در آنجا جراحتی از گلوله نصیبش شد. (او گزارش داد که حداکثر 50 فدایی همراه با مخالفین کرد مشغول جنگ هستند) تذکر 2) به این منبع دست کم یک شغل در شرکت نفت تهران پیشنهاد گردید، اما تشخیص داده شد که این شغل به طور مطلوب امکان دسترسی به اوضاع در خود مناطق نفتی را تأمین نمی کند و تا تاریخ 13 آبان او مشغول بررسی دورنمای مشاغل در آبادان بود.

تذکر 3) در صورتی که در خوزستان شغلی پیدا می کرد، دسترسی او به وضع اعراب محتمل می بود.

پرداخت: این منبع بطور منظم دستمزد می گرفت، مبالغ دقیقاً معلوم نیست.

رفعت مامدی با رمز اس. دی. فیکل

سند شماره (1)(1) سری 31 خرداد 1358 اعضاء از: بن 82218به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای آلمان، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - کی. وی. سی. کی. لگ اس. دی. فیکل.

عطف به: الف: رئیس 444543، ب: بن 81345، ج: واشنگتن: (2)459970 29 خرداد 1358 1- مطابق دستور رئیس پایگاه، والدوآر فلت هاوس با اس. دی. فیکل / ا (اس / ا) تماس گرفت و ترتیب ملاقاتی با او را در بعد از ظهر 28 خرداد داد. این ملاقات که بیش از دو ساعت و نیم به طول انجامید در هتل(3) ... کلن صورت پذیرفت. این ملاقات به آرامی و بدون رویدادی برگزار شد. فلت هاوس از نام مستعار «جام ام سیمد» استفاده کرد و... والنتین و اسیلیویچ را... ولادیمیر ریابنچین (896260- 201)...

(تذکر: در ملاقات اولمان با اس / ا، ما تصاویر روسیهای محل را به او نشان ندادیم). والنتین گفت که اس / ا ساعت 00/12 روز 9 تیر با او ملاقات کند. والنتین در خیابان مقابل کلیسای کوچک واقع در رین

ص: 64


1- در این بخش اسناد مربوط به رفعت مآمدی معرفی می شود. او یک دانشجوی کرد در آلمان غربی بوده است. وی پیش از آنکه به استخدام سیا در بیاید ٬ برای ساواک جاسوسی می کرده است. پس از انقلاب اسلامی و انحلال ساواک او به مزدوری برای سیا می پردازد و در این رابطه با هزینه سیا مسافرتی به کردستان انجام می دهد. نام رمز رفعت مآمدی در اسناد سیا اس. دی. فیکل / ا بوده است.
2- هیچ یک از تلگرامهای مرجع به دست نیامده اند.
3- در این سند رشته های وسط بعضی صفحات و تمام چند صفحه به دست نیامده اند. لذا به جای خطوط و صفحات مفقوده در متن ترجمه نقطه چین گذارده شده است.

اوفرهافن کلن با او ملاقات خواهد کرد. اس / ا گفت که تمام ملاقاتهایش با شورویها به استثنای ملاقات 5 خرداد را به تفصیل به مأمور مربوطه سابق ساواک گزارش داده بود.

ج. به گفته اس / ا، مأمور مربوطه وی از ساواک در مورد نوع موضوعاتی که در تماس با رابطهای روسی خود مطرح کند و انواع اخباری که به آنها رد کند آموزش داده بود. اس / ا متقاعد شد، که شورویها باورشان شده است اخباری که او به آنها داده صحت دارند و آنها به او اعتماد دارند. اس / ا فکر می کند به این دلیل است که شورویها او را به برلن شرقی دعوت کردند. اس / ا با دستوراتی که از مأمور مربوطه ساواک خود گرفته بود، دعوت را پذیرفت. وی در آخرین هفته ژوئیه 78 (اولین هفته مرداد 57) به برلین غربی رفت و در محلی که از پیش قرار گذاشته شده بود، واقع در باند اس ایستگاه شارلوتنبرگ با نویکوف ملاقات نمود. آنها بلافاصله با قطار باند اس به برلین شرقی رفتند، و از محل بازرسی مرزی در خیابان فریدریش که در آنجا دو روسی دیگر منتظر آنها بودند، عبور کردند. آنها اس / ا را با اتومبیل به آپارتمان شماره 20 خیابان کوپرنیک که چندان از محل سفارت دور نیست بردند. اس / ا سه روز را در برلین شرقی گذراند. افراد شوروی او را به تماشای مناظر بردند، اما با او مذاکراتی نیز درباره فعالیتهای انجمن دانشجویی کردها، حزب دمکرات کردستان، و «اتحاد کردهای انقلابی ترکیه» برگزار کردند. اس / ا گفت که شورویها نسبت به حزب دمکرات نظرشان خیلی منفی بود، اما با غرور اظهار داشتند که از اتحاد کردهای انقلابی ترکیه حمایت می کنند. شورویها پیشنهاد کردند که اس / ا از حزب دمکرات استعفا نماید و خود را کاملاً وقف فعالیتهای (احتمالاً اتحاد کردهای انقلابی - م) نماید و همچنین پیشنهاد کردند که اس / ا به... به پیوندد...امتناع ورزید و گفت که... بنابراین اس / ا پس از مذاکره با مأمور مربوطه خود در ساواک در یک نوبت 1000 مارک آلمان، در دو مورد هرکدام 2000 مارک و یک نوبت 500 مارک را قبول کرد.

اس / ا گفت که تمام اینها را گزارش کرده بود و پول را هم به ساواک تحویل داده بود.

ه- در رابطه با ارتباطات، اس / ا گفت که تمام ملاقاتهایش با شورویها بجز ملاقات اولش با ولادیمیر از پیش ترتیب داده شده بودند. در هیچ ملاقاتی غیبت نشده بود. تنها در یک مورد نویکوف به اس / ا یک شماره تلفن عملیاتی داده بود. این درست پیش از آخرین ملاقات برژنف از آلمان غربی بود. نویکوف به اس / ا گفت که او درباره طرح هرگونه اقدام خشونت آمیز علیه برژنف خبر دارد یا اطلاع حاصل کرد که قرار است، نوعی تظاهرات علیه برژنف صورت پذیرد، او باید فوراً، با آن شماره تماس بگیرد و خبر را برساند. این شماره تلفن که نویکوف به اس / ا داد 140539- 0279 بود. (اظهارنظر مأمور مربوطه...

5 - ...مادرش سعادت،... بود. برادر بزرگترش سنقر متولد... است و در حال حاضر املاک خانوادگی را اداره می کند. برادر کوچکش حکمت متولد 1333 است و با برادرش سنقر در املاک خانوادگی کار می کنند. یک برادر کوچکتر دیگر به نام بختیار متولد 1337 است و به زودی از دبیرستان واقع در شهر شاهپور فارغ التحصیل خواهد شد.

بختیار به زودی به آلمان غربی خواهد آمد تا در زمستان به تحصیل مشغول شود. کوچکترین برادر بنام فاهر متولد 1341 و هنوز دانش آموز است. اس / ا یک خواهر به نام دولت دارد که با یک کرد ترکیه ازدواج کرده و در بکالی در استان وان ترکیه اقامت دارد. اس / ا با کمک شوهر خواهرش به طور غیر قانونی از مرز ایران و ترکیه عبور نمود.

6- اس / ا حدود سه سال پیش با ساواک تماس گرفتن و از همکاران آن شد. او این کار را کرد تا به

ص: 65

پدرش که در زندان رژیم شاه بود، کمک کند. در آغاز اس / ا پول قبول ننمود، اما بعداً معادل 800 مارک آلمان حقوق ماهانه به علاوه هزینه های عملیاتی دریافت کرد. همچنین وی گاهگاهی پاداشهایی از ساواک دریافت می کرد. فلت هاوس پیشنهاد کرد که حقوق ماهانه ای معادل 800 مارک آلمان از 11 خرداد 58 برای یک مدت آزمایشی شش ماهه به اس / ا بپردازد. مشارالیه پذیرفت، همچنین توافق شد که در 17 خرداد در دوسلدرف دوباره ملاقات شود.

7- نظریه مأمور مربوطه: اس / ا خود را خوب نشان داد، و ما تصور می کنیم که درباره مناسبات خود با شورویها حقیقت را بیان کرد. ما برای حصول اطمینان مایلیم که برای اس / ا یک آزمایش دروغ سنجی ترتیب دهیم. معهذا ما نمی خواهیم در این کار عجله کنیم، زیرا اس / ا استقلال مالی دارد و یک... مغرور است، و ما نمی خواهیم احساسات وی را جریحه دار سازیم.

8 - ما خواستار... ستاد و تهران... هستیم.

سند شماره (2) به: رئیس، آلمان، استانبول، تهرانسری 26 مرداد 58 اعضاء از:.....(1) اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - سی. کی. لگ - اس. دی. جانوس - اس. دی. فیکل(2) عطف به: الف - بن 83673، ب - واشنگتن 496090(3) 1- ... اوضاع در شرق مطمئناً آرام نیست، احساس می کنیم... از طریق تماسهای خانوادگیش ممکن است بتواند آزادانه تر از دیگر خارجیان... او می تواند وارد شود... بدون تمایز قائل شدن از همه افراد سئوالاتی بکند،... انتظار... که او چنین کند.

توضیح: در این سند مقدمات اعزام اس. دی. فیکل / ا به کردستان مورد بحث قرار می گیرد.

2- ... این است که آیا اس. دی. فیکل قادر خواهد بود برای توجیه هزینه مسافرت که ما تصور می کنیم... بودجه... اطلاعات فراهم کند. از داشتن جزئیات بیشتر در مورد اینکه اس. دی. فیکل... چه کسانی را خواهد دید و قادر خواهد بود چه اطلاعات به خصوصی را جمع کند، قدردانی می شود. آیا او قادر خواهد بود اطلاعات مشخصی درباره حمایت شوروی، حمایت احتمالی... کشورها و قاچاق اسلحه... آیا او خواهد... اطلاعات مفصل و مورد نظر را در مورد... کردها، مقاصد آینده شان و اثر متقابل...

ما، هم به نوع تبلیغاتی... و هم... علاقه داریم.

3- پرونده: 960951- 201، 306414- 201 تا تاریخ 26 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

ص: 66


1- سند حاضر از درون دستگاه پودرکن اسناد بیرون کشیده شده و بعضی قسمتهای آن از بین رفته که به جای آنها در ترجمه نقطه چین گذاشته شده است.
2- سی. کی. لگ در رابطه با گزارشهایی است که به عوامل شوروی مربوط می شوند. اس. دی. جانوس در رابطه با گزارشهایی است که به عوامل ساواک مربوط می شوند.
3- هیچ یک از تلگرامهای مرجع به دست نیامده اند. در این سند مقدمات اعزام اس. دی. فیکل/ا به کردستان مورد بحث قرار می گیرد.

سند شماره (3) سری 30 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 498994به: با حق تقدم بن، آنکارا رونوشت آلمان، استانبول، تهران اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. - اس. دی. جانوس - اس. دی. فیکل عطف به: الف - آنکارا 44355، ب - واشنگتن 496090، ج - بن 83673(1) 1- در واقع ما به مسافرت اس. دی. فیکل (ف / ا) به ترکیه و از این مهمتر در صورت تمایل وی به سفرش در کردستان عراق و ایران علاقه مندیم ............... همان گونه که مخاطبین اطلاع دارند، حوادث کردستان با سرعت نسبتاً زیادی روی می دهند و هر دو منطقه از لحاظ اطلاعات خارجی جایز اولویتند.

همان طور که تلگرام مرجع ب اظهار می دارد در رابطه با مسافرت ف / ا به ترکیه به سبب احتمال پیش آمدن موقعیت اضطراری و خطر، ما موانعی می بینیم و به همین گونه نسبت به مسافرت ف / ا به ایران احساس نگرانی داریم. همزمان با آن، تصور می کنیم که اگر ف / ا بطرز صحیح در مورد مسائل مورد نیاز توجیه و در ارتباط با فعالیتهایش هشدار داده شود، هر دو کار (مسافرتها) می توانند انجام شوند. بنابراین از اینکه بن در اولین فرصت با ف / ا مجدداً تماس برقرار کند ممنون خواهیم شد، تا آمادگی وی به مسافرت از طریق ترکیه به ایران برای جمع آوری اطلاعات خارجی را معلوم کنیم. ما مایلیم در صورت امکان مسافرت ف / ا این هفته یا اول هفته آینده شروع شود و پیش بینی می کنیم که سفر او یک تا دو هفته طول بکشد اگر ف / ا مایل یا قادر باشد هم به ایران و هم به ترکیه مسافرت کند معتقدیم که او نباید بیش از دو یا سه روز را در شرق ترکیه بگذراند، چرا که مسایل ایران دارای ارجحیت می باشند.

2- آماده ایم که هزینه مسافرت ف / ا را تأمین کنیم و اگر او در جواب احتیاجات مندرج در زیر بتواند گزارشهای قابل ملاحظه ای تهیه کند، براساس کمیت و کیفیت اطلاعات و برآوردن احتیاجات، به او فوق العاده بدهیم.

3- ما می خواهیم که نیاز به توجیه دقیق ف / ا درباره واقعیات اوضاع شرق ترکیه و شمال غرب ..............(2) را تأکید کنیم که با کرد بودن او ما اطمینان داریم او به حد کافی اطلاع دارد. او باید از خطر اینکه ممکن است با مسافرتهای خود جلب توجه کند، برحذر داشته شود و او باید در مورد اینکه با چه کسانی تماس می گیرد و چگونه اطلاعات به دست می آورد، احتیاط به خرج دهد، زیرا مقامات امنیتی ترکیه فقط مترصد همان نوع فعالیتهایی هستند که او انجام می دهد. در ایران همانگونه که ف / ا حتی بیشتر آگاهی دارد، دولت ایران سرکوبی جنبش کردها را شروع کرده و توانایی او به مسافرت یا تماس گرفتن با اعضای خانواده یا ............... ممکن است، محدود باشد. البته او هیچ گاه تحت هیچ شرایطی نباید به ارتباط خود با سیا اعتراف کند و ما در موقعیتی نیستیم که در صورت مواجهه او با مشکلات در هریک از دو کشور، بتوانیم به او کمک رسانیم. فلت هاوس باید اطمینان حاصل کند که ف / ا قبل از آنکه دستورالعملهای ما در خصوص مسافرتش را بپذیرد. تمام مطالب فوق را درک می کند.

4- پیش بینی می کنیم که طی اقامت ف / ا در ترکیه تماسی حاصل نگردد، زیرا او باید در بازگشت از مسافرتش در بن سؤال و جواب شود، در عین حال از داشتن دستورالعملهای لازم برای تماس اضطراری

ص: 67


1- از تلگرامهای مرجع الف و ب و ج هیچکدام در دست نیستند. امکان دارد تلگرام مرجع الف (آنکارا 44355 ) سند شماره 2 باشد.
2- نقطه چینها مربوط به بخشهایی از سند می باشند که رشته های آنها به دست نیامده اند.

ممنون می گردیم تا در صورتی که ف / ا اطلاعات فوق العاده خوبی داشت که ممکن نباشد تا بازگشتش به آلمان تأمل کند، به کار گرفته شوند. ف / ا هیچ انگلیسی نمی داند، کمی ترکی بلد است و علاوه بر کردی که زبان اصلیش است، آلمانی و فارسی را در سطح عالی تکلم می کند. استانبول به عنوان بهترین مکان برای تماس پیشنهاد می شود، زیرا رئیس پایگاه زبان آلمانی را به خوبی می داند، لطفاً راهنمایی کنید.

5 - در جواب به سئوالات تلگرام مرجع نسبت به دسترسی ف / ا ما تصور می کنیم که او قادر خواهد بود آن احتیاجات را با تهیه جزئیات کافی برآورد و موجه بودن هزینه های مصرف شده را ثابت نماید. از آنجا که ف / ا عمدتاً برای مسئله کردهای ایران در نظر گرفته شده است، این مسئله را که او دقیقاً چه کسانی را خواهد توانست در ترکیه ببیند، به بن ارجاع می کنیم. علاوه بر مسائل مورد نیاز مطرح شده در تلگرام مرجع الف در رابطه با کردهای ایران مسائل یا موضوعات زیر بسیار مورد توجه است:

الف: شناسایی دسته های مختلف و رهبران جنبش کردها همچنان مورد توجه است.

ب: شناسایی پشتیبانی خارجی از جنبش کردها در صورت وجود آن، پشتیبانی از چه نوع است؟ اسلحه؟ پول؟ آیا دخالت ............... کوبا و شوروی را می توان شناسایی کرد؟ ج: آیا شواهدی دال بر پشتیبانی حزب توده یا چریکهای فدایی خلق از کردها وجود دارد؟ د: استراتژی کردها در رابطه با حل مسئله اقلیتها در بحث قانون اساسی چیست؟ ه: با رشد شواهدی مبنی بر اینکه دسته های کرد رقیب یکدیگر در حال ایجاد مناطق محصوری در کردستان هستند، یعنی ارتباط ف / ا با حزب دمکرات کردستان ...............(1) سند شماره (4) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: بن 84383به: پاریس رونوشت برای رئیس، آلمان، تهران، آنکارا، استانبول اخطار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس. دی. فیکل عطف به: پاریس 11836(2) 1- در ملاقات 17 شهریور اس. دی. فیکل گفت که خانم عبدالرحمن قاسملو 44 تا 46 ساله به نظر می رسد، قد متوسط و موی قهوه ای روشن دارد که گاهی اوقات آن را رنگ می کند. او به طور متناسب و معتدل لباس می پوشد. دختر بزرگتر حدود 21- 20 و کوچکتر حدود 19-17 سال دارد. هردو دختر کاملاً بلندقدند. اس. دی. فیکل مطمئن نیست، اما فکر می کند که دختر بزرگترش در دانشکده ولی دختر کوچکترش در یک مدرسه متوسط فرانسوی تحصیل می کند.

2- بگفته خانواده اس. دی. فیکل، قاسملو برای اقامت و کار در پاریس از محورهای ویژه تبعیدی سیاسی برخوردار است. چنین مجوزهایی بین محافل کردهای پاریس فراوان به چشم می خورند.

3- پرونده: 0962004- 201، 0960951- 201 تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

ص: 68


1- از این سند فقط دو صفحه آن به دست آمده و صفحه یا صفحات آخر هنوز پیدا نشده اند.
2- تلگراف پاریس 11836 که سند حاضر به آن عطف شده است ٬ فعلاً در دست نمی باشد.

سری سند شماره (5) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: بن 84384به: با حق تقدم رئیس رونوشت برای آلمان، آنکارا، استانبول، تهران هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. اس. دی. فیکل عطف به: الف - رئیس 508752، ب - بن 84385(1) 1- 17 شهریور هنگام شب فلت هاوس و نویکوفسکی با اس. دی. فیکل ملاقات نمودند. برای مسافرت آتی به کردستان احتیاجات (اطلاعاتی) تلگرام مرجع الف و سایر مسایل بوی داده شد. طی ملاقات مکرراً به ف / ا در مورد مقتضیات تخلف ناپذیر امنیتی و این حقیقت که در صورت مواجهه او با هرگونه دردسر در ترکیه یا ایران ما در موقعیت عرضه هیچ گونه کمکی قرار ندادیم، توجیه شد. ف / ا پذیرفت و بابت (دریافت) 2500 مارک آلمان هزینه مسافرت، 800 مارک آلمان برای دستمزد ماه اوت و 200 مارک آلمان برای هزینه های عملیاتی رسید داد.

2- ف / ا مطابق برنامه اش باید در 18 شهریور 58 عازم پاریس شود، تا النا قاسملو را ببیند و نامه ای بگیرد و آن را به شوهرش برساند. ف / ا به بن باز خواهد گشت و از طریق خطوط هوایی ترکیه در 21 شهریور بن را به مقصد استانبول و وان ترک خواهد کرد. آنگاه وی به کردستان ترکیه و ایران خواهد رفت، انتظار می رود که در پایان سپتامبر (حدود 8 مهر) به اروپا بازگردد. در آن موقع با او ملاقات خواهیم کرد و اطلاعاتش را استخراج خواهیم نمود.

3- پرونده 0960951- 201 تا تاریخ 20 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (6) سری 17 مهرماه 58 از: بن 85144به: با حق تقدم رئیس رونوشت برای تهران، آنکارا، استانبول............

هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. فیکل عطف به: بن (2)84384 1- اس. دی. فیکل از مسافرت خود به کردستان ترکیه و ایران بازگشته است. فلت هاوس عصر روز ............... مهر با وی تماس گرفت و برای 17 مهر در ............... مناسب قرار یک جلسه سؤال و جواب گذاشت.

2- یکی از دلایل اینکه در بازگشت اس. دی. فیکل تأخیر حاصل شد، این بود که او در سلماس (شاهپور) توسط مقامات (نظامی) ایران دستگیر و مدت چهار روز بازداشت شده بود. وی متهم شده بود که به طور غیرقانونی از مرز ایران و ترکیه عبور کرده و مدارک قانونی نداشته است. اس. دی. فیکل گفت که پاسپورت را عمداً در ترکیه جای گذاشته بود. خوشبختانه قاضی محلی و مقامات ایرانی، کرد و از دوستان پدر اس. دی. فیکل بودند و بنابراین او را آزاد کردند. یک مقاله خبری تحت عنوان «پسر صنار مآمدی

ص: 69


1- هیچ یک از تلگرامهای مرجع به دست نیامده اند.
2- تلگرام مرجع سند شماره 5 می باشد.

دستگیر شد» در روزنامه کیهان شماره ............... مورخ 27 شهریور به چاپ رسید.(1) اینک ما بریده روزنامه مربوط به دستگیری اس. دی. فیکل را از طریق شماره ............... 44 به ستاد ارسال می داریم.

3- نتایج جلسه سؤال و جواب هرچه زودتر ارسال خواهند شد.

4- پرونده: 0960951- 201 تا تاریخ 17 مهرماه 1378 در بایگانی ضبط شود.سری پسر صنار مآمدی بازداشت شد.

ارومیه - خبرنگار کیهان - رفعت مآمدی پسر صنار مآمدی که در آلمان تحصیل می کند، هنگامی که برای دیدن پدرش از طریق ترکیه به منطقه سلماس آمده بود براساس خبر رسیده از پادگان این شهر برای تحقیق بازداشت شد.

چنگیز مآمدی پسر دیگر صنار مآمدی هفته گذشته با دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام همبستگی کرد.

صنار مآمدی اکنون با عده ای از یاران خود در کوههای اطراف سلماس به سر می برد.

چهارشنبه 28 شهریور 1358 صفحه 2 - شماره 10810 سند شماره (7)(2) سری 25 مهر 58 اطلاعاتی از: بن 85481به: رئیس رونوشت برای آلمان، آنکارا، استانبول، تهران هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - اس. دی. فیکل زی. آر. واهو(3) جزئیات تکمیلی: ری آر واهو برای مطلب مربوط به کشور ثالث، منبع اس. دی. فیکل / ا منابع فرعی پدر اس. دی. فیکل / ا و سایر کسانی که در تلگرام بن 85330 ذکر شده اند.(4) به دست آمده توسط فلت هاوس محل دستیابی (به اطلاعات) برای اختفای منبع حذف گردید. هدف: اس - ا. به سازمانهای اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام برای فهرست.

پرونده: 0960951- 201 تا تاریخ 25 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

وضع جنبش کردها در ایران

ص: 70


1- با مراجعه ای که به روزنامه کیهان مورخ 27 شهریور داشتیم چنین مطلبی پیدا نشد. اما در روزنامه چهارشنبه 28 شهریور شماره 10810 این متن به دست آمد که در اینجا کپی آن آورده می شود. به این ترتیب فهمیده می شود که اس. دی. فیکل / ا نام رمز رفعت مآمدی فرزند صنار مآمدی است که برای جاسوسی با هزینه سازمان سیا به کردستان آمد.
2- این سند جزئیات فنی سند شماره 8 را اعلام می دارد.
3- در پرونده سی. آ. تومیک / 19 یک نمونه از این شکل گزارشها شرح داده شده است.
4- تلگرام بن 85330 به دست نیامده است.

سند شماره (8) طبقه بندی گزارش سری(1) هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده کشور: ایران منبع: یک کرد که اینک مقیم خارج است و تصور می شود که به جامعه کرد در ایران دسترسی خوبی دارد و اخیراً دیداری از کردستان داشته است، قابلیت اطمینان به گزارشهای او معین نشده است.

موضوع: وضع جنبش کردها در ایران (تاریخ خبر: اوائل مهرماه 1358) خلاصه: روحیه مبارزان پارتیزان کردستان ایران بالا است و کردها همچنان مصمم به کسب خودمختاری هستند. گروههای اصلی پارتیزان که در حال حاضر مشغول فعالیت در کردستان ایران هستند، عبارتند از:

گروه مقاومت حزب دمکرات کردستان، سازمان زحمتکشان کردستان، فداییان خلق شاخه کردستان و طرفداران حسینی. کردها به سلاحهایی که ضمن حملات به پادگانهای ایران ربوده شده و اسلحه هایی که عراق تأمین کرده، مسلحند. نیروهای کرد با حزب توده مقداری تماس دارند، اما عملاً فقط با فداییان خلق و چریکهای خلقی ایران همکاری می کنند. سازمان جدیدی تشکیل شد تا کردهایی را که با رژیم خمینی همکاری می کنند، تصفیه نماید. (پایان خلاصه).

1- علیرغم عقب نشینی مدافعان جنگنده کرد و تلفات وسیع مالی و انسانی که در مرداد 58 متحمل آن شدند، قوت قلب و روحیه عموم مردم کرد و جنگندگان پارتیزان در ایران بالا است. کردها نسبت به آینده امیدوارند و مصمم هستند در مبارزه برای خودمختاری پیروز شوند. مردم عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان با عزالدین حسینی رهبر مذهبی کرد را مسئول تلفات و عقب نشینی حساب نمی کنند. کردها به این طور دو رهبر احترام گذاشته و تحسینشان می کنند.

2- اکثریت واحدهای مقاومت کرد نزدیک مرز عراق و ترکیه و کوهها و مناطق جنگلی کردستان قرار دارند.

چهار گروه اصلی پارتیزان مسلح کرد وجود دارند که عبارتند از:

الف: گروه مقاومت مسلحانه حزب دمکرات کردستان - رهبر این گروه عبدالرحیم عباسی سرگرد سابق نیروی زمینی ایران و عضو کمیته مرکزی حزب دمکرات است. ستاد این گروه در جنگل سردشت قرار دارد. این نیروها در حال حاضر مشغول تعلیمات فشرده برای حملات ناگهانی و عقب نشینی سریع هستند. واحدهای نظامی حزب دمکرات کردستان از آذربایجان غربی تا جنوب رشته کوههای کردستان به طرف عراق فعالیت دارند.

ب: واحدهای نظامی سازمان زحمتکشان کردستان - این واحد نظامی چپ مارکسیست - لنینیست است که تحت رهبری صالح مهتدی دانشجوی سابق حقوق قرار دارد. شایع است که سازمان زحمتکشان کردستان در جنوب نزدیک مرز عراق با سرحدات سنندج فعالیت دارد.

ج: فداییان خلق بخش کردستان (شاخه کردستان) - این گروه کرد نیز عقاید مارکسیست لنینیستی

ص: 71


1- چنانکه از سند شماره 7 معلوم می شود این گزارش را اس. دی. فیکل / ا تهیه کرده است.

دارد و جزئی از فداییان خلق است. گروه مذکور قویاً با رژیم فعلی خمینی مخالفت دارد. گروههای به اصطلاح رادیکال کرد کمونیست یعنی بخش کردی فداییان خلق و سازمان زحمتکشان کردستان تفاوتشان در این است که اولی جزئی از یک تشکیلات ایرانی است، ولی دومی هویتی صرفاً کردی دارد، هر دو ضد شورویند. در حال حاضر خصومتی بین آنها وجود ندارد. شاخه کردستان فداییان خلق در ناحیه مریوان فعالیت دارد.

د: طرفداران مسلح حسینی رهبر مذهبی و قومی - آنها گروههای کوچک مختلفی هستند که در شهرها و دهات بزرگ بین عموم مردم جای دارند.

ه: به علاوه چهار گروه فوق الذکر، گروههای کوچک متعدد کردی وجود دارند که مسلحانه مقاومت می کنند و از میان آنها دو گروه برجسته هستند که یکی گروهی که تحت رهبری رسول مولمان از جنبش سوسیالیست خلق کرد عراق و دیگری گروه محمود عثمان که آن نیز از عراق است.

3- تعداد تخمینی جنگندگان مقاومت کرد در ایران بالغ بر 000/20 نفر می شود. اکثریت جنگندگان به گروه مسلح حزب دمکرات کردستان تعلق دارد. آنها مسلح به سلاحهایی هستند که در بهمن 1357 از پادگانهای مهاباد، سنندج و نوسود مصادره کردند. کردها برای گذراندن عملیات زمستان سلاح و مهمات کافی در اختیار دارند.

4- تسلیحات بیشتری برای کردهای ایران از عراق می آید. تأمین کننده اصلی این تسلیحات دولت عراق است که آنها را از طریق تشکیلات جلال طالبانی ارسال می کند. کردهای ایران از آلمان شرقی، رومانی و کوبا نیز کمک دریافت می کنند. به هر حال این کمک شامل مواد دارویی، غذا و البسه است و اغلب از طریق عراق به کردها می رسد. در مرداد 1358 حزب دمکرات گروه ویژه ای را روانه کوبا کرد. تا اوائل مهر این هیئت هنوز به ایران بازنگشته بود.

5 - قاسملو بیشتر اوقات خود را در عراق می گذراند و به ندرت به ایران می آید. حسینی نیز در عراق مخفی است، اما مکرراً به کردستان ایران می آید. اکثریت اعضای کمیته مرکزی حزب دمکرات مثل محمد امین سیراسی (سراجی - م)، امیر خاری (قاضی - م) و هانی (غنی - م) بلوریان با گروههای مسلح در کردستان ایران باقی هستند.

6- حزب دمکرات و گروههای مسلح دیگر با حزب توده مقداری تماس دارند، اما با آن همکاری نمی کنند. معهذا حزب دمکرات و دسته های دیگر کرد با فداییان خلق، چریکهای خلق ایران و سایر گروههای ناراضی که با رژیم خمینی مخالف هستند، به طور نزدیک همکاری می کنند. مذاکراتی در جریان است تا یک طرح اقدام مشترک در شش ماه آینده علیه رژیم خمینی اتخاذ گردد.

7- واحدهای ارتش ایران که در حال حاضر در کردستان مستقر شده اند، سعی می کنند با جمعیت محلی رابطه خوبی برقرار کنند. آنها اغلب از اهالی محل در برابر نیروهای شبه نظامی بومی خمینی حفاظت می کنند، حزب دمکرات و دسته های دیگر کرد به این تلاش ارج می نهند و آنرا نشانه خوبی از آینده می دانند. حزب دمکرات سعی دارد که برای برقراری ارتباط خوب با واحدهای ارتش ایران بین همه موافقت ایجاد کند.

8 - یک سازمان جدید کردی در کردستان ایران ایجاد می شود. نام این سازمان شاهد است. هدف این سازمان تصفیه کردهایی است که با رژیم خمینی همکاری می کنند. چندی پیش شاهد یک زمیندار کرد

ص: 72

بنام تلیبک (که نام خانوادگیش مشخص نیست) را که با نمایندگان خمینی همکاری داشت، به قتل رساند.

اینک این سازمان در نظر دارد علیه سایر کردهایی که مظنون به فعالیت برای رژیم خمینی هستند، دست به عمل بزند.

9- نه سازمان آزادیبخش فلسطین و نه سازمانهای دیگر فلسطینی هیچ کدام در کردستان ایران دفتر یا نماینده ندارند. کریم حسامی عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات با یک نماینده سازمان آزادیبخش در بغداد تماس دارد. حسامی همچنین سرپرستی یک هیئت نمایندگی حزب دمکرات را که از مراکز سازمان آزادیبخش در لبنان دیدار به عمل آورد به عهده داشت. از آن زمان به بعد او با سازمان آزادیبخش فلسطین ارتباط نزدیک داشته است. حسامی تقریباً 54 ساله است و چندین سال مقیم پراگ بوده است. خانواده وی هنوز در پراگ زندگی می کنند، اما خود حسامی در کردستان ایران است.

10- مجلس قانون اساسی در تهران جلسه دارد. کردها به آن توجهی نمی کنند و احساس می کنند که این مجلس بی ارزش است. فقط یک کرد از سنندج عضو مجلس قانون اساسی است که در آن نفوذی ندارد.

11- به دست آمده در 17 مهر 1358 12- انتشار از حوزه فعالیت: برای آنکارا، استانبول، تهران فرستاده شد.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار. پخش و اقتباس خبر تحت نظارت تهیه کننده. تا تاریخ 25 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود. تمام بخشها حاوی طبقه بندی و قیود کل سند هستند.

سند شماره (9) سری 2 آبان 1358 اعضاء از: رئیس 538929به: بن رونوشت تهران اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. زی. آر. واهو عطف به: بن 85541 (7839- EGN) 1- قصد نداریم پیام مرجع را پخش کنیم، زیرا گزارش آن طور که نوشته شده بود، ظاهراً اخبار جدیدی به آنچه تا به حال معلوم شده است، نمی افزاید تا مستلزم پخش باشد.

2- قبلاً می دانستیم که کوششهای گذشته بارزانی و طالبانی برای هماهنگ کردن فعالیتهای خود به شکست انجامیده بود. این مطلب توسط گزارش 79- 13524/315- TDFIRDB از سرویس اطلاعاتی انگلیس (به نقل از یک منبع جا افتاده که خود او از منابع فرعی که میزان اطمینان به آنها و یافته هایشان قابل سنجش نیست، به دست آورده) تأیید می شود که گزارش داد مسعود بارزانی از ایران به شمال عراق رفته و گروه زیادی از پیشمرگان را با خود برده بود. جلال طالبانی، رهبر ناراضی کرد که تا این اواخر تحت حمایت سوریه قرار داشت، جهت آشتی با مسعود تلاش کرد و مسعود پیشنهادهای او را رد کرد. همچنین بنا به این گزارش، مسعود بارزانی روابط خوبی با یزدی وزیر امور خارجه ایران برقرار کرده و حزب دمکرات کردستان حمایت حکومت ایران را که به آن اسلحه و کمک مالی داده، جلب کرده است. سی. آ.

ص: 73

تومیک - 19 هم در تلگرام(1) (84015 بن) 15112079/315- TDFIRDBگزارش داد که برادران بارزانی برای هماهنگ کردن فعالیتهایشان با طالبانی رهبر کرد عراقی تلاشی نکرده بودند. در مقابل این، دو گزارش صادره از بغداد در مرداد ماه 1358 حاکی از این هستند که در اوائل شهریور 1358 قرار بود، تلاشهای جدیدی بین دو جناح صورت پذیرد تا با اجرای بعضی از تغییرات به نوعی موافقتنامه دست یابند.

3- با ملاحظه اطلاعات فوق معتقدیم اگر اس. دی. فیکل - ا بتواند تاریخ اطلاعات خود را بهتر تصریح کند، گزارش مرجع سودمندتر می شود. آیا وی هیچ اطلاع خاصی در مورد ملاقاتهای پیشنهاد شده در شهریور یا مهرماه به دست آورده، اگر آری آیا این کوششها هم رد شدند، و همچنین مفید خواهد بود اگر اس. دی. فیکل بتواند اطلاعات صریحتری در مقایسه با گزارش بن 85330 تهیه کند. در مورد اینکه آن منابع فرعی که می توانند، به طور یقین وجود هرگونه تلاش جدیدی را در ارائه جزئیات بیشتر در مورد هماهنگی بین جناحهای کرد و کمونیستها در گذشته به علاوه بار کردن معنای دقیق عبارت «ارتباطی از این گونه غیر ممکن است، زیرا رژیم بغداد کمونیستهای عراقی را به چشم خائن می نگرد و فعالانه در تعقیب ایشان است» نیز مفید خواهد بود.

4- لطفاً ما را در جریان قرار دهید. بدون پرونده. تا تاریخ 1 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (10) سری 9 آبان 58 اعضاء از: رئیس 543375به: بن رونوشت برای آلمان، تهران.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فیکل عطف به: بن (2)85706 1- با پاراگراف دوم تلگرام مرجع موافقیم.

- جزئیات بیشتری در مورد نتایج مسافرت اس. دی. فیکل در آینده نزدیک برای شما ارسال خواهیم نمود. ما خیلی راضی هستیم.

3- پرونده: 0960951- 201 تا تاریخ 8 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

دو جاسوس خبرنگار با اسم رمزهای یو. ان. کمل و یو. ان. فسیل

ص: 74


1- این تلگرام مرجع و سایر تلگرامهایی که در این سند به آنها اشاره شده به دست نیامده اند. توضیح: از قرار معلوم اس. دی فیکل / ا در بازگشت از مأموریت مجموعه گزارشهایی تحویل سیا داده که مرکزیت سیا توضیح بیشتری راجع به آنها را درخواست می کند ٬ مثلاً اس. دی. فیکل / ا در بن از قول چند نفر دیگر (منابع فرعی) نقل کرده که آنها با قطعیت اظهار داشته اند تلاش جدیدی برای هماهنگی بین گروه بارزانی با گروه طالبانی در جریان نیست. در اینجا ریاست سیا می خواهد بفهمد. آن چند نفر چه کسانی بوده اند. یا آنکه در یکی از گزارشهای اس. دی. فیکل / ا عبارتی آمده که قدری برای ریاست سیا مبهم بوده است.
2- تلگرام بن 85706 به دست نیامده است.

سری بسمه تعالی در این قسمت اسناد مربوط به دو جاسوس خبرنگار با نامهای رمز. یو. ان کمل / ا و یو. ان . فسیل / ا ارائه می شوند. در اوائل سال 58 سازمان سیا تصمیم می گیرد دو تن از جاسوسان خود را به ایران اعزام دارد تا تحت عنوان خبرنگاری، اطلاعات دست اولی درباره شخصیت سران شورشیان کرد و اوضاع منطقه کردستان برای این سازمان فراهم کنند و کسانی را که سیا بتواند در آینده از آنها استفاده نماید، شناسایی کنند.

یو. ان. کمل / ا از سابقه فعالیت چپی در فرانسه برخوردار بوده و سیا پیش بینی می کرده که او بتواند در وهله اول با داشتن این سابقه حسن نظر گروهکهای فعال در کردستان را که آنها نیز ادعاهای چپگرایانه داشتند، جلب نماید.

یو. ان. فسیل / ا یک خبرنگار و فیلمساز آمریکایی بوده که در پاریس اقامت داشته و به عنوان عامل دسترسی به کسانی که سیا به آنها نظر داشته و چپگرا بودند، استخدام شده بود. وی توانسته بود هنگام اقامت امام در فرانسه اعتماد چند تن از کسانی را که اطراف ایشان بودند جلب کند، و سیا با تکیه به این سابقه او را بیشتر به قصد کسب اطلاعات از این قبیل افراد که مشاغل کلیدی در دولت موقت را به دست گرفته بودند و سیاست دولت در مورد کردستان را مشخص می کردند، روانه ایران نمود.

اسناد این پرونده کلاً از درون دستگاه پودرکن بیرون آمده است. در حین اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ایران، مأموران وحشت زده سیا سعی داشتند، مقادیر هرچه بیشتری از اسناد تبهکاری و توطئه آمریکا را از بین ببرند، ولی به خواست الهی بخشی از آن اسناد سالم و بخشی دیگر به صورت پاره پاره به دست ملت مسلمان ایران افتاد و اسناد این پرونده نیز جزء اسناد پاره پاره شده است. علیرغم تلاش برای یافتن و متصل ساختن قطعات جدا شده به یکدیگر، اسناد به صورت حاضر درآمده، هنوز بعضی قطعات مفقودند و در نتیجه چند سند غیر قابل ترجمه مانده و در ترجمه چند سند به جای آن قطعات و عبارات، نقطه چین گذارده شده است. در بعضی موارد هم که کلمه ای یا کلماتی از یک عبارت مفقود بوده، ولی از سیاق عبارات به وجود آن می شد یقین حاصل کرد، آن کلمه یا کلمات در ترجمه گنجانده شده و در بعضی موارد هم که فقدان آن کلمه یا کلمات به درک عبارت لطمه می زده و احتمالی برای وجود آن داده شده، آن کلمه در پرانتز آمده است. برای سهولت خواندن هرگاه تشخیص داده شده که جمله تمام شده و جمله دیگر شروع شده در وسط آن دو جمله علامت × گذارده شده است.

سند شماره (1) سری - 25 فروردین 58 - اعضاء از: رئیس 419577به: تهران رونوشت برای پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. کمل، یو. ان. فسیل عطف به: الف - رئیس 408750 (برای تهران فرستاده نشده / لازم نبود)، ب - پاریس 98132 (برای تهران فرستاده خواهد شد)، ج - پاریس 95702، د - پاریس 96010 (بهمن 1357)(1) 1- در تلگرام مرجع الف از قرارگاه پاریس خواسته شده بود 0 ............... منابع استخدام شده آن

ص: 75


1- هیچ یک از تلگرامهای مرجع مذکور به دست نیامده اند.

قرارگاه، یو. ان. کمل / ا و یو. ان. فسیل . ا .............. × .................. درباره جنبش استقلال طلبی کردها ................. فعالیتهایشان در ایران ................... و ............... منابعی را که به خبرهای مربوط به قبایل دسترسی دارند .................... شناسایی کنند.

2- اضافه بر آنچه که در جواب مندرج در تلگرام مرجع ب...یو. ان. کمل / ا یک شهروند فرانسوی است که به طور آزاد روزنامه نگاری می کند... حزب کمونیست فرانسه... ×... قرارگاه پاریس از 1351 به عنوان گزارشگر... درباره امور حزب کمونیست فرانسه و درباره کمونیستها... × مسافرتهای فراوانی در ...

و رابطهایی در... مختلف آفریقایی، محافل... منجمله... خمینی... فرانسه وارد. یو. ان. کمل / ا با... مصاحبه نمود × همچنین در رابطه با تلگرام مرجع ج و ............... بعدی ............... ×.................

3- ...............

4- ............... به مطالب فوق، آیا یو. ان. کمل / ا هیچ رابط قابل استفاده ای در بین عناصر کمونیست ایران دارد؟ 5 - (............) پاریس ............... که یو. ان. فسیل / ا آماده است، مسافرت خود را از 31 فروردین شروع کند. (ما پیش بینی نمی کنیم که در فعالیت این عمال تداخل روی دهد، چون آنها جداگانه در رابطه با هدفهای ............... متفاوت اعزام خواهند شد.) یو. ان. فسیل / ا یک شهروند آمریکایی است که در پاریس اقامت دارد و در آنجا برای خودش به عنوان عکاس و فیلمساز کار می کند. او مدت کوتاهی در سال 1977 به استخدام دولت ایران درآمد تا یک مجموعه ............... برای تلویزیون بسازد و از قرار معلوم طی آن دوره مدتی را در ایران گذراند. او که یک عامل حقوق بگیر و آگاه از کار خود است در ............... 1978 به عنوان عامل دسترسی به هدفهای چپی و اهل جنوب شرقی آسیا در فرانسه و سایر مناطق استخدام شد. یو. ان. فسیل / ا در مجموعه مصاحباتی که در آبان ماه با خمینی صورت گرفت همراه یک عکاس بود. او توانست اعتماد اطرافیان نزدیک خمینی را جلب کند و از آن هنگام روابط شخصی خوبی با یزدی مشاور اصلی خمینی که براساس تلگرام مرجع ............... یک دعوتنامه دائمی برای یو. ان.

فسیل / ا صادر کرد تا با او در ایران ملاقات کند، برقرار کرد. یو. ان. فسیل / ا همچنین برای همراهی با گروه خمینی در سفر از فرانسه به ایران دعوتنامه ای دریافت کرد، ولی به دلیل تعهدات حرفه ای متناقض با هم نتوانست آن را قبول کند.

6- پیش بینی می شود مسافرتهای یو. ان. کمل / ا و یو. ان. فسیل / ا بیش از دو هفته طول نکشد و بنابراین فعلاً نیازی نیست به اینکه مستقیماً با قرارگاه تماس حاصل شود. به هر صورت درخواست می شود قرارگاه تهران دستورالعملهای تماس اضطراری را اطلاع دهد، تا اگر هریک از دو منبع اطلاعات فوتی به دستشان رسید (تماس بگیرند). همچنین از نظریات پیشنهادی قرارگاه تهران درباره فوق و همچنین تعیین بهترین هدف برای آنها استقبال می شود.

7- پرونده: 3/248- 6- 29، 284 ...............

تماماً سری 24 فروردین 1378

ص: 76

سری سند شماره (2) سری 26 فروردین 58 اعضاء از: تهران 52705 (به کفالت گلگروف) به: پاریس رونوشت برای رئیس اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. یو. ان. کمل یو. ان. فسیل عطف به: الف - پاریس 98132، ب - رئیس 419577(1) 1- تصور می شود که اگر یو. ان. کمل (ک / ا) هنگام درخواست ویزا بر روی این نکته تأکید کند که یک روزنامه نگار فرانسوی مجرب و از استطاعت مالی نسبی برخوردار است، و به طور کلی از اعلان وابستگی سیاسی خود اجتناب ورزد، برای مسافرتش به تهران یا مناطق کردنشین با هیچ چیز مواجه نخواهد شد.

وی همین که به ایران آمد باید از معرفی نامه حزب کمونیست خود استفاده نماید، تا حزب دموکرات کردستان ............... صمیمانه تری نسبت به او ابراز دارد. روزنامه نگاران غربی حتی آمریکاییها، اخیراً به مناطق دوردست سفر کرده اند و تا آنجا که اطلاع داریم با مشکلی برنخوردند. (وابسته مطبوعاتی سفارت این را تأیید می کند) به جواز دولت موقت احتیاج نیست، اما تصور می کنیم که احتمال موفقیت ک / ا افزایش می یابد، اگر که در تهران از یک کمک محلی برخوردار گردد. اگر بتوانیم از طریق دوستان یک راننده راهنما که لهجه کردی را می فهمد مهیا سازیم او در این مسئله یک دستیار هم خواهد داشت × 0 ............... پیشنهاد می شود که در پاریس تحقیق نماید نماینده مطبوعات فرانسه در ایران کیست. فقط برای اطلاع قرارگاه یادآوری می شود که منبع ذخیره تهران اس. دی. ترامپ (ت / ا) در ژورنال دو تهران کار می کرد، تا اینکه اخیراً بسته شد و خبرنگار خبرگزاری فرانسه است. در صورتی که ک / ا بتواند خودش با ت / ا تماس برقرار کند، محتمل است که ت / ا توصیه و کمک خود را در اختیارش بگذارد. ما پیشنهاد نمی کنیم تکرار می شود، پیشنهاد نمی کنیم که خودمان ک / ا و ت / ا را در تماس با یکدیگر قرار دهیم.

2- پیشنهاد می شود که ک / ا با مصاحبه با عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان که دفتر حزب را در مهاباد افتتاح کرده و در حال حاضر به عنوان نیروی متحدکننده دسته های مختلف کرد عمل می کند، تحقیق خود را شروع نماید، واضح است که قاس ............... علی حزب دموکرات را به ک / ا عرضه خواهد کرد، با این امید که (ک / ا) با دید مثبت آنها را نشر دهد. احتیاجات (اطلاعاتی) ستاد بطور مفصل ............... و ک / ا در صورتی فرصت و بخت داشته باشد خواهد توانست ............... سئوالاتی را که بسیار مورد علاقه اند ............... در پایان دیدار در صورتی که ک / ا خود را از همکاری چپیهای محل برخوردار کرده باشد یا کند، ما ممنون خواهیم شد اگر خلاصه ای در مورد این افراد دریافت داریم. اگر ک/ا متقبل خطر صحبت با فداییان (چریکها) یا مجاهدین مارکسیستی محل شود، این کار برای ما حکم یک عملیات با ارزش را خواهد داشت. برای نیل به این مقصود او باید از دانشگاه تهران که یک مرکز فعالیت چپی است دیدار نماید.

3- در حالی که یو. ان. فسیل / ا (ف / ا) همان طور که در پاراگراف ............... تلگرام مرجع ب ذکر شده، دسترسیش به گروه خمینی عالی است، ممکن است که در سعی وی برای صحبت با رهبران این امتیاز به ضررش تمام شود. گزارش شده است که آیت اللّه صفدری، رهبر شیعیان کرد که به خمینی نزدیکی

ص: 77


1- تلگرام مرجع الف به دست نیامده و تلگرام مرجع ب سند شماره 1 این بخش می باشد.

داشت، کردستان را ............... است و علامه مفتی زاده هم که ............... خمینی به حزب دموکرات بود، محبوبیت خود را از دست داد و منزوی شده است. بنابراین در زمینه بهترین برخورد ف / ا با مسأله، موضع ما کمی نامطلوب است. اگر او خود را تحت اختیار گروه خمینی قرار دهد انتظار می رود، در مورد اینکه در برابر خواستهای اقلیت برای خودمختاری دولت موقت چگونه رفتاری ............... بیانات قالبی به او تحویل داده شود. از طرف دیگر، اگر برای ف / ا همان طور برای ک / ا پیشنهاد شد بدون کمک دیگران مسافرت کند، نسبتاً بخت موفقیت خواهد داشت. اگر ف / ا از ............... دیداری نماید ما از او می خواهیم که در پایان سفر از گروه خمینی (منجمله ............) دیدار کند و ما پیش از عزیمتش از پاریس احتیاجات اطلاعاتی مناسب را در اختیار خواهیم گذارد.

4- ک / ا و ف / ا هردو باید ............... در هتل اینترکنتینانتال (محل پرسه روزنامه نگاران) اقامت کند اگر ف / ا و ک / ا قصد دارند در 31 فروردین از پاریس عزیمت کنند، پیشنهاد می شود که ک / ا برنامه عزیمتش را برای ............... دیرتر ترتیب دهد، بدین قرار او زمانی با کردها صحبت می کند، که قانون اساسی اعلان شده است. وقایع ایران بسیار متغیرند و مفید ............... که زمان بندی مسافرت به مناطق گسترده شود. که شماره تلفن تماس با قرارگاه به ف / ا و ک / ا داده شود و می توان ملاقات اولیه را در اتاق هتل ترتیب داد، لطفاً توانایی ربانی و نام حقیقی هریک از منابع ذخیره را ............... × قرارگاه دستورالعمل تماس را فراهم خواهد کرد.

5 - پرونده: 248- 6- 29 4284 ............... تا تاریخ 26 فروردین 1378 در بایگانی ضبط شود.

سند شماره (3)(1) سری 31 فروردین 1358 از: پاریس 98532به: رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. کمل عطف به: الف - رئیس 419577، ب - تهران 52705 1- مأمور مربوطه، یو. ان. کمل / ا به طور کلی درباره بخشهای مربوطه تلگرامهای مرجع(2) توجیه نمود.

درباره پاراگراف چهار تلگرام مرجع الف (به اطلاع می رساند که)، یو. ان. کمل / ا کسی را از عناصر کمونیست ایرانی نمی شناسد، اما گفت که یک نفر را دارد که آنها را بشناسد، او ژاک وارن است که در نشریه حزب کمونیست فرانسه به نام «فرانسه جدید» کار می کند. به گفته یو. ان. کمل / ا، وارن هنگامی که کمونیستهای منفرد ایرانی در اینجا در تبعید و اختفا به سر می بردند، آشنایان نزدیکی در حزب توده داشت.

وارن همچنین کارهای چاپ اعلامیه را برای ............... انجام می داد ............... یو. ان. کمل / ا شخصاً

ص: 78


1- توضیح: به طوری که از این سند معلوم می شود ٬ از مرکز سیا پیشنهاد شده است که یو. ان. کمل / ا اگر در بین کمونیستهای ایران آشنا دارد یا می تواند به واسطه ای آشنا شود ٬ در ایران نزد آنها برود (اشاره به پاراگراف 4 تلگرام مرجع الف). بر این اساس یو. ان. کمل / ا دوست خود ژاک وارن را که در نشریه کمونیستی ”فرانسه جدید“ فعالیت دارد ٬ معرفی می کند که با بعضی کمونیستهای تک روی ایرانی مقیم پاریس آشنایی داشته است.
2- تلگرام مرجع الف سند شماره ( 1) است و تلگرام مرجع ب سند شماره 2 می باشد.

وارن را می شناسد و خواستار کمک ............... او در مورد مسافرت احتمالی خود به ایران خواهد شد. یو.

ان. کمل / ا تصور می کند ............... دفتر خبرگزاری فرانسه در تهران ............... و در اینجا تحقیقاتی به عمل خواهد آورد در مورد اینکه چه کسی ............... است. شما را در جریان خواهیم گذارد.

2- نام وارن در فهرست (بایگانی) ثبت شود.

پرونده: 3/284 ............... تا تاریخ 31 فروردین 1378 در بایگانی ضبط شود. سری. سری سند شماره (4) سری 22 اردیبهشت 58 اعضاء از: رئیس 437053به: با حق تقدم به تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

یو. ان. فسیل عطف به: الف - 10591- NIT تهران 53006، 79- 08453/315- TDFIRDB، ب - 10593- NIT تهران 53013، 79- 08529/315- TDFIRDB 1- تلگرامهای مرجع(1) گزارشهای خوبی بودند، که مورد استقبال واقع شدند. با این وجود بار دیگر این مسئله را طرح می کنند که آیا حزب دموکرات کردستان قاسملو و حزب دموکرات کرد بارزانی دو حزب جدا و متمایزند یا آنکه جناحهای یک حزب واحدند. در گذشته اخیر گزارشهای متناقضی درباره این موضوع به چشم می خورد. اضافه بر سردرگمی فعلی، اس. دی. گابل / ا گزارش داد، که یکی از چهار رئیس که در چهارمین کنگره عمومی حزب دموکرات کردستان به تاریخ 6 اسفند 57 شرکت نمود، مشاور نزدیک جلال طالبانی است (که بنابر شواهدی که داریم رئیس اتحادیه وطنی کردستان است) و از قرار معلوم در آن کنگره به نفع طالبانی سخنرانی کرد.

2- از هر خبری که منابع مربوطه بتوانند راجع به تشکیلات و ساخت حزب دموکرات کرد به علاوه روشنگری مطلب فوق و در صورتی که این حزب جناح آن طرف مرز حزب دموکرات کرد است ارتباطش با همتاهای خود در عراق، سوریه و ترکیه تهیه کنند قدردانی می شود.

3- بدون پرونده: تا تاریخ 22 اردیبهشت 1378 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری سری سند شماره (5)(2) عضو کادر حزب دموکرات کردستان امجد متوسلی (دوست یو. ان. فسیل / ا) دفتر حزب دمکرات کوچه گل انداز (نزدیک خیابان آیزنهاور و شادمان) تلفن 976127 رئیس یک انجمن کردی که روابطی با حزب دموکرات دارد صادق وزیری 68105 (اس. دی. راتر / 4 با او ملاقات کرده)

ص: 79


1- تلگرامهای مرجع از قرار معلوم گزارشهای یو. ان. فسیل به قرارگاه تهران بوده اند که به دست نیامده اند.
2- این سند از کارتهای بایگانی داخلی قرارگاه تهران بوده که مشخصات افراد روی آن ثبت می شده است. اس. دی. راتر / 4 نام رمز خسرو قشقایی عامل قدیمی و سرسپرده سیا در ایران است.

سند شماره (6) سری 4 تیر 58 اعضاء از: پاریس 10276به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. کمل عطف به: الف - تهران 53294، ب - رئیس 451889، ج - تهران (1)51410 1- برای تأخیری که روی داد متأسفیم اما (یو. ان. فسیل / ا- م) درباره مسافرت خود به 0 ...............

ایران چیز قابل توجهی برای گزارش کردن نداشت. تا آخر هفته آینده یو. ان. کمل / ا ............... خواهد توانست به مسافرت برود × ............... سردبیران مجله دست چپی پاریس به نام فردای ............... که در گذشته برای آن مقاله می نوشته ............... به آنها گفت که او ............... با (کمک مالی ضمنی) از ............... و پرسید آیا مجله علاقه مند به ............... مقاله ها یا عکسهایش ............... × سردبیران آن مجله ............... بدون ابراز اشتیاق چشمگیری جواب دادند و یو. ان. کمل / ا ............... حداقل یک معرفی نامه بگیرد. او ............... وارن ............... که آشنایش در مجله «فرانسه جدید» حزب کمونیست فرانسه است و (یو. ان. کمل / ا) شنیده بود که ............... دارد، وارن او را به نوری البالا ......... ...... عضو حزب کمونیست فرانسه، رئیس ............... یکساله AFASPI(انجمن فرانسوی حامی مردم ایران) البالا ............... در ایران ............... × وارن سعی دارد ............... به نام ناظری (نام اولش مشخص نیست) که به عنوان ............... در پاریس توصیف شده ............... تحولات جدید را گزارش خواهم کرد.

2- ....................

3- نام ............... ثبت شود ............... تا تاریخ 4 تیر 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (7) سری 11 تیر 58 اعضاء از: ............... به: ............... رئیس عطف به: ............... 0276(2) 1- متن ذیل طرح جدید ارتباط با یو. ان. کمل / ا است. شماره تلفن تماس 091 - 820 داخلی 1138

ص: 80


1- هیچ یک از تلگرامهای مرجع در دست نمی باشند. توضیح: از این سند دریافت می شود که یو. ان. فسیل / ا مسافرت خود را به ایران انجام داده و بازگشته است و یو. ان. کمل / ا مقدمات سفر خود را تدارک می بیند و به این منظور به یک مجله چپی پاریس مراجعه و پیشنهاد کرده در ازای تهیه مقاله یا عکسهایی از مسافرت خود از کمک مالی آن مؤسسه برخوردار شود ٬ که جواب چندان دلگرم کننده ای نمی شنود و بعد درخواست می کند که حداقل یک معرفینامه از این مجله که قبلاً برای آن مطلب می نوشته ٬ بگیرد. همانطور که در سند شماره 4 آمده ٬ یو. ان. کمل / ا اظهار داشته که قصد دارد ٬ نزد ژاک وارن که بین عناصر چپ ایران آشنایانی دارد رفته و خواستار کمک او شود. احتمالاً اشاراتی که در این سند (شماره 5) به او شده مربوط به این مطلب است و وارن ٬ یو. ان. کمل / ا را به نوری البالا معرفی کرده و دنبال فرد دیگری به نام ناظری بوده ٬ تا به او نیز معرفیش کند.
2- این تلگرام مرجع ٬ احتمالاً سند شماره 6 (پاریس 10276 ) است. توضیح: این پیام به احتمال قوی از تهران مخابره شده است ٬ چرا که طرحهای جزئی تماس را خود قرارگاه مورد تماس تهیه می کند و شماره های تلفن متعلق به قرارگاه سیا در تهران بوده اند.

هنگام روز یا 835530 بعدازظهرهاست و ک / ا خود را هنری معرفی می کند. ملاقات در محل و تاریخی که در مکالمه تلفنی گفته می شود، ولی یک ساعت جلوتر از موعد مقرر در مکالمه انجام می شود. ک / ا باید مجله لوله شده در دست داشته باشد، مأمور مربوطه نیز همین طور.

2- متأسفیم که مشخصات ظاهری یو. ان. کمل / ا دیگر در ضبط پرونده های قرارگاه نمی باشد. لطفاً آنها را ارسال نمایید.

3- پرونده: 2-006- 019 تا تاریخ 11 تیر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری

یک کرد عراقی بنام احمد رئوف النقیب

سند شماره (1)(1) سری 19 شهریور 1358 اعضاء از: وست پورت 48610به: رئیس رونوشت برای آلمان، بن، مونیخ، تهران، آنکارا اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. حساس. ردگیری عطف به: وست پورت 44648 1- متن زیر یک گزارش سنجش از شرح احوال، سابقه شخصیت احمد رئوف النقیب، یک کرد عراقی است که در تاریخ ............... به سرکنسولگری آمریکا در مونیخ آمد و متعاقباً توسط آلمر. جی. زاکریسون در مونیخ مورد مصاحبه قرار گرفت:

الف: احمد رئوف النقیب (از اینجا به بعد «الف» خوانده می شود) در 19 آبان 1310 در سلیمانیه کردستان عراق به دنیا آمد. وی از تبار کردها و تبعه عراق است. در سال 1329 به دنبال تکمیل تحصیلات متوسطه (در یک مدرسه آمادگی برای دانشگاه) در سلیمانیه، وی در یک مدرسه کشاورزی در ابوغراب نزدیک بغداد، نام نویسی کرد. الف از مدرسه مذکور فارغ التحصیل نشد، معذالک چند سال بعد مطالعات خود را در دانشکده کشاورزی «نیکلای بالچسکو» بخارست رومانی، ادامه داد. در رومانی الف با ایلزه نی گلش که آلمانی الاصل است در سال 1343 ازدواج کرد. آنها یک پسر هفت ساله به نام نوری دارند. از 1335 تا 1337 الف با درجه ستوانی در نیروی زمینی عراق مستقر در کردستان خدمت نمود. از 1340 الف متوالیاً در عراق، ایران و آلمان غربی اقامت گزید. از 1340 تا1341 او در فرانکفورت - ماین، سپس در اشتوتگارت (43- 1340)، مونیخ (44- 1343)، گیس (47- 1344)، تهران (سه ماه در 1347)، سلیمانیه (52- 1347) جایی که مدیر مرکز اطلاعات کشاورزی محل بود اقامت داشت. از 1352 تا 1353 برای مدت 6 ماه، الف مشاور کشاورزی مصطفی بارزانی رهبر فقید شورش کردها بود در 1353 زمانی که شورش در هم شکسته شد، الف همراه با کردهای در حال عقب نشینی از مرز ایران و عراق عبور کرده و به ایران آمد، در آنجا، او در آغاز سرپرستی یک اردوگاه پناهندگان کرد نزدیک پاوه را (برای مدتی حدوداً سه ماه) بر عهده داشت. سپس در سه ماه بعد در سرپل ذهاب که آن هم در ایران است، اقامت نمود.

پس از 15 روزی که در تهران بود، الف عازم دوسلدرف 1 مان، 3آلمان غربی شد و در آنجا تا سال 1354 همراه برادر خود ............... نوری سکونت داشت. از 1354 تا خرداد 1358 در سلیمانیه بود و در آنجا اکثر

ص: 81


1- این بخش از اسناد مربوط به یک کرد عراقی به نام احمد رئوف النقیب است که به خاطر گویایی اسناد احتیاجی به توضیح نیست.

اوقات بیکار بوده و با پول توجیبی که پدر ثروتمندش به او می داد، زندگی می کرد. در این بین در پاییز 1357 الف به دیدار برادرش و اقوام سببی خود در آلمان غربی رفت، الف ادعا می کند که به علت تبعیضی که از طرف دولت عراق نسبت به کردها اعمال می شد، او قادر نبود یک شغل مناسب پیدا کند.

ب: الف ادعا می کند که عضو قبیله باردینگی (جمعیت 000/40) و فرزند شیخ رئوف النقیب تاجر و زمیندار 67 ساله مشهور در سلیمانیه است (تلفن وی 23514 می باشد). پدرش صاحب یک کشتزار، یک ویلای گرانقیمت و تعدادی مغازه در سلیمانیه است. الف در عراق دو برادر دارد که هردو سابقاً سرهنگ ارتش بوده اند: طاهر النقیب حسابدار در یک اداره دولتی بغداد، و صلاح الدین النقیب مقامی در مرکز حسابرسی ارتش در کرکوک، یک برادر دیگر وی تریک نوری، پزشکی است که برای خود کار می کند و در گیس کیرشن نزدیک مونشن گلادباخ در آلمان فدرال سکونت دارد.

ج: وابستگی سیاسی: الف ادعا می کند که عضو حزب دمکرات کردستان (عراق) است. از 1337 تا 1347 عضو کمیته مرکزی حزب دمکرات بود. پیش از آن دبیر سازمان دانشجویی کردها در اروپا بود. به ادعای الف او تمام افراد اصلی حزب دمکرات در عراق به علاوه تعداد زیادی از رهبران کرد در ایران را می شناسد. الف شخصاً با دو پسر مصطفی بارزانی بنامهای مسعود و ادریس آشنایی دارد. الف می گوید که مسعود بارزانی جهت جانشینی مصطفی بارزانی به عنوان رهبر عمومی مردم کرد، انتخاب شده است.

درباره مسعود گزارش شده که در حال حاضر در شرق ترکیه اقامت دارد. الف همچنین می گوید که رقیب سیاسی وی، عبدالرحمن قاسملو، که از ایام گذشته در اروپا است ریاست حزب دمکرات کردستان در ایران را به عهده دارد. قاسملو تحصیلات خود را در سی. اس. اس. آر به انجام رسانده و جهت گیری کمونیستی دارد. او یک کتاب درباره کردستان تألیف کرده است. الف اظهار می دارد که در حال حاضر دو دسته کرد شورشی در عراق وجود دارند: یک دسته تحت رهبری ادریس بارزانی و دیگری تحت رهبری جلال طالبانی که طرفدار کمونیستها است و به مهاباد ایران رفته تا به کردهای آنجا در گرفتن خودمختاری از ایرانیها یاری دهد.

د: ارتباطات با سازمانهای جاسوسی خارجی: الف می گوید که با مطلع نمودن دولتهای مختلف از طریق سازمانهای اطلاعاتیشان از رنج مردم کرد در جنگشان برای کسب استقلال و یا خودمختاری خواسته به این مردم کمک نماید. در سالهای 1343، 1346 و بار دیگر در پاییز 1357 الف با سفارت اسرائیل در بادگودسبرگ تماس گرفت و مذاکراتی با مقامات اسرائیلی آنجا داشت، وی همچنین گزارشهایی درباره اوضاع کردها در عراق ............... الف می گوید که فقدان وجوهات اینک مانع رفتن مجدد او نزد اسرائیلیها در بادگودسبرگ می شود. در 1347 الف همچنین با سازمان اطلاعاتی ایران، ساواک، در بادگودسبرگ رابطه برقرار کرد. همکاری او با ساواک تا سال 1354 ادامه داشت و در آن سال او ............... به ایران رفت. در 1347 الف به مدت تقریباً سه ماه در تهران میهمان ساواک بود. طی این مدت به برقراری روابط بین ساواک و کردهای عراقی تحت رهبری مصطفی بارزانی کمک نمود. الف می گوید گزارشهای طولانی مفصلی درباره وضع کردها در عراق به ساواک داده است. از 1347 تا 1352 او ضمن همراهی شورشیان کرد در کردستان تماس خود را با ساواک حفظ نمود. الف تأکید کرد که خود داوطلب تهیه اطلاعات برای اسرائیلیها و ایرانیها بوده و هیچ گاه در ............... جز برای هزینه ها، دستمزد مالی قبول نکرده است.

ص: 82

ه : ارتباطات مقامات آمریکایی در خارج: الف همچنین با تماس با مقامات آمریکایی در تأسیسات مختلف آمریکا در خارج درخواست کمک کرده است. در سال 1342 یا 1343 او با سفارت آمریکا در بن تماس گرفت. در 1347 و در 1353 او با کنسول آمریکا در تهران تماس گرفت. در آنجا به سال 1353 وی درباره مسئله کردها با آقای لاری سیماک (؟) مذاکره کرد. در شهریور 1357 الف دیداری از سفارت آمریکا در آنکارا داشت و در آنجا شفاهاً گزارشی درباره اوضاع کردستان تقدیم کرد. در مهرماه 1357 به کنسولگری آمریکا در مونیخ رفته و درباره مشکل کردها با یک مقام مؤنث مذاکره کرده و به او نیز یک گزارش «..............» (نوشته شده به کردی) درباره اوضاع در حال تحول ایران تسلیم کرد (تلگرام مرجع را ببینید) الف در دیدار 5 مهر 1358 خود از کنسولگری مونیخ، گزارش دیگری را (که آن هم به کردی است) تسلیم کرد که می گوید در رابطه با موضوعات زیر قرار دارد:

وضع کردها در عراق، محموله های قاچاق سلاحهای شوروی برای گروههای ایرانی از طریق عراق ............... با تأیید ............... دولت عراق، حضور عیدی امین در عراق (خبر از شایعات)، وضع کشاورزی کردستان و اخبار در مورد اکراد مقیم خارج.

و: سنجش شخصیت: الف از خود تأثیر کلی خوبی بجا می گذارد، او یک مرد خوش تیپ و آراسته و جذاب و موقر و با هوش است. او دارای قد بلند، موی نیمه خاکستری، یک سبیل سیاه بوده و سیمای ظریفی دارد. او با ظرافت لباس می پوشد. یک ناسیونالیست و مسلمان شیعه معتقد است و ادعا می کند که اولاد محمد پیامبر بوده و لذا می خواهد به ایجاد صلح بین کردها و دولت ایران کمک نماید. الف یک طومار در تأیید نوادگی پیامبر بودن دارد. با این تأییدیه وی تصور می کند، که خواهد توانست آیت اللّه خمینی را متقاعد کند که الف طرف صالحی برای مذاکره صلح بین اکراد و دولت ایران است. الف ظاهراً یک متعصب مذهبی نیست، معهذا به نظر می رسد که رنج مردمش و جنگ آنها برای کردستان مستقل ذهن وی را مشغول کرده است. الف متکلم خوبی است و ظاهراً دوستان فراوانی در عراق و سایر جاها دارد. الف به علاوه زبان مادری خود که کردی می باشد عربی (عراقی) را با سهولت صحبت می کند و ایرانی و آلمانی را می داند، به علاوه انگلیسی را خوب و زبان رومانی و ترکی را کمی می داند.

2- الف قبل از خداحافظی از زاکریسون، اظهار داشت که مایل است با کارشناس(های) آمریکا در امور خاورمیانه درباره اوضاع جاری کردستان مذاکره نماید و افزود که به منظور حفظ کردستان از اینکه کمونیستها کنترل کامل آنرا به دست گیرند، می خواهد آمریکا را در جریان وقایع کردستان قرار دهد.

هنگامی که راکزیسون پرسید، آیا علاقه دارد در رابطه با مطالب فوق با ما همکاری نماید یا نه، الف جواب داد که خوشحال خواهد شد چنین کاری بکند، اما این همکاری فقط باید در ازای حمایت آمریکا از آمال کردها باشد، نه دستمزد مالی.

3- الف قصد دارد همراه با همسرش (که پاسپورت آلمان غربی دارد) و پسرش در تاریخ 28 شهریور به عراق بازگردد. او پاسپورت عراقی (پاسپورت را هنگام صحبت همراه نداشت) با ویزای سه ماهه آلمان غربی دارد که تا تاریخ ............... معتبر است. اگر ستاد علاقه مند به سنجش بیشتر و یا استخدام الف است، لطفاً اطلاع دهید. از طریق فامیل سببی الف در گگش، کیرشن زئن اوستر دوم، اگل هارتینگ نزدیک مونیخ (محل اقامت فعلیش) شماره تلفن 2582- 08091- می توان تماس گرفت و یا از طریق برادرش در گیسن گیرشن که قصد دارد قبل از عزیمتش از آلمان به آنجا برود.

ص: 83

4- گزارشها و سه قطعه عکس الف (الف همراه با چند کرد با نفوذ) در اسرع وقت برای ستاد ارسال خواهد شد.

5 - شماره پرونده بعداً تعیین شود. تا تاریخ 19 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (2) از: رئیس 511480سری 21 شهریور 58 اعضاء به: فوری وست پورت رونوشت فوری برای بن، مونیخ، آلمان، عادی برای تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. حساس. ردگیری عطف به: الف - وست پورت (...........)، (به استانبول مخابره می شود)، ب - وست پورت (...........) (برای تمام مخاطبین ارسال نمی شود) 1- ستاد مرکزی درباره احمد رئوف النقیب (سابقاً پرونده 872561- 201 برای او تعیین شده بود) این اطلاعات را دارد.

الف: مطابق تلگرام شماره 1729 (............) بغداد مورخ 13 فروردین 1344، سازمان رسمی (جاسوسی) آلمان از نقیب به عنوان ............... مأمور رابط انجمن دانشجویان کرد اروپا یاد کرده است. او فارغ التحصیل یک دبیرستان کشاورزی عراق و در سالهای 38- 1337 در رومانی دانشجوی رشته کشاورزی عمومی بوده است.

ب: در تلگرام شماره بن (...............) مورخ 10 فروردین 1344 همسر النقیب ادعا کرده که برای اینکه بتواند پاسپورت بگیرد و به شوهرش در آلمان بپیوندد، مجبور شده بود به همکاری با سازمان مخفی رومانی تن در دهد. نقیب فکر می کرد که همسرش هنوز با آنها همکاری می کند و با رومانیها تماسهای مکرر دارد، علیرغم اینکه همسرش عکس آن را عنوان می کند.

ج: در گزارش (..............) - NIT A مورخ 29 آبان 1347 آمده که نقیب به سفارتخانه تهران آمد تا با یک کارمند سیاسی صحبت کند. اطلاعات این سند (که آخرین سند پرونده است) تقریباً با اطلاعات مندرج در تلگرام مرجع الف ............... است. به نقیب گفته شد که خط مشی رسمی این است که توافق بین نیروهای ............... مقابل بهترین راه حل است هرچند که آمریکا از خواست اقلیتها طرفداری می کند.

نقیب گفت می فهمد که این موضع رسمی آمریکاست و آمریکاست و رضایت کارمند سیاسی به گوش دادن به گفته خود را به هیچ عنوان حمایت سفارت آمریکا از کردهای بارزانی تعبیر نخواهد کرد.

2- فرد مزبور به طور قطع از لحاظ عملیاتی جالب به نظر می رسد و مطابق پاراگراف 2 تلگرام مرجع الف مأمور ............... سیا با تجربه در خاورمیانه باید در جلسه تکمیلی تخلیه اطلاعات شرکت کند. آقای فرانک اندرسون که مأمور ستاد است، برای مأموریت دیگری در 27 شهریور در مونیخ خواهد بود، اگر او بتواند عزیمت خود را چند روزی به تأخیر اندازد، آقای آندرسن با او ملاقات خواهد نمود. تقاضا می شود که وست پورت با او تماس بگیرد و اطمینان حاصل کند، آیا او می تواند تا حدود اول مهر در مونیخ بماند و فوراً به ستاد اطلاع دهد.

3- نکات مورد علاقه برای تخلیه اطلاعات جداگانه ارسال می شود.

4- بن: لطفاً اطمینان حاصل کنید که آقای جک گریرسون که از کارمندان شعبه ایران و مشغول دیدار از

ص: 84

آنجاست، پیامهای این قضیه را ملاحظه می کند. ستاد ترجیح می دهد که آقای گریرسون با اتمام امور خود در بن به کشور بازگردد، اما اگر النقیب بیشتر از 19 شهریور در مونیخ می ماند، شاید لازم باشد که از آقای گریرسون خواسته شود که این مطلب را به دست گیرد. تقاضا می شود که او تا اتخاذ تصمیم جنب قرارگاه بن باشد.

5 - پرونده: 872561- 201 تا تاریخ 20 شهریور 79 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (3) سری 21 شهریور 1358 اعضاء از: وست پورت 48628به: فوری رئیس، رونوشت بن آلمان، مونیخ، تهران، آنکارا، استانبول هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. حساس عطف به: رئیس 51480(1) 1- احمد رئوف النقیب موافقت کرده که عزیمت خود را از آلمان تا 31 شهریور به تأخیر اندازد، او چشم انتظار ملاقات با کارشناس خاورمیانه است و رأس ساعت 10 روز 27 شهریور گوش به زنگ تماس تلفنی راکزیسون خواهد بود. النقیب قصد دارد با اتومبیل از طریق یوگسلاوی، یونان و ترکیه به عراق بازگردد.

اگر وست پورت می تواند به نحوی به مأمور خاور نزدیک کمک نماید ............... اطلاع دهید.

پرونده: 872561- 201 تا تاریخ 21 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (4) از: رئیس 512232سری 21 شهریور 58 اعضاء به: با حق تقدم به وست پورت، رونوشت با حق تقدم برای آلمان، بن، مونیخ، عادی برای تهران، آنکارا هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - وست پورت (2)48610 ، ب - رئیس (.........) 31148 1- در ذیل احتیاجات اطلاعاتی برای استفاده در رابطه با مشارالیه (872561- 201) آمده است:

الف: آیا کردهای عراقی به گروههای کرد ایرانی پشتیبانی می دهند و اگر آری، این پشتیبانی چگونه است؟ ناآرامیها در مناطق کردنشین چه تأثیراتی بر قاطبه اکراد عراق دارد؟ گزارشهای صریح و غیر کلی از مقاصد اکراد عراق برای دو سال آینده مورد توجه می باشند و در صورت امکان نوعی محاسبه از اینکه این مقاصد تا چه حد واقع بینانه می باشند، به علاوه طرحهای کردها برای کسب خودمختاری بیشتر و غیره.

ب: مایلیم فهرست و همچنین جزئیات احوال زندگی تمام سران حزب دمکرات کردستان باستثنای بارزانیها را که او بتواند تهیه کند، به دست بیاوریم.

ص: 85


1- این تلگرام سند شماره ( 2) می باشد.
2- تلگرام مرجع الف سند شماره ( 1) این بخش است و تلگرام مرجع ب در دست نیست.

ج: نظریات منبع درباره امکان ائتلاف جناحهای بارزانی و طالبانی به علاوه تفصیل ملاقاتهای اخیر این دو گروه در صورتی که انجام شده باشد و یک خلاصه از هرگونه کمکی که آنها احتمالاً در اختیار یکدیگر قرار می دهند.

د: تفصیلات هرگونه ارتباط همکاری احتمالی بین حزب دمکرات و گروههای شیعی عراق.

ه: گزارش تفصیلی درباره تعداد نیروهای کرد، محل استقرار اردوگاهها و اظهارنظر درباره کیفیت تسلیحات مورد استفاده آنها، به علاوه ذکر هرگونه خبر از اینکه آنها کمک خارجی دریافت می دارند و در این صورت ذکر نوع کمک.

و: حزب دمکرات یا دسته های طرفدار طالبانی از دولت خمینی کمکی دریافت می دارند، این کمک چگونه است.

ز: تفصیل همراه با ذکر شواهد این ادعاها که شورویها با تأیید ضمنی عراق به داخل ایران اسلحه می رسانند.

ح: هرگونه خبری که ممکن است او درباره کمک احتمالی عراق به گروههای عرب ............... در خوزستان داشته باشد.

ط: ما همچنین به نامها به علاوه جزئیات درباره شخصیت افراد و تفصیلات درباره کمونیستهای عراقی که به کردها پناهنده شده اند، علاقه مندیم. این اعضای حزب کمونیست عراق چه دستورالعملها و کمکی از شورویها و دیگران دریافت می دارند. حزب کمونیست عراق چه کمک خاصی در اختیار کردها قرار می دهد.

ی: هرگونه جزئیاتی که منبع ممکن است درباره گروههای شیعی عراق داشته باشد، مانند نامهای رهبران، تخمین کیفیت تشکیلاتی آنها، دامنه کمکی که احتمالاً از شیعیان ایران دریافت می دارند، هرگونه خبری که از منابع خوب شنیده باشد، درباره اینکه شیعیان نوعی کمک مادی از دولت ایران دریافت می دارند، هرگونه طرحی که آنها ممکن است برای نیل هرچه بیشتر به مقاصد خود داشته باشند و غیره.

2- سئوالات عملیاتی ذیل نیز باید در ملاقاتهای آتی با مشارالیه در نظر گرفته شوند.

الف: وضع فعلی و مناسبات فرد مزبور با دولت عراق چگونه است. هرچند گاه یک بار وی می تواند به خارج عراق مسافرت کند و چگونه می تواند از عهده این مسافرت برآید.

ب: تا حد امکان مشارکت گذشته ادعا شده همسر مشارالیه با سازمان اطلاعات رومانی را روشن نمایید، وضع فعلی چگونه است.

ج: آیا مشارالیه اکنون با ناراضیان کرد ارتباط دارد. فهرست مفصل منابع فرد مزبور و روابطش با هرکدام را لازم داریم.

د: آخرین باری که مشارالیه با اسرائیلیها ملاقات نمود، کی بود و آیا وی قصد دارد ارتباطش را تجدید کند؟ ه : مشارالیه چه تماسهای به خصوصی با سران شیعی ایران دارد.

و: فرد مزبور تا چه اندازه ای حاضر است بر مبنای منظم با سیا ارتباط داشته باشد، بدون اینکه از جانب ما تعهدی برای حمایت سیاسی از کردها داده شود.(1)

اسناد متفرقه سیا

ص: 86


1- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است.

سند شماره (5) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 512234به: فوری به وست پورت، بن رونوشت برای آلمان، مونیخ، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - وست پورت 28 ( ) () 4، ب - رئیس 1480 ( ) ( ) 1- بابت تلاشهای زاکریسون که در تلگرام مرجع(1) الف ذکر شده متشکریم. آقای فرانک آندرسن از طریق پرواز 69 لوفت هانزا از لندن در 27 شهریور ساعت 35/4 (...........) وارد مونیخ خواهد شد (مسیر مسافرت قبلاً برای مونیخ ارسال شده). همین که آندرسن با پایگاه مونیخ تماس می گیرد و برنامه اش را معین می کند، وی در رابطه با ............... النقیب با وست پورت تماس خواهد گرفت.

2- برای بن: از آمادگی عمل آقای جک گریرسون تقدیر می کنیم، با این وجود با توجه به تلگرام مرجع الف و آمادگی آندرسن تقاضا می شود، آقای گریرسون به ستاد بازگردد.

3- پرونده: 72561 ( )- 201 تا تاریخ 21 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (6) سری 23 شهریور 1358 اعضاء از: آنکارا 44631به: وست پورت رونوشت به رئیس، آلمان، بن، مونیخ، تهران هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. حساس. ردگیری عطف به: وست پورت (2)48610 1- همان طور که در پاراگراف اول بند ه گزارش مرجع عنوان شده برای گزارش مذاکره با احمد رئوف النقیب لطفاً به ایرگرام (نامه هوایی) سفارت آنکارا به شماره آ- 70 مورخ ............... مراجعه کنید.

2- بایگانی: بعداً تعیین شود. تا تاریخ 23 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (1)(3) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: مونیخ 48619به: رئیس، برلین، پاریس، تهران، رونوشت برای آلمان، بن، رم هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. آ. اسکوپ اطلاعاتی گزارش ذیل درباره پناهندگان کرد از یک منبع آزمایش نشده سازمان اطلاعات آلمان غربی BND

ص: 87


1- تلگرام مرجع الف سند شماره ( 3) و تلگرام مرجع ب سند شماره ( 2) می باشد.
2- این تلگرام سند شماره ( 3) می باشد.
3- اسناد متفرقه ای که به فعالیتهای ”سیا“ در رابطه با کردستان مربوط می شوند ٬ در این بخش جای گرفته اند

می باشد، که خبر را در اوائل این ماه به دست آورد. در عین حالی که خبر مورد علاقه مخاطبین می باشد فکر می کنیم که خبر ضعیفتر از آن است که انتشار به شکل (گزارش) اطلاعاتی داشته باشد.

1- در چند روز گذشته پناهندگان کرد با تعداد فزونی یابنده ای راهی برلین غربی شده اند، چون در آنجا یک سازمان تبعیدیان برای کمک به آنها وجود دارد. پناهندگان برای رسیدن به برلین غربی از دو مسیر استفاده می کنند:

- از رم به پراگ و برلین شرقی - از طریق یوگسلاوی، مجارستان، چکسلواکی، و برلین شرقی (برای نرفتن به اتریش).

پناهندگان اوراق مسافرت معتبر ایرانی دارند.

2- کردهای اهل عراق، ایران، سوریه و ترکیه قرار است در هفته دوم 23- 19 شهریور در پاریس تجمع کنند، تا روی یک اقدام دراز مدت هماهنگ توافق یابند.

3- توضیح تحلیلی سازمان اطلاعات آلمان غربی در ذیل می آید: این حرکت کردها باید با توجه به شورش محدود کردها در ایران که فعلاً سرکوب شده در نظر گرفته شود. سایر خبرهای اطلاعاتی در همین ضمن، خبر این حرکات و راههای مورد استفاده را تأیید کرده اند. شواهد هرچه بیشتری به چشم می خورد دال بر اینکه یک تهاجم وسیع تبلیغاتی کردی در کشورهای اروپایی به اجرا در خواهد آمد. ما انتظار داریم که سایر گروههای چپ ایرانی در اروپا در این مبارزه به کردها بپیوندند. این گروههای دیگر که عمدتاً جهت گیری مارکسیستی دارند حمایت خود را از خواست خودمختاری قومی برای اقلیتهای ایران اعلام کرده اند. این گروهها می خواهند در قبال سرکوب افزایش یافته تمام نیروهای غیردینی میانه و چپ در ایران از تحولات کردی اخیر برای شهرت بیشتر خود، استفاده کنند.

آن سازمان تبعیدیان کرد که در برلین مستقر است و در فوق به آن اشاره شد احتمالاً اتحادیه .............(1) سند شماره (2) سری 24 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54219به: رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی ات. ال. دبلیو. شل (2)کیو. آر. بولستر عطف به: رئیس 73( ) ( )51(3) 1- ما به خاطر نمی آوریم گزارش اطلاعاتی درباره کمک مادی شوروی به کردهای ایران که در پاراگراف شش تلگرام مرجع به آن اشاره شده، دیده باشیم. تقاضا می شود که نشانی چنین گزارشهایی را برای ما مشخص نمائید یا اگر که گزارش تاکنون فرستاده نشده، آن را مخابره کنید.

2- واضح است که گزارشهایی از این کمک که باورکردنی باشند مطلوبترین گزارشها برای استفاده با اس. دی. پلاد / ا(4) خواهند بود. اگر قریباً با او ملاقاتی در میان نخواهد بود، این مطلب را می توان (به شرط

ص: 88


1- دنباله سند هنوز به دست نیامده است.
2- ال. دبلیو. شل عنوانی است که کلاً به عملیات مخفی در ارتباط با وسایل ارتباط جمعی جهانی مربوط می شود.
3- این تلگرام مرجع هنوز به دست نیامده است.
4- اس. دی. پلاد / ا نام رمز امیر انتظام معاون نخست وزیر دولت موقت بوده است.

اینکه به جایی نسبت داده شود) با اس. دی. ارن/ا. اس. دی. کوئیک / ا(1) اس. دی. ترامپ /ا (2)استفاده نمود.

3- بدون پرونده. تا تاریخ 24 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (3) سری 28 شهریور 58 اعضاء از: استانبول 33065به: با حق تقدم رئیس، آنکارا، استکهلم رونوشت برای تهران هشدار شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

1- این پایگاه از ستاد مرکزی و مخاطبین تقاضا دارد، هرگونه خبری درباره تأسیس یک انجمن کردی در این اواخر به عنوان سخنگوی جنبشهای جدایی طلب کرد در ترکیه ............... و ایران دارند ارسال نمایند.

این پایگاه فعلاً مشغول تهیه یک گزارش اطلاعاتی درباره ............... به این انجمن است و از ارسال اطلاعات در اسرع وقت تقدیر خواهیم کرد.

2- بدون پرونده: تا تاریخ 28 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (4) سری 28 شهریور 58 اعضاء از: استکهلم 26184به: با حق تقدم به استانبول رونوشت برای آنکارا، تهران، رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: استانبول 33065(3) 1- متأسفیم که هیچ خبری از برقراری یک انجمن کردی در استکهلم نداریم. در ............... بعدی با سازمان اطلاعاتی همکار(4) تحقیق خواهد شد، اما جواب آن به موقع برای ............... شما نخواهد شد.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

ص: 89


1- تا آنجائی که اطلاع داریم این دو جاسوس با چند تن از مقامات دولت موقت آشنایی نزدیک داشته اند و تا حدی با نفوذ بوده اند.
2- اس. دی. ترامپ / ا که نامش در یکی از اسناد جاسوسان خبرنگار هم ذکر شده خبرنگار فرانس پرس بوده و در رابطه با اسناد لانه جاسوسی محاکمه و اعدام شده است. توضیح: در پاراگراف 2 پیشنهاد شده که اخبار مربوط به این موضوع در جلسات تبادل اطلاعات با دولت موقت استفاده شود ٬ وگرنه می توان آنها را به چند جاسوس با نفوذ در دولت یا خبرگزاریها داد.
3- این تلگرام سند شماره ( 2) این بخش است.
4- منظور سازمان اطلاعاتی سوئد است.

سری سند شماره (5) سری - 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517048به: با حق تقدم استانبول، آنکارا، استکهلم رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: استانبول (1)33065 1- هرچند که ما درباره موجودیت یک انجمن کردی در استکهلم تردیدی نداریم، ولی ستاد هیچ خبری از چنین انجمنی ندارد.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 28 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.سری

طرحها و مقاصد دانشجویان فدایی و چریک برای ایجاد یک حزب فداییان

سند شماره (6) سری 6 مهر 58 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 522759به: تهران موضوع: هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. طرحها و مقاصد دانشجویان فدایی و چریک برای ایجاد یک حزب فداییان 1- متن ذیل در تاریخ 3 مهر از اس. دی. پارتنر / ا گرفته شد. لطفاً قرارگاه نظر خود را ابراز دارد.

طی گردهمایی ناسیونالیستهای کرد، دانشجویان (طرفدار) چریکها و فداییان مخالف رژیم آیت اللّه خمینی، این دانشجویان اتفاق نظر یافتند که قدرت و مشارکت خود را در دولت جدید ایران از دست داده اند علیرغم اینکه آنها در سرنگونی شاه نقش بزرگی داشتند، علت هم این بوده که آنها دارای هیچ وسیله واقعی پایگاه قدرت سیاسی نبودند، تا پس از اتمام کار فیزیکی برکناری شاه، حق رأی آنها در دولت جدید تضمین گردد. بنابراین، فداییان به این نتیجه رسیده اند که مقدمترین کار ایجاد یک حزب سیاسی تحت مقررات رسمی دولت ایران است.

رهبری فعلی حزب با اشعار به اینکه این حزب در اوضاع فعلی ایران جنجال برانگیز خواهد بود، ضمن آنکه قصد دارد افراد صف اول مختلفی در ایران داشته باشد، خارج از کشور خواهد بود و چنان که فعلاً قصد دارند پایگاهش در ایالات متحده در ناحیه واشنگتن. دی - سی خواهد بود.

2- پرونده: 962539- 201 تا تاریخ 5 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (7) ....... در پارلمان براساس حزبی تشکیل خواهد شد و کاملاً محتمل است که دانشجویان بخواهند .......

2- اشاره تلگرام مرجع(2) به دانشجویان چریک و فدایی ظاهراً یک اشتباه بوده، چونکه این دو عنوان

ص: 90


1- تلگرام استانبول 33065 سند شماره 2 این بخش می باشد.
2- منظور سند شماره ( 5) این بخش است. توضیح: این سند از درون دستگاه پودرکنی بیرون کشیده شده و به این لحاظ تنها پاره ای از آن به دست آمده و موجب شده در ترجمه نقطه چین گذاشته شود. متن آن به احتمال قوی از طرف قرارگاه تهران ارسال شده است.

اجزائی از نام یک سازمان واحد یعنی چریکهای فدایی خلق می باشند. آیا اس. دی. پارتنر / ا فقط به یک سازمان اشاره داشت یا اینکه می خواسته مجاهدین خلق را که جهت گیری اسلامی دارند نیز مشمول آن کند؟ ما تاکنون خبری از ارتباطات چشمگیر بین ناسیونالیستهای کرد و فداییان نشنیده ایم.

3 -..................

سند شماره (8) سری 6 مهر 58 اعضاء از: رئیس 523487به: آنکارا، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آر. تی. وینر(1) 1- ستاد مرکزی در حال حاضر به دنبال اطلاعات بیشتر درباره حمایتهای احتمالی از اقلیتهای کرد و سایر اقلیتهای ایران که خواستار خودمختاری و استقلال هستند، می باشد. ما در فکر احتمال بهره برداری از این گونه حمایتها هستیم. به هر صورت، از آنجایی که این وضع قطعاً حکم یک شمشیر دولبه دارد، از قرارگاهها تقاضا می کنیم که نظریات و آراء خود را اظهار نمایند.

برای اطلاع شما: مبنای خط مشی ما در عنوان دخالت شوروی در امور سایر کشورها قرار دارد، و هیچ ............... مصوبه ریاست جمهوری لزومی نخواهد داشت.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 6 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری سند شماره (9)(2) ............... در تلاش برای پیشبرد منافع گوناگون آمریکا در اینجا خصوصاً در زمینه جمع آوری اطلاعات می توان از ............... کردها یا سایر اقلیتها به نحو پرثمری استفاده کرد. لبه دیگر تیغ از نظر ما در

ص: 91


1- آر. تی. وینر مانند ال. دبلیو. شل از مشخصه های یکی از انواع اسناد مربوط به عملیات مخفی است ولی از جزئیات تفاوت این دو فعلاً اطلاع نداریم. توضیح: برای هریک از فعالیتهای عملیات مخفی یک عنوان و عبارت کوتاه تعیین شده که جهت کلی فعالیت را نشان می دهد و حکم یک مجوز برای کارهای مختلف در آن رابطه مثل جمع آوری اطلاعات و غیره می باشد. این عناوین از طرف ستاد مرکزی سیا به واحدها و غالباً موقعی داده می شود که رئیس جمهوری آمریکا در اجرای سیاستهای خود مثل تضعیف وجهه یک کشور ٬ می خواهد از شبکه عوامل عملیات مخفی سیا استفاده کند. در این موارد ریاست جمهوری موضوعی را تصویب می کند و به ریاست سیا می دهد. آنگاه ستاد مرکزی مصوبه ریاست جمهوری را ضمن فورموله کردن در قالب یک عنوان کلی به واحدهای مربوطه می دهد تا عمل کنند. در این سند ستاد مرکزی سیا در رابطه با عنوان ذکر شده از واحدهای خود خواسته اطلاعات جمع آوری کنند معهذا تصریح کرده که ”........... مصوبه ریاست جمهوری مورد لزوم نخواهد بود. یعنی لازم نیست عملاً در رابطه با عوامل شبکه کاری صورت گیرد و رئیس جمهور اقدامی را خواستار نشده ٬ بلکه مجرد جمع آوری اطلاعات فعلاً کفایت می کند.
2- این سند نیز از درون دستگاه پودرکنی بیرون آمده و به صورت پاره است. متن آن مربوط به سند شماره 7 است. چنان که در آن سند اشاره به ”وضعی که حکم تیغ دو لبه دارد“ شده بود ٬ ظاهراً برای قرارگاه تهران به اندازه کافی مبهم بوده تا توضیح این مطلب را درخواست کند و سند حاضر بخشی از توضیحی است که برای سند شماره ( 7) از مرکز سیا (رئیس) ارسال شده است.

اینجا این است که بسیاری - شاید اکثر - ایرانیان تمایل دارند به اینکه ابرقدرتها را سروته یک کرباس ببینند و صاحبان این طرز فکر تصور خواهند کرد که روسها هر کاری که می کنند، ما هم باید در کاری به همان اندازه ............... دست داشته باشیم. به این دلیل گمان می کنیم که مؤثرترین استفاده ............... از کمک به ............... تجزیه طلبان قومی مستلزم ............... دادن اطلاعات به مقامات مربوطه باشد.

سند شماره (10) سری 9 مهر 58 اعضاء از: آنکارا 44802به: رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آر. تی. وینر عطف به: الف - رئیس 523487، ب - تهران (1)54355 1- قرارگاه فکر می کند که هرگونه تلاشی در جهت عملیات مخفی برای ............... شورویها با اقلیتهای کرد ایران یا از آن هم بیشتر ترکیه باید مبتنی بر شواهد قابل تقویت باشد، تا قابل قبول گردد. در غیر این صورت تلاش ما ممکن است که فقط به افزایش این ظن ............... که دولت آمریکا در این ناحیه دخالت دارد، کمک کند و ممکن است در این کشمکش عاقبت بازنده شویم. تا به امروز قرارگاه هیچ خبری به دست نیاورده که در ............... زمینه عملیات مخفی قابل استفاده باشد. آخرین خبر از تأمین اسلحه برای کردهای ترکیه از جانب ای. ایکس. پرامیس / ا بوده که به تازگی از ............... شرق ترکیه بازگشته است. وی در آنجا با افسران ارشد ............... ترکیه صحبت کرده است. به گفته این منابع تفنگهای روسی ............... از طریق دریای سیاه به ناحیه ترابوزان قاچاق می شوند ............... نوع خبریست که می تواند ............... تأثیر داشته باشد ...............

2- ............... تا تاریخ 9 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.تماماً سری

سیاست رژیم عراق در مورد مسئله کردها

سری سند شماره (11) طبقه بندی گزارش: سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

کشور: عراق منبع: یک سازمان رسمی اسرائیلی «از چند منبع که عموماً قابل اطمینانند» موضوع: سیاست رژیم عراق در مورد مسئله کردها (تاریخ خبر: اواخر مرداد - اواسط مهر 1358) 1- در اواخر مرداد 1358، رژیم عراق شروع به اجرای عملیات نظامی علیه شورشیان کرد، در کردستان نمود. واحدهای عراقی از پشتیبانی هوایی برخوردار بودند. در اواسط مهر، این عملیات تقلیل یافت، اما فعالیتهای امنیتی معمول در منطقه ادامه داشت.

2- در همان زمان، رژیم عراق چندین ژست حسن نیت از خود نشان داد. کردهایی که پس از

ص: 92


1- تلگرام مرجع الف سند شماره 7 این بخش و تلگرام مرجع ب هنوز در دست نیست.

موافقتنامه اسفند 1353 با ایران به مناطق مرکزی و جنوبی عراق تبعید شده بودند، اجازه یافتند به منطقه شمال بازگردند. در مرداد 1358 کردهای تبعیدی که عمدتاً مقیم ایران بودند، تحت یک فرمان عفوی که رژیم عراق اعلام کرد اجازه بازگشت به ............... یافتند.

3- (توضیح سازمان اسرائیلی: اگرچه علی الظاهر ............... مذکور در فوق متناقض به نظر می آیند، ولی در واقع دو روی یک سکه می باشند، هردوی آنها به قصد حل مسئله کردها و اعاده آرامش در منطقه آنهاست. چندین نظر در تأثیر بر سیاست دولت عراق در مورد این مسئله ............... × اولاً اینکه سیاست مربوط به کردستان را تمایل رئیس جمهور عراق، صدام حسین برای کاهش تشنج در کشور به دنبال اعدامها و بازداشتهای مخالفینش تعیین می کند. ثانیاً اینکه تمایلی به انجام دادن کاری درباره اخیر ............... فعالیت نظامی کردها وجود دارد. کردهایی که به دنبال نبردهای خود در ایران با قوای دولتی از هنگام ............... 1358 از آنجا به عراق می گریزند شاید به این افزایش کمک کرده باشند. ثالثا دردسر اسکان مجدد در مناطق کوهستانی که ......... ............... متعاقب خاتمه شورش در اسفند 1353 آن مناطق را ترک کردند، ظاهراً مصادر امر را به این نتیجه رسانده که فقط خود کردها می توانند در دهات دوردست کردستان مجدداً اسکان یابند.) 4- به دست آمده در: اسرائیل، تل آویو، (7 آبان 1358) شماره از حوزه فعالیت (؟؟؟ 2 NFV -) 5 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه در تل آویو. فرستاده شد به عمان، بیروت، ...............، تهران، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو، ...............

سند شماره (12) از: رئیس 545767سری 12 آبان 58 اعضاء به: تل آویو، رونوشت برای عمان، بیروت، قاهره، دمشق، کراچی، کویت، اسلام آباد، دهلی نو و منامه هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اطلاعات کشور بیگانه زی. آر. واهو عطف به: تل آویو 30031 (4 ؟ 23- NFV) 1- قصد نداریم تلگرام مرجع را انتشار دهیم، چون گزارش فاقد خبرهای جدید به حد مورد علاقه است. ستاد با تحلیل اسرائیلیها موافق است که رژیم فعلی عراق قویاً طرفدار متد حکومتی نشان دادن در باغ سبز می باشد. معهذا، در این مورد، ستاد هیچ ............... ندارد که در مردادماه فعالیت نظامی علیه شورشیان کرد افزایش پیدا کرد. (فقط برای اطلاع قرارگاه: این ............... گزارش یک منبع حساس که معمولاً تا حدی قابل اطمینان است ............... چنین افزایش فعالیت نظامی عراق است) پاراگراف یک اگر خبرهای دقیقتری در تأیید این ادعا که چنین افزایش فعالیت نظامی واقعاً روی داده داشت، می توانست بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. خبر مندرج در پاراگراف دو درباره اسکان مجدد چیز آشکاری است و این موضوع در گزارش بخش حفاظت منافع (آمریکا در) بغداد مطرح شده که آن هم این شیوه را برای آرام نگاه داشتن کردهای عراقی وصف کرده، مطرح شده است.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 10 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری سری

تحولات در امور کردها

ص: 93

سند شماره (13) هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان و غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکارسری کشور: عراق، ایران منبع: یک سازمان رسمی انگلیس از «یک منبع جدید که از تعدادی مسافر کرد به انگلیس نقل قول کرده است» موضوع: تحولات در امور کردها (تاریخ اطلاعات: مهر 1358) 1- یک کرد که در میان کردهای مسافر به بریتانیا از آشنایان خوبی برخوردار است، در اواخر اکتبر 1979 (اوائل آبان 1358) گفته که بین مسعود بارزانی و برادرش ادریس بارزانی شکاف به وجود آمده است. مسعود اظهار داشته است که کردهای عراق و ایران باید تلاشهای خود را هماهنگ کنند، تا از دولتین ایران و عراق خودمختاری بگیرند. او گفته که کردها با همکاری با یکی از این دولتها علیه دیگری چیزی عایدشان نمی شود و فکر می کند کردهای ایران و عراق متحداً می توانند یک واحد مستقل ایجاد کنند، که تحت تسلط هیچ یک از دو دولت نباشد.

2- به گفته این کرد، ادریس بارزانی احساس می کند که با همکاری نزدیک با آیت اللّه روح اللّه خمینی در ایران بهتر می توان به آمال کردها خدمت کرد. تا این مرحله ادریس یک رابطه نزدیک کاری با خمینی که برای استفاده از کردها به عنوان سلاحی در مقابل عراقیها ............... است برقرار کرده است، (نظریه منبع انگلیسی: شکاف بین مسعود و ادریس قلابی است و به دلایل تاکتیکی ایجاد شده تا به کردهای عراق امکان یک پناهگاه در ایران برای موقع لزوم بدهد. به عوض ادریس، مسعود از پشتیبانی جنگجویان کرد برخوردار است).

3- این کرد گفت که دکتر محمود عثمان که یک گروه منشعب حزب دمکرات کردستان را پس از موافقتنامه 1975 الجزیره تشکیل داده بود، خود با دولت عراق صلح کرده بود. او و هزار و یکصد و سی تن از پیروانش در ماه مهر در بغداد بودند. آنها سعی نموده بودند که با اسلحه خود از ایران خارج شوند، اما قبل از خروج توسط افراد جلال طالبانی خلع سلاح شده بودند.

4- این کرد همچنین افزود که حزب دمکرات دیگر از کشورهای غربی انتظار کمک ندارد. این حزب امیدهایش به اتحاد شوروی است. شورویها با نمایندگان کردها در آلمان غربی تماس گرفته بودند.

5 - به دست آمده در: انگلستان، لندن (7 آبان 1358) شماره از حوزه فعالیت 74357- OEL 6- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه لندن و به عمان، بیروت، قاهره، دمشق، جده، کویت، تهران، تل آویو فرستاده شد.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است. خبر از کشور بیگانه - تا تاریخ 8 آبان 1358 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشند.

ص: 94

سند شماره (14)(1) سری 8 آبان 58 اطلاعاتی از: لندن 19102 به: رئیس رونوشت برای عمان، بیروت، قاهره، دمشق، جده، ............... ریاض، تهران، تل آویو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است خبر کشور بیگانه - اطلاعاتی - زی. آر. واهو جزئیات تکمیلی: زی. آر. واهو برای مرور در اداره (امور ایران - م) سازمان اطلاعاتی انگلستان از ............... با کنترلهای حساس برای منبع ...............

شماره گزارش از حوزه فعالیت: 74357- OEL. به رابط سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام برای ثبت در فهرست بایگانی ............... تا تاریخ 8 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

فعالیت کردهای عراق

سند شماره (15) طبقه بندی گزارش: سری هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای مشاوران یا مشاوران پیمانکار.

منبع: یک سازمان رسمی اسرائیلی از منبعی که گفته اند «نزدیک به محافل دولتی عراق است، قابلیت اطمینان به وی سنجیده نشده است».

کشور: عراق، ایران موضوع: فعالیت کردهای عراق (تاریخ اطلاعات: اوائل مهر 1358) 1- هر هفته دولت عراق از طریق قبایل کرد سورژیل که حکم «سواره نظام» دولت عراق را دارند، کمکهای نظامی و غیره برای کردهای ایران ارسال می کند. (توضیح سازمان اسرائیلی: اینها یعنی آن سواره نظام، واحدهای مسلح اکرادی هستند که بغداد آنها را تحریک نموده است) کردهایی که در ایران مجروح می شوند، توسط دولت عراق به بیمارستانهای نظامی و غیرنظامی در شمال عراق خصوصاً ناحیه سلیمانیه انتقال داده می شوند. بیمارستانهای نظامی و غیر نظامی نواحی رشدار و رانیه مملو از مجروحین سوختگی است. دولت عراق همچنین به کردهای عراق اجازه می دهد، که اسلحه گرفته و سپس به ایران بروند تا علیه رژیم رهبر ایران آیت اللّه خمینی بجنگند. هر کردی در عراق می تواند به جنگ در ایران بپیوندد، به شرط اینکه مقامات عراقی را در جریان قرار دهد. مقامات رسمی نیز پس از دریافت اسلحه می توانند به ایران بروند. (توضیح سازمان اسرائیلی: این گفته به نظر اغراق آمیز می آید.) 2- به خانواده های کرد ایرانی اجازه داده شده که وارد عراق شوند. دولت عراق در نواحی حلبچه و پنجوین امکاناتی مانند اردوگاههای ویژه دارای بیمارستانهای کوچک برپا کرده است. به آنها هر روز پول و غذا داده می شود. تمام اعضای رهبری بارزانیها که اخیراً به عراق بازگشتند از کمک دولت عراق برخوردار شدند. به آنها خانه هایی در بخش المنصور بغداد، اتومبیل شخصی و مبلغی پول داده شد.

انتخاب شهر محل اقامت نیز به خودشان واگذار شد.

ص: 95


1- این سند جزئیات فنی مربوط به سند شماره 13 می باشد.

3- فعالیت افراد جلال طالبانی در نواحی شمالی اکنون کاملاً متوقف شده، چون تمام مردان مسلح همراه کردهای ایران مشغول فعالیت علیه رژیم خمینی می باشند. مذاکرات بین دولت عراق و دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران عبدالرحمن قاسملو با موفقیت انجام شد. قاسملو با افراد طالبانی همکاری نمود.

4- به دست آمده در: اسرائیل، تل آویو (10 آبان 1358 شماره از حوزه عملیاتی - NEV- 2397).

5 - حوزه انتشار: سفارتخانه تل آویو. فرستاده شد به تهران، عمان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو.

تا تاریخ 10 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

محل کنونی تیمسار عزیزاللّه پالیزبان

سند شماره (16) طبقه بندی گزارش: سری 79- 19268/315- TDFIRDBتوزیع: 11 آبان 1358 این یک گزارش خبری است که مورد سنجش نهایی اطلاعاتی قرار نگرفته است.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

کشور: ایران منبع: یک سازمان رسمی اسرائیل (تاریخ اطلاعات: اواخر مرداد - شهریور) موضوع: محل کنونی رئیس پیشین ............... تیمسار عزیزاللّه پالیزبان 1- رئیس پیشین رکن 2 نیروهای مسلح ایران تیمسار عزیزاللّه ............... پالیزبان در اواخر شهریور 1358 از ایران به ایتالیا رفت و فعلاً در آنجا زندگی می کند. پسر وی ............... پالیزبان نیز همراه همسر و دو فرزندش در ایتالیا اقامت دارد. آنها پاسپورت ایرانی دارند. یک برادر و یک خواهر ............... اخیراً به آمریکا رفته اند. تیمسار پالیزبان تا پیش از عزیمتش از ایران اکثر اوقات خود را در ناحیه...... گذرانده بود.

(توضیح ستاد: گزارش 04/315- TDFIRDB مورخ ............... اسفند 1357 از یک منبع عموماً قابل اطمینان نقل می کرد که پس از انقلاب تیمسار پالیزبان از دستگیری توسط «کمیته» آیت اللّه روح اللّه خمینی گریخته و مردان قبیله ای کرد او را مخفی داشته اند. از آن هنگام شایعات متناوبی شنیده شده که تیمسار پالیزبان مشغول تشکیل یک نیروی چریکی کرد به قصد سرنگونی دولت اسلامی است.) 2- به دست آمده در: اسرائیل، تل آویو (9 آبان 1358) 3- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه تل آویو: فرستاده شد به تهران، رم، پاریس، لندن.

طبقه بندی گزارش - سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

بازگشت کردهای عراقی جابه جا شده به موطن اصلی خود در شمال عراق

ص: 96

سند شماره (17) طبقه بندی گزارش: سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده کشور: عراق (تاریخ خبر: اوائل آبان 1358) منبع: یک بازرگان عرب خوش موقعیت که در بین شخصیتهای سیاسی و نظامی عراق رابطهای تأیید شده ای دارد. حد اطمینان به گزارشهای وی تعیین نشده است.

موضوع: بازگشت کردهای عراقی جابه جا شده به موطن اصلی خود در شمال عراق 1- در خلال اواخر تابستان 1358 طی یک مبارزه دولت عراق به قصد خنثی سازی جنبش خودمختاری کردها، 000/10 کرد عراقی که چند سال گذشته را در مناطقی واقع در جنوب عراق، ............. بغداد، حله، بصره، عماره و کربلا به زور اسکان داده شده بودند، به محل اصلی سکونت خود در شمال عراق بازگردانده شدند. در اینجا، دولت بعثی خانه هایی (در بعضی موارد خانه های خودشان را که پس از جابجایی اولشان متروک مانده اند و همچنین اعانه غذایی و مالی) در اختیارشان می گذارد تا آنها را تا هنگامی که به راحتی اسکان نیافته اند، قادر به گذران زندگی کند.

2- دولت مرکزی بعث عراق، با این تدبیر آشتی جویانه ای که ............... اقلیت کرد خود ...............

قصد دارد، کردهای مبارز را به حمایت از دولت صدام حسین در هرگونه دعوای آتی با ایران وادارد (اظهار نظر حوزه فعالیت: رجوع کنید به گزارش 79- 17 ؟؟ 17/315- TDFIRDBاز همین منبع که درباره جابجایی محل سکونت تقریباً ............... هزار پناهنده کرد ایرانی در عراق بود که از آنها نیز به عنوان یک نیروی شبه نظامی در خصومتهایی که آخرالامر با دولت ایران در خواهد گرفت، استفاده شود.

3- به دست آمده در: (7 آبان 1358) 4- حوزه انتشار: فرستاده شد به عمان، بیروت، قاهره، دمشق، اورشلیم، جده، کویت، تهران.

طبقه بندی گزارش: سری هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار ...............

تا تاریخ 8 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود ............... تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشند.

ص: 97

سند شماره (18)(1) سری 8 آبان 58 اطلاعاتی از: عمان 48193 (به کفالت شوئلکه) به: رئیس رونوشت، بیروت، قاهره، دمشق، اورشلیم، جده، کویت، تل آویو، ریاض، تهران،پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی جزئیات تکمیلی: زی. آر. واهو برای مرور ستاد. بدون اقدام عملیاتی.

منبع: سی. یو. میرث / ا (هویتی که به ستاد اعلام شد) (یک جانبه).

شماره از حوزه فعالیت 24942 ............... N. داشل به دست آورده به رابط سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود.

توسط (مأمور شماره) 037650 طبقه بندی شده.

هدف: اس - ا- آ شماره پرونده بعداً تعیین شود. لندن برای کیلتایگر. پاریس برای پرستراو و ...............

بایگانی: 3013027 سند شماره (19) تاریخ: 19 مهر 58 اعضاءسری از: تهرانبه: رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. بلید(2) 1- در پیام مخفی نویس که اس. دی. بلید / ا در 18 مهر انداخت، اس. دی. بلید / ا گزارش داد که نیروی زمینی ایران در نظر دارد اقدامات «قاطع» و «جدی» علیه شورشیان کرد در غرب ایران به عمل آورد.

مطبوعات نیز تهدیداتی به همین مضمون درج کرده اند. قرار است طرحهای مربوطه در هفته آینده به اجرا درآیند. مابقی پیام گزارش حمله 17 مهر علیه نیروهای پاسداران از طرف کردها و دیدار چمران وزیر دفاع از کردستان به دنبال این حمله بود، که تمام آنها به طور مفصل در وسایل ارتباط جمعی محلی گزارش شده است.

2- پرونده (..............) 873- 201 تا تاریخ 19 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماماً سری

توجه تیمسار مبصر به مخالفین تبعیدی منجمله یک رهبر کرد که ارتش کوچک دارد

ص: 98


1- این سند جزئیات فنی سند شماره 17 را شرح می دهد.
2- اس. دی. بلید یکی از جاسوسان سیا در ستاد نیروی زمینی به نام سرهنگ رضوی می باشد. نامبرده بلافاصله پس از اشغال لانه جاسوسی از کشور گریخت. این سند از نوار تایپ به جای مانده در قرارگاه سیا در تهران پیاده شده و چون هنوز به اتاق مخابرات نرفته بود شماره و تاریخ نخورده است.

سند شماره (20) طبقه بندی گزارش: سری 19095/315/79- TDFIRDB توزیع: 11 آبان 1358 این یک گزارش خبری است که از لحاظ اطلاعاتی مورد سنجش نهائی قرار نگرفته است.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار - پخش منحصراً برای مخاطبینی که نامشان در پاراگراف آخر فهرست شده.

کشور: ایران (تاریخ خبر: مهر 1358) منبع: یک مقام پیشین ایرانی که قابلیت اطمینان به وی معین نگردیده. او به اخبار ذیل دسترسی خوبی داشت.

موضوع: توجه تیمسار مبصر به مخالفین تبعیدی منجمله یک رهبر کرد که ارتش کوچک دارد 1- در روز جمعه 27 مهر 1358 تیمسار منوچهر هاشمی، رئیس پیشین بخش ضد اطلاعات سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که اینک منحل شده است، تیمسار عزت افشایی رئیس پیشین ساواک استان آذربایجان غربی و سایر مأموران سابق ساواک با تیمسار محسن مبصر رئیس سابق پلیس کشوری ایران در لندن ملاقات داشتند. تیمسار مبصر درباره ضرورت تشکیل جنبش برای مقابله با دولت اسلامی جدید ایران صحبت نمود، که از تشکل ایرانیان مقیم خارج به وجود بیاید. او فکر می کند که طرفداران شاپور بختیار نخست وزیر سابق ایران تشکل کافی برای ایجاد یک جنبش پایدار را ندارند و این جنبش جدید باید تمام افسران و ایرانیان شناخته شده مقیم لندن را متشکل کند. (توضیح ستاد: اخباری که از گزارش دیگر موجود است حاکی از آنند که مبصر در حمایت از بختیار فعال بوده است).

2- تیمسار مبصر به آن گروه کوچک گفت که رهبر جافها که یک قبیله بزرگ کرد می باشند، اخیراً دیداری از لندن داشته و با تیمسار مبصر ملاقات نموده است. (توضیح منبع: این رهبر کرد با بختیار نیز تماس داشته است). این رهبر کرد یک ارتش کوچک 1500 نفره دارد، که مجهز به مسلسل و تفنگهایی می باشد که در مرز ایران و عراق استقرار دارند. او به حمایت مالی احتیاج ندارد، اما محتاج متخصصین نظامی - حداقل به تعداد دو یا سه افسر که بتوانند ارتش او را تعلیم دهند، می باشد. این رهبر کرد ............... برای تعلیم افسران و بستگانش در عراق چون او قویاً توسط دولت عراق حمایت می شود.

تیمسار مبصر در فکر اعزام سرهنگ حسن شاملو که چترباز و فرمانده سابق یک گروه ضدتروریست در نیروهای زمینی بوده است، تا یکی از مربیان باشد. سرهنگ شاملو یک افسر ایرانی است که اخیراً از ایران به لندن رفت. (اظهارنظر منبع: سرهنگ شاملو، به دلیل اینکه به سهولت توانست ایران را ترک کند، مظنون به همکاری با رژیم جدید است. او تنها پس از آنکه از مظنونیت به همکاری با نیروهای آیت اللّه خمینی تبرئه گردد، به آن رهبر کرد معرفی خواهد شد).

3- به دلیل احتیاجی که اخیراً به وحدت کردها پیش آمده، این رهبر کرد ناچار شد به حزب دمکرات کردستان به پیوندد. با این وجود او درخواست کرده که خود رهبر جنبش کردها شود و حزب دمکرات به او به پیوندد. او همچنین درخواست کرده که یک سازمان جدید اطلاعاتی در لندن تشکیل شود، تا برای

ص: 99

مقابله با دولت اسلامی اطلاعات گرد آورد. او تصور می کند پس از آنکه ارتش وی تعلیم یافت و او اطلاعات کافی برای شروع یک حمله علیه رژیم خمینی گرفت، باید یک حمله همزمان در سرتاسر ایران یا حداقل در چند استان صورت پذیرد. (توضیح منبع: تیمسار مبصر فکر می کند که این رهبر کرد سعی دارد با اقدام به کسب حمایت یک دولت غربی نقش ملامصطفی بارزانی را ایفا کند).

4- انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شد به لندن، تهران، پاریس، آنکارا، استانبول.

5 - انتشار از واشنگتن:

به وزارت خارجه منحصراً برای مدیر اطلاعات و تحقیقات، به سازمان اطلاعات دفاعی منحصراً برای مدیر سازمان اطلاعات دفاعی طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار- تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود ............... تمام اجزاء گزارش طبقه بندی و قیود کل سند را دارا می باشند.

سند شماره (21)(1) به کلی سری اومبرا 11 آبان 1358 کانال ویژه از: کانال ویژه واشنگتن 36594به: کانال ویژه تهران اخطار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است.

متن زیر به عنوان 79- 65173/آ. آ/ 3 انتشار یافت.

از: وابسته دفاعی عراق در لندنبه: وزارت دفاع بغداد.........

از عاید (1) به علی (1) شاپور بختیار پسرعموی خود رستم بختیار را به لندن فرستاده تا با سردار(2) ملاقات کرده و درباره مسئله تماسی که از طرف برزان (2) با بختیار صورت پذیرفت، مذاکره نماید.

این ملاقاتی که برزان با بختیار داشت، یک روز پس از ملاقات ما با بختیار روی داد. ملاقات با برزان سه ساعت طول کشید و برزان موافقت کرد به هیئت اعزامی بختیار از هر طریق، یاری نماید.

بختیار موافقت کرد که 30 افسر با خود ببرد.

او طی ده روز آینده عازم عراق خواهد شد.

زیرنویس (1) بیشتر شناخته نشد.

(2) امکان دارد مسعود بارزانی رئیس حزب دموکرات کردستان ایران باشد.

تا تاریخ 11 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماماً به کلی سری به کلی سری

کتاب سی و سوم

غیرمتعهدها

ص: 100


1- این تلگرام را سیا کشف رمز کرده و بختیار و عراق همکاری نزدیکی برای سرنگونی جمهوری اسلامی داشته اند.
2- منظور از سردار ٬ سردار جاف است که به ملاقات او با بختیار در اسناد سی. آ. تومیک / 19 اشاره شده است. به علاوه از این عبارت که ”برزان موافقت کرد تا به هیئت اعزامی بختیار از هر طریق یاری نماید“ معلوم می شود که ”برزان“ در موقعیت تصمیم گیری بالائی بوده است.

ص: 101

ص: 102

در پی انتشار اسناد لانه جاسوسی در رابطه با افغانستان و افشای جنایات مشترک آمریکا و شوروی در این کشور مسلمان، اینک به افشای اسناد لانه جاسوسی پیرامون جریانی که با صورت ظاهری یک سازمان مستقل بین المللی صحنه برخورد و هدایت جریانهای روسی و آمریکایی می شود، می پردازیم، سازمانی که به عنوان یک جنبش ضداستعماری و با دعوی عدم وابستگی به بلوکهای موجود جهانی کار خود را شروع کرد، ولی در اثر گذشت زمان رفته رفته از سیاستهای بلوک مختلف رنگ گرفت و اینک به جرأت می توان گفت مجموعه کوچکتری است از نمونه سازمان ملل با این تفاوت که سیاستهای قدرتهای استکباری جهانی اینجا به جای اینکه مستقیما اعمال شوند، به توسط واسطه های مختلف به نسبت درجات وابستگی و حرف شنویشان از ارباب خود پیاده می شوند. در میان این کشورها حتی کسانی که جزء بنیانگذاران اصلی بودند، عده ای اینک از تحت الحمایه های مستقیم آمریکا هستند و بقیه نیز علیرغم ادعای پایبندی به اصول عدم تعهد در خفا با شیطان بزرگ همدل و هم جهت کشتی این معرکه فریب را به پیش می برند.

اسناد حاضر عمدتا پیرامون تلاشهای به اصطلاح دیپلماتیک شیطان بزرگ برای رقابت با ابرقدرت شرق در رابطه با اجلاس ششم سران کشورهای عضو نهضت عدم تعهد در کوبا می باشد.

آمریکاییها نگران آن هستند که مبادا جریانی که توانسته اند بر آن سوار شوند و آنرا مهار کنند اختیارش به دست رقیب بیفتد و کلامی در عرصه جهانی در مخالف با سیاستهای شیطان بزرگ گفته شود. بلی حتی کلامی! چرا که این گونه قطعنامه ولو شدیدترین و تندترین تصمیمات هم در آن گنجانده شود، هرگز جامه عمل نخواهد پوشید، آن گونه عملی که راهگشای مستضعفین باشد، یعنی کسانی که بار اصلی این تعهدها به شرق و غرب را به دوش می کشند.

بر این اساس آمریکای جنایتکار تمام هم و غم ایادی و کارگزارانش را برای مواجه با این کنفرانس و کشاندن آن به سمتی که منافع وی خدشه دار نشود! بسیج می کند. در این رهگذر به خوبی می توان نقاط اساسی به اصطلاح منافع آمریکا را دریافت.

رژیم صهیونیستی: آمریکا نگران است که مبادا قرار داد به اصطلاح صلح دست پرورده اش در کمپ دیوید مابین مصر و رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گیرد.اساسا آمریکا تلاشهای وسیعی را به کار می گیرد، تا مبادا موجودیت رژیم صهیونیستی در پی این اجلاس مورد سؤال قرار گیرد و با نگرانی تمام اظهار نظر می کند که پیش نویس دوم ارائه شده از سوی کوبا را می توان «فریادی برای نابودی اسرائیل به

ص: 103

حساب آورد.» در اینجا باید برادران عرب مسلمان را به این نکته توجه داد که چه کسی پشت سیاستهای تجاوزکارانه رژیم نژاد پرست صهیونیست قرار دارد، و همه جانبه از آن پشتیبانی به عمل می آورد.

کمکهای نقدی و غیرنقدی که بالغ بر میلیاردها دلار می شود، همه ساله از سوی کدام کشور به رژیم غاصب قدس عزیز هدیه می شود و اینجا در کنفرانس سران عدم تعهد کدام کشور تمامی امکانات سیاسی و دیپلماتیک خود را برای ممانعت از محکومیت رژیم اشغالگر قدس فراهم می آورد. با این حساب چگونه می توان از رژیمهایی که از روابط کاملاً صمیمانه با آمریکا برخوردارند، پذیرفت که در صف مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دارند. وزیر خارجه بحرین در حالی که گویی بسیار متأسف است به سفیر آمریکا می گوید در این کنفرانس عدم تعهد به علت اینکه آمریکا به عنوان دشمن حقوق فلسطین نشان داده شده، در پی آن نتوانسته است همراه با دیگر همقطارانش در مورد هیچ مسئله ای از آمریکا حمایت کند. آیا دیگر بهتر از این می شود مددکار اشغالگران قدس بود.

مصر: حاکمان فاسد و فاجر مصر، پاداش خیانت خود به آرمان فلسطین و رهایی قدس را با پشتیبانی همه جانبه آمریکا برای جلوگیری از اخراج از جنبش عدم تعهد دریافت می کنند. در این زمینه حمایت کشورهای آفریقایی و همراهی کشورهای مدعی استقلال چون هند و یوگسلاوی با آمریکای جنایتکار قابل توجه است.

آمریکا همچنین در پی آن است که نسبت به جنایات او در آمریکای لاتین، پورتوریکو و نیکاراگوئه اشاره نشود و گویا تا حدودی هم موفق می شود. این موفقیت را نیز مرهون تلاشهای کشور غیرمتعهد! پرو می باشد.

در رابطه با آسیای جنوب شرقی و کامبوج شیطان بزرگ به پیروزی دست می یابد، چرا که در بیانیه از ویتنام بطور ضمنی انتقاد می شود! در اقیانوس هند نیز آمریکا نگران آن است که به خاطر لشکرکشی و وجود گسترده نیروهای نظامی خود با انتقاد روبرو به شود، ولی متحدین غیرمتعهد نفوذ خود را بکار می گیرند و آخرالامر تمام عبارات یک جانبه ای که در رابطه با آمریکا در بیانیه آمده بود حذف می شود و کلمات مبهم و کلی جای آنها را می گیرد.

شیطان بزرگ همچنین درصدد آن است که نهایت حمایت از رژیمهای نژادپرست دست نشانده اش چون رودزیا و آفریقای جنوبی به عمل آید و.....

به هر حال آنچه که از همه این تلاشها بر می آید رقابتها و جدالی است که مابین حامیان غرب و شرق وجود دارد و تنها چیزی که مطرح نیست عدم تعهد و عدم وابستگی است، چرا که اصول بنیادین تفکر تشکیل دهندگان این جنبش نمی تواند لحظه ای عدم اتکاء به یک قدرت بزرگ خارجی را متصور شود، که تداوم بقایشان در گروه همین وابستگی است. به راستی آیا جز کسانی که در مقابل نیروی لایزال الهی خاشع و خاضعند و به سنن باری تعالی متعهدند می توانند در برابر قدرتهای رنگارنگ استکباری احساس استقلال و بی نیازی نمایند. چگونه است که رژیم صهیونیستی عراق هم در میان غیرمتعهدهاست، کسی که با تعهد در مقابل تمام شیاطین اینگونه به آتش افروزی و تجاوز مشغول بوده و هست و هیچ نیروی غیرمتعهدی ندایی بر نمی آورد و جالب است که در میان اسامی غیرمتعهدها به افغانستان و مصر و عربستان و ........ نیز برمی خوریم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

اسناد این مجموعه در دو بخش تدوین شده که یک بخش متعلق به اسناد وزارت خارجه و بخش دیگر

ص: 104

مربوط به اسناد سیا است.

به امید نصرت اسلام و مسلمین و برپایی حاکمیت مستضعفین متعهد به خدا و غیرمتعهد در برابر تمامی مستکبرین.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

هندوستان و جنبش عدم تعهد

ص: 105

سند شماره (1) از: سفارت آمریکا در دهلی نو. شماره 7852 طبقه بندی: خیلی محرمانه به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سیتاریخ: 18 اردیبهشت 58 رونوشت برای کنسولگری آمریکا در بمبئی سفارت آمریکا در پکن، کلمبو، داکا، بلگراد، دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا، سفارت آمریکا در اسلام آباد، کابل، کاتماندو، کلکته، مسکو، کنسولگری آمریکا در مدرس، دفتر نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیویورک، سرفرماندهی اقیانوس آرام، سفارت آمریکا در تهران؛ سرفرماندهی اقیانوس آرام برای مشاور سیاسی.

عطف به: الف - وزارت خارجه 41933، ب - بلگراد 1967، ج - هاوانا 1861، د - دفتر نمایندگی در سازمان ملل 1277 موضوع: هندوستان و جنبش عدم تعهد (به تمام گیرندگان ارسال نشده) 1 - (خیلی محرمانه - تمام متن) 2 - خلاصه: به نظر هندوستان، جنبش عدم تعهد در حال گریز از یک «مرحله بحرانی » است اما به گفته دبیر مشترک MEA (سازمان ملل) آقای م. دابی، هند امیدوار است میانه روهای جنبش بتوانند ماجراجویی کوبا را مهار کنند. دولت هندوستان اینک با یوگسلاوی و سایر اعضای همفکر مشغول همکاری صمیمی است تا با تشدید مقررات اداری جنبش عدم تعهد آزادی عمل کوبا به عنوان رئیس را محدود کنند. نخست وزیر هندوستان دسای به کوباییها اخطار کرده که جنبش عدم تعهد باید خصیصه استقلال خود را حفظ کند. دولت هند فکر می کند که در نتیجه این گفتگوهای «فوق العاده صریح» کوباییها «خیلی محتاط» شده اند و اینک از موضع رودرویی ایدئولوژیک عقب نشینی می کنند. هندوستان به تمامی اعضای جنبش اصرار می کند که در اجلاس نهائی هاوانا شرکت کنند، اما احساس می کند که شروع یک «مبارزه» علیه کوبا ممکن است ذاتا محکوم به شکست باشد، این مسئله ای است که در مورد «جزئیات و اسلوب» آن هند با یوگسلاوی اختلاف نظر دارد.

مسائل اصلی که در حال حاضر جنبش عدم تعهد با آنها مواجه است شامل این موارد می شوند:

اخراج مصر (هندوستان قویا با آن مخالفت خواهد کرد و فکر می کند در این زمینه موفق شود)؛ اختصاص یک صندلی برای هیئت نمایندگی کامبوج (تا هنگام جلسه دفتر هماهنگی جنبش در کلمبو دولت هند تصمیمی نخواهد گرفت)؛ عضویت پاکستان (هند از آن حمایت خواهد کرد، اما کوبا به نفع افغانستان با آن مخالفت خواهد کرد)؛ ورود ایران (درخواست نامه آن هنوز دریافت نشده اما به ایرانیها اطمینان داده شده که از حمایت گسترده ای برخوردار خواهند شد). هند فکر می کند که کوبا با کوشش بولیوی برای ارتقاء وضع خود در جنبش مخالفت می کند، اما یقین ندارد که کوبا چگونه می خواهد، با مسئله گوانتانامو برخورد کند.

دابی تأکید کرد که علیرغم تغییری که در سال 1977 در دولت حاصل شد، تعهد هندوستان به جنبش عدم تعهد ثابت مانده است. چنان که وی گفت، اگر تغییری هم روی داده باشد این است که هندوستان در مجامع جنبش عدم تعهد کارآمدتر شده، چون جاناتا پایبند عدم تعهد «اصیل» می باشد. توصیه شخصی دابی این

ص: 106

بود که ایالات متحده سعی کند این گمان را تخفیف دهد که ایالات متحده و چین از گروه اعضای مخالف کوبا حمایت می کنند و از مبالغه پیرامون مشکلات میانه روها در برابر کوبا اجتناب ورزد، چون این کار فقط ممکن است اوضاع را بدتر کند. هندوستان ظاهرا اطمینان دارد که می تواند نقش متعادل کننده را ایفا کند و از اینکه کوبا جنبش عدم تعهد را به اردوگاه سوسیالیسم بکشاند، جلوگیری کند. (پایان خلاصه).

3 - نگرانیهای هندوستان: طی ملاقات 14 اردیبهشت مأموران سفارتخانه با دابی، یکی از مجربترین دیپلماتهای دولت هند در زمینه امور غیرمتعهدها، ارزیابی صریحی از جنبش ارائه نمود، به نظر ما این یکی از مفیدترین ملاقاتهایی بوده که بعد از مدتی درباره این موضوع با هندیها داشته ایم. دابی بی تکلف اظهار داشت که جنبش عدم تعهد از یک «مرحله بحرانی» گذر می کند. مسائل جدید نیستند، اما به شکل ظریفی دوباره مطرح شده اند. آنها از این قرارند (الف) تمایل بعضی کشورها (کوبا و متحدانش) به انحراف جنبش در یک جهت خاص (ب) منافع ملی ناهمگون کشورهای عضو. دابی خاطرنشان ساخت که کوبا آشکارا از همبستگی جنبش با بلوک سوسیالیست حمایت کرده است. طرفداران عدم تعهد«اصیل» (هند، یوگسلاوی و متحدانشان) برای دفع این پیشنهاد زحمات زیادی کشیده اند، اما تاکنون موفق بوده اند. دابی به موفقیت هند برای «بازگرداندن تعادل» در اجلاس وزرا در بلگراد و تاحدی در ماپوتو اشاره کرد، کار خیلی بیشتری باید انجام گیرد، خصوصا برای اجلاس نهائی هاوانا، اما تلاش همچنان ادامه دارد.

4 - دفتر هماهنگی غیرمتعهدها: دابی اذعان داشت که بین میانه روهای جنبش این نگرانی وجود دارد که پس از اجلاس نهائی کوبا از اختیارات خود به عنوان رئیس استفاده کرده و به منافع سایر اعضاء توجه ننماید و از طریق اعمال نفوذ در دفتر هماهنگی موضع خود را پیش ببرد. وی گفت که هند و یوگسلاوی با هم همکاری دارند، تا تأثیر این مسئله را به حداقل برسانند. او اظهار اطمینان نمود که بعضی از پیشنهادهای مندرج در بند 15 که هند و سایر میانه روها از آنها طرفداری می کنند، در اجلاس نهائی به تصویب خواهد رسید، او احتیاط را کنار گذارد و اظهار داشت که کوبا پیشنهاد توسعه دفتر را خواهد پذیرفت، هرچند که احتمالاً بیش از 30 عضو قبول نخواهد کرد. کوباییها خواهند دید که مقاومت در برابر این پیشنهاد که جلسات دفتر هماهنگی باز باشند (یعنی هر عضوی که خواست بتواند شرکت کند) سخت می باشد. معذالک، دابی پیش بینی می کند که کوبا قویا با کوششهایی که برای محدود ساختن اختیارات تصمیم گیری دفتر هماهنگی به عمل می آیند، مخالفت ورزد (این کار را با ارجاع مسائل عمده جنبش به مجامعی که تمامی اعضای جنبش شرکت دارند، انجام خواهد داد) یا با کوششهایی که برای ایجاد امکان انتخاب سه معاون منطقه ای صورت می گیرند (که یکی از پیشنهادهای اصلی دولت هند است) مخالفت کند. به علاوه، کوبا به سختی با هر اقدامی در جهت توضیح مجدد و تقویت اصل اجماع مبارزه خواهد کرد.

5 - جدا از کوششهایی که برای محدود ساختن اختیارات کوبا به عنوان رئیس صورت گرفته، به گفته دابی هندوستان برای کوبا این را «خیلی روشن» ساخته که حفظ موضع عدم تعهد جنبش امری اساسی است. جنبش باید مستقل و وفادار به اصول اساسی خود باشد. دولت هند تأکید کرده که اگر جنبش بخواهد در مورد مسائل بین المللی کلیدی مثل خلع سلاح (جهانی) که از صفوف ایدئولوژیکی فراتر می روند، کارایی داشته باشد باید حتما واجد این شرایط باشد. دابی اشاره داشت که نخست وزیر هند دسای در مذاکره اش پیرامون این مسئله و سایر مسائل با هیئت کوبایی که جهت دعوت رسمی هند به اجلاس نهائی

ص: 107

در 4 و 5 آوریل به دهلی نو آمده «فوق العاده صریح» بود. وی گفت در نتیجه «گفتگوی بی ملاحظه و بی پرده» نخست وزیر، کوباییها «خیلی محتاط» شده اند، بنابر اخبار بعدی که دولت هند از هاوانا دریافت داشته، کوباییها اینک از تبلیغ این ایده که بلوک سوسیالیست متحد طبیعی جنبش عدم تعهدند، دست می کشند. با اصرار دسای، کوباییها موافقت کردند که در صدور دعوتنامه برای اجلاس نهائی تبعیضی نباشد، این موضعی بود که دولت از پیش اتخاذ کرد تا از مصر حفاظت کرده باشد.

6 - اجلاس هاوانا: دابی دوباره موضع مشهور هند را مطرح کرد که تمام اعضای جنبش باید در اجلاس حاضر شوند. و با لحن محکمی که تعجب آور بود، تأکید کرد که «جنبش به کوبا تعلق ندارد، بلکه متعلق به ماست (منظورش از ما هند، یوگسلاوی و سایر مدافعان عدم تعهد» اصیل بود). بنابراین میانه روهای جنبش باید برای دفاع از جنبش در هاوانا قوای خود را جمع کنند تا مبادا کوبا بتواند با قصور و کوتاهی بر آن استیلا یابد. دابی افزود در صورتی که این امر روی دهد به منافع کشورهای سوسیالیست نیز لطمه خواهد خورد. در حالی که آنها فعلاً از اینکه جنبش غیرمتعهدها تا حدی از مقاصد آنها مثل ضدیت با امپریالیسم حمایت می کند منفعت می برند، اگر قرار باشد که جنبش فقط ابزار دست کوبا و متحدان رادیکالش بشود، دیگر چنین منفعتی را نخواهند برد. وی گفت در مقابل این شیوه کوبا که می خواهد با آتش بازی کند باید مقاومت شود، اما شروع یک «مبارزه» علیه کوبا ذاتا محکوم به شکست است. در این رابطه بین هند و یوگسلاوی اختلافی در زمینه «جزئیات و اسلوب» وجود دارد، اما دو کشور در اصول کاملاً با هم متحدند. دابی ریشه این اختلاف را که به نظر او جزئی است، نگرانیهای امنیتی یوگسلاوی در برابر اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شرق که بیشتر تمایل دارند، کوبا را هم جزو آنها به حساب آورند، دانست.

7 - مسائل اصلی: دابی گفت که در مورد مسائل سیاسی اصلی که هند همواره توصیه نموده باید در مجامع دیگری مثل سازمان ملل، سازمان وحدت آفریقا، اتحادیه عرب و غیره مطرح شود به ناچار اختلافاتی بین اعضای جنبش روی می دهند. هند همان توصیه را در کلمبو و اجلاس هاوانا دوباره خواهد نمود، اما می داند که نمی توان از همه مشکلات دوری گزید در رأس مبرمترین مسائلی که اینک در برابر جنبش عدم تعهد قرار دارند مسائل ذیل می باشند:

- - اخراج مصر: موضع دولت مصر این است که قانونی برای تعلیق یا اخراج یک عضو از جنبش پیش بینی نشده است. هند از حق عضویت مصر دفاع خواهد کرد و در این رابطه درخواستی تسلیم کشورهای عربی که با مصر مخالفند کرده است. دولت هند همچنین مخالف هر حرکتی برای محکوم کردن مصر توسط جنبش می باشد. دابی اظهارنظر کرد که به مصر اجازه داده خواهد شد که روی صندلی خود بنشیند و اعراب با خشم این را خواهند پذیرفت. آنگاه پیمان (کمپ دیوید احتمالاً - م) مسئله عمده خواهد شد و احتمالاً آن را محکوم می کند و بدین ترتیب غیرمستقیم به مصر حمله می شود. در این مورد، دولت هند «موضع معمول خود را خواهد داشت» (با اکثریت همراهی خواهد کرد).

- - کامبوج: به گفته دابی، هر دو رژیم می خواهند ناظرانی به جلسه دفتر هماهنگی در کلمبو اعزام دارند، سری لانکا که اشتیاق دارد بار مسئولیت را تماما به عهده دفتر بیندازد، به هند گفته که به هر دو هیئت نمایندگی ویزای ورود خواهد داد و می گذارد دفتر تصمیم بگیرد، کدامیک شرکت داشته باشند. دولت هند با علاقه نظاره گر «اوضاع بی ثبات» کامبوج می باشد و درست تا قبل از جلسه کلمبو تصمیمی اتخاذ خواهد

ص: 108

کرد. بنابراین هند مخالفت هرگونه اقدام قبلی در مورد این مسئله در نیویورک می باشد.

- - عضویت پاکستان؛ دابی گفت که دولت هند یک برخورد «اصولی» با درخواست پاکستان برای عضویت در جنبش عدم تعهد خواهد داشت. در این رابطه، بیرون آمدن پاکستان از سنتو ملاکهای لازم را تأمین می کند. هند موافقت نامه سال 1959 پاکستان با آمریکا را مطرح نخواهد کرد. معذالک کوبا به هند اطلاع داده که با عضویت پاکستان به علت مداخله آن در امور کشوری دیگر (افغانستان) مقابله خواهد کرد، هند این استدلال را رد می کند. دابی این را به عنوان نمونه آورد که چگونه اصل اجماع که معمولاً سلاحی در دست میانه روها تلقی می شود، می تواند یک تیغ دولبه گردد.

- - عضویت ایران: ایران گفته که می خواهد درخواست (عضویت) نماید اما به گفته دابی، هنوز این کار را نکرده است. با این وجود او احتمال داد که ایران اگر در جلسه دفتر هماهنگی در کلمبو درخواست ننمود، پیش از اجلاس نهائی در هاوانا این کار را خواهد کرد. کوبا به هند اطلاع داده که از ایران حمایت خواهد نمود، چنانکه دولت هند نیز همین کار را خواهد کرد.

- - سایر درخواستهای عضویت: دابی گفت که بولیوی می خواهد موقعیت خود را در جنبش «ارتقاء» دهد، اما کوبا که قبلاً با چنین حرکتی مخالفت کرده احتمالاً دوباره همین کار را خواهد نمود. دولت هند از بولیوی حمایت خواهد کرد. از او پرسیده شد آیا می توانند اخباری را که مأموران سفارتخانه در محافل دیپلماتیک دهلی شنیده اند (سفیر آرژانتین شایع کرده) مبنی بر اینکه کاستاریکا نیز درخواست عضویت نموده، تأیید کند، دابی جواب داد که چیزی در این خصوص نشنیده بود.

- - خلیج گوانتانامو: پرسیدیم آیا چیزی در مورد اینکه کوبا قصد دارد مسئله حضور آمریکا در گوانتانامو (تلگرام مرجع د) را در اجلاس نهائی طرح کند، شنیده است دابی گفت که که یقین ندارد، اما فکر می کند که آنها ممکن است در بخش مربوط به آمریکای لاتین آن را عنوان کنند. معذالک وی تردید داشت که کوبا آن را به عنوان یک مسئله جداگانه طرح نماید.

- - مسائل اقتصادی: دابی اظهار تأسف کرد که در جنبش عدم تعهد به واسطه تمرکز روی اوضاع سیاسی، مسائل اقتصادی مهمی که امیدوار بود در اجلاس نهائی مد نظر قرار گیرند - وی نمونه ای ارائه نکرد - دست کم گرفته می شوند. هند این امر را ناخوشایند تلقی می کند، اما نتیجه گرفت که تحت شرایط فعلی چندان کاری نمی توان انجام داد.

8 - تعهد هندوستان: دابی گفت که علیرغم تغییری که در سال 1977 در دولت حاصل شد پایبندی هند به جنبش عدم تعهد ثابت مانده است. اگر چه گاهی اوقات اتهاماتی برخلاف آن ایراد می شود، ولی دابی استدلال کرد که این فقط انعکاسی از سیاست داخله است. وی گفت اگر تغییری هم روی داده باشد این است که هند در دوران جاناتا در امور جنبش کارآمدتر هم شده است. اینک مسائل به دقت بر اساس مراتبشان (یعنی با توجه به عدم تعهد «اصیل») بررسی می شوند، وی تلویحا گفت این شیوه ای هست که خانم گاندی همیشه آن را دنبال نمی کرد.

9 - نقش ایالات متحده: پرسیده شد در مقطع بحرانی فعلی، به نظر او آمریکا باید چه موضعی در قبال جنبش عدم تعهد اتخاذ کند، دابی اشاره داشت که بین بعضی اعضای جنبش این احساس وجود دارد که آمریکا و چین پشت سر گروهی که با کوبا مخالفت می کنند، هستند. وی گفت، وزیر خارجه کوبا مالمیرکا در انتشار این قضیه در جلسه وزرا در بلگراد در سال 1978 دست داشته است. دولت هند این را صرف

ص: 109

تبلیغات به حساب می آورد، ولی تمام اعضای جنبش حاضر نیستند، این معنا را رد کنند. وی توصیه کرد اگر فرصتی برای تخفیف این گمانها پیش آمد آمریکا باید این کار را بکند. ثانیا دابی هشدار داد که آمریکا نباید پیرامون مسائل و مشکلاتی که جنبش عدم تعهد در برابر کوبا دارد، مبالغه نماید. این کار فقط می تواند اوضاع را وخیمتر کند و به نفع کوبا تمام شود. وی گفت هند، کوباییها را دست کم نمی گیرد، اما برای آن حاضر به خدمت هم نیست. او تأکید که میانه روها به اعمال فشار ادامه خواهند داد. او اظهار اطمینان کرد که می توان بدون قربانی کردن اصول اساسی جنبش عدم تعهد از ایجاد یک شکاف در جنبش اجتناب کرد.

هندوستان که سیاست خارجیش در جنبش مستحکم می شود در این مورد خوشبین است و می داند که بسیاری از سایر اعضای جنبش نیز همین طور فکر می کنند.

10 - نظریه: علیرغم ادامه نگرانی نسبت به مقاصد کوبا در رابطه با جنبش عدم تعهد، هند ظاهرا خوشبین است که می تواند تهاجم ایدئولوژیکی کوبا را مهار کند. تأکید سرسختانه دابی به اینکه «جنبش عدم تعهد متعلق به ماست» و هشدار شدید دسای درباره حفظ خصیصه اصلی جنبش حاکی از آن است که دولت هند قویا با هر کوشش کوبا برای استیلا یافتن بر جنبش مقابله خواهد کرد. در عین حال، هند اقدامی برای آشفته کردن اجلاس نهائی هاوانا اتخاذ نکرده است. آنچه در این مورد نامفهوم است این عقیده هندوستان می باشد که (الف) یک استراتژی تحریمی زیان آور غیر مثمر است و (ب) کوبا برای منفعت خود اقدام به ایجاد شکاف در جنبش نخواهد کرد. هند به جای آنکه برای یک رودررویی آشکار تحریک کند حاضر است در داخل جنبش فعالیت داشته باشد و در عین حال به دنبال جلوگیری از هر فشاری به سوی اردوگاه سوسیالیسم باشد. دولت هند احتمالاً نتیجه گرفته که این برخورد، آن دولت را در موقعیت خوبی قرار می دهد تا نقش متعادل کننده را ایفا کند که هند به عنوان یک میانه روی دارای روابط نزدیک با بلوک سوسیالیست به خوبی می تواند آن را انجام دهد. اگرچه کوبا در اجلاس نهایی موقعیت برتری خواهد داشت و می توان انتظار داشت که از این فرصت حداکثر استفاده را ببرد، ولی هند در موقعیتی خواهد بود که در جلسه وزرا در دهلی نو سال 1981 تعادل را باز گرداند. این امر، به علاوه اطلاع از اینکه میانه روها در جنبش از حمایت چشمگیری برخوردارند، احتمالاً دلیل موضع مطمئن هند در قبال کوباییهاست.

گوهین

خلاصه اطلاعاتی شماره 820

ص: 110

سند شماره (2) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 137044 طبقه بندی: سری به: هیئت نمایندگی آمریکا در سیناتاریخ: 8 خرداد 58 رونوشت برای سفارت آمریکا در: ابوظبی، الجزیره، آنکارا، آتن، دفتر حفاظت منافع در بغداد، سفارت آمریکا در پکن، برازیلیا، بوئنوس آیرس، قاهره کاراکاس، دوحه، کنسولگری آمریکا در بیت المقدس، سفارت آمریکا در کویت، لندن، مادرید، منامه، مکزیکو، مگادیشو، مسکو، نیکوزیا، نوآکچوت، پاریس، رباط، تهران،تل آویو، تریپولی، تونس، صنعا، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، وزارت خزانه داری.

لندن برای گلاسپی، پاریس برای نیکولاس، مورفی، وزارت دفاع ISA برای رنسام، سایر گیرندگان برای روسای هیئتهای نمایندگی، پکن برای سفیر اشتراوس.

(پاراگرافهای 8 - 1 سری هستند) موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 820 - 8 خرداد 1358 1 - به دنبال موفقیت در به تعلیق درآوردن عضویت مصر از کنفرانس اسلامی، اعراب تندرو تلاش خود را بر آن متمرکز کرده اند، تا بتوانند به انجام همان کار و نتیجه، علیه مصر در نهضت غیرمتعهدها نیز دست یابند. اولین تلاش در اجلاس اوائل ژوئن دفتر هماهنگی نهضت غیرمتعهدها در کلمبو انجام خواهد شد.

2 - آینده به انحراف کشیده شدن موضوع تعلیق در نهضت غیرمتعهدها امیدوارکننده تر است.

(الف) رهبران غیرمتعهد میانه رو موافقت کرده اند، که علیه چنین عملی تلاشهای خود را بسیج نمایند.

(ب) حمایت کشورهای غیرعربی به خصوص آفریقای مادون صحرا از این موضوع بسیار جزئی است.

(ج) کوبا ظاهرا تصمیم گرفته است، این موضوع را چندان پراهمیت جلوه ندهد.

3 - حتی قبل از کنفرانس اسلامی نیز ساف، عراق و سوریه تلاشهای خود را برای به تعلیق درآوردن عضویت مصر در نهضت غیرمتعهدها به منظور قرار دادن آن در برنامه کار دفتر هماهنگی غیرمتعهدها در کلمبو در سطح وزرا هماهنگ کرده بودند. ولی تلاشهای اولیه آنها برای به تعلیق درآوردن مصر در نهضت غیرمتعهدها در دفتر هماهنگی به نتیجه نرسید. در اجلاس آوریل دفتر هماهنگی مصر - - تحت حمایت سری لانکا، هند، و یوگسلاوی - - از انتشار نامه به اعضای غیرمتعهدها جهت به تعلیق درآوردن عضویت خودداری کرد.

4 - این شکست مرحله اول سبب شده که بسیاری از سفیران عربی در مورد احتمال موفقیت در به تعلیق درآوردن عضویت مصر در نهضت غیرمتعهدها و سازمان وحدت آفریقا دچار تردید بشوند.

5 - یوگسلاوی و هند از سطوح وزیران خود نمایندگی را به میان اعضای آسیایی و عربی نهضت می فرستند تا علیه به تعلیق درآمدن عضویت مصر تلاش نمایند. تیتو در نظر دارد در 31 ماه می از لیبی به منظور فشار وارد آوردن بر قذافی دیدار نماید.

6 - علاوه بر اعتراض اصولی خود نسبت به تعلیق مصر، یوگسلاوی نگران شدت احساسات ضدمصری در میان دیگر اعراب است که ممکن است بلگراد را نیز وادار به حمایت از آنها نماید.

7 - به نظر یوگسلاوی مهمترین مانع برای اخراج مصر از نهضت غیرمتعهدها مخالفت 38 عضو

ص: 111

آفریقایی از 88 عضو نهضت می باشد. دلایل موجود حاکی از آن است که اعراب نخواهند توانست آفریقاییها را وادار به پذیرش این موضوع به نمایند و با وجود اینکه متکی به کمکهای اقتصادی، مالی، و غیره، عربی هستند، ولی آفریقاییها نسبت به مسائل خاورمیانه به طور منفی عمل می کنند.

8 - موضع کوبا به عنوان یکی از اعضای بانفوذ و میزبان آینده اجلاس نهضت غیرمتعهدها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. معمولاً کوبا نیز به حمایت از تندروهای عربی باید از موضوع تعلیق حمایت کند، و به این ترتیب در برابر تلاش پیشین مصر جهت «اخراج» کوبا از نهضت و تغییر اجلاس هاوانا به اقدام تلافی جویانه دست بزند. ولی کوباییها نمی خواهند که در رابطه با موضوع تعلیق قرار داشته باشند، چون مایل هستند که اجلاس با موفقیت به پیش رود، یعنی زیادترین تعداد سران دولتها در آن حضور یافته و مسائل اختلاف برانگیز در آنجا حاکم نباشد.

9 - (محرمانه) مصر: سفارت در قاهره گزارش داده است که انتخابات پارلمانی 7 ژوئن سروصدای چندانی به پا نکرد، اگرچه تعداد زیادی نامزد در انتخابات شرکت کرده بودند (1857 نامزد برای 382 کرسی پارلمانی) محدودیتهایی که وسیله وزیر کشور در مورد مبارزات انتخاباتی تعیین شده از قبیل محدودیت مالی غیر معقول باعث شده که نامزدها نتوانند به خوبی با توده های مردمی تماس بگیرند. حزب دموکراتیک ملی سادات مجلس را کاملاً پاکسازی کرده و به جای 103 عضو پیشین اعضای حزبی خود را که تحصیلکرده تر و جذاب تر نیز هستند، قرار داده است. ولی با افزایش زیاد تعداد نامزدها گمان نمی رود که حزب دموکراتیک ملی بتواند موفقیتی مشابه دور اول را کسب نماید، به خصوص که نتوانسته است به ایجاد یک سازمان تحت حمایت توده ها دست بزند. سفارت ما خاطرنشان ساخته است که تقاضای دولت برای در دسترس قرار گرفتن رسانه های گروهی توسط مخالفین تحقق نپذیرفته است، و تصرف مرکز تبلیغات حزب چپگرا در این اواخر حاکی از آن است که دولت آماده است به اقدامات قانونی قبل از انتخابات علیه گروه پیشرو ملی دست بزند.

10 - (طبقه بندی نشده) تحریمهای عربی: فدراسیون آژانسهای خبری عربی تحریم کلی آژانس خبری رسمی مصر یعنی منا را توصیه کرده است. پیشنهاد 26 ماه می پس از خاتمه یک گردهمایی دوروزه در بیروت حاصل گردید.

11 - (طبقه بندی نشده) مصر و اسرائیل: سادات در مصاحبه اخیر خود با روزنامه انگلیسی «جیوئیش کرانیکل» گفت که مسئله اورشلیم قابل حل است. وی گفت که این شهر دیگر نباید تجزیه شود، و مردم مذاهب گوناگون باید اجازه ورود به این شهر را داشته باشند و حاکمیت بخش غربی نیز باید «حفظ» گردد.

12 - (طبقه بندی نشده) الاهرام توصیه کرده است که بیانیه وزیر امور خارجه ونس در 25 ماه می به عنوان محور اصلی مذاکرات سه جانبه تعیین گردد. این روزنامه یادآور می شود که این بیانیه دربرگیرنده مهمترین اصول قرارداد کمپ دیوید و «نامه مکمل» در مورد ساحل غربی و نوار غزه می باشد، در حالی که طرح تصویب شده به وسیله کابینه اسرائیل با این اسناد در تضاد است. مطبوعات اسرائیلی هم به نوبه خود نکات مطرح شده به وسیله وزیر امور خارجه را به نفع اعراب قلمداد کردند. سفارت واقع در تل آویو گزارش داده است، به نظر مطبوعات وی «بدون وقفه» به از بین بردن مواضع اختلاف اسرائیل پیرامون بسیاری از مسائل پرداخته است.

13 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات مصری بر اساس بیانات غالی و ژنرال علی در 28 ماه می پیش بینی

ص: 112

کرده اند که مرز مصر و اسرائیل برخلاف ادعاهای بگین باز نخواهد شد. مطبوعات مدعی هستند که از مرز فقط برای استفاده اداری بهره برداری خواهد شد و غالی پیرامون این موضوع در 4 ژوئن با دایان به بحث خواهد پرداخت.

14 - (طبقه بندی نشده) الاخبار در 28 ماه می گزارش داد که پطروس غالی اولین سفیر مصر در اسرائیل خواهد بود.

15 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل: رادیو اورشلیم گزارش داد که بمب کوچکی در 28 می در حیفا منفجر شد. در این انفجار به یک زن جراحات ناچیزی وارد گردید. بنا به گزارش آسوشیتدپرس یکی از مقامات ساف مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته است.

16 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل: بنا به گزارش رادیو اورشلیم اسرائیل 16 زندانی عرب را از زندانهای اسرائیل به عنوان حسن نیت در برابر مصر آزاد نمود. آزادشدگان عبارتند از 10 نفر که دادگاههای نظامی آنها را به اتهامات جزئی امنیتی متهم ساخته بودند.

17 - (محرمانه) بنا به گزارش مطبوعات اورشلیم مقامات اسرائیلی تصمیم گرفته اند دانشگاه بیرزیت را برای «مدت نامعلوم» تعطیل نمایند. مقامات گفته اند این تصمیم زمانی اتخاذ شد که مدیریت و شورای دانشجویان دانشگاه در برقراری نظم و ترتیب همکاری ننمودند. سرکنسول ما در اورشلیم گفته است که مدیریت و دانشجویان دانشگاه از ترس اینکه مبادا مورد اتهام همکاری با اسرائیلیها واقع شوند مسئولیت «حفظ نظم» در دانشگاه را به عهده نمی گیرند. یکی از اساتید دانشگاه بیرزیت اعلام کرده است که به آمریکا باز می گردد، تا افکار عمومی را علیه ایجاد «جو رعب و وحشت» توسط اسرائیل تجهیز سازد.

18 - (طبقه بندی نشده) بنا به گزارشی از رادیو اورشلیم عضو کنست موشه شاهال گفته است که به پیشنهاد نماینده کنگره فیندلی حاضر نیست با عرفات ملاقات نماید. بنا به همین گزارش شاهال گفته است که به ادعای این نماینده کنگره ساف حاضر است اسرائیل را به رسمیت بشناسد. همچنین شاهال گفت در صورتی که مذاکرات بدون شرکت رهبران فلسطینی به موفقیت دست پیدا نکند، آمریکا در چند ماه آینده ساف را به رسمیت خواهد شناخت.

19 - (طبقه بندی نشده) فلسطینیها: در مصاحبه ای که در 25 ماه می منتشر گردید، عرفات اعلام داشت که راه حل فلسطینیها در برابر قرارداد صلح بازگشت به سازمان ملل است. او در این مورد به تفصیلات نپرداخت، ولی از بیانیه مشترک آمریکا و شوروی در اکتبر 1977 سخن به میان آورد.

20 - (طبقه بندی نشده) سرکنسول ما در اورشلیم گزارش داد که القدس در 28 ماه می اعلامیه شهردار غزه شاوا را به دنبال مشورتهای خود با رهبران ساف در عمان، دمشق و بیروت منتشر ساخته است. شاوا از وحدت میان مردم «ما» و ساف که باید به عنوان طرف ضروری در مذاکرات شرکت جسته راه حل عادلانه و مستمر را جویا باشد، سخن رانده است. شاوا طرح پیشنهادی خودمختاری را تداوم اشغالگری نامید، چون آب و زمین در دست اسرائیلیهاست، حضور نظامی مداوم اسرائیل تضمین شده، و اورشلیم اسلامی نیز «پایتخت همیشگی» اسرائیل خواهد شد. معذالک وی اظهار داشت که حاضر است با همه طرفین تماس گرفته تقاضای فلسطینیها را برایشان توضیح دهد.

21 - (طبقه بندی نشده) لبنان: نماینده لبنان در سازمان ملل در 24 ماه می نامه ای برای والدهایم فرستاد و در آن اسرائیل را متهم به انجام «اعمال شدیدا تهاجمی» به وسیله نیروی هوایی و توپخانه

ص: 113

اسرائیل در خاک لبنان نمود. بنا به گزارش رویتر سفیر لبنان گفته است که حملات چریکی در اسرائیل توجیه کننده، تهاجمات اسرائیل به لبنان نمی باشد. سفیر اسرائیل در سازمان ملل نیز به والدهایم نامه ای نوشته است، نامه او حاکی از آنست که تاکنون در سال بین المللی کودک، 27 کودک اسرائیلی به وسیله چریکها کشته و یا زخمی شده اند. بنا به گفته رادیو بیروت، سفیر لبنان در سازمان ملل یادداشت دیگری را درباره «تهاجمات مکرر اسرائیل علیه جنوب لبنان» تسلیم شورای امنیت خواهد نمود.

22 - (محرمانه) سفارت ما در بیروت گزارش داد که رئیس جمهور سرکیس به مشورتهای خود با نماینده فالانژها به ریاست پیر جمایل در 24 ماه می پیرامون تشکیل دولت جدید لبنان ادامه می دهد.

سرکیس همچنین با جناح مارونیهای مستقل و با نمایندگی پارلمانی ارمنی نیز ملاقاتهایی داشته است.

23 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل: - سوریه: والدهایم رسما اعلام داشته که سوریه و اسرائیل با تجدید حضور نیروهای سازمان ملل در ارتفاعات جولان به مدت شش ماه موافقت کرده اند. تاریخ پایان این موافقت نامه آخر همین ماه است.

24 - (طبقه بندی نشده) آژانس خبری کویت «به نقل از منابع بسیار مطلع در دمشق» گفته است که سوریه زمانی با این قرارداد موافقت کرد که شوروی به آن گفته بود که با تجدید نیروهای سازمان ملل در صحرای سینا موافقت ننماید.

25 - (خیلی محرمانه) عربستان سعودی، وضع سلامت شاه خالد: سفارت واقع در رباط گزارش داد که ناظران مراکشی گفته اند که شاه خالد به هنگام بازدید از مراکش در 19 ماه می دارای وضع مزاجی چندان خوبی نبود. به گفته یکی از مراکشیها خالد بسیار خسته و کم حوصله به نظر می آمد. یکی از مقامات مراکشی گفت ظاهر خالد سبب شد که شاه حسین نتواند پس از اولین دیدار با شاه سعودی در فرودگاه در انظار عمومی حاضر شود. کریستوفر

اجلاس دفتر هماهنگ کننده غیرمتعهدها در کلمبو تعلیق عضویت مصر و موضوع کامبوج

سند شماره (3) تاریخ: 16 خرداد 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کلمبو شماره 2900به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی رونوشت برای: MACB، سفارت آمریکا در امان، بانکوک، پکن، بخارست، اسلام آباد، جده، کویت، کوالالامپور، لاپاز، مانیل، پاراماریبو، سئول، سنگاپور، رباط، تل آویو، تهران، تریپولی، تونس، آرژانتین ارتباطات بین المللی واشنگتن دی - سی.

عطف به: الف - کلمبو 2878 (به تمام گیرندگان ارسال نشده)، ب - کلمبو 2881 (به تمام گیرندگان ارسال نشده) موضوع: اجلاس دفتر هماهنگ کننده غیرمتعهدها در کلمبو:

تعلیق عضویت مصر، در 5 ژوئن مهمترین مسئله موضوع کامبوج بود 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: موضوع به تعلیق درآوردن عضویت مصر در نهضت غیرمتعهدها در سطح مقامات از برنامه کار کلمبو حذف شده، ولی امکان دارد که در سطح وزرا این گردهمایی دوباره مطرح گردد. براساس «فرمول ماپوتو «استثنائا» به رژیم پول پت اجازه داده شده به عنوان نماینده کامبوج در این گردهمایی

ص: 114

شرکت جوید - البته مشروط بر اینکه صحبت ننماید - - و این موضوع در رفراندومی که در قرارگاههای این رژیم در کامبوج برگزار گردید مورد قبول واقع شد. اجلاس کلمبو احتمالاً از نهضت غیرمتعهدها خواهد خواست که عضویت ایران، پاکستان، گرانادا، و سورینام، را در این نهضت تأیید و تصویب نماید. کشور بولیوی نیز ممکن است به فهرست اعضاء اضافه شود. (پایان خلاصه).

3 - موضوع به تعلیق درآمدن مصر: با وجود اینکه برای اولین بار مطرح گردید، ولی موفقیتی حاصل نشد. تلاشهای سرسختانه مصر و موضع متحدانه آفریقائیها علیه تعلیق عضویت مصر در 5 ژوئن سبب شد که این موضوع از برنامه کار کلمبو در سطح مقامات حذف گردد، ولی در سطح وزرای این اجلاس این موضوع دوباره ممکن است مطرح گردد. در کمیته تدارکاتی اجلاس کلمبو موافقت شد که برنامه کاری اجلاس که قرار است در تاریخ 6 ژوئن تسلیم وزرا شود در برگیرنده موضوع تعلیق نباشد. گزارش کمیته تدارکاتی به وزراء خاطرنشان خواهد کرد که کشورهای الجزایر، عراق، سوریه و ساف پیشنهادکننده این موضوع بوده اند، ولی در سطح مقامات در مورد اینکه آیا این موضوع باید در برنامه کاری قرار گیرد یا نه «تصمیمی اتخاذ نشده است». همان گونه که نمایندگان گزارشگر مطلع توصیف کرده اند، نتایجی که از این پس به بار خواهد آمد، به قرار ذیل خواهد بود: دور دوم: الجزایر، عراق، سوریه و ساف باید در موضع خود در برابر قدرت موضع آفریقاییها تجدیدنظر نمایند، چون اگر این پیشنهاد خود را در اجلاس کلمبو پس نگیرند و آن را دوباره در سطح وزراء مطرح سازند و موفقیتی برایشان حاصل نشود در موقع وخیمتری قرار خواهند گرفت (اظهارنظر: موسی مصری به دفتر نمایندگی آمریکا در 6 ژوئن اطلاع داد که او مطمئن است که وزرای جبهه پایداری عرب پیشنهاد خود را دوباره مطرح خواهند کرد. (پایان اظهارنظر.) ولی در صورتی که الجزیره و دیگران موفق شوند در اجلاس وزراء پیشنهاد خود را در برنامه کار کلمبو بگنجانند، دور سوم آغاز خواهد گردید. دور سوم (در صورت برگزار شدن) به این معنی است که وزرا باید در مورد توصیه کلمبو پیرامون به تعلیق درآمدن عضویت مصر تصمیمی اتخاذ نمایند. ولی برای این توصیه سه راه بیشتر باقی نمانده است، که عبارتند از: (الف) مطرح شدن موضوع تعلیق در اجلاس ماه ژوئیه سازمان وحدت آفریقا؛ (ب) قرار گرفتن موضوع تعلیق در برنامه کار در اجلاس نهضت غیرمتعهدها در ماه سپتامبر؛ (ج) و به تعلیق درآمدن عضویت مصر توسط نهضت غیرمتعهدها. امکان بواقعیت پیوستن این سومین راه خیلی ضعیف است 4 - کامبوج: سازش، تنها کلمه ای که از این هیاهو و جنجال به گوش می رسد. صورت تغییر یافته ای از «فرمول ماپوتو» در سطح مقامات مورد قبول واقع شده است و نماینده پول پت در کلمبو منتظر دریافت دستور از رژیم خود می باشد. فرمول مورد موافقت این است که (الف) رژیم پول پت کرسی خود را حفظ خواهد کرد؛ (ب) رژیم هنگ سامرین مستثنی خواهد ماند؛ (ج) اعلامیه از طرف ریاست اجلاس صادر شده، اعلام خواهد کرد که این تصمیم بدون در نظر گرفتن مواضع این کشور در کلمبو، هاوانا و یا اصولاً موضوع مورد بحث مسئله اتخاذ گردیده است؛ (د) بر اساس یک توافق شرافتمندانه رژیم پول پت تعهد می کند که حق صحبت نداشته باشد، و هیچ یک از نمایندگان آن رژیم موضوع کامبوج را در اجلاسهای کامل و در کمیته ها مطرح ننمایند. هیچ کس این توافق را رضایتبخش نمی داند. ولی اگر قرارگاههای پول پت (و پکن) آن را بپذیرند حتما به قوت خود باقی خواهد ماند.

5 - اعضای جدید: سی و شش نفر از نمایندگان به حمایت از تقاضاهای ایران، پاکستان، گرانادا، و

ص: 115

سورینام برای عضویت یافتن در نهضت غیرمتعهدها سخن گفتند. در مورد پاکستان مخالفت رسمی ابراز نگردید. لیکن افغانستان در مورد احترام به حاکمیت همسایگان سخن راند و بنا بر گزارشات رسیده به انتقاد در مورد تماسهای مداوم «پیرامون قراردادهای نظامی» پرداخت. احتمالاً اجلاس کلمبو به عضویت درآمدن این چهار کشور را توصیه خواهد کرد. کوباییهای نگران به مقام نمایندگی آمریکا در نیمروز 6 ژوئن گفتند که در آخرین لحظه کشور بولیوی نیز توسط تلکس درخواست عضویت کرده و تقاضانامه آن در کمیته تدارکاتی بدون مناظره «مورد بررسی» است. البته تمام شایعات در چنین زمانی قبل از آماده شدن پیش نویس نهائی پخش می شود، و یکی از موضوعات دیگری که سبب نگرانی و هیجان کوبا شده این است که کره جنوبی هم تقاضای عضویت در نهضت غیرمتعهدها را نموده است. این سفارت در مورد صحت و کذب این شایعه با نماینده موقت کره جنوبی در فرصت مناسب صحبت خواهد کرد.

6 - ایران به دنبال تقاضای خود یک هیئت نمایندگی دو نفره را نیز به این کنفرانس اعزام می دارد؛ این دو نفر عبارتند از؛ علی صادقی معاون امور اقتصادی و بین المللی و (گویا حسین) س. اسفندیاری مدیرکل امور بین المللی.

7 - کمیته کار خود پیرامون گردهمایی را آغاز می کند. کمیته اقتصادی گردهمایی کلمبو، به ریاست ل.

م. ه. بارنت از جامائیکا پیرامون بخش اقتصادی گردهمایی کار خود را آغاز کرده است و سعی آن بر این است که پیش نویس اصلی مربوط به سری لانکا را با تصمیمات گروه 77 و نتایج کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل شماره 5 هماهنگ سازد. در همان حال کمیته سیاسی به ریاست پل لوزاکا از زامبیا تا ساعت 4 بعدازظهر 6 ژوئن فقط به استماع بیانات پرداخته ولی نتوانسته، است برای تهیه پیش نویس اقدامی نماید.

نمایندگان در تلاش برای شرکت در جلسه تهیه پیش نویس هستند که ممکن است، در ازای آن به شب نیز بکشد. نماینده «735» رومانی به نام پیتر ولیسکو به مقام نمایندگی آمریکا و مقام سفارت در 5 ژوئن گفت که بخش نامیبیایی گردهمایی با درنظر داشتن قطعنامه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل کار خود را آغاز خواهد کرد. به طور کلی، TYEتأیید کرد که آفریقاییها هنوز هم معتقدند که تمام بخشهای گردهمایی باید به انتقاد از مواضع غرب (و آمریکا) در قبال آفریقای جنوبی بپردازند. نگرانی عمده ولیسکو این است که این انتقادها (که در نتیجه مواضع غرب حاصل می شود) به کوباییها کمک خواهد کرد که نهضت غیرمتعهدها را به طرف شوروی گرایش دهند. کوباییها به مقام نمایندگی آمریکا اظهار داشتند که بخش پورتوریکویی همان نتیجه گیری «حاصله در بلگراد» را به همراه خواهد داشت.

8 - کمیته سیاسی اصلاحیه های بسیاری را در مورد پیش نویس سری لانکایی دریافت کرده که اکثر آنها منعکس کننده نگرانیهای ملی می باشند. یکی از آنها (که مؤلف آن نامعلوم است) خواستار به تعویق افتادن اجلاس هاوانا شده است. دیگری که وسیله مراکش تهیه شده، درخواست کرده است که اجلاس بعدی نهضت غیرمتعهدها در رباط برگزار گردد. نتیجه توصیه های «ماده 15» در مورد ساخت و روشهای نهضت غیرمتعهدها هنوز معلوم نیست، فقط پیشنهاد مربوط به افزایش اعضای دفتر هماهنگی نهضت غیرمتعهدها به 30 عضو از حمایت همه جانبه برخوردار است. برای حفظ و برقراری «فرمول ماپوتو» در مورد کامبوج ممکن است، پاراگراف مربوط به آسیای جنوب شرقی حذف گردد. بخش آفریقایی نیز احتمالاً در مورد اوگاندا صحبتی به میان نخواهد آورد.

لوین

دفتر هماهنگی غیرمتعهدها و گردهمایی وزرا در کلمبو

ص: 116

سند شماره (4) تاریخ: 25 خرداد 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 156210 به: نمایندگی آمریکا در ناتو سفارت آمریکا در الجزیره - دفتر حفاظت منافع در بغداد، سفارت آمریکا در پکن، بلگراد، بوگوتا، بن، برازیلیا، بریج تاون، کاراکاس، قاهره، کلمبو، دمشق، دارالسلام، گابورون، جرج تاون، دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا، سفارت آمریکا در جاکارتا، کابل، خارطوم، کینگستون، کینشازا، لاگوس، لیما، لندن، لوزاکا، مکزیکو - مونروویا، دهلی نو، نیامی، پاناما، پاراماریبو، پاریس، پورت آواسپاین، سن خوزه، توکیو، رونوشت برای تمام واحدهای دیپلماتیک، سفارت آمریکا در وین تیان توسط پست سیاسی عطف به: الف - وزارتخانه 136508 (به تمام گیرندگان ارسال نشده)، ب - نمایندگی آمریکا در ناتو 4243 (به تمام گیرندگان ارسال نشده)، ج - وزارتخانه 147050 (به تمام گیرندگان ارسال نشده) موضوع: دفتر هماهنگی غیرمتعهدها و گردهمایی وزرا در کلمبو: ارزیابی.

1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - مقدمه: گردهمایی وزرای کشورهای غیرمتعهد در کلمبو هم برای کشورهای غیرمتعهد و هم برای آمریکا بسیار شایان توجه بود. بررسی نظریات غیرمتعهدها و هم پیمانان ما پیرامون موارد مطروحه و تأثیر اجلاسهای بین المللی از قبیل اجلاس ماه ژوئیه سازمان وحدت آفریقا در مونروویا، اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا در ماه سپتامبر و سی و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل که قرار است در ماه سپتامبر تشکیل شود، بسیار مفید می باشد. - واحدهای دیپلماتیک اقدام کننده در صورتی که معترض به این امر نباشند، بایستی با دولتهای میزبان خود جلساتی برقرار ساخته با درنظر گرفتن مفاد تلگرام مرجع (الف) و پیام حاضر به عنوان زمینه فکری قبلی به تبادل ارزیابی بپردازند. شایسته است واحدهای دیپلماتیک از نظریات دولت میزبان پیرامون اجلاس مطلع شوند و در صورت امکان بهتر است به این دولتها تفهیم شود، که موضع آمریکا بیشتر موضع یک ناظر است که پیرامون موضوعات مطروحه در جلسات کشورهای غیرمتعهد توجه زیادی را معطوف می دارد.

اقدامات مورد نیاز:

الف: برای نمایندگی آمریکا در ناتو: پیشنهاد می شود که شما با استفاده از تلگرام مرجع (الف) و پیام کنونی که در جلسه مشاورین سیاسی در 18 ژوئن دوباره مطرح خواهد شد، برای خود یک زمینه فکری فراهم آورید. پاراگراف 4 الف - ن را می توانید به عنوان یک رساله توجیهی طبقه بندی شده منتشر سازید.

ب: برای لندن، پاریس، بن، توکیو: ما مایل به دریافت نظریات هم پیمانان خود که در اجلاس مشاورین سیاسی مطرح می گردد و نیز نظریات جداگانه هر یک از آنها پیرامون مواضع کشورهای غیرمتعهد هستیم.

تلگرام ماه سپتامبر که به لندن و بن ارسال شده بود، با درنظر گرفتن آرای مصریها چنین نتیجه گیری می کند که اعضاء کشورهای غیرمتعهد ممکن است، به طور کتبی قرارداد صلح مصر و اسرائیل را در گردهمایی کلمبو محکوم نمایند. (اعضای غیرمتعهدها احتمالاً در دو هفته نظرات خود را به دفتر هماهنگی ارسال خواهند داشت، تا در برنامه کار رسمی این گردهمایی گنجانده شود.) تلگرام سپتامبر این اطلاعات را به پاریس و توکیو نیز فرستاده است.

ج: برای بلگراد، دهلی نو: در مورد حمایت دولتهای میزبان از مصر در صورتی که موضوع به تعلیق

ص: 117

درآمدن عضویت آن کشور مطرح گردد، گزارشات مبهمی به دست آورده ایم. مایلیم عقاید دولتهای میزبان را به طور آشکار و واضح بدانیم. این امر نباشند بایستی با دولت های این امر نباشند بایستی با دولتهای نمایندگی ما در بلگراد می تواند این گردهمایی را از نظر فرمول بندی حقوق بشر در میان گذاشته، چگونگی تغییرات حقوق بشر را از زمان تشکیل این گردهمایی در بلگراد که در آنجا حقوق بشر به خوبی مورد استفاده واقع شده بود، مطرح نماید.

د: برای کلمبو: در صورتی که آن نمایندگی بتواند گزارشی از گفتگوی خود با وزیر خارجه حمید (کلمبو 3046) را که حاوی نظریات ایشان پیرامون این گردهمایی بوده است، برای ما ارسال دارد، سبب سپاسگزاری این وزارتخانه خواهد شد. برداشت ما این است که عقاید رئیس جمهور سری لانکا جایاواردن با عقاید وزیر امور خارجه اش درباره مسائل غیرمتعهدها چندان هم خالی از تفاوت نیست. به نظر ما در صورتی که موقعیت ایجاب نماید، او نیز نظریات خود را پیرامون این اجلاس حتما ارائه خواهد نمود. از نظر ما شما نکات بسیار جالبی را در پاسخ حمید ارائه کرده اید که بد نیست همان نکات را برای جایاواردن نیز مطرح نمایید.

ه : برای دارالسلام، گابورون، خارطوم، کینشازا، لاگوس، لوزاکا، مونروویا، نیامی: سفارت ما در این نقاط بهتر است مطرح سازند که آمریکا شدیدا مایل است که دولت های آفریقایی در صورت مطرح شدن تعلیق عضویت مصر در گردهمایی کلمبو به حمایت صددرصد از مصر برخیزند. در گذشته نیز این مهمترین عامل قدرت برای مصر و یکی از ضرایب قاطع در به شکست کشانیدن ابتکارات عربی بوده است.

بهتر است از دولتهای میزبان سؤال شود که آیا اعراب پس از گردهمایی کلمبو نیز سعی خواهند کرد که موضوع به تعلیق درآوردن عضویت مصر را در اجلاس سازمان وحدت آفریقا مطرح سازند و اگر جواب مثبت است نتیجه این اقدام آنها چه خواهد بود. برای اطلاع شما، همانگونه که در پاراگراف 3 ب عنوان شده بود این وزارتخانه معتقد است که غیرمتعهدها سعی دارند نمایندگان خود را در هر یک از این پایتختها متقاعد سازند که به طور کتبی قرارداد صلح مصر و اسرائیل را محکوم سازند. بدون اینکه این موضوع را با دولتهای میزبان خود مطرح سازید برای ما بنویسید که اقدام به چنین عملی در پایتخت محل خدمت شما آیا دارای کارایی خواهد بود یا خیر. پایان بخش برای اطلاع شما.

و: برای قاهره: در حالی که نتیجه گردهمایی کلمبو معلوم شود ما را از ارزیابی دولت مصر درباره آنچه که بر مسائل خاورمیانه در اجلاسهای مونروویا و هاوانا خواهد گذشت مطلع سازید. این اطلاعات در برگیرنده برنامه ریزیهای مصر برای این اجلاسها و نیز چگونگی مساعدت ما در حمایت از تلاشهای دیپلماتیک آنها باید باشد. موارد مطروحه در تلگرام سپتامبر (پاراگراف 3 ب و 3 ج) باید مرکز ثقل تمام مباحثات باشد.

ز: برای جورج تاون، کینگستون، لیما، پاناما: این وزارتخانه مایل است نظر دولت میزبان را درباره نیروی محرکه اجلاس کشورهای آمریکای لاتین که سبب بروز بیانیه کلمبو پیرامون مسئله پورتوریکو گردید، بداند. شما باید به دولت میزبان خود تفهیم نمایید که تأیید دوباره بیانیه بلگراد از مسئله پورتوریکو برای ما قابل قبول نیست، بگذریم از اینکه بیانیه فعلی به طور شفاهی تکرار هم نشد. این دولتها نظرات غیرقابل تغییر ما را پیرامون مسئله پورتوریکو به خوبی می دانند.

ح: برای کابل، هاوانا، دمشق بغداد: واحدهای دیپلماتیک در نحوه برخورد خودمختار می باشند. ولی

ص: 118

برخورد مستقیم شما با دولتهای میزبان باید بسیار کم اهمیت تلقی شود و هدف شما باید این باشد که در مورد نظریات و طرحهای دولتهای میزبان اطلاعاتی کسب نمایید. در مورد دمشق می خواهیم بدانیم که در صورت موفق نشدن تعلیق عضویت مصر آیا اعراب در تاکتیکهای خود در سازمانهای بین المللی به تجدید نظر خواهند پرداخت یا خیر.

ط: برای الجزیره: ما مایل هستیم که الجزیره در گردهمایی کلمبو از اعراب خصومت پیشه فاصله بگیرد.

ی: برای برزیل، بوگوتا، بریجتاون، کاراکاس، لاپاز، مکزیک، بندر اسپانیا، سن خوزه، پاراماریبو. مارا از نظریات و ارزیابی دولتهای میزبان خود که ناظرانی را به کلمبو فرستاده اند، مطلع نمایید.

ک: برای پکن: بهتر است سفارت در برخوردهای بسیار عادی نظریات چینیها را در مورد حذف موضوع کره از گردهمایی کلمبو و نیز اهداف دیپلماتیک کنونی کره شمالی در کشورهای غیرمتعهد دریافته ما را در جریان آن قرار دهد.

ل: برای همه مخاطبهای اقدام گر در کشورهای غیرمتعهد: اگر برای سفارت مانعی وجود ندارد، در صورتی که با شما مشورت گردید بهتر است، شما هم از اینکه این دفتر هماهنگی قرارداد صلح مصر و اسرائیل و سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را محکوم کرده است، در حالی که بسیاری از اعضا از روی تمایل این کار را نکرده اند، اظهار تأسف نمایید.

4- خلاصه رخ دادهای کلمبو: پاراگرافهای ذیل تا آنجا که ما می دانیم نشانگر نتایج و رخدادهای کلمبو می باشد. درباره بخش اقتصادی گردهمایی کلمبو هنوز اطلاعی به دست نیاورده ایم. در صورتی که اطلاعات جدیدی که توجه واحدهای دیپلماتیک را جلب نموده به دست آمد ما نیز آنها را در تلگرام سپتامبر منتشر خواهیم نمود. واحدهای دیپلماتیک اقدام کننده باید از پاراگرافهای ذیل استفاده کنند و به استثنای هیئت نمایندگی آمریکا در ناتو پیرامون مسائل دیگر واحدها باید نظریات دولتهای میزبان را جویا شوند، نه اینکه به مطرح کردن عقاید و نظریات آمریکا بپردازند.

الف: این اجلاس که در آن 23 عضو اصلی، 51 نماینده ناظر غیرمتعهدها و بیش از 20 میهمان دعوت شده شرکت داشتند، یکی از نامنظم ترین و غیرقابل پیش بینی ترین اجلاسهای غیرمتعهدها در طول این سالها بوده است. از نظر ما نتایج حاصله چندان روشن نبود. موضوع به تعلیق درآمدن مصر از حمایت کافی برخوردار نبود، ولی کاملاً هم از بین نرفته است. نقش آمریکا در خاورمیانه و قرارداد صلح مصر و اسرائیل مورد انتقاد قرار گرفت. دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها ( NACB) درباره ابتکارات غرب در آفریقای جنوبی سخنی به میان نیاورد. پورتوریکو هنوز هم در برنامه کار باقی است و قرارداد کانال پاناما نیز در آن ظاهر گشته است. فعالیت آمریکا در اقیانوس هند نیز مورد بررسی و انتقاد بسیار تند واقع گردید.

ب: ایدئولوژی: مسائل منطقه اختلافات ایدئولوژیک موجود بین یوگسلاوی و کوبا را از دیده ها پنهان ساخته است. ایندو کشور در حال حاضر در مورد جهت سیاسی نهضت غیرمتعهدها موافقت کسب کرده و ظاهرا در گردهمایی کلمبو فعالیت چندانی بروز نداده اند. کوبا تعریف «غیر بلوکه» را به جای عبارت غیرمتعهد بودن که «اتحاد طبیعی » یک کشور غیرمتعهد را با کشورهای کمونیستی مستثنی می سازد، پذیرفته است. یوگسلاوی نیز سعی زیادی برای ممانعت از وظایف کوبا به عنوان ریاست نهضت غیرمتعهدها به خرج نداد.

ص: 119

ج: تعلیق عضویت مصر: علیرغم عدم قاطعیت مصر در کنفرانس وزرای خارجه اسلامی در ماه می، با نمایندگان و رهبریت بسیار مؤثر در این پایتختها این کشور توانست تلاش کشورهای عربی را در بتعلیق درآوردن عضویت خود، با شکست مواجه سازد. سرانجام تصمیم گرفته شد که موضوع عضویت مصر به اجلاس کشورهای غیرمتعهد واگذار شود. ولی باید اذعان داشت که بدون حمایت همه جانبه کشورهای آفریقایی مصر هرگز نمی توانست، موفقیتی کسب نماید. این حمایت احتمالاً حاوی این معنی است که اعراب دیگر نخواهند توانست مصر را از سازمان وحدت آفریقا و نهضت غیرمتعهدها مستثنی سازند. دو کشور هند و مصر قبلاً هم قول حمایت شدید از موضع مصر را داده بودند، ولی ما نمی دانیم که این دو در اصل تا چه حد از خود فعالیت نشان داده اند.

د: قرارداد صلح مصر و اسرائیل: جدایی که در کشورهای آفریقایی پدیده آمد و نیز استدلال اعراب مبنی بر اینکه نباید اجلاس را بدون نتیجه ترک نمایند، سبب به وجود آمدن بیانیه ای گردید که در آن (الف) نقش آمریکا در خاور میانه شدیدا محکوم گردیده است. (ب) با درنظر گرفتن این امکان که احتمالاً حضور نیروهای اضطراری سازمان ملل تجدید نخواهد گردید، استفاده از نیروهای نظامی قید نشده در بیانیه شورای امنیت سازمان ملل مردود شناخته شد (ج) و تمام بیانیه هایی را که حقوق فلسطینیها را به رسمیت نمی شناسند «بی اعتبار و پوچ» اعلام کردند. این اولین انتقاد مستقیم از قرارداد صلح در متن غیرمتعهدها بوده است. با وجود اینکه در میان اعضای دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها نسبت به این قرارداد سوءظن و مخالفت قابل ملاحظه ای دیده می شود، ولی این اتفاق آراء در کلمبو که به نظر ما نتیجه ضرایبی چون اقدامات پارلمانی بسیار تند است، نمی تواند منعکس کننده واقعی نظریات و عقاید دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها و حتی نهضت غیرمتعهدها باشد.

ه: کامبوج: علیرغم اعتراضات شدید ویتنامیها؛ این اجلاس به طور غیررسمی ترتیبی اتخاذ نمود تا نمایندگان پول پت در کرسی نظارت کامبوج باقی بمانند، مشروط بر اینکه در اجلاس اظهارنظر ننمایند و هنگ سامرین نیز از این قاعده مستثنی گردید. هیچ یک از نمایندگان کامبوج این فرمول بندی را رسما نپذیرفتند. رژیم پول پت از گردهمایی کلمبو با وضع خوبی بیرون آمد، ولی این موضوع باز هم در هاوانا مطرح خواهد گردید.

و: کره: کره شمالی موافقت کرد که مسئله کره را در گردهمایی کلمبو مطرح نسازد. و ظاهرا امیدوار است که این نحوه منطقی بازی خود را در دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها به کرسی بنشاند. با این وصف این مسئله در برنامه کار هاوانا قرار دارد.

ز: اقیانوس هند: دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها حضور نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس آرام را که خطری برای کشورهای تولیدکننده نفت به شمار می رود، تأسف بار قلمداد نمود. از هر دو ابرقدرت خواسته شد که مذاکرات محدودیت تسلیحاتی اقیانوس هند را از سر گیرند. ما از اینکه با هر دوی ما همسان برخورد نمی شود اظهار تأسف کرده و معتقدیم که دگرگون جلوه دادن حضور آمریکا نمی تواند، موجب دست یافتن به یک راه حل در این منطقه شود.

ح: آفریقای جنوبی: همانگونه که انتظار می رفت، این گردهمایی روابط سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی و نظامی غرب با آفریقای جنوبی را قابل انتقاد بسیار می داند. عناصر جدید آن عبارتند از بیان نگرانی شدید درباره ابتکارات دولت انگلیس و سنای آمریکا در به رسمیت شناختن دولت اسمیت -

ص: 120

موزوریو و لغو تحریمها علیه رودزیا. در این متن درباره ابتکارات غرب در آفریقای جنوبی به طور مستقیم سخن نرفته، بنابراین راه برای حرکات آتی غرب در این منطقه باز می ماند. سیاست ما در قبال آفریقای جنوبی معلوم و غیرقابل تغییر است؛ پافشاری کارتر بر برقراری حاکمیت اکثریت در رودزیا در تصمیم وی مبنی بر برقرار بودن تحریم رودزیا توسط آمریکا که در 7 ژوئن 1979 بیان شده بود، نشان داده شده است.

ط: حقوق بشر: برای دومین بار پس از بلگراد باز هم حقوق بشر در گردهمایی کلمبو مطرح گردید. ما از توجهی که به این موضوع می شود بسیار خرسندیم، ولی از نحوه برخورد با آن چندان رضایت نداریم.

این گردهمایی بیان می دارد که حقوق فردی از حقوق مردم جدا نمی باشد، ولی باید به سرپیچیهایی که از این حقوق در نتیجه «آپارتاید، تبعیض نژادی، استعمار، و تهاجم بیگانه و خطری که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی را تهدید می کند» به وجود می آید توجه بسیار معطوف گردد. به نظر ما این بیانیه با موضوع پیشین گردهمایی بلگراد که بیان داشته بود، هیچ یک از اصول حقوق بشر بر دیگری برتری و رجحان ندارد، کاملاً فرق می کند. موضع ما این است که حقوق سیاسی، مدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همه از اهمیت یکسان برخوردار می باشند.

ی: رسانه های گروهی: این گردهمایی باز هم به تکرار اهمیت بدون وقفه «استعمارزدایی» در زمینه اطلاعات پرداخت.

ک: خلع سلاح و مسائل انرژی هسته ای: مواضع استاندارد غیرمتعهدها پیرامون خلع سلاح و مسائل انرژی هسته ای باز هم تکرار گردید. گذشته از مسائل دیگر این گردهمایی تأکید کرد که همه کشورهای باید به طور مساوی در مذاکرات بین المللی خلع سلاح شرکت جسته و همه کشورهای در حال توسعه حق دارند، از صنعت هسته ای برای پیشبرد اهداف صلح جویانه بهره برداری نمایند. گردهمایی به خاطرنشان ساختن پیشرفتهای حاصل از مذاکرات سالت پرداخت و اظهار امیدواری کرد که این مذاکرات فقط به عقد یک قرارداد خاتمه نیافته، اقدامات واقعی در زمینه خلع سلاح صورت پذیرد. با وجود اینکه درباره «بعضی از عرضه کنندگان انرژی هسته ای» که در مسیر مقاصد انحصارطلبانه خود گام برمی دارند انتقادهایی شد، ولی روی هم رفته ما از این گردهمایی با وضع خوبی بیرون آمدیم.

ل: پورتوریکو: بیانیه این گردهمایی با لحنی بسیار ساده خواستار خودمختاری و استقلال پورتوریکو طبق قطعنامه 1514 سازمان ملل شده بود، ولی از تأیید بیانیه های غیر قابل پذیرش پیشین خود نیز فروگذار ننموده است. این گردهمایی نیز مانند گردهمایی سال قبل در بلگراد بیانیه رئیس جمهور را که در 25 ژوئیه 1978 ایراد شده بود، نادیده گرفته است. متن آن به وسیله کوبا پیش نویس شده بود و بدون اینکه تغییری در آن به وجود آید به وسیله دیگر اعضای آمریکای لاتین پذیرفته شده بود. علیرغم سادگی ظاهری، این متن برای آمریکا قابل قبول نمی باشد.

م: پاناما: موضوع پاناما که پس از تأیید قرارداد پاناما توسط سنا از برنامه کار غیرمتعهدها حذف شده بود، بار دیگر مطرح گردید. بیانیه مقامات پانامایی که از آمریکا خواسته است که بدون ایجاد تغییرات بیشتر این قرارداد را به مرحله اجرا درآورد با در نظر گرفتن نحوه برخورد کنگره با قانون این قرارداد مشکلاتی را برای آمریکا در اجلاس هاوانا فراهم خواهد آورد.

ن: اعضای جدید: ایران، پاکستان، گرانادا، سورینام، جبهه وطنی زیمبابوه، و سازمان خلق آفریقای جنوب غربی به صورت عضوهای اصلی نهضت غیرمتعهدها درآمدند. بولیوی نیز تقاضای عضویت

ص: 121

نموده، ولی نتیجه آن هنوز معلوم نشده است. پذیرش رسمی اعضای جدید در هاوانا صورت خواهد گرفت 5 - ملاحظات.

الف: علیرغم توجهی که یوگسلاوی و دیگران به مسائل ایدئولوژیک دارند و علیرغم انتقادهای شدیدی که از گذشته استعماری و جنگ سرد نهضت غیرمتعهدها می شود، گردهمایی کلمبو به جای پرداختن به مسائل ایدئولوژیک اینبار فقط به مطرح کردن مسائل پرداخت. مدتها طول خواهد کشید تا رخدادهای رودزیا، نامیبیا، مذاکرات ساحل غربی رود اردن، و نیز رخدادهای آسیا بتواند نحوه برخورد اجلاس هاوانا را تشکل ببخشد.

ب: کوباییها در هاوانا با مشکلاتی بسیار جدی روبرو هستند. در صورتی که سادات را به این اجلاس دعوت ننمایند که خیلی هم مایل هستند این کار انجام شود، دوستان مصر و خود مصر آن را به منزله یک توهین قلمداد کرده ممکن است موجبات تحریم اعراب فراهم آید. به همین ترتیب آنها مجبور هستند به عنوان کشور میزبان نماینده پول پت را نیز پذیرا شوند، گرچه دولت هنگ سامرین را نیز به رسمیت شناخته اند، مگر اینکه وقایع دیگری رخ دهد.

ج: گردهمایی کلمبو تعیین کننده خطوط اصلی اعلامیه های هاوانا است، ولی کوباییها را نیز با خلق و خوی غیرمتعهدها آشنا می سازد. البته این حالت توأم با عصبانیت است و کوباییها به هنگام تهیه پیش نویس گردهمایی هاوانا نمی توانند چیزی را سرسری بگیرند. پس از دریافت گزارشات واحدهای دیپلماتیک این وزارتخانه به تهیه دستورالعملی درباره مسائلی که در هاوانا مطرح خواهد شد، خواهد پرداخت. کریستوفر

گردهمایی دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در کلمبو

سند شماره (5) تاریخ: 7 تیر 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 166729 به: سفارت آمریکا در صنعا، کویت، مسقط، دوحه، جده، ابوظبی رونوشت: برای سفارت آمریکا در بیروت، امان، اسلام آباد، کابل، تل آویو، تهران، دفتر حفاظت منابع آمریکا در بغداد، سفارت آمریکا در کانبرا، ولینگتون، رانگون، توکیو، مسکو، رباط، تونس، نایروبی، خارطوم، دهلی نو، جاکارتا، کوالالامپور، سنگاپور، کلمبو، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیویورک.

عطف به: الف - کلمبو 2979، ب - کلمبو 3041، ج - وزارتخانه 156210 موضوع: گردهمایی دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در کلمبو: اقیانوس هند 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - همان طور که در تلگرام ج اشاره شد بیانیه نهائی اتخاذ شده در گردهمایی دفتر هماهنگی غیرمتعهدها در کلمبو حاوی حملات تند و غیرمتعادل نسبت به فعالیتهای نظامی آمریکا در اقیانوس هند می باشد. عبارات مهم به شرح زیر است:

«دفتر انزجار خود را از تصمیم آمریکا برای تشکیل ناوگان پنجم و تقویت پایگاههای نظامی خود در دیه گو گارسیا و اقیانوس هند ابراز کرد و با نگرانی عمیق یادآور شد که در رابطه با وقایع اخیر منطقه واحدهای دریایی آمریکا در دریای عربی صف آرایی کرده اند. این اعمال و دیگر کارهای مشابه توأم با

ص: 122

توسل به زور و تحریک و مانور خطراتی مستقیم علیه استقلال، امنیت و ثبات کشورهای منطقه و ساحلی به شمار رفته و خطر مکرر آمریکا علیه کشورهای تولیدکننده نفت و به خصوص کشورهای حوزه خلیج عربی را تشدید می کند» 3 - این بیانیه همچنین تأسف خود را از تشدید رقابت ابرقدرتها در اقیانوس هند و عدم موفقیت این ابرقدرتها در همکاری برای اجرای منشور اقیانوس هند محدوده صلح ابراز داشته است. لیکن در این بیانیه به فعالیتهای نیروی دریایی شوروی در این منطقه اصلاً اشاره ای نشده است.

4 - ما نیز از لحن بیانیه مذکور دچار تأسف شده ایم و نمی دانیم که کشورهای دوست حاضر در اجلاس کلمبو چگونه توانسته اند بر آن صحه بگذارند. ما می دانیم که در اجلاس کلمبو، کشورهای دوست تحت فشار مجبور به اتخاذ بیانیه نهائی شده اند، ولی از نظر ما مهم است که این کشورهای دوست از نگرانی ما آگاه باشند.

5 - برای: جده، صنعا، مسقط، دوهه، کویت، ابوظبی: نکات مطروحه ذیل را با مقامات مربوطه در دولت میزبان خود در میان بگذارید:

- - آمریکا از عدم صحت و عدم تعادل موجود در بخش مربوط به اقیانوس هند بیانیه نهائی صادره توسط دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در اجلاس اخیر خود در کلمبو اظهار تأسف می کند.

- - به خصوص از اینکه بیانیه اعلام کرده است که صف آرایی اخیر نیروی دریایی آمریکا در دریای عربی خطری علیه کشورهای تولیدکننده نفت به شمار می رود، متأسف هستیم.

- - نگرانی دیگر ما از این جهت است که با نیروی دریایی آمریکا نیروی دریایی شوروی در اقیانوس هند به طور مساوی برخورد صورت نگرفته است.

- - صف آرایی نیروی دریای آمریکا عکس العملی در رابطه با حمله جمهوری دموکراتیک خلق یمن به یمن شمالی بوده است. حضور ما نشانگر مخالفت ما با اقداماتی است، که تمامیت ارضی کشورهای منطقه را به خطر می اندازد.

- - ما امیدواریم که دولت میزبان مساعدت خود را در عدم اتخاذ بیانیه مشابه در اجلاس هاوانا دریغ ننماید.

6 - برای کلمبو - جاکارتا، خارطوم، دهلی نو: این سفارات مخاطبهای اقدام گر در مورد تلگرام ج بوده اند و احتمالاً نارضایتی ما را از لحن تند و نامتعادل بیانیه کلمبو پیرامون این مسئله با دولتهای میزبان در میان گذاشته اند. مایل به دریافت عکس العمل و پاسخ دولتهای میزبان هستیم.

7 - برای صنعا: با اوضاع کنونی، سفارت باید با احتیاط زیاد در مورد زمان مطرح شدن این مسئله با دولت جمهوری عربی یمن عمل نماید.کریستوفر

پیش نویس کوبا برای اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا

ص: 123

سند شماره (6) تاریخ: 29 تیر 58طبقه بندی:خیلی محرمانه از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 187420به: سفارت آمریکا در بلگراد رونوشت برای: تمام واحدهای دیپلماتیک موضوع: ملاقات نیوسام و بلاوسکی: پیش نویس کوبا برای اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا 1 - (تمام متن خیل محرمانه است.) 2 - خلاصه: معاون وزیر امور خارجه نیوسام سفیر یوگسلاوی بلاوسکی را در 18 ژوئیه به حضور پذیرفت تا پیرامون پیش نویس کوبا برای اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا به بحث و تبادل نظر بپردازند.

نیوسام نگرانی آمریکا را در مورد ماهیت افراطی پیش نویس کوبا که نوعی اعلام جرم علیه آمریکا و دیگر کشورهای غربی جهان است، ابراز داشت. شرح مفصل نمایش نگرانی آمریکا توسط نیوسام در ذیل گزارش شده است. بلاوسکی گفت که بلگراد نیز در نگرانی آمریکا سهیم است. به خصوص که کوبا سعی دارد اعضای جنبش غیرمتعهدها را از این جنبش دور ساخته با سیاست خارجی شوروی مرتبط سازد.

بلاوسکی گفت یوگسلاوی و اکثریت غیرمتعهدها سخت در تلاشند تا بتوانند در پیش نویس کوبا تجدید نظری بعمل آورند، به دنبال تلگرام سپتامبر راهنماییهای لازم خواهد شد. (پایان خلاصه).

3 - معاون وزیر نیوسام با یادآوری بحث پیشین خود در بهار گذشته پیرامون نهضت غیرمتعهدها در بلگراد صحبت را آغاز کرد.

آمریکا بخشی از نهضت غیرمتعهدها نبوده و نمی خواهد در منازعات ایدئولوژیکی آن شرکت نماید، ولی امیدوار است که دوستان ما بتوانند به درک نگرانیهای ما نیز بپردازند. با تفاهمی که آمریکا از نهضت غیرمتعهدها و منافع یوگسلاوی دارد. ما از ماهیت افراطی مواضع مقدماتی پیش نویس کوبا برای اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا بسیار نگران و متأسف هستیم. تحلیل مقدماتی مشکلات اساسی زیر را روشن می سازد:

الف: خاورمیانه: پیش نویس کوبا با این مسئله خیلی خشن تر از متن دفتر هماهنگی نهضت غیرمتعهدها در کلمبو برخورد نموده است. این پیش نویس قرارداد صلح را محکوم می نماید و سعی دارد از شورای امنیت سازمان ملل بخواهد که تحریمهای فصل هفتم را به خاطر مسئله فلسطین علیه اسرائیل به کار گیرد و اعلام می دارد که اسرائیل باید از جامعه بین الملل منزوی گردد. اعراب تندرو سالهاست که این روش را در پیش گرفته اند. ما هم از نگرانی یوگسلاوی آگاه هستیم، ولی میل داریم نارضایتی خود را در قبال این مواضع افراطی بیان داریم.

ب: آفریقا: کوباییها فقط به محکوم کردن تلاشهای دیپلماتیک غرب در مورد رودزیا و نامیبیا پرداخته، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی را مسئول نظام آپارتاید می دانند، ولی از نقش کشورهای کمونیست قدردانی می نمایند. این پیش نویس از سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل می خواهد که در زمینه اتحاد با خلق آفریقای جنوبی اعلامیه ای منتشر ساخته و به این ترتیب اهمیت جبهه وطن پرست را به عنوان تنها نماینده قانونی خلق «بالا می برد. و به آمریکا به خاطر حمایت آن کشور از دولت موزوریوا حمله می نماید.

ج: نیوسام تأکید کرد که به تأیید کشورهای خط مقدم دولت آمریکا تلاشهای زیادی را برای حل

ص: 124

مسئله رودزیا و نامیبیا انجام داد. حفظ موضع درباره بعضی از مسائل آفریقا کار آسانی نبود و پیش نویس کوبا به طور صحیح فعالیتهای دیپلماتیک ما را در مورد قدردانی و ارزیابی قرار نداده است. یک چنین حمله یک جانبه آن هم از طرف اجلاس غیرمتعهدها علیه سیاستهای آمریکا نمی تواند در تداوم تلاشهای آمریکا مفید واقع شود.

د: آمریکای لاتین: بار دیگر فهرستی از مشکلات در برابر آمریکا قرار داده شد در حالی که هیچیک از تلاشهای آمریکا و دیگر کشورهای دموکراتیک از قبیل مکزیک، کاستاریکا و ملل آندرا برای به وجود آوردن یک رژیم دموکراتیک در نیکاراگوئه به رسمیت نشناخته اند. پیش نویس کوبا خواستار انتقال سریع قدرت به دست خلق پورتوریکو گردیده، آمریکا را مسئول ظلمی که بر نیکاراگوئه رفته می داند و نیز خواستار لغو قرارداد ریو و سازمانهای وابسته دفاعی گردیده است.

ه: اقیانوس هند: پیش نویس کوبا از فعالیتهای دریایی آمریکا در اقیانوس هند و دریای عربی اظهار تأسف می نماید، ولی در مورد فعالیتهای شوروی اصلاً اشاره ای نمی نماید.

و: صهیونیزم و نژادپرستی: با وجود اینکه در گردهمایی غیرمتعهدها در بلگراد به این موضوع اهمیت چندانی داده نشده بود، ولی این رابطه موضوعی دوباره مورد تأیید قرار گرفت.

ز: کره: پیش نویس کوبا به دوباره بیان نمودن موضع کره شمالی در مورد اقلیت و اتحاد پرداخته است و ابتکارات اخیر رئیس جمهور را در این منطقه مهم نادیده گرفته است.

ح: خلع سلاح: به عنوان یک بیانیه سازنده ولی منزوی، سالت 2 شدیدا مورد تأیید قرار گرفته است.

4- نیوسام گفت نکات بالا نشان دهنده مسائل موجود در پیش نویس کوباست. وی گفت این روش از نظر آمریکا روش برخورد یک نهضت غیرمتعهد واقعی نیست.

5 - سفیر بلاوسکی در پاسخ گفت که با مضمون صحبتهای معاون وزیر کاملاً موافق است. سفیر بلاوسکی با اعتراف به این موضوع که بنا به دستور صحبت نمی کند و مطمئن است یک نظریه معتبر را ابراز خواهد داشت به تشریح نظریات یوگسلاوی با استفاده از اطلاعاتی که برای سفارتش فرستاده شده بود، در قبال پیش نویس کوبا پرداخت.

الف: اجلاس وزیران دفتر هماهنگی نهضت غیرمتعهدها در کلمبو به بلگراد اطمینان داده بود که اکثریت کشورهای غیرمتعهد به اصل غیر بلوکه بودن و استقلال طلبی نهضت غیرمتعهدها وفادار می باشند.

کوباییها در تاکتیکهای خود در کلمبو تغییراتی ایجاد کرده بودند و سند حاضر نقش مهمی را در مذاکرات هاوانا ایفا خواهد کرد. ولی پیش نویس کوبا روش دیگری را اتخاذ کرده با کمال پررویی مواضع کوبا را درباره همه مسائل بیان داشته است. متن کوبایی که غیرمتعهدها را با شوروی در جبهه» ضد امپریالیستی «قرار می دهد، از نظر یوگسلاوی کاملاً غیرقابل قبول است. این پیش نویس چکیده ای از بحرانهای جهانی بوده، تمام تقصیرها را به گردن آمریکا انداخته و تمام سپاس و قدردانی ها را نسبت به» نیروهای صلح طلب و پیشرو ابراز داشته است، که این فرمول بندی نیز بر این یوگسلاوی قابل پذیرش نیست.

ب: پیش نویس کوبا تعدادی از مواضع و عقاید مهم نهضت غیرمتعهدها را حذف نموده است، که عبارتند از:

1) جامعیت و قابلیت قبولی نهضت غیرمتعهدها در امور جهانی که تلاشی است برای کم اهمیت جلوه دادن نقش غیرمتعهدها)؛ 2) هدف نهضت از ایجاد یک نظام جدید روابط بین المللی بر اساس استقلال،

ص: 125

تساوی و NIEO؛ 3) ماهیت غیر بلوکه نهضت غیرمتعهدها؛ 4) مطابقت با اسناد پیشین جنبش غیرمتعهدها؛ 5) نقش و هدف غیرمتعهدها از تشنج زدایی که در روابط بین بلوکها به طور ضمنی بدان اشاره شده بود، در حالی که یوگسلاوی و اکثریت نهضت غیرمتعهدها می دانند که به رابطه بین دولتهای هر نظام یا بلوک نیز مربوط می گردد؛ 6) اصل مهم عدم مداخله در امور داخلی دیگران؛ 7) دموکراتیزه کردن نهضت غیرمتعهدها؛ 8) دلایل مشکلات اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته که خیلی فراتر از کیفرخواست کوبایی علیه استعمار و امپریالیسم می رود؛ 9) یک روحیه متعادل در قبال نقاط بحرانی جهان و حقوق بشر، برخلاف روحیه شدیدا طرفدار شوروی که در پیش نویس کوبایی مندرج است.

ج: مهمترین نکته این است که مقامات یوگسلاوی نمی خواهند بحث و مناظره پیرامون پیش نویس کوبایی به منزله تضاد میان کوبا و یوگسلاوی تلقی گردد. بلکه یوگسلاوها می خواهند در مقایسه با پیش نویس کوبا که در تضاد کامل با اعلامیه حاصل از گردهمایی دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در کلمبو و اسناد پیشین جنبش است، به حفظ و حراست از روش اصیل غیرمتعهد بودن در جنبش غیرمتعهدها بپردازند. بلاوسکی گفت که به نظر وی اکثریت اعضای غیرمتعهدها حامی این اهداف یوگسلاوی هستند، و در این رابطه، هند، سری لانکا، نیجریه و اندونزی از متحدان اصلی به شمار می روند.

در صورتی که هم پیمانان اصلی کوبا، افغانستان، اتیوپی، ویتنام، موزامبیک آنگولا خواهند بود. مصر نیز به خاطر مشکلات خود حالت بی طرفی را اختیار کرده است. بلاوسکی با نگرانی اظهار داشت که ممکن است اوضاع داخلی سیاسی هند به تضعیف موضع نفوذی هند کمک نماید.

د: یوگسلاوها برای نمایان ساختن نگرانی خود در پایتختهای مهم جنبش غیرمتعهدها در سطوح کلی به تماس خواهند پرداخت. و پس از آن در صورتی که لازم باشد اصلاحیه های ویژه و یا یک پیش نویس جدید به وسیله یوگسلاوها و دیگر میانه روهای جنبش پیشنهاد خواهد گردید. دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در کلمبو در سطح سفیران یک جلسه دائمی گشوده است و پیرامون این مسئله نیز کار خواهد کرد. در هفته اول اوت کوباییها خواستار اصلاحاتی در پیش نویس شده اند و به نظر مقامات یوگسلاوی بحث و مناظره جنبش غیرمتعهدها در جلسه تدارکاتی وزیران جنبش نیز که یک هفته قبل از برگزاری اجلاس جنبش در هاوانا تشکیل می شود، ادامه خواهد داشت. تیتو در این رابطه تلاشهای بسیاری به خرج داده است. آنها امیدوارند که دیگر دولتهای محافظه کار نیز سران دولت یا حکومتی خود را به هاوانا بفرستند تا با تیتو همکاری نمایند. تیتو، و همه اعضای ریاست جمهوری یوگسلاوی و دیگر رهبران ملی در صورت لزوم به کار و سفر با یکدیگر خواهند پرداخت.

6- بلاوسکی با ابراز قدردانی از نحوه برخورد مسئولانه آمریکا، با جنبش غیرمتعهدها گفت که امیدوار است که باز هم آمریکا نسبت به توانایی اکثریت اعضای جنبش در ارائه یک روش و نتیجه منطقی با «حس اعتماد» برخورد نماید. وی اذعان دارد که آمریکا حق دارد نگرانی خود را پیرامون مسائلی که منافعش را به خطر می اندازد ابراز نماید، خصوصا اینکه این اجلاس «در همسایگی» این کشور یعنی در هاوانا برگزار می شود. با این وصف، بلاوسکی امیدوار است که آمریکا اقدامات خود را به طریقی انجام دهد که به عنوان مداخله در امور جنبش غیرمتعهدها برداشت نشود، در غیر این صورت یوگسلاوی و دیگر محافظه کاران با مشکلات بسیاری روبرو خواهند گردید. یوگسلاوها شدیدا تلاش خواهند کرد که از اتخاذ مواضعی که به ضرر آمریکاست اجتناب ورزیده شود، لیکن ممکن است در انتها مصالحه هایی

ص: 126

صورت گیرد که برای آمریکا تولید اشکال نماید.

7- معاون وزیر نیوسام خاطرنشان ساخت که آمریکا در رابطه با پیش نویس کوبا ابتدا و پیش از همه با یوگسلاوی سخن می گوید، چون معتقد است که آمریکا و یوگسلاوی دارای منافع موازی می باشند. نیوسام پس از یادآوری نکات مطروحه توسط بلاوسکی گفت این وظیفه ماست که به عنوان نماینده آمریکا، نگرانی خود را نسبت به مواضعی که در امور جهانی اتخاذ شده و به ما مرتبط است، با کشورهای دیگر در میان بگذاریم. ما بنا را بر آن نداریم که در شناخت و فلسفه جنبش مداخله نماییم، ولی مجبور خواهیم بود با ملت هایی چند نگرانی خود را در میان نهیم تا مطمئن شویم که منافع ما تأمین گردیده است. ما از ارائه عکس العمل خودداری خواهیم کرد و از ایراد بیانات هیجان انگیز در ملاءعام اجتناب خواهیم ورزید. ولی با نزدیک شدن اجلاس هاوانا فشار حاصل از توجه مطبوعات ما را مجبور به سخن گفتن خواهد کرد، مگر اینکه دوستان ما در جنبش غیرمتعهدها بتوانند روحیه افراطی پیش نویس کوبا را به میانه روی تبدیل نمایند.

8 - برای اطلاع شما: مطالب بالا برای استفاده واحدهایی است که برای آنها رونوشت ارسال شده است به استثنای بلگراد. دستورات جداگانه دیگری برای واحدهای منتخب دیگر ارسال خواهد گردید. پایان برای اطلاع شما.ونس

تجدیدنظر و ارزیابی اجلاس کشورهای ساحلی و غیرساحلی

سند شماره (7) تاریخ: 30 تیر 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی شماره 188761 رونوشت برای: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به اقیانوس هند مطلب ذیل در 28 تیر به وزارت خارجه (برای اقدام) رونوشت برای آتن، ژنو، اسلو، رم، لاهه، فرستاده شد.

ابتدای نقل قول: از نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک 3059 وزارتخانه لطفا برای مجمع گیرندگان مطالب مربوط به اقیانوس هند انتشار دهد عطف به: الف - نمایندگی در سازمان ملل 2843، ب - نمایندگی در سازمان ملل 2931، ج - وزارتخانه 167419، د - نمایندگی در سازمان ملل 3010 موضوع: (خیلی محرمانه) اقیانوس هند: تجدیدنظر و ارزیابی اجلاس کشورهای ساحلی و غیرساحلی در 13 - 2 ژوئیه 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: علیرغم تمایل اعضای فعال غیرمتعهدها برای بهره برداری از اجلاس ژوئیه 1979 که بنا به درخواست سی و سومین مجمع عمومی سازمان ملل جهت ایجاد اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح تشکیل شده بود، اجلاسهای مقدماتی کمیته اقیانوس هند نتوانست اختلاف موجود بین اعضاء را از بین ببرد. در جلسه ژوئیه بعضی از اختلافات برای بار دیگر ظاهر گردید. اکثریت شرکت کنندگان خواستار غیرنظامی شدن کامل و اقدامات عدم تکثیر تسلیحاتی شدند، ولی با مخالفت کشورهای هم پیمان با آمریکا از نظر امنیتی (چون استرالیا، ژاپن و یونان) و نیز هند روبرو شدند. تلاشهای رئیس جلسه (فرناندو

ص: 127

از سری لانکا) برای فرمولبندی قابل قبول سند نهائی در نتیجه مخالف سرسختانه تندروهایی چون عراق با موافقت روبرو نگردید.

سند نهائی که بدون اتفاق نظر «تصویب گردید» از سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل تقاضا دارد که تاریخ و زمان برگزاری کنفرانس را تعیین کند و چنین می پندارد که قرارداد نهائی در مورد ایجاد اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح به وجود خواهد آمد. آمریکا که تاکنون در جلسه سمت نظارت داشته، به وسیله فرناندو ریاست کمیته اقیانوس هند مورد تماس واقع خواهد شد و پس از آن تصمیم گرفته خواهد شد که آیا باید در کارهای آتی کمیته و یا کنفرانس شرکت نماید یا خیر. (پایان خلاصه).

3 - زمینه قبلی: پس از مطرح شدن اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح به وسیله سری لانکا در اواسط سالهای 1960، این وظیفه یکی از نکات مقدس مورد بحث در نهضت غیرمتعهدها گردیده و اجلاس ژوئیه 1979 کشورهای ساحلی و غیرساحلی نشانگر زنجیره تلاشهایی است که درنظر دارد این عقیده را واقعیت بخشد. ناراضی از «پیشرفتهای» حاصل در شش سال گذشته در نتیجه اجلاسهای مکرر پس از تشکیل کمیته مشترک اقیانوس هند در سازمان ملل در سال 1972 که گزارشات سالانه آن در مجمع عمومی سازمان ملل نیز مورد توجه قرار می گرفت، اعضای فعال کمیته (چون، سری لانکا، پاکستان، عراق، و ماداگاسکار) سعی کردند این مسئله را با تشکیل یک کنفرانس در سال 1978 خاتمه دهند. چون در سی و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در مورد تشکیل یک کنفرانس همه جانبه اتفاق نظر به دست نیامد، بر اساس قطعنامه 3368 تصمیم گرفته شد که در اواسط 1979 یک جلسه تدارکاتی به وسیله کشورهای ساحلی و غیرساحلی تشکیل گردد. سه جلسه کمیته اقیانوس هند در سال 1979 نتوانست در مورد «اصول» اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح و یا گامهایی که برای به «اجرا گذاردن» لازم است توافقی به دست دهد، و جلسه ژوئیه با یک پیش نویس سنگین برای تهیه سند اصلی آغاز به کار کرد. کلیه شرکت کنندگان از اعضای کمیته (کشورهای منطقه اقیانوس هند، چین، ژاپن و یونان) بودند. از «قدرتهای بزرگ» (آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه) و «استفاده کنندگان مهم دریایی» (چون کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی) خواسته شد که در جلسه افتتاحیه سخنرانی نموده و در صورتی که مایل باشند در جلسات دیگر نیز به عنوان ناظر حضور به هم رسانند. فنلاند، اطریش و ویتنام نیز به تقاضای خودشان به عنوان ناظر پذیرفته شدند.

4 - بحث کلی: پس از انتخاب به عنوان رئیس جلسه، فرناندو ریاست کمیته اقیانوس هند (نماینده دائمی سری لانکا) محتاطانه به سخنرانی افتتاحیه پرداخت (مرجع الف) که در آن منافع همه شرکت کنندگان را در نظر گرفت، و در پایان خواستار توسعه اجلاس اقیانوس هند و ظهور نهائی قرارداد منطقه صلح گردید. ولی، همان دو نکته مورد اختلاف قبلی این بار هم در مناظره ظاهر گردید (5 - 2 ژوئیه): حذف عبارت حضور نظامی «قدرت بزرگ» که هدف از آن آمریکاست و گزارش مطبوعات نیز حاکی از آن است که این کشور در حال افزایش قدرت نیروی دریایی خود در اقیانوس هند می باشد؛ و تلاش بعضی از اعضاء که در نظر دارند محدودیت پیشنهادی برای «قدرتهای بزرگ» را با اقدامات منطقه ای به منظور کاهش رقابت نظامی میان کشورهای منطقه همزمان سازند (مرجع ب). بیانیه افتتاحی آمریکا براساس منشور سازمان ملل پیرامون دریانوردی آزاد، و اقدامات فردی و یا جمعی دفاعی به عنوان بیان صادقانه نظریات آمریکا تلقی گردید: بیانیه طولانی هیئت نمایندگی روسی به ریاست مندیویچ

ص: 128

نیز با همین عکس العمل مواجه گردید، ولی به هنگام تهیه سند نهائی بیانیه هردو نماینده از طرف اعضاء نادیده گرفته شد. اعضای محافظه کار غیرمتعهدها مخالفت با اعضای رادیکال را در حذف «تمام جنبه های» حضور نظامی قدرت های بزرگ از اقیانوس هند، کاری مشکل می دانند. هندیها به خاطر خودشان (یعنی انحراف توجه از عدم تکثیر تسلیحاتی منطقه و تسلط نظامی هند) به این بحث پیوسته اند، چین نیز فروگذار نکرد و اظهار داشت که سند نهایی باید به «رقابت ابرقدرتها» اشاره نموده و مذاکرات دوجانبه آمریکا و شوروی را ساختگی قلمداد بنماید. تلاش پاکستان برای بالا بردن «حسن سلوک» منطقه به خاطر لجبازی های هند، به طور چشمگیری با همدردی کمتر روبرو شد.

5 - نتیجه: گروه ویژه اجلاس نتوانست آکولادهای پیش نویس نهائی را در تاریخ 12 - 5 ژوئیه از بین بردارد. تقاضای شوروی برای شرکت مورد قبول فرناندو واقع نشد و او قول داد که دائما با شوروی (و آمریکا) برای دستیابی به یک فرمول مورد مشورت نماید، ولی از وی خبری نشد، تا اینکه در دوروز آخر اجلاس با «نکات مورد توافق» ظاهر گردید. در آن زمان برای برداشتن موانع موجود در سر راه «اصول» و به کار بسته شدن «سند نهائی اقیانوس هند به عنوان منطقه صلح فرناندو نکات زیر را مطرح نمود.» (الف) محدوده اقیانوس هند به عنوان منطقه صلح (پاراگراف 14): آغاز نقل قول: به پیروی از مفاد قطعنامه 2832 محدوده اقیانوس هند باید دربرگیرنده خود اقیانوس هند، زوائد طبیعی آن، جزایر آن اقیانوس، بستر اقیانوس، کشورهای ساحلی و غیره ساحلی و منطقه هوایی آن باشد.

- ولی در مورد محدوده نهائی اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح باید توافق حاصل گردد. (پایان نقل قول).

(ب) حضور نظامی قدرتهای بزرگ (پاراگراف 15): آغاز نقل قول:... از قدرتهای بزرگ خواسته می شود تا:

- (خیلی محرمانه)، کشورهای ساحلی و غیر ساحلی برای به دست آوردن یک فرمول مورد توافق جهت حذف پایگاههای نظامی خود و (تأسیسات نظامی، تسهیلات لجستیکی، از بین بردن سلاحهای هسته ای و دیگر سلاحهای کشتار دسته جمعی و هر جنبه حضور نظامی خود به مشورت و گفتگو بپردازند.

(پایان نقل قول).

(الف) و اقداماتی انجام دهند که هیچ یک از کشتیهای جنگی و هواپیماهای نظامی و دیگر نیروهای نظامی از اقیانوس هند برای حمله و یا اعمال قدرت علیه حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال کشورهای ساحلی و غیر ساحلی اقیانوس هند بر اساس منشور سازمان ملل بهره برداری ننمایند.

(ب) با قدرتهای بزرگ در فعالیتهای نظامی خلاف اعلامیه اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح همکاری ننمایند. (پایان نقل قول).

ص: 129

(ج) از بین بردن سلاحهای هسته ای (پاراگراف 17): آغاز نقل قول:

- (الف) از کشورهای دارای سلاحهای هسته ای خواسته می شود که به ایجاد پایگاههای هسته ای و انجام آزمایشات هسته ای در اقیانوس هند مبادرت نورزند.

- (ب) به همین ترتیب کشورهای ساحلی و غیرساحلی نیز نباید مبادرت به دریافت و یا وارد کردن سلاحهای هسته ای در اقیانوس هند کرده، اجازه وارد شدن این گونه سلاحها را نیز به وسیله قدرتهای خارجی ندهند.... (پایان نقل قول).

- (ج) عدم استفاده از سلاحهای هسته ای (پاراگراف 19): آغاز نقل قول:

... کشورهای دارای سلاحهای هسته ای، جهت برقراری این منطقه امنیتی باید کشورهای ساحلی و غیرساحلی را از عدم استفاده از سلاحهای هسته ای مطمئن سازند. (پایان نقل قول).

- (د) نحوه به کارگیری (پاراگراف 21): آغاز نقل قول: این اجلاس به سی و چهارمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد می کند که تاریخ و مکان کنفرانس اقیانوس هند را بنا به درخواست قطعنامه مجمع عمومی به شماره 33/68 تعیین کرده، از کمیته مشترک اقیانوس هند که باید به این منظور توسعه یابد بخواهد که کار پیرامون کنفرانس و نیز اقدامات لازم برای عقد یک قرارداد بین المللی که ممکن است جهت اعلام اقیانوس هند به عنوان یک منطقه صلح همانگونه که در پاراگراف 3 قطعنامه 2832 مجمع عمومی بیان گردیده، ظاهر گردد، انجام دهد. این اجلاس از مجمع عمومی می خواهد که به دعوت اعضای دائمی شورای امنیت و استفاده کنندگان مهم دریایی اقیانوس هند بپردازد، تا در کمیته مشترک توسعه یافته شرکت جسته در تدارکات کنفرانس شرکت جویند. (پایان نقل قول).

6 - نکات مورد توافق «فرناندو» برخلاف بیانات افتتاحیه اش متمایل به مواضع تندروها بود. رئیس و اکثریت اعضای جلسه به هنگام تلاش هم پیمانان (استرالیا، ژاپن و یونان) برای تغییر لحن بیانیه به خصوص در مورد بندهای 14 و 15 و 19 و مشارکتشان در جلسه، سرسختی بسیار نشان دادند. در مورد انتقادهای هند از پاراگراف 17 ب، که خطر تفرقه در نهضت غیرمتعهدها را گوشزد می کرد، شرکت کنندگان به هند اجازه دادند که در مورد مذاکرات آینده متن پاورقی ایجاد نماید. این نوع «دودوزه بازی» سبب بروز اعتراض از طرف ناظران هم پیمان غربی گردید (همه آنها بجز فرانسه در جلسات حضور داشتند).

عدم اتفاق نظر «تصویب» سند نهائی را بی معنی جلوه گر ساخت؛ بیانیه عدم ارتباط استرالیا همراه با انتقادات ژاپن و یونان در گزارشی به همراه بیانیه ای مبنی بر «تصویب» گزارش آمده است (مرجع ج).

7 - پیشگویی و اظهارنظر: کمیته مشترک اقیانوس هند بار دیگر در ماه سپتامبر تشکیل جلسه خواهد داد تا به تهیه پیش نویس تدارکاتی قطعنامه سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل در مورد زمان و مکان برگزاری کنفرانس اقیانوس هند در پاراگراف 21 سند نهائی بپردازد. با آمریکا، شوروی و دیگر ناظران حتما بوسیله فرناندو تماس گرفته و از آنها پرسیده خواهد شد که آیا مایلند در کارهای آتی کمیته مشترک، کارهای مقدماتی برای تشکیل کنفرانس، و یا در خود کنفرانس شرکت نمایند یا خیر. علیرغم رفتار بد اکثریت غیرمتعهدها، استرالیاییها هنوز هم مایلند در کمیته بمانند و از آمریکا نیز می خواهند که در کارهای آتی این کمیته برای نشان دادن موضع غرب شرکت نماید. فرانسه حتما توسعه کمیته را تحریم خواهد نمود. دیگر هم پیمانان غربی نیز دنباله رو آمریکا خواهند بود. نحوه برخورد شوروی مبهم است؛ چون در تمام طول جلسه مندیویچ اعلام حمایت از منطقه صلح می نمود، ولی انتقادات بعدی او در مورد نتایج حاصله سبب شد که شوروی تصمیم به عدم مشارکت بگیرد. تصمیم آمریکا مبنی بر شرکت در جلسات آینده اقیانوس هند سبب خواهد شد که فشار مستقیم فقط متوجه آمریکا و نیروی دریایی آن کشور در اقیانوس هند شود. از طرف دیگر، شرکت در کمیته به این معنی است که می توان با گروههای منطقه پیرامون موضوعات بحرانی چون تکثیر هسته ای در آسیای جنوبی به توافق دست یافت. به عنوان شرط اصلی آمریکا برای شرکت باید از فرناندو رئیس کمیته و دیگر اعضاء کمیته اقیانوس هند خواسته شود که به اصل رأی گیری اتکاء شود، که در اجلاس ماه ژوئیه این اصل رعایت نشده بود.

ص: 130

تصحیح: در خط 15 پاراگراف سوم عبارت «قطعنامه 3368» به عبارت «قطعنامه 68/33» تغییر یابد.یانگ

عکس العمل آمریکا در رابطه با پیش نویس کوبا در اجلاس هاوانا

سند شماره (8) تاریخ: 3 مرداد 58طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 193073 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها سفارت آمریکا در بریج تاون، تل آویو، دوبلین، لندن، پاریس، بن، رم، لوگزامبورگ، لاهه، کپنهاک، بروکسل، اتاوا، توکیو، کانبرا، هیئت نمایندگی آمریکا در ناتو، سفارت آمریکا در مادرید، لیسبون، پکن، مکزیکو، بوگوتا، سن خوزه، کاراکاس، برازیلیا، مانیل، بانکوک، استکهلم، وین، برن، بخارست، کابل، دمشق، الجزیره، دفتر حفاظت منافع در بغداد، سفارت آمریکا در کوتونو، برازاویل، دفتر حفاظت منافع در هاوانا، سفارت آمریکا در آدیس آبابا، تریپولی، آنتناریو، ماپوتو، مسکو، سئول.

بروکسل به بخش جامعه اروپایی هم برسد، از نیوسام معاون وزیر.

موضوع: عکس العمل آمریکا در رابطه با پیش نویس کوبا در اجلاس هاوانا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - از تمام واحدهای اقدام گر خواسته می شود که با مقامات مهم دولت میزبان خود تماس حاصل کرده از آنها بخواهند که طبق دستورات ذیل در مورد پیش نویس کوبا عکس العمل نشان دهند. چون کوباییها در هفته اول ماه اوت آماده شنیدن نقطه نظرهای غیرمتعهدها هستند، ما باید بتوانیم نظریات خود را نیز از این طریق اعمال نماییم. لطفا گزارشات خود را تا آخر وقت اداری 30 ژوئیه ارسال نمایید.

3 - ما مایل به مداخله در امور داخلی و بحثهای ایدئولوژیکی جنبش غیرمتعهدها نیستیم. بلکه همان گونه که با مقامات یوگسلاوی در میان گذاشته شد (تلگرام مرجع پاراگراف 6)، تأکید ما بر مسائلی است که در رابطه با منافع آمریکا می باشد. آمریکا در نظر دارد در سپتامبر با اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا با یک نگرش وسیع که منعکس کننده درک ما از غیر بلوکه بودن جنبش غیرمتعهدهاست برخورد نماید و طبیعتا امیدوار هستیم که غیرمتعهدها به ما پاسخ مثبت داده، مسائل را در رابطه با شایستگی هاشان در اجلاس مورد بررسی قرار داده، مواضع متعادلی را اتخاذ نمایند، که به حل مسائل مورد اختلاف بین المللی کمک نماید.

4 - در همین رابطه، ما پیش نویس کوبایی را که در این گردهمایی جهت دریافت نقطه نظرها بین اعضای غیرمتعهدها پخش شده، چه از نظر معارفه و چه از نظر مواضع خاص کاملاً غیرمفید می دانیم. در صورتی که این پیش نویس کوبایی به صورت کنونی و یا شبیه به آن مورد تصویب قرار گیرد، آمریکا را به برخوردهای سه سال قبل سوق خواهد داد، که سبب تیره تر شدن روابط بین آمریکا و جهان سوم گردیده بود. تلاش برای حل مشکلات موجود در آفریقای جنوبی و خاورمیانه، و دستیابی به پیشرفت اقتصادی، در چنین جوی ممکن نیست و به شهرت و اعتبار جنبش غیرمتعهدها به عنوان یک نیروی سازنده و مستقل حامی صلح مطمئنا لطمه وارد خواهد شد.

5 - به نظر ما اکثریت اعضای غیرمتعهدها مایل نیستند که جنبش در نتیجه تلاش کوباییها به برخوردی

ص: 131

کشیده شود که آن را از نظر موضع با شوروی در یک طرف قرار می دهد، ما امیدواریم که اکثریت اعضای غیرمتعهدها، به خاطر خودشان تلاش کنند که پیش نویس کوبایی به صورت سندی در آید که سیاستهای واقعی غیر بلوکه ای در آن منعکس شده باشد، که البته مورد قبول آمریکا نیز هست.

6 - آمریکا هدف مستقیم انتقادهای آمده در پیش نویس واقع گردیده است. به طور مثال، از دوباره مطرح شدن متن راجع به ویتنام که صریحا آمریکا را مقصر می شناسد، اظهار تأسف می کنیم. لحن بیانیه در مورد هند و چین به خاطر تداوم اشغال کامبوج توسط ویتنامیها و فرار پناهندگان کاملاً نادرست است.

7 - ما به همراه هم پیمانان و دوستان خود از کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت مایل هستیم نظریات خود را در رابطه با مسائل مطروحه در جنبش غیرمتعهدها بیان داریم. و از کشورهای غیرمتعهد می خواهیم که با دیدی انتقادآمیز و در رابطه با منافع ملی خودشان، پیش نویس را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند. آنها باید به بررسی لحن بیانیه در مورد شرایط عینی و تأثیر آن بر تقویت روابط بین المللی مسالمت آمیز، نقش آن در حل مشکلات اقتصادی بین المللی، کمک آن به بالا رفتن میزان اعتبار و شهرت جنبش غیرمتعهدها و نیز همگونی آن با اصول پذیرفته شده غیر بلوکه بودن پرداخته آن را مورد آزمایش و بررسی قرار دهند.

8 - ما بار دیگر با غیرمتعهدها در مورد مسائلی که باید در اجلاس مطرح گردد، مشورت خواهیم کرد.

لیکن در حال حاضر فقط آماده دریافت نقطه نظرهای دولتهای میزبان در مورد محتوای پیش نویس کوبا - - به خصوص در زمینه برخورد آن با خاورمیانه، آفریقای جنوبی، آسیا، آمریکای لاتین، و مسائل پورتوریکو و مقبول بودن آنها نزد اعضای غیرمتعهدها هستیم.

9 - علاوه بر این مایل هستیم عکس العمل کنونی خود را در رابطه با پیش نویس کوبایی با آنها درمیان بگذاریم. بنابراین، همه مخاطبهای اقدام گر باید از تحلیلهای ارائه شده توسط معاون وزیر نیوسام در تلگرام مرجع، پاراگراف 3، بدون ذکر نام یوگسلاوی استفاده نمایند. در صورتی که لازم بدانید، می توانید از این تحلیل بدون ذکر سندیت آن استفاده نمایید. در صورت تمایل می توانید از پاراگرافهای 8 - 3 بالا و نیز پاراگراف 6 با اشاره به مطالب مربوط به هند و چین و اوضاع آوارگان استفاده کنید. پس از دریافت گزارشات و توصیه های شما راهنماییهای لازم را ارائه خواهیم کرد. گزارشات مفصل مداوم و توزیع یک جانبه آنها در تمام دوره برگزاری اجلاس در هاوانا برای این وزارتخانه مثمرثمر می باشد. لطفا در تمام گزارشهای خود قید کنید که به IO/ML ارسال شود.

10 - برای مخاطبهایی که در ذیل نام آنها ذکر نشده است: سفارتها می توانند از پاراگرافهای 8 - 3 و بیانات نیوسام در مورد یوگسلاوی، در شرایط محلی مناسب استفاده نمایند. در اجرای این امر باید به دولتهای میزبان خود خاطرنشان سازید که ما مایل نیستیم که آنها حتما با آمریکا در مورد مسائل مطروحه در پیش نویس کوبایی موافق باشند، بلکه معتقدیم که نکات مورد توافق و مورد توجهی نیز وجود دارند که به وسیله این بیانیه نشان داده نشده اند و در نتیجه روابط بین المللی را بد جلوه داده است. قطعا ما نیز می خواهیم که در زمینه سازندگی و حسن سلوک پیش نویس در سطح بین المللی تا حد امکان هماهنگی به وجود آید. در این مسیر نقش اعضای غیرمتعهدها در رابطه با تأثیر بین المللی مهمتر از لحن یک سند یا بیانیه است، و امیدواریم که هر یک از دولتهای میزبان نقش ویژه خود را ایفا نماید.

11 - برای بلگراد: با وجود اینکه یوگسلاوی در نظریات خود بر مسائل ایدئولوژیک بیشتر از مسائل

ص: 132

دیگر تأکید دارد، ولی از نظر ما بین نظریات آمریکا و یوگسلاوی توافق وجود دارد. شما باید گفتگوی نیوسام با بلاوسکی را در مورد نقطه نظرهای آمریکا پیرامون مسائل ویژه مورد مطالعه قرار دهید. در صورتی که در مورد نقشه های یوگسلاوی برای مبارزه علیه پیش نویس کوبایی و یا گفتگوهای مقامات این کشور با دیگر کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها اطلاعاتی به دست آورید، ما را در جریان امر قرار دهید.

12 - برای دهلی نو، جاکارتا، کلمبو، لاگوس: شما باید تأکید، اعتماد و امید ما را به این مسئله که می دانیم اکثریت میانه روی کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها جنبه افراطی پیش نویس کوبایی را رد کرده و به تهیه پیش نویسی که منعکس کننده آرمانهای واقعی غیر بلوکه هاست کمک می کنند، نمایان سازید. همچنین از این دولتها بخواهید که نگرانی ما را در مورد مذاکراتی که اعضای آمریکایی در حال حاضر در پیش دارند، درک نمایند.

13 - برای قاهره و تل آویو: ما مایل هستیم به طور مفصل به بحث پیرامون مسائل مربوط به خاورمیانه با دولتهای میزبان پس از دریافت گزارش شما پیرامون عکس العملهای مصر و اسرائیل بپردازیم.

14 - برای دوبلین، لندن، پاریس، بن، رم، لوگزامبورگ، لاهه، کپنهاک، بروکسل، اتاوا، توکیو و کانبرا:

دوبلین باید به توزیع بیانات نیوسام (پاراگراف 3 تلگرام مرجع) در سطح ریاست جمهوری 9 - ECایرلند پرداخته از آنها بخواهید که آن را به عنوان عکس العمل اولیه آمریکا نسبت به پیش نویس کوبا توزیع نمایند. سفارتهای واقع در پایتختهای 9 - EC باید از اروپاییها بخواهند که با کشورهای تحت نفوذ خود تماسهایی مانند تماسهای نیوسام بگیرند. امیدواریم که انگلیس و فرانسه نیز با دوستان آفریقایی متمایل به انگلیس و متمایل به فرانسه چنین رفتاری بنمایند. در مورد محدودیت زمانی نیز با انگلیس و فرانسه صحبت کرده و نیاز به اقدام فوری را بیان نمایید. کانبرا، اتاوا و توکیو نیز باید با دولتهای میزبان خود از همین روش استفاده کرده، از آنها نیز بخواهند با کشورهای دارای رابطه نزدیک با خود رفتاری مشابه داشته باشند و در مورد اجلاس هاوانا با ما مشورت نمایند. از سفارتهای واقع در لندن، اتاوا و کانبرا خواسته شده بود که در مورد کنفرانس کشورهای مشترک المنافع در لوزاکا همین اعمال را انجام دهند.

15 - برای نمایندگی آمریکا در ناتو: شما نیز تحلیل نیوسام در پاراگراف 3 تلگرام مرجع را تکثیر کرده، اظهار نمایید که این تحلیل نشانگر عکس العمل مقدماتی آمریکا در رابطه با پیش نویس کوبایی است. ولی در حال حاضر لازم نیست با ناتو خواستار هماهنگی شوید. چون نمی خواهیم که ناتو محل ایجاد هماهنگی در مورد اجلاس هاوانا بشود. ولی اطلاعات به دست آمده درباره هرگونه عکس العمل هم پیمانان ما در ناتو را برای ما ارسال دارید.

16 - برای مادرید و لیسبون: گفتگوهای دوجانبه اخیر در این پایتختها حاکی از آن بود که طرفین تمایل داشتند به بحث و تبادل نظر پیرامون اجلاس هاوانا (که قرار است دولت اسپانیا و دولت پرتقال به عنوان ناظر به آنجا دعوت شوند) و مسائل کلی غیرمتعهدها بپردازند. در مورد این مسئله در جلسه مشاوره ای که در واشنگتن بر سر آمریکای لاتین برگزار شده بود، با اسپانیاییها نیز بحث و گفتگو شد.

سفارتها باید خاطرنشان سازند که تبادل نظر در مورد پیش نویس کوبا بخشی از همکاری لازم بین آمریکا و دوستان اروپایی ما را تشکیل داده و ما امیدواریم که بتوانیم به هماهنگ نمودن اقدامات هم پیمانان خود در جنبش غیرمتعهدها بپردازیم. ما به خصوص خواهان برخورداری از نظریات و مساعدت های اسپانیا و

ص: 133

پرتقال در مورد آمریکای لاتین هستیم. تلگرام سپتامبر نشانگر نگرانی ما از حضور احتمالی پرتقال در هاوانا در اجلاس وزیران است.

17 - برای استکهلم، وین و برن: اروپاییهای بی طرف از موضع سیاسی و اخلاقی مهمی در جنبش غیرمتعهدها برخوردارند. ما امیدواریم که این دوستان اروپای غربی با آمریکا مشورت کرده و از نحوه برخورد معاون وزیر نیوسام حمایت نمایند.

18 - برای بخارست: سفارت باید با خاطرنشان ساختن عکس العملهای مقدماتی ما با رومانیها یادآور شود که ما مایل به مداخله در امور جنبش نیستیم، ولی مایل هستیم در مورد مسائل خاص نگرانیهای خود را ابراز داریم. باید در مورد نظریات رومانیها و عکس العمل و تلاشهای احتمالی دیپلماتیک آنها اطلاعاتی کسب کرده، برای ما گزارش نمایید.

19 - برای پکن: این سفارت نیز باید عکس العمل ما را با مقامات خارجه مهم این کشور درمیان بگذارد. در مورد نظریات چینیها پیرامون پیش نویس، اطلاعاتی به دست آورید. ما مایلیم به دانیم چینیها چگونه می خواهند با متن پیش نویس کوبایی مقابله نمایند.

ولی به هیچ وجه چنین وانمود ننمایید که می خواهیم به یک اقدام مشترک در مورد غیرمتعهدها دست بزنیم.

20 - برای مخاطبهای آسیایی: از زمینه و اطلاعات آمده در پاراگراف 9 استفاده کرده جویای نظریات دولت میزبان خود باشید. آیا اعضای آسیایی در نظر دارند بحثهای اجلاس جنبش غیرمتعهدها در مورد هند و چین را فراتر از مسئله نمایندگی کامبوج برده، مسئله هند و چین و آوارگان را نیز به میان بکشند.

بسته به عکس العمل دیگر آسیاییها و نتیجه کنفرانس ژنو راهنماییهای خود را برای شما خواهیم فرستاد.

21 - برای مکزیکو، بوگوتا، سن خوزه، کاراکاس، بریج تاون، برازیلیا: از آنها بخواهید از نفوذ خود با کشورهای آمریکای لاتین عضو غیرمتعهدها (آرژانتین، کوبا، گینه، جامائیکا، پاناما، پرو، ترینیداد) و دیگر اعضا از قبیل (سورینام، بولیوی، گرانادا) استفاده کرده از آنها بخواهند که به تجدیدنظر در مورد بخش آمریکای لاتینی پیش نویس به خصوص پیرامون پورتوریکو و مسائل امنیتی آمریکا بپردازند.

آمریکا امیدوار است که همکاران وی در آمریکای لاتین در مورد نظام بین کشورهای آمریکای لاتین با پیش نویس کوبایی برخورد قاطع نشان دهند. تلگرام سپتامبر در مورد گفتگوی وزیر امور خارجه ونس با وزیر خارجه مکزیک کاستاندا گزارش کرده راهنمایی نموده است.

22 - برای بوئنوس آیرس، پاناما، پورت آواسپاین، کینگستون، لیما: سفارتهای مذکور باید با استفاده از مطالب پاراگراف 21 و بیانات معاون وزیر خارجه نیوسام اقدامات لازم را بنمایند.

23 - برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل و ژنو: در موقعیتهای مناسب نگرانی ما را در مورد پیش نویس کوبایی با نمایندگیهای دیگر درمیان بگذارید. دیگر مقامات مهم نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیز ممکن است بخواهند نارضایتی ما را منعکس ساخته خواستار میانه روی بیشتر بشوند. مایل هستیم در مورد اجلاسهای دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در نیویورک که به گفته یوگسلاوها برقرار است، برای ما گزارشهایی ارسال نمایید.

24 - برای کابل، کاتونو، دمشق، الجزیره، برازاویل، هاوانا، آدیس بابا، بغداد، تریپولی، آنتاناریو، ماپوتو: بنا به تشخیص وزارت امور خارجه این دولتهای میزبان با منافع آمریکا سرسختانه مخالفت

ص: 134

ورزیده ممکن است، تلاش ورزند تا جنبه افراطی پیش نویس کوبایی حتی الامکان حفظ گردد. در صورتی که سفارتهای مزبور می دانند که در میان گذاشتن نگرانی ما با این دولتها می تواند در پیشبرد اهداف ما را یاری دهد، می توانید دست به اقدامات لازم بزنند. در مورد تاکتیکهای این دولتها برای صدور بیانیه نهائی غیرمتعهدها در صورت امکان اطلاعاتی در اختیار ما قرار دهید. الجزیره احتمالاً مایل است توصیه هایی در مورد نحوه مبارزه با دولت آمریکا بنماید.

25 - برای گابورون، یااونده، لیبرویل، بیسو، بانگول، ابیجان، نایروبی، مونروویا، نیامی، داکار، خارطوم، موگادیشو، اوگادوگو، کینشازا، باماکو: این دولتهای آفریقا اصولاً محافظه کار بوده و در بسیاری از مسائل به خصوص خاورمیانه و مسائلی چون حمایت از عضویت مصر در مجامع بین المللی و مبارزه علیه تلاش اعراب برای برقراری معادله صهیونیزم و نژادپرستی کمک بسیار کرده اند. تداوم کمک آنها که به نظر ما می تواند نتیجه ابتکارات ما در رودزیا و نامیبیا در چند ماه آینده باشد، می تواند تهدیدی جدی علیه پیش نویس کوبایی باشد. به هنگام درمیان گذاشتن نظریات ما باید اظهار نمایید که ما از نقش ویژه آنها در غیرمتعهدها و دیگر مجامع بین المللی آگاه بود. و از تلاش آنها برای دفاع از منافع میانه روانه علیه کوباییها و دیگر افراطیون طرفداری می کنیم. می توانید از این دولتها بخواهید که با هماهنگ کردن تلاش خود بیشترین تأثیر را بر پیش نویس کوبایی بگذارند. سفارت واقع در مونروویا باید به رئیس جمهور تولبرت اظهار دارد که ما برای رهبری وی در سازمان وحدت آفریقا اهمیت بسیار قائل هستیم.

26 - برای لاپاز، پاراماریبو، تهران، اسلام آباد: اعضای جدید جنبش غیرمتعهد (با آغاز به کار کردن در اجلاس هاوانا) که در بعضی موارد از تغییرات درونی سختی رنج می برند ممکن است، مایل به تجدیدنظر پیرامون مواضع خود باشند. پیش نویس کوبایی آنها را وادار به تصمیم گیری سریع خواهد کرد. ما مایل به تبادل نظر پیرامون آن دسته از مسائل غیرمتعهدها که مورد علاقه طرفین باشد بوده و نظریات آنها را به طور عینی و با جدیت مورد بررسی قرار خواهیم داد. البته ما هم مایل هستیم که آنها نیز با ما همین طریقه را در پیش گیرند. لاپاز و پاراماریبو باید تلاش خود را بر آمریکای لاتین متمرکز سازند. سفارت آمریکا در تهران نیز می تواند با استفاده از مطالب بالا بهره برداری لازم را بنماید.ونس

حضور مقامات بلندپایه اجلاس جنبش غیرمتعهدها

سند شماره (9) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 194793 تاریخ: 5 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها طبقه بندی: خیلی محرمانه سفارت آمریکا در آنکارا، برن، بوگوتا، برازیلیا، بریج تاون، بخارست، کاراکاس، لاپاز، لیسبون، اسلام آباد، مادرید، مکزیکو، مونته ویدئو، پاراماریبو، کیتو، سن خوزه، استکهلم، تهران، وین موضوع: حضور مقامات بلندپایه - اجلاس جنبش غیرمتعهدها / مجمع عمومی سازمان ملل متحد 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - در رابطه با نزدیک بودن زمان اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاوانا و تشکیل سی و چهارمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل، لازم است که تعدادی از سران کشوری یا حکومتی و یا مقامات بالارتبه دیگر پس از اجلاس به نیویورک آمده در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت نمایند. همچنین نزدیکی جغرافیایی نیز ممکن است سبب شود که بعضی از آنها در حال رفتن و یا بازگشتن از اجلاس در

ص: 135

نظر داشته باشند در آمریکا توقفی داشته باشند.

3 - از واحدهای دیپلماتیک تقاضا می شود که در صورت اطلاع داشتن پیرامون این توقفها وزارت امور خارجه و ASAP را هر چه زودتر در جریان امر قرار دهند. ولی از واحدهای دیپلماتیک با تأکید خواسته می شود که این موضوع را با دولت میزبان در میان نگذاشته به هیچ وجه وانمود ننمایند که ملاقاتی نیز با وزیر امور خارجه، معاون رئیس جمهور و یا رئیس جمهور قرار است صورت بگیرد.ونس

عکس العمل ایرانیها نسبت به پیش نویس کوبایی در اجلاس هاوانا

سند شماره (10) تاریخ: 8 مرداد 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 8074 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: الف - وزارتخانه 193073، ب - 187420 موضوع: عکس العمل ایرانیها نسبت به پیش نویس کوبایی در اجلاس هاوانا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - طبق دستورات آمده در مرجع الف مشاور سیاسی در 30 ژوئیه با سرپرست سازمانهای بین المللی وزارت امور خارجه مهدی احساسی ملاقات کرده و نکات مطروحه در پاراگرافهای 3 تا 8 مرجع الف را و نیز نگرانیهایی را که در پاراگراف 3 مرجع الف بدانها اشاره شده بود به وی گوشزد کرد. احساسی به مشاور سیاسی پاسخ داد که چون ایران هنوز به عضویت تمام عیار جنبش غیرمتعهدها درنیامده است، لذا کوباییها خواستار اظهارنظر از این کشور پیرامون پیش نویس کوبایی نشده اند. علاوه بر این دولت موقت ایران سعی دارد، سیاستهای خود را در قبال بسیاری از مسائل و نیز آنها که بوسیله مشاور سیاسی مطرح شده مشخص سازد. بنابراین او یعنی احساسی در موقعیتی قرار ندارد که بتواند به طور رسمی نسبت به دعوت مشاور سیاسی عکس العملی نشان دهد.

3 - ولی، وی گفت که فقط به طور غیررسمی می تواند ابراز اطمینان نماید که ایران در جنبش غیرمتعهدها با بررسی خصوصیات هر مسئله یک سیاست مستقل را دنبال خواهد کرد. وی اذعان داشت که در داخل جنبش غیرمتعهدها بلوکهای مختلفی وجود دارند که هر کدام از مواضع بسیار افراطی برخوردار هستند. گاهی «نیز ممکن است ایران متوجه شود که بر سر یک مسئله خاص با یکی از بلوکها هم عقیده شده است، ولی این به این دلیل نخواهد بود که ایران با آن بلوک پیمان بسته باشد، بلکه بررسی مستقلانه مسئله باعث شده است که ایران به اتخاذ موضع خود همت ورزیده باشد.

4 - اظهارنظر: ایران به دنبال انقلاب فوریه هنوز سرگرم نظم و انضباط بخشیدن به وزارت امور خارجه خود می باشد. به نظر ما احساسی وقتی از اظهارنظر پیرامون مسائل به مطروحه وسیله مشاور سیاسی به این دلیل که دولت متبوع وی هنوز یک موضع رسمی پیرامون آنها اتخاذ نکرده امتناع ورزید، واقعیت را اظهار می داشته است. در شرایط کنونی، به نظر ما موضع ایران در جنبش غیرمتعهدها و نیز در دیگر مجامع بین المللی، حداقل در آینده نزدیک منبعث از شخصیت رهبر هیئت نمایندگی خواهد بود. در صورتی که وزیر امور خارجه یزدی حضور یابد، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که ایران نقش نسبتا مسئولانه ای را در قبال مسائل ایفا نماید، البته باید دید که ارزیابی منطقی ایران از منافع ملی خودش چیست. لیکن اگر رهبری هیئت نمایندگی ایران را شخص کم تجربه ای یا شخصی که شیفته انقلاب اسلامی است برعهده

ص: 136

داشته باشد، میانه روی و پراگماتیسم احتمالاً از بین خواهد رفت.لینگن

ارسال پیش نویس کوبایی اجلاس هاوانا

سند شماره (11) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 198054 تاریخ: 9 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها طبقه بندی: محرمانه سفارت آمریکا در بریج تاون، تل آویو، دوبلین، لندن، پاریس، بن، رم، لوکزامبورگ، لاهه، کپنهاک، بروکسل، اتاوا، توکیو، کانبرا، نمایندگی امریکا در ناتو، سفارت آمریکا در مادرید، لیسبون، پکن، مکزیکو، بوگوتا، سن خوزه، کاراکاس، برازیلیا، مانیل، بانکوک، استکهلم، وین، برن، بخارست، مسکو، سئول عطف به: وزارتخانه 193073 موضوع: ارسال پیش نویس کوبایی اجلاس هاوانا 1 - بسیاری از این وزارتخانه خواسته اند که متن کامل پیش نویس کوبایی برای آنها ارسال گردد. در نتیجه ما هم به نوبه خود این متن 75 صفحه ای را برای همه مخاطبهای خود ارسال می داریم.

2 - چون این پیش نویس به طور محرمانه در اختیار ما قرار داده شده است، واحدها نباید بیاناتی مبنی بر اینکه این پیش نویس در اختیار ما قرار دارد، بنمایند. واحدهای مستقر در ناتو، توکیو و کانبرا در صورتی که از طرف دولتهای میزبان تقاضا شود می توانند یک نسخه از پیش نویس را در اختیار آنها قرار دهند. بخارست و واحدهای مستقر در غیر کشورهای ناتو که تقاضای دریافت این پیش نویس را کرده اند، در صورت تمایل دولتهای میزبان می توانند آنها را به اعضای غیرمتعهدی که با آنها روابط نزدیک دارند ارجاع دهند. این واحدها بدون دریافت تأییدیه قبلی از این وزارتخانه حق انتشار و توزیع این پیش نویس را ندارند. ونس

بخشهای اقتصادی پیش نویس کوبایی در اجلاس غیرمتعهدهاو...

سند شماره (12) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 199145 تاریخ: 19 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها سفارت آمریکا در بریج تاون، تل آویو، دوبلین، لندن، پاریس، بن، رم، لوکزامبورگ، لاهه، کپنهاک، بروکسل، اتاوا، توکیو، کانبرا، نمایندگی آمریکا در ناتو، مادرید، لیسبون، پکن، مکزیکو، بوگوتا، سن خوزه، کاراکاس، برازیلیا، مانیل، بانکوک، استکهلم، وین، برن، بخارست، کابل، دمشق، الجزیره، دفتر حفاظت منافع در بغداد، سفارت آمریکا در کوتونو، برازاویل، دفتر حفاظت منافع در هاوانا، سفارت آمریکا در آدیس آبابا، تریپولی، آنتناریو، ماپوتو، مسکو، سئول عطف به: وزارتخانه 193093 موضوع: بخشهای اقتصادی پیش نویس کوبایی در اجلاس غیرمتعهدها و کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - تلگرام مرجع از مخاطبهای خود خواسته بود تا به ابراز نظر پیرامون جنبه های سیاسی پیش نویس

ص: 137

کوبایی اجلاس غیرمتعهدها بپردازند. آنچه در ذیل می آید تحلیل این وزارتخانه پیرامون بخشهای اقتصادی این پیش نویس است. در گفتگو با مقامات دولتهای میزبان خود می توانید از این تحلیل استفاده کرده، علاقه آمریکا را به بالا بردن میزان همکاری بین کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت مورد تأکید قرار دهید و در ضمن عدم رضایت ما را از تلاش نامساعد کوباییها در مورد لحن تضادآمیز و حاکی از برخورد این پیش نویس ابراز نمایید.

3 - بخش اعظم قسمت اقتصادی پیش نویس کوبایی تکرارکننده مطالبی است که در اجلاس دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در کلمبو، اجلاس وزیران ARUSHA گروه 77 و در بیانیه شماره 5 کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل در مانیل مطرح شده بود که عبارت است، از تغییر در شرایط تجارت به نفع کشورهای کمتر توسعه یافته؛ کارتلهای تولیدکننده؛ خرید بیشتر تولیدات کشورهای کمتر توسعه یافته؛ مشخص شدن قیمت کالاها؛ افزایش کمکهای عمران رسمی؛ نظارت بر شرکتهای چند ملیتی؛ حاکمیت بر منابع؛ و غیره.

4 - لیکن، پیش نویس کوبایی این عقاید را طوری به کار می برد که منجر به محکوم شدن بازار اقتصادی کشورهای پیشرفته می گردد. این پیش نویس ارزش گفتگو و مذاکره را ناچیز پنداشته اظهار می دارد که «امپریالیسم مانع اصلی پیشرفت بوده و خواهد بود.» 5 - نحوه گفتاری کوباییها را می توان در نمونه های ذیل مشاهده نمود. «عدم موفقیت کنفرانس شماره 5 تجاری و توسعه سازمان ملل و رفتارهای ناجور و بسیط اتخاذ شده توسط بازارهای اقتصادی کشورهای پیشرفته»، به روایت کوباییها، به معنی این است که «باید به دنبال راههای جدیدی باشیم، (خط تأکید آغاز می شود) که منحصرا به گفتگوها و مذاکرات پارلمانی کنونی متکی نباشد (پایان خط تأکید)، تا بتوان مبارزه کشورهای در حال پیشرفت را برای احقاق حقوق مشروع خود افزایش داد.، معلوم نیست که منظور کوباییها چه می تواند باشد، لیکن به علت نقش رهبری کوبا در جنبش غیرمتعهدها و به طور کلی در کشورهای در حال پیشرفت تأثیر این گفتارها چندان هم دلپذیر نمی تواند باشد.

6 - یکی از پیشنهادات اقتصادی جدید آمده در پیش نویس کوبایی خواستار ایجاد یک سیستم پولی بین المللی، منطقی و منصفانه است که به حذف (مابه التفاوت پرداختهای کشوری کمتر توسعه یافته) کمک کرده، نقش مسلط و ویژه بعضی از ارزها - - به خصوص دلار آمریکایی را - کاهش دهد و به ایجاد تساوی بین کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت در تصمیم گیریها منجر شود. علاوه بر این اظهار می دارد که «در چهارچوب نهادهای پولی موجود نمی توان این نظام پولی را برقرار ساخت. هنوز معلوم نیست که در چه مجمعی بتوان این تغییر مهم را سبب شد، لیکن در مذاکرات پیرامون آن «باید همه کشورها به طور مساوی به شرکت کامل بپردازند». این پیشنهاد حتی اگر به وسیله کنفرانس تصویب شود، از نظر ما پایه قابل قبولی برای آغاز مذاکرات نمی تواند باشد. این چنین نظریات مبهم و عجیب سبب می گردد که نتوان مشکلات اقتصادی قابل لمس را حل نمود.

7 - لحن خصمانه پیش نویس کوبا با روشنی و وضوح بیان می دارد که کوبا هنوز سعی دارد موجبات برخورد شمال و جنوب را فراهم آورد، و طبق نتیجه گیری ما اصول واقعی غیر بلوکه بودن را رعایت نخواهد کرد. همانطور که قبلاً بیان داشتیم این پیش نویس هاوانا را محل مناسبی برای برگزاری کنفرانس ششم تجاری و توسعه سازمان ملل نمی داند.

ص: 138

8 - تاکنون کوبا تنها کشوری بوده است که به انجام یک دعوت رسمی برای برگزاری کنفرانس ششم تجاری و توسعه سازمان ملل در سال 1982 یا 1983 در کشور خود مبادرت ورزیده است. این کشور سعی داشت دعوت خود را مورد قبول کنفرانس پنجم تجاری و توسعه سازمان ملل که در مانیل برگزار شده بود، واقع سازد. کنفرانس پنجم در مورد محل برگزاری کنفرانس بعدی تصمیمی اتخاذ ننمود، لیکن به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که از مجمع عمومی سازمان ملل توسط دفتر تجارت و توسعه کنفرانس خواسته شود که «با توجه به» پیشنهاد کوبا محل برگزاری کنفرانس بعدی را انتخاب نماید. این قطعنامه همچنین به تأیید دوباره قطعنامه مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل پرداخت که در آن گفته شد که هیئتهای سازمان ملل باید در قرارگاه های مخصوص خود جلسات خود را برگزار کند (که در مورد کنفرانس تجاری و توسعه سازمان ملل محل برگزاری کنفرانس بعدی قطعا باید ژنو بوده باشد). لیکن امکان دارد که در اجلاس جنبش غیرمتعهدها کوباییها، اصرار بر قبول پیشنهاد خود داشته باشند و در جلسه بعدی دفتر تجارت و توسعه کنفرانس که در ماه اکتبر برگزار می گردد، به همین منظور حاضر شوند.

9 - به نظر ما درست نیست که در حال حاضر در این باره تصمیمی اتخاذ شود. دفتر تجارت و توسعه کنفرانس مجبور نیست به ارائه توصیه های خود تا اجلاس بعدی که در پاییز 1980 برگزار خواهد شد، بپردازد. علاوه بر این کوبا هنوز رهبری سه ساله خود را در جنبش غیرمتعهدها آغاز نکرده است. نتیجه اجلاس جنبش و نحوه رهبری کوبا پس از اجلاس دلایلی ارائه خواهد کرد تا اعضای کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل براساس آنها بتوانند، مناسب بودن هاوانا و دیگر پایتختهای حاضر را به عنوان محل برگزاری کنفرانس ششم تجارت و توسعه سازمان ملل مورد مطالعه قرار دهند.

10 - از واحدهای اقدام گر تقاضا می شود که عکس العملها را در رابطه با نکات مطروحه بالا تا آخر وقت اداری سوم اوت گزارش نمائید.

11 - برای بلگراد: سفارت باید به دولت یوگسلاوی خاطرنشان سازد که با استفاده از پاراگراف 9 می توان به متقاعد ساختن میانه روها در هاوانا و یا دوره بعد از برگزاری اجلاس جنبش غیرمتعهدها پرداخت. ونس

خلاصه اطلاعاتی شماره 866

سند شماره (13) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 201137 تاریخ: 11 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان خلاصه اطلاعاتی طبقه بندی: سری رونوشت برای: وزارت خزانه داری وزارت دفاع لندن: برای گلاسپی، پاریس برای نیکولاس مورفی، وزارت دفاع برای رنسام، سایر گیرندگان برای روسای هیئتهای نمایندگی.

موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 866 - 11 مرداد 1358 (پاراگرافهای 1 تا 10 خیلی محرمانه) 1 - نهضت غیرمتعهدها: مصر در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا مواجه با وضع دشواری است. مصر در کوشش برای اینکه در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا به خاطر امضای یک صلح جداگانه با اسرائیل و کوتاهی در حل مسئله فلسطین محکوم نشود، ناگزیر خواهد بود با

ص: 139

یک نبرد شدیدی مواجه شود. کوبا به نوبه خود با توجه به احتمال شکست کوششی از سوی کشورهای جبهه پایداری برای معلق گذاردن عضویت مصر در نهضت کشورهای غیرمتعهد خواستار اتخاذ روش سرسختی در مقابل مصر شده است. کشورهای آفریقایی جنوب صحرا برای استراتژی مصر اهمیت فوق العاده دارند. این کشورها با معلق گذاردن مصر از نهضت کشورهای غیرمتعهد مخالفت می کنند، ولی آنها در عین حال درباره معقول بودن پیمان مصر و اسرائیل نگرانند، زیرا این پیمان با آنچه که آنها مسئله اساسی می دانند و مربوط به حقوق فلسطینیها می باشد عدول کرده و موجب ضعف اتحاد آفریقا و کشورهای عربی گشته است. مصر در عین حال نمی تواند بر روی پشتیبانی رهبران نهضت کشورهای غیرمتعهد، یعنی یوگسلاوی و هند حساب کند.

2 - کشورهای جبهه پایداری به احتمال خواهند کوشید تا با تقاضاهای خود برای معلق گذاردن مصر از نهضت کشورهای غیرمتعهد این کشور را در انزوای بیشتری قرار دهند. معذالک احتمال نمی رود که آنها در این امر موفق شوند. سه اجتماع بزرگ بین المللی از ماه ژوئن گذشته تاکنون ثابت کرده اند که برای معلق گذاردن مصر از هیئتهای بین المللی که کشورهای عربی در آن جزو اقلیت به شمار می روند، علاقه کمتری وجود دارد.

3 - شکست مبارزه تبلیغاتی و سیاسی جهت تعلیق مصر، کشورهای جبهه پایداری را وادار کرده است تا از طریق محکوم کردن موافقتنامه کمپ دیوید و پیمان مصر و اسرائیل به عنوان «نقض قطعنامه های جنبش غیرمتعهدها و سازمان ملل متحد» درباره مسئله فلسطین، مصر (و ایالات متحده آمریکا) مورد حمله قرار گیرند. این کشورها موفق شدند که در اجتماع دفتر هماهنگی نهضت کشورهای غیرمتعهد در کلمبو پایتخت سری لانکا در ماه ژوئن گذشته مصر و آمریکا را محکوم کنند. معذالک در کنفرانس اخیر سران کشورهای سازمان وحدت آفریقا تنها چیزی که نصیب آنها شده انتقاد غیرمستقیم از مصر بود.

4 - موضع سرسخت کوبا: کوبا از این تغییر تاکتیک استقبال کرد. کوبا نمی خواهد که ارتباط نزدیکی با اقدام تعلیق مصر داشته باشد، زیرا با توجه به اختلاف آراء درباره این مسئله، به منافع کوبا در تشکیل یک اجتماع موفق سران کشورهای غیرمتعهد لطمه خواهد خورد. شکست مبارزه تبلیغاتی در کنفرانس کلمبو (در سطح وزیران کمیته هماهنگی نهضت کشورهای غیرمتعهد) کوبا را وادار کرد تا دعوتنامه ای برای شرکت در اجلاسیه هاوانا، برای سادات بفرستد و این اقدام کشورهای مخالف صلح با اسرائیل را بر آن داشت تا کنفرانس سران نهضت کشورهای غیرمتعهد را به تحریم تهدید کنند.

5 - کوباییها برای آرام کردن این کشورهای جبهه پایداری (و همچنین انتقاد از ایالات متحده) در پیش نویس اعلامیه نهائی کنفرانس هاوانا، لحن شدیدی را در محکوم کردن موافقتنامه کمپ دیوید و پیمان مصر و اسرائیل به عنوان نقض کننده آشکار قطعنامه های ملل متحد و اعلامیه های نهضت کشورهای غیرمتعهد و همچنین به عنوان مشوق کشور صهیونیستی به ادامه سیاست گسترش طلبانه و نژادپرستانه و تبعیض آمیز و تجاوزکارانه، به کار بردند، در اعلامیه نهائی همچنین مصر به انحراف از سیاست کشورهای غیرمتعهد و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها، متهم شده است.

6 - علاوه بر این کوباییها کوششهای مصر را درباره بحث در اطراف اعلامیه هاوانا قبل از تشکیل جلسه سران، نادیده گرفتند. مصریها با آن بخشی از این قطعنامه که مربوط به خاورمیانه بود اظهار عدم رضایت شدید کردند و از کوبا خواستند تا این لحن توهین آمیز را در اعلامیه حذف کند. کوبا روشن ساخت

ص: 140

که قبل از تشکیل کنفرانس سران نهضت کشورهای غیرمتعهد هیچ گونه تغییری در لحن این اعلامیه نخواهد داد.

7 - تضعیف پشتیبانی آفریقاییها: خط اصلی دفاعی مصر همانا کشورهای آفریقایی است ولی اکثریتی از کشورهای آفریقای جنوب صحرا در حالی که با تعلیق مصر از تریبونهای بین المللی مخالفند از آن نگرانند که ابتکار سادات در مورد اسرائیل آنچه را که آنها قلب بحران خاورمیانه تلقی می کنند، یعنی اعاده حقوق فلسطینیها و برقراری یک دولت مستقل فلسطینی حل نخواهد کرد.

8 - پطروس غالی وزیر امور خارجه مصر روز 30 ژوئیه علنا اخطار کرد که «پیروزی» مصر در کنفرانس سران سازمان وحدت آفریقا لزوما به معنی پیروزی در هاوانا نخواهد بود، هرچند همه کشورهای آفریقایی در عین حال اعضای نهضت کشورهای غیرمتعهد نیز می باشند.

9 - هیچ گونه کمکی از رهبران کشورهای میانه رو برنمی آید. مصریها نمی توانند برای دفاع از خود در هاوانا بر روی پشتیبانی یوگسلاوی و هند حساب کنند، مگر اینکه کوشش برای تعلیق مصر به عمل آید.

نقش رهبری یوگسلاوی و هند در پشتیبانی از مصر در کنفرانس وزیران کمیته هماهنگی نهضت کشورهای غیرمتعهد در کلمبو تضعیف شد. در این کنفرانس نه یوگسلاوی و نه هند، هنگامی که از سوی کشورهای عربی تحت فشار شدید قرار گرفتند، نخواستند تا برای انتخاب بین کشورهای عربی جبهه پایداری و مصر تحت فشار قرار بگیرند.

10 - در چنین اوضاع و احوالی، یعنی کمبود پشتیبانی نیرومند از کشورهای میانه روی نهضت غیرمتعهدها و وضع متزلزل آفریقاییها، سادات در معرض تحقیر از سوی کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد و لطمات بعدی آن به حیثیت و اعتبار او قرار گرفته است. ولی سادات قبلاً نیز ریسکهایی کرده است و او ممکن است احساس اعتماد کند که حضور او و قدرت متقاعد ساختن او ممکن است، لااقل نیروهایی را که انتقاد از سیاستهای او را پیش می برند و مصر را به انزوا می کشانند، تضعیف کند.

11 - (خیلی محرمانه) نقض پیمان مصر و اسرائیل و سیاست اسرائیل: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که دایان به نحو غیرمستقیمی از واینرمن به خاطر درمیان گذاردن نقض پیمان صلح صحرای سینا از سوی مصر برای توجه کابینه ایراد گرفته است. در این پیمان تصریح شده است که فرودگاه نظامی الاریش باید به یک فرودگاه غیرنظامی تبدیل شود، ولی نظامیان مصری همچنان در عملیات این فرودگاه نظامی فعال باقی مانده اند و رادارهای راهنمایی کننده را (غیر از رادارهای هشداردهنده) با افراد خود مجهز کرده و یک اسکادران هلیکوپتر در آنجا نگه می دارند. وزارت دفاع اسرائیل این اوضاع را دو ماه قبل به ایالات متحده اطلاع داده است، ولی اظهار اعتماد کرده است که ژنرال علی و وایزمن وزیر دفاع اسرائیل می توانند موضوع را روشن کنند. مصر مدعی است که سرگرم آموزش دادن غیرنظامیان است که باند فرودگاه را در دست بگیرند. سفارت آمریکا در تل آویو اظهارنظر کرده است که در نتیجه بیماری بگین و بستری شدن او در بیمارستان، دایان ممکن است نفوذ و اعتبار خود را بار دیگر در شورای امنیت ملی در امور دفاعی و سیاست خارجی تحمیل کند وایزمن را از میدان بدر برد.

12 - بدون طبقه بندی 13 - (خیلی محرمانه) مطبوعات مصر درباره بگین: سردبیر روزنامه مصری الجمهوریه در تاریخ اول اوت بار دیگر بگین را مورد حمله قرار داد. او گفت صلح به نفع اسرائیل نیست. او افزود که گزارشهای

ص: 141

مربوط به بیماریهای بگین ایمان مرا به خدا محکمتر می کند. آترتون سفیر آمریکا قصد دارد توجه حسنی مبارک، نایب رئیس جمهوری را به این مقاله جلب کند.

14 - بدون طبقه بندی 15 - (سری) مصر و لهستان؛ یک بازرگان اروپایی به سفارت آمریکا در ورشو گفته است که او سرگرم مذاکره با حکومت لهستان برای فروش لوازم یدکی میگ 17 و 19 و 21 به مصر می باشد. تجهیزات الکترونیکی شوروی و موتورهای دیزل جهت تانکها به طوری که معلوم شده است در این فروش پیشنهادی گنجانده شده اند. این بازرگان مدعی است، که مقامات لهستانی گفته اند که فروش این اقلام از نظر شوروی بلامانع است.

16 - (خیلی محرمانه) سوریه، قتل افراد علوی: سفارت آمریکا از دمشق گزارش می دهد که یک پزشک برجسته متعلق به فرقه علوی روز 31 ژوئیه در دمشق به قتل رسیده است. به موجب این گزارش، این پزشک درجه سرهنگی در ارتش دارد و به موجب یک گزارش او از خویشاوندان حافظ اسد رئیس جمهور سوریه است. این حمله، نخستین حادثه مشابهی است که از آغاز ماه مبارک رمضان در سوریه اتفاق افتاده است. لازم بتوجه است که مخالفان سنی رژیم سوریه در این کشور مدعی شده اند که آنها در ماه مبارک رمضان از حمله علیه افراد وابسته به فرقه علوی خودداری خواهند کرد.

17 - بدون طبقه بندی ونس

اجلاس نهضت غیرمتعهدها در هاوانا: صهیونیزم و نژادپرستی

سند شماره (14) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 220059 تاریخ: 31 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها طبقه بندی: خیلی محرمانه رونوشت برای: سفارت آمریکا در تل آویو نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک موضوع: اجلاس نهضت غیرمتعهدها در هاوانا - صهیونیزم و نژادپرستی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - در تماسهایی که بین واحدها و دولتهای میزبان در رابطه با پیش نویس کوبایی و اجلاس جنبش غیرمتعهدها برقرار می شود درخواست می گردد که شما قویا تأکید کنید که اگر در اجلاس جنبش غیرمتعهدها دوباره روی معادله صهیونیزم و نژادپرستی تأکید شود عکس العمل سیاسی فوق العاده منفی در اینجا (واشنگتن) به دنبال خواهد داشت و از نکات ذیل باید استفاده کنید:

- - تکرار مکرر رابطه بین صهیونیزم و نژادپرستی در پیش نویس کوبایی نمونه فاحشی از صفت برخوردگرایی و غیرواقعی جلوه دادن حقایق توسط این بیانیه است.

- - تأیید مکرر معادله صهیونیزم و نژادپرستی در اجلاس هاوانا سبب خواهد شد که بیگانگان به مفهوم درستی از جنبش غیرمتعهدها دست پیدا ننمایند، و سبب خواهد شد که آمریکا نتواند در تلاش خود برای دادن بهای لازم به نظریات مشروع جنبش غیرمتعهدها و مقاصد آن موفق باشد و با ابراز همدردی به آنها پاسخ دهد.

- - در اجلاس دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در سال 1978 در بلگراد به معادله صهیونیزم و

ص: 142

نژادپرستی اهمیت چندانی داده نشده بود و برخورد آمریکا با این نظریه نیز مثبت بود.

- - از نظر ما پیدایش دوباره معادله صهیونیزم و نژادپرستی درست در زمانی که اسرائیل در حال خروج از سرزمینهای اشغالی صحرای سیناست و وارد مرحله مذاکره با مصر در جهت خودمختاری فلسطینیهاست، نامناسب و نامساعد است. ذکر مجدد معادله صهیونیزم و نژادپرستی در این مرحله زمانی تنها اوضاع را پیچیده تر کرده، مانعی در راه تلاش برای ایجاد صلح پدید می آورد.

- - به همین علت، ما امیدواریم که اعضای جنبش غیرمتعهدها به معادله صهیونیزم و نژادپرستی به عنوان یک عامل واردکننده لطمه به اهداف مشترک خود نگریسته در اجلاس هاوانا و بیانیه نهائی از آن حرفی به میان نیاورند.

3 - برای مخاطبهای آفریقایی: در گفتگوی خود با دولتهای میزبان درباره معادله صهیونیزم و نژادپرستی، همانگونه که در تلگرام دولتی به شماره 216829 و دیگر تماسها خاطرنشان گردید، از شما تقاضا می شود که عکس العمل شدید سیاسی مردم آمریکا را دارای تأکید و اهمیت بسیار جلوه گر نمایید.

4 - برای واحدهای مستقر در کشورهای عربی، جاکارتا و کوالالامپور: پیشنهاد می شود که شما هم به تناسب موضوع از نکات بالا استفاده نمائید. لیکن طوری این موضوع را مطرح نمایید که دولت میزبان در مورد حساسیت سیاسی اینجا در رابطه با معادله صهیونیزم و نژادپرستی و مشکلاتی که ممکن است در نتیجه آن برای آمریکا ایجاد شود، به ورطه اشتباه سوق داده نشود.

کریستوفر

اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا - صهیونیزم و نژادپرستی

سند شماره (15) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. بشماره 220561 طبقه بندی: خیلی محرمانه به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها تاریخ: 11 مرداد 58 رونوشت برای: سفارت آمریکا در تل آویو نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک عطف به: وزارتخانه 220059 موضوع: اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا - صهیونیزم و نژادپرستی 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - جهت استفاده از تلگرام مرجع، واحدهایی که تا به حال موفق نشده اند در این زمینه با وزارتهای امور خارجه در کشورهای میزبان تماس حاصل نمایند، باید موضوع بند سوم را که با عبارت (به صهیونیزم نژادپرستی اهمیت چندانی داده نشده بود...الخ.) آغاز می شود حذف نمایید.

کریستوفر

ص: 143

سند شماره (16) تاریخ: 1 شهریور 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 9384 به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی.

رونوشت برای: سفارت آمریکا تل آویو نمایندگی آمریکا در سازمان ملل وزارتخانه لطفا به مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها انتقال دهد. با قید فوریت.

عطف به: وزارتخانه 220059 موضوع: اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا - صهیونیزم و نژادپرستی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - کاردار در ملاقات خود با وزیر امور خارجه دکتر یزدی در 22 اوت به گفتگو پیرامون پیش نویس کوبایی و تأکید دوباره آن بر معادله صهیونیزم و نژادپرستی پرداخت. یزدی با این سؤال که شما در رابطه با این معادله چه اعتراضی می توانید داشته باشید ؟ «عکس العمل نشان داد و به سخنرانی پیرامون سیاست دوگانه آمریکا درباره فعالیتهای آن کشور نسبت به اسرائیل و لبنان و بخصوص شیعیان لبنان که آماج حملات اسرائیل در جنوب لبنان واقع شده اند، پرداخت. وی گفت ایران نمی تواند نسبت به این سیاست نژادپرستانه آشکار که هدفش نابودی جامعه شیعیان لبنان است بی تفاوت بماند. وی گفت ایران پیرامون این مسئله مطرح شده در پیش نویس کوبا موافقت دارد گرچه در مورد مسائل دیگری که منجر به انحراف در اهداف واقعی غیر بلوکه بودن می شود از سیاست مستقلی پیروی خواهد کرد.

3 - در مورد موضع آمریکا نسبت به حملات اسرائیل بحث طولانی پیش کشیده شد، ولی یزدی به این بهانه که آمریکا با این مسئله به طور منصفانه برخورد نکرده است از موضع خود پایین نیامد. در مورد معادله صهیونیزم و نژادپرستی اسرائیل یزدی نظریات ثابتی داشت که به هیچ وجه قابل تزلزل و تغییر نبود.

از طرف ایران نمی توان در کنفرانس جنبش غیرمتعهدها پیرامون معادله صهیونیزم و نژادپرستی انتظار کمک و مساعدت داشت. لیکن ما نسبت به مواضع ایران در قبال دیگر مسائل مطروحه در پیش نویس کوبایی خوش بین هستیم. و واقعیت این است که به گفته خود یزدی او با همه مسائل مطرح شده در پیش نویس کوبا موافق نیست. لینگن

موضع آمریکا در مذاکرات اقیانوس هند

سند شماره (17) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 22310 تاریخ: 2 شهریور 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به اقیانوس هندطبقه بندی: خیلی محرمانه رونوشت برای: نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک سفارت آمریکا در مسکو عطف به: الف - وزارتخانه 200240، ب - وزارتخانه 167419 موضوع: موضع آمریکا در مذاکرات اقیانوس هند.

1 - در بیست و یکم اوت شورویها به انتقاد آشکار از مواضع آمریکا در مذاکرات اقیانوس هند پرداختند. یکی از مقالات پراودا آمریکا را متهم به ایجاد وقفه در غیرنظامی کردن اقیانوس هند علیرغم

ص: 144

موافقتنامه های کنفرانس وین نموده است. پراودا گفته است که ما در ملاقات اخیر خود با مقامات شوروی خواستار از سرگرفته شدن مذاکرات نبوده ایم.

2 - مخاطبهای اقدام گری که کشورهای میزبانشان نمایندگانی برای اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاوانا می فرستند، باید نقطه نظرهای ما را درباره مذاکرات اقیانوس هند برای وزارتهای امور خارجه (کشورهای میزبان) روشن نمایند تا قبل از افتتاح جلسه دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در 28 اوت از آنها باخبر شده باشند.

- - آمریکا مایل است از رقابت نظامی آمریکا و شوروی در اقیانوس هند اجتناب ورزد و ما نیز موافق اظهارات کشورهای اقیانوس هند مبنی بر اینکه اقیانوس هند نباید صحنه مسابقات تسلیحاتی باشد هستیم.

- - در اوائل 1977 آمریکا به ابتکار خود در مذاکرات دوجانبه شوروی پیشنهاداتی کرد تا از طریق آنها به گسترش رقابت آمیز حضور نظامی آمریکا و شوروی در اقیانوس هند خاتمه داده شود. بین ژوئن 1977 و فوریه 1978 چهار دور از این مذاکرات انجام شد. متأسفانه در اثناء مذاکرات شوروی حجم نیروی دریایی خود در اقیانوس هند را در رابطه درگیری خود در شاخ آفریقا افزایش داد. این عمل سبب به تعلیق درآمدن مذاکرات گردید، و مسائل حل نشده اقیانوس هند تلاش برای از سرگرفته شدن مذاکرات را مشکل نموده است.

- - در ملاقات اخیر بین رئیس جمهور کارتر و برژنف موافقت شد که نمایندگان دو کشور برای از سرگرفته شدن مذاکرات، ملاقات نمایند. طبق این موافقت، سفیر رالف ارل سرپرست هیئت نمایندگی اقیانوس هند در 20 ژوئیه با همتای خود سفیر ل. ی. مندیویچ در واشنگتن ملاقات نمود. در این ملاقات موقعیت مذاکرات و آینده از سرگرفته شدن مذاکرات مورد بررسی قرار گرفت. از طرف آمریکا پیشنهاد شد که ملاقات دیگری بین سران هیئت نمایندگی دو کشور در پاییز صورت گیرد. مقامات شوروی از این روش ابراز نارضایتی کردند ولی گفتند این پیشنهاد را حتما مورد بررسی قرار خواهند داد.

- - بیانات عمومی اخیر پراودا در مورد وضعیت مذاکرات اقیانوس هند نتوانسته است به بهبود مذاکرات دیپلماتیک بین طرفین منجر گردد. ولی ما حاضر هستیم به تماسهای خود با شوروی ادامه دهیم تا مذاکرات رسمی از سرگرفته شود. کریستوفر

روابط کوبا و شوروی

سند شماره (18) تاریخ: 3 شهریور 58 طبقه بندی: سری از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 223273 به: تمام واحدهای دیپلماتیک فقط برای سفیر یا کاردار موضوع: روابط کوبا و شوروی 1 - در رابطه با تلاشهای تهاجمی کوبا جهت سلطه بر نهضت غیرمتعهدها، و در رابطه با دنباله اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا در جستجوی راهی هستیم، تا از طریق آن توجه بین المللی را به وابستگی اقتصادی و نظامی کوبا به شوروی و تشابه سیاست خارجی این دو کشور جلب نماییم. ما سعی داریم سفارتها را با وسایل و لوازم مورد نیاز جهت استفاده در کشورهای میزبان مجهز سازیم که حوزه روابط و وابستگی

ص: 145

اقتصادی نظامی کوبا به شوروی در به اجرا درآوردن سیاستهای خارجی، سهیم بودن هر دو کشور مزبور در استفاده از تسهیلات سمعی بصری بین المللی، حضور شوروی در کوبا، و نقش کوباییها به عنوان نفوذکنندگان روسی در صحنه بین المللی و بسیاری از کشورهای خاص را روشن سازند. آژانس بین المللی ارتباطات نیز در گسترش این موضوعات همیاری خواهد نمود.

2 - جهت کمک به وزارتخانه در این کار پاسخ مخاطبین در مورد نکات زیر مورد نیاز است:

(الف) یک چنین اطلاعاتی به چه صورت به بهترین وجه خواهد توانست مورد استفاده در کشور شما قرار گیرد. حتما می دانید که در بعضی از کشورها استفاده از این اطلاعات می تواند بی حاصل و یا خصومت برانگیز باشد و شاید کشورهایی باشند که ما فقط باید به طور محرمانه حکومتهایشان را مطلع سازیم و یا اینکه این اطلاعات را از طریق یک کشور سوم و نه از طریق کانالهای عمومی در اختیار کشور مورد نظر قرار دهیم.

(ب) چه نوع اطلاعاتی برای دولت و مردم میزبان شما مفیدتر می باشد.

(ج) تأثیر یک چنین تلاشی بر سیاستها و یا مواضع دولت میزبان شما در حوزه بین المللی چه می تواند باشد.

(د) در رابطه با روابط کوبا - شوروی که کشور میزبان شما را نیز درگیر می کند، به نظر شما استفاده از چه نوع اطلاعاتی می تواند موجب مستحکمتر شدن روش ما در کشور میزبان شما و جاهای دیگر شود.

در صورتی که دلایلی حاکی از اختلاف و تضاد سیاست بین کوبا و شوروی که بر کشور میزبان شما تأثیر می بخشد نیز وجود داشته باشد، لطفا این نکات را هم اظهار دارید.

3 - جوابهایتان نباید دیرتر از 31 اوت برسند. در فرمولبندی پاسخها می توانید با سیا و مسئول روابط عمومی مشورت کنید، ولی توزیع این پیام و آگاهی درباره این عمل در هر واحد باید با محدودیت باشد.

واضح است که واحدها نباید این اطلاعات را در اختیار دولتهای میزبان خود قرار دهند. کریستوفر

عبور مقامات عالی رتبه شرکت کننده در اجلاس جنبش غیرمتعهدها از آمریکا

سند شماره (19) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 223445 تاریخ: 3 شهریور 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدهاطبقه بندی: محرمانه سفارت آمریکا در آنکارا، برن، بوگوتا، برازیلیا، بریج تاون، بخارست، کاراکاس، اسلام آباد، لاپاز، لیسبون، هلسینکی، مادرید، مکزیکو، مونته ویدئو، پارماریبو، کیتو، سن خوزه، استکهلم، تهران، وین عطف به: وزارتخانه 194791 موضوع: عبور مقامات عالی رتبه شرکت کننده در اجلاس جنبش غیرمتعهدها از آمریکا 1 - این وزارتخانه گزارشهای پراکنده ای پیرامون عبور و یا توقف مقامات عالیرتبه شرکت کننده در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا در تاریخ 7 - 3 سپتامبر به هنگام عزیمت یا مراجعت از اجلاس در آمریکا دریافت نموده است. از مخاطبها تقاضا می شود به بررسی پاسخ های خود در رابطه با تلگرام مرجع (همین موضوع) پرداخته سریعا اطلاعات جدید خود را برای ما گزارش نمایند.

2 - پاسخها باید حداکثر تا آخر وقت اداری سه شنبه 28 اوت (به وقت واشنگتن) برای ما سریعا ارسال گردد. پاسخها باید حاوی مشخصات تلگرام مرجع مربوط به خود باشند.

ص: 146

3 - تقاضا می شود فقط پاسخهای مثبت را ارسال نمایید. کریستوفر

نحوه برخوردها در آغاز اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا (3 - 7 سپتامبر)

سند شماره (20) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 224860 تاریخ: 5 شهریور 58 به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاواناطبقه بندی: خیلی محرمانه رونوشت برای: تمام واحدهای دیپلماتیک موضوع: نحوه برخوردها در آغاز اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا (3 - 7 سپتامبر) 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2 - جلسات مقدماتی در سطح سفرا و خبرگان در 28 ماه اوت آغاز می گردد. ظاهرا میانه روها سؤالات ایدئولوژیک را از قبل آماده کرده در تلاشند تا فعالیت کوبایی ها را برای جلب حمایت جنبش غیرمتعهدها از سیاستهای شوروی خنثی نمایند. ولی موضع آنها در قبال مسائل مورد نگرانی آمریکا هنوز روشن نیست.

3 - پیش نویس کاملاً نامتعادل کوبایی موجبات مخالفت همه جانبه، انحراف، و دیپلماسی شدید را در بین اعضاء غیرمتعهدها فراهم آورده است. اعضاء آمریکای لاتین، آسیایی، آفریقایی و یوگسلاوی فعالانه سعی دارند به مسائل مورد نظر خود پرداخته روشهایی را به وجود آورند که موجب محدود شدن آزادی عمل کوبا به عنوان رئیس جنبش غیرمتعهدها (1979) بشود. هنوز نمی دانیم نتیجه این فعالیتها چه بوده است، ولی قرار است از طرف کوباییها در یکی دو روز آینده یک پیش نویس دیگر انتشار یابد.

4 - از نظر دیپلماتیک ما در حال انجام امور زیر هستیم: الف) از اعضاء آمریکای لاتین می خواهیم که خود را سازماندهی کرده برای دوبار نوشته شدن و تغییر لحن بیانیه در مورد مسائل نیمکره خود تلاش نمایند؛ ب) از آفریقاییها می خواهیم که در مورد مسائل آفریقای جنوبی و خاورمیانه ای به خصوص عضویت مصر تلاش و همکاری خود را مبذول نمایند؛ (پ) از همه کشورهای غیرمتعهد و هم پیمانان خود می خواهیم که در مورد معادله صهیونیزم و نژادپرستی و نیز مسئله پورتوریکو، ما را یاری دهند. علاوه بر این کشورهای آسیایی در نظر دارند از مسئله اعتبار کامبوج فراتر رفته، به بحث سیاسی وسیع در مورد آسیای جنوب شرقی با درنظر گرفتن نقش ویتنام مبادرت ورزند.

5 - یک مسئله روشن است. این اجلاس که در آن حدود 50 - 40 نفر از سران کشوری و دولتی در آن شرکت کرده و حدود 100 هیئت نمایندگی ملی در آن حضور دارند، یک محل فعالیت سیاسی عظیم می باشد. رسانه های گروهی دنیا نیز نمایندگانی در آنجا خواهند داشت، که در میان آنها باربارا والترز شخصیت تلویزیونی نیز دیده می شود. کاسترو تا سر حد امکان برای حضور احتمالی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر سپتامبر در اینجا از نظر سیاسی سرمایه گذاری خواهد کرد.

6 - ما به کار سیستماتیک خود در تمام طول برگزاری اجلاس ادامه داده و تعداد زیادی از دیپلماتهای خود را در هاوانا قرار داده ایم، تا ما را در جریان وقایع قرار دهند.

کریستوفر

عبور مقامات شرکت کننده در اجلاس هاوانا

ص: 147

سند شماره (21) تاریخ: 6 شهریور 58 طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 9521 به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی.

عطف به: وزارتخانه 223445 موضوع: عبور مقامات شرکت کننده در اجلاس هاوانا 1 - وزارت امور خارجه به سفارت اطلاع داده است که به نظر آنها هیچ یک از اعضاء هیئت نمایندگی ایرانی قرار نیست هنگام بازگشت از هاوانا به ایران از آمریکا دیدار به عمل آورند.

2 - هیئت نمایندگی شش نفره ایرانی به سرپرستی وزیر امور خارجه دکتر یزدی در 26 اوت تهران را به قصد هاوانا ترک نمودند و در میان دیگر اعضاء دکتر منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران؛ جواد یارجانی استاد دانشگاه در رشته اقتصاد؛ و مهدی احساسی رئیس بخش سازمانهای بین المللی وزارت امور خارجه دیده می شوند.

3 - طبق اطلاع وزارت امور خارجه قرار است کاردار ایران در سازمان ملل و حدود دو نفر از اعضای رسمی سفارت ایران در واشنگتن نیز در این کنفرانس شرکت نمایند.

4 - در صورتیکه در این برنامه تغییراتی داده شود، دفتر امور خارجه به سفارت آمریکا در تهران اطلاع خواهد داد. ولی بهتر است که وزارت امور خارجه (آمریکا - م) با سفارت ایران در واشنگتن نیز پیرامون این موضوع تماس حاصل نماید. تامست

اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاوانا

سند شماره (22) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 229285 تاریخ: 9 شهریور 58 به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا طبقه بندی: محرمانه رونوشت برای: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها موضوع: اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاوانا: دسترسی مطبوعاتی / راهنمایی 1 - مقامات این وزارتخانه جهت توجیه نمایندگان مطبوعاتی و رسانه های گروهی آمریکا قبل از عزیمت به هاوانا اقدامات زیر را انجام داده اند. ما اطمینان داریم که دفتر حفاظت تا حد امکان و لزوم به مسائل آنان در هاوانا رسیدگی خواهد کرد.

2 - بسیاری از روزنامه نگاران در مورد تصمیم خود مبنی بر ایجاد تماس با دفتر حفاظت آمریکا در هاوانا با ما صحبت کرده اند. ولی باید این نکته را حتما به یاد داشته باشید که ما به هیچ وجه مطالب یا خود پیش نویس را در اختیار آنها قرار نداده ایم، ولی در بعضی از موارد آنها را توجیه کرده ایم.

3 - ولی سیاست خود را که عبارت است از (الف) عدم مداخله در مسائل ایدئولوژیکی یا داخلی جنبش غیرمتعهدها و اعتماد ما به چیره شدن میانه روها؛ و (ب) تلاش برای ابراز نگرانی خود پیرامون مسائلی که از نظر منافع ما دارای اهمیت است، مورد تأکید قرار دادیم.

4 - نکات ذیل که برای استفاده در کاخ سفید تهیه شده ممکن است در ملاقاتهایتان با نمایندگان مطبوعاتی آمریکایی مفید واقع گردد:

- - جنبش غیرمتعهدها که دارای 87 ملت عضو می باشد سومین اجلاس سالانه خود را در تاریخ 7 - 3

ص: 148

سپتامبر در هاوانا برگزار می کند.

- - کوبا به عنوان کشور میزبان و ریاست جنبش در سه سال آینده به تهیه یک پیش نویس بسیار افراطی مبادرت ورزیده که جنبش را از هدف غیر بلوکه بودن واقعی دور ساخته، وارد خط طرفدار شوروی و ضدآمریکایی می نماید.

- - ما به تلاشهای دیپلماتیک وسیعی دست زده ایم تا بتوانیم به وسیله آنها تغییراتی در این پیش نویس ایجاد نماییم. و در همان حال که صادقانه سعی کرده ایم در امور داخلی و منازعات ایدئولوژیکی جنبش غیرمتعهدها دخالت ننماییم، نگرانی شدید خود را از برخورد خصمانه پیش نویس کوبایی در رابطه با مسائلی که در رابطه مستقیم با منافع آمریکا می باشد، ابراز نموده ایم. مسائلی که برای ما غیرقابل قبول هستند عبارتند از مسائل مربوط به خاورمیانه، آمریکای لاتین (شامل پورتوریکو)، آمریکای جنوب شرقی، و آفریقای جنوبی.

- - میانه روهای جنبش عدم تعهد نیز با ما در مورد لحن خصومت آمیز و یک طرفه پیش نویس کوبایی موافق بوده و اذعان می دارند که این روش تغییر و انحراف از اصول غیر بلوکه بودن است. آنها برای به وجود آمدن تغییرات اساسی تلاش می کنند و احتمالاً قادر خواهند بود تلاش کوبا را برای منحرف ساختن اصول عدم تعهد که منجر به «طبیعی جلوه دادن اتحاد» آن با شوروی است خنثی سازند.

- - ما نمی دانیم در رابطه با این مسائل چه نتیجه ای عاید خواهد شد، ولی از میانه روها خواسته ایم که در رابطه با مسائل مهم مورد نگرانی آمریکا کاری انجام ندهند که کوبا بتواند در قبال آنها از نظر اصول ایدئولوژیک جنبش عدم تعهد امتیازاتی کسب نماید. اگر مواضع خصومت آمیز و طرفدار شوروی جنبش عدم تعهد در مورد بعضی از مسائل غالب گردد، اعتراف به اصول ایدئولوژیک خاص جنبش معنی و مفهومی نخواهد داشت.

- - البته هیچ یک از بیانیه های اجلاس جنبش عدم تعهد نمی تواند به طور کامل مورد قبول آمریکا واقع گردد، چون نتایج حاصله از اجلاس هاوانا هم منعکس کننده نظریات عدم تعهد و هم بازتاب نفوذ کوبا به عنوان کشور میزبان اجلاس خواهد بود. معذالک امیدواریم که اجلاس جنبش عدم تعهد نتیجه ای منطقی و متعادل ارائه نماید. ونس

تحلیل دومین پیش نویس کوبایی در اجلاس هاوانا

سند شماره (23) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 230644 تاریخ: 9 مرداد 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدهاطبقه بندی: خیلی محرمانه سفارت آمریکا در آنکارا، آتن، بوگوتا، بن، برازیلیا، بروکسل، کاراکاس، کپنهاک، نمایندگی آمریکا در ژنو، سفارت آمریکا در لاهه، لیسبون، لندن، لوکزامبورگ، مادرید، ماناگوا، مونته ویدئو، نمایندگی آمریکا در ناتو، سفارت آمریکا در اسلو، اتاوا، پاریس، کیتو، رم، سن خوزه، استکهلم، تل آویو، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، سفارت آمریکا در کانبرا موضوع: تحلیل دومین پیش نویس کوبایی در اجلاس هاوانا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2 - تحلیلی که از بخشهای مورد تجدیدنظر قرار گرفته پیش نویسی که با کوبا در آغاز اجلاس (7 - 3

ص: 149

سپتامبر) تسلیم وزرای خارجه غیرمتعهدها در هاوانا نمود، نشان می دهد که این تجدیدنظرها چه از نظر ما و چه از نظر میانه روها تغییرات مهمی نبوده است. این تغییرات نمی تواند مانع فشار وارده از طرف میانه روها برای به وجود آوردن تغییرات عمده باشد و نیز قادر نخواهد بود محدودیتهایی را که مایلند علیه کوبا به هنگام رهبری آن کشور در جنبش غیرمتعهدها به وجود آورند، متوقف نماید.

3 - بخشهای مهم پیش نویس مورد تجدیدنظر قرار گرفته:

الف: خاورمیانه: گذشته از تغییرات انشایی و مفاد اضافه شده درباره سازمان آزادیبخش، اسرائیل و اوضاع لبنان، این بیانیه نیز به حملات منظم خود علیه سیاست های آمریکا ادامه داده، به محکوم کردن مصر، اسرائیل، آمریکا، موافقتنامه کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل می پردازد. این پیش نویس زمینه را برای اخراج مصر به عنوان «متخلف» از قراردادهای جنبش غیرمتعهدها فراهم می آورد.

ب: آسیای جنوب شرقی: در یک پاراگراف به ستایش از ویتنام پرداخته (که اشاره به فعالیتهای نظامی آمریکا در هند و چین است) و در پاراگراف بعدی به نیاز دوستی و تعاون بین کشورهای منطقه، بدون ذکر نام از هیچ یک از آنها می پردازد، و برای گروههای آسیایی که خواستار محکوم شمردن ویتنامیها هستند، اقدامی انجام نمی دهد. مسئله اعتبار کامبوج هنوز هم مورد بحث است.

ج: کره: در خط سنتی جنبش غیرمتعهدها که حمایت از کره شمالی است، تغییری پدید نمی آورد.

د: آمریکای لاتین: به حملات منظم خود علیه حضور سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا در نیمکره و نیز علیه نظام بین کشورهای آمریکای لاتین، قرارداد ریو و سازمانهای دفاعی مربوطه می پردازد، این پیش نویس خواستار استقلال پورتوریکو شده است. تنها موردی که درباره آن تغییراتی داده شده نیکاراگوئه است که در آن به طرزی عجیب از حمله مستقیم به آمریکا امتناع می ورزد.

ه : آفریقای جنوبی: با ایجاد کمی تغییر در نحوه انشاء این پیش نویس نیز آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، فرانسه و اسرائیل را مسئول تداوم آپارتاید و ایجاد «راه حلهای داخلی» در رودزیا و نامیبیا که برخلاف تمایل ملت است می داند، و حمایت کامل خود را از نبرد مسلحانه جبهه وطن پرست و سوآپو اعلام داشته و خواستار کمک کشورهای «سوسیالیستی» به نبردهای آزادیبخش می شود. در مورد ابتکار کشورهای مشترک المنافع در خصوص رودزیا صحبتی به میان آورده نشده است.

4- خلاصه اینکه به نظر می رسد پیش نویس دوم تازه مقدمه ای برای درگیری باشد در حالی که کوباییها و میانه روها آمادگی خود را برای مذاکره همچنان حفظ کرده اند. چگونگی پیشرفت کنفرانس پس از ملاقات کاسترو و تیتو که در 31 اوت آغاز خواهد شد، معلوم می گردد.

5 - واحدها در صورت لزوم می توانند از نکات بالا استفاده نمایند.

ونس

پیش نویس دوم کوبا در اجلاس خاورمیانه

ص: 150

سند شماره (24) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 230645 به: مجمع گیرندگان مطالب به جنبش غیرمتعهدها تاریخ: 10 شهریور 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه سفارت آمریکا در لندن، پاریس، بن، اتاوا، توکیو، کانبرا، استکهلم، نمایندگی آمریکا در ناتو، سفارت آمریکا در اسلو، کپنهاک، لاهه، بروکسل، لوگزامبورگ، لیسبون، مادرید، رم، آتن، آنکارا، برازیلیا، مونته ویدئو، کیتو، بوگوتا، سن خوزه، ماناگوا، تل آویو، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل ژنو.

عطف به: هاوانا 7944 (به تمام گیرندگان ارسال نشده) موضوع: اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا: پیش نویس دوم کوبا در اجلاس خاورمیانه 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - بخش خاورمیانه ای پیش نویس دوم (تلگرام مرجع) در برگیرنده همان نکات نامساعد پیش نویس اول است، ولی از نظر انشاء تغییراتی در آن داده شده و پیرامون سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و اوضاع لبنان مطالبی به آن اضافه شده است. با وجود افراط گرایی و بی بندباری آن در استفاده از عبارات، آن را می توان به عنوان فریادی برای نابودی اسرائیل به حساب آورد. بنابراین پیش نویس دوم به عنوان اساس مورد بحث پیرامون خاورمیانه در هاوانا با پیش نویس اول تفاوتی نکرده است. در گفتگوهای خود با رابطین خود در جنبش عدم تعهد و هم پیمانان ما می توانید این موضوع را متذکر شوید. گزارشات خود را فقط پیرامون عکس العملهای نشان داده شده علیه لحن پیش نویس جدید در مورد خاورمیانه و به خصوص مصر برای ما ارسال نمایید.

3 - پیش نویس دوم:

- - بیان می دارد که آمریکا نسبت به حقوق فلسطین و خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغالی حالتی خصمانه داشته است.

- - سیاست حل مسائل و قراردادهای یک جانبه را که به روایتی آمریکا در حال تحمیل آنهاست محکوم می نماید.

- - موافقتنامه کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل تحت حمایت آمریکا را محکوم می نماید.

- - از همه اعضای عدم تعهد می خواهد که از شرکت در مذاکرات مربوط به این موافقت نامه و قرارداد امتناع ورزند.

- - سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان نماینده مشروع و قانونی خلق فلسطین به رسمیت می شناسد.

- - حق فلسطینیها را در ایجاد یک دولت و کشور ملی به رسمیت می شناسد.

- - و بیان می دارد که مصر از مواضع عدم تعهد منحرف گردیده و به هنگام امضاء قراردادهای خود با اسرائیل و آمریکا از اصول عدم تعهد سرپیچی نموده است.

- - قرارداد منعقده بین مصر و اسرائیل را تشویق اسرائیل به توسعه طلبی می داند.

- - اظهار می دارد که ساف به طور مطلق حق دارد به مبارزه خود علیه سیاست آمریکا، به هر نحو و با استفاده از جبر ادامه دهد.

ص: 151

- - روابط جنگی اسرائیل با آمریکا، آفریقای جنوبی و دیگران (نامشخص) را محکوم نموده است.

- - فعالیتهای نیروهای «امپریالیستی» (که در جای دیگر این نیروها را شامل آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، و فرانسه دانسته است) را برای افزایش حضور دائمی خود در خاورمیانه و تهدید علیه کشورهای عربی و تولیدکننده نفت منطقه محکوم می شمارد. ونس

اجلاس جنبش غیرمتعهدها

سند شماره (25) از: وزارت خارجه، واشنگتن، دی - سی. شماره 231147 تاریخ: 10 شهریور 58 به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاواناطبقه بندی: خیلی محرمانه رونوشت برای: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها، سفارت آمریکا در بلگراد، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک، سفارت آمریکا در مکزیکو.

عطف به: الف - هاوانا 8011، ب - بلگراد 6536، ج - هاوانا 8037، د - هاوانا 8033، ه - هاوانا 8032 موضوع: اجلاس جنبش غیرمتعهدها 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2 - از گزارش مفصل و تحلیل جالبی که برای ما ارسال داشتید بسیار متشکریم.

3 - موضع گراهام در رابطه با HABGAGبسیار درست بود (تلگرام مرجع الف) و همین موضع حفظ شود.

4 - خیلی مایل هستیم در مورد گزارش بلگراد (مرجع ب) که در یکم سپتامبر در واشنگتن پست (به وسیله کارن دویانگ در هاوانا) منعکس شده بود و حاکی از آن بود که «یوگسلاوی بطور مرتب به توزیع یک پیش نویس برای جایگزینی پیش نویس کوبایی نموده است» تأییدیه ای دریافت نماییم. اگر در مورد این پیش نویس جایگزین شونده اطلاعی دارید برای ما ارسال دارید.

5 - معاونتهای نمایندگی های یوگسلاوی، هند و نیجریه در اینجا به هلمان و کاپلان گفته اند که میانه روها در حالی که «چند پیش نویس کامل» به همراه داشتند، به هاوانا رفته اند. مهمترین مسئله برای میانه روها زمان و نحوه ارائه تاکتیکهای آنها در کنفرانس است. مثلاً عکس العمل میانه روها نسبت به اصلاحیه های وارده در پیش نویس دوم و در مورد اصول و اهداف چگونه است ؟ (مرجع ج) «عصبانیت» میانه روها در برابر استفاده سرسختانه کوباییها از کرسی رهبری (مرجع د) چگونه ممکن است منجر به اتخاذ یک استراتژی و تاکتیک مبتنی بر میانه روی بشود ؟ 6 - مایلیم در مورد نحوه برخورد این پیش نویسهای جایگزین با مسائل مورد علاقه ما و نیز مسائل ایدئولوژیکی مبتنی بر میانه روی اطلاعاتی دریافت نماییم. در تماسهای خود با هیئت نمایندگیهای دوست سعی کنید نگرانی ما را در مورد از دست دادن امتیازاتی که ممکن است منافع ما را به طور مستقیم به مخاطره افکند، یادآور شوید.

7 - عکس العمل این کنفرانس نسبت به گزارشات پیرامون حضور نظامی شوروی در کوبا را نیز برای ما ارسال دارید. آیا از این گزارشها چنین سوءتعبیر می شود که آمریکا سعی دارد امور اجلاس را تحت تأثیر قرار دهد، یا آنکه از گزارشها تأکید بیشتر بر وجود روابط صمیمی بین کوبا و شوروی استنباط می شود، تأکیدی که موجب تضعیف تلاشهای هاوانا برای پیش بردن نظریه «اتحاد طبیعی» جنبش عدم تعهد با

ص: 152

شوروی است.

8 - خیلی مایل هستیم عکس العمل کشورهای واردکننده نفت را در مورد خط حمایت از خط اوپک که در بخش اقتصادی تصحیح شده عنوان گردیده (مرجع ه ) بدانیم. ونس

اظهارنظر وزارت امور خارجه در مورد سخنرانی کاسترو...

سند شماره (26) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 232651 تاریخ: 14 شهریور 58 به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاواناطبقه بندی: محرمانه رونوشت برای: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدها سفارت آمریکا در پکن نمایندگی آمریکا در سازمان ملل.

موضوع: اجلاس عدم تعهد - اظهارنظر وزارت امور خارجه در مورد سخنرانی کاسترو در سوم سپتامبر 1 - آنچه در ذیل آمده نسخه غیررسمی تبادل نظر بین خبرنگار رویتر و سخنگوی مطبوعاتی وزارت امور خارجه کارتر می باشد، که در کنفرانس مطبوعاتی نیمروز وزارتخانه در 4 سپتامبر ایراد گردیده است:

2 - آغاز متن: سؤال. نظر شما در مورد سخنان کاسترو چیست ؟ جواب: به عقیده من با خارج شدن رئیس دفتر حفاظت از جلسه نظر ما معلوم شده است. پایان متن.

ونس

خلاصه اطلاعاتی شماره 890

سند شماره (27) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 234200 تاریخ: 15 شهریور 58 به: مجمع گیرندگان خلاصه اطلاعاتی طبقه بندی: سری رونوشت برای: وزارت خزانه داری وزارت دفاع لندن برای گلاسپی، پاریس برای نیکولاس مورفی، وزارت دفاع برای رنسام، سایر گیرندگان برای روسای هیئتهای نمایندگی (پاراگراف های 8 - 1 سری می باشد).

موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 890 - 15 شهریور 1358 1 - اجلاس کشورهای غیرمتعهد: وخامت اوضاع مصر علیرغم کوششهای مصر برای به دست آوردن حمایت کشورهای غیرمتعهد در جلسه هاوانا محکومیت مصر به خاطر امضای قرارداد کمپ دیوید و صلح با اسرائیل اجتناب ناپذیر خواهد بود. این بدلایل زیر می باشد:

الف) میانه روها مشغول مبارزه ایدئولوژیک با کوبا بر سر وظیفه و جهت جنبش غیرمتعهدها هستند و لذا روی مسئله حمایت از مصر متمرکز نشده اند.

ب) مصر سعی خود را بر جلوگیری از اخراج خود از جنبش مصروف کرده و برای تغییر در لحن محکومیت خود تلاش به خرج نداده است.

ج) کاسترو قویا قرارداد مصر و اسرائیل را مورد حمله قرار داده.

د) اعضای آفریقایی جنبش با وجود اینکه مخالف حذف مصر هستند، ولی از قرارداد صلح اسرائیل و

ص: 153

مصر حمایت نمی کنند.

ه) سادات در جلسه حضور ندارد، در حالی که گروه پایداری عرب رؤسای کشوری و دولتی را به عنوان نمایندگان خود به آنجا فرستاده است.

2 - مصر برای کسب موقعیت در میان غیرمتعهدهای میانه رو به خصوص یوگسلاوی و هند که نسبت به قرارداد صلح بی تفاوت هستند، به همراه آنان در برابر پیشنهاد کوبا برای ایجاد پیمان نزدیکتر با بلوک سوسیالیست موضعگیری کرده است. مصر پیش نویس اصلاح شده اطلاعیه شدیداللحن کوبا را پخش کرد.

(اطلاعیه قرارداد کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل را به خاطر نقض آشکار قطعنامه های سازمان ملل و بیانیه های جنبش کشورهای غیرمتعهد محکوم کرده و مصر را به انحراف از سیاستهای جنبش و بی توجهی به حقوق فلسطینیان متهم کرده است.) اطلاعیه مصر تمام پیش نویس کوبا را بی اساس خواند و ذکر کرده است که اطلاعیه سعی داشته مواضع جنبش را بعنوان یک نیروی مستقل غیر بلوکه به سوی یک «اتحاد طبیعی» با شوروی بکشاند.

3 - مصر همچنین با یوگسلاوی و دیگر میانه روها در جهت محدود ساختن قدرت کوبا به عنوان رئیس دفتر هماهنگی جنبش کشورهای غیرمتعهد، برای سه سال آینده با سازماندهی دوباره دفتر و مشخص کردن فعالیتها و گسترش تعداد اعضا به تلاش پرداخت. مصر همچنین کوشید تا کرسی پیشین خود در این دفتر را که در اجلاس 1976 در کلمبو از دست داده بود، بازیابد.

4 - مصریها سعی کرده اند به طور مستقیم با کوبا صحبت کنند، ولی پاسخ کوبا به تلاشهای مصر سریع و منفی بود. بخش خاورمیانه ای بیانیه آخر و اصلاح شده کوبا لحن شدیدتر و تندتری نسبت به مصر داشت.

علاوه بر نامیدن قرارداد کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل به عنوان نقض قطعنامه سازمان ملل و تصمیمات جنبش آنها را توطئه آشکار بر علیه فلسطینیان و اعراب نامیده است، و از کلیه اعضای جنبش خواسته است که آنها را به رسمیت نشناسند، چون آنها برای اسرائیل انگیزه ای می شوند تا او به سیاستهای توسعه طلبانه، تبعیض نژادی، و سلطه طلبانه خود ادامه دهد.

5 - در همان حال جبهه پایداری به رهبری عراقیها کوشید تا مصر را از جنبش اخراج کند. در 30 اوت گروه پایداری در هاوانا پیش نویس قطعنامه عراق را به تصویب رساندند. این قطعنامه خواستار اخراج مصر از جنبش غیرمتعهدها و لغو قرارداد صلح کمپ دیوید شده بود.

6 - رئیس جمهور عراق صدام حسین، رئیس جمهور سوریه حافظ اسد، قذافی، عرفات، رئیس جمهور الجزایر بن جدید و رئیس شورای یمن جنوبی اسماعیل به عنوان نمایندگان گروه پایداری در کنفرانس شرکت کرده بودند. حضور این نمایندگان عالیرتبه از جناح پایداری و غیبت سادات فشار زیادی بر کشورهای غیرعرب می آورد تا بیاناتی را که سیاستهای مصر نسبت به اسرائیل را محکوم می کنند، تصویب نمایند.

7 - در جواب به نمایندگان آمریکا که به خاطر مصر تلاش می کردند رهبران آفریقاییها در جنبش گفته اند که درست است که مخالف اخراج مصر هستند، لیکن لحن شدید قرارداد مصر و اسرائیل مسئله دیگری است. خیلیها معتقدند که قرارداد ضربه هایی به آرمان فلسطینیان زده است.

8 - بیشترین کاری که آفریقاییها می توانستند انجام دهند. این بود که سعی کنند بیانات کوبا را با مواضع

ص: 154

سازمان وحدت آفریقا تطبیق دهند، یعنی انتقاد غیرمستقیم ولی آشکار از مصر به عمل آید و قرارداد کمپ دیوید و مصر و اسرائیل به خاطر نقض آشکار قطعنامه های سازمان ملل و سازمان وحدت آفریقا محکوم گردند. ولی با توجه به موضع کوبا و عکس العمل اعراب و حضور سادات در حیفا در حالی که مذاکره بر سر بیانات جنبش صورت می گیرد، گمان نمی رود که آفریقاییها بتوانند مواضع کوبا را تغییر دهند.

9 - مذاکرات بگین و سادات در حیفا: سادات و بگین در 5 سپتامبر پس از دومین ملاقات خود در حیفا توافق خود را بر سر مسائل متعدد در یک کنفرانس مطبوعاتی ابراز داشتند. مسائل مهمی که بر سر آنها توافق نسبی وجود داشت عبارتند از:

(الف) در مورد نظارت بر خطوط جداسازنده دو ارتش آنها در صحرای سینا به طور موقت تصمیمی گرفته شد. هر دو کشور تصمیم گرفته اند که آمریکا را متقاعد سازند که از ایجاد یک نیروی چندملیتی در صحرای سینا حمایت نماید. وزرای دفاع مصر و اسرائیل تصمیم گرفته اند که به واشنگتن بیایند تا بر سر این مسئله با وزیر امور خارجه ونس تبادل نظر بنمایند.

(ب) مصر موافقت کرده است که نفت در اختیار اسرائیل قرار دهد، لیکن مقامات مصری گفته اند که اسرائیل یا باید کمیت و یا قیمت را در مورد نفت انتخاب نماید.

(ج) سادات گفت که از بگین برای دیدار در مصر دعوت کرده است، ولی درباره تاریخ این سفر پیشنهادی نکرد. هر دو رئیس جمهور در نظر دارند با کارتر در ماه نوامبر بر سر خطوط قرارداد کمپ دیوید ملاقاتی داشته باشند.

(د) اسرائیل موافقت کرده است که منطقه نفت کاترین در صحرای سینا را قبل از آغاز برنامه تحویل مصر بدهد.

مهمترین مسائلی که بر سر آنها توافق وجود نداشت، عبارتند از:

(الف) مسئله حاکمیت اورشلیم؛ و (ب) میزان خودمختاری برای فلسطینیها.

10 - (خیلی محرمانه) یهودی نشینهای اسرائیلی: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد که ایگال یادین معاون نخست وزیر در 2 سپتامبر در اعتراض به «ریاکاری شارون وزیر کشاورزی، در ایجاد یهودی نشینهای جدید تحت پوشش «گسترش» یهودی نشینهای کنونی در غیاب وی» جلسه کابینه را ترک گفت. پس از گفتگو پیرامون این مسئله توسط یادین که در چه مسافتی از یک یهودی نشین می توان یهودی نشین دیگری مستقر نمود، شارون اعتراف کرد که عنوان گسترش درست نیست و منظور وی ایجاد «بلوکهای» یهودی نشین بوده است. در همان حال بگین اعلام کرده است که قرارداد مؤتلفه قبلی که به حزب دموکراتیک یادین اختیار ارجاع مسائل مربوط به یهودی نشینها را به کمیته دفاعی و امور خارجه کنست می داد دیگر قابل کاربرد و اجرا نیست. این تنها وسیله ای بود که یادین می توانست از طریق آن موفقیتی به دست آورد. طبق اظهارنظر سفارت شارون سعی دارد راه خود را در مورد یهودی نشینها در پیش گیرد، چون هیچ یک از وزرای دیگر قدرت مقاومت در برابر بولدوزرهای شارون را ندارند، مگر اینکه موضوع تصرف زمینها و املاک کاملاً خصوصی درمیان باشد.

11 - (محرمانه) مصر - اسرائیل - نفت: طبق گزارش مطبوعاتی که سفارت آمریکا در تل آویو نیز آنها را تأیید نموده است، مودای وزیر انرژی در کابینه وزیران در 2 سپتامبر پیشنهاد کرده است که اسرائیل

ص: 155

حوزه های نفتی آلمان را به مصر تحویل ندهد، تا بتواند بر سر مقدار و قیمت نفت تولیدی با همتای مصری خود به توافق برسد. این پیشنهاد از حمایت کافی کابینه برخوردار نبود، لیکن بنا به همین گزارش سه تن از وزیران از بگین خواستند که نه تنها مسئله نفت را با سادات حل نماید بلکه یک تضمین کتبی نیز در این باره دریافت نماید.

12 - (محرمانه) اسرائیل - شهرداران ساحل غربی: بنا به گزارش اورشلیم پست، از تشکیل یک جلسه سیاسی در اورشلیم شرقی در اعتراض به سادات وسیله تعدادی از «شخصیتهای عمومی عربی» به خصوص شهرداران ساحل غربی در 4 سپتامبر، ممانعت به عمل آمد. بنا به گزارش همین روزنامه دولت نظامی با انتشار اعلامیه هایی به افراد و اشخاص دستور داد که وارد خاک اسرائیل و نیز حومه های اورشلیم شرقی که محل برگزاری اجلاس است، نشوند. شهردار نابلس نیز محتوی این گزارش را تأیید کرده، به سرکنسول آمریکا در 5 سپتامبر گفت که وی را در یک محل بازرسی نظامی از 10 کیلومتری جنوب نابلس باز گردانده اند.

13 - (طبقه بندی نشده) لیکود - دایان: بنابه گفته رادیوی نیروهای دفاعی اسرائیل تعدادی از اعضاء جناحهای لیکود از وزیر امور خارجه دایان خواهند خواست که پس از ملاقات خود با حامیان فلسطین در مناطق اشغالی از مقام خود استعفا نماید. دایان گفته است که وی به ملاقات با مردم در این مناطق ادامه خواهد داد. یکی از دستیاران دایان گفته هدف از این مذاکرات اینست که «ببینیم که آیا در این مناطق کسی هست که بتوان با او درباره خودمختاری سخن گفت یا خیر.» 14 - (محرمانه) «اجلاس کوچک» - سرکیس. طبق گزارش یکی از مقامات روزنامه بیروت السفیر در 4 سپتامبر رئیس جمهور در حال بررسی امکان یک «اجلاس کوچک» مرکب از خودش، اسد و عرفات می باشد.

15 - (طبقه بندی نشده) ایران - دعوت از صدام حسین: بنا به یک گزارش مطبوعاتی در 5 سپتامبر از دوحه، وزیر خارجه ایران یزدی گفته است که از رئیس جمهور صدام حسین برای سفر به ایران دعوت کرده است. یزدی که در حال حاضر در اجلاس هاوانا به سر می برد به یک روزنامه کویتی گفته است که سازمان جاسوسی اسرائیل و آمریکا سعی دارند در روابط بین ایران و همسایگانش به خصوص عراق تیرگی به وجود بیاورند. همچنین یزدی گفته است که سعی دارد به تفاهم بهتر با عربستان سعودی دست پیدا کند.ونس

نیروهای زمینی شوروی در کوبا

سند شماره (28) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 236246تاریخ: 17 شهریور 58 به: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی طبقه بندی: محرمانه موضوع: نیروهای زمینی شوروی در کوبا خلاصه: این پیام در مورد توجیه دولتهای میزبان درباره نیروهای زمینی شوروی در کوبا راهنمایی می دهد. اقدامی را که در پاراگراف 7 درخواست شده ملاحظه کنید. (پایان خلاصه).

1 - برای توجیه دولتهای میزبانی که در مورد مسئله نیروهای زمینی شوروی در کوبا درخواست خبر کرده اند، شما می توانید از مطالب ذیل استفاده کنید. بیشتر این اخبار از بیانیه مطبوعاتی وزیر مورخ 14

ص: 156

شهریور اقتباس شده است. با دریافت اخبار بیشتر ما راهنماییهای دیگری تهیه خواهیم کرد.

2 - سابقه: ما اخیرا در مورد حضور یک واحد نیروی زمینی شوروی در کوبا یقین حاصل کرده ایم.

پیش از آن شواهد پراکنده ای که از حضور آن واحد داشتیم قطعی نبودند. بهترین تخمینی که می توانیم داشته باشیم، این است که این واحد حداقل از اواسط دهه 1970 در کوبا بوده، هرچند امکان دارد که این واحد قبل از آن هم حضور داشته است.

3 - ترکیب: به نظر می رسد که این واحد از 3000 - 2000 نفر تشکیل شده باشد. واحد مذکور شامل گردانهای موتوری تفنگدار، گردانهای تانک و توپخانه و بخشهای پشتیبانی رزمی و خدماتی می باشد. این ارقام جدا از مستشاران نظامی و پرسنل فنی نظامی شوروی در کوباست که اکنون به تخمین ما بین 1500 و 2000 نفر می باشند.

4 - مأموریت: مأموریت این واحد روشن نیست.این واحد از هیچ ظرفیت ترابری هوایی یا دریایی برخوردار نیست. تفاهمات دو جانبه ما با شوروی در مورد کوبا که عمدتا مربوط به سیستمهای سلاحهای تهاجمی بوده اند، شامل حضور این واحد نمی شود.

5 - موضع ایالات متحده: معذالک حضور این واحد یک مسئله نگران کننده جدی برای ایالات متحده است.

6 - تماس با شورویها: ما برای شورویها، روشن ساخته ایم که نگرانیهای ما در این مورد جدی می باشند. وزیر خارجه ونس در 14 شهریور اظهار داشت که: «من به وضع فعلی رضایت نخواهم داد.» در یک سطح عالی مذاکراتی در جریان است.

7 - اقدام درخواستی: واحدهای دیپلماتیک نماینده در پیمان آتلانتیک، سازمان کشورهای آمریکایی و واحدهای اصلی نماینده در جنبش غیرمتعهدها باید واکنشهای چشمگیر محلی نسبت به گزارشهای مربوط به نیروهای زمینی شوروی در کوبا را تا پایان وقت اداری دوشنبه 19 شهریور به واشنگتن گزارش دهند. مفیدترین شکل گزارش این است که نتیجه گیریها خلاصه باشد، به جای آنکه به طور مورد به مورد شرح ما وقع داده شود. ونس سند شماره (29) تاریخ: 19 شهریور 58 طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 9919 به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی.

عطف به: وزارتخانه 236246 موضوع: نیروهای زمینی شوروی در کوبا 1 - درخواستی برای دریافت خبر درباره نیروهای زمینی شوروی در کوبا به سفارتخانه تسلیم نشده است. با توجه به تمجید صمیمانه وزیر خارجه یزدی از پرزیدنت کاسترو، فکر می کنیم که احتمال ندارد ما با درخواستی برای توجیه درباره این موضوع روبرو شویم.

2 - وسایل جمعی ایران اگر چه مقدار چشمگیری از گزارشهای خود را به اجلاس نهائی جنبش غیرمتعهدها اختصاص داده اند، ولی عموما به مناقشه مربوط به نیروهای زمینی شوروی توجهی نکرده اند.

فقط روزنامه فارسی زبان «اطلاعات» مورخ 15 شهریور بوده که عنوان درشت «روابط شوروی و آمریکا

ص: 157

به خاطر کوبا وخیم می شود» را داشته است. این نشریه مقاله خبرگزاری فرانسه درباره جلسه 14 شهریور شورای امنیت کشور درباره این موضوع را نقل کرده بود. این روزنامه گزارش یونایتدپرس را نیز درباره بیانیه ونس در انتقاد از ادعای کوبا مبنی بر عدم تعهد خود را درج نموده بود. درباره این موضوع در آن روزنامه چیزی ابراز نشده بود.تامست

وزیر امور خارجه یزدی در اجلاس غیرمتعهدها

سند شماره (30) تاریخ: 22 شهریور 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 10049 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت برای: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا موضوع: وزیر امور خارجه یزدی در اجلاس غیرمتعهدها 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - هرگونه اطلاعاتی که آن وزارتخانه یا هاوانا در مورد فعالیتها و بیانات وزیر امور خارجه ایران دکتر یزدی در اجلاس غیرمتعهدها در اختیار دارد، برای ما ارسال نمایید. این اجلاس از این جهت برای ایرانیان حائز اهمیت بود که برای اولین بار دولت جدید توانسته بود، در جهان غیرمتعهدها گام بگذارد.

3 - چون قرار است کاردار با وزیر امور خارجه یزدی در روز سه شنبه 18 سپتامبر ملاقات نماید تقاضا دارد، پاسخ سریع خود را تا آخر وقت اداری 17 اوت (17 سپتامبر) به وقت واشنگتن برای ما بفرستید.

لینگن

اجلاس نهضت غیرمتعهدها

سند شماره (31) تاریخ: 26 شهریور 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 244178 به: سفارت آمریکا در جرج تاون، مانیل، بانکوک، اسلام آباد، داکا، مونروویا، پاناما، لیبرویل، کوناکری، رباط، الجزیره، مسقط، کوالالامپور، جاکارتا، خارطوم، موگادیشو، بوئنوس آیرس، رانگون، امان، سنگاپور، کاراکاس، لاپاز، برازیلیا، کیتو، لیما، گابورون، دارالسلام، کلمبو، سن خوزه، بلگراد، دهلی نو، قاهره، بوگوتا، داکار، ابیجان، لاگوس، لندن، پاریس، بن، لوکزامبورگ، لاهه، کپنهاک، بروکسل، اتاوا، توکیو، کانبرا، آتن، آنکارا، بخارست، مادرید، لیسبون، استکهلم، هلسینکی، برن، دوبلین، نمایندگی آمریکا در ناتو، سفارت آمریکا در پکن، تونس، دوآلا، سئول، بریج تاون، وزارت دفاع، کاخ سفید، سیا آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا، سازمان امنیت کشور، رونوشت برای: تمام واحدهای دیپلماتیک کنسولگری آمریکا در لوبومباشی، ژوهانسبورگ موضوع: اجلاس نهضت غیرمتعهدها 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - آگاهی از نظرات شرکت کنندگان مختلف در اجلاس نهضت غیرمتعهدها و اقداماتی که هر یک از این دولتها می توانند در قبال فعالیتهای کنفرانس انجام دهند برای ما بسیار شایان توجه است. در همان

ص: 158

حال ما معتقدیم که تلاش عمده ما در تأثیر بخشیدن بر دولتها به خصوص در زمینه نهضت غیرمتعهدها می تواند منافع ما را با عکس العملهایی روبرو نماید. بنابراین، تلگرام حاضر حاوی نتیجه گیری مقدماتی ما پیرامون نتایج کنفرانس بوده و نیز در برگیرنده سؤالاتی پیرامون عکس العملها و اقدامات دیگر دولتهای شرکت کننده است که ما مایل به دریافت پاسخ در رابطه با آنها هستیم. به طور مکرر پیشنهاد می کنیم که در این زمینه به هیچ گونه اقدام دیپلماتیک دست نزنید مگر اینکه قبلاً مطمئن شده باشید که این کار شما هیچ گونه عکس العمل منفی را به بار نخواهد آورد. از نظر ما بهتر است که سفرای ما در اکثر موارد از موقعیتهای غیررسمی و یا رسمی استفاده کرده با در میان گذاشتن مسائل دیگر با دولتها به طور ضمنی نظریات مقامات دولت میزبان خود را در این زمینه نیز استخراج نمایند. آنچه در ذیل آمده نشانگر ارزیابی مقدماتی ما از اجلاس نهضت غیرمتعهدها و مسائلی است که مخاطبهای اقدام گر ما باید در مباحثات خود با مقامات دولت میزبان مورد استفاده قرار بدهند.

3 - بر اساس تجزیه و تحلیل مقدماتی ما از بیانیه اجلاس نهضت غیرمتعهدها این چنین به نظر می رسد که اعلامیه اجلاس نهضت غیرمتعهدها در هاوانا موجبات رضایت آن دسته از اعضای غیرمتعهدها را که اصول فلسفه این نهضت را دارای اهمیت خاص تلقی می کنند، فراهم آورده است. با درنظر گرفتن اصول استاندارد نهضت غیرمتعهدها باید گفت نتایج به دست آمده بر سر مسائل مهم مذکور در بیانیه چندان هم یکدست نیست.

4 - از جزئیات اعلامیه که بگذریم، کاسترو در هاوانا آنچنان رویداد سیاسی «ضد آمریکایی» را پدید آورد که اکثر مطبوعات جهان متوجه آن گردیدند. لیکن هنوز معلوم نیست که این عملکرد کوبا بتواند در درازمدت سبب شود که کاسترو رهبری جهان سوم را به دست گیرد (که بخشی از این رؤیا از طریق نهضت غیرمتعهدها عملی خواهد شد) و یا این معنی را که کوبا اصولاً بر شوروی متکی است، در اذهان تقویت نماید. ما هنوز قادر به ارزشیابی تأثیر کلی این بازی تبلیغاتی کاسترو نیستیم، ولی مایل هستیم که به میانه روهای نهضت غیرمتعهدها فهمانده شود که ما در مورد این جنبه جدی کنفرانس بسیار نگران هستیم.

5 - اصول و گرایشهای نهضت غیرمتعهدها - یوگسلاوها و هندیها و دیگران ظاهرا توانسته اند بیانیه اصلی کوبا را که در آن درباره گرایش ایدئولوژیکی به مسکو سخن رانده شده، برداشته به جای آن رساله ای را که محافظه کاران نهضت با تأکید بر روش سنتی «بین بلوکها» تهیه کرده بودند قرار دهند. این امتیازات که یوگسلاوها آنها را بزرگترین پیروزی تیتو نام گذارده اند به وسیله معیارهای مورد بحث نهضت غیرمتعهدها درباره امپریالیسم، استعمار، و صهیونیزم و نژادپرستی تضعیف و خنثی می شوند. علاوه بر اینها این اعلامیه حاوی یک لحن شدیدا ضدآمریکایی می باشد. ولی مهمتر از همه این است که در این اعلامیه درباره «سلطه جویی» (مثلاً شوروی) نیز سخن به میان آورده شده است.

6 - درباره موضوعات خاص:

الف: پیرامون آمریکای لاتین، بحث درباره لغو قرارداد ریو و هیئت دفاعی درون - آمریکایی (بین کشورهای آمریکای لاتین - م) حذف شده است. لحن مقامات پانامایی کاملاً بهتر شده است (البته با ابتکارات خود پاناماییها) و اعلامیه با حالتی حاکی از خشنودی از بیانیه ای که کشورهای تحت قرارداد آن را صادر کرده و از اصول اساسی نهضت غیرمتعهدها پشتیبانی کامل خود را ابراز داشته اند، یاد کرده است.

ظاهرا در این پیشرفتها کشور پرو دارای یک نقش اساسی و مهم بوده است. در مورد پورتوریکو بیانیه

ص: 159

خواستار انتقال قدرت است در حالی که از آزادی چهار ناسیونالیست پورتوریکویی نیز ابراز خشنودی، کرده است. با این وصف لحن ضدآمریکایی کوبا در چند مرحله مورد انتقاد قرار گرفت. این بیانیه برخلاف پیش نویس قبلی کوبا، دیگر آمریکا را مسئول رژیم سوموزای نیکاراگوئه نمی داند. پاراگرافهایی که آمریکا را متهم به بدرفتاری با مهاجرین آمریکای لاتین می کرد و نیز آن را متهم به استفاده از اسرائیل به عنوان یک منبع تسلیحاتی (به عنوان دلیلی بر تزویر آمریکا درباره حقوق بشر) برای حفاظت از رژیمهای منطقه نموده بود، حذف گردید. ابقای یکی از پاراگرافها که روابط آمریکای لاتین با اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده بود، موجب بلند شدن صدای اعتراض از طرف کشورهای پرو، پاناما، بولیوی و آرژانتین گردید، سخنان آنها در متن گنجانده شد. در این متن هنوز هم از استقلال جزایر کارائیب فرانسه حمایت می گردد.

ب: لحن بیانیه در مورد آسیای جنوب شرقی که بر دوستی و اعتماد دو جانبه ملل منطقه تأکید داشت، از دولتهای این منطقه خواسته است که بر اساس اصول نهضت غیرمتعهدها اختلافات خود را کنار بگذارند (که این اصول احتمالاً عدم مداخله و احترام به تمامیت ارضی می باشد). در این بیانیه پاراگرافی نیز آمده است که می توان آن را نوعی انتقاد از ویتنام دانست، چون کنفرانس ژنو پیرامون مسئله، آوارگان را یادآور می شود و از طرفین می خواهد که وظایف خود را انجام دهند. متن این بیانیه از کاهش تعداد مهاجرین غیرقانونی اظهار خشنودی کرده امیدوار است که برای پایان یافتن اینگونه مهاجرتها تلاشهایی انجام شود (که یک انتقاد ضمنی از ویتنام به شمار می رود).

ج: در مورد اقیانوس آرام نیز با ایجاد تغییرات زیاد در پیش نویس تهیه شده به وسیله کوبا، یک روش هماهنگتر اتخاذ شده است. تمام عبارات یک جانبه ای که در رابطه با آمریکا در بیانیه آمده بود حذف گردید، و به جای کلمات امپریالیست یا حضور نظامی آمریکا کلماتی چون مداخله یک ابرقدرت گنجانده شد. اکنون بیانیه خواستار خروج همه پایگاههای خارجی، واحدهای نظامی و پایگاههای پشتیبانی و غیره شده است، تا این منطقه بتواند با صلح و آرامش توأم گردد.

د: در مورد آفریقا نیز به کنفرانس کشورهای مشترک المنافع لوزاکا اشاره شد، که نمایندگان جبهه وطن پرست پیرامون آن توضیحاتی دادند. این بیانیه با تأکید اعلام داشت که نتایج مذاکرات قدرتها در صورتی حاصل خواهد شد که حاکمیت اکثریت واقعی و استقلال منطبق با قطعنامه های سازمان وحدت آفریقا، مجمع عمومی سازمان ملل و نهضت غیرمتعهدها ایجاد شده باشد. قطعنامه 435 شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با تلاش گروههای رابط غربی درباره نامیبیا نیز به طور مختصر مورد بحث قرار گرفت. سایر قسمتهای مربوط به بخش آفریقائی (پیش نویس) با تعدادی از هم پیمانان ما که نامشان در کنار نام ما به عنوان حمایت کنندگان از آفریقای جنوبی مشخص گردید، نسبتا لحن خصمانه دارد. این هم پیمانان ما عبارتند از فرانسه، آلمان غربی، انگلیس، ایتالیا، بلژیک، کانادا، استرالیا، اسرائیل و ژاپن. این اجلاس تقاضای سازمان وحدت آفریقا را برای تشکیل یک کنفرانس در سال 1980 که نتیجه آن تحریم آفریقای جنوبی از نظر اقتصادی و دیگر موارد است، در خود درج نموده است.

ه : بخش مربوط به خاورمیانه ظاهرا از نظر منافع آمریکا اصلاً قابل پذیرش نمی باشد. محکومیت کمپ دیوید در بیانیه ای جدا از اعلامیه آمده و در آن خواسته شده است، که پیرامون عضویت مصر در کنفرانس وزرای غیرمتعهدها در سال 1981 گزارشی ارائه شود. اعراب تلاش زیادی بکار بردند تا مصر اخراج شود و این بیش از حد انتظار بود، ولی با تلاشهای آفریقاییها عضویت مصر بر سر جای خود باقی

ص: 160

مانده است. بنا به گزارشات رسیده بسیاری از رهبران آفریقایی در این زمینه با برگزاری جلسات شبانه طولانی تلاش زیادی به کار گرفتند. امیدواریم درباره خاورمیانه نیز لحن بیانیه عوض بشود.

و: بخش اقتصادی در تلگرام سپتامبر مطرح خواهد گردید.

7 - به طور خلاصه باید گفت که به خاطر تلاشهای واحدهای دیپلماتیک ما چند نکته نگران کننده که توسط نمایندگان مطرح شده بود، برطرف گردید. علاوه بر اینها، یوگسلاوی و دیگر محافظه کاران توانستند، تغییری در اتحاد بین غیرمتعهدها و شوروی که کاسترو خواستار آن بود پدید آورده، اصول نخست نهضت را جایگزین سازند.

8 - مهمترین مسئله ای که در دوره بعد از اجلاس باقی ماند این است که تاکتیکهای هراس انگیزی که کوبا در هاوانا به کار می برد تا چه حد می تواند کاسترو را به عنوان ریاست نهضت غیرمتعهدها که دچار تفرقه و خالی از نفوذ شده و دیگر نمی تواند به عنوان عنصری در سیاست خارجی کوبا مفید واقع شود، باقی نگاهدارد.

9 - برای تمام مخاطبهای اقدام گر. ما واحدهای شما را برای اقدام پیرامون این پیام انتخاب کرده ایم، چون می خواهیم در این مورد از نظریات هم پیمانان خود و کشورهای محافظه کار عضو نهضت غیرمتعهدها اطلاع حاصل نماییم. به هنگام اقدام طبق دستورالعمل ذیل باید یادآور شد که اهداف ما عبارتند از:

الف: به درک بهتر و بیشتری از مفاد و جو این کنفرانس (که به نظر آمریکا) در پشت درهای بسته انجام گرفته بود نائل آییم؛ ب: با کشورهای هم پیمان خود و نیز کشورهایی که عضو غیرمتعهدها نیستند، بتوانیم به یک ارزیابی مشترک دست یابیم.

ج: از نقش سازنده ای که بعضی از دولتها در هاوانا ایفا کردند، مطلع شویم. ضمنا مایلیم در این باره نظریات شما را نیز بدانیم؛ د: در مورد مواضع عمده نهضت غیرمتعهدها که با منافع آمریکا منافاتی ندارد، نگرانی ما را نشان دهید و در صورت لزوم از دولتهای میزبان بخواهید که به انتقاد از اعلامیه نهائی بپردازند.

ه: در مورد موضع کشورهای عضو در رابطه با اجلاس نهضت غیرمتعهدها در بعد از هاوانا، و نیز تلاش محافظه کاران در جهت محدود نمودن توانایی کاسترو در سوءاستفاده کردن از سمت خود به عنوان ریاست نهضت اطلاعاتی به دست آورید.

و: تا آنجا که امکان دارد میزان همبستگی کشورهای عضو نهضت غیرمتعهدها را به مواضع بیان شده در اعلامیه حاصله از اجلاس و رعایت آنها را در مناظرات مجمع عمومی سازمان ملل برای ما بیان نمائید.

لازم نیست که از مقاصد دولتهای میزبان آگاه شوید.

10 - پس از دریافت گزارشات شما در نظر داریم در سیاست خود در قبال نهضت غیرمتعهدها تجدیدنظر کرده در صورت لزوم و در صورت مفید بودن از آن دسته از رهبران غیرمتعهدها که نسبت به سیاستهای آمریکا و خود آمریکا با لحن توهین آمیز برخورد کرده اند. ابراز نارضایتی نماییم. ما نظرات سفارت واقع در کنیگزتون را مطالعه کرده و در تلگرام سپتامبر به آن پاسخ خواهیم داد.

11 - به همین ترتیب با استفاده از راهنماییهایی که در پاراگراف آغازین این پیام آمد واحدها در

ص: 161

صورتی که مطمئن هستند که کار آنها هیچ گونه عکس العمل منفی را به همراه نخواهد داشت در موقعیتهای غیررسمی و یا رسمی که برای مطرح کردن مسائل دیگر برگزار شود، باید در دیدار با آن دسته از مقاماتی که در اجلاس نهضت غیرمتعهدها شرکت نموده اند، گفتگو نمایند. شما باید در مورد نظریات آنها درباره کنفرانس؛ آینده غیرمتعهدها به ریاست کوباییها؛ دموکراتیزه کردن اجلاس غیرمتعهدها به خصوص پس از کارهای کوباییها در هاوانا؛ و نقشی که دولت میزبان شما می خواهد در اجلاسهای آتی غیرمتعهدها ایفا نماید اطلاعاتی کسب نمائید. ما به خصوص مایل هستیم بدانیم روشهای محرکه و نتایج نهایی چگونه از جلسات کمیته حاصل شده اند. بسیار خوب خواهد بود، اگر بتوانید درباره کشورهایی که به حمایت و یا مخالفت از نظریات و منافع آمریکا پرداخته اند، اطلاعاتی در اختیار ما قرار دهید.

12 - شما باید نشان دهنده نگرانی ما در رابطه با بخشهای مربوط به خاورمیانه، پورتوریکو، شمال و جنوب باشید و خاطرنشان سازید که این بخش و دیگر بخش ها و نیز نحوه برخورد بسیاری از گفتارها در اعلامیه نهائی نمی توانند سبب ایجاد تفاهم بین المللی و بالا بردن نفوذ نهضت غیرمتعهدها بشوند. همه مخاطبهای اقدام گر (به استثناء بخش خاور نزدیک) باید از دولتهای میزبان خود بخواهند که درباره مفاد این اعلامیه پیرامون خاورمیانه، پورتوریکو و صهیونیزم و نژادپرستی با حالتی انتقادآمیز برخورد نمایند.

در صورتی که سفارتها لازم بدانند، می توانند در مورد نقشه دولتهای میزبان جهت انتقاد از سایر بخشهای اعلامیه نیز اطلاعاتی کسب نمایند. سرانجام باید اظهار نمائید که آمریکا در آینده نزدیک امیدوار است بتواند لحن مضر هاوانا را آنچنان تحت تسلط خود درآورد تا تمام تلاش خود را به حل مسالمت آمیز مسائل معطوف داشته، روابط اقتصادی جهانی را بالا ببرد.

13 - مخاطبهای اقدام کننده در صورت نیاز می توانند از ارزیابیهای مقدماتی آمریکا در پاراگرافهای 8- 3 استفاده نمایند. عکس العملهای دولت میزبان خود را حداقل تا پایان وقت اداری سه شنبه 20 سپتامبر گزارش نمائید. در صورتی که واحدها لازم بدانند می توانند جهت استخراج اطلاعات لازم پیرامون نتایج اجلاس از نکاتی که در بالا مطرح شده، استفاده نمایند. در صورتی که واحدهای دیپلماتیک مستقر در خاور نزدیک بتوانند در پایتختهای عربی اطلاعاتی در خاورمیانه و اخراج مصر به دست آورند، موجب امتنان ما خواهد گردید.

14 - با وقوف به این حقیقت که بسیاری از رهبران در حال مراجعت هنوز در حال سفر هستند، می دانیم که بعضی از مشورتهای در سطح بالا بعدا باید انجام شود. برای این کار اقدام خواهیم کرد، ولی برای ما بسیار ضروری است که درباره عکس العملهای اولیه اطلاعاتی به دست آوریم. راهنماییهای بیشتر برای واحدهای ویژه در ذیل می آید.

15 - برای دوبلین، نمایندگی آمریکا در ناتو، لندن، پاریس، بن، رم، لوکزامبورگ، لاهه، کپنهاگ، بروکسل، اوتاوا، توکیو، کانبرا، آتن، آنکارا، بخارست، مادرید، لیسبون، استکهلم، هلسینکی، وین، و برن.

شما باید از نظرات دولت میزبان درباره نتایج کنفرانس و نتیجه حضور آنها در پایتختهای کشورهای نهضت غیرمتعهدها مطلع بشوید. برای ما جالب است که بدانیم که آیا آنها می خواهند درباره اجلاس بیانیه عمومی منتشر سازند و یا اینکه در سطح نمایندگی دیپلماتیک اجلاس اقدام نمایند. توکیو باید به تکرار قدردانی آمریکا از تلاشهای سونودا در آمریکای لاتین بپردازد. واحد مادرید نیز باید از تلاش اسپانیاییها در مورد آمریکای لاتین با بهبودی که در این زمینه فراهم آمده، قدردانی نماید. مادرید و لیسبون باید

ص: 162

درباره نظریات اسپانیاییها بعد از اجلاس هاوانا اطلاعاتی گردآوری نمایند. بن باید بداند که سفارت ما در آلمان غربی اطلاع داده که صدراعظم اشمیت از اینکه آلمان غربی در بخش آفریقای جنوبی مورد انتقاد واقع شده، بسیار عصبانی است. سفارتهای ما در دیگر کشورهای مورد انتقاد (به پاراگراف 5 د مراجعه شود) نیز شاید بخواهند از عکس العمل دولتهای میزبان خود مطلع شوند. لندن نیز باید از ارزیابی انگلیس از اجلاس نهضت غیرمتعهدها ما را باخبر سازد.

16 - برای بلگراد، شما باید احترام ما را نسبت به نقش رئیس جمهور تیتو در حراست از اصول اساسی غیرمتعهدها که منشاء الهام تیتو و دیگر مؤسسین غیرمتعهدها بوده است، مورد تأکید قرار دهید. و باید آنها را در جریان نگرانی ما بر سر نتایج ناراحت کننده ای که پیرامون خاورمیانه و دیگر مسائل به وجود آمده و نیز لحن شدیدا ضدآمریکایی بسیاری از گفتارها و اعلامیه نهائی قرار دهید. ببینید نظر یوگسلاوها درباره آینده نهضت غیرمتعهدها به ریاست کاسترو چیست. و سعی کنید به آنها تفهیم کنید که ما به تحلیل یوگسلاوها درباره کنفرانس هاوانا علاقه مند هستیم.

17 - برای دهلی نو: برداشت ما این بوده است که با وجود عدم ثبات سیاسی در دهلی نو هیئت نمایندگی هندی برخلاف انتظار نقش بسیار مفیدی را ایفا نموده است. با استفاده از تلگرام شماره 240341 می توانید مراتب امتنان ما را به میشرا وزیر امور خارجه برسانید، ولی نگرانی آمریکا را از نحوه برخورد در بخش شمال و جنوب نیز خاطرنشان ساخته یادآور شوید که این لحن نمی تواند، به وجود آورنده پیشرفت و بهبود در وضع منطقه باشد.

18 - برای قاهره: از سفیر درخواست شد که به ملاقات با پطروس غالی پرداخته اعلام دارد که برخلاف مزاحمتهایی که در هاوانا فراهم شده بود مصر توانست از اخراج خود از نهضت غیرمتعهدها جلوگیری نماید. بهتر است نارضایتی ما را در مورد بخش خاورمیانه این اعلامیه که در آن به جای قرارداد صلح کمپ دیوید هیچ گونه راه حلی ارائه نشده است، نیز اعلام نمایید. از مقامات مصر به پرسید که آیا مایلند درباره بخش خاورمیانه همراه با آفریقاییها به انتقاد بپردازند و دیگر اینکه ما هم مایل هستیم در زمینه دیپلماسی خود با آنها هماهنگی ایجاد نماییم. پاسخ مصر را سریعتر برای ما ارسال دارید. تلگرام سپتامبر شامل نظرات موسی (MUSSA) پیرامون آمریکا و نهضت غیرمتعهدهاست و لازم نیست که از آن نسخه برداری نمایید.

19 - برای پکن: سفارت باید سعی نماید نظرات و عقاید ما را با مقامات مهم امور خارجه درمیان گذاشته، با استفاده از پاراگرافهای 8 - 3 اطلاعات لازم را در مورد عکس العمل چینی ها به دست آورند.

20 - برای داکار و ابیجان: مراتب قدردانی ما را به وزرای امور خارجه به خاطر حضور متهورانه شان در اجلاس و حمایت از اصول واقعی غیرمتعهدها و مواضع محافظه کارنه اش ابراز نمایید. مایل هستیم نظرات آنها را درباره آینده نهضت غیرمتعهدها و نقشی که در آینده ایفا خواهند کرد، بدانیم.

21 - برای لیما و بوئنوس آیرس: برای اطلاع شما. طبق اطلاع ما پرو و آرژانتین در این اجلاس نقشهای سازنده ایفا کرده اند، مایلیم نظر سفارت را نیز در این باره بدانیم. پایان برای اطلاع شما. پیرامون نظرات این دو کشور درباره اجلاس (به خصوص نیروی محرکه آمریکای لاتین)، آینده نهضت غیرمتعهدها و نقش آمریکای لاتین در نهضت اطلاعاتی برای ما ارسال نمایید. شما حتما به انتقاد از بعضی از قسمتهای گردهمایی خواهید پرداخت و امیدواریم پورتوریکو و قسمت مربوط به آمریکای لاتین را نیز

ص: 163

در این بخش گنجانده باشید.

22 - برای پاناما: سفارت باید مراتب قدردانی ما را از نقش پاناماییها در هاوانا ابراز داشته نظر دولت پاناما را پیرامون اجلاس جویا شود. شما نیز حتما به انتقاد از بعضی از قسمتهای بیانیه خواهید پرداخت که امیدواریم پورتوریکو و قسمت مربوط برای آمریکای لاتین را نیز در این بخش گنجانده باشید.

23 - برای بوگوتا، سان خوزه، کاراکاس، لاپاز، برازیلیا، کیتو: ما مایل هستیم نظر دولتهای میزبان درباره اجلاس، آینده غیرمتعهدها، و آینده روابط آمریکای لاتین با نهضت غیرمتعهدها را بدانیم. شما نیز باید به انتقاد از بخش مربوط به پورتوریکو و آمریکای لاتین بپردازید. کاراکاس می تواند با استفاده از پاراگرافهای 8 - 3 به توجیه نمایندگان IPUآمریکا بپردازد.

24 - برای دارالسلام و لاگوس: شما باید درباره ارزشیابی اجلاس آینده نهضت غیرمتعهدها و نقش آتی آفریقاییها در آن اطلاعاتی به دست آورید.

25 - برای کلمبو، اسلام آباد، و داکا: سفارتها باید درباره ارزیابی دولتهای میزبان درباره اجلاس اطلاعاتی تهیه نمایند.

26 - برای رانگون: شنیده ایم که برمه ایها می خواهند از نهضت غیرمتعهدها خارج شوند، در صورتی که در این مورد اطلاعاتی برای ما ارسال نمایید بسیار خوشحال خواهیم شد. ولی در صورتی که شما مورد سؤال قرار گرفتید نباید موضع خود را روشن سازید. و مراتب قدردانی ما را از زحمات وزیر امور خارجه در اتکاء به اصول واقعی غیرمتعهدها و مواضع محافظه کارانه به ایشان ابراز دارید.

27 - برای پایتخت آسیایی: بسیار جالب خواهد بود اگر بتوانید عکس العمل دولتهای میزبان را در رابطه با اجلاس، تأثیر مسائل دریایی مهمی که مطرح شده بود، طرحهای آنها برای ایفاء نقش در آینده نهضت غیرمتعهدها و یا انتقادات آنها برای ما ارسال نمایید. سفارت ما در سنگاپور مراتب قدردانی ما را نسبت به نقشی که وزیر امور خارجه به حمایت از محافظه کاران هاوانا ایفا کرده بود، به ایشان ابراز دارد.

سفارت آمریکا در مانیل نیز پیرامون نظریات دولت فیلیپین در رابطه با نهضت غیرمتعهدها پس از هاوانا اطلاعاتی تهیه نماید و در پاسخ به شماره 17390 شما بهتر است از پاراگرافهای 8 - 3 بالا استفاده نمایید.

علاوه بر اینکه بر نکات مثبت داخل اعلامیه اشاره می کنید به جو ضدآمریکایی و ضدغربی حاکم بر نهضت در اجلاس هاوانا نیز اشاره ای بنمایید.

28 - برای امان، مسقط، خارطوم و موگادیشو: ببینید دولتهای میزبان تا چه حد از تاکتیکهای عربی در هاوانا حمایت می کنند.

29 - برای سئول: آیا کره ایها در نظر دارند از بخش مربوط به کره در اعلامیه که به سادگی به بیان مکرر موضع کره شمالی پرداخته است، انتقاد نمایند؟ 30 - برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل: این وزارتخانه جهت آگاهی هیئت نمایندگی اطلاع می دهد که بهتر است از تحلیل نمایندگی آمریکا در سازمان ملل پیرامون تأثیر اجلاس نهضت غیرمتعهدها بر سی و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل مطلع گردد. در پایان سی و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل مایلیم از شما گزارشی دریافت نماییم که در آن از میزان انجام وظیفه اعضای غیرمتعهدها در دفاع از مواضع اجلاس در مجمع عمومی سازمان ملل سخن رفته باشد.

31 - برای باربادوس: می توانید پیرامون ارزیابی دولت باربادوس از اجلاس اطلاعاتی به دست

ص: 164

بیاورید، ولی این موضوع را به هیچ وجه با گرانادا، دومنیکا، یا سنت لوشا در میان نگذارید.ونس

اجلاس جنبش غیرمتعهدها

سند شماره (32) تاریخ: 28 شهریور 58طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران شماره 222به: وزارت خارجه در واشنگتن دی - سی، فوری عطف به: وزارتخانه 244178 موضوع: اجلاس جنبش غیرمتعهدها 1 - (تمام متن خیلی محرمانه) 2 - طی ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه در 18 سپتامبر، کاردار خواستار نظریات یزدی درباره نتایج اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا شد.

3 - در هنگام گفتگو، یزدی بر نقش مستقل ایران از جنبش غیرمتعهدها تأکید کرده گفت ایران از روش کوبا در اجلاس پیروی نخواهد کرد. یزدی به طور مختصر به مسائل جنبش غیرمتعهدها اشاره کرد، خصوصا درباره تلاش ایران برای به تعلیق درآوردن عضویت مصر سخن گفت. وی گفت که اجلاس موافقتنامه کمپ دیوید را محکوم شمرده بود و توافق کرده بود که تا سال 1981 در مورد مصر تصمیمی اتخاذ ننماید. یزدی گفت که کامبوج نیز یکی دیگر از مسائل مهم مطروحه در اجلاس بود، که برای آن راه حلی پیدا نشد. وی بیان داشت که جنبش به محکوم کردن مداخله ویتنامیها در امور جنبش غیرمتعهدها پرداخت و اظهار داشت که درست است که نتیجه حاصله از مداخله ویتنامیها خوب بود، ولی اهداف ویتنام نمی تواند توجیه کننده وسایل آن کشور باشد.

4 - یزدی گفت از اینکه توانسته بود جنبش غیرمتعهدها را با مساعدت خود غیر بلوکه نگاهدارد خوشحال است: به گفته وی مهمترین کمک ایران این بود که از جنبش خواست که از نظر «فرهنگی» غیر بلوکه باقی بماند. یزدی گفت بسیاری از اعضاء جنبش ضد امپریالیست هستند، ولی مانند غربیها فکر می کنند. بسیاری دیگر از آنها ضد شوروی هستند ولی مانند روسها فکر می کنند، و بسیاری از آنها ضد نژادپرستی هستند، ولی دارای تفکری نژادپرستانه هستند. وی گفت که نحوه تفکر و فرهنگ کشورهای غیرمتعهد باید به طور واقعی غیر بلوکه بشود.لینگن

وزیر امور خارجه ایران دکتر یزدی در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا

سند شماره (33) تاریخ: 29 شهریور 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا شماره 8582 به: سفارت آمریکا در تهران رونوشت برای: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی.

نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک عطف به: تهران 10049 موضوع: (خیلی محرمانه) وزیر امور خارجه ایران دکتر یزدی در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2 - متن سخنرانی وزیر امور خارجه ایران دکتر یزدی را که در گردهمایی عمومی جنبش غیرمتعهدها

ص: 165

ایراد شده بود، در اختیار نداریم. بخشی از سخنان یزدی در روزنامه حزب کمونیست کوبا به نام «گرانما» به چاپ رسیده است، ولی نمی توان آن را معادل کل سخنرانی وی دانسته و یا از نظر صحت برای آن اعتباری قائل شد. ولی هر چه باشد ما خطوط اصلی مطالب چاپ شده در «گرانما» را در ذیل می آوریم.

3 - یزدی با اعلام اینکه پیروزی نهائی مستضعفین حتمی است به «امپریالیسم آمریکا» بخاطر حمایت از «رژیم خونخوار» شاه حمله کرد. وی گفت، درست در زمانی که امپریالیستها از حقوق بشر سخن می رانند، شکنجه گران مردم به دریافت سلاح و کمکهای نظامی آمریکا ادامه می دهند.

4 - یزدی اظهار داشت که دولت وی از ساف و آزادی آفریقای جنوبی حمایت می کند و دیگر اینکه سیاست ایران بر «تساوی و صفات بشر دوستانه اسلام» متکی است. در ادامه سخنان خود وی گفت که از این نظر «فیدل کاسترو از هر مسلمان دیگری به اسلام نزدیکتر است» که البته این موضوع حتما باعث خنده کاخ سفید گردیده است.

5 - علیرغم لحن ظاهرا تند مشهود در سخنان یزدی، دیگر ناظران دیپلماتیک در اینجا اظهار داشته اند که هیئت نمایندگی ایرانی را نمی توان به هیچوجه در زمره «آتشخواران اصلی» اجلاس به حساب آورد.

یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایران به مقام دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا گفت «این موضوع فقط جنبه یک گردهمایی اجتماعی دارد؛ در اینجا به هدفی دست یافته نخواهد شد، ولی همه به هنگام مراجعت از اینکه عقده خود را خالی کرده اند، خوشحال خواهند بود».

اسمیت

وزیر امور خارجه بحرین: رابطه بین مسئله فلسطینیها و...

سند شماره (34) تاریخ: 2 مهر 58 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در منامه شماره 1915 به: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی.

رونوشت برای: سفارت آمریکا در ابوظبی، امان، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، سفارت آمریکا در بیروت، قاهره، دمشق، ظهران، دوحه، کنسولگری آمریکا در بیت المقدس، سفارت آمریکا در جده، کویت، لندن، مسقط،... ریاض، سفارت آمریکا در صنعا، تهران، تل آویو، تریپولی، دفتر نمایندگی آمریکا در نیویورک،..... در بحرین، فرماندهی نیروی خاورمیانه، سرفرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا، سرفرماندهی نیروی دریایی آمریکا در اروپا.

موضوع: بحث پیرامون اجلاس جنبش غیرمتعهدها توسط وزیر امور خارجه بحرین: رابطه بین مسئله فلسطینیها و همکاری امنیتی منطقه ای در خلیج 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است.) 2 - در ملاقات با معاون وزیر امور خارجه توینام در 11 سپتامبر و در دیدار پرفسور ر. ک. رمضانی در 15 سپتامبر، وزیر امور خارجه بحرین نظریات خود را پیرامون جنبش غیرمتعهدها برای ما ابراز نمود:

(الف) با وجود اینکه مالزی و اندونزی در مورد برخی از مسائل موفق بودند، ولی روی هم رفته این کنفرانس میانه روها را با مشکلات زیادی روبرو ساخت. پس از کاسترو، فلسطینیها بزرگترین پیروزی را به دست آورند.

(ب) کاسترو با استفاده از این تاکتیک که او بیش از عرفات، فلسطینی است خود را از انتقاد دور نگاه

ص: 166

داشت. پس از ایراد سخنرانی وی به طرفداری از فلسطینیها، هیچ یک از نمایندگان عربی در سیاستهای غیرمتعهدانه او شک و تردید بدل راه ندادند.

(ج) نشان دادن آمریکا به عنوان دشمن حقوق فلسطین سبب شد که هیچ یک از نمایندگان نتوانند در مورد هیچ مسئله ای از آمریکا حمایت نمایند. از طرف دیگر سامورا ماشل از موزامبیک می توانست از شوروی ستایش نموده مورد تشویق هم قرار گیرد. او حتی می توانست از مداخله کوبا در آفریقا نیز سخن بگوید و باز هم مورد تشویق قرار گیرد.

(د) اشتباه است اگر فکر کنیم که مصر در اجلاس حتی مقداری پیروزی به دست آورد. پطروس غالی کاملاً منزوی و مورد تحقیر قرار گرفت. همه نمایندگان به تحقیر مصر پرداختند و سادات را خائن به جنبشی که ناصر مبتکر آن بود، قلمداد کردند.

(ه) وزیر امور خارجه بحرین برای اولین بار با وزیر امور خارجه یزدی در کنفرانس ملاقات و گفتگو کرد. یزدی به وی اطمینان داد، که دولت کنونی ایران تمایل و یا قصد مداخله در امور بحرین را ندارد. در این ملاقات یزدی از نزاعهای درونی شریرانه و وقت تلف کننده در هیئت حاکمه ایران سخن گفت. یزدی در بیانات خود کاملاً ضدآمریکایی می نمود. یزدی به وزیر امور خارجه گفت که بحرین باید به حمایت بیشتر از فلسطینیها بپردازد، ولی شیخ محمد خود را معذور دانست.

3 - اظهارنظر: نظریات وزیر امور خارجه به طور کلی حاکی از بدبینی بود. نمایان ساختن آمریکا به عنوان دشمن فلسطینیها می تواند، روحیه کشورهای جهان سوم را در برابر آمریکا تشکل ببخشد. وی از توینام پرسید، آیا آمریکا نمی تواند اعلام نماید که از خودمختاری فلسطینیها حمایت می کند ؟ 4 - وزیر امور خارجه در هر دو گفتگوی خود اظهار داشت با وجود اینکه بحرین خود را دوست دیرین آمریکا و غرب می داند، ولی نمی تواند در جو سیاسی حاضر مداخله مستقیم آمریکا و کمکهای او را در همکاری امنیتی منطقه خلیج پذیرا شود. امنیت خلیج و مسئله فلسطینیها به هم پیوسته است و تا زمانی که آمریکا مسئله دوم را حل نکرده یا مواضع خود را در قبال آن تغییر نداده باشد، برای بحرین و دیگر کشورهای خلیج (به استثناء عمان ) پذیرش دخالت آمریکا در امنیت خلیج ممکن نیست. توینام در توضیح گفت، آمریکا در تلاش دستیابی به یک راه حل عادلانه است و خاطرنشان ساخت که برای تحقق آن زمان لازم است. وی از وزیر امور خارجه پرسید، آمریکا برای کمک به بحرین و کشورهای همجوار در جهت تأمین ثبات خود و خلیج با وجود تلاشهای حاضر می تواند چه کاری انجام دهد ؟ وزیر امور خارجه در این مورد پاسخی نداد، ولی بار دیگر مسئله فلسطین را مرکز تمام مواضع درازمدت آمریکا در منطقه دانست.

پلت رو

مصر و اجلاس جنبش غیرمتعهدها

ص: 167

سند شماره (35) از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 252499 تاریخ: 3 مهر 58 به: مجمع گیرندگان مطالب مربوط به جنبش غیرمتعهدهاطبقه بندی: محرمانه متن ذیل تکرار تلگرام قاهره 19429 است که به وزارت خارجه بلگراد، ژنو، هاوانا، دهلی نو، تل آویو، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل در 30 شهریور فرستاده شد. ابتدای نقل قول از قاهره 19429 محرمانه نسخه تصحیح شده (متن مرجع حذف گردید) عطف به: وزارتخانه 244474 موضوع: مصر و اجلاس جنبش غیرمتعهدها 1- (محرمانه) همان گونه که در تلگرام مرجع اشاره شد آنچه در ذیل می آید متن نامه وزیر امور خارجه مصر پطروس غالی است، که در آن انتقادات مصر را از اجلاس جنبش غیرمتعهدها برای ریاست جنبش یعنی کاسترو و دیگر اعضای غیرمتعهدها فرستاده و از دیگر اعضاء نیز خواستار انجام اقدامات مشابه گردیده است.

2 - (محرمانه آغاز متن).

عالیجناب:

در رابطه با ششمین کنفرانس خاتمه یافته اخیر سران کشوری و یا دولتی کشورهای غیرمتعهدها، مفتخرا یک نسخه از نامه ای را که برای رئیس جمهور فیدل کاسترو، ریاست کنفرانس مزبور ارسال داشته ام برای شما نیز ارسال می نمایم، و بدین وسیله موضع جمهوری عربی مصر را در مورد پیشنهاد دفتر کنفرانس که پس از مشاورتهای آمده در بیانیه دفتر هماهنگی غیرمتعهدها در کلمبو کنفرانس شماره 6 بیانیه شماره 2 اتخاذ گردیده و به وسیله ایشان این اتفاق نظر اعلام گردیده، ابراز نمایم. دولت مصر رأی اعلام شده را در مورد بعضی از جنبه های مسئله خاورمیانه رد کرده، نسبت به روش غیرمعمولی و بی سابقه ای که در بخشهای آخر کنفرانس در پیش گرفته شده بود اعتراض خود را اعلام می دارد.

می خواهم از این فرصت استفاده کرده احساسات خود را نسبت به موضعی که نمایندگان شما در کنفرانس برای دفاع از سنت ها، اصول و اهداف عدم تعهد اتخاذ کرده بودند و کاملاً با روش، «پیشنهاد» و اعلامیه ریاست جنبش مغایرت دارد، اعلام نمایم.

در خاتمه، خوشحال خواهیم شد اگر دولت جنابعالی در این رابطه به ارسال یک انتقاد رسمی برای ریاست یا دبیر کل کنفرانس همت ورزد.

عالیجناب خواهشمند است، بهترین احترامات مرا بپذیرد.

پایان متن پطروس غالی 3- آغاز متن آقای رئیس جمهور:

افتخار دارم که مطالب زیر را مورد توجه شما ریاست جنبش غیرمتعهدها قرار دهم:

عقیده دولت جمهوری عربی مصر بر این است که «پیشنهاد دفتر کنفرانس که پس از مشاورتهای» آمده در

ص: 168

بیانیه دفتر هماهنگی غیرمتعهدها در کلمبو / کنفرانس شماره 6 / و بیانیه دوم، و بیانات جنابعالی در رابطه با اتخاذ آن در آخرین جلسه ششمین کنفراس سران دولتی و کشوری کشورهای غیرمتعهد در نهم سپتامبر با اصول و اهداف غیر بلوکه بودن کاملاً مغایرت دارد. بنابراین اینجانب رد این پیشنهاد توسط دولت جمهوری عربی مصر را اعلام می دارم.

علاوه بر این دولت جمهوری عربی مصر مایل است مخالفت شدید خود را نسبت به روش غیر عادی و بی سابقه ای که متأسفانه در آخرین مراحل کنفرانس در پیش گرفته شده بود، ابراز نماید. چون این روش اصولاً با روشهای مورد قبول جهانیان که باید بین دو دولت حکمفرما باشد منافات دارد. چون اگر این روش تکرار شود بدون شک نتایج بسیار تأسف باری به بار آورده، وحدت اعضای جنبش غیرمتعهدها را خدشه دار خواهد کرد. عدم تعهد شکل گرفت و به وجود آمد، تا به حراست از حاکمیت و استقلال سیاسی اعضای خود بپردازد. کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها همیشه خواستار عدم مداخله در امور داخلی دیگران بوده اند. بنابراین این روش سرپیچی از اصول عالیه عدم تعهد یعنی تجاوز به حاکمیت کشورهای عضو و مورد سؤال قرار دادن حق حاکمیت یک کشور در اتخاذ سیاستهای خارجی خود که بر طبق تمایل خلق خود از طریق نهادهایی که به طریقه دموکراتیک انتخاب شده اند در پیش گرفته می شود، می باشد.

دفتر کنفرانس به عملی مغایر با سنتهای عدم تعهد دست زده است و حقی را از آن خود دانسته است که بدون تردید خارج از حوزه استعداد و شایستگی آن است. چون دفتر کنفرانس یک ارگان سیاسی نیست.

در نتیجه این دفتر حق ندارد بدون دریافت مجوز از طرف کنفرانس چنین مسئله ای را مد نظر قرار دهد، خصوصا اینکه این موضوع در کمیته سیاسی در سطح وزیران مورد بحث و مناظر، قرار گرفته بود.

بعضی از جنبه های سیاست خارجی مصر دگرگون جلوه داده شد و به عنوان تخلف از اصول عدم تعهد تشریح گردید. قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل اساس مورد قبول در تضاد اعراب و اسرائیل است و به شرایط این قطعنامه در کمال وفاداری پاسخ داده شده بود. بد نیست یادآور شوم که روش اتخاذ شده به وسیله مصر، طبق یادداشت سفیر جارینگ فرستاده ویژه دبیر کل در 8 فوریه 1971 به مصر و اسرائیل کاملاً درست است. این روش همچنین توسط مجمع عمومی سازمان ملل به وسیله قطعنامه 2799 و 2949 و نیز به وسیله سازمان وحدت آفریقا مورد قبول واقع گردید.

آقای رئیس جمهور، در خاتمه باید باز هم یادآور شوم که «پیشنهاد» اتخاذ شده، نوعی مداخله در امور داخلی مصر و تجاوز به حق حاکمیت این کشور است. و بنابراین سرپیچی آشکار از اصول و اهداف عدم تعهد به شمار می رود.

بر اساس همین دلایل دولت جمهوری عربی مصر به طور مؤکد روش در پیش گرفته شده و اتفاق نظر اعلام شده را در رابطه با «پیشنهاد» مذکور مردود اعلام می دارد.

عالیجناب، خواهشمند است احترامات گرم مرا بپذیرید.

پایان متن پطروس غالی 4 - (طبقه بندی نشده) این وزارتخانه بنا به مصلحت خود این متون را در اختیار دیگر واحدها نیز قرار خواهد داد.

کریستوفر

مذاکرات شمال و جنوب پس از اجلاس غیرمتعهدها و COW

ص: 169

سند شماره (36) از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی شماره 255471 تاریخ: 6 مهر 58 به: تمام واحدهای دیپلماتیک به استثنای سفارت آمریکا در قاهرهطبقه بندی: خیلی محرمانه عطف به: الف - وزارتخانه 203983، ب - وزارتخانه 212631 (به تمام گیرندگان ارسال نشده) موضوع: مذاکرات شمال و جنوب پس از اجلاس غیرمتعهدها و COW 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - خلاصه: از زمان ارسال مرجع الف، اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا بیانیه ای رسمی صادر کرد و به وسیله آن خواستار آغاز مذاکرات جهانی گردید. این بیانیه به وسیله گروه 77 به عنوان یک اقدام در جلسه 15 - 10 سپتامبر کمیته مجمع WHOLE عمومی سازمان ملل تصویب گردید، و سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل در مورد این پیشنهاد اقدام خواهد نمود. بنابراین همانگونه که در تلگرام مرجع ب پیش بینی شده بود، مذاکرات جهانی به عنوان یک عنصر مرکزی در استراتژی گروه 77 در گفتگوی بین شمال و جنوب ظاهر گشته است. کمیته مطالعه و تحقیقات فنی سازمان ملل با آغازی ضعیف توانست به موفقیتی نسبتا خوب دست یابد و آن این بود که توانست این احساس را در کشورهای کمتر پیشرفته و پیشرفته به وجود آورد که آنها بالاخره توانستند در مورد مسائل مورد نگرانی طرفین به نوعی تفاهم دست پیدا کنند. این نتیجه گیری سبب شد که ما به این فکر دست یابیم که برای پیشرفت در گفتگوهای شمال و جنوب باید بر پیشرفتهای عینی توجه داشته باشیم. اجلاس 5 - 2 اکتبر صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی در بلگراد برای ششمین بار به تجدید منابع پولی مؤسسه عمران بین المللی خواهد پرداخت، که سرمایه کلی بانک و منابع مالی مورد نیاز برای کشورهای در حال پیشرفت افزایش می یابد. (پایان خلاصه).

3 - سران دولتی و کشوری شرکت کننده در اجلاس 6 - 3 سپتامبر غیرمتعهدها به اتفاق آراء تصمیماتی را در زمینه بخش اقتصادی بیانیه هاوانا و قطعنامه های دیگر اتخاذ کردند که احتمالاً بر آینده گفتگوهای بین شمال و جنوب تأثیر خواهد گذاشت. شرکت کنندگان خصوصا خواستار دور جدیدی از مذکرات جهانی در زمینه همکاری بین المللی در رابطه با پیشرفت و عمران شده اند. آنها همچنین اظهار داشته اند که مذاکرات باید «اقدام گرانه بوده به یک روش کامل در مورد مسائل اصلی پرداخته و با مجاز دانستن مشارکت همگانی همزمان به مسائل مختلف نیز بپردازد». علاوه بر این خاطرنشان ساخته اند که: مذاکرات در چهارچوب سازمان ملل انجام گیرد؛ در یک محدوده زمانی مشخص به پایان برسد؛ و به مسائلی چون مواد خام، انرژی، تجارت، عمران و توسعه، پول و امور مالی بپردازد؛ و در اجرای استراتژی عمران بین المللی مشارکت نماید. قطعنامه جنبش غیرمتعهدها از کمیته WHOLE مجمع عمومی COWخواسته است که به عنوان کمیته تدارکاتی در دور جدید جهانی شرکت نماید و در مورد روشها، محدوده زمانی، و برنامه کار مربوط توصیه های خود را به مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1980 تسلیم نماید.

4 - اقدام گران اصلی جنبش غیرمتعهدها حمایت گروه 77 را جلب کرده، خواستار تسلیم یک قطعنامه مشابه در اجلاس COW، 15 - 10 سپتامبر در نیویورک شدند. COW این پیشنهاد را با اکثر کشورهای صنعتی درمیان گذاشت و درباره تأثیر آن بر مذاکرات کنونی پیشنهاد گروه 77 اطلاعاتی تهیه نمود؛ همه آنها اذعان داشتند که تصمیم آنها در مورد این پیشنهاد بستگی به نظریات مقامات عالیرتبه در پایتختها

ص: 170

دارد. COWقطعنامه گروه 77 پیرامون مذاکرات جهان را به مجمع عمومی سازمان ملل ارجاع نمود و آن را به عنوان یک اقدام مهم به رسمیت شناخت و توصیه نمود که آن را «به عنوان یک موضوع دارای اولویت» مورد ملاحظه قرار دهند.

5 - عنصر اصلی پیشنهاد گروه 77، انرژی به عنوان موضوع مذاکرات بین المللی است. پس از اختتام کنفرانس بین المللی همکاری اقتصادی در اواسط 1977 اعضای اوپک به گروه 77 اجازه ندادند، که پاسخگوی مباحثات جهانی انرژی باشد. ناراحتی و عصبانیت بعضی کشورهای تولیدکننده نفت و در حال پیشرفت در این رابطه به طور آشکار در کنفرانس پنجم تجارت و توسعه سازمان ملل برای اولین بار مطرح گردید. در گروه 77 از کشورهای اوپک خواسته شد که به بحث پیرامون نحوه کمک به کشورهای تولیدکننده نفت و در حال پیشرفت پرداخته در مذاکرات شمال و جنوب انرژی را نیز وارد نمایند. چون کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل و الجزیره و ونزوئلا با حمایت از محدود ماندن عصیان کشورهای تولیدکننده نفت و در حال پیشرفت در مذاکرات جهانی نشان داده اند، که مانند سالهای 77 - 1975 عمل می کنند که در آن کشورهای اوپک اصرار داشتند که موضوع انرژی در مذاکرات شمال و جنوب گنجانده شود تا کشورهای مصرف کننده پیشرفته و در حال پیشرفت موضع متحدی را علیه آنها اتخاذ ننمایند.

6 - هنوز میزان موفقیت این تاکتیک روشن نشده است. ولی کشورهای واردکننده نفت در حال پیشرفت تحت تأثیر این مانور قرار نگرفته اند. در هاوانا، آنها اصرار داشتند که یک قطعنامه برای خودکفایی جمعی شمال و جنوب تدوین گردد، و در آخرین ساعات موفق نیز شدند که بر اساس این قطعنامه کشورهای صادرکننده نفت موظف هستند، در صورت کمبود نفت کشورهای واردکننده نفت در حال پیشرفت را در اولویت قرار دهند. کشورهای واردکننده نفت در حال پیشرفت امیدوارند که بتوانند در جلسه گروه 77 در نیویورک که در ماه ژانویه قبل از اجلاس COW برگزار می شود، بتوانند از طرف کشورهای صادرکننده نفت ضمانت اجرائی برای خواستهای خود دریافت نمایند، تا بتوانند در صورت موافقت مجمع عمومی سازمان ملل با این کار به تشکیل طرحهای خود برای شرکت در مذاکرات جهانی بپردازند.

7 - البته کشورهای اوپک می توانند از طریق چند تن از اعضای گروه 77 راههای دیگری را در پیش پای کشورهای واردکننده نفت در حال پیشرفت قرار دهند. که عبارتند از: (1) اوپک می تواند یک نرخ گذاری دوگانه و یا طرحی کمکی برای کشورهای بسیار فقیر را اتخاذ نماید؛ (2) و هر یک از اعضاء اوپک با کشورهای غیرنفتی با نفوذ گروه 77 جهت جلب موافقت آنها بر سر سیاست انرژی گروه 77 تلاش خواهند کرد (مثلاً تقصیر را به گردن آن دسته از کشورهای مصرف کننده پیشرفته ای بیاندازند که صرفه جویی نمی کنند.)؛ یا (3) اینکه کشورهای اوپک میزان کمک دو جانبه یا چند جانبه خود را به کشورهای واردکننده نفت در حال پیشرفت افزایش دهند. در گذشته کشورهای اوپک مخالف نرخ گذاری دوگانه بودند، ولی اکنون گویا طرحی دلخواه را در این مورد با چند کشور اصلی در حال پیشرفت پیاده کرده اند. اطلاعات کافی را برای اینکه ببینیم هر یک از این موضوعات تا چه حد حمایت گروه های 77 را به خود جلب کرده، در دست نداریم. بعضی از آنها ممکن است مغایر با منافع آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی باشند.

8 - انرژی تنها موضوع مهم اقتصادی است که در مذاکرات شمال و جنوب تاکنون مطرح نشده بود، و

ص: 171

اهمیت آن آنقدر زیاد است که اقتصاد جهانی نمی تواند، آن را نادیده بگیرد. معذالک ما به این مذاکرات تن در نخواهیم داد، مگر اینکه نکته سازنده ای در آنها یافته باشیم. یک روش بین المللی که در نتیجه آن نفت کافی با قیمتی مناسب به فروش رسد مورد پسند ما نیز هست، ولی بعید است بتوان به آن دست یافت. یکی از روشهای سازنده این است که با استفاده از صنعت غرب و منابع مالی غرب و کشورهای اوپک منابع جایگزین انرژی را در کشورهای کمتر پیشرفته ایجاد نمود.

9 - آنچه که در پیشنهاد گروه 77 برای دور جدید مذاکرات پیرامون همکاری اقتصادی برای عمران و توسعه جدید نیست، این است که این گروه مایل است انرژی را به مسائلی از قبیل تجارت، توسعه، مواد خام، پول و منابع مالی ربط دهد. با وجود اینکه ما اذعان داریم (مرجع ب) که این مسائل با یکدیگر ارتباط دارند ولی هر یک از آنها در مجامع دیگری که تخصص مربوطه را نیز دارا هستند، مورد بحث و بررسی می باشند. علاوه بر این، در مذاکرات استراتژی توسعه بین المللی آنها را در رابطه با هم مورد بحث قرار داده و می دهند، و ما نمی خواهیم که کار هیئتهای کنونی دوچندان شود. و نیز مایلیم هزینه های مالی و انسانی تشکیل هیئتهای جدید را نیز در نظر داشته باشیم، چون همان کار در حال دیگر باز هم ادامه خواهد یافت.

10 - در رابطه با پیشنهاد گروه 77 برای چنین مذاکراتی، وزیر امور خارجه ونس در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل در 24 سپتامبر بیان داشت که آمریکا حاضر است، در کمیته WHOLEبرای تصمیم گیری پیرامون مؤثرترین راه برای انجام این مذاکرات شرکت نماید. وی گفت اولویت باید به مسائلی داده شود که نتیجه مسلم داشته باشند و نباید به تکرار کاری که در جای دیگر انجام می شود، منجر گردد.

11- کنفرانس UNCSTAD موافقت کرد که یک صندوق پول در سازمان ملل در زمینه علوم و تکنولوژی پیشرفت تحت مدیریت برنامه توسعه و عمران سازمان ملل افتتاح گردد. این صندوق دارای اهدافی است که به کمک مالی داوطلبانه کمتر از 250 میلیون دلار در 2 سال نیاز ندارد. این کنفرانس به ایجاد یک کمیته میان حکومتی اقتصادی و اجتماعی به مجمع عمومی گزارش می دهد. ما فکر می کنیم که اجلاس کنونی مجمع عمومی سازمان ملل این کمیته و این صندوق پولی را مورد تصویب قرار خواهد داد.

این کنفرانس در مورد نحوه استفاده از علم و تکنولوژی برای ایجاد پیشرفت در کشورهای در حال توسعه اتفاق نظر داشت، ولی در مورد انتقال تکنولوژی نتوانست تصمیمی اتخاذ نماید. طرفین نتایج حاصله از UNCSTAD را موفقیت آمیز و مثمر ثمر می دانند.

12 - اجلاسهای سالانه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در 5 - 2 اکتبر در بلگراد برگزار خواهد شد. مسائل مهم قابل بحث در بانک جهانی عبارت خواهد بود، از افزایش سرمایه کل بانک و تجدید وامهای مناسب برای ششمین بار و مؤسسه عمران و آبادانی بین المللی. بحث پیرامون افزایش سرمایه کلی بانک عبارت خواهد بود، از پیشنهادی که بر اساس آن سرمایه 40 میلیون دلاری بانک به 80 میلیون افزایش یابد، که البته مدیران آن را تصویب کرده و برای دریافت آرای رسمی به رؤسای بانک ارجاع داده اند.

رؤسای آمریکایی بانک تنها پس از موافقت کنگره آمریکا خواهند توانست این افزایش سرمایه کلی را تأیید نمایند. در ششمین اجلاس مؤسسه عمران و آبادانی بین المللی موضوع مورد بحث در بلگراد (و در مذاکرات 9 - 8 اکتبر در دوبرونیک) میزان افزایش مالی و سهم نسبی هر یک از کمک کنندگان خواهند بود.

ظاهرا در مورد ارقامی از قبیل 5/11 تا 5/12 بلیون دلار توافق به دست خواهد آمد.

ص: 172

13 - انتظار نمی رود که صندوق بین المللی پول در بلگراد به مسائل مورد بحث شمال و جنوب به طور رسمی بپردازد. گروه 24 برنامه ای را پیشنهاد کرده است که ممکن است در گروه 77 در اجلاس وزیران بلگراد در 29 سپتامبر، مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. این برنامه ممکن است توسط دولتهای کشورهای کمتر پیشرفته در اجلاس سالانه صندوق بین المللی پول مطرح گردد. برنامه گروه 24 شامل تقاضا برای در اختیار گذاشتن منابع مالی موردنیاز میان دوره ای، و آزادسازی CFF و کاهش در شرایط برداشت از صندوق بین المللی پول می باشد. این مسائل در سال گذشته توسط مدیر اجرائی صندوق بین المللی پول مطرح گردید. در مورد شرایط راهنماییهایی شد و CFF نیز آزاد گردید. بررسی شدید از صندوق بین المللی پول، ایجاد منابع مالی میان دوره ای را ضروری ندانست. کمیته صندوق بین المللی (متشکل از20 وزیر مالی - که 10 تن از آنان از کشورهای پیشرفته بوده و 10 تن دیگر از کشورهای کمتر پیشرفته) در 30 سپتامبر در بلگراد جلسه تشکیل خواهند داد. یکی از مسائل مهم افزایش جریان مالی به کشورهای کمتر پیشرفته است. مدیریت صندوق بین المللی پول سه پیشنهاد را در رابطه با برنامه کار به کمیته عمران و توسعه تسلیم نمود، که نتیجه تجربه و تحلیل ستاد بانک و صندوق در مورد جریان منابع مالی به کشورهای کمتر توسعه یافته است. آنها مطابق عناصر موجود در برنامه گروه 24 به منظور و اقدام سریع در زمینه اصلاحیه های پولی می باشند.

15 - اولین این پیشنهادها این است که مدت برداشت مالی از 8 به 10 سال تغییر یابد. دومین پیشنهاد این است که حسابی افتتاح شود که کشورها بتوانند پول مورد نیاز خود را با بهره کمتر از آن برداشت نمایند. برداشتهای SFFباید با نرخ بهره نزدیکترین بازار ارزی بازگردانده شود. آمریکا از بررسی بیشتر هیئت مدیره صندوق پیرامون این مسئله حمایت می کند. سومین پیشنهاد این است که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بازسازی به همکاری با کشورهایی نیز بپردازد که کمبود مالی دارند و از بانک بین المللی بازسازی و عمران بانکهای منطقه بخواهد که در برنامه های خود و معیارهایشان در وامها تجدیدنظر نمایند، آمریکا نیز مایل است در برنامه های بانک بین المللی بازسازی و عمران در همکاری با صندوق بین المللی پول افزایش حاصل شود، ولی نمی تواند برنامه وامهای بانکهای منطقه ای را پیشنهاد نماید.

16 - آمریکا حامی قدرتمند کمیته عمران و توسعه است، با وجود اینکه مانند دیگران از عدم موفقیت این کمیته در زمینه بعضی از مسائل ناراضی هستیم، ولی امیدواریم که در آینده مفیدتر واقع گردد.ونس

روابط کوبا و شوروی

سند شماره (37) تاریخ: 6 مهر 58 طبقه بندی: سری از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 255565 به: تمام واحدهای دیپلماتیک برای سفیر یا کاردار عطف به: الف - وزارتخانه 223273، ب - وزارتخانه 236643 (به تمام گیرندگان ارسال نشده)، ج - وزارتخانه 250392 (کانال راجر - به تمام گیرندگان ارسال نشده) موضوع: روابط کوبا و شوروی 1 - سری (تمام متن، به استثنای پاراگرافهای 7 - 4 که طبقه بندی ندارد)

ص: 173

2 - ضمن آنکه به بررسی راه حلهای مختلف برای رسیدگی به مسئله وجود تیپ رزمی شوروی در کوبا ادامه می دهیم، ولی فکر می کنیم آشنایی اساسی تمام واحدها با وجود روابط بین کوبا و شوروی امر مهمی می باشد. اطلاعات مندرج در ذیل برای آگاهی شما فقط در این مرحله است. می توانید به تشخیص خود آن را در اختیار سایر اعضای هیئت نمایندگی قرار دهید. با آنکه از لحاظ فنی پاراگرافهای 4 الی 8 بدون طبقه بندی هستند، ولی واحدها باید آنها را به مثابه محرمانه به حساب آورند. به شما راهنمایی نمی کنیم که حالا از این اخبار برای هر کدام از مقاصد مطرح شده، در تلگرام مرجع الف استفاده کنید.

3 - تمام واحدهای منطقه ای: می دانیم که اخبار تهیه شده در ذیل احتمالاً فقط به مقدار جزئی تکمیل کننده آنچه در تلگرام مرجع ب، و در بعضی موارد، تلگرام مرجع ج و آنچه از کانالهای سیا ملاحظه کرده اید، در پاراگراف 2 فوق به هیچ وجه نباید دستورالعملهایی را که در پاراگرافهای ب و ج دریافت داشته اید و تحت الشعاع قرار دهد.

4 - شروع قسمت بدون طبقه بندی. روابط کوبا و شوروی. وابستگی اقتصادی کوبا.

- - از ابتدای دهه 1960 وابستگی اقتصادی کوبا به اتحاد شوروی افزایش یافته است - - اما شدیدترین سیر وابستگی آن در چند سال گذشته بوده - - تا آنجا که اکنون اگر شوروی از کمک اقتصادی خود امتناع ورزد، سقوط چشمگیر فوری در فعالیت اقتصادی داخلی کوبا پیش خواهد آمد، به مدت حداقل چندین سال امکان رشد اقتصادی وجود نخواهد داشت، و کاهش اجباری، تندی در واردات ایجاد می شود و احتمالاً در پرداخت وامهای مختلف (غربی) ورشکستگی روی می دهد.

- - کمکهای جنسی بلاعوض شوروی به کوبا از سال 1975 سه برابر شده و فعلاً به سطح 7/2 میلیارد دلار در سال رسیده است. اگر مقایسه شود می بینیم که کمکهای بلاعوض شوروی به کوبا در فاصله 1970 - 1960 کلاً به 1 میلیارد دلار می رسد.

- - بزرگترین بخشهای این نوع کمک، قیمت مصنوعا بالایی است که شوروی بابت شکر کوبا می پردازد (حدود پنج برابر قیمت جهانی فعلی) و قیمت نازلی است که کوبا بابت نفت شوروی می دهد - - که حدودا دو سوم قیمت متوسط فعلی اوپک می باشد.

- - کوبا برای تأمین نفت خود تقریبا به طور انحصاری متکی به شوروی است، حتی بخش کوچکی را هم که ونزوئلا به موجب یک قرارداد مبادله چهارجانبه می دهد، از شوروی با قیمت تقلیل یافته خریداری می شود.

- - کل کمک شوروی در سال گذشته بالغ بر 3 میلیارد دلار شده که تقریبا معادل یک چهارم درآمد سرانه کوبا می باشد، این کمک شامل سایر شکلهای کمک اقتصادی (موازنه پرداختها و کمک عمرانی) می شود. (طی دهه 1960، موازنه پرداختها و کمک عمرانی شکل اصلی کمک اقتصادی شوروی بود، که در فاصله 1961 تا 1970 به خوبی از مبلغ کل 2 میلیارد تجاوز نمود).

- - شورویها کشورهای اروپای شرقی را هم تحریک کرده به کوبا اعتبار خرید داده و در خرید شکر به طور بلاعوض کمک نمایند - - تا آنجا که اغلب بیش از آنچه واقعا احتیاج داشته اند از کوبا شکر خریده اند.

از سال 1960 ارزش این کمک بالغ بر 1 میلیارد دلار شده است.

- - تقریبا سه چهارم صادرات کوبا به شوروی می رود، در حالی که 60درصد واردات کوبا از شوروی است - - و شامل اکثر مواد غذایی و نسبت بزرگی از کالاهای اساسی می شود.

ص: 174

- - کوبا عضو کامل CEMA می باشد؛ تنها کشورهای دیگر خارج پیمان ورشو که به طور کامل در CEMA شرکت دارند، مونگولیا و ویتنام می باشد.

- - از اواخر دهه 1960 مسکو از نفوذ اقتصادی خود به منظور تشویق برقراری اقتصاد و بازسازی سیاسی به سبک شوروی در خود کوبا استفاده نموده است.

5 - کمک نظامی: کوبا که تا سال 1975 بیشتر یک دریافت کننده غیرفعال - عطایای نظامی شوروی بوده، در سالهای اخیر تبدیل به یک متحد نظامی فعال شوروی شده است.

- - انتقالات تجهیزات نظامی شوروی به کوبا، که به طور متوسط در فاصله 1974 - 1969 سالانه 000/10 تن متریک بوده، در اواخر سال 1975 (تقریبا همزمان با دخالت کوبا در آنگولا) رو به تزاید گذاشت و اکنون حدود دو برابر مقدار داده شده در اوائل دهه 1970 می باشد.

- - خصوصیت منحصر به فرد انتقالات تسلیحاتی شوروی به کوبا این است که هیچ نشانه ای حاکی از اینکه کوبا بابت سلاحهای دریافتی خود مبلغی بپردازد، وجود ندارد (برخلاف، مثلاً سایر دریافت کنندگان کمک نظامی شوروی از قبیل اتیوپی و لیبی که با آنها ترتیباتی برای بازپرداخت تثبیت شده، هرچند که گاهی اوقات از شرایط بسیار سهلی برخوردار دارند).

- - ارزش تسلیحات ارسالی از شوروی به کوبا از سال 1961 حداقل به مقدار 5/1 میلیارد دلار تخمین زده شده است.

- - انتقالات اخیر شامل سلاحهای پیشرفته تری بوده اند یعنی این تجهیزات: میگهای 23، زیردریایی AN کلاس F (دیزل تهاجمی)، هلیکوپترهای تهاجمی 8 - MI، قایقهای گشتی OSAIIمجهز به موشکهای هدایت شونده، دو قایق گشتی هیدروفویل TURYکلاسASW - A و 20 نقلیه باری - نیرو از نوع 26 - AN، نقلیه های زرهی رزمی از نوع BMP، تانکهای 62 - T، و توپهای ضدهوایی 4/23 - ZSUاینها علاوه بر تسلیحاتی است که در ازای تجهیزات کوبایی ارسالی به آفریقا و تدارکات عادی انتقال یافته اند.

6 - هماهنگی نظامی:

- - یک تیپ از نیروهای زمینی شوروی متشکل از 2000 الی 3000 نفر و شامل عناصر زرهی، توپخانه، پیاده موتوری و همچنین ضدهوایی و پشتیبانیهای مختلف از حداقل چند سال گذشته در کوبا مستقر بوده است.

- - در مواقع مختلف طی سه سال گذشته خلبانهای شوروی، هواپیماهای نیروی هوایی کوبا را در مأموریتهای عملیاتی عادی پرواز داده اند.

- - کشتیهای نیروی دریایی شوروی طی مأموریتهای خود به منطقه کارائیب در بنادر و تسلیحات دریایی کوبا پهلو می گیرند، و تمرینهای مشترک با نیروهای دریایی و هوایی کوبا یکی از خصوصیات این مأموریتها بوده است.

- - هواپیمای شناسایی 95 - TU شوروی به طور متناوب از کوبا برمی خیزد تا بر آبهای اقیانوس آرام نظارت داشته باشد.

- - کوبا و اتحاد شوروی در عملیات نظامی در آنگولا، اتیوپی و سایر مناطق بطور صمیمی با هم همکاری داشته اند. در آنگولا، بخش بزرگی از تسلیحات مورد استفاده نیروهای زمینی کوبا تجهیزات تدارک شده از شوروی بوده که از کوبا حمل شده بودند. در اتیوپی، تقریبا تمام سلاحهای مورد استفاده

ص: 175

نیروهای کوبا را شوروی تدارک کرده بود و مستقیما از شوروی حمل هوایی یا دریایی شده بود.

- - هواپیماهای 65 - IL به خلبانی روسها، رقم بزرگی از سربازان کوبایی را در سال 1975 به آنگولا پرواز دادند. چندین هزار سرباز کوبایی نیز با کشتیهای شوروی به اتیوپی حمل شدند. بسیاری از این نیروها ابتدا به اتحاد شوروی رفتند و بعد به کشتیهایی که از بنادر دریای سیاه حرکت کردند، انتقال یافتند.

بیشتر هزینه های این انتقالات را ظاهرا شورویها پرداختند.

- - اگر چه در آنگولا سالهای 1976 - 1975 در صحنه مبارز وظیفه کم نمودتری به عهده گرفتند، ولی در اتیوپی اوضاع کاملاً متفاوت بود. در آنجا برای اولین مرتبه، نیروهای هوایی و زمینی کوبا تحت فرماندهی کلی افسران ارتش شوروی جنگیدند. بخشی از هماهنگی عملیات نظامی مشترک در اتیوپی از طریق مشورتهای سطح عالی همین مقامات کوبا و شوروی در مسکو، هاوانا و آدیس آبابا صورت گرفت.

- - از سال 1977، تحت نظارت کلی شورویها مشاوران کوبایی و روس در تعلیم نیروهای زاپو (اتحاد خلقهای آفریقایی زیمبابوه) در زیمبابوه و آنگولا همکاری داشته اند.

- - به دنبال شیوع جنگ بین یمن شمالی و یمن جنوبی در فوریه 1979، هواپیماهای شوروی حداقل چند صد نفر از نیروهای کوبایی را از اتیوپی به یمن حمل کردند و تعداد افراد نظامی کوبایی در آنجا را به 000/1 نفر رساندند. کوباییها خدمات پشتیبانی و امنیت پشت جبهه را تأمین نمودند و به نیروهای زمینی و هوایی یمن دموکراتیک در استفاده از تجهیزات شوروی راهنمایی می کردند، ما نتوانسته ایم گزارشهایی را که از تلفات کوباییها در میدان جنگ در طول مرز داده شده تأیید کنیم.) 7 - هماهنگی سیاسی:

- - قانون اساسی کوبا که در سال 1975 تصویب شد، حاوی یک عبارت در تمجید از اتحاد شوروی می باشد - - این خصوصیتی مشترک بین قوانین اساسی اکثر کشورهای اروپای شرقی است، اما با قانون اساسی هیچ کشور عضو جنبش غیرمتعهدها اشتراک ندارد (تا آنجا که ما اطلاع داریم).

- - در سالهای اخیر اهداف کوبا و شوروی به طور رو به تزایدی با یکدیگر مطابقت داشته اند. اقدامات سیاسی و همچنین نظامی کوبا در آفریقا و سایر مناطق جهان سوم در بسیاری از موارد آشکارا اهداف سیاست شوروی را پیش برده اند. فعالیتهای مشترک ایندو از طریق مشورتهایی که بین مقامات عالیرتبه کوبا و شوروی در مسکو و گاهی اوقات در هاوانا صورت گرفته، هماهنگ شده اند.

- - شورویها از نفوذ خود برای شکل دادن به سیاستهای کوبا در سایر زمینه ها نیز استفاده کرده اند. برای مثال، مسکو هاوانا را تحت فشار قرار داد، تا به فعالیتهای انقلابی در نیمکره غربی توسط احزاب کمونیست محلی کمک برساند، به جای آنکه مستقیما به سایر گروههای انقلابی که کمتر جزمی یا بیشتر رادیکال بوده اند کمک بدهد. در این هنگام کوباییها از حدود 15 سازمان شورشگر در آمریکای لاتین حمایت می کنند.

- - کوبا با جدیت در جنبش غیرمتعهدها از منافع شوروی دفاع کرده و بدون شرمساری برای پیشبرد نظریه «اتحاد طبیعی» بین بلوک شوروی و جنبش غیرمتعهدها مبارزه کرده است. در حالی که این مطلب در اجلاس اخیر هاوانا بسیار چشمگیر بود، ولی حتی در اجلاس الجزیره در 1973 نیز در برابر نظریه «دوامپریالیسم» که الجزیره و سایرین عنوان کرده بودند، کاسترو با قوت از اتحاد شوروی دفاع کرد.

- - در مجمع عمومی سازمان ملل، آراء کوبا چنان با منافع شوروی پیوسته است، که در چهار نوبت از

ص: 176

پنج مجمع عمومی کوبا در مورد مسائلی که عموما مهمترین مسائل به حساب می آیند، بسیار بیش از کل اروپای شرقیها هماهنگ با شوروی رأی داده است. در فاصله 1978 - 1974، در مورد مسائل مهم مطرح شده در مجمع عمومی، آراء کوبا در 86 درصد موارد با شوروی بوده است، در حالی که کل کشورهای اروپای شرقی فقط در 57 درصد این موارد با شوروی رأی دادند. (پایان بخش بدون طبقه بندی).

8 - روابط آمریکا و کوبا، در اوائل 1977، دستگاه کارتر تلاشی را برای بهبود روابط با کوبا شروع کرد.

خصومت دو طرفه به تدریج جای خود را به تمایل مصلحت بینانه تری برای مذاکره پیرامون مسائل مورد اختلاف و اتخاذ گامهای کوچکی در جهت بهبود روابط بر اساس شناسایی محدودی از موجودیت یکدیگر داد. در سپتامبر 1977 ایالات متحده و کوبا دفاتر حفاظت منافع در پایتختهای یکدیگر دایر کردند. ایالات متحده ممنوعیت مسافرت آمریکاییها به کوبا را لغو کرد و از سرگیری پروازهای اجاره ای بین دو کشور را اجازه داد. در نوامبر 1978، کاسترو اعلام کرد قصد دارد اکثر زندانیان سیاسی کوبا را آزاد کند و به آنها اجازه دهد همراه خانواده هایشان کشور را ترک کنند. از زمان اعلام این قصد توسط کاسترو، کوبا بیش از 2400 زندانی سیاسی را آزاد کرده است. معذالک آنچه این تغییرات را تحت الشعاع قرار داده، ادامه حضور نظامی کوبا در آفریقا بوده، که هنوز حدود 000/40 نیروی نظامی کوبا در آنجا می باشند.

ایالات متحده به کوبا تأکید کرده که در عادی سازی روابط فیمابین پیشرفت چشمگیری نمی تواند صورت گیرد، مگر آنکه در سیاست نظامی کوبا در آفریقا تغییری حاصل شود، و منجمله تعداد نیروها تقلیل یابد. با شروع رویدادهای اخیر در گرانادا و نیکاراگوئه ایالات متحده همچنان رفتار کوبا را تحت نظر خواهد داشت تا اطمینان یابد کوبا به سیاست پیشین قبل از دهه 1970 خود دایر بر «صدر انقلاب» در این نیمکره باز نمی گردد.ونس

بیانیه رئیس جمهور در مورد حضور نظامیان شوروی در کوبا

سند شماره (38) تاریخ: 9 مهر 58 طبقه بندی: سری از: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی. شماره 258198 به: تمام واحدهای دیپلماتیک رونوشت برای: سفارت آمریکا در بلگراد، مادرید، رم، بریج تاون، پورت واسپاین، سانتادومینگو، پکن، جده، توکیو، کانبرا، ولینگتون، مکزیکو، کاراکاس، بوگوتا، پاناما، قاهره، تل آویو، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، دفتر حفاظت منافع آمریکا در هاوانا، سفارت آمریکا در مسکو، لندن، پاریس، بن، رم، نمایندگی آمریکا در ناتو، سفارت آمریکا در اتاوا، برازیلیا، بروکسل، کپنهاک، آتن، لاهه، ریک یاویک، لوکزامبورگ، اسلو، لیسبون، آنکارا، امان، دوبلین، رم برای واتیکان موضوع: بیانیه رئیس جمهور در مورد حضور نظامیان شوروی در کوبا 1 - سفیر یا کاردار باید به استفاده از نکات زیر به توجیه مقامات مهم وزارت امور خارجه در مورد بیانات یکم اکتبر رئیس جمهور درباره تیپ رزمی شوروی در کوبا (تلگرام سپتامبر) بپردازد. در حالی که نحوه توجیه به خودتان واگذار شده است، از شما خواسته می شود که فقط از نکات زیر استفاده نمایید.

ص: 177

آغاز متن 1 - این نیروی شوروی یک تیپ پیاده متشکل، آموزش دیده، فرماندهی شده و مسلح روسی است و بدون شک دارای استعدادهای رزمی نیز هست. این واحد حداقل از سال 1976 یا پیشتر به صورت کنونی در کوبا مستقر بوده است.

2 - این تیپ برای آمریکا یک تهدید نظامی به شمار نمی آید. ولی از نظر ما مسئله ای بسیار مهم است و به بالا رفتن میزان تشنج در جزایر کارائیب و آمریکای مرکزی کمک کرده ترس بسیاری از کشورها را از نفوذ شوروی و کوبا افزایش می دهد. این نیرو بخشی از رابطه نزدیک نظامی شوروی و کوباست و برای مسلح کردن کوبا به سلاحهای مدرن به کار می رود، و نمی توان آن را از طرح وسیعتر شوروی در حمایت از مداخله مسلحانه کوبا در بخشهای مختلف جهان جدا دانست.

3 - در سه هفته گذشته، مقامات آمریکا پیرامون این مسئله با مقامات برجسته شوروی به تفصیل بحث کرده اند. ما بیان داشته ایم که حضور یک واحد رزمی شوروی در کوبا موضوع مورد نگرانی ماست.

4 - شوروی این واحد را به عنوان یک واحد رزمی قبول ندارد. ولی، شورویها در رابطه با نگرانیهای ما بیاناتی ایراد نموده اند:

- - واحد مورد نظر یک مرکز آموزشی بوده و بیش از آموزش دادن نمی تواند کاری انجام دهد؛ - - آنها درنظر ندارند وظایف یا موقعیت این مرکز آموزشی را تغییر دهند؛ و استنباط ما از این مسئله این است که آنها مایل نیستند، استعدادها و نیروی این واحد را افزایش دهند؛ - - پرسنل شوروی در کوبا به منزله تهدید نظامی علیه آمریکا و یا دیگر ملل نبوده و نخواهد بود؛ - - شورویها قرارداد 1972 را مورد تأیید دوباره قرار داده، قرارداد دوجانبه 1970 مبنی بر عدم وارد کردن سلاحهای تهاجمی به کوبا را پای برجا اعلام کرده قول داده اند که در آینده نیز مفاد آن را در نظر داشته باشند. آمریکا نیز به سهم خود این قرارداد را تأیید می نماید.

5 - این اطمینانها از طرف مقامات عالیرتبه شوروی به آمریکا داده شده است. با وجود اینکه ما متقاعد هستیم که این واحد یک نیروی رزمی است، بیانات شوروی مبنی بر شرایط غیررزمی این واحد در آینده نیز حائز اهمیت است. آنها به وضوح پذیرفته اند که حضور یک واحد رزمی شوروی در کوبا موجبات نگرانی آمریکا و دیگر ملل را فراهم می آورد. ولی آمریکا نمی تواند فقط به این بیانات شوروی متکی باشد.

- - ما اطمینان می دهیم که هیچ یک از واحدهای شوروی در کوبا، به عنوان یک نیروی نظامی علیه امنیت آمریکا و دیگر ملل نیمکره غرب به کار نخواهند رفت. در صورتی که چنین خطری از طرف شوروی یا کوبا مشاهده شود، آمریکا نیز به تناسب دست به اقدام خواهد زد. (برای مخاطبهای واقع در آمریکای لاتین: این سیاست شامل مسئولیتهای ما در سازمان کشورهای آمریکایی و معاهده ریواست.

در شرایط جدید بیانیه رئیس جمهور کندی را که «ما اجازه نخواهیم داد که هیچ یک از نظامیان کوبا از جزیره کوبا جهت انجام اقدامات تهاجمی علیه کشورهای همجوار خارج شوند». مورد تأیید دوباره قرار می دهد.) - - ما به احداث یک قرارگاه مشترک کارائیب در فلوریدا دست خواهیم زد؛ تا ظرفیت ما را از نظر کنترل و پاسخگویی سریع به هرگونه تجاوز نظامی در منطقه افزایش دهد.

ص: 178

- - ما عملیات نظامی خود در منطقه را افزایش خواهیم داد.

- - کمکهای اقتصادی خود به کشورهای کارائیب و آمریکای مرکزی را افزایش خواهیم داد تا آنها بتوانند با ناآرامیهایی که در نتیجه نیازهای برآورده نشده اقتصادی و اجتماعی به وجود می آید، مبارزه نمایند؛ - - ما تلاش خود را برای افزایش ظرفیت و استعداد خود در انتقال نیروی نظامی خود در سرتاسر جهان برای پاسخ گفتن به درخواست کمک دوستان و هم پیمانان خود سرعت خواهیم بخشید؛ - - ما ظرفیت و توانایی اطلاعاتی خود را برای نظارت بر فعالیتهای نظامی شوروی و کوبا در کوبا و دیگر نقاط جهان افزایش خواهیم داد.

6 - این گامها نشانگر تصمیم راسخ رئیس جمهور برای برقراری صلح، تقویت هم پیمانان و دفاع از منافع آمریکا می باشد. در همان حال رئیس جمهور اعلام می دارد که مسئله این تیپ نمی تواند دلیلی برای رجعت به جنگ سرد باشد. آمریکا همه تلاشهای خود را به کار خواهد برد تا قرارداد سالت 2 سریعا مورد تصویب قرار گیرد.

7 - هدف اقدام اعلام شده توسط رئیس جمهور در شب گذشته با اهداف سالت 2 کاملاً مطابقت دارد؛ و این هدف عبارت است از یک صلح عادلانه و پایدار در جهان. دولت آمریکا خواستار حمایت دولت شما از این اقدامات است. (پایان متن).ونس

روابط کوبا و شوروی

سند شماره (39) تاریخ: 20 مهر 58 طبقه بندی: سری از: وزارت خارجه، واشنگتن، دی - سی. شماره 266695 به: تمام واحدهای دیپلماتیک کنسولگری آمریکا در مونترال عطف به: الف - وزارتخانه 223273، ب - وزارتخانه 236643 (به تمام گیرندگان ارسال نشده)، ج - وزارتخانه 250392 (کانال راجر - به تمام گیرندگان ارسال نشده)، د - وزارتخانه 255565 موضوع: روابط کوبا و شوروی 1- سری - تمام متن 2 - وزارت خارجه از جوابهای صادقانه ای که نمایندگیهای دیپلماتیک به تلگرام مرجع «الف» دادند، تشکر می کند، بسیاری از واحدها پیشنهادهای مفید دادند، به زمینه هایی که در محل - منطقه نسبت به آنها نگرانی یا حساسیت ویژه ابراز می شود. اشاره کردند و رهنمودهای مفیدی برای راهنمایی تلاشهای ما در جهت افزودن بر آگاهی جهانی از جوانب روابط بین کوبا و شوروی اظهار نمودند.

3 - فعالیتی که رئوس آن در اینجا مشخص شده فقط یک جنبه از یک ابتکار وسیعتر ایالات متحده است که هدف آن عبارت است از:

الف: جلوگیری از تقویت نیروهای مسلح کوبا توسط شوروی ب: مقابله با فعالیتهای خارجی سیاسی - نظامی کوبا که شوروی از آن پشتیبانی می کند و میل کوبا به استیل در جهان سوم می باشد. بسیاری از نمایندگیها ظرف چند هفته آینده دستورالعملهای دیگر اضافی در رابطه با این ابتکار دریافت خواهند کرد.

ص: 179

4 - کوشش ما برای «جنجال» پیرامون دامنه روابط بین کوبا و شوروی پنج عنصر اصلی خواهد داشت:

- - (1) تماسهای انتخابی و محتاطانه واحدها با چهره های اداری و وسایل ارتباط جمعی دولت میزبان و در جاهایی که بالقوه مفید باشد با همکاران دیپلمات خارجی؛ - - (2) پشتیبانی آژانس ارتباطات جهانی، شامل تلکس نامه های متوالی و سایر مقالات برای استفاده به تشخیص هیئت نمایندگی، و به طور مقتضی، افزایش توجه به این موضوع در برنامه های صدای آمریکا؛ - - (3) یک تلاش زمینه ای و پشتیبانی توسط مقامات دولت آمریکا که روی دامنه و تأثیرات تبانی شوروی / کوبا و «عدم تعهد» کوبا تأکید دارد؛ - - (4) هماهنگی با سازمان سیا؛ - - (5) درخواستی مبنی بر اینکه هر نمایندگی در تهیه گزارشهای خود توجه بیشتری به اخبار مربوط به روابط بین کوبا و شوروی نماید.

5 - تمام واحدهای دیپلماتیک در جمهوریهای آمریکای (لاتین) باید دستورالعملهای مندرج در این پیام را در ادامه و تکمیل مرجع ب و ج به حساب آورند. لزومی ندارد که حرکات سیاسی دیپلماتیک تکرار شوند.

6 - رهنمودها. چنانچه فوقا ذکر شد، اکثر هیئتها در جواب به تلگرام مرجع الف، به زمینه های خاصی که مورد حساسیت قرار داشتند یا ملاحظاتی که مستلزم رعایت احتیاط در اجرای این تلاش در کشورهای میزبان بودند اشاره کردند. بنابر این دلایل و به دلیل اینکه عملاً امکان نداشت که وزارتخانه به طور مؤثری این فعالیت را برای هر کشور به طور جداگانه سازمان دهد، تا حد معتنابهی مصلحت بینی به عهده خود هیئتها واگذاشته شده است. با این وجود تمام هیئتها باید از این رهنمودها پیروی کنند:

و نظارت این کوشش باشد، و به طور نزدیک با سیا هماهنگی کند که تعداد آمریکاییهای درگیر خصوصا در انتقال اخبار به مقامات دولت میزبان و سایرین، باید محدود باشد - - و در موارد کمی علاوه بر سفیر / کاردار، سیا، و به تشخیص سفراء کارمندان روابط عمومی از یک یا دو نفر تجاوز کند.

- - در کشورهایی که سیا هم اکنون نیز در این زمینه فعال است سفیر / کاردار باید در تعیین دامنه فعالیت «علنی» که رئوسش در اینجا مشخص شده، اطمینان حاصل کند، که یک فعالیت موجب تضعیف یا بی اعتباری فعالیت دیگر نمی شود.

- - هیئتهایی که در جواب به تلگرام مرجع «الف» استدلال کردند که در حال حاضر در کشورهای میزبان فعالیت جدیدی نباید سرگرفته شود و تمام نمایندگیهای آمریکا در سازمانهای جهانی، لزومی ندارد که در جواب به این تلگرام اقدامی اتخاذ کنند، مگر اقداماتی که در پاراگراف 9 خواسته شده - - یعنی گزارش واکنش وسایل ارتباط جمعی محلی و انتشار مطالب در آنها - - و در پاراگراف 12 - یعنی گزارشگری کلی نمایندگی - و پاراگراف 18 خواسته شده است. موارد فوق به این شرط می باشند که در تلگرام جداگانه ای دستورالعمل دیگری داده نشود.

- - از جمله عواملی که روشن است نمایندگیها برای تعیین کارآمدترین نحوه اجرای این فعالیت لازم خواهند داشت که به دقت بسنجند، وضع روابط کشور میزبان با کوباییها و شورویهاست در کشورهایی که این روابط صمیمی می باشند و هر دو طرف آن را سودمند تشخیص می دهند، احتیاط ویژه ای باید مراعات شود. به همین ترتیب، نمایندگیها باید در به کارگیری اخبار مربوط به جوانبی از روابط کوبا و شوروی که

ص: 180

ممکن است به طور ناخواسته ای مشابه اقدامات آمریکا در کشور میزبان یا سایر کشورها به نظر بیاید، محتاط باشند.

- - آژانس ارتباطات جهانی ایالات متحده، برای رعایت بیانیه مأموریتش از طرف رئیس جمهور، خود را درگیر فعالیتهایی که نسبتا می توان آنها را مخفی دانست، نخواهد کرد.

7 - مبنای فعلی اخبار برای استفاده نمایندگیها در قسمت (1) این فعالیت در پاراگرافهای 7 - 4 تلگرام مرجع «د» به واحدها مخابره شد. با دریافت اخبار بیشتر، آنچه داده شده تکمیل خواهد شد. نمایندگیها باید این مطالب را با توجه به شرایط و نگرانیهای محلی یا منطقه ای جرح و تعدیل کنند. (برای مثال، بعضی از اطلاعات پاراگراف 4 تلگرام مرجع «د» اگر در رابطه با مقامات یک کشور در حال توسعه که خود آن کشور خواهان کمک در شکل اعانه بلاعوض جنسی و دریافت نفت با قیمتهای تقلیل یافته کمکی می باشد به کار گرفته شود، ممکن است مثمرثمر نبوده و زیان آور باشد.) اگر اخبار راجع به موضوعات خاصی که به روابط بین کوبا و شوروی مربوط می شوند به طور خاصی به نمایندگی شما کمک می کند تا این فعالیت را تحقق بخشید و شما فکر می کنید که اخبار راجع به این موضوعات احتمالاً موجود می باشند، لطفا به وزارتخانه اطلاع دهید. در جواب درخواستهای خاصی که تاکنون بعضی نمایندگیها تسلیم کرده اند اخبار مربوط به شرط موجود بودن یا به محض دریافت، در اختیار گذارده خواهد شد.

8 - اقدام درخواستی - - قسمت (1). به استثنای نمایندگیهایی که در بند سوم پاراگراف 6 به آنها اشاره شد، (بقیه) نمایندگیها باید تصمیم بگیرند به چه کسی اخبار را منتقل کنند و از اولین فرصت مناسب برای این کار استفاده نمایند. تماس با مقامات دولت میزبان می تواند به هر صورتی که به نظر شما بیشترین تأثیر را دارد باشد.

9 - اقدام درخواستی - - قسمت (2). آژانس ارتباطات جهانی در تلکس نامه های خود اظهارات رسمی، سخنرانیها و مصاحباتی را که با مقامات دولت آمریکا در رابطه با موضوعات هدف این فعالیت صورت می گیرند گزارش خواهد کرد، تا با تشخیص نمایندگی مورد استفاده قرار گیرد. سرویس مطبوعاتی و انتشاراتی این آژانس نوشته های مناسبی را که در نشریات و روزنامه های آمریکا و خارج انتشار می یابند شناسایی خواهد کرد، و متون آنها را از طریق تلکس نامه یا پست سیاسی ارسال خواهد کرد. به علاوه از نشریاتی که هر یک از نمایندگیها حق اشتراک می پردازند، سرویس دیده بان مقالات آژانس ارتباطات جهانی ایالات متحده به طور مستمر نوشته هایی را ارائه خواهد نمود که می توان در آن واحد از آنها نسخه برداری کرد و با تشخیص نمایندگی آنها را توزیع نمود، در جای مقتضی خود، تلکس نامه آژانس ارتباطات جهانی ایالات متحده بر اساس اخبار روز و مستند، مقالاتی را به عنوان زمینه تهیه خواهد کرد و در مواقعی که امکان پذیر باشد آنها را مناسب مسائل و نگرانیهای خاص منطقه ای جرح و تعدیل خواهد نمود. در هنگام تصمیم گیری در این مورد که چگونه و به چه کسانی این مقالات ارائه شود، نمایندگیها باید مقررات «کشور ثالث» و سایر مقررات احتمالی کشور میزبان در مورد انتشار عمومی مقالات توسط سفارتخانه ها را مد نظر داشته باشند. نمایندگیها باید خصوصا منتظر و مراقب مقالاتی در مطبوعات کشور میزبان باشند، که به تاکتیکهای کوبا در جنبش غیرمتعهدها و سایر موضوعاتی راجع به روابط بین کوبا و شوروی مربوط می شوند و برای توزیع احتمالی آن به سایر نمایندگیهای علاقه مند و استفاده آنها، چنین مقالاتی را هر چه زودتر به وزارتخانه (برای S / Pو اداره اطلاعات و پژوهشها)

ص: 181

بفرستند. به علاوه آژانس ارتباطات جهانی باید هرگونه یادداشت سردبیری یا گزارش مطبوعاتی قابل ملاحظه را از طریق کانالهای عادی آمریکا و سایر تولیدات وسایل جمعی که برای گزارش واکنش وسائل جمعی دارد اطلاع دهد، تا احتمالاً در برنامه های صدای آژانس مورد استفاده قرار گیرد. آژانس ارتباطات باید گزارشهای خود را برای PGM / RCصدای آمریکا توزیع کند و به وزارتخانه (برای توزیع به S / P و اداره اطلاعات و پژوهشها) بفرستد. در برنامه های صدای آمریکا گزارشهای مستمری از اخبار جدید مربوط به این موضوع گنجانده خواهد شد و تأکید روی اظهارات رسمی ایالات متحده خواهد بود و در جاهای مناسب تفسیرهایی در تأیید سیاستهای رسمی داده می شود.

10 - اظهارات رسمی دولت آمریکا و زمینه چینی برای روزنامه نگاران: بسیاری از نمایندگیها خاطرنشان ساختند که وسایل جمعی کشور میزبان نسبت به چ: مجدد مقالات اخذ شده از مطبوعات غربی و تلکس نامه ها در مقایسه با سایر منابع، استقبال بسیار بیشتری به عمل می آورند. ما توقع داریم که در گزارشهای مطبوعاتی و تلکس از اظهارات رسمی دولت آمریکا در آتیه و از زمینه چینی وزارتخانه برای روزنامه نگاران درباره این موضوع به عنوان مبنایی برای این مقالات استفاده شود.

11 - بررسی جوانبی از کل فعالیت که به سیا مربوط می شوند، از کانالهای خودشان فرستاده خواهد شد.

12 - گزارشگری نمایندگیها، نمایندگیها باید فورا شروع به تمرکز بیشتری روی هرگونه نشانه همکاری کوبا و شوروی، فعالیت مشترک و غیره اعم از اینکه مستقیما به کشور میزبان مربوط باشد یا نباشد، بنمایند. آنچه بیش از همه مورد علاقه است شواهد حاکی از فعالیت کوبا به دستور، یا تحت راهنمایی شورویهاست. شواهد حاکی از مشابهت مواضع اتخاذ شده و تاکتیکهای به کار گرفته شده، در سازمانهای جهانی نیز مفید می باشد.

13 - راهنماییهای بیشتر در انتقال اخبار مندرج در تلگرام مرجع «د» به افراد مختلف نمایندگیها باید به اظهارات 1 اکتبر رئیس جمهور درباره حضور یک تیپ رزمی شوروی در کوبا به عنوان بیان محکمی از نگرانی ما در مورد روابط در حال توسعه کوبا و شوروی و تصمیم ما به اتخاذ اقدامات مناسب برای دفاع از منافع ایالات متحده که به این ترتیب تهدید شده، رجوع کنند. در صورت لزوم پاراگراف 8 تلگرام مرجع «د» شرح خلاصه ای از وضع فعلی روابط آمریکا و کوبا برای استفاده نمایندگیها در اختیار می گذارد. به علاوه، در قبال تقاضاهای مختلفی که ممکن است در انتقال اخبار مربوط به روابط کوبا و شوروی به افراد مختلف روبرو شوید، در پاراگرافهای 17 - 14 ذیل نکاتی برای گفتگو و تشریح درج شده تا نمایندگیها به طور لازم و در صورتی که خواستند با جرح و تعدیل استفاده کنند.

14 - ادعا: وابستگی کوبا به اتحاد شوروی بیشتر در نتیجه انزوای «اجباری» آن توسط ایالات متحده و تعدادی از همسایگان آمریکای لاتین کوبا می باشد.

جواب:

- - سیاست ایالات متحده در قبال کوبا در بعد از 1959 در واقع با تأثیر این عوامل شکل گرفت:

مجموعه تحریکاتی که دولت کاسترو به عمل آورد شامل موارد نقض حقوق بشر، اخراج یا فراری دادن اکثر دموکراتهایی که در اولین دولت کاسترو در 1959 شرکت داشتند، مصادره بدون بازپرداخت معادل دو میلیارد دلار از اموال ایالات متحده، تشدید یکنواخت انتقادهای کاسترو از آمریکا، و حمایت وی از

ص: 182

انقلاب خشونت آمیز در نیمکره غربی پس از 1960.

- - پاسخ ایالات متحده به اقدامات کاسترو بدون همراهی نبود هر چه باشد، دولتهای دیگر آمریکای لاتین اهداف اصلی کوششهای کاسترو برای براندازی بودند. قطعنامه سازمان کشورهای آمریکای لاتین که در سال 1964 صادر شد، حکم می کرد که کشورهای عضو به تمام روابط دیپلماتیک و تجاری خود با کوبا خاتمه دهند. و تمام کشورهای عضو به استثنای مکزیکو آن را اجرا کردند.

- - به هر حال با توانایی کوبا به اینکه عملاً هر محصولی را که تا سال 1962 از آمریکا می خرید از اروپای غربی یا ژاپن به دست آورد تأثیرات حتی این «انزوا» نیز تخفیف یافت.

- - کاسترو داشتن یک موضع خصمانه نسبت به ایالات متحده را برای نیل به مقاصد سیاسی داخلی فوق العاده مفید دانست، قطع رابطه با ایالات متحده را گام مهمی برای «انقلاب» کوبا معرفی کرد و در حالی که شاید بتوان در اصل و ریشه تعهد مارکسیستی کاسترو تردید داشت، ولی او چندان تلاشی در جهت آشکار کردن استقبال خود از داشتن روابط نزدیک با اتحاد شوروی ننمود.

- - قطع نظر از اعتباری که شخص ممکن است تمایل داشته باشد برای نظریه «انزوا» قائل شود تا کشش اولیه کاسترو به طرف اتحاد شوروی را توجیه کند، با این استدلال نمی توان رشد سریع روابط کوبا و شوروی در فاصله حدود چهار سال گذشته، یا تشدید عمده فعالیت نظامی خارجی کوبا با حمایت شوروی در طی این مدت را توجیه نمود. طی دو سال و نیم از این مدت دستگاه کارتر فعالانه تلاش کرده به روابط آمریکا و کوبا بهبود بخشد.

15 - ادعا: روابط شوروی با کوبا (یا حداقل جوانب مختلف آن) ماهیتا با روابط نزدیک بین ایالات متحده و تعدادی از کشورها تفاوت ندارند.

جواب:

- - تقریبا در هر حوزه فعالیت جهانی، سیاستها و مواضع کوبا و شوروی موازی، تقویت کننده یکدیگر و یا با هماهنگی نزدیک می باشند. روابط ایالات متحده با هیچ کشوری منجمله نزدیکترین متحدین پیمانی ما، این اندازه تفاوت را نشان نمی دهد.

- - در زمینه تجارت باید گفت، تجارت با آمریکا شاید برای کشورهای معدودی از لحاظ درصد، به اندازه تجارت کوبا با اتحاد شوروی باشد، با این همه ماهیت تجارت ایالات متحده با این کشورها، مضامینی که این تجارت برای سایر جوانب روابطمان با آنها در بردارد، اساسا با تجارت شوروی - کوبا متفاوت است. تجارت خارجی شوروی در مرکز تعیین می شود و در جهت مقاصد بارز سیاسی یا سیاسی نظامی تأمین می شود - - چنانکه مورد کوبا از این قبیل است. برعکس، تجارت ایالات متحده، عمدتا تحت تأثیر نیروهای بازار جهانی تعیین می شود.

- - در زمینه کمک عمرانی، شورویها اکثر این کمک عمرانی (یا آنچه آنها شاید ادعا کنند کمک عمرانی نام دارد) را به طور دوجانبه فراهم می کنند تا مقاصد سیاسی خود را پیش ببرند. ایالات متحده قسمت اعظم کمک عمرانی خود را از طریق نهادهای چندجانبه فراهم می کند، که این کار به طور جدی امکان اینکه کمک دارای جهت گیری «سیاسی» باشد را تقلیل می دهد.

- - بیشتر افزایشی که در کمک اقتصادی شوروی به کوبا در سالهای اخیر یعنی در کمکهای پرحجم بلاعوض جنسی بوده، تأثیرش جاروجنجال تبلیغاتی پیرامون تنوع در اقتصاد کوبا و عمیقتر کردن روابط

ص: 183

وابستگی بوده است. در واقع، علیرغم کمک مسکو، امروزه کوبا همانقدر وابسته به یک اقتصاد تک محصولی - یعنی تولید شکر، است که پیش از انقلاب بود.

- - در زمینه کمک نظامی، ایالات متحده این کمکها را همراه با یک حکم واضح کنگره دایر بر ممنوعیت استفاده از آنها برای مقاصد تهاجمی فراهم می کند. نه تنها کمکهای نظامی شوروی بدون چنین ممنوعیتی داده می شوند، بلکه در اکثر اوقات در اختیار کشورهایی هم قرار می گیرند که استفاده احتمالی آنها برای مقاصد نظامی یک نتیجه از پیش معلوم شده است.

- - فی الجمله اینکه دامنه و عمق روابط کوبا و شوروی و هماهنگی نزدیک خط مشی های سیاسی و نظامی خارجی با آن طرفداری شدید خود از اعمال فشار مستقیم، منحصر به فرد می باشد.

16 - ادعا: کشورهای دیگری، تحت نفوذ ایالات متحده منافع جهانی آمریکا در زمینه های نظامی و غیرنظامی را در مناطق ثالث تأمین کرده اند.

جواب:

- - کوباییها با حمایت شوروی، بخش قابل ملاحظه ای از نیروهای خوب خود را درگیر کشمکشهای متعددی کرده اند، که مخیله انسان نمی تواند تصور کند به منافع امنیتی کوبا مربوط می شده اند. در چند مورد حتی پس از «پیروزی» رژیم با جناح سیاسی که از آن حمایت می کردند و مدت متناسبی برای استقرار ثبات، نیروهای کوبایی تحت الحمایه شوروی فراخوانده یا تقلیل داده نشده اند. در هر یک از مراتب مذکور، تبانی شوروی و کوبا در فعالیتهای نظامی خارجی به طور ریشه ای از هرگونه همکاری ایالات متحده یا متحدینش با سایر کشورهای مناطق ثالث تفاوت داشته است.

- - دخالت نظامی کوبا - شوروی در دعواهای منطقه ای یا محلی در اکثر اوقات (الف) اوضاع را وخیمتر کرده، (ب) مانع کوششهای سازمانهای منطقه ای یا دیگران برای حل و فصل اوضاع از طرق صلح آمیز شده، اگر نگوییم که آنها را بازداشته و (ج) سطح عمومی هراس و نگرانی در منطقه را بالا برده است، خصوصا این معنا که سلاحها و نیروهای خارجی برای تعیین نتیجه سایر دعواهای منطقه ای امکان دارد به کار گرفته شود، یا خواهد شد.

- - وابستگی کوبا به اتحاد شوروی اکنون آنقدر زیاد است که در توانایی آن به ایجاد کاهشی چشمگیر در نمودار فعالیت نظامی خارجی با پشتیبانی شوروی تردید می انگیزد. (برای اطلاع شما: در حالی که ایالات متحده همانا نیروهای مراکشی را در سال 1978 به زئیر انتقال داد تا به آن کشور کمک کند و تهاجم نظامی را که سررشته آن در آنگولا بود دفع نماید، با این همه این نیروها سریعا در یک نیروی چند ملیتی حافظ صلح که به درخواست زئیر تشکیل شدند ادغام شدند و پس از مدت نسبتا کوتاهی خارج گردیدند.) 17 - ادعا: با آنکه احتمال دارد در کوبا نیروهای رزمی شوروی حضور داشته باشند، ولی خود ایالات متحده نیروهایی در نزدیکی مرزهای شوروی دارد.

جواب:

- - گرچه ایالات متحده در هیچ کشوری که واقعا مجاور اتحاد شوروی باشد، قوای رزمی متشکل ندارد، ولی در جنوب ژاپن نیروهای هوایی و زمینی آمریکا حاضر می باشند.

برای مثال، ایالات متحده مستشاران / کارشناسان هم در ترکیه دارد، اما نه ژاپن نه ترکیه خود را غیرمتعهد وانمود نمی کنند، چه رسد به اینکه شایستگی رهبری جنبش غیرمتعهدها را داشته باشند - - چنانچه کوبا

ص: 184

وانمود می کند.

18 - تمام نمایندگیها باید تا 24 آبان درباره کارهائی که در جواب به این دستورالعملها کرده اند و درباره واکنشهای اولیه نسبت به این کوشش و نتایج آن در صورتی که به چشم خورد، به وزارتخانه (برای S/Pو اداره اطلاعات و پژوهشها) گزارش کنند. جوابهای «منفی» از نمایندگیهایی که در بند سوم پاراگراف 6 ذکر شدند نیز درخواست می شود.

برای سفیر یا کاردار ژنو برای نمایندگی آمریکا در دفتر اروپایی سازمان ملل و سایر سازمانهای جهانی.

وین برای نمایندگی آمریکا در IAEO و نمایندگی آمریکا در UNIDO مونترال فقط برای نمایندگی آمریکا در ICAO پاریس برای نمایندگی آمریکا در یونسکو رم برای دفتر نماینده آمریکا در FAO نایروبی برای دفتر نمایندگی آمریکا در UNEP

روابط کوبا و شوروی

تاریخ: 24 مهر 58 از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سی. شماره 269678 به: تمام واحدهای دیپلماتیک عطف به: وزارتخانه 266695 موضوع: روابط کوبا و شوروی لطفا در تلگرام مرجع پاراگراف 14، بند چهارم، خطوط 5 تا 7 را به این نحو تصحیح فرمائید. «... او تلاش چندانی برای مخفی کردن استقبال خود از روابط نزدیک با اتحاد شوروی به عمل نیاورد. »

بخش خاورمیانه ای سخنان کاسترو...

سند شماره (40) از: نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، نیویورک شماره 4337 تاریخ: 20 مهر 58 به: وزارت خارجه، واشنگتن دی - سی.طبقه بندی: خیلی محرمانه رونوشت برای: سفارت آمریکا در امان، ابوظبی، الجزیره، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، سفارت آمریکا در پکن، بیروت، قاهره، داکا، داکار، دمشق، جیبوتی، دوحه، دفتر حفاظت منافع در هاوانا، کنسولگری آمریکا در بیت المقدس، سفارت آمریکا در جده، خارطوم، کینگزتون، کویت، لاگوس، لاپاز، لیبرویل، لیسبون، لندن، لوزاکا، منامه، موگادیشو، مسکو، مسقط، نوآکچوت، اسلو، پاریس، پراگ، رباط، صنعا، تهران، تل آویو، تریپولی، تونس.

موضوع: بخش خاورمیانه ای سخنان کاسترو در سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل در 12 اکتبر 79 1 - (طبقه بندی نشده) خلاصه: بخش اعظم سخنانی که کاسترو در سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل در 12 اکتبر ایراد نمود، در برگیرنده مواضع انتقادگرانه غیرمتعهدها پیرامون اسرائیل، موافقتنامه کمپ دیوید، قرارداد صلح مصر و اسرائیل بود. ولی اظهارنظرهای کاسترو در مورد مصر خیلی ملایمتر از سخنانی بود که در هاوانا ایراد نموده بود، چون وی اظهار داشت که غیرمتعهدها ملت مصر را

ص: 185

مورد انتقاد قرار نداده، نقش مصر را به عنوان ملت مؤسس غیرمتعهدها نادیده نگرفته اند. نماینده دائمی اسرائیل در سازمان ملل کمی بعد از اختتام سخنرانی کاسترو در یک کنفرانس مطبوعاتی پاسخ نیشداری به سخنان وی داد، و وی را متهم کرد که او یکی از بازیچه های شوروی است که دست به عملیاتی به نام «مجمع الجزایر گولاک حاره ای» زده است. (پایان خلاصه).

2 - (طبقه بندی نشده) آنچه در ذیل می آید متن بخش خاورمیانه ای سخنان کاسترو است.

- - آقای رئیس، مسئله خاورمیانه امروز بدون شک یکی از نگرانیهای مهم جهان را به وجود آورده است. اجلاس کنفرانس ششم آن را از دو بعد مورد بررسی قرار داد.

- - کنفرانس از یک طرف به این نتیجه رسید که ادامه سیاست تهاجمی، توسعه طلبانه، و ایجاد اردوگاههای استعماری اسرائیل در مناطق اشغالی با حمایت آمریکا مهمترین خطر را برای صلح و امنیت جهان تشکیل می دهد.

- - این کنفرانس مسئله را از نظر حقوق خلق عرب و مشکل فلسطین نیز مورد بررسی قرار داد.

- - از نظر غیرمتعهدها، مسئله فلسطین هسته مشکلات خاورمیانه است. ایندو مسئله لازم و ملزوم یکدیگر بوده و هیچ یک از آنها را نمی توان بدون دیگری یا دور از دیگری حل نمود.

- - در این منطقه نمی توان به یک صلح عادلانه دست یافت، مگر اینکه زیربنای آن خروج بی قید و شرط و کامل اسرائیل از همه مناطق عربی تحت اشغال، و بازگرداندن تمام حقوق حقه فلسطینیها به خودشان باشد، که این حقوق دربرگیرنده حق آنها در بازگشت به وطن، خود مختاری و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی طبق قطعنامه 3263 مجمع عمومی سازمان ملل در فلسطین می باشد. این موضوع بدین معنی است که همه اقدامات اسرائیل در فلسطین و دیگر مناطق عربی شامل ایجاد اردوگاههای استعماری در فلسطین و دیگر سرزمینهای عربی در دستیابی به یک راه حل پیرامون این مشکل وقفه ایجاد می کنند و بنابراین غیرقانونی و خالی از هرگونه اعتبار هستند.

- - همان گونه که در خطابه خود در کنفرانس ششم بیان داشتم «... ما متعصب نیستیم. جنبش انقلابی آموخته است که از تبعیض نژادی و هرگونه کشتار دسته جمعی متنفر باشد. ما از صمیم قلب کشتارها و مجازاتهای بیرحمانه ای را که نازیها بر قوم یهود روا داشتند، محکوم می شماریم. ولی در تاریخ حاضر هیچ واقعه ای مشابه کشتار و مجازاتهای بیرحمانه ای نیست که امپریالیسم و صهیونیزم در حق خلق فلسطین روا می دارند. زمین را از آنها گرفتند، از کشور اخراجشان کردند، در سرتاسر جهان پراکنده شان ساختند، به اعدام و کشتارشان مبادرت ورزیدند، با این وصف فلسطینیها نمونه زنده فداکاری و وطن پرستی شدند، و در همان حال سمبل زنده وحشتناکترین جنایات دوران ما نیز گردیدند».

- - چگونه می توان تعجب کرد، اگر این کنفرانس - بنا به دلایلی که از تعصب سیاسی سرچشمه نمی گیرد، بلکه منشأ آن بررسی عینی حقایق است - - به این نتیجه می رسد که سیاست آمریکا خود را با اسرائیل هماهنگ کرده است و با حمایت و تلاش برای ایجاد یک راه حل یکجانبه که به نفع اهداف صهیونیزم بود، ثمره تهاجمات اسرائیل را به قیمت از دست رفتن حقوق خلق عربی فلسطین و تمام ملتهای عربی تضمین می کند، نقش عظیمی را در ممانعت در ایجاد یک صلح پایدار و عادلانه در این منطقه ایفا کرده است ؟ - - آری تنها حقایق - و فقط حقایق - - سبب شده است که کنفرانس به محکوم کردن سیاستها و

ص: 186

مانورهای آمریکا در منطقه بپردازد.

- - زمانی که سران کشوری و دولتی با اتفاق نظر موافقت نامه های کمپ دیوید و قرارداد صلح مارس 1979 مصر و اسرائیل را محکوم کرد، بررسی طولانی و تبادل نظرهای ثمربخش سبب شد که کنفرانس این قراردادها را نه تنها انحراف از انقلاب کشورهای عربی تلقی نمایند، بلکه آنرا نوعی همکاری در زمینه اشغال دائمی سرزمینهای عربی بدانند. شرایط حاصله سخت هستند، ولی عادلانه و واقعی نیز می باشند.

خلق مصر مورد قضاوت هیئتهای جنبش قرار نگرفته اند. مردم مصر مورد احترام تک تک کشورهای ما می باشند و اتحاد مردم ما با آنها پا برجاست.

همان نداهایی که به محکوم کردن موافقتنامه های کمپ دیوید پرداخت گویا از گلوی جمال عبدالناصر یکی از مؤسسین جنبش و نگاهبان سنت مبارزه ملت عربی نیز برخواسته است. هیچ کس نقش تاریخی مصر را در فرهنگ عربی و به عنوان یک ملت مؤسس و یک نیروی محرکه در جنبش کشورهای غیرمتعهد فراموش نکرده و نخواهد کرد. (پایان متن).

3 - (خیلی محرمانه) مشاور سیاسی مصر به ما گفت که هیئت نمایندگی مصر از لحن نسبتا ملایم موجود در سخنان کاسترو درباره مصر به خصوص در مقایسه با سخنان وی در هاوانا دچار تعجب و شگفتی شده اند. وی معتقد است که کوبا با این کار خود می خواهد برای به دست آوردن کرسی شورای امنیت آمریکای لاتین حمایت زیادی کسب نماید.

4 - (طبقه بندی نشده) از طرف دیگر، بلوم نماینده دائمی اسرائیل در سازمان ملل، با انتشار یک بیانیه شدیداللحن مطبوعاتی، گفت که کاسترو یکی از مزدوران و بازیچه های خود خواسته شوروی است و در نظر دارد ثبات موجود در چند منطقه را که خاورمیانه یکی از آنهاست برهم زند. بلوم گفت، کاسترو قبل از اینکه خودش را به شوروی بفروشد، در مورد اسرائیل نظریه ای کاملاً متفاوت داشت. ولی امروز او هم به آن دسته ای پیوسته است که از دشمنان صلح در خاورمیانه به شمار می روند.مک هنری

بخش دوم اسناد غیرمتعهدها مربوط به CIA

سند شماره (41) سری نهضت غیرمتعهدها در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا یک ارزیابی اطلاعاتی هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اطلاعات امنیت کلی - افشای غیرمجاز مشمول مجازاتهای جنایی است. پژوهش مربوط به این گزارش در 17 اوت 1979 تکمیل شده است.

این رساله به وسیله تحلیلگران در دفتر تحلیلهای سیاسی تهیه شده است، نویسنده اصلی شارون مک کوای فاستر می باشد و کتی سامرز (در قسمت اقتصادی) ودان لینچ (ضمیمه الف) و دیوید کرینس (ضمیمه ب) در تهیه آن کمک کرده اند. اظهار نظرها و پرسشها پذیرفته می شود و بایستی به خانم فاستر تلفن شماره 6449 - 351 ارجاع شود.

این مطالعه در محدوده دفتر مبدأ و با دفتر پژوهشهای اقتصادی هماهنگ شده است و به وسیله مأمور

ص: 187

اطلاعات کشوری متخصص برای آمریکای لاتین بررسی و مرور شده است.

نهضت غیرمتعهدها در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا نگرشی کلی - کوبا در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا امیدوار است که این اجتماع آغازگر دوران جدیدی برای این نهضت باشد(1) دورانی که در آن این نهضت در امور بین المللی فعالتر شده و از لحاظ ایدئولوژیک به نحو مشخصی گرایش بیشتری به سوی شوروی خواهد داشت. در چهارچوب رهبری کوبا این کشور می تواند انتظار داشته باشد تا پیشرفتهای کوچکی در جهت این هدفها حاصل کند، زیرا عضویت در نهضت غیرمتعهدها وسیعتر و نامتجانستر از آن است که کوبا و یا هر کشور دیگری بتواند دگرگونیهای چشمگیری در نقش و رهبری این سازمان داشته باشد.

تنگناهای ذاتی هدف دیگر کاسترو دایر بر اینکه نهضت غیرمتعهدها را به یک سکوی تبلیغاتی برای پیگیری منافع خود جدا از منافع شوروی تبدیل کند نیز، عامل بازدارنده دیگری در راه نیل به آن هدفهاست.

اکثریت اعضای نهضت کشورهای غیرمتعهد اصالتا از اصل استقلال از ابرقدرتها پیروی می کنند و در مقابل کوششهای کوبا برای وابسته کردن این نهضت به گرایشهای شوروی مقاومت خواهند کرد. تمایل وسیع در میان اعضای این نهضت برای اجتناب از مداخله داشتن در تضادهای ابرقدرتها، هم چنین اثرات بالقوه نهضت غیرمتعهدها را بر امور بین المللی محدود می کند. همچنانکه اختلاف وسیع در زمینه های ایدئولوژیک سیاسی و اقتصادی در میان اعضاء و فقدان یک ساخت نیرومند نهادی که امکان دهد این نهضت اختلافات داخلی را حل کند یا بر آن فائق شود نیز، امکانات آن را محدود می کند.

نهضت غیرمتعهدها علیرغم ضعف درونی و تنوع آن درباره عده ای از مسائل بین المللی که امکان یک اجماع نیرومند درباره آنها وجود دارد و بیشتر مربوط به مسائل ضداستعمار و نظام جدید اقتصاد بین المللی است. نیروی با اهمیتی را داشته است. بنابراین ریاست نهضت غیرمتعهدها توسط کوبا می تواند به مقیاس مهمی تلاش هاوانا را برای بالا بردن حیثیت و اعتبار خود و ایفای یک نقش فعالتر بین المللی به عنوان سخنگوی کشورهایی که رشد کمتری دارند کمک کند. معذالک هرگونه تلاشی از جانب کوبا برای تحمیل دگرگونیهای مطلوب خود بر نهضت غیرمتعهدها کاری خواهد بود که بر ضد هدف وسیعتر آن انجام می گیرد، زیرا چنین تلاشی ممکن است به انشعاب در نهضت منجر شود.

اجتماع سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا بیش از کنفرانسهای سلف آن نسبت به جهت گرایی اساسی و ساخت نهضت دچار عوامل ضد و نقیض خواهد شد. ولی احتمال نمی رود که کوبا از طریق توسل به تمایلات ایدئولوژیک خود در مقابل مخالفت اکثریت، خطر ایجاد شکاف ر در نهضت غیرمتعهدها به وجود آورد.

مسائل عمده دیگر ضد و نقیض در این اجتماع سران غیرمتعهدها شامل منافع فوری سیاسی و اقتصادی اعضای آن خواهد بود، از قبیل کشمکشهای منطقه ای مانند بحران خاورمیانه و اختلافات ویتنام و کامبوج و خواستهای اقتصادی بین المللی کشورهای کم رشد. اختلافات دوجانبه بین احزاب مانند اختلافات بین اتیوپی و سومالی و اختلافات بین الجزایر و مراکش بر سر صحرای باختری بر تشنج

ص: 188


1- برای بحث درباره سازمان و ساختار نهضت غیرمتعهدها به رساله ”نهضت غیرمتعهدها“ پویایی و چشم انداز 10177 79 آوریل 1979 خیلی محرمانه مراجعه شود.

می افزایند و سروکار داشتن با مسائل مهمتر را از سوی اعضای آن دشوارتر می کنند. هرچند شکاف بین کشورهای میانه رو و رادیکال در داخل نهضت غیرمتعهدها بر مشخص کردن صف بندیها درباره این مسائل اثراتی خواهد داشت. معذالک منافع انفرادی ژئوپولتیک و اقتصادی به احتمال در شکل دادن به مواضع مهمتر خواهد بود. باقیمانده دستور جلسه شامل مسائلی است نظیر جنوب آفریقا و خلع سلاح که اعضای این نهضت درباره آن توافق وسیع دارند و احتمالاً کمتر مسائل مورد اختلاف درباره آنها در کنفرانس به وجود خواهد آمد. اطلاعات فوق طبقه بندی نشده است.

مقدمه:

این ارزیابی به دو قسمت تقسیم شده است. متن اصلی بحثی است درباره اجتماع آینده سران کشورهای غیرمتعهد و تأکید بر مبارزه ایدئولوژیک و رهبری بین به اصطلاح «میانه روها» و «رادیکالها» و مسائلی که به احتمال زیاد درباره آنها از سوی اعضای نهضت غیرمتعهدها مورد بحث قرار خواهد گرفت.

در این بخش همچنین راههای تأثیر فعل و انفعالات نیروهای سیاسی درونی بر اعلامیه نهائی نهضت غیرمتعهدها بررسی خواهد شد.

بخش دوم ارزیابی شامل دو ضمیمه است: یکی درباره کوبا و دیگری درباره یوگسلاوی. این دو کشور نمایندگان دو مسیر فلسفی نهضت می باشند. در این دو ضمیمه گرایشها و انگیزه های هر یک از کشورها نسبت به نهضت غیرمتعهدها به تفصیل توصیف شده است و همچنین درباره شیوه هایی که این کشورها در کنفرانس سران برای تعقیب هدفهای خود از آنها پیروی خواهند کرد، حدسیاتی زده شده است.

اطلاعات فوق طبقه بندی نشده است.

نهضت غیرمتعهدها در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا

شالوده عدم تعهد

از سوم تا هفتم سپتامبر اجتماع سران کشورهای غیرمتعهد برای نخستین بار در تاریخ این نهضت به ریاست کشوری تشکیل خواهد شد که دوام اقتصادی آن به طور عمده متکی به اتحاد شوروی است.

ریاست این نهضت به وسیله کوبا برای سه سال آینده این مسئله را تضمین می کند که بحثهای ضد و نقیض در اجتماع سران در اطراف اصول اساسی و ساخت نهضت غیرمتعهدها خواهد بود (طبقه بندی نشده).

فلسفه کوبا، فلسفه بنیانگذاران نهضت غیرمتعهدها را که این نهضت را به عنوان یک نیروی مستقل و جدا از دو بلوک ابرقدرتها تلقی می کردند نمی پذیرد. در عوض هاوانا معتقد به یک نوع اتحاد طبیعی بین نهضت غیرمتعهدها و اتحاد شوروی است. یوگسلاوی مدافع عمده اصول بنیادی نهضت غیرمتعهدها، در رأس کوششهایی قرار گرفته که هدف آن جلوگیری از تحمیل نوع کوبایی تعهد بر این نهضت می باشد (طبقه بندی نشده).

اختلاف بر سر جهت گرایی اساسی نهضت غیرمتعهدها اکنون در اطراف اعلامیه ای که اخیرا از سوی کوبا در 75 صفحه تنظیم شده است. در این متن تنظیمی نظر کوبا درباره اتحاد بین نهضت غیرمتعهدها و کشورهای «سوسیالیست» در مقابل غرب «امپریالیست» مستقیما ذکر نشده است، ولی به طور واضح در

ص: 189

آن مستتر است (خیلی محرمانه) بسیاری از اعضای نهضت غیرمتعهدها از گرایش آشکار به سوی اتحاد شوروی و ادعانامه کلی علیه تعداد بزرگی از اصول سیاست خارجی. ایالات متحده و غرب در شگفت بودند. تأکید کمتری که کوبا در اجتماع وزیران امور خارجه در بلگراد در سال گذشته و همچنین در اجتماع دفتر هماهنگی این نهضت در کلمبو به عمل آورد اعضای این نهضت را تسکین داد تا فکر کنند که کوبا تاکتیکهای خود را اعتدالی تر کرده است، ولی این آسودگی خاطر اکنون بشدت متزلزل شده است (خیلی محرمانه).

هدف کوبا در تهیه یک چنین پیش نویس تندی شاید آن بوده باشد که در مذاکرات محلی برای «دادن امتیاز» وجود داشته باشد، تا شورویها را آرام کند و پشتیبانی سیاسی رادیکالهای نهضت غیرمتعهدها را به دست آورد. در عین حال کوبا امیدوار بود با اشاره به رفتار خود در ملاقاتهای بلگراد و کلمبو و با آمادگی اعلام شده خود به پذیرفتن تجدیدنظر در این پیش نویس مخالفت با این پیش نویس را متعادل تر کند.

ظاهرا کوبا در این هدف اخیر خود موفق نشده است. پیش نویس هاوانا سوءظن کشورهای میانه رو را چنان برانگیخته است که این کشورها اکنون با یک حالت روحی تعرض آمیز به این اجتماع سران می نگرند (خیلی محرمانه) یوگسلاوی و هند که تقریبا با نیمی از اعضای نهضت غیرمتعهدها تماس نزدیک دارند، سرگرم تدارک تجدیدنظرهای مهمی در این متن هستند. اعضای اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی و آفریقایی ممکن است بخشهای مربوط منطقه ای را بازنویسی کنند. یوگسلاوی بر اساس رفتار مذاکرات قبلی خویش در این گونه اجتماعات توجه اصلی خود را به جنبه های فلسفی پیش نویس معطوف خواهد داشت، و حتی الامکان از مسائل مشخصتر سیاسی مانند بحران خاورمیانه اجتناب خواهد کرد، بنابراین بیشتر لفاظی های ضد غربی که با مسائل ویژه موجود در متن وابستگی دارد، همچنان باقی خواهد ماند.

جناح یوگسلاوی بیشتر در اطراف برطرف کردن صحه گذاری بر فلسفه شوروی توجه خواهد کرد تا اینکه عناصر غربی آن را پاک کند (خیلی محرمانه) واکنش هماهنگ علیه لحن کلی این پیش نویس از سوی اکثریت نهضت غیرمتعهدها به نحو شدیدی این موضوع را القا می کند که آنها معتقدند که این پیش نویس در برگیرنده اصول نهضت غیرمتعهدها یا منافع آنها نیست و اینکه آنها مایلند در مقابل هرگونه کوشش کوبا برای تسلط بر نهضت غیرمتعهدها و دادن جهت جدیدی به آن قیام کنند. بنابراین کوبا به احتمال قوی بر روی فلسفه خود درباره نهضت غیرمتعهدها تأکید نخواهد کرد، زیرا کوبا به نظر نمی آید آماده مشاهده انشعاب باشد. (خیلی محرمانه).

ساختار یوگسلاوی به احتمال قوی در کوششهای خود جهت تغییر ساختار نهضت غیرمتعهدها کمتر موفق خواهد بود تا در مبارزه خود برای حفظ اصول اساسی این نهضت. دستگاه سست نهادی نهضت غیرمتعهدها اختیارات وسیعی را به رئیس نهضت که در ضمن در رأس دفتر هماهنگی قرار گرفته و بیشتر پیش نویسها را تهیه می کند و صورت جلسه اجتماعها را آماده کرده، تفویض می کند. در سال 1978 یوگسلاوی چند تغییر نهادی به منظور کاهش دادن اختیارات کوبا پیشنهاد کرد که عبارتند از: تعیین روشنتر وظایف رئیس دفتر هماهنگی، توسعه اعضای دفتر هماهنگی برای اینکه مناطق مختلف، نمایندگان بیشتری داشته باشند، کنفرانس سالیانه وزیران امور خارجه که نقش دفتر هماهنگی را کاهش خواهد داد، و شرکت کامل همه اعضای نهضت غیرمتعهدها در اخذ تصمیم (خیلی محرمانه).

ص: 190

نهضت غیرمتعهدها با اجماع آراء تصمیم می گیرد، ولی تعریف مبهم این مفهوم با گذشت سالها به رؤسای نیرومند اجازه داده است، علیرغم بی میلی بعضی از اعضاء وجود اجماع آراء را اعلام کنند.

یوگسلاوی خواهان تعریف روشنتری از این مفهوم می باشد تا کوبا نتواند با توافق اکثریت اقدام کند (خیلی محرمانه).

هرچند اکثریت اعضاء توافق دارند که بعضی تغییرات ضروری است، آنها با نهادی کردن روندهای نهضت غیرمتعهدها مخالفند. بیشتر اعضای نهضت غیرمتعهدها از این بیم دارند که روندهای به روشنی تعریف شده و محدود کننده، سازمانی را که شامل انواع مختلفی از کشورها و نقطه نظرهاست فلج خواهد کرد. چیزی که مهمتر است این است که اعضاء نمی خواهند روندهایی را نهادی کنند که ممکن است آنها را به رهنمودهای نهضت غیرمتعهدها به هر صورتی که شده، ملزم کند. بعضی از تغییرات ساختاری احتمالاً پذیرفته خواهد شد، ولی اصلاحات جدی کمتر احتمال می رود. تاکنون گروه کاری مأمور توصیه تغییرات روندی نتوانسته است پیشنهادهای ضد و نقیض را برای تغییرات با یکدیگر آشتی دهد، بجز آنکه تعداد اعضای دفتر هماهنگی را از 25 کشور به 35 کشور افزایش دهد. (خیلی محرمانه)

مسائل منطقه ای

اختلافات دوجانبه بین اعضای نهضت غیرمتعهدها اگر به یکدیگر اضافه شود، موجب تشدید تشنج در میان نهضت غیرمتعهدها می شود، ولی اگر به طور انفرادی مورد بحث قرار گیرد تهدیدی برای شکاف در نهضت شمرده نخواهد شد. دسته دیگری از مسائل که بالقوه ممکن است نفاق افکن باشد و شاید باعث ایجاد مخالف گوییهایی در اجتماع سران کشورهای غیرمتعهدها شود، شامل کشمکشهای سیاسی و نظامی منطقه ای می باشد، هرچند شکاف بین رادیکالها و میانه روها در داخل نهضت غیرمتعهدها در موضع کشورهای عضو نسبت به مسائل منطقه ای نفوذ خواهد داشت. معذالک منافع ژئوپولتیک با اهمیت احتمالاً در شکل دادن روشها مهمتر خواهد بود (طبقه بندی نشده). خاورمیانه. انعقاد پیمان صلح بین مصر و اسرائیل مشکل ویژه ای برای نهضت غیرمتعهدها ایجاد کرده است. مصر به عنوان یکی از چهار کشور بنیان گذار نهضت غیرمتعهدها همواره از یک موضع ممتاز در نهضت برخوردار بوده است.

این موقعیت با پشتیبانی شدید اعضا از کشورهای عربی درگیر شدید اعضا از کشورهای عربی درگیر با اسرائیل کاملاً سازگار بود، ولی این موقعیت اکنون دیگر وجود ندارد (طبقه بندی نشده). اندکی پس از موافقتنامه مصر و اسرائیل کشورهای عربی مبارزه ای را برای اخراج مصر از نهضت غیرمتعهدها آغاز کردند، ولی هنوز تاکنون چندان موفقیتی به دست نیاورده اند. اخیرا در پی یک اجتماع سازمان وحدت آفریقا، کشورهای آفریقایی از سرزنش ابتکار مصر در خاورمیانه خودداری کردند و همچنین از اخراج مصر از سازمان وحدت آفریقا یا نهضت غیرمتعهدها سر باز زدند.

بسیاری از اعضای نهضت غیرمتعهدها از جمله کوبا تمایل مساعدتری نسبت به موضع اعراب دارند، ولی از این نگرانند که اخراج مصر ممکن است یک سابقه خطرناکی برای نهضت به وجود آورد. (طبقه بندی نشده).

هنوز روشن نیست که آیا کشورهای عربی همچنان در تقاضای خود برای اخراج مصر از نهضت غیرمتعهدها در اجتماع سران در هاوانا پافشاری خواهند کرد یا خیر. چند عمل در تأیید این نظریه است

ص: 191

که آنها پافشاری نخواهند کرد. اولین عامل مخالفتی است که این پیشنهاد تاکنون با آن مواجه شده است.

عامل دوم این است که عراق در نتیجه آشوبهای سیاسی داخلی که گرفتار شده، ممکن است قادر نباشد شتاب ضد سادات را که در ماه می گذشته در بغداد آغاز شد احیاء کند (خیلی محرمانه).

عدم تمایل ظاهری اعضای نهضت غیرمتعهدها در اخراج مصر بدان معنا نیست که آنها در موضع جانبداری شدید از اعراب در کشمکش و بحران خاورمیانه تغییری داده باشند. این کشورها به طور کلی از انعقاد پیمان صلح مصر با اسرائیل چندان دل خوشی ندارند و همچنان به شدت از حق فلسطینیها در ایجاد کشوری از خود و شناسایی سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده مشروع فلسطینیها پشتیبانی می کنند. نتیجه اجلاس شورای امنیت ملل متحد درباره تجدیدنظر در قطعنامه(1) 242 به اندازه قابل ملاحظه ای لحن بحثهای مربوط به بحران خاورمیانه در هاوانا را تعیین خواهد کرد.

اگر نتیجه نسبت به اعراب نامساعد باشد آنها ممکن است تمایل به محکوم کردن بی قید و شرط این موافقتنامه صلح را داشته باشند و سازمان آزادیبخش فلسطین احتمالاً از کنفرانس سران نهضت غیرمتعهدها تقاضا خواهد کرد، که خواستار اجلاسیه ویژه سازمان ملل متحد درباره فلسطین شود. (خیلی محرمانه).

آسیای جنوب شرقی - کشمکش بین کامبوج و ویتنام علاوه بر اینکه دو کشور عضو نهضت غیرمتعهدها را در بر می گیرد، به نحو اجتناب ناپذیری رقابت چین و شوروی را وارد نهضت غیرمتعهدها می کند و اصول عدم تعهد بار دیگر در معرض تهدید قرار می گیرد. بسیاری از کشورهای غیرمتعهد هجوم ویتنام به کامبوج جهت برقراری یک دولت طرفدار ویتنام در کامبوج را به عنوان کوششی از سوی شوروی تلقی می کنند که از طریق یک کشور دیگر می خواهد نفوذ خود را در این منطقه اعمال کند. به طور کلی تر آنها این گونه اقدامات را نقض کننده اصول عدم مداخله و احترام به مرزهای بین المللی که اصول مورد احترام کشورهای عضو نهضت غیرمتعهدها می باشند، تلقی می کنند. (طبقه بندی نشده).

چین و اتحاد شوروی سعی داشتند حمایت کشورهای دوست خود در نهضت غیرمتعهدها را به نفع پل پت و هنگ سامرین جلب کنند. هرچند بیشتر اعضای نهضت غیرمتعهدها ترجیح می دهند از چنین مجادلاتی برکنار باشند، ولی سنگاپور ممکن است بکوشد درباره این مسئله بحثی در کنفرانس سران به راه بیاندازد.

سنگاپور در اجتماع دفتر هماهنگی در کلمبو (شاید) اجازه نیافت نظر خود را درباره اینکه راه حل مسئله کامبوج باید عبارت از خروج کامل ویتنام و به دنبال آن انتخابات آزاد و بدون نظارت باشد، اعلام به دارد.

کشورهای عضو اتحادیه آسیای جنوب شرقی مانند سنگاپور از اقدامات ویتنام در کامبوج ناراضی هستند و هرچند در اجتماع کلمبو مستقیما علیه ویتنام اقدام نکردند، ولی گزارشهایی که اخیرا تهیه شده حاکی از آن است که آنها مایلند این مسئله را در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا مستقیما مورد بررسی قرار دهند. بحثهای مربوط به اوضاع آسیای جنوب شرقی به احتمال در این کنفرانس بسیار پرجوش و خروش خواهد بود، ولی اعضای نهضت غیرمتعهدها ممکن است مسئله اعتبار نماینده کامبوج را در کنفرانس هاوانا برای سومین بار بدین ترتیب حل کنند که یا «فرمول ماپوتو» را به کار بندند که به موجب آن به نماینده جناح پل پت اجازه داده می شود در کنفرانس شرکت کند، بدون آنکه حق اظهارنظر

ص: 192


1- قطعنامه 242 که در سال 1967 به دنبال جنگ خاورمیانه در شورای امنیت به تصویب رسید حق اسرائیل رابرای موجودیت به رسمیت می شناسد. اصلاحیه پیشنهادی این است که حق فلسطینیها برای تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخته شود. (طبقه بندی نشده).

داشته باشد، یا اینکه تا روشن شدن اوضاع در کامبوج هیچ کدام از دولتهای کامبوج حق شرکت در کنفرانس سران غیرمتعهدها را نداشته باشد. (طبقه بندی نشده).

حل و فصل اختلافات منطقه ای - سازش درباره مسئله نمایندگی کامبوج مسئله اساسی را که نتایج تفرقه انگیز بحثهای دوجانبه در وحدت غیرمتعهدها است، تحت الشعاع قرار نخواهد داد. بنابراین سری لانکا پیشنهاد کرده است که در نهضت غیرمتعهدها یک کمیسیون حل اختلافات مرزی تشکیل شود و یوگسلاوی اندیشه ایجاد یک دستگاه در داخل نهضت غیرمتعهدها برای میانجیگری در اختلافات کشورهای عضو را احیا کرده است. گمان نمی رود که هیچ کدام از این دو پیشنهاد در کنفرانس هاوانا اکثریت لازم را به دست آورد. زیرا اعضای نهضت غیرمتعهدها نمی خواهند شاهد تشکیل نهادی باشند که به موجب آن اجازه داده شود کشورهای غیرمنطقه ای اجازه داشته باشند در اختلافات منطقه ای داوری کنند. (طبقه بندی نشده).

سایر مسائل منطقه ای - در کنفرانس سران نهضت غیرمتعهدها درباره مسائل سیاسی دیگر که مورد علاقه ایالات متحده است، موضع سختی گرفته خواهد شد. این مسائل همه ماهیت ضداستعماری دارند و عبارتند از پورتوریکو، کانال پاناما، پایگاههای نظامی خارجی (به ویژه دیه گو گارسیا، پورتوریکو و گوانتانامو) و محاصره اقتصادی کوبا از سوی ایالات متحده. هرچند نهضت کشورهای غیرمتعهد درباره این مسائل موضوع ضداستعماری خواهند داشت ولی این مسائل فقط مورد علاقه چند عضو این نهضت به ویژه کوبا می باشند. (طبقه بندی نشده).

مسائل اقتصادی

کشورهای روبه رشد در حال حاضر از نتایج پنجمین سازمان ملل متحد درباره بازرگانی و عمران ناراضی بوده، بر سر مسئله انرژی دچار تفرقه شده و درباره مشی آینده مذاکرات اقتصادی کشورهای رو به رشد دچار سردرگمی شده اند. بنابراین چند کشور عضو نهضت غیرمتعهدها امیدوارند که کنفرانس سران این نهضت مسائل اقتصادی را در کانون توجه خود قرار دهد، تا تقاضای کشورهای کم رشد مجددا شناخته شود و همبستگی کشورهای کم رشد درباره مسائل اقتصادی مجددا برقرار گردد، و اولویت نهضت غیرمتعهدها بر گروه 77 به عنوان سخنگوی برجسته کشورهای رو به رشد درباره مسائل اقتصادی بار دیگر مسجل شود (طبقه بندی نشده).

در اعلامیه ای که از طرف کوبا درباره پایان کنفرانس سران تهیه شده، کوششهایی برای پاسخگویی به این نگرانیها به عمل آمده و تقاضای شدیدتری برای کمک اقتصادی به کشورهای کم رشد و انگشت گذاری بر اقتصادهای بازار کشورهای رشد یافته (یعنی غربی) به عنوان علت العلل مشکلات اقتصادی کشورهای کم رشد به عمل آمده است. به این ترتیب کشورهای بلوک شوروی و همچنین کشورهای صادرکننده نفت از داشتن مسؤلیت در شوراهای اقتصادی کشورهای کم رشد معاف شده اند.

(خیلی محرمانه).

اعضای نهضت غیرمتعهدها به علت سرخوردگیشان از پنجمین کنفرانس ملل متحد برای بازرگانی و عمران، متمایل شده اند تا از یک اعلامیه ای با جمله بندیهای شدیداللحن اقتصادی جانبداری کنند، ولی لحن پر سر و صدای ضدغربی پیش نویس تهیه شده به وسیله کوبا، برای بسیاری از آنها زننده است.

ص: 193

بنابراین ما انتظار داریم که بخش اقتصادی این اعلامیه مجددا بازنویسی شود و کوبا راضی شود تا لحن ملایمتری در آن پیش گرفته شود. (خیلی محرمانه).

هر چند در متن تهیه شده از سوی کوبا تضاد منافع بر سر انرژی باعث جدایی بین کشورهای کم رشد واردکننده و صادرکننده انرژی شده است، سایر اعضای نهضت غیرمتعهدها می کوشند این مسئله را مستقیما مورد بررسی قرار دهند. الجزایر که تا اندازه ای تحت فشار واردکنندگان نفت قرار گرفته است در اجتماع کلمبو دور جدیدی از مذاکرات را مشابه کنفرانس پاریس درباره همکاری اقتصادی بین المللی است، پیشنهاد کرد که در این کنفرانس مسئله انرژی در چهارچوب وسیعتری از سایر مذاکرات اقتصادی مورد بحث قرار گیرد. معذالک تریبون تبلیغاتی که از سوی الجزایر پیشنهاد شده است، برخلاف کنفرانس پاریس درباره همکاری اقتصادی بین المللی جزئی از نظام سازمان ملل متحد خواهد بود و همه کشورهای عضو این سازمان برای عضویت در آن آزاد خواهند بود (خیلی محرمانه).

پیشنهاد الجزایر احتمالاً از سوی یک گروه مشورتی کارشناسان از حدود دوازده کشور غیرمتعهد در یک اجتماع قبل از کنفرانس سران در روزهای 22 و 23 اوت در گویانا مورد بحث قرار خواهد گرفت.

کارشناسان همچنین پیشنهادهای مختلفی را برای وارد کردن اوپک به اجرای روندهایی برای بهبود موازنه پرداختهای کشورهای کم رشد واردکننده نفت درنظر خواهند گرفت (طبقه بندی نشده).

هر پیشنهادی که در اجتماع کارشناسان در گویانا مورد توافق قرار گیرد، رسما به کنفرانس سران کشورها غیرمتعهد ارائه خواهد شد. اگر کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد این پیشنهاد را تصویب کند آنگاه این پیشنهادها به گروه 77 احاله خواهد شد تا بعد از تصویب به شکل قطعنامه ای به مجمع عمومی ملل متحد تسلیم شود. در این موقع شایسته توجه است که پیش نویس کوبا، نهضت کشورهای غیرمتعهد را به عنوان تریبون تبلیغاتی مرکزی برای تهیه و تصویب تصمیمات سیاسی کشورهای روبه رشد «و گروه 77 به عنوان» یک ابزار پر ارزش جهت هماهنگی و اجرای چنین تصمیمات سیاسی «توصیف کرده است.

(طبقه بندی نشده).

نتیجه گیریها

نتیجه کنفرانس سران در هاوانا باید جهت حرکت نهضت کشورهای غیرمتعهد در دوره سه ساله ریاست کوبا روشن سازد. کوبا به روشنی میل دارد، از ابتدا کنفرانس سران نهضت کشورهای غیرمتعهد را به فعالیت بیشتر در امور بین المللی و یکسان شدن و طرفداری آشکار و مکرر از سیاست شوروی رهبری کند. ولی پاسخ اولیه کشورهای عضو نهضت غیرمتعهدها به متن اعلامیه ای که از طرف کوبا تهیه و توزیع شده است، نشان می دهد که کنفرانس هاوانا در بهترین صورت آن می تواند تنها پیشرفتهای محدودی در جهت این هدفها داشته باشد. (طبقه بندی نشده).

هر چند موضوع کوبا به عنوان رئیس نهضت کشورهای غیرمتعهد این کشور را در یک موقعیت ممتازی برای پیشبرد هدفهای خویش در این نهضت قرار می دهد، ولی این امتیاز به اندازه ای نیست تا کشور بر فشار ناشی از موضع عدم تعهد بیشتر کشورهای عضو و اختلافات آنها بر سر مسائل ویژه غلبه کند. علاوه بر این هدفهای ضد و نقیض خود کوبا برای پیشبرد منافع شوروی در نهضت کشورهای غیرمتعهد، در عین بهره برداری از این نهضت به عنوان یک تریبون تبلیغاتی جهت تعقیب هدفهای خود یک

ص: 194

فشار اضافی است. (طبقه بندی نشده).

موضع ضد استعماری نهضت کشورهای غیرمتعهد بدین معناست که بسیاری از اعلامیه های آن به طور اجتناب ناپذیری یک لحن ضد غربی دارد. ولی تعداد بسیار کمی از کشورهای عضو این نهضت حاضرند اجازه دهند که نهضت به صورت یک تریبون تبلیغاتی منحصرا ضد غربی یا حتی ضد آمریکایی درآید. و همچنین نمی خواهند این نهضت به یک سازمان طرفدار شوروی تبدیل گردد. (طبقه بندی نشده).

عدم تعهد در امور جهانی که از سوی اکثریت نهضت کشورهای غیرمتعهد پیش گرفته شده است دارای یک بعد منفی و همچنین یک بعد مثبت است. نهضت کشورهای غیرمتعهد به جای کوشش به میانجیگری در اختلافهایی که ابرقدرتها در آن درگیرند، مثل اختلافهای بین ویتنام و کامبوج می کوشد تا از هرگونه درگیری در این اختلافات اجتناب کند. این تمایل، نهضت کشورهای غیرمتعهد را برای اینکه یک نیروی مهمی در امور سیاسی و نظامی بین المللی بشود حتی تحت رهبری فعالانه ای مانند کوبا دشوار می سازد.

(طبقه بندی نشده).

توانایی نهضت کشورهای غیرمتعهد به اقدام در صحنه جهانی در نتیجه تنوع وسیع منافع اعضای آن کاهش می یابد. با آگاهی از تضاد منافع خود اعضای نهضت کشورهای غیرمتعهد به طور مداوم در مقابل ایجاد هرگونه نهاد نیرومندی که ممکن است به نهضت امکان دهد تا مافوق این اختلافات قرار گیرد، مقاومت می کنند. بنابراین حالا هم نهضت کشورهای غیرمتعهد مانند گذشته نخواهد توانست در قبال تضادهای سیاسی منطقه ای مربوط به اعضا موضعی خاص اتخاذ نماید. همچنین کمتر احتمال می رود که این نهضت بتواند اولویت خود را بر گروه 77 به عنوان سخنگوی منافع کشورهای کم رشد کشورهای غیرمتعهد همچنین کمتر احتمال می رود که این نهضت بتواند اولویت خود را بر گروه 77 به عنوان سخنگوی منافع کشورهای کم رشد در مذاکرات چند جانبه دوباره به دست آورد. (طبقه بندی نشده).

کوبا به عنوان رئیس این نهضت احتمالاً خواهد توانست فشار خود را بر ایالات متحده درباره سه مسئله اساسی که قبلاً در نهضت کشورهای غیرمتعهد به پیش برده است و کشورهای دیگر عضو درباره آن نظر شدیدی ندارند، بیفزاید. این سه مسئله عبارتند از پایان دادن به محاصره اقتصادی؛ بازپس گرفتن پایگاه دریایی گوانتانامو؛ و استقلال پورتوریکو. کوبا همچنین از نهضت کشورهای غیرمتعهد برای افزایش نقش خود (به طور کلی) در سازمانهای بین المللی از جمله کوشش در به دست آوردن یک کرسی در شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین مبارزه تبلیغاتی برای اینکه میزبان اجتماع آینده کنفرانس ملل متحد برای بازرگانی و عمران در سال 1982 یا 1983 بشود، افزایش خواهد داد. ولی کوبا شاید نتواند نهضت کشورهای غیرمتعهد را به نحو محسوسی بیشتر در جهت یک موضع ضد آمریکایی و طرفدار شوروی رهبری کند. هرگونه کوششی در این زمینه خطر شکاف در نهضت را به دنبال خواهد داشت و کوبا بیشتر میل دارد، نهضت کشورهای غیرمتعهد را رهبری کند، تا اینکه این نهضت منعکس کننده تمایلات ایدئولوژیک کوبا باشد. (خیلی محرمانه).

کوبا و کنفرانس سران کشورهای نهضت غیرمتعهد

زمینه

کمتر مسائلی توجه فیدل کاسترو را به اندازه نقش کوبا در میان کشورهای کم رشد جهان تا این اندازه

ص: 195

به خود معطوف داشته است. از همان سالهای اولیه 1959 یعنی زمانی که کوبا سعی داشت برای اجتناب از سلطه هر کدام از دو ابرقدرت جلب حمایت نماید. کاسترو علاقه شدیدی به متحد کردن کشورهای «ندار» داشت تا این کشورها بتوانند با تقاضاهای خود کشورهای «دارا» را تحت فشار قرار دهند. کوبا با جهشی از فرصت استفاده کرد و از اعضای مؤسس نهضت کشورهای غیرمتعهد گردید. ولی کاسترو شخصا تصمیم نداشت که کوبا نقش بزرگی در نهضت غیرمتعهدها داشته باشد، تا اینکه در سال 1973 در آخرین لحظات تصمیم گرفت در رأس هیئت نمایندگی کوبا در کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در الجزیره شرکت کند.

تصمیم او برای توسعه فعالیتهای کوبا در جهان سوم در آن دوران به خصوص تا اندازه ای ناشی از این تمایل فیدل کاسترو بود که می خواست اختیارات خود را در سر و کار داشتن با شورویها که در سال قبل به نحو قابل ملاحظه ای در امور داخلی کوبا نفوذ کرده بودند، افزایش دهد. (طبقه بندی نشده).

در الجزیره کاسترو در پی آن بود که بر تردیدهای شوروی درباره وظیفه جدید کوبا با تمجید علنی فراوان از اتحاد جماهیر شوروی و عنوان کردن اتحاد طبیعی بین کوبا و دیگر کشورهای کمونیستی با دیگر کشورهای جهان سوم، غلبه کند. معذالک ابراز احساسات و گرمگیری کاسترو چنان بیش از حد بود که قذافی رهبر لیبی در جریان نطق او از سالن خارج شد و پرنس سیها نوک از کامبوج نطق وی را در وسط جمله قطع کرد. بر اثر قطع شدن موقتی برق نطق کاسترو نیز ناتمام ماند و سالن کنفرانس تاریک شد و در همین اوضاع و احوال اشخاصی که با خونسردی با اوضاع مقابله می کردند توانستند، نظم را برقرار کنند، ولی کاسترو ناگزیر شد بقیه اقامت خود را در الجزیره به ترمیم موقعیت خویش بپردازد و برای اینکه هیئتهای نمایندگی کشورهای عرب را آرامتر کند روابط خود را با اسرائیل چنان ناگهانی قطع کرد که وزارت امور خارجه کوبا از این تصمیم تنها پس از اینکه سفیر اسرائیل در هاوانا این مطلب را به آنها اطلاع داد، در جریان ماجرا قرار گرفت. این امر به اضافه کوششهای هواری بومدین رئیس جمهوری الجزایر برای ترمیم اهانتهای وارده به اشخاص، به زحمت توانست از پایان فلاکت بار عملکرد کاسترو جلوگیری کند (سری غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

کاسترو با استفاده از تجربه ای که در الجزیره به دست آورد و در حالی که نگران بود از اینکه حضور او ممکن است باعث ابراز انتقاداتی درباره نقش جدید نظامی کوبا در آفریقا شود، در سال 1976 تصمیم گرفت در پنجمین کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در کلمبو شرکت نکند. در عوض کارلوس رافائیل رودریگرز کارشناس عالیرتبه امور خارجی در رأس نمایندگی هیئت کوبا قرار گرفت و توانست از هرگونه محکوم کردن رسمی میلیتاریسم کوبا جلوگیری کند و موفق شد هاوانا را به عنوان محل تشکیل ششمین کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد مورد تصویب قرار دهد. (طبقه بندی نشده).

تدارکات کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد

کاسترو برای موفقیت ششمین کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد چنان اولویتی قائل شده بود که مقامات رسمی کوبا برای تدارک آن دست به افراط کاری زده بودند. هزینه ساختمان یک کاخ کنگره به طور ویژه برای این کنفرانس 23 میلیون پزوس (پول کوبا - م) تمام شد و این مبلغ چنان زیاد بود که غرولند مردم در کوبا درباره افراط کاری با توجه به وضع دشوار داخلی بالا گرفت. به دنبال آن در سال 1978 سیلی از فرستادگان کوبا از کارمندان وزارت امور خارجه گرفته تا سفیران و بعدا وزیر و سرانجام نائب

ص: 196

رئیس جمهور عملاً به تمام کشورهای غیرمتعهد فرستاده شدند، تا از نظر کشورها با اطلاع شده و سیاستها و اقدامات آنها را با کوبا توضیح دهند و دعوتنامه های رسمی و اسناد پیش نویس شده تسلیم کنند و خطوط ارتباطات راحتی با کشورهایی که انتظار می رفت نسبت به موضع کوبا روش خصمانه داشته باشند، بازنگهدارند (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

سیل اطلاعات سرازیر شده به سوی هاوانا آنقدر عظیم بوده که رهبری کوبا درباره همه مسائلی که می تواند در ماه سپتامبر مشکلاتی به وجود آورد و نیز درباره مواضع اولویتهای هیئتهای نمایندگی درباره همه مسائل در دقیقی کسب کرده است. عده ای از حکومتها متحمل زحمت شده و نگرانی خود را درباره مقاصد کوبا و به ویژه آمادگی کوبا برای خدمت به عنوان یک عامل نفوذ شوروی در نهضت کشورهای غیرمتعهد برای مقامات کوبا توضیح دادند. بسیاری از آنها به وضوح نگرانی خود را از اینکه رهبری نهضت غیرمتعهدها از طرف کوبا ممکن است، اثر تفرقه اندازی در این نهضت داشته باشد، به طور علنی ابراز داشتند. شاید در تاریخ هیجده ساله موجودیت این نهضت هیچ کدام از کشورهای میزبان کنفرانس ریاست کشورهای غیرمتعهد تا این اندازه با اضطراب و شک و تردید از سوی این همه کشور مواجه نبوده و این پیام به گوش دستگاه رهبری کوبا رسیده است. اگر کاسترو مانند ماجرای سال 1973 مرتکب خطاهای دیپلماتیک شود نمی تواند مدعی آن باشد که اطلاعات کافی نداشته است و از سوی دیگر اگر کاسترو بر روی خط مشی خاصی در جهت مخالف احساسات حاکم اعمال فشار کند، باید تصور کرد که او بر اساس یک خطر حساب شده اقدامی کند و اقدام او بر اثر بی اطلاعی نیست (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

موضع کوبا

کاسترو می داند که مبارزه جویی اعراب رادیکال در قبال تداوم عضویت مداوم مصر یک خطر شدید احتمالی برای کوبا به شمار می رود. کاسترو می داند که اکثریت کشورهای غیرمتعهد با اخراج مصر از این نهضت مخالفت خواهند کرد، ولی او از ماهها قبل متعهد شد که از رادیکالها پشتیبانی کند زیرا کوبا به پشتیبانی مالی دوجانبه آنها (که در دو سال گذشته به نحو حادی بالا رفته است) نیاز دارد. او بدون شک انتظار دارد که تا زمانی که کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد افتتاح می شود شواهدی به اندازه کافی جمع خواهد کرد تا درباره بیهوده بودن فشار برای دادن رأی علیه مصر آنها را متقاعد سازد و به جای آن درباره محکوم کردن مصر و اسرائیل و پیمانهای کمپ دیوید آنها را متقاعد سازد. اگر کشورهای عربی با او کنار بیایند او مناسبات دوجانبه خود را با آنها حفظ خواهد کرد و از درگیر شدن در مسئله ای که چندان نفعی برای کوبا ندارد، اجتناب خواهد کرد. او همچنین از لحاظ اقدام بر اساس مسئولیت برای ایجاد سازش هنگام مواجهه با یک مسئله خطرناک و تفرقه انداز کسب حیثیت و اعتبار خواهد کرد. معذالک اگر کشورهای رادیکال عرب درباره اخراج مصر پافشاری کنند، کوبا خود را در یک وضع ناهنجاری که وحدت کشورهای غیرمتعهد را به مخاطره می اندازد خواهد یافت و اگر کوبا ناگزیر شود یکی از دو راه انتخاب کند، کاسترو احتمالاً به پشتیبانی از رادیکالها در مقابل اکثریت تصمیم خواهد گرفت (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

کاسترو احتمالاً همچنین انتظار دارد درباره مسئله نمایندگی کامبوج از طریق یک نوع مانور مربوط به

ص: 197

روندها زرنگی به خرج دهد. در صورتی که نتواند تصمیم قطعی به نفع رژیم کامبوج پشتیبانی شده از سوی ویتنام به دست آورد، انتظار خواهد داشت که نتیجتا حوادث خارجی مسئله را از وضع حاد خود خارج سازند. او از رژیم کامبوج که توسط ویتنام تحمیل شده است شدیدا پشتیبانی می کند و از قرار معلوم یقین دارد که زمانه، اعتبار ادعای گروه پل پت را نسبت به مشروعیت خود کاهش خواهد داد. به همین ترتیب کاسترو احتمالاً درباره صحرای باختری با احتیاط بسیار رفتار خواهد کرد، تا مبادا الجزایر و سایر کشورهای رادیکال عرب را از خود بیگانه کند و یا اینکه برعکس به پیوندهای آسیب دیده خود با مراکش و به طور غیرمستقیم پیوندهای مراکش را با مسکو از طریق انتخاب جانبداری از جبهه پولیساریو یا خلاف آن زیان برساند. اعتقادات انقلابی او وی را وادار خواهد کرد که اگر ناگزیر به انتخاب شد از جبهه پولیساریو پشتیبانی کند، ولی او احتمالاً برای جلوگیری از اینکه مسئله به این مرحله برسد به طرق دیپلماتیک متوسل خواهد شد (طبقه بندی نشده).

کاسترو به احتمال قوی شوروی را دارای ماهیت خیراندیشانه توصیف خواهد کرد و مدعی خواهد شد که اتحاد جماهیر شوروی سنگر اصلی جهان در مقابل امپریالیسم» است، ولی برخلاف سال 1973 او در راه قبولاندن این خط مشی در برابر اکثریت سران کشورهای غیرمتعهد مبارزه نخواهد کرد. در عین حال این بدان معنا نیست که هاوانا مفهوم «اتحاد طبیعی» را رها کرده است، بلکه تنها این معنا را دارد که ترتیب اولویت آن را مشخص کرده است. اولویت اول این است که اعتماد اکثریت کشورهای عضو غیرمتعهدها را به دست آورد. کاسترو به اندازه کافی پس از کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد فرصت خواهد داشت، تا در راه جلب پشتیبانی از نقطه نظرهای خود از سوی این کشورها تلاش کند. (طبقه بندی نشده).

حفظ نفوذ کوبا

رژیم کاسترو به کمکهای غیرنظامی که به بیش از بیست کشور جهان سوم می دهد افتخار می کند، ولی دلیل و منطق این برنامه های کمکی بیشتر مبتنی بر جنبه های عملی است تا غرور ملی یا عوامل اخلاقی.

کوباییها هیئتهای کمک رسانی خود را در بسیاری از موارد برای محبوب القلوب کردن خود نزد کشورهای دوست و توسعه نفوذ کوبا در کشورهای دریافت کننده کمک به کار می برند. رژیم کاسترو با اعزام هزاران کوبایی به کشورهای دیگر در پاسخ به تقاضای آنها برای کمک همچنین انتظار دارد ذخیره بزرگی از دیون سیاسی فراهم کند و این امر در مشورتهایی که در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد صورت می گیرد می تواند سودمند واقع شود (طبقه بندی نشده).

نشانه هایی در دست است که هاوانا در واقع قصد دارد مدیون بودن کشورهای دریافت کننده کمک را یادآوری کند. از آغاز سال جاری گروههایی از فیلمبرداران وابسته به کمیسیونی که برنامه های کمکهای خارجی کوبا را اداره می کند به کشورهای متعددی سفر کرده و از تلاشهای تیمهای پزشکی و گروههای ساختمانی و مشاوران کشاورزی و ماهیگیری و آموزگاران و سایر کارشناسان غیرنظامی کوبایی فیلمبرداری می کنند. اگر این فیلمها برای تبلیغات عمومی بود به احتمال بسیار قوی از سوی گروههایی از سایر نهادهای حکومتی تهیه می شد. مقالات متعددی در تمجید از کوششهای همکاریهای بین المللی کوبا در نشریات کوبا درج شده و طی آن اعتقاد کوبا را درباره اینکه جنبه بشر دوستانه کار حدود یازده هزار شهروند کوبایی که در کشورهای بیگانه خدمت می کنند می تواند به نحو مؤثری برای خنثی کردن اثرات

ص: 198

منفی 35 هزار نظامی کوبایی یا بیشتر که در کشورهای بیگانه مستقر هستند، به کار رود. علاوه بر این یک نشریه ماهانه جهان سوم که به سه زبان در شهر مکزیکو پایتخت مکزیک از سوی یک سازمان وابسته به جبهه کوبا منتشر می شود، تقریبا نیمی از شماره ماه مارس خود را به یک سلسله از مقالات بسیار مساعد درباره برنامه های کمکی کوبا و شهروندان این کشور در آفریقا و خاورمیانه اختصاص داده است (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

نشانه ها همچنین دلالت بر آن دارد که کاسترو توجه مخصوصی نسبت به این مطلب دارد که رسانه های گروهی جریان کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد را بیش از هر کنفرانس مشابه قبلی بپوشانند.

کارمندان ارتباطی کوبا برای ترتیب دادن این پوشش رسانه های گروهی به کشورهای خارج فرستاده شده اند و تأسیسات جدیدی در داخل برای تضمین مخابرات رادیویی، تلویزیونی، تلفنی و مطبوعاتی ساخته می شود. کاسترو بدون شک آگاه است که با استفاده از تأسیسات ارتباطاتی درست، کنفرانس سران را از وسیعترین تعداد مخاطبان برخوردار خواهد کرد و بدین ترتیب مهمترین فرصتهای او برای پیشبرد هدفهای سیاست خارجی کوبا فراهم خواهد شد. کاسترو خواهد کوشید نطقهای خود را در ساعات بامدادی ایراد کند تا بدین ترتیب در کشورهای اروپایی و آفریقایی و خاورمیانه جریان ساعتهای استماع در بعد از ظهرها و شب هنگام به طور زنده پخش شود. کاسترو که می کوشد توجه تعداد وسیعی از مخاطبان را در جهان به سوی نطقهای خود جلب کند، در نطقهای خود از موضعگیری به نفع یا علیه مسائل حساس مربوط به کشورهای غیرمتعهد خودداری خواهد کرد. و بیشتر بر روی مسائل «بی خطر» از قبیل محکوم کردن اسرائیل و آفریقای جنوبی و ایالات متحده تکیه خواهد کرد، با این اعتقاد که گرایش ضداستعماری، بیشتر مخاطبان او را نسبت به استدلالهای او علیه «محاصره» اقتصادی آمریکا و پایگاه دریایی گوانتانامو و وضع کنونی پورتوریکو متمایل خواهد کرد (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

تأیید مقاصد کوبا برای اینکه راه خطا در پیش نگیرد و در کنفرانس سران از خطر قطبی شدن نهضت اجتناب کند، احتمالاً ابتدا در مذاکرات قبل از کنفرانس سران درباره پیش نویس، متن اعلامیه آشکار خواهد شد. هاوانا اخیرا یک پیش نویس بسیار شدیداللحن را بین نمایندگان توزیع کرد و اعلام کرد که قطعا این پیش نویس در معرض تجدیدنظر قرار خواهد گرفت. کوبا با مذاکره درباره لحن ملایمتر نسبت به مسائل حساس و امیدوار است که از خود چهره ای منطقی و مسؤلانه تر ایجاد کند و منتقدان را خلع سلاح نماید. کاسترو آنگاه می تواند درباره لحن شدیدتری نسبت به مسائلی که کمتر حساس هستند از قبیل امپریالیسم و استعمار و ایالات متحده پافشاری کند. آنگاه کوبا بیانیه ای در دست خواهد داشت که به نحو آشکارا از پشتیبانی قسمت اعظم جمعیت جهان برخوردار است و توانست این بیانیه را در سایر تریبونهای تبلیغاتی بین المللی برای کاستن نفوذ ایالات متحده به کار برد. (طبقه بندی نشده).

پس از کنفرانس هاوانا

فیدل کاسترو بر این عقیده نیست که کنفرانس موفقت آمیز سران کشورهای غیرمتعهد به خودی خود یک هدف است، در عوض او معتقد است که این کنفرانس در درجه اول وسیله ای برای اعمال نفوذ و ایجاد وزنه علیه ایالات متحده برای حل بعضی از مسائل اساسی است، که برای کوبا در درجه اول اهمیت قرار گرفته است. او شاهد آن بوده است که ایالات متحده با کشور پرو درباره داراییهای ملی شده مذاکره نموده

ص: 199

و با پاناما نیز برای بازگشت دادن کانال پاناما به کنترل حکومت پاناما مذاکره کرده است. این واقعیات کاسترو را بر آن داشته است که معتقد باشد که واشنگتن اگر در معرض فشار افکار عمومی جهان قرار بگیرد، ترجیح خواهد داد به جای نشان دادن عکس العمل نظامی وارد مذاکره شود. کاسترو با خوشبینی معتقد است که اگر این گرایش ایالات متحده به نحو شایسته ای بهره برداری کند به موقع سود شاهد خاتمه یافتن «محاصره اقتصادی و بازپس گرفتن پایگاه دریایی گوانتانامو به وسیله کوبا خواهد بود. کاسترو ممکن است حتی معتقد باشد که می تواند زمینه استقلال پورتوریکو را فراهم آورد، و این عمل سرمایه گذاری منابع ناچیز کوبا در سازمانهایی نظیر نهضت کشورهای غیرمتعهد و سازمان ملل متحد توجیه می کند. بنابراین یک نهضت نیرومند و متحد کشورهای غیرمتعهد به نفع کاستروست و او از اقداماتی که منجر به قطبی شدن نهضت کشورهای غیرمتعهد بشود، پرهیز خواهد کرد. معذالک او کنترل کامل حوادث را در دست نخواهد داشت و اگر بعضی از هیئتهای نمایندگی با نفوذ درباره مواضع افراطی موضع آشتی ناپذیر اتخاذ کنند، او ممکن است علیرغم بهترین کوششهای خود در پرهیز از برخورد،وحدت این نهضت را در خطر ببیند.

از سوی دیگر اگر کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد با موفقیت انجام یابد، اعتقاد او درباره اینکه در صحنه بین المللی باید سرمایه گذاری بیشتری کرد تقویت خواهد شد و این امر بیش از مسائل داخلی قسمت اعظم توجه او را به خود معطوف خواهد کرد (طبقه بندی نشده).

ضمیمه ب

یوگسلاوی و کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد

اعتماد و نگرانی

بلگراد اعتماد دارد که در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا می تواند تلاش کوبا را در نزدیک ساختن نهضت غیرمتعهد ها به شوروی، با موفقیت خنثی سازد، معذالک در دراز مدت، یوگسلاوی چندان دلگرم نیست که نهضت کشورهای غیرمتعهد تحت رهبری تشریفاتی کوبا تا سال 1982 بتواند به عنوان یک نیروی مستقل و غیر بلوکه باقی بماند. تیتو رئیس جمهوری یوگسلاوی که تنها بنیان گذار بازمانده نهضت کشورهای غیرمتعهد است، به کرات چه علنا و چه به طور خصوصی علیه کوششهایی که برای دستکاری در این نهضت و ایجاد تفرقه در آن می شود هشدار داده است. (سری).

یوگسلاوها در تدارک اجتماع سران کشورهای غیرمتعهد در هاوانا در 18 ماه اخیر درباره مخاطرات کوششهای الهام شده از جانب شوروی برای کشاندن اعضای رادیکالتر این نهضت به همکاری نزدیکتر و سوق دادن نهضت به سوی یکسان شدن هدفها با سیاستهای مسکو آگاهتر شده اند. علاوه بر این فعالیتهای کوبا در آفریقا و هجوم ویتنام به کامبوج با پشتیبانی شوروی خشم یوگسلاوی را درباره مقاصد اتحاد جماهیر شوروی نسبت به جهان سوم افزایش داده است (سری).

بلگراد ضمن نگاه به سوی کنفرانس سران و مهمتر از آن به سوی دوران بعد از آنکه کاسترو رئیس جمهور کوبا ریاست نهضت کشورهای غیرمتعهد را به عهده بگیرد، از این نگران است که تمایل نسبت به شوروی در این نهضت ممکن است قویتر شود و باعث ایجاد شکاف در این نهضت گردیده. یوگسلاوی را از قسمت اعظم کشورهای غیرمتعهد دورتر کند. بلگراد به طور اخص از این نگران است که کاسترو به عنوان

ص: 200

سخنگوی این نهضت ممکن است، سیاستهایی را به نام نهضت کشورهای غیرمتعهد اتخاذ کند و باعث کاهش استقلال این نهضت شده و با سیاست خارجی یوگسلاوی تضاد مستقیم داشته باشد، مگر اینکه در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد اقدامات کاسترو مهار شود. (سری).

بلگراد همچنین وحدت متزلزل نهضت کشورهای غیرمتعهد را در نتیجه کشمکشهای منطقه ای در معرض خطر تلقی می کند. مثلاً کوششهای کشورهای عربی رادیکالتر برای اخراج مصر به دنبال امضای پیمان صلح با اسرائیل لااقل به عنوان یک نیروی تفرقه انداز در کنفرانس سران به شمار خواهد آمد. فقدان هرگونه مسئله منحصر به فرد و مشخص بین المللی که کنفرانس سران توجه خود را به آن معطوف دارد، به ایجاد تفرقه در میان نهضت در جهت خط مشی های منطقه ای کمک خواهد کرد. (سری).

ارتباط شوروی

نقش یوگسلاوی در نهضت کشورهای غیرمتعهد همواره یک عامل ناراحت کننده در مناسبات بین یوگسلاوی و شوروی بوده است. سیاست غیرمتعهد یوگسلاوی بلگراد را قادر ساخت که از انزوای دیپلماتیک واقعی در اوائل سالهای 1950 به دنبال قطع روابط بین تیتو و استالین خارج شود. از آن زمان به بعد اعتبار و حیثیت تیتو به عنوان یک رهبر مهم نهضت کشورهای غیرمتعهد همواره رو به رشد بوده است. و نفوذ بین المللی یوگسلاوی نیز افزایش یافته است. استوارنامه های یوگسلاوی در نهضت کشورهای غیرمتعهد یک عامل مهم خنثی کننده کوششهای شوروی برای تحت فشار قرار دادن این کشور به بازگشت به مدار شوروی به حساب آمده است. (سری).

شورویها نیک آگاهند که یوگسلاوی به عنوان یک کشور متوسط که با موفقیت در مقابل یک ابرقدرت قد علم کرده است، برای کشورهای رو به رشد جذابیت ویژه ای دارد. علاوه بر این شورویها قبول دارند که سوسیالیزم از نوع یوگسلاوی مفهوم مردمی تری در بیشتر کشورهای جهان سوم نسبت به مدل سوسیالیزم شوروی دارد. بنابراین جای شگفتی نیست، اگر کرملین فعالیتهای یوگسلاوی را در نهضت کشورهای غیرمتعهد به عنوان عامل بازدارنده نفوذ شوروی در جهان سوم تلقی کند. (سری).

تاکتیک و استراتژی

در حالی که رهبری یوگسلاوی به یک دوران انتقالی نزدیک می شود، یوگسلاوی ادامه نهضت حقیقتا مستقل کشورهای غیرمتعهد را برای منافع و هدفهای خویش و آن را برای بقای یوگسلاوی به عنوان یک کشور مستقل فوق العاده حساس، حیاتی تلقی می کند. تیتو مبارزه برای حفظ اصول اساسی و نقش عدم تعهد را رهبری کرده است. گزارشهایی وجود دارد که تیتو قصد دارد چند روز قبل از افتتاح کنفرانس سران وارد هاوانا شود تا بکوشد کاسترو را شخصا تحت نفوذ خویش قرار دهد و برای تغییرات اساسی در اعلامیه کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد کار کند. (سری).

دیپلماتهای یوگسلاوی همچنین فعالیتهای دامنه داری را در بیشتر پایتختهای کشورهای غیرمتعهد و سازمان ملل متحد آغاز کرده اند، تا یقین حاصل کنند که کنفرانس سران از سیاستهای باب طبع یوگسلاوی پیروی می کند و برای پشتیبانی از این کوشش تمام مرخصیها معلق شده است و کارمندان دیپلماتیک یوگسلاوی دستور گرفته اند درباره نظرهای خود در کشورهای غیرمتعهد پافشاری کنند. (خیلی محرمانه

ص: 201

- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار).

بلگراد همچنین رهبری کوششهایی را برای کم کردن قدرت کوبا به عنوان رئیس نهضت کشورهای غیرمتعهد به دست گرفته است. یوگسلاوی ها قصد دارند از طریق ایجاد تغییراتی در فرایند تصمیم گیری نهضت و همچنین از طریق حمایت برای سایر تغییرات نهادی در داخل نهضت کشورهای غیرمتعهد به هدفهای خود برسند. تاکتیکهای بلگراد از این قرار است:

- - پیشنهاد برای ایجاد نائبهای منطقه ای ریاست نهضت - - اعلام مجدد و قاطع اصول اساسی نهضت کشورهای غیرمتعهد در کنفرانس سران کشورها از جمله همزیستی مسالمت آمیز و استقلال سیاسی و اقتصادی اعضای نهضت کشورهای غیرمتعهد و منع عضویت کشورهای غیرمتعهد در بلوکهای نظامی.

- - اعلام نیاز به حل مسالمت آمیز اختلاف میان اعضای نهضت کشورهای غیرمتعهد (خیلی محرمانه).

یوگسلاوی احتمالاً برای اینکه حداقل شاهد تأیید قاطع اصول نهضت کشورهای غیرمتعهد در هاوانا باشد در پی جمع آوری پشتیبانی کشورهای دیگر خواهد شد. حتی نشانه هایی در دست است که برای انتخاب نایبهای منطقه ای ریاست نهضت پشتیبانی فزاینده ای موجود است. اما درباره مسائل تفرقه انداز مانند کوششهای کشورهای عربی برای اخراج مصر از این نهضت، یوگسلاوها از لحاظ مخالفت با اقداماتی که برای اخراج یکی از اعضاء به عمل می آید شهرت دارند، ولی ممکن است که این پشتیبانی از استوارنامه های عدم تعهد مصر را به آفریقاییها واگذار کنند، چنان که در کنفرانس وزرای امور خارجه کشورهای غیرمتعهد در کلمبو یوگسلاوها رفتار مشابهی داشتند (سری).

ماوراء کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد

در حالی که کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد ممکن است با یک لحن روی هم رفته مقرون به رضایت پایان یابد، نتایج نهائی آن ممکن است عبارت از یک سلسله سازشهایی باشد که شرکت کنندگان در آن با یکدیگر به توافق برسند. یوگسلاوها ممکن است با نتایج ملایم آن سازش کنند، ولی به دقت مراقب رهبری کوباییها در دوران بعد از کنفرانس سران خواهند بود. تا زمانی که تیتو زنده است، نیروی محض حضور و حیثیت او شاید برای خنثی کردن کوششهای کوبا، برای نزدیکتر کردن نهضت به مسکو، کافی باشد. (سری).

معذالک به محض اینکه رهبر 87 ساله یوگسلاوی فوت کند، نفوذ یوگسلاوی در این نهضت به احتمال قوی کاهش خواهد یافت. هرچند نسل جدیدی از رهبران یوگسلاوی همچنان به پرورش پیوندهای سیاسی و اقتصادی این کشور با جهان سوم ادامه خواهند داد، معذالک عدم تعهد از عوامل مرکبه نیرومند سیاست خارجی یوگسلاوی نخواهد بود، و وظیفه رهبری مخالفان برای صف بندی مجدد در نهضت کشورهای غیرمتعهد ممکن است آن زمان بدوش یک کشور پرنفوذ دیگر از قبیل هند، عراق یا الجزایر گذاشته شود. (سری).

ص: 202

سند شماره (42) سری تاریخ: 29 خرداد 58 اعضاء از: رئیس 480049به: قرارگاهها و پایگاههای خاور نزدیک (به استثنای بیروت) هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. ال. دبلیو. واین - کی. ام. استون 1 - سرعت کارهای آمادگی برای ششمین گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد در هاوانا (3 تا 6 سپتامبر) فزونی می یابد. از سیا خواسته شده که در قبال توجه تصمیم گیرندگان سیاسی عالیرتبه به جنبش غیرمتعهدها گزارشهای مخفی بیشتری فراهم نماید. هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیویورک یک پیش نویس هفتاد و پنج صفحه ای کوبایی را به دست آورد، که برای بیانیه نهایی خاتمه گردهمایی پیشنهاد شده است. این پیش نویس بین تمام هیئتهای نمایندگی کشورهای غیرمتعهد در سازمان ملل همراه با نامه ای که «نظریات و ملاحظات» آنها را تا هفته اول ماه اوت خواسته بود، توزیع گردید. در نظر وزارت خارجه، پیش نویس کوبایی یک حمله زننده علیه آمریکا و یکی از پراهمیت ترین اسنادی است که تاکنون برای اعلان در مجامع جهانی علیه آمریکا مطرح گشته است. وزارتخارجه در صدد اقدام به «فعالیت قوی دیپلماتیک» خصوصا در رابطه با میانه روهای جنبش غیرمتعهدها است، تا مخالفت معتنابهی در بین این کشورها با پیش نویس کوبایی ایجاد کند. دولت درخواست اولویت برای گزارشهای مخفی در مورد مواضع، واکنشها حمایت یا مخالفت کشورهای غیرمتعهد در قبال پیش نویس کوبایی و طرحهایی که هر کدام از این کشورها برای مقابله با آن دارند یا گزارش مخفی از نشانه (وجود) طرحهای دیگر جهت ارائه یک پیش نویس جایگزین معتدلتر کرده است.

2 - به علاوه احتیاج تصریح شده در پاراگراف 1 فوق، از مخاطبین تقاضا می شود که پیش از اول اوت از هر منبع ذخیره ای که قصد دارد در گردهمایی هاوانا حضور یابد یا به اخبار مربوط به کار آمادگی برای گردهمایی غیرمتعهدها دسترسی دارد، اطلاع دهند. ما همچنین به گزارش از منابع ذخیره ای که به نمایندگان مراجعه کننده از گردهمایی یا مقامات کشوری مربوطه در دوره بلافاصله پس از گردهمایی دسترسی خواهند داشت. علاقمندیم در مورد هر منبع، لطفا نوع دسترسی به کار جنبش غیرمتعهدها را اعلام دارید و ستاد (فهرست) احتیاجات اطلاعاتی مناسب او را ارسال خواهد داشت. همچنین در موارد خاص به شرط تصویب ویژه قبلی، ستاد حاضر است در تأمین هزینه های سفر منبع سری کمک نماید. ما به منابعی که به طرحها و تاکتیکهای کوبا یا سایر اعضای رادیکال جنبش غیرمتعهدها دسترسی دارند، علاقه وافر داریم.

3 - اگرچه کشورهای بعضی از قرارگاهها یا پایگاههای مخاطب اعضای جنبش نیستند، شرکت کنندگان در گردهمایی با عناوین متعدد دیگری از جمله کشور «ناظر» و «میهمان» به علاوه سازمانهای ملل و منطقه ای و نهضتهای آزادیبخش می باشند.

4 - ستاد هنوز منبعی را که از خاور نزدیک شناسایی نکرده که قصد داشته باشد در اجلاس هاوانا حضور یابد.

5 - پرونده: 12 - 300 - 200 تا تاریخ 30 تیر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 203

سری سند شماره (43) سری تاریخ: 5 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 484235 به: فوری به قرارگاهها و پایگاههای خاور نزدیک (به استثنای بیروت) هشدار: شامل منابل و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. واین کیو. آر. رام عطف به: الف - رئیس 480049، ب - وزارت خارجه 193073 مورخ 3 مرداد 58 1 - در 23 ژوئیه 79 وزیر امور خارجه علنا اظهار کرد که نتایج (کنفرانس) شمال و جنوب در سیاست خارجی سال 1980 اولویت بسیار خواهند داشت. در این زمینه، تصمیم گیرندگان سیاسی عالیرتبه نگران کوششهای کوبا برای کسب رهبری جنبش غیرمتعهدها که تجمع سیاسی عمده جهان سوم است، هستند.

نقطه برخورد مشخص با جنبش غیرمتعهدها بیانیه کوبایی برای گردهمایی نهائی غیرمتعهدهاست، که وصف آن در تلگرام مرجع الف آمده و منظور از آن وحدت جهان سوم برای اتخاذ یک موضع واحد و تندروانه ضد آمریکایی در قبال تقریبا هر نکته مهم از نتایج کنفرانس شمال و جنوب است. در تلگرام مرجع ب (که به اکثر واحدهای مخاطب ارسال شده) وزارت امور خارجه دست به یک عمل بزرگ و غیرمعمول زده و برای تمام کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها به علاوه کشورهای دیگری که می توانند بر اعضای جنبش غیرمتعهدها نفوذ داشته باشند، نظریات سیاسی خود را قویا ارائه کرده است. وزارت خارجه از دبلیو. او. مایس (مدیریت عملیات - م) می خواهد که به طور یکجانبه و با مراعات اولویت، اطلاعات «اختصاصی» مربوط به واکنشها، زیر و بمهای سیاسی و طرحهای کشوری مختلف جنبش غیرمتعهدها چه منفرد چه گروه های کاری غیررسمی در ارتباط با پیش نویس کوبایی و همچنین مواضع جنبش در هاوانا و پس از آن را جمع آورد. خواسته های وزارت خارجه به تفصیل در زیر آورده شده است.

(تذکر: وزارت خارجه هشدار داد که اطلاع نیافتن دولتهای میزبان از فعالیت مدیریت عملیات در رابطه با مسائل جنبش غیرمتعهدها آمری ضروری است و بنابراین از سازمانهای اطلاعاتی رابط هیچ چیزی نباید تقاضا شود.) در حالی که بعضی از مخاطبین خبر داده اند که در حال حاضر امکاناتشان کم یا هیچ است، این خواسته ها به تمام مخاطبین تلگرام الف فرستاده می شوند تا در صورت فراهم آمدن امکانات، برای اطلاع و مراجعه موجود باشند. از مخاطبین خواسته می شود که برای تأمین این خواسته ها از منابع ذخیره موجود استفاده ببرند.

2 - خواسته های ارائه شده برای گزارش نویسی درباره جلسه نهائی جنبش غیرمتعهدها در هاوانا از 3 تا 7 سپتامبر در مقوله های کلی فهرست شده در پاراگراف ذیل جای می گیرند. آنها عموما در مورد منابع ذکر شده در جوابهایتان به تلگرام مرجع الف قابل اطلاق هستند اما خود قرارگاهها باید آنها را برای مطابقت با رابطه خود با منبع جرح و تعدیل کنند. در موارد مناسب برای یک منبع یا یک گروه کوچک از منابع در تلگرام جداگانه ای خواسته های اضافی ارسال خواهد شد. در حالی که گزارشهای پس از گردهمایی نهائی جنبش غیرمتعهدها ضروری خواهد بود، نیاز مبرمی به گزارشهای فوری درباره تحولات دوره پیش از این گردهمایی وجود دارد. به گزارشهای اطلاعاتی پیش از گردهمایی حق تقدم مناسب باید داده شود تا توزیع و ارائه آنها برای استفاده تاکتیکی سیاسی در هفته ها و روزهای پیش از گردهمایی تضمین گردد. این خصوصا از آن جهت اهمیت دارد که فرصتهای مدیریت عملیات برای تهیه گزارشهای اطلاعاتی در جریان خود گردهمایی شدیدا محدود است.

ص: 204

در حال حاضر ما از برگزاری یک جلسه ویژه در اول اوت در نیویورک و برنامه یک جلسه دیگر قبل از گردهمایی در هاوانا در سطح خبر داریم. ما انتظار داریم که اکثر تحولات در جلسات غیر رسمی مختلف در بسیاری از پایتختهای گروههای اصلی یا در جلسات مربوط به منافع مشترک خاص یا در مذاکرات همراه با معاملات و مصالحات زیرکانه بین دسته ها صورت پذیرند. به همین ترتیب، هیئتهای نمایندگی سیار متعدد از تمام طرفها وجود دارند، که برای منافع خاص خود کار می کنند. ما لازم داریم که این حرکات دسته ای را به موقع برای تصمیم گیرندگان سیاسی شناسایی کنیم، تا از این را به موقع اطلاعات استفاده کنند.

3 - خواسته های کلی در سه مقوله فهرست شده اند (الف) تاکتیکهایی که اعضای جنبش غیرمتعهدها و کشورهای غیر عضو برای نفوذ در جریان وقایع به کار می گیرند (ب) نکات اصلی در قطعنامه ها و «مطالب مورد توافق» جنبش غیرمتعهد ها و (ج) مقوله های خاصی که تاکتیکها و قطعنامه ها را در بر می گیرد.

تلگرام مرجع ب مقدمه ای را برای اطلاع شما فراهم خواهد کرد. اگر شما نمی توانید نسخه ای از تلگرام مرجع ب را به دست آورید، ستاد این کار را انجام خواهد داد.

الف: تاکتیکها:

- استراتژی و تاکتیکهای گروه طرفدار کوبا و دیگر گروههای منطقه ای، بلوکها و دسته بندیهای مختلف (وزارت امور خارجه از اهداف سیاست خارجی کوبا در صدور پیش نویس بیانیه شدیدا ضد آمریکایی مطمئن نیست.. هرگونه جزئیات درباره اینکه آنها واقعا به چه چیز می خواهند دست یابند و تا چه حدی حاضرند به مصالحه بپردازند، بسیار مفید خواهد بود).

- چه کوششها و طرحهایی در جریانند تا طی ریاست کوباییها در سه سال پس از گردهمایی............

جنبش غیرمتعهدها محدود گردد. (وزارت خارجه بر اهمیت این خواسته تأکید کرد).

جریان تغییرات در دسته بندیهای جنبش غیرمتعهدها - گروههای فرعی، هسته ها، جلسات و هیئتهای نمایندگی سیار جنبش غیرمتعهدها و مقاصدشان را شناسایی کنید. آیا اعضای مشخصی از جنبش غیرمتعهدها هستند که معمولاً باید با گروهی که کنار گذاشته می شود، رابطه برقرار کنند ؟ - هیئتهای نمایندگی، نمایندگان و شرکت کنندگان غیرعضو که به نظر می رسد در درون جنبش غیرمتعهدها نفوذ منحصر به فرد داشته باشند (تکان دهنده ها و محرکین) و موقعیتهایشان را شناسایی کنید.

- نقاط ضعف کوبا در مسائل جنبش غیرمتعهدها و اعمال کوبا برای خنثی کردن کوششهای آمریکا برای تعویض پیش نویس کوبایی جنبش غیرمتعهدها را شناسایی کنید.

- کدام اعضای مشخصی از جنبش غیرمتعهدها را کوبایی ها سعی دارند با خود همراه کنند؟ چگونه؟ - دخالت شوروی و جریاناتی که برای حمایت از رل کوباییها به کار گرفته می شود.

- مقدار و جزئیات چگونگی موارد دعوا برانگیز مشخص را شناسایی کنید.

ب: تصمیمات اصلی جنبش غیرمتعهدها - مواضعی که در مورد معاهده صلح در خاورمیانه (پیمانهای کمپ دیوید) اختیار می شوند.

- تلاشها برای اخراج مصر از جنبش غیرمتعهدها و نوع حمایت از مصر - درگیری (دخالت) کوبا در آفریقا و آمریکای مرکزی

ص: 205

- مسئله شرکت نماینده کامبوج در جنبش - اقیانوس هند - نیکاراگوئه، شامل شواهد و گفتگو یا مواضع مطروحه در جلسات درباره ارتباطات کوبا با ساندنیستها از جمله حمایت مالی.

- مسئله پناهندگان هند و چین - مسائل مربوط به کنفرانس شمال و جنوب - کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل گروه 77 - تصمیمات اقتصادی مذاکرات شمال و جنوب در جنبش غیرمتعهدها چگونه درنظر گرفته خواهد شد ؟ نشانه ای ملاحظه می شود که کاستاریکا با پشتیبانی کشورهای دیگر در حال توسعه قصد دارد، مسئله تأثیر استفاده های قیمتهای اوپک بر استفاده های قیمتهای کشورهای در حال توسعه را مطرح کند. همچنین نتایج گردهمایی جنبش درباره کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل که در می و ژوئن 1979 در مانیل برگزار می گردد مورد توجه است.

ج: مقوله های خاص:

- پیش نویس متون تغییراتی که برای نسخه کوبایی بیانیه نهائی گردهمایی عرضه می شوند مورد احتیاج هستند.

- هرگونه مسائل به خصوصی را که بر سر آنها در جنبش شکاف وسیع ایجاد شده شناسایی کنید.

- مراتب زیر که به کشورهای به خصوصی مربوط می شوند نیز مورد توجه اند:

الف) «نقش کره شمالی» در رابطه با جنبش، زیرا آنها در مسائل مختلف به طور وسیعی بین میانه روها، و تندروها می لغزند در حالی که در کل با کوبا چندان صمیمی به نظر نمی رسند.

ب) «نقش سومالی؟» سومالی ضد کوبا و طرفدار اعراب است اما از مصر کمک نظامی دریافت می کند.

ج) «نقش جمهوری خلق چین؟» شواهد قوی موجود است که جمهوری خلق چین فعالانه به دنبال کسب حمایت از مواضع ضد شوروی، ضد کوبایی خود است. برای مقابله با پیش نویس کوبایی بیانیه، چینیها درصدد چه اقداماتی هستند ؟ د) «نقش یوگسلاوی» یوگسلاوی رهبر مخالفین با کوششهای کوبا برای کشاندن جنبش غیرمتعهدها به طرف اتحاد شوروی است. هم هند و هم مصر که بنیانگذاران و اعضای قدیمی جنبش هستند با مشکلات دیگر منحرفت شده اند. شواهد حاکی از اینکه هند نقش تهاجمی تری دارد مورد علاقه می باشند (هند، اندونزی، سری لانکا، و نیجریه، در کمپ یوگسلاوی محسوب می شوند).

ه ) نقش بلوک غرب.

4 - رباط: لطفا استعداد کیو. یو. الود / 1 (الف / 1) را برای گزارشگری پیش از گردهمایی چه در مراکش و چه با مسافرت به محلهایی که امکان دسترسی قویست بررسی کنید. حضور وی در جلسه سازمان وحدت آفریقا در مونروویا باید امکان منحصر به فردی را برای شروع به الف / 1 بدهد. قبل از گردهمایی و طی آن ما گزارشگری وسیعتری را درباره گروههای چپ و تندرو لازم داریم.

5 - الجزایر: شبیه مطالب فوق برای جی. ال. کلانگ / 1 6 - به اضافه پیامهای عملیاتی، لطفا ال. دبلیو. واین را در عنوان تمام گزارش های اطلاعاتی جنبش

ص: 206

غیرمتعهدها جای دهید.

7 - پرونده: 112 - 300 - 200 تا تاریخ 29 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (44) سری تاریخ: 10 مرداد 58 اعضاء از: تهران 53823به: رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. واینکی. ام. استون عطف به: رئیس 480049 1 - قرارگاه تهران هیچ عاملی که در اجلاس نهائی جنبش غیرمتعهدها شرکت کند، ندارد. اس. دی.

ترامپ / 1 موظف شده اخباری راجع به خواسته های اطلاعاتی پاراگراف یک تلگرام مرجع به دست آورد و به یک یا چند نفر از اعضای هیئت احتمالاً اعزامی ایران دسترسی پیدا کند. ت / 1 همچنین به دنبال خبر مربوط به هیئت کوبایی است که گفته شده قرار است، پیش از اجلاس نهائی هاوانا به تهران بیایند.

2 - نتایج را اطلاع خواهیم داد.

3 - پرونده: 112 - 300 - 200 تا تاریخ 10 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری

احتیاجات اصلاح شده گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد

سری سند شماره (45) سری تاریخ 12 مرداد 58 اعضاء از: با حق تقدم الجزایر، امان، بغداد، کلمبو، داکا، کابل، دهلی نو، تهران، تریپولی هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. واین. کی.ام. استون کیو. آر. رام عطف به: الف - وزارت خارجه 193073، ب - وزارت خارجه 187420، ج - وزارت خارجه 199145، د - رئیس 484235 احتیاجات اصلاح شده گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد 1 - اطلاعات جاری حاکی از آنند که پیش از گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد حداقل سه جلسه در هاوانا برگزار خواهد شد، بدین قرار که: جلسه ای بین عراق، سری لانکا، هندوستان، یوگسلاوی و کوبا، یکی در سطح سفرا از 26 یا 28 تا 30 اوت، و یک جلسه هم در سطح وزراء از 31 اوت تا اول سپتامبر. به علاوه یکی هم در سازمان ملل نیویورک در نظر گرفته شده (هیچ تاریخی معین نگردیده) و یک جلسه دیگر از 11 کشور هم در جرج تاون گینه برای 23 - 22 اوت هست. همچنین شواهدی هم در دست است که کشورهای عضو جامعه کشورهای جنوب شرقی آسیا و پیمان ANDEAN ممکن است در خصوص پیش نویس کوبایی اعلامیه کشورهای غیرمتعهد جلسات جداگانه ای برگزار کنند. اجلاس رؤسای ممالک غیرمتعهد (که هم اکنون در جریان است) به احتمال بسیار قوی بخشهای دستور کار و کاغذ پیش نویس کوبایی را موضوع مذاکره خود قرار خواهند داد.

2 - سفارتخانه های ایالات متحده در قبال مانورهای سیاسی ذکر شده در تلگرام مرجع الف عموما

ص: 207

جوابهای مطلوبی دریافت داشتند. به هرحال وزارت خارجه برای تعیین میزان صحت اظهاراتی که راجع به این مطلب شده و اقدامی که در هر یک از کشورها به دنبال خواهد داشت، احتیاج مبرم به گزارشهای سیا دارد. وزارت خارجه قصد دارد مانورهای سیاسی مداوم را تعقیب کند، تا کشورهایی را که احساس می کند می توان با استفاده از موقعیتشان مواضع ایالات متحده را تقویت نمود، انتخاب نماید. بنابراین، پیشنهادهای هر یک از کشورها و گروههای منطقه ای برای اصلاح متن اعلامیه پیش نویس کوبایی و اتخاذ مواضع نسبت به هر یک از مسائل گردهمایی کشورهای غیرمتعهد شدیدا مورد توجه قرار دارند. خبر تغییر تاریخها، شرکت کنندگان، مقاصد جلسات فوق الذکر یا جلسات مرتبط دیگر، نتایج و دیگر امور مورد احتیاج می باشند. نشانه های نقاط یا اهرمهای مناسب برای ایراد فشار که می توانند برای اعمال نفوذ بر هر یک از کشورها به کار گرفته شوند، بسیار گرانبها خواهند بود. مواضع اردن نسبت به گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد نیز حائز اهمیت خاص هستند. وزارت خارجه در آینده تصمیم خواهد گرفت، آیا سعودیها را به اعزام هیئت نمایندگی به گردهمایی نهائی کشورهای غیرمتعهد تشویق کند یا نکند، و آیا سادات را به شرکت در آن تشویق کند یا نه. به اطلاعاتی که در اتخاذ این تصمیمات تأثیر دارند علاقه داریم.

3 - قرارگاههای مخاطب یا ظرفیت گزارش خود را در ارتباط با کشورهای غیرمتعهد ابراز داشته اند یا اینکه در کشورهایی واقعند که درگیر جلسات مرتبط با کشورهای غیرمتعهد می باشند. پیشنهاد می شود که مخاطبین برای اطلاع از زمینه احتیاجات مربوط به گردهمایی کشورهای غیرمتعهد تلگرامهای مرجع الف تاج را به علاوه دستورالعملهای بیشتری که وزارت خارجه برای هر یک از سفارتخانه ها خواهد فرستاد، بخوانند. اطلاعاتی که در دستورالعملها درخواست می شوند از طریق مجاری آشکار وزارت خارجه قابل دسترسی نیستند و باید در شکل اطلاعاتی و با عنوان ال. دبلیو. واین گزارش شوند. لطفا تمام تلگرامهای اطلاعاتی مربوط به کشورهای غیرمتعهد را به این نشانی ارسال کنید: بخش خارجه / نیویورک، دهلی نو، مکزیکوسیتی، گینه، ژنو، سنگاپور، کینشازا، جاکارتا، به علاوه هر قرارگاه دیگر که به گزارشهای معینی ارتباط دارند.

4 - پرونده: 112 - 300 - 200 تا تاریخ 12 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (46) سری از: رئیس 508054 تاریخ: 15 شهریور 58 اعضاء به: با حق تقدم به پایگاهها و قرارگاههای آفریقا، آسیای شرقی (به استثنای پکن) اروپا، آمریکای لاتین (به استثنای سن خوزه، پاناماسیتی، پورت آوپرینس)، خاور نزدیک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.ال. دبلیو. شل کیو. آر. رام از مدیریت عملیات عطف به: 223273 وزارت خارجه 1 - تلگرام مرجع حاوی پاسخ وزارت خارجه به وظیفه ای است که ریاست جمهوری به وزارت

ص: 208

خارجه، آژانس ارتباطات جهانی و سیا محول کرده تا پیرامون وابستگی کوبا به اتحاد شوروی جنجال کنند. سیا البته مدتی است که تحت مجوز چندین مصوبه ریاست جمهوری و برنامه، در سطح جهانی روی این موضوع کار کرده و ما کاخ سفید را در جریان دامنه و تأثیر کوششهای خود قرار داده ایم. گزارشهایی که حوزه های فعالیت داده اند، بیشترین فایده را در این رابطه داشته اند.

2 - درگیر شدن ناگهانی طرف علنی هیئت نمایندگی (دیپلماتیک) در این مبارزه، چنان که تعدادی از پیامهای قرارگاهها و سفارتخانه ها اظهار داشته اند، ممکن است برای منافع ذخیره عملیات مخفی ما مسائل امنیتی ایجاد کند. رؤسای قرارگاهها باید فعالیتهای وزارت خارجه و آژانس ارتباطات جهانی را از نزدیک تحت نظر بگیرند تا مبادا تلاشهای شما را عینا انجام دهند و به این ترتیب موجب افشای آنها شوند.

اگر چنانکه اتفاق افتاده، سفرا از شما درخواست کردند تا در جهت نیل به مقاصد خود از کمک منابع ذخیره عملیات مخفی برخوردار شوند، شما باید با دیپلماسی اظهار دارید که شما به طور جداگانه وظایف خود را دریافت می دارید، از کانالهای خودتان گزارش می دهید و درگیری منابع ذخیره شما در مبارزه علنی می تواند مسائل امنیتی ایجاد کند. همچنین شما باید در برابر هرگونه تقاضا برای کمک به محتوای کار مقاومت کنید. اولاً چون این بر تسهیلات محدود ما برای پشتیبانی تبلیغات مخفی فشار می آورد، و ثانیا چون تلگرام مرجع به وضوح بیان می دارد که آژانس ارتباطات جهانی مشغول تهیه مطالب مربوط به محتوی می باشد.

3 - به هرحال، تا آنجا که ملاحظات امنیتی لطمه نمی بینند، درگیری وزارت خارجه و آژانس ارتباطات جهانی نباید تلاشهای خود شما در جهت پخش تبلیغات راجع به ارتباط بین کوبا و شوروی را کاهش دهد. همان طور که گفته شد این مبارزه مورد توجه مستقیم رئیس جمهور است.

4 - تا تاریخ 14 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (47) سری از: رئیس 512350 تاریخ: 21 شهریور 58 اعضاء به: فوری به بخش خارجه / واشنگتن، بخش خارجه / نیویورک، جاکارتا، کوالالامپور، مانیل، رانگون، سنگاپور، توکیو، ابیجان، اکرا، آدیس آبابا، کوناکری، دارالسلام، داکار، خارطوم، کینشازا، لاگوس، لوزاکا، مگادیشو، مونروویا، نایروبی، کامپالا، نوآکچوت، پرتوریا،......، الجزیره، امان، کلمبو، داکا، کابل، دهلی نو، رباط، تهران، تریپولی، تونس، قاهره، برلین، بن، آلمان، بروکسل، ژنو، هلسینکی، لندن، نیکوزیا، اسلو، پاریس، رم، مادرید، لیسبون، بوگوتا، بوئنوس آیرس، کاراکاس، جرج تاون، کینگزتون، لیما، مکزیکوسیتی، پاناماسیتی، مونته، ویدئو،.......، ریودوژانیرو، سن خوزه، بخش آمریکای لاتین/ میامی پیام اداری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. دبلیو. واین - کی. ام. استون - کیو. آر. رام تحدید خواسته های اطلاعاتی اجلاس نهائی جنبش غیرمتعهدها 1 - وزارت خارجه شدیدا به ارائه یک تصویر از زیر و بمهای اجلاس نهائی جنبش غیرمتعهدها که تا

ص: 209

حد امکان کامل باشد و به اقدام مطرح شده احتیاج دارد. به دلیل کنترلهای کوباییها در هاوانا، وزارت خارجه نتوانست خبری راجع به جلسات مختلف کمیته های تهیه پیش نویس که در آنها اقدام اصلی صورت پذیرفت به دست آورد. اسناد نهائی مربوط به بیانیه های سیاسی و اقتصادی رسمی را بخش حفاظت منافع آمریکا وزارت خارجه در هاوانا به دست آورد. خبرهای ذیل هنوز شدیدا مورد احتیاج می باشند:

الف: در مورد جزئیات آنچه در کمیته کاری رسمی و جلسات ناگهانی منطقه ای روی داد یک کمبود کامل اطلاعات وجود دارد.

چگونه فعالیت هر یک از کشورها در جلسات کمیته ها با حضورشان در جلسات علنی مطابقت داشت؟ چه بده و بستانهایی توسط چه کسانی و چگونه صورت پذیرفتند ؟ کشورهای مورد علاقه خاص در این رابطه کویت، جامائیکا، پرو، گینه، و پاناما می باشند. (یک شب را نمایندگان «شب جهنمی» نامیدند، در این شب چه روی داد ؟) ب: به نظر هر یک از کشورها، با توجه به اقدامات کوبا برای اینکه جنبش را به بلوک شوروی نزدیک تر کند، آینده جنبش غیرمتعهدها چگونه است ؟ ج: پایتختهای مختلف به اجلاس نهائی با چه دیدی می نگرند ؟ نقش کوبا در فعالیتهای مانووری ؟ ایذای بعضی از هیئتهای نمایندگی به خاطر صحبت با ناظران اروپای غربی، کانادایی و آمریکایی ؟ آیا آنها به مواضع سابق خود در مورد مسائل جنبش غیرمتعهدها باز خواهند گشت یا در قبال کنفرانسهای هاوانا مسیر جدیدی را شروع خواهند کرد ؟ د: تا چه حدی کوبا (و شخص کاسترو) از نتایج جنبش غیرمتعهدها در مجمع عمومی سازمان ملل استفاده خواهد کرد ؟ آیا مسئله پورتوریکو در مجمع عمومی مطرح خواهد شد ؟ ه : زامبیا: آیا گروههای کاری زامبیایی اقدامات معتدل کننده ای اتخاذ کردند یا آنکه اقداماتشان کاملاً در جهت حمایت از کوبا بود ؟ و: روابط هیئتهای نمایندگی کوبا و عراق با هم چگونه بود (آیا عراق ریاست کمیته سیاسی را به عهده داشت) ؟ ز: کشورهای آمریکای لاتین خصوصا پاناماییها و ونزوئلاییها در جلسات بسته چه کاری برای معتدل کردن لحن بیانیه نهائی در جهت منافع آمریکا در حمایت از مواضع خود انجام دادند ؟ ح: آیا هیچ یک از اعراب برای ملایم کردن محکومیت آمریکا کاری انجام دادند ؟ در چه مسائلی ؟ ط: هندوستان در مورد هر یک از مسائل مطروحه در جلسات کمیته ها چه مواضعی اتخاذ کرد ؟ ی: آیا هیچ یک از نمایندگیها نسبت به اداره اجلاس نهائی توسط کوباییها اظهار انتقاد یا ناراحتی نمودند؟ آیا هیچ دست پشت پرده چینیها یا شورویها مشاهده شد ؟ ک: چه نمایندگیهایی اجلاس نهائی را یک موفقیت یا یک شکست محسوب می دارند و به چه دلایلی؟ ل: هر یک از کشورها چه طرحی در مورد تصویب اعتبار کامبوج در مجمع عمومی دارند ؟ م: تا چه حدی اوپک حرف خود را پیش برد ؟ در چه مسائلی ؟ کنترل قیمت نفت اوپک در آینده چگونه بازی خواهد شد ؟ ن: عکس العمل کشورهائی از آمریکای لاتین که عضو جنبش نیستند، نسبت به اجلاس چه بوده و آیا

ص: 210

هیچ کدام آنها قصد دارند درخواست عضویت نمایند ؟ س: مواضع هر یک از کشورها در قبال برگزاری کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل در هاوانا چیست ؟ آیا هیچ یک از کشورها قصد دارند با محل آن در هاوانا مخالفت کنند ؟ ع: کدام کشورها...... برای بیانیه نهائی تسلیم خواهند کرد، در چه مسائلی ؟ 2 - جوابها باید در شکل اطلاعاتی و با قید حق تقدم و استفاده از عنوان ال. دبلیو. واین باشند.

3 - پرونده: 112 - 300 - 200 تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (48) سری تاریخ: 5 مهر 58 تلگرام غیرفوری از: واشنگتن 52100به: پایگاهها و قرارگاههای خاور نزدیک موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - مطلب برای رابط سازمان اطلاعاتی همکار 1 - اخیرا یک رویداد در یک قرارگاه خاور نزدیک دوباره بر لزوم بازبینی دقیق مطالبی که قرار است به رابط سازمان اطلاعاتی همکار داده شود، تأکید کرد. در این رویداد متن یک نقد از بیانیه نهائی پیش نویس اول کوباییها به یک سازمان اطلاعاتی همکار داده شد، که عکس العمل رئیس آن درخواست فوری برای توضیح چندین عبارت بود. رئیس آن سازمان مؤدبانه درخواست کرد سابقه اینکه این نقد چگونه تأیید شده بود و تأیید در چه سطحی بود روشن شود و اظهار داشت به نظر می رسد این نقد با عجله تهیه شده است.

2 - لزومی به گفتن ندارد که این نقد دوباره نویسی خط مشی دولت آمریکا نبود، بلکه یک حرکت تبلیغاتی بود که با عجله علیه پیش نویس بیانیه هدف گیری شده بود. به هر حال، ما با دادن بیانیه اصلاح نشده خود را در موقعیتی قرار دادیم که رابطهای سازمانهای اطلاعاتی همکار را کمی گوش به زنگ کرد و ما ناچار شدیم از خود دفاع کنیم.

3 - مروری بر این رویداد به خصوص در ستاد ما را تشویق کرد که سعی کنیم هماهنگی روی این پیامها را پیش از آنکه از ستاد بیرون روند تشدید کنیم، اما هنوز باید در آخر کار روی رئیس قرارگاه و خود قرارگاه تکیه کنیم تا با یک توجه خاص به حساسیتهای سازمانهای میزبان رابط یک مرور نهائی به عمل آورند.

4 - می توانیم اضافه کنیم که با آنکه رویداد فوق مربوط به مطالب تبلیغاتی بود، رویدادهای قبلی موجب تحویل نامبارک مطالبی بود که رابط سازمان اطلاعاتی هیچ گاه نمی بایست به آنها دسترسی پیدا کند. تنها شیوه مطمئنی که می توانیم جهت جلوگیری از چنین «رویدادهایی» توصیه کنیم مرور کامل هر تکه کاغذ توسط حداقل دو عضو قرارگاه پیش از تحویل آنها می باشد. (یک رویداد دیگر این درس را به ما آموخت که شما باید پاکتهای «خالی» را نیز وارسی کنید تا از اینکه مطالب تجویز نشده به دست رابط سازمان اطلاعاتی همکار برسد، جلوگیری شود).

5 - بدون پرونده. تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

کتاب سی و چهارم

استعمار سیاسی آمریکا

ص: 211

ص: 212

ص: 213

ص: 214

آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است.آمریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید.

امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرمت ملتهاست و آنان هادی هدایت کنندگان تاکنونند.

ای کشورهای بیطرف! شما را به شهادت می طلبیم که آمریکا قصد نابودی ما را دارد، کمی به خود آیید و ما را در هدفمان کمک کنید، ما به شرق و غرب و به شوروی و آمریکا پشت کرده ایم تا خود، کشور خود را اداره کنیم.

امام خمینی ابعاد جنایات بیشمار شیطان بزرگ در این مملکت و میزان غارتگریهایش در این مرز و بوم بر کسی پوشیده نیست و این ملت تمام ظلمها را با ذره ذره وجود خویش در طی سالهای حاکمیت شیطان بزرگ در این مملکت لمس کرده است. از دست رفتن منابع طبیعی، نابودی استعدادها، ویرانی کشاورزی، مسخ فرهنگ و آیین، بی عفتی و بی بندوباری ثمره سالها وابستگی به این جرثومه فساد بود. لیکن فریاد رهایی و بیداری وجدان بیدار امت خمینی بت شکن به عصر تبه کاریهای سیاه دلان در پایگاه اسلام و ولایت پایان داد. باشد که قدردان این نعمت الهی باشیم و شکر گذار رهایی از ظلمت و پیوستن به نور.

مجموعه حاضر شامل یک جزوه گزارشی تحقیقاتی مربوط به سال 1976 از اهداف و خط مشی ها و منافع آمریکا در ایران قبل از انقلاب اسلامی و همچنین شامل تعدادی سند در مورد شیوه برخورد آمریکا با انقلاب اسلامی و حرکات و اعمال مسئولان دولت وقت است که بیشتر حاوی ملاقاتهای دیپلماتیک بین مسئولین دولت موقت و عناصر آمریکایی مرتبط با این امور می باشد. در این مجموعه فقط به کل روابط ایران و آمریکا اشاره شده و انشاءاللّه در آینده در ابعاد نظامی و اقتصادی و میزان وابستگی به آمریکا کتابهایی منتشر خواهد شد.

ص: 215

شرح زیر یک جمع بندی مختصر از مجموعه فوق است که با توجه به محتوی اسناد، شامل همه نکات مطروحه در اسناد و ابعاد گوناگون نمی باشد. ولی در مورد رئوس کلی گویاست.

خط مشی های کلیدی آمریکا در ایران

«الف: پشتیبانی از ایمنی و ثبات کلی (تأمین تسلیحات و مستشاران و وسائل خدماتی) ب: کسب دسترسی مداوم به نفت منطقه به قیمتهای منطقی و به مقدار کافی.

ج: تشویق کشورهای منطقه د ر رفع منازعات ارضی از طریق اقدام مسالمت آمیز.

د: توسعه حضور و فعالیتهای مالی، تجارتی، فنی، فرهنگی و سیاسی آمریکا.

ه: کمک به صادرکنندگان نفت در مصرف درآمدهای سریع الرشدشان در راه سازندگی و به حمایت از سیستم بین المللی.» (سند1) «... ایالات متحده در تعقیب یک خط مشی درباره ایران درصدد رسیدن به این هدف بوده است که یک کشور دوست، متعهد و با ثبات داشته باشد تا (الف) تسهیلات نظامی استراتژیکی و نفت و بازارهای خود را در دسترس آمریکا قرار دهد، و (ب) یک نقش منطقه ای سازنده شامل محدود کردن نفوذ شوروی در منطقه بازی کند.» (سند 1) آنچه برای آمریکا در سطح جهان مطرح است، گسترش نفوذ و پایگاهها برای دستیابی هر چه بیشتر به منابع و حفظ منافعش است. این اصل کلی برای آمریکا ایجاب می کند تا در جهت کسب این منافع زمینه سازیهایی بنماید. خصلت جهان خوارگی و ماهیت امپریالیستی ابرقدرتهای شرق و غرب زمینه رقابتی را بین آنها به وجود آورده تا بر سر به غارت بردن منابع جهان به تلاش و مبارزه برخیزند و همین امر بزرگترین زمینه را جهت ایجاد ترس و غلطیدن به دامن یکی از ترس دیگری به وجود می آورد. در ایران طرح خطر شوروی همیشه به عنوان یک عامل بالقوه و بالفعل برای سیطره و نفوذ در این کشور از سوی انگلستان و آمریکا بوده است و به گونه ای با این امر از سوی ابرقدرتها برخورد شده و قدرت مادی و تسلیحات را به عنوان تنها ملاک و ضابطه قلمداد کرده اند که به صورت یک باور نه تنها در ذهن سران کشور و عامه مردم بلکه حتی در ذهن انقلابیون درآمده تا آنجا که اکثر انقلابها و حرکات را تنها در کانال حمایت شرق یا غرب پذیرفته اند. براساس این زمینه است که ایران نقش منطقه ای سازنده ای را برای محدود کردن نفوذ شوروی در منطقه بازی می کند. در جهت و متعاقب منظور فوق (جلوگیری از نفوذ شوروی در منطقه) روی کار آوردن رژیمها و هیئت حاکمه های مزدور و خودفروخته و در پی آن فروش لوازم و تسلیحات تولیدی آمریکا و حضور مستشاران آنها لزوم پیدا می کند. تبادلات فرهنگی و گسترش تفکرات و فرهنگ غربی لازم می شود و این مستلزم مسخ و بیگانه کردن مردم از فرهنگ و مذهبشان است. گسیل شدن سیل دانشجویان برای استحکام بخشیدن به این طرز تفکر و خروج سرمایه های ارزی هنگفت از طریق این دانشجویان، به عنوان یک منبع درآمد برای آمریکا محسوب شده و تحقق بخش یکی دیگر از اهداف کلیدی آمریکا می باشد. با پذیرش و رسوخ فرهنگ غرب، نیاز به تکنولوژی و محصولات مصرفی - صنعتی غرب که زاییده همین طرز نگرش است، هم بازارهای خارجی آمریکا را رونق می بخشد و هم صنایع داخلی را در جهت برآورده کردن اینگونه احتیاجات کاذب سوق می دهد.بهای این گونه صنایع و محصولات و رواج روزافزون کالاهای مصرفی جز از طریق مواد خام و اولیه و بخصوص نفت

ص: 216

کشورهای مزبور تأمین نمی شود. نفت و تأمین آن برای به حرکت درآمدن چرخهای صنایع آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپای غربی حکم حیاتی ترین ماده خام را پیدا می کند. سرازیر شدن سیل مداوم نفت به این کشورها ایجاد منطقه ای امن و به دور از آشوب را نیاز دارد تا هم این دسترسی مداوم به نفت را تضمین کند و هم امنیت چاههای نفت را و در اینجا کلمه ثبات منطقه و تشویق کشورهای منطقه (خاورمیانه و خلیج فارس) به رفع منازعات از طریق اقدام مسالمت آمیز معنی پیدا می کند.

تحقق خط مشی ها - جلوگیری از نفوذ شوروی

ایران به خاطر موقعیت استراتژیک، سیاسی و اقتصادی به صورت بهشت غارتگران و استعمارگران درمی آید. در بعد استراتژیکی - نظامی به صورت منحصر بفردترین پایگاه اطلاعات جاسوسی بر علیه شوروی می شود، عمده ترین و حساسترین نقش منطقه ای حائل بین شوروی و آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند را پیدا می کند و ... برای درک و توضیح این موارد به ذکر گوشه هایی از اسناد بسنده می شود:

«منافع وسیع آمریکا مستلزم یک ایران صمیمی، متعهد و با ثبات است. همچنین لازمه اش یک همکاری عملی گسترده است. ایالات متحده نیازمند تسهیلات اطلاعات نظامی خاصی است که برای توانایی آمریکا در نظارت و تجزیه و تحلیل پیشرفتهای موشکی و تواناییهای شوروی و رعایت موافقتنامه های کنترل سلاحها از طرف این کشور ضروری می باشد. به بازرسان گفته شد که هیچ مکان دیگری به جای آنها که اینک آمریکا در ایران داراست وجود ندارد. ایالات متحده همچنین محتاج به داشتن امتیاز پروازهای فوق العاده است تا هواپیماهای نظامی و غیر نظامی آمریکایی از طریق اروپا و مدیترانه دسترسی به اقیانوس هند و آسیای جنوبی (از راه ترکیه) داشته باشند. تنها مسیر جایگزین از طریق مصر یا اسرائیل است که حساستر می باشد.» «ایران برای آینده غیر قابل پیش بینی بسیار مورد توجه ایالات متحده خواهد بود. موقعیت مکانی این کشور به تنهایی ضامن این پیش بینی است. ایران کشور عمده منطقه سپر (ترکیه، ایران، پاکستان ) میان اتحاد شوروی و شبه جزیره سرشار از نفت عربستان می باشد...» «ایران محل وسائل اطلاعاتی آمریکاست که با فایده بی همتایی که دارد در هیچ مکان دیگری قابل تقلید نیست و بالاخره ایران و آمریکا علایق مشابه در گسترش صلح و استقلال منطقه خلیج فارس دارند و این ایران است که این علایق را در تماسهایش با سایر کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی به پیش می برد.» همان گونه که گفته شد رقابت شرق و غرب که صرفا ریشه در ماهیت تجاوزگرانه و جهانخوارانه دو ابر قدرت شرق و غرب دارد برای هرچه بیشتر به غارت بردن منابع خلقها مبارزه و جنگی را پایه ریزی کرده که قربانیان آنها تنها ملل محروم و مستضعف جهان می باشند. شوروی با حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی در کشورهای بلوک شرق، رژیمها و سیستمهایی را پی ریزی کرده که تاکتیک عمده و برنامه ریزیهای نظامی تسلیحاتی و خلاصه قسمت اعظم بودجه و درآمد سالیانه شان در جهت به اصطلاح مبارزه با نفوذ آمریکا طرح ریزی شده است و این بودجه جز ماحصل تلاش و منابع ملل مظلوم این کشورها نیست. در جهت دیگر نیز آمریکا با اعمال همین سیاست در کشورهای بلوک غرب، بخش اعظم درآمد و بودجه این مردم را در جهت به اصطلاح مبارزه با شوروی به کار می گیرد.

ص: 217

اعمال این سیاستها تنها ضامن فروش مداوم تسلیحات، قبضه بازارها و تجارت، تأمین و دستیابی به مواد خام و اولیه معدنی و ... است. تنها بدین طریق است که رونق اقتصادی و صنعتی خودشان را بیمه می کنند.

دستیابی به منابع و اهداف تعیین شده در مورد ایران

«همچنین ایالات متحده، به دلایلی که برای مدتهای مدیدی معتبر خواهد بود، اهمیت قابل توجهی برای ایران دارد. ایالات متحده تنها قدرت غربی است که قادر است تجاوز احتمالی شوروی را در خاورمیانه دفع کند. ایالات متحده آمریکا در حال حاضر و نیز به طور بالقوه در آینده، منبع وسائل پیشرفته و تکنولوژی است که ایران برای تبدیل منابع طبیعی در حال تخلیه اش - نفت - به صورت سرمایه انسانی با دوام احتیاج دارد، یعنی کارگر ماهر و نخبگان تحصیلکرده.» «ایران به ایالات متحده امتیاز پرواز اضافی، تسهیلات اساسی اطلاعات نظامی و دستیابی به بازارهای نفت خود را می دهد. آمریکا هم برای ایران، مواد غذایی و سیستمهای سلاحهای پیشرفته، اطلاعات و تکنولوژی می فرستد». (به وسیله آموزش حدود 25000 دانشجو در آمریکا و اعزام پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکایی به ایران تا به هزینه ایران یک طیف وسیع از مساعدت فنی به عمل آورد).

تنها وظیفه شاه و دولتهای وابسته اش تحکیم نفوذ پایه های غرب و به ویژه آمریکا در ایران بود و خوش خدمتیها و وطن فروشیهای این مزدوران، آمریکا را به اعتراف به این امر واداشته بود که: «ریزش کالا و تکنسین های نظامی و غیرنظامی از آمریکا به ایران تقریبا به طور کامل به وسیله دولت ایران تأمین مالی می شود. این کشور از نظر مالی خیلی بیشتر از دولت آمریکا در رابطه دوجانبه ایران و آمریکا کمک می کند. آن کس که مزد نوازنده را می دهد اختیار آهنگ را دارد و خوشبختانه این آهنگ برای آمریکا عموما مطبوع است.» تداوم این خوش خدمتیها به آمریکا تا آنجا پیش می رود که آنها می گویند: «خط مشی آمریکا نسبت به ایران در جهت ارتقای منافع آمریکا مؤثر بوده است. بیشتر هدفهای خط مشی حاصل شده و آن هم در حداقل هزینه از نظر منابع رسمی ایالات متحده.» شاه معدوم برای ارضای جاه طلبیها و اثبات وفاداریش به آمریکا تحت لوای گسترش و رشد ایران در جهت صنعتی شدن و خودکفایی و دروازه های تمدن بزرگ با اتلاف اکثر ذخایر و منابع و حیثیت این ملت مجری طرحهایی بود که جز منافع صددرصد آمریکا چیزی را تأمین نمی کرد:« (شاه ) خواهان آخرین وسایل نظامی آمریکاست و آنها را به دست می آورد و به مستشاران و تکنیسینها و مربیان نظامی و غیر نظامی آمریکا پول می پردازد. همچنین دولت ایران جهت خرید تسهیلات و کمکهای فنی و آموزشی در مورد بسیاری از زمینه های غیر نظامی قرارداد می بندد. ایالات متحده تأمین کننده مرحج در زمینه های نظامی و غیر نظامی برای ایران می باشد... ایالات متحده باید آماده کمک به دولت ایران برای گرفتن بهترین کالا و خدمات آمریکایی با بهای کامل باشد. همکاری ایران و آمریکا مبتنی است بر این اعتقاد که ایالات متحده بهترین طیف کالاهای تولیدی و تکنولوژی را داراست. بهترین هم معمولاً گرانترین است. نفع آمریکا در عرضه بهترین قرارداد، یعنی تأمین کالاها و تکنولوژی (بر مبنای اخذ قیمت تمام عیار) برای کشور در حال توسعه پولداری که مشتاق است بالاتر از همسایگانش باشد، جاذبه دارد».

ص: 218

«تخمین زده می شود که اکنون بین 22 تا 25 هزار آمریکایی در ایران است. گمان می رود که این تعداد ممکن است به حدود 30 هزار تا 81-1980 افزایش یابد...(از 30 هزار آمریکایی در سال 81-80، تعداد32 آنها شرکتهای قرارداد دفاعی و بستگانشان خواهند بود)».

«ایران یک کشور سلطنتی است که به وسیله شاهی اداره می شود با قدرت نامحدود به طور دینامیک که خودش کلیه تصمیمات مهم را در ایران می گیرد و تمامی جنبه های اقتصادی و حیات سیاسی کشور را کنترل می کند.هیچ نوع مقابله داخلی مؤثری در مورد رهبری او وجود ندارد... لااقل در حال حاضر تولید نفت ایران برای آمریکا مهم و برای اروپای غربی و اسرائیل و ژاپن حیاتی است... در 1975 موازنه دوجانبه تجارت بجز فروش وسائل نظامی، به 1/1 میلیارد دلار به نفع آمریکا بالغ گردید. ایران بدون شک بازار مهمی برای آمریکا تا آینده قابل پیش بینی خواهد بود... تکامل سیاست آمریکا نسبت به ایران منجر به یک تأکید بسیار سنگین در مورد عوامل اطلاعاتی و نظامی در رابطه بین دو کشور شده است... واردات غیر نظامی ایران در 1975 مبلع 3/10 میلیارد دلار بوده است که از این مقدار ایالات متحده 2 میلیارد دلار عرضه کرده است. تخمین زده می شود که تا 1980 بازار غیر نظامی ایران در حدود 6/20 میلیارد دلار خواهد بود. نفت ایران برای آمریکا مهم و برای متحدانش ضروری است. این امر برای مدت 10 سال دیگر صدق می کند.» «به نظر می آید سیاست آمریکا دایر بر حمایت از تلاشهای منطقه ای برای دستیابی به امنیت جمعی از طریق معاضدت امنیتی و فروش اسلحه و انواع دیگر پشتیبانی، اینک کمک به ایجاد وضعیتی در منطقه خلیج نموده است که از نقطه نظر ایالات متحده رضایت بخش تر از سالهای مدیدی بوده است ... ایران و عراق روابط خود را اصلاح نمودند و ایران اقدام به بهبود روابطش با سایر حکومتهای عربی کرده است. در نتیجه دخالت مسلحانه ایران در ظفار،شورش آنجا تحت کنترل است. هر چند که اساس آرامش فعلی شکننده و آینده اش نامطمئن است اما این حقیقتی است که ثبات سیاسی نسبی وجود داشته و توسعه اقتصادی سریعی در سرتاسر منطقه در حال انجام است و آمریکا در زمینه های تجارتی و سیاسی در این وضعیت سود می برد.» نگرشی ساده به مطالب فوق عظمت عظیمترین انقلاب را در صحنه گیتی، اگر بخواهیم تنها از بعد ضد امپریالیستیش به آن بنگریم، بر ما آشکار می کند. انقلابی که کوبنده ترین ضربه را بر پیکره امپریالیسم در ایران وارد کرد، دست نشانده ترین مزدور آمریکا را نابود کرد، منحصر به فردترین پایگاههای اطلاعاتی آمریکا را در منطقه برچید، ارسال نفت به اسرائیل و آمریکا را قطع کرد. انقلابی که شکست ناپذیری آمریکا را به مسخره گرفت و به خلقهای تحت ستم مفهوم مبارزه و انقلاب آموخت. انقلابی که انسان مسخ شده را به فطرت الهیش بازگرداند و ایمان چراغ راهش شد و شهادت وسیله قربش. انقلابی که شعارش اللّه اکبر بود و سلاحش ایمان، نه دربند خاک بود نه در یوغ ملیت. انقلابی که گستره گیتی را فریاد می کرد که تا بانگ لااله الااللّه و محمد رسول اللّه در تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.

دولت موقت و آمریکا

آنان که انقلاب اسلامی و اهداف آن را درک نکرده بودند و تداوم انقلاب نیز نیاز به افشای ماهیتشان داشت، با پیروزی آن به تکاپو برخاستند. اینان به خاطر عدم شناخت اسلام در تمامی ابعادش و ماهیت

ص: 219

غرب گرایانه تفکراتشان، قصد آن داشتند تا همان سیاستها را شاید به گونه ای معتدل تر و با شیوه هایی جدیدتر تداوم بخشند. دیدگاههای کلی و سوابق زندگی عناصر دولت موقت که به کرات ذکر آنها رفته خود به تنهایی بیانگر این امر است. در ذیل موضع گیریها و نظارت چند تن از عناصر تشکیل دهنده دولت موقت به عنوان مشت نمونه خروار می آید:

«سلامتیان گفت که سفیر باید با کسانی که مشورت می کند بر موفقیت انقلاب و تمایل ایران به داشتن روابط نزدیک با آمریکا تأکید نماید. او اضافه کرد که این مطلب را قبلاً با نخست وزیر و وزیر امور خارجه در میان گذاشته اند لذا این اعلام دوستی موضع مشترک بلندپایه ترین مقامات کشور بود... سلامتیان گفت که آمریکاییان باید بفهمند که انقلاب ایران از خیلی جهات شبیه انقلاب 1779 آمریکا بوده است. رؤسای جمهور بزرگ آمریکا، واشنگتن، جفرسون و لینکلن اینجا خیلی مورد احترام هستند. خیلی از جوانب قانون اساسی ایران از قانون اساسی آمریکا الهام گرفته بود». (سند 5) «او (یزدی ) گفت گذشته، گذشته است و ایرانیان مردان عمل هستند و زمینه های بسیار برای همکاری وجود دارد. ایران نیز به مرور زمان نیازمند تکنولوژی و محصولات کشاورزی آمریکا خواهد بود و مناسبات عادی بر مبنای احترام متقابل خواهد بود.»(سند 8) «... صدر، وزیر بازرگانی در پاسخ گفت که پس از 20 سال مطالعه و کار و زندگی در ایالات متحده او اعتقاد دارد که آمریکاییها عملگراترین اشخاص در دنیا هستند و یک نفر آمریکایی می تواند خود را با اوضاع جدید وفق دهد به همان گونه او می تواند خود را با اوضاع ایران وفق دهد... سرانجام او گفت که اطلاعات و اولویتهای گذشته دقیق نبوده و بایستی اصلاح شود. مناسبات ایران با ایالات متحده اعم از فرهنگی و تکنولوژیک و پیوندهای خانوادگی طوری است که از تمایل ایران به حفظ مناسبات با ایالات متحده پشتیبانی می کند.» (سند14) «امیر انتظام به خبرنگاران گفت که امیدوار است روابط با آمریکا به زودی به سوی بهبودی رود و در مورد قراردادهای نظامی او گفت فسخ تمام قراردادهای سابق که ایران قبلاً در آنها میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده بود غیرعاقلانه است. او حتی به طور غیرمستقیم به لزوم متخصصان نظامی آمریکایی اشاره کرد.» (سند 38) «یزدی مطرح نمود که ایران نمی تواند به تنهایی به پیش برود یزدی صریحا به ادامه وابستگی به غرب اقرار کرد و گفت که فسخ سریع قراردادها توسط ایران بیشتر به ضرر ایران خواهد بود تا فروشندگان خارجی ...» (سند 38 ) چنین بافت و طرز تفکری نمی تواند مورد مخالفت آمریکا قرار گیرد و در مقابله با خط اصیل انقلاب اسلامی این افراد می توانند به عنوان پایگاههایی برای اعاده منافع آمریکا در ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به حساب آیند. آمریکا در ایران سرمایه گذاریهای هنگفتی داشت و نمی توانست به راحتی از آنها چشم پوشی کند. آمریکا به دنبال ارائه روشهایی بود که بتواند سلطه مجدد خویش را اعمال کند. در همین رابطه، گذشته از تحلیل شرایط و اوضاع و شناسایی نقاط قوت و ضعف و بافتهای موافق و مخالف آمریکا به تماسهای به اصطلاح رسمی و دیپلماتیک با سران دولت موقت می پرداخت.

تداوم خط مشی ها و اهداف

ص: 220

آمریکا به خاطر منافع بی همتایش در ایران، در پی برآوردن و دستیابی به اهداف کلیدیش با توجه به زمینه هایی که داشت، برآمد. این زمینه ها به طور اختصار و به طور پراکنده در این مجموعه وجود دارد.

(آنچه در مورد شرکتها، وضع نفت، مسائل اقتصادی و نظامی در این مجموعه وجود دارد بیانگر عمق وابستگی و سلطه شیطانی آمریکا در ایران نیست و انشاءاللّه در این موارد مجموعه های مستقل دیگری انتشار خواهد یافت.) «او (کاردار) گفت که شرکتهای ایالات متحده هنوز هم ایران را یک بازار مهم تلقی خواهند کرد. آنها تکنولوژی مهمی به ایران آورده اند و آنها همچنین می توانند خود را با محیط جدید وفق دهند تا بتوانند مناسبات خود را با ایران ادامه دهند.» (سند 14) «من از شما (یزدی) در مورد موضوع انجمن ایران و آمریکا در اصفهان و دفتر تعلیم و تربیت اصفهان استمداد می طلبم. همان طور که شما می دانید، انجمن ایران و آمریکا یک مؤسسه فرهنگی خصوصی است که سعی دارد روابط بین ملت ایران و آمریکا را از طریق برنامه تبادل و وقایع فرهنگی، کتابخانه و جلسات ملاقات و کلاسهای انگلیسی برای ایرانیان و کلاسهای فارسی برای آمریکاییان نگهدارد و بهتر سازد...

اگرچه انجمن ایران و آمریکا یک سازمان دولتی آمریکا نمی باشد، ولی سفارت آمریکا از اهداف انجمن پشتیبانی به عمل آورده و معتقد است که این همکاریها باعث تفاهم بیشتر بین دو کشور خواهد شد». (سند33) «ساندرز (معاون وزیر امور خارجه آمریکا) علاقه ما را به داشتن ایرانی نیرومند و مستقل و برخوردار از پشتیبانی خلق که بتواند در مقابل فشارهای شوروی ایستادگی کند و به موقع سرگرم مناسبات سازنده متقابل با ایالات متحده باشد، به آگاه (کاردار ایران در آمریکا )تأکید کرد. ایالات متحده علاقه ای به وارد کردن خود و مداخله در امور داخلی ایران ندارد بلکه می خواهد مقامات ایران بدانند که ما حاضریم در زمینه های منابع و و مصالح مشترک با یکدیگر همکاری کنیم. آگاه متقابلاً این احساسات را تأیید کرد و احساسات دوستانه و تحسین مردم ایران را نسبت به ایالات متحده، علیرغم پیوندهای ایالات متحده با رژیم شاه تشریح کرد.» (سند 48)

دولت موقت و علاقه به از سرگیری روابط

مواردی که دولت موقت بعد از روی کارآمدنش در رابطه با آمریکا با آن روبه رو شد، مسائل متعددی بود که یک سری مانند قراردادهای نظامی و پولهای پرداخت شده بابت لوازم یدکی و مسئله شرکتها و قراردادهای اقتصادی بود و دسته دیگر مسائل به وجود آمده بعد از انقلاب بود، مانند رفتن شاه به آمریکا، دیدارها و ملاقاتها با سران و وزیران آمریکا و اظهارنظر راجع به کل مشکلات و مسائل ایران و آمریکا.

برخورد دولت موقت با تمام این مسائل، در جهت حل آنها و تفاهم و از سرگیری روابطی برمبنای جدید و آغازی نوین بود:

«من (کاردار) مراتب فوق را صرفا بدان جهت گزارش می دهم؛ برای آنکه طرز فکر وزیر امور خارجه ایران و عده زیاد دیگری از شخصیتهایی که در حکومت حاضر وجود دارند نشان دهد یزدی به نظر می رسد اساسا نسبت به ایالات متحده روش دوستانه دارد و مایل است که مناسبات عادی بین ایران و

ص: 221

آمریکا برقرار شود، ولی مخالفت او با شاه در گذشته و در پیچیدگی پیوندهای ایالات متحده با رژیم پهلوی، در شخص او وزنه سنگینی تشکیل می دهد.» (سند 25) «در ملاقات اخیر بین یزدی و تامانی نی، سفیر ایتالیا در ایران، یزدی اظهار علاقه به خرید لوازم یدکی کرده است که در ایتالیا طبق پروانه ایالات متحده برای تجهیزات نظامی که اکنون در ایران وجود دارد تولید می شود. کارمند مربوطه گفت که ایتالیاییها که اکنون در اندیشه دادن پاسخ به این پیشنهاد هستند، معتقدند که تقاضای یزدی کوششی برای بهبود تماسها با ایالات متحده از طریق یک کشور ثالث است زیرا از لحاظ سیاسی در حال حاضر مراجعه به ایالات متحده به طور مستقیم امکان پذیر نیست.»( سند 30) «من در حال حاضر هیچ دلیلی ندارم که فکر کنم گرایش دولت جدید به طور مؤثری با گرایش دولت موقت ایران تفاوت خواهد داشت. خود من در اینجا در تمام سطوح به گرمی پذیرفته شده ام. سروصداهای اخیر دولت درباره ما عموما مثبت بوده اند... ما احساس می کنیم که هم یزدی و هم بازرگان، به طور فزاینده ای نیاز به حرکت در جهت یک تفاهم بهتر با ما را تشخیص می دهند. این موضوع حتی به میزان زیادتری در مورد رهبریت نظامی وجود دارد.»(سند 50) اسناد 51 و 52 در مورد علاقه به از سرگیری روابط بین ایران و آمریکا و ابراز این امر از سوی دولت موقت نشانگر گسترش این طرز فکر در بین عناصر دولت موقت است تا آنجا که خواستار تبادل اطلاعات می شوند. (سند 85)

حمایت آمریکا از دولت موقت

موضع گیری آمریکا در قبال دولت موقت به عنوان عکس العملی مثبت در برابر گرایشها و امیال قلبی این افراد بود که سعی داشتند با روشی متعادلتر و نوین و یا به قول خودشان با از سرگیری روابط بر اساس آغازی جدید، منافع غرب و آمریکا را تأمین کنند. مسلم است که این طرز نگرش نمی تواند مورد مخالفت آمریکاییها قرار گیرد با توجه به اینکه این عناصر به طور بالقوه نیز قادر بودند در برابر جناح ضد آمریکایی و ضد کفر امام نیز به مقابله برخیزند:

«آنچه ما باید انجام دهیم این است که تا مدتی با جریان امور هماهنگی داشته باشیم. یزدی و انتظام هر دو با کاردار درباره آغاز دوره جدید، که با ورود سفیر جدید عملی خواهد شد صحبت کرده اند.»(سند 12) «تمام این جریان اشاره بر این دارد که بهترین امید ما به دستیابی به یک توافق رضایت بخش با ایران جدید در دیپلماسی ساکت و آرام نهفته است. علیرغم ناسازگاری خمینی نسبت به ایالات متحده، خیلیها در اینجا هستند که خالصانه مایل به داشتن روابط دوستانه و همیارانه با ما می باشند و نظرات ما را پذیرا هستند و در مورد طرز تفکر بین المللی راجع به موضوعاتی از قبیل حقوق بشر حساس می باشند. متأسفانه خمینی در حال حاضر قدرتمندترین چهره سیاسی در ایران می باشد. و شخصی است که شاید ایرانیان مترقی جرأت نمی کنند رودررو با او برخورد نمایند.ما نبایستی توانایی خود را در تأثیر گذاردن بر جریانات در اینجا بیش از حد ارزیابی کنیم، ولی می توانیم امیدوار باشیم با کار سرسختانه با آن ایرانیانی که مایل هستند دوستی با ایالات متحده را درک نمایند تا حدی تأثیر مهمی داشته باشیم.» (سند 28) «تا زمانی که دولت موقت قدرت بیشتری نیابد، این نداهای میانه روانه مانند یزدی، امیر انتظام و حتی بازرگان، بعید است که اثری داشته باشند. با توجه به جو سیاسی نامطلوب اصلاً نمی توان مطمئن بود که

ص: 222

میانه روها در دولت موقت آنقدر زیاد هستند و یا آنقدر نفوذ دارند که بتوانند مانع از حملات شوند و یا مواضع ضدآمریکایی که مانع از سرگیری فعالیتهای تجار آمریکایی در ایران شده را تغییر دهند.»(سند 36) «ما خصوصا (منظور از ما وزارت امور خارجه آمریکاست) در هر گونه اقدام عملی که وی (بازرگان) فکر می کند ایالات متحده می تواند برای کمک به دولت موقت ایران در تلاشهایش برای بالا بردن ثبات و فراهم آوردن زندگی بهتر برای شهروندان ایرانی انجام دهد، ذیعلاقه هستیم. محدودیتهای آشکاری در آنچه که ایالات متحده می تواند انجام دهد وجود دارد، ولی در جایی که مقتضی باشد می خواهیم که تا آنجایی که می توانیم برای بازرگان نخست وزیر و دولتش مفید باشیم.» (سند 51) «منافع ما در ایران بالاتر از هر گونه رژیم خاصی قرار دارد. موضوعی که ما تلاش کردیم تا برای حاکمان جدید ایران آن را روشن سازیم، به این منظور که از سوءظنهای آنان در این مورد که ما به تبانی با شاه سابق ادامه می دهیم، کاسته باشیم. در حال حاضر به نظر می رسد که منافع ما به بهترین نحو با همکاری با دولت مهدی بازرگان جهت برپایی مجدد روابط دوجانبه بر اساس تشریک مساعی بین ایران و ایالات متحده برآورده می شود.»(سند 60) «(سخنان پرشت مدیر میز ایران با یزدی)... علاقه ما به ایران این است که ایران مستقل و از لحاظ تمامیت ارضی دست نخورده باقی بماند، یک حکومت با ثبات فزاینده داشته باشد و بتواند با مشکلاتی که بروز می نماید مقابله کند. او گفت ما آرزومندیم که دولت موقت ایران در کوششهای خود موفق باشد زیرا به همان اندازه که دولت موقت ایران نسبت به ثبات پیشرفت حاصل کند، منافع ما در ایران پیش می رود.

پرشت خاطرنشان ساخت که باید صراحتا گفت که ما راه با دوام دیگری را نسبت به دولت کنونی نمی بینیم و بنابراین به هیچ وجه هیچ گونه نفعی نداریم که جز کمک به هر ترتیب به موقعیت آن کار دیگری انجام دهیم...

پاسخ یزدی به همه این مراتب روی هم رفته مثبت بود. او موافقت کرد که در زمینه داد و ستد پیشرفتهایی حاصل شده است. او گفت از اظهارت پرشت دربراه روش دولت آمریکا نسبت به مناسبات با ایران قدردانی می کند. دولت موقت ایران نیز به نوبه خود مایل است مناسبات حسنه و سازنده ای با ایالات متحده داشته باشد ولی ابتدا لازم است مسائل مربوط به مناسبات قدیمی حل و فصل شود تا مناسبات جدید بر یک شالوده سالمی آغاز شود.» (سند 86) سیاست آمریکا در قبال جو ضد آمریکایی مردمی و مطبوعاتی ناشی از وقوع انقلاب اسلامی مبتنی بر سکوت بوده تا با غیر فعال نشان دادن خود در صحنه دیپلماسی ایران و وسایل ارتباط جمعی مانع از گسترش و شدت یافتن فعالیتهای ضد آمریکایی شود و در جهت دیگر سعی بر گسترش و ایجاد حلقه های ارتباطی با افراد و کسانی که فکر می کرد می توانند در آینده چه از نظر فرهنگی یا سیاسی مؤثر باشند، می نمود:

«در هر حال من فکر کردم که ما برای انجام آنچه که در توان داریم جهت آرام کردن احساسات فعلی باید از دیپلماسی (سکوت) آرام استفاده کنیم». (سند 29) «... در مراحل اولیه (برای ایجاد حلقه های ارتباطی) روابط شخصی توسعه یافته دوستانه و با تفاهم شخص با شخص مهم می باشند. از طریق این ارتباطات شخصی حلقه های ارتباطی نهادی دقیقا معینی

ص: 223

می تواند به وجود آید که به نوبه خودش می تواند روابط دوجانبه بیشتری به بار آورد....» (سند 67) ملاقاتها و دیدارهای همیشگی کاردار با یزدی و یا دیدار و ملاقات یزدی با وزیر امور خارجه آمریکا و معاون او و همچنین با ژنرال گریوز و مک گیفرت و سمینار وزارت امور خارجه، نشانه گسترش روابط، هر چند با پوشش دیپلماتیک و رسمی است.

از جمله موضوعات مطروح در اسناد این مجموعه، مسئله آوردن شاه و انعکاس این عمل بر روی روابط دوجانبه آتی ایران و آمریکاست. از یک سو نپذیرفتن شاه در آمریکا می توانست باعث عدم اعتماد بقیه سران مزدور کشورهای جهان و منطقه شود که در صورت مواجه شدن با مشکلی مانند آنچه که شاه با آن رو به رو شد نمی توانستند حداقل آمریکا را به صورت مأمن و پناهگاهی برای گذران بقیه عمرشان در نظر بگیرند و به ناچار این امید مبدل به یأس می شد و آنها را احتمالاً وادار به تغییر موضع می کرد. از سوی دیگر پذیرفته شدن شاه در آمریکا روابط تصور شده ایران و آمریکا که آمریکا - با وجود دولت موقت به آن امید بسته بود - را تیره می کرد. بر این اساس آمریکا برای اینکه هم شاه را بپذیرد و هم به روابط جدیدش با دولت موقت لطمه وارد نکند علیرغم جناحهای موافق و مخالف در هیئت حاکمه اش سعی کرد در پوشش اقدام از سوی شهروندان آمریکایی و به بیانی دیگر اقدام از سوی مقامات غیر رسمی (البته با طرح و برنامه ریزی مقامات رسمی ) شاه را به آمریکا بیاورد. در هر صورت آمریکا قصد داشت که شاه را به آمریکا بیاورد چون با توجه به بافت دولت موقت و به گمان خودشان کاسته شدن از حرارت تب آلود انقلاب در بین مردم فکر می کرد این امر اثر چندان ناخوشایندی بر از سرگیری روابط نخواهد داشت:

«دومین نکته ای که آگاه در میان گذشت درباره این امکان بود که شاه ممکن است به آمریکا بیاید اظهار نگرانی کرد. بعضی از اشخاص در ایران این احساس را دارند که لااقل تشویق از در عقبی از سوی عناصری در دستگاه دولتی ایالات متحده برای آمدن شاه به آمریکا وجود دارد. ساندرز (معاون وزیر خارجه آمریکا) اظهار نظر کرد که مرحله ای از زمان در آینده، هنگامی که از حرارت تب آلود انقلاب کاسته شود، ما تصور می کنیم که ایران کمتر به آن چه که انقلاب علیه آنها بود توجه خواهد کرد و بیشتر به آنچه که انقلاب قرار بود تحقق بخشد، توجه خواهد نمود.» (سند 48) «همچنین ملاحظه برخورد ما با شاه که هم بر برنامه زمان بندی و هم بر جو موجود تأثیر می گذارد مطرح است. به نظر من قبل از اینکه ما سفیری در اینجا داشته باشیم خیلی مطلوب است که شاه به ایالات متحده نیاید. استحکام و دوام افزون شده در روابط دوجانبه ما که می تواند به دنبال انتصاب یک سفیر صورت پذیرد، با عکس العمل ناچارا مغایر با برخوردهای ما نسبت به شاه خصوصا از جانب آیت اللّه مقابله خواهد نمود.» (سند 50) «وزیر (وزیر امور خارجه آمریکا ) پاسخ داد که آمریکاییها آزاد هستند تا با شاه ملاقات کنند و دولت ایالات متحده نمی تواند در این مورد کاری انجام دهد. یزدی سیاست ما را در مورد شاه جویا شد. وزیر گفت که روشن است ما به او گفته ایم در این زمان ما فکر نمی کنیم که وی به ایالات متحده بیاید، ما قادر نیستیم آنچه را که در آینده پیش می آید بگوییم». (سند 55) علیرغم روشن و واضح بودن حرکات آمریکا مبنی بر آوردن شاه به آمریکا برای دولت موقت و ابراز این نظر هر چند به طور ضمنی برای مقامات دولت موقت، عکس العمل و موضع آنها بیشتر مبتنی بر از سرگیری روابط و گسترش آن بود و زمینه سازی برای ملاقات با برژینسکی در الجزایر از سوی بازرگان،

ص: 224

یزدی، و ...با توجه به تمام این موارد صورت گرفت و این ناشی از تمایل دوجانبه ای بود که هر دو طرف نسبت به یکدیگر احساس می کردند.

«... مشاهده کردیم که شاه و برژینسکی و افراد دیگری از طرف آمریکا در این جشنها (جشن بیست و پنجمین سالگرد انقلاب الجزایر) شرکت خواهند کرد. من فکر می کنم اگر یک نفر یا بیشتر از شما فرصت گفتگو با اعضای هیئت نمایندگی دولت موقت ایران و مخصوصا بازرگان را پیدا کند، خیلی مفید خواهد بود. من این تصادف را امروز به بازرگان در یک مجمع اجتماعی پیشنهاد کردم و او به نظر می رسد که با روی باز با این فکر برخورد کرد.» (سند 88) «کاردار ایران در الجزایر امروز مرا (سفیر آمریکا در الجزایر ) از ارسال پیام به تهران جهت مشخص نمودن علاقه احتمالی بازرگان نخست وزیر یا دیگر اعضای هیئت نمایندگی دولت ایران در ملاقات با دکتر برژینسکی یا دیگر مقامات بازدید کننده مناسب آمریکایی، مطلع نمود.»(سند 89)

خط امام در برابر آمریکا

نگرانی آمریکا در مورد آینده روابطش و تردید در مورد از سرگیری مجدد روابط ایران و آمریکا با وجود پایگاهی چون دولت موقت و روشنفکران و دستجات غرب زده، ناشی از بینش و گرایش حاکم بر خط مردمی انقلاب بود، ایدئولوژی اسلامی. رهبری قاطع و حضور دائمی مردم در صحنه، آمریکا را در تمامی ابعاد مورد هجوم قرار می داد. نظرات آمریکاییها بهترین توصیف بر اصالت انقلاب اسلامی و روشنترین برهان بر شهامت و عظمت بزرگمردی است که سر تسلیم در برابر هیچ قدرتی جز قدرت لایزال الهی فرود نمی آورد و صریحترین بیان بر وجود نفرتی بنیادین از کفر جهانی و سردمدار آن آمریکا، در سینه مردم مسلمان ایران است:

«این دشمنان با پشتیبانی آنهایی که چه طرف راست و چه طرف چپ حقیقتا از ما تنفر دارند، جوی را ایجاد کرده اند که در نتیجه آن هر چیزی که آمریکایی باشد خائنانه و ضداسلامی و شر است. کوششهای اسلامی برای پاکسازی ایران از نفوذهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب به یک نوع تعقیب جادوگران تبدیل شده است که در نتیجه آن هر گونه تقصیری در معاشرت با آمریکاییها برای مظنون ساختن طرف یا محکوم کردن او کافی است.» (سند 12) «فرضیاتی که در بالا تشریح شد (گرایشات یزدی و بازرگان برای از سرگیری روابط ) با توجه به گرایشات عادی دولت می باشند. قم نیز مطرح است. همان طوری که می دانید نظریات سیاسی ابرازشده آیت اللّه و یارانش در هفته های اخیر معتدل تر بوده است. ولی بایستی تأکید کنم که گرایش و برخوردهای او متکی به چیزی است که به گمان ما ناخوشایندی و تنفر بنیانی از ایالات متحده می باشد. خیلی از آنهایی که در اطراف او هستند به نظر می آید که حتی نسبت به مقاصد ما مظنون تر باشند. چون که این محفل دسترسی سریع به گفته های روزانه آیت اللّه و اثر فوری بر روی آن را دارد، همیشه به عنوان یک خطر مداوم در مورد حملات از جانب آن به شمار می رود که غیر قابل پیش بینی است.» (سند 50) «تضاد و دوگانگی بین (الف) مواضع به طور کلی عاقلانه خیلی از مقامات ارشد دولت موقت که متوجه لزوم برقراری روابط عادی تر دیپلماتیک و تبادلات تجاری با آمریکا شده اند و (ب) مواضع ضد آمریکایی انقلابی مطبوعات، روحانیون اطراف خمینی و خیلی از ایرانیان که ضد خارجی هستند و در سطوح دوم و

ص: 225

پایین تر دولت موقت می باشند، همچنان تلاشهایمان را برای عادی کردن روابط خنثی می سازند.» (سند 38) آمریکا در مقابله با این جناح، دست به اقدامات زیادی می زند که عمده این اقدامات گذشته از گسترش تماسها و برخوردهای سیاسی،ایجاد زمینه های فرهنگی و اجتماعی و اقدام در این زمینه هاست که اسناد 65، 67 و 69 نمونه های جالبی از فعالیتهای آمریکا در این موارد است.

با کلام روح بخش و راهنمای امام و با امید به رهروی از راهش که راه اسلام محمد (ص) و علی (ع) است به مطلب پایان داده می شود:

«ما با اینها هیچ راه مصالحه ای نداریم، برای اینکه مقصد ما یک مقصدی است و آن اسلام است. همه ملت ما اسلام را می خواهند و مقصد آنها یک مقصد ضد اسلامی است. اسلام و ضد اسلام نمی شود با هم تفاهم کنند... اگر ما با آمریکا و با سایر ابرقدرتها و قدرتها کنار آمده بودیم. گرفتار این مصائب نبودیم ولی مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خواری و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح می دهند.» دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

گزارش بازرسی در مورد نحوه ارتباط با ایران

ص: 226

سند شماره (1) وزارت امور خارجهسریاوت 1976 - مرداد و شهریور 1355 دفتر بازرسی کل، سرویس خارجی گزارش بازرسی در مورد نحوه ارتباط با ایران

تذکار در مورد توزیع نحوه ارتباط با ایران

این گزارش بازرسی، یک گزارش داخلی وزارت خارجه آمریکا و بخش مستقیمی از جریان مطالعه دقیق وزارتخانه (خارجه) است. این گزارش درجه تأثیر خط مشی و کارایی مدیریت را ارزیابی می نماید که به منظور اطلاع وزیر امور خارجه و رؤسای عمده وزارتخانه نگارش یافته و پیشنهاداتی راجع به تغییرات در خط مشی و مدیریت به عمل می آورد.

به هیچ وجه نباید خارج از وزارت خارجه توزیع گردد، چه تمام و یا قسمتی از آن، بجز به آن سازمانهایی که مداخله مستقیم در فرمول بندی و مدیریت خط مشی خارجی دارند و در آن صورت هم باید با اجازه کتبی قبلی مدیر کل بازرسی سرویس خارجی وزارت خارجه باشد. در محله های مأموریت وزارت خارجه، می توان به اختیار مسئول اصلی، قسمتهای مربوطه گزارش را به عوامل سایر سازمانها و وزارتخانه های دولت ایالات متحده که رابطه مستقیم با پیشنهادات خط مشی تحت بررسی دارند ارائه داد.

سری نحوه ارتباط با ایران

پیشگفتار

این گزارش بازرسی، گزارشات بررسی جداگانه قبلی را تلفیق می دهد. جنبه های بررسی این بازرسی شامل آزمونهای مناسب جهت ارزیابی میزان تأثیر کنترلهای داخلی و عملیات مدیریتی می شد ولی بررسی مفصل کلیه عملیات، انجام نشده بود. این بازرسی در تاریخهای 17 الی 31 ماه می و 15 ماه ژوئیه الی 13 ماه اوت 1976 در واشنگتن، دوم ماه ژوئن الی 14 ژوئیه 1976 در تهران، سوم الی ششم ماه ژوئن 76 در اصفهان، هشتم الی نهم ماه ژوئن 76 در شیراز و سیزدهم الی چهاردهم ژوئن 76 در تبریز صورت گرفت.امضاء:

هربرت اف. پراپس (بازرس ارشد سرویس خارجی) ایوان کوزیمی (عضو وزارت بازرگانی) دیرک گلیستین (بازرس سرویس خارجی) رابرت والاس (بازرس سرویس خارجی) ویلیام مورگان (بازرس سرویس خارجی) طبقه بندی نشده نحوه ارتباط با ایران فهرست مندرجات مرور کلی (صفحات زرد کمرنگ) ••• 1 اول - خط مشی ••• 6

ص: 227

دوم - مدیریت ••• 15 جدول 1- لیست کلیه منابع پیشنهادی جدول 2- خلاصه تغییرات پیشنهادی مربوط به پستها جدول 3- منابع دولتی آمریکا در ایران............

سوم - خلاصه پیشنهادات اصلی............

یادداشتهای بازرسان (جداگانه ارائه می شود) شماره یادداشت 1- ••• دستورالعمل دفتر (بازرسی) 2- ••• مدیریت سفارتخانه 3- ••• امور سیاسی 4- ••• امور بازرگانی - اقتصادی 5 - ••• امور کنسولی 6- ••• امور فرهنگی امور اداری ••• شماره یادداشت الف - عملیات اداری ••• a1 - 7 ب - عملیات پرسنلی ••• b1- 7 ج - عملیات بودجه و مالی ••• c1 - 7 د - ارتباطات و بایگانی ••• d1 - 7 ه - عملیات خدمات عمومی ••• e1 - 7 و - املاک ••• f1 - 7 ز - امور امنیتی ••• g1 - 7 سیستم ارزیابی پرسنل ••• 8 کنسولگریهای مربوطه کنسولگری اصفهان ••• 1 - 9 کنسولگری شیراز ••• 2 - 9 کنسولگری تبریز ••• 3 - 9 سازمانهای دیگر معاونت نظامی و سایر فعالیتهای وزارت دفاع آمریکا در ایران ••• a1 - 10 اداره اطلاعات آمریکا ••• b 1 - 10 برنامه کنترل مواد مخدر سفارت ••• c 1 - 10 سایر فعالیتها الف - انجمن کارمندان آمریکایی ••• a 1 - 11 ب - مدارس ••• b 1 - 11 لیست کنترل پیشنهادات (جداگانه در دسترس می باشد.)

ص: 228

طبقه بندی نشده نحوه روابط با ایران فهرست مقامات اصلی سفارت در تهران سفیر کبیر ریچارد م. هلمز وزیر مختار جک سی. میکلوس رؤسای قسمتها اداری راجر ا. پرونچر کنسول وارد ل. کرینستنسن اقتصادی/بازرگانی راجر سی. بروین دیوید ای. وستلی سیاسی هاتورن ک. میلز سیاسی/نظامی هنری پرشت علمی آلبرت س. چپمن مؤسسات دیگر:

وزارت دفاع:

نماینده وزارت دفاع ایک فون ماربد رئیس اداره مستشاری سرلشکر کنث پ. میلز وابسته نظامی سرهنگ فرانک ب. مک کنزی (از نیروی هوایی آمریکا) کشاورزی پل ج. فری مواد مخدر جک ل. گرین اداره اطلاعات آمریکا جودن وینکلر کنسولگریها اصفهان ژنرال ب. مارشال شیراز مایکل ر. آریتی تبریز رونالد آی. نیومان محرمانه

نحوه مدیریت روابط با ایران

مرور کلی ایران برای یک آینده قابل پیش بینی بسیار مورد توجه ایالات متحده خواهد بود. موقعیت مکانی این کشور به تنهایی، ضامن این پیش بینی است. ایران کشور عمده منطقه سپر (ترکیه، ایران، پاکستان) میان اتحاد شوروی و شبه جزیره سرشار از نفت عربستان می باشد. تا زمانی که نفت خاورمیانه برای غرب اهمیت حیاتی دارد، دوستی ایران واجد اهمیت شدید برای ایالات متحده است. آمریکا منافع بسیار مهم

ص: 229

آمریکا نیز در ایران دارد. ایران محل وسایل اطلاعاتی آمریکاست که با فایده بی همتایی که دارد، در هیچ مکان دیگری قابل تقلید نیست. بالاخره ایران و آمریکا علائق مشابه در گسترش صلح و استقلال منطقه خلیج فارس دارند و این ایران است که این علائق را در تماسهایش با سایر کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی به پیش می برد.

همچنین ایالات متحده، به دلایلی که برای مدتهای مدید معتبر خواهد بود، اهمیت قابل توجهی برای ایران دارد. ایالات متحده تنها قدرت غربی است که قادر است تجاوز احتمالی شوروی را در خاورمیانه دفع کند. ایالات متحده آمریکا در حال حاضر و نیز به طور بالقوه در آینده، منبع وسائل پیشرفته و تکنولوژی است که ایران برای تبدیل منابع طبیعی در حال تخلیه اش - نفت - به صورت سرمایه انسانی با دوام احتیاج دارد: یعنی کارگر ماهر و نخبگان تحصیلکرده.

این خوشوقتی برای ایران و آمریکا وجود دارد که روابط میان دو کشور بسیار حسنه است. ایران به ایالات متحده امتیاز پرواز اضافی، تسهیلات اساسی اطلاعات نظامی، و دستیابی به بازارها و نفت خود را می دهد. آمریکا هم برای ایران، مواد غذایی و سیستمهای سلاحهای پیشرفته، اطلاعات و تکنولوژی می فرستد. (به وسیله آموزش حدود 25000 دانشجو در آمریکا و اعزام پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکایی به ایران تا به هزینه ایران یک طیف وسیع از مساعدت فنی به عمل آورد).

مواد اصلی این ضیافت متنوع، همانا روابط متقابل در این مبادله است: قیمتهای نفت و مواد نفتی ایران در یک طرف و هزینه های ایران برای اخذ کالا و خدمات نظامی و غیر نظامی از آمریکا در طرف دیگر.

دولت ایران نفوذ تعیین کننده را در این مبادله دارد. این کشور (در مشورت با دیگر اعضای کشورهای صادرکننده نفت) قیمت نفت را معین می کند و نقش اصلی در تعیین اینکه درآمد حاصل از فروش نفت چگونه مصرف شود را داراست. ریزش کالا و تکنیسینهای نظامی و غیر نظامی از آمریکا به ایران تقریبا به طور کامل به وسیله دولت ایران تأمین مالی می شود. این کشور از نظر مالی خیلی بیشتر از دولت آمریکا در رابطه دوجانبه ایران و آمریکا کمک می کند. آن کس که مزد نوازنده را می دهد اختیار آهنگ را دارد و خوشبختانه این آهنگ برای آمریکا عموما مطبوع است.

در مورد مسئله قیمت نفت، منافع مورد نظر ایران و آمریکا در تضاد با یکدیگر است. ایران نسبتا قیمت بالایی می خواهد تا بتواند حداکثر سود را در یک دوره نسبتا کوتاه (که تقریبا ده سال تخمین زده می شود) قبل از آنکه صدور نفتش بشدت افت نماید نصیب خود کند.

قیمتهایی که ایران خواهان است، همان قیمتهایی است که در اوپک مورد توافق قرار گرفته است و ایران مایل است - و حتی مشتاق است - هر چقدر که می تواند در سطح قیمتهای مورد موافقت بفروشد و صادرات خود را کاهش نداده است.

احتمال ندارد که آمریکا بتواند ایران را ترغیب به فروش نفت به بهای کمتر از قیمتهای اوپک نماید. نفع ایران (به عنوان یک تولید کننده نفت با ذخائر نسبتا محدود) ایجاب نمی کند که قیمتهای اوپک را کاهش دهد بلکه مایل به افزایش آنهاست و در همان حال می خواهد سهم خود را در بازار افزایش داده یا دست کم حفظ نماید، مذاکرات پایاپایی که دولت ایران با شرکتهای آمریکایی و سایر کشورها به عمل می آورد، احتمالاً معرف نوعی رقابت دور از قیمت علیه سایر عرضه کنندگان نفت می باشد، دلیلی ندارد که دولت آمریکا مخالف یا معترض به این نوع رقابت باشد. هر نوع رقابت میان صادرکنندگان برای آمریکا و سایر

ص: 230

واردکنندگان (نفت) مفید بوده و گرایش به تضعیف همبستگی اوپک به عنوان یک کارتل صادراتی دارد.

به علاوه، تمایل ایران به عنوان منبع قابل اعتمادی برای عرضه نفت (ولو به قیمتهای اوپک) باید مورد درک و تشویق واقع شود. ایران در تحریم نفتی اعراب شرکت نجست و آمریکا باید (مطابق آنچه توسط دولت اعلام شده است) به ایران و کشورهای عرضه کننده دیگری که در تحریم شرکت نکردند، امتیاز تعرفه ای را که ایالات متحده به کلیه کشورهای عقب افتاده یا به طور اعم می دهد ارائه نماید.

همان طور که شاه به درستی درک می کند، در طی زمان، منافع ایران و آمریکا در امور انرژی بی شباهت نیست. این هر دو کشور ناچار به صرفه جویی در مصرف نفت و گاز طبیعی برای سوخت خود بوده و باید تأسیسات جایگزین دیگری برای تولید انرژی بیابد. ایران و آمریکا در حال حاضر در جریان مذاکره قراردادی در مورد انرژی اتمی می باشند و ایران درصدد نصب یک نیروگاه هسته ای است. اگر آمریکا نمی خواهد که در این معامله تقریبا ده میلیارد دلاری به وسیله رقبای خارجی حذف شود، باید اولویت بسیار بالایی برای این مذاکرات قائل شود و اطمینان حاصل کند که سفارت ما در تهران به قدر کافی کارمند در این زمینه دارد که این مذاکرات را پشتیبانی و در مورد کلیه علاقه های ایران راجع به انرژی، علوم و تکنولوژی بحث کند.

توانایی ایران، از طریق اوپک، با تحمیل قیمتهای «مصنوعی» به مصرف کنندگان خارجی نفتش، این کشور را قادر می سازد که توسعه نظامی و غیرنظامی خود را از نظر مالی تأمین نموده و احتیاجی به کمک رسمی نداشته باشد. در مورد هزینه مبادلات خارجی، شاه خود شخصا اولویتها را تعیین می کند. او خواهان آخرین وسایل نظامی آمریکاست و آنها را به دست می آورد و به مستشاران و تکنیسینها و مربیان نظامی و غیر نظامی آمریکا پول می پردازد. همچنین دولت ایران جهت خرید تسهیلات و کمکهای فنی و آموزش در مورد بسیاری از زمینه های غیر نظامی قرارداد می بندد. ایالات متحده تأمین کننده مرجح در زمینه های نظامی و غیر نظامی (برای ایران) می باشد. محافل واشنگتن شدیدا نگرانند که مبادا دولت ایران خیلی زیاده روی کند و آمریکا را در مظان سرزنش برای همه مشکلات اقتصاد خرد و کلان خود بنماید.

(فی المثل صرف مخارج بیش از اندازه در مورد نیروهای نظامی به قیمت هزینه بخش غیر نظامی، یا هزینه های اضافی در مورد بعضی از سیستمهای سلاحی خاص).

البته خطراتی از این نوع وجود دارد و قابل احتراز نیست. لکن باید به وسیله بررسی هزینه ها و تأثیرات برنامه های دولت ایران که مشمول مشارکت با آمریکا می شود آنها را به حداقل رسانید و لذا در اثر مشورت با دولت ایران باید بتوان درک مناسب این دولت را در مورد عواقب این برنامه ها بهبود بخشید. آمریکا باید متوجه باشد که تنظیم امور نهادی برای همکاری آمریکا و ایران چنان طرح ریزی و عمل شود که:

الف: تصمیمات مربوط به آنچه که باید در ایران انجام گیرد به وضوح تصمیمات یکجانبه از طرف دولت ایران باشد (البته آمریکا باید آزاد باشد که در موارد خاص همکاری خود را گسترش دهد یا متوقف سازد).

ب: تأمین بودجه، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم پروژه ها و برنامه های توسعه ایران از مسئولیتهای انحصاری دولت ایران است. دولت ایالات متحده در مورد به دست آوردن برآوردهای کلی هزینه و اخذ وسایل و تخصص سطح بالا به دولت ایران کمک خواهد کرد.

کمیسیون مشترک ایران و آمریکا که در 1974 تأسیس گردید، به منظور همکاری بیشتر ایران و

ص: 231

آمریکا در زمینه های غیر نظامی بوده است؛ این کمیسیون هنوز نتوانسته است منجر به اجرای پروژه ها در سطح مورد انتظار باشد. بخشی از آن به خاطر درآمدهای نفت ایران است که با مقدار هزینه هایش متوازن نبوده و قسمتی دیگر به دلایل دیگر است( از جمله اعتقاد ایران بر اینکه ایالات متحده باید هزینه های اضافی را جهت پرداخت بعضی از کمکهای فنی ارائه شده به ایران بپردازد). به نظر نمی آید که منافع آمریکا در اثر کندی فعالیت کمیسیون لطمه دیده باشد. ایالات متحده باید آماده کمک به دولت ایران برای گرفتن بهترین کالا و خدمات آمریکایی با بهای کامل باشد. همکاری ایران و آمریکا مبتنی است بر این اعتقاد ایران که ایالات متحده بهترین طیف کالای تولیدی و تکنولوژی را داراست. بهترین هم معمولاً گرانترین است. نفع آمریکا در عرضه بهترین قرارداد، یعنی تأمین کالاها و تکنولوژی (بر مبنای اخذ قیمت تمام عیار) برای کشور در حال توسعه پولداری که مشتاق است بالاتر از همسایگانش باشد، جاذبه دارد.

با نگاهی به آینده به نظر می رسد که ایران مسیری را که در 1973، یعنی زمانی که اوپک قیمت گذاری نفت جهان را به عهده گرفته، اتخاذ کرده است، ادامه خواهد داد. اتکای ایران بر آمریکا به عنوان منبع عمده حمایت فوق منطقه ای که این کشور (ایران) برای امنیت و توسعه خود احتیاج دارد تقریبا اجتناب ناپذیر است. بنابراین حضور آمریکا در ایران تقریبا به طور حتم افزایش خواهد یافت. تخمین زده می شود که اکنون بین 22 تا 25 هزار آمریکایی در ایران است. گمان می رود که این تعداد ممکن است به حدود 30000 تا 81-1980 افزایش یابد و بعد سطح ایران تعداد حفظ خواهد شد. (از 30000 نفر آمریکایی در سال 81-1980، تعداد دو سوم آنها شرکتهای قرارداد دفاعی و بستگانشان خواهند بود). به این دلیل و دلایل دیگر بازرسان معتقدند که مأموریت آمریکا در ایران بیشتر احتمال دارد که در سالهای آینده، افزایش یابد نه کاهش.

خط مشی آمریکا نسبت به ایران در جهت ارتقای منافع آمریکا مؤثر بوده است. بیشتر هدفهای دوجانبه مشی حاصل شده و آن هم در حداقل هزینه از نظر منابع رسمی ایالات متحده. تماسهای سطح بالای دو با تناوب معقولی صورت گرفته و روابط ایران و آمریکا بسیار خوب است. مأمورین آمریکایی در تهران دسترسی فوق العاده خوبی به دولت ایران در بالاترین سطحش داشته و از این دسترسی اثرات خوبی به دست آورده اند. سطح فعلی حمایت کارمندان آمریکایی برای نحوه مدیریت روابط آمریکا با ایران عموما چه در واشنگتن و چه در منطقه، مناسب نیازهای فعلی است. اما هم اکنون نیز اگر توزیع مجددی از منابع انجام گیرد، کارایی باز هم بیشتر خواهد شد. این گزارش تعطیل کنسولگری تبریز و چند اقدام مدیریتی را برای بهبود کارایی عملیات در مأموریت آمریکا در تهران و پستهای وابسته توصیه می کند.

عملیات عمده ای که لازم است انجام شود تا نحوه روابط آمریکا را با ایران بهبود بخشد بستگی دارد به فراهم آوردن خدماتی برای عموم (چه ایرانی و چه آمریکایی). این گزارش محتوی تعدادی پیشنهاد در این زمینه است؛ اما بهبود فیزیکی دستگاهی که در اختیار قسمت کنسولی سفارتخانه و بخش تجاری و اقتصادی آن قرار دارد برای افزایش کارایی در فراهم آوردن خدمات لازم اساسی است.

با نظری به آینده نزدیک، روشن می شود که آمریکا باید وجوهی را (با هزینه بالا و در حال افزایش ) جهت تأمین فضای اداری بیشتر برای مأموریتی که (به ویژه در بخش کنسولگری ) کار اولیه آنها رسیدگی و ارائه خدمت به عامه مردم است پیش بینی نماید. در بلندمدت، محوطه سفارتخانه باید وسیعتر گردد.

طرحهایی برای این کار وجود دارد. اما بودجه اش هنوز از کنگره درخواست نشده است. حتی بعد از آنکه

ص: 232

کنگره، اجازه ساختمان این کار را بدهد، چند سالی طول خواهد کشید که اضافات مناسب به مکان سفارتخانه انجام شود. بنابراین وزارتخانه (FBO)باید در صدد تأمین هزینه ساختمان در بودجه بعدی دولت به کنگره باشد.

تعیین خط مشی، منافع آمریکا، خط مشی های کلیدی

سری 1- خط مشی الف: تعیین خط مشی، منافع آمریکا، خط مشی های کلیدی 1- مقدمه ایران برای خط مشی آمریکا در خاورمیانه یک عنصر حیاتی و یک عامل بسیار قابل توجه در موضع رویارویی با اتحاد شوروی است. این کشور (ایران) واجد یک وضعیت استثنایی از نظر اهمیت استراتژیکی به واسطه موقعیت مکانی و منابع نفتی و نفوذ سیاسی خود می باشد. ایالات متحده در تعقیب یک خط مشی درباره ایران درصدد این هدف بوده است که یک کشور دوست و متعهد و با ثبات داشته باشد تا (الف) تسهیلات نظامی استراتژیکی و نفت و بازارهای خود را در دسترس آمریکا قرار دهد، و (ب) یک نقش منطقه ای سازنده شامل محدود کردن نفوذ شوروی در منطقه بازی کند. این خط مشی، روی هم رفته بسیار موفق بوده است.

2- تعیین خط مشی عوامل چندی در حول و حوش خط مشی وجود دارد که روی فرمول بندی و اجرای خط مشی آمریکا اثر می گذارد. یکی از این عوامل جنبه روان شناسی دارد. ایران یک کشور سلطنتی است که به وسیله شاهی اداره می شود با قدرت نامحدود و به طور دینامیک، که خودش کلیه تصمیمات مهم را در ایران می گیرد و تمامی جنبه های اقتصادی و حیات سیاسی کشور را کنترل می نماید. هیچ نوع مقابله داخلی مؤثری در مورد رهبری او وجود ندارد. جنبه های مترقی متعددی در مورد خط مشی های شاه وجود دارد و توفیق او در مدرنیزه کردن ایران و بهبود وضع اکثر ایرانیان به هنگام سلطنتش قابل توجه بوده است. معذالک عده ای از مقامات رسمی و نمایندگان مجلس و رهبران عقاید عمومی آمریکا از رژیم خودمختار شاه و روشهایش به ویژه توجه نسبتا اندک او برای حقوق بشر در حوزه سیاسی و نقش شاه در بالا نگهداشتن قیمتها اظهار تأسف می کنند. ایده یک رابطه ویژه با ایران بر اساس حمایت نظامی آمریکا برای بسیاری ناخوشایند و یا مورد تنفر است. این نگرانی وجود دارد که سیاست فروش اسلحه توسط آمریکا منجر به این خواهد شد که در منطقه به جای ثبات، آتش به پا شود.

عنصر متناقض دوم در این وضعیت که نگرانی قابل توجهی میان بعضی از نهادهای آمریکایی ایجاد کرده است این است که نیروی اقتصادی و نظامی در حال رشد ایران، که بخشی از آن ناشی از فروش اسلحه ها می باشد، ممکن است این کشور را قادر سازد که نقش مستقلی در منطقه بازی کند که مخالف منافع ایالات متحده باشد. تلاشهای آمریکا برای ایجاد توازن در فروش اسلحه به ایران با کمک مشابهی به سایر کشورهای منطقه، نگرانی را رفع نکرده است. این نکته وجود دارد که ایران در حال حاضر و یا بزودی به موقعیتی خواهد رسید که بتواند روشی را در منطقه تعقیب کند که مغایر هدفهای ایالات متحده باشد.

ص: 233

مانند رویارویی با همسایگان سرشار از نفت در منطقه مثل عربستان سعودی یا اسرائیل.

عامل سوم در این وضعیت این است که لااقل در حال حاضر تولید نفت ایران برای آمریکا مهم و برای اروپای غربی و اسرائیل و ژاپن حیاتی است. خط مشی سازمانهای آمریکایی باید هنگام معامله با شاه این امر را در نظر داشته باشند. به علاوه روابط اقتصادی ایران و آمریکا، حتی بخش غیر نظامی آن، وسیع و در حال توسعه است. در 1975 موازنه دوجانبه تجارت، بجز فروش وسایل نظامی، به 1/1 میلیارد دلار به نفع آمریکا بالغ گردید. ایران بدون شک بازار مهمی برای آمریکا تا آینده قابل پیش بینی خواهد بود.

و بالاخره، تکامل سیاست آمریکا نسبت به ایران منجر به یک تأکید بسیار سنگین در مورد عوامل اطلاعاتی و نظامی در رابطه بین دو کشور شده است.

3- منافع آمریکا منافع وسیع آمریکا مستلزم تداوم یک ایران صمیمی، متعهد و با ثبات است. همچنین لازمه اش یک همکاری عملی گسترده است. ایالات متحده نیازمند تسهیلات اطلاعات نظامی خاصی است که برای توانایی آمریکا در نظارت و تجزیه تحلیل پیشرفتهای موشکی و تواناییهای شوروی و رعایت موافقتنامه های کنترل سلاحها از طرف این کشور ضروری می باشد. به بازرسان گفته شد که هیچ مکان دیگری به جای آنها که اینک آمریکا در ایران داراست وجود ندارد. ایالات متحده همچنین محتاج به داشتن امتیاز پروازهای فوق العاده است تا هواپیماهای نظامی و غیر نظامی آمریکایی از طریق اروپا و مدیترانه دسترسی به اقیانوس هند و آسیای جنوبی (از راه ترکیه) داشته باشند. تنها مسیر جایگزین، از طریق مصر یا اسرائیل است که حساستر می باشد. ایالات متحده نیاز دارد که به نفت ایران به قیمت معقول و بازارهای در حال رشدش دستیابی داشته باشد. واردات غیر نظامی ایران در 1975 مبلغ 3/10 میلیارد دلار بوده است که از این مقدار ایالات متحده 2 میلیارد دلار عرضه کرده است. تخمین زده می شود که تا 1980 بازار (غیر نظامی) ایران در حدود 6/20 میلیارد دلار خواهد بود. نفت ایران برای آمریکا مهم و برای متحدانش ضروری است. این امر برای مدت ده سال دیگر صدق می کند. همچنین منافع آمریکا ایجاب می کند که ایران نقش سازنده منطقه ای را بازی کند و نفوذ شوروی در منطقه محدود باقی بماند.

خط مشی های کلیدی

خط مشی های ایالات متحده که ناشی از منافع آن در ایران و منطقه خلیج است تقریبا طی سالهای گذشته ثابت مانده است. هر چند که سیاست آمریکا در ایران در هیچ سند سیاسی واحدی مدون نشده است اما تأمین منافع آمریکا در ایران از طریق چهارچوب سیاست منطقه ای انجام می گیرد که البته منشأ اختلافات در خط مشی های خاصی است که برای رسیدن به هدفهای کلی در هر کشور دنبال می شود.

عناصر اصلی این خط مشی برای چندین بار توسط وزیر خارجه در اوت 1976 مورد تجدیدنظر واقع شد و چهارچوب خط مشی عبارت است از:

الف: پشتیبانی از ایمنی و ثبات کلی به وسیله تشویق تشریک مساعی و همکاری منطقه ای به طور بومی و پیشرفت اقتصادی منظم. این امر شامل پاسخگو بودن به درخواستهای کشورهای منطقه برای مستشاری در مورد وسایل و خدمات نظامی مورد نیازشان می باشد تا بتوانند از عهده نیازمندیهای

ص: 234

دفاعی و امنیت داخلی خود آن طور که می خواهند برآیند و نیز پاسخگویی به درخواستهای خرید وسایل و خدمات بر اساس مورد به مورد می شود.

در 1972 تصمیمی توسط رئیس جمهوری، مخصوصا این خط مشی را در قبال ایران تأکید کرد: «... به طور کلی، تصمیم در مورد اخذ وسایل نظامی باید اساسا به دولت ایران واگذار شود. اگر بخواهد وسایل معینی را بخرد به طور تاکتیکی خریداری وسایل آمریکا در جایی که مناسب تشخیص داده می شود باید تشویق گردد و راهنمایی فنی در مورد کاربرد و راندمان وسایل مورد بحث باید فراهم شود.» ب: کسب دسترسی مداوم به نفت منطقه به قیمتهای منطقی و به مقدار کافی جهت برآوردن نیازهای آمریکا و متحدانش.

ج: تشویق کشورهای منطقه در رفع منازعات ارضی و غیره به وسیله اقدام مسالمت آمیز و گسترش کانالهای ارتباطی میان آنها.

د: توسعه حضور و فعالیتهای مالی، تجاری، فنی، فرهنگی.

ه: کمک به صادرکنندگان نفت در مصرف درآمدهای سریع الرشدشان در راه سازندگی و به حمایت از سیستم بین المللی.

ایالات متحده یک موافقتنامه همکاری دفاعی دوجانبه با ایران دارد که در 1959 در یک سند سنتو قطعی شد و طی آن ایالات متحده متعهد گردید که در «صورت تجاوز علیه ایران » توسط یک کشور کمونیست، آمریکا باید به ایران عملاً کمک نماید. همچنین «پیمان دوستی»، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی و نیز موافقت نامه تضمینی سرمایه گذاری وجود دارد.

سیستم فرمول بندی خط مشی

قسمت ب: سیستم فرمول بندی خط مشی 1- فرمول بندی خط مشی همچنان که عموما در مورد جریان خط مشی خارجی ایالات متحده صادق است، تعداد متنوعی از سیستمهای کم و بیش به هم وابسته و گروههای ذینفع، خط مشی آمریکا را نسبت به ایران معین می کنند.

تصمیمات عمده به وسیله طبقه هفتم و کاخ سفید اتخاذ می شود. این سطح بالای عمل در دولت ایالات متحده تا اندازه ای نشان دهنده موقعیت شاه در ایران است. البته مدیریت مؤثر مستلزم راهنمایی به موقع به مقامات رسمی مربوطه آمریکاست که تصمیمات خط مشی در مورد آنها تأثیر دارد. در مورد ایران، معاون وزیر در امور خاورمیانه، سفیر، و در سطح پایین تر مدیر کل سفارت در کشور معمولاً در جریان مسائل بوده و می توانند نظارت به خرج دهند تا هماهنگی با تصمیمات سطح بالا بدون اشتباه فاحش با اقدام خطاآمیز به وجود آید. لکن در یک قضیه اخیر، مقامات وزارت خزانه داری اظهار داشتند که درباره موضع ایالات متحده، برای یک معامله پایاپای احتمالی اسلحه در مقابل نفت ایران که شامل مقدار معتنابهی پول باشد اطلاعی ندارند.

سفارتخانه و هیئت مدیره کشور در تهیه ارزیابی خط مشی جاری مشارکت فعال داشته، و با داوری از روی نتایج حاصله، دارای نفوذی روی تصمیم گیرندگان سطح بالاتری می باشند. سازمانهای دیگری هم می توانند کمکهایی در جریان تنظیم خط مشی از طریق رویه های تیم کشوری در مأموریت به عمل آورند و به عمل می آورند. در واشنگتن این کمکها از طریق تماسهای روزمره با هیئت مدیره کشور وصول

ص: 235

می شود. بعضی از بررسیهای قبلی نشان داده است که گروه بین وزارتخانه ای خاور نزدیک، آن نقش فعالی را که خط مشی منطقه خلیج ایالات متحده انتظار داشته، ایفا نکرده است.

طی تلاشی که برای روشن کردن بعضی از تضادها و سرگردانیهای موجود در کوششهای آمریکا جهت تعقیب در برقراری یک رابطه دوجانبه فعال با ایران به عمل آمده است تا در عین حال راه استفاده از اختیارات پر مزیت سیاست منطقه ای سد نشود. گروه بین وزارتخانه ای نظامی - سیاسی یک گزارش بررسی تحت عنوان «خط مشی ایالات متحده درباره خلیج فارس » در پاسخ 238 - ××) تهیه نموده است.

این گزارش، خلاصه جامع و مفیدی است از مسائل موجود که اطلاعات زمینه ای بسیاری در اختیار می گذارد و تداخل عملیات پیچیده ای را که اقدامات و ابتکارات مربوط به خط مشی در یک منطقه با منطقه دیگر ایجاد می کند نشان می دهد. این گزارش بررسی، به نتایج روشنی درباره مطلوبیت تداخلات مختلط و متعدد خط مشی نمی رسد و در نتیجه فایده عمده اش به عنوان یک مرجع و مأخذ می باشد.

چیزی که در تکوین خط مشی در خارج از سیستم رسمی مؤثر است، جلسات مقامات چندین سازمان آمریکایی با مقامات ایرانی است که بعضی اوقات با حضور شاه تشکیل می شود. این جلسات برای نحوه انجام بسیاری از کارهای دولت لازم است و مطلبوبیتش تا آن اندازه است که نتایجش با خط مشی ایالات متحده تناسب پیدا کند و برای آنهایی که به طور اصلی مسئول اجرای آن خط مشی باشند معلوم باشد. دست کم یک مورد بوده است که در آن طی تماس مقامات سطح بالای نظامی آمریکا با شاه منجر به چیزی شد که می توانست به عنوان تعهد آمریکا در استفاده از بعضی از تسهیلات بندر چاه بهار ایران در اقیانوس هند تکوین یابد. این امر کم فایده ای نبود، زیرا هیچ نیازی برای ایران به آنها (یعنی تسهیلاتی مانند لنگرگاه تخلیه و بارگیری ناوهای هواپیما بر و تعمیرگاههای بزرگ زیردریایی) نبوده و به بازرسان هم گفته شده بود که می توانند صدها میلیون دلار برای هزینه گسترش بندر به بودجه اش بیفزایند براساس اطلاعاتی که در دسترس بازرسان است، روشن نیست که آیا عدول از این خط مشی توسط آمریکا در نتیجه سوءتفاهم بوده است، یا غفلت و یا عدم آگاهی از دلالتهای اقدامات ویژه ای که پیشنهاد شد در هر صورت چنانچه شاه طرح گسترش را، که شامل تسهیلاتی می شد که منطقا فقط می توانست مورد استفاده نیروی دریایی ایالات متحده قرار گیرد. انجام می داد، ممکن بود که تردیدی در مورد خط مشی اعلام شده دولت آمریکا درباره اقیانوس هند، که تأکید بر ماهیت محدود طرحهای اعزام نیروی دریایی آمریکا دارد، ایجاد می کرد.

همچنین صرف نظر از اثر سویی که می توانست در مورد صداقت بخش اجرایی کنگره به وجود آورد، آن هم در زمانی که توسعه تسهیلات نیروی دریایی آمریکا در دیه گو گارسیا مورد بحث واقع شده بود، این امر ممکن بود آثار نامطلوبی در تعدادی روابط دوجانبه و منطقه ای ایجاد نماید. به نظر می آید که درباره این قضیه طوری عمل شد که آثار سوءممکن به حداقل برسد. معهذا، برای آنهایی که در جریان امر بودند به نظر می آید که یا غفلتی در عملیات رخ داده یا عدم کنترل و تفاهم در مورد سیاست ایالات متحده وجود داشته است.

عموما مداخله بیشتر کنگره در جریانات امور خارجه، اثری روی تنظیم خط مشی مربوط به ایران داشته است. اهمیت استراتژیکی این کشور،خریداری عظیم سلاحهای آمریکایی، نقش بالقوه اش در خاورمیانه، سیاستهای قیمت گذاری نفت و شکل خودکامانه حکومت آن موضوع مورد سؤال بعضی از

ص: 236

اعضای کنگره بوده است. در گذشته توجه ویژه کنگره معطوف به مسئله قیمت نفت بوده است و در حال حاضر متوجه تعهدات بلند مدت و احتمالاً عواقب خطرناک ناشی از فروش سلاحهای آمریکایی به ایران و دیگر کشورهای خلیج می باشد. بازرسان معتقدند که شاخه اجرایی در مورد این نگرانیها عنایت به خرج داده و مشغول مشورتهایی بوده است که تا اندازه ای در جهت تبیین و توجیه خط مشی رسمی می باشد؛ همچنان که در پرونده مذاکرات کمیته فرعی هامیلتون مخصوصا در این اواخر، منعکس شده است. البته این جریان مشکلات غیر قابل کنترل خط مشی ما را تعدیل نکرده و رضایت کامل اعضای کنگره را از اینکه برای رفع نگرانیهایشان به قدر کافی توجه شده باشد ایجاد ننموده است. معهذا این امر مفید و به نظر بازرسان سازنده بود.

تأثیر خط مشی

خط مشی آمریکا در مورد ایران در جهت تأمین اکثر منافع ایالات متحده بسیار مؤثر بوده است. تنها هدف عمده آمریکا که به دست نیامد درباره خط مشی قیمت گذاری نفت بوده است.

برای اینکه این امر چه در مضمون دوجانبه یا چندجانبه خوب عمل شود، کوششهای ایالات متحده برای نیل به قیمتهای ارزانتر نفت باید جزئی از سیاست انرژی کشور بوده باشد تا در مذاکرات مؤثر چندجانبه به طور مناسب تلفیق شود. برعکس، فقدان چنین خط مشی، سبب خواهد شد که نمایندگان ایالات متحده نتوانند با شاه در مورد این موضوع به نتایج مطلوب برسند.

به نظر می آید که سیاست آمریکا دایر بر حمایت از تلاشهای منطقه ای برای دستیابی به امنیت جمعی از طریق معاضدت امنیتی و فروش اسلحه و انواع دیگر پشتیبانی، اینک کمک به ایجاد وضعیتی در منطقه خلیج نموده است که از نقطه نظر ایالات متحده رضایت بخش تر از سالهای مدیدی بوده است. منطقه بالنسبه آرام است. ایران و عراق روابط خود را اصلاح نمودند و ایران اقدام به بهبود روابطش با سایر حکومتهای عربی کرده است. در نتیجه دخالت مسلحانه ایران در ظفار، شورش آنجا تحت کنترل است. هر چند که اساس آرامش فعلی شکننده و آینده اش نامطمئن است، اما این حقیقتی است که ثبات سیاسی نسبی وجود داشته و توسعه اقتصادی سریعی در سرتاسر منطقه در حال انجام است و آمریکا در زمینه های تجارتی و سیاسی در این وضعیت سود می برد.

اگر بتوان قضاوت کرد که سیاستهای آمریکا در تأمین منافع کلیدی ایالات متحده موفق بوده، همچنین باید گفت که نتایج متناقضی نیز ایجاد کرده است. یکی از آنها که قبلاً تذکر داده شد، این است که ایران تا اندازه ای به شکرانه سیاست فروش سلاحهای آمریکایی - قدرتی شده است که بتواند هم نقش مخالف و هم اسباب افزایش منافع آمریکا را در منطقه بازی کند. دیگر اینکه، تمایل ایران برای خریداری سلاحهای آمریکا و تمایل ایالات متحده برای اجازه دادن هر چه بیشتر این خریدها این نتیجه عملی و انحرافی را داشته است که عامل نظامی را در روابط دوجانبه، عامل کلیدی ساخته است. در بلند مدت، شاید این امر بهترین مبنا برای یک رابطه سازنده نباشد. خط مشی آمریکا این نکته را تشخیص می دهد و خواهان تماس وسیعتری در زمینه های فرهنگی و بازرگانی و غیره می باشد، اما این امر واقعیات را تغییر نداده است.

همچنین، در ایرانی که بیش از پیش به سوی ملی گرایی پیش می رود، ایالات متحده به عنوان حامی اصلی خارجی حاکمی به حساب آمده است که هر چند آمالش برای مردم خود مترقیانه و پیشرفته است، معهذا

ص: 237

فرمانروای یک رژیم خودکامه و غیر دمکراتیک است. این امر مشکلاتی را در آینده برای آمریکا مطرح می سازد.

و بالاخره، نقصی که باعث کاهش اثر و حمایت عمومی سیاست فروش اسلحه ها می شود، فقدان موازین نسبتا جامع و مورد توافق در بیان محدودیتهایش می باشد. ظاهرا کلیه مقامات ایالات متحده موافقند که باید حدودی وجود داشته باشد اما این حدود کجاست و یا کجا باید باشد مطلب نامعلومی است که باید روشن شود. وجوه تمایز سنتی میان سلاحهای آفندی و پدافندی (حمله ای و دفاعی)، رهنمودهای کافی نمی باشد. همچنین این سؤال مطرح است که ایران در جهت منافع خودش چه قدمی را باید برای مقاصد نظامی خود به بهای توسعه اقتصادی و اجتماعیش بردارد.

اجرای خط مشی

محرمانه - مدیریت الف: اجرای خط مشی حکومت ایران شدیدا متمرکز در شخص شاه است و به تبع آن، اجرای مؤثر خط مشی آمریکا در ایران تا اندازه معتنابهی مربوط می شود به دسترسی سفیر و اعضای عالیرتبه سفارتخانه به شاه و حلقه کوچکی از مقامات ایرانی که در وی نفوذ دارند. سفیر به راحتی تمام به شاه و مقامات کلیدی ایران دسترسی دارد.

مأموران عالیرتبه دیگری هم در سفارت هستند که این دسترسی را دارند و این امر را با اطلاع و نظارت کامل سفیر انجام می دهند تا تفاهم مناسب و مؤثر با دولت ایران در سطوح بالا تأمین شود. در غیاب سفیر، وزیر مختار دسترسی مشابهی به شاه، وزیر دربار و سایر وزرا دارد و به طور مؤثر نقش کاردار را ایفا می کند.

روابط دوجانبه

از زمان جنگ جهانی دوم، روابط آمریکا با ایران نزدیک بوده و در سالهای اخیر گسترش یافته و شامل طیف وسیعی از امور سیاسی و نظامی و اطلاعاتی و اقتصادی و مالی و سرمایه گذاری و فنی شده است.

موقعیت جغرافیایی و منابع نفت ایران و استنباط ژئوپولیتیک شاه در مورد رهبری ایران منجر به همکاری صمیمانه ایران با ایالات متحده در بسیاری از مسائل کلیدی شده است. ایالات متحده نیز آماده بوده است که این همکاری را، همچنان که سیاست آمریکا تحت دکترین گوام ایجاب می کند که کشورهایی همچون ایران را که آماده و مایلند و می توانند مسئولیتهای امنیتی منطقه ای را بعهده بگیرند، تلافی کند.

روابط میان سفارت و دولت ایران، انعکاس روابط عالی میان دو کشور است. نه تنها سفیر و سایر مقامات عالیرتبه (سفارت) روابط نزدیک و دوستانه با شاه و دیگر مقامات ارشد دولت ایران را دارند، بلکه سایر مأموران سفارت دسترسی مناسبی به مقامات دولت ایران و رهبران مهم بخش خصوصی دارند. لکن این تماسها همیشه آن طور که باید و شاید مفید نبوده است و علتش آن است که تمامی تصمیمات عمده در ایران در سطح بالا اتخاذ می شود. حتی مقامات بالنسبه ارشد، اطلاعات درستی درباره خط مشی ها و طرحها ندارند و نفوذ اندکی روی آنها دارند، سفارت همچنین در کسب اطلاعات راجع به نارضایتی و درباره طرز تلقی نظامیان دچار اشکال است و این به علت حساسیتها و عدم موافقت دولت ایران در مورد

ص: 238

تماسهای خارجی با این گروههاست.

منابع

طبیعت روابط دوجانبه ایران و آمریکا، که در بالا شرح داده شد، چنان است که نمودار منابع رسمی ایالات متحده ویژه ایران، پاسخگوی تصمیمات ایران درباره نیازمندیهایش برای آنچه که می خواهد و ...

استطاعت دارد می باشد.

برای اجرای هدفهای خط مشی سفارت - به استثنای تأسیسات فیزیکی - منابع کافی وجود داشته است. فعلاً این منابع باید کفایت کند مگر اینکه براساس تصمیمات احتمالی ایران بخواهد کمکهای فنی بیشتری درخواست نماید. سفیر درصدد بوده است که حضور رسمی خود را در ایران به حداقل نگهدارد، تا هماهنگی با تأثیر عملیاتی به وجود آید. معذالک، حضور غیر رسمی در حال افزایش بوده و با توجه به افزایش درآمد ایران و تمایل این کشور برای اتکای بیشتر به آمریکا جهت کالاها و خدمات نظامی، حضور آمریکا در ایران رو به رشد خواهد بود.

همچنین جریان مسافرین ایرانی (به ویژه دانشجویان، مقامات و افراد برای دوره های آموزشی) به آمریکا افزایش خواهد داشت. این عوامل، به اضافه فشارهای تورمی در ایران، افزایشی را در منابع سفارت برای آینده اجتناب ناپذیر می نماید.

از آنجایی که حجم کار سفارت افزایش یافته است، محوطه و ساختمان سفارت برای احتیاجات اداری به طور نامناسبی غیر کافی است. کارایی و ایمنی مقداری از کارهای سفارت (عمدتا مربوط به بخش کنسولی ) در اثر داشتن دفاتر کار نامناسب و نوبتی دچار مانع می گردد. نیازمندی عمده و فوری سفارت، دفاتر مناسبی است برای این کارها تا اینکه محوطه سفارت در موقع مناسب توسعه یابد.

طرحهای مربوط به توسعه محوطه تصویب شده و الان احتیاج به تصویب بودجه برای اجرای آن است.

مدیریت سفارت

میزان اقتدار و مسئولیت سفیر کبیر آمریکا برای کلیه مقامات مربوط در ایران روشن است و مورد قبول همه عوامل زیردست می باشد. کنترل وی بر واحدهای مختلف نظامی در ایران در سال 1975 با ایجاد پست نماینده ارشد امور دفاعی، که اختیار هماهنگی را در مورد تمامی تأسیسات نظامی دارد، تقویت گردید. این نماینده مانند سایر نماینده ها مستقیما به سفیر گزارش داده و از او راهنمایی می گیرد. سفیر روزانه با رؤسای قسمتها، هفتگی با «هیئت مسائل کشوری» و هر زمان که لازم باشد با سایر عوامل و نماینده های سفارت تماس می گیرد تا تفاهم و هماهنگی ضروری را برقرار سازد. بسیاری از مشکلات روزانه بر عهده وزیرمختار و رؤسای قسمتها و دیگر عوامل سفارت است.

مدیریت مسائل کشوری

به طورکلی، دفتر اجرایی به وسیله هدایت و تفویض اختیار، مدیریت قسمتهای سفارت را بر عهده دارد. رؤسای قسمتها مشکلات عملیاتی و قضایی خود را برای یافتن راه حل در دفتر اجرایی مطرح می کنند. این نحوه عمل در اکثر حوزه ها مؤثر بوده است اما مشکلاتی در زمینه مسئولیتهای قسمتها و

ص: 239

ارتباط افقی به وجود می آورد که لازم است بدان توجه بشود. البته بدیهی است که اشکالات مدیریتی در یک بخش یا بخش دیگر فرق می کند و بعضی از رؤسای قسمتها مدیران بهتری نسبت به قسمتهای دیگر هستند. بخشهای سیاسی و سیاسی نظامی خوب انجام وظیفه می کنند، لکن هر چند که مأموران سیاسی می توانند مسافرتهای داخلی بیشتری به عمل آورند ولی گسترش نیازمندیهای فعالیت بخش سیاسی - نظامی ممکن است مستلزم یک مأمور دیگر باشد. بخش بازرگانی اقتصادی نیز خوب فعالیت دارد اما می تواند منسجم تر و مؤثرتر عمل کند، اگر جا برای ادغام دوایر و وظایف باشد. بخش اداری از رهبری خوبی برخوردار است و روشهای مدیریت مؤثری برای اخذ نتایج بهتر بکار می برد. بعضی از مشکلات عمده (مانند مسکن) در حال رفع شدن است. سفارت به وسیله استفاده از پرسنل قراردادی از مزاحمت زیادی پستها احتراز کرده است ولی وضع ایجاد شده باید تنظیم شود. مدیریت بخش کنسولی احتیاج به بهبودی دارد اما بهبودی در بعضی زمینه ها منوط به کسب دفتر کار و محل پذیرایی مناسب است.

پستهای جنبی

به طورکلی، سفارت برای سه کنسولگری خود پشتیبانی اداری کافی فراهم می کند لکن بعضی از اقدامات ایمنی باید به عمل آید. کنسولگریها باید دارای تسهیلات مخابراتی اضطراری باشند که آنها را به سفارت متصل کند. راهنمایی خط مشی و نظارت عمومی به وسیله هماهنگ کننده کنسولی سفارت به عمل می آید و او در حال حاضر معاون بخش سیاسی است. در بعضی امور این مسئولیت باید به خود کنسول در امور کنسولگری محول شود و در آن صورت پست وی باید به سر کنسولی ارتقا یابد.

کنسولگریها در این صورت از مزیت نظارت نزدیکتر و هماهنگی بیشتر امور کنسولی و تجارتی برخوردار خواهند بود. کنسولگری تبریز یک پست حاشیه ای است و باید تعطیل شود. کنسولگری اصفهان نیز که یک پست حاشیه ای در حال حاضر است باید ابقا شود تا به آمریکاییهای در حال ازدیاد آن منطقه خدمت ارائه دهد.

دفاتر کار کنسولگری اصفهان و همچنین محل اقامت کنسول ناامن بوده و باید تغییر مکان یابند.

روابط با واشنگتن

سفارت و مأموران ارشد آن عموما برخوردار از ارتباط رضایت بخش با واشنگتن در سطوح متعدد می باشند. دفتر راهنمایی کشوری به خوبی مجهز بوده و نقطه کانونی برای تقویت سفارت و جهت اجرای خط مشی در واشنگتن است. این دفتر دارای تماسهای نزدیک و مؤثر با وزارت دفاع (آمریکا) و تعداد زیادی از سازمانهای مستقر در واشنگتن است که در ایران ذینفع می باشند.

در بعضی موضوعات (مانند سیاست بلند مدت انرژی، صادرات آینده تکنولوژی هسته ای و امور دیگری که در سطوح بالای وزارت خارجه و دولت تحت بررسی است)، دفتر راهنمایی کشوری «اطلاعات یا راهنماییهای چندانی برای سفارت به دست نمی آورد. هر وقت که سفارت رهنمودهایی در این موارد به دست بیاورد و یا گزارشاتی در مورد آنها اخذ کند، مکاتبات مربوط غالبا چه در واشنگتن و چه در سفارت به طور بسیار محدود توزیع می گردد. (از این جهت )نمایندگان سایر سازمانها معتقدند که آنها به موقع کلیه اطلاعاتی که مورد استفاده شان می باشد دریافت نمی دارند.

ص: 240

یک اشکال عمده در روابط واشنگتن - سفارت، مسائل مربوط به فروش اسلحه به طور مؤثر است.

دولت ایران گله مند است از اینکه در کسب اطلاعات صحیح و قطعی راجع به هزینه های سیستمهای سلاحی از سفارت (مستشاری نظامی) دچار اشکال است. این مشکل تصدیق می شود و بازرسان آن را درک می کنند و قدمهایی برای رفع آنها در دست اقدام است. به نظر آنها (دولت ایران) سفارت نه تنها باید در وضعی باشد که بتواند اطلاعات معتبر درباره هزینه سلاحها را ارائه دهد بلکه همچنین برآوردهای مناسبی از هزینه های مربوط بعدی (آموزش عملیات، تعمیر و نگهداری و غیره) جهت نصب سیستمهای تسلیحاتی داشته باشد. همچنین سفارت باید بتواند برای دولت ایران تخمینهای مفیدی درباره آثار اقتصادی خرد و کلان در مورد اقتصاد ایران و برنامه تسلیحاتی حال و آینده دولت ایران ارائه دهد. در دسترس داشتن چنین اطلاعاتی برای منافع هر دو دولت مفید است. اگر تصمیمات دولت ایران برای خریداری سیستمهای سلاحی گرانقیمت آمریکایی بر اساس اطلاعات نادرست باشد احتمال دارد که اثرات نامطلوب روی طرفین داشته و روابط میان آنها را تیره کند. بازرسان پیشنهاد می کنند که سفارت ابتکار شروع بررسی در مورد هزینه های مستقیم و غیر مستقیم برنامه خریدهای نظامی ایران را به دست بگیرد و وزارتخانه (NEA/IRN)پشتیبانی بین سازمانی این تحقیق را هماهنگ نماید.

پیشنهادات

1- وزارتخانه ((FBO در بودجه تقدیمی آینده خود باید وجوهاتی برای توسعه محوطه سفارت تهران در نظر بگیرد و قویا از آن دفاع کند.

2- وزارتخانه (N) باید کنسولگری تبریز را تعطیل کند.

3- سفارت ایالات متحده در تهران، باید با پشتیبانی وزارت خارجه (NEA/IRN) اثرات برنامه خریداری اسلحه دولت ایران را در مورد اقتصاد ایران تجزیه و تحلیل کرده تا بتواند در صورت مقتضی نه تنها برآوردهای آمریکا را درباره هزینه های مالی مستقیم برنامه اش به دولت ایران بدهد بلکه اثراتش را در مورد اقتصاد ایران نیز ارائه نماید.

نحوه مدیریت روابط با ایران

بخش سوم - خلاصه پیشنهادات اصلی 1- وزارتخانه (دایره FBO) باید در بودجه تقدیمی بعدی خود، وجهی برای توسعه محوطه سفارتخانه در تهران در نظر بگیرد و از این امر قویا دفاع کند. (پیشنهاد شماره 1) 2- سفارت تهران باید تسهیلات کافی برای جا دادن اقلام عمده در یک محل و در بخشی که به خدمت عمومی درمی آید پیدا نموده و اجازه نماید.

(پیشنهاد شماره 7 - فرعی 1) 3- سفارت تهران چنانچه نتواند پیشنهاد شماره 7- فرعی را اجرا نماید، باید تسهیلات موجود و یا زمین خالی نزدیک به محیط محوطه را برای جا دادن تمامی عملیات کنسولی به کار ببرد. (پیشنهاد شماره 7- فرعی 2) 4- سفارت تهران باید ارجحیت ویژه ای جهت تجدید مدل و نوسازی قسمت کنسولی قائل شود.

ص: 241

(پیشنهاد شماره 1-5) 5 - وزارتخانه (دایره (Mباید کنسولگری تبریز را تعطیل کند. (پیشنهاد شماره 3) 6- مأموران سفارت آمریکا در تهران باید اثرات برنامه خریداری اسلحه دولت ایران را در مورد اقتصاد ایران تجزیه و تحلیل نمایند تا در صورت مقتضی نه تنها برآوردهای ایالات متحده در خصوص هزینه های مالی مستقیم برنامه خرید اسلحه به دولت ایران داده شود بلکه اثراتش روی اقتصاد ایران نیز ارائه شود. (پیشنهاد شماره 1) 7- سفارت تهران با مشورت NEA/EX باید (الف) تعیین نماید که چند تا از چهل شغل کارگری قراردادی از نیازمندی معتبر و با ارجحیت زیاد برخوردار است، (ب) مشاغل پیشنهادی هیئت بازرسی را جهت حذف، برنامه ریزی مجدد نمایند، (ج) هریک از مشاغل باقیمانده محلی را مورد تجدیدنظر قرار داده تا معین شود که آیا مشاغل اضافی باید در تجدید برنامه ریزی منظور شود و یا نیز (د) مشاغل اضافی را که در تجدید برنامه ریزی منظور نگردیده درخواست نماید و (ه) قرارداد غیرمجاز استخدام کارگران را متوقف سازند. (پیشنهاد شماره 7 فرعی 2) مخصوص استفاده مقالات رسمی جدول 1- فهرست کلیه پیشنهادات منابع محلحذفاضافهجابجایی یا تغییر و تبدیلهای دیگروزارتخانهدرخواست بودجه (تخمینا 3 میلیوندلار) برای توسعه محوطه سفارتتهرانحذف دو نفر از سه مأمور بودجه وامور مالی - مشاغل شماره 438 - 2115 - 53، 353 - 2115 - 53 یا (P) 1 - 530تجویز و تهیه بودجه برای یک دستگاهکامپیوتر ترمینال برای بررسی وترخیص ویزا.برای نوسازی و تجدید مدل بخشکنسولگری اولویت زیادی قائل شوند.پرداخت هزینه های حمل ونقلاستفاده آن قطع شود.استفاده از یک دستگاه تولیداطمینان کاربرد بیشتر نامه های فرم (با حروف فرم؟) در بخش کنسولی مورد ملاحظه واقع شود.اطمینان حاصل شود که اکثر مأمورانکنسولی در ایران به زبان فارسی صحبت می کنند.دو شغل R و Gآمریکایی حذفشود شماره های 104 - 2412- 55- 168 - 2412 - 55 و 232 - 2412 - 55،280 - 55 یا 311 - 3410 - 55).تسهیلات تفریحی بیشتری در محوطهسفارت فراهم شود. مشاغل عمده شعبه خدمات آمریکایی به40 - FOتجدید رتبه یابد و یکی از مشاغل غیر ارشد از 3010 به 3145 و دیگری به 3025 تجدید طبقه بندی شود.قرارداد برای 40 کارگر ختم شودشغل محل برای واحد بهره برداریغیرمحرمانه منظور گردد.

استفاده نادرست از قراردادهای خدماتشخصی قطع شود.تقاضای مشاغل محلی برای کارگرانقراردادی شود که در تجدید برنامه ریزی منظور نشده است.بهبودهایی برای بخش ویزای دانشجوییبا اولویت های لازم فراهم شود.آشپز و راننده از آپارتمانهایمسکونی موقت حذف شود.تسهیلاتی برای اسکان در یک محلجهت جادادن عوامل مهم که به خدمت عموم در می آیند تهیه و اجاره شود.کفایت منابع سفارت برای نظارت برطرحها و برنامه های ایرانی جهت کسب وسایل نظامی مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد.

تهرانتسهیلات مخابرات رادیویی مناسب بین سفارتخانهو پستهای مربوطه نصب شود. تسهیلات پارکینگ در محوطه جنب کنسولگری نصب گردد.

یک منشی محلی برای مرکز تجارتی در نظرگرفته شود.یک منشی و کارمند امور مالی محلی برای معاونمرکز تجارتی منظور گردد

جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر

ص: 242

سند شماره (2) تهران - ایران8 مارس 1979 - 17 اسفند 1357 جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر تهران - ایران عالیجناب:

سفارت ایالات متحده قدردانی خواهد کرد اگر بتواند در فرودگاه مهرآباد به ترمینال MAAG دسترسی داشته باشد تا اقلام مختلفی از بار و اثاثیه منزل و پست و اتومبیلهای شخصی که در محوطه بار قرار گرفته اند بازستاند. علاوه بر این ما محترمانه خواهشمندیم که تصویب کنید تا وارد دفتر فرماندهی مک ترمینال و دفتر عملیات شده و پرونده ها و سابقه های قراردادی را از آنجا به دست آوریم تا پرداخت درست تعهدات به ایران و بازستاندن بعضی از لوازم شخصی انجام گیرد.

ما از همراه بودن اعضای کمیته هواپیمایی ایران استقبال خواهیم کرد. ما مایلیم روز یکشنبه یازدهم مارس برای خارج کردن اقلام مندرج در پاراگراف اول وارد محوطه مک ترمینال بشویم.

ارادتمند ویلیام سولیوان سفیر

برنامه فروشهای نظامی خارجی به ایران

سند شماره (3) از: سفارت آمریکا - تهرانخیلی محرمانه به: وزارت خارجه - واشنگتنتاریخ: 22 مارس 1979 - 2 فروردین 58 موضوع: برنامه فروشهای نظامی خارجی به ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه است 2- در خلال ضیافت نوروز نخست وزیر، من به طور جداگانه با انتظام و یزدی در مورد ملاقات برنامه ریزی شده هیأت نمایندگی دولت موقت ایران با دولت ایالات متحده در 26 مارس در واشنگتن صحبت کردم. هیچ کدام از آنها چیزی راجع به این موضوع نمی دانست.

3- انتظام گفت که وی فکر می کند به این دلیل که دولت موقت ایران هنوز مشکل را بررسی نکرده است، چنین بحثهایی زودرس و نابهنگام می باشند. او پیشنهاد کرد که ملاقات به تعویق افتد. من گفتم این ابتکار از جانب ایران شروع شد و اقدام برای به تعویق انداختن آن بایستی از جانب ایران باشد.

سفیر ایران در یوگسلاوی

سند شماره (4) از: سفارت آمریکا - تهرانبه: سفارت آمریکا - بلگراد سریتاریخ: 29 مارس 1979 - 9 فروردین 58 از سولیوان (سفیر) به ایگل برگر (سفیر) موضوع: سفیر ایران در یوگسلاوی 1- تمام متن سری است.

2- مشکل می توانم ارزیابی خودم در مورد عواقب احتمالی برگشت دوست شما صالحی به تهران را

ص: 243

ارائه دهم. این مسئله به سوابق شخصی و جو سیاسی آینده ایران بستگی دارد.

3- اگر صالحی روابط نزدیکی با شاه، دربار و یا ساواک داشت، هنگام بازگشت دردسرهای جدی برایش پیش خواهد آمد. اگر آن طور که در پیامتان گفته اید، او یک متخصص بیطرف است ممکن است مسئله ای پیش نیاید. ولی با توجه به سوابق کم و سیر غیر منظم و غیر عادی روند قضایی نمی توان پیش بینی زیادی کرد.

4- معاونت سیاسی سابق وزارت خارجه که علاقه ای به مسائل سیاسی نداشت اجازه یافته بود تا در منزل خود آزادانه بماند و لیکن هنگامی که برای بدرقه همسر فرانسوی الاصل خود که به پاریس سفر می کرد رفته بود، دستگیر شده و تاکنون خبری از او دریافت نشده است.

از طرفی یک ژنرال که بعد از انقلاب بازنشسته شده بود اخیرا برای صرف چای به دیدن من آمد و به نظر می رسد که در آرامش و راحتی باشد.

5 - فکر نمی کنم هیچ کدام از سفرای سابق احضار شده بتوانند در این زمینه راهنمایی سودمندی کرده باشند. اینکه بازنشستگان جدید هم از این مزایا برخوردار باشند یا نه، به سلیقه کمیته وزارت خارجه بستگی دارد. وزیر خارجه به من گفت که می خواهد متخصصین را نگهدارد ولی خود او ممکن است به خاطر درگیریها شغلش را از دست بدهد.

6- صالحی باید بداند که اسم او احتمالاً در لیست اسامی مقامات ارشد رژیم پهلوی خواهد بود و اگر او یک بار به ایران بازگردد، شاید دیگر اجازه نداشته باشد که از ایران خارج شود. لذا اگر او منبع درآمدی در ایران نداشته باشد، قادر نخواهد بود که منبع درآمدی در آینده ای که قابل پیش بینی است در جای دیگر جستجو کند.سولیوان

ملاقات با سلامتیان

سند شماره (5) از: سفارت آمریکا در تهرانخیلی محرمانه به: وزارت خارجه - واشنگتنتاریخ: 6 آوریل 1979 - 17 فروردین 58 موضوع: ملاقات با سلامتیان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- آقای سولیوان به همراه ناس در 25 آوریل با معاون وزیر خارجه سلامتیان که اخیرا به عنوان مقام دوم وزارت خارجه معرفی شده، ملاقات کرد. سفیر گفت که او تصمیم دارد برای مشورت به آمریکا برود و جویای پیام دولت موقت به مقامات آمریکایی شد. سلامتیان گفت که سفیر باید با کسانی که مشورت می کند بر موفقیت انقلاب و تمایل ایران به داشتن روابط نزدیک با آمریکا تأکید نماید. او اضافه کرد که این مطلب را قبلاً با نخست وزیر و وزیر خارجه در میان گذاشته لذا این اعلام دوستی موضع مشترک بلندپایه ترین مقامات کشور بود. سفیر پاسخ داد که او قبلاً به دولت آمریکا گفته که معتقد است دوستی با ایران پایدار خواهد ماند و منافع اصلی ما حفظ خواهد شد ولی نوع روابط با آنچه که در زمان شاه بوده متفاوت خواهد بود. به دلایل مختلف آمریکا می خواهد که ایران کشوری قوی، آزاد و مستقل باشد و هویت ملی خودش را حفظ کند، ما منتظر روابط عادی با ایران هستیم.

3- سلامتیان به آرامی صحبت می کند ولی گاهی اوقات احساساتی می شود. او گفت که آمریکاییان

ص: 244

باید بفهمند که انقلاب ایران از خیلی جهات شبیه انقلاب 1779 آمریکا بوده است. رؤسای جمهور بزرگ آمریکا واشنگتن، جفرسون و لینکلن اینجا خیلی مورد احترام هستند، خیلی از جوانب قانون اساسی ایران از قانون اساسی آمریکا الهام گرفته بود. او از لینکلن نقل کرد که گفته، شما بعضی از اوقات می توانید بعضی افراد را فریب دهید و اشتباه اصلی شاه این بود که تصور می کرد می تواند تمام ملت را تمام مدت فریب دهد.

او گفت که خوشحال است که ایالات متحده خواهان استقلال و تمامیت ارضی ایران می باشد. او تأکید کرد که انقلاب ایران تماما ایرانی بوده و هیچ گونه محرک خارجی نداشته است.

4- سفیر پاسخ داد که دولت آمریکا می داند که انقلاب کاملاً داخلی و مستقل بوده ولی یکی از حقایقی که هر دو باید با آن روبه رو شوند جریان مداوم تبلیغات شوروی است که سعی دارد ایرانیان را نسبت به نقش آمریکا در ایران فریب دهد. ما از جریان شدید دروغهای مسکو و بعد تکرار آنها توسط دوستان شوروی در ایران نگران هستیم او مخصوصا اشاره کرد و گفت روزنامه کیهان حامل تبلیغات روسی بوده او اظهار امیدواری کرد که مقامات ارشد دولت موقت متوجه این دروغها بشوند.

او اضافه کرد که بر اساس صحبتهایی که کرده بودند نخست وزیر بازرگان خطر این تبلیغات را درک می کرد. در جواب، سلامتیان یک بار دیگر از توجه و نگرانی آمریکا نسبت به استقلال و تمامیت ارضی ایران اظهار خشنودی کرد. سلامتیان با اشاره به مطبوعات ایرانی گفت طبیعی است که بعد از 25سال اختناق مطبوعات گاهی اوقات در احساسات تندروی می کند و آزادی مطبوعات برای انقلابیون خیلی اهمیت دارد.

5 - سفیر به گزارش اخیر کیهان مبنی بر اینکه آمریکا با ساواک توطئه کرده بود تا خانه های تعدادی از شخصیتهای انقلابی مهم مانند آیت اللّه طالقانی را منفجر کند، بازگشت. این گزارش کاملاً ساختگی است و ما نگران هستیم که این نوع مطالب دیگران را تحریک کند و می تواند باعث بدرفتاری مردم با افراد سفارت و یا شرکتهای وابسته شود. سفیر بعد مسئله رضا امینی از ICA ، آقای شیبانی از AIU و دولتشاهی از موتورولا را مطرح ساخت. گزارشات جداگانه.

ناس

تقاضا برای موافقت (با انتصاب کاتلر)

سند شماره (6) تاریخ: 9 آوریل 1979 - 20 فروردین 1358خیلی محرمانه از: وزارت خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: تقاضا برای موافقت (با انتصاب کاتلر) 1- رئیس جمهوری مایل به انتصاب والتر ال. کاتلر به عنوان سفیر کبیر در ایران می باشد. لطفا تقاضای موافقت کتبی بنمایید و به مجردی که موافقت حاصل شد وزارت خارجه را مطلع سازید. از مقامات دولت ایران بخواهید تا انتصاب پیشنهادی را تا زمان اعلان کاخ سفید به صورت کاملاً محرمانه حفظ نمایند.

اطلاعات بیوگرافی درباره وی در سابقه بیوگرافی موجود است.

2- خواهشمند است درباره اعلام بر اساس توافق شفاهی تا دریافت توافق کتبی کسب اجازه کنید و وزارت خارجه را از زمان احتمالی آن مطلع سازید.

کریستوفر

تقاضا برای موافقت

ص: 245

سند شماره (7) تاریخ: 11 آوریل 1979 - 22 فروردین 1358محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: تقاضا برای موافقت من صبح روز 11 آوریل یادداشتی را به وزارت خارجه بردم. گودرزنیا، رئیس اداره چهارم فکر می کرد جواب ایران حدود یک هفته طول می کشد. او همچنین گفت وی به دنبال توافق با اعلام نظر بر اساس موافقت شفاهی خواهد بود.ناس

ملاقات با یزدی معاون نخست وزیر

سند شماره (8) تاریخ: 12 آوریل 79-23 فروردین 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات با یزدی معاون نخست وزیر 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است - این یک پیام گزارشی است) 2- خلاصه: کاردار میل ایالات متحده را به عادی کردن مناسبات و صحبت صریح درباره مسائل ابراز داشت. یزدی ضمن تذکر درباره دخالت ایالات متحده در رژیم گذشته تأکید کرد که باید طوری رفتار کرد که گذشته به عنوان گذشته تلقی شود و همکاری در بعضی زمینه ها فراهم شود و یک سفیر جدید که ایران و انقلاب آن را درک می کند به ایران بیاید. (پایان خلاصه) 3- کاردار به اتفاق استمپل، کفیل قسمت سیاسی روز 12 آوریل از یزدی معاون نخست وزیر در دفترش دیدار کرد. این تلگراف شامل شرح کلی این دیدار است و تلگرامهای جداگانه با مسائل ویژه سروکار خواهد داشت.

4- کاردار در آغاز مطلب گفت که او بتازگی از مشورت با مقامات مافوق بازگشته و تا رسیدن سفیر جدید متصدی امور خواهد بود. او تمایل حکومت ایالات متحده را به عادی کردن مناسبات تا آن اندازه ای که شرایط اجازه می دهد، ابراز داشت و خاطرنشان ساخت که چندین فقره منافع مشترک وجود دارد که فرصتهایی برای ایران و ایالات متحده ایجاد می کند تا با یکدیگر کار کنند. او گفت) ما می خواهیم که ایران تمامیت ارضی خود را حفظ کند و مستقل از سلطه سیاسی خارجی باقی بماند و رشد اقتصادی داشته باشد. ضمن اشاره به مسئله پیوندهای گذشته با رژیم سابق کاردار گفت ایالات متحده انگیزه های آجل ندارد و میل ندارد که حکومت جدید ایران را با تحت فشار قرار دادن برای سازش ناراحت کند و حکومت ایالات متحده نسبت به تمایلات ایران روش پاسخ گویا نخواهد داشت. او گفت هر گونه پیشنهادی که یزدی درباره اقداماتی که ممکن است در این جهت به عمل آورد مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و از معاون نخست وزیر خواست هر گونه مشکل و یا اتهامی را علیه آمریکا مورد توجه قرار دهد. کاردار تأکید کرد که بهتر است مسائل صریحا مورد بحث قرار گیرد تا اینکه اجازه داد مشکلات به مرور زمان به فساد و گندیدگی کشانده شود.

5 - یزدی پاسخ داد که یک مانع بزرگ در راه عادی کردن مناسبات ایران و ایالات متحده در واقع، درگیری عمیق شما در رژیم گذشته» بوده است. او به سرعت به جنبه های مثبت تر بازگشت و خاطرنشان

ص: 246

ساخت که حکومت حاضر است مناسبات خود را با ایالات متحده عادی کند» هر گاه که میزان پاسخگویی ایالات متحده برای «اصلاح مسائل مربوط به گذشته » (مشخص نشده) روشن شود. او گفت گذشته، گذشته است و ایرانیان مردان عمل هستند و زمینه های بسیاری برای همکاری وجود دارد. ایران نیز به مرور زمان نیازمند تکنولوژی و محصولات کشاورزی آمریکا خواهد بود. مناسبات عادی بر مبنای احترام متقابل خواهد بود. در این ارتباط یزدی گفت انتصاب یک سفیر جدید یک گام مثبت است به ویژه اگر او (مقصود سفیر جدید آمریکاست) کسی باشد که حکومت جدید و انقلاب ایران را درک می کند.

کاردار اطمینان داد که سفیر جدید منصوب، چنین شخصی خواهد بود. (اظهار نظر: اگر یزدی درباره تقاضای پذیرش (سفیر جدید - م ) اطلاع داشت، هیچ گونه اشاره ای به آن نکرد). یزدی آن گاه افزود که سفیر جدید باید «حداقل، درگیریهای ضد انقلابی در سایر کشورها را نداشته باشد.» کابینه و رهبران مذهبی از جمله خمینی حاضرند برای عادی شدن مناسبات هنگامی که اقدامات اساسی به عمل آمده باشد، راه بگشایند.

6- بحث آن گاه به مسائل دادگاههای انقلاب و سایر اقلام ویژه کشانده شد (که در تلگرافهای جداگانه گزارش داده شده است).ناس

ملاقات با یزدی: محاکمات انقلابی

سند شماره (9) از: سفارت آمریکا در تهرانسری به:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوریتاریخ:12 آوریل 1979 - 23 فروردین 58 موضوع: ملاقات با یزدی: محاکمات انقلابی 1- تمام متن خیلی محرمانه. این یک پیغام گزارشی است.

2- خلاصه: کاردار به اختصار نگرانی آمریکا را در مورد ماهیت محاکمات و اعدامها توضیح داد.یزدی انتقادات را پذیرفت و گفت دولت کوشش می کند که سیستم قضایی را اصلاح کند، اما خشم عمومی به اندازه ای است که دولت جدید مشکلاتی در رابطه با منع انقلابیون از کشتن مقامات سابق، در خیابانها دارد. او برای تأکید مطالبش، یک سری عکسهای وحشتناکی از «پرونده های قدیمی ساواک» که افراد را تا سرحد مرگ شکنجه کرده بودند به عنوان مدارکی که مردم را دیوانه کرده است، به کاردار نشان داد. مسئله دولت در متقاعد کردن انقلابیون برای آشکار کردن مدارک است. یزدی همچنین متذکر شد که ضد انقلابیون مشغول هستند و گفت دولت قبلاً توافق خمینی را در مورد عطوفت، بشر دوستی و سیاست محاکمه به دست آورده است. انجام این کار منتظر لحظه مناسب سیاسی است. (پایان خلاصه) 3- کاردار بعد از ارائه نظریات آمریکا در مورد روابط با رژیم جدید (مرجع الف) با روحیه ای صمیمی و بحثی دوستانه راجع به مشکلات صحبت را به محاکمات انقلابی کشاند. با توجه به راهنمایی مرجع ب کاردار نگرانیهایی را که توسط خیلی از اشخاص آمریکایی احساس می شد، مخصوصا آنهایی که از انقلاب ایران حمایت می کردند، نسبت به عملکرد دادگاههای انقلاب بیان کرد. این عکس العمل می تواند جریان عادی کردن را کند کند. درست به همان ترتیب که انقلابیون ایران در موارد بخصوصی به آمریکا مظنون هستند، آمریکاییها و دیگر ملل غرب هم از این انحراف آشکار انقلاب دلسرد شده اند و این موضوع سؤالاتی راجع به هدف واقعی انقلابیون پیش می کشد. کاردار ضمن ابراز امیدواری خود و دولت آمریکا،

ص: 247

در مورد اینکه هر چه زودتر محاکمات و اعدامهای انقلابی متوقف شود، بیان کرد که مقصود آمریکا بشردوستی است و نه انعکاس نتایج بی گناهی یا گناهکاری افراد خاص. کاردار با بازگو کردن اینکه معاون نخست وزیر به علت مخالفتش با رژیم شاه از ایران فرار کرده بود و اخیرا به ایران برگشته که به کشورش خدمت کند، اظهار امیدواری کرد که به افراطیهای انقلابی اجازه داده نشود که یک نسل دیگر را از مشارکت در زندگی ملی بازدارند. او گفت حالا زمانی است برای بخشندگی و آسایش عمومی.

4- یزدی برای بازگویی مطالب خیلی آماده بود. او گفت مسائل را درک می کند و مردم زیادی همین عقاید را به دولت ابراز داشته اند. در این لحظه او طرف میز خود رفت و پرونده ای بیرون کشید که شامل 50 تا 60 ورق با عکسهای الصاق شده بود. یزدی گفت که اینها پرونده های ساواک است که در اثر انقلاب به دست آمده است و نتایج قبل و بعد از شکنجه افراد زیادی را نشان می دهد. او گفت اینها تشریحی است که چرا دولت در منع انقلابیون از کشتن مقامات رژیم سابق در خیابانها، دچار مشکل است. (نظریه: عکسها، که به نظر معتبر بودند، یک سری مدارک وحشتناک بودند که نشانگر بدنهای شکنجه شده و تکه تکه شده بودند. یزدی به طور واضح در اینجا تاکتیک مؤثری دارد). یزدی گفت دادگاههای انقلاب چنین عکسهایی را دیده اند و مشکل است که به دنبال چنین شواهدی از رژیم گذشته، توصیه ارفاق کرد.

دولت کوشش می کند که محاکمات را، برای جلوگیری از بدتر شدن انتقام گیری افراطی در خیابانها و خانه ها، تحت ضوابط اداری درآورد. یزدی یک حادثه دیگری را که یک کارمند سابق ساواک توسط سربازان انقلابی در اصفهان تا سرحد مرگ شکنجه شده بود نقل کرد. هنگامی که یزدی سرباز را برای توضیحات به نزد خود احضار کرد سرباز بدن شکنجه دیده اش را نشان داد و گفت فقط آنچه که به سرش آمده نسبت به شکنجه گر خود انجام داده است.

5 - در مورد سؤال درباره شواهد، یزدی گفت شواهد فراوانی وجود دارد که مربوط به خیلی از گذشتگان است، که شامل بعضیها، که فکر می شود پاک و به دور از سرزنش شدن افراطی هستند، می شود.

بازرگان، انتظام و یزدی شخصا با روشی که کمیته خمینی در مورد مسئله قضاوتهای کوتاه مدت به کار می برد، مخالفت کردند. دولت موقت کوشش می کند که اوضاع را بهبود بخشد. کاردار فهمیدن مشکلات را بیان کرد، اما گفت کشتن شخصی مثل خلعتبری که صرفا یک تکنیسین بوده نه تنها غیر ضروری بود بلکه تصویر خارجی ناشایست غیر لازمی به دولت می دهد. یزدی با آمادگی قبول کرد که اعدامهای خلعتبری، ریاضی، سخنگوی مجلس، و سناتور وحیدی «شاید افراطی باشد». اما پرسید: «شما چگونه این را تعیین می کنید؟» قائم مقام رئیس قسمت سیاسی اظهار کرد که ارائه مدارک در محاکمات علنی و در مواردی از این قبیل خصوصا اهمیت دارد. یزدی گفت که این نکته اصلی بحثهای دولت با خود خمینی است.

6- معاون نخست وزیر ادامه داد و متذکر شد که محاکمات در قسمتی سیاسی هستند. خیلی از مقامات و افراد رژیم گذشته، در حال آشفته کردن اوضاع هستند و به طور فعالی به نیروهای انقلابی حمله می کنند.

دولت مطمئن است که چنین نیروهایی در اغتشاشات کردستان و ترکمن صحرا درگیر بوده اند، و باید در مقابل چنین نیروهایی فشار اعمال کرد. محاکمات یک راه این کار هستند.

7- کاردار پیشنهاد کرد که شاید برنامه عطوفت و مجازاتهای کمتر از مرگ ممکن است جو را اصلاح کند. یزدی گفت که این مورد بحث بوده و قبلاً توسط کابینه و خمینی تصویب شده است. اجرای حکم به مرحله عمل درنمی آید تا اینکه موقعیت مناسبی پیش آید و اوضاع امنیتی کمی آرامتر شود. اذهان عمومی

ص: 248

هم بایستی برای این کار آماده شود. آیت اللّه طالقانی این روش را دو روز قبل در سخنرانی برای افراد پلیس شروع کرد و از بخشندگی و عطوفت صحبت کرد. هیچ شهری حتی شهر کوچکی وجود ندارد که کشته شدن افراد بی گناهی را در طول و یا قبل از انقلاب ندیده باشد. به هر حال محدودیتهایی به وجود خواهد آمد. آنهایی که در خشونتها دست داشته اند،بایستی مجازات شوند و با دیگران بهتر رفتار می شود.

سپس بحث به مطالب دیگری کشیده شد.

8 - نظریه: یزدی با این موضوع مشکل، با صبوری و توضیحات مؤثر درباره کیفیت اوضاع و نیروها برخورد کرد. مسئله مورد اطمینان او این بود که دولت از اوضاع بد که می تواند بدتر هم بشود، بهترین را می سازد. او و دیگر همکاران دولتیش برای معتدل کردن تمایلات روحانیون تلاش می کنند. بدون گفتن و یا تقاضای مستقیمی، او سعی می کرد که استنباطی از بعضی مفاهیم، راجع به اوضاع که او و دیگر همکارانش با آن روبرو هستند، به دست آورد. او دلیل و مشکل نگرانی خارجی را درک می کند و بدون شک از این موضوع برای خود و اقدامات دولت به منظور اصلاح اوضاع استفاده می کند.ناس سند شماره (10) تاریخ: 17 آوریل 79 - 28 فروردین 58خیلی محرمانه از: بخش خاور نزدیک / ایرانبه: چارلز دبلیو. ناس توضیحات: این نوشته ای است که ما همراه مدارک درخواست موافقت برای صدر، به کاخ سفید فرستادیم.

شاید برای شما و دیگران جالب باشد.

خیلی محرمانه رضا صدر وزیر بازرگانی در حکومت کنونی بازرگان می باشد و به سفارت ایران در آمریکا منصوب شده است. صدر دارای زمینه تحصیلاتی وسیع و سالها تجربه بازرگانی در ایالات متحده و مناسبات نزدیکی با رهبران سیاسی مذهبی کنونی ایران است.

صدر در کاشان در تاریخ 4 فوریه 1933 به دنیا آمد و دبیرستان را در آن شهر به پایان رساند و آن گاه وارد دانشگاه تهران شده و درجه لیسانس و دکترای فلسفه و الهیات گرفته است. علاقه او به این موضوعات تا اکنون هم ادامه داشته است.

صدر که یک بورس تحصیلی از سوی دولت ایران دریافت کرد، در سال 1958 به عنوان دانشجو وارد ایالات متحده شد و ابتدا در دانشگاه «وین» و سپس در دانشگاه «میامی» در ایالت فلوریدا به تحصیل پرداخت. وی از این دانشگاه مدرک لیسانس شیمی گرفت.

در سال 1963 صدر تقاضای روادید مهاجرتی به آمریکا کرد که برای این کار ضامن او شرکت COMPANY OF BROOKLYN MANIFOLD SUPPLY(سازنده ماشینها و تجهیزات محاسبات بازرگانی) بود. روادید او در سال 1964 تصویب شد و صدر یک ساکن دائمی ایالات متحده در سال 1966 شد. در سال 1967 وی تقاضای روادید مهاجرت برای همسرش «ملوک مهاجان نراقی» کرد که از قرار معلوم در نیویورک به او پیوست. صدر در سال 1971 اظهارنامه تمایل تبعه آمریکا شدن را امضا کرد ولی سابقه ای از اینکه او این تقاضا را دنبال کرده باشد وجود ندارد. در سالهای اقامت در نیویورک صدر یک درجه فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه نیویورک گرفت. پس از سال 1968 او محل استخدام خود را

ص: 249

تغییر داد و ظاهرا تا سال 1978 یا اوایل 79 در نیویورک اقامت داشت. صدر در آمریکا سفرهای دور و درازی انجام داده است.

جستجوی وسیع در منابع حکومت ایالات متحده هیچ گونه زمینه ای برای اینکه انتصاب صدر به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده در معرض ایراد واقع شود ندارد.

منابع این گزارش عبارتند از - تلگرام شماره 3910 تهران مورخه 15 آوریل 1979 و همچنین پرونده های دفتر اطلاعات و پژوهشهای وزارت امور خارجه، اداره مهاجرت و قبول تابعیت و اداره آگاهی).

یادداشت دولت ایران

سند شماره (11) شماره: 4/3960 تاریخ: 28/1/58 وزارت امور خارجهیادداشتاداره چهارم سیاسی وزارت امور خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران با اظهار تعارفات خود به سفارت ایالات متحده آمریکا احتراما موافقت دولت جمهوری اسلامی ایران را با انتصاب جناب آقای WALTER L.

CUTLER به سمت سفیر ایالات متحده آمریکا در ایران اعلام می دارد.

موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه را تجدید می نماید.

نشستن روی تکه چوب شکسته: آمریکا در ایران

سند شماره (12) خیلی محرمانهتاریخ: 21 آوریل 1979 - 1 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزیر امور خارجه واشنگتن موضوع: نشستن روی تکه چوب شکسته: آمریکا در ایران 1- تمامی متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: نظر ایرانیان درباره ایالات متحده دستخوش یک تحول منفی شده است. بسیاری از دوستان ما سرخورده شده اند و بسیاری از آنها از داشتن تماس علنی با ما هراسناکند. دشمنان ما غرق در شادی هستند و به طور تعرض آمیزی ضد آمریکایی هستند. هر چند تعیین یک سفیر جدید آمریکا فرصت فراوانی برای ما فراهم می کند معذالک احتمال نمی رود که پیوندهای آمریکا و ایران به صمیمیت مناسبات در گذشته برسد. ما باید تطبیق اوضاع خود را با این شرایط جدید آغاز کنیم و تغییر سیاست را به حداقل کاهش دهیم و کوششها خود را درباره آنچه می توانیم تحت شرایط جدید محدودتر انجام دهیم به حداکثر برسانیم. (پایان خلاصه) 3- سفارت به مناسبت نگرانی بیان شده از سوی سایروس ونس، وزیر امور خارجه و نیوسام و سائودرسی، معاونان وزارت خارجه درباره شرایط جاری در ایران فوق العاده سپاسگزار است. در عین حال شگفتی در سطح عالی بر سر روشهایی که از مدتی قبل در جریان بوده ما را به این مطلب به نحو حادی آگاه کرده است که برقراری ارتباط صحیح با اشخاصی که در خارج از این محیط غیر عادی و تااندازه ای پر هرج و مرج که در اینجا حاکم است هستند، تا چه اندازه دشوار است. ما خودمان در تجزیه و تحلیل و درک کامل از تغییراتی که در اینجا در جریان است با مشکلاتی موجه شده ایم. آن عده از ما که اخیرا از مرخصی

ص: 250

خود از آمریکا بازگشته اند این وضع را شدیدتر از دیگران احساس می کنند.

4- به منظور برداشتن گامی به پیش در راه درک دگرگونیها و گرفتن نتایج لازم از آن، مراتب ذیل به عنوان یک «تصویر مختصری» از اینکه ما در چه جوی واقع شده ایم ارائه می شود. همه مأموران گزارشگر ما که با ایرانیان تماس دارد و بعضی از موارد این تماس از 3 یا 4 سال قبل دوام داشته در این نظر با ما سهیم هستند.

5 - در نتیجه حوادث 8 ماه گذشته بسیاری از دوستان ما از حوادث اخیر سرخورده شده اند و بسیاری از آنها می ترسند با ما تماس داشته باشند. مناسبات دیرینه شخصی همچنان دوستانه است، ولی تقریبا همه ایرانیان مایل به استفاده از یکی از تئوریهای توطئه گرانه لجام گسیخته هستند (زیرکی ما در برانگیختن احساسات ضد کمونیستی در انقلاب خمینی). دشمنان ما و آنهایی که نسبت به ما خصومت دارند (یعنی اکثریت قاطع کشور) غرق در شادیند. این دشمنان با پشتیبانی آنهایی که چه طرف راست و چه طرف چپ حقیقتا از ما تنفر دارند، جوی را ایجاد کرده اند که در نتیجه آن هر چیزی که آمریکایی باشد خائنانه و ضد اسلامی و شر است. کوششهای اسلامی « برای پاکسازی» ایران از نفوذهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب به یک نوع تعقیب جادوگران تبدیل شده است که در نتیجه آن هر گونه تقصیری در معاشرت با آمریکاییها برای مظنون ساختن طرف یا محکوم کردن او کافی است.

ما به طورکلی حتی از سوی دوستانمان ضعیف و بی اثر معرفی شده ایم. برای ما موجب دلگرمی است که هنوز اشخاصی هستند که علیرغم فشارهای محسوس و خصمانه خطر صحبت کردن با دوستان دیرینه آمریکایی را بر خود هموار می کنند. آنها نمی خواهند که از آمریکاییها در دفاتر خود پذیرایی کنند یا اینکه اتومبیلهای سفارت در خارج از محوطه خانه آنها متوقف شود، بعضی ها ابتکار ملاقات در رستورانها یا در محیطهای بی طرف را در پیش گرفته اند. در بسیاری از موارد چنین اشخاصی از مواضع نفوذ آسوده اند و اطلاعاتی که از طریق پیامهای تلفنی به ما می رسید دیگر در دسترس ما بجز در موارد اقدامات پوشیده و سری قرار نمی گیرد. چند نفر از همتاهای باقیمانده در بخش خصوصی نیز این تجربه را احساس کرده اند که تا اندازه ای دلالت بر آن می کند که این پدیده تقریبا همگانی و منظم است.

6- تاریخ احتمالاً نظر لطف بیشتری نسبت به افکار عمومی درباره ما خواهد داشت لیکن این بیمارگونگی انقلابی که به نحو بی سروصدا و در عین حال با نهایت توانایی در نتیجه تبلیغات خصمانه تشدید شده است نفوذ تاریخی ما را در اینجا برای مدتی کاهش داده است. ما به خاطر مداخله نداشتن در سیاست داخلی هرگز کسب اعتبار نخواهیم کرد. هیچ ایرانی حقیقتا باور نمی کند که ما دخالتی نداشته ایم و اگر آنها می گویند که باور می کنند، آنها آن گاه می گویند که از آنچه که بی اعتنایی ما درباره منافع حیاتی خودمان (و آنها است) بشدت تحت تأثیر قرار می گیرند. شواهد محسوس به اندازه کافی وجود دارد (دیدار هایزر، ادای شهادت بعضیها در دادگاهها به خاطر نجات شخصی خود و غیره و غیره) که از این مدعا پشتیبانی می کند. حتی آنهایی که درباره بردباری ما اطلاع دارند علاقه ندارند که پرونده ها را روشن کنند.انقلابیون موفق مانند یزدی، انتظام و بازرگان بدون شک در روشن شدن موضوع کاری نمی کنند و اطرافیان خمینی به نحو متعصبان،ای با چنین کاری مخالف خواهند بود. ما معتقدیم که یکی از دلایل عمده خصومت انتقام آمیز خمینی این است که او ظرف سه ماه گذشته در ایران کشف کرده است که پیوندهای آمریکا با ایران تا چه اندازه عمیق است. اتومبیلهای او آمریکایی هستند و کودکان نزدیکترین همکاران او،

ص: 251

در ایالات متحده تحصیل می کنند. حتی عده ای از دوستان نزدیک او مراجعه کرده و تقاضا کرده اند که به خاطر اخذ روادید نزد سفارت آمریکا اقدام کنند. همه اینها باید بسیار دردناک باشد.

7- آنچه که ما باید انجام بدهیم این است که تا مدتی با جریان امور هماهنگی داشته باشیم. یزدی و انتظام هر دو با کاردار درباره آغاز جدید که با ورود سفیر جدید عملی خواهد شد، صحبت کرده اند.

اشخاص دیگر طرف تماس در میان جامعه روحانیت نیز به سایر کارمندان سفارت اشاره کرده اند که این امر (مقصود ورود سفیر جدید است) فرصتهایی فراهم خواهد کرد. همگی اصرار بر آن داشته اند که این امر هر چه زودتر صورت گیرد. این امر در ایران به عنوان یک دگرگونی از کهنه به نو تلقی خواهد شد هرچند که تا اندازه ای یک دگرگونی آرایشی خواهد بود این عینا چیزی است که برای آغاز فرایند عادی شدن اوضاع مورد نیاز خواهد بود.

8 - ما در هفته آینده درباره مشکلات اساسی این رژیم یا هر رژیم آینده بحث خواهیم کرد. معذالک این نکته کاملاً روشن است که مناسبات ایران و آمریکا از ماهیت صمیمی به ماهیت رسمی تغییر کرده است.این امر مستلزم آن خواهد بود که ابزارها شکل و مفهوم جدیدی پیدا کنند. همچنین تعدیلهای بوروکراتیک (دیوانسالاری) صورت گیرد تا اثرات ناهنجار سیاست ما در اینجا و در منطقه به حداقل برسد و آنچه را که ما بتوانیم در اوضاع و احوال محدود کنونی انجام دهیم به حداکثر برسانیم.ناس

ملاقات با مهدی ممکن معاون وزارت اطلاعات

سند شماره (13) تاریخ : 24 آوریل 1979 - 4 اردیبهشت 1358محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: آژانس بین المللی ارتباطات واشنگتن موضوع: ملاقات با مهدی ممکن معاون وزارت اطلاعات خلاصه. در یک دیدار تشریفاتی که با مهدی ممکن معاون وزارت اطلاعات، وابسته مطبوعاتی مقررات جدید مطبوعات را با او در میان گذاشت و وابسته مطبوعاتی چنین تشخیص داد که معاون وزارت اطلاعات، مهدی ممکن و سایر اشخاصی که در این جمع حضور داشتند، احساسات شدیدی علیه سیاست اخیر آمریکا در ایران دارند. ممکن است نقش وزارت خود را به عنوان محل تصفیه برای شکایات درباره پوشش مناسبات ایران و آمریکا در مطبوعات ایران قلمداد کرد. هر چند سیاست آمریکا نسبت به ایران از نظر ممکن غیر قابل درک است؛ معذالک ضروریات مناسبات دوجانبه ممکن است به صورت پلی نسبت به مناسبات آینده باشد. (پایان خلاصه) 1- روز 23 آوریل روزن، وابسته مطبوعاتی یک دیدار تشریفاتی از مهدی ممکن، معاون وزارت اطلاعات به عمل آورد که بعدا ابوالقاسم صادق، سرپرست اخبار داخلی که از رژیم سابق باقی مانده و محمدرضا شریف، کفیل خبرگزاری پارس و علی ماهانی مشاور وزارت که سالها در ایالات متحده زندگی کرده است به آن ملحق شدند. این دیدار را ممکن است یک دیدار دوستانه ولی در عین حال صحیح (بر طبق مقررات صحیح) و ماهیت کاری دانست و ایرانیان (شرکت کننده در این جلسه) به نحو قاطعی در مقابل مطبوعات و سیاست حکومت کارتر در ایران از یک خط ابراز عقاید و تقاضای خود پیروی می کردند.

2- ملاقات با اظهارات ممکن درباره مقاصد اطلاعات و برای به نظم در آوردن مطبوعات روبه رشد ایران آغاز شد. ممکن روشن ساخت که دولت موقت ایران نمی تواند و قصد ندارد برای کنترل رسانه های

ص: 252

مطبوعاتی اقدام کند. وی در عین حال اضافه کرد که دورانی که مطبوعات زیر چماق بودند، پایان یافته و ما اکنون در یک دوران فترت به سر می بریم که روزنامه ها و خبرنگاران در آن در بعضی موارد از حدود قضاوت صحیح تجاوز می کنند که یکی از شواهد آن انتشار مطالب جنجالی در مطبوعات در مورد افراط کاریهای خاندان پهلوی بوده است. معاون وزارت اطلاعات گفت او لایحه ای برای نخست وزیر تهیه کرده است که به موجب آن مطبوعات را تشویق به تشکیل یک کانون مطبوعات خواهد کرد که متشکل از نمایندگان مطبوعات به عنوان یک هیئت تنظیم کننده باشد به صورتی که این سیستم در وظایف خود کوتاهی داشته باشد، دولت به دادستانی کل و وزارت دادگستری براساس موارد ویژه مراجعه خواهد کرد.

در این مرحله ممکن قصد ندارد مانع انتشار روزنامه ای شود ولی با پیش آمدن قانون اساسی جدید او پیش بینی می کند که پروانه های انتشار از سوی دولت محدود خواهد شد.

3- ممکن درباره مبارزات تبلیغاتی ضد آمریکایی در مطبوعات ایرانی بسیار صمیمی و صریح بود و به وابسته مطبوعاتی اطمینان داد که برای تهیه یک مطبوعات بیطرف، زمان و شکیبایی و فرهنگ لازم است.

با این مقدمه برای آغاز صحبت، وابسته مطبوعاتی مقالات منتشره در کیهان را در جریان نیمه اول ماه آوریل که بدون ذکر مأخذ بود پیش کشید که به موجب آن ایالات متحده به توطئه چینی برای از میان بردن رهبران سیاسی و مذهبی ایران متهم شده است. دکتر ممکن طبق پیشنهاد آقای صادق گفت وزارت اطلاعات و او را شخصا می توانند به عنوان یک مرکز مبادله برای شکایتهای مشروع درباره پوشش مطبوعات ایران به حساب آورند و از روزن تقاضا کرد تا یک نسخه کپی شده از هرگونه مکاتبه را به وزارت امور خارجه بفرستد.

4- ممکن ضمن بحث درباره زندگی حرفه ای خویش اعتراف کرد که مدتی به عنوان زندانی سیاسی، زندانی بوده است و هر چند خاندان پهلوی بود که عملاً او را زندانی کرد، او ایالات متحده را برای مخزنی از عدم اعتماد بین دو کشور مورد سرزنش قرارداد. او گفت به عنوان یک فرد یا یک عضو ملت ایران نمی تواند درک کند که چرا سیاست خارجی یک ابر قدرت ظرف دو ماه هم از شاه و هم از بختیار و هم از خمینی پشتیبانی می کند. ماهانی وارد گفتگو شد و مطبوعات ایالات متحده را به همکاری نزدیک با دولت کارتر متهم کرد و موضوع حقوق بشر را که هر دو از آن پشتیبانی می کنند به عنوان شاهد زنده ذکر کرد. صادق احساس کرد که ایالات متحده باید تا مدتی در انتظار یک موضع خصومت از جانب ایرانیان باشد. وی در عین حال احساس کرد «هم ایالات متحده وهم ایران هر دو به یکدیگر نیاز دارند» و این ضرورت ممکن است پلی برای مناسبات جدید و بهتر بین دو کشور فراهم کند.شلنبرگر

دیدار از دکتر رضا صدر وزیر بازرگانی

سند شماره (14) تاریخ: 24 آوریل 1979 - 4 اردیبهشت 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: دیدار از دکتر رضا صدر وزیر بازرگانی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: کاردار در دیدار از دکتر رضا صدر وزیر بازرگانی اظهار نظر کرد که منافع متقابل دو کشور مافوق حکومتهای ویژه قرار گرفته و از جانب وزیر امور خارجه اطمینان داد که ما در امور داخلی ایران

ص: 253

دخالتی نداریم و قصد مداخله نیز نداریم. او گفت که ایالات متحده مایل است با حکومت جدید ایران و با سرعتی که در برقراری روابط جدید تعیین شده است کار کند. همچنین شرکتهای آمریکایی هنوز هم ایران را یک بازار مهم می شمارند و می توانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. وزیر گفت او تحت چنین تأثیری قرار گرفته که آمریکاییها در جهان عملگراترین مردم هستند و می توانند با هر اوضاع و احوالی خود را تطبیق دهند که با توجه به اینکه حکومت ایالات متحده از شاه بدون قید و شرط پشتیبانی می کرد، برای ایالات متحده لازم خواهد بود تا گذشتهایی از خود نشان دهد و حوصله به خرج دهد تا بر خصومتهای قابل درک نسبت به ایالات متحده غلبه کند. او گفت معتقد است که محیط برای مذاکره درباره مشکلات عقب افتاده بازرگانی رو به بهبود است و اینکه او مانند ما، مایل است از اقدامات حقوقی پرهیز شود. در یک تلگرام جداگانه اقدامات بازرگانی ایران در ایالات متحده مورد بحث قرار گرفته است. (پایان خلاصه) 3- کاردار به اتفاق رایزن موقت اقتصادی از دکتر رضا صدر وزیر بازرگانی در تاریخ 23 آوریل دیدن کرد. همچنین مدیر کل امور آمریکای شمالی و آفریقا، «گلشن بزرگ» در این ملاقات حضور داشت. این ملاقات چهل و پنج دقیقه ای دوستانه و صریح بود و ما معتقدیم که شالوده خوبی برای مراودات آینده ما با وزیر و کارمندان تابع او ریخته شده است. همچنان که در مورد دیدارهای دیگر با وزیران مورد بحث قرار گرفت به ما توصیه شد تا صبر و حوصله را در پیش گیریم و به دیگران در حل و فصل اختلافات عقب مانده و کوشش در به دست آوردن روشنگریها درباره سیاستهای دولت موقت ایران توصیه کنیم.

4- کاردار اعتقاد حکومت ایالات متحده را درباره اینکه علائق و منافع متقابل دو کشور ما مافوق حکومتهای ویژه قرار گرفته است به وزیر ابلاغ کرد. او گفت مناسبات ما ممکن است همچنان برای ایران سودمند باشد و همچنین مناسبات ما ممکن است متقابلاً برای هر دو کشور نافع باشد. او به نام وزیر امور خارجه اظهار تعهد کرد که ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله نکند و نخواهد کرد. او گفت که ما آماده ایم تا با ایران و در همان میزان سرعتی که ایران مایل است کار کنیم. او پذیرفت که مناسبات ما اکنون متفاوت خواهد بود و ما می توانیم آن را بپذیریم. او گفت که شرکتهای ایالات متحده هنوز هم ایران را یک بازار مهم تلقی خواهند کرد. آنها تکنولوژی مهمی به ایران آورده اند و آنها همچنین می توانند خود را با محیط جدید وفق دهند تا بتوانند مناسبات خود را با ایران ادامه دهند. کاردار گفت که او امیدوار است که اختلافات مربوط به امور بازرگانی موجود بتواند بدون توسل به اقدامات حقوقی حل و فصل شود.

5 - وزیر صدر در پاسخ گفت که پس از بیست سال مطالعه و کار و زندگی در ایالات متحده او اعتقاد دارد که آمریکاییها عملگراترین اشخاص در دنیا هستند، و یک نفر آمریکایی می تواند خود را با اوضاع جدید وفق دهد به همان گونه که او می تواند خود را با اوضاع ایران وفق دهد. او گفت پشتیبانی بدون قید و شرط ایالات متحده از شاه جراحاتی را باقی گذاشته ولی از آنجایی که خود او در جریان انقلاب در ایالات متحده بوده است از مشکلاتی که در داخل وزارت امور خارجه آمریکا درباره ایران وجود داشته کاملاً آگاه است و معتقد می باشد که این انقلاب برای ایالات متحده و کشورهای دیگر نیز نافع خواهد بود. او سپس دو فقره ترس و نگرانی را که در روابط دوجانبه بین ایران و آمریکا وجود دارد ذکر کرد: 1) موقعیت منحصر به فرد روابط ایالات متحده با «پهلوی» و 2) اعتقاد ایالات متحده به اینکه سقوط شاه به کمونیسم در ایران منجر خواهد شد. او گفت که معتقد است که این دو مفاهیم در ایران دیگر فرسوده شده است ولی یک نوع

ص: 254

رفتار خوب و گذشت از جانب ایالات متحده برای برطرف کردن آثار جراحت از گذشته کمک خواهد کرد. سرانجام او گفت که اطلاعات و اولویتهای گذشته دقیق نبوده و بایستی اصلاح شود. مناسبات ایران با ایالات متحده اعم از فرهنگی و تکنولوژیک و پیوندهای خانوادگی طوری است که از تمایل ایران به حفظ مناسبات با ایالات متحده پشتیبانی می کند.

6- کاردار از وزیر پرسید آیا او پیشنهادی درباره آن چیزی که او رفتار و گذشت از جانب ایالات متحده می نامید دارد یا خیر. وزیر گفت چنین اقداماتی را یکشبه نمی توان انجام داد و افزود که زمانی ما رابطه انفرادی با شاه برقرار کردیم، جنبه ای که بیش از همه مورد ایراد بود مداخله مستقیم در ایران بود؛ به طوری که به ویژه شاه برای تصمیم گرفتن درباره ماندن یا رفتن به ایالات متحده اتکا داشت. وزیر آن گاه افزود که ایالات متحده می تواند بهترین کوششهای خود را برای بهبود مناسبات از طریق مطبوعات آمریکایی و درک اوضاع ایران و انقلاب آن به کار برد. کاردار خاطرنشان ساخت و آن هم با یک نوع خوش مشربی و طنز که نگرانیهای وزیر و نگرانیهای شاه در جریان آخرین شرفیابی خود با یکدیگر تقارن داشته است. شاه از جمله گله کرده بود که مطبوعات ایالات متحده ایران را طور دیگری معرفی می کنند.

سوءظن داشت از اینکه ایالات متحده در سرنوشت ایران از طریق زدوبند با شورویها برای تقسیم ایران مداخله می کند. کاردار اعتراف کرد که افکار عمومی آمریکا اطلاعات کمی درباره اسلام دارند ولی در این مورد حکومت ایالات متحده کاری از دستش برنمی آید. وزیر با خوشوقتی به ملاقات خود با سفیر یانگ اشاره کرد و گفت که موضع او نسبت به ایران باید آموزنده باشد و او امیدوار است که این امر دلالتی بر یک تغییر داشته باشد.

7- کفیل رایزن اقتصادی توجه وزیر را به فعالیتهای محمد سوری و آقای هاشمی در ایالات متحده جلب کرد و خاطرنشان ساخت که اقدامات آنان که فاقد اعتبارنامه های اصیل می باشد و کوششهایی را که برای حل مشکلات عقب افتاده بازرگانی و عادی کردن مناسبات بازرگانی به عمل می آید برهم خواهد زد.

او همچنین به دعاوی شرکت «کانتینانتال گرین» بابت حق انبارداری و دعاوی دیگری که جزئا حل شده است، اشاره کرد. (تلگرافهای جداگانه ای درباره این موضوعات به دنبال خواهد آمد). او گفت که ما در انتظار آن هستیم که نمایندگی اقتصادی و بازرگانی ایران در سفارت ایران در واشنگتن برقرار شود و این نمایندگی هنگامی که شرکتهای آمریکایی در کوششهای خود برای برقراری ارتباط با محافل بازرگانی ایران سرخورده می باشند، به طور مبرمی مورد نیاز است.

8 - وزیر گفت براساس تجربه دوازده ساله او به عنوان بازرگان در ایالات متحده، وی لزوم مذاکرات را درباره مسائل معوق بازرگانی، کاملاً درک می کند. او گفت که معتقد است که محیط برای مذاکره بهبود خواهد یافت. او پیشنهاد کرد که ما نباید هنوز درباره بعضی از مسائل آنها را در مضیقه قرار دهیم و با اشاره ویژه به دعاوی مربوط به حق انباردار گفت که اینها سالهاست در وزارتخانه نشسته و به حیثیت ایران لطمه زده اند. او گفت که به این مسائل توجه کرده است ولی دقت لازم است و متأسفانه همه آنهایی که در این مسائل ذیعلاقه و ذینفع هستند باید از خود صبر و حوصله به خرج دهند.

9- بیوگرافی: صدر شخصی است با اعتماد به نفس و خوش بیان. معلومات انگلیسی - او چیزی که پس از 20 سال اقامت در آمریکا موجب تعجب نیست - از لحاظ استانداردهای مؤسسه کارمندان خارجه وزارت امور خارجه 75/4 درصد است (نمره 5 حداکثر می باشد - م) و آن را می توان با اقامت در نیویورک

ص: 255

وابسته دانست. او دارای توانایی یک سیاستمدار در تظاهر به لبخند هنگام ادای آخرین کلمه خود است.

لفاظی انقلابی او کاملاً مورد انتظار بود زیرا او به اعتراف خودش عضو کمیته خمینی در ایالات متحده بوده است ولی این لفاظی برای مناسبت ویژه این ملاقات مقدمه چینی شده بود. او مطابق با استانداردهای ایران کوتاه قد است و موی سرش رو به طاسی می رود و ریش نسبی دارد و شاید دچار ضعف قوه باصره است زیرا علیرغم عینک ظاهری اغلب چپ نگاه می کند.ناس

اعلام نامزدی (کاتلر به عنوان سفیر)

سند شماره (15) تاریخ: 24 آوریل 1979 - 4 اردیبهشت 1358خیلی محرمانه از: وزارت خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: اعلام نامزدی (کاتلر به عنوان سفیر) کاخ سفید در نظر دارد قصد رئیس جمهور برای نامزدی والتر ال. کاتلر را به عنوان سفیر در ایران در روز سه شنبه 24 آوریل در جلسه توجیه مطبوعات اعلام نماید. زمانی که اعلان صورت گرفت به وسیله تلگرام فوری آن را تأیید می نماییم.

ملاقات با یزدی، وزیر امور خارجه

سند شماره (16) تاریخ: 1 می 79-11 اردیبهشت 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات با یزدی، وزیر امور خارجه 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه - کاردار چندین نکته را درباره حضور ایالات متحده در میان گذاشت. یزدی قول داد که به این موضوعات رسیدگی کند. (پایان خلاصه) 3- روز اول ماه می کاردار و کفیل امور سیاسی نخستین دیدار را از یزدی از زمانی که وی وزیر امور خارجه شده بود، به عمل آوردند. این تلگرام شامل نکات اصلی در میان گذشته شده و پاسخهای آن می باشد. تلگرامهای جداگانه اقلام ویژه را مورد بحث قرار خواهند داد.

4- کاردار مسائل مربوط به دستیابی آمریکا به منطقه خلیج(1) و بیمارستان ارتش و اجازه برای خارج کردن اسناد آمریکا از محوطه نظامی لویزان در پایگاه هوایی دوشان تپه و ستاد نیروی دریایی را مطرح ساخت. یزدی شگفت زده به نظر می آمد از این که کوششهای قبلی او برای اجازه دادن مأمورین آمریکا برای ورود، ثمری نبخشیده است و گفت که او به این مسائل رسیدگی خواهد کرد و به آمریکا بازخواهد گرداند.

5 - کاردار مسئله اجازه فروش مشروبات الکلی اضافی را به خریداران اقلیتهای مذهبی که دارای اجازه کمیته خمینی برای خرید مشروبات الکلی برای مصرف اقلیتها بودند، مطرح کرد. یزدی پس از یک سخنرانی کوتاه درباره اینکه چگونه اقلیتها می توانند مشروبات الکلی داشته باشند و آن را نفروشند و پس از اینکه کسب اطلاع کرد که خریداران دارای جواز کمیته هستند، مشروط بر اینکه حقوق گمرکی را

ص: 256


1- نام پادگانی در تهران که قبلاً مقر مستشاری نظامی آمریکا بوده است.

بپردازند، گفت که همه چیز رو به راه است. مأمور سیاسی این سؤال را بار دیگر پرسید و پاسخ قطعی مثبت درباره اینکه فروش مجاز است یا خیر، دریافت کرد. مأمورین سفارت به یزدی تأیید کردند که این معامله فقط یک بار است. یزدی آن گاه گفت که گزارشاتی دریافت شده مبنی بر اینکه دیپلماتها مشروبات الکلی در بازار سیاه می فروشند. کاردار گفت اگر هر مأمور رسمی آمریکایی هنگام فروش مشروبات الکلی برخلاف قوانین ایران دستگیر شود، کاردار، تخلف کننده را ظرف 24 ساعت سوار هواپیما کرده و روانه خواهد کرد. کاردار از وزیر امور خارجه خواست تا هر گونه تخلفی از جانب آمریکا را مورد توجه او قرار دهد. یزدی از این اطمینان قدردانی کرد.ناس

ملاقات با یزدی، نگرانیهای ایران

سند شماره (17) تاریخ: اول می 1979 - 11 اردیبهشت 1358سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات با یزدی، نگرانیهای ایران 1- (تمام متن سری است) اقدام مورد احتیاج است.

2- خلاصه:یزدی مسئله حضور شهروندان آمریکایی را در نقده یا نزدیک آن در هنگام آشوبهای اخیر در میان گذاشت. وزیر امور خارجه در مورد به دست آوردن صلاحیت قضایی در مورد جنایتکارانی از رژیم سابق که تحت نامهای مستعار به ایالات متحده فرار کرده اند، سؤال کرد. همچنین پرسید که برای مسدود کردن فعالیتهای بنیاد پهلوی در ایالات متحده چه چشم اندازی وجود دارد.کاردار گفت که ما در این باره مطالعه خواهیم کرد و بار دیگر به حکومت ایران توصیه کرد تا حقوقدان خوبی را استخدام کند (پایان خلاصه) 3- در پایان بحث یزدی در مورد حضور ایالات متحده (رجوع شود به تلگراف مرجع)، یزدی پرسید که آیا در شمال غربی ایران افراد پنسیلوانیایی هستند یا خیر؟ او گفت که دولت موقت ایران گزارشهایی مبنی بر اینکه دو یا سه آمریکایی از ایالت پنسیلوانیا قبل از آشوبها در آنجا بوده اند، در دست دارد. بعدا کوششهایی برای ردیابی آنها شده ولی نتیجه ای نداده است. یزدی مدعی شد که این آمریکاییها به خوبی کردی صحبت می کردند و به مردم می گفتند که آنها شرقشناسند و مأموریت دارند که درباره زبان و فرهنگ کردی مطالعه کنند. کاردار و کفیل اداره سیاسی گفتند که ما اطلاعی درباره شهروندان آمریکایی نداریم و اظهار تردید کرد از اینکه در چنین زمانی در ایران سرگردان باشند. کاردار خواهش کرد که هرگونه اطلاع دیگری که می تواند، فراهم کند و گفت که این داستان ممکن است نتیجه اطلاعات دروغین باشد. وی قول داد که رسیدگی کند. (بعدا، مأمور سیاسی از یک آکادمیسین آمریکایی در محل کسب اطلاع کرد که تا دو سال قبل باستان شناسانی از دانشگاه پنسیلوانیا در حسنلو در نزدیکی نقده حضور داشته اند. ولی آنها دیگر در آنجا نیستند. رسیدگی به پرونده های کنسولی ناقص ما نشان می دهد که در آن منطقه شهروندان آمریکایی نبوده اند، ولی این بدان معنی نیست که دیدارکنندگان آمریکایی در آنجا وجود نداشته اند. این مطالب به یزدی ابلاغ شد تا به او در آرام شدن مسئله کمک کند.) اقدام مورد درخواست: خواهشمند است ASAPرا در مورد دانشگاه پنسیلوانیا و سایر جمعیتهای علمی در میان بگذارید تا معلوم شود که آیا دانشمندانی در آن منطقه وجود دارند یا خیر. دو روز قبل امیر

ص: 257

انتظام به مطبوعات گفت که وی در روز پنجشنبه سوم ماه می اطلاعاتی درباره شبکه جاسوسان به مطبوعات خواهد داد. ما امیدوار بودیم که این اشاره به یک شوخی ناهنجار شوروی است که ترشرویی نشان داده بود و «مربوط به محلی دیگر است.» ولی سؤال یزدی این امکان را به وجود می آورد که ما هدف حملات قرار خواهیم گرفت و یا اینکه «برای ایجاد تعادل» هر دو مسئله منتشر خواهد شد.

4- آن گاه وزیر امور خارجه این مسئله که ایران برای بازداشت «چندین جنایتکار» از رژیم سابق باید چه رفتاری کند را مطرح کرد. یزدی گفت حکومت ایران ردپای چند نفر از کارکنان ساواک از جمله عامل آتش سوزی سینما رکس آبادان که باعث قتل 400 نفر در اوت سال 1978 شد، را در ایالات متحده یافته است. کاردار پاسخ داد که او در این باره کسب تکلیف خواهد کرد زیرا قراردادی بین ایران و ایالات متحده در مورد استرداد مجرمین وجود ندارد و مسئله به مشکلاتی برخورد خواهد کرد. کاردار تأیید کرد که این مسئله مربوط به عده کوچکی از مردم است که درباره اتهامات ویژه تحت تعقیب قرار گرفته اند.

یزدی گفت همه آنها گذرنامه هایی با نامهای مستعار که قبل از سقوط حکومت بختیار صادر شده است در دست دارند. او این مسئله را که چگونه این گروه روادید آمریکایی دریافت کرده اند در میان نگذاشت. (به عنوان یکی از ذینفع های عمده فقدان قرارداد استرداد مجرمین بین ایالات متحده و ایران، یزدی یقینا در این مورد خون آشامتر از آن است که انتظار می رفت).

نظریه: خواهشمند است به من اطلاع دهید که آیا می توان در دادگاههای آمریکایی علیه جنایاتی که در خارج انجام می شود اقامه دعوی کرد یا خیر؟ 5 - یزدی آن گاه مسئله اینکه چگونه دولت موقت ایران می تواند مانع آن شود که بنیاد پهلوی داراییهای خود را در نیویورک، از قبیل ساختمان بفروشد مطرح کرد. بانک مرکزی ایران 39 میلیون دلار به بنیاد پهلوی وام داده بود و دولت موقت ایران می خواهد کوشش سران رژیم سابق را برای تصفیه این وامها از طریق فروش ساختمانها متوقف کند. یزدی ضمن اینکه دوبار به این واقعیت اشاره کرد که ویلیام راجرز وزیر امور خارجه سابق آمریکا، عضو هیأت مدیره بنیاد پهلوی است، گفت مردم ایران در درک ریزه کاریهای قانون دچار دردسر شده اند ولی خوب درک می کنند که آنها را غارت کرده اند. او نتیجه گرفت که حکومت ایالات متحده مقید است به دولت موقت ایران کمک کند تا این امر متوقف شود. دولت موقت ایران حاضر است داراییهای بنیاد پهلوی را نشان داده و اعلام بدارد که این داراییها پولهای خزانه داری ایران بوده اند که به طور غیرقانونی به این بنیاد منتقل شده اند. مأمورین سفارت گفتند اگر نقض قانون در حیطه صلاحیت ایالات متحده صورت گرفته باشد، احتمالاً بانک مرکزی خواهد توانست از دادگاههای آمریکا کمک بگیرد. ولی نظر به اینکه مأمورین سفارت کارشناس حقوقی نیستند، کاردار باید از وزارت امور خارجه آمریکا در این باره نظر بخواهد. یزدی روشن کرد که سؤال او تنها محدود به وام بانک مرکزی ایران نیست، بلکه شامل همه داراییهای بنیاد پهلوی است. کاردار به یزدی اصرار کرد (همان طوری که به دیگران نیز اصرار کرده بود) که همکاران خود را قانع کند تا یک مؤسسه حقوقی خوب استخدام کنند تا بتواند از پرونده هایی که به دادگاه می آید دفاع نمایند. او مواردی را ذکر کرد که ممکن بود حکومت ایران اگر نماینده خوبی در دادگاه می داشت، حرف خود را می توانست با استدلال صحیح به کرسی بنشاند. به ویژه او محاکمه اتحادیه کارگری ایالات متحده را علیه کشورهای عضو اوپک ذکر کرد و خاطرنشان ساخت که مطالب مربوط به این موضوع به زودی به دولت موقت ایران تسلیم خواهد شد.

ص: 258

یزدی متذکر شد که حکومت ایالات متحده می توانست به طور خصوصی بگوید که مایل است پیوندهای خود را با جمهوری اسلامی ایران بهبود بخشد، ولی اگر واقعا می خواهد که چنین کاری بکند باید در این راه به نحوی کمک کند.

6- اظهار نظر: ما در این موضوع حیران مانده ایم که چه موقعی دولت موقت ایران به این نتیجه خواهد رسید که مطالبی از قبیل مسائل فوق را مورد بررسی قرار دهد. یزدی درباره جزئیات مربوط به مسئله استرداد (جنایتکاران) و اوضاع بنیاد پهلوی بسیار مبهم صحبت کرد، به طوری که ما قادر نیستیم مسائل حقوقی ویژه ای را در این مورد عنوان کنیم ولی از نظر سیاسی، اثری ضربه ای داشت. برداشت او کاملاً روشن بود و آن این است که ایالات متحده لااقل باید بکوشد که کمک کند. همان طوری که وزارت امور خارجه می داند، در جریان انقلاب، فساد بزرگترین مسئله سیاسی بود که از سوی همه طبقات جامعه ایران در نظر گرفته می شد. من میل دارم که درباره اقداماتی که دولت موقت ایران می تواند در دادگاههای آمریکا در صورتی که بخواهد داراییهای بنیاد پهلوی را بازستاند، انجام دهد، اظهاراتی بنمایم.ناس

مصاحبه صدای آمریکا

سند شماره (18) تاریخ: 2 می 1979 - 19 اردیبهشت 1358سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن از کاردار به معاون وزیر ساندرز موضوع: مصاحبه صدای آمریکا 1- تمام متن سری (پیام گزارشی) 2- در جریان همه دیدارهای من مقامات دولتی با شکایاتی درباره روش انتقادی رسانه های غربی، به ویژه رسانه های آمریکا در بحث درباره حکومت انقلابی ایران شدیدا به من حمله کرده اند. مردانی که اکنون بر خر مراد سوارند، مانند اسلاف خود بسیار حساسند و این تمایل را دارند که شاهد توطئه حکومت آمریکا یا صهیونیستها یا دیگران باشند. همچنین اعلامیه های روزانه ما مبنی بر پشتیبانی از بختیار در ماه ژانویه و سکوت رسمی درباره حکومت بازرگان در چند هفته آخر (که من از آن شدیدا پشتیبانی کردم) به رخ کشیده می شود. البته برای این بیماری روحی ایرانیان درمانی وجود ندارد ولی من معتقدم که ما باید کوششهایی برای ارائه یک نظر مثبت تری از سوی حکومت آمریکا بنماییم.

3- مأمور روابط عمومی به من گفت که هنگامی که او در ماه مارس گذشته در واشنگتن بود، صدای آمریکا قرار بود درباره یک مصاحبه درباره ایران با شما تماس بگیرد. این امر به نظر من یک اقدام تبلیغاتی بسیار عالی است و من امیدوارم شما بتوانید این وظیفه را هر چه زودتر به عهده بگیرید. شما در این امر کهنه کار هستید و می توانید موضوعاتی نظیر عادی شدن روابط و پیوندهای تاریخی و منافع موازی و پویایی دگرگونیهای اجتماعی و غیره را پیش بکشید بدون اینکه تماس بسیار نزدیکی با دولت اعم از اینکه به ضرر آن یا به زبان ما باشد داشته باشید.ناس

ملاقات با کاردار آگاه و روحانی

ص: 259

سند شماره (19) تاریخ: 4 می 79-14 اردیبهشت 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا در تهران - فوری گزارشگر: هنری پرشت موضوع: ملاقات با کاردار آگاه و روحانی 1- در ملاقاتی که در تاریخ 4 می با روحانی و آگاه بر سر مسائل دیگر داشتیم، روحانی تأکید داشت که کار صدور ویزا توسط سفارت در تهران از سر گرفته شود. معاون گفت که ازدیاد صدور ویزا عمدتا به دو عامل زیر بستگی دارد: (1) تجهیزات یک ساختمان جدید برای امور کنسولی. کار در حال شروع است و ساختمانهای جدید تا چند ماه دیگر آماده خواهند شد. (2) امنیت کافی برای پرسنل سفارت. معاون وضع امنیت فعلی پرسنل را مطرح کرد و گفت که این مهمترین مشکل ما در از سرگیری فعالیت عادی کنسولگری می باشد. روحانی این مسئله را یادداشت کرد و خاطرنشان ساخت که مسئله امنیت پرسنل را به گوش مقامات ذیصلاح خواهد رساند و اقدامات خاصی در رفع این مشکل انجام خواهد داد.

2- روحانی گفت که فعالیت کمیته او در 4 می خاتمه یافته است. وی قصد دارد ظرف مدت 10 روز به ایران برگشته و حداقل تابستان را در ایران باقی خواهد ماند.

ونس

آقای دکتر ابراهیم یزدی - وزیر امور خارجه، تهران

سند شماره (20) 8 می 1979، تهران - 17 اردیبهشت 1358 آقای دکتر ابراهیم یزدی - وزیر امور خارجه، تهران عالیجناب:

در ملاقات روز اول ماه می 1979 شما از من تقاضا کردید که به مسئله داراییهای بنیاد پهلوی و استرداد احتمالی اتباع ایرانی متهم به ارتکاب جنایات ویژه ای در ایران از سوی آمریکا رسیدگی کنم.

همان طوری که بدون شک اطلاع یافته اید سفارت شما در واشنگتن مسئله داراییهای بنیاد پهلوی را در یک یادداشت دیپلماتیک در تاریخ 16 آوریل 1972 رسما به میان آورده است. وزارت امور خارجه آمریکا روز اول ماه می 1979 در یک یادداشت دیپلماتیک به آن پاسخ داده است.

متنهای هر دو یادداشت در زیر برای اطلاع شما نقل می شود:

یادداشت مورخه 16 آوریل سفارت ایران:

«سفارت جمهوری اسلامی ایران با اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه آمریکا افتخار دارد اطلاع دهد که گزارشی درباره امکان انتقال قریب الوقوع مالکیت یک ساختمان اداری در شهر نیویورک واقع در شماره 650 خیابان پنجم، شهر نیویورک، ایالت نیویورک 10019، که تاکنون در دست بنیاد پهلوی به عنوان مالک بوده، به تأسیسات دیگر دریافت داشته است.» «در صورتی که وزارت (امور خارجه آمریکا) درباره جزئیاتی از یک چنین معامله ای طرف مراجعه قرار گیرد موجب قدردانی خواهد بود اگر وزارت امور خارجه به هر خریدار احتمالی این واقعیت را اطلاع دهد که مالکیت بنیاد پهلوی و داراییهای چندین گانه و انفرادی آن از سوی حکومت ایران تحت رسیدگی

ص: 260

است و اینکه (وزارت امور خارجه آمریکا) تا انجام تحقیق و ابلاغ از سوی این سفارت به وزارت امور خارجه درباره نتیجه آن از انجام هر گونه معامله ای خودداری کند.» «همچنین موجب قدردانی خواهد بود اگر وزارت (امور خارجه آمریکا) به این سفارت نامها و نشانیهای هرگونه خریدار احتمالی را که در معرض توجه وزارت (امور خارجه) قرار می گیرد، اطلاع دهد تا اینکه سفارت این پیام را به آنها نیز ابلاغ کند.» «سفارت جمهوری اسلامی ایران این فرصت را غنیمت شمرده مراتب احترامات فائقه خود را به وزارت (امور خارجه آمریکا) تقدیم می کند.» یادداشت وزارت امور خارجه مورخه اول ماه می:

«وزارت امور خارجه دریافت یادداشت شماره 226 مورخه 16 آوریل 1979 را از سفارت جمهوری اسلامی ایران اعلام می دارد».

«در صورتی که این وزارت از سوی یک خریدار احتمالی داراییهای بنیاد پهلوی یا سایر طرفهای ذینفع طرف مراجعه قرار گیرد این وزارت این واقعیت را که سفارت به این وزارتخانه اطلاع داده است که مالکیت بنیاد و داراییهای چندین گانه انفرادی آن از سوی حکومت ایران تحت رسیدگی است در معرض توجه چنین خریدار یا طرفهایی قرار خواهد داد».

«این وزارت به آژانسهای ذینفع در حکومت ایالات متحده مفاد یادداشت مورد اشاره را ابلاغ کرده است. سفارت ممکن است میل داشته باشد وسایل دیگری را برای معلوم ساختن نظریات خود درباره بنیاد پهلوی به مؤسسه های بازرگانی آمریکا در نظر بگیرد. این وزارت تصور می کند که هر گونه اقدامی از سوی حکومت ایران نسبت به انتقال مالکیت داراییهای بنیاد پهلوی واقع در حیطه صلاحیت ایالات متحده بر طبق قوانین فدرال و ایالتی و سایر قوانین و مقررات و روندهایی که حکام بر این گونه انتقالها هستند، انجام خواهد گرفت. » راجع به مسئله استرداد من در زیر اطلاعاتی که از سوی دفتر مشاور حقوقی وزارت امور خارجه به من داده شده است، تکرار می کنم:

طبق قوانین بین المللی هیچ گونه تعهدی برای استرداد یک پناهنده در صورت نبودن موافقتنامه ای وجود ندارد. (از کلمه FACTOR شروع می شود و به Vختم می شود. از کلمه LAUDENHEINERشروع و به (1933) 287 و 276. U.S 290 ختم می شود).

طبق قوانین ایالات متحده بجز موافقتنامه (78U.S.C. 3787) استردادی انجام نخواهد گرفت. هیچ گونه صلاحدید اجرائی برای تسلیم یک پناهنده به یک حکومت خارجی وجود ندارد مگر اینکه چنین صلاحدیدی توسط قانون (با کلمه VALENTINE شروع می شود و به V ختم می شود با UNITEDSTATESشروع و به (1936) 8 و 5 U.S299 ختم می شود.) کنگره یا براساس شرایط موافقت نامه داده شده باشد. در حال حاضر هیچ گونه موافقتنامه ای مربوط به استرداد با ایران وجود ندارد.

در حالی که دادگاههای ایالات متحده هیچ گونه صلاحیتی درباره جنایات از نوع توصیف شده به وسیله یزدی، وزیر امور خارجه که در خارج از آمریکا صورت گرفته ندارد، افرادی که دارای شکایتی علیه مأمورین سابق ایران هستند می توانند آنها را برای اخذ خسارت در دادگاههای ایالات متحده بابت لطمات و زیانهایی که در خارجه صورت گرفته تحت تعقیب قانونی قرار دهند. جمهوری اسلامی ایران

ص: 261

خود نیز می تواند به افراد متظلم در فراهم آوردن اقدامات قانونی در اینجا کمک کند. اگر آنهایی که طرف تظلم قرار گرفته اند ادعای مصونیت کنند جمهوری اسلامی ایران می تواند طی اعلامیه ای به عنوان دادگاه مصونیت آنها را سلب کند. نتیجه هر مورد ویژه ای براساس شواهد به دست آمده و تعبیر قاضی از چنین مسائل قانونی از قبیل مصونیت و کفایت شواهد و غیره خواهد بود. برای جمهوری اسلامی ایران ارجح خواهد بود که این امکانات را خود رأسا با یک حقوقدان واجد شرایط در ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار دهد.

امیدواریم که این اطلاعات برای شما حائز ارزش باشد و من حاضرم این مسائل را بیشتر طبق صلاحدید شما، با شما مورد بحث قرار دهم.ارادتمند چارلز ناس

ارتباطات دوجانبه

سند شماره (21) تاریخ: 9 می 1979 - 19 اردیبهشت 58محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: آژانس بین المللی ارتباطات ایالات متحده - واشنگتن موضوع: ارتباطات دوجانبه 1- اگر چه در حین عملیات حمله به ساختمان آژانس ارتباطات بین المللی، دستورالعملهای CP مفقود شدند، ولی من یک تخمینی از مکاتبات دوجانبه در 6 ماه گذشته زده ام. این تخمین ممکن است با راهنماییهای آژانس مطابقت نکند، ولی به عنوان جایگزین مقالات 1979 FY و همچنین به عنوان پیش نیاز مقالات 1980 FY و 1981 FY پیشنهاد می شود. مقاله توسط مسئول خوانده شده و مشاور سیاسی نیز آن را دیده است. انتقادات و نظرات شما را خواهانیم.

الف: روابط ارتباطاتی دوجانبه بین ایران و آمریکا را در زمان نوشتن این مقاله (می 1979) می توان به عنوان اختلال و جنون از جانب ایرانیها مشخص کرد. عدم اطمینان نسبت به دولت آمریکا همه جاگیر شده است و سوءظن کلی به دولت آمریکا حاکم می باشد. سوءظن به اینکه آمریکا می خواهد اهداف انقلاب را از طریق زیر پایمال کند: از استخدام اعضای سابق ساواک گرفته به عنوان تروریست تا سوء استفاده از نارضایتی مردم و ایشان را وادار به قیام نمودن و اقلیتها را شوراندن و ضربه به اقتصاد ایران زدن.

از طرف دیگر آمریکا را هنوز محیط مناسبی برای تحصیلات،کارآموزی، جهانگردی، سرمایه گذاری، و مبادلات بازرگانی می دانند و زندگی به سبک آمریکائی اگر چه از جانب روحانیت نفی می شود ولی هنوز طبقه جوان و طبقه متوسط جامعه این سبک زندگی را می پسندد. آمریکا بسیاری از رهبران انقلاب را پرورش داده است و جایگاه بیش از یکصد هزار دانشجوی ایرانی است و به عنوان یک محیط مهمان نواز و انسانی بر خلاف سایر کشورهای غربی شناخته شده است. آمریکا و چیزهای آمریکایی برای ایرانیان جالب هستند. ایرانیانی که معتقدند گذشته شان و سرنوشت آینده شان غیر قابل حل است و وابسته به آمریکا می باشد. یأس این روزها به امپریالیسم نسبت داده می شود، معمولاً امپریالیسم آمریکا (اگرچه شوروی و اسرائیل نیز بی نصیب نمی مانند). ارتباطات یک به یک خودانگیز، صادقانه و صمیمی است. ولی نظریه کلی عمومی مردم که از جو حاکم استنباط می شود دشمنانه و خشن است. اهداف هیئت آمریکا در ایران در حال حاضر این است که روابط باز، و همکاری را در زمینه هایی که دولت موقت نیاز به خدمات و

ص: 262

محصولات آمریکا دارد نگهدارد. رسیدن به این هدف در جوی که از نظر روانی دولت آمریکا را سرمنشأ همه مشکلات ایران می داند و دولت و رسانه های گروهی آمریکا را باعث آن می داند چیزی جز حدس و گمان نمی باشد و ضمنا وجهه بین المللی اخیر ایران این مسئله را پیچیده تر می کند. رسانه های گروهی آمریکا پس از انقلاب سعی داشته اند که نقاط منفی و اشتباهات را زیر نظر داشته باشند. گزارشاتی از ایران منتشر و پخش می شوند مبنی بر اینکه ایرانیان معتقدند که آمریکا خوبی برای ایران نمی خواهد و طوری وانمود می کنند که ایران از هر نظر در یک منجلاب بدبختی فرورفته است. از دیگر مسائلی که روابط ارتباطاتی ما را سردتر می کند حضور وابستگان به رژیم سابق ایران در آمریکا می باشد. چنانچه شاه به تقاضای بعضی مقامات آمریکا پاسخ مثبت دهد و پناهنده به آمریکا شود، احتمالش است که روابط به طور کلی قطع شود. گذشته از حضور این اشخاص، مقادیر بسیار زیادی ادعاهای حقوقی از جانب دو طرف موجود است، این ادعاهای حقوقی شامل: تعهدات مالی، تحویل کالا، دعواهای قراردادی است که از سرگیری فعال روابط تجاری بین ایران و آمریکا را مانع می شود. در سال گذشته دانشگاههای ایران تعداد قابل ملاحظه ای آمریکایی به عنوان استاد، محقق، مشاور - داشتند در حالی که امسال تعداد انگشت شماری باقی مانده اند و دانشگاهها به طور کلی از دعوت سخنرانان و استادان خارجی امتناع می کنند. خارج از تهران، از طریق انجمنهای ایران و آمریکا در 5 شهر بزرگ امکان رابطه وجود داشت. از این انجمنها فقط اصفهان سالم مانده است. کاری که آژانس بین المللی ارتباطات باید انجام دهد این است که مشخص کند در ارتباط با افرادی که سعی دارند آمریکا را تنفرانگیز، حقیر و ترسناک جلوه دهند و روابط ایران و آمریکا را بی اعتبار نشان دهند چه باید کرد و چگونه باید کرد.

ب: نکات و نگرانیهای اصلی:

1- این طرز فکر که آمریکا مخالف ایران است و می خواهد ایران را مثل سابق «وابسته» به خود نگهدارد باید خنثی شود.

2- روابط غیر امنیتی با ایران از طریق صحبت و عمل تشویق بشود.

3- مشکلات دانشجویان ایرانی در آمریکا از طریق کلاسهای زبان انگلیسی و کلاسهای آشنایی برطرف شوند.

4- پرورش و از سرگیری یک سری بحث و برنامه برای آمریکاییهای ایران شناس و همتاهای ایرانیشان، تا جنبه مثبت آمریکا را از سنتهای ایرانی نشان بدهد.

5 - اشاعه این فکر که آمریکا با وجود همه بدیهایش، محل مساعد، جالب، پر تحرک و فعالی است برای صلح و بهبود جهانی.

6- از طریق صدای آمریکا، زندگی در آمریکا، نظرات مقامات رسمی و غیر رسمی آمریکا و اتفاقات جهان را به مقدار بیشتر و فیلترنشده تری از برنامه فارسی صدای آمریکا عرضه نمایید.شلنبرگر

ملاقات شما با یزدی وزیر امور خارجه

ص: 263

سند شماره (22) تاریخ: 14 می 1979 - 24 اردیبهشت 1358خیلی محرمانه از: وزیر امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: ملاقات شما با یزدی وزیر امور خارجه 1- تمامی متن خیلی محرمانه است.

2- هنگامی که شما یزدی را ببینید خواهشمند است به او اطلاع دهید که کاتلر سفیر در ساعت 10 بامداد به وقت واشنگتن در تاریخ 15 ماه می جلساتی درباره تأیید سمت خود خواهد داشت. ما از هر مطلبی که یزدی درباره دو موضوع زیر به ما بدهد قدردانی خواهیم کرد.

شما ممکن است بگویید ما پیش بینی می کنیم که کنگره درباره این دو موضوع علاقه شدیدی خواهد داشت و ما خوشوقت خواهیم بود که هر گونه مطلب یا توضیحی یا اعلام سیاست دولت موقت ایران را که یزدی میل داشته باشد به ما بدهد تکرار کنیم.

الف: وضع یهودیان و سایر گروههای اقلیت. در اینجا در این باره نگرانی وجود دارد که اعدام القانیان ممکن است به فشارهایی علیه جامعه یهود به علت پیوندهای آن با اسرائیل و صهیونیسم منجر شود.

داستانهای زیادی بر سر زبانها جاری است درباره اینکه اخیرا عده زیادی از یهودیان سرشناس دستگیر شده اند. ما از هر گونه توضیحاتی درباره واقعیات و سیاست قدردانی خواهیم کرد.

ب: وضع حقوقی و قانونی پرسنل مستشاری نظامی آمریکا. در شرایط کنونی فعالیت دادگاههای انقلابی در ایران، بعضی از آمریکاییها از آن بیم دارند که سلب مصونیت از مستشاران نظامی آمریکایی آنها را در وضع خطرناکی قرار دهد. خواهشمند است در نظر بگیرید که موافقتنامه های دوجانبه آمریکا و ایران در این باره همچنان به قوه خود باقی است. اگر ایران خواستار کمکهای مستشاران نظامی آمریکایی در آینده باشد ما طبیعتا ناگزیر خواهیم بود ترتیبات کافی را برای تأمین امنیت پرسنل آنها بدهیم. ما از هر گونه توضیحاتی که یزدی در این باره به ما بدهد قدردانی خواهیم کرد.ونس

ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه درباره قانون مصونیتهای هیئت مستشاری...

سند شماره (23) تاریخ: 15 می 1979 - 25 اردیبهشت 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سی.

موضوع: ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه درباره قانون سال 1964 درباره مصونیتهای هیئت مستشاری نظامی آمریکا 1- (تمام متن خیلی محرمانه - این یک پیام گزارشی است) 2- در جریان ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه در 15 می من از او تقاضا کردم درباره اقدام دولت موقت ایران در لغو قانون اعطای مصونیت سیاسی به نظامیان ایالات متحده که در 1964 به تصویب رسیده توضیح دهد. یزدی در پاسخ گفت که من نباید این اقدام را به عنوان یک اقدام ضد آمریکایی یا نشانه تغییری در میل دولت موقت ایران برای عادی کردن مناسبات بین دو کشور تلقی کنم. او گفت این یک مسئله «پاک کردن» بعضی از بقایای گذشته است و آن گاه با یک پوزخند خاطرنشان ساخت که تظاهرات به دنبال تصویب این «کاپیتولاسیون» منجر به تبعید آیت اللّه خمینی به ترکیه شده بود.ناس

ملاقات با وزیر امور خارجه؛ وضعیت جامعه یهودیان

ص: 264

سند شماره (24) تاریخ: 15 می 79 - 25 اردیبهشت 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری گزارشگر: ناس موضوع: ملاقات با وزیر امور خارجه؛ وضعیت جامعه یهودیان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است. این یک پیام گزارشی است).

2- در خلال ملاقات با وزیر امور خارجه یزدی در 15 می، من متذکر شدم که اعدام آقای القانیان و شایعه دستگیری گسترده یهودیان در تهران موجی از انزجار در آمریکا و قسمتهایی از اروپای غربی به وجود آورده است. من گفتم در مورد اذیت کردن اقلیت یهودی نگرانی وجود دارد. یزدی جواب داد القانیان بخاطر این که یک یهودی بود اعدام نشد. وی قاطعانه انکار کرد که هیچ گونه رابطه ای بین اعدام و دین القانیان وجود داشته است. وی ادامه داد هیچ یهودی بخاطر مذهبش آزار نشده است و هیچ گونه اذیت و آزاری بر علیه یک فرد، بخاطر آنکه او عضو یک گروه اقلیت است انجام نخواهد شد. معهذا بعضی از یهودیها مانند مسلمانان زیادی در زمان رژیم گذشته جرمهایی مرتکب شده اند و آنها مانند مسلمانها، مسیحیها و دیگران اگر شواهد تأیید شود، مجازات خواهند شد. او اضافه کرد که مطلقا هیچ گونه فشاری از ناحیه دولت بر روی جامعه یهودیان در ایران وجود ندارد. نمایندگان سازمانهای آبرومند بین المللی برای اینکه خودشان مشاهده کنند با استقبال پذیرفته خواهند شد.

3- در این قسمت از مذاکرات، یزدی در رابطه با دخالت در امور داخلی ایران و اینکه خطوط حاشیه ای این دخالت کجاست کمی ناراحت و متعجب بود. من جواب دادم که این سؤال می تواند به طور نامحدودی مورد بحث قرار گیرد، اما به طور واضح، نگرانی در مورد احتمال آزار اقلیتها بیشتر از جنبه منافع ملی موردنظر است. من همچنین گفتم که ما قبلاً موافقت کرده بودیم که با یکدیگر صادق باشیم و اجازه ندهیم که شک و تردید در ما رخنه کند و این درخواست من هم بایستی در این مورد به حساب آید. من با این صحبت نتیجه گرفتم که در پیشرفت روابط جدیدمان مهم است که ما بر پایه حقایق و سیاستهای دولتهای مورد احتراممان عمل کنیم و نه بر پایه شایعات و اتهامات.ناس

مناسبات آمریکا و ایران: نظرات یزدی وزیر امور خارجه

سند شماره (25) تاریخ: 17 می 79 - 27 اردیبهشت 58 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: مناسبات آمریکا و ایران: نظرات یزدی وزیر امور خارجه 1- (تمامی متن خیلی محرمانه - این یک تلگرام گزارشی است) 2- در پایان ملاقات در تاریخ 15 می با وزیر امور خارجه، من توجه او را به یک گزارش خبری خبرگزاری فرانسه جلب کردم که در آن از او چنین نقل شده بود: «حکومت ایران به این نتیجه رسیده است که آمریکاییها تقریبا در همه کوششها برای کشتارها و شکنجه و فساد رژیم پهلوی دست داشته اند. البته آنها سوءقصدی نسبت به آمریکا یا آمریکاییها ندارند معذالک برای آنها دشوار است که این دست داشتنها را فراموش کنند.»

ص: 265

یزدی بلافاصله صحیح بودن این نقل قول را تکذیب کرد و گفت گزارش خبرگزاری فرانسه از مصاحبه او با نیویورک تایمز به نحو غلطی اقتباس شده است. او آن گاه گفت که او چنین گفته بود: «ایرانیان» درباره همدستیهای عمیق ایالات متحده در چنین اموری اعتقاد کامل دارند ولی او این نظریات را با نهایت دقت به حکومت ایران نسبت نداده بود». صرف نظر از عقاید شخصی خود، به هر صورت من به اندازه کافی آموخته ام که به عنوان یک مقام ایرانی چه چیزی را باید بگویم.

3- یزدی آنگاه به طرز دوستانه ای درباره لزوم گرفتن ابتکار از سوی آمریکا برای اینکه ایرانیان از خود رفع سوء تفاهم بکنند و خاطرات گذشته را از مخیله خود بزدایند شروع به سخنرانی مختصری برای من کرد. او آنگاه شروع به بحث اصول این دعاوی درباره همدستی ما در برانداختن رژیم مصدق و مناسبات نزدیک بین ساواک و سیا و پشتیبانی عظیم ایالات متحده از هدفهای بین المللی شاه و فروش اقلام بسیاری که ایران نیاز به آن نداشت و غیره آغاز کرد و آنگاه گفت آن طوری که او اطلاع دارد کارتر رئیس جمهوری آمریکا شخصا در تاریخ هشتم سپتامبر یعنی همان شبی که کشتار میدان ژاله به وقوع پیوست و طی آن هزارها نفر بقتل رسیدند به شاه تلفن کرده بود. او گفت که هر ایرانی معتقد است که رئیس جمهوری برای آن به شاه تلفن کرده بود که پشتیبانی کامل خود را از اقدامات نظامی در آن روز اعلام بدارد و برای ایرانیان بسیار دشوار است که چنین چیزی را فراموش کنند. شبکه وسیع مناسبات در سطح عالی سلسله مراتب با شاه و اشخاص مورد حمایت او که با گذشت سالها برقرار شده بود، همچنین در آینده مانع مناسبات ایران و آمریکا خواهد و مثلاً راجرز وزیر سابق امور خارجه آمریکا یکی از اعضای هیئت مدیره بنیاد پهلوی است و سایر اشخاصی که در مناسبات آمریکا و ایران نقش برجسته ای داشته اند روابط درازمدتی دارند که برخلاف منافع حکومت کنونی است.

4- یزدی آنگاه گفت که البته مقصود از چنین ملاقاتهایی نظیر آنچه ما انجام می دهیم آن است که گذشته را پشت سر بگذاریم و به آینده نگاه کنیم. معذالک بار سنگین بر گردن ایالات متحده است تا ابتکار را به دست گرفته و اقدامات ویژه ای به عمل آورد و به مردم ایران نشان دهد که گذشته واقعا گذشته است و اینکه انقلاب ایران از سوی حکومت ایالات متحده و مردم آمریکا پذیرفته شده است.

5 - من مراتب فوق را صرفا بدان جهت گزارش می دهم که طرز فکر وزیر امور خارجه ایران و عده زیاد دیگری از شخصیتهایی که در حکومت حاضر وجود دارند نشان دهد.یزدی به نظر می رسد اساسا نسبت به ایالات متحده روش دوستانه دارد و مایل است که مناسبات عادی بین ایران و آمریکا برقرار شود. ولی مخالفت با شاه در گذشته و پیچیدگی پیوندهای ایالات متحده با رژیم پهلوی در شخص او وزنه سنگینی تشکیل می دهد.ناس

یهودیهای ایرانی و اقلیتهای دیگر

سند شماره (26) تاریخ: 20 می 79 - 30 اردیبهشت 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: یهودیهای ایرانی و اقلیتهای دیگر در طول ملاقات با وزیر امور خارجه یزدی، در بیستم می (گزارش در تلگراف جداگانه)، وی سرسختانه مواضع دولت موقت ایران را که چه در حال و چه در آینده در ایران انقلابی، رفتاری حاکی از

ص: 266

تبعیض نژادی با جهودها و گروههای اقلیت دیگر انجام نخواهد گرفت، را تکرار کرد. سنای آمریکا که او ادعا می کند تک تک آنها را می شناسد، تحت سیطره صهیونیستها است و اشتباه است اگر که به نحو دیگری با آن برخورد شود. یزدی برای تأکید روی این مسئله که اقلیتهای ایرانی از آزادیهای مشابهی با مسلمانان ایرانی استفاده می کنند، به ملاقات اخیر گروهی از نمایندگان یهودیان در قم با خمینی و اطمینانی که وی به آنها در مورد حقوق گروههای اقلیت داد، اشاره کرد. یزدی گفت که دولت او اسناد محکمی مبنی بر اینکه اسرائیل، به ایران مأمورینی فرستاده و به آنها پاسپورت ایرانی داده است که یک مورد بخصوص آن برای شاه است، دارد. یزدی گفت که ایران هر گونه حقی برای دستگیری این جاسوسان صهیونیست دارد. ولی چنین دستگیریهایی نباید به عنوان برنامه ای علیه جامعه یهودیان تفسیر شود.ناس

اثرات قطعنامه جاویتس

سند شماره (27) تاریخ: 22 می 1979 - 1 خرداد 1358خیلی محرمانه از: کلاید دی. تایلوربه:کاردار موضوع: اثرات قطعنامه جاویتس ما در این بخش متوجه چند فقره آشفتگی یا تحریم تماس با خودمان شده ایم که در چهارچوب قطعنامه جاویتس کاملاً قابل درک است. روز 21 ماه می دو وعده ملاقات در سطح مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران با ریچارد بش لغو شد. هر دوی این کارمندان جزء اشخاصی بوده اند که مدتها با آنها از زمان انقلاب تماس داشتیم، حتی یکی از آنها پس از آنکه منشی او وعده ملاقات را لغو کرد تلفنی پوزش خواست و توضیحی نداد. باربارا شل که وعده ملاقاتی با رئیس یک شرکت بزرگ متعلق به دولت موقت ایران داشت بدون هیچ گونه توضیحی اطلاع یافت که این وعده ملاقات لغو شده است. روز بیستم ماه می یک کارمند ارشد بانک مرکزی ایران که قرار بود تاریخ وعده ملاقات خود را تغییر دهد به من گفت که در آینده قابل پیش بینی مشغول خواهد بود.

ما تعدادی پیامهای تلفنی دریافت کرده ایم و همچنین دیدارکنندگان از ما اظهار نگرانی کرده اند که روزهای ماندگاری ما در اینجا شمرده شده است. در یک مورد به نایب رئیس یک شرکت بزرگ آمریکایی از سوی کارمندان ایرانی آن شرکت توصیه شد که تاریخ عزیمت خود را از سه هفته بعد به هر چه زودتر تغییر دهد.

روابط ایران وایالات متحده: رأی روز 17 می سنا

سند شماره (28) تاریخ: 22 می 1979 - 1 خرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: روابط ایران - ایالات متحده: رأی روز 17 می سنا 1- تمام متن خیلی محرمانه است، این یک پیام گزارشی است.

2- من از روشی که سخنگوی وزارت خارجه به وسیله آن سیل سؤالات روز 21 می در مورد عکس العمل ایران نسبت به رأی سنا را کنترل نمود تقدیر می کنم. کار ساده ای نبود. تندی مطبوعات و بالا و پایین رفتن صدای گویندگان رادیو در اینجا به گونه ای که ما بعدا به طور مجزا گزارش خواهیم کرد، امروز

ص: 267

به صورت مشخصی کاهش پیدا کرد و امیدواریم که بتوانیم از جانب خودمان از تحریک مجدد آن اجتناب ورزیم.

3- یکی از سؤالاتی که در جلسه توجیه مطبوعات در روز 21 می از سخنگوی وزارتخانه شد، اشاره بر این داشت که ممکن است یک سوء تفاهم اساسی درباره ماهیت اعتراض دولت موقت ایران به رأی روز 17 می سنا که موضوع آن توسط سناتور جاویتس مطرح گردید و نیز موضع آن نسبت به خود سناتور وجود داشته باشد. ما معتقدیم که پاسخ سخنگوی وزارت خارجه ممکن است در این رابطه کاملاً زمینه موضوع را روشن نکرده باشد. اعتراض دولت موقت ایران از لحاظ زمینه و پیشینه موضوع نسبت به رأی سنا است که آن را دخالت بیجا در امور داخلی ایران می داند. اظهار نظرهای رسمی در مورد سناتور جاویتس محدود به اظهاراتی بر این مبنی بوده است که وی ارتباطات صهیونیستی دارد. روابط گذشته همسر او با ایران ایر نیز موضوع انتقادات سمی بوده است. در هر حال هیچ گونه تهدیدی از طرف دولت موقت ایران بر علیه سناتور جاویتس به عمل نیامده است و نیز تا آنجایی که ما می دانیم هیچ گونه تهدیدی حتی از جانب فرد یا گروهی که ممکن است به عنوان یک عامل ناشناس دولت موقت ایران تعبیر شود بر علیه او به عمل نیامده است.

4- من متن بیانیه آماده شده توسط سخنگوی وزارتخانه و نسخه ای از سخنرانی روز اول می وزیر خارجه را برای یزدی فرستاده ام. من علی الخصوص توجه یزدی را به نظرات وزیر در مورد نزدیک شدن ایالات متحده به تغییر داخلی معطوف نمودم.

5 - ما شبانه شدت عکس العمل دولت موقت ایران نسبت به رأی سنا را منعکس نموده ایم. پاسخ دولت موقت ایران قطعا تا حدودی به عدم اطمینان خاطر مستمرش مربوط می شود. این دولت که شدیدا نسبت به ضربه پذیریهایش حساس می باشد متمایل است به اینکه حتی کوچکترین اشاره بر فشار از جانب منابع خارجی را به مداخله غیر قابل توجیه در امور داخلی ایران تعبیر نماید. در هر صورت ما فکر می کنیم که برای تصمیم دولت موقت ایران در مورد درخواست از ما نسبت به اینکه ورود سفیر کاتلر به تعویق بیفتد انگیزه دیگری ممکن است وجود داشته باشد، انگیزه ای که در مورد پیش بینیهایمان برای در معرض توفان فعلی قرار گرفتن بدون تحمل خسارت عمده و دیرپای به ما خوش بینی محتاطانه ای می دهد. دولت موقت ایران دفعات زیادی قربانی سیستم دوگانه دولت (دولت موقت ایران در یک طرف و ساخت کمیته انقلابی که تحت دستورات خمینی عمل می کند از طرف دیگر) شده است که کمترین آن قطع روابط دیپلماتیک با مصر تحت فشار نظرات خمینی در این زمینه بود. چندین عامل ما را بر آن داشت تا به صورت تجربی نتیجه گیری کنیم که دولت موقت ایران ممکن است این اقدام را به این لحاظ انجام داده باشد که از اقدام بی محابای یکجانبه دیگری از طرف امام جلوگیری به عمل آورد. در میان اینها طرز برخوردهای سطح پائین تعجب آوری هستند که به وسیله 4 وزیر مختلف کابینه در 20 و 21 می با من به عمل آمد( ملاقاتهایی پس از تصمیم بر تقاضایی که از سفیر کاتلر برای به تعویق انداختن ورودش به عمل آمده بود واقع شد) و نیز برخورد عمومی که با این حرکت هم به وسیله رسانه های گروهی کنترل شده وسیله دولت و هم به وسیله یزدی وزیر امور خارجه به عمل آمد. بدنبال حملات تند در برنامه های رادیو تلویزیون ملی ایران در 20 می موضوع مطمئنا در برنامه روز 21 می کم اهمیت تر جلوه داده شد. یزدی در کنفرانس مطبوعاتیش در 21 می و مصاحبه ای که همان روز به وسیله رادیو و تلویزیون پخش شد در لحن معتدل بود و مراقب بود که

ص: 268

بین قسمت های قانون گذاری و اجرایی دولت ایالات متحده تفاوت قائل شود و امیدوار بود که از روابط خوب بین ایران و ایالات متحده به وسیله رأی سنا جلوگیری به عمل نیاید.

6- تمام این جریان بر این اشاره دارد که بهترین امید ما به دستیابی به یک توافق رضایتبخش با ایران جدید در دیپلماسی ساکت و آرام نهفته است. علیرغم ناسازگاری خمینی نسبت به ایالات متحده، خیلیها در اینجا هستند که خالصانه مایل به داشتن روابط دوستانه و همیارانه با ما می باشند و نظرات ما را پذیرا هستند و در مورد طرز تفکر بین المللی راجع به موضوعاتی از قبیل حقوق بشر حساس هستند. متأسفانه خمینی در حال حاضر قدرتمندترین چهره سیاسی در تهران می باشد و شخصی است که شاید ایرانیان مترقی جرأت نمی کنند رودررو با او برخورد نمایند. ما نبایستی توانایی خود را در تأثیر گذاردن بر جریانات در اینجا بیش از حد ارزیابی کنیم ولی می توانیم امیدوار باشیم با کار سرسختانه با آن ایرانیانی که مایل هستند اهمیت دوستی با ایالات متحده را درک نمایند تا حدی تأثیر مهمی را داشته باشیم. البته فرض بر این است که همین افراد در این اختلاط نادر متعصبین و اصلاح گرایان دمکرات، قدرت و نفوذ را حفظ خواهند کرد.

اظهارات مرتبط با کاتلر در جلسه توجیه مطبوعات 4 ژوئن

سند شماره (29) تاریخ: 5 ژوئن 1979 - 15 خرداد 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: اظهارات مرتبط با کاتلر در جلسه توجیه مطبوعات 4 ژوئن 1- من از توضیح و روشن سازی در مورد گفته های سخنگوی وزارت خارجه در چهارم ژوئن درباره کاتلر قدردانی می کنم. این گفته ها که ایالات متحده در حال حاضر هیچ گونه برنامه ای برای پس گرفتن انتصاب او و یا انتصاب وی به پست دیگری ندارد. مسلما این سؤال را مطرح می سازد که چرا اعلام تقاضای ایران برای انصراف از انتصاب سفیر کاتلر در این زمان صورت گرفت. بنابراین روشی که این موضوع حساس توسط آن انجام شد فقط می تواند زدن یک تودهنی بدون برگشت به دولت موقت ایران باشد یا تمایل به تلافی کردن. من می توانم از احساسات و حساسیتهایی که در واشنگتن نسبت به اقدامات دولت موقت ایران برانگیخته شد قدردانی کنم. از ماها آنهایی که ضربه روزانه اثرات این اقدامات را در اینجا تحمل می کنند در آن احساسات و حساسیتها شریک هستند.

2- در هر حال من فکر کردم که ما برای انجام آنچه که در توان داریم جهت آرام کردن احساسات فعلی باید از دیپلماسی آرام (سکوت)استفاده کنیم. این دیپلماسی به نظر آمد که مسئله دشوار دستورات مربوط به ملاقات من با یزدی بود که به طور کنایه آمیز چند ساعتی قبل از جلسه توجیهی صورت پذیرفت.

چنانچه او امروز کمی متحیر است، من به خوبی می توانم آن را درک کنم. من مطمئن هستم که شما موافقت دارید که یک بی ثباتی مشخص در روش ما وجود دارد.

3- نهایتا، چون که وزارتخانه می دانست من در حال رساندن پیامها به یزدی بودم خیلی خوب می شد اگر مطلع می شدم که قرار است نظر وزارتخانه اعلام شود و در نتیجه می توانستم آن را به اطلاع دولت موقت ایران برسانم. من اول بار امروز صبح در حالی که هزاران تظاهرکننده به طرف سفارت در حرکت بودند از اقدام خودمان به وسیله رادیو ایران مطلع شدم.

علاقه ایران به لوازم یدکی

ص: 269

سند شماره (30) تاریخ: 7 ژوئن 1979 - 17 خرداد 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - رمبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن - دی. سی.

موضوع: علاقه ایران به لوازم یدکی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- در تاریخ 5 ژوئن کارمند وزارت امور خارجه به ما گفت که در ملاقات اخیر بین یزدی وزیر امور خارجه ایران و تامانی نی سفیر ایتالیا در ایران، یزدی اظهار علاقه به خرید لوازم یدکی کرده است که در ایتالیا طبق پروانه ایالات متحده برای تجهیزات نظامی که اکنون در ایران وجود دارد تولید می شود. کارمند مربوط گفت که ایتالیاییها که اکنون در اندیشه دادن پاسخ به این پیشنهاد هستند معتقدند که تقاضای یزدی کوششی است برای بهبود تماسها با ایالات متحده از طریق یک کشور ثالث زیرا از لحاظ سیاسی در حال حاضر مراجعه به ایالات متحده به طور مستقیم امکان پذیر نیست.

3- اظهار نظر: در حالی که ما در موقعیتی قرار نگرفته ایم که درباره معتبر بدون این نوع تعبیر از تقاضای یزدی قضاوت کنیم، ما متوجه شده ایم که ایتالیاییها شاید علاقه مند به فروش لوازم یدکی به ایران به هر صورت باشند. ما احتمالاً انتظار داریم درباره این موضوع اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم، در صورتی که ایرانیان فهرست ویژه لوازم یدکی مطلوب خود را ارائه دهند.گاردنر

وضع آمریکا در ماههای آتی

سند شماره (31) تاریخ: 8 ژوئن 1979 - 18 خرداد 1358سری از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: وضع آمریکا در ماههای آتی 1- (تمام متن سری است) 2- در پیامی جداگانه دورنمای بسیار غم انگیزی را در مورد اینجا برایتان ارسال داشتم. آنچه در ذیل می آید نظر اینجانب در مورد موضعی است که باید در تابستان آتی اتخاذ نماییم. بیش از این نمی توان انتظار داشت.

3- برخورد کلی با دولت کنونی ایران:

- - از ابتدای بازگشت به سفارت من نقش بسیار فعالی ایفا کرده ام به این ترتیب که با بسیاری از وزیران ملاقات کرده اعلام کرده ام که ما این انقلاب و غیره را پذیرفته ایم. از من به گرمی استقبال می شد، لیکن تمرکزگرایی خمینی و عکس العمل پر جار و جنجال ایرانیها در رابطه با قطعنامه سنا تأثیر کارهای مثبت را از بین برده اند.

- - به نظر من کاردار جدید نباید فعالیت بسیاری از خود نشان دهد. بگذارید ایرانیها خودشان ابتکار عمل را زمانی به دست گیرند که متوجه شوند برقراری روابط با آمریکا برایشان خالی از فایده نیست.

احتمالاً آنها که با خمینی در ارتباط نزدیک هستند و بسیاری از آنها با وی مخالف نیز هستند، چنین باور کرده اند که ما مایل به آشتی با وی هستیم و بنابراین هر گونه ناسزا را تحمل خواهیم کرد.

- - در رابطه با ارزیابی پیشین من (تلگرام سپتامبر) باید بگویم که ما نمی توانیم در دراز مدت تأثیر

ص: 270

مثبتی بر اوضاع اینجا داشته باشیم. ما نباید از دولت و سیاستهای ابتکاری خمینی پشتیبانی نماییم چون در دراز مدت قابل تحمل نخواهد بود.

- - به نظر من درست نیست که سفیری نزد خمینی فرستاده شود مگر اینکه دولت کنونی ایران قدرت ابتکار را در دست گیرد. سفیر مزبور نخواهد توانست بر نحوه تفکر وی تأثیر بگذارد و او را به عنوان عاملی به عنوان عاملی که سرنگون کننده افراط گرایی وی می باشد تلقی خواهند کرد.

- - کارمندان سفارت تا حد امکان باید تماسهای همه جانبه پیشین خود را ادامه دهند.

- - با سران و رهبران نظامی باید مذاکره آغاز گردد و در صورتی که سفارش دریافت لوازم یدکی به ما ارائه شد باید به گرمی تقاضاهای آنها را برآورده سازیم( البته تا حدی که کنگره اجازه دهد) - - وزارت امور خارجه تا حد امکان نباید پیرامون ایران اظهارنظرهای آشکار نماید و در صورت لزوم باید از جملاتی نظیر «ما امیدواریم که بهبودی در روابط پدید آید» استفاده نماید.

- - در حال حاضر باید سیاست عدم مداخله را شدیدا رعایت نماییم. هیئت سیاسی آنچنان دستخوش تفرقه شده است که نمی توانیم کار دیگری برای آن انجام دهیم.

4- در مورد کارمندان. تصمیم مبنی بر به تعویق افتادن ارسال سفیر جدید بسیار درست است. ورود ایشان در اواخر سپتامبر و اکتبر بسیار مناسب خواهد بود.

- - در تعداد کارمندان سفارت نباید افزایش به وجود آید و شاید لازم باشد که تعداد آنها کمتر نیز بشود و جانشینهای کارمندان کنونی نیز باید در تابستان کنونی ارسال گردند. دیگر تکالیف سفارت باید به تعویق بیفتند تا ببینیم اوضاع چگونه خواهد شد.

- - به همسران و فرزندان کارمندان نباید اجازه مسافرت به اینجا را داد تا سفیر جدید در این مورد ارزیابی خود را ارسال نماید.

- - ساختمان بخشهای کنسولی جدید باید پایان پذیرد ولی خدمات کنسولی نباید قبل از ورود سفیر جدید از سرگرفته شود.خدمات مربوط به روادید تنها کاری است که ما می توانیم برای ایرانیها انجام دهیم.

تداوم وظایف محدود کنونی برای ما مقدار کمی نارضایتی و ناراحتی پدید آورده است.ناس

وقایع ایران و تأثیر آنها بر منافع آمریکا

سند شماره (32) تاریخ: 8 ژوئن 1979 - 18 خرداد 1358سری از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: وقایع ایران و تأثیر آنها بر منافع آمریکا 1- (تمام متن سری است) 2- در حالی که آماده هستم جانشین کاردار در این مأموریت بشوم در نظر دارم افکار و نظریات خود را با شما در میان بگذارم و در ابتدا باید به شما هشدار دهم که شاید این تجارب یک سال گذشته باشد که موجب تندی نظریات من شده است. با این وصف، بسیاری از همکاران دیپلماتیک (بجز ژاپنیها) و همکاران در سفارت اکثر با عقاید من در این زمینه ها موافق هستند.

3- وقایع سیاسی داخلی - - انقلاب ایران هنوز به پایان خط نرسیده است. بیش از 50 درصد احتمال دارد که درگیریهای

ص: 271

خشونت بار دیگری نیز به وقوع بپیوندد. اوضاع بسیار بحرانی است.

- - هیئت سیاسی به صورت گروههای سیاسی بسیار آشفته ای در آمده است و احتمالاً همکاری معنی داری در بین آنها پدید نخواهد آمد (که از شاخصهای ایران بشمار می رود).

- - گروههای متعددی در مورد قانون اساسی و ماهیت دولت به خمینی حمله ور شده اند. وقایع خشونت بار حتما رخ خواهد داد. لیکن به نظر من او در آینده نیز نیرومندترین قدرت سیاسی خواهد بود.

هنوز معلوم نیست که چه کسی جانشین وی خواهد شد تا بتواند با قدرت کافی به کنترل ملت بپردازد.

قدرت مطلقه در اختیار وی و گاردهای انقلابی و اجتماعات مسلح قرار دارد. در پلیس و واحدهای نظامی بهبود بسیار کمی به وجود آمده است.

- - ضد آمریکاگرایی در اینجا جنبه واقعی زندگی است و با جوششهای سیاسی احتمالاً افزایش خواهد یافت. به علت روابط ما با شاه ما هدف اصلی واقع شده ایم. چون این از خصوصیات اخلاقی پارسیهاست که همیشه گناه بدبختیهای خود را به گردن دیگران بیندازند.

- - «دولت» متشکل از افراد پاکی است که قدرتی در دست ندارند. آنها منتظر دستورات خمینی هستند که سیستم کمیته های انقلابی را دیکته می کند. بنابراین این دوگانگی قدرت و اختیارات بر همه سطوح دولتی، تجاری و فعالیتهای خصوصی تأثیر گذارده و موجب انحراف وزیران می گردد.

- - اقتصاد کاملاً آشفته و درهم و برهم است بخش اعظم مدیران خارجی و ایرانی فراری شده اند؛ تعدادی از آنها زندانی شده اند و بسیاری دیگر به علت مداخله کمیته های کارگری و انقلابی و کمبود مواد خام وارداتی قادر به انجام وظیفه نیستند. نظام بانکداری موقعیت خود را به طرز عمده ای بهبود بخشیده است. بیکاری همه گیر شده است. لیکن دلارهایی که از طریق نفت عاید می گردد برای پرداخت حقوق کارگران بیکار و تأمین مواد غذایی و از بین بردن کمبودهای غیر خوراکی که خودی نشان می دهند، وارد اقتصاد می گردند.

- - فشار تفرقه انگیز این کشور چند زبانه و دارای اقلیتهای گوناگون در حال حاضر در ترکستان، خوزستان و کردستان مشاهده می گردد. اوضاع در این نقاط وخیم تر خواهد شد و آذربایجان نیز نقطه بعدی خواهد بود.

4- دورنمای آینده ای که خمینی در آن باشد:

- - خمینی 79 ساله، خسته و از نظر سلامت در وضع چندان خوبی نیست. ولی سیاست کوتاه مدت ما باید بر این اساس باشد که فکر کنیم او تا مدتی بر سرکار خواهد بود. در واقع، فوت وی کشور را دستخوش آشوب بیشتری خواهد کرد. او تنها کسی است که می تواند اجتماع را از آشفتگی کامل برهاند.

- - او مردی است که می خواهد یک دولت کاملاً اسلامی استوار بر اصول قرآن و سنت اسلامی را در جهان پیاده کند. گاهی هم طوری صحبت می کند که گویی وی پیامبر منتخب خدا می باشد.

- - او متقاعد شده است که تنها او و «توده های »مردم این انقلاب را به وجود آورده اند و همانها می خواهند که یک کشور اسلامی به وجود آید. بنابراین او دست اندرکاران مدرنیزه کردن و دموکراسی را حقیر شمرده و مایل نیست مخالفین دموکرات را نیز در قدرت سهیم بداند.

- - او در میان افراطیون (اسلامی، چپگرا، ساف و غیره) محصور بود و حتی کابینه نیز توانسته است توجه وی را به خود جلب نماید. خلاصه اینکه امکان ندارد بتوان مستقیما وی را تحت نفوذ قرارداد.

ص: 272

- - خمینی در امور جهانی و نیازهای یک کشور مدرن، احساسات و اموری که موجبات نارضایتی جدی داخلی و بین المللی را فراهم می آورد سررشته ای ندارد.

- - نارضایتی (تنفر؟) وی از آمریکا بسیار واقعی است. او واقعا معتقد است که ما سعی داریم مداخله نموده و انقلاب را از بین ببریم.

5 - آینده نزدیک:

اگر پیش بینی من درست باشد که وی چهره مسلط جامعه در چند ماه آینده خواهد بود، باید گفت که آمریکا نمی تواند امید چندانی به ایران داشته باشد:

- - یک نظام دیکتاتوری واقعی پدید خواهد آمد که رهبران محافظه کار مذهبی با استفاده از ارعاب و توسل به دادگاههای انقلابی سعی خواهند کرد جناحهای مخالف را بترسانند. تمام اینها نیز به وسیله عدم کارایی دولتی، فردگرایی ایرانیها، فساد و مخالفت مستمر دیگر نیروهای سیاسی از قبیل چپها که به فعالیتهای سیاسی عادت کرده اند تشدید خواهد شد. این موضوع نیز سبب خواهد شد که گروههای ناراضی به تروریسم متوسل شوند.

- - روابط دیپلماتیک ما نیز بسته به خواست خمینی است و هر زمان امکان قطع آن وجود دارد.

احساسات ضدآمریکایی در همه جا رایج است و گاهی جان کارمندان ما را نیز به مخاطره می افکند. ما نخواهیم توانست به منابع مفید و مؤثر دسترسی داشته باشیم.

- - اقتصاد نیز به آرامی بهبود خواهد یافت. آینده فعالیتهای تجاری آمریکا، بجز در مورد صدور مواد مورد نیاز از قبیل مواد غذایی، بسیار محدود خواهد بود. تاجرانی که سعی دارند با استفاده از قراردادهای قدیمی به کار بپردازند، سعی دارند ادعاهای معتبر خود را جمع آوری نمایند و سرمایه گذاریهای مشترک نیز با مقامات متضادی روبه رو می شوند که برای شرکت و خودشان خطراتی به بار می آورد.

- - در صحنه بین المللی، ایران از نظر ما سازش ناپذیر است و حمایت خود را از نهضتهای انقلابی تندرو اعلام می دارد و سر منشأ عدم ثبات در منطقه به حساب می آید.

- - در این محیطی که بی ثباتی حادی در آن وجود دارد صنعت نفت نیز علیرغم تمایلات اقتصادی داخلی دچار وقفه خواهد گردید.

6- من در پیامی جداگانه در مورد وضع خودمان در ماههای آتی اظهار نظر خواهم نمود. اگر چند دقیقه وقت صرف کرده تحلیل مشاور سیاسی تامست تحت عنوان « در انتظار گودو به سبک ایران » را بخوانید (تهران 5932) خواهید توانست بیش از این پیام از آن استفاده کرده و نظریه درازمدتی را کسب نمایید.ناس

عالیجناب: دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه ایران

سند شماره (33) 13 ژوئن 1979 - 23 خرداد 58تهران - ایران دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه ایران، تهران عالیجناب:

من از شما در مورد موضوع انجمن ایران و آمریکا در اصفهان و دفتر تعلیم و تربیت اصفهان استمداد می طلبم.

همانطور که می دانید، انجمن ایران و آمریکا یک مؤسسه فرهنگی خصوصی است که سعی دارد روابط

ص: 273

بین ملت ایران و آمریکا را از طریق برنامه تبادل و وقایع فرهنگی، کتابخانه و جلسات ملاقات، و کلاسهای انگلیسی برای ایرانیان و کلاسهای فارسی برای آمریکاییان حفظ کند و بهتر سازد. دفاتر انجمن در تهران و سایر شهرستانها اجازه نامه شان را از طریق وزیر فرهنگ دریافت داشته اند. در اصفهان دفتر انجمن پ مدتی قبل از انقلاب معلق بود و هم اکنون نیز معلق می باشد.

امروز مورخ 13 ژوئن 1979 رئیس انجمن ایران و آمریکا در اصفهان، آقای دنیس ویلسون، نامه ای از آقای حسن نیلفروشان رئیس کل دفتر تعلیم و تربیت اصفهان دریافت داشت مبنی بر اینکه انجمن ایران و آمریکا یک مدرسه زبان خارجه است نه یک مؤسسه فرهنگی و دستور داده است که انجمن تا زمانی که اجازه نامه رسمی مدرسه را دریافت نداشته، بسته باشد و باید تابع مقررات مدارس باشد.

اگرچه انجمن ایران و آمریکا یک سازمان دولتی آمریکا نمی باشد ولی سفارت آمریکا از اهداف انجمن پشتیبانی به عمل آورده و معتقد است که این همکاریها باعث تفاهم بیشتر بین دو کشور خواهند شد. اگر انجمن در اصفهان بسته شود، در حالی که ترمش در حال شروع شدن می باشد و درخواستنامه از طرف متقاضیان قبول کرده است، احتمالش زیاد است که هرگز باز نشود زیرا مخارج فعلیش از درآمدش بیشتر است. این باعث تأسف شهروندان اصفهانی که از خدمات انجمن استفاده می کنند خواهد شد و تفاهم بهتر بین دو ملت ما را کمتر خواهد کرد.

دستور صادره ظاهرا ناشی از اشتباه است، زیرا انجمن ایران و آمریکا هرگز زیر نظر وزارت آموزش و پرورش نبوده، بلکه زیر نظر وزارت فرهنگ بوده است. من امیدوارم که شما بتوانید مداخله نمائید و این دستور را لغو نمائید و به دفتر امور فرهنگی اصفهان بگویید که مسئولیت انجمن با ایشان می باشد نه دفتر تعلیم و تربیت.

با تقدیم احترام و عرض تشکر از کمک شما در این باره.

کاردار سفارت چارلز دبلیو. ناس

تصمیماتی پیرامون ایران

سند شماره (34) تاریخ: 16 ژوئن 1979 - 26 خرداد 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: تصمیماتی پیرامون ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه؛ فورا به اطلاع رسانده شود) 2- اعتصام مسئول امور اروپا و کشورهای آمریکایی وزارت امور خارجه از من خواسته است که امروز صبح پیرامون یک مورد مهم با وی تماس بگیرم. پس از ورود من، وی گفت که وزیر امور خارجه، یزدی، اطلاعاتی مبنی بر اینکه سناتور بارنز و هالن بک درصدد هستند تا در دنباله تصمیمات اتخاذ شده توسط مجلس سنا، تصمیمات دیگری نیز گرفته شود، به دست آورده است. (در حال حاضر نمی دانم آن برنامه یا تصمیم بخصوص کنگره چه بوده است ولی مأمور بخش ایران و اداره امور خاور نزدیک، به من اطلاع داد که نماینده ای به نام هالن بک روی چنین موضوعی کار می کند). اعتصام اظهار داشت که دولت کنونی ایران بسیار نگران این موضوع است، زیرا اتخاذ چنین تصمیمی موج عظیم ضد آمریکایی را در این کشور بیشتر به راه خواهد انداخت. این دولت همچنین معتقد است که این عمل، عکس العمل بسیار

ص: 274

شدیدتری را به همراه خواهد داشت. وی از ما خواسته است تا هر چه در توان داریم برای جلوگیری از این کار انجام دهیم.

3- اعتصام بنا به دستور وزیر امور خارجه گفت که از ابراز احساسات ونس در نامه ای که به وزیر امور خارجه نوشته است بسیار خوشحال است و این دولت یک چنین احساساتی را جبران خواهد کرد و منتظر است تا روابط به تدریج بهبود یابد. ولی باید آگاه بود که اتخاذ تصمیمی دیگر توسط کنگره این وضع را وخیم تر از اکنون خواهد نمود.

4- بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر نوشته جاتی در دسترس من پیرامون این موضوع قرار دهید تا وزیر امور خارجه را در جریان قرار دهم. با وجود اینکه می دانم امروز شنبه است ولی اگر بتوانید یک گزارش مقدماتی نیز امروز در اختیار من قرار دهید، من خواهم توانست آنرا فردا صبح ساعت ده و سی دقیقه در اختیار دقیقه در اختیار وزیر امور خارجه قرار دهم.با تشکر ناس

تصمیمات اتخاذ شده پیرامون ایران

سند شماره (35) تاریخ: 16 ژوئن 1979 - 26 خرداد 1358خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی.سیبه: سفارت آمریکا - تهران - فوری موضوع: تصمیمات اتخاذ شده پیرامون ایران 1- نمایندگان کنگره آقایان هالن بک، سولارز و احتمالاً دیگران، چند هفته پیش تصمیمات خود را در رابطه با ایران، بخصوص جامعه یهودیان اعلام نمودند. گویا این تصمیمات به HRCE ارجاع گردیده است.

2- نماینده کنگره، آقای بارنز مقامات وزارت امور خارجه را دعوت کرده است تا در 18 ژوئن با چند تن از شهروندان حومه مربوط به خود پیرامون موقعیت ایران به بحث و تبادل نظر بنشینند. ظاهرا حدود 30 نفر در این جلسه شرکت کرده و نیز به طور محرمانه برگزار خواهد گردید.

3- نماینده کنگره، آقای هالن بک قبلاً نیز برنامه یک جلسه محرمانه را در 19 ژوئن ترتیب داده بود تا پیرامون وضع جامعه یهودیها در ایران مذاکره به عمل آید. البته این جلسه لغو گردید و در عوض قرار بر آن شده است که مقامات وزارت امور خارجه با او و چند تن دیگر از نمایندگان به طور محرمانه ملاقاتی داشته باشند. نماینده سازمان سیا نیز احتمالاً دعوت شده است.

4- کاردار سفارت آگاه، از وجود چنین جلسه ای و تصمیمات اتخاذ شده اطلاع داشت و از ما در این مورد در تاریخ 15 ژوئن سؤالاتی نموده است. در جواب ما نیز همین مطالب یاد شده بالا را در اختیار وی قرار دادیم.کریستوفر

روابط ایران و ایالات متحده

سند شماره (36) تاریخ: 17 ژوئن 1979 - 27 خرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: روابط ایران و ایالات متحده 1- تمام متن خیلی محرمانه است - تلگرام گزارشی.

ص: 275

2- خلاصه: در خلال مراسم خداحافظی یزدی وزیر خارجه در 17 ژوئن، وی مجددا تمایل دولت موقت ایران (و خمینی) را برای روابط مستمر با ایالات متحده تکرار کرد. یزدی درخواست همکاری برای جلوگیری از وقایعی از قبیل رأی 17 می سنا و خنثی سازی جریان عادی کردن روابط را نمود. او همچنین به صورت مؤکدی اظهار داشت که شرکای آمریکایی در بانکهای ایرانی که اخیرا ملی شده اند نبایستی درباره بازیافت سرمایه شان نگران باشند.

3- یزدی با من و کنسول سیاسی در 16 ژوئن برای ملاقات خداحافظی دیدار کرد. او پاسخ داد که وی از رسانیدن درودها و تهنیتهایش به ونس به وسیله من قدردانی می نماید. او در این رابطه گفت که قصد داشته مجددا تصریح نماید که موضع دولت موقت ایران و آیت اللّه خمینی همچنان این است که روابط ایران را با ایالات متحده قطع نکند بلکه ایران می خواهد که این روابط را بهبود بخشد و گذشته را فراموش نماید.

او گفت ما می دانیم که این کار آسان نخواهد بود. او اضافه کرد که خیلی مایه تأسف است که رأی 17 می سنا باعث موجی از RECIMINATION دوجانبه گردیده است. او گفت که دولت موقت ایران از شنیدن اینکه اخیرا بارنز، عضو کنگره قطعنامه ای شبیه به قطعنامه ای که به وسیله سنا تصویب شد پیشنهاد کرده ناراحت بوده است.

4- من با استفاده از اطلاعاتی که در تلکس مرجع بوده تلاشهایی را که انجام شده و نیز در حال انجام شدن بوده اند تا از اقداماتی از آن قبیل که دولت موقت ایران و وی را ناراحت نموده جلوگیری نمایند برای وی تشریح کردم. او پاسخ داد وی از اینکه ما مسئله را درک می کنیم خوشحال است. او گفت این چیزی است که من می خواستم به شما بگویم و مایلم شما آنرا به واشنگتن برسانید.

این نوع قطعنامه ها کمکی نخواهند کرد. آنها با اظهارات مبنی بر حسن نیت دولت (آمریکا )مغایر هستند. یزدی سپس درک خودش از تفاوت بین هیئت حاکمه و کنگره و عدم تشخیص مردم کوچه و بازار از این دو را که اکنون موضوع آشنایی است تکرار کرد.

5 - یزدی سپس به مسئله فروشهای نظامی پرداخت. او گفت که اخیرا به وسیله ایمانیان، فرمانده نیروی هوایی مطلع شده است که ما ارسال لوازم یدکی خاصی را که ایران پول آنرا پرداخت کرده است، به تعویق انداخته ایم. او خواست که ما راه را برای ارسال این اقلام باز کنیم. من از او خواستم که جزئیات دقیق بیشتری برای ما فراهم نماید و قول دادم آنچه را بتوانیم انجام خواهیم داد. یزدی گفت روشی که بیشتر قراردادهای نظامی بین رژیم سابق و ایالات متحده بدان وسیله نوشته شده اند از نظر دولت موقت ایران غیر قابل قبول است. این قراردادها مثل یک چک سفید به نام گروه مشاورین نظامی شما می باشند. اگر ما آنها را فسخ نمائیم متحمل میلیونها دلار زیان می شویم. ما ترجیح می دهیم این قراردادها را به طریقی فسخ کنیم که از نظر مالی ما را دچار خسارت ننماید. اینکار می تواند تقریبا یک میلیارد دلار بضرر ما تمام شود.

اگر شما در اینکار به ما کمک نمایید چیزی خواهد بود که من می توانم با آن پیش مردم بروم و به آنها بگویم شما چه کاری برای ما انجام داده اید.

6- من اقدامات جدید را با توجه به کارهای تکمیلی وزارت دفاع تشریح نمودم. یزدی درخواست کمک در موضوعات قراردادی غیر دفاعی (نظامی) را نمود. او اشاره کرد که قراردادی برای 600 میلیون دلار با GTE منعقد شده و حدود 450 میلیون دلار تاکنون پرداخت شده ولی GTEتمام کاری را که لازم بوده انجام نداده است. او گفت من می دانم که این موضوع هیچ ارتباطی به دولت ایالات متحده ندارد، ولی

ص: 276

مردم GTE را به عنوان یک کمپانی آمریکایی می بینند. ما برای اینکه آنها را وادار کنیم که کار را تمام کنند به کمک شما نیاز داریم. من تلاشهایی را که برای وادار کردن بازرگانان به بازگشت جهت حل مسائلشان انجام داده ام، متذکر شدم و گفتم که خود GTE حدود 6 هفته قبل یک هیئت نمایندگی برای بحث درباره قراردادش با مقامات دولتی ایرانی مرتبط به ایران فرستاده بود. من سپس از او درخواست نمودم تا ما را مطلع سازد که در هر مورد چه زمانی نهادهای ایرانی آماده هستند که قراردادهای بخصوصی را مورد بحث قرار دهند و قول دادم که ما هر کاری بتوانیم برای اینکه ببینیم کمپانیهای ایالات متحده کسی را به اینجا می فرستند انجام خواهیم داد.

7- یزدی به عنوان آخرین پیامش گفت وی می خواهد که این موضوع کاملاً روشن باشد که سیاست دولت موقت ایران در ملی کردن بانکها در ایران می باشد. او گفت که دولت کنترل بانکها را به منظور مدیریت در دست گرفته است. بانکهای آمریکایی که در بعضی از این بانکهای ایرانی سهام دارند نبایستی در مورد از بین رفتن سرمایه خود هراسان باشند. او گفت ما تا آخرین سنت آنرا خواهیم پرداخت.ما اکنون مشغول بررسی حسابها می باشیم و هر چه را که سررسید شده باشد، مثل سهامداران ایرانی به سهامداران خارجی پرداخت خواهیم کرد. ما قصد نداریم سرمایه کسی را مصادره کنیم. این تصمیم کابینه است که هر چه را سررسید شده باشد پرداخت کند و شرکای آمریکایی بانکهای ایرانی نبایستی نگران یا هراسان باشند.

احتمال مصاحبه رادیو صدای آمریکا با ساندرز

سند شماره (37) تاریخ: 21 ژوئن 1979 - 31 خرداد1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: احتمال مصاحبه رادیو صدای آمریکا با ساندرز 1- تمام متن خیلی محرمانه.

2- از موقع ورودم به تهران با ناس و دیگران ملاقاتهایی داشته ام و درباره لزوم مصاحبه صدای آمریکا با هال ساندرز جهت روشن شدن روابط ما با ایران در جهت سازندگی صحبت کرده ام. امیدوارم بتوانیم این مصاحبه را انجام دهیم و از فرصتی که دست یافته برای اجرای خواسته هایمان در زمینه بهبود روابط استفاده کنیم.

3- چیزی شبیه آن طرح پرسشها و پاسخهایی که به من دادید، کاملاً مناسب است. ما دو پیشنهاد درباره آن طرحها داریم.

اول اینکه لحنی که برای زمینه سازی ارسال سفیر جدید به کار رفته زیاده از حد انتقادی است و بهتر است لحنی به کار رود که مبنی بر خوش بینی ما در راه برقراری روابط نوین با ایران باشد.

دوم اینکه پرسش و پاسخ مربوط به حفظ منافع آمریکا در ایران می تواند موضوع منافع بازرگانی ما را نیز مطرح کند؛ از جمله صدور غلات به ایران و علاقه و اشتغال آمریکاییان جهت مطالعه در امور ایران و شناخت بیشتر مردم و تحولات درونی آن.

لینگن

آینده عادی شدن روابط تجاری آمریکا و ایران

ص: 277

سند شماره (38) تاریخ: 24 ژوئن 1979 - 3 تیر1358 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: آینده عادی شدن روابط تجاری آمریکا و ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- تضاد و دوگانگی بین (الف) مواضع به طور کلی عاقلانه خیلی از مقامات ارشد دولت موقت که متوجه لزوم برقراری روابط عادی تر دیپلماتیک و تبادلات تجاری با آمریکا شده اند و (ب) مواضع ضد آمریکایی انقلابی مطبوعات، روحانیون اطراف خمینی و خیلی از ایرانیان که ضد خارجی هستند و در سطوح دوم و پایین تر دولت موقت می باشند، همچنان تلاشهایمان را برای عادی کردن روابط خنثی می سازند.

3- در 21 ژوئن وزیر خارجه یزدی و سخنگوی دولت امیر انتظام، هر دو به طور علنی به حمایت از ادامه قراردادها و روابط با غرب اظهاراتی نمودند. اظهارات امیر انتظام به مطبوعات مسائل گسترده ای را در برداشت از جمله تغییرات پرسنلی در دولت موقت، نفوذ بیش از حد کمیته ها و مسائل اقتصادی مختلف. او به خبرنگاران گفت که امیدوار است روابط با آمریکا بزودی به سوی بهبودی رود. در مورد قراردادهای نظامی امیر انتظام گفت که فسخ تمام قراردادهای سابقی که ایران قبلاً در آنها میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده بود غیرعاقلانه است. او حتی به طور غیر مستقیم به لزوم متخصصان نظامی آمریکایی اشاره کرد. سخنگوی دولت موقت همچنین گفت که امام و دولت موقت هیچگاه در صدد مصادره اموال نبوده اند، چون مالکیت فردی در اسلام مقدس است ولی این حرف کاملاً قابل قبول نبود. یزدی آنطور که در تهران تایمز 25 ژوئن منعکس شده، مشخصا این مسئله را مطرح نموده که ایران نمی تواند به تنهایی به پیش برود.یزدی صریحا به ادامه وابستگی به غرب اقرار کرد و گفت که فسخ سریع قراردادها توسط ایران بیشتر به ضرر ایران خواهد بود تا فروشندگان خارجی و آن را به سطح یک جامعه کشاورزی پایین خواهد آورد.

4- در حالیکه ما از اظهارات مثبت مانند گفته های یزدی و امیر انتظام در پنجشنبه گذشته استقبال می کنیم، ولی از خبر اخیر (الف) فسخ قرارداد آناکاندا با شرکت مس و (ب) حملات شدید و غیر مترقبه به GTEدلگیریم. نمونه دیگر گزارش روزنامه بامداد در مورد ادامه ارسال غذا به ایران بود. بامداد از اطلاعیه آژانس ارتباطات بین المللی استقبال کرده بود ولی در مقدمه آن گفته بود که آمریکا تحریم خود را از ایران برداشته است.

5 - تا زمانی که دولت موقت قدرت بیشتری نیابد، این نداهای میانه روانه مانند یزدی، امیرانتظام و حتی بازرگان بعید است که اثری داشته باشند. وقایع هفته گذشته،این فرضیه را که برقراری روابط تجاری بین ایران و آمریکا می تواند راهگشای بهبود روابط سیاسی گردد مورد سؤال قرار می دهد. با توجه به جو سیاسی نامطلوب اصلاً نمی توان مطمئن بود که میانه روها در دولت موقت آنقدر زیاد هستند و یا آنقدر نفوذ دارند که بتوانند مانع حملات شوند و یا مواضع ضد آمریکایی که مانع از سرگیری فعالیتهای تجار آمریکایی در ایران شده را تغییر دهند.

گذشته از این ممکن است روابط ما مانعی برای عادی کردن روابط سیاسیمان گردد و این در صورتی

ص: 278

است که بررسی، تجدید نظر و یا فسخ قراردادهای سابق، حملات شدید علیه آمریکا و امپریالیسم آمریکا باشد. نمی توان تجار آمریکایی را به دلیل کمک نکردن به بهبود وضع اقتصادی مقصر شناخت چون آنها به طور فردی و جمعی مورد خصومت و سوءظن قرار می گیرند و طبیعتا نگران امنیت شخصی خود هستند.

کارمندان ایرانی حاکمیت آنان را نمی پذیرند و شکایتهای بحق مالی آنان در میزهای مقامات بی اسم و رسم دفن شده است.

لینگن

اظهارات امیر انتظام

سند شماره (39) تاریخ: 24 ژوئن 1979 - 3 تیر1358خیلی محرمانه از:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا - تهران برای کاردار موضوع: اظهارات امیر انتظام 1- (تمام متن محرمانه است).

2- هنگامی که شما یزدی یا امیر انتظام را ببینید، خواهشمند است قدردانی ما را از اظهارات اشخاص اخیر در تلویزیون درباره روابط ایالات متحده و ایران ابراز دارید. ما امیدواریم که بتوانیم همچنان از حرارت لفاظیها بکاهیم و درباره مشکلات پردردسر در روابط بین خودمان به پیشرفتهای واقعی نائل شویم.

3- اگر تعیین یک نفر سفیر در میان گذارده شود، خواهشمند است از حدسیات در مدت مناسب برای هرگونه اعلامیه ای در اینباره صرف نظر کنید. چنان که می دانید هنوز در اینجا درباره رد نامزدی سفارت کاتلر احساسات شدیدی حکمفرماست و مدتی وقت لازم خواهد بود تا مجلس سنا درباره انتصاب دیگری تن در دهد.

کریستوفر

اظهار نظر یزدی درباره کاتلر

سند شماره (40) تاریخ: 25 ژوئن 79 - 4 تیر 58محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن موضوع: اظهار نظر یزدی درباره کاتلر 1- (طبقه بندی نشده) از یزدی وزیر خارجه ایران در جریان یک مصاحبه تلویزیونی در تاریخ 23 ژوئن که به طور جداگانه در جرائد محلی در تاریخ 24 ژوئن منعکس شد پرسیده شده که سفیر جدید آمریکا کی به ایران خواهد آمد. در پاسخ او گفت حق هر کشور مستقل این است که خود تصمیم بگیرد.همان طوری که ما دریافتیم آقای کاتلر از یک کشوری که در آن هدفهای امپریالیستی انجام می داده به تهران می آید و حضور او در اینجا به بهبود مناسبات بین دو کشور ما کمک نخواهد کرد. بنابراین ما پذیرش او را پس گرفتیم. کاردار آمریکا یک روز به وزارت امور خارجه آمد و گفت که رد پذیرش ما از سوی حکومت آمریکا پذیرفته شده است و افزود که نام سفیر جدید بعدا، شاید پس از چند هفته معلوم خواهد شد.

ص: 279

2- (محرمانه) اظهارنظر: موضوع سفیر جدید در جریان مکالمه اخیر ناس با یزدی (تلگرام مرجع الف) به هیچ وجه درمیان نیامد؛ هرچند در جریان مکالمه با امیر انتظام در روز بعد (تلگرام مرجع ب ) این موضوع مطرح شد.شلنبرگر

مهیا نمودن وسایل یدکی

سند شماره (41) تاریخ: 3 ژوئیه 1979 - 13 خرداد 1358سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: مهیا نمودن وسایل یدکی 1- (تمام متن سری ) 2- به وسیله تلگراف، موضوع گفتگوهای دیروزم را با یزدی که مربوط به مسئله وضع اعتبار مالی می شد، گزارش کرده ام. ما دلایلی داریم که بر مبنای آن می توان فکر کرد که در نتیجه این تغییرات و تلاشهای مستمر ژنرال گست و جدیتهای خودش در رابطه با تماسهای نظامی، امکان دارد که ما در به وجود آوردن مراحل بهتری برای بهتر درک کردن و میانه روی و صبر نسبت به آن مسئله که به دولت موقت ایران مربوط می شود، موفق شده باشیم.

3- در رابطه با کمک به بهره برداری از این فرصت، ما باید در جهت ایجاد 5/5 میلیون دلار بودجه مخصوص، مسئله فروشهای نظامی خارجی برای وسایل یدکی فوری و درخواستهای تکنیکی برای نیروی هوایی ایران فورا اقدام نماییم. صحبتهای دیروز یزدی کاملاً روشن بود که او و سایرین در دولت موقت ایران از تأخیر این مسئله نگران هستند، و درک این مسئله برایشان مشکل است که چرا ما در این مورد تأخیر می کنیم، هم اکنون نیز مظنون شده اند که دلیل تأخیر ما داشتن محرکهای (انگیزه های) سیاسی می باشد و من می ترسم که این نگرانیها در صورت تأخیر بیشتر ما، افزایش یابد.

4- براساس تلگراف، دیروز به یزدی گفتم که ما جدا در فکر اجرای این مسئله هستیم (5/5 میلیون دلار وسایل یدکی - مترجم) و موقعی که اصرار شود، امیدوارم، به طور قطع وسائلی بین یک الی دو هفته داشته باشیم. من معتقدم که اگر ما بتوانیم در این جهت حرکت کنیم، می توانیم موضع خودمان را به طور کلی در بین افراد دولت موقت و نیروی نظامی در اینجا که خواستار حفظ روابط شناور آمریکا - ایران می باشند، مستحکم کنیم.

5 - به طور کلی راجع به اعتبار مالی، من پیشنهادمان را در مورد قبول گروه ایرانی در واشنگتن راجع به توضیح جزئیات تکرار کردم، اما هم من و هم ژنرال گست خیلی مطمئن هستیم که آنها پیشنهاد مذکور را از نظر سیاسی غیر قابل عملی خواهند شناخت. تنها راه چاره این است که هر چه زودتر گزارشی از وضع اعتبار مالی تهیه نماییم و سپس پیشنهاد خواهیم داد که توسط شخصی از واشنگتن به اینجا آورده شود؛ مثلاً توسط کلنل پتی، که قادر خواهد بود در پاره ای از مسائل ویژه با مسئولین در ارتش ایران وارد جزئیات شود.

لینگن

تنخواه گردان ایران و سایر مسائل نظامی

ص: 280

سند شماره (42) تاریخ: 3 ژوئیه 1979 - 13 خرداد 58سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: تنخواه گردان ایران و سایر مسائل نظامی 1- (تمامی متن سری) 2- خلاصه: در جریان ملاقات روز دوم ژوئیه با یزدی وزیر امور خارجه، کاردار ما وضع تنخواه گردان ایران و سایر مسائل نظامی مورد علاقه متقابل را بررسی کرد. او نیاز به همکاری نزدیک را در مورد تأکید قرار داد، مبادا مسائل نظامی در مناسبات دوجانبه ما اسباب تحریک شده و مانعی در راه فرایند عادی شدن مناسبات گردد. پایان خلاصه.

3- کاردار به یزدی گفت که ما نگرانی ایران را درباره کالاهای نظامی تحمیلی درک می کنیم و اظهارات مورخه 27 ژوئن او را درباره ماهیت پیچیده مجموع مناسبات نظامی دوجانبه ما مورد تقدیر قرار داد. این اظهارات کمک کرد به آنکه یک مسئله بسیار پیچیده ای در یک چشم انداز بهتری قرار گیرد. او افزود که ما در برداشت خود از این مسئله از تمایل به احتراز از پیچیدگیهای حقوقی که ممکن است از ناتوانی در پرداخت تنخواه گردان ایران ناشی شود، برانگیخته شده ایم و اینکه این پیچیدگیها به نحو اجتناب ناپذیری عواقب وسیعتری در مناسبات ما خواهد داشت. او آن گاه کوششهای ما را نسبت به مازادهای وزارت دفاع آمریکا تشریح کرد و توضیح داد که چگونه تصویب لایحه اختصاص، تنخواه گردان را برای مدت چند ماه بیشتر از آنکه قبلاً فرض می شد قادر به پرداخت سازد. او خاطرنشان ساخت که این دوام اضافی مدت بیشتری را فراهم خواهد کرد که می توان در آن مدت مسائل قراردادی پیچیده متعددی را جدا کرده، حل و فصل نمود.

4- کاردار همچنین تمایل ایران را به اقدام در مورد پرونده دیگری دروزارت امور خارجه ایران جهت تحویل لوازم یدکی مورد نیاز مبرم نیروی هوایی ایران به ارزش پنج میلیون دلار مور توجه قرار داد. او گفت که با بحثهای انجام گرفته بین ژنرال گست و سرهنگ کامکار در این باره آشناست و اظهار عقیده کرد که درک می کند که این مبلغ باید به 5/5میلیون دلار افزایش یابد تا اقلام اضافه دیگری را شامل شود. در حالی که ما هنوز درباره ترتیب اثر دادن به این پیشنهاد آمادگی نداریم، این امر به هیچ وجه انگیزه سیاسی ندارد مگر تا آن میزان که برداشتهای کلی کنگره نسبت به حل موفقیت آمیز همه مسائل نظامی بین دو کشور ما، ماهیت انتقادی دارد.

5 - کاردار کوششهایی را که ما تاکنون به عمل آورده ایم تا در زمینه قراردادهای نظامی کمک کنیم مورد بحث قرارداد و اظهار داشت که سرهنگ پتی از N.C.U اخیرا به ایران سفر کرده و ژنرال گست به کوششهای خود ادامه می دهد و غیره و غیره...

او همچنین پیشنهاد کرد که برای دولت موقت ایران سودمند خواهد بود که یک گروهی بدون سروصدا به واشنگتن بفرستد تا این موضوعها را دنبال کند یا اینکه اگر این امر ممکن نباشد ما شاید بتوانیم یک گروه بدون سر و صدا به ایران بفرستیم. او آن گاه یک سند تهیه شده از سوی کارمندان ژنرال گست را که شامل سابقه تنخواه گردان بود به یزدی تسلیم کرد.

6- یزدی بلافاصله سؤال کرد که آیا این سند شامل محاسبات کامل است یا خیر و کاردار پاسخ داد که

ص: 281

چنین نیست ولی ما آگاهیم که در ارقامی که سرهنگ کامکار اعلام کرده است نارساییها و کسریهایی وجود دارد و ما می کوشیم تا این نارساییها را حل کنیم ولی همه اطلاعات لازم در ایران وجود ندارد. در این ارتباط او بار دیگر عنوان کرد که دولت موقت ایران گروهی را به واشنگتن بفرستد. یزدی پرسید که تنخواه گردان، کی تمام خواهد شد. کاردار گفت که به طوری که ما برآورد کرده ایم پولها تا پایان ماه ژوئیه تمام خواهد شد؛ البته در صورتی که لایحه مربوط به مازاد تصویب نشود و اگر این لایحه تصویب شود پول برای محموله فقط دو کشتی کافی خواهد بود و آن گاه این پولها تا پایان ماه سپتامبر کفایت خواهد کرد. او گفت که در چنین صورتی وزارت دفاع احتمالاً تقاضا خواهند کرد که پولهای مربوط به محموله دو کشتی در تقاضای بودجه منظم سال 1980 گنجانده شود.

7- کاردار به یزدی گفت که ژنرال گست درباره تعداد اعضای گروه مستشاران نظامی پس از انقضای مدت مربوطه در تاریخ اول اکتبر نامه ای به سرهنگ کامکار نوشته است. او خاطرنشان ساخت که توصیه او برای 6 سمت خواهد بود که از سوی ایالات متحده تأمین مالی شود و 4 اضافی دیگر که تأمین مالی آنها را ایران به عهده بگیرد.یزدی گفت که ارسال چنین نامه ای ایراد ندارد.

8 - یزدی آن گاه به پرونده لوازم یدکی نیروی هوایی ایران پرداخت و گفت ایران مایل نیست که این موضوع با وضع تنخواه گردان ایران آمیخته شود. او گفت به نظر دولت موقت ایران این پرونده مربوط به «آغاز جدید» است (این اشاره را یزدی چندین بار قبلاً نیز تکرار کرده و اعلام داشته است که در روابط دوجانبه ما چنین آغاز جدیدی ضروری است).یزدی پرسید که آیا تأخیر انگیزه سیاسی دارد یا خیر.

کاردار تأکید کرد که ما تقاضای دولت موقت ایران را به طور جدی مورد بررسی قرار می دهیم و اینکه ما اساسا حاضریم به آن ترتیب اثر بدهیم، ولی نمی تواند بگوید که این موضوع چه وقت عملی خواهد شد.

معذالک امید می رود که تا چند هفته آینده عملی شود. کاردار اضافه کرد که این موضوع شاید لازم باشد که در چهارچوب اقدامات حقوقی درباره لایحه بودجه که هنوز تکمیل نشده است مورد بررسی قرار گیرد که مقصود او این بود که تاریخ 10 ژوئیه قرار است به این موضوع اختصاص داده شود. یزدی گفت او ارتباط بین این دو موضوع را درک نمی کند و کاردار در پاسخ لزوم درک حساسیتها و برداشتهای کنگره را مورد تأکید قرارداد. کاردار تأکید کرد که ما میل نداریم که درباره این موضوع یا جنبه های دیگری مربوط به کالاهای نظامی، ایران را مجازات کنیم.

9- در دو مرحله در جریان بحث کاردار مسئله دستیابی به منطقه خلیج و تعیین تکلیف موجودی کالاهای سررشته داری و بازگشت دادن تجهیزات ارتباطاتی حکومت ایالات متحده که از ماه فوریه در دست ایرانیان بوده را در میان گذاشت. او کوششهایی را که یزدی تاکنون به عمل آورده مورد تقدیر قرارداد ولی در عین حال تمایل ما را به رفع این مسئله به نحوی منظم و مرتب بدون اینکه حتی جزئی سوءتفاهم باقی بماند ابراز داشت. او گفت که ما دشواریهای ناشی از صلاحیتهای ضد و نقیض را درک می کنیم ولی ما امیدواریم که گروههای تصمیم گیرنده در این مسئله با یکدیگر به توافق برسند. یزدی گفت که او از مشکلاتی که آدمهای ما در هفته گذشته برای دستیابی به منطقه خلیج با آنها مواجه شده اند آگاه است و افزود که او با «یک نفر» که هویت او را ذکر نکرد شب گذشته در این باره صحبت کرده است. او در عین حال از لحاظ های دیگر هیچ گونه تعهدی را نپذیرفت ولی به نظر می رسید که مطلوب بودن متقابل تعیین تکلیف این مسائل را در اسرع وقت ممکن،پذیرفته است.

ص: 282

10- اظهارنظر: این جلسه نشان دهنده اندک پیشرفتی بود مبنی بر اینکه یزدی ظاهرا پیچیدگیهای روابط نظامی آمریکا و ایران را بهتر از فرصتهای قبلی درک می کند. او هنوز هم درباره «آغاز جدید» فکر می کند ولی به نظر می آید که بهتر درک کرده است که دولت موقت ایران برای کسب امتیاز در این راه نمی تواند تنها به ایالات متحده نظر داشته باشد. کاردار با زحمت زیاد لزوم همکاری و نرمش را از هر دو جانب تأکید کرد. در حالی که یزدی در این مورد ایرادی نداشت. در این ارتباط ما تصور می کنیم که یزدی درک بهتری از اهمیت نقش کنگره آمریکا در فرایند عادی شدن مناسبات دو کشور به ویژه با ارتباط با جنبه های مساعدت نظامی مناسبات به دست آورده است.

لینگن

مناسبات آمریکا و ایران

سند شماره (43) تاریخ: 3 ژوئیه 79 - 13 خرداد 58خیلی محرمانه - توزیع محدود از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: مناسبات آمریکا و ایران 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- خلاصه: در دیدار اولیه من با یزدی در تاریخ 2 ژوئیه من تمایل ایالات متحده را در عادی کردن مناسبات با ایران بار دیگر تأکید کردم و تأکید کردم که فرایند بازسازی مناسبات ما باید یک فرایند متقابل باشد. یزدی در پاسخ، تمایل شخص خود و حکومتش را در شناسایی اوضاع و احوال تغییر یافته در ایران ابراز داشت و در ضمن هشدار داد که شناسایی انقلاب و پذیرفتن آن دو موضوع جداگانه است. من متن اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا را در تاریخ 25 ژوئن درباره انتصاب یک سفیر (برای ایران) به یزدی تسلیم کردم و این امر یزدی را بر آن داشت تا بپرسد که ما چه موقعی یک نفر را خواهیم فرستاد. او همچنین می خواست بداند که منظور از اظهارت ژنرال راجرز « درباره نیروهای ویژه در منطقه خلیج (فارس) چه بوده است. (پایان خلاصه) 3- من اظهارات خود را با تقدیر حکومت متبوع خود از کمک یزدی و همکاران او د ر وزارت امور خارجه آغاز کردم من به او گفتم که ما به ویژه از مداخله شخصی او در لحظات خطر و فشار و گماشتن پرسنل برای حفاظت از هیئت نمایندگی سیاسی ما در ایران قدردانی می کنیم. من گفتم که من به عنوان یک دوست، خواه از نظر شخصی خواه به عنوان کارمند حکومت آمریکا به ایران آمده ام. من به او گفتم که من دستور دارم که بگویم که حکومت متبوع من حاضر است در کوششهای مشترک با دولت موقت ایران برای بنای مناسبات متقابلاً سودمند و مناسباتی که اوضاع تغییر یافته را در ایران کاملاً با احساسات مساعد درنظر می گیرد همکاری کند. من گفتم که استقلال و تمامیت ارضی ایران همچنان مورد علاقه ماست و ما می خواهیم یک ایران نیرومند و پرقدرت وجود داشته باشد و آماده ایم بری نیل به این هدف همکاری کنیم و همچنین همکاری با یکدیگر در تعیین تکلیف مشکلات قدیمی ما از قبیل کالاهای نظامی و حصول تفاهم در زمینه های همکاری در آینده جز این تمایلات است.

4- من گفتم که ما نسبت به ایران در کوششهای آن برای تنظیم یک قانون اساسی جدید و بنا کردن نهادهای جدید دولتی حسن نیت داریم هر چند ما هیچ گونه قصد و تمایلی در اینکه خود را به هر نحوی که

ص: 283

باشد در این فرایند درگیر کنیم، نداریم. من تأکید کردم که بازسازی مناسبات ما باید یک فرایند متقابل و مشترک باشد و اینکه هر دو طرف باید خویشتن داری و تفاهم از خود نشان دهند. من به او گفتم که در این ارتباط به من دستور داده شده است قدردانی ما را از اظهارت اخیر سخنگویان دولت از جمله امیر انتظام معاون نخست وزیر درباره مناسبات آمریکا و ایران ابراز دارم. من به ویژه اظهارنظرهای یزدی را درباره مسائل مربوطه نظامی در تاریخ 27 ژوئن ذکر کردم. من در پایان گفتم که حکومت متبوع من خواهان مناسبات حسنه با ایران است و اینکه از نقطه نظر ما انتصاب من به ایران هر چند جنبه موقتی دارد گامی در بازسازی این فرایند به شمار می آید.

5 - یزدی به خاطر اظهارات من از من تشکر کرد و گفت همانطوری که من می دانم حکومت متبوع او نیز اغلب اعلام داشته است که خواهان مناسبات سودآور متقابل به نفع هر دو کشور می باشد. او گفت برای نیل به این هدف مشکلاتی وجود دارد، مشکلاتی که با «ناس» کاردار سابق مورد بحث قرار گرفته است. او گفت که شناسایی تاریخ مناسبات ما با رژیم سابق ایران از سوی ناس به عنوان مانع اصلی عادی شدن مناسبات یک نشانه تشویق کننده بوده است او گفت درک واقعیت ایران نوین ما را قادر خواهد ساخت تا مناسبات معنی داری را با ایران پرورش دهیم. او اضافه کرد که «تنها چیزی که ما از آمریکاییها می خواهیم این است که واقعیت جدید را در این جا بشناسند و بپذیرند.» در پاسخ من مبنی بر اینکه «این واقعیت شناخت و پذیرفته شده است» یزدی گفت که بین شناسایی واقعیت و پذیرفتن آن وجه امتیاز بسیار است. او گفت حکومت متبوع او و مردم ایران هنوز درباره پذیرفته شدن انقلاب آنها از سوی آمریکاییها اطمینان ندارند. او ادامه داد: «ما نیازمند اقدام شما هستیم و این اقدام است که نشان خواهد داد که شما آنچه را که در این جا روی داده است پذیرفته اید.» 6- سپس چند مسئله ویژه مورد بحث قرار گرفت (تلگرامهای جداگانه )ولی در نزدیکیهای پایان ملاقات ما بار دیگر مسئله کلی مناسبات آمریکا و ایران را در میان گذاردیم و من متن اظهارات سخنگوی امور خارجه آمریکا در تاریخ 25 ژوئن درباره وضع مبادلات بین ما و دولت موقت ایران در مورد انتصاب یک سفیر برای ایران را به او تسلیم کردم. یزدی اندکی برآشفت آنچه که او در این باره گفته بود مبتنی بر «آن بود که ظرف 24 ساعت پس از آنکه ما به کاردار شما گفتیم که کاتلر را به عنوان سفیر نمی پذیریم به ما گفته شده بود.» من در پاسخ گفتم که آنچه که سخنگوی امور خارجه آمریکا گفته است در حال حاضر منعکس کننده موضع اصلی ماست ولی ما نمی خواهیم که این موضوع در مناسبات دوجانبه ما اثر داشته باشد زیرا نظر ما این است که بحث علنی به نفع هیچ کدام ما نیست، و هر اندازه که از سوی طرفین کمتر گفته شود، بهتر است. یزدی به سرعت سؤال کرد که آیا ما قصد داریم شخص جدید را منصوب کنیم یا خیر من به او گفتم به سابقه مراجعه کند. ولی در ضمن افزودم که ما درباره این مسئله کار می کنیم و پیشنهاد کردم که فعلاً بهترین راه این است که «خونسرد باشند».یزدی بار دیگر پاسخ داد که دولت موقت ایران می کوشد «خونسرد» باشد و افزود که به دولت موقت ایران اطمینانهایی داده شده است که ما هرچه زودتر شخص دیگری را منصوب خواهیم کرد که به جای کاتلر سفیر آمریکا در ایران شود و این که دولت موقت می خواهد با ما چنین رفتار کند.

7- در حالی که به این ملاقات پایان می دادیم یزدی گفت که او میل دارد که در یک جلسه بعدی درباره اوضاع و احوال پیامدهای اظهارات ژنرال راجرز درباره نیروهای ویژه در منطقه خلیج فارس صحبت

ص: 284

کند. من پاسخ دادم که هر لحظه می توانم وقت خود را در اختیار او بگذارم ولی اینکه به طور خلاصه اظهارات ژنرال راجرز منعکس کننده نگرانیهای جهانی ما و برداشت از لزوم دفاع از منافع جهانی ما است.

من تأکید کردم ژنرال راجرز تنها به برنامه ریزیهای احتمالی و پیش بینی شده اشاره کرده است و آن گاه او را به گزارشهای مطبوعاتی اخیر در آمریکا توجه دادم مبنی بر اینکه ایالات متحده به نحوی از انحاء می کوشد خوزستان را از بقیه ایران جدا سازد و آن گاه گفتم که چنین اتهاماتی با هر گونه منطقی تضاد دارد.

من گفتم منابع عمده ما در این قسمت از جهان با نیاز جریان بدون وقفه نفت از این منطقه وابسته است و ما ثبات و عدم تشنج را در میان کشورهای این منطقه بهترین ضامن این منافع سیاسی می دانیم و اینکه هیأت نمایندگی ما در عراق همین موضوع را درباره مناسبات ایران و عراق مطرح کرده است. یزدی پاسخ داد گزارشهای مطبوعات درباره گرفتاریهای ایالات متحده در خوزستان باید در چهارچوب اظهارات ژنرال راجرز مورد توجه قرار گیرد من بار دیگر تأکید کردم ژنرال راجرز به برنامه ریزیهای مربوط به وقایع احتمالی اشاره کرده است و اینکه ما به هیچ وجه در پی آن نیستیم که اوضاع اینجا را به بی ثباتی بکشانیم.

یزدی گفت:«آری ولی نیروهای ویژه چگونه می توانند در این ارتباط کمک کنند؟» (این سؤالی که ما به دفعات آن را می شنویم و همراه با ناباوریهایی است که با چنین برنامه ریزیهایی به هر صورت مچ ما باز خواهد شد).

لینگن

توسعه نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس هند، دریای عمان و خلیج فارس

سند شماره (44) تاریخ: 12 ژوئیه 1979 - 21 تیر 58 از : سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: تقاضای راهنمایی جهت توسعه نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس هند، دریای عمان و خلیج فارس 1- (تمامی متن سری).

2- طی مذاکرات اخیر با وزارت امور خارجه از ما در مورد نقل و انتقالات نیروی دریایی آمریکا در منطقه سؤال شده است. خصوصا اینکه اخیرا فرماندهی نیروی خاورمیانه (گروه LASALLE) فزونی یافته اند. تلگراف مرجع حاکی از آن است که تعداد مجموع به چهار واحد رسیده است. تقاضای اطلاعات و راهنمایی درباره آن داریم که این مطلب را چگونه ارائه دهیم.

3- وزارت امور خارجه ظاهرا بر سر شایعات و حدسیات نگران است و شبح یک نیروی ویژه آنها را دچار اضطراب کرده است.لینگن

فروش تجهیزات نظامی به ایران

سند شماره (45) تاریخ: 17 ژوئیه 1979 - 27 خرداد 1358سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: فروش تجهیزات نظامی به ایران 1- تمام متن سری.

ص: 285

2- خلاصه: من با یزدی وزیر امور خارجه در 16 ژوئیه به تقاضای خود او برای بحث درباره فروش اقلام نظامی به ایران از جمله موضوعهای دیگر ملاقات کردم. یزدی سه مطلب را در میان گذاشت که عبارتند از لوازم یدکی که ایران پول آن را پرداخت کرده است و لوازمی که ایران می خواهد براساس جداگانه ای سفارش دهد و لوازم قابل تعمیر 747 که به ایالات متحده فرستاده شده ولی هنوز بازگشت داده نشده است. من نیاز مبرم حفظ تنخواه گردان ایران را به یزدی خاطرنشان ساختم و اقداماتی که ما برای تأمین این امر نموده بودیم به اطلاع وی رساندم. من اظهار امیدواری کردم که تصویب لوازم تکمیلی از سوی وزارت دفاع به ما اجازه خواهد داد که درباره مسائل ویژه مورد علاقه دولت ایران اقدام کنیم. ولی در ضمن به او هشدار دادم که این تصویب تنها مجال خواهد داد که در آن فرصت، همه قراردادهای معوقه حل و فصل شود. من همچنین به او هشدار دادم که انتظار نداشته باشد همه لوازم یدکی و حتی بعضی از آنهایی که ایران وجه آن را پرداخت کرده کاملاً در دسترس باشد. (پایان خلاصه) 3- یزدی در 16 ژوئیه برای مقصود اولیه بحث درباره سه مقوله لوازم یدکی که آگاه، کاردار ایران در آمریکا در تاریخ 11 ژوئیه (تلگراف مرجع) با پرشت در میان گذارده بود، از من دعوت به ملاقات کرد. من به یزدی گفتم که درباره این مسئله کلی بیش از هر جنبه دیگری از مناسبات دوجانبه دیگرمان وقت صرف می کنم و خاطرنشان ساختم که هدف اولیه ما در این مورد این است که مانع از به وجود آوردن اوضاعی شویم که در آن فرس ماژور مانع فراهم آمدن امکانات و راه حلهایی گردد که هم ما و هم ایرانیها میل داریم در جریان تجدید بنای مناسباتمان در قبال همدیگر در پیش بگیریم. من اظهار امیدواری کردم که با پایان موافقت آمیز کنفرانس مجلس سنا و مجلس نمایندگان درباره نیازهای تکمیلی وزارت دفاع ما و چشم انداز قریب الوقوع تصویب لایحه به شکل قانون، ممکن خواهد بود که درباره موضوعهای ویژه مورد علاقه ایران حرکت سریعتری به عمل آید. من همچنین به یزدی خاطرنشان ساختم که در بعضی موارد از قبیل دعاوی عقب افتاده حق العمل کار باری نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، حکومت ایالات متحده به طور مستقیم در حیف و میل مصالح ایران دست نداشته است، ولی معذالک ما کوشیده ایم از طریق به کار بردن هواپیماهای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در حمل کالا به مک گویر کمک کنیم و این به نوبه خود پرداخت به حق العمل کار باری را که محموله لوازم یدکی را در اختیار داشت تسهیل کرد. من به او گفتم که حالا که ما اطلاعات دقیقی درباره مسئله لوازم قابل تعمیر 747 نداریم، ظن ما این است که این مسئله مستقیما به نیروی هوایی شاهنشاهی ایران و پان امریکن یا بوئینگ یا هر دو مربوط است. با توجه به چنین اوضاع و احوالی حکومت ایالات متحده ممکن است بتواند یک نقش تسهیل کننده ای در نزدیک کردن طرفهای ذینفع به یکدیگر برای حل اختلاف بین آنها داشته باشد ولی دولت موقت ایران باید این موضوع را درک کند که حکومت ایالات متحده بموجب قانون نمی تواند نقش داور را ایفا کند. (یزدی گفت او می تواند جزئیات مربوط به لوازم قابل تعمیر 747 را فراهم کند و چنین کاری را خواهد کرد.) 4- بحث مفصلی درباره دو مسئله اساسی درگرفت: الف - نظر دولت موقت ایران درباره اینکه تنخواه گردان و برنامه هایی که ایران دیگر نیازی به آنها ندارد و یا میل ندارد با نیازهای جاری و مشروع ایران آمیخته شود. ب - سوءظن مداوم ایرانی که ما تا اندازه ای مصمم هستیم که وجه تمایز بین این دو مسئله را مشاهده کنیم. من با زحمات زیاد توضیح دادم که ما وجه تمایز بین شرایط صرفا فنی را درک می کنیم و اینکه ما بین این دو هیچ گونه ارتباط آشکار سیاسی قائل نیستیم، ولی اینکه ما به چنین نتیجه ای

ص: 286

رسیده ایم که هیچ کدام از آنها را نمی توان از چهارچوب مناسبات کلی سه جانبه ما جدا کرد و به همین جهت من به او گفتم که ما کوشیده ایم که چشم انداز هدف نهایی خود را که عبارت است از عادی کردن مناسبات بین دو کشور از نظر دور نداریم و اجازه ندهیم که هیچ کدام از مسائل انفرادی مانع تحقق این هدف از طریق عدم درک این واقعیت باشد که در آخرین تحلیل، همه جنبه های مناسبات ما بر روی یکدیگر اثر می گذارد. من این قسمت از بحثهایمان را با تذکر دادن این نکته پایان داده ام که در حالی که دولت موقت ایران باید تشخیص نحوه فروش لوازم نظامی به ایران را بر طبق نیازهای سیاسی داخلی آمریکا به خود آمریکا واگذار کند، ما به هیچ وجه تمایلی برای ایجاد مانع در این گونه فروشها در حدود امکانات مالی تنخواه گردان نداریم. من از او تقاضا کردم که در این موضوع صبر و شکیبایی داشته باشد و یزدی در پاسخ گفت که دولت موقت ایران نیز ملاحظات سیاسی داخلی خود را دارد، که باید در نظر گرفته شود. در عین حال او گفت که اگر ظرف ده روز آینده درباره مسائلی که او در میان گذارده است، اقدامی صورت گیرد، او قادر خواهد بود که با آن مقابله کند.

5 - قبل از خاتمه دادن به این موضوع من توجه یزدی را به این موضوع معطوف کردم که تصویب برنامه تکمیلی وزارت دفاع آمریکا تنها مجالی خواهد بود که مسائل مربوط به قراردادها حل و فصل گردد. من به او اخطار کردم که این موضوع بدان معنا نخواهد بود که همه لوازم یدکی که در ابتدا برای ایران تهیه شده بود و به احتمال قوی شامل اقلامی خواهد بود که ایران پول آن را قبلاً پرداخته است تماما و بلافاصله در دسترس خواهد بود. من تذکر دادم که به منظور جاری نگهداشتن تنخواه گردان بعضی از اقلام از سوی نیروهای مسلح ما خریداری شده یا به طرفهای سوم فروخته شده است. من گفتم که هنگامی که ما گزارشی از وزارت دفاع بعدا دریافت کنیم بهتر خواهیم توانست درباره آنچه که قابل عمل است بحث کنیم. من همچنین تکرار کردم که اگر دولت موقت ایران هیئتی برای گفتگوی مستقیم با آنهایی که جزئیات اقدامات به عمل آمده حکومت ما را در اختیار دارند به واشنگتن بفرستد این امر کمک بزرگی خواهد بود.

6- واکنش یزدی ساکت تر از آن بود که من انتظار داشتم. شاید از آن جهت که اطلاعاتی درباره آنچه که ایرانیان خریداری کرده و پول آن را پرداخته بوده اند، همان طوری که او گفت «بسته بندی و منتظر حمل» نبود این امر برای او یک حالت غیر مترقبه بود. من بار دیگر به توجیه و تشریح رفتار گذشته خود پرداختم و خاطرنشان ساختم که اگر ما آن طوری که رفتار کرده ایم رفتار نمی کردیم تنخواه گردان چند هفته قبل از حیّز انتفاع ساقط می شد. یزدی اندکی گله کرد از اینکه چرا درباره طرز مصرف پول ایران از سال 1966 ببعد توضیحاتی به ایران داده نشده است و مدعی شد که در ماه ژانویه به ایران اطمینان داده شده بود که تتمه 800 میلیون دلاری ایران در تنخواه گردان «برای پوشش همه چیز کافی خواهد بود» ولی به این نتیجه رسید که اوضاع به طور کلی «درهم و برهم »است و من گفتم که به «ظرفی پر از کرم» شباهت دارد.

7- بعد از آن بحث ما درباره این بود که چگونه ما می توانیم به اتفاق یکدیگر کار کنیم تا همه کس حداکثر ممکن اطلاعات را درباره تحولات ویژه مربوط به همه جنبه های تنخواه گردان و فروش مصالح نظامی و اقلام در دسترس داشته باشد (من پیشنهاد کردم که به عنوان اولین گام، ملاقاتی بین ژنرال گست و سرهنگ کامکار از وزارت دفاع ایران و بایندر از اداره سیاسی وزارت امور خارجه تشکیل شود). یزدی این قسمت از بحث ما را با گفتن این موضوع پایان داد که دولت موقت ایران باید درباره این موضوع به مردم ایران توضیح دهد و اظهار امیدواری کرد که ما بتوانیم در این مورد کاری انجام دهیم.

ص: 287

8 - تأثیری که من از این ملاقات داشتم این است که عملکردها در این زمینه ممکن است بحق محک آزمایشی در نظر مقامات رسمی ایران درباره صمیمت ما از لحاظ «آغاز جدیدی» در مناسبات ما با ایران باشد. یزدی داوطلبانه اظهار داشت که او سرگرم کسب آموزش برای متعادل کردن ایده الیسم انقلابی خود با واقعگرایی ناشی از مقتضیات سمت خود است. من تصور می کنم که او به احتمال چنین کاری را انجام می دهد و من تصور می کنم ما می توانیم تا اندازه ای به نحو موجهی افتخار کنیم از اینکه در این روش به او کمک کرده ایم. معذالک من اعتقاد دارم که ما باید کوششهای بیشتری از آنکه تاکنون انجام داده ایم، برای آموزش دستگاه رهبری ایران درباره پیچیدگیهای روابط مربوط به فروش لوازم نظامی خارجی با ایالات متحده انجام دهیم. ما باید آماده باشیم تا جزئیات بیشتری تا آن اندازه ای که آنها بتوانند جذب کنند در اختیار آنها بگذاریم و ما بایست آماده باشیم که این جزئیات را به موقع خود در اختیار آنها بگذاریم. من یقین دارم در گزارشی که برای این ماه به ما وعده داده شده است تأخیری حاصل نخواهد شد. علاوه بر این اقدام سریع درباره مسئله فروشهای نظامی خارجی 5/5 میلیون دلاری نیروی هوایی شاهنشاهی ایران و از سرگرفته شدن جریان آنچه که در خطوط لوله باقی بماند به نحو محسوسی ثابت خواهد کرد که ما نمی کوشیم در راه حل و فصل مشکلات مربوط به فروش مصالح نظامی به ایران موانعی ایجاد کنیم.

لینگن

نگرانیهای ایران درباره فعالیتهای نظامی آمریکا در خلیج فارس و آبهای مجاور

سند شماره (46) تاریخ: 19 ژوئیه 79 - 28 تیر 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: نگرانیهای ایران درباره فعالیتهای نظامی آمریکا در خلیج فارس و آبهای مجاور 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- طرحهای ایالات متحده برای مقابله با اوضاع پیش بینی نشده و فعالیتهای آن در مورد خلیج فارس و آبهای مجاور، یکی از نگرانیهای دوگانه دولت موقت ایران است که مناسبات دوجانبه ایران با ایالات متحده آمریکا محسوب می شود. (نگرانی دیگر مربوط به امور مساعدتهای نظامی است.) در ملاقات کاردار با وزیر امور خارجه در تاریخ 16 ژوئیه، وزیر امور خارجه رسما درباره موضوع طرح پیشنهادی تشکیل یک نیروی ضربتی 110000 نفری پرس و جو کرد. همچنین گزارشهایی که دولت موقت ایران درباره نقشهای مربوط به افزودن تعداد کشتیهای نیروهای ویژه فرماندهی خاورمیانه و حضور دریایی آمریکا در اقیانوس هند دارد را نقل کرد.

3- کاردار خاطرنشان ساخت که همه اینها صرفا شامل پیش بینیهای مربوط به احتمالات و طرح ریزی در مقابل حوادث احتمالی از سوی دولت آمریکاست و باید در چهارچوب نگرانیهای ما برای صلح و علاقه ما به صلح و ثبات در این منطقه تلقی شود، ولی چنین طرح ریزیهایی را نباید به عنوان اینکه خاورمیانه آماج طرح ریزیهای آمریکاست به حساب آورد. علاوه بر این ما امیدواریم که حوادث هرگز ایجاب نکند که چنین طرح ریزیهایی به مورد اجرا گذاشته شود.

4- درباره افزایش تعداد ناوها، کاردار اظهار شگفتی کرد از اینکه دولت موقت ایران ممکن است ورود اخیر یک نیروی ویژه به اقیانوس هند با فرماندهی نیروی خاورمیانه که به طور دائم در منطقه وجود دارد

ص: 288

را با یکدیگر مخلوط کرده باشد. کاردار گفت که اعزام یک نیروی ویژه به اقیانوس هند چیزی است که ما به طور منظم انجام می دهیم و اینکه این مورد هیچ گونه ارتباطی با تحولات اخیر ندارد و از سوی دیگر از لحاظ ظرفیت کشتیها به اندازه نیروهای ویژه قبلی چندان اهمیت ندارد.

5 - یزدی دیگر درباره این موضوع پافشاری نکرد، بلکه گفت او می خواهد نگرانی دولت ایران را درباره فعالیتهای نظامی آمریکا که مستقیما به ایران مربوط می شود مورد تأکید قرار دهد. روز 17 ژوئیه یزدی در یک مصاحبه با خبرگزاری نیمه رسمی پارس (تلگراف مرجع) بار دیگر به این موضع اشاره کرد و گفت که تنها تهدیدی که ممکن است نسبت به امنیت خلیج فارس وجود داشته باشد از جانب ایالات متحده آمریکا خواهد بود. به ویژه آنچه مربوط به طرح آمریکا برای ایجاد یک نیروی ویژه 110000 نفری است. او اظهار امیدواری کرد که این نقشه تنها یک ماهیت فرضی داشته باشد و صورت واقعیت پیدا نکند.

لینگن

از سر گرفته شدن خدمات روادیدی و امنیت محوطه سفارت

سند شماره (47) تاریخ: 27 ژوئیه 1979 - 6 تیر 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: از سر گرفته شدن خدمات روادیدی و امنیت محوطه سفارت 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: کاردار پس از بحث درباره مسائل به طور کلی، با یزدی وزیر امور خارجه در تاریخ 25 ژوئیه، مسئله از سرگرفتن خدمات روادیدی و نیازهای مربوط به امنیت کافی محوطه را با بایندر، رئیس اداره چهارم سیاسی در تاریخ 26 ژوئیه مطرح کرد. این ملاقاتها به دنبال نگرانی بیان شده در چند روز قبل به کاردار از طرف بایندر بر سر اشکال در دسترسی روادیدی در مورد هزاران دانشجوی ایرانی بود که در پی رفتن به آمریکا یا بازگشت به آمریکا قبل از فصل پاییز، با آن مواجه شده بودند. بایندر گفت دولت موقت ایران حاضر است محوطه اداری امن و به اندازه کافی را در خارج از محوطه سفارت فراهم کند تا صدور روادید در کوتاهترین مدت تسهیل شود. کاردار این پیشنهاد را رد کرد و کوششهایی را توصیف کرد که ما برای خدمات محدود روادیدی از ماه فوریه به بعد انجام داده ایم تا کار ایرانیانی را که برای روادید به خارج تقاضا می کنند، تسهیل کنیم و عملیات کنسولی کامل را در نزدیکترین تاریخ از سرگیریم. کاردار خاطرنشان ساخت که از سرگرفتن خدمات روادیدی نه تنها متکی به وسایل کافی و کارمندان است، بلکه همچنین وابسته به ترتیبات امنیتی منظم می باشد. بایندر شدیدا عکس العملی نشان داد و اظهار داشت که این ارتباط را یک نوع «تهدید» تلقی می کند. کاردار در پاسخ خاطرنشان ساخت که واقعیتهای اوضاع یک چنین ارتباطی را اجتناب ناپذیر می سازد. (پایان خلاصه) 3- کاردار ابتدا بحث را درباره دو موضوع آغاز کرد؛ اول بررسی آنچه ما از فوریه گذشته برای تسهیل کار ایرانیانی که تقاضای روادید می کنند، انجام داده ایم. او خاطرنشان ساخت که علیرغم موانع ناشی از نقصان کارمندان به اندازه کافی و فضای لازم برای کار در شرایط امن، ما روزانه پنجاه روادید دانشجویی و همچنین تعداد قابل ملاحظه ای به اصطلاح موارد «اضطراری » صادر می کنیم. علاوه بر این ما اکنون

ص: 289

حاضریم کار روادید روزانه 100 دانشجویی که بازمی گردند را به محض اینکه وزارت علوم و آموزش عالی، آزمون شناسی خود را افتتاح کند، انجام دهیم. در مورد ایرانیانی که تقاضای روادید خارجی را کرده اند، ما از تقاضای سابقه این افراد صرف نظر کرده و دو مأمور تکلم کننده به زبان فارسی را به رم فرستاده ایم تا با تعداد زیادی از تقاضاکننده های ایرانی که در آنجا هستند، سروکار داشته باشند. از سوی دیگر در پستهای دیگر اروپایی نیز تعداد زیادی روادید برای ایرانیان صادر می کنند. در پاسخ به اتهام یزدی در تاریخ 25 ژوئیه مبنی بر اینکه ایرانیان هنگامی که در خارجه مراجعه می کنند روادید به آنها داده نمی شود، کاردار گفت که ما باید این تصور را داشته باشیم که این موضوع مربوط به قابلیت فهم طبق موازین قانون است نه اینکه ناشی از این واقعیت باشد که تقاضا کننده ایرانی بوده است. مشاور سیاسی نیز که حضور داشت خاطرنشان ساخت که تا آن اندازه ای که از پستهای خارج از ایران کسب اطلاع شده، چنین به نظر می رسد که ایرانیانی که به آنها روادید داده نشده، تقاضا کنندگانی بودند که اسناد دانشجویی آنها مرتب نبوده است.

4- کاردار گفت ما نمی توانیم پیشنهاد دولت موقع ایران را درباره ساختمان جداگانه بپذیریم زیرا لازم است که عملیات کنسولی همگی در یکجا حفظ شود و بهر صورت ما احتیاجی به چنین ساختمانی نمی بینیم زیرا کوششهای ما در این زمینه همچنان در جریان است. کاردار بار دیگر آنچه را که ما برای به دست آوردن تسهیلات جدید انجام می دهیم (از قبیل کار در دو شیفت ) و اینکه کارمندان کافی جدید در محل داشته باشیم، تکرار کرد. وی معذالک تأکید کرد که به او از سوی وزارت امور خارجه دستور داده شده است که اگر امنیت کافی برای سفارت تأمین نشود، این تسهیلات جدید را باز نخواهد کرد و این امنیت کافی شامل کنار گذاشتن نیروهای نامنظم از محوطه سفارت است.

5 - بایندر پاسخ داد و گفت که آنچه که کاردار به او گفته است به منزله یک «تهدید» می ماند. کاردار به سرعت جواب داد که این یک تهدید نیست و اظهار تأسف کرد که بایندر چنین کلمه ای را به کار برده است.

او گفت اینکه ما می گوییم که نمی توانیم عملیات روادیدی خود را بدون امنیت کافی توسعه دهیم، بیان واقعیات است و بدین مفهوم آمادگی ما برای از سرگرفتن عملیات کامل روادیدی با توانایی دولت موقت ایران برای ترتیبات امنیتی لازم ارتباط مستقیم دارد. بایندر گله کرد از اینکه دولت موقت ایران برای حل مشکل امنیت محوطه سفارت، سخت می کوشد و در حالی که دولت موقت ایران می تواند اظهار نگرانی سفارت را در این باره بپذیرد. آلودگیهای همدستیهای واشنگتن در این مورد، موضوع دیگری است.

بایندر گفت که به او دستور داده شده است که اعلام کند که دولت موقت ایران ناگزیر خواهد بود به اطلاع افکار عمومی ایران برساند که اگر خدمات روادیدی کامل از طرف آمریکا از سر گرفته نشود، این تصمیم از سوی ایالات متحده گرفته شده است. او اضافه کرد که امیدوار بوده است که چنین چیزی را اعلام ندارد.

ولی اظهارات کاردار راه دیگری را برای او باقی نگذاشتند. او گفت که او و وزیر امور خارجه حاضرند اطمینان دهند که هر عمل ممکن است انجام می گیرد تا امنیت لازم برقرار شود. ولی افزود که کاردار باید فشارهایی که آنها تحمیل می کنند را درک کند.

6- کاردار گفت که او کاملاً اهمیت کار روادیدی را در مناسبات دوجانبه درک می کند و اظهارات قبلی خود را به یزدی یادآوری کرد مبنی بر اینکه ایرانیانی که در ایالات متحده تحصیل می کنند، بخشی از منابع انسانی را تشکیل می دهند که هر دو کشور می توانند برای تجدید بنای مناسبات خود از آنها استمداد کنند.

ص: 290

کاردار افزود که در عین حال نمی توان واقعیتهای اوضاع را برای همیشه نادیده گرفت. وی همچنین گفت که ترتیبات امنیتی کنونی برای محوطه سفارت را در واشنگتن به خوبی می دانند و آن از طریق گزارشهای مطبوعات درباره این موضوع است و این گزارشها نگرانی فوق العاده ای را ایجاد کرده است. او تأکید کرد که این اوضاع آسیبهای فراوانی به چهره و شهرت ایران می رساند و اینکه به نحو اجتناب ناپذیری عکس العملهایی را باعث می شود و چنین اوضاعی نمی تواند به طور نامحدودی بدون اینکه پاسخی را از جانب ایالات متحده باعث شود ادامه یابد. او تکرار کرد که آنچه که می گوید تهدید نیست بلکه بیان واقعیات است.

7- به دنبال این اظهارات بایندر عقب نشینی کرد و تکرار کرد که او و دیگران تمام آنچه را که در توانایی دارند برای حل مسئله امنیت انجام می دهند. او تقاضا کرد که درک شود که ایران هنوز به وضع عادی بازنگشته است؛ هر چند او پذیرفت که او اگر به جای کاردار می بود و با همان شرایط امنیتی موجود در محوطه سفارت مواجه می شد، هر روز به وزارت امور خارجه مراجعه می کرد و به اعتراض می پرداخت.

کاردار گفت که او درک می کند که ایران دارای مشکلات بزرگی است ولی در عین حال به بایندر یادآوری کرد که این ما نیستیم که این مشکلات را ایجاد کرده ایم.

لینگن

دیدار آگاه با ساندرز و کنستابل

سند شماره (48) تاریخ: 1 اوت 1979 - 10 مرداد 1358خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: دیدار آگاه با ساندرز و کنستابل 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- روز 31 ژوئیه آگاه، کاردار ایران با ساندرز، معاون وزیر امور خارجه و معاون او، کنستابل ملاقات کرد. دیدار آگاه نخستین ملاقات و مذاکره بود که موضوع اصلی آن تمایل دوجانبه به داشتن روابط قویتر و عادیتر بود. ساندرز علاقه ما را به داشتن ایرانی نیرومند و مستقل و برخوردار از پشتیبانی خلق که بتواند در مقابل فشارهای شوروی ایستادگی کند و به موقع سرگرم مناسبات سازنده متقابل با ایالات متحده باشد تأکید کرد. ایالات متحده علاقه ای به وارد کردن خود در مداخله در امور داخلی ایران ندارد بلکه می خواهد مقامات ایرانی بدانند که ما حاضریم در زمینه های منابع و مصالح مشترک با یکدیگر همکاری کنیم.

3- آگاه متقابلاً احساسات را تأکید کرد و احساسات دوستانه و تحسین مردم ایران را نسبت به ایالات متحده علیرغم تاریخ پیوندهای ایالات متحده با رژیم شاه تشریح کرد.

4- قسمت اعظم گفتگو در اطراف توصیف «منفی» حوادث بعد از انقلاب ایران از سوی مطبوعات آمریکا بود. هنگامی که کنستابل پرسید که برای تقویت مناسبات چه کاری از دست ایالات متحده برمی آید، اولین اشاره آگاه این بود که در درجه اول کاری باید با مطبوعات آمریکایی انجام گیرد. او به سرعت افزود که به خوبی می داند که برای مقامات حکومت ایالات متحده چنین کاری ممکن نیست.

دومین نکته ای که آگاه در میان گذاشت این بود که درباره این امکان که شاه ممکن است به آمریکا بیاید

ص: 291

اظهار نگرانی کرد. بعضی از اشخاص در ایران این احساس را دارند که لااقل «تشویق از در عقبی» از سوی عناصری در دستگاه دولتی ایالات متحده برای آمدن شاه به آمریکا وجود دارد.

ساندرز اظهار نظر کرد که مرحله ای از زمان در آینده هنگامی که از حرارت تب آلود انقلاب کاسته شود، ما تصور می کنیم که ایرانیان کمتر به آنچه که انقلاب علیه آنها بود توجه خواهند کرد و بیشتر به آنچه که انقلاب قرار بود تحقق بخشد، توجه خواهند نمود. آگاه این استدلال را درباره کنار گذاشتن گذشته چندان مورد توجه قرار نداد.

5 - سومین نکته مورد بحث آگاه درباره اینکه ایالات متحده چه کار باید انجام دهد تا مناسبات بهبود یابد، عبارت بود از کمک به حل دعاوی در دادگاهها که پولهای دولت موقت ایران را در این کشور مسدود کرده است. آگاه به ویژه از اقدامات حقوقی انجام گرفته از سوی شرکت الکترونیک دنیا که ظاهرا در ماه نوامبر به مرحله محاکمه خواهد رسید،نگران بود. ما تأکید کردیم که برای کمک می کوشیم ولی هنگامی که مسائل به دادگاهها ارجاع می شود دامنه امکانات کمک ما محدود است.

6- هنگامی که آگاه پرسید ایران چه کاری باید بکند تا مناسبات بهتر شود، ما درباره لزوم امنیت بهتر جهت محوطه سفارت پافشاری کردیم. پرشت - که او نیز حضور داشت - توضیح داد که ما نباید اجازه دهیم هزاران ایرانی در صفوف روادید بایستند در حالی که از یک نیروی محافظ با انضباط برخوردار نیستیم.

7- آگاه عکس العمل مساعد خود را درباره اظهارات اخیر ساندرز خطاب به EJRC مورد توجه قرار دارد. او گفت که به دقت «بین سطور را خوانده است» و فکر می کند که موضع ایالات متحده نسبت به مقامات ایران از روزهایی که مقامات ایالات متحده از پیوندهای خود با شاه دم می زدند و تمجید می کردند، به میزان قابل ملاحظه ای بهبود یافته است. آگاه گفت او یک نسخه از متن را همراه با اظهار نظر خود را برای یزدی خواهد فرستاد. او همچنین گفت که کارمندان سفارت برای بحث در اطراف این متن به طور غیر رسمی اجتماع خواهند کرد. ساندرز پیشنهاد کرد با نمایندگان سفارت در صورت تمایل آنها تبادل نظر کنند.

ونس

برنامه های احتمالی آمریکا

سند شماره (49) تاریخ: 2 اوت 1979 - 11 مرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا- تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی گزارشگر: ویکتور. ال. تامست موضوع: برنامه های احتمالی آمریکا 1- (طبقه بندی نشده) آنچه در ذیل می آید ترجمه غیر رسمی یک یادداشت وزارت امور خارجه ایران، مورخ 22 ژوئیه به شماره 4/4660 می باشد.

«وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، سلام و تأییدات خود را به سفارت ایالات متحده آمریکا تقدیم داشته و افتخار دارد که به مذاکرات جناب آقای ابراهیم یزدی و جناب آقای «بروس لینگن» کاردار

ص: 292

سفارت در تاریخ 16 ژوئیه 1979 رجوع کرده و توجه سفارت را به نکات زیر جلب می نماید.

الف: در تاریخ 21 ژوئن 1979، ژنرال راجرز، رئیس ستاد ارتش آمریکا که اخیرا به عنوان فرمانده قوای «ناتو» تعیین شد، گفت که وزارت دفاع آمریکا برنامه ای دارد که یک نیروی ضربتی 000/110 نفری جهت قادر ساختن آمریکا برای مبادرت ورزیدن به انجام عملیات توسط نیروی هوایی آمریکا، در هر نقطه ای خارج از حوزه فعالیت ناتو، تشکیل دهد و خلیج فارس و حوزه های نفتی این منطقه به طرز مؤکدی به عنوان یکی از اهداف عملیات آمریکا در زمانهای اضطراری ذکر شده اند.

ب: اخیرا گفته شده است که ملاقاتهایی در کاخ سفید توسط کمیته مطالعات سیاسی آمریکا به وسیله چند تن از اعضای کابینه در روزهای 21 و 22 ژوئن برگزار شده که در آن تصمیم گرفته شده بود که واحدهای نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس باید تقویت شده و حضور نظامی و نیروی دریایی ارتش آمریکا در اقیانوس هند نیز باید گسترش یابد.

ج: تعدادی از مقامات عالیرتبه آمریکا، که در میان آنها وزیر دفاع «براون»، «سناتور جرج» و «گاری هارت» دیده می شدند، به طور خیلی واضح و آزادانه، امکان مداخله نظامی آمریکا در حوزه خلیج فارس را یادآور شدند.

دولت موقت جمهوری اسلامی ایران نمی تواند نسبت به این تحولات که خطر و تهدیدی برای حاکمیت و تمامیت ارضی ایران به شمار می آیند بی تفاوت باشد و مایل است که مراتب نگرانی خود را در رابطه با این گونه طرحها ابراز دارد. بدون شک چنین طرحهایی اثرات نامطلوبی در روابط بین دو کشور خواهند داشت.» 2- (خیلی محرمانه) کاردار در ملاقاتش با وزیر امور خارجه، یزدی، در تاریخ 25 ژوئیه و بار دیگر در ملاقاتی با رئیس اداره چهارم سیاسی، بایندر، در همان تاریخ گفته است که وی به بیانات شفاهی یزدی، در تاریخ 16 ژوئیه پاسخ گفته است و وی چیزی دیگری ندارد که بگوید. از آن تاریخ وی یک نسخه از مصاحبه وزیر دفاع براون را که راجع به این موضوع صحبت کرده بود برای یزدی فرستاده است.لینگن

تعیین سفیر کبیر

سند شماره (50) تاریخ: 2 اوت 1979 - 11 مرداد 58سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن از کاردار برای نیوسام موضوع: تعیین سفیر کبیر 1- از شما به خاطر پیام محبت آمیزتان و نیز از پیام وزیر تشکر می کنم.

2- پیام شما نظرات مرا در مورد مسئله تعیین یک سفیر جدید با توجه به زمان و جو موجود پرسیده بود. جواب کوتاه من این است که من معتقدم منافع ما در ایران با امکان تعیین هرچه سریعتر یک سفیر جدید که ترجیحا حتی از برنامه زمانی که شما پیشنهاد می کنید زودتر باشد، برآورده می شود. جواب دیگر من این نگرانی قابل درک شما را به حساب می آورد که جوی که ما در آن دست به چنین اقدامی می زنیم، بایستی حامی جهات سیاسی باشد که در جستجوی آن هستیم. این جو برای ما به میزان معتنابهی راجع به چیزی صحبت می کند که دولت موقت ایران آماده انجام آن در کاری است که بایستی جریان دوجانبه

ص: 293

تجدید بنای یک رابطه باشد.

3- با گفتن این موضوع بایستی توجه داشت که دولت موقت ایران در جستجوی علائمی از جانب ما می باشد. ما تنها قدرت بزرگ یا همسایه مهم ایران هستیم که در اینجا سفیری نداریم. از سؤالاتی که ما واقعا از هر گوشه ای با آن روبرو هستیم آشکار است که زمان و شخص سفیر جدید آمریکا، در گرایشات رهبران دولت موقت ایران نسبت به ما مهم است. هر آنچه که ما در مورد مسئولیتهای دولت موقت ایران در باب کاتلر و وضعیت فعلی روابطمان ممکن است بیندیشیم، بیشتر این ایرانیان غیبت مداوم یک سفیر را به عنوان مدرکی که ما هنوز بایستی خودمان را با واقعیتهای جدید ایران تطبیق دهیم، می بینند. بنابراین عمل واقعی انتصاب یک سفیر به عنوان رأی اعتمادی از جانب ما دیده می شود.

4- علاقه خاصی در میان دو بخش دیگر درباره مقاصد ما وجود دارد. اولی شامل تعدادی از دول دیگر خصوصا متفقین ما در اروپای غربی می باشد که از اقدام ما استنباطات فراوانی در مورد این موضوع خواهند نمود و انتظار و امید دارند که ما خیلی زود عمل نماییم. دومین گروه را بازرگانان آمریکایی با منافع و مشکلاتی در ایران تشکیل می دهند. این گروه به طور ویژه ای نسبت به مقاصد ما در باب یک سفیر حساسیت دارند. عملاً تمام تماسهای ما در این بخش، این حقیقت که ما هنوز اقدام نکرده ایم را به عنوان یک عامل که در طرف منفی تعادل نکات مثبت و منفی آنان می باشد گوشزد می نماید و درباره عملیات آتی در ایران بر تصمیمات تأثیر می گذارد.

5 - به لحاظ این دلایل من همچنان به اهمیت این موضوع اعتقاد دارم که اقدام به انتصاب یک سفیر نبایستی به درازا بینجامد. هر چند فکر می کنم برنامه زمان بندی پیشنهاد شده در پیام شما خیلی طولانی است، لیکن به لحاظ جو موجود احتمالاً واقع بینانه می باشد. ادامه این تلگرام به آن جنبه توجه می کند.

6- چند ماه آینده در اینجا با یک جریان انتخاباتی خواهد گذشت که برای مستقر نمودن یک دولت مطابق با قانون اساسی برای اواخر پاییز طرح ریزی شده. چنین به نظر می آید که جریان انتخابات آشفته و نتایج چیزی کمتر از حد انتظار باشد، ولی هم آیت اللّه و هم دولت موقت ایران به مقدار زیادی متعهد به انجام جریان انتخاباتی هستند و در صورت عدم وقوع شکستی غیر منتظر، یک دولت جدی و آن طور که امید می رود قویتر در دنبال آن بر سر کار خواهد آمد.

7- من در حال حاضر هیچ دلیلی ندارم که فکر کنم گرایش دولت جدید به طور مؤثری با گرایش دولت موقت ایران تفاوت خواهد داشت. خود من در اینجا در تمام سطوح به گرمی پذیرفته شده ام. سر و صداهای سیاسی اخیر دولت درباره ما عموما مثبت بوده اند. ما احساس می کنیم که هم یزدی و هم بازرگان به طور فزاینده ای نیاز به حرکت در جهت یک تفاهم بهتر با ما را تشخیص می دهند. این موضوع حتی به میزان زیادتری در مورد رهبریت نظامی وجود دارد.

8 - فرضیاتی که در بالا تشریح شد با توجه به گرایشات تشکیلات عادی دولت می باشند.قم نیز مطرح است. همان طور که می دانید نظریات سیاسی ابراز شده آیت اللّه و یارانش در هفته های اخیر معتدل تر بوده است. ولی بایستی تأکید کنم که گرایش و برخوردهای او متکی به چیزی است که به گمان ما ناخوشایندی و تنفر بنیانی از ایالات متحده می باشد. خیلی از آنهایی که در اطراف او هستند به نظر می آید که حتی نسبت به مقاصد ما مظنون تر باشند. اطرافیان او به احساساتی بودن و سطحی بودن در برخورد با امور سیاسی گرایش دارند. چونکه این محفل دسترسی سریع به گفته های روزانه آیت اللّه و اثر فوری بر روی آن دارد،

ص: 294

همیشه یک خطر مداوم در مورد حملات از جانب آن وجود دارد که غیر قابل پیش بینی است و می تواند پیشرفت ما را در جهت برنامه زمانبندی پیشنهادی شما محدود کند. ما بایستی همانطور که زمان به پیش می رود با دقت مراقب این جریان باشیم.

9- همچنین ملاحظه برخورد ما با شاه که هم بر برنامه زمان بندی و هم بر جو موجود تأثیر می گذارد، مطرح است. به نظر من قبل از اینکه ما سفیری در اینجا داشته باشیم، خیلی مطلوب است که شاه به ایالات متحده نیاید. استحکام و دوام افزون شده در روابط دوجانبه ما که می تواند به دنبال انتصاب یک سفیر صورت پذیرد با عکس العمل ناچارا مغایر با برخوردهای ما نسبت به شاه، خصوصا از جانب آیت اللّه، مقابله خواهد نمود.

10- سرانجام مسئله معامله به مثل مطرح است: برای مثال، سطح مربوطه نمایندگی ایران در واشنگتن.

ما نیازی به اینکه اهمیت ویژه ای برای این موضوع قائل شویم نداریم. ما به جای آنکه منصوب نمودن یک سفیر را مستقیما به اقداماتی که دولت موقت ایران انجام می دهد مرتبط سازیم بایستی زمانی که نتیجه گرفتیم منافع ما ایجاب می نماید سفیری در اینجا منصوب کنیم. در عین حال ما می توانیم و بایستی به روشن نمودن این موضوع برای دولت موقت ایران که کار تجدید بنای یک رابطه، یک جریان دوجانبه است که مستلزم مصرف مداوم نیرو از هر دو طرف می باشد، ادامه دهیم.

11 - پیام در زیر پیشنهاد مذاکرات در اواخر اوت یا اوایل سپتامبر را می نمود. من نسبت به تاریخ دوم تمایل دارم.

12- با درودهای صمیمانه. لینگن

ملاقات شما با نخست وزیر

سند شماره (51) تاریخ: 10 اوت 1979 - 19 مرداد 1358خیلی محرمانه از :وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: ملاقات شما با نخست وزیر 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- ما معتقدیم زمانی که شما در 11 اوت با بازرگان نخست وزیر ملاقات می کنید، با ارزش خواهد بود که قدمهایی را که ما برای بهبود بخشیدن و عادی کردن روابط با ایران برداشته ایم، به همان گونه ای که با دیگر مقامات ارشد دولت موقت ایران مطرح کرده اید، با وی در میان بگذارید. شما می توانید بدون فشار آوردن به او در این اولین ملاقات و با تشخیص مشکلات خاصی که دولت موقت ایران با آنها رو به روست بنا به صلاحدید خود به بازرگان بگویید که ما مایل هستیم، ببینیم که پیشرفتی از طرف ایران در برطرف نمودن مسائل زیانبار از قبیل موارد تاس چک، شری و شیبانی و پاسداران انقلاب در محوطه سفارت، حاصل می شود. ما عمیقا از همکاری شخصی وی در یاری به حل این مشکلات پر زحمت دوجانبه ممنون خواهیم بود. اگر جریان صحبتهای شما فرصت مطرح نمودن این مسائل را به دست نمی دهد، لطفا بحث را به موقع دیگری محول کنید.

3- شما می توانید برنامه هایتان برای مشاوره در پایان ماه جاری را برای بازرگان بگویید و پیشنهاد کنید که وی هر گونه پیامی را که مایل است شما در بازگشت به واشنگتن ببرید، منعکس نماید. شما

ص: 295

می توانید پیشنهاد کنید که وی مدتی روی این موضوع فکر کند و اگر مایل است قبل از عزیمت به شما پاسخ دهد. ما خصوصا در هر گونه اقدام عملی که وی فکر می کند ایالات متحده می تواند برای کمک به دولت موقت ایران در تلاشهایش برای بالا بردن ثبات و فراهم آوردن زندگی بهتر برای شهروندان ایرانی انجام دهد ذیعلاقه هستیم. محدودیتهای آشکاری در آنچه که ایالات متحده می تواند انجام دهد وجود دارد ولی در جایی که مقتضی باشد می خواهیم تا آنجایی که می توانیم برای بازرگان نخست وزیر و دولتش مفید باشیم.لینگن

ملاقات 14 اوت در مورد لوازم یدکی نظامی

سند شماره (52) تاریخ: 13 اوت 79 - 22 مرداد 58سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات 14 اوت در مورد لوازم یدکی نظامی 1- تمام متن سری است، تقاضا می شود اقدام به عمل آید.

2- همان گونه که وزارتخانه از گزارش گفتگوی من با بازرگان و یزدی در 11 اوت آگاه است، ملاقاتی که ما در ابتدا به عنوان یک بحث در سطح اجرایی در مورد لوازم یدکی نظامی به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردیم اکنون به سطح وزیران ترقی داده شده است. هم یزدی و هم ژنرال ریاحی حضور خواهند داشت. زمان ملاقات ساعت 11 روز سه شنبه 14 اوت است.

3- یک سؤال سیاسی که ما تقریبا مطمئن هستیم با آن مواجه می شویم این است که منظور ما در حال حاضر از آزاد کردن اقلام غیرحساس در جریان تحویل لوازم ( و تحت شرایط جدید) چیست؟ وزیر دفاع / معاون وزیر دفاع:

پیام 27 ژوئیه 1979 امور امنیت بین المللی (ISA) نیز درباره مقصد ما برای مورد توجه قرار دادن تقاضاهای مربوطه به مطالب طبقه بندی شده بر یک اساس مورد به مورد صحبت می کند.

4- من احساس می کنم که ما احتمالاً بخواهیم درجه ای از ابهام سیاسی را در مورد این موضوع حفظ نماییم. با این وجود هر گونه راهنمایی دیگری که وزارتخانه بتواند قبل از این ملاقات به من بنماید، مفید خواهد بود.لینگن

دیدار رمزی کلارک از ایران

سند شماره (53) تاریخ: 20 اوت 1979 - 29 مرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: دیدار رمزی کلارک از ایران 1- از خبری که در مورد مسافرت رمزی کلارک به من دادید متشکرم. من دو گفتگوی طولانی و خوب با او و دستیارش، دان لوس داشتم. آنها ملاقاتهایی با یزدی وزیر امور خارجه و نخست وزیر انجام دادند که در ضمن آن کلاً راجع به دورنمای روابط ما و نیز در مورد چندین موضوع قضایی ویژه در اینجا که کلارک در زمینه مسائل مرتبط با حقوق بشر نسبت بدانها علاقه مند است، گفتگو شد.

2- مطمئن هستم زمانی که او را ملاقات نمودید، برداشتهایش را برای شما مطرح خواهد کرد. من فکر

ص: 296

می کنم که آنها از گفتگوهایشان این برداشت کلی را داشتند که رهبریت دولت موقت ایران در جستجوی روابط بهتر با ایالات متحده است. ولی برخی مشکلات اساسی همچنان وجود دارند، خصوصا در زمینه ای که من آن را زمینه روانی - احساسی می خوانم.

3- کلارک در مورد مشکلات امنیتی محوطه سفارتخانه ذیعلاقه بود و ما محوطه را به او نشان دادیم، منجمله محدوده تجهیزات جدید کنسولی که به طور مختصر از حمله به وسیله نارنجک در روز 17 اوت آسیب دید. او گفت که وی زمانی که یزدی وزیر خارجه را ملاقات کند راجع به این موضوع با وی صحبت خواهد کرد. امروز صبح به دنبال این جریان یزدی به من تلفن کرد و راجع به اینکه اوضاع بر چه منوالی است سؤال می کرد و گفت که به پلیس دستور داده است تا راجع به یک نیروی امنیتی منظم که در محل مستقر شود، با ما در تماس باشند. من فکر می کنم در نتیجه این موضوع و اقدامات دیگری که انجام می دهیم وضعیت امنیتی ما در اینجا ممکن است بهتر شود.

کمیته با 24 رأی در مورد پورتوریکو

سند شماره (54) تاریخ: 23 اوت 1979 - 1 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: کمیته با 24 رأی در مورد پورتوریکو 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در طی ملاقاتی با وزیر خارجه ایران، یزدی، مورخ 22 اوت، کاردار گفت که ما از رأی ایران به نفع قطعنامه کوبا - عراق در مورد پورتوریکو متأسف می باشیم. یزدی ابتدا سعی کرد که وانمود کند که ایران به آن رأی نداده است، ولی وقتی کاردار گفت که ایران رأی داده است، یزدی حرفش را پس گرفت و ادعا کرد که در این مورد به او گزارشی داده نشده است.

3- ما شکی نداریم که یزدی اصلاً اطلاعی نداشت که نمایندگانش در نیویورک چه می کنند. همان طور که در گزارشات قبلی خاطرنشان ساخته ایم، وزارت خارجه ایران در یک شرائط بی نظمی و اغتشاش به سر می برد، تا بدانجا که موضعی که ایران در سمینارهای چندجانبه ای مثل کمیته 24 عضوی در مورد پورتوریکو، می گیرد، نظرات هیئت نمایندگی شرکت کننده در جلسه می باشد، نه نظرات دولت موقت ایران.

نتیجتا وقتی فرد شرکت کننده از افراد سطح بالا مانند خود یزدی باشد، تصمیمات متخذه بیشتر مبنی بر ارزیابی واقع بینانه منافع ملی ایران خواهد بود، در حالی که اگر فرد شرکت کننده از مسئولین سطح پایین تری باشد (احتمالاً بدون دستورالعمل از تهران ) احتمال افراط گویی عقیدتی بیشتر خواهد شد.

4- بیانیه های مطبوعاتی که در جوف پیام بود، تحت عنوان نامه ای از کاردار در حال ارسال برای یزدی می باشند. ما هیچ دلیلی نمی بینیم که از ایران علت رأی موافق دادن به قطعنامه را بپرسیم. اگر موضوع به طور عقلایی بررسی شده بود، ایران از رأی دادن امتناع می ورزید.

لینگن

روابط ایران و آمریکا و موضوع حقوق بشر

ص: 297

سند شماره (55) تاریخ: 23 اوت 1979 - 1 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: روابط ایران و آمریکا و موضوع حقوق بشر 1- (تمامی متن خیلی محرمانه).

2- در طی ملاقات با وزیر خارجه یزدی، در تاریخ 22 اوت، کاردار مسئله حقوق بشر در ایران را در ارتباط با روابط ایران و آمریکا پیش کشید. کاردار گفت که وی مسلما وقتی به واشنگتن برگردد در این باره از او سؤال خواهد شد. به عنوان موارد خاص، کاردار نبودن قطعنامه ای در مورد پرونده شری، زندانی کردن شیبانی، گزارشاتی در مورد مصادره اموال سه فقره بیمارستان مسیحی و چپاول و غارت منزل کشیش مسیحی در اصفهان را ذکر کرد.

3- یزدی گفت که شری آزاد شده است و این حقیقت ندارد که مسیحیان مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته اند. وی ادعا کرد که خودش از نزدیک با سفیر پاپ و نمایندگان کلیمیان بر سر رفع چند موضوع کوچک کار کرده است، ولی به طورکلی این پیشنهاد که اقلیتها در ایران مورد ستم قرار گرفته اند را رد کرد.

وی گفت که مسیحیان، زرتشتیان و کلیمیان همگی در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نموده اند و کاملاً از جمهوری اسلامی حمایت می کنند. بعضیهایشان خواسته اند که هم برای نامزدهای مسلمان و هم برای نامزدهای خودشان رأی دهند و یزدی شخصا از این موضع حمایت می کند. وی گفت: «ما هرگز از هیچ یک از اقلیتها شکایتی راجع به مسئله ای نشنیده ایم».

4- کاردار گفت که درک ما از مسئله طور دیگری است و از جمله رفتار با بهاییان را مطرح نمود. یزدی بی درنگ تصدیق کرد که در مورد کمیته های انقلاب مشکلاتی هست که از عهده ما خارج شده است. وی گفت: «شما این را می دانید، در رابطه با اتفاقی که در سفارت خودتان افتاد.» بعضی از افرادی که در ارتباط با این کمیته ها هستند مسلمانان خوبی نمی باشند. بعضیهایشان درگیریهایی در رابطه با فروش غیر قانونی مشروبات الکلی داشته اند و ممکن است مزاحم یهودیان و مسیحیان شده باشند که به آنها جهت فروش مشروب عرضه کنند، چنان که می دانید این اقلیتها آزاداند که مشروب داشته باشند و استفاده کنند؛ همچنین هنوز تعداد زیادی از عناصر سابق ساواک هستند که در ایران مشغول کارند و سعی دارند که احساسات ضد انقلابی را برانگیزند و انقلاب اسلامی را بی اعتبار جلوه دهند. وی گفت چنین افرادی از حمله به اقلیتهای مذهبی هیچ گونه ابایی نخواهند داشت.

5 - وی افزود که معذالک این گونه اعمال هیچ ارتباطی با دولت موقت ایران یا حرکات انقلابی ندارد.

در رابطه با حرکات انقلابی باید گفت که اقلیتهای مذهبی آزادند که در ایران زندگی کنند و کار کنند تا زمانی که پیرو مقررات و قوانین جمهوری اسلامی باشند. کاردار مجددا مسئله بهائی ها را پیش کشید. یزدی جواب داد که بهائی ها یک گروه سیاسی هستند که توسط شاه به آنها امتیازاتی داده شده بود. با وجود این تا زمانی که بهائیان ایران درگیر مسائل سیاسی به عنوان یک گروه سیاسی نشوند، با آنها نیز مانند سایر ایرانیان رفتار خواهد شد. کاردار گفت که بهائیان آمریکا نگران این گروه در ایران می باشند. یزدی گفت بعضی از ایرانیان نیز نگران وضع سرخپوستان آمریکا می باشند.

6- نظریه: یزدی موضع رسمی رهبریت دولت موقت ایران و حتی حرکت اسلامی را که به طور

ص: 298

استادانه ای به او داده شده است بیان نمود. حقیقت این است که متعصبین مذهبی و فرصت طلبهای کودن که در بین اکثریت مسلمان می باشند، اقلیتهای مذهبی را مورد حمله، مصادره اموال، تجاوز و تعدی قرار داده اند که مغایر با خط مشی رسمی دولت می باشد. اشتیاق شدید به اسلام که به دنبال انقلاب اسلامی پدید آمد، نگرانی اقلیتها را شدیدتر کرده است. نگرانی از اینکه آنها در قبال تعصبهای مذهبی آسیب پذیر خواهند بود. یزدی افزود که باعث تأسف است که در همین حال بسیاری از همین رهبران قبول نمی کنند که اعمال تعصب آمیز در بین همدینانشان حتی وجود داشته باشد.لینگن

سیاست ویزای دانشجویی

سند شماره (56) تاریخ: 26 اوت 1979 - 4 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: سیاست ویزای دانشجویی 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: یزدی وزیر امور خارجه در خلال ملاقات 22 اوت موضوع ایرانیانی که در مؤسسات آموزشی غیر معتبر ایالات متحده ثبت نام کرده اند را مطرح کرد. در ضمن اینکه شاید به طور کامل چندگونگی چیزی را که می گفت متوجه نمی شد، مفهوم نظراتش یک نوع تشخیص ایرانی از این بود که داشتن تعداد زیاد دانشجویان فاقد شرایط لازم در کارخانه دیپلم سازی آمریکا، منافع ملی ایران را برآورده نمی نماید. این موضوع، منافع ما را نیز برآورده نمی کند. بنابر این ما معتقدیم که بازگشایی قسمت کنسولی ما موقعیتی بی مانند به وجود می آورد که به شرایط مقرر در قانون مهاجرت و ملیت بازگردیم. اول اینکه فرض بر این می شود که تمام متقاضیان ویزا قصد دارند مهاجر باشند مگر اینکه بتوانند خلاف این را ثابت کنند و دوم، اینکه دانشجویان توانایی خود را در به پایان رساندن یک دوره تحصیل تمام وقت ثابت کنند. هر دو شرط در ارزیابی شرایط متقاضیان ایرانی ویزای دانشجویی به حالت بدون کنترلی در سالهای اخیر اجرا می شده است.

3- در ملاقات 22 اوت یزدی وزیر خارجه به لینگن، کاردار، گفت که ایران می خواهد رقم دانشجویان ایرانی در ایالات متحده را تغییر دهد. او گفت تعداد زیادی از این دانشجویان به کالجهایی می روند که او آنها را کالجهای مستعمراتی خواند؛ مدارسی که تقریبا به طور انحصاری به دانشجویان خارجی اختصاص دارد. یزدی به طور ضمنی اشاره کرد که آموزشهایی که در این مؤسسات ارائه می شود پست تر از مدارسی است که اغلب خود آمریکاییها می روند. او گفت دولت موقت ایران لیستی از دانشگاههایی که آنان را قابل قبول می داند جمع آوری می نماید. دانشجویان ایرانی که به این مدارس می روند ملزم هستند معدلهای بالایی بیاورند تا برای کمک هزینه تحصیلی واجد شرایط شوند. یزدی اشاره کرد که خیلی از دانشگاههای ایالات متحده استانداردهای ایران را ندارند. او همچنین اشاره کرد که ایران رفتن به خارج را برای دانشجویان ایرانی از گذشته مشکل تر خواهد کرد.

4- برخی از نظرات یزدی (در این مورد که دولت ایالات متحده مسئولیت دارد تا در زمینه رفتار تبعیض آمیز با دانشجویان ایرانی در ایالات متحده کاری انجام دهد و یک تهدید ظاهری که چنانچه ما در اداره دانشجویان ایرانی همکاری نکنیم، ایران ممکن است مجبور شود دانشجویانش را به اتحاد شوروی

ص: 299

بفرستد) و نیز فشاری که دولت موقت ایران در تلاش بوده است که بر ما وارد کند تا بخش کنسولیمان را بازگشایی کنیم بر این اشاره داشت که یزدی جنبه های مختلف چیزی را که به کاردار پیشنهاد می کرد کاملاً تشخیص نمی داد. برای مثال خیلی روشن و واضح بود که وی متوجه شد که تمرکز شدید دانشجویان ایرانی در کارخانه های دیپلم سازی مشکوک، انعکاسی از شرایط ضعیف دانشگاهی بیشتر ایرانیانی است که اقدام به گرفتن ویزای دانشجویی می کنند تا سیاستی از جانب ما که این دانشجویان را به مؤسسات نیمه معتبر محدود نماییم. با این حال نگرانی او در مورد این پدیده مشابه استدلالی است که این هیئت (دیپلماتیک) در تحلیلهای قبلی از دانشجویان ایرانی که به ایالات متحده می روند ارائه کرده است. برای مثال: این به نفع هیچ کس نیست (نه ما، نه ایران و نه خود دانشجویان) که دانشجویانی را قبول کنیم که آینده آنها برای موفقیت در دانشگاه و بازگشت نهایی به ایران کم است.

5 - مفهوم نظرات یزدی تشخیصی از این بود که ایرانیانی که برای رقابت روشنفکری محیط دانشگاهی آمریکا آماده نیستند و آنهایی که به زبان انگلیسی تسلط ندارند تا به طور کامل در فراگیری شرکت جویند یا آنهایی که بیشتر به خاطر فرار از شرایط ایران که از آن خوششان نمی آید به ایالات متحده می روند تا تمایل به تحصیل، احتمالاً یک مشکل سیاسی خواهند داشت تا یک منبع مالی. این بدان معنا نیست که وقتی دولت ایران با فوریت چیزهایی از قبیل تحصنهای دانشجویان متقاضی ویزا که تقاضا دارند بخش کنسولی ما مجددا باز شود روبرو می گردد متمایل نخواهد بود که به ما کمک کند تا مشکل را حل کرده و یا ما را قربانی نماید. در هر حال تا آنجایی که ما می توانیم به منافع ملی خودمان خدمت کنیم و نیز به توسعه سیاسی دراز مدت تر از طریق یک سیاست معقولانه در مورد صدور ویزاهای تحصیلی کمک نماییم، نبایستی از رودررو شدن با استانداردهای سخت تر از آنچه که در گذشته اخیر اعمال می شده است مضایقه نماییم.

6- این موضوع مقررات قانون مهاجرت و ملیت را به انحراف نخواهد کشانید، بلکه نمایانگر بازگشتی به اصول اساسی قانون در این مورد که فرض بر این شده تمام متقاضیان ویزا قصد دارند مهاجر شوند مگر اینکه آنها خلاف آن را ثابت نمایند. در چند سال گذشته مسائل زیادی در رابطه با شرایط تحصیلی متقاضیان ویزای دانشجویی به وجود آمده است. این شرایط فقط یک جنبه از عواملی را که مأموران کنسولی در مشخص کردن اینکه آیا یک متقاضی بخصوص با معیارهای وضعیت غیر مهاجر مطابقت دارد یا خیر بایستی مورد توجه قرار دهند، تشکیل می دهد. انگیزه جنبه دیگری است که مکررا از آن چشم پوشی شده است. شرایط متقاضی که در پی فرار از مسائل موجود در ایران است که آن را ارضاءکننده نمی یابد، به عنوان مثال اجتناب از خدمت نظام - بایستی با تردید دیده شود، به صورتی مشابه سن متقاضی به میزان قابل ملاحظه ای اهمیت پیدا کرده است.

خردسالان بدون در نظر گرفتن اینکه خود آنها از لحاظ تحصیلی تا چه حد واجد شرایط هستند یا از لحاظ انگیزه های نهایی بی گناه می باشند، چنانچه آشکار است که والدین آنها در تلاش هستند آنان را به خاطر ناراحتیهای خودشان از شرایط موجود به خارج از ایران بفرستند، نمی توانند به عنوان غیر مهاجرین واقعی در نظر گرفته شوند.

7- هیچ زمانی بهتر از حالا وجود نخواهد داشت که استانداردهای سخت را که ما می بایستی از اول تاکنون در مورد متقاضیان ویزای دانشجویی انجام می داده ایم برقرار نماییم. چون که بخش کنسولی در

ص: 300

فوریه بسته بود تقریبا تمام کارمندان آمریکایی جایگزین شده اند. چند نفری در اینجا باقی مانده اند که می توانند به استانداردهای بدون کنترل گذشته علاقه داشته باشند. آینده باز کردن یک تسهیلات جدید خط جداسازی سمبولیکی فراهم می آورد که ما بایستی از آن بهره کامل ببریم. بدون تردید فریادهای نگرانی در اینجا و همچنین در ایالات متحده بلند خواهد شد. علاوه بر این ما می توانیم تقاضاهایی را از جانب گروههای گوناگون ذینفع دیگری انتظار داشته باشیم تا به منظور فراهم نمودن راهی برای خروج از ایران برای اشخاص یا گروههایی از اشخاص که ممکن است تحت فشارهایی از جانب انقلاب اسلامی باشند، INAرا در تنگنا قرار دهند. ما فکر می کنیم ضرورتهای فوری برای تعدیل استانداردهایمان، هر چه که می خواهد باشد، بایستی در مورد مواد و مقررات قانون ثابت قدم باشیم. انجام این کار با تمایل اظهار شده ما برای تجدید بنای رابطه ما با ایران براساس منافع دوجانبه و واقعیتهای جدید بدون اظهار شرایط و نیازهای خود INAهمراه است.

تمایل ایران به باز فروش هواپیماهای جنگنده اف - 14

سند شماره (57) تاریخ: 27 اوت 1979 - 5 شهریور 58سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: تمایل ایران به باز فروش هواپیماهای جنگنده اف - 14 1- (تمام متن سری است) 2- در طی مباحثاتی که کاردار با وزیر امور خارجه ایران، یزدی در تاریخ 22 اوت در مورد اف - 14ها داشت، یزدی گفت که موضوع پیگیری خواهد شد و کابینه در این مورد بحث خواهد کرد.

3- سرهنگ غنی پور، از نیروی هوایی ایران، به متخصص امور اف - 14 ما در تاریخ 25 اوت گفت که وی قرار است چهارشنبه آینده به آیت اللّه خمینی در مورد منابع مورد نیاز جهت نگهداری اف - 14ها گزارشی بدهد. بنا به گفته غنی پور این موضوع توسط شورای انقلاب بررسی خواهد شد.

4- مدارک زیادی وجود دارد که روحانیون و دولت موقت ایران، پیشنهاد دیگری برای فروش دارند.

بعضی از روحانیون و عناصر زیادی از نیروی هوایی می خواهند که اف - 14 ها را نگهدارند.

5 - در صورت اطلاعات بیشتر به شما اطلاع خواهیم داد.

مسائل حقوق بشر

سند شماره (58) تاریخ: 2 اوت 79 - 7 شهریور 58 از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران، فوری موضوع: مسائل حقوق بشر 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- مأمور وزارتی به آگاه، کاردار ایران، روز 29 اوت اطلاع داد تا در رابطه با مسائل مطروحه در مورد زمینه حقوق بشر که در میان دوستان ایرانی موجود در کشور بروز کرده اظهار نظر نماید.

3- اولین مطلب در رابطه با حرکت اخیر گروههای ناشناس جهت تصرف ضوابط یا ثروت کلیساهای مسیحی در اصفهان و تهران و نیز بیمارستانهای وابسته به کلیساهاست. به ما درخواستهای متعددی از

ص: 301

گروههای کلیسایی رسیده و فکر کردیم دولت موقت بایستی سریعا با این مشکل برخورد نماید. آگاه گفت که او نیز نامه ای دریافت داشته (امکانا از شورای ملی کلیسایی) که بلافاصله به تهران گزارش داده و به نظر او دولت قویا حرکتی با موضع روشن برای حفاظت اقلیتها دارد و اگر سریعا جوابی از وزارت امور خارجه دریافت نکند به دکتر یزدی تلفن خواهد کرد و مواضع جدیدمان را برای جلب توجه آقای یزدی بیان خواهد داشت.

4- دومین مسئله اطلاع از دستگیری متین دفتری است. به قول مأمور وزارتی او دوستان با نفوذی در آمریکا دارد بخصوص در میان گروههای لیبرال خواستار انقلاب و افزود که به تجربه شخصی خود می داند که متین دفتری سخنگوی مؤثر مخالفین در سالهای قبل از موفقیت انقلاب بوده است. دوستان وی در آمریکا، برای مثال رمزی کلارک، نگران سلامتی او بودند. عکس العمل رفتار دولت موقت به نظر ایشان باعث صدمه دیدن حسن شهرت ایران و مخالفت با منافع آن خواهد شد. آگاه گفت که این موضوع مشکلی است و فقط می تواند بگوید که جاه طلبی های دفتری، شخصی یا اجتماعی است. و به نظر می رسد تطابق با آرمانهای توده مردم ایران ندارد و اشاره کرد که بیانات و احساس ما را به تهران گزارش خواهد کرد.

5 - نهایتا مأمور وزارت نظر او را به عکس صفحه اول در رابطه با اعدام اکراد جلب نمود و اشاره کرد که اینچنین داستانی برای ایران در این کشور مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد. موضوع خود واضح بود و آگاه هیچ نظری ابراز نکرد.ونس

روابط ایران - ایالات متحده

سند شماره (59) تاریخ: 31 اوت 1979 - 8 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - پکنبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: روابط ایران - ایالات متحده 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- کاردار ایران در 31 اوت به کنسول سیاسی سفارت گفت که از طرف سفیر ایران در ژاپن که سرپرست (مدیر) منطقه ای وی می باشد، به او دستور داده شد تا تمایل دولتش را برای روابط بهتر با ایالات متحده به اطلاع ما برساند. طبق گفته کاردار، وزارت خارجه ایران به سفرای ایران در تمام دنیا دستور داده است تا به اطلاع همتاهای آمریکایی خود برسانند که ایران آرزوی روابط بهتر را دارد و در پاسخ به این مقصود از برخورد متقابل از جانب ایالات متحده قدردانی می نماید. او نمی دانست که چگونه از ما انتظار می رود که عمل متقابل انجام دهیم.

3- کاردار گفت صالح خو سفیر ایران در توکیو به زودی با این پیام با سفیر منفیلد تماس خواهد گرفت.

آزادی مطبوعات و طبیعت جمهوری اسلامی ایران

ص: 302

سند شماره (60) تاریخ: 5 سپتامبر 1979 - 14 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: آزادی مطبوعات و طبیعت جمهوری اسلامی ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- اخراج تمام کارمندان آمریکایی دفتر آسوشیتدپرس در 4 سپتامبر یک وجهه مهم از جمهوری اسلامی ایران را روشن می سازد که ما نبایستی آن را نادیده بگیریم: علیرغم عدم کاراییهای سیستم دولتی که خمینی در حال به وجود آوردن آن در ایران می باشد، هر جزء آن وعده سرکوبگرانه و استبدادی بودن مثل سیستم شاه را می دهد.

علیرغم مشغولیت حرفی به آزادی، به طور فزاینده ای آشکار گردیده است که کلمه آزادی برای خمینی معنای کاملاً مغایر با تعریف غربی آن دارد. به عنوان مثال: چنانچه صحیح گزارش کردن اخبار مغایر با منافع اسلام پنداشته شود، این لغت، آزادی گزارشگری به طور صحیح را در بر نمی گیرد.

3- منافع ما در ایران بالاتر از هر گونه رژیم خاصی قرار دارد موضوعی که ما تلاش کردیم تا برای حاکمان جدید ایران آن را روشن سازیم، به این منظور که از سوءظنهای آنان در این مورد که ما به تبانی با شاه سابق ادامه می دهیم کاسته باشیم. در حال حاضر به نظر می رسد که منافع ما به بهترین نحو با همکاری با دولت موقت مهدی بازرگان جهت برپایی مجدد روابط دوجانبه براساس تشریک مساعی بین ایران و ایالات متحده برآورده می شود. ما پیش بینی می کنیم زمانی که دولت منتخب مردم بر سر کار بیاید موضعی مشابه خواهیم گرفت؛ احتمالاً اواخر امسال. در هر صورت خطرناک خواهد بود که نتیجه بگیریم همکاری با این دولت یا جانشینی آن تنها سیاست پیش روی ما می باشد. اگر گرایش فعلی در جهت دیکتاتوری خشن، کنترل و تغییر جهت داده نشود ما نمی خواهیم که نزدیک به رژیمی که مسئول آن است معرفی شویم.

دعوت دولت موقت ایران از دولت ایالات متحده برای مداخله در...

سند شماره (61) تاریخ: 18 سپتامبر 79 - 27 شهریور 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: دعوت دولت موقت ایران از دولت ایالات متحده برای مداخله در مورد شرکت سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک 1- تمامی متن خیلی محرمانه 2- سفارت آمریکا در تهران یادداشتی از وزارت امور خارجه (تلگرام جداگانه) درباره مسدود کردن شانزده میلیون دلار پولهای نیروی دریایی و هوایی ایران در ایالات متحده از سوی دادگاههای سفلی ایالات متحده به مناسبت پرونده (شرکت) سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک دریافت کرد.

3- در بحثهایی درباره این یادداشت با بایندر، رئیس اداره امور آمریکایی وزارت امور خارجه، بایندر تأکید کرد که دولت موقت ایران معتقد است که اقدام دادگاه به عنوان یک مسئله سیاسی بین ایالات متحده و ایران یک اقدام قانونی نبوده است. هدف از این یادداشت این است که این مسئله را به عنوان یک مسئله

ص: 303

سیاسی مطرح کند و نه اینکه از حکومت ایالات متحده بخواهد که توجه مقامات قضایی آمریکا را به آثار منفی احکامی نظیر حکم مربوط به شرکت (سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک) جلب کند و تدابیری اتخاذ کند که این احکام لغو گردد. بایندر صاف و پوست کنده نگران بود از اینکه این پرونده ممکن است به عنوان یک سابقه تلقی شود.

4- مأمور سفارت به بایندر خاطرنشان ساخت که در ایالات متحده قوه قضائیه و قوه اجرائیه از یکدیگر جدا هستند و افزود که یک دادگاه عالی تر قرار است درباره این پرونده اقدام کند. او گفت ما امیدواریم پرونده هایی نظیر این پرونده در نتیجه کار دولت موقت ایران درباره این گونه مسائل با کمپانیهای مربوط قبل از اینکه قضیه به مرحله دادگاه برسد، از طرح در دادگاه اجتناب شود.

5 - بایندر ظاهرا از مفهوم جدایی قوای قضائیه و اجرائیه حتی هنگامی که مأمور سفارت در پاسخ خاطرنشان ساخت که در حالی که جدایی قوا ممکن است در بعضی کشورها جنبه رؤیایی داشته باشد در ایالات متحده آمریکا واقعیت دارد، چندان تحت تأثیر قرار نگرفت. بایندر گفت که در دولت موقت ایران بسیاری اقدام دادگاه را نشانه خصومت ایالات متحده نسبت به ایران می دانند و اگر به دادگاهها اجازه داده شود که چنین حکمهایی صادر کنند، اثرات زیانباری بر روابط آمریکا و ایران خواهد گذاشت.

6- بایندر گفت او یقین دارد که وزارت امور خارجه می تواند مشکلاتی را که این پرونده در روابط بین دو کشور ایجاد می کند، بدون اینکه در روندهای قضائی مداخله کرده باشد مورد توجه دادگاههای ایالات متحده قرار دهد. بایندر گفت که او نگران است از اینکه «قاضیها» ممکن است درباره ایران پیشداوری داشته باشند و در صورتی که از سوی حکومت ایالات متحده اقدامی نشود، دادگاهها ممکن است پرونده را همچنان کش دهند.

اظهارنظر: ما منشأ این نوع دیدگاه را نمی دانیم ولی معتقدیم که بخشی از نظر سرسخت بایندر مربوط به سبک خودش در مذاکرات است.

7- مشاور سیاسی در مکالمه ای در تاریخ 12 سپتامبر با بایندر طبق دستور شماره 236557 وزارت امور خارجه اقدام کرد و یک یادداشت نزد آقای بایندر گذاشت. ما معتقدیم که این خود یک پاسخ متناسب به بایندر درباره مسئله شرکت سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک است. مشاور اقتصادی ارتباط ویژه ای در مکالمات خود با بایندر متذکر نشد ولی با توجه به نبودن دستوراتی بر خلاف آن از جانب وزارت امور خارجه تا تاریخ 14 سپتامبر نقشه هایی برای توضیح این نکته به بایندر که یادداشت 12 سپتامبر تنها پاسخ به یادداشت او است که ما در موقعیتی قرار گرفته ایم که فعلاً به او بدهیم. او تکرار خواهد کرد که مراحل تجدید نظر هم اکنون در جریان است و سیاست وزارت امور خارجه این است که گزارشی درباره شخص حقوقی که طرف محاکمه نیست ولی اجازه دارد از جانب دادگاه در این محاکمه نسبت به بعضی مسائل قانون که مربوط به پرونده مورد بحث است اظهار نظر کند، در چنین مرحله ای از محاکمه تهیه کند. وزارت امور خارجه تحولات این مطلب را به دقت خبرگیری خواهد کرد و اگر اوضاع ایجاب کند تهیه یک چنان گزارشی را در نظر خواهد گرفت.

سفر یزدی، وزیر امور خارجه ایران به مجمع عمومی ملل متحد

ص: 304

سند شماره (62) تاریخ: 18 سپتامبر 79 - 27 شهریور 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: سفر یزدی، وزیر امور خارجه ایران به مجمع عمومی ملل متحد 1- در جریان ملاقات با کاردار در تاریخ 18 سپتامبر یزدی وزیر امور خارجه به ما اطلاع داد که شمیرانی، نماینده ایران در سازمان ملل متحد سرگرم ترتیب دادن برنامه سفر اوست و اینکه وزارت امور خارجه آمریکا باید با شمیرانی درباره برنامه های مسافرتی یزدی به مجمع عمومی ملل متحد و تنظیم برنامه ملاقات با ونس، وزیر امور خارجه آمریکا تماس بگیرد.

اظهارنظر: این دومین بار ظرف چند هفته اخیر است که یزدی از دادن اطلاع درباره سفر خود به سفارت یا دیگران در اینجا خودداری کرده است. همین موضوع درباره نقشه هایی برای دیدار از هاوانا اتفاق افتاد. ما نمی دانیم ولی مظنون هستیم از اینکه ملاحظات امنیتی درباره این احتیاط وجود داشته باشد.

2- در جریان مکالمه،یزدی علاقه خود را به بحث درباره مسئله تحویل سازوبرگ نظامی، هنگامی که او در نیویورک بود، ابراز داشت و گفت او از آگاه کاردار ایران در آمریکا چنین دریافت کرده است که وزیر دفاع (آمریکا) مایل است با او ملاقات کند. یزدی گفت او در نظر دارد برای این ملاقات یک دستیار نظامی همراه ببرد. کاردار گفت چنان که او درک کرده است پرشت در مکالمه با آگاه امکان آوردن یک نفر از وزارت دفاع به نیویورک برای دادن گزارش به یزدی مطرح است. کاردار تصور می کند که این دستیار ممکن است میورای، معاون وزارت دفاع برای امور بین المللی باشد. ما خبری درباره اینکه خود وزیر دفاع در نیویورک خواهد بود دریافت نکرده ایم.

لینگن

یادداشت وزارت خارجه در مورد سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک

سند شماره (63) تاریخ: 18 سپتامبر 1979 - 27 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: یادداشت وزارت خارجه در مورد سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک (شرکت) 1- تمام متن خیلی محرمانه الف: مطالب زیر ترجمه سفارت از یادداشت 28 اوت 1979 دریافت شده از وزارت امور خارجه ایران است که درباره موضوع (شرکت) سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک می باشد. ترجمه سفارت به وسیله داریوش بایندر از قسمت آمریکا (وزارت خارجه) که یادداشت را نوشته است، تصحیح شد.

«وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با عرض درود و تهنیت به سفارت آمریکا مفتخر است که مطالب زیرین را از جانب دولت موقت جمهوری اسلامی ایران راجع به مسدود سازی 16 میلیون دلار سپرده متعلق به نیروهای دریایی و هوایی در ارتباط با شکایت سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک (شرکت) از سازمان تأمین اجتماعی ایران و در تعاقب مذاکراتی که در این رابطه بین مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و سفارت آمریکا در 14 و 16 اوت امسال برگزار شد، اظهار می دارد:

ص: 305

همان طور که سفارتخانه شما آگاه است دادگاههای منطقه ای دالاس و نیویورک برخلاف مقررات قراردادی، رأی داده اند که شکایتی که از طرف سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک بر علیه سازمان تأمین اجتماعی ایران مطرح شده در حوزه قضائی آنان قرار می گیرد و دادگاه نیویورک متعاقبا دستور مسدودسازی 16 میلیون دلار وجوه متعلق به نیروهای دریایی و هوایی جمهوری اسلامی ایران را صادر نمود که برای تأدیه بدهیهای بازپرداخت نشده این نیروها اختصاص داده شده بود.

کاملاً جدا از جنبه های حقوقی مسئله و ادعاهای هر یک از دو طرف بر علیه دیگری دولت موقت جمهوری اسلامی ایران لازم دید تا توجه سفارت را به اثرات مهم سیاسی صدور حکم به وسیله دادگاههای آمریکایی که فی الواقع دادگاههای ایرانی را بی اعتبار می سازد (علیرغم مواد و مقررات قرارداد) و مسدودسازی وجوه متعلق به دولت ایران جلب نماید و نکات زیرین را در این رابطه خاطرنشان سازد:

1- مسدودسازی وجوه متعلق به نیروهای هوایی و دریایی ایران نه فقط بر علیه عرف و حقوق شناخته شده بین المللی است، بلکه آشکارا خود قوانین ایالات متحده مثل مقررات قانون مصونیت دولتهای بیگانه مصوب 1976 را نقض می کند.

2- حکم دادگاههای نیویورک و دالاس بر این اساس که بی نظمی قضائی در ایران حاکم است و امنیت حقوقی از بین رفته است، براساس پیشداوری غلط سیاسی قضات درگیر در مسئله می باشد.

3- مسدود سازی غیر قانونی دارائیهای دولت ایران خطرناکترین سابقه را در روابط بین المللی به جای می گذارد و پایه های اعتماد و اطمینان دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و اساسا دولتهای دیگر را در سیستم قضایی ایالات متحده آمریکا متزلزل می سازد و زیان عمده ای در روابط تجارتی که آگاهی و اعتماد در جریانات بحثهای مربوطه و در جایی که ممکن است مطرح شوند مهم می باشد به وجود می آورد.

با در نظر گرفتن این حقیقت که حکم عجیب و مستبدانه قضات درگیر در شکایت مورد بحث وضعیتی به وجود آورده است که نمی تواند اثری منفی در روابط بین دو دولت داشته باشد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از سفارت آمریکا تقاضا دارد که اقدام قاطع و عاجل از طرف دولت ایالات متحده در معطوف نمودن توجه مقامات قضایی کشور شما به عواقب صدور چنان حکمهایی به عمل آید و اقدامات جهت فسخ هر چه سریعتر این احکام بدلایلی که در بالا اقامه شد انجام پذیرد.

- وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از این فرصت استفاده می کند تا بالاترین مراتب توجه خود را اعلام دارد.

ملاقات کاردار با وزیر خارجه

سند شماره (64) تاریخ: 20 سپتامبر 1979 - 29 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: ملاقات کاردار با وزیر خارجه 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: کاردار روز شنبه 18 اوت برای حدود یک ساعت با یزدی وزیر امور خارجه ملاقات کرد

ص: 306

تا گزارش سفرش به ایالات متحده را بدهد و برداشت یزدی از اجلاس هاوانا را جویا شود. ملاقات در فضای دوستانه ای برگزار شد، ولی یزدی در مورد بیشتر موضوعاتی که مطرح شد از قبیل موضوع شری، شیبانی و منطقه گلف بی تفاوت بود. وقتی موضوع آزادی مطبوعات مطرح شد یزدی مثل همیشه عنوان کرد که مطبوعات غربی در مورد ایران بدون احساس مسئولیت هستند.

3- ملاقات با یزدی با بحثی کامل در مورد مشکلات بخش کنسولی چه تعداد ویزا ما اکنون قادر هستیم صادر کنیم، چه درصدی دانشجو هستند و چگونه می توانیم اطمینان دهیم کار دانشجویان بسرعت انجام پذیرد، شروع شد. کاردار از کمکی که ما از پلیس تهران گرفته ایم اظهار قدردانی کرد و اشاره کرد که هر چند ما هنوز مشکلاتی در کنترل صفوف ویزا داریم ولی کنترل پلیس بتدریج بهتر می شود. کاردار اظهار داشت که درصد امتناع ما از دادن ویزا به 40 درصد می رسد ولی ما حدودا روزانه با حدود 400 متقاضی مصاحبه می کنیم، از جمله 35 تا 100 مورد بیمار اضطراری که بر یک اساس ویژه دیده می شوند.

به نظر می رسد که توجه یزدی به این مسئله جلب شد و از اینکه کنسولگری فعال شده خوشحال شد.

4- پس از بحث کوتاهی در مورد اجلاس غیرمتعهدها و مجمع عمومی سازمان ملل و افغانستان، (گزارش جداگانه) کاردار در مورد مسافرت اخیرش به واشنگتن توضیحاتی داد. در تلاش برای آگاه ساختن یزدی از نظرات واشنگتن در مورد ایران و موضوعاتی که مورد توجه خاص دولت ایالات متحده و آمریکاییها به طور کلی می باشند، توضیحات خیلی بی پرده و صریح داده شد.

5 - کاردار برای آغاز کردن صحبت گفت که وی در خلال گفتگوهایش با مقامات دولت ایالات متحده و اعضای کنگره تلاش نموده تا ایران را در یک دیدگاه خاص قرار دهد: ایران کشوری نیست که به خاطر حکومت ملاهای عقب مانده به دیوانگی کشانیده شود، بلکه کشوری است که در مسیر یک انقلاب اساسی قرار گرفته که هنوز به نتیجه نرسیده است. برای مثال ایران هنوز نوشتن قانون اساسی جدید را تمام نکرده است. کاردار گفت وی خاطرنشان ساخته بود که ایالات متحده منافع قابل توجهی در برقراری روابط خوب با ایران دارد و وی فکر می کند دولت موقت ایران نیز در این منافع سهیم می باشد. کاردار اشاره کرد که نظرات ارائه شده به وسیله او به خوبی پذیرفته شد و علاقه عجیبی نسبت به ایران از طرف مقامات ارشد ایالات متحده و کنگره وجود داشت.

6- در هر صورت کاردار به صراحت به یزدی خاطرنشان کرد که وجهه ایران در واشنگتن ضعیف و اعتبارش مورد تردید است. وضعیت کردستان اثر قابل ملاحظه ای بر روی افکار عمومی داشته است و خیلیها سؤال می کنند در زمانی که اعدامها (از جمله تعداد زیادی در کردستان) به صورتی ادامه دارد که به نظر آمریکاییها بدون محاکمه و بدون طی مراحل قانونی می رسد و با اعدامهایی که در سیاهی شب انجام می گیرد چگونه دولت ایالات متحده می تواند یک رابطه تسلیحاتی با ایران داشته باشد. اگر در زمانی که عکسهای اعدامهای کردستان در مطبوعات چاپ شد کنگره تعطیل نبود امکان داشت قطعنامه ای از طرف کنگره در رابطه با اقدامات ایران صادر شود.

7- کاردار علاوه بر این اظهار داشت با کارهای آمریکا در ایران برخورد خوبی نشده است. برای مثال به شری اجازه داده نشد، که ایران را ترک کند و شیبانی هنوز در زندان است. کاردار گفت ما فکر می کنیم به زودی مقاله ای در مورد شری در مطبوعات آمریکا چاپ شود که شاید سفارت را به خاطر اینکه از طرف او به اندازه کافی فعال نبوده است، متهم نماید. حبس مستمر او در ایران خارج از قوه ادراک می باشد؛

ص: 307

کاردار درخواست نمود که یزدی با دفتر دادستان کل تماس حاصل نماید و متذکر شود که گزارش خود دفتر دادستان کل توصیه کرده است که شری آزاد شود. یزدی در این مورد بی تفاوت بود. (چون. شری به هنگام این گفتگو در حال آزاد شدن بوده ما تردید داریم که وزارت خارجه هیچ گونه نقشی در آزادی او داشته است).

8 - کاردار همچنین متذکر شد که دولت موقت ایران همچنان از دستیابی ایالات متحده به مقر سابق نظامی ما و وسائل ما در ایران، از جمله اموال زیاد و سوابق پرسنلی جلوگیری به عمل می آورد.

9- کاردار سپس جلوگیری از کار مطبوعات و اخراج گزارشگران خارجی را متذکر شد. او اظهار داشت که ما از اقدامات دولت موقت ایران بر علیه مطبوعات آمریکایی بسیار متأسفیم. او از خیلی افراد در واشنگتن، از جمله کنگره در مورد این موضوع مطالبی شنیده بود. در مجموع شناختی از منافع ایالات متحده در ایران و تمایلی به همکاری با دولت موقت ایران وجود داشت. دولت ایالات متحده مایل است تا رابطه به پیش برود ولی چنانچه قرار است این رابطه پیشرفتی داشته باشد بایستی تلاشی دوجانبه وجود داشته باشد. کاردار سپس از یزدی سؤال کرد که آیا وی مایل به ارائه نظر خود در مورد هر یک از این نکات می باشد.

10- یزدی اظهار داشت که مطبوعات مطمئنا هیچ گونه نظر مساعدی در مورد ایران که کاردار ممکن است ابراز داشته باشد در زمانی که وی در ایالات متحده بوده است، عنوان نکرده اند. یزدی سپس بحثی را شروع کرد که چگونه مطبوعات خارجی اخبار ایران را تحریف نموده و با انقلاب ایران خیلی غیر منصفانه برخورد می نمایند. یزدی گفت که دولت موقت ایران از نزدیک مراقب بوده است و مطبوعات ایالات متحده هرگز اخبار خوب راجع به ایران منتشر نمی نمایند. کاردار پاسخ داد که ایران چنانچه به اخراج خبرنگاران خارجی ادامه بدهد بعید به نظر می رسد گزارش خوبی دریافت کند. او دوباره متذکر شد که ایران نمی تواند تمام مسئولیتها را به خاطر مطبوعات بدش دور بریزد. ایران به خاطر خیلی از چیزهایی که گزارش شده مثل تعداد زیاد اعدامهای بدون محاکمه مسئولیت دارد. حتی بعضی از حامیان انقلاب ایران در ایالات متحده سؤال می کردند که آیا این اعمال انجام شده به وسیله دولت موقت ایران با روح انقلاب ایران سازگار هستند. کاردار به مشکلات امنیتی محوطه سفارت، به برخورد بد با بازرگانان و به اقداماتی که به نظر آمد برای اخراج تمام روزنامه نگاران آمریکایی از ایران طرح ریزی شده اند اشاره کرد. این موضوع به سادگی جامعه را وادار کرد که فکر کند ایران چیزی دارد که می خواهد پنهان کند. یزدی این موضوع را بشدت تکذیب کرد و اظهار داشت که وی کاملاً آماده خواهد بود تا تمام تا تمام سؤالات مطبوعات را در زمانی که به واشنگتن می رسد پاسخ دهد.

11- کاردار متذکر شد که وی فکر می کند بعضی از مطبوعات ایالات متحده کار گزارشی خوبی انجام داده اند. مثلاً کار تایم در مورد خمینی عالی بوده است. (یزدی تصدیق کرد). کاردار اظهار داشت که گفته هایی که به طور مستمر از رادیو و تلویزیون ملی ایران پخش می شوند و ایالات متحده را غیراز مسائل دیگر متهم به همکاری با ساواک، سیا و صهیونیستها در طرحهایی برای از بین بردن انقلاب می نمایند هم ناصحیح بوده اند و هم به روابط ما کمک نمی نمایند. او به یزدی خاطرنشان کرد که دولت موقت ایران می تواند این نوع تبلیغات ضد آمریکایی را در رادیو و تلویزیون ملی ایران کنترل نماید. یزدی هیچ پاسخی نداد.

ص: 308

12- در عوض یزدی سؤال کرد که آیا دولت ایالات متحده به هیچ صورتی در نشر زیراکسهایی از یک ورقه که «طرح برنارد لوئیس» نامیده می شود و نشان دهنده طرحی است که کشور را به مناطق کوچک بر اساس گروههای قومی تقسیم می نماید شرکت داشته است. به نظر می رسد که یزدی این ورقه را تقریبا جدی گرفته است. کاردار به او گفت که این ارزش وقت وزرا را ندارد چون که مزخرف و پوچ است و به سود هیچ کدام از کشورهای ایران و ایالات متحده نیست، ولی قول داد که این موضوع را با واشنگتن در میان بگذارد.

13- ملاقات با تقاضای مجدد کاردار برای هر گونه کمکی که وی در مورد شری و شیبانی و منطقه گلف می تواند انجام دهد خاتمه پذیرفت. او همچنین از یزدی در مورد موضوع بهائی(ها) جویا شد.

(گزارش جداگانه).

14- اقدام مورد درخواست: از هر گونه اطلاعاتی که وزارتخانه ممکن است در مورد «برنارد لوئیس» ارائه کند تشکر می کنیم.

مقاصد شوروی در افغانستان

سند شماره (65) تاریخ: 24 سپتامبر 1979 - 2 مهر 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: مقاصد شوروی در افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- وزیر امور خارجه، یزدی، تهران را به قصد شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل ترک کرد. پیشنهاد می شود که وزارت امور خارجه مسئله دخالت احتمالی شوروی در افغانستان را با وی در نیویورک در میان بگذارد.

3- سفارت قصد دارد که این مسئله را با رئیس اداره پنجم وزارت امور خارجه ایران در تاریخ 24 سپتامبر در میان بگذارد. ولی ما معتقدیم که فقط یزدی قدرت دارد که تصمیم مؤثری بگیرد.

4- به دفتر وابسته دفاعی و مستشاری نظامی نیز هشدار داده شده است که به محض امکان تماس با مقامات سطح بالای ایران که احتمالاً ظرف چند روز آینده خواهد بود، مراتب را سریعا گزارش دهند.

لینگن

ملاقات وزیر با یزدی: حضور آمریکا در خلیج فارس

سند شماره (66) تاریخ: 24 سپتامبر 79 - 2 مهر 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: ملاقات وزیر با یزدی: خلیج، حضور آمریکا در خلیج فارس 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- پیشنهاد می کنم که وزیر امور خارجه، ونس، در گفتگویی که قرار است در سوم اکتبر با یزدی داشته باشد درباره مسئله دسترسی ما به تعاونی سفارت، خلیج، و دیگر املاک نظامی از قبیل پارک موتوری سلطنت آباد و تسهیلات پایگاه مخابراتی ارتش نیز صحبت به میان آورد.

ص: 309

3- پس از درگذشت آیت اللّه طالقانی، کمیته طالقانی، که قبلاً کنترل تعاونی سفارت را به دست گرفته بود قرار است این تعاونی و دیگر املاک نظامی (آمریکایی و ایرانی) را به دفتر نخست وزیری یا ارتش بسپارد. هنوز نمی دانیم که کنترل خلیج در دست چه کسی است ولی امیدواریم که تعاونی سفارت و خلیج در اختیار دفتر نخست وزیری قرار گیرد. اگر این طور بشود یزدی خواهد توانست در کنترل تعاونی و خلیج نظارت نماید. با وجود اینکه یزدی در گذشته به ما در این باره پاسخی نداده است، ولی بد نیست یک بار دیگر آن را امتحان کنیم.

4- بنا به گزارشهای یزدی در 23 اوت به هنگام عزیمت، به مطبوعات گفته بود که «علاوه بر گفتگو پیرامون روابط بین دو کشور با ونس، سعی خواهیم کرد درباره نقشه آمریکا مبنی بر وارد کردن نیروهای نظامی به خلیج فارس به منظور حفظ ثبات منطقه نیز بحث و تبادل نظر بنماییم. وی گفته است که هیچ یک از حرکتهای اینچنینی آمریکا در منطقه نخواهد توانست در بحران منطقه کاهشی ایجاد نماید.» 5 - اظهار نظر: مطبوعات تهران با شور و هیجان زیاد درباره بیانات مقامات دولت آمریکا مبنی بر تشکیل نیروهای واکنش سریع مطلب منتشر می کنند. در اینجا چنین نتیجه گیری می شود که دولت آمریکا درصدد آن است که نیروی دریایی رزمی خود را در خلیج افزایش دهد و یا تا به حال افزایش داده است و دیگر اینکه ما در نظر داریم به افغانستان نیرو بفرستیم، و دیگر اینکه آمریکا در نظر دارد علیه حوزه های نفتی خاورمیانه اقداماتی انجام دهد. آخرین متن این نتیجه گیریها مقاله ای است که در 24 اوت در کیهان به چاپ رسیده و به نقل از مدرسی نماینده خمینی در امارات متحده عربی نوشته است که بین پنج تا شش هزار نظامی آمریکا در پایگاه جفیر بحرین مستقر گردیده است. بد نیست که وزیر با یزدی در مورد مقاصد نیروهای ما در اقیانوس هند و خلیج فارس صحبت کند تا او به طور کامل مقاصد ما در منطقه را درک نماید. کاردار از فرصت استفاده کرده در ملاقات وزیر ارشاد ملی، میناچی، گفت که گزارش مطبوعات درباره حضور نظامیان آمریکا در بحرین کاملاً بی پایه و اساس بوده، کمکی به بهبود روابط بین ایران و آمریکا نمی کند.لینگن

ارتباط دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران

سند شماره (67) تاریخ: 26 سپتامبر 1979 - 4 مهر 58خیلی محرمانه از:آژانس بین المللی ارتباطات - آر. تی. کورانبرای: وزارت خارجه - آقای هارولد اچ. ساندرز موضوع: ارتباط دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران (اکتبر 1979 - فوریه 1980) براساس گفتگوهای انجام شده در محل دفتر شما در 7 سپتامبر، آژانس بین المللی ارتباطات توافق دارد که برخی تحقیقات محتاطانه در زمینه فرصتهای اضافی برای ارتباط بین ایالات متحده و ایران در محدوده دیپلماسی عمومی در 4 یا 5 ماه آینده در برنامه قرار گیرد.

ما تلاش خواهیم کرد تا به عنوان یک اقدام راهگشا حلقه های ارتباطی نهادی یعنی مفهومی از ارتباط که در 7 سپتامبر مورد تأیید قرار گرفت را تقویت نماییم. این حلقه های ارتباطی بر روی جریان روابط دو طرفه تأکید خواهد کرد. در این فرصت بایستی تشخیص داده شود که توسعه آنها بستگی به ایجاد یک جو اعتماد و احترام دارد.در مراحل اولیه روابط شخصی توسعه یافته دوستانه و با تفاهم شخص با شخص مهم می باشند. از طریق این ارتباطات شخصی حلقه های ارتباطی نهادی دقیقا معین می تواند به وجود آید که به

ص: 310

نوبه خودش می تواند روابط دوجانبه بیشتری به بار آورد. زمینه های احتمالی برای آغاز یا تجدید بنای تماس شامل ایران شناسی، روابط انسانی، علوم طبیعی تدریس انگلیسی و تربیت بدنی می باشند.

برنامه های دیدار ایرانیان از ایالات متحده هنوز ادامه دارد، ولیکن به سبکی سطح پائین و نسبتا کم است و فعلاً محدود به کار کمیسیون فولبرایت می باشد. ایالات متحده بایستی حمایت مالی خودش را از این عملیات به عنوان یک رابطه نهادی (دانشگاهی) اصلی و خوب بنیان نهاده شده بین مدرسین خصوصی و عمومی و نهادها در هر دو کشور حفظ نماید. بصورتی مشابه فعالیتهای برنامه ریزی شده، دید روشن انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران بایستی پرورش داده شود. ما در محدوده این روش کلی و در پاسخ به توصیه های کاردار و مأمور امور عمومی (PUBLIC AFFAIRS)و در صورتی که مقامات ایرانی روشن سازند که علاقه ما به روابط افزایش یافته دوجانبه است، مبانی زیر را برای برخی ابتکارات مهار زده شده که ممکن است مورد توجه قرار گیرند خواهیم آزمود:

1- دیدار متخصصین و شخصیت های اجتماعی دقیقا انتخاب شده از ایران را پیشنهاد کنید. هر وقتیکه امکان پذیر بود دیدارها به صورت خصوصی ترتیب داده خواهد شد. اشخاص بایستی نسبت به ایران امروز اعتبار و بستگی داشته باشند.

2- دعوت از متخصصین اسلامی ایرانی و احتمالاً شخصیتهای مذهبی ایران به جشنهای سالگرد هجرت در ایالات متحده را بالا ببرید. برنامه های دیدار بایستی شامل نمایندگان مشابهی از دیگر جوامع اسلامی نیز باشد تا بر ماهیت چند ملیتی بودن مراسم تأکید داشته باشد. هدایت و سرپرستی برنامه ها که یک نقش اساسی بازی می کند بایستی به طور خصوصی با کمیته سالگرد هجرت ترتیب داده شود.

3- با مؤسسات خصوصی از قبیل بنیاد جانسون یا سمینارهای دانشگاهی از جمله مرکز شرق - غرب وارد مذاکره شوید تا گروههای از متخصصین ایرانی را به ایالات متحده بیاورند که موضوعات غیر جدلی را مورد بحث قرار دهند. جلسات ترجیحا بایستی چند ملیتی باشند. زمینه های احتمالی ادبیات، نویسندگی خلاق یا بصورت اصولی تر توسعه کتابخانه و علوم کتابخانه ای می باشد.

4- با چند مشاور و راهنمای دانشجویان خارجی که دقیقا انتخاب شده اند و از دانشگاههایی هستند که در اداره دانشجویان اسلامی و ایرانی خبره و ماهر می باشند همکاری کنید تا:

الف: در این دوره تغییرات در ایران نیازهای پدید آمده و گرایشات دانشجویان ایرانی را ارزیابی نمایید.

ب: در پی برنامه هایی برای یک کنفرانس دانشجویی احتمالی یا دیگر انواع بحث و گفتگو در ایالات متحده و در زمانی مساعد در آینده باشید.

5 - در جستجوی مؤسسات آموزشی آمریکایی باشید که در ارتباطات یا حمایت از دیگر عملیات مبادله آموزشی در کشورهای جهان سوم از قبیل فعالیتهای دانشگاه نبراسکا (اوهاما) در پاکستان شرکت می جویند و نیز در پی امکانات دعوت از دانشجویان یا دانشگاهیان ایرانی برای شرکت جستن در چنان سمینارهایی یا پروژه هایی باشید که اندیشه روشنفکری و تماس مداوم را پرورش می دهند.

6- افزایش تدریس انگلیسی فعلی آژانس بین المللی ارتباطات، انجمن ایران و آمریکا و مؤسسات فرهنگی را به این شرط که ادعاهای اداری برای خسارتهای قبلی و مصادرات توسط مقامات ایرانی قبول شود مورد بررسی قرار دهید.

ص: 311

7- نسبت به موقعیتها برای دعوت از ایرانیان به شرکت جستن در برنامه های مبادله بین مناطق خصوصا برنامه های رسانه های گروهی هوشیار باشید.

تذکر: رادیو صدای آمریکا درنظر دارد زمان پخش برنامه های فارسی خود برای ایران را در اول سال جدید یکساعت افزایش دهد. این رادیو یک برنامه نیم ساعته در صبحها اضافه خواهد نمود که خبر و مطالب خبری پخش خواهد کرد و نیم ساعت به اول برنامه نیمساعته عصرهایش اضافه خواهد نمود.

برنامه افزایش یافته عصر موقعیتی بهتر برای پوشش عمیقتر و موضوعات فرهنگی میسر خواهد نمود.

مسائل مورد نظر شامل: وقایع ایران خارج از گردونه سیاسی،یک سری مطالب در مورد مطالعات و مراکز اسلامی ایرانی در ایالات متحده، و مصاحبه ها با محققین آمریکایی و ایران شناسان و چهره های اجتماعی مناسب که نماینده طیف وسیعی از نظرات سیاسی و سیاست خارجی هستند، می باشد.

یادداشت مکالمه بین ونس و سونودا

سند شماره (68) تاریخ: 27 سپتامبر 1979 - 5 مهر 1358سری از: هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحدبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: یادداشت مکالمه بین ونس و سونودا (وزیر امور خارجه ژاپن در مجمع عمومی ملل متحد 1- (تمامی متن سری است) 2- شرح زیر قسمتی از مذاکرات دوجانبه سونودا و ونس، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ 26 سپتامبر درباره ایران است. سونودا آن گاه مکالمه ای را نقل کرد که وی دو روز قبل با وزیر امور خارجه ایران داشته است. سونودا گفت که روابط بین ژاپن و ایران بسیار خوب است و او به وزیر امور خارجه ایران گفت که ژاپن حاضر است در کوششهای ملت سازی ایران شرکت کند. در عین حال او به وزیر امور خارجه ایران گفت که ایران نیاز به همکاری با آمریکا و سایرین را دارد و پیشنهاد کرد که آنها با ایالات متحده مذاکره کنند. وزیر امور خارجه ایران پاسخ داد که ایران قصد ندارد همکاری با غرب را کنار بگذارد و اینکه در موقع مناسب با ما مذاکره خواهد کرد.

وزیر امور خارجه آمریکا قدردانی خود را به سونودا بخاطر اظهاراتش به وزیر امور خارجه ایران بیان داشت و خاطرنشان ساخت که هفته آینده وی با وزیر امور خارجه ایران در نیویورک ملاقات خواهد کرد.

نیویورک سونودا گفت او از ملاقات با وزیر امور خارجه ایران تحت تأثیر قرار گرفته و احساس کرده است که او یک مرد جدی است. پایان متن.

ونس

مذاکرات دوجانبه با وزیر امور خارجه ایران

سند شماره (69) تاریخ: 1 اکتبر 1979 - 9 مهر 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: مذاکرات دوجانبه با وزیر امور خارجه ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه

ص: 312

2- شما در زمانی با یزدی ملاقات می کنید که ممکن است نقطه عطف مهمی را در امور داخلی ایران ایجاد کند. در عین حالی که برای هر ناظری مهم است تا از قضاوتهای عجولانه در مورد این وضعیت اجتناب ورزد ولی دوری جستن از این نتیجه گیری سخت است که روحانیون در حالتی هستند تا بالقوه هرگونه و یا تمام مخالفین طرحهایشان برای ایجاد یک کشوری که اساسا وسیله روحانیون اداره شود را از سر راه بردارند و اسلام به عنوان ایدئولوژی و احتمالاً حزب جمهوری اسلامی فراهم آورنده دستگاه حزبی کنترل کننده باشند.

الف: شورش کردها به طریقی سرکوب شده است تا درس عبرتی باشد برای دیگر اقلیتها.

ب: جبهه دمکراتیک ملی و رهبریت آن مارک ضد انقلابی خورده اند و به دیگر عناصر مخالف بصورت مشابهی اخطار شده است.

ج: یک شورای کنترل شده وسیله روحانیت در حال انجام یک بررسی کامل بر روی قانون اساسی است که به نظر می رسد به کنترل اسلامی - شیعی بر دستگاه دولت رسمیت دهد.

د: علیرغم صحبت از عفو، اعدامها ادامه دارد؛ حتی در مورد جنایتکاران عادی. به نظر می رسد که قم مصمم است تا از هر گونه نمایش بخشش یا دلسوزی قضایی خودداری کند.

ه: رئیس سپاه پاسداران که به وسیله انقلاب به وجود آمده به تازگی پست وزارت دفاع را به دست گرفته است.

و: خلع نزیه از مدیریت عامل شرکت نفت یک نشانه عمومی قوی و مهم برای غیر روحانیون از تصمیم قم به اجتناب از هر گونه کاهش کنترل آن بر چیزهایی است که اهمیت دارند، از جمله بخش نفت.

ز: نوعی از واهمه و نگرانی در مورد یک توطئه منتسب به مطبوعات غربی بر علیه انقلاب ایران وجود دارد. (اکنون هیچ روزنامه نگار آمریکایی در اینجا اقامت ندارد).

ح: ایالات متحده همچنان به خاطر همکاری وسیعش با صهیونیسم بین المللی در از بین بردن امیدهای فلسطینیها،به وسیله خمینی مورد تقبیح قرار می گیرد، در حقیقت به نظر می آید خمینی خودش و انقلاب را به این صورت می بیند که در حال تبدیل شدن به یک نیروی واقعی متحد کننده در تمام منطقه برای مبارزه در جهت حقوق فلسطینیها می باشند.

3- مطالب بیشتری وجود دارد لیکن کافی است که بر این نکته تأکید کنیم که در حال حاضر روحانیون در اوج تفوق و برتری قرار دارند. به نظر می آید چیزی وجود نداشته باشد که از محکم کردن کنترل سیاسی آنان در ساخت رو به رشد قانون اساسی جلوگیری کند - - نه ارتش، نه بختیار از پاریس، نه فقدان بازدهی مورد نظر از انقلاب، و نه بازرگان و دیگر میانه روها در دولت موقت ایران. (در مطبوعات امروز از بازرگان در یک مصاحبه با اوریانا فالاچی نقل قول شد که گفته بود «... از نقطه نظر رسمی دولت کشور را اداره می کند ولی از لحاظ ایدئولوژیکی و انقلابی خمینی و شوراهایش کشور را کنترل می کنند حقیقتا راست است».

4- چیزی که می تواند این گرایش را متوقف سازد (ولی با گذشت زمان) درک وسیعتری، (از آنچه اکنون وجود دارد) از مشکلات اداره جامعه ای چند حزبی و یک اقتصاد نسبتا مدرنیزه مثل اقتصاد ایران با ادراکات مذهبی که به نظر می آید جای کمی برای شرکت عناصر غیر مذهبی این کشور باقی می گذارد، باشد.

ص: 313

5 - سؤال این است که آیا خمینی اصلاً از این کار استقبال می کند و به لحاظ آن نتایج رضایتبخش نیستند. حتی اگر او چنین کند، یک سؤال واقعی وجود دارد که آیا او می تواند بر یک جریان مهم که اکنون جاری است و ملازمینش در قم که از تمام جهات حتی از او سرسخت تر هستند غلبه کند.

6- پاسخ ساده این است که یک جریان تسلیم ناپذیر وجود دارد که نیروهای میانه رو را از دور خارج می کند و سرانجام بازرگان را با روشی که در مورد نزیه در شرکت ملی نفت اعمال شد از مقامش خلع می نماید.

7- من زیاد مطمئن نیستم. من از ماه قبل زمینه خیلی کمتری برای خوش بینی می یابم، ولی خمینی از نظر سیاسی ناپخته نیست و وی به همان ترتیبی که در جستجوی چیزی است که برایش اهمیت دارد ممکن است هنوز احتیاج به نوعی از همکاری با میانه روها را (که بازرگان به صورتی ضعیف ولی بازیگرانه همچنان نمایانگر آن است) برای اطمینان یافتن از ثبات سیاسی مداوم در نماید و این برتری اسلام در ساخت اجتماعی و سیاسی آینده ایران می باشد.

8 - شما می توانید از یزدی سؤال کنید که وی گرایشات آتی را در این منطقه چگونه می بینید. او یک معتقد با ایمان است. یک انقلابی که مثل هر کس دیگری در دولت موقت ایران به خمینی نزدیک است ولی می تواند احتیاج به متعادل ساختن ایده آلهایش را با واقعیتها درک کند. او خیلی برای من صحبت کرده است و من آماده هستم تا صحبتهایش را باور کنم. گفتگوی شما با او که اولین تماس سطح بالایی است که ما با رهبریت انقلابی داشته ایم برای مقاصد ما در اینجا اهمیتی حیاتی دارد. در تأیید این موضوع برای او، که ما واقعیتهای جدید ایران را قبول می نماییم و فی الواقع ما آرزو داریم ایران در توسعه نهادهای دولتیش موفق باشد، یزدی همچنین بایستی بداند که ما از سختگیری و عدم وجود جنبه انسانی در انقلاب که به نظر می آید توجه کمی به حقوق یا منافع عناصر میانه روتر در ایران امروز می نماید، ناراحت هستیم. خمینی اهمیت زیادی برای وجهه ایران در ایالات متحده قائل نیست ولی دیگرانی از قبیل یزدی هستند که این اهمیت را قائل هستند.

ملاقات ساندرز معاون وزارت امور خارجه با یزدی وزیر امور خارجه

سند شماره (70) تاریخ: 14 اکتبر 1979 - 12 مهر 58سری از: هیئت نمایندگی آمریکا در نیویورکبه: وزیر امور خارجه، واشنگتن - فوری رونوشت به: سفارت آمریکا در تهران - فوری گزارشگر:ساندرز - معاون وزیر امور خارجه آمریکا موضوع: ملاقات ساندرز معاون وزارت امور خارجه با یزدی وزیر امور خارجه (ایران) 1- (تمامی متن سری است) 2- در ملاقاتی در عصر روز سوم اکتبر و به دنبال ملاقات وزیر با یزدی، ساندرز معاون وزارت خارجه با او و همراهان او مدت دو ساعت درباره وضع روابط آمریکا و ایران بحث کرد. وقت زیادی در مرور گناهان ما در گذشته و ناتوانی حقیقی ما در درک ماهیت انقلاب اسلامی سپری شد. ساندرز کوشید تا به یزدی چشم انداز یک سلسله مناسبات جدید آمریکا و ایران براساس واقعیات کنونی و آینده ای که ما می توانیم در آن همکاری داشته باشیم را نشان دهد، ولی موفق نشد.

ص: 314

3- یزدی مطلب را روشن کرد و گفت که او احساس می کند که جهان بینی آمریکا که منجر به پشتیبانی آمریکا از شاه شده است، کار ما را برای پذیرفتن انقلاب اسلامی، به ویژه زیانهای مادی که از نظر از دست بازار مهم اسلحه متوجه ایالات متحده شده است،دشوار می کند.

4- او اصرار کرد که با ایران باید براساس برابری و احترام رفتار کرد و هر گونه برداشتی درباره حقوق بشر یا مسائل دیگری که این اندیشه را القا کند که ما (آمریکا - م) به ایران دیکته می کنیم، باید مهار شود، که او بار دیگر نسبت به اداره قراردادهای نظامی و بازرگانی حساسیت ویژه ای نشان داد و گفت که ممکن است توطئه ای علیه ایران در کار باشد. او درباره این مسائل زیاد در جریان کار نبود و در نتیجه دلائلی که می آورد بسیار ساده لوحانه بود. علیرغم تندی موضع یزدی، مذاکرات بسیار راحت و صریح و از نظر جهت گیری به شکل مثبتی جریان پیدا می کرد و شاید اگر یزدی نشانه ای از تغییر روش نشان نمی داد ممکن بود فرهنگ و آگاه از روش ایالات متحده قدردانی کرده و ما را صمیمی و با حسن نیت توصیف می کردند.

5 - ساندرز سه مسئله مربوط به رابطه دوجانبه را در پایان بحث کلی پیش کشید:

(الف): لزوم حل و فصل مسئله تأسیسات نظامی و دارایی آمریکا در ایران. یزدی به سرعت موافقت کرد که این موضوع باید بدون تأخیر انجام گیرد و هنگامی که ساندرز پیشنهاد کرد که یک کمیته مشترک ایران و آمریکا تشکیل شود، یزدی گفت که او معتقد است که یک چنین کمیته ای اخیرا تشکیل شده است و از جانب ایران وزارت امور خارجه و شورای انقلاب و دفتر دادستانی و چند واحد دیگر در آن عضویت دارند. ساندرز پیشنهاد کرد که این کمیته می تواند برای حل مسائل، مورد به مورد بررسی کند. اگر یک چنین کمیته ای هنوز برقرار نشده است سفارت باید مسئله را با وزارت امور خارجه دنبال کند تا موافقت یزدی بمورد اجرا گذاشته شود.

(ب): مسئله شیبانی. ساندرز تقاضای آزادی شیبانی را کرد. و خاطرنشان ساخت که این امر در جو کار اثر مثبت خواهد داشت. یزدی گفت که وی با دادستان کل در این مورد صحبت کرده است ولی دادستان کل به نظریات او اعتنایی نکرده است. ما قدردانی خود را از آنچه که یزدی در مورد مسئله شیبانی انجام داده بود ابراز داشته و اظهار امیدواری کردیم که او همچنان در مورد این مسئله کمک کند، تعهدی داده نشد.

(ج): بهائیان. ساندرز نگرانیهای بهائیان آمریکایی را توصیف کرده و از یزدی پرسید که آیا مطلبی دارید که ما به آمریکاییان بگوییم تا نگرانیهای آنها درباره بهائیان عادی در ایران برطرف شود. ما احساس کردیم که اوضاع برای سایر اقلیتها بهبود یافته و توانستیم به آمریکاییان اطمینان دهیم که یهودیان و دیگران مورد بدرفتاری قرار نمی گیرند. ما میل داریم همان کار را برای بهائیان انجام دهیم. یزدی احساسات ایرانیان را درباره بهائیان دوره وار مرور کرد.. او گفت بعضی از بهائیان در خدمت شاه بوده اند و به خاطر جنایات خود مجازات خواهند شد ولی بهائیان عادی تحت تعقیب قرار نخواهند گرفت بلکه طبق قوانین ایران از آنها حمایت خواهد شد.

ونس

ملاقات وزیر با یزدی وزیر امور خارجه

ص: 315

سند شماره (71) تاریخ: 4 اکتبر 1979 - 12 مهر 58سری از: هیئت نمایندگی ایالات متحده در نیویورکبه:وزارت خارجه - واشنگتن رونوشت به: سفارت آمریکا - تهران موضوع: ملاقات وزیر با یزدی وزیر امور خارجه 1- تمام متن سری است.

2- در 3 اکتبر وزیر برای یک ساعت با یزدی که به وسیله آگاه، کاردار، منصور فرهنگ و بایندر (یادداشت بردارنده) همراهی می شد ملاقات کرد. وزیر به وسیله مک هنری، نیوسام، ساندرز، سیک و پرشت (یادداشت بردارنده) همراهی می شد.

3- لحن یزدی علیرغم اظهار نظرهای گاه به گاه درباره تمایل ایران برای روابط دوستانه در طول گفتگو غیر دوستانه، عصبانی کننده و حاکی از عدم اعتماد بود. او با سؤال از وزیر در اینمورد که آیا ایالات متحده تغییرات در ایران را قبول کرده است یا خبر شروع به صحبت کرد. وزیر پاسخ داد که ما تلاش کرده ایم و کردیم که این موضوع را در پاره ای از بیانیه های رسمی روشن کنیم. ما برای رهبران ایران آرزوی موفقیت کرده ایم و فرمهای مشخصی از همکاری را آغاز نموده ایم.و ما آماده بوده ایم تا چنانچه ایران مایل بود از این هم جلوتر برویم.ما خواهان این بودیم که در مبارزه بر علیه عدم اعتمادی که وجود داشته و در فراموش کردن گذشته به ایران بپیوندیم. ما مایل بودیم تا در جهت یک رابطه جدید به جلو برویم.

4- یزدی گفت این نظرات در گذشته به وسیله کاردارهای ما برای او نقل شده بودند. او احساس می کرد که ما واقعا هنوز واقعیت ایران جدید را نفهمیده و قبول نکرده ایم. او به گفتگوی لینگن با وزیر کشور (ایران) به عنوان مداخله بیجا در امور داخلی ایران اشاره کرد و سؤال کرد چرا ایالات متحده دست به چنین کارهایی می زند. وزیر پاسخ داد که مایل بودیم نگرانیهای خودمان را ابراز نماییم. ما امیدوار بودیم که بتوانیم چیزی را که حس می کردیم به طور خصوصی بگوییم. ما از همین طریق نزدیک شدن از طرف ایرانیانی که نگرانیهایی راجع به ایالات متحده دارند استقبال می کنیم. هیچ کدام از طرفین نبایستی احساس کنند که مجبور است به مطبوعات مراجعه نماید. بحثهای آزاد و خصوصی جزئی از دوستی واقعی می باشند.

5 - یزدی با انتقاد از نظرات ایالات متحده در مورد قصد ایران برای حمایت از قطعنامه کنفرانس غیرمتعهدها در مورد صهیونیسم و نژادپرستی به صحبت ادامه داد. او سؤال کرد، چرا شما از اسرائیل دفاع می کنید؟ برخوردهای غیردوستانه مشابه دیگری نیز از جانب ایالات متحده وجود داشته است. در این موقع یزدی شروع به اقامه مشکلاتی نمود که وی با ایالات متحده داشته است.

6- اولین موضوع قراردادهای نظامی و طرز نگهداری تنخواه گردان بود. ایران MOU 3 فوریه را که برایش مشکلات عظیمی به وجود آورده بود نپذیرفت. ما نیاز به این داشتیم که گذشته را و قراردادهای نظامی را از بین ببریم. وزیر گفت ما آماده شدیم که اینکار را همین فردا در یک ملاقات با مقامات وزارت امور خارجه و DOD انجام دهیم.

7- یزدی سؤال کرد که سیاست ایالات متحده در مورد قراردادهای نظامی چه بوده است.او گفت که ایران از 1968 به این طرف هیچ صورتحسابی دریافت نکرده است و شکایت کرد که ناوشکنها بدون

ص: 316

مراجعه به ایران برای بحث بر سر قیمت قراردادشان فسخ شده است. ایران نمی داند چه مقداری متحمل مخارج شده است. یزدی سؤال کرد سیاست ایالات متحده در مورد آزاد کردن لوازم طبقه بندی شده چه هست.

8 - وزیر گفت سیاست ما اساسا فروش آنچه است که ایران نیاز دارد. اگر موارد خاصی وجود داشته باشد ما آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. ممکن است مشکلاتی در مورد لوازم یدکی طبقه بندی شده وجود داشته باشد ولی ما مایل بودیم که هر کدام را بر یک اساس مورد به مورد تحت بررسی قرار دهیم.

وزیر گفت به ما اجازه دهید تا در هر مورد مشکل را مجزا و بررسی کنیم. بایندر مشکل نوارهای کامپیوتر برای برنامه هواپیماهای 14 - اف را مطرح کرد که هیچ کس در جلسه با آن آشنایی نداشت.

9- وزیر اظهار داشت که هر مورد فروش تجهیزات نظامی موضوع یک قرارداد دوجانبه است که آن را بدون اجازه قبلی ایالات متحده به کشورهای ثالث انتقال ندهند. یزدی به سرعت اشاره کرد که ایران آن قراردادها را پذیرفته است.

10- دومین موضوعی که به وسیله یزدی مطرح شد مشکلات قراردادهای تجارتی خصوصی و دادگاههای ایالات متحده بود.

11 - وزیر گفت زمانی که موضوعات در دادگاهها مطرح شوند بایستی بر طبق جریانات حقوقی در مورد آنها تصمیم گرفته شود. ما خوشوقت خواهیم شد که با ایرانیها مشاوره و تبادل نظر نماییم ولی حدود عملی در مورد کاری که می توانیم انجام دهیم وجود دارد. یزدی درخواست توجیه دادگاهها به وسیله دولت ایالات متحده را نمود و اشاره کرد که اگر دولت ایالات متحده در اقدامات مربوط دخالت ننماید ایران ممکن است سرمایه گذاریهایش را بدون امنیت بداند. بحث قابل توجهی در باب موارد معلق وجود داشت و یزدی با درخواست برای یک سیاست همه جانبه از طرف دولت ایالات متحده نسبت به برخورد با اختلاف بازرگانی به بحث خاتمه داد. نیوسام گفت که وی تلاش کرد تا برای شرکتهای آمریکایی سودمند باشد و چندین نمونه را ارائه داد. او اظهار داشت که ایرانیها خودشان در یک بیانیه رسمی اعلام کنند، چگونه می خواهند که شرکتهای آمریکایی اقدام کنند.

12- سومین موضوع وضعیت ایرانیانی بود که در ایران مرتکب جنایت شده و به ایالات متحده فرار کرده اند. یزدی مورد رزمی، یک افسر پلیس را که در لس آنجلس است اقامه کرد. ایالات متحده بایستی راهی برای فرستادن او به ایران جهت محاکمه پیدا نماید. یزدی سپس مورد دو ایرانی که با پول دزدیده شده به لس آنجلس فرار کرده اند را مطرح کرد. وزیر این قسمت از بحث را با گفتن این موضوع به پایان رساند که ما سیاستها و اقدامات خودمان را با دادستان کل مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینم آیا می توانیم سودمند باشیم.

13 - یزدی در چهارمین موضوع به ملاقاتهایی که برخی آمریکاییها در مکزیکو با شاه داشته اند اشاره کرد. وزیر پاسخ داد که آمریکاییها آزاد هستند تا با شاه ملاقات کنند و دولت ایالات متحده نمی تواند در این مورد کاری انجام دهد.یزدی سیاست ما را در مورد شاه جویا شد. وزیر گفت.روشن است. ما به او گفته ایم در این زمان ما فکر نمی کنیم که وی به ایالات متحده بیاید. ما قادر نیستیم آنچه را که در آینده پیش می آید بگوئیم.

14- موضوع پنجم رسانه های آمریکا و برخورد بد آنها با ایران بود. وزیر گفت بهترین راه برای کنترل

ص: 317

رسانه ها این است که نیوسام را به ایران بفرستیم تا با صراحت با آنها صحبت کند و به آنها فرصت دهد تا بد و خوبی را که انقلاب به وجود آورده است ببینند. علیرغم آنکه آنان خارج از ایران نگاه داشته شدند به نوشتن ادامه می دهند و دیدگاهشان مسلما منفی خواهد بود. یزدی پرسید که آیا ما تلاش کرده ایم تا مطبوعات را توجیه نماییم. وزیر خطوط اصلی بیانیه هایی را که ما در مورد ایران صادر کرده ایم مطرح کرد و گفت روش ما این نیست که شرایط ایران را برای مطبوعات ایالات متحده تشریح نماییم. نیوسام اضافه کرد که یکی از مشکل ترین سؤالات عدل اسلامی است. این یک موضوع حساس است و تا زمانی که وجود دارد جنبه های مثبت انقلاب محو می شود. این گفته یزدی را به دفاع از محاکمات و اعدامهایی کشانید که 600 جان را گرفته است. او گفت اعدامهای بیشتری وجود خواهد داشت. او انقلاب را به عنوان یکی از پاکیزه ترین انقلابات دنیا معرفی کرد و به صورت تندی از مطبوعات و دولت ایالات متحده برای قصور آنها در انتقاد از ظلمهای زمان شاه انتقاد کرد.

15 - وزیر از یزدی پرسید سیاست ایران نسبت به ایالات متحده چیست. یزدی پاسخ داد سیاست ایران داشتن روابط دوستانه بر اساس احترام دوجانبه و مساوات می باشد. او گفت ما نمی توانیم یک رفتار قیم وار را تحمل کنیم. ما نمی توانیم برخوردهای گذشته را تحمل کنیم. قبول کردن انقلاب به وسیله شما بایستی به برخی اقدامات قابل لمس بدل شود. ما برای موضع خودمان مبارزه کرده ایم و قصد نداریم رفتارمان را عوض کنیم. او به اسنادی که همکاری ایالات متحده با ساواک و دیگر گروههای زمان شاه را نشان می دهند اشاراتی کرد. وزیر پاسخ داد تا جایی که روابط دوستانه براساس احترام دوجانبه و مساوات مورد نظر باشند ما توافق کامل داریم.

16- موضوع بعدی در لیست یزدی تقاضای صادرکنندگان آمریکایی برای پرداخت 100 درصد اعتبارات اسنادی بود. به نظر نمی رسید که وی در مورد این موضوع به خوبی توجیه شده باشد و زیاد بر روی آن تأکید نکرد، ولی اشاره کرد که چنانچه ایالات متحده سیاستی منفی اتخاذ نمود ایران به همان نوع پاسخ خواهد داد.

17- گفتگو سپس در دنبال سؤالات زیاد در زمینه لوازم نظامی کشانیده شد که وزیر اطمینان داد که ما آماده ایم تا این موضوعات را از هم جدا کنیم و موارد مشکل را با رضایت دوجانبه حل کنیم.

18- یزدی از وزیر راجع به سیاست ایالات متحده در مورد خلیج فارس سؤال کرد. وزیر گفت ما می خواهیم با کشورهای منطقه همکاری کنیم و روابط خوبی با آنها داشته باشیم، رابطه تجارتی را حفظ کنیم و آنها را به گونه و زمانی که مایل هستند یاری دهیم. ما استقلال و حق آنها برای طرح یک جریان سیاسی مطابق با اصولشان را به رسمیت می شناسیم. یزدی سؤال کرد آیا ایالات متحده مسئول ابتکار اخیر عمان برای تحریک اقدامات منطقه ای بوده است. وزیر در مورد ابتکار ناآشنا بود و گفت که ما مطمئنا عمانیها را تحریک نکرده ایم. هنگامی که ما در مورد برنامه هایشان بیشتر آگاهی پیدا کنیم اگر از آنها (برنامه ها) خوشمان بیاید ممکن است نظرات مساعدی ابراز نماییم.

19- یزدی راجع به نیروی واکنش سریع سؤال کرد. وزیر گفت این نیرو موضوع فکری بود که به دهه 1960 برمی گردد که براساس آن یک تصادف محتمل الوقوع نظامی به وظایفی از آن قبیل که ناتو دارد محدود نمی شود، بلکه این نیرو در دنیا و در هر جایی که لازم باشد برای دفاع از منافع ایالات متحده در دسترس خواهد بود. این نیرو مستقیما به خلیج فارس مربوط نمی شود. یزدی سؤال کرد آیا این نیرو

ص: 318

مستقیما به انقلاب ایران مرتبط می شود، وزیر گفت ابدا هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد.

20- یزدی راجع به سیاست ایالات متحده در مورد کردها سؤال کرد. وزیر گفت این موضوع هیچ ربطی به ما ندارد. ما درگیر این جریان نبوده ایم و هیچ نقشی در اختلاف نداریم. یزدی راجع به مداخله اسرائیل سؤال کرد. وزیر گفت ما هیچ چیز راجع به درگیری اسرائیل در این موضوع نمی دانیم. این مشکل مردم ایران است که با آن درگیر شوند نه برای خارجیان. یزدی سؤال کرد که اگر اسرائیل درگیری داشته باشد نحوه برخورد ایالات متحده چه خواهد بود. وزیر گفت ما هیچ گونه اطلاعی نداریم که یک چنین موضوعی وجود داشته باشد، در هر حال زمانی که ما اقدامات اسرائیل را رد کردیم (مثلاً در لبنان) نظراتمان را مشخص نمودیم.

21- یزدی گفت که ایرانیها اطلاعاتی دارند مبتنی بر اینکه عراقیها در کردستان و خوزستان درگیر بوده اند. چند عراقی اعدام شده اند و دیگران در زندان هستند.روابط ایالات متحده با عراق چگونه بوده است؟ وزیر گفت روابط ما با عراق خیلی خوب نبوده است. ما به آنها گفته ایم که مایل هستیم روابطمان را بهبود بخشیم ولی عراقیها پاسخ نداده اند.

22- نیوسام گفت ایالات متحده قطعا هیچ گونه قصدی برای درگیر شدن در امور داخلی ایران ندارد.

اگر ایران چنان مدرکی دارد بایستی بدون هیچ گونه تردیدی ادعاها و مطالب را با ما در میان بگذارد تا بتوانیم موضوع را روشن کنیم. یزدی پرسید آیا امکان دارد آمریکاییها بدون اطلاع وزیر درگیر شده باشند.

وزیر گفت آنکار برای کارمندان دولت امکان پذیر نبوده است. ما بایستی در مورد هر گونه طرحی برای چنان درگیری مطلع باشیم و هیچ گونه طرحی وجود ندارد. چنان اقدامات از جانب شهروندانی که در دستگاه دولت نیستند با قانون ایالات متحده متناقض می باشد.

23- یزدی گفت ایرانیها نسبت به آقای کیسینجر و مسافرتهایش به مکزیک برای دیدن شاه و ارتباط احتمالی آن با مشکلات داخلی ایران مشکوک هستند. وزیر گفت؛ آیا ما با کیسینجر در مورد مسافرتهایش به مکزیک در تماس نبوده ایم ؟البته ما با کیسینجر در مورد شاه صحبت کردیم ولی هیچ گونه بحثی از توطئه بر علیه ایران وجود نداشت.

ملاقات مأمور روابط عمومی با دکتر بهزاد نیا...

سند شماره (72) تاریخ: 4 اکتبر 1979 - 12 مهر 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:آژانس بین المللی ارتباطات آمریکا در واشنگتن موضوع: ملاقات مأمور روابط عمومی با دکتر بهزاد نیا رئیس قسمت مطبوعات وزارت ارشاد ملی 1- دکتر بهزادنیا در ابتدای ملاقات ما در دفتر خود در نتیجه چندین فقره قطع مکالمات، کوفته و خسته و حواس پرت به نظر می رسید. معذالک بمحض اینکه بحث ما به طور کامل به غلطک افتاد او صمیمیت فزاینده ای از خود نشان داد و به سالهایی که در ایالات متحده بوده و به شغل پزشکی مشغول بود و مناسبات نرمی که او با بیماران و همکاران و همسایگان داشته اشاره کرد.

2- من با تذکر این نکته که برای اعتراض یا مداخله در امور ایران نیامده ام گفتگو را آغاز کردم.

عکس العمل او کاملاً نشان می داد که او اشاره مرا به بحث کاردار ما با صباغیان وزیر کشور و اتهاماتِ بی مورد بعدی علیه کاردار که در مطبوعات ایران منعکس شد، کاملاً درک کرده است.

ص: 319

3- من درباره اخراج روزنامه نگاران آمریکایی اظهار نگرانی کردم و گفتم که در حال حاضر هیچ خبرنگار مقیم آمریکایی در ایران ACCREDITE (اکردیته) نشده است. من درباره سیاست اداره او توضیحاتی خواستم و خاطرنشان ساختم که اخیرا در مطبوعات اشاره هایی به «خبرگزاریهای خارجی ممنوعه» نشده است. او اصرار داشت که هیچ سازمان خبرگزاری به عنوان سازمان ممنوع نشده است، بلکه تنها افرادی که در دادن گزارشهای دروغ مقصر شناخته شده اند ممنوع الورود اعلام شده اند. من آن گاه از او پرسیدم که آیا او تصور می کند اخراج خبرنگاران به بهبود گزارشها درباره ایران کمک خواهد کرد یا خیر؟ او گفت خیر ولی افزود که او راه دیگری در پیش ندارد. آن گاه من به او درباره جلسات گزارش وزارت امور خارجه و کاخ سفید برای خبرنگاران تذکر دادم و همچنین خدماتی را که مراکز مطبوعاتی آژانس بین المللی ارتباطات آمریکا برای خبرنگاران خارجی انجام می دهد تشریح کردم. دکتر بهزادنیا موافقت کرد که چنین گزارشگری و خدمات در بهبود دادن چهره ایران در خارج بیشتر از اخراج روزنامه نگاران مؤثر خواهد بود. آن گاه با نهایت تأسف افزود «مردمی که ما با آنها کار می کنیم این مطلب را درک نمی کنند.» 4- دکتر بهزادنیا آن گاه نطق طولانی و لجام گسیخته ای علیه گزارشگریهای دروغ و خصمانه آغاز کرد و نمونه های متناسبی ذکر کرده و این اعتماد را ابراز داشت که چون آمریکاییها و آلمانیها متحمل خسارات بازرگانی شده و از آنجایی که آنها مناسبات نزدیکی با شاه داشته اند مطبوعات آلمانی و آمریکایی نسبت به انقلاب نظر مساعدی ندارند.

5 - من از فرصت استفاده کرده این نظر را بیان داشتم که مطبوعات ایران چهره دروغینی از ایالات متحده و از سیاستهای آن ترسیم کرده اند و اینکه او و من مشکل مشابهی را در دست داریم. به عنوان نمونه تحریفهایی را که از گفتگوی کاردار ما با صباغیان وزیر کشور به عمل آمده ذکر کردم. او موافقت کرد و وجه تمایز بین نظریات افراد و حکومتها را مورد تأکید قرارداد و گفت که او تا چه اندازه از آمریکاییها خوشش می آید، معذالک او از اینکه ایالات متحده به خانواده شاه و همکاران آنها پناهندگی داده است سخت برآشفت. من خاطرنشان ساختم که خود او از همان مهمان نوازی آمریکایی بهره مند شده و به او یادآوری کردم که او در بحثهای قبلی تشریح کرده بود که چگونه در جریان اقامتش در ایالات متحده برای جلب توجه عموم درباره ریزه کاریهای شاه علنا کار کرده است.

6- بحث یک ساعته ما با یک لحن صمیمانه پایان یافت؛ به طوری که دکتر بهزادنیا از من دعوت کرد تا بار دیگر هر چه زودتر نزد او بیاییم و درباره مسئله گزارشگریهای بد که مورد علاقه هر دو ماست صحبت کنیم.

7- اظهار نظر: من از بحث با دکتر بهزادنیا چنین تأثیری گرفتم که او نسبت به آمریکاییها نظر مساعد دارد و درباره ایالات متحده اطلاعات فراوانی در اختیار دارد و از اینکه اکنون ناگزیر است برای تحکیم انقلابی که او در جریان چند سال آخر رژیم شاه با شور و هیجان آن را پیش می برد، در این زمینه و محیط کار کند سرخورده است. من همچنین این تأثیر را به دست آوردم که او از علاقه خبرنگاران آمریکایی به دادن گزارش درباره وقایع هیجان انگیز و فقدان همسنگری آنها نسبت به اسلام و انقلاب ایران سخت در زحمت و سر خورده است.گریوز

ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه درباره مسائل دفاعی

ص: 320

سند شماره (73) تاریخ: 6 اکتبر 79 - 14 مهر 1358سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه درباره مسائل دفاعی 1- تمامی متن سری است 2- روز چهارم اکتبر یزدی به همراه مأمورین نظامی و وزارت امور خارجه یک جلسه سه ساعته درباره مسائل نظامی با بنسون، معاون وزارت امور خارجه و مک گیفرت دستیار وزیر و ژنرال گریوز تشکیل داد. این ملاقات در یک محیط صریح صورت گرفت و گاهی سؤالاتی پوست کنده از طرف ایرانی طرح می شد و ایرادهایی گرفته می شد. در حالی که جو ملاقات مشحون از سوءظن بود ولی کدورت کم تر به چشم می خورد. طرف آمریکایی بسیار صبور بود و از خود درک و تفاهم نشان می داد و به کرات آمادگی نشان می داد تا مسائلی را که در حیطه صلاحیت آنهاست مورد بررسی قرار دهد و هر جا ممکن است اطلاعاتی اضافی فراهم کند. صورت مذاکرات به وسیله پست پیک فرستاده می شود. (پایان خلاصه) 3- بنسون معاون وزیر با خاطرنشان ساختن آمادگی ما برای همکاری با ایران و کمک به آن در امور دفاعی در هر جا که مطلوب طرفین و عملی باشد جلسه را آغاز کرد. او علاقه ایالات متحده را به استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ایران تأکید کرد و خاطرنشان ساخت که ایالات متحده و همچنین ایران ملاحظات سیاسی داخلی دارند که در روابط بین دو کشور اثر می گذارد.

4- از سوی دیگر مک گیفرت دستیار وزیر سیاست ایالات متحده را نسبت به منطقه خلیج فارس به طور کلی تشریح کرد و آمادگی ما را به برقراری روابط دفاعی جدید با ایران در صورتی که شرایط سیاسی اجازه دهد ابراز داشت. کاملاً روشن بود که هیچ کدام از طرفین میل نداشت به روابط قبلی بازگردد و اینکه تحول شکلهای جدید همکاری باید به بهبود در پیوندهای سیاسی ما ارتباط داده شود. مک گیفرت گفت به نظر می رسد ظرف یک سال آینده ما باید توجه خود را معطوف پاک کردن مسئله تنخواه گردان کرده و برنامه از سرگرفتن جریان لوازم یدکی را تنظیم کنیم.

5 - ژنرال گریوز شرحی از مدیریت این تنخواه گردان را تسلیم کرده و زمینه ای جهت MOUسوم فوریه و کوششهایی که وزارت دفاع برای حمایت از منافع ایران و آمریکا به عمل آورده بود توضیح داد. یزدی با کمک فعال بهرامی و صفری مسائلی را پیش کشید که قبلاً توسط سفارت مورد بی اعتنایی قرار گرفته بود.

- - تنظیم صورت حساب برای پرونده های مختومه فروشهای نظامی خارجی: گریوز گفت ما فهرست و مبالغ کلی اینچنین پرونده هایی را فراهم خواهیم کرد و اگر ایرانیان کارمندانی به ایالات متحده فرستاده و در استخراج اسناد کمک کنند تفصیلات بیشتری می توان به دست آورد.

- - ترخیص لوازم یدکی طبقه بندی شده:ما به یزدی گفتیم حاضر خواهیم بود درباره شایستگی هر ترخیص کالای طبقه بندی شده تجدید نظر کنیم. بعضی از تقاضاها از قبیل اطلاعات فنی لازم برای کاربرد هواپیماها ممکن است بدون حساسیت فراهم شود. ترخیص اقلام حساستر، مسئله تأیید مجدد موافقتنامه دوجانبه ژوئن سال (؟) 197 درباره تضمین اطلاعات طبقه بندی شده را پیش خواهد آورد.

در این موافقتنامه طرفین موافقت کرده اند تا اجازه دهند گروههای امنیتی از تأسیسات انبارداری برای اطلاعات طبقه بندی شده بازرسی کنند.یزدی مدعی شد که اطلاعی درباره این موافقتنامه ندارد و گفت در

ص: 321

مورد اینکه بازرسان آمریکایی از پایگاههای ایرانی دیدن کنند قید احتیاطهای شدیدی در ایران معمول خواهد شد. وی گفت: «ما حاضر خواهیم بود حتی میلیاردها دلار تجهیزات را از دست بدهیم». او خواهش کرد که یک نسخه از این قرارداد را دریافت کند که ما به او دادیم و پیشنهاد کردیم که او این مسئله را بدقت مطالعه کند و قبل از اینکه به موضع قطعی برسد مذاکرات بیشتری با ما انجام دهد. ما گفتیم ممکن خواهد بود که یک گروه امنیتی به تهران آمده و نگرانیهای ما را با ایرانیان درمیان بگذارد.

- - موتورهای هلیکوپترهای بل 214: ژنرال گریوز گفت ما با ایرانیان ملاقات خواهیم کرد تا درباره از سرگرفتن احتمالی کار برای بهبود دادن موتورها مطالعه کنیم.

- - لوازم یدکی اف 16: ژنرال گریوز گفت که ما همچنان در جستجوی مشتری برای فروش بقیه آنها به مشتری دیگری هستیم. ولی در مورد بعضی از لوازم، مقادیری که در ابتدا سفارش داده شده است بیش از مقادیری است که از سوی سایر به کار برندگان اف 16 در این باره تصمیم گرفته شده است و در این موارد تغییر مشتری دادن دشوارتر است. گریوز اظهار آمادگی کرد که در این باره بیشتر بحث شود.

- - لوازم یدکی ایران در خط لوله ها: صفری تقاضا کرد تا فهرستی از اقلام که برای تحویل تنظیم شده است به او داده شود. گریوز موافقت کرد تا این اطلاعات داده شود.

- - RF4ES: گریوز در مورد اینکه علت لغو سفارش این هواپیماها چه بوده است و هزینه فوق العاده ای که در تعیین مجدد خط تولید پیش آمده است توضیح داد. ما اطلاعات کاملی برای ایرانیان فراهم خواهیم کرد.

- - موشکهای هاریون: ترخیص این موشکها بستگی به قرارداد امنیت اطلاعاتی طبقه بندی شده در ایران دارد.

- - قیمت گذاری تجهیزاتی که ایران سفارش داده است ولی در نتیجه لغو سفارش باید به جای دیگر فروخته شود. به ویژه کشتیهای SPRURANCE: ما توضیح دادیم که برای به دست آوردن خریدارانی، لازم است که تجهیزات را به خرج دولت موقت ایران قیمت گذاری کنیم (یعنی تورم و هزینه های ویژه ایران را از آن کم کنیم) تا این اقلام را بتوانیم به جای دیگر فروخته و پول آن را هر چه زودتر دریافت کنیم تا از ورشکستگی این تنخواه گردان جلوگیری کنیم و این به ویژه برای متقاعد کردن کنگره آمریکا برای اختصاص دادن پول برای کشتیهای SPRUANCE که علاوه بر برنامه کشتی سازی برقرار شده بود، حقیقت دارد. یزدی مدعی بود که ایران باید درباره قیمت تعیین شده برای ناوشکنها طرف مشورت قرار می گرفت. او گفت این امر همچنان تابع مذاکره است.

- - پشتیبانی کشور سوم از نظامیان ایران: یزدی گفت سیاست دولت موقت ایران این است که پشتیبانی از تجهیزات نظامی خود را با استفاده از کشورهای اروپایی که با پروانه های آمریکایی کالاهای مشابه تولید می کنند،تنوع بخشد.

مک گیفرت گفت: ما با چنین ترتیباتی مخالفتی نداریم. مقررات ما این بود که اگر ما خودمان قلم مورد بحث را تحویل دهیم،ایرادی ندارد که ایران همان قلم را از طریق یک منبع اروپایی دریافت کند. اگر ما چنین قلمی به ایران تحویل ندهیم، آن گاه دادن پروانه ای به یک کشور ثالث برای تحویل آن به ایران مورد تصویب قرار نخواهد گرفت. ما همچنین مشکلاتی را که عملاً در ترتیبات مربوط به دریافت از منابع متنوع وجود دارد،بیان داشتیم.

ص: 322

6- در پاسخ به سؤال مک گیفرت که پرسید (از یزدی) در آینده او چه نوع روابطی را پیش بینی می کند، یزدی گفت او مایل است که حساب کنونی وزارت امور خارجه پاک شود و مسئله امنیت تجهیزات طبقه بندی شده حل شود و آن گاه به مرحله ای بازگردیم که پرداخت نقدی قلم به قلم، به طور جداگانه صورت گیرد.

7- ظاهرا این ملاقات به طور کلی اثر مثبتی داشته است، هر چند ما با ایرانیان درباره نکات متعددی اختلاف خواهیم داشت. معذالک ظاهرا تنها مسئله امنیت داده های طبقه بندی شده به صورت یک مسئله جدی سیاسی برای آینده نزدیک درآمده است. اگر درباره این مسئله به سفارت رجوع کنند، شما باید بگویید که خوشوقت خواهیم بود درباره نگرانیهای امنیتی ما با دولت موقت ایران، هرگاه ترتیب چنین ملاقاتی داده شود به تفصیل صحبت کنیم.ونس

یزدی درباره سیاست داخلی

سند شماره (74) تاریخ: 9 اکتبر 1979 - 17 مهر 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: یزدی درباره سیاست داخلی 1- تمامی متن خیلی محرمانه 2- در تمامی مدت اقامت یزدی در نیویورک عملاً فرصتی پیدا نشد تا با یزدی «خارج از برنامه» صحبت شود. دو موضوع مورد علاقه بود.

- - همان طوری که یادداشت کنندگان نوشته اند او به ما گفت که ماده پنج قانون اساسی جدید در برقراری ولایت فقیه «هیچ گونه اثری» بر ماهیت انتخابی جمهوری اسلامی نخواهد داشت و همچنان یک رئیس جمهوری و مجلسی که از سوی عموم انتخاب شده اند قدرت سیاسی واقعی را اعمال خواهند کرد.

یک آمریکایی که نسبت به بسیاری از ایرانیان رادیکال اعتماد دارد چنین درک می کند که یزدی برای ریاست جمهوری تلاش می کند.

- - بیل باتلر از کمیسیون بین المللی حقوقدانان به طور خصوصی درباره نگرانیهای خود نسبت به وضع سلامتی متین دفتری پرس و جو کرد. یزدی به باتلر اطمینان داد که به متین دفتری آسیبی نخواهد رسید.

باتلر این تأثیر را دریافت کرد که دولت موقت ایران به طور جدی نمی کوشد که متین دفتری را دستگیر کند.

یزدی از باتلر دعوت کرد که از ایران دیدن کند. ما باتلر را تشویق کردیم که این دعوت را بپذیرد. باتلر گفت که کمیسیون بین المللی حقوقدانان باید «حادثه ای» را در پیش داشته باشد تا دیدار او را از ایران توجیه کند، مثلاً جایگزین شدن دادگاههای انقلابی به وسیله دادگاههای مدنی. در چنین چهارچوبی کمیسیون بین المللی حقوقدانان دیدار او را به عنوان پشتیبانی از کوششهای حکومت برای تثبیت حاکمیت عدالت تلقی خواهد کرد.ونس

ایرانیان متهم به جنایت در ایران

ص: 323

سند شماره (75) تاریخ: 10 اکتبر 79 - 18 مهر 58سری از: هنری پرشت - سازمان امور خاور نزدیک بخش ایرانبه: آقای اسمال گزارشگر: هنری پرشت موضوع: ایرانیان متهم به جنایت در ایران در مدت ملاقات یزدی وزیر امور خارجه با وزیر (امور خارجه آمریکا)، او نگرانی دولتش را در مورد ایرانیانی که به جرم جنایت تحت تعقیب هستند و به آمریکا پناهنده شده اند اعلام داشت. او دو مثال ذکر کرد.

- موردی که او در یک یادداشت دیپلماتیک از سفارت ایران به ما در مورد دو مرد که ظاهرا سرمایه یک شرکت بیمه اجتماعی را دزدیده و به لس آنجلس گریخته بودند، داده بود. دولت ایران به پلیس تحقیقات بین المللی اطلاع داده است. ممکن است آنها در موقع ورودشان به آمریکا در مورد پولهایشان به دروغ چیزی اظهار داشته اند و یکی از آنها فرمی را که در گمرک فرودگاه امضاء کرده بود مبلغ پول خود را صحیح ننوشته بود. ما با دفتر وکیل (دادستان) فدرال بخش لس آنجلس در تماس هستیم و من معتقدم که تعقیب حداقل یکی از آنها تحت رسیدگی است. من معتقدم که آنها به قید 25000 دلار آزادش کرده اند.

مبلغی که این دو مرد داشتند (جمعا 218000 دلار) در گمرک توقیف شده و تا روشن شدن موضوع توقیف است.

- مورد دوم درباره افسر ایرانی از نیروی زمینی است. رزمی، نامی که یزدی گفت، او توسط رژیم قبلی به آتش سوزی سینما رکس آبادان در اوت 1978 متهم شده بود و دولت ایران خواستار استرداد او برای محاکمه است.

دکتر یزدی از وزیر(امور خارجه) در مورد سیاست آمریکا در چنین مواردی سؤال کرد. ما توضیح دادیم که ما به علت عدم وجود معاهده استرداد محدودیتهایی داریم. اما وزیر (امور خارجه) گفت که ما با وزارت دادگستری تماس می گیریم تا ببینیم اگر می توانیم به طریقی کمک کنیم. من معتقدم که با قضات دادگستری ملاقات کرده تا در مورد پاسخی که ممکن است ما به ایرانیها بدهیم صحبت کنیم.

یادداشت به دفتر امور خاور نزدیک - دیواسمالسری

ایرانیان در آمریکا 324

به دنبال صحبت با کارشناسان وزارت دادگستری و SEC به این نتیجه رسیده ایم که قوه قضائی و پلیس ما به طور کلی از حضور خیلی از مقامات رسمی و تجار که در آمریکا در اعمال مشکوک شرکتهای آمریکایی در ایران دخالت داشته و یا مطلعند، بی خبر می باشند بعضی از این افراد اینجا ساکن شده اند و بقیه برای دیدار آمده اند. مثلاً بیشتر خانواده سلطنتی منجمله اشرف پهلوی، مهدی بوشهری و پسر او شهرام پهلوی، احتمالاً در این کشور به سر می برند. شاخه اشرف احتمالاً در بسیاری از معاملات تجاری مشکوک دست داشته است. همچنین ژنرال حسن طوفانیان که رئیس بخش تأمین اسلحه ارتش شاه بوده، اخیرا وارد کشور شده است. فکر می کنم ژنرال طوفانیان اطلاعات وسیعی از جریانهای گرومن و تکس ترون داشته باشد.

ص: 324

فکر می کنم که مناسب باشد که واحدهای مورد نظر مطلع شوند و از آنها در جهت یافتن ایرانیانی که بتوانند در دادن اطلاعات برای تحقیقات مفید باشند، کمک خواسته شود. این اطلاعات باید به صورت، مخفی تبادل شود چون ما نمی خواهیم محل اقامت مقامات سابق به صورت علنی شناخته شود.

روزنامه جمهوری اسلامی گزارشهای ضد آمریکایی خود را تشدید می کند

سند شماره (76) تاریخ: 10 اکتبر 1979 - 18 مهر 1358محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا - واشنگتن موضوع: (روزنامه) جمهوری اسلامی گزارشهای ضد آمریکایی خود را تشدید می کند 1- روز دهم اکتبر جمهوری اسلامی (روزنامه) درباره تظاهرات مختصری در مقابل سفارت آمریکا که روز گذشته از سوی جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشجویان مسلمان دانشگاه شریف (آریامهر سابق) به عنوان اعتراض علیه مداخله آمریکا در کردستان صورت گرفت، مقاله ای درج کرد. این مقاله شامل یک عکس زننده از جسد یکی از پنجاه و دو نفر پاسدار انقلاب در جریان حمله در سردشت بود. در زیر عکس این مطلب نوشته شده بود:«حقوق بشر به سبک آمریکایی. به این عکس از یک جوان پاسدار انقلاب نگاه کنید که به وسیله عمال مزدور آمریکا سوزانده شده است این است چهره حقیقی سیاست جهانی آمریکا. آدمکشی، سوزاندن و ویران کردن تنها برای یک هدف، یعنی غارت». در این مقاله تظاهرکنندگان توصیف شده اند که مشتهای خود را در هوا بالا برده و فریاد می زدند «مرگ بر آمریکا»، آنها پلاکاردی در متهم کردن «امپریالیستها» و «چپگرایان افراطی و صهیونیستهای بین المللی در لباس حزب دمکرات کردستان و اشرف پهلوی و پالیزبان که مشارکت فعالانه در عملیات ضد انقلاب دارند حمل می کردند. خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی مقاله خود را با این اعلامیه پایان داده است که قتل عام سردشت کار اعضای حزب دمکرات کردستان «عمال مزدور آمریکا بوده است».

2- اظهارنظر: با توجه به نفوذ جمهوری اسلامی به عنوان سخنگوی مجاز دستگاه رهبری روحانی، شکی نیست که افکار عمومی با آنچه که این روزنامه در چند روز اخیر نوشته است شکل خواهد گرفت.

گزارشهای ضد آمریکایی و تجزیه و تحلیل ویژه این گونه مطبوعات با متهم کردن عمال آمریکا در حوادث کردستان و خوزستان و توطئه های آمریکا برای بر هم زدن مناسبات ایران و کشورهای عربی تشدید یافته است. در نتیجه مداومت این روند من قصد دارم با میرحسین موسوی سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی ملاقات کنم.روزن

ملاقات با یزدی

سند شماره (77) تاریخ: 11 اکتبر 79 - 19 مهر 58سری از: وزارت دفاع - واشنگتن دی. سیبه: مستشاری نظامی - تهران موضوع: ملاقات با یزدی 1- اظهارنظرهای اضافی ذیل درباره ملاقات با یزدی برای اطلاع شما تسلیم می شود. هیچ کدام از مسائلی که در ذیل مطرح شده است نباید از جانب شما در جریان ملاقات با دکتر چمران به میان بیاید؛ ولی اطلاعات فراموش شده در صورتیکه او این مسائل را به میان آورد برای شما کمکی خواهد بود.

ص: 325

2- مرجع الف توصیف کننده توضیحاتی است که درباره قیمت گذاری اقلام تغییر خط لوله داده شده است. یزدی درباره این موضوع تا اندازه زیادی به بحث پرداخت، ما تا اندازه ای نگرانیم که دولت ایران ممکن است این موضوع را تعقیب کرده و به مرحله ای برساند که اصرار کند قیمتهایی را که ما برای اقلام تغییر خط لوله یافته تعیین کرده ایم، با عطف به ماسبق افزایش دهد. اگر چنین باشد آنها به «بن بست» خواهند رسید زیرا ما نمی توانیم درباره تقاضای تجدید قیمت گذاری سازش کنیم. معذالک کاملاً احتمال می رود که آنها برای مدتی گله کنند و آن گاه موضوع را کنار بگذارند. ما نامه ای به دکتر یزدی می فرستیم که در آن به تفصیل، جزئیات را توضیح داده ایم که چرا قیمت 9936 - CG آن طوری که ما تعیین کرده ایم تعیین شده است.

3- ما نمی توانیم مشارکت صفری و بهرامی را به عنوان سودمند و یا غیر سودمند توصیف کنیم. یقینا آنها مخالف نبودند ولی ما در حیرت هستیم از اینکه چرا هر دوی آنها مطالبی را خواسته اند که قبلاً دریافت داشته بودند؛ یعنی تقاضای صفری برای فهرست مصالح خط لوله و تقاضای بهرامی جهت فهرست صندوقهای بسته. ما بایستی اعتراف کنیم که تقاضاهای مجدد برای اطلاعاتی که قبلاً فراهم شده رو به ضعف می رود. ما دعوت به اعزام مأموران دولت موقت ایران را به SAAC برای بررسی پرونده های صندوقها بار دیگر به بهرامی گوشزد کردیم.

4- برای اطلاع شما - در حالی که ملاقات به طور کلی همان طوری که انتظار می رفت جریان داشت.

معذالک من در یک مورد در توصیف وضع مربوط به لوازم یدکی اف 16 عوضی صحبت کردم. این امر ممکن است تأثیر اغراق آمیزی در یزدی درباره این مسئله داشته باشد. در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چرا لوازم یدکی نمی تواند تماما جذب شود، من به طور شوخی خاطرنشان ساختم که در بعضی موارد ما ذخائری برای پنجاه سال در اختیار داریم. البته این یک اظهار اغراق آمیز بود که ممکن بود که نسبت به موضع صفری زیانبار باشد. حقیقت این است که از زمان پایان برنامه صلح زیرا (گورخر) در فوریه 79 بدهی برآورد شده لوازم یدکی 16 -اف از 8/266 میلیون دلار به 3/46 میلیون دلار کاهش یافته است.

این کاهش در نتیجه تغییر خط لوله ها و جذبهای لوازم یدکی است، بقیه لوازم یدکی را نمی توان جذب کرد (یا در حال حاضر چنین به نظر می رسد) زیرا عوامل تحویلی که از سوی دولت ایران عنوان شده به مقیاس محسوسی بالاتر از عوامل طرح ریزی نیروی هوایی آمریکاست.این امر با سیاست نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در فراهم کردن لوازم هواپیماهای 14 - اف و 5 - اف و 4 - اف و 130 - سی که قبلاً خریداری شده بود تطبیق می کند و علت آن هم طول زمانی است که در ترمیم خط لوله و به کار بردن مطلوب 25 ساعت برای هر هواپیما لازم است. هیچ گونه نشانه ای از اینکه تصمیم نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در آن زمان اشتباه بوده وجود ندارد ولی با توجه به تمایل دولت موقت درباره بررسی تصمیمات گذشته با توجه به شرایط کنونی به جای شرایطی که در زمان اتخاذ تصمیم حاکم بوده این مسئله ممکن است بصورت یک مسئله جلوه کند. من سرگرم نوشتن نامه ای به یزدی درباره روشن کردن این مطلب هستم.

کنفرانس مطبوعاتی یزدی در تاریخ دهم اکتبر

ص: 326

سند شماره (78) تاریخ: 11 اکتبر 1979 - 19 مهر 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: کنفرانس مطبوعاتی یزدی در تاریخ دهم اکتبر 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در تاریخ دهم اکتبر مطبوعات ایران درباره پاسخ یزدی به سؤال مربوط به اینکه آیا وزارت خارجه همه موافقتنامه ها با ایالات متحده را لغو کرده است یا خیر، دچار تشویش و ابهام شده بودند.

3- طبق اظهار یک خبرنگار مطبوعاتی قابل اعتماد، امور خارجه صلاحیتی برای لغو موافقتنامه ها ندارد. وزارت امور خارجه چندی قبل به دولت توصیه کرده بود که هم موافقتنامه سال 1921 با روسها و هم موافقتنامه سال 1959 با ایالات متحده لغو شود. او پاسخی درباره توصیه خود نشنیده است.

4- هنگامی که بامداد روز 11 اکتبر از پارسا کیا کفیل اداره چهارم سیاسی وزارت امور خارجه پرسیده شد وی در این باره دچار سردرگمی بود او درباره این مسئله به رسیدگی پرداخت و سپس به سفارت تلفن کرده و این پاسخ را داد که یزدی نگفته است که موافقتنامه های با ایالات متحده لغو شده است و اینکه«آنچه یزدی خواسته بگوید» این است که این موافقتنامه ها تحت مطالعه است و آنهایی که به نفع مصالح ملی ایران نباشد لغو خواهد شد.

5 - روزنامه جمهوری اسلامی دشمن دیرین سفارت گزارش کاملی درباره کنفرانس مطبوعاتی یزدی منتشر کرده و مشکلاتی را که یزدی در روابط با ایالات متحده نام برده است، برجسته ساخته است (مراجعه شود به تلگرام جداگانه آژانس بین المللی ارتباطات ایالات متحده). جمهوری اسلامی معذالک همچنین اظهارات افتتاحیه یزدی را که بسیار کمک کننده است، درج کرده است: «دکتر یزدی به مناسبت ملاقات خود با وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت که این نخستین ملاقات بین وزیران امور خارجه آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بوده است، ما در سازمان ملل متحد بودیم و آنها اراده خود را برای بهبود مناسبات بین ایران و ایالات متحده ابراز داشته و واقعیت انقلاب ایران را پذیرفتند زیرا این یک انقلاب حقیقی به تمام معنا بود که در آن توده ها شرکت داشتند. نسبت به دوستی با ایران ابراز تمایل و علاقه شد.ما گفتیم که از یک چنین علاقه ای خوشوقتیم و امیدواریم که شما این دوستی را با عمل ثابت کنید نه کلمات، ولی اظهار علاقه کافی نیست و در این راه مشکلات و مسائلی وجود دارد.» 6- اظهارنظر: متأسفیم (هراسانیم) از این که این توصیف مساعد زیر بار سنگین بقیه اظهار نظرهای یزدی گم خواهد شد.لینگن

خرید لوازم یدکی گورخر صلح ( 16 - اف) از سوی حکومت آمریکا

سند شماره (79) مخاطب: آقای لینگن عطف به: یادداشت شما به مستشاری نظامی به تاریخ 14/10/1979 - 22 مهر 58 مربوط به لوازم یدکی گورخر (پیوست) موضوع: خرید لوازم یدکی گورخر صلح ( 16 - اف) از سوی حکومت آمریکا 1- به دولت موقت ایران درباره مسئله لوازم یدکی گورخر صلح، اطلاع داده شده است که مستشاران

ص: 327

آمریکایی پیشنهاد کرده اند درباره برنامه های نیروی هوایی آن طوری که در واشنگتن در تاریخ 24- 22 اوت 79 توسط AFLG، AFSC و ATC تعیین شده است به نیروی هوایی ایران اطلاع دهند.

2- درباره قسمتی از سؤال مربوط به خرید لوازم یدکی «خودمان »مشکل دو گانه است: (1) ما آن را لازم نداریم و (2) ما استطاعت مالی (پولهای اختصاص یافته) برای خرید آن را نداریم،دولت موقت ایران هنگام تنظیم اولیه نیازهای لوازم یدکی به نحو بسیار بدی مطالب را فراهم کرد و درنتیجه آنها به مقداری خرید کردند که نه ما و نه مجموع خریدهای اف 16 در حال حاضر نمی تواند آن را جذب کند. هنگامی که این نیازها از سوی مأموران دولت موقت ایران تنظیم می شد پرسنل نیروی هوایی آمریکا به آنها گفتند که این مقدار بیش از اندازه است. در گذشته هنگامی که پول فراوان بود اولویتهای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در داخل حکومت خود شاه در صدر قرار داشت و بنابراین در آن زمان برای مأمورین کار غیر عادی نبود که اظهارنظرهای ما را مورد بی اعتنایی قرار دهند. در نتیجه خریداران دیگر احتمالی، که دلار در اختیار داشته باشند وجود ندارند.

3- خلاصه: ما امکانی برای اینکه نسبت به دولت موقت ایران روش استقبالی داشته باشیم نداریم.

همان طوری که به دولت موقت ایران توضیح داده شده است، امکانی برای کاهش خسارات آنها وجود دارد و آن زمانی است که خریدها انجام گیرد. ما معتقد نیستیم که کنگره خرید به منظور کاربرد این لوازم را در یک مدت زمانی (پنج تا ده سال ) صرفا بدان منظور که بار دولت موقت ایران را سبک کند تصویب خواهد کرد. حتی اگر ما هم چنین خیالی داشته باشیم، دولت موقت ایران درباره «قیمت استفاده از فرصت» گله خواهد کرد.اسکات

تماسهای مربوط به حقوق بشر

سند شماره (80) تاریخ: 16 اکتبر 1979 - 24 مهر 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. - با حق تقدم 4281 موضوع: تماسهای مربوط به حقوق بشر 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- طی مذاکرات 10 اکتبر در مورد حملات مطبوعات ایران به آمریکا بر سر کردستان، کفیل اداره چهارم سیاسی وزارت خارجه، پارس کیا، یک بار دیگر مسئله صحبت کاردار با صباغیان، وزیر کشور، در مورد حقوق بشر را پیش کشید. پارساکیا باهوش، صمیمی نسبت به ما و شخصا پیرامون «زیاده رویهای» دولت موقت نگران است. ظاهرا بیشتر نگرانی وی در این مورد بود که ما به عوض روی آوردن به یزدی، وزیر خارجه، مسئله را با صباغیان در میان گذارده بودیم. او گفت که برای پوشیده نگاهداشتن چنین مذاکراتی می توان به اداره خارجه اعتماد کرد. به علاوه، یزدی وزیر خارجه می داند چگونه بیانات آمریکا را بزبانی که بهترین تأثیر را در قم داشته باشد یا حداقل دردسر چندانی برنینگیزد ترجمه کند. وی به ما اطمینان داد که نظرگاههای آمریکا به هر حال مسیر خود را طی خواهند کرد.

3- پارساکیا متذکر خط استاندارد روشنفکران دنیوی گردید که «انقلاب هنوز تمام نشده». وی گفت همان طور که می دانید دو دولت وجود دارد و در عین حال که ما مایلیم این امور خاتمه یابند. هنوز نمی توانیم اوضاع را کنترل نماییم.

ص: 328

4- اظهار نظر: همزمان با ابراز همدردی سفارتخانه نسبت به تشویق افرادی چون پارساکیا و تأسف آن بابت اینکه بیانات صباغیان موقعیت بسیار نامناسبی را پیش آورد، اطلاع عمومی از اعتراض آمریکا به اعدامها، اعتبار سفارتخانه را در نظر بسیاری از میانه روهای ایران افزایش بخشیده است. عدم تأیید دولت ایالات متحده به سهولت عصب خیلی حساس را که منتهی الیه آن ایران بود، لمس نمود که شاید نشانگر وجود ناراحتی روزافزون حتی بین حامیان انقلاب از زیاده رویهای گاه و بیگاه دولت جدید خود بود.

ضمنا یادآوری می کنیم که صباغیان یکی از اعضای سابق کمیته حقوق بشر بوده است.لینگن

آقای وزیر عزیز

سند شماره (81) شماره عطف: 79/10028-1تاریخ: 18 اکتبر 1979 - 26 مهر 1358 سازمان کمک به امنیت دفاعی - واشنگتن جناب آقای ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تهران - ایران آقای وزیر عزیز در جریان ملاقات ما در 4 اکتبر 1979 بحثهای قابل ملاحظه ای درباره به دست آوردن 4 کشتی از نوع 993 - CG که ابتدا برای ایران از سوی نیروی دریایی آمریکا سفارش داده شده بود، روی داد. این نامه اطلاعات تفصیلی بیشتری در پشتیبانی از اعتقاد صمیمانه ما در مورد نحوه معامله ای که صورت گرفته است از جمله قیمت گذاری آنها و اینکه این معامله به بهترین منافع دو حکومت ما کمک کرده است، فراهم می کند. من امیدوارم که شما موافقت خواهید کرد که شکل این معامله به طور عمده ای تحت تأثیر ضروریات عملی و سیاسی بود که هر دو دولت ما با آن مواجه بودند.

بخش اجرائی حکومت ایالات متحده این تصمیم را در اواخر فوریه 1979 گرفت تا از کنگره تقاضا کند تا به دست آوردن دو کشتی 993 - CG را که ایران طبق یادداشت تفاهم مورخه سوم فوریه فسخ کرده بود، تصویب کند. در آن زمان ایران تمایل خود را درباره ادامه یا فسخ دو کشتی باقی مانده، هنوز ابراز نداشته بود. در تنخواه گردان ایران برای تأمین مالی اجرای قرارداد تا انتهای آن، پول کافی حتی برای دو کشتی وجود نداشت. پرداختهایی از تنخواه گردان ایران به مبلغ 580 میلیون دلار از مبلغ یک میلیارد و 600 میلیون دلار که برای برنامه کشتیها بود، به عمل آمده بود. مخارج پیش بینی شده برای پایان دادن به قرارداد روز 3 فوریه مبلغ 207 میلیون دلار بود، بنابراین اگر قرارداد خاتمه یافته تلقی می شد، ایران خسارتی به مبلغ 787 میلیون دلار متحمل می شد. به دست آوردن این کشتیها از سوی نیروی دریایی ایالات متحده این امکان را فراهم کرده است تا به میزان قابل ملاحظه ای هزینه ایران را به مناسبت این برنامه به میزان قابل ملاحظه ای کمتر از سطح خاتمه دادن کامل به این برنامه کاهش دهد. هزینه نهایی برنامه که بایستی به عهده ایران باشد شامل فسخ سفارش اولیه برای کشتیهای پنجم و ششم و نیز تهیه برنامه برای مرکز برنامه ریزی و مطالعات ویژه و اسناد و مشخصات و مخارج سرویسهای اداری برای ایران و آموزش خدمه خواهد بود. این هزینه ها سالها قبل از اینکه حکومت ایران سفارش را برای کشتی چهارم فسخ کرده بود، به عمل آمده است.

ص: 329

همان طوری که من در جریان ملاقات اخیر خودمان توضیح دادم اگر موجودی تنخواه گردان ایران به صفر کاهش یافته است ایالات متحده راه دیگری جز پایان دادن به همه قراردادهایی که از جانب حکومت ایران به عمل آمده است، از جمله قرارداد مربوط به کشتیها، نخواهد داشت. راستش را بگویم در فوریه و مارس 1979 هیچ گونه نشانه ای از اینکه ایران قادر است بلافاصله پرداختهایی به تنخواه گردانهای خود بنماید، در دست نبود. این موضوع هنگامی که ایران خود را در پرداخت برای 267 میلیون دلار که صورت حسابهای آنها در ماه مه 1979 بابت لوازم نظامی ارائه شده بود ناتوان یافت، آشکار شد. بنابراین دریافت سهم ایران در مورد این کشتیها تنها طریقه واقعگرایانه جهت قابل پرداخت نگهداشتن تنخواه گردان جهت آینده نزدیک بود. باقیمانده تنخواه گردان هنگامی که پرداخت اولیه 490 میلیون دلار نیروی دریایی آمریکا جهت کشتی ها در اواخر ژوئیه واریز شده تنها 4/56 میلیون دلار بود.

ما قبول داریم که قیمتی را که نیروی دریایی برای به دست آوردن کشتیها پرداخت کرد تورم را در بر نداشت. معذالک شعبه اجرائی حتی نکوشید کشتیها را به قیمت ارزش دلار در سال 1979 به دست آورد زیرا در چنین صورتی امیدی برای به دست آوردن نظر مساعد کنگره وجود نمی داشت. در اوایل سال نیروی دریایی ایالات متحده تقاضایی برای بودجه تکمیلی جهت دریافت یک کشتی از نوع 993- CGبه قیمت برآورده شده 543 میلیون دلار تسلیم کرده بود. کنگره آمریکا درباره این تقاضا اقدامی به عمل نیاورد و کاملاً روشن بود که کنگره قصد دارد هر گونه خریدی را به قیمت بالاتر رد کند. بدین ترتیب قیمتی که کشتیهای ایران بر اساس آن به دست می آمد یک عامل عمده را در تصمیم ما به کوشش برای به دست آوردن آنها تشکیل می داد.

در تقاضای کنگره برای کسب پروانه و پولهای مربوطه برای خرید چهار کشتی از نوع 993- CGقوه مجریه این موضوع را روشن ساخت که دلیل اولیه جهت اقدام برای کسب این کشتیها بهبود دادن وضع نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود. معذالک اعضای کنگره و رسانه های خبری به کرات این مسئله را پیش کشیدند که آیا ایران از فروش مجدد این کشتیها سود نخواهد برد و آیا ما علاقه مند به «نجات» ایران یا بهبود دادن مواضع زمانی خود هستیم یا خیر؟ ما بارها و بارها توضیح دادیم که سیاست ما درباره فروش مجدد اقلامی که قبلاً از سوی ایران سفارش شده است این است که اطمینان حاصل کنیم که ایران در مورد کالاهایی که ممکن است به وسیله مشتریان دیگر مورد استفاده قرار گیرد نه از این بابت سود ببرد و نه متحمل زیان شود. بر اینکه شما از موضع اصلی ما نسبت به فروش مجدد و قیمت گذاری درک بهتری داشته باشید من قسمتی از اظهاراتی را که در کنگره بیان شده است، در میان می گذارم. از صفحه 377 تا پایان صفحه 469 بخش 4 جریانات مربوط به وضع نظامی به نحو صریح منحصرا مربوط به کسب 993-CG با این مطلب سروکار دارد. از صفحه 411 تا صفحه 448 بخش دوم جلسه رسیدگی به تهیه احتمالی اقلام دیگر که به وسیله ایران سفارش داده شده است مربوط می شود. در گفت و شنود گنجانده در این جلسات، همچنین گفته شده است که توجیه به دست آوردن کشتی هزینه مؤثر بودن آن است. با توجه به انتقادهای کنگره از خرید کشتی 993-CG من معتقدم که تعیین قیمت هزینه های کنونی برای ایران درباره مصالحی که نیروی دریایی ایالات متحده دریافت می کند از رأی احتمالی مساعد مجلس سنا و مجلس نمایندگان انتقاد می کند. کنگره ما این مسئله را به تفصیل بررسی کرده است و اکثریت قاطع اعضای آن معتقدند که این سیاست نسبت به هر دو طرف مساعد است و بنابراین از هرگونه کوششی که برای تغییر آن به عمل آید

ص: 330

شدیدا انتقاد خواهد کرد.

من قبول دارم که حکومت ایالات متحده متعهد است که اقدامات متعددی را که در جریان آن دوران پرتلاطم برای تأمین قابلیت پرداخت مداوم تنخواه گردان ایران به عمل آمده است توضیح دهد و بدین ترتیب وسایل قانونی را درباره ادامه برنامه فروشهای خارجی نظامی شما در سطحی که به نحو متقابل انتخاب شده است فراهم کند. اگر تنخواه گردان غیر قابل پرداخت باشد آن گاه نه تنها موانع سیاسی بلکه موانع حقوقی نیز در ارتباط با از سرگیری مناسبات سودمند متقابل عرضه کالاهای نظامی ایجاد خواهد کرد. ما توانسته ایم این موانع حقوقی را از پیش پا برداریم. ما همچنان به فراهم کردن اطلاعات از این نوع که بتواند پاسخگو درباره مسائل گذشته باشد ادامه می دهیم ولی ما امیدواریم که قسمت اعظم انرژی متقابل ما صرف پرورش روابط جدید عرضه کالاهای نظامی در پاسخ نیاز کم و تمایلات ایران باشند.

ارادتمند ارنست گریوز سپهبد ایالات متحد آمریکا مدیر مؤسسه کمک به امنیت دفاعی

بیماری شاه

سند شماره (82) تاریخ: 22 اکتبر 1979 - 30 مهر 1358سری - بدون توزیع از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری شماره سند: 11152 تهران موضوع: بیماری شاه 1- (تمام متن سری است) 2- در ملاقاتی که من و پرشت امروز صبح با وزیر امور خارجه، یزدی، داشتیم من متن رهنمودهای اضطراری مطبوعاتی خود را درباره بیماری شاه در اختیار وی گذاشتم و وی را در جریان جواب وزارت خارجه در برابر نکات مطرح شده توسط بازرگان در جلسه 21 اکتبر قراردادم.

3- وی دو موضوع را پیش کشید، ابتدا پرسید که آیا درک صریح ما ( به نقل از نمایندگان شاه) در این مورد که شاه در طول اقامتش در آمریکا، فعالیت سیاسی نخواهد داشت، شامل فرح هم می شود یا خیر.

یزدی متذکر شد که از نظر دولت ایران فرح در فعالیتهای سیاسی بیشتری دست دارد که از آن جمله ملاقاتش با بختیار و مصاحبه اش با یک روزنامه گمنام فرانسوی را می توان نام برد. ما در جواب گفتیم که توافق ما بر سر این موضوع در مورد فرح نیز صادق است. او می خواهد که رهنمود مطبوعاتی را طوری تغییر بدهیم که بالاخص به این موضوع اشاره صریح بنماید.(توصیه: امیدوارم بتوانم این نکته را برآورده سازیم).

4- نکته دیگر این بود که دولت ایران هنوز هم می خواهد که یک پزشک ایرانی مقیم آمریکا مجاز به تحقیق یافته های پزشکی در این زمینه باشد. به او آنچه را که در نامه شماره 275031 نوشته ام، شفاها گفتم (در حالی که در طول ملاقات اشتباهاتی نیز رخ می داد) و اظهار داشتم که در این مورد بعدا تماس خواهیم گرفت: (توصیه: فکر می کنم که این پیشنهاد در اصل توسط خود بازرگان مطرح شده است و بازرگان و یزدی هر دو بر سر این موضوع برای برخورد با عکس العملهای محلی موافق هستند. امیدوارم که بتوانیم جوابگو باشیم). یزدی گفت که می تواند اسامی بعضی از پزشکان را در این باره در اختیار ما

ص: 331

بگذارد.

5 - به یزدی گفتم که برای خنثی نمودن تظاهرات احتمالی خشونت آمیز مردم علیه کارمندان سفارت، مایلیم وسائل ایمنی را افزایش دهیم و اگر بتوانند پلیس بیشتری در اختیار ما بگذارند، متشکر خواهیم شد. وی گفت که فورا تماس گرفته تقاضای افزایش مأمورین حفاظتی را خواهد نمود ولی خاطرنشان ساخت که کانال ارتباطی در این باره وزارت امور خارجه ( رئیس پروتکل) خواهد بود.

لینگن

شایعه انتقال اسلحه

سند شماره (84) تاریخ: 22 اکتبر 1979 - 30 مهر 1358سری از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه موضوع: شایعه انتقال اسلحه 1- (تمامی متن سری است) 2- در جریان ملاقات با یزدی وزیر امور خارجه در روز 22 اکتبر کاردار پرسید که آیا شایعات مربوط به اینکه تجهیزات نظامی ساخت آمریکا از سوی ایران به سوریه انتقال داده شده، صحت دارد یا خیر ؟یزدی هر نوع انتقالی از این نوع را تکذیب کرد و گفت که چنین انتقالهایی نیز در نظر گرفته نشده است.

لینگن

مبادله اطلاعات

ص: 332

سند شماره (85) تاریخ: 23 اکتبر 1979 - 1 آبان 1358سری - بدون توزیع از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: مبادله اطلاعات 1- تمام متن سری است.

2- در جریان بحث درباره مناسبات ایران و آمریکا، کاردار و مأمور وزارت امور خارجه که از ایران دیدار کردند، تدابیری که ما اخیرا اتخاذ کرده ایم را مورد بحث قرار دادند و از یزدی وزیر امور خارجه خواستار پیشنهادهای مشخصی برای کمک به دولت موقت ایران برای کارایی بیشتر این تدابیر و ترتیب مناسبات دوجانبه شده اند. یزدی پاسخ داد که ما ظاهرا آگاهیم که دستگاههای امنیتی ایران دیگر وجود ندارند، بنابراین دولت موقت ایران درباره عملیات خرابکاری در خوزستان و کردستان فاقد اطلاعات است. چه کسی تحریک کننده این حملات است؟ ایرانیان مظنون هستند که اسرائیل و عراق چنین نقشی را دارند. یزدی می دانست که حکومت آمریکا اطلاعات بیشتری دارد و «همه چیز»درباره تحولات در منطقه را «می داند». دولت موقت ایران امیدوار است که ما در این اطلاعات با آنها سهیم شویم.

3- ما پاسخ دادیم که ایران یقینا در ظرفیتهای اطلاعاتی ما غلو کرده است ولی ما خوشوقت خواهیم بود که ارزیابیهای خود را با ایران مبادله کنیم؛ اگر دولت موقت ایران اطلاعاتی دارد که به نیازهای ما کمک کند بسیار سودمند خواهد بود. ما هیچ گونه اطلاعی که حاکی از آن باشد که اسرائیل در آشوبهای ایران دست دارد، نداریم.

4- اظهار نظر: یزدی درباره مبادله اطلاعات اهمیت بزرگی قائل بود و این خود منعکس کننده ناامنی این رژیم است. این تنها ابتکاری بود که او درباره کمک از ما تقاضا کرد، به غیر از پاکسازی گذشته یعنی موضوع تنخواه گردان.لینگن

ملاقات با یزدی

سند شماره (86) تاریخ: 24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: ملاقات با یزدی 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- کاردار و پرشت مدیر میز ایران در وزارت امور خارجه که از ایران دیدار می کند، ملاقاتی یک ساعته با یزدی وزیر امور خارجه در تاریخ 22 اکتبر داشت. تلگرامهای جداگانه ای بعضی از موضوعات ویژه مورد بحث را در بردارند. مبادله با یزدی بسیار ماهیت کاری و دوستانه داشت و یزدی اندکی در مواضع خود نسبت به فرآیند بنای روابط جدید در مقایسه با مذاکرات قبلی در هفته های اخیر صمیمانه تر بود.

3- پرشت از دیدگاه واشنگتن بعضی از تشویشهای ایالات متحده را بر سر روشهای اخیر دولت موقت ایران درباره فعالیتهای ایالات متحده و مواضع ایالات متحده نسبت به ایران ابراز داشت. باید صراحتا گفت که ما از دامنه سوءظن نسبت به انگیزه های ما در ایران و موضع گیری ما نسبت به انقلاب شگفت زده ایم. پرشت تأکید کرد که نظر گاه ما کاملاً متفاوت است. این اندیشه که ما نسبت به انقلاب روش

ص: 333

خصمانه داریم با سیاست کنونی ما نسبت به ایران و علائق ما در این کشور 180 درجه متفاوت است.

علاقه ما به ایران این است که ایران مستقل و از لحاظ تمامیت ارضی دست نخورده باقی بماند. یک حکومت با ثبات فزاینده داشته باشد و بتواند با مشکلاتی که بروز می نماید مقابله کند. او گفت ما آرزومندیم که دولت موقت ایران در کوششهای خود موفق باشد زیرا به همان اندازه که دولت موقت ایران نسبت به ثبات پیشرفت حاصل کند، منافع ما در ایران پیش می رود. پرشت خاطرنشان ساخت که باید صراحتا گفت که ما راه با دوام دیگری را نسبت به دولت کنونی نمی بینیم و بنابراین به هیچ وجه علاقه نداریم و هیچ گونه نفعی نداریم که جز کمک به هر ترتیب به موفقیت آن کار دیگری انجام دهیم.

4- در همین زمینه ایالات متحده در پی همکاری با دولت موقت ایران در حل مشکلات ویژه به نسبت بروز آنهاست. ما معتقدیم که چه در زمینه قراردادهای بازرگانی و چه در زمینه تأمین تجهیزات نظامی پیشرفتهایی در شرف حصول است. درباره مسئله اخیر پرشت، نامه ای از ژنرال گریوز به یزدی داد که در آن تأیید شده است که در زمینه کاهش هزینه مربوط به پایان قرارداد لوازم یدکی برای اف 16 پیشرفت حاصل شده است و ما به زودی نامه دیگری از ژنرال گریوز خواهیم فرستاد که طی آن فلسفه موضعی که ما درباره قیمت گذاری ناوشکنهای اسپروونس گرفته ایم تشریح شده است. همچنان که قبلاً اعلام داشته بودیم ما حاضریم با نمایندگان دولت موقت ایران از وزارت دفاع ملی و وزارت امور خارجه در یک گروه کاری در دور یک میز نشسته و درباره این مسائل و مسائل دیگر ناشی از اداره تنخواه گردان گفتگو کنیم. به سرهنگ کامکار آمادگی ما را برای اقدام در هر طریقی که دولت موقت ایران پیشنهاد می کند ابراز داشته ایم. سرهنگ اسکات همچنین اخیرا فهرست تفصیلی پرونده های مختومه فروشهای نظامی خارجی را برای وزارت دفاع ملی تهیه کرده است. این اطلاعات اخیرا در اواسط سپتامبر به عنوان جزئی از بررسی کلی پرونده های مختومه و معلق فروشهای نظامی خارجی فراهم شده است ولی اکنون اطلاعاتی در یک پیشنهاد کلی جداگانه برای کمک به درک و تفاهم دولت موقت ایران بروز کرده است. ما همچنین چندی قبل فهرستی از لوازم یدکی با توجه به اقلام و رشته نیرو که برای انتقال به خط لوله آماده است فراهم کردیم.

ما همچنین امیدوار بودیم که یک کمیته مشترک آمریکا و ایران درباره تأسیسات نظامی تعطیل شده آمریکایی تشکیل شود( ما بعدا اطلاع یافتیم که یزدی ریاست جلسه این کمیته را در 28 اکتبر به عهده خواهد داشت).

5 - پاسخ یزدی به همه این مراتب روی هم رفته مثبت بود. او موافقت کرد که در زمینه داد و ستد پیشرفتهایی حاصل شده است. او گفت از اظهارات پرشت درباره روش دولت آمریکا نسبت به مناسبات با ایران قدردانی می کند. دولت موقت ایران نیز به نوبه خود مایل است مناسبات حسنه و سازنده ای با ایالات متحده داشته باشد ولی ابتدا لازم است مسائل مربوط به مناسبات قدیمی حل و فصل شود تا مناسبات جدید بر یک شالوده سالمی آغاز شود. پرشت اظهار نظر کرد که پیشرفتهایی حاصل شده و این امیدواری هست که هست که ساختن مناسبات جدید نیازمند به حل وفصل همه مسائل معوقه در تمامیت آن نباشد.

6- پرشت خاطرنشان ساخت که اگر درک عمومی دقیقتری در ایالات متحده از تحولات جاری در ایران حاصل شود. مأموریت متقابل ما تسهیل خواهد شد و اوضاعی که از همه روزنامه نگاران آمریکایی خواسته شود که ایران را ترک کنند به این موضوع کمک نخواهد کرد.او از اینکه کوششهای یزدی در نیویورک با روزنامه نگاران آمریکایی نتیجه ای داده است یا خیر، اظهار بی اطلاعی کرد. یزدی درباره نتایج

ص: 334

فوری کوششهای خود مطلبی نگفت ولی خشم خود را نسبت به خبرگزاری آسوشیتدپرس به مناسبت یک گزارش اخیر ابراز داشت. این گزارش که وسیعا پخش شده بود، حاکی از آن بود که تولید نفت ایران به اندکی بالاتر از یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. این از آن نوع گزارشهایی بود که ایرانیان را درباره توطئه اساسی علیه ایران در مطبوعات ایالات متحده مظنون می ساخت. پرشت و کاردار به یزدی یادآور شدند که مطبوعات در ایالات متحده و جاهای دیگر یک نهاد ناقصی است ولی با توجه به همه عوامل به نفع ایران نیست که به اوضاعی کمک کند که هیچ روزنامه نگار آمریکایی درباره تحولات جاری در ایران و به ویژه درباره جنبه های مثبت انقلاب از قبیل جهاد سازندگی گزارش نکند.

7- تبادل نظر نسبتا وسیعی درباره اوضاع در کردستان چیز تازه ای در برنداشت. سوءظنهای واقعی یا خیالی یزدی درباره فعالیتهای اسرائیلی کاملاً مشهود بود. او گزارشهایی از قبیل گزارشی که طی آن سه سفیر سابق آمریکا مسئله کردستان را نادیده گرفته اند بی اساس خواند. معذالک او در این نظر اصرار داشت که ایالات متحده با توجه تواناییهای اطلاعاتی که او یقین دارد ایالات متحده از آن برخوردار است، بایستی از دست داشتن بیگانگان در مسئله کردستان آگاه باشد و اگر در چنین اطلاعاتی ایالات متحده با ایران سهیم شود بسیار به موضوع کمک خواهد کرد. (تلگراف جداگانه) یزدی گفت هدف اساسی در کردستان یافتن یک راه حل صلح آمیز است و ارتش برای حل این مشکل یک ابزار مناسب نیست و نه یک ابزار دائمی. ایران اکنون دارای نیروهای نظامی یا امنیتی مؤثر نیست و قبل از اینکه یک چنین نیروی مؤثری مجددا برقرار شود، پیمودن راه طولانی لازم است.

8 - پرشت گفت ما امیدواریم بتوانیم با تعداد بیشتری از ایرانیانی که موقعیت کلیدی دارند ملاقات کنیم و از جمله نام بهشتی را به عنوان کسی که ما می خواستیم ملاقات کنیم ذکر کرد. یزدی پس از اندکی تردید از معاون خود تقاضا کرد تا این ملاقات را به علاوه دیداری با آیت اللّه منتظری (که اندیشه خود یزدی بود) و حضور در نماز جمعه و ملاقات با فروهر ترتیب دهد. به یزدی همچنین یادآوری شد که تقاضای وابسته مطبوعاتی برای دیدار با قطب زاده همچنان به قوت خود باقی است.لینگن

پیام به مناسبت عید قربان

سند شماره (87) تاریخ: 27 اکتبر 79 - 5 آبان 58محرمانه از:وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: پیام به مناسبت عید قربان 1- خواهشمند است پیام ذیل را از سوی ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، به یزدی وزیر امور خارجه ایران در موقع مقتضی تسلیم کنید.

«آقای وزیر عزیز خوشوقتم از اینکه به مناسبت عید قربان بهترین آرزوهای خود را برای شما ابراز دارم. امیدوارم که شما در کوششهای خود از جانب مردم کشور خود موفق باشید. من در انتظار آنم که بر اساس تبادل نظرهای اخیر در نیویورک روابط فیمابین مستحکمتر گردد و بهبود بیشتری حاصل گردد. با تقدیم احترامات - سایروس ونس» 2- وزارت امور خارجه آمریکا قصد ندارد که این متن را منتشر کنند ولی ایرادی ندارد اگر دولت موقت ایران چنین قصدی داشته باشد.ونس

سفر هیئت نمایندگی دولت موقت ایران به الجزایر

ص: 335

سند شماره (88) تاریخ: 29 اکتبر 79 - 7 آبان 57خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه:وزارت امور خارجه - واشنگتن از کاردار به معاون وزیر خارجه نیوسام موضوع: هیئت نمایندگی دولت موقت ایران به الجزایر 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- از تلگراف سپتامبر ما در حال گزارش کردن حضور دولت موقت ایران در جشنهای اول نوامبر با حضور نخست وزیر بازرگان، وزیر امور خارجه یزدی و ظاهرا وزیر دفاع چمران هستیم.

3- ما در «مجموعه بیسیمها» (توضیح مترجم: مجله ای ماهیانه بوده است شامل بیسیمها و تلگرافات که توسط سفارت منتشر می شده و در اختیار خبرنگاران و خبرگزاریها قرار می گرفته است) مشاهده کردیم که شما و برژینسکی و افراد دیگری از طرف آمریکا در این جشنها شرکت خواهید کرد. من فکر می کنم اگر یک نفر یا بیشتر از شما فرصت گفتگو با اعضای هیئت نمایندگی دولت موقت ایران و مخصوصا بازرگان را پیدا کند خیلی مفید خواهد بود. من این تصادف را امروز به بازرگان در یک مجمع اجتماعی پیشنهاد کردم و او به نظر می رسید که با روی باز با این فکر برخورد کرد. از نقطه نظر من تماس بهتر با این گروه نتایج بهتر خواهد داشت.لینگن

جشن سالگرد بیست و پنجمین سال انقلاب الجزایر

سند شماره (89) تاریخ: 30 اکتبر 1979 - 8 آبان 58سری از: سفارت آمریکا - الجزیرهبه: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: جشن سالگرد بیست و پنجمین سال انقلاب الجزایر 1- تمام متن سری است.

2- بسته به زمان ملاقات احتمالی بین دکتر برژینسکی و بن جدید (شاذلی ) رئیس جمهوری یا بن یحیی، وزیر امور خارجه الجزایر، موارد زیر تماسهای احتمالی برای گفتگوهای اساسی بین دکتر برژینسکی و اعضای برجسته دیگر هیئتهای نمایندگی که در جشن حضور خواهند داشت، می باشد.

الف: اسپانیا: سفیر اسپانیا در الجزایر به طور ویژه تقاضای ملاقات بین دکتر برژینسکی و پرلورکا، وزیر ریاست جمهوری دولت اسپانیا (دبیرکل دولت) و اگیوری بن گوآ، مدیر کل وزارت خارجه برای آفریقا و خاورمیانه را نمود.

ب: فرانسه: سفیر فرانسه در الجزایر در زمینه علاقه احتمالی کودی دولوس دبیر کل برای ملاقات با دکتر برژینسکی یا دیگر مقامات بازدید کننده مناسب آمریکایی تحقیق می کند.

ج: لیبی: اگر قذافی رئیس جمهوری لیبی در مراسم حضور یابد، در خصوص این پیشنهاد که او با دکتر برژینسکی ملاقات نماید، سفیر لیبی در الجزایر تمایل محتاطانه ای نشان داد.

د: ایران: کاردار ایران در الجزایر امروز مرا از ارسال پیام به تهران جهت مشخص نمودن علاقه احتمالی بازرگان، نخست وزیر یا دیگر اعضای هیئت نمایندگی دولت ایران در ملاقات با دکتر برژینسکی یا دیگر مقامات بازدیدکننده مناسب آمریکایی، مطلع نمود.

ص: 336

3- مطالب بالا منعکس کننده علاقه روشن تمام آنهایی که نسبت به سیاست خارجی فعلی در الجزیره (مقامات دولت الجزایر، دیپلماتها، مطبوعات) توجه دارند، در این حقیقت می باشد که دولت ایالات متحده یک هیئت نمایندگی پرقدرت اعزام داشته که دارای خصوصیت ریاست آن به وسیله دکتر برژینسکی می باشد. زمانی که دکتر برژینسکی و دیگران به الجزایر بیایند فرصتها برای برقراری تماسهای عالی مطمئنا فراوان خواهند شد. هیئت نمایندگی و دیگران بایستی توجه داشته باشند که تمام ناظران محلی دکتر برژینسکی را به عنوان طرفدار بزرگ سیاست تهیه تسلیحات برای مراکش در دولت ایالات متحده می دانند.

اطلاعات بیوگرافیک کمال خرازی

سند شماره (90) تاریخ: 31 اکتبر 1979 - 9 آبان 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: اطلاعات بیوگرافیک کمال خرازی معاون وزارت امور خارجه در امور سیاسی ظاهرا 30 تا 40 ساله به نظر می رسد. او با یک ریش انقلابی (شاید اسلامی) جلوه گر می شود ولی از لحاظهای دیگر و از لحاظ لباس سختگیر است.

کمال خرازی اگر جدی نباشد نمی توان گفت کاره ای باشد. خرازی به هیچ وجه به نظر نمی رسد شخصی خوش مشرب یا تیز طبع باشد. خرازی در رشته اداره امور تربیتی در آمریکا تحصیل کرده است. او ابتدا در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مدت یک سال و بعدا در دانشگاه هوستون تحصیل کرده و درجه دکترا از آن اخذ کرده است. هنگامی که او در آنجا بود از قرار معلوم با ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه که او نیز سالها در تگزاس بود ارتباط پیدا کرد. او در سال 1976 به ایران بازگشت. خرازی به نظر نمی رسد که نسبت به ایالات متحده نظر بدی داشته باشد، هر چند مشکل بتوان درباره احساسات واقعی او با سپری از خویشتنداری قضاوت کرد. در جریان ملاقاتی با کاردار در 30 اکتبر او در اظهار قدردانی از کوششهای کاردار برای تسهیل فرایند عادی شدن مناسبات دوجانبه آمریکا و ایران صمیمی به نظر می رسید ولی در همان زمان نیز او هیچ گونه نشانه ای بروز نداد که این احساس مبتنی بر عوامل عاطفی است. خرازی در همین مکالمه خاطرنشان ساخت که او متأهل است. او به خوبی انگلیسی صحبت می کند هر چند انگلیسی او دارای لهجه بوده و گاه گاهی از لحاظ دستوری اشتباهاتی دارد.

دیدار با پارسا کیا

سند شماره (91) 31 اکتبر 79 - 9 آبان 58 خیلی محرمانه 2- در جریان دیدار مأمور سیاسی از پارساکیا، کفیل اداره پنجم وزارت امور خارجه در تاریخ 31 اکتبر درباره مسائلی دیگر پارساکیا مسئله حضور شاه را در ایالات متحده به میان آورد. و با اظهارات پر از عواطف به طور غیر رسمی و خصوصی (برای مدت 15 دقیقه) با مأمور سفارت برای توضیح این مطلب به حکومت آمریکا که چرا شاه باید آمریکا را ترک کند صحبت کرد. پارساکیا نکات زیر را مورد توجه قرار داد.

ص: 337

3- او و انتظام به سختی می کوشند از بروز یک بحران در مناسبات با آمریکا اجتناب کنند ولی این امر تقریبا غیر ممکن است. آنها نمی خواستند که دولت موقت ایران یک یادداشت رسمی درباره شاه بفرستد وسعی می کردند که اثر این وضع را تا اندازه ممکن کاهش دهند ولی فشارهایی که از خارج بر وزارت امور خارجه وارد می شود بسیار نیرومند است.

4- رهبران دولت موقت ایران ( یعنی بازرگان و یزدی) عاجزند و تصمیم درباره اینکه به چه ترتیب در ادامه حضور شاه در آمریکا باید اقدام کرد از طرف آنها اتخاذ نخواهد شد. وزارت امور خارجه خواهد توانست زیان وارده به مناسبات ایران و آمریکا را ترمیم کند، در صورتی که شاه بلافاصله پس از اینکه از بیمارستان مرخص شد آمریکا را ترک کند. در غیر این صورت بحران روی خواهد داد. پارساکیا درباره آنکه چگونه تصمیمات درباره مسائل دیگر سیاست خارجی از قبیل مناسبات با مصر از سوی خمینی اتخاذ می شود توضیح داد و اعلام کرد، ولی مستقیما خاطرنشان ساخت که ادامه حضور شاه در آمریکا ممکن است منجر به قطع مناسبات میان ایران و آمریکا شود.

5 - پارساکیا گفت که رهبران دولت موقت ایران آماده اند بپذیرند که شاه در مکزیکو باشد ولی اقامت شاه در آمریکا چیز دیگری است. دولت موقت ایران اعتقاد دارد که شاه از اقامت خود در آمریکا برای ادامه کوششهای براندازی علیه حکومت موقت ایران بهره برداری خواهد کرد، همان طوری که خمینی در پاریس رفتار مشابهی را داشت. پارساکیا خاطرنشان ساخت که 200 هزار ایرانی در آمریکا زندگی می کنند و اینکه شاه پولهای نامحدودی در اختیار خود دارد. (او رقمی را ذکر کرد که اکنون به طور کلی متداول شده است و آن 20 میلیارد دلار است). پارساکیا خاطرنشان ساخت که ایران یک کارخانه شایعه سازی درزدار است ولی رهبران دولت موقت ایران هرگز شایعات درباره اینکه شاه مبتلا به سرطان است را دریافت نکرده بودند و به همین دلیل آنها درباره بیماری شاه بسیار ظنین هستند. آنها همچنین درک نمی کنند که چرا شاه باید در آمریکا معالجه شود.

6- پارساکیا گفت که رهبران حکومت موقت ایران، که مقصود او به طور ساده خمینی و اطرافیان او هستند، اهل سیاست نیستند و درک فرآیندهای دیپلماتیک را ندارند و آنها درباره نتایج آینده ای که ممکن است از هرکس تصمیمی ناشی شود فکر نمی کنند. پارساکیا گفت که آنها ( یعنی رهبران در قم) با دقت فراوان مراقب این موضوع هستند که آیا به شاه اجازه داده می شود که در آمریکا بماند یا خیر و اگر به او چنین اجازه ای داده شود آنها بلافاصله اقدام خواهند کرد (او مشخص نکرد که چگونه ولی مقصود قطع روابط بین دو کشور بود).

7- در جریان مکالمه، پارساکیا همچنین به مصاحبه سناتور جکسون در تلویزیون در برنامه ملاقات با مطبوعات اشاره کرد و گفت که این مصاحبه سطوح بالای وزارت امور خارجه را مانند یک بمب تکان داده است. (شماره 1446 وزارت امور خارجه آمریکا) یزدی بلافاصله خواستار متن کامل این مصاحبه شد تا معلوم شود که اشارات جکسون به چه مطالبی بوده است.یزدی جکسون را به عنوان یک رهبر بسیار نیرومند آمریکایی تلقی می کند و هنوز یقین حاصل نکرده است که اشارات جکسون را باید یک نوع پیام از سوی حکومت آمریکا تلقی کرد. مأمور سفارت به پارساکیا اطمینان داد که چنین مقصودی در میان نبوده است.

کتاب سی و پنجم

حکام جزیره العرب، بازیچه های شیطان بزرگ

ص: 338

ص: 339

مقدمه

ص: 340

در این مقدمه از مشارکت نظامی سعودی و آمریکا، از خریدهای بی سابقه و کلان اسلحه آمریکایی، از تبانی مدام آمریکا و عربستان در جهت چپاول روز افزون ذخایر نفتی خاورمیانه، از حراج بی رویه نفت به دستور اربابان آمریکایی به گونه ای که آنها نیز متعجب شوند از فروش تمام حیثیت و شرافت مسلمین و اعراب در مقابل تأمین چتر امنیتی آمریکا بر حکومت آل سعود، از روابط ویژه با امپریالیسم، از بی ایمانی و نامسلمانی و ظاهر فریبی شاهان و شاهزادگان آل سعود، از رشد مظاهر فساد غربی و شعله ور شدن آتش مفاسد در زیر خاکستر تقدس ریاکارانه، از تبعیضها و فشارهای بی حساب بر مسلمین غیروهابی از چند دستگیهای داخلی خاندان آل سعود و درجه وابستگی هریک به آمریکا و غیره سخن نخواهیم راند، چرا که سطر سطر اسناد این کتاب و برگ برگ اخبار روزانه جهان گواه صادقی بر این گفتار است. بلکه از مطالبی پرده بر می افکنیم که چهره خشن ائمه کفر را بدون بزک نمایانتر می سازد. و آن پرداختن به گوشه ای از اسناد منتشر شده در این کتاب که ترسیم کننده تصویری از حرکات حکام جزیره العرب به عنوان عمود دیر پای کمپ خیمه شب بازیهای گوناگون امپریالیسم آمریکا و ستون واقعی ارتجاع خود فروخته و مزدور منطقه در دهه اخیر است. به گواه این اسناد در تمامی توطئه های امپریالیسم آمریکا و سرمایه داری قهار جهانی علیه ملل مسلمان و مستضعف منطقه، دست قداره بندان سعودی، تا مرفق به خون آغشته است. در ایران، اتیوپی، مصر،یمن، فلسطین، جمهوری صحرا، شاخ آفریقا و هر کجا که صحنه نبرد مردم مظلوم و مسلمان با امپریالیسم آمریکا و حکام کافر و ظالم و فاجر است سعودیها در سنگر کفار و ظالمین علیه مستضعفین قداره بسته اند.

عمق فاجعه آنجاست که طواغیت سعودی نه تنها در کنار کفار علیه مسلمین آتش گشوده اند، بلکه به عنوان مشوق و محرک اصلی، کفار جنگ افروز را به نبرد با مسلمین دعوت می نمایند. در بررسی ذیل زبان اسناد گویای این مدعاست.

1- ایران:

فهد ولیعهد وقت عربستان ده روز قبل از فرار مفتضحانه شاه معدوم در حمایت از وی چنین موضعگیری نمود: «ما از هر رژیمی که در کشور خود از مشروعیت برخوردار است پشتیبانی می کنیم و رژیم شاه متکی بر چنین مشروعیتی است. حوادث خونین ایران به نفع هیچ کس نیست به جز دشمن...

اوضاع کنونی ایران نه به نفع خود ایرانیان است نه به نفع اسلام و مسلمانان... شکی نیست که ما از وضع شاه و حضور او پشتیبانی می کنیم» همتای دیگر او نیز همین عقیده را دارد:

ص: 341

«در جریان یک مکالمه با شاهزاده سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی در یکم ژانویه (15 روز قبل از فرار شاه!) وی گفت عربستان سعودی درباره حوادث ایران بسیار نگران است و حکومت سعودی نگران این است که اگر شاه برود... شرایط هرج و مرجی به وجود خواهد آمد که برای منطقه چندان اثر خوبی نخواهد داشت. پرسیدیم برای چاره جویی چه باید کرد؟ وی گفت شاه نیازمند پشتیبانی لژیستیکی است».

نامبردگان پس از سقوط شاه و برقراری جمهوری اسلامی در ایران چنین موضعگیری نموده:

«فهد ادامه داد به عقیده ما (امام) خمینی یک آلت دست است، هر چند از چنین چیزی آگاهی ندارد یا آن را نمی پذیرد. کمونیستها نقشه های خود را با نظم و ترتیب دنبال می کنند... این اقدامات و کشتار وحشیانه هیچ گونه ارتباطی با اسلام ندارد، که پرچم آن به طور تصنعی در ایران به اهتزاز درآمده است».

«فهد سپس پیش بینی کرد به زودی شاید ظرف چند ماه آینده (امام) خمینی از میدان بدر خواهد رفت و ایران اتیوپی دیگری خواهد شد که به توسط کمونیستهایی که از سوی مسکو در آنجا نشانده شده اند رهبری خواهد شد.» نکته اساسی اینجاست که وی نه تنها سرکوب و توطئه امپریالیسم آمریکا را علیه مردم مظلوم و مسلمان، کافی نمی داند بلکه به شدت آنها را جهت براندازی انقلاب اسلامی ایران ترغیب و تشویق می نماید.

«شاهزاده فهد اظهار تأسف کرد که ایالات متحده برای مقابله با تهدیدهای کمونیستی در منطقه کاری نمی کند.» «وی گفت عربستان سعودی نزدیک شدن شعله های آتش را از مدتها قبل دیده و به ایالات متحده آمریکا هشدار داده بود، ولی هشدارها و نداهای عربستان سعودی به گوشهای ناشنوا برخورد کرده است.» 2- بحرین:

نقش سعودیها در خلیج فارس دو روی یک سکه است. از یک طرف با هیاهوی دخالت ایران (آنهم به اسم کمونیسم)، اربابان آمریکایی را به مداخله و مقابله مستقیم با انقلاب اسلامی ترغیب می نمایند. و از طرف دیگر، با مداخله مستقیم خود به سرکوب مردم مبارز منطقه می پردازند.

«فهد سپس خاطرنشان ساخت که ایران، بحرین و کویت و سایر کشورهای عربی را در خلیج (فارس) تهدید می کند، در حالی که حتی یک کلمه هشدار دهنده از جانب کارتر برای دادن اطمینان به کشورهای ضعیفی مانند بحرین ادا نشده است و حتی دوستان آمریکا نیز در این منطقه و در اطراف و اکناف جهان کاری نکرده اند.» «تاجر سعودی در حضور مقام پلیس در 14 سپتامبر به مقام کنسولی گفت که عربستان سعودی 500 تن از گاردهای ملی خود را به بحرین فرستاده است تا به دولت بحرین در برقراری نظم در برابر ناآرامیهای ایجاد شده توسط شیعیان کمک نمایند.» «نه ما و نه سفارت انگلیس تاکنون هیچ تأییدیه ای مبنی بر ارسال گارد ملی دولت سعودی به بحرین دریافت نکرده ایم در طی تظاهراتی که در اواخر اوت روی داد شایعات قوی وجود داشت که حدود 2 هزار تن پلیس سعودی برای کنترل اوضاع به بحرین وارد شده اند، ولی تاکنون هیچ گونه اثری از آنها پیدا نشده است.» مسئله آن نیست که چکمه پوشان سعودی به بحرین رفته اند یا خیر، بلکه مسئله آن است که از خطر

ص: 342

ایران مسئله بیافرینند و خود مداخله کنند «عبداللّه برای تشدید طرفداری از قاطعیت در منطقه خلیج فارس مدعی شد که عربستان سعودی نقشه های تجاوز کارانه ایران را درباره بحرین (با اخطار به تهران که هر گونه کوشش برای به دست گرفتن حکومت در بحرین با مخالفت سعودی روبرو خواهد شد.) خنثی کرده است.» «در چندین مرحله عبداللّه اصرار ورزید که حکومت ایالات متحده در مقابل تهدید شوروی و قائم مقامهای آن نسبت به امنیت خلیج فارس انرژی بیشتری از خود نشان دهد. او طرفدار آن بود که ایالات متحده یک ترکیبی از به حرکت درآوردن چماق و دیپلماسی فعال از خود نشان دهد».(1) 3- یمن:

سیاست توطئه گرانه سعودیها در یمن آنقدر واضح است که نیازی به توضیح ندارد. «سیاست عربستان در قبال یمن یک سیاست مردد بوده است. از یک طرف می خواهد که یمن شمالی به اندازه کافی قوی باشد تا بتواند از خودش در مقابل یمن جنوبی دفاع کند و از طرف دیگر نمی خواهد که زیاد قوی باشد که خودشان (سعودیها) را تهدید کند.سعودیها نسبت به میل و علاقه یمن شمالی برای گفتگو با یمن جنوبی راجع به اتحاد دو یمن مظنون می باشند. امیر سلطان وزیر دفاع عربستان سعودی اگر متقاعد شود که صالح (رئیس جمهور یمن شمالی) در حقیقت خیلی نزدیک به یمن جنوبی شده است، ممکن است با ناراضیهای یمن شمالی همکاری کند تا رژیم صالح را ساقط کند.» 4- اتیوپی:

«فهد گفت علاقه او نسبت به اتیوپی صرفا جنبه علمی ندارد، بلکه بر اساس نزدیکی شاخ آفریقا به شبه جزیره عربستان و انعکاسهای صحنه سیاسی اتیوپی، سومالی، اریتره، و سودان بر تحولات در عربستان سعودی و منطقه خلیج (فارس) است» «سپس شاهزاده فهد نقل کرد که چگونه از قبل سقوط امپراطور هایله سلاسی را با نیکسون رئیس جمهور وقت و راجرز وزیر امور خارجه وقت مورد بحث قرار داده است.... متأسفانه غرب و ایالات متحده نیز کاری نکردند و یک راه گشوده ای را برای شورویها و متفقین آنها باقی گذاشتند.» 5 - سومالی:

«فهد یادآوری کرد که چگونه در سال 1978 به پیشنهاد کارتر زیاد باره رئیس جمهور سومالی را متقاعد کرده بود تا علنا پذیرش انجام یک همه پرسی به سرپرستی سازمان ملل متحد را در مورد اهالی صحرای اوگادن اعلام بدارد. هر چند زیاد باره آمادگی خود را برای پذیرفتن نتایج یک چنین همه پرسی اعلام داشته بود معذالک ظاهرا ایالت متحده آمریکا علاقه خود را نسبت به سومالی از دست داده بود. فهد از این بیم داشت که در نتیجه سهل انگاری ممکن است، ایالات متحده سومالی را از دست بدهد.»

ص: 343


1- وقتیکه عربستان اینگونه فعال در همه توطئه ها علیه جمهوری اسلامی دخیل بوده است ٬ دیگر کسی باور نمی کندکه صحنه گردان اصلی جنگ عراق علیه ایران عربستان نبوده است.

6- جمهوری صحرا:

امیر عبداللّه ولیعهد فعلی سعودی صریحا کفار آمریکایی را جهت حمایت از شاه حسن علیه صحرا دعوت می کند. «عبداللّه که قبلاً با دقت فراوان به بررسی سفیر درباره اوضاع نظامی مراکش گوش فرا داده بود با همین لحن (دعوت از آمریکا جهت به حرکت در آوردن چماق از یک طرف و دیپلماسی از طرف دیگر) از آقای بال خواست تا درباره فراهم کردن پشتیبانی نظامی به ملک حسن کنگره آمریکا مقامات دیگر را تحت فشار قرار دهد.» 7- مصر:

از آنجا که مصر پس از قرار داد کمپ دیوید و دوستی با صهیونیسم دشمنی آشکار خود را با اسلام و استقلال ملتهای عرب خاورمیانه نشان داد، مورد تنفر شدید ملتهای منطقه قرار گرفت. دولتهای مزدور و نوکر غرب اگر چه از ته دل با سادات و رژیم مصر بودند، لیکن به لحاظ فشار مردم ناچار از قطع رابطه با مصر و در انزوا قرار دادن آن رژیم شدند. آمریکا و اسرائیل در جهت مقابله با خواست مردم مسلمان منطقه سعی بر آن دشت تا هرچه کمتر مصر زیر فشار قرار گیرد. شرح همکاری توطئه آمیز عربستان - آمریکا - مصر در ترویج وحدت اسلام آمریکایی در ضدیت با اسلام و مسلمین و آشتی با صهیونیسم به روشنی از متون زیر آشکار است.توجه کنید:

«در طی ملاقات اول ماه مه مأمور سیاسی سفارت مسئله کنفرانس اسلامی فاس را با احمد سراج مدیر کل امور شرقی وزارت امور خارجه عربستان مورد بحث قرار داد. سراج گفت عربستان سعودی یک هیئت نمایندگی نیرومند مرکب از پنج مقام وزارت امور خارجه به این کنفرانس اعزام می کند.درباره عضویت مصر سراج گفت عربستان سعودی از لحاظ حقوقی ناگزیر است که تصمیم کنفرانس بغداد را رعایت کند.او گفت اگر اخراج مصر صریحا به رأی گذاشته شود، عربستان سعودی نمی تواند از اجماع آراء عرب طفره رود. سراج افزود به عقیده او بهترین راه برای جلوگیری از اخراج مصر این است که کشورهای غیر عرب در مقابل چنین تدبیری با استناد به دفاع از منشور کنفرانس اسلامی مقاومت کنند (در این منشور از اخراج یک کشور مسلمان از کنفرانس هیچ گونه پیش بینی به عمل نیامده است...)... سراج گفت اگر کشورهای غیر عرب به تعداد کافی بر اساس دفاع از منشور کنفرانس اسلامی ایرادات جدی بگیرند، عربستان سعودی ممکن است بتواند از به رأی گذاشتن مسئله اخراج با این استناد که یک چنین رأی دادنی به همبستگی اسلامی لطمه خواهد زد، جلوگیری کند.» 8 - فلسطین:

در مورد موضعگیری حکمرانان سعودی علیه منافع خلق فلسطین و روشدن آخرین دسیسه ها بخون بسیار است، لیکن جهت ختم مقال، با ارائه جان کلام و غرض نهایی سعودیها در طرح این توطئه ها مستخرجه از مذاکرات سری شان با اربابان آمریکایی بسنده می کنیم:

«سعودیها کشمکش بین اعراب و اسرائیل را یک تهدید مستقیم برای امنیت ملی شان به شمار می آورند. در نظر آنها معطلی و درگیری اعراب مخصوصا فلسطینیها، منبع بی ثباتی در منطقه می باشد که به طور موفقیت آمیزی از جانب چپهای تندرو و شوروی تحمیل شده است.»

ص: 344

«رهبران سعودی متقاعد شده اند که آوردن و شرکت دادن سازمان آزادیبخش فلسطین در مذاکرات صلح، قسمت عمده ای از سازمانهای فلسطینی را از گروه اعراب تندرو و رادیکالی که هر گونه موافقتنامه را با اسرائیل رد می کنند، خارج خواهد کرد. بدین طریق باز مشکل قبول مصالحه با اسرائیل از روی دوش اعراب برداشته خواهد شد و به گردن خود فلسطینیها گذاشته می شود.

در خاتمه به لطف خدا امیدواریم انتشار این مجموعه طشت رسوایی ساده اندیشان سیاسی را فرو افکند و آوای به هنجار مظلومیت خلقهای زیر ستم را در صور اسرافیل دمد. باشد که در فردای تاریخ مشاهده به گور سپرده شدن استکبار جهانی و اذنابش در منطقه باشیم. انشاءاللّه.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

عربستان سعودی

ص: 345

سند شماره (1) ژوئیه 79 - تیر 58 عربستان سعودی خشکی:

مساحت = در حدود 000،331،2 کیلومتر مربع تخمین زده می شود (مرزها مشخص نشده و مورد اختلاف می باشند) 1% کشاورزی، 1% جنگل، 98% بیابان، هرز یا اراضی شهری.

مرزهای خاکی = 537،4 کیلومتر آبها:

محدوده آبهای داخلی (ادعا شده) = 12 میل(به اضافه 6 میل «منطقه نظارت الزامی») نوار ساحلی = 2510 کیلومتر مردم:

جمعیت = 000،103،8 (ژوئیه 1979) درصد رشد متوسط سالانه جمعیت 1/3% (در حال حاضر) ملیت = نام - سعودی، صفت - عربستان سعودی یا سعودی.

تقسیمات نژادی =90% عرب، 10% آسیایی - آفریقایی (تخمین) دین =100% مسلمان زبان = عربی سطح سواد = 15% (تخمین) نیروی کارگر = در حدود 33% (2 به یک خارجی هستند) جمعیت، 44% در قسمت تجارت، خدمات واردات دولتی، 28% کشاورزی، 21% ساختمان،4% صنایع،3% نفت و معدن.

حکومت:

نام حقوقی = پادشاهی عربستان سعودی نوع = پادشاهی پایتخت = ریاض، وزارت امور خارجه و نمایندگی های کشورهای خارجی در جده می باشند.

تقسیمات سیاسی کشوری = 18 امارات سیستم حقوقی = قسمت اعظم آن بر اساس قوانین اسلامی است، مقداری قوانین غیر مذهبی هم به اجرا در آمده است، اختلافات بازرگانی به وسیله کمیته مخصوصی حل و فصل می شوند، و هنوز قوانین اجباری دادگاه بین المللی را در امور قضاوت قبول نکرده است.

تعطیل ملی = 23 سپتامبر شعبات = شاه خالد (السعود، خالدابن عبدالعزیز) با مشاوره با خانواده سلطنتی حکمروایی می کند (خصوصا با ولیعهد فهد) و شورای وزیران.

رهبر دولت = شاه خالد ابن عبدالعزیز آل سعود.

کمونیستها = خیلی کم اقتصاد:

تولید خالص ملی GDP = 64 میلیارد دلار (تخمین 1978) درآمد سرانه 800،9 دلار، رشد سالانه غیرنفتی رشد خالص ملی با احتساب قیمتهای ثابت تقریبا 15%( 77-1973 متوسط غیرنفتی)

ص: 346

کشاورزی = خرما، غله، دامپروری، در محصولات غذایی خودکفا نیست.

صنایع مهم = تولید روزانه نفت 2/9 میلیون بشکه در روز (1978)، پرداختها به دولت عربستان سعودی 36 میلیارد دلار (1977)، تولید سیمان، کارخانه های کوچک، تولید فولاد، پالایشگاه نفت، چندین صنایع سبک که شامل کارخانه هایی می شود که به تولید مواد پاک کننده، محصولات پلاستیکی، لوازم و اثاثیه خانه و غیره اشتغال دارند، پترومین (PETROMIN) که یک آژانس نیمه دولتی می باشد و در رابطه با وزارت نفت است به تازگی یک کارخانه بزرگ تهیه کود احداث نموده است. نیروی الکتریسته = ظرفیت 000،700،4کیلو وات (1978)، تولید 5/8 میلیارد کیلو وات ساعت (1978)،تولید سرانه 056،1 کیلو وات ساعت می باشد.

صادرات = 40 میلیارد دلار (تا بندرگاه 1978)، 99% از نفت و مواد نفتی.

واردات = 24 میلیارد دلار (هزینه خود کالا، بیمه و باربری 1978)، کالاهای تولید شده، وسایل و تجهیزات حمل و نقل، مواد ساختمانی، تولیدات غذایی کنسرو شده.

مهمترین طرفهای تجارتی = در صادرات - آمریکا، اروپای غربی، ژاپن، در واردات آمریکا، ژاپن، آلمان غربی.

کمکها = یک کشور بزرگ کمک دهنده، کلیه کمکهای نظامی و اقتصادی در سال 1977 به 4 میلیارد دلار رسیده است.

بودجه = (برای سال مالی 1978) هزینه ها 8/32 میلیارد دلار، که 22 میلیارد آن جهت توسعه بکار برده شده است.

نرخ برابری ارزی = یک ریال سعودی برابر است با 4/29 دلار آمریکا (1978) (وابسته به حق برداشت ویژه، قابل تبدیل آزاد) سال مالی = بر اساس سال اسلامی می باشد، سال مالی 79-1978 سعودی مطابق با 6 ژوئن 1978 تا 25 می 1979 می باشد.

ارتباطات:

راه آهن = 575 کیلومتر فاصله خطوط استاندارد (434/1 متر) جاده ها = مجموعا 100،30 کیلومتر، 500،16 کیلومتر جاده مرمت شده، 600، 13 کیلومتر جاده خاکی با کیفیت خوب.

خطوط لوله = 2430 کیلومتر برای نفت خام، 386 کیلومتر برای محصولات تصفیه شده، 98 کیلومتر برای گاز طبیعی.

بندرگاه ها = 3 بندر مهم (جده، دمام، رأس تنوره، 6 بندر کوچک.

ناوگان بازرگانی = 68 کشتی (1000 تنی یا بیشتر) مجموعا 200،272،1 تنی، 00،223،2 با بار، که شامل 6 کشتی مسافربری، 25 کشتی باربری، 25 فروند کشتی نفتکش، 5 فروند کشتی باربری مخصوص، یک فروند کشتی تخلیه بار در ساحل یک فروند نفتکش، 2 فروند کشتی حمل سنگ معدن و نفت یک فروند جهت حمل و نقل گاز مایع،. (خیلی محرمانه).

هواپیماهای غیر نظامی = 78 هواپیمای بزرگ باربری که شامل 9 هواپیمای کرایه ای نیز می باشد.

فرودگاهها = مجموعا 123،90 عدد قابل استفاده، 32 عدد با باندهایی دائمی، 18 عدد با باندهائی به طولهای بین 3659-2440 متر، 39 عدد با باندهایی به طولهای بین 2439-1220 متر، 4 عدد با باندهایی

ص: 347

به طولهای بیش از 3660 متر.

شبکه مخابراتی = سیستم تقریبا خوبی وجود دارد، طرحهای توسعه مکروویو CABLE GABLEسیستم قمر مصنوعی، در دست تهیه می باشند، 000،200 تلفن (هر 100 نفر 5/2 تلفن)، 6 موج آ. ام، یک موج اف. ام. 11 ایستگاه تلویزیونی، یک کابل زیر دریایی، یک ایستگاه قمر مصنوعی در اقیانوس هند و یکی در آتلانتیک، 15 ایستگاه قمر مصنوعی داخلی.

نیروهای دفاعی:

نیروی انسانی نظامی = مذکر بین 49-15 سال 000،882،1 نفر 000،043،1 نفر مناسب برای خدمت سربازی، در حدود 000،77 نفر در هر سال به سن 18 سال که سن سربازی است می رسند.

پرسنل = نیروی زمینی 500،31 نفر، نیروی دریایی 400،1 نفر، نیروی هوایی 000،6 نفر(250 خلبان)، 000،20 نفر گارد ملی (سری).

واحدهای مهم زمینی = 3 تیپ پیاده، یک تیپ پیاده موتوری، 2 تیپ زرهی، 8 گردان (یکی گردان گارد سلطنتی، 2 گردان هوابرد، 2 گردان زرهی سبک، 1 گردان نیروی مخصوص، 2 توپخانه صحرایی) 18 واحد توپخانه ضد هوایی، 10 واحد برای موشکهای ضد هوایی هاوک (HAUK)، به اضافه دارای 46 واحد که هر کدام به اندازه یک گردان می باشد.

کشتیها = 3 قایق گشتی سریع، یک قایق گشتی، 2 فروند کشتی تخلیه نیرو، 4 فروند کشتی برای تخلیه نیروی مکانیزه، 4 کشتی خدماتی در نیروی دریایی، در حدود 400 قایق گشتی متفرقه (که شامل 8 هاورکرافت هم نیز می شود) در گارد ساحلی.

هواپیما = 289 فروند (184 جت، 39 جت ملخ دار 14ملخ دار، 52 هلیکوپتر).

تدارکات = خودش مقداری تفنگ و مهمات تولید می کند، برای بقیه وابسته به منابع غربی می باشد، خصوصا آمریکا، آلمان غربی، انگلستان، ایتالیا و فرانسه. (خیلی محرمانه).

بودجه نظامی = برای سال مالی که در تاریخ اول ژوئیه 1979 به پایان می رسد مبلغ 936/12 میلیون دلار جهت بودجه نظامی تخصیص داده شده است، که در حدود 32%: از بودجه دولت مرکزی می باشد(خیلی محرمانه).

امنیت و اطلاعات:

هیئت اطلاعات عمومی (المدیریه العامه الاستخبارات) برای امور داخلی و خارجی، دفتر رابط خارجی برای اجرای عملیات مخفی خارجی (در سپتامبر 1977، دفتر رابط خارجی به عنوان یک جزء از اجزاء مدیریت اطلاعات عمومی در آن ادغام شد. ولی تا مارس 1978 دوباره به عنوان یک سازمان جداگانه کارش را ادامه داد)، تحقیقات المدیریه العامه للمباحث)، برای امور داخلی مدیریت کل امنیت عمومی (المدیریه العامه الامن العام)، برای امور داخلی، مدیریت کل گارد مرزی و ساحلی (المدیریه العامه لخفرالسواحل و الحدود) برای امور داخلی، اداره دفاع غیر نظامی برای امور داخلی، اداره خدمات فنی (مدیریه الخدمات العامه) برای امور داخلی شورای امنیت ملی (المجلس العی الامن العالم) برای امور داخلی، گارد ملی (المرات الوطنی) برای امور داخلی، دفتر روابط خارجی برای امور داخلی و منطقه ای، نیروی مخصوص امنیتی، برای امور داخلی، (سری / غیر قابل رؤیت برای اتباع بیگانه).

تأثیر بالقوه افزایش قیمت نفت اوپک - عربستان سعودی

ص: 348

سند شماره (2) 2 ژانویه 1978 - 12 دی 1356طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا جده به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: تأثیر بالقوه افزایش قیمت نفت اوپک - عربستان سعودی.

آنچه در ذیل آمده نمایانگر اتفاق نظر اعضاء کمیته نفتی سفارت و ریاض و کنسولگری تهران می باشد.

1- تصمیم 5/14 درصد افزایش قیمتی که در کنفرانس وزیران اوپک در ابوظبی گرفته شد، احتمالاً نشانگر تصمیم غالب عربستان سعودی برای حفظ وحدت اوپک در پاسخگویی به غرب و به خصوص آمریکا در اتخاذ میانه روی در تعیین قیمتهاست. تمایل به برقراری وحدت با مشاورتهای دو جانبه فشرده ای که قبلاً از کنفرانس صورت گرفت، نشان داده شده است. این مشاورتها در اوائل پاییز آغاز شد، و یمانی وزیر نفت عربستان سعودی پس از چند سال به ونزوئلا سفر نمود و به دنبال آن مانی العطیبه وزیر نفت ابوظبی، تقریبا به تمام پایتختهای خاورمیانه ای اوپک سفر کرد. و چند روز قبل از برگزاری کنفرانس، وزرای نفت و دارایی قطر و ابوظبی و الخلیفه وزیر نفت کویت و یکی از مقامات شرکت ملی نفت ایران به نام پرویز مینا از شاه نشین (عربستان سعودی - م) دیدار کردند. بسیاری معتقدند که همین دیدارها موقعیت را برای تصمیم گیری بر سر قیمت نفت در ابوظبی آماده کرد.

2- در همان حال، عوامل خارجی نیز بر افزایش قیمت فشارهایی وارد نمودند که مهمترین این عوامل کاهش تولید نفت ایران در اوائل ماه دسامبر در نتیجه مشکلات درونی بود. این عامل به همراه عدم ممانعت شرکتهای نفتی در برابر افزایش قیمتها قبل از کنفرانس، و نیز تقاضای شدید پاییزی اروپا برای نفت سبب شد که تولید اضافی از بین برود. علاوه بر این، تجدید نیروی دلار در پاسخ به برنامه حمایت آمریکا تأثیر چندانی بر طرز تفکر سعودیها نداشت. مقامات سعودی اظهار داشتند که اکنون موقع آن نیست که بتوان قیمت نفت را بر اساس این تجدید نیرو افزایش داد، چون برای اثبات کاربرد این برنامه حداقل چند ماه لازم است.

3- در مقابل، تلاشهای اوست برای ممانعت از افزایش قیمت اساسا محدود به تماس با نمایندگان عالیرتبه آمریکایی و بیانیه ای عمومی نسبتا ملایم توسط برنز کمیسیونر انرژی از آلمان غربی بود. این تلاشها ظاهرا نتوانسته بود سعودیها را متقاعد به اتخاذ یک روش حاکی از تندروی در برابر فشار هماهنگ دیگر اعضاء اوپک بنماید. و نتیجه این شد که قیمت نفت در سال 1979، ده درصد افزایش یابد و در سال 1980 نیز در صورتی که افزایش دیگری حاصل نشود حدود 5/14 درصد دیگر بالا برود. این ارقام هم برای میانه روها و هم برای تندروها منافعی به همراه دارد. چون هر دوی آنها می توانند قیمتی را که به نفع خودشان است انتخاب نمایند.

4- اولین عکس العملهای محلی در تلگرام مرجع گزارش گردید. زکی یمانی در مصاحبه مطبوعاتی پس از کنفرانس اظهار داشت که سعودیها در نظر داشتند که افزایش کمتری در قیمت به وجود آید، لیکن بیانات ولیعهد عربستان سعودی در روز بعد از آن با تأکید بر 10 درصد افزایش قیمت آن را «منطقی و عینی» خواند و کاهش ارزش دلار و رشد تورم را سبب این افزایش قیمت اعلام نمود.

5 - محاسبات نشان می دهد که اگر میزان تولید معادل 5/8 میلیون بشکه در روز باقی بماند، عربستان سعودی درنتیجه این افزایش قیمت در سال 1979 معادل 8/3 میلیارد دلار پول اضافی در قبال نفت

ص: 349

دریافت خواهد نمود. مسلما، این افزایش دریافت سبب خواهد شد که سعودیها بتوانند کمبود بودجه سالانه خود را جبران کرده، در هنگام کاهش تولید مقداری پشتوانه ارزی برای خود ذخیره نمایند. البته این مقدار نخواهد توانست برای ایجاد برنامه های جاه طلبانه دیگر پولی فراهم نماید، و تأکید بیشتر بر کاهش هزینه ها، کنترل مخارج و حفظ سطح تورم داخلی به میزان 10 تا 12 درصد، یعنی کمتر از سطوح تورم پیشین، سبب کاهش بودجه مصرفی در پروژه ها نیز نخواهد گردید.

6- به نسبت کاهش ارزش دلار در نتیجه افزایش قیمت، حدود بیش از 80 درصد ذخایر ارزی سعودی نیز که به صورت دلار می باشد، دچار کاهش ارزش خواهد گردید. لیکن این کاهش ارزش دلار زمانی کاربرد پیدا خواهد کرد که سعودیها بخواهند از این ذخایر خود برای پرداخت صورت حسابهای وارداتی خود استفاده نمایند. به عبارت دیگر همان طور که افزایش قیمت سبب بالا رفتن تورم در آمریکا می شود، خرید کالا و خدمات آمریکایی توسط عربستان سعودی نیز مستقیما تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

7- ما انتظار نداریم که این افزایش قیمت بر کمکهای خارجی عربستان سعودی تأثیر بگذارد. کمکها احتمالاً به میزان کنونی ادامه خواهد داشت، چون ملاحظات سیاسی عربی و اسلامی مهمترین عوامل تعیین کننده این کمکها می باشد. همان طور که موبوتو از زئیر در طی دیدار خود از شاه نشین (عربستان - م) گفته بود می توان کمکهایی به صورت اعطای امتیازات نفتی ارائه نمود.

8 - در دراز مدت، پایه جدید احتمالی برای افزایش قیمت نفت اوپک در سال 1980، 5/14 درصد بیش از قیمت کنونی نفت خواهد بود، سومین برنامه پنجساله سعودی قرار است در آوریل 1980 آغاز گردد. این برنامه از برنامه دوم پرخرج تر است، و برنامه ریزان سعودی نیز فهمیده اند که باید درآمدها را متعادل مخارج بنمایند. هنوز معلوم نیست که این مسئله در دراز مدت بر سیاست قیمت گذاری نفتی چه تأثیری خواهد داشت، لیکن با مشخص شدن خطوط اصلی برنامه سوم می توان تأثیر آن را پیش بینی کرد.

9- مسئله لاینحل، لیکن جالب دیگر این است که تأثیر این افزایش قیمت بر توسعه و ادامه ظرفیت تولیدی نفت چگونه خواهد بود. امکان اختصاص یافتن مقداری از این سود اضافی در زمینه توسعه و تداوم تسهیلات نفتی نسبت به نحوه فروش و تعیین بودجه شرکت آرامکو که قرار است ملی شود، مشخص خواهد گردید.

10- از نظر سعودیها، مهمترین تأثیر کنفرانس ابوظبی، باز گرداندن وحدت اوپک بود. این وحدت درنتیجه جدا شدن سعودی و به وجود آمدن دو نوع قیمت نفت در سال 1977 به سختی ضربه دیده بود.

تمایل عربستان سعودی به پذیرفتن آراء اکثریت، احترام این کشور را بالا برد و موقتا سبب شد که دیگران فکر نکنند که این کشور حاضر نیست به حمایت از اوپک پایداری نماید. سعودیها این را یک جنبه مثبت دانسته و این موضوع را می توان در دفاع مطبوعاتی آنها از افزایش قیمت نیز مشاهده نمود.

11- البته بعضی از عناصر وحدت عربی نیز در این مسئله بی تأثیر نبوده اند. مهمتر از همه اینکه، عربستان سعودی نقش بسیار مهمی در بهبود روابطش با عراق و کویت ایفا نمود. در اینجا به دنبال نتایج کنفرانس بغداد می توان گفت که عربستان سعودی علاوه بر ایفای نقش به طرفداری از اعراب به طرفداری از اوپک نیز پرداخته است.

12- لیکن هنوز موقع آن نرسیده است که بتوان گفت ارزیابی سعودیها از تأثیر افزایش قیمت نفت بر

ص: 350

روابط آمریکا و عربستان سعودی چیست. عکس العمل سریع دفاعی نشان می دهد که آنها از تأثیر این موضوع بر روابط بسیار عصبی هستند، به خصوص اگر بدانند که مانند سال 1977 به وسیله مطبوعات آمریکا مورد انتقاد قرار خواهند گرفت. مسلما، معلوم نیست که آنها نسبت به تقاضای رئیس جمهور کارتر در مورد تجدید نظر درباره قیمتها در سال آتی پاسخ مثبت بدهند.

ولی می توان گفت که همان طور که از بیانات آنها بر می آید در نظر دارند در سال 1979 در کنار برادران خود در اوپک بمانند و قبل از هر گونه اقدام مؤثر برای سال 1980 ابتدا پیشرفت دلار را مشاهده کرده و زیر نظر بگیرند.

13- آنها همان طور که در گذشته بیان داشته اند در آینده نیز ادعا خواهند کرد که اگر میانه روی سعودیها نبود، قیمت نفت خیلی بیشتر از اینها بالا می رفت و دیگر اینکه در نتیجه دفاع سعودیها از منافع آمریکا بود که اوپک راضی شد از دلار به عنوان واحد پولی قیمت نفت استفاده کنند. برای جلب نظر مساعد آمریکا معلوم نیست چه اقدام دیگری انجام دهند، ولی حتما میزان خرید دلار از آمریکا را افزایش خواهند بخشید.

14- بزرگترین خطری که تصمیم گیری اخیر اوپک به همراه داشت این است که اوپک و عربستان سعودی خود را در نظامی یافته اند که بر اساس آن باید در هر فصل قیمتها را افزایش دهند.

یمانی نیز در مصاحبه های مطبوعاتی خود از این نظام حمایت کرد و کمیته تعیین استراتژی دراز مدت وزیران اوپک نیز در حال بررسی آن می باشد. چون تصمیم گیریهای اوپک در مورد قیمت جنبه سیاسی دارد تا اقتصادی باید گفت که اگر این رویه جا بیفتد نمی توان در برابر آن مقاومت به خرج داد. در نتیجه یک عامل ایجاد تورم دیگر در نظام اقتصاد جهانی به وجود خواهد آمد. و با وجود اینکه بارها گفته شده است که افزایش قیمت نفت بستگی به سرنوشت دلار دارد، ولی هنوز تضمینی وجود ندارد که بر اساس آن بتوان گفت که تقویت دلار کاهش قیمت نفت را نیز سبب خواهد گردید.

وست

فروش نفت و صنعتی شدن عربستان سعودی

سند شماره (3) 30 ژانویه 1978 - 10 بهمن 1356طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا - جده به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی موضوع: فروش نفت و صنعتی شدن عربستان سعودی 1- بنا به گزارش منابع سفارت ژاپن در اینجا (عربستان - م) یمانی وزیر نفت عربستان سعودی در دیدار اخیر خود با سوندا وزیر امور خارجه ژاپن گفته است که نمی توان از دولت عربستان سعودی انتظار داشت که در اواسط سالهای 1980 به میزان 18-16 میلیون بشکه نفت تولید نماید. این عدم توانایی توسط سیا و در مطالعات دیگر هم ذکر شده است، یمانی اظهار داشت که دولت عربستان سعودی با افزایش تولید بیش از حداکثر 5/8 میلیون بشکه در روز مخالف است.

وی یک بار دیگر خاطرنشان ساخت که دولت عربستان سعودی انتقال تکنولوژی را هنوز هم یکی از شرایط گسترش تولید نفت سعودی می شمارد.

2- یمانی به ژاپنی ها گفت که نفتی که به وسیله عربستان سعودی تولید می شود، گذشته از امتیازاتی که

ص: 351

به شرکتهای مادر آرامکو داده شده است (تبصره: 2 میلیون بشکه در روز) در آینده به وسیله دولت عربستان سعودی به دولتهای دیگر فروخته خواهد شد و خریداران را موظف خواهد کرد که از نظر صنعتی و تکنولوژی نقش خود را ایفا نمایند.قراردادهای خرید نفت توسط ژاپن در پایان سال 1978 به پایان خواهد رسید.

به گفته سفارت ژاپن، دولت عربستان سعودی درباره پروژه پتروشیمی در جبیل به ژاپن فشارهایی وارد کرده است. این پروژه هم اکنون به وسیله میتسوبیشی و میتی در دست «مطالعه» است و تا ماه ژوئن ادامه خواهد داشت. در صورتی که ژاپنی ها با این پروژه موافقت نمایند (که به نظر ما میتسوبیشی از دیگر کارخانه های پتروشیمی ژاپن نیز خواهد خواست تا در تأسیس این پروژه سهیم شوند)، پروژه وارد مرحله دیگری خواهد شد و آن مرحله سرمایه گذاری مشترک سعودی - ژاپنی و مطالعات در مورد امکان تأسیس آن می باشد.وست

تولید نفت خام آرامکو

سند شماره (4) تاریخ: 14 فوریه 1978 - 25 بهمن 1356طبقه بندی: محرمانه از: کنسولگری آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. با اولویت موضوع: تولید نفت خام آرامکو 1- تولید کنونی: جان کلبرر (لطفا محفوظ بماند) رئیس آرامکو اخیرا به سر کنسول گفت که میانگین تولید نفت توسط آرامکو در ژانویه 1978 معادل 5/7 میلیون بشکه در روز بوده است. کاهش تولید نشان دهنده کاهش تقاضایی است که پس از افزایش تقاضا در اواخر 1977 به وجود آمد و سبب شد که خریداران نفت قبل از افزایش یافتن قیمت توسط اوپک ذخایر خود را مملو از نفت بنمایند. طبق گفته های کلبرر در فوریه تقاضا افزایش یافت که احتمالاً دلیل آن نیز زمستان سخت آمریکا و نقاط دیگر بوده است و در اولین هشت روز این ماه تولید به میزان ده میلیون بشکه در روز رسیده بود.

2- ظرفیت تولیدی آینده: کلبرر مقاله ای را که در 27 ژانویه توسط استیون راتنر در انترناسیونال هرالد تریبون نگارش یافته بود تأیید نمود. مقاله راتنر حاوی بیانیه ای از طرف شلزینگر وزیر انرژی بود که در آن گفته بود عربستان سعودی در نظر دارد ظرفیت تولید خود را بین زمان حال و اوائل سالهای 1980 به آرامی بالا ببرد «و دیگر اینکه عربستان سعودی باید بتواند در مقایسه ای با 10 میلیون بشکه ای که هم اکنون در هر روز تولید می نماید در سالهای 1983 و 1984 نیز معادل 12 میلیون بشکه در روز تولید بنماید. رئیس آرامکو اظهار داشت که این ارقام تقریبا درست است البته اگر منظور آنها (وزیر شلزینگر)» حداکثر ظرفیت تولیدی باشد» (در حالی که رقم قبلی 15 درصد پایین تر از بعدی است). لیکن اطلاعات ما نشان می دهد که اختلاف چندان هم زیاد نیست، یعنی کلبرر از ارقام 5/12 و 5/10 میلیون بشکه در روز به جای 10 و 12 میلیون بشکه در روز به عنوان بازده تولید سالهای 1983 و 1984 و حال حاضر استفاده می کند و این موضوع را با وزیر شلزینگر در تاریخ 12 ژانویه نیز مورد بحث قرار داده است.

3- کلبرر اظهار داشت که بسیاری از تکنوکراتهای جوان دولت سعودی مایلند تنها منبع طبیعی خود را با محدود ساختن میزان تولید به میزان نیازهای مالی دولت عربستان سعودی و نیز برنامه پنجساله یعنی 5 میلیون بشکه در روز حفظ نمایند. طبق بیانات کلبرر اکثر مقامات فنی و تصمیم گیرنده وزارت نفت

ص: 352

معتقدند که اگر میزان تخلیه منابع و حراست از حوزه ها بالا برور 12 میلیون بشکه در روز بهترین سطح تولید دراز مدت عربستان سعودی خواهد بود و آنها می دانند که مسئولیت عربستان سعودی در قبال دنیای آزاد و نیز شرایط سیاسی ممکن است این میزان تولید را بالا ببرد.

4- اظهار نظر: تکنوکراتهای جوان سعودی که دائما تولید 5 میلیون بشکه در روز را با قیمت کنونی برای اجراء برنامه های عمران و آبادی کافی می دانند، احتمالاً می خواهند که افزایش تولید که در حال از دست دادن اعتبار است، به وجود نیاید. همان گونه که در گزارش جده به شماره 976.اشاره شد،تورم و کاهش ارزش دلار احتمالاً مقداری نگرانی در میان طراحان اقتصادی عربستان سعودی به وجود آورده، چون آنها از کسری بودجه در «اوائل تا اواسط سالهای 1980 سخن می گویند، یعنی ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که برای برآورد نیازهای مالی برنامه های خود فروش 5 میلیون بشکه نفت در روز کافی نیست. البته این بدان معنی نیست که عایدات نفتی کنونی سعودی کفاف مخارج آن را نمی دهد و یا اینکه دولت عربستان سعودی نمی خواهد برنامه های عمرانی طرحهای خود را عملی نماید. (دولت عربستان سعودی ذخایر عظیم و رو به افزایش ارزی دارد). لیکن در برابر ثبات قیمت نفت که میزان عایدات را نیز ثابت نگاه می دارد هزینه لازم برای تحقق بخشیدن به برنامه های عمرانی نیز بالا می رود و بنابراین تولید به میزان 5 میلیون بشکه در روز نخواهد توانست عایدات مهمی ایجاد کند تا دولت عربستان سعودی بتواند برنامه های عمرانی جاه طلبانه خود را تحقق بخشد.بوشنل

وضع نفتی عربستان سعودی - 1978

سند شماره (5) تاریخ: 15 فوریه 1978 - 26 بهمن 1356طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: وضع نفتی عربستان سعودی - 1978 خلاصه: سقف تولیدی 5/8 میلیون بشکه در روز نفت عربستان سعودی در سال 1978 که در آن تقاضا پایین خواهد بود به مرحله آزمایش گذاشته نخواهد شد. دولت عربستان سعودی، اگر لازم باشد، آماده است تولید خود را آنقدر کاهش دهد که به حمایت از قیمت نفت در اوپک منجر گردد.

علیرغم تقاضای معتدل پیش بینی شده برای نفت در دو سال آینده دولت عربستان سعودی به آرامکو اجازه داده است که ظرفیت تولیدی خود را در سالهای 1980 بالا ببرد، گرچه این افزایش هنوز هم به دلخواه آرامکو نیست. و به خاطر پافشاری دولت عربستان سعودی برای خودکفا باقی ماندن از نظر مالی (که برنامه های خود را از طریق عوارض نفتی تأمین می نماید)، آرامکو مجبور شده است اعلام نماید که در اواسط سالهای 1980 تولید به میزان 5/12 میلیون بشکه در روز ادامه خواهد یافت. بخش اعظم مخارج به منظور حفظ تولید در حوزه هایی که دچار افزایش نمک، فرسایش و مسائل دیگر شده اند، مصرف خواهد گردید.

احساسات سعودیها نسبت به حفظ و صرفه جویی منابع، افزایش یافته است، و در زمانی که این کشور شرکت آرامکو را به طور صد در صد در اختیار می گیرد این مسئله نیز مشکلاتی بر سر راه برنامه های گسترشی ایجاد خواهد کرد. لیکن، سیاست نفتی سعودی به وسیله ولیعهد فهد و در مخالفت با آن گرایشها و در صورتی که ملاحظات سیاسی همچون سیاست خاص خاورمیانه ای اجازه دهد، تعیین خواهد گردید.

ص: 353

با وجود اینکه این امکان هست که دولت آمریکا بتواند موجبات تولید بیشتر نفت عربستان سعودی را در اواسط سالهای 1980 باعث شود، ولی کاهش این میزان تولید سبب می شود که یک» بحران نفتی «دیگر به وجود آید، مگر اینکه آمریکا در زمینه انرژی اقدامات دیگری انجام دهد.

1- تولید و قیمتهای کنونی. تولید نفت عربستان سعودی در سال 1978 محدود به سقف تولید 5/8 میلیون بشکه در روز خواهد بود. این رقم به وسیله یمانی وزیر نفت سعودی در سال 1977 به دنبال تلاش نا موفق وی برای سرکوب افزایش قیمت نفت اوپک، از طریق افزایش تولید، صورت گرفت و تحلیلگران بازار نفتی نیز پیش بینی می کنند که در چنین بازار معتدلی تقاضا برای نفت سعودی بیش از این نخواهد بود. بسته به میزان بهبود اقتصادی در کشورهای صنعتی، این محدودیت تولید اگر ادامه یابد در سال 1979 سبب خواهد شد که میزان فروش بالا برود. یمانی هشدار داده است که رشد مصرف نفت در سالهای 80-1979 سبب خواهد شد که قیمت نفت بسیار افزایش یابد و البته اگر محدودیت تولید نیز در برابر افزایش تقاضا به همین صورت باقی بماند، این روند تسریع خواهد گردید. لیکن باید به خاطر داشت که این سقف تولید میانگین سالانه را نشان می دهد و ممکن است به جای تولید، رقم نفت صادر شده را نشان دهد.

تولید نفت در طول سال 1977 و در پایان آن به طور متوسط بالغ بر 2/9 میلیون بشکه در روز گردید.

تولید 5/9 میلیون بشکه در روز توسط آرامکو در ماه دسامبر نیز جای تعجب داشت و احتمالاً نشانگر خریدهای محتاطانه، قبل از آغاز کنفرانس اوپک و نیز زمستان بسیار سخت آمریکا بوده است. بنا به گفته منابع شرکت، آرامکو در حال حاضر با سقف تولید 5/10 میلیون بشکه در روز به تولید ادامه می دهد. و با وجود اینکه محدودیتهای فنی در مورد تولید بعضی از حوزه ها که وسیله سعودیها در پایان تابستان تحمیل می شود تقریبا جنبه ظاهری دارند، ولی این (محدودیتها) در دورانی که تقاضا پایین است چندان مؤثر واقع نمی شود، باید یادآور شد که حوزه جوار که تابع چنین محدودیتهای فنی می باشد در ماه نوامبر یعنی آخرین ماهی که از آن آمار در دست داریم به میزان 2/5 میلیون بشکه در روز نفت تولید می کرده است.

قیمت نفت سعودی به خصوص برای نفت خام سنگین نسبتا جالب است. (با وجود کاهش قیمت نفت کویت، هنوز هم نفت خام این کشور 25 سنت گرانتر از نفت مشابه آن در عربستان سعودی است.) ولی درروند فروش نفت خام سنگین و سبک سعودی تغییری مشاهده نکرده ایم؛ و به نسبت 4 به 1 به نفع نفت خام سبک ادامه دارد (که بیشتر آنها از حوزه های دارای محدودیت فنی تولید می گردند.) سعودیها نمی خواهند میزان فروش نفت خام را بالا ببرند؛ بلکه بر عکس آن را خواهانند. پس از کنفرانس نفتی اوپک از قول یمانی گزارش کرده اند که عربستان سعودی حاضر است در بازارهای معتدل میزان تولید خود را پایین بیاورد تا قیمتها ثابت بماند و دلایلی در دست است که طبق آنها بر اساس همین تضمینهای سعودی، ایران نیز به حمایت از ثبات قیمت در کاراکاس اقدام کرد در این رابطه، دولت عربستان سعودی بیشتر به ایفای نقش تولید کننده و متعادل کننده قیمتها در اوپک پرداخته و نپذیرفته است که به طور یک جانبه در سهمیه تولیدی خود تغییراتی ایجاد نماید.

2- وضع مالی: وضع مالی آرامکو که 97 درصد نفت سعودی را تولید می کند دارای اهمیت ویژه ای در تثبیت ظرفیت تولیدی نفت کشور شده است. این کمپانی اصولاً سرمایه های خود را از طریق جریان پولی خود برای گسترش طرفیت (حدود یک میلیون بشکه در روز) مطابق سالهای قبل تأمین می کرده است.

لیکن، افزایش هزینه پروژه ها، بالا رفتن غیر منتظره هزینه نگهداری سطح تولید کنونی، نیازهای

ص: 354

سرمایه ای برای جمع آوری گاز و ایجاد تأسیسات برق در استان شرقی از جریان پول موجود آن شرکت در سال 1977 فراتر رفت و در پایان سال آن را با یک بحران پولی عظیم روبرو ساخت. در نتیجه برای اولین بار مجبور شد از دولت عربستان سعودی درخواست کمک بودجه ای بنماید تا بتواند برنامه های خود را ادامه دهد.

پاسخ دولت عربستان سعودی به آرامکو این بوده است که این شرکت باید بتواند در نتیجه فعالیتهای تولیدی خود از نظر مالی خودکفا باشد. ولی قبول کرده است که برای تأسیسات گاز و برق پول پیش پرداخت نماید. و در واقع 100 میلیون ریال سعودی برای تأسیسات برق و 300 میلیون دلار برای تأسیسات گازی اختصاص داده است. این وضع سبب می شود که مقداری از جریان پول آرامکو آزاد شود، به خصوص که نیاز سرمایه ای برای جمع آوری گاز در سالهای آتی سرسام آور خواهد گردید. طبق اطلاع ما، آرامکو به دولت عربستان سعودی گفته است که آماده است طبق بودجه تعیین شده پروژه های مزبور را آغاز نماید.

از طرف دیگر به آرامکو گفته شده است که برنامه های تولیدی نفت را باید از طریق منابع مالی داخلی تأمین نماید، و نباید از بودجه دولتی انتظار کمکی داشته باشد. آرامکو با 50 سنت سودی که در قبال هر بشکه نفت دریافت می نماید، فقط می تواند 5/1 میلیارد بشکه نفت در سال بفروشد تا بتواند (به میزان تولید کنونی) سرمایه لازم برای تولید نفت،توسعه، وزیر بناهای دیگر را فراهم آورد. طرحهای کنونی در زمینه بالا بردن و توسعه تولید (به پاراگرافهای بعد مراجعه کنید) مستلزم 5/8 میلیارد دلار سرمایه است و تا پایان سال 1984 نیز باید خاتمه یابد. عنصر اصلی کنونی این برنامه بالا بردن میزان تزریق و تولید برای حفظ سطح کنونی تولید حوزه های حاضر است. مخارج دیگر عبارتند از سرمایه لازم برای کشف حوزه های جدید، تعمیر و نگهداری وسایل و هزینه های استخدامی و اقدامات امنیتی دیگر. (آتش سوزی آبقیق یا «خطر منفرد» در ماه می گذشته 300 میلیون دلار خسارت وارد کرد).

3- برنامه های توسعه و گسترش: مسلما محدودیت مالی آرامکو عامل محدود کننده مهم این شرکت در برنامه های گسترشی است. این شرکت مجبور شده است ظرفیت تولیدی 16 میلیون بشکه در روز خود را به 5/13 میلیون بشکه در روز برای اواسط سالهای 1980 تغییر دهد و احتمالاً در سال 1984 این سطح تولید به 5/12-12 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. حدود 5/11 میلیون بشکه آن از حوزه های کنونی تولید خواهد رسید. (که ظرفیت آنها تغییر نکرده است) ولی باید مخارج زیادی برای تأسیس وسائل تزریق آب (جدید و یا تعویض، دستگاههای قدیمی)، تولید، نمک زدایی و خط لوله و نیز بازگشایی چاههایی که هم اکنون بسته شده است، متحمل شود. این مخارج مهم لازم است تا بتوان تجهیزات فرسوده را تعویض و فشارهای وارده ای را که در حوزه های مهم قاوار، بری و آبقیق تجربه شده کاهش دهند، و 2 میلیون بشکه باقیمانده نیز باید با تولید اضافی حوزه های موجود و ایجاد حوزه های جدیدتر تأمین گردد.

سیاست دولت عربستان سعودی نیز عامل محدود کننده دیگری برای ظرفیت تولیدی آرامکو بشمار می رود. اختلافات درونی دولت بر سر منافع تولید زیاد و کم و ذخایر مالی تمام نشده است و در آینده نزدیک نیز پایان نخواهد یافت. وجود همین اختلافها سبب شده است که آرامکو حق انتخاب زیادی نداشته باشد و علاوه بر این باعث شده است که آرامکو مجبور شود از نظر مالی «متکی به خود» باشد.

شرکت در حال حاضر با حضور اعضای وزارت نفت سعودی در هیئت مدیره خود فعالیت می کند و با

ص: 355

وجود مشاجرات موجود بین آنها و نمایندگان شرکت مادر، هیچ یک از آنها با افزایش تولید مخالف نیستند. لیکن پس از تصاحب آرامکو، مخارج مربوط به تولید و طرحهای گسترش دچار مشکل زیاد و اولویتهای کم خواهد شد، چون ممکن است تعداد مقامات سعودی مخالف با افزایش تولید در هیئت مدیره شرکت بسیار باشد.

تمایل دولت عربستان سعودی به فروش نفت خام سنگین بیش از نفت خام سبک نیز یکی دیگر از سیاستهای سعودی است که بر طرحهای توسعه، محدودیت و فشار اعمال می نماید. چون هزینه بالا رفتن میزان تولید نفت خام سنگین معادل هزینه نفت خام سبک است، لیکن منافع حاصله کمتر از نفت سبک می باشد.

رشد مصرف داخلی نفتی یکی دیگر از عوامل بازدارنده صادرت نفتی است. عربستان سعودی مهمترین وارد کننده محصولات سفید است و بر آن است تا بدون درنظر گرفتن ضرایب هزینه حمل و نقل، صنعت برق خود را گسترش دهد. (قیمت محصولات نفتی در داخل کشور به وسیله دولت سوبسید می شود). تا اواسط سالهای 1980 سعودیها احتمالاً حدود 75/0 میلیون بشکه از نفت مصرفی خود را در داخل تولید خواهند کرد.

4- اکتشاف و ذخایر: آرامکو، بار دیگر بیش از ظرفیت تولید خود در سال 1977 به عملیات اکتشافی در مورد منابع جدید پرداخت، و مانند سالهای قبل به ذخایر خود اضافه نمود. ولی در طول امسال حوزه جدیدی کشف نشد و ذخایر جدید به عنوان زواید دیگر حوزه های موجود مورد بهره برداری قرار گرفت.

بنا به برآورد منابع آرامکو میزان اکتشاف در 5 سال آینده پایین خواهد آمد و حدود 30 میلیارد بشکه نفت تنها چیزی است که می توان به 177 میلیارد بشکه موجود اضافه کرد(که ثابت و محتمل است.) طبق اظهارات یمانی، دولت سعودی معتقد شده است که سطح تولید کنونی در صورتی که از 12 میلیون بشکه در روز تجاوز نکند بیش از 30 سال دوام نخواهد آورد، و بعد از آن یک کاهش سریع در تولید شروع خواهد شد.

وزارت نفت نیز به اکتشافات ژئوفیزیکی و زلزله سنجی خود در خارج از محدوده آرامکو ادامه داده است، لیکن در زمینه صدور جواز و امتیاز اکتشافاتی کاری انجام نداده است. بعضی از شرکتهای نفتی علاقه زیادی به این مناطق نشان داده اند و اگر این مناطق بر روی آنها باز شود منابع جدید و اضافی دیگری کشف خواهد شد. لیکن عدم توجه دولت عربستان سعودی به این برنامه نشان می دهد که احتمال افزایش تولید در اواسط سالهای 1980 بسیار کم است.

5 - سیاست سعودی. مقامات آرامکو اغلب ادعا می کنند که مهمترین عامل محدود کننده آنها در افزایش ظرفیت تولیدی نفت یک عامل سیاسی است. گرچه این عامل تا حدی مشکلات فنی، فیزیکی و مالی موجود در افزایش تولید را ناچیز می کند، ولی باید اعتراف نمود که سیاست سعودیها مهمترین عامل تعیین کننده و غالب در برنامه های شرکت می باشد. مقامات شرکت معتقد شده اند که برای افزایش سقف تولید 5/8 میلیون بشکه در روز باید استدلال بسیار متقاعد کننده ای به کار برده شود. به نظر ما عواملی چون ضرایب سیاسی خارجی از قبیل ایجاد صلح در خاورمیانه می تواند چنین استدلالی باشد. در صورتی که این جو مساعد باشد. دولت عربستان سعودی تولید را به وضعی نگاه نخواهد داشت که موجب بالا رفتن قیمتها بشود. در صورتی که سعودیها از رخدادهای سیاسی ناراضی بشوند، تحت فشارهای

ص: 356

سیاسی داخلی تولید نفت را دچار محدودیت خواهند کرد تا بر رفتار مهمترین کشورهای وارد کننده نفت تأثیر بگذارند.

البته سیاست دولت عربستان سعودی در مورد بسیاری از مسائل مشخص کننده میزان تولید، روشن و واضح نیست، و اختلاف موجود بین آنها که معتقدند افزایش تولید نباید دچار محدودیت شود و مخالفین آنها در آینده نزدیک حل خواهد شد (هیچیک از سعودیها خواستار آزادی بی قید و شرط افزایش تولید نیستند). در گذشته در صورت، نامشخص بودن سیاست دولت عربستان سعودی آرامکو می توانست روش خاص خود را در پیش گیرد. امروز با تصاحب 100 درصد آرامکو توسط سعودی، این شرکت دیگر از چنین آزادی برخوردار نیست. و غیبت یک سیاست مشخص نیز حق انتخاب آنها را کم می کند. این تصمیم که شرکت باید از نظر مالی خودکفا باشد نیز نشانگر ناچاری شرکت در سازش با شرایط ایجاد شده برای آن است، دولت با وجود اینکه پیشنهاد شرکت را مبنی بر بالا رفتن ظرفیت تولیدی آن رد نکرده است ولی از آن خواسته است که از سطح مشخص، پا را فراتر نگذارد.

دولت نقش غالب را دارد، و صلاحیت فنی پرسنل آن نیز افزایش پیدا کرده است، و آمادگی آنها برای اتخاذ مواضعی بر اساس صرفه جویی منابع مبنی بر اصول مدیریت نیز زیاد شده است. با تعیین اولویتهای بودجه ای، کنترل فشار حوزه های نفتی، تعیین استفاده مجاز از منابعی چون طبقات آبدار زمین، تعیین میزان تولید حوزه های نفتی و دیگر امکانات سبب شده که دولت عربستان سعودی بتواند در سطح فنی بر توانایی شرکت در رسیدن به اهداف تولیدی خود تأثیر بگذارد.

عربستان سعودی ممکن است در سال 1978 آرامکو را به طور صد در صد در اختیار بگیرد، ولی الزاما هم نباید این طور باشد. مسائل رهبریت خانواده سلطنتی و جانشینی رقابتهای بوروکراتیک تضادهای مربوط به تصمیم گیری را آن چنان پیچیده کرده است که نمی توان در مورد تصاحب آرامکو تاریخ معینی را پیش بینی نمود. ولی آرامکو در حال حاضر، به عملیات خود تحت نظارت یک رژیم متعادل در مورد آنچه خواسته شده بود عمل می کند و فعلاً تحت کنترل دولت عربستان سعودی است، ولی این کنترل از طریق هیئت مدیره ای اعمال می شود که اعضاء سعودی آن نسبت به اهداف تولیدی شرکت حالتی خصمانه ندارند. شرکت می داند که پس از در اختیار قرار گرفتن آرامکو توسط سعودیها باز هم سیاستهای حاکی از صرفه جویی بیشتر اعمال خواهد شد تا محدودیتهای بیشتری برای آن به وجود آید. در مورد شکل و قدرت تصاحب کننده شرکت هنوز تصمیمی اتخاذ نشده است. لیکن مسئله مهم این است که آیا شرکت تابع وزارت نفت خواهد بود یا شورای وزیران و یا یک شرکت سعودی و دو شرکت مستقل دیگر که یکی به کار تولید و دیگری به کار فروش مشغول شود. در این باره نیز هنوز تصمیم مشخصی گرفته نشده است. اتفاق نظر یا رأی گیری که روش مورد قبول سعودیهاست نمی تواند راهی باید برای تصمیم گیری پیرامون این مسئله باشد.

سیاست نفتی سعودیها در سالهای گذشته نیز بر اتفاق نظر متکی نبوده است. تصمیم متخذه مبنی بر ثبوت قیمتها در کنفرانسهای اوپک در دوحه و کاراکاس توسط ولیعهد فهد درست بر خلاف رأی اکثریت اعضاء شورای عالی نفتی است. تصمیم شاهزاده فهد در کنار قراردادهای صلح خاورمیانه و نشان دادن روابط ویژه آمریکا و عربستان سعودی دلایل سیاسی داشت. این گونه اتخاذ سیاست توسط سعودیها در زمینه نفت ممکن است در حال حاضر برای ما مفید باشد، لیکن در آینده خالی از خطر نیز نخواهد بود.

ص: 357

تأثیر بر آمریکا: اگر عربستان سعودی بتواند نفت را به میزان 12 تا 5/12 میلیون بشکه در روز در سال 1984 یا 1985 تولید نماید( فرض بر اینکه «محدودیتهای فنی» مذکور در بالا نیز از بین رفته باشد).

آمریکا خیلی زودتر از آنچه پیش بینی شده بود دچار بحران انرژی خواهد گردید. فرض معمول در مطالعات این است که عربستان سعودی در سالهای 1982 یا 1983 به سطح تولید 13 میلیون بشکه و در اواسط سالهای 1980 به سطح 16میلیون بشکه در روز خواهد رسید. لیکن پیش بینی کنندگان انرژی باید در معادلات خود برای عرضه نفت جهانی در اوایل سالهای 1980 تجدید نظر کنند.

اگر بحران انرژی آمریکا (و دیگر کشورهای جهان صنعتی) زودتر از موعد پیش بینی شده فرا برسد.

آمریکا مجبور است در برنامه های خود در زمینه صرفه جویی انرژی و یافتن منابع انرژی زای جایگزین سرعت بیشتری به خرج دهد.

با این حال ممکن است آمریکا بتواند از دولت عربستان سعودی بخواهد که رقم تولید خود را بالا ببرد.

با این وصف که بیشتر حوزه ها هم اکنون نفت سبکتر و قابل قبول تر را تولید می کنند. دیگر حوزه ها (که اکثرشان حاوی نفت سنگین هستند) به خاطر محدودیت سرمایه ای دولت عربستان سعودی تا اواسط سالهای 1980 مورد بهره برداری قرار نخواهند گرفت. با انگیزه های صحیح - سیاسی و اقتصادی - می توان دولت عربستان سعودی را وادار کرد که به تولید در حوزه های مزبور بپردازد و در روز 2 میلیون بشکه دیگر به تولید کلی اضافه نماید. شاهزاده فهد و دیگر مقامات برجسته دولت سعودی اظهار داشته اند که برای اینکه کشورهای صنعتی دچار بحران اقتصادی نشوند، حاضرند نیازشان را با تولید اضافی نفت سعودی برآورده سازند.

ابتکارات این گونه ای از طرف دولت آمریکا محتوای سیاسی موجود در روابط سیاسی عرضه نفت را البته بیشتر خواهد کرد.وست

اجلاس اوپک در سوم آوریل - واحد پولی قیمت نفت

سند شماره (6) تاریخ: 28 مارس 1978 - 8 فروردین 1357طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. با اولویت موضوع: اجلاس اوپک در سوم آوریل - واحد پولی قیمت نفت 1- معاون وزیر نفت و معاون عربستان، عبدالعزیز ترکی به کاردار گفت که دولت عربستان سعودی در سطح وزیر در اجلاس سوم آوریل اوپک در ژنو شرکت خواهد جست. برای این اجلاس قبلاً برنامه کار مشخصی در نظر گرفته نشده، لیکن موضوع مورد بحث تعیین یک واحد پولی جدید برای قیمت نفت با در نظر گرفتن تعدادی از ارزهای موجود خواهد بود.

2- کاردار از ترکی پرسید که موضع عربستان سعودی در صورت مطرح شدن این مطلب چیست؟ و وی در پاسخ گفت که عربستان سعودی باید با در نظر گرفتن عوامل دراز مدت و کوتاه مدت، قضاوتی عینی از منافع خود در رابطه با این مسئله بنماید. وی گفت که دولت عربستان سعودی هنوز به نتیجه ای دست نیافته است.

3- کاردار پرسید که آیا اجلاس اوپک در آوریل می تواند در این باره تصمیمی اتخاذ نماید، و ترکی در پاسخ اظهار داشت احتمالاً مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و برای مطالعه بیشتر به کمیته اقتصادی

ص: 358

اوپک ارجاع خواهد گردید. و احتمالاً از این کمیته نیز خواسته خواهد شد که توصیه های خود را تسلیم اجلاس اوپک در ماه ژوئن نماید.

4- اظهار نظر: گرچه سعودیها همیشه خواسته اند که پول نفت آنها به دلار پرداخت شود، لیکن در مورد امکان تغییر واحد پولی به ارز دیگر نیز اظهارات مشخصی ننموده اند، به نظر ما سعودیها از ذخایر ارزی وسیع خود به دلار آگاه بوده و نمی خواهند قبل از مطالعه کافی و در نظر گرفتن همه جوانب به یک چنین اقدامی مبادرت ورزند.

5 - پیشنهادات: در صورتی که آن وزارتخانه و یا سازمان اطلاعاتی (سیا- م) تحلیلی در مورد تأثیر این حرکت بر اقتصاد غرب و ارزش دلار دارد، ما می توانیم آن را قبل از اجلاس اوپک در سوم، اوریل به سعودیها منتقل سازیم.وایلی

نظریات مقامات سعودی در مورد سیاستهای نفتی دولت عربستان سعودی

سند شماره (7) تاریخ: 18 آوریل 1978 - فروردین 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جده به: وزارت امور خارجه - واشنگتن - دی - سی موضوع: نظریات مقامات سعودی در مورد سیاستهای نفتی دولت عربستان سعودی 1- در ملاقاتی که میان گروه دانشکده ملی جنگ، وزیر نفت زکی یمانی و وزیر طرح و برنامه هشام ناظر صورت گرفت بیاناتی ایراد گردید که می تواند نشانگر سیاستهای نفتی دولت عربستان سعودی باشد.

2- وقتی سؤال شد که آیا عربستان سعودی سطح تولید خود را در سال 1985 به 16 میلیون بشکه در روز خواهد رساند، یمانی گفت که گزارشاتی حاکی از این رقم تولیدی را دیده است، ولی به نظر وی این گزارشات خیلی اغراق آمیز بوده اند. وی سپس گفت «حتی اگر اینقدر نفت لازم داشته باشید، نمی توانید آن را به دست بیاورید.» اظهار نظر: این مهمترین و آشکارترین بیانیه ای است که از طرف دولت عربستان سعودی مبنی بر محدودیت افزایش تولید آتی شنیده ایم. (پایان اظهار نظر).

3- از وی پرسیده شد که تصمیمات مربوط به تولید در داخل دولت عربستان سعودی چگونه اتخاذ می گردد، و یمانی گفت که این تصمیمات در شورای نفتی بر اساس تقاضای قابل پیش بینی جهانی، میزان تخلیه منابع و طول عمر منابع سعودی و نیاز نسلهای آینده عربستان سعودی اتخاذ می شود.

4- به هنگام بحث درباره دلار، یمانی طبق معمول اظهار داشت که قیمت نفت و پرداخت پول نفت دو مسئله جداگانه است. وی گفت تا جایی که به پرداخت پول نفت مربوط می شود نمی توان از واحد پول دیگری استفاده کرد. در واقع هیچ یک از کشورهای دیگر نمی خواهند که از واحد پول شان به این منظور استفاده شود. مثلاً اگر از مارک یا ین استفاده شود، ارزش آن نیز فورا دو برابر خواهد شد. قیمت گذاری یک مسئله دیگر است. اگر از مجموعه ای از ارزها استفاده شود، ارزش دلار درا ین مجموعه تعیین کننده واحد پول قیمت نفت خواهد بود. وی از تلاشهای پیشین (مراحل اول و دوم کنفرانس اوپک در ژنو) یاد کرد، لیکن در مورد موضع کنونی سعودیها و یا همکاران این کشور در اوپک بیان مشخصی ایراد ننمود.

5 - ناظر، وزیر طرح و برنامه به این گروه گفت که دولت عربستان سعودی معتقد است که شرکتهای بین المللی باید تمام کارخانه های پتروشیمی آتی خود را در کشورهای تولید کننده و به خصوص منطقه

ص: 359

خلیج بسازند. وی گفت که دولت عربستان سعودی معتقد است که تا سال 1983 بازار از ایجاد کارخانه های جدید حمایت خواهد کرد و پس از سال 1986 در ظرفیت پتروشیمی نیز کاهش پدید خواهد آمد.وست

برنامه های کمکهای عمده سعودی به جیبوتی

سند شماره (8) تاریخ: 4 می 1978 - 14 اردیبهشت 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جیبوتیبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی - سی موضوع: برنامه های کمکهای عمده سعودی به جیبوتی 1- پس از ماهها گفتگو، یک برنامه کمک از جانب سعودی بالغ بر 60 میلیون دلار که در هفته گذشته برای دولت جیبوتی منعقد گردید و در دوم ماه می نیز اعلام شد. این پروژه ها بسیار از نکات حساس از قبیل ارتباطات، آموزش و پرورش، بهبود در امور بنادر و فرودگاهها، جاده ها، مذهب، مسکن، بهداشت و خدمات اجتماعی را در بر می گیرد.

2- آنچه در ذیل می آید به شرح پروژه هاست. معادل دلاری بودجه به طور عمومی اعلام نشده است.

لیکن مبلغ آن را از یکی از منابع معتبر دولت جیبوتی به دست آورده ایم:

- توربین های برقی برای شرکت برق جیبوتی، این ماشین احتمالاً از یک شرکت فرانسوی که بقیه تجهیزات را در اختیار این کشور قرار داده است، خریداری خواهد شد. ارزش 4000000 دلار.

- توسعه پارکینگ فرودگاه، در حال حاضر فقط یک جت بوئینگ 747 می تواند در ترمینال پارک شود. و برنامه توسعه سبب خواهد شد که یک منطقه پارک برای هواپیماهای غول پیکر و یک پارکینگ دیگر برای هواپیماهای کوچکتر ایجاد شود. ارزش 500/907/1 دلار.

- سردخانه شهری، برای کمک به تجارت دامداری محلی. در حال حاضر قسمت اعظم گوشت مصرفی جیبوتی وارداتی است. ارزش 000/700/1 دلار.

- ایستگاه ماهواره زمینی. این پروژه در تلگرام سفارت به شماره 354 تشریح شده است، ارزش 000/500/2 دلار.

- مسکن ارزانقیمت برای کارمندان دولت. هزینه ترانش اول 000/000/5 دلار.

- ایستگاه مکروویو برای پشتیبانی از ایستگاه زمینی که در تلگرام سفارتی 354 تشریح شده است.

ارزش 000/000/2 دلار.

- مطالعه در زمینه ایجاد جاده بین تا جوارح - جیبوتی. ارزش 000/500 دلار.

- کشاورزی. پروژه های مخصوص برای جیبوتی (آمبولی) و گراندبارا بودجه اختصاصی 000/000/5 دلار.

- بررسی امکان ایجاد کارخانه تولید بطریهای محتوی مایع در تا جوراح با هزینه 000/900 دلار.

- ایجاد بیمارستان، اضافه کردن دو جناح به بیمارستان پتلی یر جیبوتی و مطالعه برای ایجاد یک بیمارستان در اوبوک. هزینه 000/400/6 دلار.

- پرورشگاه برای کودکان بی سرپرست جیبوتی. 000/500 دلار.

- چاپخانه به زبان عربی. 000/000/1 دلار.

ص: 360

- تجهیزات برای دفاتر دولتی (ماشین تحریر، ماشین فتوکپی، و غیره) 000/800/1 دلار.

- آموزش و پرورش - بنابه گفته سفارت، این پول به مبلغ کل بودجه کمکی اضافه خواهد شد (محدودیت زمانی وجود ندارد) و می تواند در مورد مدارس فرانسه زبان و یا تغییر برنامه های درسی به عربی انجام شود 000/4000/1 دلار.

- ایجاد مساجد 000/600/1 دلار - کمک بودجه ای 000/000/5 دلار.

- هزینه کلی پروژه ها 500/807/59 دلار.

3- به علت نگرانی سعودیها در مورد امکان به هدر رفتن این مبلغ یک مدیر پروژه در سفارت سعودی در جیبوتی مأمور نظارت بر تقسیم و صرف هزینه ها خواهد گردید.

4- این پروژه ها از طریق مناقصات بین المللی انجام خواهد گرفت. این پایگاه مایل است نظریات سفارت آمریکا در جده را در مورد امور ساختمانی سعودی دریافت نماید. بعضی از شرکتهای آمریکا در کار با سعودیها چه در عربستان سعودی و چه در نقاط دیگر تجربه کافی دارند. ما امیدواریم که تعدادی از پروژه های بالا به شرکتهای آمریکایی داده شود.

بیانات یمانی در مورد قیمت نفت

سند شماره (9) تاریخ: 22 می 1978 - اول خرداد 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: بیانات یمانی در مورد قیمت نفت 1- آن وزارتخانه احتمالاً متوجه متن مصاحبه سر دبیر اقتصادی واشنگتن تریبون با یمانی وزیر نفت عربستان شده است که در آن یمانی از امکان افزایش قیمت نفت در سال 1979 سخن گفته است. پس از بحث پیرامون بازار نفت که مشابه بحثهای وی پس از اجلاس اوپک در طائف بود (یعنی، تولید اضافی برای یکسال و اندی دیگر، تعادل بازار در 5 تا 6 سال آتی، و دوران توأم با کمبود نفت دیگر)،یمانی استدلال نموده است که قیمت نفت در اوائل سالهای 1980 افزایش تدریجی خواهد داشت و نمی توان قیمتها را ثابت نگه داشت تا به دوران کمبود رسید. وی گفت،در یک دوره کوتاه مدت در اوایل سال 1979 در قیمت نفت یک تغییر 50-50 به وجود خواهد آمد.

2- اظهار نظر: بیانات اخیر یمانی ظاهرا نشان می دهد که دولت عربستان سعودی با افزایش قیمت نفت در سال 1978 شدیدا مخالفت خواهد ورزید، لیکن سیاست آن در قبال قیمت نفت برای سال 1979 و فراتر از آن بستگی به نحوه کار بازار خواهد داشت. با شدت یافتن جو صرفه جویی در عربستان سعودی، کاهش تولید برای دولت این کشور قابل قبول است، و آماده است نقش خود را در حمایت از قیمت نفت اوپک ایفا نماید نگر اینکه دیگر تولیدکنندگان حاضر شوند تولید خود را به قیمت کاهش تولید نفت عربستان سعودی زیاد کنند.

کاهش تولید کنونی سبب شده است که مقداری از فشارهای وارده بر دولت برای افزایش ظرفیت تولید از بین برود و در همان حال مقدار منابع مالی برای انجام این کار نیز تخفیف یافته است. دولت عربستان سعودی دریافته است که ایجاد ابهام در مقاصد و ظرفیت تولیداتی آتی خود خواهد توانست ملل مصرف

ص: 361

کننده را به طور سازنده وادار سازد که واردات نفتی خود را کاهش دهند، و نیز معتقد است که افزایش ملایم قیمتهادر سالهای 1980 نیز انگیزه ای برای تخفیف واردات خواهد بود. به نظر ما دولت عربستان سعودی می تواند عمدا (یا به طور یکجانبه) حرکتی نماید و به دنبال کاهش تولید کنونی قیمتهای بازار را ثابت نگاهدارد و یا کاری کند که سبب افزایش تدریجی آنها بشود. با در نظر گرفتن توانایی عربستان سعودی در مؤثر واقع شدن در مورد کمبود نفتی که یمانی برای اواسط سالهای 1980 پیش بینی می کند، باید اظهارات وی را به عنوان پیش بینی مقاصد تلقی کرد و نه برآوردهای کسل کننده. وایلی

اجلاس اقتصادی بن، سیاستهای نفتی، کمکها

سند شماره (10) خیلی محرمانه زمان: 22 ژوئیه 1978 - 12 تیر 1357 یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: اعلیحضرت شاهزاده سعود بن فیصل وزیر امور خارجه، عبداللّه م. علیرضا معاون وزیر امور خارجه در امور اقتصادی، نفتی و فرهنگی: ریچارد کوپر معاون وزیر امور اقتصادی، سفیر جان. سی وست، ژوزف او. ابلان، مشاور امور اقتصادی و تجاری مکان: جایگاه تابستانی وزارت امور خارجه، طائف گیرندگان: سفارتهای آمریکا در لندن، رم، پاریس، توکیو، اوتاوا، بن و در کشورهای عضو اوپک.

موضوع: اجلاس اقتصادی بن، سیاستهای نفتی، کمکها معاون وزیر کوپر بحث و گفتگو را آغاز نمود و اظهار داشت که رئیس جمهور از وی خواسته است که عربستان سعودی را در مورد اجلاس اقتصادی بن توجیه نماید. وی گفت که این اولین سفر وی به عربستان سعودی است. شاهزاده سعود پاسخ داد که امیدوار است این اولین سفر از سفرهای متعدد کوپر باشد و اظهار داشت که شاه نشین سعودی برای این دیدارها ارزش بسیار قائل است.

پس از آن کوپر به توجیه عمیق وزیر امور خارجه درباره اجلاس اقتصادی بن پرداخت و نقش شرکت کنندگان در اجلاس و گروه موازی دیگر از مقامات را که خود او نیز جزو آنهاست با نام شرپا یا راهنماها دارای اهمیت بسیار تلقی نمود. وی گفت که جو اجلاس بسیار عالی است، ولی از آنجا که مسائل بسیار مهمی به خصوص در بخش شرپا مورد بحث است، مطبوعات احتمالاً درباره جو اجلاس اغراق کرده اند. از مهمترین مسائل مورد بحث رشد اقتصادی آلمان بود که در آن سرمایه گذاریهای جدید، رشد کمتر و میزان بیکاری، رشد بیشتری داشته است. در رابطه با آمریکا، کوپر گفت که اروپاییها و ژاپن درک بهتری از مسائل آمریکا داشته و آگاهی یافته اند که اقدامات انجام شده در زمینه صرفه جویی در انرژی در آمریکا خیلی بهتر و مؤثرتر از اقداماتی که در بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی انجام شده است.

پس از آن شاهزاده سعود گفت که در سفر اخیرش به اروپا به همراه شاه خالد متوجه شده است که اروپاییها نیز از مسائل و مشکلات آمریکا آگاهی دارند. وی گفت که اروپاییها رهبریت آمریکا را در مورد اقتصادی پذیرفته اند، لیکن مایلند که آمریکا نیز در زمینه صرفه جوییهای نفتی اقدامات مؤثرتری انجام دهد، و دست خود را نیز به علامت تأکید تکان داد. سفیر وست اظهار داشت که این اطلاعات که ثابت کننده تجارب ما در اجلاس می باشد دارای اهمیت بسیار است و اظهار امیدواری کرد که همکاری دولت عربستان سعودی و آمریکا در این رابطه ادامه و به نفع دو کشور افزایش یابد.

ص: 362

در رابطه با قیمت نفت و امور مالی، شاهزاده سعود خاطرنشان ساخت که عربستان سعودی و دیگر کشورهای اوپک در نتیجه سقوط دلار عواید کمتری از فروش نفت خود به دست می آورند. این مشکل هم اکنون با ایجاد محدودیت در امر تولید توأم شده است تا نه تنها ذخایر حفظ شوند بلکه منافع دیگر اعضاء اوپک نیز در نظر گرفته شود. عربستان سعودی مجبور است در برابر تقاضای منطقی با همکاران خود در اوپک همکاری نماید و علاوه بر آن باید اقدامات خود را در برابر تمایل خود در کمک به ثبات اقتصادی جهان غرب نیز سبک و سنگین نماید. در پاسخ به سؤال کوپر، وی اظهار داشت که بالاترین سطح تولیدی سعودی معادل 10 میلیون بشکه در روز است، و دولت عربستان سعودی برای افزایش این سطح تولید باید هزینه های زیاد و سنگینی را متحمل شود. در حال حاضر، محدوده تولید روزانه برای سال 1978 معادل 5/8 میلیون بشکه در روز است (تبصره: میانگین تولید روزانه در 5ماه اول 1978 معادل 2/7 میلیون بشکه بوده است).

در رابطه با حل مسئله صرفه جویی انرژی در آمریکا، شاهزاده سعود گفت که وضع یک مالیات متعادل بر واردات نفتی مسئله ای است که فقط آمریکا باید در مورد آن تصمیم بگیرد. لیکن این مسئله سبب خواهد شد که تولیدکنندگان، قیمت نفت را افزایش دهند. در این رابطه، برای عربستان سعودی مشکل خواهد بود که بتواند سیاست قیمت نفت را در اختیار خود داشته باشد.

در رابطه با کمکها، کوپر اظهار داشت که با عکس العمل کنونی آمریکا در رابطه با مالیاتها مشکل بتوان افزایش کمک آمریکا را در ماههای آتی تقدیم کنگره نمود. وی گفت که آمریکا از اهمیت ویژه کمکهای سعودی آگاه است و امیدوار است که این کمکها ادامه و افزایش یابد. وی کمکهای سنگین آمریکا به مصر را خاطرنشان ساخت و گفت که احتمالاً ادامه خواهد یافت. شاهزاده سعود درباره مشکلات کمک دادن به خصوص به مصر سخن گفت و اظهار داشت که این مشکلات به خاطر امنیت بوروکراسی مصر در وضع قوانین در مورد سرمایه گذاریها و تهیه آمار و ارقام مورد نیاز بسیار کند پیش می رود و به همین جهت نمی توان به پروژه های معنی داری در زمینه کمک رسانی دست پیدا کرد.

معذالک بنا به دلایل متعدد به نفع آمریکا و دولت عربستان سعودی است که بر کمکهای خود به مصر ادامه دهند. (تبصره: در این لحظه عبداللّه علیرضا دو یادداشت به شاهزاده سعود داد. محض اطلاع شما.

عبداللّه علیرضا کمک به مصر را به عنوان یک راه فرار لازم و ضروری می نگرد.) شاهزاده سعود در مورد کمک به مصر از اظهارات دیگر امتناع ورزید.

معاون وزیر کوپر به مسئله توجیه درباره اجلاس پرداخت و گفت بیانیه شرکت کنندگان در مورد تروریسم به وسیله ترودو و از کانادا ظاهر گشت. از آنجا که این بهترین موقعیت برای اتخاذ یک روش مشترک بود بیانیه ضد تروریسم تصویب گردید.

کوپر به شاهزاده سعود گفت که همه دولتهای اروپایی تشکیل نوعی ائتلاف را می دهند، به طوری که شخص می توان چنین استنباط نماید که توافق به دست آمده در اجلاس نشان دهنده یک اتفاق نظر ملی در کشورهای اروپایی است. حتی حزب حاکمه ژاپن نیز نوعی ائتلاف به شمار می رود. البته این یک پدیده شایان توجه است چون تشابه زیادی با جنبه های تعیین خط مشی در آمریکا دارد. معاون وزیر کوپر گفت که آمریکا از کشورهای اروپایی خواسته است که رشد اقتصادی خود را بالا ببرند و از ژاپنیها نیز خواسته است بازارهای خود را برای سرمایه گذاریهای جدید و نیز تجارت بگشایند. لیکن در ژاپن سرمایه گذاری

ص: 363

به علت محدودیت زبان و محدودیتهای قانونی این کشور مشکل است. یکی از علائم دلگرم کننده در زمینه سلامت اقتصادی آمریکا، سرمایه گذاریهای خارجی به خصوص آلمان و ژاپن در آمریکا می باشد.

کوپر اهمیت افزایش کمک مشترک مالی عربستان سعودی و دیگر سازمانهای بین المللی را یاد آور گردید. شاهزاده سعود اظهار داشت که عربستان سعودی نسبت به کمک به صندوق بین المللی پول و افزایش سرانه روی خوش نشان می دهد. وی همچنین به کمکهای منطقه ای از قبیل کمک به بانک جهانی اشاره کرد. دولت عربستان سعودی امیدوار است که بتواند به کمکهای خود از همین کانالها ادامه دهد.

کوپر از نظریات سعودیها اظهار قدردانی کرد و گفت که امیدوار است بار دیگر به عربستان سعودی سفر نماید. شاهزاده سعود نیز از جلسه توجیهی پیرامون اجلاس از طرف دولت عربستان اظهار سپاسگزاری کرد و گفت که امیدوار است بار دیگر با معاون وزیر دیدار نماید.جو ابلان

پاسخ سعودی به کسر بودجه

سند شماره (11) تاریخ: 27 ژوئیه 1978 - 5 مرداد 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: USLO در ریاض U.S.LTASION OFFICEبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی - سی موضوع: پاسخ سعودی به کسر بودجه 1- سفارت قبلاً درباره کسری بودجه دولت عربستان سعودی در سال مالی کنونی گزارش داده بود.

دفتر ارتباطات USLO متوجه شد که در بررسی بودجه، شورای وزیران با کسری بودجه خیلی عظیم تری رو به رو شده است و از بقیه وزارتخانه ها خواسته است که تنها دو سوم بودجه ای را که وزارت دارایی برای آنها تعیین کرده است، مصرف نمایند. بودجه امسال بر اساس آن تخفیف کلی وضع شده بود. در نتیجه هر یک از وزارتخانه ها به بررسی و مطالعه پروژه های خود پرداخته اند تا ببینند کدامیک را فعلاً می توانند کنار بگذارند. در حال حاضر پروژه ها به حالت تعلیق در آمده اند، بودجه هر وزارتخانه مسدود شده است، و مشاورین و پیمانکاران دچار نوعی عدم اطمینان شده اند.

2- این کمبود، دولت عربستان سعودی را دچار نوعی دستپاچگی کرده است، چون وزارت دارایی به هیچ وجه نتوانسته است اختصاص بودجه را با درآمدهای قابل پیش بینی تطابق دهد. تقاضاهای بودجه ای هر یک از وزارتخانه ها به طور جداگانه و بدون در نظر گرفتن سقف کلی بودجه مورد بررسی قرار می گرفت. زمانی که وزارت دارایی بودجه مورد درخواست دیگر وزارتخانه ها را تضمین نمود مشکل ظاهر گشت و با کمال وحشت متوجه شدند که تنها 40 درصد بودجه به پروژه ها اختصاص یافته است، بلکه کل بودجه اختصاص یافته خیلی بیشتر از عوارضی است که دولت عربستان سعودی با تولید 5/8 میلیون بشکه نفت در هر روز به دست خواهد آورد.وزارت دارایی این رقم را به شورای وزیران تقدیم و تقاضای کمک نمود. شورای وزیران نیز با کاهش مخارج پروژه ها به میزان 33 درصد که از طرف وزارت دارایی برای از بین رفتن کسری بودجه پیشنهاد شده بود گفت.

3- این فرمان در اواسط ماه ژوئن صادر گشت و مقامات در اجرای آن دچار مشکل شده اند.

اولاً،بسیاری در انجام اقدامات لازم تأخیر روا داشتند، چون فکر می کردند که این کاهش مخارج اجرا نخواهد شد. سپس این سؤال مطرح گردید که کاهش 33 درصد بر چه اساسی صورت گرفته است. ولی مهمتر از همه اینکه، وزرا مجبور شدند به مرحله برنامه ریزی بازگشته تعیین اولویت کنند وسعی نمایند که

ص: 364

خطوط اصلی پروژه ها را که خیلی مهمتر بود حفظ نمایند. وزارت کشاورزی و آب صدمه زیادی دیده است، چون قبلاً بیشترین درصد بودجه را مختص خود ساخته بود. لیکن اکنون مجبور است بسیاری از متخصصین کارآزموده را از کار برکنار کند که البته کار آسانی نیست. شایع شده است که بودجه مربوط به ایجاد کارخانه های برق منطقه ای توأم با قاطعیت نبوده و آرامکو نیز گفته است که به سختی می تواند مقداری از منابع مالی خود را برای ایجاد برق منطقه ای در استانهای شرقی اختصاص دهد. بالاخره، چند گروه مهندسین پروژه در رابطه با وزارت دفاع عذرشان به طور غیر منتظره خواسته شده است (به مرجع ب نگاه کنید) و این گروه ها سعی کرده اند با وارد آوردن فشار، تضمینی برای منابع مالی پروژه های خود به دست آورند.

4- وزارت دارایی پس از آنکه شورای وزیران را وادار به اقدام نمود متوجه شد که کاهش پیشنهادی آن تنها نتیجه یک نگرانی غیر منتظره بوده است؛ یعنی به خاطر کاهش تقاضا، نفت به مقدار 5/8 میلیون بشکه در روز تولید نمی شد بلکه به مقدار 2/7 میلیون بشکه در روز تولید می گردید و اکنون این وزارتخانه مایل نیست با مراجعه به شورای وزیران اشتباه خود را جبران نماید و علاوه بر این نمی خواهد از ذخایر ارزی عربستان سعودی نیز برداشت نماید تا مبادا یک کسری بودجه واقعی ظاهر گردد. در صورتی که سطح تولید 2/7 میلیون بشکه در روز باشد و قیمت نفت اوپک نیز بالا نرود و تمام بودجه نیز مصرف شود، کسری بودجه بالغ بر 5 میلیارد دلار خواهد بود. در واقع مصرف و یا مخارج سال قبل 96 درصد بوده و وزارت دارایی معتقد است که قیمت نفت اوپک 5 درصد افزایش خواهد یافت. ولی باز هم در صورتی که دیگر ضرایب تغییر نکند این افزایش قیمت تنها خواهد توانست بودجه چهار ماه را تأمین نماید.

5 - وزارت دارایی در عصر جدید محدودیتها از جنبه دیگر توانایی مقابله را ندارد؛ یعنی مکانیزمی ندارد که به وسیله آن بتواند جریان پولی را تنظیم به گونه ای نماید تا مصرف بودجه بیشتر از درآمد نفت تولید شده نشود، و قانونا هر وزارتخانه اجازه دارد بودجه اختصاصی خود را در آغاز هر سال برداشت نماید. با وجود اینکه به علت تأخیر در امر اختصاص بودجه امسال این وضع رخ نخواهد داد، ولی دولت عربستان سعودی ظاهرا باید علاوه بر متخصصین برنامه ریزی تعدادی مشاور بودجه را نیز استخدام نماید.

6- اظهار نظر: محدودیت درآمد در برنامه های عمرانی ملی در شورای وزیران مطرح شده است. این حقیقت که دولت عربستان سعودی خیلی سریع دست پاچه شد و عکس العمل نشان داد، گویای این واقعیت است که در آینده نزدیک در رابطه با مسائلی از قبیل قیمت نفت در اوپک نیز تغییر سیاست به وجود خواهد آمد.گرانینگر

بازدید یمانی وزیر نفت عربستان سعودی از ونزوئلا

سند شماره (12) تاریخ: 30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - کاراکاسبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی - فوری موضوع: بازدید یمانی وزیر نفت عربستان سعودی از ونزوئلا خلاصه، وزیر نفت سعودی به بازدید ناگهانی 5 روزه خود از ونزوئلا خاتمه داد و گفت که اکنون این دو کشور درباره افزایش قیمت نفت دارای عقاید تقریبا مشابه بوده و در اجلاس وزیران اوپک که در 16

ص: 365

دسامبر برگزار می گردد، توافق خواهند داشت. در مورد هدف این مسافرت و بحثهایی که بین یمانی و رئیس جمهور پرز و وزیر انرژی هرناندز رد و بدل شد اطلاعی در دست نیست، و گذشته از آن یمانی از طرف خانواده سلطنتی سعودی نامه ای تقدیم پرز نمود. یمانی درباره مذاکرات شمال و جنوب، خاورمیانه و نقش آمریکا در آنجا به طور مختصر بیاناتی ایراد کرد. این اولین سفر دو جانبه یمانی به کاراکاس پس از سالها برنامه ریزی بود. او در اینجا به ستایش از ونزوئلا و پرز پرداخت و نشان داد که سعودیها مایلند تیرگی روابط خود با ونزوئلا را برطرف سازند. ولی معلوم نیست که این قضیه در رابطه با منافع آمریکا چه مفهومی دارد. (پایان خلاصه).

1- شیخ یمانی به همراه همسرش در 25 اکتبر وارد کاراکاس گردیده و به عنوان میهمانان رئیس جمهور پرز و وزیر انرژی هرناندز در اینجا به سر بردند. با وجود اینکه حدود یک سال بود که گزارشهایی پیرامون سفر یمانی می رسید. لیکن این بازدید به طور ناگهانی انجام گرفت. از یمانی در سطح یک رئیس دولت پذیرایی شد و در همه جا همراه وزیر مشاهد می شد در حالی که خانم یمانی را نیز خانم وزیر همراهی می کرد. یمانی پس از ورود در ضیافت شامی که از طرف هرناندز ترتیب داده شده بود شرکت جست، و روز بعد را به ملاقات با هرناندز گذراند و از طرف پترولئوس دو ونزوئلا، شرکت دولتی نفت برای وی جلسات توجیهی برگزار شد. و سپس با رئیس جمهور پرز ملاقات کرد و در ضیافت شامی که به افتخار وی از طرف رئیس جمهور ترتیب داده شده بود، شرکت جست. کاردار سعودی عبداللّه التوبیشی نیز در 27 اکتبر ضیافتی به افتخار یمانی ترتیب داد. در پایان هفته یمانی از مجتمع پولاد و آلومینیم سازی سید و ارگایانا بازدید نمود. وی ظاهرا از تأسیسات تولید نفت بازدید نکرده است. وی ونزوئلا را عصر 29 اکتبر ترک نمود.

2- در مورد هدف سفر و موضوعات مورد بحث بین او و پرز و هرناندز اطلاع چندانی در دست نیست و چون مقامات ونزوئلا دوست ندارند در این باره صحبت کنند، در این زمینه نیز اطلاعیه ای صادر نکرده اند. طبق گزارشها یمانی به عنوان رئیس کمیته وزیران اوپک در مورد استراتژی ها از ونزوئلا بازدید به عمل آورد و از طرف خانواده سلطنتی نامه ای تقدیم رئیس جمهور پرز نمود. لیکن هنوز معلوم نیست که این نامه از طرف شاه خالد نوشته شده است یا از طرف شاهزاده فهد.

3- در این دیدار یمانی در برابر عموم بیاناتی ایراد ننمود که احتمالاً یکی از دلایل آن ازدیاد مأمورین امنیتی و نیز مشکل محاوره ای بوده است. در هنگام ملاقات با رئیس جمهور پرز در 26 اکتبر وی از اینکه فرصتی نصیب وی شده است تا با ایشان گفتگو نماید، اظهار قدردانی کرد و گفت که در مورد بسیاری مسائل به خصوص نفت توافق دارند. یمانی از سفر پرز به عربستان سعودی و دیگر کشورهای اوپک در خاورمیانه در بهار 1977 یاد کرد و گفت این سفر باعث شد که مشاجراتی که در اجلاس اوپک در دسامبر 1976 پدید آمده بود پایان پذیرد (در مورد سطح قیمتها). وی در صحبتهای خود چنین نتیجه گرفت که هر دو کشور منتظر اجلاس بعدی اوپک هستند، تا نشان بدهند که اوپک باز هم همچون گذشته قوی است و قوی خواهد ماند. یمانی به روزنامه انگلیسی زبان دیلی ژورنال که گفته بود یمانی از طرف شاه خالد در آمریکا نامه ای برای رئیس جمهور پرز را آورده است حمله کرد و گفت این سفر وی در قبال چند سفری که وزیر هرناندز به عربستان سعودی کرده انجام شده است. (لیکن گزارشات دیگر حاکی از آن هستند که این نامه از طرف شاهزاده فهد ارسال شده است). یمانی گفت معلوم است که قیمت نفت در آینده افزایش

ص: 366

خواهد یافت، ولی مسئله اصلی سرعت این افزایش است. وی ترجیح می دهد که این افزایش تدریجی باشد و عوامل تعیین کننده این افزایش نیز عرضه و تقاضا باشند و پیشنهاد کرد که قیمت نفت در سال 1987 به اوج خود برسد. یمانی با عقیده بسیاری در ونزوئلا که معتقدند باید در اوپک نوعی خانه تکانی انجام شود تا از وحدت و قدرت بیشتری در آینده برخوردار شود، ظاهرا موافق است. وی به طور مؤکد درباره وضع سیاسی خاورمیانه و عکس العمل عربستان سعودی در قبال قیمت نفت تولید آن سخن گفت و اظهار داشت که در آینده مسلما تحریم نفتی دیگری علیه کشورهای صنعتی صورت نخواهد گرفت.

4- به هنگام ترک ونزوئلا در عصر 29 اکتبر یمانی در مصاحبه ای که توسط گزارشگر انگلیسی زبان کانال تلویزیونی دولت ترتیب داده شده بود، شرکت جست. وی در پاسخ به سؤالی که در مورد گفتگوهای وی با پرز درباره قیمت نفت شده بود گفت با وجود اینکه وی مایل است اینگونه بحثها به جلسات اوپک واگذار شود، لیکن می تواند بگوید که عربستان سعودی و ونزوئلا تقریبا همان مواضع اتخاذ شده در ابوظبی را دارند. در رابطه با استفاده از دلار به عنوان واحد پولی قیمت نفت وی گفت عربستان سعودی سرمایه گذاریهای زیادی به دلار کرده است که اگر از دلار در این رابطه استفاده نشود، ضرر زیادی به همراه خواهد داشت، بنابراین وی معتقد است که اوپک باز هم از همین واحد پولی استفاده خواهد کرد.

در رابطه با قرارداد صلح مصر و اسرائیل گفت موضع اعراب این است که تا زمانی که حقوق ملت فلسطین به رسمیت شناخته نشود و مناطق اشغالی بازگردانده نشود در منطقه صلحی بر قرار نخواهد شد.

وی گفت هر اقدامی که در این جهت صورت گیرد مفید خواهد بود و در غیر این صورت خیر. یمانی از صداقت و تلاش پرزیدنت کارتر در بهبود روابط بین اعراب و آمریکا سخن گفت و همچنین اظهار داشت که وی تلاش کرده است که در مورد مسائل نفتی فعالیتها از یک حالت برخورد به یک موضع همکاری و تعاون انتقال یابد. هنگامیکه از وی درباره مذاکرات شمال و جنوب سؤال شد، وی جواب داد در آینده این مذاکرات موفقیت کسب خواهد کرد. درباره روابط بین عربستان سعودی و ونزوئلا وی به وجه تشابه های بین این دو ملت اشاره کرد و گفت این دو ملت از یک خون و نژاد هستند، چون اعراب در اسپانیا نفوذ زیادی داشته اند. در پاسخ به سؤالی دیگر وی به منافع دو جانبه و همکاری نزدیک بین دو کشور اشاره کرد و گفت که با همکاری رئیس جمهور پرز و وزیر هرناندز وضع بهبود بسیار یافته است. وی گفت این مسئله نه تنها برای دو کشور بلکه برای اوپک و جامعه بین الملل نیز حائز اهمیت است. و بالاخره با اشاره به ثروت،دموکراسی، و موقعیت جغرافیایی ونزوئلا، یمانی گفت که همین خصوصیات این کشور را مورد توجه بسیاری از کشورهای در حال پیشرفت نموده است.

5 - از وزیر هرناندز نیز که یمانی را همراهی می کرد در مورد هدف این سفر و قیمت نفت سؤالی شد و او نیز طبق معمول جواب مشخصی نداد. در رابطه با سفر، وی گفت که گفتگوها پیرامون چند مسئله انجام شد و دو کشور اصولاً بر سر آنها توافق دارند و در مورد موضع ونزوئلا بر سر قیمت نفت در اجلاس اوپک در ماه دسامبر، وی گفت بهتر است در این مورد صحبت نشود تا انعطاف پذیری اوپک در تصمیم گیری خدشه دار نشود. لیکن در اوائل این سفر از طرف هرناندز گزارش شده بود که در اوپک سه موضع خاص در مورد قیمت نفت وجود دارد؛ اول موضع محافظه کارانه که معتقد است قیمت نفت نباید بیش از 5 درصد افزایش یابد، دوم موضع میانه رو که خواستار افزایش تا 12 درصد قیمت است، و سوم موضع تند رو که خواستار 15 درصد افزایش می باشد. (باید خاطرنشان ساخت که این دولت خود را در موضع میانه رومی داند.)

ص: 367

6- اصولاً در اثر گزارشات چنین به نظر می آید که گفتگو درباره قیمت نفت هدف اصلی این سفر بوده است. در اوائل سفر یکی از گزارشها حاکی از آن بود که عربستان سعودی خواستار 5 تا 10 درصد افزایش قیمت به اضافه افزایشهای مجدد در سال 1979 شده است، و گذشته از این اطلاعی دیگر در دست نیست، فقط یک اقتصاددان چپگرا در دانشگاه گفته است عربستان سعودی و آمریکا با افزایش معادل 10 درصد از پیش توافق کرده اند.لیکن دولت ونزوئلا باید در مورد 30 درصد افزایش پافشاری نماید. چون مطلب دیگری برای گزارش نبود، مطبوعات آخر هفته سفر یمانی را نادیده گرفتند فقط دو مقاله طولانی در دیلی ژورنال بود که در این باره منتشر گردید. نقطه نظرها سردبیران منحصر به دیلی ژورنال اظهار می داشت این سفر نشان داده است که عربستان سعودی مایل است نه تنها به همکاری بیشتر با ونزوئلا در زمینه نفت بپردازد بلکه می خواهد از موضع دیرین ونزوئلا که کنترل تولید در اوپک می باشد نیز طرفداری نماید.

7- اظهارنظر: وزیر هرناندز سفرهای بسیاری به عربستان سعودی نموده است که آخرین آنها در ماه سپتامبر صورت گرفت. لیکن علیرغم دعوتهای مکرر مکرر این اولین سفر یمانی به ونزوئلا پس از سفرهای وی به این کشور در سالهای 1970 و 1977 جهت شرکت در اجلاس اوپک می باشد. بنابراین زمان و مدت سفر وی از اهمیت بسیار برخوردار است. (شنیده ایم که قرار است وزیر نفت کویت الخلیفه، که هرناندز در ماه گذشته با وی دیدار کرده بود، در 14 نوامبر به ونزوئلا سفر نماید.) 8 - یکی از منابع گفته است که هدف اصلی یمانی از این سفر تقدیم نامه ای از طرف خانواده سلطنتی به پرز بوده است و چون یمانی مستقیما از آمریکا به اینجا آمده است می توان گفت که این نامه از طرف شاه خالد آورده شده واز طرف شاهزاده فهد نمی باشد. چون پرز معمولاً به نامه نگاری با سران دولتی اوپک می پردازد. احتمالاً این نامه در جواب نامه ای که در ماه سپتامبر نوشته شده بود برای وی که آورده شده است. در این رابطه مایلیم هرگونه اطلاعاتی که در مورد سفر هرناندز به جده دارید، برای ما بفرستید.

9- در حال حاضر حتی نمی دانیم محتوای نامه و هسته اصلی مذاکرات چه بوده است، و معتقدیم که تنها ملاقاتهای مهم یمانی، با پرز و هرناندز بوده است، چون این دو مقام دولتی نقش مهمی در فرمول بندی مواضع دولت بر سر قیمت نفت در اوپک دارند. برداشت ما چنین است که با وجود اینکه اعضاء بازاریاب نیز در ملاقات یمانی با پترولئوس در ونزوئلا یعنی شرکت ملی نفت این کشور شرکت داشتند، لیکن گفتگوی مهمی در مورد قیمت نفت صورت نگرفت. این شرکت اصلاً در سیاست قیمت گذاری نفت اوپک نقشی ندارد؛ و فقط در زمینه بازاریابی و قیمت گذاری نفت ونزوئلا پس از تعیین قیمت نفت توسط اوپک شرکت می نماید.

10- این دولت موضع خود را در مورد مقدار افزایش قیمت نفت مشخص نکرده است که احتمالاً یکی از دلایل آن پیشگویی نادرست پرز بوده است که ادعا می کرد، قیمت نفت در اجلاس اوپک در کاراکاس 8 درصد افزایش خواهد یافت. لیکن همان گونه که در مرجع الف یادآور شدیم، ونزوئلا مایل است قیمت نفت بیش از 5 درصد افزایش یابد، و در حالی که انتخابات ملی قرار است در سوم دسامبر انجام شود، رهبران دولت قبل از آن قادر خواهند بود با افزایش 5 درصد نیز موافقت نمایند. کار دار سعودی چند هفته قبل به ما گفته بود که کشورش تصمیم گرفته است افزایش قیمت را محدود به 5 درصد نماید، لیکن پس از سفر یمانی وی گفت درباره تمام مسائل گفتگوهایی انجام شده است. با ارزیابی موضع قبلی دولت، این گفته اگر درست باشد نشان می دهد که یکی از طرفین موضع خود را تغییر داده است. یکی از راههای دیگر این

ص: 368

است که با افزایش معادل 5 تا 7 درصد موافقت شود و علاوه بر آن خواسته شود که در سال 1979 یک درصد یا بیشتر افزایش ایجاد گردد، البته همان گونه که در گزارش مطبوعاتی بالا شرح داده شده است.

یمانی احتمالاً در این سفر با هرناندز پیرامون گزارش نهایی کمیته استراتژی وزرای اوپک که قرار است در ماه نوامبر تشکیل شود تا گزارش نهایی را برای اجلاس وزیران اوپک در ماه دسامبر فراهم سازد، هماهنگی کرده است.

11- بالاخره، این سفر حاکی از آنست که عربستان سعودی مایل است علاوه بر از بین بردن تیرگی روابط بین عربستان سعودی و ونزوئلا به جبران سفرهای پرز و هرناندز، به این کشور نیز سفر کرده باشد.

یمانی ظاهرا درباره نقش پرز در حل مسئله قیمت نفت در سال 1977 مبالغه می کرد و مدت سفر وی با موضوعات مورد بحث چندان تناسب نداشت.یکی از مسائلی که نگرانی و عصبانیت رئیس جمهور پرز را فراهم کرده بود این بود که عربستان سعودی در ونزوئلا سفیری نداشته است و شایع شده است که قرار است کاردار به سمت سفارت منصوب گردد.

12- معلوم نیست که چرا سعودیها این موقع را برای سفر انتخاب کرده اند. شاید به این علت که پرز به پایان دوره ریاست جمهوری نزدیک می شود، این سفر صورت گرفته است، لیکن ونزوئلاییها هم از این سفر در داخل بهره برداری سیاسی ننمودند. و در واقع مطبوعات توجه چندانی ننمودند. پرز ترتیبی داد که یمانی در یک کانال تلویزیونی ظاهر شود مشروط بر آنکه از سیاستهای خاورمیانه ای دور مانده، تنها به مسائل نفتی بپردازند.

13- موضوع اصلی بحثها احتمالاً مسئله قیمت نفت بوده است که از منافع مهم آمریکا به شمار می رود.

ولی باید در نظر داشته باشیم که ممکن است در این سفر منافع مهمتر آمریکا از قبیل استراتژی دراز مدت در اوپک و خاورمیانه به طور کلی مورد بحث قرار گرفته باشد.

14- از مخاطبین تقاضا می شود که نظریات خود را برای ما ارسال دارند.لوئیس

تصمیمات مربوط به قیمت نفت

سند شماره (13) تاریخ: 2 نوامبر 11-1978 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: تصمیمات مربوط به قیمت نفت خلاصه - این سفارت با پیشنهاد مذکور در تلگرام مرجع مبنی بر عدم تماس با مقامات عالیرتبه دولت عربستان سعودی تا بعد از سفر بلومنتال موافق است. ولی، بنا به دلایل متعدد داخلی و سیاسی اقتصادی خارجی، سعودیها بیشتر مایلند به اتخاذ میانه روی در مورد قیمت نفت بپردازند. تا اینکه به طور غیر منتظره اقدام به ثابت نگاهداشتن قیمتها بنمایند. (پایان خلاصه).

1- سفارت نیز با این پیشنهاد که تا بعد از خاتمه یافتن بازدید وزیر بلومنتال با مقامات عالیرتبه سعودی تماس گرفته نشود، موافق است. چون تنها به وسیله این سفر می توان بر افکار سعودیها بیشترین نفوذ را اعمال نمود.

2- آن طور که ما فهمیده ایم دولت عربستان سعودی برای اجلاس اوپک در ماه دسامبر در مورد قیمت نفت تصمیمی اتخاذ نکرده است، و مایل است نظریات ما را نیز در این باره بداند. لیکن بنا به دلایل ذیل

ص: 369

سعودی ها بیشتر مایلند به اتخاذ میانه روی در مورد قیمت نفت بپردازند و نمی خواهند از ثابت ماندن آن حمایت کنند.

3- مقامات برجسته سعودی چه آشکارا و چه به طور خصوصی اظهار داشته اند که حداقل مقداری افزایش باید در قیمت نفت پدید آید. این اظهارات شامل گفته های وزیر نفت یمانی در لندن، بیانات معاون وزیر نفت الترکی در ملاقات با افسران USLO در ریاض، و گزارشات مطبوعاتی در مورد سفر یمانی به کاراکاس می باشد که گفته است که وحدت اوپک در اجلاس ابوظبی نشان داده خواهد شد.

4- عربستان سعودی همیشه خواستار وحدت در اوپک بوده است. دو گانگی قیمتها که در نیمه اول 1977 پدید آمد برای سعودیها و همکارانشان در اوپک ناراحتی بسیاری پدید آورد و حل این مسئله نیزیک پیروزی بزرگ برای عربستان سعودی در اوپک به حساب نیامد. به نظر ما سعودیها مایل نیستند حیثیت و نقش رهبری خود در اوپک را به قیمت ثابت ماندن قیمت نفت از دست بدهند.

5 - سعودیها از کاهش موازنه پرداختهای همکاران خود در اوپک و مشکلات ناشی از سقوط ارزش دلار که سبب بالا رفتن ارز تعدادی از همکارانشان شده است با خبر هستند، و احتمالاً طبق محاسبات خود نمی توانند از شاه نیز در این زمینه کمک بگیرند. چون از وی خواسته شده است که در خریدهای دفاعی و انرژی خود کاهش ایجاد نماید و نیاز مالی لازم برای برآورد تقاضاهای داخل را فراهم آورد.

6- یک عامل دیگر که بر حمایت سعودیها از افزایش قیمت نفوذ دارد، مشکلات بودجه ای این کشور است. دولت عربستان سعودی اخیرا با استفاده از ذخایر ارزی خارجی خود مقداری از هزینه ها و مخارج را پرداخته و حدود پروژه های تعیین شده را به مقدار 30 درصد کاهش داده است.

دولت عربستان سعودی مایل نیست، ارز خارجی خود را مصرف نماید. با اشباع فعلی بازار نفت در جهان، راه دیگر اینکه به جای فروش بیشتر نفت برای جبران این کمبود بودجه، فدا کردن دیگر اعضاء اوپک می باشد. ولی با توجه به حجم نفت بازار، افزایش قیمت قابل ترجیح ترین راه است.

7- از نظر سیاسی نیز بهتر است که آمریکا سیاست میانه روی را در مورد قیمتها پیشنهاد نماید.

پاسخهای دریافت شده از دیگر واحدها حاکی از آن است که اصرار ما بر ثابت ماندن قیمتها سبب خواهد شد که از دیگر همکاران خود در سازمان توسعه همکاری اقتصادی منزوی شویم.

علاوه بر این، اگر سعودیها احساس کنند که آمریکا در مورد قیمتها واقعگرایانه عمل نمی کند و پاسخگوی وحدت اوپک نیست، باید گفت که توانایی ما در مذاکره پیرامون مسائل مختلف از قبیل صلح در خاورمیانه و افزایش تولید نفت خام در دراز مدت ضعیف می شود.

8 - بالاخره، ما نیز مانند کویتیها نگران هستیم که مبادا اوپک خواستار اتخاذ یک سیاست افزایش تدریجی قیمتها شود. یمانی به این موضوع اشاره کرده است، و اگر سعودیها یک بار دیگر به خاطر ما «جلوی این حرکت» را بگیرند، ممکن است دیگر اعضاء اوپک چنین سیستمی را اتخاذ نمایند. این سیستم اگر با روند تورم و یا با در صد ثابت افزایش قیمت به طور فصلی، یا سالانه یا چند ساله تعیین شود باز هم در اقتصاد جهان نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.دانیلز

دیدار وزیر بلومنتال

ص: 370

سند شماره (14) تاریخ: 18 نوامبر 1978 - 27 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: دیدار وزیر بلومنتال 1- با در نظر گرفتن شرایط کنونی، نظرتان راجع به ورود من به همراه هیئت نمایندگی که شامل قسمت خدمات مخفی نیز باشد به تهران چیست؟ در صورتی که فکر می کنید بهتر است تعداد کمتری از نمایندگان را با خود به آنجا بیاورم، می توانم افراد زیر را با خود همسفر سازم: معاون وزیر فرد برگستن، معاون اجرائی ریچارد فیشر، و تعدادی از همراهان هیئت نمایندگی(سناتور لوگار، نماینده کنگره کاوانو، هاید، و - استانتون).

2- نمایندگان مطبوعاتی همراه نیز ممکن است بخواهند یک نفر را به عنوان نماینده خود در این سفر انتخاب نمایند (نام آن شخص فرستاده خواهد شد). آیا سفارت می تواند به نماینده مطبوعاتی در این رابطه کمک نماید؟ به تأکید می گویم که نماینده مطبوعاتی با من در جلسات حضور نخواهد داشت.

3- به محض دریافت پاسخ شما، اطلاعات مورد لزوم جدید را خواهیم فرستاد. در مورد وقت ملاقاتها نیز اقدام نمایید.وست

نظر عربستان سعودی درباره ایران

سند شماره (15) تاریخ: 3 ژانویه 1979-12 دی 1357خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی موضوع: نظر عربستان سعودی درباره ایران تمامی متن خیلی محرمانه است.

1- در جریان مکالمه با شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی در تاریخ یک ژانویه 1979 وی گفت عربستان سعودی درباره حوادث ایران بسیار نگران است و حکومت عربستان سعودی نگران این است که اگر شاه برود، همه مظاهر وحدت در این کشور ناپدید خواهد شد و ارتش از هم خواهد پاشید و کشور به یک نظامی قبیله ای تبدیل خواهد شد و بنابراین شرایط هرج و مرجی به وجود خواهد آمد که برای منطقه چندان اثر خوبی نخواهد داشت.

2- پرسیدیم برای چاره جویی چه باید کرد؟ وی گفت شاه نیازمند پشتیبانی لژستیکی است و او نیازمند طرق حفظ جریان. آورده های سوختی و توزیع مواد غذایی است.

3- او افزود که راه واقعی دیگری برای شاه وجود ندارد و او (وزیر خارجه عربستان) بشدت از آنچه که دارد به وقوع می پیوندد، نگران است.

4- پرسیدیم که آیا درباره اینکه نتیجه نهایی چه خواهد بود می تواند پیشگویی کند یا خیر وی در پاسخ گفت که اوضاع به نحوی است که نمی تواند درباره آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد با اطمینان و اعتماد پیشگویی کند.وست

پشتیبانی عربستان سعودی از شاه

ص: 371

سند شماره (16) تاریخ: 6 ژانویه 1979 - 16 دی 1357(تمام متن - طبقه بندی نشده) از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی موضوع: پشتیبانی عربستان سعودی از شاه 1- روزنامه الجزیره چاپ ریاض در شماره روز شنبه ششم ژانویه 1979 در صفحه اول با تیتر درشتتر از حرف عادی سرمقاله ای با این عنوان نوشته است «پادشاهی پشتیبانی خود را از شاه ایران اعلام می دارد».

2- الجزیره مدعی است که برای بار دوم ظرف کمتر از یک هفته یک مصاحبه اختصاصی با ولیعهد انجام داده و اظهار نظر مهم سیاسی او را به دست آورده است.

3- در این مصاحبه اختصاصی، ولیعهد پاسخهای ذیل را به سؤالاتی که از سوی خبرنگار روزنامه ها پرسیده شده بود بازگو کرده است:

الف: «ما از هر رژیمی که در کشور خود از مشروعیت برخوردار است، پشتیبانی می کنیم و رژیم شاه متکی بر چنین مشروعیتی است».

ب: «حوادث خونین ایران به نفع هیچ کس نیست بجز دشمن. و ما امیدواریم که ایرانیان خودشان به این حوادث خاتمه بخشند.» ج: «ادامه آنچه که در ایران روی می دهد آینده ثبات سیاسی را چه در خلیج و چه در منطقه خاورمیانه تهدید می کند.» 4- ولیعهد (عربستان) به منظور بحث در اطراف جزئیات نکته اضافی ذیل را اظهار داشت: « اوضاع کنونی در ایران نه به نفع خود ایرانیان است و نه به نفع اسلام و مسلمانان». بر اساس این واقعیت که شاه، همان طوری که ما گفتیم، از وضع مشروع برخوردار است شکی نیست که ما از وضع او و حضور او پشتیبانی می کنیم.» 5 - روزنامه الجزیره در همان روز در سرمقاله ای که در صفحه اول درج شده درباره وضوح و دقت فهد در اظهارات اختصاصی خود که قبلاً ذکر شد، اظهار نظر کرده است. روزنامه بر سیاست عربستان سعودی دال بر قائل شدن تفاوت بین آنچه اساسا برای کشور یک موضوع داخلی است و آنچه به فراتر از مرزهای کشور ارتباط دارد، تأکید کرده است. روزنامه بر سیاست عربستان سعودی که علاقه مند است در هرگونه اوضاع و احوالی روابط حسنه خود را نه تنها با رژیمهایی که بر اساس مشروعیت استوارند، بلکه همچنین با مردمان این رژیمها حفظ کند، تأکید کرده است.

6- الجزیره معتقد است که شاهزاده فهد بر اساس این باور رژیم پادشاهی که پیشرفت و تحول تحت هیچ شرایطی بجز در اوضاع و احوال امنیت و صلح و ثبات به وقوع نخواهد پیوست، از ایرانیان دعوت کرده است که خودشان با اوضاع مقابله کنند و اختلافاتی را که متأسفانه منجر به رنج و خونریزی در کشور شده از میان ببرند.

7- الجزیره تأکید کرده است که نیروی اسلحه همواره شیوه برخورد بین مردم و رهبران برای حل مشکلات درونی خود نیست و یقینا هم نباید در هر زمانی چنین باشد. این روزنامه حوادث ناگوار لبنان را به عنوان مثال ذکر کرده و تذکر داده است که دهها هزار کشته و صدها هزار مجروح ناپدید شده اند، بدون

ص: 372

اینکه لازم باشد به ویرانی و از هم گسیختگی اقتصادی که مردم لبنان به تنهایی از آن رنج برده اند اشاره شود.

8 - در خاتمه الجزیره اظهارنظر کرده است با توجه به موقعیت ممتاز منطقه ای و بین المللی ایران برای مقاصد سیاسی و اقتصادی و برنامه ریزی استراتژی نظامی صلح و امنیت در ایران برای امنیت و آرامش منطقه خلیج و خاورمیانه اهمیت حیاتی دارد.» هیچ کس نمی تواند مردم ایران را مانند شاهنشاه و حکومت ایران نجات دهد تا صلح و ثبات و امنیت برای ایران و مردم آن تأمین شود و بنابراین اوضاع در منطقه خلیج و تمامی خاورمیانه تثبیت شود.وست

جنگنده های اف پانزده از عربستان سعودی

سند شماره (17) تاریخ: 10 ژانویه 1979 - 20 دی 1357(تمام متن - طبقه بندی نشده) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا کویت - فوری رونوشت: سفارت آمریکا تهران - فوری موضوع: جنگنده های اف پانزده از عربستان سعودی 1- شما باید آگاه باشید که در ساعت 8 به وقت واشنگتن در تاریخ دهم ژانویه ما اعلامیه مشترک زیر را از طرف حکومت ایالات متحده و حکومت عربستان سعودی درباره دیدار دوازده فروند هواپیمای اف - پانزده از سلطنت نشین عربستان سعودی در اواسط ژانویه می باشد، صادر خواهیم نمود. مخاطبان می توانند به حکومتهای میزبان خود در این باره به صلاحدید خویش اطلاع دهند.

2- متن اعلامیه مشترک «به دعوت حکومت عربستان سعودی، ایالات متحده در اواسط ژانویه یک اسکادران از هواپیماهای اف - پانزده را برای مدت کوتاهی در عربستان سعودی مستقر خواهد کرد. اف - پانزده ها در ریاض پایتخت عربستان سعودی مستقر خواهند شد واز سایر پایگاههای نیروی هوایی عربستان سعودی در مدت اقامت خود در آنجا دیدن خواهند کرد. مقصود از آرایش این هواپیماها در عربستان سعودی نمایش هواپیماهای اف - پانزده خواهد بود. این دیدار،نمایشی از ادامه مناسبات نزدیک بین عربستان سعودی و ایالات متحده و علاقه ما به امنیت سلطنت نشین عربستان سعودی است.

3- دریک تلگرام جداگانه راهنماییهای لازم مطبوعاتی ارائه خواهد شد.ونس

تولید نفت عربستان سعودی

سند شماره (18) تاریخ: 16 ژانویه -1979 26 دی 1357طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - لندن به: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی - فوری موضوع: تولید نفت عربستان سعودی 1- (تمام متن سری است) مقامات برجسته گروه شل (منبع اطلاع دهنده و اطلاعات حفاظت شود) هفته قبل به عربستان سعودی رفتند تا با این کشور قراردادی پیرامون خرید نفت خام بیشتر منعقد سازند.

بنا به گزارش منابع معتبر شل یمانی، وزیر نفت پاسخ داده است که در فصل اول سال 1979 تولید نفت

ص: 373

سعودی به طور میانگین معادل 5/8 میلیون بشکه در روز خواهد بود. شل متوجه تفاوت میان این بیانیه و گزارشات جاری (اقتصادی) PIW و مکانهای دیگر که اظهار داشته اند در صورت کاهش تولید نفت در ایران تولید نفت عربستان سعودی به میزان بیش از 10 میلیون بشکه در روز ادامه خواهد یافت، شده است.

2- ظاهرا سعودیها مایلند تا حد امکان حق انتخاب خود را حفظ کرده، مقاصد خود را بر دیگران آشکار ننمایند. ولی شاید سعودیها بخواهند با تولید نفت بیشتر شرکاء خود در آرامکو را نیز مورد مرحمت قرار دهند. لیکن در صورتی که بیانیه یمانی برای شل حالت قطعی پیدا کرده باشد، باید منتظر کاهش عمده در تولید نفت باشیم.برویستر

فعالیتهای سلیم اعظم

سند شماره (20) تاریخ: 3 می 1979 - 13 اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - لندنبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: فعالیتهای سلیم اعظم 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) فعالیتهای سلیم اعظم دبیر کل شورای اسلامی اروپا در این اواخر خیلی زیاد شده است. او شادی خود را در رابطه با آزادیها در ایران اعلام کرده، قرارداد مصر و اسرائیل را محکوم نمود. خواستار سرنگونی سادات شده است و نگرانی خود را نیز در مورد کشتار کمونیستها در افغانستان به مطبوعات ابراز داشته و در 26 آوریل اعلام کرد که کمیسیونی تشکیل داده است تا به

ص: 374

تشخیص و حل مشکلات 225 میلیون مسلمانی که در دیگر جوامع در اقلیت به سر می برند بپردازد. در حال حاضر، همکار مصری ما در اینجا گفته است که وی مبادرت به تشکیل جلساتی در 23 و 27 ماه می در لندن کرده است تا به بحث «پیرامون آزاد سازی جهان اسلام بپردازند.» چهره های مهم مذهبی ایران و عربستان سعودی در این کنفرانس سخنرانی خواهند کرد تا پس از کنفرانس اسلامی فاس موجبات شرمساری بیشتر مصر را فراهم آورند.

2- اعظم هنوز هم به عنوان یکی از دبیران سفارت عربستان سعودی (در زمینه روابط عمومی) فعالیت دارد. ولی او در مصر تولد یافته از اقوام و وابستگان اعظم پاشا به شمار می رود. به ما گفته شده است که نظریات مذهبی او شدیدا محافظه کارانه است (ممکن است یکی از اعضاء اخوان باشد). خواهر او به ازدواج خانواده سلطنتی سعودی درآمده است.

3- چون این فعالیتها به وسیله یک دیپلمات سعودی غیر عادی می نمود، مقام سفارت در یک گفتگوی غیر رسمی موضوع اعظم را با FCO در میان گذاشت. به مقام سفارت گفته شد. مقامات انگلیسی هم به همین نتیجه رسیده بودند. چون کاردار کنونی سعودی فردی، متنفذ نیست. FCO تصمیم گرفت با سعودیها در جده گفتگو نماید. همان گونه که FCO از اداره خاورمیانه فکر می کند، ممکن است دولت عربستان سعودی از میزان فعالیت این دبیر خود با خبر نبوده باشد و گمان نمی رود که او به ابتکار ریاض «جمهوری ایرانی» جدید را مور استقبال گرم قرار داده باشد.بروستر

عربستان سعودی و کنفرانس اسلامی

سند شماره (21) از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیتاریخ: 8 می 1979 - 18 اردیبهشت 1358 به: همه پستهای دیپلماتیک خاور نزدیک و آسیای جنوبیطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: عربستان سعودی و کنفرانس اسلامی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- در طی ملاقات اول ماه مأمور سیاسی سفارت مسئله کنفرانس اسلامی فاس را با احمد سراج مدیر امور شرقی وزارت امور خارجه (عربستان) مورد بحث قرار داد، سراج گفت عربستان سعودی یک هیئت نمایندگی نیرومندی مرکب از پنج مقام وزارت امور خارجه به شرح زیر برای کنفرانس اعزام می کند شاهزاده سعود وزیر امور خارجه، عبدالرحمن منصوری معاون وزارت امور خارجه و سمیر شهابی مدیر امور سازمانهای بین المللی، عباس غرزی مدیر امور اطلاعاتی و شیخ احمد مبارک مدیر امور اسلامی، به علت کمبود جا در شهر فاس مراکشیها تقاضا کرده اند که هر هیئت نمایندگی از پنج نفر تجاوز نکند.

3- درباره مسئله عضویت مصر، سراج گفت که عربستان سعودی از لحاظ حقوقی ناگزیر است که تصمیم کنفرانس بغداد را رعایت کند. او گفت که اگر اخراج مصر صریحا به رأی گذاشته شود، عربستان سعودی نمی تواند از اجماع آراء اعراب طفره رود.

4- سراج افزود که به عقیده او بهترین راه برای جلوگیری از اخراج مصر این است که کشورهای غیر عرب در مقابل چنین تهدیدی با استناد به دفاع از منشور کنفرانس اسلامی مقاومت کنند. (اظهار نظر: در این منشور درباره اخراج یک کشور مسلمان از کنفرانس اسلامی هیچ گونه پیش بینی به عمل نیامده است و اعلام شده است که هر کشور مسلمان مجاز است که در این کنفرانس شرکت کند. بر همین اساس می توان

ص: 375

مدعی شد که مصر نمی تواند تا زمانی که یک کشور مسلمان باقی مانده، اخراج گردد.) 5 - سراج گفت که از هیچ کشور عربی نمی توان انتظار داشت که یک چنین مسئله ای را عنوان کند، ولی اگر کشورهای غیر عرب به تعداد کافی بر اساس دفاع از منشور کنفرانس اسلامی (به اخراج مصر) ایرادات جدی بگیرند، عربستان سعودی ممکن است بتواند از به رأی گذاشتن مسئله اخراج، با این استناد که یک چنین رأی دادنی به همبستگی اسلامی لطمه خواهد زد، جلوگیری کند.

6- مأمور سیاسی خاطرنشان ساخت که کشورهای غیر عرب احتمال ندارد که چنین اقدامی را به ابتکار خود و بدون پشتیبانی اعراب به عمل آورند و در کنفرانس قبلی وزیران امور خارجه، کشورهای اسلامی غیر عرب میل نداشتند که خود را درگیر مسائل عربها کنند و به طور کلی با آن تعداد از قطعنامه هایی که کشورهای عربی پیشنهاد کرده اند،کنار آمده اند، هر اندازه هم که این قطعنامه ها جنبه افراطی داشته باشد. سراج وجود این مسئله را تأیید کرد و پذیرفت، ولی گفت که اگر کشورهایی نظیر پاکستان، اندونزی، مالزی، سنگال یاگینه مسائلی مربوط به منشور کنفرانس اسلامی و نظامنامه آن را به میان بیاورند، سازشی بین طرفین ممکن خواهد بود. او خاطرنشان ساخت فرصتی که ایران بتواند در این مورد کمک کند، وجود ندارد.

7- اظهارنظر: در کنفرانس وزیران امور خارجه اسلامی سال 1978 در داکا، کشورهای غیر عرب ساکت و صامت نشستند در حالی که سازمان آزادیبخش فلسطین و متفقین آن افراطی ترین قطع نامه ها را درباره مسئله خاورمیانه به میان کشیدند. در این کنفرانس تنها اقدام مؤثر از سوی میانه روها هنگام بحث در اطراف شاخ آفریقا به عمل آمد که در آن سومالی، عربستان سعودی سودان و ایران احساس کردند که منافع حیاتی آنها مطرح است. مسئله دفاع از منشور کنفرانس اسلامی هر چند ارزش امتحان را دارد.

احتمالاً قدرت کافی برای ایجاد مقاومت مؤثر در مقابل کوششهایی که برای اخراج مصر از کنفرانس به عمل آید را نخواهد داشت. اگر منافع حیاتی کشورهای غیر عرب تحت تأثیر قرار نگیرد، احتمال نمی رود که آنها در آنچه که به عقیده آنها یک منازعه بین الاعراب است، خود را درگیر کنند.دانیل سند شماره (22) تاریخ: 9 می 1979 - 29 اردیبهشت 1358طبقه بندی نشده - مطالب ذیل برای انتشار نیست از: SUIHFOدر واشنگتن، دی - سیبه: سفارت آمریکا - اورشلیم نکات مهم گزارش زیر به وسیله اوزوالد جانسون تهیه شده است:

آمریکا مقامات سازمان سیا را فرا می خواند تا از ایجاد اختلاف بیشتر با سعودیها جلوگیری نماید. «این عنوان در تایم لوس آنجلس در هشتم ماه می چاپ شده بود:(آغاز متن)» واشنگتن - مقامات آمریکایی در روز دوشنبه اظهار داشتند، که دولت کارتر به منظور جلوگیری از بروز اختلاف با عربستان سعودی ریاست پایگاه سیا را که وابسته به سفارت آمریکا در جده بود پنهانی فرا خواند.

پاین عامل سیا که هویتش به وسیله مقامات فاش نشد، رسما توسط رهبریت عربستان سعودی که از درج گزارشاتی مبنی بر اختلاف میان خانواده حاکمه عربستان در مطبوعات آمریکا عصبانی شده بود، اخراج گردید.

ص: 376

خبری که به روابط بین آمریکا و عربستان سعودی ضربه زده است خبری بود که در ماه گذشته در نشریه واشنگتن پست به نقل از یک مقام ناشناس آمریکایی چاپ شده بود، مبنی بر ترس از اینکه ولیعهد فهدژ که از نظر بعضی از مقامات دولت کارتر «قویترین شخصیت» سلطنت سعودی و طرفدار آمریکاست احتمالاً در حال از دست دادن قدرت است.

این گزارش که از طرف دیگر مقامات آمریکایی نارضایتی سیاسی سعودی را نشان می دهد. گویا حساسیت رهبریت عربستان سعودی را برانگیخته است.این واقعه زمانی رخ می دهد که اختلاف زیادی بین آمریکا و عربستان سعودی بزرگترین صادر کننده نفت به آمریکا درباره نقش آمریکا در به وجود آوردن یک قرار داد صلح بین مصر و اسرائیل وجود دارد.

اکثر متخصصین خاورمیانه در دولت هشدار می دهند که آمریکا نباید عربستان سعودی را وادار به پذیرفتن آن بخش از سیاست آمریکا که مورد قبولشان نیست، بنماید. معذالک، سعودیها بعضی از بیانات کاخ سفید، پنتاگون و کنگره را به عنوان اجباری علیه خود در پذیرفتن قرارداد صلح تعبیر کرده اند.

یکی از برادرزادگان شاهزاده فهد یعنی شاهزاده بندر ابن سلطان در آمریکا در رابطه با موضوعی دیگر به سر می برد. در حین اقامت وی گزارش مبنی بر هراس آمریکا از ایجاد اختلاف در خانواده سعودی به انتشار رسید. حساسیت سعودیها نسبت به این گزارش آنقدر شدید بود که سریعا به بندر دستور داده شد تا از مقامات عالیرتبه دولت (آمریکا - م) اطمینان دریافت دارد که آن دولت در نظر ندارد علیه سعودیها تبلیغاتی به راه بیاندازد.

در عربستان، نشریه های کثیرالانتشار، گزارشات بسیار حساس مربوط به حساسیت خارجی را بدون مجوز رسمی چاپ نمی نمایند. ظاهرا، بسیاری از مقامات در ریاض، پایتخت عربستان سعودی نمی توانند باور کنند که گزارشی در یک نشریه مهم آمریکایی بتواند بدون اجازه دولت آمریکا به چاپ برسد.

خشونت عربستان سعودی متوجه ریاست پایگاه سیا در عربستان سعودی شد. مقامات آمریکا گفته اند. علت نیز این بوده است که وی قبلاً درباره میزان اختلاف میان چهار برادر مسلط بر خانواده حاکمه که عبارتند از: شاه خالد شاهزاده فهد (که هر دوی آن ها ظاهرا مریض هستند). و شاهزاده عبداللّه و شاهزاده سلطان، مطالعه می کرده است.

ظاهرا میزان عصبانیت زمانی فزونی یافت که در این گزارش اشاراتی به اطلاعات سازمان سیا درباره کسالت فهد شده بود.

ریاست این پایگاه زمانی مورد حمله و تهاجم قرار گرفت که متوجه شدند گزارشات وی منبع ظهور مقاله ای شده که برای سعودیها توهین آمیز بوده است.

گزارش اصلی تصمیم دولت مبنی بر فراخواندن عضو سیا در اواخر هفته گذشته وسیله کورد مایر یکی از مقامات بازنشسته سازمان سیا که دریکی از روزنامه ها مطلب می نویسد، اعلام گردید.

بنابه گزارش مایر، که در پایان هفته دریکی از روزنامه های کویتی نیز انتشار یافته بود. سعودیها سعی داشتند این عضو سازمان سیا را به عنوان فردی ناشایست اخراج نمایند.

مقامات آمریکا که می ترسیدند که اخراج این فرد موجب عذرخواهی عمومی شود، با مذاکرات خود فرا خواندن پنهانی وی را ترتیب دادند.

مقامات دولتی که این مذاکرات را تأیید نموده بودند، همچنین اعلام داشتند که عضو مذکور سیا در

ص: 377

واشنگتن در «مرخصی» به سر می برد و بعدا دوباره به کار گرفته خواهد شد.

یک نکته نگران کنند در این گزارش این است که چند تن از خبرنگاران امور خاورمیانه معتقدند که سلطنت سعودی دچار اختلافاتی شده است.

مهمترین نظریه ای که همه این خبرنگاران در آن سهیم هستند، این است که این چهار برادر که همه آنها فرزندان شاه عبدالعزیزابن سعود هستند، بنابه نظامی که بر اساس اولویت و آراء عموم است قدرت در اختیار دارند. به همین دلیل آنها معتقدند اشتباه است که تنها فهد را به عنوان تنها فرد طرفدار واشنگتن معرفی نمود.

معذالک، حساسیت سعودیها در رابطه با گزارشات منتشره پیرامون اختلافات خود بسیار حاد است.

در همان هفته ای که تقاضای اخراج درج، و شاهزاده بندر به دنبال دریافت اطمینان در واشنگتن بود، یک مصاحبه بسیار نادر دیگر به وسیله یکی دیگر از چهار برادر یعنی شاهزاده عبداللّه جهت خنثی سازی گزارش پیشین ترتیب داده شده. بنا به بعضی از گفته ها، عبداللّه، که فرمانده گارد ملی سعودی است به عنوان رقیب عمده فهد شناخته شده است. در مصاحبه ای که وسیله آژانس خبری خلیج واقع در بحرین منتشر و به دقت توسط غرب ضبط شده بود، عبداللّه اظهار داشته است که سلطان «در عقیده، روح، هدف و بینش دارای وحدت است....و من بدون برادرم اعلیحضرت شاهزاده فهد اصلاً وجود نخواهم داشت.» (پایان متن)

بحث پیرامون کاهش تولید نفت ایران با مقامات وزارت نفت عربستان سعودی

سند شماره (23) تاریخ: 13 می 1979 - 23 اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: بحث پیرامون کاهش تولید نفت ایران با مقامات وزارت نفت عربستان سعودی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- مقام رابط اقتصادی آمریکا، گزارشگر نفتی سفارت با متخصص اقتصادی وزارت نفت و معادن عربستان سعودی فرخ حسین و سلیمان الحربیش اقتصاددان برجسته در ششم ماه می به مدت یک ساعت گفتگو کردند. با استفاده از نکات مطرح شده در مرجع الف، مقامات سفارت نگرانی خود را در مورد اوضاع توأم با کمبود عرضه نفت جهان که با کاهش تولید در بعضی نقاط، در حال بروز بوده و علت عدم ثبات در قیمت نفت خام نیز به شمار می رود، اظهار داشتند.

3- زمانی که از آنها سئوال شد که نظر سعودیها در مورد تولید کنونی نفت ایران چیست، حسین پاسخ داد که میزان تولید حدود 4 میلیون بشکه در روز بوده و علاوه بر این برای تأمین نیاز داخلی نیز نفت تولید می گردد. مقامات سفارت گفتند که ما فکر می کنیم که این میزان تولید هدف تولیدی ایران بوده و فقط یک بار معادل آن گردیده است و معتقدیم که نفت صادراتی ایران خیلی کمتر از 4 میلیون بشکه در روز است و علت اصلی بحران عرضه نیز همین می باشد. بنابراین برای حفظ ثبات بازار لازم است که علاوه بر صرفه جویی، میزان تولید نیز افزایش یابد.

4- حسین با علاقه و مقداری شک و تردید از تلاش آمریکا در زمینه صرفه جویی صحبت کرد و از تقاضای نفتی آمریکا در فصل اول و میزان واردات نفتی این کشور که در «هفته نامه نفتی» منتشر گردیده،

ص: 378

سخن گفت. مقامات سفارت گفتند که با وجود اینکه تقاضا به طورکلی افزایش یافته است ولی ارقام یاد شده این واقعیت را نیز نشان می دهد که برنامه رئیس جمهور برای جایگزین ساختن گاز به جای نفت سوختنی در حال تحقق است و مصرف نفت در همان زمان برای سوخت کاهش قابل ملاحظه ای پیدا کرده است. و پس از آن راجع به جنبه های دیگر برنامه انرژی رئیس جمهور، نتایج آن و اینکه تأثیر عظیم آن در اواخر همین سال معلوم خواهد شد، صحبت کردیم. بنابراین تا جائی که به مسئله کمبود مربوط می شود. بهترین راه حل بالا بردن تولید است تا کمبود نتواند خودی نشان دهد .حسین گفت وی عقیده دارد که میزان ذخایر به خصوص در آمریکا بسیار پایین است.

5 - حسین گفت دلیل دیگر افزایش تقاضای آمریکا این است که اشکال دیگر انرژی نتوانسته است در مصارف انرژی آمریکا توازن برقرار سازد، و با وجود اینکه اعتراف می کرد که گاز جای نفتی را که به مصرف سوخت در آمریکا می رسد می گیرد، ولی سؤال او این است که آیا مقدار کافی گاز وجود دارد که بتواند ادامه این روند را سبب شود یا خیر. این اظهارنظر سبب شد که بحث پیرامون پروژه جمع آوری گاز در عربستان سعودی و احتمال اینکه گاز طبیعی نقش مهمی را در موازنه انرژی جهانی ایفا نماید، دور بزند.

حسین گفت هزینه 14 میلیارد دلار پروژه جمع آوری گاز خیلی بیشتر از هزینه کل تأسیسات تولیدی نفت عربستان سعودی است. و گاز طبیعی مایع افزایش مهمی را در انرژی جهانی پدید خواهد آورد، و در رابطه با نفت خام و گاز طبیعی مایع قیمت گاز پروپان و بوتان خیلی پایین آمده است. مقامات سفارت پاسخ دادند که بهره برداری از گاز طبیعی حداقل در آمریکا متکی بر ضرائب مقرراتی و تجاری است ما خوشحال خواهیم شد که در این باره با آن وزارتخانه بیشتر گفتگو و بررسی نماییم.

6- اظهارنظر: حسین ظاهرا دریافته است که برنامه صرفه جویی غربی یک برنامه دراز مدت است، و برای جبران کمبود نفت ایران همکاری دیگر تولید کنندگان بسیار ضروری است تا بازار دچار ثبات شده و برای ملل مصرف کننده نیز فرصتی پدید آید که ذخایر خود را پر نمایند. با این وصف وی از اظهار نظر پیرامون پاسخ عربستان سعودی خودداری نمود.

7- اظهار نظرهای حسین در مورد نقش گاز طبیعی بسیار جالب است چون برای اولین بار یکی از مقامات برجسته وزارت در این باره به تفصیل سخن گفته است. با وجود اینکه موضوع فروش گاز طبیعی مایع همیشه در گفتگوهای مقامات تولیدی و بازاریابی وزارت نفت به چشم می خورد، ولی برای اولین بار از آن در سطح تصمیم گیری صحبت گردید. به نظر ما این وزارتخانه می خواهد از وضع کنونی عرضه نفت استفاده کرده فروش گاز طبیعی مایع را پیش بکشد. این مسئله نیز نشان می دهد که سعودیها از بحرانی بودن وضع عرضه نفت جهانی سود می برند، تا در اواسط سال 1980 پروژه جمع آوری گاز طبیعی مایع به راه افتد. از طرف دیگر، علاقه مقامات عالیرتبه سعودی به گسترش فروش گاز طبیعی مایع می تواند فرصتی را در اختیار ما قرار دهد تا از طریق آن و با به حساب آوردن عامل سودجویی سعودیها، درباره سطح تولید آتی صحبت بنماییم.

دانیلز

گفتگو با معاونت نمایندگی فرانسه، آقای پیر لافرانس در مورد نفت و تسلیحات

ص: 379

سند شماره (24) تاریخ: 21 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهوزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: گفتگو با معاونت نمایندگی فرانسه، آقای پیر لافرانس در مورد نفت و تسلیحات 1- معاونت نمایندگی سفارت فرانسه آقای پیر لافرانس روز چهارشنبه 16 مه با آقایان نوریس، سالوم، و والکر ملاقات کرد، تا به بحث پیرامون نقش عربستان سعودی در اوپک بپردازند. وی سؤال کرد که آیا به نظر مقامات سفارت آمریکا، عربستان سعودی تولید نفت 5/8 میلیون بشکه در روز آرامکو را آنقدر کاهش خواهد داد که کمتر از تولید روزانه 5/8 میلیون بشکه ای سال 1979 باشد یا نه. علاوه بر این سؤال کرد که آیا ممکن است سعودیها تولید نفت آرامکو را بیش از این کاهش داده و موجب افزایش سریع قیمتها بشوند و تأثیر سیاسی و اقتصادی شدید آن را بر ارزهای سعودی در خارج نادیده بگیرند. نتیجه این شد که عربستان تولید نفت خود را به مقدار فاحشی کاهش نخواهد داد و طبق اظهارات سعودی ها فکر می کنیم که آرامکو در بقیه سال 1979 نیز تولید روزانه خود را معادل 5/8 میلیون بشکه نگاه می دارد.

2- آقای لافرانس یادآور گردید که در گفتگوهای اخیر با وزارت نفت آنها به وی خاطرنشان ساخته اند که حداکثر ظرفیت تولیدی 14 میلیون بشکه در روز برابر میزان تولید روزانه آتی نمی باشد و فقط ممکن است در مواقع «اضطراری» معادل این مقدار تولید گردد.

3- آقای لافرانس گفت همانطور که تقاضا در معادله نفت اهمیت دارد عرضه نیز در از بین بردن کمبود دارای اهمیت است. در این رابطه وی گفت که فرانسه به اقدامات خود در زمینه افزایش نیروگاههای هسته ای ادامه می دهد. گرچه مقامات انتظامی معتقدند که این کار موجب تحریک خرابکاریها خواهد گردید، ولی نقصان های فنی در فرانسه وجود نداشته است چون به نظر وی فرانسویها آنقدر خوشبخت بوده اند که توانسته اند بدون وقوع هیچ رخداد سویی کارها را انجام دهند.

4- هنگامی که ما از آقای لافرانس در مورد گفتگوهای نفتی شاهزاده فهد در هنگام دیدار وی از پاریس سئوال کردیم، وی پاسخ داد که دولت فرانسه خواستار تجدید قرارداد خرید نفت از عربستان سعودی شده است. سعودیها اظهار داشتند که گفتگو پیرامون این مطلب را باید موکول به هنگام اختتام قراردادهای حاضر نمود. آقای لافرانس فکر می کند که عدم تمایل دولت سعودی به تجدید قراردادها در حال حاضر نشانگر آن است که این کشور مایل است، نفت بیشتری به کشورهای در حال رشد بفروشد.

وی گفت چند کشور از جمله اسپانیا و بنگلادش اخیرا قراردادهای خود را در زمینه خرید نفت تجدید نموده اند.

5 - آقای لافرانس گزارش مطبوعات را که حاکی از مذاکره فهد در مورد خرید جنگنده های میراژ از فرانسه بوده است، تأیید نمود. زمانی که از وی سؤال شد که آیا فرانسه می خواهد در قبال فروش سلاح به عربستان سعودی، مانند عراق، نفت دریافت نماید، وی گفت اگر لازم باشد در صورتی که سعودیها سلاح فرانسوی خریداری نمایند فرانسه نیز نفت در قبال آنها خواهد گرفت. وی در ادامه گفت، ولی متأسفانه و به علت نقش آمریکا، فرانسه نمی تواند در بازار تسلیحاتی سعودیها نفوذ و رسوخ نماید. آقای لافرانس گفت که فرانسه هنوز هم با عراق به معاوضه سلاح در ازاء نفت ادامه می دهد.

6- اظهار نظر: سئوالات آقای لافرانس در مورد کاهش احتمال قیمت نفت سعودی درست چند

ص: 380

ساعت قبل از بیانات یمانی وزیر نفت سعودی که در واشنگتن استار منتشر شده و حاکی از آن بود که سعودیها امسال در نظر ندارند تولید نفت خود را کاهش دهند، مطرح شده بود. یمانی گفته است در شرایط کنونی ما سطح تولید را در هر 9 ما آتی 5/8 میلیون بشکه در روز تعیین خواهیم کرد و در فصل اول نیز حدود 5/9 میلیون بشکه در روز تولید خواهیم کرد. بنابراین میانگین سالانه بیش از 5/8 میلیون بشکه در روز و نزدیک به 9 میلیون بشکه در روز خواهد بود.دانیلز

عربستان سعودی، نیروهای عامل دگرگونی

سند شماره (25) تاریخ: 21 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: عربستان سعودی، نیروهای عامل دگرگونی خلاصه: تدابیر اخیر حکومت برای تحمیل عرف اسلامی در عربستان سعودی مسائل اساسی اجتماعی را در این سلطنت نشین مخاطب قرار نداده است. اقداماتی که علیه تجلیات آشکار غربی کردن به عمل می آید ممکن است برای ایستادگی در مقابل نیروهای مقتدر، عامل دگرگونیهای اجتماعی کافی نباشد. این نیروها شامل پدیده هایی نظیر تحصیلات خارجی عده زیادی از اتباع عربستان سعودی و وارد عمل کردن احتمالی خدمت نظام وظیفه و فساد در سطوح عالی جامعه، و لزوم مداوم حضور بیگانگان برای بهره برداری و حفظ یک اقتصاد رو به رشد پیچیده می باشد.

هر چند حکومت عربستان سعودی ممکن است به اتخاذ تدابیر سطحی از قبیل منع ورود کودکان مسلمان به مدارس بین المللی و منع شنای مختلط در استخرهای شنای هتل جده ادامه دهد، ولی حکومت عربستان سعودی ممکن است نتواند در مقابل جریان عمیقتری که تغییرات اجتماعی را به این سلطنت نشین می آورند مقاومت کند یا آن را تحت کنترل داشته باشد.

مقدمه:

در تلگرام مرجع ما استدلال کردیم که عبارت «احیای اسلامی» در مورد عربستان صدق نمی کند، زیرا اسلام در این کشور احتیاج به احیا ندارد. این پیام استدلال فوق را برای بررسی بعضی از نیروهای اساسی در جامعه عربستان سعودی که آورنده تغییرات اجتماعی به این سلطنت نشین هستند، توسعه می دهد.

اقدامات اخیر حکومت در تحمیل رعایت آداب و رسوم اسلامی سعودی به نظر ما تنها سطحی ترین تجلیات تغییرات اجتماعی را مخاطب قرار داده، بدون آنکه پایه ای ترین مسائل و مشکلات را که در نتیجه رشد سریع اقتصاد این سلطنت نشین به وجود آمده،مخاطب قرار دهد.

تدابیر اخیر که هدف آنها سنتهای اسلامی عربستان سعودی است بیشتر، کوششهای بی نتیجه ای برای متوقف کردن یک جریان نیرومندتر و عمیق تر در جهت مخالف به شمار می رود. حکومت عربستان سعودی سیاست منسجمی برای سرو کار داشتن با تهدیدهای قابل تصور علیه جامعه سنتی ندارد و درباره اولویتهای اجتماعی خود دستخوش تشتت آرا باقی مانده است. حکومت به این تهدیدها از طریق یک سری تدابیر غیر مذهبی که با نیروهای عامل تغییر سر و کار ندارند، ولی امید می رود مذهبیون محافظه کار را آرام خواهد کرد، پاسخ داده است.

ص: 381

علیرغم کوششهای حکومت برای تحمیل یک نوع صحت اعمال دینی اسلامی بر حسب اعتقادات فرقه وهابی بر روی مردم این سلطنت نشین نیروهای اساسی برای تغییرات اجتماعی در کارند و حکومت نتوانسته است در مقابل این نیروها ایستادگی کند.

تحصیلات در خارجه:

هر چند اثرات بلافاصله اجتماعی تحصیلات در خارج قابل بحث است، معذالک کمتر شکی باقی است که قرار گرفتن در معرض الگوهای تفکر و رفتار غربی برای یک مدت طولانی از سوی تعداد زیادی از سعودیهای جوان، روشهای آنها را نسبت به جامعه خود تحت تأثیر قرار خواهد داد. برای دیدن مجال پیشرفت و اصلاح در این سلطنت نشین حتما لازم نیست که انسان رادیکال باشد. هر چند حکومت اقداماتی به عمل آورده است تا تحصیلات در خارجه را برای دانشجویان فارغ التحصیل و آموزش دیده رشته به عمل خصوصی محدود کند و دانشجویان و آنهایی که هنوز فارغ التحصیل نشده اند را در دانشگاههای داخل نگهدارند، اما هیچ گونه نشانه ای در کاهش کلی تعداد سعودیهایی که در خارج تحصیل می کنند، وجود ندارد. هر چند تشویق دانشجویان به بردن خانواده های خود به خارجه ممکن است به جوانان کمک کند که این دانشجویان در معرض وسوسه های بزرگتر خیابان چهل و دوم قرار نگیرند، ولی این دانشجویان همچنان در معرض نفوذ طرق کمتر چشمگیر غربی قرار خواهند گرفت.

در حال حاضر حدود ده هزار دانشجوی عربستان سعودی تحت سرپرستی وزارت آموزش عالی در ایالات متحده به سر می برند. علاوه بر این تعدادی بین سه هزار تا پنج هزار دانشجوی دیگر تحت سرپرستی سازمانهایی نظیر شرکت هواپیمایی عربستان سعودی، وزارت دفاع و وزارت کشور وجود دارند، هر چند این تعداد در ارتباط با جمعیت عربستان سعودی نیست، ولی این گروه پس از تکمیل تحصیلات احتمالاً سمتهای حائز نفوذی در جامعه خواهند داشت. به همان ترتیبی که این گروه از لحاظ تعداد و نفوذ رشد می کنند، ممکن است به صورت نیرویی برای تغییر در آیند و اگر تغییر اجتماعی و سیاسی نباشد، حداقل در زمینه های بهره برداری و مدیریت خواهد بود.

نظام وظیفه:

هر چند در وارد کردن خدمت نظام وظیفه به عربستان سعودی هیچ چیز دقیقا غیر اسلامی وجود ندارد، معذالک مقامات نظامی ناگزیر بودند که در مقابل اتهامات ابداع الهیاتی که بدعتی در اسلام راست آئین به شمار می رود از خود دفاع کنند. (رجوع شود به تلگراف الف - 77 جده به تاریخ 78) نظام وظیفه هنگامی که از جوانان عربستان سعودی انتظار می رود که برای نخستین بار در ازاء سخاوت حکومت، خدمتی برای آن انجام دهند. ممکن است به معنی یک تغییر اجتماعی به مقیاسی قابل ملاحظه باشد.

هرچند بیشتر سعودیها از نظام وظیفه به عنوان طریقه ای از تلقین حس انضباط و وظیفه شناسی و هدف داشتن در میان جوانان استقبال می کنند، ولی این احساسات را ممکن است خود جوانان نداشته باشند. هر چند جزئیات نقشه قانون نظام وظیفه منتشر نشده است، ولی اگر نظام وظیفه به عنوان اینکه یک گروه اجتماعی را به زبان گروه دیگر مورد توجه قرار می دهد باشد، مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.

ص: 382

فساد:

تجلیات اخیر نگرانی نسبت به اخلاقیات عمومی و احکام شدیدتر از جمله شلاق زدن برای تخلفات اخلاقی با مشکلات اجتماعی فساد سرو کار نداشته است. هر چند خبرهای مربوط به سوءرفتار شاهزاده ها و مقامات بلند پایه در مطبوعات محل به چاپ نمی رسد، در دسترس بودن فراوان اخبار از منابع خارجی بر همه کوششهای مربوط به سانسور غلبه کرده است. شکافهایی در مطبوعات بیگانه کنجکاوی را تحریک می کند و نسخه های دست نخورده ای از چنین روزنامه هایی به طور قاچاق از خارج به کشور رسیده و با نهایت اشتیاق مورد مطالعه قرار می گیرد. در یک مطالعه قبلی (جده الف - 4) خاطرنشان ساختیم به طور کلی چنین تصور نمی شود که خاندان سلطنتی سعودی منابع کشور را به منظور منافع شخصی و به زیان شهروندان عادی می چاپند.، معذالک فساد هنوز هم مسئله ای است که دارای عواقب جدی سیاسی و اجتماعی است. هر چند حکومت تدابیر ضد فسادی اعلام داشته است باید دید که این تدابیر تا چه اندازه ای مؤثرتر خواهد بود.

اگر درک فساد مقامات رسمی و بی مبالاتی آنها در میان قشرهای بزرگی از جمعیت توسعه یابد اساس مشروعیت مذهبی که خاندان عربستان سعودی بر روی آن مبتنی است، ممکن است از هم بپاشد. هر چند خاندان سعودی توانایی آن را نشان داده است که هرگاه قدرتش در معرض تهدید قرار گرفته تدابیر شدید اتخاذ می کند، ولی یقین نیست که این خانواده دارای انضباط کافی داخلی است تا حرص و طمع بعضی از اعضاء خود را کنترل کند.

چنین به نظر می رسد که حکومت هنوز هم کوششهای خود را درباره مسائل سطحی مربوط به اخلاقیات متمرکز کرده و مسائل اساسی را نادیده گرفته است. اثرات احتمالی فساد اقتصادی کنترل نشده بر جامعه عربستان سعودی شدیدتر از اثرات مثلاً اجازه دادن به کودکان مسلمان بیگانه برای رفتن به مدارس بین المللی خواهد بود. ثبات اجتماعی در عربستان سعودی به دلیل دستگاه پلیس و یا جامعه ای که از محکوم شدن به بی مبالاتی ترسانده شده اند، نیست، بلکه مبتنی بر یک درجه عالی از اجماع آراء درباره ماهیت دولت و نقش مذهب و ارزش حفظ سنتهای اسلامی است. فساد و بی مبالاتی در میان آنهایی که جامعه را رهبری می کنند ممکن است این اجتماع آراء را تضعیف کند و مشروعیت خاندان حاکم و متفقین آنرا در معرض پرسش قرار دهد.

حضور بیگانگان:

سعودیها توانایی قابل ملاحظه ای در مقابله با پذیرفته شدن روشهای بیگانه علیرغم حضور بیگانگان به مقیاس بزرگ در این سلطنت نشین،نشان داده اند. توضیحاتی که می توان برای این ایستادگی ذکر کرد شامل انزوای فیزیکی و اجتماعی بیگانگان و اعتماد به نفس اتباع عربستان سعودی که آنها را از تقلید شیوه های غربی به سبک غربزدگان ایران حمایت می کند، می باشد. معذالک سعودیها به زودی در مورد بیگانگان ساکن کشور خود با مشکلات جدی روبرو خواهند شد. ماهیت حضور بیگانگان نیز با سیر تحول فعالیتهای اقتصادی جامعه، از طرحهای ساختمانی زیر بنایی به بهره برداری و حفاظت از تأسیسات صنعتی پتروشیمی، رفاه اجتماعی و مخابرات، تغییر خواهد کرد. بیشتر ناظران عقیده دارند که ظرف ده پانزده سال آینده اقتصاد عربستان سعودی بیشتر متکی به خارجیان خواهد بود نه کمتر و این

ص: 383

بیگانگان دیگر کارگران ساختمانی نخواهند بود، بلکه ساکنان دراز مدت این سلطنت نشین خواهند بود که در بخشهای استراتژیک اقتصاد کشور کار می کنند. هیچ کدام از تدابیر اخیر اسلامی که در تلگراف مرجع به آن اشاره شده است اثری در مسئله اساسی درباره آنکه عربستان سعودی ظرف ده یا بیست سال آینده دارای چه نوع جامعه ای خواهد بود، نداشته است. اگر سیاست معقولی برای سر و کار داشتن با حضور بیگانگان اتخاذ نشود، عربستان سعودی به ناچار خود را متکی به حضور دائمی گروهی از مزدوران با حقوق بالا خواهد یافت که خدمات اساسی آن را به کار اندازند. بعضی از سعودیهای فکور از خود می پرسند که آیا آنها یعنی سعودیها باید همچنان یک طبقه دائما غیر مولد که وظیفه آنها فقط امضاء چکها برای بیگانگان است، باقی بمانند. معذالک تنها پاسخ حکومت تاکنون محدود به اقداماتی نظیر برچیدن و برکنار کردن نفوذهای بی سر و صدا و موذیانه غربی از قبیل «مرد شش میلیون دلاری» از صحنه های تلویزیون بوده است.

نتیجه گیری:

حکومت عربستان سعودی احساس می کند که باید یک تعادل حساسی بین ادامه برنامه های نوسازی اقتصادی خود و حمایت از ساخت اجتماعی سنتی عربستان سعودی حفظ کند.

چنین به نظر می رسد که برای تحقق هدف اخیر حکومت دست به یک سلسله اقدامات سطحی و آرایشی به منظور مقاومت در مقابل نشانه های سطحی غربی کردن زده است. وزارت کشور عربستان سعودی که از نهادهایی است که به نحو بسیار مستقیم مسئول دفاع از اخلاقیات عمومی است از مسائل اساسی که جامعه عربستان سعودی را شکل می دهد، برداشتی بسیار جنبی دارد. تا زمانی که تغییر ریشه ای در سیاست اقتصادی و اجتماعی ظرف چند سال آینده صورت نگیرد، جریانهای تغییرات اجتماعی همچنان نیرومندتر خواهد شد. اگر قرار باشد که حکومت در مقابل این جریانها ایستادگی کند و یا آنها را تحت کنترل درآورد، اقداماتی بیش از نصب شیشه های سیاه در اتوبوسهای حامل دختران لازم خواهد بود.دانیلز

خبرهای مربوط به اخلاقیات

سند شماره (26) تاریخ: 5 ژوئن 1979 - 14تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: خبرهای مربوط به اخلاقیات 1- سهیلا زین العابدین حمد روزنامه نگار زن در تاریخ 3 ژوئن در روزنامه المدینه رفتار ضداخلاقی عربستان سعودی را در کشورهای خارجه محکوم کرد و پیشنهاد کرده است که یک سیاست جدید در این مورد در پیش گرفته شود. این روزنامه نگار رفتار ناشایست این اشخاص را به عنوان «توهینی به کشور خودشان» توصیف کرد و پیشنهاد کرد که سفارتخانه های عربستان سعودی در کشورهای خارجی باید بازرسانی را مأمور کرده و به کاباره ها و اماکنی از این قبیل بفرستند و آنهایی را که مقصر به نقض مذهب ما هستند دستگیر کنند. این گونه نقضها به طوری که تصور می شود شامل شرب مشروبات الکلی و قمار و رقص و اختلاط دو جنس با یکدیگر خواهد بود.

ص: 384

2- خانم حمد معتقد است که خاطیان به محض اینکه دستگیر شدند باید برای محاکمه به عربستان سعودی برگردانده شوند و گذرنامه های آنها باید از آنها پس گرفته شود و تا مدتی نباید به آنها اجازه داد تا به خارج سفر کنند و این امر برای آنها یک نوع مجازات خواهد بود.

3- اظهارنظر: ما هنوز با وزارت امور خارجه تماس نگرفته ایم تا واکنش آن را نسبت به این پیشنهاد رسیدگی کنیم. ولی سمت بازرس کل در لندن و پاریس برای انتصاب چنین شخصی دشوار نخواهد بود.

اگر هیئتهای دیپلماتیک عربستان سعودی نتوانند (یا نخواهند) چنین مأموریتی را به عهده بگیرند آنگاه ما در آینده شاهد آن خواهیم بود که اعضاء جمعیت امر به معروف و نهی از منکر وظایف خود را در کاباره های هامبورگ انجام دهند.

4- برای اهالی عربستان سعودی سفر به کشورهای خارجی نقش مهم یک دریچه اطمینان را در مقابل فشارهای زندگی، لااقل برای طبقات بالا را در چهارچوب رژیم وهابی، ایفاء می کند. حکومت عربستان سعودی به طور تاکتیکی ارزش این سفر به کشورهای خارجه را درک کرده و ترتیباتی داده است که برای هر فردی در عربستان سعودی سفر به کشورهای خارجی بسیار آسان باشد. یکی از نتایج این سهولت سفر به خارجه این است که مطبوعات محلی اغلب پر از ستونهایی در محکوم کردن رفتار غیر مسئولانه اتباع عربستان سعودی در خارجه است. معذالک هیچ کدام از افراد عربستان سعودی مانند خانم حمد تا آن مرحله فرا نرفته است که پیشنهاد کند حکومت عربستان سعودی در اینباره اقداماتی به عمل آورد.

بسیاری از زنان عربستان سعودی به طور خصوصی درباره آزادی که مردان این کشور در خارجه از آن برخوردارند، گله می کنند، زیرا از دادن یک چنین آزادی به بیشتر زنان که یا در کشور باقی مانده اند و یا هنگامیکه در خارجه به سر می برند از نزدیک تحت مراقبت هستند، خودداری شده است.

5 - نکته دیگر در دو جبهه اخلاقیات از این قرار است که روزنامه عکاظ در تاریخ سوم ژوئن گزارش داده است که وزارت بازرگانی واردات پیراهنهای تی شرت که دارای عکسهایی از قهرمانان ورزش و ستارگان تلویزیونی هستند ممنوع کرده است. این عکسها شامل آوتیسن، بت من و محمد علی و غیره می باشد.دانیلز

گفتگوی بین سناتور چایلز و شاهزاده فهد

سند شماره (27) تاریخ: 6 ژوئن 1979 - 16 خرداد 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی - فوری موضوع: گفتگوی بین سناتور چایلز و شاهزاده فهد: نظریات فهد در مورد نفت 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- سناتور لوتون چایلز در چهارم ژوئن حدود بیش از یک ساعت با شاهزاده فهد ملاقات نمود. در این ملاقات، کاردار، مشاور سیاسی و دستیاران جوردن و کالینز نیز شرکت داشتند. در این گفتگو پیرامون سه مسئله بحث گردید: مسئله صلح در خاورمیانه، امنیت سعودی، و نقش دولت عربستان سعودی در تعیین قیمت نفت و تولید. پیرامون دو مسئله اول در تلگرام سپتامبر گزارش شده است.

3- شاهزاده فهد به سناتور چایلز گفت که عربستان سعودی در بالا رفتن قیمت نفت نقشی ندارد و سالهاست که سعی دارد قیمت نفت را پایین نگاهدارد. عربستان سعودی از نتایج خطرناک افزایش قیمت

ص: 385

نفت آگاه است. متأسفانه دیگر اعضای اوپک از سیاست قیمت گذاری اجلاس اخیر اوپک پیروی نکرده اند. ولی عربستان سعودی به آن پایدار مانده و به همین دلیل روزانه ده میلیون دلار متضرر می شود.وی گفت عربستان سعودی سعی خواهد کرد قیمتها را به اعتدال بکشد و معتقد است که باید از یک منفرد استفاده شود. ولی وی فکر نمی کند که عربستان سعودی قادر باشد به تنهایی به این مبارزه ادامه دهد، و لازم است که کشورهای مصرف کننده به دیگر اعضای اوپک نیز در این زمینه فشار وارد آورند. او در سفر اخیر خود به فرانسه، آلمان و ایتالیا این موضوع را مطرح کرده و از آنها خواسته بود که با دیگر رهبران اوپک تماس گرفته آنان را از نتایج خطرناک افزایش قیمت نفت مطلع سازند. فهد گفت که مایل است دو نکته را به سناتور یادآور شود. عربستان سعودی در برابر افزایش قیمت در اجلاس آتی اوپک مقاومت خواهد کرد. اگر در مقاومت خود موفقیتی به دست نیاورد از رهبران اوپک تقاضا خواهد کرد که در افزایش قیمتهای نفتی منطقی تر عمل نمایند. عربستان سعودی نمی تواند بگذارد که دیگران از افزایش قیمت سود ببرند در حالی که خود آن کشور سودی نمی برند. نکته دوم این است که اگر افزایش قیمت ضرورت پیدا کند عربستان سعودی نیز تولید خود را بالا خواهد برد. او نمی داند که میزان افزایش تولید چقدر می تواند باشد، ولی تلاش خود را در این جهت مصروف خواهد داشت.

4- شاهزاده فهد گفت عامل دیگری که باعث بالا رفتن قیمتها می شود حرص و آز شرکتهای نفتی است. وی گفت در این رابطه کشورهای غربی می توانند مفید واقع شوند. شرکتهای نفتی بااستفاده از بازار نفت، قیمت را بالا برده اند. سناتور چایلز گفت آمریکا می داند که شرکتهای نفتی در افزایش قیمت نفت چه نقشی داشته اند. وی گفت کنگره لایحه ای در پیش رو دارد که از طریق آن بر منافع باد آورده نفتی نیز مالیات وضع خواهد شد. وی گفت در کنگره بر سر آن مبارزه سختی در خواهد گرفت، ولی بالاخره کنگره آن را تصویب خواهد کرد.

5 - سناتور چایلز گفت از اینکه عربستان سعودی در طول بحران ایران تولید نفت خود را بالا برده است ما بسیار ممنون هستیم. البته ما می دانیم که عربستان سعودی با این سطح افزایش تولید قادر به ادامه تولید نخواهد بود، ولی وی امیدوار است که در رابطه با کمبودی که درنتیجه وضع ایران پیش آمده عربستان سعودی بهترین تلاش خود را جهت کمک به ما مبذول دارد.وی گفت یکی از دلایلی که مسئله کمبود را حاد می نماید، این است که بسیاری آنقدر از این کمبود می ترسند که تصمیم به انبار کردن نفت گرفته اند. اگر ما بتوانیم از انبارشدن نفت جلوگیری کنیم، وضع بهتر خواهد شد. فهد نیز با این مسئله موافقت خود را اعلام داشت.

6- اظهارنظر: این گفته فهد که اگر افزایش قیمت نفت ضرورت داشته باشد عربستان نیز تا حد ممکن تولید خود را بالا خواهد برد، درست خلاف بیانات یمانی وزیر نفت مبنی بر تولید 5/8 میلیون بشکه در روز تا آخر سال 1979 است. البته دولت عربستان سعودی ممکن است با مخالفت بعضی از کشورهای اوپک روبرو شود، البته در صورتی که افزایش تولید آنقدر باشد که بتواند بازار را آرامتر بنماید. این پیام را سناتور چایلز ملاحظه نکرده است.

دانیلز

اتهامات کمیسیون امور امنیتی و مبادلاتی درباره...

ص: 386

سند شماره (28) تاریخ: 19 ژوئن 1979 - 29 خرداد 1358طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی موضوع: اتهامات کمیسیون امور امنیتی و مبادلاتی درباره پرداختهای غیر قانونی به وسیله شرکت بین المللی کنترل سیستمها 1- تمام متن سری است.

2- سفارت عقیده دارد که پخش این اتهامات در سطح عموم به وسیله وزارت خارجه، روابط آینده آمریکا و عربستان را پیچیده تر خواهد کرد. و این در شرایطی است که موقعیتهای خوب آینده برای دولت آمریکا، یعنی، تولید نفت و سیاستهای تعیین قیمت نفت که به وسیله دولت عربستان سعودی در کنفرانس آینده اوپک در ژنو در تاریخ 26 ژوئن مطرح خواهد شد، به خطر خواهد افتاد.

3- در اثر اختلافات مهمی که بین دولت آمریکا و دولت عربستان سعودی در مورد مسئله صلح خاورمیانه به وجود آمده است روابط ما اخیرا تا حد زیادی تحت فشار قرار گرفته است . دولت عربستان سعودی ترجیح می دهد تا حدی که اختلافات موجود امکان می دهند روابط دو جانبه ای با دولت آمریکا داشته باشد. به هر حال به نظر دولت عربستان سعودی تعدد مسایل و موضوعات «جزئی» (که دولت عربستان معمولاً معتقد است به وسیله آمریکا ایجاد شده است)باعث حادترشدن اوضاعی شده است که به علت مسائل کلی ایجاد شده است.

عدم سرمایه گذاری پولهای زیادی عربستان سعودی در مورد خریدهای نظامی، اتهام مسئله جنسی در مورد قرارداد بندیکس - سیانکو مودا، پیشنهاد خزانه داری کل در مورد مقررات مالیاتی که به کمپانیهای نفتی آمریکا دیگر اعتبار مالیاتی نخواهد داد (آرامکو) و تبلیغات مخالف خانواده سلطنتی عربستان در روزنامه های آمریکایی از جمله مواردی هستند که اخیرا روابط دو جانبه ما را مشکلتر کرده است.

4- بنابراین پیشنهاد می کنیم که وزارت خارجه راجع به صحت و سقم این اتهامات دقیقا تحقیق و بررسی نماید تا پس از آن بتوانیم بگوییم که چگونه می شود از اثرات مخالف آن در سیاست خارجی جلوگیری نمود. اگر این اتهامات را فعلاً در رسانه های گروهی مطرح کنیم و به عموم اعلام کنیم در نتیجه خسارات غیر ضروری به روابط دو جانبه با دولت عربستان سعودی وارد خواهد آمد.

5 - به هر حال آیا وزارت خارجه می تواند موضوع را مدتی معلق نگه دارد تا اینکه ما وقت کافی داشته باشیم که راجع به موضوع بیشتر تحقیق کنیم و احتمالاً به طور غیر رسمی با مقامات دولت عربستان سعودی مشورت کنیم همان گونه که در موارد قبلی این کار را کرده ایم؟وست

نظرات معاون وزیر نفت پیرامون اوضاع جهانی نفت و اجلاس آتی اوپک

سند شماره (29) تاریخ: 20 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی. با اولویت موضوع: نظرات معاون وزیر نفت پیرامون اوضاع جهانی نفت و اجلاس آتی اوپک 1- خلاصه: خیدر هرزوللّه (حفاظت شود) معاون وزیر نفت در 20 ژوئن پیرامون اوضاع جهانی انرژی

ص: 387

با مقام کنسولی بحث و گفتگو نمود. وی مدعی است که خریدهای عظیم نفت خام توسط شرکتهای آمریکایی وضع بازار سیاه را آشفته کرده است و با کاهش تولید نفت اخیر ایران این عدم توازن ادامه خواهد یافت. او با تعجب گفت شاید دولت ایران از هم اکنون «یک بازی خاص» را آغاز کرده است تا بتواند قیمت نفت را در اجلاس آتی اوپک افزایش دهد.

هرزوللّه چنین وانمود می کرد که دولت عربستان سعودی برای این اجلاس پیش بینیهایی ننموده است ولی سعی خواهد کرد با افزایش تولید و ایجاد ثبات در بازار نفت قیمتهای نفتی را وادار به اعتدال نماید. در گفتگو پیرامون روابط دولت آمریکا با دولت عربستان سعودی، وی گفت «سیاستمداران» نمی خواهند برای دوستانی که برای جلوگیری از بر باد رفتن حیثیت سعودی کاری انجام نمی دهند، لطف و مرحمتی بنمایند. (پایان خلاصه).

2- خیدر هرزوللّه، معاون وزیر نفت که مهمترین متخصص امور مالی یمانی نیز هست و در 23 ژوئن قرار است در کنفرانس اوپک در ژنو نیز شرکت نماید. با مقام کنسولی در تاریخ 20 ژوئن پیرامون اوضاع جهانی انرژی، کنفرانس آتی اوپک، اقدامات آمریکا در زمینه صرفه جویی انرژی، سیاستهای آمریکا، شایعات حمله آمریکا به حوزه های نفتی، توانایی سعودیها در تأثیر گذاردن بر قیمتها، و روابط بین دولت آمریکا و دولت عربستان سعودی گفتگو نمود.

3- هرزوللّه گفت که به نظر وی شرکتهای آمریکایی با خرید مقدار زیادی نفت خام از بازار سیاه قیمت بازار سیاه را بالا برده وضع آن را آشفته نموده اند. وی گفت هر روز می شنود که یک شرکت آمریکایی برای خرید نفت خام حاضر شده است بیش از دیگران اول بپردازد.

4- وقتی که به هرزوللّه خاطرنشان شد که گزارشات اخیر حاکی از آن است که تولید نفت به سطحی کمتر از سه میلیون بشکه در روز رسیده و احتمالاً این دلیل اصلی آشفتگی بازار است، هرزوللّه آن را پذیرفت. او با شگفتی گفت شاید دولت ایران به این «بازی دست زده است» تا بتواند در اجلاس آتی اوپک قیمتها را بالا ببرد. ایرانیها ممکن است بتوانند ثابت کنند که حتی اگر دوباره تولید را از سر بگیرند باز هم بازار دستخوش بی ثباتی خواهد بود و با افزایش قیمت می توان مانع از افزایش تقاضا گردید. ولی هرزوللّه این ایده را با بحث در مورد عناصر چپگرای موجود درمیان نیروی کار حوزه های نفتی معتدل کرد و گفت کاهش تولید ایجاد شده توسط آنها بر اساس دلایل سیاسی داخلی صورت گرفته است.

5 - مقام کنسولی سعی کرد در طول گفتگو از موضع سعودیها در قبال اجلاس آتی اوپک سر در بیاورد، ولی موفق نشد. بیانات هرزوللّه حاکی از آن بود که دولت عربستان سعودی موضع خاصی را اتخاذ نکرده است ولی تلاش خواهد کرد که در قیمتها «اعتدال» پدید آورد. هرزوللّه گفت «قیمتها افزایش خواهد یافت.

ولی نمی توانیم میزان افزایش آن را بگویم». تنها چیزی که درباره موضع سعودیها می توانست بگوید، این بود که «وی مایل است قیمت به طور ثابت و با افزایشهای جزئی سیر صعودی را طی کند، ولی مانند گذشته دستخوش جهش نشود».

6- هرزوللّه نسبت به تلاشهای آمریکا در زمینه صرفه جویی در امر انرژی علاقه بسیار نشان داد. وی پس از آن به تشریح فرضیه توطئه گرانه دولت آمریکا پرداخت که قرار است طبق آن با افزایش قیمتها در مصرف صرفه جویی ایجاد گردد. هرزوللّه گفت:«به نظر من دولت شما از افزایش قیمت اصلاً ناراضی نیست، چون باعث می شود که مردم کاری را که دولت به طور داوطلبانه خواهان انجام آن بود با میل و

ص: 388

رغبت انجام دهند.» 7- در پاسخ به سؤالی که در مورد افزایش تولید عربستان سعودی شد، هرزوللّه گفت:«در این مورد تصمیمی گرفته نشده، ولی امکان آن خیلی زیاد است.» افزایش تولید احتمالاً خواهد توانست ثبات را به بازار برگرداند، ولی اگر شایعات اخیر درباره کاهش تولید نفت ایران به سطح کمتر از 3 میلیون بشکه در روز صحت داشته باشد، افزایش تولید نفت سعودی کار چندانی نخواهد توانست انجام دهد. ولی اگر آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی در مصرف خود کاهش پدید آورند، بازار خواهد توانست به نوعی توازن دست پیدا کند. ولی هرزوللّه گفت مشکل از بین نمی رود چون وضع عرضه و تقاضا طوری است که مانع از رشد شده و اقتصادها را به رکود می کشاند.

8 - وقتی که مقام کنسولی مشکلات کشورهای رو به رشد را به دنبال افزایش قیمت نفت یادآور شد، هرزوللّه طوری وانمود کرد که نشان می داد به مصیبت کشورهای صنعتی بیش از مشکلات کشورهای رو به رشد علاقه دارد. وی گفت افزایش قیمتها در قبال کشورهای صنعتی سبب می شود که «به اقتصاد، واردات، و سرمایه گذاریهای ما آسیب برسد».

9 - پس از آن هرزوللّه از مشاور سیاسی پرسید که آیا امکان این هست که آمریکا حوزه های نفتی سعودی را اشغال نماید. وی گفت «مقامات عالیرتبه سعودی در همان صندلی که مقام کنسولی نشسته است قرار گرفته اند و موضوع را در رابطه کاهش انرژی جهانی مورد بحث قرار داده اند. دیگر مقامات سعودی اظهار داشته اند که اگر در عرضه نفت کمبود بسیار پدید آید آمریکا سعی خواهد کرد حوزه های نفتی را تصرف نماید تا سبک زندگی آمریکاییها رو به زوال نرود. لیکن این مقامات گفته اند که سعودیها هرگز با آمریکا همکاری نخواهند کرد» (و کارگران را وادار خواهند کرد که 9 بار در روز رو به مکه نماز بگذارند.) و آمریکا نیز هرگز نخواهد توانست حوزه های نفتی را کنترل نماید. هرزوللّه به سؤال خود این طور پاسخ داد که به نظر وی «استدلال منطقی» در دولت آمریکا غالب خواهد گردید و آنها به این کار مبادرت نخواهند ورزید.

10- با مطرح شدن دوباره اجلاس اوپک، مقام کنسولی گفت که سعودیها در ژنو برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت مشکلات زیادی خواهند داشت، ولی ما امیدواریم که آنها موفق شوند. هرزوللّه در پاسخ گفت برای دوستان آمریکا مشکل است که در زمینه نفت کمک نمایند در حالی که بعضی از عناصر موجود در آمریکا به «حیثیت» سعودیها لطمه می زنند و دولت آمریکا اصلاً هیچ اقدامی علیه آنها انجام نمی دهد.

«سیاستمداران (عربستان سعودی) نسبت به تعبیرهای نادرستی که درباره عربستان سعودی می شود حساسیت به خرج می دهند.» و وقتی که عربستان سعودی قربانی تلاشها تعمدی برای از بین رفتن حیثیت خود می باشد، آنها نیز به سختی می توانند به آمریکا کمک نمایند.(1) 11- گفتگو پایان یافت و هرزوللّه گفت که در نظر دارد همسر و فرزندانش را ماه بعد به آمریکا ببرد، وی گفت «من به آنها قول داده ام که واشنگتن را به آنها نشان بدهم و می خواهم که تمام آثار تاریخی را ببینند».

لینداستروم

خلاصه اطلاعاتی شماره 839

ص: 389


1- در متن انگلیسی بند 9 دوبار تکرار شده است.

سند شماره (30)(1) تاریخ: 26 ژوئن 1979 - 5 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: هیئت نمایندگی آمریکا در سینا موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 839، 25 ژوئن 1979 برابر با 4 تیر 58 (پاراگرافهای 1 تا 7 خیلی محرمانه) 1- ایالات متحده و عربستان سعودی: نفت آبها را آلوده می کند: جلسات اوپک مانند اجلاسیه سران کشورهای عربی به مشکلات مناسبات ایالات متحده و عربستان سعودی کمک کرده اند. عربستان سعودی به ایالات متحده اطمینان داده است که آنها خواهند کوشید افزایش قیمت نفت را در حداقل نگه دارند. کنفرانس اوپک در هفته جاری به نظر می رسد که یک عامل تحریک کننده بیشتری باشد.

2- در جلسات بغداد ما امیدوار بودیم عربستان سعودی مواضعی را اتخاذ کند که در طرز تفکر آن ها با منافع شان به عنوان یک کشور مسلمان عرب که درباره بیت المقدس و آرمانهای فلسطینیها علاقمندی نشان می دهد، تضاد اساسی داشته باشد.

3- در اوپک ما مایلیم که عربستان سعودی مواضعی را اتخاذ کند که به عقیده بیشتر سعودیها با منافع اقتصادی و سیاسی آنها مخالف است.

(الف) بعضی از جوانان سعودی و بعضی از تکنوکراتها و بعضی از اعضاء خاندان حاکم می خواهند تولید نفت را حفظ کنند و برای تأمین یک رشد با ثبات و دراز مدت قیمت نفت را به حداکثر برسانند.

(ب) سعودیها نمی خواهند در مخالفت با همتاهای خود در اوپک تنها باشند هر چند آنها علنا درباره تعیین قیمت دوگانه نفت اظهار نظر کرده اند. شاید این نظر یک برگ برای چانه زدن با کشورهایی باشد که می خواهند افزایش مادی در قیمت نفت داشته باشند.

(ج) کشورهای دیگر عرب (و بسیاری از سعودیها) معتقدند که کوششهای عربستان سعودی برای سازش با ایالات متحده درباره قیمت و تولید، یک نوع تسلیم در برابر نفوذ ایالات متحده است.

در جهان عرب بسیاری چنین استدلال می کنند که زمان حال دقیقا زمانی است که مناسبات، حالت معکوس به خود بگیرد و عربستان سعودی را به تحت فشار قرار دادن ایالات متحده متقاعد کنند.

صف بندیهای طولانی ما جهت بنزین و داستانهای مربوط به سوخت گرانتر و کمیابتر برای حرارت در این زمستان همزمان است با دعوا در اسرائیل درباره سیاست مربوط به امکان و ادامه اقدامات نظامی اسرائیل.

آنها می گویند اکنون زمان آن فرا رسیده است تا ایالات متحده را که سرپرست عمده اسرائیل است به اخذ امتیازاتی از حکومت بگین وادار کنند.

4- ولی سعودیها چندان علاقه ای برای رویارویی ندارند و بار دیگر به نظر می آید، که چه در ملاءعام و چه در اظهار نظرهای خصوصی در پی یک سازش به سبک عربستان سعودی باشند (به طوری که برای حداکثر مردم، حداقل ناخرسندی را ایجاد کنند).

5 - در واقع درباره اینکه عربستان سعودی بتواند اکنون مانند گذشته اوپک را تحت نفوذ خویش درآورد شک و تردید بسیاری دارد. الحاق عربستان به قیمت 55/14 دلار برای هر بشکه نفت به اضافه یک سور شارژ مختصر، سایر کشورهای عضو اوپک را نتوانسته است، از بالا بردن قیمتهای نفت خود منع

ص: 390


1- توضیح مترجم: تعدادی از پاراگرافهای سند مذکور اخبار متفرقه و بدون طبقه بندی می باشند که ترجمه نشدند.

کند. پیش بینی هایی که اکنون می شود درباره قیمتهای جدید در حدود 18 تا 21 دلار برای هر بشکه است.

هر چند سعودیها خاطرنشان می سازند که قصد دارند درباره قیمتهای معتدل کوشش کنند، ولی ممکن است خود را تسلیم اینگونه افزایش قیمتها کرده باشند.

6- اخیرا سعودیها درباره افزایش احتمالی میزان تولید به سطح 000/500 تا یک میلیون بشکه در روز صحبتهایی کرده اند. سعودیها ممکن است این امر را به عنوان یک تدبیر موقتی برای مقاصد زیر تلقی کنند:

(الف) کاهش تقاضا و برقراری نظم بیشتر در بازار (ب) کاهش دادن قیمتهای فروش در بازارهای نقد و آزاد.

(ج) ایجاد سازش سیاسی مهمی در برابر ایالات متحده برای خنثی کردن انتقاد مطبوعات و کنگره آمریکا از اقداماتی که اوپک به عمل می آورد.

(د) تحریک کشورهای مصرف کننده به وفا کردن به وعده های خود درباره حفظ ذخایر موجود نفت.

7- به طور اساسی دستگاه رهبری عربستان سعودی امیدوار است مناسبات آن با ایالات متحده که به صورت مناسبات پر دوام و سودمند برای هر دوجانب در آمده است، بتواند بر مشکلاتی که در نتیجه تصمیمات اوپک به وجود آمده است، غلبه کند. پس از وخیم تر شدن حادی مناسبات سعودی با آمریکا در بهار به دنبال پیمان صلح مصر با اسرائیل و انصراف عربستان سعودی از مصر، بعضی از اعضای ارشد خانواده حاکم بر عربستان سعودی به طور علنی یا به طور خصوصی اظهار نظر کرده اند، که مناسبات با آمریکا هنوز هم برای عربستان سعودی اهمیت حیاتی دارد و اختلاف نظر درباره اینگونه مسائل نباید به مناسبات دو جانبه لطمه بزند. این اعضای ارشد خانواده حاکم بر عربستان سعودی مناسبات بین آمریکا و کشور خود را به عنوان مناسبات بین دوستانی قلمداد کرده اند که با یکدیگر موافقت کرده اند تا با هم اختلاف داشته باشند. اگر اعلامیه نهائی اوپک، آمریکا و عربستان سعودی را در مقابل یکدیگر قرار دهد، سعودیها ممکن است بار دیگر اظهارات مربوط به دوستی بین دو کشور را مطرح کنند. آن گاه آنها انتظار خواهند داشت که ایالات متحده نیز با لحن مشابهی به عربستان سعودی پاسخ دهد.

8 - (استفاده رسمی محدود) مصر: انور سادات رئیس جمهوری مصر مجمع مردم مصر را روز شنبه با نطقی که از لحاظ لفاظی اعتدالی قابل توجه بود، افتتاح کرد. شدیدترین انتقاد او از رد کنندگان (پیمان صلح با اسرائیل) فرمانروایان لیبی و سوریه و عراق را به عنوان «جوانان بالغی» که با «فولاد و آتش و چوبه دار» فرمانروایی می کنند، توصیف کرد. او گفت که مصر «هیچ موضع منفی نسبت به اقدامی که آنها (ردکنندگان پیمان صلح با اسرائیل) می خواهند به عمل آورند نخواهد داشت...اگر طالب یک کنفرانس ژنو هستند ما به آنها خواهیم گفت آری و اگر آنها خواهان مشارکت اتحاد شوروی هستند، آن گاه ما خواهیم گفت آری.» سادات در واقع رد کنندگان را برای ارائه برنامه ای جهت پایان دادن مناقشه خاورمیانه به مبارزه طلبید، ولی به دنبال آن ادامه داد آنها «از رویارویی....اجتناب خواهند کرد.» رئیس جمهوری مصر از مخالفان رژیم خود به خاطر ارائه «آراء عمومی متقابل» در چهار چوب دمکراسی تمجید کرد و نقش مطبوعات را ستود ولی او در عین حال از «تسویه حساب» با آن نویسندگانی که در مطبوعات بیگانه از مصر انتقاد می کنند صحبت کرد و این اظهار نظر در لایحه ای که در ماه اوت به مجلس برده خواهد شد گنجانده شده است. سادات همچنین گفت او قصد دارد با بگین ملاقات کند. سفارت ما در قاهره اعلام داشته است، آنچه

ص: 391

که مهم است این است که سادات عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس را مورد حمله قرار نداد.

9- (خیلی محرمانه) اسرائیل و مصر: یک افسر ارشد رابط در آی. دی. اف. به هیئت محلی صحرای سینا گفت که یکی از دو لشکر اسرائیل در فرماندهی جنوب از صحرای سینا بیرون کشیده می شود و به احتمال در دره اردن «که مورد نیاز است» مستقر خواهد شد.

10- (خیلی محرمانه) منابع وابسته دفاعی ما در بیروت تأکید کرده اند که دو نفر از اعضای نیروهای موقت حافظ صلح سازمان ملل متحد روز 9 ژوئن دریک مبادله آتش با فلسطینیها در جنوب بندر صور مجروح شده اند.

11- (خیلی محرمانه) سفارت ما در بیروت در تاریخ 22 ژوئن گزارش داد، بین ارتش لبنان و نیروهای دفاعی سوریه آتش بس در منطقه آقوره همچنان برقرار است، و به طوری که گزارش شده ارتش لبنان و نیروی بازدارنده سوریه درباره تدابیر زیر برای آرام کردن اوضاع با یکدیگر توافق کرده اند.

(الف)ارتش لبنان واحدهای خود را در این منطقه تقویت خواهد کرد.

(ب) نیروهای بازدارنده عرب از مناطق آقوره و اقفا عقب نشینی خواهند کرد.

(ج) مقامات لبنان جاده ای را که ارتش بازدارنده عرب ساختمان، می کند به پایان خواهند رساند.

جنگ هنگامی آغاز شد که ارتش لبنان به سوی نیروهای بازدارنده عرب که بر روی این جاده کار می کردند، آتش گشود. از قرار معلوم این جاده برای متصل کردن دهکده های شیعه نشین به یکدیگر است ولی در عین حال برای ارتش بازدارنده اعراب نیز دستیابی آسانتری را به منطقه سنتی مسیحی نشین فراهم می کند.

12- سوریه: سفارت آمریکا در دمشق ضمن تفسیر درباره اعلامیه حکومت سوریه به مناسبت قتل بیش از پنجاه نفر از دانشجویان علوی افسری اظهار نظر کرده است، که حکومت سوریه گناه این ماجرا با به گردن «اخوان المسلیمن و امپریالیستها» به جای جوانان محمد انداخته است. این سازمان که علامت اختصاری آن یوم است، به عنوان مسئول اغتشاشات اخیر و ارتکاب عملیات تروریستی شناخته شده است.

یک منبع سفارت گفت اخوان المسلمین که از پشتیبانی بیشتری در بین اهل تسنن برخوردار است، تعمدا از سوی حافظ اسد انتخاب شده است، زیرا حافظ اسد باید از فشار مربوط پاسخ شدید دادن به این گونه قتلها از سوی سنی ها بکاهد. احتمال می رود که حکومت سوریه تاکتیک عمومی شدید و سرکوبگرانه ای برای یافتن قاتلان آغاز کند. اگر مبارزه علیه اخوان المسلمین به نحو جدیدی تعقیب شود خطر تشدید اختلافات درونی در سوریه بین پیروان علوی و سنی ها به وجود خواهد آمد. کریستوفر

مصاحبه شاه خالد با روزنامه کویتی السیاسه در 30 ژوئن

ص: 392

سند شماره (31) تاریخ: 4 ژوئیه 1979 - 13 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: سفارت آمریکا - اسکندریه - فوری.

رونوشت برای تمام واحدهای سیاسی خاور نزدیک و آسیای جنوبی فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: (طبقه بندی نشده) مصاحبه شاه خالد با روزنامه کویتی السیاسه در 30 ژوئن 1- (طبقه بندی نشده) بخشهایی از مصاحبه شاه خالد در 30 ژوئن با روزنامه کویتی السیاسه، به طور درشت در صفحات اول روزنامه های سعودی و عربی و انگلیسی زبان یکم ژوئیه منعکس گردید. اکثر این بیانات در مورد امنیت خلیج و روابط با آمریکا ایراد شده بود. روزنامه غازت سعودی از قول وی می نویسد:«به نظر ما مداخله در منطقه نمی تواند، اهداف مورد نظر آنها را تحقق بخشد، و در واقع اهداف مخالف آنرا واقعیت خواهد بخشید. تنها مردم همین منطقه باید مسئولیت حفاظت از منطقه را به عهده داشته باشند و نیروهای صلح طلب نیز باید آنها را در انجام این مسئولیت خود یاری نمایند».

2- (طبقه بندی نشده) پیرامون رابطه با آمریکا و قرارداد مصر و اسرائیل.

روزنامه غازت سعودی می نویسد، که شاه خالد گفته است که هر چه در مورد عدم موافقت عربستان سعودی با آمریکا در مورد قرارداد مصر و اسرائیل گفته شده باشد،« رابطه بین عربستان و آمریکا بر اساس همکاری دو جانبه در زمینه های مختلف استوار است.» اختلاف موجود پیرامون قرارداد «نمی تواند بر تداوم دوستی با آمریکا تأثیر بگذارد».

بنابه همین گزارش وی گفته است: «ما معتقدیم که بدون باز گرداندن حقوق و زمینهای عربی به طور کامل نمی توان به یک صلح پایدار در منطقه دست یافت. موضع عربستان در آمریکا با حمایت بسیار مواجه است. ولی، اختلاف نظر پیرامون این مسئله نمی تواند بر دوستی ما تأثیر بگذارد.» 3- (محرمانه) اظهار نظر: بیانات خالد در مورد قرارداد صلح و روابط با آمریکا با تلاشهای دولت عربستان سعودی برای جدا نگاهداشتن مسئله صلح خاورمیانه از روابط دو جانبه آمریکا و عربستان سعودی، به منظور برقراری و حفظ این روابط دوجانبه تا سر حد امکان، مطابقت دارد. بیانات وی در مورد امنیت خلیج نیز با موضع دولت سعودی مبنی بر اینکه با تقویت بنیه دفاعی کشورهای خلیج بهتر از حضور پایگاههای آمریکا در منطقه می توان به حفظ امنیت خلیج ادامه داد، نیز مطابقت دارد. ولی نمی دانیم که آیا منظور خالد این بوده است که در صورت حمله مستقیم شوروی یا حملات کشورهای تحت الحمایه شوروی آمریکا مجاز به مداخله می باشد یا خیر. مقامات سعودی به آرامی ولی به طور رسمی به ما اظهار داشته اند که در صورت انجام چنین رخدادهایی انتظار می رود که آمریکا مجاز به مداخله باشد.وست

خلاصه اخبار اطلاعاتی 846

سند شماره (32) تاریخ: 5 ژوئیه 1979 - 14 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه اخبار اطلاعاتی با اولویت موضوع: خلاصه اخبار اطلاعاتی 846 - 5 ژوئیه 1979 برابر با 14 تیر 58 هشدار اطلاعاتی: منابع و روشهای خاصی به کار برده شده است که نباید در اختیار ملل بیگانه قرار گیرد.

ص: 393

(پاراگرافهای 5 - 1 سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) 1- نظریات سعودیها درباره روابط خاص آمریکا و عربستان سعودی:

سفارت آمریکا در جده اخیرا خاطرنشان ساخته است که سعودیها مایلند اختلافات موجود درباره پیشرفت پیمان صلح (مصر و اسرائیل - م)، جدا از روابط دو جانبه آمریکا و عربستان سعودی باشد. دیگر اینکه آنها خواستار تداوم روابط ویژه بین ما هستند. اساس این روابط که همانا نیاز ما به نفت و احتیاج سعودیها به امنیت می باشد، همچنان به قوت خود باقی خواهد بود. لیکن سفارت خاطرنشان می سازد که عملی شدن این روابط بستگی به تلاش جدی طرفین دارد.

2- سفر سادات به اورشلیم. قراردادهای کمپ دیوید، و معاهده بین مصر و اسرائیل در طول 18 ماه گذشته سبب بروز اختلافات شدیدی بین آمریکا و عربستان سعودی شده است. علاوه بر اینها،کمبود انرژی، که با کاهش تولید نفت ایران تشدید شده است،نظریات و فعالیتهای سعودیها را در مورد تولید و قیمت نفت بحرانی نموده است.

3- تأثیر این وقایع بر روابط آمریکا و عربستان سعودی باعث شده است که سفارت (آمریکا - م) در جده چگونگی روابط ویژه ما را که در سالهای اخیر در بسیاری از موارد مورد نظر طرفین کار برد داشته است. مورد مطالعه قرار دهد:

(الف) دفاع نظامی عربستان سعودی: هنوز هم سعودیها رابطه نظامی خود با آمریکا را مشارکتی سودمند برای طرفین دانسته خواستار ادامه آن می باشند.

(ب) همکاری در امور منطقه: باوجود اینکه وقایع «اوج بحران» سبب به وجود آمدن تردید در سعودیها درباره تمایل ما در کمک به آنها در مواقع اضطراری شده است. اما کمک آشکار ما در زمینه امنیتی، و پاسخ ما درباره تقاضای آنها مبنی بر کمک به یمن شمالی در جنگ یمن، اعتماد سعودیها را نسبت به آمریکا به عنوان یک منبع قدرت افزایش داده است.

(ج) همکاری آمریکا و عربستان سعودی در پیشرفت اقتصادی شاه نشین: علیرغم دلسردیهایی که توسط سیاستهای آمریکا در جهت کاهش میزان مشارکت کارخانه های آمریکا در بازار سعودی ایجاد شده، روابط ما با سعودیها هنوز هم به نفع طرفین است، چون ما صنعت مورد نیاز آنها را داریم و آنها نیز هفتمین بازار بزرگ ما را تشکیل می دهند.

(د) هماهنگی در تولید و عرضه نفت: سعودیها از انتقادی که درباره افزایش قیمت نفت شده آزرده خاطر شده اند، و احساس می کنند که ما نتوانسته ایم اهمیت نقش آنها را در افزایش تولید به منظور جبران کمبود نفت ایران (در طول دسامبر و فوریه - دی و بهمن ماه - م) و نیز در پایین نگاهداشتن قیمتها درک کنیم. در برقراری وحدت اوپک و نیاز خودشان به درآمد بیشتر از یک طرف، و در انجام مسئولیت هاشان در قبال غرب و روابط ویژه شان با آمریکا از طرف دیگر، سعودیها فکر می کنند که نه دارای ظرفیت تولید بیشتر بوده و نه دارای آن اراده سیاسی هستند که بتوانند بر اوپک مسلط شوند، و برای رهبریت خیلی مشکل است که به تکنوکراتها بفهماند که چرا قیمت و سیاستهای تولیدی نفت سعودی متناسب با منافع اقتصادیشان نیست.

(ه) همکاری درباره صلح در خاورمیانه: در همان حال که سعودیها مایل هستند تا از طریق اعمال روشهای مسالمت آمیز به یک صلح همه جانبه رسیده شود، آنها خود مایل به حفظ وحدت عربی هستند

ص: 394

چون می دانند که قطبی شدن جهان عرب علاوه بر اینکه امنیت سعودیها را به خطر می اندازد،سبب گسترش نقش روسها در خاورمیانه نیز خواهد گردید. تحت این شرایط، روابط ویژه، در برگیرنده حمایت عربستان سعودی از قرارداد مصر و اسرائیل، به گونه حاضر، نمی تواند باشد، به خصوص که راه حلی درباره مسئله اورشلیم ارائه ننموده است.

(و) موارد دیگر:

عربستان سعودی جامعه ای محافظه کار دارد که قانون و قوانین اساسی آن بر اساس اسلام است، و این کاملاً با جامعه مردمی، مادیگرا و این جهانی تفاوت دارد. و این تفاوت گهگاه سبب می شود که ما در مواردی چند مانند موارد مربوط به حقوق بشر دچار تضاد و اختلاف بشویم.

4- به نظر سفارت (آمریکا - م) در جده سعودیها هنوز هم خواستار تداوم روابط ویژه خود با ما هستند، ولی مایلند این روابط به طریقی مشخص گردد، که همکاری درباره صلح خاورمیانه را در بر نگیرد.

سعودیها هنوز هم مایل به همکاری در زمینه های اقتصادی، امور منطقه، و امور نظامی دو جانبه هستند. در ازاء آن، آنها نیز درباره مساعدت به آمریکا در زمینه انرژی سخن گفته اند - نفت در ازاء امنیت هنوز هم اساس روابط ویژه می باشد.

5 - با وجود این تعریف نیز بعضی از مقامات سعودی فکر می کنند، که روابط ویژه کارایی نخواهد داشت. چون روابط عربستان سعودی با دیگر کشورهای عربی و کشورهای عضو اوپک مانع از آن می شود که امتیازهای مورد نیاز روابط ویژه اعطا شود.عدم درک عموم آمریکاییها از نقش عربستان سعودی در اجلاس 28-26 ژوئن اوپک و عکس العمل آمریکاییها در رابطه با افزایش قیمت نفت حاصل از اجلاس و استمرار عکس العمل آمریکا در رابطه با عدم تمایل عربستان سعودی در حمایت از قرارداد مصر و اسرائیل نیز می توانند برای آمریکا مشکلاتی جدی در ادامه روابط ویژه با عربستان سعودی به بار بیاورند.

6- (محرمانه) بدهیهای خارجی اسرائیل: براساس تحلیل سازمان سیا، اسرائیل باید میزان بدهیهای خود به خارج در 5 سال آینده را کاهش دهد و حتی اگر لازم باشد دریافت وامهای بین المللی برای تأمین مالی عقب نشینی سینا امکان پذیر گردد. مطالعات اسرائیل حاکی از آن است که تا سال 1983 میزان بدهیها - بهره خارجی و پرداخت های اصولی به صورت درصدی از صادرات کالا و خدمات - برای اولین بار کمتر از 20 درصد از زمان جنگ 1956 خواهد بود. علیرغم این گرایشات، مقامات اسرائیلی اظهار می دارند که میزان بدهی سبب بروز مشکلات جدی در زمینه تعادل پرداختها در چند سال آتی خواهد شد.

7- (محرمانه) این مقامات برای اینکه ثابت کنند می توانند مشکلات خود را حل کنند از فرضیه ای استفاده می کنند که از جنبه اقتصادی مفهوم چندانی ندارد که همان فرضیه بدهی سرانه است. در حالیکه بهتر بود اسرائیل از مقیاس رایج میزان بدهی که نحوه پرداخت وام را به توانایی با پرداخت ارتباط می دهد استفاده نماید. شاید اسرائیلیها سعی دارند وضع را آن قدر وخیم جلوه دهند تا کمک آمریکا به این کشور را که در آینده نزدیک بررسی و مطالعه خواهد شدف حتماض دریافت نمایند.

8 - (محرمانه) میزان بدهی کاهش خواهد یافت چون صدور کالاها و خدمات اسرائیلی قرار است به میزان 13 درصد در سال افزایش یابد و حال آنکه میزان پرداخت بدهیها نیز قرار است به میزان میانگین سالانه حدود 5 درصد بالا برود. کندی موجود در افزایش پرداخت بدهیها نشانگر شرایط سهل و آسان

ص: 395

کمکهای آمریکاست که عبارتند از شرایط پرداخت به مدت 40 سال، 10 سال تمدید مدت پرداخت، و نرخ بهره خیلی ارزان، میزان بدهی اسرائیل به آمریکا نیز دائما در حال افزایش است و انتظار می رودکه از 35 درصد در سال 1977 به 58 درصد در سال 1983 برسد.

9- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - نظامی: بنا به گزارش رویتر در دوم ژوئیه ایتان رئیس ستاد اسرائیل شخصا محکومیت یک افسر نظامی را که متهم به قتل چهار عرب در حمله اسرائیل به جنوب لبنان در دو ماه قبل شده بود، کاهش داده است. یک دادگاه پژوهش قبل از اینکه این رئیس ستاد محکومیت وی را به دو سال کاهش دهد، وی را به 8 سال زندان محکوم نموده بود.شولامیت آلونی عضو کنست افسر محکوم را یک جنایتکار جنگی قلمداد کرده است و گفته است که کنست نمی تواند عمل رئیس ستاد را بپذیرد. بنا به همین گزارش قرار است همین هفته این موضوع در کنست مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.

10- (طبقه بندی نشده) شوروی - آمریکا - خاورمیانه: با اشاره به بازدید سفیر اشتراوس از اردن و عربستان سعودی، برنامه نگاهی به جهان «مسکو در دوم ژوئیه اظهار داشت که هدف این سفر تسریع فرمول بندی عصر جدید به قیمت از بین رفتن مردم فلسطین بوده و....سعی بر آن است تا برخورد عربستان سعودی و اردن را با قرارداد مصر و اسرائیل تضعیف نمایند.» همین برنامه گفت «واشنگتن ریاض را در تنگنا قرار می دهد و سعی دارد از روابط نزدیک عربستان سعودی با آمریکا بهره برداری نماید». در ادامه گفته است که واشنگتن برای دست یافتن به «اهداف امپریالیستی» خود امکان دارد در صورت اجبار به زور نیز متوسل شود.

11- (محرمانه) مصر و کویت: رئیس بانک مرکزی مصر به چند تن از مقامات سفارت در قاهره گفت که تا آنجا که وی می داند از طرف کویت هیچ گونه تقاضای رسمی یا غیر رسمی مبنی بر استرداد 935 میلیون دلار سپرده خود در بانک مرکزی مصر ارائه نشده است، که البته با گفته وزیر اقتصاد مصر الضالح که چند هفته قبل به سفیر ایلتس گفته بود که چنین تقاضایی شده است، تناقض دارد بنا به اظهار سفارت در قاهره بیرون کشیده شدن پولهای کویت از مصر ظاهرا مشکل جدی برای مصر تولید نخواهد نمود.

12- (طبقه بندی نشده) مصر و سازمان توسعه صنعتی عربی: یک آژانس خبرگزاری خاورمیانه ای اظهار داشته است که مصر نتوانسته است با عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی در مورد تسویه حساب درباره سازمان توسعه صنعتی عربی به توافق برسد. بنابه همین گزارش در صورت موافقت سه طرف دیگر، مصر از بانک جهانی خواهد خواست تا در این باره رای بدهد. مصر قبلاً اعلام کرده بود که در صورت عدم تمایل سه طرف دیگر خود به تنهایی به اداره این سازمان خواهد پرداخت.

13- (محرمانه) مصر و مسائل نفتی: مصر از افزایش قیمت و کاهش تولید نفت اوپک استفاده کرده قیمت نفت خام خود را بسیار بالا برده است. مصر به مشتریان خود اطلاع داده است که در فصل سوم سال مرغوبترین نفت خام خود را به قیمت هر بشکه 50/32 دلار و نفت خام نامرغوبتر را به قیمت هر بشکه 40/26 دلار بفروش خواهد رساند - قیمت این دو نوع نفت خام در ماه ژوئن به ترتیب 20 دلار و 62/17 دلار برای هر بشکه بود. بنا به گزارشات رسیده اکثریت مشتریان مصری قیمتهای جدید را پذیرفته اند.

14- (طبقه بندی نشده) عربستان سعودی - نفت - تروریسم: در دوم ژوئیه مطبوعات بنقل از وزیر نفت سعودی زکی یمانی که در مصاحبه ای در نیوزویک مطرح نموده است، بیان داشته اند که وی گفته است که فلسطینیها می توانند یک نفت کش عظیم الجثه را در تنگه هرمز غرق کنند و باعث شوند که بحران کنونی

ص: 396

یک «عمل بچه گانه به نظر بیاید.» یمانی گفت: فلسطینیها دیگر دارند عصبانی می شوند و من تعجب نخواهم کرد اگر یک روز آنها یکی دو نفت کش بزرگ را غرق سازند تا دنیا به مصیبت آنها و لجبازی اسرائیل رسیدگی کند.

15- (طبقه بندی نشده) کنفرانس مطبوعاتی عرفات: یاسر عرفات در یک کنفرانس مطبوعاتی در بیروت در سوم ژوئیه:

(الف) اسرائیل را متهم به استفاده از سلاحهای ممنوعه و آواره ساختن 000/600 لبنانی و فلسطینی نمود:

(ب) و سئوال نمود که چگونه پرزیدنت کارتر به خود اجازه می دهد که درباره حقوق بشر سخن بگوید در حالی که حقوق بشر لبنانیها و فلسطینیهایی را که به وسیله «ماشین جنگی آمریکا» کشته می شوند فراموش کرده است.

(ج) از مطبوعات و افکار بین المللی خواست تا «این پیام» را به همه برسانند؛ 16- (طبقه بندی نشده) ساف - کنفرانس اسلامی:

رویتر در سوم ژوئیه گزارش داد که در یکی از اجلاسها کنفرانس اسلامی در مراکش، ساف از کشورهای اسلامی خواست تا تدبیری اقتصادی اتخاذ کرده ملل صنعتی به خصوص آمریکا را وادار سازند تا در سیاستهای خود علیه فلسطینیها تغییراتی بدهند. ساف گفته است این تدبیر باید در برگیرنده نفت، سپرده های بانکی، تجارت و سرمایه گذاریها باشد.

17- (استفاده اداری محدود) آمریکا - سوریه: در سرمقاله یکم ژوئیه نشریه البعث ارگان حزب بعث سوریه عکس العمل سوریه را در رابطه با تقاضای آمریکا مبنی بر آتش بس پس از جنگ هوایی بین سوریه و اسرائیل در 27 ژوئن در لبنان، منعکس ساخت. سر مقاله می پرسد که چرا آمریکا در این زمان، به خصوص در حالی که اسرائیل در حملات هوایی از تجهیزات آمریکایی علیه لبنان بهره می جوید، خواستار توقف جنگ می شود. همین سرمقاله می گوید که اسرائیل باید متوقف شود نه سوریه که در جنگ علیه اسرائیل به دفاع از لبنان پرداخته است.

مقامات سوری در رابطه با اعتراض ما مبنی بر اینکه آمریکا متهم به همکاری با اخوان المسلمین شده است، جواب رسمی نداده اند، ولی روزنامه چنین نقل کرده است که از طرف یک مقام مطلع در دمشق به این اعتراض جواب داده شده.در این مورد« مقام مطلع» باید همان خدام باشد.

18- (طبقه بندی نشده) لبنان - تشکیل دولت: نخست وزیر الهاس گفت زمانی که کابینه اش تشکیل شده سعی خواهد کرد اصول کنفرانس بیت الدین در اکتبر 1978 را به کار ببرد. از جمله این اصول وی تأیید وحدت لبنانیها، محکوم نمودن همکاری با اسرائیل و ایجاد یک «ارتش متعادل از نظر ملی» که سرانجام جایگزین نیروهای باز دارنده عربی بشود، را نام برد. همزمان، فرمانده لبنانیهای راستگرا اظهار داشت که بیانات الهاس «نمی تواند همواره سازنده راه برای ایجاد یک دولت جدید باشد.» اصولی که از طرف الهاس بیان شده بود «کهنه» قلمداد گردید. ولی کامیل شمعون ظاهرا این ادعا را نپذیرفته و گفته است که «باید دید چه می شود».

کریستوفر

افزایش تولیدات عربستان سعودی

ص: 397

سند شماره (33) تاریخ: 7 ژوئیه 1979 - 16 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی. با حق تقدم موضوع: افزایش تولیدات عربستان سعودی 1- (تمام متن خیلی محرمانه ) 2- راجع به گزارش 2 ژوئیه که از منابع دربار، مبنی بر افزایش تولید نفت عربستان سعودی به میزان نامشخص رسیده است، روزنامه انگلیسی زبان «عرب نیوز» با دکتر عبدالهادی طاهر، رئیس وزارت نفت مصاحبه کرد. دکتر طاهر گفت که مقدار افزایش هنوز مشخص نشده است و به وسیله مطالعات و تحقیقات تکنیکی تعیین خواهد شد. این افزایش موقتی خواهد بود و به منظور رفع نیازهای مالی دولت می باشد و تولید بین وزارت نفت و چهار کمپانی نفتی آمریکایی که در اوپک شریک می باشند تقسیم خواهد شد.

3- نظریه: دکتر طاهر امروز صبح زود به مقصد لندن حرکت کرد و مقاماتی که امروز در وزارت نفت عربستان مشغول به کار بودند چیزی اضافه بر آنچه که در روزنامه چاپ شده نداشتند که بگویند و مطبوعات و رابطهای دیپلماتیک سفارت هم چیزی اضافه بر آنچه که در مصاحبه گفته شده بود به دست نیاوردند. نظر یکی از رابطها حاکی از آن بود که به علت تأکید بر توسعه و آبادانی ملی در اعلامیه اولیه و مصاحبه طاهر، قسمتی از این افزایش تولید مختص به شرکایی از کشورهای مختلف درباره پروژه پالایشگاه و پتروشیمی در جبیل خواهد بود. به هر حال اعلامیه مبنی بر اینکه افزایش تولید نفت موقتی خواهد بود ظاهرا این فرضیه را نفی می کند و مبنی بر این است که اینگونه اعلامیه ها به منظور رد انتقادات سایر اعضای اوپک مبنی بر فروش خارج از برنامه «به ایالات متحده می باشد.

وست

آرایش C4RF- در عربستان سعودی

سند شماره (34) تاریخ: 9 ژوئیه 1979 - 18 تیر 1358طبقه بندی: سری از: فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا USMTM در تهران، ایران موضوع: آرایش C4RF- در عربستان سعودی (طبقه بندی نشده) 1- (سری) نیروی هوایی آمریکا در اروپا قادر است از آرایش پیشنهادی در پیام مرجع حمایت نماید، در صورتی که وقت کافی جهت برنامه ریزی و تهیه منابع مالی مورد نیاز داشته باشد.کمبودهای بحرانی مالی این فرماندهی سبب می شود که استفاده از منابع مالی نیروی هوایی آمریکا در اروپا برای برآورده ساختن نیازهایی از قبیل هزینه های صف آرایی و کاربرد دوباره غیر ممکن باشد. علاوه بر این باید یادآور شد که کاربرد و آرایش 4RF- نیاز به برنامه پشتیبانی حاوی 40 تا 60 پرسنل و برنامه ریزی پیشرفته از قبیل شناسایی محل دارد.

2- (سری) با اتکاء بر اهداف دقیق این کاربرد، ترکیب و میزان نیروهای دیگر مفیدتر است. ما دریافته ایم که نوعی عملیات آرایشی می تواند نشانگر منافع آمریکا در عربستان سعودی باشد. اگر این نتیجه گیری درست باشد، بهترین روش این است که یک عنصر شناسایی را در نیروی بزرگتری که شامل

ص: 398

اف - 4ها و جنگنده های دیگر باشد، بگنجانیم. کاربرد این نیرو سبب خواهد شد که استفاده از منابع مالی پشتیبانی به بهترین نحو انجام پذیرد. از طرف دیگر، اگر هدف فقط بالا بردن توانایی شناسایی عربستان سعودی باشد. لزومی ندارد که از آرایش 4FR- استفاده شود، بلکه می توان نوعی بازدید کمکی را برای برآورده ساختن نیاز شناسایی و تحقیقاتی مورد استفاده قرار داد. به هر حال، از این کاربرد و آرایش باید برای تعیین اولین نقاط بحرانی استفاده شود نه برای بالا بردن تواناییهای عربستان سعودی. هدف دراز مدت چنین ایجاب می کند که از نوعی تیمهای مشابه مستشاران نظامی آمریکایی استفاده شود.

پروازهای پ - 3 به عربستان سعودی

سند شماره (35) تاریخ:15 ژوئیه 1979 - 24 تیر 1358طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: سفارت آمریکا - ابوظبی موضوع: پروازهای پ - 3 به عربستان سعودی 1- سری - تمام متن 2- آدرسهای بالا (منظور سفارتهای مختلف آمریکا در منطقه خاورمیانه که اسامی شان در تیتر تلکس آمده است - م) باید مطلع باشند که دولت آمریکا و دولت عربستان سعودی موافقت کرده اند که در آینده نزدیک هواپیماهای مراقبتی پ - 3 بر فراز عربستان پرواز کنند. هواپیماهای مذکور، هر ماه یک بار به مدت 3 الی 5 روز از منطقه هوایی ظهران برای مانور و عملیات استفاده خواهند کرد. هر عملیات شامل یک قسمت از دیه گو گارسیا به ظهران، یکی از ظهران به ظهران و یکی از ظهران به دیه گو گارسیا می شود.

افسران نظامی عربستان در عملیات و پروازهای ظهران به ظهران شرکت خواهند کرد و دولت عربستان سعودی به اطلاعات جمع آوری شده در این پروازها دسترسی خواهد داشت.

3- منظور از این عملیات، مراقبت دریایی از دریای عربی، خلیج عمان،خلیج فارس، خلیج عدن و بحر احمر می باشد. تمام امضاء کریستوفر

رسیدگی به مسئله سرمایه گذاری اوپک در ایالات متحده در اجلاسیه کنگره

سند شماره (36) تاریخ: 17 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن. دی. سی موضوع: رسیدگی به مسئله سرمایه گذاری اوپک در ایالات متحده در اجلاسیه کنگره 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- مأمور اقتصادی پاراگرافهای 1 تا 4 تلگراف مرجع را به معاون وزارت امور خارجه (متصدی امور اقتصادی و نفت) شیخ عبداللّه علیرضا در تاریخ 16 ژوئیه ابلاغ کرد.

3- عکس العمل علیرضا درباره آنچه که دریافت کرد دور از انتظار نبود. او با نهایت گستاخی این جریانات را چنین توصیف کرد «کار خودتان است (یعنی کار حکومت آمریکاست)» و گفت که اگر ایالات متحده خواستار سرمایه گذاری عربستان سعودی نیست تنها کاری که باید انجام بدهد این است که همین موضوع را بگوید. حکومت عربستان سعودی قصد تحمیل سرمایه گذاری عربستان سعودی بر ایالات متحده را ندارد و برای اختصاص پولهای مازاد خود راههای اختیاری متعددی را داراست.

ص: 399

4- اظهار نظر: این واقعیت که علیرضا پرسید که آیا ما متن عربی مفاد پاراگرافهای 1 تا 4 تلگرام مرجع را داریم یا خیر، ممکن است تا اندازه ای نشانگر نگرانی جدی تر عربستان سعودی از آنچه که علنا بیان شده است باشد.وست

موضع عربستان سعودی در قبال حضور نظامی آمریکا

سند شماره (37) تاریخ: 19 ژوئیه 1979 - 28 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: سفارت آمریکا - جده موضوع: موضع عربستان سعودی در قبال حضور نظامی آمریکا 1- در تاریخ 17 ژوئیه. الحجلان سفیر عربستان سعودی در آمریکا ملاقات نهاری با ساندرز و تونیگام داشت. وی برای دومین بار در ملاقاتهایمان انتقادهای کوچکی نسبت به حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و شبه جزیره عربستان ارائه داد.از گفته هایش این طور برداشت می شد که در موقعیتی که صلح در منطقه وجود ندارد. هر گونه افزایش حضور نظامی آمریکا، موجب بی ثباتی در منطقه خواهد شد و اگر هم صلحی ایجاد شود، دیگر احتیاجی به حضور نظامی آمریکا نخواهد بود.

2- الحجلان از بدو ورودش به ما نشان داده است که از استانداردهای سفارتی و عربستان اطلاع دارد و شمرده، شمرده سخن می گوید. نظرات وی راجع به حضور نظامی آمریکا در منطقه بسته به نظرات شاهزاده سعود است که در ملاقاتهای مقدماتی در تاریخ 18 فوریه در ریاض با باب موری و همراهانش ارائه داد و این موقعی بود که باب موری راجع به سفر وزیر دفاع (براون) به منطقه، به ریاض برگشت.

3- برای سفیر وست: اگر نظراتتان را راجع به این موضوع که آیا گفته های الحجلان نظر رسمی دولت عربستان سعودی است و یا وی تحت تأثیر شایعات در مورد دخالت نظامی آمریکا در منطقه این حرف را زده است، برای ما بفرستید خیلی به ما کمک خواهد کرد. البته در تحقیقاتتان راجع به این موضوع به دولت عربستان سعودی چیزی نگویید.

در مذاکرات سال 75-1974 مبنی بر نگهداشتن نیروی دریایی آمریکا در بحرین، پشتیبانی عربستان سعودی عامل مهمی بود که دولت بحرین را متقاعد کرد که امکانات نظامی آمریکا در بحرین باقی بماند.ما مخصوصا می خواهیم بدانیم که آیا دولت عربستان از افزایش حضور نظامی آمریکا در خاور میانه پشتیبانی می کند؟ و یا حداقل مخالفتی نمی کند؟امضاء ونس سند شماره (38) تاریخ: 22 ژوئیه 1979 - 21 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی - سی موضوع: موضع عربستان سعودی در قبال حضور نظامی آمریکا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- در مورد گفتگویی که در هنگام نهار بین حجلان و ساندرز و تونیگام انجام شد دو مطلب را باید اظهار نمایم. اول اینکه،به نظر من سعودیها در صورتی امنیت آمریکایی را خواهند خواست که قابلیت مریی بودن آن چندان چشمگیر نباشد. در صورتی که عربستان سعودی از طرف شوروی مورد حمله واقع

ص: 400

گردد. سعودیها از ما انتظار دارند که خود را سریعا به معرکه برسانیم. حتی اگر معنی آن مداخله مستقیم و با حضور مستقیم آمریکا در آنجا باشد. در صورت حمله عمال شوروی نیز آنها از ما می خواهند که با نیرو و روش متناسب باموقعیت، به یاری آنها بشتابیم. ولی گذشته از آن، آنها خواستار حضور مستقیم نظامی آمریکا در عربستان سعودی و یا مناطق نزدیک و مجاور نیستند. اگر قرار باشد که آمریکا پایگاهی داشته باشد و یا حضوری داشته باشد، از نظر آنها باید در جایی در افق دور دست و به طور نامریی باشد تا در هنگام نیاز بتواند خود را به سرعت به معرکه برساند. آنها در این اثناء از ما می خواهند که بنیه دفاعی آنها را تقویت نمائیم تا خودشان بتوانند مسائل بحرانی داخلی یا محلی خود را برطرف سازند.

3- سعودیها خواستار حضور نامریی آمریکا هستند تا موجبات نگرانی همسایه های خود را فراهم نیاورند. حضور آمریکا سبب بروز مشکلاتی بین آنها و دیگر اعراب از قبیل عراق و سوریه و کشورهای عربی دور افتاده تر از قبیل لیبی و الجزیره خواهد گشت. به همین دلیل سخنگویان دولت عربستان سعودی به همراه کویت و دیگر کشورهای عربی خلیج سعی دارند این نظریه عمومی را که آمریکا احتمالاً و یا حتی در نظر دارد در خلیج مداخله نماید، تکذیب نمایند. آنها تلاش خواهند کرد که از این خط عمومی پیروی کنند که خطری آنها را تهدید نمی کند و در غیر این صورت نیز کشورهای منطقه قادر به حراست از خود می باشند. به همین ترتیب گرچه عربستان سعودی از افزایش نیروهای خاورمیانه ای مستقر در بحرین علنا حمایت نمی کند، ولی فکر نمی کنیم که نسبت به آن اعتراضی نیز داشته باشد، البته مشروط بر آنکه الف) بحرین اعتراض ننماید، ب) میزان افزایش بسیار زیاد نباشد. ج) افزایش با احتیاط و بدون جار و جنجال صورت گیرد، و د) زمان انجام افزایش مصادف با، دور جدید تبلیغات در مورد طرحهای اضطراری آمریکا در خلیج نباشد.

4- مطلب دوم این است که حجلان با شاهزاده سعود بیش از شاهزاده سلطان صمیمی است. سلطان در همان حال که در مصاحبه های چند روز گذشته خود با مطبوعات بیروت در مورد پیروی از نظریه عموم کنترل خود را از دست نمی داد، ولی به طور کلی در هنگام اشاره به حضور احتمالی آمریکا در منطقه مانند سعود هیجان زده نمی شد. لیکن شاهزاده سعود و شاهزاده سلطان در اختفا معتقدند که عربستان سعودی در برابر شوروی به چتر امنیتی آمریکا نیازمند است. با این وصف، سعود دارای نظریات ناسیونالیستی بود و بر خلاف سلطان معتقد است که حضور آمریکا در اینجا نباید چندان چشمگیر و مریی باشد. ظاهرا حجلان نیز همین عقیده را دارد و در گفتگوی خود به هنگام نهار از همان خط و نظریه عمومی پیروی می کند.وست

خلاصه مطالب شماره 858،876

سند شماره (39) تاریخ: 23 ژوئیه 1979 - 1 مرداد 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: مرکز جمع آوری خلاصه مطالب اطلاعاتی موضوع: خلاصه مطالب شماره 858 - 23 ژوئیه 1979 اخطار: منابع و روشهای حساسی در گردآوری این اطلاعات بکار رفته که نباید در اختیار اتباع کشورهای دیگر گذاشته شود.

(پاراگراف 6-1 سری)

ص: 401

1- عربستان سعودی: ارتباط نفتی: عوامل روانی و اجتماعی، در تشریح، رابطه ظریف بین سیاست تولید نفت عربستان و انتظاراتشان از پیشرفت صلح خاورمیانه مفید واقع می شود.

الف) سعودیها ذاتا و عمیقا متنفرند که به عنوان یک قدرت تهدید کننده به شمار آیند و از سلاح نفت بی ملاحظه استفاده کنند. آنچه که در سال 1973 اتفاق افتاد استثنائی بود. از نظر سعودیها، تهدید و باجگیری مستقیما مخالف اصول و میزان بدوی ها (بادیه نشینها) بوده و از نظر تاکتیکی نتیجه معکوس به بار خواهد آورد.

ب) اگر یک سعودی بخواهد روی دوستش اثر بگذارد، با وی مقابله به مثل می کند. در سیستم سعودیها دوستها نسبت به یکدیگر از نظر یاری رساندن تعهدات متقابل دارند و به خودشان حق می دهند که در موقع لزوم از دیگری کمک بگیرند. در چنین نظامی نفوذ اعمال می شود و انتظارات بدون هیچ برخوردی برآورده می شود.

2- این ضرایب و عوامل حاکی از آن است که سعودیها احتمالاً نمی خواهند رابطه مشخصی بین نفت و جریانات صلح برقرار کنند. شاه خالد و فهد ولیعهد عربستان مشخصا تکذیب کرده اند که این دو موضوع می توانند با هم ارتباط داشته باشند. اما با این گونه تکذیبها آمریکا نباید از انتظارات عربستان سعودی غافل بماند.

3- طبق گزارش سفارت آمریکا در جده، اخیرا سعودیها می پندارند که روابط ویژه شان با آمریکا برابر و موزون نیست و این عدم موازانه به نفع آمریکا می باشد. کمبود فعلی عرضه نفت خام، به عربستان سعودی فهمانده است که آمریکا و متحدان غربی اش شدیدا به نفت وارداتی وابسته اند.این موضوع منجر شده است که سعودیها در عوض نفت، انتظار داشته باشند که آمریکا امتیازات و ملاحظات بیشتری به آنها بدهد.

4- دلایل و شواهد به اثبات رساننده این استدلال را می توان در نکات زیر پیدا کرد:

الف) فهد ولیعهد عربستان در ماه ژوئن در بیانیه عمومی خود پیشنهاد کرد که آمریکا فورا گفتگو را با سازمان آزادی بخش فلسطین شروع کند، وی گفت «دولت عربستان سعودی برای انجام این گفتگو هر چه از دستش برآید انجام خواهد داد.» ب) اظهارات شیخ یمانی در مصاحبه ماه ژوئیه مبنی بر اینکه اگر آمریکا می تواند اسرائیل را وادار به عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی نماید« باید آماده مواجه با عواقب آن باشد...» و نمی توان از اعراب انتظار همکار، در زمینه نفت را داشت مگر آنکه حرکات و اعمال مثبتی در جبهه سیاسی انجام شود.« ج) تصمیم عربستان سعودی مبنی بر بررسی تکنیکی تولید نفت در ماه اوت. ما معتقدیم نتیجه این بررسی آن خواهد بود که بعد از ماه سپتامبر نفت اضافی تولید نشود، مگر آنکه دلایل وادارکننده ای در سیاست خارجی باشد، که خلاف آن عمل کنند.

5 - در همین رابطه سفارت آمریکا در جده چنین نتیجه گیری می کند که رابطه ای بسیار قوی ولی پنهانی بین افزایش اخیر تولید نفت و انتظارات سعودیها به پیشرفت جریانات صلح وجود دارد. ماهم مانند سفارت معتقدیم که در صورتی که در شش ماه آینده در روند صلح پیشرفتی حاصل نشود، در سلسله مراتب حکومتی سعودی فشارهایی مبنی بر بازگشت به سطح تولید 5/8 میلیون بشکه در روز و نیز آمادگی برای بالا بردن قیمت نفت در اجلاس اوپک در ماه دسامبر پیدا خواهد گردید.

6- خلاصه اینکه، به نظر ما سعودیها به جای تهدید خواسته اند آمریکا را وادار کنند که به جریانات

ص: 402

صلح تحرک بیشتری ببخشد. ولی اگر سعودیها چنین استنباط کنند که آمریکا موفق نشده است تحرک لازم را به وجود آورد، آنها نیز عقب نشینی خواهند کرد. (پاراگرافهای 9-7 طبقه بندی نشده اند.) 7- تهدیدی برای کشتیرانی آمریکا: آمریکا به نفتکشهایی که از خلیج فارس و به خصوص تنگه هرمز عبور می کنند هشدار داد که ممکن است حمله و یا دیگر عمل خصمانه ای علیه آنها صورت پذیرد.

8 - کانال اصلی کشتیرانی این تنگه که کوتاهترین راه را از اطراف شبه جزیره موساندام در شمال عمان به وجود آورده است 30 تا 35 کیلومتر طول و 13 کیلومتر عرض دارد. کانالهای داخلی و خارجی به وسیله یک منطقه ممنوعه دارای 2 کیلومتر عرض جدا می شود. عمق این کانال از 75 متر به 200 مترهم می رسد. کانال خارجی آنقدر عمیق و عریض است که حتی اگر دو تانکر نفتی عظیم الجثه نیز در آنها غرق شود باز زهم قابل کشتیرانی می باشد.

9- تانکرهایی که قصد خروج از تنگه را دارند با عبور در از بخشهای کم عمق تر تنگه در بخشهای شرقی و شمالی جزیره قوین که عمق آب از 45 تا 80 متر در نوسان است می توانند از خطرهای احتمالی بگریزند. از این منطقه عظیمترین نفتکش موجود نیز می تواند عبور نماید.

10- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - ناظران سازمان ملل: پیشنهاد استقرار ناظران سازمان ملل در صحرای سینا به هنگام خاتمه استقرار نیروهای اضطراری سازمان ملل در 24 ژوئیه، در اجلاس کابینه اسرائیل در22 ژوئیه رد شد. بنا به گزارش رادیو اورشلیم بگین نیز در اتخاذ این تصمیم سهیم بوده است.

همین گزارش رادیویی اعلام می دارد که موضع اسرائیل این است که استقرار ناظران سازمان ملل با قرارداد کمپ دیوید مغایرت دارد.

11- (طبقه بندی نشده) سلامتی بگین - بگفته دکترهای معالج، بگین آخر هفته را استراحت خواهد کرد. در طول این مدت کارهای جاری را انجام خواهد داد. گزارشی از مداوای ناراحتی قلبی وی در دست نیست.

12- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - سازمان ملل - اردوگاهها: رادیو اورشلیم در 22 ژوئیه گزارش داد که کابینه اسرائیل قطعنامه سازمان ملل پیرامون اردوگاههای (یهودی نشین - م) را به این دلیل که آنها قانونی بود، و تغییری در اوضاع اورشلیم داده نخواهد شد، رد کرده است. در اجلاس کابینه همچنین گفته شده است که اسرائیل با کمیسیون سازمان ملل که مأمور بررسی اردوگاهها می باشد، همکاری نخواهد کرد.

(قبلا نیز با این کمیسیون همکاری نکرده است.) 13- (طبقه بندی نشده) سوریه - اسرائیل - تحریمها: نماینده سوریه در سازمان ملل در بیستم ژوئیه از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا بر اساس یافته های کمیسیون بررسی اردوگاهها به تحریمهایی علیه اسرائیل دست بزند. وی گفت اگر سازمان ملل عکس العملی نشان بدهد این تصور به وجود خواهد آمد که گزارشهای کمیسیون بی اعتبار و خالی از مفهوم است، ولی وی گفت که می داند که «حامی» اسرائیل حتما «تحریم» اسرائیل را وتو خواهد کرد.

14- (محرمانه) مصر - اسرائیل - نفت: مقامات مصری به سفارت در قاهره گفته اند که علیرغم فرضیه های پیشین، تحریم اعراب علیه مصر سبب بروز مشکلاتی در زمینه عرضه تولیدات نفتی شده است. مصر در حال حاضر این تولیدات را از کشورهای مدیترانه ای خریداری می کند. ولی با تحریم مصر توسط اعراب عرضه کنندگان جدیدی چون ایتالیا، یونان و فرانسه نیز مایل نیستند به مصر چیزی بفروشند

ص: 403

چون می ترسند که اعراب علیه آنها دست به اقدامات تلافی جویانی بزنند.

مصر نیز تهدید کرده است که در صورتی که تولیدات نفتی را به وی نفروشند وی نیز به نوبه خود صدور نفت خام به این کشورها را قطع خواهد کرد. سفارت آمریکا در قاهره گفت اگر اسرائیلیها چشم انتظار نفت از حوزه آلمان هستند باید گفت که نا امید خواهند شد چون با وجود افزایش تولید نفت مصر، این کشور به نفت حوزه آلمان برای برآوردن نیاز مصرفی روز افزون کشور خود احتیاج دارد. مصریها معتقدند که با عرضه نفت خام از مناطق دیگر می توان این مشکل را حل کرد، مگر اینکه اسرائیلیها اصرار داشته باشند که از نفت خام با کیفیت نفت حوزه آلمان بهره ببرند.

15- (طبقه بندی نشده) بستری شدن حداد: رسانه های گروهی عراق در 20 ژوئیه خبر دادن که سرگرد سعد حداد رهبر چریکهای مسیحی در جنوب لبنان هفته گذشته زخمی شده و در اسرائیل بستری است. ما هیچ دلیلی مبنی بر زخمی شدن حداد در دست نداریم، ولی رسانه های گروهی اسرائیل خبر دادند که حداد دریک بیمارستان در حیفا می باشد.

16- (محرمانه) حداد - نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان.

حداد رهبر شبه نظامیان مسیحی در 22 ژوئیه ادعای خود را مبنی بر اینکه نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان به چریکهایی فلسطینی کمک می کنند تکرار کرد و گفت در صورت لزوم افراد وی برای حفظ مواضع خود به نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان شلیک خواهند کرد.تذکرات اخیر حداد به دنبال ادعاهای IDF، مطبوعات مسیحی و اسرائیلی مبنی بر همکاری نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان با چریکهای فلسطینی، کلاً وسیله نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان تکذیب شده است. بیانات اخیر حداد سبب شد که آن دسته از نیروهای میانجیگر که از ایرلند آمده بودند به دنبال یک برخورد از آنجا بیرون آورده شوند. افراد حداد وارد روستایی به نام بیت یا هون شده اند و تا دیروز اصرار ورزیده اند که در آنجا خواهند ماند و از آنجا به عنوان یک منطقه دیده بانی استفاده خواهند کرد. این روستا در منطقه محل استقرار نیروهای ایرلندی میانجیگر سازمان ملل در لبنان واقع شده است. همچنین به چند مقاله در مطبوعات مسیحی و اسرائیلی برخورده ام که بر اساس آنها افراد شیعه به وسیله چریکهای فلسطینی و سعودی زخمی و یا کشته شده اند. این نیز ممکن است جهت برانگیختن حس همدردی شیعیان نسبت به خودشان باشد. افراد شیعه در هر دو بخش اسرائیلی مسیحی و چپگرا و مسلمان نشین جنوب لبنان وجود دارند. کریستوفر سند شماره (40)(1) تاریخ: 9 اوت 1979 - 18مرداد 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: مرکز جمع آوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 871 - 19 اوت 1979 (پاراگراف 4-1 سری) 1- عربستان سعودی - یمن شمالی: نگرانی سعودیها: رهبران عربستان سعودی به طور فزایندهای نگران اوضاع یمن شمالی می باشند. بر طبق یک تحلیل سازمان سیا آنها تحت تأثیر شایعات مبنی بر اینکه

ص: 404


1- توضیح: قسمتهایی که مربوط به موضوع (عربستان سعودی) نبوده و فاقد اهمیت طبقه بندی است ترجمه نشده است. مترجم

رئیس جمهور یمن شمالی صالح در حال معامله با یمن جنوبی می باشد، تا اوضاع بی ثبات داخلی خودش را بهبود بخشد، می باشند.

2- مقامات عربستان سعودی هفته گذشته به آمریکا تأکید جدی نمودند که عربستان سعودی کنترل بیشتری روی سلاحهای فرستاده شده به یمن شمالی داشته باشد و این کنترل بیشتر را می توان با فرستادن وسایل یدکی و مهمات به عربستان سعودی انجام داد و عربستان این قطعات یدکی و مهمات را برای یمن شمالی انبار خواهد کرد. سعودیها بیان کردند که اگر یک تغییرات نامناسب سیاسی در یمن شمالی به وجود آید این سلاحها احتمالاً بر علیه آنها استفاده خواهد شد.

3- سیاست عربستان سعودی در قبال یمن شمالی یک سیاست بی ثبات بوده است. از یک طرف می خواهند که یمن شمالی به اندازه کافی قوی باشد تا بتواند از خودش در مقابل یمن جنوبی دفاع کند و از طرف دیگر نمی خواهند که زیاد قوی باشد که خودشان (سعودیها) را تهدید کند. سعودیها نسبت به میل و علاقه یمن شمالی برای گفتگو با یمن جنوبی راجع به اتخاذ دو یمن مظنون می باشند. سفر وزیر امور خارجه یمن شمالی به عدن و بغداد در اوائل این ماه و ملاقات گزارش شده صالح رئیس جمهور یمن شمالی با تبعیدهایی که تحت کنترل عدن می باشند، احتمالاً باعث افزایش ترس سعودیها شده است.

4- سلطان، وزیر دفاع عربستان سعودی (مهره و عامل مرکزی و مهم در دفاع از سیاست دولتش در قبال دو یمن) اگر متقاعد شود که صالح در حقیقت خیلی نزدیک به یمن جنوبی شده است. ممکن است که با ناراضی های یمن شمالی همکاری کند تا رژیم صالح را ساقط کنند.

سند شماره (41)(1) تاریخ: 16 اوت 1979 - 25 مرداد 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سیبه: مرکز جمع آوری خلاصه های اطلاعاتی موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 876 - 16 اوت 1979 (از پاراگراف 1 الی 14 سری می باشد.) 1- عربستان سعودی: خطوط درگیری اعراب و اسرائیل. تحلیل سازمان سیا در اوایل اوت شامل مطالب زیر می شود:

سعودیها کشمکش بین اعراب و اسرائیل را یک تهدید مستقیم برای امنیت ملی شان به شمار می آورند.

در نظر آنها، معطلی و درگیری اعراب مخصوصا فلسطینیها، منبع بی ثباتی در منطقه می باشد که به طور موفقیت آمیزی از جانب چپ های تندرو و شوروی تحمیل شده است. موافقتنامه صلح مصر با اسرائیل فقط باعث افزایش قطب گرایی در جهان عرب شده است، و قدرت کشورهای تندرو مثل عراق را استحکام بخشیده است، تا نقش بزرگتری را در منطقه بازی کنند.

2- اختلاف و کشمکش بین اعراب و اسرائیل «روابط ویژه» بین ریاض و آمریکا را تهدید می کند.

سیاست خارجی سعودیها برای مدت زیادی بر دو رکن استوار بوده است. تضمین امنیتشان به وسیله آمریکا و پشتیبانی از یک پیمان و یا توافق معتدل و وسیع بین اعراب. روابط نزدیک آمریکا با اسرائیل و نقش واشنگتن در معاهده صلح کمپ دیوید، ریاض را وادار کرده است که از بین این دو منافع یکی را

ص: 405


1- توضیح: قسمتهایی از سند که مربوط به موضوع (عربستان سعودی) نبوده و فاقد طبقه بندی و اهمیت است ٬ ترجمه نشده است م.

انتخاب کند. سعودیها مکررا احساس کرده اند که باید توافق بین اعراب را انتخاب کنند و این روابطشان را با آمریکا فرسایش داده است.

3- سعودیها، اگر جنگ دیگری بین اعراب و اسرائیل اتفاق افتد ممکن است که مستقیما داخل این جنگ شوند. با توجه به اینکه سعودیها دیگر مثل اواسط سالهای دهه 70 واحدهای نظامی در سوریه و اردن ندارند، می ترسند که اگر جنگ دیگری اتفاق بیافتد، احتمال دارد که اسرائیل به تأسیسات نظامی آنها در تبوک که نزدیک مرز اسرائیل است، حمله نماید.یک درگیری دیگر بین اعراب و اسرائیل باعث فشار اعراب برای تحمیل یک تحریم نفتی علیه آمریکا خواهد شد و خطر نابودی کامل روابط ویژه واشنگتن و عربستان را در بر خواهد داشت.

4- چیزی که در غرب به وسیله آن سعودیها شناخته می شوند و هویت داده می شوند بیت المقدس است و رهبران سعودیها برای مدت زیادی خواهان بازگشت قسمت شرقی بیت المقدس به سیطره و کنترل اعراب بوده اند. علاقه و اهمیت سعودیها به بیت المقدس دارای یک اهمیت خاص بوده و عمیقا احساس می شود. موقعی که سادات رئیس جمهور مصر در نوامبر 1977 به بیت المقدس سفر کرد، زیر پا گذاشتن اصول مذهبی نقش عمده ای در خشم و عصبانیت سعودیها نسبت به سادات، داشت.

5 - صراحت سعودیها راجع به بیت المقدس نشان دهنده این است که سعودیها خودشان را مدافع منافع اسلام و ارزشهای اسلامی تصور می کنند. پادشاهی عربستان سعودی به عنوان یک بازوی متجدد نهضت اسلامی اصلاح طلب یعنی وهابیه ایجاد شد و از نظر ایدئولوژیکی به روحانیت مسلمان یعنی علما نزدیک می باشد. هر گونه حرکت در انظار عمومی که حاکی از آن باشد که سعودیها نسبت به بازگشت بخش عرب نشین بیت المقدس به زیر کنترل عربها سست و نرم شده اند، احتمالاً باعث فشار از جانب علما خواهد شد و ادعای حکومت را مبنی بر مشروع بودن پادشاهی تحت سئوال قرار خواهد داد.

6- علیرغم موضع سخت سعودیها در انتظار عمومی، نشانه هایی موجود است که حکایت از آن می نمایند که لااقل بعضی از رهبران سعودی تشخیص داده اند که شانس اینکه اسرائیل کنترل بخش عربی - شرقی بیت المقدس را به اعراب واگذارد، کم است اعراب باید دنبال چیز دیگری باشد.

7- احتمال دارد که سعودیها از هر گونه موافقت نامه ای راجع به بیت المقدس که مورد قبول فلسطینی ها باشد، حمایت کنند. سعودیها معتقدند که فقط با کاهش فشار روی فلسطینیها می توان خطر، تندروی و بی ثباتی را کاهش داد.

8 - رهبران سعودی متقاعد شده اند که شرکت دادن سازمان آزادیبخش فلسطین در مذاکرات صلح، قسمت عمده ای از سازمانهای فلسطینی را، از گروه اعراب تند رو و رادیکالی که هر گونه موافقتنامه را با اسرائیل رد می کنند، خارج خواهد کرد. بدین طریق بار مشکل قبول مصالحه با اسرائیل از روی دوش اعراب برداشته خواهد شد و به عهده خود فلسطینیها گذاشته می شود.

9- سعودیها ترجیح می دهند که ساحل غربی و نوار غره پایه های اصلی تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی باشند تا اینکه فلسطینیها یک هویت وابسته به اردن داشته باشند. ولی اگر خود فلسطینی ها دومی را قبول کنند، عربستان سعودی هم آن را قبول خواهد کرد. سعودیها هیچ وقت کنترل اردن را روی ساحل غربی قبل از 1967 به رسمیت نشناختند و به طور مداوم از تصمیم کنفرانس رباط در سال 1974، که اردن را از حق مذاکره برای بازگشت ساحل غربی منع می کند حمایت کرده اند.

ص: 406

10- پشتیبانی سعودیها از فداییان فلسطینی از اوائل دهه 60 شروع شد. سعودیها از مهمترین منابع مالی سازمان آزادیبخش فلسطین به ویژه گروه الفتح، یاسر عرفات، می باشند. پشتیبانی سعودیها از فلسطینیها مخلوطی از تعهد خالصانه به خاطر آرمان فلسطینیها و ترس از مبارزه خرابکارانه فداییان فلسطینی علیه پادشاهی عربستان می باشند.

11- نکته مرکزی و مهم در روابط عربستان سعودی و فلسطینیها این است که بیشتر از 000/100 فلسطینی در پادشاهی عربستان زندگی می کنند. این افراد شامل کسانی هستند که مدت زیادی است در زمینه طب، تدریس، تجارت و حرفه های ماهرانه در عربستان مشغول به کار می باشند. دستمزد فلسطینیها در عربستان از همه افراد غیر عربی و عربهای عربستان بیشتر است وا ین موقعیتی است که ثبات رژیم در گرو آن است. سعودیها تعداد فلسطینیهایی را که در صنعت نفت کار می کنند محدود کرده اند و مقامات امنیتی بشدت مراقب فلسطینیهای مقیم عربستان می باشند.

12- ارتباط بین موضع عربستان در قبال جریانات صلح و تمایل آنها در عرضه نفت به غرب یک ارتباط زیرکانه و پیچیده می باشد. سعودیها به خوبی آگاهند که نیروی بازار از سال 1973 نفوذ آنها را روی آمریکا افزایش داده است و برای ایجاد فشار دیگر یک تحریم همه جانبه ضروری نیست. سعودیها می توانند به وسیله، عدم اقدام در مقابل افزایش تقاضا و یا عدم مقاومت در مقابل فشارهای مبنی بر افزایش قیمت نفت، آمریکا را تحت فشار قرار دهند.

13- همزمان با این، سیاست نفتی عربستان تحت تأثیر عوامل دیگری غیر از مسئله صلح می باشد.

سعودیها باید احتیاجاتشان را به آمریکا در زمینه امنیت و روابط اقتصادیشان را با غرب، با میلشان برای سیاست آینده آمریکا در مورد مسئله فلسطین متوازن کند. و یک رابطه موزونی بین این دو ایجاد نمایند.

14- سعودیها به احتمال زیاد از نفوذ نفتی شان نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان یک عامل مشوق برای آمریکا استفاده خواهند کرد تا پیشرفتی در زمینه صلح ایجاد کند. در ماههای آینده سعودیها در جستجوی شواهدی خواهند بود که نشان دهد که مذاکرات خود مختاری فعلی بین مصر و اسرائیل، پایه و مبنایی برای یک موافقتنامه رضایتبخش برای حل مسئله فلسطینیها باشد اما ریاض نسبت به این قضیه خوشبین نیست. موضع سازمان آزادیبخش فلسطین خیلی مهم است. اگر فلسطینیها با نتیجه مذاکرات خود مختاری فعلی مخالفت کنند، خیلی بعید است که سعودیها موضع فعلی شان را تغییر دهند.

21- (خیلی محرمانه) - سیاست نفتی عربستان سعودی. یک مقام عربستان سعودی در وزارت نفت به مأمور سرکنسولگری آمریکا در تهران گفته است، که شرکت آرامکو به هدف 5/9 میلیون بشکه در روز رسیده است. وی گفته که «سطح تولید فعلی تا زمانی که بازار آماده کاهش تولید باشد ادامه خواهد داشت» ضمنا مطابق گزارش رویتر، شیخ یمانی کشورهای صنعتی را متهم کرده است که در مورد کالاها و خدماتشان در قیمتها ما را مغبون می کنند. وی به هر حال از سیاست انرژی کارتر تقدیر کرد و گفت که «محافل نفتی دقیقا نگاه می کنند و منتظرند که ببینند کنگره تا چه حد در اجرای این برنامه با کارتر همکاری می کند.

نظریات یمانی درباره وضع انرژی در آینده

ص: 407

سند شماره (42) تاریخ: 30 اوت 1979 - 8 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا - جده با اولویت 1109 موضوع: نظریات یمانی درباره وضع انرژی در آینده 1- یمانی وزیر نفت سعودی در بیست و هشتم اوت ضمن بحث مفصلی با معاون وزارت امور خارجه کوپر نظریات خویش را به شرح زیر ارائه داد.

2- یمانی پیش بینی کرده است که در بقیه سال، مازاد نفت طوری خواهد بود که با توجه به تولید افزایش یافته، قیمت نفت در بازار سیاه کاهش می یابد. با وجود نزول وضع اقتصادی در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و محدودیت تقاضای ناشی از آن در سال 1980، وی معتقد است که افزایش تولید نفت خام در نتیجه افزایش تولید نفت دریای شمال و مکزیک سبب کاهش تقاضا در رابطه با نفت اوپک خواهد گردید. وی معتقد است که چون بعضی از کشورهای تولید کننده نفت اوپک به دلیل توسعه های مورد نیاز، لازم می دانند تا حد ممکن تولید نمایند، بالاخره در اوپک به اتحاد د ر زمینه قیمت نفت دست یافته خواهد شد.(در تمام طول مباحثات خود،یمانی از اظهار نظر پیرامون طرح تولید نفت سعودی خودداری نمود.) 3- یمانی درباره مدت زمان بین سالهای 85-1981 اظهار نگرانی شدید نمود. طبق نظر وی در این مدت اوپک به افزایش تولید دست نخواهد زد. وی خاطرنشان ساخت که آن دسته از کشورهای اوپک که نیاز شدیدی به درآمد بیشتر دارند از قبیل اندونزی و نیجریه از نظر فنی در زمینه افزایش تولید با مشکلات جدی روبرو هستند. کویت می خواهد تولید خود را به سطح 6/1 میلیون بشکه در روز کاهش دهد.

دیگران نیز می خواهند تولید خود را محدود نمایند. ولی در این دوره کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در رابطه با بیکاری شدید دچار چنان مشکلاتی خواهند بود که نمی توانند به توسعه اقتصادی دست یازند. به طوری که حتی میزان 2 درصد افزایش در نیاز انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی سبب به وجود آمدن مشکلات بسیار جدی خواهد شد. البته روشهای آسانی جهت حفظ انرژی و ایجاد منابع جایگزین به وجود خواهد آمد، ولی تا سال 1985 و پس از آن تغییر جدی در زمینه منابع انرژی پیدا نخواهد شد. با این وصف یمانی خاطرنشان ساخت که در صورتی که به اهداف اجلاس توکیو دست یافته شود ما قادر خواهیم بود تا سال 1985 بدون ایجاد محدودیت جدی در بازار برنامه ها را به پیش ببریم.

4- یمانی تأکید نمود که این ارزیابی بر اساس این احتمال است که شرایط کشورهای تولید کننده نفت اوپک به صورت کنونی باقیمانده و خصوصا نفت ایران دچار نقصان و کاهش شدید نشود. در این جا وی نگرانی زیادی ابراز داشت چون مطمئن نیست که ایران بتواند بدون کمک خارجی سطح تولید خود را حفظ کند و در این باره که کاهش 000/400 بشکه در روز از نفت ایران مربوط به وضع بد آب و هوا یا خلیج فارس باشد، اظهار شک و بدبینی نمود.

5 - یمانی تأکید نمود که در این دوره بین سالهای 1981 تا 1985 ضرورت دارد که قیمت نفت به تدریج و با دقت افزایش یابد. این کار برای محدود کردن تقاضا بسیار ضروری بوده و سبب جلوگیری از به وجود آمدن شکافهای تولیدی شده، محرکه های اقتصادی را جهت یافتن منابع جایگزین ایجاد خواهد

ص: 408

نمود.

6- یمانی در بیانات خود تأکید نمود که تا اواسط 1980 آمریکا و دیگر مصرف کنندگان عمده نفت باید از اقتصاد متکی به نفت کناره گرفته منابع دیگر انرژی را به کار گیرند. وی نسبت به برنامه انرژی رئیس جمهور و نیز به وضع مالیات بر منافع بادآورده و بودجه اختصاصی در زمینه انرژی اظهار علاقه نمود.

7- معاون وزیر خارجه کوپر در ضمن گفتگو خاطرنشان ساخت که شوروی نیز در زمینه نفت در بازار بین المللی پیشرفتهایی نموده است و اینکه مصرف شوروی خیلی بیشتر از تولید نفت آن بوده و گمان می رود که شکاف تولیدی به 3-1 میلیون بشکه برسد و این در حالی است که شوروی نیز در زمره یکی از واردکنندگان مهم نفت درمی آید.ونس

متن مصاحبه مطبوعاتی نماینده کنگره آسپین در 4 سپتامبر

سند شماره (43) تاریخ: 7 سپتامبر 1979 - 16 شهریور 1358 از: مرکز اطلاعات آمریکا - واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا - اورشلیم موضوع: متن مصاحبه مطبوعاتی نماینده کنگره آسپین در 4 سپتامبر آغاز متن بنا به گفته آسپین سعودیها حریصانه به خریدهای نظامی دست زده اند.

واشنگتن دی - سی - نماینده کنگره، آسپین امروز اظهار داشت که، پس از سقوط شاه، عربستان سعودی با انعقاد قراردادهای زیاد به خرید بیش از نیمی از برنامه فروش نظامی خارجی مبادرت ورزیده است.

آسپین گفت: «عربستان سعودی یازده برابر بیشتر از دومین مشتری بزرگ نظامی خرید می کند». وی اضافه کرد، «از زمان سقوط شاه در فوریه گذشته، پنتاگون قراردادهایی را امضاء کرده است که طبق آنها 3/6 میلیون دلار کالا و خدمات نظامی قید شده در برنامه فروش نظامی خارجی را به فروش برساند. « از این رقم عربستان سعودی خواستار 7/3 میلیون دلار یا 58 درصد کل فروش جهانی شده است.» در شش سال قبل از سقوط شاه، ایران در سر فهرست مشتریان سه ساله دوم و عربستان سعودی در سر فهرست سه ساله اول پنتاگون قرار داشت. آسپین خاطرنشان ساخت که هیچ یک از کشورها تاکنون نتوانسته است به خرید بیش از نیمی از فروشهای نظامی خارجی در یک سال مبادرت ورزد.

آسپین گفت «در مورد این ارقام دو دلیل نگران کننده وجود دارد.» اول اینکه، بسیاری از مردم سالها فکر می کردند که برنامه توسعه مطلبی سعودی نوعی عملیات علیه توسعه طلبی ایران بوده است، چون سعودیها نمی توانستند خود را فراموش شده بینند. طبق این نوع تفسیر و برداشت، میزان خرید سعودیها باید کم شود - ولی این طور نیست.

«دوم اینکه، با در نظر گرفتن عکس العمل شدید عربستان سعودی در رابطه با قراردادهای کمپ دیوید، تداوم خودسازی سعودی این فکر را پیش می کشد که شاید ریاض اسرائیل را هدف گرفته است.» ارقامی که آسپین در مورد فروش سلاحها از زمان انقلاب ایران نشان می داد، درنتیجه مقایسه صورت کامپیوتری فروش 16 اوت و صورت کامپیوتری فروش 22 فوریه یعنی کمی بعد از سقوط رژیم شاه به دست آمده است. صورتهای کامپیوتری توسط آژانس کمکهای امنیتی دفاعی در اختیار وی قرار داده

ص: 409

شده اند.

در همان سال اسرائیل به عنوان خریدار سلاح در رتبه چهارم قرار داشت. ولی ایران سلاحی نخریده بود. آسپین گفت:«عظمت قراردادهای عربستان سعودی زمانی معلوم می شود که متوجه شوید که بزرگترین مشتری پس از سقوط شاه یکی از آژانسهای پیمان ناتو بود، که فقط خواستار خرید 5 درصد از کل برنامه شده بود. در صورتی که عربستان سعودی 11 برابر دومین مشتری بزرگ آمریکا خرید کرده است».

آسپین گفت: «باید به یادداشت که بسیاری از این برنامه های نظامی مدتها طول خواهد کشید تا تکمیل شوند. بنابراین شاید عنصر یا انگیزه ای در.........این سند ناتمام است»- م

دولت عربستان سعودی گاردهای ملی خود را به بحرین می فرستد

سند شماره (44) تاریخ: 15 سپتامبر 79 - 24 شهریور 58طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - ظهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی با حق تقدم موضوع: بنابه گزارشات رسیده دولت عربستان سعودی گاردهای ملی خود را به بحرین می فرستد 1- (تمام متن سری است) 2- تاجر سعودی در حضور مقام پلیس در 14 سپتامبر به مقام کنسولی گفت که عربستان سعودی 500 تن از گاردهای ملی خود را به بحرین فرستاده است تا به دولت بحرین در برقراری نظم در برابر ناآرامی های ایجاد شده توسط شیعیان کمک نمایند.

3- زمانی که مقام کنسولی از وی سؤال کرد که آیا دولت عربستان سعودی در مورد شیعیانی که در ایالت شرقی عربستان سعودی سکنی دارند، نگرانی ندارد، وی پاسخ خود را در قالب ابراز تنفر سعودی علیه این اقلیت بیان داشت.

4- آیا سفارت آمریکا در منامه این گزارش را تأیید می نماید؟لینداستروم

عربستان سعودی از خلوص اسلامی خود دفاع می کند

سند شماره (45) تاریخ: 16 سپتامبر 79 - 25 شهریور 58طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در منامه (بحرین)به: وزارت خارجه - واشنگتن دی - سی با حق تقدم موضوع: بنابه گزارشات، دولت عربستان سعودی، گارد ملی خودش را به بحرین می فرستد مرجع: ظهران 1466 1- (سری) - نه ما و نه سفارت انگلیس تاکنون هیچ تأییدیه ای مبنی بر ارسال گارد ملی دولت عربستان سعودی به بحرین دریافت نکرده ایم. در طی تظاهراتی که در اواخر اوت روی داد، شایعات قوی وجود داشت که حدود 2 هزار پلیس عربستان سعودی برای کنترل اوضاع به بحرین وارد شده اند، ولی تاکنون هیچ گونه اثری از آنها پیدا نشده است.

2- (سری)- نظریه - ضمن اینکه سعودیها شدیدا به ثبات بحرین علاقمند می باشند و همچنین مایل به جلوگیری از افزایش ناآرامیهای شیعی در استانهای شرقی می باشند، ولی به نظر ما دولت بحرین از تقاضا کردن از عربستان سعودی برای کمک برای حفظ نظم در بحرین شدیدا اکراه دارد مگر در موقعی که اوضاع

ص: 410

خیلی وخیم باشد، و به طور وضوح در مورد اخیر این گونه نبوده است (یعنی اوضاع زیاد وخیم نبوده است -م).

سند شماره (46) تاریخ: 20 سپتامبر 79 - 29 شهریور 58طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: سفارت آمریکا قاهره، با اولویت موضوع: عربستان سعودی از خلوص اسلامی خود دفاع می کند.

1- (طبقه بندی نشده) سرمقاله روزنامه عربی زبان المدینه در تاریخ 19 سپتامبر چنین می نویسد.« مطبوعات مصر ادعا می کنند» (توضیح بیشتری داده نشده است) که یک نهضت افراطی مذهبی در عربستان سعودی پدید آمده است. المدینه ضمن نقد این گزارش می نویسد که هیچ یک از کشورهای دیگر مانند عربستان سعودی در حفظ تمامیت و تبلیغ اسلام کوشا نبوده اند. خود حکام مصر نیز فرایض اکید اسلامی را به جا نمی آورند و حتی ایران نیز صد در صد مانند عربستان سعودی اسلامی نیست. مطبوعات مصری باید از اینگونه ادعاهای خود دست بردارند.

2- (خیلی محرمانه) اظهار نظر: مذهب به خصوص پس از وقایع ایران، برای سعودیها یک مسئله حساس شده است. در اینجا عکس العملی که نسبت به یاوه گوئیهای مصر در مورد مذهب نشان داده می شود، بسیار شدیدتر و تندتر از عکس العملی است که نسبت به بیانات سادات و یا مطبوعات مصر در مورد نابکاریهای سیاسی و یا فساد سعودی ابراز می گردد. در طول مشاجرات سعودی و مصر این اولین باری است که سعودیها از مصر خواسته اند که خفه شود. (پایان اظهارنظر).

3- (خیلی محرمانه) جهت رؤیت قاهره: بسیار ممنون خواهیم شد اگر بتوانید اطلاعات بیشتری درباره گزارش مطبوعات مصری پیرامون افراطیون مذهبی و یا مخالفین موجود در عربستان سعودی برای ما بفرستید.وست

فروش نفت خام در بازار سیاه

سند شماره (47) تاریخ: 20 سپتامبر 79 - 29 شهریور 58طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: فروش نفت خام در بازار سیاه 1- (خیلی محرمانه - تمام متن) 2- مطالب زیر متن تلگرام ظهران 1461 است که برای اطلاع آدرسهای فوق الذکر تکرار می شود.

3- در تاریخ 11 سپتامبر مأمور اقتصادی سفارت همراه با مأمور گزارش نفت سفارت ملاقات دوستانه ای با حیدر هرزوللّه معاون وزارت نفت داشتند. در طی این ملاقات با استفاده از نکاتی که از تلگرام مرجع تهیه شده بود راجع به نگرانی آمریکا در مورد افزایش قیمت نفت در بازار سیاه صحبت شد و به هرزوللّه گفته شد که به سفرای آمریکا در پایتختهای کشورهای اوپک نیز دستور داده شده است، تا راجع به این موضوع با دولتهای میزبان خودشان صحبت کنند. ما به این موضوع نیز اشاره کردیم که راجع به این موضوع تاکنون با مقامات عربستان سعودی صحبت نکرده ایم، چون می دانیم که تمام نفت عربستان

ص: 411

سعودی به وسیله آرامکو فروخته می شود و فروش نفت بر مبنای قراردادهایی استوار است. به هر حال احساس می کنیم که وزارت نفت عربستان باید از این موضوع در قبال سایر دولتهای اوپک با اطلاع باشد.

4- هرزوللّه اشاره کرد که مقصر اصلی کشورهای دیگر حوزه خلیج می باشند، مخصوصا عراق و همچنین ایران، کویت، قطر و احتمالاً امارات متحده عربی. او نمی دانست و یا نمی خواست بگوید که چه مقدار از نفت در بازار سیاه بفروش می رسد. او گفت که افزایش قیمت در بازار سیاه می تواند به دو دلیل باشد، یکی اینکه فورا بعد از هر کنفرانس اوپک هر یک از اعضا سعی می کند که نشان دهد که بر طبق آنچه که در کنفرانس توافق شده عمل می کند. با این حال اولین تانکر که پر شد و حرکت کرد دومی به سوی بازار سیاه حرکت می کند.

5 - هرزوللّه بعضی از تقصیرات را نیز به گردن کمپانیهای نفتی غربی انداخت که به خاطر ترس از یک افزایش دیگر قیمت اوپک نفتها را انبار می کنند.او پرسید که آیا این موضوع راهم با دولتهای مصرف کننده نفت مطرح می کنیم یا خیر. در جواب گفتیم که ما با آنها در تماس بوده ایم و در تماس نیز خواهیم بود.

6- هرزوللّه گفت که وی یک یادداشتی شامل آنچه که ما گفته ایم به زکی یمانی وزیر نفت خواهد فرستاد.

7- موقعی که ما راجع به شایعه برپایی یک کنفرانس مخصوص در پاییز امسال سؤال کردیم هرزوللّه جواب داد که عربستان سعودی مخالف برپایی هر کنفرانسی قبل از دسامبر می باشد. و می گفت که زکی یمانی به سایر کشورهای عضو اوپک گفته است که اگر چنین کنفرانسی برگزار شود وی در این کنفرانس شرکت نخواهد کرد.

8 - در جواب سؤال دیگر، هرزوللّه گفت که آرامکو به تولید 5/9 میلیون بشکه نفت در روز ادامه داده است که از این مقدار حدود 9 میلیون بشکه آن به صورت نفت خام صادر می شود و تمام بقیه آن در پالایشگاه برای مصرف داخلی تصفیه می شود.

9- هرزوللّه راجع به نتیجه مرافعه اوپک و AIM اظهار علاقه کرد و خواهش کرد موقعی که درباره این موضوع تصمیم گرفته شد، یک کپی از این تصمیم را برای وی بفرستیم. او مخصوصا می خواست بداند که آیا هیچکدام از کشورهای عضو اوپک در دادگاه حاضر شده اند و نقش گروههای آمریکایی که در نقش AM/CACURIAEظاهر شدند چه بوده است. هرزوللّه که فلسطینی الاصل است اظهار کرد که ظاهرا به وسیله بعضیها در آمریکا منافع آمریکا در دنیای عرب بهتر درک می شود و نفت جزو منافع مهم آمریکا در جهان عرب می باشد.

تولید نفت عربستان سعودی و نمای قیمت نفت اوپک

سند شماره (48) تاریخ: 24 سپتامبر 79 - 2 مهر 58خیلی محرمانه از کنسولگری آمریکا - ظهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: تولید نفت عربستان سعودی و نمای قیمت نفت اوپک 1- (خیلی محرمانه - تمام متن) 2- حیدر هرزوللّه، معاون وزارت نفت، در ملاقاتی که در تاریخ 24 سپتامبر در دفتر وزارتخانه در استان شرقی روی داد به من گفت که از یمانی وزیر نفت، دستوری مبنی بر کاهش تولید نفت آرامکو در ماه

ص: 412

آینده به سطح معمولی 5/8 میلیون بشکه در روز دریافت نکرده است. وی گفت در غیاب چنین دستوری دلیلی وجود ندارد که از آرامکو خواسته شود که تولید نفت را از سطح تولید موقت فعلی 5/9 میلیون بشکه کاهش دهد.

نظریه: هر چند هرزوللّه به طور وضوح نگفت که این مقدار موقت سطح تولید (5/9میلیون بشکه) نیز در سه ماهه چهارم ادامه خواهد داشت، ولی از لحن گفته هایش این طور معلوم بود که وی راجع به این موضوع مطمئن است.

3- با وجود تصور ادامه تولید آرامکو در سطح فعلی، هرزوللّه راجع به اینکه افزایش قیمت نفت در کنفرانس دسامبر اوپک غیرقابل اجتناب باشد. نگران بود. وی گفت که حداقل 10 درصد نفت تولید شده به وسیله اوپک (مخصوصا از عراق،کویت،ایران،دبی و نیجریه) و مقداری هم از نفت لیبی که ما اطلاع نداریم به قیمتی بالاتر از قیمت تعیین شده اوپک به فروش می رود، حتی در بسیاری مواقع به قیمت بازار آزاد (یا بازار سیاه) به فروش می رود، او پرسید حالا موقعی که عراقیها صورتحساب و مدارک فروش نفت به اگزون و سایر کمپانیهای بزرگ نفتی را به قیمت بازار آزاد به ما نشان می دهند. آیا باز هم می توانیم با عراقیها در کنفرانس دسامبر اوپک بحث کنیم که اوضاع عرضه و تقاضا اجازه افزایش قیمت نفت را نمی دهد؟ البته این مقدار زیاد به این بستگی دارد که توازن فعلی بین عرضه و تقاضا حفظ شود. هرزوللّه معتقد بود که به طور مثال اگر خدا تصمیم بگیرد که یک زمستان سخت و یا یک زمستان زودرس در اروپا و آمریکا باشد و بنابراین خیلی مشکل خواهد بود که بتوان از یک افزایش زیاد قیمت نفت در کنفرانس اوپک جلوگیری نمود.به هر حال عربستان سعودی سعی خود را خواهد کرد تا قیمتها را در سطح فعلی نگهدارد تا از خطرات و زیانهای بیشتر به اقتصاد جهانی جلوگیری نماید.

4- تذکر راجع به سابقه این موضوع: هرزوللّه مشاور عالی زکی یمانی در امور اوپک می باشد و در تمام کنفرانسهای مهم اوپک همراه وی می باشد.لینداستروم

امنیت خلیج

سند شماره (49) تاریخ: 27 سپتامبر 1979 - 5 مهر 1358 از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. با حق تقدم مرجع: لندن 18961 موضوع: امنیت خلیج 1- (خیلی محرمانه - تمام متن) 2- اسماعیل الشورا مدیر امور اعراب در وزارت خارجه به مأمور سیاسی کنسولی در تاریخ 25 سپتامبر گفت که یوسف العلوی، معاون وزارت خارجه عمان به طور غیر مترقبه در تاریخ 20 سپتامبر به عربستان سعودی سفر کرده است تا راجع به امنیت خلیج گفتگو کند. علوی گفت که عمان معتقد است که امنیت خلیج و تنگه هرمز محتاج به همکاری عمان، عربستان سعودی و کشورهای منطقه خلیج و حمایت قدرتهای غربی از قبیل آمریکا، انگلیس و آلمان غربی، می باشد. وی تحقیق و گزارش امنیتی راجع به تنگه هرمز را ارائه داد که نشان می داد که بزرگترین خطر و تهدید برای تنگه، مین گذاری می باشد و از عربستان سعودی خواست که کشتی مین جمع کن تهیه کند.

ص: 413

3- شاهزاده سعود گفت که عربستان ترجیح می دهد که برای امنیت خلیج، بین کشورهای حوزه خلیج همکاری باشد و دخالت نیروهای خارجی در این همکاری، اوضاع دنیای عرب را پیچیده تر خواهد کرد و موجب انتقاداتی از جانب سایر کشورهای عرب خواهد شد. وی گفت که دولت عربستان سعودی گزارش امنیتی را مطالعه خواهد کرد و تقاضای عمان را برای مین جمع کن، بررسی خواهد نمود.

4- علوی گفت که همکاری با عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی، قطر و احتمالاً کویت مطلوب می باشد. او فکر نمی کند که همکاری ایران در این زمینه مقدور و مطلوب باشد و عراق فقط باعث سر و صدا و هیاهو خواهد شد.وست

تولید نفت عربستان سعودی

سند شماره (50) تاریخ: 9 اکتبر 1979 - 17 مهر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه:وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی - فوری 7583 موضوع: تولید نفت عربستان سعودی 1- (طبقه بندی نشده) روزنامه های امروز اعلامیه ای جدی از طرف عبدو یمانی وزیر اطلاعات عربستان سعودی انتشار داده اند که حاکی از آن است که عربستان سعودی بر خلاف گزارشات مطبوعات خارجی در نظر ندارد به افزایش تولید خود تا پایان فصل کنونی خاتمه دهد. یمانی این گزارشات را کاملاً بی اساس خواند و اعلام داشت که در این زمینه هنوز تصمیمی اتخاذ نشده است.

2- (محرمانه) این موضوع با بیانیه اکتبر وزیر امور خارجه شاهزاده سعود در وال استریت ژورنال مبنی بر اینکه عربستان سعودی در نظر ندارد به تولید نفت اضافی پس از یکم ژانویه ادامه دهد کاملاً متناقض نیست. استفاده از بیانیه رسمی عمومی نشانگر این است که ولیعهد فهد بسیار مایل است تصمیمات مربوط به قیمت و تولید نفت را در اختیار خود داشته باشد. به تلگرام جداگانه ای در این مورد رجوع شود.وست

ملاقات با شاهزاده فهد - 2 اکتبر 79

سند شماره (51) تاریخ: 10 اکتبر 1979 - 18 مهر 1358طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. با حق تقدم موضوع: ملاقات با شاهزاده فهد - 2 اکتبر 79 1- تمام متن سری 2- خلاصه مطلب در تلگراف مرجع فرستاده شده است.

3- سفیر وست به همراه سفیر فردریک چیپین که از آدیسابابا آمده و از جده دیدن می کند و همچنین عیسی صباغ رایزن ویژه، روز دوم اکتبر با شاهزاده فهد در ساعت 30/22 در دفتر فهد در جده ملاقات کردند.

4- اتیوپی. شاهزاده فهد به سفیر چیپین خیر مقدم گفت و از او خواست تا مختصری درباره اوضاع اخیر در اتیوپی گزارش دهد. او به طور اخص به این علاقمند بود که درباره میزان پشتیبانی عموم از رژیم منگیستو هایله ماریام بداند. سفیر چیپین تحولات اخیر اتیوپی را تشریح کرد و تأکید کرد که چگونه بی علاقگی هایله سلاسی نسبت به مشکلات کشور راه را برای اینکه کمونیستها امور را به دست بگیرند

ص: 414

هموار کرده است. رژیم کنونی ظاهرا از اندکی پشتیبانی در جنوب کشور برخوردار است که در آنجا اصلاحات ارضی، کشاورزان را به خود جلب کرده است، ولی در مرکز و شمال کشور رژیم منگیستوهایله ماریام از پشتیبانی کمتری برخوردار است به ویژه از سوی طبقه متوسط روشنفکر.

فهد گفت علاقه او نسبت به اتیوپی جنبه صرفا علمی ندارد، بلکه بر اساس نزدیکی شاخ آفریقا به شبه جزیره عربستان و انعکاسهای صحنه سیاسی اتیوپی، سومالی، اریتره و سودان بر تحولات در عربستان سعودی و منطقه خلیج است. فهد تاریخچه تحولات اخیر اتیوپی را از نظر گاه عربستان سعودی مورد بحث قرار داد و گفت که امپراطور مرتکب اشتباهاتی از لحاظ توجه و عدم توجه شده بود، ولی آنهایی که نیکوکاران او بودند می توانستند او را متقاعد کنند تا اوضاع را ترمیم کند، به ویژه در مورد شرایط سختی که ناشی از خشکسالیهای شدید بود.

6- سپس شاهزاده فهد نقل کرد که چگونه قبل از سقوط امپراطور او مشکلات هایله سلاسی را با نیکسون رئیس جمهور وقت و راجرز وزیر امور خارجه وقت مورد بحث قرار داده و آنها پرسیده بودند که آیا عربستان سعودی می توانست، از لحاظ مالی کمک کند. ولی عربستان سعودی نمی توانست در این مورد کمک کننده باشد و آن به علت مبارزه اتیوپی علیه اریتره ایها بود. متأسفانه غرب و ایالات متحده نیز کاری نکردند ویک راه گشوده ای را برای شورویها و متفقین آن باقی گذاشتند تا با قائم مقام خود، کوباییها وارد شوند. فهد همچنین درباره نتیجه وعده کارتر برای کمک در حل مسئله صحرای اوگادن سؤال کرد.

فهد یادآوری کرد که چگونه در سال 1978 به پیشنهاد کارتر زیاد باره رئیس جمهوری سومالی را متقاعد کرده بود، تا علنا پذیرش انجام یک همه پرسی به سرپرستی سازمان ملل متحده را در مورد اهالی صحرای اوگادن اعلام بدارد. هر چند زیاد باره آمادگی خود را برای پذیرفتن نتایج یک چنین همه پرسی اعلام داشته بود. معذالک ظاهرا ایالات متحده آمریکا علاقه خود را نسبت به سومالی از دست داده بود. فهد از این بیم داشت که در نتیجه سهل انگاری، ایالات متحده آمریکا ممکن است، سومالی را از دست بدهد.

7- ایران و تهدید کمونیسم.

شاهزاده فهد گفت تحولات در ایران مانند تحولات در اتیوپی ممکن است به عنوان نمونه ای بی علاقگی ظاهری ایالات متحده یا ناتوانایی آن تلقی شود، فهد گفت» «به جای آنکه شما شاه را تحت فشار قرار دهید تا افکار و اقدامات خود را با اوضاع روز تطبیق دهد، تا بدین ترتیب بتواند فرش را از زیر پای مبلغین کمونیست بکشاند. او را رها کردید تا برود.» فهد ادامه داد که«به عقیده ما (امام - م) خمینی یک آلت دست است، هر چند از چنین چیزی آگاهی ندارد یا آن را نمی پذیرد. کمونیستها نقشه های خود را با نظم و ترتیب دنبال می کنند. ابتدا می خواستند که مقاومتهای خیابانی را به میان بکشند و سپس اندیشمندان میهن پرست را تا بتوانند با آنها و با نتیجه بیشتر و کارایی بیشتر سرو کار داشته باشند. نگاه کنید ببینید که در ایران چه چیزی اتفاق افتاده است.

آنها گل سر سبد جامعه خود را کشته اند. بهترین مغزها در دستگاه نظامی و حرفه های دانشگاهی و خدمات مدنی همه یا اعدام شده و یا ناگزیر تبعید شده اند. این اقدامات و کشتار وحشیانه هیچ گونه ارتباطی با اسلام ندارد که پرچم آن به طور تصنعی در ایران به اهتزاز درآمده است.

شاهزاده فهد سپس پیش بینی کرد» به زودی شاید ظرف چند ماه آینده (امام) خمینی از میدان بدر خواهد رفت و ایران اتیوپی دیگری خواهد شد که به توسط کمونیستهایی که از سوی مسکو در آنجا نشانده

ص: 415

شده اند، رهبری خواهد شد. «شاهزاده فهد اظهار تأسف کرد که ایالات متحده برای مقابله با تهدیدهای کمونیستی در منطقه کاری نمی کند. فهد سپس خاطرنشان ساخت که ایران، بحرین و کویت و سایر کشورهای عربی را در خلیج تهدید می کند.در حالی که حتی یک کلمه هشدار از جانب کارتر برای دادن اطمینان به کشورهای ضعیفی مانند بحرین ادا نشده است و حتی دوستان آمریکا نیز در این منطقه و در اطراف و اکناف جهان کاری نکرده اند.» فهد گفت «سه چهارم رژیمهای عرب در واقع با شما هستند» آنها همه در انتظارند و امیدوارند که دولت نیرومند و عاقل و اخلاقا راستگرای آنها یعنی ایالات متحده این پیام را به صدای بلند و روشنی ابلاغ کند: ایست کافی، کافی است. ما و همه مردم درستکار دنیا نمی توانیم دست روی دست گذاشته و ناظر آن باشیم که قانون جنگل حکمروایی کند. «هم اکنون اتیوپی، افغانستان، ایران و جمهوری دمکراتیک خلق یمن در مقابل فشار شوروی فرو می ریزند.» فهد از اینکه پاکستان در مرحله بعدی باشد نگران است. وی گفت عربستان سعودی نزدیک شدن شعله های آتش را از مدتها قبل دیده و به ایالات متحده آمریکا هشدار داده بود، ولی هشدارها و نداهای عربستان سعودی به گوشهای ناشنوا برخورد کرده است.

8 - کوبا و پاسخگویی ایالات متحده به رخنه گریهای شوروی:

در پاسخ به نطق یک ساعته ولیعهد، سفیر وست تأکید کرد که ایالات متحده در واقع روش تندی را برای مقابله با تهدیدهای شوروی اتخاذ کرده است و سفیر به عنوان مثال خاطرنشان ساخت که سفارت آمریکا همان روز نسخه ای از نطق پرزیدنت کارتر را درباره حضور نیروهای رسمی شوروی در کوبا تسلیم کرده است. رئیس جمهور خواسته است که ما یک نسخه از این نطق را قبل از تسلیم آن به شاهزاده فهد تقدیم کنیم، ولی به علت گرفتاریهای ولیعهد در آن روز، نتوانستیم به چنین کاری موفق شویم.

فهد در پاسخ پذیرفت که نطق رئیس جمهور درباره کوبا همان نوع پاسخ گویی است بر ماجراجوییهای شوروی که عربستان سعودی از آن قدردانی می کند. سفیر ادامه داد که خیلیها هستند که می کوشند بذر عدم اعتماد بین ایالات متحده و عربستان سعودی بیافشانند. عده ای هستند که می خواهند چنین وانمود کنند که ایالات متحده آماده نیست تا به کمک متفقین و دوستان خود بشتابد، ولی این موضوع اهمیت دارد که بیاد داشته باشیم که هنگامیکه عربستان سعودی در نتیجه تهاجم یمن جنوبی به یمن شمالی، احساس خطر می کرد ایالات متحده به همه تقاضاهای عربستان سعودی لبیک گفت و همین پاسخ ما به مناسبت اوضاع یمن باید نشانه مثبتی از این باشد که ایالات متحده در زمان نیاز، دوستان خود را رها نمی کند و این همچنین یک اخطار روشنی برای بقیه جهانیان درباره تعهد ایالات متحده نسبت به عربستان سعودی و امنیت آن در قبال تهدیدهای خارجی و نسبت به پاسخگوییهای ایالات متحده است.

و اما درباره پاسخگوییهای ایالات متحده نسبت به تحولات ایران و اتیوپی سفیر وست خاطرنشان ساخت که برای ما پشتیبانی از رژیمهایی که با کشمکشهای بزرگ درونی روبرو هستند بسیار دشوار است زیرا در چنین صورتی وانمود خواهد شد که ایالات متحده در امور داخلی این رژیمها بدون جهت مداخله می کند. سفیر وست به شاهزاده فهد یادآوری کرد که اعراب در این مورد به طور خاصی حساسیت نشان می دهند. عربستان سعودی در تأیید این مطلب که ایالات متحده می تواند از دوستان ما پشتیبانی کند، بدون اینکه این پشتیبانی اسباب زحمت یا نتیجه معکوس داشته باشد، اغلب کمک کننده بوده است.

ایالات متحده از این پشتیبانی درگذشته قدردانی کرده و امیدوار است که شاهزاده فهد همچنان به ما کمک

ص: 416

کرده و پشتیبانی مورد نیاز دوستان ما را در منطقه بدون اینکه چندان جلب توجه کند، ادامه دهد.

9- اظهار نظر: روز بعد (پنج اکتبر) شاهزاده فهد عیسی صباغ رایزن را نزد خود احضار کرده و مراتب زیر را به او گفت: «یادتان هست سفیر وست درباره نطق کارتر چه گفت؟ خوب. من آن موقع نمی خواستم همه شما را در حضور همکارتان سفیر چیپین دچار زحمت کنم، ولی می خواستم چیزی را که اکنون می گویم اضافه کنم و آن اینکه اگر این نطق دکترین شماره یک کارتر است آنگاه ما دکترین شماره دو را برای منطقه خود لازم داریم و یقینا رئیس جمهور شما و مردم شما می دانند که در حالی که چند هزار سرباز شوروی که در نزدیکی فلوریدا قرار گرفته مورد تحمل حکومت ایالات متحده نیستند، حضور شوروی که گلوی ما را همین جا گرفته و تهدید به مسدود کردن شاهراه منافع حیاتی شما و ما می کند باید لااقل مستلزم یک موضع گیری محکم و قاطع و بدون ابهام باشد. بدین مناسبت به واشنگتن این ضرب المثل عربی را یادآوری کنید، که شمردن ضربه های شلاق یک چیز است، ولی احساس آن یک چیز دیگری است.» پایان اظهار نظر.

10- مسئله فلسطین و صلح خاورمیانه. فهد بار دیگر نظر قاطع حکومت عربستان سعودی را تکرار کرد که هر گونه به اصطلاح راه حل اختلاف اعراب و اسرائیل که مشارکت و موافقت فلسطینیها را همراه نداشته باشد، موفق نخواهد شد. او تأکید کرد که ما از طریق سادات از اعراب بیش از آنکه اسرائیلیها حتی به خواب دیده باشند اطلاع داریم: شرافت و پذیرفتن فلسطینیها به عنوان یک دولت در داخل این منطقه، ولی اسرائیلیها همچنان به سبک خودشان وفا دارند و می خواهند بچاپند و بچاپند و بچاپند. آنها ابتدا درباره ادامه و در واقع افزایش احداث آبادیها در کرانه باختری اصرار می ورزند و اکنون آنها زمین بیشتری از اعراب می خواهند که ظاهرا از طریق خرید باید انجام بگیرد. آیا این حرص و آز اسرائیل می تواند به حسن نیت اعراب منجر شود؟ آیا اسرائیلیها تنها به سازش با سادات علاقمند هستند و بقیه اعراب به جهنم؟ آیا ایالات متحده از این امر چشم پوشی می کند؟ آیا شما به جز اظهار تأسف از آنچه بگین می کند کار دیگری انجام نمی دهید. ما به شما اطمینان می دهیم که بگین قلدر تنها به صدایی گوش فرا می دهد که نشان دهنده آن است که ناطق، قدرت اراده و ادراک و شهامت اعتقادات خود را دارد.« به عبارت دیگر آن طوری که عیسی صباغ تعبیر کرد به صدای یک مرد شجاع.

11- در پاسخ سفیر وست تعهد عمیق پرزیدنت کارتر را به یک صلح جامع و عادلانه مورد تأکید قرار داده و همچنین پذیرفتن این واقعیت را از سوی ایالات متحده آمریکا که راه حل مسئله فلسطین شرط اولیه صلح خاورمیانه است، اعلام داشت. سفیر خاطرنشان ساخت که با توجه به اعتدال اخیری که از سوی سازمان آزادیبخش فلسطین نشان داده شده است، افکار عمومی نشان می دهد که اکثریت مردم در ایالات متحده طرفدار گفت و شنود با سازمان آزادیبخش فلسطین هستند. وی افزود که دیدار اخیر گروه رهبری مسیحیان جنوب و اسقف جس جاکسون از منطقه بدون شک اثرات بیشتری در مردم آمریکا از لحاظ آشنا کردن آنها با وضع فلاکت بار فلسطینیها خواهد داشت و در حالی که سفیر بی حوصلگی عربستان سعودی و بقیه جهان عرب را در عدم پیشرفت درباره مذاکرات مربوط به خودمختاری فلسطینیها به خوبی درک می کند، ما ناگزیر هستیم به انور سادات رئیس جمهور مصر و بگین نخست وزیر اسرائیل مهلت عاقلانه ای بدهیم تا درباره این مذاکرات پیشرفت نشان دهند و ایالات متحده هرگاه که بن بست مطلق به وجود آید حاضر خواهد بود به عنوان یک هم پیمان فعالتر در پیشرفت، پا در میانی کرده و حداکثر کوشش

ص: 417

را برای رفع بن بست به عمل آورد، حتی کوششی که به معنی موضعگیری مخالف سادات و بگین باشد.

سفیر وست افزود که استراوس سفیر سیا قرار است در ماه دسامبر به منطقه بازگردد در ضمن استراوس در انتظار مذاکره با عربستان سعودی در نیویورک بوده و گزارشی درباره پیشرفت در مذاکرات خودمختاری فلسطینیها تا آخرین لحظه خواهد داد.

12- ملاحظات پایانی: پس از حدود دو ساعت مکالمه شاهزاده فهد بحثها را به پایان رساند. وی خاطرنشان ساخت که «من طبق معمول صحبت کردم و قلب خود را در مقابل دوستان آمریکایی خود باز کردم و چنین کاری را اگر بزرگترین احترام و ارج را برای پرزیدنت کارتر نمی داشتم، نمی کردم. من آنچه را که او می کوشد انجام بدهد مورد قدردانی قرار می دهم. او نیازمند تشویق و اطمینان است و من به عنوان یک دوست که احساس می کند که پیوندهای بین دو کشور را نباید اجازه داد که سست تر شود. این اطمینان و تشویق را به او می دهم. ملاحظات من درباره بی اقدامی یا کندی اقدام ناشی از اعتقاد تزلزل ناپذیر ماست که دوست صمیمی ما، ایالات متحده آمریکا قادر است پاسخگوی سنتی مؤثر خود را که شایسته رهبر محترم جهان آزاد است، بر منصه ظهور بگذارد.» 13- سفیر به شاهزاده فهد اطمینان داد که ملاحظات مورد توجه قرار گرفته و پرزیدنت کارتر شخصا یک مرد صریحی است که معتقد به گوش دادن به یک دوست خردمند می باشد، هر چند که این دوست از وی انتقاد کند تا اینکه از سوی چاپلوسان به او تملق گفته باشند.

14- اظهار نظر سفیر: شاهزاده فهد در یک وضع روحی قرار داشت که مستعد صحبت کردن بود و در واقع به نظر نمی رسید که «مکنونات قلبی خود را» به اندازه بیش از حد صراحت «باز می کند». نظرهای او درباره لزوم اقدام ایالات متحده مانند اظهار نظرهای دیگری که او در طی مراودات ما انجام داده است، کاملاً دارای هدف بود. این نکته قابل اهمیت است که او و یمانی وزیر نفت اخیرا یک جلسه طولانی با صباح وزیر نفت کویت داشته اند.

حدس ما این است که موضوع اصلی این جلسه تصمیم عربستان سعودی برای افزایش تولید نفت بوده است. زیرا که عربستان سعودی درباره این مطلب با حکومت ایالات متحده کنار آمده است. صباح به احتمال قوی فهد را «تحت فشار» قرار داده بود تا امتیازات بیشتری از حکومت ایالات متحده درباره امنیت خلیج و خاورمیانه بگیرد. این واقعیت که تقریبا همین احساس از سوی شاهزاده عبداللّه در ملاقات دو روز بعد (تلگراف جده 6977) ابراز شده این نتیجه گیری ما را تقویت می کند که در سلسله مراتب حکومت عربستان سعودی در حال حاضر این احساس حکمفرماست.وست

ملاقات عبداللّه با جرج بال

سند شماره (52) تاریخ: 15 اکتبر 1979 - 23 مهر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. با حق تقدم موضوع: ملاقات عبداللّه با جرج بال 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- جناب آقای جرج بال معاون سابق وزارت امور خارجه با شاهزاده عبداللّه معاون دوم نخست وزیر و فرمانده گارد ملی برای مدتی حدود 3 ساعت در تاریخ 14 اکتبر ملاقات کرد. سفیر و رایزن سیاسی و

ص: 418

نظامی نیز در این ملاقات حضور داشتند.

3- عبداللّه از آقای بال به گرمی استقبال کرد و با علاقه مفرطی به حرفهای او گوش می داد در حالی که آقای بال تحولات اخیر افکار عمومی آمریکا را درباره مسائل مربوط به حل مشکلات خاورمیانه و مسائل استراتژیک را تشریح کرده و تأکید کرد که او به عنوان یک شهروند خصوصی صحبت می کند. آقای بال خاطرنشان ساخت که افکار عمومی آغاز به تشخیص انتخابی منافع ملی ایالات متحده و منافع اسرائیل کرده است. یک عاملی که همراه آن می باشد، آگاهی فزاینده نسبت به فلسطینیها و وضع فلاکت بار آنها است که تاکنون کمتر درباره آن اطلاعی داشتند. تحول دیگری که قابل ذکر است شناسایی فزاینده اشتراک منافع بین ایالات متحده و عربستان سعودی در امنیت خلیج عربی (منظور همان خلیج فارس است - م) است.

4- عبداللّه سه فقره «شایعه» مضره را که اخیرا درمیان کشورهای خاورمیانه دوست ایالات متحده جریان پیدا کرده است، ذکر کرد: اول اینکه ابتکار ناگهانی انور سادات در سال 1977 برای دیدار از اسرائیل قبلاً به تصویب ایالات متحده آمریکا رسیده است، دوم اینکه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به طریقی، به طور سری، توافق کرده اند که بگذارند کشورهای عربی بین خود به نزاع بپردازند که این بالمال به نفع ابر قدرتها خواهد بود و سوم اینکه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به طور سری با هم به توافق رسیده اند که مشترکا با اسلام ضدیت کنند. آقای بال به عبداللّه اطمینان داد که این «شایعات» به هیچ وجه حقیقت ندارند.

5 - در چندین مرحله عبداللّه اصرار ورزید که حکومت ایالات متحده در مقابل تهدید شوروی و قائم مقامهای آن نسبت به امنیت، انرژی بیشتری از خود نشان دهد. او طرفدار آن بود که ایالات متحده یک ترکیبی از «به حرکت در آوردن چماق» و دیپلماسی فعال از خود نشان دهد. عبداللّه که (قبلاً در جریان ملاقات با دقت فراوان به بررسی سفیر وست درباره اوضاع نظامی مراکش ناشی از تلگراف 7148 رباط)گوش فراداده بود با همین لحن از آقای بال خواست تا درباره فراهم کردن پشتیبانی نظامی به ملک حسن، کنگره آمریکا و مقامات دیگر را تحت فشار قرار دهد. عبداللّه برای تشدید طرفداری قاطعیت در منطقه خلیج مدعی شد که عربستان سعودی نقشه های تجاوزکارانه ایران را درباره بحرین، با اخطار به تهران که هر گونه کوشش برای به دست گرفتن حکومت در بحرین با مخالفت سعودیها روبرو خواهد شد، خنثی کرده است.وست

خلاصه اطلاعاتی 920

سند شماره (53) تاریخ: 19 اکتبر 1979 - 27 مهر 1358طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: مرکز جمع آوری خلاصه های اطلاعاتی موضوع: خلاصه اطلاعاتی 920 به تاریخ 19 اکتبر 1978 (پاراگرافهای 5 - 1 سری و غیر قابل رؤیت برای بیگانگان است).

1- روابط عربستان سعودی و اتحاد شوروی: علیرغم گزارشات جسته و گریخته ما هنوز شواهد متقاعدکننده ای درباره گرم شدن قابل ملاحظه روابط شوروی و عربستان سعودی ندیده ایم. گزارش مطبوعات شوروی پیرامون این مطلب که سعودیها در روابط خود با شورویها پا را فراتر از تشریفات

ص: 419

گذارده اند ظاهرا بر اساس مراتب زیر است:

الف) مبادله تلگرافهای تبریک بین رهبران شوروی و عربستان به مناسبت روز ملی عربستان سعودی در تاریخ 23 سپتامبر و ب) این واقعیت که سفیر عربستان سعودی و وابسته نظامی آن در ضیافتی که از طرف سفارت شوروی در صنعا در تاریخ 30 سپتامبر ترتیب داده شده بود حضور داشتند.

2- اتحاد جماهیر شوروی کوشیده است تا مناسبات خود را با عربستان سعودی از زمان جنگ 1973 بهبود دهد و چنین درک کرده است که پیوندی با ریاض، کلیدی به پیوندهای مشابه با همه کشورهای خلیج (فارس) خواهد شد. (شورویهای اکنون در میان کشورهای محافظه کار خلیج (فارس) فقط با کویت مناسبات دیپلماتیک دارند) همچنین شایسته یادآوری است که اتحاد جماهیر شوروی پس از مرگ ملک فیصل در سال 1975 و به دنبال ابتکار صلح سادات در سال 1977 - سرگرم لاس زدن با سعودی ها بوده است. از زمان امضاء پیمانهای کمپ دیوید، مسکو کوششهای خود را تشدید بخشیده است.

3- درباره مبادله تبریک بین برژنف و خالد مراتب زیر قابل توجه است:

الف) این نخستین بار نیست که رهبران دو کشور تلگرافهای تبریکی برای یکدیگر می فرستند.

ب) در حالی که شورویها میل دارند تا موضع کنونی عربستان سعودی را درباره فرایند صلح برای بهبود مناسبات با سعودیها مورد بهره برداری قرار دهند رژیم عربستان سعودی به علت ملاحظات خارجی و داخلی نمی تواند اقدام قاطعانه ای در این جهت و در چنین زمانی به عمل آورد.

ج) عربستان سعودی گاه به گاه برای اعمال فشار بر روی ایالات متحده به منظور تغییر دادن موضع آن کشور درباره مسائل مختلف و برای شنوا ساختن ناخرسندی سعودی از اقدامات ویژه آمریکا پخش چنین شایعاتی را تشویق می کند.

4- در عین حال گزارشهای مقامات بلند پایه عربستان سعودی حاکی از آن است که سعودیها از آن نگرانند که ایالات متحده آمریکا خطر شوروی را به اندازه کافی جدی تلقی نمی کند.

5 - شدیداللحن بودن ملاحظات عربستان سعودی درباره این موضوع روشن می سازد، که سعودیها در واقع نسبت به اتحاد شوروی گرمی نشان نمی دهند و در عوض دستگاه رهبری سعودی امیدوار است که با رفتارهایی از قبیل حضور در ضیافتهای شوروی از یک تاکتیک هراس انگیز استفاده کرده به آمریکا بفهماند که همکاری با عربستان سعودی را چندان سرسری و کم اهمیت تلقی ننماید.

6- (طبقه بندی نشده) گردهمایی مصر - آمریکا - اسرائیل: در مقاله ای در روزنامه 18 اکتبر الاهرام از قول خلیل گفته شده است که «اتخاذ تصمیماتی که در سطح وزرا در مورد مسئله فلسطین امکان پذیر نیست». احتمال دارد که آمریکا، اسرائیل و مصر یک گردهمایی به این منظور تشکیل دهند.

7- (طبقه بندی نشده) آزادی زندانیان اسرائیلی: در تاریخ 18 اکتبر مطبوعات مصری گزارش کردند که احتمالاً اسرائیل تعداد نامعلومی از زندانیان عرب را آزاد کرده است. سفارت آمریکا در قاهره اظهار داشت که این گزارش نتوانسته است خبر رادیو اورشلیم را مبنی بر اینکه این زندانیان از منطقه العریش و حیفای جنوبی بوده و در فعالیتهای تروریستی شرکت نداشته اند به طور کامل دریافت نماید.

8 - (خیلی محرمانه) نقش آمریکا در صحرای سینا: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد که وایزمن در تاریخ 17 اکتبر در ملاقات با هیئت پشتیبانی سینا و پرسنل سفارت گفته است که با پیشنهاد تغییر

ص: 420

فعالیت در سینا موافق است، ولی با حضور نیروی ناظر بر آتش بس سازمان ملل موافق نیست، چون به نظر وی این نیرو محدودیتی در حمایت لجستیکی آمریکا پدید می آورد.

9- (طبقه بندی نشده) فروش تسلیحات آمریکا به اسرائیل و نظر عربستان سعودی: آسوشیتدپرس گزارش داد که وزیر نفت عربستان سعودی زکی یمانی در 18 اکتبر خواستار منع فروش تسلیحات نظامی آمریکایی به اسرائیل گردید. با این وصف، یمانی اضافه کرده است که عربستان سعودی در برابر کشورهایی که اهداف شوروی را دنبال می کنند به سلاحهای آمریکایی نیازمند می باشد.

10- (طبقه بندی نشده) سفر خلیل به اروپا: رادیو قاهره گزارش داد که خلیل در 18 اکتبر برای انجام یک بازدید ده روزه که انگلستان و اطریش را نیز در بر می گیرد، عازم اروپا گردیده است.

11- (طبقه بندی نشده) عراق قیمت نفت خود را بالا می برد. بنا به گزارش آشویتدپرس، منابع صنعت نفت در 18 اکتبر گفته اند که عراق قیمت نفت خود را ده درصد افزایش داده است. با این وصف، عراق قیمت نفت خود را بیش از 50/23 دلار برای هر بشکه که توسط اوپک تعیین شده بالا نبرده است.عراق به قیمت 18/22 دلاری بهترین نوع نفت خود تنها 18 سنت اضافه کرده است و حال آنکه قیمت نفت نامرغوب خود را که بخش اعظم تولیدات عراق را تشکیل می دهد 2 دلار بالا برده و آنرا بین 65/20 و 96/21 دلار تعیین کرده است.

12- (طبقه بندی نشده) کشورهای خلیج - ایران: رادیو کویت گزارش داد که وزیران خارجه شش کشور عربی خلیج در بیانیه منتشره خود را در 18 اکتبر اعلام کرده اند که می خواهند با ایران حداکثر رابطه را برقرار سازند.

13- (طبقه بندی نشده) اخطار اوپک: مانا سرپرست اوپک گفت که عتیبه در 18 اکتبر هنگام بازدید از ژاپن در مورد خطر برخورد ابرقدرتها بر سر نفت هشدار داده است. رویتر گزارش داد که عتیبه به نخست وزیر فوکودا، گفته است که کاهش بازده نفتی شوروی احتمالاً سبب گسترش یافتن منافع شوروی در خاورمیانه و بر هم زدن تعادل نیروها خواهد گردید. عتیبه گفت که به رسمیت شناختن ساف توسط ژاپن تضمینی بر ارائه نفت به این کشور خواهد بود.

14- (محرمانه) سوریه - آمریکا: سفارت آمریکا در دمشق یادآور طرز برخورد دو جانبه سوریه در قبال آمریکا گردید. چون اسد هفته گذشته به یک بازرگان آمریکایی گفته بود که وی امیدوار است که بین آمریکا و سوریه» در همه زمینه ها و نه تنها در مورد حل مشکلات «همکاری ادامه یابد. سفارت معتقد است که این مهمترین علامتی است که نشان می دهد مقامات عالی سوریه هنوز امیدوارند که برخلاف اختلاف نظرهای موجود در مورد سیاستهای خاورمیانه ای با آمریکا روابط دو جانبه برقرار سازند.» 15- (خیلی محرمانه) رفعت الاسد: بنابه گزارش سفارت آمریکا در دمشق، رسانه های گروهی سوریه هنوز اظهار می دارند که رفعت الاسد برادر رئیس جمهور در سوریه محبوب است. در تاریخ 13 اکتبر مطبوعات دمشق تصویری از رفعت را به عنوان سرپرست یک فدراسیون آموزش و پرورش نشان داد و از و به عنوان «سرهنگ ستاد» نام برد.

16- (سری) سوریه و مسائل داخلی: سفارت آمریکا در دمشق گزارش می دهد که فعالیتهای تروریستی هنوز هم رخ می دهند، ولی در شهرهای جنوبی سوریه این رخ داده ها بیشتر شده اند. آلپووحما در دو هفته گذشته محل وقوع چند کشتار بوده است که بسیاری از آنها ناشی از خونخواهی قومی بوده اند.

ص: 421

سفارت آمریکا در دمشق می گوید که علیرغم افزایش تعداد رخدادها در دو هفته گذشته، دستگاه شایعه پراکنی دمشق فعالیت چندانی از خود نشان نداده است. سفارت این پدیده را بنا به دلایل زیر می داند:

(الف) وقایع رخداده در خارج از دمشق اگر از اهمیت بسیار برخوردار نباشند، توجه چندانی را به خود معطوف نمی دارند؛ و (ب) دمشق ظاهرا نسبت به وقایع روزمره خشونت بار بسیار بی تفاوت گشته است.

17- (محرمانه) شمال لبنان: سفارت آمریکا در بیروت گزارش داد که یکی از منابع نظامی لبنان به وابسته دفاعی ما گفته است که در 18 اکتبر از میزان تشنج در شمال لبنان کاسته شده و وی معتقد است که گروگانها آزاد خواهند شد.

18- (خیلی محرمانه) جنوب لبنان: نماینده آمریکا در سازمان ملل گزارش داد که وایزمن در گفتگوی خود با سیلاسو حمایت اسرائیل را از ادامه آتش بس اعلام داشت. وایزمن گفت که به حداد دستور خواهد داد که از اذیت و آزاد روستائیان حوزه نیروهای اضطراری سازمان ملل در لبنان اجتناب ورزد.

ونس

سومین طرح توسعه عمرانی عربستان سعودی

سند شماره (54) تاریخ: 24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - جدهبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی - با حق تقدم موضوع: سومین طرح توسعه عمرانی عربستان سعودی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خرابی اوضاع اجتماعی و اقتصادی که به علت افزایش بی رویه مخارج که از سال 1974 در سراسر خلیج شروع شد، باعث شده است که تا سال 1977 عربستان سعودی به سرعت از رشد مخارج هزینه ها بکاهد تا بدین ترتیب هم بتواند از نرخ تورم در جامعه بکاهد و هم جامعه را در مسیر توسعه و عمران مداومتری بیاندازد. تلاشهای دولت در هر دو زمینه موفقیت آمیز بوده است. با وجود این موفقیت، ظهور عکس العمل سیاسی علیه تغییرات سریع اجتماعی در ایران در سال گذشته باعث شده است که کادر رهبری عربستان سعودی نسبت به عواقب توسعه اقتصادی، که بی ثباتی اجتماعی است، هوشیارتر بشود.

3- به این ترتیب، سومین برنامه پنج ساله توسعه و عمران، به گونه ای برنامه ریزی شده است که سیاست محدود کردن افزایش هزینه و اختصاص بودجه به فعالیتهایی که از نظر اجتماعی قابل پسند است، ادامه پیدا کند. شواهد اولیه حاکی از آن است که کل مخارج در این پنج ساله حدود800 میلیارد ریال سعودی با حدود 235 میلیارد دلار به نرخ ارزی کنونی خواهد بود. حتی در صورتی که این مقدار را به ریال ثابت (در سال 1979) فرض کنیم نتیجه می گیریم در طی 5 سال آینده بودجه سالانه عربستان سعودی نسبت به بودجه امسال که 160 میلیارد ریال عربستان سعودی یعنی 47 میلیارد دلار است رشد چندانی نخواهد داشت.

4- دکتر فیصل بشیر معاون وزارت برنامه ریزی عربستان اخیرا راجع به بافت برنامه 5 ساله گفته است که این برنامه به تداوم اولویت نمی دهد، بلکه اهمیتها را تغییر داده است. وی گفت که برنامه سوم از توسعه های زیربنایی فیزیکی که در بعضی موارد روی آنها زیاد کار شده است. به سمت فعالیتهای تولیدی

ص: 422

مانند پتروشیمی، تصفیه نفت و کشاورزی تغییر روند خواهد داد، و برنامه جدید روی توسعه و عمران سه شهر مهم پادشاهی عربستان تأکید و اولویت کمتری خواهد داد و در عوض تلاش بیشتری در جهت عمران مناطق دور دست عربستان خواهد کرد. این گونه اقدامات به منظور جبران عدم موازنه بین ثروت و عمران و توسعه بین مناطق بوده و بنابراین از هجوم جمعیت به شهرها جلوگیری می نماید. بشیر همچنین گفت که او پیش بینی نمی کند که تعداد کارگران خارجی مشغول به کار در عربستان سعودی در برنامه سوم افزایش یابد. اما در زمینه توسعه ریشه ای وزیر بنایی اجتماعی مخصوصا در زمینه آموزشهای حرفه ای و شغلی تلاش بیشتری انجام خواهد گرفت. هر چند نحوه اجرای تلاشهای برنامه سوم هر قدر خوب باشد، نخواهد توانست تشنجهای نهفته را از میان بردارد.

5 - سیاستهای مالی محافظه کارانه، از یک طرف، موجبات کاهش سود تجارت و افزایش تنفر در میان خرده بازرگانان و افراد ثروتمند صاحب امتیاز را فراهم خواهد آورد. به عبارت دیگر گذشت سالها نشان داده است که تغییر و انتقال اقتصادی که از سال 1974 شروع شد، اثرات دیرپا و همه جانبه ای بر روی ارزشهای سنتی سعودیها و درآمد آنها داشته است. این ارزشهای مرسوم منبع اصلی مشروعیت سلطنت بوده اند.

6- دسترسی به درآمد نفت، یک مفهوم داخلی و سیاسی پیدا نموده است که در طی برنامه سوم نیز ادامه پیدا خواهد کرد. تنزل درآمد نفت در سال 79-1978 به همان اندازه که دستاویز و بهانه ای برای سختی اوضاع مالی به وسیله اوضاع اجتماعی بود به همان اندازه هم خودش باعث مشکلات و سختیها بوده، چون درآمد فعلی و افزایش احتمالی درآمد در آینده بیشتر از مخارج می باشد (بیشتر به دلیل قیمت نفت و همچنین به خاطر افزایش تولید نفت)، دولت عربستان حس می کند که باید تلاشهای زیادی بکند تا هزینه ها و مخارج را کنترل نماید. افزایش مداوم در آمد فقط رژیم را وسوسه می کند که بیشتر خرج کند همچنان که در خلال سالهای 1976-1975 نمود و همچنین باعث بروز انتقاد راجع به سیاست نفتی دولت عربستان سعودی از طرف ملی گراهای سعودی و سایر اعضای اوپک خواهد شد. نگاهی به این بررسیهای داخلی نشان می دهد که از پنج سال پیش یعنی موقعی که برنامه پنج ساله دوم تدوین شد تأکید وسعی شده است که تا آنجایی که امکان دارد درآمد آینده نیز خرج شود تا بدین وسیله از انتقادات کشورهای غیر عضو اوپک راجع به پنج برابر کردن بهای نفت در اواخر سال 1973، کاسته شود. پلاک

کتاب سی و ششم

اشغالگران قدس

ص: 423

ص: 424

ص: 425

ص: 426

پیام امام امت به مناسبت روز جهانی قدس بسم اللّه الرحمن الرحیم جمعه آخر ماه مبارک رمضان روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان به احتمال زیاد شب قدر است، شبی که احیاء آن سنت الهی است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان اولاتر است که مقدرات خلق در آن شب پایه ریزی می شود.

روز قدس که همجوار قدر است لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیداری و هشیاری آنان باشد و از غفلتهائی که در طول تاریخ خصوصا سده های اخیر شده است بیرون آیند، تا آن روز هشیاری و بیداری از دهها سال ابرقدرتها و منافقان جهان والاتر باشد و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود و به دست قدرت خود پی ریزی و پایه گذاری کنند. در شب قدر مسلمانان با شب زنده داری و مناجات خود از قید بندگی غیر خدای تعالی که شیاطین جن و انس اند رها شده و به عبودیت خداوند در می آیند. و در روز قدس که آخرین روزهای شهراللّه اعظم است سزاوار است که همه مسلمانان جهان از قید اسارت و بردگی شیاطین بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لایزال اللّه بپیوندند و دست جنایتکاران تاریخ را از کشورهای مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.

هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی به پا خیزید و مقدرات خود را به دست گیرید تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند؟ تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تفاله های آمریکا، اسرائیل غاصب پایکوب شود؟ تا کی سرزمین قدس فلسطین، لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچی باشید و بعضی حکام خائن شما آتش بیار آنان باشند؟ تا کی قریب یک میلیارد مسلمان در جهان و قریب صد میلیون عرب با کشورهای وسیع و ذخایر بی پایان شاهد چپاولگریهای شرق و غرب و ستمگریها و قتل عامهای غیر انسانی آنان و تفاله های آنان باشند؟ تا کی تحمل جنایات وحشتناک بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به ندای آنان جواب نمی دهید؟ تا کی به جای مقابله با دشمنان اسلام و برای نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامی و الهی غفلت نموده و با کارهای سیاسی و برخوردهای سازشکارانه با ابرقدرتها وقت گذرانده و به اسرائیل مهلت جنایتهای بی امان داده و شاهد قتل عامها باید بود؟ آیا سران قوم نمی دانند و ندیده اند که مذاکرات سیاسی با سیاستمداران قدرتمند و جنایتکاران تاریخ، قدس و فلسطین و لبنان را نجات نخواهند داد و هر روز بر جنایات و ستمگریها افزوده خواهد شد؟

ص: 427

باید برای آزادی قدس از مسلسلهای متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابرقدرتها بر مشام می رسد، کنار گذاشت.

باید ملتهای مسلمان خصوصا ملت فلسطین و لبنان کسانی را که با مانورهای سیاسی وقتگذرانی می کنند تنبیه نموده و زیر بار بازیهای سیاسی که نتیجه ای جز زیان و ضرر برای ملت مظلوم ندارند نروند، تا کی اسطوره های دروغین شرق و غرب مسلمانان قدرتمند را مسحور نموده و بوقهای تبلیغاتی میان تهی، آنان را وحشت زده می نماید؟ و تا کی مسلمین از قدرت اسلام بزرگ غافلند؟ مسلمانانی که در نیم قرن آن فتوحات عظیم و تحولات شگرف را با دست خالی از ساز و برگ جنگی و دلی آغشته به ایمان و زبانی متذکر به اللّه اکبر به دست آورده و اسلام و توحید را در جهان قدرتمند آن روز پایه گذاری نمودند. اگر آن پیروزیها و تحولاتی که در تاریخ ثبت است از چشم انداز مسلمانان درو است پیروزی ملت رزمنده ایران با انگیزه سربازان صدر اسلام که سلاحشان ایمان بود در پیش چشم همگان پرتو افکن است جهانیان و مسلمانان جهان دیدند که ملت غیور ایران با دست تهی از ساز و برگ، نبرد در مقابل ابر قدرتهای زمان و وابستگان خارج و داخل آنان نهضت کردند و انقلاب شکوهمند اسلامی را با همه مشکلات برق آسا به ثمر رساندند. و دست تمام جنایتکاران تاریخ را از کشور عزیز خود قطع کردند و توطئه های آمریکایی و گروهکهای چپ گرا و راست گرا را با قلبی سرشار از ایمان و عقیده یکی پس از دیگری خنثی نموده و زن و مرد و کوچک و بزرگ دلاورانه در صحنه و مقدرات کشور خود را در دست توانای خود تعیین نمودند و امروز با خواست خداوند متعال ارکان جمهوری اسلامی به دست متعهدین به مکتب و معتقدین به جمهوری اسلامی برقرار و فتنه انگیزان و توطئه گران را از صحنه خارج نمودند و امروز ایران به رغم بوق های خارج و دستگاههای تبلیغاتی آمریکا و صهیونیست و سیلی خورده های از انقلاب به سوی سازندگی نهایی پیش می رود و این درس عبرتی است برای کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان که قدرت اسلامی خود را بیابند و از عربده های شرق و غرب و وابستگان و تفاله های آنان نهراسند و با اعتقاد به خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران را از کشورهای خود کوتاه نمایند و آزادی قدس شریف و فلسطین را سرلوحه برنامه خود قرار دهند و ننگ سلطه صهیونیست، تفاله آمریکا را از دامن خود بزدایند و روز قدس را زنده نگه دارند، امید است با زنده نگه داشتن این روز بی تفاوتیها زائل شود و غفلتها مرتفع گردد و با قیام ملتهای شریف بعضی از سران خائن را که به رغم مسلمانان و اسلام دست در دست اسرائیل و چشم و فرمان آمریکا بر خلاف مصالح مسلمین به زندگانی سیاسی ننگین خود و به زندگی جنایت بار خویش ادامه می دهند از صحنه خارج و در گورستان تاریخ مدفون نمایند. حکام غاصبی که در جنگ بین کفاری چون اسرائیل و صدام با مسلمین طرف کفار را گرفته و به اسلام و مسلمین ضربه وارد می کنند، از صحنه اسلام باید خارج شوند و از حکومت بر مسلمین باید برکنار گردند.

ملتهای شریف مصر و عراق و دیگر کشورهای تحت سلطه منافقان باید قیام کنند و بلندگوهای فاسد که این جنایتکاران مسلمان جلوه می دهند، گوش فرا ندهند و از قدرتهای پوشالی این خائنان نهراسند.

مسلمانان و جانیان دیدند که صدام عفلقی سرسپرده آمریکا به ایران که جز به اسلام و مصالح مسلمین نمی اندیشد، حمله کرد و آن چنان سرش به سنگ کوبیده شد که اکنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائیل دنبال مفری است که او را از سقوط حتمی نجات دهد و ملت ایران و قوای مسلح شجاع آنچنان ضربه ای به او و طرفداران جنایتکار او زدند که جز تسلیم یا سقوط، مفری ندارد و با حیله های ابلهانه او و

ص: 428

بوقهای تبلیغاتی صهیونیسم راهگشای او نخواهد شد. ملت و دولت و مجلس و ارتش و سایر قوای مسلح ایران که امروز با وحدت اسلامی و انسجام الهی صف واحد هستند، مصممند که در مقابل هر قدرت شیطانی و متجاوز به حقوق انسانها بایستند و از مظلومان دفاع نمایند و تا برگشت قدس و فلسطین به دامن مسلمین از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند. مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین جهان بلکه مستضعفین بدانند از آن نقطه حساس در مقابل مستکبرین و جهان خواران بایستند و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند و مستضعفان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل می دهند، مطمئن باشند که وعده حق تعالی نزدیک است و ستاره نحس مستکبران رو به زوال و افول است، ملت ایران، خواهران و برادران عزیز می دانند که انقلاب عظیم ایران که در نوع خود کم نظیر یا بی نظیر است از ارزشهای بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است، همان ارزشی که پیامبران عالی مقام در پی آن قیام نمودند، امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء منتهی شود و باید ملت شریف که چنین انقلابی بزرگ را نموده است، در ادامه آن هر چه بیشتر کوشا باشد و حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند. عزیزان من باید بدانید که ارزش انقلاب هر چه بیشتر باشد فداکاری در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازم تر است، انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت اللّه همان است که انبیاء عظام در راه آن فداکاریها نمودند و پیامبر عظیم الشأن اسلام تا آخرین لحظات زندگی پربرکت خود در راه آن با همه توان فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هر چه داشتند نثار آن کردند، ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم می دانیم باید اقتداء به آنان نموده و در سبیل حق مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاریهای دغل بازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهد است نهراسیم و در راه هدف حق و اسلام بزرگ چونان انبیاء عظام و اولیاء معظم فداکاری و ایثار نماییم، خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است.

درود بر اسلام عزیز، درود بر مجاهدین در راه حق، درود بر شهدا در راه خدا در طول تاریخ، درود بر شهدا ایران و فلسطین و لبنان و افغانستان، سلام بر رزمندگان جبهه های جنگ علیه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند.

روح اللّه الموسوی الخمینی 10/5/60

ص: 429

«اسرائیل باید از بین برود» امام خمینی تا وقتی که ملتهای مسلمان به آگاهی اسلامی نرسند و خود را مجهز به ایدئولوژی اسلام نکنند، باید انتظار داشت که همواره تحت ستم نظامی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غرب قرار داشته باشند.

تا وقتی که حکومتهای کشورهای مسلمان، خود را تغییر ندهند و یا به دست مردم مسلمان آن کشورها سرنگون نشوند و به یک حکومت اسلامی و انقلابی مبدل نگردند، همواره باید انتظار داشت که سلطه های استکباری از طریق این حکومتهای وابسته بر سر ملتهای مسلمان تداوم داشته باشد، و برای مسلمان چه ننگی از این بالاتر که کفار بر آنان چیره شده و حکمروایی کنند.

تا وقتی که این مشکلات وجود دارد باید انتظار داشت که:

- نفت و کلیه ثروتهای خدادادی مسلمانان از طریق شیوخ و حکام مرتجع به رایگان به سوی امپریالیسم آمریکا و غرب ارسال گردد.

- مستشاران شرق و غرب همه کاره کشورهای اسلامی باشند.

- افغانستان و ملت مسلمانش زیر پای قزاقهای روسی خرد شوند.

- منابع انسانی و اقتصادی کشورهای اسلامی به دست جهانخواران، و از طریق اذنابش امثال صدام، در جنگها و توطئه های محلی نابود گردد.

و از همه بدتر تا این شرایط وجود دارد باید انتظار داشت که بیش از صد میلیون عرب مسلمان اسیر دست یک مشت صهیونیست نژاد پرست شده و بیش از دو میلیون مسلمان فلسطینی آواره گردند و سرزمین مقدس بیت المقدس و مسجدالاقصی، قبله اول مسلمین، و فلسطین عزیز اشغال گردد. نگاهی به سیر تحولات قضایای صهیونیستها و فلسطین در طول قرن اخیر برای ما روشن می کند که تا هنگامی که مسلمانان در خواب بوده و رهبران آنها طوق ذلت و بندگی غرب را به گردن خود داشته اند، همواره طعم شکست را در برابر دشمنان اسلام و مسلمین چشیده اند. اما همین ملت ها هنگامی که قدری متکی به خود می شدند، توانایی لازم را برای تشخیص دشمنان و بالطبع توانایی مقابله با آن را پیدا می کردند.

روزی که خلیفه عثمانی نماینده صهیونیستها(1) را از اطاقش بیرون کرد و تمام وعده های او مبنی بر وام و هدیه و غیره را رد کرد، ناشی از همین اتکاء به خود و حداقل خود آگاهی بود. اگر عده ای از سران کشورهای عربی و غیر عرب، خلفای عثمانی را در کارهایشان سرزنش می کنند (که البته نسبت به بسیاری از کارهایشان باید آنها را محکوم کرد) ولی باید بدانند که خود این حکام را باید بیشتر سرزنش نمود، زیرا که خلفای عثمانی حداقل نه تنها ننگ سازش با صهیونیستها را نپذیرفتند، بلکه جرأت این را داشتند که رهبران آنها را به طرز ذلت باری از پیش خود برانند.

ننگ و ذلت بر رهبران فعلی اعراب که در بدر خواستار شناسایی دشمن اسلام و مسلمین و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی هستند، تا بلکه باب گفتگو را با صهیونیستها جهت مشروعیت دادن به تجاوزات و جنایات یهود باز کنند.

حکام فعلی عرب باید بدانند که تا قبل از جنگ جهانی اول صهیونیستها برای مدت سی سال کوشیدند تا به داخل فلسطین عزیز نفوذ کنند، ولی توفیق نیافتند. ولی از روزی که اقتدار عثمانی جای خود را به

ص: 430


1- هرتزل پدر صهیونیستها چند مرتبه پیش سلطان عبدالمجید خلیفه عثمانی رفت و تقاضا کرد که اراضی موات فلسطین را به آنها بفروشد وعده های بسیاری داد ولی وی او را با تندی از ترکیه اخراج کرد و حاضر نشد به دشمنان اسلام وجبی از خاک فلسطین را بفروشد.

غربزدگانی چون آتاتورک داد و قومیت عرب به وسیله حسین شریفها (جد حسین اردنی) در مقابل عثمانی زنده شد، کشورهای عرب صد پاره گردیدند و دیدیم آنچه دیدیم.

پس از جنگ جهانی اول تا اعلام دولت صهیونیستی و آواره کردن یک میلیون فلسطینی و غصب اراضی آنان فقط سی سال طول کشید. در طول این مدت کشورهای اسلامی و عربی صد پارچه شدند و پدر انقلاب بزرگ اعراب یعنی جناب حسین شریف که با کمک انگلستان استعمارگر، پدر استعمار عثمانی!! را در آورده بود، بعد از مدتی در یک کشتی انگلیسی به قبرس فراری داده شد و پسرانش در عراق و اردن و دیگر ممالک عربی به عنوان مزدوران چشم و گوش بسته انگلیسی حکمرانی نمودند. اینان در سال 1948 با دست خود نصف بیشتر فلسطین عزیز و نیمی از قدس را تحویل صهیونیستها دادند و با نماینده آن یعنی گلدا مایر در بیت المقدس ملاقات نمودند. اما سناریوی قومیت و وابستگی به همین جا خاتمه نیافت و در سال 1967 تمام اراضی مقدس سینا و جولان را تحویل صهیونیستها داده و تعدادی فلسطینی دیگر را نیز آواره کردند و در سال 1970 نیز به دست نوه امیر عبداللّه و نبیره حسین شریف آوارگان را قتل عام نمودند. چه ساده اندیش بودند کسانی که فکر می کردند صهیونیستها به همین جا رضایت خواهند داد. دیدیم که آنها دست از لبنان هم نکشیدند و در سال 1982 با آنچه در توان داشتند جنایت آفریدند و اکنون نیز حکام عرب و شاه حسین اردنی جهت خوش خدمتی به ارباب خود یعنی آمریکا سعی دارند به این اعمال صهیونیستها وجهه قانون دهند و چه ساده اندیش هستند، آنها که منتظر صلح بوده و از اسرائیل توقع صلح دارند.

صهیونیستها قبلاً هدف خود را بیان کرده اند و آن «از نیل تا فرات است» و تنها راه مقابله با این سیاست و هدف همان پیام امام عزیزمان است که «اسرائیل باید از بین برود» و اینکه اسرائیل یک جرثومه فساد است و بس.دانشجویان مسلمان پیرو خط امام معرفی کتاب کتاب حاضر که حاوی مجموعه ای از اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی آمریکاست، نشانگر گوشه ای از فعالیتهای صهیونیستها و آمریکاییها در ایران می باشد. با مطالعه این کتاب می توان به اهمیتی که ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا داشته پی برد و با توجه به مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به مسئله خاورمیانه و فلسطین می توان به اهمیت تغییر استراتژیکی که در توازن قوا به نفع نیروهای انقلابی در اثر این انقلاب به وجود آمده پی برد.

کافی است که اوضاع فعلی خاورمیانه را با فرض وجود حکومت شاه در نظر بیاوریم تا متوجه عمق فاجعه ای گردیم که در صورت به وقوع نپیوستن انقلاب اسلامی گریبانگیر منطقه و مردم تحت ستم آن می گردید و از همین رهگذر است که می توان به جنایات و خیانتهایی که صدام بعثی و پشتیبانانش، از جمله حکام سعودی و کویت، نسبت به آرمان فلسطین از طریق حمله به جمهوری اسلامی ایران مرتکب می شوند، پی برد.

نگاهی به اسناد حاضر ما را بر اهمیت نقش رژیم شاه در تقویت رژیم صهیونیستی و نیز سیاستهایی که رژیم صهیونیستی در رابطه با ایران دنبال می نمود، واقف می سازد.

یکی از مسائل مبتلابه کلیه کشورها خصوصا کشورهای صنعتی مسئله انرژی و منابع تأمین آن است.

ص: 431

چه بسیار از کشورهایی که به علت عدم وجود منابع کافی انرژی، اقتصاد شکوفایی نداشته و یا دارای اقتصادی ضربه پذیر هستند. بنابر این نفت در سالهای اخیر یکی از مسائل مهم اقتصادی و سیاسی جهان بوده است، زیرا که این ماده مهمترین منبع انرژی فعلی در جهان می باشد. از آنجایی که اکثر نفت صادراتی جهان در منطقه خاور میانه، خصوصا کشورهای عربی و ایران استخراج می شود و فروش آن از طرف کشورهای عربی به اسرائیل تحریم گشته است، لذا مسئله نفت برای اسرائیل از اهمیت فوق العاده ویژه ای برخوردار شده است. اسرائیل نه تنها دارای منابع نفتی نیست، بلکه به علت وسعت کم، دارای منابع انرژی زای دیگر از قبیل سدهای رودخانه ای و ذغال سنگ هم نمی باشد. بنابراین اسرائیل در جهت تهیه نفت مورد نیاز خود با مقامات ایران وارد مذاکره شده بود و نفت خود را مستقیما و به طور مخفیانه از شرکت ملی نفت ایران تهیه می نمود. مجموعه اسناد 25 - 29 در این رابطه خود گویای این واقعیت می باشد.

نکته قابل توجه در این است که شاه رسما به مقامات اسرائیلی اعلام می کند که در صورتی که اسرائیل از مناطق نفتی صحرای سینا (چاههای ابورودیس) عقب نشینی کند، نفت اسرائیل را تأمین خواهد نمود.

این سیاست در جهت ترغیب اسرائیل به قبول سیاستهای کیسینجر و به عنوان مقدمات کمپ دیوید بوده است و این نکته را نیز شخص خود شاه گفته است که در نظر دارد سیاست فروش نفت را به اسرائیل با سیاست فروش تسلیحات آمریکا به اسرائیل هماهنگ کند.

از مسائل دیگر مربوط به نفت که از اهمیت ویژه ای برخوردار است، موضوع خط لوله بندر ایلات اشکلون می باشد.

کانال سوئز که اکثریت قاطع کشتیهای باری و نفت کشها و غیره در جهت حمل کالا و سوخت بین اروپا و آسیا از آن استفاده می کردند، به علت جنگ بین اعراب و اسرائیل به طور کامل بسته شد و کلیه این کشتیها مجبور شدند که برای رفت آمد از دماغه امید نیک در جنوب آفریقا عبور کنند، که با این حساب بیش از چند هزار کیلومتر به طول مسیر افزوده می شد. صهیونیستها طرحی را ارائه دادند که به موجب آن کشتیهای نفتکش وارد بندر ایلات در خلیج عقبه شوند و نفت آنها به وسیله خط لوله به بندر اشکلون در مدیترانه و از آنجا با کشتی به کشورهای اروپایی حمل گردد. اما جهت اجرای این پروژه می بایست منبع فروشنده نفت را پیدا کرده تا تضمین لازم جهت استفاده از این خط توسط آنها داده می شد. طبیعی بود که موافقت شاه را جلب کردند و شاه علاقه خاصی نسبت به اجرای این طرح پیدا کرده بود. اهمیت این طرح به میزانی بود که حتی آمریکا نیز از ترس عکس العمل اعراب در این طرح دخالتی نکرد، اما شاه وابستگی هر چه بیشتر خود را به رژیم صهیونیستی نشان داد و در اجرا و بهره برداری از آن همپای صهیونیستها فعالیت نمود. در کتاب حاضر تعداد زیادی از اسناد حاوی مطالبی در این خصوص می باشد.

اسناد شماره 2 و 3 و 5 و 21 مربوط به روابط ایران - اسرائیل و فعالیتهای اسرائیل در ایران است و در اهمیت این روابط همین بس که سفیر اسرائیل در ایران یکی از اعضای مهم حکومت اسرائیل و مشاور نخست وزیر سابق صهیونیستها بوده است (23) و تعداد متخصصین اسرائیلی در ایران بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا ذکر شده است (5).

البته این متخصصین عمدتا در شرکتهای وابسته به دربار پهلوی مشغول خدمت به صهیونیستها و چپاول مردم ایران بوده اند. با این حال و با وجود گستردگی و عمق این روابط اسناد 2 و 4 نشان دهنده ترس

ص: 432

رژیم شاه از علنی شدن روابط ایران با اسرائیل است، زیرا شاه از آن می ترسد که این مسئله مخالفتهای علنی و همه جانبه مردم ایران و در رأسشان روحانیت متعهد را برانگیزاند.

سند شماره یک از فعالیتهای سرویس اطلاعاتی اسرائیل در خرید نویسندگان مزدور در جهت سیاست کلی صهیونیستها پرده بر می دارد. اصولاً صهیونیستها با تکیه بر همین نویسندگان و خبرنگاران مزدور و وابسته بر خود بود که توانستند صهیونیسم خبری را خصوصا در خبرگزاریها و تلویزیونهای غرب و آمریکا گسترش داده و تحت کنترل گیرند.

در میان کشورهای اسلامی بعد از ایران، رژیم آمریکایی حاکم بر ترکیه بیشترین روابط را با اسرائیل بر قرار کرده و این موضوع در هماهنگی و در تمامی زمینه ها، خصوصا اطلاعاتی (مراجعه به اسناد گذشته) وجود داشته است و سند شماره 4 هم یک نمونه از نزدیکی دیپلماتهای این دو رژیم را نمایان می سازد.

از مسائل اساسی که رژیم صهیونیستی و آمریکا در سالهای اخیر با آن سر و کار داشته اند، مسئله صلح اسرائیل با مصر معروف به کمپ دیوید می باشد. آمریکا در این مورد گوشه ای از اقدامات پیشگیرانه در قبال فعالیتهای به اصطلاح تروریستی بر علیه منافعش را به سفارتخانه تذکر می دهد و عواقب تحریم مصر و لزوم کمک به این رژیم را مورد ارزیابی قرار می دهد. اصولاً مشخص شده است که رکن اساسی در کمپ دیوید کمکهای آمریکا به هر دو رژیم مصر و اسرائیل جهت برقراری این صلح، خائنانه می باشد به طوری که مطابق آمار در سال 1983 کمکهای آمریکا به این دو رژیم وابسته در مجموع بیش از 50 درصد کل کمکهای خارجی آمریکا را تشکیل می دهد. هر چند که چنین قراردادی بین سه طرف منعقد شده است، ولی آمریکا در نهان ناراحتی خود را در مورد سیاستهای خرید اراضی اعراب و شهرک سازی اسرائیل در نوار غزه و کرانه غربی پنهان نمی کند و خطرات آن را برای اجرای کمپ دیوید در نظر قرار داده است، غافل از آنکه سادات خیلی بیشتر از حدی که آمریکاییها تصور می کردند در لجنزار این صلح فرو رفته بود که با این اعمال تجاوزگرانه اسرائیل دست از این به اصطلاح صلح بر دارد.

هر چند که مقامات آمریکا حاضر نیستند که جنایات صهیونیستها را علنا به زبان آورند، ولی در این اسناد محرمانه می توان به گوشه ای از اعترافات آنها در این زمینه پی برد. مثلاً در سند 35 صریحاً گفته اند که اسرائیل به طور یک جانبه آتش بس را در جنوب لبنان نقض نمود و دست به حملات هوایی بر علیه اردوگاه شهر البار در شمال طرابلس زد و یک جشن عروسی را با کشتن 6 نفر و مجروح کردن 30 نفر به عزا تبدیل نمود. در اسناد 46 و 48 گوشه ای از جنایات یک افسر صهیونیست را در جنوب لبنان روشن می کنند و مشخص می سازند که چگونه تهدیدی از سوی آنها متوجه این افسر اسرائیلی شده باشد و چگونه حکم دادگاه از 12 سال به 2 سال تقلیل می یابد و مقامات آمریکایی رندانه می کوشند تا این جنایات را در قالبهای خاص خودشان توجیه کنند. در سند 49 این جنایات به حدی علنی می شود که وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی به شکنجه زندانیان اعتراف نموده است و البته وی تأکید کرده است که به شین بث اطلاع داده است که چنین روشهایی برای بازپرسی تحمل نخواهد شد...

اسناد شماره 34 - 39 - 41 و 42 نشان دهنده یک واقعیت مسلم می باشد که اسرائیل امکان ندارد یک لحظه بدون حمایت آمریکا و متحدان غربی اش به زندگی خود ادامه دهد و از همین روست که در منطقه مشغول حمایت از منافع امپریالیسم آمریکا می باشد. این کمکها حتی تا آن حد غیر قابل تصور می شود که روزنامه صهیونیستی هآرتز می نویسد، مالیات دهندگان آمریکایی می خواهند بدانند که تا چه حد باید

ص: 433

سطح بالای زندگی غیر طبیعی اسرائیل را از نظر مالی تأمین کنند.

در اسناد دیگر این کتاب متوجه وضعیت بد اقتصادی رژیم صهیونیستی می شویم - طبق اسنادی که در دیگر کتابهای لانه جاسوسی آمده کشورهای آمریکا و متحدان غربی اش در طی سالهای 76 - 1970 به ترتیب 7/7482 میلیون دلار و 9/562 میلیون دلار کمک نظامی و اقتصادی به اسرائیل نموده اند. میزان این کمکها در سال 1983 فقط از طرف ایالات متحده بالغ بر 2485 میلیون دلار گردیده است.

به امید روزی که همه مسلمین عالم متحد شوند و این جرثومه فساد و پشتیبانانش را از صحنه روزگار محو نمایند.

دکتر دوریل، اسرائیلی

ص: 434

سند شماره (1) 28 ژانویه 57 - 7 بهمن 1335سری دکتر دوریل، اسرائیلی نماینده غیر رسمی اسرائیل در تهران، در گنجاندن موضوعاتی در طرفداری از اسرائیل، در مطبوعات محلی بسیار فعال بوده است. تماسهای او از طریق عباس شاهنده ناشر مجله فرمان و مهندس عبداللّه والی ناشر و مالک تهران مصور صورت می گیرد. چنین شایع است که وی در خلال هفته اول نوامبر یکصد هزار ریال به روزنامه نگاران پول داده است.

منبع: انتشارات منبع کنترل شده آمریکایی 19 نوامبر 1956 - 28 آبان 1335

تماس با نماینده اسرائیل در ایران

سند شماره (2) تاریخ: 28 آوریل 1965 - 8/2/1344،خیلی محرمانه به: سفیراز: مارتین هرتز یادداشت بواسطه: وزیر مختار، موضوع: تماس با نماینده اسرائیل در ایران دکتر زوی دوریل، نماینده اسرائیل در محل، در زندگی مشکوکی به سر می برد. او به طرز گسترده ای در بین هیئت دیپلماتیک می پلکد، اما جزو آنان نمی باشد. کوشش وی در حدود یکسال پیش برای معرفی خودش به عنوان «سفیر» از جانب دولت ایران به طور قطع با شکست مواجه گردید. (او وادار به پس گرفتن بخش نامه ای شد که او در آن از طرف خود به عنوان سفیر اسرائیل امضاء کرده بود) تاکنون او تماسهایش را گسترش داده است و شکی نیست که دارای تماسهای مؤثری با مقامات ایرانی می باشد.

دوریل هشت سال است که در ایران به سر می برد و در بسیاری از فعالیتها مشغول به کار می باشد، شما با همکاری اطلاعاتی اسرائیل با دولت ایران آشناتر می باشید. کارهای دیگری نیز هستند. تعدادی از گزارشات در مورد اقدامات وی ضمیمه شده است. اکنون نکته مناسب این است که دوریل میل دارد از شما برای میهمانی روز ملی در یکشنبه، دوم مه دعوت به عمل بیاورد. به خاطر اینکه او شما را نمی شناسد دعوتنامه را از طریق من فرستاده است.

اگر چه من معتقدم شما نمی بایستی از تماس با دوریل پرهیز کنید، ولی احتیاجی برای شما نمی بینم که به طور علنی در میهمانی بسیار گسترده وی حضور داشته باشید. اشکالی که ما در رابطه با وی داریم این است که کاملاً واضح است که در میان اقدامات متنوع وی، که شامل شایع کردن گزارشات آشوب طلبانه در مورد ناصر نیز می شود، دلگرمی وی به خطی است که «ناصر به وسیله کمک آمریکاییان نگاهداشته می شود.».

دوریل دیروز به من گفت که او یک قراری می گذارد که به من در روز یکشنبه سری بزند. من پیشنهاد می کنم که شما موقعیت را مغتنم شمرده و به دفتر من بیاید (چون او به دیدن شما نخواهد آمد) تا دست او را بفشارید، و تمایل خود به اینکه گاه گاهی با او تماس بگیرید را ابراز کنید، اما تأسف خود را از این ابراز کنید

ص: 435

که به خاطر قرار قبلی نمی توانید در میهمانی او شرکت کنید. هیچ عیبی ندارد، به عبارت دیگر تا آنجا که من می دانم (بعدا) از دکتر و خانم دوریل در یک مراسم بزرگتر در سفارت در وقت دیگری دعوت به عمل می آوریم. همچنین شکی نیست که شما او را در بسیاری از میهمانیهای دیگر ملاقات خواهید کرد.

مذاکرات دیوید تورگمن دبیر اول سفارت اسرائیل با...

سند شماره (3) تاریخ: چهارشنبه 22 دسامبر 1965 - اول دی 1344خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دیوید تورگمن، دبیر اول، سفارت اسرائیل توماس گرین دبیر دوم سفارت آمریکا محل: رستوران فرید، در یک tour d`horizon مطالب مهم و قابل ذکر پایین رد و بدل شد.

1 - عربستان سعودی و ایران: آقای تورگمن به خصوص در مورد اعلامیه مشترکی که در پایان ملاقات شاه سعودی در ایران صادر نمودند از من سؤال نمود. من به او چیزهایی را گفتم که در روزنامه های انگلیسی زبان خوانده بودم. او شگفتی خودش را در مورد موافقتنامه ابتدایی در مورد خط میانی بین دو کشور که به توافق رسیده بود اظهار داشت و گفت که او فکر نمی کند که این موافقتنامه برای مدت زیادی پا برجا بماند.

2 - یمن - کنفرانس سخت: آقای تورگمن با تمایل گفت که کنفرانس برای هفته ها روی مسائل کوچک بحث کرده است. او فکر می کند که کنفرانس تقریبا به شکست خواهد انجامید، خصوصا با تعطیل موقتی بلند مدتی که به خاطر نزدیک شدن ماه رمضان به وقوع خواهد پیوست. او احتمال کمی می دهد که یک توافق و اتحاد سیاسی در شبه جزیره عربستان به وجود بیاید.

3 - روابط اسرائیل با ایران: طرح مشاوره برنامه کشاورزی در منطقه قزوین خیلی موفق بوده است، و ما امیدواریم که مانند آن بیشتر تأسیس بشود. دوستی بین دو کشور خیلی مودت آمیز می باشد، ولی هنوز تا حدودی جاهای کلیدی کمی وجود دارد، زیرا هنوز یک سفارتخانه اسرائیلی که به معنای یک سفارتخانه باشد در اینجا وجود ندارد. نماینده اسرائیل در مورد مسئله مهاجران یهودی ایرانی به اسرائیل مداخله نمی کند، این مسئله به وسیله کمیته صهیونیستها در اینجا مورد بررسی قرار می گیرد.

تفسیر:

آقای تورگمن به آن اندازه ای که آرزو داشت در مورد جامعه یهودیان در اینجا حرف نزد، سعی داشت که سؤالاتی در این مورد را از خود دور نماید و به جای آن بیشتر بر سر مسائل بین المللی توجه می کرد.

تفاسیرش در پاراگرافهای شماره 1، 2، 3، در بالا چیزهای غیره منتظره ای نیستند.

بعدازظهری در اقامتگاه دیوید تورگمن

ص: 436

سند شماره (4) تاریخ: 14 فوریه 1966 - 25 بهمن 1344خیلی محرمانه، یادداشت از: بخش سیاسی، گرینبه: بایگانی موضوع: بعدازظهری در اقامتگاه دیوید تورگمن آقای تورگمن صبح 14 فوریه تلفن زد و با عذر خواهی اینکه دیر خبر می دهد، ولی مرا و همسرم را به آپارتمانش برای ساعت 9 بعد از ظهر دعوت کرد تا برخی از دوستانش را ببینم و چیزی بنوشیم.

حضار عبارت بودند از: بیلجین آنن (دبیر اول سفارت ترکیه) و همسرش زاون آنی که دبیر دو سفارت ترکیه است، و آقای کارم الف آلتان (دبیر سوم سفارت ترکیه) از بخش سنتو و همچنین، سرهنگ عفرون معاون وابسته نظامی از دفتر اسرائیل و آقا و خانم شاگتامی شاویک از اسرائیل.

آقا و خانم شاویک، که مسافرت تحقیقاتی در خاورمیانه و شرق دور دارند گفتند، آنها فقط یک ماه اینجا خواهند بود و مایلند ماه دیگر را در هند و تایلند و احتمالاً ویتنام بگذرانند. آنها گفتند همچنین به افغانستان و پاکستان هم می خواهند بروند، که سرهنگ عفرون گفت آنها نمی توانند با پاسپورت اسرائیلی به اینجاها بروند.

شاویکها حدودا 25 تا 30 سال سن داشتند. او 5 سال در دپارتمان مسائل عربها در بیت المقدس کار می کرد (که با مسئله اقلیت عرب در اسرائیل سر و کار دارد) و همزمان در دانشگاه هبرو تحصیل می کرد.

هر دو، او و همسرش انگلیسی را به روانی صحبت می کنند، به علاوه او عربی و فارسی صحبت می کند و

ص: 437

گفت که برای 4 یا 5 ماه سواحلی یاد گرفته است. او همچنین لغات ترکی بسیاری بلد است.

مکالمات در مورد موضوعات مختلف ولی نه سیاسی بود، من و همسرم ساعت 30/12 آنجا را ترک کردیم.

نظریه:

خیلی جالب خواهد بود اگر در مورد سفر آقای شاویک به ایران بیشتر بدانیم، محلهایی که رفته و ارتباطاتی که بر قرار کرده است.

وضعیت کنونی «مرد خای گازیت»

سند شماره (5) تاریخ: 23 ژانویه 1967 - 3 بهمن 1345خیلی محرمانه صورت مذاکرات، سفارت آمریکا، تل آویو شرکت کنندگان: آقای مرد خای گازیت، دستیار دبیر کل وزارت امور خارجه اچ. اچ. شک هاوس، از سفارت آمریکا در تل آویو موضوع: وضعیت کنونی مرد خای گازیت در سر میز نهار در هجدهم ژانویه مرد خای گازیت سر حال و آسوده خاطر بود. از او پرسیدم که آیا کارش زیاد است. او گفت نه، نه برای کار خاص. او سرپرست دو یا سه گروه ضربت در وزارتخانه می باشد و در واقع یکی از گروههای ضربت وی صبح زود همان روز کار خود را تمام شده اعلام کرده بود. علیرغم کنجکاویهای من، گازیت درباره کارهایی که گروههای ضربت او انجام می دهند، چیزی به من نمی گوید. او گفت که در رابطه با کار گروه ضربتش در هفته تقریبا یک بار جلسه دارد و البته مقداری وقت نیز در رابطه با آماده سازی زمینه جلسات و از بین بردن آثار بعد از آن صرف می شود. این روزها او سخنرانیهای عمومی زیادی ایراد می کند، ولی ادامه می دهد که در خلال هفته های آینده در حدود پانزده سخنرانی برای حضار موشاو، دانشکده ملی جنگ اسرائیل و غیره و غیره دارد. او گفت که یکی از نطقهای آینده در مورد ایالات متحده و خاورمیانه خواهد بود. متن مهم او، نطق یوالکیس جانسون در ژانویه 1964 بود. در سخنرانی اش همچنین به مقداری از گفته های آقای دالس در اواسط 1950 برای نشان دادن اینکه ایالات متحده تا سال 1964 چه مقدار به اهداف خود نائل شده، استناد خواهد کرد.

اگر چه گازیت کلاً در رابطه با اینکه چه کار می کند، اطلاعات زیادی در اختیار من نگذاشت، لیکن در مراحل گفتگو آشکار شد که او هنوز خیلی علاقه مند و بسیار مطلع در رابطه با مسائلی که با ایران، عربستان سعودی و شاخ آفریقا سر و کار دارد می باشد.

او به ویژه در بحث بر سر مسائل اسرائیل و اعراب بیزار و بی علاقه به نظر می رسید.

من گفتگویی را که ما دو سال پیش در واشنگتن داشتیم، یادآوری نمودم زمانی که با او، درباره اینکه چه کار باید کرد تا اسرائیل در خاورمیانه بیشتر مورد قبول واقع شود. او پیشنهاد کرده بود که می بایستی برای افزایش آمد و شدهای عادی از طریق مندتل بوئم گیت راههایی یافته شود. او پیشنهاد نموده بود که دولت ایالات متحده می بایستی به دنبال هر نوع فرصتی باشد تا عبور از گیت (دروازه) به وسیله کارمندان دولت ایالات متحده را برای مقاصد اداری و غیر اداری افزایش بدهد. من گفتم که او دوست دارد بداند که اخیرا شرایط مسافرت از این گیت (دروازه) برای افراد و کارمندان سر کنسولگری به وسیله اسرائیل بسیار محدود و سخت شده است، لیکن اردن در این باره مخالفتی نورزیده است.

پاسخ گازیت رک نبود. او به عنوان یک پیشنهاد کلی اظهار داشت که دولتین می بایستی هدف خود را تعیین کنند و ببینند که به دنبال چه چیزی هستند و سپس با برنامه های بسیار دقیق برای نیل به مقاصد خود حرکت را آغاز کنند. او گفت که اسرائیل، بدون شک، دولت اسرائیل در برخورد با مسائل اعراب و اسرائیل از این دستورالعمل پیروی نمی کند. او گفت به طور مثال مسئله عبور دیپلماتها و جهانگردان در راش هانیکرا را در نظر بگیریم، به نظر وی اسرائیل حاضر بوده است به هر کاری دست بزند تا راش هانیکرا را همچنان که متدتل بوئم باز شده بود باز کند.

لیکن ظاهرا از این تصمیم خوشش نیامد و سعی کرد مسئله را به طریق مؤثرتری حل نماید. او در حالی که یک روحیه فلسفی پیدا کرده بود، گفت که معتقد است که بوروکراسی آفت موجودیت جهانی امروزی است. آقای آبان ممکن است که در اصل خیلی خوب با او موافقت کند، اما به مرحله عمل در آوردن افکار جدید از طریق بوروکراسی غیر ممکن می شود.

گازیت گفت که تکلیف هزینه کاری که راکفر قرار بود در رابطه با نوشتن کتابی در مورد «اسرائیل و قدرتهای بزرگ» به او بدهد، هنوز نامعلوم است. مقدار جایزه هزینه کار که 14000 دلار بود کفاف هزینه و مخارج دو ساله لازم برای چنین کاری را نمی داد. او هیچ توضیحی نداد که دو سال بر کناری از دولت اسرائیل چه مشکلاتی را برای او موجب خواهد شد. بعضی از مطالب متنوع اضافی از گفتگو:

(الف) اسرائیل بیشتر از هر کشور دیگری در ایران (40) متخصص دارد.

(ب) رفتار ترکها ناامید کننده بود. گازیت بیانیه وزارت خارجه را در حضور پارلمان ترکیه تذکر داد که

ص: 438

در آن آمده است، در صورت بروز یک درگیری در خاورمیانه همچون سال 1958، ترکها اجازه نخواهند داد که آمریکا از پایگاهش در آدانا برای شرکت دادن ارتش ایالات متحده در منطقه استفاده کند. علاوه بر این ترکها در حالی که وزیر خارجه شان در حال شروع دیدار خود از مصر بوده با اسرائیلیها مشورت نمودند:

به طوری که ارائه نظرات اسرائیل به ترکها در آن موقع مناسب نبود.

(ج) گازیت با یک خنده موذیانه گفت که او فکر می کند وقت آن رسیده بود که اسرائیلیها به سوریها درس عبرتی بدهند: آنها در واقع باید یک ضربه خوب به سوریها بزنند. من به گازیت گفتم که او خوب می داند چطور ما با این چیزها به عنوان یک مسئله اساسی برخورد می کنیم. در این رابطه این احتمال وجود داشت که رژیم غیر منطقی سوریه با تحریک خصومت و کینه ها عکس العمل نشان بدهد. در حالی که ضربه های قبلی اسرائیل به سوریها درسی نداده بود، چه طور ممکن است ضربه های جدید چنین درسی بدهد؟ به علاوه در حال حاضر مقداری امیدواری وجود دارد که با فرا رسیدن اجلاس ویژه اسمک از این هیجان کاسته شود. در نظر من برای آن چیزی که گازیت پیشنهاد کرده بود، کلاً وقت مناسبی نبود و من از اینکه گازیت از تمامی مردم بیشتر این طور فکر می کرد تعجب نمودم. گازیت اصرار داشت که اقدام نیرومند نظامی تنها راهی است که قادر است سوریها را از هم بپاشد. همچنان که، توافق کردیم او با خنده به من متذکر شد که نظرش را به عنوان نظرات وزارت امور خارجه (اسرائیل) گزارش کنم. من به او گفتم خونسرد باش، در مورد ضربه هایی که نیروی دفاعی اسرائیل وارد می کند، به قدر کافی شنیده ام.

تفسیر: گازیت تنها مقام بلند پایه وزارت امور خارجه (اسرائیل) است که ما شنیده ایم درباره این موضوع با لحن کاملاً تهاجمی در تشنج فعلی اظهار نظر می کند. اینکه او دوباره این کار را بکند... اگر مورد نیاز بود ... احتمال نشان دیگری از نگرانیهای بی دلیل او از مؤسسه وزارت امور خارجه می باشد.

صحبت هایمان شامل آوارگان و شاخ آفریقا نیز گردید، که در جای دیگری ثبت شد. این گفتگو چیزی را که ما از دیگر منابع شنیده بودیم، مبنی بر اینکه گازیت تقریبا در وزارتخانه بیکار است و نفوذ خویش را از دست می دهد، مورد تأیید قرار داد. تحقیقات احتیاط آمیز مانع از دادن هر گونه اطلاعی به ما در رابطه با اینکه چه اتفاقی بعد می افتد شده است.سیاسی: اچ. اچ شک هاوس

نفتکشهایی که از سوی ایران برای فرستادن به بندر ایلات اجاره شده اند

سند شماره (6) تاریخ: 24 مه 1967 - 3 خرداد 1346سری/ توزیع محدود از: سفارت آمریکا در لندنبه: وزارت خارجه واشنگتن موضوع: نفتکشهایی که از سوی ایران برای فرستادن به بندر ایلات اجاره شده اند 1 - اطلاعات ذیل از شرکت ملی نفت ایران پس از مکالمات تلفنی بین بروئر و پالمر در تکمیل اطلاعاتی که روز 23 مه ابلاغ شده به دست آمده اند.

2 - مالکیت ثبت شده چهار نفتکش (همه با پرچم لیبریا) که به طور منظم نفت را از ایران به بندر ایلات (اسرائیل) می برند:

الف: شرکت نفتکش نورا - هریس (مدیرای، هیمن) مونوریا(1)

ص: 439


1- مونورویا پایتخت لیبریا می باشد که تقریباً در شمال غربی قاره آفریقا قرار دارد.

ب: شرکت نفتکش لئون ترانس ورلد، مونروویا ج: شرکت سوپر تانکر سامسون، مونروویا د: شرکت سیریس (سابقا آئورورا) استرو آرماداSA NAV پاناما 3 - یک کشتی پنجم بنام پاتریا که مالکیت آن شرکت نفتکش ZAS با مسئولیت محدود مونوریا بوده است در این برنامه به کار رفته و لیکن اکنون چنان تعهدی ندارد.

4 - نفت از ذخایر موجود تحت مالکیت دو عضو گروه ایریکان می باشد که عبارتند از سیکنال ایران مقیم لوس آنجلس و سوییو مقیم کلیولند.

نفتکشهایی که بین بنادر ایران و بندر عقبه رفت و آمد می کنند

سند شماره (7) تاریخ اطلاعات: 27 مه 67 - 6/3/46سری - غیر قابل رویت برای بیگانگان کشور: ایران و اسرائیل منبع: یک آژانس رسمی انگلیسی موضوع: نفتکشهایی که بین بنادر ایران و بندر عقبه رفت و آمد می کنند ارزیابی: یک بازرگان ایرانی که درباره مناسبات اقتصادی بین ایران و کشورهای بلوک شوروی و هم چنین سایر کشورهای خاورمیانه خوب وارد است. او یک منبع جدید است و قابلیت اعتماد او هنوز مورد قضاوت قرار نگرفته است.

1 - اظهار نظر محل مأموریت: تلگراف تی، دی، سی، اس، 67 - 07341/314 گزارش داد که نفتکشهای سیریس (سابقا آئورورا)، نورا، لئون و سامسون که همه با پرچم لیبریا حرکت می کنند، به طور منظم نفت به بندر ایلات (در خلیج عقبه) می برند.

2 - نفتکشهای نورا، لئون در تاریخ بیستم و بیست و چهارم می1967 به ترتیب از جزیره خارک رهسپار خلیج عقبه شدند. نفت کش سیریس روز بیست و هشت می برای بارگیری نفت به جزیره خارک خواهد آمد. هنوز معلوم نشده است که نفتکشهای سامسون و پاتریا که نفت کش دیگری است که نفت به اسرائیل می برد و هم چنین دارای پرچم لیبریا است در کجا هستند.

3 - نفت کشهای سیریس و پاتریا به طور منظم بین جزیره خارک و بندر ایلات حرکت کرده و نفت برای اسرائیل می برند و سفر آنها روی هم رفته 20 روز به طول می کشد. همچنین دانسته شده است که کشتیهای دیگری نفت را از بنادر ایران به اسرائیل حمل می کنند، ولی تعدادی از آنها هنگام ترک بندر بارنامه های قلابی دارند. به طوری که بندر ایلات بندر مقصد آنها ذکر نشده است.

4 - پخش از محل مأموریت: برای فرماندهان کل ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی و فرمانده کل نیروهای جنوب (شخصی) و فرمانده کل نیروهای خاورمیانه، همچنین به لندن، عمان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، جده، کویت، آنکارا و استانبول فرستاده شود.

گزارش سری طبقه بندی شده است. غیرقابل پخش برای خارجیان.

خط لوله اسرائیل

ص: 440

سند شماره (8) تاریخ: 27 می 1968 - 6 خرداد 1347سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان وزارت امور خارجه سفارت آمریکا در تهران موضوع: خط لوله اسرائیل خلاصه: مقامات اسرائیلی معتقدند که ساختمان یک خط لوله نفتی بین بندر ایلات و دریای مدیترانه و نگهداری آن کمتر از نفتکشهایی با ظرفیت مساوی خرج بر خواهد داشت. همچنین اعتقاد بر این است که نرمش پذیر بودن این خط در هنگام تحویل نفت به بنادر شرق مدیترانه بیشتر از نفتکشهای بزرگ است.

این خط لوله ظرف یک سال تمام خواهد شد و نفت خام کافی در دسترس خواهد بود.

ملاحظات زیر درباره خط لوله اسرائیل از یک مکالمه طولانی با مقامات اسرائیل در تاریخ چهاردهم ماه به دست آمده است:

1- توجیه اقتصادی:

الف. ارزانتر از دور آفریقا. در حالی که شرکتهای نفتی مدعی هستند که خط لوله مقرون به صرفه نیست، آنها خودشان بهتر می دانند آن طوری که اسرائیل برداشت می کند 29 کشتی به ظرفیت 200 هزار تن می تواند 50 میلیون تن نفت را از طریق خط لوله در ظرف یک سال منتقل کنند. برای منتقل کردن همین مقدار نفت در ظرف مدت مشابهی با کشتی هایی به همین ظرفیت از طریق دور آفریقا 50 کشتی لازم خواهد بود. هر کشتی، 20 میلیون دلار ارزش دارد و از آنجائی که 21 کشتی دیگر نیز لازم است هزینه اضافی بیش از چهار صد میلیون دلار خواهد بود که دو یا سه برابر خط لوله است.

ب. هزینه کمتر سرویس. اسرائیلیها مدعی هستند که هزینه سرویس برای نفتکشها بیش از هزینه سرویس برای خط لوله است و تناسب هزینه سرویس نسبت به هزینه سرمایه، دو بر یک برای این نفتکشها در مقابل یک بر دو برای خط لوله است.

ج. تأسیسات بهتر بندری برای بارگیری و تخلیه کشتیها. بندر ایلات آنقدر عمیق است که می تواند هرگونه کشتی با هرگونه ظرفیت را بپذیرد و از سوی دیگر این بندر قادر خواهد بود برنامه رفت و آمد کشتیهای کوچکتر را به بنادر اروپایی در شرق مدیترانه تنظیم کند زیرا به هر صورت بنادر اروپایی می توانند تنها کشتیهای کوچک را بپذیرند و نخواهند توانست نفتکشهای بزرگ را که آفریقا را دور زده و به آنجا می آیند بپذیرند، زیرا در چنین صورتی عملیات پذیرش کشتیها دو برابر خواهد شد.

بدین ترتیب اسرائیلیها اعتقاد دارند که وجود یک خط لوله از لحاظ اقتصادی قابل توجیه است حتی اگر کانال سوئز مجددا باز شود.

2 - تأمین مالی:

در پاسخ به سؤالی درباره دلیل انصراف بارون روروتچیلدز اسرائیلیها گفتند که این مرد اصلاً در این کار دستی نداشته است.

3 - قابلیت دستیابی:

آنها گفتند که موضوع، ایجاد تأسیسات ترانزیتی است که همه کشورها بتوانند از آن استفاده کنند. آنها خاطرنشان ساختند که تمامی نفت خط لوله 16 اینچی کنونی از ایران می آید. ولی هیچ گونه تعهدی داده

ص: 441

نشده است که ظرفیت این خط لوله 16 اینچی فقط برای ایران قابل دسترس خواهد بود.

4 - ساختمان:

آنها انتظار دارند که ظرف یک سال کار را تمام کنند و بیشتر لوله ها از سوی یک کارخانه در اسرائیل متعلق به یک شرکت مقیم کالیفرنیا ساخته خواهد شد و آنها فرایند جوشکاری فرکانس بالای فوق مدرن را که در کارخانه لوله سازی اهواز به کار می رود به کار نخواهند برد، بلکه یک فرایند قدیمی تر و محافظه کارانه تر را به کار می برند. آنها گفتند که کاملاً معتقدند که کارخانه ترسن کالیفرنیا کاملاً رضایت بخش است هر چند این گونه طرحها به نحو اجتناب ناپذیری دارای یک دوران آزمایشی هستند. آنها متذکر شدند که کیفیت فولاد گاه گاهی مشکلاتی ایجاد می کند.

5 - تحویل نفت خام:

آنها افزودند که درباره قابل دسترس بودن نفت خام جهت تحویل از طریق این خط لوله هیچ گونه نگرانی ندارند و تنها مشکل پیدا کردن مشتری در انتهای دیگر خط لوله است.

خط لوله ایلات - اشکلون

سند شماره (9) تاریخ: 7 سپتامبر 1968 - 16 شهریور 1347سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در تل آویو رونوشت - بیروت، تهران، دفتر حفاظت منافع قاهره موضوع: خط لوله ایلات - اشکلون اگر چه مقامات اسرائیلی همچنان درباره پروژه خط لوله در جواب به سؤالات به کلیات می پردازند چند نکته از مذاکرات اخیر با آقای دوبن درور رئیس شرکتهای خط لوله و دکتر موشه نیمن مدیر کنترل سوخت، اطلاعات بهتری را درباره پروژه در اختیار می گذارد.

دکتر نیمن گفت به او دستور داده شده بود درباره خط لوله به کسی چیزی نگوید. او افزود که این دستور احمقانه ای بود، چون تقریبا تمام آنچه که او درباره پروژه می دانست در روزنامه پلات (سفارتخانه در تل آویو آن را ندارد) در هفته اول ژوئن درج شده بود و خبر پلات نسبتا موثق بود. آماده سازی محل خط لوله به خوبی آغاز شده است و اکنون انتظار می رود که کارگذاری عملی لوله در اکتبر شروع شود، تخمینهایی که اکنون در مورد تکمیل و اختتام پروژه ابراز می شوند حول «سپتامبر 1969» یا به طور جامعتر «پاییز 1969» دور می زنند. هر دو منبع از اینکه فاش کنند که برای انتقال نفت از این خط لوله چه بهایی را تعیین کرده اند، خودداری می ورزند. دوبن درور گفت که می داند حمل و نقل نفت چقدر هزینه برمی دارد اما آن رقم را هیچگاه آشکار نخواهد کرد. و او تقریبا می داند چقدر طلب خواهد کرد لیکن چون این هزینه انتقال هنوز هم ممکن است تابع مذاکراتی قرار گیرد، فعلاً از فاش کردن آن خودداری و امتناع می ورزد.

بن درور گفت که جهت استفاده از خط لوله چند قرارداد منعقد نموده، اما هنوز به سطح سالانه 20 میلیون تن که ظرفیت دلخواه (خط لوله) در اولین مرحله پروژه می باشد نه توانسته است برسد. بنابراین هنوز خیلی زود است که درباره بهره برداری از ظرفیت کامل خط لوله که تا 60 میلیون تن در سال است، سخن به میان آورده شود.

ص: 442

مقام گزارشگر پرسید که آیا تصمیم دولت اسرائیل مبنی بر ایجاد یک خط لوله انتقال نفت 42 اینچ به ایجاد یک صنعت پتروشیمی، یا طرحهای ایجاد یک پالایشگاه جدید در آشدود، و یا طرحهایی برای نفت صحرای سینا منجر نمی گردد. بن درور پاسخ داد که دو طرح اول (صنعت پتروشیمی و پالایشگاه) تنها مشتریان شرکت حمل و نقل او خواهند بود و محاسبات او در مورد هزینه بر اساس این فرض استوار است، که هیچ یک از آن دو مشتری چشمگیری نخواهند بود. دوبن درور گفت مادامی که اوضاع به صورت فعلی باقی بماند از نفت سینا کما فی السابق استفاده خواهد شد.

مقام گزارشگر از هر دو منبع پیرامون استفاده از خط لوله 16 اینچی سؤال نمود لیکن بدون ورود به جزئیات گزارش تهران الف 619 نتوانست تأییدیه ای برای توافقی که جهت استفاده و بهره برداری از این خط لوله 16 اینچی شده به دست آورد. اظهار نظر: رسیدن به یک چنین توافقی بسیار ممکن است. زیرا اسرائیلیها جهت راه اندازی پروژه خط لوله 42 اینچی به نفت خام ایران بسیار متکی و چشم امید دوخته اند.

علاوه بر اینها در گذشته نیز ممکن است از یک چنین توافقهایی استفاده شده باشد، چون میزان تولید خیلی بیشتر از ظرفیت خط لوله 16 اینچی است که ظاهرا نمی تواند مصرف داخلی اسرائیل را کفایت نماید. دوبن درور تأکید کرده است که همزمان با اختتام پروژه خط لوله 42 اینچی بخش خط لوله قدیمی ایلات اشکلون تعطیل خواهد شد و فقط «سفارش مخصوص از طریق آن» انجام خواهد شد، چون افزایش گذر نفت خام از خط لوله 42 اینچی از مرز 20 میلیون با صرفه تر از به کارگیری دوباره خط لوله 16 اینچی می باشد. به گفته دوبن درور در صورتی که شرایط مالی فراهم باشد، شرکت UARپروژه خود را تکمیل خواهد نمود. به عقیده او این پروژه به هیچ وجه تهدیدی برای پروژه اسرائیلیها به شمار نخواهد رفت، ولی زمانی که کانال سوئز دوباره باز شود با آن حتما به رقابت خواهد پرداخت. به نظر او آنچه را که از طریق خط لوله کسب می کند باید در کانال سوئز عوارض عبور پرداخت کند بنابراین از سرمایه گذاری در پروژه خط لوله هیچ نفعی عایدش نخواهد شد. لیکن به عقیده دکتر نیمن افزایش سریع مصرف نفت پروژه اسرائیلیها و UARهر دو را سودآور خواهد نمود.

ترمینال ایلات اشکلون یا خط لوله 42 اینچی قادر خواهد بود، نفت را به همه تانکرها منتقل نماید که این شامل تانکرهای کوچک برای اروپای شرقی و تانکرهای عظیم نیز می شود. بنابر اظهارات دوبن درور، با وجود اینکه کشتی نفت کش با علامت پرچم اسرائیل وجود ندارد، لیکن اسرائیل یا مالک نفتکش است و یا خدمات این نوع کشتیها را خریداری می کند تا بتواند در سال 20 میلیون تن نفت را از طریق لوله منتقل نماید. قبلاً دوبن درور با ناراحتی بیان داشته بود که یک کشتی بخاری آمریکا به علت تهدیدهای مکرر اعراب بر یک شرکت نفتی بزرگ قرار داد خود با اسرائیل را لغو کرده بود. لیکن این هفته دوبن درور گفت که مشکل حل شده است ولی دولت اسرائیل هنوز مردد است که به اقدام قانونی علیه این کشتی دست بزند. وی گفت مشکل به وسیله دولت اسرائیل حل شد به این ترتیب که این دولت به کمپانیهای نفتی «اشاراتی» نمود که یعنی نمی خواهد با او به این ترتیب رفتار شود. دوبن درور گفت او فکر نمی کند که شرکتهای نفتی بخواهند در آشکار به مبارزه با اسرائیل برخیزند، لیکن به نظر او آنها باید با اسرائیل با احتیاط بیشتری عمل کنند.

وارن عزیز (نامه)

ص: 443

سند شماره (10) تاریخ: 1 می 1969 - 11 اردیبهشت 1348سری از: سفیر به پیوست نامه ای از راد رایت در بیروت ارسال می گردد. فکر می کند دو پاراگراف که با رنگ قرمز مشخص شده نظر شما را به خود جلب نماید: نکته اول این است که اسرائیلیها گفته اند که از طریق تولیدکنندگان مستقل نفت در خلیج و یا از طریق شرکت ملی نفت ایران خواهند توانست جهت تغذیه خطوط لوله خود به آسانی در حدود 500-400 بشکه در روز بیابند (که البته این بیانات خالی از اغراق نیست) و نکته دیگر اظهارات استوفر می باشد مبنی بر اینکه میزان تولید نفت خام در ایران بسیار رو به افزایش است و به نظر وی شاه اصولاً درباره این رغم اظهار نگرانی نخواهد کرد.

آر. ال. دی سری بیروت، لبنانسری وارن کلارکاداری - غیر رسمی دائره سوخت و انرژی دبیرخانه امور اقتصادی - واشنگتن دی - سی وارن عزیز تشکرات صمیمانه مرا در قبال فرستادن نشریات لازم جهت ارائه دادن به پرفسور میکداش بپذیر، آنها را زمانی که دالی مک دونالد نزد من آمد در جلسه 23 آوریل به او دادم. این نشریات هم برای پرفسور میکداش و هم برای دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت و دیگر مشاورین مقیم بیروت مفید است که البته برای آنها فهرستی از منابع و نشریات موجود و در دسترس پرفسور میکداش را فراهم آورده ام.

بسیاری از ماها منتظر هستیم که گزارش کمیته ضد تراست و مونوپولی به پایان برسد؛ و من امیدوارم که به محض انتشار از هر یک از گزارشات 5 رونوشت برایم بفرستی. فکر می کنم که دیگر همکارانمان در تهران، کویت، ظهران، تریپولی و غیره نیز از دریافت رونوشت این گزارشها خوشحال شوند.

همان طور که در نامه 8 آوریل خواسته اید، گوش به زنگ هستیم تا هر گونه خبری را که درباره خط لوله اسرائیل به دست آوردیم، برایتان ارسال نماییم. مثل اینکه قبلاً از قول شخصی به نام جک هارتسون برایت گفتم که وی در حالی که در سمیناری در بیمارستان آمریکایی بیروت شرکت داشت،به من گفت که اسرائیلیها اصلاً مطمئن هستند که حدود 500- 400 هزار بشکه در روز نفت در خط لوله خود به وسیله تولیدکنندگان مستقل در خلیج و شرکت ملی نفت ایران نقل و انتقال خواهند داد. در مورد دومی باید گفت که توضیحات تو مربوط به 4 آوریل بسیار شگفت آور بود - - اظهارات هنری موزر در صفحه 7 موجود است. بعد از مطالعه گزارش فکر کردم بد نیست اگر یک رونوشت از آن را به لندن نیز بفرستی. در مورد گزارش خود بهتر است این نکات را نیز به خاطر داشته باشی:

- - صفحه 5 A. ظهران 57A - ، دائره المعارف جلد دوم صفحه 1 ذخایر شرکت آرامکو را 84/4 بلیون می داند که به رقم ارائه شده توسط هاولند بسیار نزدیک است ولی از رقم 77 بلیون ارائه شده توسط ژورنال نفت و گاز بالاتر است.

ص: 444

- - در تمام طول سخنرانیهای نمایندگان این صنعت من بالاخره نفهمیدم که به هنگام بحث پیرامون ذخایر نفتی ایران منظور آنها ذخایر کنسرسیوم بوده است یا ذخایر کل ایران. فکر می کنم ارقام ارائه شده در مورد کل ایران بیشتر صادق باشد. با این وصف، این به طبع ایرانیها بسیار ناخوش خواهد آمد،زیرا شرکتهای غیر کنسرسیومی از قبیل آرپی گروه و کنتینانتال می توانند رقم ذخیره ایران را آن چنان بالا نشان دهند که بعدها با یک کمبود زیاد و شاید هم بسیار زیاد و یا افزایش در تولید رو به رو شویم. در طرف دیگر این سکه تولید ذخایر نفتی، والی مکدونالد گزارش می دهد که سهم انرژی حاصله از نفت خام برای اروپا در اواسط سالهای 70 بسیار افزایش خواهد یافت. آیا این می تواند دلیلی بر سر سختی ایران باشد؟ تام استوفر یک هفته قبل در زمان حضورش در یک سمینار اظهار داشت که ایران می خواهد تا «جایی که بشود و امکان داشته باشد» بر سر سختی خود بیافزاید. (البته فکر می کنم باب دول بهتر بتواند این موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد). به نظر توم، شاه اصولاً با منطق آمار «فزاینده» ارائه شده توسط کنسرسیوم قانع نمی گردد. ظاهرا حکومت عربستان سعودی بسیار مواظب این جریان است - - 359 و 60 - A ظهران نیز تازه رسیده است. این نامه با صحبت پیرامون نشریات آغاز شد، پس بد نیست که با بحث پیرامون نشریات نیز به پایان رسد. نشریه ماه آوریل نیوزلتر مرجعی از ادوارد اچ شاف پیرامون برنامه واردات نفتی آمریکا: ارزشیابی نیویورک: پراگر 1968؛ 257 صفحه، 17 دلار به همراه دارد. قبل از اینکه بخواهم آن را به خرم می توانی به من بگویی که آیا ارزشش را دارد (.. یا شاید یک جلد از آن را داشته باشی؟؟). علاوه بر این شده پیرامون «بهای برنامه واردات نفتی برای اقتصاد آمریکا» را+ که در صفحه سوم تحقیق نامه میل آورده شده داری یا خیر ؟ دوباره از همکاریت بسیار سپاسگزارم.

ارادتمند شما رادریک م رایت مقام صنعت نفت

درخواست ملاقات عزری از...

سند شماره (11) 29 دسامبر - 69 - 8 دی 1348وزارت امور خارجه آمریکا دفتر سفیر آقای سفیر موضوع: قضیه ضمیمه شده چارلی مک کاسکیل قرار ملاقاتی را با هیئت اسرائیلی خواهد گذاشت. او می تواند ساعت 30/14 دوشنبه آتی، 5 ژانویه به دفتر شما بیاید. در غیر این صورت برنامه شما در آن بعد از ظهر خالی خواهد بود.

محرمانهتاریخ: 18 دسامبر 1966 به: سفیراز: بخش سیاسی کمی از طریق: وزیر مختار لویز رابط من در هیئت اسرائیلی امروز تلفن کرد و گفت که سفیرشان، عزری مایل است که جلسه ملاقاتی را با شما ترتیب دهد. من به وی گفتم تحقیق کرده نتیجه را به وی خواهم گفت.

ص: 445

آقای عزری رئیس هیئت اسرائیلی در اینجا می باشد. وی در حالی که دارای درجه سفیری است ولی در اینجا سمت سفیری ندارد. وی در سمت دیپلماتها نبوده و جزء دیپلماتها هم حساب نمی شود. او یک نقش دوگانه دارد نه ماهی است و نه مرغ (نه. شخص عادی است و نه دیپلمات - مترجم).

هر چند که ما رابطه را در سطح کاری حفظ کرده ایم، ولی هرگز با اسرائیلیها رابطه نزدیکی نداشته ایم.

آنها منابع خوب اطلاعاتی هستند و در آن سطح حفظ رابطه مان را ثمر بخش یافته ایم.

به صلاحدید شما، هر گاه که فرصت دارید فکر کنم بد نباشد که با آقای عزری در اینجا ملاقات کنید از آنجائی که وی درجه سفیری ندارد، جای مسئله ای نخواهد بود، ولی شما تلفن بزنید. اگر شما تأیید می نمایید به رابطم تلفن خواهم کرد و به او می گویم که شما فرصت ندارید و مریض بوده اید.(1) در دسامبر 1970 از طبقه بندی خارج می شود.

عملکرد خط لوله اسرائیلی

سند شماره (12) تاریخ: 17 مارس 1970 - 26 اسفند 1348سری از: جیمز ای، آلیکنبه: بخش خاور نزدیک / ایران - آقای میکلوس ارجاع به: نامه غیر رسمی شما مورخه 17 مارس 1970 موضوع: عملکرد خط لوله اسرائیلی تخمین ما بر حسب اطلاعات موجود چنین است. سه چهارم نفتی که در خط لوله اسرائیل جریان دارد از ایران می باشد. مابقی که حدود 75000 الی 100000 بشکه در روز می باشد از کرانه بلائیم و صحرای سینا که در سال 1967 توسط اسرائیل اشغال گردید، تأمین می شود.

به نظر ما اکثر نفتی که در خط لوله اسرائیل جریان دارد متعلق به شرکت ملی نفت ایران می باشد؛ در ژانویه صادرات خارج از کشور 340000 بشکه در روز بود که 170000 بشکه آن به شرکت ملی نفت ایران تعلق دارد (ولیکن همه این مقدار به اسرائیل نرفته چرا که ایران مشتریانی هم در شرق سوئز دارد). تا حد 000،100 بشکه دیگر در روز از نفت شرکت ملی ایران ممکن است تحت توافقهای مبادله نفت بین شرکت نفت و کنسرسیوم که به موجب آنها شرکت نفت می تواند تا مقدار معینی نفت براساس یک قیمت quarter way از کنسرسیوم بخرد تا به کشورهای مشخص شده ای در اروپای شرقی بفروشد، در خط لوله اسرائیل جریان داشته باشد. تصور می شود اکثر نفت خریداری شده مبادله ای به رومانی برود.

امکان آن هست که مقداری از نفت ایران که توسط اعضای ایریکن و یا دیگر کمپانیهای کوچکی که منافعی در کشورهای عربی ندارند از طریق خط لوله اسرائیل فراهم شود. به هر حال ما هیچ گونه مدارکی که نشانگر استفاده هیچ یک از کمپانیهای اصلی نفتی در کشورهای عربی از خط لوله اسرائیل باشد نداریم - و ما شک داریم که آنها چنین کاری کنند.

موضوع خط لوله ایلات - اشکلون

ص: 446


1- پاورقی مترجم: در حاشیه و قسمتهای اضافی سند فوق مطلبی به صورت دست نویس نوشته شده که عبارت است از: خیر ٬ بگذار برای تعیین وقت ملاقات ٬ تا چهارشنبه صبح منتظر باشیم. در تاریخ 31 دسامبر ٬ اول درباره همین موضوع با من تماس بگیر.

سند شماره (13) تاریخ: 22 اوت 1970 - 31 مرداد 49سری از: کنسولگری 9 آمریکا در ظهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی سی موضوع خط لوله ایلات - اشکلون 1 - در این موقعیت حساس فکر می کنیم که هرگونه مشارکت و معیت آمریکا با طرح خط لوله ایلات - اشکلون ممکن است مخاطرات شدیدی را در قبال مناسباتمان با کشورهای دوست عرب صادر کننده نفت در بر داشته باشد و برای مبارزه افراطیون عرب علیه تلاش صلح جاری که آمریکا به راه انداخته مهمات حیاتی تهیه خواهد کرد. هم اکنون نیز جبهه خلق برای آزادی فلسطین در شماره 11 ژوئیه هفته نامه بیروتی الهدف، آمریکا، دولت عربستان و ایران را به توطئه علیه منافع اعراب با ترتیب دادن ارسال نفت اضافی ایران از طریق خط لوله اسرائیلی متهم نموده است.

2 - علاوه بر آن، در حالی که کلیه تولیدکنندگان حوزه خلیج سعی بر تولید بیشتر دارند، هر گونه حرکتی که نشانگر حمایت از یک تولید کننده (مانند ایران) در بازار پر منافع اروپایی باشد، باعث رنجش و انزجار دولتهای عرب تولید کننده نفت و شرکتهای آمریکایی در این منطقه خواهد شد.

3 - خلاصه، ما احساس می کنیم این امر اساسا به ایرانیها و اسرائیلیها مربوط است و هر دو بحد کافی هوشیار هستند تا بدون مطرح شدن از طرف دولت آمریکا احتمالاتی را که خط لوله ایلات اشکلون همراه دارد، ملاحظه کنند.دنیس مور

ظرفیت خط لوله ایلات - اشکلون

سند شماره (14) تاریخ: 24 اوت 70 - 2 شهریور 49سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیبه: سفارت آمریکا تهران موضوع: ظرفیت خط لوله ایلات - اشکلون 1 - مقدار نفتی که ایران ممکن است به اروپای غربی بفروشد، احتمالاً از طرق زیر تأمین خواهد گردید:

(الف) نفتی که به وسیله اعضاء کنسرسیوم فروخته می شود. و چون اعضاء کنسرسیوم منافع زیادی در کشورهای عربی دارند، بنابراین مایل نیستند که با فروش نفت از طریق لوله ایلات این منافع به خطر افتد.

(ب) نفتی که از طریق منطقه کنسرسیوم در اختیار شرکت ملی نفت ایران قرار داده می شود، شرکت ملی نفت ایران نفت استخراج شده از منطقه کنسرسیوم را به بازارهای نفت اروپای غربی که حوزه فروش مخصوص کنسرسیوم است، نخواهد فروخت. البته شرکت ملی نفت ایران نفت کنسرسیوم را به صورت پایاپای به اروپای شرقی مخصوصا رومانی می فروشد. مقداری از این نفت نیز از طریق خطوط لوله ایلات اشکلون می گذرد، اما دلایل آشکار شرکت ملی نفت ایران این است که این شرکت مقصد نهایی و طریق عبور نفتی را که می فروشد نمی داند.

(پ) نفتی که از شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای خارجی حاصل می شود، بیشتر در مناطق دور از ساحل تولید می گردد.

2 - بنا به محاسبات سفارت آمریکا در تهران، شرکت ملی نفت ایران برای فروش در سال 1970 مقدار 000،300 بشکه در روز و برای سال 1971 مقدار 000،400 بشکه در روز در اختیار دارد که قسمت

ص: 447

اعظم آن از طریق شرق سوئز به پالایشگاه مدرس، که قسمتی از آن متعلق به شرکت ملی نفت ایران است، ژاپن و سنگاپور فرستاده می شود. برای شرکت ملی نفت ایران بسیار مشکل است که قراردادهای خود با این نقاط (به خصوص مدرس) را نادیده بگیرد، به خصوص که اینها در دراز مدت بازده خوبی دارند و شرکت ملی نفت ایران در ازاء بازارهای سودآور کوتاه مدتی که توسط کاهش تولید نفت لیبی به وجود می آید،از دست بدهد.

100 هزار بشکه ای که هر روز برای شرکت ملی نفت ایران می ماند، توسط شرکائش به غرب سوئز انتقال یافته و به فروش می رسد. این رقم را در آینده نزدیک می توان تا 000،80 بشکه دیگر بالا برد. این شرکاء شرکت ملی نفت ایران نیز در کشورهای عربی سرمایه گذاریهایی دارند که نمی خواهند با استفاده از خط لوله اسرائیلی به خطر افتد.

3 - البته ایران به درآمد نفتی بسیار نیاز دارد و نیازی به تحریک ما ندارد که بخواهد از خط لوله ایلات استفاده کند یا نه. گذشته از این، فکر می کنیم ارائه این پیشنهاد که ایران استفاده از خط لوله ایلات را برای نفت ایران گسترش دهد، علاوه بر اینکه ضرورتی ندارد در روابط ما با اعراب نیز بسیار خطرناک است.

مک آرتور

خط لوله اسرائیل

سند شماره (15) تاریخ: 8 اکتبر 1970 - 28 شهریور 49سری وزارت امور خارجه آمریکا موضوع: خط لوله اسرائیل آقای ولگاست گفته است که بنا به محاسبات تقریبی کمپانی اسو، خط لوله اسرائیل تنها می تواند 000،400 بشکه نفت را در روز انتقال دهد. وی گفت این محاسبات از طریق چند منبع به دست آمده است که عبارتند از مصاحبت و گفتگو با اسرائیلیهایی که در مورد صنعت نفت اسرائیل صاحب نظر هستند، و بیانات اخیر کنشت؛ و دیگر منابع. شاه ایران نیز که خود در خط لوله اسرائیل دارای منافعی است رقمی مشابه را ارائه داده است (450 هزار بشکه در روز). آقای ولگاست گفت که بنابه اظهارات یک منبع اسرائیلی میزان تولید و ظرفیت واقعی در سپتامبر 000،300 بشکه در روز بوده است، که قرار است با طرحهایی این ظرفیت را به 000،600 بشکه در روز در سال 1971 و 800000 بشکه در روز بین سالهای 73 - 1972 و 2/1 میلیون بشکه در روز بین سالهای 80 - 1973 افزایش دهند.

آقای ولگاست گفته است که بنا به اظهارات همین منبع اسرائیلی بسیاری از کمپانیهای بزرگ نفتی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از خط لوله اسرائیلی استفاده می کنند. آقای ولگاست گفته است که تمام این مطلب را نمی تواند تأیید کند، ولی می تواند اطمینان بدهد که کمپانی خود او این خط لوله را مورد استفاده قرار نداده است.

اظهار نظر: در مصاحبه قبل که با یکی از مدیران اجرائی استاندارد اویل ایندیانا صورت گرفت، وی گفته است که کمپانی وی قسمت اعظم تولیدات خود را در مناطق دور از ساحل ایران از طریق خط لوله اسرائیل منتقل می کرده است. بی بند و باری که در نحوه بیان سخنان وی مشاهده می شد، مقام گزارشگر را بر آن داشت، تا استنباط کند که مقامات مصر که بخش اعظم نفت و منافع استاندارد اویل ایندیانا در آن

ص: 448

کشور و خاورمیانه قرار دارد از این نقل و انتقال توسط خط لوله اسرائیل با خبر هستند،لیکن اعتراضی نمی کنند.

وارن عزیز (نامه)

سند شماره (16) تهران - ایران تاریخ: 29 اکتبر 1970 - 19 مهر 49سری جناب وارن کلارکاداری - غیر رسمی وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی 20520 وارن عزیز یادداشت 8 اکتبر شما درباره گفتگو با پلیت ولگاست از نکات بسیار هیجان انگیزی برخوردار بود. من هرگز نشنیده بودم که ایران یا به عبارت دیگر شاه تا به این حد نسبت به خط لوله اسرائیل علاقه داشته باشد. من فکر می کردم که اسرائیلیها از دولت ایران پرسیده بودند که آیا اجازه می دهد نفت ایران از این خط لوله عبور نماید یا خیر، که البته ایرانیها جواب مثبت داده بودند و اسرائیلیها نیز با این جواب اطمینان یافتند که با عبور نفت کافی از این خط لوله عظیم می توان از نظر اقتصادی احداث آن را مقرون به صرفه دانست.

پاسخ به این سؤال که چه کسی به استفاده از این خط لوله (اسرائیلی - م) خواهد پرداخت، مستلزم تعمق است. احتمالاً اعراب تند رو خواهند گفت که هر کمپانی نفتی که نفت را به خریدار بفروشد می داند و یا باید بداند که خودش هم باید نفت را در لوله به جریان بیاندازد. در نتیجه از آن شرکت (برای استفاده از این خط لوله احداث شده توسط اسرائیل - م) انتقام سختی گرفته خواهد شد. از این نظر می توان گفت که فقط تعدادی از کمپانیهای اصلی بین المللی قادر خواهند بود از این خط لوله نفتی استفاده نمایند. به هر حال نمایندگان کمپانیهای نفتی اعم از کوچک و بزرگ در اینجا قسم یاد کرده اند که نفتی که به عنوان و اسم شرکت آنها را داشته باشد توسط این خط لوله منتقل نخواهد گردید. لیکن همگی آنها اعتراف می کنند که این سوگند آنها مورد قبول کشورهایی چون عربستان سعودی، کویت، و شیخ نشینها واقع نخواهد داشت.

من حتی از این گزارش که گفته بودید بنا به گفته یک مقامSOI بیشتر تولید شرکت نفت ایندیانا و شرکاء از طریق این خط لوله می گذرد، بسیار تعجب کردم. و این به این علت است که در مصاحبه ای که با مدیر نفت ایندیانا و شرکاء داشته دیوویلکی گفته است که به علت مشاجرات زیاد بین کمپانی او و شرکت ملی نفت ایران بر سربها و مالیات نفت شرکت استاندارد دیگر برای خود نفت استخراج نخواهد کرد، و به همین دلیل تولید به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته و به اندازه نیاز شرکت ملی نفت ایران خواهد بود.

این استخراج حدود 00،500 بشکه در روز برای انتقال به پالایشگاه مدرس و 000،25 بشکه دیگر در روز است که به گفته ویلکی توسط شرکت ملی نفت ایران به اسرائیل فروخته می شود وی ادامه داد که ظاهرا این فروش نفت توسط شرکت ملی ایران باعث می شود، که کمبودهای داخلی اسرائیل در زمینه نفت جبران گردد.

از آنجا که این توضیحات پاسخگوی تمام مسائل نیست. شما حتما در دیدار آینده تان با پیت و آقایان اعضای کمپانی استاندارد در مورد این سؤالات و نقاط ابهام آمیز دیگر حتما توضیحات بیشتری دریافت خواهید کرد. مهمتر این است که قبل از این مشاجرات آیا شرکت نفت ایندیانا و شرکاء از طریق این خط

ص: 449

لوله نفت خود را منتقل می کرده اند و یا اینکه انتقال نفت از طریق این خط لوله فقط توسط خریدار صورت می گرفته است.

موفق باشید ارادتمند جان، ال. واستبرن مسئول امور نفتی

جان عزیز (نامه)

سند شماره (17) تاریخ: 25 نوامبر 1970 - 4 آذر 49سری جان واشبرن غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه - توزیع محدود مسئول امور نفتی - سفارت آمریکا، در تهران جان عزیز از نامه ای که در تاریخ 29 اکتبر در جواب نامه ای که پیرامون گفتگوی من با پیت ولگاست درباره ظرفیت خط لوله اسرائیل نوشته بودی متشکرم. پاورقی هایی که اضافه کرده بودم بیشتر براساس بیانات شاه در چند سال گذشته مبنی «علاقه» شاه به این خطوط و به خصوص براساس گفتگویش با اعضاء کنسرسیوم در زوریخ در 31 ژانویه 1969 نوشته شده است.

به طور خلاصه مطلبی که از آن گفتگو به وسیله کنسرسیوم بر جای گذاشته شده در بخشی که درباره خط لوله ایران - ترکیه پیشنهاداتی می کند، چنین می گوید:

«شاه گفته است که خط لوله (ایران - ترکیه) توسط او ارائه نشده است؛ او نیز مانند دیگر اعضاء کنسرسیوم به منافع می نگرد. بهتر است ظرفیت متغیر ارائه شونده به وسیله صادرات به توسط کشتی و از طریق جزیره خارک حفظ شود. از طرف دیگر اگر خطوط لوله برای هر بشکه 10 سنت بیشتر عاید فروشنده بکند، او نیز بدش نمی آید از این طریق سود بیشتری ببرد. مسئله صرفا یک مسئله اقتصادی است؛ اگر خط لوله منافعی برای او داشته باشد مورد استفاده خواهد بود در غیر این صورت خیر.

اعلیحضرت اضافه کردند که استفاده از خط لوله اسرائیل به تمایل ایران بستگی دارد، به خصوص که ایران نیز در این خط منافعی دارد. اعراب نمی توانند از این کار ممانعت به عمل آورند، و او مایل نیست و انتظار ندارد که اعراب بر اسرائیل پیروز شوند ...

این حس مالکیت که در این پاراگراف مشهود است مخصوصا باعث شده است که شاه (یا ایران، چون متأسفانه من نیز مانند ایرانیان) ضمیر سلطنتی «ما» را با هر دو معادل فرض می کنم، مستقیما منافعی در این خط لوله داشته باشد تا اینکه بخشی از تولیدات خود را صرفا از آن عبور دهد.

شاه در گفتگویی که با هارولند و وسیچ در 27 سپتامبر 1970 داشت، موضوع خطوط لوله اسرائیل را به میان آورده خاطرنشان ساخت که «ایران با این طرح بیگانه نیست» و به نظر می رسد که می خواهد با آرامی استفاده از آن را به میان بکشد.

باب دول از قول سفیر مایر می گوید که شاه گفته است که ایران دارای منافع مالی در خط لوله 42 اینچی اسرائیل است. به نظر باب این سخنان از طرف شاه در سال 1967 ایراد شد که در آن وقت اسرائیل در به در

ص: 450

به دنبال منابع مالی می گشت، تا این خطوط را تأمین سازد.

اخیرا گزارشی از سازمان سیا رسیده است (70-30917/321 ب مورخه 24 اکتبر 1970) که نفت خام آغاجاری که از طریق یک شرکت آمریکایی خریداری می شود، علاوه بر نفت شرکت ملی نفت ایران از طریق خط لوله اسرائیل عبور می کند. البته این گزارش ارزیابی نشده است و مکان دریافت گزارش نیز تل آویو بوده است.

ولی ظاهرا سفارت ایران به دفتر حفاظت منافع مصر در سفارت هند گفته است که اصولاً نفتی از شرکت ملی نفت ایران از این خط لوله عبور نمی کند و هنگامی که از یوسف اکبر که از اعضاء سفارت ایران است توضیح بیشتری در این باره خواسته شد در جوابم گفت شرکت ملی نفت را در جزیره خارک می فروشد و اینکه نفت چگونه عبور می کند به خریدار مربوط است نه به شرکت ملی نفت ایران.

آقای فال کینگهام منبعی بود که استفاده شاه ایران از خط لوله اسرائیل را گزارش داده بود. تا آنجا که من و باب دول به خاطر می آوریم عبارت نقل شده به وسیله او باین ترتیب بود که «تولید دوز از ساحل ما از طریق خط لوله اسرائیل می گذرد» در صورتی که فال کنیگهام در ایران باشد خواهد توانست اطلاعات مورد نیاز شما را در اختیارتان بگذارد.

از شاه ایران صحبت کردیم. جنبه های شگفت آوری از شرکت استاندارد اویل ایندیانا و شرکاء یادم آمد. در نامه ای که در 3 اکتبر نوشته بودی گفته بودید که موضع اقبال این بوده است که استاندارد اویل ایندیانا و شرکاء قیمتها را پایینتر از قیمتی که برای تعیین نرخ مالیاتها و عوارض لازم دارد نمی آورد. و این «کاملاً» متضاد است با این اصل از استاندارد اویل ایندیانا و شرکاء که کمیته ای دارد که می تواند در صورت لزوم تخفیفهایی به این شرکت اعطا نماید. ممکن است شرکت ملی نفت ایران تخفیف نیز بدهد. ولی آیا می توان گفت که این شرکت به خاطر فشارهای وارده غیر از مفاد مندرجه 1-21 موافقت نامه این چنین می کند؟ به همین دلیل بد نیست بدانیم سفارت بر چه اساسی اظهار می دارد که میزان تولید نفت ایران 000،200 بشکه در روز افزایش می یابد در صورتی که مشاجره ایران و استاندارد اویل ایندیانا و شرکاء یک سال پیش حل شد (تهران 4355). گزارش تهران به شماره 5109 مرا امیدوار می کند که به خود به قبولانم که مشاجرات میان این دو دیگر از میان رفته است.

باب و من خیلی علاقه داریم نشریه 314 مورخه 29 اکتبر را درباره طرح گاز مایع طبیعی که وسیله کایزر پیشنهاد شده است داشته باشیم. همان طور که می دانید پروژه هایی در دست تکمیل است تا گاز مایع طبیعی را از طریق الجزیره و ونزوئلا به آمریکا وارد کنیم، و مطالعاتی نیز برای ورود گاز مایع طبیعی از نیجریه، که از طریق دریا دورتر از الجزیره است، شروع شده است. قیمتهای تقریبی نسبت به منابع حاضر بسیار گرانتر است، بدون شک مجبور خواهیم شد گرانتر بخریم، ولی آن را از دست ندهیم. چون منبع ما در این کشور رو به اتمام است. با این وصف، فکر نمی کنیم که گاز مایع طبیعی خلیج بتواند در بازارهای آمریکا آن طور که کایزر می گوید رقابت نماید. قسمت اعظم بهای گاز مایع طبیعی در ارزش تانکرهای آن نهفته است. یک کشتی مخصوص حمل گاز مایع طبیعی با حجم 000،50 تا 000،40 تقریبا بین 40 تا 50 میلیون ارزش دارد (که البته قیمت آن دو برابر یک تانکر نفت کش 000،250 حجمی است)، بنابر این بسته به مسافتی که این کشتیها باید سفر کنند قیمتها افزایش می یابد.

در صورتی که بازار بالقوه ای برای گاز مایع طبیعی ایران وجود داشته باشد (چون 5-4 سال طول

ص: 451

می کشد تا این پروژه راه بیفتد) به نظر ما ژاپن بازاری بهتر از اروپا و آمریکا می تواند باشد. هیچ یک از منابع صنعتی که ما با آنها گفتگو کردیم حتی فکر نمی کند، که ممکن است ژاپن نیز بازار خوبی برای گاز مایع طبیعی باشد، که البته با افزایش قیمت نفت این طور خواهد شد. در حال حاضر ژاپن مقداری گاز مایع طبیعی را از آلاسکا و برونئی به دست می آورد.

به نظر من دیگر منابع گازی چون اندونزی قبل از اینکه 3 هزار میل به طرف خلیج فارس بروند، در دام ژاپن گرفتار خواهند آمد. در این رابطه خوشحال خواهیم شد که اگر ما را در جریان طرحهای متذکر شده توسط آقای فیروزان، عضو شرکت ملی نفت ایران، آمریکاییها و فرانسویها قرار دهید. آیا شما نیز با نظریه کایزر مبنی بر اینکه هر چه زودتر باید در رابطه با گاز مایع طبیعی اقدام کرد، موافق هستید؟ اتفاقا کایزر گفته است که ایران «ظرفیت دست نخورده ای» معادل 450000 فوت مکعب دارد. می دانید این ارقام را چگونه به دست آورده اند؟ بنابه اظهارات ژورنال نفت ایران مورخ اکتبر 1970، در اوت همان سال ایران حدود 9/1 بلیون را با سوزاندن به هدر می داد (به میزان هر ماه 4/56 بلیون فوت مکعب). آیا این به هدر رفتن گاز توسط لوله کشی گاز به شوروی کاهش یافته است یا نه؟ این نامه خیلی طولانی شد. امیدوارم که این نامه حالت مشاجره آمیز نداشته باشد، چون از مشاجره و نزاع اصولاً خوشم نمی آید، بلکه دوست دارم نظریات و عکس العملهایمان را با هم در میان بگذاریم امیدوارم تعطیلات خوش بگذرد.

ارادتمند وارن کلارک دفتر انرژی و سوخت

وارن عزیز (نامه)

سند شماره (18) تهران - ایران تاریخ: 23 دسامبر 1970 - 2 دی 49سری وارن کلارکاداری - غیر رسمی وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی. 20520 وارن عزیز از نامه ای که در 25 نوامبر فرستاده بودید بسیار متشکرم، که البته به خاطر مشکلات پستی که در این روزها پیش آمده چند روز پیش به دستم رسید. پس از بررسی نکاتی که توسط شما مطرح شده بود واقعا نمی دانم در پاسخ سؤال شما مربوط به منافع ایران در خط لوله نفتی اسرائیل چه بگویم. البته من نقطه نظرهای شاه را که به نمایندگان کنسرسیوم در زوریخ ارائه شده بود، شنیده ام و این جمله او را که در آنجا به این مضمون «ایران منافعی در خط لوله دارد» ایراد شده بود خوانده ام. البته فکر می کردم که این جملات به این مضمون بیان شده که از نظر اقتصادی این خط لوله را حمایت شده، فرض نمایند. علاوه بر اینها مهندس سپهبان رئیس دفتر تحقیق شرکت ملی نفت ایران به من گفته بود، لازم نیست که حتما ایران در این خط لوله سرمایه گذاری مالی بنماید، چون اسرائیلیها مهارت کافی در جلب سرمایه برای این خط لوله دارند، ولی اسراییلی ها خیلی مایلند که ایران به هر ترتیب که شده از این خط لوله نفتی استفاده کند. به این ترتیب، من

ص: 452

تنها قادر به ارائه شواهدی هستم که هنوز «تأیید نشده است» و برای به دست آوردن شواهد مستدل باید در اطراف این قضیه کنکاش بیشتری به خرج دهم. باید ببینم که آیا سازمان منابع کنترل شده آمریکایی نیز می تواند در این زمینه مرا یاری دهد یا خیر. یکی از گزارشهای سازمان سیا در تل آویو را که مربوط به همین قضیه است مطالعه کرده ام. به نظر من شرکت ملی نفت ایران از طریق کنسرسیوم مقداری نفت خام به دست می آورد، که البته از نحوه قرار داد مربوطه شما مطلع هستید، و آن را به کشور رومانی می فروشد. این همان نفت خامی است که از طریق آغاجاری استخراج گردیده و از طریق خط لوله نفتی اسرائیل منتقل می شود و هیچ کمپانی بین المللی در ارتباط با این عمل نیست.

موضوع دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران خطی است که به وسیله یوسف اکبر دنبال می شود. یعنی این نفت خام مذکور از بخش جنوبی ایران استخراج گردیده نیمی از آن بنا به قرار داد مشترک به شرکت ملی نفت ایران تعلق می گیرد. و شرکت ملی نفت قسمت اعظم این نفت خام را به خریدارانی می فروشد که خرید خود را از طریق خط لوله نفتی اسرائیل به فروشندگان خود می رسانند. با این وصف کمپانی ایندیانا دوباره تماس گرفته و تأکید کرده است که هیچ مقدار نفت تولیدی نفت جنوب را از طریق خط لوله نفتی اسرائیل منتقل نمی کند.

درباره مشکلات کمپانی ایندیانا باید بگویم که موضع اقبال این است که ایندیانا اصلاً حقی نداشته که در مورد گرفتن تخفیف اقدام نماید، بنابراین موارد نکات لازم برای مذاکره و یا بحث نمی باشد. دیوویلکی مدیر ایندیانا به من گفته بود که در صورت از بین رفتن اختلافات در یک سال قبل تولید این کمپانی به 000،00/2 بشکه در روز می رسید. لیکن ظاهرا در آینده نزدیک نباید انتظار داشت که راه حلی برای این مسئله به وجود بیاید. وندربریک (که حتما گزارش رضایت بخش ما از کارش را به زودی خواهید دید) باید فرصت کافی برای مطالعه موقعیت داشته باشد و تمام وقایعی که به دنبال فداکاری فالکینگهام در برابر خودخواهی اقبال پیدا شد، مدتها طول می کشد تا از خاطره ها محو گردد.

از اطلاعات بسیار مفیدی که درباره گاز طبیعی مایع در اختیارم گذاشته اید، بسیار ممنونم. از پیچیدگی اقتصادی این صنعت به هیچ وجه مطلع نبودم و از اطلاعات مفیدی که در دسترسم قرار دادید، خیلی متشکر هستم. پس از مدت کوتاهی به بررسی جزئیات تقاضانامه های شرکت ملی گاز ایران درباره کارخانه های گاز طبیعی مایع خواهیم پرداخت. در مورد کمبود، وقتی که آقای فیروزان مطرح نموده و گفته بود که برای پر کردن تقاضانامه توسط کایزر کافی نیست، کمی مظنون هستم. من نمی دانم که کایزر رقم 000/450 فیت مکعب موجودیت گاز در روز را از کجا به دست آورده، مگر اینکه آنها تنها از یک منطقه این قدر توانسته باشند استخراج نمایند. رقمی که توسط روزنامه نفتی ایران منتشر شده، همانند ارقام حاصله از دیگر انتشارات معتبر است. هدر رفتن گاز با احداث خط لوله گاز شوروی کاهش نیافته است، چون برای این خطوط لوله چاههای مخصوصی حفر شده است.

من همراه این نامه اسنادی را برایت می فرستم که به صورت پنهانی از شرکت ملی نفت ایران دریافت کرده ام و علاوه بر آن یادداشتی را که برای بیل نوشته بودم تا به شیفر بدهد نیز برایت خواهم فرستاد. تا آنجا که اعضاء کنسرسیوم در اینجا می دانند، کنسرسیوم به هیچ وجه تلاشی در جهت پاسخگویی به این ارقام اعمال نکرده است. بنا به دلایلی که در یادداشت آورده ام، فکر می کنم خیلی بهتر خواهد بود اگر ما بتوانیم هر دو طرف را به مذاکره پیرامون ارقام خودشان بکشانیم.به خصوص که در حال حاضر شرکت ملی نفت

ص: 453

ایران کارهای بسیار معقولی را ارائه نموده است. علاوه بر اینها خیلی مایلم کتابچه نمایندگانی را که به ملاقات شما می آیند، مورد مطالعه قرار دهم. مخصوصا، خیلی مایلم راجع به هویت شخصی که تحلیلی برای شرکت ملی نفت ایران ارائه داده چیزهایی دستگیرم شود.

اصلاً از آثار و جنجالهای خصمانه نگران نشو (و حتما هم نگران نمی شوی) ما باید برای به دست آوردن بهترین نتیجه درگیریهای زیادی داشته باشیم. امیدوارم این نامه هم زمان با سال نو با بهترین آرزوهایم در مورد اینکه سال خوبی داشته باشی به دستت برسد.

ارادتمند شما جان. ل. واش بورن مقام امور نفتی سری

وزیر مسئول، هیئت ایرانی اعزامی به اسرائیل، ابراهیم تیموری

سند شماره (19) تاریخ: 28 دسامبر 1970 - 7 دی 49خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجهبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: وزیر مسئول، هیئت ایرانی اعزامی به اسرائیل، ابراهیم تیموری اطلاعات ذیل در رابطه با ابراهیم تیموری، از گزارش کویت 218 - الف به تاریخ 9 آوریل 1964 (ارسال شده به تهران) استخراج گشته است، و در جواب نامه هوایی ارجاعی تسلیم می گردد. اطلاعات دیگری در دست نمی باشد.

تمایل شیخ نشینهای جنوبی خلیج به وسیله گروه وزیر که از تاریخ 28 تا 30 مارس از کویت دیدن کردند نشان داده شد. به خصوص، ابراهیم تیموری به مدت تقریبا طولانی با مأمور گزارش دهنده صحبت نمود. تیموری تأیید نموده که او مسئول تقسیمات دفتر خارجی خلیج فارس می باشد. وی به صورت گول زننده ای در مورد نقش خودش در هیئت صحبت می کرد و خدمت اخیرش در اسرائیل را مخفی نمود و فقط به خدمتش در برن و سوئیس در طول 6 سال اخیر و لندن قبل از آن اکتفا نمود. او ادعا نمود که مطالب ناچیزی در مورد خلیج می داند و ادامه می دهد که او هنوز هیچ کدام از شیخ نشینها بازدید نکرده است و تمام روابطش با آنها از طریق دفتر وزارت خارجه در حدود 2 ماه پیش بوده است.راجرز

ابراهیم تیموری رئیس هیئت ایرانی در اسرائیل

سند شماره (20) تاریخ: 19 می 1971خیلی محرمانه برای بایگانی - (بایگانی هیئت ایرانی) جی فرس، مأمور سیاسی، سفارت آمریکا - تل آویو ابراهیم تیموری رئیس هیئت ایرانی در اسرائیل در 27 آوریل 1971، من بنا به خواهش ابراهیم تیموری، رئیس اعزامی هیئت ایرانی به اسرائیل با او ملاقات نمودم. تیموری یادآور شد که او تمایل دارد که با سفارتخانه آمریکا همان طور که در طول سفر قبلی اش به اسرائیل رابطه داشته است، رابطه داشته باشد.

در طول مذاکرات، تیموری اشاره نمود که دولت ایران عقیده دارد، اسرائیل باید مقدار بیشتری در

ص: 454

مذاکراتش با اعراب انعطاف به خرج بدهد. او می گوید که اشغال سرزمینهای اعراب در بلند مدت به نفع اسرائیل نخواهد بود، زیرا این فقط برخورد اعراب با اسرائیل را شدیدتر و طولانی تر می نماید.

تیموری سؤال می نماید که آیا آمریکا قادر به اعمال فشار بر اسرائیل است تا او را به عقب نشینی بر طبق طرح راجرز ترغیب نماید یا نه. من به او پاسخ دادم که دولت ما در حال تلاش کردن است تا اینکه اسرائیل را ترغیب نماید تا براساس افکار خودشان یک طرح صلح تهیه نمایند و ما خیال این را نداریم که یک طرحی مانند طرح راجرز یا طرحهای از قبل تعیین شده صلح دیگری را به اسرائیل تحمیل نماییم.

تیموری در مورد سیاست آمریکا در رابطه با خاور نزدیک دوستانه به نظر می رسید. او تأیید نمود که او مسئول مسائل خلیج فارس از هنگام عزیمتش از اسرائیل و برگشتن در حدود دو ماه پیش بوده است. من در مورد جزئیات کارش در رابطه با مسائل خلیج فارس به او فشار نیاوردم.

من فکر می کنم که وضع تیموری درست شکل وضع شخصی باشد که پیش از او در این مقام بود و نامش فریدون فرخ می باشد. منظورم این است که او از لحاظ تکنیکی یکی از اعضای کارکنان دیپلماتیک ایرانی در برن، سوئیس می باشد، ولی او در حقیقت مسئول هیئت نیمه آشکار ایرانی در اسرائیل می باشد.

هیئت ایرانی در اسرائیل به نظر می رسد که از 3 عضو، که شامل تیموری نیز می شود، تشکیل شده باشد.

بقیه افراد این هیئت را که من ملاقات کرده ام عبارتند از: قاضی زاده که (در سال 1969) بیشتر با مسائل مربوط به دانشجویان یهودی ایرانی در اسرائیل رابطه داشت، و محمد ایزدی که یک مأمور سیاسی می باشد. (ایزدی خیال دارد که تا قبل از پایان 1971 اسرائیل را ترک کند). هیئت در یک ویلا که در خیابان جابوتینسکی، رامات گان واقع شده است سکونت خواهد کرد. (تلفن 033 - 733). تیموری در ویلا زندگی می کند.

کشور سوئیس از منافع ایران در اسرائیل مراقبت و نظارت می کند و متقاضیان برای ویزای ایران باید از طریق سفارت سوئیس در تل آویو اقدام نمایند. اگر چه یک هیئت استخدامی ایرانی صدور ویزاها را انجام می دهد.

جان عزیز (نامه)

سند شماره (21) وزارت امور خارجه 23 مارس 1972 - 3 فروردین 51 سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان فقط برای مشاهده (نقل خبر فقط به وسیله خواندن باشد - مترجم) جان ال. واشبورن، اسکوئیراداری - غیر رسمی سفارت آمریکا، تهران جان عزیز در رابطه با قید «انتشار در خارج ممنوع است» که گزارش ضمیمه منابع ویژه آمریکایی دارد ممکن است که شما این گزارش را ندیده باشید. من عنوان «فقط برای مشاهده» را بر روی این نامه زده ام چون باید این مطلب را که من این گزارش را به شما داده ام، خیلی پوشیده نگاهدارید.

در پاراگراف 3، گزارش نمایانگر این است که شرکت ملی نفت ایران دارای یک سهم متعارفی در خط لوله ایلات - اشکلون می باشد. چند سال پیش من این احساس را کردم که دولت ایران دارای مقداری منافع

ص: 455

مالی غیر محدودی در آن می باشد. به هر حال من فرض کرده بودم که این محدود به قروض، ضمانت نامه ها، و / یا عملکرد موافقتنامه ها می شود، مشارکت متعارفی به هر حال مرا تعجب زده می کند. هر نوع اطلاعاتی که شما ممکن است در رابطه با این سؤال داشته باشید، مورد علاقه ما خواهد بود.

ارادتمند روبرت ال. دوئول، جی آر.

تاریخ اطلاعات: دسامبر 1971سری / غیر قابل رؤیت برای خارجیان گزارش اطلاعات جاسوسیتاریخ و محل کسب بوسیله منبع: تل آویو / دسامبر 1971 کشور: اسرائیل / ایرانتاریخ توزیع: 14 ژوئن 1972- شماره گزارش: 72 -00088/321 OOB

خط لوله ایلات - اشکلون افزایش ظرفیت و...مشارکت شرکت ملی نفت ایران

تعداد صفحات 2 این اطلاعات ارزیابی نشده است منبع: تبعه ایالات متحده، مجری شرکت در رابطه با آماده سازی وسایل نفتی ساحلی.

موضوع: خط لوله ایلات - اشکلون / افزایش ظرفیت / خط لوله دوم / لنگرگاههای شناور اضافی / مشارکت شرکت ملی نفت ایران 1 - در جریان گفتگوهایی با دوبن درور، رئیس و مدیر عامل شرکت خط لوله ایلات - اشکلون، و بازیر شائول، مدیر کل بانک ماوی تایم اسرائیل فهمیده شد که برنامه ریزی کنونی نیاز به حداکثر 120 میلیون تن در سال دارد. این نمودار در سه ساله اولیه از طریق خط لوله دوم 42 اینچی اضافی و تغییراتی در جریان وسایل ذخیره سازی در اشکلون به دست خواهد آمد. پیش بینی می شود که ظرفیت حداکثر هر خط لوله 60 میلیون تن خواهد بود. ظرفیت کنونی 40 میلیون تن است و این مقدار برای سال جاری 1971 در حدود 20 میلیون تن بوده است.

2 - به علاوه خط لوله دوم، تغییرات زیرین برنامه ریزی شده است. در ایلات لنگرگاه باربری که به طور متداول نفتکشهایی با وزنی سنگین تا 100 هزار (تن) را جابجا می کند به مقداری توسعه خواهد یافت که قادر به جابه جا نمودن دو نفتکش اضافی به مقدار 150 هزار (تن) خواهد بود. در قسمت اشکلون، به طور متداول دو لنگرگاه چند پهلویی و یک تک پهلویی شناور وجود دارد.

در ژانویه 1972 یک قراردادی برای چهارمین لنگرگاه شناور منعقد خواهد گردید که با سیستم لنگرگاه تک پهلویی خواهد بود. در می 1972 لنگرگاه اول، یک چند پهلویی شناور، جایش را به یک تک پهلویی شناور خواهد داد. ده ماه بعد از تکمیل لنگرگاه شناور چهارم، لنگرگاه پنجم با سیستم تک پهلویی اضافه خواهد گردید. سیستم تک پهلویی زمانی که یا سیستم چند پهلویی مطابقت می شود، اجازه بهره برداری 60 درصد بیشتر از لنگرگاه را می دهد، زیرا مهار کننده کشتی می تواند 360 درجه در اطراف ترمینال لنگرگاه تک پهلویی یا تغییراتی در باد، جزر و مد و سیل دریایی چرخش کند.

3 - بعد از کوششهای بسیار برای فاش نکردن آن، بن دور اعتراف کرد که نیمی از شرکت خط لوله ایلات - اشکلون تعلق به شرکت ملی نفت ایران دارد. سرمایه گذاری پنج ساله برای تغییراتی در سیستم لنگرگاه که در بالا توضیح داده شد درخواست گردیده بود. بانک شرکت ایالات متحده چک های در وجه شرکت خط لوله منظور کرد و به این نتیجه رسید که این شرکت 50 درصد متعلق به دولت اسرائیل و 50%

ص: 456

متعلق به شرکت خط لوله ایلات - اشکلون هولدنیک مونترال می باشد.

بانک سپس سعی نمود تا مکان و اسامی کارکنان شرکت خط لوله ایلات اشکلون را معین کند، اما قادر به انجام آن نگرید. وقتی گفته شد که ناتوانی در تشخیص مالکان شرکت خط لوله ایلات - اشکلون موجب جلوگیری از سرمایه گذاری گردیده است، دور اظهار داشت که مقامات شرکت ملی نفت ایران شرکای آن گردیدند. او اضافه نمود که بیشتر نفت خامی که در خط لوله تلمبه زده می شود، از جانب ایران می باشد.دور اشاره نمود که دو نفتکش 225 هزار (تنی) در نروژ به وسیله شرکت حمل و نقل ماری تایم فروت در حال ساختن می باشد. یکی تقریبا تکمیل شده است و دیگری در چند ماه آینده تکمیل خواهد گردید. هر دو نفتکش نفت خام را از ایران به ایلات حمل خواهند نمود.

کشتیهای باربری ماری تایم فروت عهده دار توسعه کلی می باشند

سند شماره (22) خیلی محرمانه - 10 فوریه 1973 -20 بهمن 51 از: سفارت آمریکا تل آویوبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی.

موضوع: کشتیهای باربری ماری تایم فروت عهده دار توسعه کلی می باشند 1- اخبار شرکت مهم اسرائیلی، حمل و نقل ماری تایم، در رابطه با اعلام خریدهای مهم در انگلیس دوبار در مطبوعات آمده است. در اول فوریه، شرکت سفارش شش سوپر نفتکش 330 هزار تنی که ارزش آن به 150 میلیون پوند می رسد را از شرکت هارلند و ولف بلفاست اعلام نمود. در هفتم فوریه، مطبوعات خبر رسمی سفارش دیگری برای شش سوپر نفتکش 250 هزار تنی و شش نفتکش کوچکتر 10 هزار تنی از شرکت سوان هانتر نیوکاس را هم چنانکه انتظار می رفت گزارش نمودند، این سفارشات متعاقب سفارش برای سه سوپر نفتکش 380 هزار تنی در آمریکا می باشد.

2 - همه این سفارشات ظاهرا با الگوی عرف گذشته دریایی مطابقت دارد و مبتنی بر آماده بودن حکومتها درباره تأمین ملی سخاوتمندانه برای مشغول نگهداشتن کارگاههای کشتی سازی آنهاست 3 - ما حدس می زنیم که سفارشات احتمالاً در رابطه با این مصلحت که خط لوله ایلات - اشکلون سیراب نگهداشته بشود نمی باشد، ظرفیت نفتکشهای سفارش شده به نظر می رسد که دو برابر بیشتر از پروژه مورد نیاز پر سازی خط لوله به ظرفیت 40 میلیون تن باشد. نفتکشهای جدید به نظر می رسد که اساسا در تجارت در بستی نفت تحت پرچمهای مختلف در رابطه با تحویل نفت خام ایران، احتمالاً به آمریکا، تمرکز پیدا کند.زور هیلون

انتصاب سفیر برای ایران

سند شماره (23) 22 ژوئن 73 - 1 تیر 1352خیلی محرمانه یوریل لوبرانی اسرائیل انتصاب سفیر برای ایران یوریل لوبرانی (با تلفظ لوبراهانی) در هیئت مدیره، صنایع کور از اواسط سال 1971 به عنوان مدیر قسمت کارهای مهم تحت اقدام و پروژه های خارجی بوده است. این هیئت مدیره سیاست اصلی برای

ص: 457

صنایع کور که بزرگترین شرکت صنایع اسرائیل است را تعیین می کند. اوائل زندگی و طریق زندگی (خط و مشی).

یوریل لوبرانی در 7 اکتبر سال 1926 در حیفا به دنیا آمد. او از دبیرستان مشهور ری علی، تل آویو در سال 1944 فارغ التحصیل شد. او یک لیسانس (افتخاری) از دانشگاه لندن دارد. لوبرانی در هاگانا و نیروهای دفاع اسرائیل از 1944 تا 1948 خدمت کرده است. او در سال 1950 وارد وزارت خارجه شد و اولین بار در قسمت خاورمیانه انجام وظیفه کرد، و سپس به عنوان منشی خصوصی وزیر امور خارجه اخیر موشی شارت از سال 1951 تا 1953 خدمت کرد. او از سال 1953 تا 1956 در لندن بود.

لوبرانی در خلال سالهای 1957 تا 1961 کمک مشاور و سپس مشاور نخست وزیر سابق دیوید بن گوریون در امور مربوط به اعراب بود. در این زمان تمایلات غیر مشفقانه او نسبت به اعراب حداقل دوبار در مطبوعات اسرائیل مورد انتقاد قرار گرفت. وقتی که در سال 1963 اشکول نخست وزیر شد لوبرانی معاون مدیر عمومی اداره نخست وزیری بود. تحت نخست وزیری اشکول او به عنوان منشی سیاسی و مدیر اداره خصوصی به کار خود ادامه داد. در سال 1965 لوبرانی از مقامش کناره گرفت، چرا که وفاداری و تعهد او نسبت به بن گوریون از داشتن همدردی (دلسوزی) کامل برای اشکول جلوگیری می کرد.

لوبرانی به عنوان سفیر از سالهای 1965 تا 1968 در اوگاندا، رواندا، بروند یا خدمت کرد و از سال 1968 تا 1971 هم به عنوان سفیر در اتیوپی بوده است در خلال مأموریتش در کامپالا لوبرانی برنامه کمکهای اسرائیل را که شمال قرار دادن مستشاران در ارتشاوگاندا و نیروی هوایی و پلیس بود، ایفا کرد.

این تماسها او را یکی از بهترین افراد آگاه در اوگاندا کرد و سفارت آمریکا او را دوستی با ارزش و همگام (همدست) تشخیص داد.

اطلاعات شخصی:

لوبرانی و زنش، سارا لوی سابق، 4 بچه دارند: تالیا، دوریت و نلی. لوبرانی در اوگاندا دچار مالاریا شد. او انگلیسی را خیلی عالی حرف می زند.

تاریخ 22 ژوئن 73

ایران - مجموعه مطالب گوناگون

سند شماره (24) تاریخ: 5 دسامبر 1973 - 14/9/52تهرانخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آرتیه لوین کنسول اسرائیل و دوگلاس هگ کاردار موضوع: ایران - مجموعه مطالب گوناگون به توصیه کاردار لوبرانی کنسول اسرائیل در تهران، آرتیه لوین، در 5 دسامبر بدیدن من آمد. با اینکه به تازگی از راه رسیده بود، اما گفت که او و خانواده اش در جای معقولی سکنی گزیده اند.

اطلاعات بیوگرافی:

لوین در تهران به دنیا آمده و تحصیلاتش را در اینجا گذرانده است. او فارغ التحصیل مدرسه کامیونیتی (مدرسه آمریکاییها در تهران - مترجم)، در روزهایی که آنجا مؤسسه ای وابسته به کنیسه بوده و تعداد نسبتا خوبی از محصلین یهودی بودند، می باشد. بعد از اینکه او از تهران به اسرائیل رفت در قسمت

ص: 458

خدمات خارجی مشغول کار شد و در اتیوپی انجام وظیفه کرد. سپس در رواندا به عنوان کاردار خدمت کرد. او در چهار سال گذشته در پاریس بوده که آن را به عنوان یک دوران سخت و جالب برای خود به حساب می آورد. او ازدواج کرده و چند بچه دارد. زنش یک موزیسین است که از زندگی در تهران زیاد خوشحال نیست، چرا که او فکر می کند کمبود برنامه های موسیقی و فرصتهای فرهنگی وجود دارد. او انگلیسی را به خوبی صحبت می کند و قدش 5 فوت و 6 اینچ است.

برداشتهایی از ایران:

لوین بعد از مدت زمان مدیدی که به تهران بازگشته، گفت که او از تغییراتی که اتفاق افتاد تعجب کرده است. این تغییرات نه تنها شامل تمام شواهد عادی و نشانگر تغییرات در شهری مثل تهران، وسایل و تجهیزات بهتر ساختمانهای بزرگتر، بالاتر بودن سطح زندگی و غیره بود بلکه مهمتر این که او احساس می کرد که شواهدی از تغییرات بنیادی به چشم انداز آن (دور نمای آن) واقعا موفق بوده است او برای مثال ذکر کرد که اگر چه صحبت زیادی از فساد می شود، ولی اوضاع به طور مهمی اصلاح گردیده است. زمانی که او قبلاً در تهران بود، وزیران و مقامات دولتی به آسانی خریداری می شدند. این موضوع دیگر امروز جنبه حقیقت نداشته و وزیران از هر جهت دستشان در دخل پول باز است و آنها نمی توانند بی درنگ خریداری شوند. سیستم دیگر بیش ازین، این اجازه را نمی دهد. تغییر مهم دیگر، حضور افراد تحصیل کرده، با هوش و با تجربه در دولت است که شایستگی خوبی برای شغلهایشان دارند. 30 سال قبل حتی مقامات عالی رتبه (مهم) در رابطه با شغل هایی که به آن گمارده شده بودند می توانستند افرادی بی سواد و بکلی بدون ساز و برگ (آمادگی) باشند. به طور خلاصه، لوین می گوید از آنچه دیده تحت تأثیر قرار گرفته است. و به آینده ایران خوش بین است.

فعالیتهایش در تهران:

لوین گفت که از زمانی که در این جا بوده به هیچ گونه مشکلات و دشمنیهایی برخورد نکرده است. او آزادانه به اطراف می رود و هیچ کس از دیدن او احتراز نکرده است. در این رابطه او گفتگویش با یک سردبیر روزنامه را نقل می کند که او در مورد احساسات ضد اسرائیلی در تهران در خلال جنگ اخیر بحث کرده است. سردبیر به او گفته که طرفداری از اعراب را که در این جنگ رشد کرد، نه تنها بایستی یک نشانه حمایت مردمی از اعراب تفسیر کرد، بلکه باید آن را به عنوان بیان مخالفت با شاه دانست. راههای کمی در ایران وجود دارد که یک فرد بتواند مخالفتش را علیه رژیم فعلی نشان دهد و بهترین راه امن برای ابراز نظریات، بدون اینکه کسی به درد سر بیفتد، این است که خود را طرفدار اعراب نشان دهد. خیلیها احساس می کنند که شاه طرفدار سیاست حمایت از اعراب نمی باشد.

قیمت واردات نفتی

سند شماره (25) تاریخ: 1 آوریل 1974 - 12 فروردین 1353خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تل آویو به: وزیر خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: قیمت واردات نفتی در جریان مباحثه 28 مارس با وزیر خارجه (اسرائیل) ساپیرو دستیارانش آکمون و داوراته، آنها به کارمند سفارت گفتند که اسرائیل بر سر قرارداد خرید نفت خام ایران به قیمت 50/16 دلار برای هر بشکه

ص: 459

مذاکره نموده است. قرارداد برای شش ماهه اول 1976 بوده است. آنها گفتند که در حال حاضر با ایرانیان در خصوص قیمت برای شش ماهه دوم سال مذاکره می کنند. ساپیر گفت که مقدار نفت تحویلی ایران تقریبا مطابق نیمی از احتیاجات اسرائیل می باشد.ولیوتس

واردات نفتی اسرائیل

سند شماره (26) تاریخ: 17 ژوئن 1974 - 27 خرداد 1353خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تل آویوبه: وزیر امور خارجه واشنگتن دی - سی. با حق تقدم موضوع: واردات نفتی اسرائیل 1 - در جریان گفتگو با کارمندان سفارت در 11 ژوئن، موشه بیتان، مدیر کل شرکت نفت پاز اظهار داشت که او به تازگی از تهران، محلی که او سرپرستی تیم اسرائیلی برای مذاکره خرید نفت خام را به عهده داشته، بازگشته است. او گفت که موافقتنامه ای برای دو میلیون تن بسته شد و این مقدار در شش ماهه اول 1974 با قیمت «نو دو سه درصد قیمت ثبت شده،» یعنی، در حدود یازده دلار برای هر بشکه» وارد خواهد گردید. او اضافه نمود که دولت اسرائیل سعی می کند تا بر سر گرفتن غرامت از ایرانیان برای «گرانفروشی»، دو میلیون بشکه نفت خام وارداتی در جریان شش ماهه اول 1974 به قیمت مزایده ای 50/16 دلار مذاکره نماید. بیتان به نظر نمی رسد که فکر کند شانس زیادی وجود داشته باشد که ایران با غرامتی که مستلزم تصمیم سیاسی در بالاترین سطوح می باشد موافقت کند.

2 - بیتان گفت اسرائیل احتمال ذخیره سازی نفت خام در زیرزمین را بررسی می کند و تصمیم دارد تا مسائل فنی در این رابطه را با متخصصین سوئدی در این زمینه مورد مذاکره قرار دهد. او گفت که اسرائیل در حال حاضر قادر به نگهداری ذخیره پنج ماه مخلوط نفت و روغن می باشد.

3 - بیتان گفت که از نظریات دولت اسرائیل مبنی بر احتمال واگذاری چاههای نفتی ابورودیس اطلاعی ندارد. او همچنین گفت که ظرفیت تصفیه کنندگی اسرائیل با از دست دادن نفت خام سینا آسیبی نخواهد دید. اگر چه در نظر گرفته شده بود پالایشگاه اشدود با نفت نسبتا سنگین ابوردیس کار بکند، ولی تبدیل تغذیه نفت پالایشگاه به نفت خام سبکتر با انجام گرفتن تغییرات جزئی در ترکیب تولیدات پالایش شده عملی می باشد.کیتینگ

«پیشنهاد عرضه» نفت به اسرائیل توسط شاه

سند شماره (27) تاریخ: 15 ژانویه 75 - 25 دی 1353محرمانه از: سفارت آمریکا در بیروتبه: سفارت آمریکا در تل آویو شماره 5511 موضوع: «پیشنهاد عرضه» نفت به اسرائیل توسط شاه.

1 - روزنامه «لوریان لوجور» مقاله ای چاپ کرده بود که در تلگرام مرجع فرستاده شد؛ در این مقاله به قلم ادوارد ساب روابط مصر و ایران و نظریات « باشکوه» شاه درباره جهان و نقش ایران در خاورمیانه مطرح شده است. منبع دریافت اطلاعات توسط ساب هنوز معلوم نیست، لیکن وی از مصاحبه شاه با الاهرام سخن به میان آورده است.

2 - پاراگراف ما قبل آخر به طور کلی اشاره به کمکهایی دارد که ایران ممکن است در اختیار رژیم

ص: 460

تهدیدست مصر قرار دهد تا در عوض، امتیازاتی درباره استفاده از بندر سعید به دست آورد، و نیز مدعی است که سرمایه ایران نه تنها قادر است مشکلات بودجه ای مصر را حل نماید، بلکه باعث جذب صنایع جهانی به آنجا خواهد شد.

3 - در ادامه اشاره به این «پیشنهاد» آمده است: «تهران نفت در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد، اما به این شرط که اسرائیل از آن نقطه از صحرای سینا که چاههای نفت ابورودیس در آن قرار دارد عقب نشینی نماید. لیکن اقدامات لازم زمانی آغاز خواهد شد که با چهارچوب طرح کلی قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل مطابقت داشته باشد. از نظر دیپلماتهای غربی (در قاهره) اینکار، شاه جهت حفظ بقای نمایندگی کی سینجر در رابطه با موافقت نامه جداسازی نیروها صورت گرفته است.» 4 - مقاله کوتاهی که در 10 ژانویه در الحوادث بچاپ رسیده بود می گوید که بنا به گزارش خبرنگار این مجله در قاهره شاه از طریق کی سینجر به اسرائیلیها گفته است که «در صورتی که اسرائیل چاههای ابورودیس را بازگرداند، ایران خسارات وارده به اسرائیل را جبران خواهد نمود.» بنا به گزارشات رسیده شاه «حاضر است شصت درصد نیاز اسرائیل را به طور مجانی تا زمانی که راه حلی برای مصر و اسرائیل پیدا شود تأمین نماید.» این مجله، خاطرنشان می سازد که گزارشگرش قبل از ورود شاه به قاهره این داستان را تمام کرده است و گذشته از اینکه این داستان «قابل تعمق» است قبلاً از گزارشگر خود خواسته است که این داستان را تأیید نماید. «این واقعه بسیار مهم است»، و الحوادث در ادامه می گوید «لیکن در صورتی که صد در صد مورد تأیید قرار گرفته باشد بسیار مهمتر خواهد بود»، 5 - اظهار نظر: داستان دارای جنبه هایی است که در حال حاضر نمی توان آن را جدی تلقی نمود.

(متوجه می شویم که نشریه تحقیقاتی اقتصادی مهم خاورمیانه در بیروت این مسئله را نادیده گرفته است).

گزارشگر حوادث ممکن است توانسته باشد در مسیر طوفان ذره کاهی به دست آورده باشد، و ساب نیز ممکن است دچار تصور و توهم شده باشد. هیچ یک از مقامات راجع به نحوه دادن نفت به اسرائیل توسط ایران سخن نمی گویند (مثلاً به طور مستقیم یا غیرمستقیم این کار صورت می گیرد)، و مهمتر از همه درباره بهای این نفت نیز هیچ یک از آنها حرفی نمی زنند. در حال حاضر اسرائیل نفت ابورودیس را معادل هزینه های متحمل شده استخراج می کند. مگر اینکه ایران به کشورهای فقیر مسلمان تخفیفی بدهد، چون به هیچ وجه نمی توان تصور کرد که ایران به اسرائیل نفت را به میزان کمتر از 11 - 10 دلار برای هر بشکه بفروشد. ممکن است اسرائیل بتواند این مقدار نفت را از جاهای دیگر به دست آورد، لیکن استطاعت آن را حتما نخواهد داشت.

6 - درباره مسائل کلی پیرامون روابط کنونی مصر و اسرائیل ما توجه سفارت آمریکا در تل آویو را به مقاله جالبی که به وسیله دیوید هاوسگو در 8 ژانویه در فاینانشنال تایمز لندن به چاپ رسیده جلب می کنیم.

گادلی

نفت ایران به اسرائیل

ص: 461

سند شماره (28) 5 فوریه 1975 - 16 بهمن 1354خیلی محرمانه بایگانی دیوید آر پترسون نفت ایران به اسرائیل دیک ویلیام، معاون شرکت توسعه و تجارت نفت خلیج گفت که شرکت وی یک مدل کامپیوتری را داراست که اقدامات نفتی را ترسیم می کند. آنها بر سر فروش آن به وزارت دفاع و سیا بحث نموده اند.

این مدل نشان داد که در شش ماهه اول 1974 روزانه در حدود 000،252 بشکه نفت ایران به اسرائیل می رفته است. و از آن موقع تاکنون آنها برای به دست آوردن نمودار دقیق مواجه با مشکلاتی بوده اند.

سند شماره (29) تاریخ: 1 می 1975 - 1 اردیبهشت 1354خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تل آویوبه: وزیر امور خارجه واشنگتن. دی - سی.

مقام وزارت دارایی (اسرائیل) برای سفارت تصدیق نمود که خرید نفت خام از ایران در سطح چهار میلیون تن در سال ادامه دارد. او گفت که مبلغ پرداختی به وسیله اسرائیل در طول سال 1975 به طور متوسط 35/10 دلار برای هر بشکه می باشد، که او به عنوان «قیمت جهانی» توصیف نمود.

ولیوتس

انرژی و نفت اسرائیل

سند شماره (30) تاریخ: 20 می 1976 - 30 اردیبهشت 1355خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا تل آویوبه: وزیر خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: انرژی و نفت اسرائیل 1 - در جریان گفتگوی بیستم مه با جان لیچبلائو، مدیر بنیاد تحقیقات صنایع نفتی، و کارمند سفارت، مشاور انرژی اسرائیل زوی دینیتیسن تحولات اخیر در تصویر انرژی و نفتی اسرائیل را مورد بحث قرار داد. نکات اصلی در مطالب بعدی ظاهر می شود (تلگراف جداگانه را در مورد اکتشاف نفت سینا مطالعه کنید).

2 - خط لوله ایلات - اشکلون: گشایش کانال سوئز به طور جدی بر عملیات خط لوله تأثیر نگذاشته است. بازده نفت خام کنونی آن 600 هزار بشکه در روز می باشد (60 درصد گنجایش) که از آن 140 هزار بشکه به مصرف داخلی می رسد و مابقی صادر می شود. قیمتهای خط لوله به عنوان جزئی از معامله کلی مبدا به مقصد محاسبه می شود. با سوپر نفتکشهایی که نفت خام را از ایران به ایلات می آوردند و نفتکشهای کوچکتر نفت خام را از اشکلون به مقصد حمل می کنند. قیمتهای محموله با ارقام قیمت جهانی برای نفتکشها تفاوت دارد. اسرائیل قادر است که نفت ایران را براساس رقابت به آمریکا حمل کند، زیرا نفتکشها در هنگام بازگشت نفت خام مکزیک را برای اسرائیل برمی گردانند.

3 - ذخیره سازی: ذخایر کنونی نفت در مواقع بحرانی برای هفت ماه و تحت میزان مصرف کنونی برای

ص: 462

سه یا چهار ماه تکافو می کند. 55 درصد تولید تصفیه شده و مابقی نفت خام می باشد. اسرائیل امیدوار است که در صد تولیدات تصفیه شده را به 60 درصد و یا حتی 23 افزایش دهد. اگر چه اسرائیل ظرفیت اضافی تصفیه دارد، ولی می بایستی قبول کرد که تصفیه خانه ها در هنگام جنگ نا امن می باشند.

4 - منابع جایگزین سوختی: تا سال 1979،اسرائیل تصمیم دارد چهار نیروگاه برقی جدید دایر کند که هر یک به قدرت 350 مگاوات باشد. آنها با سوخت ذغال سنگ خواهند بود که قابل تغییر به نفت نیز می باشند و چهار درصد احتیاجات برق داخلی را برآورده خواهند ساخت. (آفریقای جنوبی اکنون برای محموله های ذغال سنگ سال 1980 برای اسرائیل قیمتهای بدون افزایش محاسبه می کند.) تا سال 1985 یک نیروگاه هسته ای 750 تا 900 مگاواتی 25 درصد دیگر از احتیاجات داخلی را برآورده خواهد نمود.

سند شماره (31) تاریخ: 17 دسامبر 76 - 26 آذر 1355خیلی محرمانه به دست آوردن اطلاعات موثق در رابطه با مقصد صادرات نفت، ایران کلاً مشکل است، اما مورد کامل آن هنگامی است که مقصد اسرائیل است. مقامات ایرانی، بی آنکه احتیاجی به آن باشد، از احتمال اینکه با شرکای عرب در اوپک خصومت ورزنده بسیار دلواپس می باشند و طبیعتا صادرات نفت به اسرائیل را مورد بحث قرار نمی دهند.

معهذا، اطلاعات (به دست آمده) از منابع مختلف نشان دهنده این است که حداقل 75 درصد مصرف کنونی داخلی اسرائیل که در حدود 150 هزار بشکه در روز می باشد، به وسیله ایران تأمین می شود. از این گذشته، تنها نفتی که از طریق خط لوله ترانس - اسرائیل (تیپلین) جاری و از طریق خلیج عقبه به بندر مدیترانه ای اشکلون به سمت شمال در حرکت می باشد، از جانب ایران است. تیپلین در اواخر 1960 با 200 میلیون دلار هزینه بر پا گردید و گنجایش کنونی اش 45 میلیون تن در سال می باشد (در حدود 850 هزار بشکه در روز) در جریان سال 1976 به نظر می رسد که چیزی در حدود 350 هزار بشکه از نفت خام ایران روزانه از طریق تیپلین برای مشتریان در اروپا و نقاط دورتر انتقال و ارسال می شد.

مطبوعات عربی: ایران در نظر دارد صدور نفت به اسرائیل را قطع نماید

سند شماره (32) از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی. با اولویت تاریخ: 20 ژانویه 1978 - 30 دی 1356خیلی محرمانه موضوع: موضوع چاپ شده در مطبوعات عربی مبنی بر اینکه ایران در نظر دارد صدور نفت به اسرائیل را قطع نماید.

1 - خبرنگار بی.بی.سی. پیرامون این خبر که در یکی از مطبوعات منتشره در بیروت درج شده و آن را به یک «مقام رسمی دولت اردن» نسبت می دهد، از ما پرس و جو می کند که ایران جدا درنظر دارد صدور نفت به اسرائیل را قطع کند تا امتیازاتی کسب کرده و نیز بتواند با مصر مذاکرات صلحجویانه را آغاز نماید.

بنا به داستان چاپ شده، این حرکت ایرانیها «ممکن است از حمایت آمریکا برخوردار باشد.» 2 - ما به خبرنگار بی.بی.سی خاطرنشان ساخته ایم که بهتر است این خبر را با احتیاط در جریان بگذارد و به او گفته ایم تکرار می کنیم به او گفته ایم که هیچ گونه اطلاعاتی مبنی بر این نقشه ایرانیها نداریم.

ص: 463

علاوه بر اینها اعلام داشته ایم که آن قسمت از گزارش در رابطه با «از حمایت آمریکا برخوردار است «کاملاً» بی اساس است.

3 - در جریان در میان گذاشتن گزارش با مقام مهم شرکت ملی نفت ایران در 25 ژانویه، مقام سفارتی متوجه شد که عکس العمل نشان داده شده حاکی از بی تفاوتی است که ممکن است نتیجه عدم رهبری سلطنتی باشد، تا هر چیز دیگر.

4 - با وجود این، باید گفته شود که شاه در طول ملاقات کودل زابلوکی به سؤال نماینده کنگره خانم ماینر پاسخ داده است. شاه با بی تفاوتی سؤال را نادیده گرفته گفت که او قبل از هر چیز باید از نزدیک با دولت آمریکا مشورت نماید، به خصوص در مواردی که لازم باشد قدرت به خرج داده شود، چون شاه می خواهد مطمئن شود که سیاست ایران در قبال نفت برای اسرائیل کاملاً هماهنگ با سیاست آمریکا در فروش اسلحه به اسرائیل باشد.

5 - ممکن است که متن تحریف شده ای از این خبر به اردن رسیده باشد و از طریق بدوی ها به این طریق در مطبوعات منعکس شده باشد.سولیوان

اطلاعات بیوگرافیک یوسف هرملین(رئیس هیئت اعزامی اسرائیل در ایران)

سند شماره (33) تاریخ: 26 سپتامبر 79 - 4 مهر 58سری از: وزیر خارجه واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا - تهران موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد رئیس جدید هیئت اعزامی اسرائیل در ایران، یوسف هرملین 1 - اطلاعات موجود در پاراگراف 3 و 4 نبایستی به افراد خارجی داده به شود. (طبقه بندی نشده) 2 - یوسف هرملین رئیس پیشین سرویس مخفی اسرائیل، شین بث است که از سال 1964 تا سال 1974 در این سمت خدمت نموده است. از هنگام بازنشستگی اش از شین بث او به عنوان سرپرست یک شرکت وابسته توسعه و ساختمان سکورات مشغول به کار بوده است. (محرمانه) 3 - هرملین در نوزدهم آوریل 1922 در وین به دنیا آمد و هنگامی که پانزده ساله بود به فلسطین مهاجرت نمود. او در جنگ به جنبش زیر زمینی یهودی هاگانا ملحق شد. او در جریان جنگ اعراب و اسرائیل در 1948 یک سرگرد در نیروهای دفاعی اسرائیل بود. بعد از پیوستن به شین بث در سال 1949، او مدارج ترقی را تا مقام معاونت رئیس تا سال 1959 بالا برد. او در آن سمت باقی ماند تا اینکه در سال 1964 به ریاست شین بث منصوب گردید. (سری / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) 4 - دوبار ازدواج نموده است، هرملین حداقل دارای چهار فرزند می باشد. او مسافرتهای زیادی در رابطه با وظایفش به عنوان رئیس شین بث به خارج، منجمله مسافرتهایی به ایالات متحده انجام داده است. او یک مرد صالح، احساساتی و متواضع می باشد. او به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه و عربی صحبت می کند. (سری / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) 5 - وزارت خارجه از هر نوع اطلاعات بیوگرافیک اضافی، به علاوه عکسهایی که در رابطه با هرملین در جریان انتصابش در ایران قابل دسترس باشد و به همان خوبی مطالب ارزیابی شده در رابطه با کار وی قدردانی می کند. سری کریستوفر

ارزیابی خطر تروریسم فلسطینی

ص: 464

سند شماره (34) تاریخ: 27 آوریل 79 - 7 اردیبهشت 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: همه پایگاههای دیپلماتیک و کنسولی - فوری موضوع: (طبقه بندی نشده) ارزیابی خطر تروریسم فلسطینی فقط جهت اطلاع مقامات مهم و افسران حفاظت؛ از مقر سازمان سیا جهت اطلاع وزارت دفاع - هشدار جاسوسی، روشها و منابع تهیه این گزارش نباید در دسترس بیگانگان، هم پیمانان و مشاورین آنها قرار داده شود. انتشار و استخراج اطلاعات فقط وسیله گزارشگر کنترل می گردد.

(خیلی محرمانه) ابتدای خلاصه: به دنبال یک دوره اعتراضات آشکار، مخالفت علیه قرارداد صلح مصر و اسرائیل به تاکتیکهای تروریستی تبدیل گشته است. عملیاتی که انجام شده تلفاتی را در مصر، اسرائیل و اروپا به همراه داشته است. شاخه الصاعقه که وابسته به سوریه است و شاخه فتح در این عملیات فعالیتهای چشمگیری داشته اند. باید انتظار داشت که در این رابطه اهداف آمریکایی واقع در اروپا نیز مورد اصابت قرار گیرند. ظاهرا حملات نیز علیه مردم در فرودگاهها و سالنهای هتلها نیز صورت خواهد گرفت.

کنترل پستی در این زمان در رابطه با محموله های مربوط به قرار داد صلح جهت اطلاع از عدم وجود بمب در آنها لازم و ضروری است.(پایان خلاصه گزارش).

1 - (خیلی محرمانه) تلگرام عطف شامل گزارشی از وقایعی بود که در رابطه با مصر، اسرائیل، و اهداف آمریکایی در سرتاسر جهان به مناسبت امضاء قرارداد در 26 مارس در واشنگتن، اتفاق افتاده است. اکثر فعالیتهایی که ضبط شده عبارت از اعتراضات و تظاهراتی است که یا به وسیله دولت های عربی و یا جوامع عربی در پایتختهای غیرعربی (به خصوص در کشورهای کمونیستی) به راه انداخته شده است. لیکن همه آنها صلح آمیز و کنترل شده بوده است. همچنان که ماهیت همه این ابتکارات ضد و نقیض بوده و هست، عکس العمل آشکار معمولاً کم عمر بود و این یکی هم مانند قبلی هاست.

2 - (خیلی محرمانه) لیکن باید از هم اکنون پیش بینی های لازم را جهت جلوگیری از اعمال تروریستی عربی در آینده نزدیک به عمل آورد. از ماه اوت1978 رهبران فلسطینی سخنان خشونت باری را پیرامون «همدستی» آمریکا در «نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها» ابراز کرده اند که دلیل آن نیز می تواند پافشاری ما در امضاء «قرارداد مصر و اسرائیل» باشد. قبل از اجلاس کمپ دیوید در سپتامبر 1978 توطئه های درون عربی در عراق، سوریه و ساف حداقل با 16 حمله برخورد داشته که از طرف یک حزب علیه دیگری انجام می شده است که یازده تا از این احزاب در اروپا به سر می برند. بقیه در واشنگتن ( به وسیله یک نامه حاوی بمب علیه عراق)، تریپولی، بیروت، کراچی، و اسلام آباد صورت گرفته است.

محلهای وقوع حادثه در اروپا عبارتند از لندن (5 دفعه)، پاریس (3 دفعه)، بروکسل (2 دفعه) و بن (یک بار)، سه نامه حاوی بمبی که به رم فرستاده شده بود، عمل نکرد. چند بمب و راکت به سوی نمایندگی عراق پرتاب شد و گلوله هایی نیز در این رابطه شلیک گردید.

3 - (سری، غیرقابل انتشار برای ملل بیگانه و هم پیمانان و مشاورین آنها): با آغاز اجلاس کمپ دیوید توطئه های برانگیزی عمومی متوقف شده است. و در همان حال تهدیدهای فلسطینیها مبنی بر حمله به منافع سه کشور شرکت کننده در کمپ دیوید صورت واقعیت به خود نگرفته است. عراق و سوریه پلهای سیاسی خراب شده را تعمیر کردند، و این طور به نظر می رسد که رؤسای فلسطینیان تروریست منتظر

ص: 465

نشسته بودند تا نتیجه مراحل صلح ظاهر شود، و چون می دیدند که بر سر راه مذاکرات صلح دائما سنگهایی انداخته می شود، گویا لازم ندیدند که با اجرای عملیات خود را درگیر سازند. به دنبال اجلاس اخیر بغداد، عرفات از اینکه اعراب تمایل به تحریم اقتصادی آمریکا مانند تحریمهایی که علیه مصر به کار بردند ندارند، بسیار ناراحت و شگفت زده شده است. در طول ماه مارس، عملیات تروریستی در آفریقای شمالی و اروپا گزارش شده است و اعمالی از قبیل آماده سازی زمینه برای عملیات، انتخاب هدف و تجسس در حال انجام است.

4 - (سری غیرقابل انتشار برای ملل بیگانه، هم پیمانان و مشاورین آنها). فعالیتهای تروریستی و عملیات تهاجمی انجام شده در روزهای اخیر ما را به این فکر می اندازد که باید منتظر وقوع یک سری عملیات تروریستی دیگر عربی باشیم. بنا به گزارشهای رسیده شاخه الصاعقه که تحت حمایت سوریه است در حال طرح ریزی یک سری عملیات در پاریس است تا در هتلهای محل آمد و شد اسرائیلیها و یهودیها صورت دهد. بمبی که در پاریس در یک رستوران مخصوص دانشجویان یهودی در 27 ماه مارس کار گذاشته شده بود، تعداد زیادی را به سختی زخمی کرد که بعضی از آنها حالشان و خیم است. یک گروه مخالف فرانسوی و یک گروه به نام «عقابهای انقلاب» در بیروت مسئولیت این عملیات را به عهده گرفته اند. البته «عقابهای انقلاب» شاخه ای از الصاعقه می باشند. از اواسط فوریه چهار بمب گذاری و حادثه را به مسئولیت الصاعقه اعلام کرده اند، که عبارتند از بمب گذاری هتل شرایتون قاهره در 13 فوریه و دو بمب گذاری که خنثی شد. یکی از آنها به منظور از بین بردن وزیر امور خارجه پطروس غالی و دیگری به منظور انفجار در هتل شرایتون قاهره و کشتار عمومی در یک محل عمومی دیگر بود. چهارمین بمب گذاری که مسئولیت آنها را «عقابهای انقلاب» به عهده گرفته این است یک نفر از کارگران گمرکی قاهره را در 19 آوریل کشته اند.

5 - (خیلی محرمانه) طرحهای مشابهی جهت ایجاد ضربات عمومی علیه اسرائیل چه در داخل کشور و چه در حمله به فرودگاه بروکسل بسیار مشهود است. در مقایسه با اولین فصل سال 1978، تعداد وقایع رخداده در اسرائیل از ژانویه تا تاریخ 17 آوریل به 43 واقعه بالغ گردید. تلگرامهای مرجع پیرامون بمب گذاریهایی در بازار و دیگر مکانهای عمومی در شهر لود، اورشلیم و تل آویو گزارش داد (که تلگرام مرجع به اشتباها از بمب گذاری در بازار کارمل گزارش کرده بود). گذشته از این حملات، نیروهای اسرائیلی چند عملیات نفوذی کماندوهای فلسطینی از خاک لبنان و از طریق دریا را خنثی کرده اند.

براساس سلاحهای موجود همراه این تیمها و اهداف تعیین شده، هر یک از این گروهها تصمیم داشتند تا حد امکان آشوب و اغتشاش در درون اسرائیل ایجاد کرده در ضمن به عملیات خود ادامه دهند. ظاهرا سازمان فتح محرک اصلی این حملات بوده است گرچه حمله نهاریه در 22 آوریل که باعث شد چهار اسرائیلی و چهار تروریست کشته شوند به وسیله یکی از شاخه های PFLP قبول مسئولیت شده است.

6 - (خیلی محرمانه) تمام آثار عملیاتی حمله به فرودگاه بروکسل در 16 آوریل، که به منظور کشتار مسافرین شرکت هواپیمایی ال - آل صورت گرفت، (جبهه خلق برای آزادی فلسطین) مشابه عملیات انجام شده در فرودگاههای شهر لود (ماه مه 1972)، پاریس، اورلی، یسلیکوی در استانبول و دیگر محلها می باشد. این گروه در هواپیماربایی، حمله به فرودگاهها، و استفاده از نارنجک و دیگر سلاحهای اتوماتیک تخصص دارد برای بار دوم باید متذکر شد که هدف این حملات کشتار دسته جمعی بوده است تا

ص: 466

به این وسیله علاوه بر ایجاد وحشت دسته جمعی بتواند توجه دنیا را نیز جلب نماید. استفاده از اسم مستعار «مارس سیاه» پوشش بسیار ناشیانه ای برای سازمان فتح یا ساف است که از طریق آن می خواهند خود را از ارتکاب چنین اعمالی مبرا دارند. دیگر علایم موجود، که براساس وطن تروریستها به دست آمده، نشان دهنده فعالیت سازمان فتح است، 7 - (خیلی محرمانه) در صورتی که نتیجه گیری کنیم که سرانجام فلسطینیها به یک هماهنگی دست یافته در عملیات تروریستی به تقسیم کار پرداخته اند باید گفت که به خطا رفته ایم. الصاعقه، جبهه خلق برای آزادی فلسطین، و تیمهای فتح و حتی ژوئن سیاه قادر هستند به تنهایی و بدون نظارت یک سازمان اصلی فلسطینی عملیات خود را به طور مستقل انجام دهند. در صورتی که به قبول تکذیبها و محکوم نمودن اعمال تروریستی توسط ساف برسیم خواهیم دید که این سازمان از این مکانیسم جهت پوشاندن عملیات تروریستی توسط اعضای خود تحت لوای «خوش اسمی» استفاده می کند، سوما، نبودن عملیات ضد آمریکایی، و عملیات علیه افراد (به استثناء عملیات جهت از بین بردن پطروس غالی) نباید ما را به این اشتباه بیاندازد که خطری منافع و کارمندان آمریکایی را در این گونه مبارزات تهدید نمی کند.

8 - نامه های حاوی بمب (به مقصد اسرائیل) در فرانکفورت منفجر گردید و در 19 آوریل نیز در پستخانه اصلی قاهره منفجر گردید. هردوی این انفجارها سبب ایجاد تلفات جدی شد که یکی از آنها مرگ یک کارمند زن گمرک مصری را به دنبال داشت. آخرین عملیات نامه های حاوی بمب به وسیله سپتامبر سیاه در سال 1972 علیه مقامات اسرائیلی و کارخانه های تحت تصاحب یهودی ها انجام گرفت.

9 - (سری غیرقابل انتشار برای ملل بیگانه هم پیمانان و مشاورین آنها) تهدیدهای تروریستی فلسطینیها علیه منافع تجاری آمریکا به طور کلی و علیه سفارت آمریکا در بیروت گزارش شده است. در بین تروریستها گویا اهدافی چون کارخانه های نفتی نیز تعیین شده که قبلاً به وسیله سپتامبر سیاه نیز یک پالایشگاه در آلمان و هلند در سال 1972 مورد اصابت قرار گرفت. حمله ای که در 27 مارس به سفیر مصر در داکا شد و باعث شد که به مدت چند ساعت به گروگان گرفته شود، ظاهرا کار تروریستهای فلسطینی نبود. بلکه می تواند کار یک عده دانشجو در بنگلادش بوده باشد. تهدیدهایی که از طرف تروریستهای فلسطینی در رابطه با مقامات مهم آمریکایی در دو پایتخت از کشورهای آسیای جنوبی صورت گرفت یا از طرف سمپاتهای مردمی صورت گرفته بود و یا اینکه توانایی صورت واقعیت بخشیدن به آن را نداشته اند. مراحل امنیتی در دو محل یاد شده و دیگر محلها به علت نگرانی ناشی از این تهدیدها شدیدتر شده است.

10 - (خیلی محرمانه) وزارتخانه نسبت به هر گونه اطلاعات پنهانی در رابطه با موقعیتهای تهدیدآمیز با هوشیاری عمل کرده، آماده است درباره این گونه شرایط مشورتهای امنیتی را در اختیار مقامات مربوطه بگذارد. در کوتاه مدت باید انتظار قطعی داشت که عملیات برون مرزی فلسطینیها چه در اسرائیل و چه در مصر ادامه پیدا کند. به همین ترتیب، هر دو کشور خاطرنشان شده و نیز آمریکا به خصوص در مناطقی چون اروپا هدفهایی هستند که مورد حمله قرار خواهند گرفت. به استثناء موارد هواپیماربایی، بیشتر حملات می تواند متوجه تسهیلات و کارمندان رسمی باشد. کارمندان آمریکایی که در اروپا اقامت دارند و یا به اروپا و خاورمیانه سفر می کنند نسبت به مکانهایی که ممکن است عملیات فلسطینیها در آنجا صورت بگیرد، باید احتیاط بسیار به خرج دهند، چون تروریستها در مکانهایی از قبیل سالن خروج هواپیماییها،

ص: 467

محل استرداد اسباب و اثاثیه، سالن هتلها، و محل تجمع مردم ممکن است به اجتماعات حمله ور شوند در این گونه مکانها آنها معمولاً از مسلسل خودکار و نارنجک استفاده کردند، ولی از مواد منفجره به ندرت استفاده می کنند. بهتر است که به کارمندان در رابطه با خنثی سازی محموله ها و نامه های مشکوک و حامل بمب آموزشهایی داده شود. کارمندان پستی، به خصوص، باید برای بار دیگر نحوه خنثی سازی و حمل محموله ها و نامه های حامل بمب را آموزش ببینند.

خلاصه اطلاعاتی 806، 840

سند شماره (35) تاریخ: 9 می 79 - 18 اردیبهشت 58سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: هیئت آمریکایی - سنا موضوع: خلاصه اطلاعاتی 806 - 8 مه 79 1 - (خیلی محرمانه) اظهارات سعد حداد درباره (لبنان آزاد در قلمرو او در جنوب و علاقه سایر گروههای دست راستی در تقسیم لبنان و قصد اعلام شده اسرائیل برای ضربه زدن به هدفهای فلسطینی و سایر هدفها در لبنان در لحظات دلخواه) سلسله ای از حوادث را در لبنان به وجود آورده که ممکن است به خشونتهای بیشتری در این کشور منجر شود.

2 - (خیلی محرمانه) از زمان اظهارات سعد حداد، قبایل شمعون و جمیل ظاهرا رقابت خود را جهت پشتیبانی از تندروهای مسیحی تشدید کرده اند. صحه گذاری اولیه کامیل شمعون از اقدام سعد حداد با تهدید دوری شمعون فرزند او درباره جداکردن قلب مسیحی نشین لبنان از بقیه کشور، مورد تأکید قرار گرفته است.

دوری شمعون ضمن گفتگو با نشریه حزب اظهار داشت که مسیحیان دیگر نمی توانند «قانون جنگل» را در لبنان تحمل کنند. دوری شمعون گفت که حزب او ترجیح می دهد با دولت همکاری کند.

«ولی اگر این امر غیرممکن باشد آنگاه تحمیل حاکمیت خودمان اجتناب ناپذیر می شود.... چنانچه نبودن قدرت حاکمه مشروع ادامه یابد روزی فرا خواهد رسید که ما نهادهای خود را آماده کرده و برای حاکمیت اعلام بداریم.» او افزود که آشتی ملی تنها پس از خروج نیروهای سوریه از این کشور تحقق خواهد یافت. چنین اظهاراتی مجال زد و خورد بین چریکهای مختلف مسیحی از یک سو و سوریه و ارتش تازه تشکیل شده لبنان از سوی دیگر را افزایش خواهد داد.

3 - (خیلی محرمانه) ادامه حملات هوایی اسرائیل علیه لبنان در حالی که روزهای یکشنبه و دوشنبه، سه بار تکرار شده است، حکومتهای لبنان و سوریه را در وضع ناهنجاری قرار داده است. روز ششم ماه می اسرائیل آتش بس یک جانبه را که در 26 آوریل برقرار شده بود نقض کرد و دست به حملات هوایی علیه اردوگاه غرالبارد و حوالی آن در شمال طرابلس زد.

الف: سفارت آمریکا در بیروت گزارش می دهد که بر اساس همه منابع لبنانی هواپیماهای اسرائیل دهکده المحمره را در لبنان که در دو کیلومتری اردوگاه نحرالبارد واقع است بمباران کردند. آسوشیتدپرس گزارش می دهد که از یکصد نفر مهمانی که در یک جشن عروسی حضور داشتند 6 نفر به قتل رسیدند (پنج نفر آنها از جمله یک کودک متعلق به یک خانواده بودند) و سی نفر دیگر مجروح شدند.

ص: 468

ب: یک ایستگاه رادیوی دست راستی لبنان گزارش داد که هواپیماهای اسرائیل یک موضع فلسطینی را در حل البحر (یا جبل البحر یا تل البحر - م) واقع در شمال بندر صور بمباران کردند. براساس این گزارش 11 نفر که بیشتر آنها لبنانی بودند، کشته شدند.

ج: روز 7 ماه می نیروهای دفاعی اسرائیل اعلام داشتند که دهکده الریحان را که در یازده کیلومتری دهکده مرزی اسرائیلی متولا واقع شده، بمباران کرده اند.

د: یک منبع اسرائیلی به وابسته دفاعی ما گفت که هواپیماهای اسرائیل مواضع توپخانه فلسطینیها را منهدم کرده اند هر چند او اعتراف کرد که فلسطینیها اخیرا مراکز اسرائیل یا محلهای تحت حکومت سعد حداد را مورد حمله قرار نمی دادند.

4 - (خیلی محرمانه) به اظهار کارمندان آژانس کمک و کار سازمان ملل متحد بیشتر فلسطینیهای ساکن در اردوگاههای آوارگان در اطراف بندر صور در جنوب لبنان در نتیجه حملات هوایی اسرائیل علیه این منطقه وادار شدند که به نقاط دیگری بروند. در یک اردوگاه بزرگ تنها ده خانواده باقی مانده اند. در حالی که در اردوگاه دیگر بیست و پنج درصد از ساکنان اردوگاه باقی مانده اند. بیشتر آوارگان در بخش بندر صیدا که در شمال بندر صور واقع است اجتماع کرده اند. آنها مدارس و انبارها و سایر ساختمانهای خالی که توانسته اند پیدا کنند، را اشغال کرده اند، در حالی که هفت هزار فلسطینی اضافی از منطقه نبطیه به آنها ملحق شدند. سازمان آزادیبخش فلسطین می کوشد تا آوارگان فلسطینی را وادار کند که هر چه زودتر به اردوگاههای خود بازگرداند و بدین ترتیب آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد را از فراهم کردن خدمات اضطراری به آوارگان جدید در بندر صیدا دلسرد می کند. فلسطینیها نسبت به بازگشت بی میل هستند هر چند اردوگاههای آنها به نحو مکرر گلوله باران شده است.

5 - (خیلی محرمانه) تحولات دیگر که خطر در گرفتن یک زد و خورد بزرگ در لبنان را ایجاب کرده است:

الف: جنگ و خونریزی بین فالانژیستها و هواداران فرنجیه در شمال لبنان باعث شده است که نقل و انتقالاتی در میان جمعیت صورت بگیرد و حمل سوخت پالایشگاه طرابلس به بیروت کاهش یافته است.

سه نفر از هواداران فرنجیه در طرابلس در جاده بیروت به طرابلس در نزدیکی باریکه ای که فالانژیستها در آن سنگرهای خیابانی ایجاد کرده اند، کشته شده اند. رانندگان کامیونهای حامل سوخت از رفتن به بیروت خودداری می کنند. عده ای از اشخاصی که به منطقه جبیل که یک دژ استحکاماتی ریموند اده به شمار می رود به سوی شمال فرار کرده اند.

ب: سربازان سوریه از قرار معلوم روز یکشنبه در پاسخ به آتش تک تیراندازان در مناطق مختلفه بیروت بار دیگر سلاحهای سنگین به کار بردند. معذالک سوریها علاقه نشان می دهند که از حضور خود در منطقه بیروت بکاهند. در ملاقات آینده بین الیاس سرکیس رئیس جمهور لبنان و حافظ اسد رئیس جمهور سوریه این مسئله روشن خواهد شد.

ج: یک فلسطینی مسلح از یک اتوبوس توسط سربازان لبنان بیرون کشیده شده و برده شده است. این حادثه منجر به یک زد و خورد مختصر ولی شدید بین فلسطینیها و ارتش لبنان در منطقه بعلبک شد. از قرار معلوم نیروهای سوریه برای متوقف کردن این زد و خورد مداخله کردند.(1)

ص: 469


1- از شماره 6 تا 11 در ترجمه متن اصلی کتاب موجود نبود.

12 - (خیلی محرمانه) - مصر و کشورهای عربی: یک روزنامه چاپ عمان (پایتخت اردن) روز هفتم می گزارش داد که عربستان سعودی و کویت به حکومت مصر درباره تمایلشان برای خارج کردن اعتبارات خود از بانکهای مصر به مبلغ دو میلیارد دلار اطلاع داده اند. ما هنوز تأییدیه این خبر را به دست نیاورده ایم. اگر این خبر صحیح باشد برای سادات یک دو راهی بسیار جدی ایجاد شده است. فقدان این پول برای مصر فشار مالی جدیدی را فراهم خواهد کرد و اگر مصر حسابها را مسدود کرده و پول را در بانکهای خود نگاهدارد برای وجهه مصر در میان سرمایه گذاران بالقوه لطمه شدیدی خواهد بود. علاوه بر این عربستان سعودی و کویت نیز ممکن است میل آن را داشته باشند تا از وجهه خود برای منصرف کردن مؤسسات مالی از سر و کار داشتن با مصر تا زمانیکه پول به جریان بیفتد استفاده کنند در ضمن خبرگزاری فرانسه از بیروت گزارش داده است که عربستان سعودی، قطر و امارات عربی متحده تصمیم گرفته اند تا سازمان صنایع عرب را منحل کنند. این گزارش هنوز تأیید نشده است ولی اگر صحت داشته باشد، برای مصر زیان اقتصادی دیگری خواهد بود، زیرا مقر فعالیت سازمان صنایع عرب در تولید اسلحه قرار بود در مصر باشد.

13 - (خیلی محرمانه - غیرقابل دسترس برای خارجیان) یک مدیر کمپانی نفتی آمریکایی گزارش می دهد که روز دوم ماه می حکومت کویت به یک کمپانی نفتی اطلاع داد که اجازه نخواهد داشت نفت خام کویت را به مصر ببرد. کویتیها گفته اند که نقض این ممنوعیت برای آن کمپانی نفتی به بهای از دست دادن تمامی مقدار عرضه شده نفت خام کویت خواهد بود، ولی کویت در عین حال به این کمپانی اجازه داده است تا از طریق خط لوله نفتی سومد یا از طریق کانال سوئز نفت را از کویت خارج کند. این کمپانی همچنین از عراق نیز به طور غیررسمی ابلاغی در ممنوعیت حمل نفت خام به مصر از طریق خط لوله نفتی سومد و کانال سوئز اخطاریه ای دریافت کرده است. این کمپانی مقداری فرآورده های پالایش شده نفت وارد می کند، ولی یک سخنگوی مصر روز ششم می گفت که بیشتر این مقدار نفت از اروپا وارد می شود و اگر کشورهای عربی مانع ارسال محصولات خود از طریق خط لوله سومد یا کانال سوئز بشوند، مصر از لحاظ از دست دادن درآمد لطمه خواهد دید.

15- (خیلی محرمانه) عراق: یک وزیر کمونیست دیگر از کابینه عراق بر کنار شد. این شخص که وزیر ترابری بود، به دنبال اخراج وزیر مشاور کمونیست در هفته گذشته از کار بر کنار شد. دفتر حافظ منافع آمریکا در بغداد گزارش می دهد که او یک مظهر اتحادیه سابق بعثی و کمونیستی بوده و مناسبات بسیار نزدیک بین عراق و اتحاد شوروی ایجاد کرده است. دفتر حافظ منافع آمریکا در بغداد معتقد است که این اخراج ادعاهای سخنگوی رژیم را درباره اینکه منازعات جاری کمونیستهای محلی مزاحم مناسبات نزدیک بین مسکو و بغداد نخواهد شد، در معرض پرسش قرار می دهد.

16 - (سری) جمهوری عربی یمن: به موجب اظهار یکی از مشاوران صالح رئیس جمهور عربی یمن این جمهوری در نظر دارد بر اساس معاملات بازرگانی تعدادی تانک از لهستان خریداری کند. این مشاور گفت که جمهوری عربی یمن ممکن است به سرعت تانکهای ساخت شوروی را وارد واحدهای نظامی خود کند به جای آنکه در انتظار بماند و درباره طرق بهره برداری از تجهیزات تازه وارد شده آمریکایی کسب اطلاع کند. جمهوری عربی یمن در اواخر سال 1978، 50 واحد تانک از لهستان خریداری کرده بود. سفارت آمریکا اظهار نظر می کند که خرید جدید باعث نگرانی عربستان سعودی خواهد شد.

ص: 470

سوءظنهایی درباره هدفهای نهائی صالح رئیس جمهوری عربی یمن بر خواهد انگیخت. افزودن این تانکها همچنین باعث تمدید اقامت مستشاران شوروی در جمهوری عربی یمن خواهد شد، البته در صورتی که صالح قصد نداشته باشد این مستشاران را به تدریج از جمهوری عربی یمن روانه کشور خودشان کند.

17 - (خیلی محرمانه) اتحاد جماهیر شوروی - عمان. مطبوعات شوروی در هفته های اخیر اشاره به آن داشته اند که شورش ظفار در عمان ممکن است بار دیگر شعله ور شود. از ماه ژانویه گذشته تفسیرهای رسانه های گروهی شوروی عمان را به عنوان یک نقطه بالقوه تشنج در خاورمیانه قلمداد کرده اند. روز 29 آوریل یک هیئت نمایندگی از جبهه خلق برای آزادی عمان پس از یک دیدار پنج روزه به دعوت کمیته همبستگی آفریقا و آسیا در شوروی، مسکو را ترک کرد. هر چند سلطان قابوس شاه عمان مدتها هدف انتقادهای شورویها قرار گرفته است موضعگیری او درباره پیمان مصر و اسرائیل و پشتیبانی او از مصر شاید انگیزه تبلیغات اخیر شوروی قرار گرفته باشد.

ونس سند شماره (36) تاریخ: 27 ژوئن 1979 - 6 تیر 58سری از: وزیر امور خارجه واشنگتنبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی موضوع: خلاصه اطلاعاتی 840 - 26 ژوئن 1979 1 - (سری) براساس یک تجزیه و تحلیل سیا که اخیرا به عمل آمده چنین نتیجه گیری شده است که تورم متصاعد اسرائیل که از مرحله 70 درصد در سال گذشته است جدیدترین مشکل داخلی بگین نخست وزیر اسرائیل به شمار می رود. بحثهایی که بر سر استراتژی اقتصادی اسرائیل به عمل می آید یک منبع نفاق را در داخل بلوک لیکود که بگین در رأس آن قرار گرفته تشکیل می دهد. جناح لیبرال که بیشتر پستهای مهم اقتصادی را در دست دارد در مقابل دار و دسته هروت تحت رهبری بگین و همچنین حزب کوچک لاآم قرار گرفته است. بگین ناگزیر از آن بوده است که سمت وزیر دارایی را به ارلیش رهبر حزب لیبرال واگذار کند، تا پشتیبانی این حزب را جهت اتخاذ یک موضع سر سخت درباره مذاکرات صلح جلب کند. در ضمن ارلیش آماج انتقادهای علنی از سوی افکار عمومی بوده است.

2 - (خیلی محرمانه) نرخ تورم اسرائیل که از سال 1973 به بعد در نتیجه جنگ اعراب و اسرائیل بسیار بالا بوده است در ماههای اخیر به نحو چشم گیری بدتر شده و ظاهرا چنین به نظر می آید که به نرخ 3 رقمی برسد. فهرست قیمت کالاهای مصرفی در ماه آوریل تقریبا به میزان 9 درصد افزایش یافته است و از سال 1952 به بعد این بالاترین میزان افزایش ماهیانه است و در سال جاری میزان ترقی کالای مصرفی تاکنون 29 درصد بوده است.

(از پاراگراف 3 تا پاراگراف 11 سری) 3 - اسرائیلیها از آن بیم دارند که نرخ تورم جاری اثرات ملایم کننده افزایش حقوق به مناسبت بالا رفتن هزینه زندگی و همچنین انواع مختلف سوبسید دولتی را از میان ببرد. معذالک بسیاری آگاهند که هرگونه سودی که از موافقت نامه صلح با مصر به دست بیاید در آینده کوتاه مدت در نتیجه فشارهای

ص: 471

تورمی به مناسبت عقب نشینی از صحرای سینا به صحرای نقب و اسکان مجدد ساکنان صحرای سینا و جبران خسارات چند هزار نفر ساکنان اسرائیلی صحرای سینا به کلی از بین خواهد رفت.

4 - آخرین ارقام تورم افکار عمومی را در اسرائیل مضطرب ساخت، به طوریکه تقاضا از ارلیش برای استعفاء بار دیگر شدت یافت. و در نتیجه میزان محبوبیت عمومی ارلیش در جریان چندین فقره سنجش آراء در سال جاری به کمتر از 10 درصد تنزل یافت. نارضایتی عمومی نسبت به ارلیش اختلافات مداوم بین حزب لیبرال او و پشتیبانان بگین از گروه هروت را پیچیده تر کرده است. این اختلافات به طور اساسی ناشی از آن است که هر دو حزب تصمیم دارند منافع اقتصادی حوزه های انتخاباتی خود را برای جلب آراء تضمین کنند.

5 - فعالان اقتصادی گروه هروت نسبت به اوضاع اقتصادی برداشت غیرمذهبی و غیرآئینی و گرایش خلقی دارند. این گروه از اتخاذ تدابیر ویژه برای کمک به اسرائیلیهای متعلق به طبقات بینواتر و کارگر و «سفاردی» که بزرگترین حوزه انتخاباتی هروت می باشد، پشتیبانی می کنند. (توضیح اسرائیلیهای سفاردی آنهایی هستند که از کشورهای غیرعربی و بیشتر از مشرق زمین به این سرزمین مهاجرت کرده اند و نسبت به اسرائیلیهای آشکنازی که از کشورهای اروپایی به اسرائیل آمده اند محرومتر و فقیرتر هستند - م) اعضای گروه هروت به کرات از ارلیش در مورد ناکامی در تأمین دستمزد بالاتر و بهبود شرایط کار جامعه اسرائیلی سفاردی مچ گیری کرده اند. انتقادکنندگان ارلیش که متعلق به گروه هروت هستند از بگین نخست وزیر خواهانند که علاقه بیشتری نسبت به مسائل اقتصادی نشان داده امتیازات ارلیش را در اتخاذ تصمیم کاهش دهد.

6 - در نتیجه از دست رفتن اعتماد رأی دهندگان نسبت به ارلیش و ضربه هایی که نسبت به او در داخل دستگاه رهبری لیکود وارد شده است، گروهی به رهبری موذای وزیر انرژی و ارتباطات جهت کنترل حزب لیبرال ارلیش به میدان آمده است. مخالفان ارلیش در حزب لیبرال مدعی هستند که او نتوانسته است به اندازه کافی از منافع اقتصادی و پشتیبانهای خود در طبقه متوسطه حمایت کند.

7 - بسیاری از محافظه کارانی که در فراکسیون کوچک لاآم در گروه ائتلافی لیکود قرار گرفته اند و از هوروویتس وزیر سابق صنایع رهبری می شوند نیز با سیاستهای ارلیش مخالفند. این عده خواستارند که یک بودجه کمتری که به نحو بهتری اداره می شود در نظر گرفته شده و با عرفهای اقتصادی سوسیالیستی که از سوی حکومت کارگری اسرائیل در گذشته اعمال می شد با وضوح بیشتری قطع رابطه شود.

8 - اختلاف بر سر مسائل اقتصادی هنوز به مرحله ای نرسیده است که ثبات هم پیمانی هروت و لیبرالها را بر هم بزند. رهبران هر دو حزب پی برده اند که برای نگهداری قدرت به یکدیگر نیاز دارند در حال حاضر لیبرالها راه دیگری که مبتنی بر واقع گرایی باشد به جای اتحاد با هروت ندارند.

9 - در صورتی که یک بحران جدیدی ناشی از اعتماد یا عدم اعتماد عمومی که حکومت را به سقوط تهدید کند پیش نیاید سایر عناصر هم پیمان در ائتلاف احتمالاً در امور اقتصادی همچنان از رهبری لیکود پیروی خواهند کرد. حزب ملی مذهبی که هم پیمان اصلی ائتلافی بگین می باشد سرگرم فعالیت برای تأمین کنترل اسرائیل بر «سرزمین عهد عتیق» که در کرانه باختری رود اردن واقع شده است، می باشد.

حزب کوچک آگودات اسرائیل که در کابینه ائتلافی بگین عضویت دارد به طور عمده نگران تأمین اجرای قوانین و آداب و رسوم مذهبی یهودیان می باشد.

ص: 472

10 - نهضت دمکراتیک که سومین گروه بزرگ دارنده کرسیها در پارلمان پس از لیکود و حزب ملی مذهبی می باشد، علاقه زیادی به امور اقتصادی و اجتماعی نشان می دهد. معذالک تنزل میزان محبوبیت این حزب در میان رأی دهندگان این نهضت را به اتکاء بیشتر به پشتیبانی بگین سوق داده است و باعث شده که نتواند برای عنوان کردن مواضع دیگری امکانات کافی داشته باشد.

11 - اکنون که مذاکرات مربوط به صلح با مصر با موفقیت به پایان رسیده، بگین ممکن است برای کاهش دادن زیان های سیاسی لیکود قبل از آماده شدن جهت انتخابات آینده در نوامبر 1981 از ارلیش فاصله بگیرد. چنین کاری برای بگین که به وفاداری شخصی اهمیت زیادی می دهد مشکل است، زیرا وی میل دارد پشتیبانی ارلیش را در مذاکرات دشوار مربوط به خود مختاری همچنان حفظ کند. بگین ممکن است تصمیم خود را برای دادن سمت جدیدی به ارلیش، به جای آنکه او را از سمت وزارتی بر کنار کند، تا آن اندازه که ممکن باشد به تعویق بیاندازد.

12 - (خیلی محرمانه) نخست وزیر قبول دارد که تورم ممکن است آنچه را که در سیاست داخلی از پیروزی مذاکرات صلح طلبانه خود به دست آورده از میان ببرد. بنابراین او علاقه بیشتری در جلب تصویب کابینه جهت تدابیر جدید اقتصادی و نشان دادن نگرانی خود درباره وضع فلاکت بار اسرائیلیهای متعلق به گروه سفاردی نشان داده است. بگین ممکن است تصمیم داشته باشد قصد خود را برای انتخاب شدن مجدد اعلام کند. این کار برای اطمینان دادن بیشتر به فعالان لیکود و رأی دهندگان مبنی بر اینکه وی درباره مسائل مربوط به تورم اقدامات ضروری در پیش می گیرد و برای پیروزی در انتخابات سال 1981 به عمل خواهد آمد.

13 - (محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اسرائیل و مصر؛ صنایع هواپیماسازی اسرائیل سرگرم تهیه پیشنهاداتی برای کمک به مصر جهت حفظ هواپیماهای ساخت آمریکا از سوی این کشور است. به اظهار یک منبع وزارت دفاع صنایع هواپیماسازی اسرائیل معتقد است که اوضاع کنونی در خاورمیانه ایجاب خواهد کرد که مصر و اسرائیل در زمینه های نظامی و اقتصادی با یکدیگر همکاری بسیار نزدیکی داشته باشند.

14 - (محرمانه) مجازات مربوط به مصر: سفارت آمریکا در قاهره گزارش می دهد که مدیر عملیاتی خط لوله نفتی سومد هیچ گونه اشاره ای از کشورهای خلیج فارس مبنی بر اینکه این خط لوله از سوی آنها تحریم خواهد شد دریافت نکرده است، به ویژه با توجه اینکه کویت و عربستان سعودی و قطر و امارات عربی متحده در آن سهیم هستند. خط لوله سومد با ظرفیت کامل فعالیت می کند و عملیات ساختمانی آن به موازات خط لوله ای که ظرفیت کنونی را دو برابر خواهد کرد همچنان ادامه دارد.

15- (خیلی محرمانه) مصر و صندوق بین المللی پول: سفارت آمریکا در قاهره گزارش می دهد که رهبران مصر همچنان معتقد هستند که آنها تمام آنچه را که از لحاظ سیاسی عملی بوده است در اجرای اصلاحات اقتصادی پیشنهاد شده از سوی صندوق بین المللی پول انجام داده اند. در ضمن صندوق بین المللی پول همچنان خاطرنشان می سازد. که در نتیجه تأخیر بیشتر در اجرای این اصلاحات مشکلات جدیدی پیش خواهد آمد. یک مقام صندوق بین المللی پول در قاهره درباره احتمال اینکه تا قبل از اجلاس بانک جهانی در پاییز آینده موافقتنامه ای بین مصر و صندوق بین المللی پول به امضاء برسد، اظهار بدبینی کرد.کریستوفر

کتاب اطلاعات اساسی کشور اسرائیل

ص: 473

سند شماره (37) سری کتاب اطلاعات اساسی کشورژوئیه 1979 این کتاب بر نسخه ژانویه 1979 که نسخه های آن باید نابود شوند رجحان دارد، کتاب اطلاعات، مجموعه ای از آمار اساسی درباره موجودیتهای سیاسی جهان است و در فواصل نیم ساله توسط اداره پژوهشهای جغرافیایی و نقشه برداری انتشار می یابد و در آن از، مقالات بخشهای مختلف سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)، سازمان اطلاعات دفاعی و وزارت امور خارجه استفاده شده است. نظریات و پیشنهادها و درخواست برای نسخه های اضافی باید به نشانی ذیل ارسال گردند:

اداره پژوهشهای جغرافیایی و نقشه برداری (در مورد کتاب اطلاعات) سازمان مرکزی اطلاعات، واشنگتن دی - سی. 20505 نوشتارهای منفرد بدون طبقه بندی می باشند، مگر آنکه اشاره به خصوصی شده باشد.

اسرائیل توجه: سرزمینهای عرب اشغال شده از زمان جنگ 1967 مشمول آمار ذیل نشده اند، مگر آنکه تصریح شده باشد.

خشکی:

20720 کیلومتر مربع (جدای از حدود 56183 کیلومتر سرزمین اشغال شده در اردن، مصر و سوریه لغایت ژوئن 1979)، 20% زیر کشت، 40% مرغزار و چمنزار، 4% جنگلکاری، 4% صحرا، بایر یا شهری، 30% آب در خشکی، 29% مساحی نشده (اکثرا صحرا) مرزهای خشکی: 1036 کیلومتر (پیش از جنگ 1967)، شامل نواحی اشغال شده تقریبا 1050 کیلومتر (1977).

آب:

حدود آبهای آن سرزمین (به طوری که ادعا شده): 6 خط ساحلی: 273 کیلومتر (پیش از جنگ 1967)، شامل نواحی اشغال شده تقریبا 848 کیلومتر (1977).

مردم:

جمعیت: 000،663،3 به استثنای اورشلیم شرقی و سایر سرزمینهای اشغال شده (ژوئیه 1979)، نرخ متوسط رشد سالانه 1/2% (77 - 7 تا 78 - 7) تابعیت: اسم - اسرائیلی (ها) با صفت اسرائیل.

تقسیمات قومی: 85% یهودی، 15% غیریهودی (اکثرا اعراب) مذهب: 85% یهودیت 11% اسلام، 4% مسیحی و غیره.

زبان: رسما عبری، عربی رسما برای اقلیت اعراب استفاده می شود، انگلیسی رایج ترین زبان خارجی مورد استفاده است.

ص: 474

سواد: 88% یهودیها، 48% اعراب.

نیروی کار: 000/252/1، 1/6% کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری 8/23% کارخانه، معدن و صناعت، 1/1% الکتریسیته و آب، 6/6% ساختمان و اماکن عمومی 9/11% تجارت، 9/6% حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات، 3/7% مالی و بازرگانی 7/29% خدمات عمومی، 6/6% خدمات شخصی و غیره (1978) نیروی کار متشکل: 90% نیروی کار.

حکومت:

نام حقوقی: کشور اسرائیل نوع: جمهوری مرکز: اورشلیم، توسط ایالات متحده که در تل آویو سفارتخانه دارد به رسمیت شناخته نشده.

تقسیمات جزئی تر: 6 بخش اداری.

سیستم حقوقی: مخلوط حقوق عمومی انگلستان و در موارد فردی، سیستمهای حقوقی یهودی، مسیحی و اسلامی، امور تجاری عمدتا با مجموعه قوانین که از سال 1948 به کار گرفته شده اند، اجرا می شوند، بعضی وظایف یک قانون اساسی را با استفاده از اعلامیه استقرار (1948)، قوانین اساسی کنست (مقننه) مربوط به کنست، سرزمینهای اسرائیل، رئیس جمهور، دولت و قانون مدنی اسرائیل انجام می دهند، لوایح مقننه مورد تجدید نظر قضایی قرار نمی گیرند، تحصیلات حقوقی در دانشگاه عبری اورشلیم می باشند،.....

تعطیل کشوری: روز استقلال 11 می شعبات: رئیس جمهور تیزاک ناون بیشتر وظایف تشریفاتی دارد، قدرت اجرائی در هیئت دولت نهاده شده، پارلمان (کنست) با 120 عضو که با یک سیستم نماینده به نسبت انتخاب شده اند، مجلس مقننه قوانین بنیادی را در غیاب یک قانون اساسی مدون تهیه می کند، دو سیستم دادگاهی متمایز (دنیوی و دینی) رئیس دولت: نخست وزیر، مناخیم بگین.

فرودگاه: مجموعا 56 فرودگاه، 46 قابل استفاده، 21 عدد با زمین پرواز دایمی، 5 عدد با زمین پرواز 3569 - 2440، 6 عدد با زمین پرواز 2439 - 1220 هواپیمایی کشوری: 25 هواپیمای عمده حمل و نقل شامل یک فروند اجاره ای.

ارتباطات موجی: پیشرفته ترین سیستم را در خاورمیانه دارد هر چند که بزرگترین آنها نیست، سیستم خوبی از رله رادیویی و سیمی با محور واحد دارد، 000،870 تلفن (هر صد نفر 24 عدد)، 14 ایستگاهFM، 10 ایستگاه,AM 15 ایستگاه تلویزیون و 30 ایستگاه تکرار برنامه، دو رشته کابل زیر دریایی، ایستگاه ماهواره ای اقیانوس آرام.

قوای دفاعی:

نیروی انسانی نظامی: تعداد ذکور یهودی 15 تا 49 ساله 000،750 نفر، 000،648 نفر برای خدمت نظام مناسبند، تعداد مناسب یهودیانی که هر سال به سن خدمت نظام (18) می رسند 28000 نفر مذکر،27000 مونث.

ص: 475

هر دو جنس (مذکر و مونث) مشمول خدمت نظام هستند.

پرسنل: نیروی زمینی 135000 نفر (به علاوه 300000 نفر ذخیره) نیروی دریایی 6600 نفر، نیروی هوایی 28500 نفر (1450 نفر خلبان) ناهالNAHAL 5000 نفر، گارد مرزی 4500 نفر، چن (زنان) 20000 نفر (سری) واحدهای زمینی عمده: 10 لشکر زرهی، 1 لشکر هوانیروز، 4 پیاده نظام مکانیزه، 4 هوابرد و 7 تیپ پیاده نظام (سری) کشتی ها: 3 زیردریایی، 8 رزمناو گشت با موشکهای هدایت شونده 12 قایق موشک انداز تهاجمی، 32 قایق گشت، 13 قایق گشت رودخانه / لنگرگاه، 2 قایق امنیت بندرگاه، 2 قایق هاورکرافت گشت، 10 نقلیه خشکی - دریا، 5 قایق خدماتی و 3 قایق کمکی (سری) هواپیما: 1045 فروند (700 جت، 137 ملخدار، 30 توربوپراپ، 178 هلی کوپتر) (سری) موشک: 17 سکوی موشک هاوک (16 فقره کششی و 1 فقره خود کششی) و 48 پرتاب کننده چاپارل (سری) تدارکات: تولید کننده بیشتر انواع تسلیحات، وسایل نقلیه یا تانک برهای 60 - 50 تنی، سلاحهای کوچک، خمپاره تا 160 میلیمتر، توپخانه 155 میلیمتری خود کشش و کشش، تانکهای متوسط با طرح بومی، و ابزار دفاعی جنگ شیمیایی و بیولوژیکی و موتورهای کوچک توربوجت، قطعات و اجزاء موتور.

همچنین تولید کننده محصولات لاستیکی و پلاستیکی، معادن پتاس.

نیروی برق: ظرفیت 2800000 کیلو وات (در سال 1978)، (در سال 1978) 5/13 میلیارد کیلووات ساعت تولید شد، سرانه 3700 کیلووات ساعت.

صادرات: 2/4 میلیارد دلار (1978)، اقلام عمده، الماسهای صیقل یافته، مرکبات و سایر میوه جات، منسوجات و البسه، اغذیه نیمه آماده، کود و محصولات شیمیایی، سیاحت عمده ترین منبع کسب ارز خارجی است.

واردات: 1/7 میلیارد دلار (1978) اقلام عمده، تجهیزات نظامی الماسهای صیقل نیافته، مواد شیمیایی، ماشین آلات، آهن و فولاد، حبوبات، منسوجات، وسایل حمل و نقل، کشتی و هواپیما.

شرکای تجاری عمده: صادرات، آمریکا، انگلیس، ژاپن، هنگ کنگ، سویس، واردات، آمریکا، انگلیس. سوئیس، ژاپن.

کمک (دریافتی): اقتصادی، (در طول سالهای 76 - 1970) آمریکا 18187 میلیون دلار، کشورهای غربی 5629 میلیون دلار، نظامی - آمریکا 56640 میلیون دلار (خیلی محرمانه) بودجه: در سال مالی 1979 با احتساب شروع در 1 آوریل 13 میلیارد دلار (با محاسبه هر 22 پوند اسرائیلی معادل 1 دلار آمریکا).

نرخ تبدیل پول: در 31 اکتبر 1977 اجازه داده شد، پوند اسرائیل شناور شود و در اواسط آوریل 1979 تقریبا هر 22 پوند اسرائیل معادل 1 دلار آمریکا بود.

سال مالی: از 1 آوریل تا 31 مارس.

ارتباطات:

راه آهن: 767 کیلومتر با فاصله استاندارد ریلها (435/1 متر)

ص: 476

بزرگراهها: 4459 کیلومتر اسفالت شده، 7 کیلومتر سنگفرش و سنگریزه مابقی مشخص نیست.

خطوط لوله: نفت خام 708 کیلومتر، محصولات پالایش یافته 290 کیلومتر، گاز طبیعی 89 کیلومتر.

بنادر: 3 بندر عمده (حیفاء اشدود، ایلات) 5 بندر کوچک.

بحریه تجاری: 39 کشتی (1000 GRT یا بیشتر) مجموعا 411909 GRT558494DWA، شامل 12 باری، 12 کانتینر، 4 کشتی باری، 11 بلوک (خیلی محرمانه) سن اخذ رای: همگانی فوق 18 سال.

انتخابات: هر چهار سال یکبار، مگر آنکه انحلال کنست اقتضاء کند، آخرین انتخابات در ماه می 1977 برگزار شد.

احزاب و سران سیاسی عمده: هروت، نخست وزیر مناخیم بگین، عزر وایزمن وزیر دفاع، حزب لیبرال، وزیر دارایی، زیمثااهریش، لاآم، ایگال هورویتز، (لیکود ائتلافی از هروت لیبرالها و لاآم است)، حزب مذهبی کشور جوزف بوزگ، زولون ماهر، جنبش دموکراتیک ایگال یادین، شمعون تامیر، حزب کارگر اسرائیل، شیمون پرز، ایزاک رابین، ایگال آلون، شلی آریه الیاو.

قدرت رای: لیکود 45 کرسی، حزب مذهبی کشور 12 کرسی، احزاب ارتدکس اگودات 5 کرسی، ساموئل فلاتوشارون 1 کرسی، موشه دایان 1 کرسی، حزب کارگر ماپام، صف بندی.... عرب 32 کرسی، جنبش دموکراتیک 7 کرسی، شای 7 کرسی، یاآد یک کرسی (اخیرا توسط اصف یاگروی به عنوان یک دسته تک نفره کنست تشکیل شد)، حزب لیبرال مستقل یک کرسی، جنبش حقوق شهروندان یک کرسی، راکاه 5 کرسی، شلی 2 کرسی.

کمونیستها: راکاه (اکثریت با اعراب است اما در رأس آن یهودیان می باشند) حدود 1500 عضو دارد، حزب کمونیست یهودی موسوم به ماکی اکنون بخشی از موکد که یک حزب صهیونیست چپ افراطی است می باشد.

سایر گروههای سیاسی و فشار: اتحادیه دفاع که سازمانی است دست راستی و یهودیست تحت رهبری خاخام مایر.

کاهانه: سازمان پلنگان سیاه که یک گروه مخصوص جوانان است و تشکیلاتش چندان قید و بند ندارد، با گوش آمونیم که متشکل از مذهبیون متعصب یهودی است و به دنبال آزادی اسکان یهودیان در هر نقطه کرانه غربی می باشد.

عضو:....

اقتصاد:

تولید خالص کشور: 7/12 میلیارد دلار (1978، در قیمتهای سال 1978) سرانه 3430 دلار، رشد تولید خالص واقعی کشور معادل 2/5%.

کشاورزی: محصولات عمده، مرکبات و سایر میوه ها، سبزیجات، تولیدات گوشت گاو و لبنیات، محصولات مرغداری.

صنایع عمده: تهیه غذا، برش و صیقل الماس، منسوجات و البسه، مواد شیمیای، محصولات فلزی وسایل حمل و نقل، وسایل برقی، دستگاههای مختلف، گابریل که یک موشک دریایی سطح به سطح با طرح و تولید بومی است، به علاوه موشک هوا به هوای شافیر، 6 رزمناو گشت با موشکهای هدایت شونده

ص: 477

ساخته و در حال ساختن 6 فقره دیگر است. بیشتر کشتیهای نیروی دریایی آن از انگلیس، فرانسه و آمریکا خریداری شده تجهیزات از آمریکا و منابع مختلف در اروپای غربی فراهم می شود. (سری) بودجه نظامی: برای سال مالی که در 11 فروردین 1359 خاتمه می یابد، بودجه نظامی 3215 میلیون دلار می باشد که حدود 28% بودجه دولت مرکزی است (خیلی محرمانه) اطلاعات و امنیت:

سازمان سری اطلاعات اسرائیل (موساد) امور خارجی، سازمان امنیت اسرائیل (شین بث) داخلی و خارجی، مدیریت اطلاعات نظامی (شروت مودئین) اطلاعات خارجی، سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و نظامی (سری/ غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

خلاصه اطلاعاتی شماره 859

سند شماره (38) تاریخ: 24 ژوئیه 1979 - 2 مرداد 1358سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم موضوع: خلاصه اطلاعاتی شماره 859 (پاراگرافهای 3 -1 محرمانه می باشد).

1 - اسرائیل - اردن: مجادله بر سر آب یرموک. به نظر می رسد که مجادله بر سر آب یرموک میان اسرائیل و اردن اساسا بدون حادثه ای که منجر به تشدید اقدامات سیاسی شود بر طرف گردیده است. علت مداخله نظامی تشدید این تضاد بوده است که نماینده مختار دره اردن به مردمش دستور داد که آب را به میزان حداقل وارد کانال شرقی قور بنمایند، تا حداقل نیاز اردنیها بر طرف شود تا نتیجتا قسمت اعظم آب رودخانه یرموک جریان یابد.

افزایش جریان آب در 18 ژوئیه به وسیله اسرائیلیها تأیید گردید، لیکن از طرف آنها به دولت در این زمینه گزارشی داده نشده بود.

2 - این تهدید اسرائیل مبنی بر متوسل شدن به قوه نظامی در صورت لزوم، می تواند در تصمیم گیری اردنیها مبنی بر برقراری مجدد جریان آب به میزان مورد قبول تل آویو حتما تأثیر داشته باشد.

3 - پیش بینی می شود که اجلاس دیگری از کارشناسان فنی اسرائیل و اردن در کنار رودخانه صورت بگیرد تا تصمیم بگیرند که چگونه بهترین وجه مرحله دوم کار بلدوزر را آغاز نمایند. (پاراگراف 4 تا 9 محرمانه است).

4 - سازمان وحدت آفریقا: نتایج اجلاسیه - اجلاس هفته گذشته سازمان وحدت آفریقا در موزویاء کیبریا به طور غیرعادی خصمانه بود. چهل و هشت هیئت نمایندگی از انتقاد در مورد ابتکارات خاورمیانه ای مصر سرباز زدند، از به رسمیت شناختن رژیم موزوروا در زیمبابوه - رودزیا امتناع ورزیدند، و اعلام نمود که مراکش تنها کشوری است که می تواند کنترل اجرائی در صحرای غربی داشته باشد.

5 - همچنان که در تجزیه و تحلیلهای سیا تذکر داده شد مسائل خاورمیانه تقریبا بر جلسه حکمفرما بود. چندین قطعنامه با اتفاق آراء به تصویب رسید. قطعنامه ها با چنان مهارتی عبارت بندی شده بود که فقط آنهایی به تصویب نمی رسید که به حاکمیت مناطق عربی و به رسمیت شناختن فلسطینیها نسبت به

ص: 478

کشور خودشان، و به رسمیت شناختن سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان تنها نماینده قانونی فلسطینیان صدمه می زد.

6 - راه حلهایی در رابطه با جنوب آفریقا در آخرین دقایق بدون هیچ گونه بحثی به تصویب رسید.

سازمان وحدت آفریقا به رسمیت شناختن دولت موزوروا را از طرف انگلیس یا آمریکا مورد تأیید قرار نخواهد داد و رفع مجازات را اقدام خصمانه ای تلقی خواهد کرد. جبهه میهن پرستان به عنوان «تنها نماینده قانونی و معتبر مردم زیمبابوه» معرفی شد. - در حالی که قبل از آن این جبهه به عنوان تنها گروه آزادی بخش معتبر به رسمیت شناخته شده بود.

7 - طبق اظهارات سفارت آمریکا در مونروویا، اعضای سازمان وحدت آفریقا در مورد مفهوم راه حل زیمبابوه دچار شک و تردید شده اند. تمام آنها در مورد اخطاری که به قدرتهای غربی نموده بودند که موزوروا را به رسمیت نشناسند و یا رفع مجازات نکنند متفقا رأی دادند، اما در مورد اینکه آیا زمان آغاز مذاکرات جهت دستیابی به یک راه حل فرا رسیده یا نه هم عقیده نیستند. کشورهای خط مقدم جبهه مدعی هستند که هیچ چیزی را که مانع آغاز مذاکرات باشد، نمی بیند.

8 - قطعنامه های مربوط به صحرای غربی پس از مشاجرات بسیار بالاخره با اکثریت دو سوم به تصویب رسید. بعد از اینکه این سازمان به مراکش تذکر داد که دولت مراکش فقط کنترل اجرائی بر منطقه را دارد و نه حق حاکمیت به آنجا را، مقامات مراکش جلسه را ترک کردند. قطعنامه خواستار آتش بس و رفراندومی برای تعیین وضعیت صحرا شد.

9 - رئیس جمهور لیبریا، تولبرت که ریاست اجلاسیه را به عهده داشت موضوع چاد را از دستور مذاکرات حذف کرد و بحث شدیدی را که درباره اوگاندا بین تمامی نمایندگان اصلی در گرفته بود، قطع نمود.

10 - (سری / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) سوریه - اتحاد جماهیر شوروی: تحویل جنگنده ها افزایش یافته است. علیرغم امضاء قراردادهای محدود بین مسکو و دمشق، عمان اتحاد جماهیر شوروی به طور مداوم هواپیماهای جنگنده پیشرفته را در اختیار سوریه قرار می دهد. کالاهای تحویلی سنگین غیرعادی شوروی در ماه ژوئیه شامل هشت میگ 23 - اولین (محموله - م) تحویلی از سال 1977 و 24 میگ 21 می باشد. تعداد کل این کالاهای تحویلی در سال جاری به 68 هواپیمای جنگنده می رسد. که به رقم کل هواپیماهای تحویلی توسط شوروی در هر یک از چهار سال گذشته نزدیک است.

لیکن ما نمی دانیم که کل این تجهیزات تحویلی در برگیرنده تمام قراردادهای مهم اخیر است که در سال 1977 به امضاء رسیده و ما از آنها مطلع هستیم یا خیر. مذاکرات برای یک معامله گسترده جدید میان شوروی و سوریه در ماه آوریل به پایان خواهد رسید. لیکن ما نتوانستیم تأییدیه ای برای قراردادهایی که احتمالاً اخیرا امضاء شد به دست بیاوریم. در صورتی که شوروی در ماههای آینده نیز به صورت کنونی جنگنده و دیگر سلاحها را تحویل سوریه دهد در کل مجموع این محموله های تحویلی در سال 1974 بی سابقه خواهد بود.

(پاراگراف 10 تا 17 طبقه بندی نشده) 11 - اسرائیل - سازمان نظارت بر قرارداد متارکه سازمان ملل: یادین، معاون نخست وزیر اسرائیل در 23 ژوئیه گفت که آمریکا در کمپ دیوید اعلام کرده بود که در صورتی که مدت اقامت نیروهای اضطراری

ص: 479

سازمان ملل تجدید نگردد «از یک نیروی چند ملیتی، دیگر به جای آن استفاده خواهد شد.» ناظرین سازمان ملل تنها می تواند به گزارش وقایع بپردازند نیروی بین المللی باید تخلف از قرارداد را جلوگیری کرده... آزادی دریانوردی را تأمین نماید و مثلاً روزنامه معاریو گزارش داد که اسرائیل با یک برخورد شدید با آمریکا مواجه خواهد شد. مذاکرات بین مصر و اسرائیل گزارش شده و حاکی از آن است که مصر از پیشنهادات نیروی متارکه سازمان ملل راضی نیست.

12 - وضع مزاجی بگین: گزارشی است از آسوشیتدپرس در مورد وضع مزاجی بگین مبنی بر اینکه دکترهای بگین گفته اند که او 25 درصد بینایی چشم راست و 10 درصد از بینایی چشم چپ را به خاطر گرفتگی شریان از دست داده است.

13 - پرز - مصر. گزارشی است در مورد ملاقات شیمون پرز با سادات در اسکندریه.

14 - اسرائیل - ترکیه: گزارشی است از رویتر مبنی بر اعتراض دولت ترکیه به اسرائیل در رابطه با مسئله گروگانگیری در سفارت مصر.

15- درگیریهای هوایی اسرائیل و لبنان: گزارشی است از بمباران هوایی لبنان به وسیله اسرائیل که گروهی کشته و زخمی به جای گذاشته است و دولت لبنان اعلام نموده است به خاطر این موضوع شکایت خواهد کرد و نخست وزیر لبنان الحص نیز گفت که این یک «اقدام جنایتکارانه خشن» بوده است.

16 - آمریکا - ساف: گزارشی است از روزنامه چپگرای لبنانی السفیر در مورد اظهار آمادگی عرفات برای گفتگو با آمریکا.

17 - گفتگوها - مصر: گزارشات مطبوعات مصری در رابطه با سخنرانی معاون رئیس جمهوری مصر، مبارک در کمیته مرکزی اتحادیه سوسیالیستی عرب به مناسب سالگرد انقلاب 1952.

(الف): وی خاطرنشان ساخت که جمال عبدالناصر اولین رهبری بود که قطعنامه 242 سازمان ملل و طرحهای جارزنیگ و راجرز را پذیرفته بود.

(ب): وی ادعا کرده است که مخالفین فایده ای را که در صورت عقب نشینی اسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل توسط اعراب حاصل می گردد، مشاهده نکرده و نمی کنند.

(پ): و اعلام نمود که مصر خواستار پیشرفتهای ملموس در مذاکرات خودمختاری است که در غیر این صورت «نتایج مرگباری» را به دنبال خواهد داشت.

(ت): و اصرار نمود که خود مختاری علاوه بر مردم باید شامل زمین نیز باشد و یک «دولت فلسطینی» باید دارای اختیارات قانونی و قضایی باشد.

(ث): اعلام نمود که پیشنهاد اسرائیل به عنوان یک راه حل «غیرقابل پذیرش است».

18 - مصر - آمریکا: مطبوعات مصری در 23 ژوئیه با خط درشت اظهارات ساندرز در کنگره آمریکا را درباره نیاز مصر به جنگنده های اف - 4 به منظور تأمین امنیت دره نیل، کانال سوئز و سودان چاپ کرده بودند.

روابط خارجی کنونی

ص: 480

سند شماره (39) تاریخ: 25 ژوئیه 1979 - 3 مرداد 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: تمام کنسولگریها و نمایندگی سیاسی موضوع: (طبقه بندی نشده). روابط خارجی کنونی نشریه شماره 29 (محرمانه) فهرست مطالب 1 - -IO موارد مورد بحث در مورد خاورمیانه در سازمان ملل.

2 - - NER آمریکا دستور تخلیه محتاطانه وابستگان و کارمندان غیرضروری از کابل را می دهد.

3 - - NRA حکومت جدید در نیکاراگوا 4 - - A7 لایحه مربوط به کانال پاناما.

5 - - A7 اجلاس OAUسازمان وحدت آفریقا: نتیجه گیریهای مقدماتی.

6 - - INRلهستان: نیاز به واردات بسیار گندم 7 - - INRقوانین مشارکت چینی ها در برابر نادرستی و قابلیت ارتجاعی شرکاء آینده.

8 - - EBقراردادهای تجاری: آشفتگی تابستانی ممنوع 9 - - PAمردم باور نمی کنند که مذاکرات سالت باعث کاهش در هزینه مصرفی در بودجه دفاعی گردد.

10 - - EAکنفرانس آوارگان ژنو.

1- (طبقه بندی نشده)- IO مسائل مورد بحث پیرامون خاورمیانه در سازمان ملل (سری) در هفته های اخیر چند مسئله پیرامون خاورمیانه در شورای امنیت سازمان ملل مطرح گردید.

در نتیجه گفتگوهایی که در اجلاس وین به وقوع پیوسته بود، معلوم شد که شوروی قرار است استفاده نیروهای اضطراری سازمان ملل را برای یک دوره دیگر وتو (رد) کند، که البته دوره اول این نیروها در 24 ژوئیه خاتمه می یابد.

با شروع کار در اواسط آوریل از مصر و اسرائیل خواسته شد که نظریات خود را پیرامون راههای موجود ارائه دهند: که آیا با جایگزین شدن سازمان نظارت بر آتش بس این سازمان به جای نیروهای اضطراری یا با تشکیل یک نیروی چند ملیتی حافظ صلح موافق هستند یا نه. در ماه ژوئیه ما از روسها سؤال کردیم که آیا مایلند به جای نیروهای اضطراری سازمان ملل از سازمان نظارت بر آتش بس استفاده شود و در همین زمینه تعداد 9 رأی موافق را از شورای امنیت گردآوری و ارائه نمودیم. شوروی که با مسئله وتو مواجه شده بود سرانجام قبول کرد که از سازمان برای نظارت بر آتش بس استفاده شود، لیکن مشروط بر اینکه تجدید دوره نیروهای اضطراری سازمان ملل به رأی گذارده نشود. مصر این پیشنهاد سازشکارانه را پذیرفت، لیکن اسرائیل آن را رد کرد. ما این موضوع را با اسرائیل مورد مذاکره قرار داده مطمئن هستیم که یک راه حل عادلانه و منطقی خواهیم یافت. بحرانی در کار نیست، و عقب نشینی اسرائیلیها از سینا بنا به شرایط مشروحه در قرار داد صلح به قوت خود باقی و ادامه دارد.

(سری) یک موضوع دیگر که در 19 - 17 ژوئیه مورد بحث در شورای امنیت قرار گرفت، لایحه ای در مورد ایجاد اردوگاههای اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی بود. ما از دادن رأی به این لایحه امتناع ورزیدیم، چون موضوعات مندرجه در لایحه به مسائلی ماوراء مسئله اردوگاهها نیز پرداخته است. در

ص: 481

همان حال، ما موضع خود را در قبال این مسئله که اردوگاههای اسرائیل با قوانین بین المللی در تضاد هستند، نیز برای بار دیگر اعلام کردیم و گفتیم که مسائلی در این باره تولید شده است که باید از طریق مذاکرات حل شود.

(سری) سرانجام، قرار است پیرامون لایحه ای که در برگیرنده حقوق فلسطینیها نیز باشد در 27 ژوئیه در شورای امنیت بحث و تبادل نظر شود. و در تاریخ 30 ژوئیه قرار است رأی گیری شود.

2- (طبقه بندی نشده) NER - آمریکا دستور تخلیه محتاطانه وابستگان و کارمندان غیرضروری را از کابل صادر می کند.

در رابطه با امنیت درونی رو به زوال و سیر صعودی خشونت در کابل، ما دستور تخلیه وابستگان و کارمندان غیرضروری را از افغانستان و از طریق راه پاکستان صادر کرده ایم. آنها در مدت دو هفته از طریق پروازهای برنامه ریزی شده خارج خواهند شد. و از وابستگان خصوصی آمریکایی در این کشور نیز خواسته شد که به همین ترتیب عمل کنند و در حال حاضر از سفرهای غیرضروری به افغانستان خودداری گردد. برنامه ما شامل خروج 100 نفر خواهد شد. ما به جمهوری دموکراتیک افغانستان نیز اطلاع داده ایم که این تصمیم ما نشان دهنده قضاوت سیاسی ما نبوده، بلکه نشانگر اقدامات محتاطانه ما در زمینه امنیتی است که انجام خواهیم داد.

(استفاده اداری محدود) در پاسخ به تصمیم ما، دولت افغانستان خواستار خروج کارمندان ما از این کشور به نسبت کاهش کمکهای ما به افغانستان شده است. دولت افغانستان خواسته است که کارمندانی که پس از انقلاب 1978 به این کشور گسیل شده بودند خارج شوند، لیکن ما از میزان نهائی این خروج چندان اطلاعی نداریم.

(محرمانه) با بالا گرفتن بی نظمی و بداخلاقی در ارتش و نبردها، گرایش ضد دولت خلقی نور محمد تره کی به سرعت تشکل می یابد. با این وصف، عصیانگران هنوز نتوانسته اند فعالیت های خود را هماهنگ ساخته ضربه مؤثری بر قلب نیروهای خلقی در کابل وارد آورند. مقامات شوروی احتمالاً نگران وضعیت این رژیم هستند و سعی دارند برای بهبود وضع افغانستان به یک راه حل سیاسی دست بزنند. در حالی که رژیم حاضر قادر نیست بر اریکه قدرت تکیه زند، نمی توان گفت که تعویض رهبریت چه زمانی صورت خواهد گرفت.

3 - (طبقه بندی نشده) ARA - حکومت جدید در نیکاراگوئه: (طبقه بندی نشده) دودمان سوموزا با ترک سوموزا به قصد میامی در 17 ژوئیه از بین رفت. شورای معاونت ریاست جمهوری فرنسیسکو یورکیو را به عنوان رئیس جمهور موقت به وسیله آراء کنگره طرفدار سوموزا انتخاب نمود، لیکن او مذاکرات مطروحه را که قبلاً با آنها موافقت کرده با اعلام این منظور خود که قصد دارد تا سال 1981 قدرت را به دست گیرد، زیر پا گذاشت. آمریکا در اعتراض به این عمل یورکیو سفیر و کارمندان خود را از این کشور فرا خواند. یورکیو بیش از 48 ساعت نتوانست قدرت را به دست داشته باشد، زیرا تجزیه گارد ملی و محدودیتهای ایجاد شده بین المللی موقعیت او را سریعا متزلزل نمود.

(محرمانه) دولت جدید بازسازی ملی در 20 ژوئیه روی کار آورده شد در حالی که سفیر بولدر که نماینده آمریکایی میانجیگر در سالهای 1978 و 1979 بود و اکنون نیز جهت اخذ تماس با دولت جدید بازسازی به کاستاریکا رفته است نیز در ضیافت شرکت داشت. از نظر رهبران جدید نیکاراگوا، روابط با

ص: 482

ایالات متحده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. با در نظر گرفتن اینکه دولت نیکاراگوا در روابطش با ایالات متحده تا به حال هوشیار، دقیق و نسبتا محترمانه رفتار کرده است، در حال حاضر خیلی زود است که بگوییم که آنها چگونه مراحل تکامل خود را طی می کنند.

(طبقه بندی نشده) دولت بازسازی کننده نیکاراگوئه از وزرای خارجه کشورهای OAS و کمیسیون آمریکایی حقوق بشر خواسته است که از نیکاراگوئه بازدید به عمل بیاورند و این دولت قول داده است تا از بروز اعمال تلافی جویانه جلوگیری نماید. وی خواستار برگزاری انتخابات انجمن شهری، مجلس قانون اساسی، و انتخابات ملی شده است، لیکن هنوز برنامه زمانی آن را تعیین نکرده است.

(استفاده اداری محدود) نیکاراگوئه با غارت بیش از حد داراییهایش، مشکلات اقتصادی، و جراحات شخصی بسیار مواجه گردیده است. در پاسخ سریع به نیازهای انسانی آنها در حال حاضر انتقال 2205 تن سرب و 480 نوع کالای تجاری از آمریکا، گواتمالا، کاستاریکا و السالوادور به این کشور را مورد تصویب قرار داده ایم. تاکنون 640 تن از این مواد به ماناگوآ به وسیله هواپیماهای آمریکایی و... انتقال داده شده است.

4 - (طبقه بندی نشده است) ARA قانون مربوط به قرارداد کانال پاناما.

(استفاده اداری محدود) مجلس سنا مذاکرات اولیه پیرامون عملکرد قرارداد کانال پاناما را که در یکم اکتبر باید به مرحله اجرا گذارده شود، آغاز خواهد کرد. کمیته خدمات تسلیحاتی سنا لایحه ای را تصویب کرده است که با لایحه مدیریت دولتی منافات ندارد، لیکن مجلس شورا لایحه ای را اتخاذ کرده است که با مفاد قرارداد در تناقض می باشد. مجلس سنا احتمالاً لایحه کمیته خدمات تسلیحاتی را اتخاذ خواهد کرد و خود را برای منازعه ای شدید در کنفرانس آماده خواهد نمود. زمان بسیار بحرانی است چون پایان اجلاس کنگره در ماه اوت و تقریبا نیمی از وقت باقیمانده تا اول اکتبر مصرف نموده است.

5 - (طبقه بندی شده) AF - اجلاس سازمان وحدت آفریقا: نتیجه گیریهای مقدماتی مسئله چاد جالبترین مسئله مورد بحث در کنفرانس سازمان وحدت آفریقا بوده است، زیرا مسئله نظامیان خارجی را با مسئله ظهور «ابرقدرتی» بنام نیجریه که دولتهای دیگر را تحت فشار قرار داده است تا هیئت نمایندگی این کشور «چاد - م) را به عنوان «نماینده» به رسمیت نشناسند، قاطی کرده است.

(محرمانه) به طورکلی، میانه روها، با حس اعتماد و هدف نگری خود را سرگرم کرده و در مورد نظریات رادیکال ها نگرانی از خود نشان نمی دهند. رادیکالهای سرسختی چون بنین، ماداگاسکار، آنگولا، اتیوپی، بجای نمایشی بودن به قدرت نمایی پرداخته اند و لیبی نیز در سرتاسر کنفرانس تحت فشار باقیمانده است.

(محرمانه) حمله تانزانیا به اوگاندا نشانگر ضعف منشور سازمان وحدت آفریقا گردید. با وجود اینکه (بنا به اصرار رئیس اجلاس پرزیدنت تالبرت) بحث بر سر این موضوع سریعا متوقف گردیده بود، اهمیت آن نیز به وسیله اعضا تکذیب نشد و تقریبا می توان گفت که زیانی به آن وارد نیامد.

(محرمانه) ضرورت تجدید بررسی منشور به وسیله همه شرکت کنندگان مورد تأیید قرار گرفت.

نمیری از سودان پیشنهاد کرد که جهت جبران ضعف منشور سازمان وحدت آفریقا این سازمان شورایی مرکب از 5 نفر از سران دولتها را با اختیار تام در اتخاذ تصمیم در مواقع بحرانی تشکیل دهد. با این وصف، این سازمان با کفایت انجام وظیفه کرده و اعضاء آن در اعطاء اعتبار اجرایی به آن شک و تردیدی به خود

ص: 483

راه نمی دهند.

(محرمانه) ممکن است سال گذشته نقطه چرخشی در ملاحظات سازمان پیرامون مسائل اقتصادی ایجاد کرده باشد. وضع نادرست اقتصادی آفریقا مورد بحث و تبادل نظر عمومی قرار گرفت در حالی که واقعگرایی تلخی در آن به چشم می خورد. گویا تمایل شدیدی به بحث پیرامون مسائل اقتصادی به طور جدی وجود داشته و همه می خواهند سازمان وحدت آفریقا را به عنوان وسیله ای مؤثر در این رابطه بشناسند.

در سه ماه آینده ما شاهد برگزاری یک اجلاس اقتصادی در لاگوس خواهیم بود و خواهیم دید که تلاش برای به وجود آوردن برنامه های کاری از آنجا آغاز خواهد شد.

(محرمانه) این اولین بار است که یک موافقت همه جانبه بر سر این موضوع که وضع حقوق بشر در آفریقا ایده آل نیست در این ملاقات وجود داشت. لایحه ای در مورد حقوق بشر در آفریقا اتخاذ گردید. با اطمینان می توان گفت که فرضیه حقوق بشر به آفریقا نیز راه یافته است.

6 - (طبقه بندی نشده) INR لهستان - نیاز شدید به واردات غله.

(محرمانه) در حالی که چند ماه است این کشور با آب و هوای بدی رو به رو شده است، می توان گفت که برداشت محصول غله لهستان در مقایسه با سالهای اخیر با وضع بسیار بدی رو به رو است. به قیمت بدتر شدن وضع مالی در حال حاضر خراب، خود کشور لهستان تصمیم گرفته است کمبود غله خود را با وارد کردن میزان وسیعی از غله جات و مواد غذایی جبران نماید. واردات غله جهت توسعه دامداری که یکی از برنامه های دارای اولویت دولت است، بسیار ضروری است. لیکن ورشو نخواهد توانست اعتبار 5/1 بلیون دلاری خود را که در سال آینده برای جبران کمبود گوشت داخلی نیاز دارد به دست آورد.

(طبقه بندی نشده) رهبر حزب گریک در ماه گذشته خاطرنشان ساخت که به خاطر وضعیت بد محصول، ورشو در نظر دارد واردات غذایی و غلات خود را از یک میلیون متریک تن به 8 میلیون متریک تن افزایش دهد، که احتمالاً در سال جاری بین ماههای ژوئیه و ژوئن این کار صورت خواهد پذیرفت.

بهای غله با نسبت سال قبل 50 - 40 درصد افزایش یافته است و شوروی نیز فقط خواهد توانست مقدار کمی غله در اختیار لهستان بگذارد. مخارج ارزی وارداتی لهستان امسال کمتر از (1 بلیون در سال گذشته) به میزان 5/1 بلیون دلار بالغ خواهد گردید.

(محرمانه) چون دیگر کشورهای غربی مازاد تولید غله شان ناچیز است حدود 3 میلیون متریک تن غله و مواد غذایی پروتئینی مورد نیاز لهستان باید از آمریکا خریداری شود. لهستانیها تقاضای 700 میلیون دلار کمک کرده بودند لیکن در جواب آمریکا که گفته بود وضع مالی، اقتضای دادن چنین کمکی را نمی کند به 500 میلیون دلار هم رضایت دادند. بودجه سال مالی 1980 نسبت به سطح بودجه سال مالی 1979 به 800 میلیون دلار رسیده است.

(محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) بنا به گزارش بانکداران آمریکایی، ورشو در نظر دارد از 100 میلیون دلار تضمین بانکی خود برداشت کرده تقاضای وام بیشتری را نیز بنماید. قبلاً ورشو تمایلی به استفاده از برنامه تضمینی که در جهان به 600 میلیون دلار محدود است نداشت، چون میزان بهره آن خیلی بالا و سنگین می باشد.

(خیلی محرمانه) شرایط اعتباری غله لهستان عمدتا از میزان دارایی حکومت غربی قرار گرفته است.

ص: 484

علاوه بر این ممکن است نتواند از بانکهای غربی وام بگیرد، چون آنها شدیدا در مورد پس گرفتن آنچه که قرض داده اند، از ورشو نگران هستند.

7 - (طبقه بندی نشده) INR - قوانین مشارکت چینی ها در برابر نادرستی و قابلیت ارتجاعی شرکاء آینده (محرمانه) قوانین مشارکت جدید چینی ها در حالی که نسبت به بسیاری از نکات مهم برای سرمایه گذاران مهم سکوت اختیار کرده است محدودیت بسیار کمی بر شرکت هایی قائل می شود که سرمایه ها مدیریت و صنعت خارجی را به چین جلب نمایند، و انتخاب مدت زمان سرمایه گذاری را نیز تابع مذاکرات می داند. با این حال چین نیز مانند هر کشور کم توسعه یافته دیگر، نسبت به ظهور استثمارگران خارجی حساسیت به خرج می دهد و به این ترتیب سرمایه گذارانی هم که می خواهند با یک چنین بوروکراسی مذاکره کرده قرارداد منعقد سازند، از نظر ایدئولوژیک مورد آزمایش قرار می گیرند.

(طبقه بندی نشده) این قانون ظاهرا قابلیت تغییر و تحول بسیار دارد و منفعت را به خوبی از تجربه ای که از طریق دیگر کشورها، به خصوص یوگسلاوی با قانونی مشابه چینی آن به دست آورده، روشن و آشکار و معرفی می نماید. از انواع انگیزه هایی که به شرکاء خارجی وعده داده شده است می توان چند نکته زیر را بر شمرد:

- شرکت در مدیریت، که شامل اخذ تصمیم در تولید است.

- مشارکت به طریقی است که هیچ شریک خارجی دیگر مانند آنرا ارائه نکرده است (حداقل مشارکت به میزان 25% تعیین شده است) - اجازه استفاده از بعضی مواد خام وارداتی (اشاره ای خفیف به «از چین خریداری شود») و فروش مواد حاصله از آنها در خود چین.

محدودیتهای مهمی که در این قانون آمده عبارتند از:

- چینی ها ترجیح می دهند ریاست هیئت مدیره شرکت را خود تعیین کنند، تا اینکه سهمی از آراء را داشته باشند.

- یک ممنوعیت جالب - البته به کیفر - در تهیه صنایع قدیمی (که حتما با قوانین کنترل صادرات و در بعضی موارد با بعضی از سیاستها می تواند، متضاد باشد).

(استفاده اداری محدود) یک کمیسیون جدیدالتأسیس کنترل سرمایه گذاری های خارجی - که به وسیله یک متخصص صنعتی ماقبل 1949 گردانده می شود، قراردادهای شرکتها را مورد تجدید نظر قرار خواهد داد، و شاید این هم به این دلیل است که این سرمایه گذاریها به طرحهای توسعه چین مربوط می شود. تأسیس یک بخش سرمایه گذاری خصوصی مشکلاتی را به وجود خواهد آورد که نظام بوروکراسی چین هرگز بخود ندیده است و تعدادی از این شرکتها در ابتدای کار با مشکلات مدیریت مواجه خواهند شد.

8 - (محرمانه) EB - مذاکرات و قراردادهای، تجاری آشفتگی تابستانی.

تابستان حاضر شاهد فعالیتهای بی سابقه ای چه در صحنه بین المللی و چه در واشنگتن پیرامون قراردادهای تجاری است. مهمترین پیشرفتها شامل:

- سرمایه مشترک: قراردادهایی که توسط کنفرانس سازمان ملل در زمینه گسترش و تجارت (UNCTAD) سعی بر آن دارد که در سپتامبر سرمایه مشترک را ایجاد نماید. در طول دو اجلاس آن در این

ص: 485

ماه، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی پیش نویس قراردادهایی را که به وسیله ریاست کنفرانس سازمان ملل در زمینه توسعه و تجارت تهیه شده مورد بررسی قرار داده است. البته براساس موافقتهایی که در ژنو به عمل بین المللی شکر را اطمینان داد که این قرارداد از سیاستهای مهم آمریکا پیرامون شکر به حساب می آید و از اختیارات خود سود جسته از ورود شکر کشورهای غیرعضو در این قرارداد جلوگیری شده و می شود.

- لاستیک: سومین اجلاس سازمان ملل که بر سر لاستیک، طبیعی در آن مذاکره می شد پیشرفت خوبی داشت، لیکن به علت آنکه رونوشت نهائی قرارداد لاستیک تهیه نشده بود جلسه به وقت دیگری موکول شد. مهمترین مسئله حل نشده تهیه سرمایه کافی برای خرید 000/550 تن تولید اضافی است.

اعضاء کنفرانس موافقت کردند که «جلسه را دیرتر از سپتامبر 1979» برگزار ننمایند. به نظر ما قرارداد علمی حاضر گامی مؤثر در مباحثات کالایی جنوب و شمال خواهد بود.

- مس: متخصصین کنفرانس گسترش و تجاری سازمان ملل در آمده بود. آمریکا نسبت به تشکیل این سرمایه مشترک در آینده نزدیک خوش بین است، لیکن مسائل بسیار غامضی نیز حل نشده باقی می مانند که عبارتند از حق رأی بلوکها و طریقه جایگزین ساختن سرمایه و «راه فراری» که برای اقدامات مربوط به کالاها قرار داده شده در حالی که برای صنایع این طور نیست.

- کاکائو: مذاکراتی در حال انجام است تا پیش نویس یک موافقتنامه بین المللی نوشته شود. پیشرفت خیلی کم بوده است که بیشتر مربوط به بهای کالا در کشور تولید کننده و در کشور مصرف کننده است.

آمریکا قبلاً عضو قرارداد کاکائو نبود ولی امیدوار است که این بار بتواند به عضویت آن در آید. البته ورود ما بستگی به شکل این قرارداد جدید کاکائو دارد. آمریکا بیشتر تولید فزاینده را تشویق می کند تا کنترل صادرات را، تا بلکه همین موضوع از مهمترین مسائل قرارداد به حساب آید.

- قلع: قانون مربوط به جامعه زمین شناسی آمریکا از مجلس شورا گذشته است که اجازه فروش 35000 تن را می دهد. 5000 تن از این مقدار قلع بنا به تقاضای ونس ذخیره خواهد شد. این لایحه در حال حاضر مورد بررسی و مطالعه توسط کمیته مربوطه می باشد و پس از ماه اوت برای پرسش همگانی وارد مجلس خواهد شد. در همان حال اجلاس کمیته قلع بین المللی در هفته گذشته بنا به اعتراض کشورهای مصرف کننده چون آمریکا قیمت قلع را بسیار بالا برد. همین کمیته کارهای مقدماتی را برای انعقاد ششمین قرارداد قلع بین المللی در سال آینده آغاز کرده است.

- شکر: تأیید قرارداد شکر بین المللی هنوز به قوت خود باقی است مگر آنکه برنامه تولید شکر داخلی بتواند قابل پذیرش درآید. کار بر روی چنین برنامه با کندی بسیار پیش می رود، لیکن قرار است تا سپتامبر لایحه به مجلس شورا برسد. دولت، اعضاء قرار داد اواخر ژوئن و اوائل ژوئیه مطالعات فنی را جهت ایجاد ثبات در وضعیت مس آغاز کردند لیکن نتوانستند در این باره نتیجه ای بگیرند، بحث سرانجام به اینجا کشید که بهترین راه، ذخیره سازی این فلز می باشد که البته آمریکا تنها حامی این چاره و روش بود. جلسه آینده در ماه سپتامبر آغاز خواهد گردید. آمریکا با اشتیاق حاضر است روشهای مختلفی را که مورد قبول باشد جهت به ثبات کشیدن وضع مس، مورد بحث و تبادل نظر قرار دهد، در صورتی که برایش مهم نیست.

اگر اساس و پایه کافی جهت انعقاد قرارداد بین المللی مس نیز وجود نداشته باشد.

9 - (طبقه بندی نشده) مردم باور ندارند که مذاکرات سالت کاهش بودجه دفاعی را سبب شود.

ص: 486

(طبقه بندی نشده) مردم آمریکا معتقدند که تأثیر مذاکرات سالت کاهشی در بودجه دفاعی آمریکا به وجود نخواهد آورد. حتی حامیان این مذاکرات نیز آن را به چشم عامل کاهش دهنده بودجه دفاعی نمی نگرند.

(طبقه بندی نشده) مطالعه آراء عمومی توسط سی - بی - اس نشان داد که 49 درصد مردم باور ندارند که تصویب یک چنین قراردادی بتواند کاهشی در بودجه دفاعی به وجود آورد. مخالفت با کاهش بودجه دفاعی هم از طرف حامیان و هم از طرف مخالفان این قرارداد صورت گرفت. سی - بی - اس این سؤال را مطرح کرده بود. «در صورتی که مذاکرات سالت با شوروی مثبت واقع شود، آیا شما فکر می کنید که آمریکا بودجه دفاعی خود را باید یا نباید کاهش دهد؟» عقیده درباره سالت ممتنع- منفی- مثبت- کل مردم (به درصد) 64 درصد)- ( 9درصد)- ( 27 درصد) -کاهش بودجه ) 49 نباید -54 -73 43- 54 باید- 41 -25 33- 17 5-2 24- -ممتنع- (طبقه بندی نشده) 34 درصد از مردم که مخالف کاهش بودجه در صورت انعقاد قرارداد سالت بودند حدود 2 برابر درصد مردمی هستند که موافق کاهش بودجه می باشند. سی - بی - اس در سؤال دیگر این گونه همین مسئله را مطرح می کند. «آیا مخارج دولت مرکزی در مورد ارتش و دفاع باید اضافه شود، کاهش یابد، یا در سطح کنونی بماند؟»34 افزایش یابد 47 در همان سطح بماند 16 کاهش یابد 3 ممتنع (طبقه بندی نشده) ما فکر نمی کنیم که از ماه ژانویه به این طرف عقیده مردم عوض شده باشد.

بیشترشدن مردمی که طالب کاهش بودجه دفاعی هستند، به خاطر نوع جمله بندی سی - بی - اس می باشد. به این ترتیب که: (1) در ماه ژوئن سی - بی - اس این سؤال نمود که آیا کاهش مخارج دفاعی در صورتی که قرارداد سالت منعقد شود، در حالی که در سؤال دوم در ماه ژانویه به یک سؤال بی طرفانه پرداخت (2) سؤال سی - بی - اس در ماه ژوئن به جواب دهندگان تنها دو راه ارائه نموده بود. یعنی کسانی که در ماه ژانویه جواب داده بودند «مخارج دفاعی در همان سطح اولیه نگاه داشته شود» در ماه ژوئن ممکن است که جواب «بودجه دفاعی باید کاهش یابد» را داده باشند.

(طبقه بندی نشده) تمایل آمریکاییها در کاهش بودجه نظامی بستگی به انعقاد قرارداد سالت ندارد بلکه بسته به وضع ارتش آمریکا پس از این قرارداد در برابر شوروی می باشد. آنها که فکر می کنند که مذاکرات سالت باید روسیه و آمریکا را از نظر نظامی برابر سازد، به طور مساوی بدو دسته تقسیم می شوند. ولی آنها که انتظار دارند که پس از کاهش بودجه نظامی آمریکا ضعیف تر بشود به نسبت 3 به یک تقسیم می شوند.

10 - (طبقه بندی نشده) آسیای شرقی - کنفرانس مربوط به آوارگان در ژنو.

ص: 487

کنفرانس مربوط به پناهندگان هندو چینی که بنا به دستور رئیس سازمان ملل والدهایم در ژنو برگزار شد پیشرفتهای چشمگیری در راه رسیدن به اهداف انسانی نمود. لیکن این مسئله که آیا ویتنام حاضر خواهد شد به حقوق بشر و حق سکونت و زندگی را برای مردم خود به رسمیت بشناسد و یا اینکه آیا حاضر است یک راه حل سیاسی را به جای یک راه حل نظامی بپذیرد، هنوز بر جای خود باقی ایست.

(محرمانه) نقش آمریکا مانند همیشه موفقیت آمیز بود. معاونت رئیس جمهور ماندل گروه برجسته ای از فرمانداران، نمایندگان کنگره و رهبران مردمی از بخش خصوصی را وارد این کنفرانس نمود، در سخنرانی بسیار زیبا و ملاقاتهای محرمانه اش با وزرای امور خارجه 15 کشور وی گفت که دیگر زمان آن رسیده است که به چنین وضع رقت بار غیرانسانی خاتمه دهیم. او دیگران را نیز ترغیب کرد که مانند آمریکا رفتار نمایند و از ژاپن خواست که کمکهای بیشتری جهت ایجاد اردوگاهها و بیمارستانهای موقت جهت پناهندگان در اختیار بگذارد، وی گفت که ما چه می کنیم و دیگران چه باید بکنند تا قایقرانان نا امید را نجات دهند و در ضمن مکانهای جدیدتری باید پیدا شود تا کشورهایی را که قبول کرده اند، آنها را بپذیرند قدری آسایش دهند. وی از همه حضار خواست که به ویتنام فشار بیاورند تا در قبال مردم خودش روش خود را تغییر دهد و راه حل سیاسی را به عنوان خاتمه تضاد در کامبوج بپذیرد.

(محرمانه) به دنبال این عمل آمریکا، حاضران در کنفرانس یک ژست انسان دوستانه بخود گرفته تقاضا کردند که امسال مقدار پذیرش پناهندگان را از 000/7 به 000/14 افزایش دهند. ملل دنیا موافقت کرده اند که اردوگاههای خود را جهت 000/125 نفر ساخته شده بود به تناسب 000/260 نفر توسعه دهند. یک بودجه مازاد که عبارت بود از 190 میلیون دلار به سازمان ملل برای این مسئله پرداخت شد که البته ژاپن با اختصاص 50 درصد این بودجه نقش مهمی را در این کنفرانس ایفا نمود. فیلیپین نیز ژست بشر دوستانه دیگری گرفت به این ترتیب که اجازه داد که در کشورش مکانی جهت پذیرش 50000 پناهنده ایجاد شود تا باری از دوش مالزی و تایلند برداشته شود.

(محرمانه) چه از نظر حقوق بشر و چه از این نظر که آیا ویتنام حاضر است، راههای بهتری پیش پای مردمش بگذارد و یا اینکه حاضر است به آنها که مایل به خروج هستند اجازه خروج بدهد یا نه. ما هنوز از جزئیات بیانات ویتنامیها در جواب ریاست سازمان ملل والدهایم مبنی بر اینکه آنها «خروج غیرقانونی» را به «مدت قابل توجهی» متوقف خواهند ساخت، مطلع نیستیم.

درباره مقاصد ویتنام مایل هستیم بیشتر تحقیق نماییم، لیکن دنیا بر هانوی فشار بسیاری وارد می کند.

ما خیلی علاقه داریم بدانیم که می شود جلسه ای از جلسات شورای امنیت سازمان ملل را پیرامون یک راه حل سیاسی بر سر مسئله کامبوج تشکیل داد. ما با دولتهای دیگر مشورت کرده موقعیت منطقه را به منظور نحوه آغاز کار و عملیات زیر نظر خواهیم داشت.

ونس

خلاصه اطلاعاتی 860

ص: 488

سند شماره (40) تاریخ: 25 ژوئیه 1979 - 3 مرداد 1358سری از: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی استغیرقابل رؤیت برای بیگانگان پاراگرافهای یک الی هشت خیلی محرمانه هستند) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 860 - 25 ژوئیه 1979 1 - بیماری جاری بگین بدون شک مسئله جایگزینی او را به وجود می آورد. در حالی که بگین ممکن است که برای انجام وظایفش به سرکارش برگردد، ولی این غیرممکن نمی باشد که او تا آینده نزدیک نتواند با ظرفیت سابقش کار کند. در این صورت، وزیر دفاع بهترین شانس را برای جانشینی او در یک کشمکش سخت برای کسب قدرت دارد.

2 - براساس قوانین اسرائیل، مرگ با استعفای نخست وزیر به طور اتوماتیک برکناری کلیه کابینه را به همراه خواهد داشت. در این گونه شرایط، کابینه تا انتخاب کابینه جدید به انجام امور ادامه خواهد داد.

اگر بگین به دلیل ناراحتی جسمانی یا مرگ از شغلش بر کنار شود، معاون نخست وزیر، یادین به عنوان سرپرست به کارها ادامه خواهد داد. اگر بگین با ظرفیت کمی که از لحاظ جسمانی دارد استعفا ندهد، یادین به طور رسمی کارهای او را انجام می دهد. در این صورت تصمیمات مهم سیاسی یک مسئله غیرقابل انجام خواهد بود.

3 - اگر بگین از صحنه خارج شود، مهمترین سؤال این است که آیا ائتلاف، مانند سابق دست نخورده باقی خواهد ماند، که اگر (دست نخورده) باقی بماند نیاز به یک انتخابات دیگر را مرتفع خواهد نمود.

دومین سؤال مهم در رابطه با حل مشکل رقابت برای جایگزینی بگین می باشد.

4 - چنین به نظر می رسد که در آینده دولت ائتلافی حداقل برای مدتی پابرجا بماند. اگر چه مشکلات و فشارهای داخلی دولت ائتلافی سابقه ای طولانی دارد. موضع خوب بگین تاکنون او را قادر ساخته است که دولت ائتلافی را از طریق روابطش با هروت و ارلیش و از طریق اعتبارش در حزب ملی مذهبی، حفظ نماید. هر شخص دیگری که در آینده جایگزین او بشود برایش مشکل خواهد بود که بتواند این دولت ائتلافی را حفظ کند. خصومت زیادی در داخل حزب هروت و حزب لیبرال وجود دارد،و به همین ترتیب اختلاف نظرهای زیادی برای اتخاذ تصمیمات.

5 - در داخل حزب ملی مذهبی افراد زیادی وجود دارند که حاضرند به گذشته برگردند و رابطه با حزب کارگر را آغاز نمایند. حتی در بین افرادی که خیلی در به وجود آمدن دولت ائتلافی با لیکود پافشاری می کردند، از این بابت نارضایتی بسیار بچشم می خورد.

6 - اگر جانشین بگین نتواند دولت ائتلافی را پا برجا نگهدارد، برگزاری یک انتخابات جدید غیرقابل اجتناب خواهد بود. آنها در این انتخابات به احتمال زیاد طرفداری حزب کارگر را خواهند نمود. یک دولت ائتلافی برهبری حزب کارگر و به رهبری شخص پرز نتیجه این انتخابات خواهد بود، به شرط آنکه پرز بتواند حداقل رضایت حزب ملی را در رابطه با مسئله کرانه غربی رود اردن و شهرکهای مسکونی جلب نماید.

7 - اگر دولت ائتلافی پای برجا بماند، مسئله بسیار مهم قدرت وایزمن در روی کار آمدن به عنوان

ص: 489

جانشین خواهد بود. اگر چه مردم عادی او را خیلی دوست دارند، موضع معصومانه او جو متضادی را در هروت به وجود آورده است. احتمالات دیگر برای احراز این پست به غیر از وایزمن عبارتند از وزیر کشاورزی شارون، ایتزاک شامیر سخنگوی کنست، یا رئیس کمیته مربوط به دفاع و امور خارجی کنست موشه آرنس که تمام اینها موضع مختلفی نسبت به او دارند. ولی بهر جهت هر کدام از اینها شانس جانشینی بگین را دارند.

8 - این مسئله هم امکان دارد که یک حالت غیرمنتظره نیز رخ بدهد، شبیه اتفاقی که در جانشینی برای لوی اشکول در 1969 رخ داد. البته یک نظرگیری عمومی که چند هفته قبل از انتخابات انجام گرفته بود نشان داد که فقط کمتر از یک درصد آراء به خانم مایر داده خواهد شد، ولی در انتخابات او جانشین وی اشکول گردید.

9 - فعالیتهای دادگاهی اسرائیل در رابطه با مسائل ایجاد واحدهای مسکونی یهودی نشین:

آسوشیتدپرس گزارش داد که دادگاه عالی اسرائیل در تاریخ 24 ژوئیه دستور متوقف کردن کارهای ابتدایی برای ایجاد واحدهای مسکونی یهودی نشین نزدیک بتلهام را صادر نمود. کشاورزان عرب به دادگاه شکایت نموده بودند که دولت نظامی در حال اندازه گیری 50 هکتار از زمینها جهت ساختن یک آبادی یهودی نشین بنام عفرات بود. گزارشهای خبری گویای این قضیه هستند در حدود 100 خانواده یهودی متعصب که بیشتر از آمریکا آمده اند، آماده اسباب کشی به عفرات هستند. رادیو اسرائیل گفت که دادستان دولت، مخالف حکم بازداشت نبود، ولی منتظر تصمیم دادگاه بر سرقانونی جلوه دادن این سلب مالکیت زمین از عربها بود. دو ادعای دیگر شبیه به ادعای مذکور در دادگاه عالی در جریان می باشد که در رابطه با دهکده سالفیت و آبادی یهودی نشین الون نزدیک نابلس می باشد. در هر کدام از این ادعاها دولت نظامی باید ثابت نماید که ایجاد آبادیهای یهودی نشین جدید برای امنیت اسرائیل ضروری می باشد. در یک تصمیم که با اکثریت قریب به اتفاق آراء در اوائل امسال گرفته شد، دادگاه رأی بر این داد که دولت نظامی حق سلب مالکیت زمینهای خصوصی را جهت ایجاد آبادیهای یهودی نشین دارد در شرایطی که از اعراب بیابان نشین تظاهراتی در اورشلیم (بیت المقدس) در اعتراض به غصب زمینهای مرتعی شان ترتیب دادند.

10 - بررسی مطبوعات اسرائیل: در 24 ژوئیه وسایل ارتباط جمعی اسرائیل جملات هودینگ کارتر سخنگوی دولت کارتر را به عنوان «شدیداللحن ترین سرزنش موجود و به عنوان «یک عکس العمل شدید علیه حملات هوایی اسرائیل به جنوب لبنان» منعکس کردند. و نیز «برخورد آشکار واشنگتن و اورشلیم را بر سر استقرار ناظران سازمان ملل در صحرای سینا» عنوان کرده اند. گزارشگر سیاسی داوار می نویسد که تصمیم مبنی بر مخالفت با استقرار نیروهای ناظر سازمان ملل در سینا براساس تقاضای وزیر امور خارجه، دایان، و در غیبت وزیر دفاع عزر وایزمن گرفته شد. این تصمیم ایفاگر یک تغییر در موضعی که قبلاً در ملاقاتهای مقامات دولتی اسرائیل با آمریکا گرفته شده بوده است. با این وصف ال همیشا خاطرنشان ساخت که منابع مطلع گفته اند که بگین و دایان قبلاً موضع اسرائیل را برای معاون وزیر امور خارجه آمریکا درباره سازمانهای بین المللی در حدود 3 ماه پیش در موقع ملاقاتش از اسرائیل روشن نموده اند.

11 - (طبقه بندی نشده) وایزمن - حسن علی: وزیر دفاع اسرائیل از وایزمن و همتای مصریش کمال

ص: 490

حسن علی هفته آینده در حیفا ملاقاتی خواهند داشت و در این ملاقات مسائل امنیتی مشترک بررسی خواهد شد. این خبر بر اساس یک اعلامیه وزارت دفاع مصر تهیه گردیده است. اعلامیه مذکور مصری همچنین حاکی از آن است که وایزمن و کمال حسن علی ترتیب استقرار نیروهای سازمان ملل را در سینا زمانی بررسی خواهند نمود که دو طرف بر سر این مسئله به توافق رسیده باشند. این مسئله هم گزارش داده شده است، که ژنرال علی یک سیاحت اکتشافی به کرانه غربی رود اردن و قسمت عرب نشین اورشلیم (بیت المقدس) خواهد داشت. وی در طول سفرش در مورد برنامه مربوط به امنیت در مذاکرات مربوط به خودمختاری بحث خواهد شد.

12 - سادات - سازمان ملل - سینا: سادات در 24 ژوئیه گفت که آمریکا، مصر و اسرائیل خیلی زود در مورد طرحی جهت استقرار نیروهای سازمان ملل بتوافق خواهند رسید. سادات پس از ملاقات با رهبر حزب کارگر اسرائیل شیمون پرز گفت «من این مسئله را اختلاف نمی دانم و نباید این طور باشد».

13 - (طبقه بندی نشده) مذاکرات خود مختاری: براساس گزارش رادیو قاهره، وزیر امور خارجه پطروس غالی در یک کنفرانس مطبوعاتی که در تاریخ 23 ژوئیه داشت، اعلام نمود که اگر مذاکرات خودمختاری در طول چند ماه آینده به نتایج دلخواه نرسد، باید برای پیدا کردن راههای احتمالی دیگر تلاش بشود. او در سخنانش در مانروویا یادآور می شود که، پرزیدنت سادات گفته است که مصر آماده برگزاری یک کنفرانس بین المللی در العریش با کشورهای شوروی و آمریکا جهت پیدا نمودن یک فورمول جدید برای حل مشکل فلسطینیان می باشد. پطروس غالی در این کنفرانس در حال جوابگویی به سؤالی پیرامون سخنرانی معاون ریاست جمهوری مصر مبارک بود که گفته بود در صورتی که تا پایان سال جاری در مذاکرات خود مختاری راه حلی حاصل نشود، مشکلات بسیار جدی به وجود خواهد آمد.

14 - (محرمانه) رأی آمریکا در سازمان ملل - عکس العمل اعراب: نماینده کویت، بشارت، در انتقادی که در شورای امنیت درباره رأی گیری در مورد قطعنامه 452 شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر ایجاد آبادیهای یهودی نشین در سرزمینهای اشغالی نمود موضع آمریکا را «دلسرد کننده» اعلام نمود. او گفت که این رأی «اعراب میانه رو را رادیکال» و «رادیکالها را دیوانه»، و دیوانه ها را بصورت «مجنونهای بسیار خطرناک» در می آورد. او ادعا کرد که او و نمایندگان دیگر عرب مجبور به صرف وقت زیادی شده اند تا شاید بتوانند قطعنامه ای تهیه نمایند که برای آمریکا قابل قبول باشد و ما را محکوم نمود که ممتنع بودن به وسیله «قدرت سیاسی» به ما تحمیل شده است. او اظهار داشت که آمریکا فقط گاه گاهی بر سر مسائل خاورمیانه در سازمان ملل رأی «مثبت» می دهد. همچنین، شاه حسین تأسف عمیق خودش را به سفیرمان ولیوتس اعلام می دارد و رأی ممتنع ما را بسیار غیرمنتظره تلقی می کند. او یادآور می شود که درک این مسئله برای دوستان ما غیرممکن است که آمریکا قادر به صحه گذاشتن بر روی قطعنامه ای که اعراب آن قدر سخت رویش کار کرده اند تا مورد قبول این کشور گردد، نباشد. حسین در مقابل دفاع سفیرمان از این رأی نتوانست جواب دیگری بدهد.

15- ملاقات اسد با حسین: در 23 ژوئیه شاه حسین در مورد ملاقاتش با اسد در 21 ژوئیه مطالبی را به سفیرمان ولیوتس گفته است. حسین اظهار نمود که اوضاع داخلی سوریه آن قدر هم که او از آن ترس داشت بد نبود. قتل عام آلپو طوری اسد را تکان داده بود که در مورد بدی اوضاع داخلی اش نگران شده بود. حسین یادآور شد که سوریه متقاعد شده است که اسرائیل، مصر و آمریکا، اسلامیهای افراطی را در

ص: 491

سوریه تحریک می نمایند. تئوری اسد این است که آمریکا تلاش می کند تا «غول اسلامی» را برای مقابله با منافع شوروی در افغانستان و شاخ آفریقا بیدار نماید، ولی در ایران مسائل از کنترل خارج گشته بود. اسد همچنین درباره این خبر که اردن اخوان المسلمین را در خود پناه می دهد با حسین گفتگو کرد.

(اخوان المسلمین در اردن یک سازمان قانونی است).

16 - (محرمانه) مصر - کمیته اقتصادی غرب آسیا: هیئت آمریکایی ژنو گزارش می دهد که بررسی یک پیشنهاد در کمیته اقتصادی غرب آسیا مبنی بر به حالت تعلیق در آمدن عضویت مصر در این کمیته به تعویق افتاده است. در همان حال بر عضویت مصر در این کمیته دوباره تأکید گردید. مصر مصالحه را به فشار آوردن برای یک رأی گیری ترجیح می دهد، اگر چه هیئت آمریکایی می گوید که مسئله به تعلیق درآوردن عضویت مصر دوباره به میان کشیده خواهد شد.

17 - لبنان: اسرائیل - حمله: یک اعلامیه نظامی اسرائیل گزارش کرد که یک نیروی اسرائیلی به دهکده ای واقع در جنوب لبنان به نام مجدالسلیم (در قسمت ایرلندیها) وارد شد و یک خانه را منفجر نمود.

یک سخنگوی نظامی گفت که خانه مزبور به وسیله چریکهای فلسطینی به عنوان یک پایگاه جهت انجام عملیات علیه دهکده های اسرائیلی و مسیحی نشین مورد استفاده قرار گرفته است. رادیو بیروت گزارش می دهد که در تاریخ 24 ژوئیه نیروهای اسرائیلی به شهر وارد شده، چندین خانه را گشتند و در موقع عقب نشینی یک خانه را با دینامیت منفجر نمودند. نیروهای زمینی اسرائیل در تاریخ 6 ژوئیه دهکده مزبور را مورد حمله قرار داده، چندین نفر را به هلاکت رساندند.

18 - (محرمانه / غیرقابل انتشار برای ملل بیگانه) حمله های هوایی اسرائیل - گزارشات بیشتر: یک وابسته دفاعی سفارتخانه ما در سوریه گفت که خبرنگار رویتر یک بیمارستان را که در محدوده عملیاتی حمله هوایی اسرائیل قرار گرفته بود در تاریخ 22 ژوئیه مورد بازدید قرار داد. بنا به گزارشات رسیده او 3 جسد از افراد فلسطینی کشته شده و حدود 15 تا 18 جسد لبنانی شامل مردان و زنان و بچه ها که در حمله به سارافند کشته و مجروح گشته بودند پیدا کرده است. منابع گفته اند که حمله هوایی به منطقه ای ضربه وارد کرده است که مسیحیان در آنجا بعد از ظهر یکشنبه در حال گذراندن پیک نیک بوده اند. براساس منابع، سفیر انگلیس در لبنان حمله به مواضع دامور را تماشا کرده است.

2 هواپیمای اسرائیلی 5 مرتبه از روی منطقه مذکور گذشتند. هواپیماهای سوریه وقتی به محل رسیدند که هواپیماهای اسرائیل آنجا را ترک گفته بودند.ونس

خلاصه های اطلاعاتی 862، 865، 875، 877

سند شماره (41) تاریخ: 27 ژوئیه 1979 - 5 مرداد 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان.

(پاراگرافهای 10 -1 محرمانه می باشند) موضوع: خلاصه های اطلاعاتی 862 - 27 ژوئیه 1979 1 - مشکلات اقتصادی اسرائیل: بدنبال شکست یک اجلاس مخصوص کابینه برای حذف کمک به مصرف کنندگان، نارضایتی بر سر مدیریت صحیح پیرامون حل مسائل اقتصادی بیشتر بالا گرفته است. این

ص: 492

گونه کمکها از عناصر بسیار مهم در کمبود بودجه است که باعث شده تورم افزایش بیشتری پیدا کند.

ضرورت اقتصادی حذف و یا کاهش این عناصر مورد قبول قریب به اتفاق همه در این کشور است؛ لیکن دولت به وسیله مشاجرات درون حزبی و ترس از بالا گرفتن تشنجات سیاسی فلج شده است. با وجود اینکه موضوع مهم در این مورد کمک به مصرف کنندگان است، لیکن در نهایت می توان گفت که خشم و نارضایتی مردم مستقیما در ارتباط با عدم رهبریت در سیاستهای اقتصادی می باشد.

2 - اجلاس کابینه در 17 ژوئیه یکی از آخرین اجلاسهای متشکله توسط وزیر امور دارایی اهرلیک است که برای دستیابی به یک راه حل پیرامون مشکلات اقتصادی اسرائیل برگزار می شود. ولی اهرلیک نتوانسته است وظایف خود را به خوبی انجام دهد و به همین علت حتی قبل از تشکیل این اجلاس کسی از او حمایت ننمود. در نتیجه او مجبور شد بسیاری از پیشنهادات واقعی خود را کنار بگذارد و در عوض توجه اجلاس به «بحث تئوریک» پیرامون موضوع کمکها جلب گردید. در پایان، کابینه تصمیم گرفت بهای سوخت و گوشت وارداتی را بالا ببرد و در عوض مسئله کمک به مصرف کنندگان را به طور کلی به یک کمیته مخصوص واگذار نماید.

3 - علی رغم تورم فزاینده، افراد اسرائیلی در رفاه به سر می برند. درآمد حقیقی و مصرف خصوصی رو به افزایش است. بسیاری از بخشها به طور کامل کارمند استخدام کرده اند، در حالی که در بعضی از بخشها نیز کمبود کارگر مشهود است. ولی با این حال جامعه بسیار مظنون و مضطرب است و تورم به عنوان یک مسئله اصلی مورد نظر مردم هم طراز با سیاست خارجی رقابت می کند. و در همان حال، هیچ کس حاضر به فداکاری و از خودگذشتگی نیست. اهرلیک تلاش بسیار به خرج داد تا برنامه های ضد تورم را از مجلس بگذراند، لیکن موفق نشد و کار تنها به تطبیق آرایشی بودجه و کاهش جزئی در بخش کمکها پایان گرفت.

4 - علل تورم در اسرائیل مخارج بسیار سنگین - یعنی بودجه گاهی مساوی و گاهی بسیار بالاتر از تولید خالص ملی می شود - و سیاست تداوم سطح بالا در مصرف خصوصی است. تورم در سال گذشته به 40 درصد رسیده بود. در ماههای اخیر تورم افزایش بسیار سریع داشته و تا مرز صد در صد رسیده است و این در حالی است که اسرائیل باید متحمل مخارج بازگردانی صحرای سینا نیز گردد، که این خود از نمونه تقاضای اضافی است که در اقتصاد دارای عدم ظرفیت مازاد جایی ندارد.

5 - دولت توانسته است مردم را تا حدی از طریق یک سیستم گسترده اندکسیون دستمزدها و پس اندازها، کمک به مصرف کنندگان و خدمات اجتماعی از جریان بی خبر نگاه دارد. معذالک، تورم فزاینده شکاف میان مالکین و تهیدستان را وسیعتر کرده، و عموم را نسبت به سرمایه گذاریهای کلان دلسرد نموده است، و از همه مهمتر کاهش بودجه تجاری را سبب شده است. کاهش بودجه کنونی اسرائیل هر روز سیر نزولی بیشتری پیدا می کند (4 بلیون در سال 1979 در مقایسه با 4/3 بلیون دلار در 1978 و 6/2 بلیون در سال 1977) 6 - علیرغم این فشارها، در کوتاه مدت امید به تغییر سیاست نمی رود. سیل سرمایه از خارج به داخل اسرائیل - به خصوص از آمریکا - توانسته است تا حدی کمبود بودجه را کاهش دهد. با وجود اینکه قرضهای خارجی هر روز زیادتر می شود (در حال حاضر 13 بلیون دلار است) شرایط و دوره پرداخت آن دلخواه است.

ص: 493

تولید فاحش ملی نسبت به میزان رشد، 8 - 6 درصد است. در صورتی که یک بحران دیگر ظاهر نشود، پایه گذاران سیاست و خط مشی ها و مردم با هم به غرولند و گاهی هم دست به یقه شدن خواهند پرداخت، لیکن از اقدامات جدی - چون تخفیف کلی بودجه دولتی، و پایین آوردن سطح زندگی به طور عمده، - که مورد نیاز ضروری است، اجتناب خواهند ورزید.

7 - تأثیرات سیاسی وضعیت تورم رو به وخامت را می توان بنا به آمار موجود در گزارش نظر خواهی عمومی در کاهش قدرت لیکود و همچنین کاهش میزان محبوبیت بگین در انظار عموم یافت. (در سال 1977 نارضایتی گسترده مردم از مدیریت نادرست از مهمترین عوامل سقوط حزب کارگر از قدرت بود).

8 - اختلاف میان هروت و لیبرالها زمینه ساز اصلی عدم کارآیی کابینه در امور اقتصادی می باشد.

هروت که انتخاب کنندگانش همه از طبقات کم در آمد به خصوص کارگران می باشد در نظر دارد، برای مبارزه با این مشکلات اقتصادی کاهش کمک به مصرف کنندگان و یا یک عمل دیگر را به عنوان مخالفت با منافع اقتصادی این بخش در جامعه ارائه دهد.

9 - پایگاه اقتصادی هروت در انظار عموم بیشتر شبیه طرفداری لیبرالها از سرمایه گذاری بخش خصوصی است. حال لیبرالها می خواهند تا زمانی که این دولت بر سر قدرت است بخشی از سیاستهای خود را اعمال نمایند.

تضاد سیاسی که میان لیبرالها و هروت وجود دارد اختلاف میان طرفدارانشان را نیز دامن می زند - و تشنج میان این دو شریک اصلی در لیکود را افزایش می دهد. دیگر برای دولت ممکن نیست که با وجود موانع بسیار پیچیده سیاسی که در راه برداشت گامهای اقتصادی مؤثر است، بتواند حمایت مردم را در پیروی از سیاست های اقتصادی برای بار دیگر به دست آورد.

10 - اسرائیل - هبرون: حکومت نظامی برای 50 زن و کودک اردوگاه یهودی کیریات آربا که از سه ماه پیش در کلینیک هدداش (1929) پرسه می زنند خدماتی از قبیل آب، برق و فاضل آب ایجاد کرده است.

سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داده است که این روزها دیگر مخالفت ظاهری مقامات نیز نسبت به پرسه زدنهای گوش امونیوم تغییر کرده است و آنچه که قبلاً «تجاوز» غیرقانونی به حقوق دولت به نظر می آمد حالت مشروع پیدا کرده است. سفارت آمریکا باور دارد که فقط گذشت زمان می تواند اجازه قانونی اسرائیلیها در قلب هبرون را بدهد. در صورتی که این موضوع به حقیقت بپیوندد، گوش امونیوم در مکانهای دیگری چون نابلس نیز این کار را خواهند کرد.

(پاراگرافهای 15 - 11 طبقه بندی نشده است.) 11 - اسرائیل - اردوگاهها: مطبوعات اسرائیل در 26 ژوئیه لایحه ای را که از طرف معاونت بخش اردوگاهها در سازمان صهیونیزم ارائه شده بود چاپ و اعلام داشته است که بنا به این لایحه در سال جاری شهر نابلس باید توسط 16 اردوگاه جدید احاطه شود. این مقام گفته است که طرحهای وی رسما به مقامات تسلیم نشده است.

12 - وضعیت مزاجی بگین : رادیو اسرائیل در 26 ژوئیه گزارش داد که بگین در بخش اعصاب بیمارستان هدداش به مدت نامعلوم بستری خواهد بود (دکتر قبلاً گفته بود که از 10 روز تا دو هفته مدت بستری شدن وی باید طول بکشد.) بازدید از وی منحصر به خانواده و دستیاران بسیار نزدیکش می باشند، چون نخست وزیر نیاز شدید به استراحت دارد.

ص: 494

13 - آمریکا - پیشنهادات اورشلیم: روزنامه های اردن و عربستان سعودی گزارش کرده اند که یکی از فرستادگان آمریکا از پایتخت کشورهای عربی بازدید خواهد کرد تا پیشنهادات اورشلیم را ارائه دهد.

اخبار عربی (عربستان سعودی) گزارش نمود که این خبر از قول سفیر اشتراوس در 23 ژوئیه بیان شده است. روزنامه اردنی الرأی اظهار داشته است که طبق اظهارات «منابع رسمی» در واشنگتن، آمریکا متقاعد شده است که سازمان آزادیبخش فلسطین نیز باید در مرحله بعدی مذاکرات شرکت جوید و مشاورتها میان سه کشور مصر - اسرائیل و آمریکا همچنان ادامه دارد.

15 - زهیر محسن: زهیر محسن رهبر الصاعقه دیروز در یک بیمارستان فرانسوی پس از آن که پزشکان تشخیص دادند که او دیگر زنده نخواهد ماند مرد. در 25 ژوئیه افرادی ناشناس محسن را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار داده بودند. لیکن سازمان آزادیبخش فلسطین اسرائیل را در این زمینه مسئول دانسته و اعلام کرده است که انتقام خواهد گرفت. یک روزنامه دست چپی حدس زده است که در این قتل باید اسرائیل و مأمورین اطلاعاتی مصر همکاری داشته باشند. ولی سازمان آزادیبخش فلسطین در بیانیه رسمی خود اشاره ای به حضور مصریها در قتل نکرد. دولت مصر که بسیاری فکر می کنند در این قتل به علت عملیات ضد مصری الصاعقه شرکت داشته است یک بیانیه مبنی بر اظهار تأسف انتشار داد.

16 - (محرمانه) نبرد فلسطینیها: بنا به گزارش وابسته دفاعی و مطبوعات در اردوگاههای جنوب بیروت پس از پخش خبر کشته شدن زهیر محسن بین الصاعقه و دیگر گروهه ای فلسطینی زد و خوردی آغاز گردید. گزارش تلفات یک نفر کشته می باشد.

17 - (محرمانه) صف آرایی ارتش لبنان: بنا به گزارش وابسته دفاعی و مطبوعات در 25 ژوئیه واحدهای ارتش لبنان گام کوچک دیگری در جهت خود مختاری از طریق فرستادن سربازهای بیشتر به منطقه عملیات برداشته اند. سفارت آمریکا در بیروت می گوید، این حرکت از نظر روانشناسی بسیار مهم است، چون در ماههای اخیر این منطقه بسیار متشنج بوده است.لیکن دست راستیهای مسیحی، و چپی های لبنانی و ارتش سوریه هنوز عقب نشینی نکرده اند و کل نیروی نظامی لبنان به 65 فرد نظامی در این منطقه می رسد.ونس سند شماره (42) تاریخ: 1 آگست 1979 - 10 مرداد 1358سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است. غیرقابل رویت برای بیگانگان - غیرقابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار.

پاراگرافهای 3 - 1 سری / غیرقابل رویت برای بیگانگان / غیرقابل رویت برای پیمانکاران موضوع: خلاصه اطلاعاتی 865 - 1 اوت 1979 1 - ژاپن - خاورمیانه، سفر وزیر تجارت: بنا به اظهار چندین منبع ژاپنی بازدید وزیر تجارت و صنعت بین المللی ژاپن ازاکی به خاورمیانه در ژوئیه تعدادی تعهدات جدید را در بر داشت. در مقابل، تعدادی از مقامات کشورهای غربی پشتیبانی ژاپن از ابتکارات آمریکا در خاورمیانه، به ویژه قرارداد صلح مصر و اسرائیل را مورد سرزنش قرار دادند و به توکیو در مورد افزایش دادن کمک به مصر اخطار دادند.

ص: 495

2 - همچنان که در یک تحلیل سیا یادآوری گردید، ازاکی در عربستان سعودی و کویت در آغاز نمودن مذاکرات برای مبادلات دو جانبه نفتی ناتوان بوده است که این کار منظور اصلی مسافرت وی بود و به این دلیل بود که مقامات از بحث پیرامون ذخایر نفتی امتناع ورزیدند. ازاکی استنباط نمود که کویتیها به طور محسوسی از حمایت ژاپن در رابطه با برقراری صلح خشمگین می باشند، و گفتگوهای وی با آنها اصولاً انتقادات کویت از سیاست خاورمیانه ای توکیو را در بر داشته است. او قول افزایش تولید دو میلیون تنی نفت عراق در سال 1980 را گرفت و تضمین دوباره ای از جانب امارات متحده عربی مبنی بر اینکه توکیو از سهم مطلوب افزایش احتمالی تولید، برخوردار خواهد بود نیز به دست آورده است.

3 - ازاکی آنچنان که گزارش گردیده است به نخست وزیر «اوهیرا» گفته است که ژاپن باید یک سیاست واقع بینانه تری را در قبال خاورمیانه تنظیم کند. «اوهیرا» از نحوه پذیرایی ازاکی از جانب مقامات عربی شگفت زده شده است و در نظر دارد خود نیز به خاورمیانه سفر نماید.

4 - (سری) (ژاپن) از این نقطه نظر که برای 80%احتیاجات نفتی اش به خاورمیانه وابسته است، به دقت نگرانیهای اعراب در رابطه با مسائل خاورمیانه به ویژه کمک ژاپن به مصر را تحت بررسی قرار خواهد داد.

مقامات ژاپنی مطلع از حساسیت این مسئله، برای قرار دادن کمک بیشتر در اختیار مصر از طریق افزایش مساعدتهای منطقه ای اقدام کرده بودند.

5 - (سری) یمن جنوبی - یمن شمالی: افزایش تشنج: دوره چهار ماهه تکمیل قانون اساسی که در اعلامیه اتحاد بین دو یمن در ماه مارس مطرح گردیده بود در 30 ژوئیه بدون هیچ گونه پیشرفت چشمگیری خاتمه یافت. دولت ضعیف یمن شمالی که در راه مذاکرات موانعی ایجاد کرده است، می ترسد که یمن جنوبی خیلی زود عوامل بهم متصل کننده این دو کشور را فراهم آورد.

6 - (سری) یکی از تجزیه و تحلیلهای سازمان سیا این طور تفسیر می نماید: حداقل کاری که دولت یمن جنوبی ظاهرا می تواند انجام دهد این است که جبهه ملی دمکراتیک واقع در پایگاه عدن را تقویت نماید تا دولت پرزیدنت صالح در یمن شمالی را به سقوط بکشانند. در صورتی که یمن جنوبی بتواند به همان میزان که در ماه فوریه تلاش کرده بود به جنگ دوباره بپردازد، امتیازات سیاسی بسیار مهمی کسب خواهد کرد. عراق، عربستان سعودی و سوریه از نظر سیاسی با یمن جنوبی مخالفند و ممکن است عراق به حمایت از یمن شمالی به مداخله نظامی دست بزند. لیکن عدن از عکس العمل آمریکا و نحوه اعتراض متحد خودش شوروی مطلع نیست. مقامات شوروی که علاقمند به تصویب مذاکرات سالت دو هستند نمی خواهند با آغاز دوباره جنگ یمن میان آنها و آمریکا برخوردی پیش بیاید.

7 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - مصر: مطبوعات اسرائیل در سی ویکم ژوئیه گزارش دادند که دایان فهرستی از تخلفات مصر از قرارداد صلح در قبال العریش را به بگین ارائه داده است. این تخلفات شامل عملیات فرودگاه العریش به وسیله پرسنل نظامی، احداث رادار در منطقه و اسکان دادن سربازان در خارج از مرزهای مورد توافق می شود.

8 - (محرمانه) شهرداران ساحل غربی رود اردن - اسرائیل: یک مقام اسرائیلی به سفارت آمریکا در تل آویو گفت که شهردار رام اللّه، خلف و شهردار هبرون قواسیها اجازه یافته اند که به آمریکا سفر نمایند. انتظار نمی رود که مخالفتی با مسافرت مورد درخواست شهردار هلهول، میلحیم، بشود. به هرحال محدودیتهایی برای شهردار نابلس شاکاو وجود دارد که معلوم نیست به این زودیها بر طرف شود.

ص: 496

9 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیل - آمریکا: روابط اسرائیل و آمریکا موضوع اصلی مطروحه در مقالات اسرائیل 31 ژوئیه بود. یکی از نویسندگان داور از روابط «نزاع آمیز و دلسرد کننده» اخیر اظهار نگرانی کرده است. و نمی داند که آیا این زبان عبری است که به علت «فقر لغوی» نمی تواند در کمال ادب و نزاکت موضع امریکا در قبال نیروهای سازمان ملل را تشریح نماید یا عامل دیگر. دایان مدعی است که او را «مورد تمسخر» قرار داده اند یکی از نویسندگان، هآرتز گفته است که مسئله نیروهای سازمان ملل «فشاری کلی» است که آمریکا به اسرائیل در قبال سیاست اردوگاههای اسرائیلی وارد می سازد.

10 - (طبقه بندی نشده) دایان - نیروهای سازمان ملل: گزارشگر هآرتز یوزی بنزیمان در 31 ژوئیه گفت که دایان از آمریکا خواسته است تا به تشکیل یک نیروی آمریکایی به جای نیروهای اضطراری سازمان ملل در صحرای سینا دست بزند. این مقاله گفته است که البته واحدهای سمبلیک مصری و اسرائیل در داخل این نیروها جا داده خواهد شد. «مقامات مطلع». دریافته اند که دایان نمی خواهد در مورد قرار گرفتن نیروهای سازمان ملل در منطقه با آمریکا سازش کند.

11 - (طبقه بندی نشده) تظاهرات اعراب - پایگاههای نژف: گزارشات خبری 30 ژوئیه حاکی از آن است که چند صد تن از اعراب اسرائیل در اعتراض به قانون پیشنهادی دولت نسبت به ضبط زمین جهت ایجاد پایگاههای هوایی در نزدیکی نژف در برابر کنست تظاهرات کردند. ظاهرا این قانون اجازه جبران خسارت مالکین بدوی را نمی دهد.

12 - (طبقه بندی نشده) وضعیت مزاجی بگین: رادیو اورشلیم درباره سلامت بگین در 31 ژوئیه اعلام کرده است که وضع وی رو به بهبود است و ممکن است به همین زودی از بیمارستان مرخص گردد.

13 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - صحرای سینا: بنا به گزارش رویتر در 31 ژوئیه ساکنان شهر یامیت در صحرای سینا تهدید گردیده اند که در اعتراض به عمل دولت که قرار است در پایان سه سال آینده شهر را ترک نماید و جهت دریافت جبران خسارات بیشتر از طریق دولت، ساختمانها را به آتش خواهند کشید.

این ساکنان از یادین معاونت ریاست جمهوری درخواست کرده اند که با آنها ملاقات نماید.

14 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات عربی - و بیانات اشتراوس: با اشاره به اخبار آمریکا و گزارشات جهانی در مصاحبه سفیر اشتراوس، مجله تایمز اردنی در 31 ژوئیه گفت: «حالا... دیگر خیلی دیر است که بتوان خساراتی را که به وسیله سادگیهای مدیریت کارتر به وجود آمده... جبران نمود. «بیانات سفیر اشتراوس مبنی بر «آگاهی سودان» از نیاز به شرکت وسیعتر اعراب باعث می شود که این نشریه چنین نتیجه گیری کند که «کار باید به طریقه دیگری شروع شود». یک روزنامه کویتی گفت نکاتی که درباره امکان شرکت میانه روهای فلسطینی ابراز شد نشانه «یک جنگ عصبی علیه ساف...» می باشد.

15 - (طبقه بندی نشده) سوریها - مسیحیان: رویتر گزارشی پیرامون جنگی شدید میان مسیحیان و نیروهای سوری در بیروت در شب 31 - 30 ژوئیه داد. جنگ سرانجام به تیراندازیهای پراکنده تبدیل شد.

کشته شدن یک کارگر اسکله در بندر بیروت، ظاهرا انگیزه این نبرد بوده است.

کریستوفر

ص: 497

سند شماره (43) تاریخ: 16 اوت 79 - 25 مرداد 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم موضوع: خلاصه اطلاعاتی 875 - 15 اگست 1979، (پاراگرافهای 6 - 1 خیلی محرمانه) 1 - نتیجه گیریهای اسرائیل از سیاست آمریکا: تحولات گوناگونی در هفته های اخیر شک و تردید اسرائیل از مقاصد آمریکا را دوباره بیدار نموده است. این دیدگاهها بر دو مطلب تمرکز دارد:

(الف) آمریکا سعی می کند تا ساف را وارد مذاکرات خود مختاری بکند، و.

(ب) یا آمریکا سعی می کند تا مقدمات خودمختاری را فراهم بکند تا به مرور زمان به یک کشور فلسطینی مستقل تغییر شکل بدهد.

اتهام دایان در هفتم اوت مبنی بر اینکه ایالات متحده تحت تحریک فشار نفت سعودی از یک سیاست افراطی تر نسبت به مصر پیروی می کند بیان صریحی است که برگزیدگان سیاسی اسرائیل از قدیم الایام به آن معتقد بوده اند.

2 - انتقاد کنونی از آمریکا به وسیله رهبران مخالف و مقامات اسرائیلی برجسته موجب شده است که در روابط آمریکا و اسرائیل محدودیتهایی غیرعادی به وجود آید. دولت اسرائیل کلاً وجود مشکلات جدی با آمریکا را تکذیب می کنند. به علاوه، توانایی برقراری روابط خوب با آمریکا یکی از صفات بسیار مؤثر کابینه می باشد. بنابراین اتهامات علنی دایان نگرانی عمیقی را پدیدار ساخته است که اسرائیلیها را به ویژه در هفته های آتی برای انجام آن با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت.

3 - نگرانی در مورد نحوه سیاست آمریکا در همه بخشهای سیاسی (اسرائیل - م) مشهود است.

برگزیدگان عناصر سیاسی اسرائیل برقراری یک کشور مستقل فلسطینی را به عنوان عاملی هلاکت بار برای اسرائیل می نگرند. حتی اسرائیلیهایی که از لحاظ سیاسی دارای برداشتهای پیچیده هستند نیز ساف را به عنوان سازمانی که هدف نهایی اش نابود کردن اسرائیل است تلقی می کنند و به نظر آنها پیروزی یک جناح میانه رو در ساف تنها به یک مبارزه هوشمندانه و مخفی علیه اسرائیل منجر خواهد شد.

4 - درک میانه روهای اسرائیلی از جهت سیاست آمریکا و پاسخ مناسب برای اسرائیل اخیرا در یک مقاله تحلیلی روزنامه به وسیله نخست وزیر پیشین رابین پدیدار گشت. رابین نگاشته بود که به وضوح مشخص می شود که اسرائیل مواجه با یک جبهه مصری - آمریکایی خواهد شد. این محور سعی بر تأمین یک صلح جامع بر پایه مراجعت اسرائیل به مرزهای قبل از 1976 و ایجاد یک کشور فلسطینی در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه دارد. رابین مصر را در این صحنه میانه رو توصیف کرده است، به خاطر اینکه زمینهایی را از اسرائیل دریافت می کرد اما درخواست عادی کردن روابط را ننموده بود.

5 - رابین که از مدتها قبل بر این عقیده بوده است که پس از روشن شدن این موضوع که دست یافتن به توافقی در مورد خود مختاری امکان پذیر نیست و مراحل صلح با مصر کاملاً متوقف خواهد شد، از سرائیل خواسته است تا برای جلب افکار عمومی آمریکا تلاش نماید. او مسئله اردوگاهها را به عنوان «امری که حکومت کارتر برای فرسایش موضعگیری اسرائیل به کار گرفته» ارزیابی نموده است. برای مقابله با این فشار، رابین یک وقفه موقتی ناگهانی در ایجاد اردوگاهها در ساحل غربی رود اردن را همزمان با فعالیتهای تبلیغاتی «علیه حکومت کارتر در قبال ایجاد یک کشور عرفات - فلسطینی»، پیشنهاد نمود.

ص: 498

6 - اسرائیلیها در روزها و هفته های آتی به جای تاکید بر دلگرمیهایی که از جانب واشنگتن داده می شود بیشتر بر موضعگیری های آمریکا در سازمان ملل و در مذاکرات خود مختاری تأکید خواهند کرد.

عدم موفقیت آمریکا در جلوگیری از اصلاح لایحه 242 یا تصویب یک راه حل مکمل برای مقابله با مسئله فلسطین نشانگر ترس بیش از حد آنان می باشد. در مذاکرات خود مختاری، اسرائیل به خصوص وقتی ناراحت می شود که آمریکا بخواهد شرایطی را به مذاکره بکشاند که فرضیه مدیریتی و باریک بینانه دلخواه اسرائیل در مورد خود مختاری را تغییر بدهد.

7 - (محرمانه / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) اسرائیل امنیت ساحل غربی رود اردن: وابسته دفاعی ما در تل آویو اظهار می دارد که نیروی دفاعی اسرائیل ظاهرا در حال مطرح ساختن یک پیشنهاد مشخص برای تثبیت نقش اردوگاهها در سیستم دفاعی این سرزمین می باشد. این موضوع در صحبتهای اخیر رئیس ستاد، ایتان مورد تأکید قرار گرفت. نیروی دفاعی اسرائیل سربازان ذخیره خط مقدم را به اردوگاه می فرستد تا پس از دستور استقرار به جنگ ادامه دهند. به علاوه به کار گرفتن نیروهای عادی در ساحل غربی رود اردن به طرز فاحشی افزایش یافته است. وابسته دفاعی نتیجه گیری می کند که از نقطه نظر نظامی کاربرد فعال اردوگاهها برای تأمین دفاع زمینی نسبت به هزینه ای که برای کاربرد نیروهای ذخیره عادی در منطقه صرف می شود فایده چندانی در برندارد.

8 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - سفر یانگ: رادیو بیت المقدس در 14 اوت اعتراض دولت اسرائیل به آمریکا بر سر ملاقات سفیر (آمریکا در سازمان ملل) یانگ با ناظر سازمان آزادیبخش فلسطین در سازمان ملل را اعلام نمود. کابینه اسرائیل این ملاقات را مغایر با کارهای مدیریتی آمریکا و مغایر با این اعلامیه اسرائیل که به طور مکرر گفته است تا زمانی که ساف حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخته و قطعنامه های 242 و 338 را نپذیرفته حاضر نیست، این سازمان را به رسمیت شناخته یا با آن وارد مذاکره گردد، می داند. این گزارش از قول رویتر گفت که ناظر ساف در سازمان ملل گفته است که در این ملاقات فقط «خوش و بش» شده است و سفیر بانگ از مطرح ساختن مشکلات ساف امتناع ورزیده است.

9 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیل - سفیر اشتراوس: یک خبرنگار تلویزیونی اسرائیلی در 14 اوت گفت که سفیر اشتراوس مشغول تهیه زمینه مسافرت خود به خاور میانه می باشد. هدف وی از این مسافرت این است که به فلسطینیان بفهماند که باید آینده خود را خود تعیین کنند. سخنان اخیر سفیر به نظر مطبوعات خاورمیانه «بی نظیر مشخص کننده، مصمم و سازش ناپذیر و از این قبیل» آمده بود که گفته است در این هفته در اسرائیل به گوش همه خواهد رسید. یک گزارشگر رادیو اسرائیل گفت که سفیر اشتراوس توضیح خواهد داد که علیرغم بیانات آرامش بخشی که از واشنگتن می رسد، آمریکا تلاش می کند تا قطعنامه 243 را با اضافه کردن بیانیه ای درباره حقوق مشروع فلسطینیان تغییر بدهد. به گفته همین گزارشگر، ورود سفیر اشتراوس آمادگی دایان را برای مذاکرات خود مختاری تسریع خواهد کرد.

گزارشگر داور گفت که سفیر اشتراوس رونوشتی از قطعنامه فلسطینیها را با خود خواهد آورد. داور در سرمقاله خود گفته است که با تغییر موضع کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال ساف. اسرائیل نیز باید خود را در برابر تغییر موضع ساف آماده سازد.

10 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - لیکود - حزب کارگر: رویتر در 14 اوت گزارش داد که طبق یک

ص: 499

رأی گیری عمومی اسرائیل نشان داده است که اگر انتخابات، در حال حاضر، صورت گیرد، لیکود به حزب کارگر خواهد باخت.

11 - (طبقه بندی نشده) اتهامات شهردار ساحل غربی: شهردار رام اللّه کریم خلف، اسرائیل را متهم نمود که از هنگام اشغال ساحل غربی رود اردن در سال 1967 تاکنون 20 هزار خانه را منهدم نموده است.

بنا به گزارش رویتر وی به یک مجله لبنانی گفته است این ارقام قرار است در کنفرانس فلسطین درباره امور فلسطین در واشنگتن گنجانیده شود. (در ماه اوت و سپتامبر) خلف همچنین مدعی است:

(الف) که 28% از زمینهای ساحل غربی رود اردن به وسیله اسرائیلیان مصادره شده است، (ب) که اسرائیلیان 1145 فلسطینی را از ساحل غربی رود اردن اخراج نموده اند، (ج) که در حدود 7000 زندانی عرب در اسرائیل وجود دارند.

12 - (طبقه بندی نشده) جنوب لبنان - گزارش وضعیت: بنا به اظهار رادیو بیروت چندین دهکده در حومه طیره زیر آتش توپخانه اسرائیلیان و همچنین خود شهر طیره به وسیله تفنگهای 175 میلیمتری در 13 اوت گلوله باران گردید. بنا به گزارش رویتر گروههای فلسطینی سه تن از ساکنین روستای (روز قبل نیز سه تن دیگر را گروگان گرفته بودند) محل فعالیت حداد را گروگان گرفته اند، تا با دو تن از مبارزین خودشان که به گفته خودشان به وسیله حداد دستگیر شده اند، تعویض نمایند. حداد از تأیید این موضوع که او آنها را در اختیار دارد برای صلیب سرخ و مقامات ملل امتناع ورزیده.

13 - (طبقه بندی نشده) لبنان - درگیریها: درگیری که از دور روز پیش در ناحیه بیروت بین ارتش لبنان و میلیشیای فلسطین آغاز شده است اکنون پای نیروهای سوری مستقر در لبنان را نیز به میان کشیده است. آسوشیتدپرس گزارش می دهد که رفت و آمد غیرنظامیان متوقف شده است. منطقه بانکی در مرکز بیروت متروکه گردیده شبه نظامیان در حال مستحکم کردن مواضع خود بودند و کارگران اسکله مجبور به فرار شدند. آسوشیتدپرس مدعی است که نیروهای سوری نبرد بین ارتش آزادی فلسطین و فالانژها را متوقف کردند، لیکن در 13 اوت فالانژیستها توپهای ضد هوایی خود را بطرف غرب بیروت نشانه گرفته شلیک کردند. و نیروهای سوری نیز در جواب با توپ، خمپاره و مسلسل عمل کردند.

14 - (محرمانه / غیرقابل رؤیت برای خارجیان) اسرائیل - لبنان: اسرائیل به نظر می رسد که واحدهای توپخانه خود را در بخش شرقی مرز خود با لبنان تقویت نموده است. اخیرا فقط یک آتشبار 109 میلیمتری و سلاحهای 155 میلی متری در این منطقه مستقر گردیده است، اما در 13 اوت در حین شناسایی از یک جاده مرزی دو یا احتمالاً سه آتشبار به وسیله افراد وابسته دفاعی تشخیص داده شد. در حالی که افزایش چندان فاحش نیست، افزایش توپهای مستقر در این مکان به گردان آتشبار 109 میلی متری توانایی اسرائیل را در ریختن آتش پشتیبانی برای نیروهای خودش و یا نیروهای مسیحیان که علیه فلسطینیان عمل می کند، افزایش قابل ملاحظه ای می دهد.

ص: 500

سند شماره (44) تاریخ: 17 اوت 79 -26 مرداد 58 خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با حق تقدم (پاراگرافهای 5 - 1 خیلی محرمانه است) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 877 - 17 اوت 79 1 - موقعیت کنونی سیاست اسرائیل: کابینه بگین بسیار آشفته است. تضادهای شدیدی که بر سر سیاستها و شخصیتها وجود دارد به وسیله ضریبهای دیگری که قدرت و استعداد کابینه را در انعقاد قرار دادها کاهش می دهد، تشدید می گردد. این ضرایب عبارتند از:

(الف) عدم تندرستی بگین و دایان که دو تن از تصمیم گیرندگان اصلی در زمینه سیاست امور خارجه هستند.

(ب) عدم توانایی کابینه در برخورد با تورم روز افزون؛ (پ) سقوط نهائی حزب لیبرال، که یکی از حامیان مهم لیکود به شمار می رود؛ و (ت) تضاد تلخ بر سر مستعمرات.

موضوع افزایش قدرت حزب کارگر و خصومت فزاینده حزب مذهبی ملی با لیکود نیز برخوردار از اهمیت ویژه می باشد. اینجاست که می توان گفت این احتمال نیز وجود دارد که کنست ناگهان دولت را بر کنار بنماید.

2 - در برخورد با این مسائل، کابینه حتما با احتیاط بسیار عمل خواهد کرد. برای حفظ بقای دولت خود، بگین تلاش بسیار خواهد کرد تا با حزب مذهبی ملی آشتی نماید. فعالیتهای وی در زمینه انعقادهای قرارداد باید طوری باشد که همیشه از حمایت حزب مذهبی ملی برخوردار باشد، در غیر این صورت سقوط دولت وی حتمی خواهد بود.

3 - با این حال کاهش شدید محبوبیت بگین، و افزایش مخالفت عمومی علیه حزب کارگر و امید بسیار ضعیفی که در رابطه با بهبود اوضاع اقتصادی وجود دارد تواما شانس بگین را در رابطه با حزب مذهبی ملی بسیار کاهش خواهد داد. در گذشته، بگین می توانست مورد تهدید قرار گرفته استعفا دهد، لیکن پس از یک دوره انتخابات باز هم قدرت را به دست گیرد و با تجدید مذاکرات ائتلاف بین خود و حزب مذهبی ملی را به وجود آورد، ولی انتخابات در حال حاضر ممکن است به معنی این باشد که بگین به دست فراموشی سیاسی سپرده شود. در نتیجه، حوزه عمل بگین در زمینه قراردادهای استقلال متکی به امتیازهایی خواهد بود که توسط حزب مذهبی ملی به او داده می شود.

4 - حزب مذهبی ملی نیز از قدرت خود آگاه است. نظامیان حزبی نسبت به قائل شدن امتیاز در زمینه های ایدئولوژیک، استراتژیک، و پراگماتیک بسیار بدبین هستند. برخوردهای داخلی در برابر حالت میانه رو حزب مذهبی ملی بیشتر حالت نظامیگرانه دارد.

(الف) هامر، وزیر آموزش و پرورش با زیرکی خاصی خود را از توطئه ها دور نگاه می دارد؛ زیرا او باید در آن قسمت از حزب که مربوط به خودش است اتحاد را حفظ نماید؛ و دیگر اینکه حتما از ترک حامیان گوش امونیم نیز جلوگیری به عمل آورد.

(ب) برگ، وزیر کشور نیز خواستار جدایی حزبی نیست، به خصوص اگر نتیجه یک چنین جدایی

ص: 501

«خودمختاری تسلیحاتی» باشد که نتیجه اش در نهایت بوجود آمدن یک دولت فلسطینی مستقل خواهد بود.

5 - هنوز چندی از ماجرای کمپ دیوید نگذشته است که د. اسرائیلیها این تصور قوت گرفته که امضاء قرارداد خود مختاری در سواحل غربی و نوار غزه سرانجام به تشکیل یک حکومت فلسطینی مستقل تمام عیار خواهد انجامید. این تصور در همه حوزه های سیاسی به چشم می خورد، و گسترش این تصور به جناح راستگراها، بگین را در صورتی که به دادن امتیازی قابل توجه تن در دهد؛ به طوری که این امتیازها سریعا منتشر شود، تهدید خواهد کرد.

6 - (محرمانه) ولی اگر فشارهای پیرامون موضوع خود مختاری را نیز نادیده بگیریم باز هم در دراز مدت بگین برای باقی ماندن در قدرت باید تلاش بسیاری را به خرج دهد. در حالی که وضع جسمانی او چندان تعریفی ندارد، فکر نمی کنیم که او بتواند ابتکار عمل را به دست بگیرد.

7 - (طبقه بندی نشده) گزارشات مطبوعاتی سفیر یانگ: مطبوعات استعفای سفیر یانگ را در 16 اوت با آب و تاب در خود منعکس ساختند. گزارشگران اسرائیلی در واشنگتن می نویسند که وضع اسرائیل ممکن است بدون وجود او «بدتر» شود. ولی رادیو اسرائیل در اورشلیم اعلام کرده است که آمریکا از نیاز اسرائیل به قطع ارتباط با سازمان آزادیبخش فلسطین باخبر است. یکی از عناوین روزنامه «مآریو» اعلام می دارد که رئیس جمهور کارتر از «ماجرای یانگ» عصبانی است. بنا به اظهارات همین روزنامه، منابع سیاسی معتقد هستند که اسرائیل ممکن است یکی از مهمترین قربانیان این استعفا باشد. روزنامه دیگری بنام یدیوت آهارانوت که از واشنگتن گزارش می دهد از قول یکی از «مقامات برجسته وزارت امور خارجه» بیان می دارد که اسرائیل از طریق این استعفا یکی از دوستانش را از دست داده است. بنا به همین گزارش فرد مزبور اظهار داشته است که این استعفا می تواند در روابط بین اسرائیل و کشورهای آفریقایی تأثیر منفی بگذارد. روزنامه «اورشلیم پست» گزارش کرده است که» شواهد موجود «نشانگر این حقیقت است که ارتباط» سفیر یانگ با سازمان آزادیبخش فلسطین به معنی «تغییر» سیاست آمریکا نبوده است.

صدای فلسطین اعلام کرده است که استعفا نتیجه «ایجاد وحشت و تبعیضات نژادی» بوده است. در اورشلیم نشریه القدس ماجرا را یک تغییر کلی در سیاست آمریکا نسبت به سازمان آزادیبخش فلسطین می بیند.

رویتر از قول یک روزنامه آتلانتایی داستانی را گزارش کرده است که بنا بر آن ماموران اطلاعاتی اسرائیل مقام سازمان آزادیبخش فلسطین را تا میعادگاه خود با سفیر یانگ همراهی کرده اند.

8 - (محرمانه) بیانیه های دایان: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که یکی از مقامات وزارت امور خارجه اسرائیل اعتراف کرده است که تا قبل از این ماجرا از بیانات اخیر دایان مبنی بر اینکه آمریکا سیاست اسرائیل در قبال لبنان را می پذیرد و نیز بی تمایل هم نیست که ناظران روسی به سینا بیایند، سردر نمی آورده است. کاردار ما اظهار می دارد که جهالت «بارون» ممکن است شرمندگی خود و وزارت امور خارجه اسرائیل را از گفته های دایان بخواهد بپوشاند.

(پاراگرافهای 13 - 9 طبقه بندی نشده است) 9 - سفیر آمریکا و نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین: در تاریخ 16 اوت رادیو وین گزارش کرد که نماینده سازمان آزادیبخش در وین گزارش مطبوعات اسرائیلی را مبنی بر اینکه بین نماینده آزادیبخش

ص: 502

فلسطین و سفیر آمریکا در اطریش ارتباطی برقرار شده تکذیب نمود. وی گفته است که در صورتی که سفیر آمریکا با یک فلسطینی سخن گفته باشد، آن شخص حتما از آن دسته از نمایندگان آزادیبخش فلسطین نبوده است، که دارای دستور فرمان رسمی بوده باشد.

10 - سازمان آزادیبخش فلسطین - اسرائیل - کرایسکی: صدراعظم کرایسکی بنا به گزارش یک روزنامه اطریشی در 16 اوت گفته است که سازمان آزادیبخش فلسطین «حاضر است کشور اسرائیل را به رسمیت بشناسد». بنا به همین گزارش کرایسکی گفته است «اسرائیلیها باید خیلی احمق باشند اگر تصور کنند که می توانند مردمی را که چنین سریع تکثیر می شوند تحت کنترل پلیس نگاه دارند.» 11 - ایران - سوریه: یک روزنامه کویتی از تهران در تاریخ 16 اوت گزارش می دهد که یک نیروی نمونه از نظامیان ایران در 17 اوت به دمشق خواهند رفت تا در خطوط برخورد با اسرائیل موضع بگیرند.

این گزارش هنوز تأیید نشده است. وزیر امور خارجه سوریه رسما از ایران بازدید به عمل آورده است. در تاریخ 16 اوت وی اظهار داشت که دو کشور توافق کرده اند تا برای بحث پیرامون منافع مشترک دو کشور کمیته های سیاست خارجی و اقتصادی تشکیل دهند.

12 - نهضت ملی بعثی ها: مطبوعات لبنانی گزارش داده اند که حزب فلسطینی عراقی بعث در 15 اوت از عضویت نهضت اسلامی / چپی ملی لبنان خارج شده است. علت این تعلیق را نیز می توان تضاد بیش از حد میان کمونیستها و بعثیها دانست.

13 - اسرائیل - جنوب لبنان: رادیو بیروت گزارش داد که توپخانه اسرائیل در 16 اوت روستای یوهمور در جنوب لبنان را به گلوله بست که در نتیجه آن یک دختر کشته و جوانانی چند به علاوه سه عضو یک خانواده را مجروح ساخته است. لیکن گزارش رویتر سه غیرنظامی کشته و چهار تن زخمی بوده است.

کریستوفر

اخراج احتمالی دولت های عضو از اتحادیه جهانی پست

سند شماره (45) تاریخ: 23 اوت 79 - 1 شهریور 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: تمام پایگاههای دیپلماتیک - با اولویت موضوع: اخراج احتمالی دولت های عضو از اتحادیه جهانی پست 1 - تلگرامهای عطف به آن دسته از پایگاههایی که آنها را دریافت نداشته اند، مخابره خواهد شد.

2 - هیجدهمین اجلاس اتحادیه جهانی پست از تاریخ 12 سپتامبر تا 26 اکتبر در ریودوژانیرو برگزار خواهد گردید. سرنوشت اصلاحیه های پیشنهادی درباره «ممنوعیت عضویت» هر یک از اعضاء در اتحادیه یکی از مهمترین مواردی خواهد بود که بر سر آن در این اجلاس بحث و تبادل نظر خواهد شد.

«ممنوعیت عضویت» به معنی اخراج از اتحادیه جهانی پست خواهد بود. نتیجه چنین عملی این خواهد بود که خدمات پستی ارائه شده به کشور اخراج شده و دیگر کشورهای عضو با یکدیگر با تفاوت زیاد انجام خواهد شد. (قانون اساسی اتحادیه جهانی پست به این ترتیب است... مواد 2 و 11.... که هر یک از کشورهای عضو سازمان ملل متحد بنا به تقاضا به عضویت پذیرفته خواهند شد.) 3 - فهرست اسامی مبتکرین این عمل در حال حاضر در دست نیست، لیکن اصلاحیه ها به وسیله اتحادیه پست عرب ارائه شده که قبلاً از قاهره به دلیل امضاء قرارداد صلح مصر و اسرائیل به تونس منتقل

ص: 503

گردید. به نظر ما اسرائیل هدف مسلم این اصلاحیه هاست، لیکن این اجلاس برای کسانی که در گذشته سعی داشتند آفریقای جنوبی را از این اتحادیه اخراج نمایند نیز موقعیت مناسبی است. دولت آمریکا لازم می داند که ما این اصلاحیه را شکست بدهیم، در حالی که پیروزی و قبول این اصلاحیه نیاز به آراء مثبت دو سوم اعضاء کامل اتحادیه پست جهانی دارد.

4 - اگر ما بتوانیم سد راه اصلاحیه های قانونی این اتحادیه شویم، مخالفین اسرائیل تلاش بیشتری برای منزوی ساختن اسرائیل از این اجلاس به خرج خواهند داد. در صورتی که اکثریت اعضاء حاضر در اجلاس چنین رأی بدهند به این هدف خواهند رسید. منزوی ساختن اسرائیل یک پیشنهاد در تلافی عدم اخراج وی خواهد بود که توسط چند کشور ارائه خواهد شد. با وجود اینکه منزوی سازی، کشوری را از کلیه امتیازات مربوط به یک عضو محروم نمی گرداند، ما با این پیشنهاد نیز شدیدا مخالفت خواهیم کرد.

آفریقای جنوبی از سال 1964 به این طرف از همه گردهمایی ها منزوی ساخته شده است و ما به هیچ وجه نمی خواهیم اسرائیل را در آن وضع مشاهده کنیم. با وجود اینکه هنوز منزوی سازی اسرائیل پیشنهاد نشده است، ما نیز نمی خواهیم با بحثهای بیمورد در ارائه این پیشنهاد تسریعی حاصل شود، لیکن لازم است تمام سفارتخانه ها را قبلاً از مکان ارائه یک چنین پیشنهادی مطلع نماییم.

5 - موضوع دیگر لیکن مشابهی در اجلاس مطرح خواهد شد که باید از تصویب آن بدون اصلاحیه نیز جلوگیری به عمل آید و آن پیشنهاد اخراج آفریقای جنوبی از اتحادیه است. این پیشنهاد از طرف کشورهای بروندی، مصر، غنا، گینه، گینه بیسائو، لیبری، لیبی، مالی، موریتانی، سومالی، سودان و زئیر ارائه و حمایت می شود. چون قانون اساسی درباره اخراج یک کشور عضو پیش بینی نکرده است به نظر ما اخراج کشور عضو قانونا قابل اجراء نیست. به هرحال یک چنین عملی بدون اصلاحیه های قانونی مؤثر نخواهد افتاد، چون اعضاء سازمان ملل به طور اتوماتیک پذیرفته می شوند. به همین علت می توان گفت که اگر کشوری هم اخراج شود، چون عضو سازمان ملل است دوباره بدون رأی اجلاس در اتحادیه پذیرفته خواهد شد. مسئله آفریقای جنوبی که به انحاء مختلف از سال 1964 در اجلاسهای مختلف مطرح شده بود سرانجام به انزوای این کشور از جلسات منجر شد و نتوانست اخراج کامل وی را از اتحادیه جهانی پست امکان پذیر سازد. بنابراین آفریقای جنوبی که عضو اتحادیه جهانی پست است، لیکن در زمان تشکیل اجلاس در ریودوژانیرو نماینده ای نخواهد داشت.

6 - هدف تاکتیکی ما این است که کشورهایی را راضی کنیم که از اخراج کامل یک کشور عضو از اتحادیه جهانی پست حمایت ننمایند. در همان حال که موضوعات مورد بحث در این اجلاس حتما اخراج اسرائیل و یا آفریقای جنوبی خواهد بود ما تلاش خواهیم کرد که بهترین و بیشترین سود را از موقعیت خود با تأکید بر مشکلات اصولی اخراج و یا منزوی ساختن هر یک از کشورهای عضو ببریم. در همان حال که تلاش جهت اخراج و یا منزوی ساختن می تواند متوجه هم اسرائیل و هم آفریقای جنوبی باشد، از نظر تاکتیکی مضراتی در حمایت ما از هر دو کشور وجود دارد. به همین علت ما سعی خواهیم کرد که با هر دو مسئله به طور متفاوت برخورد نمائیم.

7 - از سفارتخانه ها تقاضا می شود که موضوع شرکت جهانی کشورها در اتحادیه را مطرح سازند، مگر اینکه سفارت معتقد باشد که نتیجه یک چنین عملی مثبت نخواهد بود.

- هیجدهمین اجلاس اتحادیه جهانی پست قرار است از 12 سپتامبر تا 26 اکتبر در ریودوژانیرو برقرار

ص: 504

گردد. دقیقا مانند آژانس مخصوص سازمان ملل متحد که توجه خاصی به مسائل پستی بین المللی دارد، اتحادیه جهانی پست نیز مهمترین نیازهای پستی را در جامعه بین المللی برآورده می سازد.

- به نظر می رسد که در این اجلاس یکی از پیشنهادات مورد ملاحظه اصلاحیه های بند 11 و 12 قانون اساسی است. این اصلاحیه ها اختیار «پس گیری حق عضویت» را از کشورهای عضو توسط اتحادیه به وجود می آورد. بنابراین یک چنین اصلاحیه هایی در آینده خواهد توانست شرایط اخراج یک کشور عضو را نیز فراهم آورد.

- اخراج از اتحادیه جهانی پست می تواند اختلالات چندی از نظر روابط پستی میان کشور اخراج شده و دیگر کشورهای عضو پدید آورد و علاوه بر این اصل عضویت جهانی را نیز از بین خواهد برد. قطبی سازی یک چنین آژانسی از سازمان ملل تمامیت ارضی این سازمان را به خطر انداخته در اهداف فنی که این سازمان باید به آن برسد مداخله خواهد کرد که عبارت است از: تحرک پست بین المللی و نیز میزان حمایت عمومی را از این سازمان در کشور ما تخفیف خواهد داد.

- ما معتقد هستیم که تصویب اصلاحیه «پس گیری حق عضویت» یک کشور عضو در اجلاس یک خطای جدی است و امیدواریم کشور پیشنهاد کننده به نمایندگان خود دستور دهد با اصلاحیه مخالفت ورزند.

- دلایل زیادی در دست است که نشان می دهد تصویب این اصلاحیه قانون اساسی برای سهولت اخراج اسرائیل از اتحادیه جهانی پست می باشد. ما امیدواریم کشور پیشنهاد کننده بداند که اخراج اسرائیل تأثیر منفی به دنبال خواهد داشت، و هر گونه عملی که اسرائیل را محدود بسازد تأثیر منفی بر اتحادیه جهانی پست و بالاتر از آن بر نظام سازمان ملل خواهد گذارد. همان طور که کشور پیشنهاد کننده در خواهد یافت یک چنین عملی عکس العمل بسیار منفی را در آمریکا نیز به دنبال خواهد داشت.

- ما امیدواریم نمایندگان کشور..... با آگاهی کامل اقدامات لازم را جهت جلوگیری از هر گونه برخوردی که در اجلاس ریو در زمینه زیر سؤال کشیدن شرکت اسرائیل در اتحادیه جهانی پست بوقوع خواهد پیوست، بنمایند. به عقیده دولت آمریکا بحث بر سر این گونه مسائل سیاسی تنها کاهش دهنده نقش مؤثر اجلاس و اتحادیه جهانی پست خواهد بود. ولی در صورتی که یک چنین اقدامی نیز صورت گیرد، ما امیدواریم که نمایندگان شما با فعالیتهای ضد اسرائیلی اجلاس مخالفت ورزند.

- (در صورتی که مسائل زیر به میان آورده شود وسیله کشور میزبان استفاده شود) دولت آمریکا نیز شدیدا با هر تلاشی که جدا سازنده اسرائیل از اجلاس باشد مخالف است. مردم آمریکا نیز تفاوتی میان منزوی سازی و اخراج قائل نبوده و عکس العمل آنها شدیدا منفی خواهد بود.در راه حفظ تمامیت اتحادیه جهانی پست و اجلاس ریو، ما امیدواریم که کشور..... در جلوگیری از منزوی سازی اسرائیل از اجلاس در صورتی که یک چنین پیشنهادی داده شود بما بپیوندد.

8 - برای برن، بن، اتاوا، لندن، استکهلم، لاهه، و توکیو سفارتخانه های آمریکا در این مناطق باید مقامات این کشورها را تا قبل از 12 سپتامبر جهت همراهی با ما در جریان قرار دهند.

9 - فقط جهت بن: دکتر فرتیز کولر رئیس خدمات پستی بین المللی در وزارت فدرال پست و ارتباطات، ریاست چهارمین کمیته عمومی در اجلاس ریو را عهده دار خواهد بود. این کمیته بررسی اصلاحیه های قانون اساسی را عهده دار خواهد بود (به پاراگراف 15 تلگرام عطف و تلگرام دولتی شماره

ص: 505

207641 مراجعه شود). اسرائیل با ارزیابیهایی موافق است که این اصلاحیه ها در کمیته بررسی شود. تا در جاهای دیگر. در حال حاضر اسرائیل حتما با کولر آن طوری که در تلگرام دولتی شماره 207641 توصیه شده باید تماس حاصل کرده باشد، لیکن درباره آن گزارشی دریافت نداشته ایم. به علت ریاست وی در کمیته چهارم، کولر از روسای اجلاس خواهد بود (گروه هدایت کننده اجلاس) و ممکن است بتواند در موقعیتی باشد که بر تصمیمات اجلاس تأثیر بگذارد.سفارت میل بسیار به ایجاد ارتباط با کولر دارد که خود نشان دهنده اهمیتی است که برای حفظ جهانی بودن اتحادیه پست جهانی قائل هستیم و مایل هستیم به خصوص از هر فعالیتی علیه اسرائیل جلوگیری بشود.

10 - جهت برزیل: آدوالدو کاردوزوبوتو دو باروس رئیس پست و تلگراف برزیل ریاست اجلاس اتحادیه جهانی پست را عهده دار خواهد بود. کاردار اجلاس نیز لوپز لاندریا عضو همان سازمان خواهد بود. در صورتی که سفیر معتقد است که جهت پیشبرد سریعتر اهداف آمریکا بهتر است با بوتو تماس برقرار شود، لذا خواهشمندیم هر چه زودتر این تماس برقرار شود و طی آن تأکید بر اهمیتی که ما بر جهانی بودن اتحادیه جهانی پست قائل هستیم و اینکه نباید موضوعات سیاسی ضد و نقیض در اجلاس مطرح شود، بشود.

11 - برای مکزیکوسیتی: رومئورینکون سرانو، مدیر کل پست ریاست نمایندگان مکزیک و نیز ریاست کمیته اعتبارات را عهده دار خواهد بود و این مقامها او را از اعضای مهم اجلاس خواهد ساخت (گروه هدایت کننده و تعیین کننده اجلاس). سفارت مایل است با او و مقامات وزارت امور خارجه تماس حاصل شده تمایل ما را نسبت به حفظ جهانی بودن اتحادیه جهانی پست ابراز دارند.

12 - در صورتی که موضوع آفریقای جنوبی، وسیله کشور میزبان مطرح گردید، سفارتخانه ها باید برای پاسخگویی به تلگرام عطف (ب) مراجعه نمایند.

13 - نکات مهم به فرانسوی و زبان اسپانیایی برای شما خواهد رسید.کریستوفر

خلاصه های اطلاعاتی 883، 889، 894، 898، 899، 900، 905، 915، 916، 917،919

سند شماره (46) تاریخ: 27 اوت 79 - 5 شهریور 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با حق تقدم هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان (پاراگرافهای 6 - 1 خیلی محرمانه است) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 883 -27 اوت 79 1 - اسرائیل: موقعیت حزب کارگر: محبوبیت سیاسی حزب کارگر بیشتر شده است. به طوری که می توان گفت گرایش به سوی حزب کارگر و فرار از لیکود در ماههای اخیر بسیار سرعت گرفته است.

آخرین گزارش از آراء عمومی اعلام می دارد، در صورتی که انتخاباتی برگزار شود حزب کارگر حتما پیشی گرفته برنده خواهد شد. (البته ناگفته نماند که از نظر اکثریت حزب کارگر دچار کمبودهایی خواهد شد که برای جبران آن حتما باید با حزب مذهبی ملی ائتلاف بنماید.) 2 - بالا گرفتن حزب کارگر در ماههای اخیر را می توان دلیل اشتباهاتی دانست که به وسیله دیگران به وجود آمده است و نه دلیل بازسازی درونی حزب کارگر. این عقیده که مدیریت لیکود به خصوص در امور

ص: 506

اقتصادی بسیار ضعیف است، مورد قبول همه واقع شده و همین به بالا رفتن میزان محبوبیت حزب کارگر کمک شایان نموده است. توطئه گریهای آشکار گروهی از وزراء نیز به حیثیت و اعتبار لیکود لطمه وارد کرده است.

3 - حذف حزب اصیل یادین که یک ضریب سیاسی بسیار مهم بود نیز از اهمیت چشمگیری برخوردار است. آخرین گزارش از عقاید عمومی نشان می دهد که مردم دیگر به هیچ وجه حاضر به حمایت از این حزب نمی باشند. و اکثریت کسانی که طرفدار حزب یادین بودند با حزب کارگر برای بار دیگر اعلام وفاداری کرده اند.

4 - لیکن نمی توان گفت که وضع حزب کارگر بسیار عالی است. انتشار اخیر خاطرات نخست وزیر پیشین رابین نشان می دهد که یک عدم اتحاد عمیق در درون حزب کارگر وجود دارد. رابین رهبر حزب کارگر یعنی پرز را متهم به دروغگویی، فریبکاری، و افشاء اخبار امنیتی در دولت گذشته حزب کارگر می سازد. این ادعای رابین مبنی بر نامناسب بودن پرز برای مقام نخست وزیری نخواهد توانست کمکی به حزب کارگر باشد.

5 - طوفان کنونی احتمالاً موقعیت پرز را به مخاطره نخواهد انداخت. حزب کارگر ناچار است فعلاً دنباله روی رهبری چون پرز باشد، ولی در صورت پیروز شدن حزب کارگر معلوم نیست که پرز بتواند بمقام نخست وزیری برسد، اما در صورتی که رابین بر میزان اتهامات خود بیفزاید و یا آنها را تکرار کند تا قبل از انتخابات احتمالاً مشکلات جدی برای حزب کارگر و پرز به وجود خواهد آورد.

6 - حتی اگر این واقعه نیز رخ دهد، موضوع ائتلاف دولت مهمترین موضوع مورد بحث در انتخابات خواهد بود. حافظه بسیاری از رأی دهندگان اسرائیل بسیار ضعیف است و توجه آنها بیشتر به عملکرد حکومت لیکود معطوف خواهد بود.

7 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیل: در مصاحبه ای که در نشریه اورشلیم پست با سفیر اشتراوس انجام گرفته بود ولف بلیترز در 24 اوت نوشت که مهمترین فصل در مذاکرات صلح خاورمیانه «اعتماد ضعیفی» را در سفیر اشتراوس ایجاد کرده است. مقاله به این ترتیب آغاز می شود که «پیشنهاد اخیر دولت کارتر درباره معرفی طرح آمریکایی... یک بلوف سیاسی بسیار شگفت بوده است.» در مصاحبه هاآرتز با سفیر اشتراوس گفته است که «زمانی که اشتراوس می گوید مردم از اسرائیل به طرز ناخوشایندی سخن می گویند... (جلوگیری می کند) از شرکت فلسطینیها در گفتگوها، و زمانی که اشتراوس می گوید که با این نظریه موافق نیست.... (او) می تواند به طور غیرمستقیم این نظریه را برساند که اسرائیل نباید بگذارد که یک چنین عقایدی پا بگیرد.» یکی از مقالات هاآرتز در جای دیگر بیان می دارد که منافع واشنگتن از مشاجرات اعراب و اسرائیل به ارتباط نفت به مسئله فلسطینیها متوجه شده است.

یکی از گزارشگران به نام یدیوت شارانوت از واشنگتن اخطار می کند که «صورت حساب اقتصادی که توسط عمو سام برای وزیر دارایی (اسرائیل) اهرلیک و شرکاء کشیده خواهد شد آنقدر سنگین خواهد بود که هیچ چک بانکی قادر به حمل ارقام آن نخواهد بود. «وی همچنین می نویسد» مهمترین کشف شگفتی که از موضوع استعفای یانگ نتیجه شد این است که بالاخره اعراب و سازمان آزادیبخش فلسطین توانسته اند دلایل خود را به آمریکاییها بقبولانند.«و یا عصبانیت ادامه می دهد که» حالا که موقعیت ایجاب

ص: 507

می کند که آمریکا با احتیاط عمل کند.... (مقامات) اسرائیل کارهای خود را با عجله و بی محابا انجام داده و اصول احتیاط را رعایت نمی کنند.

8 - (محرمانه) مسئله جولان - و ادعاهای شارون: در بازدیدی که شارون در 23 اوت از دهکده ای در ارتفاعات جولان بنام دروز به عمل آورد گفت که حتی اگر سوریه با اسرائیل صلح کند نیز ارتفاعات جولان را مسترد نخواهد گردانید.

وی گفت «تا آنجا که من می دانم ارتفاعات جولان جزء لاینفک از خاک اسرائیل است... و فکر می کنم که دولت نیز با نظر من موافق است، لیکن لحن بیان تفاوت می کند.» سفارت آمریکا در تل آویو اظهار می دارد که بیاناتی چون بیانات شارون و اعمالی چون تقاضای ضمیمه (که در حال حاضر توسط 000/400 نفر به امضاء رسیده است) نتایجی چون ضمیمه شدن واقعی جولان را در بر خواهد داشت.

سفارت در ادامه اظهار می دارد که عدم ارائه کارت هویت برای ساکنین روستای دروز نیز می تواند خود دلیلی دیگر بر این ادعا باشد. وایزمن نیز بنابه دلایل و اهدافی این تقاضا نامه را امضاء کرده است بگین و دایان این تقاضانامه را امضاء نکرده اند، و دایان معتقد است که اسرائیل بالاخره مجبور خواهد شد از قسمت اعظم جولان عقب نشینی نماید.

9 - (محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اسرائیل: از بین رفتن تقریبی یک هواپیما: در 15 اوت اسرائیل نزدیک بود اولین هواپیمای هشدار دهنده و کنترل کننده EZCخود را از دست بدهد. به علت آتش سوزی در هواپیما خلبان مجبور به فرود اجباری گردید. هواپیما بشدت صدمه دیده است و از یک شش ماه قابل استفاده نخواهد بود. غیرقابل استفاده بودن آن ممکن است بیشتر از اینها هم طول بکشد.

هواپیماهای EZCرا از ماه ژوئن 1979 مورد استفاده قرار داده اند تا بتوانند در حملات هوایی و شناسایی آنها را به صورت پشتیبان در مأموریتهای لبنان به کار برند. اسرائیل 3 دستگاه دیگر از هواپیماهای EZC در اختیار دارد.

10 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل و مسئله نیروهایسازمان ملل: رادیو اورشلیم در 26 اوت گزارش داد که کابینه اسرائیل در نظر دارد از آمریکا بخواهد که یا در مورد حضور نیروهای سازمان ملل در صحرای سینا اقدامی نماید و یا اینکه بر ایجاد نیروهای چند ملیتی در آنجا صحه گذارد. بنا به گزارش وزیر امور خارجه دایان در این اجلاس گفت قبل از اینکه قسمت بیشتری از صحرای سینا از دست برود، اسرائیل باید عواقب آنرا در نظر بگیرد. دیگر وزراء کابینه نیز صریحا پیشنهاد کرده اند که به آمریکا و مصر اطلاع داده شود چنانچه راه حلی پیدا نشود اسرائیل منطقه ای را که قرار است در نیمه های ماه آینده تخلیه نماید نخواهد توانست، تخلیه کند. مفسر سیاسی رادیو اعلام داشت که اقدامات لازم برای تشریح وضعیت با دولت آمریکا به زودی انجام خواهد گرفت. یعنی دایان در آمریکا ملاقاتهایی در این باره خواهد داشت.

11 - (طبقه بندی نشده) کابینه اسرائیل - لبنان: رادیو اورشلیم خبر داد که کابینه اسرائیل اقدامات انجام شده توسط اسرائیل در لبنان را مورد بررسی قرار خواهد داد. بعضی از وزراء پیرامون بعضی از عملیات هوایی و زمینی اسرائیل داد سخن دادند.

با این حال، ریاست کابینه نااور موضع اسرائیل را بر سر جنگ اینچنین خلاصه نمود که «تروریستهای به اصطلاح سازمان آزادیبخش فلسطین» مسئول این جنگها هستند. وی از برخورد میان فلسطینیها و سربازان فیجیایی و موشکهایی که بر سر افراد غیرنظامی اسرائیلی ریخته شده بود سخن گفت (البته این

ص: 508

جریان بعد از بمباران شدید جنوب لبنان توسط اسرائیل صورت گرفت). نااو در ادامه گفت «البته ما علیه این جانی ها به ضد حمله دست زده... و این کار را ادامه خواهیم داد.» 12 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل و اخراج اعراب: سرکنسولگری آمریکا در اورشلیم گزارش می کند که نشریه منتشره در 22 اوت از یک روزنامه عربی بیان داشته است که مقامات نظامی اسرائیل یک فلسطینی ساکن روستای نزدیک رام اللّه در ساحل غربی رود اردن را «اخیرا» اخراج کرده اند. فرد اخراج شده در ماه فوریه وارد ساحل غربی رود اردن شده بود تا با خانواده خود دیدار به عمل آورد. در حال حاضر دیوان عالی اسرائیل این کار را ممنوع اعلام کرده است. (رقم اخراج شوندگان از ساحل غربی رود اردن در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته است، لیکن سیاست اخراج هنوز پابرجاست.) 13 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل و بمباران: صدای فلسطین اعلام داشت که ظهر (به وقت محلی) 26 اوت بمبی در «محل نقل و انتقال کارمندان دشمن» (که امکان دارد محل نقل و انتقال کارمندان نیروی دفاعی اسرائیل باشد) در نزدیکیهای اورشلیم منفجر شد. همین صدا اعلام داشت که «تعدادی از افراد دشمن کشته و یا زخمی شدند» و یک کارخانه برق که در همان نزدیکی واقع شده بود خساراتی دید. همین رادیو در ادامه می گوید که این خبر به وسیله رادیو اسرائیل نیز تأیید شده است. لیکن ما هنوز نتوانسته ایم تاییدیه ای پیرامون وقوع این حمله از اسرائیل کسب نماییم.

14 - (محرمانه) وایزمن و نوار غزه: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش کرد که بازدید وایزمن در 23 اوت از نوار غزه یک رویداد خبری بود و علاوه بر آن تلاشی بود برای نشان دادن علاقه وی به ساکنین فلسطینی و یهودی.او نسبت به بعضی از تقاضاهای فلسطینیها جواب مثبت داده است. زمانی که درباره سیاست دولت درباره آینده نوار غزه و ایجاد اردوگاههای جدید در فراسوی خط سبز سؤال شد، معاون وایزمن گفت، که بنا به اظهارات رادیو اسرائیل یک اردوگاه جدید در حومه کاتف در طول هفته های آینده بر پا خواهد شد تا تعداد کل این اردوگاهها به چهار برسد. وایزمن به ساکنین گفت «با آرامی آینده خود را بسازید. دولت اسرائیل... بر سر تصمیم خود ایستاده است. ما این منطقه را بنا به طرحهایی که در نظر داریم توسعه خواهیم داد.» سفارت آمریکا در تل آویو در این زمینه اظهار می دارد که با وجود اینکه وایزمن سعی دارد از بحث پیرامون خودمختاری کناره گیری نماید، ولی اوست که مسئول ساحل غربی رود اردن و نوار غزه می باشد.

15 - (طبقه بندی نشده نفت کش خلیج فارس غرق می شود: گزارش مطبوعات و سفارت حاکی از آن است که در 26 اوت یک نفت کش سنگاپوری به علت انفجاری که در عرشه آن رخ داد در نزدیکیهای ابوظبی غرق شد. این نفت کش که یک تانکر نسبتا کوچک و (DWT 000/30) نامش چری دوک بود در حدود 17 مایلی جزیره داس غرق شد. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که بنا به گفته کارکنان کشتی انفجار آن نتیجه بخار گاز و نفت بود و نمی توانند نتیجه خرابکاری باشد. مقامات دریایی ابوظبی گزارش می دهند که کشتی به آرامی از کراچی به سوی جبل دانا (بندری در غرب ابوظبی) در حرکت بود. 50 تن از کارکنان کشتی مفقود شده اند: و یک نفر پیش از رسیدن به ابوظبی جان سپرد.

16 - (طبقه بندی نشده) سازمان آزادیبخش فلسطین و رومانی: در 25 اوت یاسر 1 فات، یاسر، 3عرفات و نیکلای 1 ئوشسکو، نیکلای، 3چائوشسکو در یکی از محله های 1 ارست، 3بخارست دقیقا 9 روز پس از دیدار قبلی شان در 1 شق، 3دمشق ملاقات کردند. 1 وشیتدپرس، 3اسوشیتدپرس گزارش می دهد که آژانس خبری 1 انس خبری رومانی، 3رومانی گفته است که یک بیانیه مشترک صادر شده

ص: 509

که طی آن از اسرائیل خواسته شده که «به طور کلی، و بدون قید و شرط و تاخیر از مناطق اشغالی خارج گردد.» همچنین این بیانیه خواستار به رسمیت شناختن «حقوق حقه مردم فلسطین که شامل حق خودمختاری و بازگشت به وطن و ایجاد دولت مستقل خود می باشد» شده است. در صورتی که این گزارش درست باشد این طرز فرمول بندی فراتر از آن چیزی است که در آن 1 مانی، 3رومانی خواسته است میانجیگری بین اختلافات اعراب و اسرائیل را عهده دار شود. مطبوعات عربی خاطرنشان ساخته اند که 1 فات، 3عرفات قبل از حضور در کنفرانس 1 فرانس غیرمتعهدها، 3غیرمتعهدها در 1 وانا، 3هاوانا حتما به شوروی سفر خواهد کرد. ظاهرا مقامات 1 روی، 3شوروی از بعضی از ابتکارات اخیر 1 فات، 3عرفات خوشحال نیستند.

17 - (طبقه بندی نشده) 1 زمان آزادیبخش فلسطین، 3سازمان آزادیبخش فلسطین و کرایسکی: رویتر گزارش داده است که صدر اعظم اطریش کرایسکی در مصاحبه با یک روزنامه کویتی از جهان خواسته است که حق خودمختاری مردم فلسطین را به رسمیت بشناسند. کرایسکی گفته است که ناهوم گولدمان آمریکایی - یهودی سرشناس خواستار ملاقات و گفتگو با یاسر 1 فات، 3عرفات شده است. به نظر کرایسکی «عرفات با مسائل و مشکلات به طور عینی و عملی برخورد می کند.» 18 - (محرمانه) سادات برای بار دیگر فریاد زد «بگذار همه شان آب دریا را بخورند.» سفارت آمریکا در قاهره گزارش داد که سادات ارزشی برای لایحه جدید در مورد فلسطینیها قائل نیست و در سخنرانی خود در 26 اوت در سوئز با شدت با منتقدین خود برخورد کرد. سادات نطق خود را این گونه آغاز کرده است که تصمیم جدید شورای امنیت برای فلسطینیها نه حکومت خودمختار و نه آزادی زندانیان فلسطینی و نه عقب نشینی نیروهای اسرائیلی و نه لغو حکومت نظامی و مدنی اسرائیل را به همراه نخواهد داشت.

سادات گفته است که مصر به هدف عقب نشینی اسرائیل و خودمختاری فلسطینیها رسیده است. وی گفته است که نیروهای امنیتی عقب نشینی خواهند کرد. سادات به اشتراوس گفته است که مصر قرارداد کمپ دیوید را زیر پا نخواهد گذاشت. وی گفت اگر تصمیم جدیدی اتخاذ شود باید به دو شرط زیر پاسخ گوید:

تصریح دقیق منافع قانونی فلسطینیها و عدم مداخله در قرارداد کمپ دیوید. سادات گفته است که منتقدین عربش می توانند «فریاد بزنند و او آب دریا بنوشند.» او گفت که این اعراب حیله گر هستند، چون در پنهان به آمریکا گفته اند که با ایجاد یک دولت و کشور فلسطینی مخالف هستند، و به عقیده او سعودیه و دیگر اعراب خلیج ایام تعطیل اسلامی را با طلا، رشوه خواری و قمار جشن می گیرند. به نظر او رفتار سعودیها خیلی مسخره، بچه گانه و ناچیز است. وی برای بار دیگر با قدردانی از حکومت دوران ملک فیصل به تحقیر سعودیها پرداخت. او ملک حسین را یک گدای فرصت طلب می خواند. کلمات محبت آمیز او فقط نسبت به سودان، عمان و سومالی ادا می شد.

19 - (طبقه بندی نشده) تلفات نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان: سه تن از سربازان فیجیایی نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان کشته و دو تن زخمی شدند که حال یکی از آنها بسیار وخیم است. این واقعه در 24 اوت زمانی رخ داد که کشتیهای آنها به وسیله دست چپیها فلسطینی یا لبنانی کمین خورده بود. این واقعه آخرین رخداد از برخوردهایی بود که در سه روز گذشته بین سربازان فیجیایی و دست چپی ها انجام شد که یکی از افراد آنها به وسیله سربازان نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان قبلاً کشته شده بود. چند تن از سربازان فیجیایی نیز دو روز قبل در یک حمله شدید زخمی شده بودند.

20 - (طبقه بندی نشده) جمهوری فدرال آلمان - لبنان: گزارشات مطبوعاتی در 24 اوت حاکی از آن

ص: 510

است که یک نارنجک دستی به درون سفارت آلمان فدرال در بیروت پرتاب گردید. این دومین حمله علیه سفارت در هفته گذشته است. خسارت و یا تلفاتی از این حملات حاصل نشد. آخرین واقعه قبل از بازدید گنشر وزیر امور خارجه آلمان فدرال از بیروت رخ داد.

21 - (محرمانه) لبنان - فیوزهای شیمیایی: دین سفیر آمریکا اظهار داشته است که قبول آشکار اسرائیل طی یک گزارش اطلاعاتی از تل آویو حاکی از آن است که اسرائیل نوعی فیوز شیمیایی را در لبنان استفاده می کند که قبل از برخورد با زمین منفجر می گردد و این نشان دهنده این واقعیت است که اسرائیل از یک سلاح ضد نفر بسیار خطرناک استفاده می کند. البته اسرائیل ادعا می کند که این مواد را جهت «دفع آفات» از «جنگلها» و «باغهای مرکبات» به کار می برد.

کریستوفر سند شماره (47) تاریخ: 5 سپتامبر 1979 - 14 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت (پاراگراف 6 - 1 سری) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 889 -5 سپتامبر 1979 1 - سوریه و عراق: گزارش وضع اجتماعی: رویدادهای اخیر نمایانگر این است که روابط سوریه و عراق سردتر شده است و خصومتهای متقابل قدیمی بیشتر آشکار می شود.

2 - رئیس جمهور (سوریه) اسد آشکارا در مصاحبه اخیرش با مجله آلمان غربی به نام اشپیگل ناراحتیهای خود را اظهار نمود. اسد گفت در ایجاد «اتحاد» با عراق نتوانسته ایم کار مثبتی انجام دهیم.

«وی گفت شاید وقت زیادی باید بگذرد تا اینکه» برادران عراقی ما بفهمند که بایستی دوباره «در طریق مشترک گام برداریم» وی اضافه نمود «و این صرفا به رهبریت عراق بستگی دارد».

3 - اسد از این مصاحبه استفاده کرده بی گناهی سوریه در خرابکاریهای انجام شده در عراق را برای بار دیگر مطرح نمود. شاید به خاطر اتهاماتی که عراق به زبانی بسیار مبهم متوجه سوریه کرده بود. دمشق دیگر توان تحمل را از دست داده اینگونه اظهارات و بیان آنها را ضروری می داند.

الف) رئیس جمهور (عراق) صدام حسین نوارهای ویدئو حامل اعتراف یکی از سردسته های توطئه گران عراقی را تهیه نموده و آن را به تعدادی از پایتختهای کشورهای عربی برای نمایش خصوصی ارسال نموده است.

ب) برای تأکید بر این موضوع، همچنان که دفتر حفاظت منافع ایالات متحده در بغداد تذکر داده، گزارشات جامعی در بغداد وجود دارد که صدام به افراد حزب بعث وفادار گفته است که رئیس جمهور سوریه در توطئه بر علیه وی دست دارد.

4 - سوریها قبل از مصاحبه با اشپیگل، با تبلیغ پیرامون اعزام وزیر خارجه خود خدام به تهران برای دیدار با رهبران ایران به علاوه آیت اللّه خمینی بر نگرانی عراق افزوده اند. بغداد به مقدار زیادی نسبت به ایران بدگمان است و عراقیها از یک رابطه مستحکم میان شیعیان ایران و عراق و اقلیت علوی که بر سوریه حاکم است واهمه دارند. ما هنوز شواهد محکمی دال بر اقدامات ضد عراقی به دنبال دیدار خدام در ایران

ص: 511

به دست نیاورده ایم.

5 - در حال حاضر، عراقیها که نیروی گرداننده در پس روابط خرابکارانه در سوریه بودند احتمال دارد از گذشت زمان در روابط خود استفاده کرده از راههای دیگری برای ابراز مخالفت با مصر و موافقتنامه کمپ دیوید وارد شوند. برای مثال، عراق اکنون اهداف خود را در رابطه با جنبش غیرمتعهدها دنبال کرده احتمالاً آن زمینه را برای به دست آوردن حداکثر منفعت خود مساعد خواهد کرد تا بعد بر مخالفت عربی علیه قرارداد صلح که جبهه محدودتری است، متمرکز کند.

6 - برای تحریک کردن احساسات ضد قرارداد صلح، عراق ممکن است به اجبار در تلاش باشد روابط خود با عربستان سعودی و اردن را نیز بهبود بخشد. در این رابطه، احتمالاً به دقت منتظر این است تا ببیند که نتیجه بازدید شاه حسین از آمریکا در ماه جاری چه خواهد بود. همین طور عراقیها هر گونه عکس العمل سعودیها در رابطه با تلاشهای آمریکا جهت جلب فلسطینیان به قرارداد صلح را به دقت مورد مطالعه قرار می دهند.

7 - (طبقه بندی نشده) دایان - دیدار با ساف: اورشلیم پست در چهارم سپتامبر گزارش داد که دایان با یکی از رهبران کمونیستی ساحل غربی رود اردن به نام دکتر نتس که دارای یک کرسی در شورای ملی فلسطین (مجلس مقننه ساف) می باشد ملاقات نموده است. این ملاقات دایان به دنبال ملاقات پر سر و صدای چند وقت پیش وی با یکی از رهبران سمپات ساف در نوار غزه صورت می گیرد. منابع مطلع نظامی گفتند که این جلسات موافقت اصولی وزیر دفاع وایزمن را به همراه داشته است. سرمقاله روزنامه ماریو می گوید مردم اسرائیل چطور انتظار دارند که کشورهای دوست با ساف ملاقات ننماید در حالی که وزیر امور خارجه اسرائیل با آنها به گفتگو می نشیند، و این سؤال حتما در آمریکا مطرح خواهد شد، چون مردم می خواهند بدانند که چرا نماینده آمریکا در سازمان ملل باید با ناظر ساف ملاقات کند و این بهای سنگین را نپردازد.

8 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - کمکهای آمریکا: مقدار کمک آمریکا به اسرائیل همزمان با دیدار سادات از موضوعات نگران کننده ای بود که در 4 سپتامبر در مطبوعات اسرائیلی منعکس گردید.

روزنامه های هاآرتز و داور با ناخشنودی از طرح اسرائیل مبنی بر درخواست کمک 3 تا 5/3 میلیارد دلاری از آمریکا یاد کرده اند. در بحثی که پیرامون این کمک به وجود آمده بود وزارت امور خارجه اظهار عدم تمایل نمود. بعضی از مقامات شرکت کننده اظهار داشته اند بدون ایجاد یک تغییر کلی در سیاست اقتصادی اسرائیل امکان ندارد در سال 1980 و سالهای آتی بتوان از آمریکا تقاضای یک چنین کمک سنگینی را نمود. روزنامه هاآرتز می نویسد که «مالیات دهندگان آمریکایی می خواهند بدانند که تا چه حد باید سطح بالای زندگی غیر طبیعی اسرائیلی را از نظر مالی تأمین کنند.» 9 - (محرمانه) ساحل غربی رود اردن - شرکتهای داوطلب: یکی از اعضای کمیته مرکزی منونیت ها که به پروژه های ساحل غربی رود اردن کمک می کند، به سرکنسول آمریکا در بیت المقدس گفت که اسرائیل به کوششهای خود جهت کاهش دادن اقدامات شرکتهای داوطلب در رابطه با ساحل غربی رود اردن ادامه می دهد. دولت نظامی به مقامات فلسطینی اجازه ملاقات با شرکتها را نداده، از معافیت حقوق گمرکی پروژه های در حال انجام امتناع ورزیده است، و تمدید اجازه سکونت موقت یک داوطلب آمریکایی عضو کمیته مرکزی منونیت ها را به تعویق انداخته است. بدتر از آن گزارشاتی از فلسطینیان بوده است که یک

ص: 512

مقام دولت نظامی به آنها گفته بود که ساکنین یهودی اردوگاهها در دره اردن در مورد پروژه های آبیاری قطره ای اعراب در دره شکایت نموده اند، بنا به اظهار ساکنین یهودی اردوگاهها، این پروژه ها «عربها را تشویق می کند که از جایشان تکان نخورند». این پروژه ها به وسیله کمیته مرکزی منونیت ها اداره می شود.

10 - (محرمانه) اسرائیل - نروژ - نفت: دبیر کل وزارت خارجه نروژ به یک کارمند سفارت (آمریکا) در اسلو گفت که وزیر نفت اسرائیل جهت دیداری کوتاه با وزیر انرژی در دهم سپتامبر از اسلو بازدید خواهد کرد. دبیر کل از سفیر نروژ در اسرائیل برای ترتیب دادن دیدار مستقیم با وزیر انرژی در حالی که برای هیچ یک از طرفین سودمند نمی تواند باشد، ناراحت بود.

11 - (طبقه بندی نشده) سادات - بازدید از حیفا: بنا به اظهار رویتر مسافرت دریایی سادات به حیفا در چهارم سپتامبر با خوش آمدگویی گرم از جانب رئیس جمهور نادون، نخست وزیر بگین و گروهی از شخصیتهای مذهبی و سیاسی اسرائیل همراه بود. سادات و بگین در مورد خود مختاری (الف) فلسطینیان در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه (ب) عقب نشینی اسرائیل از سینا و (ج) وضعیت اعراب غرب بیت المقدس گفتگوهایی نمودند.

12 - (طبقه بندی نشده) ملاقات وایزمن - علی: بنا به اظهار رادیو بیت المقدس وزیر دفاع مصر علی گفت در جریان ملاقاتش با وزیر دفاع اسرائیل وایزمن طرحی را برای از میان برداشتن مسئله نظارت بر سینا بعد از عقب نشینی نیروهای نظامی سازمان ملل ارائه خواهند نمود.

13 - (طبقه بندی نشده) آرنز - در رابطه با عقب نشینی سینا: رئیس امور خارجی کنست و کمیته امنیتی، آرنز در رادیو تل آویو اظهار نمود که بگین در جریان ملاقاتش با سادات می بایستی خواستار امضای قراردادی برای اطمینان از ارسال نفت مصر برای برآوردن نیاز کلی اسرائیل بکند و این قرارداد حتما در رابطه با عقب نشینی اسرائیل از صحرای سینا باشد.

14 - (سری) بگین - فرستاده رومانی: بنا به اظهار سفارت (آمریکا) در تل آویو نشانه هایی وجود دارند که ملاقات پنهانی یک فرستاده رومانی با نخست وزیر (اسرائیل) بگین، در اصل یک ملاقات اطلاعاتی بوده است. واسیلی پونگان که درسی و یک اوت وارد گردید درباره سفر اخیر چائوشسکو (رئیس جمهور رومانی) به خاورمیانه بگین را در جریان گذاشت. اجلاس به طوری که گزارش گردیده است بعد از امتناع بگین برای گوش دادن به اظهارات چائوشسکو با عرفات و با انتقاد از بیانیه چائوشسکو به دنبال نشستهایش با اسد و عرفات متشنج می شود.

15- (محرمانه) اتحادیه عرب: یک مقام تونسی به سفارت (آمریکا) در تونس گفت که شورای اتحادیه وزرای خارجی عرب یک اجلاس معمولی در یازدهم سپتامبر در تونس برگزار خواهند نمود. او گفت که اجلاس کلاً اداری خواهد بود و اقدام در مورد سفارشاتی برای تحریم اقتصادی مصر در رابطه با پیشرفت در مذاکرات خود مختاری (یا فقدان آن) به تعویق خواهد افتاد. به هر حال یک خبرنگار بی بی سی به سفارت گفت که از او برای تهیه گزارشی در مورد اجلاس وزرای اقتصادی اتحادیه عرب که در چهارم سپتامبر در تونس آغاز می شود، دعوت شده است. یک مقام اتحادیه عرب گفت هدف از برگزاری این جلسه، مطالعه مسئله تحریم برای آماده سازی اجلاس یازدهم سپتامبر وزرای خارجه می باشد.

16 - (محرمانه) خلیل - آمریکا: سفارت (آمریکا) در قاهره گزارش می دهد که خلیل در مصاحبه اخیرش با رادیو قاهره در مورد تمرکز نقش آمریکا در مذاکرات صلح تأکید زیادی منظور داشت. این، از

ص: 513

دید سفارت (آمریکا) در قاهره، علیرغم رنجش خاطر سادات و خلیل نسبت به سیاست ابتکاری آمریکا درباره حقوق فلسطینیها کوششی است که آشکارا به ثبوت می رساند که به هر نوع کدورتی در روابط آمریکا و مصر خاتمه داده شده است.

17 - (محرمانه) مصر - انتقاد از عربستان سعودی: در جلساتی که با تعدادی از ناشرین روزنامه برگزار شده بود به کارمند سفارت (آمریکا) در قاهره گفته شد که ناشران مصری جهت اجتناب از حمله به عربستان سعودی، علیرغم این حقیقت که دستورات دولت بیشتر برای اجتناب از چنین حملاتی صریحا ملغی نگردیده است، احساس مسئولیت نمی کند. ناشران ظاهرا رویه خود را از انتقاد آشکار سادات از عربستان سعودی اتخاذ می کنند. به هرحال، تعدادی از ناشرین اظهار داشتند که رقابت کنونی با بالا رفتن حملات در هفته های اخیر تحمل نخواهد شد.

18 - (محرمانه) روابط دو جانبه آمریکا و جمهوری عربی یمن: بنا به اظهار سفارت (آمریکا) در صنعا در جریان دیدار سفیر با رئیس جمهور (یمن) صالح در دوم سپتامبر، صالح جنبه های مختلف برنامه تسلیحاتی خود با آمریکا را مورد بحث قرارداد و به طور رسمی از وزیر دفاع آمریکا یا معاون وزیر جهت شرکت در جشنهای روز ملی جمهوری عربی یمن که در روز بیست و ششم سپتامبر برگزار می شود، دعوت به عمل آورد. سفیر آنرا برای معاون وزیر دفاع جدید بسیار مطلوب ملاحظه می کند تا بتواند جهت اتخاذ «تحرک جدیدی به کوششهای ما در جهت کمک مستقیم نظامی» و به عنوان سمبلی از همکاری نظامی مستقیم جمهوری عربی یمن و آمریکا در این مراسم شرکت کند. دیگر اموری که صالح در جریان گفتگو اظهار داشت شامل نکات زیر بود:

(الف) صالح مشروعیت منافع سعودی را در برآوردن تسلیحاتش مورد تصدیق قرار داد اما احساس کرد که هنگامی که پول تسلیحات به وسیله عربستان سعودی پرداخت گردید، محموله باید مستقیما به جمهوری عربی یمن فرستاده شود.

(ب) صالح میل دارد که در بیست و ششم سپتامبر تمامی اف - 5ها و دو فروند سی - 130ها و دیگر وسایل آمریکایی را تا آنجا که مقدور است به نمایش بگذارد، (سفارت آمریکا در صنعا احساس می کند اگر به هر دلیلی هواپیماها در دسترس نباشد صالح ممکن است از غیبت آن به عنوان یک توجیه برای برقرار نمودن معامله تسلیحاتی جدید با روسیه استفاده کند.) 19 - (طبقه بندی نشده) مصر و مراکش: بنا به گزارش سفارت آمریکا در قاهره هیئت سپاسگزار از کمک نظامی مصر با استقبال شدید مطبوعاتی قاهره در چهارم سپتامبر مواجه شد. اولین محموله تجهیزات مصر، بنا به گزارشات رسیده به مراکش رسیده است. سردبیر روزنامه اخبار خاطرنشان می سازد که بازدید شاهزاده عبداللّه از مراکش برای جلوگیری از تجاوزات مصر و مراکش است. وی از شاهزاده عبداللّه به عنوان رهبر مبارزات «علیه مصر» یاد کرده و در این اندیشه است که آیا عبداللّه توانسته قذافی را وادار به ایراد اظهارات تلخ علیه مصر نماید در حالی که زمان کوتاهی قبل تقاضای سقوط رهبر عربستان سعودی را کرده بود.

20 - (طبقه بندی نشده) بمباران لبنان: در چهارم سپتامبر بمبی به دفتر هواپیمایی آلمان غربی - لوفت هانزا خسارتی وارد کرد، مسئولیت این انفجار را یک گروه ناشناس فلسطینی به عهده گرفته است. در سه هفته اخیر، این چهارمین تأسیسات آلمان غربی است که در آن بمب گذاری شده است. یک فرد

ص: 514

ناشناس به طور تلفنی با روزنامه النهار سخن گفت و اظهار نمود که در صورت آزاد نشدن زندانیان فلسطینی در آلمان غربی بمبهای بیشتری کار گذاشته خواهد شد.

21 - (طبقه بندی نشده) تظاهرات ضد آمریکایی - سیدون: بنا به گزارش رویتر در چهارم سپتامبر، در حدود 2000 نفر از تظاهر کنندگان با شعارهای ضد آمریکایی در برابر هیئت در حال بازدید از جنوب لبنان که مرکب از 20 فرد عرب و فرستادگان دیپلماتیک خارجی بود به تظاهرات پرداختند. سفیر دین در این ازدحام حضور داشت، در حالی که تظاهر کنندگان که به طور عمومی از پناهندگان فلسطینی جنوب لبنان تشکیل شده بودند در شعارهای خود از آمریکا می خواستند که کمکهای خود به اسرائیل را متوقف کرده و جلوی صف آرایی نیروهای لبنانی در شهر طیره را بگیرد.

سند شماره (48) تاریخ: 12 سپتامبر 1979 - 21 شهریور 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با اولویت (پاراگرافهای 12 -1 سری می باشد) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 894 - 12 سپتامبر 1979 1 - امکان تغییر در سیاست تشکیل شهرکهای یهودی نشین اسرائیلی: نگرانی اسراییلی ها به خاطر فرسایش روابط آمریکا و اسرائیل در هفته های اخیر باعث شده است که انتقاد علیه نحوه اداره امور خارجی توسط دولت بگین افزایش و شدت بیشتری پیدا کند. و این انتقاد بیش از همه متوجه سیاست کابینه در ایجاد شهرکهای جدید در مناطق پر جمعیت عربی در ساحل غربی رود اردن شده است.

2 - استدلال مخالفین این سیاست این است که به این ترتیب به وجهه اسرائیل در افکار عمومی آمریکا لطمه وارد خواهد شد. این پیام وسیله بازدید کنندگان اسرائیلی که دارای عقاید سیاسی گوناگون هستند از آمریکا منتقل گردید، و در روزنامه های وابسته به حزب کارگر و نیز روزنامه مستقل هاآرتز منعکس گردید.

3 - در حال حاضر، در ائتلاف موجود مخالفت شدیدی نسبت به ایجاد اردوگاهها به چشم می خورد.

(الف) یادین و نهضت آزادیبخش او از مهمترین مخالفین این سیاست به شمار می آیند.

(ب) دایان و وایزمن این سیاست را که وسیله شارون در کابینه پای گرفته بود بسیار غیر محتاطانه تلقی می کنند.

(ج) اکثر لیبرالها نیز همین عقیده را دارند.

(د) آگودات اسرائیلیها که غیر صهیونیست و بسیار متعصب نیز می باشند، اعلام کرده اند که با این سیاست کابینه بسیار مخالف هستند.

4 - در خارج از محدوده ائتلاف، حزب کارگر از سیاست ایجاد شهرک در بخشهای عربی ساحل غربی رود اردن انتقاد کرده است. با وجود اینکه این حزب طرفدار ایجاد شهرک در دره اردن است، ولی اکثر اعضاء حزب کارگر حاضرند که سیاست ایجاد شهرکهای جدید در حال حاضر متوقف گردد. رابین، نخست وزیر پیشین نیز در انظار عموم این عمل را گامی بسیار مؤثر خوانده است.

5 - با این وصف که این همه فشار و محدودیت علیه این سیاست وجود داشته، این سؤال پیش می آید

ص: 515

که چرا در سیاست ایجاد شهرکها در دولت بگین تغییری پیش نیامده است؟ در پاسخ باید گفت که علت وجود سه عامل بوده است که عبارتند از: شارون، هامر، بگین.

6 - شارون محرک اصلی ایجاد شهرکهای یهودی نشین جدید در سرتاسر عمر این دولت بوده است.

«بولدوزر شارون» از سمت خود به عنوان ریاست کمیته وزارتی در امور شهرکها و تشویقی که بگین از او به عمل می آورد، و روابطی که بین او و شبه نظامیان گوش امونیم وجود دارد استفاده کرده، کابینه را در برابر یک امر انجام شده قرار می دهد.

7 - موفقیتهای شارون در انجام امور بیشتر مدیون حمایتی است که از طرف هامر اعمال می گردد.

تاکنون دلایلی مبنی بر ارائه پیشنهاد از طرف هامر جهت ایجاد شهرکهای جدید به دست نیامده، لیکن وی همیشه و در هر فرصتی از شارون حمایت نموده است. علیرغم شخصیت بسیار نیرومند و اراده آهنینش، شارون از یک قدرت سیاسی مستقل برخوردار نیست. برخلاف او هامر از قدرت زیادی برخوردار است.

و چون رهبر بلامانع حزب مذهبی ملی است هر موقع که اراده کند می تواند به خاطر مسئله ساحل غربی رود اردن دولت را وادار به سقوط نماید.

8 - هامر در سرتاسر مناطق «یهودیه و سمریه» به حمایت کافی از ایجاد شهرکهای یهودی نشین برخاسته بود، لیکن از زمانی که سمت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفته بسیار محافظه کار و غیر قابل پیش بینی شده است. وی گفته است که سیاست توسعه شهرکهای کنونی را به ایجاد شهرکهای جدید ترجیح می دهند.

9 - معذالک، در رابطه با پیشنهاداتی که شارون می کند که در اختفا خود هارون آنرا عاقلانه نمی داند هیچ کاری نمی تواند انجام دهد، مگر اینکه از آن حمایت نماید. هامر زندانی سرسپردگیهای دراز مدت ایدئولوژیک خود می باشد. علاوه بر اینها، او نسبت به فشارهایی که از طرف عناصر افراطی درون حزبی؛ و نیز از طرف گوش امونیم که در تأسیس آن خود او نیز نقش به سزایی داشته؛ به او اعمال می شود حساسیت بسیار به خرج می دهد. با این وصف، او هر کاری خواهد کرد تا از پیوستن تندروهای افراطی به حزب دست راستی تأسیس شده، وسیله پرفسور یووال نیمان جلوگیری نماید.

10 - روابط بین هامروبگین در طی دو سالی که از ائتلاف لیکود و ... می گذرد دستخوش تغییرات بسیار شده است. لیکن بگین بیشتر از هامر دچار پراگماتیسم شده است. همکاران هامر در بخش جوانان حزب مذهبی ملی دیگر به بگین اعتمادی ندارند. این تغییرات در روحیه هامر نیز تأثیر بسیار داشته به طوری که دیگر حاضر نیست، خط بگین را همچون گذشته دنبال کند.

11 - بگین نسبت به اصول ایدئولوژیکی و پراگماتیسم خود دلبستگی بسیار نشان می دهد. مسئله شهرکها برای بگین به مثابه یکی از اصول ایدئولوژیکی است و نسبت به گفته همکارانش که در او از نظر ایدئولوژیک فرسایش بسیار پیش آمده حساسیت بسیار نمایان می سازد. در حالی که کاهش میزان محبوبیتش، و تورم فزاینده، و مشکلات درون کابینه ای و درون ائتلافی از نظر سیاسی او را تضعیف کرده، از او دیگر نمی توان انتظار داشت که به آزمایش قدرت خود در حالی که پایگاه پارلمانیش لرزان شده دست بزند.

12 - بگین ممکن است بتواند حمایت کابینه را در متوقف ساختن طرح ایجاد اردوگاههای جدید کسب نماید لیکن. (فیگا) از نظر سیاسی خطراتی را به همراه خواهد داشت. ائتلاف، پس از استعفای

ص: 516

شارون نیز خواهد توانست به کار خود ادامه دهد، ولی با کناره گیری هامر این کار ممکن نخواهد بود. حتی اگر هامر کناره گیری کند، ولی حزب مذهبی ملی را از ائتلاف بیرون نکشد، ائتلاف قبل از گذشت مدت زمانی یک ضربه مرگبار خواهد خورد.

13 - (خیلی محرمانه) بحث اسرائیل - کنست پیرامون شهرکها: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد، که معاون نخست وزیر، یادین، از طریق تهدید به کناره گیری خود، توانسته است حق حزب خود را مبنی بر پژوهش مسئله شهرکها از بگین باز پس بگیرد تا بدین وسیله مسئله را در کمیته دفاعی و امور خارجه کنست مطرح نماید. با وجود اینکه بگین مطمئن است که از حمایت کافی درون کمیته ای برخوردار، است ولی قطعا نتیجه آراء عکس آن را ثابت خواهد کرد. (در صورتی که همه 25 عضو کمیته رأی بدهند بگین خواهد توانست فقط یک رأی به نفع خود بیاورد.) حتی اگر این کمیته کنست نیز از یادین حمایت نمود.

علیه دو شهرک مورد بحث دهد، نمی توان انتظار داشت که توقفی در ایجاد شهرکها به وجود آید، چون معیار را بی نظمی های درونی کمیته مشترک دفاع و شهرک سازی وزارتخانه تصور خواهند کرد.

14 - (طبقه بندی نشده). دیدار دایان از بن: بنا به گزارش رویتر، وزیر امور خارجه اسرائیل موشهدایان به مذاکرات خود با صدر اعظم آلمان غربی هلموت اشمیت که اظهار داشته بود سیاست بن در قبال خاورمیانه تغییرناپذیر است، پایان داد. سخنان اخیر صدراعظم آلمان را به عنوان مبارزه علیه انتقاداتی که توسط اسرائیل مبنی بر ارتباط ما بین آلمان و ساف شده، به حساب می آورند. در سخنانی که دایان در 10 سپتامبر در یک ضیافت شام ایراد کرد گفت بن از حقوق و خود مختاری فلسطینیان بحث به میان می آورد در حالی که درباره این فرضیه نه در قرارداد کمپ دیوید و نه در بیانیه های EESسخنی به میان آورده نشده است. در ادامه دایان گفت که ما بین طرفین حس اعتمادی به وجود آمده است،لیکن منابع آگاه گفته اند که علیرغم یک، چنین ادعاهایی هنوز اشکالات متعددی خود نمایی می کند که عبارتند از اصرار آلمان درباره حقوق و خود مختاری فلسطینیها، انتقاد از ایجاد شهرکهای اسرائیلی در مناطق اشغالی، و نقش اسرائیل در لبنان. در پایان سخنانش در یک مصاحبه مطبوعاتی، دایان گفت که ایجاد یک کشور فلسطینی در چهارچوب راه حل خاورمیانه ای برای اسرائیل اصولاً امکان پذیر نیست.

15- (طبقه بندی نشده) عراق و عربستان سعودی سیاست نفتی خود را تغییر می دهند: بنا به گزارش یک مقاله تحقیقی اقتصادی خاور میانه، دولت عراق به بسیاری از مشتریان نفتی خود اطلاع داده است که قراردادهایشان در پایان سال مختوم اعلام خواهد شد تا شرایط جدید که عبارت است از «مطابقت» با قانون عراق، شامل قوانین تحریمی، و تضمین اینکه نفت به کشورهایی از قبیل اسرائیل، مصر، آفریقای جنوبی و رودزیا اصولاً نه فرستاده شود و نه از طریق آنها منتقل گردد، مطرح گردد. بنا به گزارش همین نشریه تنها کمپانیهایی که بیشتر ضرر خواهند کرد، کمپانیهای آمریکایی هستند که نخواهند توانست قرارداد تحریم اسرائیل را امضاء نماید. بنا به همین گزارش کمپانیهایی که این اطلاعیه را دریافت داشته اند عبارتند از شل، بریتیش پترولیوم، گلف اویل، اکسون، و احتمالاً آموکو. در صورتی که راه حلی برای این مسئله یافته شود حدود 000/300 تا 000/400 بشکه در روز به جای دیگر صادر خواهد شد.

شیخ احمد زکی یمانی در یک مصاحبه با رادیوی دانمارک گفته است که ممکن است افزایش کمی در بهای نفت به وجود آید. وی نیز با نظریه ایجاد ناظر بر شرکتهای نفتی که منافع غیر قانونی کسب می کنند، موافق است و امیدوار است که تصمیماتی که در کنفرانس صنعتی توکیو اتخاذ شده به مرحله اجرا گذارده

ص: 517

شود.

16 - (طبقه بندی نشده) علی حمدی الجمال می میرد:

علی حمدی الجمال ریاست هیئت سردبیران الاهرام، بهترین روزنامه قاهره در دهم سپتامبر در هتل خود در واشنگتن جان سپرد. الجمال به اینجا آمده بود تا پیرامون دیدار معاون رئیس جمهور مصر حسنی مبارک از آمریکا گزارشی تهیه نماید.

17 - (محرمانه) اجلاس اتحادیه عرب به 18 سپتامبر موکول گردید:

سفارت آمریکا در تونس گزارش می دهد که بنا به تقاضای عربستان سعودی کنفرانس وزرای امور خارجه اتحادیه عرب در تونس به 18 سپتامبر موکول شده است. بنا به گزارش دیگری از رویتر رنه مواد، فرستاده رئیس جمهور لبنان الیاس سرکیس سرگرم دیدار از پایتختهای عربی است تا مقدمات تشکیل اجلاسی را در رابطه با وضع رو به زوال جنوب لبنان فراهم آورد. بنا به گزارشات رسیده، در اجلاس اتحادیه عرب گزارشی به وسیله اتحادیه ارائه خواهد شد تا منشور اتحادیه اصلاح گردد.

18 - (محرمانه) لبنان / ارمنیها و دست راستیها برخورد پیدا می کنند:

بنا به گزارشهای رسیده گشتی های شبه نظامی دست راستی با تفنگداران ارمنی حومه مسیحی در شرق بیروت در تاریخ 10 سپتامبر دست به مبارزه با یکدیگر زدند. گزارش حاکی از آن است که بین یک تا سه نفر کشته و 5 تا 10 نفر زخمی نتیجه این نبرد بوده است.

19 - (طبقه بندی نشده) الفتح و آلمان غربی:

پس از بمب گذاریهایی متعدد در بیروت در تأسیسات آلمانی به وسیله یک گروه فلسطینی چریکی ناشناس، سازمان فتح به حراست 24 ساعته از سفارت آلمان دست زده است. این سازمان همچنین اعلام کرده است که هر کسی را که هوس حمله به تأسیسات آلمانی در بیروت را داشته باشد، تنبیه خواهد کرد.

20 - (محرمانه) اصرار در مراجعت بانکدار مشهور غربی:

رئیس دانشگاه دیرزیت در ساحل غربی رود اردن به سرکنسولگری آمریکا در اورشلیم گفت که دانشگاه در تلاش است تا اجازه مراجعت هناناصر را از وزیر دفاع وایزمن بگیرد، تا او بتواند به انجام وظایف خود بپردازد. بنا به گفته برامکی، ناصر در زمانی که در تبعید در عمان به سر می برد، از سیاست ساف کناره گیری کرده بود.ونس سند شماره (49) تاریخ: 18 سپتامبر 1979 - 27 شهریور 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت (پاراگرافهای 5 - 1 محرمانه است) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 898 - 18 سپتامبر 1979 1 - عکس العملهای نخستین علیه خرید زمینهای خصوصی توسط اسرائیل در سرزمینهای اشغالی:

تصمیم کابینه اسرائیل که شهروندان و مؤسسات اسرائیلی را در خرید زمین در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه مجاز و آزاد دانسته باعث شگفتی بسیار گردید. بنا به گزارش رادیو اورشلیم، این پیشنهاد به وسیله نخست وزیر بگین تسلیم کابینه شد، که در ابتدا از طرف وزیر دفاع وایزمن پیشنهاد شده بود، و بعدها

ص: 518

مشاور قانونی دولت آن را اصلاح نمود. گزارشگر رادیو گفت کمیته وزارتی شورای امنیت این کشور مسئولیت اجرای این تصمیم را به عهده دارد.

2 - منشی کابینه آریه نااور این تصمیم دولت را وسیله ای برای پایان دادن به «تبعیضی» که برای یهودیان قائل می شوند، می داند. نااور این شایعه را که تصویب این تصمیم را به دنبال فشار تحمیل شده توسط کوش امونیم در چند اجلاس اخیر با نخست وزیر می داند، شدیدا تکذیب نمود. ناور خاطرنشان ساخت که لیکود در دو سال پیش قول داده بود که این تصمیم را به مرحله اجرا بگذارد و اکنون زمان وفای به عهد لیکود فرا رسیده بود. با این حال وی خاطرنشان ساخت که یهودیانی که زمین خریداری می کنند بدون کسب اجازه از دولت نظامی نمی توانند در آنها زندگی کنند.

3 - یک منبع دولت به خبرگزاری رویتر گفت که به نظر او اولین مرحله اجرای این قانون، خرید زمینهای اطراف اردوگاهها خواهد بود.

4 - عکس العمل اعراب جهان: در جهان عرب عکس العمل شدیدی علیه این تصمیم به وقوع پیوست:

(الف) شهرداران شهرهای مهم مسیحی سه شهر بتلهام، بیت جلاله، و بیت ساهور این تصمیم دولت اسرائیل را محکوم کردند. فریج شهردار شهر بتلهام به خبرنگاران گفت، که این عمل نتایج بسیار خطیری را به دنبال خواهد داشت، «چون دولت اسرائیل قبل از پایان مذاکرات با مدیریت محلی به نحوی این تصمیم خود را سریعا به مرحله اجرا در خواهد آورد..» (ب) شورای شهرداری شهر غزه اجلاس خاصی در 17 سپتامبر تشکیل داده بود و پس از آن گزارش داد که نامه هایی در اعتراض به سه طرف قرارداد کمپ دیوید فرستاده است. آنها این تصمیم را مانع ایجاد صلح در خاورمیانه دانسته اظهار داشته اند که این گام به این علت برداشته شده است، تا گوش آمونیم آزادانه بتواند فعالیت خود را در تشکیل شهرکها دنبال نماید.

(ج) رادیو عمان به نقل از یک روزنامه اردنی گفت که اساس اتخاذ این تصمیم طرح بگین بوده است که براساس طرح کمپ دیوید به وجود آمده بود. وی گفته است که «تکذیب هایی که از طرف قاهره و واشنگتن می شود تنها برای پنهان کردن حقیقت موضوع از چشم اعراب است.» روزنامه الدستور خاطرنشان ساخت که درست در زمان سالگرد کمپ دیوید این تصمیم به مرحله اجرا گذاشته شده و از طرف دیگر کارتر از همه سران عربی خواسته است که در واقعیت بخشیدن به مراحل صلح شرکت جویند.

(د) بنا به گزارش رسیده از منا، یک سخنگوی وزارت خارجه مصر این تصمیم را در تضاد با موافقت نامه های کمپ دیوید می دانسته، آن را تلاشی در جهت تغییر نتایج مذاکرات خود مختاری، خوانده است.

وی گفته است: «این تصمیم موانع جدی و بیشتری ایجاد کرده.. راه رسیدن به یک راه حل همه جانبه و عادلانه را مسدود می کند و اینکه اسرائیل یکی از مفاد کمپ دیوید که همانا به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان است را محترم خواهد شمرد یا نه مورد سؤال قرار می دهد.» 5 - عکس العمل های اسرائیل: عکس العمل درون اسرائیل نسبت به این مسئله متفاوت لیکن مثبت بوده است:

(الف) اورشلیم پست خاطرنشان ساخت که چند تن وکلا این تصمیم را مطابق قوانین بین المللی شناخته اند. دیگر وکلا در این زمینه گفته اند که در صورتی که خرید این زمینها وضعیت سرزمینهای اشغالی را تغییر بدهد مغایر با مفاد قوانین ژنو خواهد بود.

ص: 519

(ب) هامتزوف گفته است که به این تصمیم نباید به عنوان یک حرکت سیاسی نگاه کرد، بلکه باید آنرا در جهت اجراء یکی از قوانین اردنی که هنوز به قوت خود باقی است، نگریست. وی در ادامه از اینکه مدتی چنین طولانی گذشت تا این قانون به مرحله اجرا در آید بسیار اظهار تأسف کرد.

(ج) یدیوت آهارونوت در سر مقاله خود چنین اظهار داشت: «ما دارای استعداد انجام کارها در زمان نامناسب می باشیم.» این روزنامه در ادامه نوشته است که دیر به اجرا درآمدن این تصمیم بهتر از هرگز به اجرا در نیامدن آن است، زیرا در این صورت منع یهودیان از خرید زمین در «اسرائیل بزرگ» می توانست یک «بی حیثیتی عظیم» به بار آورد.

6 - (طبقه بندی نشده) گزارش مطبوعات اسرائیل درباره تفرقه حکومتی «در اسرائیل - م): در سر مقاله هاآرتز، یوزی بنزیمان بگین را این طور توصیف می کند: «بگین بسیار تودار و افسرده شده است... و ظاهرا سعی دارد خود را از محیط اطرافش دور نگه دارد که خود عکسی العملی است در برابر آنچه در اطرافش دور نگاهدارد که خود عکس العملی است در برابر آنچه که در اطرافش اتفاق می افتد.» وی در ادامه می گوید: «بگین ضعف بسیار وحشتناکی را از خود نشان می دهد، / تا آنجا که پرزیدنت سادات نیز وضع به خصوص او را درک کرده است.» در دنباله صحبت بنزیمان از «بوی تعفن در دولت» می گوید «بسیاری از وزرای کابینه طوری عمل می کند که گویا در لبه پرتگاه و سقوط قرار گرفته اند، که این خود اثبات کننده این تئوری است که عوامل مخرب درونی، بسیار قویتر از عناصر به اتحاد کشاننده لاینفک آنها در منافع مشترکشان برای بر سر قدرت ماندن است. «یکی از مفسرین یدیوت نیز اظهار داشته است:» این دیگر آن کابینه ای نیست که فقط از کار افتاده باشد، لیکن در آن همه اعضاء تصمیم شدیدی برای خودکشی جمعی گرفته اند.» یکی دیگر از مفسرین یدیوت اظهار می دارد که: «دولت کنونی بیش از هر دولت دیگری محبوبیت خود را از دست می دهد... اصلاً به هیچ وجه احساس شرم نمی کند... و صحنه بی آبروییهای فاحشی شده که همانا نشانه عدم وجود روح در لاشه هاست....) 7 - (طبقه بندی نشده) کاسیگین موافقت نامه را مورد حمله قرار می دهد: بنا به گزارش رویتر در دیدار نخست وزیر شوروی کاسیگین از جمهوری دموکراتیک خلق یمن وی موافقت نامه میان مصر و اسرائیل را به عنوان مانعی در راه رسیدن به یک به عنوان مانعی در راه رسیدن به یک راه حل همه جانبه در خاورمیانه مورد حمله قرارداد.

8 - (طبقه بندی نشده) بازدید اشتراوس:

یکی از مطبوعات اسرائیلی نکاتی را که وسیله سفیر اشتراوس در کنفرانس مطبوعاتی 12 سپتامبر بیان شده، به عنوان عدم اصرار دولت آمریکا در آغاز مذاکرات پیرامون خود مختاری فلسطین تعبیر و تفسیر می کند. از طرف سفیر اشتراوش نقل قول شده است که آمریکا در نظر ندارد در حالی که مذاکرات مصر و اسرائیل با مشکلات بسیار روبرو شده است، راه حلی را تحمیل کند.

9- (طبقه بندی نشده) گزارش پیرامون وضع بد جسمانی بگین تکذیب گردید. مشاور مطبوعاتی بگین در مصاحبه ای که با رادیو اورشلیم داشت، گزارش به چاپ رسیده در مجله تایم را مبنی بر اینکه سه دکتر غیر اسرائیلی به بگین توصیه کرده اند که بیش از سه ساعت در روز کار نکند را تکذیب نمود. مشاور بگین گفت که نخست وزیر از ساعت 8 تا ظهر و از ساعت 4 بعد از ظهر تا شامگاه هر روز به کار مشغول و این

ص: 520

برنامه کاری او از زمانی که برنامه کار تمام وقتش را آغاز کرده است، می باشد.

10 - (طبقه بندی نشده) گزارشهای دیگر پیرامون مسائل لیتانی: بنا به گزارش رویتر، یکی از اعضاء چپی کنست در 17 سپتامبر اظهار داشته است که شکنجه و کشتار چهار غیر نظامی لبنانی به دست یک افسر اسرائیلی تنها واقعه از این نوع نمی باشد، لیکن از تشریح جزئیات بیشتر خودداری نمود. ژنرال ایتان که به وسیله کنست به علت تخفیف محکومیت نظامی مذکور به دو سال زندان محکوم شده است در یک مصاحبه مطبوعاتی با معاریو در 17 سپتامبر گفت که وی تصمیم ندارد از پست خود کناره گیری نماید و دیگر اینکه افسر مذکور تنها بوده و در موقعیتی قرار داشته که برای دفاع از جان خود مجبور به انجام این کار شده است. در 17 سپتامبر روزنامه هاآرتز نیز اظهار داشت که «پیرامون صحت داستان نمی توان شک کرد» و دیگر اینکه مردم اسرائیل حق دارند چنین افسر نظامی داشته باشند که در برابر جنایتکاران جانب احتیاط را از دست نمی دهد و با انکار حقیقت سعی در دفاع از خود نمی نماید.» معاریو گفت که ایتان باید برای مردم اسرائیل گزارشی کامل و رک و راست تهیه نماید.

11 - (سری) اسد در اختفا: بنا به گزارش سفارت آمریکا در دمشق حافظ اسد به طرز عجیبی از انظار عموم پنهان گشته، و پس از بازگشت از کنفرانس غیرمتعهدها در 9 سپتامبر تنها یک بار در انظار عموم ظاهر گشته است. سفارتخانه معتقد است که حافظ اسد ممکن است پس از شورشهای 12 سپتامبر لاتاکیا رفته و هنوز هم در آنجا باشد. علاوه برای نها، فقدان گزارش مطبوعات پیرامون فعالیت دیگر رهبران سیاسی می تواند حاکی از آن باشد که حافظ اسد در جایی به تعمق مشغول است تا تغییراتی در کابینه اش به وجود آورده و کابینه جدیدی را ایجاد نماید.

12 - (خیلی محرمانه) خسارات وارده در لاتاکیا مورد اغراق قرار گرفته لیکن شهر نا آرام است:

سفارت آمریکا در دمشق گزارش می دهد که در شهر لاتاکیا به دنبال اغتشاشی که اخیرا به وجود آمد خسارات چندانی مشاهده نمی شود، لیکن شهروندان این شهر از وضعیت شهرداری و مقامات امنیتی به علت اینکه نتوانسته بودند خشونت را تحت کنترل در آورند، بسیار خشمگین شده اند.

13 - (طبقه بندی نشده) عراق خواستار برگزاری کنفرانس اوپک در بغداد شده است: بنا به گزارش رادیو بغداد، عراق در 17 سپتامبر از سران دولتهای عضو اوپک خواستار تشکیل یک اجلاس فوری اوپک در نیمه دوم 1980 در بغداد شده است (این زمان با بیستمین سالگرد تأسیس اوپک مصادف می باشد).

منبع تأکید کرده است که این اجلاس مسائل متعدد بین المللی چون مسئله انرژی، و نظام اقتصاد جهانی را مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد داد به این امید که به یک راه حل با ثبات برای آینده دست یافته منافع اوپک و دیگر کشورهای در حال توسعه را بیشتر حفظ و حراست نماید.

14 - (خیلی محرمانه) مصر: مسائل بخش نفتی: سفارت آمریکا در قاهره، در حالی که تخمین خود را پیرامون تولید نفت مصر در سال 1979 خاطرنشان می سازد می گوید که عوارضی که عاید مصر از طریق تولید نفت می گردد. بالغ بر یک میلیارد دلار از محل فروش 000/150 بشکه از 000/530 بشکه تولیدی در روز می شود. فروش نفت خام کنونی از طریق خلیج سوئز بسیار ناچیز است و نرخ هر بشکه در بازار به 50/32 دلار می رسد. تقاضای مصرف کنندگان مقاصد کمپانی نفتی مصری را بر سر دو راهی قرار داده است که آیا قیمت تعیین شده را از مشتریان خود دریافت دارد و یا اینکه در صورتی که شرکتهای سهامدار مصر چون آموکو از پرداخت بیش از 22 دلار تعیین شده امتناع ورزند چه کند. مذاکرات با اسرائیل

ص: 521

پیرامون خروج از منطقه نفتی آلما بنا به گزارش مذاکره کننده اصلی التور با رضایت به پیش می رود. این منطقه یا در 25 یا در 26 نوامبر تحویل داده خواهد شد. اسرائیل اصرار دارد که بیش از بشکه ای 25 دلار به محموله ای که سادات قول دادن آن را به اسرائیل در ماه دسامبر داده، نخواهد پرداخت. بعضی از دلالان در حال حاضر مشغول آماده کردن این محموله نفتی می باشند.

15- (محرمانه) کمونیستهای مصری آزاد گردیدند: سفارت آمریکا در قاهره به نقل از یک روزنامه محلی گزارش داد که دادگاه عالی دولتی امنیتی دستور آزادی فوری 55 عضو حزب کمونیست مصر را که در ماه اوت دستگیر شده بودند و اتهامشان این بود که در تماس با عناصر خارجی دشمن بوده و نیز در سازمانهای خرابکاری عضویت داشته اند، صادر نمود. این گروه شامل 38 نفری است که قبلاً به قید ضمانت آزاد شده بودند. ظاهرا پرزیدنت سادات در طول 15 روز بعد از صدور این دستور که دستگیر شدگان در حالت توقیف به سر خواهند برد، حق خواهد داشت پرونده آنها را جهت بررسی بیشتر به دادگاه ارجاع دهد.

16 - (طبقه بندی نشده) رهبر اخوان المسلمین کشته شد: بنا به گزارش رویتر، عبدالستار الزعیم، رهبر سرشناس گروه اخوان المسلمین در سوریه، در برخوردی که با پلیس گشتی نظامی داشت به قتل رسید.

وی به اتهام دست داشتن در قتلهای متعدد و نیز درگیر بودن در کشتار 50 عضو نظامی در ماه ژوئن در شهر آلپو تحت تعقیب بود.

17 - (طبقه بندی نشده) رهبران کنفرانس مسیحیان جنوب با عرفات ملاقات می نمایند:

بنا به گزارش رویتر، گروهی از رهبران سیاهپوست کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب لبنان در 17 سپتامبر برای ملاقات با عرفات به بیروت می روند. اعضای این گروه عبارتند از: کشیش جوزف لوری ریاست کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب لبنان، والتر فونتروی، دکتر کلودیانگ از دیترویت، و دکتر ران واترز، و یکی از اعضای دانشگاهی دانشگاه هاروارد. دکتر لوری گفت که این سفر براساس علاقه عرفات در بررسی پیشنهادات کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب لبنان که در ملاقات با ترز ناظر ساف در سازمان ملل مطرح شده بود، صورت گرفته است که شامل به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ساف، به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان توسط اسرائیل و توافق هر دو طرف در محکوم نمودن خشونت می باشد.ونس سند شماره (50) تاریخ: 19 سپتامبر 1979 - 28 شهریور 1358سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان (پاراگرافهای 9 -1 سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان است.) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 899 - 19 سپتامبر 1979 1 - عواقب خرید زمینهای غزه و نوار غربی رود اردن به وسیله اسرائیل: صرف نظر از عواقب قانونی و قضایی، تصمیم اعطای اجازه خرید زمینهای نوار غربی و غزه به اسرائیلیها و سازمانهای اسرائیلی احتمال این را دارد که یک اثر عمیق روحی روی اعراب فلسطینی این مناطق داشته باشد. علاوه بر این ممکن است

ص: 522

در موضع آنها که معتقدند اعراب باید میانه رو باشند تغییری ایجاد کند. مهمترین مسئله برای فلسطینیها زمین و آب می باشد. توافق بر سر این مسائل در گفتگو بر سر مسئله خود مختاری یک عامل خیلی مهمی است که احتمالاً بر فلسطینیانی که در محلهای اشغال شده زندگی می کنند و درصدد هستند که به همکاری و دوستی با سازمان آزادیبخش فلسطین و هاشمیها برای شرکت آنها در به وجود آوردن یک قدرت خود مختار رو آورند، تأثیر جدی می گذارد.

2 - تأثیرهای عملی این تصمیم هنوز نامعلوم است و فقط در ماههای آینده روشن خواهد شد. یک روزنامه نگار معروف اسرائیلی که در مسئله ایجاد آبادیهای یهودی نشین تخصص دارد، به سفارتخانه آمریکا در تل آویو گفت که او انتظار این را دارد که این تصمیم مقداری عواقب عملی به دنبال داشته باشد.

او اظهار داشت که بسیاری از اراضی که اکنون می توان خریداری کرد قبلاً به طور غیر قانونی خریداری شده است. به علاوه او این چنین نتیجه گیری می کند که با توجه به مجازات اعدام در اردن برای یک چنین فروشهایی و احتمال اعمال تلافی جویانه توسط سازمان آزادیبخش فلسطین، فلسطینیها به شدت جلوی این گونه معاملات را خواهند گرفت.

3 - یک روزنامه نگار دیگر اسرائیلی اظهارنظر کرده است که تعدادی از اعراب ساکن این مناطق کاملاً راضی به فروش زمین به افراد اسرائیلی، هستند، ولی آنها نمی خواهند که طرف معامله شان یک سازمان ایجاد کننده شهرکهای یهودی نشین باشد، زیرا که در آن صورت موضوع به یک مسئله «سیاسی» تبدیل خواهد شد. او همچنین یادآور شد که اگر ثبت اراضی مذکور بر طبق قوانین ثبت در کشور اردن انجام می گرفت، دیگر مشکلی به وجود نمی آمد. او این چنین نتیجه گیری می کند که تصمیم بالا مورد آزمایش قرار می گیرد تا ببینند که پروسه ثبت در عمل چگونه به اجرا در می آید.

4 - اگر چه این گونه آینده نگریها ابتدایی هستند و ممکن است خیلی دلگرم کننده باشد، ولی طرفداران اسکان یهودیان در مناطق مذکور، مانند شارون و گوش آمونیم، در آینده بر سر این مسئله کار خواهند کرد تا به تصمیمات جدید جامه عمل بپوشاند این موضوع راه را برای فعالیتهای اسکانی هموار نماید. (دولت اسرائیل راههایی را پیدا کرده است تا زمینهای لازم برای ایجاد آبادیهای جدید را به دست آورد، و این مسئله علیرغم اعتراضات دادگاه و موانع، دیگر ادامه دارد.) 5 - قانون در اطراف اورشلیم قدیم دارای اهمیت بیشتری است. حتی قبل از تصمیم جدید، بیشتر خریدهای غیرقانونی که انجام پذیرفته بود احتمال داده می شود که در این نقطه، اغلب به وسیله مقامات عالی دولتی و مقاطعه کاران بزرگ که خیال احتکار زمین را داشته اند، به وقوع پیوسته باشد. قیمت زمین در این محلها شدیدا رو به افزایش است. یک محرک دیگر برای خریدهای خصوصی در این منطقه شمار حائز اهمیت اعراب مهاجر از اورشلیم و اطراف آن است که به غرب مهاجرت کرده اند، ولی هنوز زمین دارند. خیلی از آنها دلواپس هستند که ادعایشان قابل قبول نخواهد بود و ممکن است مجبور به فروش زمینهایشان شوند. در همین حال در آئین نامه سرمایه ملی یهودیان این موضوع وجود دارد که به محض به وجود آمدن موقعیت می توان در «ارتز اسرائیل» زمین خریداری نمود.

6 - اعراب مناطق دیگر ممکن است به فروش مایل نباشند، ولی اگر آنها احساس کنند که بالاخره از آنها سلب مالکیت خواهد شد، می توان آنها را ترغیب به آن کار نمود.

پیشنهادات تهدید کننده مبنی بر سلب مالکیت تاکنون به وقوع پیوسته است. طرفداران ایجاد شهرکها

ص: 523

به خصوص اگر با مقامات دولتی نیز دوستی داشته باشند، ممکن است بتوانند اعراب را ترسانده و آنها را نسبت به فروش راغب سازند. همان طوری که اعرابی که مالکیت زمینهای بزرگ را در اختیار دارند زمانی که می بینند قطعه زمینی تنها به «دلایل امنیتی» یا با عنوان «زمینهای دولتی» سیم خاردار کشی شده است مطمئنا منطق این غصب را و اینکه آیا فرصتی برای تلافی خواهد ماند مورد سؤال قرار خواهند داد.

7 - یک سؤال پاسخ داده نشده دیگر این است که بر طبق تصمیم جدید چگونه با زمینهایی که قبلاً به طور غیر قانونی به وسیله اسرائیلیها خریداری شده رفتار خواهد شد. این افراد حالا سعی خواهند کرد که آشکارا زمینهایشان را به ثبت برسانند. حتی برخی از این نمونه ادعاها در دادگاهها وجود دارد که بعضی از اعرابی که مالکیت آنها معتبر نیست با وکالت نامه قلابی زمین را به خریداران اسرائیلی فروخته اند 8 - به علاوه صندوق اندوخته ملی یهودیان و بعضی اتباع خصوصی تا قبل از سال 1948 مقدار 000/32 جریب زمین در کرانه غربی در اختیار داشتند. مقامات مسئول زمین در اسرائیل بر این زمینها نظارت دارند، بیشتر آن تاکنون به اعراب اجاره داده شده است. اگر صندوق اندوخته ملی یهودیان یا مالکان خصوصی دوباره ادعای حقوقشان را بکنند و تقاضای نظارت بر زمینها را داشته باشند، این موضوع ممکن است بین آنها و اعراب مستاجر ایجاد اشکال و دعوا بکند.

9 - بالاخره تصمیمات مورد نظر امکان این را به وجود می آورد که اعراب اسرائیل برای خرید زمینها یا از طریق اعرابی که خارج از سرزمینهای اشغالی هستند و منافعشان در ارتباط با این تصمیمات است یا به وسیله گروههای یهودی که خیال فعالیت اسکانی در این مناطق دارند، به عنوان یک وسیله مورد استفاده قرار گیرند.

10 - (طبقه بندی نشده) دایان تقاضا دارد که به عنوان ریاست یک هیئت نمایندگی به آمریکا بیاید: بنا به گزارش روزنامه داور، دایان تقاضا کرده است که در رأس هیئتی برای بحث و گفتگو پیرامون نظارت بر صحرای سینا به عنوان تنها شرطش برای سفر به آمریکا به آنجا بیاید قبلاً، دایان خواسته بود که او را از انجام این سفر باین بهانه که وایزمن خود می تواند مذاکرات را دنبال کند، معذور دارند.

11 - (طبقه بندی نشده) پرز به سازمان آزادیبخش فلسطین حمله می کند: بنا به گزارش آسوشیتدپرس شیمون پرز در یک سخنرانی که به دعوت اتحادیه سیاسی دانشگاه ییل در تاریخ 17 سپتامبر انجام داد به سازمان آزادیبخش فلسطین به طور کلی حمله نمود. او سازمان آزادیبخش فلسطین را متهم نمود که هرگز دنباله رو یک سیاست میانه رو نبوده است و حتی کوچکترین شانسی برای اینکه این سازمان بتواند دولت و سیاست خود را تغییر دهد، وجود ندارد. پرز اضافه می کند که به محض از بین رفتن خطر سازمان آزادیبخش فلسطین، فلسطینیها حق آن را خواهند داشت که آینده خودشان را به دست گیرند.».

12 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل به تصمیم مبنی بر تحریم فروش سلاح به آفریقای جنوبی احترام می گذارد: گزارشات آمریکا و سازمان ملل اشاره بر این مطلب دارد که یک هیئت اعزامی اسرائیلی به سازمان ملل به کمیته تحریم فروش سلاح گفت که اسرائیل قطعنامه شماره 418 شورای امنیت که در سال 1977 به تصویب رسیده است را می پذیرد و بر طبق آن برای آفریقای جنوبی نه سلاح و نه مواد مربوط به آن که شامل فروش و انتقال اسلحه و مهمات، وسایط نقلیه نظامی و وسایل نظامی است، تهیه نخواهد کرد.

13 - (محرمانه) سعودیها نگران اتحاد دو یمن می باشند. سفارتخانه ما در جده گزارش می دهد که گرداننده امور وزارت امور خارجه عرب اسماعیل شورا در تاریخ 17 سپتامبر به کنسول سیاسی گفت که

ص: 524

هدف ملاقات نخست وزیر جمهوری عربی یمن و معاونش از عربستان سعودی در تاریخ 11 سپتامبر این بود که مقامات سعودی را از این موضوع با اطلاع بکنند که صالح در نظر دارد که پیشنهاد برگزاری یک ملاقات با عبدالفتاح اسماعیل را بپذیرد. شورا گفت که ولیعهد سعودی می خواهد در تاریخ 17 سپتامبر که روز برگزاری این ملاقات است به صنعا برود تا اتحاد بین دو یمن را بررسی و مورد گفتگو قرار دهد و همچنین در مورد تحویل سلاح به جمهوری عربی یمن از اروپای شرقی بحث و تبادل نظر نماید. شورا فکر می کند که صالح با این ملاقات موافق می باشد، زیرا او از آن ترس دارد که اگر این قدم را به طرف یک اتحاد برندارد از جانب جمهوری دمکراتیک خلق یمن مورد حمله قرار گیرد. مقامات سعودی نسبت به اطمینان خاطری که در مورد اتحاد و پیروی از آن به سعودیها می داد، چندان خوش بین نیستند.

14 - (طبقه بندی نشده) تصحیح «بمب» سفارتخانه جمهوری عربی یمن: سفارتخانه در صنعا گزارش داد که بسته ای که دوشنبه به سفارتخانه تحویل داده شده با یک بسته حاوی بمب اشتباه شده بود.

15 - (طبقه بندی نشده) عمان و امارات متحده عربی به توافق مرزی رسیدند: بر طبق خبرگزاری قطر معاون وزارت امور خارجه عمان اظهار داشت که امارات متحده عربی و عمان به یک قرارداد مشترک بر سر اختلافات مرزی بین دو کشور رسیدند و قرار داد در آینده نزدیک اعلام خواهد شد.

16 - (محرمانه) حوص بر سر مسئله عقب نشینی سازمان آزادی بخش فلسطین: نخست وزیر الحوص در تاریخ 14 سپتامبر به سفیر آمریکا دین گفت که او اخیرا مذاکره ای با صلاح خلف ابوایاذ داشته است و در نتیجه این ملاقات متقاعد شده است که سازمان آزادیبخش فلسطین این موضوع را قبول کرده که نیروهای مسلح لبنان مسئولیت بیشتری، در جنوب لبنان به عهده بگیرند، به شرط اینکه منافع فلسطینیها نیز در نظر گرفته شود. خلف به الحوص گفت که صف آرایی سربازان لبنانی در جنوب به یک توافقنامه سیاسی بین دولت لبنان، گروههای مختلف لبنانی سازمان آزادیبخش فلسطین، و نیروهای سوریه نیاز دارد.ونس سند شماره (51) تاریخ: سپتامبر 79 - 30 شهریور 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است. غیرقابل رؤیت برای بیگانگان (پاراگرافهای 8 - 1 خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 900 - 20 سپتامبر 79 1 - «ماجرای افسر اسرائیلی در لیتانی»: موارد اعتباری و اخلاقی: تخفیف محکومیت کیفری 4 افسر پیاده اسرائیلی که در قتل افراد غیر نظامی لبنانی در مبارزات لیتانی در سال 1978 شرکت داشته اند، توسط رئیس ستاد ایتان و این واقعیت که او پرونده ها را سرسری گرفته است دو موضوع را مورد سؤال قرار داده که در برگیرنده تصویر ذهنی قوای دفاعی اسرائیل می باشد.

(الف) سؤال اول در برگیرنده حیثیت و اعتبار رئیس ستاد می باشد.

(ب) سؤال دوم در برگیرنده نقش اخلاقی قوای دفاعی اسرائیل در جنگ علیه اعراب می باشد.

هر دو سؤال از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار هستند، البته در رابطه با ارتش به عنوان یک نهاد ملی.

ص: 525

2 - در طول حمله اسرائیل به لبنان در 4 مارس 1978 یک افسر اسرائیلی تقریبا چهار فلسطینی و یا روستاییان لبنانی را به قتل رسانده است. این افسر محکوم شناخته شد، ولی محکومیت وی بعدا تخفیف داده شد و سرانجام به 12 سال زندان محکوم گردید. بعدها محکومیت وی توسط یک دادگاه پژوهش نظامی به 8 سال تخفیف داده شد. در ژوئیه 1979 ایتان محکومیت این شخص را بیشتر کاهش داد و سرانجام وی را به 2 سال زندان محکوم نمود.

3 - ایتان به این دلیل که فشار شرایط جنگی تعیین کننده وضعیت می باشد و نیز اخذ درجه و مقام این افسر می تواند تنها تنبیه مؤثر درباره وی باشد تصمیم خود را توجیه می کند. البته گزارشهایی که به مطبوعات اسرائیلی رسیده و درج شده حاکی از آن است که در هنگام وقوع جنایت افسر مربوطه را هیچ گونه خطری تهدید نمی کرده است و او مقتولین را بی گناه به قتل رسانده است. گزارشهای مطبوعاتی همچنین مدعی است که افسر یاد شده نامزد دختر یکی از ژنرالهاست که دوست صمیمی ایتان می باشد.

4 - ارتش و جامعه: قوای دفاعی اسرائیل معتبرترین و با نفوذترین نهاد ملی اسرائیل می باشد. از طریق برنامه های جوانان، و شبکه بسیار گسترده اش، و نیز سیستم ذخیره ای وسیع خود قوای دفاعی اسرائیل در زندگی تمام اسرائیلیها وارد می شود. قبل از جنگ 1973، این نهاد در واقع واجب الجرمت شناخته شده و عموم افسران آن با عنوان «آلوفیم» یا طبقه قهرمان اسرائیل یاد می شدند. ضربه جنگ 1973 این تصور آنها را لکه دار نمود و ارتش و رهبران آن را در معرض طوفان انتقادها قرارداد. جریان مذکور یکی از نمونه های این واقعیت می باشد. با این وصف اسرائیل نسبت به هر چیزی که موقعیت و مقام قوای دفاعی اسرائیل را به خطر اندازد، حساسیت به خرج می دهند.

5 - موضوع حیثیت و اعتبار: قسمت اعظم تضاد منتج از «جریان افسر اسرائیلی در لیتانی» بر حقانیت و یا اعتبار ایتان متمرکز شده است. کسانی که از او انتقاد می کنند، مدعی هستند که وی یا عمدا و یا در نتیجه عدم آگاهی ملت را نسبت به جریان قتل چهار عرب گمراه کرده است. تلاشهایی که توسط اینان و وایزمن جهت تشریح موقعیت انجام شده، خالی از موفقیت بوده است.

6 - این موضوع خیلی مهم است چون متوجه می شویم که هم دولت و هم مردم خواستار رئیس ستادی هستند که حیثیت و اعتبار او جای تردید نداشته باشد. برای اسرائیلیها اینکه اینان به جز قضاوت عینی نظامی، محرکهای دیگر نداشته است چندان خالی از تردید نیست. جریان حاضر مقداری از حیثیت وی را کاهش خواهد داد، لیکن گمان نمی رود که عاملی جهت اخراج وی باشد.

7 - موضوع اخلاقیات: قوای دفاعی اسرائیل فرضیه عدالت در جنگ را بیشتر تعارفی دانسته و دکترین نظامی اسرائیل را که «حاکمیت سلاح در میدان جنگ» را قبول دارد در مد نظر می گیرد. معذالک، این دکترین با دکترین «حداکثر استفاده از نیرو در مأموریتها» در تضاد بوده است که عبارت است از عدم پذیرش شکست در یک عملیات مگر در شرایط بسیار محدود. البته نمونه های بسیار درباره این فرضیه «حداکثر استفاده از نیرو در مأموریت» وجود دارد که گاهی شامل کشتار افراد بی گناه نیز می گردد، برای اینکه عملاً ثابت شود که این فرضیه نیز گاهی عملاً فرضیه غالب و مسلط است.

8 - برای ملتی که درگیر جنگی است که به نظر خودش جنگ پراکنده علیه «تروریست»هاست و بر آن است تا به ناظرین کنجکاو بقبولاند که عدالت را در جنگ رعایت می کند، کشتار افراد بی گناه خالی از اهمیت نمی باشد. با تخفیف محکومیت، به نظر بسیاری از اسرائیلی ها، ایتان قوای دفاعی اسرائیل را در

ص: 526

سطح همان «تروریستها» قرار داده است. از نظر اسرائیلیها بسیار ناراحت کننده است که مهمترین و محترمترین نهاد خود را این چنین افشا شده بیابند.

9 - (طبقه بندی نشده). انفجار بمب در اورشلیم: بنا به اظهار یک شخص آمریکایی یک بمب در یک مرکز فروشگاهی اورشلیم منفجر گردید. این واقعه در 19 سپتامبر رخ داد و یک نفر کشته و 34 مجروح بر جای گذاشت.

10 - (طبقه بندی نشده) والدهایم تصمیم اسرائیل مبنی بر خرید زمین در مناطق اشغالی را سخت مورد انتقاد قرار داده است: بنا به اظهارات نماینده ما در سازمان ملل، رئیس این سازمان، والدهایم، بیانیه ای در رابطه با گزارش اسرائیل درباره «خرید زمین شخصی» در صورت صحت، انتشار داده است که گویای این حقیقت است که این عمل اسرائیل مخالف با تعدادی از لوایح سازمان ملل در رابطه با به دست آوردن زمین در مناطق اشغالی بوده و با چهارمین قسمت از آئین نامه ژنو نیز توافق ندارد.

11 - (طبقه بندی نشده) بیانیه شهردار فریج درکنست پیرامون تصمیم خرید زمین: سرکنسول ما در اورشلیم گزارش می دهد که در طول گفتگویی در تاریخ 18 سپتامبر با معاون شهردار بنت مطلع شده است که شهردار میانه رو بتلهام فریج اظهار داشته است که تصمیم کنگره کنست مبنی بر مجاز دانستن اسرائیلیها در خرید زمین در سواحل غربی گامی بسیار خطرناک است. وی گفته است که باید به یاد داشت که بسیاری از زمینداران سواحل غربی که اکثرا زمینهای وسیعی را نیز در اختیار دارند به خصوص در مناطق بتلهام و رام اللّه در حال حاضر در خارج از کشور در آمریکای لاتین و آمریکای شمالی زندگی کرده و تا زمانی که اسرائیل آنجاها را اشغال کرده قصد بازگشت ندارند. علاوه بر اینها، این افراد اشتیاق زیادی به فروش این سرزمینها دارند، به خصوص که حکومت نظامی آدرس و نشانی مالکین غایب را نیز در اختیار دارد. وی همچنین گفته است که بسیاری از یهودیان متنفذ با مالکین غایب تماس خواهند گرفت و بهای خوبی نیز به آنها در ازاء زمین آنها خواهند پرداخت.

12 - (طبقه بندی نشده) از ورود کاهان به شهر اسرائیلی - عربی جلوگیری به عمل آمد: بنا به گزارش رویتر، پلیس مرزی اسرائیل از ورود نظامی آمریکایی رابی میر کاهان به شهر عربی اسرائیلی، جائی که تظاهرات گسترده ای علیه ورودش بر پا شده بود، جلوگیری به عمل آورد. در هفته گذشته رابی میر کاهان به انجمن شهر ام الفهم در جنوب شرقی صیفا اطلاع داد که وی بازدیدی از شهر به عمل خواهد آورد و در طول آن از آنها خواست تا بر منشور استقلال اسرائیل صحه بگذارند. وی گفته بود که صحه گذاری بر این منشور ضروری است، زیرا وفاداری اعراب این شهر به اسرائیل مورد شک و تردید می باشد.

13 - (طبقه بندی نشده) خلیل تصمیم اسرائیل در مورد خریداری زمین را مورد حمله قرارداد: بنا به گزارش رویتر نخست وزیر خلیل در 19 سپتامبر اظهار داشت که تصمیم اسرائیل مبنی بر مجاز دانستن اسرائیلیها به خرید زمین در مناطق اشغالی بخشی از توطئه ای است که اعراب را به فروش زمین مجبور می سازد. وی اضافه کرده است که این حرکت «تلاش جدیدی است برای از بین بردن ماهیت فلسطینی زمینهای عربی که خود مانعی خواهد بود برای فلسطینیها تا نتوانند بر زمین و خانه شان حقی داشته باشند.

(این بیانیه با بیانیه دیگری از طرف وزیر امور خارجه مصر همراه است که تصمیم اسرائیل در 19 سپتامبر را محکوم می سازد.) 14- (طبقه بندی نشده) بحرین مصمم است از بروز تظاهرات جلوگیری نماید: سفارت آمریکا در

ص: 527

منامه گزارش می دهد که سیاست بحرین مبنی بر مداخله سریع و قوی جهت در هم کوبیدن چند تظاهرات بر پا شده توسط شیعیان که در طول دو هفته گذشته برگزار شده بود، بسیار موفقیت آمیز بوده و در حال حاضر شهر آرام است. گشتیهای ضد شورش به وضوح در پایین شهر دیده می شوند و هر روزه بیانیه هایی توسط وزرای اطلاعات و کشور منتشر می شود که به طور مکرر برخورد قاطع دولت را در این گونه موارد گوشزد می نماید.

15 - (طبقه بندی نشده) مذاکرات تسلیحاتی جمهوری عربی یمن، روسیه: سفارت آمریکا در صنعا گزارش می دهد که یک مقام یمنی به سفیر در 18 سپتامبر اطلاع داده است که وی باور ندارد که صالح قصد داشته باشد وارد معاملات تسلیحاتی با روسیه گردد. با این وصف، معاون ریاست ستاد، علی منصور بین پراگ و برلین در رفت و آمد است و منتظر دستور از طرف ریاست جمهور و درباره جزئیات قرارداد نیز به مذاکره نشسته است ولی واضح است که هنوز دستوراتی مبنی بر امضاء قرارداد دریافت ننموده است. منبع اظهار داشت که صالح بیان داشته که مردم می دانند که وی از بانک مرکزی برداشت کرده و تانک های لهستانی خریداری نموده است.

16 - (طبقه بندی نشده) سازمان آزادیبخش فلسطین - کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب:

رویتر از قول رهبر کنفرانس مسیحیان جنوب جوزف لوری در بیروت بیان می دارد که: «ما معتقد هستیم که راه حل نهایی برای لبنان و خاورمیانه این است که اسرائیلیها و فلسطینیها در موطن خود در صلح و تحت لوای عدالت به زندگی بپردازند.» لوری گفته است که کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب سمینارهایی در شهرهای مهم آمریکا برگزار خواهد کرد که بر صلح در خاورمیانه و آفریقا تأکید خواهد داشت و اظهار امیدواری کرده است که نمایندگان همه احزاب درگیر شرکت خواهند کرد.

بنا به اظهارات رادیو فلسطین، نماینده کنگره فونتروی گفته است که رهبران حقوق مدنی با سازمان آزادیبخش فلسطین مذاکراتی را آغاز کرده اند با این امید که دولت آمریکا نیز این کار را دنبال نماید.

17 - (طبقه بندی نشده) ملاقات عرفات و ملک حسین: رادیو عمان گزارش داد که یاسر عرفات و ملک حسین در 19 سپتامبر در شهر مرزی اردن یعنی الرمضا ملاقات کرده اند. (این چهارمین باری است که عرفات با حسین در سال گذشته ملاقات کرده است و به دنبال آن ملاقاتی نیز در هاوانا در مجمع غیرمتعهدها داشته است.) عرفات گفته است که وی تلاش می کند تا موارد مورد علاقه دو جانبه را هماهنگ سازد، زیرا حسین اولین سخنگوی جلسه خواهد بود.

18 - (محرمانه) به رسمیت شناختن اسرائیل توسط سازمان آزادیبخش فلسطین: در یک مصاحبه با نشریه بیروتی در صبح دوشنبه یکی از رهبران الفتح به نام صلاح خلف گفته است که به رسمیت شناختن اسرائیل «برنده ترین کارت» سازمان آزادیبخش فلسطین است و این سازمان حاضر است اسرائیل را در ازاء یک حکومت و نه یک بیانیه به رسمیت بشناسد. وی گفته است من به دنبال حزبی هستم که بتواند این حکومت را به من بدهد تا من نیز این امتیاز را به او بدهم. (ما این بیانیه را بسیار مهم می دانیم چون خلف در بیانیه های عمومی خود از عرفات حساستر است. رهبران الفتح حاضر هستند به پیروان خود به قبولانند که به رسمیت شناختن اسرائیل یک بهای سیاسی است که باید برای پیشبرد اهداف محدود خود بپردازند.

عرفات اخیرا از جواب دادن به این سؤال به نحو خاصی طفره رفته است که چرا از اسرائیل سؤال نمی کند که آیا آماده است حقوق فلسطینیان را به رسمیت بشناسد یا خیر.)

ص: 528

خلف همچنین اظهار داشته است که احتمالاً عرفات دعوت نامه هایی از کشورهای اروپای غربی دریافت خواهد داشت. وی همچنین بیان داشته است که عرفات بنا به دعوت حزب کمونیست فرانسه به این کشور خواهد رفت و البته وقوع یک چنین دیداری بسته به میل حکومت فرانسه است.ونس سند شماره (52) تاریخ: 28 سپتامبر 79-6 مهر 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی (از پاراگراف 1 تا 9 خیلی محرمانه) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 905 - 27 سپتامبر 1979 1 - ابتکارهای آلمان غربی اسرائیل را نگران ساخته است: آلمان غربی با نهایت احتیاط در راه بهبود مناسبات خود با اعراب به طرقی که نگرانی اسرائیل را برانگیزد حرکت می کند. بن (آلمان فدرال) خواهد کوشید تا توجه جدید خود را با اعراب متعادلتر ساخته بدین ترتیب مناسبات پشتیبانی از اسرائیل را که به جبران دوران آلمان نازی اتخاذ کرده حفظ کند. جمهوری فدرال آلمان تعهد خود را به نسبت ادامه موجودیت اسرائیل حفظ خواهد کرد، و همچنان معتقد به حق اسرائیل درباره امنیت مرزهای آن خواهد بود. ولی ابتکارهای آلمان غربی باعث می شوند که این ابتکارها چه از سوی اعراب و چه از جانب اسرائیل چنان تلقی شود که آلمان نسبت به گذشته به جهان عرب بیشتر نزدیک شده است.

2 - بن (آلمان فدرال) نمی خواهد درباره مسائل خاورمیانه از واشنگتن پیشی جوید. بن بیشتر مایل است که روند پیمان کمپ دیوید سرعت یابد. اشمیت (صدر اعظم آلمان فدرال) و گنشر وزیر امور خارجه معتقدند که مسئله فلسطین قلب حل بحران خاورمیانه را تشکیل می دهد و بنابراین به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل از سوی فلسطینیها برای موفقیت آمیز بودن مذاکرات اهمیت حیاتی دارد. آلمان غربی همچنان می خواهد با اقدام ایالات متحده جهت گفت و شنود با سازمان آزادی بخش فلسطین کمک کند.

3 - گنشر که در اوایل سپتامبر از سفر بار دوم به خاورمیانه بازگشت علاقمند به پیشبرد نقش مهمتر کشورهای اروپایی در این منطقه است. بن همچنین میل دارد آلمان فدرال و کشورهای نه گانه جامعه اقتصادی اروپا بر کوششهای خود برای آرام کردن اوضاع و نفوذ سازنده بر رادیکالهای جهان عرب بیفزایند.

4 - گنشر به ویژه درباره مخالفان فزاینده کمپ دیوید در جهان عرب و همچنین درباره فقدان مبادلات غرب با سازمان آزادیبخش فلسطین نگران است. نقش جدید و فعالتر اروپا که گنشر درباره آن پیش بینی می کند، حامی از حمایت شدید از کوششهای آمریکا است. او معتقد است این نقش با تأیید و صلاحدید آمریکا به مورد اجراء گذارده خواهد شد.

5 - سخنگوی وزارت خارجه آلمان فدرال اندکی پس از بازگشت گنشر از سفر خاورمیانه ضمن دادن گزارش به سفیران کشورهای جامعه اقتصادی اروپا تأکید کرده بود که کشورهای نه گانه جامعه اقتصادی اروپا برای کمک به ایالات متحده لازم است نشان دهند که در مقابل نفوذ شوروی یک راه دیگر از سوی کشورهای اروپایی وجود دارد. گنشر چنین نتیجه گیری کرده بود که کشورهای عربی با مواضع اصلی کشورهای اروپایی روی موافقت نشان می دهند. گنشر این موضوع را در سفر خود به کشورهای عربی

ص: 529

مورد تأکید قرار داده است.

6 - جمهوری فدرال آلمان صراحتا از حق فلسطینیها درباره تعیین سرنوشت خودشان پشتیبانی می کنند، در عین حال جمهوری فدرال آلمان سرگرم اعمال فشارشان مخفیانه به اسرائیل برای اتخاذ موضع سازش پذیرتری نسبت به اعراب می باشد. مخالفت آلمان فدرال با ساختن آبادیهای یهودی نشین و سیاست اسرائیل نسبت به جنوب لبنان و مخالفت اسرائیل با ایجاد یک دولت فلسطینی به اسرائیل ابلاغ شده است.

7 - اینکه حکومت آلمان فدرال در پیروی از سیاستی که اسرائیل را علیه خود بر می انگیزاند تا چه مرحله ای پیش خواهد رفت، آینده نشان خواهد داد. هنگامی که موشه دایان در اوایل ماه جاری از بن دیدن کرد رهبران جمهوری فدرال آلمان کوشیدند به او اطمینانهایی دهند. گنشر تحت فشار اسرائیل اندکی از پافشاری خود درباره «حق تعیین سرنوشت» فلسطینیها عقب نشینی کرد گنشر افزود که «تصویب همه طرفهای درگیر» برای حق تعیین سرنوشت فلسطینیها لازم خواهد بود.

8 - دایان با چیزی کمتر از آنچه که در انتظارش بود از بن بازگشت، ولی چنین امکانی وجود ندارد که جمهوری آلمان فدرال از تعهد اساسی خود نسبت به ادامه موجودیت اسرائیل و حق آن درباره مرزهای امن طفره رود.

9 - (خیلی محرمانه) نسبتهای شکنجه در مورد اسرائیل: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داده است که تامیر وزیر دادگستری اسرائیل به آنها چنین گفته است که او پرونده ای را که در آن ادعا شده است که یک فرد عرب مظنون با نهایت جدیدت در معرض شکنجه قرار گرفته، در دست دارد. تامیر مدعی شده است که در اتهامات اعراب در این باره غلو شده است، ولی او گفت که یک شمه ای از حقیقت در این باره وجود دارد و بازپرسی در این باره مورد توبیخ قرار گرفته و به مرجع دیگری انتقال یافته است. طبق اظهار تامیر به سازمان شین بث ابلاغ شده است که چنین طرقی در بازپرسی تحمل نخواهد شد. سفارت آمریکا در تل آویو اظهار نظر می کند چیزی که اهمیت دارد این است که تامیر دستور داده است، تحقیقات او مورد رسیدگی قرار گیرد، زیرا چنین نشان داده شده که او و همکارانش کوشش واقعی خود را برای رسیدن به حقیقت به عمل آورده اند.

10 - (خیلی محرمانه) عربستان سعودی، مصر، سودان: اسماعیل شورا مدیر امور کشورهای عربی در وزارت خارجه در روز 23 سپتامبر به سفارت اطلاع داد که سودانیها از سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی خواسته اند تا از خارتوم دیدن کند. ولی از آنجایی که سعود الفیصل روز 27 سپتامبر به آمریکا می رود، وقت کمی برای او جهت دیدار از سودان باقی خواهد ماند. اسماعیل شورا گفت که موضوع مذاکرات سعود الفیصل با مقامات سودانی «مناسبات دو جانبه» (یعنی: مساعدت اقتصادی) خواهد بود.

11 - (خیلی محرمانه) سطح تولید نفت عربستان سعودی: سفارت آمریکا در جده گزارش می دهد که شاهزاده فهد ولیعهد عربستان سعودی روز 26 سپتامبر به کارتر رئیس جمهور آمریکا اجازه داد که اعلام بدارد که سطح تولید نفت عربستان سعودی در سه ماهه چهارم 5/9 میلیون بشکه در روز خواهد بود، که ادامه سطح تولید جاری می باشد.ونس

ص: 530

سند شماره (53) تاریخ: 12 اکتبر 79 - 20 مهر 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعاتی 915 - 12 اکتبر 79 1 - (سری) اسرائیل: عدم توافق در کابینه: بنا به تجزیه و تحلیل سازمان سیا رویگردانی بسیاری از طرفداران نخست وزیر بگین از جناح لیکود اکثریت کرسیهای بگین را در میان 120 کرسی به 5 کرسی کاهش داده است، این رویگردانیها از سال گذشته تا به حال به قیمت از دست رفتن 11 کرسی برای او تمام شده است. کاهش قدرت پارلمانی بگین باعث خواهد شد که احزاب دولتی برای به دست آوردن و کسب منافع خاص خودشان وی را تحت فشار قرار دهند. و با ممانعت از ائتلافها، قدرت رهبری بگین را زیر سؤال کشند. مسئله ائتلاف شاید تا اواخر دوره مشکل زیادی را به وجود نیاورد، لیکن فشارهای داخلی و انتقاد عموم از نحوه عملکرد حکومت - به خصوص از ضابطه های اقتصادی فاجعه آمیز - مشکلات بسیاری را ممکن است به وجود آورد. بگین احتمالاً در انتخابات سال 1981 خواهد باخت.

2 - (سری) علیرغم رشد اقتصادی بسیار سریع به میزان 4 تا 5 درصد در سال جاری، اسرائیل با مشکلات اقتصادی بسیار جدی دست به گریبان است. تورم در حال اوج گرفتن است و نرخهای مصرفی به میزان صد درصد در سال افزایش یافته اند. صورت حساب مخارج دولت - که بیش از یک میلیارد دلار در سال قبل بوده است اکنون در حال کاهش است، لکن در صورتی که اسرائیل سیاستهای خود را تغییر ندهد، بدهکاریهای دولت به 700 دلار در سال 1981 خواهد رسید.

3 - (سری) قسمت اعظم انتقاد عمومی متوجه وزیر دارایی سیمکا اهرلیک و همکارانش است که از اعضای حزب آزادی هستند که می توان گفت به علت اشغال بسیاری از پستهای اقتصادی توسط اعضاء این حزب از رقبای لیکود به شمار می آید. همین انتقاد عمومی مشاجرات بر سر بسیاری از سیاستهای مهم را که بین بگین و حزبش هروت و لیبرالها در گرفته است دامن زده و به این ترتیب مردم پی می برند که چه اختلاف وحشتناکی در کابینه حکومتشان وجود دارد.

4 - (سری) این روزها اهرلیک موجب دردسرهای زیادی شده است بررسی آراء عمومی نشان می دهد که محبوبیت او به کمتر از ده درصد رسیده - تا جائی که بگین ممکن است مجبور شود او را و نیز بسیاری دیگر از مقامات اقتصادی را تعویض نماید. در تلاش برای نجات استعداد در حال نابودی حزبشان، رهبران لیبرال، بنا به گزارشهایی، توافق اهرلیک را به دست آورده اند که در پاییز امسال طرحی برای دوباره سازماندهی کابینه تسلیم بگین نماید که خود اهرلیک در آن طرح دارای مقام اقتصادی نباشد.

5 - یک چنین سازماندهی دوباره ای در کابینه میزان تشنج را بالا خواهد برد و قدرت نمایی برای رسیدن به قدرت بیشتر در میان احزاب مؤتلفه زیاد خواهد شد به خصوص اگر این تغییر سازمانی در برگیرنده چند وزیر وزارتخانه باشد و در صورتی که بگین شخصی را برای پر کردن جای اهرلیک انتخاب کند که خارج از محدوده حزب باشد. این روزها می گویند که فرد پارلمانی مورد علاقه بگین همان ایگال هوروتیز است که قبلاً ریاست یک حزب کوچک و دست راستی به نام لام را که نماینده لیکود بود و بسیار مورد انتقاد اهرلیک نیز قرار می گرفت به عهده داشت.

ص: 531

6 - عملکرد ناپخته دولت بر سر امور اقتصادی بسیاری از یهودیان کم درآمد را که در سال 1977 عامل بسیار مهمی در روی کار آمدن بگین بودند دلسرد خواهد کرد. مشکلات مربوط به تورم باعث شده است که بگین بسیاری از آراء خود را از این طریق از دست بدهد که در صورت ادامه این مشکلات در شروع انتخابات در آخر همین سال بگین باید خیلی چیزها را از دست بدهد.

7 - (سری) تکیه شدید بگین بر مذاکرات صریح در مورد استراتژی اسرائیل که کنترل اسرائیل را بر ساحل غربی رود اردن تضمین می کند، عمده ترین عاملی خواهد بود که وفاداری ائتلافیون سرسخت را جلب خواهد کرد. وزیر کشاورزی اسرائیل شارون، که عضو هروت و از رهبران بسیار سرسخت حزب مذهبی ملی است و شخصی است که اگر حمایت او نباشد دولت بگین سقوط می کند. گفته است که نخست وزیر را در صورتی که پیرامون:

(الف) قرار داد خود مختاری فلسطینیها (ب) نقش سازمان آزادیبخش فلسطین (ج) فعالیتهای اسکان دهی یهودیان (د) و عقب نشینی نیروی نظامی اسرائیل از ساحل غربی رود اردن امتیازاتی بدهد، تنها خواهد گذاشت.

8 - (سری) بگین در گذشته در مذاکراتش یکی از خصلتهای بسیار مهم محافظه کاران را که همانا خست آنهاست به دفعات نشان داده است که با نظرات خود او نیز وفق می دهد. کمبود اشخاص با نفوذ در کابینه و نیز این باور بگین که سادات بر سر موضوع خود مختاری فلسطینیها پافشاری بسیار نمی کند باعث شده است که او نیز از دادن امتیاز بر سر موضوعات مهمی چون حق حاکمیت دست و دلبازی زیادی نشان ندهد.

9 - (سری) بعضی از رهبران حزب بسیار متعصب، آگودات اسرائیل در پارلمان این کشور چهار کرسی را در تصاحب خود دارند بگین را تهدید کرده اند که در صورتی که به قول خود مبنی بر تصویب قانون منع و ممنوعیت، سقط جنین در مجلس وفادار بماند خود را از ائتلاف بیرون خواهند کشید. اگر این محدودیتها بیشتر شود، این درخواست فشار زیادی بر لیبرالها و نهضت دموکراتیک لیکود که دو عضو مشهور ائتلاف هستند، وارد خواهد ساخت. لیکن ممکن است بگین منتظر شود تا از طرف این دو عضو نیز عکس العملی در محدوده توان خود نشان داده شود.

10 - (سری) آگودات اسرائیل در صورتی که با عدم تصویب لایحه ممنوعیت سقط جنین نیز روبه رو شود دست از حمایت خود بر نخواهد داشت. بنا به گزارشاتی، بسیاری از رهبران احزاب دوست ندارند که بهترین حامیان خود در پارلمان را که عبارتند از یک سخنگوی کنست، و روسای دو کمیته مهم کنست از دست بدهند، لیکن در صورتی که این حزب حمایت خود را دریغ ورزد، بگین و ائتلافش آراء خیلی کمی را به دست خواهند آورد.

11 - (سری) خوشحالی فزاینده حزب کارگر از آن روست که دوستان گذشته این حزب که به معاون نخست وزیر و رئیس نهضت دموکراتیک یادین گرویده بودند به آغوش حزب کارگر بازگشته اند لیکن از نظر عمومی نیز کمی از دست حکومت بگین دلخور هستند. در صورتی که میزان این نارضایتی بالا بگیرد این حزب به رقابت بسیار شدید با بگین بر خواهد خواست.

ص: 532

12 - (سری) قسمت اعظم رأی دهندگان تاکنون خاموش مانده اند، زیرا هنوز نمی دانند که آیا حزب کارگر می تواند باز هم یک ائتلاف مؤثر به وجود آورد یا نه. جلب رضایت این عده که حدود یک سوم رأی دهندگان را تشکیل می دهند، برای حزب کارگر بسیار خطیر است.

13 - (سری) حزب کارگر موفق شده به وضع درونی خود سر و سامانی بدهد. الحاق دو گروه وابسته به حزب کارگر کیبوتس چهره فعالتری را از این حزب در اذهان عمومی بر جای خواهد گذاشت. یک نسل جوان که از نظر سیاسی نیز بسیار جذاب هستند در جسم حزب کارگر حلول نموده است.

14 - (سری) لیکن این بهبود وضعیت حزب می تواند با به میان کشیده شدن مسائلی چون رقابتهای گروهی و شخصی و مسئله رهبریت که بسیاری آنها را با فسادهایی که منجر به شکست حزب کارگر در 1977 شد شبیه می دانند، دوباره به خطر افتد. رقابت های فاحش بین شیمون پرز و اسحاق رابین - انتشار اخیر خاطرات ضد پرز توسط رابین - و مبارزات روز افزون بین پرز و وزیر خارجه پیشین ایگال آلون بسیاری را متقاعد کرده است که حزب کارگر دیگر نمی تواند خود را اصلاح نماید. این حزب همچنین مشکلاتی دارد که برای انتخاب کنندگان کم درآمد حزب کارگر که حدود نیمی از رأی دهندگان را تشکیل می دهند، سئوالات ایدئولوژیک را پیش می کشد.

15 - (طبقه بندی نشده) غصب زمین در ساحل غربی رود اردن: رادیو اورشلیم گزارش داد که مهاجرین گوش امونیم که باغ زیتونی را در حوالی قدومی غصب کرده بودند، در تاریخ 10 اکتبر با تمایل و رغبت ترک کردند. نیروهای دفاعی اسرائیلی خانه پیش ساخته ای را که توسط آنها در باغ زیتون بر پا شده بود، از جا کندند.

16 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - اهرلیک. اورشلیم پست گزارش داد که در هفته آینده بگین و شرکائش در ائتلاف بر سر سازماندهی دوباره کابینه به گفتگو خواهند نشست. این تصمیم بعد از گفتگوی بگین با اهرلیک وزیر امور دارایی صورت گرفت که تغییر مقام او نیز در مرکز این سازماندهی دوباره قرار داد. اورشلیم پست نوشت که اهرلیک به هر حال مقامی را در کابینه عهده دار خواهد شد. رادیو اورشلیم گفت که اهرلیک در 11 اکتبر خواسته است که از حزب خودرأی اعتماد بگیرد، چون معتقد است که حزب هنوز او را حمایت می کند.

17 - (طبقه بندی نشده) جوایز صلح وین: بنا به گزارش رویتر آری ایلیاویک دست چپی سرشناس اسرائیلی و احسام سرطاوی دو جایزه صلح را به خاطر تلاشهای بی سابقه شان در ارائه یک راه حل برای اختلافات در خاورمیانه از دست صدر اعظم اطریش کرایسکی دریافت خواهند کرد.

18 - (طبقه بندی نشده) عراق - بحرین: رادیو بغداد گزارش داد که خلیفه نخست وزیر بحرین در 9 اکتبر گفت که در مصاحباتش با صدام حسین رئیس جمهور عراق به این نتیجه رسیده است که آنها «بر سر مسائل خلیج از یک عقیده برخوردار هستند. «وی گفت که تأمین امنیت خلیج تنها به ایجاد امنیت در خطوط کشتیرانی منتهی نمی شود، بلکه به جلوگیری از «مداخله خارجی» در امور کشورهای خلیج فارس نیز می پردازد.

19 - (محرمانه) سودان - و عربستان سعودی: سفارت آمریکا در خارطوم گزارش داده است که «دلایل محکمی» وجود دارد که عربستان سعودی یک کمک نظامی به میزان 200 میلیون دلار در اختیار سودان قرار خواهد داد. (ظاهرا این خبر مؤید شکوه های مصر است که به گفته آن عربستان سعودی به

ص: 533

«توطئه» علیه سودان می پردازد.) 20- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - سازمان آزادیبخش فلسطین: رویتر گزارش داده است که حکومت نظامی اسرائیل در ساحل غربی رود اردن یک کمیته فلسطینی را که به هماهنگ کردن مقاومت اعراب محلی برای کسب خود مختاری مشغول بود، محکوم کرده است. این گروه زمانی محکوم گردید که اسرائیلیها فهمیدند که این کمیته از مجریان سازمان آزادیبخش فلسطین در ساحل غربی رود اردن است.

21 - (طبقه بندی نشده) پروازهای بیش از حد بر فراز لبنان: بنا به گزارش مقامات عالیرتبه فلسطینی هواپیماهای سوری و اسرائیلی در 11 اکتبر به تبادل آتش پرداختند، لیکن به هواپیماهایشان هیچ گونه خسارتی وارد نیامد. بنا به گزارش رادیو اورشلیم نیروی دفاعی اسرائیل به وجود آمدن این برخورد را تکذیب کرده است.ونس سند شماره (54) تاریخ: 15 اکتبر 1979 - 23 مهر 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت (پاراگرافهای 10 -1 خیلی محرمانه هستند) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 916 - 15 اکتبر 1979 1 - اسرائیل: تشنج درون ائتلافی بر سر مسئله شهرکها.

مسئله سیاست ایجاد شهرکها در ساحل غربی رود اردن از دیرباز منبع تشنجات جدی درون ائتلافی بوده است. حضور تندروها که طرفدار ایجاد شهرکها در بخشهای پر جمعیت ساحل غربی رود اردن هستند و حضور نسبتا محافظه کاران که با ایجاد شهرکها در «قلب ساماریا» مخالفت می ورزند، در داخل کابینه گاه به گاه به منازعات تلخ می انجامد. شارون از تندرو بودن خود استفاده می کند، در حالی که حمایت بسیار تعیین کننده ای از طرف ریاست حزب مذهبی ملی هامر نسبت به او مبذول می گردد. دایان و وایزمن در تلاش بوده اند تا سرعت، حوزه و نحوه فعالیت شهرک سازی در ساحل غربی رود اردن را کاهش دهند.

2 - آخرین تضاد از این مسئله ناشی می شود که پیشنهادات مختلفی جهت گرفتن زمینهای خصوصی از اعراب در ساحل غربی رود اردن شده است که برای ایجاد «فضای باز» میان شهرکهای موجود، خیلی ضروریست. فعالین شهرکهای گوش آمونیم به اقدامات غیر قانونی جهت توسعه زمینهای تحت مالکیت خویش دست زده اند.

3 - در تلاش برای یافتن جوابی مساعد نسبت به فشارهای ایجاد شده توسط گوش ها، کابینه خود را درگیر دو مسئله بسیار مهم می بیند. یکی از آنها مسئله سیاست خارجی (آمریکا و بین المللی) است و دیگری فرآیندهای سیاسی بسیار نیرومند درون کشوری است. دایان و وایزمن با تقاضای شهرک نشینان مخالفت می ورزند، لیکن بگین نمی تواند تصمیم خود را بگیرد. او می خواهد که وظایف خود را در قبال اسرائیل بزرگتر انجام دهد، ولی در عین حال او تمایل دارد که مرد صلح اسرائیل نیز باشد. و شاید مهمترین ملاحظات سیاسی اش همان تجزیه و تحلیل او در مورد تأثیر سیاسی داخلی ایجاد شهرک در ساحل غربی رود اردن است که در انظار گوش آمونیم اصولاً قابل درک نیست.

ص: 534

4 - همه تصمیمات مهم حکومت بگین در حالی اتخاذ می شود که قدرت سیاسی ائتلاف روز به روز کاهش می یابد. افتادن سریع بگین از چشم مردم و افزایش مؤثر قدرت حزب کارگر، شکست لیکود را در انتخابات آینده می رسانند. بگین در انجام وظیفه نسبت به کسانی که می توانند دولت او را وادار به سقوط کنند، بسیار حساسیت نشان می دهد.

5 - با تشکیل حزب طهیای ماوراء ناسیونالیست که محبوبیت بسیاری در داخل حزب مذهبی ملی و لیکود یافته است، حزب مذهبی ملی زمام بسیاری از امور را به دست گرفته است. محدودیتهایی که توسط طهیا به وجود می آید از لغزش هامر از معبر تندروها جلوگیری به عمل می آورد.

6 - محدودیتهایی که حزب مذهبی ملی برای بگین ایجاد کرده است نیز بسیار مؤثر بود، چون این حزب قادر است دولت را وادار به سقوط نماید. بنابراین تهدید حزب مذهبی ملی را باید جدی گرفت.

رهبران بخش جوانان حزب مذهبی ملی اعلام کرده اند که آنها مایل هستند که به «شرکت تاریخی» خود با حزب کارگر بازگردند، ولی به «خود فروشی» بگین در امر ساحل غربی رود اردن تن در نخواهند داد.

7 - متقابلاً کاربرد محافظه کاران در ائتلاف بسیار ضعیف است. حزب یادین ممکن نیست این عادت خود را کنار بگذارد، گرچه گاهی تهدید به این کار نیز می کند. یادین و دیگر همکارانشان اعتقاد دارند که سقوط کابینه و انتخابات جدید مساوی با فراموشی سیاسی خود آنان خواهد بود.

8 - حزب لیبرال که دارای عناصر بسیاری از محافظه کاران می باشد، تمایل چندانی به سقوط حکومت ندارد. چون اگر چنین واقعه ای رخ دهد دیگر پایان دوران 14 ساله اتحاد میان هروت و لیکود نیز می رسد و باید انتظار داشته باشد که در انتخابات شکست خورده گردد. لیبرالها از جنجال و تأثیر منفی که ایجاد شهرکهای شارون در اذهان عمومی آمریکا ایجاد خواهد کرد آگاه اند، لیکن قدرت اعمال نفوذشان نسبت به بگین نیز بسیار کم است.

9 - حزب بسیار متعصب آگودات اسرائیل از اهمیت بسیاری برخوردار است و سعی دارد بر سر بسیاری از مسائل امتیازات مذهبی بسیاری بگیرد.

10 - بنا به دلایل زیر رفتار حکومت بگین در مورد مسئله شهرکها در آینده نزدیک قابل پیش بینی نخواهد بود. تنها تصمیم حزب کارگر در زمینه به وجود آوردن یک حکومت واحد ملی است که می تواند بگین را از زیر بار محدودیتهای حزب مذهبی ملی نجات بخشد. در صورتی که چنین تصمیمی گرفته نشود، تصمیم و سیاست بگین بر سر شهرکها تحت فشار محدودیتهای که ایجاد شده وسیله حزب مذهبی ملی قرار خواهد داشت.

11- (طبقه بندی نشده) مصر - اسرائیل: پطرس غالی به مطبوعات فرانسه گفت حتی اگر مذاکرات خود مختاری فلسطینیان موفق نشود، او باز هم باور نخواهد کرد که هنوز میان مصر و اسرائیل خصومتی وجود دارد. او گفت که معاهده به زودی امضاء خواهد شد و در 26 فوریه بایستی سفیری از جانب مصر در تل آویو تعیین نمود. مطبوعات قاهره خطوط اصلی سخنان او را که شامل خواستهایی از اسرائیل می شد چاپ کرده است که عبارتند از:

الف) توقف فعالیتهای مربوط به ایجاد اردوگاهها در مناطق اشغالی؛ (ب) ممنوع نمودن خرید زمینهای اعراب توسط یهودیها؛ (پ) به فراریون سیاسی امنیت خاطر کلی داده شود؛

ص: 535

(ت) ارتش اسرائیل را از داخل شهرهای عربی خارج سازد.

12 - (محرمانه) سادات - حکومت نظامی: سفارت آمریکا در قاهره گزارش می دهد که بنا به گزارش مطبوعات محلی در 11 اکتبر سادات به بخش قضایی گفته است که حکومت نظامی زمانی پایان خواهد یافت که اسرائیل از صحرای سینا خارج گردد. سادات همچنین تصمیم گرفته است نقش یک سوسیالیست مجازات گر را که با آنهایی که سعی دارند از «دموکراسی سوء استفاده کنند» بد تا می کند بازی نماید.

بنا به تفسیر سفارت از زمان امضاء معاهده بسیاری از منتقدین سادات کرارا از او خواسته اند که به حکومت نظامی پایان بخشد.آن چنان که از اظهارات سادات بر می آید او تا دو سال دیگر حکومت نظامی را برقرار خواهد داشت. اخبار ناراحت کننده تر از اینها برای سفارت عبارتند از این واقعیت که سادات در واقع یک مجازات گر سوسیالیست را که خارج از محدوده قضائی عمل می کند به وجود آورده است، یعنی پرونده های سیاسی در یک دادگاه ویژه مورد بررسی قرار می گیرد و پژوهش پیرامون آنها نیز به پارلمان ارائه می شود که در آن هم حزب سادات از اکثریتی خاص برخوردار است.

13 - (محرمانه) حزب جدید اسرائیل: سفارت آمریکا در تل آویو مطلع شده است که اهداف حزب جدید دست راستی طهیا در برگیرنده توقف در عقب نشینی اسرائیل از سینا؛ ترک مذاکرات خود مختاری؛ اتصال فوری ساحل غربی رود اردن ارتفاعات جولان و نوار غزه؛ و تجدید نظر بر معاهده صلح ما بین مصر و اسرائیل می باشد، بررسی آراء عمومی نشان می دهد که طهیا می تواند 4 تا 5 کرسی را در انتخابات آینده عمومی به دست بیاورد.

14 - (طبقه بندی نشده) در نزدیکیهای اورشلیم بمبی منفجر می گردد؛ رویتر گزارش کرد که یک بمب زمانی در اوایل روز12 اکتبر در یک منطقه جنگلی در نزدیک مقر سازمان ملل در اورشلیم منفجر گردید، لیکن خسارات و تلفاتی به همراه نداشت. پلیس اسرائیل گفت که ظاهرا این بمب توسط چریکهای فلسطینی کار گذاشته شده است.

15 - (طبقه بندی نشده) توسعه اردوگاههای ساحل غربی رود اردن:

رادیو اورشلیم در 13 اکتبر گزارش داد که کابینه اسرائیل تصمیم خود را مبنی بر توسعه هفت شهرک موجود در ساحل غربی رود اردن اعلام کرده است. زمینی که مورد استفاده برای این توسعه و گسترش قرار خواهد گرفت، عبارت خواهد بود از زمینهای دولتی و زمینهایی که «وضعیت ثبتی آنها هنوز در اداره ثبت اراضی معین نشده است» ولی به هرحال کابینه تقاضای شهرک نشینان را مبنی بر تصرف زمینهای خصوصی عربی قبول نکرده است.

16 - (طبقه بندی نشده) عقب نشینی از صحرای سینا: بنا به گزارش رادیو قاهره در 13 اکتبر، کابینه مصر موافقت نامه وظایف نیروهای سازمان ملل را در طول عقب نشینی اسرائیل از صحرای سینا مورد تصویب قرار داد.

17 - (محرمانه) بازدید شارون از مصر: به سفارت آمریکا در قاهره توسط وزیر کشاورزی مصر محمود داود اطلاع داده شد که وزیر امور کشاورزی اسرائیل شارون دعوت او را جهت بازدید از مصر پذیرفته و در تاریخ 16 اکتبر سفرش را آغاز خواهد کرد. هر دو وزیر پیرامون بازپس گیری زمینها و شهرکها بحث و تبادل نظر خواهند داشت.

18 - کنفرانس اجلاس اعراب: بنا به گزارش رویتر الحوص نخست وزیر لبنان در 11 اکتبر اعلام کرد

ص: 536

که کنفرانسی با شرکت اعراب در رابطه با جنوب لبنان در تونس در روز 20 نوامبر تشکیل خواهد گردید.

الحوص گفت که از طریق رابط های سعودی با دولت تونس در این مورد توافقهایی ایجاد شده است. تمام کشورهای عضو اتحادیه عرب بجز مصر در این کنفرانس شرکت خواهند کرد.

19 - (طبقه بندی نشده) عکس العمل مطبوعات اردن: نشریه آخر هفته الاخبار با آب و تاب بسیار بیانیه وزیر انگلیس هیرو را که سیاست اسرائیل در قبال شهرکها را در طول ملاقاتش با شاهزاده حسن محکوم می کرد چاپ کرده بود. روزنامه الرأی نیز پیشنهاد جدید صلح را که به وسیله لرد کارادن توصیه شده است چاپ کرده که نکات مهم آن عبارتند از:

(الف) تقسیم اورشلیم به دو بخش، یک بخش تحت حکومت اعراب و دیگری تحت حکومت اسرائیلیها؛ (ب) انتخاب یک کمیته مرزی از طرف سازمان ملل؛ و (پ) اصلاح مرزهای 1967 20 - (طبقه بندی نشده) شورای اروپا و سازمان آزادیبخش فلسطین: رادیو بروکسل گزارش داد که سخنگوی کمیسیون شورای اروپا اعلام این خبر را که نمایندگان این جامعه با فاروق قدومی در طول اقامت خود در بروکسل دیدار خواهند کرد، تکذیب کرد.

(محرمانه) لیکن سفارت آمریکا در بروکسل گزارش می دهد که به نظر آنها آخرین سخنرانی رئیس جمهور کندی نشان دهنده این واقعیت است که این جامعه با احتیاط به سوی به رسمیت شناختن ساف گام بر می دارد.

21 - (محرمانه) جمهوری خلق چین - موافقت نامه های کمپ دیوید: بنا به گفته سفیر چین در کویت، این کشور قرارداد کمپ دیوید را «مردود» می داند، چون این قراردادها یک صلح همه جانبه و، گسترده را تعیین نکرده اند. این گفته که به وسیله خدمات خبری کویت نقل قول شده است، مایه تعجب و شگفتی است چون پکن با وجود اینکه قراردادها را تقریبا ناقص می خواند، ولی اکثر مواقع حمایت خود را از آن دریغ نمی ورزید. در صورتی که اشتباهی در انتقال گفته چینی ها صورت نگرفته باشد، می توان گفت که چینیها نسبت به صلحی که به ابتکار آمریکا ایجاد شده چندان رو خوش نشان نمی دهند.

لیکن سفیر در حمایت شدید چینی ها از مصر را قبول نکرد. وی گفته است رابطه ای بین مسئله فلسطین و فروش اسلحه چینی به مصر وجود ندارد، بلکه این عمل تنها یک اساس و پایه بازرگانی دارد. شاید این اولین بیانیه رسمی دولت چین مبنی بر فروش اسلحه به کشور مصر باشد. پس از افشای این خبر پکن بسیار شرمنده شد و معامله تسلیحاتی خود با مصر را مورد تأیید قرار نداد.

22 - (محرمانه) ساف - آتش بس: سفارت آمریکا در بیروت گزارش می دهد که ساف در تلاش است که موضع خود را برای روحانی جسی جکسون در بازدیدش از لبنان روشن سازد. یک روزنامه لبنانی گفت که این هفته یک امریه صادره از طرف ساف بیان می دارد که آتش بس «یک جانبه» ساف «نشان دهنده و مؤید وضعیت موجود می باشد». این امریه همچنین اعلام داشت که بازدید جکسون تغییری در استراتژی اصلی ساف در ادامه نبرد مسلحانه «تا تحقق آرمان فلسطینیها» نخواهد داد.

23 - فونتروی - عرفات: نماینده کنگره فونتروی دعوتنامه خود از عرفات را مبنی بر بازدیدش از آمریکا پس گرفت. وی گفت که علت پس گرفتن دعوتنامه اش عدم قبول طرح صلح ارائه شده از طرف

ص: 537

کنفرانس رهبران مسیحیان جنوب توسط یاسر عرفات بوده است.

24 - (طبقه بندی نشده) ساف - ایران: رویتر گزارش داده است که بنا به گفته منابع فلسطینی یکی از مقامات مهم فتح از یکی از سرشناس ترین چهره های شورای انقلاب به نام ابوالحسن بنی صدر جهت بازدید از جنوب لبنان دعوت به عمل آورده است. بنی صدر گفت که او مسئول برآورد نیاز ایرانیان برای کمک به انقلاب فلسطین می باشد.

25 - (محرمانه) عراق - جمهوری خلق یمن: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش داد که عراق و جمهوری خلق یمن طی مذاکراتی موفق شده اند نمایندگیهای سیاسی خود را در بغداد و عدن پس از آزادی زندانیانی که در ژوئیه گذشته به اتهام قتل یک پروفسور عراقی در عدن دستگیر شده بودند، افتتاح نمایند. بنا به گفته یک دیپلمات یمنی موافقت نامه عادی شدن روابط با این شرایط که کارمندان هر دو نمایندگی کاملاً جدید باشند، امضاء شده است.

26 - (سری) نیروی هوایی اسرائیل: وابسته نظامی ما در تل آویو معتقد است که نیروی هوایی اسرائیل ممکن است پرواز اف - 15های خود را برای گشت در سواحل، و اسکورت هواپیماهای شناسایی آغاز کرد. این عمل ممکن است وسیله ترس آنها در مورد از دست دادن اف - 15ها و تمایلشان به دادن اف - 4 و میراژ و حتی کفیر که خود «فرصتی جهت شرکت در یک جنگ سخت است» سرچشمه گرفته باشد.

27 - (محرمانه) چرخش نظامیان سوری: مقامات نظامی غربی گزارش می دهند که هفتمین یگان پیاده مکانیزه سوریه جایگزین پنجمین یگان در لبنان شده است که این موضوع نشان دهنده این حقیقت است که عملیات تعویض در حال انجام و پایان گرفتن است. بنا به گزارش وابسته نظامی در دمشق، این تعویض و جابه جایی یک حالت عادی و معمولی است.

28 - (محرمانه) گروگانهای فالانژیست: سفارت آمریکا در بیروت گزارش می دهد که بنا به اظهارات منابع نظامی لبنان، فرنجیه هنوز علی رغم آزادسازی 150 زندانی به خواهش پاپ، چند گروگان دیگر را در اختیار دارد. این منابع و مطبوعات لبنانی نیز ادعا می کنند که فالانژیستها هنوز 26 گروگان دیگر را آزاد نکرده اند، زیرا تقاضاهای مخصوصی دارند که حاضرند در قبال برآورد آنها گروگانها را آزاد سازند، که عبارتند از:

(الف) بازگشت ساکنین طرفدار فالانژیستها به خانه هایشان در شمال لبنان؛ (ب) آزادی فالانژیستهایی که توسط سوریه پس از قتل وابستگان فرنجیه دستگیر شده اند؛ و (پ) جایگزین شدن ارتش سوریه توسط ارتش لبنان در شمال.ونس سند شماره (55) تاریخ: 16 اکتبر 79 - 24 مهر 58سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت (پاراگراف 8 - 1 خیلی محرمانه) موضوع: خلاصه اطلاعاتی 917 - 16 اکتبر 1979 1 - اسرائیل: موقعیت حزب کارگر: از آن زمان یعنی ماه می 1977 که در انتخابات عمومی حزب کارگر ضربات کوبنده ای دریافت نمود موقعیتش در انظار عموم بسیار چشمگیرتر شده است. آخرین

ص: 538

بررسی آراء عمومی نشان دهنده این واقعیت است که حزب کارگر از لیکود با اختلاف عمده ای پیشی گرفته است. در صورتی که بگین نتواند اوضاع را تغییر دهد، حزب کارگر احتمالاً در انتخابات بعدی برنده شده یک بار دیگر مرکز یک حکومت ائتلافی خواهد گردید.

2 - بالا رفتن محبوبیت حزب کارگر به کارکرد آن بستگی نداشته، بلکه به نحوه کارکرد حکومت اداره شونده توسط حزب لیکود و شریک ائتلافی آن یعنی نهضت دموکراتیک یادین بستگی دارد. بررسی آراء عمومی نشان می دهد که در انتخابات آینده هر دو عنصر نهضت دموکراتیک یادین به کلی از بین خواهد رفت. برای آنها که قبلاً طرفدار حزب کارگر بودند، ولی به عللی به نهضت دموکراتیک یادین پیوسته بودند عدم کارآئی این نهضت آشکار شده و آنها تنها راه موفقیت را در بازگشت به حزب کارگر و کار و ایجاد تغییر از طریق آن می دانند.

3 - مهمترین امتیازی که حزب کارگر به دست آورده است به خاطر کارکرد بد حکومت اداره شونده توسط حزب لیکود بوده است که در نتیجه آن تورم بالا رفته، کمکها قطع گردیده، و عدم کارایی در مدیریت عمومی که مردم را از این حزب مأیوس کرده است. عدم توانایی بگین در رهبری نمودن کابینه، حزب، و کشور باعث شگفتی بسیاری از حامیان پیشین وی شده است. آرزوی شدید برای داشتن یک رهبر توانا بود که گوسفند صفتان اسرائیلی را در سال 1977 به دنبال بگین به راه انداخت.

4 - نحوه اداره امور مربوط به سیاست خارجی توسط بگین نیز نارضایتی کافی به وجود آورده است.

(الف) بسیاری از حامیان قدیم او از امتیازاتی که به سادات داده است و از طرح خودمختاری وی هراسان هستند.

(ب) بسیاری دیگر از او به دلیل سبک به خصوصی که درباره ساحل غربی در پیش گرفته رویگردان شده اند، زیرا معتقد هستند که این برنامه موافقت نامه های صلح با اسرائیل را به خطر انداخته روابط اسرائیل با آمریکا را تیره می سازد.

(پ) دوایر سیاسی پیچیده تر از اینکه ممکن است موضعگیری بگین محبوبیت او را در انظار عمومی آمریکا پایین بیاورد، بسیار نگران هستند.

5 - در حالی که دولت درگیر مسایل بسیاری است، حزب کارگر دچار اختلافات شخصی، ایدئولوژیک و درون حزبی شده است. به طوری که بسیاری از اعضاء حزب نسبت به پرز رئیس حزب بی اعتماد هستند. در دو سال گذشته او نتوانسته است رهبریت خوبی ارائه دهد. ولی با این وصف چنین به نظر می رسد که او باز هم ریاست حزب را عهده دار باشد و از طرف حزب نامزد نخست وزیری برای انتخابات آینده باشد. ولی پرز از طرف دشمنانش نیز تحت فشار بسیار است. از مهمترین دشمنان او که بسیار کینه توز و انتقامجوست می توان رابین را نام برد. او در همین اواخر خاطرات خود را منتشر ساخته است و در آن از پرز به عنوان یک طراح خام و یک فرد ناشایست برای مقام نخست وزیری نام برده است.

رابین که معتقد است پرز همیشه در طول حکومتش به او حقه زده این چنین وانمود می کند که حتی اگر به قیمت از بین رفتن حزب کارگر هم بشود وی پرز را از بین خواهد برد. ممکن است که رابین بتواند به پرز صدمه بزند، ولی مطمئنا وی نخواهد توانست بار دیگر نخست وزیر بشود.

6- ایگال آلون که زمانی نخست وزیر و مخالف سرسخت پرز بوده است، اصولاً علاقه ندارد که او را از شمار دشمنان پرز خارج سازند. پرونده آلون پاک است، ولی او به عنوان یک چهره پیر و دگم شناخته شده

ص: 539

و حزب کارگر حتما مایل نخواهد بود که رهبری چون او داشته باشد.

7 - در سطوح پایینتر حزب کارگر نیز مانور و نمایش قدرت برای به دست گرفتن زمام امور به چشم می خورد. بسیاری از رهبران جوانتر که اخیرا از طریق الحاق فدراسیون کیبوتز پا به عرصه نهاده اند سعی دارند که رهبران مسن تر را از پیش پای خود برداشته و رهبریت حزب را به دست گیرند.

8 - در حال حاضر، حزب کارگر دائما بگین را به علت مدیریت نادرست اقتصاد، اختلاف در کابینه، و اشتباهاتی که در سیاست خارجی و سیاستهای مستعمراتی مرتکب شده است، سرزنش می کند. بر سر مسائل اقتصادی و اختلافات کابینه که دو مسئله مهم در نظر حزب است، بگین نخواهد توانست بهانه ای ارائه دهد. و در همان حال، حزب کارگر سعی خواهد کرد ارتباط خود را با حزب مذهبی ملی حفظ نماید تا «مشارکت تاریخی» میان این دو بعد از انتخابات بعدی نیز ادامه یابد - البته در صورتی که بتوانند بر سر موافقت نامه ساحل غربی به توافق با یکدیگر برسند.

9- (طبقه بندی نشده) موافقت نامه ساحل غربی: در پانزدهم اکتبر نظامیان اسرائیلی مهاجرین گوش آمونیم را که به عنوان اعتراض به تصمیم گیری کابینه درباره ساحل غربی که 31 آبادی نشین اضطراری بر پا کرده بودند، وادار به تخلیه منطقه کردند. در همین رابطه معاون نخست وزیر یادین بیان داشت «در آینده درست مانند گذشته ما دموکراتها با برپایی هر گونه مستعمره جدید که با دلایل امنیتی مطابقت نداشته باشد، مخالفت خواهیم ورزید».

10- (طبقه بندی نشده) مطبوعات اردن: رادیو امان گفته است تصمیم دولت اسرائیل مبنی بر گسترش مستعمرات در ساحل غربی «نشان دهنده این واقعیت است که یک اسرائیل قویتر باید به مقاصد توسعه طلبانه و تهاجمی خود شدت بخشد.» مطبوعات منتشره در 14 اکتبر از سفر نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین و اردن که برای جمع آوری کمکهای مالی روانه کشورهای لیبی، الجزیره، تونس، و مراکش شده بودند با آب و تاب یاد نمودند.

11- (طبقه بندی نشده) موضعگیری مصر بر سر مستعمرات اسرائیلی: رادیو قاهره در 15 اکتبر اعلام داشت که ایجاد مستعمرات جدید در مناطق اشغالی عربی توسط اسرائیل با ان قسمت از معاهده کمپ دیوید که در ان اسرائیل «وادار به به رسمیت شناختن» «حقوق حقه» فلسطینیان شده بود مغایرت دارد.

12 - (سری) تقاضای کمک اسرائیل برای سال مالی - 81: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که در صورتی که اسرائیل بخواهد سیاستهای اقتصادی پیشین را دنبال کند، مقدار زیادی در سال مالی 81 کمبود بودجه خواهد داشت. درخواست کمک اسرائیل و برای سال مالی 81 بیان می کند که کمکهای آمریکا به اسرائیل باید خیلی بیشتر از آنچه که هست ادامه یابد تا اسرائیل مجبور نباشد، اقدامات ریاضت کشانه را پیشه کند.

13 - (طبقه بندی نشده) نمایندگان حقوقی سیاهپوستان از اسرائیل بازدید می کنند: رسانه های گروهی اسرائیل در 15 اکتبر اخباری مبنی بر بازدید نمایندگان حقوقی سیاهپوستان و نمایندگان کارگری آمریکا از اسرائیل را پخش کردند. در این خبر از حمایت این نمایندگان از اسرائیل و محکوم نمودن سازمان آزادیبخش توسط آنها بسیار قدردانی شد. بنا به اظهارات بایارد راستین، رئیس انستیتو فیلیپ راندولف و یکی از اعضاء نمایندگان، آنها که سعی می کنند وانمود کنند که در آمریکا از سازمان آزادیبخش فلسطین حمایت همه جانبه می شود سعی در «به هم زدن مراحل صلح» دارند.

ص: 540

14 - (طبقه بندی نشده) نفت مصر - اسرائیل: سفارت آمریکا در قاهره اظهار داشت که مطبوعات مصر در 12 اکتبر اعلام کرده اند که مصر نفت خود را براساس دولت به دولت به اسرائیل نخواهد فروخت، بلکه این معامله تنها جهت شرکتهای خصوصی و در بازار آزاد انجام خواهد گرفت.

15 - (طبقه بندی نشده) بازدید حافظ اسد از مسکو: رادیو دمشق گزارش می دهد که یکی از «مهمترین عناوین» مورد بحث در بازدید اسد از مسکو که در 15 اکتبر آغاز شده است، بحث و تبادل نظر پیرامون اوضاع داخلی سوریه خواهد بود. واضح است که حافظ اسد تقاضا خواهد کرد که کمکهای اقتصادی و گسترشی به سوریه باید بیشتر شود تا «سوریه ای با پایگاه اقتصادی قوی» به وجود آید. رادیو توکیو اعلام داشت که برژنف به علت کسالت جسمانی در 15 اکتبر نخواهد توانست با حافظ اسد ملاقات نماید.

16 - (محرمانه) اتحادیه عرب: شعبه اتحادیه عرب در قاهره اعلام داشت که یک سری از سمینارهای اتحادیه عرب بزودی برگزار خواهد شد. ژنرال محمد رائد به سفارت آمریکا در قاهره اظهار داشت که این سمینارها به عنوان عملی که دفتر اتحادیه عرب در قاهره را زنده نگاه خواهد داشت تا بلکه بتواند اختلافات و کینه های میان اعضای اتحادیه عرب را از میان بردارد، انجام خواهد گرفت.

17 - (محرمانه) شایعات مربوط به آشتی یمن و مصر: در 13 اکتبر یک روزنامه مصری گزارش داد که یکی از کشورهای عربی که عضو اجلاس بغداد علیه مصر بود موضوع خود را مورد تجدید نظر قرار داده است تا بلکه بتواند با مصر روابط خود را از سر بگیرد. یکی از دیپلماتهای مجرب یونانی در گفتگویی با سفارت آمریکا در قاهره اعلام داشت که کشور مزبور یمن می باشد، ولی این خبر هنوز مورد تأیید قرار نگرفته است.

18 - (طبقه بندی نشده) تولید نفت کویت: روزنامه الوطن در 14 اکتبر اعلام داشت که کویت در نظر دارد میزان تولید نفت خود را از 2/2 میلیون بشکه در روز به14 کاهش دهد. زمان دقیق آغاز این کاهش هنوز اعلام نشده است.

19 - (طبقه بندی نشده) سازمان آزادیبخش فلسطین و نفت: رویتر در 14 اکتبر گزارش داد که فاروق قدومی ریاست بخش سیاسی سازمان آزادیبخش فلسطین از کشورهای عربی خواسته است تا از «سلاح نفت» برای تأثیر گذاری بر انتخابات آینده آمریکا استفاده کنند.

20 - (محرمانه) ایران - سازمان آزادیبخش فلسطین: سفارت آمریکا در تهران گزارش داد که وزیر امور خارجه ایران یزدی در 10 اکتبر اعلام داشته است که سازمان آزادیبخش فلسطین اجازه افتتاح دفتری در شهر اهواز در خوزستان را نخواهد داشت. در همان روز ابوشریف فرمانده سپاه پاسداران و گروه نظامی مسلمان یعنی مجاهدین عدم رضایت خود را نسبت به این سیاست ایران در رابطه با سازمان آزادیبخش فلسطین اعلام داشتند. در 12 اکتبر یک هیئت نمایندگی از سازمان آزادیبخش فلسطین به سرکردگی یک فرمانده نظامی فتح به نام الوزیر به تهران وارد شده تا با وزراء دفاع ایران و امور خارجه و بنا به گزارش با خمینی ملاقات نماید. با این وصف، سفارت آمریکا در تهران باور ندارد که دیدار این هیئت از ایران بتواند، تغییری در سیاست اصلی ایران در رابطه با سازمان آزادیبخش فلسطین حاصل نماید.

21 - (طبقه بندی نشده) حداد - سرکیس: در 15اکتبر صدای لبنان بیانیه ای را از طرف سرگرد حداد پخش نمود که بنا بر آن وی ادعا کرده است، تبلیغات سوء خود را علیه رئیس جمهور سرکیس و حکومت لبنان متوقف خواهد ساخت. زیرا حداد احساس می کند که دولت لبنان با آمریکا همکاری می کند تا

ص: 541

عناصر سوری و فلسطینی را در لبنان از بین ببرد. وی همچنین معتقد است که لبنان «دومین کشوری خواهد بود که قرار داد صلح را با اسرائیل امضاء می نماید».ونس سند شماره (56) تاریخ: 26 مهر 1358سری از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: خلاصه اطلاعاتی 919 - 26 مهرماه 1358 1 - وتوی ساحل غربی - عرفات: عواملی مرکب از دیپلماسی توأم با صراحت، سیاستهای اسرائیلی در مورد مستعمره نشینها، و بدبینی اعراب نسبت به مذاکرات خود مختاری سبب بروز حمایت غیر منتظره در ساحل غربی رود اردن در قبال ساف شده است. رابطه جدید عرفات با حسین به وی اجازه داده است که بدون ترس از درگیر شدن با شاه سیاستهای خود را در ساحل غربی دنبال کند.

2 - روزنامه های عربی ساحل غربی به انعکاس احساسات عمومی مبنی بر اینکه ادعای حکومت اسرائیل در مبارزه علیه آبادی نشینهای غیر قانونی پوچ و بی معنی شده است پرداخته اند: «گوش آمونیم و حکومت، دوروی یک سیاست در مورد آبادی نشینها هستند.» علاوه بر این، ساکنین ساحل غربی استدلال می کنند که عمل ایجاد آبادی نشینها نامشروع است چه زمینهای خصوصی باشند و چه «دولتی».

3 - این نگرانیها و فشارها سبب شده است که حتی آنهایی که در مورد تظاهرات ساف شک و تردید عمیق دارند، با این سازمان متحد شوند:

(الف) شهردار بتلهام فریج می گوید که او با هرگونه قرارداد خود مختاری مخالفت خواهد ورزید و هیچ یک از فلسطینیهای معتبر در این مذاکرات شرکت نخواهند کرد. فریج به مقامات سرکنسولگری اورشلیم گفت که او «تا آخرین قطره خون خود» سعی خواهد کرد مانع از برگزاری انتخابات در حومه خود شود.

(ب) شهردار شوا از غزه هنوز هم مدعی است که در هیچ مذاکره ای که هدف آن خاتمه یافتن ایجاد آبادی نشینها و پیدایش خود مختاری فلسطینیها نباشد، شرکت نخواهد کرد. (با این وصف وی معترف است که مقامات اسرائیل قادر هستند با خاتمه دادن به حکومت نظامی یک خودمختاری ساختگی را بر غزه تحمیل نمایند.) (ج) حکمت المصری نابلوسی و قبیله اش که از نفوذ بسیاری برخوردار است نیز گمان نمی کنند که فرمول خود مختاری مورد حمایت آنها تحقق یابد.

(د) عزیز شهادی گفت که او و دیگر میانه روهای فلسطینی در کنفرانس «دورنمای جدید» تحت الحمایه محافظه کاران اسرائیل در واشنگتن که در ماه جاری برگزار خواهد شد شرکت نخواهند کرد چون ساف آن را وتو کرده است.

4 - حتی اگر این بیانات تا حدودی مخاطره آمیز باشد، باید گفت که برای این افراد مهم است که علنا خود را با جناح میانه رو ساف هم پیمان نشان دهند. بیانات آنها حاکی از آن است که آنها مردی را که از نظر حمایت سیاسی برای خود مهم به حساب می آورند، اکنون حامی ساف دیده اند. اکثر ساکنین ساحل غربی معتقدند که اگر مقامات اسرائیل اجازه دهند انتخابات شهرداری در بهار آینده برگزار شود تمام

ص: 542

کاندیداهای محافظه کار و کمونیست خود را تحت پوشش ساف جلوه گر خواهند ساخت.

5 - با این وصف، عرفات قادر نیست صرفا به شخصیتهای متغیر و متنوع ساحل غربی دستورات خود را القا کند. اکنون نوعی رابطه بده و بستان با تبادل نظر دائمی و پایان ناپذیر برقرار شده است. عرفات نمی خواهد حمایت ساحل غربی را که پس از تلاش بسیار به خود جلب کرده، از دست بدهد. او مجبور است به اتفاق نظر اهالی ساحل غربی در مورد خود مختاری توجه بسیار بنماید. با این وصف اگر اسرائیل امتیازات مهمی ندهد، او نیز مجبور نخواهد شد اجازه همکاری در روند خود مختاری را صادر نماید.

6 - در تحلیل نهایی، عرفات احتمالاً تنها کسی خواهد بود که می تواند در مورد ماهیت پاسخ اهالی ساحل غربی در رابطه با مذاکرات خود مختاری تصمیم گیری نماید. اینچنین به نظر می رسد که عرفات می تواند مانع از پیدایش کاندیداها و مانع از حرکت فلسطینیها به طرف صندوقهای رأی شود. عراق، سوریه، احتمالاً اردن و عربستان سعودی نیز وی را در این مسیر حمایت خواهند کرد.

7 - از طرف دیگر، با صدور اجازه برگزاری انتخابات عرفات مطمئن خواهد شد که مقام خودمختاری را در آینده تحت کنترل خود خواهد داشت، وی پس از آن می تواند موجبات شرمساری اسرائیلیها و سرانجام لغو قرارداد را فراهم آورد. وی هر راهی که انتخاب کند، احتمالاً خواهد توانست کنترل شدید ساف را بر ساحل غربی تضمین نماید.

8 - (طبقه بندی نشده) مذاکرات خود مختاری: طبق اظهارات سفارت آمریکا در قاهره، نخست وزیر خلیل در تاریخ 25 مهرماه گفته است که مصر بشدت خواستار آن است که اورشلیم در قلمرو منطقه ای در آید که از مرز خود مختاری برخوردار است.

9 - (طبقه بندی نشده) تهدید آگودات اسرائیل مبنی بر ترک ائتلاف: بنا به گزارش رادیو تل آویو، بخشی از ائتلاف حاکمه بگین به نام آگودات اسرائیل در 17 اکتبر تهدید کرده است که در صورتی که ائتلاف مسئله ممنوعیت سقط جنین را تصویب نکند، این ائتلاف را رها خواهند کرد. لیکن بسیاری از اعضاء ائتلاف معتقد هستند که آگودات اسرائیل تهدید خود را به مرحله اجرا نخواهد گذارد.

10 - (طبقه بندی نشده) عکس العمل قاهره نسبت به آبادی نشینها: روزنامه مصری نکات مهم مصاحبه خلیل با یدیوت آهارونوت را که در آن گفته است تصمیم اسرائیل مبنی بر گسترش آبادی نشینها در ساحل غربی رود اردن با تعهدات بگین به سادات و کارتر در تضاد است را گزارش کرده است. وی گفت که دولت اسرائیل هر ماه با اتخاذ یک تصمیم «جو اعتماد را مورد تهدید قرار می دهد.» 11 - (طبقه بندی نشده) کابینه طرح آبادی نشینها رارد می کند: در 17 اکتبر معاون کابینه آریه نااور گزارش اورشلیم پست را مبنی بر اینکه دولت اسرائیل قصد دارد به منظور متصل ساختن دره اردن به دشتهای ساحلی غرب رود اردن به ایجاد شش اردوگاه نظامی پدافندی دست بزند، تکذیب کرد.

12 - (طبقه بندی نشده) دایان و مسئله فلسطینیها: بنا به گزارش رویتر، دایان به گروهی از شهروندان آمریکایی که از تل آویو بازدید می کنند گفته است مهمترین سمپاتهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نیز خواستار یک جنگ دیگر بین اعراب و اسرائیل نیستند. وی گفت که ساکنین ساحل غربی روداردن به خوبی می دانند که یک جنگ دیگر آنها را بشدت مضروب ساخته به صورت آوارگان در خواهد آورد.

13 - (محرمانه) خرید زمین در ساحل غربی رود اردن: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که تصمیم مبنی بر مجاز بودن فروش زمینهای ساحل غربی رود اردن به اسرائیلیها در حجم زمینهایی که به

ص: 543

فروش می رفته است به علت تمرکز افکار عمومی بر این موضوع تأثیر چندانی نداشته است. این سفارت خاطرنشان می سازد که «قبلاً» یک چنین معاملاتی معمولاً از طریق «مترسکهای» عربی در اختفا انجام گرفت. «با این وصف، سر کنسولگری آمریکا در اورشلیم در قضاوت پیرامون این موضوع خودداری می کند. وی خاطرنشان می سازد که فلسطینیهای این ناحیه ترسی مشابه ترس سرگرد فریج در بتلهام دارند که از عواقب این تصمیم ناشی می شود. به نظر ما تأثیر این عمل زمانی بسیار فاجعه آمیز خواهد بود که معامله در حالی صورت بگیرد که مالک غایب محسوب بشود.

14 - (طبقه بندی نشده) یادین در بیمارستان: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش کرده است که معاون نخست وزیر، یادین به علت یک سکته قلبی خفیف در 16 اکتبر در بیمارستان حداسه اورشلیم بستری گردیده است. بنا به گزارش رویتر یادین در حال حاضر «در وضعیت جسمانی خوبی به سر می برد.» 15 - (محرمانه) نفت کویت: سفارت آمریکا در کویت گزارش داده است که در 16 اکتبر در طول مکالمه تلفنی سفیر آمریکا با وزیر نفت کویت در اعتراض به سیاست نفتی این کشور، وزیر نفت گزارش مطبوعات مبنی بر کاهش تولید نفت در سال آینده را مورد تأیید قرار داد. وی همچنین اشاره کرده است که در دو هفته آینده قیمت نفت هر بشکه به 90/22 دلار افزایش خواهد یافت.

16 - (سری) سوریه / شوروی بر سر مسئله عراق و ساف: بنا به گزارش یک منبع مخفی آزمایش نشده، وزیر امور خارجه سوریه خدام به گرومیکو در اواخر سپتامبر گفته است که صدام حسین رئیس جمهور عراق یک متحد خیانتکار اتحاد جماهیر شوروی است. بنا بر همین گزارش گرومیکو نیز با این موضوع موافق بوده و گفته است که نه او و نه مسکو به صدام حسین اعتمادی نداشته و ندارند. خدام به گرومیکو گفته است که مقامات سوری از اینکه ساف می خواهد باب گفتگو و مذاکره با آمریکا را باز کند بسیار دلواپس و نگران هستند.

17 - (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) سوریه و موشکهای 9 AS یک مقام نظامی معتبر اروپای غربی به وابسته نظامی ما در دمشق گفت وی اطلاع یافته است که در 17 اکتبر سوریه موشکهای هوا به زمین 9 -AS را دریافت کرده است.

18 - (طبقه بندی نشده) عراق - کوباییها: رادیو عراق در 17 اکتبر بیانیه صدام حسین مبنی بر تکذیب این خبر توسط آمریکا که سربازان کوبایی در عراق حضور دارند را پخش نمود.

19 - (محرمانه) گروگانهای فالانژیست: سفارت آمریکا در بیروت گزارش می دهد که وضعیت گروگانها در شمال لبنان همان طور دست نخورده باقیمانده است. منابع فالانژ گفته اند که آنها توقع ندارند که یاران فرنجیه به این زودیها آزاد شوند. یکی از وکلای اتحادیه مارونی سعی دارد که در این منازعه میانجیگری نماید.

ونس

تلگرام مختصر اطلاعاتی کمیته اروپایی آمریکایی

ص: 544

سند شماره (57) تاریخ: 14 اکتبر 79 - 12 مهر 58سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان از: ستاد فرماندهی ناتو در اروپابه: 994 صفحات منتشره در 4 اکتبر حاوی چهار موضوع می باشد.

موضوع: تلگرام مختصر اطلاعاتی کمیته اروپایی آمریکایی 1 - اسرائیل: استعفای دایان (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) 2 - جزیره العرب: کنفرانس وزرای امور خارجه (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) 3 - دیگر پیشرفتهای چشمگیر (طبقه بندی نشده).

4 - باروم اخطاری: تغییری نکرده است (طبقه بندی نشده) 1 - (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) - این قانون شامل همه پاراگرافها می باشد) اسرائیل:

استعفای دایان وزیر امور خارجه اسرائیل قطعا حیثیت در حال تزلزل حکومت این کشور را خدشه دار خواهد ساخت، و نیز در قابلیت ائتلاف لیکود در حفظ قدرت تأثیر خواهد گذارد. مهمترین مشکل نخست وزیر بگین عبارت است از تعویض دایان بدون اینکه مشکلات درونی بیشتری در ائتلاف به وجود آید. بر سر سازماندهی های دوباره مقامهای کابینه، از هم اکنون مرافعات و چک و چانه زدنها آغاز شده است. تلاش نخست وزیر در این جهت خواهد بود که مقامهای کابینه ای را به نحو آبرومندانه ای توزیع نموده، برای از بین بردن خصومت حزبی این بهم ریختگی را تمامی بخشد. در حال حاضر، نخست وزیر مقام وزارت امور خارجه را نیز خود عهده دار خواهد بود.

در همین حال مخالفت عمومی علیه سیاست فاجعه آمیز دولت که تورمی سه رقمی را به وجود آورده است به طرز فاحشی ادامه دارد. میزان تورم در دو ماه گذشته به نسبت 150 درصد در سال بالا رفته و برای بقیه سال تا 100 درصد ادامه خواهد یافت.

در ماههای گذشته، در نمودار آراء عمومی، میزان محبوبیت حکومت دائما در حال سقوط و کاهش بوده است و نشان دهنده این واقعیت است که اکثریت، حزب کارگر مخالف را ترجیح می دهند.

موقعیت شخصی بگین نیز در خطر است. بنابر آرایی که قبل از استعفای دایان گرفته شده بود، خیلی از مردم به جای اینکه از عملکرد بگین راضی باشند ناخشنود هستند. یکی از آثار منعکس کننده این نارضایتی کاهش کرسی های لیکود از 17 به 5 کرسی در پارلمان می باشد. رهبر حزب کارگر مخالف یعنی شیمون پرز احتمالاً از استعفای دایان استقبال کرده است، چون این موضوع در عدم کفایت بگین در رهبری بر سر صلح مؤثر خواهد بود. تا به حال، این موضوع مهمترین منبع قدرت بگین بوده است. شیمون پرز خواستار استعفای بگین شده و احتمالاً سعی خواهد کرد از انتقاد عموم علیه او بهره جوید.

با این وصف در پارلمان دیروز با نتیجه آراء 59 به 47 از 5 رأی عدم اعتماد جان سالم بدر برد. همه اعضای لیکود نیز که در ائتلاف حضور داشتند به حکومت رأی دادند. این رأی خود نموداری است از این واقعیت که بگین در وضعیتی آنچنان خطیر نیست که بتوان گفت قدرت را از دست خواهد داد. (آقای کوپن، 6284) - (منبع: کمیته اروپا - آمریکا، 2 ژانویه، متعدد).

2 - (سری/ غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - این قانون شامل همه پاراگرافها می باشد). جزیره العرب:

وزرای امور خارجه کشورهای عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، و عمان، اخیرا به

ص: 545

کنفرانسی در طائف - عربستان سعودی خاتمه دادند.

با شناخت این حقیقت که بدون ایران و عراق بحث پیرامون امنیت منطقه خلیج مفهومی نخواهد داشت، اعضاء به این موضوع نپرداخته ترجیح دادند که از موقعیت کنفرانس جهت بالا بردن میزان همکاری و تفاهم میان خود بهره جویند.

درباره امنیت داخلی نیز بحث و تبادل نظر به عمل آمد، که عبارت بودند از پیشرفتهای اقتصادی، و مشکلات قاچاق اسلحه و آمد و شدهای خرابکاران در مرزهای شش کشور حاضر در جلسه.

یکی از مهمترین موضوعاتی که از کنفرانس حاصل شد گزارش جالبی بود که توسط وزیر امور خارجه کویت تقدیم شد و حاکی از آن بود که عمال حکومت یمن جنوبی با سران دولت کویت در هاوانا تماس گرفته و از آنها خواسته بودند تا کنفرانسی توسط کویت برگزار شود تا در نتیجه روابط بین عمان و یمن جنوبی توسعه و گسترش یابد. سران یمن جنوبی شرایط خاصی برای برگزاری چنین میعادگاهی قائل نشده اند، لیکن اذعان داشته اند که آنها را در موقعیت داخلی کنونیشان یاری خواهند داد، اگر مقامات کویتی اعلام کنند که اخبار مربوط به حضور سربازان مصری در عمان واقعیت نداشته و ندارد. چنین به نظر می رسد که این ابتکار سران یمن جنوبی نتیجه وضعیت داخلی کشور است، و تا زمانی که اوضاع خطیر داخلی کشورشان به حالت عادی باز نگردد، آنها نمی خواهند درگیری بین خود و کشور عمان داشته باشند. امکان موقتی بودن یک چنین حرکتی نیز وجود دارد، چون رئیس جمهور یمن جنوبی اسماعیل در برنامه دراز مدت خود در نظر دارد سوسیالیزم را به کشورهای محافظه کارتر شبه جزیره گسترش دهد.

بنا به اظهارات حداقل یک نفر از حضار، کنفرانس وزرای امور خارجه موفقیت آمیز بوده است، تا جایی که توانسته است میزان تفاهم و تعادل را میان رژیم مشابه در جزیره العرب بالا ببرد. (سرگرد ریان، 6284) (منبع: یکی از اعضا در مسقط، کمیته اروپا - آمریکا 2 ژانویه).

3 - (طبقه بندی نشده) دیگر پیشرفتهای چشمگیر.

الف: (طبقه بندی نشده) الجزیره: مطبوعات الجزیره از ورود اسلحه به مراکش بسیار انتقاد می کنند و ادعا می کنند که «این سلاحها علیه خود الجزیره استفاده خواهد شد.» و دیگر اینکه «این عمل نشان دهنده خصومت آمریکا علیه تمام مردم آفریقای شمالی است.» (مطبوعات) ب: (طبقه بندی نشده) موریتانی: بنا به گزارشهای رسیده فرانسه 150 نظامی را به نوازیبو در شمال موریتانی گسیل داشته است تا تأمین 1500 نفر فرانسوی موجود در آنجا را برقرار سازند و علاوه بر آن «اخطاری به عصیانگران (پولیساریو) باشند تا از سرپیچی خود از فرامین حکومت موریتانی بکاهند.» 4 - (طبقه بندی نشده) باروم اخطاری: در باروم اخطاری هیچ گونه تغییری حاصل نشده است که البته تاریخ 24 اکتبر 79 می باشد. (منبع: کمیته اروپا - آمریکا 2 ژانویه )

خلاصه اطلاعاتی 928

ص: 546

سند شماره (58) تاریخ: 31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی با حق تقدم (پاراگرافهای 1 تا 10 خیلی محرمانه است).

موضوع: خلاصه اطلاعاتی 928 -31 اکتبر 1979 1 - اسرائیل: اجلاس اول نوامبر ممکن است تعیین کننده باشد: اجلاس ویژه کابینه در اول نوامبر در رابطه با آبادی نشینها می تواند قطعا سرنوشت دولت بگین را مشخص کند. وزراء یک راه حل مسالمت آمیز را تحت بررسی قرار خواهند داد: قرار شده که ترتیبی داده بشود تا بگین طرح دادگاه عالی را در مورد تخلیه شهرکهای الون موره به اجرا بگذارد و همزمان رضایت کافی برای گوش امونیم را فراهم کند تا بدین ترتیب از استعفای شارون وزیر کشاورزی و احتمالاً وزیر آموزش هامر جلوگیری کند.

2 - به هرحال معلوم نیست که چطور بشود، آیا حامیان گوش در کابینه پیشنهاد بگین را قبول خواهند نمود. کناره گیری شارون و هامر تقریبا منجر به سقوط کابینه خواهد شد.

3 - دادگاه دستور داده است که اردوگاه الون موره می بایستی تا بیست و یکم نوامبر به محل دیگری انتقال داده شود. گزارش مطبوعات نمایانگر این است که بگین:

(الف) انتقال ساکنین الون موره به یک محل نزدیک را بررسی می کند.

(ب) وانمود می کند که سرزمین اشغالی به وسیله ساکنین، یک محل ثابت نظامی می باشد.

(ج) پیشنهادی مبنی بر ایجاد تعداد زیادی آبادی نشین جدید در سمریه را در آینده نزدیک اعلام می کند. البته برداشتن این گامها ممکن است بحران را کاهش یا افزایش دهد.

4 - اینکه آیا این اقدامات مفید واقع خواهد شد یا خیر بستگی به واکنش گوش امونیم دارد. ممکن است گوش اکنون ترجیح دهد که در سرنگونی دولت متزلزل بگین شرکت کند تا اینکه داوطلبانه یک راه حل مسالمت آمیز را قبول کند.

5 - اعضای گوش که تا قبل از سالهای 1977 بگین را به عنوان یک حامی و یک قهرمان قبول داشتند، اینک از او ناامید شده اند.

(الف) آنها مذاکرات آغاز شده بین بگین و مصر را به صورت یک فاجعه می نگرند.

(ب) آنها طرح خود مختاری را به عنوان از دست رفتن ساحل غربی رود اردن از دست اسرائیل می دانند.

(ج) آنها شکست بگین را (علیرغم تحریک خودشان) در برقرار کردن آبادی نشینها در سراسر «سمریه» به عنوان خیانتی به معتقدات و تعهدات سنتی او تلقی می کنند.

6 - در گذشته، گوش، بگین را از طریق حزب مذهبی ملی تحت فشار قرار داده بود تا او را وادار به دادن امتیازاتی در مورد شهرکها بکند. احتمال دارد که گوش متقاعد شده باشد که این تاکتیک دیگر کاری نیست. در صورتی که گوش امونیم تصمیم بگیرد که از انتقال شهرک الون موره جلوگیری و مقاومت کند، بگین به سختی قادر به حفظ مقام و قدرت خود خواهد بود. مقابله با گوش امونیم چیزی است که او منتهای کوشش خود را جهت اجتناب از آن به کار خواهد برد.

7 - مقاصد خود بگین نقش مهمی در نحوه پایان خواهد داشت. بگین ممکن است بر این اعتقاد باشد که

ص: 547

پافشاریش در حمایت از تصمیم دادگاه عالی او را قادر خواهد ساخت که مخالفین خود را سر به زیر و رام کند. از طرفی دیگر، ممکن است که عمدا خواستار یک بحران سیاسی به عنوان راه حل آبرومندانه برای تحقق استعفای خود باشد. او ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که بهتر است از مقام خود کناره گیری نماید، چون تضاد شدید سیاسی که از طریق سیاست خارجی اش میان حامیان قدیمیش ایجاد کرده بر احساسات او لطمه و ضربه شدیدی وارد آورده است.

8 - اشتیاق بگین برای اینکه خود را به صورت یک صلح کننده جلوه دهد و بدین ترتیب خود را هم سطح با هرتزل (بنیانگذار صهیونیسم - مترجم) و بن گوریون در آورد با تعهد دیرین او به اصول ایدئولوژیکی که مهمترین آن ایمان او به اصل غیر قابل تقسیم بودن «ارض اسرائیل» است همیشه در تضاد بوده است. بگین ظاهرا قادر نیست مافوق کششهای نیرومند اصول ایدئولوژیکی خود قرار گیرد حتی اگر این کار برای تحقق آرزوی او برای اینکه صلح ساز اسرائیل باشد ضرورت داشته باشد. سازش نیز ضروری می باشد. استعفا بر سر یک مسئله اصولی از قبیل حفظ فرمانروائی برای مردی نظیر او بسیار مناسب خواهد بود.

9 - معذالک، بگین ممکن است تصمیم بگیرد که به مبارزه خود ادامه دهد. هر چند موقعیت او از این لحاظ متزلزل است اما به احتمال قوی هنوز تصمیم خود را درباره اینکه از کدام راه برود، نگرفته است.

10 - در عین حال ترمیم کابینه در این هفته به بگین کمی مجال داده است که روی یک جنبه پر درد سر دیگر یعنی فعالیت ناقص کابینه کار بکند. تغییرات، وزارت خارجه را موقتا در اختیار بگین قرار داده است، هوروویتس را به عنوان وزیر دارایی وارد (کابینه) نمود. ارلیخ را بیک پست جدید اما بدون اختیارات به عنوان معاون دوم نخست وزیر انتقال داد و نیسیم ساورت نخست وزیر را سرپرست وزارت اطلاعات جدیدالتأسیس نمود.

11 - (محرمانه) دایان - خود مختاری ساحل غربی رود اردن: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که مطبوعات اسرائیل اکنون اظهار می دارند دلیل «واقعی» برای استعفای دایان احتمالاً این تصمیم کابینه پیش بوده است که حق حاکمیت اسرائیل در پایان دوره خود مختاری پنج ساله بر ساحل غربی رود اردن برقرار خواهد شد و این تصمیم نشان دهنده جهت و رهنمودهای «تیم مذاکره کننده اسرائیل بوده است - دایان کرارا گفته است که این تصمیم که او با آن مخالفت می ورزیده است، به وسیله کابینه در یک نشست سری اتخاذ شده است. منشی کابینه فائو، و وزیر کشور بورگ این موضوع را تکذیب نموده اند.

تصمیم کابینه اگر حقیقت داشته باشد، می تواند نشانگر تغییر موضع بگین پیرامون این مورد باشد. به هرحال سفارت آمریکا در تل آویو چنین نظر می دهد که بسیاری از اسرائیلیها از مدتها قبل انتظار داشته اند که دولت چنین موضعی را اتخاذ کند، اما این مسئله رسما تأیید نشده است.

12 - (خیلی محرمانه) حزب کارگر اسرائیل: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش می دهد که حزب کارگر از تمام امکانات بهره می برد تا در انتخاباتی که از پیروزی در آن مطمئن است شرکت جوید. پرز علیرغم حملات رابین و احتمالاً تلاش آمسون برای به دست گرفتن رهبری و افزایش روز افزون اعضای جدید حزب کارگر، هنوز بر اوضاع مسلط است. حزب کارگر از هم اکنون در حال بررسی امکاناتی است که در بعد از انتخابات ایجاد می شود، مثل ائتلاف با عناصر مرکزی غیر حزبی. همچنین تصور می شود در آینده نزدیک یک دولت وحدت ملی روی کار بیاید، امّا فقط بعد از انتخابات.

ص: 548

13 - (طبقه بندی نشده) وضع جسمانی بگین: روزنامه هآرتز در 30 اکتبر اظهار نموده است که اطرافیان بگین ناظر بوده اند که قوه حیاتی بگین کلاً رو به زوال می رود «و جنبه های مختلف فکری او همیشه توام با افسردگی و اضطراب می باشد.» در جلسه 28 اکتبر بگین بسیار ساکت و خسته «به نظر می رسید و اصلاً در مناظره ها شرکت نکرد. هآرتز تفسیر می کند که بحران دولت کنونی در بعضی از جنبه ها تا حدی بستگی به وضع جسمانی بگین دارد.

14 - (طبقه بندی نشده) گروه دزدان اسرائیلی دستگیر شدند: خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش نموده است که پلیس اسرائیل 43 مظنون که 13 نفر از آنان سرباز بودند را در یک گروه دزدی که گفته شده مهمات و سلاحهای ارتشی دزدیده شده را به دهکده های عرب نشین در اسرائیل تحویل می دادند، دستگیر نموده است.

15 - بورگ بر سر گفتگوهای خود مختاری: در یک کنفرانس مطبوعاتی در 30 اکتبر که از رادیو (نیروهای دفاعی اسرائیل) پخش شد بورگ گفت که او با نماینده اعزامی ایالات متحده توافق کرده است که به اعراب و اسرائیلیهای ساحل غربی رود اردن و نوار غزه اجازه داده شود که در آماده سازی و نظارت انتخابات شرکت کنند.

16 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل - کانادا: رادیو بیت المقدس گزارش می دهد که مقامات اسرائیل از تصمیم کانادا مبنی بر اینکه سفارت خود را به بیت المقدس انتقال ندهد، ناراحت شده اند.

17 - کمک ایالات متحده به اسرائیل: مطبوعات 30 اکتبر اسرائیل شامل مقالاتی در رابطه با صحبتهای رویتر سخنگوی وزارت خارجه که در 25 اکتبر صورت گرفته است، بودند. داور طی مقاله ای تفسیر نموده است که وزارت خارجه آمریکا تأیید می کند که یک رابطه ای بین کمک به اسرائیل و عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی وجود دارد.» 18 - (محرمانه) ساف - ایتالیا: سفارت آمریکا در رم گزارش می دهد که در جریان بازدید مقام سازمان آزادیبخش فلسطین فاروق قدومی از ایتالیا، وزارت خارجه این کشور به وی اطلاع داده است که ایتالیا نمی تواند این سازمان را «از لحاظ قانونی» به رسمیت بشناسد، لیکن «از لحاظ سیاسی» این کار را خواهد کرد. در بیانیه منتشره وزیر امور خارجه، لغاتی مشخص کننده این بود که دعوت از قدومی را می توان یک شناسایی «عملی» ضرورت مشارکت ساف در جریانات صلح به حساب آورد.

19 - (طبقه بندی نشده) ساف - آلمان غربی: بنا به اظهار رویتر، سخنگوی آلمان غربی در 19 اکتبر تأیید نموده است که به مأمور اطلاعاتی اسرائیل اجازه داده شده که از چهار چریک فلسطینی در یک زندان مونیخ بازجویی به عمل بیاورد. نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در بیروت و بن تهدید نموده که اقدام تلافی جویانه ای بر علیه آلمان غربی انجام خواهد داد.

20 - (طبقه بندی نشده) کرایسکی - ساف: کرایسکی در نطق خود برای اجلاس عمومی سازمان ملل در 29 اکتبر پیش بینی نمود که به زودی تمامی کشورها ساف را به عنوان نماینده فلسطینیها به رسمیت خواهند شناخت.او اضافه نمود که هنگامی که این جریان صورت بگیرد، فلسطینیها مجبور به رسمیت شناختن اسرائیل خواهند بود و در نتیجه اسرائیل مجبور خواهد بود که حقوق ملی مشروع فلسطینیان را به رسمیت بشناسد.

21 - (طبقه بندی نشده) چین - لبنان - ساف: رویتر گزارش می دهد که معاون وزیر امور خارجه خلق

ص: 549

چین هوینگ از عمان برای گفتگوهایی با وزیر خارجه لبنان فؤاد پطروس، عرفات و دیگر رهبران ساف در 29 اکتبر وارد بیروت شد.

ونس

اسنادی از قرارگاه سیا

اسنادی از قرارگاه سیا در تهران به دست آمده و به نحوی گوشه ای از همکاریهای وسیع بین سیا و موساد را می توانند ترسیم کنند، در این بخش جای گرفته اند و اضافه بر آنهایی هستند که تاکنون در کتب اسرائیل شماره1 و شماره 2 ملاحظه شده اند.

اسناد 1 تا 6 تلاشهای سیا برای معرفی فعالیتهایی است که پیش از انقلاب توسط شوروی علیه اسرائیل از ایران به اجرا در آمده اند، درباره آن شرح بیشتری داده خواهد شد.

اسناد 7 و 8 دو گزارش را که سیا به موساد می دهد مشخص می کنند: یکی شرح مأموریت و وظایف سپاه پاسداران و دیگری ماده 5 قانون اساس و نظر امام خمینی درباره آن.

سند 9 نشان دهنده همکاری سیا و موساد برای شناسایی دستگاه اطلاعاتی ایران و همچنین اعلام آمادگی به یکدیگر برای کمک در تماس با دانشجویان ایرانی مقیم خارج می باشد.

سند 10 گزارشی است که یکی از منابع موساد درباره امکان حمله فلسطینیها به تأسیسات آمریکایی تهیه کرده و آن را در اختیار سیا گذشته اند.

از سند 11 این طور دریافت می شود که اسرائیلی ها اطلاعاتی درباره احتمال کمکهای نظامی جمهوری اسلامی به سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین جهت مقابله با اسرائیل به دست آورده اند و با نگرانی کم و کیف قضایا را از دوستان آمریکایی خود جویا شده اند و در اینجا توضیحی که سیا تهیه کرده آمده است.

سند 12 یعنی آخرین سند تحلیل موساد از انقلاب اسلامی ایران می باشد. و به عنوان متن مقدماتی برای تبادل نظر تحلیلگران موساد و سیا درباره آن و علل شکست خود در منطقه می باشد.

لازمست درباره اسناد 1 تا 6 توضیحی داده شود. به دنبال گزارشی که سیا درباره موضوع یاد شده تهیه می کند بین قرارگاه های سیا در تل آویو و تهران با ستاد مرکزی مسائلی مطرح می شود که بعدا خودشان آن مسائل و مکاتبات را «طولانی و نامربوط» به اصل قضیه می دانند. (در سند شماره 6) اجمالاً اینکه در گزارش مذکور فردی به نام نیکلای کورول معرفی می شود که مأمور اطلاعاتی بوده و پیش از انقلاب اسلامی سعی کرده از یک یهودی ایرانی در رابطه با اسرائیل استفاده اطلاعاتی نماید و او را به آنجا بفرستد.

در آن گزارش از آن فرد یهودی نام برده نمی شود، ولی به طور جداگانه به واحد تل آویو (نه موساد) اطلاع می دهند که او از جاسوسان سیا می باشد. سپس تهران اطلاع می دهد که کورول پس از انقلاب سعی کرده با این جاسوس که نامش سیمون فرزامی بود رابطه برقرار کند. با دریافت این اطلاع، ستاد مرکزی سیا تشخیص می دهد که خوب است بگذارند این رابطه برقرار شد تا از روی رفتار و شیوه عمل کورول دریابند که دستگاه اطلاعاتی شوروی پس از انقلاب چگونه می خواهد در ایران در رابطه با اسرائیل فعالیت داشته باشد و نتیجه مطالعه را دوباره به موساد گزارش دهند. ولی برای این کار شاید بهتر باشد که بیشتر درباره کورول بدانند و از اسرائیلیها بپرسند، درباره او چه اطلاعی دارند. قرارگاه تل آویو که قاعدتا باید چنین

ص: 550

وظیفه ای را اجرا کند به نظرش می رسد که این ابراز توجه به سابقه کورول عاقلانه نیست. چون اگر کورول پیش از انقلاب فرزامی را روانه اسرائیل کرده و ساواک هم در جریان بوده اسرائیلیها احتمالاً می دانند کورول با چه کسی (یعنی فرزامی) معاشرت داشته است. لذا سؤال درباره کورول، آنها را هشیار می کند که قضیه کورول - فرزامی هنوز جاری است و سراغ فرزامی که برای سیا کار می کند، می روند. قرارگاه تل آویو می گوید، اگر قرار است چنین شود از همان ابتدا خودمان نزد آنها بگوییم که حقیقت چیست و فرزامی چه کاره است و ماحصل فعالیت او را با اسرائیلی شریک شویم.

به دنبال آن قرارگاه تهران نظر می دهد که اگر اسرائیلیها بخواهند وارد قضیه شوند، فعالیت فرزامی برای سیا عمدتا در جهت شناسایی عملیات اطلاعاتی شوروی در رابطه با اسرائیل از ایران هدایت می شود و مستلزم تماسهای مکرر فرزامی با عوامل روسی می باشد. چنین وضعی اگر در سابق وجود داشته و این رابطه بر قرار بوده به علت نظارت و کنترل مستقیم خود ساواک بوده است در حالی که پس از انقلاب فرزامی نمی تواند برای تماسهای خود مجوز داشته و بعد از اینکه در معرض مراقبت جمهوری اسلامی قرار گیرد به مخاطره می افتد. بنابراین در صورت توصیه به فرزامی برای تماس با کورول او احتمالاً مخالفت می کند و سیا منبع خود را از دست می دهد؛ پس بهتر است از خیر آن بگذرند.

یادآوری می شود که سند شماره 5 جزو مکاتبات مربوط به قضایای فوق نیست، بلکه مدتی بعد فرستاده شده و موضوع آن سوابق کورول می باشد که دوباره مطرح گردیده است. به علاوه در کتاب اسرائیل 2 (کتاب شماره 19) سند 5 آن هم که مورخ 4 آبان 58 است اشاره شده که اسرائیلیها فرزامی را می شناسند و از استخدام او در سیا مطلع هستند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

عملیات اطلاعاتی شوروی علیه اسرائیل از ایران

ص: 551

سند شماره (1) تاریخ: 23 فروردین - 58 - 27 آوریل 79 تلگرام غیر فوریسری از: واشنگتن 417866به: تل آویو رونوشت برای تهران عملیات اطلاعاتی شوروی علیه اسرائیل از ایران موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس سی.کی. تاپ 1 - همان طور که ریاست قرارگاه ممکن است به یاد داشته باشد، در فرصت دیدار او از ستاد مرکزی این فکر مورد بحث قرار گرفت که عملیاتی که ممکن است ک.گ.ب. و / یا جی. آر. یو. از ایران علیه اسرائیلیها داشته باشد به اسرائیلیها معرفی شوند.

به دنبال این مذاکره، ستاد در نظر گرفت بعد از اعزام یک مأمور به طور موقت و تکمیل شدن یک تحلیل از حضور اطلاعاتی شوروی مطالب مربوطه را به تل آویو تحویل دهد. در اواخر سال 1978 رئیس قرارگاه تهران درخواست نموده بود، چنین تحلیلی انجام پذیرد. در واقع این تحلیل پیش از آنکه پرونده های قرارگاه تهران بناچار نابود گردند تکمیل شد و مطالب مربوطه، ذیلاً ارائه شده که می توانید به رابط سازمان اطلاعاتی همکار بدهید.

متأسفانه، وقایع ایران امکان هرگونه عملیات مشترک با اسرائیلیها و مشارکت قرارگاه تهران ما را از بین برده، اما شاید برای رابط سازمان اطلاعاتی همکار حائز ارزش ضد اطلاعاتی باشد، یعنی به عنوان یک نشانه از شیوه عملی شورویها در یک کشور نزدیک اسرائیل که قاطبه بزرگ و بومی یهودی (حدود 45000 نفر) در آن وجود داشته می توان از آن استفاده کرد.

..... «از اینجا پاره کنید» .....

1 - همان طورکه می دانید، عملیات ما علیه یوگنی مویسیویچ کوگوت با استفاده از عامل شما «فریده» در تهران نتوانست موجب برقراری ارتباطی با مأمور جایگزین ما بشود، به طوریکه بتوان از آن ارتباط پیش از عزیمت PCS وی به شوروی استفاده عملیاتی نمود. معذالک این عملیات محرز نمود که حداقل در این مورد سرویس اطلاعاتی روسیه (احتمالاً ک.گ.ب.) ظاهرا سعی داشت با استفاده از یک مأمور عضو ک.گ.ب. (که نام پدریش به طور عادی یهودی می نماید)، یا حداقل خود را یهودی نشان می داده یک تاجر اسرائیلی را به استخدام در آورد، و عملیاتی را علیه اسرائیل در خارج از ایران صورت دهد. به علاوه، هنگامی که کوگوت عزیمت نمود شورویها از «فریده» دست برنداشتند، زیرا آنها بالاخره فرد دیگری را که مظنون به فعالیت برای سرویس اطلاعاتی روسیه، احتمالاً ک.گ.ب. به نام فلیکس گئورگیویچ آووژان بود در ارتباط با او (یعنی فریده که به عنوان ضمیر مذکر به کار رفته - م) قرار دادند.

اگر چه آووژان از اصل و نسب ارمنی بجای یهودی می باشد شاید این وضع قابل توجه باشد که او نیز از یک اقلیت ملی در شوروی است که از بابت نژاد و مذهب خود رنج کشیده و آزار دیده است.اگر آووژان واقعا از ک.گ.ب. باشد. احتمالاً عضو اداره... (ایران، اسرائیل، افغانستان و ترکیه) از مدیریت کل یکم اطلاعات خارجی است.

2 - چون اطلاع بر اینکه ک.گ.ب. ممکن است حداقل قدری از احتیاطات خود در مورد به کار گرفتن مأموران یهودی عضو (در متن - م) را کنار گذارده باشد، برای ما شگفت آور بود، ما دوباره اقدام به مطالعه پرونده های خود کردیم تا مشخص کنیم آیا عملیات اطلاعاتی دیگری را از جانب شوروی در ایران که

ص: 552

دارای «ارتباط یهودی» مشابهی باشد وجود داشت یا نه. ما یک عملیات دیگر را شناسایی کردیم که ظاهرا علیه اسرائیل (در کنار سایر اهداف) جهت گیری شده بود، و یک مقام یهودی سفارت شوروی را به نام وادیم مویسیویچ شامووسکی شناسایی کردیم که ظاهرا به عنوان یک همکار ک.گ.ب. عمل می نمود.

الف: خبرنگار تاس نیکلای ایوانویچ کورول در 21 مهر 54 وارد تهران شد و فارسی و انگلیسی را به سهولت تکلم می کند. اگر چه کورول مظنون به فعالیت برای سرویس اطلاعاتی روسیه است. ولی ما اطمینان نداریم که آیا او از ک.گ.ب. است یا جی.آر.یو. معهذا دلایل چندی به (فعالیت برای ) جی.آر.یو.

اشاره دارند و اگر او از جی.آر.یو. باشد، این نشان می دهد که جی.آر.یو نیز در عملیات که در ایران علیه اسرائیل جهت گیری شده بودند دست داشت... (این نکته ای است که امیدواریم بالاخره آن را روشن کنیم و شما را در جریان خواهیم گذاشت). در سال 1356 کورول دست به کار تماس ابتدایی با یک ایرانی یهودی که تا آن موقع منحصرا به عنوان یک منبع خبر درباره امور داخلی ایران از او استفاده می شد، گردید تا از او بهره برداری کند. (آن روسی که قبلاً با این فرد در تماس بود و کورول را به او معرفی کرد یا مأمور شناخته شده جی.آر. یو است.) ارتباط عمدتا در امتداد خطی که پیش از آمدن کورول داشته ادامه یافت، اما در اواسط سال 1978 کورول از آن یهودی ایرانی خواست که به اسرائیل سفر کند. کورول از او خواست درباره «سیاستهای اسرائیل» خبر جمع آوری کند و با «دوستان تماس بگیرد».

به هرحال، فرد یهودی اعتراض کرد و کورول مسئله مسافرت را دوباره مطرح نکرد تا سه ماه بعد که گفت این مسافرت ظرف چند هفته آینده «باید صورت بگیرد». با این حال هنگامی که یهودی ایرانی ادعا کرد که تعهدات قبلیش مبنی بر اینکه در آن موقع به جای دیگری مسافرت کند، مانع می شوند کورول عقب نشینی کرد.

ب: نماینده یک کمیته دولتی مناسبات اقتصادی خارجی شوروی در ایران به نام وادیم مویسیویچ شامووسکی، مشاور اقتصادی سفارت در 27 شهریور 54 (18 سپتامبر 75) وارد تهران شد. با آنکه درباره فعالیتهای شامووسکی ضمن مأموریت فعلیش چندان اطلاعی نداریم. ولی می دانیم که او ضمن مأموریت قبلیش (دی 35 - بهمن 37) (ژانویه 56 - فوریه 58) مورد استفاده ک.گ.ب، واقع شد تا در استخدام یک ایرانی در وزارت تجارت خارجی کمک کند. او مترجم هیئت تجاری در آن موقع بود (وی فارسی و انگلیسی را به سهولت تکلم می کند). اگر چه این برای ک. گ. ب. زیاد غیر عادی نیست که از خدمت مترجم هیئت تجاری، حتی اگر او یهودی باشد، در 20 سال پیش استفاده جوید تا در استخدام فردی که از قرار معلوم طبعا به او دسترسی داشت کمک بگیرد، قابل توجه خواهد بود که او در موقعیت عالی فعلی خود دوباره مورد استفاده ک. گ. ب. واقع شود. شواهدی در دست است که او چنین بوده و احتمالی وجود دارد که ما شاید بتوانیم اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم. در این صورت به شما خبر داده خواهد شد، آیا نتیجه این بوده که سرویس اطلاعاتی روسیه سعی داشته از اصل و نسب یهودی شامووسکی استفاده عملیاتی بکند یا نه.

..... «از اینجا پاره کنید» .....

2 - فقط برای اطلاع شما: علیرغم از دست دادن بخش بزرگی از ظرفیت عملیاتی خود در رابطه با هدفهایی مثل کسانی که فوقا درباره شان شرح داده شد و مورد توجه رابط سازمان اطلاعاتی همکار

ص: 553

خواهند بود و علیرغم اینکه با مهاجرت و عزیمت قاطبه یهودی بزرگ ایران سازمان اسرائیلی نیز پایگاه عملیاتی خود در آنجا را از دست داده.

ما علاقه داریم به اینکه بیشتر درباره این شیوه ظاهری عمل سرویس اطلاعاتی روسیه علیه اسرائیل و درباره روسهایی که فوقا از ایشان یاد شد، اطلاع حاصل کنیم. از هر گونه اظهار نظر یا خبری که ممکن است رابط سازمان اطلاعاتی همکار داشته باشد، استقبال می کنیم.

آن یهودی ایرانی که کورول بدنبالش بود اس. دی. ترامپ / 1 می باشد که یک ناشر و مقام بازنشسته وزارت اطلاعات است و به عنوان عامل دسترس ما عمل کرده است. ساواک نیز از تماس اس.دی.

ترامپ/1 با کورول آگاه بود. در جریان یک آزمایش دروغ سنجی سیا از اس.دی. ترامپ/1 در آبان 55 وی گفت که هیچ گاه برای یک سازمان اسرائیلی کار نکرده بود، اما اعتراف کرد که رابطه نسبتا نزدیکی با فردی به نام سولومان دایان داشت که مشارالیه فکر می کرد، می توانست احتمالاً یک مأمور اطلاعاتی اسرائیل بوده باشد. ستاد سوابقی راجع به دایان ندارد.

3 - پرونده: 0939399 - 201، 0952667 - 201، 949؟0 09 - 201، 0216658 - 201 4؟08677 - 201 تا تاریخ 7 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری توضیح سیستم انتشار پیامها: پیرو درخواست ستاد، تهران در فهرست مخاطبین قرار گرفت.

سری سند شماره (2) تاریخ: 31 فروردین 58 - اعضاءسری از: تهران 52754 (به کفالت کلگروف)به: رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس.دی.ترامپ عطف به: رئیس 412599 1 - مبلغ دستمزدی پاداش پیشنهاد شده در پاراگراف یک تلگرام مرجع که مجموعا 000/120 ریال بود به اس.دی.ترامپ /1 (ت /1) پرداخت شد. او بسیار تشکر کرد.

2 - نظریه مطرح شده در تلگرام مرجع صحیح نخست وزیر 3 - ت /1 اظهار داشت که... قطع تماس، او در..... جریان مصاحبه مطبوعاتی امیر انتظام معاون نخست با نیکلای آی. کورول نماینده تاس ملاقات کرد. کورول گفت که خوشحال می شود، به طور خصوصی با ت/1 گفتگو داشته باشد و پیشنهاد کرد که در 22 اردیبهشت ساعت 00/16 با یکدیگر در خیابان کریم خان زند به پیاده روی بپردازند. در صورتی که ما هم موافق باشیم که اوضاع امنیتی فعلی اجازه می دهد، تماسهای علنی از این نوع صورت پذیرد، پیرامون مسئله با ت / 1 مذاکره و آن را دنبال خواهیم کرد.

4 - پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 31 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

ص: 554

سند شماره (3) تاریخ: 7 اردیبهشت 58 - اعضاءسری از: رئیس 427830به: تهران، رونوشت برای تل آویو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی.کی.تاپ اس.ترامپ عطف به: تهران 54؟ 52 (برای تل آویو لازم نیست)، واشنگتن 417866 (برای تهران فرستاده می شود) 1 - فرد روسی یاد شده در تلگرام مرجع الف PDPI دارای پرونده (0939399 201) می باشد که احتمالاً افسر جی.آر.یو است. (امیدواریم که مسئله نوع وابستگی او به سازمانهای اطلاعاتی روسیه را توسط اس.دی. پریتکست حل کنیم.) پاراگراف 2 الف بین خط چینهای برش تلگرام مرجع ب سوابق PDPIو اطلاعاتی را که راجع به تماس با اس.دی. ترامپ به رابط سازمان اطلاعاتی اسرائیل داده شد ارائه می کند، و پاراگراف 2 تلگرام مرجع ب اطلاعات بیشتری را فقط برای آگاهی خودتان می دهد. (PDPI همچنین در اوایل مرداد 56 حرکت خودنمایی در برابر میلتون ب. کلاوو (پ) مأمور قرارگاه انجام داد و پیشنهاد «هر چقدر پول که می خواهی» در ازای خبر درباره آیبکس و اواکس نمود.) اس. دی. ترامپ ادعا می کند که در اوایل سالهای 70 از طرف شورویها دوبار به اسرائیل رفت هر چند که سابقه ای از اینکه این مسافرتها صورت پذیرفتند نداریم. اس.دی.جانوس (ساواک - م) که تخلیه اطلاعاتی اس. دی. ترامپ درباره ارتباط روسی خود را همچنان حتی پس از آنکه او منبع یک جانبه قرارگاه شد ادامه داد، ظاهرا از پیش این مسافرت را تصویب کرد و به او اجازه داد «مبلغ زیادی پول» را که روسها بابت مسافرتها به او داده بودند نزد خود نگاهدارد. اس.دی. ترامپ اظهار داشته که غرض از مسافرت اول «برقراری تماس با روزنامه نگاران اسرائیلی» و غرض از مسافرت دوم «پیدا کردن رابطهای دانشگاهی» بود.

2 - قرارگاه را تشویق می کنیم که اس.دی. ترامپ را وادارند تماسهای منظم باPDPI را دوباره از سر بگیرد، البته اگر که در محدوده قید و بندهای وضع امنیتی فعلی این کار اصلاً امکان پذیر باشد. (ما خاطرنشان می سازیم که در دوران پیش از انقلاب در محافل مطبوعاتی و بین دیپلماتهای کشورهای ثالث کاملاً فعال بود، به این ترتیب او احتمالاً هنوز دلیل محکمی برای تماس با اس. دی. ترامپ دارد و بالعکس.) البته این جالب توجه است که آیا PDPI دوباره مسئله اسرائیل را مطرح خواهد ساخت یا نه - در هر زمینه ای که باشد - اما سایر خواسته های PDPIنیز مورد علاقه وافر می باشند زیرا شواهدی وجود دارند، دال بر اینکه او فعالیتهای عملیات مخفی در جنب جمع آوری اطلاعات برای جی.آر.یو دارد، و از قرار معلوم اس. دی. ترامپ هنوز در نظر او منبع ذخیره عملیات مخفی خوبی می باشد. پیشنهاد می شود اس. دی. ترامپ در این موارد توجیه شود و از او خواسته شود نسبت به اقدام PDPIبه دادن خواسته های عملیات مخفی در ارتباط با اسرائیل هشیار باشد. با این وجود، تصمیم گیری در این مسئله که آیا عملیات اس.دی. ترامپ طاقت ورود شورویها در این (مقطع احتمالاً - م) دارد یا نه را به قرارگاه واگذار می کنیم.

3 - ..... ما خوشحال می شویم بدانیم عکس العمل کی.کی. کامپوند (موساد - م) نسبت به خبرهای تلگرام مرجع چه خواهد بود. خصوصا اگر آنها خبری درباره PDPIداشته باشند. آیا برای قرارگاه امکان دارد که ضمنا سولومان دایان را شناسایی کند. احتمالاً از طریق راهنمای تلفن و بررسی آدرسها این کار

ص: 555

صورت گیرد؟ 4 - پرونده: 399؟ 093 - 201، 0867764 - 201 تا تاریخ 7 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (4) تاریخ: 7 اردیبهشت 58 - اعضاءسری از: تل آویو 28242به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است سی.کی. تاپ - اس.، دی. ترامپ - کی. کی. کورولای عطف به: الف - واشنگتن 417866، ب - رئیس 427830 1 - تلگرام مرجع الف می گوید که در سال 1977 PDPIیک تماس پرورشی با یک یهودی ایرانی برقرار کرد و آن یهودی تا آن موقع فقط به عنوان یک منبع خبر درباره امور داخلی ایران مورد استفاده واقع شده بود. همان تلگرام ادامه می دهد که چگونه PDPIسعی کرد اس.دی. ترامپ را وادارد به اسرائیل برود تا «درباره سیاستهای اسرائیل خبر جمع آورد و با دوستانش تماس بگیرد» و در انتها این عبارت را دارد که اس. دی. ترامپ» «هیچ گاه به اصرارهای مبنی بر دیدار از اسرائیل تن در نداد.» 2 - ما نمی فهمیم که این چگونه با نقل قول ذیل از تلگرام مرجع ب می خواند: اس.دی. ترامپ ادعا می کند که در اوایل سال دو بار از طرف شورویها به اسرائیل رفت... اس.دی. ترامپ اظهار داشت که غرض از اولین مسافرت برای پیدا کردن آشنایان دانشگاهی (آکادمیک) انجام گرفت.

3 - فکر می کنیم که اگر اس.دی. ترامپ از طرف شورویها به اسرائیل رفته باشد به خوبی احتمال دارد که سازمان (اطلاعاتی) اسرائیل از آن آگاه باشد و احتمالاً با او در تماس هستند. ما می بینیم که بار دیگر احتمالاً در مقام پوشیده کاری برآمده ایم و در طرف دیگر آنها به احتمال قوی این را می دانند.در چه زمانی اس. دی. ترامپ درباره مسافرتهای خود به اسرائیل صحبت کرد؟ اگر قبل از نوشتن تلگرام مرجع الف بوده، پس چرا این خبر در آن تلگرام گنجانده نشده است.

4 - ما همچنین خاطرنشان می کنیم که ظاهرا ساواک از مراودات اس.دی. ترامپ با روسها و مسافرتهای وی به اسرائیل خبر داشته است، به نظر ما این امر احتمال این را که اسرائیلیها از این قضیه آگاه باشند، افزایش می دهد.

5 - اینکه قرارگاه حالا نزد اسرائیلیها برود (در حالی که رابط سازمان اطلاعاتی همکار...) و درخواست اظهار نظر درباره تلگرام مرجع الف نماید بدون اینکه توضیح دیگری بدهد، به نظر ما عاقلانه نیست در این مرحله، به نظر ما... که برای سیا باز است این خواهد بود که اس.دی. ترامپ را یک..... معرفی کنیم و تمام واقعیات را برای آنها بازگو نماییم و پیشنهاد دهیم او را.... با هم قسمت کنیم البته... از هر پیشنهاد دیگری که... استقبال می نماید.

6 - در مورد... قرارگاه تل آویو به طور یک جانبه سولومان دایان را معرفی کند: برای شما.... که درباره او غیر از نامش اطلاعات دیگری هم در اختیار بگذارید؟ در کارتهای سوابق ما چیزی راجع به او نیست.

7 - پرونده:... 201، 867764 - 201، تا تاریخ 10 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری

ص: 556

سند شماره (5) تاریخ: 12 اردیبهشت 58 اعضاءسری از: تهران 52908 (به کفالت گلگروف)به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تل آویو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است سی.کی.لگ - اس. دی.ترامپ عطف به: الف - واشنگتن 417866، ب - رئیس 427830، ج - تل آویو 28242 1 - ضمن آنکه دامنه تماسهای گذشته / فعلی را بررسی می کردیم و پیش از دریافت تلگرامهای مرجع، اس. دی. ترامپ / 1 به طور گذرا اظهار داشت تا آنجا که می داند هیچ گاه با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل تماس نداشته است. در این مورد شاید حافظه قرارگاه ناقص باشد، اما فکر می کنیم که آزمایش دروغ سنجی از ت/1 این گفته را تأیید می کند. قرارگاه بدون داشتن اطلاعات بیشتر نمی تواند باور کند که اسرائیلیها از ماهیت مسافرتهای ت/1 به اسرائیل اطلاع دارند یا آنکه ساواک اطلاعات عملیاتی در رابطه با ت/1 به اسرائیلیها می داده است. به نظر ما با این همه اطلاعات ناقص، مسئله مذکور همچنان قابل بحث است، مگر آنکه اطلاعات ت/1 درباره مسافرتهایش شامل تماسهای گذشته با روسها، رابطه با ساواک و غیره به تفصیل تخلیه شود. در صورتی که به نظر ستاد اطلاعات ... موجود کافی نمی باشند قرارگاه حاضر است به چنین کاری مبادرت ورزد.

2 - معذالک، ... موارد عدم تمایل که در تلگرام مرجع اظهار شده حاکی از آن است که می توان با اشاره نکردن به رابطه روسی ت / خصوصا زمانی که خودمان هم جزئیات آن را نمی دانیم از کل این اشکالات دوری گزید.

به هر صورت، قرارگاه بشدت مخالفت دارد که عملیات ت / 1 را با کی. کی. کورولای(1) در میان بگذاریم با این قصد که به طور اشتراکی او را اداره نماییم. پیشنهاد مندرج در پاراگراف پنج تلگرام مرجع به احتمال قوی شرایط کار (با منبع) در تهران را که هم اکنون نیز سخت است، پیچیده خواهد کرد و ممکن است عاقبت موجبات نا امیدی را فراهم آورد چون احتمال ندارد ت / 1 موافقت کند که زیر چشمهای مراقب یک رژیم کمیته ای ضد کمونیست که اینک در ایران بر مسند قدرت تکیه زده با روسها رابطه بر قرار کند.

3 - شماره پرونده بعدا تعیین شود تا تاریخ 12 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (6)(2) ........

........

3 - در حدود همان زمان PDPI دست به کار .. اس. دی. ترامپ شد. اس. دی. ترامپ یک منبع ذخیره قرارگاه بوده که مدتی است از او در رابطه با روسها استفاده شده است. این واقعیت و پیشنهادی که به مأمور مربوطه شد(3) منجر گردید که PDPI به عنوان مأمور شناخته شده سازمانهای اطلاعاتی روسیه شناخته

ص: 557


1- کی. کی. کورولای احتمالاً نام مأمور رابط و هماهنگی موساد با سیا است که در تل آویو می باشد. م
2- این متن سند انگلیسی ندارد.
3- توضیح: این سند از درون دستگاه پودرکنی بیرون کشیده شده و بقیه قسمتهای آن از بین رفته است.

شود (سازمان او جی. آر. یو حدس زده شد. به دلیل علاقه اصلی او به امور نظامی و اینکه مأمورین روسی روابط گذشته با اس. دی. ترامپ مأمورین شناخته شده جی. آر. یو بودند).

4 - PDPIبه ملاقات با اس. دی. ترامپ ادامه داد و به او اصرار کرد (بعدا دستور داد) به اسرائیل برود و خبر جمع آوری کند. چون اس. دی. ترامپ یهودی ایرانی است. این بنوبه خود منجر شد، به مکاتبات طولانی ولی نامربوطی راجع به صلاح و مصلحت گزارش دادن آن به ...

سند شماره (7) تاریخ: 12 مهر 58 اعضاءسری از: تل آویو 83به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 9 عطف به: تهران ( ) 543 (10750 -NIT) 1 - مایلیم پس از موافقت قرارگاه (تهران) گزارش مرجع درباره مأموریت پاسداران را به رابط سازمان اطلاعاتی بدهیم و آن را اخذ شده از «یک منبع ... قابل اطمینان» معرفی کنیم.

2 - بدون پرونده تا تاریخ 12 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (8) سری 12 مهر 58 اعضاء از: تل آویو 29784به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: تهران 54335 (10743 - NIT) 1 - مایلیم پس از موافقت قرارگاه (تهران) گزارش مرجع درباره موافقت خمینی با تعبیر غیر گسترده از بند 5 (قانون اساسی) را به رابط سازمان اطلاعاتی اسرائیل بدهیم و آن را اخذ شده از «یک منبع که قابلیت اطمینان به او مشخص نشده و خبر را از یک خبر دهنده گرفته است» معرفی کنیم.

2 - بدون پرونده تا تاریخ 12 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

هدف گیری دستگاه اطلاعاتی ایران

ص: 558

سری سند شماره (9) سری 12 مرداد 58 از: واشنگتن 488214به: تل آویو رونوشت برای تهران از: بخش خاور نزدیک / اسرائیل رونوشت برای خاور نزدیک / ایران عطف به: تل آویو 29103، ب - واشنگتن 468334 موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است کی. کی. کامپوند - هدف گیری دستگاه اطلاعاتی ایران 1 - بابت تأخیر در دادن جواب تلگرام مرجع متأسفیم. ما علاقمندیم نامهای آن بیست و پنج عضو کمیته تحقیق(1) که منبع کی. کی. کامپوند (موساد - م) ادعای شناختن آنها را دارد، بدانیم. در صورتی که موساد بخواهد آن نامها را به ما بدهد، حاضریم سوابق خود (در مورد آنها) را در اختیارشان قرار دهیم. در صورتی که هر کدام از آن افراد دارای دسترسی (به اطلاعات) و نقاط ضعف بوده و برای ما قابل دسترس باشد و برای آنها نه. حاضریم شروع یک عملیات و تقسیم فرآورده آن را مورد بررسی قرار دهیم.

2 - در رابطه با پاراگراف دو تلگرام مرجع، قرارگاه کارش صحیح بود که رابط سازمان همکار را از صرف توجه به دانشجویان ایرانی مقیم ایالات متحده منحرف کرد. در حال حاضر ما سر نخی در رابطه با دانشجویان ایرانی مستعد (بهره برداری) مقیم اروپا که سابقا در ایالات متحده بوده باشند، نداریم. در صورتی که داشتیم، احتمالاً برای بهره برداری از آنها محتاج کمک موساد نخواهیم بود. معذالک همان طور که در تلگراف مرجع ب ذکر شد، اگر موساد با دانشجویان ایرانی خارج از ایران و قابل استخدام تماس دارد و بنا به دلیلی برای تماس گرفتن به کمک ما احتیاج دارد. حاضر خواهیم بود این پیشنهاد را مرور کرده و امکان یک عملیات مشترک را بررسی نماییم.

3 - پرونده: 17 - 5 - 41. تا تاریخ 11 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (10) تاریخ: 31 آگوست 79سری 8 شهریور 58 اعضاء از: تل اویو 29496به: رئیس رونوشت برای بیروت، کویت، منامه، ابوظبی، عدن، مسقط، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اطلاعاتی اطلاعات کشور بیگانه 1 - متن ذیل یک گزارش رابط سازمان اطلاعاتی همکار درباره یک درخواست سازمان فتح برای جمع آوری اطلاعات در مورد اهداف آمریکایی در خلیج فارس است. این گزارش در تاریخ 8 شهریور 1358 داده شد. تاریخ خبر را اوت 79 - بدون هیچ تاریخ مشخصی و گزارش را اخذ شده از یک فرد نزدیک به محافل ساف در خاورمیانه و قابل اطمینان معرفی کرده بودند.

«ستاد مرکزی فتح یک پیام سری به نمایندگان و رؤسای دفاتر خود در کویت، ابوظبی و عدن ارسال و درخواست کرد افراد آموزش دیده ای را آماده کنند که در مورد مراکز و دفاتر مرتبط با ایالات متحده در خلیج فارس اطلاعات جمع آوری کنند تا بتوان به زودی آنها را هدف تهاجم قرار داد.» 2 - این اطلاعات به علت کم بودن به این شکل ارائه گردید.

ص: 559


1- منظور کمیته تحقیقی است که در ساواما تشکیل شده بود و وظیفه اش تحقیق برای بالا بردن کیفیت فعالیت آن بود. ام

3 - بدون پرونده. تا تاریخ 8 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (11) تاریخ: 15 سپتامبر 79سری 24 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 514297به: تل آویو رونوشت برای تهران، دمشق،امان، بیروت ....

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اطلاعاتی عطف به: الف - تل آویو 29565، ب - تل آویو 29457 (برای بیروت فرستاده می شود) 1 - در رابطه با احتمال انتقال سلاحهای ساخت آمریکا به سوریه و ساف توسط ایران، ستاد مرکزی در کار انتشار تلگرام مرجع الف است، اما تردید دارد که خبر مندرج در تلگرام مرجع ب درست باشد.

توضیحات ذیل برای استفاده قرارگاه در مذاکرات خود با رابط سازمان اطلاعاتی همکار و همچنین بررسی گزارشهای اتی پیرامون این موضوع می باشد.

2 - اولاً، ما جدا تردید داریم که ایران در حال حاضر واقعا مشغول بررسی انتقال سیستمهای تسلیحاتی آمریکایی عمده خود، از آن قبیل که در تلگرام مرجع ب فهرست شده، به کسی باشد هر چند که بعضی مقامات ایرانی احتمالاً درباره این فکر تأمل کرده اند. انتقال هر سلاحی در حال حاضر رابطه تدارکات تسلیحاتی ایران با آمریکا را که به هیچ وجه قطع نشده به مخاطره خواهد افکند. (به خاطر داشته باشید که آمریکا همین اواخر با فروش معادل چند میلیون دلار قطعات یدکی و مهمات به درخواست دولت ایران موافقت کرد) ما اطمینان داریم که اسرائیلیها با آن تجربه ای که در زمینه شرایط حقوقی انتقال تسلیحات آمریکایی دارند این مطلب را درک می کنند.

3 - ثانیا آمریکا تقریبا به طور قطع با انتقال تسلیحات از ایران به سوریه یا سازمان آزادیبخش موافقت نخواهد کرد. حتی اگر ایران برای این منظور از یک کانال غیر قانونی استفاده کند. راه یافتن سلاحهای آمریکایی به انبار تسلیحات سوریه که عمدتا از نوع روسی می باشند بیشتر موجب زحمت می شود تا فایده. به علاوه شواهدی به دست آمده حاکی از آنکه سوریها دوباره تسلیحات جدید روسی را با یک منوال ثابت دریافت می دارند و این تسلیحات شامل اقلام پیشرفته ای مثل تانکهای تی - 72 و هواپیماهای میگ - 25 می شود که با آنها دست سوریها پر می گردد.

4 - ثالثا به نظر ما این تقریبا غیر ممکن است که اردنیها مسئله حفظ تجهیزات آمریکایی را که توسط ایران به طور غیر قانونی به سوریه با سازمان آزادیبخش انتقال خواهد یافت حتی مورد بررسی قرار دهند در حالی که تقاضای معادل (؟؟؟؟؟) 300 .... برای دریافت تانکهای جدید تسلیم کنگره کرده اند و رابطه تدارکاتی نظامی دیرینه خودشان با آمریکا در حال تزلزل است.

5 - و در خاتمه، ما ناراحت شدیم که اسرائیلیها گزارش تلگرام مرجع ب را «محتمل» دانسته اند. شاید موجب کنجکاوی بوده باشد اما «محتمل» نه. این تصور که سلاحها و مهمات کوچک آمریکایی از ایران به دست فلسطینیها می رسد. «محتمل» می باشد انقلاب ایران قید و بندهای پیرامون هزاران قلم از این نوع را که احتمالاً نمی توان حساب آنها را نگاه داشت باز کرده است. در مقابل ممکن است اسرائیلیها بعضی از سلاحهای آمریکایی کوچک خود را به دست حداد برسانند. اما اقلام عمده را نه.

ص: 560

6 - بدون پرونده تا تاریخ 23 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

بحث پیرامون ایران

سند شماره (12) سری 3 مهر تلگرام غیر فوری از: تل آویو 29707به: واشنگتن، رونوشت برای تهران، به. خاور نزدیک بخش اسرائیل موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعات کشور بیگانه بحث پیرامون ایران آنچه در ذیل می آید گزارشی مقدماتی است که رابط ما تحت عنوان «ایران ثبات رژیم» تهیه کرده است و مایل است از آن به عنوان پایه بحث بین متخصصین ما در مورد ایران و نمایندگان آنها استفاده شود. رابط ما مایل است عکس العمل تحلیلگران و نقطه نظرهای ما را پیرامون دلایل و نکات مطرح شده در گزارش بداند، و نیز می خواهد پاسخ آنها را نسبت به مسائلی که در آخر گزارش نیز آمده است، بداند. در مورد برگزاری این جلسه بحث و تبادل نظر، واشنگتن باید تصمیم گیری نماید. کی.کی. کامپوند/ 16 این گزارش را به زبان عبری دریافت کرده است.

آغاز متن نکات اصلی 1 - انقلاب ایران که شاه را مخلوع و خمینی وارد وی مذهبی افراطی وی را به قدرت رساند، هنوز فعالیت خود را به اتمام نرسانده است. رژیم خمینی در تلاش است تا دولت را کاملاً تحت کنترل خود در آورده، به وسیله قانون اساسی اصول انقلاب را دارای ماهیت نهادی بنماید و هیچ جناح مخالف سر سختی برای مبارزه با او قد علم نکرده است. بنابراین حرکت برای استحکام بخشیدن به انقلاب هنوز ادامه دارد.

ولی جریانهایی که رژیم با آنها دست به گریبان است از قبیل مشکل موجود در فعالیت دولت، وقفه های اقتصادی، تجزیه طلبی و مقاومت و عدم اطاعتی که حتی در ارتش در حال بروز است، در دراز مدت خطری را علیه ثبات رژیم به وجود آورده است. این واقعیت که خمینی مردی سالخورده است این عدم اطمینان را در مورد تلاش کنونی وی برای ایجاد یک جمهوری اسلامی و نهادی کردن آن شدت می بخشد.

2 - وقایع زیر، چه داخلی بوده و چه در نتیجه فعالیتهای خارجی بروز کرده باشند و احتمالاً به یکدیگر مربوط نیز هستند، می توانند تغییرات مهمی را به وجود آورند.

الف) تشدید درگیریهای سیاسی یا در نتیجه یک رویارویی با چپهای سازمان یافته و یا بر اساس افزایش درگیری سیاسی ارتش، به خصوص اگر خمینی از صحنه خارج گردد.

ب) وخیم شدن اوضاع سیاسی که در نتیجه وقفه های صدور نفت و کاهش درآمدهای حاصله از این صدور حاصل می گردد.

پ) شورش اقلیتهای قومی تجزیه طلب به خصوص اگر این شورش به طور همزمان در منطقه کردنشین و ایالت استراتژیک خوزستان بر پا شود.

3 - این گزارش در نظر دارد به توصیف جریان استحکام انقلاب پرداخته توان و نیز صدمه پذیریهای رژیم خمینی را مورد ارزیابی قرار دهد.

ص: 561

استحکام رژیم:

4 - در آغاز همین سال، انقلابی به تمام معنی در ایران به وقوع پیوست. و به دنبال آن نه تنها رژیم شاه سقوط کرد. بلکه بافت سیاسی اجتماعی نیز دستخوش تغییر گشت و در ادامه آن در ارزشهای فرهنگی که جامعه ایران تا فوریه سال 1979 براساس آنها عمل می کرد نیز تغییراتی به وجود آورد. انقلاب دارای رنگ مردمی است و بر حمایت توده های طبقات پایین تکیه دارد. اینها آن اقشار اجتماعی را تشکیل می دهند که از مدرنیزاسیون شدت یافته شاه استفاده نمی کردند، بلکه ضررهایی هم دیده بودند. اکنون چکمه به پای آنهاست و طبقات متوسط شهری باید خشم طبقات پائین تر و حتی جمعیتهای عصبانی را نیز به جان بخرند.

5 - پرچم تغییر بر دوش سلسله مراتب رهبران مذهبی از ملاهای محلی گرفته تا آیت اللّه خمینی که مجسم کننده این انقلاب است، قرار داشته است. قانون اسلامی شیعی به صورت یک ایدئولوژی انقلابی با تمام جنبه های سیاسی اجتماعی و فرهنگی آن در می آید.رهبران افراطی مذهبی به همراه تاجران بازاری که از تمایلاتی مذهبی برخوردارند، هسته مرکزی انقلاب را شکل می دهند. در اطراف این هسته نیز ائتلافی متشکل از سیاستمداران غیر دینی دارای تمایلات غربی لیبرالی مشابه تمایلات طبقه متوسط تا محافل چپهای تندرو، گروههای کمونیست و مارکسیست مسلح دیده می شود. در آن موقع سرنگون ساختن رژیم شاه هدف مشترک همه این عناصر بود، ولی این هدف یک عنصر سودجویانه منفی و در نتیجه گذرا بیش نبود. هنگامی که هدف تحقق یافت و شاه اخراج گردید، این ائتلاف رنگارنگ تحت تأثیر اختلافات درونی اجتماعی و ایدئولوژیکی تجزیه گردید. اردوی مذهبی که در حال حاضر رهبری کشور را در دست دارد می کوشد بدون سازشکاری جمهوری اسلامی را در ایران برقرار سازد.

6 - از هنگام به قدرت رسیدن رژیم خمینی در 7 ماه قبل، این رژیم تلاش کرده است موقعیت حکومت خود را تثبیت کرده اصول انقلاب را نهادی نماید. از ماه اوت مبارزات سیاسی در پایتخت و خارج از آن شدت پیدا کرده و عناصر مذهبی مردمی به رهبری خمینی سرسختانه به انجام اقداماتی در جهت سرکوبی رقیبان بالفعل و بالقوه خود مبادرت ورزیده و در همان حال برآنند تا کنترل مطلق خود را بر بافت سیاسی اعمال نمایند. به عنوان عکس العمل علیه یک جهش نسبتا محدود در انتقادات علیه رژیم و با بهره برداری از بهانه شورش کردهای جدایی طلب، خمینی مبارزاتی را آغاز نمود تا به وسیله آن قدرت سیاسی خود را تحکیم بخشیده، انتقادات مخالفان خود را خنثی ساخته، میزان قدرت دسته بندیهای سیاسی عناصر غیر دینی میانه و چپ را به ضعف بکشاند. در محدوده این مبارزه همه روزنامه هایی که علیه انقلاب اسلامی مطلب نوشته یا رژیم را مورد انتقاد قرار می دادند، ممنوع اعلام گردیدند، قرارگاههای احزاب چپ، مجاهدین خلق و فدائیان خلق و توده.. تعطیل اعلام شد و تظاهرات هواداران آنها نیز به طور خشونت باری به وسیله مسلمانان افراطی مسلح متفرق گردیده و در همان حال (در اواسط اوت) خمینی به یک تهاجم کلی علیه مواضع تحت تصرف کردها دست زد. این حمله تهاجمی با اشغال تمام شهرهای اصلی کردنشین به اوج، و در حال حاضر... خود رسید.

7 - علاوه بر موفقیت در رسیدن به هدف اصلی تهاجم خود علیه کردها، خمینی توانست به تحکیم وحدت آراء نسبت به خود بپردازد و برای اولین بار توانست ارتش را، اگر چه به طور ناقص، هماهنگ با پاسداران انقلاب فعال سازد. و در همان حال خود را فرمانده کل قوا نامید. مهمتر از آن توانست مجلس

ص: 562

خبرگان را تشکیل دهد که هدف آن هموار کردن راه برای تشکیل یافت جدید حکومتی است. تلاش در زمینه ماهیت قانون اساسی جدید که به وسیله مجلس خبرگان انجام می شود، کاری بنیادی است و شاید مهمترین مرحله برای تحکیم انقلاب باشد. مجلس خبرگان در حال حاضر به دو جناح تقسیم شده است که یک جناح آن متشکل از رهبران افراطی مذهبی است که خواستار ایجاد یک قانون اساسی اسلامی ملهم از قرآن بوده و ظاهرا از قدرت بیشتری نیز برخوردار هستند و گروه دیگر جناح میانه روها هستند که از یک قانون اساسی انعطاف پذیرتر حمایت می کنند، که بتواند نیروهای سیاسی دیگر فعال در صحنه ایران را تحمل نماید. خمینی این مبارزه و تلاش را بزرگترین آزمایش خود می داند. نتیجه این مبارزه بیش از هر چیز نشان خواهد داد که تا چه حد عقاید افراطی مذهبی و ضد اجنبی وی در کشور ریشه دوانده است.

نقاط ضعف و قوت رژیم:

8 - در حال حاضر نقاط قوت و نیروی رژیم به نکات زیر بستگی دارد:

الف) شخصیت خمینی و نیروی محرکه انقلاب: که این نیروی محرکه از شخصیت مسلط و پر جاذبه خمینی و دستگاه مذهبی انقلابی که به صورت سلسله مراتبی از سطح کمیته های محلی تا شورای انقلاب تشکیل یافته ناشی می گردد.

این عوامل قادرند توده ها و به خصوص توده های شهری را بسیج کرده، بر فریادهای حمایت آمیز آنها متکی باشند. با وجود اینکه شور انقلابی با محو شدن خاطره خلع ید از شاه در حال کاهش است، ولی خمینی هنوز قادر است صدها هزار نفر را به حمایت از خود به تظاهرات بکشاند. این توانایی او در بسیج حمایت توده ها عامل اصلی مشروعیت و ثبات کنونی رژیم است. در صورتی که خمینی بتواند قانون اساسی مورد قبول خود را از مجلس بگذارند، رژیم خواهد توانست مشروعیت خود را نه تنها از طریق حمایت توده ها، بلکه برای اولین بار از طریق یک قانون اساسی مشروع کسب نماید.

ب) آشتی ناپذیری در برابر رژیم و نیز... عملی: سازش ناپذیری، استقامت و پایداری به اصول مبارزه نمایانگر سبک خاص خمینی در دوران قبل و بعد از انقلاب است. اگر چه مسئولیتهایی که قدرت به دنبال دارد باید علی الظاهر مواضع او را ملایم کرده باشد، ولی با نگاهی به وقایع ماه اوت می بینیم که فایده... آن است که چیزی مانع خواستهای وی نمی شود. او سریعا به سرکوبی مخالفان سیاسی غیر مذهبی و کردهای عصیانگر مبادرت ورزید. اگر پراگماتیسم کمی را که وزرای کابینه او خصوصا بازرگان و یزدی و گاهی هم خود خمینی در اداره سیاستهای داخلی و بیشتر خارجی نشان داده اند در نظر نگیریم، می توان گفت که عنصر عدم سازش یک مانع و عامل منفی در این راه است. ولی همین پراگماتیسم می توانست وجهه انقلابی ایران را بهتر جلوه گر ساخته دوستانی برای ش بیابد. خمینی در میان اعضاء شورای انقلاب نیز یاران زیادی دارد که کاردان بوده و از تحصیلات غربی برخوردار هستند، لذا براقتدار عظیمی که شورای انقلاب دارد می افزاید.

ج) فقدان مخالفین سازمان یافته: رژیم خمینی از این خلاء موجود نفع بسیار می برد. برای مبارزه با رژیم او مخالفین هنوز متشکل نشده اند. اکثریت مخالفین قبلی قدرت را به دست گرفته اند و چون رژیم قبلی از کشور اخراج گردیده بود بنابر این نتوانست به صورت یک نیروی مخالف عرض اندام نماید.

عناصری که اخیرا به مخالفت با خمینی پرداخته اند همان چپ گراها و گروههای مسلح هستند که از اتحاد برخوردار نبوده و بنا به میل خود به مخالفت بر نخواسته اند و دلیل این مخالفت اقدامات سرکوبگرانه

ص: 563

خمینی است و نه تمایل آنها به مبارزه با رژیم. شخصیتهایی چون شریعتمداری و متین دفتری ممکن است با سیاسیهای خمینی مخالف باشند، ولی آنها قادر نیستند یک نهضت مردمی را شکل دهند که بتواند به عنوان یک وزنه واقعی علیه رژیم او به حساب آید. علاوه بر این، این حقیقت که ارتش پس از پاکسازی به حمایت از رژیم و انقلاب برخواسته است (گرچه بدون مقاومت هم نمی باشد) و نیز ضعف نسبی ارتش هر دو به خمینی کمک می کنند.

د) عایدات نفتی: ادامه عایدات حاصله از صدور نفت (بالغ بر 20 میلیارد دلار در سال) در اقتصاد ایران نقش مهمی را داشته و به آسانی می تواند جبران مشکلات اقتصادی به وجود آمده توسط انقلاب را بنماید. رژیم خمینی بدون احساس محدودیت مالی عمل کرده و بدون بازسازی اقتصاد نیز می تواند...

منابع مالی مورد نیاز خود را به دست آورد. مشکلات اقتصادی ایران که به این ترتیب با درآمدهای نفتی از تأثیرات آنها کاسته شده، در مراحل عادی و زندگی روزمره چندان جدی و با اهمیت نظر نمی آیند و...

ه) منافع غرب و منطقه در ایران: منافع غرب در ثبات ایران و ترس غرب از اینکه در نتیجه وقوع نا آرامی ممکن است ایران به چپ متمایل شود باعث شده که خمینی بهره های زیاد ببرد. عدم ثبات می تواند در صدور نفت نیز وقفه ایجاد کند که کشورهای غربی و به خصوص آمریکا مایلند از ایجاد این وقفه در صدور نفت جلوگیری نمایند. علاقه این کشورها به ثابت کردن اوضاع سبب شده است که رژیم خمینی را پذیرفته و حتی به تقویت آن علاقه مند باشند. و کشورهای خلیج هم که نگران سقوط شاه بودند، اکنون از بازگشت عدم ثبات نگران هستند و اگر نمی توانند جلو صدور این انقلاب را بگیرند، مایلند قدری هیجان انقلاب ایران را کاهش دهند و نیز می خواهند به هر نحو شده موجبات رضایت و توافق رژیم ایران را نیز فراهم سازند. در رابطه با عراق نیز ممکن است این مطلب واقعیت داشته باشد. بنابراین رژیم انقلاب از اینکه عناصر غربی یا منطقه ای مایل به سقوط او نیستند، برخوردار است از طرف دیگر بعضی از کشورهای غربی ایران را مورد تملق قرار می دهند تا بلکه بتوانند مواضع خود را تحکیم بخشیده منافع اقتصادی و تجاری خود را تضمین نمایند.

9 - بر عکس این رژیم دارای نقاط ضعف و صدمه پذیریهای بالفعل و بالقوه ای است که می تواند وجود آن را به خطر اندازد. برجسته ترین این نقاط ضعف و صدمه پذیریها عبارتند از:

الف) تجزیه ائتلاف انقلابی و مرحله بیداری: به محض دستیابی به هدف سرنگونی شاه، مخالفین مؤتلفه که برای دستیابی و نیل به این هدف متحد شده بودند وارد یک مرحله تجزیه و تفرقه شدند. ولی این جریان تجزیه هنوز نتوانسته است به وجود آورنده یک جناح مخالف مشخص، متحد و سازمان یافته بشود، که البته به نفع رژیم خمینی می باشد. ولی این مرحله در شدت مبارزه پیرامون قانون اساسی و قطبی شدن در مورد اصول، منعکس شده است که در آن یک گروه خواستار تشکیل یک حکومت تندرو مذهبی است و گروه دیگر خواستار نوعی تنوع و کثرت (عوامل صحنه سیاسی). این واقعیت که مخالفت با خمینی رو به افزایش است یک تأثیر باز دارنده بر او دارد.

سنجابی انتخابات مجلس خبرگان را تحریم نمود. چپها تحت تعقیب قرار دارند و گروههای مسلح چپ نیز سرگرم مبارزه با شبه نظامیانی هستند که به حمایت از خمینی وارد عمل شده اند و این واقعیت که خمینی خیلی سالخورده است باعث شده است که عدم اطمینانی هم در مورد آینده سلسله مراتب مذهبی در صورت نبودن او به وجود آید. آثار متعدد بیداری بعد از انقلاب در میان بخشهای مختلف قابل مشاهده

ص: 564

است و موارد مختلفی از عدم اطاعت و حتی اظهار مخالفت به خصوص در میان بخشهای شهری نیز به چشم خورده است. از طرف دیگر آنچه با خودش در عین حال متناقض به نظر می آید خروج هزاران نفر از مردم از کشور در هر هفته است که نوعی اظهار نارضایتی و عدم سازش است ولی سرانجام منجر به تقویت رژیم می شود، چون به این ترتیب او از دست مخالفان بالقوه خود خلاصی یافته است.

ب) نارساییهای کنترل دولتی و نیاز به در پیش گرفتن اقدامات سرکوبگرانه: از همان آغاز رژیم تحت کنترل دو جانبه کابینه و شورای انقلاب بوده و این امر از قابلیت فعالیت صحیح آن می کاست در حالی که علائم بی نظمی حکومتی حاصله از انقلاب هنوز هم باقی بود. دولت ضعیف بازرگان برای فعالیتهای خود مجبور بوده حمایت رهبران مذهبی را بدست آورد و چندین بار متوجه شده است که اجرای سیاستها بدون آن مشکل است. به هرحال هنوز یک نظام حکومتی به وجود نیامده است که بتواند اختیارات خود را به طور مؤثر به کار بندد و بسیاری از بخشهای مدیریت نیز کاملاً از کار افتاده اند. کمیته های انقلاب در بخشهای عمومی، اقتصادی و ارتشی تا حد زیادی به طور مستقل عمل کرده و حتی به اختیارات دولت نیز تن در نمی دهند. اخیرا خمینی سعی کرد با منصوب کردن تعدادی از افراد خود در دولت شکاف میان شورای انقلاب و دولت موقت بازرگان را کاهش دهد. ولی مسئله هنوز به قوت خود باقی است. و این وضع سبب شده است که آشوبها و خودسریهایی به وجود آمده و در بعضی از موارد با زیرپا گذاشته شدن قوانین جدید همراه باشد. ممکن است که ترس از از دست رفتن کنترل، یکی از انگیزه های رژیم خمینی برای در پیش گرفتن اقدامات سرکوبگرانه علیه زیر پا گذارندگان و متخلفین از «.... انقلابی» بوده باشد. نیاز به این اقدامات برای خمینی مخاطرات... نیز در بر داشته است، چون از مشروعیت رژیم کاسته و حتی مخالفت نسبت به او را نیز افزایش می داده است.

ج)(1) ضعف اقتصادی و صدمه پذیری بخش تولید کنند نفت: وقایع انقلاب به دنبال خود بحرانهای اقتصادی را پدید آورد. حدود سه میلیون نفر بیکار شده اند و ممکن است یک مشکل اجتماعی سیاسی را به وجود آورند. تعدادی از کارخانه ها به خصوص در بخش صنعت و ساختمان سازی با ظرفیت کامل به کار خود ادامه نمی دهند. سیستم اقتصادی مالی نیز دچار نقصان شده است گر چه شواهدی از یک جریان کند بازسازی دیده شده است، محصولات خسارات فراوان دید و دولت مجبور شد مقدار زیادی مواد غذایی وارد نماید. صدور نفت یک بنیه اقتصادی برای ایران است و در این مرحله زمانی می تواند جبران کننده نابسامانیهای اقتصادی باشد. ولی همین مسئله از نظر استراتژیک نقطه برجسته صدمه پذیری است قسمت اعظم چاههای نفت در خوزستان واقع شده که شوق تجزیه طلبی، خطر همسایه ای چون عراق و اتحادیه های سازمان یافته دارای تمایلات چپی در آنجا وجود دارند. در ماههای گذشته تولید نفت دچار کندی و وقفه شده است. اگر در، آینده به صدور نفت خساراتی وارد شود که در نتیجه توقف کار یا....

تأسیسات باشد، می تواند در وخامت یافتن امانه سقوط کلی اقتصاد ایران در یک مدت نسبتا کوتاه مؤثر افتد. این از مهمترین خطرهایی است که رژیم باید با آن دست و پنجه نرم نماید.

ه) تشکیل مخالفت در داخل و خارج: تجزیه ائتلافی که موجب خروج شاه گردیده ممکن است سبب ظهور عنصری بشود، که به طور مؤثر به مخالفت با رژیم کنونی بپردازد. سرکوبی حزب توده و گروههای مسلح چپگرا آنها را ناخواسته به صورت عناصر مخالف در آورد و آنها احتمالاً سازمان یافته ترین گروه

ص: 565


1- به علت نقص این بخش سند ٬ پاراگراف ج برای ما قابل ترجمه نبود. 20 سند انگلیسی آخر کتاب ترجمه فارسی ندارد.

دارای فعالیت مخالف هستند. بخشهایی از احزاب مذهبی و مادیگرایان دیگر نیز ممکن است متوجه شوند که ناخودآگاه یک جبهه مشترک را تشکیل داده اند، البته در صورتی که اقدامات سرکوبگرانه آنها را در چنین موضعی قرار دهد. آغاز اعتراض پرسنل نظامی یا در رابطه با.... وظایف محوله بر دوش پاسداران انقلاب یا در رابطه با زمینه و علل مأموریتشان برای سرکوبی کردها هم باید موجبات نگرانی رژیم را فراهم آورد. اخیرا در خارج نیز یک جبهه مخالف به سرکردگی بختیار به وجود آمده است. اگر چه تاکنون دلایلی به دست نیامده که براساس آنها بتوان گفت که تمام این عناصر مشغول به هم پیوستن برای تشکیل یک جبهه وسیع می باشند تا چه رسد به آنکه از حمایت توده ها برخوردار باشند، مشکل بتوان باور کرد که باز هم به علت نارسایی (مخالفین) برای رژیم خمینی مخالفت سازمان یافته ای وجود نخواهد داشت.

ارتش با وجود بی نظمی موجود در آن به صورت بالقوه قویترین عنصر در صحنه سیاسی به شمار می رود.

در میان این جناح نیز علائم انتقاد و نارضایتی مشهود بوده است. بدون شک رابطه بین عناصر ارتشی بالقوه مخالف خمینی و دیگر گروههای مخالف می تواند رژیم را به مخاطره افکند. به هرحال نمی توان ارتش را به عنوان یک مجمعی که بی قید و شرط و در دراز مدت به خمینی و مقامش وفادار باشد به حساب آورد. فعالیتهای سازمان کشنده ضد مذهبی «فرقان» نیز قابل ملاحظه و بررسی است.

و) خطرهای خارجی - شوروی و عراق: امکان دارد که خمینی در روابط خود با شوروی و یا دیگر کشورهای منطقه دچار تضاد بشود. بیانات رهبران مذهبی به طرفداری از اقلیتهای شیعی خارج از ایران بسیاری از کشورهای خلیج از قبیل عراق را به خصومت با خود برانگیخته است. ولی فعلاً گویا ایران و عراق نمی خواهند عملی انجام دهند که موجب وخامت در روابط بین آنها بشود.

در مورد شوروی نیز همین موضوع صحت دارد، شوروی نیز در رابطه با فعالیت سرکوبگرانه علیه حزب توده و سیاستهای ضد شوروی خمینی تاکنون ساکت نشسته است. شوروی که دارای یک اقلیت...

مسلمان است، حق دارد که نگران سیاست... اسلامی باشد. اخیرا مسکو.... خود را در رابطه با رژیم ایران آشکار ساخت. و این امر خصوصا از زمانی شروع شد که شوروی..... که روابط بین ایران و آمریکا رو به بهبود گذاشته است. احتمال دارد که با اعلام حمایت از عصیانگران کرد، شوروی می خواسته به ایران بفهماند که اگر بخواهد می تواند علیه خمینی دست به اقدام بزند. علاوه بر این ممکن است مسکو اخیرا به این نتیجه رسیده باشد که جنبه ای منفی رژیم خمینی در رابطه با مسکو بیش از جنبه های مثبت آن است.

دورنما:

10 - انقلاب خمینی به تحکیم کنترل خود ادامه می دهد. همین انگیزه و تصمیمی که سقوط شاه را به همراه آورد، در خدمت خمینی در برخورد با مسائل روزمره و در رابطه با مسائل روزمره اعمال کنترل، و در برخورد با مسائلی از قبیل کردهای تجزیه طلب که خطری علیه ثبات رژیم به حساب می آیند در آمده است. خمینی با آهستگی ولی با اطمینان کامل در حال به اجراء درآوردن و تحقق بخشیدن به اصول جمهوری اسلامی که در حال شکل گرفتن است می باشد. ایران در یک مرحله گذرا به سر می برد، یعنی از یک نظام سلطنتی پا به مرحله جمهوری مذهبی که هنوز در حال شکل گرفته است، گذاشته است. اگر خمینی موفق شود قانون اساسی جدید را به تصویب کلی و اجرا برساند احتمالاً بعد از رفتن او نیز کشور تحت نفوذ جماعت رادیکال مذهبی باقی خواهد ماند. در دولت، ارتش و در میان رهبران مذهبی شخصیتهای نیرومند آن قدر وجود دارند که بتوانند رژیم را به شکل کنونی آن و شاید کارآمدتر از رهبری

ص: 566

فعلی آن تداوم بخشد. در حال حاضر اوضاع از این قرار است.

11 - معذالک، به خاطر این که ایران در یک مرحله گذرا بوده و رژیم کنونی هنوز جای پای خود را محکم ننموده، نباید زود نتیجه گرفت که نهاد مذهبی سرانجام در رأس حکومت قرار می گیرد. وقایع دیگر ممکن است تغییرات مهمی را سبب شود از قبیل:

الف: تشدید بحران سیاسی که تا حدود زیادی به اقدامات و وحدت محافل مخالف، مقام ارتش در حیات سیاسی و حرکتهای سازمان یافته در تهران و خوزستان بستگی دارد. در حال حاضر در مورد قانون اساسی و تصویب آن... رو به تزایدی به وجود آمده است... خمینی می تواند موقعیت بی ثباتی را ایجاد نماید که این مبارزه... شده و حتی به دوایر مذهبی نیز کشانیده شود و در داخل... رقابتهای شخصی... از هم اکنون به چشم می خورد.

ب: وخامت اوضاع اقتصادی می تواند مهمتر از همه به دنبال کاهش در صادرات نفت و به دنبال آن کاهش درآمدهای دولتی پدیدار گردد. این رخداد سبب خواهد شد که حمایت کنونی بخشهای شهری از رژیم کاهش یابد.

ج: شورش همزمان اقلیتها به خصوص اگر در کردستان و خوزستان به وقوع بپیوندد. در این صورت نیز همان گونه که در بالا توضیح داده شد احتمال دارد اوضاع به وخامت شرایط اقتصادی منجر بشود.

12 - در حال حاضر قدرت و قوت خمینی بر نکات ضعف آن می چربد و خطری جدی وجود ندارد که بتواند ثبات نسبی را که رژیم به دست آورده به سرعت بر هم زند. ولی انقلاب هنوز به طور کامل تحکیم نیافته است، و از یک نظر در حال تلف کردن وقت است. اگر رژیم حکومت را به طور کامل تحت کنترل در نیاورد بعضی از این خطرها بر آن تأثیر خواهند گذاشت.

و اگر این وقایع رخ دهند و یا حتی اگر وخامت آنها بیشتر شود، آشوب و نا آرامی باز خواهد گشت و در آن هنگام احتمالاً نیروهای سیاسی برای به دست گرفتن کنترل به مبارزه مشغول خواهند گشت. چنین وضعی احتمالاً ابر قدرتهای بزرگ را به حالت آماده در خواهد آورد حتی اگر آنها در درگیری شرکت ننمایند. با وجود اینکه ممکن نیست بتوان پیش بینی کرد این مبارزه چه زمانی آغاز و پایان خواهد یافت، ولی بدون شک می توان گفت که تصمیم ارتش مبنی بر نشان دادن فعالیت یا عدم فعالیت درست مانند مراحل و زوال حکومت، شاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

13 - نکات اصلی برای بحث:

الف) جزئیات مورد مناظره در مجلس خبرگان درباره قانون اساسی، مواضع اتخاذ شده، شخصیتهای مهم، اختلاف نظرها.

ب) میزان حمایت نیروی مسلح از رژیم و میزان نارضایتی در درون این نیروها.

ج) قدرت گروههای مخالف: چپها، هماهنگ با شوروی، نقش شوروی، مجاهدین خلق، فداییان خلق، قدرت و امکانات بالقوه گروههای مخالف در تبعید.

د) اوضاع و شرایط خوزستان، میزان ناآرامی در میان اعراب.

ه) عراق - ایران: میزان مداخله عراق در میان مخالفین کرد و یا بین اعراب خوزستان، و ... آیا مایل است روابط خود با تهران را تقویت نماید. یا قدرت بیشتر علیه رژیم ایران بپاخیزد.

و) روحیه شوروی در برابر رژیم ایران، روابط آن با عناصر مخالف در ایران.

ص: 567

ز) اوضاع اقتصادی، کارخانه ها .... و بخش مربوط به انرژی پایان متن بدون پرونده. تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

کتاب سی و هفتم

مسلکهای سیاسی استعمار

ص: 568

ص: 569

ص: 570

ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیستها جدا می دانیم، آنها (صهیونیستها) جزء اهل مذهب نیستند.

امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام بت شکن، خمینی عزیز، آمریکای جنایتکار با لطایف الحیل کوشید این انقلاب را به انحراف بکشاند و در نهایت دوباره بر جان و مال این مردم محروم حکمفرمایی کند. ترفندهای مختلف شیطان بزرگ همگی در جهت تضعیف اساس و بنیان این انقلاب انسانساز که همان اسلام باشد قرار دارد و دارای ابعاد گوناگونی است از جمله آن استفاده آمریکا از اقلیتهای مذهبی(1) و یا مسلکهای دست ساخته خود می باشد. این طرح آمریکا نه به دلیل دلسوزی آمریکا برای پیروان این مذاهب است، بلکه آمریکا با این اندیشه شیطانی که پیروان هر مذهبی را در نهایت می توان مقابل پیروان مذهب دیگر (در مورد ایران - اسلام) قرار داد و از این مقابله در پی منافع خود بود، پا به میدان می گذارد.

یکی از گروههای سیاسی ساخته دست استعمار که آمریکا به دروغ آن را اقلیت مذهبی می نامیده و بدان دلبسته فرقه ضاله بهائیت می باشد. استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا تلاش تبلیغاتی خود را در حمایت از این فرقه و پیروان آن گذاشت. منافعی که این حمایتها برای آمریکا در بر داشت عبارتند از:

1 - مشوش کردن اذهان مردم دنیا در مورد اسلام و انقلاب اسلامی و اینکه جمهوری اسلامی برای آزادی مذهب ارزشی قائل نیست.

2 - دروغ پردازی و فریفتن توده های مردم دنیا در این مورد که آمریکا حامی حقوق بشر و مدافع ارزشهای انسانی است.

نکته قابل توجه آگاهی امت قهرمان ما در پی رهنمودهای امام بزرگوار و شناخت به موقع دسایس شیطان بزرگ می باشد که در این بین حتی خود آمریکا نیز بر این واقعیت انگشت می نهد که ملت ایران هر گروهی را که آمریکا حمایت کند به عنوان دشمن و یا حداقل وسیله ای در دست دشمن خود می نگرد:

«بر اساس وضع موجود ایران، ما نیز باید این عقیده را بپذیریم که این کار (حمایت علنی از بهاییهای ایران) در آمریکا فعلاً به نفع بهائیها نخواهد بود». (ب س) بهاییها سند شماره 5.

ص: 571


1- البته آمریکای جنایتکار در این سندها از بهائیت به عنوان یک مذهب یاد می کند که این مسئله غلط بوده و خود نمونه ای از تأیید این فرقه ضاله توسط آمریکا است.

اما یک چنین مسئله ای مانع آمریکا از فعالیت علیه جمهوری اسلامی نمی شود. شیطان بزرگ، شیاطین کوچک را به خدمت می خواند و آنان را همچون عروسکهای خیمه شب بازی به حرکت وامی دارد تا همان نقشی را که آمریکا برای حمایت از بهائیها در نظر گرفته، اجرا کنند.

«آیا سفارت قبول دارد که گزارشهای جلب حمایت سایر کشورها از بهائیان مفید خواهد شد» ب س 4.

«قدیمی ظاهرا با سفیر (زلاندنو) متفق القول است که (فعالیت) سفارت زلاندنو در تهران ممکن است اثر نداشته باشد، اما به طور قطع در تحریک اقدامات بین المللی برای بهائیان دلگرم کننده است» ب س 11 .

«من در تلگراف مربوط به سفیر زلاندنو تذکر دادم که مورد پیشنهادی سفرای زلاندنو و بریتانیا مبنی بر به راه انداختن تظاهرات وسیع و هماهنگی با تبلیغات کافی در سراسر جهان به وسیله انجمنهای بهائیان که قدیمی آن را کاملاً تأیید نموده است می تواند مفید باشد» ب س 13.

و در این بین نیز نقشی برای سازمانهای بین المللی که همیشه به عنوان آلت دست ابرقدرتها عمل کرده اند در نظر گرفته می شود.

«از پرایور خواسته شده که یک گزارش جزء به جزء هفت صفحه ای را به شورای جهانی کلیساها در ژنو ببرد و اطلاعات را برای یکی از روزنامه های کشورهای بی طرف اروپا، احتمالاً سوئیس قابل دسترسی کند» ب س 3.

«پرایور گزارشات خود را به کمیسیون حقوق بشر کلیساها در ژنو تسلیم خواهد کرد و اسناد را به دست های مورد اطمینان خواهد سپرد».

«گزارشی که در سوئیس منتشر شده در حقیقت همان است که به وسیله باب پرایور تهیه گردیده است.

او گزارش را در ماه ژوئن بعد از بحث با ویکتور و من درباره این موضوع به سوئیس برد. البته نقش او بایستی مخفی بماند.» ب س 13.

و البته پر واضح است که سفارت آمریکا در ایران (که به درستی لقب لانه جاسوسی بر آن نهاده شد) نیز بایستی حلقه آخرین زنجیره حمایتی آمریکای جنایتکار را تشکیل دهد:

«ما از پرایور خواستیم که از رهبران بهائیت بپرسد که در صورت امکان چه اقدام حفاظتی از دست ما برای آنها برمی آید». ب س 5.

علیرغم اینکه بهائیت به عنوان یک جریان استعماری هرگز نمی تواند به عنوان یک حرکت عقیدتی پذیرفته شود، ولی ملت شریف ما هرگز به دلیل صرفا عضویت در این فرقه ضاله، با آنان برخورد نکرده اند، بلکه وابستگی عمده این افراد به رژیم سابق و مشارکت آنان در جنایات سیاسی و اقتصادی شاه موجب انتقام مردم ما شد و این نکته ای بود که هرگز دستگاه جهنمی تبلیغات استکبار جهانی بدان اشاره ای نکرد.

این جریان استعماری چون حامی اصلی خود آمریکا و نوکرش شاه را مطرود و منفور در میان این ملت یافت، در واقع به پایان عمر خود رسید.

«جامعه (بهاییها) احساس می کند که از لحاظ اداری، اجتماعی و مالی در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله اش مواجه شده است». ب س 3.

طبیعی است که انقلاب اسلامی بهیچ وجه اجازه فساد و توطئه به هیچ گروهی نخواهد داد و در این راه

ص: 572

نیز از هیاهوی جهانخواران باکی ندارد، ولی در عین حال حق حیات و داشتن مراسم و آیینهای مربوط به ادیان الهی را که قرآن مجید بدانها اشاره می کند از حقوق مسلم پیروان ادیان الهی داشته و حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت از آنها یاد می کند، که این خود نشانه دیگری از برحق بودن نظام جمهوری اسلامی است.

آمریکا همچنین در پوشش حمایت از یهودیان و در واقع حمایت از صهیونیستها علاوه بر اهداف فوق موارد زیر را تعقیب می کرد:

1 - کسب وجهه در بین صهیونیستهای داخل و خارج، صهیونیستهایی که خود را بدروغ مدافع یهود معرفی کرده اند.

2 - خارج کردن صهیونیستهای ایران و آنهایی که با برخورداری از امتیازات ویژه زمان شاه توانستند اموال این کشور را به غارت ببرند و از این طریق نیز کمک مستقیمی به اسرائیل بکنند، چرا که رژیم صهیونیستی نیز احتیاج دارد تا عناصر وابسته متول را جذب کند و توانایی خود را برای مقابله با مردم منطقه افزایش دهد.

ولی آمریکا نیز در این مورد همچون سایر موارد راه را به خطا رفت. امت قهرمان پرور ایران در طول اوج گرفتن مبارزات خود علیه رژیم شاه و حتی بعد از غلبه بر آن جرثومه فساد، همواره حساب یهودیان را از صهیونیسم که زائیده خلف تبانی امپریالیسم آمریکا و ابرقدرت شرق است جدا دانسته و هرگز به گروه و دسته ای به خاطر پیروی از آئین یهود حمله ای نکرده اند. آمریکا با تمام تلاشی که می کند تا ردپایی از آزار و اذیت یهودیها بنام یهودی بودن پیدا کند، ره به جایی نمی برد و تصریح دارد که:

«جدا از او (حی) و دانیال پور دیگر یهودیها نه به اتهام عامل اسرائیل بودن که در مورد دو شخص نامبرده به کار می رود، بلکه به اتهام جنایات اقتصادی که مرتکب شده اند تحت بازداشت یا تعقیب به سر می برند».

البته شیطان بزرگ با پی بردن به این مطلب از فعالیت علیه جمهوری اسلامی و حمایت ظاهری از یهودیان دست بر نمی دارد. و شروع به جوسازی کرده و سعی می کند به توسط رسانه های گروهی که تحت نفوذ صهیونیستها قرار دارد، شرایطی را به طور مصنوعی به وجود آورد تا محیط ایران را برای پیروان یهودیت ناامن جلوه دهد: «به علاوه ما با قسمت خبر رسانی بین المللی با یک دیدی کار می کنیم که بتوانیم همان نوع برنامه آزادی طلبی را که در عمل برای لبنانیها در طی آن بحران به وجود آمد، به دست آوریم.» ی س 3.

در این بین نقش صهیونیستهایی که با اسم یهودیت در کنگره آمریکا هستند جالب توجه می باشد آمریکا با دادن خبرهایی که حاکی از نارضایتی یهودیان ایران باشد زمینه را برای فعالیت آنها آماده می کند.

«ما خصوصا از گزارش عالی سفارت در مورد وضع یهودیان ایران(1) بسیار سپاسگزاریم. رهبران و اعضاء یهود کنگره مخصوصا برای اطلاعاتی که ما مرتبا برای آنها می فرستیم قدردانی می نمایند.» ی س 5 و شما ملت عزیز دیدید که این دسته نیز بعد از اعدام سرسپرده ترین عنصر صهیونیستها در ایران، یعنی القانیان، تا بدانجا ناراحت می شوند که تمامی دوراندیشیهای خود را درباره عدم حمایت علنی از اقلیتهای

ص: 573


1- البته در حین خواندن اسناد متوجه خواهید شد که منظور آمریکا از یهودیان ایران قشر پولدار فاسدی است که در طول رژیم گذشته با استفاده از مزایایی که برایشان قائل بودند ٬ اموال این ملت محروم را به تاراج برده بودند.

ایران ندیده گرفته و با دادن یک اعلامیه رسمی، که خود اعترافی بود بر عظمت ضربه ای که از دادگاههای انقلاب اسلامی به آنها وارد شده، عکس العمل نشان دادند.

ولی دیری نپائید که انقلاب اسلامی ایران با عنایت الهی و در پرتو رهبری امام در عمل مشی و روش مکتبی خود را در قبال مسئله اقلیتها نشان داد و کم کم بر یهودیان ایران آشکار شد که نظام جمهوری اسلامی ایران اساس را بر عدالت قرار داده است.

«ما فهمیده ایم که نسبت خروج یهودیان در حال حاضر تقلیل یافته و در حقیقت بعضی از یهودیانی که در ماه می ایران را ترک کرده بودند شروع به مراجعت کرده اند.» ی س 10.

با امید اینکه با استوار شدن پایه های نظام جمهوری اسلامی، بتوانیم زمینه ای برای گستردن عدل و عدالت و مبارزه علیه فساد و طغیانگری به وجود آوریم و تا هنگامی که مصلح موعودمان با ظهورش نور امیدی در دل محرومان عالم بتاباند، تحت رهبری نایب بزرگوارش در خدمت به اسلام و مسلمین و محرومین سراسر کره ارض مشغول باشیم.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

بهائی ها

ص: 574

سند شماره (1) محرمانه غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع 22 جزئیات موضوع: بهائی ها الف: از نظر تعداد، مذهب بهائیگری قابل ازدیاد است و در سطح تصمیم گیری در دولت ایران در حال اعمال نفوذ است. از اعضاء مذهب بهائیگری می توان سرهنگ تمام عبدالکریم ایادی پزشک شخصی شاه ایران، سرهنگ تمام فریدون جم (بازنشسته) سفیر ایران در اسپانیا، معلم پیشین فرزند شاه که یک بهائی متعصب و دوست صمیمی سرهنگ ایادی است و حداقل یکی از فرماندهان نیروی سلطنتی هوایی ایران، و چند تن از کارمندان عالیرتبه و معمولی نیروی هوایی، می توان نام برد.

ب: توسعه کنونی بهائیگری را ظاهرا به نفوذ سرهنگ تمام ایادی در رابطه با شاه نسبت می دهند که در نتیجه شاه شخصا بهائیگری و ترویج آن را در ایران تصویب و تأیید کرده است. بنا به گفته های دیگر این گونه پیشرفتها مستقیما در شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی، و آموزش و پرورش تأثیر بسیار داشته است ظاهرا این برنامه ها به دکترین بهائیگری بیشتر شباهت دارد تا به دین اسلام.

پ: لیکن هنوز انجام مراسم بهائیگری در ملاء عام محدود است، ولی ترسی که از عضویت در این گروه وجود داشت، ظاهرا رو به تخفیف است. گویا بهائیها بسیار ضد مسلمانان هستند و مسلمانان شیعه را مسئول عدم پیشرفت ایران از طریق رهبران سنتی مذهبی که بر دهقانان بی سواد تأثیر می گذارند، می دانند.

ت: با وجود اینکه در حال حاضر در خارج از جامعه بهائیت افشا نشده، ولی چند زیارتگاه بهائیگری در ایران وجود دارد. علت این اختفا نیز جلوگیری از برخورد با مردم مسلمان است. مهمترین ساختمان بهائیت در خیابان تخت جمشید واقع و به عنوان یک مرکز اطلاعات عمل می کند. حدود 10 یا 12 سال قبل وقتی که خانواده سلطنتی سفری به خارج کرده بودند، این ساختمان به وسیله مسلمانان شیعه مورد حمله قرار گرفت. بهائیها معتقدند که در آن زمان چون شاه از حمایت کافی نظامی حاضر برخوردار نبود مجبور شده بود کمتر از بهائیها حمایت نماید. بهائیها در حال تهیه زمینی در تهران هستند تا مکانی بهتر به عنوان پرستشگاه خود بسازند. آغاز فوری ساختمان با وضعیت مذهبی و سیاسی کنونی ایران ممکن به نظر نمی رسد.

اظهار نظرهای گزارشگر: (محرمانه غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه).

الف: مقام گزارشگر این اطلاعات را از یک مقام نظامی که در این مورد اطلاعات بسیار دارد کسب نموده است. باید خاطرنشان ساخت که خود این شخص پیرو سرسخت آئین بهائیگری است. بنابراین درباره میزان نفوذ بهائیها در سیاستهای دولت آن طور که در بالا خاطرنشان شده است باید با این سابقه قضاوت شود.

22. جزئیات: ادامه اظهار نظرهای گزارشگر: (محرمانه غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) ب: بهائیگری در اواسط قرن نوزدهم در ایران پیدا شد. این گرایش تأکید بر اخلاقیات فردی دارد و بر آن است تا از طریق بهائیگری صلح جهانی را سبب گردد. با وجود اینکه از نظر کثرت بسیار مهم نیستند، ولی جامعه بهائیت بسیار با سواد بوده و اکثر آنها به تجارت و حرفه های دیگر اشتغال دارند.

موقعیت بهائی ها

ص: 575

تلگرام بهائی ها سند شماره (2) تاریخ: 28 نوامبر 1978طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: موقعیت بهائی ها 1- پس از برقراری نسبی نظم توسط حکومت نظامی جدید وضع بهائیها تقریبا بهتر شده است. فقط از طرف مخالفین مذهبی اسلامی که عنصر مهم مخالفت سیاسی علیه شاه و دولت ایران را تشکیل می دهند هنوز هم حالت خصومت بار علیه بهائیها وجود دارد. دولت ایران این فشار و محدودیت را پذیرفته و هنوز هم بهائیها از مشاغل دولتی اخراج می شوند. هفته گذشته چند تن از پزشکان بیمارستانهای دولتی اخراج شده اند که چند تن از دوستان ایرانی آنها را می شناسند. با این وصف، در حال حاضر هنوز خشونت های خیابانی علیه فرقه بهائیها نشان داده نشده است. پرستشگاه بهائیها به هنگام آشوبهای اخیر تحت محافظت گاردهای نظامی بود، لیکن تا آنجا که ما می دانیم در ماههای اخیر علیه آن حمله ای صورت نگرفته است.

2- خبر یافته ایم که بهائیها در حال ترک ایران هستند، ولی چند تن از افراد سرشناس هنوز باقی مانده اند. بهائیهایی که از طبقات پایینتر هستند، به ما درباره افزایش اذیت و آزار آنها توسط همسایگان مسلمان و نیز تغییر مذهب توسط بهائیها در ماه اکتبر اطلاع داده اند، ولی این اعمال پس از نخست وزیر شدن ژنرال ازهاری کاهش یافته است.

هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی بعضیها می گویند مخالفین مسلمان سعی دارند در ماه محرم با دولت ایران برخورد نمایند (آنها اضافه می کنند که اگر خمینی «پیروز شود»، وضع بهائیها در ایران غیر قابل تحمل خواهد گردید.) 3- به نظر ما عمل مقامات وزارتخانه یعنی کوهن و پرشت مبنی بر تقاضا از دولت آمریکا برای اقدامات مثبت بسیار درست بوده است. از آنجایی که آمریکا حامی دولت ایران شناخته شده است، هرگونه عمل آشکار آن سبب خشمگین شدن آن دسته از مردمی خواهد شد که مایلند علیه بهائیها به اقدامات خشونت آمیز دست یازند. به نظر ما بهترین طریقه فعالیت در جهت بهبود وضعیت حاضر این است که با احتیاط به بحث پیرامون نیاز به حمایت از اقلیتها با مقامات دولت ایران پرداخته شود، که البته باید همراه با تکرار مکرر این موضوع به رابطهای مخالفین ما باشد که خشونت و اذیت و آزار بهائیها برای انقلابشان جنبه مثبتی به همراه نخواهد داشت. به عقیده ما برای سخنگویان دولت آمریکا در وطن نیز این بهترین سیاست و خط مشی می تواند باشد.

4 - ضریب پیچیده ای که در شرایط حاضر وجود دارد این واقعیت است که بعضی از بهائیها در چند سال گذشته در اعمالی دست داشته اند که به نظر آنها (مخالفین مسلمان - م) جنایت و فساد خوانده می شود.

مهمترین تاجر بهائی که در زمره این گروه در می آید شاید همان هژبر یزدانی صنعتگر و ملاک سرشناس باشد که از ماه اوت به اتهام استفاده نامشروع و غیرقانونی از زمینهای دولتی دستگیر شده است. آنچه که ما می خواهیم این است که تفاوتی میان افرادی که به جرم فساد و یا دیگر اعمال غیرقانونی دستگیر و محاکمه می شوند و افراد دیگر این فرقه به وجود بیاید. در رابطه با خانواده ثابت به ما گزارش شده است که همه اعضای مهم این خانواده که عبارتند از: ایرج در سوئیس، هرمز در آمریکا و حبیب پدر آنها در جایی بین

ص: 576

نیویورک و سوئیس، در خارج از ایران به سر می برند.

سولیوان

آزار و اذیت جامعه بهائیان

بهائی ها سند شماره (3) تاریخ: 20 ژوئن 79طبقه بندی - سری از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی. با حق تقدم 6421 گزارشگر: سی. کلمنت موضوع: آزار و اذیت جامعه بهائیان 1 - (تمام متن سری، پیام گزارشی) 2 - جناب رابرت پرایور ( کاملاً محفوظ بماند) کارمند سفارت را مطلع گردانید که یکی از 9 نفر از «مردان متفکر» جامعه بهائیت برای بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سری به او زده است.

سخنگوی بهائی گفت که جامعه، احساس می کند که از جهات اداری، اجتماعی، و مالی در حال مرگ است، و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله اش مواجه شده است.

3 - پرایور گفت که او به مدارکی در خصوص تعدادی از اقداماتی که بعدا بر ضد انجمن بهائیان صورت گرفته، دست پیدا کرده است. در 6 ژوئن کمیته به اصطلاح مصادره اموال بنیاد مستضعفان مسئول شد تا تمام اموال سازمان ملی بهائیان را مصادره کند. توطئه عظیمی برای تصاحب زمینی در حدود چهار میلیون متر مربع نزدیک دانشکده دماوند طرح ریزی شد که متعلق به شرکت امنا (شرکت امانتداران) بوده و به پاسداران انقلاب جهت فعالیتهای آموزشی داده شده است.

شرکت امنا یک شرکت مهم بهائیان بوده که به نمایندگی از طرف جامعه بهائیت به خریدن اموال می پرداخته است. ادارات آن به وسیله کمیته انقلاب اشغال گردید و لیستهای اعضا و اسناد مالی آن مصادره گردید. در 13 ژوئن موجودی، یعنی مبلغی در حدود دو بیلیون ریال، از شرکت عمده سرمایه گذاری جامعه بهائیان مصادره گردید. این شرکت دارای پانزده هزار سهامدار می باشد. بیمارستان اصلی بهائیان هنوز دایر می باشد، اما کمیته انقلاب (اجازه) دخول را کنترل می کند. 9 نفر از خدمتگزاران داخلی مخصوصا به دلیل اینکه بهائی می باشند، اخراج شده اند.

4 - بنا به اظهار سخنگوی بهائیان، 20 نفر بهائی اکنون در زندان می باشند. در 93 دهکده، هشت هزار نفر بعد از سوزاندن خانه هایشان بدون سرپناه رها شده اند. در جاسب، دهکده ای در حدود 50 مایل خارج از قم در راه کاشان، پنجاه بهائی در زیر سرنیزه به تغییر مذهب خود به اسلام وادار شده اند.

5 - بهائیان این اقدامات را فقط به عنوان قدمهای اولیه در سیاست نگران کننده طرح ایذا و اذیت می نگرند. آنها انتظار دارند که در آینده حسابهای شخصی بانکی بهائیان ضبط شود. آنها همچنین از اینکه در 10 ژوئن، و در طی ماه روزه داری رمضان که در 26 ژوئیه آغاز خواهد شد، خشونتی بوقوع خواهد پیوست، بی نهایت نگران بودند. 10 ژوئن تولد امام غایب (امام دوازدهم) است. آیت اللهی که رهبری را در شیراز به دست دارد، اعلام نموده است که او تصمیم دارد این روز را در ساختمان اصلی بهائیان در شیراز جشن بگیرد. ترس از این است که او یک خطابه آتشین ضد بهایی ایراد نماید و جمعیت را به طور غیر قابل کنترلی به هیجان در بیاورد که می تواند به تجدید حوادث ضد بهایی مشابه حوادث ماه دسامبر در شیراز، یا

ص: 577

چیزی بدتر از آن منجر شود.

6 - از پرایور خواسته شده که یک گزارش جزء بجزء هفت صفحه ای را به شورای جهانی کلیساها در ژنو ببرد و اطلاعات را برای یکی از روزنامه های کشورهای بی طرف اروپا، احتمالاً سوئیس، قابل دسترسی کند. او درخواست نموده که این اطلاعات فعلاً کاملاً محفوظ بماند، زیرا او و بهائیان می ترسند که اگر این مطالب در این زمان به روزنامه های ایالات متحده کشانده شود، به طور جدی وضعیت مشکل بهائیان ایران را که از قبل هم خراب بود، وخیم تر کند.ناس

ایذا و اذیت جامعه بهائی ها

بهائی ها سند شماره (4) تاریخ: 20 ژوئن 1979تاریخ: 20 ژوئن 1979 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا، تهران فوری 8779 گزارشگر: هنری پرشت موضوع: ایذا و اذیت جامعه بهائی ها 1 - تمام متن سری 2 - اطلاعات گزارش شده تلگرام مرجع بسیار ناراحت کننده بود. متمنی است یک نسخه از گزارش پرایور را کسب کرده و برای ما بفرستید. آیا سفارت می تواند که تأیید مستقلی در مورد اقدامات یا تهدیدات وصف شده از همین بابت را به دست آورد؟ آیا حملات به خانه هایی قبل یا بعد از فوریه به وقوع پیوسته؟ آیا هیچ ماده قانونی برای توقیف دارایی بهائیها وجود دارد؟ اگر چنین است، خواهشمند است در صورت مقدور بودن متن آن را تهیه نمائید.

3 - ما همچنین از نظرات سفارت که به طرز بسیار مؤثری منجر به حفاظت بهائیان می شود، ممنون می شویم. ما نمی فهمیم چرا پرایور می بایست در مورد اعلام وضع وخیم بهائیان اینقدر حساس باشد و با این وجود تصمیم دارد که گزارشها را در اختیار خبرگزاریهای اروپایی قرار دهد؟ آیا سفارت تا به حال هیچ بحثی در مورد وضعیت بهائیان با نمایندگان دولت موقت داشته است؟ آیا هیچ رهبر مذهبی وجود دارد که در حمایت از آنها مداخله نماید، به ویژه مشکلات احتمالی در شیراز را از سر وا کند. (سفارت قبلاً در گزارش تهران 5490 گفته که بهائیان در شیراز از ماه دسامبر مورد اذیت واقع نگردیده اند). آیا سفارت قبول دارد که گزارشهای جلب حمایت سایر کشورها از بهائیها مفید خواهد بود؟ 4 - گزارشهای تهران 4940 و 6092 سایر حوادثی که بر بهائیها اثر می گذارد را توضیح می دهد. آیا این گزارشها در گزارش پرایور گنجانیده شده اند؟ونس

شکنجه و آزار جامعه بهائی ها

بهائی ها سند شماره (5) تاریخ: 22 ژوئن 79طبقه بندی - سری از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، در واشنگتن دی - سی. فوری 2187 موضوع: شکنجه و آزار جامعه بهائی ها 1 - (سری - تمام متن) 2 - مقام سفارت در 21 ژوئن با پرایور پیرامون موضوع اذیت و آزار جامعه بهائیها به ملاقات و گفتگو

ص: 578

نشست. این تلگرام به عنوان یک گزارش میان دوره ای در پاسخ به سؤال مطرح شده در تلگرام مرجع دولتی شماره 158779 است، چون پرایور در تاریخ 21 ژوئن و 25 ژوئن با رهبران جامعه بهائیت به انجام ملاقات و گفتگوهایی مشغول است.

3 - پرایور قول داده است که اسنادی را که در دست دارد با دقت و احتیاط کافی حداقل تا 25 ژوئن نزد خود حفظ و حراست نماید. او هنوز در حال نوشتن گزارش خود می باشد، که چون رهبران جامعه بهائیت قول داده اند که شواهد و اطلاعات بیشتری در اختیارش بگذارند، هنوز تکمیل نشده است.

4 - سفارت مستقلاً در صدد است تا نسبت به تهدیدها و عملیات توصیف شده تأییدیه ای کسب نماید.

پرایور گفته است که قبل از انقلاب فوریه به 93 روستا حملاتی صورت گرفته است. اطلاعات او مربوط به دوره بین 4 ژانویه تا 15 ماه مارس است. رهبران بهائیت قول داده اند که اطلاعات جامعتری در اختیار وی بگذارند. با این حال، وی معتقد است که اکثر حملات قبل از انقلاب صورت گرفته بوده است.

5 - در رابطه با این سؤال که آیا از نظر قانونی شواهدی در زمینه غصب املاک و اسباب و اثاثیه بهائیها وجود دارد یا خیر، پرایور گفته است که وی یک رونوشت از سندی را که در گزارش تهران 6421 به موضوع غصب و ضبط املاک اشاره کرده بود در دسترس دارد. این سند نام و مهر «کمیته مصادره اموال بنیاد مستضعفان» را در گوشه راست بالایی دارد و یک شماره بایگانی در سمت چپ و در آخر سند نیز یک مهر زده شده است. این سند وسیله شخصی به نام مسعود ستوده که گویا سمت «ناظر کمیته اموال مصادره ای» را دارد امضاء شده است. نام کسی که مأمور مصادره شده و نیز نام و یا اسامی چیزهایی که باید مصادره شوند نیز در این سند وجود دارد. متن این فورم شامل این فرمولبندی است: «بنا به دستور دادگاه انقلاب شما مختار به مصادره..... هستید». سندی که نزد پرایور است این عبارت را دارد و نیز نام سه ملکی را که عبارتند از شرکت امنا (بنگاه معاملاتی) شرکت نونهالان (شرکت سرمایه گذاری) و بیمارستان میثاقیه و باید ضبط و ربط شوند در خود دارد. همان طور که در گذشته نیز خاطرنشان شده بودیم، بیمارستان هنوز به تصرف در نیامده است.

6 - به همین دلیل و از آنجا که هر عملی در ایران امروز جنبه قانونی می تواند داشته باشد، عمل غصب به دستور دادگاه انقلاب حتما دارای یک پایه و اساس قانونی است. محتوا و ماهیت این فرم حاکی از آن است که این عمل به کرات صورت می گیرد.

7 - پرایور در مورد تبلیغ پیرامون این مطالب در آمریکا حساسیت بسیار به خرج می دهد چون به رهبران بهائیت در این مورد قول داده است. علاوه بر اینها او نیز با آنها هم عقیده است که اگر این مطالب ابتدا در یک کشور بی طرف منتشر گردد بهتر است، چون اگر در آمریکا نشر و مورد تبلیغ قرار گرفت فورا برچسب توطئه سیا را می خورد. بر اساس وضع کنونی ایران، ما نیز باید این عقیده را بپذیریم که این کار در آمریکا فعلاً به نفع بهائیها نخواهد بود. در این رابطه پرایور و رهبران جامعه بهائیت بر سر سه راهی هستند:

که آیا بهتر است این مطالب را در مجلات نیوزویک و تایمز به چاپ رسانند، یا از طریق شورای جهانی مسیحیت عمل کنند و یا اینکه آنها را از طریق کمیته حقوق بشر در سازمان ملل مطرح گردانند؟! آنها راه اول را مردود و راه دوم را مقبول دانسته اند و معتقدند که همزمان باید از طریق کانال حقوق بشر نیز عمل نمایند.

8 - ما از پرایور خواسته ایم که از رهبران بهائیت بپرسد که در صورت امکان چه اقدام حفاظتی از دست

ص: 579

ما برای آنها برمی آید. مانند جامعه یهودیت، ما فکر می کنیم که قبل از اقدام به هرگونه عمل بهتر است با رهبران محل گفتگو بشود. عکس العمل اولیه ما این است که آمریکا به تنهایی قادر نیست کار زیادی برای بهائیها انجام دهد، البته آنها در یک طبقه ممتاز مرتدها قرار دارند و به عنوان یک اقلیت مذهبی قانونی رسمیت ندارند. به همین جهت از هیچ حقوق و امتیازی در قانون اساسی نه برخوردارند و نه برخوردار خواهند بود. به قول بعضیها شاه از آنها حمایت کرده و آنها را مورد عنایت خود قرارشان می داد، و حالا که متعصبین و مصلحین اسلامی قدرت را به دست گرفته اند، بهائیها اصلاً نباید انتظار رحم و شفقت داشته باشند. درگیری آمریکا در ملاء عام چون قطعنامه سنا در مورد بهائیها با خوشحالی به عنوان مداخله تلقی شده و وضع را برای بهائیها بدتر می کند. اعمال بین المللی از طریق کلیسا و حقوق بشر به خصوص که آمریکا در آن دست نداشته باشد، می تواند به طرز بسیار مفیدی به وسیله دولتهای غربی حمایت گردد.

زمانی که مسئله بهائیت یک مسئله بین المللی بشود، جای خود را نتیجتا در روابط دوجانبه ما با ایران نیز باز خواهد کرد. تا آنجا که ما اطلاع داریم، سفارت موضوع بهائیان را با دولت ایران در میان نگذاشته است، لیکن سفارت تأکید کرده است که وقتی که با دولت ایران درباره اقلیتهای مذهبی گفتگو می کند، منظورش بهائیها نیز هست. ولی آنطور که مسلم است دولت ایران این فرضیه را قبول ندارد.

9 - پرایور سعی خواهد کرد شرح واقعه 10 ژوئیه در شیراز را به بعد موکول کرده ما را در جریان افکار رهبران بهائیت قرار دهد. ما فکر نمی کنیم که اقدامات سفارت از طریق کانالهای اسلامی به نتیجه برسد، ولی برای خود همیشه این راه را نیز در نظر گرفته است. در این رابطه به گفته پرایور بهائیها تلگرافهای اعتراضی به 14 تن از متنفذترین آیت اللّه ها فرستاده و به این ضبط و ربط اعتراض کرده اند، ولی هنوز جوابی دریافت نداشته، و فکر می کنند که دولت با تظاهر به این امر که آنها اصلاً وجود ندارند، اعتراضشان را نیز نادیده می گیرد.

10 - پرایور درباره وقایع اصفهان که در گزارش تهران 6092 آمده بود اظهار بی اطلاعی کرد. گزارش تهران 4940 و همه گزارشهایی که از اینها به خارج ارسال می گردد پس از سی روز نابود می شوند.

وزارتخانه به هنگام مرجع زدن به تلگرامها باید این موضوع را نیز در نظر داشته باشد.

11 - ما در این موضوع پس از گفتگوهای بیشتر با پدر روحانی پرایور و دیگر رابط هایمان در جامعه بهائیت به تحقیق ادامه خواهیم داد.لینگن

وضعیت جامعه بهائی

بهائی ها سند شماره (6) تاریخ: 28 ژوئن 79طبقه بندی - سری از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی. فوری 2332 موضوع: وضعیت جامعه بهائی 1 - (سری - تمام متن) 2 - مقامات سفارت پیرو اطلاعاتی که توسط پدر روحانی پرایور در تلگرام عطف منعکس گردیده بود تأییدیه ای به دست آورده است این تأییدیه از طرف یک منبع FSN که به نظر معتمد و آگاه به مسئله است صورت گرفته. این منبع در تلاش است تا جلسه ای مرکب از مقامات سفارت و رهبران بهائیت تشکیل دهد.

ص: 580

3 - در بحثی که با پرایور در 28 ژوئن داشتیم وی گفته است که وضع جامعه بهائیت را بهتر است به عنوان «دست به سر کردن و تبعیض» مطرح کنیم تا «شکنجه و اذیت و آزار». به هر حال، پر واضح است که رهبران بهائیت بسیار نگران هستند و خود را در بحرانی می بینند که در تاریخ بهائیگری بی سابقه بوده است. هر روز نمونه های دیگری از اذیت و آزار اتفاق می افتد.

4 - رهبران بهائیت هنوز امیدوارند که می توان جلو خشونت را در 10 ژوئن در شیراز گرفت. آنها در این رابطه خواستار ملاقات با نخست وزیر بازرگان شده اند. ولی به هیچ وجه نمی خواهند این وضعیت در حال حاضر منفی را تشدید نمایند. آنها به خصوص خواسته اند که به خاطر موقعیت خاص سیاسی ایران دولت آمریکا دست به هیچ گونه عکس العملی نزند.

5 - رهبران بهائیت می خواهند مطمئن باشند که اطلاعات و اسناد مربوطه در خارج از ایران مورد حفاظت و حراست کافی قرار گیرد تا در صورت نیاز افشا شود. آنها از پرایور خواسته اند که به ژنو و زوریخ در حدود 7 ژوئن مسافرت کند و او نیز این کار را خواهد کرد. پرایور گزارشات خود را به کمیسیون حقوق بشر کلیساها در ژنو تسلیم خواهد کرد و اسناد را به دستهای مورد اطمینان در سوئیس خواهد سپرد.

ولی او می ترسد که قبل از انجام این امور وضع بدتر از اینها بشود.

6 - پرایور اطلاعات زیرین را در 28 ژوئن در اختیار ما گذاشته است (که هنوز نتوانسته ایم توسط منابع دیگر آنها را مورد تأیید قرار دهیم):

از حدود 000/400 بهائی ایران 000/75 تن آنها در تهران هستند. صورت عضویت اصلی حدود 6 هفته قبل در تهران به سرقت رفته بود. بهائیها معتقدند که این صورت اسامی به دست مسلمانان افتاده است چون نامه هایی از طرف سازمانی در قم برای آنها و به نام آنها رسیده است که آنها را سریعا به گراییدن به اسلام دعوت کرده است. گردهماییهای معنوی متوقف و بسیاری از اسناد نابود شده است. در حالی که قبلاً در هر یک از مجامع حدود 200 تن شرکت می کردند در حال حاضر بیش از 15 - 10 نفر شرکت نمی کنند تا از دردسر دوری جویند.

7 - تا امروز حساب بانکی 27 تن از رهبران بهائیت که شورای ملی را تشکیل می دهند، مسدود شده است (لیکن ضبط نشده است). به دو تن از آنان اجازه خروج داده نشده و دیگران نیز سعی نکرده اند، جواز خروج بگیرند. علاوه بر گزارشات پیشین در رابطه با ضبط املاک بهائیها، چهار ساختمان از 5 ساختمان مدیریت این جامعه نیز ضبط گردیده است. ارزش این ساختمانها بین 100 - 70 میلیون دلار تخمین زده شده است. بر اساس اطلاعاتی (اسناد) که در اختیار پرایور قرار داده شده تاکنون حدود 90 نفر از مستخدمین دولت به بهانه بهائی بودن اخراج شده اند.

8 - رهبران بهائیت هنوز نمی دانند که چه تعداد از بهائیان ایران را ترک گفته اند، لیکن گفته می شود که این مهاجرت هنوز چشمگیر نیست.

9 - تا به حال بیشتر اقدامات در رابطه با کل جامعه بهائیت بوده است. بجز در مواردی که انفرادی بوده از قبیل مسدود نمودن شماره حسابهای بانکی، اخراج مستخدمین دولت، تحت فشار قرار دادن افراد در قبول اسلام، و به هم زدن جلسات مذهبی. رهبران بهائیت می ترسند که موقعیت افراد به زودی حاوی خطرات بیشتری بشود.

10 - بعد از انقلاب هیچ فرد بهائی کشته نشده است، و در میان 300 نفری که اعدام شده اند، هیچ یک

ص: 581

نیز بهائی نبوده اند (از نظر قوانین بهائیت شرکت در سیاست ممنوع است). احتمالاً درباره واقعه پس از 10 ژوئیه نیز می توان همین را گفت. بهائیگری در سال 1844 با ادعای بهاءاللّه که امام غایب است، آغاز شد.

11 - به محض اینکه از طریق دیگر منابع اطلاعات جدیدی برایمان برسد، این گزارشات را تکمیل تر برایتان ارسال خواهیم داشت.

لینگن

افزایش تقاضای ویزای ایرانیان در سری لانکا

بهائی ها سند شماره (7) تاریخ: 11 سپتامبر 79 - 20 شهریور 58طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کلمبوبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

رونوشت برای سفارت آمریکا تهران 487 موضوع: افزایش تقاضای ویزای ایرانیان در سری لانکا 1 - سفارت از پایان ماه اوت افزایش معتنابهی را در تعداد تقاضاهای ویزای غیر مهاجرتی ایرانیان که در قسمت کنسولیمان نمایان است، مشاهده کرده است. در حال حاضر تعداد متقاضیان در مقایسه با قبل که هفته ای یک یا دو متقاضی بودند، به طور متوسط هفته ای 4 نفر می باشد. 6 متقاضی در تاریخ نهم تا دهم اوت به کنسول سرزند.

2 - متقاضیان، معمولاً از دانشجویان پسر در اوایل بیست سالگی بوده اند، ولی آنها، حالا شامل تجار و خانواده ها هستند. ایرانیها می گویند از آنجایی که امکانات قسمت پذیرش ویزای آمریکا در ایران دیگر قابل استفاده نیست، سری لانکا محل مناسب برای تقاضای آنهاست. متقاضیان نگرانی و ناراحتی زیادی نشان می دهند.

3 - تا به حال پرونده سازی ها به نظر منظم می آمد و کنسول در حال صادر کردن ویزاهای زیادی است متقاضیان ادعاهای زیاد و مکرری دارند که عضو اقلیتهای بهائی و زردشتی هستند و می گویند که نمی تواند به علت اذیت شدن به ایران مراجعت کنند.

4 - سفارت، وزارت امور خارجه را از پیشرفتهای حاصله مطلع خواهد کرد. هرگونه راهنمایی و علایمی که متقاضیان ایرانی در جاهای دیگر، تمایلی به این کار داشته اند مورد قدردانی می باشد.ریگتر

شایعات مربوط به حمله به بهائی ها در شیراز

بهائی ها سند شماره (8) تاریخ: 14 سپتامبر 1979طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در تهران - فوری موضوع: شایعات مربوط به حمله به بهائی ها در شیراز 1 - (تمام متن محرمانه است) 2 - آقای گلن میچل که از افراد بلندپایه انجمن بهائیهای آمریکاست (محفوظ بماند) و ما قبلاً هم با او در تماس بودیم، در تاریخ 13 سپتامبر با اداره خاور نزدیک بخش ایران تماس گرفته گفت که علیرغم گزارش رویتر مبنی بر عدم تخریب مقبره باب در شیراز، بهائیها دلایل محکمی مبنی بر تخریب آن در دست دارند و سعی دارند عکسی از آن را نیز به آمریکا بفرستند.

ص: 582

3 - بنا به گفته میچل، در چند روز گذشته افرادی برای تخریب و محو این ساختمان مشغول بکار بودند و احتمالاً هنوز هم در حال ادامه آن می باشند. ما می دانیم که یافتن محل این مقبره کار آسانی نیست، ولی آیا امکان ندارد که یکی از افراد کنسولگری شیراز درباره وضع این مقبره بررسی بنماید؟ 4 - همچنین میچل مدعی است که اخیرا یک اطلاعیه دولتی اسامی 30 نفر از افراد بهائی را اعلام و آنها را ممنوع الخروج از ایران نامیده است و به هیچ کس نیز اجازه داده نشده که با آنها هیچگونه رابطه ای داشته باشند. بنا به گفته میچل دولت و یا افراد بسیار نزدیک به سران مذهبی حاکم در تلاشند تا شواهدی در زمینه سوء استفاده جنسی، کلاهبرداری تجاری، فساد و همکاری بهائیها با رژیم سابق جعل نمایند تا دادگاه انقلاب بتواند آنها را نه به دلیل بهائی بودنشان بلکه بر اساس دلایل ذکر شده مورد محاکمه قرار دهد.

5 - از هرگونه اطلاعاتی که سفارت بتواند درباره وضع بهائیها برای ما ارسال دارد بسیار سپاسگزار خواهیم شد.

ونس

وضعیت زیارتگاه بهائیان در شیراز

بهائی ها سند شماره (9) تاریخ: 17 سپتامبر 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا، تهران - فوری 4094 گزارشگر: کارل کلمنت موضوع: وضعیت زیارتگاه بهائیان در شیراز 1 - (تمام متن خیلی محرمانه) 2 - دفاتر کنگره از تلگرامها و نامه های بهائیان ایالات متحده مملو گردیده است. در این گزارشها اکثرا به ویران نمودن خانه باب در شیراز، که به عنوان مقدس ترین زیارتگاه بهائیان مشخص گردیده، اشاره شده است.

3 - ما شدیدا به اطلاعات اضافی از جانب سفارت در این مورد احتیاج داریم تا بتوان جوابی برای تقاضای متعدد کنگره تهیه کرد.

4 - از آنجایی که مقامات اداری موقوفات مذهبی شیراز در ویران کردن ساختمانها درگیر بودند ممکن است مناسب باشد که مسئله را با میناچی یا یزدی و یا هر دو مطرح کنیم، خصوصا با تأکید بر نگرانی گسترده در اینجا و اثر منفی که تهاجم به بهائیان لزوما بر طرز تلقی عمومی مردم آمریکا از انقلاب ایران خواهد داشت.

5 - برای اطلاع شما - غرولندهایی در خصوص قطعنامه سنا درباره این مطلب بوده است. می دانیم که سفارت ایران نیز غرق در تلفنها و نامه ها بوده است. پایان برای اطلاع شما.

ونس

بهائیان در ایران

ص: 583

بهائی ها سند شماره (10) تاریخ: 20 سپتامبر 78طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی. 0284 گزارشگر: الیزابت سوئیفت موضوع: بهائیان در ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- سفارت تشخیص می دهد که فشار رو به ازدیاد بهائیان در آمریکا ممکن است به خوبی در حرکت کنگره به شکل یک قطعنامه که خواهان اتخاذ روشهایی از سوی وزارت امور خارجه و سفارت در پشتیبانی از بهائیان باشد، نتیجه دهد.

3- همان طور که وزارتخانه اطلاع دارد از عمده ترین اقلیتهای مذهبی در ایران، بهائیان تنها گروهی هستند که شناسایی نشده اند، یا مجازاتهای رسمی به وسیله دولت موقت برای آنها وضع شده است. بهائیان آن طور که یزدی به کاردار گفته است یک گروه سیاسی محسوب می شوند. اکثریت جماعت شیعه در ایران به بهائیان مانند بدعت گذارانی که آشکارا تحقیر می شوند، می نگرند ( یک جایی بین مار و سوسک یک تشریح عادی می باشد). پست مورد پسند بهائیان در زمان شاه به معنای آن است که بسیاری از آنها بوسیله دولت موقت نیز در مورد فساد یا اقدامات ضد انقلابی مورد ظن قرار گیرند.

4- آزار و اذیت جامعه بهائیت در ایران وسعت پیدا کرده تا حدی که اماکن متعلق به آنها توقیف شده است و آنها از تماس آزادانه بیمناک شده اند و تعدادی از آنها به خاطر مذهبشان فرصتهای شغلی و اقتصادی را از دست داده اند و همچنین تعدادی از آنها نیز شاید به دلیل روابطشان با رژیم قبلی و نه به دلیل مذهبشان زندانی شده اند. به هر حال، ما گزارشی مبنی بر به قتل رساندن بهائیها در ایران نداشتیم، اگر چه یک حمله دسته جمعی در شیراز به وقوع پیوست، که ما را به شک انداخته است، از این احتمال چشم پوشی نخواهیم کرد.

5 - اعضای جامعه یهودیان در اینجا کاملاً احساس می کنند که فشار بین المللی بر دولت موقت به امنیت جامعه یهودیان ایران کمک نموده است. به هر حال ما نمی دانیم که اثرات چنین اعمال فشار مشابهی چه اثری بر جامعه بهائیان خواهد داشت.

6- از وزارتخانه متشکر خواهیم بود که از رهبران جامعه بهائیت، در ایالات متحده پرس و جو کند که آیا اقدامات آنها بنا به در خواست بهائیان اینجا بوده و یا با رضایت آنها.لینگن

بهائیان ایران

بهائی ها سند شماره (11) تاریخ: 20 سپتامبر 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سی. فوری 0286 گزارشگر: الیزابت سوئیفت موضوع: بهائیان ایران 1- (تمام متن محرمانه) 2- کارمند سفارت در تاریخ 20 اوت درباره بهائیان با سفیر زلاند نو گفتگو نمود.

ص: 584

سفیر دو روز پیش با یکی از اعضای شورای رهبری بهائیت به نام قدیمی (تلفنی) مکالمه نموده است.

قدیمی گفت بهائیان خاطر جمع نیستند که چه کسی مسئول خرابی خانه باب بوده است. ملای محل در حدود 6 سپتامبر از بهائیان در شیراز تقاضا نمود و کلیدها به وی داده شد، بنابراین او می توانست از خانه «محافظت» نماید. بنا به اظهار قدیمی در تاریخ 8 سپتامبر گروهی در حدود صد نفر مرد، بعضی مسلح، با پتکهایی به خانه حمله نموده و تمام روز را به طور منظم مشغول تخریب آن بودند.

3- قدیمی همچنین به سفیر اظهار داشت او فکر نمی کند بهائیان در شهرهای بزرگ از لحاظ جانی در معرض خطر قرار داشته باشند. اما وضعیت امنیتی بهائیان در شهرهای دورافتاده مخاطره آمیز می باشد.

اخیرا هیچ بهائی به قتل نرسیده است. دارایی و شرکتهای بهائیان مصادره گردیده است و تعدادی از بهائیان آن طور که قدیمی می گفت به اتهام جعلی زندانی شده اند. در حدود یک صد بهائی از خدمات دولتی اخراج گشته اند.

4- قدیمی ظاهرا با سفیر متفق القول است که دخالت سفارت زلاندنو در تهران ممکن است اثر نداشته باشد. اما به طور قطع در تحریک اقدامات بین المللی برای بهائیان دلگرم کننده است. قدیمی گفت بهائیان نامه های زیادی به نخست وزیر بازرگان ارسال نموده اند. اما آنها نادیده گرفته شده اند.لینگن

آن عزیز (نامه)

بهائی ها سند شماره (12) 3 اکتبر 1979خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه 20520به: سفارت آمریکا، تهران - ایران اداری - غیر رسمی مقام سیاسی خانم آن سوئیفت آن عزیز:

در حالی که عازم شرکت در اجلاس NCY هستم به خاطر نامه ای که در 23 سپتامبر نوشته بودی سپاسگزارم. همه شماها درباره مسئله بهائیت کار خوبی ارائه کردید، به طوری که توانستیم کنجکاوان پایتخت و جامعه بهائیت آمریکا را ارضاء نماییم. در مقایسه با تجارب گذشته عجیب است که مطبوعات اصلاً توجهی به این موضوع نکرده و توجه کنگره نیز خیلی جزئی بوده است.

همه ما و دیگرانی که در اینجا هستند از کار خوبی که بخش سیاسی ارائه داده است، صمیمانه سپاسگزاریم. مدتها بود که سفارت آمریکا در تهران چنین بخش سیاسی کارآیی نداشت. (قیافه گرفتن بسه، بجاش برای ما یادداشت مکالماتی بفرستید.) به همکاران فارسی تان در خط مقدم نیز بگوئید که ما از آنها حمایت می کنیم.

ارادتمند هنری پرشت

آن عزیز (نامه)

ص: 585

بهائی ها سند شماره (13) تاریخ: 11 اکتبر 1979خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه - واشنگتن، دی - سی 20520به: سفارت آمریکا، تهران - کارمند سیاسی دوشیزه آن سوئیفت اداری - غیر رسمی آن عزیز:

هنری قبلاً نامه شما را در مورد بهائیان پاسخ داده است. اما من نیز می خواهم به دنبال آن چند سطری هم بیفزاییم. اول از همه اجازه بده که تحسین و تمجید هنری را برای گزارشهای قسمت سیاسی ابراز نمایم.

امیدوارم که شما هم به زودی موقعیت گشت و گذار در داخل ایران را به دست آورید و بخش خارجی کلاً از هر فرصتی که پیش آید برای آگاهی یافتن از وضع سیاسی استانها استفاده نماید.

در مورد بهائیان، من فتوکپی مقداری از مدارکی را که از انجمن ملی بهائیان اینجا دریافت کرده ایم، ارسال می دارم. گزارشی که در سوئیس منتشر شده است در حقیقت همانی است که به وسیله جناب باب پرایور تهیه گردیده است. او گزارش را در ماه ژوئن بعد از بحث با ویکتور و من درباره این موضوع به سوئیس برد. البته نقش او بایستی مخفی نگاهداشته شود. من در تلگراف مربوط به سفیر زلاندنو تذکر دادم که مورد پیشنهادی سفرای زلاند نو و بریتانیا مبنی بر به راه انداختن تظاهرات وسیع و هماهنگی با تبلیغات کافی در سراسر جهان به وسیله انجمنهای بهائیان، که قدیمی آن را کاملاً تأیید نموده است می تواند مفید واقع شود. در عین حالی که من قبول ندارم که بایستی دخالت کرده و به قدیمی بگوییم که چکار بکند، ولی بایستی همچنان مطمئن باشیم که از نظریات و برنامه های بهائیان در ایران کاملاً آگاهی داریم. بنابراین ما اصرار می کنیم که شما و ویکتور با قدیمی در تماس باشید.

به عنوان نکته نهائی، اجازه بدهید شما را مطلع کنم که روز گذشته رئیس کلیسای آشوریان با معاون رئیس جمهور ملاقاتی داشت. ما هنوز گزارشی در مورد اینکه چه چیزی را منتشر کنیم نداشته ایم.

اما اگر از شما خواسته شود که در مورد وضع آشوریان نیز گزارش تهیه نمایید، تعجبی نمی کنم.

با بهترین آرزوها برای همه شما ارادتمند کارل کلمنت معاون دفتر امور مربوط به ایران

موقعیت جامعه بهائیان

بهائی ها سند شماره (14) تاریخ: 24 اکتبر 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی گزارشگر: ویکتور ال، تامست موضوع: موقعیت جامعه بهائیان 1- (تمام متن محرمانه ) 2- (پرشت معاون و مشاور سیاسی با، ی. ک. قدیمی عضو انجمن ملی بهائیان ایران در تاریخ 22 اکتبر ملاقات نمودند، در این مذاکرات جدا از سخنان قدیمی مواردی مطرح شد که قبلاً گزارش داده نشده (تلگرام مرجع)، حداقل بعضی از اعضای دولت موقت و بعضی از اعضای مجلس خبرگان که این اواخر در مورد پیش نویس قانون اساسی ایران مباحثه می کنید، احساس همدردی خود را نسبت به وضعیت جامعه

ص: 586

بهائیان ابراز نموده اند. او تصدیق نمود که اظهار همدردی که او به آن اشاره کرده ممکن است در واقع حاکی از یک مصالحه بهائی با رهبری اسلامی فعلی ایران باشد. دفتر نخست وزیری به شهردار شیراز دستور داده است که از حوادثی که «گرفتاریهای بین المللی» در بر دارد ممانعت به عمل آورد.

3- قدیمی دوباره تأکید کرد که جهت کوششهای بهائیان در ایران معطوف به حفظ ضمانتهای حقوقی به طور صریح و در غیر این صورت به طور ضمنی برای حقوق مدنی این جماعت است. او اظهار داشت که انعکاس چنین دیدگاههایی در تربیت دادن حفاظت پلیس از خرابه های خانه باب (تلگرام تهران 10229) پس از نابود کردن آن در ماه سپتامبر به چشم می خوردند. جامعه بهائیان هدف یکسری تلاشها جهت محرومیت از حقوق اجتماعی، مالی و سیاسی است. او مکررا تکرار نمود که رهبر بهائیان خواستار مقاومت می باشد و در نظر ندارد که اعضای انجمن را به ترک ایران تشویق نماید. او برای کمکهای پر سر و صدایی که به وسیله دولت ایالات متحده فراهم شده است. سپاسگزار بود.لینگن

کم تحملی مذهب در ایران

ص: 587

یهودیان سند شماره (1) تاریخ و محل: 2 نوامبر، 1978، شیراز محرمانه یادداشت گفتگو شرکت کنندگان: ایرج فرنوش: کارمند صنایع الکترونیک ایران - سندرا مندیک معاون کنسول شیراز.

موضوع: کم تحملی مذهب در ایران آقای فرنوش یکی از چند عضو جمعیت های یهودی شیراز می باشد که اخیرا درخواست مهاجرت از کنسولگری آمریکا در شیراز را نموده است. آقای فرنوش پس از 9 سال مطالعه در آمریکا به ایران بازگشت نمود تا اینکه یک شغل خوبی را در صنایع الکترونیک قبول نماید. وقتی که از او سؤال شد که چرا می خواهد ایران را ترک نماید، جواب داد به عنوان یک عضو از یک مذهب اقلیت آینده در اینجا تاریک به نظر می رسد. او سؤال نمود که آیا قوانینی در قوانین مهاجرت ایالات متحده وجود دارد که به اعضای گروههای دینی را که تحت تعقیب می باشند، آسانتر ویزا داده شود. او گفت که جمعیت یهودیان شیراز در حدود 000/10 نفر می باشد که تمامی آنها از نشانه های اخیر کم تحملی مذهب به وسیله مسلمانان بنیادگرا در ایران عصبانی می باشند، او این گروه از مسلمانان را خوشدل و غیر قابل پیش بینی توصیف کرد.

کسانی که بیشتر از همه نگران هستند افراد پیرتری هستند که سوزاندن دسته جمعی یهودیان را در جنگ جهانی دوم هنوز به یاد دارند.

آقای فرنوش یادآور شد که تبعیض مذهبی در شیراز در مقایسه با دیگر شهرهای ایران کمتر مشهود می باشد، ولی هنوز این تبعیض وجود دارد. برای مثال، خواهر او، که یک نرس در بیمارستان نمازی شیراز می باشد. فهمیده است که یک طومار به وسیله مسلمانان بنیادگرا در دست تهیه می باشد که در آن خواسته شده تا کارمندان یهودی و بهائی را از بیمارستانها اخراج نمایند.

او گفت که بعضی از یهودیان اینجا حرف از مهاجرت به اسرائیل می زنند، در حالی که بقیه به آمریکا به عنوان یک محل امن نگاه می کنند. او گفت که با این حال یک گروه بزرگ این خیال را ندارند، زیرا در ایران وابستگیهایی دارند. برای مثال، آنهایی که ثروتشان به شکل زمین می باشد، هنوز برای فروش آن کسی را پیدا نکرده اند. برای آنها هیچ گونه راه حل دیگری بجز ساخت با بحرانهای اجتماعی و سیاسی ایران و امیدواری برای آینده ای خوب باقی نمانده است. مندیک

موقعیت گروههای اقلیت

یهودیها سند شماره (2) تاریخ 8 ژانویه 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی فوری 2801 موضوع: موقعیت گروههای اقلیت 1- تا آنجا که این سفارت می داند علیه بهائیها و یا دیگر اقلیتها حملاتی نظیر تخریب و غارت اموال بهائیها در 13 دسامبر در شیراز، صورت نگرفته است (گزارش تهران 12342). حتی هیچ یک از بانکها و یا مؤسسات مشابه تحت تملک بهائیها نیز مانند دوران چند ماه قبل هدف حمله خاصی واقع نشده اند. در باره تخریب مغازه ها و یا محل سکونت یهودیان در شهرهای مختلف استانها نیز چیزی نشنیده ام.

2- معذالک، اقلیت ها نیز مانند دیگر طبقات مردم ضربه هایی دریافت کرده اند و به چند دلیل قدری

ص: 588

ترسیده اند. بعضی (یهودیان ) درباره وضع بدشان در زمان ما قبل از پهلوی چیزهایی شنیده اند. دیگران (بهائیها) می ترسند که پیروزی خمینی باعث شود که برنامه هایی علیه خودشان صورت پذیرد. ارمنی ها سعی می کنند کمتر آفتابی شوند، چون اعلامیه هایی دریافت کرده اند که در آنها هرکس را که با رژیم شاه همکاری کند به مرگ تهدید کرده اند. آنها در کلیساها نیز به ندرت حاضر می شوند. زرتشتیان نیز اظهار نگرانی می کنند. همه این اقلیتها در صورت رفتن شاه از یک چیز ناشناخته می ترسند و اکثرشان نیز می بینند که رفتن وی روی دیوارها نوشته شده است.

3- بنا به گزارش یکی از نمایندگان غیر رسمی اسرائیلی در اینجا حدود 10 تا 8 هزار یهودی ایران را ترک کرده اند و حدود 000/70 نفر از آنها باقیمانده است. بررسی صورت حاوی اسامی متقاضیان خروج در کنسولگری نشان داد که تعداد متقاضیان بین 40-30 درصد کل است در حالی که یهودیان اکثریت را در میان این متقاضیان تشکیل می دهند. ولی گویا در ماه ژانویه این درصد قدری فروکش کرده است و گمان می کنیم که اکثر آنهایی که در نتیجه وقایع منجر به عاشورا ترسیده و تصمیم به رفتن گرفته بودند، حداقل توانسته اند ویزایشان را دریافت نمایند. تعدادی از تاجران یهودی اینجا به آمریکا و به نقاط دیگر سفر می کنند تا امکانات را ببینند. ولی بر می گردند که تا حد امکان به کارهای خودشان رسیدگی نمایند.

بسیاری دیگر البته نه جایی برای رفتن دارند و نه ثروت قابل ملاحظه ای برای بردن. تنها کاری که می توانند بکنند این است که سرشان به کار خودشان گرم باشد.

4- جهت اطلاع شما:

زمانی که یکی از نمایندگان کنگره جهانی یهود از فرانسه برای ملاقات با سفیر جهت اطلاع از اوضاع چند هفته قبل به اینجا آمد، به طور مؤکد اظهار داشت که یهودیان مایل هستند در ایران بمانند. ولی نمایندگان هیئت اسرائیلی در اینجا سعی دارند در گفتارشان طوری عناصر خطر را نمایان سازند که منجر به مهاجرت یهودیان شود. و چون اکثر یهودیان ابتدا به اسرائیل می روند، بعدا متوجه می شوند که گرفتن ویزا برای آمریکا و یا جای دیگر در آنجا مشکل است بنابراین ما فکر می کنیم که در اعمال نمایندگی اسرائیل مبنی بر وجود خطر و اعلام هشدار حتما سیاستی نهفته است. این موضوع زمانی واقعیت پیدا می کند که اکثر یهودیانی که قادر به ترک ایران هستند، غالبا از طبقه متوسط بوده و دارای منابع مالی و فنی هستند که اسرائیل از مدتها قبل سعی در جذب آنها داشته است.

پایان جهت اطلاع شما سولیوان

نگرانی مستمر در مورد امنیت یهودیان ایران

یهودی ها سند شماره (3) تاریخ: 22 ژانویه 1979طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی - سی به: سفارت آمریکا، تهران 7534 گزارشگر: هنری پرشت موضوع: نگرانی مستمر در مورد امنیت یهودیان ایران (تمام متن محرمانه ) 1- گروهی از یهودیان ایرانی - آمریکایی امروز به قسمت ایران بخش خاور نزدیک آمدند تا در مورد اقداماتی که ممکن است در جهت حمایت از یهودیان ایرانی به عمل آوریم، بحث کنند. آنها خیلی زود قبول

ص: 589

کردند که هر نوع حرکت آشکاری می تواند اثر نامطلوبی در مورد به خطر انداختن یهودیان ایرانی داشته باشد. ما به شرکت کنندگان در جلسه اطمینان دادیم که وضعیت یهودیان ایرانی را تحت بررسی مستمر قرار داده ایم و اینکه سفارت مرتبا گزارش می داده است. ما نمودار مختصری از افراد کثیری از یهودیان را که ویزا دریافت نموده اند به آنها دادیم.

2- ما قول دادیم که دو روشی را که ممکن است در صدور ویزا در نظر گرفته شود با سفارت مطرح کنیم.

ما ابتدا قبول کردیم که کنسولگری تا زمانی که متقاضیان تماس می گیرند. الف - 2 (پذیرش دانشجویی) را در پرونده حفظ کند. مگر آنکه سفارت اعتراض کند که در این صورت این اوراق ممکن است مستقیما به کنسولگری برای آقای گوئلز، سرکنسول ما از طریق قسمت ایران اداره خاور نزدیک فرستاده شود. ثانیا ما پیشنهاد خواهیم کرد که سفارت در مورد یادداشتهایش درباره ویزا که متقاضیان را عملاً از عوض کردن موقعیتشان باز می دارد. تجدیدنظر کند. (مثلاً دانشجویان یهودی که ویزاهای ب - 2 را به همراه یادداشتی در مورد اینکه وضعیت تحصیلی را نمی توان عوض کرد دریافت می کنند، در ادامه تحصیلاتشان به مشکلاتی برمی خورند و بازگشت خود را به ایران نیز غیر ممکن می یابند.) ما این صحبتها را بدون هیچ تمایل جهت مداخله در امور ویزا گزارش می دهیم. اما پیشنهاد می کنیم که سفارت به منظور اطمینان دادن به یهودیان، که نگرانی آنها در مورد امنیت جامعه یهودیان ایران در برنامه ها و روشهای سفارت در نظر گرفته شده در روش صدور ویزا تجدید نظر کند.

3- به علاوه ما با قسمت خبررسانی بین المللی با یک دیدی که بتوانیم همان نوع برنامه آزادی طلبی که در عمل برای لبنانیها در طی آن بحران به وجود آمده بود را به دست آوریم، کار می کنیم.ونس

وضعیت جامعه یهودیان

یهودیها سند شماره (4) تاریخ: 11 می 1979طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سیبه: سفارت آمریکا، تهران گزارشگر: گرین میلز موضوع: وضعیت جامعه یهودیان، تمام متن خیلی محرمانه 1- اوسیاس جی. گورن، عضو عالیرتبه انجمن یهودیان لوس آنجلس، با دریان، معاون وزیر در مورد این تصور قبلی که وضع یهودیان تهران به سرعت به وخامت می گراید، تماس گرفت. انجمن لوس آنجلس از تهران گزارش داشته است که به دنبال اعدام القانیان، تعداد زیادی از جامعه یهودیان تهران دستگیر شده اند و بقیه اعضای جامعه در خطر می باشند، تقاضای آنها از معاون وزیر، اقدامات عاجل از جانب دولت ایالات متحده بود.

2- در مذاکرات بعدی، گورن به کارمند وزارتخانه گفت او نمی توانست نام یهودی اهل تهران را که دستگیری بسیاری را از زمان اعدام القانیان تا به حال گزارش نموده، فاش کند. گورن گفت او تماسهای تلفنی جدیدی با منبع تهرانی خواهد داشت. و مفید خواهد بود اگر بتواند با فردی در سفارت تماس برقرار کند. کارمند وزارتخانه جان استمپل را معرفی نمود.

3- در رابطه با هر نوع ارتباطی بین استمپل و منبع تهرانی ناشناس فرستنده این گزارشات، از هر گزارش فوری در مورد تحولات جامعه یهودیان در پی اعدام القانیان قدردانی می شود. در زیر لیست

ص: 590

یهودیانی که گفته می شود در بازداشت به سر می برند، ارائه می شود.

خلیل نهائی - تاجر مراد دانیال پور - برادر زاده لطف اللّه حی، عضو پیشین مجلس آقای کوهن - مقاطعه کار شریک ولل پوند، یک شرکت اسرائیلی یوسف کوهن خانبابا شیرازی پرویز حی، چنین تصور می شود که به شدت در معرض خطر قرار گرفته است.

آلبرت دانیال پور ران حبیب (با چنین املایی) آقای کوکنور (با چنین املایی) آقای آرجائی (با چنین املایی) 4- آیا تعداد بیشتری از افراد بعد از اعدام القانیان دستگیر شده اند ؟ آیا تحولات جدید مشخصی که دیگر اقلیتهای مذهبی را در برگیرد وجود دارد ؟ عکس العمل دولت موقت در قبال اعتراض کشورهای خارجی در مورد اعدام القانیان چیست ؟ 5 - ما از کاخ سفید و کنگره، بیانیه های عمومی حاکی از نگرانی شدید در مورد اوضاع جامعه یهودیان ایرانی دریافت نموده ایم. لطفا جواب را به آدرس کاخ سفید و وزارتخانه نیز بفرستید.

ونس

یهودیان ایرانی

یهودیها سند شماره (5) تاریخ: 17 می 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا، تهران فوری 5857 گزارشگر: هنری پرشت موضوع: یهودیان ایرانی 1- (تمام متن محرمانه) 2- ما از بهترین اطلاعات یا نصایح سفارت در مورد مسائل زیر که به وسیله یکی از اعضای اصلی کنگره مطرح گردیده است، تشکر می نمائیم.

الف: وضعیت یوسف کوهن: تصور ما بر این است که کوهن یکی از اعضای قبلی مجلس است که اکنون تحت بازداشت به سر می برد. ما از سفارت ایران در اینجا سؤال نموده ایم؛ آنها بعد از تماس با وزارت امور خارجه قادر به ارائه هیچ اطلاعاتی نبودند. اگر او تحت بازداشت به سر می برد. اتهامات وارده بر علیه او چه می باشد و چه وقت او بازداشت گردیده است ؟ ب: آیا هیچ محدودیت عمومی یا خصوصی وجود دارد که خانواده حبیب القانیان را از ترک ایران باز دارد؟ به ویژه در مورد پسرش، فریدون - خواهر تنی الیانی، و فرامرز برادرزاده اش مورد سؤال قرار گرفته ایم. ما از اظهار نظر سفارت در این مورد که آیا یک نامه ای از طرف اعضای کنگره که اصرار کند آنها مجاز به ترک ایران باشند، مفید خواهد بود یا نه، ممنون خواهیم شد یک پیشنهاد این است که نامه برای

ص: 591

خمینی فرستاده شود و محتوی یک شکایت عمومی برای پشتیبانی از یهودیان باشد.

3- خصوصا از گزارش عالی سفارت در مورد وضعیت یهودیان ایرانی سپاسگزاریم. رهبران و اعضای یهود کنگره مخصوصا برای اطلاعاتی که ما مرتبا برای آنها می فرستیم، قدردانی می نمایند. لطفا ارسال گزارش با شرح کامل را ادامه دهید.ناس

یهودیان ایران

یهودیها سند شماره (6) تاریخ: 24 می 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی فوری موضوع: یهودیان ایران 1- تمام متن تلگرام گزارش خیلی محرمانه است.

2- درباره مهاجرت یهودیان از ایران به چند دلیل نمی توان آمار دقیق به دست آورد که مهمترین آنها این است که خود یهودیان نمی خواهند درباره مهاجرتشان تبلیغات به راه بیاندازند. ولی از طریق چند منبع نتیجه گرفته ایم که نسبت به وضع پرواز و امکان تهیه بلیط و غیره روزانه بین 150 تا 300 یهودی ایران را ترک می کنند. بسیاری از گروههای در حال ترک به صورت خانواده هستند، یعنی اکثریت مهاجرین را واحدهای خانوادگی تشکیل می دهد.

3- در نتیجه بحث و گفتگو با همکاران ایتالیایی و اطریش متوجه شدیم که هر دو کشور درباره وضع یهودیان به دولت ایران در ماه گذشته اظهار نگرانی کرده اند. در مورد اطریش، سفیر این کشور در ماه آوریل پیامی را از طریق صدر اعظم کرایسکی تسلیم وزیر امور خارجه وقت سنجابی یک روز قبل از اینکه وی از این سمت کنار برود نمود.ایتالیاییها نیز اخیرا با دولت ایران تماس گرفته اند. طی هفته گذشته اطریشیها نیز همان اظهارات اطمینان بخش را که به آمریکا رسیده بود از طرف وزارت امور خارجه دریافت کرده اند که بنا بر آن برنامه ای علیه یهودیان در پیش نیست. ایتالیا نه خواستار چنین اظهاراتی شد و نه چنان چیزی را دریافت کردند. ولی معتقدند که علیه یهودیان برنامه ای در پیش نیست.

4- ما اکیدا دلیلی مبنی بر اینکه از اعطاء پاسپورت و یا ویزای خروج به یهودیان خودداری شده است در دست نداریم. البته طرحهای صهیونیستی به صورت حمله علیه آمریکا به خاطر قطعنامه جاویتس در مجلس سنا مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. حمله و انتقاد علیه آمریکا گذشته از اینکه سبب افزایش نگرانی یهودیان در تهران شده بر یهودیانی که می خواهند ایران را ترک نمایند، تأثیر گذاشته است.ناس

جامعه یهودیت در ایران

یهودیها سند شماره (7) تاریخ: 25 مه 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از تل آویو از: سفارت آمریکا، تل آویوبه: وزیر امور خارجه واشنگتن دی - سی فوری موضوع: جامعه یهودیت در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- ما با مقامات اسرائیلی درباره وضع جامعه یهودیان در ایران چند بار گفتگو کردیم و متوجه شدیم که دولت اسرائیل در این زمینه دارای اطلاعاتی بس محدود است. بعضی از این اطلاعات از طریق مسافران،

ص: 592

دیپلماتهای کشور سوم، و یا از طریق مکالمات تلفنی از ایران جمع آوری شده است ولی روی هم رفته حاصل آنچه که به دست می آورند بسیار تقریبی و نا مشخص است.

3- آهارون آمیت معاون دبیر کل وزارت جذب یهودیان به ما گفته است که وزارتخانه وی درباره وضعیت یهودیان ایران اطلاعات چندانی در اختیار ندارد. هم رافائل کلوویتز ریاست اداره آژانس مهاجرت و جذب یهودیان و هم یورام شانی از بخش خاورمیانه ای وزارت امور خارجه اظهار داشته اند که درست مانند جامعه یهودیت در ایران نگران هستند. کلوویتز گفت که می ترسد اعدام القانیان یک مورد فردی نباشد و دیگر یهودیان نیز گروگان گرفته شده باشند. شانی که دو سال در نمایندگی اسرائیل در تهران به سر می برد و شش ماه قبل بازگشته است گفت که نگرانی وی از این جهت نیست که ممکن است این اعدامها به بدتر شدن وضع یهودیان ایران بیانجامد. وی گفته است که گرچه وضع یهودیان در زمان شاه نیز ظاهرا خوب بوده است ولی همیشه از طرف ضعفا و روستائیان یک نوع احساس تنفر علیه یهودیان وجود داشته که در رژیم کنونی ممکن است منجر به اعمال خشونت آمیز علیه یهودیان بشود.

4- اینها هر دو معتقدند که یهودیانی که در لیست سیاه (که شنیده اند حاوی نام 6000 نفر یهودی و غیریهودی است ) وجود ندارد می توانند ایران را ترک کنند، ولی کلوویتز خاطرنشان ساخته است که روزانه بیش از 25 نفر یهودی با ویزای موقت و یا با ویزای توریستی وارد اسرائیل می شوند. حتی بعضی از یهودیان از اسرائیل به ایران بازگشته اند تا به دنبال منافع اقتصادی شخصی خود باشند. شانی فکر نمی کند که بیش از ده نفر از یهودیان در ایران زندانی شده باشند در حالی که طبق شایعات تعداد آنها بین دویست تا چهار صد نفر می باشد.

5 - کلوویتز گفت با وجود اینکه یکی از شخصیتهای مهم یهودی ایران خواستار محکوم نمودن آشکار رفتار ایرانیها علیه یهودیان است، ولی بسیاری دیگر مکررا در خواست کرده اند که در حال حاضر در این باره سکوت بشود. خود کلوویتز حامی اعتراض علیه رفتار کلی دولت ایران یعنی اعدام و محاکمات فوری بدون ذکر اسامی افراد می باشد. شانی فکر می کند که انتقاد از طرف آن دولتهای غربی که قبلاً از شاه طرفداری نمی کرده اند و نیز از طرف مطبوعات می تواند بر رژیم ایران تأثیر بگذارد. ولی این انتقادها باید بر اساس وقایع کنونی باشد و شرایط و اوضاع دائما باید مورد بررسی قرار گیرد.

6- هر یک از طرفین صحبت ما تأکید داشتند که دولت اسرائیل اطلاعات کافی در دست ندارد و در زمینه تبادل اطلاعات در آینده اظهار تمایل نمودند.لوئیس

جامعه یهودیان در ایران

یهودیها سند شماره (8) تاریخ: 26 می 1979طبقه بندی - سری از: نمایندگی ایالت متحده در قاهره به: وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی رونوشت به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: جامعه یهودیان در ایران 1- (تمام متن سری ) وزیر خارجه ونس هنگام ملاقاتش با لرد کارینگتون و مشاوران ارشد FCOدر تاریخ 21 می، از پارسونز سفیر قبلی بریتانیا در تهران در مورد اینکه چطور می توان به جامعه یهودی در تهران کمک نمود، نظر خواهی کرد.

ص: 593

2- پارسونز پاسخ داد که از دید وی، یهودیان و بهائیان هر دو اتوماتیک وار به عنوان عاملین امپریالیست غرب در ایران مورد ظن می باشند. پیشنهادش در مورد آنها این است که به دنبال کمک از مقامات مذهبی باشند، که می توانند با آیت اللّه های حساس (برای مثال شریعتمداری، و نه خمینی ) تماس برقرار کنند. دخالت به وسیله دولتها قضیه را بدتر خواهد کرد. وزیر خارجه از پارسونز برای این اظهار عقیده تشکر کرد و متذکر گردید که او در سر راهش به لاهه، پاپ را ملاقات خواهد کرد.ونس

یهودیان ایران

یهودیها سند شماره (9) تاریخ: 1 ژوئن 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 5681به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سی فوری گزارشگر: وی. ال. تامست موضوع: یهودیان ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه - پیام گزارشی) 2- خلاصه: رایزن سیاسی با خاخام شوفات و پسرش داود، در تاریخ اول ژوئن ملاقات نمود و مسائل مطروحه در تلگرام مرجع را مطرح نمود (پایان خلاصه).

3- خاخام شوفات گفت که او معتقد است که نزدیکترین افراد خانواده القانیان در ایران می مانند.

همچنین گفت که معتقد است که آنها نتوانسته اند ویزای خروجی به دست آورند. اگر چه او بدلیل اینکه تماس مستقیمی با آنها نداشته نتوانست تأیید کند که آیا آنها تلاش برای اخذ آن کرده اند یا نه. داود شوفات گفت که او مطمئن است که آنها تحت تعقیب و مراقبت می باشند، زیرا چند روز پیش در خیابان به فریدون القانیان برخورد، ولی القانیان علیرغم شناسایی کامل او بدون اینکه صحبت کند از کنارش گذشت. او اضافه نمود که تحت شرایط کنونی ارتباط مستقیم با او برای تشخیص دقیق وضعیت او و همسرش مشکل خواهد بود، اما او گفت که او و پدرش سعی می کنند که یک نوع تماس غیر مستقیمی را برقرار کنند.

القانیان ها ظاهرا برای رفت و آمد آزاد هستند و هر دوی شوفاتها حدس می زدند که آنها ممکن است در خطر جدی قرار نداشته باشند.

4- هنگامی که سؤال شد چه نوع کمکی دولت ایالات متحده یا شهروندان آمریکایی ممکن است که قادر به انجام آن باشند. خاخام شوفات قسمتی از یک داستان DOyle Mc Manuls در مورد اوضاع یهودیان ایران را بازگو نمود (این قطعه، تاریخی نداشت اما مشاور سیاسی تصور می کنند حدودا دو هفته پیش نوشته شده بود) آن داستان که او با هیجان قابل وصفی بیان کرد، بدترین نوع چیزی بود که تماشاگران خوب بیرونی ممکن است، برای جامعه یهودیان انجام دهند. آن داستان خام خام شوفات را با نام ذکر کرده است و تعدادی دیگر از یهودیان ایرانی را نیز نامبرده است. هر دو شوفات ها تأکید کردند که هر چیزی که باعث جلب توجهات نسبت به یهودیان شود، چه انفرادی یا مردمی، فقط عامل بالقوه ای برای بدتر کردن اوضاع خواهد بود. کمکی که یهودیان ایرانی محتاج آنند شامل تبلیغ نمی شود. مشاور سیاسی از نظرات شوفات ها در مورد ارزش تماس کامل با دولت موقت در مورد ویزای خروجی برای القانیان جویا شد. آنها فکر کردند که ممکن است مفید واقع شود، زیرا به نظر می رسد که چند تن از اعضاء به علاوه نخست وزیر بازرگان مطمئن هستند، که بین اسرائیل و صهیونیسم از یک طرف و از طرف دیگر طرفداری یهودیت

ص: 594

تفاوتی وجود دارد، اما آنها خواستار مهلتی شدند تا به دقت نتایج ممکنه را قبل از دادن پاسخ قطعی بررسی کنند.

5 - خاخام شوفات گفت که بهترین کمکی که ایالات متحده می تواند به یهودیان ایرانی دهد دادن ویزا در مواردی می باشد، که اشخاصی می خواهند ایران را به قصد ایالات متحده ترک کنند و در این مورد، او گفت به نظر می رسد که یک مشکلی در رم بروز کرده است، محلی که تعداد زیادی از یهودیان ایرانی تصمیم گرفته اند که درخواست ویزا نمایند. در ابتدا یهودیان مواجه با مشکلات اندکی در کسب نظر مساعد برای خود شدند، اما طی چند هفته اخیر تعدادی از داوطلبان به خاطر دلایلی که برای آنها واضح نبود، رد شدند.

بعضی از این افراد تقریبا به مدت یک ماه در رم معطل شده بودند. رایزن سیاسی، سیاست ایالات متحده را در قبال نظر مساعد به داوطلبان گروه اقلیت توضیح داد.اما خاطرنشان نمود که کارمندان کنسولگری باید در حدود قوانین کار کنند. با این وجود او قول داد که به آن موضوع با دیدی بنگرد که بن بست موجود در رم را از میان بردارد. (اظهار نظر: طی دو روز گذشته رایزن سیاسی عین این مطلب را از چندین منبع دیگر نیز شنیده است.) 6- خاخام شوفات پرسید که آیا این احتمال وجود دارد که با توجه به موقعیت خاصی که یهودیان در ایران با آن مواجه هستند. بتوان نوعی یادداشت برای سفارتخانه های اروپایی، جاهایی که اکثر یهودیان ایران در نظر دارند، تقاضای ویزا بکنند، فرستاده شود.رایزن سیاسی گفت که می داند چنین بخشنامه ای در واقع از قبل صادر شده بود، اما قول داد که تحقق کند که آیا امکان دارد که دوباره چنین بخشنامه ای صادر گردد. خاخام گفت در چنین یادداشتی می توان از نامه هایی که او به یهودیان ایران داده است نام برد. این نامه ها اصولاً به منظور شناسایی و به زبان عبری نوشته می شود و در آنها اسامی افراد عنوان شده و یهودیت آنها اعلام می گردد، و در خواست می شود تا در مراقبت از رسیدن به آنها به مقصد نهائی خود کمک شود.

7- خاخام شوفات می توانست در تشخیص یهودیانی که به احتمال زیاد تحت بازداشت هستند، همچون پرویز آقا عزیز حی و آلبرت دانیال پور مقداری کمک کند. او متذکر شد خانمها بخشیان، شمسیان و دردشتی افرادی هستند که امکان دارد، بازداشت شده باشند. اما نتوانست این مطلب را تأیید کند. تعداد دیگری شامل آقای ملامت تحت تعقیب بودند. اما ظاهرا از بازداشت فرار کرده اند. آنها حتی ممکن است که از ایران نیز خارج شده باشند. او گفت که تا آنجا که او مطلع است جدیدا کسی دستگیر نشده است. داود شوفات گفت که پرویز حی جوان است (در حدود 25 سال ) و بنا بر آخرین اطلاعاتش تنها فرد باقی مانده از خانواده است که هنوز در ایران به سر می برد. او گفت که حی جوان کمی عقب نشینی کرده و شاید یک مقدار متوجه شده که چه اتهامی به او زده شده است. جدا از او و دانیال پور، دیگر یهودیان نه به اتهام عامل اسرائیل بودن که در مورد دو شخص نامبرده به کار می رود بلکه به اتهام جنایات اقتصادی که مرتکب شده اند، تحت بازداشت یا تعقیب به سر می برند. هر دو شوفات ها گفتند که مشکل می توان از اوضاع خارج از تهران آگاه شد.

8 - تخمین خاخام شوفات از تعداد یهودیانی که ایران را ترک کرده اند از تعداد تخمینی ما که 000/20 تا 000/25 نفر می باشد بسیار کمتر است. او فکر می کرد که امکان ندارد این تعداد از 10000 نفر بیشتر شود، ولی دوباره اظهار کرد که مشکل می توان فهمید چه تعدادی از یهودیان ممکن است در شهرهای

ص: 595

دورافتاده از جامعه یهودیان خارج شده باشند.

9- در مجموع، پیام اصلی شوفات ها این بود که راههایی هست که ایالات متحده می تواند به یهودیان ایرانی کمک کند. ولی شکایت علنی چه در مطبوعات یا در کنگره ایالات متحده را ارائه این کمک نیست.

ناس

مشورتهای کنگره ای در مورد یهودیان ایرانی

یهودیها سند شماره (10) تاریخ: 20 ژوئن 79-30 خرداد 58طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا تهران فوری 3073 موضوع: مشورتهای کنگره ای در مورد یهودیان ایرانی 1- کل مطلب خیلی محرمانه است 2- معاون مأموریتی (معاون سفارت) همان طوری که برنامه ریزی شده بود در 18 ژوئن با بارنز یکی از افراد کنگره و گروهش در 19 ژوئن با دیگر افراد کنگره، هلنبک وگیلمن، ملاقات کرد. در هر دو ملاقات ما خلاصه بی پرده ای در مورد وضع یهودیان در ایران بر طبق گزارشهای سفارت ارائه کردیم. موافقت شد که هر دو ملاقات، خصوصی و خارج از ضوابط تلقی شود اگر چه امکان تصمیم گیری مجلسی در مورد وضع یهودیان ایران مورد بحث قرار گرفت، این برداشت ما بود که در این موقع چنان حرکتی که این تصمیمات را پیش ببرد وجود ندارد. افراد کنگره درک کردند که یک چنین تصمیمی نمی تواند اثر منفی بر روی وضع یهودیان ایران داشته باشد.

3- بحثهای زیادی در زمینه سؤالاتی در رابطه با ویزاهای یهودیان و دیگر اقلیتها پیش آمد. ما افراد کنگره را مطلع کردیم که سفارت در نظر دارد که اواخر این تابستان کار ویزای غیر مهاجرتی را به مرحله اجرا بگذارد. و آنها به نظر علاقه مند می رسیدند که ما کارهای وسیع عملی را در برنامه ویزای خود به مرحله اجرا بگذاریم. همچنین بحثهای قابل توجهی در مورد صدور ویزا برای ایرانیانی که در رم هستند دنبال شد و ما توضیح دادیم که سعی می کنیم یک مأمور ویزای موقت برای آن سفارت تعیین کنیم.گزارش سفارت در مورد وضعیت یهودیها در قادر ساختن ما به اینکه اعضاء کنگره را کاملاً مطلع نگهداریم، بی نهایت مفید بوده است.

ما از تهیه مداوم، حداقل یک «گزارش وضعیت هفتگی» که اطلاعاتی در مورد وقایع جاری، هرگونه برداشتی که شما امکان دارد داشته باشید، و اطلاعاتی که در مورد خروج یهودیان از ایران باشد، تشکر می کنیم. ما فهمیده ایم که درصد (نسبت ) خروج یهودیان در حال حاضر تقلیل یافته و در حقیقت بعضی از یهودیانی که در ماه می ایران را ترک کرده بودند، شروع به مراجعت نموده اند.

ونس

موضوعات اقتصادی و یهودیان ایران

ص: 596

یهودیها سند شماره (11) تاریخ: 8 ژوئیه 1979طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 7034به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی گزارشگر: وی. ال. تامست موضوع: موضوعات اقتصادی و یهودیان ایران 1- (تمام متن محرمانه) 2- خلاصه: اطلاعات بعدی از گفتگوی بین کارمندان سفارت، اسکود و ریچاردسون و یکی از تجار یهودی و در یک مورد ارمنی) اخذ شده. این گفتگوها نگرانی مستمر یهودیان ایران را منعکس می کند و هم چنین طرز فکر آنها را نسبت به پدیده های مشخصی از اقتصاد امروز ایران را نمایان می سازد. (پایان خلاصه).

3- یک تاجر یهودی فرش که اسکود در تاریخ 29 ژوئن با او صحبت کرد، درباره اوضاع و احوالی که بر جامعه اش تأثیر گذاشته، شکایت نمود. و تعدادی فحش رکیک به خمینی داد. او می خواست بداند چه موقع قسمت ویزای سفارت دوباره باز خواهد شد. وقتی به او گفته شد هنوز مدتی وقت لازم است، او پرسید که آیا می تواند برای ویزا در اروپا درخواست کند و اگر این کار را بکند چه شانسی برای به دست آوردن ویزا خواهد داشت.

4- تاجر فرش یهودی دیگری به اسکود گفت که اگر در مورد خرید چیزی مصمم است عجله کند، زیرا او طی دو هفته آینده ایران را به مقصد کالیفرنیا ترک خواهد نمود. او همچنین گفت در حالی که بهای فرشهای بومی کاهش پیدا می کند، بهای فرشهای کمیاب ابریشمی بشدت در حال افزایش است. دلیل ظاهری این امر این است که فرشها را می توان به عنوان سرمایه های در حال خروج و در مقابله با محدودیتهای کنترل مبادلات خارجی مورد استفاده قرار داد.

5 - اسکود همچنین با یک صراف یهودی گفتگو کرد. نرخ خرید دلار در آن روز به یک حد نصاب جدید 120 ریال رسیده بود. صراف گفت که او یک دختر در اسرائیل و دو پسر دبستانی در آلامندای کالیفرنیا دارد. او تازه از اداره مخابرات که برای تلفن زدن به دخترش صبح زود به آنجا رفت، بازگشته بود.

او گفت دیگر امکان ندارد که از تلفنهای خصوصی با اسرائیل تماس برقرار کرد. او با هیچ مشکلی در اداره مخابرات مواجه نگردید. اما از او خواسته شد به زبان فارسی نه انگلیسی یا عبری صحبت کند (از قرار معلوم کار استراق سمع اسلامی را آسانتر می کند. ) 6- صراف با افتخار یک نسخه از روزنامه محلی در آلامندرا که مقاله روی جلد آن درباره دو پسرش با سن های 13 و 17 که عنوان «از ایران پر دردسر پناه جسته بودند» تیتر آن بود، نشان داد. او به اسکود گفت در اولین فرصتی که مشکلاتش را در ایران رفع کند، تصمیم دارد با همسرش و آخرین دخترش از اسرائیل دیدن کنند و سپس به منظور اقامت به طرف ایالات متحده حرکت نمایند.

7- در حین گفتگوی اسکود با صراف یک آشنای ارمنی که با بانک ایران و خاور میانه رابطه ای داشت، یک سری به آنجا زد، بحث به بازار دلار که به طرز ناگهانی افزایش پیدا کرده بود، کشیده شد. همسر شخصی ارمنی (مقیم ایالات متحده) از او خواسته است موجودی پول خود را از بانک خارج کند، اما محدودیتهای ارزی و نرخ بازار آزاد پول مانع تبدیل پولش به دلار شده است.

ص: 597

8 - او گفت بانکها مملو از افرادی است که خواهان خرید پولهای رایج خارجی می باشند. طبق قانون فروش ارز برای اهداف غیر اقتصادی به 000/3 دلار محدود شده است و فقط اشخاصی که دارای پاسپورتهای معتبر، تمبرهای خروجی و بلیطهای هواپیمایی هستند مجاز به خرید می باشند. به هر حال تمام خریداران، مسافران واقعی نبودند. تفاوت در نرخ فروش رسمی 60/70 ریال و بازار آزاد 120 ریال، فرد را به دادن رشوه به کارمندان بانک تشویق می کند تا آنها از مهر زدن به پاسپورتهای خریداران خودداری کنند. به این ترتیب آنها را قادر می سازد که دوباره همان کار را انجام دهند. یک مقام بانکی اظهار می کند که در مورد امکان پایین آمدن نرخ بازار آزاد بحث شده است (شایعاتی که درباره این موضوع وجود داشت، قیمت ارز خارجی را به مقدار کمی پایین برد). اما اضافه کرد که تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است. صراف عقیده داشت که دولت موقت اجازه می دهد نرخها صعود کند تا مانع به خیابان ریختن مردم شود.

9- این مقام بانکی به طور اختصار ملی کردن بانک را مورد بحث قرار داد. او گفت بعد از این دیگر هیچ رقابت واقعی وجود نخواهد داشت و به تبع جلب مشتری تغییر خواهد کرد. او گفت در گذشته کارمندان بانک برخوردی مؤدبانه با مردم داشتند و بانکها روشهای رقابت آمیزی را برای جلب مشتری پیشنهاد می نمودند. او انتظار نداشت این روش همچنان ادامه پیدا کند.

10- یک یهودی آشنا با ریچارد سون که یکی از اعضای هیئت روسای صادرکنندگان فرش می باشد (محفوظ بماند)، اخیرا به او گفت که اعضای جدید شامل پنج یهودی، یک ارمنی و 19 مسلمان می شود، این افراد توسط اعضا در آخرین انتخابات عمومی برگزیده شدند (که هر سه سال یک بار تشکیل می شود):

به هر حال، چند وقت پیش یک دادخواستی به اتاق بازرگانی تسلیم شد و شکایت نمودند که چرا هنگامی که یک یهودی برای مجلس کافی می باشد، پنج یهودی در هیئت صادر کنندگان وجود داشته باشد. در نتیجه، تقاضای انتخابات جدیدی خواهد شد و رابط ریچارد سون فکر می کند که نماینده یهودیان به یک عضو تقلیل پیدا کند.

لینگن

بازدید اشمیت از نروژ

یهودیها سند شماره (12) تاریخ: 21 ژوئیه 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، بن به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: بازدید اشمیت از نروژ 1- (تمام متن محرمانه است ) 2- ون استاکلبرگ مقام بخش خارجی دفتر امور اتحادیه اسکاندیناوی مکمل گزارشات خود را درباره بازدید اشمیت از اسلودر 12 ژوئیه در اختیار ما قرار داد. (تلگرام عطف) 3- اسوالبارد. نوردلی گفت که شرایط شمال هنوز بحرانی است و موجبات نگرانی نروژیها را فراهم آورده است. نوردلی به اشمیت قول داده است که نروژ حتی با قدرتی بیش از گذشته به دفاع از حاکمیت خویش خواهد پرداخت.

4- خاورمیانه. بخش توجیهی استاکلبرگ به طور کلی در برگزیده تلگرام عطف بود. بنا به گفته

ص: 598

استاکلبرگ اشمیت گزارش داده است که کرایسکی و برانت از عرفات درباره یهودیان ایران در خواست کمک کرده اند. اشمیت گفته است که ظاهرا عرفات موافقت کرده است تا در این زمینه هر کاری که بتواند، انجام دهد.

5 - نفت. استاکلبرگ گفت که اشمیت از قیمت بالای نفت نروژ اظهار نارضایتی کرده است. نواردلی خاطرنشان ساخته بود. که این مسئله مربوط به کمپانیهای خصوصی و بازار آزاد می باشد. با این وصف وی اضافه کرده است که هر کاری که بتواند انجام دهد، تا قیمت نفت قدری پایین بیاید. نوردلی انتظار دارد که تولید نفت نروژ از 8/0 میلیون بشکه در روز در سال 1980 افزایش یابد.

استوسل

تقاضای ویزای غیر مهاجراتی در ایران «پس از بحران»

یهودیها سند شماره (13) تاریخ: 10 سپتامبر 79طبقه بندی - خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا تهران - فوری موضوع: تقاضای ویزای غیر مهاجراتی در ایران «پس از بحران» 1-(تمام متن محرمانه است) 2- وزارت امور خارجه نظرات منصفانه سفارت در مورد موفقیت ایران را تحسین می کند. ولی وزارت امور خارجه نمی تواند موافقت کند که سیاست اعلام شده در تلکس شماره 35557 وزارت خارجه فورا فسخ گردد. آن سیاست به دقت تدوین شده بود و بر اساس سوابقی که به وسیله سیاستهای اجرا شده درباره متقاضیان از دیگر مناطق بحرانی، از قبیل لبنان، تنظیم شده است، بود. همان طور که سفارت آگاه است، آن روش چندین بار مجددا مطالعه شده و مورد تأیید مجدد قرار گرفته است ما در نظر داریم که در اکتبر سیاست مذکور را دوباره بررسی کنیم و نظرات سفارت را مورد ملاحظه قرار خواهیم داد.

3- باید به خاطر سپرده شود که بنیاد اصولی برای سیاست، نه فقط با شرایط متقاضیان ویزا، بلکه همچنین با وضعیت ایرانیانی که هم اکنون در ایالات متحده هستند ارتباط دارد. بر حسب تقاضاهای وزارت خارجه، دستورالعملهای جاری اداره مهاجرت، مستلزم پوشش اضافی (الحاقی ) تمدید اقامت ایرانیان در ایالات متحده، تا اول ژوئن 1980 می باشد. بررسی سیاست مذکور در آینده در نظر خواهد گرفت که چه تعدیلات متوازی در سیاستهای وزارت خارجه و اداره مهاجرت باید صورت گیرد. موضع وزارت خارجه در قبال اقلیتها این است که: هنوز روند مشخصی در رابطه با رفتار آنها بنا نهاده نشده است.

4- وزارت خارجه، متقاعد می ماند که شرایط در ایران از چنان طبیعتی برخوردارند که استمرار سیاست جاری ویزای غیرمهاجرتی را در حال حاضر توجیه می نمایند. براساس گزارشات رسانه های گروهی در مورد عدالت متغیر و اعدامهای باشتاب، این موضوع در آمریکا، مطمئنا از طرف مردم حمایت می شود. در حالی که چیزی که به عنوان نظم و امنیت اجتماعی ویک سیستم دادگستری در ایران امروز رایج است، به نظر سفارت طبیعی است. ما امیدواریم که این حالت باقی نماند و شرایط با مرور زمان یک وضع ثابتی را به وجود آورد.

تقاضای ویزای غیر مهاجرتی به وسیله اقلیتهای ایرانی

ص: 599

یهودیها سند شماره (14) تاریخ: 11 سپتامبر 79-20 شهریور 58طبقه بندی - خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا، میلان 1393به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سی فوری رونوشت به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: تقاضای ویزای غیر مهاجرتی به وسیله اقلیتهای ایرانی 1- خلاصه: مأمور کنسولی در 10 سپتامبر به وسیله نماینده جامعه یهودیان ایرانی در میلان ملاقات شد، او می پرسد که آیا دستورالعملهای به خصوصی در رابطه با رسیدگی به تقاضاهای ویزای غیر مهاجرتی یهودیان و دیگر اقلیتهای ایرانی به پستهای خدمات خارجی داده شده است.

2- در 10 سپتامبر منوچهر کاشانیان رهبر کلنی بزرگ یهودیان ایرانی میلان برای تحقیق در مورد اینکه آیا ما دستورالعملهای به خصوصی از وزارت (خارجه) در رابطه با تقاضاهای ویزای غیر مهاجرتی برای اقلیتهای ایرانی به خصوص دانشجویان دریافت کرده ایم، به سرکنسولگری آمد. کاشانیان با رجوع به بدتر شدن اوضاع سیاسی در ایران گفت او به تازگی با یدیدیا رئیس خاخام ها صحبت کرده و یدیدیا رئیس خاخام ها صحبت کرده ویدیدیا به او گفت که متقاضیان اقلیت ایرانی که در جستجوی اجازه ورود به آمریکا هستند تا ژوئن 1980 که از طریق سفارتخانه ها و کنسولگریهای ایالات متحده برای گرفتن ویزا اقدام خواهند کرد. از «رفتار مخصوص» برخوردار خواهند بود.

3- کاشانیان اضافه کرد که همچنین در 10 سپتامبر بایدیدیا در زمینه طریقه عمل در مورد یک گروه بزرگ 1000 نفری ایرانی که به زودی آن کشور را ترک خواهند گفت تا برای تحصیلات دراز مدت در ایالات متحده اقدام به عمل آورند. بحث و گفتگو نمود. او گفت که خاخام ایرانی تصمیم گرفته بود که چون تسهیلات کافی در ایتالیا برای رسیدگی به کار تمام گروه وجود نداشت نصف گروه را به لندن بفرستد و نصف دیگر را به رم.

4- کنسولگری تعدادی ایرانی متقاضی ویزای غیر مهاجرتی را در روزهای اخیر تحت قسمت (B)214 قانون رد کرده است. در حالی که خیلی از متقاضیان رد شده مدارک صحیح برای ورود به مدارس ایالات متحده و منابع کافی مالی برای پوشاندن هزینه تحصیلات داشتند، آنها به وضوح هیچ قصدی برای بازگشتن به ایران تا زمانی که شرایط در آن کشور به ثبات برسد، نداشتند.

5 - اقدام درخواست شده: کنسولگری فورا به راهنمایی وزارت (خارجه ) در مورد چگونگی پاسخ به کاوش کاشانیان درباره دستورالعملهای مخصوص در مورد اقلیتهای ایرانی که برای ویزاهای توریستی و دانشجویی از طریق این پست اقدام می نمایند و قادر به ارائه دلیل در مورد قصدشان برای بازگشت به ایران در آینده نزدیک نمی باشند، نیاز دارد.هاروود

وضع گروههای اقلیت

ص: 600

اقلیتهای مذهبی متفرقه -1 تاریخ: 16 ژانویه 1979- 26 دی 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی،فوری موضوع: وضع گروههای اقلیت 1- مطابق سرشماری سال گذشته آمار زرتشتیان 000/21 نفر است، ولی با حدسیات جدید رئیس معبد زرتشتیان در تهران این رقم به بین 000/30 تا 000/35 نفر می رسید. تهیه آمار دقیق از زرتشتیان همراه با مشکلات پیچیده بسیار است که اولاً از خودخواهی زرتشتیان در ارائه آمار ناشی می شود و ثانیا از «گوشه گیر» بودن بسیاری از زرتشتیان، چون سبب می شود که آن طور که باید و شاید در سرشماری شرکت نجویند. قسمت اعظم این اقلیت در شهرهای تهران، یزد و کرمان به سر می برند و گروههای کوچکتری (بین 300- 200 نفر ) در شهرهای شیراز، اصفهان و بقیه شهرها وجود دارند.

2- بسیاری از رابطین زرتشتی از جمله رئیس معبد گفته اند که زرتشتیان مورد حمله جسمانی قرار نگرفته اند، ولی چند تن از آنان از کارهای دولتی در 6 ماه گذشته اخراج گشته اند. بنابراین می توان گفت که این جامعه نیز حالتی عصبی دارد که البته قابل مقایسه با جوامع اقلیتی دیگر نمی باشد.

3- درباره آمار کلی مسیحیان، چند منبع آمار رسمی خود را رقمی معادل 000/200 نفر ارائه داشته اند. البته این رقم در برگیرنده ارمنیها، آسوریها، تعداد کمی از کاتولیکها و پرتستانها و کسانی است که از این آئین خارج شده اند. تا آنجا که ما اطلاع داریم بهیچ وجه واقعه ای بر علیه هیچ یک از جوامع مسیحیت رخ نداده است. ولی البته مسائل انفرادی پیش آمده و آسوریها بیشتر از جوامع مسیحیت دچار عصبیت شده اند.

4- اطلاعیه هایی که جهت دعوت به آرامش از طرف سازمان رهبران روحانی اسلامی (احتمالاً روحانیت مبارز- م) و نیز بیانات انفرادی ملاها و آیت اللّه ها تا حدی توانسته است تشنج کلی را کاهش دهد. رفتار یا عکس العمل اجتماعات مردم به دنبال ترک شاه در 16 ژانویه نشانگر میزان بردباری و صبر ایرانیان خواهد بود. سولیوان

ویزا و اقلیتهای ایرانی

اقلیت های مذهبی متفرقه - 2 تاریخ: 16 می 1979طبقه بندی - محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 5067به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی - سی - دارای حق تقدم موضوع: ویزا و اقلیتهای ایرانی 1- (تمام متن محرمانه است - برای اقدام) 2- همان طور که در تلگراف مرجع ب (پاراگراف 3) گزارش شده، سفارت تهران مدت مدیدی است که از موقعیت اقلیتها در ایران با خبر بوده و این آگاهی نیز در صدور ویزاهای غیر مهاجرتی مؤثر بوده است.

در بعضی از روزها بیش از نیمی از ویزاهایی که دریافت کرده ایم از جانب اقلیتها بود. ما در طی دوران غیر فعال جاری قسمت ویزاهای غیر مهاجرتی توجه مخصوص خود را همچنان به متقاضیان گروه اقلیتها معطوف می کنیم، ولی حوزه عمل محدودی لازم است.

3- پست پس از شروع مجدد کامل اعمال ویزاهای غیر مهاجرتی در ژوئیه در نظر دارد که این سیاست

ص: 601

را با توجه به تقاضاهای اقلیتها دنبال کند. این مسئله که سفارت اقلیتها را بر سایر متقاضیان ترجیح می دهد نمی تواند بدون خطر یک عکس العمل منفی عمومی آشکار شود. در مورد انبوه تقاضاهای ویزا در بین تمامی اقشار جامعه ایران، یک نظر مطلوب در مورد رفتار مناسب بخشی از جامعه می تواند در مقابل ضرر جدی آن گروه عمل کند.

4 - تلگرام مرجع «د» حاوی راهنمایی سودمندی در برخورد با تقاضای ویزای ایرانیان بود.

سفارتخانه پیشنهاد می کند که وزارتخانه این دستورالعملها را همراه با مطالب اضافی در تأکید رفتاری که باید با درخواست نامه های اقلیتهای ایرانی به عمل آید، برای حوزه فعالیت تکرار کند.اگر این پیشنهاد مورد قبول وزارتخانه واقع شود، آنگاه این واحد با رهبران جماعات اقلیت تماس خواهد گرفت و به آنها تضمین خواهد داد که نسبت به همکیشان آنها همان ملاحظه ای که در تهران اعمال می شود، در خارج ایران صورت خواهد پذیرفت. چنین تضمینی ممکن است بر بی میلی آنها به رفتن به خارج جهت کسب ویزا برای ایالات متحده که بین تمام ایرانیان اشتراک دارد، غلبه باید.

5 - سفارتخانه در ترتیب اثر دادن به تقاضاهای انباشته شده برای ویزای غیر مهاجرتی که سهم اقلیتها فقط جزئی از آن را تشکیل می دهد، هر چند هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی جزء مهمی محسوب می گردد. با مشکل عظیمی روبرو است. برای کسانی که طاقت انتظار فرارسیدن نوبت خود را در تهران ندارند. تنها راه حل فوری که به نظر می رسد، این است که جای دیگری رفته و تقاضای ویزا برای ایالات متحده نمایند.ناس

کتاب سی و هشتم

پاریس پناهگاه جاسوسان آمریکا (106 سند متفرقه)

ص: 602

ص: 603

ص: 604

آنچه از اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی برمی آید و بررسی حوادث و رویدادهای بعد از انقلاب نیز آن را به ثبوت می رسانند، آن است که شیطان بزرگ که نمی توانست با انقلاب اسلامی ایران که منافع حیاتیش در منطقه را به خطر انداخته، و عوامل سرسپرده اش را از کار برکنار کرده بود موافق باشد، بعد از پیروزی انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی بر آن می شود که برای به دست آوردن حداکثر منافع در شرایط سیاسی بعد از انقلاب، با چهره ای جدید دست به اقداماتی تازه بزند و از این رو بعد از آنکه مشاهده می کند دولت موقت جمهوری اسلامی از افرادی تشکیل شده که از نظر سیاسی رو به سوی غرب دارند، تصمیم می گیرد تا آنجا که ممکن است روابطش با آن را توسعه دهد و حتی آن طور که از بعضی از اسناد بر می آید در بعضی مواقع به تلاشهایی دست می زند تا مسائل حاد موجود در جامعه بعد از انقلاب به نحوی حل شود که موجب تقویت دولت حاد موجود در جامعه بعد از انقلاب به نحوی حل شود که موجب تقویت دولت موقت گردد. (در این مورد می توان اشاره کرد به یکی از اسناد کتاب شانزدهم مبنی بر این که آمریکا سعی دارد از طریق سفرای آلمان و فرانسه در عراق به دولت عراق توصیه کند که با کنترل مرزهایش با ایران مانع تحرک کردها شود تا دولت موقت بتواند مسائل کردستان را حل نماید و در نتیجه بتواند وجهه ای در داخل کشور به دست آورد.) در این تلاشها می توان به دو هدف عمده شیطان بزرگ اشاره کرد اول آنکه با تقویت دولت موقت و لیبرالهایی که بر سر کار بودند گامی در جهت تضعیف رهبری انقلاب برداشته می شد و دوم آنکه دولت موقت با بینش غربزده خود میدان را برای افراد و گروههای سیاسی مختلف که بعضا مخالف انقلاب نیز بودند باز می گذاشت و باعث رشد آنها که پایگاههای بالقوه ای برای آمریکا بودند می شد. لذا آمریکا همزمان با تلاشهایی برای محو آثاری که قبل از انقلاب بر جای گذاشته بود، سعی می کند خود را به افرادی که در دولت موقت مسئولیتی دارند، نزدیک کند.

اما تلاشهای شیطان بزرگ منحصر به فعالیتهای آشکار دیپلماتیک نشد. و به همراه این تلاشها، حرکاتی را نیز جهت تماسها با افراد یا گروههایی که با مخالفت با انقلاب عاملان بالفعل آمریکا محسوب می شدند انجام می داد که بسیاری از این تماس توسط عوامل «سیا» که در سفارت مستقر بودند انجام می شد.

اسناد این کتاب نیز در رابطه با فعالیتهای عوامل «سیا» و شرح فعالیتهای گوناگون آنها در ایران بعد از انقلاب می باشد. در حقیقت افشای این اسناد که در آنها برای افراد اسم رمز مخصوص تعیین شده از فعالیتهای پشت پرده ایادی شیطان بزرگ بر علیه انقلاب اسلامی پرده می دارد.

پیداست که بسیاری از این افراد که توجه شیطان بزرگ را به خود جلب می کردند، همانهایی بودند که با پیروزی انقلاب از کشور گریخته و به دامان اربابان خود پناه برده بودند و در آنجا برای جلب توجه غربیان

ص: 605

فعالیتهایی را بر علیه انقلاب شروع کرده بودند که اکثراً از فعالیتهای تبلیغاتی فراتر نمی رفت. و آنچه باعث شد اسناد آنها همراه هم در این کتاب به چاپ برسند، این بوده که تماس با این افراد عمدتاً از قرارگاه سیا در پاریس هدایت شده است. یکی از معروفترین این افراد آخرین نخست وزیر رژیم شاهنشاهی، بختیار می باشد که بعد از فرار به پاریس تلاشهای مذبوحانه ای را بر علیه انقلاب شروع کرده و در پی آن بود که با خوش رقصی نظر شیطان بزرگ را به خود جلب کند. در یکی از اسناد این کتاب (27 مهر 1358) چنین آمده است:

«پیام بختیار به ما این بود که وی با سرمایه ای قلیل فعالیتی را اداره می کند که به هیچ جایی نمی رسد مگر اینکه از آمریکا تأمین مالی و راهنمایی عملیاتی دریافت دارد. او هنوز در مرحله طرح ریزی قرار دارد اما پیش بینی می کند در خلال پنج ماه تمام جزئیات را آماده کند و در آن موقع وی می خواهد به واشنگتن آمده تا درباره جنبش خود و کشورش با مقامات آمریکا مستقیما مذاکره نماید، او محرمانه به پ/ 1 اظهار داشت که اگر به کمک آمریکا دست نیابد، احتمالاً برای کمک به کشورهای عرب خلیج فارس رو خواهد آورد.» البته این مطلبی غیر قابل پیش بینی نیست که افرادی چون بختیار که از سالها پیش با عوامل شیطان بزرگ ارتباط مستقیم داشته اند، اکنون که دست خود را از هر جا کوتاه می بینند، برای ادامه حیات سیاسی خود دست به دامان کسانی شوند که در تمام طول حیات سیاسیشان آنها را مورد حمایت قرار می دادند.

اسناد دیگری که در این کتاب به چاپ می رسند مربوطند به فردی که در اسناد با نام مستعار اس. دی فورگیو / 1 از او نام برده شده و نام حقیقی وی محمد تقی قمی است. در یکی از اسناد مربوط به وی چنین آمده:

«اس. دی، فورگیو / 1 به یو.ان. تراوت /1 گفت که به نظر او وقت حرف گذشته و حالا دیگر وقت عمل است. او می خواهد که یو. ان. تراوت / 1 جواب روشنی بیاورد که موضع آمریکا نسبت به رژیم خمینی چیست. به نظر می رسد که اس.دی. فورگیو / 1 مایل است در نهضت براندازی خمینی نقش فعالی را ایفا کند، اما علاقه ای ندارد که صرفا برای ما اطلاعات فراهم کند. این احتمالاً موضع محکم و پابرجایی نیست.

آنچه که از سایر اسناد مربوط به محمد تقی قمی برمی آید این است که این شخص از روحانی نمایانی است که در خدمت شیطان بزرگ قرار گرفته بودند و عوامل آمریکا که تأثیر رهبری روحانیت را در پیروزی انقلاب اسلامی به چشم دیده بودند قصد آن داشتند در حرکتهایی که بر علیه انقلاب به راه می انداختند، چنین افرادی را به نام رهبران مذهبی مردم و حامیان این حرکات معرفی کنند، تا شاید بتوانند برای این حرکات ضد انقلابی مشروعیتی کسب نمایند، از این رو سعی کردند با افرادی مانند محمد تقی قمی و مهدی روحانی در اروپا که زمانی از طرف رژیم شاه به اروپا فرستاده شده بود، تماس بگیرند و آنها را جذب نمایند و به همین دلیل است که سعی در به دست آوردن اطلاعاتی از جناحهای احتمالی روحانیت در قبال انقلاب اسلامی دارند. در گوشه ای از سند 28 شهریور 1358 - تهران 54241 چنین آمده:

مواضع روحانیت نسبت به فشار در جهت یک حکومت الهی که (از قرار معلوم به نیابت خمینی) توسط آیت اللّه حسین علی منتظری اداره می شود، چه می باشد. اگر این مسئله در روحانیت شکاف ایجاد می کند به چه خطوطی تقسیم می شوند؟ آیا مقاومت چشمگیری در مقابل (طرح) حکومت الهی در بین روحانیت قم وجود دارد؟»

ص: 606

هر چند هیچ کدام از فعالیتهای شیطان بزرگ به نتیجه نرسید، اما چنین فعالیتهایی می رساند که شیطان بزرگ قصد دارد با شناخت تضادها و اختلافهای احتمالی در رهبری جمهوری اسلامی و روحانیت و در صورت امکان با تشدید این اختلافات توسط عوامل سر سپرده اش و مطرح کردن آنها در سطح اجتماع و در نتیجه تقسیم مردم به نفع عوامل خود از آب گل آلود ماهی بگیرد. امّا هیچ گاه شیطان بزرگ در هیچ کدام از حرکاتش بر علیه انقلاب به روحانیت دل نبسته و نخواهد بست. بلکه پیوسته مایل است که زمام امور به دست افرادی روشنفکر و غربزده باشد تا با شناخت بهتری از آنها بتواند آنها را بیشتر در کنترل خود داشته باشد.

بخشی از اسناد در مورد رابطه مهدی روحانی با سیا است که در آنها با نام رمز اس دی. التیمت / 1 به وی اشاره شده است.

در سند پاریس 13133 مورخه 17 مهر 1358 چنین می خوانیم «نظر اس. دی التیمت / 1 این بود که به واسطه ناتوانی رژیم خمینی از این که علیه بیکاری، تورم و قطعه قطعه شدن کشور با شایستگی کاری انجام دهد، طی پنج شش ماه آینده اوضاع ایران ممکن است به حد کافی آشفته گردد، تا امکان تشکیل حرکت مخالف مؤثری را بدهد. به نظر اس دی. التیمت / 1 فقدان نهادهای کارآمد سیاسی در ایران حکم می کند که هیچ جنبش مخالفی نمی تواند بدون رهبری دینی موفقیت یابد. به همین دلیل هم هیچ رهبر دینی که به پیروزی می رسد نخواهد توانست بدون همکاری طبقه روشنفکر تربیت شده در غرب و راهنمایی و حمایت قدرتهای صنعتی غرب مخصوصاً آمریکا یک دولت استوار تأسیس نماید.

یعنی هر چند عوامل شیطان بزرگ با افراد مختلفی چه در داخل و چه در خارج از ایران تماس می گیرند، اما در نهایت شیطان بزرگ هدف خود را بر سر کار آوردن جناحی در ایران می داند که در سایه حکومت آن حداکثر منافع آمریکا حفظ شود و هیچ جناحی بهتر از قشر روشنفکری که از نظر فرهنگی از غرب تغذیه شده اند و از نظر سیاسی رو به سوی غرب دارند، نمی توانند به خوبی این نقش را ایفا کنند. ولی نکته ای که در اینجا قابل ذکر است آن است که با توجه به محتوای اسناد، در آن زمان یعنی قبل از اشغال لانه جاسوسی هیچ کدام از جناحهای مخالف جمهوری اسلامی نتوانسته بودند آن طور که باید و شاید نظر آمریکا را به خود جلب کنند، چنانچه در سند رئیس 535287 مورخه 27 مهر 1358 چنین می خوانیم:

«عدم توانایی جنبش بختیار به ایجاد حتی مقدار کمی شور و فعالیت همچنان موضوعی است که بسیار مورد توجه است. معذالک این جنبش همچنان هدف اطلاعاتی معتبری می باشد.» و یا در سند 28 مهر 1358 در جواب مطلبی که ابتدا بدان اشاره کردیم چنین آمده است:

«بعد از این که پ / 1 به طرف ما آمد به او اطلاع دادیم به بختیار بگوید که مختار است هرگونه می خواهد عمل کند، اما به وی توصیه می کنیم برای دادن نظریاتش به سیا از پ / 1 به عنوان یک رابط استفاده نماید. برای پ / 1 روشن کردیم باید به بختیار بگوید ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم حرکت او را تأمین مالی، کمک یا راهنمایی کنیم، اما این کانال را به عنوان وسیله ای که او بتواند توسط آن در مورد مقاصد و مقدورات خود به ما خبر بدهد، تهیه دیده ایم... پاسخ بختیار این بود که او از تهیه این کانال ممنون است و ما را در جریان خواهد گذاشت.» هر چند آن طور که از اسناد بر می آید بختیار نتوانسته است، آن طور که باید نظر شیطان بزرگ را به خود جلب کند و یا ظاهرا آمریکا نمی خواهد به طور آشکار وی را مورد حمایت قرار دهد. اما گذشت زمان

ص: 607

نشان داد که بختیار هنوز هم یکی از امیدهای آمریکا در آن زمان بوده است و نتیجه همه این بازیهای مخفی و آشکار سیاسی به صورت حرکت مشتی افراد خود فروخته در کودتای نوژه خود را نشان داد، که به یاری خداوند هیچ نتیجه ای جز نابودی مخالفان اسلام در بر نداشت.

آخرین اسناد این کتاب راجع به تماسهای عوامل سازمان «سیا» با ابوالحسن بنی صدر می باشند.

در گوشه ای از این اسناد صحبت از این است که در صورت امکان بنی صدر را به پاریس بکشانند تا در آنجا بتوانند راحت تر با وی مذاکره نمایند، چنان که در گوشه ای از این اسناد می خوانیم:

راترفورد بررسی کند آیا ل / 1 قصد دارد در آینده نزدیک به پاریس برود و ببیند وی به پذیرفتن مقام مشورت چقدر علاقه دارد، اگر وی طرح مشخصی برای مسافرت نداشت، پیشنهاد می شود که راترفورد از ل/ 1 دعوت کند به پاریس بیاید (می تواند برای این کار پیشنهاد کند که هزینه مسافرت وی را می پردازد) تا مذاکرات بیشتری صورت گیرد. دعوتی که به این ترتیب مطرح می شود، به خوبی نشان می دهد ل/ 1 چقدر به ادامه ارتباط با راترفورد علاقه دارد و تلویحاً می رساند که تماس در پاریس بی سر و صدا (توطئه آمیز) خواهد بود. «و گذشت زمان نیز نشان داد عاقبت همان طور که سیا در نظر داشت به پاریس رفته و به دامن آنها پناه برد...

شیطان بزرگ از پیروزی انقلاب تاکنون هیچ زمانی از پای ننشسته و هر زمان طرحی تازه بر علیه انقلاب اسلامی ایران ترسیم کرد تا شاید بتواند به نحوی جمهوری اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف ساخته و در صورت امکان حکومت دیگری را جایگزین آن نماید و از آغاز انقلاب تاکنون شاهد بودیم که هر حرکت ضد جمهوری اسلامی چه در داخل ایران باشد و چه در خارج اگر بتواند به نحوی مقابل خط حاکم بر انقلاب اسلامی یعنی خط امام و ولایت فقیه بایستد، نظر شیطان بزرگ را به خود جلب می کند و در این میان مشخصه و قالب بندیهای سیاسی و ایدئولوژیک به هیچ وجه مطرح نمی باشد و آمریکا سعی می کند با شناسایی جریانهایی که به نحوی با خط امام در تعارض و ستیز قرار دارند، قدرت طلبی آنها را در قالب طرح هایی بریزد که بتوانند در آینده در جهت به دست آوردن منافع بیشتر مؤثر باشند و از آنها مهره ها و عواملی در جهت تضعیف جمهوری اسلامی بسازد...

«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»

ص: 608

سند شماره (1)(1) 13 مرداد 58 اعضاءسری از رئیس 488751به پاریس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: پاریس 11231 1- بختیار در سالهای اوایل دهه 1960 (1340) با چند تن از مأموران قرارگاه تماس آگاهانه داشت.

به دلایل آشکاری، ما می خواهیم امکان برقراری مجدد آن تماس در این موقع را بررسی کنیم. یک یا چند تن از مأموران مربوطه قدیمی بختیار شاید حاضر باشند، موقتا به پاریس مأموریت بگیرند. از نظریات قرارگاه درباره بهترین نحوه اجرای این... استقبال می کنیم.

2- وزارت خارجه را از تمایل خود به تماس با بختیار مطلع کرده و موافقت آنها را گرفته ایم. بنابراین در صورتی که قرارگاه مفید تشخیص داد می توان به نحو دلخواه سفیر را در جریان گذارد.

3- پرونده: 0080001-201 تا تاریخ 12 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (2) سری 11 مرداد 58 اعضاء از:........به...،...، تهران، بروکسل، لندن، استکهلم 1- ... نخست وزیر ایران شاهپور ... کنفرانس مطبوعاتی اینترنشنال هرالد تریبون .... در ذیل مشخصات اصلی .... که در شماره 10 مرداد... انتشار یافت درج می شود:

... رئیس قانونی دولت و رهبر مخالف رژیم اسلامی... رهبران مذهبی را متهم کرد که کشور را به سوی هرج و مرج می کشانند و گفت که ملاها باید به مساجد خود برگردند. وی گفت که با طرفداران خود در تهران و قبیله با نفوذ خودش قبیله بختیار تماس دارد. ادعا کرد که به این دلیل در ایران از او طرفداری می شود که یأس از بی لیاقتی سیاسی سران مذهبی افزایش می یابد اما هیچ قصد ندارد اقدام به اعاده قدرت با رهبری مبارزه از نوع زیرزمینی یا حزب و دولت در تبعید کند. گفت که در انتخابات قریب الوقوع کشور کاندیدایی را معرفی نخواهد کرد. «دیکتاتور مذهبی» فعلی هر چند هفته یک بار تغییر رأی می دهد، کشور ورشکسته است و با شورشهای اقلیتها اقتدار مرکزی دولت رو به ضعف است. خمینی هیچ طرحی ندارد که با قدرت خود چه کار کند و در یک سال ایران اکنون به اندازه 25 سال دوران شاه خسارت دیده است. به سیاست شوروی در مورد ایران که می خواهد ایران تحت نفوذ مسکو باشد، یا کاملاً اضمحلال یابد انتقاد کرد. از تصمیم ایران مبنی بر قطع فروش گاز طبیعی به شوروی پشتیبانی کرد. به کردها باید خود مختاری ملی ولی در محدوده اتحاد ملی داده شود. مکررا از متحدین سابق مثل کریم سنجابی از جبهه ملی انتقاد کرد که با جنبش اسلامی متحد شده اند، ایران پیش از اسلام وجود داشت.

.....................

.....................

ص: 609


1- در این پرونده اسناد تماسهای سیا با بختیار و دستیارش عبدالرحمن برومند ٬ و سایر ضد انقلابیون پراکنده در اروپا و خصوصاً کانالهای مختلفی که سیا برای ارتباط و کسب اطلاعات راجع به آنها مورد استفاده قرار داده ٬ ارائه می شوند.

4- بدون پرونده تا تاریخ 11 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.(1) سری سند شماره (3) 5 مهر 58 تلگرام غیر فوری خیلی محرمانه از: لندن 18198 به: واشنگتن رونوشت برای تهران موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است تبعیدیهای ایران 1- توجه شما را به تلگرام وزارت خارجه شماره 249717 مورخ 31 شهریور 1358 جلب می کنیم که موضوعش تماس با تبعیدیهای ایران بود و ضمناً بیان می دارد که قطعا اهمیت دارد، این تلقی برای کسی ایجاد نشود که دولت آمریکا قصد مداخله در امور داخلی ایران یا حمایت از گروههایی که علیه دولت ایران نقشه می ریزند، دارد. لطفا این مطلب را برای تماس گیرندگان کاملاً روشن کنید.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 5 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.(2) سری سند شماره (4) سری تلگرام غیر فوری 28 مهر 58 از: واشنگتن 535504به: تهران - خلاصه ای از عملیات اس.دی.راپ / اس. دی.پیر عطف به: تهران 54496 موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

1- برای اینکه قرارگاه درک بهتری از عملیات اس.دی. یپر / 1 (پ / 1) و اس. دی. راپ / 1 (ر/ 1) داشته باشد، ما خلاصه زیرا را ارائه می نمائیم.

2- همان طور که قبلاً گزارش شده، پ / 1 تماس با سیا را به طور غیرمستقیم از طریق آشنایان خود در ارتش ایالات متحده ترتیب داد. «کامیسکی» با پ / 1 ملاقات نمود و اینک قضیه او را در دست دارد. پ / 1 یکی از بد شانسیهای رژیم سابق است. (افسر عالیرتبه ارتش، دارای شغل مهم سفارتی و غیره)که اساساً درستکار به نظر می رسد و در نتیجه زمانی که رژیم شاه فرو ریخت، با مصیبت مالی روبه رو گردید. پ / 1 نه تنها شغلش بلکه مقرری بازنشستگیش را هم از دست داد و اینک وی در آپارتمانی متوسط در ناحیه واشنگتن و با اتکا به پس اندازهای کوچکش زندگی می کند. او تماس محدودی را با سایر ایرانیان حفظ کرده بود تا اینکه بختیار در پاریس پدیدار شد. بنا به اظهارات پ/1 بختیار با وی تماس گرفته و از او

ص: 610


1- سند فوق از درون دستگاه پودرکنی بیرون آمده و بعضی از قسمتهای آن از بین رفته ٬ لذا به جای آن قسمتها در ترجمه نقطه چین گذارده شده است. از متن سند چنین برمی آید که قرارگاه پاریس خلاصه ای از گزارش روزنامه هرالدتریبون درباره کنفرانس مطبوعاتی بختیار را مخابره کرده است. در پاراگرافهای 2 و 3 سند مطالبی از سوی قرارگاه پاریس اظهار شده که به علت ناقص بودن قابل ترجمه نبودند.
2- علت اینکه طبقه بندی سند در بالای آن ”خیلی محرمانه“ و در انتها ”سری“ ذکر شده روشن نیست.

خواسته که ملاقاتی بین بختیار و مقامات عالیرتبه دولت آمریکا و یا سیا ترتیب دهد. پ/1 ادعا می کند که بختیار کاملاً به وی اعتماد دارد، چرا که آنها نه تنها دوستان دیرینه هستند، بلکه قوم و خویش سببی هم هستند. بعد از اینکه پ/1 به طرف ما آمد، ما به او اطلاع دادیم به بختیار بگوید که مختار است هرطور می خواهد عمل کند، اما به وی توصیه می کنیم برای عرضه نظریاتش به سیا از پ/1 به عنوان یک رابط استفاده نماید. برای پ/1 روشن کردیم که باید به بختیار بگوید ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم حرکت او را تأمین مالی، کمک یا راهنمایی نماییم، اما این کانال را به عنوان وسیله ای که او بتواند توسط آن در مورد مقاصد و مقدورات خود به ما خبر دهد، تهیه دیده ایم. این پیامی بود که پ/1 هنگامی که در اوایل مهرماه جهت دیدار بختیار به پاریس می رفت، با خود برد. پاسخ بختیار این بود که او از تهیه این کانال ممنون است و ما را در جریان خواهد گذاشت. خلاصه ای از ملاقات پ/1 با بختیار در شکل یادداشت پخش شد و به تهران فرستاده می شود. ما پیام بختیار به خود را خیلی صادقانه به حساب آوردیم. او از مشکلاتی که باید با منابع بسیار محدود بر آنها غلبه نماید، آگاه است. او راحت اعتراف می کند که نهضتی به آن معنای واقعی ندارد و فقط در مراحل طرح ریزی اولیه است. معذالک او امیدها دارد.

3- انگیزه خود پ/1 ترکیبی از کینه نسبت به رژیم فعلی، تمایلی به کمک به دوستش بختیار، امید اینکه یک رژیم دوست پرداخت مستمری او را از سر بگیرد، و تمایل به باقی ماندن در واشنگتن به عنوان یک خارجی دایم الاقامه است، به نظر می رسد او اساسا آدم خوبی است و نه تنها پیامها را می رساند بلکه مکررا به عنوان منبع ذخیره یکجانبه عمل می کند، هرچند که ما او را رسما به استخدام در نیاورده ایم. ما با پرداخت بخشی از هزینه های مسافرتش او را کمک نمودیم و ممکن است که در نهایت یک حق الزحمه ماهانه به او بدهیم.

4- در اوایل شهریور 1358 برای اولین بار توسط کامیسکی و گلگروف با ر/1 تماس گرفته شد. تماس اولی این بود که مشخص شود آیا گزارشهایی مبنی بر اینکه ر/1 قاطی کردها شده، صحت دارند یا نه. در آن زمان ما از موقعیت مکانی ر/1 و تمایل وی نسبت به ملاقات با سیا بی اطلاع بودیم. برای وساطت آشنایی از اس.دی. اینورموس/1 استفاده شد و او در این قضیه به عنوان یک عامل پشتیبانی کلی، کانال غیرمستقیم بین ر/1 و مأموران مربوطه اش و نیز به عنوان یک منبع سودمند بازگشت اطلاعات از ر/1 در مورد نتایج ملاقاتهایمان با وی باقی مانده است. در جلسات اولیه مان با ر/1 او در حال بررسی همکاری با بختیار بود، اما تازگیها به اداره حرکت خودش علاقه مند شده است. اساس تفکر وی این است که تنها چاره اصلاح اوضاع در ایران یک نحو فعالیت نظامی است که رهبر یا حداقل تنظیم کننده اش خود او باشد. وقتی که تغییر رژیم پیش آمد و محکم شد اداره کشور می تواند به سیاستمداری مانند بختیار سپرده شود. ر/1 در نظر دارد طی چند هفته آینده به اروپا مسافرت کند تا میزان حمایت از خودش میان تبعیدیان را بسنجد. ما به ر/1 تأکید کرده ایم که برای کسب اطلاعات در مورد اوضاع ایران با وی تماس داریم و این تماس نباید علامت حمایت ما تلقی گردد. ممکن است که ر/1 این مسئله را تماما باور نداشته باشد.

5 - تا همین اواخر ر/1 در تنگناهای مالی فوق العاده ای قرار داشت و در یک خانه خیلی عادی در یک شهر کوچک نیوجرسی زندگی می کرد. اخیرا به محل بهتری نقل مکان کرده و قادر است سروته زندگیش را هم آورد. در حال حاضر وی به صورتی محدود توسط ایرانیان مرفه مقیم آمریکا کمک مالی دریافت می دارد، آنها احتمالاً این سرمایه گذاری کوچک را یک دوراندیشی برای تضمین وضع خود می نگرند. ما

ص: 611

انگیزه ر/1 را متشکل از میهن پرستی، کینه، توهمات شوکت و جلال و بازنشستگی در آمریکا می یابیم.

6- ما هنوز نمی دانیم یک جنبش تبعیدی به رهبری بختیار یا ر/1 یا ترکیبی از این دو یا دیگران آیا هرگز به مرحله عمل خواهد رسید یا نه. غرض از حفظ ارتباط با ر/1 این است که جهت تبیین این مسئله در موقعیت بهتری واقع باشیم. یک نشانه مثبت این است که هردو چهره، ظاهرا در ملاحظه سختی کارشان واقع بین هستند. هنوز چیزی که نشانگر این باشد که آنها می توانند برای یک هدف مشترک تشریک مساعی کنند، دیده نشده بلکه تا حالا نشانه هایی دیده شده که آنها با مخالفت با یکدیگر فعالیتهایشان را از هم جدا کرده اند. صرف نظر از نتیجه کار، ستاد مرکزی در جناح مخالفین تبعیدی فرصتی برای جمع آوری اطلاعات مفید در مورد ایران می بیند. هم بختیار و هم ر/1 از ضرورت جمع آوری اطلاعات از داخل کشور آگاهند و هر دو دست به کار ایجاد ارتباطاتی در اقشار قبیله ای، نظامی، مذهبی و سیاسی جامعه ایران هستند. ما در این امر شانس ریزه خواری از کوششهایشان را می بینیم.

7- پرونده: 962615-201، 106171-201. تا تاریخ 28 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (5)(1) سری 13 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 507357به: تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به: رئیس 504036 1- گزارش ذیل را کامیسکی و گلگروف در ملاقات مورد اشاره تلگرام مرجع به تاریخ 6 شهریور به دست آوردند و فقط برای ساندرز معاون وزیر خارجه در امور خاور نزدیک و آسیای جنوبی به عنوان 02181/312-79FIRDB 8 مرداد انتشار یافت.

هویت تلگرام مرجع (مشارالیه) در رابطه با دخالت شخصی خود در طرحهای مخالفین گفت که فقط این اواخر مجددا به طور فعال به امور سیاسی ایران علاقه پیدا کرده بود. نمایندگان شاهپور بختیار نخست وزیر سابق با او تماس گرفته اند و او را برای شرکت در جلسات به پاریس دعوت کرده بودند.

مشارالیه همچنین ادعا می کند که دعوتنامه ای از دولت فرانسه دریافت کرده تا برای گفتگو با آن دولت به پاریس مسافرت کند. مشارالیه گاه گاه با مقامات دولت اسرائیل که او مشخص نکرد چه کسانی بودند، در تماس بوده است. این تماسها از بدو ورودش به اینجا جریان داشته و به او گفته شده منتظر تماس با یک مقام اسرائیلی که در 10 شهریور از لندن وارد آمریکا می شود، باشد. مشارالیه تلویحا اظهار داشت که دولت اسرائیل در طرح احتیاطی خود برای ایران خوب جلو رفته است. او نسبت به اسرائیلیها به طور قابل ملاحظه ای شفقت دارد که ناشی از معاملات وی با آنها به عنوان یک فرمانده نظامی ایران می باشد.

ص: 612


1- این شماره پرونده در انتهای سند شماره 4 تکرار شده است ٬ یعنی این شماره یا به پرونده اس.دی.پپر/ 1 یا پرونده اس.دی.راپ/ 1 تعلق دارد. از آنجایی که شماره دیگر در اسناد بعدی که به اس.دی.پپر/ 1 مربوط می شوند ٬ به کار رفته می توان نتیجه گرفت که این شماره پرونده اس.دی. را پ/ 1 می باشد. لذا فرد مورد اشاره این سند را باید اس.دی. را پ دانست.

این فرد انکار می کند که از هنگام عزیمت خود از ایران با شاه تماس یا گفتگو داشته، اگرچه یک بار شهبانو فرح دیبا با وی به وسیله تلفن تماس گرفت.

توضیح ذیل را اس.دی.اینورموس/1 افزوده:

فرد مزبور از اینکه شاه هیچ گاه... به تماس او (شاه) عصبانی بود. به گفته اس.دی اینورموس/1، مشارالیه هیچ مبلغی از شاه یا خانواده شاه دریافت نداشته است. (پایان متن انتشار یافته).

2- پرونده: 106171-201 تا تاریخ 13شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره(6) 29 شهریور 58 از: رئیس 517075به: با حق تقدم به پاریس. با حق تقدم برای تهران، به طور عادی برای... ژنو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به: (برای... ارسال نشده، 512112 رئیس)15900/315 -79 TDFIRDB 1- اس. دی. پپر/1 (پ/1) (هویت الف) در اواخر ماه اوت (اوایل شهریور) به آشنایان خود در ارتش آمریکا اظهار داشت که مایل است با یک مأمور از سیا که با امور ایران آشنا باشد، ملاقات کند. در تاریخ 31 اوت (9 شهریور) مأمور ستاد با پ/1... پیام پ/1 این بود که می خواهد برای دیدن بختیار به پاریس سفر کند و مایل است که اطمینان یابد می تواند بدون در خطر انداختن موقعیت مهاجرتی خود در اینجا، این سفر را انجام دهد. این منتهی به این داستان شد که بختیار از او درخواست کرده بود، به پاریس سفر کند تا با او درباره ایجاد تماس با سیا یا دولت آمریکا در ایالات متحده صحبت کند. پ/1 توضیح داد که دوست قدیمی و معتمد بختیار است و از طریق هویت ب رابطه خاصی (با بختیار) دارد.

2- دو ملاقات دیگر با پ/1 برگزار شده است که یکی از آنها انتشار تلگرام مرجع را نتیجه داد. ما موافقت کرده ایم که پ/1 را در مشکل مهاجرتی خود یاری دهیم تا او مسافرت خود را انجام دهد و به او اطلاع داده ایم که اگر بختیار مایل است به دولت آمریکا پیامی برساند یا خبری بدهد، می تواند این کار را از طریق پ/1 انجام دهد. به او در خصوص رازداری لازم برای حفاظت از این چنین ارتباطاتی هشدار داده شد و همین موضوع به بختیار نیز گوشزد خواهد شد. پ/1 موافقت کرده است که احتیاجات (اطلاعاتی) را بپذیرد و مسائل زیر قبل از عزیمتش به او داده خواهد شد: وضع مالی بختیار، خبر درباره رابطهای او در ایران، ارتباط با تیمسار جم، اعضاء و جزئیات مربوط به اطرافیان بلافصل او را از جمله جواد علامیر.

نظریات بختیار درباره مسائل مختلف داخلی.

3- پ/1 قصد دارد که در اواخر این هفته یا اوائل هفته آینده به پاریس رفته و در آنجا حدودا یک هفته خواهد ماند. اگر پاریس یا تهران برای پ/1 احتیاجات (اطلاعاتی) دیگری دارند، لطفا با ذکر حق تقدم تهیه شود.

4- پرونده: 962615-201 تا تاریخ 28شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 613

سری سند شماره (7) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517146به: با حق تقدم به پاریس رونوشت با حق تقدم برای تهران، عادی برای...، ژنو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: رئیس 517075 1- هویت الف: تیمسار مخاطب رفیعی،(1) رئیس پیشین دبیرخانه سفارتخانه واشنگتن هویت ب: پسر وی که با... بختیار ازدواج کرده است.

2- پرونده: 962615-201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (8) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54260به: با حق تقدم به رئیس رونوشت با حق تقدم برای پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به: رئیس 517075 1- احتیاجات اطلاعاتی مندرج در پاراگراف دو تلگرام(2) مرجع علائق ما را دربرمی گیرند... در ایران، پیشنهاد می کنیم که تأکید خاصی روی آشنایان در قبایل... آنها که در ارتش مشغول به خدمت هستند، به عمل آید.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 29شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (9) سری 27 مهرماه 1358 اعضاء از: رئیس 534442به: پاریس، رونوشت برای لندن، ژنو، تهران، بخش خارجی/ واشنگتن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: الف - رئیس 521262 (برای تهران، بخش خارجی / واشنگتن فرستاده نشد/ لازم نبود)، ب -پاریس 12594 (برای لندن، ژنو فرستاده نشد/ لازم نبود) 1- در 13 مهرماه پس از بازگشت اس. دی. پیر/1 از اروپا با وی ملاقات و اطلاعاتش استخراج شد. او از 3 الی 6 مهر در پاریس با بختیار و از 7 الی 10مهر در لندن با تیمسار جم ملاقات نموده بود. در مجموع وی اطلاعات ذیل را در اختیار گذارد، که بخشی از آن به صورت یادداشت به واشنگتن مخابره می شود.

بختیار نقش پ/1 را به عنوان واسطه بین خود و سیا پذیرفت.

ص: 614


1- از این سند مشخص می شود که نام حقیقی اس.دی.پپر/ 1 تیمسار مخاطب رفیعی است که در سفارت شاهنشاهی در واشنگتن مقامی داشته و از طریق ازدواج پسرش با یکی از منسوبان بختیار با وی خویشاوند است.
2- تلگرام مرجع این سند ٬ سند شماره 6 می باشد.

پیام بختیار به ما این بود که وی با سرمایه قلیل فعالیتی را اداره می کند که به هیچ جایی نمی رسد، مگر اینکه از آمریکا تأمین مالی و راهنمایی عملیاتی دریافت دارد. او هنوز در مرحله طرح ریزی قرار دارد، اما پیش بینی می کند ظرف پنج ماه تمام جزئیات را آماده کند و در آن موقع وی می خواهد به واشنگتن آمده تا درباره آینده جنبش خود و کشورش با مقامات دولت آمریکا مستقیما مذاکره نماید. (او محرمانه به پ/1 اظهار داشت که اگر به کمک آمریکا دست نیابد، احتمالاً برای کمک به کشورهای عرب خلیج فارس رو خواهد آورد.) دفتر بختیار در پاریس متشکل است از خودش، دکتر اعتبار (نام کوچکش مشخص نیست) دکتر عبدالرحمن برومند و دختر رئیس سابق ساواک، پاکروان که به عنوان منشی کار می کند. در لندن تیمسار جم را دارد که در امور نظامی با کمک تیمسار محسن مبصر یکی از فرماندهان سابق پلیس و امیرحسین امیر پرویز که اینک در لندن تجارت دارد، کار می کند. بختیار با بسیاری دیگر از جمله نمایندگان مجاهدین تماس داشته اما افراد اصلی همانها هستند که در بالا نام برده شده اند. بختیار گفت که خیلیها به اسم او اما بدون اجازه اش حرف می زنند. او همچنین گفت که در صحنه عمل در ایران کسی را ندارد، اما مشغول کار روی آن است.

پ/1 در مدتی که در لندن بود، علاوه بر دیدار تیمسار جم به ملاقات تیمسار معتضد معاون پیشین ستاد هم رفت. معتضد عملاً یک گوشه نشین است که تحت شرایط بدی زندگی می کند و پ/1 او را سایه ای از شخصیت پیشین وصف نمود.

2- همان گونه که در تلگرام مرجع ب ذکر شد، پ / 1 گفت که بختیار از چندین هفته قبل رابطه اش را با جواد علامیر قطع کرده بود، زیرا که علامیر «آدم بدی» بود. پ / 1 نتوانست تیمسار تریری - علی را بشناسد. او گفت در مدتی که با بختیار گذرانده و در مجموع حداقل 36 ساعت بوده، هیچ کس از تشکیلاتی به نام اتحاد ملی نامی نبرد.

3- پرونده 962615-201 تا تاریخ 25 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (10) سری 29 شهریور 58 اعضاء از رئیس 517620به تهران رونوشت برای ژنو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: تهران 54240 (برای ژنو لازم نیست) 1- هویات درخواستی آقای جوزف آی. سالتزمن (س) مأمور قرارگاه ژنو و عبدالرحمن برومند (ب) دستیار بختیار می باشند.

2- تلگرام ژنو 43721 برای اطلاع شما مخابره می شود و متن تلگرام رئیس 502044 در ذیل درج شده است. اینها پیامهای مربوط به این عملیات می باشند. اگر چه در ابتدا احتمالاً دلایلی برای اینکه شما در جریان پیامهای رد و بدل شده ای که به این ملاقات منجر شدند قرار نگیرید، وجود داشته، ما متأسفیم که شما را زودتر حساب نکردیم. منتهای تلاش خود را به عمل خواهیم آورد تا این امور دوباره اتفاق نیفتند.

ص: 615

3- ذیلاً متن تلگرام رئیس 502044 مورخ 3 شهریور 58 برای اطلاع شما:

1- ستاد مرکزی مایل است با ژنو و پاریس امکان استفاده از مأمور قرارگاه ژنو (س) برای رخنه به جمع اطرافیان شاهپور بختیار را بررسی کند. (س) خصوصا برای این مأموریت مناسب است، چون شخصاً با بسیاری از طرفداران بختیار آشنایی دارد.

2- برای مثال، (ب) در پاریس به عنوان یکی از دستیاران، عمده بختیار فعالیت می کند. (س) هنگام ریاست پایگاه اصفهان مأمور مربوطه (ب) بود.(1) او کاندیدای اول برای تماس با (ب) خواهد بود.

3- به نظر ستاد (س) از طریق هماهنگی نزدیک با قرارگاه پاریس می تواند اعضای جمع اطراف بختیار را شناسایی و با آنها تماس برقرار کند. اگر (س) بتواند تماس مستقیم با بختیار برقرار کند، که چه بهتر. (یادداشت ستاد برای تهران: رهنمود جمله آخر پیش از رفتن (س) به پاریس لغو شد).

4- برای اطلاع شما: اخبار موجود در ستاد حاکی از آنند که ایرانیان مختلفی برای حمایت از بختیار تدارک می بینند... اخبار قابل اطمینان کمی درباره این فعالیتها دارد، بدین ترتیب... اطلاعاتی که (س) بتواند تهیه کند به گرمی در اینجا مورد استقبال واقع می شوند.

5 - پاریس: ستاد تصور می کند که پاریس بتواند در تعیین محل اقامت طرفداران بختیار در پاریس قدری کمک کند.

6- تقاضا می شود مخاطبین به موقع توضیحات خود را ارسال کنند.

4- پرونده: 212149 - 201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (11) سری 20 شهریور 1358 اعضاء از: ژنو 43721به: رئیس، رونوشت برای پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه هایی اطلاعاتی است - اس. دی.استی عطف به: الف: رئیس (2)502044 ، ب: پاریس 11937 3004498 1- گونیون در تاریخ 15 و 16 شهریور با اس.دی.استی در پاریس ملاقات کرد. تماس اولیه روز 14 شهریور با تلفن داخلی (خانه) در شرایتون پاریس، جایی که وی اقامت دارد، انجام شد. در اولین ملاقات حضوری اظهار داشت که درباره ملاقات با هیچ کس دیگر حتی بختیار صحبت نکرده بود. روز 15 شهریور تنها موقع نهار به وی دسترسی داشتیم، اما روز 16 شهریور یک جلسه سه ساعته در اتاقش برگزار

ص: 616


1- اسناد دو مورد از تماسهای سالتزمن با برومند در سال 1336 در کتاب افشاگری شماره 21 (دومین کتاب از مجموعه احزاب سیاسی) آمده است. البته در آن دو سند سالتز من به عنوان رئیس پایگاه سیا در اصفهان معرفی نشده ٬ بلکه گزارش خود را تحت پوشش کارمند کنسولگری ارائه کرده است و گزارشهای اصلی ملاقاتهای وی از کانال جداگانه مخصوص سیا ارسال شده اند ٬ که ظاهراً در دوران انقلاب و پیش از آن به ستاد مرکزی منتقل شدند و در ایران نبودند.
2- تلگرام مرجع رئیس 502044 همان است که خلاصه آن در سند شماره 10 مخابره شده است. از روی این نکته و همچنین این مطلب که شماره پرونده 201 ذکر شده در انتهای این سند با شماره پرونده انتهای سند شماره 10 یکی است ٬ مشخص می شود که این سند در ادمه طرح تماس سالتزمن با برومند است و می توان نتیجه گرفت که نام مأمور سیا در این سند ٬ یعنی گونیون نام رمز سالتزمن و نام اس. دی. استی نام رمز عبدالرحمن برومند است.

شد. اولین ارتباط گونیون با اس.دی. استی به فارسی بود، اما این مکالمات به فرانسه انجام شد، که اس.دی.استی به راحتی به آن تکلم می کرد. او بلافاصله نام گونیون را شناخت و از اینکه با وی تماس گرفته شده بود، خوشحال بود.

2- اس. دی. استی گفت که در دوران نخست وزیری بختیار او رابط با خمینی بوده است و زمانی که دولت بختیار سقوط کرد، مجبور به عزیمت شد. وی گفت بختیار هم اکنون از حفاظت پلیس فرانسه برخوردار است، اما او یعنی اس.دی. استی این طور نیست و از کوشش جهت ترورش می ترسد. وی از بهمن 1358 با همسر و پسر جوانش که با وی ایران را ترک کردند در فرانسه به سر می برد. دو دختر بزرگش از قبل در پاریس به دانشگاه می رفتند و پسرش در دانشگاه لوزان بود. وی ویلایی در کان دارد و از بهمن ماه آنجا زندگی می کند.

3- به اس. دی. استی گفته شد که ارتباط گونیون رسمی بود نه شخصی، اما تماس به معنی حمایت نیست. به او گفته شد که روابط سیاسی ایران و دولت آمریکا از توجه مقامات سطح بالا برخوردار است و در مورد دیدگاهها و فعالیتهای گروههای سیاسی اطلاعاتی مورد نیاز است، از این جهت با وی تماس گرفته شد.

4- اس. دی. استی که خود را مشاور و جهت دهنده خط مشی سیاسی بختیار معرفی می کند، می گوید که وی و بختیار اوضاع ایران را در رابطه با حمایت بالقوه و بالفعل از بختیار تحلیل کرده اند، آنهایی که با رژیم بختیار به مخالفت برخواهند خاست عبارتند از:

الف: رهبران مذهبی (مثل خمینی) که می خواهند تمام قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی را خود در اختیار بگیرند. نظر آنها صرفا دیکتاتوری است.

ب: متعصبان مذهبی از قبیل خلخالی ج: توده د: فداییان خلق که توسط مسکو کنترل می شوند. و و: مجاهدین خلق که مستقیما توسط مسکو کنترل نمی شوند اما مارکسیست هستند.

5 - حامیان بالفعل یا بالقوه بختیار عبارتند از:

الف: تمام رهبری جبهه ملی به استثنای سنجابی و چهار یا پنج نفر از دوستان نزدیکش. امتناع سنجابی از حمایت بختیار ناشی از حسادتی است که بر می گردد به این واقعیت که بختیار به عوض او به عنوان نخست وزیر معرفی شد؛ ب: رهبران نظامی سابق که از شاه حمایت می کردند. آنها به برقراری مجدد سلطنت امید داشتند، اما اینک فهمیده اند که این غیر ممکن است و بختیار را به عنوان بهترین امکان برای برقراری دوباره نظم در ایران به حساب می آورند؛ ج: اقلیتهای مذهبی مانند یهودیان، آشوریان و ارامنه؛ د: تمام طبقه مالکین ثروتمند، هزار فامیل؛ ه: تجار کوچک، بازاریها؛ و: بسیاری از رهبران مذهبی از قبیل شریعتمداری (تبریز) قمی و شیرازی از مشهد، محلاتی (شیراز) و

ص: 617

نجفی مرعشی (قم) این ملاهای با نفوذ بر این اعتقادند که جایشان در مسجد است و نه سیاست ز: اکثر کردها به استثنای آنها که تحت نفوذ روسیه قرار دارند.

ح: اعراب خوزستانی علاقه خاصی به بختیار ندارند، اما با هر کسی که ضد خمینی باشد کار خواهند کرد؛ ط: اکثریت کارگران صنعتی یا تحت نفوذ مارکسیسم هستند یا تحت نفوذ خمینی، اما کارگران خوزستان و اصفهان از بختیار حمایت می کنند؛ ی: تمامی متخصصین؛ ک: قبال - بختیاری و قشقایی تنها قبایلی هستند که قوایشان به حدی است که آنها را مهم جلوه دهد.

آنها مذهبی نیستند، بنابراین از خمینی حمایت نمی کنند. بختیار از پشتیبانی قبیله خود برخوردار است و قشقایی منتظر ظهور فردی هستند که قبل از موضعگیری شان مستعد برنده شدن باشد.

6 - اس. دی. استی کشاورزان، هنرمندان و صاحبان حرفه (کارگران بازار) را نیروی سیاسی به شمار نمی آورد.

7- فرضیه اساسی تحلیل فوق این است که بر ایران به عنوان ترکیبی از فرهنگها، دینها و طبقات گوناگون نمی توان توسط یک دیکتاتوری یکپارچه چه از نوع شاه یا خمینی حکومت کرد. تنها حکومت موفق، یک جمهوری لیبرال آزادیخواه غیرروحانی است که آزادی و تنوع را برای تمام اقشار ملت دنبال کند. این چیزی است که بختیار ارائه می کند و تا اینجا معیارهایش را سراپا نگهداشته است و اینک منتظر است ببیند چه کسی جانب او را خواهد گرفت. بختیار کاملاً احتمال یا مطلوبیت برقراری مجدد سلطنت را رد می کند.

8 - در حال حاضر... بختیار صاحب هیچ تشکیلاتی نیست. وی تمایل خود را به حکومت کردن اعلام کرده و با کمک همکارانی چون اس.دی. استی سعی دارد جلب حمایت ایرانیان با نفوذ را توسعه بخشد.

امیر پرویز در لندن برای بختیار کار می کند. اس. دی. استی اظهار می دارد، آنها در تلاش کسب حمایت، دائما با حمایت، دائما با ایران تماس تلفنی دارند. آنها تقاضای کمک مالی می کنند، اما تا این زمان اکثر کمکها مختصر بوده اند و وضع مالی خراب است. بختیار هیچ سرمایه شخصی ندارد. بختیار هیچ رابطه سیاسی با حکومتهای خارجی منجمله حکومت فرانسه ندارد. وی در رابطه با امنیت شخصی خود با پلیس فرانسه سروکار دارد، اما همین و بس. جبهه ملی دیگر به عنوان یک تشکیلات وجود خارجی ندارد و بختیار به عنوان وسیله انتقال به قدرت سعی در تجدید حیات آن ندارد. او به پایگاه قدرتی بسیار وسیعتر از آنچه توسط جبهه ملی فراهم می شود، احساس نیاز می کند.

9 - بختیار هیچ گونه امکان کار با رژیم فعلی را پیش بینی نمی کند. بازرگان دوست او است، اما بختیار او را ضعیف و بی اراده و آلت دست خمینی که فاقد صلاحیت برای حفظ منافع ایران است به حساب می آورد. اختلاف فکری عمده بین آنها این است که بازرگان عمیقا مذهبی است و بدین خاطر به طرح جمهوری اسلامی عقیده دارد، در حالی که بختیار فکر می کند، ایران باید یک جمهوری دنیوی (غیر مذهبی) داشته باشد. بر اساس این فرضیه که رأی گیری آزاد نیست، بختیار در رفراندوم قانون اساسی و متعاقب آن انتخابات مجلس شرکت نخواهد کرد. در مورد کوششهای سفیر انتظام مبنی بر ترغیب ایرانیان به بازگشت به ایران اس.دی. استی تردید داشت کسی که قبل از انقلاب شغل مهمی داشته، به کشور برگردد.

ص: 618

10- بختیار به دلایلی که قبلاً ذکر شد معتقد است که رژیم خمینی نمی تواند، پایدار بماند. به مرور که ضعیف می شود یک نفر به «تحول نیروها» جهت سرنگونی رژیم اقدام خواهد کرد و این عامل یا روسها خواهند بود یا غرب و رژیمی که سرکار می آید، توسط دولتهایی که کودتا را باعث شده اند، شکل داده خواهد شد. بختیار بر این اعتقاد است که ایالات متحده، دولت آلمان فدرال، انگلیس، فرانسه و ژاپن منافع مشترک در ایران دارند و باید یک طرح مشترک جهت حفاظت از منافع خود در آنجا بریزند. ایالات متحده باید در تبیین اهداف و مقاصد طرح رهبری داشته باشد، اما انگلیسها (که ایران را خیلی بهتر از آمریکاییها درک می کنند) باید طرح را اجرا کنند. به گفته اس.دی.استی قشقاییها بهترین ابزار اجرای این تحول لازم نیروها می باشند. الآن ناصر قشقایی در ایالات متحده به دنبال چراغ سبز آمریکا است که آیا دولت ایالات متحده از قیام قشقاییها حمایت می کند یا نه.

اس. دی. استی اخیرا در ایالات متحده بوده و در آنجا از طریق بیل میلر (عضو کمیته خارجی سنا؟) به دنبال حمایت دولت آمریکا از بختیار بود. اس.دی. استی فکر می کند، دولت ایالات متحده باید با امتناع از دادن مواد غذایی و وسایل نظامی و کمکهای فنی و با اقدام به فعالیت وسیع در جهت تبلیغ کوتاهیهایی که در زمینه حقوق بشر در ایران روی می دهند، رژیم ایران را تضعیف کند. اس.دی. استی اعتقاد دارد که دولت آمریکا باید از دوستانش در ارتش، تجارت، قبایل و غیره بخواهد که از بختیار حمایت کنند تا بدین ترتیب به بهبود و تغییر اوضاع کمک فراوانی کرده باشد.

11- آنچه در بالا آمد علیرغم نمونه خمینی منعکس کننده این دید ایرانیان است که قدرتهای خارجی ایران را کنترل می کنند و تغییر اوضاع فقط از طریق همکاری با این قدرتها امکان پذیر است. اس.دی.استی با نگرانی پرسید آیا گزارشهای مطبوعات مبنی بر اینکه سیا عملاً از بین رفته، صحت دارند یا نه و مجددا به وی اطمینان داده شد که نظری مخالف آن را خواهد شنید. وی احساس می کند که فقط کارمندان سیا ایران را درک می کنند و تنها تشکیلات دولتی شایسته ارتباط، همان سیا است. احاطه نظر سیا بر اوضاع، که در این واقعیت که توانسته بودیم او را پیدا کنیم معلوم شده بود، او را شدیدا تحت تأثیر قرار داد. او قادر نبود حدس بزند که ما چگونه جای او را پیدا کرده بودیم.

12- نظریه.اس. دی. استی از اینکه پس از مدت مدیدی دوباره با وی تماس گرفته شده، شادمان و دلگرم بود و احساس می کرد صرف این ارتباط، علامت تغییر مشی بود. به هر حال وی اصلاً کمی مأیوس و افسرده بود و ما در اینکه واقعا معتقد باشد بختیار دوباره به قدرت خواهد رسید، تردید داریم. این مثال، عدم هماهنگی بین رهبران ایرانی جناح مخالف را که دیدهای مشابه هم دارند، نشان می دهد. مأمور مربوطه قرارگاه پاریس یک خبرنامه به زبان فرانسه به نام «ایران آزاد» که ناشرانش نامشخصند به گیونیون نشان داد. گیونیون با زیر نظر داشتن اس.دی.استی خبرنامه را خواند. طرز تلقی اس.دی استی تقریبا دقیقا با نظریات خبرنامه مطابقت داشت. در پایان ملاقات اس. دی. استی و گیونیون، خبرنامه به وی نشان داده شد و سؤال شد که آیا خبرنامه نوشته او بود. او هرگز از آن خبری نشنیده بود و از گرداننده آن اطلاعی نداشت. وی به بختیار تلفن کرد تا ببیند او می داند یا نه، بختیار با اینکه نمی دانست حدس زد که تهیه کننده آن ممکن است بیژن نهاوندی رئیس سابق دانشگاه تهران و مشاور شهبانو باشد.

13- با اس.دی.استی در مورد امکان ارتباط در آینده صحبت شد. فعالیتها و جای او طی دو یا سه ماه آینده به قابلیت بقای جنبش بختیار بستگی خواهد داشت، اگر... هواخواهان و حمایت به دست آورد، اکثر

ص: 619

اوقات را در پاریس همراه بختیار خواهد بود. اگر حرکتی که بختیار شروع کرده به شکست انجامد، وی در منزل خود واقع در کان خواهد بود. تلفن منزل گیونیون به اس.دی. استی داده شد وی تلفن خود 13-18-90 تکرار می شود 13-18-90 در کان را داد همچنین شماره تلفن محل اقامت بختیار تکرار می شود 62-92-548 جایی که در پاریس می توان او را پیدا کرد. احتمالاً در خلال چند هفته آینده دوباره با اس. دی. استی تماس گرفته می شود تا مشخص شود آیا بختیار در راه انداختن یک جنبش معتبر موفق شده است یا نه.

14- پرونده 212149-201 تا 20 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود. توضیح سیستم انتشار پیامها. رونوشت به موجب... برای تهران مخابره شد.سری سند شماره (12) سری 23 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12390به: رئیس رونوشت برای ژنو، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. آپ بیت عطف به: پاریس 10828 1- اخیرا کرامس از طریق پست نشریه ای به نام «ایران آزاد» که به فرانسوی نوشته شده بود، دریافت نمود (نسخه ای از آن با محموله های شماره 562895و562894 TM ارسال می شود).

پاکت آن نشانی بازگشت (فرستنده) نداشت، فقط نام اس. دی. آپ بیت روی آن بود. با تصور اینکه اس. دی. آپ بیت شاید با بختیار تماس دارد (در حقیقت ابتدا فکر کردیم که این احتمالاً نشریه بختیار است)، قرارگاه تصمیم گرفت دوباره با اس.دی.آپ بیت تماس بگیرد. این کار توسط کرامس صورت پذیرفت و در 21 شهریور یک ملاقات یک ساعت و نیمه انجام گرفت.

2- اولاً موقعیت شخصی اس.دی. آپ بیت، وی رسما از دولت فعلی ایران جدا شده است و هنگامی که از ریاست ستاد ارتش دستور یافت بازگردد، امتناع ورزید. در نتیجه سفیر ایران پای او را از دفترش کوتاه کرده و دستور داده آپارتمان خود را تخلیه کند و اتومبیل را بازگرداند چون هر دو از اموال سفارتخانه می باشند. اس.دی.آپ بیت تا به امروز از نقل مکان خودداری کرده و به کرامس گفت قصد دارد یک وکیل بگیرد و طی کردن مراحل قانونی تا حل و فصل قضیه به احتمال زیاد یک سال یا بیشتر طول خواهد کشید.

وی قصد دارد اتومبیل را تحویل دهد. اس.دی. آپ بیت با آنکه موقعیت دیپلماتیکش را از دست داده، موفق می شود در بسیاری از فعالیتهای دیپلماتیک نظامی که هنوز دعوتنامه های آنها به خانه اش ارسال می شوند حضور یابد. برای مثال، در 21 شهریور وی و همسرش در یک ضیافت که به افتخار وابسته نظامم جدید یوگسلاوی برگزار شده بود شرکت کردند. کرامس ملتفت شد که رئیس دفتر پروتکل نظامی استقبال سردی از او به عمل آورد، اما سایر دیپلماتها ظاهرا از گفتگو با وی لذت می بردند. او اذعان داشت که تأمین مالی مشکل بزرگی است. اگرچه وی از آپارتمان نقل مکان نمی کند، ولی باید اجاره خانه را بپردازد، اتومبیل جدید باید بخرد و چنان که گفت دوستانش که در شش ماه گذشته به او مدد رسانده اند، شاید از قرض دادن به او خسته شده باشند. دو فرزند وی همچنان به یک مدرسه خصوصی فرانسوی می روند، اما

ص: 620

در حال حاضر مجبور به پرداخت شهریه نیستند.(1) 3- اس. دی. آپ بیت به کرامس گفت که در یک گروه تبعیدی ایرانی مشغولیت سنگینی دارد. این گروه با آنکه هنوز با بختیار در تماس نیست، ممکن است عاقبت با او تماس بگیرد. این گروه مقداری کمک مالی دریافت داشت که برای انتشار اولین شماره «ایران آزاد» به فرانسه (نشریه ای در هشت صفحه، با کاغذ خوب، اما هیچ نام یا نشانی ندارد و تمام مقالات فاقد امضاء می باشند) کفایت می کند و برای انتشار دومین شماره آن در آتیه نزدیک، که به گفته اس.دی. آپ بیت به فرانسه، انگلیسی و فارسی خواهد بود کافی است. این شماره حاوی یک سرمقاله خواهد بود که اس.دی. آپ بیت نوشته و خطاب به ارتش ایران است و سوگند وفاداری را که به ایران نه خمینی یاد کرده اند، خاطرنشان می کند. به علاوه کاستهایی برای افراد منتخبی به ایران فرستاده خواهد شد. این گروه در 19 شهریور نیز به حمایت از کردها تظاهراتی در جلو کنسولگری ایران داشت.

4- اس. دی. آپ بیت افزود که گروهش فعال است و حتی قبل از اولین کنفرانس مطبوعاتی بختیار در چند ماه پیش، مشغول تشکیلات دادن به خود بود. این گروه رابطهای خوبی نیز در ایران دارد و با افراد منتخبی در ایران من جمله تعدادی از کردها در تماس روزانه می باشد. اس.دی. آپ بیت فکر می کرد که بختیار از حمایت فراوانی در ایران برخوردار نیست و همین حمایت فعلی فقط از جانب بخشهایی از طبقه متوسط و طبقه بالا تأمین می شود که با سقوط شاه بیشترین خسارت را تحمل کردند، اما بین طبقات کارگر و ارتش ایران کم طرفدار دارد. عقیده اس.دی.آپ بیت و گروهش این است که رژیم خمینی نمی تواند دوام بیاورد و در این مورد با بختیار هم عقیده اند. برای آنکه یک ائتلاف چپی جای این رژیم را نگیرد، دو چیز باید صورت پذیرد. ارتش باید از یک حرکت مورد حمایت غرب پشتیبانی کند (درباره اینکه چه کسی این حرکت را رهبری کند اس. دی. آپ بیت ابهام داشت، اما با «شکسته نفسی معمول خود افزود که خوشحال خواهد شد که نخست وزیر شود) حمایت دولت آمریکا از چنین حرکتی اساسی است. این حمایت نه تنها با کمک مادی بلکه با تقلیل روابط با رژیم فعلی ایران باید باشد. اس.دی.آپ بیت گفت که گروهش بازگشت شاه را در نظر ندارد، اما اعاده سلطنت توسط یکی از پسران شاه را مردود نمی شمرد.

گروه مذکور با شاه تماس گرفته، اما هنوز جواب مستقیمی دریافت نداشته است. معذالک، اس.دی.

آپ بیت و سایرین در 23 تیر با زاهدی سفیر پیشین تماس گرفتند و زاهدی به طور ضمنی این گروه را تأیید کرد.

5 - هنگامی که کرامس این مسئله را مطرح کرد که آیا اس.دی. آپ بیت یا گروهش با شورویها تماس دارند، اس. دی. آپ بیت جواب داد که او و گروهش کاملاً ضد کمونیست می باشند و هیچ قصد ندارند که خواستار کمک از شوروی شوند. اس.دی. آپ بیت افزود که در چندین مورد وابسته نظامی شوروی (ژنرال کاپالکین) او را به صرف شام دعوت کرده بود، اما او هیچ گاه نپذیرفته است. با این حال به دنبال رد دعوت کاپالکین وابسته نظامی چکسلواکی (سرهنگ و لراخ) و وابسته نظامی لهستان (سرهنگ دوم دونای) او را دعوت کرده اند و با هم شام خورده اند. هر دوی این آقایان می خواستند درباره اوضاع ایران گفتگو کنند، اما (اگر بتوان حرف اس. دی. آپ بیت را باور کرد) برای هیچ گونه همکاری اصرار نکردند.

6- در خلال ملاقات، کرامس تأکید کرد که تماس وی با اس.دی. آپ بیت به هیچ وجه نباید معادل

ص: 621


1- تا به اینجا مشخص می شود که اس.دی. آپ بیت وابسته نظامی سفارت شاهنشاهی در پاریس بوده است.

حمایت دولت آمریکا فرض شود، و کرامس به عنوان یک مأمور اطلاعاتی که شغلش فقط جمع آوری خبر برای انتقال به مراتب بالاتر است با او تماس دارد. کرامس دوباره (چنان که در چندین مورد گذشته انجام داده ایم) گفت که برای حسن اطلاع دولت آمریکا، خبرهای دقیقی درباره اینکه چه کسانی، چه چیزی در کجا و کی انجام دادند لازم می باشد و هر چه کمتر از اینها قابل قبول نیست. به علاوه اگر اس.دی. آپ بیت حاضر نیست که اولاً چنین خبرهایی بدهد و ثانیا، تماسهای ما را محرمانه نگاه دارد، ملاقات مجددی صورت نخواهد پذیرفت. کرامس گفت اگر قرار است این ملاقاتها را ادامه دهیم، اس. دی. آپ بیت باید نامهای، مقامها، سازمانها و غیره را در اختیار بگذارد. نامهای ایرانیانی که با آنها در داخل کشور تماس دارند (محسوس بود که اس.دی.آپ بیت فوراً از این یکی جا خورد) و سایر خبرهای با ارزش نیز در این زمره می باشند.

7- حالا، ما در عوض باید چه کنیم؟ اس.دی.آپ بیت اعتراف کرد که از لحاظ مالی قدری در مضیقه است (پاراگراف 4 را ملاحظه کنید). کرامس جواب داد با آنکه بدون تصویب هر گونه کمک مالی توسط ستاد مرکزی، خودش نمی تواند قولی را به عهده بگیرد، ولی احتمالاً می توانیم به تفاهم برسیم. ابتدا اس.

دی. آپ بیت با یک لحن معمولی گفت که او قابل خرید نیست (وی اضافه کرد که قبلاً از قبول پیشنهاد کمک کرامس امتناع کرده بود). اما برای کرامس آشکار بود که اگر پیشنهاد پرداخت مبلغی داده شود، او قبول خواهد کرد. تنها مشکلی که پیش بینی می کنیم، این است که اس.دی. آپ بیت با تجمل پسندی خود، ممکن است دست خود را پایین نگیرد. قطعا اگر او فکر کند که ما سطح زندگی فعلی او را تأمین خواهیم کرد، هر مبلغی که پیشنهاد کنیم، او ناامید خواهد شد.

8 - در ذیل توصیه قرارگاه می آید و خواستار نظریات ستاد و تصویب نهایی می باشیم. اگر به ادامه تماس با گروههای تبعیدی و خصوصا گروهی که اس. دی. آپ بیت با آن مراوده دارد، علاقه ای باشد ما قصد داریم به اس. دی. آپ بیت پیشنهاد کنیم برای یک دوره آزمایش شش ماهه هر ماه 2500 فرانک (حدود 600 دلار) پرداخت شود تا در آخر آن دوره دوباره مذاکره گردد. اگر به نظر اس. دی. آپ بیت این مبلغ خیلی کم بود، بابت مدتی که با ما گذرانده تشکر خواهیم کرد و می رویم. لطفا تا 29 شهریور جواب خود را اطلاع دهید.

9- پرونده: 959108-201 تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (13) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517483به: پاریس رونوشت برای ژنو، تهران عطف به: پاریس 12390 1- به نظر ما پوشش خبری کافی از فعالیتهای مخالفین تبعیدی ایران در اروپا در حل شکل گیری است و اس. دی. آپ بیت / 1 (الف / 1)تاکنون در طرح ریزی عملیاتی... نکرده است.

لذا علاقه ای به مقدمات عقد قرار داد با الف / 1 حول این هدف نداریم. از کوششهای کرامس تقدیر می کنیم و میل داریم که تماسهای گاه به گاه با او حفظ شود، به نحوی که الف / 1 امکان یابد هر خبری را که

ص: 622

می خواهد، به ما برساند.

2- برای اطلاع شما: اویسی به مأموران ستاد مرکزی اطلاع داده طی مسافرتی که می خواهد در چند هفته دیگر به پاریس کند، قصد دارد با اس. دی. روف / 1 و الف / 1 ملاقات کند.

3- پرونده: 959108 - 201 تا تاریخ شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (14) سری 19 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 493038به: با حق تقدم به لندن رونوشت برای تهران، پاریس، بخش خبرگیری داخلی / ستاد هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است جی. ان سایت، جی. ان. گراف 1- منبع بخش خبرگیری داخلی اطلاع داده است، که تیمسار (بازنشسته) ایرانی حسن طوفانیان دستیار بلند پایه سابق شاه و وزیر صنایع دفاعی در حال حاضر در لندن است و در آنجا در جلسه سران نظامی ایرانی که برای سرنگونی دولت فعلی ایران طرح ریزی می کنند، شرکت دارد. قرارگاه به یاد دارد که اس. دی. پریتکست / 1 از جلسه 17 مرداد تبعیدیهای ایرانی اروپا در لندن به آدلسیک خبر داده بود.

معنای ضمنی آن این بود که حضور دوباره نخست وزیر پیشین شاپور بختیار در پاریس فعالیتهای تشکیلاتی در اروپا را به تحرک واداشته است.

2- منبعی دیگر به نام اس دی بیتل / 1 در 17 مرداد به لندن مسافرت نمود، تا احتمالاً در همین جلسه شرکت کند. اس دی بیتل / 1 گفت که در جریان یک اقدام برای تشکل دادن به قاطبه ایرانیان علیه خمینی، او با تبعیدیان مختلف اروپایی ملاقات خواهد داشت و در بین شرکت کنندگان متعدد آن علی امینی، نخست وزیر پیشین و مهدی میر حسینی سرتیپ نیروی هوایی حضور دارند. این گروه مشغول طرح ریزی برای ملاقات با بختیار در حوالی 21-19 مرداد 1358 بودند.

3- موجب امتنان خواهد بود اگر برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ادعای ملاقات تبعیدیهای ایرانی و همچنین تأیید حضور طوفانیان در انگلستان از سازمان اطلاعاتی انگلستان تحقیق شود.

4- بدون پرونده. تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (15) سری 9 شهریور 58 اعضاء از: لندن 17282به: رئیس رونوشت برای پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فیس عطف به: لندن 17051 1- در 9 شهریور، اس. دی. فیس / 1 گزارش داد که او پی برده رئیس تشکیلات بختیار در لندن یک ژنرال دو ستاره به نام نصیر جهانبانی است. اس. دی. فیس / 1 می گوید که جهانبانی توسط «گروه هتل» به اصطلاح او که در تلگرام مرجع به آن اشاره شده، به عنوان «رئیس انتخاب شد».

ص: 623

2- به گفته همان منابع، تشکیلات بختیار در سوئد، آلمان، سوئیس و انگلستان و فرانسه در حال دایر شدن می باشند. مسئله پول در حال حاضر اشکال اصلی می باشد. یک حساب بانکی در پاریس افتتاح شده و در خواستی از ثروتمندان ایرانی برای اعانه به عمل آمده است. منابع «هتل» اس. دی. فیس / 1 به او گفته اند که زاهدی سفیر پیشین (ایران) در واشنگتن نزد شاه رفته و از او در خواست... اعانه کرده است. به طوری که گزارش شده، شاه از پرداخت هرگونه اعانه خودداری ورزید.

3- در نتیجه مسئله کمبود پول، اعلان دولت در تبعید توسط بختیار به تعویق افتاده و منابعی آماده می باشند که این اعلان را با تبلیغات و اعلانات مناسب تقویت کنند. به همین دلیل... لندن که در تلگرام مرجع از آن گزارش شد، به تعویق افتاده است. به هرحال سخنرانیهای معمول هاید پارک در یکشنبه ها برقرار خواهد بود. (جهانبانی در... مرداد در این سخنرانیها شرکت کرد.) اس. دی. فیس / 1 همچنین شایعات (شناخته نشده ای) شنیده که مخالفین رژیم فعلی ایران درباره «حمله» به سفارت ایران در اینجا صحبت می کنند. چنین صحبتهایی بین افرادی که تازه درگیر فعالیتهای تشکیلاتی شده اند یک امر منطقی به نظر می رسد.

4- علیرغم اشکال پولی، تشکیلات اینجا یک برنامه خیریه در سطح کوچکی آغاز کرده است. یکی از اعضای گروه هتل از اس. دی. فیس / 1 پرسید، آیا خودش هیچ ایرانی را که به پول احتیاج داشته باشد می شناسد. رابط می گوید که این گروه می تواند... تهیه کند.(ادامه سند به دست نیامده) سند شماره (16) سری 8 آبان 58 اعضاء از: رئیس 542726به: با حق تقدم به لندن رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فیس، جی. ان. سایت عطف به: الف. لندن 18960، ب. لندن 19113 1- با توجه به تداوم احتیاج به نظارت داشتن بر فعالیتهای تبعیدیها، با پیشنهاد قرارگاه مبنی بر ابقای اس. دی. فیس / 1 با مستمری ماهانه 150 پوند استرلینگ تا پایان ژانویه 1980 موافقت می شود.

2- چون عملیات در ابتدا فقط مستلزم نظارت از نزدیک بوده با فقدان سابقه و یادداشت، کیلتایگر فکر می کند رئیس هیئت نمایندگی (سفیر آمریکا- م) احتمالاً در جریان گذاشته نشده است. تصمیم اینکه آیا حالا به رئیس هیئت نمایندگی خبر داده شود یا نه را به تشخیص خود قرارگاه واگذار می کنیم.

3- پرونده: 077924-201 تا تاریخ 8 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (17) سری 14 شهریور 58 اعضاء از: لندن 17389به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. پریتکست 1- در 13 شهریور آدلسیک از اس. دی. پریتکست / 1 سؤال کرد درباره تشکیل یک جنبش طرفدار

ص: 624

بختیار چه شنیده است. اس. دی. پریتکست / 1 گفت هر کار تشکیلاتی که صورت گرفته باشد، به دست معین زاده و چند نفر دیگر بوده است. آنها تمام وقت خود را صرف تشکل دادن به ایرانیان جوان در بریتانیا کرده بودند. اس. دی. پریتکست / 1 گفت که فقدان مالی مانع کار آنها شده است. او گفت که تا به امروز هیچ آدم کله گنده ای جلو نیامده بود تا خود را در صف بختیار اعلام کند، یا اینکه آشکارا از وی حمایت نماید.

2- اس. دی. پریتکست / 1 گفت که تا به حال تمام فعالیتهایی که در حمایت از بختیار صورت گرفته اند ذاتاً تبلیغاتی بوده و به طور چشمگیری مؤثر یا وسیع نبوده اند. او فکر می کرد که اگر وسایل کار فراهم باشد، بختیار می تواند تشکیلاتی را برپا کند، زیرا او به عنوان یک فرد سازمانده خوب شهرتی دارد. اس.

دی. پریتکست / 1 نتوانست نظر بدهد که آیا وجود نداشتن فعالیتهای تشکیلاتی مؤثر در انگلستان به دلیل فقدان مالی بود یا بی تفاوتی قاطبه ایرانی.

3- در رابطه با ارتش. اس. دی. پریتکست / 1 گفت که فکر می کند ارتش ایران آنقدر زیردست ملاها قرار دارد که نمی تواند کودتایی را علیه پاسداران سازمان دهد. او شنیده که مدنی قرار است از خوزستان به تهران انتقال داده شود، چون اینکه هم استاندار و هم فرمانده نظامی باشد به او امکان می دهد در صورتی که خواست پایگاه مؤثری برای اقدام علیه دولت در دست داشته باشد. اس. دی. پریتکست / 1 فکر نمی کرد که مدنی مشغول کاری باشد، این فقط مسئله اقدام احتیاطی دولت بود.

4- اس. دی. پریتکست / 1 گفت که با افراد زیادی ملاقات می کند و فقط پریتکست / 1 گوش به حرفهای آنها می دهد در رابطه با اوج گیری ناگهانی بختیار او قطعا خود را کنار نگه داشته است. او با استفاده از ملاحظاتش گفت اگر بختیار حمایت اطرافیان سابق شاه و دیگران را قبول کند، مرتکب یک اشتباه تاکتیکی شده، چون شاه هنوز بسیار مورد تنفر اکثر ایرانیان قرار دارد و اینکه بختیار حمایت این طرف را قبول کند، اشتباه خواهد بود.

5 - در 11 شهریور آدلسیک وکیلتایگر برای تماشای تظاهراتی که به طرفداری از بختیار صورت می گرفت، به هاید پارک رفتند. به گفته اس. دی. پریتسک / 1 حدود 3000 نفر در تظاهرات شرکت داشتند. آدلسیک و کیلتایگر تخمین زدند که تعداد جمعیت ممکن است به یک هزار نفر برسد. اکثریت آن جمع بی شور و هیجان به نظر می رسیدند. نقطه اوج آن بعد از ظهر زمانی فرا رسید که یک زن جوان به محل سخنرانی بالا برده شد و همه جور بد و بیراه به خمینی نثار کرد. زنی در میان جمع فریاد برآورد که خمینی جاسوس آمریکا نیز هست. (از مشاهداتی که آدلسیک وکیلتایگر از جمعیت داشتند، صحت اظهارات فوق یاد شده اس. دی. پریتکست / 1 تأیید شد).

6- پرونده 215177-201 تا تاریخ 14 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (18) سری 28 شهریور 58 اعضاء از: برن 39543به: رئیس رونوشت برای ژنو، زوریخ، تهران، پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آی. ان. گوت، آی. ان. کی 1- در ذیل ترجمه گزارش آی. ان. گوت(1) شماره 79594 مورخ 22 شهریور 58 می آید که منبع آن

ص: 625


1- آی. ان. گوت. احتمالاً نام یک سازمان اطلاعاتی باید باشد.

«یک مسافر ایرانی در اروپا» و تاریخ خبر آن مرداد / شهریور 58 ذکر شده است و ممکن است از لحاظ عملیاتی مورد توجه ستاد باشد.

«در آخر ماه اوت ایرانیان مختلفی که در دوران شاه مشاغل مختلفی را در اختیار داشتند، به طور انفرادی به اروپا مسافرت کردند تا با دوستان و آشنایان دیدار کنند. در زمره این مسافران رئیس سابق مدرسه پلی تکنیک و رئیس اداره آب و برق اهواز طی توقف خود در اروپا تماسهای با بختیار وزیر مقیم پیشین داشتند. رئیس سابق مدرسه پلی تکنیک قطعا دوباره به ایران بازگشت».

2- پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

توضیح سیستم انتشار پیامها: پیرو تلگرام رئیس 518694 رونوشت برای تهران و پاریس مخابره شد.

سری سند شماره (19) سری 3 مهر 58 اعضاء از: پاریس 12714به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. جی. ال. گرناید عطف به: پاریس 99903 1- حسن قاضی یک چپی ایرانی که طی دوران تبعید خود در پاریس یک دفتر معماری در پاریس دایر کرد و سوابق ستاد در مورد او حاکی از آن بودند که با جنبشهای ناراضی خصوصا در آمریکای جنوبی روابطی داشته، در حال حاضر در تهران زندگی می کند. مطابق تلگرام مرجع، قاضی برای گذراندن تعطیلات و مشاهده اوضاع به تهران رفت، اما بعد اقامت خود را تمدید کرد.

2- به گفته دوست قاضی به نام پل بالتا خبرنگار روزنامه لوموند، قاضی تصمیم گرفته مدت نامعلومی در تهران بماند، چون پسر او که حدود ده سال دارد به زندگی در تهران اصرار می ورزد.

بالتا این حرف را در اواخر تیر ماه 1358 هنگامی که تعطیلات را در اسپانیا می گذراند به جی. ال. گرناید / 1 اظهار داشت. بالتا گفت که قاضی را در پاریس دید. قاضی برای انجام دادن بعضی امور خود به پاریس رفته و بعد از چند روز به تهران باز گشته بود.

3- بالتا گفت که قاضی ترجیح می دهد در پاریس زندگی کند یا حداقل تا اندازه ای که تحصیل فرزندش طول بکشد و امیدوار بود فرزندش را تحت نفوذ قرار دهد تا برای مدرسه به پاریس باز گردد. به هر حال تا وقتی که پسرش مایل بود در ایران باشد قاضی می خواهد نزد او بماند. اگر قاضی دوباره به اقامتگاه خود در پاریس بازگشت ما مطمئن هستیم که جی. ال. گرناید / 1 می تواند تماس با او را تجدید کند، اما در حال حاضر راه دسترسی به قاضی از طریق (قرارگاه) مسدود است.

4- پرونده: 0960213-201 تا تاریخ 3 مهر در بایگانی ضبط شود. توضیح سیستم انتشار پیامها:

مطابق تلگرام رئیس 521225 رونوشت به تهران مخابره شد.سری

ص: 626

سند شماره (20) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12539به: رئیس رونوشت تهران، بن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - اس. دی. جانوس عطف به الف - تهران 53878 (برای بن لازم نیست) ب - تهران 53855 (برای بن لازم نیست) 1- در 26 شهریور اس. دی. جانوس / 38 گفت که به تازگی از ترکیه بازگشته بود. وی در آنجا کمک کرد مدیر کل ساواک تهران تیمسار پرنیان فر به طور مخفی خارج شود. اس. دی. جانوس / 38 گفت: که هنوز چند افسر ساواک در تهران مخفی هستند، اما هنوز راه باریکه ای که از طریق کردها وجود دارد به خوبی کار می کند. او قصد دارد در چند هفته بعد سفر دیگری به ترکیه کند.

2- اس. دی. جانوس / 38 هنوز با همکاران خود که با گروه بختیار مرتبطند تماس نگرفته، اما با فردی به نام طباطبایی که نام اولش مشخص نیست و برادر وکیل بختیار است، ملاقات کرده است. طباطبایی این تصور را به اس. دی. جانوس / 38 القا کرد که گروه بختیار درجا می زنند و «امیدوارند» کمک چشمگیری از دولت آمریکا دریافت دارند تا خمینی را سرنگون کنند، در غیر این صورت بدون حمایت آمریکا حرکت بختیار مرده است.

3- وضع خانه اس. دی. جانوس / 38 دوباره مرور شد و هنوز می خواهد هر چه زودتر قضیه را فیصله دهد. گفت شاید خودش مسئول شرایط فعلی باشد چون او از ما درخواست کرد پرداختها را قطع کنیم. البته امید داشته بود که ما در پاریس بدون گرفتاری، مستقیما به او پرداخت کنیم. پرستراو توضیح داد که ما با یک آژانس آمریکایی دیگر سر و کار داریم و نمی خواهیم امنیت او را به خطر اندازیم. اس. دی. جانوس / 38 تشکر کرد و قبول کرد بابت مبلغ کلی که هنوز مطابق تلگرام مرجع طلب دارد، چک بگیرد. لطفا چک را وصول کرده و به پاریس بفرستید. اگر راهی باشد که بتوانیم به دلار آمریکا پرداخت کنیم، او ترجیح می دهد به جای ریال دلار بگیرد.

4 - آیا تهران می تواند لطفا نام آن کارمند اداری مستشاری را که مسئول این قضیه است، پیدا کند تا اس.دی. جانوس / 38 بتواند به مادر خوانده خود اطلاع دهد که تماس بگیرد. او همچنین مایل است نامه مختصری به آن کارمند اداری نوشته، خواستار یک (برگ) حسابرسی نهایی مفصل شود. آیا قرارگاه می تواند این نامه را (که برای شما خواهیم فرستاد) به کارمند اداری بدهد؟ لطفا اطلاع دهد.

5 - برای اطلاع شما، اس. دی. جانوس / 38 گفت که همکار ساواکی او سیف اللّه شباب مدیر کل پیشین اداره چهارم قصد دارد مدت کوتاهی برای یک مسافرت کاری به آمریکا برود. او از اس. دی. جانوس / 38 خواسته او را همراهی کند. اس. دی. جانوس / 38 گفت: این پیشنهاد که ممکن است برای هر دو پر درآمد باشد، او را وسوسه کرده است. اس. دی. جانوس / 38 در ضمن قصد دارد به تیمسار پرنیان فر خبر دهد که به آلمان غربی سفر کند و آنجا پناهنده شود.

6- پرونده 960187-201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری

ص: 627

سند شماره (21) سری 4 مهر 58 اعضاء از: رئیس 521399 به پاریس به: پاریس رونوشت برای تهران، بن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. جانوس عطف به: پاریس 12539 1- بر اساس یک سند ستاد مرکزی به شماره 26541NITA مورخ 4 اردیبهشت 52، که خبر اخذ شده از یک منبع قابل اطمینان تحت عنوان تغییرات پرسنلی ساواک بوده یک سرلشگر به نام قاسم پرویان فر (پرنیان فر) معاون رئیس اداره سوم ساواک قرار بوده رئیس ساواک تهران بشود. فرد مزبور در سال 1347 به عنوان یک سرهنگ مأمور خدمت در ساواک شد. اولین مقام او معاونت ریاست اداره سوم بود. مشارالیه پس از مدتی سرلشگر شد و کارمند عادی ساواک با رتبه اداری 9 گردید. یک منبع قابل اطمینان اضافه می کند که مشارالیه کارمندی فعال، دقیق و سخت کوش اما در عین حال یک فرد بیمار، تند خو، عصبی و دارای افکار و نظرگاههای قدیمی و دانش کم و سطحی بود.

2- کارتهای مربوط به میز (ایران) در ستاد نشان می دهند که فرد مزبور در فروردین سال 54 رئیس اداره ساواک تهران و عمیقا درگیر فعالیتهای ضد تروریستی بود. تروریستهای قزوین او را به عنوان هدفی برای ترور انتخاب کرده بودند. ستاد اطلاعات دیگر در دست ندارد.

3- پرونده. 960187-201 تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (22) سری 20 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 493295به: پاریس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. روف عطف به: پاریس 11450 1- برای شهلاکیا (شماره پرونده) 952245-201 انتخاب شد. تنها سوابق موجود از گزارشهای گذشته پاریس اخذ شده بودند. تاریخ و محل تولد: حدود 1322، تهران. دبیر دوم سفارت ایران، پاریس.

در بخش کنسولی در امور دانشجویان ایرانی کار می کند.

(پاریس 78080 3 اردیبهشت 57). کارمند مطبوعاتی سفارت ایران وبا چندین دیپلمات آمریکایی آشنایی دارد (پاریس 96756، 14 اسفند 57) 2- با طرح ریزی قرارگاه که رئوس آن در تلگرام مرجع مشخص شد، موافقت می شود.

3- پرونده: 952245-201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 628

سری سند شماره (23) سری 20 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 493297به: پاریس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. روف عطف به: پاریس 11418 1- ضمن آنکه تصمیم گیری در مورد سرنخ مذکور را به تهران واگذار می کنیم، تصور می کنیم که پیش از برقراری تماس در تهران باید شناخت بهتری از دسترسی برادر اس. دی. روف / 1 (ر / 1) به اطلاعات دارای اولویت داشته باشیم. به نظر ما بهترین شیوه عمل برای پاریس در این مرحله این است که سعی نماید، هنگامی که برادر ر/ 1 در آبان ماه به پاریس بازگشت با او ملاقات کرده دسترسی او (به اطلاعات) را دانسته، و در صورتی که به خبرهای مورد نیاز دسترسی داشت جریان پرورش / آزمایش او را شروع کرده تا یک منبع کاملاً استخدام شده و آزمایش شده، به قرارگاه تهران تحویل گردد.

2- در ستاد مرکزی یا تهران سوابقی راجع به هویت مذکور یافت نشد.

3- ما همچنان از کوششهای پاریس در رابطه با هدف ایرانی تقدیر می کنیم و بابت برنامه پرورشی فعالانه ای که دنبال می شود، سپاس گزاریم.

4- پرونده: 0085145-201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (24) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12540به: رئیس. رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. روف 1- در 27 شهریور اس. دی. روف / 1 با پرستراو تماس گرفت و درخواست ملاقات کرد. در جلسه 28 شهریور، اس. دی. روف / 1 گفت که دوست نزدیک و خویشاوندی سپهبد سیاوش بهزادی اکنون در پاریس است. بهزادی حدود دو ماه پیش از ایران گریخت و از ترکیه عبور کرد. او اکنون در پاریس «مخفی» است و می خواهد با سیا مذاکره کند. اس. دی. روف / 1 بهزادی پرسید آیا ما به صحبت با وی علاقه مندیم.

برای اطلاع شما، تیمسار بهزادی از طریق مادری با اس. دی. روف / 1 قرابت دارد.

2- به علاوه، اس. دی. روف / 1 گفت که دختر عمویش شهلا کیا در 25 شهریور از پاریس عازم تهران شد.

3- تقاضا می شود ستاد مرکزی و قرارگاه تهران سوابق موجود درباره بهزادی همراه با نظر عملیاتی خود را اعلام فرمایند. به گفته اس. دی. روف / 1 تیمسار بهزادی به انگلیسی و قدری فرانسه تکلم می کند.

در قرارگاه پاریس سوابقی درباره بهزادی یافت نشد.

4- پرونده. 0085145-201. تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری

ص: 629

سند شماره (25) سری 3 مهر 58 اعضاء از: رئیس 520403 به: پاریس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. روف عطف به: پاریس 12540 1- تنها سوابقی که در مورد مشارالیه داریم هویت احتمالی، سیاوش بهزادی است که در سال 1338 به عنوان افسر رابط (احتمالاً بین نیروی و نیروی زمینی و ساواک) معرفی شده و به درخواست بخش قضایی نیروی زمینی برای وی کارت شناسایی ساواک صادر شده است.

2- ما مایلیم که از بهزادی اطلاعات اخذ کنیم تا به حد کافی جزئیات بیوگرافیک، سابقه کاری، اندازه دسترسی به اهداف مورد علاقه و تمایل او به همکاری را بدانیم و بعد امکان یابیم احتیاجات عملیاتی و اطلاعاتی خارجی دقیقتری بدهیم.

3- پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 2 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (26) سری 13 مهر 58 تلگرام غیرفوری از: بروکسل 7344 ؟به: واشنگتن - رونوشت تهران موضوع: هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی اس. دی. پراون 1- در ملاقات 11 مهر اس.دی.پراون/1 خبرهای ذیل را در اختیار گذارد:

الف: همکار پیشین پ/1 در بروکسل به نام امین کاردان که به پاریس مأمور شده به تهران فرا خوانده شده بود.پ/0001 با کاردان صحبت کرده بود و گفت که این فراخوانی قدری غیر منتظره بوده، اما کاردان فکر می کرد که عاقبت دوباره مأموریت خارج از کشور خواهد گرفت.همسر و فرزندانش هنوز در اروپا هستند، چون بچه ها به مدرسه می روند. به گفته پ/1، کاردان قصد دارد خانواده خود را در اروپا گذاشته تا دوباره مأموریت بگیرد.

ب: پ/1 گفت که از دوستان خود شنیده که دولت ایران مشغول اعزام افراد امنیتی به سفارتخانه هاست تا بر فعالیتهای دیپلماتها نظارت داشته باشد. پ/1گفت که آنها به سهولت قابل تشخیصند، چون اغلب ریش دارند و در محیط سفارتخانه ناهماهنگ به نظر می رسند. پ/1 نتوانست با اطمینان بگوید که مأمور امنیتی به بروکسل آمده بود. آیا ستاد هیچ نشانه ای دارد از اینکه دولت ایران چنین افرادی را به خارج از کشور فرستاده است؟ ج: شاپور بختیار اقدام به تماس با ایرانیان مقیم بلژیک برای پشتیبانی کرده است (اگر چه با پ/1 نه).

پ/1 توضیح داد که بختیار دنبال پول نیست چون از خواهر شاه پول می گیرد،بلکه خواستار پشتیبانی معنوی و تشکیلاتی است.پ/1 اطلاع ندارد، طرحهای آتی بختیار چه می باشند.

د: مهدی چمران،وزیر دفاع جدید، روابط دیرینه ای با ساف دارد به گفته پ/1 چمران ده سال پیش از انقلاب...... بین اردوگاههای نظامی ساف در خاورمیانه پیش از بازگشت به ایران و بعد از خلع ید از شاه

ص: 630

گذرانده بود. پ/1 او را چپی دانست، اما پایگاه قدرت یا مناسبات او با خمینی را.......تشریح کند. پ/1 برادر چمران مصطفی را نمی شناخت.(ادامه سند به دست نیامده) سند شماره (27) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 36؟ 12به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس.

عطف به: پاریس 7827؟ 1- محمد امین کاردان (957081-201) رایزن سفارت ایران در پاریس، در اواسط شهریور 1358 به طور PCS عازم تهران شد. از ماه اردیبهشت کرامس چند تماس کوتاه با او داشت، اما کاردان مایل نبود گفتگوی با محتوایی داشته باشد و از ملاقاتهای طولانی خودداری می ورزید. معذالک پیش از عزیمتش برای خداحافظی با کرامس تماس گرفت. او گفت که خانواده اش باز نخواهند گشت و «فعلاً در بروکسل می مانند، وی از کاردان خواست در صورتی که به پاریس یا پایتخت اروپایی دیگر بازگشت به کرامس، اطلاع دهد.

2- پرونده: 957081-201 تا تاریخ 20 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری متن بازجویی کتبی از آهرن (رئیس قرارگاه جاسوسی سیا در ایران) سند شماره (28) مخالفین تبعیدی قرارگاه تهران در سپتامبر یا اوایل اکتبر،اس. دی. راتر/4 گفت که بختیار خواستار کمک وی است. ر/4 گفت که پیامهایی (تعدادشان مشخص نشد) کتبی و شفاهی دریافت کرده بود. ر/4 فرد یا افرادی را که پیامها را رساندند معرفی ننمود- او گفت که بختیار پیشنهاد کمک مالی فوری و نامحدود به وی داده بود. ر/4 گفت که به پیامهای بختیار جواب نداده بود. ما گفتیم که دلایلی داریم که نشان می دهند جنبش بختیار احتمالاً جنبشی ورشکسته و رو به زوال است، ر/4 گفت که او هم تردید دارد بختیار آن منابع مالی را که ادعا می کند، در اختیار داشته باشد.

ستاد و سایر قرارگاهها 1) احتمالاً در ماه سپتامبر با تیمسار جم در لندن تماس مستقیم برقرار شد.این طور تلقی شد که این مصاحبه ای است که فقط برای یک نوبت برگزار می شود و ترتیباتی برای تماسهای آینده مهیا نشد، اما این را با قطعیت در خاطر ندارم. جزئیات اظهارات جم را هم در خاطر ندارم، اما فکر می کنم که او گفت که حداقل در حال حاضر از تعهد به هرگونه ارتباط با بختیار خودداری می ورزد. اما یقین ندارم،که او از خود به عنوان یک رهبر مخالف احتمالی برای خودش نام برد.

ص: 631

2) اس. دی. پیر / 1 را می دانم که بدون اطلاع بختیار درباره گروه بختیار گزارش می داده است. فکر می کنم پ/ 1 بود گزارشی داد حاکی از آنکه تقریبا ور شکسته است و جنبش وی رو به زوال است. غیر از مفاد آن تلگرام غیر فوری که در اوایل مارس مشاهده کردم خبر دیگری در مورد پ / 1 به خاطرم نمی آید.

3) اس. دی. اسلیپری / 1، بازرگان لبنانی در پاریس، در ماه مرداد یا شهریور گزارش داد که یک سازمان مخالف در پاریس توسط نمایندگان جبهه ملی، مجاهدین، فداییان و توده در حال شکل گیری است. هویت این نمایندگان معرفی نشد. قرار بود که بختیار رئیس کمیته جدید بشود، هر چند که هر سازمان تشکیل دهنده می بایست برنامه خود را دنبال کند (بیشتر از این توضیح داده نشد). (صحت پاره ای از این خبر بعید به نظر می آمد.) قسمت اول اسناد این پرونده درباره فردی به نام جواد علامیر است که تلاش می کند برای ضد انقلابیون پاریس و خصوصا گروهی که خود ایجاد کرده بود، حمایت سیا را جلب کند. علامیر مدتی سخنگوی شاپور بختیار و نویسنده مقالات روزنامه لوموند بوده است.

علامیر را فردی به نام محسن سلیم به سیا معرفی کرده بود و قسمت دوم این پرونده به اسناد مربوط به وی اختصاص دارد. در این اسناد از سلیم با نام رمز اس. دی. اسلیپری / 1 یاد می شود. او یک وکیل لبنانی و از شیعیان آن منطقه بوده و در پاریس فعالیت می کرده است. سلیم برای خود در بین گروهی از شیعیان بیروت و حوالی آن محبوبیتی قائل می شد. و همراه با علامیر به سیا اطلاع می دهند که قصد دارند، با ایجاد همکاری بین طرفداران مورد ادعای سلیم در بیروت و گروه ابداعی علامیر در ایران یک جریان صهیونیستی، ضدفلسطینی، ضدانقلاب اسلامی در این دو منطقه شیعی بر پا کنند. سلیم خود را طرفدار خط سعد حداد و خواهان پیشبرد مقاصد ناسیونالیستی در لبنان معرفی کرده بود. وی برای سیا مظنون به همکاری با سازمانهای جاسوسی اسرائیل، انگلستان، عربستان، لبنان و ایران (ساواک) شناخته شده بود.

در رابطه با همین جریان وی مهدی روحانی دست پرورده دربار شاه را به سیا معرفی می کند و خواستار مساعدتهای بیشتر سیا به وی می شود، تا به عنوان چهره مذهبی این حرکت مطرح گردد. روحانی خودش در تماس با سیا اظهار می دارد فقط در صورتی به مخالفت علنی با رهبری انقلاب اسلامی بر خواهد خواست که از طرف دولت آمریکا به وی وظیفه ای محول گردد.

علیرغم گزافه گوییهایی که گروه فوق الذکر و سایر گروهها و افرادی که اسناد روابطشان با سیا در این کتاب ارائه شده درباره موقعیت سیاسی خود داشتند، آمریکا به خوبی واقف بوده که اینها یارای مقابله با طوفانی را ندارند که بساط آمریکا در ایران را زیر و رو ساخت. لذا چندان بهایی به اظهارات آنها نمی داد و جنبه جمع آوری اطلاعات از آنها بیشتر برایش مورد توجه بود، با این حال امکان استفاده های سیاسی از آنها برای مشوش ساختن چهره انقلاب اسلامی در خارج را از نظر دور نمی داشته، چنان که یکی از اسناد نشان می دهد، سیا روزنامه متعلق به گروه علامیر را مورد بررسی قرار می دهد تا امکان درج مقالات تبلیغاتی خصمانه علیه انقلاب اسلامی را که توسط سیا تهیه گردیده، بسنجد.

در ادامه زمینه چینی این حرکت تبلیغاتی برای خدشه دار کردن وجهه انقلاب اسلامی در خارج، سیا کوشش می کند روابط خود را با یک روزنامه نگار مقیم پارس تجدید نماید، تا از طریق وی اخبار دست چین شده در مرکز تبلیغات مخفی سیا را در یک نشریه ظاهرا چپی فرانسه درج نماید. وی خصوصا از آن

ص: 632

جهت مورد توجه سیا قرار می گیرد که مقاله هایش در رابطه با امور جهان سوم و ایران بوده و خودش علاوه بر آنکه پدری شیعی داشته در پیش از انقلاب در فعالیتهای ضد رژیم شاه در فرانسه مداخله داشت. نام این روزنامه نگار کنیز مراد بوده و در اسناد انتهای این پرونده از وی با نام رمز یو.ان. پولو / 1 یاد شده است، تا آنجا که یکی از اسناد منتشر شده نشان می دهند (کتاب خط میانه مقدم مراغه ای) کنیز مراد یک بار نیز پیش از انقلاب به ایران آمده و مصاحبه ای با شریعتمداری داشته بود.

سند شماره (29) سری 22 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12373به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس. اطلاعاتی اس. دی. اسلیپری عطف به: پاریس 12374 (؟471 - OFA) 1- گزارش مرجع را تیمکن از جواد علامیر، سخنگوی شاهپور بختیار در نهار مختصری که اس. دی.

اسلیپری / 1 در دفتر خود در 17 شهریور 1358 داد به دست آورد. اس. دی. اسلیپری / 1 علامیر را دعوت کرده بود با یک مقام عالیرتبه همفکر که سابقه فعالیت در خاورمیانه دارد و امور مربوط به سازمان ملل و جنبش غیرمتعهدها را برای سفارت پاریس هماهنگ می کند، ملاقات نماید.

2- در خلال نهار، اس. دی. اسلیپری / 1 توضیح داد که او خواستار همکاری بین طرفداران شیعه خود در بیروت و حوالی آن و گروه هماهنگی اشاره شده در تلگرام مرجع است، اساس کار هم این است که فلسطینیها (عرفات) با پشتیبانی سوریها اکنون بیشترین نفوذ را روی توده بزرگ شیعیان بیکار یا کم حقوق بیروت و حوالی آن دارند، تا به وحدت و ناسیونالیسم لبنان صدمه بزنند. اس. دی. اسلیپری / 1 و علامیر فکر می کنند که مقام امنیتی ایران مصطفی شمران (چمران - مترجم) که فلسطینی است، آلت دست عرفات می باشد. شمران فرد اصلی در تشکل،آموزش و جهت دادن به دستگاه امنیتی آیت اللّه خمینی است.

بنابراین، اس. دی. اسلیپری / 1 نتیجه می گیرد که تمام شیعیان باید با یکدیگر علیه این محور خمینی / ساف در جبهه ای با حداکثر وسعت عمل کنند.

3- علامیر به تیمکن گفت که بختیار در فرانسه نیست، اما قرار است در هفته حول 19 شهریور با هدایت اللّه متین دفتری از جبهه دموکراتیک ملی ملاقات داشته باشد. جداگانه، علامیر به اس. دی.

اسلیپری / 1 گفت که ملاقاتی ترتیب داده خواهد شد تا در آن اس. دی. اسلپری را بتواند درباره همکاری شیعیان لبنان با بختیار مذاکره کند.علامیر به تکمین گفت که بختیار با پاسپورت ایرانی خود که تا بهمن 1359 مهلت دارد مسافرت می کند.

4- اس. دی. اسلیپری/1 به طور خصوصی به تیمکن اظهار داشت که چون پسر بختیار یکی از مقامات امنیتی فرانسه است، می تواند به سهولت ترتیبی بدهد، هنگامی که بختیار ظاهرا از کشور خارج شده او را جایی پنهان کند. (توضیح: اس.دی.اسلیپری/1 نتوانست بیشتر از این موقعیت پسر بختیار را مشخص کند،اما چنان که در تلگرام پاریس 11785 گزارش شد، اس.دی.جانوس/38 گفت که پسر بختیار یک افسر پلیس در پاریس است و نشریه اکسپرس مورخ 20 مرداد 1358 درباره او نوشت که بازرس پلیس در منطقه 12 است.همچنین بنابر پاراگراف 4 پاریس 12105، یو.ان. ویزیت/1 گزارش داد که پسر وی با

ص: 633

دستمزد کمتر کار می کند، بنابراین جایی در دستگاه پلیس مشغول است اما ما قادر نیستیم محل دقیق آن را معین کنیم:) 5 - پرونده: 0962027-201 نام علامیر در فهرست بایگانی ثبت شود.

تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (30) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: آتن 60808به: با حق تقدم به رئیس. رونوشت با حق تقدم برای پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: پاریس 12374؟ الف - آتن 0؟604 (به پاریس فرستاده نشد / لازم نبود)، ب - آتن 40؟ 60 (به تهران فرستاده نشد) 1- برای تهران. تلگرام مرجع ب اعلام داشت که شکراللّه خلعتبری (فرد مورد اشاره تلگرام مرجع الف) موافقت کرده قرارگاه آتن را در جریان خبرهایی که راجع به فعالیتهای ضد خمینی بختیار در پاریس می شوند، قرار دهد. در این تلگرام همچنین اشاره شده بود که جواد علامیر، یک روزنامه نگار ایرانی که در پاریس برای لوموند کار می کند دوست نزدیک مشارالیه و بختیار است و علامیر در موقعیتی قرار دارد که فرد مزبور را در جریان فعالیتهای بختیار نگاه دارد.

2- در 28 شهریور 58، مشارالیه دو فقره خبر ذیل را در اختیار ما گذاشت. منبع خبر اول (فقره الف) را او جواد علامیر معرفی کرد. او صبح 28 شهریور با علامیر تلفنی صحبت کرد. مشارالیه از معرفی منبع خبر دوم (فقره ب) امتناع ورزید. او گفت که این خبر را از یک دوست خود در ایران که عضو وزارت خارجه است گرفته است. این دوست وی اخیرا به عنوان همراه یکی از مقامات سودانی بازدید کننده به شهر مقدس قم رفته بود. دوست مشارالیه به این دلیل که عربی تکلم می کند و قرار بود به عنوان مترجم گفتگو با خمینی خدمت کند، برای اسکورت آن مقام سودانی انتخاب شد. مشارالیه فقره ب را طی تماس تلفنی که از دوستش در تهران در 25 شهریور داشت اخذ کرد. وی نتوانست درباره هیچ کدام از دو فقره خبر اظهار نظر بنماید. او فکر می کند که این اخبار قابل اطمینانند... نتوانست درباره این اخبار سؤالی بکند چون از تلفن استفاده می کردند.

3- فقره الف، علامیر اظهار داشت که قرار است بازرگان نخست وزیر ایران طی دو سه روز آینده (حدود 30 شهریور یا 1 مهر) عوض شود و به جای او یا ابراهیم یزدی (وزیر خارجه) یا احمد بنی صدر (..

سیاستمدار حزب اسلامی) روی کار خواهد آمد. مشارالیه نمی دانست علامیر چگونه به خبر رسیده بود.

فقره ب، در شهر مقدس قم، پاسداران اسلامی تحت آموزش تاکتیکهای چریکی قرار دارند، تا در اقدامات ضد رژیمی در افغانستان از آنها استفاده شود، تعداد نامعلومی از پاسداران اسلامی که در قم آموزش دیده اند هم اکنون در افغانستان از نیروهای اسلامی افغان که درگیر جنگ با قوای مخالف هستند، پشتیبانی می کنند. راه ورودی به افغانستان که پاسداران اسلامی ایرانی از آن استفاده می کنند راه بلوچستان است. دیدار اخیر نخست وزیر بازرگان از بلوچستان به منظور آگاهی از واقعیات مشکلات تحرک پاسداران اسلامی از مرز به افغانستان است.

ص: 634

4- پرونده: 962640-201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (31) سری 30 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12594به: فوری به رئیس، رونوشت برای تهران، بخش خارجه / واشنگتن.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: رئیس (1)517075 1- جواد علامیر در 29 شهریور به مأمور مربوطه پاریس واس. دی. اسلیپری / 1 گفت که به درخواست گروه هماهنگی علامیر که اکنون خود را اتحاد ملی می خواند، تیمسار تریری علی در 28 شهریور به پاریس آمده بود تا طرح ریزی نظامی برای گروه را رهبری کند. علامیر تیمسار جم را محبوبترین تیمسار بین نیروهای مسلح و تیمسار علی را محترمترین فرد از لحاظ حرفه ای در بین تیمسارهای قدیمی دانست. علامیر درباره علی توضیح داد که در زمان مصدق رئیس ستاد مشترک بوده، بعد سفیر ایران در مادرید شده و از دانشگاههای اروپا و آمریکا درجاتی در حساب و تکنولوژی احراز کرده است.

2- از لحاظ عملیاتی برای قرارگاه پاریس سودمند خواهد بود، اگر اس. دی. پیر / 1 بتواند خبر مندرج در پاراگراف 1 فوق را تأیید و ارتباط علی با بختیار و علامیر را مشخص کند. علامیر خود را نفر اصلی هماهنگ کننده وانمود می کند که سابقه اعتبارش به دوران قدیم مخالفت با شاه باز می گردد، بختیار یک رئیس اسمی است، و جم و شریعتمداری کسانی هستند که محبوبیت خود را مدیون علامیر و سایرین در بین مخالفین قدیم می باشند.

3- مأمور مربوطه پاریس تحت پوشش بخش سیاسی و با نام حقیقی دوبار تاکنون با علامیر ملاقاتهایی داشته که اس. دی. اسلیپری / 1 ترتیب داده بود. در ملاقات دوم علامیر به تماس بخش سیاسی با خمینی در دوران تبعید به نوفل لوشاتو اشاره کرد و آقای وران زیمرمان را اشتباها به عنوان رئیس قرارگاه سیا معرفی نمود. مأمور مربوطه قرارگاه پاریس ادعا کرد که آقای زیمرمان رئیس اوست و توضیح داد که او رئیس قرارگاه سیا نیست و در عین حال از تماس زیمرمان با خمینی اظهار بی اطلاعی کرد.

تاکنون که ما کنترلی روی آنچه اس. دی. اسلیپری / 1 ممکن است به افراد اصلی (مثل علامیر و مأمور مربوطه) بگوید تا آنها را به همکاری با یکدیگر بکشاند، نداشته ایم. البته نباید به اس. دی. پیر / 1 درباره تماسهایمان با علامیر (که ناخواسته بودند و ممکن است ادامه نیابند) چیزی گفته شود، اما مأمور مربوطه ای که بعد از مسافرت اطلاعات او را استخراج می کند، باید به هرگونه نشانه اینکه اس. دی.

اسلیپری / 1 از... اطلاع پیدا کرده... سعی کند بفهمد علامیر احتمالاً درباره آنها چه گفته، هشیاری داشته باشند.

4- پرونده: 962615-201،962067-201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

ص: 635


1- تلگرام مرجع این سند (رئیس 517075 ) سند شماره 6 و تلگرام مرجع ب سند شماره 31 می باشد.

سری سند شماره (32) تاریخ خبر: اوایل مهر 1358طبقه بندی گزارش: سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار. پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع(1) : یک بازرگان شیعه غیر ایرانی در خارج که حد اطمینان به وی معین نگردیده است. او با یک عضو حرکت مخالفین ایرانی صحبت کرد.

موضوع: تماس و فعالیتهای حرکت مخالفین ایرانی در فرانسه خلاصه: گروه هماهنگی پاریس مخالفین ایرانی تحت رهبری اسمی نخست وزیر سابق بختیار نام اتحاد ملی را برای خود اختیار کرده است. آنها یک نشریه فارسی به نام نامه به طور هفتگی در پاریس منتشر می کنند، آنها از رئیس سابق ستاد مشترک نیروی زمینی ایران تیمسار تریری علی خواسته اند که طراح نظامی اصلی آنها باشد و از حمایت چندین آیت اللّه در ایران برخوردارند. آنها با... کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران تماس نزدیک دارند و گاهی توانسته اند سخنرانیهای خمینی را قطع کنند. آنها قصد دارند خرابکاری در برنامه های سیاسی و مذهبی را به طور گاه و بی گاه ادامه دهند. اتحاد ملی از مقصد مردم فلسطین یعنی کسب حق تعیین آینده خود حمایت می کند و جدای از بختیار با خود مختاری برای ملیتهای اقلیت ایرانی موافقت دارد. اتحاد ملی امیدوار است که نخست وزیر فعلی ایران مهدی بازرگان استعفا کند و مدتی بعد به عنوان کاندیدای آنها برای ریاست یک دولت موقت پس از برکناری خمینی باز گردد. آنها با یک مقام شوروی در پاریس تماسی داشتند، اما اقدام آنها به کسب حمایت حزب توده به جایی نرسید. (پایان خلاصه).

1- گروه هماهنگی مخالفین ایرانی که اسما تحت رهبری نخست وزیر پیشین شاهپور بختیار قرار دارد و متشکل از اعضای جبهه ملی، جبهه دموکراتیک ملی، مجاهدین و فداییان خلق ایران می باشد، نام اتحاد ملی را برای خود اختیار کرده است. آنها یک نشریه فارسی زبان هفتگی به نام «نامه» دارند که سردبیر آن الف. البیگه است. یکی از مدیران اصلی «نامه» جواد علامیر روزنامه نگار ایرانی و تولید کننده تلویزیون سابق است که در حال حاضر مشغول تهیه یک فهرست از دریافت کنندگان ایرانی آن نشریه در سطح جهان می باشد.

2- .......... در تلاشی که برای جلب حمایت از کوششهای خود داشته از تیمسار تریری علی که در رژیم محمد مصدق رئیس ستاد نیروی زمینی بود، درخواست کرده رئیس طرحهای نظامی آن شود. در جواب به این درخواست تریری در 28 شهریور به پاریس آمد. تیمسار علی را که یک ریاضی دان است و مدرکی هم از دانشگاه... گرفته برای اتحاد ملی تیمسار بازنشسته ای به حساب می آید که از لحاظ حرفه ای بیشترین احترام را در ارتش دارد در صورتی که فریدون جم رئیس پیشین ستاد مشترک به نظر آنها محبوبترین تیمسار بازنشسته است. (توضیح حوزه فعالیت: رجوع کنید به گزارش 79-15877/315 / TDFIRDBمورخ 20 شهریور 1358 از یک سازمان رسمی انگلستان که در آن گفته شده بختیار نخست وزیر سابق برای جلب حمایت تیمسار جم با او تماس گرفته بود اما تیمسار جم تصمیم گرفت فعلاً

ص: 636


1- اطلاعاتی که منبع این گزارش (علامیر) در مورد ارتباطات خود در ایران و خصوصاً ادعای تماسش با آیت الله شهید مطهری که به دست کثیف ایادی آمریکا به شهادت رسید مخدوش بوده و در سند شماره 49 خود سیا به دقت نداشتن این اطلاعات اشاره می کند.

در حاشیه بماند.) 3- اتحاد ملی در ارتباط منظم و برخوردار از حمایت آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری، حسن طباطبائی قمی و آیت اللّه سید عبداللّه شیرازی است. اتحاد ملی با آیت اللّه مرتضی مطهری تماس دارد، و امیدوار است حمایت وی را جلب کند. آیت اللّه روحانی نیز با آنها تماس دارد اما آنها وی را یک فرصت طلب به حساب می آورند که از هر سازمان سیاسی نزدیک به پیروزی حمایت می کند. روحانی در حال حاضر یک طرفدار معتدل خمینی است. (توضیح منبع. روحانی... مخالف خمینی است اما فعلاً در موضع خود است تا از این کار به عنوان پایگاه برای حمله علیه دولت بازرگان عمدتا ابراهیم یزدی وزیر خارجه استفاده کند. روحانی از قرار معلوم دولت را متهم به اهمال در حمایت از موضع برادر کوچکتر خود می کند که در پاریس به عنوان ملای برجسته جماعت شیعه در اروپا اقامت دارد.) 4- اتحاد ملی تماس مستمری با گروهی از کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران دارد. این گروه در 25 شهریور برای سومین مرتبه در یک مدت دوهفته ای موجب وقفه در یک سخنرانی خمینی گردید که در ساعت 00/21 به یکی از استانهای ایران رله می شد. اتحاد ملی تخمین می زند که نود درصد کارکنان رادیو تلویزیون مخالف رژیم خمینی هستند و پیش بینی می کند در اجرای یک طرح خرابکاری گاه به گاه...

در رله برنامه های سیاسی و مذهبی مشکلی پیش نیاید. زمانی این تکنیکی بود که همان مخالفینی که خمینی را به قدرت رساندند، آن را به کار گرفتند.

اتحاد ملی.... که هم خمینی و عموم این وقفه ها را چنین تلقی می کنند که پاسداران انقلاب سابق... علیه خمینی هستند، چنان که زمانی علیه شاه بودند.

5 - برای رعایت سیاست خود، اتحاد ملی تماسی با سازمان آزادی بخش فلسطین ندارد، اما سیاست آن حمایت از حق مردم فلسطین برای تعیین آینده خود می باشد. به استثنای بختیار، اتحاد ملی با فکر خودمختاری نزدیک به فدراسیون برای ملیتهای اقلیت ایرانی موافقت دارد، بختیار طرفدار... اقلیتهاست.

6- در رابطه با آینده، اتحاد ملی امیدوار است که مهدی بازرگان نخست وزیر ایران استعفا کند، تا پس از یک مدت فاصله مناسب بتواند مخفیانه از ایران خارج شود، تا کاندیدای اتحاد ملی برای نصب به عنوان...

یک دولت موقت گردد و پس از... خمینی انتخابات را تدارک ببیند. اتحاد ملی تصور می کند که اگر بازرگان استعفا کرد، خمینی به جای او یا وزیر خارجه یزدی یا مشاور امور اقتصادی ابوالحسن بنی صدر را نصب خواهد کرد.

7- اتحاد ملی تماسی با یک دیپلمات عالیرتبه شوروی در پاریس داشته است. نماینده اتحاد ملی از فرد روسی خواست که حزب کمونیست توده را تشویق کند به گروه هماهنگی بپیوندد. آن مقام روسی...

کرد، و ادعا نمود که دولت شوروی کنترلی روی فعالیتها و سیاستهای توده ندارد.

8 - به دست آمده در فرانسه، پاریس (30 شهریور 1358) شماره از حوزه فعالیت (4726 - OFA).

9- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه در پاریس. فرستاده شده به تهران.

طبقه بندی گزارش سری / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

تا تاریخ 18 مهر در بایگانی ضبط شود. تمام اجزاء سند حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

ص: 637

سند شماره (33) سری 10 مهر 58 اعضاء از: پاریس 12898به: رئیس، رونوشت برای تهران، آتن، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری، زی. آر. واهو جزئیات تکمیلی(1) : زی.آر واهو برای اظهار نظر تهران، بدون OPACT منبع تیمکن و اس. دی.

اسلیپری/ 1 مستقیما. (همان شرایط ذکر شده در تلگرام پاریس 12373). به سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود، بدون نام برای ثبت در فهرست بایگانی. بدون پرونده.

هدف: S-I-B شماره گزارش از حوزه فعالیت: 4726 - OFA سند شماره (34) سری 17 مهر و 58 اعضاء از: رئیس 528726به: لندن، پاریس. رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. جی. ان. گراف اطلاعات کشور بیگانه عطف به: الف - 4726 - OFA، پاریس 12898 زی. آر واهو(2) ، ب - لندن 18347، ج - پاریس 13006 1- ما مانع انتشار تلگرام مرجع الف شده ایم، به امید اینکه اطلاعات اضافی / تأییدی از یک چهره سرشناس مخالف ایرانی در اینجا که با وی تماس داریم، بگیریم، لذا ترجیح می دهیم موافقت خود با درخواست طرح شده در تلگرام مرجع را پس از بررسی نتایج آن ملاقات اعلام کنیم.

2- بدون پرونده، تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (35)سری 30 شهریور 58 از: پاریس 12610به: با حق تقدم به رئیس، رونوشت برای آتن، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: الف - آتن 60808، ب - پاریس 12594(3) 1- منبع نهایی بند الف پاراگراف 2 تلگرام مرجع در 29 مرداد به مأمور مربوطه قرارگاه پاریس و اس.

ص: 638


1- همراه گزارشهای خبری (از نوع سند شماره 32 ) یک تلگرام از طرف واحدی که گزارش را تهیه کرده ٬ ارسال می شود که حاوی نکات اداری و بایگانی و آماری مربوط به گزارش برای استفاده داخلی سیا می باشد و عنوان ”جزئیات تکمیلی“ دارد. هرگاه در این گزارشهای ”جزئیات تکمیلی“ علامت زی. آر. واهو بیاید ٬ بدین معنی است که اداره انتشار اطلاعات ستاد مرکزی سیا عهده دار کار تعیین واحدهای مناسب برای دریافت گزارش می گردد و پس از مشورت با بخشهای مربوطه ٬ گزارش را انتشار می دهد و این واحدها علاوه بر ٬ یا به جای واحدهایی خواهند بود که در انتهای گزارش خبری پس از عبارت ”انتشار از حوزه فعالیت“ نام برده می شدند. پس از هر علامت زی. آر. واهو اینکه به چه علت گزارش خبری باید در ستاد مرور شود و واحدهای دریافت کننده در آنجا تعیین شوند ٬ ذکر می گردد. تلگرام پاریس 12373 سند شماره 29 می باشد.
2- تلگرام مرجع الف سند شماره 32 می باشد.
3- تلگرام مرجع الف سند شماره 30 می باشد.

دی. اسلیپری / 1 گفت که به نظر منبع،بازرگان می تواند بهترین فردی باشد که پس از سقوط خمینی یا برکناری او از قدرت، ریاست یک دولت موقت را برای اعاده نظم عمومی و تدارک انتخابات بر عهده داشته باشد. با این وجود منبع گفت که مقداری طول خواهد کشید تا بتوان بازرگان را به استعفا از نخست وزیری و انتظار رویدادهای مطلوب (برای مخالفین) تشویق کرد مأمور مربوطه از منبع پرسید اگر بازرگان استعفا کرد، خمینی چه کسی را به جای او خواهد گذاشت و منبع جواب داد که احتمالاً یزدی و امکاناً بنی صدر. منبع توضیح داد که یزدی می خواهد بازی آمریکایی را اجرا کند و بنی صدر شاید تئوری اقتصاد توحیدی خود را که فی الجمله مستلزم محرومیت ثروتمندان است، پیش ببرد.

2- منبع و اس. دی. اسلیپری، شاید به طور صحیح ادعا می کنند که منبع در تماس با جریان مداومی از ایرانیانی که به ایران و کشورهای غربی رفت و آمد می کنند، می باشد، بنابراین فایده ندارد حدس بزنیم کدام یک از آنها احتمالاً سقوط بازرگان در محدوده زمانی دو یا سه روز را پیش بینی کرده است. به هرحال منبع این را گفت که جدیدترین ورود چشمگیر افراد از ایران به درخواست اتحاد ملی، ورود تیمسار تریری علی بوده که در تلگرام مرجع ب مطرح شد.

3- پرونده: 962067-201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (36) سری 13 مهرماه 1358 اعضاء از: پاریس 13009به: رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری عطف به: الف - پاریس 12594، ب - پاریس 12432، ج - پاریس 12373، د - پاریس تلگرام سفارت شماره 26015 مورخ 26 مرداد 1358، ه - پاریس 97163، و - پاریس 95826، ز - پاریس 95824 1- تقاضا می شود، تمام سوابق درباره امیر (یا جواد علامیر) (که به عنوان جواد علامیر دولو نیز شناخته می شود) ارائه گردد و شماره رمز 201 و نام رمز هم برای وی مشخص گردد. مکان و زمان تولد: ایران، تهران، 15 فروردین 1314، تابعیت: ایرانی، شغل: تجارت، فعالیت در امور ارتباطات، محل اقامت:

فرانسه، پاریس شماره 3 بلوار هنری چهارم، منطقه اداری شانزدهم، تلفن 3296652 نام پدر: محمود علامیر قاجار ملقب به احتشام السلطنه، نام مادر: معصومه، نام فامیل مشخص نیست، ملقب به اخترالزمان.

شخص مورد نظر در انستیتو «دوپوئیش» بروکسل، انستیتو مطالعات سیاسی پاریس و دانشکده ادبیات دانشگاه پاریس (سوربن) تحصیل کرده است. این شخص فرانسه و انگلیسی را در سطح چهار صحبت می کند و ادعا می کند که اسپانیایی و آلمانی را به خوبی فارسی تکلم می کند. وی ازدواج کرده و چهار فرزند دارد.

2- سیر مشاغل نامبرده تاریخها داده نشده:

مقاله نویس سیاسی روزنامه اطلاعات، سردبیر ژورنال دو تهران، ناشر جام جهان نما و این هفته در تهران، نماینده سازمان پخش تلویزیونی فرانسه (در ایران)، گزارشگر لوموند (پاریس)، نیوزویک (نیویورک)، مشاور در امور خارجی و مفسر سیاسی، تولید کننده رادیو و تلویزیون ملی ایران، شغل فعلی وی رئیس بنگاه خبری بین المللی تله پرس.

ص: 639

3- اطلاعات مندرج در پاراگرافهای 1 و 2 توسط خود این شخص تهیه شده و به اس. دی. اسلیپری/1 داده که وی نیز یک نسخه آن را به مأمور مربوطه پاریس داد. بنا به درخواست مأمور مربوطه، اس. دی.

اسلیپری / 1 اطلاعات زیر را از اس. دی. التیمت / 1 کسب کرده:

الف: شخص مورد نظر تولید کننده برنامه های تلویزیون است. وی ده سال گزارشگر روزنامه لوموند پاریس در تهران بوده است.

ب: این شخص از رابطه خیلی صمیمی با شاه بهره مند بوده است.

ج: پدر یا احتمالاً پدر بزرگ این شخص یک سناتور بوده است.

د: این شخص چهار فرزند دارد که دو تای آنها در سرزمین آمریکا به مدرسه می روند، بزرگترین فرزندش یک پسر است که حدودا متولد 1333 است.

4- شخص مورد نظر اینک عضو با نفوذ یک گروه هماهنگ کننده مخالفین تبعیدی ایران است که وی آن را اتحاد ملی می خواند. وی دوبار با مأمور قرارگاه پاریس ارنست. ان. تیمکن به عنوان مهمان اس. دی.

اسلیپری / 1 نهار صرف نموده است. او تیمکن را در پوشش مستعار می شناسد، اما ممکن است که تصور نماید، ولی با سیا ارتباط دارد. وی به تیمکن گفته است که وارن زیمرمان مشاور سیاسی سفارت در پاریس با آیت اللّه خمینی در دوران تبعیدیش در پاریس در ارتباط بوده و دیگر اینکه زیمرمان رئیس سیا در پاریس بوده است. (تیمکن به شخص مورد نظر اطمینان داده که زیمرمان مأمور سیا نیست). فرد مزبور ادعا می کند که بسیاری از آمریکاییان سرشناس از دوستان با سابقه و نزدیک وی می باشند که برجسته ترین آنها سفیر ریچارد هلمز می باشد. وی ادعا دارد که سالهای متمادی قبل از 1357 مخالف صریح شاه بوده است. یو.ان پولو / 1 به تیمکن گفته که این شخص مدعی است در رژیم شاه به خاطر فعالیت علیه رژیم به زندان افتاده است، در حالی که در واقع به جهت تجاوز به دختر عموی خود به 8 سال حبس محکوم شده بود، اما به خاطر نفوذ خانواده اش در دربار بعد از دو سال آزاد شد. نقل این قضیه آن طور که خود این شخص تعریف کرده در پاراگراف هفتم تلگرام مرجع ز آمده است. یو. ان. پولو / 1 این داستان را به وکلای ایرانی آشنا با وی که کاملاً مطمئن هستند، استناد می دهد.

5 - پرونده: 962067-201 تا 11 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (37) از: رئیس قرارگاه پاریس به: رئیس، بخش خاور نزدیک رونوشت برای: رئیس، بخش اروپا، رئیس، قرارگاه تهرانسری موضوع: هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آر.تی. وینر، اس. دی. اسلیپری ارسال نسخه هایی از نشریه جناح مختلف ایران یادداشت هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- ضمائم - دو نسخه هستند (یکی برای(1) AJAJA و یکی برای آر. تی. وینر)(2) از نشریه نامه از اتحاد

ص: 640


1- برای ما هنوز روشن نشده است. احتمال دارد که اداره اقدام خاور نزدیک باشد زیرا در بالای اکثر اسنادی که در این AJAJA معنی محدوده موضوعی قرار می گیرند چنین عنوانی وجود دارد که ما در ترجمه چیزی از آن ننوشته ایم.
2- آر. تی. وینر مرکز کنترل عملیات مخفی سیا میباشد. توضیح اینکه برای هر یک از فعالیتهای عملیاتی مخفی یک عنوان و عبارت کوتاه به کار می رود) وحکم یک مجوز برای Perespectives یا ”برنامه“ تعیین شده که جهت کلی فعالیت را نشان می دهد. (در این متون اصطلاح کارهای مختلف در آن رابطه مثل جمع آوری اطلاعات و غیره را دارد. چندنمونه از این گونه فعالیتها در اسناد بخش آخر کتاب دوم کردستان داده شده است

ملی که به فارسی و کمابیش هر روز فقط در پاریس به چاپ می رسد. ما قادر نیستیم که در قرارگاه پاریس این نشریه را بخوانیم، زیرا هویتی که این نسخه ها را به ما داد گفت که این مجله شامل زبده ترین اخبار قابل چاپ، وقایع ایران است و اخبار از مسافران و تماسهای تلفنی و نامه هایی که از ایران می آیند، تأمین می گردد.

2- توصیه می کنیم که AJAJA ضمیمه را به لحاظ اخباری که امکانا از جنبه سیاسی مورد توجه است برای تحلیل گران... یا به لحاظ توجه به جنبه عملیاتی آن برای تهران ...، قرارگاههای دیگر ارائه کند.

3- توصیه می کنیم که آر. تی. وینر ضمیمه را به لحاظ ارزش احتمالی آن برای تقویت برنامه ها بررسی و آن را برای امکان استفاده آینده در جهت شروع تبلیغات خاکستری یا سیاه(1) حفظ کند. طی دیدار... از پاریس درباره این نشریه با وی بحث شد.

ارنست دبلیو. تیمکن تاریخ 17 مهر ماه 1358 شماره پرونده ستاد 962067-201 ضمائم: همانطور که ذکر شد.

توزیع: 1- گیرنده، تلوا با ضمیمه؛ ارسال هویت جداگانه - رئیس (بخش) اروپا، بدون ضمیمه؛ ارسال هویت جداگانه 1- رئیس قرارگاه تهران، با ضمیمه؛ ارسال هویت جداگانه سند شماره (38) سری 11 آبان 58 اعضاء از: رئیس 544703به: پاریس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری عطف به: پاریس (2)13009 1- به فرد مذکور در گزارش مرجع اسم رمز اس. دی. لیدر / 1 و شماره رمز 963116-201 داده شده است. تلگرام رئیس 508655 مورخ شهریور 1358 سوابق را در بر دارد.(3) 2- پرونده 963116-201 تا 10 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

ص: 641


1- تبلیغات خاکستری یا سیاه انواعی از تبلیغات خصمانه مخفی و شیوه های اشاعه کذب می باشند. نمونه ای از این گونه فعالیتهای حکومت آمریکا و خصوصاً سیا ٬ در کتاب شماره 33 (غیرمتعهدها) نشان داده شده است.
2- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 36 می باشد.
3- با مقایسه این سند و سند شماره 36 مشخص می شود که نام رمز اس. دی. لیدر / 1 برای جواد علامیر تعیین شده است.

سند شماره (39) سری 9 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 485999به: با حق تقدم به پاریس رونوشت برای تهران، بیروت هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس عطف به: پاریس 11096 1- به محسن سلیم هویت رمزی الف و شماره (پرونده) 0962067-201 داده شد و به جای تأییدیه موقت عملیاتی جهت استفاده های عملیاتی، CNC برای وی صادر شده است. تا حسن نیت وی ثابت نشده باید با سوءظن با وی رفتار نمود. برای مهدی روحانی هویت رمز «ب» داده شده است.

2- قضیه مورد اشاره همچنان جذابیت خود را دارد و معتقدیم که پیشنهاد طرح شده در پاراگراف 7 آنقدر ارزش دارد که تا به آخر آن را دنبال کنیم. بابت کوششهای پاریس در این قضیه و پرورش سلیم تا به این مرحله، بسیار متشکریم. ما اینک شروع به ترقی در کسب منابع ذخیره ای که در ایران اطلاعات خارجی را گزارش می دهند، نموده ایم. در عین حال فکر می کنیم باید در روابطمان با سلیم به شما ندا دهیم، که احتیاط کنید. او نزد مأمورانی که در بیروت خدمت کرده اند، معروف و بدنام بود. مأمور سابق قرارگاه ما در بیروت با اینکه عدم همکاری با سلیم را توصیه نمی کرد، ولی تأکید داشت که واقعا دقت زیادی به کار بریم و می افزود احتمال دارد سلیم با سازمان اطلاعاتی انگلستان در تماس باشد، اگر چه ممکن است رابطه اش با سیا را برای این سازمان فاش نکرده باشد. اجمالاً سلیم به فردی می ماند که سوابقش در پرده ابهام مانده و می تواند هر وقت که منفعت یا ضرورت دارد، هرگونه ارتباط با سیا را به سود خود به کار گیرد.

هدف احتمالی وی از برقراری ارتباط با ما این است که نفوذ خود را بین آشنایان لبنانیش افزایش دهد و بر تواناییش جهت دلالی (سودمندانه) برای مبادرت به اقدامات سیاسی بین شیعیان لبنان و قاطبه ایرانیان اروپا و لبنان بیفزاید.

3- بنابراین در موافقت با پیشنهاد پاراگراف هفتم تلگرام مرجع معتقدیم که بصیرت حکم می کند، ما حتی بیش از آنچه تلگرام مرجع توصیه می کند محتاط بوده و همزمان با پیشرفتمان در برقراری منابع ذخیره گزارش دهی در ایران، اطلاعات و منابع خبر سلیم به دقت مورد بررسی قرار گیرند. ما فکر می کنیم که باید علاوه بر آن همچنین برنامه بریزیم، تا بر ارتباط مستقیم با این منابع ذخیره پافشاری کرده و سلیم را در مدت کوتاهی از صحنه خارج کنیم. کاملاً با پیشنهاد قرارگاه در مورد آزمایش دروغ سنجی در اواسط مرداد... اقدام احتیاطی دیگر موافقیم. هرچه زودتر دانستن این مطلب که با چه کسی و چه چیزی سر و کار داریم، امری اساسی می باشد.

4- پرونده: 0961724-201،0962067-201 تا تاریخ 9 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 642

سری سند شماره (40)(1) سری 9 مرداد 1358 اعضاء از: رئیس 486047 به: با حق تقدم به، پاریس، رونوشت برای تهران، بیروت هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. حساس عطف به: رئیس 485999 1- هویت الف. اس. دی. اسلیپری / 1 است.

2- هویت ب اس. دی. التیمت / 1 است.

پرونده: 0961724-201،0962067-201 تا تاریخ 9 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (41) سری 27 شهریور 1358 اعضاء از: پاریس 12432به: با حق تقدم به رئیس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس - اس. دی. اسلیپری عطف به: الف - رئیس 485999، ب - پاریس 11078، ج - پاریس 11096، د - پاریس 12269، ه- پاریس 12374، و - پاریس 12373، ز - پاریس 11096، ح - پاریس 11078 1- اس. دی. اسلیپری در تاریخ 9 شهریور از بیروت بازگشت. در 13 شهریور با مأمور مربوطه ملاقات کرد، در 14 شهریور با نسیم خوری روزنامه نگار نشریه عربی زبان المستقبل چاپ پاریس و دوست او کنیز مراد از روزنامه نوول ابزرواتور نهار خورد، در 15 شهریور با جواد علامیر و اس. دی. التیمت / 1 ملاقات کرد، در 17 شهریور به مأمور مربوطه و جواد علامیر نهار داد، و در 20 شهریور با مأمور مربوطه ملاقات کرد.

2- در ملاقات 13 شهریور اس. دی. اسلیپری درباره عکس العمل واشنگتن نسبت به مقاله اش که در پاراگراف هفتم تلگراف مرجع ج شرح آن آمده، سؤال کرد. مأمور مربوطه به اس. دی. اسلیپری گفت که تا آنجا که اطلاعات محدودی در دست ماست اجازه ارزیابی می دهد، واشنگتن تحلیل وی را عموماً صحیح یافته است، و به مأمور مربوطه هم اجازه داده شده بود که مباحثاتش را با اس. دی. اسلیپری ادامه دهد، با دیدگاهی که معین کند در حیطه سیاست ما مبنی بر اجتناب از هرگونه دخالت در سیاست داخلی دیگر کشورها و تضییقات شدید بودجه، آیا ممکن خواهد بود که آنتن هایی (اصطلاحی که اس. دی. اسلیپری به کار می برد) در مناطق حساس قم، نجف (به جای تهران که اشتباها در تلگرام مرجع ز آمده) و بیروت بر پا کنیم تا ما را در جریان اطلاعات سیاسی مهم مربوط به تحولات ایران و عراق و مناطق همجواری که شیعیان در آنها دسترسی و نفوذ سیاسی دارند، قرار دهد. و همچنین به اس. دی. اسلیپری / 1 گفت، که امکان دارد ما با تقبل مخارج سفر اس. دی. اسلیپری / 1 به ایران برای ارزیابی و کسب اطلاعات از برادر

ص: 643


1- از مقایسه این سند و سند شماره 39 مشخص می شود که نام رمز محسن سلیم ٬ اس. دی. اسلیپری / 1 و نام رمز مهدی روحانی اس. دی. التیمت / 1 می باشد.

اس. دی. التیمت / 1 در قم و فرد مورد اشاره تلگرام ح برنامه را شروع کنیم. اس. دی. اسلیپری / 1 بدون تبسم آن را پذیرفت، سپس پرسید آیا مأمور مربوطه می تواند به اس. دی. التیمت / 1 مقداری کمک مالی بنماید. زیرا نامبرده احتمالاً کلید جلب همکاری برادرش است و به عنوان یک هدف یاب و خبرگیر و منبعی برای معرفی ما به ایرانیان مطلعی که مقیم پاریس هستند و یا از پاریس می گذرند، مفید خواهد بود.

مأمور مربوطه جواب داد که ترجیح می دهد اولین کمک مالی خود را به فردی بدهد که توانایی و تمایل وی به ارائه گزارشهای مفید سیاسی بارزتر باشد. هر چند که ظرفیت پشتیبانی عملیاتی اس. دی. التیمت / 1 را نباید از نظر دور داشت. مأمور مربوطه ملاقات مستقیم دوباره با اس. دی. التیمت / 1 در حال حاضر را رد کرد. اس. دی. اسلیپری/ 1 گزارش داد که به زودی با مراد و علامیر دولو ملاقات می کند و توصیه کرد که ترتیب ملاقات مأمور مربوطه با آنها را بدهد. اس. دی. اسلیپری / 1 گفت مراد و پل بالتا از اکسپرس و اریک رولو از لوموند تنها روزنامه نگاران فرانسوی هستند که مقالات نظر سازی در مورد ایران می نویسند و افزود با اینکه بالتارا ملاقات نکرده است (اما) فکر می کند (بین این چند نفر) مراد احتمالاً برای کسب خبر (یا در مورد وی) درج خبر آسانترین هدف می باشند. مأمور مربوطه پاسخ داد که ترجیح می دهد اس.

دی. اسلیپری / 1 با مراد سر و کار داشته باشد بدون اینکه مأمور مربوطه را درگیر کند و دادن جواب در مورد علامیر را به تأخیر انداخت و بعدا به اس. دی. اسلیپری / 1 اطلاع داد که مایل است وی را ببیند.

3- تحلیل اس. دی. اسلیپری / 1 از مراد در پاراگراف دوم تلگراف مرجع د آمده است. او توصیه می کند که مراد، بالتا و رولو (که سالها است وی را می شناسد) به عنوان منابع دست دوم خبری پرورده شوند. البته اس. دی. اسلیپری / 1 علاقه مند است که این کار را با پول ما انجام دهد (ادامه گزارش را ملاحظه کنید) و با استفاده از آنها به عنوان وسیله درج اخباری که می خواهد، در این ضمن چیزی هم عاید خود بشود، تا مقاصدش را پیش ببرد.

4- تلگرامهای مرجع «ه» و «و» نکات مهم مذاکره با علامیر را در بر دارد. قسمت عمده وقت صرف بحث در مورد امام موسی الصدر شد، چرا که ملاقات ما یک روز پس از ربودن هواپیمای آلیتالیا توسط یک گروه شیعه انجام گرفت. علامیر ادعا کرد که سازمان وی مستخدم منزل موسی صدر را پیدا کرده، وی گفته مصطفی چمران آخرین فردی بوده که صدر را قبل از رفتن به لیبی دیده است. اس. دی. اسلیپری / 1 گفت که صدر قطعا مرده است. هر دو اتفاق نظر داشتند که صدر عامل با نفوذ ساواک بوده است. علامیر تلویحا گفت که بیشتر محتمل است که فلسطینیها به دستور خمینی کار موسی صدر را ساخته باشند، تا اینکه لیبیاییها او را کشته و یا زندانی کرده باشند. در پاسخ سؤالات مستقیم علامیر گفت که امروزه مسئله صدر هیچ اهمیت سیاسی در ایران ندارد. اس. دی. اسلیپری / 1 گفت که صدر عمدتا بدین جهت که ناپدید گشته، برای شیعیان لبنان از اهمیت برخوردار است. (اس. دی. اسلیپری / 1 یک مخالف دیرینه صدر بوده است). علامیر پیش بینی کرد که رژیم خمینی نقشه خواهد ریخت تا از محاکمه هواپیماربایان به منظور اشاعه این داستان جعلی که ساواک صدر را کشته است بهره برداری نماید، چرا که خمینی دریافته است که اینک جناح مخالف فهمیده چمران به نحوی در ناپدید شدن صدر دست داشته است.

5 - ظرف دو هفته گذشته اس. دی. اسلیپری / 1 پیشنهاد کرد تا واسطه شده و تماسهای اجتماعی مأمور مربوطه را با سفیر لبنان در یونسکو و ریمون اده و یک گزارشگر فرانسوی - که اس. دی. اسلیپری / 1 می گوید مورد عنایت سازمان آزادیبخش فلسطین است - ترتیب دهد. مأمور مربوطه تحت این عنوان که

ص: 644

این ملاقاتهای آشنایی فعلاً مورد علاقه نمی باشند، آنها را رد کرده است.

6- در ملاقات 20 شهریور اس. دی. اسلیپری / 1 دوباره مسئله پول را پیش کشید، با این توضیح که اس. دی. التیمت / 1 برای تأمین هزینه های چاپ یک نشریه بررسیهای اسلامی که در فرانسه منتشر می کند و ماهانه 000 25 تا 000 30 فرانک (معادل 5813 تا 6967 دلار) خرج دارد، دچار مشکل شده است. پاسخ ندادن مأمور مربوطه به این درخواست باعث شد که اس. دی. اسلیپری / 1 بپرسد که با توجه به هزینه فعلی زندگی، تنزل ارزش دلار و غیره مأمور مربوطه برای تأمین هزینه منابع در پاریس، بیروت و نجف توقع چه نوع بودجه ای را دارد؟ در جریان این توضیحات اس. دی. اسلیپری / 1 آشکار نمود که وی در طی اقامتش در پاریس بدون احتساب مخارج آب و برق و تلفن و تلکس و ماشین زیراکس و منشی، ماهانه 000 6 فرانک (معادل 1395) دلار برای دفترش در پاریس می پردازد (احتمالاً حقیقت دارد) و افزود که وی ماهیانه 000 30 فرانک (شامل مبلغ اجاره) صرف تفریحات شخصی و حرفه ای و دیگر مخارج زندگی هنگام اقامتش در پاریس می کند. اس. دی. اسلیپری / 1 در تهیه RPQ1(1)که مشغول ارسال آن هستیم، همکاری کرد. اما مأمور مربوطه مسئله مالی را از قلم انداخت تا قضیه مغشوش نگردد. بدین ترتیب به عنوان شرط لازم برای به نتیجه رسیدن در مورد اینکه ما چه مبلغ، چگونه و تحت چه پوشش می توانیم در عوض خدمات اس. دی. اسلیپری / 1 پرداخت کنیم، حرکت بعدی این خواهد بود که یک جلسه گفتگوی بی پرده با وی داشته باشیم و درباره نحوه ای که وی کارهای فعلیش را از لحاظ مادی تأمین کند، حرف بزنیم. آنگاه باید مبلغی را به او پیشنهاد کنیم. تصور می کنیم که این مبلغ باید شامل فقرات زیر باشد:

الف: پرداخت بابت خدماتی که تا به حال انجام گرفته که شامل معرفی ما به اس. دی. التیمت / 1 و علامیر و اخذ اطلاعات از آنها و ارزیابی مراد می باشد.

ب: پرداخت بابت استفاده از دفترش درگذشته و آینده به عنوان خانه امن در پشتیبانی از عملیات اس.

دی. اسلیپری / 1 به طوری که این پرداخت قابل قطع بدون اعلام قبلی باشد. این خانه در محل خوبی واقع شده و خصوصیات امنیتی خوبی دارد. اگر معامله را بپذیریم، می توانیم آن محل و امکانات دفاعی شنود آن را کنترل کنیم.

ج: هزینه روزانه مسافرت بین بیروت و نقاط مختلف در ایران و تفریحات مربوط به عملیات و هدایای سنتی پیش کشی توسط مسافران منطقه خاورمیانه برای سفرهایی که در پاراگراف 2 بالا ذکر شد.

د: حق الوکاله سالانه (زیرا او یک وکیل است) برای کمک به پرداخت هزینه های کار روی تماس هایی که مورد علاقه خودش هستند و یا افرادی که گاه گاه ممکن است ما از آنها منفعت ببریم، یا نبریم.

ه: بازپرداخت هزینه های واقعی عملیاتی که مأمور مربوطه از قبل برای فعالیتهای توافق تصویب کرده است و منتهی به دستیابی به اطلاعات یا منابع مهم و سری می شوند.

پاراگرافهای فرعی د، و، ه- باید به شرط تکمیل موفقیت مسافرت مورد اشاره پاراگراف فرعی ج باشد البته در MOA نهائی باید برای مسافرت عملیاتی آینده پیش بینی شود. این به نوبه خود باید پس از آزمایش دروغ سنجی که می بایست پس از مسافرت وی به ایران واقع شود، مورد بحث قرار گیرد.

7- درخواست می شود که ستاد اجازه دهد ارتباط عملیاتی آزمایشی با اس. دی. اسلیپری / 1 با

ص: 645


1- فرم احتیاجات اطلاعاتی شخص است که مشخصات فرد جاسوسی در آن درج می شود. PRQ 1

پرداخت ماهیانه هزار دلار برای خدماتی که انجام داده (شامل استفاده از دفترش) و تقبل پرداخت ماهیانه 1500 دلار از مهر تا آذر برای کمک به اس. دی. اسلیپری / 1 برای تأمین هزینه دفترش در پاریس و تفریحات، کرایه بلیط درجه 2 پرواز از بیروت به تهران و بالعکس و هزینه های عملیاتی غیر قابل پیش بینی تا مبلغ 1000 دلار به عوض پرداخت برای هر روز، هدایا و تفریحات افراد مورد تماس مذکور در پاراگراف 1، مسافرت یاد شده در پاراگراف ج و هزینه های اضافی عملیات در پاریس طی دوره آزمایشی به شرط اینکه قبل از صرف مخارج به تصویب قرارگاه رسیده باشد، برقرار گردد. این مبالغ به صورت نقد پرداخت خواهد شد که مأمور مربوطه در حساب نسیه گردان خواهد ریخت و اس. دی. اسلیپری / 1با نام مستعار آن را دریافت خواهد کرد. ما تصور می کنیم که در آغاز اس. دی. اسلیپری / 1 مبلغ را تحت این عنوان که کافی نیست و موقعیت وی درک نشده، رد خواهد کرد. این امر مدخلی پیش خواهد آورد تا در صورتی که نتیجه گرفتیم که به خدمات نیازمندیم، مأمور مربوطه اصرار ورزد او وضع امور مالی خو را بازگو نماید، چون این اصرار برای شروع تحقیقات درباره منابع درآمد اس. دی. اسلیپری / 1 و تخمین اینکه چه کنترلی می توانیم داشته باشیم و با چه قیمتی، ضروری خواهد بود.

8 - قرار است که اس. دی. اسلیپری / 1 از بیروت در31 شهریور باز گردد. در حدود 19 مهر در راه مراجعت به پاریس از ایران دیدن خواهد کرد. احتیاجات اطلاعاتی ایران به میزان وسیع در قرارگاه موجود است، اما ممنون می شویم که ستاد و تهران پیشنهادهای دقیقی درباره احتیاجاتی به ما بدهند که ما را با اطمینان قادر بسازد، قابلیت اطمینان و دسترسی اس. دی. اسلیپری / 1 (به اطلاعات را) بسنجیم.

9- پرونده. 962067-201 تا تاریخ 26 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (42) سری 28 شهریور 1358 اعضاء از: تهران 54247به: پاریس رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. اسلیپری عطف به: پاریس (1)12432 1- ما تصور نمی کنیم که به حد کافی با سابقه قضیه اس. دی. اسلیپری که اساسا به شیعیان لبنان مربوط می شود، آشنا باشیم تا بتوانیم آن نوع احتیاجات سفارشی را که در تلگرام مرجع تقاضا شده برآورده سازیم. بنابراین موضوع را به ستاد محول می کنیم.

2- هویتهای اس. دی. التیمت یا برادرش، هیچ کدام در قرارگاه موجود نیست، از پاریس تقاضا داریم آنها را فراهم نماید.

3- بدون پرونده تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری

ص: 646


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 41 می باشد.

سند شماره (43) سری 30 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 518662به: فوری به پاریس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری عطف به: الف - تهران 54247، ب - پاریس 12432، ج - رئیس 485999 1- بابت تلگرام مرجع(1) ب و پیشرفت تیمکن در رابطه با هدف ایرانی خود تقدیر می کنیم. با این وجود، پیشنهاد عملیاتی مندرج در تلگرام مرجع ب مقدار متنابهی فراتر از پارامترهایی است که در حال حاضر می خواهیم در نظر داشته باشیم.

2- در حالیکه ما همچنان علاقمندیم در مناطقی مثل قم و نجف و بین قاطبه شیعی لبنان منابعی برای گزارش خبرهای خارجی برقرار کنیم، ولی لازم است که این کار را تحت شرایط بسیار کنترل شده انجام دهیم. در این امر لازم نیست که اس. دی. اسلیپری / 1 (اس/1) به عنوان کارگزار عمل کند. غرض ما در رابطه با عملیات اس / 1 این است که او به عنوان فردی عمل کند که هدفهای مورد علاقه را شناسائی می نماید و بعد ما با آنها ملاقات کرده درباره آنها اظهار نظر کنیم و آنها را بسنجیم و به صورت منابع خبرهای خارجی در بیاوریم. ما حاضریم هنگامی برای این کار به او دستمزد بدهیم که این هدفها منابع کارآمدی بشوند یا خبرهایی که او تهیه می کند، اطلاعات قابل استفاده باشند. البته ما تشخیص می دهیم که انعقاد قرارداد اس / 1 به شرط تعهدی که از جانب ما این قدر محدود است در ایران و تفریحات مربوط به عملیات و هدایای سنتی پیش کشی توسط مسافران منطقه خاورمیانه نمی کنیم که اکنون تقبل چنین تعهدی برای ما نفع داشته باشد.

3- ستاد حاضر است برای خدماتی که اس / 1 طی سه ماه گذشته انجام داده، مثل معرفی اس. دی.

التیمت / 1 و جواد علامیر، به وی اجرت بدهد و پیشنهاد مندرج در پاراگراف 7 تلگرام مرجع ب جهت پرداخت 1000 دلار برای این کار را تصویب می کند. ما همچنین حاضریم معادل همین مبلغ را برای خدمات آتی از این نوع تصویب کنیم. مابقی پیشنهاد مندرج در پاراگراف 6 تلگرام مرجع ب تصویب نمی شود. همچنین نمی توانیم در این زمان پیشنهاد مسافرت اس / 1 به خاورمیانه را تصویب کنیم. مگر آنکه اس / 1 بتواند هویت افرادی را که با آنها تماس خواهد گرفت و دلیل قابل قبول اینکه آن افراد منابع ذخیره پرثمری خواهند شد، ارائه نماید. دوباره، می دانیم که این دستور سختی است، اما فکر می کنیم که در رابطه با فردی که سوابق اس / 1 را دارد ضروری باشد.

4- ما احتیاجات اطلاعاتی دیگری غیر از آنچه که تاکنون به قرارگاه داده شده، نداریم. مشغول تهیه احتیاجات اطلاعاتی در مورد قاطبه شیعی لبنان هستیم و آنها در اسرع وقت ارسال خواهند شد و باید مفید باشند.

5 - ما نمی خواهیم عکس العملمان نسبت به پیشنهاد مندرج در تلگرام مرجع ب زیاد منفی باشد، اما گذشته اس / 1 و آن طور که به اینجا گزارش شده، شیوه کنونی فعالیتش، ما را نسبت به بستن هرگونه تعهد با فردی که عایدیش در داشتن ارتباط با ما بیش از عایدی ما از اوست بسیار محتاط می سازد.

6- برای تهران: اس. دی. التیمت / 1 هویت الف و برادرش هویت ب است.

ص: 647


1- تلگرام مرجع الف سند شماره ٬42 ب سند شماره 41 و ج سند شماره 39 می باشند.

7- پرونده: 0962067-201، 0961724-0201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (44)(1) سری 30 شهریور 58 اعضاء از: رئیس....به: تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری(2) عطف به: رئیس 518662 1- هویت الف: امام مهدی روحانی مقیم پاریس که ادعای رهبری معنوی قاطبه شیعه در اروپا را دارد.

هویت ب: آیت اللّه صادق روحانی قم.

2- پرونده: 0962057-201، 0961724-201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (45) سری 3 مهر ماه 58 اعضاء از: پاریس 12690به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک عطف به: تهران 54262 1- اس. دی. اسلیپری / 1 (شیعه لبنانی و مخالف سیاسی امام صدر) گزارش داد که بیوه و پسر صدر یک آپارتمان در پاریس دارند و اکثر اوقات خود را در اینجا می گذرانند، چون در اینجا فقط ارتباط با دولتها و گروههای مختلف که از طریق آنها امیدوارند درباره عاقبت امام چیزی پیدا کنند، آسانتر است. به گفته اس. دی. اسلیپری / 1، بیوه و پسر صدر در هفته حول... شهریور در پاریس بودند. آنها در هفته حول 26 شهریور تا 30 شهریور در پاریس نبودند. او نمی دانست که آنها به کجا رفتند یا دقیقا چه موقعی. آیا باید از سازمان اطلاعاتی همکار سؤال شود؟ 2- پرونده: 959032-201، 962067-201 تا تاریخ 2 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

سری

ص: 648


1- تلگرام مرجع سند شماره 43 است.
2- به دنبال درخواست قرارگاه تهران از پاریس برای اطلاع از هویت اس. دی. التیمت / 1 و برادرش ٬ ریاست سیا این کار را به عهده می گیرد ٬ با آن که در سند شماره 39 هویت اس. دی. التیمت / 1 (مهدی روحانی) اعلام شده بود ٬ ولی قرارگاه تهران نتوانسته موقعیت وی را تشخیص دهد و لذا سیا در مورد وی توضیح می دهد که چه کاره است. از آنجایی که سیا با استخدام مهدی روحانی می خواهد به قم و برادر وی دسترسی پیدا کند ٬ لذا هویت برادرش را هم که هدف بوده است ٬ اطلاع می دهند.

سند شماره (46) سری 4 مهر 58 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 521028به: پاریس. رونوشت برای تهران، بیروت هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. اسلیپری عطف به: الف - رئیس 518662، ب - 458600(1) 1- همان گونه که در تلگرام مرجع الف قول داده شده، احتیاجات اطلاعاتی زیر برای استفاده در قضیه اس. دی. اسلیپری / 1 (اس / 1) ارائه می گردند، تا از رابطهای شیعه لبنانی خود در اروپا در این موارد اطلاعات جمع آورد و اگر مسافرتی به بیروت برای اس / 1 پیش آمد آنها را در صحبت با رابطها در لبنان به کار گیرد. به علاوه پاریس باید تلگرام مرجع ب را که در مورد شیعه در خاورمیانه احتیاجات هنوز معتبری را عنوان می کند، ببیند.

2- احتیاجات عبارتند از:

الف: درباره «امل» گروه شبه نظامی شیعه در لبنان عملاً قحطی اطلاعات وجود دارد. قدرت، رهبری و ذخیره تسلیحات موضوع سؤالند، چه کمکهایی از ایران می رسد؟ مطابق گزارشهای مطبوعات یک بار در اواخر فروردین و بار دیگر در اواسط تیر دبیر کل امل به ایران آمد و با رهبران آن ملاقات کرد. منظور و نتایج این ملاقاتها چه بود؟ اس / 1 درباره سابقه و رابطه حسینی با رهبران ایرانی چه می داند؟ اطلاعی که اس / 1 در تلگرام پاریس 11096 داد و گفته که نیروی (مسلح) شیعه در لبنان از سوریها پول می گیرد و فلسطینیها آن را آموزش و فرمان می دهند و اعضاء آن را در حد وسیع تأمین می کنند، اولین اطلاعی است که ما درباره دخالت سوریه یا فلسطینیها دریافت می داریم، باز شده این مطلب به صورتی جداگانه، اطلاعات خیلی قابل انتشاری خواهد بود.

ب: (حسین مصطفی خمینی) در 11 شهریور وارد بیروت شد. آیا اس / 1 در آن زمان در بیروت بود. او از مقصود این دیدار چه می داند؟ قرار بود که مجلس اعلای، شیعیان و جنبش امل برنامه مخصوصی را برای دیدارش ترتیب دهند.

ج: در مورد مجلس اعلای شیعیان (که بر امور شیعه در لبنان نظارت دارد). آیا اس/ 1 می تواند سابقه هر یک از اعضای آن را تهیه کند. همچنین تمایلات، صف بندیهایشان و اینکه هر کدامشان بین شیعیان تا چه اندازه نفوذ دارد؟ بانفوذترین آنها کیست؟ اس / 1 در تلگرام پاریس 10911 گزارش داد که روحانیت شیعه دیگر نفوذ زیادی به شیعیان اعمال نمی کند و جماعت شیعه در پی آن بودند که رهبری جدیدی برای خود دست و پا کنند. باز شده این مطلب بسیار مورد علاقه خواهد بود. چرا روحانیت نفوذ خود را از دست داده که تا این حد متضاد با وضع ایران است؟ آیا در فراهم کردن رهبری جدید موفقیتی حاصل شده ؟ د: از موضوعات جالب توجه ما رابطه او با صلاح بیتار است که از بنیانگذاران حزب بعث (همراه میشل عفلق، رهبر قدیمی جناح مخالف در سوریه می باشد. آیا وی اطلاع دارد که بیتار هنوز فعالیت سیاسی دارد یا نه؟ آیا می تواند نظریات بیتار را در این باره که بیتار اوضاع جاری سوریه را چگونه می بیند جویا شود؟ و حیات رژیم اسد را در رابطه با برخوردهای فزاینده گروهی ارزیابی کند.

ص: 649


1- تلگرام مرجع الف ٬ سند شماره 43 می باشد.

3- ما تا حدی از اینکه اس / 1 ممکن است با سرویس جاسوسی اسرائیل در تماس باشد، نگرانیم.

اس/ 1 گفته که از خط سرگرد سعد حداد که تحت الحمایه اسرائیل است و اینک به طور مؤثری کنترل بخش بزرگی از جنوب لبنان را در دست دارد، طرفداری می کند و او به داشتن تماسهایی با مقامات سفارت اسرائیل اعتراف کرده است.

4- پرونده. 0962067-201 تا تاریخ 3 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (47) سری 13 مهرماه 1358 اعضاء از: پاریس 13023به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری عطف به: الف - رئیس 518662، ب - واشنگتن 521028، ج - پاریس 12432، د - رئیس 486658، ه- رئیس 485999، و- رئیس 455576 1- تلگرامهای مرجع الف و ب(1) زودتر از موعد عزیمت اس. دی. اسلیپری / 1 که در پیام مرجع ج پیش بینی شده بود، نرسیدند تا ما را قادر سازند در یک فرصت مناسب گزارشهای ارزیابی را مرور و طرح عملیات را اصلاح کنیم. به عقیده ما تشخیص ستاد مرکزی از پیشنهاد اس. دی. اسلیپری / 1 که آن را پیشنهاد استخدام به عنوان مأمور اصلی (کارگزار) خوانده صحیح است. ما هنوز پیشنهاد مقابل خود را که عنوان کارگزار را به هدف یاب و خبرگیر تغییر می دهد و نرخ پرداخت عادلانه ای را تثبیت می کند، عنوان نکرده ایم. قبل از اینکه به چنین کاری اقدام کنیم باید عوامل ذی ربط در حدود وظایف اس. دی. اسلیپری / 1 را روشن بگردانیم، بر سر یک پرداختی عادلانه به توافق برسیم و بالاتر از همه معین کنیم آیا آنقدر به او اعتماد داشته باشیم که با او وارد روابط مخفی هر چند به شکلی آزمایشی شویم. تلگرام مرجع الف به طور مؤثری از پیشرفت در توسعه ارتباط عملیاتی جلوگیری می کند. در عین حالی که با عجله ای نداریم،ولی نمی توانیم مدت نامعلومی از اقدام خودداری کرده و توجه نکنیم که این خسارت را بابت ایجاد کنترل لازم برای امنیت بیشتر روابط خود تحمل می کنیم.

2- تلگرام مرجع الف به گونه ای به «ماجر» و «سوابق» اس. دی. اسلیپری / 1 پرداخته که از آن استنباط می شود، سابقه ای تاریک و منحوس داشته است. تلگرامهای مرجع «د»، «ه»، «و» (تمامی اخبار مربوط به اس. دی. اسلیپری / 1 که در دسترس ما است) نشان می دهند که:

الف: در خرداد 1342، پی. ای. سیکولار / 1 گفت که اس. دی. اسلیپری / 1 رهبران شیعیان لبنان را تحریک می کرد تا از شاه طرفداری کنند و همچنین گفت که وی یک عامل درجه دو انگلیس است. ظاهرا پی. ای. سیکولار / 1 ادعای اخیر را به اثبات نرسانده است و ما نمی توانیم تناسب این درجه بندی را بدون تصدیق او بپذیریم. تحریک به طرفداری از شاه را نمی توان در جو سیاسی سال 1342 زننده به حساب آورد. پی. ای. سیکولار چگونه به این اطلاعات دست یافته است؟ میزان اطمینان و انگیزه اش در گزارش

ص: 650


1- تلگرام مرجع الف سندشماره ٬43 ب سند شماره ٬46 ج سند شماره ٬41 ه سند شماره 39 می باشند.

کردن آن چه بود؟ ب: پی. ای تیک در دی ماه 1342 گفت که اس. دی. اسلیپری / 1 یک مأمور حقوق بگیر سازمان امنیت کشور خود بود. ما نمی توانیم این را زننده تلقی کنیم، اما علاقه مندیم که تشخیص اداره مرکزی از نحوه دستیابی پی. ای. تیک به خبر، میزان اطمینان و انگیزه اش را در گزارش این خبر بدانیم. همین رویه شامل گزارشهای پی. ای. اسکوف مبنی بر اینکه اس. دی. اسلیپری / 1 در اوایل دهه 1340 برای سازمانهای اطلاعاتی پلیس و ارتش حکومت خود کار می شود. از مجموع این سه ادعا چنین برداشت می شود که او وسیعا در مورد گزارش دهی به مقامات محلی، مظنون است، اما چنین چیزی معلوم نشده است و بدین جهت در این مورد که وی برای چه سازمانی کار می کرده سردرگمی وجود دارد. در هر صورت اگر وی برای سازمانی کار می کرده، آن از سازمانهای کشور خودش بوده است.

ج: به هر حال پی. ای. اسکوف / 1 همچنین مدعی بود که بر اساس آرشیوهای رکن 2 لبنان اس. دی.

اسلیپری / 1 برای عربستان کار می کند (به هیچ سازمانی، حتی سفارت بیروت هم تصریح نشده بود)، با سفارت آمریکا همکاری دارد و با یکی از مقامات انگلیس هم دوست است. مسلما لزومی ندارد نسبت به هر یک از این ادعاها سوء تعبیر داشته باشیم و باز نه تنها نمی دانیم که در قبال تشخیص منبع چه بگوییم، بلکه امکان این را هم رد نمی کنیم که شاید این ادعاها را با قصد پوشیده داشتن عامل خودشان در آرشیوهای رکن 2 گذشته باشند، البته اگر اس. دی. اسلیپری / 1 واقعا از عوامل ایشان بوده باشد.

د: بالاخره و دوباره در دهه 1340 ادعا می شود اس. دی. اسلیپری / 1 رابطی به نام لازارسیولج داشت که دبیر اول سفارت یوگسلاوی بود.

جالب خواهد بود، اگر بدانیم که آیا خود سیولج ارتباط جاسوسی داشت،کمونیست بود، همچنین تعداد و نوع تماسهای بین این دو چگونه بوده است؟ مأمور مربوطه وقتی می خواست از اس. دی. اسلیپری فرم PRQ را تهیه کند، پرسید که آیا هرگز وی با کارکنان هیچ سازمان جاسوسی رابطه داشته است. سپس درباره رابطه با سفارت اسرائیل که خودش به آن اذعان داشته و ارتباطش با مأمورین ساواک پرس و جو کرد. وی با قاطعیت تأکید کرد که با کسی رابطه جاسوسی نداشت. هر چند ممکن بود بین دوستان زیادی که از مقامات رسمی عرب داشت، مقامات جاسوسی هم بوده باشند که این واقعیت را از وی پنهان داشته اند. بدین ترتیب ما محدوده ای را مشخص کرده ایم که کم و کیف آن باید توسط آزمایش دروغ سنجی تحقیق شود. اس. دی. اسلیپری / 1 به ما گفته است که با برخورداری از دخالت ادگار فوره قادر است بدون مشارکت فرانسویها، در پاریس به وکالت بپردازد و یک استودیو برپا دارد. مایوان، بیزی / 1، یکی از نوچه های فوره را مکلف کرده ایم گزارش خلاصه ای تهیه نموده و مشخص کند اس. دی. اسلیپری کیست، چگونه خود را تأمین می کند و ارتباطات سیاسی وی در فرانسه و جهان عرب چیست؟ ضمنا آیا اداره مرکزی می تواند درباره چنین اظهاراتی از تلگرام مرجع ه از قبیل اس. دی. اسلیپری / 1 نزد مأمورانی که در بیروت خدمت کرده اند، معروف و بدنام است. «و همچنین» محتمل است وی در تماس با سرویس جاسوسی انگلیس باشد، هر چند که احتمالاً ارتباط خود با سیا را برای آنها آشکار نکرده است، به طور مشخص و دقیق صحبت کند، بیاناتی از این قبیل به این معنا هستند که حقایقی درباره اس. دی.اسلیپری / 1 وجود دارند که بر ما پوشیده اند و این حقایق می توانند موجب تسهیل تحقیق در حوزه فعالیت درباره این منبع بالقوه شوند. شناخت اس. دی.

ص: 651

اسلیپری / 1 یعنی عدم اعتماد به او، اما شخص باید از خود بپرسد که واقعا چه چیزی می داند. شخصیت وی یادآور یکی از عمال بزرگ گذشته به نام کیو. پی. پوش است که نزد همه مظنون به فعالیت برای اسرائیلیها و برای اکثر قدرتهای غربی و از جمله ما بود و بالاخره به همین جهت مرد.

3- اگر چه اس. دی. اسلیپری خود را برای ایفای وظیفه کارگزاری نامزد کرده است، در رفتار وی برای معرفی مستقیم ما به خبردهندگانی که مشخص شده اند، تا به امروز بی میلی مشاهده نشده است. قضایای علامیر، اس. دی. التیمت و چندین تن دیگر که مأمور مربوطه از ملاقات کردن با ایشان امتناع ورزیده، این ادعا را به اثبات می رساند. فکر نمی کنیم که ادامه این روال مشکل باشد، اما نمی توانیم آن را به قم و نجف منتقل کنیم. مگر اینکه اول اس. دی. اسلیپری / 1 را به تماس با رابطین موجود (آنهایی را که در مسافرت مورد اشاره تلگرام مرجع ج قرار بود ملاقات کند، در پاراگراف 2 پیام مرجع ج مشخص شده بودند) و یافتن افراد جدید روانه کنیم. همین که کار هدف یابی انجام پذیرفت، با توجه به اینکه آن نواحی به اعتقاد ما از لحاظ عملیاتی نسبتا خارج از دسترسند، به نظر می رسد که اس. دی. اسلیپری / 1 باید آنهایی را که نشان کرده است برای ملاقات، سنجش و پرورش، به جای دیگر بخواند. اگر ما مجبوریم در مورد اس.

دی. اسلیپری / 1 بعضی ملاحظات امنیتی را رعایت بکنیم، آنگاه به نظر ما این نامزدها باید به جایی کشانده شوند که در آن بیشتر از تهران، بغداد یا بیروت بر محیط عمل خود تسلط داشته و کمتر از این لحاظ در خطر باشیم. بدون شک این امر مستلزم یک بهانه و وجوهاتی خواهد بود. از دریافت نظریه ستاد در این مورد استقبال می کنیم.

4- ما به این نکته توجه داریم که در ابراز حساسیت خود مأمور مربوطه نسبت به نحوه تلقی ای که اس.

دی. اسلیپری از زندگی دارد و خود را «عرب در پاریس می بیند» و مخارج آن و همچنین نسبت به مختصر اهمالی که وی در مقام کارگزاری از خود نشان می دهد، ممکن است با اشتغال ذهنمان به مسئله امنیت و نسبت هزینه - کارایی استعدادهای عملیاتی آتیه دارتر او را کور کرده و آن طور که شایسته او بوده رفتار نکرده باشیم. اس. دی. اسلیپری / 1 یک حقوقدان است که برای خودش شخصیتی دارد. آشنایان بالقوه سودمند او گروه بزرگی را تشکیل می دهند و او به اندازه کافی پر رو است تا با هر کس که ما بخواهیم ملاقات کند. این ملاحظه که وی در همه کسانی که ملاقاتشان می کند، احساس اطمینان برنمی انگیزد، شاید به نفعمان تمام شود، زیرا گمان می کنیم خود او ملتفت این نکته هست. مورد مذکور می تواند دلیل تمایل وی به مرتبط کردن مأمور مربوطه اش با خبردهندگان باشد. وی از بسیاری از هموطنان خود طماع تر است، اما چندان استثنائی نیست و خود را فردی نشان داده که حاضر است، برای به دست آوردن پول بیشتر، کمی از پول خود را به خطر اندازد. خیلی باهوش می باشد، و در خبرگیری ماهر و در سنجش طرف خود تیزهوش می باشد. زمانی که متوجه علاقه ای که ما غربیها به گزارشهای تشریحی داریم، می شود، به دقت و یا تفصیل گزارش می دهد و هرگاه که خواسته شود آن را بر روی کاغذ می آورد.

آن طور که تا این مرحله میانه تحقیقات حوزه فعالیت روشن شده است او فردی بصیر و وفادار به نظر می آید. در عین حالی که علاقه مند است وجهه خود را در حوزه سیاسی بیفزاید، ظاهرا اشتیاق به پیشبرد استقلال لبنان نیز که با منافع ما هم ناسازگار نیست، وی را دائماً تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در این برهه از زمان فرضیه کار ما این است که می توان اس. دی. اسلیپری / 1 را کنترل کرد و احتمالاً صرف پول و زمان جهت چنین کاری یا جهت تشخیص عدم صحت فرضیه مان ارزش دارد.

ص: 652

5 - رقم هزار دلار ما در تلگرام ج بر این تصور مبتنی بود که این مبلغ به عنوان بخشی از پرداختی یک دوره آزمایشی خواهد بود که حداقل قدری از حقوق موقتی و هزینه های عملیاتی را در بر می گیرد غرض این بود که با انجام دادن یک معامله کلی، بخشی از هزینه صرفه جویی شده باشد. اس. دی. اسلیپری / 1 حداقل 400 دلار صرف هزینه های عملیاتی اس. دی. التیمت / 1 و علامیر کرده است تا آنها را با مأمور مربوطه بر سر یک میز بنشاند. اس. دی. اسلیپری / 1 در کار وکالت توفیق داشته، در فرانسه حتی یک وکیل کارآموز هم در ساعت 50 دلار آمریکا درآمد دارد. اگر اس. دی. اسلیپری / 1 را از لحاظ حرفه ای نگاه می داشتیم، با این نرخ کل هزینه وقتی که او صرف ملاقاتهای خود در ضمن عملیات کرده برای ما حدود 2000 دلار می بود. حرف ما این نیست که مقرری اس.دی. اسلیپری / 1 باید با نرخهای رسمی پرداخت شود، هر چند که یک نظر به سبک زندگی ابراهیم سوس از سازمان آزادی بخش فلسطین کافی است که شخص را به همترازی کلی وضع صاحبان مشاغل حقوقی در برابر صاحبان مشاغل پر خطرتر معتقد کند. ما ترجیح می دهیم که بدون مطرح کردن مسائل مالی تا آنجا که می توانیم ادامه دهیم و آنگاه رابطه را به خوبی خاتمه دهیم، به عوض آن که برخورد غیر منصفانه ای از آن نوع که در پاراگراف 3 مرجع الف پیشنهاد شده بود، داشته باشیم. در نظر ما شاید وقار اس. دی. اسلیپری / 1 بر بنیان سستی استوار باشد، اما این برای او اهمیت دارد و ما نباید بدون توجه به امکان عکس العمل انتقامجویانه وی، آن را نادیده بگیریم. از ستاد خواهشمندیم تجدید نظری در آنچه که به وی پیشنهاد می کنیم، مبذول دارند. چرا که نوع پیشنهاد ممکن است انگیزه ای شود او خود را تحت کنترل ما درآورد تا به حدی که بدون پرده پوشی منابع درآمد خود را برای ما بازگو کند، به آزمایش دروغ سنجی تن در دهد، و آن گاه به عنوان هدف یاب و منبع اخبار عملیاتی فعالیت کند، ضمنا احتمال دارد که ما از او به عنوان پل ارتباط اجتماعی برای رسیدن به هدفهای خود در پاریس، که لزوما ایرانی نخواهند بود و به عنوان مجرای تغذیه روزنامه نگاران محلی یا مطالبی در حمایت از برنامه های آر.تی. وینر در مورد خاور نزدیک استفاده کنیم.

فکر می کنیم رقمی را که نهایتا به آن می رسیم، باید متکی بر این فرض باشد که تقاضای یک مرد برای حقوق کافی جهت جاسوسی و کارهای عملیات مخفی به همان اندازه معقول است که تقاضای حقوق برای هر نوع کار دیگر، به استثنای این واقعیت که جاسوسها برای درآمد مخفی خود مالیات نمی پردازند. میزان و نوع پرداخت نباید منعکس کننده احساس تکلفمان به رعایت مسایل امنیتی باشد، چون مهمترین مسئله، ادامه ارتباط است.

6- پرونده 962067-201 تا 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (48) سری 17 مهر 58 اعضاء از: پاریس 13133به: با حق تقدم به رئیس، رونوشت با حق تقدم برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس - آر.تی. وینر، اس. دی. التیمت عطف به: پاریس 11098 1- اس. دی التیمت / 1 با مأمور مربوطه پاریس تماس گرفته تا گزارش بدهد که تهدید علنی آیت اللّه صادق الروحانی به اینکه شیعیان بحرین را تحریک به شورش خواهد کرد. در جواب به درخواست پیروان

ص: 653

روحانی در بحرین برای حمایت از آنها در مبارزه شان جهت کسب آنچه که حقوق خود از امیر بحرین می دانند، بوده است. (اس. دی التیمت / 1 گفت که جمعیت بحرین هشتاد و پنج درصد شیعه هستند و اکثریت عمده شیعه پیروان روحانیند.) اس. دی التیمت / 1 گزارش داد که نخست وزیر بازرگان و آیت اللّه خمینی هر دو از روحانی خواسته بودند که حملات خود به مقامات بحرینی را ملایم کند. روحانی حدود یک هفته تأمل خواهد کرد و در ضمن از اس. دی التیمت / 1 خواسته که واکنش خارج نسبت به مبارزه روحانی علیه بحرین را مورد بررسی قرار دهد. اس. دی التیمت / 1 از مأمور مربوطه خواستار واکنش دولت آمریکا شد و پیشنهاد کرد که مطابق با هر راهنمائی که دولت آمریکا می دهد به روحانی توصیه نماید.

2- مأمور مربوطه به اس. دی التیمت / 1 گفت که درخواستی این نوع باید به مقام بالاتر ارجاع داده شود، اما تا آن موقع مأمور مربوطه می تواند با اطمینان این مطلب را به اس. دی التیمت / 1 بگوید که یک شورش در بحرین در این موقع ممکن است نتایج تزلزل باری در برداشته باشد، تا حدی که پیش بینی یا کنترل آن مشکل است و بنابراین احتمال داده نمی شود که با منافع دولت آمریکا یا هر یک از همسایگان بحرین سازگار باشد. مأمور مربوطه نظر داد که این منطقه ظاهرا بیش از هر چیز نیازمند یک دوره ثبات است، تا تغییر اخیر در آن حل گردد. مأمور مربوطه قول داد که طی این هفته جواب رسمی دولت آمریکا را به اس. دی التیمت / 1 بدهد. تقاضا می شود ستاد راهنمایی فرماید.

3- مأمور مربوطه به اس. دی التیمت / 1 اظهار داشت که به هر صورت در قبال مخالفت خمینی و دولت ایران، برای روحانی مشکل خواهد بود که لااقل بدون مواجهه با خطر انزوای سیاسی در سطح فعلی مبارزه خود را ادامه دهد. اس. دی. التیمت / 1 جواب داد که ممکن نیست یک آیت اللّه را که از تشخص فردی چون روحانی برخوردار است از پیروان دینیش که تشکیل دهنده پایگاه سیاسی او هستند منزوی نمود.

4- طی مذاکره در مورد اوضاع جاری ایران و مخالفین خارج، اس. دی التیمت / 1 گفت اگرچه تقریبا هر روز از ایرانیان مهاجر تقاضاهایی دریافت می دارد که خود را مخالف خمینی اعلام نماید، احساس می کند که زمان هنوز مناسب نیست. نظر اس. دی التیمت / 1 این بود که به واسطه ناتوانی رژیم خمینی از اینکه علیه بیکاری، تورم و قطعه قطعه شدن کشور با شایستگی کاری انجام دهد، طی پنج شش ماه آینده اوضاع ایران ممکن است به حد کافی آشفته گردد، تا امکان تشکیل یک حرکت مخالف مؤثر را بدهد. به نظر اس. دی التیمت / 1 فقدان نهادهای کارآمد سیاسی در ایران حکم می کند که هیچ جنبش مخالفی نمی تواند بدون رهبری دینی موفقیت یابد. به همین دلیل هم، همین رهبر دینی که به پیروزی می رسد نخواهد توانست بدون همکاری طبقه روشنفکر تربیت شده در غرب و راهنمایی و حمایت قدرتهای صنعتی غرب خصوصا آمریکا موفقیت خود را حتمی نماید. اس. دی التیمت / 1 توضیح داد که در چنین کوششی برای اعاده ثبات به ایران او حاضر خواهد بود، تحت راهنمایی دولت آمریکا وظیفه ای بر عهده گیرد و به طور ضمنی فهماند که تحت هیچ شرایط دیگری با خمینی به مجادله نخواهد پرداخت. اس. دی التیمت / 1 تأکید کرد که اختیار کامل دارد از جانب روحانی در مسئله بحرین حرف بزند و ضمنا فهماند که روحانی نیز در تحلیل فوق الذکر درباره نحوه عمل در اوضاع سیاسی ایران با او اشتراک نظر دارد.

5 - پرونده: 961724-201 تا تاریخ 17 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری

ص: 654

سند شماره (49) سری 27 مهر 58 اعضاء از: رئیس 535287به: با حق تقدم به پاریس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری اس. دی التیمت عطف به: الف - تهران 54496: ب - پاریس 13023، ج - پاریس 12959، د - پاریس 12898، ه- پاریس 12833، و - تهران 54353، ز - رئیس 518662، ح - پاریس 12610، ط - پاریس 12594 ی - رئیس 517075، ک - پاریس 12432، ل - رئیس 580655 1- ستاد بابت تلگرام مرجع ب(1) که خلاصه نظریات و نگرانیهای پاریس درباره تحولات قضایای اس.

دی. اسلیپری 1/ (اس / 1) و اس. دی التیمت / 1 (آ / 1) بود ممنون است. همانگونه که تلگرام مرجع الف متذکر شده است، عدم توانایی جنبش بختیار به ایجاد حتی مقدار کمی شور و فعالیت همچنان موضوعی است که بسیار مورد توجه می باشد. معذالک این جنبش همچنان هدف اطلاعاتی معتبری است که فکر می کنیم هم اس / 1 و هم آ/ 1 احتمالاً قادر به جمع آوری اطلاعات خارجی ذی قیمتی درباره آن هستند.

تحلیلگران در زمینه گزارشهای اس / 1 علی رغم اشتباهات و اینکه تا به امروز قسمت اعظم اطلاعاتش مورد تأیید قرار نگرفته است، علاقه خود را ابراز داشته اند و گزارشهای وی را بالقوه مفید به حساب می آورند. بنابراین معتقدیم که ارزیابی پاریس مبنی بر اینکه اس / 1 می تواند در رابطه با اهداف گوناگونی همکاری نماید، صحیح است.

2- پس از گفتن این مطلب، مایلیم دوباره تأکید کنیم که ما هنوز در قابل اعتماد بودن، صحت قول و انگیزه های اس/1 و آ/1 هر دو خیلی تردید داریم و در عین حال که به اعتقاد ما تماس با این دو منبع ارزشمند است و حتی ممکن است از آتیه خوبی برخوردار باشد، ادامه تماسها باید با حداقل تعهد ممکن از جانب ما همراه باشد. رئوس نگرانیهای ما پیرامون دامنه تعهدات سیا به اس / 1 و آ / 1 در مسائل خاص گزارشگری در زیر آمده است. ما همچنان معتقدیم تا موقعی که خلاف آن ثابت نشده اس / 1 و آ/ 1 از هرگونه تعهد یا رابطه رسمی سیا برای پیشبرد منافع خود استفاده خواهند کرد و معضلاتی به بار می آورند که از هرگونه منفعتی که عاید ما شود بیشتر است.

3- ما فکر می کنیم که اس/ 1 و آ/ 1 رابطه خود با سیا را به دیده رابطه ای می نگرند، که در آن محصولی برای فروش دارند، که همان جناح خاص خودشان از جنبش ضد خمینی می باشد و دیگر اینکه آرزوی حمایت دولت آمریکا را دارند و سیا را به دیده منبع یا وسیله ای برای جلب این حمایت می نگرند. در حالی که این منابع از این جنبه منحصر به فرد نیستند، آنها اطلاعاتی تهیه کرده اند که ممکن است حاکی از قابل اطمینان نبودن (مجرای - م) دسترسی ایشان به اطلاعات باشد. از مواردی که مورد توجه خاص ما است، رابطه اس / 1 با جواد علامیر دولو است که فرد مورد نظر تلگرام مرجع «ک» است و سابقه ای گوناگون و وسیع دارد و کوششهایی را که به نمایندگی بختیار انجام داده، طبق گفته اس. دی. پیر / 1 به وسیله خود بختیار مردود شناخته شده است (تلگرام رئیس (2)528726) . از این گذشته نه بختیار و نه هیچ یک از اطرافیان بلافصلش اتحاد ملی و یا علی تریری را نمی شناسند.

ص: 655


1- تلگرام مرجع ب سند شماره ٬47 د سند شماره 33 سند شماره ٬43 ط سند شماره ٬31 ک سند شماره 41 می باشد
2- تلگرام رئیس 528726 سند شماره 34 می باشد.

4- گزارشهای اخیر سؤالات چندی را نسبت به دقت گزارشهای اس / 1 - دولو به شرح زیر مطرح کرده اند:

الف: اشتباه گرفتن فداییان خلق به جای مجاهدین خلق در تلگرام مرجع د همان طور که در تلگرام مرجع «و» تذکر داده شده است.

ب: تعیین آیت اللّه مطهری در تلگرام مرجع به عنوان یکی از رهبران مذهبی ایران که اتحاد ملی فعلاً (شهریور 1358) با آن در تماس است. مطهری در اردیبهشت 1358 به وسیله گروه فرقان در تهران ترور شد.

ج: معرفی تفکر سیاسی مصطفی چمران در تلگرام مرجع ج که با شناخت تحلیلگران مرکز تحلیل خارجی کشور از ایدئولوژی او مطابقت ندارد. همچنین ادعای نسبت فلسطینی او هم مورد تأیید پیشینه های ما (که بخش عمده آنها از بایگانی مدارک ان. وی کنوپی (احتمالاً وزارت دفاع - م) اتخاذ شده نیست.

این پیشینه ها او را متولد تهران و اولین تماسش با سازمان آزادیبخش فلسطین و لبنانیها را در حدود سال 1349 نشان می دهند.

5 - با اطلاعاتی که طی ملاقاتهایمان با آ/ 1 حاصل شده، همچنان نگران آنیم که آ/ 1 در امیدهای خود برای به چنگ آوردن مقام رهبری احتمالی جنبش ضد خمینی عزم خود را جزم کرده باشد. تا به امروز ارزش اساسی آ / 1 ناشی از این حقیقت بوده که برادرش مقام برجسته ای را در شورای انقلاب در تهران دارد. ما به اطلاع از کم و کیف این رابطه و بهره برداری از آن جهت جمع آوری اطلاعات بسیار علاقمندیم.

دسترسی آ/ 1 به ناراضیان یا جوامع مذهبی ایرانی که در اروپا پایگاه دارند، تا به حال مثمر ثمر نبوده است.

د: ما هنوز مصمم هستیم که برای خدمات گذشته اس. دی. اسلیپری / 1 مبلغ 1000 دلار به وی بدهیم و بابت خدمات آینده اش هم به وی دستمزد بدهیم. به هر حال به سبب نگرانیهای فوق الذکر، ترجیح می دهیم که دستمزد اس / 1 را فقط برای خدماتی که قبلاً انجام داده بپردازیم. در عین حالی که مبلغ هزار دلار نرخ جاری وکلا، اس / 1 را کاملاً تأمین نمی کند. در واقع او بود که با ما تماس گرفت و همچنان برای ادامه این تماس دلایل خاص خود را علاوه بر دلایلی که آرا داشت دارد. در عین حالی که ما معترضیم رد پیشنهادهای عملیاتی قرارگاه که در تلگرامهای مرجع(ب) و (ک) طرح شدند، احتمالاً کنترل ما بر اس / 1 را غیر ممکن خواهد ساخت، حاضر نیستیم تعهداتی را که برای برقراری چنین کنترلی ضروری شمرده شده اند، تقبل نماییم. بنابراین اگر قرارگاه تصور می کند که دستمزد هزار دلار برای خدمات گذشته، در نهایت مولد نخواهد بود، فکر می کنیم بهترین طریقه همان خواهد بود که در پاراگراف 5 تلگرام مرجع الف آمده و آن ادامه تماس تا حد ممکن بر پایه عدم پرداخت دستمزد است.

6- منبع نظریه معروف و بدنام تلگرام رئیس (485999) یکی از مأموران ستاد مرکزی است که در بیروت خدمت می کرد و می دانست که اس / 1 در تماس با مأموران گوناگون سفارتی بوده و شهرت نسبتاً ناگواری به عنوان دلال اعمال نفوذ دارد. در بایگانی اخیر ستاد هیچ جزئیات یا چیزی مربوط به اس / 1 موجود نیست که این خاطره مسلما شخصی را تأیید یا تکذیب نماید.

7 - ژوزف. و. آدلسیک که حدود 29 مهر ماه از پاریس در رابطه با یک منبع ایرانی دیگر رد می شود، خوشحال خواهد شد که در مورد اس / 1 و آ/ 1 و سایر منابع با مأموران قرارگاه مذاکره نماید.

ص: 656

8 - ما برای دادن پاسخ به پاراگراف 2 قسمت الف تلگرام مرجع (ب) مشغول تحقیق هستیم و شما را در جریان خواهیم گذاشت.

9- پرونده 962067-201، 961724-201 تا تاریخ 27 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (50) سری 29 مهرماه 58 اعضاء از: پاریس 13710به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری، یو. ان. بیزی عطف به: پاریس (1)13023 1- در 11 مهر ماه از یو. ان. بیزی / 1 خواسته شد که رابطه اس. دی. اسلیپری با ادگارفوره را مشخص کند. به یو. ان. بیزی / 1 گفته شد که اس. دی. اسلیپری / 1 یک لبنانی است که سابقا متخصص پارلمانی بوده و بدون داشتن شریک فرانسوی، یک دفتر حقوقی در پاریس دایر کرده و می گوید که با استفاده از دخالت فوره توانسته این کار را انجام دهد. و نیز از یو. ان. بیزی / 1 خواسته شد (در محدوده ای که امنیت فردی خودش کاملاً محفوظ بماند) مشخص نماید کار اصلی، ارباب رجوع، آشنایان و منابع درآمد اس.

دی. اسلیپری / 1 چیست و دلیل همکاری وی چه چیزی ممکن است باشد.

2- در 28 مهرماه پس از صحبت با فوره و چند تن از همکاران فوره که معرفی نشدند، یوان. بیزی / 1 گفت که:

الف: فوره فقط حدودا سالی یک بار اس. دی. اسلیپری / 1 را می بیند و به هر حال علت روابطشان را بروز نمی دهد.

ب: میشل اودیو از آشنایان فوره مکررا اس. دی. اسلیپری / 1 را می بیند.

ج: اس. دی. اسلیپری / 1 شایع کرده است که روابط نزدیکی با آمریکاییان دارد.

د: اس. دی. اسپیلری / 1 پول زیادی خرج می کند.

ه: اس. دی. اسلیپری / 1 با محمد شبی یک تبعه تونس که در مقام وابسته فرهنگی سفارت کویت است روابط نزدیکی دارد. یو. ان. بیزی / 1 گفت که شبی یک چپی است که زمانی در تونس به مرگ محکوم شده بود، فردی است که با پاسپورت عراقی مسافرت می کند، با فاروق قدومی، صلاح خلف و خالدالحسن از چهره های سازمان آزادیبخش فلسطین روابط نزدیکی دارد. و نیز یو. ان. بیزی / 1 می گوید که شبی با یک گروه وابسته به شیراک که در امور مالی و تجارتی فرانسه در عربستان سعودی و خلیج فارس فعال است، کار می کند. سرپرست این گروه یو. ان. کلیپ / 1 است که فرستاده اصلیش نزد سلاطین خلیج فارس شخصی است به نام نیکولاس لانگ (هویت) که کارمند بانک و رمز و مدیر نشریه شرق و غرب می باشد.

لانگ که سابقا در کار مذاکره فروش اسلحه به لیبی فعالیت داشت، اینک در طرحی که در ارتباط با اتحادیه های تجاری تونس است و در آن شبی با وی همکاری دارد، منظما به تونس سفر می کند.

3- در 26 مهرماه مأمور مربوطه از اس. دی. اسلیپری / 1 در دفتر کارش پرسید که آیا او درباره یک فرانسوی به نام دو لاتره که خود را نماینده منافع حکومت فرانسه در خلیج فارس می نمایاند، اطلاعاتی

ص: 657


1- تلگرام مرجع سند شماره 47 می باشد.

دارد؟ اس. دی. اسلیپری / 1 پاسخ منفی داد و بلافاصله تلفن را برداشت و این سؤال را برای کسی که بعدا نامش را نیکولاس لانگ معرفی کرد، مطرح کرد. اس. دی. اسلیپری / 1 گفت که لانگ به وی اطمینان داده کسی با این مشخصات که نماینده الیزه یاکو آی دو اورسای باشد وجود ندارد و گفت که مطلب را از وزارت تجارت خارجی جویا خواهد شد. اس. دی. اسلیپری / 1 گفت که لانگ مردی است که همانا نماینده تأسیسات حکومت فرانسه در خلیج فارس می باشد و یکی از همکاران یو. ان. کلیپ / 1 و بانک و رمز بود و احتمالاً با سازمان اطلاعات فرانسه ارتباط دارد.

4- پاریس سابقه ای از شبی ندارد و شبی در فهرست دیپلماتیک وزارت خارجه فرانسه به عنوان عضوی از مقامات سفارت کویت نیامده است 5 - پرونده: 962067-201، 0947028-201، 005584-201 تا 28 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (51) سری 29 مهر 58 اعضاء از: پاریس 13711به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. اسلیپری، یو. ان. بیزی عطف به: پاریس (1)13710 هویت یو. ان. ساسپند (سابقا یو. ان. گریست / 14) است که (رابطه با او) در اواسط 1978 خاتمه یافت به این علت که از دادن هویت منابع اخباری که در پاریس و طی مسافرتهای خود به خاورمیانه و آفریقا به دست می آورد، خودداری می کرد.

تا تاریخ 27 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (52) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12269به: فوری به تهران، رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس - آر. تی. وینر 1- تیمکن مأمور قرارگاه پاریس (هویت الف برای تهران) که عملاً تحت پوشش (هویت ب برای تهران) کار می کند، سنجش و کار مقدماتی روی هویت ج را به عنوان مجرای بالقوه ای برای کار ال. دبلیو. شل(2) روی اخبار مربوط به ایران، جنبش غیرمتعهدها و سایر موضوعات مربوط به خاور نزدیک و آسیای جنوبی شروع کرده است. یک منبع ذخیره قرارگاه پاریس (هویت د برای ستاد مرکزی) به یک دوست خود که سردبیر فرهنگی مجله هویت ج است گفت فردی که مسائل جهان سوم را برای این مجله گزارش می نماید، باید با تیمکن دوست منبع ذخیره (یاد شده) ملاقات کند. تیمکن روی همین مطلب کار می کند و

ص: 658


1- تلگرام مرجع سند شماره 50 می باشد. از مقایسه دو سند معلوم می شود ٬ که نام رمز یو. ان. ساسپند متعلق به نیکولاس لانگ مدیر نشریه فرانسوی ”شرق و غرب“ بوده است.
2- ال. دبلیو. شل نام مرکز عملیات مخفی سیا در ارتباط با وسایل ارتباط جمعی جهانی می باشد.

روشنفکر تک رو مطلعی است که دائما تأسف می خورد، اخلاق حرفه ای او را از مقاله نویسی برای مطبوعات، که حداقل در فرانسه به طور رقت باری در مورد جهان سوم یک نواخت می باشند، باز می دارد.

طرح آزمایشی ما این است که هویت ج را تحریک کنیم با تیمکن به عنوان یک منبع بالقوه طرح دوستی بریزد. تیمکن فقط یک برخورد باهویت ج داشته که در منزل وی (مونث) با هم مشروبی صرف کردند و هنوز نیم ساعت با هم نبودند که فیلمبردار خبرگزاری فرانسه وارد شد و فیلمی از ایران دوران انقلاب را به نمایش گذارد. (خواهر این فیلمبردار رایزن فرهنگی سرویس فرانسوی رادیو پکن است) تیمکن در 23 شهریور با هویت ج غذا صرف خواهد کرد و او (مونث) در حدود 24 شهریور عازم تهران خواهد شد.

2- به گفته اس. دی. اسلیپری / 1، هویت ج از چند سال پیش از انقلاب، شروع به مقاله نویسی درباره مخالفین شاه نمود و همچنان یکی از سه تن روزنامه نگاران فرانسوی می باشد که مقالات نظرساز در مورد ایران می نویسند. شناخت او از هویت ج که فقط یک بار خودش او را ملاقات کرده این است که وی از لحاظ حرفه ای واقع بین و بی طرف است و از لحاظ سیاسی تقریبا آنقدر چپ که نشریه مربوطه اش هست، نمی باشد. هویت ج ادعا می کند که قبلاً در ایران سفارتخانه از او استقبال خوبی کرد، اما تصور می کند تمام کسانی که او می شناخته، اکنون دیگر رفته اند. تیمکن نام شلنبرگ کارمند روابط عمومی را به او داده و گفته که بررسی خواهد کرد چه کاری برای تسهیل تماس هویت ج در سفارتخانه از او برمی آید. با توجه به اعتبارات و سوابق چپی هویت ج و تجربه قبلی او در ایران ظاهرا امکان خوبی وجود دارد که حتی تحت شرایط سخت فعلی قرارگاه تماس با هویت ج را مفید تشخیص دهد. در این صورت، با قید تقدم فوری نام و پوشش مأمور (تماس گیرنده) را به پاریس اطلاع دهید. در غیر این صورت اگر تهران بتواند اطمینان دهد، که شلنبرگ یا یک مأمور مناسب دیگر با او ملاقات خواهد کرد و نزد او تأیید کند که تیمکن واقعا هویت ب است و توصیه کرده که سفارتخانه از او استقبال کند، کار پرورش هویت ج توسط ما راحتتر خواهد شد.

3- قرارگاه پاریس سوابقی از هویت ج ندارد. تقاضا می شود ستاد و تهران سوابق فرد را اطلاع دهند.

4- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 20 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (53) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12270به: فوری به تهران، رئیس عطف به: پاریس 12269(1) 1- هویت الف تلگرام مرجع ادوین (تد) آتکینز است. هویت ب تلگرام مرجع مأمور بخش سیاسی مسئول سازمان ملل و امور چند جانبه و جنبش غیرمتعهدها. هویت ج کنیز مراد (نام پدری) سردبیر امور جهان سوم هفته نامه دست چپی نوول ابزرواتور است. تاریخ تولد حدود 1934. پدرش تبعه هندوستان او از مسلک شیعه اسلام است، مادرش یک ترک بوده که هنگام دو سالگی مراد فوت کرد. مراد در فرانسه پرورش یافت و تبعه فرانسه است. او به فرانسوی و انگلیسی تکلم می کند.(2)

ص: 659


1- تلگرام مرجع سند شماره 52 می باشد.
2- از مقایسه این سند و سند شماره 52 مشخص می شود که مأمور سیا با نام حقیقی ادوین آتکینز که خود را مأمور بخش سیاسی مسئول بررسی امور سازمان ملل و امور چند جانبه و جنبش غیرمتعهدها معرفی کرده بود با کنیز مراد یکی از سردبیران نشریه نوول ابزرواتور از طریق یک منبع ذخیره سیا در پاریس (که هویتش پوشیده مانده) تماس گرفته است ٬ تا مطالب مورد نظر سیا را به وی القا کرده و بدین وسیله انتشار دهد.

2- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 20 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (54) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12317به: با حق تقدم به تهران، رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس آر. تی. وینر عطف به: الف - پاریس 12269، ب - پاریس 12270 1- تحقیقات بیشتر نشان می دهد که هویت ج تلگرام مرجع ب... فرد موضوع پرونده 912772-201 می باشد که به نام دنیزه حسین هم شناخته شده است. خواهشمندیم ستاد پرونده201 را مرور کرده و هرگونه خبر مربوط به طرح یاد شده در تلگرام مرجع برای به دست آوردن اطلاعات سنجشی را با قید حق تقدم به پاریس و تهران اطلاع دهد.

2- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (55) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 512138به: فوری به پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس آر. تی. وینر، یو. ان. پولو عطف به: پارس (1)12269 1- هویت الف - یو. ان. پولو / 1، هدف استخدامی سابق قرارگاه پاریس است که به طور متوازی و دو جانبه در سال 1352 مأمور مربوطه قرارگاه پاریس کلاید. دبلیو. تریشیلو (هویت ب) و یو. ان اسکوئیب / 1 مشغول تشویق او به کار کردن به عنوان عامل اطلاعات خارجی در مورد هدفهای چینی و خاور نزدیک بودند.یو. ان. پولو / 1 در آبان 1352 استخدام و دستمزدی را هم که با آن بود پذیرفت، اما یک ماه بعد بر اساس کشمکش ایدئولوژیکی آن را پس زد. در تذکر به مأمور مربوطه او اظهار داشت که: «این ایده مهیج به نظر می آمد، اما من بالاخره پی بردم که این کار عمیقا برخلاف احساسات من است... (و) یک مبارزه دائمی در ذهنم خواهم داشت» یو. ان. پولو/ 1 آگاه بود که با سیا در پاریس و اسلام آباد تماس داشت. در فروردین 1358 تأییدیه عملیاتی لغو شد.

2- تنها خبر جدید در پرونده 201 یو. ان. پولو/ 1 یک سند مورخ شهریور 1357 گزارش بریده از جای دیگر است که حاکی از عضویت یو.ان. پولو در جناح رادیکال یا تروتسکیست حزب توده و شرکت او در فعالیتهای دانشجویان ایرانی در پاریس می باشد. ما متن کامل این سند را درخواست خواهیم کرد و

ص: 660


1- تلگرام مرجع سند شماره 52 می باشد.

اگر جزئیات بیشتری که برای گزارش کردن جالب باشد پپدا شد، اطلاع خواهیم داد. همچنین پرونده ضداطلاعاتی دسترسی محدود مربوط به یو. ان. پولو / 1 مرور خواهیم کرد.

3- با توجه به مطالب فوق، شاید قرارگاه مایل باشد پیش از آنکه در نزدیکی به او باز هم جلوتر رود در سوابق عملیات یو. ان. پولو/ 1 تجدید نظر کند.

4- پرونده: 912772-201 تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (56) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 512146به: فوری به پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس آر. تی. وینر عطف به: رئیس (1)512138 1- هویات از این قرارند:

الف: کنیز مراد(2) همچنین مشهور به کنیز حسین (912772-201) متولد حدود 1323 در هندوستان.

تابعیت و شهروندی فرانسه اختیار کرده است. ادعا شده که دختر یک مسلمان هندی به نام ماجاراجا حسین کوتوارا و یک مادر ترک است. خانواده پدر در زمان جدایی (پاکستان و هندوستان) به پاکستان نقل مکان کرد و تابعیت پاکستان را اختیار کرد. مادرش کمی پس از ازدواج از پدرش جدا شد و به پاریس رفت. کنیز از اوائل طفولیت پس از مرگ مادرش توسط خواهران کاتولیک پرورش یافت. در یک مرحله او تحت الحمایه یک دیپلمات سوئیسی که در فاصله 43-1337 سفیر در پکن بود، قرار گرفت. کنیز از سال 1349 روزنامه نگار «نوول ابزرواتور» بوده است. قبل از آن مدت یک سال برای تدریس فرانسه و مقاله نویسی آزاد به هندوستان مسافرت کرد. پس از مسافرت به هندوستان مدت دو سال مهماندار ایرفرانس بود. کنیز یک پسر عمو دارد که در اواسط 1352 به عنوان دبیر سوم سفارت پاکستان در پاریس منصوب شد. در همان زمان او همچنین آشنایان بسیار مختلفی بین جماعات هندی، پاکستانی، و بنگلادشی و دیپلماتها و ظاهرا آشنایانی هم بین چینیها داشت.

ب: چارلز ا. ملتون 2- پرونده: 912772-201 تا تاریخ 21 شهریور در بایگانی ضبط شود. سری سری

ص: 661


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 55 می باشد.
2- از مقایسه این سند و سند شماره 55 مشخص می شود که برای کنیز مراد ٬ روزنامه نگار فرانسوی در پرونده های سیا نام رمز یو. ان. پولو / 1 و شماره پرونده 912772 201 تعیین گردیده و در سال 1352 یک مأمور سیا به نام چارلز ملتون و یک عامل سیا در فرانسه برای استخدام او تلاش کردند.

سند شماره (57) سری 23 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12387به: فوری به تهران، رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس آر. تی. وینر یو. ان. پولو عطف به: الف - رئیس 512138، ب - تهران 54198، ج - پاریس 12269، د - پاریس 12270، ه- پاریس 12374 1- فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع(1) در 23 شهریور پاریس را ترک می کند و در ساعت 00/14 همان روز وارد تهران می شود. او با پاسپورت فرانسوی بدون ویزا مسافرت می کند و هنگام ورود به کشور نخواهد گفت که روزنامه نگار است مگر آنکه از او پرسیده شود. اولین کار او این خواهد بود که به نخست وزیر بازرگان که می گوید دوست قدیمی وی است، تلفن کند.

او همچنین با ناصر میناچی (که به طور خصوصی اعتراف می کند از او بدش می آید) آشناست و امیدوار است که میناچی در تضمین اجازه جمع آوری خبر توسط او کمک کند.

او قصد دارد در حدود 13 مهر ماه به پاریس بازگردد اگر که زودتر از آن اخراج نشده باشد. او خود پیشنهاد کرد هنگامی که بازگشت، مأمور مربوطه پاریس را در مورد ایران توجیه کند.

2- متشکر می شویم اگر قرارگاه تهران از آقای گریوز(2) درخواست کند یو. ان. پولو/ 1 بپذیرد و او را مشمول هرگونه عنایاتی که در شرایط سخت سفارتخانه تهران ممکن است معمولی باشد، قرار دهد. شما می توانید به آقای گریوز بگویید که یو. ان. پولو/1 توسط مأمور مربوطه پاریس (چنان که در تلگرام مرجع د معرفی شده) به عنوان منبع بالقوه برای آشنائی با روزنامه نگاران و روشنفکران چپ در پاریس آزمایش می شود، و مأمور مربوطه می خواهد با عنایاتی که آقای گریوز می تواند ابراز دارد، نزد مشارالیها اعتبار یابد. به آقای گریوز تأکید کنید که مأمور مربوطه پوشش خود را نزد یو. ان. پولو/ 1 کنار نزده است.

می توانید بیافزایید که یو. ان. پولو/ 1 در آشناییهای کوتاه، به نظر نمی آید که نسبت به ایالات متحده یا منافع ما خصومت داشته باشد. مجله ای که او برایش مقاله می نویسد سوسیالیست است، اما متمایل به کمونیست نیست و دشمن تند و تیزی برای منافع ما نمی باشد. در طرحهای یو. ان. پولو/ 1 (برای گزارش) سعی می شود مقاله ای درباره زندگی فرد عادی در ایران جدید تهیه گردد. البته او خواهان کسب اطلاع درباره وضع اقلیتها، ارتش و جناح چپ هم می باشد.

3- برای رئیس: جزئیات بیوگرافیک و سنجش اضافی ذیل حین نهار روز 22 شهریور به دست آمد.

الف: یو. ان. پولو/ 1 گفت که وی به واسطه تولد در پاریس فرانسوی است و قانونا می تواند پاسپورت پاکستانی یا هندی بگیرد، اما این کار را نکرده تا به تابعیت فرانسوی خود لطمه نزده باشد. او گفت که پدرش در هندوستان باقی ماند و تابعیت هندی اختیار کرد چون با جدایی (هند و پاکستان) مخالف بود و در قسمتی که (بعدا) هندوستان شد صاحب ملک بود در صورتی که مابقی خانواده وی به پاکستان رفتند.

ب: یو. ان. پولو/ 1 گفت که با خانواده محمد علی بوتو نزدیکی دارد و ضیاء را یک دیوانه آدمکش

ص: 662


1- تلگرام مرجع الف سند شماره ٬55 ج سند شماره ٬52 د سند شماره 53 می باشد
2- جان گریوز ٬ مسئول روابط عمومی لانه جاسوسی آمریکا در ایران به علت فعالیت جاسوسی تحت لوای دیپلماتیک در 13 آبان 1358 به گروگان ملت مسلمان درآمد.

می داند که به محض دستیابی به یک بمب اتمی آن را به یک کشور عرب خواهد داد. اگر به خاطر ارتباطش با بوتو نبود شاید که سال پیش تصمیم می گرفت تابعیت دوگانه اختیار کند، چون او دنبال شغلی در دفتر مطبوعاتی سازمان ملل در نیویورک و تقریباً به آن رسیده بود و احساس می کند اگر او به جای فرانسوی، پاکستانی شناخته شده بود شاید می توانست به آن شغل دست یابد. او بسیار می خواست در نیویورک زندگی کند و قصد دارد پس از مسافرت ایران تعطیلات را در آنجا بگذراند.

ج: مشارالیها لطف اللّه سلیمان را به عنوان «بهترین دوست» خود معرفی می کند. سلیمان دوست قدیمی و خوب تیمکن است که علیرغم آن، تیمکن به دلیل نداشتن یک نشانی یا شماره تلفن با سلیمان در پاریس دوباره تماس نگرفته است. او می گوید سلیمان اکنون در دفتر اتحادیه عرب در مقام روابط عمومی کار می کند، اما پیر شده و به علت بیماری قلبی حالش خوب نیست. سلیمان که همراه با هنری کوریل حزب کمونیست اولیه مصر (حدیتو) را بنیان گذارد، در سال 38 به عنوان انحراف تروتسکیستی از آن حزب اخراج شد. معاشرت یو. ان. پولو/ 1 با سلیمان (که یک تروتسکیست نیست، بلکه کمونیست تر از آن است که در هیچ یک از احزاب جدید کمونیست شرکت کند) ممکن است به معاشرت او با سایر افرادی که عنوان تروتسکیست به آنها داده شده منجر گردیده باشد.

د: «خویشاوند» مشارالیها (شاید پسر عموی نامبرده در تلگرام مرجع الف یا پدر او) اقبال احمد آخوند، سفیر پاکستان در پاریس است که برای گرفتن شغل عالیرتبه ای در سازمان ملل که به مسئله اعراب و اسرائیل مربوط می شود، استعفا کرد.

4- در رابطه با امور ایران، یو. ان. پولو/ 1 بیانات ذیل را اظهار داشت:

الف: بختیار همان روزی که خمینی بازگشت با هلیکوپتر ایران را ترک کرد و بسیار فرانسوی است اگر اعتیاد او به تریاک را نادیده بگیریم و هیچ گاه مردم ایران را آنقدر درک نخواهد کرد که آنها را رهبری کند.

تولد سیاسی مجدد او در مرداد ماه در پاریس هیچ کس را در ایران تحریک نکرد. اینکه او یک چهره بدنام مثل جواد علامیر را به عنوان سخنگوی خود معرفی کرد، آنقدر از مهاجرین ایرانی را بیزار نمود که بختیار اکنون ناچار شده خود را از او بری بداند.

ب: علامیر یک تولید کننده فیلم و تله فیلم است درباره او بسیار اظهارنظر می شد که طی دوران شاه ارتباطات وسیعی با ساواک داشت. علامیر اینک وانمود می کند که به علت مخالفت با شاه به زندان رفته اما در واقع به واسطه تجاوز به دخترعموی خودش به هشت سال زندان محکوم، و پس از گذراندن فقط دو سال آزاد شد، او از هیچ احترامی برخوردار نیست. یو. ان. پولو/ 1 این ادعا را به منابع حقوقی بسیار قابل اطمینان ایرانی نسبت داد.

ج: در حال حاضر دو نشریه مخالفین ایرانی در پاریس انتشار می یابند: ایران آزاد که توسط سلطنت طلبها به زبان فرانسه منتشر می شود و نامه روز که جواد علامیر آن را منتشر می کند.

د: کریم سنجابی در ایالات متحده تحت درمان طبی قرار دارد مشارالیها او را نیمه «خرفت» و غیر قابل قبول برای بسیاری افراد دانست چون او خواهان سلطنت به شرط قانون اساسی بود تا وقتی که مطمئن شد خمینی پیروز خواهد شد.

ه: هدایت متین دفتری استعداد رهبری مخالفین دارد، اما جایی پنهان شده - او در خوف جان خود به سر می برد.

ص: 663

و: با مرگ آیت اللّه طالقانی جناح چپ ایران حائل بین خود و رژیم را از دست داده است. می توان انتظار داشت که آیت اللّه شریعتمداری خمینی را وادار به رفتار عقلانی کند، اما قلبا یک محافظه کار است و سرمایه سیاسی خود را فقط در جهت منافع موکلین خود در آذربایجان صرف خواهد کرد. به این ترتیب، جناح چپ عریان و فاقد نظم و ترتیب است. فقط گروه چریکی باقی می ماند و آنها نمی توانند قدرت را به چنگ آورند یا آن را نگاه دارند.

ز: یو. ان. پولو/ 1 اظهارنظر کرد که به نظر می رسد از طرف بعضی شیعیان لبنان تلاشی برای برقراری یک رابطه کاری با مخالفین ایرانی در جریان است که او کاملاً آن را نمی تواند درک کند. (این بدون شک انعکاس تأثیری است که اس. دی. اسلیپری / 1 در او ایجاد کرده است. اس. دی. اسلیپری / 1 در 12 شهریور توسط نسیم خوری از نشریه عربی زبان المستقبل چاپ پاریس به او معرفی شد.) مأمور مربوطه اظهارنظر کرد که منافع طبیعی شیعیان لبنان ظاهرا اقتضا می کند مناسبات خوبی با رژیم خمینی داشته باشند، اما شاید هم این نشان دهنده مقاومت دسته ای از شیعیان لبنان در مقابل نفوذ فلسطینیها باشد. این دسته احتمالاً عناصری از جنوب (این حرف اس. دی. اسلیپری / 1 را از نظر دور خواهد کرد) که با نیروهای حداد یک صف را تشکیل داده اند، می باشند.

5 - ما خاطرنشان می کنیم که اظهارات یو. ان. پولو/ 1 درباره تاریخ خروج پنهانی بختیار از ایران با آنچه اس. دی. استی گزارش کرده و آنچه باور عمومی است، اختلاف دارد. ما همچنین به توضیح علامیر در مورد محکومیت خود برای تجاوز (تلگرام پاریس 95824) و حسن نظر یو. ان. سوبر / 1 نسبت به وی و همچنین ادعای علامیر، که به نظر ما امکان ندارد صحیح باشد، در پاراگراف 2 همان پیام مبنی بر اینکه بختیار در دی ماه سال 1357 در پاریس آشنای درست و حسابی نداشت توجه داریم. به علاوه متوجه ادعایی هستیم که علامیر با اطمینان اظهار داشت دایر بر اینکه خمینی از حمایت تیمسار تیمور بختیار ساواک برخوردار بوده است. این ادعا ممکن است تهمت یا نشانه این بوده باشد که علامیر خودش به ساواک دسترسی داشته است. اگر در پرونده های عملیاتی و ضد اطلاعاتی دسترسی محدود درباره یو. ان.

پولو/ 1 چیزهایی باشند که روی سنجش و طرح ریزی برای استفاده عملیاتی از او به عنوان مجرای بالقوه ناآگاه (انتشار) مطالب منتخب ال. دبلیو. شل تأثیر می گذارند ما خواهان اطلاع یافتن از آنها می باشیم.

6- پرونده 912772-201، ثبت شود. لطف اللّه سلیمان (201) اقبال احمد آخوند دیپلمات پاکستانی منتسب به یو. ان. پولو/ 1 جواد علامیر (پاراگرافهای 4 الف و 6 باید روی فیش درج شوند). نامه روز و ایران آزاد، نشریات مخالفین ایرانی که در مرداد / شهریور 1358 در پاریس بنیان گذارده شدند، کریم سنجابی، هدایت متین دفتری. تا تاریخ 23 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری

ص: 664

بسمه تعالی این پرونده عمدتا به اسناد فردی با نام رمز اس. دی. فورگیو / 1 مربوط می شود. نام حقیقی وی محمد تقی قمی بوده است. او یک روحانی نمای خود فروخته است که از سالها پیش از انقلاب با رژیم منحوس همکاری داشته و اولین سند که مربوط به سال 53 می باشد این مطلب را نشان می دهد. خود قمی (در سند شماره 77) اقرار کرده که بیست سال پیش (حدودا سال 38) در بیروت با یک مأمور سیا گفتگو داشته است. از آنجایی که این فرد زبان انگلیسی نمی دانسته سیا برای تماس با او از عوامل واسطه خود استفاده می نموده است - واسطه اصلی سیا در این رابطه فردی با نام رمز یو. ان. تراوت / 1 بوده که هویت اصلی وی هنوز به دست نیامده است. بنابر اسناد موجود وی حقوق بگیر وزارت فرهنگ بوده و احتمالاً این وزارتخانه مأموریتی در خارج از کشور را به او محول کرده بود. او از سال 1320 تا 1325 جاسوس سازمان اطلاعات انگلستان و از 1332 تا 1356 جاسوس در ایران و 1356 تا 1358 جاسوس سیا در فرانسه بوده است. تاریخ آشنایی او با قمی معلوم نیست، همین قدر مشخص شده که او در سالهای پیش از انقلاب برای تماس با قمی و گرفتن اطلاعات از او هر ماه به هزینه سیا از پاریس به تهران می آمد. در این فاصله یک بار سیا سعی نمود وظیفه واسطه عملیاتی را از دوش او برداشته و به منبع دیگری محول کند.

ولی چون فرد جدید از لحاظ سنی و موقعیت اجتماعی با قمی تناسب نداشته این رابطه چندان موفق نمی شود و کار دوباره به یو. ان. تراوت / 1 ارجاع می گردد. مکاتبات سیا برای تعیین نحوه رابطه مجدد بین قمی و یو. ان. تراوت / 1 بعد از وقفه حاصله از انقلاب تا اواخر تابستان به طول می کشد و بالاخره در اوایل پاییز قمی خود به پاریس می رود و در آنجا گفتگو صورت می گیرد. در انتهای این پرونده، موضوع دیگری جدا از رابطه یو. ان. تراوت / 1 و قمی مطرح می گردد و به یک جاسوس قدیمی دیگر با نام رمز اس. دی.

جولپ / 1 مربوط می شود. نام حقیقی او مجید دوامی بوده که در حدود دهه 1340 سر دبیر چند روزنامه و مجله مثل اطلاعات هفتگی، روشنفکر و زن روز بوده و بدین وسیله مقالات مورد نظر و سازگار با منافع آمریکا را انتشار می داده است.

سند شماره (58) تاریخ گزارش: 15 مرداد 1345سری 7163 - NIT انتشار: برای بیگانگان ممنوع کشور: ایران - جمهوری عربی متحده - یوگسلاوی تاریخ و محل دستیابی: ایران، تهران 12 مرداد 1345تاریخ خبر: اواسط خرداد 1345 منبع: یک فرد غیر روحانی که مورد اعتماد بسیاری از سران مذهبی ایران می باشد. وی با سران سیاسی مخالف منجمله رؤسای جبهه ملی و نهضت آزادی ایران نزدیکی دارد. گرچه وی به ندرت درباره فعالیتهای سیاسیون مخالف گزارش داده، ولی اطلاعات وی درباره وقایع درون محافل مذهبی معمولاً درست بوده اند. او خبر ذیل را طی مکالمه خود با آیت اللّه حاج محمدتقی قمی نماینده مذهب شیعه که به قاهره منصوب شده، به دست آورد. قمی در تاریخ 9 مرداد 1345 با عباس آرام وزیر خارجه گفتگویی داشته بود.

موضوع: امکان صورت گرفتن تلاشهایی از جانب پرزیدنت تیتو به منظور اعاده روابط بین ایران و مصر 1- آرام وزیر خارجه اظهار داشت که طی گفتگوی شاه با پرزیدنت تیتو در یوگسلاوی در اواسط

ص: 665

خرداد 1345، شاه نزد تیتو گلایه کرده بود که کسب تفاهم با جمال عبدالناصر رئیس جمهوری عربی متحده کار آسانی نیست. تیتو پاسخ داد که مطمئن است می تواند ترتیب برقراری مجدد مناسبات دیپلماتیک عادی بین ایران و مصر را بدهد./ توضیح حوزه فعالیت - در گزارش 7157 - NIT آمده که شاه به قمی اظهار داشته بود مذاکرات بی سر و صدایی در جریان است تا مناسبات دیپلماتیک بین ایران و مصر اعاده گردد. معذالک، شاه تصریح ننمود که این مذاکرات از چه مجرایی صورت می گیرند. / تیتو به شاه توصیه کرد که در رابطه با ناصر صبور باشد.

2- بنا به گفته آرام، تیتو علاوه بر آن اظهار داشت که امیدوار است ایران و پاکستان هر دو عاقبت به صفوف کشورهای غیرمتعهد بپیوندند.

توزیع: وزارت خارجه - نیروی زمینی - دریایی - هوایی پایان سند شماره (59) طبقه بندی گزارش سری / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان کشور: ایران / مصر تاریخ اطلاعات: اواسط - اواخر آذرماه 1353 به دست آمده در: ایران، تهران (12 دی ماه 1353) شماره از حوزه فعالیت 9430 - NIT منبع: یک فرد غیر روحانی است که مورد اعتماد بسیاری از رهبران دینی ایران و سران مخالف سیاسی پیشین قرار دارد. گزارشهای گاه و بی گاه وی درباره تحولات سیاسی معمولاً صحیح اما بعضی اوقات دستخوش تعصب علیه رژیم فعلی بوده اند. او خبر را از یک رهبر دینی عالیرتبه به دست آورد.

موضوع: تلاشهای دولت مصر برای تضمین همکاری روحانیت مصر طی سفر رسمی شاه ایران به مصر 1- در اواخر آذرماه 1353 رهبر مذهبی سرشناس شیعه ایران آیت اللّه محمد تقی قمی تهران را به مقصد قاهره ترک کرد. این سفر به درخواست وزیر امور خارجه مصر سمیع انور و نخست وزیر ایران امیر عباس هویدا جهت جلب همکاری سران روحانیت مصر، در رابطه با دیدار رسمی آتی شاه و شهبانوی ایران از مصر انجام گرفت.

2- در اواسط آذرماه 1353، قمی یک نامه شخصی از وزیر خارجه انور دریافت داشت. در این نامه انور درخواست نموده بود که قمی در اواخر آذرماه 1353 جهت کمک در زمینه مقدمات سفر 18 الی 22 دی ماه 1353 شاه و فرح دیداری از قاهره داشته باشد. از قمی درخواست شده بود در تمام مراسم رسمی خصوصا در آنهایی که اعضای روحانیت مسلمان مصر حاضر خواهند بود شرکت نماید. انور همچنین از قمی خواست که روحانیت مصر را تشویق نماید در تمام فعالیتهای طرح ریزی شده حضور یابند تا این تأثیر را در اذهان ایجاد کنند که رهبران دینی مصر با سیاستهای شاه مخالفتهای عمده ای ندارند.

3- چیزی از دریافت نامه انور نگذشته بود که قمی به گفتگوی با هویدا نخست وزیر ایران فرا خوانده شد. هویدا اطلاع خود را از جزئیات نامه انور به قمی اظهار داشت و تقاضا نمود که قمی درخواست انور را بپذیرد. او از قمی خواست هر چه در توان دارد به کار گیرد تا روحانیت مصر طی دیدار شاه نهایت همکاری را داشته باشند.

4- قمی مایل به این مسافرت نبود. اما به یک معتمد نزدیک خود اظهار داشت که فشار بر او برای اینکه

ص: 666

موافقت نماید بیش از حد مقاومت بود. قمی به آن معتمد گفت که قصد دارد دو ماه تمام در قاهره بماند.

5 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه تهران. ارسال شد به قاهره. طبقه بندی گزارش سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان، تعیین تاریخ خروج اتوماتیک از طبقه بندی ممکن نیست.

سند شماره (60) از: پاریس 98834 به: تهران، رونوشت برای رئیس سری 13 اردیبهشت 58 اعضاء هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فورگیو. یو. ان. تراوت 1- در... (آوریل 1979) یو. ان. تراوت / 1 با پسر اس. دی. فورگیو / 1 ملاقات کرد. طی این ملاقات، پسر اس. دی. فورگیو / 1 خیر ذیل را به یو. ان. تراوت / 1داد.

2- در حدود... ایران (31-26 فروردین به گفته یو. ان. تراوت / 1) اس. دی فورگیو / 1 توسط کمیته تحت ریاست صادق خلخالی، یکی از ملاها دستگیر و به مدت یک ساعت و نیم بازداشت شد. (توضیح:

یو. ان. تراوت / 1در مورد نام کوچک خلخالی مطمئن نبود، اما اظهار داشت که او یک ملای سرشناس است) چند تن از اعضای این کمیته به منزل اس. دی. فورگیو / 1 آمده و آن را جستجو کردند سپس مقداری مدارک و پاسپورتهای اس. دی. فورگیو / 1 و دخترش را همراه باخود اس. دی. فورگیو/ 1 بردند.

این افراد همچنین معادل.... دلار متعلق به اس. دی. فورگیو / 1 و 700 دلار متعلق به پسرش را ضبط کردند.... این رویداد، چند نفر از اعضای بلند پایه جناح انقلابی دولت ایران، منجمله داماد اس. دی.

تورن/1 از اس. دی. فورگیو / 1 معذرت خواسته و اظهار داشته اند چیزهای جمع آوری شده بازگردانده خواهد شد. خلخالی از ریاست کمیته خلع شد اما مقام دیگری به او دادند. یو. ان. تراوت / 1 نمی داند چرا اس. دی. فورگیو / 1 درباره این رویداد پیش از آنکه وی از تهران عزیمت کند حرفی نزد، اما حدس زد که اس. دی. فورگیو / 1 با این واقعه... تحقیر گردیده و لذا نخواسته درباره آن حرفی به میان آورد. او افزود که اس. دی. فورگیو/ 1 فردی بسیار گوشه گیر است و همواره کم و بیش «پشت پرده» عمل کرده است و بنابراین نمی خواهد دستگیری وی علنی شود.

3- تا به امروز، پاسپورتهای اس. دی. فورگیو / 1 اعاده نشده اند، اس. دی. فورگیو /1 مصمم است ایران را ترک کند و اگر پاسپورتش باز پس داده نشود این کار را به طور مخفی انجام خواهد داد. یو. ان.

تراوت / 1اظهار داشت که اس. دی. فورگیو / 1 آشکارا برای به دست آوردن...به مقداری...احتیاج خواهد داشت...(1) سند شماره (61) عطف به: تهران 54063سری 9 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12014به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت. اس. دی. فورگیو 1- طی ملاقات 8 شهریور با یو. ان. تراوت/1، مرینوس مسئله اس. دی. فورگیو / 1 را مطرح کرد. به

ص: 667


1- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است.

گفته یو. ان. تراوت/1، اس. دی. فورگیو/1... دادستان انقلاب تهران را... این موقعیت به دست احمد آذری قمی می باشد. برای اطلاع شما نام حقیقی اس. دی. فورگیو/1 هویت می باشد.

2- یو. ان. تراوت/1 اظهارات پیشین خود را درباره رابطه، یا عدم رابطه بین خمینی و اس. دی.

فورگیو/ 1 تکرار کرد. یو. ان. تراوت/1 گفت که خمینی هرگز مقام دادستانی انقلاب را به اس. دی. فورگیو / 1 پیشنهاد نخواهد کرد. در مورد احتمال بعید اینکه خمینی این شغل را پیشنهاد کند، یو. ان. تراوت / 1 اظهار داشت که اس. دی. فورگیو/1 آن را رد خواهد نمود.

3- یو. ان. تراوت / 1 در فروردین 1358 به مرینوس گفت که تصور می کند تلفن اس. دی. فورگیو/1 استراق سمع می شود. فرض او بر این اساس بود که پیش از «دستگیری» و باز داشت اس. دی. فورگیو/1 در اواخر فروردین 1358 توسط افراد کمیته صادق خلخالی،... تلفن او مکررا قطع شده بود (به تلگرام پاریس 98834 که به تهران مخابره می شود رجوع کنید). در روزی که اس. دی. فورگیو/1 بازداشت شد، تلفن او در تمام روز قطع بود. به علاوه پسر اس. دی. فورگیو / 1 (که به هنگام اقامت پدرش در پاریس با او در تماس تلفنی بود) به یو. ان. تراوت / 1 گفت که به پدرش در منزل تلفن نمی کند. بلکه با یکی از اقوام در تهران که پیامها را به دو طرف می رساند، تماس می گرفت. یو. ان. تراوت / 1 تصور می کرد که استراق سمع کار عناصر طرفدار خمینی بود. در حالیکه موارد یاد شده یقینا شواهد مطمئنی برای این مطلب که به تلفن اس. دی. فورگیو/1 گوش داده می شود، نیست، یو. ان. تراوت / 1 با استواری متقاعد است که واقع امر همین می باشد.

4- پرونده: 0079932-201 تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (62)(1) سری 9 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12015به: تهران، رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت.اس. دی. فورگیو عطف: پاریس 12014 هویت عبارت است از محمد تقی قمی سری سند شماره (63) سری 9 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 506277به: تهران رونوشت برای پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت. اس. دی. فورگیو(2) عطف به: الف - تهران 54063، ب - پاریس 11916 1- ما جدا تردید داریم که اس. دی. فورگیو / 1 (اس / 1) مایل باشد هیچ ارتباط با محتوایی با اس.

ص: 668


1- تلگرام مرجع سند شماره 61 می باشد.
2- از مقایسه این سند و سند شماره 61 معلوم می شود که نام حقیقی اس. دی. فورگیو / 1 محمد تقی قمی است.

دی. فوروارد / 1 (ف / 1) داشته باشد. او حتی در حضور یو. ان. تراوت / 1 (ت / 1) نیز بسیار به این کار بی میل بود و با در نظر گرفتن رویدادهای شش ماه گذشته او احتمالاً غیر از پذیرفتن ف/1 کار چندان بیشتری نخواهد کرد. ما با نظریات (قرارگاه) تهران مبنی بر اینکه اس/ 1 هنوز بسیار مورد علاقه عملیاتی می باشد موافقیم، اما با توجه به مشکلات حفظ ارتباط با او، اطمینان نداریم که بتوانیم دلایل مبرهنی در تأیید مناسب بودن یک تلاش عمده از طرف ما در رابطه با این هدف ارائه دهیم.

2- چنان که مخاطبین اطلاع دارند، تماس با اس / 1 در گذشته از طریق ت / 1 انجام می گرفت که هر ماه از پاریس به تهران می رفت تا ملاقاتها را صورت دهد، توسط مأمور قرارگاه تخلیه اطلاعاتی شود و به پاریس بازگردد. معلوم است که چنین مسافرتهایی با زیاد شدن سن و سال ت / 1 برایش سنگین بودند و گیر کردن او در تهران به دنبال انقلاب بهمن ماه مسئله را پیچیده تر کرد. با توجه به همه این مطالب، ما باید واقع بینانه نتیجه بگیریم که ت / 1 همچنان تنها کانال ممکن به اس / 1 در آینده نزدیک است و ف / 1 را به عنوان چاره احتمالی در نظر نمی گیریم. پیشنهاد می کنیم که به شرط موافقت تهران، پاریس اندازه تمایل ت/1 به مسافرت به تهران برای دیدار با اس / 1 را مشخص کند. تعهدی در قبال این مسافرت باید انجام نگیرد. اگر نتایج چنین برخوردی با ت / 1 مثبت بود و تهران همچنان اس /1 را یک هدف عمده می دانست ما این پیشنهاد را که ت / 1 را واداریم برای ملاقات با اس/1 و تخلیه اطلاعاتی او به تهران بازگردد، خواهیم پذیرفت.

البته ت/1 پیش از عزیمت خود از پاریس اقدام به سنجش امکان پذیرش چنین ملاقاتی از طرف او خواهد کرد.

3- ستاد مرکزی هویت تلگرام مرجع الف را دریافت نکرد. لطفا دوباره ارسال کنید.

4- پرونده: 0243505-201، 0079932-201 تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (64) سری 14 شهریور 58 از: پاریس 12067به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تروات. اس. دی. فورگیو عطف به: الف - رئیس 506277(1) ، ب - تهران 54502 1- اگر چه پاریس تمایل یو. ان. تراوت / 1 را به مسافرت به تهران جهت ملاقات اس. دی. فورگیو /1 معلوم خواهد کرد، ما امید نداریم که او نسبت به این سفر نظر موافقی داشته باشد. علاوه بر نکات اشاره شده در تلگرام مرجع الف، یو. ان. تراوت / 1 ممکن است برای تماس با اس. دی. فورگیو کمی اکراه داشته باشد، زیرا که به تازگی از اس. دی. فورگیو خبری نداشته است. موضعی که یو. ان. تراوت / 1 اتخاذ کرد این بود که اگر اس. دی. فورگیو / 1 خواهان تماس با وی بود، خودش پیشقدم می شد.

2- پاریس درباره اتفاق امنیتی که در تهران روی داد وطی آن مدارکی در تعاونی سفارت جا گذاشته

ص: 669


1- تلگرام مرجع الف ٬ سند شماره 64 می باشد.

شده بود، هیچ گزارش تکمیلی دریافت نکرده است. آیا گزارشی درباره این واقعه، نظر اظهار شده در تلگرام تهران؟ 5266 را مبنی بر اینکه «هویت یو. ان تراوت / 1 به هیچ وجه از میان یادداشتهای آشکار شده تشخیص داده نمی شود» تأیید می کند؟ اگر نظر نهایی نسبت به این واقعه این بوده، در رابطه با مسافرت یو. ان. تراوت / 1 به تهران نباید هیچ گونه مسائل امنیتی وجود داشته باشد.

3- قبل از مذاکره مسئله سفر آینده به تهران با یو. ان. تراوت / 1 ممنون خواهیم شد اگر محل و موقعیت اس. دی. فورگیو / 1 را تأیید نمایید. نظر یو. ان. تراوت / 1 این است که اس. دی. فورگیو / 1 در تهران است نه در مشهد. در تاریخ 8 شهریور ماه یو. ان. تراوت / 1 به مرینوس گفت که دو آیت اللّه هستند که نام خانوادگی آنها شبیه یا عین نام اس. دی. فورگیو / 1 است. او اظهار داشت که یکی از این دو نفر در مشهد است. تصور می شود آن هویت که در مشهد است اس. دی. فورگیو / 1 نباشد (تیمکن اطلاعات درباره این هویت را از اس. دی. اسلیپری / 1 به دست آورد). جز در صورتی که اس. دی. فورگیو / 1 در موقعیتی باشد که اطلاعات مایه داری ارائه کند، در مسافرت یو. ان. تراوت / 1 به تهران فایده ای مشاهده نمی کنیم.

4- پرونده: 0079932-201 تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (65) سری 14 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12068به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت. اس. دی. فورگیو عطف به: پاریس 12067 هویت عبارت است از: حسن قمی خویشاوند مهدی روحانی امام قاطبه شیعه در اروپا - تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره 66 سری 19 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12208به: با حق تقدم به رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - رئیس 509825(1)، ب - تهران 54126 1- مرینوس در 19 شهریور با یو. ان. تراوت / 1 ملاقات کرد و موافقت کلی وی را با بازگشت به تهران جهت ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 به دست آورد. به هر حال قبل از اتخاذ تصمیم نهایی، یو. ان. تراوت / 1 از تضمین این مطلب که سیا مایل و قادر است در صورت مواجهه وی با مشکلاتی در ترک کشور، خروج وی از ایران را تسهیل نماید، ممنون خواهد شد.

ص: 670


1- تلگرام مرجع سند شماره 64 می باشد. توضیح: در سند شماره 64 آمده که دو آیت الله هستند که نامشان همان نام اس. دی. فورگیو / 1 است و یکی از آن دو را که در مشهد است (حسن قمی) نباید با دیگری که اس. دی. فورگیو / 1 است ( و اینک معلوم شده نامش محمد تقی قمی بوده) اشتباه کرد.

2- یو. ان. تراوت / 1 در 19 شهریور اطلاع پیدا کرد علیرغم آنکه وی از زمان انقلاب به بعد کاری انجام نداده، وزارت فرهنگ همچنان حقوق پایه او را به حساب بانکیش در تهران واریز می کند. در پنج ماه گذشته وزارتخانه حدود... هزار دلار آمریکا به حساب یو. ان. تراوت / 1 ریخته است. به همین سبب یو.

ان. تراوت / 1 مجبور خواهد بود برای ترک تهران از وزارتخانه تأییدیه بگیرد. همان طور که مخاطبین به یاد دارند، این مشکل عمده یو. ان. تراوت / 1 طی آخرین مأموریت موقتش به تهران بود و بازگشتش به تهران را به تأخیر انداخت. از آنجایی که وزارتخانه به یو. ان. تراوت / 1 حقوق می دهد، او فکر می کند که امکان دارد آنها از وی بخواهند در تهران مانده و کار کند و از صدور مدارک لازم خودداری ورزند. در صورت وقوع این امر، یو. ان. تراوت / 1 در خروج از کشور به کمک نیاز خواهد داشت. بدیهی است که این بدترین وضع قضیه است، اما تصور می کنیم که ... یو. ان. تراوت / 1 باید در نظر گرفته شود.

3- یو. ان. تراوت / 1 همچنین بار دیگر جهت انتقال پول از ایران از سیا تقاضای کمک نموده است. با فرض اینکه وی به تهران مسافرت کند و جهت تهیه مقدمات تبدیل ریالهای معادل ... هزار دلار آمریکا به فرانک فرانسه برای یو. ان. تراوت / 1 درخواست می شود تهران موافقت خود را اعلام و ستاد تصویب نماید. این تبدیل می تواند به همان شیوه معامله قبلی باشد، یعنی یو. ان. تراوت / 1 ریالها را به مأمور مربوطه در تهران خواهد داد که او مبلغ را (مطابق نرخ رایج تبدیل ارز) به پاریس منتقل خواهد نمود. ما هم به نوبه خود پول نقد به یو. ان. تراوت / 1 می دهیم تا در حساب پاریس خود واریز نماید. اگر بنا به عللی یو.

ان. تراوت / 1 قادر نباشد به تهران سفر کند باز هم از همکاری تهران در تهیه مقدمات تبدیل قدردانی می کنیم. یو. ان. تراوت / 1 ذکر کرد که می تواند چک شخصی خود را برای فردی که با قرارگاه تهران تماس دارد مثل اس. دی. فوروارد / 1 بفرستد و این فرد بعدا مبلغ چک را به مأمور مربوطه تهران خواهد داد.

4- تصور می کنیم که جواب مثبت به پاراگرافهای 2 و 3 فوق، تصمیم مثبت یو. ان. تراوت / 1 را جهت مسافرت به تهران تضمین خواهد کرد. مشکل باقیمانده، تمایل اس. دی. فورگیو / 1 به ملاقات با یو. ان.

تراوت / 1 است. یو. ان. تراوت / 1 مایل است که برای استنباط نظر اس. دی. فورگیو / 1 درباره چنین ملاقاتهایی مستقیما از پاریس به وی تلفن کند. یو. ان. تراوت / 1 اطمینان دارد که مکالمه می تواند به حد کافی دو پهلو انجام شود تا مشکل امنیتی ایجاد نکند. راه حل دوم این است که یو. ان. تراوت / 1را واداریم که سعی کند با پسر اس. دی. فورگیو / 1 در پاریس تماس بگیرد تا او هم به نوبه خود از طرف یو. ان.

تراوت / 1 با پدرش تماس بگیرد. اگر چه این راه حل دوم امکان کمتری برای داشتن کنترل بر این تماس به ما می دهد، اما با در نظر داشتن راههایی مطمئنتر از تماس بین اس. دی. فورگیو / 1 و پسرش تا اس. دی.

فورگیو / 1 و یو.ان. تراوت / 1، تصور می کنیم این راه از مزیتهایی برخوردار است. معهذا پسر اس. دی.

فورگیو / 1 دیگر در پاریس نیست و یو. ان. تراوت / 1 باید مستقیماً تماس با اس. دی. فورگیو / 1 را شروع کند. از نظریات مخاطبین در مورد شیوه بهتر ارتباط بین یو. ان. تراوت / 1 و اس. دی. فورگیو / 1 استقبال می شود.

5 - تماس بعدی با یو. ان. تراوت / 1 در.......شهریور ساعت 30-9 به وقت محلی است. با پاسخ به موارد فوق قبل از 22 شهریور ممنون خواهیم شد. 6- پرونده: 0079932-201 تا 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری

ص: 671

سند شماره (67) سری 20 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 511343به: با حق تقدم به پاریس رونوشت با حق تقدم برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت. اس. دی. فورگیو عطف به: الف - پاریس (1)12208 ، ب - رئیس 509825، ج - تهران 54190 1- یو. ان. تراوت / 1 (ت / 1) نباید مسافرت به تهران از طرف .... را تقبل کند، مگر اینکه بتواند به نحوی اثبات نماید که ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 (ف / 1) امکان پذیر است. تعیین شیوه اینکه چگونه چنین ملاقاتی را برقرار نماید. به (قرارگاه) پاریس واگذار می کنیم.

2- متأسفیم، در صورتی که او با اشکال در خروج مواجه شد، نمی توانیم سیا را عهده دار تسهیل خروج وی از ایران کنیم. به نظر ما آنچه ت /1 را در نظر دارد یک نوع خروج مخفی است. فکر می کنیم قبول این تعهد برای خدمات ت / 1 در این مقطع خیلی زیاد می باشد.

3- اگر ت / 1 حاضر باشد به تهران مسافرت کند، ستاد می تواند تبدیل معادل 7000 دلار آمریکا از ریال به فرانک فرانسه را تصویب کند. در غیر این صورت، اگر امکان داشته باشد ترجیح می دهیم از این تبدیل ارزی اجتناب کنیم. البته هزینه های مسافرت ت / 1 و یک فوق العاده روزانه 50 دلار به ت / 1 پرداخت خواهیم کرد.

4- پرونده: 0079932-301 تا تاریخ 20 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (68) سری 26 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12419به: رئیس رونوشت برای تهران، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - تهران 54190 (مورد نیاز لندن نیست)، ب - رئیس 511343 (مورد نیاز لندن نیست)(2) 1- یو. ان. تراوت / 1 جهت تماس با اس. دی. فورگیو / 1 به تهران سفر نخواهد کرد جز آنکه اگر مجبور به اقامت در تهران شد، سیا بتواند به وی کمک نماید. یو. ان. تراوت / 1 معتقد است احتمال اینکه مجبور به اقامت در تهران شود خیلی بعید است، اما وی در این مرحله مایل نیست خود را به خطر بیندازد.

اگر وی نتواند با هویت واقعی خود تهران را ترک کند، به مدارک شناسایی جعلی نیاز خواهد داشت.

2- مسئله سفر یو. ان. تراوت / 1 به تهران ممکن است ....... باشد، زیرا وی از پسر اس. دی. فورگیو / 1 خبر یافته که پدرش قصد دارد احتمالاً طی دو هفته آینده به اروپا سفر کند. اس. دی. فورگیو / 1 در آغاز به لندن خواهد رفت، فرزندش مطمئن نیست که آیا وی به پاریس هم می رود یا نه و نمی داند که پدرش چه

ص: 672


1- تلگرام مرجع الف ٬ سند شماره 66 می باشد.
2- تلگرام مرجع ب ٬ سند شماره 67 می باشد.

مدت قادر خواهد بود خارج از ایران بماند. اگر دی. فورگیو / 1 به پاریس نیاید، یو. ان. تراوت / 1 می تواند برای ملاقات با وی به لندن برود.

3- لندن: ممنون می شویم اگر نظر خود را در مورد ملاقات یو. ان. تراوت / 1 و اس. دی. فورگیو / 1 در لندن ابراز دارید. آیا ضرورت دارد که یو. ان. تراوت / 1 را به رابط سازمان اطلاعات انگلیس معرفی کنیم؟ یو. ان. تراوات / 1 که یک تبعه ایران است، در حال حاضر واسطه عملیاتی قرارگاه پاریس است. وی از سال 1332 تا 1356 که به پاریس آمد، منبع ذخیره قرارگاه تهران بود. یو. ان. تراوت / 1 از سال 1320تا 1325 برای سازمان اطلاعاتی انگلستان کار می کرد (خاتمه این رابطه در یک آزمایش دروغ سنجی از یو.

ان. تراوت/1 مورد تأیید گرفت).

اس. دی. فورگیو/1 یک روحانی برجسته است که از لحاظ عملیاتی مورد توجه قرار قرارگاه تهران است. انتظار نمی رود ضرورتی داشته باشد که مأمور مربوطه لندن یو. ان. تراوت / 1 را ملاقات کند، زیرا وی به سادگی می تواند پس از ملاقاتهای خود با اس.دی. فورگیو / 1 جهت تخلیه اطلاعات به پاریس باز گردد.

4- ستاد مرکزی: فکر می کنیم که اگر یو. ان. تراوت / 1 برای ملاقات با اس. دی.فورگیو / 1 به لندن برود، ما مجاز باشیم هزینه هایش را به علاوه روزانه50 دلار فوق العاده به وی بپردازیم. اگر اس. دی.

فورگیو/1 به پاریس بیاید، ما مایلیم هرگونه هزینه عملیاتی را که ممکن است یو. ان. تراوت / 1 طی ملاقاتهایش با اس.دی. فورگیو / 1 متحمل شود، به علاوه یک فوق العاده مناسب بپذیریم، زیرا وی وظایفی را انجام خواهد داد که فراتر از وظایف عادی یک واسطه عملیاتی می باشند.

5 - لطفا احتیاجات اطلاعاتی را برای ملاقات یو. ان. تراوت / 1 با اس. دی. فورگیو / 1 ارسال دارید.

6- پرونده: 0079932-201 تا 26 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (69) سری 27 شهریور 58 اعضاء از: لندن 17858به: پاریس، رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: پاریس (1)12419 1- اگر یو. ان. تراوت / 1 برای ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 به لندن می آید و سپس در پاریس اطلاعاتش استخراج می شود، ما نیازی نمی بینیم که او را به رابط (سازمان اطلاعات انگلیس - م) معرفی کنیم.

2- اگر ملاقات در لندن حتمی شد، لطفا روابط یو. ان. تراوت / 1 اس. دی. فورگیو / 1، اسامی واقعی آنها، ساعت ورودشان و محل اقامتشان را به ما اطلاع دهید.

3- پرونده: 079932-201 تا 27 شهریور در بایگانی ضبط شود.

سری

ص: 673


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 68 می باشد.

سند شماره (70) سری 27 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54241به: پاریس، رونوشت برای رئیس، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت ، اس. دی. فورگیو عطف به: پاریس 12419(1) 1- در ذیل سؤالات عملیاتی آمده است که امیدواریم یو. ان. تراوت / 1 بتواند از اس. دی. فورگیو/ 1 بپرسد:

الف: محل اقامت فعلی اس. دی. فورگیو / 1 کجاست؟ اگر در قم نیست، آیا وی به آنجا می رود؟ هر چند مدت؟ ب: آشنایان ف / 1 در میان روحانیون عالیرتبه چه کسانی هستند؟ در ارتش؟ در دولت؟ در میان سیاستمداران غیر دولتی؟ در میان اقلیتهای قومی؟ ج: آیا ف/ 1 می تواند یک فرد که به فرانسه یا انگلیسی تکلم کند معرفی نماید؟ واسطه بین ف / 1 و قرارگاه تهران شود؟ 2- احتیاجات اطلاعاتی به قرار ذیلند:

الف: آیا شورای انقلاب یک مجمع رسمی تثبیت شده با یک لیست ثابت اعضاست؟ در این صورت چه کسانی می باشند؟ اگر شورا به مقتضای زمان تشکیل می شود اعضای آن چگونه تعیین می شود؟ ب: کدام یک از مشاوران خمینی روی او نفوذ چشمگیری دارند. در چه مسائلی؟ ج: مواضع روحانیت نسبت به فشار در جهت یک حکومت الهی که (از قرار معلوم به نیابت خمینی) توسط آیت اللّه حسینعلی منتظری اداره شود چه می باشند؟ اگر این مسئله در روحانیت شکاف ایجاد می کند، به چه خطوطی تقسیم می شوند؟ آیا مقاومت چشمگیری در مقابل (طرح) حکومت الهی در بین روحانیت قم وجود دارد؟ د: در رابطه با فقره ج فوق، آیت اللّه کاظم شریعتمداری بین روحانیت چقدر طرفدار دارد؟ آیا تعداد این طرفداران فزونی می یابد یا کم می شوند؟ ه: مرگ آیت اللّه طالقانی چه تأثیری روی مواضع خمینی و مناسبات او با طبقه متوسط غیر مذهبی، اقلیتهای قومی (خصوصا کردها) و چپیها (شامل مجاهدین خلق) خواهد داشت؟ چرا طالقانی در ماه آخر زندگی خود یک موضع سرسختانه علیه چپیها و طرفداران خودمختاری قومی اتخاذ کرد؟ 3- اگر ف / 1 مایل و قادر است یک نفر را به عنوان واسطه تماس با تهران معرفی کند، امیدواریم که در محل ترتیبات تماس معین شود اگر ف / 1 حاضر نبود به پاریس برود، این احتمالاً لازم می دارد در لندن (اگر با ف / 1 نشد با یو / 1) تماس گرفته شود. آیا لندن می تواند این را تدارک ببیند؟ 4- پرونده: 079932-201 تا تاریخ 27 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 674


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 68 می باشد.

سری سند شماره (71) سری 27 شهریور 58 اعضاء از: پاریس 12464به: رئیس، تهران رونوشت برای ژنو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو 1- عبداللّه قمی فرزند آیت اللّه محمدتقی قمی در تاریخ 24 شهریور 1358 به یو. ان. تراوت/1 اظهار داشت که شوهر خواهرش یا (برادرزنش) معین زاده - اسم کوچکش مشخص نیست - فعلاً در پاریس سکونت دارد و با شاهپور بختیار کار می کند. طبق اظهار قمی وقتی بختیار نخست وزیر بود، معین زاده در دفترش کار می کرد. قمی از یو. ان. تراوت / 1 پرسید آیا وی مایل است بختیار را ملاقات کند؟ اما یو. ان.

تراوت / 1 امتناع ورزید و در عین حال راه را برای تماسهای بعدی باز گذاشت.

2- اگر نسبت به تعقیب این مورد که می تواند باز هم دیدگاه دیگری را از گروههای ایرانی مخالف ارائه دهد علاقه ای موجود است، قرارگاه با کمال میل آن را انجام خواهد داد. تنها محذور ما این است که چون عبداللّه قمی می داند یو. ان. تراوت / 1 با دولت آمریکا تماس دارد، از این کار ممکن است تلقی گردد که دولت آمریکا می خواهد موضع بختیار را بسنجد. از آنجایی که نفوذ ما بر قمی کم است ما قادر نخواهیم بود، مطمئن شویم یو. ان. تراوت / 1 صرفا به عنوان یک طرف ذی علاقه مطرح می شود، نه به عنوان نماینده ای دیگر از جانب دولت آمریکا مانند تیمکن و گیونیون که (تحت پوشش مقام رسمی) با جواد علامیر ملاقات کردند.

3- متشکر می شویم که مخاطبین این تلگرام نظریات خود را همراه با سوابقی که در مورد معین زاده دارند ارسال نمایند.

4- پرونده: 079932- 201 تا تاریخ 27 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (72) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517487به: پاریس، رونوشت برای تهران، ژن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: پاریس 12464(1) 1- در حال حاضر ستاد علاقه ای به دنبال کردن مورد عبداللّه قمی ندارد. ما نیز مانند پاریس واهمه داریم که این کار می تواند سوء تعبیر شده و یک وسیله دیگر برای اطلاع از موضع بختیار به حساب آید و منجر به سردرگمی او شود، که واقعا چه کسی وسیله ارتباط با دولت آمریکاست.

2- معین زاده، جواد معین زاده است، افسر سابق ارتش و... که در 57-1353 رئیس قرارگاه ساواک در لندن بود. او اخیرا به ایالات متحده مسافرت کرد تا با اویسی و اس. دی. پیر / 1 (پ / 1) ملاقات کند (او خویشاوند سببی اویسی است) و به آنها گفت که قرار شده از طرف بختیار حمایت آنها را خواستار شود...

ص: 675


1- تلگرام مرجع سند شماره 71 می باشد.

بختیار به پ / 1 گفت که معین زاده از لندن با او تماس گرفته و اطلاع داده بود که مسافرت خود را به نام بختیار انجام می دهد. بختیار به او گفت که این مسافرت الآن بی موقع است، اما او را باز نداشت و عاقبت موافقت کرد.

3- پرونده: 079932-201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (73) سری 29 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 517911 به: پاریس، لندن رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو جی. ان. سایت عطف به: الف - لندن 17858، ب - تهران 54241، ج - پاریس (1)12419 1- با ترتیبات ملاقات و دادن دستمزد........ در تلگرامهای مرجع موافقت می شود. ما علاقه مندیم به احتیاجات اطلاعاتی تلگرام مرجع «ب» که..... اضافه نماییم..........

2- از کمکهای پاریس و لندن در این قضیه که..................دریچه ای مهم به جامعه روحانیت می باشد، قدردانی می شود.

3- پرونده: 0079932-201،243505-201 تا 28 شهریور در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (74) سری 29 شهریور 1358 اعضا از: پاریس 12629به: تهران، رونوشت برای رئیس، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - تهران 54241، ب - لندن (2)17858 1- تا تاریخ 19 شهریور یو. ان. تراوت / 1، اطلاعات بیشتری در مورد سفر اس. دی. فورگیو به اروپا دریافت نکرده بود. به محض اینکه جزئیات آن به دست آید، به اطلاع خواهیم رساند.

2- یو. ان. تراوت اطلاعات زیر را در پاسخ به مطالب خواسته شده در مرجع الف تهیه نمود که قرار است وقتی اس. دی. فورگیو / 1 را می بیند، با وی به بحث بگذارد. چون پاسخهای یو. ان. تراوت به اطلاعات خواسته شده نمایانگر نقطه نظرهای وی می باشد، ما این اطلاعات را در شکل عملیاتی گزارش

ص: 676


1- تلگرام مرجع الف سند شماره 69 ب سند شماره 70 ج سند شماره 68 می باشد.
2- تلگرام مرجع الف سند شماره ٬70 ب سند شماره 69 می باشد.

می کنیم.

3- راجع به سؤالات عملیاتی در مورد اس. دی. فورگیو:

الف: محل اقامت کنونی اس. دی. فورگیو / 1 در تهران است. او مالک مزرعه ای بین تهران و قم است و تقریبا هفته ای یک بار به مزرعه اش سر می زند. تا آنجایی که یو. ان. تراوت می داند اس. دی. فورگیو به قم نمی رود. یو. ان. تراوت گفت که هر کدام از چنین ملاقاتهایی حتما در مطبوعات ایران منعکس خواهد شد.

اس. دی. فورگیو/ 1 به قم نمی رود، زیرا که از او انتظار دارند سری به یکی از مقامات روحانی مهم بزند.

چون او نمی خواهد خمینی را ملاقات کند، ناچار خواهد شد که شریعتمداری را ببیند و در نتیجه خود را سیاسی می کند.

ب: اس. دی. فورگیو / 1 با تمامی «ملاهای مهم در تماس است. یعنی افرادی که قبل از انقلاب به عنوان مقامات مذهبی پذیرفته شده اند و به صرف انتصابشان به دست خمینی ملا نشده اند. یو. ان. تراوت / 1 از اینکه آیا اس. دی. فورگیو / 1 در ارتش فعلی ایران آشنایانی دارد یا نه، آگاهی ندارد.

یو. ان. تراوت / 1 گفت اگر چه اس. دی. فورگیو / 1 بازرگان را می شناسد، اما نمی داند آیا اس. دی.

فورگیو / 1 تماس با وی را حفظ کرده یا نه. او قادر نبود آشنایان دیگر اس. دی. فورگیو / 1 بین دولتیها را مشخص کند. اس. دی.فورگیو / 1 در میان رهبران مذهبی اهل سنت حسن شهرت دارد. به گفته یو. ان.

تراوت / 1 ملاهای سنی به اس. دی. فورگیو / 1 به چشم قابل قبول ترین روحانی شیعه می نگرند.

ج: یو. ان. تراوت / 1 احتمالاً موضوع واسطه را مطرح خواهد کرد. او به اینکه اس. دی. فورگیو / 1 مایل و یا قادر باشد چنین شخصی را معرفی کند، خوشبین نیست. یو. ان. تراوت / 1 عنوان کرد که ممکن است پسر اس. دی. فورگیو / 1 مایل باشد نقش یک واسطه را بین اس. دی. فورگیو و قرارگاه تهران بازی کند. پسرش در تهران است. یو. ان. تراوت / 1 قبل از هرگونه اقدامی در مورد این پیشنهاد این امکان را به اس. دی. فورگیو تذکر خواهد داد.

4- پاسخهای یو. ان. تراوت /1 به احتیاجات اطلاعاتی:

الف: یو. ان. تراوت / 1 هنوز هم اظهار می دارد که هیچ کس از اعضای شورای انقلاب را نمی شناسد در حالی که احتمالاً بعضی از ملاها عضو دائمی هستند، خمینی این قدرت را دارد هر موقع که بخواهد شورا را به تشکیل جلسه بخواند و شورا هم به سادگی از ملاهایی که در آن لحظه به خصوص حاضر هستند تشکیل خواهد شد، شورا قدرت قانونگذاری و قضائی دارد، اما این خود خمینی است که در تمامی موارد حکم نهایی را می دهد.

ب: اگر چه یو. ان. تراوت / 1 در مورد افرادی که بر خمینی نفوذ دارند اطلاعاتی نداشت، نظرش این بود که افراد خانواده خمینی (پسرش - دامادش - و نوه اش) بیشترین نفوذ را بر وی دارند.

ج: یو. ان. تراوت هنوز هم اظهار می دارد که تمامی چهره های مهم و بی ریا مخالف حکومتی الهی هستند، چرا که معتقدند جای یک روحانی در مسجد است نه مجلس. تنها فردی که فعالانه و با صدای بلند با حکومت الهی مخالفت می کند، شریعتمداری است. کسانی که خمینی آنها را ملا کرده و مقام داده از دعوتش برای حکومت الهی حمایت می کنند.

د: طرفداران شریعتمداری بین روحانیون به شرح زیر هستند:

(1) در قم: گلپایگانی و نجفی

ص: 677

(2) در مشهد: حسن قمی و شیرازی (3) در تهران: خوانساری و اس. دی. فورگیو / 1 در اکثر موارد این افراد تمایلی به دخالت در سیاست ندارند. یو. ان. تراوت / 1 اعتقاد دارد که شمار طرفداران شریعتمداری رو به افزایش است.

ه : یو. ان. تراوت فکر می کند که مرگ طالقانی تأثیری بر سیاستهای خمینی داشته باشد. او اعتقاد دارد که طالقانی صرفا برای حمایت از خمینی در مقابل چپیها و طرفداران خود مختاری موضع سرسختانه گرفت، نه به دلیل عقیده شخصی خودش. بازرگان و طالقانی کاملاً صمیمی بودند. مرگ طالقانی این فرصت را به خمینی می دهد که بدون نگرانی از بابت آزردگی طالقانی، بازرگان را کنار بزند.

5 - پرونده: 079932-201، تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (75) سری 7 مهرماه 58 اعضاء از: پاریس 12843به: با حق تقدم به تهران، رئیس، رونوشت برای لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - رئیس 517941 ب - تهران 54241(1) 1- یو. ان. تراوت / 1 در تاریخ 6 مهر به میلی تیو مأمور پشتیبانی قرارگاه اطلاع داد که اس. دی.

فورگیو / 1 در سوم مهر وارد پاریس شده بود. یو. ان. تراوت / 1 در شب 4 مهر ماه ملاقات کوتاهی با اس.

دی. فورگیو / 1 انجام داد.

2- اس. دی. فورگیو/1 به یو. ان. تراوت / 1 گفت که به نظر او وقت حرف گذشته و حالا دیگر وقت عمل است. او می خواهد که یو. ان. تراوت / 1 جواب روشنی بیاورد که موضع آمریکا نسبت به رژیم خمینی چیست. به نظر می رسد که اس. دی. فورگیو / 1 مایل است که در نهضت براندازی خمینی نقش فعالی را ایفا کند، اما علاقه ای ندارد که صرفا برای ما اطلاعات فراهم کند. این احتمالاً موضع محکم و پابرجایی نیست.

3- هنوز معلوم نیست که اس. دی. فورگیو/ 1 چه مدتی در پاریس می ماند. او از پاریس به مصر مسافرت خواهد کرد، زیرا که یک مقام سفارت مصر درست قبل از آنکه سفارت مصر در تهران بسته شود، وی را دعوت کرده بود با سادات ملاقات کند. اس. دی. فورگیو / 1 انتظار دارد مصریان به وی پیشنهاد کنند که از پایگاهی در قاهره مخالفین را رهبری کند. احتمالاً اس. دی. فورگیو / 1 حاضر نخواهد شد فداکاریهای بزرگی را که این کار از او و خانواده اش می طلبد بر عهده بگیرد.

4- اس. دی. فورگیو/ 1 به لندن مسافرت نخواهد کرد.

5 - یو. ان. تراوت / 1 می گوید نقل قول زیر مجموع نظریات اس. دی. فورگیو / 1 نسبت به اوضاع ایران می باشد. «تا آنجایی که او می داند طی 26 قرن تاریخ، ایران تا به حال تحت این چنین شرایط بدی قرار نداشته است» اس. دی. فورگیو / 1 مزرعه ای نزدیک شهر قم دارد که هفته ای یک بار به آن سر

ص: 678


1- تلگرام مرجع ب سند شماره 70 می باشد.

می زند، ولی داخل شهر نمی رود و از تماس با خمینی و روحانیون اجتناب می ورزد. در خلال چندین هفته گذشته او با شریعتمداری که در قم زندگی می کند، صحبت کرده است. شریعتمداری از مشهد به تهران مسافرت نمود. شریعتمداری گفت که ملاها همگی (تکرار می شود) همگی مخالف خمینی هستند و لازم است برای برکنار زدن او کاری صورت گیرد.

6- اس. دی. فورگیو / 1 تقریبا ماهی یک بار با یک روسی در تهران ملاقات می کرده است (یو. ان.

تراوت / 1 گفت اس. دی. فورگیو / 1 کوشید تا فرد روسی را شناسایی کند، اما او از اسم مستعار استفاده کرده بود.) آن روسی مغرورانه می گوید که آمریکا در بالاترین سطوح شوروی را مطمئن ساخته که آمریکا هیچ گونه نقشی در به قدرت رسیدن خمینی نداشته است. فرد روسی می گوید اینک معلوم گردید که آمریکا در نشاندن خمینی بر مسند قدرت دست داشته و روسها از اینکه فریب خورده اند، عصبانی هستند. فرد روسی گفت که ظرف چندین هفته اخیر خمینی سفیر روسیه را فراخوانده و از او خواسته است که شورویها از دخالت در افغانستان دست بردارند. این حاکی از آن است که آمریکا چگونه خمینی را آلت دست قرارداده است. یو. ان. تراوت / 1 می گوید صرف نظر از اینکه حقیقت چیست، این عقیده که خمینی را آمریکا به قدرت رسانده، در ایران دارد رواج پیدا می کند (عبارت عینا نقل شده است).

7- مسائل خواسته شده در تلگرام مرجع «ب» را در 7 آبان به یو. ان. تراوت می دهیم. یو. ان. تراوت / 1 معتقد است که احتمال دارد اس. دی. فورگیو / 1 حاضر باشد مستقیما با یک مأمور سیاسی فارسی یا عرب زبان سیا در پاریس ملاقات کند. اگر ستاد مرکزی و تهران به این امر علاقه مند هستند، به ما اطلاع دهند، در غیر این صورت از طریق یو. ان. تراوت / 1 عمل خواهیم کرد. اگر راه دیگری توصیه نشد در رابطه با سؤالی که در پاراگراف دوم در مورد خط مشی ایالات متحده شده، رویه معمول را به کار خواهیم گرفت یعنی که خط مشی ما عدم دخالت در امور سایر کشورهاست، ولی اطلاعات موثقی مورد نیاز است تا بر آن اساس سیاست متناسبی اتخاذ گردد. امیدواریم اس. دی. فورگیو / 1 این را باور کند ولی یو. ان.

تراوت / 1 تردید دارد این طور شود.

8 - پرونده: 079932-201 تا تاریخ 7 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (76) سری 8 مهر 1358 اعضاء از: تهران 54348به: با حق تقدم به پاریس، رونوشت برای پاریس، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: پاریس 12843(1) 1- بیانات مبالغه آمیزی که یو. ان. تراوت / 1 به اس. دی. فورگیو / 1 نسبت داد، نمونه سخن پردازیهای مخالفین است و ما امیدواریم که ف / 1، پس از آنکه دل خود را خالی کرد، توجه خود را به امور معطوف

ص: 679


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 75 است.

دارد. امکان دارد پاریس در قبال ف / 1 بخواهد از اظهارات ملایمترش برای کشاندن مذاکرات به سطح تقریبا آرامتری استفاده کند. یک موضوع که مطرح است بیانی است که به شریعتمداری نسبت داده می شود، بدین مضمون که تمام ملاها مخالف خمینی هستند. اگر این صحت داشت، خمینی تا به حال از صحنه محو شده بود. در واقع شریعتمداری حداکثر جانب احتیاط را در روابط خود با خمینی مراعات کرده است. علاوه بر اذعان وی به محبوبیت خمینی چه در میان عامه مردم و چه در میان روحانیت دلایل دیگری هم وجود دارد.

2- قرارگاه تهران مأموری ندارد که به حد کافی به زبان فارسی آشنا باشد تا بتواند با ف / 1 تماس بگیرد. ما هنوز امیدواریم که او به یک نحو تماس در تهران، چه از طریق واسطه و چه از طریق ملاقاتهای حضوری همراه با مترجم، در صورت ایجاد ترتیبات محتاطانه مناسب، راضی شود.

3- در انتظار نتایج صحبتهای بعدی یو / 1 با ف / 1 هستیم.

4- پرونده: 079932-201 تا تاریخ 8 مهر ماه 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (77) سری 13 مهر 58 اعضاء از: پاریس 13054به: رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - رئیس 526996 ب - رئیس 525252 ج - تهران 54348 د - پاریس 12843(1) 1- یو. ان. تراوت / 1 با اس. دی. فورگیو / 1 دیدار کرد و سعی کرد به او توضیح دهد که بدون مجوز مقامات تعیین کننده خط مشی سیا نمی تواند از هیچ حرکت مخالف حمایت کند. اس.دی. فورگیو1/ این موضع را اتخاذ کرد که اگر واقع قضیه این طور است، او فایده ای در ادامه تماس نمی بیند. یو. ان. تراوت /1 که با این... سعی کرد احتیاجات اطلاعاتی ما را تأمین کند و اظهار داشت که قصد داشته به تهران مسافرت کند تا درباره مسائل با اس. دی. فورگیو / 1 مذاکره کند و پیشنهاد کرد که هم اکنون درباره آنها مذاکره شود. اس. دی. فورگیو / 1 به سادگی از گفتگوی بیشتر خودداری ورزید. یو. ان. تراوت /1 دوباره سعی خواهد کرد و از این تاکتیک استفاده می کند که منافع مردم ایران ایجاب می کند دولت آمریکا از جریان امور مطلع باشد، یک سیاست قوی را بتوانند پیش بگیرند.

2- اس. دی. فورگیو / 1 معتقد است که سیا مسئول به قدرت رسیدن خمینی می باشد. به عنوان شاهد این مدعای او به گفتگویی اشاره می کند که بیست سال پیش در بیروت با یک مأمور سیا (عین عبارت نقل شده) داشت که گفت اقدام به ایجاد تحول و تغییر در ایران عملی نیست. او ادعا می کند که دو سال پیش سفارت آمریکا ترتیب ملاقاتی با یک مأمور سیا (عین عبارت نقل شده) در قاهره داد که آن مأمور پیشنهاد یک دولت مردمی باید جای شاه را بگیرد. پس از این یک روحانی دهات به نام خمینی به قدرت می رسد.

او نظرش این است که سیا باید موجب این امر شده باشد. او گفت به شرطی مسئله همکاری با سیا را بررسی

ص: 680


1- تلگرام مرجع ج سند شماره 76 و د سند شماره 75 می باشد.

خواهد کرد که شواهدی در اثبات عدم ارتباط سیا با به قدرت رسیدن خمینی به او داده شود. معذالک، شک داریم که حتی خدا هم بتواند نظر اس.دی. فورگیو / 1درباره دخالت سیا را عوض کند.

3- روشن است که اس. دی. فورگیو / 1 نمی تواند باور کند که سیا در مورد خمینی که به نظر اس. دی.

فورگیو / 1 ایرانیها را به صورت بربر درمی آورد نمی تواند کاری کند و نخواهد کرد. او به عنوان نمونه، قضیه تیمسار پاکروان همان رئیس ساواک که حکم اجازه تبعید خمینی به ترکیه را ترتیب داد ذکر می کند.

هنگامی که خمینی به قدرت رسید به پاکروان اطمینان داده شد که امنیت فیزیکی وی در مخاطره نخواهد بود. او پنج روز بعد از دستگیری، در یک دادگاه انقلابی محاکمه و اعدام شد. هنگامی که می خواستند بدن او را برای دفن مطابق سنت شستشو دهند، توجه شد که او ختنه نگردیده و بنابراین مسلمان نیست و نباید دفن شود. آنها بدن او را پشت یک وانت بستند و آن را در دوایر بزرگی به حرکت در آوردند تا آنکه از هم پاشید. اس. دی. فورگیو / 1 استدلال می کند این نوع وحشیگری لازم می دارد خمینی پیش از آنکه مستقر و باثبات شود، برود.

4- اگر یو. ان. تراوت /1 توانست اس. دی. فورگیو / 1 را وادارد درباره احتیاجات اطلاعاتی اظهار نظر کند، خبر خواهیم داد. گمان می کنیم که این قضیه دیگر راکد است.

5 - موضوع جدید: اس. دی. جولپ / 1 هفته گذشته وارد پاریس شد. همسر وی چند روز دیگر به او خواهد پیوست و حداقل ده روز خواهد ماند. یو. ان. تراوت /1 با اس. دی. جولپ / 1 تماسهای مکرر دارد. به نظر می رسد اس. دی. جولپ / 1 با تعدادی از ایرانیها در پاریس تماس دارد، اما ادعا می کند که نمی خواهد وارد سیاست شود. یو. ان. تراوت /1 با این قصد که بهترین نحوه مرتبط کردن سیا با اس.

دی.جولپ / 1 را توصیه کند به ارزیابی او ادامه خواهد داد.

او اکنون فکر می کند که شاید بتواند این ارتباط را برقرار نماید اما به مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا درباره آن فکر کند. اطلاع خواهیم داد.(1) 6- پرونده: 243505-201 تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (78) سری 17 مهر 58 اعضاء از: رئیس 529053به: با حق تقدم به پاریس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: پاریس (2)13054 1- تلگرام مرجع مایه تأسف است و چنان که اشاره شد ممکن است در واقع این قضیه تمام شده باشد، ولی ممنون می شویم اگر قرارگاه یو. ان. تراوت / 1 (ت / 1) را وادارد که یک بار دیگر این تاکتیک را به کار گرفته و به اس. دی. فورگیو / 1 (ف / 1) گوشزد کند که به نفع افرادی چون او نیست که دولت ایالات متحده اطلاعاتش در مورد فعالیتهای جامعه روحانیت را از منابع رسمی دولت موقت دریافت دارد، زیرا که آنها

ص: 681


1- قضیه مربوط به اس. دی. جولپ / 1 از اسناد 86 تا آخر این پرونده دنبال شده است.
2- تلگرام مرجع سند شماره 77 می باشد.

حقایق را کمی تحریف می کنند. به علاوه اگر قرارگاه مفید تشخیص می دهد ستاد ترتیب اعزام یک مأمور عالیرتبه (و آشنا به زبان فارسی) را جهت ملاقات با ف / 1 بدهد. این مأمور احتمالاً برای مأموریت دیگری حوالی 28 مهر در اروپا می باشد. لطفا نظر خود را اطلاع دهید.

2- پرونده 243505-201،079932-201 تا تاریخ 17 مهر ماه 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (79) سری 18 مهرماه 58 اعضاء از: پاریس 13190به: با حق تقدم به رئیس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - رئیس 529053(1) ، ب - رئیس 526996 1- در 18 مهر ماه، قبل از دریافت تلگرام مرجع الف مرینوس با یو. ان. تراوت /1 ملاقات کرد. یو. ان.

تراوت /1 بار دیگر اظهار نظر کرد که برای پیشبرد این قضیه لازم است در مورد یک طرح اقدام با اس.

دی. فورگیو / 1 مذاکره شود. قضیه به سادگی از این قرار است که اس. دی. فورگیو / 1 مایل نیست «خبر دهنده» باشد، مگر اینکه او قانع شود که دولت آمریکا برای «بهبود وضع» ایران دست به عمل خواهد زد.

مرینوس متذکر شد که دولت آمریکا با اس. دی. فورگیو / 1 جهت چیدن یک نقشه کودتا بر علیه خمینی تبانی نخواهد کرد. یو. ان. تراوت / 1 با ما موافق است اما عقیده دارد که اس. دی. فورگیو / 1 هر کس را که حاضر نباشد بگوید دولت آمریکا در مرحله «مطالعه نحوه اصلاح اوضاع ایران است» رد خواهد کرد.

2- اگر در روابط آینده خود با اس. دی. فورگیو / 1 خط فوق دنبال نشود، این قضیه واقعا راکد خواهد شد. اس. دی. فورگیو / 1 از نوع احتیاجاتی که با وی در میان گذاشته شد، دچار تحیز نامطبوعی گشت، او به یو. ان. تراوت /1 گفت اینها سؤالاتی بودند که هر کس می توانست به آنها پاسخ بدهد. یو. ان. تراوت /1 بیهوده سعی کرد اس. دی. فورگیو / 1 را به صحبت درباره احتیاجات اطلاعاتی وادارد، اما او سرسختانه امتناع ورزید. (نظر به امتناع اس. دی. فورگیو / 1 از صحبت درباره مطالب خواسته شده، احتیاجات مذکور در تلگرام مرجع ب به یو. ان. تراوت /1 داده نشد. آنها در آینده با وی در میان گذارده خواهند شد).

3- اس. دی. فورگیو / 1 راه تماسهای آینده با دولت آمریکا را کاملاً نبسته است. در واقع، وی به یو. ان.

تراوت /1 گفت که مایل است به ایالات متحده سفر کند و برای مذاکره پیرامون جریان عمل با مقامات صالحه دولت آمریکا ملاقات داشته باشد. یو. ان. تراوت /1 تأکید کرد که این گفتگوها حتما «جلسات طرح ریزی» خواهند بود و هیچ کس انتظار ندارد که دولت آمریکا بلافاصله دست به اقدام بزند. یو. ان.

تراوت /1 شخصا یادآور شد که به عنوان قدم اول نوعی فعالیت تبلیغاتی باید تقبل گردد. با در نظر داشتن موارد فوق، قرارگاه فکر می کند که بهتر باشد یک کارمند ارشد فارسی دان که با ایران آشنایی دارد، روانه ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 شود. به هر حال تصور می شود اگر مذاکره کننده حاضر باشد حداقل به طور

ص: 682


1- تلگرام مرجع الف سند شماره 78 می باشد.

غیر مستقیم بفهماند که نتایج این گفتگوها ممکن است به تغییر سیاست دولت آمریکا در قبال ایران منتهی شود، این ملاقات غیر مثمر خواهد بود. (برای ضبط در پرونده عنوان می شود که یو. ان. تراوت /1 به اس.دی. فورگیو / 1 فقط گفته است که با دولت آمریکا تماس دارد نه با سازمان سیا).

4- ظرف دو روز آینده اس. دی. فورگیو / 1 پاریس را به قصد سوئیس و آلمان ترک می کند. یو. ان.

تراوت /1 فکر می کند که اس. دی. فورگیو / 1 ممکن است تا یک ماه دور از پاریس باشد، اما در این مورد اطمینان ندارد. مسافرت اس. دی. فورگیو / 1 به مصر هنوز مراحل طرح ریزی خود را می گذراند و او به یو.

ان. تراوت /1 نگفته که چه موقع به تهران باز خواهد گشت.

5 - فرد ناشناسی از سفارت شوروی تلفنی در پاریس با اس. دی. فورگیو / 1 تماس گرفت و پیشنهاد ملاقات نمود. اس. دی. فورگیو / 1 بر این مبنا که در سفارت شوروی در پاریس کسی نیست که فارسی صحبت کند، این تقاضا را رد کرد. فرد روسی پیشنهاد کرد که رابط اس. دی. فورگیو / 1 در تهران به پاریس بیاید تا با او ملاقات کند. اس. دی. فورگیو / 1 گفت که درباره این پیشنهاد فکر خواهد کرد. او هنوز تصمیم نگرفته که با فرد روس ملاقات نماید یا نه. فرد روسی مقیم پاریس به اس. دی. فورگیو / 1 گفت که آنها از طریق پسرش وی را یافته بودند.

6- یو. ان. تراوت /1 معتقد بود که اس. دی. فورگیو / 1 اگر احساس کند که روسها تنها چاره مناسب به جای خمینی هستند، ممکن است که بخواهد با آنها کار کند اس. دی. فورگیو / 1 فکر می کند که با عدم اقدام دولت آمریکا، ایران در مدار شوروی می افتد. این دیدگاه را عملاً تمام ایرانیانی که یو. ان. تراوت /1 در پاریس با آنها در تماس بوده، دارند.

7- اس. دی. فورگیو / 1 طی اقامت خود در پاریس با بختیار ملاقات داشته است. او معتقد است که بختیار تحت حمایت فرانسویها قرار دارد. (در جلسه آینده ای که با یو. ان. تراوت /1 خواهیم داشت، با تفصیل بیشتری در این مورد صحبت خواهیم کرد.) 8 - پرونده: 243505-201،079932-201 تا تاریخ 18 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (80) سری 20 مهر 58 اعضاء از: رئیس 530840به: پاریس، فوری، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: الف - پاریس 13190، ب - رئیس 529053(1) 1- از تلگرام مرجع الف و کوششهای مرینوس در این قضیه تشکر می شود. اگر قبل از عزیمت پیش بینی شده اس. دی. فورگیو / 1 (ف / 1)، یو. ان. تراوت /1 (ت / 1) امکان ملاقات با یک مأمور دولت آمریکا را در حوالی 28 مهر ماه با او مطرح کند و ببیند آیا ف/ 1 مایل است برنامه خود را برای گنجاندن این ملاقات در آن عوض کند، بسیار سپاسگزار خواهیم شد.

2- همان گونه که مخاطبین اطلاع دارند، سؤالات مطروحه در تلگرام مرجع الف در رابطه با خط مشی،

ص: 683


1- تلگرام مرجع الف سند شماره 79 و ب سند شماره 78 می باشد.

در زمینه ای است که در آن اختیار عمل کمی داریم، اما سعی خواهیم کرد ببینیم برای بهبود شرایط چه می توانیم بکنیم؛ به شما اطلاع خواهیم داد.

3- پرونده: 0243505-201،0079932-201 تا تاریخ 19 مهرماه 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (81) سری 20 مهر ماه 58 اعضاء از: پاریس 13273به: فوری به رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو عطف به: رئیس (1)530840 1- یو. ان. تراوت / 1 خبر داد که اس. دی. فورگیو / 1 در 19 مهر ماه عازم آلمان شد. به هر حال یو.

ان. تراوت /1 سعی خواهد کرد با اس. دی. فورگیو / 1 تماس گرفته و از او بخواهد جهت ملاقات با مأمور سیا در 28 مهر ماه به پاریس باز گردد. اگر اس. دی. فورگیو / 1 نتواند به پاریس بازگردد، یو. ان. تراوت / 1 مشخص خواهد ساخت آیا او مایل است در آلمان با این مأمور ملاقات کند.

2- اس. دی. فورگیو / 1 به یو. ان. تراوت /1 گفت که می توان از طریق جمارانی (اسم کوچکش مشخص نیست) یک ایرانی مقیم اوبرلنیگن، آلمان با او تماس گرفت (عین عبارت نقل شده). اگر چه یو. ان.

تراوت /1 جمارانی را نمی شناسد، اما با خانواده جمارانی که یک خانواده روحانی سرشناس در ایران است، آشنا است. خود جمارانی روحانی نیست.

3- یو. ان. تراوت /1 تأکید کرد که اس. دی. فورگیو / 1 در خصوص هر گونه مذاکره ای که قرار است با نمایندگان دولت آمریکا برگزار شود بسیار.....است. اگر ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 را بتوان ترتیب داد، به نظر ما قبل از ملاقات حضوری با اس. دی. فورگیو / 1، مذاکره بین یو. ان. تراوت /1 و مأمور ستاد حداکثر فایده را در برخواهد داشت.

4- نتایج تماس یو. ان. تراوت /1 با اس. دی. فورگیو / 1 را اطلاع خواهیم داد.

5 - پرونده: 0243505-201 تا تاریخ 20 مهرماه 78در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (82) سری 25 مهرماه 58 اعضاء از: تهران 54505به: پاریس رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است یو. ان. تراوت اس. دی. فورگیو 1- آدلسیک قصد دارد تهران را در 27 مهر ترک کند، اگر چه امکان دارد خروجش به تعویق افتد. از پاریس تقاضا داریم دستورالعمل تماس را تهیه ببیند.

ص: 684


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 80 می باشد.

2- معتقدیم بهترین کار این است که بعد از مشورت با یو. ان. تراوت /1 تصمیم گرفته شود، برای ملاقات اس. دی. فورگیو / 1 چکار باید کنیم. از آنجایی که آدلسیک سرکار جدیدی خواهد رفت. ستاد می تواند فرد دیگری را که بتواند این قضیه را دنبال کند، برای ملاقات با اس. دی. فورگیو در نظر بگیرد.

3- ستاد: لطفا وزارت خارجه را وادارید دستور مسافرت را اصلاح کنند.

4- پرونده: 0243505-201 تا تاریخ 25 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (83) سری ......... 58 .........

از: پاریس 13320به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فورگیو یو. ان. تراوت عطف به: پاریس (1)13273 1- اس. دی. فورگیو / 1 قادر نخواهد بود برای ملاقاتهای 28 مهرماه به پاریس بازگردد. معهذا او حاضر است که در آلمان با حضور یا بدون حضور یو. ان. تراوت /1 با وی ملاقات شود. اس. دی. فورگیو / 1 قبل از 18 آبان برای اقامت به مدت نامعلومی به پاریس باز می گردد.

2- یو. ان. تراوت /1 اطلاع داد در صورتی که کارمند آشنا با زبان فارسی برای ملاقات با اس. دی.

فورگیو/ 1 یافت نشد، او حاضر است به عنوان مترجم مأمور ناآشنا با زبان فارسی عمل کند..... اس. دی.

فورگیو/ 1 به عربی صحبت می کند و امکان این نیز هست که مأموری عربی دان....

3- اگر ناچار شویم در آلمان اقدام به برگزاری ملاقات.....اس. دی. فورگیو / 1 نماییم.

4- •••(2) سند شماره (84) سری 26 مهر 58 اعضاء از: رئیس 534632به: با حق تقدم به پاریس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. فورگیو یو. ان. تراوت عطف به: پاریس 13320 1- برای پاریس: مجددا از کوششهای مرینوس در این قضیه تشکر می شود و در نتیجه تلگرام مرجع فکر می کنیم که اینک باید هر اقدام به ملاقات با اس. دی. فورگیو / 1 (ف / 1) را به تأخیر اندازیم تا در اواسط نوامبر (اواخر آبان) به پاریس بازگردد. چون این برنامه به جوزف دبلیو. آدلسیک امکان نمی دهد با ف/ 1 ملاقات کند، ما ترتیب ملاقات با مأمور دیگری در زمان دیگری را خواهیم داد. شما را در جریان خواهیم گذارد.

ص: 685


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 81 می باشد.
2- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است.

2- برای تهران: به نظر ما مفیدترین کار برای.... این است که در راه بازگشت از تهران به پاریس بیاید تا با مأموران قرارگاه پاریس پیرامون.... و سایر عملیات ایرانی مذاکره نماید.

3- پرونده: 243505-201،079932-201 تا تاریخ 25 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (85) سری 26 مهر 58 اعضاء از: رئیس 534834به: با حق تقدم به تهران رونوشت برای پاریس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. فورگیو یو. ان. تراوت عطف به: تهران 54505(1) 1- با پاراگراف دوم تلگرام مرجع موافقت می شود، در حال بررسی راههای دیگر هستیم.

2- ترتیبات وزارت خارجه برای مسافرت در حال اصلاح شدن است.

3- پرونده: 243505-201، 799382-201 تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

سند شماره (86) سری 11 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 487315به: پاریس، رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. جولپ عطف به: پاریس 11104 1- اس. دی. جولپ / 1 (فرد مورد اشاره تلگرام مرجع) در سال 1335 به صورت منبع ذخیره استخدام شده سیا درآمد. قرار بود که ج / 1 برای استفاده از دامنه وسیع آشنایان سیاسی وی، یک منبع خبرهای خارجی و برای نوشتن، ویرایش و جای دادن مقالات موافق با منافع دولت آمریکا، یک منبع عملیات مخفی باشد. ج / 1 یک نویسنده حائز بالاترین مقام بود و ظاهرا چنین خصوصیتی را همچنان داراست و احتمالاً بهترین سردبیر ایران بوده است. یو. ان. تراوت /1 ادوارد اس. والریوس و جوزف دبلیو.

آدلسیک با ج / 1 کار کرده اند.

2- در 1338، ج / 1 قراردادی معادل 000 15 ریال در ماه با سیا امضاء کرد، با این وجود کمی پس از آن عازم ایالات متحده شد و متعاقبا قرار داد خاتمه یافت. در حالی که ج / 1 بسیار مایل بود در فعالیتهای تبلیغاتی عملیات مخفی همکاری خود با سیا را ادامه دهد، ولی در به عهده گرفتن کارها در زمینه خبرهای خارجی بسیار مردد بود.

3- ج / 1 اگر چه به مقدار نسبتا زیادی به رابطه صمیمانه و تشویق احتیاج داشت، ولی مستمرا درباره او نظر داده می شد که واجد «قابلیت استفاده دراز مدت» خوبی می باشد اکنون شاید زمان سرمایه گذاری روی آن قابلیت فرا رسیده باشد. در حالی که قیمت ج/1 به عنوان منبع خبرهای خارجی زیر سؤال می باشد (شاید بیشتر به دلیل اکراه او نسبت به دنبال کردن فعالیت مخفیانه تا به دلیل چیز دیگر)، او

ص: 686


1- تلگرام مرجع ٬ سند شماره 82 می باشد.

همچنان به واسطه قابلیت و ظرفیت عملیات مخفی خود مورد علاقه فراوان سیا می باشد. پس از نکات فوق، به پاریس توصیه می کنیم با ج/1 تماس بگیرد و این تماس را ادامه دهد. خصوصا، بسیار مایلیم بدانیم ج/1 الآن چه می کند و بعد چه خواهد کرد، رابطهایش چه کسانی هستند. احتمالاً سردبیری یا انتشار چه نشریاتی را دارد و موضعش نسبت به شخصیتهای مختلف ایران و دولت آمریکا چگونه است.

آدلسیک فعلاً در ستاد است و حاضر است در صورت لزوم با ج / 1 ملاقات کند. از صرف وقت و کوششهای پاریس در این زمینه متشکر خواهیم بود.

4- ••• (1) سند شماره (87) سری 13 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 488745به: پاریس، رونوشت برای تهران، اسلو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. جولپ، یو. ان. تراوت عطف به: پاریس 11230 1- در جواب به تلگرام مرجع، آنچه در ذیل می آید از کتاب «رجال و شخصیتها» (WHOS WHO) سال 1355 می باشد.

متولد 1318، حرفه روزنامه نگاری، تحصیلات: لیسانس حقوق از دانشگاه تهران فوق لیسانس روزنامه نگاری از دانشگاه کلمبیا، حرفه روزنامه نگاری خود را در 1337 شروع کرد، خبرنگار پارلمانی «اطلاعات». سردبیر «اطلاعات هفتگی»، سردبیر مجله «روشنفکر»، بنیانگذار مجله «زن روز»، سردبیر و دبیر فنی مجله هفتگی «زن روز».(2) 2- ستاد چشم به راه بازگشت یو. ان. تراوت / 1 و اطلاعات بیشتر راجع به طرحها و مقاصد اس. دی.

جولپ / 1 می باشد 3- بدون نام برای ثبت در فهرست. پرونده: 1188671-201 تا تاریخ 12 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (88) سری 11 مرداد 58 اعضاء از:

به:

1-......تحولات در......اس. دی. جولپ / 1.......تعطیلات در جنوب.............

2-....... سوابق علنی در مورد اس. دی. جولپ / 1، شامل.......اطلاعاتی بیوگرافیک و تفصیلات

ص: 687


1- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است.
2- با مراجعه ای که به کتاب ذکر شده در سند داشتیم معلوم شد صاحب چنین مشخصات و سوابقی فردی بنام مجید دوامی است که در این اسناد از وی با نام رمز اس. دی جولپ / 1 یاد شده است.

سابقه حرفه ای روزنامه نگاری خود....(1) 3- اگر اس. دی. جولپ / 1 خواست در اسلو بماند، شاید به تماس با وی در آنجا علاقه مند باشد. اگر چه این را با یو. ان. تراوت / 1 در میان نگذاشته ایم، این احتمال وجود دارد که حاضر باشد موجبات معرفی اس. دی. جولپ / 1 به مأمور سیا در اسلو را فراهم کند.

4- رئیس: لطفا تلگرام مرجع را به اسلو مخابره کنید.

5 - پرونده: 118671-201 تا تاریخ 11 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (89) سری 27 مهر 58 اعضاء از: رئیس 535738به: پاریس رونوشت برای تهران، اسلو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

یو. ان تراوت اس. دی. جولپ عطف به: پاریس 13198 1- در ستاد سوابقی در مورد پری اسکندری یافت نشد.

2- با آنکه تصمیم گیری را به تهران واگذار می کنیم، اما فکر نمی کنیم که او (اسکندری) یک هدف مناسب برای اطلاعات خارجی یا عملیات مخفی با دسترسی (به اطلاعات) یا مقدورات کافی باشد، تا برای آن کوششی کنیم. از بابت تلگرام مرجع تشکر می شود.

3- پرونده: 27-120-41. تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (90)(2) سری 16 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 490086به: با حق تقدم به فرانتک رونوشت برای تهران، دیرتک، آتتک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. لور عطف به: الف - رئیس 446752، ب - فرانتک 37691، ج - رئیس 425474 1- طرح ریزی برای عملیات اس. دی. لور/ 1 (که بنابر تلگرام مرجع الف تجدید نظرهای مهمی در آن به عمل آمد) اینک در مراحل نهایی است و ما....گای دبلیو. راترفورد (ر) در اواسط مرداد 58 به تهران خواهد آمد... راترفورد اینک مجهز به... کاملاً تقویت شده است و با پاسپورت عادی آمریکایی (هویت) با نام مستعار مسافرت می کند.

2- تقاضا می شود فرانتک با تهیه بلیطهای مسافرت هوایی بین قاره ای و مدارک شخصی گوناگون به

ص: 688


1- این سند از درون دستگاه پودرکن بیرون کشیده شده و لذا قسمتهای اولیه سند از بین رفته و در ترجمه به جای آنها نقطه چین گذارده شده است.
2- در این بخش آخرین اسناد به دست آمده در رابطه با طرح استخدام بنی صدر خائن ارائه شده اند یادآوری می گردد که اسناد اولیه در این رابطه در کتاب شماره 9 منتشر شده اند.

راترفورد در مسافرت وی به ایران کمک نماید. طرح موقتی این است که راترفورد در فرانکفورت توقف کند و مطابق دستورالعملهای پاراگراف 5 تلگرام مرجع ب و پاراگراف 5 تلگرام مرجع ج با ای. زی. نوا تماس بگیرد. لطفا هر چه زودتر اطلاع دهید، آیا این ترتیب قابل قبول است یا نه.

3- ما فکر نمی کنیم که لازم شود ای. زی. نوا به شکل دیگری به راترفورد کمک کند. مدت زمان مأموریت موقت راترفورد به فرانکفورت فقط به قدر کفایت برای تحویل بلیطهاست (و در بازگشت از ایران آنها را باز خرید کند) 4-.......راترفورد را هر چه زودتر اطلاع خواهیم داد.

5 - پرونده: 959289-201 تا تاریخ 16 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (91) سری 16 مرداد 58 اعضاء از: رئیس....؟؟؟؟به: با حق تقدم به.....رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. لور عطف به: رئیس؟؟؟؟ 49 هویت. ویلیام فاستر تا تاریخ 16 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سند شماره (92) از: رئیس 492219سری 19 مرداد 58 اعضاء به: فوری به تهران رونوشت فوری برای فرانتک عادی برای دیرتک، آتتک، آتن، دهلی نو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس. ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - فرانتک 39040 (برای بن، آلمان،.... آتن، دهلی نو فرستاده نشد/ لازم نبود)، ب - تهران 53781 (برای بن، آلمان،.... آتن، دهلی نو فرستاده نشد/ لازم نبود) 1- راترفورد در حال حاضر برای جلسه توجیهی نهایی جهت سفر به تهران در منطقه ستاد به سر می برد. برنامه سفر به شرح زیر است، اما توجه داشته باشید که تاریخهای ذکر شده غیر قطعی و به شرط موجود بودن صندلی خط هوایی، زمان لازم برای گرفتن ویزاها در اروپا و غیره می باشند:

21-9 مرداد واشنگتن دی - سی. (توجیه نهایی) 22-21 مرداد فرانکفورت (کنار گذاردن.... خط هوایی ترانس آتلانتیک و چیزهای متفرقه) 24-22 مرداد آتن (گرفتن.... بازرگانی هند / ایران) 27 - 25 مرداد دهلی (برای کار پوششی شرکت) 28 مرداد تهران 2 - راترفورد با (هویت) مستعار از آمریکا عازم سفر می شود. او قصد دارد در فرانکفورت برای یک مدت دو هفته ای در هتل اینترکنتینانتال تهران اتاق رزرو کند. وی با اس. دی. لور/ هم تماس خواهد

ص: 689

گرفت و زمان تقریبی ورود خود را به وی اطلاع خواهد داد.

راترفورد 3 - 2 مرتبه به تهران آمده و به حد کافی با شهر آشنائی دارد تا بتواند تماس در اتومبیل یا حضوری انجام دهد. لطفا دستورالعمل تماس را به ستاد اطلاع دهید (رونوشت برای ای. زی. نوا) اترفورد اقدام به تماس با قرارگاه یا... نخواهد کرد مگر آن که مدت زمان مناسبی سپری شود تا بتواند ملاقاتهای مربوط به کار پوششی را ترتیب دهد و در غیر آن صورت تا بتواند ملاقاتهای مربوط به کار پوششی را ترتیب دهد و در غیر آن صورت همه... یک بازرگان مسافر فرض کنند.در هر حال انتظار نمی رود که این...

بیش از 3 - 2 روز طول بکشد. چه کس باراتر فورد ملاقات خواهد کرد/ 3 - با استدلال طرح شده در پاراگراف 3 تلگرام مرجع موافقیم.

4 - برای ای. زی. نوا:

الف: پیش بینی می کنیم که سفر راترفورد به... در... اوت صورت پذیرد. او قصد دارد پس از ورود...

برنامه های تسهیلاتی خود را ترتیب دهد... شماره یا دفعات هنوز معلوم نیستند و برای ترتیبات کار با...

ای. زی. نوا تماس خواهد گرفت.

ب: لطفا دستورالعمل های تماس در تهران را به اطلاع راترفورد برسانید.

5 - برای دهلی نو، آتن، بن، آلمان: گای. دبلیو. راترفورد مأمور سابق کادر و در حال حاضر طرف قرارداد با سیا می باشد با (هویت) مستعار همان طور که در پاراگراف... ذکر شده به مناطق شما به ترتیبی که ذکر شده اید مسافرت خواهد کرد... و خواستار تماس با پشتیبانی قرارگاه شما هستیم یا احتمال آن می رود. راترفورد درگیر یک قضیه حساس ایرانی است. غیر از در تهران... عملیاتی در طرح نمی باشد. تا تاریخ 18 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. سری سری سند شماره (93) سری 19 مرداد 58 اعضاء از: رئیس 492248به: فوری به تهران رونوشت برای... دیرتک، آتن، دهلی نو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین عطف به: رئیس 492219 هویت ویلیام آ. فاستر تا تاریخ 18 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری

ص: 690

سند شماره (94) سری 19 مرداد 58 از رئیس: 493010به: فوری به آلمان، رونوشت فوری برای تهران، فرانتک، دیرتک، آتتک، عادی برای بن، آتن، دهلی نو هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال.پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - آلمان 83634 ب - رئیس 492248 1- بابت تلگرام مرجع تشکر می گردد. راترفورد هم اکنون مدارک مستعارش تکمیل است. نام او بحد کافی عادی به نظر می رسد و از همه مهمتر اس. دی. لور / 1 که در این قضیه هدف می باشد، پیش از این راترفورد را با نام مستعار مذکور در تلگرام مرجع ب ملاقات کرده است.

2- پرونده: 959289-201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (95) سری 22 مرداد 58 اعضاء از: فرانتک 39093 (به کفالت ویادوک)به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران، آلمان هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. لور عطف به: رئیس 492219 1- ... راترفورد به فرانکفورت رسید...

2- پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 22 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (96) سری 9 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 506026به: تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - تهران 54084، ب - تهران 54083، ج - تهران 54082 1- پیرو تلگرام مرجع ب، ال. پی. نایت صبح روز 5 شهریور در مورد تقاضای راترفورد جهت انتقال اعتبار برای هتل اطلاع داد. ما آن را فورا قبول کردیم، تا ال. پی. نایت بتواند از دفتر مرکزی اینترکنتینانتال نیویورک در نیویورک بخواهد کار انتقال را تسریع نمایند. تا الآن قطعا باید این انتقال صورت گرفته باشد، ما اطلاع داریم که هتل با وصول خبر انتقال، راترفورد را در جریان خواهد گذارد. لطفا به راترفورد خاطرنشان کنید که اگر باز هم به پول احتیاج دارد از طریق ال. پی. نایت درخواستها به سرعت مورد بررسی قرار می گیرند و حداکثر دو روز به طول می انجامد.

2- چشم انتظار رویدادها هستیم.

3- پرونده: 959289-201. تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری

ص: 691

سری سند شماره (97) سری 13 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54117به: فوری به رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور 1- ذیلاً گزارش راترفورد از دومین ملاقات خود با اس. دی. لور / 1 که در 12 شهریور برگزار شد ارائه می شود (توضیح: گرچه راترفورد در 11 شهریور مدت یک ساعت در منزل مشار الیه منتظر شد، اس. دی.

لور / 1 (ل / 1) تلفن کرد و گفت نمی تواند بیاید و پیشنهاد کرد ملاقات به روز بعد بیافتد.) 2- ل / 1 از هنگام بازگشت به ایران در بهمن ماه گذشته برنامه کاری سنگینی داشته است. وی همزمان با شرکت در جلسات روزانه مجلس خبرگان، جلسات شورای انقلاب و نشر روزنامه خود، تا پس از نیمه شب به طور معمول مشغول کار است او از جلسه ای پیرامون پیش نویس قانون اساسی بیرون آمد و مدت دو ساعت در 12 شهریور با راترفورد ملاقات کرد و قصد داشت، بعد از ظهر آن روز برای ادامه مذاکرات مربوط به قانون اساسی به پارلمان بازگردد.

3- مشارالیه از زمان بازگشت به ایران نتوانسته دوباره از پاریس دیدار کند. دو تن از فرزندانش همچنان در پاریس مشغول تحصیل هستند. درباره آپارتمانش در آنجا سؤال شد، و او اظهار داشت که هنوز آن را دارد، اما به علت هزینه مالی امیدوار است قراردادش را خاتمه بخشد. وی و اعضای خانواده اش در تهران با سه خواهر متأهلش که در سه آپارتمان خیابان شهناز سکونت دارند زندگی می کند.

4- در گفتگو پیرامون مرکز قدرت در حکومت انقلابی ایران، مشارالیه اظهار داشت که قدرت در دست خمینی، دولت بازرگان، شورای انقلاب، دادستان انقلاب و کمیته ها نهفته است. بنابر توضیحی که داد، کمیته ها عمدتا در رابطه با امور محلی هستند ولی می توانند اقدامات مشخصی توسط سایر عناصر قدرت را اشاره داشت که دولت روی مسائل نسبتا غیر اساسی مثل امور مربوط به آموزش، بهداشت و غیره اقدام می کند.

5 - مشارالیه نتوانست یا نخواست نام جانشین احتمالی بازرگان را در صورتی که وی کنار کشید، ذکر کند. جوابش این بود که «باید صبر کرد و دید».

6- در صحبت از نظر خودش راجع به موفقیتهای انقلاب مشارالیه اظهار داشت که از بعضی پیشرفتهایی که انقلاب تاکنون داشته راضی است، اما موانعی که در خود دولت وجود دارند او را دلسرد و ناامید کرده اند. وی راجع به آینده اظهار امیدواری کرد، که تعجب نداشت.

7- هنگامی که از ابراهیم یزدی وزیر خارجه نام برد، گفت که وی از زمان پیوستن به کابینه دیگر عضو شورای انقلاب نیست. وی اذعان داشت که یزدی از اعتماد خمینی برخوردار است، اما میلی ندارد وی را فردی قوی به حساب آورد.

8 - در صحبت پیرامون ملی کردن بانکها، او تأکید کرد که بانکها شدیدا نیازمند اقدامات اصلاحی بودند. مثلاً افراد قدرتمند در زمینه بانکداری وجوهات بانک را در دست داشتند و ترتیب وامهای «نورچشمی» می دادند. به دلایل روانی، خمینی می خواهد حس اطمینان را به سیستم بانکی باز گرداند و لذا بر اقدام ملی کردن صحّه گذارد. مشارالیه اظهار داشت در حالی که بازرگانان ثروتمند ایرانی مخالف

ص: 692

ملی شدن هستند، بازرگانان کوچک با آن موافقند چون خواهند توانست آسانتر از گذشته وام دریافت کنند.

9- وی با آنکه تأیید کرد مسئله کردستان توجه دولت فعلی را به خود معطوف داشته، اظهار داشت که مسئله جدی تر به حرکت انداختن اقتصاد است. وی عقیده داشت که درآمد مالی نفت فقط برای تأمین احتیاجات برنامه دفاعی و تمکن دادن به دولت برای پرداخت اسناد مالی خود کفایت می کنند. ترتیبی داده می شود که برای تحرک بخشهای کشاورزی و صنعت وجوهات دیگری تهیه شود. او ضمن حمله به سیاستهای عمرانی رژیم گذشته خاطرنشان کرد که چه تعداد زیادی کارخانه های اتوماتیک به قیمت خسارت صنایع سبک و زراعت برپا شدند.

10- توضیح راترفورد: بر اساس دو جلسه ای که تاکنون داشته ایم بیشتر فکر می کنم که می توانیم مقامی از دولت آمریکا را به مشارالیه معرفی کنیم. وی اگر چه در ملاقات 12 شهریور به طور ضمنی خاطرنشان کرد که شاه «آلت دست سیاست دولت آمریکا در منطقه » بود و از شرکتهای آمریکایی مادامی که در امور داخلی کشور... نکنند استقبال می شود، با این حال معتقدیم که می شود بر آن فائق آمد.

11- پرونده: 959282-201 تا تاریخ 13شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (98) سری 13 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54118به: فوری به رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - تهران 54117، ب - تهران 54084، ج - تهران؟ 5408 1- قرار شده ملاقات بعدی راترفورد با اس. دی. لور/1 (ل / 1) شب 14 شهریور برگزار شود. قرارگاه درست قبل از آن با وی ملاقات می کند تا آخرین دستورالعملها را بدهد.

2- به نظر ما، اگر قرار است که راترفورد در این مسافرت خود توجهی فوق عادی به ل / 1 بروز دهد، باید که در همین جلسه 14 شهریور صورت پذیرد. دلایل عبارتند از اینکه دستور کار پوششی تقریبا کامل می گردد، و دیگر آنکه اگر باید استخدامی انجام گیرد چه بعد از آن کار به قرارگاه سپرده شود چه نشود، وی باید شروع به تدارک کم و کیف ارتباط جدید کند. راترفورد در ملاقاتی که 12 شهریور داشتیم گفت که فکر می کند به احتمال 80 درصد ارتباط ظاهرا تجاری خصوصی را خواهد پذیرفت، به طوری که بعد آن کار به مأمور قرارگاه، که علی الظاهر علاوه بر کار اصلی خود قبول کرده کانال ارتباط بین راترفورد و ل / 1 باشد، سپرده شود.

3- احتمال دارد که این محاسبه درست باشد، اما بستگی دارد به دسترسی به ل / 1 و آهنگ عمومی ملاقاتها... آمادگی مشهود ل / 1 به در میان گذاردن خبرهای محرمانه به دنبال اظهار یا حتی اشاره علاقه، در ارتباط فوق عادی... نظر خود ما این است که راترفورد اینک به قدر کافی با ل / 1 وقت صرف کرده تا ل/1 در برابر پیشنهاد تجاری، حتی اگر آن را رد کند،... ننماید.

به نظر ما کار سنجش آنقدر جلو نرفته که امکان محاسبه احتمال پذیرفتن وی را بدهد. در حال حاضر

ص: 693

حتی مبنای کمتری برای پیش بینی عکس العمل او نسبت به.. برای استخدام کامل وجود دارد.

4- با توجه به ابهاماتی که در این... وجود دارد، به نظر ما شاید خوب باشد که راه حلها را... محاسن و معایب هر یک مطرح سازیم.

الف: استخدام کامل با سپردن کار به قرارگاه، مزیت آن آشکار است. در آن صورت می توانیم احتیاجات را وضع کرده و این انتظار شایسته را داشته باشیم که ل / 1 برای تأمین آنها هرچه از دستش برمی آید انجام می دهد. این نوع تماس بیشترین امکان به هم خوردن قضیه را نیز با خود دارد، ل / 1 می تواند فریاد... بکشد و راترفورد را تسلیم دادستان انقلاب کند. خطری که ظریفتر ولی باز هم جدی است این است که ل / 1... خود را بپوشاند، یعنی از خمینی و / یا بازرگان بخواهد بر ارتباطی صحه بگذارند که وی آن را نوعی رابطه غیر رسمی وانمود می کند. این کار به آنها نشان می دهد که ما به کانال اس. دی.

پلاد / 1 راضی نیستیم و خواهان چندین خط ارتباط با دولت موقت می باشیم، به علاوه حاکی از کذب افکار اقامت مأموری از سیا در تهران برای اس. دی. پلاد / 1 و یارانش خواهد بود.

ب: نوع تماس عجیب و غریب راترفورد که خواهان همکاری ل / 1 به عنوان مشاور شخصی راترفورد می گردد و با معرفی مأمور قرارگاه به عنوان کانال ارتباط ظاهری خاتمه می یابد، این حسن را دارد که در صورت موفقیت، در آخر کار مأمور قرارگاه در تماس مستقیم با وی قرار گرفته در حالی که قدری امکان انکار را حفظ کرده ایم. در همان حال، راترفورد توانسته بالنسبه جلو رفته تا آنکه ل / 1 به کار مشاورتی نسبتا بی ضرر تن در دهد. مسئله دست داشتن دولت آمریکا هیچگاه به میان نمی آید. معایب احتمالی عبارتند از: (1) در ازای دستمزد مشخصی ل / 1 ممکن است با کار مشاورتی تن در دهد، اما از معاشرت با واسطه خودداری کند، آن گاه اگر چیزی هم عاید شود ما به ازای کمی خواهد بود (2) با مطرح شدن واسطه سفارتخانه ای، ل / 1 هرگونه بی اطلاعی که نسبت به مقاصد حقیقی راترفورد احتمالاً داشته از دست می دهد. در مقایسه با سناریو مشروحه در پاراگراف ع امکان کمتری برای به هم خوردن قضیه در این تماس مرحله مرحله ای وجود دارد، اما امکان اینکه... در پی تصویب ترتیبات کار شود چندان کاهش نمی یابد، بدین ترتیب عواقب آن برای ارتباط اس. دی. پلاد / 1 همچون گذشته باقی می ماند.

ج: استخدام تجاری ظاهری. اگر راترفورد انگیزه تجاری ظاهری... خود را حفظ کرده، به تماس حضوری و نامه نگاری آزاد برای ارتباطات تکیه کند، خطر استخدامی به حداقل می رسد. نتیجه چنین می شود: دامنه سؤالات مجاز محدودند و ارتباطات رضایتبخش نیستند.

د: به تعویق انداختن تا دیدار ل / 1 از پاریس. زیسک... راترفورد به حدود صفر می رسد، و ل / 1 به احتمال زیاد از حرکت پیشنهادی در سرزمین ثالث استقبال می کند. معایب عبارتند از آنکه زمان بندی سفر ل / 1 به پاریس نامشخص است و تضمینی وجود ندارد، هنگامی که ل / 1 تصمیم به رفتن می گیرد مأمور مربوطه تهران آماده باشد. (راترفورد توصیه می کند اگر رابطه به زبان فرانسه برقرار شود بیشتر...

نتیجه بخشی دارد، معتقد است که رئیس قرارگاه، تنها مأموری از تهران است که واجد مهارت کافی در آن زبان می باشد.) 5 - در اصل ما ترجیح می دهیم حرکتی پیشنهادی توسط مأموری با پوشش غیر رسمی در سرزمین ثالث صورت پذیرد، و بنابر آن به راترفورد توصیه خواهیم کرد پیرامون زمان بندی احتمالی سفر ل / 1 به پاریس بیشتر پرس و جو کند. اگر این امر کاملاً نامشخص بود، ناچار خواهیم بود از میان راههای دیگر

ص: 694

یکی را برگزینیم یا آنکه ترجیح دهیم برای فرصت دیگری صبر کنیم از سه چاره اول، به نظر می رسد دومی بین مخاطرات و منفعتهای بالقوه کار بهتر از همه توازن ایجاد کند، یعنی علائق اطلاعاتی را به صورت مرحله مرحله بروز می دهد و قدری امکان انکار فراهم می کند. از قرار معلوم ستاد مرکزی خواهد خواست که در محاسبه نسبت مخاطره / منفعت، دقت خاصی صرف ارتباط اس. دی. پلاد / 1 کند، چون این معامله ای است که بعد از شکل گیری تماس راترفورد با ل / 1 وجود یافته است.

6- اگر قرار شود که استخدام بر اساس یکی از این سه چاره انجام شود، پیشنهاد می شود که ماهانه یک هزار دلار آمریکا برای دوره آزمایشی سه تا شش ماهه عرضه کنیم.

7- تقاضا می شود ستاد تا پایان وقت اداری 13 شهریور خود اطلاع دهد چگونه... می کند قرارگاه پیش رود.

8 - پرونده: 959089-201 تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (99) سری 13 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 507348به: فوری به تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - تهران 54118، ب - تهران 54117 1- متن ذیل جواب به پیشنهادهای طرح تلگرام مرجع الف است:

2- طرح ریزی در حال حاضر بستگی دارد به نظر راترفورد که آیا اس. دی. لور / 1 (ل / 1) پیشنهاد استخدام به عنوان مشاور تجاری را خواهد پذیرفت یا نه. ما هم مثل قرارگاه فکر می کنیم این به مصلحت باشد... موجب محفوظ ماندن راترفورد در ایران می شود و همان طور که در پاراگراف 5 تلگرام مرجع الف پیشنهاد شده می تواند راه را باز کند تا در یک سرزمین بی طرف (یعنی پاریس) پیشنهاد رسمی تری داده شود. در هر صورت به رأی و تشخیص ما (که در پرورش اس. دی. پلاد / 1 عامل اساسی است) توجه داشته باشید که در حال حاضر معرفی کارمند «سفارتخانه» (به اس. دی. لور / ا - م) مصلحت نیست.

3- لذا ما در نظر داریم راه حلهای عنوان شده ج و پاراگراف 4 تلگرام مرجع الف را با یکدیگر به کار گیریم. با شما موافقیم که لازمه اصلی این کار این خواهد بود که راترفورد بررسی کند آیا ل / 1 قصد دارد در آینده نزدیک به پاریس برود و ببیند وی به پذیرفتن مقام مشاورت چقدر علاقه دارد، اگر وی طرح مشخصی برای مسافرت نداشت پیشنهاد می شود که راترفورد از ل / 1 دعوت کند به پاریس بیاید (می تواند برای این کار پیشنهاد کند که هزینه مسافرت وی را می پردازد) تا مذاکرات بیشتری صورت گیرد.

دعوتی که به این ترتیب مطرح می شود به خوبی نشان می دهد ل / 1 چقدر به ادامه ارتباط با راترفورد علاقه دارد و تلویحاً می رساند که تماس در پاریس بی سرو صدا (توطئه آمیز) خواهد بود. و دلایل کافی در اختیار ل / 1 می گذارد تا برای مسافرت به آنجا اجازه خود را بگیرد.

4- معذالک اگر ظاهرا ل / 1 نمی تواند تا آینده معلومی به خارج از ایران سفر کند، اما آشکارا مجذوب ایده مشاور شدن گردیده، پیشنهاد می کنیم که ل / 1 خواسته های (اطلاعاتی) را با ل / 1 در میان گذاشته و

ص: 695

برای توجیه و تخلیه اطلاعات وی متعاقبا به تهران مسافرت (هایی) داشته باشد تا موقعی که بتوان ترتیبات دائمی تر و پیچیده تری ابداع نمود به نظر ما سؤالاتی که پرسیدن آنها مجاز است، لزوما نباید سؤالات جزئی یا مبتذل باشند.

5 - با پیشنهاد قرارگاه در مورد دستمزد که در پاراگراف تلگرام مرجع... مطرح شده موافق هستیم.

6- از دریافت نظریات قرارگاه خوشحال خواهیم شد.

7- ال. پی. نایت به تازگی به ما خبر داده که قرار است راترفورد در 20 شهریور عازم شود. فکر می کنیم که این محدوده زمانی با طرح ریزی ما سازگار است و امکان می دهد یک یا.. ملاقاتهای نهایی با ل / 1 داشته باشیم. اگر به این ترتیب راترفورد زمان کافی نخواهد داشت، به نظر ما وی می تواند برای تأخیر در عزیمت خود از تهران دلیل مناسبی بتراشد.

8 - پرونده: 959289-201 تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (100) سری 19 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 510703به: با حق تقدم به تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - تهران 54174، ب - تهران 54173، ج - تهران 54165، د- تهران 54154 1- در مورد شندر سوابق یا سایر اطلاعات قابل مطابقت پیدا نشده.

2- با پیشنهاد طرح شده در پاراگراف 2 تلگرام مرجع ج موافقت می شود. هدف... در این مسافرت دادن پیشنهاد مقام مشاور تجاری است. ارزیابی ارائه شده در تلگرام مرجع الف از موقعیت کنونی اس.

دی. لور / 1 و ساخت... ارزیابی حاکی از حداقل بودن ریسک پذیرفته نشدن این نوع پیشروی را تأیید می کند. موفق باشید.

3- پرونده: 959289-201 تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (101) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54194به: رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین، اس. دی. لور 1- لطفا به اطلاع شرکت پوششی (مورد استفاده) راترفورد برسانید که:

الف. تلگرام شرکت پوششی مورخ 9 شهریور در 19 شهریور دریافت شد.

ب. پیش پرداخت؟ 40 دلاری در 19 شهریور توسط هتل دریافت شد.

ج. راترفورد نتوانست تلفن کند چون شرکت مخابرات در دوران سوگواری مرگ طالقانی تلفنهای راه

ص: 696

دور را وصل نمی کند.

2- پرونده: 959289-201 تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (102) سری 21 شهریور 58 اعضاء از: تهران 54195به: با حق تقدم به فرانتک رونوشت با حق تقدم برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ال. پی. گامین اس. دی. لور 1- راترفورد در 22 شهریور از طریق پرواز 601 لوفت هانزا در ساعت... از تهران عزیمت خواهد کرد و ساعت 30/11 وارد فرانکفورت خواهد شد.

2- در بعد از ظهر 22 شهریور به عنوان جورج تلفن... پیشنهاد می شود که در محل... دو ساعت تکرار می شود دو ساعت زودتر از موعد توافق شده در تلفن ملاقات شود.

3- تقاضا می شود ستاد از طریق فرانتک تا 22 شهریور اطلاع دهد آیا راترفورد به واشنگتن هم خواهدآمد. تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (103) سری 22 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 513151به: با حق تقدم تهران، فرانتک رونوشت برای دیرتک، آنتک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - تهران 54205، ب - تهران 54195، ج - تهران 54194، د- تهران 54193 1- با تحولات (مذکور در) تلگرام مرجع الف ما بسیار دلگرم شده ایم و امیدواریم که بتوان این پیشرفت واقعی را در یک استخدام تجارتی پر ثمر در آینده نزدیک انسجام بخشیم.

مایلیم که مراتب تقدیر خود را از راترفورد بابت پیش برد قضیه اس. دی. لور / 1 (ل / 1) تا مرحله فعلی و از قرارگاه بابت پشتیبانی اش طی دو هفته گذشته ابراز داریم.

2- هم اکنون طرح ریزی ما بر این متمرکز خواهد شد که در رابطه با کشاندن ل / 1 به پاریس در نهایت کار، همان گونه که در پاراگراف 4 تلگرام مرجع الف عنوان شده از این پس با او چگونه رفتار شود. متذکر باشید که در این مرحله ادامه حضور راترفورد در عملیات را در نظر گرفته ایم و احتمال می دهیم که سفری (یا سفرهای دیگری) به تهران صورت پذیرد تا اطلاعات ل / 1 تخلیه و به او پول پرداخت گردد. طرح و پیشنهادهای تفصیلی به دنبال استخراج کامل اطلاعات راترفورد اطلاع داده خواهد شد.

3- برای فرانتک: از پشتیبانی شما طی این مرحله عملیات اس. دی. لور/1 تقدیر می گردد. لطفا به راترفورد اطلاع دهید که برای مسافرت به موطنش برای آخر هفته یعنی 24 و 25 شهریور (در صورتی که برنامه های خطوط پرواز اجازه دهند) برنامه ریزی کند و آن گاه با مأموریت موقت در 26 و 27 شهریور

ص: 697

عازم ناحیه ستاد شود تا در جلسه تخلیه اطلاعات/ طرح ریزی طرح ریزی شرکت کند. ما با پیش بینی اینکه راترفورد با این زمان بندی موافقت خواهد کرد برای وی سفارشهای زیر را در خط هوایی و هتل ترتیب داده ایم:

26 شهریور: عزیمت از بوستون (لوگان) در ساعت (؟) 4/5(؟) از طریق پرواز 79 خط هوایی نورث وست اورینت و ورود به دالس در ساعت 18/17.

27 شهریور: عزیمت از دالس ساعت 10/16 از طریق خط هوایی نورث وست اورینت ورود به لوگان در ساعت 36/17.

به راترفورد اطلاع داده شود که او باید بلیطها را در فرودگاه لوگان از میز نورث وست اورینت دریافت دارد و هنگام ورود به دالس راترفورد می تواند به مسافرخانه تفریحی فرودگاه دالس... این اتاق تا... قابل استفاده است.

4- برای فرانتک: در صورتی که استفاده از این ترتیبات برای راترفورد پر زحمت یا غیر ممکن بود لطفا با ذکر قید تقدم فوری (اقدام شبانه نباشد) جواب داده و کاری کنید که راترفورد هنگام بازگشت با اداره یا منزل (هویت ب) مارک جی، جسر... (هویت الف) تماس بگیرد.

5 - پرونده: 959289-201 تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (104) سری 22 شهریور 58 اعضاء از: رئیس 513158به: با حق تقدم به تهران، فرانتک رونوشت برای دیرتک، آتتک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس. ال. پی. گامین، اس. دی. لور عطف به: رئیس 513151 1- هویت الف: آقای تیم ولش 2- هویت ب: 513 - 35 (703) 3 - پرونده: 959289-201 تا تاریخ 22 شهریور در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (105) سری 22 شهریور 58 اعضا از: فرانتک 39582به: فوری به رئیس رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی گامین، اس. دی. لور عطف به: الف - رئیس 513151، ب - تهران 541195 1- متأسفیم که نتوانستیم خبر تلگرام مرجع الف را به راترفورد برسانیم، چون این تلگرام پس از آخرین تماس ای. زی. نوا..... دریافت شد. راترفورد از طریق 494 در 23 شهریور فرانکفورت را به قصد

ص: 698

نیویورک ترک نمود.

2- پرونده: 959289- 201 تا تاریخ 23 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

سری سند شماره (106) سری 14 مهر 58 اعضاء از: رئیس 528124به: تهران اداری - مالی 1- مسافر اعزام موقت. گای دبلیو. راترفورد حسابی تسلیم کرده که نشان دهنده دریافت 300 دلار مساعده از قرارگاه تهران در 21 شهریور است. لطفا نوع ارز مساعدتی و مبلغ دقیق آن را تأیید نمایید. تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

کتاب سی و نهم

کویت (1)

ص: 699

ص: 700

ص: 701

ص: 702

بسم اللّه الرحمن الرحیم «ای ملتهای مسلم، ای ملتهای مظلوم همه کشورهای اسلامی، ای ملتهای عزیز که در تحت سلطه اشخاصی واقع شدید که ذخایر شما را مجانی تقدیم آمریکا می کنند، و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگی می کنید، بیدار شوید، برخیزید از جا، ای مستضعفین جهان برخیزید و در مقابل ابرقدرتها بایستید، که اگر ایستادید اینها هیچ کاری نمی توانند بکنند».

امام خمینی شاید اولین سؤالی که برای کسی که به محتوی اسناد مجموعه حاضر مراجعه می کند پیش آید این باشد که این همه اطلاعات در رابطه با کشور کوچک کویت در به اصطلاح سفارتخانه آمریکا در تهران چه می کند؟ حتی اگر سفارتخانه آمریکا در کویت هم اشغال شده بود وجود این مقدار اطلاعات در نزد آمریکاییان سؤال برانگیز بود. لیکن این مسئله که در واقع مکمل اسناد قبلی در اثبات جهانخوارگی آمریکاست، گویای خیلی از واقعیتهاست. چگونه است که آمریکا با هزاران کیلومتر فاصله از امیرنشین کوچک کویت مقدار اطلاعات و دسترسی آن به چگونگی اوضاع در کویت هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی از همسایگان جغرافیایی کویت بیشتر است و حتی با توجه به اینکه مدارک سفارت آمریکا در کویت مطمئنا از حجم بیشتری برخوردار است، شاید بتوان گفت میزان احاطه گردانندگان لانه فساد آمریکا در کویت به زوایای مختلف جامعه کویت از خود حکام کویت بیشتر است.

این همه تأسیسات و مراکز وابسته به دولت آمریکا و در رأس آنها سفارتخانه های آمریکا در کشورهای مختلف چه می کنند؟ آیا عهده دار وظایف تعریف شده یک سفارتخانه به عنوان رابط دو دولت هستند یا این که بازوی فعالیتهای جاسوسی و حتی نظامی آمریکا در کشور مقابل هستند و آیا واقعا چه کسی در این کشورها حکم میراند و چگونه؟ لانه های جاسوسی آمریکا با بهره گیری از تجربه فراوان نیم قرن اخیر شبکه منظم پیچیده و پرخرجی برای تداوم سلطه و هدایت برنامه های استعماری خود در نقاط مختلف جهان برپا کرده اند.

اسنادی که تاکنون افشاء شده و اسنادی که هم اینک در رابطه با کویت به چاپ رسیده، نشان می دهد که نقش به اصطلاح سفارت آمریکا در تهران در کل منطقه تا چه حد گسترده بوده است.

ص: 703

و اما اسناد فوق الذکر طرف دیگر قضیه یعنی حکومت کویت و ماهیت این رژیم را نیز بهتر می شناساند.

شناختی که از توصیف ارباب نسبت به نوکر و دست نشانده اش حاصل می شود. همچنین این اسناد گواه دیگری است که هر گزندی که از شروع انقلاب اسلامی از هر ناحیه ای متوجه جمهوری اسلامی شده است، سر درآخور یکی از ابرقدرتها و خاصه شیطان بزرگ دارد. شناخت ماهیت حکام کویت و عمق نفوذ آمریکا در این سرزمین کوچک روشنگر علل اصلی همه ضدیتی است که دولت کویت با جمهوری اسلامی نشان داده. از روزی که مانع ورود امام امت به خاک این کشور کمی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شد تا امروز که مصب و مجرای بخش عظیمی از تسلیحات جنگی و کالاهای وارداتی است که برای رژیم جنایتکار بعثی عراق ارسال می شود.

تا زمانی که ارباب بزرگ شاه را مترسک خلیج فارس کرده بود، حکام جائر کویت نه تنها سر دعوا با رژیمی که حافظ و تأمین کننده نفت اسرائیل در منطقه بود نداشتند، بلکه ارادت کامل به همقطارانشان در ایران نیز داشته و زمانی که حرکت اسلامی مردم پایه های رژیم شاه را سست می کند، سفیر فاسد کویت در ایران (برادرزاده امیر کویت) که پس از ماه مبارک رمضان در پاریس مشغول خوشگذرانی است با هواپیمای اختصاصی به تهران می آید و از طرف امیر کویت شاه را دلداری می دهد پس از آن نیز به ارباب آمریکایی خبر از اعتماد به نفس شاه می دهد (شاید این روزها ماجرا برای صدام جانی نیز تکرار می شود).

اگرچه اعراب منطقه خلیج فارس از انتخاب شاه به عنوان ژاندارم آمریکا به جای آنان چندان دل خوشی نداشتند، ولی جزیره ثباتی که در همسایگی جنوبی روسیه آرامش مرگباری را برای حکام خوشگذران حاشیه خلیج فارس به ارمغان می آورد، قهرا بر رژیم متکی بر مردم که ندای اسلام خواهی سر داده و قصد احیای امت اسلامی را دارد، ارجحیت دارد. از این روست که حکمرانان کشورهای مسلمان عرب که در ظاهر مدعی حمایت از آرمان فلسطین و مخالفت با غاصبان قدس هستند، همان طوری که همکاری و همراهی با آمریکا حامی شماره یک سرطان منطقه، یعنی اسرائیل را جایز می دانند، همراهی و حمایت از رژیم شاه معدوم که نزدیکی آن با اسرائیل غاصب آشکار و روشن بود را وظیفه خود می دانستند. در مورد کویت خاصه در سند شماره 11 دیده می شود که چگونه سخاوتمندانه دولت کویت حاضر می شود برای کمک به شاه و آمریکا کمبود نفت صادراتی ایران را جبران کند و در سند شماره 12 وزیر نفت کویت اقداماتی که شاه برای اعاده صلح، و آرامش در ایران می کند را تأیید می کند.

جناب وزیر نفت در گفتگوی دیگری با شلزینگر وزیر انرژی آمریکا می گوید تمام کشورهای خاورمیانه و از جمله عراق امیدوارند که شاه بر مشکلات مزبور فائق آید. همسویی مرتجعین عرب و رژیم به ظاهر رادیکال عراق که امروز دیگر ماهیت آن روشن شده در حمایت از شاه قابل توجیه است. البته کویتیها از مدتها قبل عمق شعارهای عراقیها را می دانسته اند. از جمله در سند 61 نقل قولی از وزیر نفت عراق است که «درست نیست از نفت به عنوان سلاحی در پیشبرد اهداف سیاسی استفاده شود» در همان سند وزیر نفت کویت در رابطه با عراق می گوید که اینها زیاد حرف می زنند، ولی کم عمل می کنند و بعد خود مسئول سفارت، سفر وزیر بازرگانی ژاپن را مثال می زند که کویتیهای بازرگان منش از سیاستهای مبهم ژاپن در قبال فلسطین ناراحت شده بودند، ولی عراق تند رو به گرمی از وزیر ژاپنی استقبال کرده و فقط در زمینه های تجاری با وی صحبت می کند.

همین وزیر نفت کویت در 21 آذرماه 1357 در آخرین روزهای عمر رژیم سابق، به درخواست شاه

ص: 704

برای خرید نفت و گازوئیل پاسخ مثبت می دهد و می گوید کویت و دیگر کشورهای خلیج (فارس) در حمایت از شاه در این دوران اضطراری از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد. اما همین که رفته رفته پایه های رژیم شاه سست تر و سست تر می شود، وحشت این که بیداری مسلمانان در ایران به دیگر مناطق تحت سلطه آمریکا سرایت کند اینان را به فکر وا می دارد که جایی که ژاندارم سقوط کند، طبعا تکلیف بچه ژاندارمها روشن است. لذاست که از همان زمان به فکر مقابله با انقلاب اسلامی می افتند، در 18 دی ماه 1357 معاون وزیر نفت کویت در ملاقات با دوستان آمریکاییش می گوید بهتر است کویت و سعودی اختلافات مرزی خود را برای مقابله با ایرانیها کنار بگذارند. وی سپس حساسیت خود را در رابطه با شیعیان شاغل در شرکت نفت کویت مطرح می کند.

آمریکاییها نیز در تحلیلهای خود اشاره بر این دارند که عوامل کویتی آنها در نگرانی آنان نسبت به پیروزی انقلاب اسلامی سهیم هستند و نقل می کنند امیر کویت در ملاقات با وزیر خارجه فرانسه در مورد گسترش شورش! شیعیان و راه یافتن آن به عراق اظهار نگرانی می کند. این در زمانی است که هنوز جمهوری اسلامی اعلام موجودیت نکرده و هیچ کدام از مسئولین آن مسئله صدور انقلاب اسلامی را طرح نکرده اند که گفته شود دشمنیهای فراوان حاشیه نشینان خلیج فارس عارضه اظهارات و تهدیدهای مسئولین جمهوری اسلامی می باشد، بلکه ماهیت ضد مردمی و وابسته این حکومتها که در واقع الگوی بسیار ضعیفی از رژیم شاه هستند را می نمایاند، با این تفاوت که اینها از هیچ پشتوانه غنی فرهنگی و انسانی در مقایسه با شاه بهره ای نداشته اند. هنگامی که مرتجعین منطقه رژیمی را که از هر جهت خاصه از حیث وابستگی و مزدوری برای آمریکا سابقه طولانی تری نسبت به خودشان داشته و همه ابزارهای لازمه سرکوب را در اختیار داشته (خاصه نیروی انسانی) این گونه در مقابل موج حرکت اسلامی مردم عاجز می بینند، تکلیف خود را نیز روشن می بینند.

همه دشمنیهای کویت و امثال کویت که با فحاشی مستمر در رسانه های این کشور همراه است تا همیاری و تشویق عراق به حمله علیه جمهوری اسلامی و تجهیز و ارسال کمکهای مالی و در اختیار گذاشتن راه تدارکاتی به رژیم متجاوز و کمک به ضد انقلابیون ایرانی و هرگونه مقابله دیپلماتیک ممکن در سطح جهان بر علیه جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون و ضرب و شتم و آزار ایرانیان مقیم این کشور همه و همه از اینجا سرچشمه می گیرد که حاکمان کویت اسلام را برای موجودیت خویش خطرناک می دانند و هماهنگ با سیاستهای شیطان بزرگ حاکمیت اسلام را در بلاد اسلامی معارض حاکمیت خویش می دانند.

اگر اینچنین نبود دیروز آزادانه سران و وابستگان رژیم سابق سرمایه های چپاول شده این ملت را با یاری بانکهای کویت به یغما نمی بردند و امروز مأمورین امنیتی کویت کارمندان سفارت ایران را مورد ضرب و شتم قرار نمی دادند. جالب است که وزیر خارجه کویت در ملاقات با کاردار وقت ایران تکذیب می کند که تبلیغات انجام شده بر علیه جمهوری اسلامی با هدایت دولت این کشور است، ولی در سند شماره 35 مسئول کویتی نزد صحابی سر خود یعنی مقام سفارت آمریکا اقرار می کند که حمله روزنامه الانباء بر علیه ایران به دستور دولت کویت بوده است.

صرف نظر از بررسی مواضع حکومت کویت در مقابل معیار حق و عدل که همان جمهوری اسلامی است، بد نیست ببینیم این اسناد رژیم کویت و سابقه تاریخی این کشور و علائق آمریکا را در آن چگونه توصیف می کنند.

ص: 705

تا سال 1325 شمسی، هنوز وجود نفت در کویت کشف نشده بود و جمعیت 9 هزار نفری این کشور جامعه ای بندری و راکد که متکی بر ماهیگیری و تجارت محدود بود را تشکیل می داد و چنین جامعه ای جاذبه چندانی برای غارتگران اروپایی و آمریکایی نداشت و بالنتیجه تا حدی کویت آنروز مصون از تهاجم خارجیها بود. اما از روزی که نعمت الهی نفت در این کشور کشف شد، مصیبت واقعی بر اهالی مسلمان این کشور آغاز شد. اگرچه تا سال 1961 میلادی حکومت کویت رسما تحت سلطه بریتانیا بوده است، لیکن از آن تاریخ به بعد این سلطه ظاهرا صورت رسمی خود را از دست می دهد و در واقع شرکای دیگر آمریکایی و فرانسوی نیز به مدعی قبلی اضافه می شوند که بهره وری خود را از مخازن مسلمین در این کشور متناسب با شرایط سیاسی روز دنیا ادامه می دهند.

درآمد سرشار نفت (8/12 میلیارد دلار در سال 1977) وضعیت ظاهری کویت امروز را با کویت قبل از نفت غیرقابل مقایسه می کند، اما برای دریافت واقعیتهای ورای زرق و برق اتومبیلهای لوکس و ساختمانهای جدیدالتأسیس باید جزئیات مسائل را مد نظر قرار داد و دید که آیا بهای طلای سیاهی که خارج شده و می شود همین بوده است؟ ثروت زیاد حکام کویت، جمعیت مهاجر فراوانی را جذب این کشور نموده که 53% جمعیت 2/1 میلیون نفری کویت و 70% نیروی کارگری این کشور را تشکیل می دهند، که به واسطه بدوی بودن کویتیهای بومی و فقدان نیروی متخصص، به عنوان بدنه اصلی نیروی فعال جامعه کویت به شمار می روند.

طرحها و برنامه های اصلی توسط مستشاران مختلف نظامی، نفتی و فرهنگی آمریکایی ریخته می شود و نیروی کار متخصص مهاجر ملزم به اجرای آن است و در این میان بومیان غافل کویتی در بین این دو طبقه با تصور این که مدیریت جامعه با آنهاست از دست رنج دیگران متمتع می شوند، غافل از این که روزی که نفت آنها تمام شود، نه برنامه ریزیهای آمریکایی و اروپایی و نه نیروی کار آسیایی هیچ کدام علاقه ای به ماندن در آب و هوای شرجی این امیرنشین را نخواهند داشت.

وجود رفاه نسبی در کویت تردیدناپذیر است، اما این رفاه شاید حداقل ارمغان این ثروت خدادادی بوده است. در کویت جمعیت کم و موقعیت جغرافیایی شیوه دیگری را پیش روی حکام آن قرار داده که از بعضی جهات با روش حکام جائر سعودی تفاوت دارد. امیر کویت ادعای شاه سعودی یعنی ولایت مسلمانان دنیا و تولیت حرمین شریفین را ندارد و اصلاً مدعی نیست که حاکم این حکومت اسلامی است، و لذا فریبکاری حکام سعودی که مدعی آن هستند قرآن! قانون اساسی آنان است در اینجا شکل دیگری به خود می گیرد و با برپایی یک پارلمان و تهیه قانون اساسی و .... تزویر ادعای دمکراسی به کار می آید.

جمعیت انبوه مهاجر که کویتیهای بومی را در اقلیت قرار می دهند، همواره به عنوان عامل تهدید کننده نظام حاکم مطرح بوده اند و در راستای مقابله با این تهدید دولت کویت الزاما دست به یک سری اقدامات رفاهی زده است که یک شهروند خارجی وضعیت رفاهی خود را با آنچه در کشورش می توانست داشته باشد، مقایسه کند و در نتیجه هرگونه حرکت سیاسی را که بتواند مخل وضعیت زندگی اش باشد، فراموش کند.

اسناد متعددی در این کتاب هست که در اقشار مختلف اجتماع مسئله امکان بروز ناآرامیهای سیاسی تحت تأثیر انقلاب اسلامی بررسی می شود، خصوصا در صنعت نفت که ناآرامی در آن گذشته از حکومت کویت، آمریکا و اروپا را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. تحلیلگران مادی آمریکایی و کویتی آخرالامر وجود

ص: 706

امکانات رفاهی زندگی برای فلسطینیها و مسلمانان شیعه و دیگر مهاجرین را مانع از بروز حرکت و تشکل این نیروها می دانند. عجیب این است که حکام کوته فکر کویت همواره از زیردستان مسلمان و عرب خود که بخش عمده ای از آنها را ظلم و جور غاصبان قدس به این دیار رانده و دیگران هم به واسطه تنگی معیشت روی به این سرزمین آورده اند، وحشت دارند. اما از اروپاییان و آمریکاییهای فراوانی که همگی عهده دار مسئولیتهای کلیدی در حاکمیت این کشور هستند باکی ندارند.

اگر فقر فزاینده موجود در میان توده های محروم در عربستان، در کویت آنچنان نمود ندارد باید دید شرایط اجتماعی چگونه است و آیا دولت کویت همین رفاه اندک را هم به عنوان باج و عامل بازدارنده آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در اختیار مردم نگذاشته است؟ گذشته از مسائل رفاهی، روزنامه ها و رسانه های کویت ظاهرا بی پروا نسبت به سیاستهای مختلف در منطقه و خصوصا در رابطه با مسئله فلسطین مطلب می نویسند، اما به تصریح خود اسناد از دید دولت کویت که کنترل کامل مطبوعات را در دست دارد این نوحه سرایی سوپاپ اطمینانی است که فلسطینیهای مقیم کویت را دلخوش کند، تا مبادا این سؤال را مطرح کنند که آیا کویت و امثال کویت با این همه ثروت خدادادی به راستی چه اقدام عملی در جهت آزادسازی قدس شریف انجام داده اند و یا حتی از این هم پیشتر بروند و این سؤال را مطرح کنند که آیا واقعا سران حاکم بر کویت و امثالهم اساسا اعتقادی به این معنی دارند و یا این که تنها در مرحله شعار آن هم بدون این که محدوده شعارها از اسرائیل تجاوز کند و به حامیانش برسد، اکتفا می کنند.

اسناد گواه بر این است که عمق قضیه از این هم فاجعه آمیزتر است. اصولاً رژیمهای مرتجع عرب و از جمله کویت با علم به حساسیت(1) و به اصطلاح حامی فلسطینیها (البته جناح سازشکار آنان)، توجه افکار عمومی مردم کویت را از مسائل داخلی و نارضائیهای موجود معطوف به درگیریهای لفظی مندرج در مطبوعات رنگارنگ که بخشی در کویت و بخش عمده دیگر آنها در پایتختهای اروپایی به زبان عربی چاپ می شوند، می نماید.

در سند شماره 34 کنترل دولت بر مطبوعات و مکانیزم آن تشریح می شود و گفته می شود مطبوعات علیرغم این که حاوی انتقادات و نقطه نظرهای سیاسی است، لیکن بیشتر شامل مسائل کلی جهان عرب است و به مسائل داخلی و خصوصا زیر سؤال بردن خاندان حاکمالصباح پرداخته نمی شود. پرداختن به مسائل جهان عرب که عمدتا در رابطه با مسئله فلسطین است یک سوپاپ اطمینان برای دلخوش کردن جامعه فلسطینی مقیم کویت است که از رفتار کویتیها در رابطه با تبعیضات اجتماعی نارضایتی دارند. در این سند با توجه به تقارن خیانت سادات با امضای قرارداد کمپ دیوید به آرمان فلسطین، مخالفت ظاهری ابراز شده در مطبوعات کویت با این خیانت و حمله به سادات معدوم اینچنین باز و عریان می شود:

«به این ترتیب سوپاپ اطمینان باز شده تا فلسطینی ها بتوانند مقداری از خشونت و خشم خود را بدون وارد آوردن خساراتی ابراز نمایند.» همچنین در این سند به خوبی روشن است که اگر هم زمانی به یکی از مسائل داخلی پرداخته و فرد خاصی از حاکمیت مورد حمله واقع می شود با اشاره امیر کویت بوده و اگر یکباره هم مسئله از دست در برود و به یکی از مقربان جسارت شود خیلی زود به اشاره امیر سرکوب می شود.

ص: 707


1- پ توده های مسلمان عرب به مسئله فلسطین ٬ با طرح شعارهای ضد اسرائیلی.

تا اینجا تا حدی روشن می شود که میان استبداد خشک موجود در جزیره العرب و دموکراسی ادعایی در کویت ظاهرا هیچ فاصله ای نیست و در واقع دو روی یک سکه هستند، همچنین دیده می شود اگر هم خانواده حاکم بخشی از درآمدهای سرشار نفتی را صرف امور عامه می کند و حداقل رفاه توده های کویتی فاصله زیادی با رفاه توده های محروم در جزیره العرب دارد، نه از باب رحمت و عطوفت حکام کویت است که شرایط خاص این کشور و بافت جمعیت چنین الزاماتی را پدید آورده است.

به عبارت دیگر حکومت کویت تنها در این اندیشه است که به هر طریق ممکن روال کنونی که منجر به تأمین ریخت و پاشهای بی حد و حصر خانواده حاکم الصباح است حفظ شود و این مستلزم آن است که عرضه نفت که از دید مسئولان کویتی بدون مشارکت و بهره وری آمریکا و اقمارش غیر ممکن است به بازار آزاد جهانی که به ادعای خود مقامات کویتی آمریکا اداره آن را به دست دارد حفظ و استمرار یابد.

همه سیاستهای دیگر نیز در این رابطه مفهوم پیدا می کند.

در این رابطه استراتژی سیاست خارجی کویت کنار آمدن با همه کشورهای خارجی است که به نحوی از انحاء بتوانند در روال کنونی اوضاع در کویت ایجاد اخلال کنند. این است که کویت در عین طمع تاریخی همه حکومتهای مستقر در عراق در چند دهه اخیر به خاک کویت، سعی می کند دل عراقیها را به هر نحو ممکن به دست آورد. از طرف دیگر روسها در تنها کشوری که در حاشیه خلیج فارس توانسته اند سفارت باز کنند و رابطه رسمی دیپلماتیک داشته باشند، کویت است.

حمایتهای کویت از مسئله فلسطین نیز از لحاظ امنیت خارجی به واسطه ترس از کشورهای رادیکال و مترقی عرب و از لحاظ امنیت داخلی به واسطه مسئله فلسطینیهای مقیم این کشور است. در ادامه این خط حکام کویتی خود را قادر به دفع تهاجم نظامی وسیع نمی بینند و استراتژی دفاعی آنها کسب قدرت کافی برای متوقف نمودن مهاجم تا رسیدن کمک خارجی است.

از سوی دیگر با توجه به کمبود نیروی انسانی و کادر متخصص بومی، از ترس این که مبادا بومیان و کویتی الاصلها از وضع فعلی نیز بیشتر در اقلیت قرار بگیرند، سرمایه گذاری در بخش صنعت در داخل کویت که به دنبال آن نیروی کار خارجی را نیز به همراه دارد، کنار گذاشته شده و در عوض سرمایه گذاریهای کویت در کشورهای خارجی صورت می گیرد و البته شیطان بزرگ قطب همه این مسائل است، یعنی تمام حرکتهای سیاسی و دیپلماتیک در منطقه، سیاستهای نظامی، خرید تسلیحات و آموزش نیروهای دفاعی و محل سرمایه گذاریهای خارجی کویت و خرید املاک و ..... در رابطه با آمریکا صورت می گیرد و نتیجه این که حکومت کویت در نهایت خارج از کادری که امپریالیسم جهانخوار آمریکا برای کشورهای دست نشانده خود در منطقه ترسیم می کند، هیچ حرکتی نمی کند.

نگاهی گذرا به این اسناد نشان می دهد که عمده اسنادی که مربوط به فعالیتهای روزانه سفارت آمریکا در کویت است و کمتر جنبه گزارشهای مقطعی دارد پیرامون مسائل نفتی کویت و آمار تولید و وضعیت صنایع نفتی و شرکتهای آمریکایی و انگلیسی که مسلط برآنند، می باشد. به بیان دیگر آمریکا نفت کویت و کشورهای اسلامی نظیر کویت را می خواهد. 2 سند به دست آمده از قسمت سیا در لانه جاسوسی آمریکا در تهران نیز که مربوط به کویت است شامل مسائل نفتی و منابع سیا در این قسمت می شود.

آنجایی هم که به مقتضای شرایط اقتصادی جهان که بخشی از آن ناشی از حرکت اسلامی در ایران است قیمتهای نفت رو به افزایش می گذارد و ارزش دلار در وضع نامطلوبی قرار می گیرد، حکومت کویت

ص: 708

از جمله آخرین کشورهایی است که قیمت نفت خود را تا حد قیمتهای دیگر کشورهای صادرکننده نفت افزایش می دهد و تازه دست آخر معاون وزیر نفت کویت به آمریکاییهایی که طبیعت زیاده طلب آنها اقتضاء می کند از این افزایش قیمت عمومی ناراضی باشند می گوید این افزایش قیمت مخاطره ای برای منافع آمریکا به همراه ندارد. این مسئله برای ارباب آمریکایی قابل درک است. چرا که می داند این پولها یا به صورت وامهای مختلف بلاعوض و ... که منطبق با سیاستهای آمریکا است میان کشورهای دوست! توزیع می شود و یا به صورت سرمایه گذاری در خرید املاک و یا بخشهای دیگر (سلاح و ....) به جیب خود سرمایه داران آمریکایی صهیونیستی باز خواهد گشت.

اما افسوس فراوان باید خورد که چگونه کشوری که به واسطه عنایات خداوندی صاحب یکی از غنی ترین صنایع زیرزمینی است و می تواند پشتوانه اهداف اسلام و مسلمین و هدم و نابودی کفار و معاندین و تجاوزگران به سرزمین های اسلامی باشد، دستخوش شهوترانی مشتی فاسد می شود و خود را با تمامی امکانات در اختیار دشمنان قسم خورده اسلام قرار می دهند. ترسی که حکام کویت و اربابان آمریکایی آنها از گسترش حرکتهای اسلامی در کویت دارند یک امر واقعی است و این ترس متناسب با میزان دشمنی روزافزون شیطان بزرگ و اقمارش از حکومت اسلامی در منطقه افزوده خواهد شد. همه بررسی تحلیلگران آمریکایی از اوضاع در کویت علیرغم نتیجه گیریهای اذهان علیل مادی آنان، در باطن خود نمی تواند مسئله امکان تأثیرپذیری مردم این دیار را از فریاد اسلام خواهی موجود در منطقه پنهان دارد، از جمله بخوبی دیده می شود که احیای دموکراسی ادعایی و تأسیس مجدد مجلس شورای ملی دقیقا در رابطه با انقلاب اسلامی در ایران صورت گرفته است.

این اسناد به خوبی نشان می دهد که علیرغم باور غلط حکام کویت این شیطان بزرگ است که محتاج کویت و کویتیهاست و اگر روزی مردم کویت اراده کنند که همسان امت مسلمان ایران دست آمریکا را از مقدراتشان کوتاه کنند چگونه کمر این استعمارگر قهار برای بار دیگر در منطقه خواهد شکست، چه به فرموده امام و پیشوای مسلمانان و مستضعفان عالم.

«خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول کنند.» به امید آزادی همه سرزمینهای اسلامی از سلطه جهانخواران شرق و غرب.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

یک دیپلمات کویتی در تهران

ص: 709

سند شماره (1) تاریخ: 24 آذرماه 1346 خیلی محرمانه یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: قاسم عمرالیاقوت، دبیر دوم سفارت، آنتون ن. نرجیس، دبیردوم، جورج ب. موری، دبیردوم مکان: دفتر آقای نرجیس موضوع: یک دیپلمات کویتی در تهران آقای الیاقوت گفت کویت سعی خواهد کرد عواید یا درآمدهای نفتی خود را افزایش دهد. در حال حاضر این کشور در حال بررسی اوضاع است، و «اگر ایرانیها از عهده آن برنیایند کویت نیز قادر به انجام آن نخواهد بود. او به استدلالهای شاه مبنی بر این که ایران برای پروژه های عمران اقتصادی خود به درآمد بیشتری نیازمند است، چون میزان جمعیت آن خیلی بیشتر از کشورهای تولیدکننده نفت همجوار است اعتنایی نمی کند. وی گفت کویت برنامه های عمرانی مختص خود را داراست که تا به حال نتایج آن نیز بهتر از نتایج برنامه های عمرانی ایران بوده است. علاوه بر این تنها منبع موجود در کویت نفت است در حالی که ایران علاوه بر نفت منابع دیگری نیز دارد. ضعف اساسی ایران عدم مهارت آن در بهره برداری از این منابع می باشد.

آقای الیاقوت نقاش است و قبل از آمدن به ایران آثار خود را چندین بار به معرض نمایش گذاشته است. او شدیدا به موسیقی (موزارت، بتهوون، و برامز) و شعر علاقه مند است. او در سالزبورگ وین تحصیل کرده است. او شدیدا دارای گرایشات سنتی است و در زمینه هنر نسبت به هر چیزی که برچسب «مدرن» را همراه داشته باشد بدیده تحقیر می نگرد. او با صراحت گرایش خود را نسبت به اتحاد بین العربی ابراز می دارد و می گوید («ما اعراب بدون مصر اهمیتی نخواهیم داشت») و با صراحت خصومت خود را نسبت به ایران به استثناء مناظر آن ابراز می دارد.

غیبت سفیر کویت در تهران و پایان اخراج ایرانیها از عراق

سند شماره (2) تاریخ: 27 دیماه 1351خیلی محرمانه یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: الف العتیقی، کاردار کویت، تهران، چارلز دبلیمر، مک کاسکویل، دبیر اول سفارت.

مکان رستوران کاروانسرا موضوع: 1- غیبت سفیر کویت در تهران 2- پایان اخراج ایرانیها از عراق 1- غیبت سفیر کویت در تهران: (سابقه قبلی: فریدون زند فرد سفیر منصوب ایران در کویت ده روز قبل به تهران بازگشت چون دولت کویت به خاطر اشغال جزایر خلیج توسط ایران هرگز به وی فرصت نداده بود که اعتبارنامه خود را تسلیم نماید. مراجعت زندفرد در پاسخ به «تمایل» دولت کویت به بازگشت موقت وی به تهران صورت گرفت و او در نظر دارد تا زمانی که دولت کویت تصمیم بگیرد که او را بپذیرد در تهران بماند. (خود زندفرد در تاریخ 28 دیماه به ما گفت که او نسبت به بازگشت خود به کویت چندان «امیدوار نیست» و نمی تواند بگوید که دقیقا در چه زمانی به کویت باز خواهد گشت.) کمی پس از مراجعت زند فرد به تهران، در مطبوعات اعلام شد که الصباح سفیر کویت در ایران نیز برای گذرانیدن تعطیلات کشور را ترک

ص: 710

کرده است و این احتمال را که دولت کویت برای نشان دادن مخالفت خود با اشغال جزایر خلیج توسط ایران الصباح را فرا خوانده تقویت می کند.

در تاریخ 27 دیماه از العتیقی سؤال کردم که سفیر کویت در کجا به سر می برد، و گفتم که شنیده ام به کویت بازگشته است. العتیقی غیبت الصباح را تأیید کرد و گفت جهت گذرانیدن تعطیلات به کویت رفته است. با اصرار از وی سؤال کردم که آیا دولت کویت به او دستور بازگشت نداده است. العتیقی نیز اصرار داشت که مراجعت سفیر دارای دلایل سیاسی نیست، و گفت «هم اکنون بهترین موقع برای گذرانیدن تعطیلات است» چون در این موقع از سال هوای خلیج بهتر از هوای تهران است.

از او با لطیفه گویی سؤال کردم که آیا سفر سفیر نمی تواند عنوان «مرخصی دیپلماتیک داشته باشد، وی گفت اصلاً این طور نیست و گفت که خود ایرانیها هدف از این کار را درک می کنند». وی نگفت که غیبت سفیر تا چه مدت طول خواهد کشید.

2- پایان اخراج ایرانیها از عراق: از العتیقی سؤال کردم که می تواند بگوید که چرا عراق ناگهان از اخراج ایرانیها دست برداشته است، وی پاسخ داد که میل دارد ابتدا بگوید که اشخاص اخراج شده از عراق «پناهنده» نبوده اند. وی گفت اکثر آنها ایرانیهایی بوده اند که به طور غیرقانونی و در تلاش برای یافتن کار، بدون پاسپورت و روادید و حتی اجازه کار وارد عراق شده بودند و دولت عراق حق داشته آنها را اخراج نماید. همین وضع در مورد کویت مصداق دارد، چون بسیاری از ایرانیها بدون هیچ گونه اوراق هویتی در جستجوی کار وارد کویت می شوند. دولت کویت هرچند یک بار این افراد را جمع می کند و وادار به خروج از کشور می نماید. وی گفت هنگام وقوع این اخراجها ایران نسبت به این کار هیچ گونه عکس العملی نشان نمی دهد.

با پرداختن به مسئله اخراج ایرانیها از عراق، یا هرچه که آن را بنامیم و توقف آن العتیقی گفت که «مداخله شوروی» سبب شده است که عراق در سیاستهای خود تجدید نظر نماید. او عوامل دیگر را نادیده نمی گیرد، لیکن معتقد است که شوروی مهمترین عامل است چون به نظر وی «هیچ کشور دیگری تا این حد بر دولت عراق نفوذ ندارد.»

وزیر نفت جدید کویت و قیمتهای نفتی و اجلاسهای مشورتی اوپک

سند شماره (3) تاریخ: 20 اسفند ماه 1356طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت.

موضوع: وزیر نفت جدید کویت در مورد قیمتهای نفتی و اجلاسهای مشورتی اوپک اظهارنظر می کند 1- خلاصه: شیخ علی خلیفه الصباح، وزیر نفت جدید کویت می گوید که اجلاس مشورتی اوپک قرار است در اواسط فروردین ماه و در سوئیس برگزار گردد. وی گفت نزول قیمت واقعی نفت و ارزش دلار، افزایش قیمت نفت و طرحهای مربوط به عملی ساختن این مسئله را در اجلاس اوپک توجیه می نماید، پایان خلاصه.

2- در ملاقات با وزیر نفت جدید کویت شیخ علی خلیفه الصباح در تاریخ 9 اسفند ماه (تلگرام جداگانه) سفیر در مورد اجلاس مشورتی پیشنهادی اوپک که به وسیله وزیر قبل از شیخ علی در مورد آن مطالبی به ما گفته شده بود سؤال کرد (مرجع ب) شیخ علی گفت که اعضای اوپک در نظر دارند این اجلاس

ص: 711

را برگزار کنند، ولی هنوز تصمیم نگرفته اند که آن را در اواخر ماه مارس یا اوایل ماه آوریل (حدودا اواسط فروردین - م) برگزار نمایند. ولی احتمالاً در سوئیس تشکیل خواهد شد تا تمام مواردی را که در کاراکاس مخفی نگاهداشته شده بود به تبادل نظر بکشند «وی گفت» امیدوارم بحث پیرامون افزایش قیمت نفت دور بزند ولی اگر کسان دیگری این موضوع را مطرح ننمایند، من داوطلبانه این کار را خواهم کرد.

3- وزیر معتقد است که منصفانه و به نفع آمریکا نیست که عربستان سعودی و ایران را وادار به ثابت نگاهداشتن قیمتها بکند، علی خلیفه گفت هنگامی که آنها در این زمینه تعهدی را پذیرفتند، فکر نمی کردند که قیمت دلار تا این حد نزول پیدا کند. ادامه تعهد عربستان سعودی و ایران به سه دلیل زیر به نفع آمریکا نیست: (الف) به علت سقوط ارزش ارزش دلار و ثبات قیمت نفت تمام کشورهای عضو اوپک (از نظر بودجه) در تنگنا قرار گرفته اند. همین امر سبب خواهد شد که جوی برای افزایش قیمتها پدید آید. (ب) تخفیف درآمد خارجی تأثیری منفی بر سطح کمکهای خارجی آنها خواهد داشت. (ج) تمام علائم و نشانه ها حاکی از آن است که افزایش قیمتها اجتناب ناپذیر است، و هرچه بیشتر بگذرد وضع موجود فاجعه آمیزتر خواهد شد. وزیر گفت ثبات قیمتها را در شرایط واقعی می پذیرد، ولی در شرایط ظاهری و کاذب نه. انجام این کار به معنی از بین بردن احتمال پیدایش منابع انرژی جایگزین است و به نفع مصرف کنندگان نفت نمی باشد.

4- سفیر یادآور شد که گذشته از استدلالهای درازمدت، ثابت نگاهداشتن قیمت نفت در حال حاضر بسیار اهمیت دارد، چون به اقتصاد جهانی این امکان را می دهد که نفسی به راحتی بکشد. وزیر پاسخ داد که با این استدلالها کاملاً آشناست، لیکن در نتیجه بررسیهای آمریکایی که توسط مؤسسه بروکینگز، سیتی کورپ، چیس و دیگران مطرح شده متقاعد شده است که تأثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد جهانی ناچیز و قابل پذیرش است.

وی مدعی است که حتی بدون ایجاد تغییر در سیاست پولی و مالی، سازمان همکاری و عمران اقتصادی به سهولت افزایش قیمت نفت را خواهد پذیرفت.

5 - با خاطرنشان ساختن عدم توافق همیشگی اقتصاددانان سفیر تأکید کرد که ثبات قیمت نفت از نظر دولت آمریکا باید حداقل در سال جاری حفظ شود، و هم اکنون بیش از دو ماه از عمر آن نگذشته است.

علاوه بر این، صورت حساب عظیم واردات نفتی آمریکا نیز بر ارزش دلار تأثیر منفی به جای گذاشته است.

6- سپس وزیر سؤال کرد که آیا دولت آمریکا علیرغم وخامت اوضاع دلار در نظر دارد از عربستان سعودی و ایران بخواهد که به وعده خود در رابطه با ثابت نگاهداشتن قیمتها عمل کند. سفیر پاسخ داد که به نظر وی، ما موضع خود را در سال 1357 به خاطر ثبات قیمت نفت تغییر نخواهیم داد. وی معتقد است که شاه به تعهد خود در قبال رئیس جمهور کارتر عمل خواهد کرد و عربستان سعودی نیز از این گونه ثبات قیمت حمایت به عمل خواهد آورد. وزیر با گفتن این مطلب که احتمالاً ارزش دلار در تابستان سال 1357 بالا خواهد رفت، ولی در اواخر سال بار دیگر به وضع کنونی باز خواهد گشت، گفتگو را به پایان رسانید. به همین دلیل، بهتر است که قیمتها هم اکنون تطبیق شوند.

7- اظهارنظر: طبق شاهد موجود در این تلگرام و تلگرام جداگانه وزیر فعلی در مقایسه با وزیر قبلی بسیار تفاوت نظر دارد. وی معتقد است که نزول قیمت واقعی نفت به معنی این نیست که کویت باید میزان

ص: 712

فروش و تولید را افزایش دهد. بلکه برعکس، کویت باید قیمت نفت خود را بالا ببرد حتی اگر مجبور شود میزان تولید خود را کاهش دهد. وی به عنوان معاون اسبق وزیر دارایی به جنبه های نفتی علاقه مند است و به عنوان عضو کمیته وزیران دولت کویت درآمده است، تا «مشکلات دلار» را مورد بررسی قرار دهد، و اعضای دیگر کمیته علاوه بر وزیر نفت عبارتند از: وزرای دارایی و بازرگانی و برنامه ریزی. نظریات وی که با گفتگوهای انجام شده در سطح کابینه صیقل یافته است، می تواند در اجلاس مشورتی اوپک در اواسط فروردین ماه مطرح گردد. میزان تولید 2 میلیون بشکه در روز کویت سبب می گردد که این کشور نتواند مانند تولیدکنندگان بزرگی چون عربستان سعودی و ایران حرف خود را به کرسی بنشاند، لیکن اگر در هر یک از این دو غول نقاط ضعفی در رابطه با ثبات قیمت پدید آید، شیخ علی سعی خواهد کرد در اجلاس آتی اوپک از آن به بهترین وجه ممکن بهره برداری کند.مائسترون

دولت کویت خرید ارزهای خارجی را به حالت تعلیق درمی آورد

سند شماره (4) تاریخ: 24 اسفند 1356طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: دولت کویت خرید ارزهای خارجی را به حالت تعلیق درمی آورد 1- در ضیافت 23 اسفند ماه که به افتخار رئیس بانک بازرگانی بازنشسته ترتیب داده شده بود (ارزش فهرست میهمانان چند میلیون بود) سفیر فرصت کوتاهی یافت تا با خالد ابوسعود مشاور مالی امیر تبادل نظر نماید. ابوسعود (لطفا حفاظت شود) به وی اطلاع داد که ظرف همان روز دولت کویت به عمال خود دستور داده است که از خرید ارز خارجی با دلارهای موجود در کویت امتناع ورزند و موضع سرمایه گذاری کنونی را حفظ کنند. سفیر از این همکاری دولت کویت کمال سپاسگزاری و امتنان را بجا آورد.

2- با درنظر گرفتن نرخ کنونی تبدیل دلار، ابوسعود گفت که 2 میلیارد دلار مازاد کنونی (علاوه بر 2 میلیارد دلار گذشته) حاصل از معامله آمریکا و آلمان که اخیرا مورد توافق آمریکا و آلمان غربی قرار گرفته قادر نیست در اوضاع کنونی ارزش دلار را بالا ببرد، وی معتقد است که مبلغی هنگفت معادل 10 میلیارد دلار لازم است تا در این شرایط دلار را توأم باثبات سازد.مائسترون

کمک خارجی کویت، 1356-1341

سند شماره (5) تاریخ: 16 فروردین 1357خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: کمک خارجی کویت، 1356-1341 1- خلاصه: گزارش وزیر دارایی داخلی کویت حاکی از آن است که، از زمان استقلال (1341 و تا پایان سال 1356) کویت 2/6 میلیارد دلار کمک، (5/2 میلیارد دلار وام بلاعوض، 2 میلیارد دلار وام، و 7/1 میلیارد دلار از طریق مؤسسات چندجانبه) ارائه کرده است. کویت معادل 4/9 درصد تولید ناخالص ملی خود را در سالهای 1356-1349 به کمک اختصاص داده است که در این دوره سهم سرانه هر کویتی 000/11 دلار بوده است. این واقعیت که دو سوم (9/2 میلیارد دلار) 5/4 میلیارد دلار به صورت وام و

ص: 713

وامهای بلاعوض دوجانبه بین سالهای 1353 و 1356 توزیع گردیده، نشان می دهد که از زمان افزایش قیمت نفت در سال 1352 میزان کمکهای ارائه شده توسط این کشور سیر صعودی داشته است، افزایش وامهای داده شده به کشورهای غیر عرب از 35 درصد کل وامها در سال 1354 به 5/48 درصد در سال 1356 نشانگر بیشتر شدن کمکهای کویت به کشورهای غیرعربی است. این گزارش ارقام مربوط به سپرده حساب بانکهای مرکزی کشورهای رو به رشد را که احتمالاً مصرف نخواهد شد و نیز کمک 700 میلیون دلاری به سازمان خلیج را برای عمران مصر درنظر نمی گیرد، به همین دلیل ارقام ارائه شده قدری محافظه کارانه است و بایستی آنان را حداقل کمکهای خارجی کویت قلمداد نمود.

(پایان خلاصه).

2- سرپرست بخش اقتصادی اخیرا گزارش تهیه شده توسط وزیر دارایی داخل کویت به تاریخ 26 بهمن ماه 1357 را دریافت نمود که حاوی ارقام وسیعی در رابطه با کمکهای کویت پس از اولین سال استقلال (1341) تا 10 دیماه سال 1356 می باشد. جزئیات و یک نسخه از این گزارش به دنبال تلگرام ارسال خواهد شد. اطلاعات مهم موجود در گزارش به شرح زیر است.

3- کل کمکهای ارائه شده: از سال 1341 کویت حدود 2 میلیارد دلار وام و 5/2 میلیارد دلار وام بلاعوض به کشورهای رو به رشد داده است. و 7/1 میلیارد دلار نیز به نهادهای چند جانبه کمکی اختصاص داده که جمع کمکهای خارجی این کشور را به 2/6 میلیارد دلار می رساند. بخش اعظم این مبلغ (یعنی 45/5 میلیارد دلار) از سالهای 1356-1349 ارائه شده است.

4- کمک به نسبت تولید ناخالص ملی: کل تولید ناخالص ملی کویت در سالهای 1349 تا پایان 1356 حدود 3/58 میلیارد دلار برآورد شده است. کمک 45/5 میلیارد دلاری کویت به این معنی است که این کشور به طور متوسط 4/9 درصد از تولید ناخالص ملی خود را در سالهای 1349 تا 1356 به کمک خارجی اختصاص داده است. چون ارقام کمکی میزان «سپرده های» عظیم کویت در بانکهای مرکزی کشورهای رو به رشد را که احتمالاً باز گردانده نخواهد شد در بر نمی گیرد می توان گفت که میزان کمک واقعی و درصد کمک بیش از اینهاست.

5 - کمک سرانه: کل جمعیت کویت در پایان سال 1356 حدود نیم میلیون نفر بود، که میزان کمک سرانه کویتیها در سالهای 56 - 1349 حدودا معادل 000/11 دلار می گردد. چون جمعیت کویت پس از دوران 56 - 1349 سالانه 6 درصد افزایش داشته، رقم کمک سرانه نیز بیش از اینها می باشد. در سال 1356 کل کمکهای کویت به صورت وام و وامهای بلاعوض معادل 50/7 میلیارد دلار بود که سهم سرانه کویتیها 1500 دلار می باشد. این رقم کمک داده شده از طریق نهادهای چند جانبه را که کل کمکها در سال 1356 به بیش از یک میلیارد دلار و سهم سرانه را معادل 2000 دلار می نماید، در بر نمی گیرد.

6- منابع میرا: گزارش وزیر دارایی نشانگر آن است که کمکهای ارائه شده از سوی کویت بر منابع میرای نفتی که اقتصاد کشور از آنها تغذیه می کند، استوار است. بنابراین کاهش کمکهای این کشور بیش از کشورهای پیشرفته است چون آنها دارای منابع قابل تمدید و فعالیت اقتصادی متفاوتی هستند.

7- روندها. چون کمکهای این کشور به نهادهای چند جانبه به نسبت سالانه مشخص نشده، ارقام دقیق مربوط به کمک سالانه موجود نیست. لیکن این واقعیت که دو سوم (9/2 میلیارد دلار) کل کمکهای 5/4 میلیارد دلاری وام و وامهای بلاعوض از سال 1341 در دوران 1356-1353 داده شده، نشانگر آن

ص: 714

است که از زمان افزایش قیمت نفت در سال 1973 کمکهای این کشور سیر صعودی داشته است. افزایش معتدل وامها و وامهای بلاعوض از 656 میلیون دلار در سال 1354 به 750 میلیون دلار در سال 1356 احتمالاً نشانگر تخمین نادرست روند است، چون میزان کمکهای کویت به مؤسسات کمکی چندجانبه در 3-2 سال گذشته افزایش یافته است.

8 - کمک کویت به کشورهای غیر عرب: از کل وامها و وامهای بلاعوضی که توسط کویت در سالهای 1341 تا 1356 ارائه شده، طبق شواهد موجود در گزارش 9/87 درصد آن به کشورهای عربی، 5/4 درصد به کشورهای آفریقایی و 6/7 درصد به کشورهای دیگر (اکثرا آسیایی) اختصاص یافته است.

وامهای بلاعوض به طور کلی (8/98 درصد در سال 1356) به کشورهای عربی اختصاص دارد. ولی وامها اکثرا به کشورهای غیرعربی اختصاص یافته اند (5/48 درصد در سال 1356 در مقایسه با 35 درصد در سال 1354).

9- اظهار نظر: در جدولی تحت عنوان «کمکهای کویت به سرمایه های نهادهای منطقه ای و بین المللی»، گزارش از کمک 700 میلیون دلاری کویت به سازمان خلیج عمران مصر اشاره ای نمی کند.

این واقعیت و عدم شمول ارقام مربوط به سپرده های کویت در کشورهای رو به رشد که مصرف نخواهد شد، این نتیجه را به دست می دهد که ارقام مطروحه در گزارش وزارت دارایی کاملاً محافظه کارانه تهیه شده و باید آنان را به عنوان حداقل میزان کمک خارجی کویت در سالهای 1341 تا 1356 در نظر گرفت.

مائسترون

الحاق کویت به مجامع ضد - هواپیماربایی

سند شماره (6) تاریخ: 17 اردیبهشت 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: الحاق کویت به مجامع ضد - هواپیماربایی 1- بنا به درخواست خود در تاریخ 16 اردیبهشت ماه، با ولیعهد و نخست وزیر کویت شیخ سعد عبداللّه ملاقات نمودم. از زمان ارتقاء وی به سمت جدید با وی ملاقات نکرده بودم و می خواستم از این فرصت برای مطرح کردن چند مسئله که مهمترین آنها الحاق کویت به مجامع ضد - هواپیماربایی است استفاده کنم.

2- در مقدمه گفتم که شیخ سعد مهمترین متخصص کویت در زمینه هواپیماربایی است، چون قبلاً با سه مورد هواپیماربایی که کویت درگیر آن بود به عنوان وزیر کشور برخورد داشته است. من توجه ویرا به سه مجمع هواپیماربایی جلب کرده و گفتم که کویت تنها مجمع لاهه را امضاء کرده است. شیخ سعد گفت می داند که کویت تنها یک مجمع را امضاء کرده است، ولی در رابطه با وضع دیگر مجامع چیزی نمی داند. به او گفتم که به نظر من وزیر امور خارجه آمادگی دارد امضاء و تأیید سه مجمع را به شورای وزیران پیشنهاد کند، لیکن قبلاً باید بعضی از مراحل فنی این روند حل شود.

3- در ادامه گفتگو، من با تأکید بر اهمیت تأیید تمام کشورها در رابطه با سه مجمع گفتم این امر می تواند مانع از مداخله غیرمشروع در نظام هواپیمایی کشوری بین المللی شود. من به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل به شماره 8/32 و این واقعیت که از آمریکا، انگلستان و فرانسه توسط دیگر صحه گزاران

ص: 715

خواسته شده که این مسئله را با کویت و چند کشور دیگر در میان بگذارند، اشاره نمودم. من یادآور شدم که سفیر انگلستان در تاریخ 12 اردیبهشت ماه با راشد الراشد معاون وزیر امور خارجه پیرامون همین موضوع گفتگو کرده است. من خاطرنشان ساختم که با وجود عدم تمایل کشورها به توشیح این سه مجمع به خاطر ماهیت ضد فلسطینی شان، باید گفت که این وضع دیگر مصداق ندارد، چون همه دریافته اند که این سه مجمع اهداف وسیعتری را در مد نظر دارند. در واقع یاسر عرفات رهبر ساف نیز در بسیاری موارد هواپیماربایی را محکوم اعلام کرده است. همچنین به شیخ سعد یادآور شدم که مهمترین همسایگان کویت یعنی ایران و عربستان سعودی هر دو نیز سه مجمع مزبور را صحه گذارده و آنان را تأیید کرده اند و معتقدند که دلیلی ندارد که کویت به آنها نپیوندد.

برداشت من این است که کشورهای دیگر خلیج که علاوه بر عدم امضاء سه مجمع مزبور را تأیید نیز نکرده اند، منتظرند ببینند کویت چه اقدامی را انجام می دهد.

4- نخست وزیر اظهارنظر خاصی در مورد این موضوع ارائه ننمود، لیکن در طول گفتگو اظهار علاقه می کرد. وی گفت پیرامون این مسئله روز بعد با وزیر امور خارجه گفتگو خواهد کرد (اجلاس شورای وزیران نیز قرار است در همان زمان صورت گیرد). این موضوع نیز به احتمال بسیار در شورای وزیران مطرح خواهد گردید.

5 - سفیر انگلستان به ما اطلاع داد که راشد الراشد معاون وزیر خارجه گفته است که دولت کویت از اهداف این سه مجمع حمایت می کند، لیکن رابطه فلسطینی بالا را نیز یادآور شده است. سفیر انگلستان گفت این مجامع با هرگونه اقدام غیر قانونی در جهان مخالف بوده و دارای انگیزه های سیاسی نمی باشند.

وی توصیه کرد که کشورهایی مانند کویت که مسئولیتهای بین المللی خود را جدی تلقی می کنند، باید راهنما و سرمشق دیگران باشند.

6- سفارت موضوع را دنبال خواهد کرد و ممنون خواهد شد اگر در جریان پیشرفت گفتگوها با کشورهای دیگر قرار گیرد تا با استفاده از این موارد بتواند دولت کویت را نیز در این راه ترغیب و تشویق بنماید.مائسترون

«تحریم» جمهوری دموکراتیک خلق یمن توسط اتحادیه عربی...

سند شماره (7) تاریخ: 4 مرداد 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: «تحریم» جمهوری دموکراتیک خلق یمن توسط اتحادیه عربی عرضه های نفتی 1- در طول ملاقات با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح در تاریخ 3 مرداد ماه کاردار و سرپرست بخش اقتصادی از وی سؤال کردند که به دنبال تصمیم اتحادیه عربی در تاریخ 11 تیرماه مبنی بر قطع رابطه با جمهوری دمکراتیک خلق یمن، آیا کویت نیز صدور نفت خود به عدن را قطع کرده است یا خیر؟ 2- وزیر نفت اوضاع را به شرح زیر توصیف کرد: کویت و عراق تا مدتی قبل از اجلاس اتحادیه عربی از پالایشگاههای عدن استفاده می کردند و محصولات نفتی حاصله را به جمهوری عربی یمن می فروختند. (جمهوری دموکراتیک خلق یمن هرگز صاحب این نفت خام و یا محصولات آن نبوده است.)

ص: 716

تنها نفع حاصله برای جمهوری دموکراتیک خلق یمن این بود که پالایش نفت کویت در پالایشگاه ظرفیت مورد استفاده را بالا می برد، و هزینه پالایشگاه عدن را برای جمهوری دموکراتیک خلق یمن کاهش می داد. وزیر در ادامه توضیحات خود گفت، این قرارداد در حقیقت به نفع کویت بود، چون بازار یمن شمالی خوب است و پالایش نفت در عدن هزینه حمل و نقل محصولات نفتی را که بیش از هزینه نفت خام است، برای کویت کاهش می داد. علاوه بر این کویت محصولات پالایش یافته در پالایشگاه عدن را بر اساس قرارداد صدور نفت عراق به عدن می فروخت و مقداری از محصولات پالایشگاه شعیبه کویت را در اختیار عراق قرار می داد.

3- علی خلیفه گفت به دنبال تصمیم اتحادیه عربی کویت نیز رابطه صدور نفت خود به عدن را «لغو» کرده بود تا در مورد آن بررسیهای بیشتری به عمل آورد. این بدان معنی است که کویت دیگر نفتی به پالایشگاه عدن نمی فرستد، بلکه به تقبل هزینه بیشتر محصولات پالایش یافته خود را از پالایشگاه شعیبه کویت به جمهوری عربی یمن ارسال می دارد. وزیر معتقد است که عراق نیز استفاده از پالایشگاه عدن را در رابطه با نفت خام خود متوقف کرده است.ساترلند

«قطع» نسبی کمکهای عربی به یمن جنوبی

سند شماره (8) تاریخ: 20 مرداد 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: «قطع» نسبی کمکهای عربی به یمن جنوبی 1- خلاصه. علیرغم تحریم یمن جنوبی در تاریخ 11 مرداد توسط اتحادیه عرب میزان کاهش کمکهای کویت و مؤسسات مستقر در کویت به جمهوری دموکراتیک خلق یمن نسبی بوده است. بانک مرکزی کویت به ما اطلاع داده است که رابطه بانکی بین کویت و عدن هنوز ادامه دارد. صندوق عربی مستقر در کویت در نظر ندارد کمک جدیدی به جمهوری دموکراتیک خلق یمن بدهد، و علت آن کاهش روند فعالیتهاست، و نه تحریم صرف جمهوری دموکراتیک خلق یمن. منابع موثق صندوق مالی کویت معتقدند که پرداخت وامهای موجود به این جمهوری قطع نخواهد شد، و باید مدتی بگذرد تا صندوق مزبور ارائه کمکهای جدید به جمهوری دموکراتیک خلق یمن را از سر بگیرد. تنها کاهشی که در کمکهای کویت به این جمهوری صورت گرفته کاهش کمک کویت در زمینه آموزش و پرورش و بهداشت است که در سال 1358 از 9 میلیون دلار به 5/1 میلیون دلار تقلیل یافته است، ملاقات وزیر دارایی جمهوری دموکراتیک خلق یمن با امیر کویت در تاریخ 8 مرداد ماه حداقل حاکی از آن است که گفتگوهای مالی و اقتصادی بین دو کشور هنوز جریان دارد. (پایان خلاصه).

2- مقاله مرجع الف تحت عنوان «یمن جنوبی: کاهش کمکهای عربی» با وجود مفید و با ارزش بودن، چنین نشان می دهد که کاهش کمکهای عربی به جمهوری دموکراتیک خلق یمن در رابطه با کویت بیش از آنچه که فکر می کردیم فاجعه آمیز بوده است. وضع کمکهای ارائه شده توسط کویت یا نهادهای کمک عربی مستقر در کویت پس از تصمیم 11 تیرماه اتحادیه عربی مبنی بر (قطع کمک) به جمهوری دموکراتیک خلق یمن به شرح زیر بوده است:

3- ارسال پول از طرف مهاجرین: طبق گزارش مقاله «سعودیها نیز همگام با کویت و امارات متحده

ص: 717

عربی اقداماتی برای جلوگیری از انتقال ارز توسط کارگران به یمن جنوبی که یک چهارم تولید ناخالص ملی این کشور را در سال 1355 تشکیل می داد، به عمل آورده اند.» اگر این اقدام در اینجا نیز صورت گرفته باشد، اولین سازمان اقدام کننده بانک مرکزی کویت باید باشد. پس از مطرح شدن این موضوع توسط ما در تاریخ 4 مردادماه معاون رئیس بانک مرکزی که فرد مطلعی است. اظهار تعجب نمود و گفت رابطه بانک مزبور با عدن به هیچ وجه قطع نشده است. تا آنجا که او می داند انتقال ارز، تلکس، و غیره بین کویت و عدن «روند عادی خود را ادامه می دهد».

4- کمک صندوق عربی به یمن جنوبی. این مقاله کمکهای صندوق عربی مستقر در کویت را در رابطه با کمکهای عمرانی و اجتماعی و اقتصادی به جمهوری دموکراتیک خلق یمن «بسیار عظیم» عنوان می کند.

صندوق عربی از زمان تأسیس حدود 26 میلیون دلار (1/7 میلیون دینار کویتی) را برای تأمین هزینه مالی دو پروژه در یمن جنوبی 3/14 میلیون دلار (95/3 میلیون دینار کویت) برای بازسازی بندر عدن و 7/11 میلیون دلار (یا 3/2 میلیون دینار کویتی) برای تأسیسات ماهیگیری مکلا اختصاص داده است.

در اوایل سال جاری صندوق در نظر داشت کمکی در رابطه با دو پروژه دیگر را که معادل 37 میلیون دلار (10 میلیون دینار کویتی) برای کارخانه برق در وادی حضر موت و 6/6 میلیون دلار (8/1 میلیون دینار کویت) برای عمران کشاورزی در وادی توربان در اختیار یمن جنوبی قرار دهد، مقام برجسته صندوق عربی به سرپرست بخش اقتصادی در تاریخ 4 مرداد ماه گفت که علیرغم تصمیم اتحادیه عربی مورخ 11 تیرماه، پرداخت مربوط به دو پروژه تصویب شده هنوز ادامه دارد، در واقع در رابطه با یک پروژه همین چند روز قبل مقداری پول پرداخت شده است. وی اظهار داشت که با درنظر گرفتن این واقعیت که تمام کشورهای عربی عضو صندوق عربی هستند، جلوگیری از ادامه پرداخت کمکها در رابطه با پروژه های تصویب شده توسط همه آنها کاری دشوار است. وی گفت بررسی دو پروژه دیگر به تعلیق درآمده است و علت آن نیز اجراء یک سیاست خاص علیه یمن جنوبی نیست، بلکه تمام تعهدات صندوق عربی به حالت تعلیق درآمده و قبل از افزایش سرمایه صندوق در اجلاس سالانه آتی در آوریل 1979 (فروردین 1358 - م) احتمالاً پروژه دیگری تصویب خواهد گردید.

5 - کمکهای کویت. کمک مستقیم دولت کویت به یمن جنوبی از طریق دو سازمان صورت می گیرد، که عبارتند از صندوق کویتی عمران اقتصادی عربی (برای پروژه های مهم)، و اداره کل کمکی خلیج جنوبی و عربی (برای «کمکهای بشر دوستانه» که به صورت احداث مدرسه و بیمارستان عمل می کند).

(الف) صندوق کویت. وضع مربوط به کمک صندوق کویتی مبهم است. ارسال 1341 صندوق کویت معادل 43 میلیون دلار (73/11 میلیون دینار کویتی) به یمن جنوبی کمک کرده است. اخیرا نیز طبق قرارداد منعقده در یکم آذرماه 1355 در رابطه با تأسیسات ماهیگیری مکلا، صندوق عربی 10 میلیون دلار (7/2 میلیون دینار کویتی) به این کشور کمک کرده است. در حال حاضر صندوق مزبور در رابطه با یمن جنوبی تنها یک پروژه را تحت بررسی دارد، که معادل 9 میلیون دلار (5/2 میلیون دینار کویت) برای تأمین هزینه نسبی فرودگاهی در ریان می باشد. مقام دیرین این صندوق (خود اهل یمن شمالی است) که با مسائل یمن سر و کار دارد به ما گفت که نحوه برخورد صندوق با دو یمن وقت زیادی می برد و روند تصویب پروژه جدید به کندی به پیش می رود. با این وصف وی فکر نمی کند که «قطع رابطه» لزومی داشته باشد و به نظر وی ندارد. در رابطه با پروژه های موجود، گفت اکنون قطع پرداخت وامهای مورد تعهد کاری دشوار

ص: 718

می باشد.

(ب) اداره کل کمکهای خلیج جنوبی و عربی. این سازمان کویتی در سال 1342 تأسیس گردید تا از طریق آن کویت بتواند به بحرین، امارت جدا از امارات متحده عربی در آن زمان یعنی عمان و دو یمن کمک کند. پس از استقلال امارات متحده عربی از فهرست حذف شد و در سال 1352 سودان به جای آن وارد گردید. در ده سال گذشته سالانه حدود 9 میلیون دلار (4/2 میلیون دینار کویتی) به یمن جنوبی اختصاص داده است. از این مبلغ سالانه حدود 5/7 میلیون دلار (2 میلیون دینار کویتی) صرف احداث مدرسه و بیمارستان و 5/1 میلیون دلار (400 هزار دینار کویتی) صرف پرداخت حقوق 100 معلم مدارس مزبور، 10 پزشک، و تکنسینهای مختلف، مهندس و مدیر در یمن جنوبی می شد. (این اداره دفتر کوچکی نیز در عدن دارد.) پس از تصمیم اتحادیه عربی در 11 تیرماه سرپرست این اداره به ما گفت هزینه 5/7 میلیون دلاری ساختمانی از بودجه سال 1358 حذف شده است (10 تیرماه 1357 تا 9 تیرماه 1358). ولی پرداخت 5/1 میلیون دلار حقوق معلمین، و پزشکان و مدیران ادامه خواهد یافت چون این نوعی کمک «بشردوستانه» از طرف دولت کویت می باشد.

6- مطبوعات گزارش می دهند که وزیر دارائی جمهوری دموکراتیک خلق یمن فضیل محسن عبدا در تاریخ 10 تیرماه با امیر کدارایی ملاقات نمود و در تاریخ 11 تیرماه عازم لیبی شد. به نظر ما او تقاضای کمک کرده است.

7- اظهار نظر: طبق اطلاع آن وزارتخانه، دولت کویت معتقد است که کمک به جمهوری دموکراتیک خلق یمن بهترین راه برای کشانیدن این کشور به جرگه اعراب واقعی و میانه رو می باشد تا تنبیه آن. در نتیجه تصمیم 11 تیرماه اتحادیه عربی، این کشور سیاست کمک به یمن جنوبی را کنار گذاشته است، لیکن میزان تنبیهات مورد نظر چندان شدید نیست. ما فکر نمی کنیم که دولت کویت انتقالهای بانکی به عدن را متوقف سازد، چون سیاست همیشگی این (شهر - کشور) بازرگانی در جهت چرخش آزاد سرمایه در داخل و خارج از کشور بوده است. مائسترون

روابط ایران و کویت

سند شماره (9) تاریخ: 28 شهریورماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روابط ایران و کویت 1- رئیس هیئت دیپلماتیک محلی شیخ نصرالجابر یکی از شاهزادگان درخشان و جوان کویتی و برادرزاده امیر و نخست وزیر کویت است. وی نیز مانند تمام کویتیهای خوب، با ترک تهران به منظور گذرانیدن سه هفته در پاریس، پایان ماه رمضان را جشن گرفت.

2- بنابراین به محض این که وی در تاریخ 27 شهریور ماه به من تلفن کرد و گفت «به طور ناشناس» در تهران به سر می برد و میل دارد با من ملاقات کند، بسیار متعجب شدم. هنگامی که رهسپار شرکت در ضیافتی در پاکستان بود با وی ملاقات کردم و او را شخصی فیلسوف مآب یافتم.

3- امیر او را از پاریس فرا خوانده بود، و با ارسال یک پیام امیدوارکننده توسط او برای شاه او را با یک فروند هواپیمای جت مخصوص عازم تهران کرده بود. نصر صبح روز 28 شهریور ماه به حضور شاه باز

ص: 719

یافته بود. او در رابطه با زلزله تسلیت گفت، لیکن به خصوص در مورد نامه ای با شاه صحبت کرد که در آن امیر از تلاش شاه برای حفظ موقعیت و رهبریت خود در ایران حمایت خود را اعلام داشته بود.

4- نصر با من پس از باریافتن به حضور شاه، ملاقات کرد و گفت اوضاع خوب است و به نظر وی حس اعتماد شاه از زمان حضور وی در عیدالسلام خیلی بیشتر شده است. وی گفت روحیه شاه «خیلی خوب» است و کنترل کامل امور را در اختیار دارد.

5 - با پایان این وظیفه خوب، شیخ سوار جت خود شد و رهسپار روسپی خانه های پاریس گردید.

سولیوان

سفر کوپر به کویت، مقررات مالیاتی آمریکا در رابطه با سرمایه گذاریهای مستقیم کویت

سند شماره (10) تاریخ: 5 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در تهران، فوری موضوع: سفر کوپر به کویت، مقررات مالیاتی آمریکا در رابطه با سرمایه گذاریهای مستقیم کویت 1- مقامات کویتی احتمالاً با معاون وزیر کوپر در مورد مقررات مالیاتی پیشنهادی اداره مالیات داخلی درآمد دولتهای خارجی، که در آمریکا سرمایه گذاری کرده اند صحبت خواهند کرد. آنچه در ذیل می آید نکاتی است که سفارت آمریکا در کویت مایل به مطرح شدن آنها می باشد.

2- اداره مالیات داخلی بر اساس بخش 892 مجموعه قوانین مالیاتی 892 داخلی مقررات جدیدی را وضع کرده است.

هیئت همراه معاون وزیر یک نسخه از مقررات پیشنهادی و مجموعه قوانین 892 را در اختیار دارد. به طور خلاصه، بخش 892 درآمد «دولتهای خارجی» را که نتیجه سهام، اوراق قرضه، سپرده های بانکی «و یا هرگونه منبع مالی که در آمریکا دارند» می باشد از پرداخت مالیات معاف می دارند. مقررات پیشنهادی اداره مالیات داخلی این معافیت را در مورد درآمدهای «خنثی» (بهره و یا درآمد اوراق قرضه) یا درآمد حاصله از وارد شدن در تجارت یا فعالیت بازرگانی در آمریکا مانند تملک هتل، دفتر ساختمانی، و یا بنگاه معاملاتی توسط هر دولت خارجی یا آژانسهای تابعه آن مشمول مقررات مالیاتی جدید خواهد گردید.

3- در سیزده سال گذشته دولت کویت در زمینه املاک از طریق بانک چیس مانهاتان سرمایه گذاری های عظیمی کرده است. کویتیها که ظاهرا فکر می کردند بخش 892 شامل این مورد نمی شود فرمهای مالیاتی را پر نکرده اند. در صورتی که این مقررات به تصویب برسد، کویتیها مجبور خواهند شد مالیات سیزده سال عقب افتاده را بپردازند. ولی ما در رابطه با میزان سرمایه گذاری یا مالیات قابل پرداخت اطلاعی نداریم.

4- همان طور که در تلگرام مرجع آمده و سفارت آمریکا در کویت می داند، کویتیها نگران کاهش منافع حاصله از سرمایه گذاریهای خود و نیز امکان کاربرد مقررات پیشنهادی در مورد درآمدهای سیزده سال گذشته شان هستند. بانک چیس مانهاتان و وکلای آن با معاون وزیر کارزول و اداره مالیات داخلی گفتگو کرده و ظاهرا به کویتیها گفته اند که طبق بخش 892 می توان چنین برداشت کرد که دولت کویت از پرداخت مالیات مزبور معاف است. همان گونه که در تلگرام مرجع پیشنهاد شده، کویتیها ممکن است فکر کنند که

ص: 720

دولت آمریکا در هنگام مقررات پیشنهادی انگیزه های سیاسی ضد کویتی را در نظر داشته است (ولی باید گفته شود که این امر صحت ندارد).

5 - در صورت مطرح شدن موضوع توسط کویتیها می توانید از مطالب بالا و نکات ذیل استفاده کرده و به آنها پاسخ دهید.

انگیزه این پیشنهاد روشن شدن نحوه کاربرد بخش 892 در مورد تمام دولتهای خارجی بوده است (محض اطلاع شما منظور اصلی تمیز سرمایه گذاری «بازرگانی» از سرمایه گذاریهای «دولتی» بوده است.) خزانه داری فرصتی ایجاد کرده است تا همه (حتی بانک چیس مانهاتان) نظریات خود را کتبا اعلام نمایند.

و ظاهرا خزانه داری مایل است در ماه ژانویه این موضوع را در کنگره به بحث آزاد بگذارد. فرم نهائی این مقررات قبل از آن منتشر نخواهد گردید. علاوه بر این، خزانه داری از نگرانیهای ویژه کویت و مسئله کاربرد مقررات در رابطه با درآمدهای گذشته آگاه است. به همین دلیل وزیر بلومنتال معاون خود را در زمینه سیاستهای مالیاتی (امیل ساندل) را در سفر خود در ماه نوامبر به کویت به همراه خواهد آورد.

6- دیوید راکفلر با معاون وزیر کاتز در مورد این موضوع گفتگو کرد. راکفلر گفته بود که اگر این مقررات اجرا شود به هیئت مدیره و روابط آمریکا و اوپک خساراتی وارد خواهد گردید.ونس

کمک کویت در جهت جبران کاهش تولید ایران

سند شماره (11) تاریخ: 19 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در تهران عطف به: 19 آبان 1357 موضوع: کمک کویت در جهت جبران کاهش تولید ایران در حال حاضر بدون تردید انجام خواهد شد 1- خلاصه. کل تولید کویت (با درنظر گرفتن سهم آن از منطقه مشترک کویت و عربستان سعودی) در حال حاضر حدود 1/2 میلیون بشکه در روز است. حتی اگر دولت کویت بخواهد نیز نمی تواند تولید خود را بیش از 9/2 میلیون بشکه در روز افزایش دهد، چون کارهای زیادی در حوضچه های نفتی آن باید انجام شود که سالها وقت می گیرد و قبل از سال 1358 امکان پذیر نیست. نماینده شرکت نفتی گلف معتقد است که عراق، کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به توافق رسیده اند که در پاسخ به کاهش تولید نفت ایران تولید خود را حداقل به مدت یک یا دو هفته افزایش ندهند تا اوضاع روشن تر گردد. (پایان خلاصه).

2- پس از ارسال مرجع ب، ما با مقامات وزارت نفت و شرکت نفت کویت که بزرگترین تولیدکننده نفت کویت است، و نیز نمایندگان شرکت نفتی گلف و نیز معاون رئیس شرکت در بخش بازاریابی گفتگوهایی انجام دادیم. نتیجه تحقیقات مربوط به امکان افزایش تولید نفت کویت در جهت جبران کمبود تولید نفت ایران به شرح زیر است.

3- ظرفیت. معاون مدیر کل شرکت نفت کویت و مسئول عملیات (حفاظت شود) در تاریخ 11 آبانماه به ما گفت گرچه شرکت نفت کویت در نظر داشت در اوایل دهه 70 ظرفیت تولیدی خود را به 4/3 میلیون بشکه برساند، لیکن به علت ملی شدن و سیاست صرفه جویانه دولت کویت، هزینه های لازم برای انجام کارهای لازم و حراست از چاهها اختصاص نیافته است. در حال حاضر اوضاع طوری است که شرکت

ص: 721

نفت کویت نخواهد توانست بیش از 6/2 میلیون بشکه در روز تولید نماید. شرکت نفت کویت کارهای لازم در مورد چاهها را احتمالاً در سال 1358 آغاز خواهد کرد، ولی اگر میزان سرمایه کافی نباشد، شرکت نفت کویت نخواهد توانست سالانه بر روی بیش از 20 حلقه چاه از 700 چاه موجود کار کند.

مدیر شرکت فکر می کند که ظرفیت تولیدی شرکت افزایش نخواهد یافت مگر آن که سقف کنونی میانگین تولید 2 میلیون بشکه در روز از بین برود. در رابطه با ظرفیت باقیمانده تولیدی کویت در منطقه ای که با عربستان سعودی در آن سهیم است، قرار نیست تولید 000/450 بشکه در روز شرکت نفت عربی افزایش یابد (که سهم کویت از آن 225000 بشکه در روز می باشد)، و ظرفیت تولید آمین اویل سابق نیز افزایش نخواهد یافت (که سهم کویت از آن 000/90 بشکه در روز می باشد). معنی آن این است که تولید مؤثر کویت کمی بیش از 9/2 میلیون بشکه در روز می باشد.

4- تولید واقعی، طبق آمار و ارقام داخلی وزارت نفت، در آبان ماه ظرفیت کلی تولیدی کویت معادل 1/2 میلیون بشکه در روز بود - که 83/1 میلیون بشکه در روز آن مربوط به شرکت نفت کویت و 000/280 بشکه در روز آن مربوط به سهم کویت در منطقه مشترک است. تولید 1/2 میلیون بشکه در روز نشانگر 5 درصد افزایش در مقایسه با آبان سال 1356 است. در ده ماه اول سال 1357 کل تولید شامل سهم کویت از منطقه مشترک حدود 2 میلیون بشکه در روز و 77/6 درصد بیش از 10 ماهه اول سال 1356 بود. ارقام تولیدی به شرح زیر است (به بشکه در روز).

آبان- دیماه- آبانماه شرکت نفت کویت- 180166-1799124 عملیات آمین اویل پیشین- 83525-80799 شرکت نفت عربی- سهم کویت- 200120-141380 جمع- 2113811-2019303 5 - مقامات شرکت نفتی گلف اظهار داشتند که آنها و دو برداشت کننده بزرگ (شل و بریتیش پترولیوم) تقاضا کرده اند که با وزیر نفت در مورد افزایش تولید گفتگو نمایند، لیکن وزیر تا به حال به این موضوع علاقه ای نشان نداده است. گلف که معمولاً در مورد اوضاع بازار ناله می کند، می گوید که قادر نیست حداقل تکالیف قراردادی خود را انجام دهد و حداکثر نفت مجاز در قرارداد خود با کویت را خریداری کند (575000 بشکه در روز). به نظر می آید شل و بریتیش پترولیوم نیز همین کار را انجام می دهند. بنا به اعتقاد نمایندگان گلف، عراق، عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی توافق کرده اند که به دنبال کاهش تولید نفت ایران و حداقل تا یکی دو هفته پس از آن تولید خود را افزایش ندهند تا وضع روشنتر شود.

6- اظهار نظر. به نظر ما کویت مایل نیست به منظور کسب منافع کوتاه مدت در نتیجه مشکلات موقتی نفت ایران، به ایرانیها اهانت نماید. از طرف دیگر اگر این وضع ادامه یابد کویت ظرفیت تولیدی خود را به کمی بیش از 9/2 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد داد تا همگام با عربستان سعودی، امارات متحده

ص: 722

عربی و دیگران نیاز معقول جهانی را برآورده سازد.

7- وزارتخانه در صورت تمایل می تواند این تلگرام را به سفارت آمریکا در تهران ارسال دارد.

مائسترون

سفر معاون وزیر کوپر به کویت

سند شماره (12) تاریخ: 23 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، فوری موضوع: سفر معاون وزیر کوپر به کویت 1- خلاصه. معاون وزیر کوپر در سفر مورخ 10 - 9 آبانماه خود به کویت با وزیر نفت و وزیر دارایی، مشاور مالی امیر و مدیر کل صندوق مالی کویت ملاقات نمود. مقامات کویتی از سخنرانی معاون وزیر در مورد اقتصاد جهانی و اقدامات ما در رابطه با دلار قدردانی کرده، لیکن گفتند، اگر هم روندهای بنیادی و درازمدتی به نفع دلار باشد، آمریکا هنوز نتوانسته است بر مشکلات کوتاه مدت فائق آید. در پاسخ به توسل به میانه روی در کنفرانس اوپک در ابوظبی، وزیر نفت گفت افزایش قیمت نفت کمتر از ده در صد را نخواهد پذیرفت. گر چه این افزایش می تواند مرحله به مرحله صورت گیرد، مقامات کویت از تغییرات پیشنهادی بخش 892 قوانین اداره مالیات داخلی آمریکا که سرمایه گذاریهای دولت کویت را مشمول مالیات خواهد کرد، اظهار نگرانی کردند.وزیر نفت و دارایی با اظهار نگرانی در مورد وضع مقرراتی مالیاتی پیشرفته گفتند این امر مانع از انجام سرمایه گذاریها خواهد شد، چون سرمایه گذاری مستقیما باج سیاست نفتی کشور مرتبط است. در پاسخ به سخنرانی معاون وزیر کوپر در مورد مسائل شمال و جنوب، وزیر دارایی نسبت به پروژه ها و تلاشهای مربوط به این گفتگوها اظهار شک و تردید کرد. جهت و سطح سیاستهای کمکی موضوعات مورد بحث مفید با سرپرست صندوق الحمار بود.

تلگرام جداگانه به تشریح گفتگوهای وسیع در مورد کار برد بخش 892 در رابطه با سرمایه گذاری کویت در آمریکا اختصاص داده شده. (پایان خلاصه.) 2- در تاریخ 10-9 آبان ماه ریچارد کوپر معاون وزیر کشور در امور اقتصادی طی 24 ساعت پر مشغله ای که گذرانید، یکساعت با وزیر نفت شیخ علی خلیفه الصباح، دو ساعت با وزیر دارایی عتیقی و مشاور مالی امیر کویت خالد ابو سعود و سرپرست صندوق کویت برای عمران اقتصادی عربی عبدالطیف الحماد که ضیافت شامی به افتخار وی ترتیب داده بود، گفتگو کرد. سفیر نیز در یک ضیافت شام میزبانی علی خلیفه و بانکداران ذینفوذ سرمایه گذار و بازرگانان کویتی را به عهده داشت.

3- در ملاقات با علی خلیفه، عتیقی و ابو سعود، معاون وزیر کوپر(1)به بررسی وضع اقتصاد جهانی و امکان تقویت دلار (2) (با عتیقی) در مورد مذاکرات شمال و جنوب و (3) در زمینه تعادل انرژی و امیدواریها به میانه روی در اجلاس آتی اوپک در زمینه قیمت نفت گفتگو کرد. سخنرانی معاون وزیر حاوی مطالب گزارش شده در پاراگرافهای و مرجع ج بود.گفتگو پیرامون مسائل زیر به شرح ذیل ادامه یافت.

4- اقتصاد جهانی و دلار. عکس العمل کویت در رابطه با سخنرانی معاون وزیر توام با قدردانی بود لیکن از مشکلات آنها ناشی از ضعف دلار انتقاد به عمل آمد.

ص: 723

الف: اظهار نظرهای وزیر نفت. علی خلیفه گفت در رابطه با استدلالهای معاون وزیر در زمینه امکانات بنیادین درازمدت دلار مخالفتی ندارد. ولی برای کویت دلار یک مسئله آنی را پیش کشیده است. در آمد کویت به صورت دلار است، لیکن این کشور مجبور است دلارهای خود را به مارک، ین و دیگر ازهاری گران قیمت تبدیل کند تا بتواند واردات مورد نیاز خود را تأمین نماید. بانکداران آمریکایی و اروپایی که وزیر هر روزه با آنها ملاقات می کند اظهار می دارند که اقدامات ضد تورمی آمریکا «مؤثر نیست». آنها می گویند در کوتاه مدت آمریکا به چیزی توجه نمی کند. مسئله دیگر این است که شرکتهای آمریکایی به افزایش صادرات پای بند نیستند.

ب: معاون وزیر کوپر پاسخ داد که وی نمی تواند با نحوه تشریح بانکداران آمریکایی و اروپایی توسط وزیر مخالف باشد، لیکن همان گونه که وزیر در جریان است،در چند ماه گذشته آمریکا چند اقدام کوتاه مدت را انجام داده است. در حقیقت، موازنه تجاری آمریکا نیز در چند ماه گذشته بهبود یافته است.

در پاسخ به سؤال گروهی از بانکداران آمریکایی و ایرانی در ایران، معاون وزیر به آنها گفته بود که آیا می توانند راه حلی را پیشنهاد کنند که کم خرج تر از خود مسئله باشد، به طور مثال آمریکا می تواند برای واردات اضافه بهایی تعیین کرده و یا آنها را تحت کنترل درآورد. لیکن ژاپن و آلمان غربی با اینکار موافق نیستند. ما می توانیم در آمریکا یک عقب افتادگی اقتصادی را به وجود بیاوریم، لیکن این کار برای جهان و به خصوص کشورهای رو به رشد مفید نخواهد بود. بلکه بر عکس تمام تلاش ما بر گسترش دادن و نه محدود کردن اقتصاد جهان متمرکز است، تا اقتصاد اروپا از کندی و رکود به در آید تا بتوانند علاوه بر کمک به خودشان به دلار نیز کمک کنند.

ج: فعالیت غیر مکفی شرکتهای آمریکایی، کوپر گفت وی به خصوص به برداشت وزیر نفت در مورد بازرگانان آمریکایی و تلاش آنها در زمینه بالا بردن صادرات با در نظر گرفتن دلار ارزان علاقه مند است.

اگر آنها از این فرصت استفاده کنند برای ما بسیار نگران کننده است. وی گفت، رئیس جمهور کارتر جهت ترغیب صادرات به خصوص از طریق کارخانه های متوسط آمریکایی، سیاست صادراتی جدیدی را اعلام کرده است. وزیر گفت وی تاکنون علامتی دال بر افزایش فعالیت شرکتهای آمریکایی را مشاهده نکرده است، در چند ماه گذشته طبق اطلاع وی تنها یک شرکت آمریکایی که آن هم با یک شرکت ژاپنی شریک بوده موفق به انعقاد قرار دادی در کویت شده است. سفیر یادآور شد که این شرکت همان شرکت رایلی - میتسوی ژاپنی آمریکایی است که در زمینه دیگهای بخار نیروگاه دوحه موفق به تحصیل قرار داد شده است. وی گفت علیرغم تلاشهای همه جانبه یک سال گذشته ما تنها یک شرکت آمریکایی بنام جنرال الکتریک بخش توربین های پروژه را به عهده گرفته است و هزینه اعلام شده توسط آن دو برابر هزینه اعلام شده توسط شرکت ژاپنی است.

د: عتیقی در مورد دلار. در پاسخ به سخنرانی معاون وزیر کوپر وزیر دارایی عتیقی گفت که امیدوار است تلاشهای رئیس جمهور کارتر در زمینه کنترل تورم، گسترش صادرات و کاهش واردات نفتی موفقیت آمیز باشد؛ لیکن وی فکر نمی کند که این مسائل در آینده نزدیک تحقق یابد. به طور مثال، مذاکرات آتی دستمزد برای قرار دادهای سه ساله کارگری احتمالاً به تورم خواهد افزود. عتیقی گفت سقوط ارزش دلار علاوه بر خسارت زدن به تولید کنندگان نفت به صادرات آمریکایی کمکی نخواهد کرد چون هزینه نفتی آلمان، دیگر کشورهای اروپایی و ژاپن را پایین می آورد و موضع رقابتی آنها با آمریکا را

ص: 724

تشدید می کند. عتیقی با صدای بلند گفت نمی داند اتفاقات رخ داده در مورد دلار از «مقاصد سیاسی» سرچشمه می گیرد یا خیر، عتیقی گفت هر چه باشد «آمریکا قیمت آن را خواهد پرداخت» چون آمریکا در مرکز اقتصاد جهانی قرار گرفته و سقوط ارزش دلار نیز بر اقتصاد جهانی لطمه وارد می سازد. آمریکا و اروپا تنها کاری که کرده اند اینست که اعضای بدن را قطع کرده اند تا لباس مناسب آن شود، و در این رابطه منظور از بدن کشورهای تولید کننده مواد خام از قبیل نفت و غیره می باشد. تولیدکنندگان نفت در ازاء فروش منابع میرای خود چیزی را به دست می آورند که ارزش آن دائما رو به کاهش است. عتیقی گفت سالها است که کویت با وزیر خزانه داری پیشین سیمون و دستیارش پارسگی گفتگو می کرده و هم اکنون با وزیر بلومنتال گفتگو می کند تا دوستانی در مراتب بالا جلب کند تا متوجه شوند که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان دارای منافع مشترکی هستند، لیکن در حال حاضر سیستم پولی خاصی در جهان وجود ندارد که بتوان به آن متکی شد. در حال حاضر گروه 77 از سازمان تجارت و بازرگانی سازمان ملل می خواهد که در امور مالی وارد شود، چون ثبات پولی از بین رفته است. وزیر گفت نیروهای مورد نیاز بسیار است، لیکن کشورهای نفتی به آنها نیازی ندارند. آنها دلایل اخلاقی به جهان ارائه می کنند، لیکن در ازاء تلاشهایشان مطبوعات و تبلیغات سر و صدای زیادی به راه انداخته و ارزی در اختیار آنها قرار می دهند، که دائما از اعتبار آن کاسته می شود.

ه : در اشاره به تمثیلهای عتیقی، معاون وزیر کوپر گفت ما سعی کرده ایم این لباس را به این تن بپوشانیم ولی نه از طریق قطع عضو. کوپر گفت، هنگامی که کارتر رئیس جمهور شد، جهان در یک عقب افتادگی اقتصادی به سر می برد، قیمت کالاها نیز تحت فشار بود ما احساس کردیم که آمریکا،آلمان و ژاپن باید کاری انجام دهند و در اجلاس لندن در اردیبهشت 1358 ما به یک توافق کلی دست یافتیم. ولی تنها آمریکا بود که از خود عمل نشان داد. اقتصاد خود را گسترش داد البته بنا به دلایل داخلی ولی همین امر برای جهان و به خصوص کشورهای تولیدکننده مواد اولیه نیز مفید بود. ما می دانستیم که اگر آلمان و ژاپن نیز همین کار را انجام ندهند، مشکلات پدید خواهد آمد. اکنون پس از اجلاسیه بن، ژاپن و آلمان نیز اقتصاد خود را گسترش خواهند داد و ما امیدواریم که سال 1358 بهتر از سال 1357 باشد. البته مشکلات هنوز از بین نرفته است، لیکن اگر این کار را هم انجام نمی دادیم بیکاری وازدگی یا واپس زدگی وضع جهان را به وخامت بیشتر می کشید.

و: در اشاره به اظهارات عتیقی در مورد تولید نفت و مسئولیت اخلاقی معاون وزیر کوپر گفت ما نیز حس مسئولیت داریم، به طور مثال آن را می توان در صدور گندم مشاهده کرد و در اکثر این موارد اینکار با وجود اعتراض کشاورزان خود ما صورت می گیرد، چون آنها از ما می خواهند کمتر تولید کنیم تا قیمت بالاجبار بالا برود. به علت همین حس مسئولیت هزاران تن گندم را به کشورهایی چون هند و مصر ارسال نموده ایم. با تولید بیشتر ما نیز خود را در وضع کشورهای تولید کننده نفت قرار می دهیم عتیقی با لبخندی گفت او کاملاً با وجه تشابه به گندم و نفت موافق نیست. لیکن بهتر است این مسئله به جلسه دیگری موکول شود.

ز: نقطه نظرات مشاور مالی خالد ابوسعود، که به مدت 20 +سال یکی از شخصیتهای مهم تعیین کننده قیمت و ترکیب سرمایه گذاریهای دولت کویت بوده است به معاون وزیر کوپر گفت حاکم کویت در مورد دلار شدیدا نگران شده و شخصا به آن توجه می کند. ابوسعود گفت به 6 میلیارد دلار در آمد نفتی خود کنار

ص: 725

که سال گذشته کویت جهت مخارج وارد گردید. علت نیز این است که حدود نیم و یا دو سوم بودجه در مقایسه با دلار سیر صعودی یافته است. ابو سعود گفت، کویت هنوز هم مایل است سرمایه گذاریهای درازمدت خود را در آمریکا انجام دهد، لیکن دورنمای کوتاه مدت آن نگران کننده است، چون نه تنها افراد بلکه شرکتهای بزرگ نیز در حال دوری جستن از دلار هستند. با تکرار نقطه نظر وزیر نفت، ابوسعود گفت جامعه مالی اروپا به این نتیجه رسیده است که آمریکاییها نگران سقوط ارزش دلار نیستند. وی گفت امیدوار است اقداماتی در جهت تفسیر این نظریه و بالا رفتن ارزش دلار صورت پذیرد. در رابطه با راه حل های کویت در مورد دلار ابوسعود با صراحت گفت «ما نمی دانیم چه کاری باید انجام دهیم.

نمی خواهیم دلار را از دست بدهیم و خسارات وارده را بپذیریم، ولی برای سرمایه گذاریهای (عظیم) به چه نقطه ای از جهان روی بیاوریم؟» 5 - قیمت نفت و اجلاس اوپک در ابوظبی. معاون وزیر کوپر در ملاقات با وزیر نفت گفت ما به اجلاس آتی اوپک در ابوظبی بسیار علاقه مند هستیم.

وی طبق پاراگراف 6 مرجع ج در مورد وضع بازار نفتی در سال 1358، تأثیر افزایش قیمت بر تورم جهانی و بافت شکننده اقتصاد جهان صحبت کرد و گفت بهتر است در زمینه افزایش قیمت نفت در ابوظبی با میانه روی بسیار عمل شود. علی خلیفه پاسخ داد:«ما آنقدر میانه رو بوده ایم که از نظر سیاسی غیر واقعگرایانه بوده است. اگر منظور شما 5 درصد افزایش قیمت برای تمام سال 58 است ما آن را نمی پذیریم.

هر وزیر نفتی که این افزایش محدود را بپذیرد یا «آگاه نیست و یا ساده اندیش است» «هیچ کس تقاضای عمومی عراقیها را نخواهد پذیرفت. با این وصف ما افزایش کمتر از ده درصد را نخواهیم پذیرفت. حال این افزایش مرحله به مرحله و یا یکباره صورت گیرد، مهم نیست. ما خواستار جبران خسارات وارده بخود در دو سال گذشته نیستیم.ما به مسئولیتهای خود واقف هستیم، ولی در برابر مردم خودمان نیز مسئولیتهابی داریم. از نظر سیاسی پذیرش افزایش قیمت ناچیز برای ما درست نیست. برای آمریکا نیز این امر درست نیست، چون بر اوضاع داخلی سیاسی کشورهای تولید کننده تأثیر منفی به جای خواهد گذاشت.» معاون وزیر کوپر در خاتمه گفت وی به مسائل سیاسی و غیره واقف است، لیکن امیدوار است که وزیر در رابطه با قیمت نفت خود داری بیشتری اعمال نماید.

6- وزرا تغییر مقررات مالیاتی را به تولید نفت ارتباط می دهند در تمام طول این دیدار بررسی مجدد پیشنهادی مقررات مالیاتی به منظور پوشش سرمایه گذاری دولتی خارجی در آمریکا توسط اداره مالیات داخلی (بخش 892) که در مرجع ب گزارش شد موضوع اصلی بحث بود. وزیر دارایی و وزیر نفت هر دو به تفصیل در این مورد سخن گفته و اعلام داشتند که تجدید نظر در مورد مقررات بخش 892 که ممکن است موجب رویگردانی کویت از سرمایه گذاری در آمریکا شود، کاهش تولید نفت کویت را نیز به دنبال خواهد داشت. وزیر نفت گفت وی امیدوار است که ما جو جدیدی را که در نتیجه مقررات جدید مالیاتی خود در رابطه با سرمایه کویت در آمریکا به وجود می آوریم، درک کرده باشیم. به خاطر کاهش تولید نفت در ایران، تعدادی از مشتریان بزرگ به وی مراجعه کرده و خواستار انعقاد قرارداد خرید نفت قابل ملاحظه در درازمدت شده اند (مرجع د). علی خلیفه گفت تجدیدنظر مقررات مالیاتی در آمریکا در زمینه سرمایه گذاریهای دولتهای بیگانه (بخش 892) برای شورای وزیران این توهم را به وجود آورده است که به علت بسته شدن راههای سرمایه گذاری انگیزه ای نیز برای تولید بیشتر نباید وجود داشته باشد. وزیران

ص: 726

نفت کشورهای تولیدکننده نفت مازاد اوپک در صورتیکه متوجه شوند موانعی بر سر راه سرمایه گذاریها قرار داده شده، تحت فشار قرار گرفته و مجبور به محدود کردن تولید نفت خواهند شد. علی خلیفه در خاتمه گفت «پیام من اینست که این موضوع را برای مدتی کنار بگذارید، زمان کنونی برای مطرح شدن آن مناسب نیست (بخش 892)».

7- وزیر دارایی عتیقی نیز به نحوی که گویا قبلاً هماهنگ شده بود نگرانیهای علی خلیفه را منعکس ساخت و گفت در این اندیشه است که آیا ممکن است تغییر شگفت آور نحوه برخورد با سرمایه گذاری های دولتهای خارجی دارای «انگیزه سیاسی» باشد، که البته این انگیزه سیاسی از طرف وزارت خارجه پدید نیامده، بلکه عامل آن ممکن است گروههای ناشناخته دیگری باشند. عتیقی با تأکید گفت که این مسئله بسیار حساس است، چون تولید نفت و سرمایه گذاری با یکدیگر ارتباط دارند. ابو سعود نیز همین نگرانی خاص دولت کویت را منعکس ساخت، جزئیات گفتگو در مورد بخش 892 و ابراز اطمینانهای معاون وزیر کوپر در هماهنگی با مرجع الف در پاسخ به دولت کویت در تلگرام جداگانه گزارش خواهد شد، چون موضوع از ماهیت فنی برخوردار است.

8 - مذاکرات شمال و جنوب. در پاسخ به سؤال وزیر عقیقی، معاون وزیر کوپر نظریات ما را در مورد مذاکرات شمال و جنوب به شرح زیر مطرح ساخت:

الف: صندوق مشترک ما در وضعی قرار گرفته ایم که می توانیم یک جهش روانی انجام دهیم و در آن موقع یعنی حدود دو هفته دیگر اجلاس مذاکراتی تشکیل خواهد شد. گفتگوهای ما با کشورهای صنعتی و کوریا سرپرست اونکتاد سازمان ملل نشان داده است که ما دارای وضع مورد بحث پیرامون عناصر اصلی صندوق مشترک هستیم. در صورتی که گروه 77 انعطاف پذیر باشد ما خواهیم توانست مشخصات مهم صندوق مشترک را طرح ریزی نماییم. گروه 77 این صندوق را علاوه بر اهمیت نهفته در صلاحیت غریزی وسیله های سمبلیک می داند. بعضی از کشورهای گروه 77 میل دارند این گفتگو از بین برود و برای گروهی متشکل از 120 کشور برگزاری مذاکرات به طرز انعطاف پذیر دشوار است. معاون وزیر کوپر از عتیقی تقاضا کرد که کویت با استفاده از حسن نیت و شهرت خویش میزان انعطاف پذیری در گروه 77 را بالا ببرد.

ب: سازمان گسترش تجارت و بازرگانی سازمان ملل. اجلاسیه هایی که در آن مسائل شمال و جنوب مطرح شده عبارتند از اجلاس کلمبو در اواخر دیماه، اجلاس گروه 77 در بهمن ماه و اجلاس سازمان گسترش تجارت بازرگانی سازمان ملی در اردیبهشت ماه 1358. معاون وزیر از کویت خواست که نقش میانه رو و سازماندهی را ایفا کرده و مانع بروز مواضع سخت و منبعث از اصول ایدئولوژیک توسط بعضی از اعضای گروه 77 شود. وی گفت برداشت ما این است که بعضی از کشورها میل دارند در اجلاس آتی سازمان گسترش تجارت و عمران سازمان ملل در مانیل مسائل پولی بین المللی را مطرح سازند، ولی وارد کردن این مسائل در برنامه کار این سازمان در آینده اشتباه است چون (الف )این امر سبب به انحراف کشیده شدن منابعی است که این سازمان در برنامه های جاری خود به خاطر حفظ آنها با مشکلاتی دست به گریبان شده است، (ب) توجه صندوق بین المللی پول و وزیران دارایی جهان را منحرف خواهد کرد، چون سازمان گسترش تجارت و بازرگانی سازمان ملل یک سکوی طبیعی برای منعکس شدن مسائل پول بین المللی نیست، معاون وزیر کوپر پیشنهاد کرد که بهتر است کویت قبل از اجلاس آتی کلمبو در 14 دیماه این مسئله را مطرح نماید.

ص: 727

ج: کمیته همگانی (WHOLE)، در مورد شرایط اصلی موضوع مورد اشاره در شهریور ماه «مشاجره ای» در گرفت، ولی گویا این وضع خاتمه یافته است. لیکن امیدواریم که در دیماه با آغاز مذاکرات بتوانیم مانند زمان حال به مسائل مهم بپردازیم.

د: نحوه برخورد. هنوز هم بین آمریکا و گروه 77 اختلافات فاحشی وجود دارد، لیکن هنگام گردهمایی این اختلافات آنقدر نیز تند نخواهد بود، چون نظرات اصلی مان آنقدر نیز متفاوت نیستند.

9- در اظهار نظر پیرامون سخنان معاون وزیر، عتیقی گفت البته مذاکرات شمال و جنوب مسائل منطقی را در نظر می گیرد که بعضی در حیطه اختیارات آن بوده و بعضی نه. با این وصف وی اعلام داشت. «من به مذاکرات شمال و جنوب به هیچ وجه اعتقاد ندارم و هرگز به مذاکرات اعراب و اروپاییها نیز اعتقادی نداشته ام، چون فاقد محتوا است... البته در رابطه با انتقال تکنولوژی، چون من قادر نیستم طرز فکر آمریکایی را به کله آفریقاییها و یا اعراب فرو کنم. اگر من طالب تکنولوژی و انتقال آن هستم باید هزینه مطالعه را پرداخته و به تحقیق بپردازم. من قادر نیستم طرز فکر خود را به شما تلقین کنم انتقال تکنولوژی یک شعار احمقانه است» عتیقی گفت تلاش برای رسیدن به یک توافق منطقی «پیرامون انتقال تکنولوژی» یک عمل بیهوده و بی معنی است، چون در این مورد دو کشور به سختی می توانند به توافق برسند تا چه رسد به دو گروه از کشورها.

10- صندوق مشترک. عتیقی گفت که در مورد صندوق مشترک انتقادات بسیاری را می تواند مطرح کند، لیکن کویت قادر نیست به گروه 77 بگوید که از آنها حمایت نمی کند. وی فکر می کند که هیچ یک از پروژه های همکاری آمریکا و یا گروه 77 موفق نخواهد شد.

11- معاون وزیر کوپر گفت در رابطه با انتقال تکنولوژی با وزیر کاملاً هم عقیده است. یعنی او نیز معتقد است که معنی آن ساخت توان بشری به منظور ایجاد علم جدید است. وی امیدوار است که کنفرانس تابستان آتی علم، تکنولوژی و عمران بین المللی به این نکته مهم پی ببرد. چون مهمترین مسئله باید آموزش و پرورش باشد و بس. وی گفت که به نظرات بدبینانه وزیر در مورد صندوق مشترک علاقه مند است. البته ما به ارزشهایی در وجود آن پی برده ایم. ولی جهان را نجات نخواهد بخشید، فقط بهبود معتدل را پدید خواهد آورد.

عتیقی گفت البته به نحو معتدل کار خود را آغاز خواهد کرد و پس از آن به صورت سازمان ملل در خواهد آمد. معاون وزیر کوپر گفت وی در نظر دارد از همین تغییر عملکرد اجتناب ورزد. وی گفت امیدوار است کویت در کنفرانس نظریات خود را مطرح سازد. وزیر گفت وی در نظر دارد از طریق دبیر اوپک همین عمل را انجام دهد. معاون وزیر کوپر گفت بهتر است در مذاکرات قدری واقعگرابی راه داده شود. وی گفت همانند وزیر معتقد است که در مذاکرات یک کشور با کشور دیگر مشکلاتی کافی وجود دارد، لیکن وی گفت ما در جهانی با 150کشور زندگی می کنیم و علیرغم مشکلات باید مسائل جهانی را به طور جهانی حل نماییم.

12- در گفتگوی وسیعی در مورد سیاست کمکی، مدیر کل صندوق کویت عبدالطیف الحماد گفت آمریکا باید ملاحظات سیاسی را پایه و اساس کمکهای خود قرار ندهد، بلکه بخشی از کمکهای خود را به بخش عمرانی اختصاص دهد. وی گفت بیم از آن دارد که عدم حمایت کافی در قبال بانک توسعه جهانی سبب کاهش مازاد کمک اوپک گردد و اساس نیازهای بشری که کمکهای آمریکا بر آن استوار است جنبه

ص: 728

ابهام آمیزی پیدا کرده است. معاون وزیر کوپر در پاسخ گفت لایحه کمکی اخیر نشانگر افزایش قابل ملاحظه کمکهای آمریکاست، به عنوان یک کشور دموکراتیک ما باید پاسخگوی نقطه نظرات مالیات پردازانی باشیم که به پیدایش کمکهای خارجی کمک کرده اند تا موضع مردمی و توأم با حمایتمان حفظ گردد. کمک دهندگان اوپک نباید عملکرد آمریکا در بانک توسعه جهانی را این گونه بنگرند، چون مردم بار دیگر خواهان انعقاد قراردادهای دو جانبه کمکی شده اند. مهمترین رویداد سطح کمکهای آمریکاست که در سال گذشته افزایش قابل ملاحظه ای یافت. معاون وزیر گفت کشورهای مختلف ترجیح می دهند. سیاست کمکی مخصوص به خود را سازماندهی کنند و مهمترین مسئله افزایش کلی کمک است و نه حمایت همگانی از یک هدف.

مائسترون

وزیر نفت کویت با معاون وزیر کوپر ملاقات می کند

سند شماره (13) تاریخ: 23 آبان 1357 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا در کویت، با اولویت موضوع: وزیر نفت کویت با معاون وزیر کوپر ملاقات می کند 1- شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت در تاریخ 22 آبان قبل از ملاقات با وزیران بلومنتال و شلزینگر با کوپر معاون وزیر در امور اقتصادی ملاقات نمود. وزیر نفت و کوپر به گفتگوهای اخیر خود در کویت (تلگرام جداگانه) اشاره کرده و اظهار داشتند که مایلند مذاکرات صریح آغاز شده بین مقامات اقتصادی دو کشور کویت و آمریکا ادامه یابد.

2- در پاسخ به پرس و جوی وزیر نفت در مورد اوضاع ایران، کوپر گفت که ظاهرا اوضاع کلی رو به بهبود است. سطح تولید در 21 آبان معادل 6/2 میلیون بشکه در روز شده بود و این امیدواری هست که سطح تولید در تاریخ 22 آبان ماه به 3 میلیون بشکه در روز برسد. ناظران قسمتها کار خود را آغاز کرده اند، و کارگران نیز به تعداد زیاد در حال مراجعت به سرکارهای خود هستند،تنها کارکنان اداری بسیاری به اعتصابات خود ادامه داده اند، جزیره خارک هنوز عملیات خود را آغاز نکرده است دولت ایران در قبال اعتصاب کنندگان دست به اقدامات شدیدی زده است. و اعلام کرده است که آنها یا باید به سر کارهای خود برگردند و یا اخراج شوند. و در صورت اخراج مساکن شرکتی آنها نیز فورا پس گرفته خواهد شد.

3- وزیر نفت گفت که نظم و قانون هرچه زودتر باید اعاده گردد و به نظر وی در رابطه با اقدامات اخیر شاه راه چاره دیگری وجود نداشته است و چون اوضاع بخش نفتی تابع «عملکرد» اوضاع کلی ایران است تا زمانیکه صلح و قانون اعاده نشده تولید به سطح عادی خود برنخواهد گشت.

4- کوپر یاد آورد شد که در سفر اخیر خود به کویت مسئله ازدیاد سطح تولید مطرح شده بود وی گفت اگر اوضاع کنونی در ایران تا چند هفته دیگر ادامه یابد ممکن است از کویتیها خواسته شود که سطح تولید خود را بالا ببرند. علی خلیفه گفت که به وی اطلاع داده شده است که در نتیجه اعتصاب ایرانیها معادل سه تا چهار روز تولید از دست رفته است. این وضع چندان جدی نیست ولی سال بعد باید از طریق افزایش تولید جبران گردد، تا علاوه بر جبران این کاهش تولید بالا رفتن میزان تقاضا نیز در نظر گرفته شود. کوپر

ص: 729

گفت که عربستان سعودی در چند روز گذشته سطح تولید خود را بیش از سطح تولید «عادی» بالا برده است.

5 - وزیر نفت با صراحت گفت اگر آمریکا در نظر دارد از کویت بخواهد که سطح تولید خود را بالا ببرد «من نیز امیدوارم که مسئله مالیاتی حل شود». وی گفت پس از ملاقات قبلی با کوپر مسئله افزایش تولید نفتی را با کابینه در میان گذاشته بود ولی آنها به خاطر حل نشدن اختلافات مالیاتی خود با آمریکا از این پیشنهاد «استقبال چندانی» به عمل نیاورده بودند. علی خلیفه گفت امیدوار است که وزیر بلومنتال در سفر آتی خود بتواند در این رابطه به دولت کویت احساس اطمینان ببخشد. وزیر گفت که تا آنجا که می داند اداره مالیات داخلی آمریکا «مستقلاً» عمل می کند لیکن وی گفت امیدوار است که دولت آمریکا متوجه شود که این مسئله برای دولت متبوع وی حائز اهمیت بسیار است.

6- کوپر از گفتگوی طولانی خود با وزیر دارایی کویت عتیقی پیرامون همین موضوع یاد کرد(مسئله مقررات پیشنهادی اداره مالیات داخلی در مورد بخش 892 مجموعه قوانین مالیاتی). وی گفت که پیش نویس پیشنهادی مقررات انتشار یافته و قرار است در اواخر ژانویه جلسات پرسش و پاسخ عمومی در مورد آنها برگزار گردد. وی گفت در در این رابطه وزیر بلومنتال صاحب نظرترین فرد در دولت آمریکاست و نیز قطعا مایل است از نظرات دولت کویت مطلع گردد.

7- علی خلیفه بحث را به وضع دلار کشانید. کوپر گفت که نرخ و ارزش دلار در چند روز گذشته ثابت مانده و دولت آمریکا امیدوار است که این وضع ادامه یابد. بازارها با حدودی نوسان پیدا کرده اند و سودجوئی و تغییر پذیری بسیاری وجود داشته است لیکن به طور کلی بنیاد گرایان اقتصاد آمریکا درست می اندیشند و ترکیبی از این واقعیت و برنامه جدید می تواند محیطی را پدید آورد که در آن دلار ثابت مانده و در بازار جهانی وضع بهتری پیدا کند.

8 - وزیر گفت که او بیش از گذشته «امیدوار است» و بانکداران لندن هنگام مشورت با وی گفته اند که ماههای ژانویه و فوریه واقعی ترین دوان آزمایش برای دلار بحساب می آیند. بانکداران سرمایه گذاران معتقدند که دولت آمریکا در دفاع از دلار اقدامات لازم را به عمل نخواهد آورد و آنها منتظرند که اراده دولت آمریکا نیز در ماههای ژانویه و فوریه آزمایش خود را پس بدهد. وی معتقد است که مهمترین عوامل ایجاد فشار علیه دلار مارک و ین خواهند بود.

9- در پاسخ به این کوپر که چه چیزی می تواند بانکداران سرمایه گذاران را نسبت به دفاع از دلار توسط دولت آمریکا متقاعد سازد علی خلیفه با خنده گفت نشنیدن خبرهای خوب برای آنها متقاعدکننده تر است که کوپر گفت خزانه داری آمریکا آماده است تا با تمام مشکلات موجود در بازار پولی دست و پنجه نرم کند.

10- علی خلیفه در مورد استراتژی ضد تورم خواستار دریافت اطلاعات بیشتری شد.کوپر گفت که استراتژی ضد تورمی دولت آمریکا هم اکنون اعلام شده و یادآور شد که دولت آمریکا با مؤثرترین روشها این شکاف را پر کرده است. برخلاف ادعای مطبوعات این برنامه بسیار مهم است و از برش خاصی برخوردار می باشد و این برش به خصوص در رابطه با بند و سازش و مصالحه قابلیت کاربرد دارد و زیر در مورد میزان تأثیر این بند و حوزه اقتصادی تحت کنترل دولت آمریکا سؤال کرد. کوپر پاسخ داد که بخش عظیمی از اقتصاد آمریکا متشکل است از خرید کالاها و خدمات و پرداخت صورت حساب توسط دولت

ص: 730

آمریکا. بسیاری از شرکتهای آمریکایی مستقیما تأثیرپذیر نخواهند بود لیکن اگر شرکتهای بزرگ میزان قیمت ها را برای دیگر کارخانجات تعیین خواهند کرد چند بخش مهم اقتصادی از قبیل آموزش عالی بانک داری و بیمه هنوز به صورت اتحادیه ای در نیامده اند. این بخشها احتمالاً خواستار ارشاد خواهند شد و احتمالاً آنانرا رعایت خواهند نمود.

11- علی خلیفه از کوپر در مورد عملکرد چند کمیته مشترکی که آمریکا با چند کشور دیگر در طول چند سال گذشته ایجاد کرده سؤال نمود. کوپر گفت که عصر همان روز عازم هند خواهد شد تا سرپرستی کمیسیون مشترک آمریکا و هند را به عهده گیرد. هند اکنون به این نتیجه رسیده است که بیش از گذشته مایل به جذب سرمایه گذاریهای خارجی است لیکن بازرگانان آمریکایی گزارش داده اند که در سطح بروکراتیک هند روحیه قبلی هنوز به قوت خود باقی است. کوپر گفت که کمیسیون های مشترک متعدد الگوها و نتایج مختلطی را به دست داده اند، بعضی از آنها بسیار مفید و بعضی دیگر کم و بیش با حالت کجدار و مریض عمل می کنند.ونس

وزیر نفت کویت توافق آمریکا و اعراب را درمورد تعیین قیمت نفت نمی پذیرد

سند شماره (14) تاریخ: 25 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کاراکاس به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: وزیر نفت کویت گزارش مربوط به توافق آمریکا و اعراب را در مورد تعیین قیمت نفت نمی پذیرد 1- وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح پس از مطرح شدن سؤال مطبوعات در مورد سفر وزیر خزانه آمریکا بلومنتال به خاورمیانه گفت امکان مذاکره کشورهای عربی را با آمریکا و یا هر کشور دیگری که از اوپک حمایت کند در زمینه ثابت ماندن قیمت نفت نخواهد پذیرفت. وی گفت تصمیم مربوط به قیمت ها تنها توسط اعضای اوپک می تواند اتخاذ شود. علی خلیفه به همراه میزبان خود وزیر انرژی والنتین هرناندز گفت که در مورد توافق سری آمریکا و عربستان سعودی بر سر قیمت ها چیزی نمی داند و هرناندر گفت اگر این توافق سری باشد لزومی ندارد که وی در مورد آن چیزی نمی داند و یا حتی درباره آن گفتگو نماید. دو وزیر مزبور در مورد گزارش اخیر مطبوعات مبنی بر اینکه وزیر نفت سعودی یمانی علنا ثبات قیمت ها را اعلام کرده است اظهار تردید نمودند لیکن از ابراز نظرات خود در این زمینه امتناع ورزیدند.

2- بنا به گزارش علی خلیفه از نوعی مکانیزم قیمت گزاری که شامل 2تا سه در صد افزایش به نسبت هر فصل باشد ابراز حمایت کرده و گفته است که این پیشنهاد را در اجلاس ماه دسامبر اوپک مطرح خواهد کرد و امیدوار است که دیگر اعضاء نیز آنرا تصویب نمایند. وی نگفت که میزان افزایش مورد نظر کویت تا چه حد است لیکن گفت این افزایش لازم است تا خسارات وارده به کشورهای تولید کننده در نتیجه تورم و نوسان ارزش دلار جبران گردد. بنقل از وی گفته شده است «اگر وزیر بلومنتال دلیلی در توجیه افزایش قیمت ندارد ما داریم.» 3- علی خلیفه ظاهرا نشان داده است که مطبوعات محلی می توانند بیش از یمانی به وی دسترسی داشته باشند و علت آن نیز ظاهرا تعداد کثیر محافظینی است که یمانی را احاطه کرده اند ولی علی خلیفه

ص: 731

فاقد آن بوده و شخصیت فردی وی نیز این امر را توجیه می کند و به همین دلیل مطبوعات محلی کویتیها را بیش از یمانی تحت پوشش خود قرار داده اند. حمایت گزارش شده وی در مورد افزایش قیمت فصلی در اینجا مصادف با گزارش حمایت یمانی از افزایش تدریجی قیمتها شده است.

این موضع قطعا با نقطه نظر وزیر هرناندز مطابقت دارد که گفته بود تمرکز اوپک بر مسئله قیمت نفت آن هم دو یا سه بار در سال نتیجه ای جز ایجاد تفرقه در سازمان و به تعویق افتادن تصمیم گیریهای لازم پیرامون مسائل مهم ندارد. لوئرز

گفتگوی وزیر شلزینگر با وزیر علی خلیفه

سند شماره (15) تاریخ: 26 آبان 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا در کویت با اولویت موضوع: گفتگوی وزیر شلزینگر با وزیر علی خلیفه 1- خلاصه: در ملاقات 5/1-1 ساعته مورخ 22 آبانماه وزیر انرژی شلزینگر و وزیر علی خلیفه پیرامون اوضاع ایران تصمیم گیری آتی اوپک در مورد قیمت نفت، ظرفیت تولیدی اوپک، و روابط آژانس انرژی بین المللی و اوپک گفتگو کردند. وزیر شلزینگر وزیر نفت کویت را در مورد قانون انرژی آمریکا و امکان دست یابی به نفت در چین و مکزیک توجیه نمود. وی گفت در صورتیکه در اوایل سال 1358 به خاورمیانه سفر نماید حتما به کویت نیز سفر خواهد کرد چون برنامه های سفر وی به طور قطعی تعیین نشده است. پایان خلاصه.

2- گرچه اوضاع اخیر ایران امیدوار کننده است، لیکن وزیر شلزینگر در مورد تأثیر رویدادهای ایران در درازمدت اظهار نگرانی کرد. وی گفت بازگرداندن ثبات به خاورمیانه امری بسیار دشوار خواهد بود،و اگر شاه از این کشور بیرون انداخته شود،منطقه بمدت ده سال دستخوش بی ثباتی خواهد گردید.

3- دو وزیر گفتند که شوروی مسئول اغتشاشات اخیر در ایران نیست ولی ممکن است بخواهد فرصت را برای بهره برداری مغتنم بشمارد. آنها همچنین معتقدند که خمینی و سنجابی از نظر تشکیلاتی مانند نیروهای افراطی چپگرا در ایران سازمان یافته نیستند. وزیر شلزینگر گفت اوضاع ایران بسیار دلسردکننده است چون به دنبال رویدادهای اخیر در دو یمن و افغانستان بوقوع پیوسته است. وی گفت نقطه آشوب بعدی پاکستان خواهد بود چون ایران قبلاً به عنوان دافع مشکلات پاکستان عمل می کرد. وزیر خلیفه گفت که تمام کشورهای خاورمیانه و از جمله عراق امیدوارند که شاه بتواند بر بحران مزبور فائق آید.

4- وزیر علی خلیفه گفت به نظر وی وجود یک دولت صادق و توزیع بهتر منابع ثروت کشور بهترین راه حل های موجود در درازمدت می باشد. وزیر شلزینگر گفت هدف «انقلاب سفید» شاه که از طرف خمینی مورد حمله واقع شده همان توزیع دوباره درآمدها بوده است.

5 - در رابطه با اجلاس قیمت گذاری در ابوظبی، خلیفه گفت که وی انتظار داشت که نتیجه نهائی یک افزایش «معتدل» قیمت باشد (10 تا15 درصد) وی گفت در این زمینه هنوز تصمیمی اتخاذ نشده و جوسازی فشرده در مورد آن تا ماه دسامبر آغاز نخواهد شد وی گفت وزرای اوپک دو راه حل احتمالی را در نظر خواهند گرفت: (1) یک افزایش قیمت برای مدت یکسال، و (2) یک افزایش اولیه (5 درصد) که

ص: 732

پس از هر فصل در دو سال آتی بمیزان (3-2 درصد) افزایش یابد. در پاسخ به سؤال شلزینگر، وی گفت حتی اگر ایران به سطح کامل تولیدی برگردد و میزان رشد در کشورهای صنعتی کاهش یابد بازار نفتی افزایش قیمت فصل را پیشه خود خواهد ساخت طبق پیش بینی وی تقاضا برای نفت اوپک در سال 1358 معادل 23-5/31 میلیون بشکه در روز خواهد بود و حال آنکه میزان همین تقاضا در سال 1357 معادل 30-29 میلیون بشکه در روز بوده است.

6- وزیر خلیفه گفت که وی مطمئن است که ظرفیت تولیدی اوپک بسیار کمتر از 38 میلیون بشکه در روز است که قبلاً گزارش شده. با استفاده از کویت به عنوان نمونه، وی گفت ظرفیت اسمی آن 8/3 میلیون بشکه در روز بود لیکن ظرفیت عملی آن بیش از 5/2 میلیون بشکه در روز نبوده است. وی گفت درست است که عربستان سعودی در حال حاضر به خاطر اوضاع ایران بیش از ظرفیت خود تولید می کند ولی نسبت به سطح تولید کمتر از 5/8 میلیون بشکه در روز نیز اعتراضی نخواهد کرد.

7- وزیر شلزینگر گفت آژانس انرژی بین المللی فعالیتهائی را آغاز کرده است تا با انجام گفتگو در زمان های کمبود نفت افزایش تولید بین همه به تساوی تقسیم گردد و علاوه بر این نفعی نیز برای اوپک به همراه داشته باشد. وی گفت آژانس انرژی بین المللی دیگر یک صحنه متناقض نیست و باید ترتیبی داده شود تا در همکاری بین تولید کننده و مصرف کننده نقش بهتری را ایفا نماید. وزیر خلیفه گفت بسیاری از کشورهای اوپک از دیر باز با آژانس انرژی بین المللی مخالف بوده اند.در حال حاضر امکان برگزاری مذاکره رسمی بین آژانس انرژی بین المللی و اوپک امکان پذیر نیست،لیکن، رابطه غیر رسمی خبری در سطح کارمندی می تواند مفید واقع گردد. طبق اظهار وزیر خلیفه تولید کنندگان و مصرف کنندگان باید در دو سال آینده (همان گونه که اعضای اوپک در کمیته استراتژیک جدید عمل خواهند کرد) نیازهای و اولویت های خود را مشخص کنند و تنها در آن زمان نمایندگان این دو جناح خواهند توانست مذاکرات مؤثری را از سر بگیرند. در اینگونه مذاکرات تنها وزیران ملی کشورها صحبت خواهند کرد و اوپک و آژانس انرژی بین المللی نقش ناظر را ایفا خواهند نمود.

8 - وزیر شلزینگر به وزیر خلیفه اطمینان داد که برنامه انرژی جدید آمریکا اجرا و بسیار مؤثر واقع خواهد گردید. وی گفت از مقام خود استفاده خواهد کرد تا در زمینه صنایع از سوخت ذغال سنگ بهره برداری گردد. شرایط گفتگوی مربوط به قانون تأثیر مهمی در این زمینه بجای خواهد گذاشت.شرایط قیمت گذاری گاز طبیعی نیز مقادیر مهمی گاز جدید را تأمین خواهد کرد و تا سال 1364 میزان واردات نفتی آمریکا را معادل روزانه یک میلیون بشکه کاهش خواهد داد. در نتیجه مقررات جدید واردات نفتی آمریکا تا سال 1364 در نهایت معادل 3-5/2 میلیون بشکه در روز کاهش پیدا خواهد کرد. وزیر گفت انتظار دارد که سطح واردات نفتی آمریکا در سال 1364 حدودا میلیون بشکه در روز باشد.

9- در پاسخ به سؤال وزیر خلیفه، وزیر شلزینگر اعتراف کرد که بعضی از مبارزات ضد تورمی دولت سبب شده است که قیمت نفت دولت سبب شده است که قیمت نفت داخلی در آمریکا معادل قیمتهای جهان افزایش نیابد. وزیر گفت که وی شدیدا معتقد است که قیمتها باید افزایش پیدا کند.

10- وزیر شلزینگر با وزیر خلیفه در مورد چشم اندازهای خوب نفتی در چین و مکزیک صحبت کرد.

وی (با یادآور شدن یکی از نشریات سازمان سیا) گفت که کل ذخائر(تثبیت شده و احتمالی) چین معادل 100 میلیارد بشکه است و نیمی از آن در داخل خشکی و نیم دیگر در خارج از خشکی قرار دارد. وی

ص: 733

گفت چین احتمالاً از شرکتهای غربی جهت اکتشاف در این مناطق استفاده خواهد کرد وی گفت چینی ها در مورد میزان درآمدهای حاصله از صادرات نفتی خود در چند سال آینده بسیار خوش بین هستند.

11- وزیر شلزینگر گفت میزان ذخائر تثبیت شده مکزیک حدود 60 میلیارد بشکه است و در این کشور احتمالاً بیش از 100 میلیارد بشکه نفت مازاد وجود دارد. وی گفت احتمالاً در سال 1364 سطح تولید مکزیک به 5-4 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که 3 میلیون بشکه آن به خارج صادر خواهد گشت.

12- وزیر شلزینگر گفت که در نظر دارد در ماه ژانویه و یا اول بهار آتی به خاورمیانه سفر دیگری انجام دهد. وی بدعوت وزیر خلیفه جهت سفر مجدد به کویت پاسخ مثبت داد. ونس

دانشجویان دانشگاه کویت، ایران و کویت مخالفت با خاندان حاکم در کویت، محافظه کاری اسلامی شیعیان

سند شماره (16) تاریخ: 8 آذر ماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه محل: اقامتگاه مامور سیاسی * اطلاعات بیوگرافیک شرکت کنندگان: محمد الرومیحی استاد دانشگاه کویت و سردبیر نشریه عرب تایمز، پیت رای ساترلند کاردار سفارت آمریکا در کویت، جمیران کلونان مامور سیاسی سفارت آمریکا در کویت موضوع: دانشجویان دانشگاه کویت، ایران و کویت مخالفت با خاندان حاکم در کویت، محافظه کاری اسلامی شیعیان سابقه (سابقه خیلی محرمانه) در جریان ضیافتی که از سوی سفیر آمریکا به افتخار بلومنتال وزیر خزانه داری و اعضای هیئت نمایندگی او ترتیب داده شده بود رومیحی به وزیر خزانه داری آمریکا گفت که او نباید با اشخاص شرکت کننده در این ضیافت صحبت کند و اگر او واقعا می خواهد بداند که در کویت چه می گذرد و ظرف چند سال آینده چه کسی به مسند قدرت خواهد رسید باید در جای دیگری به جستجو بپردازد. ما به دنبال این اشارات رومیحی را به صرف ناهار دعوت کردیم. در جریان بحث سه ساعته در این ملاقات مطالب ذیل مورد بحث قرار گرفت. (طبقه بندی نشده )رومیحی که در دانشگاه تدریس می کند به ما گفت که او قسمتهای اولیه بامداد را به تدریس کلاسها اختصاص داده و سپس روز را به کارهای خویش در شهر می پردازد ولی مجبور نیست تعداد مشخصی از ساعات را در اداره روزنامه خویش بگذراند و نظارت دقیق در این روز نامه از طرف دیگران اعمال می شود. این رژیم به رومیحی وقت می دهد تا درباره جامعه کویت و نقایض آن به مطالعه بپردازد.

دانشجویان دانشگاه کویت (طبقه بندی نشده) رومیحی گفت که تعدادی از دانشجویان به علت افزایش سریع هزینه زندگی دستخوش دشواریهایی هستند. البته حکومت کویت تحصیلات رایگان فراهم می کند ولی دانشجویان تا آنجایی که مربوط به غذا و مسکن باشد تقریبا استقلال عمل دارند. اکثریت دانشجویان برای امرار معاش

ص: 734

کارهای موقتی به دست می گیرند. چون بسیاری از آمریکایی ها نیز در زندگی دانشجویی با اینگونه مشکلات دست به گریبان هستند فکر نمی کنیم این عوامل آشوب انگیز باشد.

رومیحی این موضوع را پذیرفت ولی خاطرنشان ساخت که عامل مهم برای دانشجویان ظهور دشواریها در مقایسه با چیزهای دیگر است. با توجه به وجود ثروتمندان و اشخاص مرفه الحال یک عده از دانشجویان خود را فقیر تلقی می کنند.

علاوه بر این بعضی از اعضای ثروتمند طبقه دانشجوئی سبب تحمیل فشارهای اجتماعی بر دیگر دانشجویان می شوند. دانشجویان مؤنث هر سه روز یکبار با لباس مدرن به دانشگاه می آیند ولی بیشتر آنها دست به چنین کاری نمی زنند. بیشتر اشخاصی که نمی توانند در مسابقه لباس پوشی شرکت کنند متوسل به لباس مخصوص زنان کویت می شوند که آن هم چادر و غیره است.

(خیلی محرمانه) ساترلند یاد آور شد که توفیق فرح مطالعاتی انجام داده است که به موجب آن چنین نتیجه گیری می شود که دانشجویان کویتی مذهب را مقدمتر از هر نوع وفاداری از جمله وفاداری به خانواده و کشور و نژاد خود می دانند (این مطالعه قرار است در شماره دسامبر 1978 مجله روانشناسی اجتماعی ساترلند منتشر شود) رومیحی گفت که دانشجویان نسبت به اسلام علاقه بیشتری نشان می دهند و این کار به عنوان پوشش در رابطه با شورش بشمار می رود در این رابطه رومیحی به مسئله سهیم شده در قدرت پرداخت. خانواده حاکمه به این موضوع علاقه چندانی نشان نمی دهد و دانشجویان نیز بهمین خاطر و نیز به خاطر فقر نسبی خود از آنها منزجر هستند. و برای از میان برداشتن این تنفر نیز راه حلی مرسوم یا فرمول بندی شده وجود ندارد.چون سازمان دانشجویی حائز اهمیتی وجود ندارد مطبوعات سانسور می شوند. و مجلس شورای ملی نیز منحل شده است. در غیاب همین پیوسته و با مطرح کردن این تقاضا که دولت باید دارای رفتاری اسلامی باشد به منعکس ساختن نارضایتی های خود می پردازند.

(خیلی محرمانه) ایران و کویت (خیلی محرمانه) حوادث ایران موضوع اصلی مکالمات است. رومیحی معتقد است که حوادث ایران برای کویت زیان آور است و اینکه تاریخ بنحو دقیق در اینجا تکرار نخواهد شد ولی بعضی از ناتوانی های رژیم در ایران در این کشور نیز بچشم می خورد.

(خیلی محرمانه) مخالفت با خاندان حکومتی در کویت (خیلی محرمانه) او به فساد اشاره کرد. رومیحی گفت شاه در عنفوان عمر خود قرار گرفته نفوذ و اعتبار او در نتیجه فساد آنهایی که در اطرافش قرار گرفته اند و شاه نسبت به آنها اطمینان دارد کاهش یافته است.

و من این امور را در مقاله اخیر خود در روزنامه السیاسه مطرح کرده ام. رومیحی آنگاه گفت: در زمان گذشته حکمرانهای کویت و خانواده آنها در برابر اتهامات فساد آسیب پذیر نبوده اند. خانواده صباح از هرگونه فعالیت بازرگانی بدور بوده اند ولی در اواسط دهه 1960 این خانواده وارد امور بازرگانی و مالی به مقیاس بزرگی شد. به لحاظ سنتی شیخ یک قبیله عرب برای اینکه بتواند بی طرف باقی بماند مستقیما در کارهای بازرگانی قبیله وارد نمی شدند.

شیخ یک قبیله عرب بیشتر بر روی اعضای قبیله برای امرار معاش خود تکیه می کند و اینکار را اعضای قبیله تا زمانیکه شایستگی آنرا داشته باشد انجام می دهند، خانواده صباح از لحاظ سنت این نقش را در کویت داشته اند و حتی هنگامی که جامعه کویت از یک ماهیت قبیله ای به یک جامعه مختلط

ص: 735

بازرگانی و بیابانی تبدیل گردید نیز ادامه یافت. هنگامی که در زمانهای گذشته مردان خانواده بزرگ بازرگانی و رؤسای ماهیگیران برای مدت چندمین ماه دور می شدند خانواده صباح در کویت باقی می ماند تا از شهر و رفاه زنان آنها مواظبت کنند، به طور خلاصه آنها سمت محافظ را داشتند ولی اکنون خانواده صباح این سنت را ترک کرده است و مردم آغاز به گفتن این امر می کنند که آنها دعاوی شیوخیت همچنین خود را در ادعای حاکمیت از دست داده اند.

رومیحی همچنین به نارضایتی خانواده های بازرگانان ثروتمند اشاره کرد و گفت از اینکه خانواده صباح وارد فعالیتهای بازرگانی شده اند و سودی را که باید به جیب بازرگانان برود نصیب خود می سازند بسیار ناراحت شده اند.

(خیلی محرمانه) کلونان گفت که کویتی ها به او اطمینان داده اند که کویت به سرنوشت ایران دچار نخواهد شد زیرا توجه کویت بیشتر معطوف رفاه همه مردم کویت است. ضمن پرورش این اصل که ما اخیرا از رئیس ستاد نیروهای مسلح کویت شنیده ایم کلونان توضیح داد برنامه های وسیع رفاهی اجتماعی در کویت امکان عدم رضایت را که در میان طبقه متوسط ایران بروز کرده نفی می کند زیرا طبقه متوسط ایران دستخوش تورم بود و فقیران ایران از فرآیند نوسازی جامعه محروم بودند رومیحی این چنین اندیشه ها را بی اعتبار تلقی کرد و گفت که حتی به یک دلیل می توان گفت که نیمی از جمعیت کویت غیرکویتی ها هستند و آنها سودهای اجتماعی کمتری نصیبشان می شود و در قبال انجام همان کارهایی که کویتیها در کنار آنها انجام می دهند پول کمتری می گیرند.

(خیلی محرمانه) محافظه کاری مسلمانان (خیلی محرمانه) اظهار نظرهای حاد رومیحی در باره نواقص برنامه های رفاه اجتماعی مفصل کویت نیست بلکه در باره نواقص و عیوب رهبران آن است. رومیحی علاوه بر فساد به سالوسی اشاره کرد. وضع قوانین دقیق تر و شدیدتر طبق سنتهای اسلام در موضع گیری طعن آمیز کویتیهای وابسته به دستگاه قدرت اثری نخواهد داشت او نمونه هایی از قبیل منع مشروبات الکلی و تواضع در لباسهای شنا که هر دو اخیرا برقرار شده است و پیشنهاد اجرای قوانین شرعی در مجازات جنایتکاران که در قانون جدید جزا عنوان شده است ذکر کرد. رومیحی انتقادهای عمومی را درباره این تدبیر پیشنهاد شده منعکس کرد و گفت که احتمال دارد که بر طبق معیار دوگانه یعنی مناسب نبودن آن در دنیای کنونی و فقدان پژوهش کافی و روانشناسانه درباره علل افزایش جنایت که در توجیه قانون جزای جدید از سوی طرفداران آن ذکر شده است به مورد اجرا گذاشته شود.

(خیلی محرمانه) رومیحی پیشگوئی کرد که پس از پایان همه بحثها و استدلالهائی که در مطبوعات منعکس شد و سرو صداهائی که در محافل مختلف به وجود آمد حکومت این قانون جزا را بدون تغییرات مهم به مرحله اجرا خواهد گذارد همان طوری که در تابستان گذشته راجع به قانون اجاره رفتار کرده بود.

او گفت که حکومت کویت با توجه به اینکه فاقد پارلمان و نهادهای دیگر قابل اعتماد برای اندازه گیری نظر مردم است قادر خواهد بود بود مدعی شود که عموم مردم از این تدابیر پشتیبانی می کند و اظهارات برگزیده ای از مردم را در جراید منعکس خواهد کرد.

(خیلی محرمانه) در حالی که ریاکاری و داشتن تضاد قانون اجرای جدید با اوضاع زمان ناراحت کننده است رومیحی بیشتر از این نگران است که فشارهای مذهبی محافظه کارانه از کنترل حکومت خارج شود.

ص: 736

همان طوری که در ایران اتفاق افتاده است اینگونه فشارها در بسیاری از موارد ناشی از یک عکس العمل عاطفی است تا اینکه بر اساس یک عمل معقول و منطقی در دنیای کنونی باشد. خطر واقعی در همه این موارد ناشی از ناتوانی دستگاه رهبری در مشاهده صحیح اوضاعی است که احیای محافظه کاری مذهبی به آن منجر خواهد شد. رومیحی سپس پرسید «بعد چه خواهد شد». پس از قانون جزاء ما ممکن است شاهد اجرای اصل زکات (مالیات اسلامی) باشیم و آنگاه چرا شاهد منع بیمه و اخذ بهره نباشیم؟ زیرا کویت که قصد دارد هر چه بیشتر به چنین درآمدهایی به عنوان یک منبع بزرگ ملی اتکا داشته باشد یک چنین پیشنهادی برای آن مضحک خواهد بود. علاوه بر این اجرای کامل قوانین اسلامی مشروعیت حکمروایی خانواده صباح را مورد تعارض قرار خواهد داد زیرا به هر ترتیب این خاندان هیچ گونه ادعائی به اینکه از شجره خلفاء باشند ندارند.

(خیلی محرمانه) شیعیان کلونان درباره شیعیان پرسید. رومیحی در این باره ظاهرا اطلاع چندانی نداشت ولی این نکات را متذکر شد. در کویت ائمه شیعه مهم وجود ندارند. بعضی از شیعیان اوراقی پخش کرده اند. من بعضی از آنها را دیده ام در این اوراق از شاه و همچنین از امیر کویت انتقاداتی شده است.

(خیلی محرمانه) اظهار نظر (خیلی محرمانه) علیرغم اشارات وسوسه انگیز رومیحی به بلومنتال وزیر خزانه داری آمریکا او بهیچ وجه به صراحت نگفت که به عقیده او چه کسی ظرف چند سال آینده بر کویت حکومت خواهد کرد.

(خیلی محرمانه) اطلاعات بیوگرافیک (خیلی محرمانه) رومیحی گفت که او نزد مقامات چندان محبوبیتی ندارد و نمونه هایی در اینباره ذکر کرد. مثلاً اینکه در پایان تابستان پس از بازگشت از لندن مقامات گذرنامه او را از او گرفته و در لندن او اظهاراتی کرده بود که چندان باب پسند حکومت کویت نبوده است. همچنین او از سمت سردبیری نشریه «مطالعات خلیج و شبه جزیره عربستان»که یک نشریه سه ماهه علمی است معزول شده است.

پیگیری دیدار بلومنتال وزیر خزانه داری از خاورمیانه

سند شماره (17) بتاریخ: 20 آذرماه 1357 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: پیگیری دیدار بلومنتال وزیر خزانه داری از خاورمیانه 1- (تمامی متن خیلی محرمانه است) خلاصه. در تاریخ 11 دسامبر در جریان ملاقات با وزیر نفت کویت قبل از عزیمت او به ابوظبی برای شرکت در اجلاسهای سازمان کشورهای عربی صادر کننده نفت و اوپک (سازمان کشورهای صادر کننده نفت) من به مسائلی که از سوی بلومنتال وزیر خزانه داری در جریان دیدار او از کویت در21و22 نوامبر درباره تصمیمات مربوط به قیمت گذاری آتی اوپک مطرح شده بود اشاره کردم. وزیر نفت کویت خاطرنشان ساخت که او با موضع بلومنتال مخالف است و اظهار داشت که کوتاهی در افزایش قیمت نفت هم برای ایالات متحده و هم برای منافع کویت در رابطه با تلاش برای دست یابی به منابع جایگزین انرژی، زیان آور خواهد بود. او با افزایش اعتدالی قیمت موافق بود بدون اینکه درصد آن را معین کند ولی تأکید کرد که هدف او به عنوان رئیس ادواری اوپک در سال جاری این

ص: 737

است که وحدت اوپک را در جریان اجتماع اوپک حفظ کند. بنابراین او قصد دارد تا به یک «سازش معقول» و مورد قبول همه اعضاء اوپک برسد. وزیر نفت کویت گفت انتظار ندارد که مسئله ارزهای رایج در این اجلاسیه مورد بحث قرار گیرد و گفت امیدوار است که از بررسی تفصیلی این موضوع اجتناب شود.

پایان خلاصه.

2- من نتوانستم با شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت تا قبل از 11 دسامبر ملاقات کنم زیرا او در تاریخ 10 دسامبر در جلسات منظم کابینه شرکت می کرد. هنگامی که من با او ملاقات کردم او دستورات نهائی را از امیر کویت قبل از عزیمت به ابوظبی در عصر همانروز دریافت کرده بود. او قرار است ابتدا در اجتماع وزرای نفت آ، اوپک که روز 12 دسامبر تشکیل می شود شرکت کند و سپس برای شرکت در جلسه اوپک در 16 دسامبر در ابوظبی بماند.

3- من بحث را با وزیر نفت کویت با اشاره به این موضوع که او روز پرمشغله ای را به خاطر ملاقات با بلومنتال و شلزینگر وزیران خزانه داری و انرژی آمریکا و کوپر معاون وزیر در تاریخ 11 نوامبر هنگام دیدار از واشنگتن داشته است آغاز کردم. او گفت که با شلزینگر و کوپر تبادل نظرهای مفیدی انجام داده است ولی ملاقات او با بلومنتال اندکی «متشنج» بوده است. (در حالی که من گزارشهائی از ملاقات با شلزینگر و کوپر دریافت کرده بودم متأسفانه علیرغم تقاضای من در این باره از وزیر خزانه داری هیچ گونه اطلاعی به دست نیاوردم) علی خلیفه اظهار داشت که دو گزارش که از سوی وزیر خزانه داری آمریکا به العتیقی وزیر دارایی کویت داده شده فاقد تخصص مالی لازم در کویت بوده است.

4- به دنبال این فتح باب که چندان رضایت بخش نبود من به وزیر نفت کویت گفتم که من نمی خواهم نکاتی را که بلومنتال وزیر خزانه داری در جریان دیدار خود از کویت مطرح کرد مورد بررسی قرار دهم زیرا او درباره این موضوع آشنایی کامل دارد ولی من می خواهم چیزی را که بعقیده من یک واقعیت ساده و غیر قابل تعارض است تأکید کنم و آن این است که هرگونه افزایشی در قیمت نفت اثرات عمیقا نامساعد در اقتصاد جهان خواهد داشت. علی خلیفه تصمیم گرفت حتی در این باره با من مخالفت کند و نظر خود را مورد تأکید قرار داد که کوتاهی در افزایش قیمت نفت هم بر منافع آمریکا و هم بر منافع کویت «اثرات نامساعد» خواهد داشت. او معتقد بود که بدون یک چنین مشوقی کوششهائی که برای پرورش منابع جایگزین انرژی به عمل می آید تشدید نخواهد شد. من در پاسخ به این اظهار استدلال کردم که تکنولوژی صرفا به عنوان یک مشوق مالی نباید در نظر گرفته شود.

5 - در حالی که به مسائل اقتصادی ویژه دیگری پرداختیم من تأکید کردم که افزایش قابل ملاحظه قیمت نفت اثرات ناگواری در ارزش دلار خواهد داشت که مایه نگرانی کویت خواهد شد چون متکی به درآمد دلار ناشی از صدور نفت و سرمایه گذاری وسیع آن در ایالات متحده است. من خاطرنشان ساختم که این عامل از قرار معلوم از سوی سایر کشورهای خلیج فارس مورد توجه قرار گرفته و این کشورها درباره بالا بردن قیمت نفت نظریات اعتدالی دارند که به نظر کویت که معمولاً به عنوان یک کشور دارای روش افراطی در این مورد است مخالف است. من همچنین گفتم که به علت روش علنی خلیفه به عنوان رئیس ادواری اوپک کانون توجه قرار گیرد.

6- ضمن یادآوری این موضوع که کویت دارای منافع متقابلی با ایالات متحده چه در زمینه روابط دوجانبه و چه در سطح جهانی می باشد گفتم امید می رود که این ملاحظات هنگام جلسه اوپک مورد توجه

ص: 738

قرار گیرد. من خاطرنشان ساختم که در جریان ملاقات بلومنتال وزیر خزانه داری با امیر کویت امیر گفته بود که کویت نمی خواهد به اقتصاد جهان لطمه بزند و اتکا متقابل این دو کشور بیکدیگر مورد قبول است من در پایان چنین اظهار نظر کردم که وزیر نفت کویت همان بامداد با امیر ملاقات کرده و ظاهرا موضع کویت را در مورد اجتماع وزیران اوپک مشخص کرده است.

7- علی خلیفه گفت که موضع کویت کاملاً روشن است و او به عنوان رئیس ادواری اوپک موظف است وحدت این سازمان را در اجتماع وزیران حفظ کندو بنابراین او خواهد کوشید تا یک سازش معقول که مورد قبول همه اعضا اوپک باشد برقرار کند.

8 - من گفتم که امیدوارم افزایش قیمتها به صورت اعتدالی انجام شود، و خاطرنشان ساختم که به نظر من میزان ده درصد افزایش به هیچ وجه توام با اعتدال نیست، پیشنهاد کردم که اگر قرار است نظام افزایش قیمت ادواری بکار گرفته شود باید قبل از افزایش اولیه این افزایش مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. علی خلیفه این پیشنهاد را به شدت رد کرد و گفت در صورت قبول این موضع حیثیت وی به عنوان رئیس اجلاس دچار لطماتی خواهد گردید. وی گفت در اجلاس قبلی ژنو در اوایل سال جاری در رابطه با مسئله ارز معتبر، وی با استفاده از تاکتیک های دقیق تصمیم گیری پیرامون این مسئله را به آینده موکول کرده است. در نتیجه وی قادر است هر گونه تصمیم مربوط به این مسئله را بتأخیر بیاندازد. (محض اطلاع شما:

این داستان قطعا با گزارشات و گفتگوهای در یافتی من مطابقت ندارد، چون طبق آنها علی خلیفه حامی مسئله ارز معتبر قلمداد شده بود. پایان محض اطلاع شما). در پاسخ به سؤال من وزیر نفت گفت که مسئله ارز معتبر در اجلاس آتی اوپک مورد بحث قرار نخواهد گرفت و امیدوار است که اصلا این بحث انجام نشود.

9- در پایان گفتگو من از وزیر نفت به خاطر ملاقات با من در روزی چنین پر مشغله و قبل از عزیمتش تشکر کردم. مائسترون

تقاضای ایران در رابطه با تهیه نفت و گازوئیل

سند شماره (18) تاریخ: 21 آذرماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تقاضای ایران در رابطه با تهیه نفت و گازوئیل 1- در ملاقات با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح در تاریخ 20 آذر ماه پیرامون موضوعی دیگر، یاد آور شدم که در تاریخ 18 آذر ماه حسین جانشین وزیر امور خارجه و وزیر کشور در امور کابینه به من گفته بود که ایرانیها از کویت تقاضا کرده اند که معادل 250000 تن نفت و 250000 تن گازوئیل به ایران صادر کند. وزیر نفت این موضوع را تأیید کرد و گفت روز قبل با یک هیئت نمایندگی از طرف شرکت ملی نفت ایران ملاقاتی داشته است.کویت قادر نیست این مقدار مواد نفتی در اختیار ایران بگذارد ولی در ماه جاری تا حد توان خود مقادیری را به آن کشور صادر خواهد نمود. با این وصف اینکار بسیار مشکل است چون کویت باید به تعهدات خود در قبال مشتریانش عمل کند، معذالک ،کویت سعی دارد اندونزی را متقاعد سازد که یک تانکر نفتی حامل.....ت ن نفت به ایران ارسال گردد. این کشور همچنین سعی دارد یک تانکر نفت از ایتالیا به حساب ایران خریداری کند چون تانکر کویتی محصولات پالایش یافته را به

ص: 739

ایتالیا منتقل می سازد.

2- عرضه گازوئیل آسان تر است،گر چه کویت مقادیر مورد نیاز را در اختیار ندارد. ولی،علی خلیفه گفت که حدود 50000 بشکه گازوئیل در ماه جاری به این کشور فرستاده خواهد شد. در صورت نیاز ماه بعد نیز همین کار تکرار خواهد گردید.

3- وزیر نفت یاد آور شد که عربستان سعودی نیز ظاهرا می خواهد در این زمینه کمکهایی ارائه کند.

نمایندگان شرکت ملی نفت ایران قرار است به بحرین و دیگر کشورهای خلیج سفر کنند تا مقادیر مورد نیازی از این محصولات را تأمین نمایند. علی خلیفه خاطرنشان ساخت که کویت و دیگر کشورهای خلیج در حمایت از ایران در این دوران اضطراری از هیچکاری فروگذار نخواهند کرد.مائسترون

سفر وزیر بلومنتال به کویت - ملاقات با وزیر دارایی

سند شماره (19) تاریخ: 10 دیماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: سفر وزیر بلومنتال به کویت - ملاقات با وزیر دارایی عتیقی - بخش دوم 1- طبقه بندی این تلگرام مشمول تمام پاراگرافها می باشد.

2- وزیر خزانه داری بلومنتال و همراهانش پس از ملاقات با امیر و ولیعهد (تلگرام جداگانه)، و عتیقی وزیر دارایی،جهت ادامه مذاکراتی که در تاریخ یکم آذر ماه آغاز شده بود به هیلتون هتل بازگشتند و سناتور لوگارو نمایندگان کنگره کاوانو، استانتون،و هاید نیز به هیئت های مزبور پیوستند.

3- وزیر بلومنتال جلسه را با ارائه گزارشی پیرامون دورنمای حساب جاری آمریکا در سالهای 1357 و 1358 به عتیقی افتتاح کرد که در آن نشان داده شده بود که کسری حساب از 17 میلیارد دلار در سال 1357 به 5 میلیارد دلار در سال 1358نزول کرده است. وزیر بلومنتال در اظهار نظر پیرامون بیانات پیشین وزیر عتیقی گفت واضح است که آمریکا نمی خواهد و حتی قادر نیست قیمت نفت را به اوپک دیکته کند، در حالیکه نقش نفت در اقتصاد جهانی نیز مشخص است.البته نمی توان انکار کرد که به تولید کنندگان نفت نیز در نتیجه سقوط ارزش دلار و تورم خساراتی وارد شده است. با این وصف درست نیست که برای جبران خسارات وارده در رابطه با قیمت نفت به سال 1356 برگردیم. تلاش در جهت جبران یا درصد ضررهای وارده به تولید کنندگان تنها سبب تشدید سیر صعودی تورم خواهد گردید. در رابطه با سؤال وزیر عتیقی در مورد پایه افزایش 10 درصد ارزش دلار یا 10 درصد افزایش در قیمت نفت، گفته شد که تنها اوضاع کنونی و نه اوضاع سالهای گذشته را می توان اساس آن در نظر گرفت (حال آنکه وزیر عتیقی سالهای 1352 و 1353 را به عنوان پایه افزایش پیشنهاد کرده بود.) 4- وضع معافیت مالیاتی سرمایه گذاریهای دولتهای بیگانه در آمریکا (بخش 892). وزیر عتیقی از تلاشهای رئیس جمهور کارتر در منحرف ساختن روند غیر عادی تورم تقدیر نمود. کویت به قدرت اقتصاد آمریکا اعتقاد دارد. اقتصاد این کشور می داند که سقوط دلار خالی از مبالغه نبوده و بیشتر نتیجه خیال پردازی است. لیکن اتفاقی که برای دلار رخ داده در مقایسه با اقتصاد عظیم آمریکا و قدرت این کشور بسیار ناچیز است. بنابراین، سقوط دلار باید دارای یک علت سیاسی بوده باشد. آمریکا می تواند

ص: 740

کارهای زیادی انجام دهد و این یک مسئله داخلی است و به سیاست خارجی ارتباطی ندارد. کویت به آمریکا به عنوان یک بازار و یا اقتصادی که به تداوم آن دل بسته و یا کشوری دارای تمامیت که می تواند به آن اعتماد داشته باشد می نگرد. سالهاست که کویت در آمریکا سرمایه گذاری کرده است و علت آن نیز این بوده است که از سال 1329 به مدت 28 سال فکر می کرده است که بعضی از مقررات در رابطه با این سرمایه گذاریها قابلیت کاربرد دارد. ولی در حال حاضر در وضع نگران کننده ای قرار گرفته است که گویا قرار است تعبیر جدیدی از قوانین در مورد آن بکار گرفته شود. کشوری مانند کویت در صورتیکه با تغییرات سریعی روبرو شود که حس اعتماد سرمایه گذار را از میان ببرد نخواهد توانست به سیاست سرمایه گذاری خود ادامه دهد.

در سال جاری تعبیر جدیدی از این قانون پدید آمده است. آیا این امر بدان معنی است که در سال بعدی و سالهای بعدی نیز پیدایش تعابیر جدیدتر ادامه خواهد یافت؟ 5 - وزیر گفت در رابطه با اختلاف میان سرمایه گذاری بازرگانی و «غیر تجاری» می توان بازار سهام را نیز نوعی سرمایه گذاری بازرگانی نامید. آیا این بدان معنی است که تمام سهام کویت در بازار سهام نیز مشمول قانون مالیات خواهد شد؟ آمریکا نیز مانند کویت دارای حاکمیت است. البته آمریکا می تواند هر کاری که بخواهد در رابطه با سرمایه گذاری در داخل آمریکا انجام دهد، لیکن در صورت انجام آن، کویت نیز می تواند خروج سرمایه های خود و یا ابقای آنها را در آمریکا برای خود سبک و سنگین کند. حداقل کاری که آمریکا می تواند انجام دهد اینست که به کویت فرصت بدهد تا سیاست خود را در رابطه با وضع جدید سرمایه گذاری دولتهای خارجی تطبیق بدهد. این وضع بدی است چون همین سرمایه گذاری نه تنها به نفع کویت بلکه به نفع آمریکا نیز می باشد. اگر کویت مجبور شود سیاست سرمایه گذاری خود را تغییر دهد باید حتما در سیاست تولید نفت خود نیز تغییراتی پدید آورد. کویت نمی تواند در نحوه تعبیر و تفسیر قانون توسط دولت آمریکا مداخله داشته باشد، ولی متقابلاً کاربرد آن تعبیر و تفسیر نیز منصفانه نیست.

علاوه بر این به کویت نیز باید فرصت داده شود تا استراتژیهای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد. متأسفانه این وضع سبب بروز اقدامات تلافی جویانه می شود که کویت سعی دارد از انجام آن اجتناب ورزد.

6- قیمتهای نفتی: عتیقی که جانشین وزیر نفت نیز می باشد گفت، در اتخاذ تصمیم پیرامون قیمت نفت، اوپک سعی خواهد کرد قیمتی را تعیین کند که بروز «آشفتگی های سیاسی» را سبب نشود چون کویت مایل به تکرار وقایع سال 1352 نیست. درست است که کمیته اقتصادی اوپک قیمت نفت را بررسی می کند تا بتواند پیشنهادات خود را مطرح سازد، ولی خوشبختانه حق تصمیم گیری پیرامون آن به این افراد متخصص داده نخواهد شد، و وزیران در مورد آن تصمیم خواهد گرفت. کویت برای جبران ضررهای وارده به خود در نتیجه سقوط ارزش دلار و تورم قیمت خاصی را پیشنهاد نخواهد کرد، ولی بدیگران خواهد فهماند که مایل است در قیمت نفت تصحیحی پدید آید.این افزایش قیمت ضروری است چون در رابطه با افزایش حقوق کارمندان مدنی و نیز کمکهای خارجی دولت باید نیازهای خود را تأمین سازد، چون اینها حدود 7 درصد تولید ناخالص ملی دولت را تشکیل می دهند. نباید اوپک را مجبور به پذیرفتن یک قیمت ثابت کرد. چون تورم و سقوط ارزش دلار قیمت واقعی نفت را پایین آورده است، البته باید قیمت تصحیح گردد لیکن با رعایت اصول منطقی. در حال حاضر تنها آلمان و ژاپن هستند که از قیمت «واقعی» ارزان نفتی سود می برند.

ص: 741

7- وزیر بلومنتال گفت که وی ابتدا مایل است به مسئله مالیاتی بخش 892 به طور مختصر اشاره کند چون مشاور مالی (خالد ابوسعید) قبلاً پیرامون همین مسئله با سانلی معاون وزیر در بخش تحلیل مسائل مالیاتی گفتگو کرده است. وزیر بلومنتال گفت این مسئله (بخش 892) به همه پرسی عمومی گذاشته خواهد شد و من شخصا سعی خواهم کرد که نتیجه تا حد امکان مثبت باشد. ولی دولت کویت باید بداند که مسئله تعبیر بخش 892 مدتهاست که جریان داشته. به طور مثال بانک آمریکا در سال 1355 خواستار صدور رای مقدماتی در این باره شده بود. لیکن به محض اینکه اطلاع یافت که نتیجه منفی خواهد بود تقاضای خود را پس گرفت. مسئله اختلاف میان دو واحد سرمایه گذاری «بازرگانی» و «غیر تجاری» نیز مسئله جدیدی نیست و از سالهای 1329 وجود داشته است. علاوه بر این کنگره همیشه اطمینان می داده است که در این گونه شرایط قوانین مالیاتی برای تمام اعضاء چه دولتهای خارجی و چه مالیات پردازان داخلی آمریکا به طور منصفانه و عادلانه در نظر گرفته شده است.

8 - وزیر بلومنتال گفت وی سعی خواهد کرد در سوابق معافی مالیاتی سهام منافع و یا درآمد دولتهای خارجی تغییری ایجاد نشود. تنها مسئله مورد نظر وضع قوانین مالیاتی بر سرمایه گذاریهای دولتهای خارجی در زمینه املاک است که باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. هر تصمیمی اتخاذ شود قبلاً به طرفین درگیر اطلاع داده خواهد شد تا فرصت کافی برای حفاظت از منافع خود داشته باشند. به طور مثال، در رابطه با عربستان سعودی یک سال فرصت داده شد تا پس از آن قوانین مالیاتی جدید به کار گرفته شود و اقدام متقابلی صورت نگرفت. وزیر گفت در حالی که نمی توانید در این زمینه قولی بدهد ولی امیدوار است که مسئله فرصت کافی و اقدام متقابل به دقت مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن تصمیم نهائی اتخاذ گردد.

9- در پاسخ به سؤال دیگر عتیقی، وزیر بلومنتال گفت که دولت آمریکا سعی خواهد کرد وضع مالیاتی دولت کویت را روشن سازد وی یاد آور شد که، بر اساس نظام آمریکایی سه قوه دولتی، قوه قضائیه آخرین مرحله ارائه نظر در مورد قوانین مالیاتی است. دولت کویت نیز مانند شهروندان آمریکایی حق دارد از دادگاه های آمریکایی استفاده کند. عقیقی گفت وی نمی خواهد این مسئله را در دادگاه ها تعقیب نماید.

10- قیمتهای نفت. در رابطه با قیمتهای نفت، وزیر بلومنتال گفت وی خوشحال است که می شنود وزیر به توصیه افراد متخصص وقعی نمی نهد، چون گزارش حاصله از کمیته های اوپک در وین بسیار وحشتناک است. در رابطه با کمکها، آمریکا از سخاوتمندی کویت قدردانی می کند، چون این یک سیاست سالم برای یک کشور ثروتمند است و آمریکا نیز از زمان جنگ جهانی دوم و حتی در زمان بروز مشکلات اقتصادی همین سیاست را دنبال می کرده است. با این وصف درست نیست که با افزایش قیمت نفت با یکدست چیزی بدهیم و با دست دیگر آن را پس بگیریم. و در مورد قیمت نفت آمریکا می داند که مانند سال 1356 عوامل بسیاری بر آن تأثیر می گذارند رشد کند، اقتصاد جهانی یکی از این عوامل است. بافت شکننده عرضه و تقاضای جهانی در قبال نفت نیز عامل دیگر است. در اتخاذ تصمیم پیرامون قیمت نفت، وزیر گفت اطمینان دارد که کویت مسئله عرضه و تقاضای نفتی در سال 1358 را از نظر دور نخواهد داشت.

متخصصین آمریکایی معتقدند که در سال 1358 و 1359 وضع عرضه و تقاضا در بازار مانند سال 1357 شکننده نخواهد بود. ولی مانند سال - 135 نیز شدید خواهد بود. گر چه کویت سقف تولیدی 2 میلیون بشکه در روز خود را ادامه می دهد، ولی وضع عرضه و تقاضای جهانی در قبال نفت، و نه سیاست آمریکا، بر قیمت گذاری نفتی تأثیر خواهد داشت. درست است که ثبات قیمتها به ژاپن و آلمان غربی در

ص: 742

قبال آمریکا کمک کرده است، ولی اگر قیمت افزایش یابد، دلار ضعیف تر خواهد شد و نفع آنها در این رابطه بالا خواهد رفت. در رابطه با نیاز بودجه ای کویت برای افزایش قیمت نفت، وزیر بلومنتال گفت کویت از مازاد حساب جاری عظیمی برخوردار است و افزایش حقوق کارمندان مشکلی را برای آن به وجود نمی آورد.

11- در پایان اظهارنظر پیرامون قیمت نفت، وزیر عتیقی گفت که اوپک در واقع یک سازمان مفید است. مذاکره با اعضای اوپک همیشه ارزشمند است، حتی اگر توافق حاصله پیرامون 50 تا60 درصد مسائل مربوطه باشد.

12- تأثیر افزایش قیمت نفت بر آمریکا. نماینده کنگره کاوانو در سخنرانی بدیع خود، گفت در مورد تأثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد جهان مطالب بسیاری گفته شده است. ولی اکنون باید مطالبی پیرامون تأثیر آن بر شهروندان معمولی آمریکا گفته شود. وزیر ظاهرا رابطه بین قیمت نفت و ضریب دستمزد در آمریکا را درک نمی کرد. آمریکا ممکن است دارایی یک اقتصاد عظیم باشد، ولی واقعیت موجود برای آمریکا این است که هر افزایش قیمت نفت بر آمریکا تأثیر بسیار خواهد داشت، چون صنایع بزرگ و اتحادیه های کارگری با درخواست مربوط به افزایش قیمت و دستمزد در قبال آن عکس العمل نشان خواهند داد. هر گونه افزایش قیمت نفت از نظر روانی تأثیر وحشتناکی خواهد داشت، و این درست در زمانی رخ می دهد که رئیس جمهور کارتر با کمال شجاعت لایحه کارهای عمومی و بعضی از اقدامات حزب خودش را نیز وتو کرده است تا سیر صعودی تورم را منحرف سازد. انگیزه روانی عظیمی که رئیس جمهور کارتر علیه تورم به وجود آورده با تصمیمات اعضای اوپک چون کویت به خطر خواهد افتاد و بر اقتصاد آمریکا تأثیر فاحشی خواهد بخشید. در زمانی که رئیس جمهور کارتر به ریسکهای سیاسی تن داده است تا سیاست معتدل تری در قبال خاورمیانه در پیش گرفته شود، این وزارتخانه باید تأثیر افزایش قیمت نفت را بر وجهه سیاسی کارتر نیز در مد نظر داشته باشد. مردم آمریکا سیاست قیمت نفت اوپک را از سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه جدا نمی دانند، نماینده کنگره گفت به نظر وی وزیر به تأثیر عمیق افزایش قیمت نفت نه تنها بر اوضاع بین المللی بلکه بر اوضاع داخلی، اقتصادی و سیاسی آمریکا پی نبرده است.

13- عتیقی گفت از نظر کویت وضع رئیس جمهور آمریکا مربوط به آمریکاست و نه کویت. کویت تنها در جهت حفظ منافع خود حرکت می کند. وضع دو کشور کاملا با یکدیگر تفاوت دارد. آمریکا به ماه پرواز کرده است ولی کویت هنوز در تلاش است تا در کویت قادر به کشاورزی بشود. صحبت از مذاکرات شمال و جنوب و یا مذاکرات اروپا و اعراب بسیار جالب است، ولی در واقع تمام این حرفها زائد و از هجویات است. وزیر گفت ما همه میل داریم به عنوان شهروندان کشور خود سخن بگوییم «ولی در آمریکا شما از بمب نوترونی سخن می گویید ولی ما در اینجا در مورد علوفه صحبت می کنیم.» 14- در همین جا، وزیر بلومنتال گفت که سفر وی به کویت گر چه کوتاه بود، ولی بسیار مفید پایان یافت. وی از وزیر عتیقی خواست که به آمریکا بیاید و به عنوان میهمان وی چند روزی را نیز در آنجا بگذراند. (پایان متن).

مائسترون

ملی شدن شرکت آمین اویل و منطقه جدا شده سعودی و کویت

ص: 743

سند شماره (20) تاریخ: 18 دیماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نظرات وزیر نفت کویت در مورد ملی شدن شرکت آمین اویل و منطقه جدا شده سعودی و کویت 1- روزنامه (السیاسه) کویتی مورخ 15 دیماه با انتشار مقاله ای پیش بینی کرده است که تلاش شرکت نفت مستقل آمریکایی (آمین اویل) برای مطرح کردن دعاوی خود در دادگاه بین المللی (که اشتباها دادگاه جهانی خوانده) با موفقیت روبرو نخواهد شد. در ملاقات سفیر با وزیر نفت الکاظمی و معاون وزیر العدسانی در تاریخ 17 دیماه (تلگرام جداگانه) العدسانی گفت که پژوهش مورد درخواست شرکت در 30 آذر ماه کاربرد نخواهد داشت، چون شرکت مزبور هم اکنون تحت تصرف درآمده است (مرجع ب).

العدسانی گفت پس از ملی شدن تقاضای پژوهش زمانی می تواند مصداق پیدا کند که حاکمیت دولت کویت مورد سؤال باشد. وزیر نیز گفت تقاضای پژوهش آمین اویل به دفتر امور حقوقی و اداری وزارت کشور ارجاع شده است. سفیر معتقد است که با وجود جالب بودن نظرات العدسانی، وکلا ممکن است به طرز دیگری با آن برخورد کنند.

2- سفیر پس از آن سؤال کرد که آیا شایعه مربوط به احتمال ادغام شرکت نفت کویت - وفرا یا شرکت نفتی دولتی جانشین آمین اویل با مهمترین تولید کننده نفتی کویت یعنی شرکت نفت دولتی کویت صحت دارد. وزیر گفت وی شخصا به دو دلیل با این ادغام مخالف است. (1) چون شرکت نفت کویت - و فرا جانشین آمین اویل است و دولت کویت هنوز اختلاف خود را با این شرکت حل نکرده است. و اگر شرکت نفت کویت وفرا به صورت یک نماینده دیگر درآید وضع پیچیده تر خواهد گردید، و (2) از نظر سیاسی نیز درست نیست که یک شرکت دولتی با شرکت گتی که صاحب امتیاز آن سعودی است در بهره برداری از منطقه جدا شده شریک شود.

3- وزیر در رابطه با مشکل دیرین مشخص کردن مرز سعودی و کویت در بخش خارج از خشکی منطقه بی طرف گفت که مباحثات نیز مانند قیمت نفت متوقف مانده است. با این وصف وی گفت که امیدوار است که طرفین برای گفتگو پیرامون این مسئله در ماه جاری گرد هم جمع شوند. معاون وزیر العدسانی گفت بهتر است سعودی ها و کویتیها اختلافات مرزی خارج از خشکی خود را حل کنند تا بتوانند در یک جبهه مشترک در برابر اینها مقاومت نمایند. کاظمی گفت کویت خیلی میل دارد مسئله مرزی حل شود تا بتوانند از منابع عظیم گازی حوزه دو را در بخش جدا نشده منطقه بی طرف بهره برداری کند. معاون وزیر العدسانی گفت یکی دیگر از دلایل عدم ادغام شرکت نفت کویت و شرکت نفت کویت وفرا این است که مطالعات وزیر نشان داده که این کار مقرون به صرفه نمی باشد.

4- اظهارنظر: یکی از دلایل دیگری که مقامات به آن اشاره نکرده اند، ولی در اینجا از اعتبار خاصی برخوردار است، این است که وزیر بر شرکت نفتی و پتروشیمیایی دولت کویت (شرکت نفت کویت،شرکت ملی نفت کویت، و شرکت صنایع پتروشیمی) کنترل مؤثر ندارد، خواهان ایجاد شرکت نفتی مختص به خودش می باشد. علاوه بر این کاظمی برادرزاده اش فئوادلمتروک را به عنوان سرپرست شرکت نفت کویت

ص: 744

وفرا منصوب کرده است، لیکن وی به عنوان فردی فاقد صلاحیت شناخته شده است. عامل دیگر عامل مذهبی است، چون هر دوی آنها مسلمان شیعی مذهب هستند و کارمندان برجسته شرکت نفت کویت وفرا را تعداد زیادی از شیعیان تشکیل می دهند.

مائسترون

اقدامات محتاطانه کویت در مورد خمینی

سند شماره (21) تاریخ: 24 دیماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: اقدامات محتاطانه کویت در مورد خمینی 1- (طبقه بندی نشده) طبق روزنامه الوطن عربی مورخ 1 بهمن ماه، سخنگوی وزارت امور خارجه کویت احمدالمبارکی از اظهارنظر مستقیم پیرامون اعلامیه ای که به یکی از دستیاران خمینی نسبت داده شده و طی آن خلیج نه «عربی» و نه «فارسی» بلکه «اسلامی» خوانده شده، خودداری کرده است.در ازاء آن مبارکی از موضع استاندارد عمومی کویت در قبال امنیت منطقه ای صحبت نمود. وی گفت «ضروری ترین مسئله برای کویت همکاری تمام کشورهای خلیج است تا ثبات و کامیابی منطقه حفظ گردد و از بروز تضاد قدرتهای بزرگ در آن جلوگیری به عمل آید.

2- در تاریخ 3 بهمن ماه روزنامه الوطن عربی، در گزارشی که از مخبر خود در پاریس دریافت کرده می گوید که خمینی در تاریخ 2 بهمن ماه با نمایندگان رهبران مذهبی شیعیان خلیج در پاریس ملاقات کرده است و طی این ملاقات آنها اظهار داشتند که ترس از آن دارند که فعالیتهای سیاسی وی در خلیج منجر به نفوذ کمونیستها و ترغیب شورش در کشورهای خلیج گردد.» 3- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: مقاله الوطن نشانگر نگرانی پنهانی کویت در مورد پدید آمدن حکومت خمینی در ایران است. ما گزارش داده ایم که امیر کویت در گفتگو با وزیر خارجه فرانسه فرانسوا پونسه (مرجع الف) در مورد گسترش شورش شیعیان و راه یافتن آن به عراق اظهار نگرانی کرده است. در همین رابطه یکی از مقامات اداره سیاسی وزارت خارجه به ما گفت که فکر نمی کند دولتی به رهبری مردی مذهبی چون خمینی زیاد دوام بیاورد. این مسلمان سنی مذهب گفت تلاش برای ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری شیعیان در ایران تنها به ایجاد آشوب در این کشور و عراق دامن خواهد زد. ولی علیرغم این نگرانیها کویت در رابطه با اعلامیه های خمینی و حتی اختلافات مربوط به اصطلاحات جغرافیایی نیز اقدامات تندی انجام نداده است. وزارتخانه به یاد دارد که هنگام بروز اختلاف بر سر خلیج کویت شدیدا اظهار می داشت که خلیج همیشه عربی بوده و همیشه تحت همین عنوان باقی خواهد بود.از اداره پست کویت از دریافت نامه هایی که عنوان خلیج فارس را داشتند امتناع ورزید و از صدور ترخیص نامه پروازها نیز به همین دلیل امتناع می ورزید. بیانات محتاطانه المبارکی مانع از آن است که این اختلافات جغرافیایی بار دیگر از سر گرفته شود. این احتیاط کاری بسیار بیسابقه است در حالی که قبلاً پس از اخراج خمینی از عراق، کویت به وی اجازه ورود به این کشور را نداده بود. مائسترون

آمادگی کویت برای افزایش جزئی تولید نفت خام به منظور جبران تولید نفت ایران

ص: 745

سند شماره (22) تاریخ: 2 بهمن ماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: کویت آمادگی خود را برای افزایش جزئی تولید نفت خام به منظور جبران تولید نفت ایران اعلام می دارد 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- خلاصه: وزیر نفت کویت به طور محرمانه ای در روز 30 دیماه برای من فاش کرد که حکومت کویت اجازه خواهد داد مقداری معادل دویست هزار بشکه نفت در روز به طور اضافی تولید شود تا جبران از دست رفتن نفت ایران را بکند. طبق اظهار نمایندگان شرکت نفت کویت از جمله شرایط یکی این است که این مقدار اضافی نفت کویت با کشتیهای نفت کش کویتی حمل و نقل شود. قسمت اعظم این مقدار اضافی نفت خام به کمپانیهای بزرگ خریدار نفت مانند بریتیش پترولیوم، شل، گلف اویل کمپانی پیشنهاد خواهد شد در حالیکه دو کمپانی اول برای برآوردن این شرایط دچار زحمت نخواهند بود، شرکت گلف اویل ممکن است از این لحاظ با دشواریهایی مواجه شود و این شرکت هنوز تصمیم به خرید مقدار اضافی نفت از کویت نگرفته است. وزیر نفت کویت در ضمن اینکه خواست تا محرمانه بودن این اطلاعات را رعایت کنم، به من اطمینان داد که این اقدام «به دلایل سیاسی» انجام می گیرد و از لحاظ دیگر سیاست کویت مبنی بر محدود کردن تولید نفت خام به دو میلیون بشکه در روز، به طور متوسط، همچنان به قوت خود باقی است.

(پایان خلاصه).

3- در ضیافتی که از سوی سر دیوید استیل، رئیس بریتیش پترولیوم در تاریخ 30دیماه ترتیب داده شده بود. علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت برای من «به طور خیلی محرمانه» افشا کرد که کویت تولید نفت خام خود را به میزان اندکی بیش از دویست هزار بشکه در روز افزایش خواهد داد تا کمبود تولید نفت که ناشی از متوقف شدن تولید نفت ایران است جبران شود. وزیر نفت کویت از من تقاضا کرد این اطلاعات بسیار محرمانه نگاهداشته شود، زیرا هیچ گونه گزارشی از افزایش تولید نفت به مطبوعات داده نخواهد شد. (من تقاضا می کنم که تمایل او تا زمانی که این اطلاعات از طرف منابع دیگر افشا نشده محترم شمرده شود)، علی خلیفه خاطرنشان ساخت که میزان تولید نفت به وسیله شورای عالی نفت در تاریخ 30 دیماه به تصویب رسیده و در جلسه کابینه کویت در تاریخ 1 بهمن ماه بر آن رسما صحه گذاشته خواهد شد.

4- این اقدام، اقدامی است بر عکس تصمیم سابق کابینه کویت مبنی بر خود داری از تصویب پیشنهاد وزارت نفت این کشور که اجازه می داد سه کمپانی بزرگ خریدار نفت خام کویت یعنی بریتیش پترولیوم گلف و شل هر یک برای سه ماهه اول و دوم و چهارم سال 1979پنجاه هزار بشکه نفت اضافی در روز و در سه ماهه سوم، هر یک صد هزار بشکه نفت در روز خریداری کنند. دلیل وزیر نفت برای توصیه مقدار اضافی برای سه ماهه سوم، براساس تمایل برای به دست آوردن بنزین به اندازه کافی بوده است که به مصرف راه انداختن کارخانه جدید گاز مایع به ظرفیت کامل در شرایط بسیار سخت آب و هوایی می رسد که این امر به عنوان آزمایش نهائی برای پذیرفتن کارخانه از سوی سازندگان آن بشمار می رفت.

5 - پس از رد این پیشنهاد علی خلیفه با پیشنهاد کنونی، که اجازه می دهد هر یک از سه کمپانی بزرگ

ص: 746

خریدار نفت روزانه چهل هزار بشکه برای سه ماهه اول، دوم و چهارم و روزانه پنجاه هزار بشکه برای سه ماهه تولید کنند، بار دیگر به میدان آمد. این پیشنهاد معادل بیست درصد تولید نفت خام نسبت به پیشنهاد سابق کاهش دارد. بقیه تولید که مجموع آن به اندکی بیش از 200 هزار بشکه در روز بالغ خواهد شد به کمپانیهای کوچک که دارای قراردادهای منظم برای خرید نفت خام کویت هستند. اختصاص خواهد یافت.

6- برای کمپانیهای بزرگ خریدار نفت این پیشنهاد حاوی شرایط معینی است. اول اینکه آنها باید این مقدار اضافی نفت را با نفت کش های کویتی حمل کنند و دوم اینکه هر یک از این سه کمپانی باید سهمیه خود را به میزان یک میلیون بشکه نفت سنگین اضافی که در منطقه بی طرف تولید می شود و اکنون در انبارها نگهداری می شود، برای آنکه فروش آن دشوار است بالا ببرند، علاوه بر این این سه کمپانی که از تخفیفهایی منطبق قراردادهای منظم خود برخوردارند، بایستی برای این مقدار اضافی قیمت رسمی را بپردازند. و شرایط عادی اعتباری یعنی اعتبار شصت روز به آنها تعلق خواهد گرفت. هر دو شرکت بریتیش پترولیوم و شل که بیشترین میزان خسارت را در نتیجه قطع تولید نفت ایران متحمل شده اند، ظاهرا اشکالی در برآوردن این شرایط نخواهند داشت و انتظار می رود که برای این مقدار اضافی قرار داد مربوطه را امضا کنند.

7- یک شرط اضافی نیز از سوی وزارت نفت کویت به پیشنهادی که به شرکت نفت گلف برای این مقدار اضافی نفت عرضه شده، ارائه شده است و آن این است که وزارت نفت کویت از گلف تقاضا کرده است که یک قرار داد ده ساله برای خرید دویست هزار تن گاز مایع امضا کند.

این شرط بدان جهت اضافه شده است که شرکت نفتی گلف در اواخر دسامبر قرار دادی را که درباره خرید این مقدار گاز مایع امضا کرده بود، فسخ کرد، به این دلیل که خریدار ژاپنی این گاز یعنی شرکت میتسوبیشی به طور ناگهانی از انجام موافقت مربوط به خرید این مقدار گاز مایع طفره رفت.شرکت نفت گلف قبلاً مقدار ده هزار تن گاز مایع در سال برای این مشتری خریداری می کرد و مقدار مربوطه را به دویست هزار تن برای پیش بینی نیاز بیشتر، افزایش داده بود. ولی به موجب اظهارات نماینده شرکت نفت گلف در منطقه بازار گاز مایع در ژاپن در نتیجه در دسترس بودن سوختهای دیگر قابل رقابت از لحاظ قیمت که می تواند کاملاً مصرف کنندگان را به منابع دیگر انرژی هدایت کند، اشباع شده است.

8 - شرکت گلف اویل همچنین در مورد شرط حمل نفت با نفت کشهای کویتی با دشواریهایی مواجه است و آن در نتیجه آسیبی است که به تأسیسات باراندازی در ایرلند وارد شده است و این شرکت هم اکنون دارای مازادی بر ظرفیت نفت کشهاست و چون وزارت نقت کویت به موجب قرارداد خواسته است که خریداران درباره مخارج حمل با شرکت نفت کشهای کویت مذاکره کنند، شرکت گلف از این نگران است که در موقعیتی قرار گیرد که این مقدار اضافی نفت خام را با تحمل خسارت به بازار برساند. مطابق اظهارات نماینده این شرکت گلف سرگرم بررسی مجدد این پیشنهاد است.

9- هنگامی که وزیر نفت کویت این اطلاعات را به من داد گفت که این تصمیم از سوی حکومت کویت به «دلایل سیاسی» اتخاذ شده است، یعنی به منظور کمک به افزایش عرضه نفت که برای جبران کمبود تولید نفت ایران مورد لزوم خواهد بود. او گفت که در موارد دیگر سیاست کویت این است که حداکثر تولید تعیین شده نفت خام را به میزان 2 میلیون بشکه در روز، به طور متوسط حفظ کند و این تصمیم همچنان مراعات خواهد شد. مائسترون

جزئیات بیشتری در مورد افزایش تولید نفت کویت

ص: 747

سند شماره (23) تاریخ: 4 بهمن ماه 1357 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، فوری موضوع: جزئیات بیشتری در مورد افزایش تولید نفت کویت 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- در ملاقات مورخ 3 بهمن ماه با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح و گفتگو پیرامون مسائل دیگر، وزیر نفت کویت گفت در سال 1358 به علت کاهش تولید نفت ایران، کویت سطح تولید نفت خام خود را افزایش خواهد داد. وی گفت، شورای وزیران در تأیید پیشنهاد مطروحه در تلگرام مرجع، سقف تولید نفت خام کویت را 000/200/2 بشکه در روز تصویب کرده است.

3- علی خلیفه گفت شرایط خاصی برای هر یک از شرکتهای برداشت کننده نفت کویت (بریتیش پترولیوم، شل و گلف) به خصوص در زمینه استفاده از تانکرهای نفتی کویت تعیین شده است. وی گفت بریتیش پترولیوم و شل با وجود شرایط جدید پیشنهادات ارائه شده را خواهند پذیرفت، لیکن گمان نمی کند که شرکت گلف از این وضع سودی ببرد. هنگامی که از وی سؤال کردم که آیا شرایط وضع شده در مورد گلف با شرایط وضع شده در مورد دو شرکت دیگر تفاوت داشته یا خیر، علی خلیفه با ابهام پاسخ داد که این شرایط مربوط است به خریدهای قبلی گاز و نفت توسط این شرکت، ولی بیش از این چیزی نگفت.

وی گفت تصمیم شرکت گلف مبتنی بر این است که استفاده از تانکرها کویتی هزینه شرکت را تا حدی بالا خواهد برد که بر اساس شرایط موجود عرضه نفت مازاد به بازار سودآور نخواهد بود.

4- نماینده منطقه گلف نیز این واقعیت را تأیید کرد و گفت شرکت گلف به علت پر بودن ظرفیت تانکرهای خود، برای استفاده از تانکرهای کویتی مجبور خواهد شد در ازاء هر بشکه یک دلار بیشتر خرج کند و نخواهد توانست آن را از مشتریان خود دریافت نماید. وی گفت شرکتهای بریتیش پترولیوم و شل نفت مازاد را در پالایشگاههای خود استفاده خواهند کرد و احتمالا با فروش محصولات دیگر نفتی هزینه متحمل شده را جبران خواهند نمود.

5 - علی خلیفه گفت مقدار پیشنهادی به شرکت گلف اکنون به خریداران دیگر نفت کویت داده خواهد شد. در خاتمه این گفتگو، وی از من خواست که این اطلاعات محرمانه بماند و تأکید کرد که در مطبوعات کویت مطالب مزبور درج نخواهد گردید. وی گفت اگر این اطلاعات فاش شود، دولت و به خصوص خود او به عنوان وزیر نفت به خاطر افزایش سطح تولید بیش از سقف عادی 2 میلیون بشکه در روز مورد انتقاد قرار خواهند گرفت.مائسترون

نقطه نظرات کویت در مورد امنیت منطقه ای

سند شماره (24) تاریخ: 10 ماه 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی موضوع: نقطه نظرات کویت در مورد امنیت منطقه ای 1- (خیلی محرمانه) مطبوعات کویت در مورد جنبه امنیتی خلیج که در بیانات وزیر دفاع براون در

ص: 748

کنگره در تاریخ 25 دیماه مطرح شده اغراق کرده اند. سخنگوی دولت کویت، در اظهار نظر پیرامون بیانات براون، مداخله خارجی در امور خلیج را نپذیرفت و گفت که کویت از دیگر کشورها تقاضای تضمین و یا حراست امنیتی نکرده است. گرچه این بیانیه بیش از نظرات گزارش شده وی در مرجع الف در رابطه با نقش قدرتهای بزرگ در خلیج از قاطعیت برخوردار است، ولی بیانات سخنگوی دولت کویت نشانگر نقش متوازن کننده دولت کویت بین همسایگان بزرگ خود و ابرقدرتها می باشد.

2- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 6 بهمن ماه روزنامه های عربی زبان کویت در صفحات اول خود سخنرانی وزیر دفاع آمریکا براون را در برابر کمیته تسلیحاتی سنای آمریکا که در تاریخ 5 بهمن ایراد شده بود، گزارش کرده اند. دو روزنامه (الانباء و الرأی العام) ترس آمریکا را از برخورد شوروی و آمریکا در خلیج عنوان کرده اند. انباء، الوطن و القبس گفته اند که وزیر از احتمال بروز این درگیری سخن گفته است، بنابراین، مانند روزنامه های قاهره حقایق را وارونه جلوه گر ساخته اند (مرجع ب).

با وجود اینکه همه روزنامه ها اظهار داشته اند که آمریکا خود را در برابر این «امکان» آماده می کند، ولی همه آنها تصریح کرده اند که «مداخله» آمریکا تنها در پاسخ به حرکتهای شوروی صورت خواهد گرفت.

3- در تاریخ 29 بهمن ماه روزنامه عربی السیاسه اظهار نظرهای وزیر کشور در امور کابینه عبدالعزیز حسین را در پاسخ به بیانات وزیر براون گزارش کرده است، وی سخنگوی دولت کویت نیز می باشد.

حسین گفته است که کویت با هرگونه مداخله خارجی گذشته از میزان و نوع مداخله مخالف است. وی یادآور شد که کشورهای خلیج و شبه جزیره عربی در مخالفت با مداخله خارجی متحد هستند. وی گفت کویت و دیگر کشورهای خلیج میل ندارند در مبارزات بین قدرتهای بزرگ درگیر شوند. در رابطه با کویت، وی گفت کشور متبوعش میل ندارد از کشورهای دیگر تضمین امنیتی چه به صورت اعزام نیرو و چه به صورت وارد شدن در پیمانهای دفاعی، کسب کند.

4- (خیلی محرمانه) اظهار نظر: بیانات حسین نشانگر عکس العمل استاندارد کویت در پاسخ به نظرات مقامات برجسته آمریکایی درباره منافع آمریکا درباره امنیت خلیج فارس است. همیشه محتوای اصلی بیانات مقامات آمریکایی در این رابطه، و موجبات رنجش خاطر در بیانیه وی، نادیده گرفته می شود و عدم پذیرش «مداخله خارجی» در خلیج توسط کویت با طمطراق مطرح می گردد. علاوه بر اظهار اطمینان علنی به عراقیها مبنی بر عدم حمایت کویت از طرحهای امنیتی آمریکا، بیانیه دولت کویت به فلسطینیها خاطرنشان می سازد که کویت به وحدت عربی متکی است. ممکن است در ظاهر این اظهارنظرها با بیانات قبلی گزارش شده حسین در مرجع الف مغایر به نظر برسد، لیکن در حقیقت این طور نیست. در مورد دوم حسین از خود عکس العمل نشان نمی داد، بلکه در رابطه با بحران ایران نظر کویت را در مورد اوضاع امنیتی منطقه بیان می داشت. این بیانات عاری از مشاجرات لفظی موجود در بیانات اخیر وی بود، و به نظر ما نشانگر موضع دقیقتر دولت کویت است. بنابراین، این بیانیه را باید سیاست متعادل کننده کویت بین همسایگان بزرگتر خود و ابرقدرتها دانست.

مائسترون

افزایش جریان سرمایه از کویت نشانگر وجود بحران ایران است

ص: 749

سند شماره (25) تاریخ: 18 بهمن ماه 1357 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: افزایش جریان سرمایه از کویت نشانگر وجود بحران ایران است.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: رابطه های سفارت در محافل بازرگانی و بانکداری کویت در هفته های اخیر متوجه افزایش فعالیتهای مربوط به انتقال سرمایه از بانکهای اینجا شده اند. می گویند این صادرات روزافزون ارزی متشکل از سرمایه های خصوصی است که مقصد آنها بازارهای دلاری اروپا و آمریکا می باشد.

فزونی آن نیز نشانگر فرار سرمایه از ایران از طریق نظام بانکی آزاد و نسبتا مؤثر کویت به بازارهای پولی غرب می باشد. با این وصف، دلایلی نیز موجود است که نشان می دهد بخشی از افزایش مربوط به نوسانات پول کویت در خارج است. مدیر کل یکی از بزرگترین بانکهای کویت مصرانه می گوید، گرچه فرار پول از کویت در حال حاضر بیش از حد معمول است، ولی این افزایش به طور مطلق حائز اهمیت نیست. با این وصف وی معترف است که شیوع مشکلات ایران به بخش عربی خلیج علی الخصوص عراق می تواند علت اصلی فرار سرمایه از کویت به حساب آید. (پایان خلاصه).

3- دو هفته گذشته در مورد فرار سرمایه از کویت و ارتباط احتمالی آن با اوضاع ایران با بانکداران و بازرگانان محلی گفتگوهایی انجام دادیم. شایع شده است که پول و دیگر لوازم ارزشمند از آن سوی خلیج مخفیانه وارد کویت می شود. گفتگوهای ما نیز این امر را تأیید می نماید، و گر چه روند حاضر از آبانماه گذشته آغاز شده، ولی در هفته های گذشته فعالیتهای مربوط به انتقال پول از بانکهای اینجا افزایش چشمگیری پیدا کرده است. رئیس هیئت مدیره یکی از مهمترین نهادهای سرمایه گذاری کشور به ما گفته است که «بانکهای اینجا در حال حاضر آنقدر سرگرم سفارت مربوط به انتقال ارزهای ایرانی هستند که حتی برای پاسخ به به تلفنهای ما نیز وقت ندارند».

4- بسیاری دیگر از دوستان ما نیز معتقدند که فرار سرمایه ایرانی از طریق کویت علت اصلی این پدیده ارزی است. آنها می گویند کویت نزدیکترین نقطه آزاد به ایران از نظر انتقال ارز است که سیستم بانکی نسبتا مؤثر آن قادر است حجم عظیم پولی را اداره کند. تا به حال قادر نبوده ایم حتی رقم تقریبی پولهای انتقالی را به دست آوریم، لیکن منابع ما معتقدند که اکثر این پولهای انتقالی به مقصد بازارهای دلار اروپایی و آمریکا ارسال شده اند، چون به دست آوردن مارک آلمان، فرانک سوئیسسوئیس، 3 وین ژاپن چندان نیست.

5 - شایعات محدود به فرار از ایران نبوده است. رابطه های ما گزارش می دهند که پول محلی نیز محدود و تحت فشار قرار گرفته است و چند بانک در میزان وامهای خود به خصوص در رابطه با حساب جاری غیر کویتیها کاهش پدید آورده و از روش نامحبوب (که معمولا اجتناب می شود) ابطال چکهای بی محل مشتریان کویتی نیز خود داری نورزیده اند.

6- در گفتگو با مدیر کل یکی از بزرگترین بانکهای کویت پیرامون این فرار سرمایه، متوجه شدیم که گرچه آمریکا در رابطه با ماه دسامبر کسری بودجه تجاری خود را بسیار زیاد اعلام کرده است، ولی در هفته گذشته ارزش دلار در بازارهای متعدد افزایش یافته است. وی معترف است که اوضاع سیاسی خلیج

ص: 750

در حال حاضر سبب شده است که فرار سرمایه بیش از حد معمول جریان داشته باشد و همین امر می تواند بر بازارهای پولی غربی تأثیر گذاشته باشد. وی گفت درست است که بخش اعظم سرمایه از ایران خارج می شود، ولی مبالغ غیر عادی نیز از کویت خارج گشته است. وی گفت بازار پولی «متشنج» است، و خروج سرمایه مبالغه آمیز نیست چون میزان انتقال ارز از کویت به خارج نشانگر این حقیقت است او در این رابطه به رقم خاصی اشاره نکرد، لیکن گفت که مبلغ پولی که بیش از حد از کویت خارج شده در واقع «اهمیت چندانی ندارد». وی در ادامه گفت به دنبال وقایع ایران، کویتیها با پول خود کمتر ولخرجی می کردند. وی گفت همین امر نشانگر تشنج بازار است ولی اگر بحران ایران به داخل بخش عربی خلیج راه نیابد فرار سرمایه نیز ادامه نخواهد شد. لیکن وی گفت اگر همین مشکلات و بحرانها در بغداد ظهور کند فرار سرمایه از کویت سیل آسا خواهد بود.

7- اظهار نظر: بانک مرکزی در همین اواخر آمار و ارقام بانکی مربوط به فصل آخر سال 1357 را منتشر کرده است. ارز خارجی بانکهای کویتی در فصل سوم سال 275 میلیون دینار (یک دینار کویت معادل 70/3 دلار آمریکاست) بود. افزایش همین نوع ارز در فصول قبلی سال 1357 معادل 30 میلیون دینار از فصل اول تا دوم، و 40 میلیون دینار از فصل دوم یا فصل سوم بوده است. گرچه همین افزایش نیز می تواند نشانگر فرار سرمایه باشد، ولی متوجه می شویم که حسابهای سپرده جاری و ثابت افراد مقیم کویت نیز توأم با افزایش بوده است. این افزایش معادل 110 میلیون دینار از فصل دوم تا فصل سوم، و 120 میلیون دینار از فصل سوم تا فصل چهارم بوده است.مائسترون

سیاست تولید نفتی کویت، بحران ایران و...

سند شماره (26) تاریخ: 23بهمن ماه 1357 مکان: وزارت نفت، شهر کویت یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: آقای محمود ک.العدسانی معاون وزیر نفت کویت، آقای کوینسی لامزدن، بخش اقتصادی، سفارت آمریکا، در کویت موضوع: سیاست تولید نفتی کویت، سیاست قیمت گذاری اوپک، بحران ایران، امنیت منطقه ای خلیج و ارتباط آن با امور اعراب و اسرائیل، اتحاد سوریه و عراق با مطرح کردن مطلبی که قبل از ورود به کویت در اوائل بهمن ماه در مطبوعات تجاری نفتی فرانسه مطالعه کرده بودم باب صحبت را با محمود گشودم. گفتم که در این مطبوعات گزارش شده بود که کویت به سه شرکت برداشت کننده مهم نفتی خود (بریتیش پترولیوم، شل، و گلف )اجازه داده است که بیش از سقف 2 میلیون بشکه در روز تولید نمایند. در ادامه گفتم که همین مطبوعات گزارش کرده اند که به هر یک از شرکتهای مزبور اجازه داده شده تا در سال جاری روزانه 000/40 بشکه نفت اضافی برداشت نمایند. وی گفت کویت محدوده تولیدی 2میلیون بشکه در روز را رعایت نخواهد کرد. وی گفت از زمان انحلال مجلس ملی این محدوده تولیدی اختیاری بوده و نشانگر اهداف برنامه ریزی شده می باشد. چون به دنبال نظام دوگانه قیمت گذاری قطر، کویت چند مشتری مهم خود را از دست داده بود، مقداری تولید اضافی سبب خواهد شد که میانگین میزان برداشت در سالهای 1356و 1358 معادل 2 میلیون بشکه در روز

ص: 751

بشود. محمود گفت چون کویت دارای یک بودجه متعادل بوده و با مشکلات مالی شدیدی روبرو نیست، محدوده 2 میلیون بشکه در روز در آینده نزدیک اعتبار و قوت خود را حفظ خواهد کرد. وی در تصریح مطلب اظهار داشت هرگونه افزایش تولید بیش از سطح 2میلیون بشکه در روز که مانند افزایش کنونی پدید آید، تنها دارای انگیزه های داخلی اقتصادی است. (ولی صحت این گفته مورد تردید است چون منابع موثق سفارت گفته اند که این افزایش ناشی از تحریکات سیاسی بین المللی بوده است. )محمود گفت افزایش تولید سال 1979 بیشتر مربوط به گاز است، وی گفت رشد سریع کویت که به هیچ وجه کندتر نشده و نیز افتتاح آتی کارخانه گاز مایع یک میلیارد دلاری جدید شرکت نفتی کویت سبب خواهد شد تقاضای محلی سال 1358در رابطه با گاز افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کند. وی گفت در حال حاضر تنها راه برآورد و تأمین این تقاضا افزایش تولید نفت است. بنا به گفته محمود چون گاز آزاد غیر نفتی بحساب آورده نمی شود، به وزارت آب و برق دستور داده شده که در تأسیسات آبی و برقی خود از سوخت دوگانه استفاده کند. وی گفت «ما آماده شده ایم تا از نفت سنگین تر و حتی خام برای تولید آب و برق استفاده کنیم.» لیکن «صرفه جویی های عظیم» ناشی از کاهش عرضه به خاطر پروژه عظیم گاز مایع از بین رفته است. قرار بود این کارخانه از گاز مرتبط با نفت تولید شده در زمانی استفاده کند که محدوده تولید ملی نفت کویت 3میلیون بشکه در روز تعیین شده بود.

محمود در مقام تأیید گفت تصمیم کویت مبنی بر افزایش تولید نفت ناشی از تأثیرات مهم بین المللی نیز بوده است. معذالک وی مصرانه اظهار می داشت که علت اصلی این تصمیم گیری داخلی بوده است. وی گفت با یادآوری دو ضریب غیر داخلی که افزایش تولید نفت کویت را مانع می شدند بر این نکته تأکید کرد وی گفت در ابتدا کویت «ضرر کرده» و در هنگام وضع قیمت دو گانه مشتریانی را از دست داده بود.

بنابراین، چون نفت سنگین کویت ادامه اهداف مورد نظر را در بازاری اینچنین شکننده ممکن می ساخت، کویت میل ندارد با وارد کردن خسارت به دیگر اعضای اوپک، مشتریان آنها را بقاپد، حتی اگر بازار از وضع بحرانی برخوردار باشد. ثانیا، چون در این موقعیت تنها عضو تأثیرپذیر اوپک ایران است کویت احتیاط بیشتری به خرج می دهد. وی گفت تبدیل شدن کویت به یک صادر کننده بزرگ نفتی در سالهای 1329 به ضرر ایران بود. ولی در حال حاضر با وجود ماهیت نهضت خمینی و تأثیرات احتمالی آن بر دیگر تولیدکنندگان نفتی عربی، کویت میل ندارد در روابط خود با رهبر جدید ایران «نقاط رنجش خاطری» پدید آورد.

از محمود سؤال کردم که آیا درست است که طبق اظهار مطبوعات وزراء کشورهای تولیدکننده نفت عربی در خلیج به دنبال بحران ایران درصدد بررسی مجدد وضع قیمت نفت برآمده اند. وی در مقام تأیید گفت این کشورهای تولید کننده قیمتی را موقتا برای نفت مازاد بر تولید ملی خود تعیین خواهند کرد. وی گفت، به طور مثال در حال حاضر کویت به مشتریان سنتی خود نفت را به قیمت هر بشکه 83/12 دلار می فروشد در حالی که همین نفت در بازار به قیمت 15 دلار به فروش می رسد، و نفتهای سبکتر به قیمت 17 دلار خرید و فروش می شود. سؤال کردم که آیا وزرای مزبور در نظر دارند قیمت جدید را طبق برنامه قیمت گزاری اوپک برای فصل چهارم سال 1358 تعیین کنند یا می خواهند اساس را قیمت نفت در بازار سیاه بگیرند. وی پاسخ داد «در واقع هیچ یک از آنها در نظر گرفته نخواهد شد» بلکه تولیدکنندگان بیشتر منافعی را در نظر می گیرند که شرکتهای نفتی از طریق نفت های قراردادی قیمت کنونی اوپک به دست

ص: 752

می آورند. سؤال کردم که آیا منظور وی این است که قیمت نفت چیزی بین 15و17 دلار خواهد بود. وی گفت نمی داند که وزیران مزبور چه قیمتی را تعیین خواهند کرد.

محمود نیز با برآورد من هم عقیده است و می گوید به دنبال بحران ایران میزان کمبود نفت تولیدی در جهان آزاد روزانه معادل دو تا سه میلیون بشکه است. ولی وی گفت با تجدید نظر صعودی قیمتها، جبران این کمبود چندان دشوار نخواهد بود. وی در ادامه گفت هم اکنون اوپک حدود 3 میلیون بشکه در روز از 5 تا 6 میلیون بشکه نفت تولیدی پیشین ایران را فراهم می آورد. علاوه بر اوپک منابع غیر اوپک چون مکزیک نیز در موقعیتی قرار دارند که می توانند در پر شدن این شکاف تولیدی مفید واقع شوند.

موضوع مورد بحث بعدی ایران بود. محمود گفت شاه قربانی عدم تصمیم گیری به موقع رهبران غربی شده بود. وی گفت در سه ماه گذشته وخامت اوضاع آنقدر شدید بود که آمریکا نمی توانست کار چندانی برای حفظ قدرت شاه انجام دهد، ولی وی گفت که نمی داند چرا آمریکا زودتر از اینها به دولت ایران کمک نکرده بود «آن هم هنگامی که فرصت انجام آن وجود داشت». وی ادامه داد « شما کاری نمی کنید درنتیجه فرانسه برنده می شود. آنها حتی توسط یکی از هواپیماهای خود قهرمان را به وطنش باز گرداندند.» محمود گفت تلاش آمریکا برای مرتبط ساختن قرارداد کمپ دیوید با اوضاع خلیج اشتباه محض است وی گفت اوضاع خلیج کاملاً جداست و دارای پویاییهای خاص خود می باشد. وی گفت تنها پدیده ای که کشورهای مدیترانه ای و آسیای صغیر و خلیج را به یکدیگر مرتبط می سازد، تجدید حیات اسلام است.

وی گفت این امر بهیچ وجه به نفع قرار داد کمپ دیوید نخواهد بود، چون نظر کلی جامعه اسلامی مخالف همکاری با اسرائیل است.

از نظر محمود تأثیر مستقیم بحران ایران بر کویت محدود خواهد بود. البته از طرف عناصر محافظه کار مذهبی فشارهایی اعمال خواهد شد و نسل جوان نیز فعالیتهای خود را تشدید خواهد نمود، لیکن به نظر وی دولت می تواند با بالا بردن توقعات رفاهی مادی و بازگشت به دموکراسی پارلمانی مشکلات داخلی کویت را مهار نماید. با یادآوری کردن این گزارش مطبوعات محلی مبنی بر اینکه، خانواده هیئت حاکمه ممکن است بخواهند تعدادی از نمایندگان خود را در مجلس ملی منصوب نماید، عدسانی گفت خانواده صباح باید فعالیتهای خود را محدود به انتصاب وزیران نماید چون آنها به طور اتوماتیک به عنوان نمایندگان مجلس عمل خواهند کرد. وی گفت اتکاء بیش از حد به انتصاب نمایندگان سبب تشدید نارضایتی و عدم تأیید انتخاب کنندگان خواهد شد و بسیاری از منافع ثبات انگیز بازگشت به دموکراسی را از بین خواهند برد.

گفتگو سپس به وحدت سوریه و عراق متمرکز گردید. معاون وزیر معتقد است که این وحدت در آینده نزدیک به وقوع نخواهد پیوست. وی گفت در همان حال که اسد و صدام هیچ یک حاضر نیستند قدرت خود را از دست بدهند، ولی اگر از فعالیت علیه یکدیگر دست بردارند وحدت عربی شدت بیشتری خواهد یافت. از نظر عدسانی اجلاسیه بغداد یک موفقیت عظیم است. وی گفت «حس اعتماد عراقیها به خودشان اکنون خیلی بیشتر شده و می خواهند در جامعه عربی نقش مهمتری را به عهده بگیرند.» به نظر وی بحران ایران بیش از ادامه تضاد اعراب و اسرائیل مسئول پیدایش این طرز فکر جدید در بغداد است.

در خاتمه محمود خاطرنشان ساخت سفر اخیر نخست وزیر کویت شیخ سعد به کشورهای عربی همجوار نیز نتیجه مستقیم اجلاس بغداد بوده است. وی گفت سفر سعد در رابطه با دیپلماسی کویت

ص: 753

موفقیت آمیز بوده است. هدف از این سفر ایجاد همکاری بیشتر میان کشورهای منطقه و مخالفت با تشنجات منطقه ای است که می تواند منجر به مداخله ناخواسته قدرتهای خارجی در منطقه گردد.

سیاست پولی و نفتی، تأثیر بحران و موضعگیری آمریکا

سند شماره (27) یادداشت مکالماتی تاریخ: 24 بهمن ماه 1375 مکان: بانک مرکزی کویت، کویت شرکت کنندگان: آقای حمزه عباس حسین، مدیر کل بانک مرکزی کویت، آقای کوینسی لامزدن، بخش اقتصادی سفارت آمریکا در کویت موضوع: سیاست پولی و نفتی، تأثیر بحران و موضعگیری آمریکا در مقام توضیح به حمزه عباس گفتم که پس از سه سال دوری از امور خلیج در سفر کنونی خود به کویت بیشتر نقش مستمع را دارم و بسیار خوشحال خواهم شد که نقطه نظرات وی را در مورد مسائل پولی و تأثیر بحران ایران بر منطقه خلیج بشنوم. وی در پاسخ گفت از اینکه در مقایسه با چند ماه قبل وضع دلار بهتر شده بسیار خوشحال است، وی گفت «هیچ یک از ما معتقد نیست که مشکلات را پشت سر گذاشته ایم، لیکن سیاستهای پولی شما از اعتبار بهتری برخوردار شده است» حمزه در ادامه گفت، تلاش آمریکا در ماههای آتی جهت کنترل تورم و موازنه پرداختهای خود بازگو کننده داستان خواهد بود. وی اضافه کرد «حفظ نیروی دلار به نفع ما در کویت است». حمزه عباس گفت بهمین دلیل در رابطه با قیمت نفت، کویت به طرز غیر مسئولانه عمل نخواهد کرد، لیکن ما نیز باید اعتراف کنیم، سیاستهای پولی چند ماه گذشته آمریکا برای کویت مشکلاتی را به وجود آورده است. وی گفت تا مدتی فکر می کرده است که آمریکا سیاست تبدیل ارز را با اوپک مرتبط ندانسته و از آن تنها به عنوان یک اسلحه تاکتیکی در تحریک اقتصاد آلمان و ژاپن بهره برداری می نموده است. لیکن سقوط ارزش دلار مشکلات سیاسی و اقتصادی شدیدی را بر سر راه اوپک قرار داد. وی گفت، حتی عربستان سعودی نیز قادر نبود از ثبات قیمتها حمایت کند، چون در مقایسه با واردات ناشی از جهان صنعتی ارزش نفت سیر نزولی را در پیش گرفته بود. این معما این است که ما می دانیم افزایش قیمت نفت به دلار فشار وارد خواهد کرد و از قدرت خرید و ارزش سرمایه گذاریهای مان نیز خواهد کاست. ولی هنگامی که دولت آمریکا اجازه می دهد ارزش دلار پایین بیاید، ما نمی توانیم شاهد سقوط ارزش مهمترین معیارهای خود باشیم. «ما مجبور شده ایم توازن لازم را به وجود آوریم.» حمزه عباس ادامه داد در مقایسه با دیگر شاخصهای اقتصادی قیمت حقیقی نفت خام اوپک هنوز هم بسیار پایین است. برنامه قیمت گذاری ابوظبی از نظر وی «بسیار محافظه کارانه است.» با فشار وارده از طرف بحران ایران بر بازار جهان، روشن است که شرکتهای نفتی می توانند در نتیجه قراردادهای ارزان خود با کشورهای تولید کننده منافع سرشاری را به جیبهای خود سرازیر سازند. حمزه گفت به همین دلیل برای جبران این وضع در بازار قیمتهای نفتی قدری افزایش پیدا خواهند کرد. ما گفتیم که مقداری افزایش قیمت در حال حاضر خوب است و بهتر است از جهش ناگهانی قیمت که می تواند موجب اغتشاش و بحران در بازار بین المللی پولی بشود، جلوگیری به عمل آید.

حمزه عباس در رابطه با بحران ایران با خونسردی تمام صحبت کرد. (گفتگوی ما یک روز قبل از حمله

ص: 754

به سفارت آمریکا در تهران صورت گرفته بود.) وی گفت بحران ایران آنچنان جو ناراحت کننده ای را در منطقه پدید آورده که اکثر مردم قادر به ارائه یک تحلیل روشن و منطقی نیستند. معذالک حمزه گفت بهتر است آینده نگری بیشتری داشته باشیم و تا حد امکان از اوضاع کنونی حقایق بیشتری را استخراج کنیم.

وی اصرار داشت که علیرغم اشتیاق انقلابی ایران خمینی بالاخره پی خواهد برد که لازم است چرخ اقتصاد کشور به راه افتد و این بدان معنی است که در نهایت او باید با آمریکا به توافق برسد. وی گفت یک مطلب کاملاً روشن است و آن اینکه خمینی چپ گرا نیست. با این وصف آمریکا، باید راهی برای همکاری اقتصادی با ایران پیدا کند. آمریکا باید تا حد امکان جنبه سیاسی نظامی اوضاع را تشدید ننماید. وی گفت «با پیشنهادات اقتصادی به آنها نزدیک شوید» چون نزدیک شدن به آنها از طریق عقاید سیاسی بسیار دشوارتر است.

حمزه عباس گفت که کشورهای عربی نیز باید به فکر ایجاد یک رابطه جدید با ایران باشند. وی گفت اگر خمینی بر سر قدرت باقی بماند، ظاهرا برخلاف شاه به جهان عرب نزدیکتر خواهد شد. حمزه گفت، تمام مواضع اتخاذ شده در رابطه با سیاست خارجی توسط خمینی و یارانش نشانگر این واقعیت است که آنها می خواهند با همسایگان عرب خود رابطه نزدیکتری را برقرار سازند. وی از اعلام حمایت از فلسطینیها، محکوم نمودن نقش شاه به عنوان پاسدار حریم خلیج، و احتمال بازگشت جزایر ابوموسی و تنب به اعراب در این زمینه یاد کرد. وی در ادامه گفت، حتی با این وصف، تأثیر انقلاب ایران سبب شده است که دولتهای کشورهای عربی دائما و به طور پیوسته اوضاع سیاسی داخلی خود را زیر نظر داشته باشند. در خاتمه گفت، در کویت خانواده حاکم بسیار محبوب است و اکثریت مردم کویتی و غیر کویتی کشور ثروتمند و مرفه هستند. وی گفت مصر تنها کشور عربی است که اوضاع داخلی آن مشابه ایران است و «مصر مهمترین کشوری است که پس از ایران دچار انقلاب اسلامی خواهد گردید».

مشاور سرمایه گذاری امیر در مورد مشکلات دلار گفتگو می کند

سند شماره (28) تاریخ: 17 اسفند ماه 1357 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: مشاور سرمایه گذاری امیر در مورد مشکلات دلار گفتگو می کند 1- خلاصه: مشاور سرمایه گذاری و مالی با نفوذ امیر یعنی ابوسعود در تاریخ 15 اسفند ماه به سفیر گفت بیانات اخیر وزیر کویتی در مورد سقوط ارزش دلار مبالغه آمیز بوده است. وی گفت بیانیه 9 اسفند امیر در مورد تشکیل اجلاس اضطراری اوپک مبتنی بر یک شرط مهم و آن هم «ادامه سقوط ارزش دلار» بوده است. از نظر ابوسعود در این صورت یا باید از طریق افزایش مستقیم قیمت نفت و یا ایجاد رابطه بین قیمت نفت و سبد ارزی اوپک سطح درآمد حاصله از فروش نفتی حفظ شود. وی معتقد است که دولت آمریکا در حمایت از دلار اقدامات لازم را انجام خواهد داد و در حل این مشکل خواستار همکاری شده است. سفیر معتقد است که تماس سریع یکی از متخصصین پولی میان رتبه آمریکایی با ابوسعود می توان مؤثر واقع گردد. (پایان خلاصه).

2- سفیر به همراه رئیس بخش اقتصادی بازرگانی سفارت با خالد ابوسعود مشاور مالی امیر ملاقات کرد تا پیرامون نگرانی کویت در زمینه سقوط ارزش دلار و پیدایش جو مساعد در اینجا به منظور افزایش

ص: 755

دادن قیمت نفت گفتگو نمایند.

(ابو سعود به مدت 20 سال رئیس بخش سرمایه گذاری وزارت دارایی بوده و هم اکنون به عنوان مشاور سرمایه گذاری خانواده صباح و دولت کویت عمل می کند. وی همچنین مشاور مالی صندوق ابوظبی می باشد.) 3- عکس العمل وزیر. ابوسعود عکس العمل وزیر و مطبوعات را در رابطه با این موضوع مبالغه آمیز و توأم با عدم آگاهی خواند. وی بیانیه امیر را یاد آور شد که توسط وزیر نفت در تاریخ 9 اسفند ماه در اختیار مطبوعات گذاشته شده بود (مرجع ب) و نشانگر موضوع دقیق کویت و اشاره به مرحله مشروطه در صورت ادامه سقوط ارزش دلار بود. در صورت ادامه وخامت اوضاع بود که دولت کویت از اوپک درخواست می کرد تشکیل یک اجلاس اضطراری را داده و قیمت نفت را به منظور جبران خسارت احتمالی بالا ببرد. وی گفت تصمیمات دولت در این زمینه تنها توسط امیر اتخاذ می گردد (البته با مشورت با ابوسعود).

4- عدم نگرانی در درازمدت. ابوسعود در مورد تأثیر سقوط ارزش دلار بر سرمایه گذاریهای کویت نگران نبود، چون اکثر این سرمایه گذاریها درازمدت هستند. نوسان کوتاه مدت سرمایه گذاریهای «ملموس» درازمدت در آمریکا اهمیت چندانی ندارد. (ابوسعود گفت که حدود 55 درصد سرمایه گذاریها به استثناء سرمایه گذاریهای سیاسی در آمریکا صورت گرفته است). امیر متقاعد شده است که اقتصاد آمریکا نیرومند بوده و این نیرو حفظ خواهد شد. در واقع ارزهای معتبری چون فرانک سوئیس و مارک آلمان در مقایسه با ارزش پایه ای اقتصاد آنها در کوتاه مدت (به خصوص در مورد سوئیس) و یا مدت پنجساله ای که طی آن اقتصاد آلمان قدری ضعیف خواهد شد، دارای ارزش بسیار جلوه داده شده اند. به هر حال، آمریکا دارای تنها اقتصادی است که می تواند سرمایه گذاریهای درازمدت کشورهای عربی عضو اوپک را جذب نماید.

5 - نگرانی کوتاه مدت بودجه ای: بنا به گفته ابوسعود نگرانی دولت کویت بیشتر مربوط به تأثیر دلار بر منابع مالی کوتاه مدت کویت در نیویورک است که از طریق آنها مخارج بودجه ای جاری تأمین می گردد، ابوسعود توضیحات ذیل را ارائه داد. وی گفت تمام رسیدهای نفتی کویت در نیویورک به صورت دلار پرداخت می گردد. این منابع مالی به دو قسمت حساب بودجه ای و حساب ذخیره ای تقسیم شده که حساب دوم معمولاً صرف سرمایه گذاریهای درازمدت می شود. حساب بودجه به صورت کوتاه مدت و از هفت روز تا یک سال نگاهداری می شود، و معادل سه تا چهار میلیارد دلار است تنها نقطه ای که قادر است مبالغی چنین هنگفت را نگاهداری کند نیویورک است. کویت از این منبع ماهانه در رابطه با مخارج عمرانی و جاری دولتی حدود 3 میلیون دلار برداشت می کند که مقداری از این دلارها را به دینار کویت تبدیل می نماید. در دو ماه گذشته ارزش دلار در مقایسه با دینار کویت 5-4 درصد کاهش یافت. بخش اعظم مخارج دولت صرف واردات می شود که تنها 17 درصد آن را آمریکا تأمین می کند و 65 درصد دیگر آن از طریق جامعه اقتصادی اروپا و ژاپن تأمین می شود. در سال می شود. در سال گذشته ارزش دلار نسبت به مارک آلمان 13 درصد، نسبت به ین ژاپن 21 درصد و نسبت به فرانک سوئیس 27 درصد و یا به طور متوسط حدود 12تا13 درصد کاهش یافته است. بنابراین همین کاهش ارز سالانه حدود 300 میلیون دلار یا درصد خسارت به کویت وارد می سازد.(که رقم 100 میلیون دلار در روز ارائه شده توسط

ص: 756

وزیر کشور حسین در این رابطه صحّت دارد- - مرجع الف).

6 - نیاز به تضمین درآمد نفتی. ابوسعود گفت امیر نسبت به قدرت اقتصاد آمریکا ایمان دارد و معتقد است که دولت آمریکا جهت حل مشکلات انرژی اقدامات لازم را انجام خواهد داد. در نتیجه در رابطه با منابع ارزی درازمدت کویت در آمریکا نباید نگرانی وجود داشته باشد. ولی جهت حراست از درآمد نفتی کویت باید اقدامی صورت گیرد. برای این کار نیز دو راه وجود دارد: (الف) یا قیمت نفت افزایش یابد یا (ب) یک سبد ارزی به وجود آید تا قیمت واقعی نفت در نتیجه نوسانات نفتی ثابت بماند. ابوسعود گفت روش دوم را ترجیح می دهد.

7- تأثیر منفی افزایش قیمت منفی سفیر یادآور شد که هر راهی انتخاب شود، هزینه نفتی افزایش خواهد یافت و بر اقتصاد جهانی تأثیر منفی پدید خواهد آمد. علاوه بر این، ممکن است باعث پایین آمدن بیشتر ارزش دلار بشود، که قطعا به نفع آن دسته از کشورهای اوپک که به دلار سرمایه گذاری کرده اند نیست.دلار درگذشته نیز با نوسانات ارزش دست به گریبان بود و کویت نیز با همین وضع به منافع خود رسیده است. ابوسعود معتقد است که ارزش دلار هیچ گاه زیاد از حد بالا نرفته است. لیکن مانند سفیر معتقد است که طرح شناوری بالا بسیاری از پیچیدگیها را از بین خواهد برد، ولی طرح ریزی آن نیز کار ساده ای نیست.

8 - با اشاره به نقطه نظر سفیر در مورد تأثیر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد جهانی، ابوسعود گفت دیگران در این نگرانی آمریکا سهیم نیستند، چون با وجود اینکه سقوط ارزش دلار باعث خواهد شد که آلمانها پول کمتری در ازاء نفت بپردازد، ولی آلمان غربی مایل است شاهد بالا رفتن ارزش دلار باشد. سفیر گفت آلمانها همیشه در معرض خطر تورم قرار داشته و علاوه بر این از موضع موازنه پرداخت خوبی برخوردار هستند. ولی در مورد بسیاری دیگر از کشورهای غربی این طور نیست، چون ثبات قیمت نفت برای آنها فرصتی پیش آورده بود. تا به ثبات اقتصادی خود بپردازند. یک ضریب مهم دیگر این است که حفظ ذخیره حدود 12 تا 13 درصد کاهش یافته است. بنابراین همین کاهش ارز سالانه حدود 300 میلیون دلار یا درصد ارزی که همیشه آمریکا نیز به آن علاقه مند است کاری بسیار دشوار است. آنهایی که به دلار سرمایه گذاری کرده و از منافع آن استفاده کرده اند. نباید با در پیش گرفتن اقداماتی خاص به آن ضربه بزنند. در حال حاضر باید همکاری کرد تا با انجام گامهای معقول و منطقی ثبات پولی حفظ شود.

9- حراست از ارزش درآمدهای نفتی. ابوسعود بار دیگر تکرار کرد که مسئله موجود حراست از ارزش واقعی درآمدهای نفتی است، لیکن در صورتیکه ثبات دلار حفظ شود و یا ارزش قبلی خود را به دست آورد، انجام اقدامات بالا ضرورتی نخواهد داشت (پاراگراف 6). امیر نیز در بیانیه خود با صراحت به این مسئله اشاره کرده است. ابوسعود گفت ثبات یعنی ارزش دلار در مدت دو هفته بهبود بیشتری پیدا کند.

اگر ارزش دلار معادل 30/2 مارک سال گذشته بالا برود، کافی خواهد بود.

10- اقدامات محافظه کارانه. ابوسعود گفت گرچه کویت در موقعیتهای بسیار می توانست از طریق تبدیل ارز منافع بسیاری را نصیب خود سازد، ولی تمام ادارات دولتی و یا شرکتهایی را که دولت در آنها نفعی داشت از تبدیل ارز و فروش آن منع کرده بود. وی بار دیگر تکرار کرد که کویت مایل است درآمدهای نفتی خور را ثابت نگاهدارد. آمریکا نیز به چند طریق می تواند در این وضع بهبودی پدید آورد. که یکی از آنها بالا بردن نرخ بهره در حمایت از دلار است و دیگری فعالیت بیشتر در زمینه قراردادهای چند جانبه.

ص: 757

آمریکا و کویت نیز در این زمینه قادر به همکاری هستند.

11- ابو سعود گفت درست است که دلار ارزان به صادرات آمریکا خواهد افزود و بالاخره دلار را تقویت خواهد کرد، لیکن این وضع به فوریت پیش نخواهد آمد، بنابراین مشکل کویت نیز در زمان حال حل نخواهد شد.

12- سفیر از توضیحات ارائه شده توسط ابوسعود در مورد موضع کویت تشکر کرد. وی گفت امیدوار است کویت اقدامات مربوط به قیمت نفت و یا اقدامات دیگری را که می تواند بر اوضاع پولی جاری تأثیر به سزایی داشته باشد بدقت مورد مطالعه قرار دهد.

13- اظهار نظر: ابوسعود نقش مهمی در تصمیم گیری امیر پیرامون قیمت نفت و یا مشکل دلار داشته باشد و به خاطر خود با ابوظبی می تواند در امارات متحده عربی نیز اعمال نفوذ نماید. او صریحا یک حرفه ای محافظه کار است و در رابطه با مشکلات پولی جاری دارای نقطه نظرهای متعادل می باشد. ولی او نیز مانند دولت کویت نگران خساراتی است که در کوتاه مدت و در نتیجه سقوط ارزش دلار به کویت وارد می شود و می تواند در طرح برنامه ای به منظور آنچه که حفظ ارزش واقعی نفت می داند مؤثر واقع شود البته در صورتی که اوپک نیز در این زمینه متفق القول باشد. وزیر نفت شیخ علی خلیفه و وزیر دارایی العتیقی کویت را وادار به ارزیابی مجدد اوضاع کرده اند، که بیشتر ناشی از نارضایتی کویت در مورد ثبات قیمت تحمیلی بر دیگر اعضای اوپک چون عربستان سعودی و ایران است. گرچه بیانات ابوسعود نشانگر احساس همدردی امیر در این رابطه است، ولی امیر معتقد است که باید با احتیاط بیشتر عمل نماید.

بنابراین مدتی خواهد گذشت قبل از آنکه کویت خواستار تشکیل اجلاس اضطراری اوپک شود، تا در این مدت معلوم شود که آیا وضع دلار بهبود خواهد یافت یا خیر. ولی این مدت احتمالاً بیش از دو هفته طول نخواهد کشید.

14- درست است که گفتگوی تلفنی بین مقامات خزانه داری آمریکا و وزیران نفت و دارایی نشانگر این است که آمریکا به نگرانیهای دولت کویت وقعی نمی نهد، ولی به هیچ وجه موجب دلسردی آنها نخواهد شد. به علت نقش خطیر ابوسعود در این رابطه سفیر معتقد است که خزانه داری به نحوی از انحاء با وی ارتباط برقرار نماید. در صورتی که یکی از مقامات میان رتبه مالی آمریکا با وی تماس گیرد و یا جلسه ای در جای دیگری تشکیل شود، با ارائه نقطه نظرات آمریکا و اقدامات احتمالی آن در ثابت نگاهداشتن اوضاع پولی می توان بر اقدامات دولت کویت در جهت افرایش دادن قیمت نفت تأثیر بخشید. همین امر نشانگر تمایل آمریکا به همکاری با دولت کویت خواهد بود. ولی ملاقات مقامات عالیرتبه تلاش را در سطح وزیران متمرکز خواهد کرد در حالیکه در این نقاط با آمریکا نسبت به اوضاع جاری احساس همدردی چندانی جریان ندارد. مائسترون

ملاقات سفیر با وزیر نفت

سند شماره (29) تاریخ: 25 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: ملاقات سفیر با وزیر نفت 1- (تمام متن خیلی محرمانه است)

ص: 758

2- خلاصه: سفیر در ملاقات 25 فروردین خود با وزیر نفت در رابطه با چند مسئله نفتی از قبیل، قیمت، تولید، اقدامات ضد مصری، و برنامه انرژی جدید رئیس جمهور صحبت کرد. وزیر نفت گفت کویت برای هر بشکه نفت خام سنگین (31 درجه) خود 8/1 دلار اضافه بها تعیین کرده و نیز به قیمت فصل چهارم اوپک (14 دلار) در رابطه با نفتی که خریداران بیش از قرارداد خود به دست می آورند 4 دلار افزوده است. وی گفت کویت در نظر دارد سطح تولید افزایش یافته 2/2 میلیون بشکه در روز خود را برای سال 1358 ادامه دهد. سفیر برنامه جدید انرژی رئیس جمهور را مورد بررسی قرار داد و یک نسخه از آن را در اختیار وزیر نهاد. سفیر در مقام توضیح گفت این برنامه تقاضای آمریکا را در رابطه با نفت وارداتی کاهش خواهد داد و گفتگوی وی با دبیر کل آژانس بین المللی انرژی در پاریس نشان داد که کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی اروپا مصمم هستند، کاهش تقاضای نفتی خود را به میزان 5 درصد برسانند. (پایان خلاصه).

3- در تاریخ 25 فروردین من با وزیر نفت شیخ علی خلیفه الصباح ملاقات کردم تا رویدادهای حوزه نفتی را در مدت غیبتم به خاطر مشورت در واشنگتن مورد بررسی قرار دهیم. یاد آور شدم که اجلاس مشورتی اوپک در ژنو در تاریخ 6فروردین بالاخره موجب تصمیم گیری پیرامون قیمت نفت گردید. وزیر نفت نیز گفت که مقصد اصلی این نبوده، لیکن وضع بازار سبب بروز تصمیم گیری پیرامون قیمت نفت شده است. من موضع آمریکا را در رابطه با افزایش قیمت نفت اوپک به خصوص اضافه بهاء را مورد بررسی قرار داده و گفتم که از نظر آمریکا این کار مضر می باشد، چون در رابطه با تلاشهای ضد تورمی ما نه تنها بر اقتصاد آمریکا و جهان تأثیر می بخشد بلکه مانع پیشرفت کشورهای رو به رشد نیز خواهد گردید (مرجع الف).

4- نفت برای سودان. شیخ علی خلیفه در رابطه با عرضه نفت به کشورهای رو به رشد بیشتر از مسئله تأثیر افزایش قیمتها بر اقتصاد آنها علاقه نشان داد. وی گفت تأخیر بالقوه شرکت ملی نفت کویت در ارسال محصولات پالایش یافته نفتی به سودان سبب پیدایش کمبود شدید در آنجا شد. وی گفت که به شرکت ملی نفت کویت دستور داده است تا محصولات تأخیر شده به سرعت ارسال می شود تا مطمئن شوند که برنامه صادرات آنها به سودان با دقت اجرا می شود، من خاطرنشان ساختم که سودان در رابطه با نفت دچار مشکلاتی شده و علت آن نیز عدم ارسال این محصولات توسط عراق به سودان بوده که ظاهرا علل سیاسی داشته است. علی خلیفه گفت:این امر تنها در رابطه با نفت خام صادق است و عربستان سعودی توافق کرده است که مقدار مورد نیاز نفت خام را به پالایشگاه سودان صادر نماید. با این وصف وی گفت قرار است تا چند هفته دیگر این پالایشگاه به علت تعمیرات مورد نیاز تعطیل گردد، که از نظر زمانی بسیار تأسف آور است.

5 - قیمت نفت کویت. شیخ علی خلیفه در مقام تأیید گفت کویت برای نفت خام خود 80/1دلار اضافه بها و در فصل چهارم سال برای مقدار مازاد نفت خریداری شده توسط خریداران بیش از موارد قید شده در قراردادها 4 دلار به قیمت اوپک اضافه خواهد کرد. هنگامی که از وی سؤال شد که منطق موجود در این اضافه بهاء ویژه را توضیح دهد، علی خلیفه گفت به این ترتیب دولت کویت خواهد توانست بخشی از خسارات وارده به خود را در نتیجه عدم تصفیه نفت در پالایشگاههای خود جبران نماید. وی مدعی است که به منظور در دسترس قرار دادن این مبالغ اضافی و یا نفت خام، وی عرضه نفت به پالایشگاه نفت کویت

ص: 759

را از 000/220 بشکه در روز به روزانه 000/130 بشکه تقلیل داده است. در حالی که درآمد حاصله از هر بشکه نفت پالایش یافته معادل 21-20دلار است.

بنابراین، اگر دولت کویت در تلاش برای جبران کمبود نفت جهان قیمت بیشتری دریافت نکند، باید ضررهای بیشتری را متحمل گردد. وی گفت هدف از این اضافه بهاء ممانعت از خرید نفت بیشتر نیست.

یکی از دو شرکت تولید کننده نفت کویت یعنی شل اضافه بهای جدید را پذیرفته است. لیکن به خاطر تعطیلات طولانی عید پاک وزارت نفت از بریتیش پترولیوم خبری دریافت نکرده است. با یاد آور شدن این مطلب که عربستان سعودی برای نفت خام خود اضافه بهایی را تعیین نکرده است. سؤال کردم که اضافه بهای (8/1 دلاری) کویت آیا در مورد نفت تولیدی شرکت نفت عربی که کویت و عربستان سعودی در آن شریک هستند نیز بکار برده خواهد شد. وزیر نفت پاسخ مثبت داد و گفت شرکت نفتی عربی براساس قیمت دوگانه عمل خواهد کرد، ولی این امر بر فروش نفتی آنها تأثیر منفی نخواهد داشت، چون آنها نفت اضافی تولید می نمایند.

6- تولید نفت کویت. علی خلیفه در تأیید گفت کویت سقف تولیدی افزایش یافته 2/2 میلیون بشکه در روز (تولید شرکت ملی نفت کویت) را در سال 1358 حفظ خواهد کرد. گفت اضافه تولید 000/200 بشکه در روز بر تلاش ایران جهت دستیابی به سهم خود در بازار تأثیر چندانی نخواهد داشت. در پاسخ به سؤال من وی گفت مقدار نفت مازاد در فصل سوم آماده فروش خواهد بود، البته در صورتی که کمپانیها مایل به خرید آن باشند. ولی شرط اصل افزایش تولید نفت یعنی تولید گاز کافی برای راه اندازی تأسیسات جدید گاز مایع که قرار است دولت کویت آن را از صاحبان قرار داد در فصل سوم پس بگیرد، دیگر قابلیت کار برد ندارد. و در واقع، این آزمایش در ماه اکتبر صورت خواهد گرفت چون با صاحبان قرارداد در زمینه تأخیر تحویل کارخانه توافق شده است.

7- ایران در مورد طرز فکر ایرانیها در اجلاس اخیر اوپک در ژنو سؤال کرده گفتم آیا وزیر فکر می کند که آنها مقررات اوپک را رعایت خواهند کرد یا خیر. علی خلیفه گفت مقررات را رعایت خواهند نمود. وی گفت آنها ابتدا می خواستند اضافه بهای 50/2 دلاری را برای هر بشکه تعیین کنند، لیکن پس از تعیین 80/1 دلار توسط کویت، قطر و ابوظبی ایرانیها نیز همین مقدار اضافه بها را پذیرفتند. وی گفت که قبلاً شنیده بود که ایران از مشتریان ژاپنی خود خواسته است که در میزان نفت خریداری شده خود از ایران 25 درصد کاهش پدید آورند. ایران احتمالاً به این دلیل این کار را کرده است، که بتواند نفت خود را به اعضای پیشین کنسرسیوم یعنی بریتیش پترولیوم و شل بفروشد.

8 - عراق، وزیر نفت معتقد است که عراقیها هنوز هم کمی بیش از 3 میلیون بشکه در روز نفت تولید می کند. وی گفت آنها هنوز هم یک سوم نفت تولیدی خود را در بازار سیاه بفروش می رسانند.

9 - تحریم مصر. علی خلیفه در نظر داشت از تانکرهایی که نفت این کشور را حمل می کنند، بخواهد که کانال سوئز را تحریم کرده و از خط لوله سومد استفاده نمایند (مرجع ج). وی گفت قطعنامه وزیران خارجه و اقتصاد در اجلاسیه بغداد خواستار رعایت این شرط نشده بود. سؤال کردم که آیا ممکن است در اجلاس اوپک عربی که قرار است در تاریخ 17 فروردین در کویت برگزار شود، این موضوع نیز مطرح گردد. وی در پاسخ گفت این موضوع جزو برنامه کار اجلاس نیست، ولی ممکن است که اعضاء بخواهند آن را مطرح نمایند، به هر حال، موضع کویت در این زمینه به قوت خود باقی خواهد بود. وی گفت اجلاس اوپک عربی

ص: 760

نیز بالاخره با اخراج مصر موافقت خواهد کرد، گرچه این اخراج قرار نیست در مورد شرکتهای وابسته به اوپک عربی بکار برده شود. وی گفت اوپک عربی تلاش بسیاری بخرج داده بود تا بخش خصوصی را به سرمایه گذاری در شرکتهای خود ترغیب نماید و اخراج مصر سبب خواهد شد که سرمایه گذاری بخش خصوصی در آینده توأم با شک و تردید باشد.

10- پیشنهاد اجلاس ونزوئلا. وزیر نفت خاطرنشان ساخت که کویت در اجلاس اوپک و غیر اوپک که توسط وزیر انرژی ونزوئلا قرار است در لندن سازماندهی شود شرکت خواهد کرد. وی معتقد است که این اجلاس تا ماههای تیر و مرداد برگزار نخواهد شد. هنگامی که از وی سؤال کردم که آیا ممکن است از آمریکا نیز جهت شرکت در آن دعوت به عمل آید یا خیر، وی در پاسخ گفت چون آمریکا یک کشور صددرصد واردکننده نفت است، برای پیوستن به این گروه واجد شرایط نیست. با این وصف، وی امیدوار است اجلاسی از کشورهای مصرف کننده و تولید کننده در اوائل سال آتی تشکیل گردد.

11- برنامه انرژی رئیس جمهور. جهت اطلاع وزیر نفت مروری بر برنامه جدید انرژی رئیس جمهور داشتم، و اظهار داشتم که این برنامه تلاشی جدّی در راه تولید انرژی و ترغیب صرفه جویی آن می باشد.

علاوه بر این یادآور شدم که از جنبه های مهم آن عدم کنترل قیمت نفت و اجراء اقدامات اجباری و داوطلبانه به منظور صرفه جویی انرژی می باشد. من نیز معتقدم که این تلاشها همراه با تلاشهای آژانس انرژی بین المللی موجب 5 درصد کاهش در تقاضا برای نفت بشود. علی خلیفه به برنامه انرژی رئیس جمهور علاقه بسیار نشان داد من نیز یک نسخه از آمار و ارقامنامه آژانس روابط بین الملل آمریکا را که نشانگر وسعت این برنامه بود، در اختیار وی قرار دادم. وزیر نفت گفت نگرانی وی از اینست که جنبه عدم کنترل قیمت نفت خام تا زمان تصویب مالیات «منافع بادآورده» به تأخیر افتد.

12- آژانس انرژی بین المللی. من در مورد گفتگوهای خود با دبیر کل آژانس انرژی بین المللی لانتزک که گفته بود بسیاری از کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در نظر دارند، مصرف نفتی خود را 5 درصد یا بیشتر کاهش دهند به وزیر نفت مطالبی گفتم. من به وی گفتم که لانتزک امیدوار است پس از اجلاس شورای آژانس انرژی بین المللی در اواخر اردیبهشت اعلامیه مهمی را منتشر سازد.مائسترون

نقطه نظرات وزیر نفت کویت در مورد قیمت نفت، تولید، دلار و مسائل مربوطه

سند شماره (30) تاریخ: 25 فروردین 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نقطه نظرات وزیر نفت کویت در مورد قیمت نفت، تولید، دلار و مسائل مربوطه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه. شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت در تاریخ 20فروردین در مصاحبه با سردبیر خارجی مجله فاینانشنال تایمز گفت دیگر تولید کنندگان اوپک برای از بین رفتن نگرانیهای ایران حاضرند تولید اضافی خود را کاهش دهند، لیکن «نگرانیهای ایرانیها بی مورد است» «بالا رفتن ارزش دلار ما را به پایین آوردن قیمتها متقاعد خواهد ساخت. از بین رفتن مقررات نفتی و گازی توسط آمریکا مفید است لیکن در کوتاه مدت مؤثر نخواهد بود.» «از ماه شهریور تا دیماه سال کمبود نفتی بسیار شدید

ص: 761

خواهد بود»، حتی اگر مصرف کنندگان به هدف کاهش 5 درصد از تقاضا برسند در سال 1359 بازار از تشنج بیشتری برخوردار خواهد شد، در بلوک شوروی تقاضا در مقابل عرضه بالا خواهد رفت و همین امر بر عرضه کلی در جهان تأثیر خواهد داشت، اوضاع ایران تغییر فاحشی در امور پدید نیاورده است، تنها راه ناگزیر را به پیش کشیده است. کویت مخارج عمرانی خود را در آینده بر کارهای زیربنایی به خصوص احداث جاده، مسکن، آب و برق متمرکز خواهد کرد تا وسیله ای برای توزیع ثروت باشد و هراز چند یک بار تنها به احداث یک پروژه نفتی همت خواهد گمارد (پایان خلاصه).

3- در تاریخ 20 فروردین ماه سردبیر خارجی فایننانشال تایمز با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه یک مصاحبه دو ساعته انجام داد. آنچه در ذیل می آید نکات اقتصادی مطروحه ای است که از رونوشت ارائه شده توسط سردبیر به ما استخراج شده است (نقطه نظرات وزیر نفت در رابطه با امنیت خلیج در تلگرام مرجع گزارش شده است.) 4- بحث و تبادل نظر پیرامون تولید در اجلاس 6 فروردین اوپک در ژنو. در اجلاس اوپک «تلاشی برای برنامه ریزی تولید و یا تعیین سهمیه تولید صورت نگرفت. چند کشور مشخص تولید خود را بالا برده اند تا کمبود موجود در بازار از بین برود. کشورهای دیگر نیز به سهم خود برای از بین بردن بحران بازار هر کاری که می توانستند، انجام داده اند.

ایرانیها بی جهت از این نگرانند که ممکن است این افزایش تولید ادامه یابد و توان آنها در زمینه ارائه نفت به بازار از بین برود. دیگران به آنها اطمینان دادند که به هیچ وجه سعی ندارند سهم ایران را در بازار به خود اختصاص دهند. برعکس (این کشورها) کاملا آماده همکاری با ایران هستند تا به سطح تولید مورد پسند خود برسد... برداشت چنین بود که با افزایش تدریجی تولید ایران کشورهایی (که نفت اضافی تولید می نمایند) قادر خواهند بود، هدف اصلی تولیدی خود را در پیش گیرند.من از این متعجب هستم که چرا مطبوعات غربی این حقیقت را وارونه جلوه داده اند تا نشان دهند که کشورهای اوپک قصد دارند جهان را با قحطی نفت روبرو سازند. این نظریه کاملاً عکس کارهایی است که ما انجام داده ایم یعنی سعی کرده ایم میزان کمبود را کاهش دهیم.» 5 - قیمت نفت. س - آیا هدف از کاهش تولید بالا بردن قیمتها نیست؟ ج - اگر غرب از کشورهای تولیدکننده به خاطر افزایش تولید که آن هم به خاطر از بین رفتن کمبود نفتی انجام گرفته تا پس از عادی شدن اوضاع سطح تولید اولیه خود را در پیش گیرند، انتقاد می کند، «بنابراین با بروز بحران بعدی هر کشور تولید کننده حق خواهد داشت قبل از افزایش سطح تولید خود به منظور تأمین نیازهای جهانی تردید به دل راه ندهد.» 6- دلار س - آیا تحت تأثیر ثبات دلار و نقش آن در کاهش فرسایش قدرت خرید خود واقع شده اید؟ ج - ما صرفا مایل به بالا بردن قیمت (نفت) نیستیم. ما صرفا می خواهیم قدرت خرید درآمدهای خود را حفظ کنیم. اگر بالا رفتن ارزش دلار در این زمینه مؤثر باشد، ما به پایین نگاهداشتن قیمت نفت خود متقاعد شده ایم. امیدوارم قدرت دلار حفظ شود، لیکن امیدواری و طرز تفکر من همیشه یکی نیست.

پیش بینی روند ارزی حرفه من نیست، لیکن اگر تورم در امریکا پایین نیاید، شما نمی توانید با اقدامات تصنعی ارزش دلار را بالا ببرید.

7- برنامه انرژی رئیس جمهور. «از بین رفتن مقررات گاز مفید واقع خواهد شد، ولی فکر نمی کنم به

ص: 762

صورت یک وسیله معجزه آسا الگوی واردات (انرژی) آمریکا را تغییر دهد. کاربرد همین اصل در زمینه درازمدت مؤثر خواهد بود، چون موجبات ترغیب اکتشاف را فراهم می آورد... لیکن گفتن اینکه همین اقدام کافی است درست نیست... چون این امر نخواهد توانست مرا متقاعد سازد که نزد وزیر دارایی رفته و از او بخواهم در رابطه با دلار سرمایه گذاری (بیشتری) انجام دهد. فکر نمی کنم که لایحه انرژی در کوتاه مدت چندان مؤثر باشد.» 8 - وضع عرضه و تقاضای آتی نفتی. در سال 1358 عرضه و تقاضا متعادل خواهد شد، لیکن در ماههای شهریور و دیماه کمبود نفتی بسیار حاد خواهد بود. پیش بینی در مورد سال 1359 دشوارتر است و بستگی به میزان صرفه جویی در جهان صنعتی دارد و دیگر اینکه معلوم نیست میزان 5 درصد کاهش تقاضا ادامه خواهد یافت و آیا کافی خواهد بود، یا خیر. حتی اگر این وضع ادامه یابد، سال 1359 سال سختی خواهد بود. فکر نمی کنم که بتوان مخازن ذخیره را بار دیگر پر کرد. در واقع، سؤال موردنظر در سال 1359 این است که آیا سال مزبور سال سخت یا بسیار سختی خواهد بود. سال 1360 نیز بستگی به میزان رشد دارد، لیکن من می توانم در مورد یک چیز به شما اطمینان بدهم، نفت اضافی سالهای 1355 و 1356 دیگر وجود نخواهد داشت.

9- کمبود نفتی شوروی. س - «گزارشات واصله نشان می دهد که شوروی در میان دوره با کمبود نفت روبرو خواهد شد. آیا فکر می کنید روسها نیز وارد بازار نفتی خواهند شد ج - بسیاری از کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی سالهاست که وارد بازار شده اند. آنها واردات نفتی خود از کشورهای اوپک را گسترش می دهند. علت آن نیز افزایش تقاضای آنها و عدم افزایش عرضه توسط شوروی است، چون شوروی قادر به این کار نیست. بلوک شوروی با قدرت بیشتری وارد بازار می شوند، وابستگی آنها به نفت افزایش می یابد و همین مسئله بر کل عرضه نفتی تأثیر خواهد داشت.» 10- تولید ایران. «فکر نمی کنم ایران مایل باشد به سطح تولیدی پیشین خود بازگردد. انتظار می رفت که در سالهای 1360 تولید ایران کاهش یابد. تقاضای داخلی نفت در ایران افزایش می یافت، لیکن از طرف دیگر ظرفیت تولیدی حوزه های نفت نیز سیر نزولی پیدا می کرد. از نظر من اوضاع ایران را به طرز فاحشی دگرگون نکرده است، تنها راه ناگزیر را در پیش رو قرار داده است.» 11- پروژه های مهم آتی در کویت. در پنجسال آینده در بخش نفتی» هراز چند یک بار یک پروژه مهم آغاز می گردد، اینک هرگز دو پروژه نفتی را به طور همزمان آغاز نخواهیم کرد. هنوز هم میل داریم بخش اعظم پول موجود را در زمینه نفتی چه در زمینه پالایشگاهی یا پتروشیمی چه در زمینه اکتشاف مصرف نماییم. لیکن تلاشهایمان را در حد توان خود محدود خواهیم کرد. در بخشهای دیگر که بیشتر بر مسائل زیر بنایی متمرکز بوده و شامل جهش و تأخیرهایی بیشتر بوده، به خصوص در زمینه برق، جاده و توزیع آب، تلاشها ادامه خواهد یافت. علّت نیز این است که در چند سال گذشته این پروژه ها کم اهمیت تلقی می گردید. لیکن همین پروژه ها راه دیگری برای توزیع ثروت بوده و مهمترین جنبه برنامه ریزیهای ما به حساب می آید. به همین دلیل مسکن نیز از اهمیت بسیاری برخوردار خواهد بود. احتمالاً سعی خواهیم کرد، میزان مساکن خصوصی را تقلیل دهیم، چون مازاد آن بسیار است.

12- اظهار نظر: علی خلیفه معمولاً صریح و بی پرده سخن می گوید. بنا به عقیده ما نقطه نظرات وی که با سردبیر فاینانشنال تایمز در میان گذاشته صحت دارد و نشانگر نظرات خود او در مورد موضوعات مورد بحث می باشد. مائسترون

تولید نفت کویت در فروردین ماه 1358

ص: 763

سند شماره (31) تاریخ: 17اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تولید نفت کویت در فروردین ماه 1358 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- محض اطلاع، کل تولید نفت خام کویت در فروردین ماه به طور متوسط 55/2 میلیون بشکه، و بیش از 000/100 بشکه کمتر از رقم 66/2 میلیون بشکه در روز مربوط به ماه گذشته است. تولید نفت در فروردین 1358 معادل 29 درصد بیشتر از سطح تولید همین ماه در سال گذشته بوده، در حالی که تولید نفت در فاصله بین دی ماه و فروردین 38 درصد بیشتر از تولید چهار ماهه اول سال 1357 بوده است.

3- سطح تولید روزانه هر منطقه نفتی در فروردین ماه به شرح زیر بوده است:

شرکت نفت کویت 566/252/2 بشکه در روز تولید وافرا 368/86 بشکه در روز سهم کویت از منطقه جدا شده283/212 بشکه در روز تولید شرکت نفت عربی جمع تولید 217/551/2 بشکه در روز 4- مقام موثق وزارت نفت (حفاظت شود) که ارقام را ارائه نمود، گفت علت کاهش تولید شرکت نفتی کویت در فروردین ماه (که تولید منطقه جدا شده وافرا کمی افزایش یافته) است اوضاع بدجوری بوده است (مرجع الف) که سبب شده است که بارگیری تانکرهای نفتی در پایان ماه به سهولت انجام نشود، این مقام توضیح داد که شرکت نفت کویت قادر است تنها تولید 4روز خود را ذخیره سازد. به همین دلیل اگر شرایط جوی (یا دیگر شرایط) بارگیری تانکرها را مشکل سازد، شرکت نفت کویت نیز تولید خود را کاهش می دهد تا تانکهای ذخیره به طور کامل پر نشوند.

پر شدن تانکها به معنی ایجاد وقفه در تولید نفت و الزاما به معنی توقف در جریان گاز مورد نیاز برای صنایع تولید برق و دیگر صنایع کویت می باشد. سال گذشته، میانگین تولید روزانه شرکت نفت کویت از 91/1 میلیون بشکه در روز در اسفندماه به 78/1 میلیون بشکه در روز در فروردین ماه کاهش یافت که علت آن نیز شرایط جوی نامساعد بود، و بنابراین اظهارات این مقام در این مورد مبنی بر اینکه کاهش تولید به علت ضرایب فصلی و فنی پیش آمده و در پاسخ به افزایش تولید نفت ایران نیست، صحت و اعتبار خاصی می یابد. مائسترون

فهرست اعلام

ص: 764

ص: 765

ص: 766

آ - الف آبادان / 44، 46، 48، 57، 58، 59، 61، 64، 324 آبان / 438 آپ بیت، اس. دی. / 620، 621، 622 آتاتورک / 431 آتتک / 47، 48، 50، 51، 688، 689، 691، 698 آترتون / 142 آتکینز، ادوین (تد) / 659 آتن / 111، 149، 151، 177، 634، 638، 689، 690 آخوند، اقبال احمد / 663، 664 آدلسیک، جوزف دبلیو. / 623، 624، 625، 656، 684، 685، 686، 687 آدیس آبابا / 131، 134، 137، 176، 209، 414 آذربایجان، 272 آذربایجان غربی / 71، 99 آرام، عباس / 665، 666 آرامکو (شرکت نفت آمریکا و عربستان سعودی) / 350، 352، 353، 354، 355، 356، 357، 365، 374، 380، 387، 407، 412، 413، 444 آرتور، مک / 448 آرجائی / 591 آرژانتین / 49، 56، 109، 134، 160، 163 آرنز / 513 آرنس، موشه / 490 آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا / 114، 146، 180، 181، 182، 209، 252، 262، 263، 310، 311، 319، 320، 325، 327 آژانس انرژی بین المللی لانتزک / 732، 733، 761 آژانس خبرگزاری خاورمیانه / 396 آژانس خبری خلیج / 378 آژانس خبری رومانی / 509 آژانس خبری کویت / 114 آژانس روابط بین الملل آمریکا / 761 آژانس کمکهای امنیتی دفاعی / 409 آژانس مهاجرت و جذب یهودیان / 593 آسپین / 409، 410 آستان قدس / 3، 15 آسیا / 132، 432 آسیای جنوب شرقی / 104، 116، 147، 150، 160، 190، 192 آسیای جنوبی / 130، 217، 230، 234، 375، 393، 467، 612، 658 آشدود / 443 آشکنازی (اسرائیلی هایی که از کشورهای اروپایی مهاجرت کرده اند) / 472 آغاجاری / 451، 453 آفریقا / 125، 189، 441 آفریقای جنوبی / 104، 116، 119، 120، 121، 124، 131، 132، 147، 149، 150، 152، 160، 163، 166، 199، 463، 504، 506، 517، 524

ص: 767

آفریقای مادون صحرا / 111 آکمون / 459 آگاه / 260، 291، 292، 301، 305، 315، 316 آگودات / 472، 515، 532، 535، 543 آلاسکا / 452 آلپو / 421، 491، 522 آلتان، کارم الف / 437 آل سعود / 341 آلمان / 4، 21، 23، 25، 26، 27، 28، 30، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 41، 42، 43، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 74، 81، 82، 83، 84، 85، 87، 94، 124، 150، 152، 156، 160، 163، 209، 347، 348، 349، 362، 364، 386، 404، 413، 467، 510، 511، 514، 515، 517، 518، 529، 530، 549، 605، 619، 624، 627، 683، 684، 685، 689، 690، 691، 713، 724، 725، 741، 742، 750، 754، 756، 757 آلمان شرقی / 72 آلون، ایگال / 477، 533، 539 آلیتالیا / 644 آلیکن، جیمز. ای. / 446 آمریکا / (اکثر صفحات) آمریکای جنوب شرقی / 149 آمریکای لاتین / 104، 109، 121، 125، 132، 133، 134، 135، 147، 149، 150، 159، 160، 162، 163، 164، 176، 178، 180، 182، 183، 187، 188، 208، 209، 210، 527 آمسون / 548 آموکو / 517، 521 آمیت، آهارون / 593 آنتاناریو / 131، 134، 137 آنتک / 697 آندرسن، فرانک / 84، 87 آنکارا / 25، 27، 30، 32، 33، 34، 36، 37، 39، 40، 41، 64، 67، 68، 69، 70، 73، 81، 84، 85، 87، 89، 91، 92، 100، 111، 135، 146، 149، 151، 158، 162، 177، 440 آنگولا / 126، 175، 176، 184، 483 آنن، بیلجین / 437 آنی، زاون / 437 آواسپاین، پورت / 117، 134، 177 آوتیسن / 385 آووژان، فلیکس گئورگیویچ / 552 آهرن، تام / 63، 631 ابراهیم احمد / 4، 9، 16، 17، 18 ابلان، ژوزف او. / 362، 364 ابورودیس (چاه نفت) / 432، 460، 461 ابوسعود / 713، 723، 725، 726، 727، 755، 757، 758 ابوظبی / 111، 122، 123، 166، 185، 349، 367، 370، 399، 509، 559، 723، 726، 732، 737، 738، 754، 756، 758، 760 ابوغراب / 81 ابیجان / 135، 158، 163، 209 اتاوا / 131، 133، 137، 149، 151، 158، 177، 505 اتحاد ملی / 609، 615، 635، 636، 637، 639، 640، 655، 656 اتحادیه پست عرب / 503 اتحادیه جهانی پست / 503، 504، 505، 506 اتحادیه عرب / 108، 513، 518، 541، 663، 717 اتحادیه وطنی کردستان / 79 اتریش / 88 اتیوپی / 126، 175، 176، 188، 341، 342، 343، 414، 415، 416، 458، 459، 483 اجلاس اقیانوس هند / 128 اجلاس بغداد / 466

ص: 768

اجلاس جنبش غیرمتعهدها (هاوانا) / 106، 108، 109، 110، 112، 116، 118، 119، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 131، 132، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 142، 143، 144، 145، 307 اجلاس دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها (کلمبو) / 111، 114، 125، 138 اجلاس ریو / 505 اجلاس ژوئیه 1979 کشورهای ساحلی و غیرساحلی / 127، 128 اجلاس سازمان گسترش تجارت بازرگانی سازمان ملی / 727 اجلاس سازمان وحدت آفریقا / 118، 483 اجلاس کشورهای آمریکای لاتین / 118 اجلاس کلمبو / 115، 116، 123، 727 اجلاس کوبا / 107 اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل / 117 اجلاس مونروویا / 118 اجلاسCOW / 171 اجلاس وزیران اوپک / 365، 369 اجلاس وزیران (بلگراد) / 173 اجلاس وزیران ARUSHA گروه 77 / 138 اجلاس ویژه اسمک / 439 اجلاسیه بن / 725 احزاب ارتدکس اگودات / 477 احساسی، مهدی / 136، 148 احسام سرطاوی / 533 احمدالمبارکی / 745 احمد رئوف النقیب / 81، 85، 84، 87 اخترالزمان، معصومه (مادر جواد علامیر) / 639 اخطاری، باروم / 545، 546 اخوان المسلمین / 392، 397، 492، 522 اداره آب و برق اهواز / 626 ادریس / 9، 31، 62، 82، 94 ارتفاعات جولان / 114، 431، 508، 536 اردن / 396، 406، 438، 464، 478، 492 اردوگاه پناهندگان کرد (پاوه) / 81 اردوگاه شهر البار (شمال طرابلس) / 433 اردوگاه غرالبارد / 468 اردوگاه کیریات آربا / 494 اردوگاه نحرالبارد / 468 ارل، رالف / 145 ارلیخ / 548 ارلیش / 471، 472، 473 ارن، اس. دی. / 89 اروپا / 3، 4، 5، 6، 7، 12، 14، 15، 33، 35، 40، 44، 69، 82، 88، 131، 133، 134، 142، 166، 183، 199، 210، 217، 219، 234، 265، 274، 290، 294، 322، 347، 349، 362، 363، 398، 413، 421، 432، 441، 445، 446، 452، 463، 465، 466، 467، 470، 472، 478، 499، 529، 537، 544، 545، 546، 559، 572، 578، 595، 597، 606، 609، 611، 614، 622، 623، 626، 630، 631، 637، 640، 641، 642، 648، 649، 656، 670، 672، 676، 682، 689، 706، 707، 724، 725، 726، 728، 743، 750 اروپای شرقی / 42، 43، 174، 176، 177، 443، 447، 525، 763 ارومیه / 70 اریتره / 343، 415 ازاکی (وزیر تجارت ژاپن) / 495 ازهاری، غلامرضا (تیمسار) / 576، 724 اسپانیا / 119، 133، 162، 163، 336، 367، 380، 506، 575، 626، 639 استاکلبرگ، ون / 598، 599 استانبول / 25، 27، 30، 32، 33، 34، 36، 37، 39، 40، 41، 64، 66، 67، 68، 69، 70، 73، 84، 85، 89، 90، 100، 440

ص: 769

استانتون (نماینده کنگره) / 371 استرالیا / 127، 130، 160 استراوس / 418 استکهلم / 89، 90، 131، 134، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 162، 505، 609 استمپل، جان دی. / 246، 590 استوسل / 599 استوفر، تام / 444، 445 استون، کی. ام. / 203، 207، 209 استی، اس. دی. / 43، 616، 617، 618، 619، 620، 664 استیل، سر دیوید / 746 اس. جی. سویرل / 6، 8، 10، 12، 13، 14 اس. دی. دیز / (اسم رمز سردار جاف) / 21، 39 اس. دی. راپ، / 610، 612 اس. دی. راتر (نام رمز خسرو قشقایی) / 4، 79، 631 اس. دی. فورگیو، (اسم رمز محمدتقی قمی) / 606، 665، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686 اس. دی. فیکل (نام رمز رفعت مآمدی) / 39، 64، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 74 اسرائیل / 82، 93، 96، 103، 112، 113، 186، 219، 234، 264، 319، 390، 397، 428، 432، 435، 441، 463، 465، 489، 504، 522، 527، 530، 547، 558 اسفندیاری، حسین (س.) / 116 اسکات (سرهنگ) / 328، 334 اسکندری، پری / 688 اسکندریه / 393، 480 اسکوئیر، جان ال. واشبورن / 450، 455 اسکود، 597 اسکوف، پی. ای. / 651 اسلام آباد / 56، 57، 63، 93، 96، 106، 114، 122، 135، 146، 158، 164، 465، 660 اسلو / 127، 149، 151، 177، 185، 209، 513، 687، 688 اسلودر / 598 اسلیپری، اس. دی. / 632، 633، 635، 638، 639، 640، 641، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 655، 656، 657، 658، 659، 664، 670 اسماعیل (رئیس جمهور یمن جنوبی) / 154 اسماعیل شورا / 413، 524، 530 اسمال، دیو / 324 اسمیت / 120، 166 اسمیورث / 14 اسوالبارد / 598 اسیلیویچ / 64 اشپیگل (هفته نامه) / 511 اشتراوس / 111، 396، 495، 497، 499، 507، 510، 520 اشتوتگارت / 25، 26، 27، 30، 32، 33، 34، 36، 37، 39، 41، 42، 43، 81 اشراقی / 54 اشکول، لوی / 490 اشمیت، هلموت (صدراعظم آلمان) / 163، 517، 529، 598، 599 اصفهان / 221، 227، 240، 248، 263، 273، 274، 298، 301، 580، 601، 616، 618 اطریش / 22، 128، 421، 503، 510، 533، 592 اعتبار (دکتر) / 615 اعتصام / 274، 275 افشایی، عزت (تیمسار) / 99 افغانستان / 103، 104، 106، 109، 116، 126، 307، 309، 310، 374، 416، 427، 429، 430،

ص: 770

437، 482، 492، 552، 634، 679، 732 اقیانوس آرام / 106، 120، 160، 175، 475 اقیانوس هند / 104، 119، 120، 122، 123، 125، 127، 128، 129، 130، 144، 145، 206، 217، 234، 236، 285، 288، 289، 293، 310، 348 اکسون / 517 اگل هارتینگ (مونیخ) / 83 الاریش (فرودگاه نظامی) / 141 التور / 522 التیمت، اس. دی (نام رمز مهدی روحانی) / 607، 640، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 652، 653، 654، 655 الجزایر / 115، 154، 188، 194، 196، 198، 202، 206، 207، 224، 225، 336، 337 الجزیره / 94، 111، 115، 117، 119، 131، 134، 135، 137، 158، 171، 176، 185، 196، 209، 336، 337، 372، 373، 401، 451، 540، 546 الحجلان / 400 الحوادث / 461 الحوص / 525، 536، 537 الخلیفه (وزیر نفت کویت) / 349، 368 الرمضا (شهر مرزی اردن) / 528 السالوادور / 483 الصباح / 707، 708، 710، 711، 716، 729، 731، 738، 739، 746، 748، 758، 759، 761 العتیقی / 710، 711، 758 العریش / 420، 496 الف. البیگه / 636 القانیان / 264، 265، 573، 590، 591، 593، 594 القانیان، الیانی / 591 القانیان، فرامرز / 591 القانیان، فریدون / 591، 594 الکاظمی / 744 المبارکی / 745 المدینه / 384، 411 النقیب / 81، 82، 84، 85، 87 الود، کیو. یو. / 206 الوزیر / 541 الوطن / 541، 745 الون (دهکده) / 490 الون موره / 547 الهاس / 397 ال همیشا / 490 الیاقوت / 710 الیاو، شلی آریه / 477 امارات متحده عربی / 310، 396، 412، 414، 470، 473، 496، 525، 545، 717، 719، 721، 722، 758 امام خمینی (ره) / 5، 29، 31، 33، 35، 37، 40، 46، 53، 54، 57، 58، 71، 72، 73، 76، 77، 78، 83، 86، 90، 94، 95، 96، 99، 100، 215، 222، 225، 247، 248، 251، 253، 256، 264، 267، 268، 269، 270، 271، 272، 273، 276، 278، 301، 303، 308، 310، 313، 314، 338، 342، 415، 429، 430، 511، 541، 550، 558، 561، 562، 563، 564، 565، 566، 567، 571، 576، 589، 592، 594، 597، 606، 607، 609، 617، 618، 619، 621، 623، 625، 627، 631، 633، 634، 635، 636، 637، 639، 640، 644، 654، 655، 656، 663، 664، 668، 674، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 692، 694، 703، 732، 745، 752، 755 امان / 114، 164، 166، 177، 185، 207، 560 امور امنیت بین المللی (ISA) / 296 امور داخلی مدیریت کل امنیت عمومی (المدیریه

ص: 771

العامه الامن العام) / 348 امیرانتظام، عباس / 50، 88، 220، 222، 243، 248، 251، 252، 257، 258، 278، 279، 280، 284، 338، 554، 618 امیر پرویز، امیرحسین / 615، 618 امیر خاری (قاضی) / 31، 72 امیر کویت / 704، 717، 723 امینی، رضا / 245 امینی، علی / 623 انجمن ایران و آمریکا، 221، 273، 274، 311 انجمن دانشجویان کرد اروپا / 84 انجمن ملی بهائیان / 586 انجمن یهودیان لوس آنجلس / 590 اندرسون، فرانک / 84 اندونزی / 126، 166، 206، 376، 408، 452، 739 انستیتو تکنولوژی آبادان / 61 انستیتو دوپوئیش (بروکسل) / 639 انستیتو فیلیپ راندولف / 540 انستیتو مطالعات سیاسی پاریس / 639 انستیتوی آمریکایی مطالعات ایران / 311 انقلاب الجزایر / 336 انگلستان / 16، 42، 94، 95، 216، 348، 421، 431، 475، 623، 624، 625، 632، 636، 642، 665، 673، 715، 716 انگلیس / 120، 133، 150، 476 اوبرلنیگن / 684 اوبوک / 360 اوپک / 153، 171، 172، 174، 194، 206، 210، 230، 231، 232، 258، 349، 350، 351، 352، 353، 354، 358، 359، 361، 362، 363، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 380، 386، 387، 388، 389، 390، 391، 394، 395، 396، 398، 399، 402، 408، 411، 412، 413، 421، 423، 463، 521، 711، 712، 713، 721، 723، 726، 728، 729، 731، 732، 733، 737، 738، 739، 740، 741، 742، 743، 751، 752، 753، 754، 755، 757، 758، 759، 760، 761، 762، 763 اوتاوا / 162، 362 اودیو، میشل / 657 اورشلیم / 97، 98، 112، 113، 155، 156، 376، 394، 395، 403، 409، 466، 474، 475، 490، 491، 495، 502، 509، 518، 523، 527، 536، 537، 542، 543، 544 اورشلیم پست / 512، 519، 533، 543 اوستر دوم / 83 اوگادوگو / 135 اوگاندا / 116، 458، 479، 483 اولمان / 64 اومبرا / 100 اوهیرا / 496 اویسی، غلامعلی (ارتشبد) / 34، 623، 675 اهرلیک، سیمکا / 493، 507، 531، 533 اهرن، تام / 44، 63 اهواز / 442، 541 ایادی، عبدالکریم (سرهنگ) / 103، 575، 605 ایتالیا / 96، 160، 222، 270، 348، 386، 403، 549، 592، 600، 739 ایتان (ژنرال) / 270، 396، 444، 499، 521، 525، 526، 582 ایران آزاد (خبرنامه) / 619، 621، 663، 664 ایرانیان (هفته نامه) / 30 ایزدی، محمد / 226، 455 ایستگاه شارلوتنبرگ / 65 ایل جاف / 21، 28 ایلیاویک، آری / 533 ایمانیان / 276

ص: 772

ایندیانا / 448، 449، 451، 453 اینورموس، اس.دی. / 611، 613 ب باب، علی محمد / 583 بابی، ملا رسول / 31 باتلر، بیل / 323 بادگودسبرگ / 82 باربادوس / 164 بارزانی، ادریس / 9، 31 بارزانی، مسعود / 9، 31، 62، 73، 82، 94، 100 بارزانی، ملامصطفی / 3، 7، 9، 14، 31، 62، 73، 74، 79، 81، 82، 84، 86، 94، 100 بارنت، ل. م. ه. / 116 بارنز، (سناتور) / 274، 275، 276، 596 بارون، 502 بازار کارمل / 466 بازرگان، مهدی (مهندس) / 5، 31، 222، 223، 224، 225، 245، 248، 249، 251، 259، 278، 294، 295، 296، 303، 313، 314، 331، 336، 338، 563، 565، 581، 585، 594، 618، 634، 636، 637، 639، 654، 662، 677، 678، 692، 694 باکو / 28 بال / 344، 419 بالتا / 626، 644 بالتا، پل / 626، 644 بال، جرج / 418 باماکو / 135 بانک بین المللی بازسازی و عمران بانکهای منطقه / 173 بانک جهانی / 170، 172، 173، 364، 396، 473، 728، 729 بانک چیس مانهاتان / 720، 721 بانک ماوی تایم / 456 بانک مرکزی ایران / 258، 267 بانک مرکزی کویت / 717، 718، 751، 754 بانک مرکزی مصر / 396 بانگول / 135 بانه / 34، 36، 62 بایندر / 287، 289، 290، 291، 293، 303، 304، 305، 316، 317 ببوچپ، پی / 4 بتلهام / 490، 519، 527، 542، 544 بت من / 385 بتهوون / 710 بحرین / 104، 166، 167، 310، 342، 343، 378، 400، 401، 410، 414، 416، 419، 527، 528، 533، 545، 653، 654، 719، 740 بخارست / 49، 51، 55، 56، 114، 131، 134، 135، 137، 146، 158، 162، 509 بختیار، تیمور (تیمسار) / 664 بختیار، رستم / 100 بختیار، شاهپور / 13، 15، 34، 38، 40، 41، 42، 43، 65، 99، 100، 253، 258، 259، 313، 331، 566، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 623، 624، 625، 626، 627، 630، 631، 632، 633، 634، 635، 636، 637، 655، 663، 664، 675، 676، 683 بخش المنصور (بغداد) / 95 بخش ایران و اداره امور خاور نزدیک / 274 بخش کردستان ساواک / 3 برازاویل / 131، 134، 137 برازیلیا / 111، 117، 131، 134، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 164، 177 برامز / 710 برامکی / 518

ص: 773

براون / 293، 400، 748، 749 برزان / 100 برزیل / 119، 506 برژنف / 65، 145، 420، 541 برژینسکی، زبیگنیو / 224، 225، 336، 337 برگ / 501 برگر، ایگل / 243 برگستن، فرد / 371 برلین / 23، 29، 41، 44، 65، 87، 88، 209، 528 برن / 131، 134، 135، 137، 146، 162، 455، 505، 625 برنز رابرت مک کی / 22، 23، 349 بروئر / 439 بروکسل / 131، 133، 137، 149، 151، 158، 162، 177، 209، 465، 537، 609، 630، 631 برومند، عبدالرحمن / 609، 615، 616 بروندی / 504 برونی / 452 برویستر / 374 بریتانیا / 94، 572، 586، 593، 625، 706 بریج تاون / 117، 119، 131، 134، 135، 137، 146، 158، 177 بزرگراه شاهنشاهی / 49، 56 بزرگ، گلشن / 254 بشارت / 491 بش، ریچارد / 267 بغداد / 3، 14، 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 74، 81، 82، 84، 93، 94، 95، 97، 118، 122، 134، 192، 207، 344، 390، 405، 440، 470، 511، 521، 538، 541، 652، 751، 753، 760 بکالی / 65 بک، هالن / 274، 275 بگین، مناخیم / 113، 141، 142، 155، 156، 390، 391، 403، 417، 418، 471، 472، 473، 475، 477، 480، 489، 494، 497، 501، 502، 513، 516، 517، 520، 531، 532، 535، 539، 543، 545، 547، 548، 549 بلاوسکی / 124، 125، 126، 127، 133 بلگراد / 106، 107، 109، 111، 116، 117، 118، 121، 124، 125، 127، 132، 139، 142، 152، 158، 163، 168، 170، 172، 173، 177، 190، 200، 201، 202، 243 بلوریان، غنی / 31 بلوم / 187 بلومنتال / 369، 371، 721، 725، 729، 730، 731، 734، 737، 738، 740، 741، 742، 743 بلید، اس. دی. / 98 بمبئی / 106 بن / 21، 25، 27، 29، 30، 32، 33، 36، 39، 41، 43، 67، 69، 73، 74، 81، 84، 87، 117، 131، 137، 149، 177، 362، 465، 505، 517، 530، 549، 627، 689، 690، 691 بن جدید، شاذلی / 336 بندر ایلات اشکلون (اسرائیل) / 432، 439، 440، 441، 442، 443، 447، 456، 457، 462، 463 بندر جبل دانا (غرب ابوظبی) / 509 بندر سعید / 461 بندر صور / 392، 469 بندر صیدا / 469 بنزیمان، یوزی / 497، 520 بنسون / 321 بنگاه خبری بین المللی تله پرس / 639 بنگلادش / 380، 467 بن گوآ، اگیوری / 336 بن گوریون، دیوید / 458، 548 بنیاد پهلوی / 257، 258، 259، 260، 261، 266 بنیاد تحقیقات صنایع نفتی / 462

ص: 774

بنیاد جانسون / 311 بنیاد مستضعفان / 577، 579 بن یحیی (وزیر امور خارجه الجزایر) / 336 بنی صدر، ابوالحسن / 54، 538، 608، 637، 639، 688 بنی صدر، احمد / 634 بنین / 483 بوئنوس آیرس / 111، 134، 158، 163، 209 بوئینگ / 286، 360 بوتو، محمدعلی / 662 بوخوم / 33 بورگ / 548، 549 بورن، جان. ل. واش / 454 بوستون (لوگان) / 698 بوشنل / 353 بوشهری، مهدی / 324 بوگوتا / 117، 119، 131، 134، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 164، 177، 209 بولدر / 482 بولیوی / 106، 109، 115، 116، 121، 134، 160 بهزادنیا (دکتر) / 319، 320 بهزادی، سیاوش (سپهبد) / 629، 630 بهشتی / 54، 335 بیتار / 649 بیت المقدس / 111، 166، 185، 390، 406، 430، 431، 437، 490، 491، 512، 513، 549 بیتان، موشه / 460 بیت جلاله (فلسطین) / 519 بیت ساهور (فلسطین) / 519 بیتل، اس دی / 623 بیروت / 56، 57، 63، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 112، 113، 114، 122، 156، 166، 185، 203، 204، 392، 397، 401، 422، 440، 442، 444، 460، 461، 463، 465، 466، 467، 469، 470، 495، 497، 500، 511، 518، 522، 528، 537، 538، 544، 549، 550، 559، 560، 632، 633، 642، 643، 645، 646، 649، 651، 652، 656، 665، 680 بیزی، یو. ان. / 657، 658 بیسو / 135 بیل / 453 بیلینسکی / 49 بیمارستان ارتش / 256 بیمارستان پتلی یر (جیبوتی) / 360 بیمارستان میثاقیه (شهید مصطفی خمینی فعلی) / 579 بیمارستان نمازی (شیراز) / 588 بیمارستان هدداش / 494 پ پاپ / 298، 538، 594 پاراماریبو / 114، 117، 119، 135 پارتنر، اس. دی. / 90، 91 پارساکیا / 328، 329، 337، 338 پارسونز / 593، 594 پارک موتوری سلطنت آباد / 309 پاریس / 4، 34، 38، 40، 41، 42، 43، 46، 68، 69، 75، 76، 77، 78، 80، 87، 88، 96، 98، 100، 111، 117، 131، 133، 137، 139، 149، 151، 153، 158، 162، 177، 185، 194، 209، 244، 313، 338، 362، 380، 385، 459، 465، 466، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 620، 621، 622، 623، 624، 625، 626، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 635، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 655، 656، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663،

ص: 775

664، 665، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 692، 694، 695، 697، 704، 719، 720، 745، 759 پاکروان (تیمسار) / 3، 15، 615، 681 پاکستان / 106، 109، 115، 116، 121، 128، 129، 217، 229، 311، 376، 416، 437، 482، 661، 662، 663، 666، 719، 732 پالایشگاه آبادان / 46، 57 پالایشگاه اشدود / 460 پالایشگاه سودان / 759 پالایشگاه شعیبه (کویت) / 717 پالایشگاه طرابلس / 469 پالایشگاه عدن / 716، 717 پالایشگاه مدرس / 448، 449 پالایشگاه نفت کویت / 759 پالایشگاه و پتروشیمی (جبیل) / 398 پالمر / 439 پالیزبان، عزیزاللّه (تیمسار) / 5، 35، 96، 325 پاناما / 117، 118، 121، 134، 158، 159، 160، 164، 177، 200، 208، 209، 210 پان امریکن / 286 پاوه / 61 پایگاه جفیر (بحرین) / 310 پایگاه دریایی گوانتانامو / 195 پایگاه عدن / 496 پایگاه مخابراتی ارتش / 309 پایگاه نژف / 497 پایگاه هوایی دوشان تپه / 256 پپر، اس. دی. / 610، 613، 614، 632، 635، 655، 675 پترسون، دیوید آر / 462 پترولئوس / 366، 368 پترومین (آژانس نیمه دولتی) / 347 پتی (سرهنگ) / 281 پراپس، هربرت اف. / 227 پراگ / 73، 88، 185، 528 پرامیس، ای. ایکس. / 92 پراودا / 144، 145 پراون، اس.دی. / 630 پرایور، باب / 586 پرایور، رابرت / 572، 577، 578، 579، 580، 581 پرز، شیمون / 366، 367، 368، 369، 477، 480، 489، 491، 507، 524، 533، 539، 545، 548 پرستراو / 98، 627، 629 پرشت، هنری / 223، 260، 286، 292، 305، 324، 331، 333، 334، 335، 576، 578، 585، 586، 589، 591 پرکاراقدم، ژاله / 3، 10 پرلورکا / 336 پرنیان فر (تیمسار) / 627، 628 پرو / 104، 134، 163، 199 پروب، اس. دی. / 60 پروژه پتروشیمی در جبیل / 352 پریتکست، اس. دی. / 555، 623، 624، 625 پکن / 106، 111، 114، 115، 117، 119، 131، 134، 137، 153، 158، 163، 177، 185، 208، 302، 537، 661 پکوئین / 63 پلاد، اس. دی. (نام رمز عباس امیرانتظام) / 88، 694، 695 پلاک / 423 پل پت / 115 پلت رو / 167 پنتاگون / 377، 409 پنجوین / 95 پنسیلوانیا / 257

ص: 776

پورتوریکو / 104، 116، 118، 119، 121، 125، 132، 134، 147، 149، 150، 159، 160، 162، 163، 164، 193، 195، 199، 200، 210، 297 پول، استارک / 4، 5 پول پت / 114، 115، 120، 122، 192 پولو، یو. ان. / 640، 660، 661، 662، 663، 664 پولیساریو / 198، 546 پهلوی، اشرف / 324، 325 پهلوی، شهرام / 324 پهلوی، فرح / 331، 613، 619، 666، 735 پیت / 449 پیرانشهر / 31 پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) / 117، 119، 131، 133، 137، 149، 151، 157، 158، 162، 177، 293، 318، 410، 545 پیمان سنتو / 109، 235، 437 پیمان صلح صحرای سینا / 141 پیمان صلح مارس 1979 مصر و اسرائیل / 117، 118، 119، 120، 140، 141، 153، 154، 185، 187، 191، 192، 367، 374، 377، 391، 393، 394، 395، 396، 405، 471، 503 پیمانANDEAN / 207 پیمان ورشو / 175 ت، ث تالبرت / 483 تامانی نی (سفیر وقت ایتالیا در ایران) / 222، 270 تامست، ویکتور. ال. / 148، 158، 273، 292، 594، 586، 597 تامیر / 530 تانزانیا / 483 تاون / 117 تایلند / 437، 488 تأسیسات ماهیگیری مکلا / 718 تبریز / 227 تراب، اس. دی. / 3، 4، 6، 7، 8، 10، 12، 13، 14، 17، 18، 19، 20، 34 ترابوزان / 92 ترامپ، اس. دی. / 77، 89، 207، 552، 554، 555، 556، 557، 558 ترانزیت، اس. دی. (نام رمز همایون روشنی مقدم) / 44، 45، 46، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63 تراوت، یو. ان. / 606، 665، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688 ترز / 522 ترکستان / 272 ترکمن صحرا / 248 ترکی، عبدالعزیز / 358 ترکیه / 21، 22، 33، 65، 67، 68، 69، 70، 71، 79، 82، 85، 88، 89، 92، 184، 217، 229، 234، 264، 430، 433، 437، 438، 450، 480، 552، 627، 629، 681 ترمال، اس. دی. / 7، 13 ترمینال ایلات - اشکلون / 443 ترودو / 363 تره کی، نور محمد / 482 تریپولی / 111، 114، 131، 134، 137، 166، 185، 207، 209، 444، 465 تریری، علی (تیمسار) / 615، 635، 636، 639، 655 ترینیداد / 134 تل آویو / 36، 40، 56، 57، 63، 93، 94، 95، 96، 98، 111، 112، 114، 122، 131، 133، 137، 141، 142، 143، 144، 149، 151، 155، 166، 168، 177، 185، 420، 437، 442، 451، 453،

ص: 777

454، 455، 456، 457، 459، 460، 461، 462، 466، 475، 478، 494، 496، 499، 502، 508، 509، 511، 513، 517، 523، 530، 535، 536، 538، 540، 543، 544، 548، 550، 551، 552، 555، 556، 557، 557، 558، 559، 560، 561، 592 تلیبک / 73 تنگه هرمز / 396، 403، 413 تورگمن، دیوید / 436، 437 توکیو / 117، 122، 131، 133، 137، 151، 158، 162، 177، 209، 302، 362، 408، 495، 505 تولبرت / 479 تولرنی، کیث ال / 26، 27، 28، 29، 30، 32، 33، 37، 38، 39 تومیک، سی. آ. / 19، 20، 21، 23، 25، 26، 27، 30، 32، 33، 34، 36، 37، 39، 41، 42، 43، 44، 70، 73، 100 تونس / 111، 114، 122، 158، 185، 209، 503، 513، 518، 537، 540، 657 تونیگام / 166، 167، 400 تهران / (اکثر صفحات) تیپلین / 463 تیتو (مارشال) / 111، 126، 150، 159، 163، 200، 201، 202، 665، 666 تیک، پی. ای / 651 تیمکن، ارنست دبلیو / 633، 638، 640، 641، 647، 658، 659، 663، 670، 675 تیموری، ابراهیم / 454، 455 ثابت پاسال، ایرج / 576 ثابت پاسال، هرمز / 576 ج جارینگ (فرستاده ویژه دبیرکل) / 169 جاکارتا / 117، 122، 123، 133، 143، 158، 208، 209 جاکسون، اسقف جس / 417 جامائیکا / 116، 134، 210 جامعه اقتصادی اروپا / 756 جامعه یهودیان (ایران) / 265، 592، 593 جامعه یهودیان ایرانی (میلان) / 600 جاموتی / 63 جاناتا / 106، 109 جانسون، اوزوالد / 376 جانسون، یوالکیس / 438 جانوس، اس. دی. (نام رمز ساواک) / 19، 20، 66، 67، 555، 627، 628 جاویتس / 267، 268، 592 جبهه خلق برای آزادی فلسطین / 447، 466، 467 جبهه دموکراتیک ملی / 633، 636 جبهه ملی ایران / 496، 609، 617، 618، 632، 636، 665 جبهه وطن پرست و سوآپو / 150 جبهه وطنی زیمبابوه / 121 جده / 56، 57، 63، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 114، 122، 123، 166، 177، 185، 346، 347، 349، 351، 353، 358، 359، 361، 368، 369، 371، 372، 374، 375، 376، 378، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 387، 394، 395، 398، 399، 400، 402، 408، 411، 413، 414، 418، 422، 440، 524، 530 جرج تاون (گینه) / 158، 207، 209 جرج (سناتور) / 293 جریان تکس ترون / 324 جریان گرومن / 324 جزایر ابوموسی و تنب / 755 جزایر کارائیب (فرانسه) / 160، 178 جزیره العرب / 341، 545، 546، 708

ص: 778

جزیره خارک / 440، 450، 451، 729 جسر، مارک جی / 698 جعفر نمیری / 483 جعفری / 15 جفرسون / 220، 245 جکسون (سناتور) / 338، 537 جمارانی / 684 جمال عبدالناصر / 187، 480، 666 جمایل، پیر / 114 جم (تیمسار) / 613، 614، 615، 631، 635، 636 جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران / 325 جم، فریدون (سرهنگ) / 575، 635، 636 جمهوری دمکراتیک خلق یمن / 107، 109، 123، 192، 206، 416، 470، 471، 485، 514، 520، 525، 528، 537، 549، 716، 717، 718، 719، 732، 733 جمهوری صحرا / 341، 344 جمهوری عربی یمن / 123 جمهوری کرد مهاباد / 23 جمیران کلونان / 734، 736 جمیل / 468 جنبش امل / 649 جنبش حقوق شهروندان / 477 جنبش دموکراتیک ایگال یادین / 477 جنبش سوسیالیست خلق عراق / 72 جنبش غیرمتعهدها / 104، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 166، 168، 169، 170، 176، 181، 184، 185، 186، 187، 188، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 196، 197، 198، 200، 203، 204، 205، 206، 207، 209، 210، 307، 512، 528، 633، 641، 658، 659 جنگ اعراب و اسرائیل / 464، 471 جنگ جهانی دوم / 238، 588، 742 جنوب آفریقا / 432 جورج تاون / 118 جوردن / 385 جولپ، اس. دی. / 665، 681، 686، 687، 688 جهانبانی، نصیر / 623، 624 جی. آر. یو. / 552، 553، 555 جیبوتی (آمبولی) / 185، 360، 361 جیگامیان / 8 چ چائوشسکو، نیکلای / 509، 513 چارلز / 50 چایلز، لوتون (سناتور) / 385، 386 چریکهای فدایی خلق / 58، 59، 62، 68، 71، 72، 91، 562، 567، 617، 632، 636، 656 چکسلواکی / 42، 88، 621 چمران، مصطفی / 2، 10، 98، 325، 336، 630، 631، 633، 644، 656 چیپین، فردریک / 414 ح حافظ اسد / 142، 154، 156، 392، 421، 469، 492، 511، 513، 521، 541، 649، 753 حجلان / 400، 401 حداد / 404، 422، 468، 469، 500، 541، 560، 632، 650، 664 حزب آگودات اسرائیل / 472 حزب ایگال هورویتز / 477، 531

ص: 779

حزب توده ایران / 13، 14، 21، 28، 68، 71، 72، 78، 562، 565، 566، 632، 636، 660 حزب جمهوری خلق مسلمان / 60 حزب دمکرات کردستان / 4، 5، 7، 9، 13، 21، 24، 34، 35، 36، 37، 40، 58، 59، 62، 65، 68، 71، 72، 73، 77، 78، 79، 82، 85، 86، 94، 96، 99، 100، 325 حزب دموکراتیک ملی (سادات) / 112 حزب دموکراتیک یادین / 155 حزب زولون ماهر / 477 حزب زیمثا اهریش / 477 حزب ساموئل فلاتوشارون / 477 حزب شمعون تامیر / 477 حزب کارگر / 477، 489، 491، 494، 499، 501، 506، 507، 515، 532، 533، 535، 538، 539، 540، 545، 548 حزب کارگر ماپام / 477 حزب کمونیست راکاه / 477 حزب کمونیست عراق / 21، 86 حزب کمونیست فرانسه / 78، 80 حزب کمونیست مصر (حدیتو) / 522، 663 حزب کمونیست یهودی (ماکی) / 477 حزب گریک / 484 حزب لاآم / 471، 472، 477 حزب لیبرال / 471، 472، 477، 489، 501، 535 حزب لیکود / 156، 471، 472، 473، 477، 489، 494، 499، 501، 506، 507، 516، 519، 531، 532، 535، 539، 545 حزب مذهبی جوزف بوزگ / 477 حزب ملی مذهبی / 472، 473، 489 حزب نهضت دمکراتیک / 473 حزب هروت / 489، 531، 532، 535 حزب یاآد / 477 حسامی، کریم / 31، 73 حسنلو (نزدیکی نقده) / 257 حسنی مبارک / 142 حسین شریف / 431 حسین، فرخ / 378، 379 حسین (وزیر کشور کویت) / 739، 749 حسینی / 71، 72، 649 حسینی، شیخ عزالدین / 23 حسینی، عزالدین / 62، 71 حضرت علی (ع) / 226 حضرت محمد (ص) / 83، 429 حقیقی / 5 حکمت المصری نابلوسی / 542 حلبچه / 95 حمد (خانم) / 385 حمزه عباس حسین / 754 حمید (وزیر خارجه کلمبو) / 118 حی، پرویز / 591، 595 حیفا / 113، 155، 404، 420، 458، 477، 491، 513 حی، لطف اللّه / 591 خ خاچاطوریان / 57 خاخام شوفات / 594، 595 خاخام مایر / 477 خارطوم / 117، 118، 122، 123، 135، 158، 164، 185، 209، 533 خالد / 393، 420 خالدابن عبدالعزیز السعود / 346 خالد ابوسعود / 713، 723، 725، 726، 755 خالد ابوسعید / 742 خالدالحسن / 657 خالقی، احمد / 9 خاورمیانه / 3، 6، 7، 29، 83، 84، 85، 112،

ص: 780

118، 119، 124، 131، 132، 133، 135، 140، 141، 147، 149، 150، 151، 152، 154، 160، 161، 162، 163، 166، 168، 185، 186، 187، 188، 190، 191، 192، 199، 205، 217، 218، 229، 230، 233، 235، 236، 285، 288، 310، 336، 341، 344، 349، 353، 356، 357، 366، 367، 369، 370، 372، 373، 375، 376، 377، 378، 385، 387، 391، 393، 394، 395، 396، 399، 401، 402، 417، 418، 419، 421، 431، 437، 438، 439، 440، 449، 458، 460، 461، 467، 471، 473، 475، 478، 481، 491، 495، 499، 507، 513، 517، 519، 520، 528، 529، 533، 559، 593، 598، 630، 633، 645، 647، 649، 658، 704، 731، 732، 734، 737، 743 خاور نزدیک / 85، 162، 203، 204، 208، 211، 236، 249، 324، 375، 393، 446، 455، 559، 561، 582، 589، 590، 612، 640، 653، 658، 660 خبرگزاری آسوشیتدپرس / 113، 303، 335، 421، 468، 480، 490، 500، 509، 524، 549 خبرگزاری پارس / 252 خبرگزاری پارس / 289 خبرگزاری تاس / 553، 554 خبرگزاری رویتر / 114، 153، 396، 397، 407، 421، 480، 492، 497، 499، 502، 503، 510، 513، 515، 517، 518، 519، 520، 521، 522، 527، 528، 533، 534، 536، 538، 541، 543، 544، 549، 582 خبرگزاری سی. بی. اس / 487 خبرگزاری فرانسه / 77، 79، 158، 265، 470، 659 خبرگزاری قطر / 525 خبرگزاری یونایتدپرس / 158 خرازی، کمال / 337 خرم / 10، 13، 16، 17، 445 خط لوله ایلات - اشکلون / 442، 447، 455، 456، 457، 462 خط لوله ترانس - اسرائیل (تیپلین) / 463 خط لوله نفتی سومد / 470 خطوط هوایی عراق / 38 خطوط هوایی گلوبال / 41 خلخالی / 26، 54، 617، 667، 668 خلعتبری / 248، 634 خلف / 496، 529 خلیج عدن / 399 خلیج عقبه / 432، 440، 463 خلیج فارس / 217، 230، 236، 283، 284،288، 289، 293، 309، 310، 318، 321، 342، 343، 392، 399، 400، 403، 408، 419، 420، 452، 454، 455، 473، 509، 533، 559، 606، 615، 657، 658، 704، 705، 708، 738، 745، 749 خلیج گوانتانامو / 109 خلیل / 420، 421، 513، 527، 543 خمینی، احمد / 54 خمینی، حسین / 649 خوانساری / 678 خوزستان / 44، 53، 58، 61، 64، 86، 272، 285، 319، 325، 333، 541، 561، 565، 567، 625 خیابان آیزنهاور / 79 خیابان بخارست / 49، 56 خیابان تخت جمشید / 575 خیابان جابوتینسکی، رامات گان / 455 خیابان شادمان / 79 خیابان شهناز / 692 خیابان عباس آباد / 49، 56 خیابان فریدریش / 65 خیابان کریم خان زند / 554 خیابان کوپرنیک / 65

ص: 781

خیابان مصدق / 10، 61 خیابان مهناز / 10 خیابان ناهید / 61 خیدر هرزوللّه / 387، 388 د دابی، م. / 106، 107، 108، 109، 110 دارالسلام / 117، 118، 158، 164، 209 داکا / 106، 164، 467 داکار / 135، 158، 163، 185، 209 دالاس / 306 دالس / 438، 698 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 105، 226، 551، 608، 709 دانشجویان مسلمان دانشگاه شریف (آریامهر سابق) / 325 دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن (پاریس) / 639 دانشکده دماوند / 577 دانشکده کشاورزی نیکولای بالچسکو (بخارست) / 81 دانشکده ملی جنگ / 438 دانشگاه آمریکایی بیروت / 444 دانشگاه بیرزیت / 113 دانشگاه پنسیلوانیا / 257 دانشگاه تهران / 77، 148، 249، 619، 687 دانشگاه دیرزیت / 518 دانشگاه شیراز / 61 دانشگاه عبری اورشلیم / 475 دانشگاه کالیفرنیا / 337 دانشگاه کالیفرنیای جنوبی / 51، 52 دانشگاه کلمبیا / 687 دانشگاه کویت / 734 دانشگاه لندن / 458 دانشگاه لوزان / 617 دانشگاه مونترال / 22 دانشگاه میامی / 249 دانشگاه نبراسکا (اوهاما) / 311 دانشگاه نیویورک / 249 دانشگاه وین / 249 دانشگاه هاروارد / 522 دانشگاه هبرو / 437 دانشگاه هوستون / 337 دانشگاه ییل / 524 دانیال پور / 573 دانیال پور، آلبرت / 591، 595 دانیال پور، مراد / 591 دانیل / 376 دانیلز / 370، 379، 381، 384، 385، 386 داوار / 490 داوراته / 459 دایان، سولومان / 554، 555، 556 دایان، موشه / 113، 141، 156، 477، 490، 496، 497، 498، 499، 501، 502، 508، 512، 515، 517، 524، 530، 534، 543، 545، 548 دبلیمر، چارلز / 710 دبیرستان کشاورزی عراق / 84 دبیرستان مشهور ری علی (تل آویو) / 458 دبیرکل شورای اسلامی اروپا / 374 درور، دوبن / 442، 443، 456 دره اردن / 392، 478، 513، 515، 543 دریان / 590 دریای سیاه / 92، 176 دریای مدیترانه / 441 دسای، موراجی (نخست وزیر هند) / 106، 107، 108، 110 دفتر ارتباطات USLO / 364 دفتر اروپایی سازمان ملل / 185 دفتر اطلاعات شاه / 4

ص: 782

دفتر پروتکل نظامی / 620 دفتر تعلیم و تربیت اصفهان / 221، 273، 274 دفتر حفاظت منافع آمریکا (بغداد) / 111، 117، 131، 137، 166، 185، 470، 511 دفتر حفاظت منافع آمریکا (قاهره) / 442 دفتر حفاظت منافع آمریکا (هاوانا) / 106، 117، 131، 137، 147، 148، 152، 153، 158، 165، 166، 177، 185 دفتر حفاظت منافع مصر / 451 دفتر روابط خارجی برای امور داخلی و منطقه ای / 348 دفتر سیاسی شاه / 3 دفتر هماهنگی مصر / 111 دماغه امید نیک / 432 دمشق / 93، 94، 95، 97، 98، 113، 114، 117، 118، 119، 131، 134، 137، 142، 166، 185، 392، 397، 421، 422، 440، 479، 503، 509، 511، 521، 538، 544، 560 دنیس مور / 447 دوئول، روبرت ال. / 456 دوامی، مجید / 665، 687 دو باروس، آدوالدو کاردوزوبوتو / 506 دوبرونیک / 172 دوبلین / 131، 133، 137، 158، 162، 177 دوحه / 111، 122، 156، 166، 185، 357 دوریل، زوی (دکتر) / 435، 436 دوسلدرف / 81 دوک، چری / 509 دول، باب / 445، 451 دولتشاهی / 245 دولت موقت (انقلاب اسلامی) / 3، 7، 8، 16، 20، 30، 53، 75، 77، 78، 88، 89، 136، 215، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 226، 243، 244، 245، 248، 252، 254، 257، 258، 259، 262، 264، 266، 267، 268، 269، 276، 277، 278، 280، 281، 282، 283، 284، 286، 287، 288، 289، 290، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 298، 299، 300، 301، 302، 303، 304، 305، 306، 307، 308، 313، 314، 322، 323، 326، 327، 328، 333، 334، 335، 336، 338، 565، 578، 584، 586، 591، 594، 598، 605، 636، 637، 639، 681، 694 دولوس، کودی / 336 دومنیکا / 165 دونای / 621 دهکده الریحان / 469 دهکده المحمره / 468 دهلی / 56، 57، 63، 93، 96، 106، 108، 109، 110، 117، 122، 123، 133، 158، 163، 168، 207، 208، 209، 689، 690، 691 دیترویت / 522 دیرتک / 6، 47، 48، 50، 51، 688، 689، 690، 691، 697، 698 دیلی ژورنال / 368 دین / 511، 515، 525 دینیتیسن، زوی / 462 دیوان عالی اسرائیل / 509 دیه گو گارسیا / 122، 193، 236، 399 ر رابین، اسحاق / 498، 507، 515، 533، 539، 548 رابین، ایزاک / 477 راترفورد، دالس / 608، 688، 689، 690، 691، 692، 693، 694، 695، 696، 697، 698، 699 راترفورد، گای دبلیو. / 688، 690 راتنر، استیون / 352 راجر / 173، 179

ص: 783

راجرز، ویلیام (ژنرال) / 258، 266، 283، 284، 285، 293، 343، 415، 454، 455 رادیو اسرائیل / 490، 494، 499، 502، 509 رادیو امان / 540 رادیو اورشلیم / 113، 403، 420، 497، 508، 518، 520، 533، 534، 536 رادیو بروکسل / 537 رادیو بغداد / 521، 533 رادیو بی.بی.سی / 463، 513 رادیو بیت المقدس / 499، 513، 549 رادیو بیروت / 114، 492، 500، 503 رادیو پکن / 659 رادیو تل آویو / 513، 543 رادیو توکیو / 541 رادیو دانمارک / 517 رادیو دست راستی لبنان / 469 رادیو دمشق / 541 رادیو صدای آمریکا / 182، 259، 263، 277، 312 رادیو عراق / 544 رادیو عمان / 519، 528 رادیو فلسطین / 528 رادیو قاهره / 421، 491، 513، 536، 540 رادیو کویت / 421 رادیو نیروهای دفاعی اسرائیل / 156، 549 رادیو و تلویزیون ملی ایران / 31، 268، 269، 308، 636، 637، 639 رادیو وین / 502 راستین، بایارد / 540 راشد الراشد / 716 راکاه / 477 راکزیسون / 83، 85 راکفر؟ / 438 راکفلر، دیوید / 721 رام اللّه / 496، 500، 509، 527 رام، کیو. آر. / 204، 207، 208، 209 ران حبیب / 591 رانگون / 122، 158، 164، 209 رایت، رادریک م / 444، 445 رباط / 111، 114، 116، 122، 158، 185، 206، 209، 419 ربانی / 78 رزمی / 324 رستوران فرید / 436 رستوران کاروانسرا / 710 رفیعی / 614 رم / 87، 127، 131، 137، 149، 151، 177، 185، 465، 595 رمضانی، ر. ک. (پرفسور) / 166 رنسام / 111، 139، 153 رواندا / 458، 459 روحانی، صادق (آیت اللّه) / 637، 653 روحانی، مهدی / 606، 607، 632، 642، 643، 648، 670 رودریگرز، کارلوس رافائیل / 196 رودزیا / 104، 121، 122، 124، 125، 135، 150، 478، 517 روروتچیلدز، بارون / 441 روز قدس / 427، 428، 429 روزن / 252، 253، 325 روزنامه اطلاعات / 157، 639، 687 روزنامه الاخبار / 113 روزنامه الانباء / 705، 749 روزنامه الاهرام / 112، 420، 460، 518 روزنامه الجزیره / 372 روزنامه الجمهوریه / 141 روزنامه الرأی / 495، 537، 749 روزنامه السفیر / 156، 480

ص: 784

روزنامه السیاسه / 393، 735، 744، 749 روزنامه القبس / 749 روزنامه المدینه / 384، 411 روزنامه الوطن / 749 روزنامه بامداد / 278 روزنامه پلات / 442 روزنامه تهران تایمز / 278 روزنامه جمهوری اسلامی / 325، 327 روزنامه جیوئیش کرانیکل / 112 روزنامه داور / 497، 499، 512، 524، 549 روزنامه دیلی ژورنال / 366 روزنامه عرب نیوز / 398 روزنامه غازت سعودی / 393 روزنامه کیهان / 70، 245، 253، 310 روزنامه لوریان لوجور / 460 روزنامه لوموند / 626، 632، 634، 639، 640، 644 روزنامه معاریو / 480، 502، 512، 521 روزنامه هاآرتز / 433، 497، 507، 512، 515، 520، 521، 549 روزنامه هرالد تریبون / 352، 609 روزنامه یدیوت / 520 روزولت / 29 روشائی، امیر / 44 روشائی، حسن / 44 روشائی، همایون / 44 روشنی مقدم، حسن / 45 روشنی مقدم، حسین / 45 روشنی مقدم، رحمت / 45 روشنی مقدم، همایون / 44، 45 روف، اس. دی. / 623، 628، 629، 630 رولو، اریک / 644 رومانی / 72، 81، 83، 84، 86، 116، 446، 447، 453، 509، 510، 513 رومیحی / 734، 735، 736، 737 ریابنچین، ولادیمیر / 64، 65 ریاحی (ژنرال) / 53، 296 ریاض / 56، 95، 98، 166، 346، 349، 364، 370، 372، 373، 377، 396، 400، 405، 407، 409، 420 ریاضی / 248 ریان (سرگرد) / 546 ریچاردسون، مایکل / 597، 598 ریک یاویک / 177 ریگتر / 582 رین اوفرهافن (کلن) / 64 ریودوژانیرو / 209، 503، 504 ز زئیر / 184، 350، 504 زابلوکی، کودل / 464 زاکریسون / 83، 87 زاکریسون، آلمر. جی. / 81 زامبیا / 116، 210 زاهدی / 621، 624 زلاندنو / 572، 584، 586 زندان مونیخ / 549 زند فرد، فریدون / 710 زوریخ / 450، 452، 581، 625 زهیر محسن / 495 زیارتگاه بهائیان (شیراز) / 583 زیمبابوه / 121، 176، 478، 479 زیمرمان / 635، 640 ژ ژاپن / 127، 128، 130، 160، 183، 184، 217، 219، 234، 302، 312، 347، 351، 352، 362، 363، 364، 421، 448، 452، 476، 488، 495،

ص: 785

619، 704، 724، 725، 741، 742، 747، 750، 754، 756 ژنو / 41، 42، 43، 127، 134، 139، 149، 168، 185، 208، 209، 358، 359، 387، 389، 486، 488، 492، 519، 527، 572، 578، 581، 613، 614، 615، 616، 620، 622، 625، 675، 739، 759، 760، 762 ژورنال دو تهران / 77، 639 ژورنال نفت ایران / 452 ژورنال نفت و گاز / 444 ژوهانسبورگ / 158 س سئول / 114، 131، 137، 158، 164 سائودرسی / 250 ساب، ادوارد / 460، 461 ساپیرو (وزیر خارجه اسرائیل) / 459 ساترلند، پیتر ای. / 717، 734، 735 ساحل غربی رود اردن و نوار غزه / 122، 496، 474، 498، 499، 500، 502، 509، 512، 513، 515، 516، 518، 522، 532، 533، 534، 535، 536، 542، 543، 547، 548، 549 ساختمان تایلر / 51 سارافند / 492 سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) / 21، 73، 150، 151، 192، 345، 376، 402، 406، 407، 417، 465، 466، 467، 469، 479، 495، 499، 502، 503، 507، 508، 509، 510، 518، 523، 524، 525، 528، 529، 532، 534، 537، 538، 540، 541، 543، 549، 550، 560، 559، 644، 656، 657، 738 سازمان اتحادیه دفاع / 477 سازمان اطلاعات آلمان غربی / 88 سازمان اطلاعات انگلستان / 42، 552، 553، 623، 642، 673 سازمان اطلاعات دفاعی / 100، 474 سازمان اطلاعات عراق / 32 سازمان امور خاور نزدیک (بخش ایران) / 324 سازمان پخش تلویزیونی فرانسه (ایران) / 639 سازمان تأمین اجتماعی ایران / 305، 306 سازمان توسعه صنعتی عربی / 396 سازمان خلق آفریقای جنوب غربی / 121 سازمان خلیج عمران (مصر) / 715 سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) / 185، 548 سازمان دانشجویی کردها (اروپا) / 82 سازمان زحمتکشان کردستان / 71، 72 سازمان کشورهای آمریکایی / 157، 178 سازمان گسترش تجارت و بازرگانی / 727 سازمان گسترش تجارت و عمران سازمان ملل / 727 سازمان گوش آمونیم (یهودی) / 477 سازمان مجاهدین خلق / 53، 59، 62، 91، 516، 562، 567، 617، 632، 656، 674 سازمان مخفی رومانی / 84 سازمان ملل متحد / 103، 106، 108، 111، 113، 114، 116، 120، 121، 122، 124، 127، 128، 129، 130، 134، 135، 138، 139، 140، 142، 143، 144، 147، 148، 149، 151، 152، 153، 154، 155، 160، 161، 164، 165، 168، 169، 170، 171، 172، 176، 177، 185، 186، 187، 192، 193، 194، 200، 201، 203، 206، 207، 210، 211، 305، 307، 309، 312، 327، 343، 392، 403، 404، 415، 421، 422، 469، 479، 480، 481، 486، 488، 491، 497، 499، 503، 504، 505، 508، 510، 512، 513، 522، 524، 527، 536، 537، 549، 579، 659، 663، 715، 725، 727، 728

ص: 786

سازمان ملی بهائیان / 577 سازمان وحدت آفریقا (OAU) / 108، 111، 115، 117، 120، 135، 140، 155، 160، 169، 191، 206، 478، 479، 481، 483، 484 سازمان همکاری و توسعه اقتصادی / 408، 486 سازمان همکاری و عمران اقتصادی اروپا / 712، 759، 761 ساسپند، یو. ان. (نام رمز نیکولاس لانگ) / 658 ساف / 111، 113، 115، 151، 166، 272، 397، 421، 465، 467، 480، 497، 498، 499، 512، 517، 518، 522، 537، 538، 542، 543، 544، 549، 550، 559، 560، 630، 633، 716 سالار جاف / 21، 35، 38، 39 سالت 2 / 125، 179 سالتزمن، جوزف آی. / 615، 616 سالزبورگ وین / 710 سالفیت (دهکده) / 490 سالوم / 380 سالیناس، جیمز / 41 ساماریا / 534 سامرز، کتی / 187 سامرین، هنگ / 115، 120، 122، 192 سانتادومینگو / 177 سان خوزه / 164 ساندرز، هال / 221، 224، 259، 277، 291، 292، 310، 314، 315، 316، 400، 480، 612 ساندل، امیل / 721 ساندنیستها / 206 سانفرانسیسکو / 4، 6، 7، 8، 9، 10، 12، 13، 14، 17، 18، 19، 20 سانلی / 742 ساواک / 3، 7، 9، 10، 13، 14، 15، 18، 20، 40، 64، 65، 66، 82، 99، 244، 245، 247، 248، 258، 262، 266، 298، 308، 318، 551، 554، 556، 557، 615، 627، 628، 630، 632، 644، 651، 663، 664، 681 سایت، جی. ان / 623، 624 سپاه پاسداران / 54، 313، 541 سپتامبر سیاه / 467 سپهبان (مهندس) / 452 ستاد نیروهای مسلح کویت / 736 ستوده، مسعود / 579 سراج، احمد / 344، 375، 376 سرانو، رومئورینکون / 506 سرپل ذهاب / 81 سردار جاف / 21، 32، 33، 34، 37، 39، 100 سردشت / 34، 36، 71، 325 سرفرماندهی نیروی دریایی آمریکا در اروپا / 166 سرکنسولگری آمریکا در مونیخ / 81 سرکیس، الیاس / 114، 156، 469، 518، 541 سرویس اطلاعاتی انگلیس / 73 سرویس اطلاعاتی نظامی عراق / 32 سری لانکا / 108، 111، 116، 118، 126، 128، 140، 193، 206، 207، 582 سعد حداد (سرگرد) / 404، 650 سفارت آمریکا (آنکارا) / 83 سفارت آمریکا (الجزیره) / 111 سفارت آمریکا (بن) / 83 سفارت آمریکا (بیروت) / 93، 468

ص: 787

سفارت آمریکا (تل آویو) / 93، 96 سفارت آمریکا (تهران) / 7، 106، 135، 136، 144، 148، 157، 158، 165، 242، 244، 246، 247، 250، 252، 260، 270، 271، 303، 314، 441، 447، 541، 582، 585، 601، 703، 719، 720، 721، 723، 754 سفارت آمریکا (عمان) / 93 سفارت آمریکا (لندن) / 94 سفارت آمریکا (وین تیان) / 117 سفارت ایران (واشنگتن) / 3، 6، 148، 255 سفارت زلاندنو / 585 سفاردی (یهودی) / 472، 473 سلامتیان / 220، 244، 245 سلطان (وزیر دفاع عربستان) / 405 سلماس (شاهپور) / 69، 70 سلیم / 632، 642 سلیم اعظم / 374 سلیمان / 663 سلیمان الحربیش / 378 سلیمان، لطف اللّه / 663، 664 سلیمانیه (کردستان عراق) / 35، 37، 81، 82، 95 سلیم، محسن / 632، 642، 643 سمریه / 516، 547 سمیر شهابی / 375 سمیع انور / 666 سنت لوشا / 165 سنت مارتین، هنری / 22، 23 سنجابی، کریم / 592، 609، 617، 663، 664، 732 سن خوزه / 117، 119، 131، 134، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 208، 209 سنگاپور / 22، 114، 122، 158، 164، 192، 208، 209، 448، 509 سنگال / 376 سنندج / 34، 36، 62، 71، 72، 73 سوئز / 432، 446، 448، 510، 521 سوئیس / 454، 455، 476، 572، 576، 577، 578، 581، 586، 624، 683، 711، 712، 750، 756 سوئیفت، آن / 585، 586 سوئیفت، الیزابت / 584 سودان / 343، 376، 415، 480، 483، 497، 504، 510، 530، 533، 534، 719، 759 سوری، محمد / 255 سورینام / 115، 116، 121، 134 سوریه / 21، 22، 35، 36، 73، 79، 88، 111، 114، 115، 142، 154، 332، 391، 392، 397، 401، 403، 406، 421، 439، 465، 466، 468، 469، 474، 479، 491، 492، 495، 496، 503، 508، 511، 512، 522، 525، 538، 541، 543، 544، 550، 560، 649، 751، 753 سولارز / 275 سولیوان، ویلیام اچ. / 243، 244، 464، 577، 589، 601، 720 سومالی / 188، 206، 343، 376، 415، 504، 510 سومد (خط لوله نفتی) / 470، 473، 760 سوموزا / 160، 482 سونودا (وزیر خارجه ژاپن) / 162، 312، 351 سهیلا زین العابدین حمد / 384، 385 سیا (CIA) / 3، 4، 7، 14، 21، 23، 24، 29، 44، 47، 48، 50، 60، 64، 67، 70، 75، 87، 105، 146، 174، 180، 275، 351، 376، 377، 395، 404، 405، 451، 453، 462، 465، 471، 474، 478، 496، 531، 550، 605، 608، 611، 632، 637، 642، 651، 655، 665، 683، 686، 733، 747 سی. اس. اس. آر / 82 سیدون / 515 سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک / 303، 304، 305، 306 سیف قاضی، رحیم / 22، 28، 30 سیکولار، پی. ای. / 650 سیماک، لاری / 83 سیمد، جام ام / 64 سینا / 395، 421، 431، 502

ص: 788

سینما رکس (آبادان) / 258، 324 سیهانوک (پرنس) / 196 ش شائول، بازیر / 456 شاخ آفریقا / 145، 341، 343، 376، 415، 438، 439، 492 شارت، موشی / 458 شارون، آریل / 155، 490، 508، 515، 516، 517، 523، 532، 534، 535، 536، 547 شاف، ادوارد اچ / 445 شاکاو / 496 شاملو، حسن (سرهنگ) / 99 شامووسکی / 553 شامیر، ایتزاک (اسحاق) / 490 شانی، یورام / 593 شاوا (شهردار غزه) / 113 شاویک، شاگتامی (خانم) / 437 شاه / (اکثر صفحات) شاهال / 113 شاهپور (شهر) / 65 شاه حسین اردنی / 114، 491 شاه خالد ابن عبدالعزیز آل سعود / 114، 346، 362، 366، 368، 377، 378، 393، 402 شاهزاده بندر ابن سلطان / 377 شاهزاده حسن / 537 شاهزاده سعود الفیصل / 342، 362، 363، 364، 371، 375، 400، 401، 414، 530 شاهزاده سلطان / 377، 401 شاهزاده عبداللّه / 377، 378، 418، 514 شاهزاده فهد / 341، 342، 343، 346، 353، 357، 358، 366، 368، 372، 377، 378، 380، 385، 386، 402، 414، 415، 416، 417، 418، 530 شاهنده، عباس / 435 شای / 477 شبه جزیره عربستان / 343، 400، 415، 436 شبه جزیره موساندام / 403 شرکت آرپی گروه / 445 شرکت استاندارد اویل ایندیانا / 448، 451 شرکت اف. ام. سی. / 22 شرکت الکترونیک دنیا / 292 شرکت امنا (شرکت امانتداران)، 577، 579 شرکت بریتیش پترولیوم / 517، 722، 747، 748، 760 شرکت بیمه اجتماعی / 324 شرکت توسعه و تجارت نفت خلیج / 462 شرکت جنرال الکتریک / 724 شرکت حمل و نقل ماری تایم فروت / 457 شرکت رایلی - میتسوی / 724 شرکت سوان هانتر نیوکاس / 457 شرکت سوپر تانکر سامسون، مونرویا / 440 شرکت سیریس (سابقا آئورورا) استرو شرکت (سیستمهای اطلاعاتی الکترونیک) / 304 شرکت کانتینانتال گرین / 255 شرکت کنتینانتال / 445 شرکت گلف اویل / 746، 747 شرکت مس / 278 شرکت ملی گاز ایران / 453 شرکت ملی نفت ایران / 46، 57، 61، 267، 314، 368، 349، 432، 439، 444، 446، 447، 448، 449، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 457، 464، 739، 740، 744، 759، 760 شرکت نفت آمین اویل / 722، 744 شرکت نفت ایندیانا / 449 شرکت نفت بریتیش پترولیوم / 751 شرکت نفت شل / 373، 751 شرکت نفتکش لئون ترانس ورلد، مونرویا / 440 شرکت نفتکش نورا - هریس مونوریا / 439

ص: 789

شرکت نفت کویت وفرا / 744، 764 شرکت نفت گلف / 721، 722، 747، 751 شرکت نونالان / 579 شرکت وابسته توسعه و ساختمان سکورات / 464 شرکت ولف بلفاست / 457 شرکت ولل پوند / 591 شرکت هارلند و ولف بلفاست / 457 شرکت هواپیمایی عربستان سعودی / 382 شرکت UAR / 443 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 54، 60، 564، 594، 617، 633، 635، 637، 664، 674، 677، 678، 679، 680 شریف، محمدرضا / 252 شک هاوس، اچ. اچ / 437، 439 شل، 517، 722، 746، 748 شل، ال. دبلیو. / 88، 91، 208، 658، 664 شل، باربارا / 267 شلزینگر / 352، 704، 729، 732، 733، 734، 738 شلنبرگ / 659 شلنبرگر / 253، 263، 280 شمعون، دوری / 468 شمعون، کامیل / 397، 468 شمیرانی (نماینده در سازمان ملل) / 305 شندر / 696 شوا / 542 شورای اتحادیه وزرای خارجی عرب / 513 شورای امنیت سازمان ملل متحد / 114، 120، 124، 130، 141، 158، 160، 169، 187، 192، 195، 403، 461، 481، 482، 488، 491، 510، 519، 524 شورای امنیت ملی (المجلس العی الامن العالم / 348 شورای انقلاب / 53، 54، 301، 315، 538، 563، 565، 656، 674، 677، 692 شورای جهانی کلیساها / 572، 578 شوروی / 13، 15، 21، 23، 24، 28، 29، 30، 35، 36، 37، 65، 66، 68، 83، 88، 91، 94، 103، 108، 113، 114، 116، 123، 124، 125، 126، 128، 129، 130، 132، 142، 145، 146، 147، 149، 152، 153، 154، 156، 157، 159، 161، 165، 167، 173، 174، 175، 176، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 186، 187، 188، 189، 190، 192، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 200، 201، 205، 206، 209، 210، 215، 216، 217، 218، 221، 229، 230، 233، 234، 245، 258، 262، 291، 299، 309، 343، 344، 391، 393، 396، 400، 401، 405، 409، 416، 417، 419، 420، 421، 440، 452، 453، 470، 471، 479، 481، 482، 484، 487، 491، 492، 496، 510، 520، 529، 544، 550، 551، 552، 553، 566، 567، 609، 621، 636، 637، 679، 683، 711، 732، 749، 762، 763 شوفات، داود / 594 شهادی، عزیز / 542 شهردار نابلس / 156، 496 شهردار هلهول / 496 شهرستانی، جواد / 46 شهر فاس / 375 شهرک الون موره / 547 شیبانی / 245، 295، 298، 307، 309، 315 شیخ احمد زکی یمانی / 349، 351، 354، 356، 359، 361، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 373، 374، 381، 386، 388، 396، 402، 407، 408، 409، 412، 413، 414، 418، 421، 517، 731، 732 شیخ احمد مبارک / 375 شیخ رئوف النقیب / 82

ص: 790

شیخ سعد عبداللّه / 715، 753 شیخ علی خلیفه الصباح / 711، 712، 713، 716، 717، 723، 726، 727، 729، 730، 731، 732، 738، 739، 740، 746، 748، 758، 759، 760، 761، 762، 763 شیخ نصرالجابر / 719 شیراز / 61، 227، 577، 578، 580، 581، 582، 583، 584، 585، 587، 588، 601، 617 شیرازی / 678 شیرازی، خانبابا / 591 شیرازی، سیدعبداللّه (آیت اللّه) / 637 شیراک، ژاک / 657 شیفر / 453 شیکاگو / 22 شین بث / 433، 464، 478، 530، 550، 557، 559، 632 ص صادق، ابوالقاسم / 252، 253 صادقی، علی / 116 صالح خو / 302 صالحی / 243، 244 صباح / 418، 735، 736، 737، 753، 756 صباغ، عیسی / 414، 417 صباغیان / 50، 319، 320، 328، 329 صحرای اوگادن / 343، 415 صحرای باختری / 188، 198 صحرای سینا / 114، 143، 155، 392، 403، 420، 432، 443، 446، 461، 472، 490، 493، 497، 508، 513، 524، 536 صحرای غربی / 478، 479 صدام حسین / 34، 35، 37، 93، 97، 154، 156، 428، 430، 431، 511، 533، 544، 704، 753 صدر، امام موسی / 644، 648 صدر، رضا (وزیر بازرگانی) / 220، 249، 253، 254، 255 صفدری (آیت اللّه) / 77 صلاح الدین النقیب / 82 صلاح خلف (ابوایاذ) / 525، 528، 529، 657 صنایع الکترونیک ایران / 588 صندوق بین المللی پول (بانک جهانی) / 170، 172، 173، 364، 473، 727 صندوق کویتی عمران اقتصادی عربی / 718 صنعا، 111، 122، 123، 166، 185، 420، 514، 525، 528 ط - ظ طائف / 361، 362، 546 طالبانی، جلال / 9، 19، 35، 36، 72، 73، 74، 79، 82، 86، 94، 96 طالقانی، سیدمحمود (آیت اللّه) / 57، 245، 249، 310، 664، 674، 678، 696 طاهر، عبدالهادی (دکتر) / 398 طباطبائی، صادق / 33 طباطبائی قمی / 637 طباطبایی (برادر وکیل بختیار) / 627 طرابلس / 433، 468، 469 طرح برنارد لوئیس / 309 طرح جارزنیگ / 480 طرح راجرز / 480 طوفانیان، حسن (ژنرال) / 324، 623 ظهران / 399، 410، 411 ع عباس آباد / 49، 51، 55، 56 عباسی، عبدالرحیم (سرگرد) / 71 عبدالستار الزعیم / 522 عبدالطیف الحماد / 723، 728

ص: 791

عبدالعزیز حسین / 749 عبدالفتاح اسماعیل / 525 عبداللّه التوبیشی / 366 عبداللّه م. علیرضا / 362، 363، 399 عبدو یمانی / 414 عتیبه / 421 عتیقی / 723، 724، 725، 727، 728، 730، 740، 741، 742، 743 عثمان، محمود (دکتر) / 94 عدسانی / 753 عدن / 405، 538، 559، 716، 717، 718، 719 عراق / 5، 7، 13، 21، 22، 24، 30، 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 41، 42، 43، 44، 64، 71، 72، 73، 79، 81، 82، 83، 85، 86، 88، 92، 93، 94، 95، 96، 97، 99، 100، 104، 111، 115، 128، 154، 156، 192، 202، 207، 210، 219، 237، 285، 319، 333، 343، 350، 380، 391، 401، 404، 405، 412، 413، 414، 421، 428، 431، 465، 470، 496، 511، 512، 517، 521، 533، 538، 543، 544، 546، 564، 565، 566، 567، 605، 643، 704، 705، 708، 710، 711، 716، 717، 721، 722، 732، 745، 750، 751، 753، 759، 760 عربستان سعودی / 114، 156، 229، 234، 341، 342، 343، 344، 346، 347، 349، 350، 351، 352، 353، 354، 355، 356، 357، 358، 359، 360، 361، 362، 363، 364، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 371، 372، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 386، 387، 388، 389، 390، 391، 392، 393، 394، 395، 396، 398، 399، 400، 401، 402، 404، 405، 406، 407، 409، 410، 411، 412، 413، 414، 415، 416، 417، 418، 419، 420، 421، 422، 423، 436، 438، 445، 449، 470، 473، 495، 496، 512، 514، 517، 525، 530، 533، 543، 545، 546، 651، 657، 707، 712، 713، 716، 721، 722، 729، 731، 733، 740، 742، 754، 758، 759، 760 عزری، مئیر / 445، 446 عزیز حی، پرویز / 595 عزیز (دکتر) / 31 عفرات / 490 عفرون (سرهنگ) / 437 عفلق، میشل / 649 علامیر، جواد / 613، 615، 632، 633، 634، 635، 636، 639، 641، 643، 647، 655، 663، 664، 675 علامیر قاجار (احتشام السلطنه)، محمود / 639 علوی / 414 علی حمدی الجمال / 518 علی عبداللّه صالح (پرزیدنت) / 343، 405، 470، 496، 514، 525، 528، 529 علی (وزیر دفاع مصر) / 112، 141، 491، 513، 635، 636 عمان / 56، 57، 63، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 113، 167، 285، 318، 399، 403، 413، 414، 440، 470، 471، 479، 510، 518، 525، 545، 546، 550، 719 عمانی، جمشید / 18، 20 عیدی امین / 83 غ غالی، پطروس / 112، 113، 141، 163، 167، 168، 169، 466، 467، 491، 535 غرزی، عباس / 375 غزه / 522، 542 غفاری / 8 غنا / 504

ص: 792

غنی پور (سرهنگ) / 301 ف فاروق قدومی / 537، 541، 549، 657 فاستر، شارون مک کوای / 187 فاستر، ویلیام آ. / 689، 690 فالانژها / 114، 500 فالکینگهام / 451، 453 فداییان اسلام / 54 فداییان خلق (شاخه کردستان) / 71 فرانتک / 688، 689، 691، 697، 698 فرانسه / 23، 75، 76، 77، 78، 80، 124، 128، 130، 133، 150، 152، 160، 336، 348، 361، 380، 386، 403، 464، 478، 529، 535، 546، 589، 605، 612، 617، 618، 619، 621، 624، 629، 632، 633، 636، 637، 639، 645، 651، 653، 657، 658، 659، 661، 663، 665، 671، 672، 674، 694، 705، 715، 745، 751، 753 فرانکفورت / 81، 467، 689، 691، 697، 698 فرخ، حسین / 378 فرخ، فریدون / 455 فردوست، حسین (تیمسار) / 15 فرزامی، سیمون / 550، 551 فرس، جی / 454 فرقان (گروه تروریستی) / 566، 656 فرقه علوی / 142 فرمول ماپوتو / 116، 192 فرناندو / 127، 128، 129، 130 فرنجیه / 469، 538، 544 فرنوش، ایرج / 588 فرودگاه العریش / 496 فرودگاه اورلی / 466 فرودگاه بروکسل / 466 فرودگاه پاریس / 466 فرودگاه ریان / 718 فرودگاه لود / 466 فرودگاه لوگان / 698 فرودگاه مهرآباد / 243 فرودگاه یسلیکوی (استانبول) / 466 فرهنگ، منصور / 148، 315، 316 فریج / 519، 527، 542، 544 فسیل، یو. ان. / 75، 76، 77، 79، 80 فضیل محسن عبداللّه / 719 فلت هاوس، والدو آر / 64 فلسطین / 186، 341، 429، 464، 636 فلور / 50 فلوریدا / 249، 417 فنلاند / 128 فوروارد، اس. دی. / 668، 671 فوره، ادگار / 651، 357 فوکودا (نخست وزیر ژاپن) / 421 فونتروی، والتر / 522 فیروزان، 452، 453 فیس، اس. دی. / 623، 624 فیشر، ریچارد / 371 فیلیپین / 164، 488 فیندلی (نماینده کنگره) / 113 ق قاسم عمرالیاقوت / 710 قاسملو (خانم) / 68 قاسملو، عبدالرحمن / 21، 28، 31، 35، 37، 62، 68، 69، 71، 72، 77، 79، 82، 96 قاضی، حسن / 626 قاضی زاده / 455 قاضی، صدر / 23 قاضی، علی (هومن) / 4، 20، 21 قاضی، محمود / 23

ص: 793

قاهره / 56، 57، 63، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 111، 112، 117، 118، 133، 158، 163، 166، 168، 170، 177، 185، 209، 391، 396، 403، 404، 411، 420، 440، 461، 466، 467، 473، 503، 510، 513، 514، 518، 519، 521، 522، 535، 536، 541، 543، 593، 665، 666، 667، 678، 680، 749 قبرس / 431 قبیله باردینگی / 82 قبیله جاف / 31، 32، 36 قبیله قشقایی / 53، 618 قبیله کرد سورژیل / 95 قدس / 104، 427، 428، 429، 431، 704، 707 قدیمی، ی. ک. / 572، 585، 586، 587 قرارداد آناکاندا / 278 قرارداد بندیکس - سیانکو مودا / 387 قرارداد ریو / 125، 150، 159 قرارداد سالت 2 / 179، 487 قرارگاه آتن / 634 قرارگاه بن / 41، 85 قرارگاه بیروت / 642 قرارگاه پاریس / 75، 610، 619، 629، 635، 638، 640، 658، 659، 660، 672، 673، 686 قرارگاه پول پت (پکن) / 115 قرارگاه تل آویو / 550، 551، 556 قرارگاه تهران / 7، 8، 11، 14، 15، 18، 21، 43، 47، 48، 49، 55، 76، 79، 90، 91، 207، 551، 552، 558، 629، 631، 640، 641، 648، 662، 669، 671، 673، 674، 677، 680، 699 قرارگاه خاور نزدیک / 211 قرارگاه ژنو / 615 قرارگاه ساواک / 675 قرارگاه ساواک (بغداد) / 3 قرارگاه سیا (پاریس) / 606 قرارگاه سیا (تل آویو) / 550 قرارگاه سیا (تهران) / 44، 55، 63، 80، 98، 550، 606، 631، 635 قرارگاه لوس آنجلس / 45 قرارگاه مشترک کارائیب (فلوریدا) / 178 قزوین / 436، 628 قشقایی، خسرو / 79 قشقایی، ناصر / 619 قطب زاده، صادق / 335 قطر / 349، 414، 470، 473 قطعنامه جاویتس / 267، 592 قطعنامه کوبا - عراق / 297 قلعه نظامی دالاهو / 34 قم / 58، 618، 634، 643، 647، 652 قمی، حسن / 670، 678 قمی، عبداللّه / 675 قمی، محمد تقی / 606، 665، 666، 668، 670 قواسیها، هبرون / 496 ک کابل / 56، 57، 106، 117، 118، 122، 131، 134، 137، 207، 209، 348، 475، 481، 482 کاپالکین / 621 کاپلان / 152 کاتز / 721 کاتف / 509 کاتلر، والتر ال. / 245، 250، 256، 264، 268، 269، 279، 284، 294 کاتماندو / 106 کاتونو / 134 کاخ سفید / 148، 158، 166، 209، 235، 245، 249، 293، 320، 377، 591 کاراکاس / 111، 117، 119، 131، 134، 135، 137، 146، 149، 158، 164، 177، 209، 354،

ص: 794

357، 365، 366، 368، 370، 712، 731 کارتر، جیمی / 51، 52، 121، 145، 153، 155، 177، 183، 252، 253، 266، 342، 343، 351، 367، 376، 377، 397، 407، 415، 416، 417، 418، 490، 497، 498، 502، 507، 519، 530، 543، 546، 712، 724، 725، 740، 743 کارتر، رابرت ام. (پرفسور) / 51 کارتر، هودینگ / 490 کارخانه پتروشیمی ژاپن / 352 کاردان، محمدامین / 630، 631 کارزول / 720 کارینگتون (لرد) / 593 کاستاریکا / 109، 125، 206، 482، 483 کاستاندا (وزیر خارجه مکزیک) / 134 کاسترو، فیدل / 147، 150، 153، 157، 159، 161، 163، 166، 168، 176، 177، 182، 183، 185، 186، 187، 188، 195، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 210 کاسکویل، مک / 710 کاسکیل، چارلی، مک / 445 کاسیگین / 520 کاشان / 249، 577 کاشانیان، منوچهر / 600 کاظمی / 744 کالیفرنیا / 7، 47، 48، 50، 52، 442، 597 کالینز / 385 کامبوج / 104، 106، 108، 114، 115، 116، 120، 132، 134، 147، 150، 165، 188، 192، 193، 195، 196، 197، 198، 200، 206، 210، 488 کامپالا / 209، 458 کامپوند، کی. کی. (ساواک) / 555، 561 کامکار (سرهنگ) / 281، 282، 287، 334 کامیسکی / 610، 611، 612 کان / 617، 620 کانادا / 22، 23، 35، 160، 210، 363، 549 کانال پاناما / 119، 193، 200، 481، 483 کانال راجر / 173 کانال سوئز / 441، 443، 462، 470، 480، 760 کانال شرقی قور / 478 کانبرا / 122، 131، 133، 137، 149، 151، 158، 162، 177 کاوانو (نماینده کنگره) / 371، 740 کاهان، رابی میر / 527 کاهانه (سازمان پلنگان سیاه) / 477 کایزر / 451، 452، 453 کبک / 22 کپنهاک / 131، 133، 137، 149، 151، 158، 162، 177 کراچی / 56، 57، 63، 93، 465، 509 کرامس / 620، 621، 622، 631 کرانه بلائیم / 446 کرایسکی (صدراعظم اطریش) / 503، 510، 533، 549، 592، 599 کردستان / 22، 27، 28، 29، 31، 44، 61، 69، 71، 75، 248، 272، 307، 325، 333، 335، 693 کردستان عراق / 67 کرمان / 601 کرمانشاه / 10، 31، 34، 36، 40، 44، 46 کره جنوبی / 116 کره شمالی / 119، 120، 125، 150، 164، 206 کریستوفر / 114، 122، 123، 143، 145، 146، 147، 169، 245، 275، 279، 332، 392، 397، 399، 404، 464، 473، 497، 503، 506، 511 کریم خلف / 500 کرینس، دیوید / 187 کشورهای کارائیب / 179

ص: 795

کشورهای مشترک المنافع / 133، 150، 160 کلارک، رمزی / 296، 297، 302 کلارک، وارن / 444، 449، 452 کلانگ، جی. ال. / 206 کلاوو، میلتون ب. / 555 کلاید. دبلیو. تریشیلو / 660 کلبرر، جان / 352 کلکته / 106 کلگروف / 554 کلمبو / 106، 108، 109، 111، 114، 115، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 133، 138، 140، 141، 154، 158، 164، 168، 169، 190، 192، 194، 196، 202، 207، 209، 582، 727 کلمنت، سی. / 577 کلمنت، کارل / 583 کلوویتز، رافائل / 593 کلیپ، یو. ان. / 657، 658 کلیسای آشوریان / 586 کلی، محمدعلی / 385 کلینیک هدداش / 494 کلیولند / 440 کمال حسن علی / 491 کمپانی ایندیانا / 453 کمپانی شل / 374 کمپ دیوید / 103، 108، 112، 140، 150، 151، 153، 154، 155، 160، 163، 165، 185، 187، 197، 205، 344، 394، 405، 409، 420، 432، 433، 465، 479، 502، 510، 512، 517، 519، 529، 537، 540، 707، 753 کمپ یوگسلاوی / 206 کمل، یو. ان. / 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81 کمیته اقتصادی گردهمایی کلمبو / 116 کمیته تسلیحاتی سنای آمریکا / 749 کمیته دفاعی و امور خارجه کنست / 155، 517 کمیته زحمتکشان کردستان / 62 کمیته مرکزی اتحادیه سوسیالیستی عرب / 480 کمیته مرکزی تهران / 53 کمیته مرکزی حزب دمکرات / 71، 72، 82 کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان / 31 کمیته مرکزی منونیت ها / 512، 513 کمیته مطالعات سیاسی آمریکا / 293 کمیته همبستگی آفریقا و آسیا (شوروی) / 471 کمیسیون بین المللی حقوقدانان / 323 کمیسیون حقوق بشر کلیساها (ژنو) / 581 کمیسیون شورای اروپا / 537 کمیسیون مشترک آمریکا و هند / 731 کندی، جان اف. / 178 کنست / 155، 396، 475، 477، 490، 497، 501، 513، 517، 521، 527، 532 کنستابل / 291 کنست موشه شاهال / 113 کنسولگری آمریکا در مونیخ / 81، 83 کنفرانس آوارگان ژنو / 481، 487 کنفرانس ابوظبی / 350 کنفرانس اجلاس اعراب / 536 کنفرانس اسلامی / 111، 344، 375، 376، 397 کنفرانس اقیانوس هند / 130 کنفرانس اوپک (ژنو) / 354، 357، 359، 387، 388، 390، 412، 413، 723 کنفرانس بغداد / 350، 375 کنفرانس بیت الدین / 397 کنفرانس بین المللی در العریش / 491 کنفرانس پاریس / 194 کنفرانس پنجم تجارت و توسعه سازمان ملل / 116، 137، 138، 139، 171، 206، 211 کنفرانس رباط / 406 کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب / 522، 528

ص: 796

کنفرانس ژنو / 134، 160، 391 کنفرانس سران سازمان وحدت آفریقا / 141، 483 کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (هاوانا) / 140، 141، 163، 187، 188، 192، 193، 194، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 202، 316، 510، 521 کنفرانس ششم تجاری و توسعه سازمان ملل / 138، 139 کنفرانس صنعتی توکیو / 517 کنفرانس فلسطین / 500 کنفرانس کشورهای مشترک المنافع / 160 کنفرانس کشورهای مشترک المنافع (لوزاکا) / 133 کنفرانس کلمبو / 140 کنفرانس گسترش و تجاری سازمان ملل / 486 کنفرانس مطبوعاتی اینترنشنال هرالد تریبون / 609 کنفرانس مطبوعاتی عرفات / 397 کنفرانس وزیران امور خارجه اسلامی سال 1978 (داکا) / 376 کنفرانس وزیران اوپک / 349 کنفرانس وزیران کمیته هماهنگی نهضت کشورهای غیرمتعهد (کلمبو) / 141 کنفرانس وین / 145 کنفرانس UNCSTAD / 172 کنگره آمریکا / 172، 261، 275، 283، 322، 330، 344، 377، 391، 419، 480، 573، 591 کنگره جهانی یهود / 589 کنگره ساف / 113 کنگره کاوانو / 743 کنوپی، ان. وی / 656 کنیز مراد / 633، 643، 659، 661 کنیگزتون / 161 کوئیک، اس. دی. / 89، 648 کوالالامپور / 114، 122، 143، 158، 209 کوبا / 68، 72، 103، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 116، 119، 121، 122، 124، 125، 126، 127، 131، 132، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 142، 144، 145، 146، 147، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 165، 167، 173، 174، 175، 176، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 187، 188، 189، 190، 191، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 200، 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 415، 416، 544 کوپر، ریچارد / 65، 362، 363، 364، 408، 409، 720، 723، 724، 725، 726، 727، 728، 729، 730، 731، 738 کوپن / 545 کوتوارا، ماجاراجا حسین / 661 کوتونو / 131، 137 کوران، آر. تی. / 310 کورولای، کی. کی. / 556، 557 کورول، نیکلای آی. / 550، 551، 553، 554 کوریا (سرپرست اونکتاد سازمان ملل) / 727 کوریل، هنری / 663 کوزیمی، ایوان / 227 کوکنور / 591 کوگوت، یوگنی مویسیویچ / 552 کولر، فرتیز (دکتر) / 505، 506 کولین، الکساندر اس. / 28، 33 کوهن، یوسف، 576، 591 کویت / 56، 57، 63، 93، 94، 96، 97، 98، 111، 114، 122، 123، 166، 185، 210، 342، 349، 350، 354، 373، 396، 401، 408، 412، 413،

ص: 797

414، 416، 418، 420، 431، 440، 444، 449، 454، 470، 473، 491، 496، 537، 541، 544، 545، 546، 559، 658، 703، 704، 705، 706، 707، 708، 709، 710، 711، 712، 713، 714، 715، 716، 717، 718، 719، 720، 721، 722، 723، 724، 725، 726، 727، 728، 729، 730، 731، 732، 733، 734، 735، 736، 737، 738، 739، 740، 741، 742، 743، 744، 745، 746، 747، 748، 749، 750، 751، 752، 753، 754، 755، 756، 757، 758، 759، 760، 761، 762، 763، 764 کهروم / 18 کیا، شهلا / 628 کیتو / 135، 146، 149، 151، 158، 164 کیتینگ / 460 کیسینجر، هنری / 319، 432، 431 کیلتایگر / 98، 624، 625 کینشازا / 117، 118، 135، 208، 209 کینگزتون / 185، 209 کینگستون / 117، 118، 134 گ گابل، اس. دی. / 22، 79 گابورون / 117، 118، 135، 158 گادلی / 461 گارد ملی (المرات الوطنی) / 348 گارد ملی عربستان / 342، 348، 378، 410، 482 گاردنر / 270 گازیت، موردخای / 437، 438، 439 گامین، ال. پی. / 689، 690، 691، 692، 693، 695، 696، 697، 698 گاندی، ایندیرا / 109 گای دبلیو / 688، 699 گراف، جی. ان. / 623، 638 گرانادا / 115، 121، 134، 165، 177 گرانما (روزنامه حزب کمونیست کوبا) / 166 گرانینگر / 365 گراهام / 152 گرناید، جی. ال. / 626 گرومیکو / 544 گروه ارلیش / 489 گروه الصاعقه / 465، 466، 467، 495 گروه ایریکان / 440 گروه پایداری / 154 گروه دانشکده ملی جنگ / 359 گروه سفاردی / 473 گروه سوییو / 440 گروه سیکنال ایران / 440 گروه شل / 373 گروه هروت / 472، 477، 489 گریرسون، جک / 85، 84، 87 گریست، یو. ان. / 658 گرین، توماس / 436، 437 گرین، میلز / 590 گریوز، ارنست (ژنرال) / 224، 320، 321، 322، 331، 334، 662 گست (ژنرال) / 280، 281، 282، 287 گگش / 83 گلاسپی / 111، 139، 153 گلپایگانی، سیدمحمدرضا (آیت اللّه) / 54، 677 گلش، ایلزه نی / 81 گلف اویل / 517 گلگروف / 52، 77، 557، 611، 612 گلیستین، دیرک / 227 گمرک مصر / 467 گنشر / 511، 529، 530 گواتمالا / 483

ص: 798

گوانتانامو / 106، 109، 193، 199، 200 گوت، آی. ان. / 625 گودرزنیا / 246 گوراس، سی. یو. / 6 گورن، اوسیاس جی. / 590 گوش آمونیم / 494، 516، 519، 523، 533، 534، 540، 542، 547 گوش امونیم / 516 گونیون / 616، 617 گوهین / 110 گویر، مک / 286 گیس کیرشن / 81، 82، 83 گیفرت، مک / 224، 321، 322، 323 گینه بیسائو / 134، 207، 208، 210، 376، 504 گیونیون / 43، 619، 620، 675 ل لاپاز / 114، 119، 135، 146، 158، 164، 185 لاتاکیا / 521 لافرانس، پیر / 380 لاک، دبلیو. او. / 10 لاگوس / 117، 118، 133، 158، 164، 185، 209، 484 لامزدن، کوینسی / 751، 754 لانتزک / 761 لاندریا، لوپز / 506 لانگ، نیکولاس / 657، 658 لاهوتی / 54 لاهه / 127، 131، 133، 137، 149، 151، 158، 162، 505، 594، 715 لبنان / 73، 113، 114، 144، 150، 151، 319، 372، 373، 392، 396، 397، 404، 422، 427، 428، 429، 431، 433، 444، 466، 468، 469، 480، 490، 492، 495، 500، 502، 503، 508، 509، 510، 511، 514، 515، 517، 518، 522، 525، 526، 528، 530، 534، 536، 537، 538، 541، 542، 544، 549، 550، 599، 632، 633، 642، 644، 646، 647، 649، 650، 651، 652، 664 لگ، سی. کی. / 64، 66، 557 لندن / 4، 9، 16، 17، 18، 33، 38، 40، 42، 43، 87، 94، 95، 96، 98، 99، 100، 111، 117، 131، 133، 137، 139، 149، 151، 158، 162، 163، 166، 177، 185، 209، 362، 370، 373، 374، 375، 385، 398، 413، 439، 440، 444، 454، 458، 465، 505، 600، 609، 610، 612، 614، 615، 618، 623، 624، 631، 638، 672، 673، 674، 675، 676، 678، 679، 725، 730، 737، 761 لوئرز / 732 لوئیس، برنارد / 309، 369، 593 لوبرانی، تالیا / 457، 458 لوبرانی، دوریت / 458 لوبرانی، نلی / 458 لوبرانی، یوریل / 457 لوبومباشی / 158 لور، اس. دی. / 688، 689، 691، 692، 693، 695، 696، 697، 698 لوری، جوزف (کشیش) / 522، 528 لوزاکا، پل / 116، 117، 118، 133، 160، 185، 209 لوس آنجلس / 44، 45، 47، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 55، 57، 58، 59، 61، 317، 324، 440 لوفت هانزا / 87، 514، 697 لوکزامبورگ / 137، 149، 158، 162، 177 لوگار (سناتور) / 371، 740 لوگان / 698 لوگزامبورگ / 131، 133، 151

ص: 799

لویز / 445 لویزان / 256 لوی، سارا / 458 لوین، آرتیه / 116، 458، 459 لهستان / 142، 470، 481، 484، 621 لیبرویل / 135، 158، 185 لیبریا / 439، 440، 479 لیبی / 21، 111، 175، 196، 336، 391، 401، 413، 448، 483، 504، 540، 644، 657، 719 لیچبلائو، جان / 462 لیدر، اس. دی. / 641 لیسبون / 131، 133، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 162، 177، 185، 209 لیما / 117، 118، 134، 158، 163، 209 لینچ، ودان / 187 لینداستروم / 389، 410، 413 لینکلن / 220، 245 لینگن، بروس / 137، 144، 158، 165، 277، 279، 280، 283، 285، 288، 289، 291، 292، 293، 295، 296، 297، 299، 305، 309، 310، 316، 327، 329، 332، 333، 335، 336، 580، 582، 584، 585، 587، 598 م مآمدی، چنگیز / 70 مآمدی، رفعت / 39، 64، 70 مآمدی، صنار / 31، 69، 70 مائسترون / 713، 715، 716، 719، 723، 729، 739، 740، 743، 745، 747، 748، 749، 751، 758، 761، 763، 764 ماپوتو / 107، 114، 115، 131، 134، 137 ماداگاسکار / 128، 483 مادرید / 111، 131، 133، 135، 137، 146، 149، 151، 158، 162، 177، 209، 635 ماشل، سامورا / 167 مالزی / 166، 376، 488 مالمیرکا (وزیر خارجه کوبا) / 109 مانا (سرپرست اوپک) / 421 ماناگوا / 149 ماندل / 488 مانی العطیبه (وزیر نفت ابوظبی) / 349 مانیل / 114، 131، 137، 138، 139، 158، 164، 206، 209، 727 ماهانی، علی / 252 مایر (خانم) / 490 مایر، کورد / 377، 450 مایر، گلدا / 431 مایس، دبلیو. او. / 204 ماین / 81 ماینر (خانم) / 464 مایوان، بیزی / 651 مبارک / 480، 491 مبصر، محسن (تیمسار) / 15، 99، 100، 615 متدتل بوئم گیت / 438 متوسلی، امجد / 79 متین دفتری، هدایت اللّه / 302، 323، 564، 663، 664 مجارستان / 88 مجتمع پولاد و آلومینیم سازی سید و ارگایانا / 366 مجدالسلیم / 492 مجلس خبرگان / 298، 562، 563، 564، 567، 586، 692 مجلس سنا (آمریکا) / 267، 274، 286، 483، 592، 619 مجلس شورای ملی / 21، 709، 735 مجللی، ناصر / 57 مجله اطلاعات هفتگی / 665، 687

ص: 800

مجله تایم / 308، 520 مجله تایمز / 579 مجله تایمز اردنی / 497 مجله تایم لوس آنجلس / 376 مجله دست چپی پاریس / 80 مجله روشنفکر / 665، 687 مجله زن روز / 665، 687 مجله فاینانشنال تایمز / 461، 761، 762، 763 مجله فرمان / 435 مجله نیوزویک / 396، 579، 639 مجمع الجزایر گولاک حاره ای / 186 مجمع عمومی سازمان ملل / 116، 117، 124، 127، 128، 130، 135، 139، 147، 160، 161، 164، 169، 170، 171، 172، 176، 177، 185، 186، 194، 210، 305، 307، 309، 312، 715 محلاتی / 617 محمد الرومیحی / 734 محمد امین شیخ الاسلام / 31، 72 محمد انورسادات / 112، 122، 140، 141، 154، 155، 156، 167، 192، 208، 344، 374، 391، 392، 394، 406، 411، 417، 418، 419، 420، 433، 470، 480، 491، 510، 512، 513، 514، 520، 522، 532، 536، 539، 543، 678، 707 محمود ک. العدسانی / 744، 751 مدرس / 106، 448 مدرسه فیضیه / 54 مدرسه کامیونیتی (مدرسه آمریکاییها در تهران) / 458 مدرسی / 310 مدیترانه / 234 مدیریت اطلاعات نظامی (شروت مودئین) / 478 مدیریت کل گارد مرزی و ساحلی (المدیریه العامه لخفرالسواحل و الحدود) / 348 مذاکرات سالت / 121، 481، 486، 487، 496 مراد / 644 مراد عزیز (دکتر) / 30 مراکش / 114، 116، 188، 198، 206، 337، 344، 397، 419، 478، 479، 514، 540، 546 مرکز اطلاعات کشاورزی / 81 مرکز حسابرسی ارتش در کرکوک / 82 مرینوس / 667، 668، 670، 682، 683، 685 مریوان / 72 مسئله چاد / 483 مسقط / 122، 123، 158، 164، 166، 185، 546، 559 مسکو / 24، 36، 106، 111، 122، 131، 137، 144، 159، 175، 176، 177، 184، 185، 198، 200، 202، 245، 342، 396، 415، 420، 427، 470، 471، 479، 489، 541، 544، 566، 609، 617 مشهد / 617، 670، 678، 679 مصدق، محمد (دکتر) / 10، 61، 266، 635، 636 مصر / 103، 104، 106، 108، 111، 112، 113، 114، 115، 117، 118، 119، 120، 122، 126، 133، 135، 139، 140، 141، 142، 143، 147، 150، 151، 153، 154، 155، 156، 160، 162، 163، 165، 167، 168، 169، 185، 186، 187، 191، 192، 197، 201، 202، 205، 206، 217، 234، 268، 338، 341، 344، 363، 375، 376، 391، 392، 394، 396، 403، 404، 406، 407، 411، 417، 420، 428، 433، 439، 448، 460، 461، 463، 465، 466، 467، 470، 471، 473، 474، 478، 480، 481، 491، 495، 496، 497، 498، 504، 508، 510، 512، 513، 514، 517، 519، 520، 521، 527، 530، 533، 535، 536، 537، 540، 541، 543، 546، 547، 665، 666، 678، 683، 710، 714، 725، 755، 759، 760،

ص: 801

761 مصری، موسی / 115 مطهری، شهید مرتضی (آیت اللّه) / 636، 637، 656 معبد زرتشتیان در تهران / 601 معتضد (تیمسار) / 615 معمر قذافی / 111، 154، 196، 336، 514 معین زاده / 625، 675، 676 مفتی زاده، احمد / 78 مقدم مراغه ای / 60، 633 مکزیک / 5، 111، 117، 119، 125، 131، 134، 135، 137، 146، 152، 177، 183، 199، 208، 209، 317، 319، 338، 408، 462، 506، 732، 733، 734، 753 مکه / 389 مگادیشو / 111، 209 ملتون، چارلز ا. / 661 ملک حسن / 344، 419 ملک حسین / 431، 510، 528 ملک فیصل / 420، 510 ملکوتی / 54 ملوک مهاجان نراقی / 249 ممکن، مهدی / 252، 253 منا (آژانس خبری رسمی مصر) / 112 منامه / 63، 93، 96، 111، 166، 185، 410، 528، 559، 761 منتظری، حسینعلی (آیت اللّه) / 54، 335، 606، 674 مندتل بوئم / 438 مندیک، سندرا / 588 مندیویچ، ل. ی. / 128، 130، 145 منصور، علی / 528 منصوری، عبدالرحمن / 375 منطقه آقوره / 392 منطقه العریش / 420 منطقه جبیل / 469 منطقه کارائیب / 175 منطقه گلف / 307، 309 منطقه نفت کاترین / 155 منطقه نفتی آلما / 522 منفیلد / 302 موافقتنامه 1975 الجزیره / 94 موبوتو / 350 موتورولا / 245 مودای / 155 مورفی، نیکولاس / 111، 139، 153 مورگان، ویلیام / 227 موری، جورج ب. / 710 موزارت / 710 موزامبیک / 126، 167 موزر، هنری / 444 موزوروا / 478 موزوریو / 121، 124 موزویاء کیبریا / 478 موساد / 478، 550، 557، 559 موسسه بروکینگز / 712 موسسه چیس / 712 موسسه سیتی کورپ / 712 موسسه عمران بین المللی / 170 موسوی، میرحسین / 325 موشاو / 438 موگادیشو / 135، 158، 164، 185 مونترال / 22، 179 مونته ویدئو / 135، 146، 149، 151

ص: 802

مونروویا / 117، 118، 135، 158، 206، 209، 479 مونشن گلادباخ / 82 مونگولیا / 175 مونوریا / 440 مونیخ / 81، 84، 85، 87 مهاباد / 62، 72، 77، 82 مهتدی، صالح / 71 میتسوبیشی / 352، 747 میتی / 352 میدان آرژانتین / 49، 56 میدان ژاله / 266 میرث، سی. یو. / 98 میرحسینی، مهدی / 623 میکداش (پرفسور) / 444 میکلوس / 446 میلر، بیل / 619 مینا، پرویز / 349 میناچی، ناصر / 310، 583، 662 ن نااور، آریه / 508، 519، 543 نابلس / 156، 490، 494 نادون / 513 ناس، چارلز دبلیو. / 244، 245، 246، 247، 249، 252، 256، 257، 259، 262، 264، 265، 266، 267، 271، 273، 274، 275، 277، 280، 284، 578، 592، 596، 602 نامیبیا، 116، 122، 124، 125، 135، 150، 160 ناوشکنهای اسپروونس / 334 ناون، تیزاک / 475 ناهوم گولدمان / 510 نایت، ال. پی. / 691، 696 نایروبی / 122، 135، 185، 209 نبیعی / 18 نتس (دکتر) / 512 نجف / 643، 645، 647، 652 نجفی / 677 نجفی مرعشی، سیدشهاب الدین (آیت اللّه) / 54، 618 نرجیس، آنتون ن. / 710 نروژ / 457، 513، 598، 599 نزیه، حسن / 46، 57، 313، 314 نژف / 497 نسیم خوری / 643، 664 نشریه اکسپرس / 633، 644 نشریه الاخبار / 537 نشریه البعث / 397 نشریه القدس / 113، 502 نشریه المستقبل / 643، 664 نشریه اورشلیم پست / 507 نشریه ایران آزاد / 620 نشریه عرب تایمز / 734 نشریه فرانسوی شرق و غرب / 657، 658 نشریه کمونیستی فرانسه جدید / 78 نشریه ماهانه جهان سوم / 199 نشریه مطالعات خلیج و شبه جزیره عربستان / 737 نشریه میدل ایست جورنال / 29 نشریه نامه / 636، 640 نشریه نامه روز / 664 نشریه نوول ابزرواتور / 659 نشریه نیوزلتر / 445 نشریه واشنگتن پست / 377 نصیری، نعمت اللّه (ارتشبد) / 14 نقده / 257 نقشبندی / 39 نقیب / 84 نمایندگی آمریکا در UNIDO / 185 نوآکچوت / 111، 185، 209 نوا، ای. زی. / 689، 690، 698 نوازیبو (شمال موریتانی) / 546

ص: 803

نورث وست اورینت / 698 نوردلی / 598، 599 نوری البالا / 80، 81 نوری، تریک / 82 نوریس / 380 نوفل لوشاتو / 635 نوول ابزرواتور (هفته نامه) / 643، 659، 661 نویکوف / 65 نویکوفسکی، والتر جی. / 23، 24، 25، 26، 69 نهائی، خلیل / 591 نهاوندی، بیژن / 619 نهضت آزادی ایران / 665 نیامی / 117، 118، 135 نیجریه / 126، 152، 206، 408، 413، 451، 483 نیروگاه دوحه / 724 نیروهای زاپو (اتحاد خلقهای آفریقایی زیمبابوه) / 176 نیروی زمینی ایران / 71، 98، 636 نیروی زمینی شوروی / 157 نیروی زمینی عراق / 81 نیروی هوایی آمریکا / 14، 293، 326، 328، 398 نیروی هوایی شاهنشاهی ایران / 280، 281، 282، 286، 288، 301، 326، 328 نیسیم ساورت / 548 نیکاراگوئه / 104، 125، 150، 160، 177، 206، 481، 482، 483 نیکسون، ریچارد / 343، 415 نیکوزیا / 111، 209 نیلفروشان، حسن / 274 نیمان، یووال (پرفسور) / 516 نیمن، موشه (دکتر) / 442، 443 نیوجرسی / 611 نیوسام / 124، 125، 127، 131، 132، 133، 134، 250، 293، 316، 317، 318، 319، 336 نیویورک / 106، 109، 122، 127، 134، 135، 142، 143، 144، 152، 165، 166، 170، 171، 185، 203، 205، 207، 208، 209، 249، 255، 258، 260، 266، 297، 305، 306، 309، 312، 314، 316، 323، 334، 335، 418، 577، 639، 663، 691، 699، 756 و واترز، ران (دکتر) / 522 واتیکان / 177 وادی توربان / 718 وادیم مویسیویچ شامووسکی / 553 واردن، جایا / 118 وارن، ژاک / 78، 80، 444 واستبرن، جان، ال. / 450 واشنگتن استار / 381 واشنگتن / (اکثر صفحات) واشنگتن پست / 152 واشنگتن تریبون / 361 والاس، رابرت / 227 والترز، باربارا / 147 والدهایم، کورت (دبیرکل سازمان ملل) / 113، 114، 488، 527 والریوس، ادوارد اس. / 686 والکر / 380 والنتین / 64، 731 والی، عبداللّه (مهندس) / 435 وان (استانی در ترکیه) / 65 واهو، زی. آر. / 41، 70، 73، 93، 95، 98، 638 وایزمن، عزر / 141، 420، 422، 477، 489، 490، 508، 509، 512، 513، 515، 518، 524، 526، 534

ص: 804

وایلی / 359، 362 واین، ال. دبلیو. / 203، 204، 206، 207، 208، 209، 211 واینرمن / 141 وحیدی (سناتور) / 248 ورشو / 142، 484، 485 وزارت ارشاد ملی / 319 وزارت اطلاعات / 252 وزارت امور خارجه امریکا / (اکثر صفحات) وزارت خارجه نروژ / 513 وزارت خزانه داری / 111، 139، 153، 235 وزارت دادگستری / 253 وزارت دارایی (اسرائیل) / 462 وزارت دفاع (آمریکا) / 111، 139، 153، 240، 276، 281، 282، 286، 287، 293، 305، 321، 325، 382، 462، 465، 575 وزارت دفاع (اسرائیل) / 141، 473 وزارت دفاع (ایران) / 287، 313 وزارت دفاع (بغداد) / 100 وزارت دفاع (مصر) / 491 وزارت نفت کویت / 751 وزیری، صادق / 79 وست / 351، 352، 358، 360، 371، 373، 387، 393، 398، 400، 401، 411، 414، 416، 417، 418، 419 وست پورت / 81، 84، 85، 87 وست، جان. سی / 362 وسیچ / 450 وفرا / 744، 745 ولش، تیم / 698 ولگاست، پیت؟ / 448، 449، 450 ولگاست، پیت / 450 ولیان، عبدالعظیم / 3، 15 ولید، اس. دی. / 60 ولیسکو، پیتر / 116 ولیوتس / 460، 462، 491 وندربریک / 453 ونزوئلا / 171، 174، 210، 349، 365، 366، 367، 368، 369، 451، 761 ونس، سایروس / 112، 127، 134، 135، 136، 137، 139، 142، 149، 150، 152، 153، 155، 156، 157، 158، 165، 172، 173، 177، 179، 250، 260، 264، 275، 276، 292، 302، 305، 309، 310، 312، 315، 323، 335، 373، 400، 409، 422، 468، 471، 486، 488، 492، 495، 518، 522، 525، 529، 530، 534، 538، 542، 544، 550، 578، 583، 590، 591، 593، 594، 596، 721، 731، 734 ویادوک / 691 ویتنام / 104، 126، 128، 132، 147، 150، 160، 165، 175، 188، 192، 195، 198، 200، 437، 488 ویزیت، یو.ان. / 633 ویکتور / 572، 586 ویلسون، دنیس / 274 ویلکی، دیو / 449، 453 ویلیام، دیک / 462 وین / 21، 131، 134، 135، 137، 146، 162، 185، 464، 502، 533 وینر، آر. تی. / 91، 92، 640، 641، 653، 658، 660، 661، 662 ه هارتسون، جک / 444 هارت، گاری / 293 هارولند / 450 هاروود / 600 هاشمی / 255

ص: 805

هاشمی، منوچهر (تیمسار) / 14، 99 هاگانا (جنبش زیرزمینی یهودی) / 458، 464 هامتزوف / 520 هامر / 501، 516، 517، 534، 535، 547 هانی (غنی - م) بلوریان / 72 هانیکرا، راش / 438 هاوانا / 106، 107، 108، 115، 117، 118، 120، 122، 125، 126، 133، 134، 135، 138، 139، 140، 141، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 156، 158، 159، 161، 162، 163، 164، 165، 168، 170، 171، 176، 185، 187، 188، 189، 190، 191، 192، 193، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 202، 203، 204، 205، 207، 210، 211، 305، 510، 528، 546 هاوس، فلت / 64، 66، 67، 69، 70 هاوسگو، دیوید / 461 هاولند / 444 هاید (نماینده کنگره) / 371 هایله سلاسی / 343، 414، 415 هایله ماریام، منگیستو / 414، 415 هبرون / 494 هتل اینترکنتینانتال / 78، 689، 691 هتل اینترکنتینانتال کلن / 27 هتل جده / 381 هتل شرایتون (پاریس) / 616 هتل شرایتون (قاهره) / 466 هتل هیلتون / 740 هرتزل / 430، 548 هرتز، مارتین اف / 435 هرزوللّه، حیدر / 388، 389، 411، 412، 413 هرملین / 464 هرناندز / 366، 367، 368، 369، 731، 732 هروت / 471، 490، 494 هشام ناظر / 359 هفته نامه الهدف (لبنان) / 447 هفته نامه وال استریت ژورنال / 414 هگ، دوگلاس / 458 هگرآپ / 45، 50، 51 هلسینکی / 146، 158، 162، 209 هلمان / 152 هلنبک وگیلمن / 596 هلند / 467 همایون / 52 هناناصر / 518 هندوچین / 132، 134، 150، 206 هندوستان / 106، 107، 108، 109، 110، 111، 127، 141، 152، 154، 190، 206، 207، 210، 659، 661، 662، 731 هنری، مک / 187، 316 هنگ سامرین / 115 هنگ کنگ / 476 هواپیمایی ملی ایران / 52 هواری بومدین / 196 هوروویتس / 472، 548 هویدا، امیرعباس / 666 هوینگ / 550 هیئت اطلاعات عمومی (المدیریه العامه الاستخبارات) / 348 هیئت پشتیبانی سینا / 420 هیئت نمایندگی آمریکا در سینا / 111، 390 هیرو / 537 هیلون، زور / 457 ی یااونده / 135 یادین / 155، 477، 479، 489، 497، 507، 515، 517، 535، 539، 540، 544

ص: 806

یارجانی، جواد / 148 یاسر عرفات / 113، 154، 156، 166، 397، 407، 466، 480، 498، 509، 510، 513، 522، 528، 529، 537، 538، 542، 543، 550، 599، 633، 716 یاگروی، اصف / 477 یانگ / 131، 255، 499، 502، 507 یانگ، کارن دو / 152 یانگ، کلود (دکتر) / 522 یدیدیا (رئیس خاخام ها) / 600 یدیوت آهارونوت / 502، 520، 543 یدیوت شارانوت / 507 یرموک / 478 یزد / 601 یزدانی، هژبر / 576 یزدی، ابراهیم / 10، 73، 76، 136، 144، 148، 156، 157، 158، 165، 166، 167، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 243، 246، 247، 248، 249، 251، 252، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 264، 265، 266، 267، 268، 269، 270، 273، 274، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 288، 289، 290، 292، 293، 294، 296، 297، 298، 299، 300، 301، 302، 305، 306، 307، 308، 309، 310، 313، 314، 315، 316، 317، 318، 319، 321، 322، 323، 324، 325، 326، 327، 328، 329، 331، 332، 333، 334، 335، 336، 337، 338، 541، 563، 583، 584، 634، 637، 639، 692 یمانی (خانم) / 366 یمن / 341، 436، 496، 541 یمن جنوبی / 154، 176، 343، 405، 416، 496، 546، 717، 718، 719 یمن شمالی / 123، 176، 343، 394، 404، 405، 416، 496، 717، 718 یورکیو، فرنسیسکو / 482 یوسف اکبر / 451، 453 یوسف العلوی / 413 یوسف هرملین / 464 یوگسلاوی / 85، 88، 104، 106، 107، 108، 111، 119، 122، 124، 125، 126، 127، 131، 132، 133، 139، 140، 141، 147، 152، 154، 161، 189، 190، 191، 193، 200، 201، 202، 206، 207، 243، 485، 620، 651، 665 یونان / 85، 127، 128، 130، 403 یونسکو / 185، 644 یوهمور (روستا) / 503

ص: 807

جلد 5

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

کتاب چهلم

کویت (2)

ص: 1

ص: 2

احتمال و دورنمای برهم خوردن تولید نفت خام کویت....

سند شماره (32) تاریخ: 16 خرداد ماه 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: احتمال و دورنمای برهم خوردن تولید نفت خام کویت توسط کارگران بسیار ضعیف است.

1. (تمام متن خیلی محرمانه است).

2. خلاصه. آیا کویت نیز که حوزه های نفتی آن تنها چند میل دورتر از حوزه های نفتی ایران است و با تولید 5/2 میلیون بشکه در روز خود در ردیف چهارمین کشور صادر کننده نفت جهان قرار دارد، ممکن است به سرنوشت ایران دچار شود یعنی کارگران تولید نفت آن را کاهش دهند ؟ گزارش و تجزیه و تحلیل زیر عواملی را که ممکن است کارگران را وادار به قطع تولید نفت نماید در نظر گرفته و در پایان به این نتیجه می رسد که احتمال قطع تولید نفت در کویت بسیار بعید است. کویت، 4فدراسیون کارگران نفتی کویت سالهاست که روش اطاعت و حرف شنوی را پیشه خود ساخته و درخواست کنونی آن در مورد افزایش دستمزد و مقرریهای جنبی احتمالاً ظرف چند هفته آینده برآورده خواهد شد. ارتباط بین مدیریت و کارگران در کمپانی نفتی کویت یعنی مهمترین تولید کننده نفت این کشور خوب است. فعالیت معدودی از مبارزین کویت، 4فدراسیون کارگران نفتی کویت و تماسهای آنها با نمایندگان کشورهای کمونیستی تحت کنترل و مراقبت شدید است. احساسات ضد غربی موجود در ایران در اینجا به چشم نمی خورد و حضور افراد غیر عرب در کمپانی نفتی کویت نیز قابل اغماض است. دلیلی در دست نیست که بتوان بر طبق آن ادعا کرد که شیعیان که 10 درصد نیروی کار نفتی را تشکیل می دهند نقشی سازمان یافته در صنعت ایفا می کنند و یا خواهند کرد.

گرچه احتمالاً یک پنجم کارگران کمپانی نفت کویت را فلسطینیها تشکیل می دهند، ولی طی سالها آنان را از بخش های تولیدی به نقاط غیرحساس پالایشی و مدیریت انتقال داده اند، و تولید نفت نیز حالتی ماشینی به خود گرفته است، که احتمال قطع تولید نفت توسط فلسطینیها را تا حدود زیادی کاهش داده است، و با توجه به فایده ای که از یک کویت به اثبات نصیب فلسطینیها می گردد ناظران معتقدند که این کار امکان پذیر نمی باشد. احتمال خرابکاری وجود دارد. لیکن شبکه امنیتی شدیدا برقرار بوده، و احتمالاً خوب و یا حتی بهتر از دیگر نقاط خلیج می باشد. کارگران منطقه مشترک عربستان سعودی و کویت نیز بیشتر سعودی و سازمان نیافته بوده، و علائم نارضایتی در میان آنها به چشم نمی خورد، (پایان خلاصه).

3- مقدمه. کل تولید نفت خام کویت (که به صورت خام و یا فرآورده های نفتی تقریبا به طور کامل صادر می گردد) در حال حاضر در سطح بیش از 5/2 میلیون بشکه در روز ادامه داشته، و کویت را در زمره چهارمین کشور صادرکننده نفت پس از عربستان سعودی، ایران و عراق در آورده است. مطبوعات محلی در 29 ماه مه در مقاله کوتاهی گزارش دادند که نمایندگان کویت، 4فدراسیون کارگران نفتی کویت تقاضاهای خود را درباره افزایش دستمزد و مزایا به نخست وزیر این کشور تسلیم نموده اند. این تقاضاها که به دنبال ماهها قطع تولید نفت ایران توسط کارگران ایران ارائه شده، در گزارش این سؤال را مطرح کرده است که آیا نارضایتی کارگران نفتی کویت نیز خواهد توانست بر تولید نفتی این کشور تأثیر منفی بگذارد. در ذیل ما به مرور بر احتمال بر هم خوردن تولید، با درنظر گرفتن عوامل مهم به وجود آوردن این مسئله مانند تاریخچه فعالیت کارگران تا زمان حال، ترکیب نیروی کار، احساسات ضد غربی به عنوان یکی از عوامل احتمالی «عامل تشیع»، نقش فلسطینیان در نیروی کار، امنیت حوزه های نفتی و وضع منطقه مشترک عربستان

ص: 3

سعودی و کویت، می پردازیم.

4 - کارگران نفتی به عنوان یک نیروی کار سازمان یافته: کویت، 4فدراسیون کارگران نفتی کویت نماینده کارگران تمام کمپانیهای صنعت نفت، تحت کنترل دولت از قبیل: کمپانی صنایع پتروشیمیایی، یعنی بزرگترین تولیدکننده کود شیمیایی و آمونیاک، کمپانی ملی نفتی (کویت 000/500/2 بشکه در روز) که یک پالایشگاه بزرگ نیز به شمار می آید، و کمپانی نفت کویت که مهمترین تولیدکننده و بزرگترین کارفرما به حساب می آید، می باشد. در اوائل سالهای 1970 این اتحادیه تبلیغات زیادی به راه انداخت و به نحو مبارزه طلبانه ای خواستار ملی شدن شرکت نفت کویت و دیگر کمپانیهای تحت کنترل بیگانگان گردید. با وجود اینکه انجام اعتصاب در کویت غیرقانونی است، در سال 1974 کارگران نفتی و پتروشیمیایی تهدید کردند که به خاطر دریافت دستمزد بیشتر دست به اعتصاب خواهند زد، لیکن به علت اقدامات خنثی گرانه تند دولت کویت (از قبیل توقیف، و نمایش قدرت) و بی میلی کارگران عادی مجبور به انصراف و پس گرفتن تهدید خود شدند. در سال 1975 پس از تحویل گرفته شدن شرکت نفت کویت توسط دولت. مسئله ملی شدن برای کارگران نفتی نیز از بین رفت. با وجود اینکه ناصرالفرج یعنی مهمترین وادار کننده کارگران نفتی به اعتصاب به ریاست کل فدراسیون کارگران کویت منصوب گشت و بیانات بسیار تندی در رابطه با مسائل جهان سوم ایراد می داشت، ولی در چهار سال گذشته کارگران نفتی آرام و بی سر و صدا به کار خود ادامه می داده اند. تا آنجا که ما می دانیم در سالهای اخیر دلیلی که نشان دهنده فعالیت مهم کارگران نفتی (از قبیل اعتصاب باشد) وجود نداشته است. در واقع، سفارت شوروی در اینجا نیز معتقد است که در کویت پرولتاریای قابل اهمیتی وجود ندارد.

5 - اگر این مسئله صحت دارد، پس گزارش 29 ماه می درباره تسلیم تقاضای کارگران به نخست وزیر چه معنایی دارد؟ در این مورد از کریم شوا (حفاظت شود) سرپرست بخش نیروی انسانی و نیروی کار وزارت نفت که مردی با تجربه در امور کارگری بوده و از اوائل دهه 30 یعنی آن زمان که او و امیر کنونی که قبلاً در فرمانداری احمدی مشغول به کار بودند و در یک ماشین فورد قدیمی به حوزه های نفتی سرکشی می کردند در همین رشته کار می کرده سؤال نمودیم. شوا اطلاعات ذیل را در اختیار ما قرار داد. از همان اوائل کارگران نفتی حقوقی معادل «دو تا سه برابر حقوق کارمندان دولت دریافت می داشتند، چون آنها هستند که کار واقعی را روزانه به مدت 8 ساعت انجام می دهند، در حالی که کارمندان دولت بیش از 2 یا 3 ساعت در روز کار نکرده و در آن مدت نیز در وزارتخانه ها به صرف قهوه مشغول هستند.» با پیدایش اعلامیه اخیر مبنی بر افزایش حقوق کارمندان دولتی از تاریخ 10 تیر ماه ظاهرا حقوق کارگران نفتی نیز باید افزایش یابد، چون از سال 1354 اضافه حقوقی شامل آنها نشده است. در حقیقت شرکت نفت کویت و وزارت نفت این کشور تلاش می کردند تا قبل از اعلام افزایش حقوق کارمندان دولت حقوق و مزایای کارگران نفتی را بالا ببرند. فدراسیون کارگران نفتی نیز با مطرح کردن این تقاضا که از قبل در جریان بوده صرفا کار خود را انجام داده اند. گرچه بین دولت و اتحادیه روشی برای مذاکرات جمعی و نیز قراردادی در رابطه با دستمزدها و مزایا وجود ندارد، رهبران فدراسیون کارگران نفتی توانسته اند دو بار با وزیر نفت ملاقاتهائی داشته باشند.

شوا که در هر دوی این ملاقاتها حضور داشته گفت علاوه بر افزایش حقوق، پیرامون مسائل پیچیده مانند هماهنگ سازی مزایای کارگران نیز گفتگوهایی به عمل آمد تا در تمام شرکتهای مختلفی که دولت

ص: 4

اختیار آنها را به دست گرفته نوعی همسانی مزایا پدید آید. وزیر نفت نیز در این مورد بر لایحه ای صحه گذاشته که باید شورای عالی نفتی و پس از آن شورای وزیران آن را تصویب نمایند، که مسئله نیز بالاخره حل خواهد شد.

6 - نفوذ چپگرایان، فرج رئیس فدراسیون کارگران نفتی و همکارانش همیشه شعارهای چپگرایانه را به خصوص در روز کارگر به کار می برند (مرجع ه). اغلب اوقات نیز در اجلاسیه های کارگری متشکله توسط کمونیستها شرکت می جویند.

آیا دولت از این فعالیتها نگران است ؟ شوا که به شریک تجاری اش در شرکت CID شیخ مشعل الصباح است پاسخ داد: «می دانیم که سفارتهای خارجی (شوروی و دیگران) با فرج و یارانش تماس دارند، ولی ما او را دقیقا زیر نظر داریم و جای نگرانی نیست.» 7 - احساسات ضد خارجی: با وجود نظارت شدید بر فعالیتهای کمونیستی توسط رهبران کارگران کویت، آیا امکان شیوع احساسات ضد غربی مشابه آنچه در ایران به وقوع پیوست در میان کارگران نفتی کویت پدید نخواهد آمد ؟ در گذشته نیز نسبت به سلطه بیگانگان چه از نظر کنترل حقوقی و چه از نظر نیروی انسانی بر تنها منبع طبیعی کویت یعنی نفت ابزار تنفر می شد. در اواسط دهه 40 کمتر از یک سوم کارمندان شرکت نفت کویت از اتباع کویتی بودند. گرچه شرکت نفت کویت سیاست کویتی سازی شرکت را اتخاذ کرده، ولی کویتیهای تحصیلکرده شرکت نفت کویت احساس می کنند که این امر ساختگی است، چون بسیاری از کویتیهائی که به منظور بالا رفتن درصد میزان کارمندان محلی جذب شده اند از میان بدوی های بی سواد انتخاب شده اند. از سال 1972 کویتی سازی شرکت مفهوم بیشتری به خود گرفته است، چون مدیریت کویتی آن تلاش ویژه ای در راه آموزش انجام داده است. این سیاست دارای نتایج مختلفی بوده است چون جذب کارمندان کویتی در بخش خصوصی دارای مزایای چشمگیرتری می باشد و علاوه بر این با جذب شدن آنها در کارهای دولتی آنها نیازی ندارند که کارهای شاقی انجام دهند، با این وصف تعداد کارمندان کویتی شرکت نفت کویت افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. طبق ارقام داخلی شرکت نفت کویت تا تاریخ 11 بهمن ماه 1357، 3/49 درصد از 4647 کارمند شرکت، کویتی بوده و 4/5 درصد دیگر نیز دارای» ملیت مورد تأیید نبوده اند که معمولاً شامل بدویهایی هستند که در نهایت ملیت کویتی را به دست خواهند آورد. بنابراین حدود 55 درصد از کارمندان این شرکت را کویتیها تشکیل می دهند. تقسیم بندی کارمندان تا تاریخ 18 بهمن ماه 1357 به شرح ذیل بوده است:

ملیت- تعداد کارمندان آمریکایی اروپایی هندی / پاکستانی کویتی ملیتهای تأیید نشده دیگر اعراب جمع تعداد کارمندان 200 226 436 2291 249 1427 4647 درصد %4 %4/9 %9/3 %49/3 %5/4 %30/7 %100

ص: 5

8 - همان گونه که از جدول بالا بر می آید، حضور آمریکائیها در شرکت نفت کویت بسیار ناچیز است و حضور «غربیها» که اکثرا انگلیسی هستند (حدود 150 نفر) چندان زیاد نیست. شرکت نفت کویت در حال حاضر یک شرکت کویتی عربی است، و از نظر فرهنگی نیز از کویت جدا نمی باشد، در صورتی که در روزهای گذشته اینچنین بود چون در سفری از شهر کویت به احمدی انسان دائما با سینماها و دیگر سر گرمیهای غربی روبه رو می شد. در حال حاضر پروژه های ساختمانی برای کویتیها تقریبا تا ارتفاع قرارگاههای شرکت نفت در تپه های احمدی بالا رفته، در حالی که در گذشته این تپه ها بسیار دور افتاده به حساب می آمد و کیلومترها صحرای خشک و سوزان آن را از شهر کویت جدا می ساخت. احمد جعفر رئیس شرکت نفت کویت به خاطر شایستگی خود در امور پرسنلی در دهه 50 به سمت کنونی رسیده است.

طبق اطلاع ما او تمام مسائل پرسنلی شرکت حتی تا رده بسیار پایین را در نظر گرفته و بررسی می نماید.

وی که فردی خوش مشرب است با تمام طبقات اجتماعی و ملیتهای موجود در کویت به سهولت کنار می آید. معاونش یعنی ناخدا فیصل الغانم به خاطر 15 سال کار در کشتیهای تجاری به مقام کنونی دست یافته است. کارگران نمی توانند هیچیک از آنها را بوروکراتهای غرب زده ای بنامند، که با علائق و یا سبک زندگی مخصوص به خود بیگانه شده اند.

9 - عامل تشیع: طبق بهترین برآورد ما (به مرجع ج نگاه کنید) 20 درصد جمعیت کویت را شیعیان تشکیل می دهند. از آنجا که 55 درصد کارمندان شرکت نفت کویت را کویتیها تشکیل می دهند می توان گفت که تنها ده درصد نیروی کار را شیعیان تشکیل می دهند (که تعداد شیعیان خارجی نیز بسیار کم است).

ما هرگز نشنیده ایم که کارگران شیعه شرکت نفت کویت به عنوان یک گروه هماهنگ عملی کرده و یا تقاضاهای خاصی داشته باشند و یا تحت تأثیر وقایع ایران قرار گیرند و سبب شوند که در روند تولید وقفه ای ایجاد شود.

به این ترتیب، یکی از تجار مهم شهر به نام عبدالطیف الکاظمی به ما گفته است که شیعیان کویت لزومی نمی بینند که بر اساس مذهب خود بهانه جویی کنند. کویتیها در کشور خود به صورت یک اقلیت زندگی می کنند، بنابراین ایجاد تفرقه برای کویتیها صورت خوشی ندارد. علاوه بر این، کاظمی معتقد است که اصطکاک بین سنی و شیعه در کویت بسیار کم اهمیت و رو به کاهش است چون بالا رفتن سطح سواد باعث از بین رفتن تعصبات فرقه ای ناشی از جهالت می گردد.

10 - کارگران فلسطینی: در سال 1346 کارگران فلسطینی شرکت نفت کویت با تصمیم خود مبنی بر خروج از کویت و رهسپار الجزایر شدند تا بنا به تقاضای الجزایر در جنگ ماه ژوئن به طور داوطلبانه شرکت نمایند، سبب قطع تولید نفت شدند. آیا رویداد خاورمیانه ای مهم دیگری می تواند سبب قطع تولید آن هم به خاطر عدم حضور کارگران فلسطینی گردد ؟ نشریات کامپیوتری این شرکت کارمندانی را که تحت عنوان «دیگر اعراب» آمده به فلسطینی، مصری، سوری و غیره تقسیم بندی نکرده اند. مدیر پرسنلی شرکت نفت کویت به ما گفته است که «اکثریت» کارمندان تحت عنوان «دیگر اعراب» فلسطینی هستند و مصریها، سوریها، لبنانیها و عراقیها و دیگران در مراتب دیگر قرار می گیرند. اگر «اکثریت» به معنای دو سوم دیگر اعراب باشد، می توان گفت که فلسطینیها 20 درصد کارمندان عرب شرکت نفت کویت را تشکیل می دهند. اگر معنای آن سه چهارم باشد می توان گفت که درصد فلسطینیها به 23 می رسد. گرچه فلسطینیها اکثریت چندانی را تشکیل نمی دهند، ولی اگر

ص: 6

سمتهای مهم تولیدی را داشته باشند می توانند سبب قطع کامل یا موقتی تولید بشوند. طبق گفته یکی از مقاماتی که مدت بیست سال در وزارت نفت تجربه کسب کرده فلسطینیها بتدریج و به طور منظم از رده های مهم کنار زده شده اند و به جای آنها کویتیها گمارده شده اند. علاوه بر این، در حدود امکان، تولید به صورت ماشینی درآمده. بطور مثال در سال 1346، مراکز جمع آوری نفت در سه شیفت شبانه روزی به کار می پرداختند و کارگران بایست شیرهای نفتی را باز و بسته کنند تا جریان نفت تحت کنترل در آید. ولی اتوماتیک شدن تولید تنها به درصدی از نیروی کار گذشته نیازمند است، و این کارگران نیز تنها یک شیفت کار می کنند. برای انجام تمام مراحل تولید تنها به 448 کارمند نیاز است. گرچه تعداد فلسطینیهای حوزه های نفتی بسیار ناچیز است، ولی آنها در کنار کویتی های آموزش دیده ای کار می کنند که بعدها باید جایشان را پر کنند. اکثر فلسطینیها از بخش تولیدی شرکت نفت کویت اخراج شده و دارای سمتهای اداری شده اند. در نهایت فلسطینیها به عنوان افراد غیرکویتی می توانند پس از پنج سال کار عضو اتحادیه شوند، ولی نمی توانند سمت مهمی را در اتحادیه داشته باشند کارگران فلسطینی شرکت نفت کویت سازمان یافته نیز نیستند.

11 - خرابکاری. گذشته از آنچه گفته شد، امکان خرابکاری همیشه وجود دارد، شرکت نفت کویت هزینه زیادی در مورد ایجاد امنیت صرف می کند و دستگاهها و تجهیزات پیچیده ای را در سرتاسر حوزه های نفتی نصب کرده. ولی چند نفر می توانند آشکارا خرابکاریهای مهمی را ایجاد نمایند. ولی طبق برداشت ما وضع شرکت نفت کویت خوب است و شاید از نقاط دیگر خلیج امن تر باشد، چون کویت از نظر اقتصادی برای فلسطینیها و نیز خود ساف حائز اهمیت بسیار است.

13 - احتمال قطع تولید نفت در منطقه جدا شده بین عربستان سعودی و کویت. گذشته از تولید 2/2 میلیون بشکه در روز توسط شرکت نفت کویت، کویت نیمی از 000/450 بشکه در روز تولیدی در محل عملیات شرکت نفت عربی را نیز که تأسیسات آن در بخش سعودی ایجاد شده دریافت می کند، و گذشته از این تمام 000/85 بشکه نفت روزانه تولیدی توسط شرکت نفت مستقل آمریکائی ملی شده را نصیب خود می سازد (تأسیسات شرکت آمین اویل در بخش کویتی واقع شده است. کویت از تولیدات شرکت نفت گتی، دیگر صاحب امتیاز این منطقه چیزی به دست نمی آورد. تأسیسات گتی در کویت واقع شده، ولی از سعودیها امتیاز خود را گرفته است).

88 درصد نیروی کار شرکت گتی را نیز سعودیها تشکیل می دهند. این امر می تواند برای کویت مشکلاتی را فراهم آورد لیکن تا به حال در مورد فعالیتهای سازمان یافته در شرکت نفت گتی چیزی نشنیده ایم. و فکر نمی کنیم که مشکلات کارگری بتواند منجر به توقف تولید این شرکت گردد. در مورد شرکت نفتی عربی نیز که اکثریت کارگران آن را سعودیها تشکیل می دهند، همین موضوع صادق است.

(کنسولگری آمریکا در بحرین می تواند در این مورد اظهارنظر نماید). در سال 1346 از 900 کارمند شرکت آمین اویل یک سوم کویتی و بقیه از دیگر اعراب (از جمله فلسطینی و مصری) بوده اند که سال 1346 نیز آخرین سال گزارش سالانه شرکت بود از آن زمان به بعد تعداد کارگران کویتی و دستمزدهای آنها افزایش قابل ملاحظه ای یافته است در مناطق پیشین آمین اویل که اکنون در اختیار شرکت نفت کویت قرار گرفته مشکلات کارگری وجود نداشته است.

14 - اظهارنظر: واضح است که تولید نفت کویت می تواند توسط ناآرامیهای سیاسی ناشی از اوضاع

ص: 7

چون قیام فلسطینیها در نتیجه نارضایتی از عدم تغییر سیاست دولت کویت در قبال آزادی فلسطین متوقف گردد، ولی این امر نیز بعید به نظر می رسد. ولی با درنظر گرفتن رویدادهای ایران که در آن کارگران نفتی نقش تعیین کننده ای در تولید دارند، باید گفت که وضع نیروی کار کویت از ثبات بیشتری برخوردار است و آنها هیچگاه درصدد مبارزه با دولت و انجام اقداماتی جهت قطع تولید نفت که مایه حیات کویت است، بر نخواهند آمد. مائسترون

روابط ایران و عراق و روابط ایران و کویت

سند شماره (33) تاریخ: 21 خرداد ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روابط ایران و عراق و روابط ایران و کویت 1 - (طبقه بندی نشده) گزارش مطبوعات کویت در 4 ژوئن حاکی از آن است که سخنگوی دولت کویت و وزیر مشاور در امور کابینه عبدالعزیزحسین اتهامات استاندار خوزستان را مبنی بر اینکه کویت به تحریک و آشوب علیه رژیم ایران پرداخته است «بی اساس و نادرست» خواند. بنابر گزارش القبس، حسین گفته است که دولت کویت در نظر ندارد، در مورد اختلافات بین ایران و عراق میانجیگری نماید.

2 - (خیلی محرمانه) در تاریخ 10 ژوئن در گفتگو با مشاور حقوقی وزارت خارجه کویت طارق رازوقی، مقام سیاسی سفارت در مورد روابط ایران با کشورهای همجوار عربی و اینکه عراق در حال ایجاد آشوب در خوزستان است، سؤال نمود. با گفتن این مطلب که «حکومت عراق یک حکومت غیرمذهبی و تحت تسلط اقلیت سنی است رازوقی گفت رهبریت عراق فکر می کند که حکومت شیعی ایران» ممکن است در میان شیعیان عراق آشوب و اغتشاش به پا سازد. و درگیریهای عراق در خوزستان را نیز چندان جدی نگرفته است.

3 - (خیلی محرمانه) رازوقی گزارش داد که کاردار ایران، گل شریفی هفته گذشته به وزیر امور خارجه کویت صباح الاحمد و دیگر مقامات وزارت خارجه در مورد حمایت کویت از اعراب خوزستان طبق گزارش مطبوعات شکایت کرد. گل شریفی به خصوص نگرانی خود را در مورد استفاده از کلمه «عربستان» در کویت ابراز داشته است، و این کلمه حتی در رادیوی کویت نیز به کار رفته بود. وزیر امور خارجه و دیگر مقامات گفتند که مداخله در خوزستان را مغایر با سیاست عدم مداخله در امور دیگر کشورها می دانند. زمانی که سؤال شد که دلیل این شکایتها چه بوده است، رازوقی گفت از گل شریفی خواسته شده بود که به وزارت خارجه آمده در مورد اتهامات مدنی استاندار خوزستان که گفته بود دولت کویت به تحریک و اغتشاش در ایران پرداخته است، پاسخ گوید. گل شریفی گفته بود که احتمالاً استفاده از کلمه «عربستان» در مطبوعات کویت دلیل اصلی بیانیه استاندار بوده است، و طرف صحبت کویتی گفته بود که مطبوعات منعکس سازنده نظریات دولت نمی باشند.

علاوه بر این، وزیر امور خارجه قول داد که به این داستانهای مشکل برانگیز خاتمه داده و تکرار کلمه اعتراض آمیز «عربستان» را نیز مانع شود.

4 - (خیلی محرمانه) با مطلع شدن از حالت غیرخصمانه کویت در این باره و نیز بیانیه دوستانه ای که اخیرا توسط شیخ صباح الاحمد درباره ایران منتشر شده بود، مقام سیاسی پرسید که آیا کویت در نظر دارد

ص: 8

از عراق بخواهد که دست از اعمال خود در خوزستان بردارد یا خیر. رازوقی در پاسخ گفت بعید به نظر می رسد. مائسترون

تمایلات و نفوذ رسانه های گروهی

سند شماره (34) تاریخ: 27 خرداد ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: ارزیابی دوباره سیاسی: تمایلات و نفوذ رسانه های گروهی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - خلاصه. رسانه های گروهی در حال حاضر بجز در زمینه گزارشهای نادرست در زمینه های دیگر برای ثبات و امنیت کشور و دولت کویت خطری به شمار نمی روند. رسانه های گروهی از قبیل (رادیو و تلویزیون - م) کاملاً تحت کنترل وزارت اطلاعات می باشند. و همه نشریه ها به استثناء نشریات دولتی تحت تملک شهروندان کویتی وفادار به دولت این کشور بوده، فقط پس از انتشار توسط دولت مورد کنترل قرار می گیرد. مطبوعات کویت بیش از هر کشور دیگر عربی حاوی نقطه نظرها و انتقادات سیاسی است، لیکن به جای تمرکز بر مسائل داخلی کویت بر مسائل جهان عرب توجه دارند. به همین دلیل مطبوعات کویتی مورد مطالعه همه جانبه در منطقه است، لیکن خطر به تعلیق درآمدن نشریات و طبق قوانین وضع شده اخیر مطبوعاتی، زندانی شدن ناشران مهاجم سبب شده است که مطبوعات نتوانند مطالبی را منتشر کنند که به روابط بین کویت و کشورهای همسایه آن لطمه وارد می سازد و یا تعقل و اندیشه خانواده حاکمه را به زیر سؤال بکشند. مردم نیز نسبت به تعلیق بعضی از مطبوعات اعتراض نمی کنند و دولت نیز به نوبه خود تا حدود زیادی آنها را تحمل می کند. و اجازه می دهد که از مطبوعات به عنوان یک سوپاپ اطمینان برای کاهش احساسات مردم استفاده شود، همان گونه که از آن برای نشان دادن تنفر جامعه فلسطینی در رابطه با قرارداد صلح مصر و اسرائیل استفاده گردید.

دولت نیز مسائل بسیاری را در مطبوعات مطرح می کند که دعوت اخیر آن به بحث و مناظره پیرامون اعاده مجلس شورای ملی از آن جمله است. مطبوعات کویتی هنوز آماده بحث پیرامون ایجاد تغییر در نحوه حکومت نمی باشند، از آن گذشته صاحبان و یا سردبیران کویتی آنها با سیاستهای کلی دولت مخالفت ندارند و مانند دیگر اقشار کویت معتقدند که موفقیت نظام کنونی در حفظ صلح و کامیابی داخلی باید مورد حمایت مستمر قرار گیرد.(پایان خلاصه).

3 - رسانه های گروهی: تحت تملک کویتیها و تحت کنترل دولت: رادیو و تلویزیون کویت نهادهای دولتی هستند که سیاستهای آنها وسیله وزارت اطلاعات که مسئول رسانه های گروهی این کشور است پی ریزی می شود. بر عملیات رسانه های گروهی چاپی نیز قوانین مطبوعاتی شدیدی حاکم است و اجازه ندارند به سران دولتهای خارجی حمله کرده و یا با دریافت پول از دولتهای بیگانه مطالبی چاپ و منتشر نمایند. گذشته از این خطر به تعلیق در آمدن نشریه و یا طبق قوانین مصوبه مطبوعاتی اخیر، زندانی شدن ناشران مهاجم سبب شده است که از انتشار مطالبی که به امنیت کشور لطمه وارد می سازد خودداری به عمل آید. دولت نیز در اجرای این قوانین تا حدودی خود را کنترل کرده است، در سالهای 1976 و 1977 تنها چند روزنامه برای مدتهای کوتاهی به حالت تعلیق در آمدند. هیچ یک از سردبیران یا نویسندگان

ص: 9

روزنامه ها زندانی نشده اند، فقط اخیرا یکی از روزنامه نگاران خارجی فلسطینی به نام عونی صادق که در روزنامه الوطن به کار مشغول بود، اخراج گردید. و مردم کویت نیز علیه تلاش وزارت اطلاعات در اعاده نظم مطبوعاتی اعتراضی نشان نداده اند.

4 - نشریات دولتی نیز وجود دارند که یکی از آنها نشریه متنفذالعربی است که به وسیله یک ناشر مشهور مصری منتشر می گردد، لیکن نشریات خصوصی همیشه تحت تملک شهروندان کویتی می باشند.

اعراب خارجی از قبیل فلسطینیها، مصریها، سوریها و لبنانیها بخش اعظم کارمندان حرفه ای این نشریات را تشکیل می دهند و آنها هم همیشه منعکس کننده نظریات و منافع جوامع خود بوده اند. از نظر تئوریک، این وضع ممکن است سبب بروز دو رخداد شود: بهره برداری از مطبوعات کویتی برای دامن زدن به اختلاف دو کشور و یا دو جناح در جهان عرب، و یا انتشار شکوائیه های جوامع غیر کویتی علیه دولت کویت.

5 - به امکان اول به طور مؤثر در اوت 1976 پاسخ داده شد و هم زمان با به تعلیق در آمدن مجلس شورای ملی دولت اعلام کرد که مطبوعاتی که با دریافت پول از دیگر کشورها مطالبی منتشر نمایند، شدیدا مجازات خواهند گردید. در آن زمان احساسات درون عربی در مورد جنگ لبنان تحریک شده بود و مطرح شدن آن در بحثهای مجلس شورای ملی و اظهارنظرهای ضد و نقیض مطبوعاتی سبب می شد که کویت علیرغم میل خود به مداخله در مشاجرات درون عربی کشیده شود. و با وجود اینکه هنوز هم نمی توان باور کرد که روزنامه نگاران از بیگانگان هدیه دریافت نمی دارند، لیکن آن روحیه جسورانه ای که در اواسط 1976 بر مطبوعات حاکم بود، از بین رفته است.

6 - در رابطه با امکان مطرح شدن افراد غیر کویتی در کشور علیه دولت در مطبوعات می توان چنین نتیجه گیری کرد که این شکوائیه ها هرچند واقعی باشند، نمی توانند در مورد علاقه و توجه سردبیران و صاحبان کویتی مطبوعات محلی باشند. فلسطینیهای مقیم این کشور همیشه از قوانین و رفتارهای کویتیها شکوه دارند، ولی هیچ یک از آنها به مرحله چاپ هم نمی رسد.

7 - فشار فلسطینیها - و مطبوعات به عنوان یک سوپاپ اطمینان: نظریات فلسطینی و یا به حمایت از فلسطینیها شاید در تلافی شکایات فلسطینیها در مطبوعات کویتی بسیار منتشر می گردد. علیرغم قانون منع حمله و انتقاد به سران دولتهای بیگانه، انتقاد بیش از حد از پرزیدنت سادات مجاز شناخته شد تا به این ترتیب سوپاپ اطمینان باز شده، فلسطینیها بتوانند مقداری از خشونت و خشم خود را بدون وارد آوردن خساراتی ابراز نمایند (مرجع ب). و با محدودیتهای شدید و مبهم موجود در مورد گزارشات تحقیقی و انتقادآمیز از رخ دادهای محلی، مطبوعات مجبورند فقط به امور خارجی و مخصوصا امور خاورمیانه ای بپردازند. در تحقیقی که چند ماه قبل انجام شد 94 تن از 99 سردبیر روزنامه های کویتی به امور خارجی می پردازند. و از 150 مقاله ویژه ای که در همان زمان انتشار یافت فقط 60 مقاله به مسائل داخلی پرداخته بود. بخش اعظم «مقالات متفکرانه» (سرمقاله ها، اظهارنظرها و تجزیه و تحلیلها) به وسیله کویتیها نوشته می شود و اگر هم دارای خطی به حمایت از فلسطینیها باشند نشان دهنده سیاست کلی و رسمی دولتی بوده، منافع صاحبان و سردبیران کویتی را در حفظ حسن نیت جامعه فلسطینی در خارج و داخل کویت در نظر می گیرند. و با وجودی که بسیاری از کویتیها از نفوذ بسیار فلسطینیها متنفر هستند، لیکن در مورد تبلیغ پیرامون انقلاب فلسطین توافق نظر دارند.

ص: 10

8 - دیگر مسائل خارجی نیز برای آزمایش سیاست مطبوعاتی دولت ظاهر می شوند. مثال اخیر آن تظاهرات اعراب ایرانی خوزستان به حمایت از خودمختاری بود. دولت ایران از گزارش و انتقاد مطبوعات کویت پیرامون این قضیه و استفاده از «عربستان» به جای نام ایرانی مورد تأیید «خوزستان» اظهار ناراحتی کرد و دولت کویت نیز به مطبوعات محلی دستور داد که لغات به کار برده را تصحیح نمایند (مرجع پ). و در موارد بسیاری از مشاجرات درون عربی مطبوعات به «دستور» وزارت اطلاعات مطلبی منتشر نکرده اند تا از این اتهام که مطبوعات کویتی نقش پارتیزانی ایفا می کنند، مبرا بمانند.

9 - امور داخلی - جامعه شایعات: از نقطه نظر ثبات و امنیت کشور نقش مطبوعات کویتی در رابطه با سیاستهای داخلی قابل بررسی است. کویتیها اصولاً برای دریافت خبر به مطبوعات متکی نیستند.در «جامعه شایعات» زندگی می کنند، جامعه ای که اخبار خیلی سریعتر از طرق انتشاراتی به وسیله دهان منتقل می گردد. در دفاتر و یا «دیوانیه های» خود کویتی ها آزادانه سخن گفته می شود، البته «نه در مورد مطبوعات» بلکه در مورد خانواده سلطنتی، فساد در مقامات بالا، و یا پیشنهادات مربوط به نهادهای نمایندگی.

10 - با این وصف لازم نیست که مطبوعات به بحث پیرامون امور داخلی ضد و نقیض بپردازند. فقط اشارات کافی است. در مطبوعات با نقل داستانها و مقالات تمثیلی و بدون ذکر نام در مورد خطاها و معمولاً با تکیه بر شایعات محلی در رابطه با اختلاسهایی که یکی از وزرا انجام داده بود و پس از چند هفته منجر به استعفای وی گردید، تذکراتی داده می شود (مرجع ت). و می توان این مطلب را به عنوان قدرت مطبوعات بیان کرد. ولی با در نظر گرفتن ماهیت بسیار به هم پیوسته جامعه کویت معلوم نیست که این اعمال مطبوعات نتیجه خصوصیات سیاسی و اخلاقی است و یا ناشی از اختلافات درون خانوادگی است.

اگر این کارها بر علیه یکی از خانواده های نزدیک یا مورد علاقه امیر انجام گیرد، سریعا سرکوب می گردد.

و ممکن است بسته به این باشد که امیر تشخیص دهد که شخص مورد نظر باید مورد حمله واقع شود و یا اینکه شخص مذکور ارزشش بیش از آن است که فدای آزادی مطبوعات کویتی بشود. مقامات هیئت حاکمه نسبت به انتقاد در روزنامه هایی که در شرق جهان عرب مورد مطالعه قرار می گیرد، حساسیت بسیار نشان می دهند، ولی از مطبوعات کویتی و اعتبار و شهرت آنها به عنوان یکی از آزادترین مطبوعات جهان عرب نیز احساس غرور می کنند.

11 - بحث پیرامون دموکراسی:

مجلس شورای ملی در اوت 1967 به تعلیق درآمد و قول داده شد که حکومت پارلمانی چهار سال بعد اعاده گردد یکی از مهمترین و داغترین مسائل مورد بحث اخیر بوده است. از مدتها پیش انحلال مجلس شورای ملی بزرگترین واقعه سیاسی کویت بوده است. عکس العملهای جزئی نشان داده شد و بسیاری نیز در نتیجه خلاص شدن از عوام فریبی نمایندگان منتخب مردم نفس راحتی کشیدند. و پس از آن انقلاب آیت اللّه خمینی به اوج خود رسید و مشاورین نخست وزیر و ولیعهد کویت به وی گفتند که درباره وفای به عهد پیرامون اعاده حکومت پارلمانی تا اوت 1980 چاره ای بیندیشد. یکی از درسهایی که انقلاب خمینی داد این است که دولتهای باثبات مجامع نمایندگی واقعی دارند. با توجه به تحت فشار قرار گرفتن دولتهای مستبد و برای نشان دادن اعتبار قولی که داده شده بود، دولت کویت از مطبوعات این کشور خواست که درباره نوع مجلسین، نحوه انتخابات، و به طور کلی درباره نوع دموکراسی مورد نیاز کویت به بحث و

ص: 11

تبادل نظر بپردازند.

12 - نتیجه کار انتشار مطالب بسیار در این باره توسط مطبوعات کویت بود، بسته به نوع نشریه، روزنامه ها به انعکاس نظریات مردم و انتشار مقالات میهمانان در مورد نوع دموکراسی مورد نیاز کویت (مرجع ث) پرداختند. برای رژیم فرصت خوبی بود تا حمایت خود از مطبوعات آزاد را نشان دهد، و همه افراد ذی ربط نیز به آن «تن در دادند». هیچ یک از مقالات حاکی از آن نبود که امیریت منسوخ شده است، و برعکس مقالات به انتقاد از نظام کنونی که قانون «هر نفر یک رأی» را که مستلزم قدرت رژیم کنونی است نادیده گرفته اند، پرداختند. بسیاری گفتند که این منتهای زیرکی دولت بوده است که به این ترتیب انتقادها را آشکار سازد، و نتیجه نیز یک جریان خصمانه و ضد رژیمی نبود، بلکه جریانی از نظریات مختلف به وجود آمد که معلوم نبود کویتیها خواستار رأی فردی هستند و یا خواستار سلطه قوه مقننه بر دولت.

13 - خود سانسورسازی از حیثیت کویت در خارج حفاظت می کند: مطبوعات کلاً می دانند که چه زمانی باید خبری یا مطلبی خاص را گزارش کنند، و منتقدین کویتی این را دلیل نبودن آزادی مطبوعات می دانند. بنابراین نمی توان مقالاتی را که مستقیما به اهانت به امیر و وابستگانش می پردازند پیدا کرد و مثلاً در روزنامه ها درباره تظاهرات اخیر نظامیان در مورد شرایط نامناسب زندگی و عدم مشارکت جوانان ثروتمند در ارتش چیزی منتشر نشد (مرجع ج)، لیکن این محدودیت یا عدم آزادی از خارج بر کویت تأثیر می گذارد. شایعه پردازان اخبار مربوط به خانواده سلطنتی را در همه جا منتشر می سازند و تقریبا همه کویتیها از اخبار مربوط به تلاش ارتش در اجراء خدمت نظام وظیفه آگاه می شوند. و بالاخره مطبوعات دیگر نیز همین داستانها را گرفته بر علیه کویت در میان بیگانگان منتشر می سازند.

14 - خود سانسورسازی می تواند سبب ایجاد گزارشهای نادرست نیز بشود. اگر روزنامه نگاری داستانی را منتشر کند می تواند قصر در رود، لیکن اگر قبلاً آن را به مقامات دولتی نشان دهد به هیچ وجه نمی تواند انتظار انتشار آن را داشته باشد به همین دلیل روزنامه نگاران با اتکاء به یک منبع خبری و بدون اینکه سعی کنند صحت و سقم آن را توسط منابع دوم و سومی تایید نمایند به چاپ و درج آن مبادرت می ورزند. نتیجه نوعی سردرگمی است. و با چاپ مجدد آنها در خارج میزان خطا و سردرگمی چند برابر می شود. و اکثر رهبران عربی بر مبنی همین گزارشات عمل می کنند، به طور مثال یک بار مصر روابط خود را با کویت قطع کرد، قبل از اینکه کویت بتواند بیانیه ای رسمی منتشر نماید و نتیجه آن نیز گزارشات کاذب و نادرست مطبوعاتی بود (مرجع چ).

15 - نتیجه گیری: با رشد کویت، در حالی که جمعیت آن یکی از رشدیابنده ترین جمعیتهای جهان است، ماهیت وابسته و شایعه پرداز جامعه آن نیز دستخوش تغییر می گردد. ممکن است زمانی برسد که شایعات جای مطبوعات را نتواند اشغال کند و کویتیها به آزادی مطبوعات بیش از اکنون به عنوان عنصری مهم در زندگی اجتماعی علاقه بسیار نشان دهند. لیکن آن زمان هنوز فرا نرسیده است. صاحبان و سردبیران مطبوعات نیز مانند خانواده حاکمه علاقه مندند که کویت را از تبلیغات مضر مصون نگاهدارند.

اگر دولت به تنبیه یک روزنامه مبادرت ورزد مردم اعتراض نمی کنند و به جرأت می توان گفت که گذشته از اعتراض نمی کنند و به جرأت می توان گفت که گذشته از نتایج منفی حاصله از گزارشات نادرست، اگر خطری متوجه ثبات و امنیت کویت باشد آن خطر از سوی مطبوعات و رسانه های گروهی و تحت حمایت آنها نیست. مائسترون

روابط بین اعراب و ایران

ص: 12

سند شماره (35) تاریخ: 28 خرداد ماه 1358 طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در کویتبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روابط بین اعراب و ایران 1 - (خیلی محرمانه) خلاصه: انتقاد خصمانه روزنامه های کویتی علیه ایران آغاز شده است، لیکن کویت از اتفاق ناگواری که برای بحرین رخ داد عبرت نگرفته و با بی اعتنایی به آن می نگرد. در کویت این اندیشه که خمینی در حال از دست دادن حمایت توده ها در ایران است، شدت گرفته است. (پایان خلاصه) 2 - (طبقه بندی نشده) الانباء، روزنامه کویتی در 14 ژوئن در سرمقاله خود با اشاره به خمینی «باامید» فراوان گفته است که عملیاتی که در مرز بین ایران و عراق انجام می شود از «حمایت مردی که از قلب عراق برای آزادسازی کشور خود مبارزه را آغاز کرد، برخوردار نیست.» و همان روز روزنامه القبس اظهار داشت که از نظر اعراب اوضاع بین تهران و بغداد نگران کننده می باشد و از انقلاب ایران خواست که در «روش خود تصحیح و تغییری پدید آورد». به دنبال گزارشهای رسیده پیرامون این مطلب که آیت اللّه ایرانی صادق روحانی، بحرین را «استان چهاردهم» ایران اعلام کرده بود، روزنامه الانباء در 16 آوریل استفاده از کلمه خصومت برانگیز «عربستان» را آغاز کرد و گفت حتی پس از رفتن شاه هم روحیه «حرص و ایجاد وحشت نژادی» در خلیج پایان نپذیرفته است، الانباء گفت اگر ایران به ادعاهای خود درباره بحرین ادامه دهد، کشورهای عربی مجبور خواهند شد قراردادهای قدیمی را که طبق آن ایران ضمیمه «عربستان» است پیش بکشند.

3 - (خیلی محرمانه) زمانی که خواسته شد تا این سرمقاله ها در مورد روابط ایران و عرب به وسیله دولت کویت تحت کنترل درآیند، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه کویت طارق رازوقی گفت که بخش اعظم این مطالب از روزنامه های عراق اقتباس شده است. وی گفت که کویت از عامل کنترل و نظارت استفاده می کند، وزارت امور خارجه نیز سرمقاله منتشره الابناء در 16 ژوئن را تأیید کرده بود، و به گفته رازوقی، حتی از استفاده از کلمه تهاجمی «عربستان» نیز ممانعت به عمل نیاورده بود. لیکن وی از روزنامه های کویتی خواسته بود که بیش از این ادعای ایران در قبال بحرین را دنبال نکنند.

4 - (خیلی محرمانه) رازوقی گفت وزیر امور خارجه کویت صباح الاحمد در 16 ژوئن با امیر بحرین تلفنی صحبت می کرد و به دنبال بیانات آیت اللّه روحانی، امیر کویت تصمیم گرفته بود از تعطیلات خود چشم پوشی نموده و به منامه بازگردد. به گفته رازوقی، صباح الاحمد به عموزاده خود گفته بود که خودش را ناراحت نکند، و از طرف سفیر تازه وارد ایران به کویت دکتر علی شمس اردکانی به وی اطمینانهایی داد.

5 - (خیلی محرمانه) اینگونه اطمینانها در همان روز (16 ژوئن) در یک کنفرانس مطبوعاتی از طرف سفیر ایران اردکانی تحقق یافت. وی گفت روحانی یکی از شهروندان عراق است و هر چه بخواهد می تواند بگوید، لیکن نظریات وی به هیچ وجه نشانگر عقاید و نقطه نظرهای دولت انقلابی نیست. طبق اظهارات اردکانی سیاستها و عکس العملهای رسمی ایران فقط توسط وزارت امور خارجه ایران، نخست وزیر این کشور و شورای انقلاب پی ریزی و طراحی می گردد. رازوقی گفت تا موقعی که این سه عنصر با یکدیگر توافق داشته باشند که البته همیشه این طور نیست، این گونه بیانات بسیار مثمرثمر خواهد بود. سفیر اردکانی اعلام داشت که ارتش ایران در مرز ایران و عراق به حال آماده باش در نیامده است. و هنگامی که

ص: 13

از وی درباره سه جزیره عربی که از سال 1971 تحت اشغال ایران بوده است سؤال شده، وی گفت که دولت متبوع وی بیشتر نگران پایگاههای خارجی مستقر در کشورهای عربی است که حرکات «سربازان عربی» را زیر نظر دارند. اردکانی در پایان گفت ایران بر آن است تا بر اساس اخوت اسلامی با کشورهای منطقه رابطه برقرار کند.

6 - (سری) رازوقی در مورد روابط ایران و عراق گفت، اگر عراق مطمئن نبود که خمینی در حال از دست دادن حمایت توده هاست، این طور در مطبوعات خود به حمله علیه ایران ادامه نمی داد. رازوقی اضافه کرد که در کویت بسیاری معتقدند که خمینی دیگر از حمایت «توده های مردمی» که در زمستان گذشته به تظاهرات می پرداختند برخوردار نمی باشد. وی گفت که کویت شاهد ازدیاد پناهندگان ایرانی است و همان طور که در مرجع ب گفته شد، مقامات کویت با کمبود پرسنل گارد ساحلی و سواحل باز روبه رو هستند. وی گفت «ما صدها نفر را باز پس می فرستیم، لیکن تعداد بیشتری بازمی گردند». وی گفت چند هفته قبل کاردار ایران به نام گل شریفی از کویت خواسته بود که نام فراریان ایرانی را در اختیار وی بگذارد، لیکن رازوقی به این بهانه که آنها فهرست اسامی را نگاه نمی دارند از دادن نامها به وی امتناع ورزید. زمانی که مقام سیاسی از وی سؤال کرد که آیا کویت نگران آن است که ممکن است این پناهندگان ایرانی از کویت به عنوان پایگاهی علیه رژیم تهران استفاده کرده خطری علیه ثبات کویت به وجود آورند، وی گفت این امکان نیز وجود دارد، ولی به گفته وی بیشتر پناهندگان به دلایل اقتصادی به اینجا آمده اند، آنها کار می خواهند، فقط همین.

7 - (طبقه بندی نشده) سفیر اردکانی در کنفرانس مطبوعاتی خود به حمله علیه آمریکا پرداخت. وی گفت که اسنادی در مورد همه افراد ایرانی مقیم در کویت که «به وسیله شاه» به عنوان اعضای شبکه ساواک از سفارت ایران در کویت عمل می کنند در دست دارد، لیکن تصمیم گرفته اند که نام آنها را فاش نسازند مگر اینکه زیاده از حد پیش بروند مانند «سناتور جاویتس» که علیه ایران چنگ و دندان نشان می دهد.مائسترون

وزیر نفت کویت امکان کاهش تولید در سال 1980 را مطرح می نماید

سند شماره (36) تاریخ: 29 خرداد 1358 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویت موضوع: وزیر نفت کویت امکان کاهش تولید در سال 1980 را مطرح می نماید.

1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در مذاکرات مقدماتی اخیر برای تجدید قرارداد خرید پنج ساله نفت خلیج علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت اعلام نمود که کویت در نظر دارد سقف تولید شرکت نفت کویت را در سال 1980 از 2 میلیون به 5/1 میلیون بشکه در روز کاهش دهد، وی اعلام کرد که قیمتهای بالای نفت سبب شده است که دولت کویت نیاز کمتری به این عوارض داشته باشد. وی گفت به دنبال افزایش قیمتها در سالهای 74 و 73 باید کاری کرد که این افزایش قیمتها سبب به وجود آمدن تورم نشود. در برابر نمایندگان به حرکت مثل نیروی همین نقطه نظرها را بیان کرد گویا هدف از بیانات وزیر مبنی بر کاهش تولید این است که شرکتهای گلف، بریتیش پترولیوم و شل در آینده با کاهش برداشت مخالفتی نشان ندهند. مجموع کل تولید که بالغ بر

ص: 14

45/1 میلیون بشکه در روز است سبب خواهد شد که کویت نتواند سقف تولید شرکت نفت کویت را خیلی کمتر از سطح 2 میلیون بشکه در روز کاهش دهد. در صورتی که شرکتها در این مورد سؤال کردند آمریکا باید در مقابل اقدامات کویت در جهت کاهش برداشت شرکتهای مهم نفتی مقاومت نماید تا قراردادها به قوت خود باقی بمانند.(پایان خلاصه).

3 - زمینه قبلی: شرکت نفت گلف و شرکت نفت بریتیش پترولیوم که صاحبان اصلی پیشین تولیدکننده اصلی نفت کویت یعنی شرکت نفت کویت می باشند، با کویت قراردادهای پنج ساله عظیم تولیدی بسته بودند (که اساس تولید هر یک به ترتیب 2 میلیون بشکه و 000/450 بشکه در روز بوده است) اکنون به کویت آمده اند تا به تجدید قراردادهای خود که در 31 مارس 1980 پایان می یابد، بپردازند.

نمایندگان گلف در حال حاضر برای آغاز مذاکرات مقدماتی پیرامون قراردادهای خود در کویت به سر می برند. نماینده گلف در این منطقه یعنی سیدنی اندرسون (حفاظت شود) در مورد گفتگوهای گلف در 17 ژوئن اطلاعاتی در اختیار سفیر قرار داد.

4 - امکان کاهش تولید در سال 1980: شیخ علی خلیفه الصباح در مذاکرات خود با نمایندگان گلف گفت «بهتر است» که تولید «عادی» نفت به وسیله شرکت نفت کویت که با سقف 2 میلیون بشکه در روز ادامه داشت (به خاطر اوضاع غیرعادی در سال 1979 به سطح 2/2 میلیون بشکه در روز رسیده بود) به 5/1 میلیون بشکه در روز تقلیل یابد. تولید 2 میلیون بشکه در روز با افزایش قیمتهای اخیر عوارض بیش از حدی را تولید نموده است. وزیر گفت نتیجه این مقدار عوارض ممکن است تکرار رویداد 74 - 1973 باشد که در نتیجه آن چنان تورمی در کویت به وجود آمد که بیشتر مردم از این کشور مهاجرت نمودند.

بنابراین راه حل منطقی برای جلوگیری از این پیشامد کاهش تولید و عوارض اضافی است.

5 - اندرسون اظهار می دارد که دولت کویت در 31 مارس 1980 یعنی زمانی که قراردادهای دو تولید کننده بزرگ نفت کویت یعنی گلف و بریتیش پترولیوم پایان می یابد به کاهش تولید مبادرت خواهد ورزید.

با وضع کنونی بازار نفت، گلف مایل است که به جای کاستن تولید به افزایش آن بپردازد. وزارت نفت از گلف خواسته است که نشان دهد که در چه بخش از نظام خود مایل است عرضه نفت را حفظ نماید. این وزارتخانه نخواهد توانست با قراردادهای شل، گلف و بریتیش پترولیوم برای عرضه نفت و فروش آن به طرف ثالث موافقت نماید. گلف، شل و بریتیش پترولیوم احتمالاً پاسخ خواهند داد که مشتریان کنونی به بیش از نفتی که در حال حاضر تولید می شود، احتیاج دارند. معذالک اندرسون معتقد است که وزارت نفت در نظر دارد قرارداد جدیدی با گلف منعقد سازد که بر اساس آن پایه تولید از 000/500 بشکه به 000/400 بشکه در روز کاهش یابد. لیکن گلف با این کار کویت مخالفت خواهد کرد چون قراردادهای کنونی حاکی از آن است که تجدید قرارداد باید با حداقل تولید 000/400 بشکه در روز انجام گردد. و با این سطح تولید حداقل وی مایل است که مانند شرکت شل که یکی از صاحبان اصلی شرکت نفت کویت نیست و با یک قرارداد سه ساله در اکتبر 1978 حداکثر 405000 بشکه تولید می کند به طور مساوی رفتار شود.

6 - با یادآور شدن پایه قرارداد گلف شل و بریتیش پترولیوم که بالغ بر 3/1 میلیون بشکه در روز می گردد سفیر سؤال کرد که کویت چگونه می خواهد تولید را به 5/1 میلیون بشکه در روز کاهش دهد و در عین حال نفت خام کافی برای برآورد نیاز داخلی و پالایشگاهها تولید نماید و نیز گاز کافی برای

ص: 15

کارخانه های گاز سوز و نیاز برق تأمین نماید. اندرسون پاسخ داد که تمام کارخانه های کنونی طوری ساخته شده اند که از نفت و گاز به عنوان سوخت استفاده نمایند. وزیر نیز پاسخ داده بود که در صورت لزوم کویت یک و یا یک و نیمی از کارخانه های خود را مورد بهره برداری قرار خواهد داد تا نیاز به گاز و نفت تولیدی کمتری باشد. با این وصف برای برآورده ساختن نیاز داخلی حدود 000/400 - 000/300 بشکه نفت در روز لازم است. و این به معنی این است که شرکت نفت کویت باید حدود 6/1 تا 7/1 میلیون بشکه در روز تولید نماید.

7 - نماینده محلی شل (حفاظت شود) نیز تأیید نمود که وزیر نفت در گفتگو با رئیس بازار شل از 5/1 میلیون بشکه در روز صحبت می کرده است.

8 - اظهارنظر: حرکت توأم با قدرت خلیفه و مطرح نمودن کاهش تولید به میزان 5/1 میلیون بشکه در روز توسط گلف نشان دهنده اولین مانع در راه مذاکرات مقدماتی است. شل تا اکتبر 1981 مجبور است به حداکثر تولید خود یعنی 000/405 بشکه در روز ادامه دهد. پس از ملی شدن شرکتهای گلف و بریتیش پترولیوم در سال 1975 به آنها قراردادهای تولیدی پنج ساله قابل تجدید اعطاء شد تا قدری از خسارات وارده بر آنها جبران گردد. آنها می توانند با مطرح ساختن حداقل تولید برای تداوم قراردادها و دیگر اینکه به آنها نباید کمتر از شل نفت داده شود در برابر آن مقاومت نمایند. و این به این معنی خواهد بود که این سه شرکت بزرگ نفتی حدود 2/1 میلیون بشکه در روز تولید خواهند نمود (در صورتی که قراردادهای کنونی تجدید می گردید سه شرکت در مجموع 45/1 میلیون بشکه در روز تولید می کردند). و در صورتی که نیاز داخلی و نیاز پالایشگاهها و تولید انرژی را نیز که معادل 000/400 - 000/300 بشکه در روز است نیز در نظر بگیریم و فرض کنیم که تنها مشتریان کویت این سه شرکت باشند، حداقل تولید 6/1 میلیون بشکه در روز خواهد بود. در واقع کویت با 10 شرکت دیگر بجز شل، بریتیش پترولیوم و گلف قراردادهایی منعقد ساخته است و احتمالاً مایل است انتقال مستقیم نفت به کشورهای کمتر توسعه یافته را ادامه دهد، این قراردادها و قراردادهای مستقیم آتی باعث خواهد شد که شرکت نفت کویت حدود 2 میلیون بشکه در روز تولید داشته باشد مگر اینکه سطح تولید سه شرکت بزرگ نفتی به 000/400 بشکه تقلیل یابد.

9 - گلف مایل نیست که در حال حاضر در مورد مذاکرات پافشاری چندانی بشود و می خواهد تا بهار آینده که دید بهتری از نفت جهان به دست می آید، منتظر بماند. ما معتقدیم که وزارت امور خارجه باید آماده حمایت از شرکت گلف باشد، البته نه تنها به این دلیل که این شرکت آمریکایی است، بلکه به این دلیل که سطح تولید مطرح شده در قراردادهای پنج ساله این سه شرکت مانع از آن است که کویت بتواند سطح تولید شرکت نفت کویت را به 5/1 میلیون بشکه کاهش دهد. مائسترون

حکومت کویت محدودیتهایی را تعیین می کند

سند شماره (37) تاریخ: 30 خرداد ماه 1358 طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی موضوع: (خیلی محرمانه) جناح مخالف حکومت کویت علنی می شود:

حکومت کویت محدودیتهایی را تعیین می کند (خیلی محرمانه) خلاصه: «یادداشتی» به امضاء 31 نفر از قانون گذاران اسبق کویت ماه گذشته به

ص: 16

ولیعهد کویت ارائه شده که در آن نتیجه گرفته شده که اعاده زندگی پارلمانی در کویت امری قانونی و ضروری است در این یادداشت بسیاری از نکات انتقادآمیز مطروحه در رساله منتشره در ماه سپتامبر 1976 که بلافاصله پس از آن امیر کویت آخرین کویت، 4مجلس شورای ملی کویت را در سال 1976 منحل نمود، دیده می شود. حکومت کویت در مقابل انتشار این دو سند سیاسی عکس العملهای کاملاً متفاوتی نشان داده است. یادداشت ماه گذشته از سوی ولیعهد به نویسندگان آن، عودت داده شد به این علت که لحن سند خشونت آمیز بوده و نمی تواند قابل قبول واقع گردد. دو سال قبل با سازمانهایی که بر این سند صحه گذارده بودند برخورد شدیدی شد. پخش این یادداشت و واکنش ملایم دولت در برابر آن نشان می دهد که زندگی سیاسی در کویت برای مخالفان قدیمی گشوده می شود هرچند که توقیف هفته نامه های الطلیعه و الهدف نشان می دهد که حکومت کویت هنوز حاضر نیست اجازه دهد سیاست رفتار آزادانه ای که قبل از منحل شدن کویت، 4مجلس شورای ملی کویت در اوت 1976 وجود داشت به حالت اول باز گردد. (پایان خلاصه).

(سری) یک یادداشت امضاء شده: یک «یادداشت» مبنی بر تقاضای اعاده مجدد مجمع ملی کویت در اوائل ماه گذشته به شیخ سعد عبداللّه الصباح ولیعهد و نخست وزیر کویت تسلیم شد. این یادداشت از سوی 31 نفر از اعضای سابق مجلس شورای ملی و مجلس مؤسسان این کشور که بسیاری از آنها اعضاء مخالفان دست چپی و گروههای ملی گرا در مجمع ملی قبلی بودند، امضاء شده است ولی حداقل نیمی از آنها نشان داده اند که هنگامی که بر سرکار بودند از نمایندگان هواخواه دولت بشمار می رفتند، مأمور سیاسی سفارت ما از یکی از امضاءکنندگان این سند نسخه ای از آن را به دست آورد که در گزارش قبلی به عنوان یک «عریضه» توصیف شده بود (مرجع الف) با وجود این بررسی متن این سند آشکار می سازد که این سند بیشتر جنبه تأکیدی دارد تا اینکه لحن دعوت داشته باشد.

(خیلی محرمانه) شباهت با سند مخالفین در 1976: مضمون این «یادداشت» شباهت نزدیکی با سندی دارد که اندکی پس از آنکه امیر کویت، 4مجلس شورای ملی کویت را در ماه اوت 1976 به حالت تعلیق در آورد در کویت پخش شده بود. این سند از سوی رهبران چپگرای ملی کنفدراسیون کارگران کویت تنظیم شده و از سوی اعضاء چندین سازمان حرفه ای کویت بر آن صحه گذارده شده بود.

در هفته های بعد حکومت کویت اقدامات تندی علیه حامیان این سند به عمل آورد و این اقدامات همراه با توقیف پنج نشریه بود که فعالیتهای مخالفان را تضعیف کرد و بحثهای سیاسی در کویت را متوقف ساخت. رهبران کارگران برای مدت کوتاهی به اتهام لطمه وارد آوردن به امنیت ملی دستگیر شده و از ترس درباره مسائل ضد و نقیض داخلی ناگزیر به سکوت شدند.

(گزارش 4713 کویت سال 76) این اوضاع هنوز هم بر کویت حاکم است (گزارش کویت 2980) حکومت کویت در عین حال هیئت مدیره جمعیت معلمان کویت (گزارش 5056 کویت در سال 76) و انجمن روزنامه نگاران (گزارش کویت 5198 سال 76) و کانون وکلای دادگستری کویت (گزارش کویت 5347 سال 76) را با استناد به اینکه آنها در پشتیبانی از سند انتقادکننده از تعلیق مجلس شورای ملی از سوی امیر مشارکت داشته اند، منحل کرد. طبق اظهارنظر حکومت کویت یک چنین پشتیبانی نقض کننده قانونی است که طبق آن «چنین جمعیتهای حق فعالیتهای سیاسی ندارند» این قانون در سال 1961 به تصویب رسیده است.

ص: 17

(خیلی محرمانه) نکات حقوقی مندرج در این یادداشت: که به ولیعهد تسلیم شد حاوی همان ایرادهای قانونی نسبت به تعلیق مجلس شورای ملی است که در سند سال 1976 گنجانده شده بود یعنی:

الف: کویت یک دولت واجد قانون اساسی است که در آن اختیارات «مقامات عمومی» از سوی قانون اساسی محدود شده است و امیر سوگند خورده است که از قانون اساسی پشتیبانی کند.

ب: قانون اساسی تنها در زمان حکومت نظامی (که در سال 1976 وضع نشده بود) و بر طبق پیش بینیهای قانونی می تواند به حالت تعلیق در آید.

ج: باید ظرف دو ماه پس از انحلال مجلس شورای ملی انتخاباتی برای تشکیل مجدد آن صورت گیرد.

د: ماده 174 قانون اساسی که هنگام انحلال مجلس شورای ملی به حالت تعلیق در آمده بود پیش بینی می کند که در صورتی که امیر تمایل به اصلاح قانون اساسی داشته باشد این اصلاحات باید از سوی دو سوم اعضاء مجلس شورای ملی تصویب شود.

این نکته آخر ظاهرا اشاره انتقادی به مشورتهای اخیر ولیعهد می باشد که از سوی عبدالعزیز حسین وزیر مشاور در امور کابینه توصیف شده است. عبدالعزیز حسین توضیح داد که برقراری مجدد مجلس شورای ملی دربرگیرنده اصلاحاتی در بعضی از قسمتهای قانون اساسی خواهد بود که برای آن یک «کمیته مؤسسان» تشکیل خواهد شد تا توصیه های لازم را بنماید.

(گزارش 2408 کویت). این روند که در فرمان امیر کویت درباره تعلیق مجلس شورای ملی پیش بینی شده در واقع می تواند منجر به تغییراتی در فرایندهای انتخاباتی و ترکیب نمایندگان مجلس شورای ملی بشود، بدون اینکه از سوی این مجلس تصویب شود این چنین اوضاعی در قانون اساسی کویت پیش بینی نشده است.

(خیلی محرمانه) نکات سیاسی در یادداشت: بر طبق پیش بینیهای قانون اساسی نه تنها اعاده مجلس شورای ملی به نحو قانونی خواسته شده است، بلکه این مجلس یکی از «خواستهای عموم مردم است که چشم امید توده ها بر آن دوخته شده است.» نویسندگان این یادداشت همچنین استدلال می کنند که «دموکراسی که به وسیله قانون اساسی کویت برقرار شده است اندیشه ای نیست که از خارج بر محیط اسلامی عربی کویت تحمیل شده باشد» بلکه یک تحول عربی مطابق با روحیه مناسبات تاریخی بین فرمانروا و اشخاص تابع او می باشد و همین امر خلیفه های «متعصب» در ایام اولیه ظهور اسلام را راهنمایی می کرده است.

(خیلی محرمانه) یکی از امضاءکنندگان این یادداشت بنام جاسم القیطانی به ما گفت که این فقط یک جنبه از کاری بوده که به وسیله او و همکارانش در پیش بینی انتخابات ملی در سال آینده به عمل آمده بود.

قیطانی توضیح داد که گروه او با نهایت فعالیت می کوشند تا اشخاص طرف اعتماد خود را در اعضاء هیئت مدیره جمعیتهای حرفه ای کویت برای انتخابات مجدد سالیانه قرار دهند. سیاستمداران مخالف دولت امیدوارند تا بدین وسیله در میان طبقات تحصیل کرده کویت رای مسلطی داشته باشند و قیطانی انتظار دارد که این مخالفین رهبران افکار توده های بزرگ «دارای در آمد محدود کویت» باشند که برای افزایش تعداد کرسیهای مخالف در مجلس شورای ملی، آراء آنها باید جلب شود. (آنهایی که بطور منظم علیه حکومت در مجلس شورای ملی گذشته رأی داده اند حدود 10 کرسی زا 66 کرسی این مجلس را در دست داشتند) این جمعیتهای حرفه ای همان جمعیتهایی هستند که هیئتهای مدیره آنها در سال 1976 به علت

ص: 18

فعالیت سیاسی منحل شد (پاراگراف 4 در فوق) (خیلی محرمانه) در اوائل همین سال این گروه فعال سیاسی به دقت و مخفیانه تحت عنوان «گروه دموکراتیک» به انتشار نظریات خود پرداخت (کویت 692). در ماه می این گروه با امضاء یادداشتی که مورد قبول ولیعهد قرار نگرفت از پرده برون افتاد. الطلیعه تنها نشریه چپگرای کویت بدون ذکر نام ولیعهد در 15 ماه می اظهار داشت که امتناع از پذیرش یادداشت نشان می دهد که دولت مایل نیست نظریات مختلف را در زمینه آغاز زندگی پارلمانی پذیرا شود و معتقد است که مقامات از فرضیه دموکراسی اطلاعاتی بسیار محدود دارند.

(خیلی محرمانه) تعلیق انتشارات: فعالیتهای سیاسی جناح مخالف بدون عکس العمل دولت ادامه داشت تا اینکه در اواسط ژوئن الطلیعه به اتهام سرپیچی از قانون انتشاراتی به مدت سه ماه به حالت تعلیق در آمد و هفته نامه الهدف نیز به مدت یک ماه معلق گردید. دلیل عمده ممنوع شدن الطلیعه دو مقاله ای بود که در نشریه 12 ژوئن آن به چاپ رسیده و حاکی از آن بود بازدید ملکه الیزابت و انتخاب مارگارت تاچر نشانگر موج جدید «امپریالیسم» در خلیج می باشد. مقاله دوم که در رابطه با ایجاد یک پل شاهراه بین عربستان سعودی و بحرین بود ادعا می کرد که سعودیها می خواهند جای نفوذ پیشین کویت در بحرین را پر کنند. آنچه که در مورد نشریه 12 ژوئن موجبات رنجش خاطر دولت کویت را فراهم آورده بود این است که طبق گفته دو منبع سفارت، در آن علنا دولت کویت به خاطر اخراج روزنامه نگار فلسطینی عونی صدیق در ماه گذشته به عنوان مخالف «وطن پرستان ناسیونالیست» محکوم گردیده بود. عونی صدیق که گزارشگر یک روزنامه کویتی به نام الوطن بود مقاله ای در انتقاد از اتحادیه عربی که در نظر داشت جمهوری دموکراتیک خلق یمن را تحریم نماید، منتشر ساخته بود. دولت کویت در 16 ژوئن به هفته نامه الهدف یکی از نشریات وابسته الوطن نیز حمله کرد. در 14 ژوئن عبداللّه نفیسی (که کتابهایش در اینجا ممنوع الانتشار است) به انتقاد پرداخت. مقالات نفیسی با لحن خصومت بار خواستار سرنگونی ظلم و ظالمین گردیده است و از بازرگانان کویتی، حرص آنها و روحیه غیر سیاسی و غیر اجتماعی آنها بشدت انتقاد کرده است. بنا به اظهارات یکی از منابع ما در دیوان امیر، دولت کویت از هفته ها قبل در نظر داشت اقدامی علیه الطلیعه انجام دهد، و مشاور حقوقی وزارت امور خارجه رازوقی نیز به ما گفته است که در الطلیعه مقالات بسیاری ظاهر گردید که در «امور داخلی» مداخله می کرد. (خیلی محرمانه) اظهارنظر: با وجود عکس العمل ملایم دولت در برابر «یادداشت» که نشانگر تحمل دولت در رابطه با فعالیت سیاسی ممنوع در دو سال گذشته است به تعلیق درآمدن الطلیعه و الهدف ثابت می کند که دولت کویت هنوز آمادگی آن را ندارد که بتواند بازگشت به زندگی آزاد سیاسی را که در کویت قبل از انحلال مجلس شورای ملی در اوت 1976 وجود داشت مجاز بداند. مائسترون سند شماره (38) تاریخ: 30 خرداد ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: ارزیابی دوباره سیاسی: کارگران عنصر بر هم زننده ثبات در کویت بشمار نمی روند 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

ص: 19

2 - خلاصه. آنچه در ذیل آمده نشان می دهد که کارگران خطری جدی علیه ثبات دولت کویت به شمار نمی روند. دولت کویت فعالیتهای کارگران سازمان یافته را که رهبریشان کاملاً کویتی است زیر نظر دارد و همیشه توانسته است به سرعت فعالیتهای اتحادیه را که در حال خارج شدن از محدوده کنترل بوده، تحت کنترل درآورد. این کشور به رهبران کارگری اجازه می دهد که از کلمات چپگرایانه استفاده کنند البته تا جائی که هدف آنها مسائل موجود در خارج از کویت باشد. کارگران دیگر کویت، که اکثرا غیر کویتی هستند، آنقدر متفرق و سازمان نیافته هستند که نمی توانند خطری علیه دولت به حساب آیند. کارگران کویتی که در دولت متمرکز هستند از حقوق و مزایای چشمگیری که دریافت می دارند و کار کمی که باید در ازاء آن انجام دهند، راضی هستند. کارگران ناراضی خارجی نیز می دانند که حقوق آنها در کویت بیشتر از هر جای دیگر است و نیز می دانند که اگر مشکلی به وجود بیاورند، خیلی زود اخراج خواهند گردید. با این مقدار تعادل، صحنه کارگری کویت باید آرام باقی بماند. در صورتی که یکی از اتحادیه ها و یا بخش عظیمی از کارگران سازمان نیافته خواستهای بیشتر خود را مطرح نمایند، دولت کویت قادر است آنها را با درآمد بیشتر بخرد، و این عمل یکی از روشهای دیرین کویت در حل مشکلات خود بوده است. (پایان خلاصه).

3 - کارگران به عنوان یک خطر جدی در کویت: حدود کمتر از 30 درصد از نیروی کار 000/300 نفری کویت را کارگران کویتی الاصل تشکیل می دهند. با وجود اینکه غیر کویتیها نیز پس از پنج سال اقامت مداوم در کویت می توانند به عضویت اتحادیه ها در آیند، لیکن فقط کویتی ها حق رأی دادن در انتخابات اتحادیه ای را داشته و تنها همانها می توانند دفاتر اتحادیه ای داشته باشند. در ذیل ما به بحث پیرامون خطر کارگران سازمان یافته (که عمدتا کویتی هستند) و کارگران غیر سازمان یافته که اکثریت آنها غیر کویتی هستند می پردازیم. گروه دوم مرکب از افرادی است که خود را کارگران موقت و «میهمان» کویت می دانند و آنهائی که فلسطینی هستند و به عنوان افراد مقیم دائمی در کویت به شمار می روند.

4 - کارگران سازمان یافته. به استثناء کلوپهای اجتماعی و در مورد فلسطینیها، بعضی از گروههای حرفه ای، اجتماعات بیگانگان ممنوع اعلام شده است. اتحادیه های کارگری با وجود اینکه حق ندارند در احقاق حقوق جمعی شرکت جویند، ولی از جمله سازمانهایی هستند که در کویت می توانند به عنوان یک نیروی سیاسی عمل نمایند. اتحادیه ها در سه بخش از اقتصاد تشکیل شده اند که عبارتند از: دولت، بانکها و صنعت نفت. اتحادیه کارمندان دولتی بوسیله وزارتخانه ها، اتحادیه کارگران نفتی به وسیله شرکتها و اتحادیه کارمندان بانک به وسیله یک اتحادیه در برگیرنده پنج بانک از 7 بانک تجاری کویت سازماندهی می شوند، عضویت در اتحادیه ها داوطلبانه است، و طبق قوانین کویت اعضاء هرگاه که بخواهند می توانند از عضویت خود استعفا نمایند.

5 - همان طور که در مرجع الف گزارش گردید فعالیت اتحادیه ای در کویت سالها آرام بوده است. دولت سخنان چپگرایانه رهبریت کنفدراسیون کارگران کویت (هیئت حاکمه اصلی اتحادیه های کارگری) را تا زمانی تحمل می کند که کلمات آتشین آنها فقط متوجه وقایع بین المللی باشد. ظاهرا دولت و اتحادیه ها توافق کرده اند. این توافق موجب می شود انتقادهای داخلی از بعضی تلاشها مثل تلاش برای تشکیل مجدد مجلس شورای ملی و یا توسعه دامنه منافع اجتماعی به نحوی که کارگران غیر کویتی هم برخوردار شوند، تقلیل یابند.

ص: 20

انتقادهای داخلی نباید از حد خود فراتر رود و وقتی هم که فراتر رفت، دولت وارد معرکه می شود.

6 - با وجود این که اتحادیه ها غیر فعال هستند آیا می توانند در آینده به صورت خطری جلوه گر شوند؟ با نگاهی به سه اتحادیه می بینیم که این امکان خیلی ضعیف است.

(الف) کارمندان دولتی: به کارمندان دولتی که اکثریت (75 درصد) نیروی کاری کویت را تشکیل می دهند،اخیرا اضافه دستمزد و امتیازاتی داده شده است، در حالی که قسمت اعظم این افزایش پرداخت به کم درآمدترین کار می رسد (مرجع الف).

کار برای دولت کویت چندان سخت و طاقت فرسا نیست. ساعات کار رسما از ساعت 5/7 صبح تا 5/1 بعد از ظهر، است ولی در حقیقت از ساعت 5/8 تا 5/12 می باشد، چون هر کس که بخواهد با بخشهای دولتی در خارج از این ساعات تماس بگیرد از این واقعیت باخبر می شود. و اکثر کارمندان نیز حتی همین مقدار ساعت کاری را به مصرف چای و صحبت کردن با همکاران خود می پردازند. حتی در زمان فعالیت چشمگیر اتحادیه های کارگری در سالهای 76 - 1974 هم از اتحادیه های کارگری دولتی خبری نبود. آن طور که از ظواهر امر پیداست این اتحادیه غیر فعالترین اتحادیه هاست و همه کارمندان دولتی نیز عضو آن نمی باشند.

(ب) کارمندان نفتی: اتحادیه های کارگری نفتی که در مهمترین بخش اقتصادی کویت به کار مشغول هستند، اولین و فعالترین اتحادیه های تأسیس شده هستند. یکی از تحقیقات اخیر (مرجع ب) نشان می دهد که دست از کار کشیدن کارگران نفتی غیر ممکن است و افزایشی که در دستمزدها قرار است پدید آید تا مدتی آنان را آرام نگاه می دارد.

(پ) کارمندان بانک: سومین و کوچکترین اتحادیه (2300 عضو) اتحادیه کارمندان بانک است که توانست در سال 1976 میزان حقوق اعضاء خود را بالا ببرد. از آن زمان این اتحادیه بسیار آرام بوده است و یکی از غیر سیاسی ترین اتحادیه های کویتی می باشد (به مرجع الف نگاه کنید).

7 - نقطه نظرات بالا در مورد کارگران غیر کویتی این بخشها نیز مصداق دارد. طبق قوانین جدید خدمات مدنی پایه قدیمی تفاوت حقوق بین کویتی و غیر کویتی از میان برداشته شده و یکی از دلایل عمده نارضایتی کارگران غیر کویتی نیز که بیش از همتاهای کویتی خود کار می کنند از بین رفت. امتیازات اجتماعی کویتی ها خیلی بیشتر از امتیازات غیر کویتیهاست و امتیازات جدید دوباره این وجه تمایز و تفاوت را به وجود آورده است. و چون امتیاز اجتماعی نوعی منافع رفاهی است و با مهارت و اجرای کار ربطی ندارد، رنجش خاطر روانی دریافت حقوق متفاوت برای کار مشابه در نظر غیر کویتی ها نادرست است (به مرجع الف نگاه کنید).

8 - نیروی کار غیر اتحادیه ای: طبق آمارگیری سال 1975، نیروی کاری کویت به طبقات زیر تقسیم شده است (ارقام روند گردیده است).

کویتی 90000 غیرکویتی ها 47500 فلسطینی / اردنی مصری 37500 ایرانی 29000

ص: 21

هندی 18000 سوری 16500 یمنی 11500 پاکستانی 11000 لبنانی 7000 غیره 10500 مجموع غیر کویتی 210000 مجموع کل 300000 اگر لحظه ای از فلسطینیها بگذریم، با نگاهی به کارگران غیر کویتی باید به خاطر داشته باشیم که همه آنها فقط به این دلیل به کویت آمده اند چون بیش از کشور خودشان می توانند، پول در بیاورند. بسیاری از آنها که کارگران نیمه متخصص و یا غیر فنی هستند در اینجا مستقر نشده اند گرچه مدت زیادی در اینجا برای کار می مانند. و در بسیاری از موارد، خانواده این کارگران در وطن خود می مانند و با پولی که توسط سرپرست آنها از کویت برایشان فرستاده می شود، زندگی می کنند. پس یک چنین کارگر تنها به دلایل مادی به کویت آمده است و آشوبهای سیاسی به نفع وی نیست. بازار کاری طوری است که کارگر مزاحم سریعا اخراج شده جای وی را کارگران دیگر پر می کنند. و این مانعی است مهم بر سر راه فعالیتهای کارگری، اگر نخواهیم اسمی از آشوب سیاسی بیاوریم (مرجع الف را نگاه کنید).

9- کارگران پیمانکار: البته نباید چنین تعبیر کرد که دولت کویت نسبت به عظمت نیروی کار غیر کویتی خود بی اعتناست. بلکه این دولت پروژه های پیشنهادی جدیدی را در برآورد نیاز خود به نیروی کار بررسی کرده است و بسیاری از آنها را به این دلیل که سبب وابستگی سنگین آن به نیروی کار بیگانه می شده رد کرده است. کارگران به وسیله پیمانکاران برای کار کوتاه مدت بر سر پروژه های خاص به این کشور وارد می شوند. افزایش چند صد نفری کارگران کره جنوبی به 000/10 نفر در کویت مثال خوبی در این زمینه است. افراد کره جنوبی سبب خوشحالی کویتیها شده اند، چون خیلی منظم بوده و علاوه بر آن کارگرانی ارزان قیمت هستند و در زندگی محلی دخالتی نمی کنند چون در اردوهای دور افتاده به سر می برند. دیگر کارگرانی که به صورت پیمانی وارد کویت می شوند، عبارتند از هندی، پاکستانی، و تا حدی مالزیایی، بنگلادشی، فیلیپینی. پیمانکار هندی مهم اینجا، یعنی پروژه مهندسی هندوستان، در سال قبل مشکل کارگری کوچکی داشت که خیلی سریع به وسیله پلیس سرکوب گردید (مرجع ث) رهبران این اغتشاش دستگیر و اخراج گردیدند و از آن زمان به بعد دیگر اتفاقی رخ نداد. حتی اگر آشوب و ناآرامی جدی هم در میان کارگران پیمانی رخ دهد، نمی تواند خطری جدی علیه ثبات دولت کویت به شمار آید.

اکثریت عربی کارگران کویت به کارگران آسیایی به دیده تحقیر می نگرند و از شکوه های کارگران آسیایی حمایت نمی کنند.

10 - فلسطینیهای مقیم: فلسطینیها حدود یک چهارم جمعیت 2/1 میلیونی کویت و 15 درصد نیروی کار این کشور را تشکیل می دهند و در همه بخشهای زندگی کویت موقعیتهای شغلی مهمی دارند. به عنوان یک گروه ملی فلسطینیها می توانند خطری علیه کویتیها بشمار روند. لیکن بحث ما سبب می شود که نتوانیم پیرامون خطر فلسطینیها صحبت کنیم چون تعداد زیادی از آنها در بخش خصوصی و دولتی شغلهای

ص: 22

مدیریتی و حرفه ای مهمی دارند. جامعه فلسطینی در سطح کاری پراکنده شده است، بنابراین سازماندهی آنها کار ساده ای نیست. و به چند دلیل امکان سازمان یافتن و فعالیت کارگران فلسطینی(از قبیل اعتصاب، تظاهرات، و غیره)، به عنوان یک گروه کاری فلسطینی در مورد مسائل کاری بسیار ضعیف است. جامعه فلسطینی اصولاً حرکت زیادی در این زمینه نداشته است. علاوه بر ساف، سازمانهای فلسطینی محدود به جوامع حرفه ای از قبیل پزشک، دندان پزشک، وکیل، نویسنده) می باشند . فعالیتهای این گروهها نیز دقیقا تحت کنترل دولت قرار داشته و بسیار محدود است. کویت که یکی از وام دهندگان مهم به ساف و دیگر گروههای فرعی آن است میل دارد از صلح و آرامش داخلی برخوردار باشد، و برخوردار نیز می شود. یکی دیگر از عواملی که موجودیت نهضت کارگری فلسطین را از بین می برد، این واقعیت است که آنها در هر یک از بخشهای اقتصادی یک اقلیت را تشکیل می دهند. و اصولاً عملیاتی به وسیله فلسطینیها در زمینه کاری انجام نگرفته است. و بالاخره با وجود تنفر فلسطینیها نسبت به برخورد توام با اولویت با کویتیها متوجه شده اند که زندگی در کویت بهتر از زندگی محدود در هر جای دیگر است.

11 - خلاصه اینکه، نیروی کار کویتی و غیر کویتی نمی تواند خطری علیه دولت کویت به شمار آید.

دولت کویت فعالیت سازمانهای کارگری را دقیقا زیر نظر دارد و در گذشته نیز فعالیتهائی را که خارج از محدوده طاقت مقامات رسمی بوده است، سرکوب نموده. دیپلماتهای اروپای شرقی فعالانه بر روی رهبران کارگری کویت کار می کرده اند، ولی دولت کویت نیز از این واقعیت باخبر است چون استفاده از سخنان چپگرایانه را تا زمانی که متوجه اهداف خارج از کویت باشند، مجاز می داند. دیگر کارگران خارجی نیز چون سازمان یافته نیستند خطری جدی علیه دولت به شمار نمی روند. کارگران کویتی که اکثرشان کارمند دولت هستند، نیز از منافع و امتیازات سخاوتمندانه ای برخوردارند و کار کمی انجام می دهند، بنابراین راضی هستند. شکوه های خارجی نیز با در نظر گرفتن این واقعیت که بیش از هر جای دیگر دستمزد دریافت می دارند و اگر دردسری فراهم کند اخراج می شوند، از بین می رود. بنابراین در کویت صحنه کارگری باید آرام باشد. و در صورتی که یکی از اتحادیه ها و یا بخش عظیمی از نیروی کار مزاحمت فراهم آورد، دولت قادر است آنها را خریداری نماید، همان طور که در گذشته این کار را انجام داده است.مائسترون

اصلاح قانون اساسی

سند شماره (39) تاریخ: 19 تیرماه 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی.

موضوع: اصلاح قانون اساسی 1 - (طبقه بندی نشده) علاوه بر گزارش بیانات ولیعهد و نخست وزیر کویت شیخ سعدالعبداللّه الصباح در رابطه با ضرورت یک استراتژی متحد عربی در مورد صلح خاورمیانه (مرجع الف) و در مورد اهمیت همکاری کشورهای صنعتی و تولیدکننده نفتی در زمینه کاربرد «قدرت و تصرف» (مرجع ب و ج)، مطبوعات محلی آخرین بیانات شیخ سعد را در مورد اصلاح قانون اساسی به چاپ رسانیده اند. وی در پاسخ به سؤال مربوط به امکان اعاده حیات پارلمانی در کویت گفته است «ما با کمال دقت این مسئله حیاتی را مورد بررسی قرار داده و با توجه بسیار و بحث و تبادل نظر بسیار در مورد شکل آن تصمیم

ص: 23

خواهیم گرفت..... کمیته ای از متخصصین حقوق و قانون اساسی به زودی تشکیل خواهد شد تا تغییرات احتمالی را پیشنهاد نماید، که به دنبال آن انتخابات جدید و مجلس ملی جدید برگزار خواهد شد.» که البته این کار تا سال 1359 انجام خواهد شد که در سال 1355 یعنی هنگام انحلال مجلس نیز همین تاریخ تعیین و اعلام شده بود.

2 - (خیلی محرمانه) اقدامات مربوط به تشکیل کمیته تجدیدنظر قانون اساسی که در فرمان امیر در زمان انحلال مجلس ملی در سال 1355 به آن اشاره شده بود در آن موقع با مخالفت شدید روبه رو گردید و بار دیگر در ماه می گذشته 31 قانونگذار پیشین کویتی در یادداشتی به شیخ سعد اطلاع دادند که اصلاح قانون اساسی بدون تصویب مجلس ملی امکان پذیر نیست (مرجع د). به عبارت دیگر قانون اساسی کویت متوسل شدن به کمیته قانون اساسی را پیش بینی نکرده است. علاوه بر این طبق اظهارات راشدالراشد معاون وزیر امور خارجه (حفاظت شود) در گفتگو با سفیر مائسترون در 5 مرداد ماه در صورتی که پارلمان منتخب تصمیم بگیرد، پیشنهادات کمیته قانون اساسی را نپذیرد، کویت دچار آشوب و طغیان خواهد شد.

از نظر الراشد، ابتدا باید مجلس ملی انتخاب گردد تا بتواند با بررسی تجدید نظرهای لازم هر گونه شک و تردید را در مورد مشروعیت آن از میان بردارد.

الراشد اضافه کرد در رابطه با این روش بر خلاف روش مشخص شده در فرمان حمایت زیادی نشان داده شده است.

3 - (خیلی محرمانه) اظهارنظر: در گفتگو با مطبوعات شیخ سعد این اصل کلی را نیز اعلام کرده است که «ما به آزادی و حس مسئولیت احترام می گذاریم.» در این بیانیه مختصر مشکلاتی نشان داده شده است که دولت کویت در احیاء دوباره زندگی پارلمانی در کویت با آن دست به گریبان است. این باور در همه جا شایع شده که برای آزادی بیان مردم کویت شرط اصلی ایجاد دوباره مجلس ملی است، تا مبادا حکمرانان کویت نیز مانند شاه متهم به ظلم و جور شوند.

معذالک دولت کویت میل ندارد به روزهایی در گذشته برگردد که در آن جناحهای کوچک کویتی (حدود 10 درصد نمایندگان پارلمان) از مجلس به عنوان سکوی ابراز انتقاد علیه دولت پیرامون مسائل داخلی و بحث و گفتگو پیرامون مسائل درون عربی استفاده می کردند و موجب تحریک احساسات سکنه عظیم اعراب غیر کویتی این کشور به خصوص فلسطینیها می شدند و یا سبب می شدند که کویت با دیگر کشورهای عربی وارد مشاجره و منازعه گردد. ساترلند

تخلیه اضطراری: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان و آمریکاییهای مقیم خارج

سند شماره (40) تاریخ: 25 تیرماه 1358طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تخلیه اضطراری: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان و آمریکاییهای مقیم خارج آغاز بخش محرمانه قسمت اول. تعداد تقریبی کسانی که حتما باید تخلیه شوند.

1 - کارمندان وزارت دفاع 37 (افراد کارمند دائمی و موقت)

ص: 24

2 - وابستگان کارمندان وزارت دفاع 66 3 - دیگر کارمندان آمریکایی 40 4 - وابستگان دیگر کارمندان دولت آمریکا 59 5 - افراد آمریکایی مقیم (الف) 2500 6 - توریستهای آمریکایی فصل سوم 100 - " " فصل چهارم 100 - " " فصل اول 150 - " " فصل دوم و دیگر مسافرین موقت 100 7 - دیگر کارمندانی که باید تخلیه شوند (ب)100 8 - مجموع 2902 (الف) در این واحد نام 1700 شهروند آمریکایی مقیم اینجا وجود دارد.

(ب) تعداد تقریبی اعضای بیگانه خانواده های شهروندان آمریکایی که در بخش خانواده کارمندان امریکا گنجانده نشده است، بیست نماینده تجاری کره و وابستگان آنها که در گزارش سال قبل درج گردیده بود حذف شده اند. نمایندگی کره به صورت سفارت در آمده و در حال حاضر چند هزار کره ای (اکثر آنها کارمندان ساختمانی) در کویت به سر می برند. در صورت لزوم تماس با کره ایها و دیگر نمایندگان در مورد نقشه تخلیه اضطراری و نحوه آن سفارت آمریکا در کویت را راهنمایی نمایید. پایان محرمانه بخش طبقه بندی نشده.

قسمت دوم - آمریکاییان غیر دولتی مقیم خارج الف - تاجر 150 ب - کارمند (به استثناء معلمین) 300 پ - دانش آموزان بالای 17 سال 0 ت - میسیونرها و روحانیون 2 ث - وابستگان بالا 1048 ج - بازنشستگان و اقوام آنها 0 چ - افراد دیگر (که عبارتند از معلمین، همسران و فرزندان خارجی آمریکاییها) 1000 ح - جمع افراد غیر دولتی 2500 نفر پایان بخش طبقه بندی نشده ساترلند

گزارش از تهران

سند شماره (41) تاریخ: 25 تیر 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: سفارت آمریکا در تهران موضوع: گزارش از تهران در ده ماه گذشته جریان دائمی اخبار و اطلاعات در مورد اوضاع ایران برای سفارت آمریکا در کویت

ص: 25

از اهمیت بسیار برخوردار بوده است چون رویدادهای ایران بر کویت و خلیج تأثیر بسیار دارد، از سفارت امریکا در تهران خواهشمندیم که در توزیع گزارشهای سیاسی و مطالب مهم دیگر سفارت آمریکا در کویت را نیز شامل فهرست گیرندگان بنمایند. ساترلند

سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران

سند شماره (42) تاریخ: 2 مرداد ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران 1 - (خیلی محرمانه) خلاصه: سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران در تاریخ 22 - 21 ژوئیه، که کویتیها مدتها در فکر آن بودند به منظور توسعه روابط ایران و کویت و هموار نمودن راه برای ایجاد روابط بهتر بین دو کشور صورت گرفت. کویتیها قصد نداشتند در این سفر مسائل نفتی را به مباحثه بگذارند، لیکن آماده بودند مشکلات ایران را در زمینه کمبود مواد پالایشی در زمستان آینده رفع نمایند. مسئله مورد بحث دیگر تجارت دو جانبه غیر نفتی دوستانه ایران و کویت می باشد. یکی از عبارات بیانیه مشترک، طبق معمول نیروهای خارج از منطقه را از شرکت در ایجاد «امنیت» خلیج مستثنی می سازد و با لحنی جدید در مورد آزادی دریانوردی در خلیج سخن می گوید، مشروط بر آنکه این دریانوردی «امنیت و ثبات منطقه را بر هم نزند.» این اولین بازدید کویت از ایران در سطح وزارت از زمان انقلاب فوریه ایران به خاطر این انجام شد که نشان داده شود که کویت حامی ایرانی غیر چپگرا و با ثبات است. (پایان خلاصه).

2 - (طبقه بندی نشده) ترکیب هیئت نمایندگی کویت نشانه دست کم گرفته شدن روابط است. شیخ صباح الاحمد معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه در 22 - 21 ژوئیه از تهران بازدید به عمل آورد. سه تن از مقامات کابینه که اصلیت آنها مربوط به اعراب پارسی جنوب ایران است، یعنی وزیر مشاور در وزارت بازرگانی علی الوزان، وزیر مشاور در وزارت نفت عبدالرزاق ملاحسین، معاون مدیر شرکت ملی نفت کویت عبداللّه القرباسی وی را همراهی می کردند. همچنین شیخ مبارک جابر الاحمد سرپرست دفتر وزارت امور خارجه و فرزند امیر کویت و چند تن از مقامات دیگر کویت به همراه صباح الاحمد وارد این کشور شدند.

3 - (خیلی محرمانه) بیانیه مشترک (مرجع الف) بر منافع مشترک و همکاری «به خصوص در زمینه فرهنگی، اقتصادی، و نفتی» بین دو کشور تأکید دارد. همان طور که در ذیل تشریح می شود برای همکاریهای نفتی و اقتصادی بین دو کشور دلایلی چند وجود دارد. اشاره به همکاری فرهنگی و اظهار خوشحالی کویت در این بیانیه از موفقیت انقلاب اسلامی نشانگر حمایت کویت از دولت اسلامی کنونی (هر چه هست) ایران می باشد. با وجود اینکه بسیاری از کویتیها به نظام چند رهبری حکومت ایران مشکوک بوده و فکر نمی کنند که آیت اللّه ها توان حکومت داشته باشند، ولی مایل نیستند سقوط دولت کنونی ایران را مشاهده نمایند، چون اکثر کویتیها مطمئن هستند که جانشین این دولت یا چپگرا و یا بدتر خواهد بود. بقیه بیانیه و نیز عبارت مربوط به فلسطینیها حاوی همان لحنی است که در بیانیه های کویت به چشم می خورد. عبارت مربوط به «عدم مداخله در امور داخلی دیگران» نیز از منشور سازمان ملل گرفته شده است، لیکن برای کویت مفید خواهد بود، چون می تواند از آن به عنوان وسیله ای برای اطمینان

ص: 26

بخشیدن به بحرین در مورد مقاصد ایران بهره برداری نماید.

4 - (خیلی محرمانه) نفت. هنگامی که کاردار در مورد حضور مقامات بخش نفتی در هیئت نمایندگی سؤال نمود، وزیر نفت کویت علی خلیفه الصباح گفت که کویت فعلاً در نظر نداشت پیرامون سیاستهای نفتی و مسائل مربوط به اوپک گفتگو نماید.

با اشاره به مشکلات فنی که بازده محصولات پالایشگاهی ایران را محدود ساخته احتمالاً میزان نفت حرارتی ایران را نیز پایین خواهد آورد و در صورتی که این مشکلات شدیدتر شود، علی خلیفه گفته است که کویت حاضر است در صورت لزوم قدری از این مشکلات را حل نماید.

علی خلیفه گفت که کویت چند ماه قبل پس از به قدرت رسیدن خمینی اعلام آمادگی کرد که حاضر است از نظر فنی به ایران کمک نماید تا تولید نفت آن از سر گرفته شود. و چون می دانست که ایرانیها از کار کردن با افراد فنی غربی ناراحت هستند، اعلام کرد که حاضر است تعدادی از افراد فنی عربی خود را به آنجا روانه سازد و در عوض تکنیسینهای غربی را در کویت به جای آنها به کار گیرد.

5 - (خیلی محرمانه) تجارت. در گفتگو با معاون نمایندگی پیرامون سفر وزیر امور خارجه در 22 ژوئیه، طارق رازوقی مشاور حقوقی وزارت خارجه گفت که از ماه فوریه روابط بین ایران و کویت محدود شده بود و وزیر امور خارجه فکر می کرد، که زمان آن رسیده است که به «ایرانیها و دولتشان» فرصتی داده شود تا به گسترش روابط با کویت بپردازند و الصباح الاحمد در بیانیه ورودی روز قبل خود به تهران به این مسئله اشاره کرده بود. رازوقی گفت که کمی بعد از انقلاب ایران، گل شریفی کاردار ایران در کویت از رازوقی خواست که از دولت کویت تقاضا نماید که یکی از کارگران ایرانی را که به جرم توزیع اعلامیه های ضد شاهی اخراج کرده بود دوباره بپذیرد، وزیر کشور اظهار داشته بود که درست نیست مردی را که سابقه ایجاد دردسر داشته است بپذیرند، لیکن رازوقی این مطلب را با وزیر امور خارجه مطرح نمود و گفت که این کارگر مسئله را به گوش خمینی رسانده است و او نیز شخصا خواسته است که وی به کویت بازگردد، وزیر امور خارجه تصمیم وزیر کشور را نادیده گرفت و اجازه مراجعت کارگر ایرانی به کویت را صادر نمود. در هفته های بعدی، با ظاهر شدن مسائل دوجانبه - - رازوقی درباره مهاجرت غیر قانونی ایرانیها به کویت و بدهیهای بیش از حد ایران در رابطه با صادرات بازرگانی کویت - - گل شریفی و رازوقی کانالی - برای حل این مسائل گردیدند.

6 - (خیلی محرمانه) رازوقی خاطرنشان ساخت که ایران پس از عربستان سعودی مهمترین خریدار صادرات غیر نفتی (یعنی صادرات دوم) کویت می باشد (بالغ بر 80 میلیون دلار در سال 1976) و برقراری آرام دوباره و دوجانبه روابط بازرگانی به نفع هر دو کشور است. حدود شش هفته قبل رازوقی پیشنهاد کرد که به همراه یک هیئت فنی برای حل این مسائل رهسپار ایران شود، لیکن وزیر امور خارجه گفته بود که مایل است خودش این مأموریت را انجام دهد. و رازوقی گفت کویت مایل است که ثبات ایران بیشتر شود و این بازدید برای نشان دادن حمایت جدی از این مسئله در سطح وزرا انجام گردید، رویدادهای 6 هفته گذشته با رفتن الصباح الاحمد به ایران تداخل یافته است. تیره شدن روابط ایران و عراق (که کویت مایل نیست مستقیما در آن مداخله نماید)، باعث شده است که بیانات انتقادآمیز و تندی از دو طرف ظاهر گردد و معلوم نیست که آیا امیر کویت نیز به ایران سفر خواهد کرد یا نه (مرجع ب) که این موضوع نیز در این تأخیر سهیم بوده است.

ص: 27

7 - (خیلی محرمانه) امنیت خلیج سر و صدایی که در مورد اخطار اخیر وزارت امور خارجه (امریکا- م) در مورد احتمال خرابکاری در کشتیهای در حال آمد و شد از تنگه هرمز به راه افتاده است، و نیز حضور نیروی دریایی فرانسه و آمریکا در حوزه خلیج (مرجع پ) عمل می کنند و غیبت یک لحن تند و یا حتی تذکری درباره این حضور دریایی و یا تشویق گسترش «پایگاههای نظامی آمریکا» بیانیه را در مورد امنیت خلیج (مرجع الف) چندان مضر و برهم زننده آسایش نشان نمی دهد، البته حتی یک عنصر میمون و جدید در آن به چشم نمی خورد. از نظر کویتیها فرمولبندی موجود یعنی امنیت خلیج «مسئولیت منحصر به فرد کشورهای خلیج است» و «مداخله در امور داخلی کشورهای خلیج ممنوع اعلام شده است» تغییری نیافته است. لیکن عبارت جدید همکاری دوجانبه برای تأمین امنیت آزادی دریانوردی در خلیج تا جایی که این دریانوردی امنیت و ثبات منطقه را به خطر نیندازد «در بیانیه های پیشین کویت به چشم نمی خورد و نشان بی گناهی نیز نمی تواند باشد. در این رابطه توجه را به گزارشهایی که دو سال قبل (مرجع های ت و ث) جلب می کنیم که (الف) کشورهای عربی در نظر داشتند فرضیه دریای بسته را در مورد خلیج فارس مورد مطالعه قرار دهند، مشروط بر آنکه کشتیهای جنگی قبل از ورود مقامات مربوطه را مطلع سازند و یا این ورود آنها به دعوت یکی از کشورهای منطقه صورت گرفته باشد (ب) ولی در آن زمان کویت سعی داشت پای خود را به این موضوع نکشاند. تا جایی که می دانیم به علت مخالفت آمریکا این فرضیه مسکوت مانده بود، لیکن حالا که نیروی دریایی ایران از هم پیمانان ما در برقراری امنیت خلیج به شمار نمی رود، احتمالاً با حمایت مشترک اعراب و ایران مسئله دوباره مطرح خواهد گردید.

8 - (خیلی محرمانه) اظهار نظر: کویت در وضعی نیست که بتواند تمام اختلافات موجود بین اعراب و ایران را از میان بردارد، و رازوقی گفته است که کویت تمایلی به میانجیگری در روابط ایران و عراق ندارد (مرجع ث). معذالک، کاهش تشنج در خلیج به نفع ایران است. از نظر کویتیها، دولت کنونی ایران خیلی بهتر از بسیاری از دولتهای چپگراست. به همین دلیل است کویت روابط خود با دولت کنونی ایران را گسترش بخشد. و این کارها حس اعتماد و دلگرمی بحرینیها را نیز در رابطه با کارهای ایرانی ها بالا می برد. در رابطه با بیانات عمومی صباح الاحمد در تهران که «خطر آمریکا را» در اشغال حوزه های نفتی منطقه محکوم کرده بود و به عنوان تیتر اول روزنامه ها منتشر گردید باید گفت که هرگاه گزارشگری از وی بخواهد در مورد «نیروی عکس العمل سریع 000/110 نفری» اظهار نظر نماید وی همچنین جواب را می دهد و از بیانات دیگر وی که نشانگر خط و سیاست کویت می باشد این بود که دفاع از کویت «بر اساس تقویت جبهه داخلی انجام می شود نه بر اساس نظام دفاعی عظیمی» که در برگیرنده سلاحهای پیچیده بسیار باشد و همه این گفته ها احتمالاً در گوش ایرانیها و کویتیها باقی مانده است. ساترلند

وزیر نفت کویت و گفتگو پیرامون برنامه انرژی رئیس جمهور، تولید نفت کویت و...

سند شماره (43) تاریخ: 2 مرداد ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: وزیر نفت کویت به گفتگو پیرامون برنامه انرژی رئیس جمهور، تولید نفت کویت، سیاست فروش نفت و ظرفیت تولیدی کویت می پردازد 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

ص: 28

2 - خلاصه: وزیر نفت کویت شیخ علی الصباح در بررسی کلی امور با کاردار و مقام اقتصادی در 22 ژوئیه از بیانات رئیس جمهور در زمینه انرژی استقبال کرد وی اظهار داشت که فکر نمی کند به این ترتیب بتوان به اهداف دراز مدت مهمی دست یافت. وی پیش بینی می کند که عرضه و تقاضا در سال 1980 به پایداری و ثبات آن در سال 1979 نخواهد بود و به همین دلیل کویت ممکن است مجبور شود تولید را به میزان 5/1 تا 6/1 میلیون بشکه در روز کاهش دهد. لیکن در صورتی که عرضه و تقاضا در سال 1980 هم تناسب کنونی را داشته باشد کویت به کاهش تولید خود مبادرت نخواهد ورزید. وزیر اعتراف کرد که کویت مقداری از نفت خام خود را در بازار سیاه می فروشد، لیکن به نظر وی به جای بازار سیاه، عدم موازنه عرضه و تقاضا، مسبب و دلیل بالا رفتن قیمتهاست و اگر این موازنه برقرار شود بازار سیاه نیز به خودی خود از بین خواهد رفت. کویت با افزایش تولید به سطح 3 میلیون بشکه در روز (برای آزمایش کارخانه گاز مایع نفتی) منافع چندانی به دست نخواهد آورد، چون حداکثر ظرفیت تولیدی «نفت کویت» (به استثناء منطقه تولیدی جدا شده) فقط 25/2 میلیون بشکه در روز است. و چون کشور در حال حاضر به همین میزان تولید می کند، وزیر معتقد است که ظرفیت تولیدی کویت همین است و بس. (پایان خلاصه).

3 - کاردار به همراه مقام اقتصادی در حال عزیمت به آمریکا، باک در ساعت 8 بعد از ظهر روز 22 ژوئیه با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح برای توجیه وی در مورد بیانیه رئیس جمهور در زمینه انرژی (مرجع الف) ملاقات نمودند.

کاردار از افزایش قیمت نفت اوپک اظهار تأسف کرد، لیکن اضافه کرد که ما از اینکه حسین سخنگوی کابینه دولت کویت به سرعت و به طور مثبت به بیانیه رئیس جمهور در زمینه انرژی پاسخ گفته است خوشحال هستیم (مرجع پ). کاردار به شرح تفصیلی برنامه رئیس جمهور پرداخت چون این برنامه به وسیله نامه ای به وزیر ابلاغ شده بود و طبق گفته خود وی، علی خلیفه شب تا دیر هنگام بیدار مانده بود تا به سخنرانی رئیس جمهور آمریکا از رادیو صدای آمریکا گوش فرا دهد.

4 - علی خلیفه از برنامه رئیس جمهور استقبال کرد و گفت که او خلاصه ای از سخنرانی وی را در جلسه عادی کابینه در روز 22 ژوئیه منتشر کرده است. وی امیدوار است که طرحهای رئیس جمهور موفق شود.

لیکن نمی داند که چطور می توان به هدفهای بزرگ دست یافت چون همین سه ماه قبل بود که شاخه اجرائی به کنگره اطلاع داده بود که تا سال 1980 فقط می توان معادل 000/300 بشکه در روز از نوع سوخت ترکیبی تولید نمود. ولی رئیس جمهور در بیانیه اخیر خود صحبت از 5/2 میلیون بشکه در روز تا سال 1990 می کند. البته این برنامه جدید حاکی از سرمایه گذاریهای عظیم است، لیکن هنوز نمی تواند چهره اصلی واقعیت را تغییر دهد. و با صرف فقط پول نمی توان مشکلات را حل نمود. این احتمالاً قضاوت بانکدارها و متخصصین امور مالی بوده است، چون بعد از سخنرانی رئیس جمهور از ارزش دلار نیز کاسته شد. ولی ممکن است که آمریکا بتواند در کوتاه مدت به اهداف خود در زمینه کاهش واردات دست یابد. و چون آمریکا در نیمه اول 1979 کمتر از 2/8 میلیون بشکه در روز وارد می کرد و دچار عقب افتادگی اقتصادی گردید، نمی توان از آن انتظار داشت که در نیمه دوم 1979 بیش از 2/8 میلیون بشکه در روز نفت وارد نماید، و در سال 1980 نیز میزان واردات کاهش خواهد یافت. عقب افتادگی اقتصادی باعث کاهش واردات و افزایش صادرات خواهد گشت، و در نتیجه آن در کسری پرداختهای آمریکا موازنه ایجاد خواهد شد و سرانجام دلار تقویت خواهد گردید.

ص: 29

5 - عرضه و تقاضای جهانی و تولید نفت کویت: طبق پیش بینی شیخ علی، عقب افتادگی اقتصادی امریکا نه تنها در فصل اول بلکه در فصل دوم 1980 نیز ادامه خواهد داشت. تقاضا برای نفت نه تنها در امریکا بلکه در تمام جهان پایین خواهد آمد «و ثبات بازار در سال 1980 از بین خواهد رفت.» در واقع سال 1981 یک «دردسر» خواهد بود چون عرضه بیش از تقاضا خواهد بود. در سال 1980 در آمریکا تقاضا به نسبت یک میلیون بشکه در روز پایین خواهد آمد، البته اروپا به این سرعت عمل نخواهد کرد، و در واردات بعضی از کشورهای کمتر توسعه یافته نیز کاهشی پدید خواهد آمد. در جهان عرب در نتیجه افزایش قیمت در سالهای 74 - 1973 مصرف حدود 10 درصد کمتر شد، و این اتفاق بار دیگر رخ خواهد داد. با عمل متقابل این وقایع «مثبت» سیاهه هایی باید تشکیل شود که احتمالاً با 5/1 میلیون بشکه در روز توأم خواهد بود.

معذالک وضع نفت جهان در سال 1980 چندان هم حاکی از تشنج نخواهد بود و بنابراین کویت می تواند میزان تولید «نفت کویت» را (به استثناء سهم آن کشور از منطقه جدا شده سعودی کویتی) به سطح 5/1 تا 6/1 میلیون بشکه در روز کاهش دهد. برخلاف احساس بعضی نباید فکر کرد که این به معنی 700000 بشکه کاهش است، چون امروزه کویت استثنائا 2/2 میلیون بشکه در روز تولید می کند. سقف عادی تولید نفت کویت 2 میلیون بشکه در روز بوده است، و در سالهای 78 - 1977 تولید بالغ بر 8/1 تا 6/1 میلیون بشکه در روز بود و کاهش به میزان 000/400 - 000/300 بشکه در روز خواهد بود.

6 - کاردار سؤال کرد که آیا درست است که بعضی از کشورهای اوپک تولید را کاهش می دهند تا قیمت را بالا ببرند؟ وزیر پاسخ داد که وی باور ندارد که این موضوع صحت داشته باشد. به طور مثال، حتی عراق تولید خود را افزایش داده است تا بتواند با تولید 5/3 میلیون بشکه در روز به وضع تقاضا رسیدگی نماید.

تولید 2/2 میلیون بشکه در روز کویت در سال 1979 بالاتر از سقف اعلام شده است و بنابراین با در نظر گرفتن هواداری از صرفه جویی در کویت یک مسئله سیاسی حساس است. (وزیر سریعا از ما خواست که موضوع تولید نفت کویت در سطح بیش از 2 میلیون بشکه در روز را محرمانه نگاهداریم.) وی گفت، کویت مجبور است در تولید خود کاهش پدید آورد تا بتواند تنها منبع طبیعی خود را تا حد امکان حفظ نماید. ولی کویت مایل نیست که تقاضا بالاتر از عرضه بشود و منجر به صعود قیمتها گردد. کاهش تولید با در نظر گرفتن تخفیف تشنج در بازار انجام خواهد شد. ولی در صورتی که وضع بازاری سال 1979 در سال 1980 هم ادامه داشته باشد، کویت سطح تولید خود را با آن وفق خواهد داد.

7 - سیاست فروش و فروش در بازار سیاه: وزیر گفت «اگر نفت اضافه داشته باشیم، آن را گاهی به مشتریان قدیمی و گاه به مشتریان جدید می فروشیم. از زمانی که من به وزارت رسیدم یکی از اولویتهای من ایجاد بهبود در کیفیت مشتریهایمان بوده است. در خاتمه قرارداد فروش نفت به بعضی از آنها قطع می گردد. ما به دنبال مشتریان دراز مدت هستیم و مانند گذشته خواستار مشتریانی نیستیم که نمی توانند در زمان پایین بودن تقاضا حداقل خرید خود را انجام دهند. ما مشتریانی می خواهیم که در اوقات خوب و اوقات بد همراه ما باشند، یعنی شرکتهائی که دارای یک میلیارد دلار و یا بیشتر سهام باشند و تعدادی پالایشگاه در اختیار داشته باشند نه مشتریهای بی اهمیت.» 8 - با اشاره به اجلاس توکیو که خواستار از بین رفتن نقش بازار سیاه شده بود، وزیر گفت بازار سیاه عامل افزایش قیمتها نیست. تا زمانی که تقاضا از عرضه بیشتر باشد، مشتریان حاضر و آماده در بازار سیاه

ص: 30

خواهند بود. تلاش برای از بین بردن آن در رتردام نیز مؤثر نیست. نفتهای بفروش رسیده در بازار سیاه به قبرس و جاهای دیگر منتقل می گیرند رد واقع بازار سیاه نیازی به یک محل خاص ندارد، تنها نیاز بازار سیاه یک تلفن و یا یک تلکس است. وزیر گفت «اگر من این نفت را ده دلار گرانتر نفروشم در حالی که می دانم شخص دیگری حتما این کار را می کند، حتما احمق خواهم بود.» تنها راه حل برای این مسئله برقراری موازنه بین عرضه و تقاضا است نه از بین بردن بازار سیاه.

9 - ظرفیت تولیدی کویت: وزیر با کمال تعجب پرسید که چرا مردم فکر می کنند که کویت کمتر از ظرفیت خود تولید می کند. رقم 8/3 میلیون بشکه ای را که «شرکتهای نفتی» در مورد تولید کویت اعلام کرده اند و گاهی ظرفیت تولید کویت را 3 میلیون بشکه در روز هم قلمداد می کرده اند، بسیار نادرست است. ظرفیت تولیدی نفت کویت شامل منطقه قدیمی شرکت نفت وفرا (اگزامین اویل، که اکنون یکی از مهمترین تولیدکنندگان کویت یعنی شرکت نفت کویت باشد) تنها 25/2 میلیون بشکه در روز است. اگر تولید بیش از این رقم ادامه یابد موجب وارد آمدن خسارت به ذخایر و فشار ذخایر می گردد در حقیقت «در هفته گذشته ما سه جلسه ترتیب دادیم که ببینیم آیا می توانیم تولید را از 25/2 میلیون بشکه موقتا به سطح 3 میلیون در روز افزایش دهیم (تا بتوانیم کارخانه گاز مایع نفتی را آزمایش کنیم). و به این نتیجه رسیدیم که برای این کار باید قوانین را زیر پا بگذاریم و من از این کار بسیار متنفرم چون خطر زیادی به همراه دارد، و این بدین معنی است که نمی توان مراکز تجمع گاز را جمع آوری کرد، چون اگر این کار بشود، ولی در تعمیر و نگهداری آن ممارست و پیوستگی وجود نداشته باشد، خالی از خطر نخواهد بود، همان طور که یک مرکز جمع آوری گاز در سال 1978 منفجر گردید. و این گونه اتفاقات نه تنها یک خطر فنی بلکه سیاسی نیز به حساب می آید.» این بحثها سبب شده بود که وزیر متقاعد گردد که ظرفیت تولیدی نفت کویت 25/2 میلیون بشکه در روز می باشد.

10 - اظهارنظر: رقم 25/2 میلیون که به عنوان حداکثر ظرفیت تولیدی نفت کویت توسط وزیر اعلام گردید حتی از 25/2 میلیون بشکه ای که قبلاً (مرجع پ) ذکر گردید کمتر است و از رقم 3 میلیون بشکه ای که درباره آن شایعاتی پراکنده شده بود نیز، خیلی کمتر است. در اظهارنظر پیرامون ظرفیت تولیدی کویت، یکی از مقامات نفتی آمریکا که سالها مقیم کویت است اعلام کرد که باور نمی کند که ظرفیت تولیدی نفت کویت خیلی کمتر از 6/2 میلیون بشکه باشد، مگر اینکه در ذخایر نفتی تغییراتی به وجود آمده باشد. وی گفته است که علاوه بر این دولت کویت مایل نیست به میزان زیاد نفت تولید نماید به همین دلیل در حال تجدیدنظر در مورد ظرفیت تولیدی خود می باشد، تا بتواند به اهداف خود در تعیین خط مشی دست یابد.

با پیچیدگی های منابع، دولت کویت می تواند این کار را انجام دهد و بدون دسترسی به سوابق کامپیوتری دقیق نمی توان با برآوردهای آن مخالفت نمود. البته ممکن است این مقام نفتی درست گفته باشد، لیکن وزیر هم سعی کرد با صداقت اظهار نماید که تولید بیش از 25/2 میلیون بشکه در روز خطرات زیادی را به همراه دارد. رقم اصلی ظرفیت هر چه باشد، با در نظر گرفتن فرضیات وی نمی توان در آینده وی را وادار کرد که به تولید نفت کویت در سطح بیش از 25/2 میلیون بشکه بپردازد. ساترلند

نقطه امید در افق تیره: ناظران می گویند قرارداد کمپ دیوید هنوز زنده و...

ص: 31

سند شماره (44) تاریخ: 2 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نقطه امید در افق تیره:ناظران می گویند قرارداد کمپ دیوید هنوز زنده و به قوت خود باقی است 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - خلاصه: کویت همیشه مرکز شایعات است. در تابستان داغ و سوزان بر شایعات پرداخته خود متمرکز است، چون گرما، گرد و خاک و برنامه تعطیلات دسترسی به حقایق را ناممکن می سازد. به این ترتیب کویت مملو از شایعاتی است که نه مورد تأیید مقامات رسمی کویت قرار می گیرد و نه واقعیتی آنها را حمایت می کند و شایعات حاکی از آن است که در زمینه ایجاد صلح در خاورمیانه پیشرفتهای چشمگیری در حال به وقوع پیوستن است. دراماتیکهای وین با شرکت یاسر عرفات مورد بحث است و همه آنها به عنوان پیشرفتهایی در زمینه صلح چه با شرایط فلسطینیها و چه با شرایط آمریکاییها می نگرند. علیرغم عکس العملهای آمریکا نسبت به افزایش قیمت نفت اوپک و اینکه آمریکا ممکن است به کشورهای نفتی حمله ور شود، دوایر محلی کمپ دیوید را مفید می دانند (گرچه در آشکار آن را نمی پذیرند)، و سعی دارند کاری کنند که دیگران اعراب نیز به طور سازنده در قراردادهای کمپ دیوید شرکت نمایند. ولی در حال حاضر کسی آمریکا را به خاطر سیاستهایش در خاورمیانه محکوم نمی کند. ناظران فکر نمی کنند که کمپ دیوید «به رکورد کشیده شده است» بلکه معتقدند تغییر موضع بین دولت آمریکا و ساف می تواند به پیشرفتهای چشمگیر در صلح خاورمیانه منجر شود گرچه ممکن است بعضیها فکر کنند که خاورمیانه نمی تواند درست به مسائل بنگرد، ولی مسئله اصلی این است که آیا تغییری در مواضع تاریخی ساف و آمریکا پدید خواهد آمد و یا اینکه عراق مذاکراتی را که ممکن است منجر به صلح بین اعراب و اسرائیل شود قبول خواهد کرد یا نه. (پایان خلاصه).

3 - هوای تابستانی کویت که توأم با بادهای غبارآمیز و بخار آب است، اخیرا «توأم با شایعاتی شده است که بر اساس آنها معتقدند» در زمینه صلح پیشرفتهای واقعی در حال صورت گرفتن است. اعضاء گروههای دیپلماتیک که رابط هایشان در دولت کویت به تعطیلات تابستانی رفته اند به علت فقدان شواهد مستحکم در این باره توافق چندانی ندارند، چون نمی دانند که آیا ملاقات عرفات در وین با کریسکی وبراند و ورود اشتراوس به روند صلح در اسکندریه و مداخله احتمالی آمریکا برای حفاظت از حوزه های نفتی، و خشم اعراب در رابطه با منفی گرایی بغداد علیه سادات سبب خواهد شد که ساف، اردن و سوریه در «روند صلح» شرکت نمایند و به موازات مذاکرات خودمختاری کمپ دیوید تشکیل سکوی جداگانه را بدهند یا خیر.

4 - البته آنها که ملاقات عرفات در وین را به عنوان پیروزی انقلاب تندرو فلسطینیها در جلب حمایت اروپاییان (و آمریکاییها) می بینند تحت تأثیر کسانی واقع می شوند که معتقدند که گروه میانه رو ساف به رهبری عرفات در موضعی قرار می گیرد که در نتیجه آن آمریکا بتواند با شرایط آمریکایی با فلسطینیها معامله نماید. هیچ کس نمی داند که محتوای ملاقات های وین چیست، لیکن همه معتقدند که هدف رسیدن به صلح است. همه در مورد همکاری آمریکا در برگزاری این ملاقاتها توافق دارند، لیکن نتیجه گرفته اند که آمریکا با این مذاکرات موافقت کرده است چون (الف) می دانسته است که یا ساف تسلیم شرایط آمریکا

ص: 32

می شود و یا (ب) آمریکا تسلیم شرایط ساف می گردد. به طور کلی جو روانی حاکم این است که مذاکرات در زمینه صلح امیدوارکننده است و موضع آنهایی که خواستار رویارویی منافع اعراب با منافع امریکا و اسرائیل هستند تضعیف می گردد. در زمانی که افزایش قیمت نفت اوپک و پاسخ دولت آمریکا باید منجر به بلند شدن سر و صدا در حمایت از استفاده «از نفت به عنوان یک سلاح» بشود، عجیب این است که بعضی از مردم اینجا از این روش اجتناب می ورزند.

5 - گذشته از پاسخ مثبتی که یکی از مقامات برجسته به ما داد (تلگرام مرجع) از دیگر منابع کویتی در این باره اطلاعاتی دریافت ننموده ایم. شیخ صباح الاحمد وزیر خارجه کویت اخیرا (از 9 تا 11 ژوئیه) به سفر به عمان، دمشق و بغداد پرداخت و درباره آن توضیحی نداده است و دیگر منابع ما در وزارت امور خارجه نیز در این باره چیزی نمی دانند. مطبوعات اظهار می دارند چیزی نمی دانند. مطبوعات اظهار می دارند که شیخ صباح در این سفر سعی دارد اعراب را به یک مبارزه سیاسی شدیدتر علیه مصر فرا خواند. لیکن منابع دیگر در امور خارجه معتقدند که شیخ سعی کرده است به سران عراق و سوریه و شاه حسین بفهماند که کمپ دیوید تنها راه حل منطقی و رضایت بخش می باشد. این ناظران می گویند که شیخ احمد احتمالاً از اسد، بکر و حسین خواسته است که به مذاکرات موازی اقدام نمایند و لازم نیست که کمپ دیوید را معتبر بشناسند، بلکه گامی برای ایجاد یک صلح واقعی از طریق این مذاکرات بردارند.

6 - هنگامی که یکی از منابع موجود در دیوان امیر (حفاظت شود) به ما در 21 ژوئیه گفت که وزیر امور خارجه سعی دارد راهی بیابد که بتوان به وسیله آن بین «اعراب» و کمپ دیوید آشتی برقرار سازد. (درست برعکس گفته مطبوعات مبنی بر اینکه وی سعی داشته اعراب را از آن دور سازد) از وی پرسیدیم که چرا وزیر امور خارجه این موضوع را با ما درمیان نمی گذارد تا ما هم در این زمینه اقدامات مؤثری انجام دهیم.

این مشاور گفت کویتیها معتقدند که گفتگوی مستقیم با آمریکا سبب با خبر شدن اسرائیل و خنثی شدن تلاشهای کویت می گردد.

7 - مقامات کارمندی وزارت خارجه پیش بینی می کنند که افق تیره عربی امیدوارکننده تر شده است.

سفیر انگلیس (شدیدا حفاظت شود) که هفته گذشته خواستار یک ملاقات عالیرتبه سیاسی در سطح وزارت خارجه شده بود، موفق به ملاقات با دو تن از سران این وزارتخانه گردید که کاملاً از موضوع بی خبر بودند، و گفتند که وزیر خارجه در این سفر به دیدار دوستان قدیمی پرداخته است. سفیر انگلیس معتقد است که هیچ واقعه امیدوارکننده ای در حال رخ دادن نیست، ولی ما فکر می کنیم که جهالت و بی خبری مقامات وزارت خارجه کویت هیچ موضوعی را ثابت نمی کند.

8 - سفیر سوئیس، ده روز قبل از این مسافرت طولانی گفت در نتیجه قدرت اعراب «اروپا» آماده است تا در روند صلح نقش فعالتری داشته باشد. سفیر گفت اجلاس عرفات در وین نشان داد که ساف مایل است به شرایط منطقی آمریکا تن در دهد باید در شش ماه آینده منتظر اعلامیه حکومت فلسطینی در تبعید باشیم. این واقعه سبب تحکیم موضع ساف به عنوان یک سازمان مشروع و تضعیف مقاومت آمریکا برخورد مستقیم خود با این سازمان می شود. وی در تحلیل خود می گوید، قبول مذاکره با ساف از طرف امریکا فشار زمانی را از بین می برد: ساف مایل به گفتگو خواهد شد، در حالی که افکار عمومی جهان تغییر پیدا می کند و فشارهای سیاسی داخلی اسرائیل نیز با اوضاع بعد از بگین مطابقت پیدا می کند.

سفیر اردن (حفاظت شود) که مردی است شدیدا «صلح طلب» ولی با همه گرایشات محافظه کارانه و

ص: 33

رادیکال عربی در کویت آشناست، به کاردار گفته است که سفر شیخ صباح الاحمد به امان، دمشق و بغداد ممکن است به منظور تشکیل یک اجلاس عربی باشد که منجر به انتشار یک بیانیه حاکی از میانه روی بشود، البته این بیانیه امتیاز آشکاری به کمپ دیوید نخواهد داد، لیکن راه را برای آغاز مذاکرات صلح طلبانه بین اسرائیل از یک طرف و اردن، سوریه و ساف از طرف دیگر فراهم خواهد ساخت. سفیر گفت البته هیچ یک از مقامات کویتی به حمایت از این تحلیل بر نخواهند خواست. وی با مطرح کردن این نظریه که امریکا با زرنگی خاصی در «اعلامیه» خود گفته است که به حوزه های نفتی حمله ور خواهد شد گفت به این ترتیب اعراب میانه رو توانسته اند در برابر رادیکالها وسیله ای پیدا کنند: وی فکر می کند که شیخ صباح الاحمد به عراقیها و لیبیاییها توضیحا می گوید که استفاده از نفت به عنوان یک سلاح سبب می شود که امریکاییهای منفور سرزمینهای ما را اشغال کنند و بنابراین «بهتر است ما هم با آمریکا به بازی مذاکراتی بپردازیم.» 10 - سفیر اردن، که شاید خیلی خوش بین باشد، معتقد است که در جهان اعراب یک جو ضد رادیکال در حال شکل گرفتن است. از آزاد شدن بن بلا از تبعید در الجزیره به عنوان میانه روتر شدن دولت الجزیره سخن می گوید، وی گفت شاه حسین خود او نیز (لطفا حفاظت نمایید) «به ناچار» نخواهد توانست دوستی و حسن نیت خود را با «دروغگویان دمشق و بغداد» ادامه دهد. وی گفت بغداد اخیرا منطقی تر شده است (ولی اظهار نداشت که ممکن است صدام حسین جانشین البکر بشود) دیگر دیپلماتها نیز از همین روند و گرایش صحبت می کنند. کاردار آلمان غربی ملاقات کرایسکی - عرفات را با نقش میانجیگرانه سوسیالیستهای اروپایی در بحران پرتغال در چند ماه گذشته مقایسه می کند. کاردار شوروی از عراق به عنوان مهمترین دولت ارتدادی که دوباره از دیگر اعراب جدا و منزوی شده است سخن می گوید، چون نتوانسته است قطعنامه های ضد مصری را در اجلاس وزرای خارجه تونس به تصویب رساند و دیگر اینکه نتوانسته به اتحاد سیاسی با سوریه نائل آید.

11 - آخر خط: ما دیگر به منفی بافی دیپلماتهای اینجا در مورد سیاست آمریکا در خاورمیانه عادت کرده ایم. ولی در حال حاضر این منفی بافی کم شده و یا محدود به مفسرین حرفه ای منفی باف شده است، گویا تصمیم آمریکا برای ثمر دادن کمپ دیوید همزمان با بهبود (عظیم یا هر طور دیگر) اوضاع در وین و پایتختهای عربی تأثیر خود را گذارده است. خیلیها جرأت ندارند فریاد بزنند، «حق با شما آمریکاییهاست»، ولی بسیاری معتقدند که نام این بازی از کمپ دیوید باید نابود شود به کمپ دیوید باید ساخته شود تغییر کرده است. تا زمانی که ساف حاضر به تندروی باشد همه از آن حمایت خواهند کرد، ولی اگر یک روش ملایمتری را نیز اتخاذ کند هیچ کس مخالفتی نشان نخواهد داد. آنها خوشحال می شوند اگر امریکا بتواند در موقع مناسب اتخاذ چنین روش ملایمتری را سبب شود. بسیاری نمی دانند که چطور ممکن است با حمایت اروپاییها «صلحی منصفانه» با آغاز مذاکرات سوریه، اردن و ساف به وجود آید، لیکن بسیاری معتقدند که با همکاری آمریکا این ناممکن، ممکن می شود. کویت باز هم مانند گذشته مایل نیست در خط مقدم قرار گیرد، شاید تحلیلگران درست گفته باشند که شیخ صباح در نظر دارد با جدا کردن اجلاس بغداد از موضع ارتدادی در قبال کمپ دیوید، موضع میانه روتری را به وجود آورد لیکن دو سؤال بسیار مهم وجود دارد (الف) آیا عرفات فکر می کند در موقعیتی قرار دارد که بتواند با موضع آمریکا سازش نماید تا بتواند سازمان خود را در کمپ دیوید و یا مذاکرات موازی دیگر درگیر نماید، و (ب) آیا

ص: 34

عراق با به قدرت رسیدن صدام حسین به مشورتهای میانه روها حالت دوستانه نشان خواهد داد. در صورتی که جهان عرب به استثناء عراق از اسرائیل تقاضای صلح نماید بین کویتیها و همسایگان مشاورتهای طولانی آغاز خواهد شد و قبل از آن دولت کویت موضع خاصی را اتخاذ نخواهد کرد. آنچه گفته شده ممکن است نتیجه نوزده روز مداوم اصابت شن به چشمها و ریه ها باشد، و با این وصف هیچ کس از مقامات کویتی درباره محتوای آن چیزی نمی داند، لیکن ما با بعضی از رابطهای خود تماس گرفته ایم و معتقد شده ایم که خوش بینی رابطهایمان در اینجا چندان هم بی اساس و بی پایه نیست.

ساترلند

اظهارنظر مثبت مقامات کویتی درباره نقش آمریکا در روند صلح

سند شماره (45) تاریخ: 2 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: (خیلی محرمانه) اظهارنظر مثبت مقامات کویتی درباره نقش آمریکا در روند صلح 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - خلاصه: گفتگوی 22 ژوئیه بین کاردار و یک مقام مهم وزارت امور خارجه کویت نشانگر نظریات مثبت این کشور پیرامون نقش آمریکا در روند صلح است. (پایان خلاصه).

3 - پس از گفتگو پیرامون مسائل دیگر با مشاور حقوقی وزارت خارجه کویت طارق رازوقی (حفاظت شود)، کاردار از پیشرفتی که توسط سفیر اشتراوس در ایجاد روابط شخصی بین سادات و بگین و ایجاد برنامه کار برای مذاکرات خودمختاری به وجود آمده اظهار خشنودی کرد (مراجع الف و ب) کاردار گفت که مایل است نظر دکتر رازوقی را پیرامون سفر سفیر اشتراوس و ملاقات عرفات در وین بداند. دکتر رازوقی که به وزیر امور خارجه بسیار نزدیک است، گفت به نظر وزارت امور خارجه اجلاس وین تصویری بسیار مثبت از عرفات و ساف به وجود آورد، لیکن وی معتقد است که حتی مهمترین و محترم ترین سیاستمداران اروپایی نیز نمی توانند بیش از این برای روند صلح در خاورمیانه کاری انجام دهند. به نظر وی آمریکا عامل تعیین کننده است: «شما باید با ساف گفتگو نمایید.» وی انتظار دارد که ما این کار را انجام بدهیم.

4 - در این رابطه، وی به گفتگوی اخیر خود با یکی از «سفیران کشورهای سوسیالیست» اشاره کرد که در آن از کویت خواسته شده بود که به اقدامات مشابه خود در کنفرانس بغداد علیه مصر ادامه داده، عربستان سعودی و دیگر کشورهای تولیدکننده نفت شبه جزیره را متقاعد سازد که با استفاده از قیمت نفت، تولید نفت، و اهرم سرمایه گذاریهای خود در آمریکا به این کشور فشار وارد سازند تا اسرائیل به زانو درآید رازوقی که از این پیشنهاد خشمگین شده بود، گفت وی چگونه می تواند چنین پیشنهادی را مطرح نماید در حالی که مهمترین کشور عربی همجوار ما یک دولت مارکسیستی است. رازوقی گفته است، که اصولاً به نفع عربستان سعودی نیست که با اعمال تاکتیکهای این گونه ای آمریکا را از خود دور سازد در حالی که یمن جنوبی را در همسایگی خود و یک دست نشانده روسی دیگر نیز در ورای دریای سرخ دارد.

علاوه بر این رازوقی به عنوان یکی از مقامات کویتی در رتبه سفارت از همتای خود می خواست که توجه کند که آمریکا حداقل سعی دارد که در خاورمیانه راه حلی به وجود آورد، در حالی که شوروی اصلاً به این

ص: 35

اندازه تلاش نمی کند. رازوقی گفت آمریکا در اسرائیل نفوذ دارد و سرانجام با ساف گفتگو خواهد کرد.

علاوه بر این، آمریکا در موقعیتی است که می تواند مسائل اساسی را حل نماید. بالاخره رازوقی به همتای سوسیالیست خود گفت که بر هم زدن وضع اقتصادی آمریکا با این تاکتیک ها اصلاً به نفع مواضع مالی و اقتصادی دراز مدت و یا کوتاه مدت کویت نمی باشد.

5 - کاردار از دریافت این گزارش اظهار تشکر کرد و گفت که ما قصد داریم در روند صلح به طور کامل شرکت نماییم، لیکن این صلح به آسانی و به سرعت به دست نمی آید.

6 - اظهارنظر: بیانات رازوقی...مهمترین نقطه نظر مقامات کویتی که تا کنون شنیده شده است...همزمان با این احساس که در افق ابری صلح خاورمیانه آفتاب در حال ظاهر شدن است، انجام می گیرد. ساترلند

خرید دوجانبه نفت توسط فرانسه

سند شماره (46) تاریخ: 3 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: (خیلی محرمانه) خرید دوجانبه نفت توسط فرانسه 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - در پاسخ به سؤال ما، مقام اقتصادی سفارت فرانسه (حفاظت شود) گفت که به نظر او بین فرانسه و کویت قراردادهای خرید دوجانبه نفت منعقد نشده و نخواهد گردید. و تا آنجا که می داند بین سفیر فرانسه و وزیر نفت کویت در ملاقات خود در اوائل این سال در این مورد گفتگویی انجام نشده بود. منبع فکر نمی کند که کویت مایل باشد وارد یک قرارداد دوجانبه خرید با فرانسه بشود، چون معمولاً این نوع قراردادها با خرید تجهیزات و خدمات فرانسوی توأم است (مانند عراق) و دولت کویت نیز معمولاً به این نوع قراردادها تمایلی نشان نمی دهد. چنین رویدادی در «زمینه نفت» بین دو کشور تنها ممکن است زمانی صورت گیرد که شرکت فرانسوی بتواند کار گسترش و مدرنیزه سازی پالایشگاه شرکت نفت کویت را انجام دهد البته اگر این پروژه یک میلیارد دلاری مورد تصویب قرار گیرد.

3- اظهارنظر: فروش نفت کویت تحت قراردادهای دراز مدت و کوتاه مدت صورت می پذیرد، در حالی که سه شرکت بزرگ یعنی گلف، شل بریتیش پترولیوم تقریبا بیش از حد معمول تولید می کنند و گاهی مقداری نفت در بازار سیاه بفروش می رسد. و فکر می کنیم حدود 000/100 بشکه در فصل چهارم 1979 باقی بماند، ولی یک شرکت آمریکایی مذاکرات مقدماتی خود را پیرامون این مقدار نفت با کویت آغاز کرده است. البته موفقیت این مذاکرات هم بستگی به این دارد که قراردادهای کنونی تمدید نشود.

حتی اگر فرانسه بخواهد نفت کویتی را بخرد باید منتظر 30 مارس 1980 باشد که در آن قراردادهای پنج ساله گلف و بریتیش پترولیوم برای تمدید آماده می گردد ولی اگر کویت بخواهد در سال 1980 تولید خود را کاهش دهد که احتمال آن نیز زیاد است، (مرجع پ) دیگر چیزی برای خریدن باقی ماند.

ساترلند

وزیر نفت می گوید کارگران نفتی قابل کنترل هستند

ص: 36

سند شماره (47) تاریخ: 3 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: وزیر نفت می گوید کارگران نفتی قابل کنترل هستند 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - در یک بررسی کلی با وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح در 22 ژوئیه (مرجع ت) با اشاره به مشکلاتی که کارگران نفتی ایران برای ایران به وجود می آورند، این سؤال مطرح شد که آیا کویت نیز با چنین مسئله و مشکلی درگیر و روبه رو می باشد. شیخ علی گفت «برای توقف تولید نفت در کویت فقط چهل کارگر کافی است» و تنها کاری که آنها می توانند انجام دهند این است که مطابق قوانین کار کنند و فراتر از حوزه کاری خود کاری انجام ندهند. با این وصف، وزیر به سرعت گفت «من در این زمینه مشکلی ندارم»، فقط یک یا دو درصد کارگران نفتی قابل اعتماد هستند و بقیه هم به آسانی راضی نگاهداشته می شوند. «آنها تمایلات شدید سیاسی ندارند و منهم همیشه با آنها در تماس بوده، سعی می کنم راضی بشوند.» و در مورد کارگرانی که تمایلات سیاسی دارند نیز کنترل شدیدی اعمال می گردد.

3 - وزیر خاطر نشان ساخت که روز قبل در کمیسیون خدمات مدنی شرکت کرده و خواستار افزایش دستمزد کارگران نفتی شده بود. قبل از ملی شدن، اتحادیه کارگران نفتی در زمینه دستمزدها به طور جمعی به معامله و چک و چانه زدن می پرداخت. ولی حالا که شرکتهای نفتی در اختیار دولت قرار گرفته اند، مسئله دستمزد و مسائل مشابه دیگر نیز تحت اختیار کمیسیون خدمات مدنی قرار گرفته از حوزه و حدود اختیارات اتحادیه ها خارج گشته است. و کارگران هم هنوز در این باره شکایتی نکرده اند. وزیر گفت «از اتحادیه نامه ای دریافت کردم که باعث شگفتی من گردید، چون فکر می کردم که اتحادیه خیلی خشمگین است به این علت که ما حق مذاکره را از آنها گرفته ایم، ولی آنها اصلاً در این مورد اعتراضی ننموده اند.» 4 - وزیر گفت که کارگران اضافه دستمزد و بیشتر چیزهایی را که خواسته اند دریافت می کنند، و به طور کامل نه، چون اگر دولت به تمام خواسته های کارگران پاسخ مثبت بدهد کارگران باز هم تقاضاهای بیشتر و بیشتری را مطرح خواهند کرد.

5 - اظهارنظر: گفتگوی وزیر با ما مؤید گزارش مرجع پ می باشد، یعنی کارگران نفتی خطری علیه ثبات کویت و یا تولید نفت این کشور به حساب نمی آیند. ساترلند

تأثیر مدرن سازی بر کویت

سند (48) تاریخ: 6 مرداد 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه موضوع: (خیلی محرمانه) ارزیابی مجدد سیاسی: تأثیر مدرن سازی بر کویت.

(تمام متن خیلی محرمانه است).

خلاصه: با صدور اولین محموله نفتی از ماههای نفت کویت یعنی سی و پنج سال پیش روند مدرن سازی کویت آغاز گردید. افزایش شدید ثروت ملی سبب رونق یافتن وضع جمعیت شده و سناریوی اجتماعی قدیمی، ساده و مرتبط با یکدیگر را که در پشت دیوارهایی آجری ایفای نقش می کرد از بین برده

ص: 37

است. خارجیها به تعداد بی شماری وارد کویت شده و کویتیها را به صورت اقلیت در آورده اند و در نتیجه پراکندگی خانواده های سنتی و ورود خانواده های جدید بدوی به مجتمعهای شهری جانشین روستاهای قدیمی تحول جدیدی در میان جامعه کویتی پدید آمده است.

اکثر خارجیهایی که در نتیجه ثروت نفتی کویت جذب شدند به سیاستهای حکومت کویت چندان توجهی ندارند، ولی کارگران ایرانی به خصوص پس از به قدرت رسیدن خمینی در ایران نوعی خطر به حساب آمده، و جامعه فلسطینی کویت که بزرگترین و متحدترین عنصر خارجی به حساب می آید نیز مشکل بسیار غامضی را برای دولت به وجود آورده است.با این وصف میزان ثروت نفتی به حد کافی بوده و رهبریت کویت نیز دارای درایت بسیار است، و ثروت به صورتی در جامعه کویتی توزیع شده که نارساییهای اقتصادی موجود در میان خارجیهای مقیم کشور و کویتیهای نسبتا فاقد امتیاز، محرک خطرات ناشی از نهضتهای سیاسی نمی شود. آخرین طرز تفکر سیاست مداران کویتی تأکید بر حفظ کویت برای «کویتیها» دارد و با وجود به رسمیت شناختن لزوم همیشگی استعداد و نیروی کار خارجی، تلاشهایی در جهت ممانعت از افزایش جامعه خارجیهای مقیم کویت صورت می گیرد. کویتیها به صورت گروهی هنوز هم با یکدیگر متحد هستند، لیکن گسترش پایگاههای فیزیکی آنها و ورود عناصر اجتماعی جدید سبب بروز نارضایتی در قبال روشهای سنتی در جلب آراء عمومی شده، و تلاشی در جهت تشکیل یک مجلس شورای ملی صورت گرفته است. پایان خلاصه.

تأثیرات مدرن سازی در سی و پنج سال گذشته کویت از یک جامعه بندری راکد و متکی بر ماهیگیری و تجارت محدود تغییر و به صورت یک قدرت نفتی و مالی حائز اهمیت جهانی در آمده است. طی روند این تغییر کویت قدیمی کاملاً از بین رفته و کویتیها در کشور خود به صورت یک اقلیت در آمده اند.

در ذیل به بررسی تغییرات، تأثیر آنها بر جامعه محلی، ترکیب در حال تغییر جمعیت، تشنجهای حاصله در داخل جامعه کویت و بین کویتیها و غیر کویتیها، و تأثیر اوضاع کنونی و سیاستهای دولت کویت برای مبارزه با آن، در رابطه با ثبات اجتماعی و سیاسی آتی می پردازیم.

سابقه: کویت «قبل از نفت» کویت قبل از سال 1325 یعنی زمانی که برای اولین بار نفت کویت صادر گردید، بیش از جنبه تاریخی آن حائز اهمیت است. اگر سؤال شود که چه کسی «واقعا اهل کویت» است، کویتیهای متنفذ می گویند اشخاص و یا بازماندگان اشخاصی که قبل از «دوران نفتی» در کویت زندگی و کار می کرده اند کویتی هستند، و معنای آن این است که کسانی که پس از این دوران به کویت آمده اند تا در نتیجه ذخایر نفت به ثروت دست یابند، کویتی به حساب نمی آیند. کل درآمد کویت در سال 1325 کمتر از 5 میلیون دلار و جمعیت آن حدود 000/90 نفر بود که اکثرا اعراب بومی کشور بوده و در شهر محصور با دیوار گلی کویت می زیستند که هنگام غروب نیز دروازه های شهر بسته می شد. علاوه بر خانواده حاکمه صباح، جامعه به سه گروه بزرگ دیگر تقسیم شده بود:

1) 20 خانواده مهم تجارت پیشه ای که کشتیهای ماهیگیری، تجاری و صید مروارید را در تصاحب

ص: 38

خود داشتند.

2) نیروی انسانی قایقها و صنعتگران، و 3) گروه کوچکی از اعراب بدوی که در در خارج از شهر زندگی می کردند، لیکن به واسطه ازدواج به خویشاوندی خانواده های تاجر در آمده بودند. این جامعه از طریق ازدواج و گسترش نظام خانوادگی بسیار به هم پیوسته بود. سه یا چهار نسل در زیر یک سقف و یا در خانه های مرتبط با یکدیگر زندگی می کردند و افراد یک محله نیز با یکدیگر خویشاوند بودند. هر خانواده از خانواده صباح گرفته تا فقیرترین خانواده ها دارای یک اتاق یا دیوانیه بودند که همیشه بروی مسافرین عالیرتبه یا فقیر باز بود. از طریق سیستم دیوانیه ارتباط تمام سطوح جامعه بسیار سریع، مستقیم و به طرزی مؤثر صورت می گرفت. زندگی چندان سهل نبود. هیچ گونه سیستم خنک کننده هوا وجود نداشت تا تحمل گرمای 120 درجه (فارنهایت) را آسان نماید، و امراض سل و آبله بسیار شایع بود، و مرگ و میر اطفال بسیار زیاد و منابع آبی بسیار نادر بود، لیکن تمام سطوح جامعه در این سختیها سهیم بودند.

ثروت نفتی و تخریب خانواده صباح با در اختیار داشتن ثروت نفتی که در عرض چند سال 200 برابر شده بود در اوائل دهه 1330 برنامه وسیعی را آغاز کرد تا کویت را تبدیل به یک جامعه کاملاً مدرن و رفاهی بنماید. در انجام این کار آنها به خرید خانه ها و مساکن قدیمی شهر اولیه آن هم با قیمتهای گزاف پرداختند تا پس از تخریب آنها، ساختمانهای جدیدی را در داخل و خارج از شهر آن هم با شرایط بسیار آزاد بنا نمایند. در همان حال نیز به احداث راههای وسیع، بیمارستان، مدارس و غیره پرداختند. نتیجه آن نیز انتقال عظیم پول از جیب دولت به جیب بخش خصوصی بود. بین سالهای 1325 و 1350 دولت کویت بیش از 3 میلیارد دلار یعنی یک چهارم درآمد نفتی را از طریق برنامه اکتساب زمین (که احیانا یک برنامه عمرانی بوده) توزیع کرد. این برنامه علاوه بر ثروت، نابودی و پراکندگی را نیز به همراه داشت. کسی که امروزه به کویت سفر کند نمی تواند هیچ یک از اماکن مسکونی قدیمی را بیابد. چند ساختمان قدیمی باقیمانده نیز میان محلهای گردآوری زباله ها واقع شده و منتظر تخریب توسط بولدوزر هستند تا جای آنها را نیز یک ساختمان چند طبقه اداری بگیرد. بولدوزر نیز با تخریب اماکن مسکونی پیوستگی فیزیکی نظام گسترش یافته خانواده ای را از بین برده است.

فرزندان پس از ازدواج در ویلاها و یا آپارتمانهایی دور از پدران خود به سر می برند و محله ها آن چنان پراکنده و وسیع است که گویی کویت را مطابق شهر لوس آنجلس طرح ریزی کرده اند.

تغییر جمعیت به منظور تبدیل کویت به یک کشور رفاهی مدرن، دولت مجبور بود به نیروی کار ماهر و غیر ماهر خارجیها متکی باشد. کارگران فلسطینی که بسیاری از آنها به دنبال جنگ اعراب و اسرائیل آواره شده بودند به این کشور وارد شدند تا این نیاز را بر آورده سازند. طی سالها، دهها هزار مصری، ایرانی، هندی، پاکستانی و اتباع کشورهای دیگر به عنوان مهاجرین موقت وارد کویت شدند. همزمان با آن بسیاری از اعراب بدوی نیز به خاطر عمران سریع به کویت هجوم آوردند. در نتیجه میزان جمعیت به سرعت افزایش یافت و در دهه 1330 میزان آن به 16 درصد در سال بالغ گردید. از سال 1325 تا سال 1354 یعنی زمان

ص: 39

آخرین آمارگیری، جمعیت کویت بیش از 1100 درصد افزایش یافته و از 000/90 نفر به بیش از یک میلیون نفر رسیده بود. ترکیب آن نیز از یک گروه متجانس شهری تغییر فاحشی پیدا کرد و کویتیها را (5/47 درصد) در کشور خود به صورت اقلیت در آورد. مهمتر از همه اینکه، تعریف قانونی کویتی بودن نیز تغییر فاحشی یافت. دولت کویت به منظور متوازن ساختن هجوم فلسطینیها، مصریها، ایرانیها، هندیها، و دیگران و نیز به منظور تنظیم وضع آنها، به بسیاری از بدویهای تازه از راه رسیده عنوان ملیت کویتی را تفویض نمود. آماری در دست نیست که نشان دهد چه مقدار از جمعیت کنونی کویت (حدود 000/500 نفر) دارای اصل و نسب بدوی هستند. با این وصف از آنجا که درصد خالص افزایش سالانه جمعیت کویت صد در صد یعنی دو برابر رشد جمعیت دیگر کشورهای منطقه بوده است. می توان گفت که نیمی از رشد جمعیت حاصل این گونه تابعیت می باشد. این نشان می دهد که احتمالاً بخش مهمی از کویتیها یا حدود 50 درصد آنها دارای اصل و نسب بدوی هستند. بدین ترتیب کویتیها از صورت یک گروه متجانس تغییر کرده اند. تشنج محسوس میان کویتیهای «قدیمی» و «جدید» «قبل از دوران نفتی» وجود نداشت.

توزیع درآمد - ثروتهای جدید عدم مساوات بیشتر را به همراه دارد الف: کویتیها. واضح است که ثروت نفتی برای تمام کویتیها رو به افزایش بوده است. تقریبا، در سال 1331 میانگین واردات سرانه معادل 280 دلار بود. در سال 1339 این رقم سه برابر و به 780 دلار سرانه رسید و رد اواسط دهه 1350 این رقم به بیش از4000 دلار سرانه بالغ گردید. افزایش سریع درآمد سرانه، (که در سال 1355 حدود 480/15 دلار برآورد شده بود)، با پیشرفت توزیع درآمد هماهنگ نبوده است .

طبق آخرین تجزیه و تحلیل آماری توسط دانشمندان کویتی و انگلیسی، در حقیقت با گذشت زمان عدم تساوی درآمدها نه تنها بین کویتیها و غیر کویتیها بلکه میان خود کویتیها نیز وسیع و گسترده تر شده است.

بنا به نتایج حاصله از درآمد خانوادگی در سال 52 / 1351، قبل از افزایش عظیم قیمت نفت، در گروه غیر کویتیها حدود 10 درصد از خانواده های غیرکویتی 29 درصد کل درآمد گروه را به خود اختصاص می دادند، در حالی که در گروه کویتیها، 10 درصد رده های بالا 40 درصد کل درآمد کویتیها را به خود اختصاص داده بودند. از آن زمان به بعد، در نتیجه تورم، درصد کل درآمدی که نصیب ثروتمندترین خانواده های کویتی می شد، افزایش یافت، که مطالعات مذکور نیز نشانگر این واقعیت است. (به ضمیمه 2 رجوع شود).

ب: غیر کویتیها. جای تعجب نیست اگر گفته شود که میانگین درآمد غیر کویتیها کمتر از درآمد کویتی هاست. در سالهای 52 / 1351 یعنی آخرین سالهایی که آمارهای مربوط به آن موجود است، میانگین درآمد کویتیها 750 دلار در ماه بود، ولی در رابطه با غیر کویتیها این درآمد معادل 500 دلار بود.

غیر کویتیها قدرت خرید چندانی نداشتند، چون اکثر آنها به عنوان نیروی کار با دستمزد کم استخدام می شدند و علاوه بر این باید اجاره پرداخت می کردند، در حالی که کویتیها از مسکن سوبسید شده دولتی (و درآمد جهت پرداخت اجاره) برخوردار بودند، و دولت نیز در رابطه با استخدام و پرداخت حقوق به اولویت می داد. گرچه آمار دقیقی از زمان افزایش قیمت نفت در سالهای 53 / 1352 در دست نیست، ولی گمان می رود که شکاف درآمد موجود میان کویتی و غیر کویتیها وسیعتر شده است، و علت نیز افزایش نرخ اجاره است که بر غیر کویتیها بیش از کویتیها تأثیر بخشیده، و دیگر اینکه بخش اعظم درآمد ناشی از

ص: 40

قراردادها، پیمانها و غیره نصیب کویتیها گشته است.

ج: لیکن برای همه ثروت کافی وجود دارد. از نظر مقایسه با دیگر کشورهای موجود، ثروت فوق العاده ای که همراه با روند مدرن سازی وارد کویت شده توسط یک طبقه و یا گروه خانوادگی خاص گردآوری نشده است. افزایش توزیع درآمد نامساوی بوده ولی این عمل چندان فاحش نبوده است. آنها که به ثروت جدید دسترسی بیشتری داشته اند سعی کرده اند از افراد تهیدست و ناراضی هیچ کس را از قلم نیندازند و تقریبا همه از خارجیها گرفته تا تازه واردین می بایست بپذیرند که فوائد بسیاری نصیب آنها شده است. این ثروت نفتی آنقدر زیاد بوده است که به عبارت دیگر سهم هر کس کافی است. همیشه شکوه از عدم مساوات وجود داشته و وجود خواهد داشت، لیکن این شکوه ها ناشی از رنج و مشقت نیست.

غیر کویتیها - - یک نیروی بر هم زننده ثبات ؟ مطالب بسیاری اخیرا در مورد جوامع بی ثباتی که متکی به بسیاری از تکنسینها و کارگران دیگر کشورها بوده، و به خصوص در مورد کشورهای حوزه خلیج که معدودی از آنها دارای جمعیت بومی کوچکتری در مقایسه با نیروی کار وارداتی جهت تأمین نیازهای قرن بیستم هستند، نگاشته شده است لیکن این ترس از بی ثباتی زمانی اعتبار می یابد که جوامع خارجی مقیم این کشورها نقش مهمی را در سیاستهای کشور میزبان خود ایفا نمایند. واقعیت این است که بخش اعظم اینگونه جوامع موجود در کویت نسبت به سیاست های کویتی بی تفاوت هستند. توزیع ثروت نیز مسئله ای حاد نیست چون «کارگران مهمان» بیش از نقاط دیگر پول درمی آورند، و قصد ندارند این مرغ تخم طلائی خود را بشکند در عربستان سعودی نیروی کار یمنی بسیار عظیمی مستقر شده است، که در رابطه با سیاستهای عربستان سعودی در قبال یمن شمالی و جنوبی نگرانیهای عمیقی را پدید می آورد، لیکن در کویت نیروی کار خارجی آنقدر نیست که نمایانگر خطری مشابه با خطر یمنی ها در عربستان سعودی باشد. هندیهای بسیاری در کویت هستند (که تعداد آنها از 35000 نفر در سال 1344 به 70000 نفر در حال حاضر رسیده است)، لیکن آنها از تمام بخشهای هند و هر یک دارای مذاهب، زبان و طبقه اجتماعی خاصی می باشند. آنها به جای نگران بودن در مورد سهم مناسب هندیها در کویت، نگران اولویت یافتن در میان هندیها هستند.

اگر انقلاب خمینی که اساس ایده آل گرایی مناسب با خطوط مذهبی ایرانی های کویت را تشکیل می دهد نبود، ایرانیها برای این کشور خطری به حساب نمی آمدند. حداقل می توان گفت که آنها حرکتی در جهت پیدایش هزاره اسلامی در کویت نداشته اند.دولت بیش از هر چیز نگران این جامعه عظیم مسلمان غیر کویتی است، که بسیاری از آنها از موفقیت خمینی به خود می بالند، ولی راضی از این امر است که کارگران ایرانی اینجا امتیازی ندارند، و به محض پیدایش اولین علائم ناآرامی می توان در جهت اخراج آنها از این کشور اقدام به عمل آورد.

سیاستهای عربی در میان خارجیها مهمترین نگرانی مقامات کویت را ابتدا فلسطینیها تشکیل می دهند (که حدود 300000 نفر هستند)، و مصریها، عراقیها، و سوریها در مرحله بعدی بوده، و یمنی ها که کارگران قابل اخراج هستند آخرین عامل نگرانی می باشند. اعراب مقیم این کشور بر خلاف اهالی آسیای جنوبی وارث سنت ناسیونالیستی عربی

ص: 41

هستند، و می توانند با به راه انداختن تبلیغات مدعی مشارکت در موطن عربی باشند که کویت نیز بخش عظیمی از آن را در اختیار دارد. آنها که هوادار شعارهای بعثی هستند می گویند که جهان عرب فاقد حدود و ثغور است، و به همین دلیل ثروت عظیم کویت متعلق به همه اعراب است. فلسطینیها می گویند که آرمان آنها مهمترین آرمان عربی بوده، و به همین جهت ثروت کویت نیز باید در اختیار کسانی قرار گیرد که با نظامی گری در تلاش برای تحقق بخشیدن به آرمان فلسطین هستند. مصریها که بیش از دیگر اعراب به جهانی بودن خود معتقدند، علیرغم تغییرات موجود در جامعه 000/120 نفری خود که دارای حدود نیمی از کارگران و نیمه روشنفکران و تکنوکراتهای معتقد به ایدئولوژی های گوناگون است، معتقدند که کویتیها افرادی بدوی بوده و نباید برای مصر به عنوان منبع نگرانی و حسادت به حساب آیند. در میان جوامع عربی کویت نوعی احساس سرزنش دوجانبه وجود دارد. کویتیها تمام جوامع عربی را مانند آسیاییهای غیر عرب حقیر می شمارند، فلسطینیها معتقدند که خود آنها رنج کشیده تر، تحصیلکرده تر و با تقوی تر از اعراب بدوی و عقب افتاده ای هستند که در تاریخچه نظامیگری و آوارگی آنها سهیم نیستند، عراقیها نسبت به قدرت مخرب خودشان اطمینان دارند، می دانند کویتیها آنان را افرادی فاقد ژرف نگری و کوته فکر به حساب می آورند، و مصریها که به نظر دیگران پست می آیند، خود را برتر می شمارند، چون فراعنه و ناصر افرادی بزرگ بودند و در جهان عرب ملتی به عظمت ملت مصر پدید نیامده است. و به همین دلیل دولت کویت در زمینه مهاجرت اعراب کاهش پدید آورده و جهت تأمین نیروی کار مورد نیاز خود به آسیای جنوبی و خاور دور روی آورده است تا گسترش بیشتر زیربنای ملی را فراهم آورد. اتباع کره جنوبی بسیار منظم بوده و در مطبوعات چپگرا «ارتشی» بسیار خطرناک به حساب می آیند، لیکن در انجام کار خود بسیار با کفایت بوده و پروژه ها را به موقع به پایان می رسانند، و مطلقا علاقه ای به امور درون جهان عرب که بخش اعظم انرژی کار مقامات امنیتی کویت را به خود جذب می کند، نشان نمی دهند و پس از پایان کار به موطن خود باز می گردند.

باید در مورد این جبهه از مطالب بیشتری مطلع شویم، لیکن نتیجه گیری ما در حال حاضر این است که، کویت، 4ایرانیهای مقیم کویت که از حمایت مفروض شیعیان کویتی ایرانی الاصل برخوردارند، در صورت مطرح شدن اهمیت جهانی انقلاب اسلامی و درخواست خمینی و یا دیگر رهبران برجسته ایرانی از ایرانیهای مقیم این کشور جهت تغییر دادن نظام حکومت، کویت می توانند به صورت خطری عظیم علیه دولت کویت درآیند. ولی این مسئله قابل حل است و بهترین رابطهای ما می گویند که اکثر کویتیها و منجمله شیعیان و افراد ایرانی الاصل (شیعی و سنی) خواستار ثبات بوده و از نیروی مخرب اسلامی در جهت از بین بردن استبداد کویتی حمایت نخواهند کرد (1357 کویت 6604).

مسئله جامعه فلسطینی، که سیاست پیشه گان کویت توجه خود را به آن معطوف داشته اند، مسئله ای کاملاً متفاوت است، و کاملاً مدعی تصاحب کامل درآمدهای عمرانی کویت بوده و تا زمانی که تضاد اعراب و اسرائیل ادامه داشته باشد آنها فاقد «ملیتی» اصیل برای بازگشت و یا توسل به آن خواهند بود (1357 کویت 5021). خلاصه اینکه، فلسطینیها می توانند کویت را به عنوان کشور خودشان تلقی کرده، و نمی خواهند از منابع آن بی نصیب بمانند. تا به حال فلسطینیها هیچ علاقه ای در جهت اداره کردن کویت نشان نداده اند. برای آنها فرق نمی کند که چه کسی وارد مجلس شورای ملی شود، و تا زمانی که حقوقشان پرداخت شود و مزایا رضایتبخش باشد، آنها به شکوه کردن در مورد بی کشوری خود قناعت کرده، و سعی

ص: 42

می کنند پس از پایان کارهای خود به جای اخراج شدن از کویت در همان کشور بمانند و در مورد بیانیه های رهبران کویت نسبت به آینده خاورمیانه اظهارنظرهای مختصری بنمایند، ناسیونالیزم فلسطینی و میانه روی کویتیها به گونه ای است، که فلسطینیها هرگز حتی خواب در اختیار گرفتن تمام ثروتهای کویت را نیز نمی بینند. و همین موضوع توجه بسیاری از رهبران ملی کویت را به خود معطوف داشته آن هم از زمان جنگ داخلی اردن در پاییز سال 1349 یعنی زمانی که فکر تصرف قلمرو حسین توسط فلسطینیها منجر به پیدایش خونریزیهای عظیم گردید.

آینده فلسطینی. معمای میزبان و میهمان آینده فلسطینیها در کویت بسیار ابهام آمیز است. فلسطینیها بیش از هر گروه خارجی دیگر در این کشور ریشه دوانیده اند. برعکس 15 - 10 سال پیش که مردان فلسطینی در اینجا کار می کردند و حقوق و مزایای خود را نزد خانواده هایشان می فرستاد، در حال حاضر خانواده هایشان نیز در کویت به سر می برند و فرزندانشان در مدارس خصوصی این کشور تحصیل کرده، و نسل جدیدی از «کویتی - فلسطینیها» در حال به دست گرفتن رهبریت جامعه فلسطینی می باشد.

یاسر عرفات و بسیاری دیگر از رهبران ساف بخش قابل ملاحظه ای از عمر خود را در اینجا صرف کرده، و خویشاوندانشان در اینجا به سر می برند، لیکن تحت عنوان «بیگانه» آن هم به نوعی که نسل آتی به هیچ وجه متوجه آن نخواهد شد. همان گونه که در جاهای دیگر گزارش شده اکثر فلسطینیهای اینجا مردمی صلح طلب هستند و سعی دارند آینده اقتصادی و اجتماعی خود را تضمین کنند، ولی در میدان جنگ به مرگ مبتلا نشوند. آنها به حمایت لفظی و مالی از سازمانهای مقاومت فلسطینی ادامه می دهند، لیکن بیش از آنکه بخواهند «حقوق ملی» از دست رفته را باز گردانند خواستار امنیت هستند. ولی این امر به معنی آن نیست که هویت خود را به عنوان یک جامعه ملی از دست داده اند. اگر دولت کویت از آرمان فلسطین حمایت نکند، دچار دردسر عظیمی خواهد شد. در این صورت نه تنها فلسطینیهای مستقر در سمتهای کلیدی وزارتخانه ها، و آن دسته از افراد مشغول به کار در کارخانه های نمک زدایی و دیگر سمتهای حیاتی ملی انزجار خود را نشان خواهند داد، بلکه محرومیت های جامعه فلسطینی به اشکالی مختلف بروز کرده و موجب دلتنگی رژیم صباح خواهد شد.

اگر فلسطینیها حق انتخاب داشته باشند، این موضوع ثابت خواهد شد. در صورتی که تلاش صلح در خاورمیانه منجر به پیدایش یک دولت و یا کشور فلسطینی شود، کویتیها مجبور نخواهند بود از «قربانیان تهاجم صهیونیستی» پذیرایی کنند. در همان حال، فلسطینیهایی که در پیشرفت کویت به سوی مدرن شدن نقشهای مهمی ایفا کرده اند سمت اقتصادی خود را در خلیج رها کرده و به هموطن خود باز خواهند گشت تا پست هایی را در اختیار گیرند که منافع اقتصادی چندانی برای آنها ندارد. کویتیها به هیچ وجه مایل نیستند فلسطینیها را جذب جامعه واقعی کویتی کنند، لیکن بر مهارتهای جامعه فلسطینی نیازمند خواهند بود. قابل پیش بینی است که کویتیها در تلاشند تا مسئله اشتغال به کار فلسطینیها در کویت از جذابیت کمتری برخوردار شود، و البته فرض بر این است که موجودیت موطنی فلسطینی از نظر سیاسی این کار را امکان پذیر خواهد نمود، لیکن می توان پیش بینی کرد که هزاران فلسطینی که سراسر عمر خود را در کویت گذرانده، ولی در متن اجتماعی سیاسی آن فعالیت نداشته اند ممکن است مجبور شوند بین وفاداری به

ص: 43

فلسطین یا وفاداری به کویت یکی را انتخاب کنند، و بسیاری انتخاب دوم را پیشه خواهند کرد، و بدین ترتیب دولت کویت مجبور خواهد شد اقداماتی را به عمل آورد که بافت ظریف و شکننده اجتماعی اش را به خطر خواهد افکند. تا زمانی که جهان طرفدار فلسطین، فلسطینیهای مقیم کویت را گروهی به حساب آورد که در انتظار نقل مکان به موطن خود هستند، محروم نگاهداشتن فلسطینیهای مقیم از منافع کویتی نه تنها قابل درک نیست، بلکه «وظیفه ملی عربی» حکم می کند که انجام این عمل از جهت دیگر کمک به تضعیف آرمان فلسطین بوده که به عنوان یک نیرو در جهت باز پس گرفتن موطن خود به حرکت در آمده اند. ایجاد یک کشور فلسطینی کویتی ها را وادار خواهد ساخت که نسبت به مفهوم حضور فلسطینیها در کویت تجدیدنظر نمایند.

آینده جوامع خارجی مدرن سازی و شهرسازی هر چقدر ادامه یابد کویتیها بیش از پیش در کشور خودشان به صورت اقلیت در خواهند آمد، چون آنها انگیزه ای برای انجام کارهای پست و یا کارهای بسیار فنی ندارند چون می توانند جهت انجام آن کارها دیگران را به استخدام خود درآورند. و در صورتی که کویت بخواهد اقتصاد نفتی خود را به یک اقتصاد صنعتی تبدیل نماید، باید شهروندان خود را از اقلیت خارج سازد، و با وارد کردن مهارتهای لازم در جهت ایجاد یک صنعت مدرن، و وارد کردن نیروی کار لازم جهت حفظ و تداوم این صنعت آن را تشدید نماید.

به سوی یک سیاست مبتنی بر نیروی انسانی در اواسط سالهای 1350 که کویت مملو از طرحهای صنعتی ایجاد کار از پتروشیمی تا ذوب آهن بود، به نظر می رسید که کویتیها به عنوان درصدی از کل جمعیت کاهش خواهند یافت. بررسی نیروی انسانی سال 1354 با پیش بینی نیاز به نیروی انسانی در سالهای 59 - 1354 بر اساس طرحهای صنعتی سازی سریع چنین نتیجه گرفت که تا سال 1359 بخش کویتی جمعیت از 5/47 درصد به 46 درصد تقلیل خواهد یافت که علت آن هجوم نیروی کار مورد نیاز خارجی می باشد. ولی از آن زمان پروژه ذوب آهن و بسیاری پروژه های جاه طلبانه دیگر یا صریحا رد و یا بایگانی شده اند. مقامات کویت، به سرپرستی شیخ علی خلیفه الصباح، وزیر جدید نفت علنا مخالفت خود را با پروژه های «فیل سفید» اعلام داشته اند، و این مخالفت حتی در موقعی علنی شد که با منافع محلی قدرتمند که خواستار تکمیل و احداث آنها بودند در تضاد بود. مهمتر اینکه خسارات وارده به تولید محلی در نتیجه رقابتهای خارجی، سبب حمایت از ایجاد تعرفه حراست گمرکی شد، و بازرگانانی که خواستار صنعتی شدن در دوران رونق بعد از 1352 بودند نیز اکنون آن را خالی از خطا نمی بینند، و هواداری آنها از این مسئله هم تقلیل یافته است. کویتی ها بیش از پیش از تأثیر منفی پروژه های صنعتی بر کشور کوچک خود آگاهی می یابند، و در نهایت با پیشرفته تر شدن آنها و انجام مسافرتهای متعدد متوجه می شوند که بهتر است در خارج از کشور سرمایه گذاری کنند و نه در کویت.

گرچه مفهوم سیاست نیروی انسانی دولت کویت علنا فاش نشده متخصصین حاضر در یک سمینار منطقه ای مربوط به جمعیت و نیروی انسانی در کویت در اوائل سال جاری و دیگر ناظران مطلع کویتی و

ص: 44

غیر کویتی اظهار داشتند که دولت این کشور در نظر دارد در زمینه صنعتی گرایی و مهاجرت سیاست بسیار محدودی را پیشه خود سازد. کویت در زمینه مسکن، راهسازی، برق، آب و غیره منابع مالی بسیاری را خرج خواهد کرد، لیکن در انجام آن از یک سیاست آگاهانه در زمینه وارد کردن کارگران مورد نیاز بهره برداری خواهد کرد و به جای اعراب به آسیاییها اجازه ورود خواهد داد تا پس از پایان یک پروژه بدون ایجاد مزاحمت به کشور خود باز گردند. بنابراین رشد اقتصادی به تنهایی به افزایش جمعیت غیر کویتی منجر نخواهد شد.

دولت کویت به هر نحوی از انحاء سعی دارد مانع از افزایش جمعیت غیر کویتی مقیم اینجا شود. به ما گفته شده است که فلسطینیهایی که در کویت مستقر نشده اند حتی اگر اقوام نزدیک آنها در اینجا مقیم باشند نیز نخواهند توانست اجازه اقامت دریافت دارند. قانون جدید خدمات مدنی می گوید هیچ گونه منافع و امتیازی به کودکان غیر کویتی متولد پس از 10 تیرماه 1358 تعلق نخواهد گرفت، طی روند موجود کویتیها به اشغال سمتهای غیر کویتیها پرداخته اند که این گونه پستها از شغلهای بسیار فنی تحت نظارت اروپائیان گرفته تا شغلهای متوسط را در بر می گیرد که در حال حاضر این روند کم اهمیت است. قبلاً هم متصدیان بانک و فروشنده ها هندی بودند، ولی تعداد بیشتری از کویتیها اینگونه کارها را نیز عهده دار می شوند. زنان کویتی بیش از گذشته به انجام کارهای منشی گری، تدریس و عهده دار شدن سمتهای فنی که قبلاً تحت اشغال غیر کویتیها بود پرداخته اند. در سال 1344 تعداد کارمندان زن کویتی بالغ بر 092/1 تن از کل تعداد زنان یعنی 297/184 تن بود که معادل 6% نیروی کار می باشد. در سال 1354 تعداد آنها هفت برابر و به 500/7 تن رسید، در حالی که نیروی کار حدود دو برابر (000/305) شده بود، و مشارکت آنها در کل نیروی کاری کویت که 8% بود به 5/2 درصد رسید با افزایش تعداد دانشجویان زن کویتی در دانشگاه کویت، میزان مشارکت زنان کشور در نیروی کار افزایش خواهد یافت، و از میزان کارگران غیر کویتی خواهد کاست.

«کویتی سازی» شغلها یکی از سیاستهای ضمنی دولت بوده است، اما ناظران در مورد امکان موفقیت آن نظریات مختلفی دارند. کسانی نیز هستند که معتقدند سمتهای جذاب بخش دولتی و خصوصی هم اکنون توسط کویتیها اشغال شده است، و سمتهای غیر جذابتر خواهان چندانی در میان کویتیها ندارد و باید توسط غیر کویتیها اشغال گردد، ولی دیگران هنوز هم معتقدند که هنوز هم سمتهای زیادی برای کویتیهای جوان تحصیلکرده در بخشهای مدیریت و فنی وجود دارد که تحت اشغال خارجیها می باشد.

همه معتقدند که کویتیها هیچ گاه جای کارمندان مصری و پاکستانی را در بخش زباله روبی شهرداری نخواهند گرفت و گفته شده که امیر به طور خصوصی اظهار داشته است که کشور همیشه نیازمند مهندسین و مدیران عالیرتبه غربی خواهد بود تا مانع از توقف کار ماشین آلات و سیستم پیچیده صنعتی و اداری شود.

همه جوانان کویتی تحصیلکرده مایل نیستند پس از بازگشت با دریافت حقوقی در سلسله مراتب اداری کار کنند در حالی که می توانند با اقدام به تجارت ثروتمند شوند، ولی به طور کلی معتقدیم که درصد کویتی در نیروی کار دائمی کویت در آینده قابل پیش بینی به تدریج افزایش خواهد یافت، تا از تعداد خارجیها به نسبتی کاسته شود. برنامه ریزی اقتصادی و تغییر نظریات کویتیها در مورد ماهیت رشد آتی سبب تشدید غرایز سیاسی اجتماعی شده و کویتیها را وادار ساخته که از غرق شدن در میان جامعه

ص: 45

خارجیها ممانعت نمایند.

تشنج میان گروههای کویتی همان گونه که فلسطینیها و یا دیگر خارجیهای مقیم این کشور خود را کویتی نمی دانند و یا سعی ندارند تابع کویت شوند (مگر به منظور کسب منافع موجود در کویت)، کویتیها نیز فلسطینیها و دیگر خارجیها را بخشی از هیئت سیاسی کشور به حساب نمی آورند. نکته جالب توجهی که در نتیجه چندین ساعت گوش دادن به مطالب دیوانیه و یا دیگر مباحث دستگیرمان شد، این است که هنگام مباحث سیاسی محلی فقط موضوعات و مسائل کویتی مطرح می شود، به نحوی که گمان می رود اکثریت غیر کویتی اصلاً در این کشور وجود ندارد.

اظهار نظرهای افراد کویتی و مقالات مندرج در روزنامه ها توسط پروفسورهای کویتی در مورد تأثیر مدرن سازی بر گروههای مختلف کویت و تداخل رابطه این گروهها، ما را به نکات زیر رهنمون می سازد:

الف: صباح - سابقه صباح در توزیع ثروت که نمونه آن واریز کردن یک چهارم درآمد کشور به جیب کویتیها از طریق برنامه خرید زمین می باشد، بسیار جالب توجه است. از سال 1352 بازرگانان کویتی از شرکت جوانان صباح در امور تجارتی نارضایتی خود را نشان دادند. ولی بسیاری از صباحها، چون شیخ ناصر، فرزند وزیر خارجه در زمینه سرمایه گذاری در خارج از کشور فعالیت بسیاری نشان داده و نمی توان گفت که سهمیه کویتیها را ربوده است. علاوه بر این، این پدیده نتیجه عادی تحصیلات جوانان صباح است که می خواهند تحصیلات خود را در زندگی به کار گیرند. گذشته از تجارت، تعدادی از آنها به خصوص زنها در چند وزارتخانه در بخشهای فنی به کار پرداخته اند. خلاصه اینکه صباحهای جوانتر به کار خود سرگرم شده اند. اینکه ورود جوانان خانواده صباح مورد انتقاد است نشانگر این واقعیت است که در کویت تجارت تحت کنترل خانواده حاکمه نیست. بر خلاف عربستان سعودی اولین سؤال تاجران بازدید کننده از این کشور این نیست که کدام یک از اعضای خانواده را حاکمه را به عنوان دلال انتخاب کنند تعدادی از اعضای خانواده صباح در شرکتهای تجاری یا ساکت هستند و یا پرسر و صدا و تجار بازدادکننده می توانند شرکتی را انتخاب کنند که در فهرست شرکاء آن یکی از شیوخ الصباح باشد ولی سرعت مدرن سازی کویت سبب نشده که تجارت در انحصار خانواده صباح قرار گیرد (به منظور اطلاع بیشتر در مورد خانواده صباح و موقعیت آنها در کویت به کویت الف - 23 مراجعه کنید). با این وصف بازرگانان کویتی از مشارکت خانواده صباح در زمینه تجارت ناراضی می باشند.

ب: شیعیان. کویت، 4اقلیت شیعی کویت که حداقل 20% (به کویت 6604 مراجعه شود) کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند، با یکدیگر وابسته بوده و در نتیجه ثروت ناشی از مدرن سازی بسیار کامیاب شده اند. به دنبال حمایت خانواده صباح و صنایع خود، بسیاری از خانواده های برجسته شیعه ثروت کافی گرد آورده اند. تعصبهای دیرین به سهولت از میان نمی رود و قطعا سنیهای کویت به خصوص افراد بدوی و تحصیل نکرده از رسیدن «آن ایرانیها» به سمتهای مهم ناراضی هستند. افزایش ثروت و تحصیلات همراه با ظهور خمینی سبب مغرور شدن بیش از حد شیعیان شده است. طبق گزارش قبلی (کویت الف 15) شیعیان احتمالاً در مجلس شورای ملی آینده نمایندگان بیشتری خواهند داشت (به پایین رجوع شود). از آنجا که به رسمیت شناختن این جامعه متمول تأثیری بر بقیه هیئت سیاسی کشور نخواهد داشت، گمان

ص: 46

نمی کنیم که ابراز عقیده بیشتر جامعه شیعی سبب بروز اصطکاک با جامعه سنی کشور گردد. در حقیقت یکی از افراد برجسته سنی که دو دخترش را به ازدواج فرزندان یکی از شیعیان ثروتمند درآورده می گوید که این اختلافات در حال از بین رفتن است، ولی پدیده خمینی گرایی نه تنها به شیعیان احساس غرور تازه ای بخشیده بلکه تعصبهای دیرینه سنی ها را نیز برانگیخته است. از دی ماه سال 1358 شعار «همه کویتیها یکسان هستند» کمتر شنیده شده و بالعکس شعار «یک شیعه همیشه شیعه است» بیشتر به گوش می رسد. کویتیها ترس از آن دارند که مبادا شیعیان کویت توسط آرمانهای مذهبی غیر مسئولانه تحریک شوند. معروف ترین رابط های ما پیش بینی می کنند که در صورت وقوع این امر وفاداری آنها نسبت به کویت و الصباح ثابت می شود که هنوز این مرحله به آزمایش گذاشته نشده است.

ج: خانواده های تجار قدیمی در مقابل دیگر «شهرنشینان» کویتی. طبق مطالب آمده در پاراگراف 6 «بالا» مدرن سازی کویت سبب ثروتمندتر شدن بعضی از خانواده های ثروتمند شده است. آیا این موضوع بین خانواده های تجار قدیمی و دیگر شهرنشینان کویتی که به ثروت چندانی دست نیافته اند ایجاد تضاد کرده است؟ کویتیها از پاسخ دادن به این سؤال طفره می روند. آنها خاطرنشان می سازند که وزارتخانه های کویت در سطوح دستیار معاون وزیر، معاون وزیر و حتی وزیر القاب نسبتا ناشناخته ای به خود گرفته اند.

تعدادی از کویتیهائی که از خانواده های مهم نیستند در بازار سهام و بازرگانی به خوبی پیشرفت کرده اند، چون بر خلاف خانواده های تجار قدیمی خود را به خطر می افکند. نهایتا باید گفت که در اقتصاد رو به رشد کویت، نظام قدیمی که در آن چند خانواده تجارت را در اختیار داشته و بر بازار تسلط داشتند، مصداق ندارد.

اقتصاد کشور به مقدار کافی گسترش یافته و نیاز به تخصص را محسوس نموده است. در این گونه اوضاع، جوانان جسورتر به رقابت با نهادهای قدیمی تر مبادرت ورزیده اند. در حقیقت، یکی از اعضاء خانواده های قدیمی به ما گفت امیر در نظر دارد بخش تجاری را در اختیار خانواده های جدیدتر قرار دهد، تا از امتیازات خانواده های قدیمی تر بکاهد «همان گونه که شما اقلیتها و تجارتهای کوچک را رشد می دهید.» بانکداران مطلع کویتی به ما می گویند که اگر یکی از کویتیها بتواند به عنوان عامل چند شرکت موفقیتی کسب کند به اعتبارهای بانکی دست خواهد یافت و ثروت عظیمی را خواهد انباشت. ورود به بخش تجارتی در کویت آزاد بوده و از جذابیت خاصی برخوردار است. الگوی ثروتمندتر شدن ثروتمندان تداوم پیدا می کند. ولی، دولت سعی کرده است اقداماتی به عمل آورد تا همه کویتیها ثروتمند بشوند. به همین دلیل است دولت به احداث یک پروژه مسکن پنج میلیارد دلاری مبادرت ورزید تا کویتیها از مسکن پاکیزه ای برخوردار شده و مجبور نباشند اجاره های سنگینی را بپردازند و به همین ترتیب در مورد غذا، تحصیل رایگان و بهداشت نیز سوبسیدهایی قائل گردید. از نظر کویتیها که پدرانشان صیاد مروارید و یا دروازه بان بودند و دوران کودکی را بدون داشتن آب و برق گذرانیده اند، این پیشرفتها چشمگیر است. تا زمانی که دولت کویت این منافع را تضمین کند، و فضای بازرگانی برای ورود کویتیهای کم سرمایه باز باشد، اختلاف در آمدها تضادی را به وجود نخواهد آورد، ولی موجب پیدایش غرولندها خواهد شد.

د: کویتیهای «شهرنشین و بدویها» - اجداد قدیمترین خانواده های کویت بدوی بودند و آنها از موروثات خود مغرور هستند. با این وصف،هنگامی که امروزه کویتیهای «شهرنشین» از بدویها سخن می گویند، از اجداد نجیب زاده خود حرف به میان نمی آورند، بلکه منظورشان کسانی است که به خاطر

ص: 47

ثروتهای نفتی از صحراها به آنجا آمده اند و به تعداد زیاد تابعیت این کشور را پذیرفته اند. در واقع همانگونه که در فوق اشاره شد حدود 40% کویتیها اصل و نسبشان به بدویهای تابع این کشور و یا فرزندان آنها می رسد، تقریبا تمام کویتیهای تحصیلکرده از «بدویها» به عنوان یک عامل مزاحمت یاد می کنند. با وجود اینکه بسیاری از آنها در دهه 30 و 40 تابع این کشور شدند تا در مجلس شورای ملی بلوکی را تشکیل داده و از خانواده حاکمه در برابر جناح ناسیونالیستی عربی حمایت نمایند، ولی بسیاری از آنها عملکرد خوبی نداشتند. آنها اغلب بیش از جناح مخالف ایجاد ممانعت می کردند و از هر کسی که به آنها وعده می داد، حمایت می کردند. اکنون بسیاری آنها را عامل مزاحمت تلقی می کنند، چون بخش عظیمی از مخارج دولتی را به خاطر کاری که بیش از چای نوشی نبوده به خود اختصاص می دادند.همیشه متقاضی خدمات اجتماعی بوده و با پاسخ بوروکراسی راضی نمی شوند و اغلب شکوائیه های خود را نزد امیر یا ولیعهد می برند، وزارت دفاع که نیروهای آن نیز متشکل از افراد بدوی است، به منظور مبارزه با این روشها دو معبر ورودی در دیوار محوطه وزارتخانه تعبیه کرده تا بدویها بدون هیچ گونه مانعی وارد دیوانیه های وزیر دفاع و رئیس ستاد شوند که آنها نیز بدویها را در روز چهارشنبه می پذیرند.

در دی ماه 1358، امیر در سفر به محله های متعدد شکوائیه هایی از بدویها دریافت نمود که طی آن از کندی پیشرفت در زمینه احداث مسکن و ارائه خدمات عمومی برای این گروه اظهار ناراحتی شده بود. در واقع فهرست انتظار بسیار طولانی است. آنهایی که از سال 1347 تقاضای مسکن ارزان قیمت کرده بودند، هم اکنون آن را دریافت کرده اند. دولت کویت در نیمه راه تکمیل یک پروژه مسکن پنج میلیارد دلاری است و احداث یک نیروگاه 1 / 1 میلیارد دلاری نیز آغاز خواهد شد، و قرار است یک نیروگاه 2 میلیارد دلاری دیگر نیز احداث شود. با وجود این فعالیتهای گسترده به ما گفته شد که شکوائیه های بدویها موجب پیدایش مخارج بیشتر دولتی در زمینه مسکن، آپارتمان سازی، فاضلاب، سیستم های آب رسانی و برق رسانی خواهد شد. اما ثروت کویت آنقدر عظیم است که هیچ یک از افراد «نهادها» از مصرف زیاد منابع پولی در این گونه موارد شکایتی نمی کنند.

با این وصف، کویتیها اساسا متحد هستند: پس از طبقه بندی اختلافات درونی کویت، نباید پیرامون آنها جنجال زیادی به راه انداخت، همین واقعیت که بدویها امکان می یابند و مانند «شهرنشینان» کویتی اتومبیل رانی می کنند و به خرج دولت به خارج سفر می کنند، سبب شده که آنها وارد هیئت سیاسی کشور بشوند. درست است که پس از اسکان در شهر خواهند ماند، که نمونه این گونه بدویها جهاره است که در ظاهر بدوی باقیمانده اند، لیکن در هنگام کار و زندگی روزمره با دیگر کویتیها معاشرت دارند. کویتیها دارای هر اصل و نسبی باشند در خارج لباس غربی بتن می کنند، ولی به محض مراجعت به کویت لباسهای کویتی خود را می پوشند. چرا ؟ یکی از علل آن عادت و سنن است اما علت دیگر آن این است که آنها را از اعراب غیر کویتی متمایز می سازد. مسئله در اقلیت واقع شدن برای کویتیها چندان اهمیت ندارد، چون آنها از روحیه ای حاکی از «ما و آنها» برخوردارند. اختلافات بین اشراف زادگان تاجر و دیگر «شهرنشینان» کویتی و بین «شهرنشینان» کویت و بدویها هر چه باشد، یک موضوع خانوادگی است، به نحوی که همه آنها معتقدند که کویتی بودن با تمام امتیازات و منافع آن خوب است، و دیگر افراد مقیم کویت خوب نیستند.

افرادی بدوی می گویند که وطن پرستی ناشی از 500 هزار دلار منافع حاصل از کویتی بودن در سر تا سر زندگی است. مفهوم آن هر چه باشد باید گفت که یک عامل نیرومند متحد کننده است و بر خلاف تشنجات

ص: 48

ناشی از مدرن سازی، هیچ گونه تضادی میان گروههای کویتی پدیدار نخواهد شد.

گر چه بنا به بیانیه های رسمی کویتیها «یک خانواده» را تشکیل می دهند، ولی کویتیها گویا پذیرفته اند که جامعه آنها از نظر کمی و کیفی رشد کرده و نظام بسته و مشورتی دیوانیه که از طریق آن اخبار به طرز مؤثری به مقامات می رسد تغییر کرده است. کیفیت مذاکره در نتیجه گسترش شهر کویت و پراکندگی خانواده ها در حومه های مختلف و ورود هزاران خانواده جدید بدون رابطه های سنتی، جو شایعه پراکنی کویت قدیمی را تغییر داده است. بنابر این یکی از تأثیرات جالب توجه مدرن سازی کویت افزایش ایمان در قوه مقننه ملی به عنوان وسیله ای جهت ابراز عقیده عناصر متعدد جامعه شده، و نیز سبب شده است که بتوان قوه مجریه را تا حدودی در برابر سیاست و یا نگرشهای آن مسئول دانست. با فرا رسیدن زمان تعیین شده یعنی مرداد 1359 جهت انتخابات مجدد مجلس که در مرداد 1355 منحل شده بود این روحیه بیشتر تقویت شده است. تبدیل منافع عناصر متعدد کویت به صورت یک فرمول قابل قبول توجه مقامات عالیرتبه را در ماههای آتی به خود جلب خواهد کرد. (به کویت 3302) رجوع کنید.

نتیجه گیری فشارهای ناشی از مدرن سازی بافت قدیمی جامعه کویتی را تغییر نداده است. در کویت هیچ گاه روستایی وجود نداشته، بنابراین مشکل جلب روستاییان به شهرها وجود ندارد، که جهت یافتن کار به کارخانه ها بیایند و یا به شعارهای ناسیونالیستی متوسل شوند تا از روستایی بودن خود رها شوند. کویت مرکب از ملیتها و قلمروهای مختلف نیست که هر یک منتظر به قدرت رسیدن خود در دولت باشند تا بتوانند عقاید جدایی طلبانه خود را ابراز دارند. عمران ثروت باد آورده ای را به همراه آورده است، لیکن این ثروت به خوبی در میان جمعیت توزیع شده، چون حکام این ملت سعی کرده اند با توزیع صحیح ثروت از بروز نارضایتیها جلوگیری به عمل آورند. مدرن سازی سبب مهاجرت هزاران کارگر و تکنیسین و سرمایه گذار مختلف به این کشور شده و بعضی از آنها از قبیل فلسطینیها و ایرانیها آن چنان مستعد ذی نفوذ واقع شدن از خارج هستند که دولت باید در مورد آنها چاره ای بیندیشد، آن هم با استفاده از روشهای امنیتی و یا اتخاذ سیاست ملی. آنها امیدوارند که بتوانند آینده ای توأم با حداقل این تشنجها و بحرانها داشته باشند، آن هم از طریق محدود ساختن مهاجرت و برقراری رابطه ای دقیق با دولتهای جوامع خارجی مقیم کویت، ماهیت قدیمی و متجانس کویت «قبل از نفت» تغییر یافته، اما یک نوع «کویتی بودن» خاص وجود دارد که علاوه بر قدیمی ترین خانواده های تاجر با تاریخچه 200 ساله اقامتشان خانواده های بدوی را که تازه معنی زندگی در یک مکان و داشتن شغل دولتی را فهمیده اند در بر می گیرد.

صمیمیت ساده زندگی چهل سال پیش کویتیها در پس دیوارهای گلی تغییر کرده و جای آن را فرهنگ ماشین بیوک گرفته است، که به وسیله آن مردم از یک محله به محله دیگر می روند تا با خانواده هایشان ملاقات نمایند. این تغییر سبب شده است که به منظور حفظ توافق همگانی هر چند یک بار نمایندگان منتخب گرد هم جمع شده و در مورد نظم و شادی آتی جامعه کویتی تصمیم اتخاذ کنند.

ساترلند

ص: 49

طبقه بندی نشده 25 ترکیب جامعه خارجی از نظر ملیت 1354 ٬1349 ٬1354 ضمیمه 1 % 1354 % 1349 % ملیت 1343 39 204178 37/7 147690 31/ اردنی و فلسطینی 4 77712 8/6 45070 10 39066 10/ عراق 5 25897 2/4 12527 2/8 10897 1/ عربستان سعودی 9 4632 4/7 -24776- 6/5- 25387 8/ لبنانی 4 20877 7/8 40962 6/9 27217 6/ سوری 8 16849 11/6 60534 7/8 30421 4/ مصری 4 11021 0/3 1553 0/2 773 0/ سودانی 2 4196 2/4 12332 2/2 8604 1/ جمهوری دمکراتیک یمن 1 2635 0/9 4831 0/ جمهوری عربی یمن 144 6 2363 0/8 4056 1/4 5518 0/ ملیت های عربی خلیج 8 2011 1/4 7313 3/7 14670 7/ مسقطی عمانی 9 19584 0/2 1055 0/1 237 2/ غیره 5 6143 80/1 419187 79/9 312849 75/ اتباع عربی غیر کویتی 9 187923 7/8 40842 10 39129 12/ ایرانی 4 30790 6/1 32105 4/4 17336 4/ هندی 7 11699 4/4 23016 3/8 14712 4/ پاکستانی 7 11735 1/4 7599 1/8 7240 2/ غیره 1 5133 19/8 103562 20 78417 24/ کل ملیتهای غیر عربی 1 59357 100 جمع 522749 100 39126 100 247280 ضمیمه ب عدم تساوی درآمد کویتیها بنا به بررسیهای دانشمندان کویتی به علل زیر رشد یافته است:

آنها که قبل از دوران نفتی کنترل امور را به دست داشتند، صاحبان کشتیها و تجار، بیشتر به وارد کردن کالا با استفاده از درآمدهای نفتی مبادرت می ورزیدند، در حالی که دیگر کویتیها چون بدویها، صنعت گران، ماهیگیران و غیره از سمتهای جدید خود در بخش نفتی و یا دولتی راضی بودند. از آنجا که واردات توسط شرکتهایی صورت می گیرد که 51 % سهام آنها کویتی است تجار در نتیجه گسترش سریع درآمد کویت منافع بسیاری را به جیب زدند. علاوه بر این از آنجا که 8/4 % عمال کویتی 38 % کل کالاها را وارد می کنند، می توان گفت که گروه کوچکی منافع ناشی از رشد سریع درآمدهای کویت را نصیب خود ساخته اند. علاوه بر این، از آنجا که افراد عالیرتبه دولتی از میان تجار انتخاب می شدند، قبلاً از نقشه های دولت در زمینه اکتساب زمین باخبر بوده و سودهای کلانی را نصیب خود ساختند. آنها کسانی بودند که به پیمانکاری پرداختند، و باز هم منافعی به جیبهای خود سرازیر کردند. چون گذشته از واردات، بخش اعظم درآمد دولت صرف احداث ساختمان می شد و نه پرداخت حقوق. نهایتا، تجار عالیرتبه در نتیجه تورم ناشی از افزایش قیمت نفت در سالهای 53 / 1352 سود بردند، چون در زمینه ساختمانهای اداری و

ص: 50

آپارتمان بشدت سرمایه گذاری کرده بودند و می توانستند اجاره بها را تا پنج برابر یا بیشتر بالا ببرند.

کارمندان دولتی متوسط و اول رتبه کویتی و کارگران صنعت نفت مجبور به پرداخت اجاره شده و از تورم موجود بیشتر آسیب می دیدند.

احتمال مذاکره بین 9 کشور اروپایی 9 - ECو خلیج...

سند شماره (49) تاریخ: 16 مرداد 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: احتمال مذاکره بین 9 کشور اروپایی 9 - ECو خلیج عربی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - در حین گفتگویی که در هفتم اوت با شیخ مبارک جابر آل احمد سرپرست دفتر اقدام کننده وزیر امور خارجه داشتم، با اشاره به گزارشات (مختلف) درباره سفر راشد عبداللّه وزیر امور خارجه امارات متحده عربی به کویت در هفته گذشته، درباره امکان برگزاری یک اجلاس عربی یا خلیجی سؤال نمودم.

شیخ مبارک گفت که این بازدید هیچ ربطی با اجلاسی از این گونه نداشته است. بلکه هدف آن دنبال کردن گامی بود که توسط کویت قبل از اجلاس توکیو در اواخر ژوئن برداشته شده بود تا از فرانسه خواسته شود که در مذاکرات پیرامون نفت و قیمت آن بین 9 کشور اروپایی (مترجم 9 - EC) و کشورهای عربی خلیج عمل نماید. به گفته شیخ مبارک فرانسویها این پیشنهاد را با شرکت کنندگان ژاپنی در میان گذاشتند و رئیس جمهور کارتر نیز در بیانات خود از آن حمایت کرده است.

3 - در رابطه با گزارش رسیده از بروکسل، مرجع ب، که من در هنگام این گفتگو آن را مطالعه نکرده بودم، شیخ مبارک گفت هدف این است که فقط کشورهای عربی خلیج به عنوان کشورهای تولیدکننده شرکت نمایند و عراق و ایران که «با حضور خود ایجاد دردسر می کنند» از این اجلاس محروم شوند.

4 - در مورد حمایت سیاسی اروپاییان از موضع اعراب در قبال بحران خاورمیانه و در ازاء سخاوتمندی بخش نفتی، نه شیخ مبارک حرفی زد و نه من چیزی مطرح کردم.

5 - شیخ مبارک گفت که در مورد تشکیل چنین اجلاسی اقداماتی در حال انجام است. وی فکر می کند که اجلاس اوپک در اروپا در ماه سپتامبر احتمالاً مکان تأیید طرحها و برنامه های این اجلاس و گردهمایی خواهد بود. ساترلند

برنامه های بازاریابی و تولید نفت کویت

سند شماره (50) تاریخ: 23 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: برنامه های بازاریابی و تولید نفت کویت 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - خلاصه. در ملاقاتی که در 12 اوت رئیس کمیته بازاریابی وزارت نفت کویت شیخ علی جابرالعلی الصباح با مقام سفارت داشت، وی اعلام کرد که کویت در نظر ندارد تولید نفت خام خود را کاهش دهد چون از تأثیر منفی آن بر بازار جهان آگاه است. وی گفت تصمیم سعودیها مبنی بر افزایش، تولید وضع بازار

ص: 51

و به خصوص بازار سیاه را آرامش بیشتری بخشیده است، و گفت که کویت اگر به دلایل سیاسی و برای آزمایش تقاضا و آزمایش مشتریان قراردادی خود نباشد وارد بازار سیاه نمی شود. دولت کویت در نظر دارد نقش شرکتهای مهم را به عنوان مشتریان اصلی نفت خام این کشور کاهش دهد و هنگام تجدید قراردادهای آنها در ماه آینده خواستار کاهش برداشت، توسط شرکت گلف و شرکت بریتیش پترولیوم خواهد گردید. کویت در نظر دارد تعداد مشتریان خود را افزایش داده از شرکتهای مستقل و مسئول دولتی استفاده نماید تا بتواند کمبود موجود توسط شرکتهای مهم نفتی در کویت را جبران نماید. و ترجیح می داد که بر اساس روابط تجاری به جای روابط بین دولتین با شرکتهای دولتی معامله نماید. فرانسویها متقاضی خرید نفت کویت شده اند، لیکن کویت هنوز پاسخی به آنها نداده است. (پایان خلاصه).

3 - برنامه تولیدی کویت: مقام سفارت در تاریخ 12 اوت با شیخ علی جابر العلی الصباح، رئیس کمیته بازاریابی وزارت نفت ملاقات کرد تا پیرامون استراتژیهای بازاریابی و تولید نفت خام کویت بحث و گفتگو نماید.هنگامی که از وی در مورد بیانات گزارش شده وزیر نفت شیخ علی خلیفه الصباح مبنی بر کاهش نفت کویت به سطح 5/1 میلیون بشکه در روز سؤال شد، وی اظهار داشت که آن گزارشها نادرست است. به عنوان یک تولیدکننده مسئول، با وضع کنونی بازار،کویت تولید خود را کاهش نخواهد داد. کویت از تأثیر فاجعه آمیز این عمل بر اقتصاد جهانی و منافع خود آگاه است و تا زمان درست شدن وضع بازار به تولید خود به میزان حاضر ادامه خواهد داد. کویت تمایل بسیار به کاهش تولید نفت خود دارد، لیکن قبل از اقدام به این کار کاملاً تأثیرات آن را نیز مورد مطالعه قرار خواهد داد.

4 - وضع کنونی بازار: شیخ علی جابر گفت تصمیم سعودیها مبنی بر افزایش تولید نفت خود سبب آرامتر شدن بازار و کاهش قیمت نفت در بازار سیاه گردید. تصمیم سعودیها مبنی بر افزایش تولید به میزان یک میلیون بشکه در روز دیگر تولیدکنندگان اوپک را دچار حیرت نمود و بر آنها تأثیر منفی به جای گذارد.

5 - در گفتگو درباره استراتژی بازاری کویت، مقام سفارت درباره یکی از مقالات اینترناسیونال هرالد تریبون که در 9 اوت به چاپ رسیده و اظهار نموده بود که کویت در نظر دارد نفت خامی را که شرکتهای شل و بریتیش پترولیوم تولید می کنند و بیشتر از میزان تولیدی تعیین شده در قرارداد آنهاست قطع نماید سؤال کرد. با وجود اینکه قبلاً مصاحبه شیخ علی را انکار کرده بود، سعی کرد از جواب دادن به این سؤال طفره برود. لیکن گفت که دولت کویت در پایان قرارداد شرکتهای گلف و بریتیش پترولیوم در نظر دارد میزان برداشت آنها را کاهش دهد (لیکن به پایان قرارداد شل هنوز دو سال باقی مانده است ). در خاتمه ماه رمضان به آنها گفته خواهد شد که بر اساس هر قرارداد پنج ساله میزان برداشت آنها باید کاهش یابد. دولت کویت می خواست سطح برداشت آنها را به 000/150 بشکه در روز کاهش دهد (سطح کنونی برداشت توسط گلف 000/500 بشکه در روز و توسط بریتیش پترلیوم 000/450 بشکه در روز می باشد). وقتی مقام سفارت از این رقم کاهش برداشت اظهار تعجب نمود، شیخ علی جابر رقم 000/150 بشکه در روز را تکرار نمود. (اظهارنظر: ما فکر می کنیم که منظور شیخ جابر این بوده است که میزان برداشت 000/150 کمتر شود نه اینکه معادل 000/150 بشکه باشد. پایان اظهارنظر). کویت 5/1 میلیون بشکه در روز از نفت تولیدی خود را طبق قراردادهای دراز مدت خواهد فروخت و مازاد آن را قراردادهای کوتاه مدت به فروش خواهد رساند.

ص: 52

این کار سبب می شود که کویت بتواند تولید نفت خود را با تقاضای جهانی وفق دهد. کویت در نظر دارد مشتریهای خود را افزایش دهد و به همین منظور به شرکتهای مستقل نزدیک خواهد شد تا با آنها قراردادهایی منعقد سازد. کویت مایل نیست نفت خود را بر اساس روابط بین دولتین به فروش برساند و ترجیح می دهد که به شرکتهای دولتی بر اساس تجاری نفت بفروشد، که تعدادی از آنها نیز مشتریان فرعی وی بوده اند. فرانسویها برای مذاکره پیرامون خرید نفت وارد شدند، لیکن کویت به آنها هنوز جوابی نداده است. پیرامون بازار سیاه وی گفت که کویت به عوارض مازادی که از بازار سیاه به دست می آید احتیاجی ندارد و تنها به دلایل سیاسی و برای آزمایش تقاضای بازار به این کار مبادرت می ورزد و از بازار سیاه برای آزمایش درجه اعتبار مشتریان پیمانی عمده خود نیز استفاده می کند.

6 - اظهارنظر: نقطه نظرهای شیخ علی جابر در مورد برنامه های تولیدی کوتاه مدت کویت مطابق چیزهایی است که ما از وزیر نفت و دیگران (مرجع الف) شنیده ایم. در ملاءعام هر چه گفته شده باشد، کویت قبل از آرام شدن تقاضاهای جهانی در نظر ندارد، تولید خود را کاهش دهد. لیکن معلوم است که کویت می خواهد مشتریان پیمانی خود را بیشتر کرده و از اتکاء به شرکتهای نفتی مهم ناراحت است. رقم 000/150 بشکه در روز برای گلف و بریتیش پیرولیوم بسیار پایین است (به گفته نماینده گلف در مرجع پ، وی فکر می کند که از این شرکت درخواست خواهد شد که حدود 150 - 100 هزار بشکه در روز کمتر نفت تولید نماید و سطح تولید خود را پایین تر از 000/400 بشکه برساند.) شیخ علی جابر که کمی خسته به نظر می رسید شاید می خواسته بگوید که کویت مایل است تولید نفت این دو شرکت را 000/150 بشکه کمتر نماید به جای اینکه به آنها اجازه دهد فقط 000/150 بشکه در روز برداشت نمایند. به هر حال اگر گلف و بریتیش پترولیوم بخواهند برداشت خود را به وضع کنونی ادامه دهند باید به مذاکراتی سخت تن در دهند. بیانیه عمومی علی خلیفه در زمینه نیاز کویت به کاهش تولید به میزان 5/1 میلیون بشکه در روز شاید برای نرم کردن آنها در این مذاکرات ایراد شده است. کویت مایل نیست به وضع چند سال قبل دچار شود که در آن شرکتها به علت کیفیت پایین نفت کویت از برداشت حداقل خود نیز امتناع ورزیدند. و ظاهرا کویت متقاعد شده است که با افزایش تعداد مشتریان «مسئول» خود می تواند در تولیدهای آتی خود از انعطاف پذیری بسیار برخوردار شود. ساترلند

مذاکرات اعراب خلیج و 9 کشور جامعه اروپایی...

سند شماره (51) تاریخ: 25 مرداد 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: مذاکرات اعراب خلیج و 9 کشور جامعه اروپایی: توجیه هلند در مورد فرضیه کویت و 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - کاردار هلند در کویت (حفاظت شود) با استفاده از رابطهای خود در بین مقامات دولت کویت و با استفاده از مباحثات 14 اوت که میان نمایندگان 9 کشور جامعه اروپا در اینجا برگزار شده بود به دولت هلند در مورد وضع مذاکرات اعراب خلیج و جامعه اقتصادی اروپا گزارش داده است، و به ابتکار خودش با من ملاقات کرد و درخواست نمود که اقدامات وی با دولتهای عضو 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا در

ص: 53

میان گذاشته نشود. بخشی از گفته های وی بی ربط هستند، لیکن به خاطر اهمیت موضوع تحلیلهای ویرا گزارش می کنم:

3 - مقامات وزارت خارجه کویت که در گفتگوهای سپتامبر گذشته که به وسیله پونسه وزیر خارجه فرانسه ترتیب داده شده بود شرکت داشتند، گفته اند که پونسه پیشنهاد کرده است که مذاکراتی بین اعراب و اروپاییان آغاز شود. سفیر فرانسه در کویت در گفتگو با همکاران خود در جامعه اروپا در 14 اوت این موضوع را انکار کرد. سفیر فرانسه گفت شیخ علی خلیفه «به طور ناگهانی» در 25 ژوئن نامه ای را که در 21 ژوئن توسط امیر کویت نوشته شده بود به ژیسکاردستن تحویل داده است. این نامه از تمایل به آغاز «مشورتهای مستمر در مورد انرژی» برای منجر شدن به همکاریهای اقتصادی سخن گفته است. امیر کویت در نامه خود خواستار شرکت دولتهای عراق، کویت، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی شده است و عمان و بحرین را از شرکت در مذاکرات مستثنی نموده است، لیکن بعدا این دو کشور نیز (احتمالاً با موافقت طرفین) در مذاکرات گنجانده شده اند.نمایندگان 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا در کویت معتقدند که عراق شرکت عمان در مذاکرات را به دلیل حمایت آن کشور از قرارداد مصر و اسرائیل وتو خواهد کرد.

4 - فرانسویها پیشنهاد کردند که در ماه سپتامبر اجلاسی در سطح وزرا تشکیل شود. دولت کویت 15 اکتبر را برای اجلاس در نظر گرفت تا کشورهای شرکت کننده خلیج بتوانند افکار و نظرات خود را مشخص نمایند.

5 - نمایندگان ایرلند که از گزارشات رسیده به دوبلین پیرامون مذاکرات پیشنهادی سر در نیاورده بودند، در 8 اوت از جده به کویت وارد شدند. به ادعای کاردار هلند طبق گزارش لاهه، ایرلندیها بدون اطلاع دقیق کویت را ترک کرده اند چون نتوانسته اند افراد ذی صلاح را ملاقات نمایند.

6 - بگفته کاردار هلند، وزیر نفت کویت علی خلیفه معتقد است که مذاکرات پیشنهادی از طریق بازاریابی محصولات نفتی و پتروشیمیائی مشارکت اعراب خلیج در فعالیت بخش نفتی را بالا می برد.

کاردار هلند گفته است که ظرفیت اضافی پالایشگاههای اروپایی دسترسی اعراب خلیج به بازار محصولات اروپایی را غیر ممکن می سازد. به گفته وی،اروپاییها مایلند اطلاعات بیشتری در زمینه جریان نفت خام به دست آورند و برای از بین بردن شگفتی (معتقدند که نمی توانند در مورد قیمت نفت صحبت کنند، چون اعراب خلیج نمی توانند در این زمینه به جای اوپک صحبت نمایند. (در گفتگوی با کاردار هلند اصلاً اشاره ای به تمایل اروپا به افزایش صادرات خود به خلیج نشد) 7 - احتمال محتواتی سیاسی در مذاکرات: مقامات وزارت خارجه به هلند گفته اند که کویت در نظر ندارد در این گفتگوها بحثهای سیاسی را به میان بکشد. نمایندگان 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا معتقدند که به محض اینکه مذاکرات آغاز گردد اعراب خواستهای سیاسی خود را مطرح خواهند ساخت. سفیر فرانسه گفته است «اگر مذاکرات به این ترتیب آغاز شود، ما هم سریعا به آن خاتمه خواهیم داد.» 8 - شرکت جامعه اقتصادی اروپا به عنوان یک سازمان مشکلاتی برای طرفین عربی در بر خواهد داشت. چون از یک طرف اعراب خلیج تشکیل یک «سازمان» خاصی چون اوپک و یا جامعه اقتصادی اروپا را نمی دهند. در صورتی که جامعه اقتصادیاروپا تشکیل شود فشار وارده ممکن است سبب شود که اوپک وارد شود یا سازمانی به نام کشورهای عربی صادرکننده نفت به وجود آید که در هر دو حال

ص: 54

کشورهایی وارد مذاکره خواهند شد که کویت مایل به شرکت آنها نیست. لیکن اجتناب از مشارکت توسط کمیسیونر برانر ممکن است انگیزه خوبی برای اعراب و یا حداقل کویت باشد. علی خلیفه گفته است که برانر سه بار به وی توهین کرده است، ولی این بار دیگر فرصتی برای این کار نخواهد داشت.

9 - اظهارنظر: به نظر ما مباحثات پیشنهادی هنوز در مرحله تعیین مسئله مورد بحث است و قبل از تعیین هدف مذاکرات وقت زیادی صرف خواهد شد تا مشخص شود که چه کسی حق شرکت دارد و چه کسی ندارد. وضع این سکوی پیشنهادی طوری نیست که بتوان گفت توافقهایی در زمینه عرضه نفت و یا قیمت آن به وجود خواهد آمد. امکان فعالیت در بازاریابی برای محصولات عربی مدتها در برنامه کار سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت بوده است، لیکن عملی بودن آن بعید به نظر می رسد. به نظر ما کشورهای خلیج نتوانسته اند در میان خودشان به هماهنگی در زمینه تولیدات محصولات پالایش یافته و پتروشیمیایی برسند، لیکن این موضوع نمی تواند برای بازاریابی آتی اروپا مانعی باشد. ولی اعضای 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا در نظر دارند در بازار خلیج در زمینه محصولات صنعتی و پروژه های خود سهم بیشتری دریافت دارند که در نتیجه منافع آمریکا به خطر می افتد.

10 - اظهارنظر بعدی: با وجود اینکه طبق ارزیابیها اعراب بالاخره خواهان جلب حمایت اروپاییها از انقلاب فلسطین خواهند شد، ولی در این مورد خاص مصداق ندارد. اعراب بسیار مایل هستند که اروپاییان نیز به همراه اعراب در تضاد خاورمیانه درگیر شوند، لیکن کویتیها نمی توانند منافع و علاقه های خودشان را تا مدت زیاد مخفی نگاهدارند، آن هم با مشارکت دادن 9 کشور جامعه اقتصادی اروپا در بحثهای کاملاً غیر سیاسی در مورد فروش کود شیمیایی و ایجاد و توسعه ذخایر نفتی. ساترلند

حملات روزنامه کویتی علیه ایران و به دفاع از کویت

سند شماره (52) تاریخ: 10 شهریور 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: حملات روزنامه کویتی علیه ایران و به دفاع از کویت 1 - (طبقه بندی نشده) روزنامه الانباء در سرمقاله 9 سپتامبر خود تحت عنوان «آیا اعراب بیدارند و یا خوابیده اند؟» به حمله علیه ایران می پردازد و وفاداری عربی را بر روابط با ایران ارجح می داند. به عنوان عکس العمل در رابطه با داستانهای اخیر شخصیتهای مهم ایرانی که مدعی سلطه بر بحرین هستند، الانباء به ایران اخطار کرده است که سعی نکند با اعلام حمایت از فلسطینیها و اخوت اسلامی سکوت اعراب را در مورد بحرین خریداری نماید. الانباء دیگر از کلمه تهاجمی «عربستان» که سبب شده بود چند ماه قبل صدای اعتراض دیپلماتیک ایران بگوش برسد استفاده نمی کند. لیکن می گوید که «هنوز هم قسمتهایی از سرزمینهای عربی تحت اشغال می باشند که قربانی تهاجم اسرائیل نشده اند.» این روزنامه می گوید «برای به دست آوردن شرف و حیثیت مادر حاضر نیستیم شرف و حیثیت دختر را از دست بدهیم.» 2 - (خیلی محرمانه) الابناء که معروف به انتشار نظریات کویتیها به طور غیر رسمی است اخطارهای محجوبانه کویت را علیه بدرفتاریهای ایران در قبال کشورهای عربی از قبیل عراق و بحرین چاپ کرده است (مرجع ب) رهبران کویت کلاً مایل هستند که مطبوعاتشان به حمله علیه کشورهای دیگر مشغول نشوند، لیکن ما فکر می کنیم که بحرینیها از عکس العمل ایرانیان در رابطه با رفتار بحرین در روز قدس

ص: 55

خمینی آگاه شده اند و می خواهند که با این کار کویت حس اعتمادشان بیشتر بشود. ساترلند

فروش نفت خام در بازار سیاه

سند شماره (53) تاریخ: 21 شهریور 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: فروش نفت خام در بازار سیاه 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - مقام سفارت با شیخ علی جابرالعلی، دستیار معاون وزیر (اخیرا به این مقام ارتقاء پیدا کرده است) ، و رئیس کمیته بازاریابی نفتی وزارت امور خارجه ملاقات نمود تا اعتراض مطروحه در تلگرام مرجع را با ایشان درمیان بگذارد. پس از استماع این مسئله که آمریکا حاضر است به سهم خود نوعی میانه روی در بازار سیاه به وجود آورد، شیخ علی جابر گفت که شرکتهای نفتی آمریکایی هنوز هم به خرید فعالانه محموله های نفتی در بازار سیاه مشغول هستند. وی در ادامه گفت بهتر است به «دوستمان نیجریه» اعتراض کنیم نه به کویت، و مقام سفارت پاسخ داد که اعتراض در رابطه با همه کشورهای اوپک مطرح می شود.

2 - وی در مورد فعالیتهای کنونی کویت در بازار سیاه چیزهای زیادی فاش نکرد، لیکن اختلافات عقاید وی در این مورد نشان می دهد که کویت بیش از گذشته بفروش نفت در بازار سیاه اشتغال دارد، شیخ علی جابر با وجود اینکه به مضر بودن بازار سیاه در رابطه با تولیدکننده و مصرف کننده معتقد و معترف بود، می گفت فروش گهگاه محموله ها در بازار سیاه چندان ضرری هم ندارد. البته وزارت امور خارجه به یاد دارد که در ماه ژوئیه وزیر نفت به سفارت اطلاع داده بود که کویت تولید اضافی نفت خود را در بازار سیاه به فروش می رساند.

3 - در رابطه با قیمتها، شیخ علی جابر گفت در نتیجه افزایش قیمت آمریکا خیلی کمتر از دیگر مصرف کنندگان صنعتی (اروپا و ژاپن) که تقریبا به طور کامل به نفت وارداتی متکی هستند، ضربه و زیان دیده است. و با وجود اینکه مقام سفارت وی را در جریان نتایج حاصله از افزایش قیمت نفت در آمریکا قرارداد وی متقاعد نشد. وی گفت که آمریکا نباید نگران فعالیتهایی باشد که (به نظر او) منافع آن را به مخاطره نمی افکند.

4 - اظهارنظر: البته بازده بازار سیاه آنقدر چشمگیر است که کویتیها قادر به مقاومت در برابر آن نیستند، ولی فکر می کنیم که آنها تنها متخلفین موجود در این زمینه نیستند. تا زمانی که وضع تقاضا به همین ترتیب باشد و نیز تا موقعی که بقیه متخلفین به کار خود ادامه می دهند، نمی توان از کویت توقع چشم پوشی از بازار سیاه را داشت. ساترلند

نظرات وزیر نفت کویت درباره سطح تولید و فروش نفت در بازار سیاه

ص: 56

سند شماره (54) تاریخ: 26 شهریور ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نظرات وزیر نفت کویت درباره سطح تولید و فروش نفت در بازار سیاه 1- (طبقه بندی نشده)، شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت برای اولین بار اعلام کرد که سطح تولید نفت کویت از محدوده 2 میلیون بشکه در روز تعیین شده توسط دولت فراتر رفته است. طبق مصاحبه مطبوعاتی علی خلیفه در لندن که در 16 سپتامبر در مطبوعات محلی به چاپ رسیده بود، وی اعتراف کرده است که میانگین تولید نفت کویت معادل 2/2 میلیون بشکه در روز است (البته در منطقه جدا شده نیز 000/300 بشکه در روز تولید می شود که در سقف تولیدی کویت به حساب نیامده است )، با این وصف، تصریح ننمود که از اوائل سال تولید به همین وضع ادامه داشته است. علی خلیفه در ادامه گفته است که سقف تولید 2 میلیون بشکه در روز ادامه دارد. «ضرایب فعلی» علتهای این افزایش تولید می باشند.

البته عدم تمایل وی به اعلام افزایش سطح تولید که در گذشته دولت کویت (و خود او) مدعی بودند که تولید بالاتر نرفته است به این علت از بین رفت که بولتن آماری بانک مرکزی، رقم تولید در دو ماه اول سال 1979 را منتشر کرده بود.

2 - (طبقه بندی نشده) علی خلیفه در مصاحبه خود مؤید این واقعیت گردید که کویت نیز از دیگر صادرکنندگان نفتی پیروی کرده و مدت اعتبار خود را از 60 روز به 30 روز کاهش می دهد. وی همچنین گفت که از سه تولید کننده اصلی نفت در کویت یعنی شل، بریتیش پترولیوم و گلف خواسته است که در ازاء نفت مازاد بر تولید خود قیمت بازار سیاه را بپردازند. این بیانات وی ثابت می کند که کویت بیش از پیش به فروش نفت در بازار سیاه مشغول است.

3 - (خیلی محرمانه) اظهارنظر: مسئله سطح تولید فزاینده نفت خام از نظر حامیان صرفه جویی منابع در کویت یک مسئله بسیار حساس است و ناسیونالیستهای کویت، 4مجلس شورای ملی کویت پیرامون آن تبلیغات زیاد به راه می اندازند.

تأیید علی خلیفه در مورد فروش نفت اضافی در بازار سیاه و اینکه سطح 2 میلیون بشکه در روز حفظ خواهد شد مقداری از عکس العملهای بحرانی داخل کویت را کاهش خواهد داد. لیکن مشخص نشدن مدت زمانی که سقف تولیدی 2 میلیون بشکه ای طی آن ادامه خواهد یافت از نظرها پنهان نخواهد ماند.

علی خلیفه به سفارت اطمینان داد که کویت تا زمان پایین آمدن تقاضا در تولید نفت خود کاهشی پدید نخواهد آورد (به تلگرام مرجع مراجعه شود.) و اگر کویت به تولید کنونی ادامه دهد، علی خلیفه نیز شرایط خاص لازم برای ادامه تولید نفت کویت را در بقیه سال مطرح خواهد کرد. ساترلند

پی آمدهای دستگیری آشوبگر شیعه

سند شماره (55) تاریخ: 28 شهریور ماه 1358 طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن.

موضوع: پی آمدهای دستگیری آشوبگر شیعه 1- (خیلی محرمانه) خلاصه مطلب: دستگیری یک شخصیت شیعه که مشغول تحریک شیعیان به

ص: 57

آشوب بوده با یک اعلامیه سخت و سنگین وزیر راجع به امنیت داخلی کشور همراه بود. اتهامات علیه شخص دستگیر شده (مهری) به اندازه ای جزئی و ناچیز است که آدم متعجب می شود که این همه هیاهو و سر و صدا برای چیست. اما، اولاً مقامات کویتی تمام فعالیتهای آشوبگرانه مُهری را اعلام نکرده اند. دوما، مهری با مخالفان دیرینه سیاسی کویت ارتباط داشته است، ثالثا، مهری علیه قانون اجتماعی کویت که می گوید تمام مردم می توانند به حاکم دسترسی داشته باشند و بحث آزاد وجود دارد و این قانون هم به طور موفقیت آمیزی و بدون تبعیض اجرا شده است، مقابله کرده است و می گوید که دروغ است.

از همه مهمتر این است که تحریکات آشوبگرانه مهری روی شکایت مردم از دولت کویت متمرکز است که این شکایات در حقیقت دارای مقداری پایه و اساس می باشند و ممکن است موجب اتحاد شیعیان متفرق کویت شود و تشکیل یک گروه واحد بدهند که یک رهبر مشترک و یک هدف مشترک داشته باشند.

رهبری کویت ظاهرا نمی خواهد که یک اقلیت قابل ملاحظه به قدرت سیاسی دست یابد. مخصوصا اینکه احتمال دارد که این اقلیت از آنچه که به وسیله رهبری مذهبی ایران دیکته می شود پیروی کند و مقاصد این رهبری در مورد رژیمهای عرب در منطقه مشکوک می باشد. (پایان خلاصه).

2 - (طبقه بندی نشده) - دستگیری روز 9 سپتامبر و ادامه توقیف احمد مهری پسر روحانی معروف شیعه کویت و تاجر جزء کویت شیخ سید عباس سید حسن مهری در تاریخ 10 سپتامبر به وسیله شیخ نواف الاحمد وزیر کشور کویت (و عضو خانواده سلطنتی) اعلام شد. اعلام دستگیری یک روز بعد از اعلامیه تند و سخت، شیخ سعد عبداللّه الصباح نخست وزیر و ولیعهد اتفاق افتاد - در این اعلامیه شیخ الصباح گفته که از این پس دولت در قبال کسانی که رفتار غیر مسئولانه دارند و می خواهند که اهالی کویت اطمینان خودشان را نسبت به دولت از دست بدهند، موضع نرم و انعطاف پذیری نخواهد داشت. و بشدت با کسانی که بخواهند ثبات و امنیت کویت را به خطر بیندازند مقابله خواهد کرد.

موقعی که شیخ نواف خبر دستگیری مهری جوان (منظور پسر شیخ مهری است) را اعلام کرد همان گفته ها و اخطارهای نخست وزیر را تکرار کرد، ولی راجع به کارهای المهری چیز زیادی نگفت مگر غیر از موردی که وی برای یک اجتماع سیاسی که در یکی از مساجد کویت (مسجد حاج الشعبان در شرق که اکثرا شیعه هستند) برگزار شده بود اجازه نگرفته بود و پلیس هم به وی گفته بود که احتیاج به اجازه از دولت دارد و او قول داده بود که این اجازه را بگیرد. اعلام دستگیری و اتهام مهری به قدری جزئی و ناچیز است که انسان متعجب می شود که چرا دو شخص مهم و وزیر کویتی در این مورد اخطار کرده اند.

3 - (سری) - فعالیتهای فعلی مهری ها خیلی بیشتر از یک سخنرانی در مسجد است. بسیاری از سخنرانیها روی نوار ضبط تکثیر شده و در سطح شهر پخش شده است. خلاصه کلام و پیام مهری این است که شیعیان باید علیه تضییقاتی که از طرف سنی ها اعمال و توسط رژیم کویت تقویت گردیده و شدت یافته است، قیام نمایند.

4 - (خیلی محرمانه) - مستضعفین مهری - همان طور که گزارش کرده ایم، شیعیان کویت، ناجور و ناآرام هستند و تعاریف مبهم و گنگ است (مرجع الف). « شیعیان کویتی، شیعیان در کویت» و «ایرانیان در کویت» مفاهیم مترادف نمی باشند. تمام شیعیان در اینجا ایرانی الاصل نیستند و همه شان از منطقه جغرافیایی که اکنون ایران نامیده می شود، نمی آیند. بعضی شان از عراق آمده اند و برخی از ایران و عربهای شیعه هم از کشورهای اطراف خلیج آمده اند. حتی بعضی از این آخری ها از خودشان به عنوان «معاودین»

ص: 58

یاد می کنند و ادعا می کنند که اصلیت آنها عرب است و زمانها پیش به ایران رفته اند، احتمالاً با ارتش عرب که حدود هزار سال پیش به ایران رفت و ایران را اسلامی کرد. واژه های «شیعه» (و یا« جعفری» به اصطلاح محلی) و «ایرانی» غالبا اشتباها با یکدیگر عوض می شوند، حتی به وسیله خود کویتیها چه در صحبت و همچنین به وسیله کویتیها، عربهای قومی و یا اتباعی از کشورهای دیگر خلیج. شیعیان (و یا ایرانیان) در مقامهای بالا و پایین در کویت پیدا می شوند، علاوه بر بعضی از خانواده های تجار معروف و سرشناس (بهبهانی، قبازرد) عده ای هم هستند که در پستهای مهم دولتی و نزدیک به امیر و در کابینه می باشند.

همچنین حدود 000/60 نفر از 000/200 نفر شیعه کویتی ایرانی می باشند که اکثرشان، حمال، رفتگر و کارگر ساختمانی می باشند که به کویت آمده اند تا برای خانواده شان در ایران پول بفرستند. با این همه، گروه بندی که ممکن است آن را «شیعیان کویت»، و یا «ایرانیان» نامید. بعضی مواقع شبیه سالاد میوه است (مترجم - در هم و بر هم است). این شیعیان تا کنون یکدست و همگون نبوده اند و از نظر سیاسی هم یک تشکیلات متحد نبوده اند.

5 - (محرمانه). در بین مطالبی که مهری در سخنرانی عمومی اش به آن اشاره کرد می توان موضوعات زیر را پیدا نمود، روند انتخابات که شیعیان تماما در پارلمان نماینده ندارند، قبول تابعیت همه عربهای بدوی به منظور کم کردن نفوذ شیعه، امتناع از اعطای تابعیت به شیعیان حتی به شیعه هایی که بیشتر از بدویها مقیم کویت بوده اند، ایجاد مزاحمت و دردسر برای شیعیان به وسیله پلیس که راجع به فعالیتهای جاسوسی سفارتخانه های خارجی کاری انجام نمی دهد، عدم تبلیغ فعالیتهای شیعیان در کویت، مقدورات دولتی مبنی بر آموزش اسلام سنی ها در مدارس کویت و سهل انگاری در اجرای قانون شریعت و بالاخره مهری مردم را تشویق به برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز در کاخ سیف (دفتر امیر) کرد که به هر حال این تظاهرات انجام نگرفت.

6 - (محرمانه) - اقدامات آشوبگرانه المهری که آشکارا به منظور ایجاد مشکلات داخلی در صحنه سیاست کویت انجام گرفته است در نظر حکام کویت و احتمالاً اکثر کویتیها روشی نیست که بتوان مشکلات کویت را حل نمود. کویتیها شدیدا به جامعه و مخصوصا خانواده ایمان دارند و می توان به طور آزاد راجع به مشکلات بحث نمود و در صورت لزوم به اطلاع امیر رساند. موقعی که از یکی از اعضای خانواده معروف و تاجر بهبهانی که ایرانی الاصل می باشند راجع به اوضاع سؤال شد، وی به ما گفت که اوضاع مثل «طوفان در فنجان چای» می باشد (این ضرب المثل معادل ضرب المثل فارسی است که می گوید مورچه می گوید مورچه چیست که کله پاچه اش باشد. مترجم) آنها اگر مشکلی و یا شکایتی دارند می توانند بروند و حاکم را ببینند. کویتیهای دیگر هم چه شیعه و چه سنی نیز این عقیده را داشتند.

7 - (سری) - ضمن اینکه مقامات کویتی رنجیده و ناراحت شده اند که مهری روش سنتی کویتیها را برای حل شکایات انتخاب نکرده است، ولی این به تنهایی برای توجیه اقدامات شدیدی که شده است کافی نمی باشد. یک نکته قابل توجه تر اتحاد بین مهری و دکتر احمدالخطیب می باشد. دکتر احمدالخطیب زمانی نمک پرورده و تحت الحمایه خانواده حاکم بود و سابقه طولانی مخالفت سوسیالیستی و پان عربی با رژیم موقعی که عضو مجلس شورای ملی بود دارد. تلاش الخطیب در دهم سپتامبر برای برگزاری یک تظاهرات در صبح زود به خاطر اعتراض به دستگیری مهری توسط پلیس در هم شکسته شد. خطیب دستگیر نشد، ولی در تاریخ یازدهم سپتامبر به دفتر وزیر کشور کویت فرا خوانده شد و شدیدا به وی

ص: 59

اخطار شد که دست از تلاشهایش برای رهایی مهری از زندان و تحریک شیعیان برای آشوب در کویت بردارد. مقامات کویتی سالها، الخطیب و سایر مخالفین را بدین گونه محدود کرده اند، ولی معلوم نیست چرا با مهری این طور شدید برخورد می کنند؟ 8 - اعلامیه ای که توسط خبرگزاری پارس ایران منتشر شده و در روزنامه های 17 سپتامبر کویت نیز گزارش شده است، گزارش می کند که آیت اللّه منتظری نسبت به دستگیری مهری اعتراض کرده است و این موضوع باعث شد که در یک اعلامیه ای که دقیقا تنظیم شده بود سخنگوی دولت کویت گفت که گفته های منتظری نظرات یک ایرانی می باشد.

سخنگوی دولت کویت گفت که روابط بین ایران و کویت از کانال دیپلماتیک که خیلی نزدیک و خوب می باشد صورت می گیرد، همان طور که سفر دوستانه وزیر امور خارجه کویت در ژوئیه این موضوع را تأیید می نماید (مرجع) راشدالراشد معاون وزارت خارجه موقعی که در تاریخ 16 سپتامبر از وی راجع به مسئله مهری سؤال شد همان خط را دنبال کرد. الراشد از آن به عنوان یک مسئله کاملاً داخلی یاد کرد که مقامات کویتی با اطمینان این قضیه را در چهارچوب قوانین کویت دنبال می کنند. او همچنین اعلام کرد که اوضاع سیاسی منطقه، فعالیتهایی شبیه فعالیتهای المهری را به وجود آورد. در جواب سؤال مربوط به اتهام گفت که وی اهمیتی را که شش ماه پیش نسبت به روابط ایران و کویت قائل بود اکنون کمتر قائل است.

9 - (خیلی محرمانه - نظریه: با همه این ریشخندها، ماهیت سریع و مصمم عمل هفته گذشته کویتیها نشان دهنده توجه واقعی راجع به فعالیتهای مهری می باشد.

ارزیابی ما این است که آنچه که توجه رهبران کویت و در حقیقت اکثر کویتیها را جلب کرده است عدم انتخاب سیستم شکایتی فعلی کویت توسط مهری برای حل مشکلات می باشد و او در عوض روش آشوب را برگزیده است، روشی که باعث آن چنان خرابی در ایران شده است و باعث خواهد شد که جامعه شیعیان ایرانی کویت که ناآرام و دارای ظرفیت زیاد می باشند یک هویت هماهنگ، فعال و ضد دولتی و سیاسی پیدا کنند. تاکنون ارتباط بین شیعیان در کویت با خمینی یا سایر رهبران مذهبی آرام بوده است.

موقعیت مهری به عنوان نماینده خمینی در کویت ظاهرا تاکنون باعث کارهای سیاسی که توسط آیت اللّه به مهری دستور داده شده باشد، نشده است. به هر حال، هر حرکت در داخل کویت که خواهان اتحاد و همبستگی عوامل شیعه تحت عنوان عدالت برای شیعیان در سیستم کویت باشد، صورت گیرد، اگر رهبران با نفوذ مذهبی ایران بخواهند از آن استفاده کنند زحمت و مشکل آن برای رهبری کویت دو برابر خواهد شد. ساترلند

وزیر، کویت را از اتحادهای امنیتی دور می کند

سند شماره (56) تاریخ: 1 مهر ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویت موضوع: وزیر، کویت را از اتحادهای امنیتی دور می کند 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - کویت با تعجیل در کنار عراق قرار می گیرد و انعقاد هر گونه قرارداد امنیتی با ملل غرب را در مورد خلیج و به خصوص تنگه هرمز رد می کند. بیانات 21 سپتامبر وزیر دفاع و وزیر خارجه کویت شیخ سالم

ص: 60

الصباح که در مقایسه با حمله بیستم سپتامبر ارگان حزب بعث عراق به نام الثوره به «معاهده امنیتی» پیشنهادی عمان بسیار ملایمتر و میانه روتر بود (مراجع الف و ج) نشان می دهد که کویت مایل نیست در انعقاد قراردادهای امنیتی رسمی شرکت نماید و علاوه بر آن نمی خواهد قراردادهای دوجانبه امنیتی با نیروهای بیگانه منعقد سازد. طبق گزارش مطبوعات انگلیسی و عربی محل در 22 سپتامبر، شیخ سالم گفته است که «کویت به پیمانها و بلوک بندیها در خلیج اعتقادی نداشته و آنها را تأیید نمی کند.» وی در ادامه گفت «این پیمانها بیش از آنکه فایده برساند به منطقه زیان می رساند با سیاست عدم تعهد کویت مغایرت دارد.» 3- اظهارنظر: بیانات وزیر دفاع و وزیر خارجه کویت سیاستهای استاندارد کویت را نشان می دهد.

زمان ایراد این بیانات که یک روز بعد از دعوت الثوره از تمام کشورهای خلیج به مردود شمردن و محکوم کردن پیشنهاد عمان (مرجع ج) بود نشان می دهد که کویت نسبت به نظریات عراق بسیار حساس است.

علیرغم رفت و آمدهای سفیران خلیج سفلی در هفته های اخیر در رابطه با ابتکار امنیتی بحرین تا زمانی که عراق اظهارنظر ننمود کویت نیز از تفسیر و اظهارنظر امتناع ورزید. مهمتر از همه این است که در لحن دقیق بیانیه همکاری کشورهای خلیج در برقراری امنیت داخلی نیز مستثنی نشده است، خصوصا اینکه این مسئله نگرانی کشورهای خلیج و عراق را در رابطه با تظاهرات شیعیان در کویت، بحرین و امارات متحده عربی در حمایت از چند آیت اللّه ایرانی برانگیخته است. بالاخره در بیانیه وزیر دفاع که کاملاً به رد اتحاد بین کشورهای خلیج، آمریکا، انگلیس، آلمان غربی و عمان پرداخته، اعتراف شده است که کویت با آمریکا و دیگر کشورهای غربی روابط نظامی دارد. خنده دارتر از همه این است که الثوره گسترش روابط نظامی عمان با همین کشورهای غربی را (که معادل 100 میلیون دلار است) طرحی برای ایجاد اتحاد بین کشورهای خلیج و غرب عنوان کرده است. ساترلند

مسئله تحریکات مهری شیعه به مرحله برخورد علنی بین حکومت...

سند شماره (57) تاریخ: 5 مهر ماه 1358 طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: (خیلی محرمانه) مسئله تحریکات مهری شیعه به مرحله برخورد علنی بین حکومت کویت و مذهبیون ایرانی نزدیک می شود 1 - (خیلی محرمانه) خلاصه. گزارشهای مطبوعات کویت حاکی از آن است که روحانی شیعی که عامل اصلی آشوبهای شیعی در کویت بوده است، به همراه خانواده اش از تابعیت کویتی خود محروم خواهد شد. علاوه بر این گذرنامه سه تن دیگر از کسانی که در این تحریکات دست داشته اند نیز ضبط خواهد گردید.

در این گزارشها به محاکمات تبلیغاتی دولت کویت اشاراتی شده است، ولی این اشارات ممکن است نشانه آن باشد که حکومت کویت قصد دارد راه را برای اخراج عباس مهری روحانی مورد بحث هموار کند تا او را از پیروان بالقوه خود جدا سازد. یادآوری رسمی رادیو تهران درباره اینکه این روحانی شخصا از سوی خمینی به عنوان، امام جمعه در کویت انتخاب شده است، ممکن است باعث شود که حکومت کویت دچار تردید شود، ولی تدابیر تشدید یافته امنیتی محلی و شواهد حاکی از پشتیبانی متقابل از سوی

ص: 61

کشورهای عربی خلیج چنین القا می کند که کویت ممکن است درباره این موضوع روش خشنی در پیش بگیرد. ماجرای المهری ممکن است، اولین برخورد مستقیم بین خمینیسم و خانواده حاکم بر کویت باشد که عواقبی جدی در رابطه با ناآرامی در کویت خواهد داشت. (پایان خلاصه).

2 - (سری) روزنامه کویتی القبس در روز 25 سپتامبر گزارش داد که دولت کویت تصمیم گرفته است تا تابعیت کویتی عباس المهری را که یک روحانی برجسته شیعی و یک بازرگان جزء کویتی است و شش سال قبل تبعیت کویت را پذیرفته بود، پس بگیرد.

این اقدام در ضمن به منزله پس گرفتن تابعیت کویتی اعضاء خانواده او خصوصا فرزند او احمدعباس المهری که از هشتم سپتامبر به دلیل گرایشهای غیر مجاز سیاسی (تلگراف مرجع الف) در بازداشت به سر می برد نیز خواهد بود. این اقدام علیه خانواده مهری که قبلاً تابعیت ایرانی داشته است حداقل از تاریخ 19 سپتامبر تاکنون تحت بررسی بوده است. (تلگراف مرجع ب) 3 - (خیلی محرمانه) یک منبع قابل اطمینان در دیوان امیری ضمن تأیید چشم انداز اقدام حکومت کویت در تاریخ 25 سپتامبر علیه خانواده المهری، همچنین گزارش روزنامه را مبنی بر اینکه گذرنامه های دکتر محمد حسن نصیر و عدنان عبدالصمد و خالد خلف پس گرفته شده است، تأیید نمود.

یک منبع وزارت کشور نیز به مقام سفارت در 26 سپتامبر در تأیید این مطلب گفت که اسناد تابعیت کویتی مهری لغو و سه گذرنامه مزبور نیز پس گرفته شده است. هر سه آنها کویتیهای متعلق به شیعیان مخالف هستند و از شرکت کنندگان فعال در ایراد نطق در مسجد حاجی شعبان می باشند که محل تحریکات مهری علیه حکومت کویت بوده است. نصیر تا ماه مه اخیر معاون دبیر کل امور اقتصادی در وزارت نفت بود. عبدالصمد نیز درجه معاونت مدیر کل وزارت نفت را زمانی که به عنوان مدیر دفتر وزیر در چند سال قبل خدمت می کرد به عهده داشت. هر دو هنگامی منصوب شده بودند که عبدالمطلب الکاظمی رهبر یکی از خانواده های ثروتمند بازرگانان شیعه کویت، وزیر نفت بود. خالد خلف که نام کامل او عبارت است از خالد الخلف التجلی، وکیل دعاوی جنایی کویت در طی بیست سال اخیر به عنوان نماینده مجلس ملی از منتقدین صریح حکومت بوده است.

چندی قبل در همین سال جاری او به طور رایگان وکالت یک پرونده ارتکاب زنا را که سر و صدایی به راه انداخته بود و مربوط به یک زوج ازدواج نکرده انگلیسی و آمریکایی بود به عهده گرفته بود.

(تلگراف مرجع ج) او اکنون برای انجام یک سفر آموزشی به ایالات متحده با کنسول در تماس است. در حدود 10 سال قبل وی از شش جوان که در توزیع اوراق ضاله و بمب گذاری در کویت شرکت داشتند دفاع کرده بود.

4 - (طبقه بندی نشده) در تلگرافی که در تاریخ 26 سپتامبر در روزنامه القبس منتشر گردید خلف شکایت کرده بود که داستانی که در القبس درج شده افترایی بیش نیست و تهدید کرده بود که علیه آن شکایت خواهد کرد. ولی در ضمن اعتراف نمود که گذرنامه ها ضبط شده اند. در پاسخ، القبس (1) که گفته بود پاسپورت خلف توقیف شده ادعا می کند که منابع مختلفی نیز آن را تأیید کرده اند و (2) یادآور گردید که خلف نیز مسئله توقیف گذرنامه را انکار نمی کند و (3) تهدید نموده که روزنامه نیز علیه وی اقامه دعوی خواهد کرد. با این وصف القبس اظهار نداشت که این اقدام صریحا علیه مهری انجام شده است.

5 - (خیلی محرمانه) - القبس تنها روزنامه عربی است که اقدامات حکومت کویت را گزارش داده است

ص: 62

و این ما را وا می دارد چنین نتیجه بگیریم که حکومت کویت سرگرم مطالعه درباره طرز رفتار مطبوعاتی نسبت به این حادثه است و روزنامه القبس را برای آزمایش قبلی درباره عکس العمل مطبوعات نسبت به چنین تدابیری به کار می برد.

6 - (خیلی محرمانه) تدابیری که علیه مهری تشریح شد با توجه به اینکه حکومت کویت در مورد مشابه ارفاق و تحملی نسبت به مخالفان نشان داده است، بسیار شدید می باشد. پس گرفتن تابعیت از بزرگ خانواده مهری که به بقیه اعضا این خانواده نیز تعلق خواهد گرفت یک مسئله قانون اساسی را (طبق اصل 33 قانون اساسی کویت پیش بینی شده است که چنین مجازاتی جنبه شخصی دارد) در مورد سلب تابعیت پیش می کشد که همچنین مواردی نظیر سلب آزادی مسافرت و آزادی شخصی و مالکیت شخصی و غیره را شامل می شود و از جمله تصمیماتی است که حکومت کویت به ندرت آن را اتخاذ کرده است.

7 - (سری) گزارش اقدام علیه این شخصیتهای شیعی پس از چند روز اتخاذ تدابیر شدید امنیت داخلی در کویت منتشر شده است. بخش امنیتی سفارت گزارش داده است (تلگرافهای مرجع د - ه) که تدابیری برای جلوگیری از نطق شخص نامبرده در مسجد الشعبان در تاریخ 22 سپتامبر اتخاذ شده و همچنین مرخصیهای مأمورین پلیس لغو گردیده و قسمتی از نیروهای نظامی به حالت آماده باش در آمده و اجازه پذیرش بیماران در بیمارستانها نیز محدود شده است. ما همچنین ملاحظه کرده ایم که به عنوان بخشی از تشدید تدابیر امنیتی واحدهای گارد ملی مستقر در نقاط و تأسیسات مختلف اطراف شهر از قبیل وزارت مخابرات و دفتر حفاظت منافع مصر و سفارت آمریکا اکنون تحت نظر یک افسر جزء به جای یک درجه دار قرار گرفته است، در حالی که قبلاً این محلها تحت نظر یک درجه دار محافظت می شد. (اظهارنظر:

کمیته امنیتی سفارت حضور یک افسر گارد ملی را در سفارت به عنوان اینکه خطر نسبت به این سفارت یا آمریکاییها در این سفارت افزایش یافته تلقی نمی کند) علاوه بر این، نیروی هوایی کویت در هفته جاری برای نخستین بار ظرف چند ماه اخیر به حضور و غیاب اعضاء در پایگاه هوایی احمد الجابر در جنوب شهر پرداخت. همه این تدابیر رویهم رفته نشان دهنده آن است که حکومت کویت تصمیم دارد محرکین را سرکوب نماید.

8 - (خیلی محرمانه) تدابیر امنیتی داخلی چنان جنبه همگانی پیدا کرده که نقل مجلس در شب نشینیهای کوکتل پارتی و گپ زدنها در داخل ادارات شده است، ولی در رسانه های گروهی از صحبتی نمی شود. اطلاع وسیع عمومی درباره این تدابیر نیز باعث شایعاتی شده است مبنی بر اینکه «ایرانیان» خود را مسلح می کنند و داستانهایی درباره حمل و قاچاق اسلحه به کویت از طریق سواحل آن نیز شایع شده است. هنوز اطلاعی که قاچاق اسلحه را با فعالیتهای شیعه ربط بدهد به دست نیامده، در واقع تصور می کنیم که رهبران روحانی شیعه دستوراتی درباره اجتناب از خشونت صادر کرده اند (تلگراف مرجع د).

علاوه بر این قاچاق اسلحه در این نقطه از جهان اکنون سالهاست که به صورت یک بیماری مزمن در آمده است.

9 - (خیلی محرمانه) القبس و سایر روزنامه ها نیز روز 26 سپتامبر گزارش دادند که شب قبل رادیو تهران اعلام داشت که خمینی مهری را به عنوان امام جمعه کویت تعیین کرده است. گل شریفی کاردار ایران در پاسخ به سؤال مربوط به این خبر گفت که روزنامه ها خبر رادیو را درست درج کرده اند و خود گل شریفی آن را شنیده است، وی افزود که انتصاب مهری به این سمت ممتاز، یک انتصاب جدید نیست. زیرا اولین

ص: 63

سمت را از مدتی پیش عهده دار بوده است. (گل شریفی از اظهارنظر بیشتر در این باره خودداری کرد.) طبق اظهار رادیو تهران این انتصاب بدان جهت به عمل آمده است تا نیازهای مسلمانان شیعه در کویت بر آورده شود. منبع ما در ایران نیز می گوید که مهری بزرگ مدتی قبل مأموریت یافته بود که خمس مطابق با آئین شیعه را برای انتقال به نجف در عراق جهت انجام امور خیریه اسلامی جمع آوری کند.

10 - (خیلی محرمانه) به دنبال تایپ شدن متن فوق سفارت مطلع شد که خانواده مهری کویت را ترک کرده و یا از کویت اخراج شده است، ولی جزئیات ویژه مربوط این خبر در دست نیست. سلب تابعیت کویتی از مهری یک مقدمه لازم قانونی برای این اقدام غیرعادی از سوی حکومت کویت به شمار می رود.

هنوز روشن نیست که آیا حکومت کویت پس از کسب اطلاع از خبر رادیو تهران درباره اینکه دستگاه مذهبی ایران برای حمایت مهری از هر نوع گزندی اقدام خواهد کرد، اقدام به اخراج خانواده مهری کرده است یا نه. اگر چنین باشد، حکومت کویت ظاهرا به وسیله پشتیبانی متقابل از سوی عراق و سایر کشورهای عربی خلیج مخالف با مداخلات ایران (تلگراف مرجع ز) تقویت شده است. توپ اکنون در دست ایرانیان است و ناظران اینجا با اضطراب در انتظار عکس العمل از جانب پشتیبانان ایرانی رهبر تبعید شده شیعیان کویتی می باشند. ساترلند

ادعای همکاری نیروهای واکنش سریع آمریکا با اسرائیل

سند شماره (58) تاریخ: 17 مهر ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: ادعای همکاری نیروهای واکنش سریع آمریکا با اسرائیل 1 - (خیلی محرمانه) ارشاد فوری آن وزارتخانه در رابطه با این ادعا که دولت آمریکا با اسرائیل در زمینه پشتیبانی لجستیکی برای نیروهای نظامی واکنش سریع آمریکا در خاورمیانه همکاری می کند، دقایقی قبل از ملاقات کاردار با معاون وزیر امور خارجه راشدالراشد در روز یکشنبه 14 مهر ماه دریافت و بسیار مفید واقع گردید.

2 - (خیلی محرمانه) معاون وزیر در رابطه با این مقاله که در روزنامه های کویت در پایان هفته مسلمانان یعنی پنجشنبه و جمعه منتشر شده بود بسیار خشمگین به نظر می رسید. آنچه او می خواست این بود که یا دولت آمریکا صحت آن را سریعا تکذیب نماید و یا توضیح دهد که با افشای این مسائل چگونه می خواهد با کشورهای عربی رابطه حسنه داشته باشد. پس از آنکه کاردار با قرائت راهنمای مطبوعاتی صحت آن را تکذیب کرد، الراشد گفت که احتمالاً این مقاله نیز یکی دیگر از «تحریف اطلاعاتی» اسرائیل بوده است تا توسط آن اعتبار آمریکا نیز نزد اعراب را کاهش دهد. الراشد گفت که وی مایل است که این تکذیب سریعا در مطبوعات کویت منعکس گردد.

3 - (طبقه بندی نشده) معاون وزیر بعدا در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و گفت که کاردار مقاله اسرائیلی را تکذیب کرده است. این بیانیه، و تکذیب جداگانه سفارت که توسط دفتر روابط عمومی منتشر گردید در تمام روزنامه های کویتی در 15 مهر ماه منعکس گردید.

4 - (محدود به استفاده اداری) کویت تایمز روزنامه متخاصم لیکن کم نفوذ انگلیسی زبان در سرمقاله 16 مهر ماه خود به طور غیر عمد گفته بود که مقاله اسرائیلی دروغ است و ارزش تکذیب کردن را ندارد. با

ص: 64

این وصف این سر مقاله در ادامه با اشاره به کاردار ساترلند می گوید «جالب توجه خواهد بود..... اگر دیپلمات آمریکایی در اینجا می گفت که نیروی 000/100 نفری واکنش سریع مستقر در خلیج فارس جهت حراست» از منافع حیاتی آمریکا «ساخته و پرداخته مطبوعات غیر خلاق است. البته ساترلند این مطلب را نگفته است، و نیروی 000/100 نفری واکنش سریع نیز هنوز یک ایده قابل کاربرد است که مقامات برجسته دولت آمریکا با آن بازی می کنند.» 5 - (خیلی محرمانه) اظهارنظر. سفارت و دفتر روابط عمومی معتقد است که نباید توجه تایمز را به حقایق منتشره در رابطه با نیروی واکنش سریع معطوف داشت. گرچه جای تأسف است که مطبوعات خلیج فکر می کنند که این نیرو صرفا جهت حراست از نفت به کار می رود، و نمی تواند به عنوان یک طرح اضطراری در کاربرد نیرو به حساب آید، ولی باید گفت که گزارشگران مطبوعاتی را نیز نمی توان به این مطلب متقاعد نمود، آنچه مهم است این است که یکی از رهبران مسئول کویت یعنی معاون وزیر امور خارجه، اصلاً در رابطه با نیروی واکنش سریع اظهار نگرانی ننمود، بلکه از اینکه آمریکا ممکن است با همکاری اسرائیل به حمله علیه اعراب دست بزند اظهار نگرانی کرده است. واقعیت طرحهای اضطراری ما در عملیات نظامی به منظور حراست از منافع ملی و دیگر منافع معلوم و مفهوم است اگر چه همه با آن موافق نباشند. لیکن این تصور که ما می خواهیم علیه اعراب با اسرائیل همکاری کنیم، به هر صورت که باشد بر اعتبار ما به عنوان یک ایجادکننده صلح که دائما در پی به دست آوردن همکاری اعراب میانه رو در ایجاد یک صلح همه جانبه است آسیب وارد خواهد نمود. ساترلند

افزایش قیمت نفت کویت

سند شماره (59) تاریخ: 19 مهر ماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا در کویت، فوری موضوع: افزایش قیمت نفت کویت.

1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - سفارت آمریکا در کویت باید در فرصت مناسب سریعا با مقامات دولت کویت در رابطه با افزایش قیمت اخیر نفت کویت تماس حاصل نماید، و نشان دهد که طبق دستور به این کار مبادرت ورزیده است.

سفارتهای مستقر در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و نیز آن دسته از کشورهایی که نفت خود را از کویت خریداری می نمایند باید با دولتهای میزبان تماس گرفته آنها را از اعتراض ما مطلع ساخته از آنها بخواهند که همین کار را در مورد کویت انجام دهند.

3 - سفارت مستقر در کویت باید از نکات زیر استفاده نماید.

- - این افزایش قیمت نفت به هیچ وجه به آمریکا در تلاش خود برای بالا بردن ارزش دلار، کاهش تورم، و ایجاد اقتصاد سالم جهانی کمک نمی نماید.

- - ما معتقدیم که کویت نیز در رسیدن به این اهداف شریک است.

- - آمریکا و دیگر ملل وارد کننده نفت، برنامه های مهمی را برای کاهش واردات نفتی، پایین آوردن تقاضا، ایجاد منابع انرژی زای جایگزین و افزایش تولید انرژی داخلی آغاز کرده اند.

- - این برنامه برای به اجرا در آمدن به زمان نیاز دارد، و نشانگر سرمایه گذاریهای عظیم سیاسی (و نیز

ص: 65

مالی) می باشند.

- - امیدواریم کشورهای صادرکننده نفت نیز متوجه شوند که با جلوگیری از افزایش بی رویه قیمتها در این دوران سخت از بازار نفتی بین المللی، برای برقراری یک اقتصاد جهانی منظم و سالم در جهت منافع دراز مدت خودشان نیز عمل کرده اند. ونس

کاهش تولید نفت خام کویت

سند شماره (60) تاریخ: 25 مهرماه 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: کاهش تولید نفت خام کویت 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - منبع ما در وزارت نفت (حفاظت شود) ارقام تولید نفت خام کویت در ماههای ژوئیه، اوت و سپتامبر را در اختیار ما قرار داده است. پس از افزایشی جزئی (000/400 بشکه در روز) از ماه ژوئن تا ژوئیه به سطح 56/2 میلیون بشکه در روز تولید کلی نفت کویت در ماه اوت حدود 000/200 بشکه کاهش پیدا کرد. در ماه سپتامبر تولید 000/100 بشکه در روز افزایش یافت و به سطح 46/2 میلیون بشکه در روز رسید. امسال برای اولین بار تولید ماه سپتامبر این کشور کمتر از تولید آن در ماه سپتامبر سال گذشته شده است. و ظاهرا کویت در پاسخ به کاهش فشار بازار سطح تولید خود را اینقدر پایین آورده است. با این وصف، هنوز هم کویت تولید خود را با بیش از سقف 2 میلیون بشکه ای تولیدی که سیاست سال گذشته دولت در قبال شرکت نفت کویت بوده است ادامه می دهد.

3 - ارقام ریز تولیدی به شرح زیر می باشند:

ماه ژوئیه شرکت نفت کویت 2279972 سهم کویت از نفت منطقه جدا شده تولید:

وفرا 82292 شرکت نفت عربی 198255 جمع 2560519 جمع تولید ژوئیه امسال 31 درصد بیش از ماه ژوئیه سال قبل بوده است.

ماه اوت شرکت نفت کویت 2088272 سهم کویت از نفت منطقه جدا شده تولید:

وفرا 81035 شرکت نفت عربی 189581 جمع 2367888

ص: 66

تولید وفرا و شرکت نفت کویت در مقایسه با اوت سال قبل کاهش یافته است. 14 درصد افزایش تولید شرکت نفت عربی سبب شد که در مقایسه با همین ماه در سال گذشته در تولید کلی 5 درصد افزایش پدید آید.

ماه سپتامبر شرکت نفت کویت 2187632 سهم کویت از منطقه جدا شده تولید:

وفرا 82824 شرکت نفت عربی 197970 جمع 2468426 در مقایسه با همین ماه در سال قبل، به خاطر کاهش تولید شرکت نفت کویت تولید کلی 8/4 درصد کاهش پیدا کرد.

4 - میانگین تولید در سال جاری به عبارت زیر است:

شرکت نفت کویت 257984 سهم کویت از منطقه جدا شده وفرا 84366 شرکت نفت عربی 205880 جمع 2548230 5 - منبع ما در وزارت نفت گفت تولید سپتامبر و اوت گذشته به دلایل بسیار و به خصوص به خاطر بالا رفتن تقاضا در نتیجه وضع ایران به طرز غیرعادی بالا بود. در ماه اکتبر تولید به سطح 1/2 میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرد و به سطح کنونی (7/2 - 6/2 میلیون بشکه در روز) رسید که نشانگر آخرین دو ماه سال گذشته و فصل اول امسال است.

6 - اظهارنظر. کویتیها متوجه شده اند که تقاضا در حال پایین آمدن است به همین دلیل به آرامی درحال کاهش تولید هستند. تولید امسال هنوز 27 درصد بیش از سال گذشته است و فکر نمی کنیم که کاهش عمده مورد ادعای کویتیها قبل از سال آینده پدید آید. کویتیها که اصولا در سیاستهای نفتی خود محتاط هستند کاری نمی کنند که تأثیر منفی مهمی بر بازار جهان داشته باشد. طبق گزارش (مرجع ت) وزیر نفت شیخ علی خلیفه الصباح گفته است که دولت کویت در نظر دارد در اوائل سال آینده در سطح تولید کاهشی به وجود آورد. بنابراین تا قبل از آن زمان نمی توان توقع داشت که تغییرات عمده ای صورت گیرد.

ساترلند

مذاکرات خلیج و جامعه اروپا «استفاده از نفت به عنوان یک سلاح»

ص: 67

سند شماره (61) تاریخ: 26 مهر ماه 1358 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، فوری موضوع: مذاکرات خلیج و جامعه اروپا «استفاده از نفت به عنوان یک سلاح» 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه. وزیر نفت علی خلیفه به کاردار اطلاع داد که مذاکرات بین اعراب خلیج و جامعه اروپایی بر همکاری اقتصادی متمرکز خواهد گردید. وی گفت ایجاد روابط خاص در زمینه عرضه نفت در کار نیست و اعراب خلیج در نظر ندارند، کشورهای جامعه اروپایی را به حمایت از ساف وادار سازند. وزیر گفت درست نیست که از نفت به عنوان سلاحی در پیشبرد اهداف سیاسی استفاده شود. (پایان خلاصه).

3 - در 16 اکتبر در ملاقات با وزیر نفت شیخ علی خلیفه الصباح برای بحث پیرامون سیاستهای دولت کویت در قیمت گذاری نفت و تولید آن، کاردار نظریات وی را در مورد برنامه کار پیشنهادی مذاکرات خلیج و جامعه اروپایی جویا شد. علی خلیفه گفت موضوع اصلی عرضه نفت جهانی نیست، بلکه بحث بر سر همکاریهای اقتصادی بین کشورهای خلیج و جامعه اروپا می باشد. وی انتظار دارد که کمکهای فنی، سرمایه گذاری خارجی و استراتژی تجاری و دوجانبه در کمک به کشورهای غیر تولیدکننده نفتی جهان سوم موضوعات اصلی مورد بحث باشند.

4 - کاردار گفت که دولت آمریکا از بهبود وضع مذاکرات بین کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده حمایت می کند. لیکن وی گفت که به عقیده بعضی از ناظران اعراب می خواهند رابطه خاصی در عرضه نفت به اروپاییان به وجود آورند تا آنها را وادار به حمایت از موضع اعراب در قبال مسئله فلسطین نمایند.

علی خلیفه در پاسخ گفت وی انتظار ندارد که صحبتی پیرامون ایجاد چنین رابطه ای بشود. کشورهایی چون فرانسه که بر اساس قراردادها بین دولتین در عرضه نفت عمل می کند در مذاکرات دوجانبه بیش از چنین اجلاسی موفقیت به دست خواهند آورد. و انتظار ندارد که مسئله فلسطین در این مذاکرات مورد بحث قرار گیرد، این اجلاس بین متخصصین اقتصادی برگزار می شود که صلاحیت اظهارنظر پیرامون مسائل سیاسی را ندارند و وی فکر نمی کنند که از نفت به عنوان یک سلاح استفاده شود. وی گفت عراقیها که خودشان حامی استفاده از نفت به عنوان یک سلاح هستند، تولید امسال خود را 70 درصد افزایش داده اند، بنابراین نمی توانند چندان جدی باشند.

5 - کمیته کاری تشکیل شده در طائف و اجلاس وزیران عربستان سعودی در 23 سپتامبر در 15 اکتبر در وزارت نفت کویت ملاقات کردند تا پیش نویس برنامه کار مذاکرات اعراب خلیج و جامعه اروپایی را تهیه نمایند. پیش نویس برنامه کار توسط وزیران کشورهای عربی در اجلاسی که در ماه نوامبر برگزار خواهد شد مورد بررسی قرار خواهد گرفت علی خلیفه گفت نمی تواند به تفصیل درباره برنامه کار نظر خود را ارائه دهد چون تا 17 اکتبر هنوز مطلبی منتشر نشده است.

گزارشات مطبوعاتی 17 اکتبر حاکی از آن است که کار این کمیته بیشتر جنبه تعمقی دارد و درباره محتوای سیاسی برنامه کار نیز اختلاف نظر وجود دارد. علی خلیفه گفت برای اجلاس اول نمایندگان اعراب خلیج و جامعه اروپایی هنوز تاریخی تعیین نشده است.

6 - اظهارنظر: انکار علی خلیفه در مورد دادن «نقش سلاح به نفت» باعث تعجب ما گردید. شب گذشته

ص: 68

یکی از نزدیکان وزیر نفت کویت که درباره مسئله خاورمیانه با کاردار گفتگو می کرد بی اختیار فاش ساخت که علی خلیفه شخصا مخالف استفاده از نفت برای تنبیه غرب می باشد. وی گفت همان طور که علی خلیفه استفاده از نفت به عنوان یک سلاح را خلاف منافع کویت می داند، آمریکا و دیگران نیز نباید انتظار داشته باشند که علی خلیفه با یک سیاست «سخاوتمندانه» نفتی در قبال امتیازات سیاسی آمریکا در خاورمیانه پاسخ بدهد. وی گفت علی خلیفه بر خلاف عربستان سعودی نفت را از سیاست جدا می داند.

این نکات نظر سفارت (پاراگراف 10 کویت 3853) را تأیید می کند که گفته شده بود کویت سعی خواهد کرد از وارد کردن مسائل سیاسی در مذاکرات اقتصادی مورد بحث با 9 کشور عضو جامعه اروپا خودداری ورزد. واقعیتها بر خلاف برنامه های کار کنفرانس حاکی از آنند که بین بحران خاورمیانه و شرایط عرضه نفت رابطه ای وجود دارد، چون بسیاری از طرفین درگیر در هر دو مسئله منافع بسیار دارند، گفته های وزیر در مورد عراق که زیاد حرف می زند ولی کم عمل می کند، ما را به یاد سفر وزیر بازرگانی ژاپن به خاورمیانه انداخت که در آن کویت بازرگان منش از سیاستهای مبهم ژاپن در قبال فلسطین ناراحت شده بود، در حالی که عراقیهای تندرو از نظر ایدئولوژیک وی را به گرمی مورد استقبال قرار دادند و فقط با وی در زمینه تجارتی بحث و گفتگو کردند. ساترلند

نظریات وزیر خارجه کویت درباره امور جاری....

سند شماره (62) تاریخ: 29 مهر ماه 1358 طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نظریات وزیر خارجه کویت درباره امور جاری اجتناب از محکوم شمردن موافقت نامه کمپ دیوید 1 - (خیلی محرمانه) خلاصه. وزیر امور خارجه کویت در ملاقات اخیر خود با سردبیران روزنامه های کویتی از افزایش قیمت نفت اوپک دفاع کرد، و از پرداختن برنامه کار اجلاس عربی به مسائلی و رای مسئله لبنان حمایت نمود، به گفتگو پیرامون میانجیگری کویت بین عمان و جمهوری دموکراتیک خلق یمن پرداخت، و اظهار «امیدواری» کرد که جمهوری دموکراتیک خلق یمن به دنبال عقد قرارداد با شوروی به حل اختلافات خود با عمان و عربستان سعودی بپردازد. و اخراج عراق را از کنفرانس وزیران خارجه خلیج چندان با اهمیت تلقی ننمود. ورود نیروهای بیگانه به منطقه باز هم «مردود» شناخته شد و گفتگو پیرامون تهدید تنگه هرمز و حوزه های نفتی خلیج نیز غیر قابل قبول خوانده شد. وزیر خارجه همچنین اعتراف کرد که بین کشورهای تولیدکننده نفت خلیج بر سر تبدیل مسائل سیاسی به مذاکره با کشورهای اروپایی اختلاف نظر وجود دارد. و احتمالا مهمترین نکته جالب توجه در سخنان وزیر امور خارجه عدم اشاره به موافقتنامه های کمپ دیوید و سه طرف درگیر در آن می باشد. (پایان خلاصه).

2 - (طبقه بندی) قبل از عزیمت برای تعطیلات یک هفته ای به سومالی، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت شیخ صباح الاحمد با مهمترین سردبیران کویت برای اولین بار پس از تعطیلات سال قبل خود در ماه اوت ملاقات کرد. گزارشات مطبوعاتی پیرامون این ملاقات (که در مرجع الف خلاصه شده است) که در 28 اکتبر منتشر گردید، نشان از آن دارد که وزیر امور خارجه درباره بسیاری از مسائل سیاست خارجی که کویت در آن درگیر است به استثناء قرارداد صلح خاورمیانه گفتگو کرده است.آنچه در

ص: 69

این گزارشها به چشم نمی خورد لحن صحبت خاص شیخ صباح الاحمد در هاوانا درباره شرکت کویت در اجلاس بغداد و لحن ملایمتر لیکن منفی وی در مجمع عمومی سازمان ملل درباره موافقتنامه های کمپ دیوید می باشد (مرجع الف).

3 - (طبقه بندی نشده) قیمت نفت: وزیر به سبک همیشگی خود به دفاع از افزایش اخیر قیمت نفت اوپک پرداخت و کشورهای صنعتی را برای عدم توانایی در کنترل تورم مقصر دانست و به شنوندگان یادآور شد که نفت تنها منبع درآمد مهم کویت برای نسلهای آتی بوده و منبعی غیر قابل تجدید و تمدید می باشد.

4 - (خیلی محرمانه) امنیت خلیج و شبه جزیره: وزیر امور خارجه فاش نساخت که جمهوری دموکراتیک خلق یمن از کویت خواستار میانجیگری شده است ولی گفت که کویت با هر دو کشور در تماس بوده و سعی دارد بر اساس احترام به حاکمیت ارضی بین آنها تفاهم ایجاد نماید. وی امیدوار است که بعد از تعطیلات عید قربان نتایج خوبی به بار آید. وزیر امور خارجه همچنین اظهار داشت که امیدوار است اسماعیل رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک خلق یمن از عربستان سعودی بازدید بعمل آورده درباره مسائل مهم به خصوص پس از عقد پیمان دوستی با شوروی، به گفتگو بپردازد. بار دیگر برای چندمین بار اعلام کرد که «اخطارهای آمریکا» درباره اینکه نهضت مقاومت فلسطین ممکن است تنگه هرمز را مسدود نماید و پیشنهاد این کشور برای ورود نیروهای بیگانه به منطقه خلیج را مردود شمرد. وی گفت کشورهای ساحل خلیج نیز به اندازه کشورهای صنعتی از عبور آزاد در تنگه هرمز سود می برند. «دفاع منطقه صرفا مسئولیت نیروهای واقع در خلیج می باشد.» این مهمترین بیانیه عمومی وی در رد پیشنهاد امنیت تنگه هرمز توسط عمان است.

5 - (خیلی محرمانه) اجلاس عربی: وی با تأیید زمان برگزاری اجلاس که بیستم نوامبر است گفت ترجیح می دهد که برنامه کار اجلاس فقط محدود به مسئله لبنان نباشد. این رجحان منعکس سازنده اشارات پیشین وزارت امور خارجه (کویت 4804) است که در آنها گفته شده تصمیمات اتخاذ شده سال قبل در اجلاس بغداد باید تهیه کننده چهارچوب اجلاس تونس باشد. بیانات کلی وزیر امور خارجه تصریح نکرد که کویت در برنامه کار مایل است به مبارزه علیه کشور مصر و موافقت نامه کمپ دیوید که در اجلاس بغداد آغاز گردید ادامه دهد.

6 - (خیلی محرمانه) کنفرانس وزیران خارجه خلیج در طائف: وزیر خارجه مطالب زیادی در این باره فاش نساخت فقط گفت که در اجلاس وزیران امور خارجه پیشنهادی مبنی بر تشکیل فدراسیونی به نام «کشورهای متحده عربی» که در برگیرنده همکاری در زمینه های بسیار از قبیل تولید نفت و بازاریابی است مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. وی گفت که کویت از حساسیت عراقیها در رابطه با این کنفرانس آگاه است. وی خاطر نشان ساخت که سفر وی به بغداد در 20 اکتبر برای این بوده است که به صدام حسین بفهماند که «خلیج بدون عراق و عراق بدون خلیج نمی تواند به کار خود ادامه دهد.» 7 - (طبقه بندی نشده) مذاکرات خلیج و جامعه اروپایی (EC): گر چه در مرجع الف یادآوری نشده است، لیکن وزیر خارجه به بحث درباره مذاکرات جامعه اروپایی EC و کشورهای خلیج پرداخت و گفت اجلاس وزیران نفت خلیج در سپتامبر گذشته بر سر مشمول ساختن مسائل سیاسی به خصوص مسئله فلسطینیها توافق نداشت.

ص: 70

8 - (سری) اظهارنظر: به هنگام ملاقات من با وزیر خارجه در 23 اکتبر جهت تقدیم نسخه های از اعتبارنامه ها فرصت نشد که درباره سفر وی به بغداد صحبت کنیم، ولی موضوع امنیت خلیج فکر وی را اشغال کرده بود و همان نکات آمده در پاراگراف 4 را بیان نمود. از آن زمان به بعد بلوین سفیر فرانسه اظهار داشت که سعودیها مایلند عراق در اجلاس طائف در 16 اکتبر شرکت نماید، لیکن کویت نسبت به این مسئله اعتراض کرده است. کویت فکر می کند که با شرکت یافتن عراق اجلاس رنگ و لحن ضد ایرانی به خود می گیرد. ولی در همان حال نگران است که مبادا عراق فکر کند که اجلاس طائف علیه عراق برپا شده است. بنابراین به محض خاتمه یافتن اجلاس شیخ صباح به بغداد رفت تا چنین شک و شبهه ای را از میان بردارد. بلوین گفت مذاکرات جامعه اروپایی (EC) - خلیج پیشرفتی نداشته است چون (الف) کویت نمی داند که این مذاکره از چه چیزی باید تشکیل شده باشد (ب) عراقیها اسرار داشته اند که دیگر اعراب تولیدکننده نفت عراق را باید در تمام گفتگوهای سیاسی و اقتصادی شرکت دهند و (پ) عربستان سعودی اصلاً مایل نیست در این ابتکار درگیر شود.

9 - (طبقه بندی نشده) اظهارنظر بعدی: بیانیه وزیر خارجه از آن زمان سبب درج مقاله ای در السیاسه در 29 اکتبر شده است که در آن پیش بینی می کند که قرار است اسماعیل به ریاض سفر کند و پیامی از طرف برژنف به رهبریت عربستان سعودی تسلیم نماید. این مقاله در ادامه می نویسد سعودیها به هواپیمایی شوروی ایرفلوت اجازه عبور و پرواز از عربستان سعودی را داده اند، روابط تجاری بین شرکتهای دولتی شوروی و بازرگانان سعودی در حال از سر گرفته شدن است، و مطبوعات شوروی با نظر لطف درباره مسائل سیاسی و نفتی دولت عربستان سعودی سخن رانده اند. (پایان اظهارنظر).

دیکمن

تصمیم کویت مبنی بر کاهش قراردادهای مهم نفت خام خود

سند شماره (63) تاریخ: 2 آبانماه 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تصمیم کویت مبنی بر کاهش قراردادهای مهم نفت خام خود 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: تلگرامهای مرجع به بحث پیرامون برنامه های کویت به منظور کاهش تولید نفت خام در سال 1359 و تأثیر این کاهش تولید بر شرکت نفتی گلف و قراردادهای بریتیش پترولیوم که در 12 فروردین 1359 تجدید خواهد شد، پرداخته است. طبق ارزیابیهای پیشین سفارت با استفاده از بیانیه های دولت کویت در جهت کاهش سقف تولید شرکت نفت کویت، این امر در جهت انعطاف پذیر ساختن شرکت گلف و بریتیش پترولیوم در پذیرش کاهش برداشتهای قراردادی آنها صورت گرفته است. سفارت مصرانه (مرجع ب) از دولت آمریکا درخواست نمود که از درخواست شرکت گلف مبنی بر امضاء قرارداد دراز مدت 000/400 بشکه در روز حمایت کند، که هنگام ملی شدن منافع گلف و ادغام آن در شرکت نفت کویت همین مقدار برداشت نیز تصریح شده بود، لیکن صحنه تغییر کرده است. دولت کویت ظاهرا در تصمیم خود مبنی بر ایجاد یک چهارم تولید کاهش جدی است و از طرف دیگر شرکت گلف نیز حاضر شده است کاهش برداشت تصریح شده در قرارداد خود را بپذیرد. در صورتی که دولت کویت موضع خود

ص: 71

را شدت بیشتری نبخشد و شرکت گلف نیز از ما بیش از این کمک نخواهد، لازم نیست دولت امریکا در مذاکرات آتی نقش مهمی را به عهده گیرد. (پایان خلاصه).

3 - بر اساس قرارداد جاری گلف می تواند روزانه تا 000/550 بشکه نفت برداشت نماید. آندرسون نماینده شرکت گلف (حفاظت شود) در تاریخ 24 مهر ماه به ما گفت که گلف در نظر ندارد در تاریخ 12 فروردین 1359 با برداشت پایه 000/400 بشکه در روز قرارداد خود را تمدید نماید که با قرارداد کنونی گلف قرارداد ملی شدن سال 1354 شرکت نفت کویت نیز مطابقت دارد. وی گفت در حال حاضر دولت و وزیر نفت کویت در نظر دارد، طی قرارداد جدید به گلف اجازه دهد حدود 000/150 تا 000/200 بشکه در روز برداشت نماید که گلف نیز در نهایت آن را خواهد پذیرفت.

4 - آندرسون گفت گر چه کاهش 000/550 بشکه در روز به 000/200 بشکه در روز بسیار فاحش است، لیکن چندان خطیر نیز نیست. گلف برای تأمین نیازهای نظام خود به بیش از 000/250 بشکه نفت خام کویتی احتیاج ندارد و 000/150 بشکه نفت دیگر نیز را جهت ارسال به پالایشگاه مشترک گلف و دولت کره نیاز دارد. بر اساس طرحهای کنونی گلف 50 درصد سهام خود در شرکت پالایشی کره را خواهد فروخت، و کویت 5/12 درصد سهام آن را به دست خواهد آورد و ملزم خواهد شد که روزانه 000/150 بشکه نفت را مستقیما به کره ارسال دارد، و مسئولیت گلف را نیز به عهده گیرد. علاوه بر این گلف مانند گذشته و بر اساس سیاست بازاریابی کویت تحویل نفت کویت را به طرفین ثالث متوقف خواهد ساخت، بنابراین اختلاف موضع کویت و نیاز پیش بینی شده گلف تنها اختلاف بین 000/200 - 000/150 بشکه در روز پیشنهادی علی خلیفه و نیاز گلف به 000/250 بشکه در روز است.

5 - آندرسون گفت کویتیها (طبق عادات خود) در رابطه با منافع زودگذر بسیاری به خرج می دهند.

بنابراین آندرسون ترس از آن دارد که دولت کویت نیز مانند دیگر تولیدکنندگان خواستار تضمین قرارداد شود. تلاش نهایی و غیر قابل قبول کویت تحمیل بیانیه تحریم شدید مانند قراردادهای عراق خواهد بود.

(اظهار نظر: آندرسون و سفارت فکر نمی کنند که هیچ یک از این خواستها مورد بررسی باشد پایان - اظهارنظر) 6 - آندرسون تقاضا کرده است که سفارت در این باره مداخله ننماید. وی گفت شرایط پس از امضا قرارداد 000/500 بشکه در روز تغییر کرده است، و گلف معتقد است که اتکا بیشتر به دولت کویت در این زمینه مفید نخواهد بود.

7 - اظهارنظر: نکات مطروحه توسط آندرسون تأیید کننده صحت مطالبی است که دو ماه قبل آنها را باور نداشتیم. یعنی دولت کویت در نظر دارد علاوه بر کاهش تولید در برداشت شرکتهای مهم نیز کاهشی پدید آورد. جای تأسف است که شرکت نفت شل طبق قرارداد خود تا سال 1360 اجازه دارد 000/405 بشکه در روز برداشت نماید، در حالی که صاحبان اصلی شرکت نفتی کویت یعنی گلف و بریتیش پترولیوم اجازه ندارد در فروردین آتی بیش از نیمی از قرارداد خود را برداشت کنند. در صورتی که گلف بعد از مشکلات مذاکراتی آتی گزارش ندهد، و یا در صورتی که شرایط تحریم جدیدی وضع نگردد، سفارت معتقد است که دولت آمریکا نباید در مذاکرات کنونی و 11 فروردین حمایت چندانی از شرکت گلف به عمل آورد. دیکمن

اقدامات و سیاستهای بازاریابی نفتی کویت

ص: 72

سند شماره (64) تاریخ: 2 آبان 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: اقدامات و سیاستهای بازاریابی نفتی کویت 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: نماینده شرکت گلف اوائل (حفاظت شود) گفت وزارت نفت کویت در حال حاضر در زمینه قیمت و عرضه به قراردادهای خود عمل می کند. وی معتقد است که فعالیت کویت در بازار سیاه چندان شدید نیست، و نیز اجازه نداده است که سودجویی خصوصی در آنجا افزایش یابد.وی گفت هدف سیاست نفتی کویت نادیده گرفتن عرضه کنندگان نفت به طرفین ثالث و افزایش فروش نفت خامی است که دولت کویت مستقیما به پالایشگاهها می فروشد. (پایان خلاصه).

3 - سید آندرسون (حفاظت شود)،نماینده محلی شرکت گلف اوائل در تاریخ 24 مهر ماه در رابطه با اقدامات و سیاستهای بازاریابی نفتی کویت اطلاعات زیر را در اختیار سفارت قرار داد:

4 - بر خلاف بعضی دیگر از تولید کنندگان، کویت در حال حاضر سعی دارد به تعهدات خود مبنی بر عرضه نفت با قیمتهای جاری عمل کند. به طور مثال، به شرکت گلف که حق دارد طبق قرارداد روزانه 000/50 بشکه نفت علاوه بر 000/500 بشکه در روز و به طور دلخواه برداشت کند، اجازه داده شده که کل 000/550 بشکه در روز خود را به قیمتهای تصریح شده در قرارداد برداشت نماید. برداشت بیش از 000/550 بشکه در روز امکان پذیر است ولی تنها از طریق ته مانده نفتی کویت و آن هم در بازار سیاه. در اوائل سال جاری کویت به سه شرکت مهم برداشت کننده نفتی اش یعنی گلف، بریتیش پترولیوم، و شل اجازه داد که بر اساس همین شرایط هر یک 000/40 بشکه در روز بیشتر برداشت نمایند. شرکت گلف این پیشنهاد را به خاطر غیر اقتصادی بودن نپذیرفت، ولی بنا به گفته آندرسون شرکتهای بریتیش پترولیوم و شل این پیشنهاد را پذیرفته اند.

5 - نماینده شرکت گلف معتقد است که کویت در بازار سیاه نفت چندانی را نمی فروشد. برخلاف سال 1357 خریداران طبق قراردادهای خود حداکثر نفت مورد نیاز را خریداری می کنند. پالایشگاههای محلی نیز در حال حاضر به طور کامل به عملیات خود ادامه می دهند. این دو عامل نشان می دهد که بخش اعظم افزایش تولید روزانه روزانه 000/520 بشکه ای کویت در سال جاری بر اساس قیمتهای مطروحه در قرارداد و نه در بازار سیاه فروخته می شود. ولی، ظاهرا دولت کویت در همین اواخر و برای اولین بار با ارائه شصت درصد از کل سهم نفتی خود از منطقه بی طرف شرکت نفت عربی به بازار سیاه از حقوق کامل خود در این نقطه بهره برداری کرده است (این مقدار نفت قبلاً به شرکت نفت عربی فروخته می شد)، این مقدار نفت نیز که طبق قرارداد معادل 000/120 بشکه در روز است ظاهرا به وسیله دولت کویت به بازار سیاه ارسال می گردد، و بخش اعظم فروشهای گران قیمت کویتی را تشکیل می دهد.

6 - کویت ظاهرا در نظر دارد شرکتهای بزرگ نفتی را که قبلاً تمام نفت خام کویت را دریافت می کردند نادیده گرفته و با پالایشگاهها مستقیما وارد معامله شود. دولت کویت هنوز هم مایل به فروش نفت به شرکتهای بزرگ است، ولی حاضر است تنها نیاز خود نظام خریدار را برآورده سازد. در غیر این صورت، کویت مایل است با مشتریانی وارد معامله شود که دارای حیثیت اعتباری و اعتمادی باشند. شرکت ایده

ص: 73

میتسوی ژاپن و شرکت نفت چینی تایوان ظاهرا به نظر دولت کویت در این دسته قرار دارند. با وجود اینکه بسیاری از نمایندگان شرکتهای نفتی و تجاری کوچک از وزارت نفت کویت دیدار می کنند، ولی آندرسون فکر نمی کند که آنها بتوانند نفت مورد نیاز خود را به دست آورند.

دولت کویت ظاهرا میل ندارد با این سازمانها و حتی با قیمتهای گزاف بازار سیاه به معامله بپردازد.

7 - آندرسون اضافه کرد که به نظر وی نفت کویت برای دوباره فروشی در بازار سیاه فروخته نمی شود.

از وی سؤال شد که آیا شنیده است که افراد کویتی نفت را به حساب خود بفروشند، وی در پاسخ جواب منفی داد. وی گفت به نظر وی دلیلی ندارد که وزیر نفت کویت به کویتیهای بخش خصوصی اجازه دهد که از نفت دولتی به نفع خود بهره برداری کنند. وی گفت اگر در بازار تاجران کویتی وجود داشته باشند، حتما محموله های منابع دیگر را به فروش می رسانند.آندرسون گفت شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کنونی کویت شهرت این وزارتخانه را در معاملات مستقیم بالا برده است، در حالی که عبدالمطلب کاظمی و دست پروردگانش به این ترتیب عمل نمی کردند. دیکمن

فرار سرمایه از کویت

سند شماره (65) تاریخ: 5 فروردین 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: فرار سرمایه از کویت عطف به: کویت 0701 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است).

2 - رابط های ما در وزارت دارایی،در بخش بانکداری و بازرگانی می گویند که فرار سرمایه از کویت هنوز هم ادامه دارد، لیکن علت این فرار سرمایه عوامل سیاسی نیست. معاون رئیس بانک مرکزی کویت و مدیر آگاه دومین بانک بازرگانی کویت به طور جداگانه علل زیر را اساس فرار منابع مالی از کویت اعلام داشته اند:

3 - از زمان پیدایش اقدامات آمریکا مبنی بر حمایت از دلار در تاریخ 10 آبان 1357 ارزش دلار به تدریج بالا رفته و حس اعتماد سرمایه گذاران را نسبت به خود جلب نموده است. نرخ بهره نیز در آمریکا و نیز بازار اروپایی دلار (5/12 درصد) بالا رفته در حالی که نرخ بهره آن در کویت هنوز هم همان ده درصد سابق است، و اکثر وامهای تجاری از سقف بهره 5/8 درصدی برخوردار می باشد، بنابراین تفاوت وسیع نرخ بهره و نیز بالا رفتن ارزش دلار سرمایه گذاری در بازارهای آمریکا و اروپا را جذابیت خاصی می بخشد. مهمترین صاحبان حسابهای بانکهای تجاری سهم کویت که بسیاری از آنها دارای مقادیر قابل توجهی ارز هستند، در زمینه سرمایه گذاری به دلار فعالیت چشمگیری دارند. اگر همین سرمایه گذاران به خاطر نگرانی از اوضاع ایران و منطقه خلیج سرمایه های خود را از کویت خارج نمایند بازار سهام کویت نیز دستخوش تأثیرات منفی آن خواهد شد، چون با خروج سرمایه هیچ گونه سهامی خریداری نمی شود و در نتیجه قیمت سهام نیز کاهش می یابد. لیکن واقعیت نشان می دهد که نرخ سهام کویت در تمام طول سال 1357 رو به افزایش بوده و در سه ماهه اخیر نیز بالارفته است که نشانگر اعتماد موجود نسبت به اقتصاد داخلی است. پولی که از کشور خارج می گردد «مازاد» و یا سرمایه گذاری محتاطانه نام دارد و پول یا

ص: 74

سرمایه تجار محلی نگران از وضع آتی خود نیست.

4 - اظهار نظر: با وجود اینکه رویدادهای ایران موجبات نگرانی بسیاری را فراهم آورده، بازگشت خمینی به ایران مسائل اصلی را حل کرده و تا حدودی اوضاع را در برابر دیدگان ناظران کویتی آرامش بخشیده است. در دی ماه موضوع اصلی گفتگوها در کویت به خصوص در میان بانکداران و دیگران موضوع ایران بود. در اوائل فروردین ماه ایران هنوز هم در اذهان مردم جای خود را حفظ کرده است، لیکن بانکداران و بازرگانان آن را از یاد برده و به موضوع مورد علاقه خود می پردازند، یعنی در کجا بهتر می توان سرمایه گذاری کرد. گزارش سالیانه مربوط به سال 1357 و عظیم ترین مؤسسه سرمایه گذاری کویت شرکت سرمایه گذاری کویت، که اخیرا منتشر شده، در بخشی تحت عنوان «دور نمای سال 1358» پیش بینی می کند که کسری حساب جاری آمریکا «بهبود چشمگیری» خواهد یافت و این امر «همراه با نرخ بهره بالاتر آمریکا، موضع دلار را در برابر ارزهای مهم دیگر تقویت خواهد نمود.» از نظر کویتیها منافع حاصله از یک ارز رو به بهبود جذابتر است، بنابراین بر طبق همین اصل عمل می نمایند. ساترلند سند شماره (66) کویت سری مساحت:

مساحت 16058 کیلومتر مربع (شامل منطقه بی طرف نمی شود ولی شامل جزایر می شود)، مقدار کمی جنگل، تقریبا تمامی مساحت آن بیابان، موات یا شهرنشین است.

طول مرز زمینی = 459 کیلومتر آبها:

محدوده آبهای داخلی (ادعا شده) 12 میل دریایی ساحل آبی = 499 کیلومتر مردم:

جمعیت = 000/278/1 (ژوئیه 1979)، رشد متوسط سالانه جمعیت 9/5 % (در حال حاضر) ملیت:

اسم - کویتی (ها)، صفت - کویتی تقسیمات نژادی:

83 % عرب، 15 % ایرانی، هندی و پاکستانی، کویتیهای اصیل در اقلیت هستند.

دین = 99 % مسلمان، 1 % مسیحی، هندو، پارسی و غیره زبان = عربی، زبان خارجی که معمولاً استفاده می شود انگلیسی است.

سطح سواد = حدود 40%

ص: 75

نیروی کار = 000/360 (تخمین 1978)، 74 % در قسمت خدمات 11 % در قسمت صنایع، 11 % در قسمت ساختمان، 70 % کارگران کویتی نیستند.

نیروی کار سازمان یافته: اتحادیه کارگران برای اولین بار در سال 1964 قانونی شده، و در بین کارگران صنایع نفت و کارمندان ادارات دولتی تشکیل شد.

حکومت نام قانونی = دولت کویت نوع = پادشاهی انتصابی بر اساس قانون اساسی پایتخت = کویت تقسیمات فرعی سیاسی = 3 فرمانداری، 10 حوزه رأی گیری سیستم حقوقی = حقوق مدنی با قوانین اسلامی مؤثر و با نفوذ در مسائل شخصی قانون اساسی از سال 1963 به اجرا درآمد، قوانین اصلی مربوط به انتخابات مجلس ملی در اوت 1976 به صورت تعلیق در آمد، بررسی مجدد قضائی قوانین مخصوص قانونگذاری هنوز در نظر گرفته نشده است، و هنوز قضاوت اجباری دادگاه بین المللی را قبول نکرده است.

تعطیل ملی = 25 فوریه شعبات = شورای وزیران رئیس دولت = امیر جابرالاحمد الصباح شرکت در انتخابات عمومی = برای بومیان، و اشخاص مذکری که تابع دولت کویت شده اند و سن 21 سال یا بیشتر است. کسب تابعیت مستلزم 20 سال اقامت در آن کشور پس از احراز آن است.

انتخابات = مجلس ملی در تاریخ اوت 1976 به وسیله حکم امیر کویت منحل اعلام شد.

احزاب و رهبران سیاسی = شرکت در گروهای سیاسی ممنوع است ولی چند گروه مخفی کوچک فعالیت دارند.

کمونیستها = خیلی کم گروههای سیاسی یا با نفوذ دیگر = وجود ندارد.

اقتصاد:

تولید خالص داخلی = 8/12 میلیارد دلار (1977)، درآمد سرانه 10666 دلار برآورده شده است.

کشاورزی = تقریبا چیزی ندارد، وابسته به محصولات غذایی وارداتی است.

تقریبا 75 % از آب آشامیدنی باید تقطیر بشود یا از خارج وارد گردد.

صنایع مهم = تولید نفت خام در سال 1977 بالغ بر 92/1 میلیون بشکه در روز.

درآمد دولت از منابع مالیاتی و حق الامتیازات در تولید، تصفیه و مصرف 9 میلیارد دلار، تخمین ابتدایی برای سال 1976 تولید پالایشگاه 132 میلیون بشکه (1977)، ظرفیت میانگین پالایشگاه برابر است با 000/645 بشکه در روز. در پایان سال 1976، صنایع مهم دیگر شامل تهیه کود، مواد شیمیایی، مصالح ساختمانی، آسیاب گندم می شود.

نیروی الکتریسیته = 000/200/2 کیلو وات ظرفیت در سال (1978)، 7 میلیارد کیلو وات ساعت در سال (1978) تولید شده، سرانه 5640 کیلو وات ساعت.

ص: 76

صادرات = 1/9 میلیارد دلار (1977 قیمت تا لنگرگاه) که از این مقدار در حدود 90 % از نفت، و صادرات غیر نفتی بیشتر وارداتی هستند که دوباره صادر می شوند، 800 میلیون دلار (تخمین سال 1977) واردات = 8/4 میلیارد (تخمین 1977 با هزینه و بیمه و باربری)، کشورهای مهم صادرکننده به کویت عبارتند از: آمریکا، ژاپن، انگلستان، آلمان غربی.

کمکها = کویت به عنوان یک کشور کمک کننده در بین سالهای 1977 - 1974 قول کمکهای معادل 4785 میلیون دلار را داده است (سری و غیر قابل رأیت برای بیگانگان).

بودجه = (1977) 9/7 میلیارد دلار درآمدها، و هزینه ها بالغ بر 3/5 میلیارد دلار، سرمایه 2/1 میلیارد دلار.

نرخ برابری دینار کویت = یک دینار کویت برابر است با 63/3 دلار آمریکا (در سال 1978) سال مالی = اول ژوئیه تا 30 ژوئن.

ارتباطات:

راه آهن = ندارد.

شاهراه = جمعا 2545 کیلومتر. 2255 کیلومتر آسفالت، 290 کیلومتر خاکی، ماسه ایی و سنگریزه.

خط لوله = برای نفت خام، 877 کیلومتر، برای محصولات پالایش شده 40 کیلومتر، برای گاز طبیعی، 121 کیلومتر.

بندرها = 3 بندر بزرگ (شویخ، الشعیبه، میناالاحمدی)، 4 بندر کوچک.

ناوگان بازرگانی = 102 کشتی (هر کدام 1000 تنی یا بیشتر) مجموعا 000/370/2 تن،700/949/3 بار، شامل 2 کشتی مسافربری، 76 کشتی باربری، 14 نفتکش، 6 کشتی باربری مخصوص، 3 کشتی برای حمل و نقل گاز مایع، یک فروشنده کانتینر (خیلی محرمانه) هواپیمای کشوری = 17 هواپیمای بزرگ باربری که شامل 4 هواپیمای کرایه شده می باشد.

فرودگاه = جمعا 11 فرودگاه، 6 فرودگاه قابل استفاده، 4 فرودگاه با باند دائمی، 3 فرودگاه با باندهای به طول بین 3659 - 2440 متر، 2 فرودگاه با باندهای به طول بین 1439 - 1220 متر.

شبکه مخابراتی = تسهیلات عالی تلفن بین المللی و داخلی با کیفیت مناسب، 140000 تلفن (هر 100 نفر 13 تلفن)، سه موج آ. ام و یک موج اف. ام و سه ایستگاه تلویزیونی، یک ایستگاه قمر مصنوعی با آنتن با اقیانوس هند و اقیانوس آرام.

نیروهای دفاعی:

نیروی انسانی ارتش = ذکور 15 تا 49 ساله در حدود 000/314 نفر، در حدود 000/184 نفر برای خدمت نظام مناسب هستند.

پرسنل = نیروی زمینی 8511، نیروی دریایی 180 نفر، نیروی هوایی 2000 (90 خلبان) نیروی پلیس کشور 200/15 (سری) واحدهای زمینی عمده = 3 تیپ (که 2 تیپ مخلوطی از پیاده و زرهی و یک تیپ زرهی می باشند، هر کدام از تیپهای مختلط یک گردان زرهی و یک گردان پیاده دارد) تیپ زرهی تشکیل شده از یک مرکز فرماندهی، سه گردان زرهی، و یک گردان پیاده موتوری)، یک گردان

ص: 77

محافظ امیر، و یک گردان دژبانی (سری).

هواپیما = 122 (83 جت، 4 هواپیمای حمل و نقل، 35 هلیکوپتر) (سری) گارد ساحلی = 22 قایق گشتی، 8 قایق امنیت بندری، 3 فروند قایق تخلیه به خشکی (سری).

تدارکات = بیشتر وابسته به انگلستان، ولی به بلژیک، فرانسه و آلمان غربی همچنین به سنگاپور برای قایقهای گشتی وابستگی دارد، توپخانه صحرایی، راکت و سکوی راکتها از شوروی وارد می شود.

بودجه نظامی = برای سال مالی که در 30 ژوئن 1980 به پایان می رسد مبلغ 330 میلیون دلار، که 4 % بودجه دولت مرکزی است.

اطلاعات و امنیت:

سرویس امنیت کویت (همچنین به آن «مدیریت امنیت کشوری» نیز گفته می شود) (فعالیت) داخلی و منطقه ای، شعبه مخصوص اداره تحقیقات جنایی پلیس کشوری کویت (فعالیت) داخلی، و شعبه مخصوص نیروی زمینی کویت (فعالیت) داخلی. (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

سند شماره (67) طبقه بندی: گزارش سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

غیر قابل رؤیت برای بیگانگان، پیمانکاران و مشاورین پیمانکار پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده پخش: انحصارا برای مخاطبین ذکر شده در پاراگراف آخر.

کشور: کویت / هلند موضوع: نظریات وزیر نفت کویت در مورد قیمت نفت و مذاکرات اروپا و خلیج همان گونه که با سفیر هلند در میان گذاشته شده است. (تاریخ اطلاعات: 28 مهر ماه 1358) منبع: یکی از مقامات مهم دولت کویت که به اطلاعات وزارت نفت دسترسی دارد، گزارشهای وی به طور کلی معتبر شناخته شده اند.

خلاصه: در طول ملاقات 28 مهر ماه 1358 شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت نظرات خود را درباره قیمت نفت و مذاکرات جامعه اروپا و خلیج با سفیر هلند در میان گذاشت. علی خلیفه گفت که امکان دارد که کویت بار دیگر قیمت نفت خود را افزایش دهد. وی گفت زمانی که تولیدکنندگان دریای شمال و دیگران قیمتهای خود را بالا می برند، نمی توان از کویت انتظار داشت که رفتار معقول و منطقی داشته باشد.

در رابطه با مذاکرات جامعه اروپا و خلیج علی خلیفه گفت که قیمت نفت موضوع مورد مذاکره نخواهد بود.

وی یادآور شد که مسائل سیاسی اجتناب ناپذیر است، لیکن در برنامه کار این مذاکرات قرار ندارد. وی گفت که اگر شرکت کنندگان بتوانند مطالب یکدیگر را درک نمایند اساس مذاکرات وسیعتر درباره روشهای نفتی، کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت پی ریزی خواهد شد. (پایان خلاصه).

1 - در تاریخ 28 مهر ماه 1358، وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصلاح با سفیر هلند در کویت....

دبلیو بندلن که قبل از بازگشت از کویت در یک جلسه تودیع با وزیر شرکت کرده بود ملاقات نمود. در

ص: 78

پاسخ به سؤال سفیر، علی خلیفه گفت که افزایش قیمت نفت خام کویت به سطح 43/21 دلار در محدوده قیمت گذاری اوپک می باشد. لیکن، علی خلیفه گفت، کشورهای دیگر از جمله عراق قیمت خود را به صورت صعودی بالا برده اند، بنابراین کویت نیز ممکن است همین عمل را انجام دهد.

2 - سفیر سؤال نمود که آیا عاقلانه نیست که قیمتهای کنونی مدتی ثابت بماند تا کشورهای واردکننده بتوانند اقتصادهای خود را با این افزایش قیمتها مطابقت دهند. علی خلیفه گفت که کویت میل داشت که قیمت نفت خود را تا مدت 3 ماه ثابت نگه دارد. لیکن 3 ماه قبل از افزایش قیمت نفت کویت، حوزه های نفتی دریای شمال، لیبی، الجزیره، عراق و ایران قیمتهای نفتی خود را در مقایسه با قیمتهای نفتی کویت خیلی افزایش دادند، کویت تا مدتی این روش را پذیرفت، ولی زمانی که تمام دیگر کشورها قیمت خود را افزایش می دهند نمی توان از کویت خواست که تنها کشور معقول در این زمینه باشد.

3 - سفیر گفت نگرانی کشور متبوع وی در مورد تغییر قیمتها مربوط به مشکلی است که در رابطه با برنامه ریزیهای اقتصادی ایجاد می شود. وی سؤال کرد که اگر قیمتها دائما در حال تغییر باشد چطور می تواند به برنامه ریزیهای اقتصادی و صرفه جویی انرژی دست پیدا کرد؟ علی خلیفه گفت که او با سفیر در این زمینه صد درصد موافق است و گفت که کویت تلاش کرده است که افزایش قیمت طبق برنامه ریزی دراز مدت انجام گیرد، در حال حاضر، کشورهای تولیدکننده میل دارند بازار را وادار به راهنمایی خود نمایند، لیکن اگر این کار زمانی انجام شود که قیمتها افزایش می یابند درست مانند زمانی که بازار تقاضای کمتری دارد خطرناک خواهد بود. علی خلیفه گفت، سال بعد، بازار دچار نوعی کندی خواهد شد و قیمتها یعنی قیمتهای بازار کاهش خواهند یافت. و این مسئله سبب خواهد شد که بار دیگر کشورهای مصرف کننده مسئله صرفه جویی انرژی را از یاد ببرند.

4 - سفیر یادآور شد که کویت همیشه در زمینه قیمت گذاری نفتی نقش میانه روی داشته و امیدوار است که این مسئله همیشه ادامه داشته باشد. علی خلیفه گفت که کویت سعی دارد باز هم میانه رو باشد، لیکن این کشور نمی تواند مرتکب حماقت گردد، اگر کشور دیگری قیمت نفت خود را بالا برده باشد، هلند نیز در نتیجه آن متأثر شده است، لذا فرق نمی کند که کویت، 4کویت قیمت نفت خود را بالا ببرد یا نبرد، اگر کویت این کار را نکند، کشورهای دیگر منافع حاصله را به جیب خواهند زد. بنابراین کویت نمی تواند پولی را که متعلق به مردم خودش است از دست بدهد.

5 - در این رابطه، علی خلیفه گفت که با همکاران خود در کابینه که مایل هستند میانه روی بیشتری در پیش گرفته شود، دچار تضاد شده است، لیکن به آنها یادآور شده که آنها نباید از وی انتظار داشته باشند که به مردم کویت هجویات را توضیح دهد. علی خلیفه گفت که ممکن است فرد عامی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد، لیکن بسیار تیزهوش است و مطالب را درک می کند. به او نمی توان گفت که ایران و الجزیره و دریای شمال این مقدار پول در ازاء نفت خود دریافت می کنند، ولی کویت نباید همان مقدار را دریافت دارد سفیر گفت که تمام بیانات علی خلیفه صحیح و بجا هستند لیکن نتیجه این عمل ضعف بیشتر دلار است که کشور متبوع وی را به خود مشغول داشته است.

6 - پس از آن گفتگو درباره مذاکرات کشورهای خلیج و جامعه اقتصادی اروپا گردید، سفیر پرسید که آیا مسئله قیمت نفت نیز در آنجا مطرح خواهد گردید. علی خلیفه گفت که پیرامون قیمت نفت مذاکره انجام نخواهد شد. وی گفت موضوعات قابل بحث می تواند در برگیرنده نیاز اروپا به انرژی و تجارت بین دو

ص: 79

منطقه، سرمایه گذاری و مسائل امنیتی باشد.

سفیر گفت که شنیده است که کشورهای خلیج مایلند نظریات سیاسی نیز مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. علی خلیفه گفت از این مسئله اجتناب نمی توان کرد، لیکن در برنامه کار مذاکرات قرار ندارد.

7 - علی خلیفه گفت که کشورهای خلیج مذاکرات خلیج و جامعه اروپایی را با اهمیت تلقی کرده و امیدوارند که جو موجود در آن شرکت کنندگان را به تفاهم برساند. اگر آنها بتوانند درباره گروهی از مسائل به این نتیجه برسند، پایه مذاکرات وسیعتری که در برگیرنده کشورهای بیشتری.... از قبیل کشورهای تولیدکننده نفت کشورهای رو به رشد و کشورهای پیشرفته باشد، پی ریزی شده است. این مذاکرات باید سبب شود که هر طرف مسائل طرف دیگر را درک نماید، مسائل را به مرحله آزمایش و بررسی گذاشته و نحوه برخورد با آنها و با یکدیگر را انتخاب نماید.

8 - بالاخره، سفیر گفت که هلند اصولاً معتقد است که بر خلاف گزارشات مطبوعاتی نمی توان کمپانیهای نفتی بین المللی را مسئول همه چیز دانست. علی خلیفه نیز با این گفته سفیر موافقت کرد. وی گفت که او معتقد است که شرکتهای بین المللی نفت پول زیادی به جیب می زنند. لیکن این کار ناشی از اعمال خودشان نیست. آنها این مشکل را به وجود نیاورده اند. لیکن فرصتی به آنها دست داد و آنها نیز تلاش می کنند که حداکثر منافع را نصیب خود سازند.

9 - این ملاقات با تبادل هدایایی پایان یافت و در طول آن علی خلیفه یادآور شد که وی ممکن است در ماه شهریور به آفریقای شمالی و اروپا سفر کند. سفیر گفت که اگر علی خلیفه از هلند بازدید نماید، دولت متبوع وی مایل به گفتگو با وزیر خواهد بود.

سفیر در پایان گفت که امیدوار است روابط بین علی خلیفه، هلند و کمپانی بین المللی نفتی اش با موفقیت بیشتر همراه باشد.

10 - محل کسب اطلاعات: کویت، کویت (10 آبان 1358) شماره از حوزه فعالیت.

11 - پخش از حوزه فعالیت: سفارت در کویت (فقط به مقامات ارشد) به ابوظبی، الجزیره، کاراکاس ، ژنو، لاهه، جاکارتا، جده، لاگوس، اویتا، تهران، تریپولی، وین (فقط مقامات ارشد) فرستاده شده است.

12 - حوزه پخش از واشنگتن وزارت خارجه: منحصرا ریاست دفتر اطلاعات و پژوهشها وزارت خزانه داری: منحصرا برای دستیار ویژه دبیر خزانه داری (امنیت ملی) به: منحصرا برای معاونت ارشد دبیر روابط بین الملل وزارت بازرگانی: منحصرا برای ریاست دفتر رابط اطلاعاتی طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمان کاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده تا تاریخ 12 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده - تمام اجزاء حاوی طبقه بندی و قیود کل سند است.

امکان کاهش تولید نفت کویت و لیبی در آذر ماه 1358

ص: 80

سند شماره (68) 79 - 1909/315 - توزیع 8 آبان 58 این یک گزارش خبری است که به سنجش اطلاعاتی نهائی نرسیده است.

طبقه بندی گزارش: سری، هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - پیمانکاران یا مشاوران پیمان کار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

موضوع: امکان کاهش تولید نفت کویت و لیبی در آذر ماه 1358 - (شهریور - آبان 1358) منبع: یکی از تجار عرب که دارای دوستان، آشنایان و وابستگان تجاری متعدد در دولتهای عربی است.

وی اطلاعات ذیل را از طریق یکی از مشاورین فنی شرکت ملی نفت کویت به دست آورده است.

هنوز میزان صحت گزارشگری این تجار مشخص نشده است، و مخبرین مشاورین فنی و رابط هایش را نیز تنها از طریق مشخصات ارائه شده توسط این بازرگان می شناسیم.

خلاصه: حاکم کویت، امیر جابر احمد الصباح از پیشنهاد دولت کویت مبنی بر کاهش تولید نفت خام این کشور به مقدار یک میلیون بشکه در روز از تاریخ 24 آبان 1358 حمایت کرده است. مقامات عالیرتبه دولت و شرکت نفت کویت هنوز هم در حال بررسی جنبه های فنی پیشنهاد و به خصوص تأثیر فنی این کاهش بر انگلستان، یعنی مهمترین تدارک کننده تسلیحات کویت، می باشند. کویت تولید نفت خام خود را کاهش خواهد داد. لیبی نیز در نظر دارد که یا تولید نفت خام خود را کاهش داده و یا صدور نفت خود به آمریکا را متوقف سازد. دو کشور دارای انگیزه های متفاوت هستند، یعنی کویت می خواهد با کاهش تولید منابع اقتصادی خود را حفظ کند و حال آنکه لیبی می خواهد مانند گذشته به آمریکا فشار وارد آورد. ولی هدف آنها تصادفا همسانی یافته است. (پایان خلاصه).

1 - (توضیح ستاد: گر چه قابل اعتماد بودن منبع گزارش حاضر مشخص نشده و از نظر تأیید نیز مورد جزئیات ارائه شده اقدامی صورت نگرفته است، معذالک آن را به صورت سابقه یا اطلاعاتی کلی ارسال می داریم، چون دیگر گزارشات جداگانه با روندهای موجود در این گزارش منافاتی ندارند، یعنی کاهش تولید نفت در کویت تحت بررسی است و لیبی نیز می خواهد با استفاده از نفت بر سیاست آمریکا اعمال نفوذ نماید.) 2 - حاکم کویت، امیر جابرالاحمد الصباح از پیشنهاد مربوط به کاهش تولید نفت خام کویت به مقدار یک میلیون بشکه در روز از تاریخ 24 آبان 1358 حمایت کرده است. این کاهش پیشنهادی که تولید نفت خام کویت به سطح 2/1 میلیون بشکه در روز خواهد رساند به منظور حراست از اوضاع مالی دولت کویت صورت می پذیرد. این پیشنهاد به دنبال یکی از مطالعات دولت در اواسط سال 1358 مطرح شد که طی آن نتیجه گرفته شد که به خاطر سقوط ارزش دلار، دولت کویت در بازارهای جهان مقادیر بسیاری ضرر مالی را متحمل شده است و دیگر اینکه اگر نفت کویت در زمین باقی بماند ارزش آن بالا خواهد رفت، طبق توصیه این مطالعه، دولت کویت باید تولید نفت را کاهش و قیمت آن را افزایش دهد تا بتواند منافع مالی خود را حفظ کند. طبق نتیجه گیری این بررسی، قیمتهای نفتی باید آنقدر افزایش یابند تا هزینه اهداف عمرانی تأمین گردد. (توضیح ستاد: در تلگرام سفارت آمریکا در کویت به شماره 4856 مورخ 30 مهر ماه 1358 مطالبی که شیخ علی خلیفه الصباح وزیر نفت کویت به سفیر گفته بود گزارش می شود که چنین است «آمریکا نباید متعجب شود، اگر دولت کویت قیمت نفت خود را به 90/22 دلار در هر بشکه افزایش دهد.»

ص: 81

سفیر نیز گفته است که به احتمال زیاد و به زودی کویت قیمت نفت خود را افزایش خواهد داد. وی معتقد است که افزایش قیمت نفت کویت معتدل خواهد بود و این کشور از اعضای دیگر اوپک چون لیبی در زمینه افزایش قیمت پیروی نخواهد کرد.) 3 - گر چه امیر الصباح از حمایت وزیر دفاع السالم الصباح در زمینه کاهش تولید برخوردار است ولی دیگر مقامات کویتی از قبیل وزیر نفت، مدیر فروش بین المللی شرکت نفت کویت و شیخ جابر علی با وی موافق نیستند. مقامات کویت از آن می ترسند که مبادا اجرای پیشنهاد کاهش تولید سبب بروز عکس العمل خصمانه آمریکا از قبیل مداخلات نظامی گردد. علاوه بر این مقامات مذکور از تأثیر این کاهش تولید بر روابط بین کویت و انگلستان نگران شده اند، چون انگلستان تجهیزات و مصالح نظامی مورد نیاز کویت، 4کویت را تأمین می نماید. کویتیها معتقدند که این امر بر مصرف داخلی انگلستان تأثیر منفی نخواهد بخشید، ولی توانایی بریتیش پترولیوم در فروش نفت به دیگر عرضه کنندگان، کاهش خواهد یافت.

تصمیم نهائی کویت در مورد کاهش تولید در اولین هفته آبان 1358 اتخاذ می گردد، چون تا آن زمان مطالعات مربوط به بررسی تأثیر این امر بر انگلستان نیز به پایان رسیده است. (توضیح ستاد: تلگرام سفارت آمریکا در کویت به شماره 4774 مورخ 24 مهرماه گزارش داد که طی مصاحبه ای در 24 مهرماه علی خلیفه گفته است که تولید نفت خام کویت از دی ماه 1359 کاهش خواهد یافت. تلگرام سفارت آمریکا در کویت به شماره 4795 مورخ 28 مهرماه اطلاعاتی را در مورد کاهش تولید نفت خام کویت در ماههای تیر، مرداد و شهریور ارائه می دهد.) 4 - در صورتی که کویت کاهش تولید نفت پیشنهادی خود را عملی سازد، لیبی نیز همان کار را خواهد کرد یعنی یا تولید خود را پایین خواهد آورد و یا صدور نفت خود را به آمریکا متوقف خواهد ساخت تا توانسته باشد علاوه بر اعمال فشار بر آمریکا حمایت خود را از آرمان فلسطین نیز نشان داده باشد.

(موضوع حمایت لیبی از کاربرد نفت عربی جهت اعمال نفوذ بر سیاست خارجی آمریکا در گزارشات دیگر نیز منعکس شده است (توضیح ستاد. به طور مثال به «گزارش و یادداشت النهار» مورخ 16 مهرماه 1358 رجوع کنید) 5 - گر چه پیشنهاد لیبی مبنی بر اعمال فشار بر آمریکا با اهداف کویت یکسان نیست، ولی برنامه اساسی لیبی جهت کاهش تولید و بالا بردن قیمتها با هدف کویت مبنی بر حراست از منافع مالی اش به طور تصادفی مطابقت یافته است.

6 - به دست آمده در: (22، 24 مهر 1358) 7 - پخش از حوزه فعالیت: به جده، ریاض، طرابلس، تهران، لندن، قاهره، رباط، الجزیره، تونس، ابوظبی، امان، بیروت و دمشق فرستاده شد.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران، یا مشاوران پیمانکار - - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است.

تا تاریخ... مهر 1378 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

کتاب چهل و یکم

ترکیه

ص: 82

ص: 83

ص: 84

مقدمه از آنجا که استفاده بهتر از اسناد نیاز به داشتن اطلاعاتی هر چند اندک راجع به کشور مربوطه دارد، ذیلاً اطلاعاتی هر چند خلاصه را درباره اوضاع سیاسی اجتماعی، اقتصادی کشور ترکیه می آوریم تا خوانندگان محترم با داشتن این اطلاعات بتوانند استفاده بهتر از اسناد این مجموعه به عمل آورند.

نام قانونی: جمهوری ترکیه نوع: جمهوری پایتخت: آنکارا تقسیمات فرعی سیاسی: 67 استان سیستم حقوقی: سیستم حقوقی ترکیه از سیستمهای حقوقی اروپا استخراج شده و قانون اساسی در سال 1961 به اجرا درآمد. رئیس جمهور در مجلس انتخاب می شود.

نخست وزیر توسط رئیس جمهور از میان نمایندگان مجلس انتخاب می گردد. کابینه به وسیله نخست وزیر و تایید رئیس جمهور تعیین و باید از حمایت اکثریت نمایندگان مجلس برخوردار باشد.

مساحت خشکی: 766640 کیلومتر مربع - 35% زمین کشاورزی 25% علفزار و مرتع - 23% جنگل - 17% انواع دیگر.

مرزهای خشکی: 2574 کیلومتر آبها: محدوده قلمرو آبی (طبق ادعا) 6 میل دریایی به جز دریای سیاه که محدوده آن 12 میل دریایی می باشد.

نوار ساحلی: 7280 کیلومتر مردم: جمعیت 000/236/44 نفر (ژوئیه 1976)، میزان میانگین رشد سالانه 5/2% (جاری) تقسیمات نژادی: 85% ترک - 12% کرد - 3% بقیه متفرقه مذهب: 99% مسلمان (اکثراً سنی) 1% سایر مذاهب (اکثراً مسیحی و یهودی) زبان: ترکی - کردی - عربی سطح سواد: 55% نیروی کار: 2/17 میلیون. 57% کشاورزی، 18% کارخانجات، 25% خدمات کمبود قابل توجه کارگر ماهر - کارگر عادی به مقدار زیاد، نیروی کارگر سازمان یافته 25% نیروی کار.

احزاب و رهبران سیاسی

حزب عدالت - سلیمان دمیرل، حزب جمهوریخواه خلق - بولنت اجویت، حزب رستگاری ملی - نجم الدین اربکان، حزب دمکرات - فاروق ساخان. حزب اعتماد جمهوریخواه - ترهان فیض اوغلو،

ص: 85

حزب حرکت ملی - آلپ ارسلان ترکش.

حزب کمونیست - غیر قانونی کمونیستها: قدرت و طرفدار ناچیز تاریخچه سیاسی معاصر:

رهبرانی که تاکنون بر ترکیه حکومت کرده اند:

1- مصطفی کمال (آتاترک) از 1923 تا 1938 2- عصمت اینونو از 1938 تا 1950 3- جلال بایار از 1950 تا 1960 4- جمال گورسل (توسط کودتا) از 1960 تا 1965 5- سلیمان دمیرل از 1965 تا 1971 6- فخری کورترک (توسط کودتای نامرئی) از 1971 تا 1973 7- بولنت اجویت از 7/1/74 تا 18/9/74 سقوط در اثر وقایع قبرس 8- سلیمان دمیرل از 1975 تا 1977 9- بولنت اجویت از 1978 تا 1979 10- سلیمان دمیرل از 1979 تا 1980 11- کنان اورن (توسط کودتا) از 1980 تا کنون کشاورزی: محصولات عمده: پنبه - تنباکو - غله - چغندر قند - میوه جات - محصولات دامی. از نظر مواد غذایی به طور متوسط خودکفا.

صنایع مهم: نساجی - کنسرو مواد غذایی - معدن (زغال سنگ اسید کرومیک - مس - معادن بر) فولاد - نفت فولاد خام: 9/1 میلیون تن در سال 1976 تولید شده است. تولید سرانه - 45 کیلو صادرات: 2288 میلیون دلار (تا بندرگاه سال 1978) پنبه - تنباکو - میوه جات - خشکبار - آهن آلات - محصولات گوشتی - منسوجات پارچه واردات: 4599 میلیون دلار (سال 1978 هزینه خود کالا، بیمه و باربری) نفت خام - ماشین آلات - وسایط نقلیه - آهن آلات سوخت معادن - کود شیمیایی و مواد شیمیایی طرفهای مهم تجاری: 1/22% آلمان غربی - 3/9% ایتالیا 9/6% آمریکا - 2/6 % سوئیس - 4/5% فرانسه (سال 1977) کمکها: در زمینه اقتصادی آمریکا 535 میلیون دلار (سال مالی 1977 - 1970) بقیه کشورهای غربی ODA,OOF 1130 میلیون دلار (سال 1977 - 1970) کشورهای کمونیستی 1094 میلیون دلار (1977-1970)، اوپک و ODA 362 میلیون دلار (1977 - 1974) کمکهای نظامی، آمریکا 1414 میلیون دلار بودجه: (سال مالی 1978) عواید حاصله 1/13 میلیارد دلار مخارج: 7/14 میلیارد دلار - کسری بودجه: 6/1 میلیارد دلار نرخ تبدیل ارز: یک دلار آمریکا=25/25

ص: 86

لیره ترک (ژوئیه 1978) ارتباطات:

راه آهن: 8253 کیلومتر 143 کیلومتر ریل دو طرفه 72 کیلومتر برقی شده است.

شاهراهها: جمعاً 000/60 کیلومتر 21000 آسفالت سرد، 28000 کیلومتر شوسه درجه 1و2- 2500 کیلومتر خاکی هموار، 8500 کیلومتر خاکی ناهموار راههای آبی داخل خشکی: تقریباً 1689 کیلومتر خط لوله: 1288 کیلومتر لوله نفت خام - 2055 کیلومتر محصولات پالایش یافته.

بنادر: 10 بندر بزرگ و 35 بندر کوچک.

ترکیه دریچه ای دیگر بر روی جنایتهای آمریکا

مجموعه اسنادی که در پیش روی دارید، اسناد موجود در رابطه با کشور ترکیه است که در لانه جاسوسی باقیمانده است. این اسناد نظیر آنچه که تاکنون افشا و در دسترس شما مردم شهیدپرور قرار گرفته است، هر کدام ورقی است که بر غارتگری، چپاول، جنایت، وحشیگری و ددمنشی استکبار جهانی به سرکردگی شیطان بزرگ گواهی می دهد. اسناد بیان تازه ای است از آنچه که ما بر آن روشها و منشهای استکباری آمریکای جهانخوار نام می نهیم و عمدتاً شواهد ارزنده ای هستند بر:

استفاده از آمریکا از سران ارتشهای وابسته جهت تثبیت منافع خویش.

به کار گرفتن ثروتها و منابع مردمان محروم کشورهای جهان سوم جهت تحقق اهداف جاه طلبانه آمریکایی.

- وابستگی و دلدادگی دولتمردان و رجال سیاسی غربزده در کشورهای جهان سوم به آمریکا.

- رواج فرهنگ بی بند و باری غرب و استعمار فرهنگی توسط اردوگاه استکباری غرب.

- وابستگی اقتصادی و صنعتی و تکنیکی ملل محروم و مستضعف.

بی گمان مردم مستضعف کشورهای جهان سوم و به خصوص ملت مسلمان و شهید داده ما موضوعات بالا را با گوشت و پوست خود لمس و احساس کرده اند و در طول 50 سال ستمشاهی رضاخان و پسرش و علی الخصوص در طول ربع قرن اخیر از سال 1332 تا 1357 ما شاهد ترکتازیها و قلدریهای مزدوران آمریکایی در سرزمین وسیع ایران بودیم و به یمن انقلاب مقدسمان بود که توانستیم دست آمریکا را از این مرز و بوم کوتاه کنیم.

با نگاه مختصری به تاریخ معاصر کشور ترکیه و حتی به نحوه روی کار آمدن رهبرانی که بر آن حکومت کرده اند، می توانیم دریابیم که در ترکیه تا کنون قدرت اصلی که بوده است و چه کسانی همواره سر رشته امور را به دست داشتند؟ 3 کودتایی که تاکنون در این سرزمین انجام گرفته است، نشان می دهد که هرگاه آمریکا کوچکترین احساس خطری در رابطه با تضعیف موقعیتش در منطقه می کرده است، از چماق همیشگی خویش - ارتشهای وابسته - استفاده و مسیر را به نفع خود عوض کرده است.

در اخبار روزانه ای که درباره کودتاها می شویم، همواره کودتاچیان ادعا می کرده اند که برای حفظ ثبات و امنیت و استقلال کشور و بیرون راندن اجنبی ها و متجاسرین دست به اقدام زده اند و کمتر صحبتی از دخالت بیگانه و یا قدرت خارجی به میان آمده است. اما در اسناد پیش رویتان می بینید که ارتش ترکیه،

ص: 87

که از نیروی زمینی آن به عنوان قویترین نیرو پس از آمریکا در ناتو نام برده می شود، چگونه با رگ و پی به آمریکا وابسته است و ژنرالهای آن از پشت صحنه به وسیله کارگردانان آمریکایی هدایت می شوند. در اسناد می خوانیم:

«با اظهار نگرانی از اینکه ممکن است یک اقدام نظامی در افق سیاسی ترکیه صورت گیرد وی (نماینده حزب جمهوریخواه خلق - م) سؤال کرد که آیا حقوق بشر آمریکا برای چنین دولتی که سابقه خوبی در رعایت حقوق بشر ندارد مشکلاتی فراهم خواهد کرد یا خیر هنگامی که مقام سفارت پاسخ داد که اقدام نظامی خالی از دردسر نیست و آمریکا نیز از چنین حرکتی حمایت نخواهد کرد، اریلدیز گفت که لازم است دولت آمریکا این مسئله را مستقیما با رهبریت ارتش ترکیه در میان بگذارد».

با عنایت به اینکه زمان گفتار مربوط به 21 سپتامبر 1979 (30/6/58) و کمی از قبل کودتای 1980 ترکیه بوده است و در آن زمان حزب حاکم، حزب جمهوریخواه خلق بوده است و شخصی که درخواست می کند تا آمریکا مسئله کودتای نظامی را مستقیما با رهبریت ارتش ترکیه در میان بگذارد نماینده این حزب می باشد، عمق وابستگی ارتش ترکیه به آمریکا مشخص می شود. مسئله آنجا دردناکتر می نماید که دریابیم که نخست وزیر وقت ترکیه هیچ اقتدار و سلطه ای بر ارتش نداشته و با ضعف تمام که وسیله نماینده حزب از سفارت آمریکا در آنکارا درخواست می کند که جلو ارتش را بگیرد. از سوی دیگر نیرنگ بازی و حیله گری شیطان بزرگ نیز اینجا آشکار می شود که نماینده سفارت اظهار می دارد که دولت آمریکا از چنین حرکتی حمایت نخواهد کرد. ولی پس از وقوع کودتای 1980 ترکیه و وزارت امور خارجه آمریکا اعلام می دارد که از وقوع چنین جریانی قبلاً اطلاع داشته است.

در جای دیگر می خوانیم:

«یک افسر دستگاه امنیت ملی ترکیه در اکتبر سال 1973 اظهارنظر کرد که... هر چند اجویت ممکن است خود را یک آلنده ترکیه تصور کند، ولی نظامیان ترکیه مانند نظامیان شیلی نیستند که قبل از اقدام دو سال انتظار بکشند.» در سند دیگری می بینیم:

«معذالک اجویت می داند که ارتش قبل از اینکه خود را کنار بکشد باید متقاعد شود که فعالیت حکومت او ثبات و امنیت کشور را به خطر نخواهد انداخت».

این گفته ها و این اسناد به همراه حمامهای خونی که هر روز در جریان کودتاها در گوشه و کنار جهان توسط سلاخان کاخ سفید به راه می افتد، همه گواهی است بر آلت دست بودن ژنرالهای ارتشهای وابسته به استکبار جهانی. هر چند که بودجه این ارتشها و سلاحهای آنها از دسترنج مردم محروم و مستضعف فراهم می شود، ولی در نهایت فقط و فقط در راه حفظ سلطه آمریکا به کار گرفته می شوند. اما از سویی شاید این سؤال پیش آید که چه انگیزه هایی باعث سرمایه گذاری وسیع آمریکا جهت وابسته نگهداشتن ارتشها می شود؟ و این سؤال شاید در مورد ارتشهای منطقه خاورمیانه به نحو بارزتری جلوه کند. عمده ترین دلیل همان است که اشاره شد و آن استفاده آمریکا از ارتشهای وابسته به عنوان اهرمهای قدرت است. اما این اهرمهای قدرت در جهات مختلفی به کار گرفته شده و در هر جهت کارآیی جداگانه دارد. یکی از میدانهای عمل در رابطه با مسائل داخلی کشور قربانی شونده است که آمریکا در همه موارد ارتش را همچون شمشیری تیز بر سر مردم و دولت گرفته و از آن برای تثبیت منافع و حفظ سلطه استفاده می نماید. اما میدان

ص: 88

عمل دیگر به کارگیری این اهرم در جهت سیاستهای نظامی و تجاوزکارانه آمریکا در مناطق مختلف است.

آمریکای جنایتکار بنا به اهداف استراتژیک خویش ارتشها را همچون مهره و ابزاری در جهت سازماندهی و تجهیز ماشین جنگی خویش که آلت قتاله اهداف امپریالیستی اوست به کار می گیرد و یکی از این اهداف، مقابله وی با ابرقدرت شرق می باشد. از دیر باز یکی از آرزوهای بزرگ و شیرین روسها، دسترسی به آبهای گرم جنوب روسیه بوده است که شامل دریای مدیترانه، خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند و آبهای جنوب شرقی آسیا می باشد. دسترسی داشتن به این آبها به خاطر اهمیت فراوان در رابطه با اهداف نظامی، تجاری و اقتصادی حائز اهمیت فراوانی برای روسها است و آمریکاییها برای دور نگهداشتن روسها از این منبع حیاتی از زمانهای قدیم طرح خاصی را اجرا کرده اند و آن دکترین جانسون است.

دکترین جانسون این بود که در جنوب روسیه و کشورهای اروپای شرقی یک کمربند تدافعی کشیده شود،که این کمربند روسیه را محاصره کرده و آبهای گرم را از دسترس این بلوک دور نگهدارد. حلقه های این کمربند از غرب به شرق عبارتند از: پیمان ناتو، پیمان سنتو، پیمان سیتو، پیمان ناتو در برگیرنده کشورهای اروپایی و پیمان سنتو شامل کشورهای آسیای میانه (ترکیه، ایران، پاکستان) و پیمان سیتو کشورهای آسیای جنوب شرقی را شامل می شود. این پیمانها مانند حلقه های یک زنجیر، روسیه و کشورهای اروپای شرقی را در پیمان گرفته و در مقابل آنها یک سد تدافعی و یا به عبارت دیگر خط تهاجمی می سازند. اما پیمان سنتو به خاطر حساسیت منطقه که از لحاظ ژئوپلیتیکی حائز اهمیت فراوانی می باشد، یکی از مهمترین این حلقه ها بود و آمریکا روی کشورهای تشکیل دهنده این پیمان و ارتشهای آنها سرمایه گذاری فراوانی کرده است و ارتش ترکیه نیز قربانی همین سیاست امپریالیستی می باشد و در ادامه همین سیاست است که دسترنج و حاصل عرق جبین مردم مسلمان ترک صرف مخارج ارتشی می شود، که به مانند تیغ دو لبه است. یک لبه تیز تیغ بر گردن مردم محروم نشسته و لبه دیگر نیز در جهت اهداف استراتژیک و استکباری آمریکای جهانخوار عمل می کند.

اما این تنها طریقه چپاول و استثماری نیست که کلاشان آمریکایی به کار می گیرند. شیوه دیگری که به کار گرفته می شود، آن است که مشکلات اقتصادی کشورهای تحت سلطه را که به خاطر وابستگی آنها پیش آمده است و ممکن است به بر هم خوردن نظم و ثبات ساختگی آنها منجر شده و در نهایت به ضرر آمریکا تمام شود، با منابع مالی و پولی کشورهای تحت سلطه دیگر بر طرف نمایند.

در اسناد می بینیم که:

«در نظر داریم در موقعیتهای مناسب با کشورهای دوست در منطقه چون ایران نشان دهیم که همدردی با مشکلات ترکیه به نفع خود آنهاست. ولی نمی خواهیم.... در زمینه صادرات آمریکا امتیازاتی از دست بدهیم».

«دولت آمریکا ممکن است با استفاده از نفوذ خود در ایران بخواهد که این کشور علاوه بر ارسال نفت بیشتر مهلت بازپرداختهای نفتی ترکیه را نیز تمدید نماید. این امر سبب از بین رفتن و یا محدود شدن نفوذ شوروی در ترکیه و تخفیف بحران مالی در ترکیه خواهد شد.» «با در نظر گرفتن شرایط بالا نیمتس (به اردلان مشاور وزیر خارجه ایران در سال 56 - م) پیشنهاد کرد که بهتر است ایران و دیگر کشورهایی که میل دارند گرایش غربی ترکیه حفظ شود با مقامات ترکیه پیرامون

ص: 89

نگرانیهایشان اظهار همدردی نمایند.» در بررسی این موضوع به نکته ظریف و جالب توجه دیگری برخورد می کنیم: کشورهای مرتجع عرب قبل از انقلاب اسلامی به دلایل مختلف از دادن کمکهای مالی به ترکیه طفره رفته و از این کار سرباز می زدند. بعضی از این دلایل می تواند اختلافات تاریخی و دعاوی ارضی بین طرفین باشد، اما در رأس آنها باید از فشار شدید افکار عمومی مردم منطقه نام برد. زیرا ترکیه به دلیل روابط سیاسی خویش با رژیم اشغالگر قدس که همواره تحت فشار آمریکا مجبور به حفظ آن بوده است به عنوان تنها کشور اسلامی مرتبط با اسرائیل مورد انتقاد قرار می گرفته است. در اسناد در این رابطه می خوانیم:

«ترکها به شرکت کنندگان (در کنفرانس اسلامی - م) اخطار کرده بودند که آنها نمی توانند با اسرائیل قطع رابطه کنند.....» «ترکها تهدید کرده بودند که اگر قرار باشد ترکیه به عنوان تنها کشور اسلامی مرتبط با اسرائیل مورد انتقاد قرار گیرد، از اجلاس کنفرانس اسلامی بیرون خواهند رفت.» «وی (وزیر خارجه ترکیه - م) گفت که کشورهای عربی از ترکیه خواسته اند که با اسرائیل قطع رابطه نماید، ولی وی اطمینان داد که اجازه نخواهد داد تا چنین واقعه ای رخ دهد.» به هر صورت در همین رابطه هاست که در 3 فروردین 57 سعودیها در پاسخ به توصیه آمریکاییها برای کمک به ترکها این گونه برخورد می کنند که:

«با اضافه کردن این عوامل به خونسردی دولت عربستان سعودی نسبت به گرایشات سیاسی اجویت، باید گفت که امکان ارائه کمک از طرف سعودیها بسیار محدود خواهد بود.» ولی بعد از انقلاب اسلامی ایران به خاطر زمین لرزه ای که در منطقه اتفاق افتاده بود و همچنین لوث شدن مسئله ارتباط با دشمن صهیونیستی به خاطر پیمان ننگین کمپ دیوید و خیانت سادات معدوم، شیوخ مرتجع عرب به خاطر ترس از رشد انقلاب اسلامی در منطقه و واژگون شدن پایه های پوشالین حکومتشان، دایه مهربانتر از مادر شده و کمکهای خود را به سوی ترکیه سرازیر می کنند.

«این واقعیت که کویت یعنی کمک دهنده بزرگ عربی قرار است به ترکیه کمک نماید، بسیار بااهمیت تر از میزان کمک آن می باشد.» اما به گمان ما، زمین لرزه سخت تر از آن است که آمریکا و همپالگی هایش بتوانند آن را مهار کنند.

انقلاب اسلامی ایران در پیشاپیش نهضت جهانی اسلامی، می رود تا کاخ شیطان و مزدوران مرتجع شیطان را بر سرشان خراب نموده و تشبثات و دست و پا زدنهای هیچ قدرت طاغوتی را یارای آن نخواهد بود که طاغوتیان را از گرداب مرگ برهاند.

امید است که کلیه ملل مسلمان و مستضعف با یگانگی و یکدلی، دست اتحاد به یکدیگر داده و دست و پای شیطان را در مرز و بوم خویش قطع نموده، و زمینه را برای ظهور حضرت بقیه اللّه الاعظم (عج) ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء آماده نمایند.

و ما النصر الامن عندا... العزیز الحکیم خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

یادداشت بیوگرافیک در مورد اسیراوغلو، فخری کورترک و نعیم تالو

ص: 90

سند شماره (1) زمان و مکان: 2 مرداد 1351، دفتر سفیر اسیراوغلو در تهرانخیلی محرمانه یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: وهاب اسیر اوغلو، دبیرکل سازمان همکاری و عمران منطقه ای آندرو.آی، کیلگور، مشاور سفارت در امور سیاسی طی ملاقاتی که با سفیر اسیراوغلو داشتم، وی به من گفت که از چهارده ماه قبل به عنوان دبیر کل سازمان همکاری و عمران منطقه ای برگزیده شده است. وی گفت با وجود اینکه به ارزش این سازمان واقف نبوده است ولی واقعیت این است که این سازمان چندان موفق نیز نبوده است. از طرف سه کشور عضو این سازمان به خصوص پاکستان، موفقیتهای این سازمان مورد انتقاد قرار گرفته است. ولی اسیراوغلو یادآور شد که یکی از صادقانه ترین ارزیابیها در مورد این سازمان در روزنامه انگلیسی زبان 2 مرداد ماه کیهان چاپ شده است، که ما نیز آن را در پاراگرافهای زیر به نظر شما می رسانیم. سفیر اسیراوغلو گفت وی مطالبی در اختیار کیهان گذاشته بود که مطالب مندرج در آن بر اساس همین موضوعات چاپ شده است. وی این کار را به این دلیل انجام داده بود، چون معتقد بود که نگاهی صادقانه به کوتاهیهای این سازمان می تواند راه را برای موفقیتهای آتی آن هموار سازد.

نقل قول: سازمان همکاری و عمران منطقه هشتمین سالگرد خود را جشن می گیرد و این فرصتی است که ما باید بتوانیم طی آن به ارزیابی عملکرد و امکانات آن بپردازیم.

با گردهم آوردن ایران، ترکیه و پاکستان، سازمان همکاری و عمران منطقه ای تلاش کرده است به یک نظریه اصیل جامه عمل بپوشاند. اگر موقعیت این سازمان بیشتر شود می تواند به عنوان هسته همکاری گروه بزرگتری در منطقه در راه صلح و همکاری درآید. از نظر سیاسی نیز این سازمان می تواند به عنوان یک عامل ایجاد کننده ثبات در منطقه ای که دستخوش رقابت و تلاش برای به دست گیری قدرت درست عمل کند. لیکن قبل از آنکه سازمان بتواند نقشی اینچنین وسیع را عهده دار شود، باید موفقیت بیشتری به دست آورد. ولی در حال حاضر قادر نیست این موفقیت را کسب کند و تقصیر نیز متوجه سازمان نیست.

یک سازمان بین المللی را اعضای آن محتوا می بخشند و نمی تواند شخصیتی جدای از خود دارا باشد.

فقدان موفقیت نسبی سازمان همکاری و عمران منطقه ای تنها مربوط است به مشکلاتی که پاکستان با آن دست به گریبان است. اعضا باید طرز برخورد خود را تغییر دهند. در چند ماه گذشته علایمی از این تغییر طرز برخورد خود پیدا شده بود، ولی تا به حال هیچ گونه حرکت قاطعی در این جهت صورت نگرفته است.

بنابراین بهترین راه برای جشن گرفتن تولد سازمان همکاری و عمران منطقه ای تلاشی است در جهت گسترش اختیارات و قدرت آن، چون تنها همین عوامل می توانند موجبات موقعیت بیشتر سازمان را فراهم آورند. (پایان نقل قول) اسیراوغلو گفت هدف سازمان همکاری و عمران منطقه ای دستیابی به همکاری اقتصادی، صنعتی و فرهنگی بود، ولی همکاری اقتصادی به هیچ وجه پیشرفتی ننموده است. هدف سازمان در این زمینه کاهش تعرفه وارداتی بین سه کشور عضو بود، ولی در این زمینه نیز موفقیتی به دست نیامده است. یکی از دلایل عمده مانع این موفقیت نیز این است که تجارت بین سه کشور تنها درصد کوچکی از تجارت کل این کشورها را در بر می گیرد.

اسیراوغلو در ادامه گفت همکاری صنعتی میان اعضای سازمان نیز شدیدا مأیوس کننده بوده است.

ص: 91

کارخانه بلبرینگ سازی که توسط ژاپنیها در کراچی ساخته شده نشانگر مشکلات و شکستهای سازمان در بخش صنعتی است. پاکستان بخش اعظم سهام کارخانه را در اختیار داشت و ترکیه و ایران هر کدام 10 درصد سهام کارخانه، را خریداری کرده بودند. در صورت مرغوب بودن کیفیت و قیمت کالاهای تولیدی این کارخانه، ترکیه و ایران نیز مجبور می شدند مقداری از آن را خریداری نمایند. ولی بنا به دلایل متعدد بلبرینگهای تولیدی این کارخانه تا به حال وارد بازارهای ایران و ترکیه نشده است.

اسیراوغلو گفت در نتیجه اوضاع پاکستان قدری خوش بینی پدید آمده است. حال که بنگلادش استقلال یافته، از نظر سفیر سازمان همکاری و عمران منطقه ای، پاکستان با نظری واقعگرایانه تر با جهان برخورد خواهد کرد. پاکستان دریافته است که قادر نیست به صورت رقیب هند درآید و به همین دلیل از کشورهای مسلمان ترکیه و ایران خواستار حمایت سیاسی و روانی شده است. اسیراوغلو گفت که قرار است در تاریخ 3 مرداد ماه برای گفتگو با مقامات پاکستان به اسلام آباد برود. وی خوش بین است و معتقد است که آنها این بار در رابطه با اهداف قاطع سازمان همکاری بیشتری ارائه خواهند کرد.

دبیر کل سازمان همکاری و عمران منطقه ای گفت که در اظهار خوش بینی پیرامون آینده سازمان، میل ندارد چنین برداشت شود که موانع مهمی بر سر راه سازمان وجود ندارد. وی گفت که در ترکیه و ایران، موفقیت سازمان مورد شک و تردید است. در کشور خویش بسیاری از مردم، از جمله مقامات بلند پایه ترکیه به سازمان همکاری و عمران منطقه ای اعتقادی ندارند، این مقامات ترکیه را بخشی از اروپا می دانند.

این مقامات معتقدند که به عنوان یک عضو بی چون و چرای جامعه اقتصادی اروپا، آینده اقتصادی ترکیه در اروپای غربی پایه گذاری شده و نه در کشورهای رو به رشد شرق.

سفیر اسیراوغلو در ایران چنین برداشت کرده است که ایران به ترکیه و پاکستان نیازی ندارد. علت مطروحه توسط ایرانیها نیز این است که ایران در نتیجه صادرات نفتی خود سرمایه هنگفتی را فراهم آورده است. این سرمایه به افزایش خود ادامه خواهد داد و اقتصاد ایران نیز بدون نیاز به کمک سازمان همکاری و عمران منطقه ای رونق خواهد یافت. به عبارت دیگر، ایران می خواهد تکروی کند. متأسفانه بعضی از ایرانیها این طور فکر می کنند. که علت وجودی پاکستان و ترکیه در سازمان همکاری و عمران منطقه استخراج منافع از جیب ایرانیهای ثروتمند است.

اسیراوغلو گفت که وی برای منتقدین ایران و ترکیه یک پاسخ دارد و آن این است که موفقیت سازمان همکاری و عمران منطقه ای خواهد توانست موجبات جذب سرمایه های خارجی را فراهم آورد. کل جمعیت سه کشور بالغ، بر 120 میلیون نفر است، هر قدر که این مردم بتوانند در زمینه اقتصادی و صنعتی بیشتر همکاری نمایند، سرمایه گذاران خارجی را به این منطقه بیشتر جذب کرده اند. در این رابطه است که دبیر کل سازمان، وی با مشکلات بسیار جدی رو به رو است. ولی، او مشکلات را دوست دارد و مطمئن است که بر خلاف گذشته خواهد توانست موفقیتهای بیشتری را نصیب این سازمان نماید.

پاورقی گذشته از نظر ایرانیها در مورد سازمان همکاری و عمران منطقه ای، در ضیافت پر جنجال سفیر اسیراوغلو در هتل اینترکنتینانتال در تاریخ 1 مرداد ماه به مناسبت هشتمین سالگرد سازمان، ما اینچنین برداشتی در مورد نظریات ایرانیها نداشتیم. نخست وزیر هویدا، وزیر خارجه خلعتبری با تعداد زیادی از

ص: 92

مقامات و رهبران بخش خصوصی ایرانی در ضیافت حضور یافتند. ایرانیها خیلی زود از راه رسیدند و تا زمانی که عکاسها مشغول عکسبرداری بودند در آنجا ماندند. بنابر این می توان گفت که از نظر ضیافتی و روانی سازمان همکاری و عمران منطقه ای برای دولت ایران حائز اهمیت است.

یادداشت بیوگرافیک در مورد اسیراوغلو وی فردی است بالای 50 سال و کمی مسن تر. زبان انگلیسی را بسیار خوب می داند و گرایشی دوستانه نسبت به آمریکا و آمریکاییها دارد. بسیار صریح و بی پرده سخن می گوید. صادق، رک گو و خالی از تزویر است. کلیگور

گزارش بیوگرافیک در مورد: بولنت اجویت - نخست وزیر جدید ترکیه

سند شماره (2) سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)ژوئن 73 - شهریور 52 گزارش بیوگرافیک: رهبران جدید ترکیه فخری کورترک رئیس جمهوری و نعیم تالو نخست وزیر اخطار این سند حاوی اطلاعاتی است که در دفاع ملی ایالات متحده تأثیر دارد و انتقال یا افشای محتویات آن و یا دریافت آن توسط اشخاص غیر مجاز طبق قانون ممنوع است.

مقدمه این گزارش شامل شرح حال فخری کورترک و نعیم تالو، به ترتیب رئیس جمهوری و نخست وزیر ترکیه است.

زمینه روز 13 مارس 1973 مجمع بزرگ ملی ترکیه رأی گیری جهت رئیس جمهوری جدید را آغاز کرد.

سران نیروهای مسلح می خواستند ژنرال فاروق گورلر که از سمت رئیس ستاد نیروهای مسلح ترکیه استعفا داده بود کاندیدای ریاست جمهوری شود، ولی ژنرال فاروق گورلر اکثریت آراء را به دست نیاورد.

رأی گیری چندین بار تکرار شد و برنده ای در میان نبود، هنگامی که مدت قانونی جویت سونای به عنوان رئیس جمهوری در تاریخ 28 مارس سپری شد و جانشینی برای او در پیش نبود، تاکین آری برون رئیس مجلس سنا کفالت ریاست جمهوری ترکیه را به عهده داشت. کوششها برای یافتن یک کاندیدای مورد قبول طرفها تا تاریخ 6 آوریل ادامه داشت. در پانزدهمین رأی گیری سه حزب عمده یعنی حزب جمهوریخواه خلق و حزب عدالت و حزب اتکاء جمهوری، درباره سناتور فخری کورترک با یکدیگر توافق کردند. وی 365 رأی بدست آورد که 47 رأی بیشتر از 318 رأی لازم بود. وی برای مدت 7 سال رئیس جمهور ترکیه خواهد بود.

روز 7 آوریل فرید ملن از سمت نخست وزیری استعفا داد و بحث درباره انتخابات نخست وزیر آینده آغاز شد. حزب جمهوریخواه خلق که دومین حزب بزرگ ترکیه است از همگامی با دو حزب دیگر خودداری کرد و این دو حزب نعیم تالو را برای نخست وزیری انتخاب کرده اند و در تاریخ 12 آوریل،

ص: 93

کورترک از تالو خواست تا حکومت جدیدی تشکیل دهد. تالو تنها تا انتخاب اکتبر 1973 نخست وزیر خواهد بود.

حکومت جدید روز 14 آوریل تالو و رؤسای دو حزب یک پروتکل ده ماده ای را امضاء کردند. در این دو پروتکل از جمله مطالب دیگر پیش بینی شده است که حکومت جدید از دو حزب عدالت و اتکاء جمهوری تشکیل خواهد شد و انتخابات به طور قاطع در تاریخ 14 آوریل 1973 انجام خواهد گرفت و قوانین اعلامی پیشنهادی به تصویب خواهد رسید و حکومت علیه قیمتهای بالا و فقر و بیکاری و کمونیسم مبارزه خواهد کرد.

در روزهای بعد تالو یک کابینه 24 نفری را تشکیل داد که 14 نفر آنها از حزب عدالت و 5 نفر آنها از حزب اتکاء جمهوری و سه نفر افراد مستقل و 2 نفر اشخاص غیر سیاسی بودند. (قانون اساسی ترکیه ایجاب می کند قبل از انتخاب ملی، وزارتخانه های کشور و دادگستری و ارتباطات در دست افراد مستقل باشد). دو عضو غیر سیاسی این کابینه یعنی ملوک بایولکن و ایهان ازتراک، وزیر مشاور از کابینه سابق به نخست زیری فرید ملن، به این کابینه منتقل شده اند. 11 تن از این وزیران حقوقدان هستند و 5 نفر دیگر آنها پزشک و 4 نفر آنها مدیر و 2 نفر آنها صاحبان کارخانه می باشند. کابینه همچنین شامل یک جنگلدار و یک جغرافیدان و 2 استاد دانشگاه و یک دیپلمات است. این گروه با تجربه ترین کابینه ترکیه را از زمان وادار کردن سلیمان دمیرل به استعفا از نخست وزیری در مارس 1971 تشکیل می دهد. نیمی از اعضای این کابینه در کابینه های قبلی دیگر خدمت کرده اند. سن متوسط آنها 53 سال است. روز 26 آوریل کابینه تالو به آسانی از مجمع بزرگ ملی با اکثریت 261 رأی در مقابل 94 رأی مخالف رأی اعتماد به دست آورد.

فخری کورترک رئیس جمهوری ترکیه روز 6 آوریل سال 1973 مجمع بزرگ ملی ترکیه سناتور فخری کورترک را برای مدت 7 سال به ریاست جمهوری ترکیه انتخاب کرد. با انتخاب او بن بستی که مدت 25 روز در میان سیاستمداران و سران نظامی بر سر گزینش یک رئیس جمهوری جدید به وجود آمده بود، پایان یافت. قانون اساسی ترکیه اختیارات رئیس جمهور را محدود کرده است. ولی دو رئیس جمهور اخیر ترکیه به عنوان عامل حائل بین نظریات مخالف، میان نظامیان و رهبران غیر نظامی کشور نقش مهمی را ایفا کرده اند، انتظار می رود رئیس جمهور جدید این نقش را همچنان ادامه دهد.

روش نسبت به ایالات متحده کورترک که سابقاً (1960-1957) فرمانده نیروی دریایی ترکیه بود تماسهای نزدیکی با افراد نیروهای مسلح آمریکا در سالهای بین جنگ جهانی دوم و 1960 داشته است و در سال 1958 به عنوان میهمان رئیس عملیات نیروی دریایی آمریکا در این کشور بود و در حالی که در آمریکا به سر می برد، از مدرسه تفنگداران آمریکایی در کوانیکو ایالت ویرجینیا دیدن کرده بود. مناسبات او با مقامات آمریکایی قبل از سال 1960 تا اندازه ای تیره بود. معذالک هنگامی که او در سال 1960 تا 1964 سفیر ترکیه در

ص: 94

اتحاد جماهیر شوروی بود موضع او نسبت به آمریکا اندکی مساعدتر شد.

اوائل زندگی و حرفه فخری کورترک در سال 1903 در استامبول در خانواده عثمان ثابت به دنیا آمد (نام کورترک به معنای مدافع ترکها در سال 1935 از سوی کمال آتاترک بنیانگذار ترکیه معاصر به او داده شده بود). کورترک در سال 1916 وارد آکادمی ترکیه شد و در سال 1923 از آن فارغ التحصیل گردید. او آن گاه بر روی عده ای از کشتیها و زیردریایی ها در مأموریتهای مختلف از جمله در سمت آموزشی خدمت کرد. قسمتی از آموزش او در این دوره در آلمان صورت گرفت. (او در جریان جنگ جهانی دوم به عنوان هواخواه آلمانی تلقی می شد.) کورترک در سال 1924 درجه ستوانی جز و در سال 1927 درجه ستوانی عادی و در سال 1933 درجه ستوانی ارشد را داشت. او در سال 1934 به ستاد نیروهای مسلح منتقل شد و در سال 1935 وابسته دریایی ترکیه در رم بود. او از سال 1937 تا 1938 به عنوان معاون فرمانده در سمت دریایی وابسته در برلین خدمت می کرد و حوزه مأموریت او استکهلم (پایتخت سوئد) و اسلو (پایتخت نروژ) را نیز در بر می گرفت. در سال 1938 او رئیس ستاد و ناوگان زیر دریایی بود. نخستین سمت فرماندهی پست او در زیردریایی دون لوپیتار در سال 1940 بود. در سال 1941 به درجه فرماندهی ارتقاء یافت و کفیل فرماندهی ناوگان یک زیر دریایی شد.

کورترک در سال 1942 با سمت وابسته دریایی به برلین بازگشت در سال 1943 به درجه ناوسروانی ارتقاء یافت و فرماندهی ناوگان 2 زیر دریایی به او داده است.

در سال 1944 او سمت مربی در آکادمی جنگی دریائی را به عهده داشت. و یک سال بعد ریاست آن را به عهده داشت او در سال 1947 دوباره به ناوگان زیردریایی بازگشت. در سال 1948 او مدیر بخش یک ناوگان ترکیه بود و آنگاه به عنوان رئیس ستاد فرماندهی سپاه آموزش دریائی گردید. او در سال 1949 رئیس ستاد فرمانده ناوگان ترکیه شد.

در سال 1950 به درجه دریابانی (با یک ستاره) ارتقاء یافت و کفیل فرمانده نیروهای دریایی در استانبول شد و سپس به فرماندهی ناوگان زیر دریایی منسوب گردید. سه سال بعد پس از آنکه به درجه دریابانی (دو ستاره) ارتقاء یافت او فرمانده ناوگان جنگی شد. در سال 1954 او در راس فرماندهی آموزش قرار گرفت و در سال 1955 به عنوان رئیس اطلاعات در ستاد منصوب گردید و بعداً در همان سال فرمانده ناوگان شد.

در سال 1956 پس از آنکه فخری کورترک به درجه دریاداری ارتقاء یافت، فرمانده فرماندهی دفاعی تنگه و دریای مرمره شد. در سال 1957 او کفالت فرماندهی نیروی دریایی را به عهده گرفت و در سال 1959 به درجه دریاسالاری ارتقاء یافت و به فرماندهی کل نیروی دریایی ترکیه منصوب شد. او این سمت را تا تاریخ وقوع کودتا در ماه می 1960 همچنان به عهده داشت.

ملوانی که دیپلمات شد پس از وقوع کودتا کمیته وحدت ملی که کشور را اداره می کرد، بلافاصله بسیاری از همکاران

ص: 95

کورترک را در ستاد کل به اتهام داشتن ارتباط با رژیم ادنان مندرس تصفیه کرد. کورترک از این تصفیه جان سالم به در برد و در کابینه جدید، سمت وزارت امور خارجه را به عهده گرفت. ولی چند ساعت پس از این انتصاب هنگامی که مأموران وزارت امور خارجه اصرار داشتند که یک نفر غیر نظامی باید این سمت را به عهده بگیرد، از سمت خویش استعفاء داد و بعد از آن او به عنوان سفیر ترکیه در اتحاد شوروی به مسکو اعزام شد.

سالهایی که کورترک در مسکو بود برای او بسیار دشوار گذشت. مانند بسیاری از افراد نظامی دیگر ترکیه در محیطی به بار آمده بود که شورویها را دشمن خود می دانستند. او همواره نسبت به روسها بدگمان بود و از آنها ترس داشت. ولی می خواست وقار و شخصیت یک دیپلمات ترک را ارائه دهد.

(او در میان چند دیپلمات ترکیه بود که در بازار آزاد دلارها را خرد نمی کرد.) او به عنوان یک افسر مغرور و یک ضدکمونیست ثابت قدم باقی ماند؛ ولی در عین حال موفقیتهای جزئی در برقراری مناسبات بهتر با اتحاد شوروی به دست آورد.

معذالک مسئله قبرس، مسئله دشواری بود. کورترک موضع گیری شوروی را درباره قبرس مورد انتقاد قرار می داد و به ویژه سخن پراکنیهای ضد آمریکایی شوروی را که در رادیو در جهت ترکیه پخش می شد، محکوم می کرد. در ماه اوت سال 1964 او به کشورش احضار شد که قسمتی از علل آن اختلاف نظر بین روسیه و ترکیه بر سر قبرس بود و علل دیگر به خاطر کسالت مزاج وی بود.

هنگام بازگشت به ترکیه کورترک خواست باز نشسته شود ولی جمال گورسل رئیس جمهوری ترکیه که نسبت به او علاقه خاصی داشت از او تقاضا کرد تا به عنوان سفیر ترکیه به مادرید برود. کورترک موافقت کرد، ولی یک اختلال عصبی او را ناگزیر کرد تا بدون تسلیم استوارنامه های خود به کشورش بازگردد و در ژوئیه 1965 از خدمات دولتی بازنشسته شد. از آن زمان تا ماه ژوئن 1968 هنگامی که جودت سونای رئیس جمهور ترکیه او را به سناتوری از جانب رئیس جمهور منصوب کرد اطلاعاتی درباره او در دست نیست.

سناتور در مجلس سنا کورترک به عنوان یک شخص میانه رو که از هرگونه وابستگی و یا پیوندهای نزدیک و صمیمانه با هر حزبی اجتناب می کرد شناخته شد.

هنگامی که او یکی از چند نفر معدود بود که علیه اصطلاح قانون اساسی برای برقراری دادگاههای امنیتی دولتی رأی داد و مورد پسند اندیشمندان چپگرا قرار گرفت از سوی دیگر او طرفدار استفاده از ارتش برای سرکوبی افراطیون چپگرا بود. کورترک ابتدا بدون اینکه حادثه ای ایجاد کند در مجلس سنا خدمت می کرد و سپس به ریاست هیئت ریاست جمهوری در سال 1972 برگزیده شد. پس از استعفای حکومت نهاد اریم در آوریل 1972 بعضی از ناظران معتقد بودند که کورترک نامزد نخست وزیری از سوی جودت سونای رئیس جمهوری خواهد بود؛ ولی سمت نخست وزیری نصیب فریدملن شد، زیرا کورترک با این استدلال که سمت نخست وزیری انرژی بیشتری از آنچه او بتواند به کار ببرد لازم داشت، سمت نخست وزیری را رد کرد.

ص: 96

اطلاعات شخصی کورترک که ظاهرش همیشه مرتب است، 5 فوت و 5 اینچ قد دارد و سبک رفتار بوده و موی سرش رو به ریزش است. تأثیری که او در اولین ملاقات می گذارد بسیار خوب است. روش شق و رفتار نظامی او ظاهرا از زمانی اقتباس شده است که او در آلمان تعلیمات نظامی می گرفت. در جریان خدمت او در نیروی دریایی، افسران جوان او را به عنوان یک مرد با شخصیت مورد تحسین قرار می دادند و او شهرت یک مرد درست و بی عیب و نقص را داشت. کورترک مؤدب و آرام و خویشتن دار است و مراودات اجتماعی کمتر دارد. ولی او همچنین می تواند در صورت لزوم گفتگوهای مؤدبانه داشته باشد. او زبانی آلمانی را به روانی صحبت می کند و معلومات انگلیسی او به اندازه کافی است و اندکی ایتالیایی بلد است. رئیس جمهور از موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی ترکی خوشش می آید و به قرائت بسیار علاقه دارد. او دریا را دوست می دارد و از ورزشهای دو و میدانی لذت می برد و خود او در جوانی به این ورزش اشتغال داشت. او در نیروی دریایی فوتبال بازی می کرد و هنگامی که در مسکو بود به تماشای مسابقات فوتبال می رفت.

خانواده همسر رئیس جمهوری، بنام امل 55 ساله به یک خانواده سابق حاکم عثمانی وابسته است. او بسیار باوقار است و نسبت به هر کس لطف و ملاحت دارد. او دارای چشمان بزرگ خاکستری متمایل به آبی است و پوست صورتش قهوه ای رنگ روشن و هیکلش بسیار کوچک و ظریف است. او فارغ التحصیل دبیرستان نوتردام دوسیون در استانبول است. او در ژنو به مدرسه هنرهای زیبا و آکادمی هنرهای زیبا رفته است. خانم کورترک هنوز هم به هنر علاقه دارد و نقاشی می کند، ولی خود را نقاش نمی شمارد و نسبت به بحث درباره آثارش بی میل است. او زبان فرانسوی را به روانی صحبت می کند ولی انگلیسی بسیار کم می داند.

زوج کورترک سه فرزند دارند زوج کورترک سه فرزند دارند. فرزند ارشد 28 ساله فارغ التحصیل مدرسه حقوق است. او اکنون سرگرم انجام خدمت نظامی است و علاقه مند به حرفه سیاسی می باشد. فرزند دوم به نام صلاح 24 ساله دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه آنکارا است. دختر رئیس جمهور به نام آیسه 17 ساله بوده و در یک دبیرستان در استامبول سرگرم تحصیل است.

برادر ناتنی کورترک به نام سعدی، کورو، در دانشگاه فلوریدا در گینس ویل معماری تدریس می کند.

مادر ناتنی او، نوریه 100 ساله است. او هنگامی با پدر کورترک ازدواج کرد که کورترک 5 ساله بود.

نعیم تلو نخست وزیر ترکیه در روز 12 آوریل 1973 فخری کورترک نخست وزیر از سناتور نعیم تلو دعوت کرد تا به اقامتگاه ریاست جمهوری در جانگایا بیاید و از او تقاضا کرد تا یک حکومت جدید تشکیل دهد. دو روز قبل رئیس جمهوری استعفاء فریدملن، نخست وزیر سابق را که در 7 آوریل تقدیم داشته بود پذیرفت. در کابینه فرید ملن، نعیم تلو سمت وزیر بازرگانی را داشت. مدت مأموریت تلو به عنوان نخست وزیر تنها تا تاریخ

ص: 97

انتخابات ترکیه در اکتبر 1973 خواهد بود.

تلو از لحاظ سیاسی میانه رو است. او از لحاظ تکنیکی یک فرد مستقل بوده ولی به لحاظ نقطه نظرات سیاسیش روابط نزدیکی با حزب عدالت و سلیمان دمیرل نخست وزیر سابق (71-1965) دارد. (دمیرل در انتخاب کابینه تلو نفوذ قابل ملاحظه داشت و اعضای کابینه نعیم تلو بیشتر از همکاران دمیرل تشکیل شده است). بولنت اجویت، رئیس حزب جمهوریخواه خلق، با تلو مخالف بوده و او را متهم کرده است به اینکه آلتی در دست بازرگانان کلان است.

اوائل زندگی و حرفه نعیم تلو در سال 1919 در استانبول به دنیا آمده است. او فارغ التحصیل دبیرستان کاباتاش و دانشکده اقتصاد استانبول، 4دانشگاه استانبول است پس از فراغت از تحصیل او وظایف نظامی خود را انجام داد. او خدمات دولتی خود را در سومر بانک آغاز کرد و در سال 1946 به بانک مرکزی منتقل شد و پس از خدمت در سمتهایی، در سال 1965 معاون مدیر بانک شد، در سال 1966 او کفیل مدیر کل بانک شد و 1967 به مدیر کلی رسید و در سال 1970 رئیس کل بانک گردید.

در اوت 1970 در دوران نخست وزیری سلیمان دمیرل، تلو یکی از طرفداران پایین آمدن نرخ لیره ترک شد. او در کابینه نهاد داریم در دسامبر سال 1971 سمت وزیر بازرگانی را به عهده گرفت و خرید ملن نیز که جانشین نهاد اریم بود در ماه 1972 او را به همین سمت برگزید. در ژوئیه 1972 جودت سونای رئیس جمهوری، او را به عنوان سناتور از جانب ریاست جمهوری برگزید.

مسافرتها از سال 1965 به بعد تلو در اجتماعات سالیانه صندوق بین المللی پول به عنوان نماینده ترکیه شرکت کرده بود؛ بیشتر این اجتماعات در واشنگتن صورت گرفت و یکی از آنها هم در ریودوژانیرو (برزیل). در فوریه سال 1967 تلو برای مذاکرات جهت وامی به ترکیه از موافقتنامه پولی اروپا (IME) به سوئیس مسافرت کرد. او در ژانویه سال 1971 نماینده ترکیه در اجتماع موافقتنامه پولی اروپا (FMI)بود.

اطلاعات شخصی تلو در رژیم غذایی خود اندکی وسواس دارد، او به روانی انگلیسی صحبت می کند. نخست وزیر ترکیه متأهل است. همسر او، گوهر، در سال 1920 در استانبول بدنیا آمده است. او فارغ التحصیل دانشکده حقوق استانبول، 4دانشگاه استانبول بوده و به عنوان وکیل مشاور جهت راه آهن دولتی ترکیه از سال 1944 تا سال 1971 که بازنشسته شد خدمت کرده است. خانم تلو جذاب و صمیمی است و از مراوده با زنان آمریکایی لذت می برد. خانواده تلو به سینما و تئاتر و موسیقی و شنا علاقه مند هستند. آنها به ویژه از بازی بریج لذت می برند. زوج تلو دارای دو دختر می باشد. تولین فارغ التحصیل در رشته روانشناسی از دانشگاه حاجت تپه است و برای تلویزیون آنکارا کار می کند. سه روز قبل از اینکه به تلو سمت نخست وزیر پیشنهاد شود او نخستین نوه تلو را به دنیا آورد. دختر دیگر به نام فسون، شاگرد دبیرستان است. 14 ژوئن 1973

ص: 98

سند شماره (3) سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)سری تاریخ تنظیم: فوریه 1974 - بهمن 1352 گزارش بیوگرافیک در مورد: بولنت اجویت - نخست وزیر جدید ترکیه (افشاء غیر مجاز این سند مشمول مجازات جنایی خواهد بود.) ترکیه نخست وزیر بولنت اجویت در تاریخ 25 ژانویه 1974 به نخست وزیری رسید. او با اعلام تشکیل یک حکومت ائتلافی به رهبری حزب جمهوریخواه خلق که دارای تمایلات چپ میانه رو می باشد و خود او رئیس آن است، به بحران سه ماهه این کشور خاتمه داد. حزب مردم گرای رستگاری ملی با جهت گیریهای اسلامی در این ائتلاف شرکت دارد. اجویت که مردی روشنفکر می باشد، چه در مسائل داخلی و چه در زمینه امور بین المللی اطلاعات کافی دارد. معذالک تجربه عملی او در درجه اول در امور داخلی بوده است هر چند او در جریان مذاکره بین عصمت اینونو، نخست وزیر سابق، در اوائل دهه 1960 با ایالات متحده آمریکا سمت مترجمی داشته است.

ائتلاف ناآرام اجویت که از ماه مه سال 1972 ریاست حزب جمهوریخواه خلق را داشت، در انتخابات پارلمانی 14 اکتبر سال 1973 حق تشکیل یک حکومت را از طریق رهبری حزب به یک تجمع به دست آورد. اندکی بعد از انتخابات او کوشید تا به حزب رستگاری ملی ائتلافی تشکیل دهد، ولی این کوشش به جایی نرسید، زیرا رهبران حزب رستگاری ملی درباره کنترل بعضی از وزارتخانه ها با او توافق نداشتند و بعضی از نمایندگان بسیار محافظه کار حزب رستگاری ملی با بعضی از برنامه های مترقی حزب جمهوریخواه خلق مخالف بودند.

در جریان ماههای نوامبر و دسامبر، احزاب میانه رومتمایل به راست به رهبری حزب عدالت سلیمان دمیرل، کوشیدند تا ائتلافی تشکیل دهند، و در ماههای دسامبر و ژانویه کورترک کوشید تا تشکیل یک کابینه مرکب از احزاب عدالت و جمهوریخواه خلق و یا یک حکومت با شرکت همه احزاب را ایجاد نماید.

در تاریخ 15 ژانویه از اجویت خواسته شد تا در راه تشکیل یک حکومت بکوشد. ده روز مذاکره با رهبران حزب رستگاری ملی منجر به تشکیل یک حکومت جدید شد که تنها هشت کرسی را در پارلمان در اختیار خود داشت.

سوسیالیست اجویت یک سوسیالیست میانه رو است که ظاهرا نسبت به اصول دمکراسی و عدالت اجتماعی و تغییر مسالمت آمیز به طور قاطع و صمیمانه پایبند است. یک عامل اصلی در وابستگی نیرومند او به سوسیالیسم اعتقاد او به این اندیشه است که پیروی از آن برای حمایت از دمکراسی در ترکیه و عقب راندن کمونیسم ضرورت اساسی دارد. به همین دلیل او از اقدامات رژیمهای دیگر، مانند رژیم نعیم تلو نخست وزیر از (آوریل 1973 تا ژانویه 1974) و عدنان مندرس (از ماه می سال 1950 تا ماه می 1960) به خاطر پیروی

ص: 99

از سیاستهایی که با منافع بازرگانان بزرگ جانبداری می کرد و منافع ملت را به طور کلی نادیده می گرفت انتقاد می کرد.

منتقدین به علت تمایلات چپگرایانه اجویت او را به داشتن گرایشهای مخفی کمونیستی یا بدتر از آن متهم می کنند. جستجو در نوامبر 1972 یک منبع نظامی ترکیه به طور محرمانه گفت که مقامات حکومت نظامی شواهدی در دست دارند که نشان می دهد اجویت یک کمونیست است. یک افسر دستگاه امنیت ملی ترکیه در اکتبر سال 1973 اظهار نظر کرد که اجویت بیش از آنچه که از نطقهای انتخاباتی اش بر می آید یک چپگرای افراطی است. این افسر افزود که هرچند اجویت ممکن است خود را یک «آلنده ترکیه» (مقصود مرحوم سالوادور آلنده رئیس جمهوری شیلی است که در سپتامبر 1973 از صحنه رانده شد) تصور کند، ولی نظامیان ترکیه مانند نظامیان شیلی نیستند که قبل از اقدام دو سال انتظار بکشند. برای تأیید این گفته شواهد عینی در دست نیست.

نقشه ها و مواضع داخلی مأموران سفارت آمریکا معتقدند که اجویت در آغاز حکومت خود به حل مشکلات متعدد داخلی ترکیه و نیرومندتر ساختن پشتیبانی عمومی از خود در پارلمان خواهد پرداخت. معذالک در زمینه داخلی و همچنین در صحنه بین المللی اجویت ممکن است در نتیجه پایگاه محدود پشتیبانی سیاسی که حکومت او از آن برخوردار است و اختلافات موجود در بطن حکومت ائتلافی اندکی تحت فشار قرار گیرد.

عفو عمومی اجویت از زمانی که انتخاب شده است به کرات گفته است که نخستین لایحه قانونی که حکومت او به پارلمان تسلیم خواهد کرد، لایحه ای درباره عفو عمومی برای زندانیان سیاسی خواهد بود. این عفو عمومی شامل آنهایی نیز خواهد بود که به «جنایات فکری» جستجو ترجمه و انتشار ادبیات نمونه مارکسیستی که هم اکنون در اغلب کتابخانه های غربی موجود است و نیز افرادی که به تخلفات سیاسی متهم شده اند، ولی آنهایی را که به جرم فعالیتهای تروریستی محکوم شده اند در بر نخواهد گرفت.

اقتصاد اجویت از لحاظ اصولی با بخش خصوصی مخالف نیست، ولی تصور می شود که او مایل است مقررات شدیدتر دولتی و مداخله قابل ملاحظه دولت در اقتصاد عملی شود. اجویت مانند بسیاری از اندیشمندان متمایل به سوسیالیست، به اصلاحات ارضی از جمله تدابیری برای محدود کردن تملک زمین و توزیع مجدد زمین بین افراد بی بضاعت و بی زمین معتقد است. اجویت توصیه کرده است که «بازرگانی آزاد و دموکراتیک» در ترکیه برقرار شود، یعنی در عین حال این بازرگانی آزاد تحت تنظیم دولت باشد و با «بازرگانی آزاد انفرادی» تفاوت داشته باشد.

گرایش به سوی سوسیال دمکراسی در سیاست اقتصادی نخست وزیر جدید که هنوز کامل نشده است مشهود است. او گفته است که میل دارد یک نقشه منطقی جهت به کار بردن ذخایر ارزی خارجی که ازناحیه بسیاری از کارگران غیر متخصص ترک در اروپا واریز شده تنظیم کند و راههایی برای مهار کردن تورم و

ص: 100

کاهش واسطه ها که به عقیده او تعدادشان به ویژه در کشاورزی بسیار زیاد است. پیدا کند. او اعلام داشته است که حکومتش برای کمک به کشاورزان جهت متشکل کردن خودشان، اعتبارهایی را ارائه خواهد کرد.

چنین تصور می شود که اجویت نسبت به بخش خصوصی ظنین است. در مبارزه انتخاباتی پاییز 1973 او همچنان در مخالفت با «سرمایه انحصاری» چه خارجی و چه داخلی سخنرانی می کرد و این مسئله ای است که او لااقل از سال 1967 به آن پرداخته است. از زمان انتخاب به بعد او نوشته است که نادیده گرفتن سیاستهای استثماری از سوی نهادهای خصوصی به امید رشد سریع ملی بدون شک راه را به سوی استثمار خارجی خواهد گشود؛ زیرا صاحبان مؤسسات خصوصی برای به دست آوردن وزنه ای در مقابل حکومت خود از پشتیبانی خارجی استفاده می کنند. به عقیده اجویت این امر منجر به ادغام صنایع داخلی در کمپانیهای بیگانه خواهد شد و این ادغام اقتصاد ملل ضعیف را به صورت وابسته های اقتصادی کشورهای نیرومند در خواهد آورد.

یک مأمور سفارت آمریکا اظهار نظر کرده است که اجویت ممکن است از کمپانیهای خارجی بخواهد تا ماهیت ترکیه ای بیشتری داشته باشند و حتی موانعی در قبال سرمایه گذاری خارجی در ترکیه ایجاد خواهد کرد. (برنامه انتخاباتی حزب جمهوریخواه خلق که به طور عمده منعکس کننده نظریات اجویت بود، خواستار ملی کردن منابع نفتی ترکیه بود که بخشی از آنها تا مدتی تحت کنترل کشورهای بیگانه بود پروتکل ائتلافی حزب جمهوریخواه خلق و حزب رستگاری ملی از شدت چندانی برخوردار نیست و تنها خواستار تجدید نظر در قوانین مربوط به نفت و ایجاد تغییرات لازم می باشد.) اجویت ممکن است با این گونه مسائل به طور عملی برخورد داشته و در قبال سرمایه گذاری خارجی و عملیات کمپانیهای خارجی بر طبق نیازهای کلی سیاست خارجی، موانعی ایجاد کند.

ارتش و سیاست اجویت از قدرتمند شدن نظامیان است می ورزد و بسیار مایل است تا شاهد انصراف از پرداختن به امور سیاسی پس از تقریباً سه سال مداخله غیر مستقیم باشد. معذالک اجویت می داند که ارتش قبل از اینکه بخود را کنار بکشد، باید متقاعد شود که فعالیت حکومت او ثبات و امنیت کشور را به خطر نخواهد انداخت.

نقشه ها و مواضع بین المللی مأمورین سفارت آمریکا انتظار ندارند که اجویت به این زودیها دست به ابتکارات مهم در سیاست خارجی یا هر گونه تغییر در سیاست خارجی بزند. (در واقع در پروتکل حزب جمهوریخواه خلق و حزب رستگاری ملی اظهار شده است که جهت گرایی سیاست خارجی ترکیه همچنان بدون تغییر خواهد ماند.

معذالک نخست وزیر جدید با دید انتقادی بیشتری به مواضع سیاست خارجی که تاکنون ترکیه داشته است خواهد نگریست.

ص: 101

ایالات متحده اجویت اصولاً طرفدار غرب است، ولی در عین حال بر طبق دفاعش از ناسیونالیسم (ملیت گرایی) خواستار اتکاء کمتری به ایالات متحده آمریکا شده است. او تماسهای متعددی با ایالات متحده و آمریکایی ها داشته است، ولیکن همواره در پی آن بوده است که به منظور حفظ آزادی خود در تهیه فرمول سیاسی و تقویت حزب خود نه به عنوان حامی و نه به عنوان مخالف با این کشور شناخته شود. برنامه سیاسی حزب جمهوریخواه خلق مبنی بر در پیش گرفتن برداشت مستقل تر در دفاع مشترک است. این امر ممکن است به اجویت امکان دهد تا در ترتیبات دفاعی آمریکا و ترکیه تجدید نظر کند، هر چند او همواره مراقب آن بوده است تا نیاز ترکیه را به اتحاد با ایالات متحده مورد تأکید قرار دهد.

اجویت آشکارا متعهد به تجدید نظر در منع تولید خشخاش که آمریکا مشوق آن است می باشد (در عمل این تصمیم از ژوئیه سال 1971 گرفته شده است). او ظاهرا میل ندارد بر خلاف احساسات آمریکایی ها و کشورهای اروپایی درباره این مسئله رفتار کند، ولی چنین احساس می کند که ترکیه باید گشت خشخاش را تا اندازه ای قانونی سازد. او از سوی کشاورزان سابق تحت فشار قرار گرفته است زیرا وسائل معیشت این کشاورزان در نتیجه منع کشت شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته است و آنها هنوز شغل دیگری که باعث خرسندی آنها شود پیدا نکرده اند.

اجویت پیشنهاد کرده است که تدابیر فنی و دولتی در جریان فصل کشت برای جلوگیری از سوءاستفاده محصول خشخاش به مورد اجرا گذارده شود. او ممکن است همچنین دولت ایالات متحده را برای فراهم آوردن پول بیشتری جهت اجرای برنامه های جایگزین محصول و جبران خسارات وارده کشاورزان تحت فشار قرار دهد.

ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) از اواخر دهه 1960 اظهارات اجویت در محافل عمومی و خصوصی نشان داده اند که وی در مورد ارتباط با سازمان ناتو جانب احتیاط را در پیش گرفته است. معذالک وی هنوز راه دیگری را که قابل دوام باشد پیدا نکرده است. در جریان یک مصاحبه مطبوعاتی در اکتبر 1973 او اعلام داشت که در نظر دارد ترکیه را در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نگه دارد. علاوه بر این به موجب اظهار یک ناظر سیاسی قابل اطمینان او در نظر ندارد هیچ کدام از پایگاههای ناتو را تعطیل کند.چنین گمان می رود که اجویت احساس می کند ترکیه نباید برای دفاع از خود بر ناتو متکی باشد و اینکه ترکیه باید علاقه بیشتری را در حرکت به سوی هماهنگی اقتصادی و سیاسی اروپایی نشان دهد.

جامعه اقتصادی اروپا اجویت بر ادامه ارتباط ترکیه با جامعه اقتصادی اروپا اهمیت بسیاری قائل است؛ ولی او درباره خط و مشی تحولات آینده جانب احتیاط را رعایت می کند. اجویت اظهار نظر کرده است که اقتصاد ترکیه هنوز کوشش لازم را جهت شرکت کامل در جامعه اقتصادی اروپا به عمل نیاورده، همچنین معتقد است ترکیه تاکنون امتیازات بسیاری به جامعه اقتصادی اروپا داده است (به ویژه در مورد محدود کردن صدور منسوجات و میوه های ترکیه) در حالی که در مقابل امتیازات بسیار ناچیزی به دست آورده است. به نظر

ص: 102

می رسد که اجویت خواستار تجدید نظر در پروتکل بین ترکیه و جامعه اقتصادی اروپا به ویژه در ارتباط با آن بخشهایی که با دوران انتقال ترکیه از عضویت وابسته به عضویت کامل و محدود کردن بازرگانی ترکیه با کشورهای غیر جامعه اقتصادی اروپا می باشد.

مناسبات با یونان و قبرس اجویت اعلام داشته که قبرس ریشه اختلاف نظرهای بین ترکیه و یونان است. او ظاهرا معتقد است که این دو کشور علائق متقابلی فراتر از مسئله قبرس با یکدیگر دارند و باید این مسئله را هر چه زودتر حل کند. او ظاهرا از مذاکراتی که میان یونانیها و ترکها و قبرسیهای یونانی و ترک جریان دارد پشتیبانی می کند.

دانشجو و روزنامه نگار بولنت اجویت در روز 28 مه سال 1924 در استامبول به دنیا آمده است. خانواده او در سال 1929 به آنکارا منتقل شد، زیرا پدر او به عنوان نماینده از سوی حزب جمهوریخواه در مجمع بزرگ ملی انتخاب شده بود. اجویت به مدرسه ابتدایی معمار کمال (تا سال 1936) و دبیرستان آتاترک آنکارا می رفت، تا اینکه وارد استامبول، 4کالج رابرت استامبول شد. خانواده او میل داشتند که او معماری یا مهندسی یا حقوق بخواند، ولی اجویت در عوض رشته هایی را انتخاب کرد که او را به سوی حرفه روزنامه نگاری و نوشتن خلاقانه هدایت می کرد.

اجویت پس از دریافت درجه لیسانس در سال 1944 دوباره به آنکارا بازگشت و مدتی به عنوانی مترجم شفاهی در وزارت مطبوعات و رادیو و جهانگردی کارکرد. در عین حال او به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی در دانشکده زبان و تاریخ و جغرافیا در دانشگاه آنکارا پرداخت. هنگامی که رئیس او در وزارتخانه در سال 1946 به عنوان دبیر مطبوعاتی به لندن اعزام شد، اجویت نیز به عنوان دبیر این شخص به لندن فرستاده شد. اجویت در اوقات فراغت به تحصیل خود ادامه داد و در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به تحصیل زبانهای سانسکریت و بنگالی و تاریخ هنر پرداخت و در عین حال در مؤسسه کوتو به تحصیل مشغول گردید.

در سال 1949 اجویت به درجه وابسته مطبوعاتی ارتقاء یافت و در همین سمت تا سال 1950 در لندن باقی ماند و آن گاه به ترکیه بازگشت. در همان سال او به عضویت حزب جمهوریخواه خلق درآمد و به عنوان سردبیر خارجی وارد هیئت تحریریه به روزنامه اولوس که ارگان تبلیغاتی حزب جمهوریخواه بود شد. اجویت در سال 1951 و 1952 برای انجام خدمت وظیفه به عنوان افسر احتیاط در بخش تشریفات ستاد ارتش ترکیه از این روزنامه مرخصی گرفت.

در سال 1952 اجویت به روزنامه اولوس بازگشت و در جریان نه سال بعد، او مدیر اجرایی و سرانجام مدیر سیاسی آن شد. در همین سمت او روزانه تفسیرهای سیاسی می نوشت، که اغلب از رژیم عدنان مندرس که در آن زمان نخست وزیر ترکیه بود، انتقاد می کرد. علیرغم اینکه مندرس در سال 1953 روزنامه اولوس را به طور موقت تعطیل کرده بود.

در جریان سالهای 1954 تا 1957 هنگامی که اجویت ابتدا با بورس تحصیلی وزارت امور خارجه به عنوان نویسنده مهمان روزنامه ژورنال و سنتینل به ایالات کارولینای شمالی سفر کرد و سپس با استفاده از

ص: 103

بورس بنیاد راکفلر در دانشگاه هاروارد برای تحصیل تاریخ عثمانی سفر کرد. افقهای فعالیت روزنامه نگاری اجویت توسعه یافت. بین سالهای 1950 و 1957 اجویت مقدار زیادی از وقت خود را به کارهای ادبی غیر روزنامه نگاری وقف کرد و به عنوان یک مدرس، مترجم، نویسنده و منتقد شهرت قابل ملاحظه ای به دست آورد.

حزب جمهوری خواه خلق در سال 1957 اجویت با موفقیت برای احراز یک کرسی نمایندگی در مجمع بزرگ ملی از شهر آنکارا از سوی حزب جمهوریخواه خلق فعالیت کرد. او به زودی یکی از اعضای جوان این حزب شد و وارد شوراهای عالی این حزب گردید. چند عامل به ترقی سریع او در حزب کمک کرد که از جمله آنها مناسبات حسنه او باعصمت اینونو رهبر این حزب و استعداد او در سازمان دادن شاخه جوانان حزب و سمت برجسته او به عنوان سخنگوی مطبوعاتی حزب و علاقه فعالانه او در کمیته سیاست خارجی مجمع بزرگ ملی وعضویت او در کابینه «سایه» و کمیته پژوهش بود.

پس از کودتای نظامی در ماه می سال 1960، حزب جمهوریخواه خلق اجویت را به عنوان عضو مجمع مؤسسان انتخاب کرد این مجمع از سوی حکومت نظامی در ژانویه 1961 مأمور تنظیم یک قانون اساسی جدید بوده در اکتبر 1961 اجویت بار دیگر به عنوان نماینده از آنکارا در حزب جمهوریخواه خلق انتخاب شد و در هیئت مرکزی اداری این حزب سمتی به دست آورد.

وزیر کار و مرد دست راست اینونو در نوامبر سال 1961 اجویت در کابینه ائتلافی تحت ریاست اینونو سمت وزارت کار را به دست آورد.

کابینه ائتلافی مرکب از حزب جمهوریخواه خلق و حزب عدالت بود (در این اوضاع احوال او به علت نداشتن وقت از کار خود در روزنامه اولوس کناره گیری کرد). اجویت علیرغم نداشتن تجربه در امور کارگری یک وزیر بسیار قابل از آب درآمد و در جهت پیشبرد حقوق کارگران و پشتیبانی از قوانین ترقی خواهانه کار کرد. در جریان ترمیم کابینه در ماه ژوئن 1962 اینونو از او خواست که در سمت وزیر کار باقی بماند.

ایثار اجویت به آرمان کارگران بدون شک صمیمانه بود. معذالک انگیزه اش، میل سیاسی او برای تقلیل نفوذ حزب کارگر ترکیه بود. در پایان دوران وزارت او در فوریه سال 1965، اجویت در میان دانشجویان و کارگران پیروان متعددی را به دست آورد و موقعیت او به عنوان سخنگوی حزب جمهوریخواه خلق به خوبی مستحکم شد. او همچنین از طریق اجتناب از مانورهای زیرکانه و محیلانه و از حملات شخصی علیه سایر اعضاء احترام زیادی در حزب به دست آورد و جایگزین تورخان فیض اوغلی به عنوان سخنگوی اندیشمندان جوان حزب جمهوریخواه خلق گردید (فیض اوغلی اکنون رهبر حزب اتکاء جمهوریخواه است).

از سال 1961 عصمت اینونو اعتماد بسزایی نسبت به اجویت داشت. در دوران 1963 تا 67 مناسبات شخصی این دو بقدری نزدیک بود که اظهارات عمومی اینونو به منزله طنین اظهارات اجویت تلقی می شد.

در فوریه سال 1966 فتحی چلیکباش رهبر حزب جمهوریخواه خلق اجویت را به عنوان بانفوذترین

ص: 104

مشاور اینونو می شناخت.

میانه رو چپگرا سیاستهای اجویت در جریان مدتی که وی وزیر کار بود گرایشهای چپی داشت. اجویت از پایگاه جدید سیاسی خود به عنوان حزب جمهوریخواه خلق از زونگولداک (که در پاییز سال 1965 انتخاب شده بود) شروع به دفاع از برنامه های سوسیالیستی در برنامه های حزبی کرد. در سال 1966 اجویت عصمت اینونو را متقاعد کرد تا از او فرقه چپگرای او به جای فیض اوغلی پشتیبانی کند. فیض اوغلی اصرار داشت که حزب در مرکز طیف سیاسی باقی ماند. اجویت معذالک بسیار مواظب بود که بین سوسیالیزم از نوعی که او طرفداری می کرد و سوسیالیزم حزب کارگر ترکیه که دارای تمایلات افراطی چپی بود، تفاوت قائل شود. او تأکید کرد که جنبش چپ میانه رو او صرفاً مجری اصول سوسیال دمکراسی بود که توسط انقلاب سال 1960، تبلیغ می شد.

در اکتبر 1966 اجویت به دبیر کلی حزب جمهوریخواه خلق انتخاب شد و به اتفاق حامیان خود سیاست حزبی را به سوی چپ میانه رو تغییر داد. این حرکت به سوی چپ بدون مبارزه از سوی مخالفان باقی نماند. در ماه می 1967 عده ای از انتقاد کنندگان از اجویت، به عنوان اعتراض علیه سیاست حزب کناره گیری کردند و حزب اتکا را تشکیل دادند. علیرغم یک چنین اختلافی برنامه اجویت و حیثیت و قدرت او در داخل حزب در کنوانسیونهای حزبی در سالهای 1967 و 1970 تأیید شود. در اواسط 1968 اجویت به نحو وسیعی به عنوان برجسته ترین مدعی ریاست حزب جمهوریخواه خلق در صورت کناره گیری یا مرگ اینونو تلقی شد؛ هرچند بعضی از رهبران حزب او را جوانتر و کله شق تر از آن می دانستند که بتواند پشتیبانی عناصر محافظهکارتر حزب را جلب کند. اینونو در آن زمان درباره آینده اجویت در حزب شک و تردیدهایی پیدا کرده بود، ولی انتخاب کنندگان اجویت در حوزه انتخابی زنگولداک با انتخاب مجدد او به عنوان نماینده در پاییز سال 1969 پشتیبانی خودرا از او به اثبات رساندند.

استعفا هنگامی که اینونو در ماه مارس 1971 تصمیم گرفت به اعضای حزب جمهوریخواه خلق اجازه دهد در کابینه نهاد اریم سمت وزارت کسب کنند. بولنت اجویت علیرغم مناسبات شخصی بسیار نزدیک با اینونو و احترام نسبت به اینونو از سمت خود به عنوان دبیر کل حزب استعفا داد. او استدلال کرد که حکومت اریم که یک حکومت («مافوق سیاست» طبق تقاضای سران نظامی است، در واقع بدان منظور تشکیل شده است تا «خوشایند سرمایه داران بیگانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و بازار مشترک اروپا» باشد و بنابر این به نفع دمکراسی ترکیه نیست. اجویت به دنبال استعفای خود کوشید تا از بدتر شدن قطع مناسبات خود با اینونو اجتناب کند و از محیط سیاست آنکارا خارج بوده و در عوض به تحکیم موقعیت برجسته خود در سطوح محلی و ایالتی حزب جمهوریخواه خلق بپردازد. معذالک شکاف بین این دو مرد (مقصود اجویت و اینونو) وسیعتر شد و با خودداری اجویت

ص: 105

رئیس حزب جمهوریخواه خلق کوششهای اجویت چنان موفقیت آمیز بود که در کنوانسیون این حزب در ماه می 1972 اجویت به ریاست این حزب انتخاب شد. اینونو پس از آنکه در کوششهای خود برای بر کنار کردن پشتیبانهای اجویت از مواضع قدرت در حزب شکست خورد، از سمت خود استعفا داد. انتخاب اجویت ضربه جدی به ثبات کوتاه مدت حزبی بود. بسیاری از اعضای پیرتر و محافظه کارتر حزب تهدید به تشکیل یک حزب جدید کردند که به دقت می توان گفت منعکس کننده نظریات سیاسی آنها بود. بسیاری از دیگران معتقد بودند که تغییر در رهبری حزب مشخص کننده پایان حزب جمهوریخواه خلق بر اساس ماهیت اولیه خود می باشد. عده ای از ژنرالهای ارشد ارتش همچنین انتخاب اجویت را آشوب انگیز تشخیص دادند. این ژنرالها که نسبت به اجویت به عنوان یک مرد چپگرا اعتماد نداشتند، به ممدوح تخماق، رئیس ستاد ارتش ترکیه توصیه کردند تا برای جلوگیری از روی کار آمدن در انتخاب عمومی آینده تدابیری اتخاذ کند.

در پاسخ به این تحولات اجویت کوشید تا یک چهره دولتمردانه از خود ایجاد کند و نشان بدهد که او یک رادیکال لجام گسیخته نیست و درصدد التیام - زخمهای حزب جمهوریخواه خلق است. او تأکید کرد که حزب جمهوریخواه خلق فقط اندکی به چپ متمایل شده است و خواهد کوشید آنرا در همان جهت پیش ببرد معذالک اجویت که در ماه ژوئیه بار دیگر ریاست حزب انتخاب شده و از این انتخاب تشویق شده بود برای نشان دادن کنترل خود بر روی حزب فرصت را از دست نداد. در نوامبر 1972 او سیاست اینونو را در پشتیبانی حزب جمهوریخواه خلق از ائتلاف مافوق سیاست معکوس کرد و برنامه پنجساله اقتصادی را که اخیرا به تصویب رسیده بود، مورد انتقاد قرار داده و فرید ملن و نخست وزیر وقت را متهم کرد که بیش از اندازه تحت تأثیر احزاب دست راست ائتلافی قرار گرفته است. در پاسخ اینونو 25 نماینده از حزب جمهوریخواه خلق استعفا کردند.

در ماه دسامبر اجویت اعلام داشت که حکومتهای غیر حزبی فاقد کارآیی هستند و توصیه کرد که حکومت سیاسی هر چه زودتر باز گردد.

در ماه ژانویه 1973 او مناسبات بین حکومت و مقامات حکومت نظامی را (که در بهار1971 به دنبال اخراج سلیمان دمیرل نخست وزیر با دادن اتمام حجت از سوی نظامیان برقرار شده بود) مورد انتقاد قرار داد. با چنین کاری او رضایت بدون سرو صدای نظامیان ترکیه را که علیرغم مداخله خود، شکلهای دمکراتیک را در سیاست ترکیه حفظ کرده بودند، به مبارزه برانگیخت. تحت راهنمایی اجویت در انتخاب ریاست جمهوری در مارس 1973 حزب جمهوریخواه خلق به عنوان اعتراض علیه فشار نظامیان جهت انتخاب ژنرال فاروق گورلر از دادن رأی امتناع کرده بود، ولی هنگامی که یک کاندیدای دیگر به نام فخری کورترک که به هیچ کدام از احزاب تعلق نداشت و در نتیجه سازش بین طرفین پیشنهاد شده بود در انتخاب ریاست جمهوری شرکت کرد و نعیم تلو در ماه آوریل حکومتی تشکیل داد. حزب جمهوریخواه خلق تصمیم گرفت تا در صف مخالفین باقی بماند.

در همان دوران 1972 و 73 در حالی که اجویت از حکومت تحت سرپرستی نظامیان انتقاد می کرد، نظامیان بیش از پیس نسبت به اجویت ظنین شدند. یک منبع نظامی موثق گزارش داد که مقامات حکومت نظامی در نوامبر 1972 سرگرم بررسی نطقهای علنی ضبط شده اجویت شدند تا ببینند که آیا او قانونی را نقض کرده است یا خیر. این منبع همچنین گزارش داد که صحبت از برچیدن مصونیت پارلمانی اجویت در

ص: 106

میان بوده تا او را به خاطر انتقاد از حکومت نظامی تحت تعقیب قانونی قرار دهند. یک منبع نظامی دیگر در ماه دسامبر گزارش داده بود که همین مقامات در نظر دارند، اجویت را به اتهام تشویق به مخالفت علیه نظام کنونی تحت تعقیب قانونی قرار دهند؛ ولی ظاهرا این فعالیتهای نتیجه ای نداده است.

مسافرت اجویت در اروپا بسیار سفر کرده است. او در سال 1951 به عنوان عضو هیئت مطبوعاتی به دعوت وزارت امور خارجه به انگلیس از این کشور دیدن کرد و در سال 1953 به عنوان عضو هیئت مطبوعاتی تحت سرپرستی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از فرانسه، پرتغال و ایتالیا بازدید به عمل آورد. در سال 1958 به عنوان عضو هیئت نمایندگی مجمع بزرگ ملی وابسته به مجمع مشورتی اروپا به شهر استراسبورگ رفت. او همچنین در سال 1964 به عنوان وزیر کار برای تحقیق درباره اوضاع کارگران ترکیه در خارج در سراسر اروپا سیر و سیاحت کرد. گفته می شود که او در کشورهای غربی احساس ترغیب نمی کند.

سبک بعضی از ناظران، اجویت را به عنوان یک مرد خوشایند و خوش رفتار توصیف کرده اند. دیگران وضع روحی او را اندکی فاقد خوش مشربی تشخیص می دهند و شخصیت جذاب ظاهری او را به عنوان یک سادگی و صمیمیت مطالعه و حساب شده تلقی می کنند. اجویت به نظر یک مأمور سفارت آمریکا یادآور یک شاگرد مدرسه با استعداد درخشان و خوش رفتاری است که از میان همشاگردیهایش برای نشان دادن به بازدید کنندگان خارجی انتخاب می شود. موضع و ژستهای او گاهی چنین القاء می کنند که فاقدآسودگی خاطر بوده و همواره در حال تشنج به سر می برد.

در مبارزات سال 1973 حامیان اجویت لقب کارا اوغلان را به او دادند کارا اوغلان یکی از قهرمانهای فولکلور ترکیه است که شبیه رابین هود، عیار و قلدر تاریخ انگلستان است. آنها این لقب را مناسب اجویت می دانستند، زیرا قهرمان آنها دارای شهامت و سجایای اخلاقی بوده و رنگ چهره و موهای سیاه و قیافه پسرانه او با تصویر آنها از کار اوغلان جور در می آید.

اجویت اندیشمند اجویت اندیشمندی است که علائق او از سیاست فراتر می رود و به هنر و ادبیات نیز علاقه دارد. او نسبت به دوره رنسانس و بشردوستی و فلسفه هند علاقه خاصی نشان داده است. او از اوان کودکی شعر می گفته و بعضی از آثار او به عنوان شاعر و مقاله نویس و منتقد به انگلیسی ترجمه شده اند. آثاری که او از منتشر شده شامل ترجمه هایی از انگلیسی به ترکی از «کوکتل پارتی» تی.اس.الیوت و «زن آندروس» اثر تورنتون و ایلدر و دو اثر از رابیندرانات تاگور شاعر هندی به نام «گیتانجالی» و «آواره کوشلاو» می باشد.

در سال 1954 اجویت یکی از صاحبان و ویراستاران نشریه فرهنگی و سیاسی «فوروم» بود که در آن زمان تازه تأسیس شده بود.

اجویت که یکی از اعضای جامعه اندیشمندان ترکیه است، برای رهبری اندیشمندان اهمیت

ص: 107

فوق العاده ای قائل است. او رهبری را به عنوان وظیفه اندیشمندان تلقی می کند تا امتیاز آنان. اجویت به لحاظ نظرهای ناشی از تعقل دقیق شهرت دارد و به عنوان یک مرد سازمان یافته، کارا و پر انرژی توصیف شده است.

در سال 1952 اجویت یکی از بنیانگذاران جمعیت هنری «هلیکون» در آنکارا بوده است. از سال 1963 او عضویت «آنکارا، 4جمعیت روزنامه نگاران آنکارا» و «جمیعت منتقدان هنری بین المللی» و «مؤسسه مطبوعاتی بین المللی» را دارا می باشد.

نخست وزیر به عنوان یک ناطق خوب شناخته شده است. او به سینما بسیار علاقه دارد. مبتلا به زخم معده است و مشروبات الکلی نمی نوشد؛ هر چند به مهمانان خود مشروبات الکی تعارف می کند. اجویت به زبان انگلیسی به خوبی صحبت می کند.

خانواده هنرمندان رخصان اجویت 51 ساله که از سال 1945 همسر نخست وزیر است، فارغ التحصیل رابرت کالج استامبول می باشد که در همان دانشکده با اجویت آشنا شده بود. یک منبع گزارش می دهد که او سیاست را به عنوان یک عامل نفوذی مخرب تلقی می کند. از تغییراتی که سیاست در زندگی او به وجود آورده خوشش نمی آید. این منبع همچنین تأکید می کند که خانم اجویت روزنامه نگاری خالص و نوشتن خلاقه را شغل طبیعی همسر خود می داند و امیدوار است که همسرش روزی این کار را از سر گیرد. معذالک یک منبع مدعی است که خانم اجویت قوه محرکه حرفه سیاسی شوهرش می باشد. خانم اجویت باهوش و خوشایند و نسبتا آرام است، او نقاشی نسبتا بااستعداد است و به زبان انگلیسی به نحو بسیار خوبی صحبت می کند. اجویت ها فرزند ندارند.

نازلی مادر نخست وزیر نیز یک نقاش نسبتا برجسته است و به تدریس هنر مشغول است. مادر نخست وزیر از اعضای بنیانگذار شاخه زنان حزب جمهوریخواه خلق است که در سال 1952 تأسیس شد و از همان زمان رئیس این سازمان در شعبه ایالتی اسکودار بوده است. 11 فوریه 1974

روابط ایران و ترکیه

سند شماره (4) تاریخ: 13 اسفند ماه 1356- 5 مارس 1978طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در تهران، با اولویت 2888 موضوع: روابط ایران و ترکیه 1- در تاریخ 9 اسفندماه مشاور سیاسی ایران، اردلان با نیمتس مشاور وزارتخانه جهت انجام تبادل نظر کلی پیرامون روابط ایران و ترکیه ملاقات نمود.

2- اردلان از نیمتس خواست که در مورد سفرش به ترکیه مختصر توضیحی بدهد. نیمتس از سیاستهای اجویت در قبال قبرس، یونان و مشکلات اقتصادی تمجید کرد. وی گفت دولت اجویت دریافته است که مشکلات اقتصادی وخیمتر از آن است که تصور می کرده است و برداشت جامعه بین الملل از ترکیه به خاطر مشکلات مربوط به قبرس و یونان، حل مشکلات اقتصادی و امنیتی این کشور را پیچیده تر کرده است. بخش اعظم گفتگو در آنکارا به تمایل ترکیه به دریافت کمک اقتصادی متمرکز بود تا بافت اجتماعی

ص: 108

دمکراتیک بتواند در برابر اقدامات توأم با صرفه جویی مقاومت نماید.

3- آمریکا با ترکیه احساس همدردی نموده و اظهار داشت که میل دارد ترکیه را در حل مشکلات یاری دهد و گرایش آن را نیز به سوی غرب حفظ کند. در همان حال، توافق ترکیه و صندوق بین المللی پول و دیگر اعتبار دهندگان مهم خارجی ضرورت بسیار دارد. نیمتس یادآور شد که اولین سفر وی به آنکارا مصادف بود با سفر جلود، نخست وزیر لیبی به این کشور. اجویت از لیبی خواستار حمایت اقتصادی شده بود و با وجود آشکار نشدن پاسخ لیبی، اجویت ظاهرا از سفر جلود خوشحال به نظر می رسید.

4- مشاور ایرانی گفت که اجویت کلاً با کشورهای بیطرف مراوده دارد و تا حدودی جذب قذافی رهبر لیبی شده است. وی گفت بسیاری از مقامات ترک میل دارند که این کشور با شوروی به توافق بیشتری دست یابد.

5- با در نظر گرفتن شرایط بالا،نیمتس پیشنهاد کرد که بهتر است ایران و دیگر کشورهایی که میل دارندگرایش غربی ترکیه حفظ شود، با مقامات ترکیه پیرامون نگرانیهایشان اظهار همدردی بنمایند.

6- اردلان در پاسخ گفت از جنگ جهانی دوم، ایران رسما با هم پیمان سنتو یعنی ترکیه، روابط حسنه ای برقرار کرده است. در واقع انزوای ترکیه و ناسیونالیزم درونگرای آن و تاریخ عثمانی و رقابت پارسی سبب شده است که بین دو کشور فاصله ایجاد شود .

7- اردلان چندین بار موضوع صحبت را عوض کرد و به «مسائل مهم مورد نگرانی ایران» اشاره نمود.

وی این مسائل را تحت عنوان شاخ آفریقا، و بن بست حاضر در مذاکرات مصر و اسرائیل توصیف نمود.

وی گفت ادامه وخامت موضع غرب در شاخ آفریقا، سرانجام بر تصور سعودیها از غرب تأثیر خواهد گذارد و منجر به ارزیابیهای دوباره ای خواهد شد که در نتیجه آن ضربات سنگینی به مواضع اقتصادی غرب، وارد خواهد آمد. وی گفت ترس از آن دارد که شکست ابتکار صلح سادات منجر به تندروی در خلیج و خاورمیانه شده و خساراتی را به ایران و آمریکا وارد سازد.

8- در این لحظه نیمتس گفت پس از جنگ جهانی، ترکیه یکی از همسایگان آرام، با ثبات و دارای گرایش غربی ایران بوده است. هر دو گفتند که این روند باید ادامه یابد.

9- اظهار نظر: نیمتس هنگام اقامت در آنکارا از مقامات بلند پایه ترکیه سؤال کرد که آیا با وجود مشکلات جاری ترکیه آنها هرگز به فکر افتاده اند که از همسایگان دوست خود چون ایران و عربستان سعودی خواستار کمک شوند؟ در صورتی که مخاطبین بتوانند در این زمینه اظهار نظر بنمایند، موجبات امتنان این وزارتخانه فراهم خواهد گردید. کریستوفر

ترکیه خواستار تمدید مهلت بازپرداخت نفتی خود شده است

سند شماره (5) تاریخ: 15 اسفند ماه 1356 - 6 مارس 1978طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: ترکیه خواستار تمدید مهلت بازپرداخت نفتی خود شده است خلاصه: دبیر کل وزارت امور خارجه ترکیه در بخش امور اقتصادی دوجانبه، بهیک هزار، به مشاور اقتصادی گفت که ترکیه از شوروی و ایران خواسته است که مهلت بازپرداختهای نفتی این کشور را تمدید

ص: 109

نمایند، و همچنین از لیبی خواستار خرید نفت بیشتر شده است. هزار معتقد است که شوروی نفت خود را به طور نسیه در اختیار ترکیه قرار خواهد داد، ولی ایران این کار را نخواهد کرد. لیبی قادر نیست نفت بیشتری به ترکیه بدهد، ولی اظهار داشته است که مایل است پیرامون مسائل اقتصادی دیگر از جمله تمدید مهلت بازپرداخت نفتی به مذاکره بنشیند. گرچه توافق با عراق در زمینه بازپرداختهای نفتی به نتیجه نرسیده است، منابع جدید حاضر نیستند به جای عراق به این کشور نفت ارسال دارند، ولی خواهند توانست مصرف روزافزون را تأمین نمایند. در تلاشی برای تمدید مهلت بازپرداخت، ترکها سعی دارند در مدیریت قروض خود انعطاف پذیری خاصی را پدید آورند. سفارت پیشنهاد می کند که شاید بهتر باشد دولت آمریکا با استفاده از نفوذ خود در ایران، از این کشور بخواهد که مهلت بازپرداخت نفتی ترکیه را تمدید نماید. (پایان خلاصه) 1- در تاریخ 10 اسفندماه مشاور اقتصادی با بهیک هزار دبیر کل امور اقتصادی دوجانبه وزارت امور خارجه ترکیه ملاقات نمود تا پیرامون جنبه های اقتصادی سفر جلود نخست وزیر لیبی به آنکارا گفتگو نماید. هزار اطلاعات تلگرام مرجع را تأیید نمود. پس از آن بحث پیرامون واردات نفتی ترکیه متمرکز گردید. هزار گفت که ترکیه در نظر دارد از شوروی و ایران نفت خریداری نماید و نفت دریافتی خود از لیبی را افزایش دهد و در عین حال خواستار تمدید مهلت بازپرداخت نفتی خود در رابطه با این سه کشور و عراق است.

2- برای محو کمبودهای مزمن خود، از مدتها پیش ترکیه میل داشته است که از شوروی نفت خریداری نماید؛ چون از نظر جغرافیایی یک منبع مناسب است. در مذاکرات تجاری اوت و دسامبر گذشته ترکیه از شوروی خواست که به این کشور نفت بفروشد، لیکن شوروی تقاضای آن را رد کرده بود. ولی بنا به گفته هزار، شوروی در ماه اوت اعلام کرده بود که در سال 1980 قادر خواهد بود به ترکیه نفت بفروشد.

هزار گزارشی را که در نشریه 10 اسفند ماه روزنامه طرفدار دولت به نام ملیت، مبنی بر ورود هیئت تجاری شوروی به آنکارا در اواسط مارس برای فروش نفت نسیه توسط شوروی به ترکیه چاپ شده بود تأیید کرد. وی گفت دولت ترکیه مایل است که این معامله بر اساس تهاتری صورت گیرد. وقتی گفتیم که شوروی خود با کمبود نفت رو به روست، هزار به مقاله ای در نیوزویک در رد این ادعا اشاره کرد، لیکن اعتراف نمود که طبق اظهار جلود، شوروی سالانه 6 میلیون تن نفت از لیبی خریداری می کند.

3- هزار به ما گفت که دولت ترکیه میل دارد سالی یک میلیون تن نفت از ایران خریداری کند. وی گفت با ایرانیها در این زمینه تماس حاصل شده، لیکن به نظر وی این مذاکرات نیز به خاطر شرایط باز پرداخت مانند گذشته شکست خواهد خورد؛ چون دولت ترکیه میل دارد به صورت نسیه از ایران خرید نماید. شاه همیشه خواستار بازپرداخت به صورت نقد بوده است.

4- هزار در مذاکرات اخیر بین جلود و نخست وزیر اجویت (تلگرام مرجع) حضور داشت. وی گفت ترکیه از جلود خواسته است که علاوه بر 3 میلیون تن نفتی که سالانه به ترکیه می فروشد، سالانه 6 تا 7 میلیون تن نفت اضافی نیز در اختیار این کشور قرار دهد. ترکیه امیدوار بود که حداقل 3 میلیون تن نفت اضافی از طریق لیبی به دست آورد، لیکن جلود به آنها گفته بود که به خاطر تعهدات دیگر لیبی این کار عملی نخواهد بود. ولی جلود توافق کرد که پیرامون تمدید مهلت بازپرداخت نفتی ترکیه، صدور اعتبار دراز مدت برای ترکیه و خرید موارد کشاورزی ترکیه حتی بیش از نیاز لیبی را مورد بحث قرار دهد. هزار

ص: 110

گفت امکان دارد که لیبی از گندم ترکیه به عنوان «کمک خارجی» استفاده کند. طبق اظهارات هزار، اجویت از وزارت امور خارجه ترکیه خواهد خواست که در اواخر ماه جاری در این مذاکرات که در سطوح فنی بین ترکیه و لیبی انجام خواهد گرفت به توافق دست یابد. باطرح این سؤال که آیا ممکن است این توافقها طبق بیانیه جلود در هنگام بازدید اجویت از لیبی امضاء شود یا خیر، هزار گفت وی انتظار دارد که این کار قبل از آن انجام گیرد.

5- هزار اعتراف کرد که در زمینه تهدید مهلت بازپرداخت ترکیه و عراق به توافق نرسیده اند و میزان این بازپرداختها حدوداً معادل 300 میلیون دلار می باشد. معذالک وی گفت که دولت ترکیه در نظر ندارد از منابع جدید به جای عراق نفت خریداری نماید: ولی وجود منابع جدید برای تأمین نفت وارداتی 17 میلیون تنی سال 1978 ضروری است؛ در حالی که میزان واردات نفتی ترکیه در سال 1977 معادل 15 میلیون تن بود.

6- اظهار نظر: دولت اجویت در تلاش برای تمدید مهلت بازپرداخت خود می باشد تا بتواند در مشکلات مربوط به قروض خود نوعی انعطاف پذیری را پدید آورد. قروض کوتاه مدت ترکیه که باید در سال 1978 بازپرداخت گردد، حدود 3-2 میلیارد دلار می باشد. متأسفانه هزینه تأمین تمدید مهلت بازپرداخت نفتی، افزایش وابستگی این کشور به نفت شوروی و دیگر اقمار آن می باشد، که برای هم پیمانان غربی ترکیه موجبات نگرانی بسیاری را فراهم آورده است. توافق بین شوروی و ترکیه در مورد خرید نفت به چند دلیل تحقق نخواهد یافت. ما می دانیم که شوروی در رابطه با تعهدات صادراتی خود با کمبود نفت روبه روست؛ و میدانیم که ترکیه از کشیده شدن به زیر سلطه همسایه شمالی خود می ترسد. ولی معلوم نیست که شورویها تا چه حد حاضرند منابع نادر نفتی را فدای امتیازات سیاسی در ترکیه بنمایند.

7- اقدام مقتضی: دولت آمریکا ممکن است با استفاده از نفوذ خود در ایران بخواهد که این کشور علاوه بر ارسال نفت بیشتر مهلت بازپرداختهای نفتی ترکیه را نیز تمدید نماید. این امر سبب از بین رفتن و یا محدود شدن نفوذ شوروی در ترکیه و تخفیف بحران مالی در ترکیه خواهد شد.

8- پیام بالا قبل از دریافت مرجع ب تهیه شده بود. سفارت میل دارد امکان ارسال نفت توسط ایران به ترکیه بر اساس تمدید مهلت بازپرداخت در رابطه با گفتگو مشاور نیمتس و مشاور سیاسی ایران، اردلان و تقاضای وزارتخانه پیرامون اظهارنظر در رابطه با پاراگراف 9 مرجع ب مطرح نماید. اسپیرز

روابط اقتصادی ایران و ترکیه

سند شماره (6) تاریخ: 16 اسفند 1356-7 مارس 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - موضوع: روابط اقتصادی ایران و ترکیه خلاصه: روابط دو جانبه اقتصادی بین ایران و ترکیه هنوز هم با مانعی چون اختلاف موجود پیرامون دریافت مالیات توسط ترکیه از کامیونهای ترانزیت حامل علامت تی. آی. آر روبرو می باشد. حتی اگر این مانع نیز از میان برداشته شود، منابع دولت ایران معتقدند که ایران 2/1 میلیارد دلار اعتبار سال 1975 را در اختیار ترکیه قرار نخواهد داد. تحلیل موجود مرجع الف و مراجع پیشین از قبیل غرور و عصیان دو جانبه استوار بر عوامل فرهنگی و تاریخی هنوز هم مصداق می یابد. (پایان خلاصه)

ص: 111

1- اولین و تنها اجلاس کمیته مشترک وزیران ترکیه و ایران پیرامون همکاریهای اقتصادی و فنی در آنکارا در اکتبر سال 1975 برگزار گردید. این گردهمایی منجر به امضای یک پروتکل اقتصادی دو جانبه گردید که طی آن ایران ملزم به صدور 2/1 میلیارد دلار اعتبار به ترکیه می گردد تا نیمی از آن در عمران تأسیسات ترابری ترکیه به کار برود. وضع مالیات غیرمنتظره از طرف ترکیه در قبال کامیونهای حامل علامت تی.آی.آر. در ژانویه 1976 سبب شد که کامیونهای ایرانی مجبور شدند در ازای هر تن کیلومتر 40 قروش مالیات به ترکیه بپردازند چون در این زمینه قرار دارد دو جانبه ای امضاء نشده بود. ایران که طبق قرارداد دو جانبه قبلی حدود 9 قروش مالیات می پرداخت از ترکیه می خواهد که با همسایه خوب خود گرچه حاضر نیست اعتبار مهمی به این کشور بدهد، بهتر از اینها رفتار نماید. در همین حال شرکتهای حمل و نقل ایرانی نیز یا با شرکتهای خارجی دیگر شریک شده اند تا بیش از 25 قروش مالیات نپردازند و یا طبق گزارش سفیر به صورت یک شرکت جداگانه در ازای هر کامیون 19 تا 20 تنی حدود 2600 تا 2700 مارک آلمانی می پردازند. طبق اظهارات منابع ایرانی، به ایرانیها اذیت و آزار می شود و در ترکیه از دریافت ریال ایرانی به عنوان مالیات کامیونها ممانعت به عمل می آید و از کامیونهای ایرانی که وارد ترکیه می شوند خواسته می شود که مالیات خود را به دلار یا ارزهای معتبر دیگر بپردازند. علاوه بر این گفته می شود که ترکیه از بازنگهداشتن گمرک مرزی ترکیه به طور شبانه روزی امتناع می ورزد، در حالی که ایران گمرک خود را بیست و چهار ساعته باز نگهداشته است و همین امر از جانب ترکیه سبب شده است که صف طویلی از کامیونداران در آن سوی مرز ترکیه منتظر صدور اجازه ورود معطل بمانند.

2- میربها دبیر کل امور اقتصادی و مالی مسئول امور بین المللی آسیا و آفریقا در مورد روابط دو جانبه با مقام اقتصادی در تاریخ 15 اسفند ماه گفتگو کرد. وی گفت روابط از طریق سازمان همکاری و عمران منطقه ای و سنتو به خوبی در جریان است، لیکن روابط دوجانبه از اکتبر 1975 متوقف مانده است. او با سفیر ترکیه به کرات ملاقات می کند ولی در رابطه با بن بست اساسی ترانزیت تا به حال هیچ گونه گشایشی پدید نیامده است. وی گفت مهمترین مانع همکاری اقتصادی یعنی مالیات ترانزیت از نظر مالی برای ایران حائز اهمیت نیست. لیکن طرز برخورد ترکیه را در روابط بین دو کشور نشان می دهد. دولت ایران آماده است با تشکیل اجلاس دیگری در سطوح وزیران این مانع را از میان بردارد، لیکن سفیر ترکیه طفره می رود و به سفر ناموفق وزیران ترابری و مالی به تهران در نوامبر 1976 اشاره می کند (گزارش مرجع الف) میربها می گوید بنا به اعتقاد دولت ایران دو وزیر مزبور قادر هستند که یا میزان مالیات را کاهش دهند و یا کشوری را از پرداخت آن معاف نمایند. به هر حال، برنامه ای برای مذاکرات بیشتر در نظر گرفته نشده و میربها فکر نمی کند که پیشرفتی در این زمینه حاصل آید، که خود شرط اصل پیشرفت در زمینه های دیگر اقتصادی است.

3- میربها به دو مسئله مربوط دیگر که باید حل شود تا اعتبار مشخص شده در پروتکل به ترکیه داده شود اشاره کرد که عبارتند از:

الف) دولت ایران اصرار دارد که مطالعات امکان پذیری هر پروژه مندرج در پروتکل، قبلاً تسلیم این دولت شود.

ب) دولت ایران نیز مطابق با گزارش پیشرفت پروژه ها این اعتبار را صادر خواهد کرد و به دولت ترکیه اجازه نخواهد داد که به دلخواه خود از این اعتبار استفاده کند.

ص: 112

4- میربها گفت که دولت ایران به اوضاع اقتصادی ترکیه که کاملاً واقف است و اگر دولت ترکیه حسن نیت نشان دهد، دولت ایران نیز به پروتکل خود عمل خواهد کرد. دولت ایران فکر می کند که دولت ترکیه می خواهد از این اعتبار در موازنه پرداختهای خود استفاده کند و نمی خواهد از آن در زمینه احداث و پیشبرد پروژه ها بهره برداری نماید. طبق اظهارات اظهارات میربها، ایران به ترکیه گفته است: «اگر شما در زمینه موازنه پرداخت خود به کمک احتیاج دارید (یعنی حدود 100 تا 200 میلیون دلار) این موضوع را اعلام نمایید.» این به معنی آن نیست که دولت ایران آماده ارائه کمک در این زمینه است؛ ولی میل دارد دولت ترکیه را وادار کند که اهداف مربوط به قروض خود را مشخص نماید و با این کار ایران در نظر دارد نقش کمک دهنده را ایفا کرده باشد.

5- اظهار نظر پیرامون نکات خاص مطروحه در گزارش آنکارا 1657 در پیام جداگانه خواهد آمد.میکلوس

تعویق مهلت پرداخت به ایرانیها

سند شماره (7) تاریخ: 18 اسفند 1356-9 مارس 1978طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: روابط ایران و ترکیه: تعویق مهلت پرداخت به ایرانیها خلاصه: به نظر ما در حال حاضر ایده ارسال نفت توسط ایران به ترکیه بر اساس امتیاز و یا تعویق مهلت پرداخت امکان پذیر نیست. این نتیجه گیری بر چند دلیل استوار است که به تعدادی از آنها در گزارشهای آنکارا 1722 و آنکارا 1657 و نیز تهران 2332 اشاره شده است. ایران اصولاً می داند که برقراری روابط بهتر با ترکیه به نفع آن کشور است و بدون شک به همین دلیل بوده است که شاه از سفیر خود در آنکارا خواسته است که در جهت بهبود روابط تلاش نماید. ولی به نظر ما حداقل در کوتاه مدت، شاه نسبت به ماحصل این روابط چندان خوش بین نیست. ایران مشکل ترکیه را آنقدر بنیادین و پیچیده می داند که فکر نمی کند با کمکهای اقتصادی لیبرال حل گردد. این کشور از آشفتگی صحنه سیاسی ترکیه و خشونت و ناآرامی حاصل از بی نظمی سیاسی نگران است و احتمالاً با محدودیتهای رهبران ترکیه نیز در پاسخگویی به تقاضای ایران، به طرز واقعگرایانه ای برخوردار می کند، ولی در رابطه با کمکهای ایران خواستار دریافت امتیازاتی از سوی ترکیه نیز می باشد. به نظر ما مداخله در مسئله ارسال نفت ایران به ترکیه ثمر نخواهد داشت و طرز تفکر طرفین را نسبت به یکدیگر چندان تغییر نخواهد داد. (پایان خلاصه) 1- در همان حال که سفارت در نتیجه تلاشهای دیپلماتهای ایرانی در آنکارا در جهت بهبود روابط بین ایران و ترکیه ترغیب به همکاری می شود و معترف است که حسن نیت ما در اینجا ممکن است به بهبود روابط اندکی کمک نماید ولی فکر نمی کنیم که گفتگوهای ما با دولت ایران جهت تمدید مهلت بازپرداخت ترکیه در ازای نفت خام ایران (که مداخله ها باید در سطوح بالا صورت گیرد) ثمری به بار آورد. واقعیت این است که تخفیف قیمت نفت اوپک و تمدید مهلت بازپرداخت به خاطر حساسیت و وسواس ایرانیها باید از طریق سیاستهای مربوط به قیمت نفت تعیین و مشخص گردد. ایرانیها در گذشته نیز میل نداشته اند اعتبار دراز مدت و یا میان دوره ای به خریداران نفتی بدهند (گذشته از تخفیفهای جزئی در معاملات که آن هم ناشی از اوضاع خاص بازار است) مگر در موارد بسیار استثنائی چون مشکلات عمیق مربوط به موازنه

ص: 113

پرداختهایی که می تواند ثبات یک کشور همسایه را به مخاطره افکند. ایران در مورد کشورهایی که از شرکت ملی نفت ایران تمدید مهلت بازپرداخت دریافت می کنند اطلاعاتی فاش نمی کند که احتمالاً چهار کشور (و احتمالاً سودان) یعنی هند، سری لانکا، پاکستان و بنگلادش به این هدف دست یافته اند. تنها اطلاعات دقیق موجود در رابطه با هند است، یعنی به محض دریافت نفت یک سوم قیمت قبلاً پرداخت می گردد و دو سوم باقیمانده در مدت 5 یا 6 سال با نرخ بهره ممتاز قابل بازپرداخت خواهد بود. حتی اگر دولت ایران متقاعد شود که باید با ترکیه نیز مانند هند و بنگلادش رفتار نماید، طرز عملکرد ترکیه در مورد مالیات ترانزیت تی. آی. آر. و طرز برخورد آنها با 2/1 میلیارد دلار اعتبار سال 1975 طبق نظر ایرانیها و همان گونه که در تلگرام مرجع ب مورد بحث قرار گرفته، دست آخر از نظر ایرانیها به ناگزیر بن بستی را پدید می آورد. مشکل دیگر این است که کاهش ارزش دلار از نظر شاه سبب شده است، که قدرت خرید ایران بیست درصد کاهش یابد. البته در اینجا قصد نداریم سیاستهای دولت ترکیه را توجیه نماییم. ولی می خواهیم با واقعگرایی و عینیت کافی با آن برخورد کرده باشیم.

2- بعضی از ایرانیها در خفا خواهند گفت که البته نظریه ترکیه درست است، یعنی آنهایی که از شاهراههای ترکیه استفاده می کنند، باید برای بازسازی آنها هزینه ای بپردازند، ولی، ایران رسما و در رابطه با مذاکرات خود با ترکیه خواستار یک امتیاز شده است. عوامل روانی و تاریخی مطروحه در مرجع الف نیز بدون شک در تشکل نظریه ترکیه نقش داشته اند. رفتار ایرانیها در مذاکرات مربوط به کامیونها در چند سال گذشته نیز احتمالاً ترکیه را به این نتیجه رسانیده که ایران می خواهد با ترکیه مانند یکی از خویشاوندان دور و فقیر خود برخورد نماید. ولی به نظر ما، این نظریه خالی از مبالغه نیست.

3- ولی بنا به اعتقاد ما، مهمترین مسئله درک ایران از تواناییهای ترکیه در انجام کار برای خود، ایفای نقش نیرومند اشتراکی آن می باشد. درست است که درمورد طرز فکر ایران درباره دولت اجویت سند معتبری در دست نداریم، ولی بدون شک این کشور از ناآرامیهای اخیر زندگی سیاسی ترکیه بسیار ناراضی و نگران بوده است. این کشور همیشه امیدوار بوده است که رهبریت ترکیه بتواند این آشوب را به نظم تبدیل کرده و با مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ترکیه با قاطعیت تمامتر برخورد نماید. ایران آماده است با رهبریتی اینچنین وارد همکاری شود، که در این زمینه می توان از کمکهای سخاوتمندانه آن به بنگلادش، هند و مصر به عنوان مصداق بارز یاد کرد.

از نظر ایران، رهبریت این گونه ای خواهد توانست تصمیمات قاطعی را بگیرد و مواضع وابسته ایران و ترکیه را در جهان واقعی به طرز واقعگرایانه تری منعکس نماید. معلوم نیست که آیا ایران فکر می کند این رهبریت در ترکیه به وجود آمده یا خیر. به نظر ما ترکیه باید تلاشهای بسیاری به خرج دهد تا طرز تفکر و برداشت ایران تغییر نماید. این تلاش عبارت است از تمایل ترکیه به ایجاد نظم داخلی و به رسمیت شناختن ایرانی نیرومندتر و متنفذتر از ترکیه. با وجود مشکلات گذشته این برخورد به زودی تحقق نخواهد یافت.

4- بالاخره ایران تقصیر بعضی از فجایع ترکیه را به گردن آمریکا می اندازد. به خصوص به طرز تلقی کنگره از همکاری نظامی آمریکا و ترکیه تکیه می کند و معتقد است که این زخمی است که به دست خودشان وارد شده است. به نظر ایران منافع ما در رابطه با یک ترکیه نیرومند و قابل اعتماد با عدم توانایی مان در حمایت از ترکیه در زمینه حیاتی آن سازگار نیست. بنابر این، در ایفای نقش واسطه به منظور حل مشکلات مالی ترکیه، آمریکا نخواهد توانست نقش متقاعد کننده ای داشته باشد.میکلوس

شرایط تمدید مهلت بازپرداخت نفتی

ص: 114

سند شماره (8) تاریخ: 22 اسفند ماه 1356-14طبقه بندی: محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. مارس 1978به: سفارت آمریکا در آنکارا، با اولویت رونوشت: به سفارت تهران موضوع: شرایط تمدید مهلت بازپرداخت نفتی در نظر داریم در موقعیتهای مناسب با کشورهای ذیربط دوست در منطقه چون ایران، نشان دهیم که همدردی با مشکلات ترکیه به نفع خود آنهاست (مرجع - ب). ولی نمی خواهیم خود را درگیر روابط دوجانبه ترکیه تا حدودی نماییم که مجبور به انجام اقدامات ویژه در زمینه هایی که امکان بروز پاسخ مثبت بعید به نظر می رسد، شده و یا در زمینه صادرات آمریکا امتیازاتی را از دست بدهیم. بنابر این، میل نداریم با دولت ایران درباره احتمال عرضه نفت به ترکیه بر اساس تمدید مهلت بازپرداخت وارد مذاکره شویم.ونس

روابط ایران و ترکیه

سند شماره (9) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 3 فروردین 1357 - 23 مارس 1978 از: سفارت آمریکا در جدهبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا - ایران موضوع: روابط ایران و ترکیه به نظر ما سعودیها مایلند به توضیحات دولت ترکیه پیرامون مشکلات اقتصادی این کشور گوش فرا دهند. ولی، سعودیها، که در محاصره همسایگان عربی دارای مشکلات موازنه پرداخت قرار گرفته اند، میل ندارند در این زمینه به هیچ کشور دیگر و حتی مصر کمک نمایند. آنها ترجیح می دهند که از طریق منابع مالی سعودی برای عمران و یا دیگر راههای چندجانبه چون بانک عمران اسلامی، صندوق عربی و یا صندوق اوپک به پروژه ها کمک نمایند. با اضافه کردن این عوامل به خونسردی دولت عربستان سعودی نسبت به گرایشات سیاسی اجویت، باید گفت که امکان ارائه کمک از طرف سعودیها بسیار محدود خواهد بود. ولی وامهای ناچیز، چه به طور مستقیم و چه چندجانبه، می تواند از حمایت سعودیها برخوردار باشد.

وایلی

ملاقات بین وزیر دارایی ترکیه و وزیر خزانه داری آمریکا

سند شماره (10) تاریخ: 15 فروردین 1357-4 آوریل 1978 خیلی محرمانه از: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی. به: سفارت آمریکا در آنکارا موضوع: ملاقات بین وزیر دارایی ترکیه و وزیر خزانه داری آمریکا 1- وزیر بلومنتان روز پنج شنبه 3 فروردین ماه با مؤذن اوغلو وزیر دارایی ترکیه ملاقات نمود. ورال گوگساواس مدیر کل خزانه داری و سفیر اسنبل نیز در این ملاقات حضور داشتند. در گروه آمریکایی دستیار وزیر، برگستن و ریچارد فیشر، معاون ویژه وزیر شرکت داشتند.

2- وزیر دارایی، در آغاز گفت که همان روز بعدازظهر یک نامه تفاهم با صندوق بین المللی پول امضاء

ص: 115

خواهد کرد. سپس به شرح مشکلات اقتصادی ترکیه و راه حلهای دولت در برخورد با آنها پرداخت. وی گفت برنامه مربوط بمدت دو سال اجرا می شود و شامل 300 میلیون دلار سنتو (حدود 360 میلیون دلار) خواهد بود. علاوه بر این ترکیه احتمالاً از طریق مؤسسه ویتهوین مقادیر نامشخصی کمک مالی دریافت خواهد کرد. دستیار وزیر یعنی برگستن گفت پاسخ مؤسسه ویتهوین سه ماه طول خواهد کشید، که در اینجا وزیر دارایی ترکیه متعجب شد.

3- وزیر خزانه داری سؤال کرد که آیا به نظر او این روشها می تواند تغییری در وضع موجود پدید آورد.

وزیر دارایی اظهار امیدواری نمود، لیکن گفت مایل است از حمایت دولت آمریکا نیز برخوردار شود. وی سپس به ذکر نوعی عملیات «مانند عملیات پرتغال» در رابطه با ترکیه پرداخت و گفت که دولت باید در این مورد به کنگره رجوع کند که خالی از اشکال نیز نمی باشد. معذالک وی سؤال کرد که آیا در «موقع مناسب» می توان این عملیات را انجام داد؟ وی یادآور شد که ترکیه نه تنها در سال جاری بلکه در سال آتی نیز به اینگونه کمکها نیازمند خواهد بود. وی سپس به طور غریبی از خزانه داری آمریکا خواست تابه بانکهای بخش خصوصی برای وام دادن به ترکیه «چراغ سبز» نشان دهد.

4- وزیر بلومنتال گفت که بانکهای خصوصی خود تصمیمات مربوط به خودشان را اتخاذ می نمایند.

دولت آمریکا نمی تواند به آنها دستور دهد که در نقاط خاصی سرمایه گذاری نمایند. عکس این موضوع نیز صادق است یعنی نمی تواند مانع از سرمایه گذاریهای آنها در نقاط خاصی بشود. ولی در صورتی که بانکها بخواهند می توانیم در مورد شرایط نظر دهیم و بانک های خصوصی اگر مطلع شوند که ترکیه برای حل مشکلات خود برنامه ای تهیه کرده بیشتر توجه خواهند کرد. در مورد کمک وزیر گفت که توجه کنگره به مؤسسه ویتهوین و بودجه اختصاصی آی. اف. اس. معطوف شده است.

با وجود اطلاع از برخورد کنگره نسبت به موضوع کمکها، وی اظهار داشت که چون ارائه اعتبار ای.اس.اف. و یا کمک دوجانبه به تصویب کنگره نیازمند است، فکر نمی کند امکان ارائه این گونه کمکها وجود داشته اند.

5- دستیار وزیر یعنی برگستن به دقت موضوع کمک چندجانبه برای پرتغال را بررسی کرد و آن را موردی «بسیار غیر عادی» خواند و یادآور شد که هدف از ادامه این اعتبار ای. اس. اف. از بین بردن عدم توازن بازپرداخت در کوتاه مدت بوده است. وزیر بلومنتال بار دیگر تأکید نمود که کمک چه به صورت اعتبار ای. اس. اف باشد و چه به صورت کمک دوجانبه باید به تصویب کنگره برسد که کاری است بس دشوار.

6- وزیر دارایی گفت که علت هواداری وی از عملیاتی مشابه «عملیات پرتغال» در ترکیه دلایل سیاسی بسیار مبرهن است. وی سؤال کرد که آیا دولت آمریکا نمی تواند اعلام کند که هیچ گونه «تحریم اقتصادی» علیه ترکیه وجود ندارد. بلومنتال به وزیر دارایی اطمینان داد که هیچ گونه تحریمی علیه ترکیه به کار گرفته نشده و گمان می کند که مطرح کردن علنی موضوع، این فکر را در اذهان به وجود می آورد که شاید موضوع تحریم اقتصادی علیه ترکیه تا به حال صحت داشته است، وی گفت سعی می کنیم در فرصتی بایسته این مطلب را اعلام نماییم.

7- وزیر دارایی سپس خواستار حمایت دولت آمریکا در نهادهای بین المللی شد، ولی مسئله خاصی را عنوان ننمود، وزیر بلومنتال گفت ما می توانیم وامهای اعطایی بانک بین المللی بازسازی و توسعه را

ص: 116

مورد تجدید نظر قرار دهیم و تا حدود امکان مفید واقع شویم، ولی نمی توانیم یک «چک سفید امضاء» به این کشور بدهیم.

8- وزیر دارایی پس از آن موضوع مربوط به سازمان توسعه همکاریهای اقتصادی را عنوان کرد. وزیر بلومنتال گفت ما در اجلاسیه شرکت خواهیم کرد، ولی طبق برداشت وی این کنسرسیوم فعالیت چندانی ندارد. وزیر دارایی گفت این موضوع درست است لیکن دولت ترکیه امیدوار است منابع مالی مورد نیاز پروژه های خود را از طریق این کنسرسیوم تأمین ساخته و قروض خود را نیز برنامه ریزی مجدد نماید.

برگستن گفت ما با مقامات دیگر کشورها در مورد تهیه یک طرح مؤثر چند جانبه برای ترکیه تبادل نظرهایی داشته ایم. به نظر ما خود مکانیزیم مهم نیست بلکه مؤثر بودن حائز اهمیت است. وزیر دارایی گفت دولت ترکیه با تعداد دولتهای درگیر در این قرارداد دوجانبه مخالف نیست، ولی ترس از آن دارد که روند حاضر زمان بسیاری را تلف کند. برگستن گفت برای حل این مسئله تلاش بسیاری خواهیم کرد.

9- وزیر بلومنتال گفت که به نظر او بانکهای خصوصی در صورت اطلاع از برنامه دولت ترکیه برای حل مشکلات از این دولت حمایت خواهند کرد. وزیر دارایی ترکیه نیز گفت که تبادل نظرهای وی با وزیر بلومنتال و حمایت وزیر از برنامه اقتصادی دولت ترکیه در این زمینه مؤثر واقع خواهد شد.ونس

هزینه اقتصادی حضور ترکیه در قبرس

سند شماره (11) تاریخ: 11 آوریل 1978-23 فروردین 1357طبقه بندی: سری موضوع: هزینه اقتصادی حضور ترکیه در قبرس تهیه شده از سوی وزارت امور خارجه آمریکا دفتر اطلاعات و پژوهشها ترکیه برای نگهداری موقعیت ویژه خود در قبرس متحمل هزینه های گوناگون می شود، بعضی از این هزینه ها مستقیم و لااقل از لحاظ امکانات بالقوه قابل اندازه گیری است و برخی دیگر غیر مستقیم بوده و اندازه گیری آن عملاً غیر ممکن است. معذالک در سبک و سنگین کردن گزینشهای سیاسی، آنکارا (ترکیه) عوامل مربوط به شرافت ملی و نظامی را همزمان با هزینه های اقتصادی و سودها در نظر می گیرد.

در میان هزینه های مستقیم اقلام زیر در اولویت قرار می گیرد.

- کمک خارجی به دولت فدرال ترک جزیره قبرس.

- هزینه اضافی حفظ نیروهای نظامی ترکیه در قبرس.

- هزینه پرسنل غیر نظامی که به وسیله ترکیه عرضه می شود.

- از این سه عامل فقط عامل اول به دقت معلوم شده است.

کمک به دولت فدرال ترک جزیره قبرس که از فوریه سال 1975 اعلام شده، ظاهرا به طور متوسط حدود 45 میلیون دلار در سال است هر چند دشواریهای جاری اقتصادی در ترکیه احتمالاً این مبلغ را کاهش داده اند.

برای محاسبه هزینه های نظامی اضافی معقول به نظر می رسد که فرض کنیم، این هزینه ها برای ترکیه حدود 15% از نگهداری همین اندازه واحدهای نظامی در خاک خود ترکیه تمام می شود.

این تناسب بدان معنا است که ترکها شاید سالیانه بیش از یک هزار دلار اضافه برای هر سرباز در قبرس خرج نمی کنند. این محاسبه القاء می کند که هزینه اضافی نیروهای نظامی ترکیه در قبرس سالیانه بالغ بر

ص: 117

30 میلیون دلار است.

سرانجام از اطلاعات مختصری که در دست است، چنین به نظر می رسد که ترکها برای حفظ پرسنل غیرنظامی خود در قبرس بیش از 5 میلیون دلار در سال خرج نمی کنند این سه مقوله مخارج نشان می دهد که ترکیه سالیانه 80 میلیون دلار خرج می کند. به هر صورت مخارج مستقیم به اندازه قابل ملاحظه ای بیش از 50 میلیون دلار، ولی کمتر از 100 میلیون دلار است.

مخارج مستقیم کمک خارجی ترکیه. حکومت ترکیه هم لیره ترک برای پشتیبانی از بودجه و هم ارز خارجی برای دولت فدرال ترک قبرس فراهم می کند. بر طبق ارقامی که توسط قبرسیهای ترک منتشره شده کمک حکومت ترکیه در سال 1975 مبلغ 470 میلیون لیره ترک (5/32 میلیون دلار) بوده است. در سال 1976 کمک ترکیه 459 میلیون لیره ترک (6/28 میلیون دلار آمریکایی) و در سال 1977 این مقدار بالغ بر 451 میلیون لیره ترکی (1/25 میلیون دلار) گشته است. این ارقام رسمی شاید مبالغ واقعی را کمتر نشان داده است، زیرا بیشتر احتمال می رود که کمک ترکیه به بودجه قبرس سالیانه به 40 میلیون دلار بالغ شده است.

علاوه بر این در سالهای 1975 و 1967 حکومت ترکیه 15 میلیون دلار شکل ارز خارجی که مورد نیاز مبرم ترکهای قبرسی بوده است فراهم کرده، زیرا دولت فدرال ترک قبرس از لحاظ موازنه نامساعد بازرگانی و به علت نداشتن ارز خارجی از منابع دیگر در مضیقه بوده است.

در نتیجه این دشواریهای مالی حکومت ترکیه ممکن بود، نتوانسته باشد در جریان سال گذشته تعهدات خود را که مبنی بر کمک دولت فدرال ترک قبرسی انجام دهد. در اواخر ماه دسامبر یک منبع مخفی گزارش داد که از 451 میلیون لیره ترک که حکومت ترکیه به ترکهای قبرس در سال 1977 وعده داده است، تنها 170 میلیون لیره ترک (4/9 میلیون دلار) عملاً تا آن تاریخ به ترکهای قبرس پرداخت شده است.

هزینه های اضافی حفظ نیروهای نظامی ترکیه در قبرس ترکیه حدود 30 هزار نفر پرسنل نظامی در ترکیه دارد. هزینه حفظ این نیرو در زمینه های پرسنل و تجهیزات لجستیکی و آمادگی رزمی است. بر اساس این عوامل، معقول به نظر می رسد که فرض کنیم که هزینه اضافی نگهداری نیروی ترکیه در قبرس حدود 15% بیشتر از هزینه مستقر کردن چنین نیرویی در خود سرزمین ترکیه است. این برآورد تقریبی از عوامل زیر اقتباس شده است زیرا اطلاعات دقیق درباره هزینه نگهداری نیرویی به همین اندازه در ترکیه در دست نیست:

* = لیره ترک به نرخ مبادله کنونی طبق نرخهایی که از سوی صندوق بین المللی پول منتشر شده تبدیل می شود.

از آنجایی که نیروهای مسلح ترکیه دچار مازاد نیروی انسانی ناشی از برنامه خدمت نظامی همگانی می باشد، نیروی 30 هزار نفری ترکیه تقریبا به طور یقین نماینده نیروی انسانی است که در هر صورت می بایستی به خدمت نظامی فرا خوانده شود و به طور ویژه برای خدمت در قبرس احضار نشده است. از آنجایی که 90 درصد این افراد سربازان وظیفه بوده و می باشند که (حقوق پایه آنها یک دلار در ماه است) هزینه پرسنلی بسیار نازل است: تنها افسران و درجه داران برای خدمت در قبرس مقرری فوق العاده

ص: 118

می گیرند که برای هر یک از آنها بین 8 تا 16 دلار در ماه است.

هزینه لجستیکی نسبتا زیاد است، زیرا همه سربازان و تقریباً همه آذوقه آنها باید از سرزمین ترکیه به قبرس با کشتی حمل شود. علاوه بر این برای حفظ یک نیروی 30 هزار نفری در وضع آمادگی رزمی هزینه بیشتری لازم است تا آنکه اگر آنها در وضع آموزشی یا آمادگی عادی نگهدارند.

پرسنل غیرنظامی که بوسیله ترکیه را فراهم می شود ترکیه انواع مستشاران غیر نظامی را برای دولت فدرال ترک قبرس فراهم می کند، که عبارت است از مدیران و کارشناسان فنی که برای مدت زمانی در قبرس مانده اند که مدت اقامت آنها ممکن است بین چند روز تا چندین سال نوسان داشته باشد. درباره تعداد چنین پرسنلی اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ هر چند، چند صد یا شاید چند هزار نفر از سال 1974 در این برنامه شرکت داشته اند. بعضی از اینها بدون شک کارمندان دولت ترکیه بوده اند، برخی دیگر به عنوان مشاور از سوی دولت فدرال ترک قبرس استخدام شده، ولی حقوق آنها از سوی حکومت ترکیه پرداخت شده است. در میان این گروهها شاید بعضی ترکهای قبرسی هم وجود داشته باشد که در سرزمین اصلی ترکیه اقامت داشته و فرصت آن را یافته اند تا به موطن خود بازگردند.

مخارج غیر مستقیم شاید مخارج غیر مستقیم مربوط به درگیری ترکیه در قبرس اثرات اقتصادی مؤثرتری از مخارج مستقیم فوق الذکر داشته باشد. این مخارج غیر مستقیم شامل موارد زیر می باشد:

- سرمایه گذاریهای خارجی، پرداختها به کارگران و عایدات توریستی که از سال 1974 به علت بلاتکلیفیهای سیاسی مداوم ناشی از درگیری ترکیه در قبرس بوده است.

- هزینه ناشی از منع سلاحهای آمریکایی و مدت زمان و انرژی که مسئله قبرس و انعکاسهای امور خارجی از سایر مسائل فوری خارجی و داخلی داشته است.

معذالک ترکها به درگیری خود در قبرس به عنوان مقایسه هزینه ها و سودها در درجه اول نگاه نمی کنند.

به نظر ترکها قبرس در درجه اول یک مسئله شرافت ملی و تعهد است. هنگامی که در سال 1974 آنها در قبرس مداخله کردند، انگیزه اقدام آنها نگرانی برای خویشاوندان ترک قبرسی خود بوده است و ناشی از تصمیم آنها به خودداری از تسلیم در برابر تحریکات فرضی یونان و از ترس محاصره قبرس از سوی یونانیها، حتی بعد از آنکه ترکیه امنیت قبرسیهای ترک را تأمین کرد و مانع آن شد که یونانیها خاک اصلی قبرس را به دست بگیرند، شرافت ملی ترکیه عمیقا در این موضوع در میان بود. این امتیازات با خون ترکها به دست آمد و قبرس این امکانات بالقوه را داشت که در مدت کوتاهی به عنوان یک مسئله عمده ترکیه در صحنه رقابتهای داخلی در این کشور جلوه کند.

تهیه شده به وسیله استفان - ار - اسنو

اختلاف ایران و ترکیه پیرامون مالیات ترانزیت ترکیه و...

ص: 119

سند شماره (12) طبقه بندی: خیلی محرمانه مکان: محل اقامت سفیر کانادا، هنگام صرف شام زمان: 10 اردیبهشت 1357، 30 آوریل 1978 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: رحیم گمرک اوغلو سفیر ترکیه در ایران کلاید د. تایلور، دبیر اول اختلاف ترکیه و ایران پیرامون مالیات ترانزیت ترکیه موضوع: اختلاف ایران و ترکیه پیرامون مالیات ترانزیت ترکیه و در طرح ترکیه در رابطه با سفارت جدید در تهران در پاسخ به سؤال مربوط به دلایل واقعی بن بست موجود بین دو کشور بر سر مالیات ترانزیت ترکیه، سفیر گفت که به نظر وی هیچ راه حل رسمی در این زمینه وجود ندارد. وی گفت که پیرامون اولین قرارداد در سال 1963 با ایران مذاکره کرده بود که از طریق آن ایران در مقایسه با دیگر کشورها از امتیازات ویژه ای برخوردار می شود. در طول سالهای مدید در مورد این ترانزیت با 22 کشور قرارداد به امضاء رسانده بود و به همین دلیل با آن کاملاً آشناست. وی گفت در این زمینه ترکیه با پاناما شباهت بسیار دارد، یعنی به خاطر مواهب طبیعی با اروپا مرتبط شده است، ولی بعضی از کشورهای خلیج مانند عراق و ایران می خواهند از این تأسیسات ترابری سوء استفاده کنند و حاضر نیستند در رابطه با هزاران تصادفی که رخ می دهد، ترافیک سنگین، تعمیر و مرمت جاده ها و هزینه سنگین آسفالت، چیزی بپردازند.

وی گفت که در رابطه با تاکتیکهای مالیات جاده که در ژانویه 1976 وضع شده، دولت خود را بی تقصیر نمی داند، ولی احساس می کند که دولت ترکیه برای رسیدن به توافق با ایران امتیازات زیادی را از دست داده است. وی گفت به محض اعلام قوانین مالیاتی جدید پیش نویس تعویض پروتکل مربوط به جاده را از طریق دیپلماتیک تسلیم ایران کرده بود. تنها کاری که ایران می بایست انجام دهد، رسمی اعلام نمودن این پیش نویس ها بود و پس از آن می توانست مالیات کمتری در قبال استفاده از این جاده بپردازد. وی گفت نتیجه گیری من مبنی بر اینکه ایران در مقایسه بادیگر کشورهای طرف قرارداد دولت ترکیه خواستار امتیاز بیشتری است، صحت دارد. وی گفت از وزیر هوشنگ انصاری و چند مقام برجسته دیگر دولت ایران شنیده است، که آنها می خواهند راههای دیگری بین ایران و اروپا به وجود آورند و وی به همه آنها پاسخ داده بود که ترکیه به این تجارت علاقه مند نیست و اگر آنها می خواهند کامیونهای خود را از طریق بلغارستان و یا از طریق دریا به عراق آورده و از آنجا به ایران برسانند، هیچ اشکالی از نظر ترکیه وجود ندارد. در واقع ارقام مربوط به تناژ عبور داده شده به ایران از طریق شاهراه ترکیه را دریافت کرده است که نشانگر 50 درصد افزایش یا112 میلیون تن بیش از سال قبل از آن می باشد. بنابر این، این ادعا که مقدار زیادی از کالاها از طریق راههای دیگر به ایران وارد می گردد، صحت ندارد. سفیر گفت، در حقیقت اکثر کالاهای ایران و احتمالاً حدود 97-95% آن توسط کامیونهایی به این کشور آورده می شود، که از آن کشورهایی هستند که با ترکیه قرارداد ترانزیت بسته و از مالیات 25 قروش برای هر تن بر کیلومتر استفاده می کنند.

راه حلی که وی یافته است و مطمئن است تحقق خواهد یافت، راه حلی است که نه تنها منافعی از طریق ایران کسب نمی کند، بلکه با آن نیز رابطه ندارد. این راه حل عبارت است از یک شاهراه شش خطه که به وسیله گروه کنسرسیوم اروپایی یا شرکتهای ترابری در ترکیه احداث خواهد شد. این شاهراه خواهد

ص: 120

توانست در مسیر 300 کیلومتر کاهش مسافت پدید آورد. هزینه احداث آن 7 میلیارد دلار است و قراردادهای مربوط به آن نیز مورد مذاکره قرار گرفته است. وی گفت پس از احداث این شاهراه از دولتش خواهد خواست که از کامیون عابر مقدار معینی عوارض دریافت گردد.

در رابطه با 2/1 میلیارد دلار اعتبار امضاء شده توسط ایران و ترکیه در اکتبر سال 1975، سفیر گفت که این اعتبار «ماهیت خارجی خود را از دست داده است.» سفیر گفت که نمی داند در عدم اجرای این پروتکل ایران چه انگیزه دیگری می تواند داشته باشد.

سفارت جدید پیشنهادی ترکیه در ایران سفیر پس از گفتگو پیرامون این مذاکرات بی ثمر در مورد مالیات ترانزیت و نیز احتمالاً برای مشخص کردن نحوه معامله در ایران به تاریخچه تلاش خود در تعویض محل سفارت ترکیه و انتقال آن به بخش مرکزی شهستان پهلوی اشاره کرد. (دولت ایران در نظر دارد شمالی ترین نقطه شهر تهران را به صورت یک منطقه مرکزی در آورد، که علاوه بر وزارتخانه ها و آژانسهای مهم نمایندگیهای دیپلماتیک نیز در آنجا سکنی خواهند گزید. احداث شهستان پهلوی هم اکنون آغاز شده است). وی گفت که اولین نمایندگی مستقر در تهران، سفارت ترکیه بود که به شهرداری مراجعه کرده است تا محل آن در این منطقه تعیین شود و زمینه خرید زمین لازم نیز فراهم آید. (دولت ایران موافقت کرده است که سفارت کنونی ترکیه در خیابان فردوسی را خریداری کرده و به صورت موزه و پارک درآورد.) در زمان شهردار نیک پی، وی قطعه زمینی به دست آورده بود و پس از تکمیل نقشه برداری آن در نظر داشت دور آن را دیوار بکشد و دو باغبان را به طور تمام وقت در آنجا بکار بگمارد تا قبل از احداث ساختمان سفارت مناظر اطراف آن دلپسند شده باشد. در طول ملاقات رئیس جمهور ترکیه با شاه، او این موضوع را با وی در میان گذاشته و حدود 30 میلیون لیره از طرف دولت ترکیه دریافت داشته بود که طبق گفته سفیر در دولت ترکیه این مقدار پول به آسانی استخراج نمی شود.

پس از برکناری شهردار نیک پی در سال 1977 و روی کار آمدن شهردار شهرستانی، او با شهردار جدید ملاقات کرد تا کار خود را در مورد سفارت ادامه دهد. ولی شهردار جدید و کارمندان وی نتوانستند پرونده های مربوط به فروش زمین به سفارت ترکیه و انتقال آن را به شهستان پهلوی پیدا کنند. سفیر این موضوع را در وزارت امور خارجه مطرح کرد و از وی خواسته شد که مختصراً و کتباً مطلب را گزارش کند.

پس از آن دو یادداشت دیگر نیز ارسال داشته است، ولی هنوز از وزارت امور خارجه در این زمینه چیزی نشنیده است. وی پس از آن گفت: «اکنون من به آنکارا چه جوابی بدهم؟ آیا به آنها بگویم که با یک عده احمق طرف شده ام؟ چطور ممکن است که موضوعی بین سران دولت تا این حد مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد و ناگهان همه جزئیات آن از بین برود؟»

ملاقات نخست وزیر اجویت و وزیر خزانه داری آمریکا، بلومنتال

ص: 121

سند شماره (13) تاریخ: 1 تیرماه 1357 - 22 ژوئن 1978طبقه بندی: محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در آنکارا با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: ملاقات نخست وزیر اجویت و وزیر خزانه داری آمریکا، بلومنتال 1- نخست وزیر اجویت در تاریخ 15 خرداد با وزیر خزانه داری بلومنتال ملاقات کرد. طرف ترک ملاقات، وزیر خارجه آگان، وزیر دفاع السیک، وزیر خزانه داری ژنرال کوکساواس، و سفیر اسنبل شرکت داشتند. در بخش آمریکایی ملاقات معاون وزیر خزانه داری سولومون، سفیر اسپایرز، دستیار ویژه وزیر فیشر و بلیک مقام رابط خزانه داری در ترکیه حضور داشتند.

2- نخست وزیر با نگرشی کلی به اوضاع اقتصادی ترکیه بحث را آغاز نمود. وی گفت که ترکیه در حال گذار از یکی از وخیمترین بحرانهای اقتصادی تاریخ خود می باشد و به نظر وی بحران به اوج خود رسیده است. وی این بحران را ناشی از چند عامل خارجی و داخلی دانست. در بخش داخلی، عدم مدیریت صحیح اقتصادی نقش مهمی را به عهده دارد و در بخش خارجی عواملی چون افزایش قیمت نفت، تورم جهانی و عقب افتادگی اقتصادی و «تاثیرات جنبی» تحریم تسلیحاتی نیز تأثیر بسزایی داشته اند.

3- نخست وزیر تلاش دولت خود را در حل این بحران، افزایش پس انداز و انتقال آنها به بخشهای مولدتر توصیف کرد. وی گفت در نتیجه این تلاشها اعتماد جامعه بین الملل به ترکیه بیشتر می شود و در این رابطه به نقش مهم قرارداد صندوق بین المللی اشاره کرد.

4- نخست وزیر به تفصیل به شرح امکانات اقتصادی ترکیه پرداخت و از دورنمای صنعتی، جامعه باز، منابع طبیعی «معقول» و جهانگردی صحبت کرد. وی گفت که دولتش در نظر دارد از این امکانات به سرعت استفاده کند.این امر نیز دوباره سازماندهی اقتصاد را در صادرات و حذف مشکلات در برمی گیرد.

وی از تأکید دولت ترکیه بر ایجاد صنایع جایگزین کننده واردات که به نظر وی در بسیاری موارد «همان ادامه دهنده سیاست وارداتی است» انتقاد کرد.

5- با پرداختن به اقدامات اجرایی مورد نظر دولت، نخست وزیر از اصلاح قوانین مالیاتی گسترده، گفتگو با بزرگترین اتحادیه کارگری ترکیه در مورد «یک قرارداد اجتماعی» و فعال سازی دوباره کنسرسیوم سازمان همکاری و عمران اقتصادی یاد کرد. نخست وزیر گفت مقادیر هنگفتی از اعتبارهای تضمین نشده هنوز به صورت یک مشکل عظیم باقی مانده و او امیدوار است که اعضای کنسرسیوم سازمان همکاری و عمران اقتصادی بتوانند در این زمینه مثمرثمر واقع شوند و در رابطه با حل این مشکل از یک «نهاد مالی» تحت الحمایه خزانه داری آمریکا یاد کرد.

6- نخست وزیر گفت که مذاکرات با بانکهای خصوصی ادامه دارد و نسبت به نتایج آنها خوش بین است. وی از وام احتمالی 500 میلیون دلاری اروپا به عنوان حداقل نیاز برای اعاده تولید یاد کرد و گفت که امیدوار است وزارت خزانه داری آمریکا بانکهای آمریکایی را به دادن وام در این جهت تشویق نماید. وی گفت، بانک مرکزی ترکیه در رابطه با گرفتن وام با بانک بین المللی تماس گرفته است و بانک فدرال آمریکا نیز می تواند در این زمینه نقش خطیری را به عهده گیرد. وی از خزانه داری خواستار کمک در زمینه دوباره فعال شدن بانک صادرات و واردات در ترکیه شد. این گونه اقدامات می تواند ترکیه را در حل مشکلات

ص: 122

مربوط به ارز خارجی یاری دهد.

7- وزیر بلومنتال گفت آمریکا از اینکه ترکیه، با صندوق بین المللی پول به توافق رسیده بسیار خشنود است و به نظر وی همین توافق کلید تمام کمکهای مالی دیگر است. وی پس از آن از نخست وزیر پرسید که دستیابی به اهداف صندوق بین المللی پول تا چه حد مشکل است. نخست وزیر اجویت پاسخ داد که ترکیه قبلاً نیز نشان داده است که قدرت صرفه جویی و «کانالیزه کردن» اعتبار را دارد. به نظر وی مهمترین اقدام افزایش ارز خارجی ترکیه در جهت از بین بردن مشکلات واردات می باشد.

8- وزیر بلومنتال یادآور شد که گویا نخست وزیر اجویت از طرز برخورد بانکداران نیویورک در رابطه با کمک به ترکیه خوشحال است. معاون وزیرکوکساواس گفت که بانکهای مهم در مدت کوتاهی پیشنهادات خود را مطرح خواهند کرد. معاون وزیر سولومون سؤال کرد که آیا ترکیه از دولتهای اروپایی نیز درخواست کمک کرده است. نخست وزیر گفت که آلمان غربی و اتریش پیشنهاد کمک کرده و صندوق بازسازی و عمران بین المللی نیز قرار است به ترکیه وامی بدهد.

9- وزیر بلومنتال گفت که آمریکا تا جایی که بتواند کمک خواهد کرد و قرارداد صندوق بین المللی پول و اجزای آن نیز از اهمیت بسیار برخوردار است، چون کارهای دیگر را امکان پذیر ساخته است. نخست وزیر گفت که صادرات ترکیه در آوریل و می سال جاری افزایش یافته و پولهای ارسالی کارگران ترکیه از خارج نیز رو به افزایش است. وی گفت که دولتش در نظر دارد کارگران صاحب ارزهای خارجی را به سرمایه گذاری در ترکیه تشویق نماید. وزیر بلومنتال گفت در حالی که بخش اعظم پولهای کارگران از آلمان غربی می رسد، تسریع فعالیت اقتصادی در این کشور به ترکیه کمک خواهد کرد و نخست وزیر نیز با این عقیده ابراز توافق نمود.

10- معاون وزیر سولومون در مورد مشکلات مربوط به اجرای قرارداد صندوق بین المللی پول سؤال کرد. نخست وزیر گفت مردم از زمان به قدرت رسیدن دولت تأثیر افزایش قیمتها را احساس کرده و قبول دارند که تقصیر پیدایش تورم متوجه دولت وی نیست. وی گفت که بنا به عقیده وی مردم در بقیه طول سال این وضع را خواهند پذیرفت، ولی لازم است که وضع بهبود بیشتری پیدا کند. وی باز دیگر اقدامات مورد نظر دولت خود را گوشزد کرد و گفت که باید موانع موجود بر سر راه صادرات از بین برود. وی گفت که دولتش از حمایت «اکثریت» برخوردار است و با مردم رابطه خوبی برقرار کرده.

11- معاون وزیر سولومون از نخست وزیر سؤال کرد که دولت وی برای بازسازی میان مدت و درازمدت اقتصادی چه برنامه هایی دارد. نخست وزیر پاسخ داد که این بازسازی از طریق گسترش صادرات صورت خواهد گرفت تا ترکیه بتواند از موقعیت جغرافیایی خود که همانا نزدیکی به بازار خاورمیانه است، بهره برداری نماید. بخش خصوصی نیز می تواند نقش مهمی را ایفا کند و دولت وی نیز در رابطه با همکاری بخشهای خصوصی خارجی «دچار عقده» نیست. وزیر بلومنتال سؤال کرد که کدامیک از صادرات خاص ترکیه می تواند به بازار خاورمیانه راه یابد. نخست وزیر پاسخ داد که صنایع فولاد و ذوب آهن، صنایع ساختمانی و الکترونیک مهمترین صادرات این کشور می باشند.وی گفت ترکیه می تواند از همکاری در زمینه تولید تجهیزات نظامی نیز سودمند گردد. وی در همین زمینه با وزیر دفاع آمریکا، براون گفتگو کرده بود.

12- وزیر بلومنتال در مورد برنامه های دولت ترکیه در برخورد با تورم سؤال کرد. نخست وزیر گفت

ص: 123

که شرح این برنامه مشکل است و بستگی به «توازن عرضه و تقاضا» در منطقه دارد. ارز خارجی بیشتر اوضاع را آرام تر خواهد کرد و اجازه خواهد داد که واردات ضروری در زمینه تولید تأمین شود. وی گفت میزان تورم در سال گذشته حدود 50 درصد بوده و او امیدوار نیست که «نتایج بسیار مثبتی» در سال جاری پدید آید.

13- وزیر بلومنتال در مورد بررسی صندوق بین المللی پول از عملکرد ترکیه سؤال کرد. نخست وزیر گفت که صندوق بین المللی پول اوضاع را زیر نظر خواهد گرفت و معاون وزیر کوکساواس گفت که نمایندگان مالی در آخر سال جاری بررسیهای جدیدی را به عمل خواهند آورد. معاون وزیر سولومون گفت که در بسیاری موارد صندوق بین المللی پول با تأخیر عمل می کند. نخست وزیر توافق کرد و گفت دولت پیشین حدودا یک سال را تلف کرده بود.

14- وزیر بلومنتال به عنوان حسن ختام گفت آمریکا هر کاری خواهد کرد. تا بتواند به ترکیه کمک کند. ما اوضاع را از نزدیک زیر نظر داشته و امیدواریم بانکهای خصوصی نیز بتوانند کمک کنند. وزیر خارجه آکان سؤال کرد که آیا آمریکا نمی تواند از ایران و کویت بخواهد که کمکهای مالی در اختیار ترکیه قرار دهند. وزیر بلومنتال گفت که این کشورها خودشان در این رابطه تصمیم می گیرند. نخست وزیر اجویت گفت وزیر دارایی ترکیه با وزیران دارایی کویت و عربستان تماس گرفته و تلاشهای آمریکا در این زمینه مفید واقع نخواهد شد. وزیر بلومنتال گفت اگر کویت و عربستان سعودی کمک مالی به ترکیه می دادند ما مشکلی نداشتیم. ولی در هر حال این کشورها خودشان باید تصمیم بگیرند. اگر این کشورها از ما نظرنخواهی کنند، ما به آنها جواب مثبت خواهیم داد.ونس

قرارداد تجاری جدید ایران و ترکیه

سند شماره (14) تاریخ: 15 تیر ماه 1357- 6 ژوئیه 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: قرارداد تجاری جدید ایران و ترکیه 1- نمایندگان ایران و ترکیه در اینجا به خاطر انعقاد قرارداد تجاری جدید و مهم بین دو کشور که طی آن ایران به مدت یکسال حدود یک میلیون تن نفت خام و نیم میلیون تن نفت سوختی در ازای محصولات کشاورزی و مقداری محصولات صنعتی (شیشه و سیمان) به ترکیه خواهد داد، جشن گرفته اند. این قرار داد در مطبوعات انگلیسی زبان 5 ژوئیه تهران گزارش شده که وزیر امور اقتصادی ترکیه حکمت ستین و وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران یگانه آن را امضاء کرده اند.

2- معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی به مقام سفارت گفت قرارداد مزبور یک قرارداد تهاتری نیست.

وی گفت دولت ایران در مورد کمیت، تاریخ تحویل و قیمت محصولات ترکیه که به ایران صادر خواهد شد باید به توافق برسد. در همان حال نمایندگان ترکیه نیز باید پیرامون تاریخ ارسال و جزئیات نفت خام (نسبت اختلاط نفت سنگین و سبک) و سوخت ایرانی مذاکره نمایند. قیمت نفت خام همان قیمت تعیین شده توسط اوپک خواهد بود لیکن قدری «هزینه مالی» در اختیار ترکیه قرار داده خواهد شد (به صورت تخفیف جزئی). ارزش کل این قرارداد حدود 150-140 میلیون دلار است و باید در مدت یک سال کاملاً به اجرا درآید. ناس

پیشرفت مذاکرات ترکیه و عرضه کنندگان نفتی

ص: 124

سند شماره (15) تاریخ: 22 تیرماه 1357-13 ژوئیه 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: پیشرفت مذاکرات ترکیه و عرضه کنندگان نفتی خلاصه: ترکیه در تلاش است تا با انعقاد قراردادهای پرداخت دوجانبه، تداوم واردات نفتی خود را تضمین نماید. ایران توافق کرده است که در رابطه با نفت خام و نفت سوختی ایرانی به ترکیه اعتبار دهد، و صادرات ترکیه را نیز بپذیرد. ترکیه با یک هیئت نمایندگی عراقی در حال مذاکره است و امیدوار است بتواند حدود نیمی از قروض نفتی خود به عراق را از طریق صادرات خود بپردازد. (پایان خلاصه) 1- پس از امضای یک قرارداد پنجساله دو جانبه تجاری و اعتباری با لیبی در ماه می و قرارداد سه ساله تجارت تهاتری با شوروی در ماه ژوئن، ترکیه جهت تضمین ادامه واردات نفتی خود به دو کشور نفتی دیگر روی آورده است. ایران در تاریخ 13 تیرماه توافق کرد که در سال آتی صدور 5/1 میلیون تن نفت خام و نفت سوختی خود به ترکیه را از نظر منابع مالی تضمین نماید و مقادیر نامشخصی از صادرات ترکیه را نیز بپذیرد. در تاریخ 19 تیر ماه ترکیه مذاکرات خود را با یک هیئت عراقی به این امید که بتواند حدود نیمی از بدهیهای نفتی ترکیه را در دو سال آتی از طریق صدور کالاهای ترکیه و تأمین منابع مالی باقیمانده بپردازد، آغاز نمود. ترکیه می خواهد عراق را که مهمترین تأمین کننده نفتی آن کشور است متقاعد سازد که صادرات نفتی به ترکیه را که آغاز سال 1978 متوقف شده بود، از سر بگیرد.

2- یک هیئت ترکیه ای به سرپرستی ستین وزیر کشور ترکیه در تاریخ 13 تیرماه در تهران سه قرار اقتصادی را امضاء نمود. طبق این قراردادها ایران علاوه بر فروش نفت به ترکیه، اعتبار لازم را جهت صادرات ترکیه به ایران، و همکاری نزدیکتر دوجانبه اقتصادی دو کشور نیز افزایش خواهد یافت.

3- طبق قرارداد عرضه نفت منعقد بین پالایشگاه دولتی ترکیه (ایرپاس) و شرکت ملی نفت ایران، ایران تصمیم گرفته است در 12 ماه آینده یک میلیون تن نفت خام و 000/500 تن سوخت نفتی به ایرپاس یعنی بزرگترین پالایشگاه نفتی ترکیه بفروشد. در این قرارداد کیفیت نفت ایران و مقررات حمل و نقل نیز مشخص شده است. نفت به قیمت تعیین شده توسط اوپک خریداری خواهد شد.

4- بر اساس یک قرارداد اعتباری، وزارت دارایی ایران و مدیر کل همکاریهای فنی صنعتی به بانک مرکزی ترکیه اعتباری معادل تمام هزینه خرید نفتی ترکیه از ایران خواهد داد. طبق این قرارداد بانک مرکزی ترکیه موظف خواهد بود، چهارده ماه پس از دریافت هر محموله نفتی هزینه کامل و بهره مورد نظر هر محموله را بپردازد. نرخ بهره سالانه 6 درصد خواهد بود.

5- چهارچوب قرار داد بین دولت ترکیه و ایران خواستار صدور کالاهای ترکیه به ایران و همکاری اقتصادی دوجانبه شده است. ترکیه امیدوار است که با صدور سالانه سیمان، شیشه، گندم، جو و مرکبات، گوشت و گوسفند زنده به ایران حدود 100 میلیون دلار عاید خود سازد. رابطهای سفارت در تأیید این مطلب گفته اند که قیمت صادرات در رابطه با قیمت مورد توافق، کیفیت، و کمیت (مرجع الف) پرداخت خواهد شد. دو دولت مزبور در زمینه جهانگردی، مخابرات، ترابری، و پرورش دام، همکاری خواهند کرد.

6- در بخش دیگر، یک هیئت عراقی به سرپرستی معاون وزیر بازرگانی با دولت ترکیه در تاریخ 23-19 تیرماه در آنکارا پیرامون صادرات ترکیه به عراق در دو سال آتی به گفتگو نشسته است، که این

ص: 125

خبر نیز توسط نیلوفر یاسین که یک منبع مؤثق است در یکی از مقالات روزنامه طرفدار دولت بنام ملیت در تاریخ 21 تیرماه درج شده است. بنا به گزارش یاسین هیئت عراقی موضوع باز پرداخت 330 میلیون دلار قروض نفتی ترکیه را به اجلاس بعدی خود در بغداد موکول نمود. علاوه بر این، به گفته وی، تا زمانی که رابطه های سیاسی در سطوح عالیرتبه برقرار شود، عراق صدور نفت خام به ترکیه را از سر نخواهد گرفت. بنا به گزارش ترکها سعی دارند در دو سال آتی حدود 150 میلیون تا 160 میلیون دلار کالا را به عراقی صادر نمایند، که نیمی از مقداری است که عراقیها قادرند در «سال جاری» خریداری نمایند. طبق اظهارات یاسین، عراقیها به سیمان و مواد غذایی ترکیه نیاز دارند، لیکن ترکها سعی دارند عراق را به وارد کردن کالاهای با دوام مصرفی از ترکیه متقاعد سازند.

7- اظهار نظر ایران متخصص امور نفتی وزارت خارجه سانلی ترپوزکوغلو گفت که قراردادهای نفتی و اعتباری منعقد با ایران به محض تکمیل «اقدامات رسمی دولتی» به اجرا در خواهد آمد. و این کار احتمالاً حدود 2 تا 3 هفته به طول خواهد انجامید. توپوز اوغلو که از مذاکرات مربوطه در تهران بازگشته تا به مذاکره با عراق بپردازد، انتظار دارد که تانکرهای نفتکش ترکیه در مدت کوتاهی عازم خلیج فارس شوند. گرچه این گونه قراردادها فوراً در مطبوعات ترکیه منعکس می گردد، ولی وی فکر نمی کند که قراردادهای ایران و ترکیه منتشر شوند. با این حال مشاورین حقوقی ترکیه خواهند توانست پیرامون آن اظهار نظر نمایند. بر اساس مرجع ج ما فکر می کنیم که ایران به جای ترکیه خواهان محرمانه ماندن این قراردادها شده است.

8- ترکیه ظاهرا با انعقاد این قراردادها توانسته است بر وقفه پیش آمده بر روابط اقتصادی خود با ایران فائق آید. تاکنون ایران اصرار داشته است که ترکیه در ازای نفت ایران وجه نقد بپردازد (مرجع ج). ترکیه نیز موفق شده است مهلت بازپرداخت را تا چهارده ماه دیگر تمدید نماید که در رابطه با پرداختهای نفتی ترکیه حدود 135 تا 150 میلیون دلار خواهد بود. این گونه اعتبار کوتاه مدت همان چیز مورد نظر ترکیه است و نرخ بهره 6 درصد نیز بسیار پایین است. ولی هنوز معلوم نیست که ایران آیا مایل است به قراردادهای پرداختی دراز مدت تری که ترکیه و لیبی و شوروی منعقد ساخته اند تن دهد یا خیر (محض اطلاع شما: در تاریخ 20 تیرماه مطبوعات ترکیه گزارش دادند که برنامه اعتباری نامحدود 100 میلیون دلاری لیبی تا 9 مرداد ماه با نرخ بهره 5/8 درصد ارائه خواهد شد و قرارداد سه ساله تجاری ترکیه و شوروی در تاریخ 29 مردادماه منعقد خواهد شد.) 9- میزان نفتی که ایران تأمین منبع مالی آن را به عهده گرفته 15 درصد کمتر از واردات نفتی ترکیه از ایران در سال گذشته (8/1 میلیون تن) می باشد. اگر ترکیه تنها نفت پیشنهادی ایران را خریداری می کرد، صادرات ایران 8 درصد واردات نفت خام سالانه و حدود 30 درصد واردات سالیانه نفت سوختی ترکیه را شامل می باشد. برای اولین بار بخشی از صادرات نفتی ایران به ترکیه را نفت سوختی تشکیل خواهد داد.

صدور 000/500 تن سوخت نفتی ایران به ترکیه اجازه خواهد داد که واردات خود را به سطح 50 درصد بیش از 1977 برساند و روند چند سال گذشته را نیز حفظ کند. (محض اطلاع شما سوخت نفتی اصولاً در رابطه با تأمین نیروی برق و حرارت مورد نیاز منازل استفاده می گردد).

10- بنا به گفته توپوز اوغلو قرارداد ترکیه و ایران رابطه مستقیمی بین صادرات نفتی ایران به ترکیه و صادرات ترکیه به ایران ایجاد نمی کند. در نتیجه قراردادهای ایرانی از نظر سفارت نوعی قرارداد تهاتری

ص: 126

مشابه قرارداد ترکیه و لیبی که در آن میزان کالاهای صادراتی ترکیه به لیبی مشخص شده، نمی باشد (مرجع د). السیل اویمن دبیر کل خزانه داری ترکیه در گفتگوی اخیر خود با مقام سفارت گفت که قراردادهای ترکیه با لیبی و ایران در رابطه با وارد کردن نفت و صدور کالاهای دیگر نباید موجبات نگرانی صندوق بین المللی پول را فراهم آورد، چون آنها اعضای همین صندوق هستند.

11- تنها نشانه تعهد ترکیه در قبال ایران در ازای این اعتبارهای نفتی در اشاره به همکاری دوجانبه در بخش ترابری مشهود است. ممکن است ترکیه توافق کرده باشد که در رابطه با کامیونهای ایرانی که از شاهراههای ترکیه عبور می کنند به ایران امتیازی بدهد. همین موضوع در زمینه روابط ایران و ترکیه موجب رنجش خاطر بسیار شده بود و باعث شده بود که 2/1 میلیارد دلار وام عمرانی ایران به ترکیه صادر نگردد.

12- عراق. با وجود اینکه قراردادهای ترکیه و ایران به وضوح نوعی موفقیت را نشان می دهد، لیکن مهمترین تأمین کننده نفتی ترکیه عراق است که در سال 1977 معادل 56 درصد از نفت خام ترکیه (6/6 میلیون تن) را تأمین می کرده است. از زمان توقف صدور نفت عراق به ترکیه در آغاز سال 1978 ترکیه مجبور شده است بخش اعظم واردات نفتی خود را از طریق بازار سیاه تهیه نماید. به همین دلیل، گفتگوهای جاری عراق و ترکیه بسیار بحرانی و خطیر می باشند. این گفتگوها در مقایسه با ایران در سطح پایین تری صورت می گیرد و عنوان «مذاکرات فنی» به خود گرفته است. مطبوعات ترکیه نیز با خوش بینی خاص خود امیدوارند که خط لوله نفتی عراق به ترکیه تا اواخر ژوئیه کار خود را از سر بگیرد. ولی سفارت معتقد است که حل مشکلات مالی و بازرگانی عراق و ترکیه چندین ماه طول خواهد کشید.

13- نماینده محلی سیتی بانک در تاریخ 19 تیر ماه به مقام سفارت گفت که وی فکر می کند، دو طرف ممکن است درباره دریافت وام از این بانک توسط بانک مرکزی ترکیه گفتگو نمایند، تا تمام و یا بخشی از هزینه نفتی عراق پرداخت گردد. سیتی بانک نیز از عراق خواسته است که این وام را تضمین نماید. اگر یاسین درست گفته باشد این موضوع در آنکارا مطرح نخواهد گردید. ترکمن در تاریخ 21 تیر ماه گزارش داد که دنیز بیکال، وزیر انرژی دعوت شده است تا جهت بحث و تبادل نظر پیرامون وام نفتی به بغداد سفر کند.

14- سفارت اطلاعاتی در مورد نتیجه مذاکرات با عراق به دست خواهد آورد و گزارش خواهد نمود.

دیلون

تورگوت تولومن، سفیر جدید ترکیه در ایران

سند شماره (16) تاریخ: 22 تیر ماه 1357 - 13 ژوئیه 1978طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: سفارت آمریکا در تهران موضوع: تورگوت تولومن، سفیر جدید ترکیه در ایران 1- برای تورگوت تولومن که یک دیپلمات 49 ساله استثنائی است و در دو سال گذشته یکی از مهمترین شغلهای وزارت خارجه ترکیه را در رابطه با امور قبرس و یونان عهده دار بوده، تهران اولین پست سفارت می باشد. وی به ما گفته است که بهبود روابط ترکیه و ایران را ارجح می داند و تصمیم گرفته است که برای پیدایش این بهبود از هیچ کاری فروگذار ننماید. وی در ماه اوت جهت عهده دار شدن سمت جدید

ص: 127

رهسپار تهران خواهد گردید.

2- سوابق شخصی تولومن مشابه مشخصات افراد ترکیه ای موجود در بخش شرقی آمریکاست. وی در استانبول متولد شده و تحصیلات متوسط را در استانبول، 4گالاتاساوی لیسه استانبول گذرانیده و در دانشگاه آنکارا در دانشکده علوم سیاسی تحصیل نموده است. پس از پیوستن به وزارت امور خارجه در سال 1952 وی تجارب بسیاری در زمینه اقتصادی، سیاسی، مطبوعاتی و امور ناتو کسب کرده است. وی در خارج از ترکیه در واشنگتن، نیکوزیا، آتن و بروکسل (ناتو) خدمت کرده است. وی در سال 1973 سرپرستی هیئت نمایندگی ترکیه را در مذاکرات مقدماتی کاهش توازن نیروی دو جانبه به عهده داشت، و در سالهای 76-1974 معاون سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه بود.

3- هنگام تصدی دبیر کل امور قبرس یونان در سال 1976، او به ما گفته بود که ما می توانیم روی پر کاری وی در حل مسئله قبرس حساب کنیم، وی گفت که تلاش خواهد کرد روشهای انعطاف جویانه تری را پدید آورد. به نظر ما در رابطه با محدودیتهای سیاسی و تصمیم گیری محافل ترکیه وی تا حدود زیادی به این وعده خود عمل کرده است. معذالک وی را یک چک و چانه زن بسیار سرسخت یافته ایم، که تحت فشار تسلیم نمی شود. گرچه روش او در رابطه با بعضی مسائل بسیار تندتر بوده است. ولی وی شدیدا تلاش کرده است که یک توافق بوروکراتیک در حمایت از انعطاف پذیری و سازش پدید آورد. وی بیش از اکثر همکارانش در جستجوی ابتکارهای خلاق است و در بسیاری از موارد ما و او توانسته ایم بحثهای مفیدی انجام داده و توصیه های مثمر ثمری را در رابطه با اقدامات در سطوح عالیرتبه ارائه نماییم. او به آسانی خشمگین می شود و با صراحت از سیاستهای آمریکا انتقاد می کند. ولی لحن انتقاد وی توأم با یأس است نه سرزنش و بدون عصبانیت به انتقادهای طرف مقابل گوش می دهد. او با صحت تمام موضع دولت ترکیه را منتقل کرده و ظاهرا موضع ما را نیز بدون کم و کاست گزارش می کند. او دارای نظریات بسیار وسیع و کامل سیاستگرایانه است و در مورد نحوه کار دولتش نیز اطلاع کامل دارد.

4- هواداری حزبی تولومن روشن نیست. در امور مربوط به قبرس و یونان، و با دولتهای دو حزب مهم همکاری بسیار صمیمانه داشته است. با وجود اینکه همیشه یکی از عکسهای نخست وزیر پیشین دمیرل را در اتاق پذیرایی خود دارد، ولی با نخست وزیر اجویت نیز که تلاش کرده است، شخصاً نقشی نیرومند را در تصمیم گیری پیرامون مسئله قبرس و روابط ترکیه و یونان ایفا نماید، همکاری صمیمانه داشته است.

5- تولومن و همسرش به خوبی به زبان انگلیسی تکلم می کنند. همسر وی یک میزبان خوب و متعادل است، تنها فرزند آنها که یک دختر 23 ساله است یک هنرمند با ذوق است (وی اخیرا به کمک ما نمایشگاهی از آثار خود را در انجمن ترکیه و آمریکا برگزار کرد) و به همین زودیها ازدواج خواهد کرد.

خانواده تولومن از آرامش بسیار خوششان می آید و از هنر و موسیقی کلاسیک لذت می برند، و میهمانیهای زیادی برگزار می کنند و مانند تمام مردم ترکیه عاشق ورق بازی هستند.

6- تولومن در انتصاب جدید خود از هوش و ذکاوت، تجربه، صراحت، حس سیاسی و اطلاعات مربوط به نحوه انجام کار در آنکارا استفاده خواهد کرد. وی احتمالاً از حمایت اجویت نیز برخوردار خواهد بود. به نظر ما، شما از همکاری و آشنایی با وی لذت خواهید برد. دیلون

بهبود روابط ترکیه با عرضه کنندگان نفت

ص: 128

سند شماره (17) تاریخ: 6 مرداد 1357 -28 ژوئیه 78طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: بهبود روابط ترکیه با عرضه کنندگان نفت خلاصه: در بهبود بخشیدن به روابط اقتصادی خود با سه کشور صادر کننده نفت (لیبی، ایران، و شوروی) ترکیه پیشرفتهایی کرده است. لیکن روابط ترکیه و عراق که تا سال جاری مهمترین صادر کننده نفت به این کشور به حساب می آمد، پیشرفت چندانی نداشته است. ترکیه در حال حاضر از لیبی به طور نسیه نفت دریافت می کند و شورای وزیران ایرانی نیز گویا اعطای 150 میلیون دلار اعتبار نفتی به ترکیه را تصویب کرده است. و ترکیه نیز به زودی از شوروی نفت وارد خواهد کرد. در همین حال، روابط ترکیه و عراق ظاهرا متوقف شده است تا دو کشور بتوانند پیرامون قیمت کالاهای صنعتی و کشاورزی صادراتی توسط ترکیه در سفر هیئت نمایندگی بازرگانی عراق در تاریخ 23-19 تیرماه به توافق دست یابند. پایان خلاصه 1- تلاش ترکیه در بهبود روابط اقتصادی خود با ایران، لیبی و شوروی در حال به ثمر رسیدن است، لیکن در رابطه با عراق این پیشرفت با کندی بسیار رو به تحقق است.

2- ترکیه بر اساس قرار داد 5 ساله تجاری و اعتباری منعقد با لیبی در خرداد ماه (مرجع ج) از این کشور نفت خام دریافت می کند. معاون سرپرست بانک مرکزی ترکیه، ناسی تیبت جزئیات ذیل را در مورد توافق اعتباری در اختیار مقام سفارت قرار داد.

(1) بانک عرب - ترکیه در تاریخ 9 مرداد ماه 1357 در استانبول افتتاح خواهد شد (2) لیبی درنظر دارد مفاد قرارداد را تا 16 مرداد ماه در اختیار این بانک قرار دهد تا این بانک نیز بتواند در تاریخ 19 مرداد ماه معادل 100 میلیون دلار اعتبار نامحدود به ترکیه بدهد.

(3) این اعتبارها به منظور نیازهای ضروری ترکیه مورد استفاده واقع نخواهد شد؛ (4) نرخ بهره 75% بیش از 5/8 درصد گزارش شده در مرجع الف خواهد بود.

(5) این اعتبار در طول پنج سال آتی باز پرداخت خواهد شد.

3- مطبوعات ترکیه در تاریخ 29 تیرماه گزارش کردند که شورای وزیران ایران صدور اعتبار 150 میلیون دلاری را جهت بانک مرکزی به منظور تأمین هزینه واردات نفتی ترکیه از ایران که در تاریخ 16 تیر ماه (مرجع الف) پیرامون آن توافق شده بود تصویب کرده اند. ولی دولت ترکیه هنوز در رابطه با اینکه دولت ایران این مقدار اعتبار نفتی را به ترکیه خواهد داد اطلاعیه رسمی دریافت نکرده است.

4- معاون رئیس شرکت نفت ترکیه اسماعیل کافه سی اوغلو در تاریخ 4 مرداد ماه به مقام سفارت گفت که در طول سفر نخست وزیر اجویت به مسکو احتمالاً شوروی و ترکیه پیرامون جزئیات صادرات نفتی شوروی به توافق دست خواهند یافت (مراجع، د، ه، و، ز). کافه سی اوغلو گفت در قرارداد سه ساله تجاری که وزیر بازرگانی ترکیه قبلاً به مطبوعات در تاریخ 29 تیرماه وعده اعلام آن را داده بود، به توافق برسند (مرجع الف) 5- پس از یک هفته مشورت در آنکارا با دولت ترکیه در تاریخ 23-19 تیر ماه (مرجع الف) یک هیئت

ص: 129

میان پایه بازرگانی عراق چون نتوانسته بود پیرامون قیمت کالاهای صادراتی صنعتی و کشاورزی ترکیه به عراق در دو سال آتی به توافق دست یابد به بغداد بازگشت. منبع این اطلاعات سانلی توپوز اوغلو، متخصص نفتی وزارت امور خارجه است. در طول این مشورتهای بازرگانی، عراق توافق کرد که 000/400 تن گندم ترکیه را به همراه 60 دستگاه اتوبوس به همراه مقادیر کمی عدس، فندق، پسته، و مقادیر نامشخص از ماشینها و یخچالهای ساخت آن کشور را خریداری نماید. منبع به مقام سفارت در تاریخ 2 مرداد ماه گفت که طرفین توانسته اند تنها در زمینه 5 میلیون دلار کالای صادراتی به توافق برسند.

وی گفت دولت ترکیه اکنون منتظر دریافت پیشنهاد از سوی عراق در مورد قیمت گندم، سیمان، شیشه و اتومبیل ترکیه می باشد.

6- طبق اظهارات توپوز اوغلو مذاکرات ترکیه و عراق شدیداً تجاری بوده و بین منافع صادراتی ترکیه و قروض نفتی این کشور به عراق رابطه ای ایجاد نشده است. وی در تاریخ 3 مرداد ماه به مقام سفارت گفت تا زمانی که مذاکرات مربوط به بدهیهای نفتی ترکیه آغاز نشده، این رابطه نیز برقرار نخواهد شد. در مورد تخمین تاریخ آغاز این مذاکرات وی زحمت حدس زدن را به خود نخواهد داد، چون دعوت عراق از دنیز بیکال وزیر انرژی ترکیه برای سفر به عراق «در اولین فرصت» با تأخیر روبه رو شده است.

7- توپوز اوغلو گزارش می دهد که معلوم نیست که عراق بار دیگر نفت خود را از طریق خط لوله به ترکیه ارسال خواهد نمود یا خیر؟ تنها واردات نفتی ترکیه از عراق از ابتدای سال جاری از طریق بازارهای سیاه (پرداخت وجه نقد) تأمین شده است که بنا به توضیح وی از طریق خط لوله به این کشور ارسال نمی گردید.

8- یکی دیگر از منابع می گوید که ترکیه در زمینه ارتباط راه آهن بین عراق و ترکیه (مرجع ب) همیشه منتظر دریافت پیشنهاد از طرف عراق است. اردل کازکان سر مهندس وزارت ترابری در 2 مرداد ماه به مقام سفارت گفت که قرار است یک گروه متخصص ترابری عراق در آینده از آنکارا بازدید کند تا پیرامون احداث خط آهن 130 کیلومتری بین موصل عراق و نوصیبین ترکیه مذاکراتی به عمل آید. این راه آهن بین عراق و اروپا رابطه را که در آبان 1356 با اقدام سوریه در بستن راه آهن به روی قطارهای عازم عراق قطع شده بود، بار دیگر برقرار خواهد کرد. این راه آهن برای ترکیه بسیار حائز اهمیت است، چون پر کردن شکاف توسط کامیونهای ترکیه در برنامه کار تأخیرهایی ایجاد می کند.

9- اظهار نظر: با وجود اینکه ترکیه در دعوی دسترسی به منابع نفتی خارجی پیشرفت می کند، ولی تا زمانی که نتواند قراردادهای اعتباری با عرضه کنندگان نفتی مهم چون عراق که 65 درصد نیاز نفتی این کشور را در سال 1356 تأمین می کرد منعقد سازد، مجبور خواهد بود به بازار سیاه نفتی روی آورد. ترکیه علاوه بر تمایل خود به کاهش مخارج خود در زمینه ارز خارجی برای نفت، بنا به گفته معاون رئیس شرکت نفت ترکیه، این کشور به سه دلیل درنظر دارد با عراق قراردادهای مالی و بازرگانی نیز منعقد سازد:

(1) می خواهد به این ترتیب از پرداخت هزینه اضافی در بازار سیاه جلوگیری به عمل آورد.

(2) می خواهد عملکرد خط لوله ترکیه و عراق را به حداکثر ظرفیت برساند تا میزان عواید دریافتی از این طریق افزایش یابد.

(3) و خطر تحت فشار قرار گرفتن فعالیت اقتصادی ترکیه را با جلوگیری از قطع عرضه نفت که 86 درصد آن در حال حاضر وارد می شود، کاهش دهد.

ص: 130

10- حسن کمال از بغداد در تاریخ 1 مرداد ماه در نشریه چپگرای جمهوریت از بغداد «23 ژوئیه» گزارش داد که دورنمای روابط عراق و ترکیه در بغداد مانند دورنمای آن در آنکارا چندان نوید بخش نیست. تحت عنوان «بادهای سرد و زنده در بغداد به جای آنکارا»، کمال می نویسد که به چند دلیل زیر یک دیوار سیاسی بین آنکارا و بغداد به وجود آمده است که عبارتند از: بدهیهای نفتی ترکیه، منحرف ساختن جریان آب دجله و فرات توسط ترکیه، عدم پیشرفت در توافق پیرامون خط آهن، و مشکلات مربوط به خط ترانزیت کامیونهای تی. آی. آر. طبق اظهارات کمال، احمد کیلالی وزیر فرهنگ ترکیه اخیرا به بغداد فرستاده شده بود، تا دلیل تعطیل مرکز فرهنگی ترکیه در کرکوک را جویا شود. با این وصف در این مقاله در مورد توضیحات ارائه شده و تمایل جاری عراق به همکاری ترکیه در کنترل کردهای ساکن مرز عراق و ترکیه مطلبی نوشته نشده است.

11- مطبوعات ترکیه در تاریخ 4 مرداد ماه گزارش خوش بینانه ای را منتشر کرده اند. در این گزارش آمده است که معاون دبیر کل حزب خلق جمهوریخواه کازکان قره گزاوغلو با دعوتنامه عراق از نخست وزیر، اجویت برای بازدید از عراق در رابطه با حیات تازه بخشیدن به روابط عراق و ترکیه از بغداد بازگشته است. قره گزاوغلو که سرپرستی هیئت ترکیه را در جشن دهمین سالگرد جمهوری عراق به عهده داشت گفته است که وی با مقامات عراق مذاکرات وسیعی انجام داده است، که طی آن شورای فرماندهی انقلابی عراق تصمیم گرفته اند، روابط عراق و ترکیه را بهبود بخشند. وی معتقد است که عراق دیون نفتی ترکیه را بار دیگر زمان بندی خواهد کرد و ارسال نفت از طریق خط لوله نفتی عراق و ترکیه را از سر خواهد گرفت.

12- بیانات قره گزاوغلو امیدوار کننده است. ولی سفارت یادآور می شود که مطبوعات ترکیه فعلاً اعلام کرده بودند که مشورتهای 23-19 مردادماه سرانجام در پایان تیرماه منجر به راه افتادن جریان نفت از طریق این خط لوله خواهد شد (مرجع الف). طبق انتظار سفارت رفع مشکلات مالی و بازرگانی ترکیه و عراق چندین ماه به طول خواهد انجامید. ولی دلیلی نداریم که پیرامون این گفته توپوز اوغلو که گفته بود، عراق و ترکیه باید اختلاف خود را در مورد قیمت صادرات ترکیه حل کنند، تردید داشته باشیم. همین بیانیه در تاریخ 4 مرداد ماه توسط یلدریم آلپرگون مدیر فروش دفتر محصولات خاکی ترکیه تأیید شده است و وی اصرار داشت که ترکیه در صدور 000/400 تن گندم مورد توافق به عراق از طریق راههای خشکی و دریایی مشکلی نخواهد داشت و ترکیه به قدر کافی گندم در اختیار دارد که بتواند به تعهد خود در این زمینه عمل کند. دیلون

ترکیه با عراق قرارداد اقتصادی امضاء می کند

سند شماره (18) تاریخ: 6 شهریور ماه 1357-28 اوت 78طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: ترکیه با عراق قرارداد اقتصادی امضاء می کند 1- طبق تأیید وزارت خارجه، ترکیه امروز یک قرارداد اقتصادی با عراق امضاء نمود (3 شهریور 1357) که بر اساس آن عراق صدور نفت به ترکیه را فوراً از سر خواهد گرفت و بعضی از صادرات ترکیه را

ص: 131

نیز خواهد پذیرفت و علاوه بر این برای بازپرداخت قروض نفتی ترکیه به خود برنامه ریزی جدیدی را در پیش خواهد گرفت. مقام سفارت این اطلاعات را از طریق فرات اتمان، معاون سرپرست بخش امور نفتی اداره روابط دوجانبه اقتصادی وزارت امور خارجه به دست آورد که در مذاکرات دوجانبه مورخ 6-4 شهریور ماه نیز شرکت کرده بود. اتمان گفت که ترکیه و عراق بر سر اصل بهبود روابط دو جانبه سیاسی توافق کرده اند، ولی وی گفت در این قرارداد از طرف ترکیه هیچ گونه تعهدی نسبت به میزان آبی که باید از دجله و فرات وارد عراق شود نیامده است.

2- رادیو و تلویزیون ترکیه امروز گزارش داد که انعقاد این قرارداد به ترکیه اجازه می دهد که از هم اکنون تا سال 1358 معادل 2/6 میلیون تن نفت خام از عراق وارد کند. بر اساس همین قرار داد 320 میلیون دلار قروض نفتی ترکیه به عراق از طریق صدور کالاهای کشاورزی و صنعتی به عراق پرداخت خواهد شد.

3- مطبوعات محلی در تواریخ 6 و 7 شهریور ماه جزئیات ذیل را منتشر نمودند. هیئت نمایندگی عراقی به سرپرستی عدنان حسین حمدانی وزیر نفت این کشور که عضو شورای فرماندهی انقلابی عراقی نیز می باشد، در تاریخ 6-4 شهریور ماه از آنکارا دیدار به عمل آوردند. این سفر به طور ناگهانی صورت گرفت و قبلاً پیش بینیهایی در مورد آن به عمل نیامده بود. دنیز بیکال، وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه از این هیئت در فرودگاه استقبال نمود و پس از آن وزیر کشور حکمت ستین و وزیر امور خارجه گوندوز آکان با این هیئت مذاکره نمودند.

4- اخبار مطبوعاتی حاکی از آن است که در هیئت نمایندگی عراق افراد متخصص نیز وجود داشتند که در مباحثات فنی کمیته های مربوطه شرکت جستند. این کمیته ها به ترتیب در مورد روابط اقتصادی، همکاری کشاورزی و عرضه نفت و آب تبادل نظرهایی انجام دادند.

5- اظهار نظر: دولت ترکیه معتقد است که بالاخره توانسته است وقفه ای را که در روابط خود با عراق به وجود آمده بود به طور کامل از میان بردارد و امیدوار است که نفت عراق بار دیگر از طریق خط لوله کرکوک - اسکندرون در پایان ماه اوت به سوی ترکیه روان گردد. سفارت مطمئن است که عراق در ازای این امتیاز قیمتی را دریافت خواهد، کرد. ولی هنوز نمی دانیم که این قیمت چیست. ترکیه نیز بنا به گزارش قول داده است که نیازهای آبی عراق را «درک» نماید. ولی این تضمین عادی نخواهد توانست شیرهای نفت را به احتمال زیاد باز کند. سفارت سعی خواهد کرد که قبلاً در مورد این قرارداد که در روزنامه گازت منتشر خواهد شد، اطلاعات بیشتری برای شما تهیه نماید.

6- پاورقی ذیل می تواند جالب باشد. مخبر آسوشیتدپرس در آنکارا که همسر سرمهندس خط لوله است، به مقام سفارت در هفته گذشته گفت که در خط لوله مشکلات فنی به وجود آمده است. در واقع همسرش به آنجا اعزام شده تا این مشکلات را مرتفع سازد. وی اظهار داشت که علیرغم استفاده از بهترین مصالح در این خط لوله و تکمیل کار پس از مدت یک سال عملیات خط لوله به راحتی به راه نیافتاده است.

مدت زیادی است که از این لوله نفتی عبور نکرده است. وی گفت ترکها مصرانه از عراق می خواستند که علیرغم عدم عبور نفت از این خط لوله، عراقیها نرخ ترانزیت را بپردازند. ظاهرا همین موضوع نیز در مذاکرات مورد بحث قرار گرفته است. دیلون

قرارداد اقتصادی ترکیه و عراق

ص: 132

سند شماره (19) تاریخ: 9 شهریور ماه 1357-31 اوت 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: قرارداد اقتصادی ترکیه و عراق 2 خلاصه: در ازای تضمین شفاهی ترکیه که عراق را از آب مورد نیاز محروم نخواهد کرد و مبنی بر قرارداد کتبی که قروض نفتی خود به این کشور را از طریق صدور کالا خواهد پرداخت و هزینه خریدهای نفتی جاری خود را 60 روز پس از دریافت محموله به عراق استرداد خواهد کرد، عراق نیز تقبل کرده است که نقش خود را به عنوان مهمترین صادر کننده نفت به ترکیه در سال 1358 بار دیگر از سر بگیرد. قرار دادن مربوط به نفت، آب و حل مشکلات باز پرداخت سبب شده است که در روابط اقتصادی و سیاسی عراق و ترکیه روحی تازه دمیده شود. به همین دلیل نخست وزیر اجویت در دو ماه آینده از عراق بازدید به عمل خواهد آورد. لیکن اگر ترکیه نتواند به تعهدات خود در زمینه مقررات بازپرداخت بدهیها عمل کند، بهبود در روابط ممکن است از بین برود. (پایان خلاصه) 1- بنا به اظهارات فرات اتمان مقام نفتی وزارت خارجه ترکیه، عراق نیز در مذاکرات انجام شده در آنکارا در تاریخ 31 مرداد تا 3 شهریور ماه در قبال توافقهای شفاهی - کتبی بین دو کشور شرایط سختی را به ترکیه تحمیل کرده است.

2- قراردادهای شفاهی: با وجود اینکه در مورد حقوق آبی عراق کتبا چیزی نوشته نشده (مرجع الف) ولی دولت ترکیه طی تضمینهای شفاهی اعلام کرده است که با احداث سد مورد نظر خود بر روی کراکیه نمی خواهد به عراق و یا یک کشور ثالث دیگر لطماتی را وارد سازد. ترکیه به عراق اطمینان داده است که از سد کراکیه تنها برای تولید نیروی برق استفاده خواهد کرد و نه برای آبیاری و علاوه بر این همین سد مانند سدکبان که احداث شده نقش کنترل کننده سیل را در مورد فرات سفلی ایفا خواهد کرد.

(اظهار نظر: سفارت یاد آور می شود که منبع موجود در وزارت خارجه ممکن است از حدود تعهدات ترکیه در مورد مسئله آب با خبر باشد، چون وی قبلاً اظهار داشته بود که ترکیه و عراق در این مورد به توافق نرسیده اند (مرجع الف). ترکیه نیز در سال 1358 تنها به خاطر تضمینهای ارائه شده در مورد سد کراکیه از عراق نفت دریافت خواهد کرد. برای تمدید تاریخ صدور نفت نیز عراق ممکن است در مورد هر سد جدیدی که بخواهد توسط ترکیه ساخته شود، مایل به کسب امتیاز شود: چون ترکیه در نظر دارد یک برنامه وسیع را در زمینه آبیاری و تولید برق به مرحله اجراء در آورد. ولی دادن امتیاز ممکن است از نظر اقتصادی و سیاسی چندان هم به نفع ترکیه نباشد.) 3- عراق نیز شفاها به ترکیه قول داد که با وجود عملکرد خط لوله با تمام ظرفیت عوارض لازم را خواهد پرداخت، و این امر در صورتی که عراق قادر به تداوم آن باشد یا نباشد ادامه خواهد یافت.

4- قرارداد کتبی: در قرارداد کتبی دولت ترکیه تعهد کرد که هزینه نفت دریافتی خود را بر اساس شرایط بازرگانی که تنها، دارای دو ماه اعتبار است پرداخت نماید. ولی در این توافق میزان نفت عراقی که ترکیه وارد خواهد کرد، مشخص نشده است. وزارت خارجه گفت که میزان 2/1 میلیون تن در سال 1357 و 5 میلیون تن در سال 1358 که از طرف منبع مطبوعات به نقل از وزیر انرژی ترکیه دنیز بیکال عنوان شده،

ص: 133

ممکن است بر تفاهم و توافق شفاهی استوار باشد (مرجع الف).

5- منبع گفت بر خلاف ادعای مطبوعات، ترکیه توافق نکرده است که بدهیهای موجود نفتی خود به عراق (حدود 300 میلیون دلار) را تا سال 1360 پرداخت نماید. وی گفت قادر نیست در مورد برنامه بازپرداخت نفتی ترکیه به عراق که در مورد آن توافق نشده، تبادل نظر نماید.

6- طبق گفته اتمان، قرارداد کتبی بین بانکهای مرکزی دو کشور یک مکانیزم پرداختی ویژه را ایجاد می کند که بر اساس آن ترکیه از طریق منافع صادراتی خود، بدهیهای نفتی را به عراق پرداخت خواهد کرد.

وی گفت این نوعی قرارداد پایاپای نیست بلکه مشابه قراردادهای ترکیه با ایتالیا و لیبی (مرجع ج) است.

7- وزیر انرژی ترکیه در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از تشریفات امضای قرارداد در 3 شهریور ماه گفت که ترکیه قروض نفتی خود به عراق را از طریق گندم،نخود، لوازم خانگی و اتوبوس پرداخت خواهد کرد. صادرات گندم قرار است در سال 1358 به 000/400 تن و در طول هر دو سال بعدی سالانه به 000/300 تن برسد، مگر آنکه وضع محصول به ترکیه امکان دهد که میزان آنها را افزایش دهد.

8- بازدید آتی اجویت از عراق. مطبوعات ترکیه در تاریخ 5 شهریور ماه گزارش دادند که نخست وزیر ترکیه، بولنت اجویت، با سرپرست هیئت عراق ملاقات و توافق کرد که در دو ماه آینده به عراق سفری انجام دهد. یکی دیگر از کسانی که به عراق سفر می کند وزیر بازرگانی تئومان کوپرولولر خواهد بود که در تاریخ 7 مهرماه تا 9 مهر ماه به منظور بازگشایی نمایشگاه تجاری ترکیه به عراق سفر خواهد نمود.

9- اظهار نظر: این قراردادها حاکی از آن است که اگر ترکیه بتواند به تعهد خود نسبت به پرداخت هزینه نفتی دو ماه پس از دریافت هر محموله به سرعت اقدام نماید، عراق نیز در سال 1358 نقش خود را به عنوان مهمترین عرضه کننده نفت به این کشور ایفا خواهد نمود. تقبل پرداخت هزینه عبور نفت از خط لوله در صورتی که عملکرد آن کامل باشد یا نباشد (حدود 45 میلیون دلار در سال) بخشی از این هزینه های نفتی را جبران خواهد کرد. ولی بعید به نظر می رسد که عراق میزان صادرات نفتی خود به ترکیه را به سطح مربوط به سالهای 1353 تا 1356 (6 میلیون تن) برگرداند، تا چه برسد به ده میلیون تن مورد نظر در سالهای 1356 تا 1358؛ آن هم بر اساس قرارداد خط لوله منعقده بین عراق و ترکیه در شهریور سال 1352.

10- در تاریخ 7 شهریور ماه رادیو و تلویزیون ترکیه به نقل از وزیر این کشور گزارش داد که وی در سخنرانی خود در ازمیر گفته است که ترکیه نیازهای نفتی خود را تا پایان سال 1358 تأمین خواهد نمود.

همین طرز برخورد نیز توسط عبدی ایپکی، یکی از مهمترین روزنامه نگاران ترکیه در روزنامه ملیت طرفدار دولت در تاریخ 5 شهریور ماه عنوان شده است. وی گفت بر اساس قراردادهای تجاری ترکیه با عراق (5 میلیون تن) و لیبی (3 میلیون تن)، شوروی (3 میلیون تن) و ایران (یک میلیون تن) ترکیه خواهد توانست در سال 1358 نیز مانند سال 1357 (12 میلیون تن) نفت مورد نیاز خود را تأمین نماید. به نظر سفارت این اظهارات قدری خوش بینانه است. علاوه بر این شوروی توافق کرده است که تنها تقاضای ترکیه را در مورد 3 میلیون تن نفت مورد نیاز در سال 1358 مورد بررسی قرار دهد و تاکنون در قبال آن تعهدی نکرده است.

11- علیرغم تکذیب اتمان مبنی بر اینکه ترکیه و عراق قرارداد پایاپای امضا نکرده اند تا مشکل موجود پیرامون قروض نفتی جاری ترکیه حل شود، وی اعتراف می کند که بانکهای مرکزی دو کشور

ص: 134

برنامه بازپرداختی مشابه قرارداد ترکیه و لیبی (مرجع ج) را تهیه خواهند کرد.

در نتیجه، قرارداد پرداخت ترکیه و عراق ممکن است بر خلاف موازین تعهد ترکیه به بانک صندوق بین المللی پول در 13 اردیبهشت 1357 باشد که در آن ترکیه موظف است با هیچ یک از دیگر اعضای صندوق بین المللی قرار داد پرداخت دو جانبه جدیدی را امضا نکند. در واقع بنا به گزارشهای رسیده، وزیر انرژی ترکیه به مطبوعات در تاریخ 3 شهریور ماه گفته است که «ترکیه خواهد توانست از طریق صدور کالاهای مورد قبول دیون نفتی خود را به عراق بپردازد».

12- در پایان مذاکرات، بیانیه و یا خبر مطبوعاتی خاصی منتشر نگردید. ممکن است چند ماه دیگر این قرارداد کتبی در روزنامه رسمی گازت منتشر شود چون قبل از انتشار باید توسط شورای وزیران به تصویب برسد.دیلون

قراردادهای تجاری دوجانبه

سند شماره (20) تاریخ: 12 مهر ماه 1357 - 4 اکتبر 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا - تهران موضوع: قراردادهای تجاری دوجانبه 1- خلاصه: مدیر کل قرارداد تجاری وزارت بازرگانی به وابسته بازرگانی گفت که قراردادهای اخیر تجاری منعقده توسط ترکیه نشانگر تغییرات اساسی در سیاست تجاری کشور نیست، بلکه نیاز کشور را در تلاش برای تأمین واردات حیاتی به خصوص در زمینه مواد نفتی و تضمین بازارهای صادراتی نشان می دهد. وی انعقاد قراردادهای اضافی را در رابطه با معاهده های تجاری منعقده با کشورهای اوپک و نیز انعقاد قراردادهای تجاری تهاتری دیگر را پیش بینی نمی کند. (پایان خلاصه) 2- وابسته بازرگانی با مدیر کل قراردادهای تجاری، اردوگان کوکوراوغلو در وزارت بازرگانی ملاقات کرد تا پیرامون قراردادهای تجاری اخیرا منعقد شده توسط ترکیه بحث و تبادل نظر نماید.گفتگو با بحث پیرامون پروتکل قرارداد تجاری تهاتری این کشور با شوروی که در تاریخ 7 مهرماه 1357 در آنکارا امضاء شده بود، آغاز گردید. کوکوراوغلو گفت که این پروتکل دنباله قرارداد موجود این کشور با شوروی می باشد. (تنها قرارداد دیگر رسمی تهاتری ترکیه با آلبانی منعقد شده است.) ترکیه در نظر دارد بخش عمده نیاز نفتی خود را از شوروی در ازای محصولات کشاورزی و صنعتی تأمین نماید. وی گفت قیمت کالاهایی که باید در ازاء نفت به شوروی صادر گردد قیمت آنها در بازارهای جهانی در هنگام انعقاد قرارداد، خواهد بود.

3- کوکوراوغلو در ادامه موضوع تأمین محصولات نفتی مورد نیاز گفت: «از طریق انعقاد قراردادهای تحکیم قروض ویژه با چند کشور اوپک (عراق، ایران و لیبی) ترکیه نه تنها خواهد توانست نفت کافی تأمین نماید، بلکه بازارهای مربوط به صادرات ترکیه نیز تضمین شده است. وی یاد آور شد که درگذشته جهت تأمین بازار برای صادرات خود ترکیه با مشکلات روبرو بوده است. این کالاها به قیمت مرسوم در بازارهای جهانی در هنگام انعقاد قرارداد، به طور تهاتری صادر خواهد گشت.

4- کورکوراوغلو گفت که ترکیه به هیچ وجه این قراردادهای دوجانبه تجاری ویژه را دوست ندارد،

ص: 135

لیکن در حال حاضر چاره دیگری نیز جز پذیرفتن آنها ندارد. او فکر نمی کند که ترکیه قراردادهای دیگری در رابطه با بازپرداخت قروض نفتی و یا تهاتری با کشورهای اوپک منعقد سازد. وقتی که از وی سؤال شد که دلیل آن چیست، وی گفت که صدور اعتبارهای جدید از طرف کشورهای اعتبار دهنده به دنبال برنامه ریزی درباره قروض، این امکان را محدود ساخته است.

5- در هنگام صحبت پیرامون معاهده تجاری ترکیه با جمهوری خلق چین، کوکورواغلو گفت که بازدید اخیر هیئت تجاری چین از ترکیه منجر به انعقاد یک پروتکل جدید علاوه بر تجارت آزاد بین دو کشور گردید. اهداف تجاری آمده در پروتکل تجاری مشابه 35 پروتکلی است که این کشور منعقد ساخته است یعنی اهداف نشانگر تعهد نیست، بلکه نشانگر میزان دلخواه تجارت می باشد.

6- اظهار نظر: بیانات کوکوراوغلو با نظرات وزیر بازرگانی کوپرولولر مطابقت دارد، چون وی به یک مجله یانکی گفته بود که قراردادهای منعقد تجاری ترکیه و کشورهای سوسیالیست نشانگر قطع رابطه با غرب نیست، بنابر این غرب نباید نگران باشد. وزیر تأکید نموده بود که ترکیه به این دلیل این قراردادها را منعقد ساخته است تا بتواند به بازارهای جدید راه پیدا کند. وی گفت این گونه قراردادها با کشورهای خاورمیانه ای و آفریقایی و نیز با کشورهای سوسیالیست به همین منظور منعقد گردیده است.

7- کوکوراوغلو در بحث پیرامون قراردادهای تجاری و به خصوص قراردادهایی که مطبوعات آنها را به عنوان «معاملات پایاپای» عنوان کرده بودند بسیار صریح و بی پرده سخن می گفت. وی تلاش می کرد به کشورهای غربی و صندوق بین المللی پول اطمینان دهد که این اقدامات برای برآورد سریع نیازهای اضطراری صورت گرفته است. وی در گفته های خود شدیداً تأکید می کرد که ترکیه در این زمینه وارد قراردادهای دیگری نخواهد شد.

8- با وجود ناپسند بودن این قراردادها، فقدان اعتبار اضافی از طرف منابع «بازار آزاد» ممکن استترکیه را وادار به پذیرش آنها سازد. قطعا ملل عرضه کننده نفت نیز از ترکیه خواهند خواست که در ازاء نفت آنها وجه نقد و یا تضمین پرداخت ارائه نماید. خطر دیگر این است که ترکیه ممکن است متوجه شود که این قراردادها راه بهتری برای تأمین حداکثر صادرات بوده، و از رقابت در بازارهای جهانی برای این کشور بهتر است.

افزایش نگرانیهای ترکیه در مورد ایران

سند شماره (21) تاریخ: 11 بهمن 1357-1 فوریه 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: افزایش نگرانیهای ترکیه در مورد ایران.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- این یک پیام خبری است، و مقتضی اقدام نیست.

3- خلاصه: مقامات و خبرنگاران ترکیه در روزهای اخیر در مورد اینکه رویدادهای ایران تعادل استراتژیک را به ضرر غرب دگرگون سازد، اظهار نگرانی کرده اند. گزارش خبری پیرامون تجزیه طلبی اکراد ایران نیز نگرانی هایی را در اینجا پدید آورده است؛ چون امکان وارد شدن تأثیرات جنبی سیاسی به

ص: 136

ترکیه نیز هست. اجویت در مصاحبه با مجله «اشپیگل» از عدم توانایی شاه در پیاده کردن همزمان اصلاحات دموکراتیک و عمران اقتصادی انتقاد کرد و از پیدایش «تغییرات تند» در منطقه اظهار نگرانی نمود. (پایان خلاصه) 4- در چند ماه گذشته دولت ترکیه از اظهار نظر پیرامون ایران با دقت خودداری کرده است، ولی مقامات ترکیه در اختفا از تأثیرات بی ثباتی ایران بر منافع ترکیه اظهار نگرانی کرده اند. ترکها معتقدند که از پویایی سیاسی موجود در ایران برداشت درستی نداشته اند و معتقدند که اگر هم بخواهند نمی توانند روند مثبتی را در وقایع آن کشور پدید آورند. ترکیه، به عنوان همسایه ای که مجبور است با هر رژیمی که در ایران روی کار آید تفاهم داشته باشد، به این نتیجه رسیده است که باید احترام خود را حفظ کند.

5- با این وصف در گفتگوهای اخیر خود با مقامات عالیرتبه و رهبران سیاسی ترکیه شاهد ابراز نگرانیهای عمیق بوده ایم. ژنرال ساهنیکایا رئیس ستاد نیروی هوایی در تاریخ 9 بهمن ماه در ضیافتی با مشاور سیاسی ملاقات و یک گفتگوی طولانی با وی داشت.

ساهنیکایا گفت که وضع کنونی ایران برای ترکیه یک «فاجعه استراتژیک» است، و خود او شخصاً ترس از برنده شدن کمونیسم دارد. او رویدادهای ایران را در متن تعادل قدرت منطقه ای و جهانی می بیند و سؤال کرد که آمریکا در حفظ تعادل به نفع خود چه کاری انجام خواهد داد.

سناتور کامبن ایفان رهبر حزب عدالت در تاریخ 10 بهمن ماه نقطه نظرات مشابهی را ارائه کرد و گفت اقدامات و بیانیه های آمریکا مبنی بر بهره برداری شوروی از اوضاع ایران مبهم بوده است. وی این وضع را دارای اهمیت استراتژیک بسیار می داند و از آمریکا می خواهد که خود را بیش از حد با مسائل دموکراسی مشغول ندارد و به شوروی در این زمینه اخطار نماید.

6- به دنبال انتشار گزارش مطبوعات 10 بهمن ماه (تلگرام مرجع) در مورد تشکیل «شورای وحدت کردستان» در ایران، سناتور انیان و دیگر میهمانان ضیافت، از ما سؤال کردند که آیا ما این خبر را تأیید می کنیم. سناتور محسن باتور مقام، متنفذ در حزب خلق جمهوریخواه نگرانی عمیق خود را در مورد پیدایش دولتهای مستقل آذری و کرد در ایران ابراز داشت و گفت این ایالات تحت کنترل شوروی در خواهد آمد. مقام وابسته دفاعی دریافته است که به دنبال انتشار خبرهای مطبوعاتی در مورد «کردستان» در تاریخ 10 بهمن ماه ستاد عمومی ترکیه جلسه ای تشکیل داد تا پیرامون اهمیت این رویداد برای ترکیه بحث و تبادل نظر نماید.

7- در همین حال، در شماره جاری «اشپیگل» نخست وزیر اجویت به طرز غریبی به روند رویدادهای ایران اشاره کرده است. طبق ترجمه رسمی این مقاله به زبان انگلیسی (گویا مجله نکات مطروحه توسط وی را منتشر خواهد کرد) اجویت از شاه به خاطر عدم ارتقا ارزشهای دموکراتیک همگام با مدرن سازیهای اقتصادی و اجتماعی که می توانست مانع بی ثباتیهای کنونی باشد انتقاد نمود. اجویت گفته ترکیه در برابر مشکلات مشابه مصون خواهد بود، چون نهادهای دموکراتیک نیز به طور همزمان پیدایش یافته اند و حتی فراتر از تغییرات اقتصادی رفته اند. اجویت گفت «نظام قدیم» در ایران پایان یافته است، لیکن نهادهای تغییر دهنده نظم سیاسی هنوز ظاهر نشده است.

اجویت با یادآور شدن این مطلب که منطقه خاورمیانه بسیار بحرانی است و آتش بس و صلح بر «موازنه قدرت دقیق» استوار است گفت «تغییرات تند» رو به هر سمت، نه تنها برای منطقه بلکه برای تمام

ص: 137

جهان مخاطراتی را به همراه خواهد داشت.

8- اظهار نظر: با نتیجه گیری بر اساس پوشش مطبوعاتی محدود در اینجا، ایران تا همین اواخر برای آمریکا بیش از ترکیه یک مشکل در سیاست خارجی بود. ولی این امر گویا تغییر کرده است. ما فکر می کنیم که ترکیه سیاست عدم مداخله هر چند ظاهری خود را حفظ نخواهد کرد، ولی بیانات ترکیه موضع ترکیه را بیش از پیش روشن می سازد.

اجویت ظاهرا انقراض سلطنت ایران را پذیرفته است (او از دیرباز به طور پنهانی از شاه انتقاد می کرد) و حامی یک راه حل دموکراتیک است و در مورد «تغییرات تندگرای انه» نیز اظهار نگرانی کرده است. ولی نگفته است که این نکته آخر به چه معنی است. اظهارات غیر علنی دیگران نشانگر نگرانی ترکیه در مورد تجزیه شدن ایران و یا تحت کنترل شوروی درآمدن آن می باشد.دیلون

وضع تدارک نفتی ترکیه

سند شماره (22) تاریخ: 30 بهمن ماه 1357-9 فوریه 79طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: وضع تدارک نفتی ترکیه 1- تلگرام، اقدام مقتضی 2- خلاصه: یکی از سرویسهای خبری محلی مدعی است که لیبی در نظر دارد به یک تحریم نفتی جهانی مبادرت ورزد. با وجود دور از واقعیت بودن، این مطلب توجه را به ناهنجاری وضع ترکیه در تأمین نفت مورد نیاز خود معطوف می دارد.

ارسال هرگونه اطلاعات موجود مبنی بر تکذیب یا تأیید این گزارش موجب امتنان سفارت خواهد بود. (پایان خلاصه) 3- ملیت، روزنامه طرفدار دولت ترکیه در تاریخ 20 بهمن ماه گزارش داد که لیبی فروش نفت خود به تمام نقاط جهان را متوقف ساخته است. بر اساس گزارش یک سرویس خبری محلی در آنکارا (بنام آنکا)، این مقاله معتقد است که لیبی این تصمیم را به حمایت از خمینی در ایران اتخاذ نموده است.

4- روزنامه فوق گزارش داد که تصمیم لیبی «بحران» نفتی موجود در جهان را که نتیجه توقف صدور نفت ایرانی پدید آمده بود، تشدید خواهد کرد. این مقاله در ادامه می گوید تصمیم لیبی شامل ترکیه نیز می شود، چون ترکیه در سال 1978 با لیبی قراردادی را منعقد ساخته بود تا طی آن سه میلیون تن نفت دریافت دارد که تا به حال حدود 4/2 میلیون تن آن ارسال گردیده است.

5- در تاریخ 20 بهمن ماه، مقام سفارت با معاون مدیرکل بازاریابی شرکت نفت ترکیه (گولتکین یوکسل) تماس گرفت تا پیرامون این گزارش خبری گفتگو نماید. یوکسل به مقام سفارت گفت که وی بیش از آنچه در گزارش خبری آمده، در این زمینه اطلاعی ندارد. وی اضافه کرد پالایشگاه ایپراس ترکیه که در رابطه با نفت خام لیبی با شرکت بازاریابی نفتی پرگای لیبی قرارداد بسته بود، پس از پیدایش گزارش خبری سعی کرده است از طریق تلکس با لیبی تماس بگیرد.

پرگا علاوه بر عدم پاسخ، دریافت تلکس را نیز تأیید نکرده است و وی پیشنهاد کرد که پرگا امروز

ص: 138

تعطیل خواهد بود، چون روز جاری یکی از روزهای تعطیل مذهبی می باشد.

6- مقام سفارت از یوکسل پرسید که وضع نفتی پالایشگاه ایپراس تا چه حد بحرانی است، چون در نشریه ملیت مورخ 19 بهمن گزارش شده بود که این پالایشگاه تنها معادل یک روز مصرف خود، نفت خام در اختیار دارد. وی گفت در زمان درج خبر این موضوع صحت داشت، لیکن محدودیت نفتی پالایشگاه با ورود تانکر نفتی جدید در غروب روز بعد (19 بهمن ماه) از بین رفته است. نفت وارد شده توسط این تانکر ادامه کار پالایشگاه را به مدت هفت روز دیگر ممکن خواهد ساخت.

7- یوکسل گفت که منطقه ساحلی استانبول و دریای سیاه که توسط پالایشگاه ایپراس تدارک می گردد تا ده روز دیگر سوخت نفتی مصرفی و تا 5 روز دیگر سوخت دیزل مصرفی خود را خواهد داشت. وی اضافه کرد که در رابطه با محصولات دیگر از قبیل بنزین محدودیتی وجود ندارد، فقط در رابطه با توزیع مشکلاتی وجود دارد.

8- مقام سفارت از یوکسل خواست که پیرامون تدارک نفتی ترکیه به طور کلی اظهار نظر نماید. وی گفت پالایشگاههای ترکیه در وضع خوبی به سر نمی برند. ترکیه در نظر داشت حدود 2 میلیون تن نفت مورد نیاز خود را در سال 1979 از طریق بازار سیاه به دست آورد، ولی این کار نیز مشکل خواهد بود».

وی گفت با این وصف، ترکیه قادر خواهد بود در اکثر مواقع پالایشگاههای خود را مشغول به کار نگاهدارد، ولی ممکن است این عملکرد باظرفیت کامل همراه نباشد.

9- اظهار نظر: وضع ترکیه از نظر نفتی چندان خوب نیست، ولی ترکیه به این نحوه زندگی بخور و نمیر عادت کرده است. ولی در صورتی که لیبی بخواهد تحریم نفتی خود را طبق گزارش سرویس خبری آنکا به اجرا درآورد، ترکیه به آسانی نخواهند توانست نفت دیگری را جایگزین نفت لیبی نماید. از زمان سفر نخست وزیر اجویت به لیبی در ماه گذشته ترکیه فکر می کرد که لیبی در سال 1979 چهار میلیون تن نفت به این کشور صادر خواهد کرد. در صورتی که لیبی به این تعهد خود عمل نکند، تنها منبع قابل اعتماد نفتی دیگر ترکیه پنج میلیون تن نفتی خواهد بود که از عراق دریافت خواهد کرد. در نتیجه، تحریم نفتی لیبی ترکیه را وادار خواهد ساخت که برای تأمین 6 میلیون تن نفت مورد نیاز خود به بازار سیاه روی آورد، تا بتواند سطح وارداتی 1978 (11 میلیون تن) خود را حفظ کند. ولی رابط شرکت موبیل در استانبول به سرکنسول اطلاع داده است که ترکیه در یافتن منابع نفتی دیگر در بازار سیاه به سه دلیل با مشکلاتی رو به رو شده است:

(1) قیمت نفت در بازار سیاه به علت محدودیت عرضه بسیار بالا است.

(2) تأمین کنندگان نفت بازار سیاه ترجیح می دهند به مشتریانی نفت بفروشند که بیش از ترکیه در بازار سیاه فعالیت دارند.

(3) تأمین کنندگان نفت بازار سیاه ترکیه را متهم به «تحریم» آژانس انرژی بین المللی کرده اند و حال آنکه ترجیح می دهند نفت خود را به اعضای این آژانس بفروشند.

10- خبر مربوط به تحریم نفتی توسط لیبی واقعگرای انه به نظر نمی رسد. اگر واقعیت داشته باشد، قذافی آن را به طرز فاحش تر از آنچه که در صفحه هشتم ملیت آمده اعلام می کرد.

11- اقدام مقتضی: ارسال هر گونه اطلاعات در رد یا تأیید این گزارش موجبات امتنان سفارت را فراهم خواهد آورد.

اولین کمک کویت به ترکیه

ص: 139

سند شماره (23) تاریخ: 2 اردیبهشت 1358-22 آوریل 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در کویت به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: اولین کمک کویت به ترکیه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- آژانس کمکهای رسمی عمرانی کویت، صندوق کویتی عمران اقتصادی عربی، علیرغم عنوان خود از سال 1974 به کشورهای غیر عربی کمکهایی ارائه کرده است. مقامات مالی کویت در گذشته نیز خاطر نشان ساخته اند که به ترکها گفته اند که مایلند به تقاضای ترکیه در زمینه کمکهای عمرانی پاسخ گویند، لیکن گویا ترکها هیچ گاه این امکان را مورد بهره برداری، قرار نداده اند.

3- اوضاع داخلی ترکیه احتمالاً در طرز تفکر دولت ترکیه نسبت به کمکهای عربی تغییر داده است. در تاریخ یکم اردیبهشت مقام مالی کویت با اشاره به سند کمک دراز مدت روی میز خود گفت، هیئت مدیره این صندوق اخیرا اعطای 4 میلیون دینار وام کویتی (معادل 5/14 میلیون دلار) را در قبال پروژه 55 میلیون دلاری برق کیلکی که در بسفر واقع شده تصویب کرده است. در رابطه با امضای قرارداد باید با مقامات ترکیه مذاکره گردد.

4- مقام صندوق کویتی گفت که از طرف این صندوق تیمی به آنکارا رفته است تا تقاضای کمک ترکیه را در مورد یک پروژه تأمین آب در آنکارا مورد مطالعه قرار دهد. تاکنون میزان سرمایه گذاری کویت در این پروژه مشخص نشده است.

5- اظهار نظر: این واقعیت که کویت یعنی کمک دهنده بزرگ عربی قرار است به ترکیه کمک نماید، بسیار بااهمیت تر از میزان کمک آن می باشد. 5/14 میلیون دلار در مقایسه با بهره ماهانه قروض خارجی ترکیه که طبق برآورد کویت حدود 60 میلیون دلار است بسیار بسیار کم اهمیت می باشد. ولی نکته مهم دیگر این است که ترکیه برای جلب کمکهای مورد نیاز خود تلاش بیشتری را انجام داده است.

مائسترون

اجلاس سفیران خاورمیانه ای ترکیه

سند شماره (24) تاریخ: 14 اردیبهشت 1358-4 مه 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارا به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: اجلاس سفیران خاورمیانه ای ترکیه 1- (طبقه بندی نشده) این یک پیام اطلاعاتی است و نیازی به اقدام ندارد.

2- (خیلی محرمانه) خلاصه: کنفرانس خاتمه یافته اخیر سفیران ترکیه در کشورهای اسلامی به این دلیل تشکیل گردید تا سیاست ترکیه در قبال خاورمیانه و کنفرانس آتی وزیران خارجه اسلامی مورد بحث قرار گیرد. گزارش مطبوعاتی نشانگر آن است که سفیران مزبور از ترکیه خواسته اند که روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی خود را با کشورهای همجوار گسترش دهد. در مورد عدم توانایی و موفقیت رژیم ایران

ص: 140

در تحکیم قدرت و کاهش اعتماد کشورهای میانه رو عربی نسبت به آمریکا نیز نگرانی هایی ابراز گردیده است. یکی از منابع ما در وزارت امور خارجه اطلاع داد که مسئله مناطق کردنشین هسته اصلی بحثهای اجلاس را تشکیل می داده است. (پایان خلاصه) 3- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 29-27 آوریل وزارت امور خارجه ترکیه اجلاس سه روزه ای را با شرکت سفیران خود در 9 کشور اسلامی (ایران، عراق، کویت، سوریه، افغانستان، پاکستان، لبنان، عربستان سعودی و مصر) تشکیل داد. این اجلاس که شامل نمایندگان همه وزارتخانه های مسئول در امور اقتصادی و خارجی و نیز رئیس ستاد مشترک ترکیه ژنرال اورن و رئیس سازمان اطلاعاتی ترکیه ژنرال ارسوز بود، جهت بررسی سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه انعقاد یافته بود. طبق گزارش مطبوعات از سفیران خواسته شده بود تا نظریات و پیشنهادات خود را در مورد سیاستهایی که باید در قبال کنفرانس آتی وزیران خارجه کشورهای اسلامی اتخاذ شود ارائه دهند.

4- (طبقه بندی نشده) سخنرانی نخست وزیر اجویت دردومین روز اجلاس مقامات و سفیران که در مطبوعات نیز درج گردیده است خواستار گسترش روابط، همکاری و همبستگی با کشورهای منطقه می باشد. با اشاره به بیانات پیشین خود در مورد مداخله «امپریالیست» و «کاپیتالیست» در خاورمیانه، نخست وزیر اظهار داشت: «هنوز کسانی هستند که می خواهند مانع گسترش همکاریهای ما و قطع صمیمت (تاریخی) ما در گذشته باشند و این تلاشها ممکن است ادامه یابد. علاوه بر این، بعضی از آنها می خواستند نفاق و تردید را در میان کشورهای منطقه پرورش دهند. ما معتقدیم که کشورهای منطقه با توسل به اتحاد و همکاری می توانند بر این تلاشهای منفی چیره شوند. تنها کشورهای این منطقه هستند که می توانند برای مشکلات منطقه راه حلهای مناسبی فراهم آورند.» 5- (طبقه بندی نشده) اجویت در سخنرانی خود تأکید خاصی بر ایجاد همکاریهای اقتصادی صمیمانه نمود. او به سفرا گفت: «ما نمی توانیم میان مسائل اقتصادی و سیاسی اولویتی قائل شویم. ولی به نظر ما اگر از همکاریهای اقتصادی شروع کنیم، راه حلهای مناسبی برای مشکلات سیاسی نیز فراهم خواهد آمد.» وی در این رابطه گفت اگر منابع صنعتی و طبیعی و کشاورزی ترکیه و نیروی کار صادراتی این کشور با منابع طبیعی - نفت - و امکانات مالی کشورهای منطقه ترکیب گردد، همه کشورهای منطقه از آن سود خواهند برد.

6- (طبقه بندی نشده) با گزارش پیرامون نتایج کنفرانس در اول ماه می در روزنامه ملیت طرفدار دولت، خبرنگار دیپلماتیک مطلع نیلوفر یاسین اطلاع داد که سفیران در هفت مورد توافق دارند و به عنوان پیشنهادات خود آنها را تسلیم دولت خواهند کرد. این پیشنهادات عبارتند از:

- دولت تلاش نماید روابط اقتصادی، تجاری و فنی خود را با کشورهای همجوار افزایش دهد. سفیران از نحوه برخورد ترکیه در استفاده از بازارهای منطقه ای انتقاد کرده اند.

- اکنون جو مناسبی فراهم آمده است و ترکیه می تواند با اکثر کشورهای خاورمیانه ای روابط نزدیکی برقرار سازد.

- آنها معتقدند که ترکیه باید از درگیر شدن در اختلافات اعراب اجتناب ورزیده و طرف گیری نیزننماید. علاوه بر این، ترکیه باید از انقلاب راستین اعراب حمایت نماید. در رابطه با کنفرانس وزیران خارجه اسلامی، ترکیه باید در مقابل توسل به اقدام، مقاومت نموده و روابط خود با مصر را قطع نموده و در

ص: 141

تحریمهای اقتصادی شرکت جوید.

- ترکیه باید تماسهای خود با عربستان سعودی را افزایش دهد البته بر اساس تصمیم سیاسی سعودی مبنی بر دادن کمک به ترکیه.

- بازدیدهای مقامات باید افزایش یابد.

- ترکیه باید اقدامات جدیتری در قبال قاچاق انجام دهد تا تجارت قانونی با کشورهای همجوار به جریان افتد.

- دیپلماتهای ترکیه در خاورمیانه باید در زمینه های اقتصادی و تجاری تجربه و آموزش داده شوند.

6- (طبقه بندی نشده) در رابطه با اوضاع ایران و طبق گزارش روزنامه ملیت، سفیران از اینکه رژیم ایران موفق نشده است قدرت خود را تحکیم بخشد، اظهار نگرانی کرده اند. سفیران از دولت خواسته اند که وقایع ایران و خصوصا تلاشهای اقلیتهای ایرانی را در کسب خودمختاری زیر نظر داشته باشد. آنها نگران این هستند که مبادا از طریق ایران اسلحه به گروههای موجود در ترکیه برسد.

7- (طبقه بندی نشده) سفیران یاد آور شدند که به خاطر طرز فکر ضعیف آمریکا در قبال وقایع ایران که منجر به سقوط شاه گردید، کشورهای میانه رو خاورمیانه در حال حاضر به آمریکا اعتماد کمتری دارند.

سفیران اظهار داشتند که اگر این بحران اعتماد افزایش و شدت یابد روسها نیز سعی خواهند کرد با تلاش خود خلأ ایجاد شده، توسط آمریکا را پر نمایند. بنا به گزارشها نمایندگان دولت ترکیه در این مورد نگرانی عمیق ابراز داشته و گفته اند که خاورمیانه مهمترین منطقه مبارزه نفوذی ابرقدرتهاست و همیشه یکی از آنها سعی دارد، خلأ ایجاد شده به وسیله دیگری را پر سازد.

8- (خیلی محرمانه) اظهار نظر: چند روز قبل از این اجلاس سه روزه بسیاری از مطبوعات اظهار نظر داشتند که در نتیجه این اجلاس تغییرات مهمی در سیاست ترکیه در قبال خاورمیانه به وقوع خواهد پیوست. بر اساس گزارش یاسین، که کامل سرپرست امور سیاسی وزارت خارجه صحت آن را در گفتگو با کاردار آلمان غربی تأیید کرده است، این تغییرات رخ نداده اند. بیانات اجویت، که در آن از استمرار صمیمت و ایجاد روابط با دولتهای همسایه صحبت کرده، نشانگر عقب نشینی ناچیز وی در محکوم شمردن مداخله کاپیتالیستها در منطقه است (آنکارا 3288). اجویت خیلی میل دارد به عراق و عربستان سعودی نزدیک شود، چون این دو از نظر نفت و امور مالی می توانند به ترکیه کمکهای بسیار بنمایند.

9- طبق اظهارات باتو سرپرست بخش امور قبرس و یونان وزارت امور خارجه ترکیه که در کنفرانس شرکت جسته بود، مسئله روابط ترکیه با اسرائیل و نحوه برخورد با آن در کنفرانس آتی وزیران خارجه کشورهای اسلامی اجلاس چندان مطرح نگردید. باتو گفت مشکلات امنیتی جدید ترکیه به دنبال سقوط شاه در ایران و به خصوص خطر بروز ناسیونالیسم کردی و روشهای مبارزه با این خطر برای حفظ تمامیت ارضی ترکیه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

اسپیرز

نظریات هیئت نمایندگی ترک در مورد کنفرانس اسلامی

ص: 142

سند شماره (25) تاریخ: 27 اردیبهشت 1358-17 مه 1979 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: نظریات هیئت نمایندگی ترک در مورد کنفرانس اسلامی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- یکی از اعضای هیئت نمایندگی ترکیه در کنفرانس فز (کنفرانس اسلامی- م) با خوشحالی گفت ترکیه توانسته است بدون مصالحه در مورد مواضع خود در قبال خاورمیانه در مورد قبرس قطعنامه ای به تصویب برساند. تندروها از ترکیه نخواسته بودند که با اسرائیل قطع رابطه کند، ولی ترکها احساس کردند که نباید در مورد به تعلیق در آمدن عضویت مصر سر و صدا راه بیندازند. ترکها معتقدند که سعودیها بر ساف نفوذ بسیار دارند و هیئت نمایندگی ایرانی از هیچ گونه عمقی برخوردار نبودند. (پایان خلاصه) 3- متخصص امور قبرس در هیئت نمایندگی ترکیه در کنفرانس اسلامی، اینال باتو، به مقام سفارت (پک) گفت که ترکها از اینکه توانسته اند بدون اینکه مجبور باشند مورد سیاستهای معتدل خاورمیانه ای خود سازش نمایند، قطعنامه ای را در مورد قبرس به تصویب برسانند، خوشحال هستند. در مشورتهای پیشین و در اجلاس افتتاحیه کنفرانس، ترکها به شرکت کنندگان اخطار کرده بودند که آنها نمی توانند با اسرائیل قطع رابطه کنند. باتو گفت که ترکها تهدید کرده بودند که اگر قرار باشد ترکیه به عنوان تنها کشور اسلامی مرتبط با اسرائیل مورد انتقاد قرار گیرد از اجلاس بیرون خواهند رفت. باتو گفت این پایداری قوی سبب شد که رادیکالهای عرب در این مورد به ترکیه فشار وارد نیاورند.

4- پس از پیروزی در مورد این مسئله ترکها متوجه شدند که برای به دست آوردن قطعنامه ای مثبت در مورد قبرس آنها باید به رادیکالهای عرب در مورد به تعلیق درآمدن عضویت مصر امتیازی بدهند. بنابر این ترکیه در این مورد با اکثریت آراء مخالفتی ننمود و بدون اینکه «سخنی بگوید» آن را پذیرفت.

5- ترکیه از تصویب قطعنامه قبرس به وسیله کنفرانس بسیار خوشحال بود. پیش نویس اولیه ترکیه در کمیته مسدود گردید، ولی ترکها توانستند موجبات تصویب آن را فراهم آورند. تنها الجزیره و یمن جنوبی در این مورد اعتراض کرده بودند. الجزیره تلاش بسیار کرد تا به طرفداری از موضع ترکیه قطعنامه ای صادر نشود، ولی ترکیه از طرف پاکستان و بنگلادش و عربستان سعودی کمک زیادی دریافت نمود. باتو معتقد است که سعودیها ساف را آرام نگاهداشتند تا در برابر موضع ترکیه مخالفت چندانی نشان ندهد.

6- باتو گفت قطعنامه مربوط به قبرس بسیار شبیه قطعنامه های پیشین کنفرانس است و تفاوت آن در دو پاراگرافی است که در انتها آورده شده (متن برای INR/ DDR/ RWE فرستاده شده است). دو پاراگراف نهایی به شرح زیر است:

- از دو جامعه دعوت می شود که با برقراری آتش بس از طریق مذاکره مشکلات خود را به طرز مسالمت آمیز حل نمایند.

- از اعضای کنفرانس اسلامی می خواهد که از حسن نیت خود استفاده کرده و هر کاری که از آنها برمی آید انجام دهند تا جامعه مسلمانان ترک قبرسی از کمکهای بین المللی استفاده برند و کمکهای لازم را به آنها بنمایند تا اقتصادشان که در نتیجه تحریمها متوقف شده، فعال گردد.

ص: 143

7- باتو گفت به طور کلی ترکها معتقدند که سعودیها از نفوذ بیش از حد خود بر ساف استفاده کردند و توانستند عامل مهمی را در پیدایش این نتیجه مثبت برای ترکیه سبب شوند. باتو گفت هیئت نمایندگی ایرانی در کنفرانس تا آنجا که ترکیه می داند نقشی نداشت. ایرانیها دیرتر از موعد در اجلاس حاضر شدند (در روز سوم) و به هیچ یک از زبانهای غربی سخن نمی گفتند و به همین جهت نتوانستند با هیئتهای نمایندگی غیر عربی رابطه برقرار سازند. (آنها ظاهرا به عربی صحبت می کرده اند.) باتو گفت بین این هیئت نمایندگی ایرانی و هیئتهای پیشین که بسیار عالی و از نظر دیپلماتیک صیقل یافته بودند، تفاوت زیادی وجود داشت. ایرانیان مانند آیت اللّه ها لباس پوشیده بودند و نمی دانستند چه کاری باید انجام بدهند.

اسپیرز

کسب اجازه ورود به آمریکا برای وزیر کشور پیشین ایران، حسن زاهدی

سند شماره (26) تاریخ: 14 خرداد 1358 - 4 ژوئن 1979 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارا به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری رونوشت: به سفارت آمریکا در تهران موضوع: کسب اجازه ورود به آمریکا برای وزیر کشور پیشین ایران، حسن زاهدی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) تلگرام اقداماتی 2- وزیر امور خارجه آکان در وزارت امور خارجه امروز صبح با سفیر اسپیرز ملاقات نمود و از دولت آمریکا خواست تا بدون سر و صدا با وی همکاری نماید تا وزیر کشور پیشین ایران حسن زاهدی را از ترکیه خارج نموده و به آمریکا نزد دخترش برساند. بنا به گفته آکان، زاهدی چهار روز قبل در «لباس مبدل» وارد ترکیه شد و اکنون در اختفا به سر می برد. آکان قرار است در نهم ژوئن از ایران بازدید به عمل آورد و می خواهد در آن زمان بتواند ادعا کند که زاهدی در ترکیه نمی باشد. بنا به گفته آکان، زاهدی دارای پاسپورت دیپلماتیک ایرانی است و تا سال 1981 نیز روادید آن اعتبار دارد. وی گفت در صورت لزوم دولت ترکیه می تواند جواز سفر در اختیار زاهدی قرار دهد.

3- سفیر گفت لازم است از واشنگتن دستور بگیرد و بعدا نزد وی باز خواهد گشت. پس از این گفتگو، به نظر ما بهترین راه حل این است که به آکان بگوییم که زاهدی چون پاسپورت و روادید آمریکا دارد می تواند به آمریکا بیاید و دولت آمریکا باید وسیله مسافرت او را با هواپیما فراهم نماید. در صورتی که آن وزارتخانه دستور دیگری ندهد. ما فردا این کار را خواهیم کرد.اسپیرز

سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران

سند شماره (27) تاریخ: 24 خرداد 1358-14 ژوئن 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران 1- پیام حاضر پیام خبری است.

2- خلاصه: در طول بازدید سه روزه از ایران، وزیر امور خارجه ترکیه پیرامون همکاریهای اقتصادی،

ص: 144

بازرگانی و فنی گفتگو کرد.

بیانیه مشترک ایران و ترکیه که در 22 خرداد (پس از بازگشت آکان به آنکارا) منتشر گردید، مدعی است به نتایج قاطعی دست یافته شده است. بنا به گفته ترکها، مهمترین موفقیت این مذاکرات 60 درصد افزایش نفت خامی بود که ایرانیها در سال 1358 در اختیار ترکیه قرار خواهند داد.

در صورتی که ایران به تعهد خود عمل کند 10 درصد از نفت وارداتی ترکیه را مانند سال 1357 تأمین خواهد کرد. (پایان خلاصه) 3- در تاریخ 21 خرداد ماه، وزیر امور خارجه ترکیه گوندوزآکان در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران گفت که ایران توافق کرده است محموله نفت ارسالی خود به ترکیه در سال 1358 را بیش از سطح مورد توافق در اوائل خرداد (پاراگراف 3 مرجع الف) افزایش داده و بنا به اظهارات مطبوعات ترکیه، قرار است میزان این نفت صادراتی در سال 1359 نیز افزایش یابد. سرپرست بخش امور نفتی وزارت خارجه ترکیه عمر زیتین اوغلو در گفتگو با مقام سفارت این گزارش را تأیید نمود و اضافه کرد که ایران نفت صادراتی خود به ترکیه را در سال 1358 معادل 6 درصد بیش از میزان مورد توافق در اوائل خرداد افزایش خواهد داد، (معادل 300000 تن) و میزان سوخت ارسالی به این کشور را نیز 50 درصد (000/100 تن) افزایش خواهد داد و مقادیر نامشخصی گاز خالص مایع وسوخت هواپیما نیز در اختیار این کشور قرار خواهد داد.

در نتیجه، کل نفت صادراتی ایران به ترکیه (برحسب تن) بشرح زیر خواهد بود:

1358 - 1359 نفت خام - 000/800 - 0000/500 نفت سوختی - 000/300 - 000/500 گاز خالص مایع - 000/30 - 000/50 سوخت هواپیما - 000/5 - 000/10 4- آکان به مطبوعات گفت که در طول سفر سه روزه خود به ایران در رابطه با نفت ارسالی ایران به ترکیه در سال 1358 با رئیس شرکت ملی نفت ایران حسن نزیه به نتایج قاطعی دست یافته است. وزیر خارجه گفت احتمالاً در اواخر تیرماه یک هیئت نمایندگی ترکیه ای به ایران سفر خواهند کرد تا ایران نیز در اوائل مرداد ماه کار ارسال نفت را آغاز نماید.

5- ترکیه انتظار دارد که شرایط باز پرداخت عادی اوپک در مورد این خرید نفتی مصداق پیدا کند، یعنی قیمت کامل (دلار برای هر بشکه) 45 روز پس از تحویل نفت پرداخت گردد. با این وصف، آکان به مطبوعات اظهار داشت که شرایط دقیق باز پرداخت هنوز روشن نشده است.

6- ایران از ترکیه خواستار صدور گندم، گوشت، دام زنده، تخم مرغ و پنیر بر اساس یک قرارداد دراز مدت شده است.

ترکیه نیز توافق کرده است که 000/50 تن از محصول گندم سال 1357 را به ایران صادر نماید و پیرامون امکانات صادراتی دیگر نیز بررسی و تحقیق نماید. همچنین توافق شد که بخشهای خصوصی و دولتی دو کشور با یکدیگر جهت انجام مقاصد تجاری تماس برقرار نمایند.

7- هیئت نمایندگی ترکیه خواستار امضای یک قرارداد چهارچوب بازرگانی و فنی و یک قرارداد

ص: 145

فرهنگی گردید. لیکن طرفین ایرانی که برای امضای چنین قراردادهای همه جانبه ای آمادگی نداشتند اظهار داشتند که این پیشنهادات را مورد بررسی قرار خواهند داد. آکان به مطبوعات گفت که ترکیه قبول کرده است پیرامون یک پروژه خاص به تحقیق بپردازد.

این پروژه عبارت است از احداث یک خط لوله گازی و نفتی از ایران به دریای سیاه به مقصد مدیترانه.

8- در تاریخ 22 خرداد ماه به طور همزمان در دو کشور ایران و ترکیه یک خبر مطبوعاتی منتشر گردید و گشایش یک دوره جدید در روابط ایران و ترکیه را تبریک گفت. مطبوعات با اعتراف به این واقعیت که هنوز اساس همکاریهای اقتصادی روشن نشده، اظهار داشتند که این «ملاقات نتایج بسیار موفقیت آمیزی را به همراه داشت که جو تفاهم و روحیه اخوت اسلامی بر آن حاکم بود».

9- اظهار نظر: سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران موفقیت آمیزتر از سفر وی به عراق، عربستان سعودی، و امارات متحده عربی در اوائل خرداد بود (مرجع ب، پاراگراف 12). در این سفر آکان نه تنها زمینه همکاریهای اقتصادی صمیمانه تر را فراهم آورد. بلکه به ایجاد کارهای روبنایی نیز دست زد. او موفق شد به هدف ترکیه در متقاعد ساختن ایرانیها به دوباره از سر گرفته شدن صدور نفت به ترکیه دست یابد. اگر ایران بتواند در سال 1358 به تعهد خود عمل نماید، بار دیگر خواهد توانست 10 درصد از نفت وارداتی و محصولات پالایشی مورد نیاز ترکیه را تأمین نماید. زیتین اوغلو گفت فکر نمی کند که ایران قادر باشد در سال 1359 معادل 5 میلیون تن نفت به ترکیه صادر نماید. لیکن گفت اگر ایران این مقدار نفت را به ترکیه بدهد، ترکیه در سال 1359 در این رابطه به شوروی متکی نخواهد بود، البته در صورتی که عراق و لیبی نیز به تعهد عمل خود عمل کرده و به ترتیب 5 میلیون تن نفت مورد توافق را به ترکیه صادر نمایند.

10- اگر این بیانات صمیمانه با عمل توأم گردد، روابط اقتصادی ایران و ترکیه در همان جا که در سال 1357 قطع گردیده بود از سر گرفته خواهد شد. به احتمال بسیار همکاریهای بازرگانی، اقتصادی و فنی بین دو کشور همسایه افزایش خواهد یافت، لیکن هنوز معلوم نیست که انقلاب ایران اجازه تحقق این امکانات را بدهد. (پایان اظهار نظر) 11- ما از طریق دیگر افراد ترک شرکت کننده در این سفر اطلاعات بیشتری کسب خواهیم کرد و برای شما گزارش ارسال خواهیم نمود. اسپیرز

سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران

سند شماره (28) تاریخ: 29 خرداد 1358-19 ژوئن 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: سفر وزیر خارجه ترکیه به ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه است. پیام حاضر اطلاعاتی است.

2- خلاصه: وزیر خارجه آکان معتقد است که توانسته است با رژیم انقلابی ایران «گفتگوهای حسنه ای» را آغاز نماید.توافقهایی در زمینه گسترش همکاریهای اقتصادی و فنی به وجود آمده است ولی به موارد خاص آن اشاره ای نشده است.

آکان معتقد است که ایرانیها می خواهند روابط بهتری با آمریکا برقرار سازند، ولی در این زمینه سوءظن و

ص: 146

تردید دارند. آنها نسبت به شوروی و اسرائیل با تندی رفتار کرده اند. نشانی از علاقه به گسترش همکاری منطقه ای (بین پاکستان، ایران و ترکیه) و حمایت اخلاقی از شورشیان افغانی به چشم نمی خورد. (پایان خلاصه) 3- بنا به درخواست سفیر، وزیر خارجه آکان گزارش مفصلی از سفر خود به ایران در تاریخ 11-9 ژوئن ارائه نمود. وزیر خارجه گفت در این سفر به هدف اصلی یعنی آغاز گفتگوهای حسنه با رژیم انقلابی ایران دست یافتیم و توانستیم راه را برای گسترش همکاریهای اقتصادی و فنی هموار سازیم. ایرانیها نیز به تمایل سیاسی ترکیه به برقراری همکاریهای صمیمانه تر پاسخ مثبت دادند. ولی وزیر امور خارجه نتوانست بگوید که وقایع چگونه پیش خواهند رفت، چون ایرانیها آمادگی تمرکز بر موارد خاص از قبیل تشکیل کمیسیون مشترک را ندارند. نگرانی اصلی آنها بیشتر مربوط به امور داخلی می شد تا امور خارجی. گرچه ایرانیها وانمود می کردند که کنترل امور را در دست دارند، ولی آکان چندان هم خوش بین نبود.

4- معاون وزیر خارجه و وزیر خارجه یزدی درطول اقامت وی حدود یک روز و نیم با وی همراه بود.

علاوه بر این وزیر امور خارجه توانست حدود 40 دقیقه با نخست وزیر بازرگان و حدود یک ساعت و نیم با آیت اللّه خمینی ملاقات نماید. همچنین ملاقاتی با تعدادی از وزیران از قبیل سرپرست شرکت ملی نفت ایران نیز صورت گرفت.

5- برداشتهای آکان:

- خمینی: وی که یک انقلابی سرسخت اسلامی است و حاضر نیست به ایدئولوژیهای دیگر میدان بدهد، با آکان در مورد اسقف ماکاریوس گفتگو کرد. او با غرب به دلایل فرهنگی و مذهبی بسیار مخالف است. ملاقات با آیت اللّه بسیار غیر عادی بود چون خبرنگاران تلویزیونی و مطبوعات در سراسر ملاقات حضور داشتند.

- یزدی: رفتار یزدی بسیار خوب است. نحوه برخورد وی «مدرن» بود ولی در آن رنگ شدیدی از ایدئولوژی اسلامی نیز مشاهده می شد. در حال حاضر وی رابط بین خمینی و دولت بازرگان است و روابط موجود با نخست وزیر نیز صمیمانه است. ولی معلوم نیست در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد. آکان فکر می کند که یزدی مخالف غرب نیست و می خواهد با آمریکا روابط بهتری برقرار گردد (دستیار آکان یعنی ادیمن در مورد این نقطه نظر وزیر تردید دارد).

- بازرگان: وی که یک سیاستمدار مسن است. حامی همکاری با ترکیه است و از اینکه مذاکراتی در این جهت آغاز شده اظهار خوشحالی نمود. نحوه برخورد وی با مسائل بیش از یزدی توأم با مادیگرایی بود.

و - شریعتمداری: آکان در میان ایرانیها به ایشان علاقه بسیار دارد. او این آیت اللّه ترکی الاصل را بیش از خمینی دموکراتیک و انساندوست می داند و معتقد است که روابط بین این دو آیت اللّه چندان خوب نیست و آنها دائما با یکدیگر در مورد مسائل قانون اساسی مشاجره دارند.

6- مسائل عمده:

- روابط با آمریکا: برداشت آکان این است که ایرانیها مایلند با آمریکا روابط حسنه برقرار سازند، ولی نسبت به انتقادهای سنا در مورد مسائل حقوق بشر بسیار حساسیت به خرج می دهند. آکان از آمریکا می خواهد که با احتیاط و آرامی برخورد کرده و به ایرانیها بفهماند که همکاری به نفع هر دوی آنهاست.در

ص: 147

این رابطه وی گفت امیدوار است ما سفیر جدیدی به ایران بفرستیم. سفیر گفت که ایرانیها پس از آنکه پذیرش سفیر کاتلر را تصویب کرده بودند آن را رد نمودند که واشنگتن نمی تواند با این گونه اعمال کنار بیاید. علاوه بر این سفیر گفت دولت کارتر در انتقاد از عدم رعایت حقوق بشر در ایران انقلابی محتاطانه عمل کرده است، در حالی که از دولت شاه نیز در مورد همین مسئله انتقاد می کرد.

- روابط با روسیه: آکان گفت که احساس می کند ایرانیها مایل به برقراری روابط با شوروی نیستند.

ایرانیها معتقدند که شوروی به گروههای مخالف یاری می رساند. آکان گفت که ایرانیها گفته اند که به نظر آنها آمریکا در مسائل جاری مداخله ای ندارد. - اسرائیل: ایرانیها نسبت به اسرائیل، به سخت ترین نحوی عکس العمل نشان داده اند. ایرانیها شدیدا معتقدند که اسرائیل با بقایای ساواک همکاری می کند تا در میان گروههای مخالف شورش ایجاد نماید. - عراق: ایرانیها از موضع عراق بخصوص در استان خوزستان که مخالفین آنجا از عراق کمک دریافت می کنند، سر در نیاورده اند.

- افغانستان: ایرانیها با شورشیان اسلامی افغانستان اظهار «همبستگی اخلاقی» کرده اند. ایرانیها معتقدند که دولت ترکی با مشکلات شدیدی مواجه است.

- سازمان گسترش همکاری منطقه ای: ایرانیها مایل نیستند از این سازمان در بالا بردن میزان همکاری منطقه ای استفاده کنند و مایل هستند به طور دوجانبه عمل نمایند.

- فرستاده جدید برای ترکیه: در نظر دارند یک کاردار جدید به آنکارا و یک سرکنسول به استانبول بفرستند. آکان نمی داند که چرا آنها به جای ارسال سفیر، کارداری به آنجا می فرستند.

- نفت: آکان گفت از گفتگوهای موجود در مورد نفت بسیار «راضی» است و اضافه کرد که سال 1980 شاهد گسترش تجارت در زمینه نفت و دیگر محصولات خواهد بود. (آنکارا 4538) 7- اظهار نظر: برداشتهای آکان در اختفاء برخلاف گزارش های مثبت مطبوعات درباره سفر وی به ایران چندان هم امیدوارکننده نیست. دولت اجویت سعی دارد بیشترین استفاده را ببرد. البته با گذشت زمان معلوم خواهد شد که مذاکرات مربوط به همکاری اقتصادی و فنی تا چه حد می تواند موثر از آب درآید.اسپیرز

وضع ملت، روحیه نگران کننده

سند شماره (29) تاریخ: 12 تیر 1358-3 ژوئیه 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: وضع ملت، روحیه نگران کننده 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- این یک پیام گزارشی است و به اقدامی نیاز ندارد.

3- خلاصه: با خالی شدن شهرها و ادارات دولتی در طول تعطیلات تابستان، روحیه تعطیلاتی در ترکیه به چشم نمی خورد. ملت دارای روحیه ای افسرده است؛ تقریباً هر کس در مورد یک مسئله سیاسی، اقتصادی اظهار ناراحتی می کند و نسبت به رهبریت کنونی علاقه چندانی وجود نداشته و میزان وفاداری نسبت به آن نیز کاهش یافته است. در همان حال تعداد خیلی کمی از افراد چشم امید به رهبریت جایگزین دوخته اند و علیرغم جریان کمکهای اضطراری، تنها افرادی که خیلی خوش بین هستند باور دارند که وضع

ص: 148

اقتصادی بهتر خواهد شد. گرچه هم از حکومت نظامی استقبال می کنند، ولی نمی توان امیدوار بود که این وسیله بتواند خشونتهای داخلی را از میان بردارد. سیاست خارجی نیز توجه عموم را به خود جلب نمی کند. (پایان خلاصه) 4- بخش اعظم این افسردگی و ناامیدی ناشی از مشکلات اقتصادی است. کمبودها، توزیع نادرست، تورم، کاهش تولید و بیکاری رو به افزایش، شاخصهای اقتصاد ترکیه شده اند. بسیاری از بازرگانان معتقدند که یا کمکهای آمریکا به موقع نخواهد رسید و یا اینکه در استفاده از آن درایت لازم معمول نخواهد شد. در محافل تجاری این نگرانی وجود دارد که علی رغم «پول جدید» سیر نزول اقتصاد ترکیه ادامه خواهد یافت. و بسیاری نیز معتقد نیستند که دولت بتواند برنامه اصلاحی اقتصادی صندوق بین المللی پول را به مرحله اجرا درآورد.

5- بسیاری از ناظران سیاسی ترکیه اعتراف می کنند که بی تفاوتی سنتی ترکیه در مورد شیوع تظاهرات خشونت بار ناشی از محرومیت اقتصادی قابل کاربرد نیست، ولی بسیاری از آنها نیز در مورد تأثیرهای احتمالی زمستان آتی نگران هستند و معتقدند که کمبود سوخت و بعضی از مواد غذایی در زمستان نیز ادامه خواهد یافت. بعضی از ناظران معتقدند که کمبود گازوئیل و کود اجازه کشت پاییزه را نخواهد داد.

6- علیرغم موفقیت محدود حکومت نظامی در مهار کردن تروریسم داخلی، اکثریت جامعه ترک خواهان ادامه یافتن آن هستند. حکومت نظامی اجویت را بیش از حکومت نظامیهای پیشین انسان دوستانه می دانند. دادگاههای حکومت نظامی به سرعتی بیش از دادگاه مدنی به کار خود ادامه می دهند.

در نقاطی که حکومت نظامی مستقر نشده مانند ازمیر، بسیاری خواهان گسترش حکومت نظامی تا آنجا نیز هستند.

7- گرچه مردم حکومت نظامی را تأیید می کنند، ولی علائم موجود نشان می دهد که خود ارتش از نقش کنونی خویش چندان هم راضی نیست. گزارشات بسیاری دریافت کرده ایم که نشان می دهد بسیاری از افسران از تأثیر حکومت نظامی بر آمادگی و آموزش ارتش نگران هستند. علاوه بر این، گرچه تاکنون حکومت نظامی اثر منفی بر ارتش نداشته است، ولی بعضی از افسران معتقدند که اگر باز هم نتوانند میزان خشونتها را کاهش دهند به ارتش و احساسات آن آسیب وارد خواهد آمد.

8- بسیاری از ترکها احساس می کنند که نخست وزیر اجویت در رأس یک دولت بی کفایت قرار گرفته است. همه معتقدند که حزب عدالت 4 کرسی از 5 کرسی مجلس شورای ملی را در انتخابات میان دوره ای خواهد ربود و خواهد توانست رای اعتماد مجلس شورا را به نفع خود و بر له اجویت در اولین مجمع مجلس پس از انتخابات کسب نماید و تعداد کمی از ترکها معتقدند که دمیرل خواهد توانست دولتی تشکیل دهد. در محافل سیاسی و تجاری بسیاری معتقدند که پس از سقوط اجویت دولتی که باید ضرر و زیانهای وارده را جبران نماید، به وجود خواهد آمد.

9- نظریه مخالف آنچه گفته شد مربوط به گروه کوچک لیکن رو به رشدی است که فکر می کنند اجویت می تواند تا سال 1981 بر سر پا بایستد. اجویت توانسته است کمک اقتصادی عمده ای دریافت نماید واین خود سبب خواهد شد که اقتصاد بهبود بیشتری یافته و خسارات وارده سیاسی را جبران خواهد کرد.

بعضی نیز از ائتلاف حزب جمهوریخواه ملی و حزب رستگاری ملی برای ارجاع انعطاف پارلمانی بیشتر برای اجویت سخن می گویند. بنابر این گرچه اجویت دیگر شهرت و اعتبار خود را از دست داده است، ولی

ص: 149

اقلیتی معتقد است که نباید تدریجا اجویت را در بازگشت و نجات دولت خود دست کم گرفت. مهمترین نکته مثبت این است که همه معتقدند که هیچ کدام از جانشینان وی بهتر از خود او نیستند.

10- افسردگی و یأسی که در ماههای اخیر زیاد شده، سبب شده است که محافل نخبه ترکیه به صحبت پیرامون نیاز ترکیه به یک رهبریت قوی و نیرومند بپردازند. البته بعضیها آشکارا می گویند که ارتش باید مداخله کند و برای مدتی کوتاه آزادیهای دموکراتیک لغو شوند «تا همه چیز درست شود»، ولی ما فکر نمی کنیم که ارتش بخواهد در صحنه سیاسی مداخله نماید. چون ارتش نیز فکر نمی کند که بتواند بیش از همتای مدنی خود مشکلات اقتصادی و سیاسی ترکیه دست و پنجه نرم کند. علاوه بر این، بحرانی به وجود نخواهد آمد که این حرکت ارتش را ضروری و مشروع نمایان سازد.

11- مردم در حال حاضر به سیاست خارجی توجه چندانی ندارند، مسائلی از قبیل یو-2، قبرس، روابط ترکیه با غرب و خاورمیانه و ناآرامیهای ایران، معمولاً در روزنامه ها گزارش می شوند، ولی مردم توجه چندانی به آنها ندارند.

ترکها از نظر سنتی بسیار درونگرا هستند و مشکلات فزاینده داخلی و اقتصادی نیز این روحیه آنها را تقویت کرده است.

12- کنسولگریهای آدانا، استانبول و ازمیر نیز در این ارزیابی سهیم بوده اند. نسخه ای از گزارشات آنها نیز، به آن وزارتخانه ارجاع خواهد گردید.اسپیرز

عکس العمل های سیاسی ترکیه در قبال آمریکا

سند شماره (30) تاریخ: 3 مرداد 1358-25 ژوئیه 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: عکس العمل های سیاسی ترکیه در قبال آمریکا 1- تمام متن خیلی محرمانه است. این پیام اطلاعاتی است.

2- خلاصه: پس از لغو تحریم تسلیحاتی اوت 1978 توسط کنگره، فکر می کردیم که تیرگی موجود در روابط ترکیه و آمریکا از بین خواهد رفت و بایستی کارهایی در این جهت صورت گیرد. وقایع سال گذشته نشان داد که این برآورد درست نبوده است. گرایش و تمایل ترکیه به غرب و عضویت آن کشور در ناتو هنوز هم سیاست مورد قبول و مورد حمایت عناصر اصلی دولت ترکیه است. با این وصف تماسهای ما حاکی از آن است که عناصر سیاسی ترکیه از روند روابط ناراضی و ناراحت هستند. (پایان خلاصه) 3- لغو تحریم در سال گذشته رنجشهای خاطر اصلی را از میان برداشت، لیکن چند عامل بر عکس العمل های ترکیه در قبال آمریکا تأثیر منفی گذارده است.

- اشکالات متعدد اداری مانع تلاش ما در تسریع تجدید جریان کمک نظامی آمریکا به ترکیه گردید.

تلاشهایی برای از میان برداشتن این موانع صورت می گیرد، ولی عدم تصویب کنگره از کمک 50 میلیون دلاری برنامه کمکهای نظامی، این سوءظن را پدید آورده است که گویا آمریکا سعی دارد در مورد مسائلی از قبیل تقاضای آن کشور جهت دریافت هواپیماهای یو - 2 به ترکیه فشار وارد آورد. در حال حاضر گزارشات خصمانه مطبوعات سعی دارد به مردم بفهماند که 50 میلیون دلار کمک نظامی که به وسیله

ص: 150

کنگره تصویب نشده است، کل کمکهایی بوده است که آمریکا مایل به ارائه آن به ترکیه بوده است.

- حملات اجویت در پاییز و زمستان به صندوق بین المللی پول و عکس العمل غرب در مقابل مشکلات اقتصادی ترکیه نشان می دهد که با وخیمتر شدن بحرانهای اقتصادی داخلی آتش کینه نیز شعله ورتر خواهد گشت. همه باور کرده اند که به خاطر تلاشهای یونان در آمریکا قرار است یک تحریم اقتصادی علیه ترکیه به کار گرفته شود.

- نگرانی ترکیه از قابل اعتماد بودن آمریکا به عنوان یک همپیمان که ناشی از تحریم و ناشی از عدم توانایی ما در مخالفت از سقوط شاه ایران و این فرضیه که آمریکا در برابر شوروی در حال از دست دادن قدرت می باشد، شدت بیشتری یافته است.

- ترکها به مقایسه میلیاردها دلاری که آمریکا حاضر است به اسرائیل و مصر کمک نماید و آنچه که حاضر است برای ترکیه انجام دهد، پرداخته و معتقدند که در زمانی که دموکراسی آنها با بحرانهای بسیار عمیق سیاسی و اقتصادی با سابقه روبرو شده، این کمکها بسیار ناچیز است.

- ورود یونان به بازار مشترک اروپا این تصور را در اذهان ترکها پدید آورده که این عمل به هر حال به ضرر ترکیه خواهد بود. دیگر مسائل مربوط به یونان از قبیل مسئله ورود دوباره آن به سازمان ناتو و مسئله قبرس نسبتا در عکس العمل ترکیه در قبال آمریکا تأثیر چندانی نداشته اند، ولی هنوز هم ممکن است به متشنج تر شدن روابط منجر شوند.

4- از نظر دورنمای سیاسی، عکس العملها در قبال آمریکا و گرایش غربی ترکیه متفاوت است. در انتهای چپ، گروههای کمونیست و مارکسیست لنینیستی بر سیاستهای خارجی و امنیتی تأثیر چندانی ندارد. لیکن این مسئله در مورد (روشنفکران چپگرا که در جناح چپ حزب جمهوریخواه خلق، حرفه ایهای چپگرای مؤسسات، فدراسیون تجارت دیسک چپگرایان و بسیاری از محوطه های دانشگاه و در ستونهای ضد آمریکایی جمهوریت که مورد مطالعه روزمره روشنفکران ترکیه می باشد، مصداق ندارد. این محافل گرایش غربی ترکیه را به دیده تردید نگریسته و خواستار سیاستی دیگر بر اساس بهبود روابط با جهان سوم، کشورهای عرب همجوار ترکیه و بلوک شرق می باشند. آنها شدیداً ضد آمریکایی بوده و مایل هستند بدون خارج کردن کامل ترکیه از ناتو آن را وادار به اتخاذ یک سیاست بیطرف بنمایند.

5- چپ مرکزی: چپهای میانه رو و مرکزی حزب جمهوریخواه که تحت رهبری نخست وزیر اجویت هستند، از نظر سیاسی اهمیت بیشتری دارند. گرچه خواهان پیروی از یک سیاست خارجی انعطاف پذیرتر که موجب نزدیکی بیشتر با کشورهای جهان سوم و بلوک شرق بشود، هستند ولی از اتحاد ترکیه در ناتو نیز به عنوان زیر بنای سیاست امنیتی ترکیه حمایت می نمایند. قبل از اجلاس ماه می سازمان توسعه و همکاری اقتصادی این گروه احساس می کرد که غرب با کندی ارائه کمکهای اضطراری اقتصادی این کشور را تنها گذاشته است. سیاستمداران حزب جمهوریخواه خلق معتقدند که ما خیلی دیر و خیلی ناچیز به مشکل آنها علیرغم اتحاد ترکیه در ناتو و اهمیت استراتژیک این کشور، پاسخ داده ایم. افرادی مانند سناتور ضیا گوکالپ ملایم، سرپرست کمیته روابط خارجی سنا، می گویند که اگر ما باز هم نسبت به نیازهای ترکیه بی تفاوتی نشان دهیم، بنا به ضرورت ترکیه در گرایش غربی خود تغییری خواهد داد. لیکن بسیاری از آنها این تغییر را در نتیجه سقوط حزب جمهوریخواه خلق و سیاستهای خودشان امکان پذیر می دانند.

ص: 151

6- راست مرکزی: عناصر محافظه کارتر حزب جمهوریخواه خلق و جناح میانه رو حزب عدالت که شامل رهبر حزب سلیمان دمیرل است احساس نزدیکی با آمریکا کرده و در گفتگوهای خصوصی از آن حمایت می کنند. ولی همینها می بینند اگر در انظار با این مسائل مخالفت کنند به نفعشان می باشد. بنابر این دمیرل نیز در مورد مسئله یو - 2 به انتقاد شدید از آمریکا پرداخته است.

علاوه بر این به دنبال انقلاب ایران حس اعتماد به آمریکا کمتر شده است، و تنفر از تحریم تسلیحاتی این تصور را در آنها پدید آورده که آمریکا در مورد قبرس نیز به آنها فشار وارد خواهد آورد. نکته جالب توجه اینجاست که با وجود اینکه طرفداران اجویت از مشکلات سالهای اخیر ترکیه در برابر بازار مشترک شکوه می کنند، دمیرل معتقد است که ترکیه باید به دلایل سیاسی خود را آماده پیوستن به این بازار بنماید. و علیرغم اجویت که مایل است با کشورهای رادیکال عرب از قبیل لیبی روابط حسنه به وجود آورد، دمیرل این گونه کشورها را جالب توجه نمی داند.

7- حزب راستگرای جمهوریت: جناح محافظهکارتر و ناسیونالیست حزب جمهوریت از آمریکا به خوبی یاد نمی کند. این جناح از غربگرایی چندان دل خوشی نداشته و مایل است با کشورهای عربی نیز روابط حسنه برقرار شود. حتی بیش از خبرگان سنتی طرفدار اروپای متمرکز در حزب جمهوریخواه خلق در مورد اختلافات مسلمانان ترکیه و غرب مسیحی حساسیت نشان می دهد خصوصا اگر قرار باشد یونان نیز وارد صحنه بشود.

8- حزب ناسیونالیست فعال ترکیه: راستگرایی رادیکال ناسیونالیزم ترکیه در حزب ناسیونالیست فعال ترکیه به صورت ضدیت عمیق با کمونیسم و شوروی تجلی می یابد. بنابر این حزب خواستار بازگشت ارزشها و معیارهای جنگ سرد بوده و نسبت به روابط حسنه چه با شوروی و چه با یونان اظهار تردید و بدبینی می کند. نظریات آنها در دراز مدت درد سرهایی برای ما فراهم می آورد، ولی در کوتاه مدت و در صورتی که به عنوان یک ضریب سیاسی در حاشیه عمل نمایند هیچ گونه خطری به همراه ندارد.

9- حزب رستگاری ملی: حزب رستگاری ملی اربکان که از نظر مذهبی راستگراست، تاریخی مملو از حمایت و طرفداری از اسلام دارد. در حال حاضر، حزب رستگاری ملی نیروی سیاسی رو به ضعف به حساب می آید. ولی در صورتی که بتواند در دولت وارد ائتلاف گردد، نظریات آن گرایشهای طرفداری عربی و جهان سوم را تشدید خواهد کرد و در مورد قبرس نیز مشکلاتی پدید خواهد آورد.

10- خدمات خارجی و ارتش: ارتش و خدمات خارجی ترکیه مهمترین عناصری هستند که بر سیاست خارجی و امنیتی ترکیه نفوذ دارند. مطبوعات ترکیه نیز در این زمینه بسیار مؤثر هستند، ولی چون نظریات حزبی را منعکس می سازند آنها را نیز می توان در زمره عکس العملهای سیاسی احزاب به حساب آورد.

11- خدمات خارجی و ارتش حرفه ای هنوز هم از نظریات سنتی آتاتورک حمایت می کنند. گرچه تأثیر منفی تشنج دهساله قبرس و تحریم تسلیحاتی 78-1975 بسیار زیاد است، ولی آنها به روند اروپایی سازی و رابطه با آمریکا و ناتو به عنوان اساس سیاست خارجی ترکیه می نگرند. هیچ یک از این گروهها نسبت به طرز فکر چپگرایانه فرهنگیان و روشنفکران احساس همدردی نمی کند، ولی افراد جوان این گروهها احتمالاً تحت تأثیر این طرز تفکرها قرار گرفته اند. آنها بر خلاف ارشدهای خود به سیاست ما قبل جنگ جهانی دوم ترکیه به عنوان راهنمای سیاست خارجی آتی ترکیه بدیده تردید می نگرند.

ص: 152

12- معذالک خدمات خارجی و ارتش نیز تاحدودی در افسردگی دیگران در قبال پاسخ آمریکا به نیازهای کنونی ترکیه سهیم هستند. و ظاهرا از میزان اعتماد به خواست توانایی آمریکا کاسته و آن را نشانی از سقوط نفوذ غرب در آسیای غربی نمایانده است.

13 - اظهار نظر: این بررسی طرز تفکر نشان می دهد که با وجود گرایش غربی ترکیه علایم نارضایتی در صحنه سیاسی زیادتر می گردد و این نارضایتی مشکل جدیدی نیست و علیرغم لغو تحریم ناشی از وقایع اواسط سالهای 1960 می باشد. متخصص امور خارجی ترکیه صیفی تاشان، اخیرا در دیس پولیتیکا نوشته است که حمایت ملی در قبال سیاست خارجی غربگرایی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت رو به نقصان و کاهش است. تحلیلهای ما نیز این نظریه را تأیید می نمایند گرچه آمریکا در سال گذشته تلاشهای بسیار نمود تا با ارائه کمکهای بیشتر به ترکیه کارهای مثبتی انجام دهد.

14- این پیام حاوی نظریات کنسولگریها نیز می باشد و چون وسیله تعیین نظریات عمومی در ترکیه وجود ندارد، این گزارش با استفاده از تماسهای شخصی سفارت و مقامات کنسولی تهیه شده است.

اسپیزر

نظریات وزارت امور خارجه ترکیه پیرامون ایران

سند شماره (31) تاریخ: 17 مرداد 1358-8 اوت 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: نظریات وزارت امور خارجه ترکیه پیرامون ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- مقامات وزارت خارجه ترکیه در گفتگوهای جداگانه با مقام سفارت در روز 7 و 8 اوت به اظهارنظر پیرامون وقایع ایران پرداختند. در بخش ایران و آسیای جنوبی نظر سرپرست بخش محیطات بالکان، این است که دولت ایران «تلاش معقول» برای برگزاری منصفانه انتخابات مبذول داشته است لیکن عدم مشارکت گروههای مخالف به خصوص در مناطق دارای اقلیتهای غیر فارسی زبان نشانگر تردید در قابل قبول بودن انتخابات می باشد. بالکان مطمئن نیست که نتیجه این انتخابات می تواند به عنوان حمایت فعال از خمینی و یا به عنوان «عدم تمایل» و عدم توانایی عناصر ناراضی در تشکیل یک جناح متحد مخالف تلقی گردد.

3- سرهنگ سلیم سرپرست امور سیاسی دو جانبه وزارت امور خارجه معتقد است که در حال حاضر اوضاع منطقه کردنشین ایران آرام است - نیروهای خمینی ظاهرا توانسته اند کنترل منطقه را بدست گیرند و کردها نیز فعلاً سعی دارند از درگیر شدن با قدرت تهران امتناع ورزند. به نظر سلیم، مهارت دولت ایران در برخورد با شکوائیه های اقلیتها نشان خواهد داد که این آرامش تا چه حد دوام پیدا خواهد کرد. وی که اعتراف می کند که عبور مرزی و حمل و نقل سلاح در مرز ایران و ترکیه شدت پیدا کرده است معتقد است که رابطه آنچنانی بین گروههای کرد ترکیه و ایرانی وجود ندارد. دولت ترکیه نیز مطمئن است که کنترل اوضاع بخش ترکیه ای مرز خود را در دست دارد. اسپیرز

اوضاع امنیتی شرق ترکیه

ص: 153

سند شماره (32) تاریخ: 19 شهریور 1358-10 سپتامبر 1979طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: اوضاع امنیتی شرق ترکیه 1- (تمام متن سری است) 2- خلاصه: این پیام حاوی ارزیابی اوضاع سیاسی و امنیتی شرق ترکیه است. دولت ترکیه برای کنترل منطقه کردنشین شرق ترکیه از روش طعمه و شلاق استفاده می کند، یعنی به جلب همکاری رهبران و مالکان پرداخته و حضور نظامی خود را نیز افزایش می دهد. در سالهای اخیر، این روش در نتیجه بروز تمایلات سیاسی کردها، افزایش آگاهی نژادی و درگیری بعضی از جوانان تحصیلکرده حول و حوش فعالیتهای انقلابی مارکسیستی، تجزیه طلبانه و تروریستی، بی تأثیر مانده است.

دولت اجویت در برخورد با وقایع شرق ترکیه «ملایمت» را پیشه خود ساخته و اجازه داده است، که نظریات متخاصم ابراز شود و در ازای آن سعی کرده است سازمانهای حقوقی و اجرای قانون را نیز در نقاط تقویت نماید. این «ملایمت برخورد» مورد حمایت رهبریت مهم ارتش ترکیه است، ولی کمالیستهای محافظه کار و فرماندهان بعضی از واحدهای مستقر در شرق ترکیه را نگران کرده است، چون آنها مایلند که مخالفین را با قدرت بیشتر سرکوب نمایند. با وجود اینکه فرماندهان نظامی نگران قیام تجزیه طلبانه کردها هستند. ولی ما فکر نمی کنیم که گروههای رادیکال کرد ترکیه بخواهند با قدرت غالب ارتش ترکیه در منطقه کردنشین مایل به مبارزه باشند. احتمالاً دولت ترکیه به «ملایمت برخورد» خود ادامه خواهد داد، مگر اینکه در رهبریت سیاسی ترکیه تغییری پدید آید و یا پیروزی کردها در ایران تمامیت ارضی ترکیه را به خطر افکند. (پایان خلاصه) 3- کردها اکثریت ساکنین استانهای شرق و جنوب شرقی ترکیه حدود 90 درصد جمعیت بعضی از استانها از قبیل دیار بکر را تشکیل می دهند. از پنجاه سال قبل یعنی زمانی که دولت مدرن ترکیه تأسیس گشت، دولت ترکیه توانسته است منطقه را با اتخاذ سیاستهایی از قبیل همکاری سیاسی و اقتصادی مالکین کرد و رهبران قبیله ای کنترل کرده و حضور نظامی خود را افزایش بخشد. با وجود اینکه بسیاری از کردها وارد زندگی سیاسی و اقتصادی ترکیه شده اند، ولی به منطقه کردنشین توجه نشده و میزان بیسوادی، درآمد سرانه و سطح زندگی در آنجا خیلی ناچیز است و چون در اوائل جمهوری ترکیه کردها دست به انقلاب زده بودند، دولت ترکیه نسبت به وفاداری کردها بسیار مردد است.

آنها همیشه با استفاده از قدرت نظامی موفق به برقراری صلح و سرکوب نهضتهای جدایی طلب شده اند. سرمایه گذاری، ساختن مدارس و پیشرفتهای زیربنایی با نوعی کینه توزی توأم بوده و منطقه مزبور از آناتولی غربی و مرکزی بسیار عقب افتاده تر است.

4- در سالهای اخیر، حزب جمهوریخواه خلق و حزب رستگاری، ملی به خاطر حمایت از افزایش سرمایه گذاری و برنامه های اقتصادی مورد علاقه کردها واقع شده اند. کردها عنصر مهمی را در حمایت از اجویت تشکیل می دهند. در ده سال گذشته، کردهای جوان تحصیلکرده نوعی بازگشت به خویش کرده و از سیاستهای توأم با غفلت در منطقه آبا و اجدادی خود آگاه شده اند.بسیاری از آنها مارکسیسم انقلابی را

ص: 154

شعار خود ساخته که نوعی خطر برای دولت محافظه کار و ارتش ترکیه به حساب می آید، و علاوه بر این بسیاری از آنها به سازمانهای ضربتی چپگرای رادیکال پیوسته اند و در درگیریهای تروریستی مشارکت جسته و علنا خواستار تجزیه طلبی کردها گشته اند.

5- علیرغم احساسات ناسیونالیستی کردها و افزایش تقاضا برای کمکهای اقتصادی، نهضت کردهای ترکیه راه زیادی را باید طی کند تا بتواند یک سیاست هماهنگ و یا یک جهت مشخص را پیشه خود سازد.

رهبران قبیله ای و زمین داران خود را با دولت سیاسی ترکیه همپیمان دانسته و غالبا هم پاداش این وفاداری را دریافت می دارند.

گروههای چپگرای تندرو نیز که به نظر ما از حمایت مردمی برخوردار نیستند، دائما در معرض انشعاب بوده و با یکدیگر در مبارزه هستند.

6- در سال گذشته، دو واقعه مهم تأثیر فاحشی بر تصورات ترکیه از وقایع استانهای شرقی به جای گذاشت:

الف) ایران: عدم موفقیت خمینی در تحکیم قدرت به دنبال انقلاب موفقیت آمیز خود و شیوع جنگ داخلی در استانهای کردنشین موجبات نگرانی سیاسی ترکها را فراهم آورده است. این تصور که رژیم ضعیف ایران ممکن است مجبور شود به کردهای ایران مقداری خودمختاری بدهد و یا یک دولت کرد مستقل ممکن است ظهور نماید، موجبات نگرانی عمیق را فراهم آورده است.

ب) افزایش آگاهی نژادی: نگرانی ترکیه در مورد وقایع استانهای شرقی بخصوص در اثر افزایش آگاهی نژادی در ترکیه و بخصوص در بخش شرقی شدت بیشتری یافته است. بسیاری از ترکها معتقدند که دولت اجویت با تحمل ابراز عقاید متخاصم موجب می شود که مشکلات ترکیه در زمینه امور نژادی بیشتر شود. با وجود اینکه نخبگان ترکیه نیز به هیچ وجه از خلوص نژادی برخوردار نیستند، ولی همه آنها فرضیه «ترک بودن» آتاتورک را به عنوان شیرازه اتحاد گروههای فرهنگی و نژادی مختلف کشور خود می نگرند. بسیاری از این نخبگان به ما گفته اند که می ترسند این آزادی ابراز کرد بودن و اعتراف به این حقیقت که کردها از نظر جغرافیایی و نژادی ممتاز هستند، موجبات تجزیه ترکیه را فراهم آورد. نگرانی خبرگان طرفدار آتاتورک در سخنرانی پیروزی 30 اوت پرزیدنت کوروتورک که در آن وی اخطار کرده است که «سران تجزیه طلب به زودی سرکوب خواهند شد» نشان داده شده است.

7- کاهش تدریجی احترام برای کارآیی دولت ترکیه در سالهای اخیر در نتیجه مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی کشور نیز از همین میزان اهمیت برخوردار است. این پدیده را در همه نقاط کشور می توان به چشم دید. گرچه مناطق غربی و مرکزی نیز توأم با شورش بوده است، ولی تقویت حضور رسمی در شرق مشروعیت دولت ترکیه را به زیر سؤال کشیده است.

در گذشته اعمال قدرت توسط مقامات ترکیه و ارتش کشور در شهرها و شهرکها بیشتر بود و در مناطق روستایی چندان شدت نداشت. با ضعف کلی اختیارات مدنی، به خصوص سیاسی شدن پلیس و بوروکراسی ترکیه، گروههای ضربتی چپگرای رقیب از قبیل آپوکولار، سیوانسیلار، و دیگران توانسته اند به طور موقت مناطقی را که خارج از حیطه اختیارات روزمره مقامات ترکیه بوده تحت کنترل درآورده و از مردم در ازای حراستی که به عمل می آورند، پول دریافت نمایند. فعالیت این گروهها از نظر منطقه ای وزمانی محدود است، لیکن ظهور آنها و گرایشهای، مارکسیستی انقلابیشان و شعارهای

ص: 155

تجزیه طلبانه شان، واحدهای نظامی را که مسئول حفظ قانون ترکیه در این نقاط کردنشین هستند، نگران کرده است.

8- پاسخ دولت اجویت به افزایش آگاهی نژادی کردها و ظهور احساسات ناسیونالیستی شبه نظامی، بردباری، اتکاء شدید به شرایط قانونی و تقویت نیروهای مجری قانون در آن نقاط بوده است. این «ملایمت برخورد» حاکی از تعهدات دموکراتیک اجتماعی اجویت و وابستگی وی به نمایندگان کرد حزب جمهوریخواه خلقی و مستقل برای حفظ اکثریت طرفدار خود در پارلمان است. همان طور که در گفتگوی اخیر با سفیر اشاره شد (تلگرام مرجع ه) مقام عالی ارتش ترکیه یعنی ژنرال کنان اورن نیز مانند اجویت خواستار ادامه یافتن «ملایمت برخورد» می باشد. با وجود اینکه اورن معتقد است که تأخیر اصلاحات ارضی موجب شورش کردها شده است، ولی وی فکر می کند «مسئله» کردها در صورت امکان باید بدون توسل به «جبر» حل گردد.

9- البته روش اجویت - اورن چندان هم منحصر به فرد نیست و ما گزارشهایی را مشاهده کرده ایم که بر اساس آنها بسیاری با این روش مخالف هستند. افسرانی که نظریات آنها در مورد اوضاع امنیتی شرق در گزارش اطلاعاتی اخیر ضبط گردیده (مرجع ب) ظاهرا خواستار اعمال روشهای سنتی و تند می باشند.

آنها معتقدند که اگر نتوان اعمال قدرت مطلق نمود، کنترل کاملاً از دست خارج خواهد گردید. شرح آنها از اوضاع امنیتی بدون شک تحت تأثیر عقاید آنها در مورد نحوه کنترل است، ولی کاملاً در نقطه مقابل نظریات اجویت - اورن قرار دارد.

10- به نظر ما حداقل در کوتاه مدت امکان آن وجود ندارد که نهضت ناسیونالیستی کرد بتواند انقلابی را در ترکیه به وجود آورد. هنوز شرایط برای این کار مناسب نیست. نهضت ناسیونالیستی که کوچک و تجزیه شده است. تعداد نیروهای نظامی ترکیه در شرق نیز بسیار زیاد است. گروههای رادیکال کرد احتمال دارد که در محاسبه نیرو، ضعف و مصمم بودن ارتش ترکیه راه خطا بروند، ولی امکان آن نیز بسیار ناچیز است.

11- به نظر ما دولت ترکیه سعی خواهد کرد «ملایمت برخورد» اجویت را دنبال نماید. در صورتی که اجویت در ماههای آتی سقوط نماید و یا وقایع ایران و عراق موجب از بین رفتن این «ملایمت برخورد» شود ارتش ترکیه به منظور حاکمیت ترکیه و سرکوب نیروهای منطقه اقداماتی انجام خواهد داد. به نظر ما این تلاش توأم با اقدامات شدید و خالی از تبعیض خواهد بود و احتمالاً در کوتاه مدت سبب از بین رفتن مخالفت و مخفی شدن رادیکالها خواهد گردید. ولی در دراز مدت بهترین راه حل تسریع پیشرفت اقتصادی در شرق ترکیه است تا در شاخصهای اقتصادی این بخش همیشه در انتهای فهرست اقتصادی مهم قرار نداشته باشد.اسپیرز

نظریات تورگوت اوزال، رهبر حزب رستگاری ملیپ

ص: 156

سند شماره (33) تاریخ: 26 شهریور 1358-17 سپتامبر 1979 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: نظریات تورگوت اوزال، رهبر حزب رستگاری ملی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- خلاصه: این یک پیام اطلاعاتی است و به هیچ گونه اقدامی نیازمند نیست. تورگوت اوزال رهبر حزب رستگاری ملی معتقد است، که اجویت در انتخابات آینده دارای وضع بهتری خواهد بود، لیکن به هرحال دولت وی سقوط خواهد کرد. اوزال معتقد است که ائتلاف حزب رستگاری ملی و PRP(حزب جمهوریخواه خلق) امکان پذیر نیست. اگر رهبر حزب عدالت یعنی دمیرل نخواهد قدرت را به دست گیرد اوزال معتقد است که دولتی مرکب از تکنیسینها امور را در ترکیه به دست خواهد گرفت. اوزال می گوید که اوضاع امنیتی بخصوص در نقاط کردنشین خیلی بدتر از آن چیزی است که دولت توصیف می کند. وی فکر می کند که روش «معتدل» برخورد با مخالفین کرد سرانجام منجر به اغتشاشات جدی نژادی می گردد.

(پایان خلاصه) 3- در مروری بر صحنه سیاسی ترکیه با مشاور سیاسی، تورگوت اوزال، رقیب اربکان رهبر حزب رستگاری ملی اظهار بدبینی می نمود. وی معتقد است که در انتخابات آینده وضع اجویت بهتر خواهد شد، ولی دولت وی نخواهد توانست در دوران بعد از انتخابات دوام بیاورد. اوزال در این مسئله که رهبریت نیرومند مورد نیاز ترکیه وجود ندارد، که بتواند مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی آن کشور را حل نماید اظهار نگرانی کرد.

4- اوزال گفت که امکان ندارد که حزب رستگاری ملی با اجویت به ائتلاف دست بزند. او با این مسئله مخالف است و معتقد است که نیمی از 24 عضو حزب رستگاری ملی گروه پارلمانی با وی در این امتناع همگام خواهند شد. وی گفت حتی اگر اربکان بتواند نیم دیگر حزب رستگاری ملی را با اجویت ائتلاف دهد باز هم وضع توأم باثبات نخواهد بود و اوزال فکر نمی کند که اجویت بتواند 226 رای لازم را به دست بیاورد.

5- اوزال می گوید که به نظر او هدف حزب عدالت یعنی برگزاری انتخابات جدید موضوع مناسبی نیست و فکر می کند که در پارلمان اکثریتی در حمایت از این هدف وجود ندارد، خصوصا اینکه حزب جمهوریخواه مترقی و حزب رستگاری ملی با این مسئله مخالف هستند.

6- اوزال شخصا ترجیح می دهد که دولتی تحت رهبری دمیرل از حزب عدالت و با حمایت حزب رستگاری ملی و حزب NAP ترکیه تشکیل شود. اوزال فکر می کند که شرکاء جبهه ملی پیشین دمیرل ممکن است متقاعد باشند که بدون شرکت در دولت وی، از او حمایت نمایند. در همان حال، اوزال می گوید که سقوط اجویت سبب ایجاد بی نظمی در حزب جمهوریخواه خلق گردیده و باعث می شود که این حزب نتواند خطری علیه ثبات دولت به شمار آید. ولی در حال حاضر دمیرل حاضر نیست قدرت را در دست گیرد.

7- اوزال معتقد است که تحت این شرایط و پس از این بحرانهای کنونی دولتی حکومتی متشکل از

ص: 157

تکنسینها امور را به دست خواهند گرفت. او شخصا این روش را دوست ندارد ولی فکر می کند که به عنوان یک اقدام موقت تا انتخابات سال 1981 ضروری باشد. اوزال می گوید اگر در این دولت افراد مناسبی انتخاب شوند، این دولت خواهد توانست بیش از هر دولت سیاسی با مشکلات اقتصادی و خشونتهای سیاسی دست و پنجه نرم کند. اوزال از نحوه مبارزه اجویت با خشونتهای سیاسی انتقاد می کرد و می گفت اظهارات وی در مورد اوضاع امنیتی اغراق آمیز بوده است. اوزال با یادآور شدن اغتشاشات موجود در راه پیماییهای انتخاباتی گفت احترام مردم نسبت به اختیارات و حاکمیت دولت بسیار کاهش یافته است.

8- او همچنین از افزایش آشوب در مناطق کردنشین و برخورد بین کردها و ترکها در نقاط دیگر ترکیه اظهار نگرانی نمود . وی گفت برخورد «معتدل» اجویت با مخالفین کرد که اکثرشان چپگرا هستند اشتباه بسیار بزرگی است و در آینده مشکلات جدی به بار خواهد آورد. اوزال گفت اجویت اصولاً با انگیزه های سیاسی کار می کند. وی فکر می کند که اگر روش خشن تری در پیش گیرد از حمایت نمایندگان کردها محروم شود و در نتیجه موجبات سقوط زودتر از موعد مقرر دولت خود را فراهم می آورد.اسپیرز

نماینده حزب چپگرای جمهوریخواه خلق پیرامون انتخابات و...پ

سند شماره (34) تاریخ: 30 شهریور - 21 سپتامبر 1979طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: نماینده حزب چپگرای جمهوریخواه خلق پیرامون انتخابات و وضع امنیتی شرق ترکیه اظهارنظر می نماید 1- تمام متن سری است.

2- این یک پیام گزارش است و به اقدامی نیاز ندارد.

3- خلاصه: نماینده میانه رو حزب جمهوریخواه خلق چپگرا، سمیح اریدیز، در گفتگویی در 18 سپتامبر اظهار داشت که اگر در انتخابات اجویت شکست بخورد، تعجبی نخواهد کرد. اریدیز ادعا می کند که چپگرایان کرد سعی دارند ارتش ترکیه را تحریک نمایند تا موجب تعارض سیاسی گردند و کردهای مخالف مورد حمله واقع شوند، چون فکر می کنند که این مسئله کردهای نامتعهد را به تند روی وادار خواهد کرد. اریدیز به مذاکرات دفاعی آمریکا و ترکیه نیز اشاره ای نمود (پایان خلاصه) 4- انتخابات: سمیح اریدیز نماینده حزب جمهوریخواه خلق ترکیه در آنکارا (حفاظت شود) در گفتگو با مقام سفارت (کریستی) در 18 سپتامبر از ادامه پیش بینی در مورد انتخابات آینده امتناع ورزید. وی صریحاً اظهار داشت که اگر دولت پس از انتخابات 14 اکتبر سقوط کند نه متعجب می شود و نه نگران. با این وصف وی فکر می کند که انتخابات ملی طبق برنامه در سال 1981 برگزار خواهد گردید.

5- امنیت انتخابات: هنگام اظهار نظر پیرامون امنیت انتخابات اریدیز خاطر نشان ساخت که در پایان هفته آنکارا، را ترک خواهد کرد تا برای حزب جمهوریخواه خلق در ایالات یوزکات به مبارزات انتخاباتی دست بزند. اریدیز اعتراف کرده که علت اینکه وی برای کار در ایالت یوزکات توسط قرارگاه حزب جمهوریخواه خلق برگزیده شده، این است که بارهبریت حزب در دومین اجلاس سالانه حزبی در ماه می سال کنونی آشکارا مخالفت ورزیده است. هیچ کس از انجام مبارزات انتخاباتی در ایالات

ص: 158

یوزکات خوشش نمی آید و این کار برای سیاستمداران حزب جمهوریخواه خطرهای امنیتی جدی به بار خواهد آورد. چون ایالت یوزکات تعداد قابل ملاحظه ای شبه نظامی حزبی دارد، اریدیز نگران امنیت شخصی خود در طول 25 روز مبارزه انتخاباتی می باشد. معذالک او به حزب وفادار است و حاضر است این خطر را به جان بخرد.

6- اوضاع شرق ترکیه: طبق اظهارات اریدیز رادیکالهای کرد با استفاده از فنون کلاسیک انقلابی در جنوب شرقی ترکیه می خواهند وضعی را به وجود آوردند که در نتیجه آن نیروهای مسلح ترکیه به مداخله سیاسی و از بین بردن نهضت ناسیونالیستی کردها مبادرت ورزند. اریدیز گفت هدف گروههای تندرو کرد این است که ارتش اقدامات شدیدتری را انجام دهد چون فکر می کنند که با این کار می توانند کردهای نامتعهد را وادار به تندروی بنمایند.

7- اریدیز می گوید که شوروی حداقل از یکی از این گروهها یعنی آپوکولار پشتیبانی می نماید. وی در ادامه گفت طبق شواهد موجود مداخله شوروی در امور داخلی ترکیه افزایش یافته است. گرچه اریدیز آمریکا را آشکارا متهم به مداخله ننمود، ولی پس از ابراز اطمینانهای مقام سفارت او نیز مطمئن شد که آمریکا از سیاست «عدم مداخله» در مورد مسئله کردها استفاده می کند.

8- اریدیز گفت نگران این است که مبادا کردهای تندرو موفق شوند موجبات اشغال نظامی راستگرایانه ای را فراهم سازند. اریدیز گفت که این دولت در از بین نبردن آثار ناسیونالیسم کردی به طرز غیر دموکراتیک و با گشاده دستی عمل می کند و ظهور این چنین دولتی نوعی عقب نشینی و شکست برای دموکراسی ترکیه به حساب خواهد آمد.

9- از نظر اریدیز، یک نهضت تجزیه طلب کردی نمی تواند موفق شود. ولی اگر ده سال قبل چنین نهضتی پدید می آمد احتمال موفقیت آن بیشتر می شد. ولی دیگر زمان برای موفقیت نهضت ناسیونالیستی کردها مناسب نیست و اکثر کردها و علاوه بر آن رهبران سازمانهای رادیکال کرد نیز این واقعیت را دریافته اند. معذالک وی معتقد است که بعضی از گروههای کرد به فعالیتهای تجزیه طلبانه خود برای بی اعتبار کردن رژیم دموکراتیک ترکیه ادامه می دهند.

10- اریدیز گفت اگر تاکتیکهای چپگرایان کرد با موفقیت روبرو شود، هر رژیم تحت حمایت نظامی مانند رژیم جونتای یونان به عنوان وسیله و مخلوق آمریکا شناسایی خواهد گردید. با اظهار نگرانی از اینکه یک اقدام نظامی در افق سیاسی ترکیه صورت گیرد، وی سؤال کرد که آیا حقوق بشر آمریکا برای چنین دولتی که سابقه خوبی در رعایت حقوق بشر ندارد مشکلاتی فراهم خواهد کرد یا خیر؟ هنگامی که مقام سفارت پاسخ داد که اقدام نظامی خالی از دردسر نیست و دولت آمریکا نیز از چنین حرکتی حمایت نخواهد کرد، اریدیز گفت که لازم است دولت آمریکا این مسئله را مستقیما با رهبریت ارتش ترکیه درمیان بگذارد.

11- مذکرات دفاعی: با اشاره مختصر پیرامون مذاکرات دفاعی ترکیه و آمریکا، اریدیز گفت که سیاستمداران حزب جمهوریخواه خلق در مورد این مذاکرات اطلاعاتی کامل دارند. وی خصوصا یادآور شد که از مذاکره میان وزیر خارجه آکان و معاون وزیر دفاع سیینا و سفیر اسپیرز (آنکارا 6832) اطلاع دارد که در آن آکان اظهار داشته است که ترکیه یک «مورد خاص» است و آمریکا می تواند یک برنامه پنج ساله کمک مالی را نیز در صورت تمایل در قراردادها بگنجاند.

ص: 159

12- اظهار نظر: اریدیز 32 ساله رهبر اصلی جناح چپگرای جوانان حزب جمهوریخواه ملی است اعضای آن در اواخر سالهای 1960 یعنی هنگامی که اجویت دبیر کل حزب جمهوریخواه گردید و آن را به چپ متمایل گردانید و جذب آن شدند. و چون از عملکرد حزب جمهوریخواه تحت رهبری حامیان اجویت به نام «جهان سومی ها» ناراحت بودند، اریدیز و تعدادی از سیاستمداران حزب در اوائل سال کنونی، از رهبریت حزب جدا شده و به همکاری با ماشین سیاسی مستقر در استانبول وزیر تعاون و روستا یعنی علی توپوز مبادرت ورزیدند. و به علت اختلاف وی با رهبریت حزب، اریدیز موقعیت خود را در هیئت مدیره حزب در اجلاس ماه می از دست داد. او دیگر درگیر امور اداری حزبی نیست ولی ظاهرا از مواضع حزب پیرامون مسائل داخلی و خارجی به خوبی مطلع می باشد. اریدیز در سال 1978 و از طریق یک بورسیه بین المللی آمریکایی موفق شد به آمریکا سفر کند.

13- اظهارات اریدیز در مورد مقاصد گروههای رادیکال کرد احتمالاً نشانگر نگرانی وسیع اعضای چپگرای حزب جمهوریخواه است در همین رابطه وی از برخورد به اصطلاح «میانه رو» اجویت در قبال استانهای جنوب شرقی ترکیه به عنوان نوعی مصالحه برای جلوگیری از به خطر افتادن امنیت در منطقه یاد می کند و اظهار اطمینان می کند که این کار سبب شده است که از تندروی کردهای تجزیه طلب نیز جلوگیری به عمل آید.اسپیرز

نظریات ترکیه در مورد روابط ایران و آمریکاپ

سند شماره (35) تاریخ: 6 مهر 1358-28 سپتامبر 1979 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آنکارابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: نظریات ترکیه در مورد روابط ایران و آمریکا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- پیام اطلاعاتی 3- در هنگام ملاقات مقام سیاسی سفارت در مورد مسائل دیگر در 28 سپتامبر، سرپرست بخش خاورمیانه ای وزارت امور خارجه آلپ کارا اعثمان اوغلو در مورد اوضاع سفارت آمریکا در تهران سؤال نمود. وی با یاد آور شدن سردی اخیر در روابط بین شوروی و ایران از آمریکا خواست که با استفاده از فرصت در تقویت روابط خود با ایران تلاش نماید.

وی گفت اگر آمریکا در حال حاضر نمی خواهد سفیری به ایران بفرستد، حداقل یکی از «مقامات عالیرتبه » را برای دیدار دوستانه به این کشور بفرستد. وی گفت سفیر یانگ انتخاب مناسبی در این زمینه است، چون او در این بخش از جهان از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار است.

4- اظهار نظر: کارا عثمان اوغلو که یکی از رابطین مطلع و صمیمی سفارت است اظهار داشت که گفته های وی بیش از یک اظهار نظر شخصی است.اسپیرز

نقطه نظرات ترکیه در مورد دولت ایرانپ

ص: 160

سند شماره (36) خیلی محرمانه مکان و زمان: سفارت آمریکا - 19 مهر ماه 1358 - 11 اکتبر 1979 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: تورگوت تولومن سفیر ترکیه ویلیام دارتی، مقام سیاسی موضوع: نقطه نظرات ترکیه در مورد دولت ایران در ملاقات با سفیر ترکیه در سفارت آمریکا در تاریخ 19 مهرماه وی قبل از سوار شدن به اتومبیل خود نکات ذیل را در مورد دولت ایران مطرح نمود که به گفته خودش از طریق منابع موثّق دولتی به آن پی برده است:

- پس از تصویب قانون اساسی جدید، یزدی سعی خواهد کرد نخست وزیر ایران بشود.

- یزدی، چمران، قطب زاده و یک نفر دیگر (احتمالاً طباطبائی) در لبنان آموزش دیده اند و در محافل عالی ایران به عنوان هیئت حاکمه به رسمیت شناخته شده اند.

- یزدی شخصاً چمران را به عنوان وزیر دفاع برگزیده است.

- خمینی به رهبران غیر مذهبی دیگر مانند «هیئت حاکمه» بیش از رهبران مذهبی چون بهشتی که به روایتی از وی متنفر است، اعتماد دارد. اظهار نظر: نکات بالا با وجود جالب بودن، جای تعمق بسیار دارد.

- هیئت حاکمه سرانجام جای روحانیون را در دولت خواهد گرفت.

گفتگوهای دو جانبه وزیر خارجه (آمریکا) با وزیر خارجه ترکیهپ

سند شماره (37) تاریخ: 24 مهر 1358-16 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در آنکارا رونوشت: سفارت آمریکا در تهران گفتگوهای دو جانبه وزیر خارجه با وزیر خارجه ترکیه: مسائل بین المللی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- تلگرام مرجع جنبه های مدیترانه شرقی گفتگوهای دوجانبه وزیر خارجه ونس با وزیر خارجه ترکیه آکان را در تاریخ 4 و 5 اکتبر تشریح می نماید. این پیام حاوی مسائل دیگر مطرح شده در تاریخ 5 اکتبر است.

3- آکان خاطر نشان ساخت که دفتر ساف در آنکارا نیز در همین روز (5 اکتبر) افتتاح خواهد گردید.

وی گفت که کشورهای عربی از ترکیه خواسته اند که با اسرائیل قطع رابطه نماید، ولی وی اطمینان داد که اجازه نخواهد داد چنین واقعه ای رخ دهد. وی گفت که نمایندگان ساف از وی خواسته اند که دو مسئله را پاسخ گفته و یک نکته را به شرح زیر با وزیر خارجه در میان بگذارد:

الف) منظور آمریکا از اینکه تا دو ماه دیگر در مورد خاورمیانه تصمیمی اتخاذ خواهد شد چیست؟ ب) موضع آمریکا در قبال تمامیت ارضی لبنان چیست؟ ج) ساف مایل است به طور رسمی و غیر رسمی با وزیر خارجه تماس برقرار سازد.

در مورد نکته آخر آکان گفت آنکارا می تواند محل این ملاقات باشد و خود او نیز به عنوان کانال ارتباطی عمل خواهد کرد.

ص: 161

4- وزیر خارجه گفت که ساف از طریق کشورهای دیگر نیز پیامهای مشابه این نکات را برای وی فرستاده است. به نظر ما در روند صلح خاورمیانه بر اساس موافقت نامه های کمپ دیوید گامهایی برداشته خواهد شد که منجر به حل کامل تمام جنبه های مسئله خاورمیانه بشود. عنصر اولیه قرارداد سینا است.

عنصر دوم برخورد با مسئله فلسطینیها از طریق مذاکرات به اصطلاح «خود مختاری» است. واضح است که وضع کرانه غربی و نوار غزه مسائل مهمی را پدید آورده است، و ملت فلسطین نیز باید در راه حل نهائی شرکت داشته باشند و آنچه هم اکنون انجام می شود، با این روند مغایرت ندارد. مسئله دیگر این است که چه زمانی موضوع خود مختاری با دیگر عناصر راه حل تداخل پیدا خواهد کرد.

5- وزیر خارجه گفت در مورد لبنان باید سعی کنیم بیش از آتش بس ظریف کنونی ایجاد ثبات نماییم.

فرصتهایی پیش آمده که می توان از طریق آنها به این هدف نائل آمد و بد نیست که به مرحله آزمایش گذارده شوند.

6- در مورد ایران، آکان گفت ترکیه وقایع ایران را به خصوص در رابطه با مسئله کردها زیر نظر گرفته است. وی گفت تلاش هر قدرت بزرگ یا قدرت کوچکی چون اسرائیل برای بر هم زدن تعادل منطقه خطری علیه صلح و ثبات به شمار رفته و بازی با آتش تلقی می گردد. ترکیه از تمامیت ارضی ایران حمایت می کند و امیدوار است با دولت کنونی که ضد مارکسیست و ضد شوروی است همکاری نماید. علاوه بر این مایل است، با دیگر ملل دموکراتیک نیز همکاری نماید آکان گفت وی شخصا با وزیر خارجه یزدی روابط صمیمانه ای برقرار کرده است.

7- وزیر خارجه گفت آمریکا نیز کاملاً معتقد است که نیروهای بیگانه نباید در امور داخلی ایران مداخله نمایند. ما به شوروی اطلاع داده ایم که مداخله نیروهای خارجی وضع خطرناکی را به وجود خواهد آورد. همین موضوع را به ایرانیها نیز اطلاع داده ایم. البته فکر نمی کنیم که آنها حرف ما را باور کنند.

آنها هنوز هم فکر می کنند که ما در مسائل کردستان دخالت داریم.

وزیر امور خارجه گفت این مسئله اصلاً صحت ندارد. وزیر خارجه در ادامه گفت ما آماده ایم تا برای ایجاد روابط دوستانه بین دو کشور همکاری نماییم. از نظر وزیر خارجه مسائل موجود بین دو کشور مانند قراردادهای تجاری جزئی و کم اهمیت هستند. البته باید بتوان این اختلافات را ریشه کن کرد و تصمیمات سیاسی لازم را جهت ایجاد روابط حسنه اتخاذ نمود. آمریکا انقلاب را به عنوان یک واقعیت می پذیرد و آماده همکاری رژیم کنونی می باشد.

8- در مورد صحرای غربی وزیر خارجه ونس گفت که وی به الجزایر و مراکش گفته است که در این مسئله آمریکا دخالتی ندارد. ما خواستار ایجاد روابط حسنه با هر دو کشور هستیم، به عنوان دوست هر دو کشور از آنها خواسته ایم که این مسئله را قبل از آنکه خطرناکتر شود بین خود حل نمایند. ما امیدواریم که این دو کشور به مذاکره همت ورزند. وزیر خارجه آکان گفت دورنمای آغاز گفتگو بین الجزایر و شاه حسن بسیار ضعیف و مأیوس کننده است. وزیر خارجه آمریکا گفت امیدوار است این طور نباشد و اظهار داشت که با وارد کردن طرفین دیگر گفتگوهای دوجانبه آغاز خواهد گردید.

9- آکان گفت وی سعی کرده است با استفاده از کانال رومانیها بین کره جنوبی و شمالی میانجگیری نماید. وی گفت امیدوار بود که با گردهم جمع کردن دو خانواده بتواند موجبات تفاهم بیشتر بین دو ملیت کره ای را فراهم آورد. وزیر امور خارجه ونس گفت ما نیز با کشورهای متعددی که مایلند روابط حسنه بین

ص: 162

کره جنوبی و شمالی برقرار شود، این موضوع را در میان گذاشته ایم. ونس

اوضاع امنیتی شرق ترکیه

سند شماره (38) تاریخ: 24 مهر 1358-16 اکتبر 1979طبقه بندی: سری از: کنسولگری آمریکا در آدانابه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: اوضاع امنیتی شرق ترکیه 1- (تمام متن سری است) 2- خلاصه: نظریات اصلی مقام کنسولی در مورد امنیت شرق ترکیه در نتیجه سفری که به این منطقه در تاریخ 27-17 سپتامبر انجام داده، عبارتند از:

(1) ارزیابی پیشین سفارت آمریکا در آنکارا مورد تأیید است.

(2) حاکمیت مرکزی ترکیه کنترل را به دست گرفته است.

(3) ارتش ترکیه در شرایط حاضر می تواند شورشها را خاموش سازد، ولی دیگر نیروهای امنیتی قادر به مبارزه مؤثر با تروریسم نیستند.

(4) فعالیت ارتش ترکیه در شرق و به خصوص در استان مرزی ایران و عراق به نام حکاری افزایش یافته است.

(5) سیاست دولت مبنی بر تسریع گسترش اقتصادی و ملایمت برخورد مورد حمایت شدید مقامات ترکیه و سیاستمداران کرد شرقی است و آنها معتقدند که مطبوعات غرب ترکیه در مورد مسائل امنیتی شرق ترکیه مبالغه بسیار می کنند.

(6) افزایش کمکهای دولت برداشت محصول خوب در شرق مقداری امیدواری به وجود آورده است.

(7) سیاستمداران محلی معتقدند که اگر شورش تحت الحمایه روسها در کردستان ایران افزایش یابد منطقه شرق دچار آن نخواهد گردید.

(8) گذشته از این رخدادها ما در آینده نزدیک منتظر بروز اعمال تروریستی هستیم و دولت مرکزی منطقه را تحت کنترل دارد. (پایان خلاصه) 3- مقام اصلی به همراه همسر و دو کارمند ترک بخش اعظم استان شرق را که شامل شهرهای اورفا، دیاربکر، سیرت، بیلتیس، تاتوان موس، وان، حکاری، و ماردین می باشد از 17 تا 27 سپتامبر مورد بازدید قرار داد. در این نقاط ما با همه بجز یک فرماندار (معاون جانشین فرماندار) مصاحبه کردیم هشت شهردار یک معاون شهردار، شش سیاستمدار، مستقل، حزب جمهوریخواه خلق، حزب رستگاری ملی و حزب جمهوریت به استثناء دو نفر تمام سیاستمدارها یا کرد و یا از نژاد مختلط ترک و کرد بودند. با مقامات امنیتی افسران ارتش و ژاندارمری ترکیه، و کارمندان نظامی آمریکا در دیار بکر و تعدادی از شهروندان ترک صبحت کردیم. هدف ما این بود که ارزیابی دقیق از اوضاع امنیتی سیاسی شرق تهیه کرده و پاسخ سؤالات سفارت آنکارا را بدهیم.

4- به طور کلی نتوانستیم مسئله مغایر با ارزیابی آنکارا 6660 بیابیم که در گزارشهای پیشین ما (آدانا 191-187، وزارت امور خارجه 189) نیز آمده بود. قدرت مرکزی ترکیه کنترل را در دست دارد، و

ص: 163

اکثریت کردها خواهان یک کردستان تجزیه شده نیستند، و ارتش ترکیه نیز می تواند شورشها را خاموش سازد، ولی قادر نیست با فعالیتهای تروریستی به نحو مؤثر مبارزه نماید.

5- متوجه شدیم که دولت مرکزی در استفاده از نیروهای ارتش «ملایمت برخورد» را پیشه خود ساخته (ارتش و ژاندارمری در 5 حکومت نظامی و ژاندارمری در سه استان حکومت غیر نظامی). در منطقه حکاری مجاور مرز ایران و عراق عملیات گشتی و دیگر فعالیتهای نظامی به دقت افزایش یافته است. به نظر ما این فعالیتها برای کاهش قاچاق اسلحه و دیگر عملیات تجزیه طلبانه کردها در ورای مرزها صورت می گیرد.

6- ما متوجه شدیم که دولت در سال گذشته از نظر اقتصادی کمکهای زیادی کرده است و شهرداریهایی را که در نتیجه گسترش سریع شهرها آسیب دیده اند، از نظر مالی نجات داده است این کمکها و همراه با برداشت خوب محصول سبب شده که مردم و مقامات امیدوارتر بشوند.

7- مقامات و سیاستمداران می گویند که مطبوعات غرب ترکیه درباره امنیت شرق ترکیه بسیار مبالغه می کنند. چند فرماندار اظهار داشتند که این گونه شایعه پراکنی مطبوعات می تواند انگیزه ای برای حرکات منفی امنیتی و کاهش سرمایه گذاری اقتصادی باشد (به گزارش آنکارا 7104 مراجعه شود).

8- در این استانها به انتخابات میان دوره ای بیش از استانهای غربی چشم دوخته شده و امکان بروز خشونت در آنجا بیشتر است.

9- کلاً از اینکه طبق ارزیابی نتیجه گیری شده که گروه «چپگرای تجزیه طلب» توسط سازمانهای سیاسی، قبیله ای و خانواده ها قدرتمند حمایت می شوند، تعجب کرده ایم. به طور مثال ما دریافتیم که فعالیتهای آپوکولار «تجزیه طلب» بیشتر ناشی از رقابتهای خانوادگی و سیاستهای حزبی است.

10- احساسات تجزیه طلبی در دو جهت وجود دارد. جهت اول این است که این احساسات بیشتر جنبه استقلال فرهنگی و کنترل محلی منابع در مراحل طرح و برداشت دارد و اکثریت کردها خواهان و هوادار این اصول هستند، ولی به نحوی نیست که بخواهند به فعالیتهای تروریستی متوسل شوند. جهت دوم این است که آنها خواهان استقلال سیاسی تحت رهبری یک دولت سوسیالیست هستند و بیشتر از خشونت و شورش برای رسیدن به این هدف استفاده می کنند و بیشتر این گروهها فرصت طلب و انشعاب یافته هستند.

روی هم رفته این گروهها بخش کوچکی از اجتماعات اینجا را تشکیل داده و تعداد هواداران آنها نیز به ده درصد جمعیت این منطقه نیز بالغ نمی گردد. این گروهها را اکثرا خطرناک و تحت الحمایه روسیه می دانند در مقام مقایسه شهرها و شهرکهای مورد بازدید به استثناء سیوارک اکثر شهرها آرام و روابط تجاری مانند آدانا جریان داشت و مشکلات کردها چندان چشمگیر نبود که درست بر خلاف غرب ترکیه است.

11- مدیران ترک استانها که سخت به کار مشغول هستند ظاهرا در سطح فرماندار معاونینی بسیار حرفه ای هستند و فقط در سطوح پایین مقداری عدم کارآیی مشاهده می گردد. حتی بهترین فرماندارها نیز درگیر سنتهای بوروکراتیک و سیاستهای قبیله ای و خانوادگی و پارتی بازی و فساد هستند. پلیس ضعیف ترین رابط بوروکراسی استان است که در رأس هرم سرپرستان امنیتی استان و بعد از آن افراد نیمه باسواد و پلیسهای کم حقوق قرار دارند. و رابطه خوبی نیز بین پلیس اطلاعاتی و ضد تروریسم وجود دارد.

ص: 164

احتمالاً گروههای تروریستی شرق نیز آنقدر رشد خواهند یافت که (الف) یا بوسیله گروههای دیگر جذب شوند و یا (ب) به وسیله ارتش از میان برداشته شوند. ولی به طور کلی باید گفت که نیروهای امنیتی ترکیه توانایی قابل ملاحظه ای دارند.

12- مهمترین پاسخ این مسئله در ژاندارمری نهفته است آنها اصولاً به کارهای پلیسی مشغول بوده و کارهای اطلاعاتی در سطح استان انجام می دهند، و ترکها نیز برای افراد نظامی یونیفورم پوش احترام قائل هستند و مهمتر از همه سیاست زده نیستند. آنها اصولاً در شرق ترکیه به کارهای پلیسی اشتغال داشته و اگر آموزش و تجهیزات مناسب داشته باشند، می توانند اقدامات ضد تروریستی نیز انجام دهند. گذشته از این ژاندارمری خواهر خوانده نامناسب ارتش ترکیه است و منابع در دسترس آن کافی نیست، و بیشتر تجهیزات آن نیز قدیمی می باشد.

13- ملازمین امنیتی ما و فرمانداران در مقایسه با سفرهای قبلی خیلی کمتر بودند. ما و دیگر اعضاء ترک که با ناراحتی به این سفر آمده بودند، در راه رفتن ها و به چاپخانه ها سر کشیدن دچار ناراحتی نشدیم. سربازان ترک به مرخصی آمده در حالی که یونیفورم به تن داشتند با مردم آزادانه معاشرت می کردند و همه آگهیها و تابلوی مغازه ها به زبان ترکی نوشته شده بود.

14- بسیاری از سیاستمداران و کردهای ترکیه ای که با ما صحبت کردند، از وقایع ایران طرفداری می کردند ولی هیچ یک از آنها میل نداشتند از مرز گذشته و در کنار کردهای ایران مبارزه نمایند و نیز فکر نمی کنند که حتی اگر قیام کردهای ایران با موفقیت رو به رو شود باز هم می تواند بر شرق ترکیه تأثیر بگذارد. البته این حرفها خالی از سوءظن نیز نمی باشند، و ما فکر می کنیم که وفاداری کردها به ترکیه چندان هم خالی از شک و تردید نیست. در صورتی که کردستان مستقل تحت الحمایه روسیه در ایران پا بگیرد و از طرف مرز نیز اسلحه به کردهای اینجا برسد، شورش کردهای اینجا نیز جنبه وسیعتری به خود خواهد گرفت آشفتگیهای سیاسی و اقتصادی ممکن است دست به دست یکدیگر داده و گروههای تجزیه طلب را متحد و آن را به صورت یک خطر جدی علیه ترکیه درآورد. گذشته از این وقایع دراماتیک، ما علیرغم کنترل دولت مرکزی ترکیه منتظر افزایش فعالیتهای تروریستی در آینده نزدیک هستیم.

کتاب چهل و دوم

فلسطین (1)

ص: 165

ص: 166

بخش اول: فلسطین (1)

ص: 167

ص: 168

سخن در باب فلسطین و فلسطینیها بسیار گفته شده است. حدیث مظلومیت این ملت، حدیث کهنه ای است که باید بر آن خون گریه کرد. قصه آوارگان فلسطین، سرزمینهای غصب شده، کشتارهای دسته جمعی دیریاسین، کفرقاسم، صبرا و شتیلا، زندانیان اسیر در دست صهیونیستها و دیگر ستمهایی که بر این مردم قهرمان و مقاوم رفته است هر یک دفتری است که برگ برگ آن سند استضعاف این ملت و جنایتهای بی شمار صهیونیستها و حامیان امپریالیست آنهاست.

در این مقال مختصر بر آن نیستیم که سوار کلام را در این وادی بی انتها به حرکت درآوریم و در سوگ این عزا مرثیه بسراییم. امت مسلمان و قهرمان ما به مسائل فلسطین آگاه است و همدردی خویش را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن در شعارها و حرکتهای خویش با این مردم آواره اعلام کرده و عزم خویش را جزم کرده است که انتقام خون فرزندان اسلام را در سرزمینهای اشغالی از دشمن صهیونیستی بگیرد. این امت آزادی قدس را جزء اهداف بنیانی و استراتژیک خویش اعلام کرده و بر سر این میثاق با خون نشسته است. فرزندانش در جبهه های عزت و شرف عاشقانه با آرزوی آزادی مسجدالاقصی شهید شده اند و می شوند و امام عزیز خمینی بت شکن فرموده اند:

«باید برای آزادی قدس از مسلسلهای متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگهداشتن ابرقدرتها به مشام می رسد، کنار گذاشت.» جوانان شهادت پیشه این امت نیز با لبیک گفتن به ندای امام بیدار دل، در آرزوی روزی هستند که با شکست ارتش رو به زوال صدام، مهیای جهاد عظیم برای نابودی اشغالگران قدس شده و نماز را به امامت خمینی کبیر در قدس به جای آورند انشااللّه اما در اینجا شما را به شنیدن ماجرای فلسطین به روایت آمریکایی آن دعوت می کنیم. در لابلای اسناد به جامانده در لانه جاسوسی به اسنادی برمی خوریم که مجموعه خبرها، تحلیلها و شرح ملاقاتهای مقامات آمریکایی و همپالکیهای آنها است که در آنها موضوع مسئله فلسطین است.

در این اسناد به پشتیبانی همه جانبه آمریکا از اسرائیل برمی خوریم که نیازی به شرح و بسط آن دیده نمی شود. این موضوع به صورت کامل در کتابهای شماره های 11، 19، 36 نمایانده شده و از خوانندگان محترمی که مایل به تحقیق در این زمینه می باشند، دعوت می کنیم به آن کتابها از انتشارات «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» مراجعه نمایند.

ص: 169

در این اسناد می بینیم که جنایتکاران آمریکایی که بوق و کرنای حقوق بشرشان گوش فلک را کرده است، چگونه بر اشغال سرزمینهای فلسطینی صحه گذاشته و علنا ظالم را تأیید و مظلوم را به ستم پذیری فرا می خوانند. در اسناد به نقل از کارتر رئیس جمهور مخلوع آمریکا که سیاست خویش را طرفداری از حقوق بشر، اعلام کرده بود می بینیم که:

«ما هرگز خواستار تشکیل یک دولت فلسطینی نبوده ایم و قصد نداریم در این موضع خود تغییری پدید آوریم.» قاعدتا وضع و حال جنایتکاران جمهوریخواه که قداره را از روبسته اند به راحتی معلوم است. در سندی دیگر آمریکاییها موضع خود را با وقاحت تمام این گونه اعلام می نمایند و فلسطینیها را به انظلام و ستم پذیری فرا می خوانند:

«دولت آمریکا از تماس و مذاکره با ساف آن هم تا زمانی که این سازمان موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخته قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل را نپذیرفته است، امتناع می ورزد.» در پایان این مقدمه، متن قطعنامه های 242 و 338 آورده شده است که از نظر شما خواهد گذشت.

قطعنامه 242 در 22 نوامبر 1967 (اول آذرماه 1346) یعنی پس از پایان تهاجم صهیونیستی به سرزمینهای اعراب و اشغال اراضی بیشتر صادر شده است. صدور قطعنامه 338 نیز پس از پایان جنگ رمضان 73 و شکست ارتش صهیونیستی صورت گرفته است که قطعنامه 338 نیز موضوع تازه ای نداشته و عمدتا خواستار اجرای قطعنامه 242 شده است. اما نگاهی به مفاد قطعنامه 242 می افکنیم تا دریابیم که اصرار و تلاش آمریکا برای قبولاندن این ظلمنامه به ساف چه بوده است؟ قطعنامه در ابتدا هدفش را تأمین امنیت و آرامش برای هر دولت در منطقه و لزوم تلاش در راه صلحی عادلانه و پایدار برای تأمین آن امنیت اعلام می دارد. دولتهای عربی منطقه به هر صورت در امنیت زندگی می کرده اند و باید دید که مخل این امنیت و آرامش چه چیزی بوده است؟ آیا سرطان صهیونیستی با غصب ظالمانه اراضی به کمک حامیان غربی و شرقی اش این امنیت را برهم نزده است؟ چرا و چگونه است که شورای امنیت سازمان ملل به جای محکوم کردن عامل ناامنی، تلاش برای تأمین امنیت آن دارد و آن حمله وحشیانه و تهاجمی ژوئن 67 را محکوم نکرده و با تعبیر بیرنگ و بسیار ملایم «عدم قبول تصرف اراضی از طریق جنگ» از کنار آن می گذرد؟ قاعدتا وقتی تنظیم کنندگان سیاست شورای امنیت و تأمین کنندگان سلاح سرطان صهیونیستی یکی باشند جز این نمی توان انتظار داشت؟ با کمک سلاح، اراضی غصب می شود و مسلمانان به خاک و خون کشیده می شوند و به یاری قطعنامه بر روی این جنایات سرپوش گذاشته شده و امنیت برای متجاوز تأمین می گردد.

در چند سطر بعدی در قسمت 1- ب ، شورا خواستار شناسایی حاکمیت و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر دولت در منطقه می شود و پر واضح است که از این نمد کلاه برای چه کسی ساخته می شود و سر چه کسی بی کلاه می ماند؟ سپس وقاحت قطعنامه نویسان بیشتر شده و پس از اینکه استقلال سیاسی متجاوز را تأمین کردند، آن گاه قصد فراهم آوردن صلح در داخل مرزهای امن و شناخته شده را برای وی می نمایند و بی شرمی را به نهایت می رسانند.

بعد دیگر این بررسی به برخورد قطعنامه با ملت فلسطین مربوط می شود. در قسمت 2-ب، قطعنامه لزوم مورد «نیل به یک راه حل عادلانه مسئله پناهندگان» را تأیید نموده است و تمام قضیه به همین جا ختم

ص: 170

می شود.

فاجعه آنچه بر فلسطین و فلسطینیها رفته است، فراموش می شود،هیچ صحبتی از حق و حقوق آنها نمی شود، هیچ کس حتی اظهار تأسف به خاطر آنچه بر اینان رفته است، نمی کند و حتی یک کلمه برای محکومیت عاملین جنایت گفته نمی شود و فقط، برای آنکه قطعنامه ظاهر وجیه المله و فریبنده خودش را حفظ نماید، از یک ملت به عنوان «پناهندگان» یاد می شود و اینجاست که باید به آیه شریفه استرجاع پناه برد. انااللّه و اناالیه راجعون.

و نتیجه آنکه آیا قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل به چیزی به جز به رسمیت شناختن موجودیت صهیونیستی تأکید دارند و هدفشان چیزی به جز نادیده انگاشتن حقوق مسلم فلسطینیها است. آیا جنایتی از این بالاتر وجود دارد که مظلوم را به تبعیت از ظالم فرا خوانند و او را وادارند که از حقوق حقه خویش صرف نظر کند؟ چگونه کسی که زمین خویش را از دست داده است می تواند با غاصب زمین خویش از در مصالحه درآید؟ مادران فلسطینی که خون فرزندانشان به خاطر آزادی وطنشان و لبیک به ندای اسلام بر زمین ریخته است، چگونه می توانند با قاتلین آنها سازش نمایند؟ و اصولاً آمریکا به چه جرأتی فلسطینیها را به این سازش دعوت می کند؟ این زمینه از کجا فراهم شده است و چه کسانی به آمریکا چراغ سبز نشان داده اند، تا قدرت برخورد این گونه را با انقلاب فلسطین در خویش بیابد؟ می باید به دنبال عوامل انحراف گشت و آنها را شناسایی کرد. و ما می توانیم با توجه به همین اسناد دریابیم که آمریکا به چه دلیل طمع در این انقلاب نموده است و با تمام قوا بر آن شده است تا آن را به بیغوله سازش سوق دهد.

برای هر مسلمان در سراسر دنیا و برای هر فلسطینی به خصوص مسلم شده است که قدس را جز با سلاح متکی بر ایمان نمی توان آزاد کرد. رمز پیروزی انقلاب فلسطین در مقاومت مسلحانه مبتنی بر قدرت اسلام است و اشغالگران را جز با سرب داغ نمی توان به زانو درآورد.

آن توطئه گرانی که به ظاهر در رهبری انقلاب فلسطین قرار دارند و دل به بازیهای سیاسی بسته و به تعبیر امام عزیزمان از اعمال آنها بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابرقدرتها به مشام می رسد، کسانی هستند که سرچشمه انحراف را باید در اعمال آنها جستجو کرد و چراغ سبز از جانب اینان برای آمریکا روشن می شود. توجه فرمایید که عامل موفقیت در نظر آمریکاییها از زبان خود آنها چگونه است:

«عامل اصلی موفقیت توقف فعالیتهای تروریستی و مقاومت سازمان فتح در اسرائیل و ساحل غربی است.» و به دنبال آن:

«به هر حال ما مایلیم که بتوانیم فلسطینیها را به منظور ایجاد یک آتش بس دائمی آن هم از طریق طرفین ثالث به همکاری راغب نماییم.» به جای موضعگیری قاطع و کوبنده از جانب انقلاب فلسطین کسانی که به ناحق مسند رهبری آن را اشغال کرده بودند دست به تلاشهای بسیار مبتذل و عاجزانه می زنند. اختیار خود را تمام و کمال در اختیار غاصبین قرار داده و آن گاه به دنبال آن هستند که حقوق آنها در مذاکرات نادیده گرفته نشود:

«وی (نشاشیبی دبیر کمیته اجرائی ساف) گفت عرفات به سعودیها بیشتر متکی خواهد شد تا آنها بر آمریکا فشار بیشتری وارد سازند تا حقوق فلسطینیها در حین مذاکرات نادیده گرفته نشود.» آیا این سعودیها همان طرف ثالثی که آمریکاییها از طریق آنها می خواهند فلسطینیها را به همکاری

ص: 171

ترغیب نمایند، نیستند؟ و آیا فلسطینیها خود با پای خویش به تله ای که آمریکا بر سر راه آنها درست کرده است نیفتاده اند؟ و در پی همین مسائل است که خود را آماده گردن گذاشتن به خفت بارترین پیمانها می نمایند و دبیر کمیته اجرائی ساف این چنین اظهار نظر می کند که:

(«وی گفت ... ساف نخواهد توانست از اجرای قراردادی که با نظریه آمریکایی و مصری در زمینه خودمختاری و استقلال - مطابقت دارد، سرباز زند».

متعاقب همین برخوردهای سازشکارانه است که منش سیاسی عرفات باب میل آمریکاییها می شود و با خشنودی اظهار نظر می نمایند که: «عرفات ظاهرا» در حال پی بردن به این مطلب است که تروریسم مانع جلب حمایت دیپلماتیک در اروپای غربی و آمریکا خواهد شد.») این خیانتها به آرمان فلسطین هرگز قابل بخشش نیست و خائنین که بسیار نابجا امور اجرائی انقلاب را به عهده گرفته اند به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند که مقدرات انقلابی را تعیین کنند، که فرزندان آن انقلاب شایستگی خویش را در عرصه های مختلف به ثبوت رسانیده اند. ملت فلسطین در طول 36 سال مقاومت سرسختانه خود نشان داده است که می تواند یک ملت مسلمان انقلابی باشد و لیاقت آزاد کردن قدس را دارد و در این راه کوله باری از تجارب اندوخته و توانمندیهای فوق العاده ای نیز پیدا کرده است که همگان به آن واقفند و آمریکاییها نیز به آن معترف.

در مجموعه اسنادی که تحت نام «تروریسم بین المللی» جمع آوری شده و در این کتاب عرضه می شود، شما به راحتی اعتراف عاجزانه آمریکاییها را به تواناییها و امکانات فلسطینیها مشاهده می نمایید و هراس آنها را از این همه توش و توان انقلابی به عیان می بینید، آشکارا دیده می شود که هرگاه تصمیمی به مقاومت و تهدید منافع امپریالیزم و صهیونیزم گرفته شده است و در این راه سرمایه گذاری شده است، چگونه خرمن هستی موجودیت صهیونیستی و حامیانش در معرض شعله های آتش قرار گرفته است. و عجز و ناتوانی مستکبرین در مقابله با این مقاومتهای انقلابی قابل انکار نیست.

به راستی چه چیزی است که می تواند این توانمندیها و امکانات را در بازوان یک ملت زجر دیده جمع آوری کرده و آنها را بسان پیکری واحد متحد کرده و مشت کوبنده آنها را بر فرق دشمنان فلسطین فرود آورد؟ آیا این انتظار را از سازمانهای پراکنده که هر یک سر در آخور دولتی مرتجع یا به ظاهر انقلابی دارند می توان داشت؟ آیا می توان انتظار داشت طرز فکری که کاسه تدلیس را پیش هر کس و ناکسی دراز می کند، با شرافتمندی یک مسلمان انقلابی دست به یک کارزار همه جانبه علیه دشمنان ملت بزند؟ جواب مشخص است. در این اسناد شما عملکرد کشورهای مختلف را در رابطه با مسئله مطروحه می بینید. از عراقی که گلوله هایش جز به نفع صهیونیزم و بر علیه ملت فلسطین شلیک نشده است تا دولتهای مرتجع عربی که وابستگی مالی انقلاب فلسطین به آنها جز فاجعه برای آن به بار نیاورده است همه و همه سنگهای بزرگی هستند که در این راه قرار گرفته اند و این ملت چاره ای ندارد جز آنکه هرچه مصمم تر در راه پالایش از هر آنچه وابستگی است و چنگ زدن به ریسمان الهی و افراشتن دوباره پرچم اسلامی مقاومت تا آزادی قدس و تمامی سرزمینهای اشغالی قدم بردارد. چرا که نتایج پیکار این گونه را اکنون در جنوب لبنان مشاهده می کنیم. شیعیان لبنان فقط با اتکاء به اسلام و بدون شعارهای فریبنده ناسیونالیستی که راه جز به بیراهه نمی برد، دست به مقاومت همه جانبه بر علیه اشغالگران زده اند و دیدیم

ص: 172

که چگونه با روحیه شهادت طلبی تجاوزگران را از بیروت بیرون راندند و فقط یک عمل انقلابی آنها لرزه بر اندام آمریکاییهای قلدر انداخت و با فضاحت تمام به ناوهای خود پناهنده شدند.

راهی که این مسلمانان مخلص در پیش گرفته اند، بی شک همان صراط مستقیم الهی و طریق فلاح است. دل خوش کردن به ناسیونالیزم عربی و دیگر طرز فکرهای انحرافی دردی را از ملت فلسطین دوا نمی کند. این طرز فکر تاکنون حاصلی جز بی حاصلی به بار نیاورده است و فرزندان قهرمان این ملت راه خویش را پیدا کرده اند و آن مقاومت اسلامی همه جانبه مبتنی بر روحیه شهادت طلبی و ایثارگری است واین همان چیزی است که صهیونیستها و حامیان آنها بشدت از آن واهمه دارند و در نهایت شیشه عمر آنها را همین سنگ خواهد شکست. در این اسناد به نقل از یک فرمانده نظامی صهیونیستی می بینیم:

«سرپرست فرماندهی شمال اسرائیل یعنی سرلشگر آویگداربن گال در تاریخ 18 مرداد 58 گفت که اعراب جلیله یک غده سرطانی در بدن اسرائیل هستند.» ما نیز با نظر این سرلشگر موافقیم. این سرطان سرانجام رگ و ریشه صهیونیستها و موجودیت کثیف صهیونیستی را سوزانده و نابود خواهد کرد و ملت فلسطین با اتکال به خداوند تبارک و تعالی خواهد توانست پرچم فلسطین آزاد را در قدس به اهتزاز درآورد و بیگمان امت شهید پرور ایران نیز در این جهاد مقدس همان گونه که تا به حال نشان داده اند در کنار آنها خواهند بود.

به امید پیروزی نهائی اسلام و برافراشته شدن پرچم لااله الااللّه برفراز گیتی و ظهور امام عصر(عج).

و ما النصر الامن عندا... العزیز الحکیم دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

متن قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل متحد

شورای امنیت(22 نوامبر 1967) با اظهار نگرانی نسبت به اوضاع وخیم خاورمیانه با تأکید بر عدم قبول تصرف اراضی از طریق جنگ و لزوم تلاش در راه صلحی عادلانه و پایدار که هر دولت در منطقه بتواند در امنیت و آرامش زندگی کند.

و با تأکید بیشتر بر این نکته که تمام دول عضو (ملل متحد) در قبول منشور ملل متحد تعهد نموده اند که برطبق ماده 2 منشور اقدام نمایند.

1- تأیید می نماید که اجرای اصول منشور ملل متحد مستلزم برقراری صلح عادلانه و پایدار در خاور میانه است که این صلح باید اجرای دو اصل زیر را در برداشته باشد:

الف: عقب نشینی نیروهای مسلح اسرائیل از سرزمینهایی که در مناقشه اخیر اشغال نموده است.

ب: خاتمه تمام ادعاها و حالت جنگ و احترام و شناسایی حاکمیت و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر دولت در منطقه و حق آن دولتها به زندگی در صلح در داخل مرزهای امن و شناخته شده که از تهدیدات و یا اعمال زور آزاد باشد.

2- و لزوم موارد زیر را تأیید نماید:

الف: تضمین آزادی کشتیرانی از راههای آبی بین المللی در منطقه.

ب: نیل به یک راه حل عادلانه مسئله پناهندگان.

ج: تضمین غیرقابل نقض بودن (غیر قابل تجاوز بودن) سرزمین و استقلال سیاسی هر دولت در منطقه

ص: 173

از طریق اقداماتی از جمله تأسیس مناطق غیر نظامی.

3- از دبیر کل سازمان ملل متحد می خواهد که نماینده ویژه ای را به منظور نیل به توافق و کمک به تلاشهای حل مسالمت آمیز و مورد قبول بر طبق مفاد و اصول این قطعنامه و برقراری تماس با دول ذی ربط در خاور میانه اعزام دارد.

4- از دبیرکل می خواهد که پیشرفت تلاشهای نماینده ویژه را در اسرع وقت ممکن به شورای امنیت گزارش کند.

قطعنامه 338 شورای امنیت سازمان ملل 22 اکتبر 1973 از سال 1967 تا اکتبر سال 1973 قطعنامه های سازمان ملل مؤید قطعنامه 242 شورای امنیت بوده است. در تلاش برای پایان بخشیدن به جنگ چهارم خاورمیانه که در تاریخ ششم اکتبر 1973 بین اعراب و اسرائیل درگرفت، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه زیر را تصویب نمود.

شورای امنیت 1- از تمام طرفین درگیریهای کنونی خواستار توقف آتش بس و اختتام تمام فعالیت های نظامی آن هم 12 ساعت پس از اتخاذ این تصمیم، در مواضعی که هم اکنون تحت اشغال آنهاست، می باشد.

2- پس از آتش بس از تمام طرفین می خواهد که قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل (1967) را بطور کامل اجرا و رعایت نمایند.

3- تصمیم بر این گرفته است که دقیقا و همزمان با آتش بس مذاکراتی بین طرفین ذی ربط آغاز گردد تا صلحی پایدار و عادلانه در خاور میانه برقرار شود.

منبع: سند سازمان ملل PR/73/29/(1973) لازم به تذکر است که براساس قطعنامه 339 شورای امنیت سازمان ملل این سازمان موظف گردیده است برای رعایت آتش بس ناظرانی را به منطقه اعزام دارد.

صدور روادید برای اردنیها و فلسطینیها

سند شماره (1) تاریخ: 25 آذر 1350 - 16 دسامبر 71طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی موضوع: صدور روادید برای اردنیها و فلسطینیها 1- این وزارتخانه از تلاشی که در جهت به قتل رساندن زید، ریفائی سفیر اردن در لندن صورت گرفت مطلع شده است. ماجرا حدود ساعت 1 بعدازظهر 24 آذر ماه در نزدیکی سفارت اردن رخ داد. طبق اطلاعات ما به ریفایی تنها جراحاتی جزئی وارد گردید، لیکن گلوله های بسیاری بر روی اتومبیل وی شلیک شده بود. این رویداد که به دنبال قتل نخست وزیر تل در قاهره صورت گرفت، نشان می دهد که فداییان تصمیم گرفته اند به کشتار شخصیتهای مهم دولت اردن ادامه دهند. بنا به گزارشات قبلی ، جناح افراطی فتح اجرا کننده این طرحها می باشد.

2- بدین ترتیب ما در رابطه با سیاست صدور روادید خود افرادی را زیر نظر می گیریم که در گذشته و یا

ص: 174

حال با سازمانهای فلسطین مرتبط بوده اند. به زودی این موضوع تجدید و دستورات وسیعتری ارائه خواهد گردید. در حال حاضر واحدها قبل از صدور روادید جهت اتباع اردنی و یا فلسطینی (به استثناء مقامات دولت اردن) باید از سفارت آمریکا در امان تاییدیه ای دریافت دارند. علاوه بر این واحدها باید به یاد داشته باشند که فداییان در گذشته نیز همواره با در اختیار داشتن پاسپورتهای سوری و الجزایری اقدام به سفر می کرده اند.راجرز

تقاضا نامه های اعضای ساف

سند شماره (2) تاریخ: 4 آذر 1355 - 25 نوامبر 1976طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی موضوع: تقاضا نامه های اعضای ساف 1- اخیرا دو تن از اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) ویزا گرفته اند. صبری جیریس که در تاریخ 4 دسامبر 1938 در جلیله متولد شده ، در نیکوزیا در تاریخ 16 مهرماه ویزا دریافت داشته است.

جیریس که اکنون به VLO افزوده شده است، ظاهرا دارای گذرنامه ای اصیل از سودان بود که آن را با نام صبری الیاس گیراس با تاریخ و محل تولد 12 دسامبر 1928 خارطوم ، سودان ارائه کرده است. وی خود را در آنجا مشاور حقوقی یکی از مراکز تحقیقاتی بیروت لبنان معرفی نموده است. روادید اعطا شده به وی از نوع ب - 12 می باشد تا بتواند به مدت یک ماه در نیویورک به سر برد. و از کتابخانه کنگره برای تحقیقات خود استفاده کند.

2- حسام سرطاوی متولد سال 1931 در نابلس اردن نیز همراه جیریس سفر می کرده است. او نیز در زمره VLO ها درآمده و وزارتخانه نمی داند که در چه زمان و از کجا رویداد را دریافت کرده است. از تمام واحدها تقاضا می شود که به بایگانی روادید مراجعه کرده و ببینند که آیا کسی با نام سرطاوی، سیرطاوی یا آرطاوی، یا سیطاوی تقاضای ویزا کرده است یا خیر. از واحدهایی که بایگانی آنها براساس ترتیب تاریخی تشکیل یافته وزارتخانه تقاضای بررسی بیشتری دارد. به نظر می رسد که ویزای جیریس در 16 مهرماه صادر شده و وی اکنون وارد کشور شده است و احتمالاً همراه با سرطاوی این کار را انجام داده آن هم در تاریخ 27 مهرماه . سرطاوی نیز احتمالاً با یک گذرنامه سودانی مبادرت به این کار کرده است.

3- تلاش جیریس و سرطاوی در زمینه بازگشایی یکی از دفاتر اطلاعاتی ساف در واشنگتن توجه مطبوعات را جلب کرده و این سؤال را مطرح کرده است که چگونه اجازه ورود به آمریکا به آنها داده شده است. روادید جیریس پایان یافته و گمان می رود که سر طاوی کشور سرطاوی کشور را ترک کرده است.

تمام واحدها باید متوجه باشند که سرطاوی، یا جیریس تحت همین نامها و نامهای دیگری باز هم تقاضای ویزا خواهند کرد. جیرس ممکن است به صورت جیریوس یا جیرجیس نیز نوشته شود. اگر یکی از واحدها تقاضانامه ای از طرف فردی مشابه با جیریس یا سرطاوی دریافت کرد، سریعا و در ابتدای عمل موضوع را با وزارت خارجه درمیان می گذارد.رابینسون

راهنمای مربوط به تماسهای مقامات آمریکایی با ساف

ص: 175

سند شماره (3) تاریخ: 27 اردیبهشت 1356 - 17 مه 1977طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی عطف به: ژنو 3814 (کتبی) موضوع: راهنمای مربوط به تماسهای مقامات آمریکایی با ساف 1- چند مورد مبنی بر تماس نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین با مقامات آمریکایی خارج از کشور مورد توجه وزارتخانه قرار گرفته است در این رابطه ، به نظر ما مفید است که به واحدهای مخاطب ، سیاست دیرین آمریکا در رابطه با تماسهای بین مقامات آمریکایی و نمایندگان ساف یادآوری گردد.

2- همان گونه که سخنگوی وزارت خارجه در موارد بسیاری آن هم در سالهای گذشته اعلام کرده است، سیاست آمریکا در قبال مقامات آمریکایی این است که از انجام و برقراری هرگونه تماس مستقیم و مهم با نمایندگان ساف اجتناب ورزند. این سیاست تماس مستقیم وعده با دیگر سازمانهای وابسته به ساف از قبیل گروههای فدایی چون فتح ، جبهه دموکراتیک خلق آزادیبخش فلسطین جبهه خلق آزادیبخش فلسطین و غیره را نیز در بر می گیرد.

3- طرز برخورد کلی ما در رابطه با ساف هنوز نکرده است دولت آمریکا از تماس و مذاکره با ساف آن هم تا زمانی که این سازمان موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناخته و قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرفته است، امتناع می ورزد، به همین دلیل مقامات آمریکایی خارج از کشور نیز باید از انجام هر گونه اقدامی که بتواند به عنوان تغییر و یا انعطاف پذیری بیشتر در این سیاست تلقی گردد، خودداری ورزند.

4- واضح است که ممکن است شرایطی پیش آید که طی آن تماسهای غیر عمده بین مقامات آمریکایی و نمایندگان ساف ضروری یافته و قابل اجتناب نباشد.(به طور مثال می توان از تماسهای برقرار شده در سازمان ملل در مورد مسائل اداری و امنیتی که بر وضع هیئت ناظر ساف در نیویورک تأثیر می بخشد و نیز تماسهایی که در سال 1355 در بیروت صورت گرفت، تا تخلیه مقامات آمریکایی و خارجی از منطقه تحت کنترل ساف در لبنان با موفقیت انجام شود.) در صورتی که واحدهای مخاطب با شرایط این گونه ای روبه رو شدند، باید نحوه خاص شرایط را با وزارت خارجه در میان گذاشته و خواستار ارشاد در مورد نحوه برخورد شوند.

5- ما نیز معترف هستیم که مقامات آمریکایی خارج از کشور کاملاً قادر نیستند از تماس اجتماعی و گهگاه و غیر مترقبه با اشخاصی که به نحوی دارای تماس مستقیم با ساف هستند، خودداری ورزند. در صورتی که تلاش آنها مبنی بر اجتناب از تماس ناگهانی با این اشخاص ممکن است مورد توجه اجتماع حاضر قرار گیرد، مقامات آمریکایی نباید در نشان دادن عکس العمل افراط به خرج دهند. بلکه باید کمال ادب را رعایت کرده و متوجه باشند که تماس آنها با نمایندگان ساف طولانی و یا مهمتر از آنچه که هست، نباشد.کریستوفر

تهدیدهای ساف نسبت به منافع آمریکا

ص: 176

سند شماره (4) تاریخ: 4 مهر 1357 - 26 سپتامبر 1978طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی، فوری عطف به: تلگرام وزارتخانه 236773 موضوع: تهدیدهای ساف نسبت به منافع آمریکا 1- تلگرام مرجع به واحدهای سرویس خارجه آمریکا توصیه کرد که با هشیاری اقدامات امنیتی مناسب را علیه تهدیدهای مطرح شده از طرف فلسطینیها و اعراب به دنبال قرارداد کمپ دیوید در قبال منافع آمریکا به عمل آورند.

2- واحدها باید آگاه باشند که این تهدیدها علیه منافع آمریکا توسط رهبران فلسطین چون رهبر فتح یعنی یاسر عرفات، و رهبر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین جورج حبش مطرح شده است. عرفات در دامور در تاریخ 30 شهریور گفت. «امضاء کارتر به قیمت منافع آمریکا در منطقه عربی تمام خواهد شد.» حبش در دمشق در تاریخ 30 شهریور در اجلاسیه «وحدت و رویارویی» گفته است که از نظر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین» تمام منافع آمریکا (چون نفت) در منطقه عربی به صورت اهداف مشروع نهضتهای انقلابی عربی و فلسطین درخواهند آمد.» 3- گرچه لحن این تهدیدها آشکار است، ولی دارای ماهیتی کلی هستند. تاکنون، ما هیچ گونه اطلاعات مشخصی در مورد خطرات مفروض علیه واحدها یا دیگر مقامات آمریکایی و یا آمریکاییهای بخش خصوصی و مستقیم کشورهای خارج به دست نیاورده ایم. معذالک این وزارتخانه مایل است به هشدار تلگرام مرجع تأکید نماید و از تمام واحدها می خواهند که اقدامات احتیاطی مناسب را به عمل آورند، تا از اقدامات احتمالی خشونت بار جلوگیری به عمل آید.

کریستوفر

احتمال بروز اقدام تلافی جویانه گروههای تروریستی خاورمیانه ای

سند شماره (5) تاریخ: 6 بهمن 1357 - 26 ژانویه 79 طبقه بندی: محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی . سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی با اولویت موضوع: احتمال بروز اقدام تلافی جویانه گروههای تروریستی خاورمیانه ای 1- در تاریخ 2 بهمن 1357 علی حسن سلامه (ابوحسن) در بیروت لبنان، به وسیله یک بمب کنترل شونده از راه دور به قتل رسید. سلمه یکی از اعضای فتح که در ارتباط با گروه سپتامبر سیاه کار می کرد و گویا حمله به المپیک 1972 را طراحی کرده بود، رئیس امنیت یاسر عرفات و از دوستان نزدیک وی به شمار می آمد. ساف سازمان اطلاعاتی اسرائیل را مسئول قتل وی اعلام کرده است.

2- امکان دارد که ساف، فتح و، یا گروه سپتامبر به خاطر انتقام قتل سلمه دست به یک اقدام تلافی جویانه بزنند گرچه چندین سال است که گروه سپتامبر سیاه (نهفته) بود و فتح نیز از سال 1974 از دست زدن به اقدامات تروریستی در خارج از اسرائیل و سرزمینهای اشغالی ممانعت به عمل می آورده است. ولی امکان کنار گذاشتن این روش وجود دارد.

3- در حال حاضر این وزارتخانه نشانه هایی دال بر اینکه پرسنل و یا تأسیسات آمریکایی مورد هدف

ص: 177

واقع خواهند شد در دست ندارد، و همچنین در مورد دیگر اهداف احتمالی نیز اطلاعاتی به دست نیاورده است این پیام در اختیار تمام واحدها قرار داده می شود تا آنها نیز هشیاری خود را به تناسب افزایش دهند.

از آنجا که یک اقدام تلافی جویانه بالقوه به طرح ریزی همه جانبه نیاز دارد واحدها نباید گمان کنند که این اقدام فورا صورت خواهد گرفت.ونس

عضو کمیته اجرائی ساف می گوید ساف باید به مذاکرات خود مختاری...

سند شماره (6) تاریخ: 13 اردیبهشت 1358 - 3 مه 1979خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در دمشقبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: عضو کمیته اجرائی ساف می گوید ساف باید به مذاکرات خود مختاری آمریکا/ مصر اجازه موفقیت بدهد 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- خلاصه: دبیر کمیته اجرائی ساف یعنی نشاشیبی گفت اگر نظریه خود مختاری ساحل غربی مطروحه توسط آمریکا و مصر بر نظریه بگین غالب گردد، او از ساف خواهد خواست که از رویارویی اجتناب ورزد، و اجازه دهد که حامیانش در انتخابات ساحل غربی شرکت جسته و احتمالاً پس از دوسه سال در یکی از کنفرانسهای از نوع ژنو برای گسترش چهارچوب در برگیرنده ساف شرکت نمایند. وی گفت عرفات این سیاست توأم با خونسردی را نخواهد پذیرفت یا امتیازاتی خواهد داد که بتواند در مذاکرات مستقیما شرکت جوید و یا تلاشهای آمریکا و مصر را تخریب خواهد کرد. به گفته نشاشیبی این کار اشتباه است چون ساف در صورت ایجاد مانع بر سر راه خود مختاری به روش آمریکا و مصر بازی را خواهد باخت، وی گفت جریان کنونی تروریسم ساف در اسرائیل فاجعه آمیز و مخرب است به جای آن ساف باید به یهودی نشینهای اسرائیل در ساحل غربی حمله ور شود و توجه جهان را به اقدامات بگین جلب کند. (پایان خلاصه).

3- در تاریخ 11 اردیبهشت ماه استرالیاییها در مورد نکات ذیل با دبیر کمیته اجرائی ساف یعنی نشاشیبی مذاکراتی طولانی به عمل آوردند:

الف) روند صلح:

- نشاشیبی در مورد توان و یا امکان ایفای نقش مستقیم ساف درروند مذاکرات ساحل غربی اظهار تردید نمود. وی گفت همه چیز بستگی به کاربرد نظریه بگین و یا آمریکا و مصر در مورد خودمختاری فلسطینیها دارد. اگر نظریه بگین چیره گردد روند متوقف خواهد شد، لیکن اگر آمریکاییها و مصریها بتوانند اسرائیل را به پذیرفتن نظراتشان متقاعد سازند، ساف نخواهد توانست از اجرای قرارداد جلوگیری نماید.

- نشاشیبی شخصا معتقد است و در کمیته اجرائی نیز گفته است که اگر روش آمریکا و مصر غالب شود و در صورتی که خود مختاری واقعی و خروج اسرائیل از ساحل غربی و نوار غزه تحقق یابد بهترین کار برای ساف این است که برای دو یا سه سال نقش نظاره گر را ایفا کرده و اجازه دهد که حامیانش در منطقه اشغالی در روند مزبور شرکت جویند. این مشارکت بر اساس انتخابات شهرداری در سال 1355 صورت خواهد گرفت. نشاشیبی گفت ساف نباید مستقیما وارد این روند شود، لیکن باید وظایف خود را به عنوان

ص: 178

سخنگو و نماینده فلسطینیها به نحو احسن انجام دهد. اگر قراردادهای جدید قابل اجرا باشد ساف خواهد توانست در کنفرانس آتی ژنو و یا مجمع عمومی زمان ملل و یا اجلاس شورای امنیت از آنها بهره برداری کند. نشاشیبی نگران این نیست که مبادا ساف در برابر یک رهبریت احتمالی در ساحل غربی و نوارغزه از صحنه خارج شود. وی گفت حمایت از ساف بسیار شدید است و تا زمانی که این سازمان وجهه بین المللی خود را حفظ نماید و از حمایت کشورهای عربی برخوردار باشد، هیچ یک از مسئولین ساحل غربی نخواهند توانست نقش ساف را غصب کنند. در این رابطه باید اردن را از صحنه این مذاکرات خارج کرد.

وی گفت طرز برخورد سوریها نسبت به این روش انتقاد آمیز خواهد بود، ولی او نمی داند سوریها چه موضعی را اتخاذ خواهند کرد.

- نشاشیبی گفت وی از آن می ترسد که مبادا عرفات در دورهای بعدی مذاکرات قادر به خودداری نباشد. وی گفت عرفات برای حفظ وحدت ساف و تضمین تداوم رهبریش به وجهه خود به عنوان یک فرد فعال متکی است. وی نمی تواند این انتقاد را بپذیرد که وی کاری انجام نمی دهد. بنا به گفته نشاشیبی، به همین دلیل عرفات هر کاری خواهد کرد تا ساف در مراحل بعدی عقب نماند. وی گفت عرفات به سعودیها بیشتر متکی خواهد شد تا آنها بر آمریکا فشار بیشتری وارد سازند تا حقوق فلسطینیها در حین مذاکرات نادیده گرفته نشود. نشاشیبی ترس از آن دارد که مبادا این فشار خود تحمیل شده برای ادامه نقش فعالانه ساف منجر به این شود که عرفات امتیازات «غیر مسئولانه ای»بدهد، یعنی قطعنامه 242 را بپذیرد تا امتیازات مهم کسب شده توسط مصریها و یا آمریکاییها را خنثی سازد. وی گفت که روش دوم غیر واقعگرایانه می باشد چون ساف نخواهد توانست از اجرای قراردادی که با نظریه آمریکایی و مصری در زمینه خود مختاری و استقلال مطابقت دارد، سر باز زند.

ب) گامهای بعدی و تروریسم ساف:

- نشاشیبی گفت وی مایل است که ساف در چند ماهه آینده تلاش کند تا فشار بین المللی بر علیه نظریه بگین در مورد خود مختاری در ساحل غربی و نوار غربی متمرکز گردد. تلاشهای بگین در تغییر ماهیت آماری، انسانی ساحل غربی به منظور تخریب اساس قرارداد کمپ دیوید باید متوقف گردد. نشاشیبی از تروریسم کنونی علیه اسرائیل انتقاد کرد و گفت که این گونه اقدامات توجه جامعه بین المللی را از «جنایات» اسرائیل در ساحل غربی منحرف می سازد.

- گرچه اقدامات ساف علیه اسرائیل همیشه محکوم می گردد، ولی در رابطه با اقدام نظامی علیه یهودی نشینها انتقاد بین المللی چندانی بروز نخواهد کرد، چون آنها نامشروع بوده و موانعی بر سر راه صلح به حساب می آیند. مسئله اینجاست که امنیت اسرائیل در آبادی نشینهای ساحل غربی اینگونه اهداف را برای ساف غیر قابل دسترس می سازد.

ج) کنفرانس اسلام و جنبش غیر متعهدها:

- نشاشیبی گفت که اخراج مصر از جنبش غیر متعهدها هیچ گاه تحقق نخواهد یافت و حتی انجام همین کار در کنفرانس اسلامی نیز مشکوک به نظر می رسد.

د) ایران:

- نشاشیبی خمینی را در سفر اخیر خود به ایران ملاقات کرد و مجذوب وی شد. لیکن وی چنین برداشت کرده است که خمینی میل ندارد بر ایران حکمروایی کند ولی به دیگران نیز اجازه این کار را

ص: 179

نمی دهد وی گفت ایرانیها در هواداری از ساف زیاده روی می کنند و حتی گفته اند که حاضرند نظامیان خود را به کمک «فلسطین» بفرستند. نماینده ساف اظهار داشت که هنوز موقع این کار نرسیده است. آنها از ایران چیزی بیش از حمایت سیاسی و اقتصادی نمی خواهند. نشاشیبی ترس از آن داشت که مبادا ساف در نتیجه این استقبال گرم، بیش از حد در ایران بماند وی گفت عرفات سعی دارد از رابطه ساف با ایران در جهت تقویت نیروهای محافظه کار (فتح) و اضمحلال مترقی ها (حبش) بهره برداری کند.

و) اجلاس شورای مرکزی:

- نشاشیبی به صورت اختصار گفت که آخرین اجلاس شورای مرکزی در اوائل آوریل موفقیت چندانی کسب نکرد. گمان می رود که جبهه مبارزه خلق و جبهه آزادیبخش فلسطین نیز در این اجلاس به عنوان سازمانهای عضو ساف شناخته شوند. ولی در این مورد بعدا تصمیم گرفته خواهد شد.نیوتون

روابط ایران - عرب

سند شماره (7) تاریخ: 17 خرداد 1358 - 7 ژوئن 79 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه آمریکا - واشنگتنبه: سفارت آمریکا در تهران - فوری موضوع: روابط ایران - عرب 1- تمام متن خیلی محرمانه 2- گزارشی به ما رسیده است که دولت موقت ایران نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین از اهواز را بیرون کرده است. البته معلوم نیست که او ایران را ترک کرده باشد. اگر اطلاعاتی در این مورد یا گزارش مختصری از هر گونه تغییری در نقطه نظرهای رهبران ایران نسبت به ساف و کشورهای عربی بفرستید، متشکر می شویم. ونس

سفارت ایران یادداشتی را در مورد رویداد تروریستی فرودگاه بروکسل...

سند شماره (8) تاریخ: 20 خرداد 1358 - 10 ژوئن 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسقطبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا - تهران موضوع: سفارت ایران یادداشتی را در مورد رویداد تروریستی فرودگاه بروکسل، منتشر می سازد سفارت جمهوری اسلامی ایران یک یادداشت دیپلماتیک را در اختیار تمام نمایندگیهای دیپلماتیک مستقر در مسقط قرار داده است. ما نیز این یادداشت را برای شما ارسال می داریم تا شاید مورد توجه مخاطبها قرار گیرد. تاریخ یادداشت 13 خرداد ماه است. اصل متن نیز به شرح زیر است.

آغاز متن سفارت جمهوری اسلامی پس از احترام به تمام واحدهای دیپلماتیک کنسولی مستقر در سلطان نشین عمان افتخار داد که بیانیه زیر را به سمع و نظر آنها برساند:

بیانیه وزارت امور خارجه

ص: 180

بسمه تعالی بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در مورد پاسپورتهای جعلی ایرانی که توسط دو تن از مهاجمین فرودگاه بروکسل استفاده شده بود.

به دنبال حمله به فرودگاه بروکسل در تاریخ 27 فروردین 1358 از طرف گروههای غیر متعهد و افراطی که خود را فلسطینی می خوانند،آژانسهای خبری رویتر و فرانسه گزارش دادند که دو تن از مهاجمین پاسپورت ایرانی داشته اند.متعاقبا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در بروکسل با مقامات بلژیک تماس گرفت و بررسی کامل پاسپورتها با در نظرگرفتن موارد فنی نشان داد که اینها کاملاً جعلی هستند.به خاطر روشن شدن اذهان عمومی ، وزارت خارجه جمهوری اسلامی در عین محکوم شمردن فعالیتهای تروریستی و غیر انسانی این گونه ای، لازم به یادآوری می داند که پاسپورتهای به اصطلاح ایرانی دو تن از مهاجمین جعل و غیرقانونی می باشند.

علاوه بر این باید به یاد داشت که سازمان آزادیبخش فلسطین نیز حمله کنندگان را از آن خود ندانسته و اقدام آنان را محکوم شمرده است. سفات جمهوری اسلامی ایران مایل است با استفاده از این فرصت مراتب احترامات عمیق خود را نسبت به تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی مستقر در سلطان نشین عمان ابراز دارد. پایان متن(1) سایزر

استفاده از پاسپورتهای ایرانی و دیگر کشورهای خاورمیانه توسط گروههای فلسطینی

سند شماره (9) تاریخ: 27 ژوئن 79 - 7 تیر 1358طبقه بندی: سری از: وزارت خارجه واشنگتن دی - سیبه: کلیه پست های دیپلماتیک و کنسولی موضوع: استفاده از پاسپورتهای ایرانی و دیگر کشورهای خاورمیانه توسط گروههای فلسطینی 1- تمام متن سری است.

2- وزارت خارجه مطلع شده است که کارگران فلسطینی به پاسپورتهای ایرانی دسترسی پیدا کرده اند، ما همچنین به یاد مأمور کنسولی می آوریم که پاسپورتهای لیبیایی - تونسی - کویتی و سوری و اردنی و الجزایری و سودانی و لبنانی و عراقی و اسرائیلی توسط اعضاء گروههای تروریستی خاورمیانه مورد استفاده قرار گرفته است.

3- از پستها تقاضا می شود که توجه خاصی به حاملین پاسپورتهای ایرانی که ظاهرا مشکوک به نظر می رسند (گرچه ممکن است آنها به عنوان افراد حرفه ای و تاجران قابل احترامی معرفی شوند) مبذول دارند.

4- ما اطلاعی نداریم که پاسپورت ویژه ای را مشخص کنیم، اما ممکن است که پاسپورتها یا در ایران یا در یکی از پستها در خارجه صادر شده باشند. حامل می تواند مرد یا زن باشد.

5- ما به مأمورین کنسولی یادآوری می کنیم که پاسپورتها باید برای تاریخ و محل صدور و سفر به کشورهای دیگر و مهرهای ورود به کشوری که تقاضای ویزا از آن شده چک شود در موارد مشکوک متقاضیان ایرانی، اسناد مسافرت و دیگر اوراق هویت (مثل شناسنامه که کارت شناسایی ملی ایران است)

ص: 181


1- سند انگلیسی این متن یافت نشد.

باید امتحان شود. با مواظبت زیادتر و سؤالاتی که درباره آنها پرسیده می شود تا کشف شود که آیا جوابهای متقاضی معتبر و سازگار می باشد یا نه.

6- از آنجایی که پیدا کردن یک ناشایستگی که در قسمت (212) (A) (27) ذکر شده (توضیح مترجم:

قسمت 212(A)(27) در کتاب ویزاها به عنوان ممنوع بودن ویزا برای کسانی است که مأمور کنسولی می داند یا دلایلی بر این موضوع دارد که شخصی که می خواهد به آمریکا وارد شود فعالیتهایی بر علیه منافع عمومی در آمریکا می خواهد داشته باشد یا رفاه و امنیت آمریکا را به خطر می اندازد) هر مورد مشکوکی باید به وزارت خارجه معرفی شود. لطفا وزارتخانه را در این مورد مطلع گردانید همچنین برای اف بی آی هم بفرستید. تلگرام شما باید شامل شماره پاسپورت به ضمیمه نام و تاریخ و محل تولد و شغل باشد. مأمور کنسولی باید مورد عمل را تا دریافت جواب از وزارتخانه متوقف سازد.کریستوفر

مشورتهای منیز با دولت ایرلند در مورد سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل

سند شماره (10) تاریخ: 21 تیر 1358 - 12 ژوئیه 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در دوبلینبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا - تهران موضوع: مشورتهای منیز با دولت ایرلند در مورد سی و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل: خاورمیانه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در ملاقات 20 تیرماه با معاون وزیر سی. دبلیو منیز، معاون وزیر خارجه ایرلند، نوئل دور «در مورد چگونگی پیشرفت مسئله خاورمیانه در سازمان ملل سؤال کرد. حق اعراب میانه رو نیز علیه پیمان مصر و اسرائیل صف آرائی کرده اند و رفتار جاری «و غیر مسئولانه» اسرائیل نیز نشانگر آن است که این کشور مصر را در نتیجه این پیمان «خنثی» شده تلقی می کند. دولت آمریکا نیز ظاهرا نیاز به حضور نیروهای سازمان ملل در سینا را حس کرده است، لیکن بعضی از کشورها معتقدند که این مسئله می تواند به تعویق افتد.

3- منیز گفت بعضی از رهبران میانه رو عربی با تبلیغ پیرامون این قرارداد مخالفند، لیکن در اختفا به ما می گویند که امیدوارند ما در روند صلح بهبود بیشتری پدید آوریم گرچه آنها در این مورد تردید دارند.

سادات بر اهمیت درگیری مستقیم دولت آمریکا در روند صلح تأکید دارد و در حقیقت خاورمیانه و مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک دو سیاست مهم خارجی ما را تشکیل می دهند. مع الوصف سیاستهای سادات سبب تجدید طرز تفکر اساسی در اسرائیل شده است، بعضی از احزاب جناحهای مخالف از استقلال فلسطین سخن می گویند، لیکن در اختفا می گویند که در نهایت با پیدایش یک کشور مستقل فلسطین موافق هستند. مسئله این است که آیا جهان زمان کافی در اختیار قرار خواهد داد تا روند صلح به جریان بیفتد یا خیر.

4- منیز گفت تداوم «حضور» سازمان ملل (و نه «نیرو») در صحرای سینا از نظر آمریکا ضروری است.

ولی می توان حضور آن را کاهش داد و آن را مسلح به سلاحهای سبک نموده و نقش آن را نیز تغییر داد.

یعنی تنها به از بین بردن اختلافات بپردازد و موجب پیدایش توافق با پیمان (کمپ دیوید- م) شود. نقش این

ص: 182

حضور برای اعراب بیشتر اهمیت دارد تا برای اسرائیل چون تنها خط رابط با قطعنامه 242 مجمع عمومی سازمان ملل می باشد. اگر این ارتباط نیز از میان برود، اسرائیل نیز به قطعنامه 242 اهمیت نخواهد داد، چون معتقد خواهد شد که جامعه بین المللی به آن وقعی نمی نهد. منیز با تأکید گفت آمریکا برای حضور نیروهای اضطراری سازمان ملل رای خواهد داد. اعضای سازمان ملل نیز باید علنا موضع خود را در قبال این موضوع مهم اعلام کنند.

5- دور سؤال کرد که آیا دولت آمریکا با ساف تماس برقرار خواهد کرد. منیز پاسخ داد که ساف یک سازمان منسجم نمی باشد و به کرات در اختفا به بعضی از دولتهای عربی گفته است که اقداماتی در این زمینه به عمل خواهد آورد، ولی هیچ عملی انجام نمی دهد.

6- منیز قبل از عزیمت این پیام را دریافت ننمود. راشینگ

خلاصه اطلاعات 872 (لبنان)

سند شماره (11) تاریخ: 19 مرداد 1358 - 10 اوت 79طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات، با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعات 872 - 19 مرداد 1358 (پاراگرافهای 4-1 سری هستند) 1- لبنان: تجاوز به منطقه نیروهای میانجیگر سازمان ملل با ادامه درگیریها در بین یاهون، درگیری کوچکتری نیز در ریشاف آغاز شده است (شرق 11-35، شمال 09-33) اوضاع مشابه آغاز درگیریهای بیت یاهون است. در پایان ماه ژوئیه، نیروهای میانجیگر سازمان ملل در روستای خالی از سکنه ریشاف با اشغال این روستا از طرف شبه نظامیان مسیحی به مخالفت برخواسته اند. این مخالفت با چند رویداد جزئی ادامه یافته که عبارتند از: مین گذاری در جاده ریشاف و تیراندازیهای پراکنده از سوی مسیحیان.

2- در تاریخ 16 مرداد فلسطینیها به مواضع مسیحیان در ریشاف حمله ور شدند. این حمله نیز به چطرز شگفت آوری مشابه حمله فلسطینیها به مواضع مسیحیان در بیت یاهون به تاریخ 4 مرداد بود. بنابه گزارش، مسیحیان بر روی مواضع نیروهای میانجیگر سازمان ملل آتش گشوده بودند، چون فکر می کردند که حمله از سوی نیروهای سازمان ملل صورت گرفته است.

3- طی یکی از همین فعالیتها، شبه نظامیان مسیحی در منطقه نیروهای سازمان ملل یعنی برفراز تپه جبل باسیل موضع گرفتند. شبه نظامیان حداد قبلاً نیز این موضع را اشغال کرده بودند.

4- اگر از بیت یاهون تا جبل باسیل خطی کشیده شود میزان تجاوز به منطقه عملیاتی نیروهای میانجیگر را یک یا 2 کیلومتر نشان می دهد. و نشانگر نوعی گسترش از شرق به غرب است که نیروهای میانجیگر قادر به متوقف ساختن آن نبوده اند. ظاهرا هدف از این طرح گسترش منطقه عملیاتی مسیحیان است، تا نیروهای حداد بتوانند با تسلط بر بلندیهای بیت یاهون و جبل باسیل نوعی برتری تاکتیکی به دست آورند؛ و مهمتر از همه، ایجاد یک جاده کوتاهترو یک خط ارتباطی کوتاه بین مارجون در شرق و ناقوره در مدیترانه را ممکن می سازد. روستاهای بعدی که تحت فشار مسیحیان قرار خواهد گرفت عبارتند از یاطار (شرق 20-35. و شمال 09-33) حریص، وبراشیت.

5- (طبقه بندی نشده) مصر - اسرائیل - نفت: یکی از مقالات مندرج در مطبوعات قاهره در تاریخ 18 مرداد مدعی است که توافق مصر به فروش نفت به اسرائیل شامل فروش آن با قیمتهای بین المللی است

ص: 183

(طبق ادعای این مقاله مصر در ازاء هر بشکه نفت خود بیش از 30 دلار دریافت می کرده است) و مصر مجبور نیست، مقدار نفتی خاص و یا نفت چاه به خصوصی را در این مورد به فروش برساند.

در چند روز گذشته مصر و اسرائیل بر سر فروش نفت مذاکره کرده و برخلاف ادعای مقاله منا، اسرائیلیها از قیمت، مقدار و منبع نفت مطلع شده اند.

6- (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیل: مطبوعات اسرائیلی مورخ 18 مرداد ماه به درج مطالبی پیرامون ضیافت شام «غیرعادی» کارتر و سفیر اورون پرداختند. بعضی از گزارشات از «وعده های» داده شده توسط رئیس جمهور به اورون سخن می گویند. اصل مطلب تمام این گزارشات این است که با وجود بهتر شدن جو موجود، اختلافات همچنان به قوت خود باقی است. معاریو در سر مقاله خود عنوان کرد که «در تعهدات آمریکا نسبت به اسرائیل تغییری پدید نیامده است» و این نوعی توطئه است چون آنها (دولت آمریکا) می خواهند از تضاد آشکار با اسرائیل اجتناب ورزند تا عکس العمل احتمالی یهودیان آمریکا و دوستان اسرائیل در کنگره آمریکا را فراهم نیاورند.

7- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - اعراب اسرائیلی: بنابه گزارش رادیو اورشلیم: سرپرست فرماندهی شمال اسرائیل یعنی سرلشگر آویگدار بن گال، در تاریخ 18 مرداد گفت که اعراب جلیله یک غده سرطانی در بدن اسرائیل هستند، طبق این گزارش وی گفته است که حدود نیم میلیون عرب در جلیله منتظر موقع مناسب هستند، تا به ما کلک بزنند. بن گال گفته است که اعراب اسرائیلی از نهضت ملی گرایی عربی حمایت می کنند و از طرف ساف و کشورهای عربی نیز حمایت می شوند.

8 - (خیلی محرمانه) را بین - پرز: بنابه گزارش سفارت آمریکا در تل آویو، کتابچه خاطرات نخست وزیرپیشین را بین که در آن شدیدا به شیمون پرز، وزیر اسبق دفاع و رهبر حزب کارگر حمله شده، در حزب کارگر طوفانی مشابه طوفان موجود در لیکود را برخواهد انگیخت. تلویزیون اسرائیل در تاریخ 18 مرداد گزارش داد که را بین در این کتاب نوشته است. پرز نه تنها سعی در خرابکاری علیه من بلکه علیه تمام دولت داشته است و همیشه این شعار بلشویک را در مد نظر داشته که «هرچه اوضاع وخیم تر شود، به نفع پرز است» را بین دیگر رهبران حزب کارگر از جمله آهارون بارک دبیر کل پیشین حزب را نیز مورد انتقاد شدید قرار داده است. سفارت گزارش داد که عکس العمل اولیه پرز این است که نسبت به اتهامات مطروحه در این کتاب تبلیغات چندانی به راه نیفتد ولی این نشریه به طور حتم به عنوان یک راه حل جذاب. برای لیکود جناح بندی شده، به حیثیت حزب کارگر لطمه وارد خواهد کرد.

9- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - اردن - تانکهای اسرائیلی: رادیو اورشلیم در تاریخ 18 مرداد گزارش داد که دولت اسرائیل در نظر دارد یک «مبارزه عمومی را» در آمریکا علیه فروش تانکهای ام-60 به اردن آغاز کند بنابه گزارش ما دولت از این نگران است که مبادا فروش این تانکها «تمایلات تهاجمی» جبهه شرقی را تقویت کند.

10- (خیلی محرمانه) عراق - سخنرانی صدام: در تاریخ 17 مرداد رئیس جمهور عراق صدام حسین هنگام سخنرانی در برابر راه پیمایان سعی در از بین بردن شک و تردید نسبت به رهبری خود پس از اعدام و یا زندانی نمودن بیش از 50 مقام دولتی کرد. وی افزایش حقوق کارمندان دولت، عفو عمومی که شامل کردها بالاخص و کاهش دوره زندان توطئه گران را اعلام کرد.

صدام به تمجید از ارتش پرداخت در حالی که با آن رابطه چندان مستحکمی ندارد. وی به سوریه اشاره

ص: 184

نکرد، ولی بیانات وی در مورد مداخله خارجی در توطئه پنج ساله با دوران خصومت سوریه و عراق مطابقت دارد. دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش داد که تنها توطئه گر محکوم به اعدام احتمالاً به سوریه گریخته و موجبات رنجش خاطر دیگری را در رابطه دو جانبه در کشور پدید آورده است.

11- (خیلی محرمانه یمن جنوبی - تغییر کابینه: خبرگزاری عراق در تاریخ 18 مرداد گزارش داد که چهارتن از وزراء یمن جنوبی از جمله موتی وزیرخارجه این کشور از سمتهای خود برکنار شده اند. این گزارش در صورت صحت نشانگر تداوم تغییرات درون دولتی است که طی آن مقامات دارای اصل و نسب یمن جنوبی رودروی مقامات دارای اصل و نسب یمن شمالی قرار می گیرند.

12- (طبقه بندی نشده) عربستان سعودی- نفت - روند صلح: بنابه گزارش مورخ 18 مرداد آسوشیتدپرس، وزیر خارجه سعودی سیاست نفتی را با پیشرفت مذاکرات صلح خاورمیانه مرتبط دانست، بنابه همین گزارش شاهزاده سعودالفیصل گفته است که عربستان سعودی به برقراری یک صلح عادلانه و منصفانه «در خاورمیانه که بتواند موجبات خودمختاری فلسطینیها را پدید آورد امیدی نداشت.

وی در ادامه گفت عربستان سعودی از تمام منابع خود استفاده خواهد کرد، تا برای پیشرفت خودمان وسایل ضروری را به دست آوریم» وی اظهار داشت که سیاست اسرائیل در لبنان سبب پیدایش یک جنگ جدید در منطقه خواهد شد.

13- (طبقه بندی نشده) ساف - قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل: رئیس شورای ملی فلسطین (پارلمان ساف) خالد فهوم بار دیگر اعلام کرد که ساف قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل را نمی پذیرد، چون در آنها با مشکل فلسطینیها به عنوان یک حق ملی برخورد نشده است. در حین مصاحبه با روزنامه سعودی الریاض، فهوم گفت که ساف نمی تواند در مورد قطعنامه های شورای امنیت اظهار نظر کند، مگر آنکه شورای ملی فلسطین آن را مورد بررسی قرار داده باشد.

14- (خیلی محرمانه) ساف - سازمان ملل: کاردار نمایندگی سوئد در سازمان ملل به نمایندگی در سازمان ملل واقع در نیویورک گفت ترزی نماینده ساف گفته است که اگر آمریکا قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل را که حقوق فلسطینیها را به رسمت خواهد شناخت رد کرده و یا به آن رأی ممتنع بدهد.

ساف نیز احتمالاً در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا خواستار تشکیل اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل در مورد فلسطین خواهد شد. ما این گزارش را از دیگر منابع دیپلماتیک عربی نیز شنیده ایم.

15- (طبقه بندی نشده) آلمان غربی - ساف: بنابه گفته رویتر پس از دو دوره مذاکرات انجام شده بین یاسر عرفات و یورگن موله مان از پارلمان آلمان غربی که متخصص امور خارجی حزب دموکراتیک آزاد است، خواستار تماس بیشتر با ساف گردید. وی گفت کشورش تا به حال ساف را نادیده گرفته بود،موله مان در یک مصاحبه مطبوعاتی در بیروت گفت که تبادل نظرهای وی با عرفات استوار بر یک طرح هشت ماده ای بود، که توسط حزب دموکراتیک آزاد طرح ریزی گشته بود. وی گفت که اگر این طرح از طرف وزیر خارجه گنشر و رهبر حزب دموکراتیک آزاد تأیید نشده بود آن را مطرح نمی کرد. بنابه گزارش رویتر، این طرح خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق خود مختاری ساف توسط همه کشورها منجمله اسرائیل شده است. این سفر وی احتمالاً روابط آلمان غربی و اسرائیل را تیره تر خواهد ساخت و به ساف اجازه خواهد داد تا حیثیت و وجهه بیشتری برای نهضت خود از سوی کشورهای اروپایی آن هم به دنبال ملاقات عرفات، با کرایسکی و ملاقات رئیس اداره سیاسی یعنی قدومی با وزیر خارجه فرانسه کسب کند.

ص: 185

16- (محرمانه) ساف - شورای مرکزی: بنا به گزارش رویتر، شورای مرکزی 55 نفره فلسطین (یعنی پارلمان ساف) در تاریخ 19 مرداد در دمشق تشکیل جلسه خواهد داد. به نظر ما این شورا پیرامون ابتکار یک جانبه دیپلماتیک عرفات و نیز ملاقاتهای وی با کرایسکی و برانت و تلاش وی برای تغییر قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل بحث و تبادل نظر خواهد کرد.کوپر

راهنمای مطبوعاتی در مورد ملاقات یانگ و ترزی

سند شماره (12) تاریخ: 20 مرداد 1358 - 11 اوت 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سرپرست هیئت هواپیمایی آمریکا - فوری موضوع: راهنمای مطبوعاتی در مورد ملاقات یانگ وترزی 1- آنچه در زیر آمده راهنمای مطبوعاتی تصویب شده است که توسط وزارت خارجه در رابطه با شایعه ملاقات مخفی بین سفیر یانگ و نماینده ساف به نام ترزی در نیویورک مورد استفاده قرار می گیرد.

س. آیا واقعیت دارد که سفیر آمریکا در سازمان ملل با آقای ترزی نماینده ساف در آنجا ملاقاتی مخفیانه داشته است؟ ج. سفیر یانگ با آقای ترزی و یا هیچ یک از دیگر نمایندگان ساف مخفیانه ملاقات نکرده است.

سیاست آمریکا در مورد تماس با ساف دستخوش تغییری نشده است.

واقعیت امر به شرح زیر است:

- - سفیر کویت یعنی بشاره در تاریخ 1 مرداد ماه به سفیر یانگ پیشنهاد کرد که شب همان روز سفیر یانگ به انتخاب خود به محل اقامت وی بیاید تا در مورد مسائل شورای امنیت با یکدیگر گفتگو کنند.

سفیر یانگ آن روز عصر همراه فرزندش به گردش رفت و تصمیم گرفت به محل اقامت سفیر بشاره برود.

- - در حین گفتگو ناگهان آقای ترزی وارد منزل بشاره شد. سفیر یانگ نمی دانست که او نیز به آنها خواهد پیوست. سفیر یانگ به منظور رعایت سیاست ما در قبال تماس با ساف، پس از تعارفات اجتماعی حدود پانزده دقیقه بعد محل را ترک گفت.

- - تأکید من این است که این ملاقات اتفاقی بوده است. سفیر یانگ با آقای ترزی وارد مذاکره و یا گفتگوی جدی نشد، و سفیر کاملاً مطابق با سیاست جاری دولت آمریکا عمل کرده است.

س. چرا سفیر یانگ فرزندش را نیز به منزل بشاره برده بود؟ ج. خانواده بشاره نیز فرزندی هم سن و سال فرزندان سفیر یانگ دارند که این دو هیچگاه یکدیگررا ملاقات نکرده بودند. سفیر فکر کرد که موقعیت برای تحقق این ملاقات مناسب است.

س. آیا سفیر قبلاً ترزی را ملاقات نموده است؟ ج. سفیر و مقامات آمریکا در سازمان ملل در ضیافتهای اجتماعی با آقای ترزی رویارویی دوستانه ای داشته اند.

- - بر طبق سیاست ما، آنان نیز همان کاری را کرده اند که سفیر در این موقعیت انجام داده است.

- - تکرار می کنم - سیاست آمریکا بر این است که تماس عمده و مهم با ساف برقرار نگردد.

س. سفیر یانگ و بشاره در مورد کدام مسائل شورای امنیت صحبت کرده بودند؟ ج. ما نمی توانیم وارد جزئیات گفتگوهای دیپلماتیک خود شویم. ولی تأکید می کنم که آقای ترزی به

ص: 186

هیچ وجه در گفتگوی سفیر یانگ و سفیر بشاره شرکت نداشت.

خلاصه اطلاعات 874 (آلمان غربی اسرائیل)

سند شماره (13) تاریخ: 23 مرداد 1358 - 14 اوت 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات، با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعات 874 - 23 مرداد 1358(پاراگرافهای 9-1 خیلی محرمانه هستند) 1- آلمان غربی - اسرائیل: مسئله تعادل: گرچه در نحوه برخورد آلمان غربی با مسئله اعراب و اسرائیل تغییری اساسی پدید نیامده، لیکن در ماههای گذشته در روش و لحن آن تغییرات مهمی رخ داده است. این تغییرات مربوطه به شمول فلسطینیها در روند صلح می باشد. نشانه های این تغییرات عبارتند از:

الف) نقش فعال آلمان غربی در خرداد گذشته در فرمول بندی بیانیه جامعه اقتصادی اروپا در قبال خاورمیانه.

ب) سفرهای جاری وزیر خارجه گنشر به خاورمیانه.

ج) بیانات صدراعظم اشمیت.

مطبوعات غرب نیز همین حرکت را بسیار دراماتیک نشان داده اند و این امر نگرانی اسرائیل را سبب شده است.

2- موضع اساسی بن همان تداوم نقش حمایت از اسرائیل در جبران دوران نازی است و نیز تضمین خطوط ارتباطی با تولید کنندگان نفت عربی و حفظ ثبات در خاورمیانه است. آلمان غربی علاوه بر این نمی خواهد به خاطر منافع خود در خاورمیانه بر واشنگتن پیشدستی کند.

3- در همین رابطه، بن مایل است شاهد رشد و پویایی کمپ دیوید باشد. اما اشمیت و گنشر معتقدند که به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل توسط فلسطینیها در اختتام موفقیت آمیز مذاکرات بسیار حائز اهمیت است. آنها علاوه بر این مایلند مذاکرات آمریکا و ساف سهولت بیشتری پیدا کند.

4- خودداری اشمیت و گنشر در اعمال فشارمستقیم بر آلمان غربی به منظور ایجاد تغییر در سیاستهای آن کشور و نیز تمایل آن به حفظ روابط نیرومند با اعراب شدیدا مورد تأیید آراء عمومی آلمان غربی است به استثناء محافل محافظه کار، نگرانی بن در مورد حقوق فلسطینیها مغایر با اصول پنداشته نمی شود. اکثر منتقدین آلمان معتقدند که بن نیازی به پذیرش خالی از تعصب سیاستهای اسرائیل ندارد.

5- ولی تلاشهای اشمیت و گنشر در حفظ موازنه در مورد مسائل خاورمیانه با بحثهای عمومی آلمان غربی در زمینه مسئله فلسطینیها پیچیده تر شده است. ملاقات عرفات با کرایسکی و برانت در وین نشان می دهد که بن مایل است ساف با سرعت بیشتری وارد، روند مذاکرات گردد. مشارکت برانت در این ملاقات به عنوان سرپرست بین الملل سوسیالیست مورد اعتراض اشمیت واقع نشد. برانت در وین نقش پرجنجالی نداشت، لیکن از آنجا که وی نماینده گروههای حامی اسرائیل است، همین حضور وی به اسرائیل فهمانده است که حتی بهترین دوستانش نیز هوادار ایجاد تغییر هستند.

6- سفر گنشر به جهان عرب تمام رژیمهای عربی دارای تمایلات سیاسی گوناگون را در برگرفت که مورد انتقاد مطبوعات آلمان غربی نیز واقع گردید. ولی با ملاقات موشه دایان در بن در شهریور ماه تماسهای خود با اعراب را متعادل خواهد ساخت. لیکن اشمیت هنوز هم به دعوت سه ساله بازدید از

ص: 187

اسرائیل پاسخ مثبت نداده است این تأخیر در آلمان غربی نو اعمال فشار بر تل آویو تلقی می شود تا اسرائیل در خروج از سرزمینهای اشغالی تلاش بیشتری از خود نشان دهد. صدراعظم آلمان نیز مایل است «مانعی در این راه» ایجاد ننماید.

7- اشمیت و نیز گنشر قطعا از دیدار «متخصص» حزب دموکراتیک آزاد یعنی موئله مان با عرفات در اواخر مرداد احساس شرمساری می کنند. موئله مان یکی از دوستان گنشر بود و یکی از معدود دموکراتهای آزادی است که در امور بین المللی مجرب است.ولی نظر ما این است که وی از انجام دستورات گنشر فراتر رفته است. به هر حال گویا گنشر انتظار داشته است که همکارانش در پیشنهاد صلح خود او به ایفای نقش بسیار بپردازند. که در عین حال با مشارکت دیگران نیز تفاوت چندانی ندارد.

8- بنابراین بیانیه گنشر در 18 مرداد مبنی بر اینکه قصد ندارد، حضور عرفات را در این زمینه گسترش دهد هنوز هم معتبر است، پس از هیجان ناشی از ملاقات برانت و موئله مان با رهبر ساف، گنشر نیز احتمالاً هنگام توقف در لبنان در اواخر ماه جاری همین کار را انجام خواهد داد.

9- معذالک، بن نخواهد توانست به آسانی تل آویو را متقاعد سازد، که سیاستهای آلمان غربی دستخوش هیچ گونه تغییری نشده است. گرچه نمی توان به طور قطع گفت که اسرائیل آلمان غربی را به عنوان یک عامل خنثی کننده فرانسه در جامعه اروپا از دست داده است، ولی همین تغییر روش و لحن آنقدر مهم است که اسرائیل نمی تواند آن را نادیده انگارد. و تل آویو با احتیاط کاریهای گنشر در اجتناب از ملاقات مستقیم با عرفات نیز دلخوش نخواهد شد.

10- (طبقه بندی نشده) را بین - پرز - حزب کارگر: یکی از سخنگویان حزب کارگر در تاریخ 22 مرداد گفت که حزب را بین نخست وزیر پیشین را به خاطر انتقاد از شیمون پرز در یک کتاب جدید، سرزنش کرده است. را بین پرز را متهم به دروغگویی،منحرف ساختن دولت و انتشار اخبار طبقه بندی شده نمود.

11- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - اعتصابات: گزارشات خبری حاکی از آن است که حدود یک میلیون کارگر اسرائیل (که در صورت صحت گزارشات یک سوم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند) در تاریخ 22 مرداد در اعتراض به افزایش قیمتها دست به اعتصاب زده اند:

12- (طبقه بندی نشده) سیاست اسرائیل - آمریکا - لبنان:، بنابه گزارش رادیو اورشلیم، وزیر خارجه دایان در مصاحبه ای به تاریخ 22 مرداد گفت که سیاست اسرائیل در قبال لبنان «کاملاً مورد قبول آمریکا می باشد.» وی گفت اسرائیل «وظیفه» و «حق» دارد که «پایگاههای تروریستی را به ابتکار خود درهم کوبد و به انتظار اقدامات تلافی جویانه و امثال آنها نباشد». وی گفت آمریکا تنها نگران آسیب پذیری غیرنظامیان در این گونه حملات است «به خصوص زمانی که این کار با تجهیزات آمریکایی صورت می گیرد.» 13- (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیل: اورشلیم پست گزارش داد که بگین در تاریخ 21 مرداد به کابینه گفته است که موضع شدید اسرائیل «علیه فرسایش سیاست واشنگتن به ثمر رسیده است». چون آمریکا نشان داد که به تعهدات خود در قبال اسرائیل پای بند خواهد بود. بنابه گزارش بگین پیش بینی کرد که آمریکا برای ممانعت از تغییر قطعنامه 242 ازهیچ کاری فروگذار نخواهد کرد. یکی از خبرنگاران نشریه ها آرتز اظهار داشت که دایان به کابینه گفته است که یهودیان آمریکا و دوستان اسرائیل در آمریکا در این زمینه از اسرائیل حمایت خواهند کرد. هاآرتز همچنین گزارش داد که وزیر «برگ» از اینکه اورون

ص: 188

سفیر اسرائیل به یکی از مقامات آمریکایی گفته است که وی (اورون) با موضع اسرائیل در مورد مذاکرات خودمختاری آشنایی ندارند، شکوه کرد.

14- (طبقه بندی نشده) دولت هلند - تحریم عربی: رویتر به تاریخ 22 مرداد گزارش داد که دولت هلند اعلام کرده است که از شرکتهای هلندی نخواهد خواست که از پاسخ مثبت به تحریم اسرائیل توسط اعراب دست بردارند.

15- (خیلی محرمانه) عراق - فلسطینیها: سفیر عراق در لبنان زمانی که یک گلوله آرپی جی و گلوله های تیربار به ماشین حامل وی در تاریخ 22 مرداد اصابت نمود، از یک جریان سوءقصد جان سالم به در برد. این حمله یک روز پس از سخنرانی عمومی یکی از مقامات چپگرای فتح صورت گرفت که در آن عراق متهم به کشتن یک روزنامه نگار فلسطینی در لبنان شده بود، وی همچنین اعدامهای جمعی در بغداد را محکوم کرد. این اتهامات موجب پیدایش مناقشاتی بین عراق و فتح گردید. ولی، فاروق قدومی سرپرست سیاسی ساف از دیپلمات عراق در بیمارستان عیادت نمود و ساف این حمله را محکوم نمود.

عراق همچنین به خاطر قطع رابطه با یمن جنوبی با گروههای چپگرای فلسطینی و لبنانی درگیر شده است، و کمونیستهای عربی از سرکوب حزب کمونیست عراق توسط دولت این کشور خاطره خوشی ندارند. بنابراین ممکن است این گروهها دست به دست داده و به این حمله مبادرت ورزیده باشند. ولی این حمله ممکن است منجر به شیوع کشتارهای تازه ای بین عراق و مخالفین عربی آن شود که نمونه آن درگیری عراق و سازمان فتح در بهار و تابستان سال 1357 می باشد.

16- (طبقه بندی نشده) سوریه آمریکا: بنا به گزارش رویتر، اسد، رئیس جمهور سوریه آمریکا و مصر را متهم به خرابکاری در تلاشهای مربوط به استقرار صلحی همه جانبه در خاورمیانه کرده است. اسد در ضیافتی که به افتخار رئیس جمهور رومانی یعنی چائوشسکو برگزار شده بود این مطلب را بیان نمود.

17- (خیلی محرمانه) اعراب - آمریکا - قطعنامه 242: وزیر نفت کویت شیخ علی خلیفه الصباح، طی یک گفتگوی طولانی با سفیر دولت در محل اقامت شیخ یمانی گفت که وی ترس از آن دارد، که مبادا در ماه جاری روابط آمریکا و اعراب در مورد قطعنامه شورای امنیت پیرامون حقوق فلسطینیها دستخوش بحران گردد. شیخ علی گفت این قطعنامه یک قطعنامه کویتی نیست، لیکن از حمایت همه کشورهای عربی برخوردار است. طبق پیش بینی وزیر نفت آمریکا این قطعنامه را رد خواهد کرد. وی گفت، این امر سبب آسیب پذیری جبران ناپذیر وجهه آمریکا نه تنها در برابر دولتهای عربی بلکه در برابر عامه اعراب خواهد شد، چون امتناع از پذیرش این قطعنامه نشانگر تغییر موضع شدیدا اخلاقی آمریکا در امور بین المللی خواهد بود. ونس

قطعنامه سازمان ملل در مورد مسئله فلسطین

سند شماره (14) از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیتاریخ: 27 مرداد 1358 - 18 اوت 1979 به: تمام واحدهای دیپلماتیک مستقر در خاور نزدیک و آسیای جنوبیطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: (خیلی محرمانه) قطعنامه سازمان ملل در مورد مسئله فلسطین 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل: لطفا پس از تماس با بشاره و چوفی نکات ذیل را مطرح

ص: 189

نمائید.

3- برای وزارتخانه / دراپر: لطفا با جان رابینسون در سفارت انگلستان تماس گفته و نکات زیر را به اطلاع وی برسانید: نمایندگی آمریکا در سازمان ملل می تواند همکاران انگلیسی را در همین رابطه توجیه نماید.

4- واحدهای اقدام کننده نیز باید از نکات ذیل استفاده کنند. مخاطبها نیز می توانند بنابه صلاحدید خود از این نکات استفاده کنند:

- - در تاریخ 26 مرداد یعنی روز جمعه سفیر اشتراوس در اسرائیل مطالب ذیل را علنا اظهار داشته است: ما با (دولت اسرائیل) در مورد امکان ارائه قطعنامه ای (در رابطه با مسئله فلسطین) توسط ملت ما در سازمان ملل گفتگو کرده ایم، و امیدواریم که این قطعنامه مورد تصویب و تأیید دوستان اسرائیلی مان قرار گیرد.

- - آمریکا صریحا اعلام داشته است که قطعنامه های آن بر قطعنامه 242 و 338 استوار بوده و کاملاً مطابق با اصول قرارداد کمپ دیوید خواهد بود. آمریکا با هر گونه قطعنامه ای که هدف آن اصلاح و یا تعویض قطعنامه 242 باشد که اساس صلح در خاورمیانه است، مخالفت خواهد ورزید.

- - ما امیدواریم که در صورت ادامه یک قطعنامه سازنده جهت بررسی در شورای امنیت سازمان ملل، بتوانیم به پیشبرد و استقرار صلح در خاورمیانه کمک کنیم.

- - سفیر اشتراوس مایل است که شخصا به این نکات واقف باشید. وی هنوز هم در خاورمیانه در حال مشورت با طرفین ذی ربط است و در صورت پیدایش پیشرفتهای دیگر ما با شما تماس خواهیم گرفت.

5- وزارتخانه باید با اعضاء منتخب کنگره در این مورد تماس حاصل کند. کریستوفر

تظاهرات موگادیشو به حمایت از آرمان فلسطین

سند شماره (15) تاریخ: 29 مرداد 1358 - 20 اوت 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در موگادیشوبه: وزارت امور خارج در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا - تهران موضوع: تظاهرات موگادیشو به حمایت از آرمان فلسطین 1- صبح روز 27 مرداد در موگادیشو تظاهراتی برپا شد. گرچه برخلاف ادعای رسانه های سومالی تعداد تظاهرکنندگان به صدها هزار نفر نمی رسید، ولی با در نظر گرفتن معیارهای موگادیشو تعداد آنها زیاد و احتمالاً بیش از ده هزار نفر بود. بنابه اظهارات آژانس خبری ملی سومالی، تظاهرکنندگان پلاکارتهایی به همراه داشته و با شعارهای خود «سیاست توسعه طلبانه اسرائیل» را محکوم می کردند و اعلام می داشتند که اورشلیم باید از کنترل اسرائیل آزاد شود.

2- مقامات دولتی، اعضای کمیته مرکزی حزب سوسیالیستی انقلابی سومالی و دیپلماتهای کشورهای مسلمان نیز در این تظاهرات حضور داشتند. احمدشیرمحمد وزیر دادگستری و امور مذهبی در این تظاهرات سخنرانی کرد. متن و موضوع اصلی سخنرانی وی این بود که دولت سومالی از حقوق خلق فلسطین برای رسیدن به خودمختاری حمایت می کند و خواستار بازگردانیدن اورشلیم «به دامان» اسلام است.

ص: 190

3- اظهار نظر: مسئله اورشلیم به هیچ وجه عامه اهالی سومالی را هیجان زده نمی کند. انگیزه دولت در سازماندهی این تظاهرات این بوده است که به کشورهای عربی و به خصوص عربستان سعودی نشان داده شود که علیرغم دوستی با مصر، سومالی از آرمان عربی حمایت می کند. قطعا سومالی نیز خواسته با دیگر کشورهای عربی همگام شود و به ندای آیت اللّه خمینی که خواسته است که تمام دولتهای مسلمان آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس (اورشلیم) اعلام کنند، پاسخ داده باشد. علاوه بر این، تظاهرات احتمالاً پاسخی بوده است به انتقاد عربستان سعودی از رژیم زیاد مبنی بر اینکه این رژیم از امور مذهبی اسلامی حمایت کافی ننموده است.(1) پیترمون

مشاورت امنیتی (استرداد عربی به نام زید محمد احمد تریف)

سند شماره (16) تاریخ: 7 شهریور 1358 - 29 اوت 1979خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسول با اولویت موضوع: مشاورت امنیتی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- این یک پیام اطلاعاتی است. واحدها باید بدانند که یکی از اتباع عربی که از طرف دولت اسرائیل تحت تعقیب است و در حمله تروریستی اردیبهشت 1358 دست داشته در زندان شیکاگو به سر می برد و احتمالاً به اسرائیل استرداد خواهد شد. شواهد موجود نشان می دهد که بخشهایی از جامعه عربی مقیم آمریکا قصد دارند «رسانه های گروهی علیه استرداد عربی که گویا نام وی زید محمد احمد تریف است تبلیغ نمایند. وزارتخانه به عنوان یک اقدام احتیاط آمیز این موضوع را به واحدها یادآوری می کند تا مراقب اقدام تلافی جویانه فلسطینی باشند. این یک پیام مشورتی است و نشانگر هیچ گونه گزارش اطلاعاتی نمی باشد. ونس

اوضاع جنوب لبنان

سند شماره (17) تاریخ: 9 شهریور 1358 31 اوت 1979طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در عمان، فوری رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: اوضاع جنوب لبنان 1- تمام متن سری است.

2- از طریق تلگرام جداگانه ارسالی از نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متن بیانیه سفیر یانگ در اجلاس مورخ 7 شهریور شورای امنیت را در مورد اوضاع لبنان رؤیت خواهید نمود. این بیانیه موضع آمریکا را در دو مورد روشن می سازد: ابتدا، موضع ما را در محکوم شمردن تروریسم ساف استراژی حملات پیشگیرانه اسرائیل در لبنان، و اقدامات نظامی و عملیات توپخانه شبه نظامیان لبنانی هم پیمان با اسرائیل و نیز خود اسرائیل روشن می کند. ثانیا ، این بیانیه خواستار متوقف گشتن خشونت در این منطقه می باشد. در اینجا ما در مورد چیزی بیش از یک آتش بس صرف صحبت می کنیم. منظور ما پایان دائمی

ص: 191


1- سند انگلیسی این متن یافت نشد.

خشونت در این منطقه است. عنصر اصلی اجرای قرارداد منعقده توسط ساف در تاریخ 15 تیرماه است، تا براساس آن از جنوب رودخانه لیطانی عقب نشینی نماید.

3- آن گونه که ظواهر امر نشان می دهد رهبریت اصلی فلسطینی در فتح بیش از گذشته مایل است که آتش بس طویل المدت تر و پر معنی تر برقرار شده و نفوذ و حملات تروریستی خود را علیه نیروهای حداد در جنوب لبنان و نیز علیه اسرائیل متوقف سازد. خصوصا اینکه،برداشتهای آنها از رویدادهای اخیر می تواند جنبه های مثبتی بر کاهش خشونت داشته باشد به هر حال، ما مایلیم که بتوانیم فلسطینیها را به منظور ایجاد یک آتش بس دائمی آن هم از طریق طرفین ثالث، به همکاری راغب نماییم.

4- برای بیروت، دمشق، جده، امان و کویت، باید در اسرع وقت با مقامات ذیربط دولتهای میزبان خود تماس گرفته و در مورد بیانیه مهم ما پیرامون اوضاع لبنان آنها را توجیه کرده و خواستار حمایت آنها از تلاشها در جهت پدید آوردن یک آتش بس دائمی و اختتام خشونت در جنوب لبنان شوید.

در این رابطه از نکات مهم ذیل استفاده کنید:

- - آمریکا شدیدا تلاش خواهد کرد تا اقدامات نظامی اسرائیل و حداد که در چند ماه گذشته شاهد آن بوده ایم، خاتمه یابد. با این وصف استقرار یک آتش بس دائمی ممکن نخواهد بود، مگر با همکاری فلسطینیها و جلوگیری از حملات آنها علیه نیروهای حداد و اسرائیل.

- - از دولتهای میزبان می خواهیم که با استفاده از نفوذ خود روی عرفات و رهبریت ساف/فتح و نیز از نفوذ خود روی دیگر گروههای شبه نظامی، توقف کامل خصومتها را خواستار شده و اجرای قرارداد 15 تیرماه مبنی بر خروج نیروهای مبارز از جنوب لبنان را متضمن شوند. خروج نیروهای فلسطینی از قلمرو عملیاتی نیروهای میانجیگری سازمان ملل نیز حائز اهمیت است.

- - دولتهای میزبان باید از عرفات و رهبریت فتح بخواهند که دیگر گروههای شبه نظامی که همیشه از دستورات ساف پیروی نمی کنند، وادار به همکاری شده تا رعایت این آتش بس دائمی شود. فتح دارای روشهایی است که می تواند با کاربرد آنها به این هدف نائل آید.

- - عامل اصلی موفقیت توقف فعالیتهای تروریستی و مقاومت سازمان فتح در اسرائیل و ساحل غربی است ما از دولتهای میزبان می خواهیم که این مرحله را نیز بر فتح تحمیل نمایند که در نتیجه وضعیت به طور عمده ای تغییر پیدا خواهد کرد.

- - ملاحظات بشر دوستانه به تنهایی توجیه گر این اقدامات از سوی دولتهای میزبان می باشد. علاوه بر این، گسترش موج خشونت ممکن است سبب درگیری مستقیم نیروهای اسرائیل و حداد با نیروهای سوری در لبنان شود، که می تواند به نوبه خود سبب گسترش تضادها شده و تأثیر بسیاری بر روی منطقه به همراه داشته باشد.

- - در گفتگوهای بین دولتهای میزبان و فلسطینیها یک جنبه دیگر نیز باید در نظر گرفته شود. در ماههای اخیر رویدادهای مهمی به وقوع پیوسته که می تواند بر آینده فلسطینیها و حل مسئله فلسطینیها در مذاکرات صلح تأثیر بگذارد. فرضیه عدم خشونت به عنوان وسیله ای برای دستیابی به اهداف سیاسی در بسیاری از نقاط جهان حامیانی برای خود دست و پا کرده است.

5- برای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل: باید با نمایندگان دولتهای عربی نیز تماس گرفته و از نمایندگان کشورهای شرکت کننده در نیروهای میانجیگر سازمان ملل و اعضای 9 کشور اروپایی در نقاط

ص: 192

ذی ربط از نفوذ خود بهره برادری کنند.

6- برای امان: با درنظر گرفتن تبادل نظرهای اخیر حسین و عرفات، امیدواریم که حسین بتواند با فلسطینیها در مورد تلاش ما به بحث و مذاکره بنشیند.

7- برای پایتختهای 9 کشور اروپایی و پایتخت کشورهایی که در نیروهای میانجیگری سازمان ملل شرکت دارند. با استفاده از نکات فوق می توانید تلاشهای آمریکا را برای دولتهای مربوطه تشریح کرده و آنها را ترغیب نمایید که با استفاده از نفوذ خود در رابطه با اسرائیل، فلسطینیها، و دولتهای میانه رو کمک کنند تا آتش بسی پایدار ایجاد شود.

8- برای هاوانا: بسیاری از سیاست پیشه گان عرب مرتبط با این موضوع هم اکنون جهت شرکت در اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا به سر می برند. ما می دانیم که شما به آنها دسترسی نخواهید داشت، لیکن با بشاره سفیر کویت تماس گرفته و پس از توجیه کامل وی در رابطه با نکات مطروحه در پاراگراف 4، متن بیانیه سفیر یانگ را در اختیار وی بگذارید. در مقام تأکید به بشاره بگویید که می تواند با استفاده از موقعیت خود با همکارانش در مورد تأثیر مثبت میانه روی فلسطینیها بر آراء عمومی آمریکایی و غربی تبادل نظر نماید.

9- برای تل آویو: لطفا مقامات اسرائیلی را کالاً در جریان تلاشهای مهم ما در جهت جلب همکاری فلسطینها برای استقرار یک آتش بس دائمی قرار دهید. ما نمی توانیم موفقیت آن را تضمین کنیم، ولی تصریح نمایید که تلاشهای ما ادامه خواهد یافت.ونس

قطر، جامعه فلسطین و آمریکا

سند شماره (18) تاریخ: 10 شهریور 1358 - 1 سپتامبر 1979طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در دوحهبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: (الف) دوحه 0050رونوشت: به سفارت آمریکا در تهران موضوع: قطر، جامعه فلسطین و آمریکا 1- (تمام متن سری است).

2- آغاز خلاصه: جامعه فلسطینی عظیم و استقرار یافته قطر در مورد تلاش آمریکا در جهت حل اختلاف اعراب و اسرائیل با بدبینی می نگرند. آنها اینگونه تلاشها را ناموفق خوانده و بروز جنگ دیگری را بین اعراب و اسرائیل اجتناب ناپذیر می دانند. علی رغم نگرانیهای ناشی از دست دادن موطن خود، فلسطینیها معتقدند که از هواداری و دوستی اصیل و واقعی، امیر خلیفه، امیر قطر برخوردارند، چون او شدیدا وابسته به مهارتهای فلسطینیها و رابطه با غرب است آنها معتقدند (از نظر سفارت نیز این اعتقاد بجاست) که اگر قرار باشد نمایش قدرتی صورتی گیرد، خلیفه صدور نفت به آمریکا را متوقف خواهد ساخت تا موجبات تغییر سیاست آمریکا در خاورمیانه پدید آید.

این امر بر خلاف احترام شدید و اساسی امیر نسبت به آمریکا بروز خواهد کرد. علیرغم این واقعیت که فلسطینیها سیاست آمریکایی را به طرز فاحشی در حمایت از اسرائیل تلقی می کنند، جامعه فلسطینیهای قطر نسبت به آمریکاییها و آمریکا نظر خوشی دارند. بسیاری از آنها نیز امید دارند که بتوانند تبعه آمریکا بشوند. (پایان خلاصه).

ص: 193

3- جامعه 000/20 نفری فلسطینیهای قطر (که از این پس فلسطینیها خوانده می شود) پرجمعیت ترین گروه عربی خارجی (مصریها بالغ بر 000/17 نفر می باشند) بوده و مهمترین و متنفذترین عامل و عنصر خارجی به حساب می آیند. گروه پاکستانی 000/75 نفری و 000/40 تا 000/45 نفری ایرانی تعدادشان از فلسطینیها بیشتر است، ولی این گروهها و به خصوص گروه ایرانی متشکل از کارگران عادی می باشند، گرچه بعضی از ایرانیها به خوبی به کار تجارت مشغولند، ولی به دولت قطر آن چنان مرتبط نبوده، و رابطه آنها با بومیان قطر نیز از اختلافات مذهبی و خلق و خوی جدا سازنده اعراب و پارسی ها مصون نمی باشد. از طرف دیگر، قطری ها فلسطینیهای این کشور را نیز عرب و دارای همان تشابه مذهبی می دانند که به نظر آنها در مورد آنها بی عدالتی عظیمی روا داشته شده و باید نسبت به آنها حمایت و همدردی به عمل آید. با وجود اینکه موفقیت فلسطینیها حسادتهایی را برانگیخته، ولی این امر با الطاف و مراحم مخصوص دولت قطر نسبت به فرزندان بومی این شیخ نشین خنثی می گردد.

4- این فلسطینیها، برخلاف کسانی که در اردوگاههای پناهندگان لبنان و سوریه بسر می برند، مأیوس و نومید نیستند. واقعیت این است که آنها در دولت، بخش حرفه ای و تجاری پستهای مهمی را اشغال کرده اند. به طور مثال: وزیر دارایی این کشور و نیز سرپرست بانک ملی قطر و مشاور اصلی امیرخلیفه در امور مهندسی و پیمانکاری همه فلسطینی هستند سردفتر وزارت دارایی و وزارت نفت نیز فلسطینی بوده، و بسیاری از پزشکان، حسابداران، اساتید، معلمین، وکلا، قضات، پیمانکاران، بازرگانان و مدیران عالیرتبه بازرگانی فلسطینی می باشند. (مصریها همین نقش را در زمینه آموزش و پرورش ایفاء می کنند) بسیاری از آنها فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی بیروت و یا دانشگاههای آمریکا می باشند. فلسطینیها به کاربرد زبان انگلیسی از روزهای سلطه انگلستان بر فلسطین خوگرفته و با سرسختی و عزمی راسخ تحصیلات و فراگیری زبانهای خارجی و به خصوص زبان انگلیسی را دنبال می کنند. بسیاری از آنها از رابطه خوبی و دوستی با آمریکا برخوردار بوده و روحیه مسالمت جویانه آمریکا را نیز به خوبی درک نمایند. نکته نسبتا مضحک مسئله این است که بسیاری از قطریها و به خصوص افراد سالخورده تر، فلسطینیها را غربی به شمار می آورند و واقع امر این است که فلسطینیها نیز در مورد خودشان همین گونه فکر می کنند، و در همان حال معتقدند که غربیهای اصلی یعنی آمریکاییها نمی خواهند حقوق فلسطینیها را به رسمیت بشناسند. انگیزه نهفته در ورای آن نیز اختلاف اعراب و اسرائیل است.

5- فلسطینیهای اینجا نظر مساعدی نسبت به آمریکا داشته و بسیاری از آنها یا در حال خرید اقامتگاهی در آمریکا بوده و یا خریده و یا در آینده قصد خرید آن را دارند و مایلند که فرزندانشان در آنجا به تحصیل مشغول شوند. فلسطینیها می آیند و یا قصد آمدن دارند چون معتقدند که می توانند خانه ای خریداری کرد و در آمریکا پذیرفته شوند. از این نظر آنها متمایل به آمریکا هستند، گرچه این طرفداری و تمایل توام با عصبانیت شدید آنها نسبت به حمایت آمریکا از اسرائیل می باشد. و علاوه بر این اکثر فلسطینیها اینجا ظاهرا طرفدار سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بوده و درصدی از حقوق و دستمزدهای خود را به این سازمان می دهند. یاسین شریف، نماینده ساف در دوحه مورد احترام جامعه فلسطینیهای قطر است. فلسطینیها تلاشهای آمریکا را در جهت استقرار صلح در خاورمیانه ناموفق خوانده و بروز جنگ پنجم اعراب و اسرائیل را اجتناب ناپذیر می دانند. از نظر آنها رئیس جمهور کارتر به خاطر سیاستهای داخلی آمریکا نمی تواند به حل همه جانبه این اختلاف نائل شود.

ص: 194

آنها معتقدند که در جنگ جدید قطر و دیگر صادرکنندگان نفت خلیج فارس منجمله ایران صدور نفت خود به آمریکا را قطع خواهند کرد.

6- فلسطینیهای اینجا به کابوسهای تبلیغاتی اخیر مبنی بر اینکه تروریستهای فلسطینی نفتکشها را در تنگه هرمز غرق خواهند ساخت، تا صدور نفت از آنجا غیرممکن گردد، توجه نمی کنند. با اعتراف به این واقعیت که افراد درمانده احتمالاً به هر کاری دست خواهند زد، آن را یک اقدام نادرست می خوانند. آنها معتقدند که در ژاپن و اروپا آرمان آنها در حال تحقق است و نمی خواهند به حیثیت امیر خلیفه و دیگر رهبران کشورهای صادر کننده نفت خلیج که از جمله هوادارانشان به حساب می آیند آسیب برسد.

7- سؤال این است که آیا فلسطینیها اقدامات احتمالی امیرخلیفه یعنی قطع صدور نفت به آمریکا آن هم طبق انتظار آنها هنگام بروز جنگ پنجم اعراب اعراب و اسرائیل را دقیقا ارزیابی و پیش بینی کرده اند، به نظر سفارت پاسخ این است که فلسطینیها درست پیش بینی کرده اند، این موضوع آن بخش از جنبه روانی و شخصیت ناشناخته و ابهام آمیز حکمران قطر را نشان می دهد. امیر خلیفه در سال 1930 و در خاتمه دوران رونق اوضاع خلیج فارس در نتیجه تجارت مروارید،متولد شد. اما در سال 1932 ژاپنی ها خود به پرورش مروارید پرداختند که صنعت مروارید محل را ورشکسته ساخت و قطر با سالهای توأم با فقر رو به رو گردید. امیر خلیفه در فقر به سر برد. و دقیقا معنی تهیدستی را می داند. انگلیسیها فرمانروا بودند و برخلاف گفتار آنها نژاد پرستی را اختراع نکردند، ولی قطریهای نسل خلیفه به یاد می آورند که فرمانروایان استعماری انگلیس آنها را تنها گذاشته بودند، ولی به عنوان یک فرد عرب زیردستی را احساس کرده است.

8- تنها در سال 1949 بود که صادرات نفت و سیل پولهای ناشی از آن به جریان افتاد، و در همان سال بسیاری از فلسطینیها آواره شدند، و اولین گروه آنها به عنوان اعراب قربانی سیاست انگلستان به دوحه آمدند. یکی از اینها یعنی مرحوم داود فانوس بافت دولتی را در قطر سازمان داد و به عنوان مدیر پرسنلی دولت قطر تا زمان بدرود حیات خدمت کرد. فانوس چندان مورد علاقه نبوده، ولی در عین حال فردی درستکار بود. حکمروایان پیشین قطر از او تمجید کرده و فلسطینیهای با استعداد دیگر را به کار گرفتند و چیزی رخ داد که بی شباهت به همزیستی مسالمت آمیز نبود. امیر به جامعه فلسطینی بسیار با استعداد خود شدیدا متکی است، که این اتکاء با روابطی چون زبان و تاریخ عربی محکم تر شده، که شیرازه این اتکاء نیز زبان انگلیسی و تمایل به جهان غرب می باشد. آنها هم نه تنها به خاطر کسب و کار پررونق خود، بلکه به خاطر هواداری و حمایتش نسبت به او وفادارند.

9- این تصور که امیر خلیفه و دیگر افراد مانند او تنها به خاطر ترس خود از آرمانهای ملی گرایانه عربی حمایت می کنند، تنها یک تصور صرف است. امیر قطر از فقری که بر سرتاسر زندگیش حاکم بود بیرون آمده و ناگهان به ثروتی افسانه ای و اعجاب آور دست یافته است، اینکه چه انگیزه روانی سبب شده که وی متقاعد به حمایت از آرمان فلسطین شود، نیز قابل تعمق است. شاید او نیز مانند دیگر کسانی که به ثروتی عجیب دست یافته اند، سعی دارد آرمانی عظیم تر را بیابد و با حمایت از آن، به خدا به خاطر نزول باران رحمتش بر شخصی زشت و کج پا سپاسگزاریش را نشان دهد، و شاید یک وظیفه عالی خاورمیانه ای به صورت انگیزه خلیفه درآمده است، و چون می تواند به فلسطینیها کمک کند، به این کار مبادرت ورزیده است.

10- کسانی که با چشمان خونبار خلیفه روبه روشده و سؤالات وی را شنیده اند که «در مورد اورشلیم

ص: 195

چه می گویید؟ و بر سر حقوق فلسطینیها چه می آید؟ کسانی هستند که به این نتیجه رسیده اند که او از ترس پنهانی به حمایت از آنها دست زده است تا اقدام تلافی جویانه فلسطینیها را برای خود تضمین ننماید. این سؤالات و سؤالات مشابه دیگر در گفتگو با امیر خلیفه پیرامون قرارداد کمپ دیوید و یا پیمان مصر و اسرائیل همیشه حاکم بوده است علاوه بر این، نمی توان از یاد برد که خلیفه کمک 250 میلیون دلار در سال خود به سادات را قطع نمود، چون متقاعد شده بود که مصریها به منافع فلسطینیها نمی اندیشند.

خلیفه سادات را بهترین دوست عرب خود تلقی می کرد و بقای او را با بقای سیاسی خود مرتبط می دانست. و بدون شک امیر، آمریکایی نیرومند و موفق را تنها مانع مهم علیه کمونیسم و شوروی می داند.

تنها ماندن سادات از طرف خلیفه (و دیگر رهبران عربی) اقدامی است که حمایت خلیفه را از فلسطینیها و آرمان آنها نشان می دهد. اگر ما نتوانیم راه حل رضایتبخش برای تضاد اعراب و اسرائیل بیابیم گمان نمی کنیم که وی باز هم به آمریکا روی آورد.کیلگور

خلاصه اطلاعاتی 888 (ملاقات سفیر یانگ با ترزی)

سند شماره (19) تاریخ: 14 شهریور 1358 - 5 سپتامبر 1979طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات با اولویت هشدار اطلاعاتی: حاوی منابع و روشهای حساس اطلاعاتی غیر قابل رؤیت برای بیگانگان است.

موضوع: خلاصه اطلاعاتی 888 - 13 شهریور 1358 1- تمام متن سری است.

2- ملاقات سفیر یانگ با ترزی، به دنبال ملاقات عرفات با کرایسکی و برانت احتمالاً جنبه های مثبتی به ساف داده است، نحوه برخورد بعضی از کشورها با اینگونه رویدادها سبب شد که بسیاری ازآنها در تلاش برای مستحکم تر کردن روابط خود با ساف برآمده و یا تماسهای خود با نمایندگان این سازمان را گسترش دهند. عرفات نیز معتقد است که برای خودش احترام و مقبولیت بسیاری دست و پا کرده است.

علاوه بر این وی به ارزیابی مجدد نقش خشونت در دستیابی به اهداف ساف/فتح پرداخته است.

3- اخیرا ساف متوجه افزایش تحرک تبلیغات دیپلماتیک خود شده است:

- - فرانسوا پونسه وزیر خارجه فرانسه با رئیس اداره سیاسی ساف یعنی فاروق قدومی ملاقات پرجنجالی داشت. (عرفات امیدوار است که به زودی به فرانسه سفر کند. لیکن فرانسه امکان سفر وی را بعید می داند).

- - در رابطه با حل مسئله تصرف سفارت مصر در آنکارا، ترکیه توافق نمود که به ساف اجازه دهد یکی از دفاتر خود را که از حقوق کامل دیپلماتیک برخوردار باشد در آنجا تأسیس نماید - - که این اولین حرکت این گونه ای یکی از کشورهای عضو ناتو می باشد.

- - چائوشسکو از رومانی در طول 9 روز دوبار با عرفات ملاقات کرد و واضح است که به سوی ساف گرایش یافته است. و در همان حال حمایت خود را از قرارداد کمپ دیوید مسکوت گذارده است.

- - شورای فدرال سوئیس علنا اعلام کرده است که حاضر است به وزیر خارجه کشورش اجازه دهد که با قدومی علیرغم مخالفت داخلی ملاقات نماید.

- - تولبرت رئیس جمهور لیبریا نیز توافق کرده است که یکی از فرستادگان ساف را به حضور بپذیرد.

ص: 196

گرچه در مونرویا دفتر ساف تأسیس نشده است.

4- استراتژی عملگرایی ساف ظاهرا دارای دو جنبه است.

- - حرکت در وراء وجهه تروریستی ساف و کسب اعتبار دیپلماتیک در غرب.

- - تحکیم وجهه جدید برای شکستن مقامات آمریکا در برابر مذاکرات.

5- در تعقیب این اهداف، عرفات به اجلاس غیرمتعهدها رفت. وی انتظار دارد که قطعنامه ای پدید آید که شدیدا پیمان مصر و اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده و تشکیل یک اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل را موجب گردد. وی احتمالاً امیدوار است که بتواند به نیویورک بیاید تا پیرامون این جلسه تبادل نظر نماید.

6- علاوه بر این، عرفات در ظاهر آماده است تا برخلاف گذشته گروههای چریکی تندروتر موجود در ساف و نیز ضعف دولت سوریه را نادیده بگیرد (دمشق از آن می ترسد که مبادا عرفات در روابط دیپلماتیک خود نیاز به آن کشور را از دست بدهد).

وی به ظاهر تروریسم بین المللی فتح را متوقف ساخته است. وی در هنگام تهاجم اسرائیل و حداد به جنوب لبنان نیز اقدامی به عمل نیاورد. فعالیت نظامی فتح علیه اسرائیل نیز ظاهرا به رویدادهایی که توسط فلسطینیهای ساحل غربی انجام می گیرد محدود شده است در حالی که جناحهای رادیکال ساف ب فلسطینیهایی از لبنان و یا عملیات نفوذی حمایت می کنند.

7- دعوت از سفیر یانگ و دیگر رهبران سیاه پوست برای بازدید از منطقه نیز بخشی از استراتژی جدید عرفات را در جلب آراء آمریکاییان نشان می دهد. عرفات بار دیگر خاطر نشان ساخت که موجودیت اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت، آن هم مشروط بر آنکه آمریکا و یا اسرائیل خودمختاری ساف و فلسطینیها را به رسمیت بشناسند.

8- عرفات ظاهرا در حال پی بردن به این مطلب است که تروریسم مانع جلب حمایت دیپلماتیک در اروپای غربی و آمریکا خواهد شد. ولی گمان نمی رود که او عملیات فلسطینیهای تحت اشغال را نیز تروریسم بخواند، گرچه همین عملیات به غیر نظامیان نیز لطماتی وارد می سازد.

9- در نهایت، عرفات امیدوار است که آمریکا علیرغم مخالفت راسخ اسرائیل و حامیانش، ضرورت مذاکره با ساف را بپذیرد. خوش بینی وی بر موارد ذیل استوار است:

- - آنچه که به نظر او رشد اختلاف بین کشورهای اروپایی غربی و آمریکا در زمینه سیاست خاورمیانه ای می باشد.

- - تمایل آشکار تولید کنندگان نفت عربی به استفاده از نفوذ و اهرم اقتصادی خود به خاطر آرمان فلسطین.

10- تقاضای کمک اسرائیل از آمریکا: بنابه اظهارات اورشلیم پست، اسرائیل در نظر دارد از آمریکا 3 تا 5/3 میلیارد دلار کمک مالی در سال جاری دریافت نماید. این مقدار که یک میلیارد دلار بیش از کمکهای قبلی است براساس کسری تجاری صورت می گیرد که می تواند حدود 5/4 تا 5 میلیارد دلار به خصوص در رابطه با واردات نظامی گردد. علیرغم ابراز اطمینانها با خزانه داری، مصرف بخش خصوصی و دولتی در سال گذشته فراتر از حد تعیین شده رفت. منابع دولتی اخطار کردند که اگر بودجه دولت سریعا کاهش نیابد اقتصاد کشور با عقب افتادگی غیرقابل کنترل دست به گریبان خواهد شد.

ص: 197

در بهمن ماه اسرائیل از کنگره خواهد خواست که در مورد استرداد وامهای گرفته شده در مورد صف آرایی در صحرای سینا تجدید نظر نماید، چون بنابه استدلال اسرائیل خروج نیروهایش از سینا بار سنگینی را بر دوش کشور گذاشته است.

11- یکی از مشاورین اقتصادی وزارت خارجه اسرائیل در تأیید به سفارت آمریکا در تل آویو گفت در بخشهای عالیرتبه دولت اسرائیل، پیرامون کمکهای درخواستی اسرائیل از آمریکا در سال مالی 1981، مشورتهایی در حال انجام است. اواخر شهریور ماه زمانی است که باید صورت کمکهای درخواستی اسرائیل در واشنگتن و تل آویو مطرح گردد. در یکی از مقالات نشریه داور آمده است که تقاضای کمک اسرائیل معادل 5/2 میلیارد دلار خواهد بود گزارش «داور پیش بینی کرد که مبارزه سختی با دولت آمریکاآغاز خواهد شد که علت آن نیز شرایط اقتصادی آمریکا است. این نشریه می گوید تلاش بسیار وسیعی باید در آمریکا انجام شود، تا تقاضای کمک مزبور تصویب گردد، و این تلاش وسیله دان هالپرین وزیر اقتصاد اسرائیل در واشنگتن هدایت خواهد شد.

12- سفارت آمریکا در تل آویو اظهار داشت که اسرائیلیها امیدوارند 5/2 میلیارد دلار کمک در سال مالی 1360 از آمریکا دریافت نمایند، و فرض بر اینکه در میزان کمک درخواستی کاهش پدید خواهند آورد، ولی ابتدا درخواست 8/2 تا 3 میلیارد دلار خواهند نمود. طبق برآورد سفارت این درخواست به صورت 7/1 میلیارد دلار برای فروش نظامی خارجی و 1/1 تا 3/1 میلیارد دلار برای کمک اقتصادی تقسیم خواهد شد.

13- وایزمن و اف - 18 های آمریکایی: اورشلیم پست در تاریخ 12 شهریور گزارش داد که در یکی از جلسات کابینه، وایزمن وزیر دفاع اسرائیل برنامه مشارکت اسرائیل را در ساخت جنگنده های اف-18 مشخص کرد. وایزمن گفت که وی در نظر دارد طی ملاقات ماه جاری خود در آمریکا این برنامه را ارائه کند. این روزنامه در ادامه اظهار داشت صنایع هواپیماسازی اسرائیل در این مورد نظر نخواهد داد تا اینکه تجزیه و تحلیل خود را در موارد جنبه های فنی، مالی و نیروی انسانی که حدود 4 تا 5 ماه طول خواهد کشید به پایان برساند.

14- اسرائیل - حزب سیاسی جدید: رادیو اورشلیم در تاریخ 9 شهریور گزارش داد که یک حزب سیاسی جدید به نام تنوات هاثیه (نهضت تجدید حیات) در اسرائیل تشکیل شده است. رهبریت آن متشکل از اعضای نهضت اسرائیل بزرگتر یعنی ائتلافی از وفاداران، به اسرائیل بزرگتر (ارتز اسرائیل)، گاش آمونیوم، و هاگ آن ورد می باشد. در هفته دوم اکتبر قرار است یک گردهمایی برای تأسیس این حزب تشکیل گردد.

15- اسرائیل - کشورهای عربی. مطبوعات مقالات متعددی را در مورد آخر هفته روز کارگر و تماس احتمالی اسرائیل با کشورهای عربی و یا شرکت اعراب در مذاکرات درج کردند. رویتر یکی از مقالات معاریو را گزارش کرد که در آن به نقل از وزیر کشور اسرائیل یعنی برگ گفته شده بود که وی بنابه دلایل معقولی فکر می کند که اردن نیز به زودی در مذاکرات صلح شرکت خواهد کرد.برگ به یک هیئت اروپائی دیدار کننده از اسرائیل گفت «رویدادهای خوشایندی در شرف وقوع است».

16- رویتر به نقل از دستیاران بگین گزارش داد که بگین چندین بار برای حافظ اسد رئیس جمهور سوریه دعوتنامه فرستاده بود تا بلکه بتواند با وی در مورد استقرار صلح بین اسرائیل و مصر گفتگو نماید.

ص: 198

در مورد نحوه و یا مکان صدور دعوتنامه مطلبی فاش نشد.

پاسخ دستیاران نیز ظاهرا به آن دسته از گزارشات مطبوعات اسرائیل بوده است که اظهار داشته اند، یکی از فرستادگان رومانی از طرف رئیس جمهور چائوشسکو به بگین گفته بود که سوریه آماده ورود به روند مذاکرات صلح می باشد، مشروط بر آنکه اسرائیل از ارتفاعات جولان کاملاً خارج گردد و به فلسطینیها خودمختاری تفویض نماید. در تاریخ 10 شهریور یکی از روزنامه های کویتی یک گام فراتر رفت و گفت که رومانیایی ها یک ملاقات مخفی بین اسرائیلی ها و نمایندگان سوریه را پیشنهاد کرده بودند و این موضوع بنابه درخواست آمریکا عنوان شده بود.

17- ساف - آمریکا بنابه گزارش رویتر، عبدالمحسن ابومیزر سخنگوی ساف در مصاحبه با یک روزنامه سوری گفته است که ساف هر گونه مذاکره با آمریکا را رد می کند. ابومیزر گفت «برای هزارمین بار ما به قطعنامه 242 و هر گونه مذاکره با آمریکا که لازمه پذیرش قطعنامه توسط ساف باشد پاسخ منفی می دهیم.» 18- دایان - فلسطینیها: بنابه گزارش سفارت آمریکا در تل آویو ملاقات پرجنجال دایان با مهمترین شخصیت ساف در نوار غزه یعنی دکتر حیدر عبدالشفیع همراه با سفر وایزمن به ساحل غربی، نشانگر این است که او و وایزمن در نظر دارند روزهای آتی بر عامل فلسطینی و به خصوص جنبه غزه ای آن تمرکز نمایند. ملاقات دایان در غزه یک روز پس از شرکت وی در اجلاس وزیران در مورد مذاکرات خودمختاری صورت گرفت و ظاهرا نشان می دهد که وی قصد دارد نقش نیرومندتری را ایفا نماید.

19- دکتر به خاطر ملاقات با دکتر حیدر عبدالشفیع عذرخواهی نکرد. بلکه به مطبوعات گفت که وی عمدا قصد داشت با کسانی ملاقات کند که هم طرفدار ساف و هم از شخصیتهای مهم غزه به حساب می آیند. وی گفت در آینده نیز ملاقاتهای مشابهی را انجام خواهد داد. به نظر سفارت آمریکا در تل آویو دایان احتمالاً به این نتیجه رسیده است که با آغاز مذاکرات اسرائیل با رهبران غربی و نوار غزه او می تواند بر حرکت آمریکا به منظور وارد کردن ساف در روند مذاکرات صلح پیش گیرد.

20- در مورد نحوه برخورد دایان با ساف، اورشلیم پست به نقل از وزیر خارجه گزارش داد که این امر ممکن است متناقض به نظر آید، اما بهبود وجهه و حیثیت ساف این امکان را به اسرائیل می دهد که نقطه نظرات خود را مطرح سازد و تأکید نماید که قرارداد کمپ دیوید امکان ایجاد یک کشور فلسطینی را از بین می برد ... در یکی از سرمقالات اورشلیم پست گفته شده که دایان ظاهرا معتقد است «بگین باید درک کند که صحبت با مقامات نزدیک به ساف تنها راه مؤثر واقع شدن مذاکرات خودمختاری می باشد.» سردبیر داور می گوید که هیچ کس از ملتی انتظار ندارد که کسانی را به رسمیت بشناسد که نمی خواهند آن ملت را بپذیرند، اما گفتن این مطلب که اسرائیل با ساف وارد مذاکره نخواهد شد حتی اگر این سازمان تروریسم را کنار بگذارد و یا مقررات خود را تغییر دهد نیز احمقانه است.

21- مصر مراکش منای قاهره در تاریخ 19 شهریور گزارش داده، سادات قول حمایت آن هم حمایت نظامی از شاه حسن و مراکش را علیرغم اختلافات بین دو کشور عنوان کرد.

سادات طی یک کنفرانس مطبوعاتی در حضور گنشر وزیر خارجه آلمان غربی اعلام کرد که «علیرغم طرز برخورد و تفکر شاه حسن و علیرغم روشهای سیاستمداران مراکش در گمراه ساختن مردم مراکش، اگر این کشور «متقاضی کمک شود» مصر از آن حمایت خواهد کرد. بنابه گزارش منا، سادات از پاسخ به

ص: 199

این سؤال که آیا منظور وی تقاضای کمک نظامی مراکش از مصر است، یا خیر طفره رفت.

22- سادات - فلسطینیها - سادات در حین یک سخنرانی و طی یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که تا پایان سال جاری فلسطینیها به خودمختاری کامل خواهند رسید و گفت که در هفته جاری پیرامون مسئله فلسطین و اورشلیم با بگین در حیفا گفتگو خواهد کرد. دفتر آن بی سی در قاهره در هنگام پایان کنفرانس مطبوعاتی به سفارت ما گفت که بنابه گفته سادات ملاقات بین ترزی نماینده ساف و سفیر یانگ اولین تماس بین دولت آمریکا و ساف نبوده است. وی گفت مذاکرات در هنگام تصدی امور وزارت خارجه توسط کی سینجر در مراکش صورت گرفته بود.

23- سادات در تشریح اهداف خود در رابطه با مسئله فلسطین گفت که در حیفا وی به عنوان نماینده فلسطینیها سخن نخواهد گفت چون این کار تنها از عهده فلسطینیها برمی آید. وی گفت مذاکرات آتی در حیفا «به منظور هموار ساختن راه برای خودمختاری فلسطینیها صورت خواهد گرفت که دربرگیرنده موارد زیر خواهد بود:

- خودمختاری فلسطینیها ظرف پنج سال آینده - آزادی زندانیان فلسطینی از زندانهای اسرائیل - تأسیس یک دولت فلسطینی «و یک» نیروی پلیس فلسطینی - خروج اسرائیلی ها به «نقاط امنیتی» ساحل غربی و نوار غزه - پایان حکومت نظامی و غیرنظامی اسرائیل درست پس از تأسیس یک حکومت فلسطینی 24- سادات گفت که ملاقاتهای متعدد وی با بگین در سال جاری وی را قادر به ادای این مطلب کرده است که آنها به راه حلی که در زمینه خودمختاری فلسطین و مسئله اورشلیم دست خواهند یافت.

25- خشونت حرفه ای نه چندان وسیع در سوریه: بنابه گزارش سفارت آمریکا در دمشق، برخلاف ادعای مخالفین ضد رژیم مبنی بر آغاز کشتار علویها پس از ماه رمضان، اوضاع داخلی سوریه نسبتا آرام است. در آلپو، حما، و لتاکیه اخیرا خشونتهای حرفه ای رخ داده است. این آرامش احتمالاً ناشی از سرکوب انجام شده توسط نیروهای امنیتی آن هم پس از کشتارهای آلپو می باشد، اما به علت افراط کاریهای نیروی امنیتی سوریه امکان بروز خشونت همیشه وجود دارد.

26- عربستان سعودی - فلسطینیها - لبنان: یکی از مقامات وزارت خارجه سعودی پس از شنیدن نقطه نظرات آمریکا در مورد جنوب لبنان از طرف سفارت آمریکا در جده، گفت که لبنانیها از عربستان سعودی خواستار کمک در زمینه جلب توافق و همکاری فلسطینیها در رابطه با آتش بس و اجتناب از فعالیتهای تروریستی شده اند. مقام سعودی گفت که این موضوع با وزیر دفاع لبنان یعنی ژوزف اسکاف مورد بحث و تبادل نظر بیشتر قرار خواهد گرفت.ونس

فرستاده ساف با شاه حسن در مورد لبنان، آشتی مغرب، و سفر آتی عرفات...

سند شماره (20) تاریخ: 21 شهریور 1358 - 12 سپتامبر 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در رباطبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: فرستاده ساف با شاه حسن در مورد لبنان، آشتی مغرب، و سفر آتی عرفات سخن می گوید:

1- متعاقب ملاقات رئیس ساف یعنی عرفات با نخست وزیر مراکش بوعبید و وزیر خارجه این

ص: 200

کشوریعنی بوستا در هاوانا، هانی الحسن نماینده ساف در تهران هنگام بازگشت به تهران، در اینجا یعنی الفرین با استقبال گرم شاه حسن دوم در تاریخ 19 شهریور روبه رو گردید. این ملاقات که حدود دو ساعت به طول انجامید، در حضور متخصص امور عربی حسن، مشاور دربار احمد بن سودا، و معتمد دیرینش یعنی مشاور دربار احمدرضا قدیره صورت گرفت. الهانی در گفتگوی مطبوعاتی خود اعلام داشت که وی با شاه در مورد اوضاع خاورمیانه گفتگویی مطبوعاتی داشته است، و در آن بر اوضاع جنوب لبنان تأکیدی خاص مبذول شد، و شاه به آن اظهار علاقه کرده بود. الهانی پیرامون رابطه ساف و مراکش و درایت شاه سخنانی ایراد کرد.

2- (چهار روز قبل، شاه حسن، فرستاده شخص سرکیس رئیس جمهور لبنان یعنی دکتر زکی مضبدی را به حضور پذیرفته بود. دکتر مضبدی در این ملاقات از طرف سرکیس نامه ای به شاه داده بود و قول داده بود که نقطه نظرهای حسن را به بیروت برساند).

3- در مصاحبه اختصاصی منتشره در نشریه «لواوپینیون» از حزب استقلال بوستا، الهانی اظهار داشته بود که ملاقات وی با شاه حسن پیرامون اوضاع لبنان دور می زد. وی موضع ساف را برای شاه حسن تصریح کرده بود؛ و گفته بود که اتحاد تمام لبنانیها با ساف و دولت مشروع لبنان و حمایت سوریه شرط اصلی رویارویی با تهاجم صهیونیستها در جنوب لبنان است، که حضور ساف در آنجا انگیزه آن نیست.

الهانی گفت، ساندرز یکی از اعضای کنگره آمریکا اظهار داشته است که «اسرائیل می خواهد آبهای رودخانه لیطانی را تحت کنترل درآورد» الهانی اظهار داشت که استعفای سفیر یانگ نشان می دهد که رئیس جمهور کارتر نمی تواند بر مقاصد مثبت در قبال فلسطینیها تأثیر مثبتی بگذارد، الهانی متذکر شد که امکان پیدایش یک دولت فلسطینی در تبعید به وجود آمده است و خاطرنشان ساخت که «هنوز موقع مناسب برای» برداشتن این گام فرا نرسیده است.

4- الهانی اظهار داشت که «برادر ابوعمار (عرفات) به زودی پس از سفر خود به اروپا به مراکش خواهد آمد» 5- الهانی به شاه حسن گفت، با وجود اینکه فلسطینیها می دانند که مسئله صحرا مهمترین نگرانی مراکش را تشکیل می دهد،لیکن وی نباید اجازه دهد که رئیس جمهور کارتر با این مسئله به طور جداگانه برخورد نماید بنابه گفته الهانی، شاه به وی اطمینان داده است که قطعنامه بغداد را مد نظر داشته و از فلسطینیها حمایت خواهد کرد.

6- الهانی اظهار داشت که همه باید تلاش خود را در جهت پایان بخشیدن به تضاد موجود در آفریقای شمالی به کار گیرند، چون این تضاد برای آرمان فلسطین تأثیری منفی دارد و به سادات فرصت می دهد تا در منطقه مانورهایی انجام دهد: «و به همین دلیل ساف به دنبال پیدا کردن راه حلی است تا تمام طرفین موجود در آفریقای شمالی را راضی نماید.» 7- الهانی در پایان در مورد ایران به تفصیل سخن راند و از ساف خواست که ایرانیها و اعراب را با یکدیگر متحد ساخته و جبهه متحدی را در برابر صهیونیستها پدید آورد.

8- اظهار نظر: با قضاوت پیرامون نکات مطروحه توسط الهانی، سفر عرفات به مراکش به منظور نیل به دو هدف می باشد: اولاً از بین بردن همکاری مصر و مراکش و ترغیب مراکش به آشتی با الجزیره. اگر قرار باشد به شایعات دیپلماتیک عرفات اعتباری داده شود، همین اهداف توسط عبداله عبدالعزیز شاهزاده

ص: 201

سعودی در سفر خود به اینجا نیز دنبال می شده است (رباط 6387).موفات

سفر رئیس ساف به مراکش

سند شماره (21) تاریخ: 26 شهریور 1358 - 17 سپتامبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در رباطبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: سفر رئیس ساف به مراکش 1- رئیس کمیته اجرائی ساف یعنی یاسر عرفات (ابوعمار) از الجزیره در ساعت 1 صبح روز 25 شهریور همراه با اعضای کمیته اجرائی یعنی عبدالمحسن ابومیضر و سخنگوی ساف محمد اللبادی وارد رباط گردید.

2- به محض ورود، عرفات خاطر نشان ساخت که این سفر ناشی از ملاقات وی با نخست وزیر بوعبید در هاوانا که در چهارچوب مشورتهای ساف با دولتهای عربی در مورد اوضاع جهان عرب صورت گرفته بود. دفتر ساف در رباط در تاریخ 24 شهریور اعلام کرده بود که سفر عرفات به اینجا با نقش میانجیگیری ساف ارتباط دارد (سرویس خبری خارجی لندن 161216 زد شهریور 1358 کتبی) و اظهار نظرهای فرستاده پیشین ساف یعنی هانی الحسن را بار دیگر منعکس ساخت 0رباط 6420).

3- شاه حسن دوم در کاخ کوهستانی خود در ایفراین در تاریخ 25 شهریور عرفات را به حضور پذیرفت. بوعبید و متخصص شاه در امور عربی یعنی احمد بن سودا نیز در این ملاقات حضور داشتند.

عرفات در بیانیه مطبوعاتی خود اظهار داشت که «پیرامون بخش غربی جهان عرب» گفتگوهایی به عمل آمده است. عرفات مراکش را در اواخر روز 25 شهریورماه ترک نمود.

4- به خاطر نبودن خبری دیگر در این مورد، خبرنگار محلی فرانس پرس در مقاله ای به مالیات تنباکو و بلیط سینما در مراکش اشاره کرد که از ده سال پیش تاکنون جمع آوری و به عنوان کمک در اختیار ساف قرار داده می شود؛ فلسطینیها مدعی هستند که اگر میانجیگری آنها نبود ایران به خاطر اقامت شاه در مراکش با این کشور قطع رابطه می کرد، و ساف معتقداست که نباید بین مراکش و الجزیره برخوردی صورت گیرد، چون کمک لیبی به الجزایر ممکن است عکس العمل شدید مصر را در قبال لیبی به همراه داشته باشد. موفات

تقاضای ساف برای استفاده از جزایر تنب و ابوموسی

سند شماره (22) تاریخ: 28 شهریور 1358 -19 سپتامبر 79طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در مسقطبه: وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: تقاضای ساف برای استفاده از جزایر تنب و ابوموسی 1- تمام متن سری است.

2- در خلال مذاکره در مورد تنگه هرمز در عمان در 18 سپتامبر، یوسف ال - علوی وزیر خارجه عمان به سفیر آمریکا گفت که عمان در گزارش اخیرش از یک منبع موثق فلسطینی سطح بالا در ساف (لطفا

ص: 202

کاملاً محفوظ بماند). مطلع شده است که هانی الحسن نماینده ساف در تهران از مقامات ایرانی درخواست کرده است که اجازه دهند تا ساف تجهیزات خود را در جزایر تنب و ابوموسی مستقر کند. علوی از پاسخ ایرانیان به تقاضای ساف مطلع نیست، ولی بیان داشت که اگر این تقاضا مطرح شده باشد، مسئله ای نگران کننده است. سفیر موافقت کرد و قول داد که هر چگونه اطلاعات موجود را در این مورد تهیه کنیم.

اقدام مقتضی: از وزارت خارجه و یا سفارت آمریکا می خواهیم که اطلاعات موجود در این زمینه را در اختیار ما قرار دهند. وایلی

رابطه ساف با اردن

سند شماره (23) از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیتاریخ: 4 مهر 1358 - 26 سپتامبر 1979 به: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات 903 - 3 مهرماه 1358طبقه بندی: سری هشدار اطلاعاتی: این گزارش حاوی منابع و روشهای حساس اطلاعاتی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - هم پیمانان و یا هم پیمانان و مشاورین می باشد.

(پاراگراف 8-1 سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان 1- رابطه ساف و اردن: امیدهای عرفات: مهمترین هدف عرفات در ایجاد رابطه همکاری با شاه حسین این است که وی را از هر گونه اقدامات یک جانبه که منجر به از بین رفتن ریاست عرفات در کشور مستقل فلسطین شود باز دارد. بدین ترتیب، با وجود اینکه مذاکره ساف و اردن تا پایان سال 1357 ادامه یافت، ولی تا قبل از امضاء قرار داد کمپ دیوید پیشرفت چندانی کسب نکرد. از آن زمان به بعد، عرفات چندین بار با حسین ملاقات نمود و در ماه جاری نیز پس از نه ماه برای اولین بار به امان رفت. شواهد موجود حاکی از آن است که این دو رهبر زمینه های مشترکی برای همکاری یافته اند.

2- علیرغم این جبهه مشترک، ما گمان نمی کنیم که عرفات به تبعیت از شاه حسین در یک کنفدراسیون تن داده باشد. عرفات و محفل درونی اش از اواخر دهه 1950 سعی داشته اند یک کشور فلسطینی را ایجاد نمایند. و در حال حاضر آماده پذیرش اطاعت از سلطنت هاشمی نیستند.

3- از طرف دیگر عرفات فردی است علمگرا، او می داند که یک میلیون فلسطینی مستقر در اردن (ساحل شرق) بخش لاینفک و مهمی از مردم فلسطین را تشکیل می دهند. اکثر فلسطینیها معتقدند که حتی اگر فلسطینیها به خودمختاری در یک کشور مستقل فلسطینی نیز دست یابند، نوعی رابطه فراتر از رابطه دولتین باید بین آن کشور و اردن به وجود آید.

4- عرفات همچنین به این نتیجه رسیده است که اگر اردن در این زمینه نقشی نداشته باشد، نقطه نظرات اسرائیل و آمریکا رسیدن او را به یک چنین دولت یا کشوری دشوار خواهد ساخت. وی احتمالاً در روابط احتمالی کشور فلسطینی با اردن و استراتژیهای دیپلماتیک برای بازپس گرفتن ساحل غربی و نوار غزه با حسین گفتگو کرده است. علاوه بر این عرفات می داند که اگر آرمانهای فلسطین نوعی خطر علیه حکومت هاشمیها در اردن تلقی شود، حسین قادر به حمایت از این آرمانها نخواهد بود.

5- با این وصف بسیاری از فلسطینیها نه تنها در صورت مصالحه عرفات با هدف تشکیل یک دولت فلسطینی خود مختار عکس العمل منفی نشان خواهند داد، بلکه بسیاری از جناحهای درونی ساف نیز با مذاکرات کنونی وی با اردن مخالفت نشان می دهند.

ص: 203

آنها معتقدند که حسین به فداییان اجازه بازگشایی پایگاهها و یا عملیات سیاسی در اردن را نداده است.

6- در تاریخ 30 شهریور ماه، صدای فلسطین گزارش مربوط به توافق پیرامون تشکیل کنفدراسیون را تکذیب نمود. قبلاً یک روزنامه کویتی به نقل از منابع فلسطینی گزارش داده بود که ساف فکر تشکیل یک دولت مستقل را از سر بیرون نکرده است.

7- هر دوی این گزارشات احتمالاً واقعیت دارند. در همان حال، رهبران اردنی و فلسطینی بر میزان همکاری موجود بین اردن و ساف تأکید داشته اند.

ب. عرفات احتمالاً از آنچه که در نتیجه رابطه با حسین به دست آورده راضی است. شاه حسین - م) نیز اقدامات ذیل را انجام داده است:

الف) بر موجودیت ساف و تأسیس یک دولت مستقل صحه گذاشته است.

ب) خود را از چهارچوب قرارداد کمپ دیوید دور نگاهداشته و بدبینی خود را نسبت به مذاکرات خودمختاری که برای تمام اهالی ساحل غربی معروف است، حفظ کرده است.

ج) تعدادی از زندانیان فلسطینی را آزاد و نمایندگی ساف را در امان افزایش داده است.

9- (طبقه بندی نشده) سیر صعودی قیمت کالاهای مصرفی در اسرائیل: سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد که آمار بانک مرکزی اسرائیل نشان می دهد، که قیمت کالاهای مصرفی در مردادماه 4/8 درصد افزایش داشته که بیشترین افزایش در تاریخ اسرائیل و یکی از بزرگترین افزایش قیمتها پس از تشکیل این کشور به شمار می آید. این اعلامیه افزایش قیمت را در دوازده ماهه گذشته به 83 درصد رسانیده است. در میان این کالاها، مواد غذایی بیشترین مقدار افزایش یعنی 16 درصد را به خود اختصاص داده است.

10- اتیان - موضوع پنیتو: بنابه اظهار رادیو اورشلیم در کابینه اسرائیل به تاریخ 2 مهرماه در مورد موضوع پنیتو بحث و گفتگوئی پیش نیامد. رئیس کابینه یعنی آرید نائور گفت تا آنجا که به دولت مربوط است موضوع به دنبال بیانات وزیر دفاع در حمایت از رئیس ستاد و بیانات اخیر ایشان خاتمه یافته است.

11- (طبقه بندی نشده) سادات به سؤالات مربوط به مصاحبه مهرماه پاسخ می گوید: بنابه گزارش رادیو قاهره، سادات در مصاحبه ای گفته بود که از آمریکا درخواست کمک بیشتری برای دفاع از مصر و کمک به برادران عرب خود کرده است. ولی بالاخص به شاه حسن اشاره کرد و گفت آنچه در مراکش رخ می دهد یک مبارزه استقلال طلبانه نیست، در جبهه پولیساریو تعداد کوباییها بیش از مزدورانی است که به حسن حمله ور می شوند و مراکشیها را به قتل می رسانند. سادات افزود که با این وصف از حسن نخواهد خواست که روابط دیپلماتیک خود را با مصر برقرار سازد.

12- (طبقه بندی نشده) طرح عمان برای حفاظت از تنگه هرمز: بنابه گزارش مطبوعات دوحه، سفیر حبیب، سرپرست اداره سیاسی وزارت خارجه عمان اظهار داشته است که حراست از تنگه هرمز در حیطه مسئولیت عمان است و عمان طرح پیشنهادی خود را به اتمام کشورهای دوست خود در خلیج و آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپایی استفاده کننده از تنگه در میان گذاشته است.

13- (خیلی محرمانه) سفر کاسترو به خاورمیانه: بنابه گزارش دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، رادیو کویت اعلام کرده است که کاسترو دعوت سفر به سوریه در پائیز جاری را پذیرفته و به چند پایتخت

ص: 204

دیگر عربی نیز سفر خواهد کرد. دفتر حفاظت ما معتقد است که رهبر جدید غیرمتعهدها سعی دارد به خاطر منافع غیرمتعهدها در میان گروههای دیگر بین سوریه و عراق آشتی برقرار کند.

14- (طبقه بندی نشده) مقام فلسطین در مورد رابطه ساف اردن گفتگو می کند: بنابه گزارش رادیو دمشق، خالد الفهوم سرپرست شورای ملی فلسطین گفت که اردن طرح جدیدی را برای حل مسئله خاورمیانه ارائه نکرده و در مقام تأکید گفت که اردن به قطعنامه های کنفرانس بغداد احترام خواهد گذاشت.

الفهوم خاطر نشان ساخت که هماهنگی سیاسی میان اردن و ساف باید پیش از همه دربرگیرنده سوریه که زیربنای مقاومت علیه قرارداد کمپ دیوید و توطئه خودمختاری است، باشد.

15- (طبقه بندی نشده) نقطه نظرات کرایسکی در مورد اسرائیل ساف: بنابه گزارش مطبوعات وین، کرایسکی صدراعظم اطریش، اسرائیل را متهم به شایعه پراکنی تبلیغاتی علیه عرفات کرد و معتقد است که اسرائیل نمی خواهد ساف را به رسمیت بشناسد، تا بتواند به سیاست سرسختانه خود ادامه دهد.

16- (طبقه بندی نشده) آتش توپخانه در شمال لبنان: بنابه گزارش رویتر، چند گلوله توپ در روستای کوهستانی آمیون در شمال لبنان به تاریخ 2 مهرماه در اوائل جشن یادبود کشته های سوریه در جنگ داخلی لبنان که توسط حزب سوسیالیست ملی سوریه برگزار شده بود، منفجر گردید. تعداد کشته ها مشخص نشده است؛ ولی اعلام شده که چهار نفر کشته و هشت نفر مجروح شده اند.

17- (طبقه بندی نشده) مروری بر جنوب لبنان: بنابه گزارش رویتر، رادیوی دولتی بیروت در تاریخ 2 مهرماه اعلام کرد که چند نفر بر زرهی اسرائیل از مرز لبنان گذشته و به سمت روستای جنوب لبنانی کفرکیتا رفتند که در آنجا چند وسیله نقلیه اسرائیل مستقر شده است، بنابه اظهار همین رادیو، جنگلهای مجاور روستای مرزی کفر حمان در بخش شرق نیز در تاریخ 2 مهرماه هدف آتشبارهای اسرائیلی قرار گرفت و سه قایق توپدار اسرائیلی در نزدیکی طایر رؤیت گردید. در تل آویو، یک سخنگوی نظامی گفت که نظامیان اسرائیلی در منطقه مرزی دست به هیچ گونه اقدامی نزده اند.

18- (خیلی محرمانه) نیروهای ویژه سوریه در لبنان: بنابه گزارش وابسته دفاعی ما در دمشق، نه تنها تمام بلکه هیچ یک از نیروهای ویژه سوریه از لبنان خارج نشده اند. وابسته دفاعی با کمال اطمینان می گوید که عناصر نیروی ویژه سوریه و واحدهای نیروی دفاع رفعت الاسد در حومه بیروت و ماسیف لبنان حضور دارند. آنها فرض را بر این قرار داده اند که بین اوضاع داخلی سوریه و گزارشات مربوط به خروج نیروهای سوریه ارتباطی وجود دارد، و احتمالاً نوعی تعویض عادی نیرو صورت گرفته است.

19- (محرمانه) عکس العمل نسبت به سخنرانی سرکیس: بنابه گزارش سفارت آمریکا در بیروت، سخنرانی سرکیس در 31 شهریورماه به مناسبت سومین سالگرد ریاست جمهوری اش عکس العملهای متفاوت سیاستمداران لبنان را به همراه داشت: الف) پیر جمیل رهبر فالانژها به عنوان «بیانگر احساس هر لبنانی صادق» استقبال کرد. ب) فرزند جمیل رهبر فرماندهی جبهه لبنانی راستگرا، یعنی بشیر جمیل از سرکیس به خاطر عدم کمک به لبنان انتقاد کرد. ج) رهبر حزب ملی لبنان یعنی کامیل شمعون از سرکیس «به خاطر اینکه اذعان نداشته بود، که فلسطینیها تمام زوایای لبنان را تحت اشغال خود درآورده اند»، بشدت انتقاد کرد. د) نخست وزیر پیشین رشید کرامی از این سخنرانی استقبال کرد، اما اظهار داشت که سرکیس می بایست طرح خود را در زمینه تشنج زدایی ملی «قبل از سقوط کلی کشور» ارائه می کرد و سرکیس را متهم به عدم خاطر نشان سازی» نقش آمریکا در توطئه جاری نمود.

ص: 205

ه) نهضت ملی که چپگرا و عمدتا مسلمان است با انتشار بیانیه ای دولت را به امتناع از متحد ساختن کشور براساس غیرمتضاد متهم ساخت و از سرکیس خواست که به تحت الحمایه گان اسرائیلی فشار وارد سازد (نهضت ملی همیشه فالانژها را تحت الحمایگان اسرائیل خوانده است).

20- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - سوریه - تضاد بر سر لبنان طبق مفاد یک اعلامیه اسرائیلی، جنگنده های اف - 15 اسرائیل چهار فروند میگ 21 سوریه را بر فراز خاک لبنان در تاریخ 2 مهرماه سرنگون ساختند.

کریستوفر

اظهار نظر ناظر عمانی در مورد روابط ایران و ساف

سند شماره (24) تاریخ: 4 مهرماه 1358 - 26 سپتامبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسقطبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی. با اولویت عطف به: مسقط 1681 (کتبی) موضوع: اظهار نظر ناظر عمانی در مورد روابط ایران و ساف 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- ملالاه حبیب سرپرست امور سیاسی وزارت خارجه عمان یکی از ناظران متخصص بر روابط ایران و عرب است. و سه سال گذشته را به عنوان سفیر عمان در ایران گذرانده است (قبل از آن سفیر عمان در قاهره بود). وی پیرو مذهب تشیع است و اخیرا (21-19 سپتامبر) به تهران رفته بود. تا پیشنهاد عمان را در مورد امنیت تنگه هرگز به دولت ایران تقدیم نماید (تلگرام جداگانه) در ملاقات با معاون نمایندگی در تاریخ 3 مهرماه وی در مورد تقاضای گزارش شده مبنی بر استفاده از جزایر تنب و ابوموسی توسط ساف (تلگرام مرجع) و روابط ایران و ساف به طور کلی مطالب زیر را بیان داشت.

3- حتی اگر تقاضای ساف برای دسترسی و استفاده از جزایر تنب و ابوموسی و مطرح شدن آن صحت داشته باشد، گمان نمی رود که مقامات ایرانی با این کار موافق باشند، به محض اینکه خمینی به قدرت رسید بین گروه خمینی و ساف به خاطر حمایت ساف در گذشته «ماه عسلی» برگزار شد. ولی این دوران خوش به زودی پایان یافت.

پیشنهاد ساف مبنی بر استفاده از متخصصین ساف به جای متخصصین غربی در حوزه های نفتی ایران جدی تلقی نشده بود. دولت ایران تقاضای ساف را مبنی بر گسترش «مراکز فرهنگی و خبری» ساف در خارج از اهواز و خرمشهر نپذیرفت. دولت ایران رابطه با ساف و به خصوص فعالیت آن در داخل خاک ایران را نوعی مزاحمت تلقی کرده است. به همین دلیل مقامات ایرانی تصمیم گرفته اند که از سیاست حمایت از ساف در مجامع بین المللی پیروی کرده و در عین حال همکاری مؤثر خود با این سازمان را محدودنمایند. شاید به خاطر اینکه این تنها روش مؤثر است گروه خمینی از ارائه کمک به شیعیان جنوب لبنان از طریق ساف خودداری کرده است. خلاصه اینکه برخلاف گزارش مطبوعات و اعلامیه های عمومی روابط ایران و ساف چندان صمیمانه نیست.

4- اظهار نظر: قضاوت پیرامون صحت نقطه نظرات حبیب در مورد رابطه 1 ران، 4ایران و 1 ف، 4ساف را به ناظران مجرب تر در مورد امور 1 ران، 4ایران واگذار می کنیم. به نظر ما وی به عنوان یک دیپلمات شیعه عرب که پس از به قدرت رسیدن 1 ینی، 4خمینی در 1 ران، 4ایران اقامت داشته قادر است، این موضوع را به خوبی دنبال کند.وایلی

فعالیتهای ساف در ایران

ص: 206

سند شماره (25) تاریخ: 9 مهر 1358 - 1 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در 1 ران، 4تهرانبه: وزارت امور خارجه در 1 شنگتن دی - سی، 4واشنگتن دی - سی با اولویت عطف به: مسقط 1737 موضوع: فعالیتهای 1 ف، 4ساف در 1 ران، 4ایران 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- سفارت آمریکا در 1 ران، 4تهران، با نحوه توصیف و تشریح روابط 1 ف، 4ساف و 1 ران، 4ایران توسط مقام وزارت خارجه عمان موافق است 1 ران، 4ایران بدون چون و چرا و با کمال هم دردی از 1 مان فلسطین، 4آرمان فلسطین حمایت می کند. با این وصف ایران به 1 ف، 4ساف اجازه دخالت در امور داخلی کشور و به خصوص امور 1 زستان را، 4خوزستان را نمی دهد.

3- با وجود اعلام محکومیت 1 رائیل، 4اسرائیل و حمایت از «فلسطین» توسط مقامات دولت 1 ران، 4ایران و نیز 1 ینی، 4خمینی، در مورد 1 ف، 4ساف حرف چندانی زده نمی شود. شایعاتی از طریق جامعه یهودیت 1 ران، 4ایران به گوش سفارت آمریکا در 1 ران، 4تهران رسیده که نشان می دهد که 1 ران، 4ایران از طریق بانک ملی خود 80 میلیون دلار به حساب 1 ف، 4ساف منتقل خواهد کرد. شایعات آنقدر زیاد است که ما فکر می کنیم مقداری پول به آنها داده شده است.

4- بنابه گفته منابع دیپلماتیک موجود در 1 ران، 4تهران (ژاپنیها و استرالیائیها) دفاتر 1 ف، 4ساف در اهواز و خرمشهر به صورت دائمی به کار نیفتاده و احتمال تعطیل آنها وجود دارد. علاوه بر این، 1 ف، 4ساف از سفارت پیشین اسرائیل در 1 ران، 4تهران خارج و به ساختمانی دیگر نقل مکان کرده است و ژاپنیها فکر می کنند که آنها وادار به این کار شده اند. منبع موجود در سفارت استرالیا گمان نمی کند که از طرف 1 ران، 4ایران پولی به 1 ف، 4ساف داده شده باشد.

5- سفارت آمریکا در اینجا نشنیده است که 1 ف، 4ساف خواستار استفاده از جزایر تنب و ابوموسی شده باشد و یا شواهدی دال بر توافق 1 ران، 4ایران با این تقاضای 1 ف، 4ساف به دست نیاورده است.

6- گمان نمی کنم که 1 ران، 4ایران به 1 ف، 4ساف اجازه استفاده از این جزایر را بدهد. لینگن

خلاصه اطلاعات 909 (جامعه اروپایی و خاورمیانه)

سند شماره (26) تاریخ: 12 مهر 1358 - 4 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در 1 شنگتن دی - سی، 4واشنگتن دی - سیبه: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعات 909 - 11 مهر 1358 (پاراگرافهای 10-1 خیلی محرمانه 1- جامعه 1 وپا، 4اروپایی و خاورمیانه: ثبات در میان تشنج: علیرغم تمایل شدید جامعه 1 وپا، 4اروپا به تغییر موضع خود در قبال خاورمیانه ، وزیر خارجه ایرلند یعنی اوکندی که به عنوان سخنگوی جامعه 1 وپا، 4اروپا در مجمع عمومی سازمان ملل به تاریخ 3 مهرماه شرکت جسته بود، در سخنرانی خود موضع دیرین این جامعه را بار دیگر بدون تغییر نشان داد. نکات اصلی موضع جامعه 1 وپا، 4اروپایی عبارتند از: راه حل استوار بر قطعنامه 242 و 338 و چهار اصل مطروحه در بیانیه مورخ 8 تیرماه 1356 گروه 9 جامعه 1 وپا، 4اروپایی.

2- اوکندی در خطابه خود به سازمان آزادیبخش فلسطین اشاره کرد و گفت که این سازمان نیز باید به عنوان یکی از طرفین چهارچوب اساسی راه حل مسالمت آمیز را بپذیرد. و بالاخص به اورشلیم اشاره کرد و گفت از نظر جامعه 1 وپا، 4اروپایی تضمین دسترسی به تمام اماکن مقدسه شرط اساسی هر گونه قرارداد، باید باشد.

ص: 207

3- سخنرانی اوکندی نشانگر ضرورت تداوم موضع جامعه اروپا از سال 1352 است. لیکن به جای منعکس ساختن موضع اساسا تغییر نیافته، به عدم توانائی جامعه مذکور در دستیابی به یک توافق همه جانبه و جسورانه گواهی می دهد. و تمایل رو به افزایش بسیاری از 9 عضو گروه اروپایی را در جهت به رسمیت شناختن ساف پنهان می سازد.

4- سالهااست که بر این 9 عضو فشار وارد شده تا موضع خود را تغییر دهند. تلاشهای اعراب در به حرکت درآوردن این 9 عضو در اجلاسیه های «مذاکرات اروپایی و عربی» در بروکسل به سال 1356 و در دمشق به سال 1357 به خوبی قابل رؤیت بود.

اصرار اعراب بر به رسمیت شناخته شدن ساف توسط جامعه اروپایی منجر به صدور بیانیه هایی مشترک در پایان اجلاسیه های 1356 و 1357 گردید که طی آن مواضع جامعه اروپایی و اعراب به طور جداگانه اعلام شد.

5- در اوائل سال 1358، مخالفت جامعه اروپایی با ساف ظاهرا فرسایش یافته بود. در آن زمان در کمیته گروه کار جامعه اروپایی تغییر موضعها آشکارتر شد. کارمندان این جامعه معتقد بودند که امتناع رؤسا از تغییر موضع جامعه اروپایی، با نپذیرفتن معتدل تر ساف توسط آنها توام خواهد بود و رفته رفته به حمایت از ساف منجر خواهد شد.

6- تبلیغات عرفات سرپرست ساف در اروپا طی تابستان جاری شدت یافته و مسئله را بغرنج تر ساخته است. ملاقات عرفات با کرایسکی و ویلی برانت در وین، سفر وی به اسپانیا و توافق ساف به بازگشایی دفتر خود در آنکارا، هم نشانگر قابلیت پذیرش ساف در اروپا می باشد. کشورهای عضو گروه 9 بیانات عرفات در مادرید را که حل تضاد خاورمیانه را با عرضه نفت مرتبط اعلام کرده بود، و نیز بیانیه معتدل تر یمانی وزیر نفت سعودی را در کپنهاک یادآور شده اند.

7- به عنوان بخشی از تغییرات رو به انجام، در مورد نحوه برخورد با مسئله ساف عدم توافقهای روزافزونی در میان اعضاء جامعه اروپایی پدید آمده است. گنجانده شدن ساف در سخنرانی اوکندی آن هم به عنوان یکی از طرفین، حاصل مذاکرات طولانی و دشوار در میان اعضای جامعه اروپایی بوده است.

8- گمان می رود که فرانسویها محرک اصلی به رسمیت شناخته شدن، ساف بوده باشند، هلندیها که زمانی سرسخت ترین مخالف ساف به حساب می آمدند، آنقدر موضع خود را تغییر داده اند که همراه با انگلیسیها از جمله کسانی به حساب می آیند که میانه روترین مواضع را اتخاذ کرده اند. می گویند آلمانیها و بلژیکیها، با تماس رسمی با ساف مخالف هستند، ولی لوکزامبورگ از تأخیر جامعه اروپایی در پاسخ دادن به خواستهای اعراب نگران شده است.

9- بنابراین می توان گفت که پیرامون وضع موجود هنوز تصمیم خاصی اتخاذ نشده است. کشورهای جامعه اروپایی که از یک طرف با فشار کشورهای عربی و خطر نفتی و از طرف دیگر با ملاحظات داخلی و تمایل به دور نشدن از آمریکا مواجه هستند، در واقع با یک معمای عجیب رو به رو شده اند.

10- به طور مثال، درست است که فرانسه در اروپای غربی در رأس کسانی قرار گرفته که خواهان مصالحه با ساف هستند، ولی مقامات فرانسوی ترس از آن دارند که مبادا این عمل پدید آورنده تشنج به خصوص در میان گروههای بهبودی فرانسه باشد.

نخست وزیر کوسیگا در مردادماه در پارلمان ایتالیا گفت که ایتالیا مدتهااست که ساف را «به عنوان

ص: 208

یک نیروی مهم سیاسی به رسمیت شناخته» و با نمایندگان آن از سال 1353 تماس داشته است.

11- (طبقه بندی نشده) مطبوعات ساحل غربی: القدس در تاریخ 10 مهرماه اظهار داشت که منابع دیپلماتیک عرب در یافته اند که سوریه می خواهد تا قبل از پایان سال جاری نیروهای خود را از لبنان خارج سازد. منابع مذکور می گویند علت این خروج احتمالی نیاز روزافزون به تقویت نیروی نظامی این کشور جهت کنترل ناآرامیهای سیاسی داخلی سوریه است. همان روز الفجر، هاآرتز را متهم به حمله به شهرداران رام اللّه و هبرون به خاطر ملاقاتشان با مقامات ساف و نیز به خاطر بیانات ضداسرائیلی شان، نمود.

12- (طبقه بندی نشده) ساف ترکیه: رادیوی داخلی ترکیه اعلام کرده است که عرفات در تاریخ 13 مهرماه و بنابه دعوت شخص اجویت به ترکیه سفر خواهد کرد.

13- (طبقه بندی نشده) مطبوعاتی مصر: روزنامه های مصری مطالب خود را بر بیانیه سادات که گفته بود، روابط قطع شده، کشورهای عربی با مصر تنها با رعایت شرایط مصری به حالت اول باز خواهد گشت، متمرکز کرده اند. سادات اعلام کرد که ابتکار صلح وی به این دلیل پدید آمد تا عدم اتحاد اعراب را از بین ببرد، لیکن اختلافات اعراب ظاهرا شدیدتر از تضاد اعراب و اسرائیل است. در گزارشهای دیگر، مطبوعات مصر از خطر ایران در قبال ثبات کشورهای خلیج فارس یاد کرده و اظهار داشتند که مصر به بحرین در قبال فشارهای اعمالی از طرف ایران پیشنهاد کمک داده است.

14- اسرائیل وسینا: رادیو اورشلیم در تاریخ 10 مهرماه گزارش داد که کابینه اسرائیل نتوانسته است در مورد طرح بازگرداندن سینا که وزیر دفاع وایزمن و وزیر خارجه دایان در واشنگتن در مورد آن به توافق رسیده بودند، به نتیجه ای برسد. منابع دولت اسرائیل گفتند که از این طرح پیشنهادی «انتقاد شدیدی» به عمل آمد و چند وزیر خواستار اصلاح این طرح گردیدند.

15- (طبقه بندی نشده) اردن - آمریکا: روزنامه اردنی الدستور گزارشات خود را بر وخامت اوضاع روابط آمریکا و اردن متمرکز ساخت و آن را ناشی از عوامل ذیل اعلام نمود:

الف) سیاست کلی خاورمیانه آمریکا و به خصوص قرارداد کمپ دیوید.

ب) موضع آمریکا که استوار بر حمایت از اسرائیل است.

ج) «تخلف» آمریکا از قرارداد تسلیحات نظامی خود با اردن به خصوص در رابطه با فروش تانکهای ام-60 و هواپیمای اف-16 و د) افزایش سوءظن ناشی از «توطئه گری» آمریکا در شبه جزیره عربی و خلیج فارس.

16- (خیلی محرمانه) جسی جکسون - سادات - ساف: سفارت در قاهره و دیگر منابع گزارش داده اند که سادات طی ملاقات دوم خود در مهرماه به کشیش جسی جکسون گفته است که اگر سرپرست ساف به روند صلح بپیوندد، وی آماده است که او را «مانند برادری در آغوش بگیرد.» همچنین سادات اظهار داشت که ساف از نظر وی تنها نماینده رسمی مردم فلسطین است. در یک کنفرانس مطبوعاتی دیگر، جکسون گفت که سادات از وی خواسته است که پیامی از طرف وی برای عرفات ببرد، تا ساف عملیات نظامی خود را علیه اسرائیل متوقف سازد.

17- (طبقه بندی نشده) فلسطینیها / اردن / آمریکا: بنابه گزارش آژانس خبری قطر، العال ناجی، مرد شماره 2 جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل از اردن خواسته است که روابط دیپلماتیک و

ص: 209

اقتصادی خود را با آمریکا قطع نماید.

18- (خیلی محرمانه) ساف - مجمع عمومی سازمان ملل: نماینده بنگلادش در مجمع عمومی سازمان ملل به سفارت آمریکا در داکا اطلاع داد که نماینده ساف به وی گفته است که ساف معتقد است فعالیتهای جسی جکسون و دیگر رهبران سیاه پوست طرز تفکر آمریکا را در قبال ساف دستخوش تغییر می سازد. به همین علت ساف در نظر دارد. کاری کند که در مهرماه سازمان ملل قطعنامه ای را تصویب ننماید، و در عوض ناظر رویدادهای آتی در طرز تفکر آمریکا باشد.

19- (خیلی محرمانه) لبنان «در نبرد 10 مهرماه در منطقه کوره که ظاهرا بین فالانژها و حامیان رئیس جمهور پیشین یعنی فرنجیه در گرفته بود، پنج تن کشته شدند. شبه نظامیان فالانژ در تاریخ 10 مهرماه در نبرد دیگری در یکی از حومه های بیروت با اعضای یک گروه ملی نیز درگیر شده بودند. در این نبرد نیز دو نفر کشته و سه نفر زخمی شده بودند. در تاریخ 10 مهرماه نبرد دیگری بین سازمان فتح و سازمان شیعی امل در گرفته بود و تعدادی از افراد طرفین کشته شدند.

20- (طبقه بندی نشده) اجلاس لیبیائی و عربستان سعودی: در بیانیه صادره در پایان سفر شاه خالد به لیبی، عربستان سعودی و لیبی عدم پذیرش قرارداد کمپ دیوید «و حمایت» خود را از ساف بار دیگر مورد تأیید قرار دادند. در این بیانیه گفته شده است که خالد و قذافی اجرای قطعنامه های مصوبه در اجلاس عربی اسفندماه را که خواستار تحریم اقتصادی، مالی، و دیپلماتیک مصر شده مورد تجدید نظر و بررسی قرار داده اند.

21- (خیلی محرمانه) مواضع عراق در مصاحبه مطبوعاتی مورخ 11 مهرماه؛ رویتر به نقل از وزیر خارجه عراق حمادی گزارش داد که کشورهای عربی تولید کننده نفت در قبال کشورهایی که با تقاضاهای سیاسی آنها مخالفت می ورزند دست به یک رشته اقدامات تحریم آمیز خواهند زد، بنابه گزارش رادیو بغداد، حمادی در همین مصاحبه گفته است، که عراق در صورت تداوم تورم در کنفرانس آتی اوپک از افزایش قیمتهای نفتی حمایت خواهد کرد. رادیو بغداد همچنین گزارش داد که بغداد به هیچ وجه با طرح عمان برای امنیت تنگه هرمز موافق نیست.کریستوفر

خلاصه اطلاعات 913 (عرفات بیدی که با هر بادی به لرزه در می آید)

سند شماره (27) تاریخ: 18 مهر 1358 - 10 اکتبر 1979 طبقه بندی: سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی .سی به: مجمع گردآوری خلاصه اطلاعات، با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعات 913 - 18 مهر 1358 پاراگرافهای 6-1 سری است) 1- عرفات: بیدی که با هر بادی به لرزه در می آید: اعلامیه مورخ 13 مهرماه عرفات مبنی بر اینکه ساف آتش بس را در جنوب لبنان رعایت خواهد کرد، اصولاً نشانگر سیاست کلی آغاز شده توسط اوست عرفات ظاهرا تصمیم گرفته است که تلاشهای خود را در جبهه دیپلماتیک متمرکز سازد و نه جبهه نظامی، لیکن، برای حفظ اعتبار انقلابی خود و فتح مسؤلیت عملیات انجام شده از ساحل غربی را به عهده گرفته است.

2- معذالک، این اعلامیه حائز اهمیت چشمگیری نیست. تا همین اواخر، عرفات از جنوب لبنان برای حملات خود علیه اسرائیل استفاده می کرد. حمله خونین علیه اتوبوس اسرائیلی در بهمن ماه 1357 از

ص: 210

جنوب لبنان آغاز شده بود فتح در چند جنگ با شبه نظامیان حداد و نیروهای اسرائیلی از توپخانه و خمپاره انداز استفاده کرده است.

3- سؤال این است که آیا عرفات در داخل نهضتی که به روشهای دیپلماتیک وی اعتمادی ندارد و میل دارد با ایجاد اشتیاق انقلابی در جهان عرب فلسطین را «بازپس گیرد»، میانه روی را به گروههای تندرو فلسطین تحمیل خواهد کرد. علاوه بر این عرفات اعلام داشته است که رعایت آتش بس از طرف ساف مشروط به رعایت آتش بس از طرف اسرائیل است. انفجار بمبی در اسرائیل که منجر به کشته شدن غیرنظامیان گردد، می تواند دور جدیدی از خشونت را در جنوب پدید آورد.

4- به عرفات فشار بسیاری وارد می شود تا به ارتش لبنان اجازه دهد که نظامیان بیشتری در جنوب مستقر سازد. دولت سرکیس مایل است حضور یکی ازگردانهای خود را در منطقه نیروهای میانجیگر سازمان ملل گسترش داده و یک گردان دیگر را در منطقه طایر و احتمالاً نبطیه و آرنون مستقر سازد. با وجود سوءظن فداییان نسبت به ارتش لبنان و عدم تمایل آنها به از دست دادن کنترل منطقه مستقل عملیاتیشان عرفات تا حدودی به کاربرد این نیروهای لبنانی رضایت خواهد داد. عواملی که عرفات را وادار به این مصالحه خواهد کرد عبارتند از:

الف) دیدارهای اخیر رهبران حقوق مدنی سیاه پوستان.

ب) تمایل عرفات به بهره برداری از فرصت قبل از آنکه انتخابات آمریکا به رسمیت شناخته شدن ساف را در اروپای غربی گسترش دهد.

ج) تقاضای وزیر خارجه پطروس در مجمع عمومی سازمان ملل در جهت خودداری و خویشتن داری ساف.

د) تعهد عرفات در تاریخ 15 خرداد مبنی بر اینکه نیروهای ساف از مراکز پرجمعیت جنوب لبنان خارج خواهند شد.

ه) نگرانی شیعیان از اینکه چرا آنها باید خسارات ناشی از عزم راسخ ساف برای ضربه زدن به اسرائیل از خاک لبنان را به جان خریدار شوند.

5- در چند هفته گذشته عرفات با رئیس جمهور سرکیس، نخست وزیر الحوث، کمال اسد سخنگو و ویکران در مورد ایجاد اثبات در جنوب لبنان ملاقات و گفتگوهایی داشته است. گرچه این ملاقاتها هیچ گونه بیانیه رسمی را به دنبال نداشته، ولی در سرتاسر کشور همه توقع دارند. که قدرت دولت مرکزی تا حدودی افزایش یابد. این توقعها نیز با تردیدهای مربوط به شکل ابتکار آمریکایی در قبال لبنان، شدت می یابد.

6- با این وصف چنین به نظر می رسد که حتی اگر نظامیان ارتش لبنان وارد پادگانهای طایر شده و اکثر فداییان نیز از آنجا خارج شوند، چریکها باز هم کنترل اوضاع جنوب را در اختیار خواهند داشت آنها قادر به این کار هستند چون در داخل و در اطراف اردوگاههای پناهندگان در طایر مستقر بوده و نظامیان ارتش لبنان نیز اگر به جنوب بروند نخواهند خواست با درگیر شدن با آنها خود را به مخاطره بیندازند.

7- (طبقه بندی نشده) حزب جدید اسرائیلی: خبرگزاری رویتر در تاریخ 16 مهرماه گزارش داد که یک حزب سیاسی مافوق ناسیونالیستی اسرائیلی جدیدا تشکیل شده که می تواند به راحتی به داخل هیئت حاکمه لیکود و شریک مؤتلفه آن یعنی حزب ملی مذهبی رخنه کند، حدود 3000 نفر در اجلاس افتتاحیه

ص: 211

تولد دوباره حزب شرکت جستند. تعدادی از اعضای کنست چون گولاکوهن و موشه شامیر که از لیکود خارج شده اند در این اجلاسیه سخنرانی کردند. حزب تهیا خواستار اجراء حقوق و قوانین یهودیت «در تمام جنبه های فلسطین توراتی و نیز ساحل غربی و نوار غزه شده اند. انتظار می رود که گوش امنییوم نیز به این حزب جدید بپیوندد.

8- (طبقه بندی نشده) سرباز گمشده اسرائیلی: یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل در تاریخ 15 مهرماه گزارش داد که جسد یکی از سربازان گمشده اسرائیلی که در گورستان مسلمین در نوار غزه دفن شده بود کشف گردیده است. یک گروه کماندویی فلسطین اعلام کرده بود که این سرباز را در «سرزمینهای اشغالی» قبل از فوت وی به اسارت گرفته بود.

9- (طبقه بندی نشده) مطبوعات اسرائیلی: مطبوعات مورخ 15 و 16 مهرماه پیرامون تصمیم «یک جانبه» کابینه برای مطلع ساختن آمریکا از اینکه اسرائیل آخرین مرحله خروج از صحرای سینا را در غیاب یک نیروی نظامی به مرحله اجرا درنخواهد آورد، گزارشات خود را متمرکز ساختند. به دنبال تشکیل جلسه کابینه در تاریخ 15 مهرماه، تلویزیون اسرائیل گزارش داد که اسرائیل از آمریکا خواهد خواست که در تضاد بین اسرائیل و مصر بر سر قیمت نفت مصر نقش داور را ایفاء نماید.

هآرتز نیز در یکی از مقالات خود به نقل از چند مقام برجسته آمریکا گزارش داده که برخورد با مشکلات خاورمیانه با منزوی ساختن ساف کاری بس دشوار است و آمریکا در نظر دارد با ابتکار جدیدی در مورد جنوب لبنان پای ساف را نیز به میان بکشد.

10- (خیلی محرمانه) نقطه نظرهای دایان در مورد سینا، سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد که دایان در کنفرانس مطبوعاتی 16 مهرماه گفته است که کابینه اسرائیل طرح نظارت بر صحرای سینا را «محتاطانه» پذیرفته و متقاضی هیچ گونه تغییری نشده است. وی افزود که اسرائیل از آمریکا می خواهد که چند نکته مربوط به قرارداد را «تصریح» نماید.

11- (طبقه بندی نشده) کویت قیمت نفت خود را بالا می برد: آسوشیتدپرس و رویتر در تاریخ 16 مهرماه گزارش دادند که کویت قیمت نفت خود را 10 درصد افزایش داده است، که این افزایش از تاریخ 10 مهرماه مؤثر خواهد بود. قیمت جدید 34/21 دلاری کویت هنوز هم کمتر از قیمت 50/23 دلاری تعیین شده توسط اوپک در کنفرانس ژنو در چهارماه گذشته است.

12- (طبقه بندی نشده) کانادا - اورشلیم: نخست وزیر جوکلارک در تاریخ 17 مهرماه علنا «مشروعیت شکوائیه های فلسطینیها» را به رسمیت شناخت لیکن اعلام کرد که کانادا زمانی با ساف کنار خواهد آمد که این سازمان اسرائیل را به رسمیت بشناسد. در همان مصاحبه کلارک در مقام اعتراف گفت که وی عکس العمل اعراب را در قبال انتقال سفارت کانادا از تل آویو به اورشلیم و نیز مشکلات ناشی از آن را که در رابطه با تجارت کانادا در خاورمیانه به وجود می آمد درست تخمین نزده بود.

13- (طبقه بندی نشده) ساحل غربی - ساف: بنابه گزارش رویتر، فهد قواسمه شهردار هبرون گفته است که گمان نمی کند، ساف نصایح کشیش جسی جکسون را در رابطه با اتخاذ روش فاقد خشونت در قبال مسئله فلسطین را بپذیرد. طبق پیش بینی قواسمه، تا زمانی که اهداف فلسطینی تحقق نیافته تروریسم علیه اسرائیل ادامه خواهد یافت.

14- (طبقه بندی نشده) اسرائیل -انتخابات ساحل غربی: در تاریخ 17 مهر آسوشیتدپرس به نقل از

ص: 212

هاآرتز گزارش داد که دولت اسرائیل انتخابات شهرداریها در فروردین 1359 مربوط به مناطق اشغالی ساحل غربی را لغو خواهد کرد. بنابه اظهار هاآرتز کاندیداهای تحت الحمایه ساف از هم اکنون به سازماندهی برای انتخابات فروردین ماه پرداخته اند، تا سمتهای بیشتری را اشغال نمایند. مقامات اسرائیل معتقدند که پیروزیهای بیشتر انتخاباتی کاندیداهای تحت الحمایه ساف (که در سال 1354 در اکثر مبارزات انتخاباتی پیروز شده بودند). یافتن رهبران میانه روی ساحل غربی را که بتوانند در مذاکرات خود مختاری شرکت جویند دشوار خواهد ساخت. پس از درج گزارش هاآرتز یکی از سخنگویان حکومت نظامی در ساحل غربی گفت که در مورد لغو انتخابات هنوز تصمیمی اتخاذ نشده است.

15- (طبقه بندی نشده) انفجار در نزدیکی هبرون: در تاریخ 17 مهرماه بمبی در هبرون منفجر و منجر به کشته شدن دو جوان عربی شد، که سعی داشتند آن را در نزدیکی مقبره یکی از روحانیون اعظم کار بگذارند.

16- (طبقه بندی نشده) آدم ربایی فالانژها: خبرگزاریها گزارش دادند که در تاریخ 16 مهرماه فالانژهای - مسیحی 50 تن از غیرنظامی شمال شرقی لبنان را ربوده اند. بنابه گزارش آسوشیتدپرس، 15 تن از آنان آزاد شده اند، لیکن 30 تن از آنان که اکثرشان از جمله حامیان سلیمان فرنجیه رئیس جمهور پیشین هستند، هنوز در اسارت به سر می برند. ونس

ساف در ایران

سند شماره (28) تاریخ: 22 مهر 1358 - 14 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویت عطف به: تهران 10513 (کتبی) موضوع: ساف در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- وزیر خارجه یزدی در کنفرانس مطبوعاتی مورخ 18 مهرماه رسما اعلام کرد که دولت ایران به ساف اجازه نمی دهد که در دفاتر خود در اهواز و خوزستان عمل کند.

3- یزدی گفت «ما چنین نتیجه گرفتیم که وجود دفتر ساف در اهواز نه به نفع ما و نه به نفع ساف است، چون وضع کشور این گونه ایجاب می کند. ما این موضوع را مورد تبادل نظر قرار دادیم و آنها تصمیم گرفتند که دفتر خود را در آنجا تعطیل نمایند».

4- ورود نماینده ساف به تهران در تاریخ 20 مهرماه توجه مطبوعات را احتمالاً جلب کرده و موجب پیدایش مطالبی در مورد ساف شده است. هیئت چهارنفره به سرپرستی خلیل وزیر (معروف به ابوجهاد) بنابه گزارش مطبوعات وارد تهران گردید تا در مورد همکاری صمیمانه تر و مثمرثمرتر میان ایران و ساف تبادل نظر نماید. این هیئت با وزیر خارجه یزدی در فرودگاه ملاقات کرد و بنابه گزارش قرار است در طول این سفر با خمینی، یزدی و چمران وزیر دفاع ملاقاتهایی داشته باشد.

5- همان روز، فرمانده سپاه پاسداران یعنی ابوشریف که در گروه امل فلسطین آموزش نظامی دیده است در یک مصاحبه مطبوعاتی نارضایتی خود را از سیاست خارجی ایران در قبال ساف اعلام کرد.بنابه گزارش شریف گفته است «تا آنجا که به انقلاب فلسطین مربوط است سیاست خارجی ایران بنابه دلایل

ص: 213

شناخته شده برای پیروان این سیاست، انقلابی یا تأثیر گذار نبوده است. وی گفت نکات خاصی وجود دارد که بنابه دلایل تاکتیکی نمی توان آنها را فاش ساخت.

6 - در بیانیه مطبوعاتی دیگری به تاریخ 18 مهرماه مجاهدین نیز حمایت خود را از ساف اعلام نموده و از خمینی خواسته اند که از نظر مالی به ساف کمک نماید.

7- اظهار نظر: سفارت معتقد است که سفیر اخیر ساف به ایران تغییری در سیاست اساسی ایران پدید نخواهد آورد، لیکن ما رویدادها را دقیقا تحت نظر خواهیم داشت. لینگن

ساف در ایران

سند شماره (29) تاریخ: 24 مهر 1358 - 16 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: تهران 10924 موضوع: ساف در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است.

2- هفتگی نامه انگلیسی زبان «اکسکلوسیو» مورخ 21 مهر در مقاله ای اظهار داشت که بخشی از سفر معاون نخست وزیر یعنی طباطبائی به لبنان سبب انعقاد قراردادی شد که براساس آن رهبران فلسطینی به پاسداران انقلابی ایران در زمینه نبردهای چریکی کوهستانی، آموزش خواهند داد. در این مقاله گفته شده است که طباطبائی از مستشاران نظامی برای دیدار از ایران دعوت کرده است.

3- نشریه «اکسکلوسیو» در ادامه می گوید که دولت سوریه به طباطبائی اطمینان داده است که «صاعقه» یعنی گروه تندرو فلسطینی در ناآرامیهای خوزستان دخالت نداشته و علاوه بر این سوریه قول داده است که برای جلوگیری از مداخله این گروه در منطقه با جورج حبش وارد مذاکره خواهد شد.

4- اگر مخاطبها بتوانند اطلاعات بیشتری در این زمینه ارسال دارند موجبات امتنان سفارت فراهم خواهد شد. لینگن

ملاقات ساندرز با سفیر انگلستان: گفتگو در مورد لبنان و ایران

سند شماره (30) تاریخ: 28 مهر 1358 - 20 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در لندن با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران بیروت موضوع: ملاقات ساندرز با سفیر انگلستان: گفتگو در مورد لبنان و ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- هندرسن سفیر انگلستان با ساندرز معاون وزیر خارجه در امور خاور نزدیک در تاریخ 23 مهرماه ملاقات نمود تا در مورد اوضاع لبنان به گفتگو بپردازد. وی علاوه بر این در مورد ایران و شبه جزیره عربی نیز تبادل نظر نمود.

3- هندرسن با این سؤال که آیا هدف از تلاش لبنان، خارج کردن سوریهااست یا درگیر ساختن فلسطینیها در مذاکره به طور غیرمستقیم آغاز سخن کرد. ساندرز در پاسخ گفت این اهداف ممکن است در

ص: 214

دراز مدت در مد نظر باشد، لیکن هدف اصلی ما ایجاد صلح در لبنان به خاطر خود آن است. میزان خشونت ماههای اخیر در آنجا طاقت فرسا شده و امکان گسترش تضاد را افزایش داده است.

4- در پاسخ به سؤال مربوط به نحوه اجرا، ساندرز گفت ما هنوز در مرحله تصمیم گیری هستیم. در چند روز آینده تصمیم مربوط به نحوه شروع کار اتخاذ خواهد شد. سفیر دین نیز اکنون که به بیروت باز گشته ممکن است. از نحوه اجرا با خبر بوده و به ارزیابی اوضاع مشغول شود. مهمترین حرکت، هم آهنگ سازی دولت لبنان و سازمان ملل می باشد تا آمریکا نیز بتواند به عنوان «نیروی محرک» عمل کند.

همه چیز بستگی به رهنمودها و ارشادهای دولت لبنان دارد. در رابطه با زمان مناسب، سفیر دین در اواخر هفته جاری با رئیس جمهور سرکیس ملاقات خواهد کرد تا پیرامون نکات مهم تفحص به عمل آید. در هفته آینده نیز، سفیر حبیب به منطقه (بیروت، دمشق، تل آویو، و احتمالاً ریاض) سفر خواهد کرد تا با لبنانیها و اسد گفتگو نماید. ساندرز خواستار محرمانه ماندن سفرحبیب شد.

5- هندرسن سؤال کرد که در چه موقع و چگونه به طرز تفکر فلسطینیها پی خواهیم برد. ساندرز گفت ما در حال حاضر با اعراب میانه روی که با فلسطینیها رابطه دارند، تماس برقرار کرده ایم. می دانیم که ساف در پی آن است تا با استفاده از فرصت موجود از اختیارات بهتر سیاسی خود استفاده کند. ساندرز یادآور شد که با قضاوت پیرامون عکس العملهای اولیه، می توان گفت که اکثر دولتهای عربی به این نتیجه رسیده اند که موقع مناسب برای به عمل آوردن اقدامی در مورد لبنان فرا رسیده است، هیچ یک از آنها با اهداف ما مخالف نیستند.

6- هندرسن خواستار افشاء جزئیات بیشتر شد. ساندرز گفت ما در نظر داریم پیرامون جزئیات با دولت لبنان، سازمان ملل و دیگر طرفین دولت صحبت کنیم. سفیر سعودی در بیروت می تواند یکی از این طرفین باشد. طرز تفکر کنونی ما این است که در نهایت به پنج «شاخه» قراردادی دست پیدا کنیم:

الف) توافق دو جانبه در میان طرفین موجود در جنوب از جمله اسرائیلیها با این امر که از حمله به یکدیگر دست بردارند. اسرائیلیها نیز باید عملیات حداد را محدود سازند. مهمترین عنصر موجود در این روش این توافق خواهد بود که نیروهای میانجیگری سازمان ملل اصلی ترین عامل اجرائی به حساب آیند و در صورت شیوع و یا آغاز تضاد ابتدا باید در جریان گذاشته شوند.

ب) تخلیه طایر توسط ساف، و بازگشت غیرنظامیان به موطنهای قبلی خود در جنوب ج) خروج نیروهایی چون نیروهای حداد، ساف و چپگرایان لبنان از منطقه نیروهای میانجیگر سازمان ملل.

د) خروج محدود نظامیان سوریه، به خصوص از محدوده بیروت. این امر سبب افزایش قدرت و اختیارات دولت سرکیس شده و هنگام سفرمان به اسرائیل مفید واقع خواهد شد.

ه ) تخفیف امکان زد و خورد بین نیروهای اسرائیلی و سوری، به طور مثال، ما امیدواریم که ماهیت شناسایی هوایی اسرائیل را تغییر دهیم. این امر متضمن قراردادهای بی قید و شرط به جای قراردادهای رسمی می باشد.

7- هندرسن در مورد ایران به ارائه نظر دولت متبوع خود پرداخت و گفت اوضاع آنجا صریحا ناآرام است، ولی معلوم نیست که آیا کسی می تواند خمینی را به سقوط بکشاند یا خیر. ساندرز نیز گفت که با عقیده وی موافق است، ولی ما در این مورد نقشی نداریم. روحیه انقلابی ایرانی ما را به خاطر بیست سال

ص: 215

حمایت از شاه مخفی کارانی غیرقابل قبول قلمداد می کند. ایرانیها گذشته را از بین می برند، ولی ما باید اساس آینده را پی ریزی کنیم. ولی باید چند اقدام مختلف صورت گیرد تا کمونیستها نتوانند به نحو مؤثری وارد صحنه شوند. در پاسخ به سؤال هندرسن مبنی بر اینکه آیا به نظر او پس از سرکوب کردها روحیه ارتش بالا رفته است یا نه، ساندرز گفت به علت بی نظمی کلی این موضوع قابل نتیجه گیری نیست.

8- هندرسن سؤال کرد که آیا به نظر ساندرز نظر عمومی آمریکا در آینده نزدیک متمایل به اعراب خواهد شد یا متمایل به اسرائیل. ساندرز گفت به نظر عموم آمریکاییان شرکتهای نفتی و دولت آمریکا مسؤل افزایش قیمتها هستند، نه اعراب. وی گفت. تغییر طرز تفکر سیاهان و یهودیان متمایل به بهبود روابط شده است. ساف نیز ظاهرا این نتیجه رسیده است که با روشهای دیپلماتیک بهتر از نظامیگری می تواند پیام خود را به جهانیان برساند، ولی نمی دانیم که سرانجام چه خواهد کرد.

9- هندرسن در مورد «نیروی واکنش سریع» مذکور در گزارشات مطبوعاتی سؤال کرد. وی گفت فکر می کند که منظور حضور «در افق» باشد تا تشکیل نیرویی که قادر به مداخله عظیم باشد چون مداخله زمینی مشروط بر همکاری دشوار کشورهای منطقه و پایگاههای مستقر در آن می باشد. ساندرز گفت به دنبال مطالعات شدید انجام شده در تابستان گذشته، ما به این نتیجه رسیدیم که حضور خود را در افق حفظ کنیم. این امر موجب افزایش تعداد ناوها، و نیز توانائی تهاجمی ما می باشد. ارسال هواپیماهای اف-15 به عربستان سعودی در جنگ یمن مقدمه ای بر این کار بوده است. در پاسخ به سؤالات دیگر هندرسن، ساندرز گفت این امر افزایش توانایی حمل و نقل ما را در درازمدت ضروری می سازد. وی افزود ما در حال بهبود وضع خود در زمینه کاربرد سریع نیروها هستیم ولی هیچ گونه «واحد تهاجمی» در رابطه با خاور میانه تشکیل نشده است. گزارش اخیر مندرج در مطبوعات اسرائیل مبنی بر اینکه آمریکا واحدهایی را در اسرائیل مستقر کرده تا در خلیج به کار برده شوند، کذب محض می باشد.

کریستوفر

نظریات یزدی در مورد لبنان و فلسطینیها

سند شماره (31) طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 1 آبان 1358 - 23 اکتبر 79 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی - سفارت آمریکا در بیروت تل آویو موضوع: نظریات یزدی در مورد لبنان و فلسطینیها 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- طی ملاقات کاردار و مقام وزارتخانه با وزیر امور خارجه نیروی ما به طور مختصر به تلاشهای آمریکا در جهت ایجاد ثبات در لبنان اشاره کردیم. یزدی گفت که اوضاع شمال لبنان برای شیعیانی که در نظر دارند علیه اسرائیلیها و مسیحیان به فلسطینیها بپیوندند غیرقابل تحمل شده است. آمریکا باید برای توقف حملات اسرائیل به این دولت فشار آورد.

3- ما پاسخ دادیم که آمریکا سعی دارد اسرائیل را از این کار بازدارد، لیکن تغییر روش اسرائیل توقف حملات تروریستهای فلسطینی را ایجاب می کند. به نظر ما، انقلاب ایران که تمام مردم را به صورت مسالمت آمیز به نشان دادن اراده سیاسی واداشت باید نمونه و سرمشق برای فلسطینیها باشد. یزدی گفت

ص: 216

که ایرانیها به همین منظور با ساف همکاری می کرده اند.

ایرانیها از ساف می خواستند که از وحدت اسلامی بیشتری در رسیدن به آرمانهای خود استفاده کند.

اگر ساف به روش غیرمذهبی خود ادامه دهد. پیروزی تضمین نخواهد شد. اگر ساف یک دولت فلسطینی کاملاً مادیگرا به وجود آورد، فلسطینیهای مارکسیست و تندرو سریعا قدرت را به دست خواهند گرفت.

یزدی ظاهرا فکر می کند که ایرانیها بر فلسطینیها تا حدودی تأثیر گذاشته اند. وی با صراحت گفت که ایران خود را در قبال آرمان فلسطین متعهد می داند: «ما به آنها کمک کرده ایم و در آینده نیز آنها را یاری خواهیم داد.»لینگن

نگرانی وزرای خارجه کشورهای خلیج در مورد رابطه ساف با دولت ایران

سند شماره (32) تاریخ: 5 آبان 1358 - 27 اکتبر 1979طبقه بندی: سری از: سفارت آمریکا در دوحهبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت: سفارت آمریکا در تهرانعطف به: الف - منامه 2118 ، ب - دوحه 1213 موضوع: نگرانی وزرای خارجه کشورهای خلیج در مورد رابطه ساف با دولت ایران 1- (تمام متن سری است).

2- سفیر آلمان غربی، هلنر در مورد گفتگوی اخیر خود با وزیر کشور قطر در امور خارجی یعنی شیخ احمد بن سیف الثانی با من صحبت کرد، که گویا شیخ احمد با وی در مورد تبادل نظر اجلاس وزیران خارجه کشورهای خلیج در طائف در تاریخ 24 مهرماه در رابطه با نگرانی آنها از رابطه دولت ایران و ساف که احتمالاً منجر به فرسایش نفوذ آنها در ساف خواهد شد، سخن گفته بود. وابستگی مالی شدید ساف به کشورهای عربی صادرکننده نفت سبب پیدایش میانه روی بیشتری در ساف شده که در غیر آن صورت امکان پذیر نبود. اما رژیم جدید اسلامی تهران از منابع مالی سرشاری برخوردار بود و نیز برای اورشلیم در جهان اسلام اهمیت بسیاری قائل است. این امر سبب اعمال نفوذ تهران بر فلسطینیها می شود که بنابه گفته سفیر آلمان غربی، مواضع بسیار حساسی را در کشورهای خلیج اشغال کرده اند. هلنر گفت علت این گفتگو این بود که شیخ احمد بن سیف از جامعه اقتصادی اروپا خواستار به رسمیت شناختن دیپلماتیک ساف شده بود. منطق و استدلال شیخ در به رسمیت شناختن ساف توسط جامعه اقتصادی اروپا این است که این امر سبب اجتناب ساف از خشونت و پناه بردن آن به دیپلماسی دریافتن راه حلی مناسب برای مسئله فلسطین خواهد شد.

3- همان گونه که در گزارشات پیشین اشاره شد، جمعیت فلسطینی نیرومند 000/20 نفره قطر بسیار مرفه و دارای موقعیتهای استراتژیک می باشند. فلسطینیهای اینجا طبقه بالای متوسط و عناصرروشنفکر این جامعه عجیب را تشکیل می دهند. اکثر آنها نیز از حمایت اقتصادی و سیاسی آرمان فلسطینیها توسط دولت قطر راضی هستند. بنابراین نگرانی قطر و دیگر کشورهای خلیج از ایران اسلامی و اینکه احتمالاً کمک ارائه شونده از سوی ایران بیش از کمک سایر اعراب خواهد بود، بی مورد می باشد.

کیلگور

عطیبه مذاکره جامعه اقتصادی اروپا و کشورهای خلیج را به مسئله ساف ربط می دهد

ص: 217

سند شماره (33) تاریخ: 5 آبان 1358-27اکتبر79 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا در ابوظبی با اولویت رونوشت: سفارت آمریکا در تهران موضوع: عطیبه مذاکره جامعه اقتصادی اروپا و کشورهای خلیج را به مسئله ساف ربط می دهد خواهشمند است در اولین فرصت با عطیبه تماس گرفته و در مورد بیانات مطبوعاتی وی در مورد ارتباط حقوق فلسطینیها در تشکیل یک دولت مستقل در ساحل غربی و نوار غزه و مباحثات نفتی کشورهای خلیج با جامعه اقتصادی اروپا شرح و توضیح بخواهید. در تشریح موضع آمریکا برای او از تلگرام مرجع وزارتخانه استفاده کنید و مخالفت آمریکا را با گنجانیدن هرگونه مسائل سیاسی در مذاکرات انرژی اعلام نمایید.کریستوفر

عرفات به عراق سفر می کند

سند شماره (34) تاریخ: 8 آبان 1358 - 30 اکتبر 1979طبقه بندی: خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی با اولویت موضوع: عرفات به عراق سفر می کند 1- (طبقه بندی نشده) سرپرست ساف یاسر عرفات در تاریخ 5 تا 7 آبان همراه با عبدالرحیم عمر دبیر کل جبهه آزادیبخش عربی و سرپرست روابط خارجی فتح یعنی محمد ابومیزر از بغداد دیدار به عمل آورد، معاون نخست وزیر و سرپرست فرماندهی کل و نبرد مسلحانه فلسطینی یعنی نعیم حداد میزبان رسمی عرفات و تنها عراقی بود که در ملاقات چهار ساعت و نیمه عرفات با صدام حسین شرکت داشت.

2- (خیلی محرمانه) عرفات در آبان 1357 برای شرکت در اجلاسیه بغداد و در اسفندماه نیز برای شرکت در این اجلاسیه در سطح وزراء به عراق رفته بود. ولی پس از سالها این اولین سفری است که به منظور انجام امور دو جانبه صورت گرفته است. برخلاف سفرهای گذشته، این بار برای اولین بار به جای فلسطینیهای «رام شده عراقی» ، نماینده جبهه آزادیبخش عرب به عنوان عضو هیئت نمایندگی ساف شرکت جسته بود. با گذاشتن مسؤلیت میزبانی به عهده حداد، دولت عراق از پذیرش عرفات به عنوان رئیس یک دولت خودداری ورزیده است که به هیچ وجه از دید وی (عرفات - م) پنهان نخواهد ماند.

3- (خیلی محرمانه) گرچه اطلاعات چندانی در مورد ملاقات صدام و عرفات تراوش نکرده، ولی مدت غیرعادی آن توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. بیانیه های عمومی بر «هماهنگی» تدارک اجلاسیه عربی درست مانند بیانیه های صادره در هنگام سفر شاه حسین تأکید داشتند. یکی از موارد مهمی که باید در مورد آن به تفاهم دست یافته شود، اختلاف سوریه و عراق است که مشکلاتی را برای عراق (و حتی اردن) در رابطه با منزوی شدن آنها از اجلاس طائف در تاریخ 24 مهرماه پدید آورده است.

4- (خیلی محرمانه) با مقایسه گزارشات صدای فلسطین و خبرگزاری عراق در مورد مصاحبه تلویزیونی عرفات متوجه می شویم که لبنان یکی ازموضوعات مهم بحث و تبادل نظر را تشکیل می داده است. عراق هنوز هم موضع محدود خود را در مورد برنامه کار اجلاسیه عربی (مرجع ج) مورد تأکید قرار می دهد، اما مروری بر مطالب صدای فلسطین نشان می دهد که عرفات نیز در این زمینه شدیدا با عراق

ص: 218

مخالفت می ورزد.

5- (خیلی محرمانه) نگرانی قابل ملاحظه دیگر عراق گرایش کند و غیر قابل قبول عرفات، به میانه روی موجود در ابتکار اروپایی است. به همین دلیل بسیاری از همکاران دیپلماتیک ما معتقدند که به طور حتم به عرفات مطالبی در مورد رعایت اصول قطعنامه بغداد گفته شود که همانا حفظ جبهه متحد علیه مشارکت در مذاکرات خاورمیانه است. (و گمان می کنیم که عرفات نیز برای نشان دادن اعتبارهای خود در زمینه تندروی نماینده جبهه آزادیبخش عربی را به همراه آورده است. شایعه موجود حاکی از آن است که ملاقاتهای عرفات و شاه حسین با صدام آنها را موظف به تأیید مجدد قطعنامه بغداد در اجلاسیه بعدی و نمایش وحدت عربی علیه قرارداد و پیمان کمپ دیوید کرده است.

6- (خیلی محرمانه) اظهار نظر: تعمق قابل ملاحظه لیکن کاملاً نامربوطی در مورد مواضع احتمالی عرفات و حسین در زمینه هدف از این مذاکرات در قبال مذاکرات خود مختاری وجود دارد. اکثرا معتقدند که این مذاکره سرانجام موجب پیدایش نوعی فرمول مذاکره اشتراکی خواهد شد، لیکن معترفند که با عراق مخالفت خواهد شد و وضع و شرایط موجود مذاکرات خودمختاری زمان نامناسبی را برای پیدایش ابتکار اردن و ساف فراهم آورده است. سند ناتمام است

یک دولت فلسطینی باید تشکیل گردد

سند شماره (35) یک دولت فلسطینی باید تشکیل گردد هنری اس. سایزرسفارت آمریکا در مسقط به علت آنکه یکی از ناظران کوتاه مدت تضاد اعراب و اسرائیل بوده ام، از درج مطالب ناچیز خود در گفتگو درنگ می ورزم، قطعا بیش از آنچه که در تلگرامهای محل خدمت کنونی می بینیم، رویدادهایی در شرف وقوع است. با این وصف من از بن بست بی پایان موجود در امر مسئله خطیر فلسطینیها و تمایل بیانیه های رسمی آمریکا به حرکت در مسیرهای متناقض در این زمینه رنج بسیار می برم. بیانیه های ما گهگاه طوری طرح ریزی می شوند که گویا هدف آن اجتناب از مطالعه دقیق موضوع است و گاهی نیز موجب اتخاذ موضعی می شود که ظاهرا هدف آن نیز شانه خالی کردن است. نقطه نظرات زیر در رابطه با آن آشفتگی مطرح شده و امید است، تأثیری سازنده داشته باشد.

معمای واشنگتن اگر نتیجه گیری من از بیانیه های چند سال گذشته و یا مذاکرات فشرده آمریکا درست باشد، سیاست ما در مورد مسئله فلسطین شامل عناصر ابهام آمیز زیر است.

- ما معتقدیم که صلحی مداوم به وجود نخواهد آمد مگر آنکه «مسئله فلسطین و تمام جنبه های آن حل شود» و این راه حل باید حقوق مشروع مردم فلسطین را به رسمیت بشناسد. تا اینجا مطلب درست است، لیکن از محتوای چندانی برخوردار نیست. یعنی تنها به ذکر این مطلب پرداخته ایم که از نظر ما مسئله فلسطین بخش مهمی از تضاد موجود است. استفاده از عبارت «حقوق مشروع» که به طور جدی تا قبل از روی کار آمدن دولت کارتر از آن اجتناب می شد، و اشاره به «مردم» فلسطین خالی از اهمیت نیست لیکن تعریفی از سیاست موجود در این زمینه پدید نیامده است.

ص: 219

- ما معتقدیم که فلسطینیها باید در تعیین سرنوشت آتی خود شرکت کنند، ولی معنی آن چه می تواند باشد. این عین مطالب ایراد شده توسط رئیس جمهور کارتر در آسوان بود که کاخ سفید نیز آن را به دقت در پایان سفر سادات تکرار نمود. بنابه گزارش، این لحن محافظه کارانه نشانگر تمایل ما به یافتن یک وسیله مشترک برای مذاکره است و اگر این موضوع صحت داشت باشد، متوجه می شویم که چقدر کورکورانه به دنبال یک توافق به راه افتاده ایم.

- ما از پیدایش موطن فلسطینی حمایت می کنیم. این موضع که اتخاذ آن به اسفند 1356 برمی گردد، شبیه به یک موضع واقعی است، اما ممکن است معانی متعددی داشته باشد. این عنوان به اعلامیه بالغور در سال 1296 اشاره دارد که طی سه دهه پرآشوب منجر به پیدایش کشور و دولت اسرائیل شد ما می گوییم که «تمامیت» فلسطین را آن طور که طرفین توافق کنند می پذیریم، ولی ترجیح می دهیم که این تمامیت با اردن مرتبط باشد و چندان مستقل نیز نباشد. هنگام نوشتن این مطلب رئیس جمهور کارتر این رحجان را با گفتن این موضوع که ما هرگز خواستار تشکیل یک دولت مستقل فلسطین نبوده ایم و قصد نداریم در این موضع خود تغییری پدید آوریم، تشدید کرده است.

یکی از «تأییدیه های» بعدی رسمی در رابطه با بیانات رئیس جمهور نشان می دهد که او مطلب جدیدی را عنوان نکرده است، بلکه به وضوح تنفر ابهام آمیزمان را از یک حکومت فلسطین نشان داده است. حداقل این است، که این سیاست به رسمیت شناخته می شود. ولی، ماهیت «موطن» غیرمستقل فلسطینیها هنوز هم در پرده ابهام مانده است.

- ما اصرار داریم که کسی باید سخنگوی فلسطینیها باشد. مذاکره با نمایندگان ذی صلاح مردم فلسطین عین مطلبی بود که در بیانیه مشترک رئیس جمهور کارتر و چائوشسکو در تاریخ 24 فروردین عنوان گردید. ولی ما هنوز هم از پذیرش مهمترین عامل ایفاء کنده این نقش یعنی ساف امتناع می ورزیم. ما رسما با ساف گفتگو نخواهیم کرد، ولی همیشه علنا اعلام می کنیم که هرگاه آنها قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت بشناسند که همان به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است ما نیز با آنها وارد مذاکره خواهیم شد. این سیاست کلی قبل از ریاست جمهوری کارتر پدید آمد و به کرات توسط او و دیگر رهبران دولت مورد تأیید قرار گرفت.این سیاست همیشه با انتقاد شدید نخست وزیر بگین روبه رو بود، آن هم به خصوص از زمان پیدایش تعریف انعطاف پذیر آن در اواسط سال 1977 کارتر در مرداد ماه گذشته گفت آمریکا با ساف وارد گفتگو خواهد شد حتی اگر تأیید قطعنامه 242 و 338 را ضروری بداند و این قطعنامه ها به خاطر اشاره صرف خود به «پناهندگان» تأثیر چندانی نداشته باشند.

ماندل معاون و رئیس جمهور نیز در تلاش اولیه خود برای پدید آوردن این مصالحه در خرداد گذشته گفته بود که ساف باید «نشان دهد که مایل است» در صلح و صفا با اسرائیل زندگی کند. ولی ساف هنوز هم شرایط آمریکا را قبول نکرده و یا بنابه دلایل داخلی نمی تواند، این کار را انجام دهد. نتیجه نیز این شد که همه چیز به حالت تعلیق درآمده و طرفین ناراضی شده اند.

این سرگشتگی مأیوس کننده است، ولی می توان به مشکلات دولت کارتر نیز پی برد. رئیس جمهور هدفی بسیار جاه طلبانه را در پیش گرفته که در فرض عالی است، لیکن واقعیتها امکان دستیابی به آن را دشوار می سازد. با کنار گذاشتن سیاست گام به گام و محتاطانه کی سینجر، کارتر به تنهایی درصدد استقرار صلحی همه جانبه در خاور نزدیک برآمد، وی مانند دیگر سیاستهایش سعی کرد عوامل محدود کننده

ص: 220

گذشته را از میان برداشته و طرز تفکری تازه را پدید آورد. با در نظر گرفتن خطر جدی نهفته در تضاد اعراب و اسرائیل علیه صلح جهانی و پیدایش مناسبترین زمان برای یک راه حل اصیل از آغاز تضاد اعراب و اسرائیل نمی توان دولت آمریکا را به خاطر این تصمیم گیری مقصر دانست، ولی این دولت متوجه نشده است که برای عوامل محدود کننده گذشته نیز دلایل موجهی وجود داشته است. ناگزیری واشنگتن از وادار ساختن اسرائیل و فلسطین در به رسمیت شناختن یکدیگر و یا بهتر است گفته شود عدم تمایلمان به قبول فلسطینیها مهمترین موانع موجود در راه پیدایش یک راه حل است به نظر من، رؤسای جمهوری پیشین به همین دلیل و به خاطر اینکه این موانع را مشاهده کرده بودند، از تغییر سیاست دوری می جستند.

رئیس جمهور کارتر، با کنار گذاشتن احتیاط کاریهای گذشتگان با واقعیتهای سختی روبرو گشته است.

باید اعتراف کرد که اکثر رهبران فعال فلسطینی افراد تنفرآمیزی بوده و نباید آنان را مؤدبانه به رسمیت شناخت. اگر در این مورد تردیدی وجود داشت، حمله به غیرنظامیان شمال تل آویو در اسفند گذشته می بایست تاکتیکهای فلسطینیها را تحقق می بخشید. تدارک کننده این عمل سازمان فتح یا بزرگترین گروه کماندویی ساف بود. اسرائیل حق دارد که آن را یک سازمان «تروریستی خوانده و با آن به عنوان یک خطر امنیتی برخورد نماید. اسرائیلیها از دست فلسطینیها عصبانی هستند، و حمایت تاریخی آمریکا از اسرائیل نیز موجب خشم آمریکاییها شده است به همین دلیل است که واشنگتن از مذاکره با ساف امتناع می ورزد تا این سازمان نیز دورنمای خود را کاملاً تغییر دهد. این امتناع به خصوص با حرکتهای عجیب ارتدادیون فلسطینی که «میانه روهایی» چون عرفات به آسانی و بنابه دلایل خاصی نمی توانند از آنها فاصله بگیرند، شدت بیشتری یافته اند، علت این کار عرفات نیز عصیان واشنگتن است وضع موجود نیز بسیار اسف بار است، زیرا هیچ یک از طرفین به سوی یکدیگر حرکت نمی کنند، چون طرف دیگر حاضر نیست گام اول را بردارد.

به نظر من، به همین دلیل، تروریسم ساف بن بست کارتر را شدیدتر می سازد. فلسطین مهمترین شکنجه را در طول مذاکرات همه جانبه صلح که وی مجبور به آغاز آن شده بود متحمل شد. ولی حالا که امکان آن از بین رفته، چاره ای ندارد مگر آنکه با آن به طرز واقع گرایانه ای برخورد نماید. خصوصا آنکه روند این مذاکرات معجزه سفر سادات به اورشلیم را پدید آورده است. من نمی دانم که آیا دولت انتظار چنین رویدادی را داشت یا نه، ولی مسؤلیت اخلاقی آن بر دوش ما گذاشته شده، ما نمی توانیم سادات را تنها بگذاریم. مشاجره اخیر وی با فلسطینیها که ناشی از قتل یوسف صبائی در قبرس بود، در عین آشفته ساختن صحنه، تغییری در این امر اساسی پدید نیاورده است.

برای اعراب که این گونه ژستهای عاطفی معانی و مفاهیم بسیاری دارد، عدم پاسخ به سادات قابل قبول نیست. اعراب تندرو می گویند ما قبلاً به شما گفته بودیم و از این خشم عمومی اعراب یک جنجال سیاسی درست خواهند کرد. به همین دلیل سعی خواهند کرد مانع از پاسخگویی به سادات شوند تا پیشگویی آنها درست از آب درآید.

منافع آمریکا همراه با آرمان میانه روی در نقاط دیگر آسیب خواهد دید. ما باید جلو این آسیب رابگیریم. مانند دولود در نمایشنامه مرغزار سبز، آمریکا باید برگردد و معجزه دیگری را پدید آورد تا معجزه اول درست از آب درآید حال بن بست وجود داشته باشد، یا نداشته باشد.

ص: 221

مبارزه با آرمانهای فلسطین یکی از دیپلماتهای میانه رو عرب که گهگاه با او به صحبت پیرامون اختلاف اعراب و اسرائیل می نشینم می گوید پیمان ساف برای نابود ساختن اسرائیل مانند تهدیدی است که از طرف یک کودک در قبال یک فرد بالغ عنوان می شود، عکس العمل اسرائیل نیز توام با رویگردانی فرد بالغ از کودک است: «من با تو درگیر نخواهم شد.» همکار من می افزاید، اسرائیل این موضوع را بسیار بزرگ جلوه می دهد، ولی در عین حال می گوید که با اعراب وارد مذاکره خواهد شد.

باید اذعان داشت که این دیپلمات به نگرانی اسرائیلیها در قبال ساف پی نبرده است. اسرائیل نمی پذیرد که نباید مقاصد ساف را چندان جدی گرفت، باید به حمله اخیر اسرائیل به جنوب لبنان فکر کرد تا به عمق نظریه اسرائیل در این خصوص پی برد. مطالب عنوان شده توسط نخست وزیر بگین طی ملاقات با وزیر امور خارجه ونس در اورشلیم به تاریخ 18 مرداد نیز موضوع را بیشتر روشن می کند: نخست وزیر گفت ساف ممکن است ضعیف باشد، اما می خواهد اسرائیل را نابود سازد و این درست همان حرفی است که هیتلر در اوائل سالهای 1930 یعنی زمان ضعف خود در مورد یهودیان زده بود. من تا حدودی با این نظریه موافق هستم، ولی فلسطینیها به هیچ وجه قابل مقایسه با نازیها نیستند. باید به طرز روشنفکرانه ای حقوق فلسطینیها را از خطاهایشان و توانائیهایشان را از مقاصدشان جدا نمود، حتی اگر انجام آن برای اسرائیلیها و یا ضد تروریستهای جهان دشوار باشد. گذشته از آن اسرائیل باید بیش از همه به قدرت خود اعتماد پیدا کند. همان گونه که همکار عرب من می گوید، اسرائیلیها باید خودشان پی برده باشند که فلسطینیها قادر به سرنگونی آنها نیستند.

علاوه بر این، اسرائیل باید اعتراف کند که در روابط اسرئیل و اعراب تغییرات بسیاری پدید آمده است.

یعنی اعراب به طور کلی پذیرفته اند که اسرائیل در اینجا خواهد ماند. سفر سادات به اورشلیم نیز نقطه آغاز این تغییر بود. برای آن دسته از ما که شاهد عصیان ملی گرایی اعراب در 15 یا 30 سال پیش یعنی زمانی که اسرائیل «غاصب خاک اعراب» شناخته شده بودیم، سفر سادات یک رویداد شگفت انگیز به شمار می آید.

برای اعراب که از دیرباز یکی از طرفین سرسخت این تضاد را تشکیل می دادند، این حرکت یک نوع تغییر روانی است.

همراه این تغییر نیز کاهش تدریجی ندای اتحاد عربی بود که ظهور عینی آن پس از جنگ 1967 در موضوع عهده دار شدن آرمان توسط فلسطینیها تجلی یافته است. بنابراین آنچه که رئیس جمهور مصر در مورد حق حیات اسرائیل می گوید خیلی کمتر از زمان ناصر مورد قبول فلسطینیها قرار می گیرد با این وصف رابطه پیچیده بین ناسیونالیزم فلسطینی «عربی» نتایج مختلطی داشته است. فلسطینیها نشان داده اند که می خواهند خودشان سخنگوی خود باشند، ولی نتوانسته اند در مورد موضع جدید خود سرمایه گذاری کنند. واقع امر این است که آنها نیرومندتر از گذشته نشده اند؛ ولی اختلاف موضوع در اینجاست که آنها بیشتر شبه نظامی شده و اهداف و شعارهایشان را تحت کنترل درآورده اند.

وابستگی آنها به یک یا چند دولت عربی هنوز کامل است. به همین علت است که می توان سفر سادات را نوعی حرکت عربی تصور کرد، و باید از آن طوری بهره برداری کرد که بهانه ای برای اقلیت اعراب تندرو پیدا نشود. چک و چانه زدنهای تاریخی به رسمیت شناخته شدن اسرائیل و اعراب موفق خواهد شد، در صورتی که اسرائیلیها شکل یا ظواهر امر (یعنی عصیان فلسطینی) را به خاطر محتوای آن (یعنی

ص: 222

انعطاف پذیری (اعراب) نادیده بگیرند.

بنابراین امیدوارم متوجه شویم که باید هر کاری را انجام دهیم تا اسرائیل از موضع شدید و سرسختانه خود در قبال خطر فلسطین دست بردارد. می دانم که قبلاً نیز ناظران همین موضوع را توصیه کرده اند، ولی این بار پویایی تلاش جاه طلبانه دولت آمریکا در گروه آن است. ساده تر بگوئیم یا باید اسرائیل دست از سیاست سرسختانه اش بردارد و یا اینکه روند صلح شکست بخورد، آن هم با نتایج بسیار فاجعه آمیز.

درست است که باید فلسطینیها نیز حرکتی را در پیش گیرند تا بگین نیز مایل به انجام آن شود، ولی به نظر من تغییر موضع اساسی باید از طرف وی صورت گیرد ما باید این حرکت و چاره را بیابیم و او (بگین - م) نیزآن را به کار خواهد برد.

در رابطه با خودمان، من می گویم بهتر است از ساف مصرانه نخواهیم که از ادعای خود مبنی بر نابودسازی اسرائیل دست بردارد تا با آن وارد مذاکره شویم. واقعیت این است که سادات از طرف آنها این کار را کرده است. گرچه به نظر من استدلال علیه این موضع تکرار شده آمریکا بی نتیجه است و با ماندل موافقم که باید از ساف خواست که «مایل» به دست کشیدن از اسرائیل بشود، ولی ایدئولوژی ساف رسما از بین نخواهد رفت، مگر آنکه به عنوان یکی از بخشهای راه حل نهائی گنجانده شود. و ارتباط علنی قطعنامه های 242 و 338 به تغییر مورد نظر ما در ساف، سبب شده است که ما نتوانیم از ساف انتظار داشته باشیم که در پیروی از این سیاستها بیانیه ای منتشر سازد، چون همه خواهند گفت که تحت فشار آمریکا این کار را کرده است. به همین دلیل پیشنهاد می کنم که به ساف کاملاً فهمانده شود که منظورمان از «نمایش» چیست و قبل از آنکه آن را علنا فاش سازیم منتظر شویم تا خود ساف آن را انجام دهد. در مورد حمایت ساف از ابتکار سادات چه می گوئید؟ اگر قرار باشد روند صلح ادامه یابد، به هر حال این حمایت نیز باید نشان داده شود و شاید به طور همزمان. اگر ساف این کار را انجام داد، ما می توانیم چنین نتیجه گیری کنیم که ساف موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و می توانیم مذاکره آمریکایی- فلسطینی را که از دیرباز به تأخیر افتاده شروع کنیم. در واقع همین امر سبب می شود که بگین نیز به راحتی کنار بیاید.

تلاش فلسطین برای دستیابی به استقلال مذاکره با فلسطینیها البته یک امر حاشیه ای است. موفقیت بستگی به حل مسائل عمده دارد. رمز آن نیز این است که دریابیم فلسطینیها چه می خواهند، چون علیرغم ضعف خود آنها قدرت نپذیرفتن راه حل را دارند و یکی از طرفین مهم را تشکیل می دهند، که باید ارضا شوند.

من نیز اعتراف می کنم که فلسطینیها تنها به یک منظور به مبارزه برخواسته اند. که همانا دستیابی به یک کشور مستقل است. ولی اگر فکر کنیم که آنها با چیزی کمتر از استقلال راضی می شوند، اشتباه کرده ایم.

البته فلسطینی که چندان مستقل نباشد نیز از جذابیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. تصور پیدایش یک دولت میانه رو فلسطینی در بهترین، شرایط نیز دشوار است. یک نوع تعصب ضدغربی و رعایت جناح تندرو گروه جهان سوم از طریق هرگونه رهبریت احتمالی فلسطین سر خواهد زد، حال معنی آن در رابطه با آراء سازمان ملل و غیره هرچه می خواهد باشد. از طرف دیگر شاه حسین اردنی یکی از تحکیم کنندگان «مطمئن آراء فلسطین است و به این موضوع این واقعیت را نیز بیفزائیم که زمانی ساحل غربی از آن اردن بود و بسیاری از فلسطینیها خواستار ارتباط با اردن هستند و ما قبلاً این ایده را پیش بینی کرده ایم.

ص: 223

لیکن به نظر من روند تاریخی به این طرح ضربه های وحشتناکی وارد می سازد. همان گونه که جنبش صهیونیستی در صحنه بین المللی در نیمه اول قرن بیستم منجر به تشکیل یک دولت مستقل اسرائیلی شد، منطق نیمه دوم قرن آمرانه حکم می کند که یک کشور مستقل فلسطینی نیز پدید خواهد آمد. مسیر ضداستعماری را چه در شکل حقیقی و چه در شکل خیالی آن در سالهای اخیر در نظر بگیرید. کشورهای مستقل پدید آمده روحیه عصر حاضر را نشان می دهد. رنگ ضد غربی اکثر آن نیز بخشی از این عصر و نیز عدم توانایی غرب در فرونشاندن این موج به صورت سنتی نیز همین طور است. دولت کارتر باید این موضوع را بهتر از دیگران بداند، چون یکی از اصول راهنمای آن به رسمیت شناختن همین روند است.

منظور من این است که فلسطینیها نیز به طرزی قابل توجیه و برعکس مانند اکثریت سکنه آفریقای جنوبی در جنگ علیه سلطه سفیدپوستان و یا مانند پانامائی که خواستار انعقاد پیمان جدیدی در مورد کانال پاناما هستند، بخشی از این موج را تشکیل می دهند، آنها «حق حاکمیت» خود را به دست خواهند آورد ولی سؤال این است که آیا آنها آن را با توافق ما به دست خواهند آورد تا منافع ما نیز حفظ شود یا بدون توافق ما آن را به دست خواهند آورد تا طرز تفکر ضدامپریالیسم آنها نیز به نوبه خود شدت یابد.

به نظر من، علیرغم تمایل احتمال اکثریت سکنه ساحل غربی به پذیرش چیزی کمتر از استقلال کامل با پیوند با اردن، این موضوع روی خواهد داد. بسیاری از فلسطینیها از ساف خشمگین هستند چون این سازمان به هدفی دست نیافته بلکه چند دولت عربی را کاملاً از خود رنجانیده است. ولی در اوضاع سیاسی جاری این حالت روشنگر چیزی نیست. یک اقلیت پر سر و صدا همیشه سرنخ را به دست دارد، در میان فلسطینیها این اقلیت اگر جبهه ارتدادی نباشد ، همان سازمان آزادیبخش فلسطین است. این اکثریت نیز امیدوار است تنها قادر به ایجاد یک تأثیر آن هم از نظر تعداد باشد یعنی بتواند پایگاه ساف را به طور جزئی گسترش بخشیده و به تدریج سیاست آن را در جهت خلاف عصیان علیه اسرائیل تغییر دهد. پدید آمدن این گونه تغییر آرزوی همه است ، لیکن آنها کنترل شبه نظامیان را بر مردم فلسطین کاهش نخواهند داد. به طور کلی، این اکثریت مانند بازیچه های استعمار در انقلاب آمریکایی فاقد کارایی خواهند بود. همان گونه که سام آدامز، پاتریک هنری ، و تام پین صحنه آمریکا را در یک موقعیت خطیر 200 سال قبل به دست گرفتند، افراد کله شق ساف نیز موفق به این کار خواهند شد، و اگر کسی به حرف آنها گوش نداد، ارتدادیون صحنه را به دست خواهند گرفت. تأسف بار است که اشخاصی چون هامیلتون یا جفرسون در رده های فرماندهی ساف وجود ندارند، ولی این موضوع حائز اهمیت چندانی نیست. بیایید خدا را شکر کنیم که عرفات جورج حبش نیست.

معجزه «حاکمیت» می توان گفت که «حاکمیت» آن چنان فرضیه فراری است که نمی تواند فکر فلسطینیها را به خود مشغول بدارد. در واقع یک فرضیه بسیار عجیب است. یک دولت حاکمه «یک فرد مختار که حاکمیت خود را بر تمام اشخاص موجود در مرزهای خود اعمال می کند. آن هم بدون دخالت و کنترل مستقیم یک نیروی بیگانه» تعریف شده است، ولی بر دولتهای حاکمه موجود در جهان محدودیتهای چندی اعمال شده که عبارتند از تضمین بی طرفی و محدود ساختن نیروهای نظامی (که اطریش و ژاپن از جمله نمونه های بارز عصر حاضر می باشند). علاوه براین در مورد تمام کشورهایی که خود را با منشور سازمان ملل مرتبط

ص: 224

می دانند نیز محدودیتهای کلی اعمال می شود. گذشته از محدودیتهای عملی و قابل بازگویی دیگری که توسط ماهیت تداخلی جهان مدرن تحمیل می گردد.

مهمترین مطلبی که می توان در مورد حاکمیت در حقوق بین المللی گفت این است که همه نسبت به بعضی از «مشخصات» موجودیت آن معترفند که عبارتند از: یک پرچم ، حق ارسال و دریافت دیپلماتها ، حق انتقاد پیمان بنام خود ، توانایی ارسال هیئتهای نمایندگی به کنفرانسهای بین المللی براساس تساوی رسمی با دیگر مشارکت جویان و غیره . گذشته از آن، این فرضیه بیشتر جنبه روانشناسانه دارد: یعنی هنگامی که حق حاکمیت دارید نسبت به آن آگاهید ولی نمی توانید بگویید که چیست.

این امر چندان مهم نیست، اما قرنهااست که در این زمینه تضادهای پدید آمده و پدید خواهد آمد. گاهی جامعه تصور می کند که خود همان «مردم» است و با چنگ و دندان برای رسیدن به حاکمیت بر ملتها مبارزه می کند. فلسطینیها نیز هم اکنون در حال انجام همین کار هستند. آنها احتمالاً در مورد یک دولت غیرمذهبی مسلمان ، مسیحی و یهودی و یا دیگر ایدئولوژیها سخن می گویند، ولی هدف اصلی آنها به دست آوردن قطعه زمینی در فلسطین است تا بتوانند پرچم خود را در آنجا به اهتراز درآورند. در حالی که آمریکا آنها را «مردمی» خوانده که شایسته داشتن «موطن» هستند، آنها از اینکه در زیر آفتاب به آنها زمین داده نمی شود، عصبانی شده اند.

بجز تداوم بحران لبنان هیچ عامل دیگر نمی تواند تأثیر این تکذیب را بر روحیه فلسطینیها نشان دهد.

فلسطینیهای بیشمار لبنان گروهی بی خانمان هستند. از آنجا که به آنها حق زندگی در آنجا داده نشده، در جایی که خود و یا والدینشان متولد شده اند، بیگانه به حساب می آیند. در نتیجه به عنوان یک نیروی مخرب تعادل ظریف و شکننده سیاست لبنان را برهم می زنند. اگر یک دولت فلسطین به وجود نیاید که بتواند برای آنها گذرنامه صادر نماید. این مشکل به زودی حل نخواهد شد. تنها در این صورت است که در جهان دارای هویتی خواهند بود و موطنی خواهند داشت که هرگاه بخواهند به آن باز می گردند. حتی اگر هزاران فلسطینی موجود در لبنان به حیات خود ادامه دهند باز هم لبنان خواهد توانست مسائل خود را حل کند. بعضیها می توانند به صورت شهروندان لبنانی درآیند، ولی اکثر آنها افراد «خارجی» مقیم این کشور به حساب می آیند، که این برچسب بدون کلمه «وطن» نمی تواند یک مرجع باشد.

به نظر من، ما و اسرائیلیها نباید از این کیفیت عرفانی حاکمیت فلسطینی ناراضی باشیم چون در آن فرصتهای مغتنمی وجود دارد. پس از پیروزی ، می توان استقلال یک کشور را با اجبارهای متعدد سیاسی محدود کرد ولی تصور حاکمیت باید حفظ گردد، حضور نیروهای حافظ صلح و نیز پیمان اتحاد اقتصادی از همین گونه وسایل است. به نظر من اگر اسرائیل درست ایفاء نقش نماید. خواهد توانست، تمام تضمینهای عملی مورد نیاز خود را در رابطه با امتیاز انتزاعی حاکمیت تحصیل نماید. در مورد اردن نیز همین امر صادق است. البته در صورتی که این کشور هم سعی کند به یک ارتباط عملی با ساحل غربی دست پیدا کند.

علاوه بر این ، من فکر می کنم که امتیاز حاکمیت در جنبه های دیگر روند راه حل یابی به نتایج شگفت آوری منتهی خواهد شد که عبارتند از:

- فلسطینیها به محض اینکه حاکمیت خود را به دست آورند، مایل به تغییر مرزهای سال 1967 به نفع اسرائیل خواهند شد، حتی ممکن است که با به دست آوردن ساحل غربی موافقت کرده و نوار غزه را به حال خود بگذراند، چون امکان پیدایش کشور فلسطینی بیشتر است، آن هم در صورتی که در مناطق

ص: 225

غیربومی از «پاکستانی سازی» ممانعت به عمل آید. ولی این نکته جای بحث بسیار دارد و من فقط از آن به عنوان یک امکان یاد می کنم.

- معمای اورشلیم اگر حل نشود، حداقل قابل بحث است. در این موضوع عاطفی نکاتی نهفته است که از حوصله این رساله خارج است، ولی اگر فلسطینیها در ساحل غربی حق حاکمیت خود را به دست آورند، با مسئله اورشلیم با شدت کمتری برخورد خواهند کرد.

- مسائل حساس مربوط به اعراب مقیم اسرائیل و یهودی نشینهای اسرائیل در ساحل غربی نیز می تواند از طریق رژیمهای دوجانبه «یهودیان فلسطین» و اعراب اسرائیلی «یعنی جوامع خارجی که از طریق انعقاد پیمانهایی از وضع خاصی برخوردار شده اند، حل گردد. این اندیشه نیز جای بحث بسیار دارد و ممکن است بر عواطف مربوط به حاکمیت اسرائیل لطمه بزند، ولی به نظر من این کار تنها راه حل مسئله مزبور می باشدم.

من نمی گویم که اگر قول کشوری به فلسطینیها داده شود همه مشکلات حل خواهد شد، و یا فلسطین حاکمه که پس از دستیابی به راه حل معقولانه عمل خواهد کرد. واضح است که حاکمیت حتی اگر به دقت کنترل شود، باز هم از مقداری استقلال سیاسی برخوردار خواهد بود که اگر بخواهد می تواند آشوب به پا کند. آنچه من می گویم این است که فلسطین غیرحاکمه در مجاورت اسرائیل بسیار خطرناکتر است و نمی توان آن را به سهولت وارد جامعه جهانی ساخت.

وجود دو طرف برای آشتی ضروری است اگر فلسطینیها واقعا به دنبال به دست آوردن حق حاکمیت هستند، بنابراین تمام فرمولهایی که این موضوع را در نظر نگرفته اند بی فایده می باشند. به این ترتیب برای اسرائیل فایده ای ندارد که ما با لحن آرامش بخشی از چگونگی کنترل اماکن مقدسه توسط آن سخن بگوییم. البته ممکن است این کار در بعضی مراحل مذاکرات لازم باشد، ولی موضوع اصلی نیست. موضوع این است که پرچم چه کسی باید برفراز اماکن مقدسه و دیگر سرزمینهای مورد اختلاف به اهتراز درآید: در اتخاذ تصمیم مربوط به اینکه آیا پرچم فلسطینی باید در آنجا به اهتراز درآید، ما باید به دقت به خطرهای ناشی از یک فلسطین مستقل در قبال تمامیتهای غیرحاکمه مرتبط با اردن یا اسرائیل بنگریم. ارتباط شدید اسرائیل به هیچ وجه آتش فلسطینیها را خاموش نخواهد کرد. و روابط بین کشوری جهان عرب نیز رابطه شدید با اردن را تغییر خواهد داد، حتی اگر رهبران فلسطین این وابستگی را بپذیرند که بعید به نظر می رسد. رک و راست گفته شود، سرنوشت سلطنت هاشمی در دراز مدت به هیچ وجه برای اسرائیل خالی از خطر نیست، به خصوص اگر نقش هیئت حاکمه بر فلسطینیهای حساس را نیز عهده دار شود. به هر حال ، دورنمای موجود بسیار مبهم است و دلیل ندارد که کنفدراسیونی به سرپرستی اماکن تشکیل نشود که به خاطر امنیت اسرائیل به ساحل غربی مستقل نظارت نداشته باشد. حقیقت این است که امنیت اسرائیل در برابر فلسطینیها در یک فضای خالی قابل تصور نیست، و مانند این است که بگوییم چگونه می توان آنها را تحت کنترل درآورد.رغبت کشورهای بزرگتر عربی به خطا کاری به منظور بهره برداری از طرز تفکر فلسطینیها نیز باید به حساب آید. به همین دلیل حمایت از اعراب میانه رو حائز اهمیت است. اعراب به طور کلی موافق با تفویض «حاکمیت» به فلسطینیها هستند، و اگر میانه روها به این هدف نرسند، تندروها این کار را خواهند کرد. بدین ترتیب همه

ص: 226

چیز به یک دولت فلسطین ختم می شود، و یا حداقل ما و اسرائیلیها باید اعتراف کنیم که ایجاد این دولت بخشی از راه حل نهائی را تشکیل می دهد. باید کاری کرد که نخست وزیر بگین در پاسخ به ابتکار سادات این موضوع را پیشنهاد نماید. رهبر اسرائیل در تلاش برای به رسمیت شناخته شدن دو جانبه اعراب و اسرائیل در طول سه دهه گذشته ، از طرف اعراب دست دراز کرده است، و اعراب نیز منتظر دراز شدن دست اسرائیل هستند. ولی این انتظار طولانی نخواهد بود. اگر رئیس جمهور کارتر بطور جدی گفته باشد که نباید مانعی بر سر راه حل نهائی و منصفانه قرار گیرد، باید، کاری کند که دو طرف حداقل یکدیگر را به رسمیت بشناسند.

فعالیت فلسطینیها در ایران

سند شماره (36) طبقه بندی: سری فعالیت فلسطینیها در ایران 1- کوششهای فداییان فلسطین برای به دست آوردن نفوذ در ایران منعکس کننده رقابت بین عناصر میانه روتر به رهبری یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین و گروههای رادیکال به ویژه جبهه خلق برای آزادی فلسطین است.

الف: عرفات ظاهرا موفق شده است، در اینکه سازمان خویش یعنی الفتح در فعالیتهای خود در ایران تسلط داشته باشد و او به ممانعت از اینکه گروههای رادیکال نقش مهمی را داشته باشند کمک کرده است.

ب: معذالک تماسهایی که اکنون چندین سال است بین سازمانهای رادیکال فلسطین و دست چپیهای ایران وجود داشته، همچنان ادامه دارد.

ج: جبهه خلق برای آزادی فلسطین مدت پنج سال با چریکها پیوند داشته و آنها را در پایگاههایی در لبنان آموزش داده است. نمایندگی دو گروه هم در جریان چند ماه گذشته برای بحث درباره همکاریهای بیشتر چندین بار با همدیگر ملاقات کردند.

1) جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز تماسهایی با سایر چپگرایان ایران به ویژه در خوزستان و شاید با عناصر ضد خمینی (مجاهدین) داشته است.

2) گزارشهای تأیید نشده ای وجود دارد مبنی بر این که جرج حبش رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین مخفیانه با چپگرایان در اوایل تابستان در آبادان ملاقات کرده است.

3) جبهه خلق برای آزادی فلسطین از قرار معلوم عده ای از اشخاص و تعدادی اسلحه را به طور مخفیانه به ایران فرستاده و این فعالیتها ظاهرا مرکزشان در خوزستان است. حداکثر تعداد اعضاء جبهه خلق برای آزادی فلسطین که مخفیانه به ایران رخنه پیدا کرده اند، احتمالاً از 270 نفر تجاوز نمی کند و عملاً ممکن است کمتر باشند. مأموریت آنها ظاهرا برانگیختن مردم و سازمان دادن کارگران صنایع نفت و آموزش دادن کاربرد اسلحه و مواد منفجره به کارگران است.

د: مقاصد حبش درباره به کاربردن متحدین و امکاناتش در ایران هنوز کاملاً روشن نیست.

1) ما معتقدیم که او از هم اکنون درباره برقراری روابط حسنه با چریکها به جای اینکه با خمینی روابط حسنه برقرار کند ، نادم است.

2) حبش امیدوار بود که گروههائی که او از آنها پشتیبانی می کرد بتوانند قدرت را به دست گرفته و یا

ص: 227

لااقل در دوران بعد از شاه نفوذ قابل ملاحظه ای در دست داشته باشند. از آنجایی که این اهداف کاملاً عملی نشده است، او ظاهرا می کوشد نفوذ خود را در صفوف ناراضیان توسعه دهد تا بتواند منافع آن را در صورتی که متفقین دست چپی او موقعیت خود را تحکیم بخشند، به دست آورد.

3) حبش میل داشت تحویل نفت ایران به غرب بر هم بخورد، ولی احتمال نمی رود که اکنون او امکانات خود را در خوزستان برای حمله به تأسیسات نفت به کار برد. او ترجیح می داد که ایران راسا قطع تحویل نفت را ترجیح دهد.

4) معذالک حبش ممکن است متمایل باشد که کمک خود را به ناراضیان خوزستان افزایش دهد در صورتی که این ناراضیان عملیات برجسته ضد دولتی از خود نشان دهند.

5) همواره این خطر وجود دارد. هر چند در حال حاضر ممکن است خطر حاشیه ای باشد، که جبهه خلق برای آزادی فلسطین تصمیم بگیرد امکانات خود را برای انجام عملیات خرابه کارانه به منظور برهم زدن جریان نفت ایران به غرب به کار برد اگر احتمال خطر حملات در ایران زیاد باشد، جبهه خلق برای آزادی فلسطین ممکن است بکوشد تا عمال خود را به طور قاچاقی وارد کشتی کرده تا عملیات خرابه کاری یا کشتی ربایی را در دریا انجام دهند.

ه : سه گروه کوچک رادیکال سازمان آزادیبخش فلسطین علاقه فعالانه ای نسبت به ایران نشان داده اند.

1) جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین گروهی که نزدیکتر از همه به اتحاد شوروی است و به چپگرایان ایران کمک کرده است. این جبهه ظاهرا با حزب توده و با حزب دموکرات کردستان روابط حسنه دارد. جبهه خلق برای آزادی فلسطین به طور تقریب یقینا با چریکها و شاید با مجاهدین تماسهایی دارد.

2) جبهه آزادی بخش عرب و جبهه مبارزه خلق که هر دو آنها به توسط عراق کنترل می شوند و ظاهرا عده معدودی از اعضاء خود را مخفیانه به ایران فرستاده اند، ولی ما درباره دامنه فعالیت آنها اطلاعات کمی در دست داریم.

کتاب چهل و سوم

فلسطین (2)

ص: 228

ص: 229

پیشگفتار

ص: 230

(محرمانه) علیرغم تلاشهای پیگیر و متعدد دولتی جهت مقابله با تروریسم، تروریسم هنوز در صحنه بین المللی باقی مانده است. از نظر آژانس اطلاعات دفاعی، گروههای قابل توجهی هستند که در خارج از حوزه ملی فعالیت کرده، با همتاهای خود در کشورهای دیگر ارتباط برقرار نموده و خطری جدی و بالقوه علیه آمریکا و یا منافع و پرسنل و همپیمانان آن به شمار می روند.

(محرمانه) این گزارش که بخشی از تلاش مداوم در جهت درک تروریسم بین المللی به صورتی که در اروپای غربی، خاورمیانه، آمریکای لاتین و آمریکاست، به این دلیل در دسترس قرار داده می شود تا به عنوان یک مرجع مورد استفاده قرار گیرد.

این گزارش شامل چهار جلد بوده که هر یک مربوط به منطقه ای خاص می باشد و هر شش ماه یک بار انتشار می یابد.

(محرمانه) فلسطین و ایران مناطق مورد مطالعه در این گزارش است. اسامی گروههای مربوطه نیز در آن آورده شده و به شرح آنها نیز پرداخته شده است. پس از یک شرح مختصر پیرامون هر گروه، به ارائه اطلاعات پیرامون عناوین زیر می پردازیم:

اهداف و تمایلات، نیروی تقریبی، رهبران مهم باسوابق بیوگرافیک در صورت امکان، سابقه (شامل تاریخ معاصر، شاخه ها، گروههای مقدم و روابط درونی، فنون و روشهای عملیاتی، سازمان، قرارگاهها و پایگاهها، آموزش، تسلیحات، امورمالی، ارتباطات بین المللی، تحلیل رخدادها و فعالیتهای چشمگیر - چشمگیر از نظر پیشرفت و تأثیر گروه بر تصورات بین المللی - با توضیحاتی پیرامون عملیاتی پیچیده تر.

(محرمانه) محدودیتهای چنین کاری به خودی خود مشهود است. چون گروهها اغلب مخفی هستند،همیشه یک نوع شکاف اطلاعاتی ایجاد می گردد و بعضی جزئیات عملیات درونی و ارتباطهای خارجی ناشناخته می ماند.

(طبقه بندی نشده) از مخاطبین تقاضا می شود که در صورت امکان اطلاعاتی را که می توانند تکمیل کننده و یا تصحیح کننده این گزارش باشند ارسال دارند. سئوالات و اظهار نظرها باید به طور کتبی به آژانس اطلاعاتی دفاعی ارجاع گردد (توجه: DN-2)، واشنگتن دی. سی. 20301.

فلسطینیها الفتح / سازمان سپتامبر سیاه

ص: 231

شرح مختصر (طبقه بندی نشده) نماینده جریان اصلی میانه رو سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، فتح، از ایجاد یک حکومت فلسطینی در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه حمایت می کند. پس از ابتکار صلح سادات در نوامبر 1977 و پس از انتشار چهارچوب صلح کمپ دیوید در سپتامبر 1978، این گروه حالت نظامی تری به خود گرفت و با تعیین سرنوشت ملت فلسطین بدون حضور خود و یا با حضور دیگر گروههای فدایی شبه نظامی مخالفت ورزید.

(سری / در دسترس بیگانگان و همپیمانان قرار داده نشود/ هشدار اطلاعاتی) فتح که حدود 8000 تا 000/10 عضو دارد تقریبا چهار برابر مهمترین سازمان فلسطینی بعدی بوده و نماینده عمده ساف به شمار می رود. دارای هرم سازمانی بسیار پیشرفته ای است که یک کمیته مرکزی بسیار نیرومند در رأس آن قرار دارد و اجلاسهایی با شرکت اعضای چپی و دست راستی تشکیل می دهد. منابع مالی و تسهیلاتی فتح نیز از سایر گروههای فدایی چشمگیرتر است. این سازمان دارای برنامه آموزشی وسیع نظامی و سیاسی است که دربرگیرنده انواع آموزشها از نظامی گرفته تا تکاوری و تروریستی می باشد. نیز فتح به وسیله بعضی از کشورهای عربی عضو پیمان ورشو در زمینه خلبانی هلیکوپتر، جت های جنگنده، عملیات زیرآبی، امنیتی و جاسوسی آموزش می بیند. نیروی آتش فتح، که پیچیده ترین نوع در نهضت مقاومت فلسطین است، از سلاحهای مختلفی برخوردار است که شامل کلاشینکف، نارنجکهای دستی، توپخانه های کششی 155 میلیمتری، موشکهای زمین به هوا و مواد منفجره احتراق شدید می باشد.

گزارشات رسیده در سال 1978 حاکی از آن است که سازمان فتح به زودی صاحب هواپیماهای باری و زیر دریاییهای کوچک خواهد شد.

(محرمانه / در دسترس بیگانگان قرار نگیرد) هیچ واقعه تروریستی بین المللی به نام فتح صورت نگرفته است. در این گونه عملیات، در اوائل سالهای 1970 از عنوان سازمان سپتامبر سیاه استفاده شده بود و از سال 1975 این عنوان دیگر به هیچ وجه مورد استفاده قرار نگرفت. امروزه سازمان فتح بر عملیات درون اسرائیل و سرزمینهای اشغالی متمرکز گردیده است. چون در ماه مارس 1978 حمله اسرائیل به جنوب لبنان، دست فلسطینیها را از شمال لبنان کوتاه کرده بود، سازمان فتح اغلب اوقات به حملات نفوذی خود از طریق دریا دست می یازید. عملیات این سازمان بیشتر به منظور گروگانگیری جهت تعویض، با زندانیان فدایی یا کشتار اسرائیلیها و همکاران آنها بود و میزان کشتار نیز بسیار بالا بوده است. اخیرا، سازمان فتح با تأکید بر «مبارزه مشروع مسلحانه» خود سعی در برهم زدن آرامش زندگی روزمره اسرائیلی داشته است. به این هدف نیز به وسیله بمب گذاریهای کوچک در مکانهای عمومی دست می یابد. این عملیات نیز سبب کشته شدن اسرائیلیها و همکارانشان می گردد.

اهداف و تمایلات (طبقه بندی نشده) سازمان فتح مهمترین و نیرومندترین گروه فدایی در سازمان آزادیبخش فلسطین

ص: 232

(ساف) است. (ساف یک پوشش سیاسی - قانونی است که فعالیتها را هماهنگ کرده، در تضادهای عقیدتی میانجیگری می نماید و به عنوان یک دولت در تبعید «بدون استفاده از این عنوان» عمل می کند.) فتح نماینده موضع میانه رو ساف بوده و سعی بر آن دارد تا یک دولت فلسطینی مستقل در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه ایجاد نماید. لیکن در نوامبر 1977 پس از ابتکار صلح سادات نظامیگری جدید دیگری از سازمان فتح بروز کرد. در ماه دسامبر، این گروه در اجلاس برخورد و مقاومت در تریپولی شرکت جست و سوگند یاد کرد که اسرائیل را نه به رسمیت بشناسد و نه بر سر میز مذاکره با آنها بنشیند و نه از در صلح با آنها درآید. در همان حال یک اعلامیه اتحاد جداگانه فلسطینی سبب آشتی بین سازمان فتح و گروههای رادیکال تر فلسطینی که در زمره ارتدادیون درآمده بودند گردید.

(طبقه بندی نشده) در سال 1978، کمیته مرکزی فتح بیانیه شدیداللحن دیگری انتشار داد که در آن خاطر نشان ساخته بود که «رخدادها ثابت کرده اند ...(که) بدون زور و مبارزه نمی توان به صلحی عادلانه دست یافت. بلکه سرانجام آن تسلیم خواهد بود» و به دنبال انتشار چهارچوب صلح کمپ دیوید، کمیته مرکزی از همه فلسطینیها خواست تا «این خودمختاری پیشنهادی را به این دلیل اشغال صهیونیزم را محترم شمرده است، رد نمایند، و انتخابات در سرزمینهای اشغالی را تحریم کنند. چون نمایندگان انتخابی حافظ منافع امپریالیسم خواهند بود، و هرگونه سازش و معامله با دشمن صهیونیستی را تحت عنوان کمپ دیوید و تحت نفوذ سادات نپذیرند.» (طبقه بندی نشده) در همان حال که سازمان فتح اعراب و فلسطینیان را به اتحاد فرامی خواند، سعی برآن دارد که از سلطه یافتن دولتی عربی و یا گروههای چپگرا بر نهضت مقاومت فلسطین جلوگیری به عمل آورد. ناسیونالیزم بسیار شدید نیز از اصول حاکم بر این نهضت می باشد.

(طبقه بندی نشده) تحت پوشش میانه روی و با استفاده از اسم مستعار سپتامبر سیاه، سازمان فتح به بهره برداری از عملیات تروریستی بین المللی پرداخت. با وجود اینکه این سازمان مسئولیت عملیات انجام شده در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی را به عهده گرفته و به عملیات انتقام جویانه خود در عراق مشغول است، هنوز مسئولیت هیچ یک از عملیات بین المللی در خاک بیگانه را تحت عنوان نام خود قبول نکرده است. از زمان پیدایش کمپ دیوید چند تن از رهبران فتح منافع آمریکا در خاورمیانه را مورد تهدید قرار داده اند، ولی عملاً کاری انجام نداده اند.

نیروی تقریبی (طبقه بندی نشده) 000/8 تا 000/10 نفر (طبقه بندی نشده) سازمان سپتامبر سیاه: در اوج فعالیتهای خود در سال 73-1972 تعداد 300 نفر نیرو داشته است.

رهبران اصلی:

(طبقه بندی نشده) یاسر عرفات (ابوعمار). در سال 1929 در اورشلیم متولد گردید.

(طبقه بندی نشده) عرفات که یکی از اعضای قبیله حسینی و خویشاوند دور مفتی اعظم فقید است در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 شرکت داشت. خانواده او به نوار غزه پناهنده شدند و خود او در

ص: 233

دانشگاه قاهره به تحصیل پرداخت و در همان جا ریاست فدراسیون دانشجویان فلسطینی را به عهده گرفت. رئیس جمهور مصر یعنی ناصر تصمیم گرفت حملات فدائیون را از نوار غزه به داخل خاک اسرائیل تحت کنترل درآورد و به این ترتیب عرفات زندانی گردید. او بعدها آزاد شد و در خدمت ارتش مصر در جنگ سوئز در سال 1956 شرکت جست.

(طبقه بندی نشده) عرفات به کویت رفت و با گروه کوچکی از پناهندگان فلسطینی سازمان فتح را با هسته هایی مخفی در جبهه آزادیبخش ملی الجزایر تأسیس نمود. در سال 1964 وی تمام مشاغل دیگر خود را ترک گفت تا تمام زندگیش را وقف انقلاب فلسطین سازد. وی دارای زندگی شخصی نیست. از زمان آغاز به کار در اول ژانویه 1965 عرفات در طرح و هدایت بسیاری از عملیات چریکی فتح دست داشت. به دلیل نبرد مسلحانه فتح و رهبری وی در این هسته بسیار فعال، عرفات توانست نظارت شدیدی بر سازمان ساف که بسیار ضعیف شده بود در سال 1969 اعمال نماید.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) به خاطر استعداد دیپلماتیک و سیاسیش به عنوان رهبر مقاومت فلسطین، عرفات توانسته است جان سالم به در ببرد. تنها معیار مشخص کننده سیاست خارجی او در قبال دیگر ملل برخورد آنها با انقلاب فلسطین است. وی اساسا فردی است فاقد یک ایدئولوژی و بسیار فرصت طلب که سعی دارد با همه کشورهای عربی چه محافظه کار و چه پیشرو روابط حسنه برقرار سازد، تا از حمایت مالی، اخلاقی، دیپلماتیک و تسلیحاتی آنها جهت پیشبرد انقلاب ملی بهره برد. عرفات که میل دارد بین متحدین عربی خود فرقی قائل نشود، به فعالیتهای مستقلی نیز دست زده است که همردیفان خود را بسیار عصبانی کرده است. عرفات که همیشه سعی دارد کاری انجام دهد که فلسطینیها نیز در مراحل صلح و نتایج آن شرکت داشته باشند و سوریها نیز بر نهضت مقاومت و فعالیتهای او نتوانند تسلط پیدا کنند. مدتها بعد از اینکه دیگر اعضای نهضت و دیگر افراد جهان عرب با لحنی تند با سادات و مصر برخورد می کردند، وی با لحن و عملی حاکی از احتیاط با این موضوع روبرو می شد. وی اعلامیه اتحاد میان فلسطینیها را با این ادعا که وی به عنوان رهبر ساف بالاتر از گروههاست امضا نکرد و این کار وی گویا از لحن تهاجمی اعلامیه علیه تلاشهای سادات سرچشمه می گیرد.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) روابط عرفات با سوریه نیز تابع سیاست واقعی است. در مراحل اولیه جنگ 76-1975 لبنان، که در آن سوریه به حمایت از مسیحیان دست راستی علیه مسلمان دست چپی و متحدین فلسطینی شرکت داشت، این طور به نظر می رسید که عرفات و حافظ اسد رئیس جمهور سوریه دشمنان آشتی ناپذیر باشند. ولی عرفات با تلاش خود نهضت مقاومت را از صحنه برخورد مسیحی / سوری کنار نگهداشت و با سوریه علیه عراق و گروههای مخالف آن متحد گردید. پیوند منافع عرفات و اسد،سبب مداومت تسلط «محافظه کارانه» عرفات بر ساف شده است.

(طبقه بندی نشده) سفر عرفات به همراه رهبر لیبی معمرقذافی به اردن در سپتامبر سال 1978 سبب بروز نارضایتی دیگر گروههای فلسطینی و همکاران فتح گردید که علت این نارضایتی نیز عدم مشورت با این گروهها بوده است. عصبانیت آنها به این جهت بود که درباره ملاقات با شاه حسین، فردی که مسئول اخراج هزاران چریک فلسطینی در سال 71-1970 بود به آنها اطلاعی داده نشده بود. احیای روابط بین فلسطین و اردن که به صورت یک طرفه از جانب عرفات صورت گرفته بود هنوز هم موضوع مورد اختلاف درون فلسطین می باشد.

ص: 234

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) در سال 1978، مانورهای سودجویانه عرفات در چند واقعه بعد از جنگ لبنان، مخالفت شدیدی از طرف رفقای افراطی تر وی بروز داد و باعث شد تا وی از شدیدترین بوته های آزمایش سیاسی موفق بیرون آید. برای اولین بار عرفات دستور داد تا علیه مخالفین درون سلسله مراتب فتح، عملیات نظامی اجرا گردد. در نتیجه، سازمان فتح به یک سری عملیات تروریستی علیه عراق دست زد. چون این کشور از سازمان ژوئن سیاه قنبری النباء که میانه روهای فتح را مورد حمله قم قرار داد و به تحریک چپیهای فتح پرداخته بود، حمایت می کرد. بنابراین عرفات که مهمترین حامی اتحاد بین اعراب و فلسطینیهاست به خاطر محکم کردن سلطه خود در فتح و نهضت کلی فلسطینیها با اعراب و فلسطینیها به مبارزه پرداخت. موضع رهبری که از مدتها پیش به علت مهارتهای سیاسی وی اشغال شده بود به علت پیشدستی او در به کار گرفتن زور علیه مخالفین کوچکتر محفوظ ماند.

(طبقه بندی نشده) در سال 1978 سلسله مراتب تصمیم گیری ساف به وسیله دیگر گروههای فلسطینی که بیشتر خواهان تصمیم گیری به روش همکاری و «دموکراتیک» هستند مورد انتقاد قرار گرفت. با وجود اینکه از عرفات با ذکر نام یاد نشده بود، ولی روشن است که تحمیل روش محافظه کارانه در لبنان و نیز اعمال انضباطی «دیکتاتورمآبانه» او اهداف اصلی مورد انتقاد بوده است. عرفات که خود را تجسم عینی انقلاب فلسطینی می داند، منتقدانی را که مخالفت خود را اعلام می دارند، نادیده می انگارد.

(طبقه بندی نشده) عرفات که دائما در حال سفر است گاهی به نظر می رسد که از سفر به عنوان وسیله فرار از مشکلات درونی فلسطین استفاده می کند. اعلام رسمیت همه جانبه ای که در حمایت از ساف شده است. بیشتر مرهون مهارتهای وی در تلاش و روابط عمومی می باشد. او تاکنون به عنوان سرپرست یک هیئت فلسطینی چندین بار به شوروی سفر کرده است. درآوریل 1977 ، وی برای اولین بار به طور رسمی با برژنف ریاست حزب کمونیست شوروی ملاقات نمود. در ماه مه 1978 عرفات از شوروی به عنوان رهبر فتح دیدار نمود. خلاصه اینکه وی فقط در سال 1978 سه بار به مسکو سفر نمود.

(طبقه بندی نشده) عرفات از تروریسم بین المللی حمایت نمی کند، چون آن را عامل مداخله گر در تلاشهای دیپلماتیک برای پیشبرد آرمان فلسطین می داند. چون شایع شده بود که وی به هنگام کشتاری که توسط سازمان سپتامبر سیاه در خارطوم در مارس 1973 رخ داد در یک پایگاه مخابراتی فتح حضور داشته است، تا مدتی به شهرتش لطماتی وارد شده بود. با این وصف، عرفات اعلام می دارد که عملیات سازمان فتح علیه اسرائیل و مناطق اشغالی بخشی از نبرد مسلحانه مشروع فلسطینی هاست و اخیرا پیشنهاد کرده است که در صورتی که فلسطینیها را وادار به پذیرفتن طرح خودمختاری ساحل غربی و نوار غزه بنمایند، چریکها منافع آمریکا در خاورمیانه را مورد تهاجم قرار خواهند داد. وی به یک نماینده کنگره آمریکا اطمینان داد که ایجاد یک دولت فلسطینی در قلمرو محدود باعث خواهد شد که در استفاده از روشهای خشونت بار جهت توسعه قلمرو خود محدودیتهایی به وجود آورد و علاوه بر این باعث خواهد شد که اسرائیل بی قید و شرط به رسمیت شناخته شود. نظریات عرفات و دیگر همکارانش درباره عملیات احتمالی ملی فلسطینی چندان نیز واضح نیست.

(طبقه بندی نشده) به عنوان رئیس کمیته مرکزی فتح، ریاست کمیته اجرائی ساف، و فرماندهی کل نیروهای انقلاب فلسطین، عرفات نیرومندترین رهبر فلسطینی می باشد.

(طبقه بندی نشده) صلاح خلف (ابوایاد). در سال 1933 در شهر یافا متولد شده است.

ص: 235

(طبقه بندی نشده) خلف در سال 1948 اسرائیل را به قصد نوار غزه ترک نمود. پس از آن به دانشگاه قاهره رفت و با عرفات آشنا شد و به عنوان دستیار وی در فدراسیون دانشجویی فلسطینی به فعالیت پرداخت. خلف از اولین پایه گذاران فتح است و کمکهای شایانی در تشکیل اولین هسته های مخفی آن نموده است. تا سال 1967 در کویت کار می کرد و پس از آن به فعالیت تمام وقت در فتح پرداخت. در سال 1970 خلف در اردن دستگیر شد. لیکن وساطت ناصر، رهبر مصر باعث ممانعت از اعدام وی گردید.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) خلف که معمولاً از او به عنوان دومین شخصیت نیرومند فتح یاد می شود. مطمئنا در رأس سازمان قرار دارد و احتمالاً مهمترین رهبر سازمان سپتامبر سیاه که اکنون در خفا به سر می برد، بوده است. او به این علت که در وطن فرصت مبارزه نبود، حامی تروریسم بین المللی شده بود. نام خلف در رابطه با عملیات سپتامبر 1972 در المپیک مونیخ، توطئه برای سرنگونی شاه حسین اردنی در اکتبر 1974 و تصرف سفارت مصر در مادرید در سپتامبر 1975 برده می شود. هرگاه که یکی از فرماندهان مورد اعتماد خلف سفری داشته باشد شایع می شود که تروریسم بین المللی سازمان سپتامبر سیاه هنوز پایان نیافته است.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) خلف عملیات رباط را مستقلاً به عهده گرفت، چون کمیته مرکزی فتح در طول 6 ماه قبل از آن عملیات وی را فاقد هرگونه نقش در ساف اعلام کرده بود. عرفات به سازمان سپتامبر سیاه دستور داده بود که عملیات خود را در سپتامبر 1974 متوقف سازد. بعضی از دولتهای عربی نیز که به اعتبار چپگرایانه خلف علاقه مند بودند، به قولی اصرار داشته اند که وی این عملیات را ادامه دهد. از طریق انجام عملیات رباط، خلف قصد داشته است ثابت کند که در رابطه با نهضت فلسطینی وی دارای قدرتی بی چون و چرا می باشد. پس از فاش شدن این توطئه و به دنبال آن چند هفته غیبت محتاطانه، خلف دوباره در مرکز ساف با نقشی مهمتر و خطیرتر ظاهر گشت.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) خلف نیز مانند عرفات در روابط خود با دولت های عربی و گروههای فلسطینی مستقل و با انعطاف پذیری عمل می کند. وی اولین شخصیت فلسطینی بود که با رهبر لیبیایی یعنی قذافی تماس برقرار ساخت و چندین بار کمکهای مالی و تسلیحاتی از وی دریافت نمود. پس از کناره گیری از قذافی، احتمالاً خلف با عناصر رهبریت مصر ارتباطهایی برقرار کرده است. پس از آن به اتحاد با سوریه دست زد: وی نقش بسیار مهمی در مذاکرات سوریه و لبنان ایفا کرد و به حمایت از مخالفت سوریه علیه ابتکار (صلح-م) سادات پرداخت و خواستار سرنگونی رئیس جمهوری مصر گردید.

(طبقه بندی نشده) در بهار سال 1978 به هنگام بروز مشاجرات درونی فتح وی رفتار مشابه دیگری نیز بروز داد. اصولاً در ماه آوریل خلف با همکاری با نیروهای سازمان ملل که می خواستند عقب نشینی اسرائیل را سهولت ببخشند، مخالفت ورزید. ظاهرا وی از چپیهای فتح که می خواستند به اسرائیل به هنگام عقب نشینی حمله نمایند، حمایت می کرد. هنگامی که عرفات و دیگر متحدینش با چپیها برخورد قاطع نشان دادند، او نیز به جای مخالفت، به تأیید میانه روهای مسلط پرداخت و مشکلات فتح را به گردن «عراقیهای خرابکار» انداخت و به طور موقت از لبنان خارج شد و پس از خاتمه طوفان دوباره مراجعت نمود.

ص: 236

(طبقه بندی نشده) اخیرا، خلف در لبنان نقش واسطه یا میانجی را ایفا می کرده است: وی برخلاف تمایل رادیکالهای فلسطینی با نخست وزیر لبنان ملاقات نمود و خواستار تشکیل اجلاسی بین نمایندگان ساف و راست گرایان لبنان گردید. خلف اظهار داشت که فلسطینیها و لبنانیها هر دو در این بحران لبنان درگیر هستند و این جنگ نیز به وسیله آمریکا ترتیب داده شده، تا ساف نابود شود.

(طبقه بندی نشده) تمایل خلف به اشاعه افکار و اعمال به طرقی که عرفات «دیپلمات» و یا «سیاستمدار»اصلاً موافق آنها نیست، سبب شده است که عرفات از این وضع کاملاً بهره برداری نماید. در اجلاس تریپولی در سال 1977 خلف بود که به جای عرفات اسناد رسمی سازمان فتح را امضاء کرد و به این وسیله خود را از همکاری با مرتدین مبرا نمود. ولی چون در سازمان فتح خلف نیز دارای پایگاه قدرت مخصوص به خودش می باشد و منابع مالی مخصوص به خود نیز دارد، عرفات سعی دارد به نحوی بر عملیات وی کنترل و نظارت اعمال نماید.

(طبقه بندی نشده) یاداشتهای خلف، به صورت کتابی به نام فلسطینی آواره در فوریه سال 1978 منتشر گردید.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) خلف رئیس دفتر امنیتی متحده و نیز عضو کمیته مرکزی سازمان فتح می باشد.

(طبقه بندی نشده) خلیل ابراهیم الوزیر (ابوجهاد). در سال 1931 یا 1941 در غزه متولد گردیده است.(؟) (سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) وزیر که مردی است کم سروصدا و معمولاً دور از انظار عموم به سر می برد با خواهر عرفات ازدواج کرده است و یکی از مؤسسین اصلی سازمان فتح می باشد. وی آموزشهای نظامی خود را در جمهوری خلق چین دیده است و به عنوان کلنل در ارتش آزادیبخش فلسطین خدمت می کرده است. وی همیشه عضو یکی از هیئت های نمایندگی فتح در سفر به چین بوده و به دیگر کشورهای کمونیستی آسیا نیز سفر کرده است. وزیر در ژوئیه سال 1975 به سرکردگی یک هیأت بسیار نیرومند از طرف ساف به چین سفر کرد تا علاوه بر مستحکم کردن روابط، سلاح و دیگر حمایتهای لازم را از آنجا به دست آورد.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) علاوه بر همبستگی بسیار نزدیک وی با عرفات، وزیر از جهت نقشی که در عملیات و امور نظامی عهده دار است در سازمان فتح دارای اهمیت است. زمانی، وی مسؤل گردآوری سلاح و مواد برای فتح بود. بنابه گزارشات رسیده وی در سالهای 73-1972 رهبر مهم سازمان سپتامبر سیاه بوده است. در حال حاضر، وی عضو کمیته مرکزی فتح و رئیس دفتر امور غربی این سازمان که بر عملیات درون اسرائیل و مناطق اشغالی نظارت دارد بوده و نیز فرمانده العاصفه که شاخه نظامی فتح است می باشد. وزیر شخصا مسئول طراحی و نظارت بر آموزش در مورد عملیات هتل ساووی تل آویو در مارس 1975 و تروریسم در جاده بین تل آویو-حیفا در مارس 1978 بوده است.

(طبقه بندی نشده) وزیر که به عرفات وفادار است ظاهرا از مواضع محافظه کارانه ریاست فتح حمایت کرده و از نیروهای العاصفه جهت سرکوب مخالفین فتح در آوریل 1978 استفاده کرد و مسئول تلاشهایی در به وجود آوردن تسلط راستگرایان فلسطینی در جنوب لبنان در اواخر همان سال می باشد.

(طبقه بندی نشده) در تاریخ دهم اکتبر 1978 یک بمب الکترونیک در کنار جاده ای که وی از طریق

ص: 237

آن در حال سفر بود، منفجر گردید و شیشه جلوی ماشین وی را در هم شکست، ولی وزیر از چنگال مرگ گریخت.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) چون پایگاه قدرت وزیر به عنوان بخشی لاینفک از ساخت سازمان فتح نگریسته می شود، همه او را به عنوان دومین شخصیت نیرومند فتح می شناسند و رقیب بالقوه ای برای خلف به شمار می رود.

سوابق:

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح که در اوائل دهه 1950 توسط تبعید شدگان فلسطینی در کویت تشکیل شد، در سال 1959 وارد صحنه شد و دست به یک سری شبیخونهای کماندویی در اسرائیل در تاریخ اول ژانویه 1965 زد. پس از جنگ شش روزه سال 1967، فتح به سرعت رشد یافته دیگر سازمانهای فدائی را تحت الشعاع قرار داد. در سال 1969 یاسر عرفات رهبر سازمان فتح ریاست ساف را نیز به عهده گرفت.

(طبقه بندی نشده) حملات تلافی جویانان اسرائیل باعث شد تا نبرد 1968 در کرامه درگیر شود که در آنجا فتح به مدت 3 روز با حمایت ارتش اردن با اسرائیل به جنگ پرداخت. لیکن در سال 1970 ، در نتیجه عملیات تروریستی که همیشه در اردن پایان می پذیرفت اردنیها حضور فلسطینیها را خطری علیه رژیم خود به حساب آوردند. در تابستان 1970 (سپتامبر سیاه) و 1971 همه سازمانهای چریکی فلسطینی به زور از اردن اخراج گردیدند و اکثر دفاتر و فعالیتها به لبنان منتقل گردید.

(طبقه بندی نشده) چون انجام عملیات علیه اسرائیل از درون کشورهای عربی مجاور دچار محدودیت روز افزون شده بود، سازمان فتح در نوامبر 1971 توسط سازمان سپتامبر سیاه با به قتل رساندن نخست وزیر اردن به تروریسم بین الملی دست زد.

(طبقه بندی نشده) پس از جنگ خاورمیانه در اکتبر سال 1973 سازمان فتح اهداف خود را قدری سبک و سنگین نمود و اینچنین به نظر می رسید که این سازمان پذیرفته است که دیگر به هیچ وجه امکان ندارد بتوان تمام منطقه فلسطینی مذکور در قرارداد انگلیسی - فلسطینی را با نبرد مسلحانه همان طور که در منشور ملی فلسطین آمده آزاد ساخت. به رهبری سازمان فتح، ساف به صدور یک دستور کار دست سازد و اهداف زمینی محدود خود را بیان داشت و اظهار نمود که مایل است در کنفرانس صلح ژنو حضور به هم رساند. (آن تعداد از گروههای فدائی که طرح 1974 ساف / فتح را قبول نکرده بودند در زمره ارتدادیون درآمدند.) (سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) پس از جنگ نیز عملیات نظامی فتح علیه اسرائیل محدود به عملیات نفوذی از طریق لبنان گردید و لبنان نیز متحمل عملیات تلافی جویانه اسرائیل گردید.

مشاجرات پیشین فلسطینی لبنانی بر سر چنین عملیاتی نیز به وسیله معاهده قاهره در سال 1969 و پروتکل ملکارت در 1973 تخفیف داده شد. هدف این قراردادها نظم بخشیدن به حضور فلسطینیها در لبنان بود، لیکن سبب شد که لبنانیها نیز از طریق بازگذاردن مرزهایشان جهت انجام عملیات کماندویی درگیر شوند. به همین جهت، فلسطینیها نیز مدعی هستند که قرارداد قاهره حق آنها در باقی ماندن در

ص: 238

جنوب لبنان را مشروعیت بخشیده است. در نتیجه مشکلات چند برابر شد چون حضور فلسطینیها در لبنان تعادل نظام سیاسی فرقه ای لبنانیها را به خطر می انداخت و سبب بروز جنگی در آوریل 1975 گردید. سازمان فتح نیز دوشادوش نهضت ملی لبنان (مسلمان، چپی) جنگید،شبه نظامیان این نهضت را مسلح کرده آموزش داد و در بعضی از آنها نیز علاوه بر شرکت در مبارزه به رهبری پرداخت. نیروهای امنیتی فتح فرمانده پادگان بیروت را تحریک کردند تا به «کودتا از طریق تلویزیون» در مارس 1976 دست بزند. در ژوئن 1976 با پیوستن به مسیحیان راستگرا وارد صحنه گردید. فلسطینیها برای حفظ آخرین جبهه ای که هم مرز وطنشان بود جنگیدند.

در اکتبر 1976 ، اجلاس عربی ریاض نقش سوریه را مشروعیت بخشید، ولی مانع از آن شد که سوریه در لبنان و در نهضت فلسطین نقش مسلط را داشته باشد. معذالک فلسطینیها وارد شدند تا به دستورات سوری (عربی) تن در دهند.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / .../...) علیرغم آتش بس و نیروهای بازدارنده عربی در لبنان، گاه و بیگاه حملاتی نیز رخ می داد. گاهی نیز سازمان فتح برای جلوگیری از اعمال تحریک آمیز ارتدادیون و در نتیجه اوج گرفتن جنگ دست به عملیاتی می زد و زمانی دیگر نیز با ارتدادیون در جنگ علیه شاخه صاعقه و نیروهای بازدارنده تحت فرمان سوریه شرکت می جست تا اتحاد و قاطعیت فلسطینیها باقی ماند.

با تداوم جنگ، تضاد بین مسیحیان تحت الحمایه اسرائیل و سوریها و نیروهای بازدارنده یا فلسطینیها بسیار آشکار گشت و عملیات فتح، قابل تمایز از عملیات دیگر نهضتهای مقاومت نگردید.

(طبقه بندی نشده) در ژوئیه سال 1977 قرارداد اشتوره جهت آرام ساختن اوضاع از طریق تعیین مدت زمانی جهت اجرای معاهده قاهره 1969 و تنظیم حضور فلسطینیها برای بار دیگر در لبنان منعقد گردید. این طرح خواستار عقب نشینیفلسطینیها از نقاط غربی و مرکزی جنوب لبنان و ایجاد یک نوار امنیتی در طول مرز اسرائیل گردید. مشروط بر اینکه این نوار به وسیله نیروهای ارتش لبنان پاسدرای شود. ولی تا نوامبر همان سال معلوم شد که قرارداد اشتوره نیز قابلیت کاربرد ندارد. ارتش ناتوان لبنان نمی توانست نقش خود را در جنوب ایفا نماید و فلسطینیها نیز از عقب نشینی کامل و ایجاد یک خلأ در جبهه امتناع می ورزیدند. علاوه بر اینها به علت ابتکارات سادات سوریه نیز از وادار ساختن به همکاری فلسطینیها با توسل به زور خودداری کرد. خشونتهای مرگباری که تا مارس 1978 ادامه داشت، نشانه وجود یک بن بست بود.

(طبقه بندی نشده) ابتکار سادات نیز تأثیراتی بر موضع فلسطینیها در لبنان، وحدت درونی فتح، و روابط فتح با دیگر گروههای فلسطینی و دولتهای عربی به خصوص عراق، بر جای نهاد. در اعتراض به ابتکار صلح سازمان ژوئن سیاه در فوریه 1978 سردبیر الااهرام، یوسف الصیبایه را که دوست صمیمی پرزیدنت سادات مصری بود به قتل رسانده، به گروگانگیری دست زد و هواپیمایی را در نیکوزیا در قبرس ربود.

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح که مایل نبود دیگر مخالفین ابتکارصلح با عملیات خود، گوی سبقت را از وی بربایند، در مارس 1978 در جاده تل آویو - حیفا به یک سری عملیات مبادرت ورزید. به عنوان تلافی نیروهای دفاعی اسرائیل به لبنان هجوم آوردند تا جنوب رودخانه لیطانی را از وجود پایگاههای

ص: 239

چریکی پاک سازند. فلسطینیها نیز که منتظر چنین حمله ای بودند به عقب نشینی منظم مبادرت ورزیده و از نقاط استراتژیک پیشروی اسرائیل را متوقف ساختند. فلسطینیها توانستند نیروهای اسرائیلی را در مدت زمان خیلی بیشتر از آنچه که نیروهای مصری در 1956 و نیروهای مرکب عربی در 1967 توانسته بود متوقف سازند. بنابه گزارشات خسارات فلسطینیها حدود نیمی از آنچه بود که قبلاً پیش بینی شده بود.

به عبارت دیگر فلسطینیها از نظر خودشان پیروز شده بود.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) حمله اسرائیل سبب به وجود آمدن نیروهای میانجیگر سازمان ملل و قرار گرفتن آنها بین مرز اسرائیل و فلسطینیها گردید. عرفات از ساف خواست تا از تلاشهای نیروهای میانجیگر سازمان ملل که عقب نشینی اسرائیل از لبنان را سهولت می بخشید، حمایت نمایند. لیکن فلسطینیها مصرانه اعلام می داشتند که هیچ یک از قطعنامه های سازمان ملل و یا مفاد نیروهای میانجیگر این سازمان قادر به تغییر قرارداد قاهره نمی باشد؛ و بنابراین آنها از حق بازگشت خود به جنوب دست برنخواهند داشت. لیکن فلسطینیها بر سر زمان بازگشت به آنجا با یکدیگر به مخالفت برخواستند. چپگرایان سازمان فتح و گروههای ارتدادیون به عملیات علیه نیروهای اسرائیلی در حال عقب نشینی دست زدند و سعی کردندهمکاری عرفات با نیروهای میانجیگر سازمان ملل را با حمله به نیروهای این سازمان از اعتبار ساقط سازند.

(طبقه بندی نشده) یک هفته قبل از حمله اسرائیل، عرفات سعی کرد علیه مخالفین با تمام قوا اقداماتی انجام دهد. کلنل علی سلیم حمد (ابوسعید) سرکرده گروه ضربتی فتح به نام الثوره (فتح انقلابی) به اتهام تلاش جهت به قتل رساندن عرفات و ربودن یک هواپیمای عربی در 1977 به طور مرموزی به دام افتاد.

ابوسعید در مقایسه با دیگران فقط یک حرکت جزئی در برابر محافظه کاران فتح نشان داده بود.

(طبقه بندی نشده) آتش مخالفتهای شدیدتر هنوز در زیر خاکستر پنهان بود. در جنگ لبنان، به فرماندهان فتح قدرت و اختیارات مستقل در واحدهای نظامی شان اعطا شده بود. یکی از چپگرایان فتح به نام محمد داود عوده (ابوداود) سعی کرد تصمیم عرفات در قبال نیروهای میانجیگر سازمان ملل و جنوب لبنان را نادیده گرفته عملیات را تا آن سوی مرزهای اسرائیل ادامه دهد. وی حدود 120 تن که اکثرشان عضو سازمان ژوئن سیاه بودند را گرد خود جمع کرد و تصمیم گرفت که به اسرائیلیها حمله نماید.

عرفات دستور دستگیری آنها را صادر کرد و مبارزه ای در گرفت. محمد صالح (ابوصالح) و مجید ابوشراره به طور همصدا و صالح خلف به طور ضمنی از داود و متحدش ناجی آلوش اعلام حمایت کردند.

عرفات نیز از طرف خلیل الوزیر و هایل عبدالحمید حمایت شد و وزیر، حمله به افراد داود را فرماندهی نمود. پس از درگیری یک سری عملیات درون گروهی دیپلماتیک و اجلاسهای پشت سر هم فتح، بیانیه سیاسی کمیته مرکزی در سوم ماه می صادر شد و به چشم پوشی از اختلافها ولی مقصر شناختن شبه نظامیان منجر گردید. اکثر دستگیر شدگان آزاد گردیدند.

(طبقه بندی نشده) لیکن عرفات به تلاش خود برای ایجاد نظم و انضباط در سازمان فتح و نهضت مقاومت فلسطین ادامه داد. در ماه می 1978 وی سعی کرد فرماندهان نظامی همپیمان با صالح و خلف را برکنار سازد. با واگذاری مسئولیت تصمیم گیری پیرامون شرایط نظامی در لبنان به وزیر از صدور فرامین نظامی مستقل جلوگیری به عمل آورد. در ماه ژوئن، عرفات دستور تشکیل یک اجلاس انقلابی فوق العاده را صادر کرد که در طی آن دو تن ازفلسطینیها را به جرم خیانت در امور حفاظتی به اعدام محکوم نمودند.

ص: 240

داود این عمل اجلاس را محکوم شمرد و اعلام کرد که آن دو «شهید» از زمره دستگیر شدگان در ماه آوریل بوده اند.

(طبقه بندی نشده) با مشاهده مشاجرات درونی فتح، جبهه ارتدادی و جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین بیانیه ای مشترک صادر کردند و طی آن حمله به نیروهای داود و مقابله های نظامی بین گروههای فلسطینی را به این بهانه که دشمن را دلگرم می سازد، محکوم نمودند. همین گروهها به تصمیمات عرفات در قبال جنوب لبنان اعتراض کرده و پیشنهاد کردند که فرماندهان کل همه گروهها و نمایندگان کمیته مرکزی فتح و دیگر عناصر ناسیونالیست، رهبریت انقلاب فلسطینی را به دست گیرند. ولی عرفات نیزبا یک ضدپیشنهاد مبنی بر اینکه یک ارتش خلقی با فرماندهی مرکزی در لبنان ایجاد شود تا بر اجزاء مختلفه نهضت مقاومت نظم و انضباط حاکم سازد، پیشنهاد آنها را خنثی نمود.

(طبقه بندی نشده) عرفات نه تنها با سازمان فتح و دیگر ارتدادیون فلسطینی، بلکه با رژیمهای حامی آنها چون رژیم عراق نیز برخورد می نمود. پس از 1976 زمانی که عراق به تلاش اجلاس ریاض مبنی بر تحمیل صلح در لبنان اعتراض نمود، وی (عرفات) از بغداد بازدید ننمود. عراقیها هرگونه صلح با اسرائیل را رد می کنند و خواهان ادامه جنگ علیه دولت یهود از لبنان به هر قیمتی که شده می باشند. آنها بخصوص نسبت به کنار آمدن عرفات و حافظ اسد سوری و رژیم رقیب بعثی خود مظنون بودند. در پاییز 1976 عراق با توسل به سازمان ژوئن سیاه دست به یک سری عملیات خرابکارانه علیه سوریه زد. در سال 1978، فرستادگان و دفاتر خارجی ساف / فتح هدف عملیات تروریستی تحت حمایت عراق قرار گرفت و یک سری عملیات با کشتار محافظه کار ساف سعیدحمامی در لندن در ژانویه 1978 آغاز گردید.

سازمان فتح و ساف پیرامون ارتباط عراق با این عملیات سکوت اختیار کردند تا اینکه در ژوئن 1978 ریاست دفتر ساف در کویت نیز به قتل رسید. در ژوئیه، کمیته اجرائی ساف یادداشتی به دولت عراق فرستاد و از آن دولت خواست تا البناء رهبر سازمان ژوئن سیاه را تحویل داده، ایستگاه رادیویی وی را تعطیل نماید. ساف «مایل بود که عراق به جای اینکه پایگاهی برای نابودی انقلاب فلسطین باشد، پایگاهی برای استمرار انقلاب فلسطین باقی بماند».

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح که دچار تنگنا شده بود، در برابر عملیات و کشتار خرابکارانه تحت حمایت عراق آن کشور را با عملیات تلافی جویانه مورد تهدید قرار داد. در ماه ژوئیه و اوت و سازمان فتح یک رشته عملیات تروریستی را علیه عراق در کشورهایی از انگلستان گرفته تا پاکستان به مرحله اجرا گذاشت. و همزمان، این سازمان با چند گروه ارتدادی تحت الحمایه عراق از قبیل جبهه آزادیبخش عربی، جبهه پایداری ملی، و جبهه آزادیبخش فلسطین در لبنان برخوردهای شدیدی نمود. سازمان فتح حتی به دفاترا رتدادیون در لیبی نیز حمله کرد.

(طبقه بندی نشده) سفیر الجزایر در لبنان از طرف رئیس جمهور الجزایر بومدین به وساطت پرداخت.

عرفات موافقت کرد که تمام تبلیغات خود را متوقف ساخته، همه عملیات و حملات تروریستی خود را علیه سازمانهای ارتدادی در لبنان پایان بخشیده و به مذاکره مستقیم بین ساف و عراق تن در دهد. پس از انفجار عظیمی که در اواسط ماه اوت در بیروت در یکی از پایگاههای مشترک فلسطینیها صورت گرفت، نمایندگان فتح و نمایندگان همه دیگر گروههای فدائی به اجلاسهای دوجانبه وارد شدند موافقتنامه کمپ دیوید نیز در ماه سپتامبر آشتی میان آنها را تسریع نمود، چون آنها متوجه شدند که ایجاد یک جبهه

ص: 241

متحد عربی جهت مخالفت با صلح مصر و اسرائیل از هر مسئله و مشاجره دیگر ضروری تر می باشد. در سرتاسر پاییز رهبران فلسطینی جهت اتحاد، با یکدیگر ملاقات نمودند و یک حسن تفاهم میان سوریها، عراقیها و فلسطینیها در نتیجه این گردهماییها ظاهر گشت. تنها صدای اعتراض از طرف جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطینی در رابطه با عمل اردن در ماه نوامبر به عنوان مخالفت شدید، بلند شد.

(طبقه بندی نشده) انتظار می رفت که اجلاس شورای ملی فلسطین در ژانویه 1979 «آغازی برای یک اتحاد پر سروصدا» باشد، ولی بیشتر به صورت تلاشی برای کسب قدرت درآمد. برای اولین بار سازمان فتح در این اجلاس شورای ملی فلسطین شرکت جست و در آن حتی یک گروه دیگر فلسطینی با وی متحد نشد، بقیه که در نتیجه اختلافشان علیه فتح متحد شده بود در ساف نقش مسلط یافته بودند.

رهنمود گروههای ارتدادی، بخصوص جبهه مردمی آزادیبخش فلسطین به کمیته اجرائی هدف اصلی اجلاس شده بود. ولی فتح هر گونه فرمول دوباره سازماندهی را رد کرده، می خواست به جای عضویت گرفتن نمایندگان ارتدادیون که باعث کاهش قدرتش می شد، تعداد نمایندگان خود را در کمیته اجرائی افزایش دهد. گروههای دیگر نیز مصرانه از پذیرش آن انکار می کردند و در پایان، کمیته اجرائی ترکیب قبل از اجلاس شورای ملی فلسطین را که به نفع فتح بود، حفظ نمود. یکی دیگر از نتایج نافع به حال فتح تصاحب منافع مادی از طریق این اجلاسها بود. چون فتح مایل بود که منابع مادی از طریق نهادهای تحت کنترل ساف توزیع گردد. در حالی که دیگران مایل بودند این توزیع براساس ویژگیهای گروهی انجام گردد.

ولی اکنون کمیته اجرائی راهی بین نهادها و سازمانها را اختیار خواهد کرد؛ و سازمان فتح نیز براین کمیته اجرائی تسلط دارد.

(طبقه بندی نشده) شورای ملی فلسطین، بیانیه عرفات به اردن را که از شاه حسین خواسته است که اجلاس بغداد را که در آن ساف به رسمیت شناخته شده و به عنوان تنها نماینده فلسطینها در درون و بیرون از مناطق اشغالی پذیرفته است به دیده احترام بنگرد، مورد تصویب قرار داد. فتح استدلال می کند که گفتگوهای دوجانبه با اردن برای دور نگهداشتن این کشور از قرارداد صلح ضروریست، یعنی دیپلماسی به خاطر دیپلماسی. دیگر گروههای فدائی خواستار نتایج واقعگرایانه تر از قبیل پایگاه، دفاتر و حق عضوگیری در اردن هستند، در حالی که با این نحوه تسلیم آنها معتقدند که فقط از نظر سیاسی چیزهایی به دست خواهند آورد. روابط فلسطینی - اردنی هنوز هم در جوامع فلسطینی، ضد و نقیض است.

(طبقه بندی) به طور کلی، ممکن است فلسطینیها و نیز فتح یک ارزیابی مثبت از اجلاس شورای ملی فلسطین بنمایند. این اجلاس بالاخره سبب شد که گروههای دارای تضاد فلسطینی به تلاشها و مباحثاتی جهت رسیدن به اتحاد دست بزنند. در اواسط فوریه 1979 ، خطر یک صلح خاورمیانه آرامش را به درون فلسطینیها بازگرداند.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) برای سازمان فتح افکار صلح آمیز می تواند، محرک افکار تروریسم بین المللی باشد. در نوامبر 1978 بنابه گزارشات رسیده به سازمان سپتامبر سیاه دستور داده شده بود تا به تجدید حیات هسته های خود در اروپا بپردازد. عدم کفایت اطلاعات موجود، با این وصف مانع از آن است که بتوان درباره میزان خطرات تروریستی از این منبع نتیجه گیری کرد.

ص: 242

فنون و روشهای عملیاتی (محرمانه) اصولاً سازمان فتح سعی دارد عملیات خود را در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی با نفوذ از خشکی و نفوذ فزاینده از طریق دریا متمرکز سازد. مأموریتهای اصلی آنها اغلب گروگانگیری بود تا آنجا را به موقع با فداییانی که در زندانهای اسرائیل به سر می برند معاوضه سازند و کشتار اسرائیلیها نیز شامل این مأموریتها نیز می شود.

حملات دراماتیکی که توسط سازمان فتح در اسرائیل صورت می گیرد، سبب می شود که این سازمان در میان دیگر گروههای چریکی که به خطر شدیدتر درگیری با دشمن در خاک دشمن در مقایسه با حملاتی که در قلمرو بین المللی انجام می شود واقف هستند، موقعیت بسیار مهم خود را حفظ نماید.

معمول تر از همه مأموریتها این است که نفوذ کنندگان و تروریستهای مناطق اشغالی، اعرابی را که به همکاری با اسرائیلیها پرداخته اند، یا مؤسساتی چون تبادل کارگر و وسایط نقلیه ای را که کارگران فلسطینی حمل می کنند و در رابطه با حاکمیت اسرائیل هستند، مورد حمله قرار می دهند. بمب گذاری و حملات موشکی بسیار مورد حمایت قرار می گیرند، در حالی که بمب گذاری در بازارهای شلوغ انجام می شود و هدف حملات موشکی نیز یهودی نشینهای شمال اسرائیل می باشند. در اواخر 1978 تعداد حملات تروریستی علیه یهودی نشینهای اسرائیلی ساحل غربی به شدت فزونی یافت. حتی اگر در اثر این حملات مناطق غیرنظامی نیز مورد اصابت قرار گیرد، سازمان فتح مدعی می شود که اهداف وی تنها مناطق نظامی بوده و می باشد.

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح را مسئول اکثر وقایعی که در اسرائیل و مناطق اشغالی رخ می دهد می دانند و آن را با نام کلی ساف شناسایی می کنند.

(محرمانه) با وجود اینکه چند سال است که سازمان سپتامبر سیاه، کاری انجام نداده است، هنوز هم گزارشاتی مبنی بر آغاز عملیات توسط آنها دریافت می گردد. سازمان سپتامبر سیاه در روزهای اوج عملیات خود بیشتر از کارهای دراماتیک مرکب از فعالیتهای مختلفی چون کشتار، هواپیماربایی، گروگانگیری و خرابکاری حمایت می کرد. در این گونه عملیات مقامات و عمال اسرائیلی در خارج، مراکز تجاری یهودیان، شرکتها و پایگاههای غربی و اردنیهامعمولاً اهداف اصلی را تشکیل می دادند. طرح مأموریتهای سازمان سپتامبر سیاه به دقت ریخته می شد و نیروی انسانی لازم برای انجام این مأموریتها نیز از میان افراد تحصیل کرده ای که معمولاً به چند زبان آشنایی داشته و از سلسله مراتب گروههای چریکی مختلف به شمار می رفتند و یا از میان هواداران آنها برگزیده می شدند. این افراد منتخب آموزشهای ویژه می دیدند و اسناد جعل شده ای دریافت می داشتند و معمولاً از طریق بیروت پس از طی یک مسافرت پیچیده و گمراه کننده به مقصد اعزام می شدند. افراد عملیات سازمان سپتامبر سیاه در بعضی موارد حتی نمی دانسته اند که هدف نهائی آنها کدام است و یا حتی در ابتدای امر واقف نبوده اند که به یک مأموریت انفرادی اعزام گشته اند. فقط به هنگام رسیدن به مقصد درباره طرح موجود توجیه می شده و به آنها اسلحه تحویل داده می شده است.

طبقه بندی نشده ناظران تروریسم اظهار می دارند که مبارزات ضدعراقی سازمان فتح در تابستان 1978 فاقد

ص: 243

پیچیدگی عملیات مربوط به سازمان سپتامبر سیاه بوده است.

سازمان (محرمانه) کمیته مرکزی با یازده عضوی که هر یک وظیفه ای به عهده دارند و عرفات مسئولیتهایی به آنها واگذار می کند، هفته ای یک بار جلساتی تشکیل می دهد و ساخت هرم مانند سازمان فتح را تشکیل داده بر کمیته های منطقه ای موجود در هر یک از اردوگاههای آوارگان فلسطینی نظارت و حاکمیت خویش را اعمال می کند. شورای انقلاب که دارای 120 عضو می باشد، یک هیأت میانجیگر بسیار نیرومند است که کنترل مخارج و نظارت بر کارآیی سازمانهای اداری سازمان فتح را عهده دار می باشد.

شورای عمومی بزرگتر، نوعی پارلمان است که به طور نامنظم اجلاسهایی تشکیل می دهد. هر منطقه دارای یک واحد مربوط به خود است که هیئتهای سیاسی و نظامی و مرکز اطلاعات مخصوص به خود را نیز دارا می باشد. هسته ها در قاعده هرم جای گرفته اند که دربرگیرنده هر آردوی اوارگان فلسطینی، دانشگاههای شامل دانشجویان فلسطینی و کارخانه های دربرگیرنده کارگران فلسطینی می شوند. العاصفه، بازوی نظامی سازمان فتح بود و دربرگیرنده هنگ یرموک که به گردان و گروهان تقسیم بندی می شود و نیز دربرگیرنده نیروهای القسطال و کرامه که به واحدهای عملیاتی تقسیم بندی شده اند می گردد.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) دفتر شماره 17 سازمان امنیتی ویژه عرفات است که مسئولیت آن تأمین امنیت شخصیتهای مهم سازمان فتح می باشد. به عقیده بسیاری، عرفات از دفتر شماره 17 به عنوان یک وسیله جاسوسی درون سازمانی و احتمالاً به عنوان نیروی ضربتی علیه مخالفین سیاسی خود سود می جوید.

(محرمانه) عناصر سازمان سپتامبر سیاه معمولاً تشکیل هسته های پنج نفره را می دادند؛ که چهار نفر آنها مجریان عملیات بوده و نفر پنجم بین هسته های خود با دیگر هسته های سری رابطه ایجاد می کرده است. تنها رهبر سازمان بود که باید رهبران دیگر هسته ها را می شناخت و یا با آنها تماس می گرفت. بسته به شرایط موجود حجم هسته ها گسترش یا کاهش می یافت. در 1974 و 1975 هسته ها و یا تیمهای 15 نفره نیز عملیات را به مرحله اجرا می گذاردند.

قرارگاهها / پایگاهها (طبقه بندی نشده) قرارگاه سازمان فتح در غرب بیروت است. فدائیون آژانسهای مساعدت مالی و کار سازمان ملل اردوگاههای آوارگان واقع در لبنان و سوریه را تحت کنترل قرار داده و از آنها برای ایجاد دفاتر و دادن آموزش استفاده می کند.

(طبقه بندی نشده) منطقه ارغوب که صد میل مربع مساحت داشته و در جنوب لبنان قرار دارد، به عنوان سرزمین فتح مشهور است. هدف اصلی حمله اسرائیل در مارس 1978 این بود که چریکها را از این منطقه و دیگر مناطق مرزی بیرون رانده و به ایجاد یک کمربند ایمنی مرکب از مسیحیان لبنانی در مجاورت مرز اسرائیل مبادرت ورزد. اسرائیلیها موفق شدند مرکز فعالیتهای چریکی را به منطقه ای در شمال بین رودخانه ظهرانی و لیتانی بکشانند. در جنوب رودخانه لیتانی فلسطینیها فقط توانستند یک منطقه پیشین خود را که تایر نام داشت، حفظ نمایند. بندر تایر که به وسیله سازمان فتح کنترل می شود

ص: 244

مهمترین منطقه ای است که فدائیون از طریق آن در لبنان سلاح به دست می آورند.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) سازمان فتح و دیگر شبه نظامیان فلسطینی که در 11 ماه گذشته نتوانسته اند فعالیت چندانی نشان دهند، بیشتر در تلاش بوده اند که برای بار دیگر در جنوب لبنان مستقر شوند. این تلاش با افزایش جمعیت اردوگاههای آوارگان رشیدیه، برج الشمالی، و الباس در اطراف تایر همراه و آغاز شده است. اسرائیلیها اظهار داشته اند که در اردوگاه رشایا الفخار در شرق و اردوگاههای غنا و صدیقین در غرب فعالیتهای چریکی باز هم تجدید شده است. همان طوری که مشاهده می شود فلسطینیها اصرار دارند که مفاد عهدنامه قاهره حق آنها را در دست یافتن به منطقه مرزی تأمین نماید؛ ولی همکاری آنها با نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان سبب شده است که آنها نتوانند به این حق خود دست یابند.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) فعالیتهای اسرائیلیها در مارس 1978 نابودی بسیاری از پایگاههای فلسطینیها و سازمان فتح از قبیل مناطق آموزشی، پایگاههای فرماندهی مغازه ها و دفاتر واقع در دیگر نقاط لبنان را فراهم نیاورد. بلکه احتمالاً موجب تقویت آنها شد تا در آینده به تلافی و جبران شکستهای وارده در جنوب لبنان بپردازند. فلسطینیها در منطقه الدامور و نبطیه فرودگاههای اضطراری و دیگر تسهیلات مربوط به خود را دارا هستند. تسهیلات واقع در این مناطق در برگیرنده قرارگاههای اصلی و محل تمرکز بوده که در آنجا تعداد کارمندان و موشکها در اوائل 1979 افزایش یافته است. در اواخر سال 1978 تغییر مکان توپخانه ها در آرنون و حمدیه افزایش یافته بود.

(محرمانه) احتمالاً نیروهای نظامی سازمان فتح در البدوی، الدلهامیه، برج الشمالی، الساقی، و الطیبه استقرار یافته اند. پایگاهها و تسهیلات دریایی آنها در القاسمیه، العاصیه (همان طور که گزارش شده)، نهر البریه، العقبیه، ادلون و سرافند واقع شده اند.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) از جنگ اکتبر 1973 به این طرف حکومت سوریه گاهی محدودیتهای شدیدی را علیه فعالیتهای فلسطینیها در سوریه اعمال می داشته است. پس از قرارداد متارکه سوری - اسرائیلی سال 1975 در جنگ لبنان و به خاطر برقراری روابط حسنه بین سوریه و اردن در سالهای 77-1976 و به عنوان یک فشار سیاسی قبل از اجلاس شورای ملی فلسطینی در سال 1977 کنترل شدیدتری برقرار گردید. با وجود این محدودیتها سازمان فتح توانسته بود دفاتر، پایگاههای لجستیکی، مناطق آموزشی و محلهای بازپرسی اطلاعاتی خود را در محلهای مورد تأیید دور از خطوط آتش بس و مرز اردن حفظ نماید. گاهی هم بعضی از دفاتر و پایگاههای آموزشی تعطیل می گردید و بعضی از مقامات این سازمان دستگیر می شدند و به افراد کادر سازمان فت اجازه حمل اسلحه داده نمی شد. ولی عملیات سازمان فتح در سوریه هیچ گاه به طور کامل متوقف نگردید.

دفاتر سازمان فتح در دمشق همیشه باز بوده و مدرسه نظامی این سازمان در القوته افسر بیرون می داد.

(محرمانه / غیرقابل انتشار برای ملل بیگانه) پس از ابتکارات سادات محدودیتها علیه فلسطینیهای سوریه کاهش یافت و این روند در سرتاسر سال 1978 ادامه یافت. دپوهای تسلیحاتی و انبارها به سازمان فتح تحویل داده شدند و بنابه گزارش اسرائیلیها دو تا سه پایگاه فلسطینی در جنوب سوریه «مجاورت مرز اردن تشکیل گردید. ایستگاه رادیویی فلسطینیها که در قاهره به حالت تعطیل درآمده بود،

ص: 245

در دمشق جایگاه جدیدی یافت.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) پس از حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1978 سوریه اجازه نفوذ بیشتر به درون اردن را داد و از در میان گذاردن اطلاعات مربوط به عملیات چریکهای فلسطینی با اردن امتناع ورزید. شاه حسین نیز اجازه نمی دهد که فلسطینیها در اردن پایگاههایی برای خود تأسیس نمایند و امنیت نیز در آنجا به طرز بسیار شدیدی حکمفرماست.

(محرمانه) سازمان فتح که از انقلاب ایران حمایت می کند، احتمالاً در سیست زانب/ زین (طبق گزارش) در سوریه و برج الشمالی لبنان به آموزش دادن ایرانیها می پردازد (ارتباط نامعلوم است).

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / وهم پیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی).

موقعیت سازمان فتح در لیبی نیز دستخوش تغییرایت بوده است. در ماه می 1977 زمانی که رژیم لیبی که طرفدار جبهه ارتدادیون است، دو اردوی نظامی را به جبهه ملی آزادی فلسطین منتقل نمود ورق به ضرر سازمان فتح برگشت. سازمان فتح بر دو پایگاه دیگر که یکی از آنها در تریپولی بود و دیگری در نزدیکی بن غازی می باشد، کنترل بسیار شدیدی اعمال نمود.

(محرمانه) به دنبال حمله ای که سازمان فتح به یکی از دفاتر سازمان ژوئن سیاه در تریپولی در ژوئیه 1978 نمود، حکومت لیبی تمام فعالیتهای گروهی مقاومت فلسطینی را در دفتر ساف ادغام نمود که در نتیجه یک پیروزی برای سازمان فتح که کنترل کننده آن دفتر است به حساب آمد و اوضاع سازمان فتح در لیبی نیز دستخوش بهبود گشت.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) سازمان فتح در مناطق اشغالی ساحل غربی و نوار غزه هسته های بسیار فعالی را داراست. بعضی از هسته ای مکشوفه ظاهرا از روشها و سلاحهای بسیار پیچیده استفاده می کرده اند. و بعضی از آنها نیز کارگاهای سلاح سازی دارند.

(سری) بنابه گزارشات رسیده العاصفه ازطریق کویت عملیات مناطق اشغالی را هدایت می کرده است.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) در نوامبر 1978 ظاهرا به سازمان سپتامبر سیاه مسئولیت داده شده که به ایجاد هسته هایی در انگلیس، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، سوئیس و آلمان غربی بپردازد.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه و همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) از اوائل دهه 1970 سازمان سپتامبر سیاه در قبرس پایگاهی داشته است. چند گروه فلسطینی این جزیره را به عنوان یک پایگاه لجستیکی و یک نقطه آغاز عملیات خود علیه اسرائیلیها مورد استفاده قرار می دهند. سازمان فتح بسیار فعال است و از قبرس تجهیزات، سلاح، غذا و نیروهای انسانی به لبنان فرستاده است و طبق گزارشات واصله این سازمان در نیکوزیا، فاماگوستا، لارناکا و لیماسول انبارهای تسلیحاتی دارد.

سازمان فتح سعی دارد جلو فعالیتهای شبیه به فعالیتهای مسیحیان لبنان را در این جزیره بگیرد.

(محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) گزارشاتی که پیرامون وجود مراکز آموزشی فداییان در قبرس رسیده هنوز مورد تأیید واقع نشده اند.

آموزش:

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح برای خرابکاران، آدمکشها و آدم ربایان دوره های آموزشی عمومی

ص: 246

در مورد فنون نظامی، کماندو و آموزشهای ویژه تروریستی ارائه می دهد. آموزش سیاسی نیز در برنامه کار گنجانده شده است. این چهارچوب مرکب از آموزش سیاسی و نظامی به درون اردوگاهها نیز برده می شود تا پسران 10 تا 14 ساله را که اشبال یا شیربچه نامیده می شوند، در برگیرد.

(محرمانه) مهمترین برنامه آموزشی در لبنان انجام می شود. در اینجا کادرهای نظامی به فراگیری ورزیدگی، سازماندهی نظامی، راه رفتن درشب، گماردن محافظ و درگیر شدن، حفر تونلها و گودالها، زندگی در شرایط سخت، آشنایی با سلاحها که شامل استفاده از سلاحهای سنگین و توپخانه نیز می شود، می پردازند. تروریستهای وابسته به خلیل الوزیر ناظر عملیات درون اسرائیلی و درون مناطق اشغالی آموزشهای مربوط به نحوه استفاده از سلاح، شنا، قایقرانی، فراگیری قطب نما و نقشه و نیز نحوه متکی بودن به خود را یاد می گیرند.

(محرمانه) پس از انتشار چهارچوب کمپ دیوید، کمیته مرکزی سازمان فتح تصمیم به آموزش 1000 نفر تکاور ویژه گرفت. گروههای منتخب در نوامبر 1978 جهت دریافت دستورات به خارج فرستاده شدند؛ از این گروهها 20 گروه به شوروی 30 گروه به چین، 30 گروه به کوبا، و 30 گروه به ویتنام فرستاده شدند و بجز 100 گروهی که قرار شد جهت دریافت برنامه ها در الدامور لبنان بمانند بقیه گروهها نیز به الجزایر و عراق روانه گردیدند.

(محرمانه) با وجود اینکه سازمان فتح برای دادن آموزش به گروههای خود تا حدود زیادی به کشورهای دوست متکی است، با این وصف در سال 1973 به ابتیاع دانشکده نظامی مختص خود در دره دمشق پرداخت تا در این رشته نیز کاملاً خودکفا گردد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) یک پایگاه سوری، چند سال قبل پیشنهاد کرد که دوره هایی را در رشته جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیکی و نیز نحوه استفاده از خمپاره، سلاحهای ضد تانک و موشکهای زمین به هوا در اختیار آنها قرار دهد. درباره برنامه های علمی گزارشات دیگری نرسیده است، ولی احتمالاً برنامه های کاملاً نظامی امروزه در دسترس آنها قرار دارد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان آنها / هشدار اطلاعاتی) فداییان در لیبی در زمینه فنون پیاده نظام، مخابرات، نحوه استفاده توپخانه های ضد هوایی، مبارزه تن به تن، نحوه حمل و نقل و فنون مربوط به چتربازی و غواصی آموزش دیده، تعالیم ویژه ای نیز در زمینه چگونگی استفاده از موشکهای سام-7 (استرلا / گریل) دریافت داشته اند. در آوریل 1977 اعضای سازمان فتح هنوز هم در لیبی به دریافت آموزشهایی در زمینه خلبانی و هدایت هلیکوپترها و هواپیماهای جنگنده و عملیات زیر آبی مشغول بوده اند.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) خلبانان سازمان فتح قادر به پرواز با میگ - 17 ، 19 و 21 بوده و با هلیکوپترهای سی - 4 و می 8 نیز قادر به پرواز می باشند.

(طبقه بندی نشده) در بهار سال 1978 نهضت مقاومت فلسطین تعدادی از داوطلبین فارغ التحصیل دانشگاهی را به لیبی فرستاده تا آموزشهای هوایی ببینند. عناصرسازمان فتح چند سال قبل نیز در الجزایر به طی دوره مشابه ای دست زدند.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه - غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) متخصصین روسی نیز

ص: 247

قبل از جنگ لبنان پیشنهاد ارائه آموزش در زمینه سلاحهای دفاع هوایی در چند اردوگاه آوارگان را دادند.

(محرمانه) بسیاری از فرماندهان محلی در لبنان نیز معمولاً به مدت 6 ماه برای دریافت آموزش به شوروی فرستاده می شوند و جای آنها را افرادی که تازه از سفر بازگشته اند، می گیرند. درماه اوت 1978 بنابه گزارشات رسیده 32 خلبان و 60 مهندس تعمیر و نگاهداری دوره های آموزشی خود را در شوروی.

آلمان شرقی و چکسلواکی طی کرده بودند.

(طبقه بندی نشده) دیگر خلبانان فلسطینی نیز در اوگاندا آموزش دیده اند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ماه ژوئیه 1978 بین سازمان ساف و آلمان شرقی یک قرارداد همکاری نظامی و سیاسی همه جانبه منعقد گردید که یکی از شرایط آن آموزش افراد کادر بود.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) کشور یوگسلاوی نیز در سال 1976 قبول کرد که اعضای آن سازمان را جهت طی یک دوره ششماهه خلبانی هلیکوپتر پذیرا گرددد. در ماه ژوئیه همان سال کره شمالی مشغول دادن آموزش فنون چریکی به 180 نفر عضو فداییان در منطقه پیونگ یانگ بود. کشور رومانی نیز که منحصرا با سازمان ساف معامله می کند، قول آموزش در امور اداری را داده است.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) فلسطینیها تحت پوشش دانشجویان دانشگاههای غیر نظامی در پاکستان نیز به گذراندن دوره های عمومی نظامی می پردازند. در پاکستان نیروی هوایی این کشور خلبانان فدائی را آموزش می دهد. در تابستان سال 1978 سازمان فتح 15 دانشجوی دانشکده افسری خود را برای طی دوره های آموزشی در نیروی دریایی به پاکستان فرستاد، تخصص آنها می بایستی دربرگیرنده ناوچه های گشتی کوچک، ناوچه های بزرگتر و ارتباطات دریایی باشد.

(طبقه بندی نشده) تعداد کمتری از خلبانان فلسطینی در کوبا آموزش می بینند. گزارشهایی که درباره استفاده وسیع از آموزش دهندگان کوبایی در لبنان رسیده بود هرگز مورد تأیید قرار نگرفته اند.

(طبقه بندی نشده) منابع اسرائیلی گفته اند که مصر تا اواخر دسامبر 1978 هم به آموزش غواصان سازمان فتح در پایگاه دریایی اسکندریه مشغول بوده است.

تسلیحات (محرمانه / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه) سازمان فتح اصولاً متکی به سلاحهای ساخت شوروی و اروپای شرقی است که عبارتند از: نارنجکهای دستی اف-1 ، کلت اتوماتیک 62/7 میلیمتری توکارف، تفنگهای کلاشینکف 47-آکا، مسلسلهای 62/7 میلیمتری گوریانف، زیو 23 میلیمتری، انواع سلاحهای ضدهوایی، خمپاره اندازهای 60 میلیمتری 81 میلیمتری، 82 میلیمتری، و 120 میلیمتری توپهای 122 میلیمتری، تفنگهای بدون عقب نشینی 73 میلیمتری، موشک اندازهای ضد تانک 35 میلیمتری، 75 میلیمتری، 106 میلیمتری و تفنگهای تک تیرانداز، توپهای کششی 105 ، 122، 130 و 155 میلیمتری، کاتیوشا و موشک اندازهای مرکب 102 میلیمتری، موشک اندازهای سام - 7 و مهمات مربوط به همه آنها.

ص: 248

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بنابه گزارشهای رسیده در فوریه 1978 سازمان فتح از شوروی موشکهای زمین به هوا با برد 5/4، 5/7 و 5/17 کیلومتر را نیز دریافت نموده است. به قولی، سازمان فتح تنها سازمان فلسطینی است که موشک و توپهای هویتزر در اختیار دارد.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) در دسامبر 1978 منابع مورد تأیید قرار نگرفته بیان داشتند که شوروی در حال تحویل دو هواپیمای باری متوسط آنتونوف، مشابه هواپیماهای باری ترانسال سی-160 به سازمان ساف می باشد، تا در پایگاهها در یمن جنوبی جهت آمزوش مورد استفاده قرار گیرند.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) سلاحها از طریق چند کشور عربی به فلسطینیها و سازمان فتح می رسند. تلاش برای ارسال این سلاحها پس از اجلاس وحدت و اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل اصولاً از طریق لیبی و سوریه انجام می گرفت. کشتیهای لیبیایی از طریق قبرس به تایر وارد می شدند و سازمان فتح که دریافت تمام محموله ها را در آنجا تحت کنترل خود داشت سلاحها را دریافت کرده و به دیگر گروههای خود تحویل می داد. سوریه نیز علاوه بر تحویل موشک و تفنگ و مواد منفجره کنترل تحویل سلاحهایی را که از طریق شبه جزیره عربی و عراق برای فلسطینیهای لبنان می رسید نیز به عهده داشت. با وجود اینکه عراق از محدودیتهای ایجاد شده برای عبور سلاحهای توسط سوریه شکوه می کرد، ولی کامیونهای حاوی انواع سلاحهای عراق به لبنان گسیل می شدند.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) کشور لیبی نفربرهای زرهی، لندرور، کامیون، مسلسل و تفنگهای بدون عقب نشینی و مهمات در اختیار این سازمان قرار می دهد. این کشور همچنین یک گیرنده بیسیم بسیار قوی با قرارگاه رادیویی آن را نیز در اختیار سازمان فتح قرار داد. صالح خلف نیز در طول جنگ لبنان محموله مربوط به خود را که عبارت بود از خمپاره مسلسل و مهمات از لیبی دریافت نمود.

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح از طریق کشور لیبی تفنگهای ساخت انگلیس را دریافت نمود و علاوه بر آن این کشور ترتیبی اتخاد نمود تا هفت تیرهای آمریکایی اسمیت و وسون نیز به دست این سازمان برسد. فلسطینیها در سال 1979 منتظر دریافت یک زیردریایی کوچک از لیبی هستند تا در دریای مدیترانه به کار گرفته شود.

(سری/ غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بعضی از توپهای 155 میلی متری سازمان فتح نیز ساخت کشور فرانسه می باشند.

(طبقه بندی نشده) سازمان فتح مدعی است که خود نارنجک انداز ضد تانک آرپی جی 7 را می سازد و به مقدار زیاد از این سلاحها مهمات ضدتانک را در اختیار دارد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) متخصصین لهستانی در ایجاد یک کارخانه تولید سلاح آرپی جی 7 و مهمات آن در اردوگاه برج الشمالی نظارت داشته و به آموزش کارمندان سازمان فتح در ساخت این سلاحها از سال 1977 به مدت یکسال مشغول بوده اند. یکی دیگر از کارخانه های زیرزمینی تولید مهمات و سلاح واقع در اردوگاه رشیدیه قرار بود در سپتامبر 1977 تولید را آغاز نماید. درباره وضع این عملیات گزارش نرسیده است، چون ممکن است در اثر حمله اسرائیل

ص: 249

در ماه مارس 1978 این مناطق نیز از بین رفته باشند.

(طبقه بندی نشده) تفنگهای آمریکایی ام-16 نیز در دست فداییان مشاهده شده است. اسرائیلیها اظهار داشته اند که تروریستهای جاده تل آویو- حیفا از سلاحهای آمریکایی که علامت ارتش عربستان سعودی را داشته و شامل تفنگهای ام-16 ، سلاحهای سبک ضدتانک و مواد منفجره می شده اند استفاده می کرده اند.

(محرمانه) در ژانویه 1978 ، عربستان سعودی 150 دستگاه جیپ تویوتا برای سازمان فتح ارسال داشت. تحویل این سلاحها و وسایل نقلیه از طرف عربستان سعودی نشانگر تغییر در نحوه کمکهای این کشور است که قبلاً فقط شامل حمایتهای مالی و دیپلماتیک می گردد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) در سپتامبر 1973 گزارش گردید که پایگاههای دریایی سازمان فتح حداقل پنج ناوچه سریع السیر را که مسلح به موشک اندازهای زمین به زمین موشکهای 140 میلی متری می باشند در تصرف خود دارد.

(طبقه بندی نشده) تروریستهای سازمان فتح برای رسیدن به سواحل اسرائیل از قایقهای فرانسوی زودیاک استفاده می کرده اند.

(طبقه بندی نشده) تروریستهایی که به عملیاتی در اسرائیل و مناطق اشغالی دست می زنند، معمولاً از کلاشینکف، بازوکا، نارنجک دستی، دستگاههای انفجار، موشک، مین و بمب استفاده می کنند. بعضی از بمبها در هسته های زیرزمینی واقع در مناطق اشغالی ساخته می شود. وسایلی که در اوائل 1979 در ساحل غربی به خصوص در داخل و خارج اورشلیم مورد استفاده قرار گرفت به وسیله یک ماده منفجره بسیار خوب و دارای میزان کارایی بالا به نام سیم تکس از چکسلواکی و یک ماده منفجره پیچیده دیگر به نام PDX که هر دو قویتر از دیگر مواد منفجره مورد استفاده می باشند، ساخته شده بود.

(طبقه بندی نشده) طبق تأیید وزارت خارجه آمریکا کشورهای چین و کره شمالی نیزسلاح در اختیار فداییان قرار می دهند. چینیها در جنگ لبنان و پس از حمله اسرائیل سلاحهای سبک به این سازمان تحویل دادند. منابع طبقه بندی شده خاطر نشان ساختند که چین به دنبال یک قرارداد تسلیحاتی در ژوئیه 1975 ممکن است، موشکهای زمین به زمین با برد 25 کیلومتر را نیز در اختیار ساف قرار دهد.

(طبقه بندی نشده) عربستان سعودی، ابوظبی، کویت و عراق نیز از طریق دمشق غذا و دارو ارسال داشته اند.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) امارات متحده عربی نیز 70 تن دارو، 20 دستگاه وسیله نقلیه نظامی (کامیون) و هفت ماشین (گویا آمبولانس) برای این سازمان فرستاده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در جنگ لبنان کلیسای واتیکان به طرفین مقداری دارو تحویل داد که سازمان فتح از طرف فلسطینیها سهم خود را دریافت نمود.

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) بین سالهای 1970 و 1977 سازمان سپتامبر سیاه از پاسپورتهای جعلی مربوط به 16 ملت بهره برداری نمود. بسیاری از آنها در اواخر 1972 جعل گردیده بود.

با پیدایش دو سند جعلی دیگر در سال 1978 شواهدی مبنی بر توانایی سازمان سپتامبر سیاه در تولید اسناد جعلی مسافرت بدست آمد. بخش اعظم منابع مالی ساف به سازمان فتح اختصاص داده شده است

ص: 250

که این سازمان نیز به نوبه خود آن را میان گروههای عضو ساف توزیع می نماید. سازمان فتح حدود 75 درصد این منبع مالی را در اختیار خود حفظ می نماید.

(طبقه بندی نشده) در سال 1976 بنابه گزارشات رسیده در آمدهای مالی ساف بالغ بر 90 میلیون دلار گردیده بود. قسمت اعظم این پول از طریق دولتهای عربی چه به طور انفرادی و چه به طور مشترک از طریق اتحادیه عربی تأمین می گردید. اتحادیه عربی در سال 1978 یک صندوق هماهنگ شده عربی ایجاد کرد، تا از طریق آن اوضاع ملی، اجتماعی و اقتصادی فلسطینیهای تحت اشغال حمایت شود و از ضمیمه شدن مناطق اشغالی به اسرائیل نیز جلوگیری به عمل آید. برای سالهای 1978 تا 1982 این حمایت مالی بالغ بر 1147 میلیون دلار می شده که قرار است 28/182 میلیون دلار آن در سال 1979 مصرف گردد. سازمان ساف در هیأت حاکمه این صندوق نیز نماینده دارد.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) به هنگام جنگ در لبنان ریاست بانک ملی فلسطین دستور انتقال کمک مالی عظیمی را که از طرف ابوظبی به ساف شده بود به حساب سازمان فتح در یکی از بانکهای سوییس صادر نمود. البته ممکن است این عمل چندان هم غیر عادی نباشد.

(سری / غیر قابل انتشار برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) چند مکانیزم جذب منابع مالی نیز وجود دارد. فلسطینیهایی که در امور دولتی و یا بخشهای خصوصی در کشورهای عربی به خصوص در حوزه خلیج فارس کار می کنند باید عوارضی تحت عنوان «مالیات آزادی» بپردازند. با این وصف همه این دولتها این مالیات سرانه را به این سازمان تحویل نمی دهند. کویت دارای یک رابطه بسیار پیچیده با ساف می باشد و این منابع مالی را از طرف ساف نگاهداری می کند و در مواقع حساس از طریق مصرف آن فشارهایی بر این نهضت وارد می سازد. مقامات کویتی به گمان اینکه فلسطینیها می خواهند دست به اقدامات ضدکویتی بزنند، موقتا به تعلیق کامل این گونه کمکها مبادرت می ورزیده اند. از طرف دیگر، مقامات کویتی تصمیم گرفتند که در گردآوری اعاناتی که از نظر فنی در رابطه با حملات اسرائیل به لبنان جنبه غیر قانونی ممکن است داشته باشد، دخالت ننمایند. در جامعه فلسطینیها آن دست از تجاری که به دفاتر محلی ساف چندان اعتماد ندارند، همیشه ترجیح می دهند که اعانات خود را مستقیما به لبنان منتقل سازند.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) معروف است که دولت دوبی عوارضی را که در حمایت از انقلاب فلسطینی جمع آوری می گردید، برای خود به مصرف می رسانده است. در ماه مارس 1978، دولت امارات متحده عربی مبلغ 000/10 دلار برای ساف فرستاد، ولی به این شرط که در آنجا تظاهراتی برگزار نشود.

(طبقه بندی نشده) عربستان سعودی مهمترین منبع حمایت مالی ساف می باشد. این کشور سالانه مبلغی بالغ بر 40 میلیون دلار استعانت می کند، که ترکیبی از کمکهای ارائه شده از طرف خانواده سلطنتی و 5 درصد مالیاتی است که اعضای ساف مقیم در این پادشاهی باید بپردازند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ماه اوت 1975 عراق شروع به پرداخت ماهانه مبلغ 000/300 دلار به سازمان فتح نمود، تا به این ترتیب به عملیات ضدنفوذی سوری در لبنان دست زده باشند. ولی به نظر نمی رسد که سازمان فتح در مرافعه تابستان 1978

ص: 251

از سوی عراق کمکی دریافت کرده باشد. ولی تلاشهایی که در جهت آشتی دادن این دو صورت گرفت ممکن است، سرازیر شدن دوباره کمکهای ارائه شده از سوی عراق را نیز سبب شده باشد.

(طبقه بندی) دفاتر سازمان ساف، که گاهی به صورت جبهه هایی برای عملیات تروریستی در می آید و فرستادگان سازمان فتح نیروی انسانی لازم برای آن عملیات را تشکیل می دهند نیز، به وسیله اتحادیه عرب و نیز به وسیله دولتهای میزبان آنها حمایت مالی می شود.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) منابع مالی مورد نیاز مربوط به عملیات سازمان سپتامبر سیاه و حملات سازمان فتح به داخل اسرائیل به وسیله سازمان فتح تأمین می گردد که آن نیز به نوبه خود پولهایی را دریافت می کند، که به طور مؤکد به عملیات تروریستی اختصاص داده شده است. لیبی در زمره این گونه اعانه دهندگان در می آید، ولی این کشور دردادن اعانات خود ثابت قدم نیست. در نوامبر 1976 به دنبال اعلام نارضایتی لیبی از روش سازمان فتح که در آن برای پایان بخشیدن جنگ درلبنان به سیاستهای اجلاس ریاض متکی است، مقداری از کمکهای لیبی به این سازمان ساف نیز قطع گردید. لیبی در فوریه 1977 یک میلیون دلار به سازمان ساف کمک کرد، منتهی مشروط بر اینکه این پول توسط سازمان فتح و یا هر سازمان دیگری که تحت سلطه فتح قرار دارد مورد استفاده واقع نشود. در ژوئن 1977 ، لیبی کمکهای معمول خود به ساف را از سر گرفت.

(طبقه بندی نشده) مشهود است که لیبی در ژوئن 1978 به سازمان فتح، حزب آزادیبخش فلسطین و فرماندهی کل حزب آزادیبخش فلسطین پیشنهاد کرد که حاضر است 40 میلیون دلار کمک نماید تا آنها دست به عملیات مسلحانه در سرزمینهای اشغالی بزنند. و بنابه گزارشات رسیده این کشور گفته است که حاضر است منبع مالی مورد نیاز برای معاملات تسلیحاتی فلسطینیها و آلمان شرقی را نیز تأمین نماید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) موسسه الشهداء سازمان فتح (بنیاد شهید) برای اینکه بتواند به خانواده های آن دسته از فداییان که در عملیات کشته شده اند کمکهای مالی بنماید به سرمایه گذاریهای انتفاعی مبادرت می ورزد، این مؤسسه چند صنعت کوچک را در لبنان اداره می کند و در زمینه کشاورزی نیز در چند کشور آفریقایی سرمایه گذاری کرده است. در سالهای 79-1977 طرحهای زیادی جهت توسعه این تلاشها ارائه گردید.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) در اواسط سال 1978 یک منبع مورد تأیید واقع نشده سرمایه گذاریهای سازمان فتح را در زمینه و محلهای زیر تشریح نمود: مزارع گندم و سبزیجات در سوریه؛ مزارع سبزیجات در لبنان؛ باغهای میوه و خرما و کارخانه کنسروسازی در عراق؛ مزارع سبزیجات در الجزایر به مزارع تولید موز و تنباکو و سهام در یک کارخانه تنباکوسازی، چند دامداری و یک کارخانه کنسرو گوشت سازی در سودان؛ گندم زارها و چند مزرعه سبزیجات درسومالی و موریتانی؛ باغهای میوه و سبزیجات در لیبی مزارع سبزیجات در کشور چاد، کارخانه های سلاح سازی، مزارع سبزیجات، دامداریها و کارخانه های چوب بری در اوگاندا؛ مزارع سبزیجات در تونس و مراکش و تصاحب قسمتی ازسهام یک کارخانه ساردین سازی در مراکش.

(طبقه بندی نشده) دانشجویان کشورهای خاورمیانه ای که در آمریکا مشغول به تحصیل هستند بین سالهای 1971 . 1976 حدود 5 میلیون دلار از طریق بیمه های مشروع جمع آوری کرده، آن را به سازان ساف و دیگر گروههای ناسیونالیستی تحویل دادند.

ص: 252

(طبقه بندی نشده) به روایتی، هدف اصلی قاچاق مواد مخدر از لبنان شمالی به اروپای غربی از طریق بلغارستان تأمین منابع مورد نیاز مالی ساف بوده است. (محرمانه) چند گروه بین المللی نیز به ساف کمک می کنند.

روابط بین المللی:

علاوه بر روابطی که از نظر قرارگاهها، پایگاهها، تسلیحاتی، آموزشی و مالی بین این سازمان و دولتهای خارجی و بیگانگان که در بالا متذکر شدیم وجود دارد، سازمان فتح و ساف روابط بین المللی بسیار وسیعتر و پیچیده تر نیز دارند.

(طبقه بندی نشده) ساف که به وسیله 100 ملت و چند سازمان بین المللی به عنوان نماینده بر حق خلق فلسطین به رسمیت شناخته شده، از نظر فیزیکی به نحوی در 61 کشور نمایندگی داشته، حق نظارت در مجمع عمومی سازمان ملل را دارد ودر شورای اقتصادی آسیای غربی سازمان ملل که یک کمیته فرعی یونسکو می باشد و دیگر ارگانهای و آژانسهای مخصوص سازمان ملل عضو دائمی می باشد. ساف همیشه نمایندگانی را به کنفرانسهای بین المللی جهت مأموریتهای حسن نیت و جلب کمکها ارسال می دارد. و سازمان فتح به عنوان مهمترین و متنفذترین عضو ساف که بخش اعظم نیروی انسانی دیپلماتیک را نیز در اختیار دارد از این گونه روابط بدون شک بهره های فراوانی می برد.

(طبقه بندی نشده) دفاتر سازمان فتح در کشورهای عربی در زمینه ایجاد ارتباط با رهبران داخلی دولت، احزاب سیاسی، گروههای مخالف و آشوبگران از امتیازات دیپلماتیک خاصی برخوردار می باشد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) در کویت سازمان فتح از طریق خانواده خالد و هانی الحسن دو تن از رهبران مهم سازمان فتح دسترسی و نفوذ زیادی که گاهی خالی از اشکال نیز نمی باشد به خانواده سلطنتی دارد. از جنگ لبنان به این طرف و درگیری یکی از بخشهای سازمان فتح در ژوئن 1976 در فعالیتهای ضد رژیمی و دستگیری چند عضو سازمان فتح در ارتباط با بمب گذاریها، همه گروههای فلسطینی در کویت مورد سوءظن و تردید واقع شده اند، نحوه استفاده این دولت از اهرم مالی در بالا شرح داده شده بود.

(محرمانه) بنابه روایتی، قطر برای اعضای ساف پاسپورت یا گذرنامه صادر کرده است. بعضی از آنها نیز با دردست داشتن گذرنامه های کشور جمهوری عربی یمن به سفر مبادرت می نمایند.

(طبقه بندی نشده) پس از کشته شدن رؤسای جمهوری کشورهای جمهوری عربی یمن و کشور جمهوری دمکراتیک خلق یمن سخنگویان سازمان فتح نسبت به قطع روابط با جمهوری دموکراتیک خلق یمن توسط اتحادیه عربی، دست به اعتراض زدند.

(سری) در اوائل سالهای 1970 نیز شایع شده بود که چریکهای ایرانی نیز به سازمان فتح و سپتامبر سیاه در زمینه فراهم آوردن برنامه سفرها، اسناد جعلی و به دست آوردن سلاح کمک کرده بودند تا آنها نیز در عوض به ایشان آموزش بدهند.

(طبقه بندی نشده) در اوایل سال 1968 ، آیت اللّه روح اللّه خمینی رهبر انقلابی مذهبی ایران نیزحمایت خود از سازمان فتح را اعلام کرده بود و چند مقاله نوشت که در آن اسلام را به انقلاب فلسطین ربط داده بود.

(سری/ غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) پس از ورود آیت اللّه به فرانسه در اکتبر 1978 ساف نیز به ایجاد روابط بسیار نزدیک با ایشان پرداخت. پس از پیشرفت دگرگونیهای ایران، خمینی از شبکه ساف واقع در منطقه خلیج فارس برای ایجاد ارتباط با ایرانیانی که در آن منطقه اقامت داشتند پرداخت، تا از آن طریق کمک مالی مورد نیاز برای نهضت خود را فراهم آورد.

(طبقه بندی نشده) خمینی قبل از مراجعه به ایران قول داد که اجازه خواهد داد که ساف در تهران دفتری باز نماید و دیگر اینکه وعده داد که او از تشکیل یک کشور فلسطینی مستقل نیز حمایت خواهد کرد.

ص: 253

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) پس از مراجعت خمینی به ایران، سازمان ساف نقش یک واسطه را بین او و چند کشور عربی ایفا می نمود.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) عرفات نیروهای فلسطینی را به ایران فرستاد تا آیت اللّه را در برخورد با گروههای عصیانگر سرسخت یاری دهند.

(طبقه بندی نشده) در سال 1978، چاپخانه های سازمان ساف در بیروت به چاپ انتشارات حزب توده ایران (کمونیست) پرداخت.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) در نوامبر 1978 گزارشهای رسیده حاکی از آن بود که کارگران تونسی در لیبی پس از طی دوره های آموزشی برای جنگ در کنار فلسطینیها به لبنان فرستاده می شدند. قذافی سعی دارد هسته مرکزی جبهه آزادیبخش تونس را از همین افراد بسازد.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ازاء دریافت جواز تأسیس یکی از دفاتر ساف در نیکوزیا، سازمان فتح موافقت کرد که قبرسیهای یونانی را در زمینه فنون تروریستی آموزش دهد. اعضای واسوس لیساریوس از اتحادیه دموکراتیک واحد مرکزی (EDEK) که یک حزب سیاسی سوسیالیستی بود و مأموریت آنها تشکیل گروههای مسلح در قبرس در سال 1975 بود، آموزشهای نظامی خود را در سازمان ساف دیده بودند. لیساریوس هنوز هم نزدیکترین حامی (همکار؟) سازمان فتح / ساف در قبرس می باشد.

(محرمانه) در سال 1971 و 1972 سازمان فتح دانشجویان رادیکال ترکیه ای را آموزش داد که آنها بعدها در خط مقدم گروههای چپی خشونت گرا در ترکیه وارد عمل شدند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) سازمان فتح سلاح نیز در اختیار ارتش آزادیبخش خلق ترکیه و احتمالاً در اختیار فدراسیون جوانان انقلابی ترکیه قرار می داده است.

(محرمانه) بنابه روایتی، اعضای ارتش جمهوریخواه مشروط ایرلند نیز در سال 1978 در اردوگاههای فلسطینی آموزش می دیده اند. در سال 1977 اعضای جمهوریخواه ایرلند از سازمان فتح سلاحهای پیچیده ساخت شوروی، دریافت کرده بودند و سخنگویان فلسطینی اعلام داشتند، که انقلاب ایرلند را شبیه انقلاب خودشان می دانند.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در تابستان سال 1978 سازمان فتح در لبنان اردویی را ایجاد کرد تا از طریق آن بتواند از کشورهای سوئد، نروژ، هلند، آلمان غربی، فرانسه و ایتالیا جلب کمک نماید.

(محرمانه) دو بخش وابسته به سازمان فتح یعنی اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطینی و اتحادیه

ص: 254

عمومی کارگران فلسطینی شعبه های بسیار وسیعی در آلمان غربی دارند که به عنوان انجمن دانشجویان عرب، کارگران عرب اشتوتکارت، گیسن، فرانکفورت، کارلسروهه یا بن، و غیره عمل می نمایند. با کمکهای مالی که از طریق سفارتهای عربی واقع در بن دریافت می دارند، گروههای دانشجویی به تبلیغات و ایجاد تظاهرات وسیع دست می زنند. اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطینی در ایتالیا، انگلستان، یونان و فرانسه نیز شعبه هایی دارند. یکی از هسته های بسیار قوی سازمان فتح دراشتوتکارت فعالیت می کند.

گروههایی چون فدراسیون جوانان فلسطینی، کارگران، دانشجویان و مراجعت کنندگان به انجام فعالیت در میان مهاجرنشینان آلمان غربی می پردازند.

(محرمانه) رادیکالهای آلمان غربی به حمایت اخلاقی و مادی از نهضت مقاومت فلسطینی می پردازند و چند گروه تروریستی آلمان غربی از نظر عملیات ارتباطهایی با چند گروه فلسطینی و نیز سازمان فتح دارند. چپگرایان آلمان غربی به همراه اتحادیه عمومی دانشجویان فلسطینی و اتحادیه عمومی کارگران فلسطینی علیه تظاهراتی که پس از کشتار مونیخ برگزار شده بود، به مبارزه پرداختند. اتحادیه ضد امپریالیسم با ساف بی ارتباط نیست و اتحادیه کمیته کشورهای کمونیستی خاور نزدیک آلمان غربی نیز از نظر مالی به ساف کمکهایی نموده است. نهضت دوم ژوئن از سازمان فتح در زمینه آن دسته از کشورهای عربی که پس از آدم ربایی فوریه 1975 در برلن غربی حاضر به دادن پناهندگی به آنها شده بودند، اطلاعاتی دریافت نمود. یکی از اعضای پیشین حزب کمونیست آلمان / مارکسیست - لنینستی که با سازمان فتح در ارتباط بوده است، در ماه می 1976 پس از انفجار بمبی که در فرودگاه بن گوریون تل آویو به همراه داشت، به قتل رسید.

(محرمانه) اعضای سازمان تروریستی اسپانیایی مائوئیستی، جبهه ضدفاشیستی و انقلاب وطنی، به انجام تظاهرات به طرفداری از فلسطینیها در آلمان غربی مبادرت ورزیدند.

(سری) کمیته صلح و عدالت در خاورمیانه که کمیته بلژیکی فلسطینی نیز عضو آن می باشد، که نهضت صلح طلب تحت کنترل کمونیستهاست که برای فلسطینیها نیز یک سکو ایجاد کرده است. سازمان اتحاد با انقلاب فلسطینی و خلق عرب در بلژیک نیز طرفدار ساف می باشد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) دفتر ساف در سوئد از فدراسیون اتحادیه تجاری سوئد نیز حمایت مالی دریافت می نماید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) دفتر ساف در رم محل اصلی دریافت اسناد تروریستی در اروپا می باشد.

(محرمانه) نهضت دانشجویان ایتالیایی و نیروی کارگران (پرتواوپرایو) نیز با ساف در سوئیس و آلمان شرقی ارتباطهایی داشته اند.

(سری) سازمان فتح به دادن آموزش و کمک به جبهه آزادیبخش ملی چاد (فورلینات) نیز می پردازد.

(طبقه بندی نشده) در اواسط سال 1978 کمیته اجرائی سازمان فتح به روایتی تصمیم گرفت علیه زوال تدریجی موضع سازمانهای آزادیبخش اریتره وارد عمل شده آنها را متحد و هماهنگ سازد. در ژوئیه 1978 محمد صالح به جمهوری دموکراتیک خلق یمن فرستاده شد، تا به بحث پیرامون طرقی که یک سازمان متحد اریتره ای می تواند به مذاکره با اتیوپی مبادرت ورزد، بپردازد.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) در تابستان سال 1977 فلسطینیها آنقدر اسلحه در

ص: 255

اختیار داشتند که می توانستند آنها را به مقدار زیاد و همزمان با سوریه به جبهه آزادیبخش اریتره و نیروهای آزادیبخش خلقی بفروشند.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) سازمان فتح با سومالی نیز روابط بسیار صمیمانه ای برقرار کرده است و حدود 800 نفر از کارگران فلسطینی را برای کار به آنجا روانه نموده است. فعالیتهای دیگری از قبیل سرمایه گذاری تجاری و کشاورزی در افریقا نیزقابل توجه می باشند.

(طبقه بندی نشده) کشوراوگاندا نیز 27 پاسپورت اوگاندایی برای فلسطینیها و نیز یکی از تروریستهای معروف سازمان فتح صادر نموده است.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در آوریل 1978 نیروهای نظامی ساف از لیبی به اوگاندا فرستاده شدند، تا امنیت داخلی را به نفع عیدی امین برقرار سازند.

ولی معلوم نیست که در آنجا چقدر مانده بودند. روابط آموزشی اوگاندا با این سازمان نیز در بالا ذکرشده بود.

(طبقه بندی نشده) عرفات در سال1978 یک قرارداد همکاری نظامی با ابعاد نامعلوم را با فیدل کاسترو رئیس جمهور کوبا منعقد ساخت.

(طبقه بندی نشده) فلسطینیها به مونتونروهای آرژانتینی سلاح و آموزش می دهند و در عوض فورمول یک ماده منفجره پلاستیکی جدید را دریافت کرده اند. رئیس نظامی مونتونرو، مندیزابل، در ژوئن 1978 به لبنان سفر کرد و با خلیل الوزیر همتای خود ملاقات و پیرامون همکاری با فتح به بررسی پرداخت. در سپتامبر 1978 نیز یک بار دیگر به دعوت ساف همین سفر را انجام داد و با وزیر به گفتگو پرداخت. در آمریکای لاتین تماسهای بین ساف و مونتونروها در مکزیکوسیتی انجام می گرفت.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بنابه گزارشهای رسیده جونتاهای مسلط بر انقلاب آرژانتین با سازمان فتح ارتباط دارند.

(طبقه بندی نشده) در سال 1965، جمهوری خلق چین مهمترین حامی نهضت ناسیونالیستی فلسطینی ها گردید. روابط بین چین و سازمان فتح هنوز هم دوستانه بوده و بعضی از آنها در رابطه با آموزش و سلاح قبلاً تشریح شده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ژوئن 1977 یکی از اعضاء گروه آزادیبخش انقلاب تامیل در لندن با ساف پیرامون در اختیار قراردادن سلاح به این گروه توسط نمایندگان ساف در کلمبو و سریلانکا به بحث و تبادل نظر پرداخت. بنابه روایتی سازمان ساف در ژوئن 1976 تعهد کرده بود که در زمینه مالی، آموزشی و تسلیحاتی به رادیکالهای تامیل کمکهایی بنماید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) جامعه فلوتینگ کریستانتموم ژاپنی که یک گروه دست راستی است که از سال 1972 با ساف ارتباط برقرار کرده، کمک مالی نیز نموده است.

جامعه فرهنگی عرب - ژاپن، جامعه دوستی فلسطین - ژاپن، حزب کمونیست ژاپن و کمیته وحدت آن با خلق فلسطین، مرکز حمایت از خلق فلسطین و جامعه تبادل افکار ژاپن و عرب از مهمترین گروههای چپگرا هستند که از نظر تبلیغاتی، ایجاد وحدت، در زمینه مادی و مواد دارویی به ساف یاری می دهند.بعضی از گروههای ارتش سرخ ژاپن نیز در زمره حمایت کنندگان این سازمان درآمده اند.

ص: 256

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) در ژوئن 1973 گزارشاتی مبنی بر وجود مشاورین ویت کنگ در اردوگاههای سازمان فتح در لبنان و سوریه دریافت گردید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) واحدهای سری فتح که مرکب از شش تا هشت عضو می باشند در الجزیره، مصر، هند، ایتالیا، پاکستان، یوگسلاوی و احتمالاً در گواتمالا به فعالیت مشغول هستند.

(محرمانه) روابطی که بین این سازمان و شوروی، اروپای شرقی، کوبا و جمهوری خلق چین وجود دارد و در بخشهای قبل نیز درباره آنها صحبت به میان آورده شده بود، به طرز بسیار پیچیده ای با رخدادهای سیاسی بین المللی پیوند دارد، و سبب پیدایش و تکامل سیاستهای فلسطینی و شرایط نظامی موجود شده است. جالب توجه است که سازمان فتح توانسته است، روابط بسیار چشمگیری را با دو کشور شوروی و چین برقرار سازد.

(طبقه بندی نشده)نماینده ساف درشوروی به عضویت کمیته وحدت خلق آفریقا آسیا درآمده است.

در مسکو از طرف سازمان فتح یک نماینده مستقل وجود ندارد، ولی رهبریت این سازمان سفرهای مکرری را به آنجا انجام می دهد.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) تا سال 1975 وقایع مربوط به سازمان فتح و سازمان سپتامبر سیاه در چند کشور غیر خاورمیانه ای به خصوص اروپایی به این ترتیب بود، که در آنها تروریستها اغلب سلاحهای سبکی از قبیل تفنگ، سلاح سبک دستی، نارنجک دستی به همراه داشتند. درسال 73 - 1972 چند عمل متهورانه و دراماتیک شامل هواپیما ربایی، آدم ربایی، و کشتار صورت گرفت. به موازات اسرائیلیها و منافع آنها منافع غیر اسرائیلی و افراد غیر اسرائیلی نیز هدف این حملات واقع می گردیدند. هدف اصلی این عملیات آزادی همکاران تروریستی بود که در زندانهای اروپایی به سر می بردند و دست یابی به اهداف سیاسی نیز گاهی منظور این عملیات عنوان می گردید. چند واقعه سبب شد که تروریستها بتوانند به چند کشور عربی پناهنده شوند، وقایع دیگر نیز با کشته و یا زخمی شدن تروریستها توسط ضد تروریستهای غیر متخصص پایان یافت.

(طبقه بندی نشده) با فرا رسیدن مارس 1975 وقایعی که طرح آنها به وسیله خلیل الویزر ریخته می شد سبب مسلط شدن سازمان فتح بر سازمان سپتامبر سیاه گردید. هدف این طرحها در درون اسرائیل واقع شده بود، و تروریستها از طریق دریا به داخل اسرائیل نفوذ می کردند. سلاحهای بسیار پیچیده ای از قبیل بازوکا و خمپاره انداز و نیز مواد منفجره بسیار قوی در این عملیات به کار گرفته می شد. کسانی که به این عملیات می پرداختند، سعی داشتند بیشترین تعداد غیر نظامیان اسرائیلی را کشته و یا بیشترین تعداد تروریستها را از زندانهای اسرائیلی آزاد سازند. پاسخهای ضد تروریستی ویژه نیز بسیار شدید بود.

عملیات تروریستی سازمان فتح که در حوزه بین المللی در تابستان 1978 به مرحله اجرا در آمد، به طور مختص به هدفهای دولتی عراق می پرداخت.

ص: 257

فعالیتهای ویژه:

(طبقه بندی نشده) در حالی که جزئیات وقایع گروگانگیری، متناوب و آنها که در عنوان مطبوعات منعکس می گردد، می تواند در بالا بردن چشمداشتهای فعالیتهای تروریستی و ایجاد طرحهای ضدتروریستی مؤثر افتد، ولی امروزه سازمان فتح دیگر مانند گذشته، حامی چنین فعالیتهایی نمی باشد.

تأکید خود سازمان فتح بر «حمله مسلحانه مشروع» علیه دشمن در قلمرو تحت اشغال دشمن می باشد.

روند کلی این وقایع بر ایجاد اختلال در زندگی روزمره اسرائیلیها و کشتار اسرائیلیها متمرکز است. وقایع دیگری چون بمب گزاریهای ناچیز، که به دفعات رخ داده و دارای اهمیت چندانی نیز نمی باشند، هسته اصلی تروریسم فلسطینی را تشکیل می دهد. این نحوه «جنگ» با افزایش رخدادهای صلح ساز که فلسطینیها را از تصمیم گیری پیرامون سرنوشت خودشان مستثنی می سازد. افزایش و انگیزه می یابد. با مبادرت به تروریسم فداییان سعی دارند یا خودشان را وارد روند ایجاد صلح نمایند و یا اینکه آن را نابود سازند.

ژانویه 1965 - (طبقه بندی نشده) یک ایستگاه پمپ آب اسرائیلی را که به روایتی جهت منحرف ساختن آب رودخانه اردن ایجاد شده بود، منفجر ساختند. (سازمان فتح) نوامبر 1971 - (طبقه بندی نشده) نخست وزیر اردن وصفی الطال را در قاهره به قتل رساندند.

(سازمان سپتامبر سیاه) دسامبر 1971 - (طبقه بندی نشده) سعی شد تا سفیر اردن در لندن نیز به قتل برسد. (سازمان سپتامبر سیاه) فوریه 1972 - (طبقه بندی نشده) پنج فرد اردنی را در آلمان غربی به قتل رساندند.

- (طبقه بندی نشده) یک کارخانه در هامبورگ آلمان غربی مورد حمله واقع گردید و یکی از تأسیسات گاز طبیعی در همان شهر منفجر گردید.

- (طبقه بندی نشده) یکی از مناطق صنعتی در هلند هدف تخریب واقع گردید. (سازمان سپتامبر سیاه) مه 1972 - (طبقه بندی نشده) یکی از هواپیماهای ال عال را که از طریق بروکسل به تل آویو می رفت ربودند و آن را وادار به فرود اجباری در تل آویو نمودند. چهار تروریست مسلح به نارنجک و سلاحهای دستی سبک 101 نفر را گروگان گرفتند. آنها خواستار آزادی 317 فلسطینی از زندانهای اسرائیل و اجازه ورود به مصر برای آنها شدند. مذاکراتی انجام شد، مدت زمانی که در ابتدا به وسیله تروریستها تعیین شده بود تمدید گردید. حدود 23 ساعت پس از فرود هواپیما، حدود 12 نفر چترباز نیروی دفاعی اسرائیل به هواپیما حمله ور شده× تروریستها را شگفت زده کردند. دو تن از تروریستها کشته، یک تن زخمی و دو تن دیگر دستگیر شدند. یکی از گروگانها کشته شد و چهارتن دیگر زخمی شدند. (سازمان سپتامبر سیا) اوت 1972 - (طبقه بندی نشده) ترمینال نفتی ترانس - آلپاین در تریست را تخریب نمودند. (سازمان سپتامبر سیاه) سپتامبر 1972 - (طبقه بندی نشده) به کشتار و ربودن دسته جمعی ورزشکاران اسرائیل در المپیک مونیخ مبادرت ورزیدند. به این ترتیب که در سپیده دم هشت تروریست مسلح به تفنگهای اتوماتیک و نارنجکهای دستی محوطه مخصوص اسرائیلی ها را در دهکده المپیک اشغال کرده، دو تن از اسرائیلیها را

ص: 258

کشته و 9 نفر دیگر را گروگان گرفتند. تروریستها خواستار آزادی 200 فلسطینی از زندانهای فلسطینی و خروج امن آنها از کشور شدند. مذاکرات آغاز گردید، مقامات آلمان امتیازی ندادند، فقط اعلام کردند که حاضرند یک اتوبوس و چند هلیکوپتر برای بردن تروریستها و گروگانهایشان به فرودگان فورستن فلدبروگ بفرستند، تا از آنجاآنها به مصر فرستاده شوند. این حادثه در ساعت 3 صبح روز دوم زمانی که پلیس محلی مونیخ تحت حمایت چند نظامی به تروریستها حمله کردند، خاتمه یافت. تک تیراندازها از نقاط استراتژیک مبادرت به تیراندازی کردند ولی علیه هلیکوپترهایی که تروریستها و گروگانهایشان را حمل می کرد، هیچ تلاشی انجام نشد. در این اثنا یکی از هلیکوپترها وسیله تروریستها منفجر شد و در نتیجه همه گروگانهای آن نیز کشته شدند. 5 تن از تروریستها کشته، و سه تن از آنان زخمی و دستگیر شدند. یکی از اعضاء مهاجم آلمانی کشته و یک تن دیگر زخمی گردید.

- (طبقه بندی نشده) مسئولیت ارسال یک نامه حاوی بمب را که منجر به قتل یک دیپلمات اسرائیلی در لندن شد به عهده گرفتند. (سازمان سپتامبر سیاه) اکتبر 1972 - (طبقه بندی نشده) یک هواپیمای جت لوفت هانزا ربوده شد و اعلام شد که هواپیما با 20 سرنشین آن منفجر خواهد گردید، مگر اینکه تروریستهای متهم به کشتار مونیخ آزاد گردند. دولت آلمان غربی با آزادی زندانیان موافقت نمود و تروریستها نیز به هواپیما اجازه فرود در مونیخ را دادند.

حضور تعداد زیادی از افراد پلیس در فرودگاه تروریستها را از این کار منصرف کرد و آنها در عوض به طرف زاگرب در یوگسلاوی پرواز کردند. زمانی که آزادی زندانیان توسط دولت آلمان غربی تأیید گردید، تروریستها و گروگانهایشان به طرف لیبی به پرواز درآمدند، گروگانها نیز سالم آزاد گردیدند. (سازمان سپتامبر سیاه) دسامبر 1972 - (طبقه بندی نشده) سفارت اسرائیل در بانکوک را اشغال کرده، شش گروگان گرفتند چهار تروریست مسلح به سلاحهای دستی سبک خواستار آزادی 36 فلسطینی از زندانهای اسرائیل شدند و مدت زمانی را نیز برای انجام آن تعیین کردند. سفیر مصر و مقامات تایلندی از آنها خواستند که گروگانها را تهدید به مرگ ننمایند و آنها هم در عوض قول دادند که به آنها اجازه دهند به مصر بروند. روز بعد تروریستها و گروگانها به فرودگاه منتقل گردیند. گروگانها آزاد شدند و تروریستها به همراه سفیر مصر و دو تن از مقامات تایلندی به طرف مصر پرواز کردند. ولی اسرائیل هیچ یک از زندانیان را آزاد ننمود.

(سازمان سپتامبر سیاه) ماه مارس 1973 - (طبقه بندی نشده) سفارت عربستان سعودی در خارطوم را اشغال کرده 5 دیپلمات را گروگان گرفتند. تروریستها خواستار آزادی تروریستها و جانیانی که در زندانهای اردن، آلمان غربی، اسرائیل و آمریکا بودند و نیز سرهان سرهان شخص متهم به قتل رابرت کندی شدند. روز بعد پس از رد خواسته هایشان آنها هم یک دیپلمات بلژیکی و دو دیپلمات آمریکایی را به قتل رساندند. آنها یک دیپلمات سعودی و یک دیپلمات اردنی را تا 2 روز بعد گروگان گرفتند و سپس آنها را آزاد ساختند.

(سازمان سپتامبر سیاه) ژوئیه 1973 - (طبقه بندی نشده) احتمالاً در قتل یک وابسته نظامی اسرائیل در واشنگتن دی - سی دست داشته اند (سازمان سپتامبر سیاه) ژوئن 1974 - (طبقه بندی نشده) یک خانواده اسرائیلی را در نهاریه اسرائیل به قتل رساندند. سه

ص: 259

تروریست مسلح به نارنجک و سلاحهای سبک دستی آپارتمان آنها را اشغال کرده، خانواده چهار نفره را به گروگان گرفته، سپس آنها را به قتل رسانده اند. قبل از حمله نظامیان اسرائیل به ساختمان و کشته شدن سه تن از تروریستها هیچ تقاضایی نشده بود. یکی از اعضاء نیروهای اسرائیلی کشته و 5 نفر از آنها زخمی شدند. (سازمان فتح) اکتبر 1974 - (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) طرح کشتار اجلاس اعراب در رباط ریخته شد، ولی این توطئه خنثی گردید (سازمان سپتامبر سیاه) مارس 1975 - 0طبقه بندی نشده) به انجام آدم ربایی، حمله و بمب گذاری در هتل ساووی تل آویو مبادرت ورزیده شد. هشت تروریست با دو قایق پلاستیکی به وسیله یک کشتی در 25 میلی تل آویو به آب انداخته شد. تروریستها که لباس نظامیان اسرائیلی را به تن داشتند در ساحل به وجودشان پی برده شد و یکی از سربازان درحال استراحت اسرائیلی یکی از قایقها را منفجر کرد و کشته شد. تروریستها به خشکی گام نهادند و به مردمی که در حال خروج از سینما بودند، شلیک کردند. در هتل ساووی 10 نفر را گروگان گرفتند.

تقاضاهای آنها عبارت بود از: یک هواپیمای سازمان ملل آنها و گروگانها را به دمشق ببرد، میانجیگری وسیله فرانسویها، یونانیها و یا سفرای واتیکان، آزادی اسقف کاپوچی و دیگر اینکه سفیر فرانسه آنها را همراهی نماید. پلیس اسرائیل اطراف هتل را محاصره کرد منطقه را ممنوع الورود اعلام نمودند، ولی تروریستها که مسلح به مواد منفجره و نارنجک دستی و سلاحهای سبک دستی بودند و از پشت بامها به سوی آنها تیراندازی می کردند، اجازه نزدیک شدن را به آنها نمی دادند. صدها سرباز اسرائیلی دست به کار شدند و 6 ساعت پس از آغاز این حمله یک واحد به ساختمان حمله برد. پس از اندکی تیراندازی تروریستها انفجاری به راه انداختند. هفت تن از تروریستها سه تن از گروگانها و سه تن از سربازان اسرائیلی کشته شدند. بسیاری نیز مجروح گردیدند، یکی از تروریستها نیز به اسارت گرفته شد.

(سازمان فتح) سپتامبر 1975 - (طبقه بندی نشده) سفارت مصر در مادرید را اشغال کردند. چهار تروریست سفیر، کنسول، وابسته مطبوعاتی و شش تن از کارمندان اسپانیایی سفارت را گروگان گرفتند. گروگانهای اسپانیایی فورا آزاد گردیند، ولی سه تن مصری را گروگان نگاه داشتند. تروریستها تهدید کردند که اگر مصر موافقتنامه آتش بس صحرای سینا را نادیده بگیرد، آنها گروگانها را به قتل خواهند رساند. آنها به خصوص از مصر خواستند که هیچ گونه سندی را امضاء ننماید. و از آن دسته مقاماتی که در مذاکرات ژنو شرکت جسته بودند، خواستند که با صدور یک بیانیه عمومی این موافقتنامه را خیانتی به مصریها و خلق عرب قلمداد نمایند و دیگر اینکه مصر سریعا اجلاس ژنو را ترک گوید. تروریستها اعلام کردند که در مدخلهای ورودی و پنجره های سفارت مواد منفجره کار گذاشته، و خودشان نیز مسلح به مواد منفجره و چاقو می باشند. سفرای الجزیره، عراق، کویت و اردن مذاکراتی را آغاز نمودند. صبح روز بعد، تروریستها و گروگانهایشان به همراه سفرای عراق و الجزیره با نظارت پلیس به فرودگاه برده شدند. یک هواپیما آنها را به الجزیره برد و گروگانها نیز در آنجا آزاد شدند. (سازمان سپتامبر سیاه) ژوئن 1976 - (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان / غیرهم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) گروه جوانان سازمان فتح در مشق اقدام به بمب گذاریهای متعدد کردند. (سازمان فتح)

ص: 260

نوامبر 1977 - (طبقه بندی نشده) چند موشک شلیک گردید و به دنبال آن در نهاریه اسرائیل یک نفر کشته و 5 نفر زخمی گردیدند. (سازمان فتح) فوریه 1978 - (طبقه بندی نشده) یکی از افراد برجسته ساحل غربی را به اتهام همکاری با اسرائیلیها در رامله به قتل رسانیدند. (ساف) - (طبقه بندی نشده) در یکی از اتوبوسهای مملو از مسافر در اورشلیم اقدام به بمب گذاری کردند و در نتیجه آن 2 نفر کشته و 46 نفر زخمی شدند. (ساف) مارس 1978 - (طبقه بندی نشده) به یک حمله دسته جمعی به جاده تل آویو - حیفا مبادرت ورزیدند. سیزده تروریست که از طریق یک کشتی باری یونانی با استفاده از دو قایق لاستیکی وارد یکی از بنادر ماهیگیری لبنان شده بودند، از آنجا حمله خود را آغاز کردند. به هنگام حرکت یکی از قایقها واژگون شد و دو تن از تروریستها غرق شدند. در ساحل آنها یک زن آمریکایی را دستگیر کرده و درباره موقعیت خود از او سؤالاتی نمودند و سپس او را به قتل رسانیدند. در شاهراه آنها به طرف چند وسیله نقلیه تیراندازی کردند و یکی از تاکسیها را متوقف کرده، راننده آن را به قتل رساندند و به اتوبوسی نیز تیراندازی کردند که آن هم با یک اتوبوس دیگر برخورد نمود. مسافرین را در یک اتوبوس گردآوردند. اکنون آنها روی هم رفته صد گروگان در اختیار داشتند. تروریستها به سلاحهایی از قبیل کلاشینکف، ام-16، آر پی جی، خمپاره انداز ساخت چکسلواکی نارنجک و مواد منفجره مسلح بودند. آنها برگه هایی به همراه داشتند که در آنها خواستار آزادی اعراب زندانی از زندانهای اسرائیل شده بودند. منظور اصلی آنها تصرف یک هتل در تل آویو و سپس مذاکره با سفرای انگلیس و رومانی و مقامات سازمان ملل بود، تا به این ترتیب بتوانند یک هواپیما و 5 تن از رفقایشان را که در زندان بسر می بردند، بدست بیاورند. با نزدیک شدن اتوبوس حاوی گروگانها به تل آویو تروریستها بر روی یک جیپ پلیس که سعی داشت جاده را مسدود نماید، آتش گشودند. چند قدم دورتر دو واگن پلیس توانسته بودند، جاده را کاملاً مسدود نمایند.

با کاهش سرعت اتوبوس پلیس مرزی به طرف چرخهای اتوبوس تیراندازی نمود. در یک نبرد ده دقیقه ای نارنجک یکی از فلسطینیها منفجر گردید. خسارات وارده عبارت بودند از: 34 اسرائیلی کشته، 80 نفر زخمی (یک پلیس کشته و 9 نفر زخمی شدند)، 9 تن از تروریستها کشته و 2 تن از آنها دستگیر شدند.

آوریل 1978 - (طبقه بندی نشده) به وسیله یک بمب اتوبوس حامل داوطلبان کیبوتز آلمان غربی را که به سیاحت مشغول بودند، منفجر ساختند، که منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن پنج نفر دیگر گردید.

ژوئن 1978 - (طبقه بندی نشده) به وسیله یک خمپاره انداز 81 میلی متری یک اتوبوس را به انفجار کشیدند که منجر به کشته شدن 5 نفر (شامل یک آمریکایی) و زخمی شدن بیست نفر در اورشلیم شد.

(الفتح) (طبقه بندی نشده) به حمله به یک مجتمع مسکونی اسرائیلی مبادرت ورزیدند. در این حمله چهار تروریست از رود اردن گذشته، پس از پاره کردن سیم خاردار اطراف محوطه با تفنگ و نارنجک به محافظین روستا حمله ور شدند.

(طبقه بندی نشده) بمبی را در بازار مهانه یهودا واقع در غرب اورشلیم منفجر ساختند، که منجربه

ص: 261

کشته شدن دو نفر و زخمی شدن 37 نفر گردید. این واقعه مصادف با سفر ماندیل معاون رئیس جمهور بود.

(فتح) ژوئیه 1978 - (طبقه بندی نشده) با پرتاب یک نارنجک به طرف ماشین حامل سفیر عراق در لندن اقدام به قتل وی نمودند. اما سفیر در آن هنگام در آن ماشین نبود، ولی دو نفر از عابرین زخمی شدند. (فتح) (محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) حمله به سفارت عراق در پاریس. دو تروریست وارد سفارت شدند. به محض مواجهه با محافظین سفارت، آنها مسلسل دستی و هفت تیر خود را بیرون کشیده به طرف یکی از محافظین که می خواست، آنها را خلع سلاح نماید تیراندازی کردند. پس از اینکه یکی از عراقیها فرار کرد تا پلیس را در جریان بگذارد، یکی از تروریستها نیز پا به فرار گذاشت. تروریست دیگر در سفارت ماند و پس از انفجار یک نارنجک دستی پنج نفر را گروگان گرفت. او تقاضای یک هواپیما کرد تا بتواند به لندن بگریزد، در ضمن تقاضای آزادی یکی از زنان را که در این رابطه با آنها همکاری کرده بود نمود. تروریست را متقاعد کردند که خود را به پلیس فرانسه تسلیم نماید. هنگامی که این گروه به طرف ماشین پلیس در حرکت بود، محافظ سفارت عراق به روی آنها آتش گشود: یک بازرس پلیس فرانسه کشته و دو پلیس دیگر زخمی شدند، تروریست زخمی شد، یکی از محافظین عراق کشته و دیگری زخمی شد. (فتح) اوت 1978 - (طبقه بندی نشده) حمله به کنسولگری عراق در کراچی. دو مرد مسلح در حالی که سوار بر موتور سیکلت بودند، سعی کردند به دنبال ماشین سرکنسول وارد محوطه کنسولگری بشوند. یکی از محافظین در محل درب ورودی مانع آنها شد، یکی از آنها محافظ را که توانسته بود با سرنیزه یکی از تروریستها را بکشد، به قتل رساند. یکی از دستیاران اداری که در ماشین کنسول بود مجروح گردید.

(طبقه بندی نشده) به انفجار بمبی حاوی میخ و ساچمه های بلبرینگ در بازار کارمل در تل آویو مبادرت ورزیده موجب کشته شدن یک نفر و زخمی شدن 48 نفر گردیدند (ساف و جبهه آزادیبخش خلق فلسطین مسئولیت این انفجار را به عهده گرفتند).

سپتامبر 1978 - (محرمانه) به ارسال نامه های حاوی بمب به نمایندگی های دیپلماتیک عراق در بن، لندن و واشنگتن مبادرت ورزیدند، لیکن هیچ کدام از آنها منفجر نگردید.

سپتامبر 1978 - (طبقه بندی نشده) تلاش برای منفجر ساختن قایقی که 42 موشک 122 میلی متری را در ساحل ایالت در خود حمل می نمود کردند. قایقی که 9 تروریست و مهمات آنها را در خود داشت به دستورات ناوگشتی اسرائیلی در خلیج عقبه حدود 100 کیلومتری جنوب ایالات وقعی ننهاده، توقف نکردند. اسرائیلیها بر روی آنها آتش گشودند که منجر به منفجر شدن قایق گردید. در این واقعه دو تن از تروریستها کشته شدند، هفت نفر اسیر شدند که در میان آنها سه نفر نیز زخمی شده بودند. نوامبر 1978 - (طبقه بندی نشده) اتوبوس حامل توریستها و اسرائیلیها را که بین جریکو و اورشلیم در ساحل غربی در رفت و آمد بود، منفجر کردند که منجر به کشته شدن 4 نفر و مجروح شدن 40 نفر دیگر شد. این واقعه به مناسبت سالگرد سفر سادات به اورشلیم رخ داد.

ژانویه 1979 - (طبقه بندی نشده) بمبی را در پایین شهر نتانیا منفجر ساختند که منجر به کشته شدن دو نفر و زخمی شدن 51 نفر که در میان آنها یک توریست انگلیسی نیز وجود داشت، گردید.

الصاعقه

ص: 262

الصاعقه که به وسیله بعث سوریه به وجود آمده است در نهضت مقاومت فلسطین دارای اهداف و تمایلاتی است که با منافع ملی سوریه سازگار است. الصاعقه بجز مشارکت در برخورد سوریه و فلسطینیها در لبنان درسال 1976 به طرفداری از سوریه، همیشه نمایانگر یک جریان محافظه کارانه در سازمان آزادیبخش فلسطین بوده است. هدف الصاعقه ایجاد یک کشور فلسطینی در غرب رود اردن و نوار غزه است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان و همپیمانان) صاعقه با 2500 عضو خود که نیمی از آنها از اعضاء نیروهای مسلح سوریه می باشند، دومین گروه فدائی بزرگ به حساب می آید. سازمان منشعب آن قابل تطابق با سازمان ارتش سوریه می باشد، آنها به وسیله ارتش سوریه و معلمین آنها و مستشاران شوروی آموزش می بینند. سلاحها عبارتند از: سلاحهای روسی و سلاحهای پمان ورشو و نوع سوریه ای و در برگیرنده موشکهای سام-7 و سلاحهای ضد هوایی و ضد تانک می باشند.

(طبقه بندی نشده) صاعقه به خاطر روابطش با سوریه به انجام عملیات در اسرائیل و مناطق اشغالی دست نزده است.

تنها عملیات تروریستی بین المللی آن برای جلوگیری از مهاجرت یهودیان شوروی انجام گردید و در اروپای غربی به وقوع پیوست.

اهداف و گرایشها:

(طبقه بندی نشده) این سازمان نقش اسب تروا را برای مانورهای سوریه در نهضت فلسطینی ایفا می نماید. اهداف صاعقه همیشه مطابق اهداف سوریه بوده است. بنابراین با آشنایی در زمینه سیاست سوریه می توان به اهداف و تمایلات صاعقه نیز پی برد. صاعقه و سوریه باحرکت ساف در پذیرفتن یک کشور فلسطینی در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه و شرکت آن در کنفرانس ژنو موافق بودند. صاعقه از حملات سوریه به خاک لبنان حمایت کرد و به همین دلیل خود را از بسیاری دیگر از گروههای فلسطینی جدا ساخت. آشتی زمانی بین آنها انجام شد که همگی با ابتکار صلح سادات مخالفت ورزیده، رهبران صاعقه از ارتش مصر خواستند که رئیس جمهور خود را سرنگون کرده یا به قتل رسانند. توافقی که بین سوریه و عراق پدید آمد به بهبود روابط بین صاعقه و گروه فدایی تحت الحمایه عراق به خصوص جبهه آزادیبخش عربی منجر گردید.

نیروی تقریبی:

(طبقه بندی نشده) 000/25 نفر رهبر اصلی:

ظهیر محسن. حدودا در سال 1936 در تولکوام متولد گردید. (محرمانه) محسن در سنین نوجوانی به حزب بعث پیوست و هنگام ممنوع اعلام شدن حزب بعث درسال 1957، محسن نیز به وسیله مقامات اردنی دستگیر شد. بعدها در یکی از مدارس قطر به تدریس پرداخت، ولی او را به بهانه فعالیتهای سیاسی

ص: 263

غیرقانونی اخراج نمودند. محسن تا سال 1967 در کویت به سر برد و پس از آن به دمشق رفته در سیاستهای حزب بعث به عنوان حامی صالح جدید فعالیت نشان داد.

(محرمانه) محسن به محض تشکیل صاعقه در 1967 بدان پیوست و در سال 1968 رهبر نیروهای صاعقه در لبنان و معاون ریاست شورای ملی فلسطین گردید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) پس از کودتای اسد در سال 1971، محسن سریعا با رهبر جدید ارتباط برقرار کرده کنترل کامل صاعقه را به دست گرفت.

(محرمانه) در سال 1971، او به عضویت کمیته اجرائی ساف درآمد و فرماندهی دپارتمان نظامی را در سال 1971 به عهده گرفت.

(محرمانه) محسن در رابطه با مسائل فلسطین و مسائل خاورمیانه کاملاً مطیع اوامر سوریه است. این رابطه سبب شد که وی به عنوان بازیچه سیاستهای سوریه در لبنان معروف گردد. ولی به خاطر این طرز رفتار همه گروههای فدائی و رهبران آنها (استثناء جبهه آزادیبخش خلق فلسطین و احمد جبرئیل) از او متنفر گشتند. پس از ابتکار صلح سادات، محسن با بسیاری از این رهبران از قبیل عرفات آشتی نمود.

سوابق:

(محرمانه) صاعقه در سال 1966 در نهمین کنگره حزب بعث سوریه به وجود آمد، و به دستور سوریه وارد خاک لبنان گردید تا حضور خود را در آنجا نشان دهد. مهمتر از همه اینکه پس از جنگ 1967 صاعقه عملیات خود علیه اسرائیل را در اواخر سال 1969 آغاز کرد.

(طبقه بندی نشده) در تمام طول جنگ لبنان صاعقه به طرفداری از سوریه پرداخت. و به خاطر همین سیاست بود که از دیگر گروههای فدائی به خصوص گروههای ارتدادی منزوی گردید و برخورد میان آنها تا اوائل سال 1978 ادامه داشت. اولین مرحله آشتی پذیری بین صاعقه و دیگر گروههای فلسطینی پس از قرارداد اشتورا در ژوئیه 1977 صورت گرفت که طبق آن صاعقه به مشارکت در گشتها با سازمان فتح با از یاد بردن خصومتهای دیرین پرداخت. در ماه مه 1978 ظهیر محسن - به همراه دیگر گروههای اتدادی از قبیل جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین با تصمیم گیری «یک جانبه» ساف به مخالفت برخواست و به این ترتیب به جریان اصلی مخالفت در درون فلسطین پیوست.

(طبقه بندی نشده) صاعقه اجلاس شورای ملی فلسطین در ژانویه سال 1979 را مورد ستایش قرار داده از همه اجزاب و طرفین خواست که به گفتگوهای دموکراتیک خود ادامه دهند. این گروه نسبت به آینده اتحاد بین سوریه و عراق و نیز بین تمام کشورهایی که از گروههای فدائی حمایت می کنند، خوش بین است.

تاکتیکها و روشهای عملیاتی:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بنا به گزارشهای رسیده پس از انعقاد قرارداد عدم تجاوز بین اردن و سوریه در ژانویه 1976 صاعقه به عملیات خود در درون اردن خاتمه داده عملیات تروریستی را انجام نخواهد داد. حملات تکاورانه آن علیه اسرائیل و دیگر مناطق اشغالی از اهمیت خاصی برخوردار نیست.

ص: 264

به این گروه اجازه انجام هر گونه عملیاتی در خاورمیانه و اروپای غربی داده شده بود و احتمالاً طرحهای این عملیات نیز به وسیله رکن 2 ارتش سوریه ریخته می شد. عملیات نفرت انگیز صاعقه علیه مهاجران یهودی روسیه و طرحهایی از این قبیل را تحت عنوان «سازمان سری» انجام می دادند.

سازمان:

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) صاعقه دارای نوعی فرماندهی نظامی بوده. شاخه های اداری، امنیتی، امور فنی، امور تسلیحاتی و عملیات مخصوص به خود را نیز داراست. اقداماتی در نوامبر 1976 در زمینه دوباره سازمان دهی انجام گرفت که هدف آن محکمتر کردن روابط این گروه با حزب بعث سوریه بوده است.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) نظارت بر این گروه از طرف رکن 2 ارتش سوریه انجام می گردد. و تقریبا 50 درصد افراد سلسله مراتب فرماندهی و 75 درصد افسران، عضو نیروهای ارتش سوریه می باشند.

قرارگاهها و پایگاهها:

(طبقه بندی نشده) صاعقه که در دمشق و بیروت قرارگاههایی مستقر کرده، در اردوگاههای آوارگان لبنانی نیز پایگاههایی دارد، ولی تمرکز نیروهای آن در بیروت و تریپولی می باشد.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) پس از اینکه صاعقه به طور موقت در نتیجه یک برخورد نامناسب بین سوریه و فلسطینیها از بعضی از مناطق لبنان اخراج گشت، دوباره توانست خود را در آنجا مستقر سازد. در اوائل ماه مارس، برای دومین بار وارد اردوگاههای آوارگان طایر شد و دفاتر خود را آنجا بازگشایی نمود. در همان حال بخشهای نیرومند صاعقه را در نزدیکی بنت جبیل و رأس مارون مستقر گردانید. با حمله اسرائیل در اواسط مارس، صاعقه مرکز فرماندهی و نیروهای خود را به شهر نبطیه که تا مدتها یک منطقه تدارکاتی مهم بود، منتقل کرد و پس ازآن مقداری از نیروها نیز به سمت زیفتا در جنوب شرقی نبطیه رفتند.

(محرمانه ، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) پایگاههای نظامی صاعقه در دمشق و ذخیره گاههای آن در سوریه است.

آموزش:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) فرماندهان دسته و دیگر اساتید ارتش سوریه که در شوروی دوره دیده اند، به اعضای این گروه آموزشهای چریکی داده، آنها را با طرز کار سلاحهای ضدهوایی آشنا می سازد.

سلاح:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) دولت سوریه تقریبا همه نوع سلاح در اختیار آنها قرار می دهد، که شامل موشکهای سام-7 (که به وسیله پرسنل ارتش سوریه کنترل می شوند)

ص: 265

سلاحهای ضدهوایی، موشک اندازهای 122 میلیمتری، نارنجک اندازهای آرپی جی7 ، موشکهای هدایت شونده ضد تانک 3، سلاحهای ضدتانک و منورهای بلژیکی، و موشکهای ضد تانک آلمانی کبرا می باشد. این دولت همچنین کامیونهای رومانی، جیپ، پتو و مواد غذایی و درمانی مناسب نیز در اختیار این گروه قرار می دهد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در آوریل 1978 برای مقامات نظامی صاعقه برنامه ای تهیه شد تا به الجزیره رفته سلاحهای روسی دلخواه خود را انتخاب نمایند.

منافع مالی:

(سری / غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) اعضای ارتش سوریه و بازنشستگانی که در صاعقه خدمت می کنند، ماهانه حداکثر 135 دلار حقوق دریافت می دارند. دیگر اعضای صاعقه و سازمان آن از طرف دولت سوریه کمکهای مالی دریافت می دارند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) بنابه گزارشات مختلف بعضی از هسته های امنیتی صاعقه به فروش مواد مخدر مبادرت می ورزند و با دیگران نیز در اقدامات حفاظتی از سوداگران این مواد شرکت می نمایند.

روابط بین المللی:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در مورد روابط بین الملی صاعقه اطلاعاتی در دست نیست. سفر پیشنهادی این گروه به الجزیره جهت دریافت سلاح ممکن است آغازی بر این روابط باشد و احتمالاً دیگر اعضاء جبهه مقاومت نیز با آن به همکاری خواهند پرداخت. امکان ایجاد روابط با لیبی نیز خیلی زیاد است.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) تنها عملیات اصلی و مهم صاعقه که کشف و خنثی نیز گردید، توطئه هایی بود که هدف آنها جلوگیری از مهاجرت یهودیان شوروی به اسرائیل بود. از اوائل سالهای 1929، مسئله مهاجرت، مرکز و هسته تضاد اعراب و اسرائیل بوده است؛ و ظاهرا تنها گروه صاعقه توانسته است به اهمیت آن پی ببرد. مهاجرین تنها منبع تقویت خصومت اسرائیل بوده اند. ولی چون در سالهای گذشته شوروی اجازه داده است که مهاجرت به میزان قابل ملاحظه ای انجام شود، نمی توان انتظار داشت که عملیات صاعقه از سرگرفته نشوند. (طبقه بندی نشده) هدف همیشگی صاعقه قطارها بوده اند.

فعالیتهای مهم:

سپتامبر 1973 - (طبقه بندی نشده) سه مهاجر یهودی روسیه ای و یک مقام گمرک اطریشی را از قطاری که از مسکو به طرف وین درحرکت بود، ربودند و به وسیله یک ماشین سواری به طرف فرودگاه

ص: 266

وین رفتند. دو تروریست اعلام کردند که اگر به آنها هواپیمایی داده نشود تا به وسیله آن به یک کشور عربی نامعلوم بروند، خود و همراهانشان را خواهند کشت. آنها همچنین خواستار تعطیل کمپ ترانزیت اطریشی که مخصوص مهاجران یهودی شوروی برپا شده بود، شدند، سرانجام به تروریستها اجازه داده شد که به وسیله یک هواپیمای کوچک کشور را ترک نمایند و آنها هم پس از توقف در یوگسلاوی، سیسیل و ساردنی در لیبی به زمین نشستند. بالاخره دولت اطریش اعلام کرد که به منظور حفظ جان گروگانها آن کشور موافقت کرده است که تسهیلات قلعه شونو را که از طریق آن یهودیان شوروی به اسرائیل می رفتند، تعطیل اعلام نماید. دولت لیبی احتمالاً تروریستها را آزاد نموده است.

سپتامبر 1975 - (طبقه بندی نشده) تصمیم گرفتند یک قطار هلندی را بربایند و به این ترتیب دولت هلند را وادار نمایند که از حق مهاجرت یهودیان شوروی به اسرائیل حمایت ننماید، ولی این توطئه هرگز به مرحله اجرا درنیامد.

فوریه 1976 - (سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) دفاتر روزنامه جبهه مخالفت حامی عراق در لبنان را غارت و نابود کردند.

جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین خلاصه:

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین یک سازمان مارکسیستی طرفدار شوروی است که خواستار انقلاب طبقه کارگر در خاورمیانه است و در نهضت مقاومت فلسطین به طور مستقل عمل می کند. جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطینی را نمی توان جزو ارتدادیون دانست، زیرا این گروه تشکیل یک کشور فلسطینی را در هر یک از سرزمینهای آزاد شده پذیرفته است. ولی چون دارای یک چهارچوب ایدئولوژیکی بسیار شدید است و دائما نیز تظاهر می کند که بزرگترین گروه مورد قبول فدائی است و اصولاً از نحوه تصمیم گیری ساف و گفتگوی آن با اردن انتقاد می نماید، نمی توان آن را در زمره گروههای میانه رو ساف نیز به حساب آورد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین که مانند یک حزب کمونیستی. سازماندهی شده و دارای پولیت بورو، کمیته مرکزی و هسته های مشابه آن می باشد، معروف است که دائما و شدیدا از نظر ایدئولوژیکی خود را مورد انتقاد قرار می دهد.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بسیاری از 500 یا 600 تن از اعضاء این گروه در شوروی، آلمان شرقی، عراق یا کوبا آموزش دیده اند. با وجود اینکه در مورد سلاحهای این گروه اطلاعی در دست نیست، ولی می توان گفت که سلاحها از طریق منابع کمونیستی به آنها می رسد.

(طبقه بندی نشده) تقریبا تمام عملیات تروریستی جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در اسرائیل و مناطق اشغالی انجام گرفت در سال 1974 به اقداماتی در زمینه گروگانگیری در اسرائیل دست زد و کشتاری نیز انجام داد، و هدف هر دو رخداد بدست آوردن آزادی رفقای اسیر در زندانهای اسرائیل بود. با وجود تلاشهای بعدی نتوانستند آن شاهکارها را بار دیگر انجام دهند.

جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین

ص: 267

در نشریات پیشین از آن به عنوان جبهه دموکراتیک خلقی برای آزادی فلسطین (PDFLEP) یاد شده بود.

اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین که سر سپرده اصولی مارکسیسم است، معتقد است که جدا از انقلاب طبقه کارگر نمی توان به اهداف ملی فلسطینیها دست یافت. علاوه بر این کادر نخبه گان نیز نباید جدا از توده های مردم به سر ببرند و ابتدا باید سوسیالیزم واقعی را به طبقات پایین آموخت تا آماده مبارزه شوند.

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین که نه در شمار میانه روها و نه در شمار ارتدادیون قرار دارد، از نوعی تمایلات خاص در خط مشی خود برخوردار است، یعنی سعی دارد تمام تغییر رخدادهای خاورمیانه ای را از طریق چهارچوب از پیش تعیین شده ایدئولوژیکی خود تعبیر و تفسیر نماید.

(طبقه بندی نشده) در اجلاس شورای ملی فلسطین که در بهار سال 1977 تشکیل گردید ، جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به طور کامل از برنامه های ملی فلسطین حمایت نمود و خواستار تشکیل یک کشور فلسطینی در مناطق آزاد شده گردید و تمایل ساف به حضور در کنفرانس صلح ژنو را نیز مورد تأیید قرار داد. پذیرش یک مرحله میان دوره ای در تشکیل یک کشور قبل از دست یابی به هدف نهائی که همانا یک کشور دموکراتیک، متحد در تمام خاک فلسطینی به روایت انگلیس است می تواند، تنها دلیل اختلاف بین جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین و جبهه ارتدادیون باشد، که تحت عنوان جبهه خلقی برای آزادی فلسطین عمل می کنند.

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین ابتکار صلح سادات را «تسلیم کامل به اسرائیل» نامید و همکاران سادات را تهدید به مرگ نمود. جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین باور ندارد که ساف نمی توانسته است به اقدامات شدیدتری علیه سادات دست بزند و معتقد است که گرایشهای ساف متمایل به منافع عربستان سعودی و اجلاس وحدت و توافق بین سوریه و عراق می باشد.

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین گفتگوی بین اردن و ساف را مردود می داند، چون معتقد است که این موضوع به شاه حسین اجازه می دهد که به عنوان نماینده مردم فلسطین در کنار ساف وارد عمل شود. آنها فکر می کنند که حسین می خواهد ساحل غربی رود اردن را دوباره پس بگیرد و از فعالیتهای ساف در میان توده های فلسطینی اردن ممانعت به عمل آورده و اجازه انجام فعالیتهای نظامی علیه اسرائیل را از خاک لبنان ندهد - که جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با همه اینها مخالف است.

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به طور مکرر «خصومت و مقاومت خود علیه سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را اعلام کرده» از جنبش غیرمتعهدها حمایت می کند و با تمام جنبش های آزادیبخش ملی که علیه امپریالیسم و نژادپرستی مبارزه می کنند نیز اعلام وحدت می نماید.

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیخبش فلسطین از ساف می خواهد که با «نیروهای یهودی پیشرو و دموکراتیک ضد صهیونیست» رابطه برقرار نماید.

نیروی تقریبی:

ص: 268

(طبقه بندی نشده) 500 یا 600 نفر رهبران اصلی:

(طبقه بندی نشده) نایف حواتمه (ابونئوف) متولد در السالت اردن در سال 1931 (طبقه بندی نشده) در سال 1954، حواتمه به جنبش ناسیونالیست عربی که به وسیله جرج حبش که اکنون ریاست جبهه خلقی آزادیبخش فلسطینی را برعهده دارد، ایجاد شده بود، پیوست. در سال 1957 ، به خاطر فعالیتهای سیاسی حواتمه در اردن زندانی شد و پس از آن از این کشور اخراج و تبعید گردید. وی به عراق رفت و در آنجا نیز زندانی شد. در سال 1963، پس از آزادی به بیروت رفت و در دانشگاه عربی به هنگام تحصیل به فعالیت خود در زمینه جذب اعضاء پرداخت در سال 1967، حواتمه به جمهوری دموکراتیک خلق یمن که به تازگی استقلال یافته بودرفت تا با رهبران آنها مشورت نماید. و بعدها درباره این تجربه خود کتابی نوشت. در سال 1968 به خاطر یک قرارداد عدم تعارض کلی توانست به وطن خود اردن بازگردد.

(طبقه بندی نشده) حواتمه به جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین که شاخه ای از جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین در سال 1968 بود پیوست. وی که یک انقلابی مخلص بود، با رهبران جبهه خلق آزادیبخش فلسطین دارای اختلافات ایدئولوژیک و شخصی بود. در حال حاضر حواتمه دبیرکل جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین است. وی در این سازمان دارای موقعیتی بسیار مهم از نظر تصمیم گیری می باشد.

(طبقه بندی نشده) «عمر ادیب» عبید رابوح (ابویاسر) متولد در سال 1941.

(محرمانه) رابوح نیز یکی از اعضای جنبش ناسیونالیست عربی بود و بنابه گزارشات متعدد به جرج حبش در تأسیس جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در سال 1967 یاری داده بود. ولی در سال بعد او به همراه حواتمه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را ترک گفت تا به تشکیل جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین مبادرت ورزد و در حال حاضر وی معاون دبیر کل این جبهه است.

(محرمانه) رابوح نماینده جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در کمیته اجرائی فلسطین بود، ریاست اداره اطلاعات ساف را نیز بر عهده دارد. وی در هیأت نمایندگیهای ساف به سفرهای بسیاری رفته است که مهمترین آنها عبارتند از شرکت در اجلاس اعراب در رباط در سال 1974، شرکت در مجمع عمومی سازمال ملل در سال 1977 و انجام چند مأموریت در شوروی.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) طریق حمدان نمام مستعاری است که رابوح در هنگام امضاء مقالات خبری منعکس کنده نظریات رهبریت جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین استفاده می نماید.

سابقه:

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در فوریه سال 1969 به وسیله تحصیل کنندگان رادیکال از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین که از نظر ایدئولوژیکی بسیار خبره بودند،

ص: 269

منشعب و تشکیل گردید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در جنگ لبنان، جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با جنبش ملی لبنان، حزب کمونیست لبنان، و سازمان فعالیت کمونیستی همکاری می نمود. این گروه در جنگ از نظر سیاسی و نظامی نقش مهمی ایفا کرد، و چنین به نظر می رسید که از نظر استعدادهای نظامی به چنان کیفیتی رسیده باشد که بتواند بعد از فتح موقعیت گروه بعدی را در ساف به دست آورد. گروه صاعقه سوری در اجلاس شورای ملی فلسطین در مارس 1977 مانع از آن شد که این موضوع واقعی یابد. معذالک جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به کار کردن با عرفات و سوریه راضی شده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در سال 1977 و اوائل 1978 جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین خواستار حضور نظامی نامحدود فلسطینیها در جنوب لبنان جهت جنگ با اسرائیل و عدم محدودیت تسلیحاتی فلسطینیها در لبنان گردید. پس از حمله اسرائیل در مارس 1978، جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به مخالفت با عرفات در به میانه روی کشانیدن فعالیتهای فداییان جنوب و نیز تلاش وی برای سرکوبی مخالفین خود در سازمان فتح پرداخت. در ماه می، این جبهه بیانیه جبهه ارتدادیون را به عنوان اعتراض به تصمیم گیری «یک جانبه» ساف امضاء نمود. پس از آن هم، به تشکیل اجلاس هماهنگی با جبهه آزادیبخش فلسطین و جبهه مبارزات خلقی مبادرت ورزید.

در اجلاس شورای ملی فلسطین در ژانویه 1979 نمایندگان جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با نمایندگان جبهه خلفی آزادیبخش فلسطین در کمیته اجرائی در یک جناح قرار گرفتند.

(طبقه بندی نشده) برخوردهای مسلحانه ای بین نیروهای فتح و نیروهای جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در نحرالبارید، البداویه، و صیدا در ژانویه 1979 پیرامون گفتگو با اردن درگرفت.

فنون و روشهای عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در قسمت اعظم تاریخچه خود از مبادرت به فعالیتهای «تروریستی» اجتناب می ورزید. لیکن درسال 1974 این گروه اقدام به چند عملیات نفوذی در اسرائیل نمود. که در یکی از این اقدامات 23 کودک دبستانی اسرائیل در مالوت کشته شدند، اسرائیل و مناطق تحت اشغال آن هنوز هم از اهداف این گروه به شمار می رود؛ و جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین ممکن است مسئول تعدادی از بمب گذاریهای سالهای 79-1977 بوده باشد هسته های جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در اسرائیل و ساحل غربی سبب شده است که این گروه بتواند به حملاتی علیه اهداف نظامی اسرائیل نیز مبادرت ورزد.

سازمان:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به وسیله یک هیئت سیاسی ده نفره و یک کمیته مرکزی با حمایت سازمانهای کوچکتر محلی رهبری می گردد. شاخه های محلی گزارشات و اطلاعات سیاسی را از کمیته مرکزی دریافت کرده نظریات و اطلاعات به دست آمده را دوباره به آن ارسال می دارند. هسته های هر منطقه به

ص: 270

تناسب عضوگیری و فعالیت درجه بندی شده است.

هسته ها و نیز گروههای زنان و دانشجویان دانشگاهی تحت نظارت کمیته ها عمل می کنند. رهبران مرکزی نقشهای عملی نیز برعهده دارند.

قرارگاهها و پایگاهها:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) دفاتر قرارگاه جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در لبنان است، در حالی که در جنگ لبنان دفاتر مهم دیگر آن در سوریه تعطیل اعلام گردید. با وجود اینکه این جبهه در نظر داشت به عراق برود، ولی معلوم نیست که این مسئله صورت گرفته باشد و آشتی دوباره سوریه و فلسطینیها ممکن است این نیاز را برطرف کرده باشد.

شاخه های منطقه ای این جبهه در لبنان، سوریه، اردن، کویت، عراق، جمهوری دموکراتیک خلق یمن، قبرس و مناطق تحت اشغال اسرائیل وجود دارند. واحدهای کوچکتر آن مانند شعبه های این سازمان دررم و میلان در صحنه بین المللی پراکنده است.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین یک نیروی اضطراری مرکب از 100 عضو در نزدیکی نبطیه در لبنان دارد.

آموزش:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) با وجود اینکه آموزش دهندگان کشورهای کمونیستی در پایگاه جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به ارائه آموزش مبادرت می ورزند، ولی قسمت اعظم آموزشهای نظامی در شوروی، آلمان شرقی و عراق انجام می گیرد.

(طبقه بندی نشده) به طور مثال، در اوائل بهار 1978 23 تن از کادر این جبهه به شوروی رفتند تا به طی یک دوره 6 ماهه آموزش پیاده بپردازند. به این دانشجویان قبل از عزیمت در امور لبنان دوره های فشرده معارفه ارائه شد. بعضی از این کماندوها در کلاسهای مؤسسه لنین در رشته اقتصاد در شوروی نیز شرکت می جویند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ژوئیه 1976، دولت کوبا مخارج مربوط به آموزش اعضای این جبهه را در زمینه تعمیرات وسایط نقلیه و سلاح در کوبا را تقبل نمود. یک قرارداد آموزشی با کوبا در ژانویه 1977 منعقد گردید. در مورد شرایط آن اطلاعی در دست نیست.

تسلیحات:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در مورد سلاحهای اکتسابی توسط جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین اطلاعی در دست نیست. حواتمه در ژانویه 1977 یک قرارداد در زمینه تأمین سلاح با کوبا منعقد نمود که از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست.

ص: 271

امور مالی:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) عراق و لیبی تنها کشورهای عربی هستند که به این جبهه از نظر مالی کمک می کنند. به منظور قدردانی از حواتمه و جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین از برخورد بین لیبی و مصر در تابستان 1977 ، لیبی کمک ماهانه خود را به 000/280 دلار افزایش داد. ولی مشهور است که لیبی کمکهای معمول خود را یک ماه یا دو ماه دیرتر از موعد مقرر ارسال می دارد. در سال 1977 عراق ماهانه به طور میانگین 000/50 دلار به این جبهه کمک می نمود. در ژوئیه 1978 به منظور حمایت از گرایش جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به جبهه ارتدادی و به منظور تشدید انشعابهای درونی ساف، عراق کمکی معادل 5/3 میلیون دلار به این جبهه نمود تا به «انقلاب» خود و مخالفت با سازمان فتح ادامه دهد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین از طریق اعضا، وضع عوارض مخصوص در مورد فروش الحریه (روزنامه این جبهه) و فروش تقویم بنیه مالی خود را تقویت می نماید.

منابع مالی این جبهه در حسابهای سپرده بانکهای کویت قرار داده شده است.

روابط بین المللی:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) شاخه های بین المللی این جبهه در الجزیره، بلژیک، آلمان غربی، فرانسه، یونان، هند، ایتالیا، لیبی، کویت، مراکش، پاکستان، اسپانیا، شوروی، امارات متحده عربی، انگلیس، آمریکا، آلمان غربی و یوگسلاوی عمل می کنند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) نزدیکی ایدئولوژیک، سفر رهبران این جبهه به شوروی و طی دوره های آموزش در شوروی و کمکهای آن کشور سبب تقویت روابط بین آنها شده است. جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در تماس بین شوروی و دولتها و انقلابیون کشورهای خلیج سهولت ایجاد می کند. حواتمه بنابه درخواست شوروی به مأموریتی به منظور ایجاد صلح میان سومالی، اتیوپی و جمهوری دموکراتیک خلق یمن و نیز بین دولت یمن و اریتره ایها در ژوئن و ژوئیه 1977مبادرت ورزید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین متخصصین تسلیحاتی و کماندویی خود را در اختیار ارتش لیبی قرار داد تا در برخورد لیبی با مصر در تابستان 1977 ، آنها را یاری دهند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با گروههای چپگرای خلیج فارس نیز رابطه خوبی برقرار کرده و خدمات مورد نیازی از قبیل چاپ اعلامیه ها در مطبوعات لبنانی، قراردادن دفاتر حریه در اختیار آنها انتشار تبلیغاتی در جهان عرب، و جلب کمکهای مالی و جنسی برای آنها انجام می دهد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در ژوئیه 1973 آموزش دهندگانی را برای جبهه خلقی آزادیبخش عمان، آماده نمود.

(طبقه بندی نشده) به ابتکار شوروی، نمایندگان این جبهه با یهودیان اسرائیلی ضدصهیونیست، دارای

ص: 272

گرایشات کمونیستی در اروپای شرقی ملاقات نمود.

(طبقه بندی نشده) حواتمه با اعضای ملازم آیت اللّه روح اللّه خمینی ایرانی روابط نزدیک داشته سعی داشتند، نهضت انقلابی و مذهبی او را به حزب توده نزدیک سازند. هسته های جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین به نام خمینی در میان مهاجران کارگر شیعی در کشورهای عربی خلیج به جمع آوری پول مبادرت می ورزیدند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) چریکهای ترکیه در دوره های آموزشی جبهه دموکرات آزادیبخش فلسطینی که در آن مدرسین چین و کره شمالی حضور داشتند شرکت می کردند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتی آزادیبخش فلسطین با حزب کمونیست قبرس که به حمایت از فعالیتهای اداری این جبهه درقبرس در شدیدترین مرحله جنگ لبنان دست زده بود ، روابط بسیار نزدیک و صمیمانه برقرار کرده است.

(سری / غیر قابل رویت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با حزب کارگر اسپانیا نیز رابطه دارد .

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) پس از ایجاد رابطه نزدیک با حزب کمونیست لبنان، جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین روابط کاری بسیار نزدیکی با هئأت اصلی چپهای فرانسوی به خصوص با رهبریت کمونیست و سوسیالیست آن کشور ایجاد کرد. پس از آغاز جنگ در لبنان کمونیستهای فرانسوی از نظر دارویی و مالی به آن کمک رسانده، اعلامیه های این جبهه را در فرانسه پخش می کردند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) برای برقراری هماهنگی سیاسی با حزب کمونیست ایتالیا به طور رسمی تماس حاصل شد. ولی چون سران این جبهه متعصب تر از حزب کمونیست ایتالیا در موضع مارکسیست لنینیستی هستند، همکاری شاخه ای بین این دو سازمان خیلی کم است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) با حزب کارگر سوئیس نیز تماسهایی برقرار شده است.

(محرمانه) به ابتکار جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در شهر کلن آلمان غربی در اوائل سال 1976 یک کمیته خاور نزدیک ایجاد گردید. عضوگیری برای این کمیته توسط اتحادیه کمونیستی آلمان غربی انجام می گردد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) آلمان شرقی از نظر مالی، آموزشی و سیاسی کمکهای نامعلومی به این جبهه می نماید.

(طبقه بندی نشده) در اوائل سال 1976 ، با جبهه خلق برای آزادی ساقیات الحمراء و ریو دواورو (جبهه پولیساریو) که پایگاه آنها در الجزایر بوده و دارای اهداف ناسیونالیستی در صحرای غربی است رابطه برقرار گردید. جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین با پولیساریو دارای روابط حسنه بوده و امیدوار است بین ساف و پولیساریو نیز این گونه روابط بوجود آید.

(طبقه بندی نشده) دوستی با کوبا در نتیحه تماسها و کمکهای مهمی که به بعضی از آنها در بالا اشاره

ص: 273

شد، شکوفا گشت. کوبا رابطه بین جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین و جبهه آزادیبخش ملی ساندنیست نیکاراگوئه را سبب شد و این دو سازمان حمایت دو جانبه خود را اعلام داشتند.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) واقعه گروگانگیری عمده در مالوت در 1974 نقطه عطفی در عملیات جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین بود، واقعه ای که این گروه بسیار مایل است آن را تکرار نماید. در اوائل سال 1979، عملیات مشابه دیگری در مالوت انجام گرفت. که در آن تعداد کمی از تروریستها (3) سلاحهای سبک دستی و نارنجک حمل می کردند، ولی نگهبانان نیروی دفاعی اسرائیل موفق به دفع آنها شدند. و چون تمام گروههای فلسطینی به عنوان عکس العمل در رابطه با قرارداد صلح مصر و اسرائیل مایل به تشدید مبارزات مسلحانه خود هستند، باید انتظار داشت که جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین نیز از موقعیت عالی و تماشایی بهره برداری نماید.

فعالیتهای چشمگیر:

(طبقه بندی نشده عملیات سال 1974 همچنان به عنوان یک نقطه عطف باقی مانده است، چون تروریستهای جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین قادر به از بین بردن موانعی که نیروهای امنیتی اسرائیل و اردن بر سر راه آنها ایجاد کرده اند، نبوده اند. بنابراین به جای اینکه به این گونه عملیات مبادرت ورزد، این جبهه از عملیات کم خطرتر از قبیل بمب گذاری درمکانهای عمومی استفاده می کند:

می 1974 - (طبقه بندی نشده) اشغال مدارس و قتل عام در مالوت اسرائیل انجام شد. در این عملیات سه تن از تروریستها در جایی که لباس نظامیان نیروهای دفاعی اسرائیل را به تن داشته، به زبان عبری نیز سخن می گفتند، از طریق مرز لبنان وارد اسرائیل گشتند. آنها به کامیونی که زنانی را از حیفا به جای دیگر می برد حمله برده، دو تن را کشته و 6 تن از آنان را مجروح ساختند. به محض ورود به مالوت آنها ابتدا وارد یک آپارتمان شده سه نفر را به قتل رساندند و مدرسه ای را که تعدادی از نوجوانان اسرائیلی شب را در آنجا می گذراندند، به تصرف درآوردند. تعدادی از کودکان از طریق پنجره ها فرار کردند ولی 86 تن از آنان گروگان گرفته شدند. تروریستها که مسلح به سلاحهای سبک و نارنجک دستی بودند، اعلام نمودند که اگر مقامات اسرائیل 20 تا 23 تروریستی را که در زندانهای اسرائیل بسر می برند آزاد ننموده و روانه دمشق ننمایند، همه نوجوانان را خواهند کشت. سفیران فرانسه و رومانی به عنوان میانجی و تضمین کننده عبور امن تروریستها وارد عمل شدند. این سفیران سریعا به مالوت آورده شدند.

مقامات اسرائیلی اعلام داشتند که به منظور حفظ جان کودکان، آنها با تقاضا موافقت می کنند. ولی با نزدیک شدن پایان وقت تعیین شده در مورد انتقال کلمه رمز، پریشانی و مشکلات قابل ملاحظه ای به وجود آمد و این طور به نظر می رسید که وقت تعیین شده برای پرواز زندانیان به دمشق و انتقال کلمه رمز که نشانگر آزادی آنها می باشد، کافی نبوده است. غیر ممکن است که بتوان گفت که چه کسی ابتدا مبادرت به تیراندازی نمود ولی سربازان اسرائیلی که ساختمان را محاصره کرده بودند به طرف ساختمان حمله بردند.

ولی این حمله زمانی صورت گرفت که تروریستها سلاحهای خود را متوجه نوجوانان کرده، 16 تن از آنان را کشته و 70 تن از آنان را مجروح کرده بودند. ظاهرا در نتیجه تیراندازی، مواد منفجره تروریستها

ص: 274

آتش گرفته خودشان نیز کشته شده بودند. یکی از اعضاء حمله کننده نیز کشته شده است.

نوامبر 1974 - (طبقه بندی نشده) به اردوگاه یهودی نشین بت شین در اسرائیل حمله شد. سه تن از تروریستها در حالی که نارنجک و کلاشینکف و اعلامیه هایی به زبان عبری حمل می کردند و در آنها خواستار آزادی 16 تروریست فلسطینی از جمله اسقف کاپوچی از زندانهای اسرائیل شده بودند مبادرت به حمله کردند. پس از سه ساعت درگیری 4 نفر کشته و 23 نفر زخمی که در میان آنها کودک نیز دیده می شد. برجای گذاشتند تروریستها گروگان نگرفتند و در آپارتمانی که در محاصره پلیس بود، سنگر گرفته به تیراندازی ادامه دادند تا اینکه یک واحد نظامی مکانیزه به محل وارد گردید. در پوشش تیراندازی پلیس سربازان به طبقه بالا رفته وارد آپارتمان شدند و سه تروریست را به قتل رساندند.

اوت 1976 - (طبقه بندی نشده) عضو جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در توطئه ای به منظور به قتل رسانیدن نخست وزیر پیشین جمهوری دموکراتیک خلق یمن در قاهره، محمد علی هیثم، دست داشت.

ژوئیه 1977، (طبقه بندی نشده) به انفجار یک بمب لوله ای در بازار سبزی فروشان پتاتیکوا در حوزه تل آویو مبادرت ورزیده شد، باعث کشته شدن یک نفر و مجروح شدن 20 نفر شدند.

(طبقه بندی نشده) در بازار شهرداری بیر شوا بمبی را کار گذاشتند که منجر به مجروح شدن 28 نفر گردید.

(طبقه بندی نشده) بمبهای دیگری نیز در اورشلیم و تل آویو کار گذاشتند.

دسامبر 1977 - (طبقه بندی نشده) بمبی را در بازار اصلی ناتانیا کار گذاشتند که در نتیجه آن دو نفر کشته و دو نفر مجروح گردیدند.

نوامبر 1978 - (طبقه بندی نشده) مسؤلیت بمب کار گذاشته شده در سوپر مارکت اردوگاه یهودی نشین قیریاط اربع را که در ساحل غربی و در مجاورت هبرون واقع شده به عهده گرفتند، ولی تلفاتی وارد نیامد.

(طبقه بندی نشده) این جبهه نظامیان اردنی را متهم کرده بود که به هنگام ورود به ساحل غربی از دره شمال اردن یکی از اعضاء این جبهه را کشته و یک تن دیگر را مجروح نموده اند.

ژانویه 1979 - (محرمانه غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) سعی کردند 230 تن از غیر نظامیان موجود در یکی از میهمانخانه های مالوت را دستگیر نمایند. سه تروریست مسلح به کلاشینکف و نارنجک دستی وسیله یکی از گشتیهای نیروی دفاعی اسرائیل کشته شدند. یکی از زنان اسرائیلی و سه تن دیگر از آنان به هنگام فرار به ترتیب کشته و زخمی شدند.

جبهه خلقی آزادیبخش فلسطینی

خلاصه مطلب:

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین که شدیدا طرفدار عقاید مارکسیستی است. انقلاب در نهضت فلسطین را پیش درآمدی بر انقلاب کشورهای عربی می داند. این جبهه که مؤسس جبهه ارتدادی است از سازش در مورد آزادسازی تمام وطن فلسطینیها (در قرارداد انگلیس) و یا نابودی اسرائیل امتناع می ورزد. ولی رهبران جبهه خلق آزادیبخش فلسطین درسالهای 79-1978 یک سیاست

ص: 275

نظامیگری تدریجی را مد نظر قرار دادند، تا قبل از مبادرت به جنگ علیه اسرائیل، پایگاهها و شرایط لازم برای مبارزه مسلحانه را فراهم آورند.

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین اولین گروه فلسطینی بود که به عملیات بین المللی مبادرت ورزید. از سال 1970 تا 1977 به سرپرستی وادی حداد یکی از مهمترین طراحان تروریسم و با همکاری دیگر تروریستهای خارجی، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین عملیاتی موفقیت آمیز را در زمینه هواپیما ربایی و گروگانگیری در رابطه با اهداف سیاسی ارتدادی و ضد اسرائیلی انجام داد. پس از درگذشت حداد، عملیات تروریستی بین المللی این جبهه از پیچیدگی کمتری برخوردار بود و فعالیتهای آن بیشتر در اسرائیل و مناطق اشغالی متمرکز بوده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین 1000 عضو داشته، دارای نوعی بافت سازمانی حزبی کمونیستی می باشد. عراق و جمهوری دموکراتیک خلق یمن به این جبهه آموزشهای تخصصی ویژه تروریستی می دهند و آموزشهای دیگر نظامی در چین، کوبا، و کره شمالی به آنها داده می شود. نیروی آتش این گروه مرکب از توپخانه، موشک، موشکهای سام-7 ، مسلسل دستی، و مواد منفجره می باشد.

اهداف و گرایشها:

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین که شدیدا مارکسیستی است انقلاب در نهضت فلسطین را به عنوان پیش درآمدی برانقلاب مارکسیستی در کشورهای عربی می نگرد، تداوم خشونت انقلابی در همه سطوح را راهی برای بقای انقلاب فلسطین، آزادی وطن فلسطین (قرارداد انگلیس)، نابودی اسرائیل، و ایجاد یک دولت و جامعه دموکراتیک بر خرابه های آن می دانند. تروریسم بین المللی نیز بخشی از جنگ آزادیبخش ملی به حساب می آید.

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین به عنوان مؤسس جبهه ارتدادی در سال 1974 موضع «کاپیتولاسیونیستی» ساف را در پذیرش یک دولت و کشور محدود فلسطین در ساحل غربی و نوار غزه رد کرد. ولی در سال 1977، بسیاری از رهبران این جبهه اعلام کردند که آنها نیز ایجاد یک دولت خودمختار فلسطینی را در هر بخش از فلسطین می پذیرند. تا به عنوان پایگاه مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل از آن استفاده کنند.

(طبقه بندی نشده) هدف همه ابتکارات صلح مشخص کردن و تأمین امنیت مرزهای اسرائیل است، بنابراین جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین با همه آنها مخالفت ورزیده، خواستار وحدت بیشتر در برابر خطری است که ابتکار صلح سادات برای انقلاب فلسطین به وجود آورده است. در دسامبر 1977 در اجلاس مقابله و وحدت تریپولی همه گروههای فلسطینی از سیاست عدم مذاکره، به رسمیت نشناختن اسرائیل، و عدم پذیرش قطعنامه 242 سازمان ملل توسط جبهه ارتدادی پیروی کردند.

(طبقه بندی نشده) با وجود اینکه گروههای ارتدادی که جبهه خلق آزادیبخش فلسطین نیز جزو آنهاست، اعلام کرده بودند که اگر جناحهای مقاومت توسط شورای ملی فلسطین در برنامه ملی فلسطین گنجانده نشود آنها نیز به ساف نخواهند پیوست، ولی همه آنها در اجلاس ژانویه 1979 شورای ملی فلسطین که اهداف آن مغایر اهداف آنها بود شرکت نمودند. و جبهه خلق آزادیبخش فلسطین با اعلام

ص: 276

نارضایتی از نتایج حاصله از شورا، به طور کلی از «وحدت» موجود در نهضت فلسطین ستایش نمود.

(طبقه بندی نشده) بخشی از تمایلات تدریج طلبانه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین یا فرضیه استراتژیک این جبهه که به وسیله رهبر آن جورج حبش توصیف شده، در عکس العمل توام با میانه روی این جبهه در رابطه با اجلاس شورای ملی فلسطین نشان داده شده است. از او ساف خواسته است که در برنامه تجهیز و برخورد همه جانبه سیاسی اقتصادی، فرهنگی علیه دشمن صهیونیست به سوریه و عراق بپیوندد.

ولی در همان حال اعلام می دارد که این بدان معنی نیست که همه گروهها نیروهای نظامی خود را متحد کنند تا به یک جنگ فوری علیه اسرائیل مبادرت ورزند. «ما معتقدیم که این جنگ با در نظر گرفتن توانایی عظیم نظامی اسرائیل به نفع اعراب نخواهد بود. مهمترین عنصر این ابتکار این است که یک برنامه برخورد مؤثر را طرحریزی می کند.» حبش ضرورت ایجاد پایگاه، شرایط و نیازهای لازم برای یک برخورد انقلابی و استراتژیک را دارای اهمیت بسیار تلقی نمی کند. این برنامه دراز مدت به جریان اصلی اعتقادات ساف نزدیکتر است تا نظریات پیشین جبهه خلق آزادی بخش فلسطین.

(طبقه بندی نشده) ولی در دیگر سیاستهای انعطاف ناپذیر جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین تغییراتی بوجود نیامده است، این گروه همکاری با نیروهای سازمان ملل در لبنان را به عنوان مانعی برای ورود به میدان مبارزه محکوم می شمارد و مذاکره با اردن را به این بهانه که شاه حسین با برقراری انقلاب فلسطین و عملیات آن در خاک اردن مخالفت می ورزد رد کرده، مخالفت وی را با قرارداد کمپ دیوید «بی اساس» می نامد. پس از قرارداد کمپ دیوید، جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین اعلام کرد که رهبریت کنونی آمریکا به خاطر توطئه علیه انقلاب و مردم فلسطین بهای گزافی را باید بپردازد و سوگند یاد کرد که به منافع و پایگاههای آمریکا در همه نقاط جهان حمله نماید.

نیروهای تقریبی:

(طبقه بندی نشده) 1000 نفر (محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - عملیات ویژه (انتقام آکاالعصب) 100 نفر رهبران اصلی:

(طبقه بندی نشده) جورج حبش (ابوحکیم) در شهر لود فلسطین در سال 1926 متولد گشت.

(طبقه بندی نشده) حبش در اواخر سالهای 1940 نهضت ناسیونالیستی عربی را در دانشگاه عربی بیروت تأسیس نمود. این سازمان که اصولاً دارای گرایشهای عربی بود، رفته رفته تمایلات چپگرایانه یافت و به مسائل فلسطین متوجه گردید. در سال 1967 حبش جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را تأسیس نمود. وی در سال 1968 در دمشق زندانی گردید و یکی از دلایل زندانی شدن وی اختلاف موجود بین جنبش ناسیونالیستی عربی و ایدئولوژی بعثی بود. وی در یک عملیات متهورانه که طراحی آن به وسیله وادی حداد صورت گرفته بود و از طریق آن به حبیبی که وی را برای بازجویی به دادگاه می برد حمله گردید، موفق به فرار گردید. حبش دیگر به سوریه نیامد تا اینکه اجلاس جبهه برخورد و وحدت در

ص: 277

سپتامبر 1978 تشکیل شد و در این زمان حبش با رئیس جمهور سوریه اسد به طور خصوصی گفتگو نمود.

(طبقه بندی نشده) حبش در سال 1972 دچار یک حمله شدید قلبی گردید و مدت یک سال به خاطر تحت معالجه بودن در شوروی و گذراندن دوران نقاهت در بلغارستان از صحنه کنار رفت. در مارس 1973 بار دیگر ظاهر گردید و خواستار وحدت و هماهنگی در نهضت فلسطین گردید، که مدت زیادی دوام نیافت. پس از جنگ اکتبر، مذاکره جهت دستیابی به یک راه حل در خاورمیانه را مردود اعلام نمود و خواستار ادامه جنگ خلقی آزادیبخش برای جلوگیری از نفوذ آمریکا، از طریق سیاستهای پیچیده در جهان عرب گردید. سازش ناپذیری او پیرامون دستیابی به یک راه حل سبب شد که بین او و شوروی در تابستان 1974 اختلافاتی بروز نماید. به هنگام تحت درمان قرار گرفتن او در شوروی که احتمالاً منظورهای سیاسی نیز در آن نهفته بود. برخی از این اختلافات از میان برداشته شد. در نوامبر 1978 برای اولین بار پس از دو سال به دعوت سازمان وحدت خلق آسیا و آفریقا از شوروی دیدار به عمل آورد، وی در این سفر با مقامات عالیرتبه شوروی ملاقات نمود. به روایتی حبش موافقت کرد تا در عقاید مارکسیستی خود جانب میانه روی را اتخاذ نماید، تا بتواند از طرف لیبی کمک دریافت دارد.

(طبقه بندی نشده) در محیطی که سخن وسیله نقلیه قدرت است، حبش به عنوان یک شخصیت با نفوذ یک سخنور برجسته از مهمترین و قدرتمندترین رهبران فلسطین به شمار می آید. وی قدرت خود را در بسیاری از مصاحبه ها و سخنرانیهای پس از ابتکار صلح سادات نشان داد. با وجوداینکه حبش به مسافرت چندان علاقه ندارد، ولی شخصا در تمام جلسات وحدت شرکت نمود، در آوریل 1978 به کوبا سفر کرد و به مسکو نیز همان گونه که در قبل اشاره شد سفر نمود. وضع مزاجی او ظاهرا خوب است.

(طبقه بندی نشده) محمدتیسیرقبا. متولد در قلقیلیا در سال 1938.

(سری / غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) قبا در سال 1967 به جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین پیوست. درهمان سال، وی به وسیله اسرائیل دستگیر و به مدت سه سال زندانی گردید. در سال 1972 ، قبا با وادی حداد طراح فقید تروریسم جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در طراحی عملیات همکاری نمود. در حال حاضر وی عضو هیئت مدیره اصلی جبهه گرداننده کمیته عملیات خارجی، مسئول زیربنای خارجی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین می باشد. قبا به عراق بسیار سفر می کند و با حبش درآوریل 1978 و نوامبر 1978 به کوبا و مسکو سفر کرد.

سابقه:

در سال 1967 ، جبهه آزادیبخش خلق نهضت ناسیونالیستی عربی، قهرمانان رجعت و انتقامجویان جوان در یک گردهمایی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را تأسیس نمودند که تا سال 1970 اولین گروه فلسطینی تروریستی بین المللی بحساب می آمد.

(محرمانه) پس از جنگ اکتبر 1973، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین خواستار تجهیز و مبارزه مسلحانه همه فلسطینیها گردید. در سپتامبر 1974 عضویت خود را در کمیته اجرائی ساف به تعلیق در آورد و یکی از مهمترین اعضاء جبهه ارتدادی گشت. در سالهای 76-1975 به دنبال پیروزی کامل در لبنان به همراه سازمان فتح به کمک جنبش ملی لبنان شتافت. جبهه خلق آزادیبخش فلسطین خواستار

ص: 278

اخراج صاعقه از ساف گردید، چون معتقد بود ه این سازمان همکار سوریه بوده نقش شریرانه سوریه در لبنان را ایفا می نماید. علی رغم پذیرش قرارداد اشتورا در ژوئیه 1977، این جبهه از تداوم اقامت سلاحهای فلسطین در جنوب لبنان حمایت کرده، با ورود نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان به جنوب این کشور مخالفت ورزیده و حتی هنگام به مخاطره افتادن راه های نفوذی آنها را مورد هدف قرار می داده است.

(طبقه بندی نشده) پس از ابتکار صلح سادات،جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین تلاشهای تحکیم بخش خود را آغاز کرد و با شرکت در اجلاسها به گفتگوی دو جانبه با ساف و رهبران عربی پرداخت. در دسامبر 1977، عرفات در جشن دهمین سالگرد تأسیس این جبهه شرکت کرد و از اینکه پس از 5 سال برای اولین بار توانسته است به همراه حبش در یک سکو قرار گیرد اظهار شادمانی نمود. در نتیجه حمله اسرائیل در مارس 1978 به لبنان روابط بین جبهه خلق آزادیبخش فلسطین و سوریه نیز دستخوش بهبود گردید. جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین به دنبال حمایت حامیان عراقی خود از سوریه خواسته است که رهبری بلوک ضد اسرائیلی را به عهده داشته باشد.

(طبقه بندی نشده) ولی گویا وحدت نهائی فلسطینیها غیرقابل دسترس است. جبهه خلق آزادیبخش فلسطین که یکی از امضاء کنندگان قرار داد ماه مه 1978 به حمایت از تصمیمگیری جمعی و دموکراتیک در ساف بود، با قدرت نهائی عرفات در سازمان فتح و علیه گروههای ارتدادی مخالفت ورزید و دفتر خود در البداویّه را قبل از اینکه به تصرف سازمان فتح درآید، منفجر نمود. جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین که از خونریزیهای داخلی اظهار تأسف می کرد، سعی نمود تا در مسئله مورد اختلاف بین فتح و عراق میانجیگری نماید، که البته از طریق حسن نیت مؤثر الجزیره به آن خاتمه داده شد. این جبهه بیش از جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین و الصاعقه به سازمان فتح نزدیک شده و ظاهرا درحال بوجود آوردن یک بلوک ضد فتح یا (ضد عرفات) در ساف می باشد. موضعگیری سازش ناپذیرانه فتح درمورد کمیته اجرائی ساف در اجلاس شورای ملی فلسطین در ژانویه 1979 نشانگر آگاهی از خطری است که این بلوک می تواند علیه سلطه آن در ساف به وجود آورد.

(سری / غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / هشدار اطلاعاتی) لیبی کماندوهای جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را به استخدام خود درآورد، تا وی را در تضاد با مصر در تابستان سال 1977 یاری دهند.

(طبقه بندی نشده) به علت وجود رهبریت متغیر در زمینه های ایدئولوژیک، استراتژیک و تاکتیکی و به علت منازعات درونی مداوم، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین دربسیاری از گروههای فلسطینی ریشه دوانده و بر نهضتهای آزادیبخش عربی نیز تأثیر گذاشته است. این گروهها و نهضتها عبارتند از: جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل، جبهه ملی جمهوری دموکراتیک خلق یمن، جبهه خلقی آزادیبخش عمان و نهضت ناسیونالیستی کویتی - عربی .

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان هشدار اطلاعاتی) وادی حداد سالها طراح اصلی عمیات تروریستی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین بود. طبق گزارشات رسیده وی در 28 مارس 1978 دراثر بیماری سرطان در آلمان شرقی در گذشت. شایع شده بود که حداد رهبری گروهی مانند گروه جوانان ناسیونالیست عربی آزادیبخش فلسطین در سالهای 74-1973 را به کمک مالی لیبی به عهده داشته است. در سال 1974 حبش دستور داد که به منظور حفظ اعتبار و جلوگیری از اقدامات ضد جبهه

ص: 279

ارتدادی به وسیله دیگر سازمانهای ساف در عملیات تروریستی بین المللی توقفی پدید آید. پس از عملیات موگادیشو در اکتبر 1977 جبهه خلق آزادیبخش فلسطین اعلام کرد، که حداد را از کمیته مرکزی خود به علت سرپیچی از تصمیم ضد تروریستی اخراج نموده است.

بین سالهای 1976 و 1978 گزارشات بسیاری حاکی از اختلاف در روابط بین حداد و حبش بود.

روابط حداد با جبهه خلق آزادیبخش فلسطین از استحکام سابق برخوردار نبود. او کادر تروریستی مخصوص خود را که مرکب از افراد ملل مختلف بود داشته، که تحت عنوان جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - عملیات ویژه عمل می کردند. بهره برداری وی از بیگانگان و فلسطینیها در ردیف کارهای کارلوس (ایلیچ رامیرز سانچز) قرار داده شد. وقایعی که به وسیله جوانان ناسیونالیست عربی (در بالا ذکر آن رفته است)، گارد انقلابی لبنان، فرزندان مناطق اشغالی، گروه کماندو محمد بودیا، سلاح انقلاب عربی و سازمان مبارزه علیه امپریالیسم جهانی صورت گرفت احتمالاً به وسیله حداد طراحی شده بود. ولی هیچ گاه گزارش یا تأییدی به دست نیامد که بر اساس آن بتوان ادعا کرد که حداد جدا از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین عمل می کرده است. بلکه، حداد با رهبران این جبهه دائما در تماس بود و اجزاء این جبهه از وی حمایت می کرده اند. پس از مرگ حداد، و در رابطه با ابتکار صلح سادات و بن بست لبنان، جبهه خلقی که اکنون به حمایت از عملیات خارجی تن در داده سعی کرده تا یاران و پیروان حداد را در جبهه خلق آزادیبخش فلسطین گردآورد. در گزارشات مختلف از یک فرد خالص به عنوان جانشین حداد یاد نشده است.

(سری / غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بنا به گزارشات رسیده، در عراق، حداد با جبهه آزادیبخش فلسطین و سازمان ژوئن سیاه صبری البنا روابط نزدیک برقرار کرده بود.

تاکتیکها و روشهای عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین (حداد) طرفدار اجرای عملیات طرح ریزی شده بسیار دقیق با همکاری ملیتهای مختلف در بسیاری ازنقاط جهان بوده است. عملیات بسیار مهم این جبهه شامل هواپیما ربایی، آدم رباییهای جمعی، بمب گذاری و کشتار بوده است.

(محرمانه / غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه) حمله به مسافرین ال عال در فرودگاه اورلی درماه می 1978 اولین عملیات این جبهه پس از مرگ حداد بود و مسلما از مهارت وی برخوردار نبود. یک گزارش تأیید نشده حاکی از آن بود که این عملیات یک مأموریت انتحاری بوده است، تا به این ترتیب قاتل ملوی، سفیر آمریکا در لبنان، نیز نابود گردد.

(طبقه بندی نشده) پس از قرارداد کمپ دیوید، جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین سوگند یاد کرده که به فعالیتهای خود دراسرائیل و مناطق اشغالی شدت بخشیده «به پروژه های صهیونیستی ضربه کاری وارد سازد» ولی در میزان بمب گذاریهای این جبهه افزایش چشمگیری مشاهده نشده است.

سازمان:

(طبقه بندی نشده) این جبهه دارای بافت سازمانی مشابه با حزب کمونیست شوروی است که یکی

ص: 280

کمیته مرکزی رهبری را به عهده داشته هسته های رهبری آن به پایگاهها نیز کشیده می شود.

عملکرد ادارات شامل عملیات، تبلیغات، مدیریت و جمع آوری کمکهای مالی می شود.

(سری /غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان هشدار اطلاعاتی) اسرائیلیها گزارش داده اند که یکی از بازوهای نظامی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین عملیات خروجی و درون اسرائیلی را در بیروت هماهنگ می کند.

قرارگاهها / پایگاهها:

(محرمانه) قرارگاه آن در بیروت بود لیکن دراردوگاههای عین در نزدیکی المنصور در شمال بغداد عراق ایجاد کرده بود و به بیگانگان تحت سرپرستی خود در آنجا تعلیم می داد. جلسات آشتی پذیری بین حداد و حبش به روایتی در عراق صورت می گرفت. حداد از اردوهای تروریستی واقع در لیبی و جمهوری دموکراتیک خلق یمن که در آن برای بیگانگان نیز برنامه هایی تشکیل شده بود استفاده می کرد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) گفته شده است که یکی از هسته های مخفی جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین درجده عربستان سعودی مسئولیت بمب گذاری در دفتر هواپیمای مصر را در سپتامبر 1977 به عهده گرفته است.

و بسیاری از فلسطینیها نیز هنگامی که سعی داشتند مواد منفجره را به طور قاچاق وارد عربستان سعودی بنمایند، دستگیر شدند مقامات سعودی چنین می پندارند که این افراد، یا عضو جبهه ارتدادی بود و یا از عمل کنندگان و مزدوران جبهه خلق آزادیبخش فلسطین به شمار می روند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ژانویه 1977، جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین از قبرس به عنوان پایگاهی جهت انتقال کمکهایی از قبیل تجهیزات غذا، سلاح و داوطلب استفاده می کرد. در میزان این بهره برداری کاهشی پدید آمده، ولی متوقف نشده است.

(محرمانه) به روایتی سفارت الجزیره در بروکسل از هسته های جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در این شهر و در لاهه و مونیخ و رم حمایت می کند.

آموزش:

ص: 281

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین علاوه بر استفاده از الحلوه، بعلبک، برج البراجنه، شتیلا، نحرالبارد، والبلادی نیز مراکز نفوذ و دفاتری دارد. این جبهه در اردوگاههای نوار غزه ساحل غربی و اردن از حمایت زیادی برخوردار بوده و هسته های مخفی بسیاری در آنجا مستقر کرده است و در 17 کشور عربی نیز شبعه دارد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) قبل از حمله اسرائیل به جنوب لبنان، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در بخش عظیمی از قسمت جنوب شرقی جنوب لبنان کنترل امور را در دست داشت. علیرغم عقب نشینی در برابر اسرائیل، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در ژوئن 1978 بار دیگر در منطقه با ریش در جنوب رودخانه لیطانی مستقر گردید و به عملیات نفوذی ماوراء مرزی خود ادامه داد.

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در ژانویه 1979 در دمشق دفتری تأسیس نمود.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر هم پیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در عدن و جمهوری دموکراتیک خلق یمن پایگاههایی داشته، در عراق نیز مرکز آموزشی ایجاد کرده است. قبل از رویداد موگادیشو در نوامبر 1977 این جبهه در سومالی نیز مرکزی داشت.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر قابل پیمانان هشدار اطلاعاتی) در ماه می 1977، سازمان فتح کنترل دو اردوی آموزشی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در لیبی را به دست گرفت که یکی از آنها در خومز در شرق تریپولی قرار دارد و دیگری بین جانزور و زاویه در غرب تریپولی واقع گردیده است. جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در رأس الهلال لیبی نیز یک مرکز آموزشی دارد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) وادی حداد یک مرکز مخصوص به خود در اردوی انقلاب اردوگاههای پناهندگان به عنوان مراکز آموزشی از منازل مسکونی و روستاهای لبنان به عنوان پایگاههای تخصصی بهره برداری می نماید. قبل از جنگ لبنان، اردوی بعلبک حاوی برنامه های مشترک آموزشی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین و ارتش سرخ ژاپن بود. برنامه آموزش این جبهه شامل مبارزه تن به تن، مبارزه خیابانی و نحوه کاربرد مواد منفجره و سلاحهای انفرادی می باشد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان هشدار اطلاعاتی) عناصر عملیاتی این سازمان در بسیاری از کشورهای عربی همان گونه که قبلاً ذکر گردید و در خارج آموزش می بینند. در نوامبر 1976 اعضاء جبهه خلقی آزادیبخش فلسطینی جهت طی یک دوره زبان خارجی و نظامی به چین عزیمت نمودند. کره شمالی نیز آموزشهایی ارائه نموده است.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) به هنگام بازدید حبش از هاوانا در آوریل 1978، کوبا موافقت کرد که برای 200 تن از اعضاء جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین در کوبا و یا یک کشور سوم آموزشهای ویژه تهیه ببیند.

علاوه بر این یک گروه 10 نفره کوبایی در بهار 1978، به عنوان آموزش دهندگان جبهه خلق آزادیبخش فلسطین وارد لبنان گردید.

تسلیحات:

(سری) قبل از حمله اسرائیل در مارس 1978، طبق گزارشات عظیمترین انباراسلحه در جنوب لبنان از آن جبهه خلق آزادیبخش فلسطین بود. (البته جبهه خلق و سازمان فعالیت کمونیستی لبنان هر دو به طور مشترک از آن استفاده می کردند.) در این انبار موشکهای «گراد» روسی، موشکهای مالیوتکا، توپخانه 120 و 155 میلیمتری ، خمپاره اندازهای 81 و 82 میلی متری، تفنگهای بدون عقب نشینی 72 و 106 میلیمتری، مسلسلهای کالیبر 50 مسلسلهای متوسط دگتاریف، کلاشینکفهای آلمان شرقی که نارنجکهای انرجا پرتاب می کنند، موشک اندازهای آر پی جی 7، انواع دیگر مسلسل دستی، هفت تیر، مهمات و کامیون وجود داشت. در ماههای اول سال 1978 عراق به تجهیز همه جانبه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین پرداخت. انبار طایر ممکن است یکی از آثار این تجهیز بوده باشد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) عراق و لیبی مهمترین تهیه کنندگان اسلحه برای این جبهه می باشند. نیروهای عراقی به هنگام خروج از لبنان به جبهه خلق

ص: 282

آزادیبخش فلسطین 18 تن موشک و مهمات و اسلحه سبک و سنگین دادند. لیبی نیز کمیت های مشابهی را تهیه می نماید؛ سلاحهای سنگین برای این جبهه ارسال نمود، و تعداد 000/20 تفنگ ام-6 (1 آمریکایی برای جبهه ارتدادیون تهیه نمود. سلاحهای استفاده شده در عملیات تروریستی بین المللی از قبیل عملیات حمله به فرودگاه اورلی در 20 مه 1978 به وسیله فرماندهی نیروهای مسلح لیبی در سال 1975 خریداری شده بود.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در دیگر عملیات تروریستی این جبهه از مواد منفجره پلاستیکی و بمبهای ساخته شده توسط خود که از مکانیزم زمانی پیچیده ای برخوردار است استفاده می کردند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در ماه اوت 1978 یکی از اعضاء اردنی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در حومه آتن به قتل برسید. آپارتمان وی حاوی 200 کیلو مواد منفجره بود. در محل اقامت یکی از بستگان وی مقداری دیگر مواد منفجره، سلاح و یک موشک سام-7 یافته شد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) ممکن است که الجزیره تجهیزاتی از قبیل کامیون، لندرور و نفربرهای زرهی و سلاح و مهمات در اختیار این جبهه قرار داده باشد.

(محرمانه / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) کوبا مقدار زیادی شکر به سوریه صادر می کند و در ازاء پولی که باید پرداخت شود، از سوریه می خواهد که مقداری از سلاحها و مهمات ساخت کارخانه های کوچک سلاح سازی سوریه را در اختیار جبهه خلق آزادیبخش فلسطین قرار دهد.

(طبقه بندی نشده) اسرائیلیها معتقدند که این گروه دارای یک سیستم مرکزی جعل اسناد از قبیل پاسپورت، روادید و گواهینامه رانندگی نیز می باشد.

منابع مالی:

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) لیبی مهمترین حامی مالی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین است. از بدو تأسیس جبهه ارتدادی این کشور کمکهای زیادی کرده است.

در سال 1977، کمک معمولی 000/310 دلاری لیبی ادامه داشت. مهمترین کمک مالی لیبی عبارت بود از یک کمک 10 میلیون دلاری قبل از عملیات اوپک در 1975، تا سپتامبر 1976، عراق ماهانه مبلغ 600/202 دلار به جبهه خلق آزادیبخش فلسطین کمک می نمود. یک روزنامه گردآوری اعانات و صندوقهای کمکی مخصوص برای حبش و حداد در عراق ایجاد گردید. سفارت عراق در بیروت در هنگام جنگ لبنان هزینه های استثنایی عملیاتی در اختیار این جبهه قرار داد. ولی در پاییز 1977 روابط بین دولت عراق و جبهه خلق آزادیبخش فلسطین تیره گشت. چون این جبهه از کمبود کمکهای مالی عراق شکوه می کرد و عراق نیز اعلام می کرد که قادر نیست در میزان کمکهای خود افزایشی به وجود آورد.

احتمالاً از این زمان به بعد این جبهه بیشتر به لیبی و الجزیره متکی گشته است.

ص: 283

روابط بین المللی:

(طبقه بندی شده درباره شعبه های جبهه خلقی آزادیبخش، فلسطین در میان بسیاری از ملل، روابط آنها با گروههای آزادیبخش، آموزش، تسلیحات و کمکهای مالی این جبهه قبلاً یادآوری شده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) رهبران جمهوری دموکراتیک خلق یمن حبش را یک مبتکر سازمانی و ایدئولوژیکی خلاق به حساب آورده، در امور سیاسی با او مشورت کرده، خواستار میانجیگری او در تضادهای داخلی خود هستند. در عوض او را تحت پوشش دیپلماتیک قرار داده، پناهگاه و دیگر کمکهای اساسی برای جبهه خلق آزادیبخش فلسطین هم پیمانان و عناصر عملیاتی خارجی آن فراهم می سازند. پس از هواپیما ربایی 1973، حبش مقداری از پول هنگفت به دست آمده را به جمهوری دموکراتیک خلق یمن داد تا بتواند از بخشی از این کشور به عنوان پناهگاه و مرکز آموزشی استفاده نماید. با وجود اینکه در اوت 1976 فعالیتهای حداد توام با محدودیت گردید، ولی این محدودیتها در مورد جبهه خلق آزادیبخش فلسطین عملی نبود. معذالک لیبی از جمهوری دموکراتیک خلق یمن به عنوان مرکز آموزشی و پناهندگی فراتر رفت. پس از تغییر رهبریت یمن در 1978 در روابط بین این جبهه و یمن تغییراتی به وجود نیامد.

(طبقه بندی نشده) در جنگ لبنان میان سوریه و جبهه خلق آزادیبخش فلسطین درگیریهایی پیش آمد. تمایل سوریه به همکاری با همه گروههای فلسطینی موجود در لبنان در نتیجه حمله اسرائیل به لبنان و ابتکار صلح سادات به وجود آمد. با وجود اینکه عدم اعتماد دو جانبه غیرقابل ریشه کن شدن است، ولی پراگماتیسم فزاینده به منافع جبهه خلقی آزادیخبش فلطسین در رابطه با حامیانش ضرر وارد می سازد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی). اعضای دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه کویت احتمالاً از رهبران جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در حوزه خلیج فارس می باشند در حالی که رهبران اتحادیه دانشجویان فلسطینی در کویت از اعضای این جبهه به شمار می روند. جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در دفاتر روزنامه الطلیعه کویت مکاتبات و سوابق خود را بایگانی می نمایند. اخراج فلسطینیها توسط دولت کویت خطری جدی علیه هسته مرکزی رهبریت این جبهه در کویت به شمار می رفت. اعضای اعلامیه هایی را در اعتراض به سیاست اخراج نهائی منتشر نمودند. بدبینی و محدودیتهای ایجاد شده توسط رژیم نیز به عنوان موانعی بر سر راه فعالیتهای سازمان جبهه خلق آزادیبخش فلسطین به حساب می آید.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) تعداد کمی از پیروان جبهه خلق آزادیبخش فلسطینی مخفیانه در بحرین به سر برده، احتمالاً روابطی با جبهه آزادیبخش ملی بحرین و عناصر متعدد بحرینی طرفدار عراق برقرار کرده اند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی). جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در برلن غربی، مونیخ، وپرتال و دوسلدورف آلمان غربی هسته هایی دارد. اعلامیه های تبلیغاتی این جبهه در سفارت عراق در بن چاپ می گردد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلق آزادیبخش فلسطینی با گروههای تروریستی آلمان غربی نیز از نظر حمایت و عملیاتی روابطی دارد. در سال 1970، عناصر گروه بادرماینهوف در خاور میانه توسط جبهه خلق آزادیبخش فلسطین آموزش تسلیحاتی

ص: 284

دیدند. بعدها گروه با در ماینهوف اسناد جعلی هویت در اختیار افراد عملیاتی این جبهه قرار دارند. این جبهه (حداد) به حمایت از تقاضاهای بادرماینهوف (ارتش سرخ) در رابطه با آلمان غربی هواپیمای لوفت هانزا را در اکتبر 1977 ربود. در ماه دسامبر 1977 جورک لانکژ یکی از رهبران مهم گروه بادرماینهوف (از نسل هاگ) به همراه یکی از مقامات جبهه خلق آزادیبخش فلسطین از بیروت به لیبی رفت. پیروان گروه بادرماینهوف به وسیله این جبهه درجمهوری دموکراتیک خلق یمن آموزش داده می شد.

(طبقه بندی نشده) آلمانها مهمترین گروه خارجی را تشکیل می دهند که توسط این جبهه آموزش می بینند.

(محرمانه) دیگر عناصر «چپ جدید» آلمان غربی به لبنان سفر می کنند تا با آوارگان فلسطین گفتگو نموده به وسیله کماندوهای جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین آموزش داده شوند. اتحادیه مائوئیست کارگران انقلابی عرب در برلن غربی با این جبهه رابطه دارد. جنبش دوم ژوئن مستقیما با حبش تماس گرفت تا مخفیگاههایی را در عمان، سوریه، عراق، لبنان، یا جمهوری دموکراتیک خلق یمن برای آنها ایجاد نماید. به روایتی با پرداخت مبلغ هنگفتی خواستار ایجاد یک منطقه پناهندگی در جمهوری یمن گردید. اعضای جبهه خلق آزادیبخش فلسطین سعی داشتند به گروههای مذهبی اجتماعی آلمانی از قبیل جامعه رفاه عربی اسلامی، انجمن اسلامی آلمان و انجمن حمایت از اعراب نیوآیزنبرگ بپیوندند تا در آنجاها سکویی برای خود ایجاد نمایند. تروریستهای آلمانی در تعدادی از عملیات جبهه خلق آزادیبخش فلسطین شرکت کردند که حمله به اوپک و هواپیما ربایی که به انتبه ختم گردید از جمله آن عملیات می باشد.

(طبقه بندی نشده) نظامیگران ارتش جمهوریخواه ایرلند به همراه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در سالهای 1968 و 1969 در اردوگاههای اردنی آموزش دیدند و این جبهه نمایندگانی را جهت شرکت در کنفرانس گروههای چریکی در دوبلین در ماه می 1972 به این کشور اعزام نمود.

(طبقه بندی نشده) رادیو اسرائیل گزارش داده است که گروه جنگجویان اسپانیایی پاد شاه کریست که یک گروه دست راستی (نئونازی؟) است به کادر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین آموزش می دهند.

(طبقه بندی نشده) در سال 1969، اعضاء جبهه آزادیبخش کوبک در جبهه خلق آزادیبخش فلسطین آموزش دیدند.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) درآمریکای لاتین نیز رابطه و سازمانهایی ایجاد شده است. در آوریل 1974 ارتش انقلابی آرژانتین با فلسطینیها که احتمالاً از همین جبهه می باشند، رابطه نزدیک برقرار کرده و در آلمان غربی مبادرت به خرید اسلحه برای ERP نموده اند. رابطه بین این جبهه و نهضت انقلابی چپگرای شیلی (که پایگاه آن در آرژانتین است) موجب همکاری دوجانبه در به دست آوردن پاسپورتهای شیلی و پرو و آموزش دیدن اعضای این نهضت توسطجبهه خلق آزادیبخش فلسطین گردید. چند سال قبل، کمیته انقلابی آمریکایی لاتین که پایگاه آن در پاریس بود و آلمان غربی آن را از نظر مالی تأمین می کرد و اعضا آن نیز شامل رهبران تبعیدی آمریکای لاتین و برزیل بود، حمایت مخفیانه خود را از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین اعلام نمود. اعضا آمریکای لاتین در عملیات تروریستی خارجی به سرپرستی این جبهه و نیزدر گردآوری اطلاعات تاکتیکی شرکت نمودند. جوامع فلسطینی و عربی موجود در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین از این جبهه حمایت

ص: 285

می کنند.

(طبقه بندی نشده) در آوریل 1978 در پاسخ - دعوت رسمی دولت کوبا، حبش از این کشور دیدار به عمل آورد. در پایان دیدار، بیانیه ای مبنی بر تأیید و حمایت کوبا از آزاد سازی فلسطین از طریق مبارزه مسلحانه صادر گشت. و به این ترتیب برای اولین بار یک کشور سوسیالیستی کمونیستی به حمایت از اهداف تندروانه فلسطینیها مبادرت ورزید. درباره حمایتها و پشتیبانیهای قابل لمس کوبا نیز در بخشهای قبلی اشاراتی رفت.

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین سالها از جبهه آزادیبخش اریتره پشتیبانی نمود و احتمالاً بسیاری از اعضای این جبهه را نیز آموزش داده است ولی در 30 آوریل 1978 یکی از سخنگویان نیروهای خلق آزادیبخش اریتره جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را متهم به برانگیختن خصومت در سلسله مراتب جبهه اریتره نمود تا به این ترتیب بتواند از مراحم و الطاف رژیم اتیوپی برخوردار گردد.

جبهه خلق آزادیبخش فلسطین با دیگر جناحهای اریتره از قبیل جبهه خلق آزادیبخش اریتره و شورای انقلابی جبهه خلق آزادیبخش اریتره روابط صمیمانه برقرار کرده است.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) در مارس 1978، یکی از افراد کشور چاد که اجدادش فلسطینی بوده اند و از سال 1970 با جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در رابطه بوده است، طبق گزارشات تصمیم می گیرد با حمایت لیبی یک پایگاه عملیاتی در کوههای تیبستی ایجاد نماید.

(خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای اتباع خارجی) این جبهه با گروههای چپگرای ژاپنی نیز روابطی مستحکم برقرار کرده است. از سال 1974جناح سرجنیگ ویو، اتحادیه کمونیستی و مرکز اطلاعات جبهه انقلاب بین المللی به جبهه خلق آزادیبخش فلسطین یاری می داده است. مرکز پشتیبانی خلق فلسطین در توکیو در زمینه تبلیغات و از نظر غذایی، مالی و پوشاک کمکهایی ارائه می نماید. در پاییز 1978 یک گروه 16 نفره ژاپنی که احتمالاً بسیاری ازآنها از هوادارن ارتش سرخ ژاپن بوده اند،از تسهیلات موجود در اردوگاههای آوارگان و اردوهای چریکی در لبنان دیدار به عمل آوردند. وابستگان جامعه وحدت فلسطین و سانتاما برای جبهه خلق آزادیبخش فلسطین پیامهایی ارسال داشته است. در ژانویه 1979، روزنامه مردم که یک روزنامه چپگرای ژاپنی است یکی از تقاضاهای جبهه خلق آزادیبخش فلسطین را چاپ و منتشر نمود تا «گزارشها» اعلامیه ها و بعضی از عملیات مبارزه آمیز در ژاپن انجام شود؛ پاسخ مربوط به این تقاضا دربرگیرنده انتشارات بیش از 30 گروه ژاپنی بود.

(محرمانه) از سال 1971 ، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین با ارتش سرخ ژاپن نیز رابطه نزدیک برقرار کرده بود. گاهی به این نتیجه می رسیم که ارتش سرخ فرانسه یکی از ثمرات یا نتایج جبهه خلق آزادیبخش فلسطین است، که دارای ماهیت و موجودیتی جداگانه است. نقل کامل روابط بین ارتش سرخ ژاپن و جبهه خلق آزادیبخش فلسطین درخلاصه مطلب بخش آسیایی این کتاب آمده است.

(محرمانه) ایلچ رامیرز سانچز (کارلوس ماتینز) که برزیلی و در شوروی تحصیل کرده است، در سال 1971 به استخدام جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین درآمد. بعدها به عنوان وابسته این جبهه با گروههای تروریستی اروپایی همکاری می کرد و سرپرست یکی از هسته های تروریستی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در پاریس بود. گروههایی که با او در ارتباط بودند عبارتند از: ارتش جمهوریخواه ایرلند، ارتش سرخ ژاپن، بقایای گروه با در ماینهوف، رهبران جنبش دوم ژوئن، رادیکالهای ترکیه عوامل اطلاعاتی کوبا

ص: 286

و آمریکای لاتین.

(سری / غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) احتمالاً جناح حداد در جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین به کارلوس در زمینه های ارشادی، گردآوری اطلاعات، طراحی عملیاتی، تسلیحاتی، اسناد سفر و امور مالی و پناهگاه و غیره کمک می کرده است، تا هشتم ژانویه 1977کارلوس در تریپولی تحت حمایت مستقیم معمر قذافی به سر می برده است. هنوز هم وی با سازمان اطلاعاتی لیبی در تماس مستقیم است. در نوامبر 1978 ، بنابه گزارشهای رسیده وی به عراق رفت و دو تن از پیروان حداد را به استخدام خود درآورد. در ژانویه 1979، وی به مالت رفت. وی هنوز هم روابط وسیع بین المللی خود را حفظ کرده است.

(طبقه بندی نشده) گزارشات مطبوعاتی حاکی از آن است که کارلوس به وسیله جراحی پلاستیک چهره خود را کاملاً تغییر داده است.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) عملیات جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین به سرپرستی حداد از طرحهای بسیار دقیق برخوردار و دارای انگیزه های سیاسی روشن بود. هدف اصلی این عملیات ایجاد تغییر در سیاستهای دولتهای طرفدار اسرائیل و پیوند دادن دولتهای عربی میانه رو با ارتدادیون بوده است. عملیاتی انجام گرفت تا از طریق آنها هم پیمانان و یا همکاران زندانی آزادی خود را به دست آورند. که تروریستهای اروپایی و ژاپنی با وجود اینکه الزاما با جبهه خلق آزادیبخش فلسطین همکاری نداشته اند در زمره این افراد به حساب می آیند، گرچه خود حداد مایل به انتقاد و بهره برداری از خارجیها و فلسطینیها نیز بوده است.

در این گونه عملیات به هواپیما ربایی، کشتار در سالنهای انتظار فرودگاهها، و حمله علیه هواپیماهای در حال پرواز مبادرت ورزیده می شد. در هنگام هواپیما ربایی، تروریستها تهدید می کردند که هواپیما را منفجر خواهند ساخت، تعداد زیادی را گروگان می گرفتند و گاهی هم مسافرین هواپیما را با مقامات هواپیمایی و یا دیپلماتها معاوضه می کردند. و در بعضی از موارد تروریستها موفق می شدند در کشورهای عربی پناهگاه به دست آورده یا آزادی خود را به دست آورند. (طبقه بندی نشده) با وجود اینکه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین دیگر به هواپیماربایی تن در نمی دهد، ولی در حوزه بین الملی عمل می کند. در اعمال خشونت یا اهداف وضوح خود را از دست می دهند و یا نوعی پریشانی در درک آن به وجود می آورند. ولی پس از مرگ حداد معلوم نیست که همکاران نزدیکش تا چه حد نسبت به او وفادار مانده باشند. اگر هنوز هم در جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین به فعالیت مشغول باشند، بنابراین این نیروی بالقوه را حفظ کرده اند و این دوره را می توان یک دوره گذار و انتقالی به حساب آورد. و در غیر این صورت باید منتظر بود که یک سازمان تروریستی فلسطینی، بین المللی بسیار فعال به وسیله آنها به وجود آید.

فعالیتهای مهم:

(طبقه بندی شده) از سال 1970 تا 1977 جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین بیش از هر گروه تروریستی بین المللی دیگر به هواپیما ربایی مبادرت ورزید. در مورد پیچیدگی این عملیات در ذیل سخن

ص: 287

رانده شده است. ولی پس از بیماری و مرگ حداد ، جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین نتوانست چنین شاهکارهایی را انجام دهد.

1971 - (طبقه بندی نشده) به طور هماهنگ به ربودن چهار هواپیمای اروپایی و آمریکایی و نابودسازی آنها در اردن پرداخته شد. تروریستها در این واقعه 300 نفر را گروگان گرفتند و خواستار آزادی تروریستهای عربی از زندانهای سوئیس، انگلیس و آلمان غربی شدند. با آزاد شدن بعضی از افراد مورد نظر، گروگانها نیز آزاد شدند.

1971 - (سری - غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) به کشتی تانکر اسرائیلی به نام کورال سی حمله کردند.

می 1972 - (طبقه بندی نشده) طراحی کشتار در فرودگاه لود (اسرائیل) که به وسیله اعضای ارتش سرخ ژاپن به مرحله اجرا درآمد و در نتیجه آن 25 نفر کشته و 76 نفر زخمی گردیدند.

آوریل 1973 - (طبقه بندی نشده) حمله به محل اقامت سفیر اسرائیل و یک هواپیمای اسرائیلی در نیکوزیا و قبرس ژوئیه 1973 - (طبقه بندی نشده) با همکاری ارتش سرخ ژاپن یک هواپیمای 747 خطوط هوایی ژاپن را ربوده و به دوبی بردند و پس از 4 روز آن را نابود ساختند. در این عملیات پنج تروریست شامل یک زن آمریکای لاتین، سه تروریست عرب و یک ژاپنی هواپیما را به همراه 137 مسافر و خدمه آن ربودند. پس از سه روز مذاکره، هواپیما به طرف لیبی پرواز داده شد و پس از آنکه تروریستها تهدید کردند که آن را در هوا منفجر خواهند ساخت به آن اجازه فرود داده شد. پس از پیاده کردن مسافرین و خدمه هواپیما را منفجر ساختند. درباره انگیزه و تقاضاهای اصلی آنان مطلبی انتشار نیافت، لیکن بعدها هواپیمایی ژاپن اعلام کرد که قبلاً یادداشتی دریافت کرده بود که در آن خواستار 30 میلیون ین ژاپنی و آزادی سه تن از اعضای ارتش سرخ ژاپن از زندانهای این کشور شده بودند. ولی این شرکت به علت کمبود وقت نتوانسته بود این تقاضاها را مطرح نماید و در نتیجه هواپیما نابود گردید.

اوت 1973 - (طبقه بندی نشده) کشتار در فرودگاه آتن. در این عملیات دو تروریست با پرتاب نارنجک و شلیک مسلسل دستی سه نفر را کشتند که دو نفر آنها آمریکایی بودند و 55 نفر را در سالن انتظار فرودگاه آتن زخمی نمودند. پس از آن تروریستها 35 نفر را گروگان گرفتند و دو ساعت بعد خود را به پلیس تسلیم کردند.

نوامبر 1973 - (طبقه بندی نشده) یک هواپیمای ک. ال. ام 437 را که از آمستردام عازم توکیو بود به همراه 271 مسافر و خدمه آن ربودند. تروریستها از دولت هلند خواستند که در موضع خود در قبال اسرائیل تغییر ایجاد کرده و به یهودیان روسی جهت مهاجرت به اسرائیل مساعدت ننماید. در چند نقطه برای سوخت گیری توقف شد و بعضی از کشورهای خاورمیانه ای به هواپیما ربایان اجازه فرود ندادند. به هنگام توقف در نیکوزیا، قبرس، تروریستها برای رئیس جمهور ماکاریوس یادداشتی فرستاده خواستار آزادی سه تن از رفقای زندانی خود شدند، ولی قبل از اینکه در این مورد اقدامی شود، هواپیما پرواز خود را از سر گرفت. پس از دو روز مسافرین و خدمه های زن هواپیما را در کشور مالت آزاد ساختند. و در عوض مدیر ک. ال. ام و کاردار مصر در این جزیره را گروگان گرفتند. هواپیما ربایان سرانجام در دوبی پس از دریافت امان نامه خود و دیگر گروگانها را تسلیم نمودند.

ص: 288

دسامبر 1973 - (طبقه بندی نشده) کشتار در فرودگاه فومینیکو (رم). پنج تروریست پس از بیرون کشیدن سلاح از محموله های خود در سالن انتظار فرودگاه شروع به تیراندازی کردند. پس از به اسارت درآوردن افراد پلیس ایتالیا به طرف یک جت پان آمریکن که آماده پرواز به طرف بیروت بود دویدند و با پرتاب یک بمب آتش زا به درون آن موجب کشته شدن 30 نفر شامل چند آمریکایی و چهارتن از مقامات مراکشی شدند. یکی از افراد پلیس نیز هنگامی که سعی داشت از هدایت هواپیمای لوفت هانزا توسط تروریستها ممانعت به عمل آورد کشته شد. در این هواپیما ربایی 12 نفر گروگان گرفته شدند. پس از آنکه بیروت به این هواپیما اجازه فرود نداد، به طرف آتن پرواز کردند. هواپیماربایان به مدت 14 ساعت با مقامات یونانی مذاکره کردند تا آزادی دو تن از همکاران خود را که در کشتار ماه اوت دست داشتند، به دست آورده گروگانهای خود را نیز با دیپلماتهای عربی معاوضه نمایند. پس از پایان یافتن زمان تعیین شده، تروریستها ادعا کردند که تعدادی از گروگانهای خود را کشته اند، ولی بعدا معلوم شد که این ادعا صحت نداشته است. هواپیما پس از آن در دمشق توقف کرد تا غذا، سوخت، و نقشه تهیه نماید، مقامات سوری نیز نتوانستند تروریستها را متقاعد به آزاد ساختن گروگانها نمایند. سرانجام علیرغم تلاش کویتیها برای ممانعت از فرود، هواپیما در کویت بر زمین نشست تروریستها گروگانها را آزاد ساخته خود را تسلیم نمودند.

ژانویه - فوریه 1974 - (طبقه بندی نشده) بمب گذاری (با همکاری ارتش سرخ ژاپن)، هواپیماربایی، آدم ربایی در مسیر سنگاپور به کویت . دو ژاپنی ودو عرب یک قایق را کرایه کردند تا به منظور ماهیگیری به بندر سنگاپور بروند. پس از نزدیک شدن به جزیره ای که پالایشگاه وانبار شرکت نفت شل در آن قرار داشت یکی از تروریستها با وارد کردن یک ضربه قایقران را بی هوش نمود. ولی قبل از آنکه بتوانند به جزیره برسند، قایق با صخرهای تصادف نمود. یکی از قایقهای مسافری ناآگاهانه به کمک آنها شتافت و آنها را به ساحل جزیره رساند و آنها هم مواد منفجره پلاستیکی را به تانکرهای نفتی متصل کردند. یکی از تانکرها آتش گرفت و در دو تانکر دیگر سوراخهای کوچکی تعبیه گردید.

تروریستها پس از آن به طرف لنگرگاه دویده یک قایق مسافربری دیگر را با پنج خدمه آن به کار گرفتند، قایقهای مسلح دولت سنگاپور آنهارا به سرعت محاصره کرد . تروریستها خواستار عبور به یک کشور عربی شدند و از سفیر ژاپن خواستند که به همراه یکی دیگر از مقامات ژاپنی ترتیب این کار را داده به جای گروگانها در سفر با آنها همراهی نمایند. مقامات ژاپن و سنگاپور با این تقاضا به منظور حفظ جان گروگانها موافقت کردند. در حالی که در مشرق زمین در مورد این مسئله مذاکره می شد، پنج تروریست دیگر در کویت سفیر ژاپن و چند تن از همکاران وی در این کشور را گروگان گرفتند. تقاضای آنها این بود که یک هواپیمای ژاپنی چهارهمکار آنها در سنگاپور را به کویت بیاورد. دولت کویت اعلام کرد که در صورتی که گروگانها را آزاد نمایند به تروریستها در خاک این کشور امان داده خواهد شد، ولی به هیچ یک از هواپیماهای ژاپنی اجازه فرود درخاک کویت را نداد. از طرف دیگر دولت ژاپن اعلام کرد که با تقاضای تروریستها موافق است. و چون کویتی ها با یک عمل انجام شده روبرو شده بودند. ژاپنیها یکی از هواپیماهای خود را به سنگاپور فرستادند و پس از آزادی گروگانها چهار تروریست را از آنجا به کویت منتقل ساختند. پس از آزاد شدن گروگانها در کویت دولت این کشور نیز با بی میلی اجازه فرود هواپیما را صادر کرد. 9 تروریست فورا به طرف عدن پرواز کردند و در آنجا به آنها اجازه داده شد که هر وقت مایل

ص: 289

باشند این کشور را ترک نمایند.

مارس 1974 - (طبقه بندی نشده) یک جت انگلیسی را که از بمبئی عازم لندن بود به همراه 102 نفر مسافر آن ربودند و پس از آنکه آتن به آنها اجازه فرود نداد در آمستردام به زمین نشستند. به مسافرین و خدمه اجازه داده شد که فرار کنند و پس از آن آتشی ایجاد گردید. پلیس هلند دو تن از تروریستها را که مسلح به تفنگ و نارنجک دستی بودند، در هنگام فرار دستگیر نمود. در تمام طول عملیات فقط یک تیر از طرف تروریستها شلیک شد، ولی در این واقعه کسی آسیب ندید.

مه 1974 - (طبقه بندی نشده) خرابکاری در خطوط نفتی عربی (تاپ لاین).

اوت 1974 (" ") بمب گذاری در دفاتر روزنامه های فرانسوی طرفدار اسرائیل در پاریس.

سپتامبر 1974 - (سری ، غیرقابل رویت برای ملل بیگانه ، غیر هم پیمانان) تخریب و نابود سازی یک هواپیمای خطوط هوایی بین المللی.

برفراز دریای ایونی (در آسیای صغیر - م).

دسامبر 1974 - (طبقه بندی نشده) با استفاده از نارنجک به یک سینما در تل آویو حمله برده، موجب قتل دو نفر و زخمی شدن 38 نفر گشتند.

دسامبر 1975 - (طبقه بندی نشده) به اسارت گرفتن اعضای اوپک (سازمان کشورهای صادر کننده نفت) در وین و انتقال آنها به تریپولی (لیبی) و الجزیره . شش تروریست در حالی که مواد منفجره و مسلسل سبک دستی را در کیفهای مخصوص لوازم ورزشی حمل می کردند، برای آغاز یک عملیات ده روز وارد ساختمان اوپک شده و در راهرو به تیراندازی پرداخته یکی از افراد پلیس اطریش و یکی از گاردهای امنیتی عراق را به قتل رساندند. و پس از ورود به جلسه وزرا 60 نفر را گروگان گرفتند که در میان آنها یازده نماینده رسمی دیده می شد. در مبارزه ای که در این حال در گرفت یکی از مقامات نفتی لیبی کشته شد. از طریق یکی از زنانی که به گروگان گرفته شده بودند، تروریستها خواستار دریافت: طناب قیچی و نوار چسب برای بستن گروگانها، و یک اتوبوس پرده دار برای اینکه صبح روز بعد آنها و گروگانها را به فرودگاه ببرد شدند، در حالی که یک هواپیمای دی سی - 9 هم منتظر آنها باشد و نیز از سفیر لیبی در اطریش برای انجام مذاکرات دعوت شود. چند ساعت بعد از وزیر منابع ونزوئلا خواسته شد که یک رادیو تهیه نماید. بعدا یکی از اعضاء هیئت نمایندگی عراقی یادداشتی برای پخش از رادیو از طرف تروریستها آورد. در این یادداشت تروریستها تقاضای سیاسی خود را اعلام کردند که عبارت بودند از:

«تأیید مجدد سه اصل مطرح شده در اجلاس عربی خارطوم یعنی عدم مذاکره، عدم توافق، و عدم شناسایی رسمی مهاجم صهیونیست. دیگر اینکه اعضاء اوپک» همه موافقت نامه ها و طرحهای سیاسی را که معادل به رسمیت شناخته شدن موجودیت اسرائیل باشد مردود اعلام نمایند. و دیگر اینکه «خلق عرب و دیگر خلقهای جهان سوم» در مورد منابع نفتی خود نقشی داشته باشند. ساختمان به محاصره 600 پلیس اطریش درآمد در حالی که صدراعظم اطریش کرایسکی و وزیر امورخارجه الجزیره بوتفلیکا مذاکره را آغاز کردند.

همان گونه که تقاضا شده بود، به وسیله یک اتوبوس تروریستها به فرودگاه برده شدند. در حالی که 41 تن از گروگانها از جمله وزرا را در اختیار خود نگاه داشته بودند و یکی از همکاران زخمی خود را به یک پزشک اطریشی سپردند تا از وی مراقبت به عمل آورد. هواپیما به الجزیره رفت و تروریستها در آنجا

ص: 290

وزرای اکوادور ، گابن، اندونزی، نیجریه، و ونزوئلا را آزاد کردند. وزیر نفت الجزایر برای نشان دادن اتحاد با همکاران خود از هواپیما خارج نشد. پس از آن هواپیما به تریپولی رفت و وزرای نفت الجزایر و لیبی و چند تن دیگر از گروگانها نیز در آنجا آزاد شدند. پس از آنکه با تقاضای آنها مبنی برقرار دادن یک هواپیمای دیگر در اختیار آنها مخالفت گردید و پس از اینکه بغداد و تونس نیز به آنها اجازه فرود نداد، هواپیما به طرف الجزیره رفت و در آنجا بقیه مقامات اوپک را سالم آزاد نمودند. هفته بعد گزارش انتشار یافت که براساس آن دولت الجزیره به تروریستها به عنوان مبارزین انقلاب فلسطین پناهندگی اعطا کرده است. منابع الجزیره ای اظهار داشتند که تروریستها به وزیر امور خارجه الجزایر پیرامون آزادی خود وآزادی گروگانها مذاکره کرده بودند.

ژانویه 1976 - (طبقه بندی نشده) سعی کردند به وسیله موشک به یک هواپیمای ال عال در فرودگاه نایروبی حمله نمایند.

ژوئن 1976 - (سری - غیر قابل رؤیت برای ملل بیگان غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) همکاری وابستگان لبنانی جبهه خلقی آزادیبخش فلسطینی در ربودن و قتل سفیر آمریکا در لبنان و مشاور اقتصادی و راننده اش.

ژوئن - ژوئیه 1976 - (طبقه بندی نشده) یکی از هواپیماهای هواپیمایی فرانسه را درمسیر تل آویو - پاریس ربوده، آن را ابتدا به بن غازی در لیبی بردند و پس از آن در کشور اوگاندا در فرودگاه انتبه خارج از شهر کامپالا بر زمین نشستند. تروریستها که مسلح به تفنگ، مسلسل دستی و مواد منفجره بودند 275 نفر را گروگان گرفته خواستار آزادی 53 تروریست از زندانهای اسرائیل ، فرانسه، کنیا، سوئیس، و آلمان غربی شدند و اعلام کردندکه تا قبل از اول ماه ژوئیه باید آنها را به فرودگاه انتبه منتقل سازند. پس از چند ساعت، تروریستها و گروگانها را از هواپیما به یک ساختمان قدیمی فرودگاه منتقل ساختند. در آنجا اسرائیلها و یهودیهای دارای ملیتهای مختلف را از بقیه گروگانها جدا نمودند. در 30 ژوئن هواپیما ربایان 47 زن، کودک، و افراد مریض را آزاد ساختند. روز بعد پس از اینکه دولت اسرائیل اعلام کرد که در سیاست عدم مذاکره خود تغییر ایجاد کرده، حاضر است در مورد آزادی بعضی از تروریستهای زندانی در اسرائیل در ازاء آزادی گروگانها مذاکره کند، زمان تعیین شده تا 4 ژوئیه تمدید گردید و حدود 100 نفر دیگر از گروگانها آزاد گردیدند. مذاکرات اسرائیلیها از طریق دولت فرانسه در اوگاندا انجام می گرفت.

سفیر سومالی در اوگاندا که یکی از دیپلماتهای مهم آنجا بود به عنوان نماینده تروریستها واردعمل شد. در تاریخ 4-3 ژوئیه چتربازان و افراد پیاده نظام برجسته اسرائیل به هنگام سپیده دم به حمله دست زدندو گروگانها را آزاد ساختند. حداقل هفت تن از تروریستها و یکی از سربازان اسرائیلی و سه تن از گروگانها در این واقعه کشته شدند. حدود 20 سرباز اوگاندایی در حمله اسرائیلیها کشته و تعداد زیادی از آنها زخمی شدند.

ژوئیه 1976 - (سری - غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) دفتر هواپیمایی سوریه درکویت را به وسیله بمب به آتش کشیدند.

ژوئیه - اوت 1976 - (سری، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان هشدار اطلاعاتی) بمب گذاری در نمایشگاه بین المللی ، هتل مهم توریستی و دیگر مناطق دمشق.

اوت 1976 - (طبقه بندی نشده) حمله مسلحانه به مسافرین هواپیمای ال عال در فرودگاه یسیلکو

ص: 291

استانبول . دو تن از تروریستهای این عملیات که به حبس ابد محکوم شده بودند در ژانویه 1979 از زندانترکیه گریختند.

سپتامبر 1976 - (طبقه بندی نشده) یکی از هواپیماهای ک . ال . ام را در اروپا ربوده، آن را ابتدا وادار به سوختگیری درتونس و سپس وادار به فرود در قبرس نمودند. دراین عملیات سه تروریست 82 مسافر و خدمه هواپیما را گروگان گرفته از اسرائیل خواستند، هشت زندانی فلسطینی را آزاد نماید. آنها تهدید کردند که در صورت مخالفت با تقاضاهایشان هواپیما را منفجر خواهند ساخت. لیکن 4 ساعت بعد از فرود، گروگانها را آزاد ساخته، خود را با دریافت امان نامه تسلیم مقامات یونانی، قبرس کردند.

اکتبر 1977 - (طبقه بندی نشده) یک هواپیمای لوفت هانزا را در مسیر ماجورکا به فرانگفورت ربوده آن را وادار به فرود در موگادیشوی سومالی کردند. چهارتروریست این عملیات در حالی که به تفنگ ، مواد منفجره پلاستیکی و مهمات ماکاروف 9 میلی متری مسلح بودند 87 نفر را گروگان گرفتند. آنها ابتدا خواستار آزادی 11 زندانی از زندانهای آلمان غربی (همین فهرست وسیله ربایندگان هانس مارتین اشلایر در آلمان غربی ارائه شده بود) و دو تن از همکاران جبهه خلق آزادیبخش فلسطین از زندانهای ترکیه شد. در قبال آزادی گروگانها خواستار دریافت 15 میلیون دلار و امان نامه برای پرواز به یک کشور نامعلوم گردیدند.

برای برآورده شدن تقاضا مدت زمان تعیین گردید. با وجود تماس مقامات با هواپیماربایان، امتیازی دریافت نشد و زمان تعیین شده به پایان رسید. یک واحد پلیس ویژه مرزی آلمان فدرال مرکب از 61 نفر به یک ضد حمله دست زد. سه تن از تروریستها کشته و یکی از آنها به اسارت گرفته شد. 9 تن از گروگانها زخمی، ولی هیچ یک از آنها کشته نشدند. قبل از حمله، خلبان به وسیله تروریستها کشته شده بود. (جناح حداد) دسامبر 1977 - (سری ، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) بمب گذاری در دفتر هواپیمایی مصر در شارجه.

آوریل 1978 - (خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای ملل خارجی) سفیر پیشین لبنان در امارات متحده عربی و کویت را که عضو یکی از خانواده های نیرومند شیعی بود به قتل رساندند. حبش یکی دیگر از اعضاء این خانواده را متهم به قتل یکی از دوستان نزدیک خود درحمله اسرائیل در ماه مارس کرد.

می 1978 - (طبقه بندی نشده) سه تروریست مسلح به سلاحهای سبک و نارنجک دستی به طرف مسافرینی که آماده سوارشدن بر یک هواپیمای ال عال در فرودگاه اورلی خارج از پاریس بودند آتش گشودند.

درهنگام مبادله آتش تروریستها و یکی از اعضاء امنیتی کشته شدند، دو پلیس فرانسوی ، یکی از میهمانداران زن و یکی از مسافرین مجروح شدند. بنا به گزارشهای رسیده تروریستها قصد ربودن هواپیمارا نداشتند، بلکه می خواستند، مسافرین را به قتل برسانند.

اوت 1978 - چهار نفر با پرتاب نارنجک و تیراندازی با سلاحهای اتوماتیک به طرف اتوبوسی که 21 نفر از خدمه هواپیمایی ال عال را به طرف هتلی در لندن می برد حمله بردند. یکی از زنان میهماندار اسرائیلی کشته، دو تن از آنان مجروح شدند و در این واقعه هفت نفر از عابرین انگلیسی نیز زخمی شدند و یکی از تروریستها در اثر اصابت یکی از قطعات نارنجک کشته شد. دو تن از تروریستها دستگیر و یکی از

ص: 292

آنها موفق به فرار گردید.

نوامبر 1978 - (طبقه بندی نشده) بمب گذاری در یکی از اتوبوسها در نزدیکی جریکو. پس از پرتاب بمب به داخل اتوبوس در یک توقفگاه یک توریست بلژیکی و سه اسرائیلی کشته شدند و بیش از 30 نفر مجروح گردیدند که در میان آنها 5 نفر سوئدی، 3 نفر کانادایی و 2 نفر آمریکایی نیز به چشم می خورد.

تروریستها به وسیله اتومبیلی که در آنجا پارک شده بود فرار کردند.

جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل

خلاصه مطلب:

(طبقه بندی نشده) این جبهه به وسیله احمد جبریل که یکی از استراتژی دانان مهم فلسطین است به وجود آمد، وی گرایشات این جبهه را از نظامیگری مستقل ضد اسرائیلی تغییر داده، آن را متمایل به سیاستهای سوریه نموده است. جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل با ابتکار سادات و اقدامات صلح خاور میانه با سرسختی مخالفت می ورزد.

(خیلی محرمانه، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) پشتیبانی جبریل از مداخله سوریه در لبنان در سال 1976 علیه نهضت مقاومت فلسطین سبب شد که در داخل این جبهه منازعاتی در گرفته انشعابی به وجود آید: اعضاء مخالف ، جبهه آزادیبخش فلسطین را تشکیل دادند. از آن زمان، در شهرت و نیروی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل خدشه وارد شد. اعضاء کنونی آن 200 تا 300 نفر هستند. این جبهه که از نظر سازمانی چندان پیچیده نیست، اصولاً به سوریه در به دست آوردن سلاحهای روسیه متکی بوده و به لیبی نیز در زمینه آموزش کماندو و خلبان وابسته است. و به علت دوستی و صمیمیت بین جبریل و معمرقذافی، کمک های زیادی از طرف لیبی به این گروه می شود.

(طبقه بندی نشده) در سالهای 69-1968 به چند عملیات هواپیماربایی مبادرت نمود و موفق شد بزرگترین کشتار را در سال 1974 دراسرائیل به وجود آورد. از آن زمان بود در صحنه تروریستی فعالیت چندانی نداشته و گمان نمی رود که دیگر خطری داشته باشد.

اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) از سال 1968 تا ژوئن 1976 جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل خود را از سازمانهای چریکی دیگر کنار کشید و مداخله در امور داخلی کشورهای عربی را نپذیرفت و با اجتناب از ایدئولوژی همیشه از یک خط رادیکال نظامی علیه اسرائیل حمایت می کرد. پس از عضویت کوتاه مدت آن در کمیته مرکزی ساف یکی از اعضاء سرسخت و نیرومند جبهه ارتدادی گردید، و راه حلهای سیاسی را در قبال مسئله خاور میانه نپذیرفت، و قرار داد متارکه بین سوریه و مصر را محکوم اعلام کرد و سیاست ساف رامبنی بر پذیرش یک دولت محدود در نوارغزه و ساحل غربی مردود شمرد و خواستار سرنگونی دولتهای عربی دست راستی شد.

(طبقه بندی نشده) پس از مداخله سوریه در لبنان در ژوئن 1976 در جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل انشعاب به وجود آمد. جناحی که از فعالیتهای سوریه حمایت می کرد، نام جبهه خلق

ص: 293

آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل را برخود ابقاء کرد و موافقت خود را با سیاستهای سوریه اعلام نمود.

در اجلاس شورای ملی فلسطین در مارس 1977 این جبهه به برنامه ملی فلسطین مورد تأیید سوریه که همانا ایجاد یک کشور فلسطینی مستقل در کرانه غربی رود اردن و نوار غزه و شرکت ساف در کنفرانس صلح ژنو بود، رأی داد. لیکن در ماه می 1977 احمد جبریل رهبر این گروه با مخالفت با «راه حل کاپیتولاسیونیستی و تلاش برای خروج از سرزمینهای عربی» به موضع ارتدادی خود رجعت نمود. و در ماه سپتامبر سوگند یاد کرد که آنقدر به مبارزه ادامه دهد، تا فلسطین به طور کلی آزاد شود.

(طبقه بندی نشده) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل با خشم تمام با ابتکار سادات برخورد نموده، با تمام مراحل آن بنای مخالفت گذارد.

نیروی تقریبی:

(خیلی محرمانه، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه، هشدار اطلاعاتی) 300-200 نفر رهبران اصلی:

(طبقه بندی نشده) احمد جبریل (ابوجهاد). متولد در رامله در سال 1936.

(طبقه بندی نشده) خانواده جبریل در سال 1948 فلسطین را ترک گفت و در شهر قنیطره در سوریه مسکن گزید. در 19 سالگی وی وارد ارتش سوریه شد و در گروه مهندسی به درجه سروانی رسید. جبریل که در اوائل سالهای 1960 با اتحاد بین سوریه و مصر مخالفت می ورزید دستگیر و سه سال در زندان به سر برد. در سال 1963 او به این اتهام که دارای «فعالیتهای سوسیالیستی انقلابی و فلسطینی تندرو است» از ارتش اخراج گردید.

(طبقه بندی نشده) جبریل مدعی است که وی اولین گروه کماندویی خود را درسال 1959 به وجود آورده است، ولی تابستان 1964 کسی وی را به عنوان فرمانده چریکی نمی شناخت. در سال 1967 او اعضاء خود را با جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین ادغام نمود. ولی به علت اختلافات مشخص با حبش این ادغام دیری نپایید و جرئیل در سال 1968 جدا شد تا فرماندهی کل را تشکیل دهد.

(سری، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان) جبریل درمبارزه ای که در آوریل 1976 بر سرحومه هتل بیروت درگرفت از ناحیه پا مجروح گشت. پس از بهبود به حمایت از سوریه پرداخت و از مداخله این کشور در لبنان در ژوئن 1976 پشتیبانی نمود. اعضاء دیگر این جبهه تحت سرپرستی محمد العباس (ابوالعباس) با سیاست جبریل مخالفت ورزیدند و در سپتامبر 1976 سعی کردند وی را به این اتهام که با همکاری با سوریه علیه نهضت مقاومت فلسطین قیام کرده است، از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل اخراج نمایند. پس از پایان این جنگ درونی، جبریل رهبری یکی از جناحهای ضعیف این جبهه را به عهده گرفت.

(طبقه بندی نشده) جبریل که مردی بسیار مرموز است در پاییز 1977 با ظاهر شدن مکرر درانظار عموم، شرکت در راهپیماییها و ایراد سخنان آتشین در روش های خود تغییراتی ایجاد کرد.

(طبقه بندی نشده) جبریل یکی از بهترین استراتژی دانان نهضت فلسطین به شمار می رود. او مورد احترام آندسته از رهبران عربی است که دارای سوابق نظامی هستند و از دوستان بسیار نزدیک قذافی از

ص: 294

لیبی بشمار می رود. در اوائل 1976 او یکی از اولین رهبران تندرو بود که پس از تشکیل جبهه ارتدادی از شوروی دیدار نمود.

(طبقه بندی نشده) طلال ناجی. متولد در سال 1930 (محرمانه) ناجی معاون دبیرکل جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل، به عنوان اولین نماینده این گروه در کمیته مرکزی ساف در ژوئن 1974 برگزیده شد و بعدها ریاست اداره آموزش عالی ساف را نیز بر عهده گرفت.

(سری ، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان) در اکتبر 1974 ناجی به عنوان یکی از اعضاء هیئت نمایندگی ساف در اجلاس رباط شرکت جست، و در نوامبر 1974 به همراه رئیس کمیته مرکزی ساف یعنی عرفات به مسکو سفر کرد.

(محرمانه) به گفته بسیاری ناجی در سالهایی که جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل به جبهه ارتدادی پیوست نیز در کمیته مرکزی ساف فعالیت می کرد. او ممکن است به خاطر اینکه یکی از سیاستمداران برجسته نهضت فلسطین بوده است، از مقداری استقلال سیاسی و شخصی در مواضع خود برخوردار باشد.

(سری غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) به هنگام انشعاب در جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل، ناجی به طرف گروه طرفدار سوریه جبریل رفت و سخنگوی این جناح گردید. در نوامبر 1976 ، ناجی به عنوان یک میانجی کوتاه عمل کرد، تا بلکه بتواند دوباره جناحهای سازمان را متحد سازد، ولی موفق نشد.

(محرمانه) ناجی به عنوان مارکسیست شناخته شده است.

سابقه:

(طبقه بندی نشده) همان گونه که قبلاً اشاره شد، جبریل از جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین جدا شد تا جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل را تشکیل دهد. تمام فعالیتهای اولیه این گروه علیه اسرائیل انجام می شد.

(سری، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان هشدار اطلاعاتی) . گفته می شود که این گروه از تخصص نظامی بسیار عالی برخوردار است. مراحل اولیه جنگ درسالهای 1975 و 1976 در نهضت ملی لبنان نقش بسیار خطیری را بر عهده داشت. استراتژی دانان آن تلاشهای نظامی را هماهنگ کرده، نا آرامی را درمیان شهرنشینان برانگیختند و به طور سازنده لیبی را وارد درگیری نمودند.

(سری، غیرقابل رؤیت برای اتباع بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) مداخله سوریه در لبنان در ژوئن سال 1978 بر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل تأثیری فاجعه آمیز داشت چون ئسبب شد که یکی از جناحهای طرفدار جبریل در برابر یکی از جناحهای طرفدار ابوالعباس قرار گیرد. در آوریل 1977 یاسرعرفات تصمیم گرفت که این گروه را رسما به دو گروه جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل و جبهه آزادیبخش فلسطین تقسیم نماید. ولی تضاد ادامه یافت چون جبریل با کمک الصاعقه و نیروهای ویژه ارتش سوریه سعی داشت، کنترل کامل گروه خود را به دست آورد در حالی که ابوالعباس و همپیمانان ارتدادی اش با این تلاشها مخالفت می ورزیدند در تابستان 1977 بین طرفین

ص: 295

صلحی ناپایدار به وجود آمد، ولی هنوز هم برخوردهایی به وجود می آید. آخرین برخورد که پیرامون یک موضع دریایی در طایر بود در سپتامبر 1978 درگرفت.

(سری) در ژوئن 1978 جبهه آزادیبخش عربی به دفتر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل در اردوگاه پناهندگان عین الحلوه حمله کرد. نبردی که در این اثناء درگرفت یکی از خونین ترین نبردهایی است که بین نمایندگان طرفدار عراق و طرفدار سوریه در نهضت فلسطین به وجود آمد.

(سری، غیرقابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) کماندوهای این گروه در لیبی و نیز تعدادی از متخصصین تسلیحاتی و خلبانان این گروه به لیبی در جنگ با مصر در تابستان 1977 کمک کردند، در ژانویه 1978 یک گروه رزمنده از لیبی در لبنان پیاده شدند که تعدادی از آنها عضو سازمان جبریل بوده اند. شاید با این عمل می خواسته اند، تعداد اعضاء جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل را که از نظر تعداد اعضاء و شهرت پس از انشعاب دچار خسران شده بود، افزایش دهند.

فنون و روشهای عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) حملات موشکی از مرز لبنان به اسرائیلیها و مناطق اشغالی بیشتر از هواپیماربایی و خرابکاری هواپیماها حائز اهمیت بود. جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل در مبارزات درونی فلسطینیها در لبنان درگیر بود و به نیروهای فرانسوی و نیروهای سازمان ملل طرفدار فرانسه نیز حمله می برد.

سازمان:

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه) این گروه هرگز سازمان یافته نبود. عملیات همبستگی را موجب می گردد و تداوم این همبستگی نیز بسته به اقتدار شخصی جبریل می باشد.

قرارگاهها و پایگاه ها:

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیرهمپیمانان / هشدار اطلاعاتی) این گروه در بیروت، تریپولی (لبنان) و دمشق دفاتری دارد، تا ماه می 1977 جبریل دفاتر جبهه خلق آزادیبخش فلسطین -فرماندهی کل در عین الحلوه لبنان را اشغال کرده بود و بعدها برای حفظ آنها به درگیریهایی تن در داد.

این گروه در سوریه اردوگاه و تسهیلات آموزشی برقرار کرده است. مبارزه بین این گروه و جبهه آزادیبخش فلسطین اصولاً برای به دست گرفتن کنترل پایگاهها در جنوب لبنان آغاز شده بود، لیکن پس از حمله اسرائیل به این منطقه در مارس سال 1978 معلوم نیست بر سر این پایگاهها چه آمد و احتمالاً مقداری از اختلافات تا حدودی از میان رفته است.

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه، غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) در نوامبر 1974 به این گروه اجازه داده شد، که در شهر تریپولی، لیبی یک دفتر افتتاح نماید و احتمالاً در سالهای 78-1977 این دفتر تحت تسلط جبریل بود. لیکن در ژوئیه 1978 لیبی تصمیم گرفت که تمام دفاتر فلسطینی را در دفتر ساف ادغام نماید. معلوم نیست که این تصمیم بر این گروه چگونه تأثیری داشته است.

ص: 296

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان) در سال 1975 در ایربید، امان و اردن پناهگاهی ایجاد گردید، تا در مورد عملیات ساحل غربی مورد استفاده قرار گیرد.

(محرمانه) این گروه احتمالاً در اروپای شرقی مراکز تدارکاتی و ارتباطی ایجاد کرده است. ولی معلوم نیست که کدام یک از جناحهای این گروه این مرکز را تحت کنترل دارد.

آموزش:

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلق کماندویی، بعضی از اعضای در لیبی در زمینه خلبانی آموزش یافته اند.

تسلیحاتی:

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه / غیر همپیمانان / هشدار اطلاعاتی) جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل سلاحهای روسی استفاده می کند که با به وسیله سوریه و یا از طریق آن کشور در اختیار آن قرار داده می شود. در جنگ لبنان، این گروه مسئول دریافت سلاح و تجهیزات از لیبی و توزیع عادلانه آنها بین گروههای چپگرا بود.

(سری، غیر قابل رؤیت برای ملل بیگانه، غیر هم پیمانان، هشدار اطلاعاتی) این گروه در صیدای لبنان کارخانه هایی دارد که در آنها سلاحهای ضد تانک آرپی جی7 و تفنگ کلاشینکف را مونتاژ کرده سلاحهای ضد یا می سازد.

مالی:

سوریه تا حدودی به این گروه کمک می کند. در سال 1975 قذافی رهبر لیبی به حمایت از انقلاب ارتدادی 13 میلیون دلار به این جبهه داد. کمکهای لیبی به این گروه به خصوص پس از کمکی که به لیبی در جنگ با مصر نموده، هنوز هم ادامه دارد.

روابط بین المللی:

(طبقه بندی نشده) گذشته از کمکهایی که از طرف سوریه و لیبی به این گروه می شود، فلسطینیها کویت، و افسران ارتش سوریه که جبریل را از روزهای خدمتش در ارتش می شناسند نیز از وی حمایت می کنند.

(سری) جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل به ارتش آزادیبخش خلق ترکیه، حزب دهقانان و کارگران انقلابی ترکیه کمک کرده و بعضی از اعضاء آن را در اردوگاههای خود واقع در سوریه و یا لبنان آموزش داده است. این گروه هر ماه با این گروهها تماس برقرار می کرد. ولی در مورد این تماسها و روابط پس از انشعابات رخ داده در این گروه اطلاعاتی در دست نیست.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) گذشته از هواپیماربایی سال 69-1968، این گروه مسئولیت هیچ یک از تروریستهای بین المللی را به عهده نگرفته است. عملیات ضداسرائیلی در قیریات شمونه بدون شک

ص: 297

دارای اهداف سازمانی بود و مشابه تلاشهای جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین در مالوت می باشد، لیکن عملیات مشابه و قابل مقایسه دیگری از طرف این گروه انجام نگرفته است. ربودن یکی از کلنلهای ارتش آمریکا در سال 1975 در نتیجه ایجاب فرصت انجام گرفت و گرنه یک توطئه از قبل طرحریزی شده نبود. علاوه بر این از زمان انشعاب در سال 1976 ، شایستگی عملیاتی این گروه مورد آزمایش قرار نگرفته و احتمالاً مورد تردید می باشد.

فعالیتهای مهم:

(طبقه بندی نشده) با بررسی تمام عملیات این گروه که در ذیل آمده، نمی توان به یک الگوی خاص عملیاتی دست یافت ژوئیه 1968 یکی از هواپیماهای ال عال را که از رم به تل آویو می رفت ربودند و آن را وادار به پرواز به طرف اسرائیل نمودند، تروریستها خواستار آزاد شدن 1000 فلسطینی از زندانهای اسرائیل شدند. بجز 21 گروگان بقیه آزاد شدند. 5 روز بعد 9 تن دیگر از گروگانها آزاد گردیدند. 5 هفته بعد الجزیره 12 گروگان باقیمانده را نیز آزاد نمود. در عوض، اسرائیل نیز قول داد که یک عمل «انسان دوستانه» انجام دهد و پس از آن 16 تن از اعراب محکوم را که قبل از جنگ 1967 دستگیر و زندانی نموده بود آزاد کرد. فوریه 1969 - یکی از هواپیماهای ال عال را که در حال حرکت از زوریخ به تل آویو بود به رگبار گلوله بستند.

اوت 1969 - یک هواپیماهای تی-دبلیو-آ در راه آتن به تل آویو ربودند و آن را وادار به فرود در دمشق کردند و پس از خارج کردن مسافرین این هواپیما را به وسیله یک بمب ساعتی منفجر ساختند. دو نفر از تروریستها 113 نفر را گروگان گرفته، اعلام کردند که این عمل آنها در اعتراض به فروش فانتوم به اسرائیل توسط آمریکا صورت گرفته است. همه گروگانها به جز شش نفر به وسیله دولت سوریه آزاد شدند و آن شش نفر به همراه تروریستها تا مدتی قبل از آزاد شدن در زندان بسر بردند.

آوریل 1974 - حمله به روستای قیریات شمونه در اسرائیل. سه تروریست مسلح به تفنگ، مواد منفجره و نارنجک دستی در صبحدم از طریق لبنان وارد این روستا شدند. پس از تیراندازیهای بی هدف خیابانی به یک آپارتمان حمله برده 18 نفر را کشتند و 16 نفر را مجروح گردانیدند. بیانیه های این گروه که از بیروت و دمشق منتشر می گردید، خواستار آزاد شدن 100 نفر از فلسطینیها از زندانهای اسرائیل در ازاء گروگانهای قیریات شمونه شدند. نظامیان اسرائیل تروریستها را به مدت 4 ساعت به تیراندازی مشغول نمودند. تروریستها احتمالاً در نتیجه منفجر شدن نارنجکهای خودشان کشته شدند. و دو تن از نیروهای اسرائیلی نیز در این حمله به هلاکت رسیدند.

ژوئن - ژوئیه 1975 - با همکاری جبهه مبارزات خلقی یک سرهنگ ارتش آمریکا در بیروت را ربودند. این گروه که خود را سازمان فعالیتهای انقلابی سوسیالیستی می نامید، اعلام کرد که اگر یکی از نقاط فقیرنشین بیروت و غذا و پوشاک توزیع نشود گروگان خود را خواهند کشت.

مدتی گذشت تا اینکه 20 تن مواد غذایی در محل تعیین شده تحویل داده شد. دولت لبنان اظهار داشت که غذا را به عنوان بخشی از تقاضا تهیه نموده است. روز بعد سرهنگ را به یک محل سری آوردند و تحویل یکی از رهبران مذهبی مسلمان دادند و او نیز پس از رفتن به محل اقامت نخست وزیر آزاد گشت. ساف و دولت سوریه سعی کردند با استفاده از نفوذ خود در این گروه موجبات آزادی گروگان را فراهم آورند. روی

ص: 298

هم رفته سرهنگ مدت سه هفته را به عنوان گروگان گذرانده بود.

جبهه آزادیبخش فلسطیی

خلاصه مطلب:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش فلسطین که کاملاً ارتدادی است، هدف محدود ایجاد یک کشور فلسطین در ساحل غربی و نوار غزه را نمی پذیرد. این گروه که متشکل از 100 نفر از مخالفین انشعابی از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل می باشد، دارای مواضع و فعالیتهایی است که ظاهرا نوعی عکس العمل علیه خصوصیات و تاریخچه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل به حساب می آید. این گروه با سوریه که از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین- فرماندهی کل، پشتیبانی می کند. شدیدا مخالفت ورزیده، با عراق روابط بسیار مستحکمی ایجاد کرده، از آن کشور در زمینه آموزش و تسلیحات کمک می گیرد. طرح رهبریت جایگزین احتمالاً در پاسخ به تسلط احمد جبریل در گروه خود، درجبهه آزادیبخش فلسطین پیاده شده است.

(محرمانه) تنها عمل تروریستی که تاکنون به وسیله جبهه آزادیبخش فلسطین به اجراء درآمد طرحی بود که این گروه می خواست به وسیله گروگانگیری و کشتار «موفقیت آمیز» جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل در سال 1974 را تکرار نماید، که البته موفقیتی به دست نیاورد. لیکن، به نظر نمی رسید که این گروه فاقد توانایی و ظرفیت لازم جهت انجام اقدامات موفقیت آمیز نباشد.

جبهه آزادیبخش فلسطین اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش فلسطین کاملاً ارتدادی بوده و با برنامه ملی فلسطین مبنی بر ایجاد یک کشور محدود فلسطینی در ساحل غربی و نوار غزه مخالفت می ورزد. این گروه با سوریه به علت انجام اقدامات ضدفلسطینی در جنگ لبنان و حمایت آن کشور از گروه رقیب خود جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل ضدیت می ورزد. سخنگویان ساف اعلام داشته اند که جبهه آزادیبخش فلسطین تنها به دستور عراقیها عمل می کند: با وجود اینکه نمی توان به این ادعا بدون شک و تردید نگریست، ولی باید اعتراف کرد که جبهه آزادیبخش فلسطین علاوه برایجاد روابط مستحکم با عراق با سیاستهای این کشور نیز موافق است. جبهه آزادیبخش فلسطین با تمام جنبه های ابتکار صلح سادات مخالف است.

نیروهای تقریبی:

(C/NOFORN/WINTEL) 100 نفر رهبران اصلی:

(طبقه بندی) طلعت توفیق (آکاطلعت یعقوب) (طبقه بندی نشده) توفیق که احتمالاً دبیر کل جبهه آزادیبخش فلسطین است، از طرف این گروه بیانیه های اجلاس تحکیم وحدت در تریپولی را امضاء نمود.

ص: 299

(طبقه بندی نشده) محمد العباس (ابوعباس).

(طبقه بندی نشده) ابوعباس که قبلاً دومین شخصیت مهم جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل بود، پس از رهبری جناح مخالف، حمایت احمد جبریل از مداخله سوریه در لبنان، معاون دبیر کل جبهه آزادیبخش فلسطین شده است. از او جهت شرکت در اجلاس شورای ملی فلسطین در سال 1979 به عنوان یک فرد و نه به عنوان نماینده جبهه آزادیبخش فلسطین دعوت گردید، تا در مورد به رسمیت شناختن سازمانی این گروه، بعدها، ساف تصمیم گیری نماید.

(طبقه بندی نشده) ابوعباس که همیشه طرفدار نظامیگری است در عملیات ربودن سرهنگ ارتش آمریکا در سال 1975 توسط جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل دست داشته است.

سابقه:

(طبقه بندی نشده) ابوعباس و تعداد زیادی از اعضاء، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل به حمایت احمد جبریل از حمله سوریه به لبنان در ژوئن 1976 مخالفت ورزیدند. در سپتامبر 1976 سعی کردند وی را به اتهام همکاری علیه نهضت مقاومت فلسطین اخراج نمایند و ظاهرا کنترل جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل را نیز به دست گرفته بودند. در حالی که برای برقراری آتش بس در لبنان و جلب مخالفت کشورهای عربی علیه فعالیتهای سوریه در این کشور تلاش می شد، الصاعقه ارتش سوریه سعی کردند کنترل جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل را بار دیگر به دست احمد جبریل بدهند و جناح ابوعباس را سرکوب نمایند. ابوعباس و هم پیمانان ارتدادی خود علیه این تلاشها مبارزه کردند. در آوریل 1977، یاسرعرفات این گروه را رسما به دو گروه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل و جبهه آزادیبخش فلسطین تقسیم نمود. استمرار فعالیتهای جبریل علیه ابوعباس و ادامه مخالفت ورزی جبهه آزادیبخش فلسطین علیه الصاعقه و سوریه سبب شد، که این تضاد و مبارزه از بین نرود. (S/NOFORM/NOCON TRACT/WNIN)پس از اعلام آشتی بین ابوعباس و بعضی از رهبران الصاعقه در تابستان 1977 بین طرفین صلحی ناپایدار برقرار گردید.

(طبقه بندی نشده) ادامه آرامش بین این دو جناح احتمالاً نتیجه قرارداد متارکه سوریه و عراق می باشد. معذالک برای به دست گرفتن مراکز و تسهیلات درگیریهایی در سپتامبر 1978 داد. و در آن زمان، بر سر یک موضع دریایی در حوزه طایر نزاعهایی به وقوع پیوست.

(طبقه بندی نشده) در سال 1978، اختلاف بر سر سیاستها در جنوب لبنان و در رابطه با نیروهای سازمان ملل، جبهه آزادیبخش فلسطین را رو در روی عرفات و سازمان فتح قرار، داد رهبر ساف مصمم به تحمیل میانه روی در جنوب شده بود و بر آن بود تا از ایجاد مزاحمت علیه نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان ممانعت به عمل آورد. در ماه ژوئیه جبهه آزادیبخش فلسطین تعداد زیادی از سربازان نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان را ربود، ولی سازمان فتح موجبات، آزادی آنها را فراهم نمود. مبارزه ای که بین این دو گروه بر سر آزادی آنها درگرفت، یکی از خونبارترین درگیریهای درون- فلسطین بوده است.

برخورد میان فتح و جبهه آزادیبخش فلسطین را می توان ناشی از اختلاف بین فتح و عراق دانست، که بالاخره موجب شد فتح تصمیم بگیرد گروههای تحت الحمایه عراق را که این اعمال غیرمسئولانه از آنها سر می زند سرکوب نماید.

ص: 300

(طبقه بندی نشده) در 13، اوت، 1978، جبهه آزادیبخش فلسطین در اثر انفجاری که منجر به نابودی ساختمان مرکز فرماندهی این گروه در حوزه فخانی بیروت شد، 75 نفر از مبارزان خود را از دست داد. این انفجار در مدت زمان کوتاهی که در آن گفتگوهای دوجانبه و صلح آمیز بین جناحهای مختلف فلسطین آغاز شده بود. به وقوع پیوست،ولی در نوامبر 1978 ، درگیریهای دیگری رخ داد، که این بار در نتیجه مخالفت جبهه آزادیبخش فلسطین با گفتگو و مذاکره فتح با شاه حسین اردنی به وجود آمد و در انتها یکی از اعضاء جبهه آزادیبخش فلسطین کشته، چهارتن زخمی و 16 نفر از انها دستگیر شدند.

(طبقه بندی نشده) ولی برای شرکت یافتن در اجلاس شورای ملی فلسطین در ژانویه 1979، بار دیگر آرامش برقرار گردید. در این اجلاس، جبهه آزادیبخش فلسطین نمایندگی خود را در کمیته اجرائی پذیرفت، تا بلکه به این ترتیب بتواند مواضع خود و دیگر ارتدادیون را در این گردهمایی بیان دارد. ولی این سازش نتوانست این گروه را به علت تعداد کم اعضاء در برابر گروه فتح قرار دهد. بنابراین جبهه آزادیبخش فلسطین هنوز هم از کمیته اجرائی منزوی است.

فنون و روشهای عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش فلسطین با وجود اینکه ممکن است، قدرت انجام عملیات تروریستی علیه اسرائیل را داشته باشد، ولی تاکنون به چنین اقدامی مبادرت نورزیده است. عملیات سپتامبر 1978 به پیروی از گروگانگیری 1974 جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل در قیریات شمونه را می توان شاخص برای عملیات آتی به حساب آورد.

(S/NOFORN/NOCON/WNINT) جبهه آزادیبخش فلسطین مسئول غارتها و اقدامات تحریک آمیز در لبنان بوده است.

سازمان (S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) در اواخر ژانویه 1978 فرماندهی کل جبهه آزادیبخش فلسطین تصمیم گرفت سمت دبیرکل این گروه را هر شش ماه دراختیار یکی از چهار نفر که دو تن از آنها طلعت توفیق و محمدالعباس هستد، قرار دهد. بنابراین رهبر یکی از چهار نفر می تواند باشد، که نیروی مافوق سه نفر دیگر ندارد. علیرغم این تصمیم از توفیق همیشه به عنوان دبیر کل و از ابوعباس همیشه به عنوان معاون وی یاد می شود.

قرارگاهها و پایگاهها:

(S/NOFORN/NOCON/WNIN) جبهه آزادیبخش فلسطین و جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل در بغداد دارای دفتری مشترک هستند. و اردوی ابوقریب در جنت زوار در غرب بغداد در اختیار پیروان ابوعباس قرار داده شده است.

(C/NOFORN) جبهه آزادیبخش فلسطین احتمالاً در نزدیکی اردوگاه پناهندگان صبرای لبنان نیز پایگاهی دارد.

ص: 301

آموزش:

(طبقه بندی نشده) در این مورد اطلاعاتی در دست نیست: احتمالاً عراق آموزش دهنده اصلی است.

تسلیحات:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش فلسطین علیه جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل الصاعقه، و نظامیان ارتش سوریه از سلاحهای سنگین استفاده می کرد. این سلاحها احتمالاً توسط نیروهای عراق که در آن موقع در لبنان بسر می بردند، در اختیار آنها قرار داده شده است. علاوه بر این سلاحهای سبک و نارنجک دستی نیز جهت استفاده در عملیات تروریستی در اختیار دارد مالی:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)در جنگ لبنان، گروه ابوعباس بانکهای حومه بیروت را تحت کنترل داشت و احتمالاً حدود 16 میلیون دلار ازچند بانک دریافت کرده است.

(" / " / " / ") کشور لیبی و سفارت عراق در بیروت به جبهه آزادیبخش فلسطین از نظر مالی کمک می کنند.

روابط بین المللی:

(طبقه بندی نشده) گذشته از حمایتهای مالی و تسلیحاتی مذکور اطلاعات دیگری در دست نیست.

احتمالاً جبهه آزادیبخش فلسطین با بعضی از روابطهای بین المللی جبهه خلق آزادیبخش فلسطین-فرماندهی کل ایجاد ارتباط نموده است.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) این عمل ممکن، نیست چون جبهه آزادیبخش فلسطین نتوانسته است به عملیات موفقیت آمیزی مبادرت ورزد، علاوه بر این در صحنه بین المللی نیز به قدرت نمای پرداخته است.

فعالیتهای مهم:

ژوئیه 1978 - (طبقه بندی نشده) در طایر 51 سرباز نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان را ربود؛ ولی چند ساعت بعد سازمان فتح آن را وادار به آزاد ساختن آنها نمود.

سپتامبر 1978 - (محرمانه) سه تروریست مسلح به سلاح و نارنجک دستی به جنوب اسرائیل نفوذ کرده سعی داشتند، با اشغال شهرداری قیریات شمونه و گروگان گرفتن کارمندان آن آزادی ده تن از همکاران زندانی خود را به دست آورند. دو تن از آنان در نتیجه مداخله یک گشتی ارتش اسرائیل تسلیم گردیدند. نفر سوم پس از درگیری زیاد اسیر گردید.

جبهه آزادیبخش عربی

ص: 302

خلاصه مطلب:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش عربی یکی از گروههای ارتدادی است که به وسیله عراق تشکیل شده، و از منافع عراق در نهضت مقاومت فلسطین حمایت می کند. ولی سیاستهای آن چندان با مواضع عراق هماهنگی ندارد، چون به طرز نامعلوم و نامشخصی با عراق، 4حزب بعث عراق وابستگی دارد.

(S/NOFORN/NOCON/WNINT) اعضاء این گروه که مرکب از 100 تا 300 نفر هستند، به وسیله ارتش عراق و به وسیله آموزش دهندگان تیپ عین جالوت از ارتش آزادیبخش فلسطین در عراق آموزش می یابند. عراق سلاحهایی از قبیل تفنگ، مسلسل دستی، نارنجک انداز، توپخانه و موشک در اختیار این گروه قرار می دهد.

(طبقه بندی نشده) این گروه که تنها در سال 1975 اقدام به یک عملیات گروگانگیری مهم در اسرائیل نموده بود مسئولیت چند بمب گذاری و اقدامات دیگر در اسرائیل و مناطق اشغالی را به عهده گرفته است، لیکن این ادعاها مورد تأیید واقع نشده اند.

اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش عربی به وسیله عراق و به منظور منافع آن کشور در نهضت مقاومت فلسطین به وجود آمد و تنها به وسیله دولت همین کشور کنترل و ابقاء می گردد. این گروه که متمایل به بعثیسم عراق است، خود را وقف مبارزات چریکی تمام عربی نموده است و اظهار می دارد که آزادسازی فلسطین نه تنها وظیفه فلسطینیها بلکه وظیفه تمام اعراب است، رنگ عربی زدن به نهضت فلسطین مشخص می کند که فلسطین در صورتی که به وجود آید، بخشی از ملیت بزرگتر عربی خواهد بود و نه یک دولت مستقل عربی دیگر.

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش عربی ارتدادی است. ولی در اجلاس شورای ملی فلسطین در مارس 1977 نمایندگان این گروه به برنامه ملی فلسطین که حاکی از میانه روی است رأی داده، حمایت خود را از تشکیل یک کشور فلسطین در ساحل غربی رود اردن و نوار غزه اعلام نموده اند. این رأی احتمالاً در رابطه با وضع داخلی عراق یک انحراف موقت بود، چون دیری نگذشت که این گروه بار دیگر مواضع ارتدادی پیشین خود را اتخاذ کرد. جبهه آزادیبخش فلسطین نیز با تمام جنبه های ابتکار صلح سادات مخالفت می ورزد.

نیروی تقریبی:

(C/NOFORN/WNINT) 300 - 100 نفر رهبر اصلی:

(طبقه بندی نشده) عبدالرحیم احمد (ابواسماعیل).

ص: 303

سابقه:

(طبقه بندی نشده) جبهه آزادیبخش عربی در سال 1969 به وسیله عراق تشکیل گردید. در سال 1974، پس از اتخاذ سیاست میانه روی توسط کمیته اجرائی ساف در قبال ایجاد یک کشور «فلسطین» در قلمرو محدود، جبهه آزادیبخش عربی عضویت خود در کمیته اجرائی را به حالت «تعلیق» درآورد و به ارتدادیون پیوست. پس از اجلاس شورای ملی فلسطین در مارس 1977 این گروه موافقت خود را مبنی بر مشارکت در کمیته اجرائی ساف اعلام نمود. ولی جالب اینجاست که این گروه علاوه بر عضویت در کمیته اجرائی در جناح ارتدادیون نیز عضویت دارد.

(طبقه بندی نشده) در جنگ لبنان، اعضاء جبهه آزادیبخش عربی سرسخت ترین فعالان میدان بودند و به نفع دولت عراق اوضاع را گرم نگاه می داشتند و پس از حمله سوریه به لبنان از دولت عراق خواستند، که اقدام به مداخله نظامی مستقیم بنماید.

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) این گروه که قبلاً تعداد اعضایش به 100 نفر از عراقیها و اردنیها می رسید. در لبنان با پیوستن و کمک نیروهای عراقی،عراقیهای پیشین عضو عراق، 4حزب بعث عراق، غیر نظامیان جدیدا آموزش یافته عراقی، و اعضاء جناح لبنانی عراق، 4حزب بعث عراق، در تعداد اعضاء خود افزایش به وجود آورد. در اواخر سال 1976 تعداد اعضای جبهه آزادیبخش عربی بین 1300 تا 300 نفر بود. در ژانویه 1977 ، نیروهای عراق رسما از لبنان خارج گردیدند و تنها افزایش جزئی در نیروی جبهه آزادی بخش عربی باقی ماند.

(طبقه بندی نشده) با وجود اینکه جبهه آزادیبخش عربی با بی تفاوتی آتش بس اکتبر 1976 لبنان را پذیرفته بود، ولی در زدو خوردهایی که به وسیله الصاعقه سوری و نیروهای بازدارنده عربی در سال 1977 صورت می گرفت، شرکت می کرد.

(C/NOFORN) پس از حمله اسرائیل به جنوب لبنان در مارس 1978، جبهه آزادیبخش عربی بار دیگر تندروی اتخاذ کرد و در زمره اولین گروههایی درآمد که سعی کردند در اواخر آوریل به حنوب لبنان نفوذ نمایند.

(طبقه بندی نشده) به منظور تحمیل میانه روی در قبال اوضاع جنوب لبنان و نیز در قبال نیروهای سازمان ملل در این کشور سازمان فتح با چند گروه تحت الحمایه عراق از قبیل جبهه آزادیبخش عربی درگیریهایی پیدا کرد.

فنون و روشهای عملیاتی (طبقه بندی نشده) این گروه که اصولاً در جنگهای درون فلسطین و اردن - عربی از طرف شرکت می جسته است، به جرئت می توان گفت که حتی بیش از اسرائیل به نیروهای الصاعقه، جبهه خلق آزادیبخش فلسطین - فرماندهی کل، نیروهای سوریه در لبنان حمله ور شده است، و به چند حمله کماندویی در اسرائیل و مناطق اشغالی دست زده است، که هیچ کدام موفقیتی به همراه نداشت و مسئولیت تعدادی از بمب گذاریها و عملیات را به عهده گرفته است که هیچ یک از آنها نیز مورد تأیید واقع نشده اند.

(S/NOFORN / NOCONTRACT / WNINTEL) در مارس 1978 در عملیات جبهه آزادیبخش عربی بصیرتی جدید پدید آمد. یکی از اعضاء این جبهه که از سال 1969 در قطر بسر می برد، دستگیر و از

ص: 304

این کشور اخراج گردید. وی به عنوان یک خوابیده بسر می برده است و منتظر تصمیم گیری عراق و جبهه آزادیبخش عربی برای فعال شدن بود، که وی را شناسایی کرده بودند. بنابراین ممکن است که جبهه آزادیبخش عربی در خرابکاریهای خیلی وسیعتر از آنچه پیش بینی می شد، دست داشته باشد.

سازمان:

(طبقه بندی نشده) بافت سازمان جبهه آزادی بخش، بدون دریافت دستور و تأیید از رژیم عراق عمل نمی کند، و ممکن است بخشی از فرماندهی تمام عربی عراق، 4حزب بعث عراق در نهضت فلسطین و یا حداقل پاسخگو در برابر آنان در اواخر 1975 تغییرات ایجاد شده در عراق، 4حزب بعث عراق سبب شد، که دبیر کل جبهه آزادیبخش عربی نیز تعویض گردد.

(S/NOFORN/NOCONTRCT/WNINTEL)جبهه آزادیبخش عربی در لبنان تا سال 1977 احتمالاً تحت کنترل ارتش خلق عراق که یک نیروی شبه نظامی عراق، 4حزب بعث عراق است قرار داشته است.

قرارگاهها و پایگاهها:

(S/NOFORN/NOCON/WNIN) قرارگاه جبهه آزادیبخش عربی در بغداد است و دفاتری نیز در سفارت عراق در بیروت دارد، علاوه بر این پایگاههایی در جبل منصور و رشید عراق، و وادی الاسواد لبنان، یعنی شمال رودخانه لیطانی داشته و دارای مراکز آموزشی در منطقه الدامور لبنان نیز می باشد.

آموزش:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) ارتش عراق و تعلیم دهندگان تیپ عین جالوت از ارتش آزادیبخش فلسطین به این گروه در زمینه جنگهای چریکی، فنون واحدهای کوچک، فنون نفوذی،نحوه استفاده از سلاحهای کوچک و مواد منفجره، مبارزه تن به تن و بدن سازی آموزش می دهند. زمانی که در رابطه با جبهه آزادیبخش عربی کار می کنند، در نبردهای نزدیک در لبنان نیز شرکت جسته اند.

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) یکی از اعضاءجبهه آزادیبخش عربی که در قطر کشف شد در شوروی دوره هایی را گذرانده بود.

(طبقه بندی نشده) چند سال قبل مطبوعات گزارش نمودند که 200 تن از کوباییها در یکی از اردوگاههای عراقی به اعضاء جبهه آزادیبخش عربی در زمینه فنون خرابکارانه آموزش می داده اند.

تسلیحات:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL)سلاحهای جبهه آزادیبخش عربی مرکب از تفنگهای کلاشینکف، مسلسلهای سبک، موشک، نارنجک اندازهی آرپی جی7 و تعداد محدودی از خمپاره انداز، توپخانه و موشکهای زمین به زمین 107 میلی متر می باشد. احتمالاً در جنگ لبنان نیروهای عراق سلاحهای سنگین را در اختیار جبهه آزادیبخش عربی قرار داده اند.

ص: 305

مالی:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) اعضاء جبهه آزادیبخش عربی که در عراق به سر می برند حقوق، کمک هزینه تحصیل، مسکن و اتومبیل مجانی دریافت می نمایند. در جنگ لبنان به هر عضوجدید ماهانه 100 دلار پرداخت می گردید. به اعضاء جبهه آزادیبخش عربی که قبلاً در ارتش عراق خدمت می کردند، مزایای ارتش آنها نیزپرداخت می شود. زنان همکار با این جبهه ماهانه 100 دلار دریافت می دارند. این گروه ماهانه کمکی جداگانه نیز دریافت می دارد.

روابط بین المللی:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) جبهه آزادی بخش عربی در کویت اقدام به فعالیتهایی علیه رژیم آن کشور می نمود. اعضاء این گروه در کویت عضو عراق، 4حزب بعث عراق بوده، پاسپورت عراقی دارند و در سازمانهای دانشجویی فعالیت دارند. و در آنجا دفتر جداگانه ندارند و همیشه سعی دارند با جامعه در آمیزند.

(S/NOFORN) در ژوئن 1973 گزارشات مختلف حاکی از آن بود که جبهه آزادیبخش عربی با جامعه دانشحویان عرب در شهر پروجیای ایتالیا رابطه برقرار کرده است.

(طبقه بندی نشده) درباره فعالیت آموزش دهندگان کوبایی نیز قبلاً صحبت شد:

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) تنها عملیات مهم جبهه آزادیبخش عربی در سال 1975 علیه غیرنظامیان اسرائیلی صورت گرفت، ولی موفقیتی به همراه نداشت و تکرار هم نشد.

فعالیتهای مهم (همه عبارات طبقه بندی نشده است):

دسامبر 1954 - بمب گذاری در هانیتای اسرائیل.

ژوئن 1975 - مبادرت به آدم ربایی در کیبوتس کفریووال اسرائیل. چهار تروریست مسلح به کلاشینکف و نارنجک انداز از طریق لبنان نفوذ کرده، این یهودی نشین را مورد حمله قرار داده، یک خانواده را به گروگان گرفتند. دو ساعت بعد از حمله خواستار آزادی 12 زندانی و نیز اسقف کاپوچی از زندانهای اسرائیل شدند. یهودیان مسلح و نیروهای دفاعی اسرائیل خانه ای را که گروگانها در آن قرار داشتند، محاصره کردند و نیروی کمکی نیز از راه رسید. نیم ساعت پس از اعلام تقاضا نیروی دفاعی اسرائیل به همراه سرپرست خانواده به محل اقامت گروگانها حمله ور شدند، که در نتیجه سرپرست خانواده کشته شد. سه تن از تروریستها در مراحل اول و یکی از آنها در مراحل بعدی کشته شدند. یکی از زنان اسرائیلی در نتیجه جراحات وارده کشته شد. یکی از سربازان نیروی دفاعی اسرائیل که در مرخصی به سر می برد، در حالی که سعی داشت مانع تروریستها بشود و در حالی که اعضای خانواده می خواستند خود را پنهان سازند کشته شد.

ژوئن 1977 - سعی کردند رئیس جمهور سوریه، حافظ اسد، را به قتل برسانند.

اوت 1977 - سعی کردند با نفوذ خود به حمله به آشدوت یاکف اسرائیل بپردازند ولی موفق نشدند.

جبهه مبارزات خلقی

ص: 306

خلاصه مطلب:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) جبهه مبارزات خلقی که دارای 200 تا 300 نفر عضو است از گروههای غیرفعال ارتدادی به شمار می رود و خواستار آزادسازی فلسطین بود. با ایجاد یک کشور کوچک فلسطینی مخالفت است. تعدادی موشک و موشک انداز در اختیار داشته، احتمالاً علاوه بر اتکاء به عراق و سوریه به دیگری سازمانهای جبهه ارتدادی نیز وابسته است.

اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) جبهه مبارزات خلقی که از اولین گروههای تشکیل دهنده جبهه ارتدادی است، خواستار مبارزه مسلحانه برای آزاد سازی فلسطین، نابودی اسرائیل، و ایجاد یک دولت دموکراتیک غیرمذهبی در قلمرو یاد شده در قرارداد انگلیس است، و با شدت با ایجاد یک کشور کوچک در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن مخالفت می ورزد.

نیروی تقریبی:

(C/NOFORN/WNINTE) 200 تا 300 نفر.

رهبر اصلی:

(طبقه بندی نشده) دکتر سمیر قوشاه (قوش) (طبقه بندی نشده) دو دبیر کل جبهه مبارزات خلق و دبیر جبهه ارتدادی است.

سابقه:

(طبقه بندی نشده) بهجت ابوغربیه، یکی از فعالان فلسطینی غیرنظامی جبهه مبارزات خلقی را در ژوئیه 1967 با همکاری سرگرد فایز حمدان از ارتش آزادیبخش فلسطین تأسیس نمود (حمدان در حمله هوایی اسرائیل به اسالت اردن در سال 1968 کشته شد) ابوغربیه در هبرون در سال 1948 علیه انگلیس و اسرائیل مبارزه کرده بود و یکی از اعضای اولین رهبریت ساف در سال 1964 بود. بعد از به قدرت رسیدن عرفات در سال 1969 نیز وی در کمیته اجرائی ساف باقی ماند. به دلیل کسالت و به علت عدم تأیید روشی که برای رسیدن به اهداف فلسطین در پیش گرفته شده بود، ابوغربیه فعالیتهای جبهه مبارزات خلقی و شرکت در کمیته مرکزی را پس از حملات سرکوبگرانه اردن در 1970 به حالت تعلیق درآورد. پس از جنگ اکتبر 1973 جبهه مبارزات خلقی بار دیگر ابقاء گردید.

(طبقه بندی نشده) در سال 1974، ابوغربیه از فعالیتهای خود کناره گرفت. و شاه که همکاری نزدیک با نهضتهای چپگرا و چریکی را حمایت می کرد و جبهه مبارزات خلقی را وارد جبهه ارتدادی نمود جانشین وی گردید.

ص: 307

فنون و روش عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) جبهه مبارزات خلقی به چند عملیات نفوذی در اسرائیل و مناطق اشغالی مبادرت ورزید و علاوه بر آن مسئولیت بسیاری از عملیات دیگر را نیز به عهده گرفت، لیکن مورد تأیید واقع نشد.

ربودن یکی از افسران ارتش آمریکا در سال 1975 ظاهرا اتفاقی بود و از طراحی پیچیده و عمیق برخوردار نبوده است.

سازمان:

(طبقه بندی نشده) در این مورد اطلاعی در دست نیست.

قرارگاهها و پایگاهها:

(C/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)قرارگاه جبهه مبارزات خلقی در منطقه طریق الجدیده بیروت قرار داشته و تمام پایگاههای آن نیز در لبنان می باشد.

(طبقه بندی نشده) قبل از جنگ لبنان، اعلامیه های جبهه مبارزات خلقی از دمشق منتشر می گردید.

تعدادی از هسته های این گروه در شرق اورشلیم کشف گردید.

آموزش:

(طبقه بندی نشده) در این زمینه نیز اطلاعاتی در دست نیست.

تسلیحات:

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) تا ژانویه 1977، پست فرماندهی جبهه مبارزات خلق در بیروت خمپاره اندازهای 60 و 81 میلی متری، موشک، نارنجکهای تفنگی، و موشکهای ضدتانک بی اس-7 در اختیار داشت.

مالی:

(طبقه بندی نشده) لیبی و عراق به این گروه کمک مالی می کنند.

روابط بین المللی:

(طبقه بندی نشده) در این زمینه نیز اطلاعاتی در دست نیست.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) قابل کاربرد نیست.

فعالیتهای مهم ماه می 1975 - بمب گذاری در عین فشهایکی از مناطق تفریحی اسرائیل.

ص: 308

ژوئن - ژوئیه 1975 - یکی از سرهنگهای ارتش آمریکا را در بیروت ربوده، او را به جبهه خلق آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل سپردند. (جزئیات تحت عنوان جبهه خلق آزادیبخش فلسطین فرماندهی کل).

سازمان ژوئن سیاه

خلاصه مطلب:

(طبقه بندی نشده) سازمان ژوئن سیاه که یک سازمان ارتدادی سرسخت است، خواستار این است که تمام تلاشهای اعراب و فلسطینیها در مبارزه مسلحانه علیه دشمن صهیونیست به کار گرفته شده، رژیمهای «ارتجاعی» عرب را نابود ساخته، رهبران میانه رو سازمان آزادیبخش فلسطین را از میان بردارند.

این سازمان که اصولاً توسط مخالفین و ناراضیان سازمان فتح به وجود آمده بود (و در حال حاضر 500 عضو دارد)، رهبریت سازمان فتح را شدیدا مورد انتقاد قرار داده است. چون به ادعای او این سازمان دیگر از اشتیاق انقلابی برخوردار نبوده، دنبال کننده مبارزه مسلحانه نیز نمی باشد.

(طبقه بندی نشده) پس از مبادرت ورزیدن به یک عملیات تروریستی، یعنی هواپیماربایی در سال 1974، سازمان ژوئن سیاه به صورت وسیله دست عراق درآمد تا از آن علیه اعراب و فلسطینیها میانه رو استفاده کرده، در حمله به دیپلماتها و سفارتخانه های سوریه و کشتار مقامات ساف از آن بهره برداری نماید. با آشتی سوریه، عراق و فلسطین پس از ماجرای کمپ دیوید ، سازمان ژوئن سیاه احتمالاً دیگر روزهای پر جنجال خود را پشت سرگذاشته است.

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)عراق در زمینه هواپیماربایی، تسلیحاتی، و در موارد دیگر به این سازمان آموزش می دهد. سلاحها و وسایل مورد استفاده سازمان ژوئن سیاه در عملیات بسیار پیچیده بوده و شامل تنفگهای تک تیرانداز، دارای دوربین مادون قرمز دید در شب و کیسه های پلاستیکی که سلاحها را از چشم دستگاه اشعه ایکس پنهان می سازد، بوده است. با وجود اینکه در مورد سازمان این گروه اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی بسیاری از افراد عملیاتی در هسته ها و یا تیمهای کوچک فعالیت می کرده اند. سازمان ژوئن سیاه از یک سلاح مهم یعنی تبلیغات سرزنش آمیز نیز استفاده می کرد.

اهداف و تمایلات:

(طبقه بندی نشده) سازمان ژوئن سیاه که یک سازمان شدیدا ارتدادی است، با راه حلهای سیاسی برای تضاد خاورمیانه مخالف بوده، معتقد است که مبارزه مسلحانه علیه دشمن صهیونیستی باید در سرلوحه اهداف نهضت مقاومت فلسطین قرار گیرد. و نیز به طور همزمان خواهان نابودی رژیمهای حاکمه «ارتجاعی» مصر، اردن، کویت، لبنان، عربستان سعودی و شیخ نشینهای خلیج است و از میانه روی کلی ساف و عدم موجودیت پایگاه و اشتیاق انقلابی آن انتقاد می کند. در نتیجه سازمان ژوئن سیاه معتقد است که از طریق تروریسم درون عربی و درون فلسطینی می توان به آن چنان انقلاب همه جانبه عربی دست یافت که تنها عامل و وسیله آزادسازی فلسطین می باشد.

(طبقه بندی نشده) این سازمان که توسط عراق به عنوان وسیله ای علیه اعراب و فلسطینیهای میانه رو

ص: 309

به کار رفته با عراق، 4حزب بعث عراق و شبکه جاسوسی و اطلاعاتی و سیاستهای دارای اولویت این نهادها مرتبط است.

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) سازمان ژوئن سیاه که از سازمان فتح ریشه گرفته، خطیرترین نوع رابطه را با این مهمترین گروه فداییان دارد. سازمان ژوئن سیاه سازمان فتح را به این دلیل که از سازمان 1971 در کمیته مرکزی آن انتخابات برگزار نشده، غیر قانونی اعلام می کند. علاوه بر این، چون عرفات با مبارزه مسلحانه مخالف بوده و به انقلاب فلسطین خیانت کرده است، باید کشته شود. سازمان ژوئن سیاه از عنوان فتح استفاده می کند، شورای انقلاب در بیانه های رادیویی خود اعلام کرده است، که با سازمان فتح رابطه داشته، سعی دارد آن را رادیکالیزه نماید و تفاوت میان خود و میانه روی سازمان مادر را اعلام می دارد. همچنین این سازمان اعلام می کند که چون رهبران غیرقانونی فتح وارد ساف شده اند، ساف نیز غیرقانونی است.

نیروی تقریبی:

(طبقه بندی نشده) 500 نفر (؟) رهبر اصلی:

(طبقه بندی نشده) صبری خلیل البناء (ابونیدال). متولد در 1938 در یافا.

(طبقه بندی نشده) خانواده البنا، در سال 1948 به اردن گریخت، و او بعدها در انگلیس فارغ التحصیل گشت. در اوائل سالهای 1960 در اردن به سازمان فتح پیوست و نام جنگی ابونیدال را انتخاب کرد و بعدها در سلسله مراتب آنچنان بالا رفت تا به عضویت پارلمانی گروه یعنی شورای انقلاب درآمد. با وجود اینکه گزارشها، حاکی از فعالیت وی در جهازالرصد یعنی متخصص اطلاعاتی فتح است، ولی معلوم نیست که آیا ابونیدال در سازمان سپتامبر سیاه که به وسیله رصد تشکیل شده بود درگیر بوده است یا خیر؟ پس از سرکوب شدن نهضت فلسطین در سال 1970 در اردن وی به حمایت از یک خط رادیکال پرداخت و خواستار استفاده از تروریسم علیه اهداف عربی و بیگانه شد. معلوم نیست درچه زمانی وی از سازمان فتح جدا شد، ولی احتمالاً در آن موقع به عنوان نماینده فتح در بغداد به سر می برده است.

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINT) پس از اتخاد یک برنامه توأم با میانه روی توسط شورای ملی فلسطین در ژوئن 1974 ابونیدال، به مخالفین با این برنامه پیوست و گروهی جداگانه به رهبری وی تشیکل گردید. در اکتبر 1974 دادگاه انقلابی فتح ابونیدال را به اتهام برانگیختن شورش مسلحانه در سازمان و اقدام به قتل مقامات مهم فتح به طور غیابی به مرگ محکوم کرد. از نظر عموم، ابونیدال پس از این محاکمه قرارگاه خود در بغداد را ترک نگفته است.

(طبقه بندی نشده) در ژوئیه 1978، ساف با تسلیم بیانه ای به عراق از این کشور خواست تا ابونیدال را برای محاکمه به این سازمان تحویل داده عملیات وی را خاتمه بخشد. عراق با این بیانیه موافقت نکرد و مشاجره فتح - عراق - سازمان ژوئن سیاه در طول تابستان آن سال ادامه داشت. به دنبال میانجیگری سفیر الجزایر در بیروت بین سازمان فتح و عراق صلح برقرار شد و ابونیدال اعلام کرد که برای جلوگیری از برادرکشی او به اقدامات تلافی جویانه دست نخواهد زد، البته در صورتی که سازمان فتح نیز از اینگونه

ص: 310

اقدامات امتناع ورزد. از آن زمان تاکنون سازمان ژوئن سیاه فعالیتی ننموده است.

در دسامبر 1978 یک روزنامه کویتی اعلام نمود که در نتیجه صلح بین عراق و فتح و عدم سلامت البناء وی رهبریت خود را در سازمان ژوئن سیاه از دست داده است، ولی این گزارش مورد تأیید قرار نگرفته است.

سابقه:

(S/NOFORN/NOCONTRACT) در تابستان 1974 پس از اتخاذ برنامه توأم با میانه روی توسط شورای ملی فلسطین مخالفین جوان فتح که بعضی از آنها اعضاء العاصفه (شاخه کماندویی فتح) بودند و با رهبریت و اقدامات عرفات برای ایجاد راه حل مسالمت آمیز مخالف بودند، به وسیله ابونیدال تندرو جذب گردیدند. در سپتامبر 1974 پیروان احمد الغفور، ارتدادی مقتول نیز به البناء پیوستند. تعدادی ازواحدهای تیپ قادسیه ارتش آزادیبخش فلسطین که پایگاهشان در عراق بود نیز در سال 1976 به این سازمان پیوسته نیروی آن را تقویت نمودند.

(طبقه بندی نشده) این گروه پس از آنکه سالها نام البناء را بر خود داشت، به عنوان یادبود و سوگواری درباره مداخله سوریه به حمایت از مسیحیان راستگرا علیه مسلمانان چپگرا و یاران فلسطینی آنها در ژوئن 1976 عنوان ژوئن سیاه را برخود گذاشتند.

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNIN) در فوریه 1977، دفتر فرماندهی سیاسی ملی عراق، 4حزب بعث عراق به رهبران سازمان ژوئن سیاه در بغداد اخطار نمود که بدون اطلاع دفاتر اطلاعاتی عراق علیه سوریه و اردن به اقدامات تروریستی مبادرت نورزند. سازمان ژوئن سیاه احتمالاً به خاطر سیاستهای عراق تقریبا در سال 1977 غیرفعال بود.

(طبقه بندی نشده) معذالک، پیروان ابونیدال افزایش یافت و عملیات سازمان ژوئن سیاه علیه میانه روهای فلسطینی و میانه روی در سال 1978 فزونی گرفت. در ماه آوریل 130 چریک به همراه رهبر فتح محمد داود اودا (ابوداود) که قصد داشتند دستورات عرفات را نادیده گرفته در پشت خطوط اسرائیل در جنوب لبنان دست به عملیات بزنند دستگیر شدند. بنابه گزارشات آنها به وسیله ابونیدال فرستاده شده بودند تا علاوه بر تقویت چپگرایان فتح کنترل فتح را نیز از دست عرفات بیرون بیاورند.

در شش ماه اول 1978 سازمان ژوئن سیاه سه تن از مهمترین میانه روهای ساف و هم پیمانان عرفات را به قتل رسانید و این سازمان مهمترین عامل ایجاد ترور بین فتح و عراق بود که تا اوت 1978 ادامه یافت.

در ژوئیه 1978 شبه نظامیان فتح دفاتر ژوئن سیاه در تریپولی، لیبی را مورد حمله قرار دادند، در پاییز، قرارداد متارکه جنگ توسط عراق و فتح و انتشار چهارچوب صلح کمپ دیوید تفاهم بین عراق، سوریه و ساف را به همراه داشت. این واقعه بر عملیات ژوئن سیاه تأثیری عظیم گذاشت و باعث توقف آنها گردید.

بنابراین یک بار دیگر سیاستهای عراق این گروه را وادار به عدم فعالیت نموده است.

فنون و روشهای عملیاتی:

(طبقه بندی نشده) سازمان ژوئن سیاه در سال 1974 اقدام به یک هواپیما ربایی نمود. ابونیدال اعلام کرد که گروه وی دیگر به این گونه عملیات مبادرت نخواهد ورزید، چون جنبه «فردی» داشته و مفید

ص: 311

نمی باشند. در عوض این گروه اقدام به حمله علیه نمایندگیهای سوریه، اردن و ساف نمود و به کشتار مقامات فلسطینی و عربی پرداخت پس از 1976، سازمان ژوئن سیاه در تروریسم عربی و فلسطینی تخصص یافت و علیه اسرائیل دشمن هیچ گونه عملیاتی انجام نداد.

(سری) در اوائل سال 1978، سازمان ژوئن سیاه فهرستی از اسامی مقامات ساف را انتشار داده، اعلام کرد که قصد دارد، آنها را به قتل برساند و از دیگر رهبران فلسطینی نیز خواست که به حمایت از مذاکرات اقدامات و یا بیاناتی ایراد ننمایند. این معیارها شاخص اهداف این سازمان است.

سازمان:

(طبقه بندی نشده) معمولاً در عملیات بسیار بزرگ از تیمهای 4 یا 5 نفره تروریستی استفاده می شود، ولی برای کشتارها از یک یا دو نفر از اعضاء ژوئن سیاه استفاده می شود.

قرارگاهها و پایگاهها:

(طبقه بندی نشده) سازمان ژوئن سیاه یک سازمان کاملاً زیرزمینی است.

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL) قرارگاه این گروه در بغداد است و علاوه بر آن در حبانیه، نزدیک رامادی، و در حومه حیت عراق نیز اردوگاه ومراکز آموزشی دارد. علاوه بر این دفتری نیز در کویت دارد.

(طبقه بندی نشده) منابع تأیید نشده مصری گفته اند که سازمان ژوئن سیاه دفاتری در الجزیره، بیروت و عدن داشته در نظر دارد، شبکه خود را به عمان، دمشق، کازابلانکا، رم، لندن، پاریس، بلگراد، ژنو و بن گسترش دهد.

(طبقه بندی نشده) پس از مورد حمله قرار گرفتن توسط فتح یکی از دفاتر سازمان ژوئن سیاه به وسیله مقامات لیبی در تریپولی در ژوئیه 1978 تعطیل اعلام گردید.

(طبقه بندی نشده) ابونیدال در انگلیس بیش از هر کشور دیگر اروپایی طرفداران فلسطینی پروپا قرص دارد.

آموزش:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL) این گروه در مدت 45 روز در زمینه سیاسی و نیز در مورد نحوه استفاده از سلاحهای کوچک، مین و مواد منفجره آموزش می دهد. البته یک دوره ویژه هواپیماربایی نیز تهیه دیده شده بود که در آن آموزش دهندگان ژاپنی، آلمانی کوبایی و عرب در مورد ساختمان هواپیماهای تجاری و هواپیماهای مسافربری و قراردادهای امنیتی هوایی سخنرانی می کردند.

(S/NOFORN/NOCON/WNINTEL) تعدادی از پیروان ژوئن سیاه به وسیله پاکستانیها یا درپاکستان تعلیم دیده اند.

تسلیحات:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)عراق و لیبی مهمترین عرضه کنندگان سلاح هستند.

ص: 312

سیاهه تسلیحاتی سازمان ژوئن سیاه شامل کلت های توکاروف، مسلسلهای دستی سبک، نارنجک و تک تیراندازهای دارای دوربین دید در شب مادون قرمز می باشد. عراق کیسه های پلاستیکی خاص روسی در اختیاراین گروه قرار می دهد که می تواند سلاح را از دید دستگاه اشعه ایکس مخفی سازد.

آتشبار این گروه شامل سلاحهای ضد تانک و توپخانه سبک است.

(محرمانه) در سال 1978 بنابه گزارشات رسیده اعضاء تیپ قادسیه نحوه ساختن بمب را به وسیله مواد موجود در داروخانه ها، مشروب فروشیها و ابزارفروشیها فراگرفتند. کودهای شیمیایی، پودر رنگ، پودر آلومینیوم، گاز اکتان شدید الااحتراق، توپکهای پنبه ای، اسید نیتریک، و مشروبات الکلی خالص، از جمله مواردی است که در ساختن مواد منفجره قوی و یا آتش زا استفاده می گردد. از باطریهای دوربین و فلاش عکاسی به عنوان نیروی لازم برای انفجار استفاده کرده، از ساعتهای مچی برای مشخص کردن زمان انفجار و از فیوز و چاشنی هم استفاده می گردد.

(طبقه بندی نشده) یکی از تروریستهای سازمان ژوئن سیاه یک تفنگ دستی کالیبر 32/0 با خود حمل می کرد.

(طبقه بندی نشده) اسناد هویت جعلی به وفور در اختیار آنها قرار دارد.

(طبقه بندی نشده) قبل از آشتی کردن عراق و ساف، سازمان ژوئن سیاه از یک سلاح تبلیغاتی بسیار مهم استفاده می کرد. به این ترتیب که ایستگاه رادیویی گروه به پخش تهمتهای ناروا و دروغین می پرداخت.

و روزنامه های دولتی عراق نیز در صفحات اول خود به راستگراهای ساف حمله می کردند. احتمالاً در حال حاضر اینگونه فعالیت وجود ندارد.

امور مالی:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL)اعضاء گروه ماهانه 100 دینار عراقی (330 دلار آمریکایی) به علاوه کمکهای خانوادگی ماهانه و مزایای استعلاجی دریافت می دارند.

(طبقه بندی نشده) ساف ادعا می کند که به دانشجویان فلسطینی کمک هزینه برای تحصیل در اروپا می دهد، تا بتوانند وارد گروه ابونیدال و سازمان اطلاعاتی عراق بشوند.

(طبقه بندی نشده) مصر و لیبی نیز به سازمان ژوئن سیاه کمک می کنند.

روابط بین المللی:

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNIN)سازمان ژوئن سیاه نمایندگان خود را وارد جوامع فلسطینی قطر و امارات متحده عربی می کند. در کویت جایی که سازمان ژوئن سیاه در میان دانشجویان فلسطینی پایگاهی قوی دارد، سلاح به مقدار زیاد ذخیره سازی شده است. این سازمان در میان آن دسته از دانشجویان فلسطینی که در پاکستان تحصیل می کنند نیز نفوذ زیادی دارد. این دانشجویان از طرف عراق کمک مالی دریافت کرده به بغداد رفته به استخدام سازمان ژوئن سیاه درمی آیند و پس از آن برای تحصیل به پاکستان فرستاده می شوند.

(طبقه بندی نشده) رابطه با دانشجویان کشورهای دیگردر شبکه بین المللی سازمان ژوئن سیاه در بخشهای پیشین تشریح گردیده بود.

ص: 313

(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNINTEL) کمک نامحدود جمهوری دموکراتیک خلق یمن به میزان کمکهایی که از طرف عراق و لیبی به این سازمان می شود می افزاید.

(محرمانه) در نوامبر 1976، دو تروریست ایتالیایی در مرز آلمان غربی و هلند دستگیر شدند. آنها نام تعدادی از افراد عملیاتی سازمان ژوئن سیاه را که در رابطه با حمله به سفارت سوریه در بن دراکتبر 1976 به زندان افتاده بودند، همراه داشتند. احتمالاً ایتالیاییها که رابطه شان با این سازمان هنوز مشخص نشده، تصمیم داشته اند فلسطینیها را آزاد سازند.

(طبقه بندی نشده) در آوریل 1978، مقامات مصری یک سازمان تروریستی بین المللی به نام الخال الصحیح الفتح (راه صحیح فتح) را نابود کردند. به گفته مصریها، این گروه بخشی از سازمان ژوئن سیاه بوده است و در نظر داشته به منظور از بین بردن اعتبار قرارداد صلح مصر و اسرائیل به خرابکاری و کشتار دست بزند. دانشجویان فلسطینی و اردنی اکثریت اعضاء این گروه را تشکیل داده و با آنارشیستهای سوئیس و آلمان غربی در رابطه بوده اند.

(طبقه بندی نشده) در زمان ربوده شدن سیاستمدار ایتالیایی آلدومورو، مطبوعات مطالب واقعی و کاذب را به طرز پیچیده و عمدی با یکدیگر قاطی می کردند. ولی یکی از این روایات که سازمان ژوئن سیاه را به بریگاد سرخ و جریان کنونی با درمانیهف و جناح ارتش سرخ ربط می داد، احتمالاً خالی از اعتبار نمی تواند باشد.

(طبقه بندی نشده) مصریها گفته اند که قبل از به قتل رسیدن یوسف الصبایی، ابونیدال، باتروریست بین المللی کارلوس (ایلیچ رامیرزسانچز) ملاقات نموده است. با وجود اینکه این روایت مورد تأیید قرار نگرفته است، ولی می توان گفت که به علت روابط کارلوس با جناح حداد از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین در بغداد احتمالاً این ملاقات صورت گرفته است.

تحلیل وقایع:

(طبقه بندی نشده) در تنها عملیات هواپیما ربایی که توسط سازمان ژوئن سیاه انجام گرفته، درخواستهای سیاسی اعلام نشد. تروریستها تنها خواستار آزادی دوستان خود شده بودند که با طولانی شدن مدت عملیاتی در تعداد آنها و در تعداد کشورهای محل زندانی آنها افزایش چشمگیر به وجود آمد.

هواپیماربایی و گروگانگیری که در سوریه انجام شد، در اصل کار یک تیم چهار نفره بوده است. تروریستها معمولاً با یک همکار خاص کار می کرده اند.

از سال 1976 همه اقدامات سازمان ژوئن سیاه علیه میانه روهای عربی و فلسطینی انجام می گرفت.

فعالیتهای مهم:

نوامبر 1974(S/NOFORN/NOCONTRACT/WNIN) ربودن یک هواپیمای شرکت هوایی خارجی انگلیس در راه دوبی به تونس، چهار تروریست مسلح به مسلسل سبک دستی و نارنجک و کلت در حالی که لباس مکانیکها را به تن داشتند از نرده امنیتی فرودگاه بین المللی دوبی گذشته سریعا سوار هواپیما شدند. در هنگام ورود به هواپیما دو نفر مجروح گردیدند. هواپیما با 47 مسافر به طرف غرب پرواز کرد و پس از سوخاتگیری در تریپولیِ لیبی به تونس رفت. در ابتدا هدف این هواپیماربایی مشخص

ص: 314

نبود. پس از فرود به وزیر کشور تونس اطلاع داده شد که در ازاء آزادی هشت تروریستی که در رابطه با به قتل رسانیدن سفیر آمریکا و معاون رئیس نمایندگی سودان در مارس 1973 درمصر زندانی شده بودند و نیز 5 خرابکار دیگری که یک هواپیمای آمریکایی را در رم در دسامبر 1973 به آتش کشیده بودند، گروگانها و خدمه هواپیما را آزاد خواهند ساخت. علاوه بر این تروریستها خواسته بودند که به آنها اجازه داده شود که به هر جا که می خواهند پرواز کنند و نیز تهدید کردند که با گذشتن هر مدت زمان تعیین شده گروگانها را تک تک خواهند کشت. دولت مصر از مذاکره امتناع ورزید. صالح خلف یکی از رهبران سازمان سپتامبر سیاه و فتح به تونس رفت تا به نمایندگی از طرف ساف با تروریستها سخن بگوید. وقتی که او تنها و بدون زندانیهای مورد تقاضا ظاهر شد تروریستها یکی از مسافرین آلمان غربی را کشته بدن او را از هواپیما بیرون انداختند. در هنگام انتظار برای زندانیان رم، دوازده گروگان زن آزاد گردیدند. و تقاضای دیگری مبنی بر آزاد سازی دو تروریست دستگیر شده توسط هلند در رابطه با ربوده شدن هواپیمای انگلیسی در سال 1973 ارائه گردید. در چهارمین روز حادثه هلندیها این تقاضا را برآورده ساختند. هواپیما ربایان همه گروگانها را به جز سه تن خدمه هواپیما آزاد ساخته، اعلام کردند که اگر دولت تونس به آنها پناهندگی آزاد اعطا نکند هواپیما را منفجر خواهند ساخت، پس از دریافت این اطمینان که به ساف تحویل داده نخواهد شد هواپیما را ترک نمودند. دو هفته بعد، مقامات تونس اعلام کردند که چهار هواپیما ربا به همراه هفت تن از همکاران آزاد شده شان، آزاد شده، تونس را ترک گفته اند.

سپتامبر 1976 - (طبقه بندی نشده) تصرف یک هتل مجلل در دمشق و گرفتن 90 نفر به عنوان گروگان. چهار تروریست مسلح به مسلسل دستی و نارنجک دستی خواستار آزادی 35 زندانی (احتمالاً فلسطینی) از زندانهای سوریه شده و بیانیه ای اعتراض آمیز در رابطه با عملیات نظامی سوریه در لبنان منتشر نمودند. پس از ورود تروریستها به هتل حدود 200 نفر از نیروهای ویژه ارتش سوریه هتل را محاصره کردند، و به 50 تن از آنان دستور حمله به هتل داده شد. درگیری حدود سه ساعت طول کشید، در پایان یک توریست کشته و سه تن دیگر دستگیر گردیدند. و 4 گروگان کشته و 34 نفر مجروح گردیدند، چند تن از نیروهای سوری نیز مجروح شدند.

اکتبر 1976 - (طبقه بندی نشده) سفارتهای سوریه در رم و اسلام آباد را در یک روز مورد حمله قرار دادند.

نوامبر 1976 - (طبقه بندی نشده) حمله به هتل بین المللی عمان دسامبر 1976 - (طبقه بندی نشده) سعی کردند وزیر امور خارجه سوریه، خدام را به قتل برسانند.

اکتبر 1977 - (طبقه بندی نشده) مسئولیت کشته شدن وزیر امور خارجه امارات متحده عربی را در هنگام تلاش خالی از موفقیت برای کشتن خدام به عهده گرفتند.

ژانویه 1978 - (طبقه بندی نشده) نماینده ساف سعید حمامی در لندن را به قتل رسانیدند. یکی از تروریستها که ظاهرا با این دیپلمات فلسطینی قرار ملاقات داشت، وی را به وسیله یک تفنگ سه بار موردهدف قرار داد.

فوریه 1978 - (طبقه بندی نشده) یوسف الصبایی دبیر کل سازمان وحدت خلق آفریقا و آسیا و ناشر روزنامه الاهرام و دوست سادات را در نیکوزیا به قتل رسانده، هواپیمایی را ربودند. دو تروریست وارد محل برگزاری جلسه سازمان وحدت خلق آفریقا و آسیا در هتل شده یوسف الصبایی را به قتل رساندند. و

ص: 315

پس از آن وارد جلسه شده 30 نفر را که اکثر آنها نمایندگان کنفرانس بودند به گروگان گرفتند. با ایجاد پایگاهی در یکی از قهوه خانه های هتل اعلام کردند که در ازاء یک هواپیمای قبرسی و اجازه عبور از کشور تعدادی از گروگانها را تحویل خواهند داد. هواپیما به همراه 11 گروگان و یک خدمه داوطلب از قبرس به پرواز درآمد، ولی لیبی، کویت ، سومالی، اتیوپی، و یمن جنوبی به آن اجازه فرود ندادند. و جیبوتی تنها اجازه سوختگیری به هواپیما داد. هواپیما به فرودگاه لارناکا قبرس بازگشت و در آنجا تروریستها با مقامات بلندپایه قبرسی به مذاکره پرداختند. ظاهرا تروریستها قبول کردند که در ازا دریافت پاسپورت و امان نامه، گروگانها را آزاد سازند. ولی در این موقع یک ضد حمله مصری که با مخالفت قبرسیها روبه رو شد، آغاز گردید. در پایان 15 سرباز مصری کشته و 16 تن از آنان زخمی شدند، شش تن از اعضاء پلیس و گارد ملی قبرس مجروح گردیدند و یک هواپیمای سی - 130 مصری نیز نابود گشت. تروریستها خود را به دولت قبرس تسلیم کردند و هنوز هم در توقیف بسر می برند.

اوت 1978 - (طبقه بندی نشده) نماینده ساف در پاریس عزالدین خالق را به قتل رسانیدند. در این واقعه دو تروریست وارد ساختمان اتحادیه عربی شده، با بیرون کشیدن سلاحهای خود به افرادی که در آنجا منتظر بودند دستور دادند که وارد یکی از اتاقهای آنجا بشوند. پس از آن وارد دفتر خالق شده بطرف وی تیر اندازی کردند. بهنگام ترک آنجا، تروریستها نارنجکی به درون دفتر پرتاب کردند که سبب کشته شدن معاون خالق و مجروح شدن دیگران گردید.

- (طبقه بندی نشده) حمله به دفاتر ساف در اسلام آباد، پاکستان، چهار تروریست مسلح به مسلسل های سبک و نارنجک وارد دفتر ساف شده یک گرداننده رادیویی، دو دانشجوی فلسطینی و یک پلیس محافظ پاکستانی را به قتل رسانیدند. تروریستها موفق به فرار شدند.

کتاب چهل و چهارم

فلسطین (3)

ص: 316

ص: 317

مقدمه

ص: 318

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شرق و غرب را به حیرت افکند و آمریکا بیش از پیش به ضعف دستگاههای جاسوسی خود که برای تنظیم سیاستهای خویش و جلوگیری از وقوع انقلابها، بدانها متکی است پی برد. سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» با همه پیچیدگی و وسعت امکانات و تجربیات چندین ساله نتوانست تحلیل به موقع و درستی از چگونگی رشد انقلاب اسلامی، تشکیلات آن، نحوه رهبری و چگونگی نفوذ آن در میان مردم ارائه دهد. اتحاد بی نظیر امت و ایمان آنها به پیروزی در پرتو درایت و هوشیاری حضرت امام مدظله، الگوی بی مانندی را برای پی ریزی و پیشبرد یک انقلاب اسلامی، به جهانیان عرضه کرد. در کتابهای مختلف اسناد منتشره، به وضوح این معنی که آمریکا دچار نوعی غافلگیری در مقابل حرکت انقلاب اسلامی شده بود، دیده می شود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکاییها تکانی خورده و به خود آمدند. ظاهرا کلیه کانالهای رسمی آنها شامل مقامات لشکری و کشوری رژیم طاغوت و دوستان قدیمی کارایی خود را از دست داده بودند.

دوستان دیگر امثال دار و دسته نهضت آزادی هم که دانسته یا ندانسته انواع و اقسام خبرها را طی ملاقاتها و برخوردهای رسمی و غیررسمی در اختیار آنها قرار می دادند، نتوانسته بودند نیازهای جاسوسی آمریکا را برآورده سازند.

دشمنی دیرین و افزایش یافته آنها با اسلام و انقلاب اسلامی لزوم اتخاذ تدابیری برای مقابله با آن را ایجاب می نمود و اتخاذ تدابیر و طرح نقشه های مدافعه، بیش از هر چیز نیاز به اطلاعات اساسی و جامع درباره کلیت انقلاب داشت.

شناخت شکافهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک در درون صفوف انقلاب، اولین قدم اساسی هر جریان ضد انقلابی است و به همین دلیل سعی اولیه زخم خورده درجه اول انقلاب بر آن بود تا این شکافها و تنشها را شناسایی نماید. این موضوع فقط در مورد انقلاب ما صادق نیست، بلکه هر قیام مردمی در سراسر گیتی با آن مواجه است و قدرتهایی که منافع آن ها به واسطه این قیامها در معرض تهدید قرار می گیرد، از انجام اقدامات فوق الذکر این اهداف را تعقیب می نمایند:

الف) شناسایی کامل چهره های انقلاب و سپس کسانی که به ظاهر در صف انقلاب قرار داشته، اما طرز فکری غیرانقلابی دارند.

ب) به کارگیری مجموع اطلاعات کسب شده در تمام زمینه ها برای طرح و نقشه ها و توطئه ها در جهت انحراف مسیر انقلاب در تلاشی که به این منظور انجام می گیرد. قاعدتا کسانی که همخوانی و هماهنگی بیشتری با باورهای غرب دارند، امیدهای درجه یک محسوب شده، روی آنها سرمایه گذاری زیادی

ص: 319

می شود تا مصادر و مناصب اجرائی و کلیدی انقلاب را به عهده گیرند.

ج) استفاده از اطلاعات برای برخوردهای حاد و حذفی با انقلاب که عمدتا شامل براندازی، تهاجم نظامی و ترور رهبران می شود.

د) هدف چهارم جاسوسی، مطلع ساختن متحدین سیاسی قدرتی است که منافع وی در معرض خطر قرار گرفته است. اشتراک منافع و اهداف سیاسی، منجر به ایجاد اتحادهای کوتاه مدت و در بسیاری مواقع بلند مدت، مابین کشورها و قدرتهای مختلف می شود. به تبع این اتحاد و تشکیل جبهه واحد بر علیه انقلاب است که نقشه ها و توطئه های مشترک چیده شده و این طرحها و نقشه ها می بایست تالی هماهنگیها و وحدت نظر پیشین باشد به منظور کسب این اتفاق، دشمنان اخبار خویش را با یکدیگر در میان گذاشته و دست به تبادل آنها می زنند. یکی از اسناد مندرج در این مجموعه بهترین مثالی است که موضوع فوق را روشن می کند. این سند مربوط به گزارش یک جلسه توجیهی است که برای شخصی به نام «زیوالون» نماینده موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل) برگزار می شود. همبستگی نزدیک و تنگاتنگ سیا و موساد و اهداف مشترک آنها در جهت جاسوسی برای نابودی و به انحراف کشانیدن انقلاب فلسطین باعث می شود که مرزبندیهای ظاهری میان آمریکا و اسرائیل و آژانسهای جاسوسیِ هر یک برداشته شده و بسان یک تشکیلات واحد، اجزای مختلف خویش را جهت اجرای یک برنامه هماهنگ نمایند.

یکی از مؤثرترین روشهای جاسوسی از درون یک تشکیلات، داشتن منابع خبری در درون آن می باشد. کشف و شناسایی و استخدام منابع یکی از مهمترین و مؤثرترین اقداماتی است که سیا در جهت انجام آن ظریفترین و پیچیده ترین شیوه ها را به کار می گیرد. شناسایی یک منبع بالقوه، معمولاً توسط دیگر جاسوسان و منابع انجام می شود و بعد از تحقیقات لازم در مورد پیشینه فرد، اقدامات لازم برای شکار وی به مرحله اجرا درمی آید. علائمی هستند که سیا روی آنها حساس بوده و با مشاهده آن در افراد مناسب، نسبت به آنها علاقه مند می شود. این علائم خود نتیجه و نشانه وجودخصایص و ویژگیهایی در افراد مورد بحث هستند، که همینها نیز از طرفی شخص را وامی دارند تا اقدام به همکاری با کسانی بنماید که تا دیروز آنها را دشمن و رقیب خود می پنداشت. عمده این علائم به قرار زیر هستند:

1 - اشتراکها در عقاید سیاسی، در بسیاری موارد دلایل اساسی و شاید مهمترین آنها برای پیوستن افراد به سیا می باشند. اینها که به دلیل دلبستگی به مرام و مسلک سیاسی و طرز تفکر غرب بر آن باورند تا در جهت پیاده کردن آن ارزشها در جامعه خویش قدم بردارند، به عنوان گامی در این راه تن به جاسوسی و خبرچینی برای سیا می دهند. از میان افرادی که می شناسیم، امیر انتظام عضو و سخنگوی دولت موقت و مقدم مراغه ای از این دست افراد بودند که اطلاعات خویش را بیدریغ در اختیار مأمورین سیا می گذاشتند.

2 - سرخوردگیهای ایدئولوژیک. افرادی که در طرز فکر سازمان و یا ایدئولوژی خویش اشکالاتی مشاهده می نمایند و در صورتی که این اشکالات به حدی برسد که پاسخی برای آن نیابند، جذب قطب مخالف می شوند. تعداد زیادی از منابع سیا، کمونیستهای دو آتشه ای بوده اند، که بعد از بریدن توسط سیا جذب و استخدام شده اند.

3 - احتیاجات مالی. کمبودهای مادی و گاهی زیاده طلبیها باعث می شود که فردی برای رفع این مشکل خویش تن به جاسوسی بدهد. مأموران سیا در برخورد با اکثر منابعشان، حتی آنان کمبود مالی چندانی ندارند، سعی می نمایند تا با عادت دادن آنها به گرفتن هدیه و دستمزد، وابستگی مالی بین منبع و

ص: 320

خودشان به وجود آورده و به این ترتیب ضریب اطمینان لازم را برای ادامه همکاری منبع به دست آورند.

هرچند موارد بالا، تمامی شگردهای سازمانهای جاسوسی را در بر ندارند، اما زمینه مناسب را برای معرفی کتاب فلسطین (3) فراهم می سازند.

کتاب 44 - فلسطین (3) این کتاب مجموعه اسنادی است در ارتباط با یکی از عملیات سیا برای جمع آوری خبر و اطلاعات از درون انقلاب اسلامی. عامل اصلی این قضیه شخصی است که هویت اصلی وی ناشناخته مانده است. اما در تشکیلات سیا به اسم رمز «ام. جی. بارج /1»(1) یا به اختصار «ب / 1» نامیده شده است. در مجموع، مطالب اسناد حاکی از اطلاعات زیر در مورد وی می باشند:

1 - عضویت در سازمان فتح. ب / 1 در تشکیلات فتح از اعضای بلندپایه بوده و شاید یکی از دلایلی که سیا به شکار نامبرده اقدام نموده است، همین مسئله باشد. تخصص وی در امور آموزش نظامی می باشد. در اسناد می بینیم:

«ب / 1 و ام / 1 قطعا در مقامی هستند که از هر گونه آموزش نظامی فتح مطلع باشند». ام/1 نام اختصاری جاسوس دیگری با اسم رمز «ام. جی. ماریتر / 1» بوده است که ارتباط وی با ب /1 را در قسمتهای بعدی خواهید دید.

2 - تاریخ استخدام نامبرده مشخص نیست اما نوع گزارشها می رساند که وی باید یکی از منابع قدیمی باشد. البته لازم به تذکر است که بخش عمده اسناد این کتاب به فعالیت این فرد در ایران اختصاص دارد و مدارک و گزارشهای وی در غیر این زمینه به خاطر آنکه ارتباطی به ایستگاه سیا در تهران نداشته است و به دلیل مرزبندی اطلاعاتی، در ایستگاه تهران وجود ندارد.

3 - چگونگی آمدن بارج به ایران به این قرار است: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حمایتهای آشکار جمهوری اسلامی از انقلاب فلسطین، موجد همکاریهایی بین انقلاب اسلامی و سازمان آزادیبخش فلسطین گشت. به دلیل وجوب آموزش نظامی پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای انقلاب، هیئتی از طرف سازمان آزادیبخش فلسطین جهت آموزش نظامی به ایران اعزام می شود و در چند نقطه به آموزش پاسداران می پردازد. بارج یکی از اعضای بلندپایه این هیئت و احتمالاً مسئول آن بوده است.

4 - در یکی از اسناد آمده است که بارج دارای تعصب ضدکمونیستی می باشد. این گرایش وی در بعضی گزارشها قابل مشاهده می باشد. البته در اسناد، دلایل این تعصب و اینکه چه عواملی باعث ایجاد این روحیه در نامبرده شده اند، وجود ندارد؛ ولی به هر حال می توان حدس زد که این مطلب یکی از عو امل مؤثر در غلتیدن وی به دامان سیا بوده است.

5 - حقوق بارج قبل از اول خرداد 58، معادل 2000 لیره لبنانی بوده است. اما به دلیل مشکلات مالی که برای بارج پیش می آید، سیا حقوق او را به دو برابر یعنی 4000 لیره لبنانی و معادل 000/ 100 ریال افزایش می دهد، که البته مخارج دیگر وی برای انجام مأموریتهای محوله از طرف سیا پرداخت می شده است.

6 - به لحاظ حساسیت فوق العاده ارتباط بارج با سیا، با اینکه محل اصلی فعالیت وی در سال 58 ایران

ص: 321


1- در اسناد سیا جاسوسان فلسطینی با کد ام. جی. مشخص می شوند. همچنان که جاسوسان ایرانی با کد اس. دی. مشخص می گردند.

بوده است، ولی وظیفه ارتباط با بارج به ایستگاه سیا در تهران واگذار نگردیده و ایستگاه بیروت از طریق فرد دیگری ارتباط با بارج را حفظ می نموده است. رابط بارج با سیا جاسوس دیگری به نام ام. جی.

مارتیر/ 1 بوده است. این شخص گزارشهای بارج را که با ادوات مخفی نویسی و یا دیگرشیوه ها نوشته می شده است، از وی تحویل می گرفته و سپس طی ملاقاتهای حضوری، به مقامات سیا مسترد می نموده است.

7 - بارج به دلیل مأموریت مهم خویش و اینکه از اعضای مهم فتح بوده است با سفارت فلسطین در تهران نیز ارتباط داشته است.

8 - ارتباطات کاری بارج باعث می شده است که وی با قسمتهای مختلف سپاه رفت و آمد داشته و در همین رابطه اطلاعات مورد نیاز سیا را نیز جمع آوری نماید.

نظری اجمالی بر مطالب اسناد می تواند فهرست زیر را از عمده اطلاعات مورد نیاز سیا برای ما فراهم آورد که به فراخور در مورد هر یک توضیح داده می شود:

الف - سپاه، سازماندهی آن، تعداد افراد، سلاحها، نوع آموزش، افراد برجسته، خاستگاه اجتماعی و جغرافیایی پاسداران. از آنجا که سپاه به مثابه خط مقدم جبهه انقلاب اسلامی در رویارویی با ضد انقلاب قرار داشته و دارد، هر نیرویی که قصد تهاجم، ضربه زدن و یا هر مقابله دیگری را با انقلاب اسلامی داشته باشد، در اولین مرحله حتی هنگام طرح نقشه، سپاه را چون خاکریزی استوار در مقابل خود می یابد و برای گذر از این خاکریز، چاره ای نمی بیند جز آنکه اطلاعات اساسی در مورد این ساختار را به دست آورد، سیا به عنوان فعالترین جبهه اطلاعاتی ضد انقلاب خارجی هر چه سریعتر می خواست درباره این نهاد تازه تأسیس آگاهیهای لازم را کسب نماید.

از این رو فرصت را غنیمت شمرده و از رابطه بارج با سپاه بهره برداری می نماید. البته اگر بتوان بر اطلاعات مبادله شده و موجود در این اسناد استناد نمود، باید گفت که کند ذهنی بارج، ناآشنایی وی با فرهنگ و روحیات انقلابیون مسلمان و عدم هدایت صحیح وی توسط سیا، باعث شده که سیا آنچنان که روی این جاسوس خویش در این مورد حساب باز نموده بود، نتواند کامیاب شود.

ب - سیستم قدرت و حاکمیت در ایران، اختلافات میان دولت موقت و رهبری انقلاب، نظر روحانیون بزرگ نسبت به امام. ساخت نوبنیاد جمهوری اسلامی و رهبریهای بی نظیر امام که باعث تثبیت آن گشت، به همراه آنچه که از سرعت انقلاب و پویندگی عجیب آن در دنیا منتشر شد همواره یکی از مایه های بروز شگفتی برای کسانی بوده است که قصد تحلیل این انقلاب را داشته اند. این عوامل از یک سو و از سوی دیگر اتحاد و یگانگی شگرفی که امت ما در عرصه های مبارزه برای پیروزی انقلاب به نمایش گذاشتند، طراحان براندازی انقلابها را در مورد طرحهای استاندارد و قدیمیشان به تجدید نظر واداشت. به همین خاطر است که تحلیلگران سیا برای سردرآوردن از این کلاف سردرگم خود دست به دامان بارج می شوند تا وی به سبب نزدیکی که با محافل انقلابی دارد بتواند دستمایه های لازم را برای آنان تهیه نماید. در همین رابطه موضوعاتی که در این بند ذکر شد جزء شرح وظایف اصلی وی قرار می گیرد. اما دقت در مطالب مطروحه مؤید این مطلب است که عدم برخورد پویا با رخدادها و تأثیر زیاده از حد دید شخصی بارج، باعث شده است که سیا در این مورد نیز چندان طرفی نبندد.

ج - گزارش عمومی از اوضاع ایران و انقلاب، مسائل خوزستان، اوضاع کردستان.

ص: 322

اگر از مسئله خوزستان که بارج به لحاظ ارتباط با دفتر ساف در آنجا، به گمان سیا می توانسته است مثمر ثمر واقع شود، صرف نظر نماییم، موارد دیگر این بند جزء دستور کار عادی ب / 1 قرار می گیرد. زیرا هر فرد مرتبط با سیا قاعدتا موظف است برداشتهای خود را از محیط فعالیت و آنچه در حول و حوش وی می گذرد، گزارش نماید. گزارشهایی که در این باره وجود دارد با توجه به برداشتهای شخصی بارج از وقایع و رویدادها تنظیم گشته اند و اشکالات زیادی در آنها وجود دارد.

تنها موردی را که می توان استثنا کرد تحلیلی از فعالیتهای حزب توده است که شاید با توجه به دقت بارج در این مورد که ناشی از تعصب ضدکمونیستی وی بوده است، بتوان ارزیابی دیگری برای آن ارائه داد.

نگاهی کلی به مسئله:

همان گونه که ذکر شد موضوع کلی کتاب «ماجرای جاسوسی یک عضو سازمان آزادیبخش فلسطین، شاخه الفتح، برای سازمان جاسوسی آمریکا است. دقت پیرامون این موضوع به همراه یادآوری شرح فعالیتهای بارج و مرتبه وی در ساف ذهن را به کند و کاو پیرامون علت اصلی قضیه وامی دارد. چرا فردی در شعار و حرف مبارزه با صهیونیزم و حامی آن آمریکا را می پروراند، ولی در عمل جاسوسی مستقیم برای آمریکا و غیرمستقیم برای صهیونیزم را پیشه خود قرار می دهد؟ تفاوت حرف تا عمل در کجاست؟ مگر صهیونیزم دشمن اصلی ملت فلسطین و غاصب سرزمینهای آنها نیست؟ اگر بخواهیم علاوه بر دلایلی که در ابتدای این مقدمه صحبت آن رفت، کنکاش بیشتری پیرامون موضوع داشته باشیم، محور عمده بحث ما «عمل زدگی یک فرد در جریان فعالیتهای بی هدفش» خواهد بود. در مقدمه کتاب شماره 42 فلسطین (1) - و در اسناد آن کتاب عملکرد ساف و طرز فکر حاکم بر رهبریت آن مشاهده شد. سیاست زدگی، وابستگی، بی هدفی و تلاشهای عبث افراد و گروههای سازشکار حاکم بر رهبری ساف دیده شد که به جای در پیش گرفتن مبارزه مستقیم و رویارو با دشمنان مردم فلسطین به بند و بستهای سیاسی دل خوش کرده و دنباله روی از سیاستهای دول مرتجع عرب را در پیش گرفته اند.

واقعیت آن است که تا روندهای سیاسی گروههای فلسطینی این گونه است، ملت فلسطین باید مطمئن باشد که اینها بزرگترین ضربه را بر انقلاب رهایی بخش قدس وارد خواهند ساخت. رخنه سیا و عناصری چون بارج در رده های بالای تصمیم گیری این گروهها نتیجه نهایی فقدان ایمان اسلامی در آنهاست.

اگر بازنگری و تجدید نظری اساسی از جانب مسلمانان انقلابی فلسطین در مورد گروههای بناحق حاکم بر سرنوشت آنها صورت نگیرد و اگر اقدامی در جهت تصفیه و پالایش اساسی این گروهها صورت نگیرد، ملت فلسطین باید مطمئن باشد که این گروهها لانه های امنی برای فعالیت و توطئه عناصر نابابی همچون بارج و ماریتر باقی خواهند ماند.

در چند سال اخیر ادامه فعالیتهای این گونه عناصر تأثیرات بسیار نامطلوبی را بر انقلاب فلسطین به جای گذاشته است. موارد زیر نشانه های بارز و آشکار به سازش کشانیده شدن این انقلاب است:

- کنار نهادن تدریجی مبارزه مسلحانه و تن دادن هر چه بیشتر به بازیهای سیاسی - عدم برخورد قاطع با توطئه کمپ دیوید و منحصر کردن برخورد به سخن پراکنیهای سیاسی - پذیرفتن طرح فهد به مثابه قبول تلویحی توطئه کمپ دیوید

ص: 323

- مذاکرات نزدیک با عمال مستقیم آمریکا نظیر ملک حسین در مورد تشکیل کنفدراسیون مشترک اردنی - فلسطینی - ترک بیروت و واگذاری آن به صهیونیستها - روابط بسیار نزدیک با حاکمیت مصر، امضاء کننده قرارداد کمپ دیوید و واسطه گری برای بازگرداندن مصر به جرگه کشورهای اسلامی - ضدیت با کشورهای مترقی عضو جبهه پایداری یقینا ملت فلسطین از نگرش به افق تیره و تاری که این تلاشها برایش تصویر کرده است بسیار دل نگران است. ولی بی شک وعده نصر خداوند تبارک و تعالی تحقق خواهد یافت و فرزندان دلاور وقهرمانان گمنام این ملت راه واقعی خویش را که به تعبیر امام عزیزمان «استفاده از مسلسلهای متکی بر ایمان» است، خواهند یافت.

به امید آن روز و به امید پیروزی نهائی اسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

چند سند

ص: 324

سند شماره (1) سری - 21 اردیبهشت 58 اعضا - 11 مه 79 از بیروت 53896 به رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام. جی. بارج - ام. جی. ماریتر عطف به: الف: بیروت 53820، ب: تهران 53008 1 - شب 20 اردیبهشت در ملاقات مختصری که در اتومبیل با ام. جی. ماریتر/ 1 داشتیم مطابق نظر پاراگراف 1 ب تلگرام مرجع ب از او خواستیم که درباره قوای پاسداران انقلاب (گارد جمهوری) توضیح دهد.

2 - ام. جی. ماریتر / 1 با مطابقت اظهاراتش بر مکالماتی که با ام. جی. بارج /1 داشته بشرح ذیل درباره اوضاع توضیح داد:

الف: رقم 5000 نفر داده شده در تلگرام مرجع ب به عنوان قوای پیش بینی شده گارد جمهوری اشتباه بود. قوای پیش بینی شده (پس از تکمیل آموزش پرسنل که دو تا سه سال طول می کشد) 000/50 نفر است. از این تعداد 000/10 نفر حقوق کامل خواهند گرفت و به طور دائم حفظ خواهند شد.

ام. جی. بارج /1 سعی خواهد کرد در بازگشت به ایران مکانها و قوای پیش بینی شده را مشخص کند.

000/40 نفر باقیمانده، در حکم نوعی نیروی ذخیره خواهند بود. ام. جی. ماریتر / 1 آن را «میلیشیایی» دانست که فقط هنگام کفایت نکردن تعداد نیروی دائم در اجرای مأموریت خود، فراخوانده می شوند.

ب: مأموریت گارد جمهوری، امنیت داخلی در شهرهای بزرگ ایران می باشد. (اسم شهرها را نداریم) نظر خمینی این است که آنها عمدتا علیه «کمونیستها» و میلیشیای چپ تحت الحمایه کمونیستها بکار گرفته شوند. اما این حرف شایدانعکاس دهنده قدری از تعصب ضد کمونیستی ام. جی. بارج /1 باشد.

قطعا آنها برای مبارزه با کمونیستها و چپیها و به گفته ام.جی. ماریتر / 1 همچنین سایر اقلیتها به کار گرفته خواهند شد. قراراست که گارد جمهوری فقط در شهرها مورد استفاده قرار گیرد و به مشکلات برون شهری کار نداشته باشد.

ج: گاردهای جمهوری آموزش سلاحهای..... را نخواهند دید و آنها را دریافت هم نخواهند کرد. آنها خمپاره خواهند داشت اما فقط تا 82 میلیمتری... سلاحهای ضد تانک PGR(احتمالاً آر.پی. جی - مترجم) خواهد بود. آنها 7/12 میلیمتری خواهند داشت. آموزش آنها درباره این سلاحها، به علاوه جنگ خیابانی می باشد. (بعدا بیشتر درباره آموزش آنها گفته خواهد شد.) 3 - ام. جی. ماریتر/1 همچنین گفت که خمینی نه تنها بر گارد جمهوری بلکه بر نیروی هوایی هم احاطه مستقیم دارد. نیروی زمینی تحت کنترل دولت است.

4 - خواسته های تلگرام مرجع ب، به علاوه آنچه در تلگرام رئیس 435188 آمده، به ام. جی .ماریتر / 1 داده شد تا به ام. جی. بارج / 1 برساند. ما آنها را به عربی ترجمه کرده بودیم.

5 - پرونده: 946977 - 201، 921451 - 201. تا تاریخ 21 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 325

سند شماره (2) سری 1 خرداد 58 اعضا - 22 مه 79 از: بیروت 53948 به: رئیس تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی آر. آر. جوس - ام. جی. بارج عطف به: الف: رئیس 53861 ب: تهران 53008 1 - در آخرین ملاقات با ام. جی. بارج / 1(ب / 1) ما خواسته های اطلاعاتی مطرح شده در تلگرامهای مرجع را.... او جدیت خواهد کرد درباره خواسته هایی که نتوانست جواب دهد، خبر جمع آوری کند.

2 - مکانهای آموزش ساف در کجا واقع شده اند؟ تیم آموزش ساف در حال حاضر در «اردوگاه ارتش عباس آباد» آموزش می دهد. معذالک، این مکان.... است و ب / 1 پیش بینی می کند که مکان اصلی آموزش بالاخره به یک محل که هنوز مشخص نشده، انتقال یابد.

3 - وظیفه دفتر ساف در اهواز- خوزستان - چیست؟ ب /1 وظیفه دقیق این دفتر را نمی داند وی علاوه بر آن نمی داند که این دفتر در آنجا مشغول چه فعالیتهای خاصی است یا چه تعداد فلسطینی به آنجا فرستاده شده اند. ب / 1 فقط توانست توضیح کلی درباره فعالیتهای فلسطینیها در خوزستان بدهد یعنی گفت که آنها «نقش خوبی» را ایفا می کنند. ب/1 گفت که بطور کلی کوششهای فلسطینیها در خوزستان در این جهت بوده که به عنوان میانجی بین مردم از یک طرف و خمینی و دولت از طرف دیگر عمل کنند. مقصد کوششهای فلسطینیها بازداشتن اوضاع خوزستان از رسیدن به «حالت انفجار» بود. ب/ 1 شک داشت که در خوزستان کوششی برای جلب طرفداران ایرانی جهت مبارزه در فلسطین صورت بگیرد. به هر صورت ب/1 از هیچ موردی از این قبیل خبر نداشت. معذالک به گفته ب/1 تعداد (کثیری) از ایرانیان به دفتر ساف در تهران روی آورده و داوطلب رفتن به فلسطین جهت مبارزه شده اند.

این افراد همگی ثبت نام شده اند اما در حال حاضر طرحی برای اعزام آنها به فلسطین وجود ندارد. با وجود این، ساف طرح اضطراری برای استفاده از آنها را تهیه می بیند. ب/1 تکرار کرد که از طرف ساف هیچ کوشش فعالانه ای در ایران جهت استخدام مبارز وجود ندارد بنحوی که وی از آن مطلع باشد. خمینی پیشنهاد حمایتهای دیگری (بیش از این مشخص نشد) به فلسطینیها داده، اما عرفات نپذیرفته است. ب/1 اطلاع جزئی در این خصوص ندارد. ولی گفت که هانی الحسن فعالانه تلاش کرده بود که روی خمینی اعمال نفوذ کرده تا مناسبات دیپلماتیک با مصر را قطع کند.

4 - ب/1 نتوانست آن طور که باید و شاید درباره انتصاب یزدی به سمت وزارت خارجه اظهار نظر کند. با این حال ب/1 گفت که یزدی با بازرگان، که دوست خوب نخست وزیر بختیار بوده، نزدیکی دارد و هیچ یک از اینها نزد پاسداران محبوبیت ندارند.

5 - ب/1 گفت که به عقیده چهره های دولتی / مذهبی، ترور کنندگان مطهری یا اعضای سابق ساواک یا کمونیستها بوده اند. ب/1 خبر قابل اتکائی درباره هویت ایشان نداشت. وی گفت که دولت / خمینی در نظر دارند در مورد این گروهها «اقدام تنبیهی» (بیش از این مشخص نشد) پیش گیرند.

6 - ب/1 می گوید که بین خمینی و بازرگان اختلافهای جدی وجود دارد، اما وی (ب/1) از دامنه این اختلافها خبر ندارد. به هر حال یکی از اختلافهای اصلی بر سر حضور، استفاده و نفوذ پاسداران انقلاب و

ص: 326

کمیته های انقلاب بود. بازرگان می خواست اینها را کنار بگذارد چون دولت عملاً فاقد قدرت بود. خمینی در این مورد تسلیم بازرگان نمی شد همچنین ب / 1 گفت که بازرگان می خواهد نفوذ ساف در بین پاسداران انقلاب و بر خمینی را تقلیل دهد.

بازرگان همچنین می خواهد که به ارتش وظیفه مهمتری بدهد. ب/1 می گوید در حالی که بازرگان یک حامی پر حرارت ساف نمی باشد، ولی مخالف با آن هم نیست.

7 - بگفته ب/1 خمینی به نظر می رسد که در سلامتی بسیار خوبی به سر می برد. او ظاهرا..... و قوی می باشد. ب/1 معتقد است که خمینی «مدت مدیدی» عمر خواهد کرد. برنامه غذایی خمینی عمدتا شامل شیر و گندم و کمی از چیزهای دیگر است. او خیلی کم گوشت می خورد.

8 - ب/1 اطلاعی درباره جنبشهای خودمختاری و اقلیتها نداشت. ب/1 اظهار داشت که سیاست فعلی ساف مبنی بر جانبداری از خمینی و نه پشتیبانی از اقلیتهاست.

9 - پاسداران انقلاب اینک در اردوی عباس آباد آموزش می بینند. در دانشکده جنگ نیز تعدادی آموزش داده می شوند. طرحی جهت احداث یک ناحیه آموزشی برای مشهد در دست تهیه است و عاقبت در سرتاسر ایران مکانهای آموزشی برقرار خواهند شد.

10 - هیچ یک از اعضای تیم آموزش ساف در محوطه حوزه خلیج (محل سابق مستشاری - م) بسر نمی برند و ب/1 چنین خبری نشنیده است. در رابطه با تأسیساتی که وی دیده است (عباس آباد) ب/1 اظهار می دارد که تمامی دفاتر را (به زور) گشوده اند. بعصی از صندوقها هم گشوده شده اند، اما اکثر آنها دست نخورده مانده اند. اقدام صورت گرفته برای گشودن آنها غالبا با تیراندازی به قفل رمزی بوده است.

ب/1 سعی خواهد کرد در این مورد بیشتر اطلاع حاصل کند.

11 - تیم آموزش ساف در حال حاضر در سه محل جای داده شده؛ یک گروه در منطقه تجریش به سر می برد، گروه دیگری در منطقه شمیران و ویلایی که ستاد این هیئت قرار دارد و ب/1 هم در آن زندگی می کند، در خیابان فرشته در اول خیابان جردن واقع شده است.

12 - ب/1 گفت که ساف به عنوان...نفوذ کلمه ای در مورد مأموریت دادن به کارشناسان فلسطینی برای کار در حوزه های نفتی ندارد، اما ساف برای کسب چنین نفوذی تلاش می کند. آنها پیش بینی می کنند که خمینی تقریبا در آینده نوعی اختیارات در این مورد بدهد.

13 - ما جزئیات مربوط به آموزش و تشکیلات پاسداران انقلاب را در تلگرام جداگانه ای عنوان می کنیم.

14 - پرونده. 945977 - 201 تا تاریخ 30 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (3) از: رئیس 443665سری 1 خرداد 58 اعضا - 22 مه 79 هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آ. آر. جوس - ام. جی. بارج عطف به: بیروت 53949 1 - پیشنهاد می شود که به ترتیب زیر ام.جی. بارج / 1 را در مضیقه مالی که دارد کمک کنیم:

الف: حقوق وی را در مدت زمانی که در ایران است دو برابر کنیم و به 000/4 لیره لبنانی، تکرار

ص: 327

می شود 4000 لیره لبنانی برسانیم. (از زمان اولین ورود وی به ایران محاسبه شود) ب: 000/30 ریالی را (معادل..../ (؟) دلار آمریکا) که باید از حقوق ماهانه او جبران شود پیش پرداخت کنیم.

ج: به او بگوییم که از حقوق افزایش یافته خود، ضمن اقامت در تهران با نرخ 2000 لیره لبنانی تکرار می شود 2000 لیره لبنانی در ماه پیش حقوق خود را بازپرداخت کند. اگر به طور PCS قبل از پیش پرداخت از تهران مراجعت می کند، شرایط بازپرداخت موازنه پیش حقوق از حقوق عادی ماهانه 2000 لیره لبنانی را مورد مذاکره قرار دهیم.

2 - اگر موارد فوق برای قرارگاه و ام. جی. بارج / 1 قابل قبول باشد، یادداشت تعهد شفاهی وی را تصحیح می کنیم، تا مطالب فوق در آن منعکس شوند. لطفا اطلاع دهید.

3 - پرونده: 946977 - 201 تا تاریخ 1 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (4) سری 2 خرداد 58 اعضا - 23 مه 79 از: بیروت 53953 به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی. ام.جی. بارج عطف به: رئیس 435188 1 - جوابهای ام.جی. بارج /1 (ب / 1) به خواستهای اطلاعاتی طرح شده در پاراگراف 2 تلگرام مرجع در رابطه با فعالیتهای حامیان خمینی در لبنان در زیر عنوان شده است.

آگاهی ب/ 1 درباره این موضوع نسبتا کم و محدود است.

2 - ب/1 اظهار می دارد که «جنبش العذار... قه» یک جنبش اسلامی متشکل از پیروان فارسی زبان خمینی است. او نتوانست در مورد ارتباط این جنبش با «امل» یا تشریح جزئیات حمایتی که از خمینی به عمل می آورد، اطلاعی دهد.

3 - ب/ 1 جز آنکه گفت حسن الحسینی رابطه «خوبی» با خمینی دارد، نتوانست توضیح بیشتری بدهد.

4 - ب/ 1 می گوید که خمینی و شورای انقلاب قصد دارند انقلاب خود را به تمام کشورهای مسلمان صادر کنند.

ب/1 از خمینی شنیده که درباره این موضع صحبت کرده و خمینی از صدور انقلاب، نه تنها به لبنان بلکه به عراق، هند پاکستان، آفریقا (به طور کلی) و «حتی به فیلیپین» حرف زده است. ب/1 نمی داند شناخت خمینی از اوضاع لبنان چگونه است و همین طور از نقشی که خمینی برای شیعیان لبنان در نظر دارد بی اطلاع است.

5 - ب/1 گفت که بین فتح و «امل» هماهنگی یا همکاری نظامی کمی وجود دارد. روابط سیاسی بین این دو البته، کمی قویتر از روابط نظامی است. ب/1 نتوانست درباره قدرت «امل» تخمینی بزند، اما می داند که پس از ناپدید شدن موسی صدر این قدرت کاهش چشمگیری یافته است.

ص: 328

6 - ب/1 فکر می کند که شیعیان ایران به طور مستمر به لبنان می روند تا اوضاع را بررسی کنند. اما در مورد صحت این مطلب اطلاع قطعی ندارد.

7 - به گفته ب/1 خمینی هیچ نماینده.... رسمی در لبنان ندارد. معذالک، شیعیان لبنان (ب/1 هویت آنها را نمی دانست) درباره اوضاع لبنان به خمینی گزارش می دهند. این شیعیان از امل و هم از غیر آن می باشند.

8 - موضع خمینی در قبال سوریه چندان موافق نیست، زیرا وی علویان را مرتد به حساب می آورد.

ب/1 می گویند هانی الحسن به وی گفته که مقصود مسافرت احمد اسکندر احمد به تهران در اواسط آوریل، اقدام به بهبود بخشیدن به مناسبات بین سوریه و خمینی بوده است. (حسن برای خوشامدگویی به احمد به فرودگاه رفته بود.) ب/1 نتوانست درباره نتیجه این مسافرت اظهار نظر کند.

9 - ب/1 همچنین گفت که خمینی از عراق خشنود نیست. این ناخشنودی مبتنی بر همکاری عراق با شاه در چند سال گذشته می باشد. خمینی معتقد است که شیعیان عراق تحت تهدید رژیم عراق قرار دارند.

10 - ما همچنان ب/1 را وادار خواهیم کرد سعی کند تا به خواستهای اطلاعاتی طرح شده در تلگرام مرجع با تفصیل بیشتری پاسخ دهد.

11 - پرونده: 946977 - 201 تا تاریخ 2 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (5) سری 3 خرداد 58 اعضا - 24 مه 79 از: بیروت 53957 به رئیس رونوشت برای تهران هشدار. شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آ. آر. جوس ام. جی. بارج عطف به: الف: رئیس 443665، ب: بیروت 53949 1 - از پاسخ سریعی که داده شد و پیشنهاد ستاد درباره مسائل مالی ام. جی. بارج/1 (ب/1) متشکریم.

لطفا تعهدنامه ب/1 را تصحیح کنید تا پیشنهاد تلگرام مرجع الف که به نظر قرارگاه و ب/1 قابل قبول ترین پیشنهاد است، در آن انعکاس یابد.

2 - در 3 خرداد ب/1 گفت که از او خواسته شده است ظرف ده تا بیست روز به تهران باز گردد. قرار بوده ملاقات بعدی ما در 21 خرداد صورت پذیرد و در صورتی که ب/1 پیش از آن تاریخ عزیمت کند، وی از طرح تماس تلفنی استفاده خواهد کرد. او سعی خواهد کرد سه یا چهار روز پیش از عزیمت تماس بگیرد.

3 - پرونده: 946977 - 201. تا تاریخ 3 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 329

سری سند شماره (6) سری - 7 مرداد 58 اعضا - 29 ژوئیه 79 از: تهران 53784 به بیروت: رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام. جی. بارج عطف به: بیروت 54314 1- امکان دارد بعضی از سؤالات ذیل پیش از ورود رئیس فعلی قرارگاه تهران جواب داده شده باشند.

در این صورت ممنون می شویم که ستاد مرکزی مکاتبات مربوطه را دوباره ارسال کند، از بیروت درخواست می شود احتیاجات اطلاعاتی را که تاکنون جواب داده نشده اند و مناسب می دانید بفرستد.

الف) ام. جی. بارج / 1 با چه کسی در دولت موقت و یا قم سرو کار دارد؟ اگر با هردو، کدام یک تصمیمات سیاسی تعیین کننده را اتخاذ می کند؟ با توجه به روابط ب/1 با مقامات مختلف ایرانی، تلقی او این است که نفوذ کلمه دولت موقت در رابطه با خمینی افزایش می یابد یا کاهش؟ در رابطه با کل شورای انقلاب (توجه داشته باشید که چند تن از اعضای شورای انقلاب به مقامات پایین تر از کابینه منصوب شده اند)؟ در رابطه با پاسداران و کمیته های اسلامی استان و محل؟ ب) برنامه آموزش برای پاسداران چیست؟ چقدر موفقیت داشته است؟ تعداد پاسداران چقدر است و قوای انسانی و تسلیحاتی پیش بینی شده چقدر است؟ خاستگاه اجتماعی و جغرافیایی آنها کجاست و آیا چهره های برجسته در سطح رهبری به عنوان واسطه بین....و خمینی وجود دارند؟ چه کسانی هستند؟ ج) مناسبات بین گروه ب/1، پاسداران، ارتش، پلیس و ژاندارمری چگونه هستند؟ (تا حدی در پاراگراف 2 ب تلگرام مرجع جواب داده شده) د) انضباط بین پاسداران چگونه است و موضع پاسداران در رابطه با اعزام نیرو علیه مخالفان قومی در کردستان و خوزستان چیست؟ ه): هویتها و تکلیفهای تمامی پرسنل ساف که ب/1 اطلاع دارد در ایران کار می کنند، چیست؟ و) عراقیها در خوزستان و کردستان چه می کنند؟ 2 - بدون پرونده. تا تاریخ 6 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

جلسه توجیهی درباره خاورمیانه

سند شماره (7) سری 20 مرداد 58 - 11 اوت 79 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 493393به: تل آویو رونوشت برای عمان، بیروت، قاره، دمشق، بیت المقدس، تهران موضوع: هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. جلسه توجیهی درباره خاورمیانه 1 - جلسه توجیهی درباره خاورمیانه به تاریخ 9 اوت 1979 برای زیو الون نماینده موساد برگزار شد.

از دستورالعمل ارتباط وای. کی/ 2آ/ 836/ 79 به عنوان مبنای این توجیه استفاده گردید.

2 - پیش از ملاقات، رئیس بخش خاور نزدیک / اسرائیل به الون توضیح داد که ما می خواهیم بحث قسمت مربوط به مصر و قطعنامه 242 سازمان ملل را حذف کنیم، چون این یک امر سیاسی حساسی است که مقامات دیگر آن را در دست دارند و شایسته نخواهد بود که ما اظهار نظر کنیم.

ص: 330

اخوان المسلمین 3 - در جواب به یک سؤال درباره وجود اخوان المسلمین در ترکیه که از جلسه قبل مانده بود، تحلیلگر مرکز سنجش خارجی کشور گفت که از هیچ راهی نمی توان حضور آنها را تأیید کرد. باید توانایی اخوان المسلمین برای حضور در آنجا را با توجه به خود دولت و جمعیت علوی بومی در ترکیه مورد مطالعه قرار داد. از عوامل موجود در آنجا یکی وجود سنی هاست که از لحاظ دینی محافظه کارند و دوست دارند اخوان المسلمین حضور داشته باشد. به هر حال دولت فعلی دولتی بسیار متزلزل است که برای تأمین پشتیبانی خود به علویان که عقایدشان با عقاید عموم متفاوت است و جهت گیری شیعی دارند، اتکا دارد.

اگر قرار باشد دولت فعلی ترکیه به اخوان المسلمین پناه بدهد یا به این مطلب اشاره کند، پشتیبانی صمیمی گروه علوی را از دست خواهد داد. علت اینکه علویان این قدر حساسیت دارند این است که وضع حکومت نظامی جاری عملاً بر اثر برخوردهای بین افراطیون سنی دست راستی و علویان در مشرق ترکیه به وجود آمد. اگر دولت فعلی ترکیه سقوط کند و یک دولت محافظهکارتر بر سر کار آید، احتمال تأسیس اخوان المسلمین به اندازه سابق ضعیف خواهد بود، زیرا ارتش یک نیروی بسیار غیر دینی است و پشت پرده اعتراضاتی خواهد کرد.

4 - بگفته تحلیلگر مرکز، رئیس جمهور سوریه، حافظ اسد، احساس نموده که برخوردهای واقع در ترکیه به تشنجات سنی علوی در سوریه دامن زده اند. علویان ترکیه و علویه (سوریه) بزرگترین عنصر غیر سنی را تشکیل می دهند. این امر بسیار مشهود است و اسد از آن غافل نیست. سوریه و ترکیه هر دو دارای اکثریت سنی هستند. تحلیلگر مرکز گفت هر گونه پناهگاه غیر رسمی که ممکن است اخوان المسلمین در ترکیه پیدا کنند، در ناحیه استانهای جنوبی که بلاواسطه با سوریه مجاورت دارند، واقع خواهد بود. قاچاقچیان این ناحیه احتمالاً خود را نه ترک و نه سوری محسوب می دارند و احتمال داده می شود، آنها گروهی باشند که به اخوان المسلمین پناه دهند.

سازمان آزادیبخش فلسطین 5 - در رابطه با سؤال نماینده، درباره دست داشتن سازمان آزادیبخش در مطرح شدن اقدامات و نظریاتی که در مذاکرات گنجانده شوند، تحلیلگر گفت که ما دخالت فعلی سازمان آزادیبخش را در حوزه وسیعتری می بینیم. ما احساس می کنیم که ابتکارات سیاسی در سازمان ملل و در اروپای غربی عمدتا توسط عرفات که مشورت بسیار اندک با سایر رهبران سازمان آزادیبخش داشته، صورت گفته است. یکی از مقاصد عرفات این است که در جریانات صلح حداکثر راه حلهای ممکن را پیش رو داشته باشد. اگر چه ابتکار سیاسی در سازمان ملل مقبولیت یافته و قطعنامه به تصویب رسیده است، ولی ممکن است که هیچ حرکت بلافاصله ای جهت مشارکت در جریانات صلح مشاهده نکنیم.

محتمل است که مسائل دیگر، اول حل و فصل شوند.ممکن است نظرگاههای عرفات با آنچه که سایر رهبران سازمان آزادیبخش منظور دارند فرق داشته باشد، اما پیش از آنکه بتوانیم از نظرگاههای سایر مقامات سازمان آزادیبخش اطلاع حاصل کنیم باید صبر نماییم تا قطعنامه عملاً به تصویب برسد.

6- در 11 اوت شورای مرکزی سازمان آزادیبخش اجلاس خواهد داشت. به گفته تحلیلگر، عرفات واقف است به اینکه پیشنهاد مشارکت سازمان آزادیبخش در گفتگوهای خودمختاری موجب شکاف در

ص: 331

سازمان خواهد شد. ما فکر نمی کنیم که این امر اتفاق افتد. ما فکر می کنیم که عرفات می خواهد راههای اضطراری برای پیشبرد حقوق سیاسی فلسطینیها را پیدا کند، تا در صورت عدم موفقیت گفتگوهای خودمختاری، آنها را به کار گیرد. مقصود عرفات این است که نزد غرب وسیعا رسمیت یافته و تماسها با غرب افزایش یابند. عرفات با نظر به بن بستی که در ماه می در گفتگوهای خودمختاری روی داد دو نتیجه ممکن را در صورت عدم موفقیت گفتگوها در رسیدن به یک توافق قابل قبول برای فلسطینیها، پیش بینی می کند:

الف) ایجاد یک موضع امتناع قویتر که علیه ایالات متحده نیز جهت گیری دارد.

ب) تسلیم شدنی که عرفات را رهبری ضعیف جلوه خواهد داد. به این دلیل عرفات می خواهد راههای ادامه مشارکت خود و افزایش امکان حاصل شدن یک توافق از راه مذاکره در زمانی دیگر را پیدا کند. به این ترتیب عرفات کوشش می کند تا شناسایی ایالات متحده را جلب کند و تماسهای با غرب و سران اروپا را افزایش دهد.

7 - در مورد اقداماتی که سازمانهای مخالف ابتکار عرفات اتخاذ می کنند، تحلیلگر مرکز گفت که موضع گروههای مخالف در رابطه با مذاکرات جاری نیست بلکه به قطعنامه 242 می پردازد. در مورد سؤال مربوط به اینکه چه گروههای مخالفی به عرفات خواهند پیوست، تحلیلگر مرکز گفت که این بستگی خواهد داشت به توافقاتی که غرب در صورت پذیرش قطعنامه 242 از جانب عرفات تن در خواهد داد.

سوریه و صاعقه کلید پذیرش پیشنهاد عرفات درباره قطعنامه 242 در سازمان آزادیبخش خواهند بود.

بدون همراهی سوریه و صاعقه، عرفات اکثریت نخواهد آورد. اما اگر سوریه بپذیرد،احتمال اینکه قطعنامه سازمان ملل در سازمان آزادیبخش پذیرفته گردد، قوی است.

8 - در مورد خواستهای حداکثر و حداقل ابتکارعرفات، تحلیلگر گفت که به رسمیت شناخته شدن توسط ایالات متحده یا برقراری قدری گفتگو بین ایالات متحده و سازمان آزادیبخش حداکثر مطلوب است. در محدوده سازمان ملل، به رسمیت شناخته شدن حق استقلال تصمیم گیری و ایجاد حکومت مستقل حداکثر مطلوب است. به رسمیت شناخته شدن حق فلسطینیها به استقلال تصمیم گیری حداقل خواستهاست. هر گونه تعبیری که از این کلی تر باشد جلب نظر موافق در سازمان آزادیبخش را برای عرفات مشکل خواهد نمود.

9 - تحلیلگر مرکز گفت که در سازمان آزادیبخش یا سایر کشورهای عرب در رابطه با ابتکار سیاسی در سازمان ملل واکنش فراوانی مشاهده نکرده ایم. به هر حال، وقوع این اختلاف نظر منطقا بعید نمی باشد.

کشورهای محافظه کار آن را به منزله چیزی باارزش به حساب می آورند. اما بر سر تعبیرات آن مباحثه زیادی روی خواهد داد. تصور می کنیم که عراق موضع امتناع خود را حفظ کند. برای سوریه، لحن آن خطیر خواهد بود. عملاً هیچ احتمالی برای حمایت عراق تصور نمی شود، اما امکان حمایت سوریه وجود دارد. به این معنی که سوریه فعالانه با این ابتکار مخالفت نورزد.

ما فکر می کنیم که اتحاد شوروی نسبت به ابتکارات عرفات در سازمان ملل در اروپای غربی عکس العمل منفی داشته است. شورویها بیم آن دارند که سازمان آزادیبخش بطرف ایالات متحده نزدیکتر شود و آن دسته از اعراب که با پیمان های کمپ دیوید مخالفت ورزیدند فرسایش یابند عرفات میل دارد که برای ادامه ابتکارات خود حمایت کافی دریافت دارد. بدون اینکه خود را وارد مخاطره ایجاد یک شکاف

ص: 332

کامل در سلسله مراتب سازمان آزادیبخش کند.

10 - الون پرسید واسطه عرفات در سازمان ملل کیست و تحلیلگر مرکز گفت که به احتمال قوی کویتیها هستند، چون آنها عضو شورای امنیت می باشند. الون پرسید آیا در این مورد تماسهایی بین سازمان آزادیبخش و مصر صورت پذیرفته؟تحلیلگر مرکز پاسخ داد که حدس می زنیم حداقل به شکل تماسهای غیر رسمی همین طور باشد؛ اما راست بگوییم نمی دانیم این تماسها تا چه سلسله مراتبی پیش رفته است.

عراق - سوریه 11 - در رابطه با حوادث اخیر عراق، تحلیلگر مرکز گفت: ما این حوادث را بیشتر یک رو در رویی سیاسی می بینیم تا اینکه به عنوان یک طرح کودتا به آنها بنگریم. تأثیر این حوادث تاکنون این بوده اند که موجب سردی روابط عراق و سوریه شده اند. بر طبق تفسیری که ما از حوادث داریم، فکر می کنیم که اینها چندان طول نکشد. رو در رویی سیاسی یک مشکل داخلی است و دخالت سوریه عامل مهمی نخواهد بود.

آنچه که تشخیص مشکل است طرز تلقی عراق و خصوصا صدام حسین از جمهوری سوریه است.

تا اکتبر گذشته هر یک از دو کشور در تماس با گروههای مخالف کشور دیگر و حمایت از آنهابود.

سوءظنهای قدیمی دیر از بین می روند و ما تصور می کنیم که حسین می پندارد سوریه از گروههای مخالف در عراق حمایت می کند. ما تصور نمی کنیم که اسد اخیرا مشغول حمایت فعالانه از ناراضیان عراق بوده باشد. اینکه ما برای این امر شاهدی نمی یابیم، ما را وامی دارد باور کنیم که تأمین فعالیتهای مخالفین کشورهای یکدیگر با پیدایش روابط حسنه در پاییز گذشته خاتمه یافت. عللی که در پائیز گذشته سوریه و عراق را به یکدیگر نزدیک کرد هنوز وجود دارند، اما این رویداد آخری نشان دهنده شکنندگی این رابطه است. باقیمانده خصومت گذشته هنوز وجود دارد. یک شکاف آشکار بین دو کشور به نفع هیچ یک نخواهد بود و عراق ظاهرا با امتناع خود از نام بردن آن عناصر خارجی به این امر واقف است؛ اگر چه هرکسی تصور می کند که عنصر خارجی مشخص نشده سوریه است.

12 - تحلیلگر مرکز گفت که هنوز خیلی زود است عواقب دراز مدت را محاسبه کنیم. در مورد عواقب کوتاه مدت محاسبه ما این است: تا زمانی که تشنج جدی بین این دو وجود دارد تشکیل یک گردهمایی نهائی دیگر عرب مشکل خواهد بود.

بنابراین محتمل نخواهد بود که اعراب به اقدامات هماهنگ برای اتخاذ پیشگیریهای جدید مثل تهیه مصوبات بیشتری علیه مصر دست زنند. با این وجود درباره مصوبات جاری بین اعراب یک اتفاق آراء وجود دارد. کوششهای یکجانبه برای اینکه میانه روهای عرب در خط بمانند با هیچ عامل بازدارنده ای روبه رو نیستند و اینها در صورتی که فشار هماهنگ باشد، احتمالاً دارای همان شبکه خواهند بود.

13 - تحلیلگر مرکز گفت که در میان مدت، محاسبه غیر قطعی ما این است که رویدادهای اخیر عراق تأثیر اندکی بر سیاست بین العربی عراق خواهد داشت یا اصلاً بی تأثیر خواهند بود. همچنین این رویدادها هیچ تأثیری بر سیاست سوریه در لبنان نخواهد داشت، چون علل ماندن یا عقب نشینی (از آنجا) از روابط با عراق ناشی نمی شوند. به همین نحو ما احساس می کنیم که رویدادهای عراق تأثیری بر موضع سوریه در قبال مذاکرات سیاسی نخواهند داشت. اگر چه روابط با عراق برای سوریه اهمیت دارد،

ص: 333

اما مسئله پیوستن سوریها به مذاکرات آنقدر مهم است که سوریها (فقط) هنگامی اقدام خواهند کرد که مصالح سوریه اقتضا کند؛ بدون اینکه به مقاصد عراق توجه نمایند.

14 - پرونده: 6/8 - 2-95 تا تاریخ 18 مرداد 88 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (8) سری - 11 شهریور 58 اعضاء - 2 سپتامبر 79 از: تهران؟ 5410به: فوری بیروت - رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام. جی. بارج عطف به: بیروت 54880 1 - علاوه بر خواسته های خبری که تاکنون داده ایم، مایلیم بدانیم ام. جی. بارج / 1 چه اطلاعی درباره حزب کارگران سوسیالیست دارد یا می تواند به دست آورد. دوازده نفر که ادعا شده اعضای آن حزبند، در اهواز به مرگ محکوم شده اند. آیا این حزب ارتباطی با فلسطینیها، احتمالاً جبهه خلق برای آزادی فلسطین دارد؟ ترکیب اعضاء، اهداف و فعالیتهای آن چگونه است؟ 2 - شنیده ایم که دفتر ساف در اهواز در اواخر تیر بسته شد. آیا ب / 1 می تواند این را تأیید کند و شرایط منجر به تعطیلی را توضیح دهد. هیچ احتمالی برای بازگشایی آن وجود دارد؟ 3 - بدون پرونده. تا تاریخ 11 شهریور 78 در بایگانی شود.

تماما سری سری سند شماره (9) سری - 14 شهریور 58 اعضاء - 5 سپتامبر 79 از: بیروت 54563 به: رئیس - رونوشت برای تهران، لندن هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ای. افورت 1 - پی. ای. افورت به ما خبرهایی داده که از هانابریدی رکن 2 حزب فالانژ گرفته و به آموزش ایرانیان در جنوب لبنان توسط فلسطینیها مربوط می شوند. به گفته بریدی، یک امر بر از جانب سرگرد سعد حداد، رهبر شیعه نظامیان دست راستی در جنوب لبنان در 28 مرداد به شورای نظامی جبهه لبنانی گفت که 150 ایرانی نزدیک رود لیتانی تحت آموزش فتح قرار دارند. آن ایرانیها فقط به عنوان طرفدار خمینی توصیف شده بودند.

2 - ما به دفعات از ام.جی. بارج / 1، ام. جی. ماریتر / 1و ام. جی. بریج / 1 درباره آموزش فلسطینیها به ایرانیها در جنوب لبنان سؤال کرده ایم. هر سه آنها تکذیب می کنند که چنین آموزشی جریان داشته باشد.

ام.جی. بارج / 1 و ام. جی. ماریتر / 1 قطعا در مقامی هستند که از هر گونه آموزش فتح مطلع باشند و آنها تاکنون از دادن هرگونه خبر درباره ایران، یا درباره آموزش فتح به سایر گروهها اکراه نداشته اند. ام. جی.

بریج / 1 هر هفته دو بار به جنوب لبنان مسافرت می کند و او می گوید که تمام مراکز تعلیمی در جنوب به علت گلوله باران و بمباران اسرائیل در آنجا که از فروردین ادامه داشته، تعطیل بوده اند. ام. جی. بریج/1 می گوید که اگر آموزشی برای ایرانیان در جریان باشد باید محل آن در سوریه یا در جنوب لبنان (مثلاً دره

ص: 334

بقاع) باشد، چون وقوع آن در جنوب فعلاً محتمل نیست.

3 - صادقانه بگویم ما تردید داریم که خبر پاراگراف 1 حقیقت داشته باشد.

4 - پاراگراف 1 را می توان به سازمان اطلاعات انگلیس رد کرد.

5 - پرونده: بعدا تعیین می شود. تا تاریخ 14 شهریور 1378 ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (10) سری - 14 شهریور 58 اعضاء - 2 سپتامبر 79 از: بیروت 54565به: رئیس - رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام. جی. بارج عطف به: الف - تهران 54880 ب - بیروت 54480 ج - رئیس 475714 1 - در ملاقات 12 شهریور ام. جی. ماریتر / 1 خبر داد که ام. جی. بارج / 1 به عنوان نماینده فتح در یک جلسه شورای انقلاب (لیبی) به لیبی رفته است. به همین دلیل ما نمی توانیم همراه با ام. جی.بارج / 1 پاسخ مکتوب او به سؤالات مندرج در تلگرام مرجع ج را مرور کنیم. برای آنکه بیش از این به امید آنکه ام.

جی. بارج / 1 بتواند درباره جوابهای خود توضیح دهد وقت خود را تلف نکنیم، جوابهایش را در شکل گزارش عملیاتی امروز خواهیم فرستاد.

2 - طی ملاقات، ام. جی. ماریتر / 1 گزارشهای مکتوب دیگری درباره رویدادهای ایران را که ام. جی.

بارج / 1 پیش از عزیمت به لیبی تهیه کرده بود به ما داد. ما اینها را هم در شکل عملیاتی ارسال خواهیم کرد.

3 - ام. جی. ماریتر / 1 می گوید که ام. جی. بارج / 1 هنوز پیش بینی می کند که پس از بازگشتش از لیبی، به تهران باز گردد. ما سؤالات مندرج در تلگرام مرجع الف را به ام. جی. ماریتر / 1 دادیم که به ام.

جی. بارج / 1 برساند.

4 - پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 14 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (11) سری -14 شهریور 58 اعضاء - 5 سپتامبر 79 از: بیروت 54566به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام. جی. بارج عطف به: الف - رئیس 4751414 ب - بیروت 54480 ج - بیروت 54565 1 - متن ذیل پاسخ مکتوب ام. جی. بارج / 1 (ب/1) به بعضی از سؤالات مندرج در تلگرام مرجع است.

2 - مناسبات بین نیروهای سیاسی

ص: 335

الف: در ایران تصمیمات توسط آیت اللّه خمینی و پس از مشورت با آیت اللّه منتظری و سایر آیت اللّه های عضو جمع داخلی خمینی اتخاذ می شود. به خمینی به دیده پدر روحانی مملکت نگریسته می شود و ارتباط بین دولت و خمینی این طور است که دولت باید تصمیماتی را که خمینی گرفته اجرا نماید. شورای انقلاب در مقام فرماندهی، بلافاصله پس از خمینی قرار دارد و در اتخاذ تصمیمات شرکت دارد. دولت قدرت تصمیم گیری ندارد و موجودیت آن صرفا برای اجرای تصمیماتی است که خمینی و شورای انقلاب گرفته اند.

ب: رابطه بین خمینی و مهدی بازرگان نخست وزیر به جهت عدم توافق در بعضی موارد گاهی نیمه گرم و در سایر موارد خوب است. در مجموع می توان گفت که رابطه آنها «بد نیست». موارد عدم توافق بین خمینی و بازرگان عبارتند از:

(1) دخالت «روحانیون» در همه امور کوچک و بزرگ.

(2) مخالفت بازرگان با اعدامها که نتیجه محاکمات مستمر روحانیون است.

(3) اعمال عناصری از پاسداران انقلاب (بیش از این مشخص نشده).

(4) اصرار خمینی به اینکه پاسداران انقلاب،تشکیلات مسئول امنیت داخلی هستند.

(5) موضع خمینی در طرفداری از فلسطین، نظریاتش درباره خاورمیانه و نحوه برخورد وی با مصر.

(6) اوضاع ارتش و بازسازی آنجا؛ بازرگان یک عقیده دارد و خمینی عقیده ای دیگر.

(7) تصمیمات قاطعی که توسط خمینی اتخاذ می شوند و بازرگان آنها را تا حدی ارتجاعی می داند.

ج: ستاد شورای انقلاب در قم واقع است، اما مرکز فعالیتهای آن در تهران است. این شورا در تمام مناطق به نحوی نمایندگی دارد و متشکل از تعداد نامعلومی است، اما به هر حال این تعداد تکافوی نظارت داشتن بر تمام را می کند. ریاست آن با خمینی است. سایر اعضای عالیرتبه آن عبارتند از. آیت اللّه منتظری، آیت اللّه (...الیستی؟)، احمدالخمینی، آیت اللّه خلخالی، اشراقی (احتمالاً اشراقی)، سرهنگ (فقید) نامجو، ابواحمد منتظری و سایر کسانی که نامشان معلوم نیست. شورای انقلاب بر مبنای اقتضای جلسه تشکیل می شود. ماهانه یک جلسه با خمینی برگزار می شود.

3 - خمینی:

الف: پایگاه دائمی خمینی قم است. وی اغلب در مدرسه است. از وی به خوبی محافظت می شود و محافظین وی خوب آموزش دیده اند. بخش وسیعی از این محافظین کارکنان سابق نیروی هوایی هستند.

یک دفتر مدیریت، یک اداره امنیت و یک اداره شکایات در آنجا واقع است.

ب: خمینی همیشه توسط فرزندش - احمد - همراهی می شود. دیگر اغلب با خمینی هستند عبارتند از:

ملکوکرنی (عینا نقل قول) ،منتظری، بهشتی و اشراقی (شراقی) کسان دیگری نیز با او هستند.

ج: فداییان اسلام یک فرقه بسیار افراطی هستند. خلخالی رابطه خیلی محکمی با آنها دارد و ممکن است رهبر آنها باشد. هدف آنها این است که هر کس را که با شاه همکاری کرده تصفیه کنند و خمینی را به «اتخاذ تصمیمات قاطعانه تری» وادارند. تعداد آنها زیاد نیست.

د: رابطه بین خمینی و مرعشی نجفی «خوب نیست». آنها موارد اختلاف نظر بسیاری دارند.

ه : رابطه بین خمینی و مرعشی نجفی «بد نیست».

و: هر آیت اللّه برای خود یک حوزه دارد که در آنجا اقامت می کند و مدرسه و طلاب و طرفداران و

ص: 336

نظریات خاص خود دارد. هریک از آنها برای خود محافظ شخصی دارد. بین گروههای مختلف محافظین خصومت وجود دارد، ولی این امر به خوبی مخفی نگاه داشته می شود و به آسانی مشخص نمی گردد.

ز: خمینی هیئتهای رسمی نمایندگی و ملاقات کنندگان رسمی را در جلسات کوچک می پذیرد. در هر صورت موافقت قبلی باید حاصل گردد و قرار گذاشته شود.

ح: سلامت خمینی «بد نیست». وی 79 سال دارد.

ط : اگر زمانی خمینی ناگهانی بمیرد ضربه شدیدی به مردم و انقلاب وارد خواهد شد. به هر حال، کس دیگری به جای او نخواهد نشست. شورای انقلاب بجای خمینی اختیار امور را به دست خواهد گرفت و انقلاب مسیر فعلی خود را ادامه خواهد داد. آنها که ایفاگر مقامات اصلی خواهند شد عبارتند از:

آیت اللّه منتظری، آیت اللّه طالقانی، احمدالخمینی، خلخالی و اشراقی (اشراقی؟) ی: پایگاه (عینا نقل قول) پاسداران انقلاب در قم قرار دارد. آنها توسط اعضای پیشین نیروهای مسلح ایران آموزش می بینند.

4 - مخالفت با خمینی:

الف: شریعتمداری بسیار به بازرگان نزدیک است و از خمینی متمایز است. شریعتمداری یک سیاستمدار زیرک و در حقوق و الهیات خبره است. از جانب شریعتمداری برای دولت خطر بزرگی وجود ندارد، زیرا وی از رو در رویی می ترسد. وی ماجراجویی (عینا نقل قول) را نمی پسندد و اهل خشونت نیست.

ب: طالقانی چپی نیست ولی با چپها همراهی می کند. فرزندانش اعضای سازمانهای چپی هستند.

جناح چپ از مواضع طالقانی بهره برداری می کند.

ج: فعالیتها و طرحهای ضد انقلابی از برگزاری تظاهرات و پخش اعلامیه و چند ترور گاه و بیگاه تجاوز نمی کند.

د: حزب کمونیست ایران (توده) مشغول تلاشهای متعدد و پیچیده ای است. آنها در حال نفوذ اعضای توده به تمام سازمانهای چپی و صفوف کارگران و دانشجویان هستند. آنها همچنین مشغول رخنه کردن به میان اقلیتها، خصوصا کردها و عربها و صفوف ارتش هستند. در ارتش تلاش آنها حول افشاندن تخم نارضایتی و استخدام افسران و درجه داران متمرکز است. حزب توده هر گاه که فرصت می یابد، مشغول اتحاد با تمام گروههای چپ می شود. حزب توده مواضع و مقاصد متعددی دارد که مهمترینشان دگرگون کردن اوضاع فعلی تا آنجاست که ایران علنا در کنار چپ بین الملل و اتحاد شوروی بایستد. اعضای توده تمام انواع اسلحه خصوصا سلاحهایی را که ساخت بلوک شرق می باشند، آموزش می بینند. تعداد نامعلومی از اعضای توده در کشورهای سوسیالیست مشغول تعلیم هستند. آنها توسط سفارتخانه ها در تهران و از طریق مرزهای عراق و افغانستان با حزب خود در ایران ارتباط سری دارند.

5 - کمیته های انقلاب:

الف: کمیته های انقلاب پل ارتباطی بین شورای انقلاب و مردمند. کمیته ها نظارت و تنظیم امور امنیتی ایران را بر عهده دارند و به حل مشکلات مردم کمک می کنند.

ب: بین کمیته ها سلسله مراتب وجود ندارد. رابطه بین کمیته های مختلف رابطه هماهنگی است. هر کمیته به کمیته اصلی در تهران متصل است که از آن طریق تمام کمیته ها به قم متصل می شوند.

ص: 337

ج: بخشی از هر کمیته ای را اعضای تمام وقت تشکیل می دهند و اینها حقوق ماهانه دریافت می دارند.

تمام رؤسای کمیته ها به کمیته مرکزی تهران مربوط می شوند و از طریق آن می توانند پس از اقدام از طریق شورای انقلاب با خمینی ارتباط برقرار کنند. تمام کمیته های انقلاب نهایتا به خمینی مرتبط می شوند.

د: خمینی علیرغم آنکه تصمیمات نامقبول فراوانی برای اکثر مردم داشته، هنوز قویترین عاملی است که در توده های ایرانی نفوذ دارد. علیرغم رفتارهایی که (بیش از این مشخص نشد) بعضی افراد برای ایجاد مسئله داشته اند اختلافات بین کمیته ها سطحی است و به سطوح بنیادی نمی رسد. این افراد شامل عوامل سابق ساواک و چپ می شوند و آنها اشتباهات را بزرگ می کنند و مسائل را «می ترکانند» برای آنکه برای انقلاب مسئله ایجاد کنند (توضیح: منع تظاهرات یک قدم اولیه در جهت رام کردن (عینا نقل قول) چپ در ایران است) .

6 - هر گونه انتشار (این گزارش) به ستاد واگذار می شود.

7 - پرونده: بعدا تعیین می شود.تا تاریخ 13 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (12) سری - 14 شهریور 58 اعضاء - 5 سپتامبر 79 از: بیروت 54567به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج عطف به: بیروت 54565 1 - ام.جی. ماریتر / 1 در اوائل شهریور گزارش مکتوب ذیل را درباره ایران از ام. جی. بارج / 1 به ما داد.

2 - متعاقب انتخابات اخیر و پیروزی کاندیداهای طرفدار خمینی نیروهای مخالفین که شامل جناح چپ، حزب توده، بعضی اعضای طبقه روشنفکر و عناصر طرفدار شریعتمداری بودند (که مورد حمایت بعضی سیاستمداران.... از جمله بازرگان که هنوز موضع آشکاری نگرفته، می باشند)، تظاهرات پرخشونتی را در ایران به راه انداختند. نیروهایی که این تظاهرات را اداره کردند با کردها نیز هماهنگی کردند و از آنها خواستند که حرکت کنند. هدف آنها این بود که قدرت حاکمه، خصوصا خمینی را که هنوز نیروی برتر ایران محسوب می شود، تحت فشار قرار دهند و آن را تضعیف کنند.

3 - در نتیجه این تحولات خمینی به سرعت جنبید و به پاسداران انقلاب دستور داد که با تظاهرات کردها مقابله کنند. پاسداران انقلاب آن گاه به دفاتر چپ در تهران که مراکز عمده نارضایتی علیه انقلاب ایران به حساب می آیند، حمله بردند.

پاسداران انقلاب در این دفاتر اعلامیه، مطبوعات و اسلحه به چنگ آوردند. سپس دستوراتی صادر شد که تظاهرات را منع می کرد و پاسداران انقلاب را مأمور می ساخت با هرگونه تظاهرات با خشونت مقابله کنند.

4 - خمینی نیروی زمینی راهم مأمور ساخت تا شورش کردها را«به هر قیمت» سرکوب کند.

مرزهای مشترک با عراق بسته شد تا از ورود کسانی که از ایران می گریزند به آن کشور و همچنین از قاچاق اسلحه توسط عراق به کردها جلوگیری کند. (عینا نقل قول)

ص: 338

5 - محاسبه فتح در مورد اوضاع ایران آنست که خمینی قویترین عامل در ایران می ماند و شورش و چپ را نیز اگر اصرار داشته باشند که موجب ناراحتی وی باشند، در هم خواهد شکست. فتح همچنین فکر می کند که اگر عراق حمایت از کردها را ادامه دهد، خمینی از جمعیت شیعه عراق خواهد خواست که علیه دولت عراق حرکت کنند. شورش در سنندج نیز سرکوب خواهد شد. خمینی از حرکات اقلیت عرب در عربستان واهمه دارد. اما فتح حسابش این است که خمینی هنوز از محبوبیت وسیعی در بین توده ها برخوردار است که او را قادر می سازد مقابل تمام «طرحها و رویدادها» بایستد.

6 - ام. جی. ماریتر/ 1 در همان زمان که گزارش حاوی پاراگرافهای 2 تا 5 را رد کرد، گزارش مکتوب دیگری به ما داد که حاوی خبرهای گزیده ذیل درباره ایران بود:

الف: یک سازمان جدید موسوم به سازمان عشریوار 17 تل زعتر، توسط عناصری که سابقا در یک جبهه پایداری بودند که بعدها به حزب توده پیوست تشکیل شده است. این سازمانی است که عملیات ایجاد رعب، خشونت، ترور انجام می دهد و اخیرا هم سعی نمود دادستان انقلاب را بکشد.

ب: بین اعضای مطبوعات و ناشرین خشم و اعتراض علیه حجت الاسلام علی کادموس (قدوسی - مترجم) که در حال بستن روزنامه ها و مجلات است جریان دارد. وی احتمالاً ترور خواهد شد.

ج: طبقه تحصیلکرده طرفدار شریعتمداری است. آنها بختیار را نیز می خواهند. معهذا این گروه اقدام صریح و قاطعی انجام نخواهد داد. بلکه خاموش خواهد ماند. در رأس این طبقه شریعتمداری قرار دارد که به خشونت به عنوان چاره حل مسائل اعتقاد ندارد.

د: یک تیمسار (بیش از این مشخص نشد) طرفدار خمینی اخیرا جایگزین فرمانده نیروی هوایی ایران شده است.

ه : افراد بسیاری از افغانستان در لزون (لویزان - مترجم) واقع در شمال تهران تحت آموزش کادرها و متخصصین نیروی زمینی ایران که سابقا در انقلاب فلسطین بوده اند (عینا نقل قول) قرار دارند. این متخصصین شامل جیوارا، ابوشریف، ابوالقاسم و دیگران می شوند.

و: همچنین در تمام مناطق ایران افسران جزء از نیروی زمینی ایران مشغول تعلیم عناصری از پاسداران انقلاب می باشند. فقط تعداد کمی از مربیان فلسطینی در ایران باقی می مانند. اما ام. جی. بارج /1 فکر می کند که تعداد آنها به زودی افزایش خواهد یافت.

ز: اوضاع در اهواز آرام نیست و ممکن است از هم بپاشد. این نظر را سرگرد محمد ثابت افسر مسئول دفتر سازمان آزادیبخش در اهواز اظهار کرد.

7 - هر گونه انتشار گزارش را به ستاد واگذار می کنیم.

8 - نام ثابت در فهرست ثبت شود.

9 - پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 14 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 339

سری سند شماره (13) سری - 15 شهریور 58 اعضاء - 6 سپتامبر 79 از: بیروت 54572به: رئیس رونوشت تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج عطف به: بیروت 54565 1 - متن زیر ترجمه گزارش ام. جی. بارج / 1 درباره ایران است که ام. جی. مارتیر / 1 در 12 شهریور به ما داد.

2 - بنابر خبرهایی که فتح در اختیار دارد عراق از شورشیان کرد در کردستان که برای کسب خودمختاری مبارزه می کنند، حمایت می کند. نه تنها صدام حسین مستقیما به نحوه عملیات نظارت دارد، بلکه عراق افسران عالیرتبه ای را همراه با سایر افسران از پستهای خود برداشته (عینا نقل قول) و آنها را مأمور فعالیت با شورشیان کرد کرده است. افسران جزئی هم مأمور راهنمایی قوای کرد شده اند.

3 - آیت اللّه روح اللّه الخمینی یک دعوت عام برای سرکوب شورشیان صادر کرد، و نیروی زمینی ایران و پاسداران انقلاب در بیشتر مناطق کردنشین وارد شدند تا «طناب دور گردن کردها را محکم کنند».

تعداد کثیری از کردها کشته و مجروح شدند و اعدامهای متعددی صورت پذیرفت. مابقی شورشیان به کوهها و سایر مناطق دور از دسترس گریختند و از آنجا با پشتیبانی عراق یک جنگ پارتیزانی را از سر خواهند گرفت.

4 - برای نجات بقیه کردها بعضی از «عاقله مردها» و سران مذهبی آنها با آیت اللّه طالقانی تماس گرفتند و آیت اللّه طالقانی هم با خمینی تماس گرفت. در نتیجه این تماسها کمیته ویژه ای از افراد متشخص عالیرتبه که به خمینی نزدیکی دارند، به منطقه جنگ اعزام شدند. این کمیته توانست اوضاع منطقه را با دادن این قول که پس از قطع کامل درگیری، خواستهای کردها فورا مورد تجدید نظر قرار خواهند گرفت آرام کند.

5 - آیات منتظری، خلخالی، طباطبایی (عینا نقل قول) و اشراقی (عینا نقل قول) نقش عمده ای در آرام کردن اوضاع کردستان ایفا نمودند. معهذا، خمینی (با اقداماتش) بار دیگر تأکید نمود که قویترین فرددر ایران و رهبر اصلی است. وی به تنهایی می تواند بدون ترس با تمام ورقها بازی کند (عینا نقل قول) 6 - اما نیروهای چپ تحت رهبری حزب توده و فداییان خلق ایران، مشغول نظم دادن به امور نظامی و تشکیلاتی خود هستند. این کار در خفا صورت می پذیرد و آنها اکنون از ترس ضربه خوردن و سرکوب شدن توسط خمینی به فعالیت زیرزمینی رو می آورند.

7 - تغییرات فراوانی (بیش از این مشخص نشد) در ارتش و در سطوح کشوری و دولتی صورت خواهد پذیرفت. فرماندهی انقلاب پیش بینی می کند مشکلاتی در عربستان پیش آید و فکر می کند که عراق هم این رویدادها را «پشتیبانی» خواهد کرد.

به هر حال، اوضاع ایران هنوز مستلزم کار مبتنی بر مطالعه اوضاع و برنامه ریزی دقیق برای آینده می باشد چون اوضاع هنوز پوشیده و در ابهام است.

8 - وضع سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در ایران خیلی خوب است و مناسبات با فرماندهی در قم خیلی قوی است. آخرین نامه (بیش از این مشخص نشد) (رئیس کمیته اجرایی ساف یاسر) عرفات به

ص: 340

خمینی تأثیر بسیار خوبی داشت و به آرام کردن اوضاع کردستان کمک نمود. ملاقات نماینده ساف با طالقانی و بعد با خمینی مقدار فراوانی به توقف درگیری کمک کرد و با رضایت کردها روبه رو شد. بنابر این ساف قادر است نقش مهمی در رویدادهای جاری در ایران ایفا کند و می تواند «نقشه های نقاشانی را که دائما برای ضربه زدن به انقلاب ایران و فلسطین، فعالیت می کند بر آب کند. (عینا نقل قول).

9 - فتح، خبرهای ذیل را نیز دریافت داشته است.

الف: شریعتمداری دست اندرکار تماسهای فشرده ای با تمام نیروهای است که در وقایع دست دارند و یا خمینی نیستند، می باشد.

ب: (نخست وزیر پیشین) بختیار در تماس باشریعتمداری می باشد و آنها مشغول هماهنگ کردن اقدامات خود می باشند. آنها با بعضی عناصر ارتشی (بیش از این مشخص نشد) هم ارتباط دارند. با این وجود فتح حدس می زند که خمینی از «این چیزها» (الف و ب) اطلاع دارد و پیش از آنکه آنها حرکت کنند، سرکوبشان خواهد کرد. فتح این را باور دارد چون خلخالی در اواخر مرداد ماه طی گفتگو با نمایندگان فتح (بیش از این مشخص نشد) گفت که ما «کارکُردهارا تمام خواهیم کرد، اما مسائل دیگری پیش خواهد آمد.

فکر این هم شده و ما هر توطئه و توطئه گر را درهم خواهیم شکست». هنگامی که درباره تجدید فعالیت بختیار سؤال شد، خلخالی گفت که بختیار «فقط زبان دارد و نخواهد توانست کاری بکند چون اکثریت مردم ایران با انقلابند» 10 - هرگونه انتشار گزارش را به رئیس واگذار می کنیم.

11 - پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 15 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سند شماره (14) سری - 20 شهریور 58 اعضاء - 11 سپتامبر 79 از: بیروت 54606به: رئیس رونوشت برای تهران، تریپولی هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج 1 - در ملاقات خیلی مختصری که شب شهریور با ام. جی. بارج (ب / 1) در اتومبیل داشتیم ب / 1 گفت که در 21 شهریور عازم تهران خواهد شد. او حدس می زند که در اواسط مهر (اوائل اکتبر) به بیروت باز گردد. ب/1 پیش از مراجعت به بیروت به جمهوری دموکراتیک یمن و اسپانیا مسافرت خواهد کرد.

2 - ب/1 به تازگی از لیبی بازگشته بود. وی گفت هنگامی که در آنجا بود از مقدار تسلیحات پیشرفته ای که دیده شگفت زده شده بود. او می گوید که شخصا نُه میگ - 27 و همچنین تعداد کثیری میگ - 25 و میگ - 23 به علاوه موشکها (بیش از این مشخص نشد) و مقادیر فراوانی تانکهای تی - 72 مشاهده کرد.

به علاوه ب/ از تعداد کوباییهایی که در لیبی دیده بود متعجب شده بود. هنگامی که به وی اصرار شد تعداد آنها را ذکر کند فقط توانست بگوید: «خیلی،....» وی گفت در آنجا هم مستشار و هم «کارشناسان» نظامی کوبایی هنوز حضور داشتند.

ب/1 می گوید که کوباییها عمیقا دست اندرکار آموزش آفریقاییها در لیبی هستند.

ص: 341

ب/1 می گوید که رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح لیبی به او گفته که 30000 آفریقایی در لیبی تحت آموزش نظامی هستند. به گفته ب/1 این رقم شامل.... از اوگاندا، زیمبابوه، صحرای اسپانیا و امپراطوری آفریقای مرکزی می شود.

3 - ب/1 همچنین به ما گفت که فتح اینک به 25 ایرانی در لبنان در تسهیلات آموزش کماندویی برج البراجنه آموزش می دهد. ایرانیها در معیت یکی از یاران خمینی به نام (رفیق) منتظر بودند (خویشاوند آیت اللهی که همین نام را دارد نیست). منتظر به گفته ب/1 با خمینی در پاریس بوده و به آیت اللّه خیلی نزدیک است، به ب/1 گفته که خمینی.... که نخست وزیر بازرگان مجبور خواهدشد برود؛ در این مورد اطلاعات بیشتری دراختیار نداریم.

4 - پرونده: 946977 - 201. تا تاریخ 20 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (15) سری - 21 شهریور 58 اعضاء - 12 سپتامبر 79 از: بیروت 54624به: رئیس، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج، ام. جی. ماریتر عطف به: بیروت 54606 1 - ام. جی. ماریتر / 1 در بغداد 20 شهریور به ما خبر داد که ام. جی. بارج در 21 شهریور عازم تهران خواهد شد. سرتیپ سعد سایل (ابوولید)،.... اتاق عملیات (نظامی فتح) همراه ام. جی. بارج / 1 خواهد بود. آنها باید یک هفته تا ده روز در آنجا بمانند.

2 - ام. جی. ماریتر / 1 همچنین گزارشهای مکتوب ام. جی. بارج / 1 را از سفرش به لیبی و درباره ایران به ما داد. ما مشغول.... آنها هستیم.

3 - پرونده: 946977 - 201. تا تاریخ 21 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (16) سری - 29 شهریور 58 اعضاء - 20 سپتامبر 79 از: بیروت 54688به: تهران، رونوشت برای رئیس، تریپولی هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ام جی. بارج عطف به: تهران، 54236 1 - حداکثر سعی خود را به عمل خواهیم آورد تا «منتظر» را دقیقتر شناسایی کنیم. معهذا مأمور مربوطه ای که اطلاعات را از ام. جی. بارج / 1 (ب/1) گرفت تا حدود 23 مهر در قرارگاه نخواهد بود. طی این مدت به اقتضای چندین عامل، منجمله عدم تمایل ب/1 به ملاقات با یک مأمور موقت در این ماه ممکن است که ما ملاقات حضوری با وی نداشته باشیم. سؤالات ما برای ب/1 به صورت مکتوب از

ص: 342

طریق ام. جی. ماریتر / 1 رد خواهد شد.

قرار است که ملاقات آینده با ام. جی. ماریتر/1 در 3 مهر صورت پذیرد. شما را در جریان خواهیم گذارد.

2 - بدون پرونده. تا تاریخ 29 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (17) سری - 12 مهر 58 اعضاء - 4 اکتبر 79 از: بیروت؟ 5478به: تهران رونوشت برای رئیس هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج عطف به: الف - تهران 54236 ب - بیروت 54688 ج - بیروت 54783 1 - همان طور که در تلگرام مرجع ج مطرح شد ام. جی. بارج / 1 (ب/1) از آخرین دیدار خود از تهران بازگشت. در جواب به درخواست ما برای خبرهای دیگری درباره «منتظر»، ب/1 گزارش مکتوب کوتاهی تهیه کرد که قدری... جزئیات است. شاید برای گیرندگان این تلگرام مطلب ذیل در شناسایی این شخصیت صعب الوصول مفید باشد.

2 - منتظر، شیخ محمد منتظری که به ابواحمد هم معروف است و پسر آیت اللّه حسینعلی منتظری می باشد، نیست. منتظر به نام «منتظری» شناخته نمی شود. منتظر از بخش T.TIGRIتهران است. او فقیر و... می باشد. در رژیم شاه وی بیش از دوبار به زندان رفت او یک مبارز سرسخت، و یک مؤمن و از نزدیکان خمینی است. او نزد انقلابیون و.... آیت اللّه های ایران فردی مشهور است. او در... پاریس مدت مدیدی همراه خمینی بود و با او به ایران بازگشت. او یکی از شاعران انقلاب به حساب می آید.

سند شماره (18) سری - 18 مهر 58 اعضاء - 10 اکتبر 79 از: بیروت 54836به: رئیس ،تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - اس. دی. ولید عطف به: الف - رئیس 528725 ب - تهران 54407 1 - اگر اصفهانی یاد شده در تلگرامهای مرجع از 9 مهر به لبنان آمده، او فعالیت خیلی کمی داشته است.

تا آنجا که ما می دانیم تاکنون در مطبوعات خبری از آن جناب درج نشده است (توضیح مترجم: عنوان مندرج در متن معمولاً برای اشاره به کاردینالها به کار می رود). در ملاقات 18 مهر از ام. جی. بریج / 1 سؤال کردیم؛ او از اصفهانی چیزی نشنیده بود. ام. جی بریج / 1 تحقیق خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که فرصت ملاقات را از دست نخواهیم داد.

2 - دیدار دکتر صادق طباطبایی معاون نخست وزیر که 15 مهر وارد لبنان و 17 مهر عازم شد در مطبوعات انعکاس چشمگیری داشته است. ما منابع ذخیره مناسب را موظف کرده ایم که هر گونه تحولات مهم غیرعلنی در رابطه با این دیدار را گزارش کنند و در صورت به دست آوردن نتایج، آن را در اختیار مخاطبین قرار خواهیم داد.

ص: 343

3 - لطفا اطلاع دهید آیا تهیه خلاصه فعالیتهای علنی طباطبایی در اینجا به شما کمک خواهد کرد.

4 - بدون پرونده. تا تاریخ 18 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (19) سری - مورخ 20 مهر 58 از: رئیس........ به:.............

................/1 ....اما فقط جهت سابقه به مرکز تحلیلهای خارجی کشور ارسال می شود.... پیشنهاد می کند که قرارگاه به تهیه تلگرامهای زی. آر. واهو برای تمام گزارشهای ب/1 ادامه دهد و علت ذکر شده در آنها را برای بررسی ستاد به مناسبت ارتباط مفاد گزارش با کشور ثالث ذکر کند.

2 - نظرمان در رابطه با تلگرام مرجع به تفصیل در زیر آمده.

راجع به پاراگراف شش: اگر چه دولت موقت قصد خود را به اینکه اصول انقلاب اسلامی را با وسعت هر چه تمامتر گسترش دهد روشن ساخته، و اگر چه معمر قذافی رهبر لیبی نیز بسیار علاقه مند به تبلیغ ایدئولوژی اسلامی است ما خبری در تأیید این ادعا که ایران و لیبی وارد یک «همکاری تنگاتنگ» در جهت اشاعه افکار اسلامی شده اند در دست نداریم و همچنین نمی توانیم تأیید کنیم که غرض دیدار محمد منتظری از لیبی در اواخر خرداد 1358 این بوده است. در واقع، به قول تلگرام سفارتخانه تریپولی شماره 1077 مورخ 14 تیر 1358 «منتظری فراوان سخن راند، اما چندان چیزی نگفت».

راجع به پاراگراف نه: ما همچنان شایعات کمک ایران.... را دنبال می کنیم..........

3 - خبر درباره اوضاع ایران.... اداره مراجعات مرکزی بخصوص بابت خبر داده شده.... چمران تشکر داشت. تهیه هر اطلاع بیوگرافی بیشتر درباره او موجب امتنان خواهد بود.

4 - با تثبیت دسترسی ب/1 به چهره های بلند پایه مذهبی، منجمله آیت اللّه خمینی، پیشنهاد می شود که قرارگاه از خواسته های اطلاعاتی ذیل که با تجدید نظر مرکز تحلیلهای خارجی کشور تهیه شده بنا به مناسبت استفاده جوید.

الف - مناسبات بین خمینی و شریعتمداری در چه وضعی است؟ اکنون که به نظر می رسد ماده 5 قانون اساسی رهبری حکومت به دست روحانیون را تثبیت می کند، آیا شریعتمداری با فعالیت بیشتری به حمایت از یک گروه میانه رو به مخالفت خواهد پرداخت؟ در حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان شریعتمداری با چه کسی کار می کند؟ آیا شریعتمداری با بختیار تماس دارد؟ نظرش نسبت به فعالیتهای بختیار چیست؟ ب - تأثیر فوت طالقانی بر جامعه روحانی چگونه بود؟ آیا اکنون کشمکشهای بین دار و دسته آیت اللّه های عالیرتبه قم (شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی) و دار و دسته خمینی علنی تر است؟ ج - آیا آنها مصمم هستند که پراگماتیستهای غیرمذهبی تر، میانه رو و... مثل نزیه را ناچار به ترک دولت کنند و خود به اداره امور بپردازند؟ اگر آری، سران روحانی بلندپایه مثل شریعتمداری چه عکس العملی در نظر دارند؟ د - خمینی سایر رهبران روحانی (به غیر از شریعتمداری) را تحت چه نوع فشارهایی قرار داده است؟

ص: 344

مثلاً تغییر مقام طالقانی پیش از فوتش چه بوده است؟ ه - آیا خمینی با تامل سعی دارد مردم را متقاعد کند که امام زمان است؟ 5 - درخواست می شود که قرارگاه تلگرام مرجع الف را در شکل اطلاعاتی و همراه با هر گونه توضیح یا نکات اضافی که ام. جی. ماریتر / 1 می تواند در ملاقات 21 مهر بدهد مجددا ارائه کنید.

6 - پرونده: 946977 - 201. تا تاریخ 20 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (20) سری - 3 آبان 58 اطلاعاتی - 25 اکتبر 79 از: بیروت 54965 به: فوری رئیس رونوشت برای عمان، دمشق، تل آویو، تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج جزئیات تکمیلی: زی. آر.واهو برای تصویب حذف محل دستیابی و تصویب توصیف منبع اقدام عملیاتی: آ. آر. بلیت. منبع: ام. جی. بارج / 1 به گزارش بیروت 54964 که در حوزه انتشار نیست مراجعه کنید. (یکجانبه). به دست آمده توسط باناسکو.

هدف: دی - 1 به سازمان دیگر داده نشود. بدون نام. تعیین حوزه انتشار نظامی به رئیس واگذار می شود. طبقه بندی توسط 038464 شماره حوزه فعالیت 18962 - NLB شماره پرونده: بعدا تعیین می شود.

توضیح: این تلگرام در رابطه با گزارش خبری بعدی است و توضیحاتی درباره نکات فنی و عملیاتی آن می دهد. آنچه در مجموع از متن فوق دریافت می شود این است که در گزارش مذکور محل اخذ گزارش و توصیفی که معمولاً برای گزارشهای این منبع (ام. جی. بارج / 1) درج می شده حذف و تغییر داده شده.

این گزارش ام. جی. بارج / 1 و فعالیت وی با سازمان اطلاعاتی کشور میزبان مطرح نشده (یک جانبه است). نام رمز مأمور مربوطه او باناسکو بوده است. در این گزارش نام خاصی برای ثبت در بایگانی نبوده و پخش این گزارش به مراکز نظامی را باید مرکز تعیین کند. شماره گزارش 18962 - NLBاست.

اظهارات آیت اللّه خمینی درباره انتقال سیستمهای سلاحهای پیشرفته از ایران...

سند شماره (21) سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای اتباع بیگانه. غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا پیمانکاران مشاور و پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است.

پخش: انحصارا برای مخاطبین که در پاراگراف آخر ذکر شده اند. کشور: ایران منبع: یک افسر نظامی عرب که گزارشهایش در سایر زمینه ها اغلب مورد تأیید قرار گرفته اند.

موضوع: اظهارات آیت اللّه خمینی درباره انتقال سیستمهای سلاحهای پیشرفته از ایران به کشورهای عرب (تاریخ اطلاعات: اوائل مهر 1358) 1 - در اوائل مهر پس از نبرد هوایی 2 مهر بر فراز لبنان بین هواپیماهای سوری و اسرائیلی، رهبر دینی ایران آیت اللّه روح اللّه خمینی درباره امکان انتقال هواپیماهای پیشرفته، منجمله هواپیماهای اف - 14 و اف - 16 ساخت آمریکا از ایران به سوریه یا کشورهای عرب دیگری که رو در روی اسرائیل هستند اظهار نظر

ص: 345

کرد. خمینی گفت مادامی که مسئله کردها در ایران باقی است، نمی توان انتقال چنین هواپیماهایی را در نظر آورد، چرا که ایران خود به هواپیماها نیاز خواهد داشت. معهذا خمینی افزود همین که مسئله کردها تمام شد، آن گاه وی درباره این انتقال «فکر خواهد کرد». خمینی همچنین گفت که اگر هواپیما انتقال داده شود، این حرکت شامل خلبان، پرسنل پشتیبانی زمینی و نگهداری خواهد بود.

2 - به دست آمده در (2 آبان 1358) (24 اکتبر 1979) 3 - انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شده به عمان، دمشق، تل آویو، تهران (فقط برای رؤسای هیئتهای نمایندگی و وابستگان دفاعی) 4 - انتشار از واشنگتن: به وزارت خارجه. منحصرا برای رئیس اداره اطلاعات و تحقیقات به سازمان اطلاعات دفاعی منحصرا برای رئیس سازمان اطلاعات دفاعی.

طبقه بندی گزارش: سری. هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای اتباع بیگانه.

غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا پیمانکاران مشاور - اقتباس و پخش اطلاعات تحت نظر تهیه کننده است.

سند شماره (22) سری 8 آبان 58 اعضاء - 30 اکتبر 79 از: بیروت 55013 به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - ام. جی. بارج 1 - در ملاقات 7 آبان خود با ام. جی بارج / 1 (ب/1) درباره کمک ایران به سازمان فتح و ساف پرسیدیم ب/1 با آنکه اطلاع دقیقی نداشت گفت ایران موافقت کرده بود مقداری سلاح به فلسطینیها به عنوان کمک بدهد. او از تفنگ 106، مین و مواد انفجاری در این کمک یاد کرد. در جواب به سؤال ما اظهار داشت ایران قصد ندارد اسلحه پیشرفته مثل تانک، نفربر یا موشک به فتح بدهد و افزود که توپخانه سنگین هم نخواهند داد. او گفت فتح ذخیره چشمگیری از اسلحه در اختیار دارد و آنچه می خواهد برای افزایش ذخیره تسلیحاتی خود است. وی همچنین گفت که در فتح تقریبا هیچ کس دوره اسلحه غربی ندیده و تهیه قطعات یدکی این گونه سلاحها در صورتی که به زرادخانه فلسطینیها راه یابند، خود مشکلی خواهد بود.

2 - ب/1 افزود که تا به امروز کمک مالی چشمگیری از ایران به فتح نشده و حداقل تا آینده نزدیک هم چنین چیزی مطرح نیست.

3 - شماره پرونده بعدا تعیین می شود. تا تاریخ 9 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

هیئت نمایندگی اعزامی سازمان آزادیبخش به ایران

ص: 346

سند شماره (23) سری - 9 آبان 58 تلگرام غیرفوری. 31 اکتبر 79 از: تهران 54635 به: واشنگتن رونوشت برای بیروت هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است موضوع: هیئت نمایندگی اعزامی سازمان آزادیبخش به ایران 1 - فهرست کامل اسامی اعضای هیئت نمایندگی اعزامی سازمان آزادیبخش در اواخر مهر (نیمه اکتبر) هیچ گاه در اینجا انتشار نیافت.

اس. دی. ترمپ / 1 در 7 آبان این فهرست را در اختیار گذارد که جهت ضبط در سوابق ارسال می شود:

ابوجهاد، نفر دوم در فرماندهی پس از عرفات ابوولید، که به عنوان دفتر عملیات نظامی «انقلاب فلسطین» از او نام برده شده.

ضحار ابونظار که به عنوان هیئت مدیره فتح، مسئول عملیات نظامی در جنوب لبنان وصف شده.

سرهنگ فخرالحسینی که به عنوان یکی از فرماندهان صاعقه از او نام برده شده.

هانی الحسن، نماینده سازمان آزادیبخش در تهران.

2 - ت / 1 گفت که خبرنگار وفا در تهران به وی گفت که خمینی در تهیه کمک مالی به سازمان آزادیبخش مساعدت نموده است (بیش از این مشخص نشد).

3 - بدون پرونده. تا تاریخ 9 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (24) سری - 10 آبان 58 اعضاء - 1 نوامبر 79 از: رئیس 544529 به: بیروت رونوشت برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است -. ام. جی. بارج عطف به: بیروت 54965 NLB-18692 1 - می خواهیم به مناسبت به دست آوردن گزارش مرجع به باناسکو تبریک بگوییم. این گزارش درباره موضوعی است که بسیار مورد علاقه است و بسیار به موقع بود. این گزارش در یادداشتهای صبحگاهی مدیر اطلاعات مرکزی در یک یادداشت به مدیر مرکز تحلیل خارجی کشور و در یک ضمیمه توجیه روزانه رئیس جمهور به کار رفت. به این گزارش یک نمره «10» داده خواهد شد. نیازی به گفتن ندارد که از ادامه تهیه گزارش درباره این عنوان استقبال می شود.

2 - پرونده: 946977 - 201. تا تاریخ 10 آبان 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری

ص: 347

سری سند شماره (25) توزیع: 10 آبان 1358 - اول نوامبر 79 این یک گزارش خبری است که مورد سنجش نهائی اطلاعاتی قرار نگرفته است.

طبقه بندی گزارش: سری.

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای اتباع بیگانه - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران مشاور - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده می باشد.

کشور: ایران / لیبی / ممالک غربی موضوع: مشاهداتی از اوضاع ایران (تاریخ اطلاعات اواخر شهریور - اوائل مهر 1358) منبع: یک افسر نظامی غیر ایرانی که گزارشهایش در سایر زمینه ها عموما مورد تأیید بوده اند. او این خبرها را در مکالماتش با مقامات ایرانی در مشاهده شخصی خود به دست آورده.

1 - اوضاع داخلی ایران آنقدر که وسایل ارتباط جمعی مخالفین وصف می کنند بی قرار نیست. به استثنای کردستان در مابقی نقاط کشور امنیت برقرار شده است. به نظر ایرانیها ناآرامی آن منطقه در نتیجه حمایت صدام حسین، رئیس جمهور عراق، از کردهاست. ایرانیها او را تنها آشوبگر اوضاع کردستان می دانند.

2 - بعضی ایرانیها اظهار داشته اند که ممکن است در آینده نزدیک بسیاری از مقامات دولت ایران عوض شوند و نخست وزیر مهدی بازرگان ممکن است در بین آن مقامات باشد. این ایرانیها پیش بینی می کنند فضای (سیاسی) قدری تغییر کند، اما این تغییر پیش از همه به نفع آیت اللّه روح اللّه خمینی خواهد بود که قویترین فرد ایران است. یک مقام ایرانی اظهار داشت که در هفته های اخیر دولت ایران از «کثرت امور شگفت انگیز» اطلاع پیدا کرده است. بنابر این ایرانیها انتظار دارند که ماههای آتی پردردسر و دشوار باشند؛ اما در انتها به نفع ایران، توده های آن و جنبش انقلابی تمام شود.

3 - مقامات ایرانی درباره ارتباط بین نخست وزیر پیشین شاهپور بختیار، آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری و کانون وکلای رادیکال که رئیس پیشین شرکت ملی نفت یکی از اعضای آن است، اظهار نگرانی کرده اند که ایرانیها عزم آن را دارند که این ارتباط را در هم بشکنند و هم اکنون برای چنین اقدامی دست به کار شده اند. ایرانیها همچنین قصد دارند که حضور کمونیستها را در ایران و سایر کشورهای مسلمان ریشه کن کنند.

ایرانیها به سختی مشغول تصفیه ارتش و تجدید سازمان آن می باشند. وزیر دفاع جدید دکتر مصطفی چمران یک فرد غیر نظامی است که سابقا در آمریکا بوده است. چمران در سال 1350 به لبنان رفت و به پیروان امام موسی صدر پیوست. در سازمان امل صدر وی به عنوان یک مقام نظامی منصوب شد و با آن جنبش تا هنگام پیروزی انقلابیون ایران ماند. او فعالانه در انقلاب شرکت جست و به پیروزی آن مدد رساند. هنگامی که در لبنان بود، وی در یک مدرسه در تیره درس می داد. ایرانیها او را زیرک، صادق و دارای ملاکهای روحی بالا می دانند. وی یک کارگر بدون خستگی است و شکایات کمی ابراز می کند. او حدودا 47 ساله، قد بلند، سبزه و کمی طاس است. اگر که شرایط و زمان اجازه دهد انتظار زیادی از فعالیت او در ارتش می رود.

5 - ایرانیها لیبی را یک زرادخانه تسلیحات به حساب می آورند آنها از حضور کوباییها، شورویها،

ص: 348

بلغاریها، یوگسلاویها، ترکها و اتباع سایر کشورها و در اکثریت بودن کوباییها و شورویها اطلاع دارند. در لیبی تعداد زیادی هم آفریقایی هستند که آموزش می بینند و پیش از بازگشت به کشورهای خود اسلحه دریافت می دارند. (توضیح ستاد: لیبیاییها به فلسطینیها و احتمالاً آمریکای جنوبیها و اروپاییها هم آموزش می دهند.) ما از حضور پرسنل نظامی کوبایی در آنجا خبری نداریم. با این وجود، تقریبا 300 نفر پرسنل پشتیبانی درمانی و تعدادی کارگر ساختمانی کوبایی ممکن است در آینده به آنجا بیایند.

6 - به دست آمده در (25 مهر 1358) 7 - انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، دمشق، بیت المقدس، جده، کویت، تهران، تل آویو، کابل، تریپولی، منامه.

طبقه بندی گزارش: سری هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیرقابل رؤیت برای بیگانگان / غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس خبر: تحت نظر تهیه کننده تا تاریخ 10 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

کتاب چهل و پنجم

پاکستان (1)

ص: 349

ص: 350

پیشگفتار

ص: 351

ص: 352

با شروع مبارزات آزادیخواهانه مردم شبه قاره هند علیه کمپانی هند شرقی و انگلیس و دوام این مبارزات و نیاز به تأسیس دولتی مستقل جهت پشتیبانی از مصالح مسلمین بر پایه فرهنگ اسلامی و تبلیغ و گسترش این طرز تفکر توسط بزرگانی چون علامه اقبال لاهوری، بالاخره در سال 1326 شمسی کشور پاکستان تأسیس گردید.

بعد از فوت محمدعلی جناح، رهبر پاکستان، این کشور صحنه مبارزات سیاسی شد تا سال 1349 که ژنرال یحیی خان مقدمات انتخابات عمومی را فراهم آورد و در نتیجه آن «ذوالفقار علی بوتو» در پاکستان غربی و «مجیب الرحمن» در پاکستان شرقی به پیروزی رسیدند. به دنبال جنگ هند و پاکستان (1350) و استقلال بنگلادش یحیی خان در مقابل فشار افکار عمومی زمام امور را به بوتو واگذار نمود.

در سال 1352 قانون اساسی پاکستان به تصویب رسید و بوتو از ریاست جمهوری کناره گیری کرد و سمت نخست وزیر را به عهده گرفت.

تقلب وی در انتخابات سال 1356 منتهی به شورش سراسری مردم و تقاضای اسلامی کردن حکومت، گردید که نهایتا منجر به کودتای نظامی ژنرال ضیاءالحق شد.

97 درصد از جمعیت 80 میلیونی پاکستان را مسلمانان تشکیل می دهند. اقتصاد این کشور متکی بر کشاورزی است به طوری که 60 درصد نیروی کار این کشور از کشاورزان تشکیل شده است. این رقم در بخش صنعت به 16 درصد می رسد که عمدتا در بخشهای نساجی پنبه، تهیه مواد غذایی، تنباکو، مهندسی، شیمیایی، گاز طبیعی و... مشغول به کارند.

اسناد مندرج در این کتاب از نظر زمانی محدود به سالهای 1356 تا 7 آبان 1358 که عمدتا شامل تجزیه و تجزیه و تحلیل اوضاع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و روابط خارجی حکومت ضیاءالحق و شرح دیدارها و ملاقاتهای مسئولین کشوری یا سران احزاب و گروههای فعال در پاکستان با کارمندان سفارت آمریکا در پاکستان و مسئولین حکومتی آمریکاست.

با توجه به اسناد مندرجه، مشکلات و اهم مطالب مربوط به پاکستان در چند محور زیر خلاصه می شود:

مسائل اقتصادی، سیاست خارجی، اوضاع اجتماعی و سیاست داخلی حکومت ژنرال ضیاءالحق مسائل و مشکلات اقتصادی اقتصاد بیمار پاکستان که متکی بر وامهای خارجی است، نقش و ماهیت کشورهای وام دهنده به

ص: 353

پاکستان، همچنین کسری بودجه عظیم و برنامه بودجه سال 80-79 از اهم مسائل مطرح شده در بعد اقتصادی اسناد است. به طورکلی پاکستان در جبهه اقتصادی با چندین مشکل روبروست که مهمترین عامل آن کسری بودجه عظیم دولت است که ناشی از سوبسیدهای عظیم مواد مصرفی و بودجه سنگین نظامی و گسترش بافت بوروکراتیک دولت می باشد و همین امر علت عمده وابستگی شدید اقتصاد پاکستان به وامهای خارجی است.

التقاط دیدگاههای مبتنی بر سرمایه داری و اسلام در بعد اقتصادی و ارائه آن تحت عنوان اسلامی کردن اقتصاد پاکستان، نتوانسته و نخواهد توانست اقتصاد بیمار این کشور را نجات دهد.

عدم شناخت و اعتقاد برنامه ریزان اقتصادی این کشور به اصول اسلام به ویژه اصول اقتصادی اسلام، عدم دخالت و طرد مسلمانان انقلابی و آگاه، وابستگی فرهنگی و اعتقادی آنان به غرب موانع اصلی در جهت رسیدن به یک اقتصاد سالم هستند. ارائه برنامه های اقتصادی تحت عنوان اسلامی کردن اقتصاد پاکستان را نیز می توان ناشی از تلاش حکومت در استفاده از احساسات اسلامی مسلمانان این کشور در جهت همکاری و همگامی با دولت برای جبران کسری بودجه تلقی کرد. البته وخامت اوضاع فعلی اقتصاد تنها مربوط به دوران حکومت ضیاء نبوده و مشکل مبتلا به پاکستان در خلال زمامداری حاکمان مختلف بوده است؛ ولی برخورد و ارائه روشهای غلط در مقابله با این مشکلات نیز نجات بخش اقتصاد وابسته به وامهای خارجی این کشور نخواهد بود. به بیانی دیگر فرهنگ و ایدئولوژی متکی به غرب، اقتصادی مستقل و سالم به بار نخواهد آورد.

سیاست خارجی موقعیت خاص جغرافیایی پاکستان یعنی همسایگی با چین، افغانستان، ایران و هندوستان و همسایگیِ با واسطه با روسها و اقیانوس هند به سیاست خارجی این کشور ویژگی خاصی بخشیده که به تبع این ویژگی روابط و برخوردهای پاکستان با کشورهای دیگر و به ویژه ابرقدرتها و همسایگانش از جهات گوناگون مورد توجه قرار می گیرد.

روابط پاکستان با آمریکا و شوروی با توجه به اسناد مندرجه شامل مطالب زیر است:

روابط با آمریکا اختلافات دیرینه بین هند و پاکستان از دیرباز این دو کشور را در مقابل هم قرار داده و به خاطر نوع روابط هند با شوروی، پاکستان به طرف آمریکا سوق داده شده است. همچنین تجاوز روسها به افغانستان و حمایت از رژیم دست نشانده کابل به اضافه علایق و کششهای قلبی و اعتقادی زمامداران پاکستان زمینه ساز و بهانه ارتباطات بسیار نزدیک با آمریکا بوده اند. حضور آمریکا در صحنه های سیاسی و اقتصادی پاکستان نیز متضمن منافع این جنایتکار در منطقه و در این کشور می باشد، لیکن مشکل به ظاهر عمده در از سرگیری روابط حسنه و عالی با حکومت ضیاء ظاهرا گسترش تسلیحات هسته ای از سوی پاکستان می باشد که این سیاست از زمان بوتو شروع شده و رئوس کلی این سیاست توسط حکومت ضیاء حفظ گردیده است. مخالفت آمریکا با سیاست هسته ای پاکستان به عنوان جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته ای به عنوان بهانه ای برای عدم فروش تجهیزات و تسلیحات نظامی و واگذاری وام به این کشور

ص: 354

قلمداد می شد و ارسال وسایل و واگذاری وامها را در حد پایینی محدود کرده بود.

البته عامل اصلی امتناع آمریکا از کمک به پاکستان را می توان ترس آمریکا از عدم امکان بازپرداخت وجوه تجهیزات و وامها به خاطر اوضاع بد اقتصادی این کشور، یافتن امکان مناسب برای اعمال نفوذ مستقیم تر در امور داخلی پاکستان و بروز حوادث غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل نظیر آنچه در ایران واقع شده بود دانست.

پاکستانیها نیز نیاز خود به بمب و سلاحهای اتمی را این گونه توجیه می کردند که مجهز بودن به یک نیروی هسته ای نه تنها ثبات منطقه را به هم نمی زند بلکه ثبات را در منطقه افزایش می دهد. البته پاکستانیها هرگز صراحتا نیاز خود را به بمب اتمی بیان نمی کردند و تداوم کار تأسیسات مربوط به تسلیحات هسته ای را با نیاز به استفاده صلح آمیز از نیروی اتمی توجیه می کردند، ولی همه اینها در اصل مقابله و برابری بود با تسلیحات و قدرت تهاجمی و دفاعی هندوستان. فرانسه نیز که یکی از طرفهای قرارداد و دخیل در ایجاد و راه اندازی این تأسیسات بود، ظاهرا تحت فشار آمریکا از انجام این قرارداد سرباز زده بود و در این رابطه تعدادی از اسناد این مجموعه به گفتگوهای طرفهای فرانسوی و آمریکایی در جلوگیری پاکستان از ادامه کار مجتمع هسته ای و امکان ادامه کار این مجتمع به وسیله خود پاکستانیها مربوط است. پاکستان نیز طبق اسناد ادامه کار مجتمع را با خرید لوازم و دستگاههایی از ایتالیا ادامه داده بود و در طول زمان همراه با تهیه مقدمات لازم برای خرید وسایل در منطقه ای بنام کاهوتا اقدام به ساختن دستگاه غنی سازی اورانیوم در جهت تکمیل پروژه و راه اندازی مجتمع هسته ای نموده بود.

پاکستانیها در اکثر ملاقاتها با مقامات آمریکایی با اصرار و شدت زیاد خواستار تضمینهای امنیتی از جانب مقامات آمریکایی و سلاحهای پیشرفته و استراتژیک بودند، تا علیه تهاجم هند خود را مجهز نمایند، این امر با تهاجم روسها به افغانستان و استقرار رژیم وابسته به شوروی در کابل شدت بیشتری پیدا کرد. به طورکلی هندوستان و سیاستهای متخذه از طریق دولتهای مختلف هندی یکی از قویترین عوامل تعیین کننده سیاست خارجی پاکستان به خصوص در رابطه با نیازهای تسلیحاتی سیاست خارجی پاکستان بخصوص در رابطه با نیازهای تسلیحاتی آن کشور بوده است. تأکید پاکستان برگرفتن تضمینهای امنیتی از آمریکا تکیه و استناد به قرارداد دوجانبه پاکستان و آمریکا بود که برمبنای آن در صورتی که پاکستان از طرف یک کشور کمونیست یا یک کشور وابسته به کمونیستها مورد تهاجم قرار می گرفت آمریکا ملزم به عکس العمل نظامی بر علیه کشور مهاجم می گردید. البته پاکستان مدعی بود که در صورتی که پاکستان از طرف یک کشور غیرکمونیستی (چون هند) نیز مورد هجوم قرار گیرد آمریکا بایستی طبق مفاد قرارداد دوجانبه عکس العمل مناسب نشان دهد که آمریکاییها اظهار می داشتند که قرارداد دوجانبه 1959 هیچ گونه تعهدی را در قبال تضاد هند و پاکستان برای ما پدید نمی آورد.

روابط با شوروی کمکهای نظامی اقتصادی به هند که مهمترین دشمن پاکستان قلمداد می شود، از عوامل عمده روی آوری پاکستان به سمت آمریکا بوده است، ولی به خاطر سرخوردگی پاکستان از آمریکا بر سر مسائل ذکر شده و احتمالاً به عنوان چراغ قرمزی به آمریکا، حرکت مبنی بر سازش با شوروی که از زمان بوتو شروع شده بود در دوران حکومت ضیاء ادامه یافت. تجاوز شوروی به افغانستان و روانه شدن سیل پناهندگان و

ص: 355

آوارگان افغانی به پاکستان و مشکلات امنیتی و سیاسی ناشی از این امر، عامل دیگری بود که ترس دیرینه پاکستان را که از امیال و آرمانهای شوروی در جهت دستیابی به اقیانوس هند از طریق پاکستان ناشی می شد، شدت بخشد. بدین جهت پاکستان سعی می نمود که از یک طرف حمایت آمریکا مبنی برگرفتن تضمین های امنیتی در قبال تجاوزات روسها یا کشورهای متحد آن به دست آورد و از طرف دیگر به خاطر وضع بد اقتصادی و عدم حمایت کامل مالی و لجستیکی آمریکا و اعلام سرخوردگی خویش از آمریکا، زمامداران پاکستانی هیئتهایی را روانه شوروی نمود؛ از جمله هیئتی شامل آقاشاهی که توانست نظر مثبت روسها را مبنی بر کمک بیشتر شوروی در زمینه راه اندازی کارخانه ذوب آهن کراچی به دست آورد و وامی به مبلغ 220 میلیون دلار برای هزینه های این پروژه دریافت دارد. پاکستانیها موضع مثبت شوروی را از دو جنبه تحلیل می کردند: یکی به عنوان عاملی در جهت خنثی سازی نگرانیهای پاکستان در رابطه با مقاصد و اقدامات شوروی در افغانستان و دیگر نگرانی شوروی در مورد راستگرا شدن کشورهای آسیای جنوب غربی چون هند (در زمان موراجی دسای)، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا.

مسئله آوارگان افغانی پناهنده شده به پاکستان نیز از مواردی بود که پاکستان را با افغانستان و به بیانی با روسها درگیر می ساخت. مشکلات اقتصادی که این آوارگان به وجود می آوردند از طریق توسل پاکستان به سازمانهای بین المللی تا حدودی مرتفع می شد. در ضمن پاکستان از بهره برداری از گروههای افغانی که این کشور را محل تجمع مکانی برای دایر کردن دفاتر سیاسی خویش نموده بودند، جهت مقاصد سیاسی غافل نبود و علیرغم اختلاف نظر مقاماتِ مختلف این کشور مبنی بر همکاری، از کمک به گروههای همفکر و هم عقیده با خودش خودداری نمی ورزید و به عنوان کانالی که از طریق آن کمکهای عربستان سعودی و کشورهای دیگر به گروههای خاص افغانی می رسید عمل می نمود و در این میان خود نیز بی نصیب نمی ماند.

سیاست و امنیت داخلی پیچیدگیهای سیاست داخلی پاکستان را می توان ناشی از نقش عناصر متناقض و گوناگون ملی در این کشور دانست و بررسی اجمالی وضع اجتماعی این کشور می تواند ریشه آشفتگیها و پیچیدگیهای مرتبط به سیاست داخلی را روشن کند.

ملت پاکستان با 17% باسواد، در کل مردمی مستضعف و رشد نایافته هستند که اکثرا مسلمان و اهل سنت می باشند. گرایش به اسلام، هر چند اسلام سنتی، نقش فعالی در تشکیلات و گروههای سیاسی بازی کرده و اکثر احزاب موجود تحت رهبری افرادی با وجهه و شخصیت مذهبی هستند و مبنای تشکیل نیز ظاهرا اعتقادات مذهبی است. دولتمردان و حاکمان پاکستان نیز از این احساس کلی مردم غافل نبوده، لهذا سعی نموده اند که با تظاهر به اسلام و تظاهر به گسترش احکام اسلام در امور حکومتی از جمله گرفتن زکات و تأسیس بانکهای بدون بهره به اضافه یک سری اصلاحات رفرمی، خود را با تفکر و اعتقاد کلی مردم هماهنگ نشان دهند. همین امر یعنی تظاهر به اسلام و رابطه بین دولتمردان (به خصوص ضیاء) و رهبران احزاب مذهبی وابسته به آنان مانع از رشد تفکر صحیح اسلامی و نگرشی پویا و انقلابی به اسلام و احکام اسلام در این کشور بوده و این تنها منحصر به برادران اهل سنت نیست بلکه توجه به ظواهر و آداب و رسوم در بین شیعیان به مراتب رشدی قویتر از توجه به محتوای عمیق قرآن و درکی صحیح از احکام

ص: 356

اسلام داشته است و همین سطحی نگری و توجه به ظواهر، درگیریها و برخوردهای شیعه و سنی را رواج داده که این درگیریها هم باعث تداوم تمسک به ظواهر است و هم برآورنده اهداف استعمار مبنی بر تفرقه بین مسلمین.

گذشته از ویژگیهای مذهبی، بافت قبیله ای و عشیره ای پاکستان و پیوند این قبایل با جریانات سیاسی داخلی و خارجی بر شدت پیچیدگی سیاست داخلی پاکستان افزوده است. به عنوان مثال ایالت بلوچستان پاکستان با توجه به تعدد قبایل، سوابق نفوذ شوروی، افزایش فعالیت حزب خلق بوتو بعد از اعدام وی، حضور پناهندگان افغانی، بافت خان خانی و تأثیر آن بر عامه مردم این ایالت و مسائلی دیگر، به صورت یکی از آسیب پذیرترین ایالات و از جمله مشکلات مبتلا به حکومت ضیاء است.

کودتای نظامی و روی کارآمدن ژنرال ضیاء و به دنبال آن تشکیل حکومت نظامی، مشکلات متعددی را برای این کشور به وجود آورد.

علیرغم قول ضیاء مبنی بر برگزاری انتخابات آزاد تا مدتها چنین امری به وقوع نپیوست. عدم برگزاری انتخابات از سویی باعث بی اعتباری و بی حیثیتی ضیاء و دولت وی می شد و از سوی دیگر ضیاء را وادار به اعمال انفعالی در مقابل واکنشهای جامعه، احزاب و مطبوعات می نمود و سیاست دولت را هر چه بیشتر به سوی نظامیگری و اعمال زور سوق می داد.

احزاب وابسته یا مخالف رژیم و کشمکشها و درگیریهای آنان با یکدیگر، بوتو، اعدام وی و فعالیتهای حزب خلق بوتو و نقش همسر و دختر وی، نقش مطبوعات و رسانه های گروهی و برخورد حکومت نظامی با آنها، فعالیتهای سیاسی دانشجویان، به اضافه مشکلات و مسایل مرقوم و به ویژه مشکلات و بحران اقتصادی، سیاست داخلی این کشور را با عدم ثبات و بحران شدید روبرو ساخته بودند. مطالب مندرج در اسناد در مجموع تشریح مطالب فوق است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

پاکستان (اطلاعات کلی)

ص: 357

سند شماره (1) پاکستان خشکی 803000 کیلومتر مربع (شامل بخش پاکستانی جامو - کشمیر)، 40% قابل کشت، شامل 24% زمینهای کشت شده، 23% نامناسب برای زراعت، 34% دارای وضع نامشخص که احتمالاً لم یزرع می باشد، 3% پوشیده از جنگل.

طول مرزهای خشکی: 5900 کیلومتر آبها محدوده قلمرو آبی (طبق ادعا): 12 میل دریایی (محدوده ماهیگیری 200 میل دریایی، به اضافه 100 میلی دریایی منطقه حفاظت شده فراتر از قلمرو دریایی)، منطقه انحصاری اقتصادی 200 میل دریایی.

طول خط مرزی ساحلی: 1046 کیلومتر مردم جمعیت: 80171000 نفر به استثنای جوناگاد، ماناوادر، گیلگیت بالتستان و منطقه مورد اختلاف جامو - کشمیر، (ژوئیه 1979). میانگین میزان رشد سالانه: 3% (جاری).

ملیت: نام - پاکستان، صفت - پاکستانی.

مذهب: 97% مسلمان، 3% مذاهب دیگر.

زبان: اردو زبان رسمی است، کل زبانهای محاوره ای - 7% اردو، 64% پنجابی، 12% سندی، 8% پشتو، 9% زبانهای دیگر، انگلیسی زبان مشترک به حساب می آید.

سطح سواد: حدود 17% نیروی کار: 22 میلیون نفر (آمار 1978)، 60% کشاورزی، 16% صنعت، 7% تجارت، 15% خدمات،2% بیکار.

نیروی کار سازمان یافته: 5% نیروی کار دولت نام قانونی: جمهوری پاکستان نوع: جمهوری فدرال پارلمانی، ارتش در 14 تیرماه 1356 قدرت را به دست گرفت و موقتا بعضی از مفاد قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد.

پایتخت: اسلام آباد.

تقسیمات فرعی سیاسی: 4 ایالت - پنجاب، سند، بلوچستان، و ایالت مرزی شمال غربی - و قلمرو پایتخت یعنی اسلام آباد و مناطق قبیله ای تحت کنترل حکومت مرکزی. پاکستان مدعی است که منطقه آزاد کشمیر به دنبال حل اختلاف پاکستان و هند مستقل است، لیکن در حقیقت تحت کنترل پاکستان می باشد.

نظام حقوقی: استوار بر قانون عوام انگلستان، مقررات اجباری دادگاه بین المللی را با حفظ بعضی اختیارات می پذیرد، حکومت ضیاء دادگاههای اسلیاریا (Sliaria)ی اسلامی را به محاذات دادگاههای غیرنظامی تأسیس کرده و برای جرایم جنحه مجازاتهای قرآن را در نظر می گیرد.

ص: 358

روز تعطیل ملی: روز پاکستان، 3 فروردین ماه.

رهبر دولت: رئیس جمهور و رئیس حکومت نظامی ژنرال محمد ضیاءالحق.

شرکت در انتخابات: برای تمام افراد از 18 سال به بالا آزاد است.

انتخابات: مخالفت با تحریف انتخابات در فروردین 1356 منجر به کودتای نظامی گردید. ارتش قول داد که انتخابات جدید ملی و ایالتی را در مهرماه 1356 برگزار نماید، لیکن بعدها آن را به تعویق انداخت و اکنون تاریخ برگزاری انتخابات را 26 آبان 1358 اعلام کرده است.

احزاب و رهبران سیاسی: حزب خلق پاکستان، جناح حامی بوتو، خانم ز، الف، بوتو؛ جناح میانه رو، مولانا کوثر نیازی؛ طریق استقلال، اصغر خان؛ حزب ناسیونال دموکرات، شربازمزاری (در سال 1354 توسط اعضای حزب غیرقانونی ملی عوام، عبدالوالی خان که رهبر بی قید و شرط حزب ناسیونال دموکرات است تأسیس گردید).

جمعیت العلمای پاکستان، مولانا شاه احمد نورانی؛ اتحاد ملی پاکستان ائتلاف از شش حزب شامل اتحادیه مسلمان پاکستان - گروه پیرپاگارا، جمعیت اسلامی، طفیل محمد، جمعیت العلمای اسلام، مفتی محمود.

کمونیستها:

تعداد اعضای حزبی بسیار ناچیز است، لیکن هواداران آنها حدود چند هزار نفر برآورده شده اند.

دیگر گروههای سیاسی یا جوساز: ارتش مهمترین نیروی سیاسی به حساب می آید.

عضو سازمانهای زیر می باشد:

بانک عمران آسیایی، طرح کلمبو، سازمان مواد غذایی و کشاورزی، قرارداد عمومی تعرفه و تجارت، گروه 77، آژانس انرژی اتمی بین المللی، بانک بازسازی و عمران بین المللی، ICAC، سازمان بین المللی کارگر، سازمان مشاوره دریایی بین دولتین، صندوق بین المللی پول، اتحادیه تجاری بین الملل، شورای غله بین الملل، سازمان همکاری و عمران منطقه ای، سازمان ملل، یونسکو، اتحادیه پست جهانی، سازمان بهداشت جهانی، سازمان هواشناسی جهانی، WTD , WSG اقتصادی تولید ناخالص ملی: (برآورد مربوط به سال مالی 1978) 15 میلیارد دلار، تولید ناخالص سرانه 200 دلار، میانگین رشد واقعی سالانه 4% (78-1970) کشاورزی: بهره ور از سیستم آبیاری وسیع، محصولات اصلی: گندم، برنج، پنبه؛ کمبود مواد غذایی، 3/2 میلیون تن در سال مالی 1979 وارد کرده است.

ماهیگیری: میزان صید 197550 تن (برآورد سال 1978) صنایع مهم: نساجی پنبه، تهیه مواد غذایی، تنباکو، مهندسی شیمیایی، گاز طبیعی.

نیروی برق: 3495000 کیلووات ظرفیت (1978) به 9/15 میلیارد کیلووات ساعت تولید شده (1978)، 205 کیلووات ساعت سهم تولید سرانه برق.

نیروی برق صادرات: 1342 میلیون دلار (با احتساب هزینه حمل تا مقصد در سال 1978)، شامل پنبه (خام و صنعتی)، برنج.

ص: 359

واردات: 2738 میلیون دلار با احتساب هزینه کالا و بیمه در سال 1978، حبوبات، روغن خوراکی، نفت خام، ماشین آلات، تجهیزات ترابری، مواد شیمیایی.

طرفهای مهم تجاری: آمریکا، انگلستان، ژاپن، آلمان غربی.

کمکها (شامل بنگلادش قبل از سال 1972): اقتصادی - آمریکا (سالهای مالی 77-1970) 5/1 میلیارد دلار (به استثنای آنچه اکنون بنگلادش نامیده می شود)، شوروی (77-1970) 8/495 میلیون دلار، چین (77-1970) 7 میلیون دلار، چین (77-1970) 352میلیون دلار، اروپای شرقی (77-1970) 19 میلیون دلار، کمک اقتصادی اوپک (78-1974) 6/1 میلیارد دلار (سری/غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

بودجه: مخارج، سال مالی 1978 - مخارج جاری، 7/2048 میلیون دلار، هزینه سرمایه 2/1717 میلیون دلار.

نرخ تبدیل ارز: 9/9 روپیه = یک دلار آمریکا (از فوریه 1973) سال مالی: اول ژوئیه = 30 ژوئن.

شبکه های ارتباطی راه آهن: جمعا 8816 کیلومتر (1979)، 446 کیلومتر با وسعت ریل استاندارد (1متر)، 7758 کیلومتر ریل پهن (676/1متر)، 2/6 کیلومتر ریل باریک (762/0% متر)؛ 1022 کیلومتر ریل مضاعف 286 کیلومتر راه آهن برقی. راه آهن این کشور دولتی می باشد.

شاهراهها: جمعا 87472 کیلومتر (1978)، 26855 کیلومتر آسفالته، 19500 کیلومتر شوسه، 3100 کیلومتر خاکی هموار، 38017 کیلومتر خاکی ناهموار.

راههای آبی داخل خشکی: 1850 کیلومتر.

خطوط لوله: 230 کیلومتر خط لوله نفت خام، 1931 کیلومتر خط لوله گاز طبیعی.

بنادر: یک بندر بزرگ، 5 بندر کوچک.

ناوگان تجاری: شامل 49 کشتی (با تناژ ثبت شده ناخالص 1000 یا بیشتر) بالغ بر تناژ ثبت شده 435400، تناژ کلی 599200 شامل 47 کشتی باربری، یک کشتی باربری غول آسا، یک تانکر.

(خیلی محرمانه) هواپیمایی کشوری: 27 هواپیمای بزرگ ترابری فرودگاهها: جمعا 108 فرودگاه دارد که 101 فرودگاه آن قابل استفاده است. 63 فرودگاه باند ثابت، یک فرودگاه با باند 3660 متری 25 فرودگاه با باندهای فرود و پرواز 3659-2440 متری، 47 فرودگاه با باندهای فرود و پرواز 2439-1200 متری.

شبکه ارتباط از راه دور: سرویس ارتباط رادیویی بین المللی خوب میکروویو و ماهواره ای، ارتباط رادیویی داخلی چندان خوب نیست، سرویس انتشاراتی آن بسیار خوب است، 300000 تلفن (تقریبی) دارد (4/0 تلفن برای هر 100نفر)، 27 ایستگاه ا - ام، فاقد ایستگاه اف - ام، 16 ایستگاه تلویزیون، و 4 ایستگاه تقویت کننده و یک ایستگاه ماهواره زمینی نیز دارد.

دفاع نیروی انسانی نظامی: مذکر 49 - 15 ساله، 17814000 نفر، 10591000 نفر مناسب برای خدمات

ص: 360

نظامی، سالانه 954000 نفر در سن 17 سالگی آماده خدمت در ارتش می شوند.

پرسنل: 408000 نفر نیروی زمینی، 9900 نفر نیروی دریایی، حدود 17600 نفر نیروی هوایی (550 خلبان) 71800 نفر نیروهای مسلح شهری (سری).

مهمترین واحدهای نیروی زمینی: 6 قرارگاه سپاه، 16 لشکر پیاده، 2 لشکر زرهی، 4 تیپ مستقل پیاده، 6 تیپ توپخانه، 4 تیپ مستقل زرهی، 6 هنگ زرهی شناسایی (با استعداد گردانی)، 2 تیپ توپخانه پدافند هوایی، 6 اسکادران موشکهای سام، و یک گروه خدمات ویژه و یک جناح هوا نیروز (خیلی محرمانه).

کشتیهای نظامی: یک ناو سبک کرویزر، 6 ناو از نوع مخرب، گشتی ساحلی، 7 ناو جنگ افزار مین، 3 ناو کمکی (سری).

هواپیماهای نظامی: 585 فروند (364 جت جنگنده، 14 فروند هواپیمای توربین ملخدار، 101 هواپیمای ملخی، 106 فروند هلیکوپتر) دارای آمادگی عملیاتی (سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

تدارکات: تسلیحات پیاده نظام و مهمات مورد نیاز را تا کالیبر 106 میلیمتر تولید می کند. آمریکا و اروپای غربی تا سپتامبر 1975 مهمترین منابع تدارکات نظامی به شمار می آمدند. از آن زمان به بعد چین و پس از آن فرانسه به صورت مهمترین منابع درآمده اند. در مارس 1975 مذاکراتی با آمریکا آغاز شد؛ در سالهای اخیر تسلیحات و مهمات پیاده نظام را چین و ترکیه در اختیار این کشور قرار می داده اند؛ چین تانک و توپخانه متوسط، کره شمالی توپخانه و مهمات، ایران نفربرهای زرهی و خدمات تعمیراتی تانکها، چین، فرانسه، سوئد و انگلستان هواپیما، شوروی، آمریکا، فرانسه هلیکوپتر، چین، شوروی، ایران و چکسلواکی وسائط نقلیه ترابری، فرانسه 3 زیر دریائی، 85 فروند جت جنگنده میراژ به این کشور داده است، چین بیش از 200 جت جنگنده و آموزشی، 12 قایق گشتی از نوع شانگهای دوم، 2 ضد زیردریایی هانیان، و 4 ناوچه اژدرانداز هوچان به این کشور داده است. اخیرا پرتغال نیز یک زیردریایی به این کشور داده است. دیگر ناوهای نیروی دریایی آن از طریق انگلستان و آمریکا تأمین گردیده است (سرّی).

بودجه نظامی: 15/1 میلیارد دلار برای سال مالی که در 30 ژوئن 1979 پایان می یابد، که حدود 28% بودجه دولت مرکزی را در برمی گیرد.

امنیت و اطلاعات اداره اطلاعاتی نیروهای مسلح، نظامی، داخلی و خارجی، دفتر اطلاعاتی پاکستان، داخلی/خارجی، آژانس تحقیقات فدرال - داخلی، آژانس تحقیقات جنایی - داخلی (سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

چارلی عزیز

ص: 361

سند شماره (2) اداری - غیر رسمیتاریخ: 12 دی 1356 - 2 ژانویه 78 سفارت آمریکا در تهران ایران چارلز دبلیو. ناس سرپرست بخش امور ایرانسری وزارت امور خارجهواشنگتن، دی. سی چارلی عزیز در اجلاس اخیر رؤسای نمایندگیها که اخیرا در نپال برگزار شده بود، ما منشأ نگرانیهای پاکستان را در مورد روابط خود با آمریکا مورد بحث قرار دادیم. در آن گفتگو آرت هومل خاطرنشان ساخت که پاکستانیها معتقدند که در درگیری نظامی اخیر میان هند و پاکستان، ما پاکستانیها، را تنها گذاشته ایم.

بنا به گفته هومل، در نتیجه این واقعیت که تضمینهای آمریکا بسیار فراتر قرارداد دو جانبه پاکستان و آمریکا در سال 1959 می رود این احساس تشدید شده است. همان طور که به یاد دارید این قرارداد دوجانبه (که شاید قرارداد دوجانبه آمریکا و ایران است) مشخص می سازد که عکس العمل نظامی ما تنها زمانی صورت خواهد گرفت که پاکستان از طرف یک کشور کمونیست و یا کشوری که از «الهام کمونیستی» برخوردار است مورد تهاجم قرار گرفته باشد.

طبق گفته هومل، به سفیر والتر مک کاناهی در طول خدمتش در پاکستان اجازه داده شده بود که به این کشور اطلاع دهد که در صورتی که پاکستان از طرف یک کشور غیرکمونیستی (چون هند) نیز مورد حمله واقع شود، آمریکا طبق مفاد قرارداد دوجانبه عکس العمل مناسبی را نشان خواهد داد. ظاهرا این روند رویدادها این احساس را در میان پاکستانیها پدید آورده است که هنگام بروز حمله واقعی هند، ما قول خود را زیر پا گذاشته ایم.

تمام ما که در اجلاس نمایندگیها، از جمله اسپایک دابز، حضور داشته ایم از این تفسیر تاریخی در شگفت فرو رفتیم. اگر صحت داشته باشد، این موضوع نشانگر امتداد تضمینهایی است که در مقایسه با ایران برای پاکستان هیچ سودی به همراه نداشته است. علاوه بر این، در گفتگو پیرامون ماهیت تعهدات خود در قبال پاکستان با شاه، من دائما یادآور شدم که قرارداد دو جانبه 1959 هیچ گونه تعهدی را در قبال تضاد هند و پاکستان برای ما پدید نمی آورد. اگر در این مورد به خطا رفته ام و یا شاه به طریقی از تضمینهای ارائه شده توسط مک کاناهی به پاکستان آگاه شده باشد، آشکارا موجبات شرمساری اینجانب فراهم شده است.

هنگامی که همگی با هرمل در مورد گفته هایش بحث کردیم. وی پیشنهاد کرد که با وزارت خارجه مشورت کرده و مخصوصا متن یادداشت تهیه شده توسط دفتر مشاور حقوقی را در مورد اتهامات مطروحه توسط بوتو در بهار سال 1977 مبنی بر اینکه دولت آمریکا به پاکستان خیانت کرده است، بدست آوریم. به روایتی این یادداشت متن کامل گفتگوهای مک کاناهی و مجوزهایی را که از واشنگتن قبل از گفتگو در پاکستان دریافت کرده، در بردارد.

به همین ترتیب، سپاسگزار خواهم شد اگر شما با «ال » تماس بگیرید و یک نسخه از یادداشت مزبور را دریافت کرده و مطالب مربوطه را برای اینجانب ارسال دارید. در عین حال، بد نیست اگر ببینید که آیا در همان زمان و یا موقعی دیگر آمریکا به ایران نیز تضمینهای مشابهی داده است. البته چون شاه با من در این مورد صحبت کرده است، فکر نمی کنم این کار صورت گرفته باشد. ولی، علیرغم آماده سازیهای وی در دو

ص: 362

ملاقات خود با رئیس جمهور، احساس می کنم که در آینده وی در مورد نگرانیها و ثبات ما تردید خواهد کرد و امیدوارم آنقدر آماده باشم که بتوانم به موقع با آنها برخورد نماییم.

نیازی نیست گفته شود، که سفر اخیر رئیس جمهور، همراه با سفر شاه به واشنگتن در ماه نوامبر، در مورد ماهیت پیمان «تزلزل ناپذیرمان» وی را متقاعد ساخته است. معذالک، لازم است گاهی معالجه ادامه یابد.

ارادتمند ویلیام اچ. سولیوان

تضمین امنیتی آمریکا به پاکستان

12 دی 1356خیلی محرمانه تقریبا در تمام ملاقاتهای مقامات عالیرتبه پاکستان و تصمیم گیرندگان آمریکایی نسل گذشته، پاکستانیها تلاش کرده چه به طور پنهانی و چه با صدور بیانیه های مشترک ناشی از این مقامات از آمریکا تضمینهای امنیتی به دست آورند. علیرغم عدم تجانس موجود در جلسه ای که ظاهرا به بحث پیرامون مداخلات و توطئه های آمریکا در جناح مخالف اختصاص یافته بود. وزیر امور خارجه گویا روش قدیمی را دنبال خواهد کرد و خواستار جلب تضمینهای امنیتی خواهد شد. از اوایل سالهای 1960 ما چیزی به تضمینهای امنیتی رسمی و غیر رسمی خود در قبال پاکستان اضافه نکرده ایم ولی به جای آن در بیانیه ها فرمول بندیهای گوناگونی را در مورد اهمیت استقلال امنیت و تمامیت ارضی پاکستان برای آمریکا گنجانده ایم.

با خروج پاکستان از پیمان سیتو تنها تکلیف قانونی ما در قرارداد 1959 پا برجا مانده است که مربوط به سنتو بوده و از طریق نظریه آیزنهاور محدود به مواردی است که در آن کشور پاکستان از طرف کمونیست ها مورد تهاجم قرار گیرد در اینگونه موارد ما متعهد هستیم که اقدامات متناسب از قبیل کاربرد مورد توافق دوجانبه نیروهای مسلح خودمان را به عمل آوریم و طبق قطعنامه مشترک، صلح و ثبات را در منطقه خاورمیانه ارتقاء دهیم.

در اصل، این موضوع نوعی تعهد است که تنها باید مورد مشورت قرار گیرد و بس. در سال 1970، دولت به کنگره اطلاع که به نظر وی قطعنامه مشترک مربوط به ارتقای صلح و ثبات در خاورمیانه که در رابطه با بحرانی خاص پدید آمده، اعتبار کافی را برای کاربرد نیروهای مسلح آمریکا به وجود نمی آورد.این جنبه قطعنامه خاورمیانه مورد تأیید قطعنامه 1973 قدرتهای جنگی قرار گرفته است.

پاکستان بیشتر خواستار جلب تضمینهای امنیتی علیه تهاجم هند بوده است تا علیه تهاجم کشورهای کمونیستی. نمایندگان این کشور چند تضمین شفاهی و کتبی از ما دریافت داشته و همیشه با دقت بسیار آنان را متذکر می شوند.

سند اصلی مورد تذکر آنها یک یادداشت کمکی است که توسط آمریکا در تاریخ 5 نوامبر به پاکستان داده شده است و اظهار می دارد که.... آمریکا تضمینهای پیشین خود را تأیید می کند که در صورت تهاجم هند علیه پاکستان به کمک پاکستان خواهد شتافت.

لیکن، بیانیه عمومی آمریکا در تاریخ 17 نوامبر1962 خاطر نشان می سازد که آمریکا به هند و پاکستان اطمینان داده است که اگر کمکهای ما توسط یکی از این دو کشور به درستی مورد استفاده قرار

ص: 363

نگرفت و یا در تجاوز علیه دیگری به کار رفت، آمریکا سریعا بر طبق اختیارات قانونی اقدامات ضروری را در داخل و خارج از سازمان ملل به منظور متوقف ساختن تهاجم به کار خواهد گرفت.از طریق تبادل بیانیه در تواریخ 19و28 نوامبر 1962 تضمینهای 5 نوامبر صریحا با بیانیه عمومی 12 نوامبر مرتبط گردید. بدین ترتیب، این تضمین که به هر حال تعهد خاصی را در قبال وضعی که دیگر وجود ندارد و طی آن آمریکا به هند کمک نظامی داده بود، پدید نمی آورد. با تغییر مهم این وضع سیاسی، تضمینهای 1962 ما در روابط با تهاجم هند تأثیرات حقوقی خود را از دست داد. آنچه در ذیل می آید خلاصه ای است از سوابق رسمی تضمینهای ما:

سابقه رسمی - تضمینهای امنیتی آمریکا به پاکستان در اسناد ذیل مطرح شده است:

- - امنیت دو جانبه: قرارداد کمک پشتیبانی دفاعی که در کراچی به تاریخ 11 ژانویه 1955 منعقد گردید، با ذکر علاقه دوجانبه در گسترش توان پاکستان در حفظ استقلال و امنیت خود براساس مقررات و منابع مالی موجود، آمریکا را متعهد می سازد که تجهیزات ،خدمات و دیگر کمکهای مورد نیاز دولت پاکستان و معتبر شناخته شده توسط دولت آمریکا را در اختیار دولت پاکستان قرار دهد.

- - عضویت آمریکا در کمیته های مهم سنتو، و مشارکت ما در تمام فعالیت و تمرینهای مهم سنتو، نشانگر تعهد بیشتر آمریکا در دفاع از پاکستان است (ولی تنها بر علیه تهاجم کشورهای کمونیستی).

- - یادداشت 15 آوریل 1962 ما را موظف ساخته است تا در صورت تهاجم مسلحانه به طرزی سریع و مؤثر به کمک پاکستان بشتابیم که با اشاره به نظریه آیزنهاور، قرارداد سنتو و منشور سازمان ملل نیز یکی از شرایط این کار شناخته شده است. علاوه بر این ما اظهار داشتیم که هر گونه تهدید علیه تمامیت و استقلال پاکستان از نظر آمریکا بسیار با اهمیت تلقی خواهد شد. (وزیر خارجه وقت دالس در گفتگوهای خصوصی خود با مقامات پاکستانی این شرایط را نادیده می گرفت.) - - یادداشت کمک 5 نوامبر1962 و بیانیه 17 نوامبر 1962 در رابطه با تهاجم از طرف هند، نیز در بالا ذکر گردیده است.

- - تبادل بیانیه های 19 نوامبر و 28 نوامبر 1962 نیز که در بالا مطرح شد، یادداشت کمکی را نوعی تضمین علیه کاربرد غلط کمک نظامی آمریکا توسط هند مطرح ساخت.

علیرغم تفسیرات پاکستانیها از این اسناد و شکوه های علنی گهگاه بوتو، آمریکا توسط هیچ یک از این قراردادها و یا تفاهم نامه های دیگر موظف نیست که در ازای دریافت وجه نقد و یا به طور نسیه سلاح در اختیار پاکستان قرار دهد.

فرمولهای بیانیه به دنبال سفر بوتو به آمریکا در سال 1973، ما امنیت پاکستان را زیربنای سیاست خارجی آمریکا توصیف کردیم. بیانیه مشترک صادره به مناسبت توقف کیسینجر وزیر خارجه در اسلام آباد در سال 1974 متذکر می شود که بنا به گفته رئیس جمهور آمریکا به حمایت از حاکمیت و تمامیت ارضی...

پاکستان... ادامه خواهد داد...، بیانیه مشترک صادره پس از سفر ماه فوریه بوتو به آمریکا یادآور شده که بنا به گفته رئیس جمهور فورد، حمایت از استقلال و تمامیت ارضی پاکستان مهمترین اصل سیاست خارجی آمریکا را تشکیل می دهد. در اوت 1976 در خاتمه سفر کیسینجر به پاکستان، فرمول «مهمترین

ص: 364

اصل» بار دیگر به کار برده شد.

توقف شاه ایران برای صرف نهار

سند شماره (3) تاریخ: 20 بهمن 1356 - 9 فوریه 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن. دی - سی با اولویت موضوع: توقف شاه ایران برای صرف نهار 1- خلاصه: در طول توقف پنج ساعته در اسلام آباد در تاریخ 16 بهمن ماه، شاه با ژنرال ضیاء در مورد گفتگوهای خود با هند صحبت کرد و طرح بازار مشترک خود را عنوان نمود. لیکن در مورد آن پافشاری چندانی ننمود و پس از آن با رهبران مهم سیاسی حزب خلق پاکستان ملاقات کرد و به آنها و (ژنرال ضیاء) اطلاع داد که به تمامیت ارضی پاکستان علاقه مند است. پاکستانیها ظاهرا از نتایج این سفر خوشحالند.

لیکن در مورد روابط دراز مدت ایران و هند و تأثیر آن بر منافع پاکستان اظهار نگرانی کرده اند. پایان خلاصه).

2- شاه ایران در ساعت 11 صبح روز 16 بهمن ماه از دهلی وارد پاکستان شد و قبل از ترک آنجا در ساعت 16 با رئیس جمهور، رئیس حکومت نظامی ژنرال ضیاء ملاقات نمود و در ضیافت نهار رئیس جمهور شرکت کرد. قبل از نهار وی به مدت پنج دقیقه با رهبران سیاسی از قبیل ولی خان و رهبران بلوچ که بسیاری از آنها به نهار دعوت شده بودند گفتگو کرد.

3- شاه با ضیاء گفتگویی خصوصی داشت که وزارت خارجه در مورد این گفتگوها کاملاً توجیه نشده است. در همان حال، تیم ایرانی به رهبری وزیر خارجه خلعتبری با مقامات پاکستان از جمله آقاشاهی، وزیر خارجه پاکستان ملاقات نمود. بر اساس گزارش مطبوعات و گفتگوهای ما در سفارت ایران و وزارت خارجه ظاهرا عناوین ذیل در هر دو ملاقات مطرح گردیده است.

- - توجیه در مورد سفر به هند: بنا به گزارش، شاه در بخش اعظم ملاقات خود با ضیاء به توجیه (و مطمئن سازی) وی در مورد گفتگوهایش با رهبران هندی پرداخته بود. موضوعات مورد بحث عبارت بودند از: اقیانوس هند، کمک ایران به چند پروژه در هند، و دور نمای تجاری ایران و هند.

- - بازار مشترک: بنا به گزارش، شاه طرح بازار مشترک خود را با بی تفاوتی با ضیاء در میان گذاشت.

موضع وی که در گفتگوهای خلعتبری و آقاشاهی منعکس شده، حاکی از آن است که همکاری بیشتر اقتصادی به نفع تمامی منطقه است، دولت پاکستان نباید فکر خود را بسته نگاه دارد فقط باید در مورد نحوه نیل به همکاری بیشتر بررسی نماید.

- - تسهیلات ترانزیت: وزارت خارجه اظهار داشت که مسئله ترانزیت به صورت کلی در بحث پیرامون بازار مشترک مطرح گردید.

تلگرام جداگانه پیرامون امکان حمایت ایران از بهبود بیشتر نظام ترابری پاکستان گزارش می دهد.

- - گفتگو با رهبران سیاسی: شاه با بسیاری از رهبران سیاسی غیر از رهبران حزب خلق پاکستان، ملاقات کرد و با هر یک از آنها به مدت پنج دقیقه قبل از نهار گفتگو نمود. بنا به گزارش وی شخصا تحت تأثیر ولی خان قرار گرفته بود، ولی این تأثیر به حدی نبود که تمایلات «جدایی» ولی خان را از یاد وی ببرد. در گفتگو با هر یک شاه گفته بود که تمامیت ارضی پاکستان برای ایران اهمیت قابل ملاحظه ای دارد.

ص: 365

- - کمک ایران به پاکستان: معاون ریاست سفارت ایران اظهار داشت که شاه به ضیاء گفته است که اگر پاکستان از ایران انتظار کمک بیشتری دارد باید عملکرد اقتصادی خود را بهبود بخشد.

- - برنامه ریزی دوباره: دبیر کل وزارت خارجه (افغانستان ایران، ترکیه) امیر عثمان بما می گوید که شاه توافق کرده است، بازپرداخت وام 580 میلیون دلاری را دو سال دیگر به تأخیر بیندازد. قرار بود اولین بازپرداخت توسط پاکستان در سال جاری صورت گیرد. وزارت خارجه و سفارت ایران اظهار می دارند که گذشته از این تعویق دوساله در دیگر شرایط وام تغییری پدید نیامده است.

- - وام سیتی بانک: عثمان گفت که وام 300 میلیون دلاری سیتی بانک که توسط ایران تضمین شده است، هنوز به قوت خود باقی است. شاه به ضیاء در طول آخرین سفر خود به تهران گفته بود که این وام تصویب خواهد گردید و در گفتگوی خصوصی اخیر آنها نیز این امر تأیید گردید. ولی عثمان یادآور شد که در «سطح کاری» در رابطه با «پیچیدگیهای فنی» وام، مشکلاتی پدید آمده است. مهمترین مشکل، تقاضای سیتی بانک است که معادل 6/1 درصد هزینه مدیریت می باشد که این امر خود مورد قبول دولت ایران نیست. عثمان گفت نمی داند این مسائل در چه زمانی حل خواهد شد.

4- اظهار نظر: دولت پاکستان از اینکه سفرهای وجپازی و شاه به خوبی صورت گرفت و موجب قطع روابط پاکستان با دو همسایه بزرگ خود نشد آسوده خاطر شده است. بسیاری از افراد موجود در دولت پاکستان نگران از این بودند که مبادا ایران و هند طی توطئه ای در مورد بازار مشترک و مسئله ترانزیت در طول این سفرها به اسلام آباد فشار وارد آورند. گسترش تبلیغات دهلی بر ترس آنها در این مورد افزوده بود. بعضی از دیپلماتهای اینجا معتقدند که دولت پاکستان به مطبوعات خود دستور نشان دادن عکس العمل شدید را داده بود تا ثابت کند که آرای عمومی پاکستان این طرح دهلی و شاه را نخواهد پذیرفت.

5- به نظر وزارت امور خارجه، پاکستان از این دو بازدید بدون برخورد و رویارویی بیرون آمد. ترس دراز مدت پاکستان، ناراحتیها و سوءظن از این امر که مبادا ایران و هند به ضرر پاکستان به همکاری بپردازند هنوز از بین نرفته است و عکس العمل پاکستان را در قبال پیشنهادات مطروحه توسط دو کشور شکل خواهد داد.هومل

مسئله مجتمع هسته ای پاکستان

سند شماره (4) تاریخ: 1 اردیبهشت 1357 - 21 آوریل 78سرّی از: وزارت امور خارجه در واشنگتن. دی - سیبه: سفارت آمریکا در پاریس - فوری موضوع: مسئله مجتمع هسته ای پاکستان 1- سؤالی که شما در مورد همین موضوع در پاراگراف 6 تلگرام مرجع الف مطرح کرده بودید مورد تفحص بسیار از سوی ما قرار گرفته است.

واضح است که اگر فرانسه بخواهد قرارداد را لغو نماید، ما نیز مایل هستیم از تصمیم پاکستان برای اجرای قرارداد، به طور یکجانبه چه مخفی و چه آشکار جلوگیری نماییم. اصلاحیه گلن در مورد تمام کشورهایی که تجهیزات و تکنولوژی این مجتمع را از خارج دریافت می دارند صادق است، لیکن اگر پاکستان بر آن شود که این تأسیسات را به تنهایی احداث نماید، ما قطعا در سیاستهای خود در رابطه با

ص: 366

روابط آتی از قبیل کمکهای اقتصادی و فروش تسلیحات با مشکلاتی روبرو خواهیم شد.

2- در صورتی که رژیم ضیاء به فشارهای وارده از طرف آمریکا و فرانسه تن دهد، از نظر سیاسی مورد تهاجم گروههای سیاسی داخلی قرار خواهد گرفت. بنابراین به احتمال بسیار دولت ضیاء سعی خواهد کرد سریعا اعلام نماید که کشورش در نظر دارد (بدون در نظر گرفتن نتایج احتمالی) کار احداث مجتمع را به تنهایی آغاز نماید. در این رابطه اگر استدلال فرانسه را مد نظر قرار ندهیم، تردید خواهیم داشت که دولت پاکستان بتواند کار احداث این مجتمع را به تنهایی جهت عملیات بازرگانی آغاز کرده و یا بتواند از یک منبع خارجی دیگر در این راه کمک بگیرد. معذالک، پاکستانیها ممکن است با احداث یک کارخانه کوچک و غیر مجهز جهت تولید پلوتونیوم خالص کار خود را آغاز نمایند، که هدف آن نیز بر همه روشن است.

3- با در نظر گرفتن این مسئله، در نظر داریم با همکاری فرانسه راهی بیابیم تا از طریق آن بتوانیم دولت پاکستان را از اتخاذ تصمیم عجولانه در صورت لغو قرارداد توسط فرانسه بازداریم. ما به مشکلات موجود در زمینه هماهنگ سازی تاکتیکها با فرانسویها قبل از اتخاذ تصمیم در مورد قرارداد توسط آنها به خوبی واقف هستیم. معذالک در این مرحله بهتر است که شما با فرانسویها در مورد نحوه کناره گیری از قرارداد گفتگو نمایید تا به اتفاق و یا به طور جداگانه، برطبق مطالب مندرج در پاراگراف 1- ج تلگرام مرجع بتوانیم انگیزه های مهمی را در برابر دولت پاکستان قرار دهیم تابه تنهایی کار احداث مجتمع را آغاز ننماید.

4- عکس العمل شما نسبت به مطالب بالا مورد امتنان خواهد بود.کریستوفر

مسئله مجتمع هسته ای پاکستان

سند شماره (5) تاریخ: 1 اردیبهشت 1357 - 21 آوریل 78سری از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. فوری موضوع: مسئله مجتمع هسته ای پاکستان 1- به نظر ما، در صورتی که ژیسکار به این نتیجه رسیده باشد که راههای پیشنهادی در برنامه فرانسه - آمریکا که در پاراگراف اج مرجع درج شده، خواهد توانست دولت پاکستان را از تصمیم خود مبنی بر احداث مجتمع منصرف نموده و نشان دهد که این فعالیتها درگیری و روابط همزمان فرانسه آمریکا را با پاکستان ایجاب خواهد کرد، وی خواهد توانست تصمیم لغو قرارداد مربوط به این کارخانه را اتخاذ نماید.

2- فرانسویها: ژاکومت می گوید که در صورت خروج فرانسویها، پاکستان خواهد توانست این کارخانه را به نحوی تا چند سال آینده به پایان برساند، بنا به گفته ژاکومت، دو مهندس فرانسوی در حال حاضر در محل احداث کارخانه کمکهای فرانسوی را ارائه می کنند و او گزارش می دهد که این کارخانه طبق مشخصات لازم با چند ماه تأخیر احداث خواهد شد. بنابر این ژاکومت معتقد است که اگر دولت فرانسه قرارداد را لغو نموده و دولت پاکستان به تنهایی کار را ادامه دهد، کارخانه به نحوی عملیات خود را آغاز خواهد کرد که تحت کنترل فرانسه نخواهد بود و ضربه عظیمی به اهداف عدم تکثیر اتمی وارد خواهد آمد. فرانسه از پاکستان خارج خواهد شد و به اعتبار آن کشور در برابر دیگر مشتریان تجهیزات هسته ای لطماتی وارد خواهد شد. بنابراین لغو قرارداد نفعی به همراه نخواهد داشت بلکه خساراتی را نیز پدید

ص: 367

خواهد آورد.

3- در جلسه توجیه NYE در مورد احتمال همکاری آمریکا فرانسه در 31 مارس که با ژاکومت صورت گرفت (مرجع د)، ژاکومت به ادامه این بحث و تبادل نظر علاقه بسیاری نشان داد. وی در «رساله راه چاره» خود جهت گزارش به ژیسکارد که احتمالاً در دو یار سه هفته آتی تهیه خواهد گردید توجه بسیار مبذول خواهد داشت.

4- در صورتی که وزارتخانه توافق نماید و اطلاعات بیشتری را در مورد تاکتیکها و انگیزه های احتمالی در اختیار ما قرار دهد، ژاکومت از آنها استقبال خواهد کرد و علاوه بر این در گفتگو با ژاکومت و دیگران در وزارت امور خارجه در مورد خصوصیات کلی این فنون و انگیزه ها نیز دولت آمریکا را یاری خواهد داد. آنها احتمالاً در چند روز آینده راههای چاره این مورد را بررسی خواهند کرد «تا همین راههای حل» که برای ژیسکار گزارش خواهند شد تمام منافع و علایق دولت فرانسه را نیز در عین حال تأمین نمایند. این سناریو ممکن است سبب شود که فرانسویها قبل از اعلام علنی تصمیم توسط ژیسکار از آمریکا بخواهند که در مورد آن تضمین قطعی بدهد. بد نیست مسئله این مجتمع پاکستانی را در برنامه کار گفتگوی تلفنی (یا ملاقات) ژیسکار و کارتر در آمریکا در اواخر ماه مه بگنجانیم و قبلاً از وزارت خارجه فرانسه بخواهیم که «رساله راههای حل» را قبل از موعد ملاقات به دست ژیسکار برسانند.گامون

مسئله مجتمع هسته ای پاکستان

سند شمار (6) تاریخ: 5 اردیبهشت 1357 - 25 آوریل 78سری از: سفارت آمریکا در اسلام آباد به: وزارت امور خارجه در واشنگتن. دی سی. - فوری موضوع: مسئله مجتمع هسته ای پاکستان 1 - اینجانب با پیشنهاد مطروحه در تلگرام مرجع (الف) مبنی بر تهیه طرحی در مورد نحوه همکاریمان در صورت توافق و تطابق تصمیم پاکستانیها با خواسته های ما (یعنی در صورتیکه فرانسویها تصمیم بگیرند قرارداد مربوط به کارخانه را لغو نمایند) موافق بوده، و با تلگرام مرجع (ب) نیز در ارتباط با وارد کردن فرانسویها در این طرح قبل از اتخاذ تصمیم در مورد لغو با پاکستان دو چیز است:

الف: ما می خواهیم در دراز مدت مطمئن شویم که پاکستانیها چه با همکاری فرانسویها و چه به تنهایی (در صورت ادعای فرانسویها) و یا با همکاری منابع دیگر کار احداث کارخانه را از سر نخواهند گرفت. ما تنها بر آن نیستیم که بر سر راه تولید تسلیحات هسته ای توسط پاکستان موانعی ایجاد کنیم؛ ما می خواهیم اصولاً حق این کار را از آنها بگیریم.

ب: در کوتاه مدت نیز می خواهیم مانع از آن شویم که دولت پاکستان علنا اعلام نماید که می خواهد به تنهایی کار احداث مجتمع را به پایان برساند، چون در غیر این صورت روابط آمریکا و پاکستان پیچیده تر شده و دولت پاکستان نخواهد توانست به آسانی حرف خود را پس بگیرد.

3 - گفتگوهای فرانسه و آمریکا با پاکستانیها باید به تنهایی و به طور جداگانه صورت پذیرد. این عمل نه تنها بحث در مورد محتوای روش ما را ممکن خواهد ساخت، بلکه سبب خواهد شد که به موقع از اخطار دولت پاکستان به فرانسویها مطلع شده و سریعا در صدد ممانعت از عکس العمل نابجا و پر دردسر پاکستان برآییم.

ص: 368

4 - ما از ارائ-ه وعده و وعید حتی به طور ضمنی نیز باید خودداری کرده، طبق توان خود قول بدهیم.

علاوه بر این نباید به کمکهای آمریکا بیش از آنچه در ذهن پاکستان شکل گرفته ارزش و بها بدهیم.

5 - لازم است قبل از آنکه من بتوانم با ژنرال ضیاء صحبت کنم فرانسویها ابتدا به ژنرال ضیاء در مورد لغو قرارداد اطلاع خواهند داد و به وی پیشنهاد همکاری در زمینه احداث یک راکتور نیروی دیگری را ارائه خواهند کرد. نکات مورد نظر اینجانب می تواند مسائل زیر را در برگیرد:

الف: ما متوجه هستیم که دیگر نباید نگران کاربرد مقررات اصلاحیه گلن باشیم.

ب: ما امیدواریم که روابط صمیمانه تری از سر گرفته شود. ما به سهم خود آماده ایم تا:

- - 40 تا 45 میلیون دلار باقیمانده از برنامه کمکهای سالانه گذشته را ارائه کرده، و مقادیر دیگری را نیز از سال مالی جاری تأمین نماییم.

- - طرح بهره برداری از برنامه حدودا 100 میلیون دلاری آتی خود را سریعا آغاز نمائیم.

- - قراردادهای دیگر 40-PL را نیز مورد بررسی قرار دهیم.

- - با پاکستان گفتگو کرده و تقاضاهای این کشور را در مورد نیاز مشروع دفاعی در رابطه با ناوها و هواپیماهای مدرن مورد بررسی قرار دهیم.

- - برنامه IMET را از قبیل گسترش معتدل برنامه ای مشابه حداقل هزینه تورم ادامه دهیم.

- - با دولت پاکستان در مورد تضمینهای امنیتی دولتهای موافق عدم تکثیر تسلیحات هسته ای گفتگو نماییم.

- - گفتگوهای خود با دولت پاکستان را به زمینه هایی بکشانیم که دولت پاکستان از طریق آنها میل دارد روابطمان از صمیمیت بیشتر برخوردار گردد.

ج: توانایی ما در بررسی تمام این مسائل و انجام اقدامات مثبت جهت بهبود همکاری دوجانبه و روابط فی مابین، البته به تمایل پاکستان در پذیرش تصمیم فرانسه و عدم گسترش تا تکمیل مجتمع هسته ای در پاکستان بستگی دارد.

6- نکته دیگر این است که راه حلی طرح شود تا به پاکستانیها نشان داده شود که ما آماده ایم به کشور در زمینه رفع نیازهای انرژی هسته ای کمک نماییم تا همکاری آنها با آمریکا در رابطه با عدم تکثیر هسته ای، آنها را از منابع تکنولوژی هسته ای با مقاصد صلح آمیز محروم ننماید.

7- در گفتگو با فرانسویها، ما باید تا آنجا که ممکن باشد منافع بازرگانی فرانسوی در اینجا را نیز در نظر بگیریم. ما ممکن است نتوانیم در رابطه با قراردادهای کامیون ساویم و اتوبوس هوایی الف - 300 که بنا به گفته پاکستانیها با لغو قرارداد مجتمع قربانی خواهند شد فرانسویها را یاری دهیم. مثلاً هر چند مدعی باشیم که ما از فرصتهای موجود در رابطه با محصولات آمریکایی و به خصوص هواپیماهای آمریکایی بهره برداری نخواهیم کرد، فرانسویها آن را به آسانی نخواهند پذیرفت.

مهمترین راه برای متقاعد ساختن فرانسه به لغو قرارداد این است که آمریکا گسترش برنامه فروش رآکتور به پاکستان را مورد حمایت قرار دهد. ما می توانیم فرانسه را در تأمین هزینه های مالی چه از طریق منابع دولت آمریکا و چه منابع اوپک چون ایران و عربستان سعودی یاری دهیم.

8- یادآور می شوم که بعضی از تلگرامهای مربوط به تهران ارجاع شده ولی بعضی دیگر ارسال نشده است. پیشنهاد من این است که تلگرام های اخیر به بیل سولیوان داده شود تا او نیز در مورد نقش شاه از

ص: 369

نتایج حاصله از افشای سناریوی بالا بتواند نظریات خود را ارسال دارد.هومل

پاکستان، ایران و مجتمع هسته ای

سند شماره (7) تاریخ: 27 اردیبهشت 1357 - 17 می 78سری از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - ی.

موضوع: پاکستان، ایران و مجتمع هسته ای 1- ما در مورد مسائل مطروحه در پاراگراف سوم تلگرام الف نظریات و نتایج متفاوتی داریم. پاکستان به هیچ وجه به لغو قرارداد مجتمع هسته ای از طرف فرانسه تن نخواهد داد. در حقیقت دولت پاکستان در مورد پیمان شکنی فرانسویها و غیرمنصفانه بودن فشارهای وارده از طرف آمریکا به فرانسه و پاکستان جنجال بسیاری به پا خواهد کرد. سرنوشت بوتو هر چه باشد، دولت کنونی می خواهد به پاکستانیها بفهماند که به هیچ وجه مایل نیست این قرارداد لغو گردد.

2- همان طور که گفته ایم برنامه کمک اقتصادی و احتمالاً نظامی پیشنهاد آمریکا می تواند دو هدف تاکتیکی را دنبال کرده باشد: (الف) کاهش خشونت عکس العمل پاکستان تا حد ممکن، و (ب) حصول اطمینان از این مسئله که دولت پاکستان سریعا اعلام نخواهد کرد که آماده است به تنهایی کار احداث کارخانه را ادامه دهد؛ چون اعلام این مطلب موانع بسیاری را بر سر راه تواناییمان در ادامه کمک قرار خواهد داد. برنامه کمکها طوری طرح ریزی نخواهد شد که دولت پاکستان را به «توافق» به لغو قرارداد که به نظر ما غیرممکن است وادار سازد.هومل

تضمین وام بانکی تجاری به پاکستان توسط ایران

سند شماره (8) تاریخ: 17 تیر 1357 - 8 ژوئیه 78خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی سیبه: سفارت آمریکا در تهران، فوری موضوع: تضمین وام بانکی تجاری به پاکستان توسط ایران نسخه ذیل از مطالبی که در رابطه با تضمین وام بانکی تجاری به پاکستان توسط ایران برای معاون وزیر نیوسام تهیه شده جهت اطلاع در اختیار شما گذارده می شود.

زمینه قبلی:

در دو سال گذشته بین پاکستان و سندیکای بانکهای خصوصی به (ریاست سیتی بانک) مباحثات بسیاری پیرامون امکان اعطای 300 میلیون دلار وام بانکی تجاری صورت گرفت. موعد پرداخت این وام 6 تا 7 سال دیگر خواهد بود و ایران آن را تضمین خواهد کرد. به خاطر ناامنیهای سیاسی و اقتصادی پاکستان و مشکلات مربوط به حل جنبه های فنی این وام، بانکهای خصوصی در پرداخت وام تأخیر روا داشته اند. در نتیجه پاکستان شروع به گردآوری قروض کوتاه مدت (یکساله و یا کمتر) کرد تا هزینه یا سرمایه مورد نیاز خود را به این طریق گردآوری نماید.

ظاهرا در ماههای اخیر دولت پاکستان با دولت ایران در مورد 300 میلیون دلار وام مورد نیاز وارد مذاکره شده است؛ لیکن دولت ایران نیز با خونسردی از اتخاذ تصمیم تا حل شدن مسئله بوتو امتناع می ورزد. معذالک، مشکلات مربوط به موازنه بازپرداختهای پاکستان کاهش یافته است، که دلیل اصلی

ص: 370

آن ارسال پول توسط کارگران از خارج می باشد. (ارسال پول از خارج کارگران از 600 میلیون دلار در سال مالی 1977 به 2/1 میلیارد دلار در سال مالی 1978 رسید.) مذاکرات بین صندوق بین المللی پول و دولت پاکستان نشانگر نیاز موجود جهت کاهش قروض جدید است. دولت پاکستان در نظر دارد قروضی را که موعد بازپرداخت آنها کمتر از 5 سال است ممنوع اعلام کرده (وامهای مربوط به وارد کردن مواد غذایی از این قاعده معاف می باشند) و وامهایی را که مدت بازپرداخت آنها نیز کمتر از 15 سال است محدود خواهد نمود. طبق اظهارات ستادصندوق بین المللی پول، طبق ملاحظات کنونی وام بانکی تجاری 300 میلیون دلاری نیز ممنوع خواهد بود. پاکستان از نتایج نشست ماه ژوئن کنسرسیوم کمکی بانک توسعه و بازسازی بین المللی بسیار ناراحت بود، چون کنسرسیوم اعلام کرده بود که وضع بازپرداختیهای پاکستان سبب شده است که این بانک نتواند بهترین وام را در اختیار این کشور قرار دهد.

دولت پاکستان نیز معتقد است که در حال حاضر قادر است آنقدر ارز خارجی به دست آورد که بتواند هزینه واردات سنگین غیرمنتظره، از قبیل حدود دو میلیون تن گندم، در 12 ماه آتی را بپردازد.

(کنسرسیوم اعتباردهندگان، بی ثباتی وضع بازپرداختی پاکستان را به رسمیت شناخته و قول داد که نیاز این کشور را به وام در نظر داشته باشد.) دولت پاکستان به صندوق بین المللی پول یادآور شده است که در نظر دارد در قوانین و مقررات مربوطه جرح و تعدیلهایی را به وجود آورد تا در صورت توافق کنسرسیوم با شرایط آنان نیز مطابقت داشته باشد. شاید دولت پاکستان به این نتیجه رسیده است که باید موضوع وام 300 میلیون دلاری را بار دیگر مطرح سازد. معذالک بانکهای خصوصی، تا زمانی که مقاصد ایرانیان روشن نشود، به این مسئله توجه بیشتری نخواهند کرد.

وضع و دورنمای اقتصادی پاکستان افزایش قروض تجاری عمده را توجیه نمی کند. اقتصاد آن تا سرحد امکان باید متکی به کمکهای امتیازی باشد. تنها سود عاید از این وام تجاری می تواند بازپرداخت قروض عمده کوتاه مدت یا جایگزین ساختن وامهای دشوارتر (چون وام CCC) باشد. به هر حال، بهبود وضع بازپرداختی موقتی پاکستان و تلاش صندوق بین المللی پول در محدود کردن وابستگی این کشور به وامهای تجاری نشان می دهد که دولت آمریکا نباید ایران را به شرکت در مسئله این وام در زمان حاضر ترغیب نماید.

تذکر: اولین قسط (85 میلیون دلاری) از وام 580 میلیون دلاری سال 1974 ایران به پاکستان توسط ایران به تعویق افتاد (لیکن لغو نگردید). انتظار می رفت که قسط دوم (85 میلیون دلاری) که می باید در 30 ژوئن 1978 پرداخت شود نیز به تعویق افتد. ایرانیان امیدوار بودند که بانک توسعه و بازسازی بین المللی در اجلاس ماه ژوئن با پرداخت این وام در صورت عدم ارائه وام از طرف کنسرسیوم، موافقت نمایند.

(قرض پاکستان به کنسرسیوم با شرایط امتیازی بیشتری در مقایسه با شرایط وام ایران به پاکستان تمدید شده است.) تا 30 ژوئن 1977، میزان قروض پاکستان به کنسرسیوم دارای یک عنصر اعطایی 61 درصد بود که طی آن به میزان 64 درصد به آمریکا مقروض می شد. در حالی که عنصر اعطایی و مهم ایران تنها 32 درصد بود.

بعضی از گزارشات حاکی است که قسط مذکور 58 میلیون دلار بوده نه 85 میلیون دلار.

ونس

اداره اطلاعات عالی مجتمع هسته ای پاکستان

ص: 371

سند شماره (9) از: سفارت آمریکا در پاریسسری به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی سی.برای اداره اطلاعات و پژوهشها پودلر، ساندرز، جری اسمیتتاریخ: 27 تیر 1357 - 18 ژوئیه 78 موضوع: اداره اطلاعات عالی مجتمع هسته ای پاکستان ای کسانی که کم ایمانید، بدم نمی آید که (در مرخصیهای تابستانی) به من بگویید که چه چیز عجیبی سبب شد که فکر کنید فرانسویها این کار را انجام نخواهند داد. می دانم که هیچ یک از شما فکر نمی کنید که آقای دوپان یک فرد ایده آلیست نگران بشریت است، لیکن آیا اطلاعات ما نیز بر این گونه ذهنیات استوار است؟هارتمان

سفر اسحاق خان و آقا شاهی به مسکو

سند شماره (10) تاریخ: 13 مرداد 1357 - 4 اوت 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: سفر اسحاق خان و آقا شاهی به مسکو خلاصه: مقام سفارت پاکستان اظهار می دارد که اسحاق خان و آقاشاهی در سفر خود به مسکو موفق شدند جهت کارخانه ذوب آهن کراچی از طرف شوروی کمکهای بیشتری تأمین نمایند. وی این مورد را موضع مثبت دیگر شوروی در قبال پاکستان عنوان کرده است. شاید علت آن نیز تمایل شوروی به برطرف ساختن نگرانیهای پاکستان در مورد مقاصد روسیه در افغانستان باشد و یا شاید نشانگر نگرانیهای پاکستان در مورد مقاصد روسیه در افغانستان باشد و یا شاید نشانگر نگرانی شوروی از راستگرا شدن بسیاری از کشورهای آسیایی چون، پاکستان، هند، بنگلادش و سریلانکا، بوده باشد. (پایان خلاصه) 1 - کمال، دبیر سفارت پاکستان در مورد سفر وزیر دارایی، برنامه ریزی و هماهنگی ایالتی، اسحاق خان (که در تاریخ 1 مرداد ماه وارد مسکو شد) و وزیر کشور در امور خارجی یعنی آقاشاهی (که در تاریخ 4 مردادماه وارد مسکو شده بود) با مقام سفارت گفتگو کرد. هر دوی آنها در تاریخ 8 مردادماه مسکو را به قصد پاکستان ترک نمودند.

2 - کمال اظهار داشت که مذاکرات خان بر نیاز پاکستان برای کمک مالی بیشتر شوروی در زمینه کارخانه ذوب آهن کراچی متمرکز بود. کمال گفت وضع بسیار تأسف بار اقتصادی پاکستان، وزارت دارایی را به این نتیجه رساند که پاکستان قادر نیست هزینه های محلی لازم برای پروژه را تأمین نماید. در این مذاکرات روسها توافق کردند که 220 میلیون دلار کمک اضافی تأمین نمایند که چهل درصد آن به صورت وام بدون بهره، 40 درصد آن به صورت وام تجاری با پنج درصد نرخ بهره (کمال گفت روسها معمولاً برای وامهای خود شش درصد نرخ بهره دریافت می دارند) خواهد بود که باید در عرض شش سال بازپرداخت گردد و بیست درصد باقیمانده از اعتبارات استفاده نشده ارائه شده توسط شوروی به پاکستان مورد استفاده قرار خواهد گرفت. وی گفت مهم این است که شوروی تعهد کرده است که تولید مازاد بر احتیاج پاکستان توسط کارخانه ذوب آهن را به صورت بازپرداخت وامهای پرداختی خریداری نمایند.

3 - کمال گفت آقاشاهی با باکولف ملک معاون وزیر خارجه شوروی به مدت شش ساعت گفتگو کرد.

ص: 372

شاهی بخش اعظم گفتگوها را انجام داد و نظر پاکستان را در مورد مسائل منطقه ای و بین المللی ارائه کرد.

ملک در تمام مدت گوش می داد ولی در مورد مواضع یا مقاصد شوروی سخنی به میان نمی آورد.

4 - کمال گفت شوروی توافق کرده است که:

(الف) شرایط تعیین شده در اولین سفر وزیران پاکستان به مسکو از زمان سقوط بوتو، را بپذیرد، و (ب) کمک بیشتری در اختیار کارخانه ذوب آهن کراچی قرار دهد که نشانگر «موضع» مثبت شوروی در قبال پاکستان می باشد. وی گفت «مواضع» دیگر شوروی نیز مشابه قرارداد پیشین شوروی و پاکستان در ماه مارس (تلگرام مرجع) است و نشان می دهد که شوروی میل دارد یک نیروگاه نیز در پاکستان احداث نماید (که گویا نیروگاه حرارتی گونرو می باشد).

5 - در پاسخ به یک سؤال، کمال خاطرنشان ساخت که مواضع شوروی می تواند بر نگرانیهای کلی شوروی در زمینه گرایش راستگرایانه تعدادی از کشورهای آسیای جنوبی چون هند، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا استوار بوده باشد. این نگرانیها نیز ممکن است ناشی از تشدید فعالیت گروههای محافظه کار اسلامی چون گروه برادری و اخوت اسلامی باشد. کمال گفت شورویها ارائه کمک بیشتر در زمینه کارخانه ذوب آهن را عاملی در جهت خنثی سازی نگرانیهای پاکستان در رابطه با مقاصد شوروی در آسیای جنوبی به دنبال کودتای افغانستان به حساب می آورند.تون

آشکار شدن مسئله مجتمع هسته ای فرانسه - پاکستان

سند شماره (11) تاریخ: 2 شهریور 1357 - 24 اوت 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در پاریس به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: آشکار شدن مسئله مجتمع هسته ای فرانسه - پاکستان 1 - از نقطه نظر فرانسه و آمریکا، اولین روز گزارش مطبوعات فرانسوی در مورد مکاتبه بین سیا و ژیسکارد مثبت بوده است. روزنامه های لوموند و لوفیگارو با تأکید بر ارزش تصمیم فرانسه در رابطه با عدم تکثیر هسته ای اعلام داشته اند که به همین دلیل است که این کشور میل دارد در مورد قرارداد مذاکره نماید. عنوان صفحه اول لوفیگارو در تاریخ 2 شهریور ماه مدعی بود که ژیسکارد در جهت عدم تکثیر هسته ای گامی دیگر برمی دارد. در صفحه اول لوموند آمده است که بیانات ضیاء نشانگر پایان یک تاریخ طولانی است؛ لوموند محکومیت آن را پیروزی شعور حسنه نامید. هر دو روزنامه یادآور شده بودند که پاکستان تنها به منظور تهیه پلوتونیوم خالص جهت بهره برداری نظامی خواستار ایجاد و تأسیس این مجتمع بوده است.

2 - کاخ الیزه در غروب روز یکم شهریور ماه اعلام داشت که:

- - هدف نامه ژیسکارد به ضیاء این بوده است که پاکستان چگونگی تطابق مفاد عدم تکثیر هسته ای را با اجرای قرارداد 1976 مورد بررسی قرار دهد.

- - فرانسویها میل دارند جهت تجدید نظر در قرارداد مذاکرات خود را آغاز نمایند.

- - فرانسه پیشنهاد کرده است که یک مجتمع مشترک عاری از عدم تکثیر هسته ای در پیش گرفته شود و معتقد است که این مسئله می تواند شرایط عدم تکثیر هسته ای را با حق همه کشورها در استفاده از تکنولوژی هسته ای با مقاصد صلح آمیز تطابق دهد.

ص: 373

3 - در رابطه با آمریکا، مطبوعات فرانسه اصولاً از فشار وارده از طرف آمریکا به فرانسه سخنی به میان نیاوردند. فیگارو یادآور شد که سیاست عدم تکثیر هسته ای فرانسه در سال 1976 و قبل از ریاست جمهوری کارتر اعلام شده بود. لوموند به نگرانی آمریکا در مورد این قرارداد و فشار آمریکا به پاکستان (نه فرانسه) اشاره ای داشت. لوموند یادآور شد که آمریکا و فرانسه در مورد عدم تکثیر قطعا به توافق دست خواهند یافت. همچنین یادآور شد که پایان مسئله پاکستان - فرانسه بار دیگر بین واشنگتن و بن در مورد قرارداد احداث مجتمع هسته ای در برزیل 4 - طبق پیش بینی ما، گلیستها نیز صدماتی به دولت فرانسه وارد خواهند کرد. لیکن ژیسکارد خواهد توانست آنها را به سهولت ترمیم نماید. این واقعیت که این مسئله در تعطیلات ماه اوت فاش شده به قوت خود باقی است. بد نیست بدانیم که فیگارو که گرایشهای گلیستی دارد به تصمیم فرانسه با نظر موافق می نگرد. ولی معلوم نیست که دولت پاکستان این اشارات دولت فرانسه را که در مطبوعات منعکس شده و گویای آن است که پاکستان می خواسته از این کارخانه به منظور تولید سلاحهای اتمی بهره برداری نماید.

هارتمان

عکس العمل مطبوعات و دولت پاکستان نسبت به لغو قرارداد احداث هسته ای..

سند شماره (12) تاریخ: 8 شهریور 1358 - 30 اوت 78 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: عکس العمل مطبوعات و دولت پاکستان نسبت به لغو قرارداد احداث هسته ای به طور شگفت آوری ملایم بوده است.

1 - خلاصه: تا به حال عکس العمل نسبت به تصمیم فرانسه مبنی بر لغو قرارداد نیروگاه هسته ای خود با پاکستان و نسبت به فشارهای وارده از طرف آمریکا که در رابطه با اقدام فرانسه مؤثر بوده، به طرز شگفت آوری ملایم بوده است. عکس العمل رسمی نسبت به لغو این قرارداد (که هرگز به رسمیت شناخته نشده است) محدود به بیانات ژنرال ضیاء در یک کنفرانس مطبوعاتی در 23 اوت (مرجع ب) و بخشهایی از سخنرانی طویل مشاور وزارت امور خارجه آقاشاهی در مورد عدم تکثیر هسته ای در 29 اوت بوده است.

سفارت دریافته است که مقامات دولت پاکستان در حال تهیه بیانیه ای در روشن کردن موضع رسمی خود می باشند، ولی الزاما نباید چنین فکر کرد که آنها موضع تهاجمی تری را اتخاذ خواهند نمود.

تفاسیر و تعابیر بخش خصوصی توسط مقالات و نقدهای سردبیری نشان داده شده که در آنها مداخله آمریکا و فرانسه در ایجاد بی توجهی نسبت به این مسئله محکوم شمرده شده است. مطبوعات الهام گرفته از طرف مقامات رسمی (اگر تحت کنترل آنها نباشد) جنبه های تأسف آمیز تنها ماندن و جدا شدن پاکستان از دوست بزرگ پیشین خود (آمریکا) را مورد تأکید قرار داده و از نقش ما در این مسئله و محکومیت آن حرفی به میان نیاورده است. لیکن همه مطبوعات موجود اعلام کرده اند که ملت پاکستان همیشه مورد بدرفتاری و بیمهری از سوی قدرتهای بزرگ واقع شده که این بار نیز به صورت ممانعت از گسترش نیروی هسته ای آن جلوه گر شده است. ولی تا به حال از سوی مقامات رسمی بیانیه ای مبنی بر تدارک دیدن ظرفیت هسته ای منتشر نشده است. (پایان خلاصه)

ص: 374

2 - سفارت دقیقا مراقب عکس العمل مطبوعات پاکستانی و نیز محافل رسمی نسبت به تصمیم فرانسه مبنی بر لغو قرارداد مجتمع هسته ای پاکستان بوده است. تا به حال عکس العمل تمام بخشهای عمومی و خصوصی به طرز شگفت آوری معتدل و ملایم بوده است. عکس العمل رسمی دولت پاکستان محدود به کنفرانس مطبوعاتی ژنرال ضیاء در 23 اوت (گزارش مرجع ب) و سخنرانی 29 اوت مشاور وزارت امور خارجه آقاشاهی در مجمع فدرالیستهای پاکستان بوده است. در هیچ یک از این بیانات مطلبی نیست که نشان دهد پاکستان تصمیم گرفته است به «تنهایی» پروژه مجتمع را به پایان برساند و یا تکنولوژی لازم را از منابع خارجی دیگر تأمین نماید.

3 - بیانیه رئیس جمهور: ژنرال ضیاء در پاسخ به سؤال مطروحه در کنفرانس مطبوعاتی 23 اوت در رابطه با احتمالاً کمک در زمینه این مجتمع گفت که پاکستان با هیچ یک از منابع خارجی دیگر در مورد احتمال تحصیل تکنولوژی لازم مذاکره نکرده است. در پاسخ به یک سؤال مستقیم دیگر مبنی بر اینکه آیا پاکستان در نظر ندارد این مجتمع را تکمیل نماید، ژنرال ضیاء مطلب را در یک جواب طولانی به این شرح روشن ساخت: پاکستان تصمیم گرفته است که در زمینه تکنولوژی هسته ای پیشرفت نماید. پاکستان به جامعه بین المللی اعلام کرده است که با تکثیر هسته ای و سوء استفاده از انرژی هسته ای مخالف است.

- - با وجود اینکه تا به حال نتوانسته ایم نسخه کامل بیانات 23 اوت رئیس جمهور را به دست آوریم (و گمان می کنیم که دولت پاکستان توزیع این گونه نسخ را ممنوع کرده باشد) ولی ترجمه نسبی ما از گزارشات رسیده نشان می دهد که ضیاء در سه مورد نظر دارد لیکن در مورد تکنولوژی لازم برای مجتمع سخنی به میان نیاورده است.

- - در کنفرانس مطبوعاتی 23 اوت نقش آمریکا در وارد کردن فشار بر فرانسه نیز محکوم اعلام نشده است.

4 - سخنرانی آقاشاهی: تنها بیانیه رسمی منتشره دیگر، سخنرانی مشاور وزارت خارجه آقاشاهی در 29 اوت بوده است. آقا شاهی در کراچی و در مجتمع فدرالیستهای جهان، از یک سیاست وسیع در جهت عدم تکثیر هسته ای و انتقال سلاح و منطقه عاری از سلاحهای هسته ای صحبت کرد. او با عصبانیت از عهدشکنی بعضی از کشورهای دارای ظرفیت هسته ای و همپیمانانشان (؟) که مانع از انتقال تکنولوژی هسته ای به منظور استفاده در راههای در جهان سوم... سخن گفت. آقاشاهی به حضار خود اطمینان داد که پاکستان اصول عدم تکثیر هسته ای را رعایت کرده و به امنیت بین المللی به طور کامل سرسپرده است. پس از آن وی به نقاط کور قدرتهای بزرگ در عدم کاربرد صحیح سیاست عدم تکثیر اشاره کرد که نیروی هسته ای را به طور یکسان در اختیار تمام کشورها قرار نمی دهند (و در این زمینه از آفریقای جنوبی و اسرائیل نام برد).

- - آقاشاهی بخش اعظم سخنرانی خود را به بحث پیرامون تمام جنبه های عدم تکثیر هسته ای اختصاص دارد که عبارتند از: اقیانوس هند به عنوان یک منطقه عاری از سلاحهای هسته ای، حمایت از پیشنهاد سازمان ملل به منظور بهره برداری صلح آمیز از انرژی هسته ای در سطح بین المللی، و تلاش برای محدود ساختن تسلیحات قراردادی. مشاور از آمار و ارقام عظیمی در این زمینه استفاده کرد (مثلاً گفت که مقدار پول مصرف شده توسط سازمان بهداشت جهانی برای ریشه کن کردن مالاریا بوده است) تا نشان دهد که با مسابقه تسلیحاتی موجود در جهان مخالف است و قول داد که پاکستان سعی خواهد کرد منابع

ص: 375

محدود خود را در زمینه های سازنده تری به کار برد.

5- بیانیه رسمی آتی: سفارت از طریق منابع موثق دریافته است که دولت پاکستان در حال آماده کردن بیانیه ای رسمی در رابطه با مسئله مجتمع است. ما دریافته ایم که مشاور آقاشاهی، وزیر خارجه شهنواز و نیاز نایک دبیر دیگر از تهیه پیش نویس امتناع ورزیده اند. تهیه پیش نویس بیانیه در این مرحله به عهده منیر اکرم رئیس امور سازمان ملل در وزارت خارجه گذاشته خواهد شد. هنوز معلوم نیست که این بیانیه در چه زمانی انتشار خواهد یافت.

6- عکس العملهای نیمه رسمی: عکس العمل مطبوعات نسبت به لغو قرارداد مجتمع می تواند به دو طبقه تقسیم گردد. مهمترین طبقات نظریه نیمه رسمی مطبوعات ملی تحت کنترل دولت پاکستان است.

موضعتر است مطبوعاتی ملی به رهبری «تایمز پاکستان» تا به حال معتدل بوده و از بر پا کردن جنجال ورزیده اند. «تایمز پاکستان» در سر مقاله خود هر گونه شک و شبهه را در مورد ماهیت واقعی نامه ژیسکارد به ضیاء با بیان این مطلب که «گذشته از تعارفات و ابهامات دیپلماتیک این (نامه) بدین معنی است که پاریس می خواهد به تعهدات پیشین خود عمل نماید.» همین سرمقاله از «دستپاچه شدن فرانسه در برابرفشارهای وارده از طرف آمریکا» اظهار تأسف می کند.

- - تایمز و دیگر روزنامه های تراست به طرز غریبی از ایراد سخنان انتقادآمیز در رابطه با فرانسه و آمریکا خودداری کرده و از اقدامات تلافی جویانه دولت پاکستان نیز سخنی به میان نیاورده اند.

7- عکس العمل مطبوعات مستقل: مطبوعات مستقل موجود در پاکستان نشانگر بعد وسیعی از منافع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند. لیکن در محکوم نمودن لغو قرارداد از سوی فرانسه جنجال زیادی به راه نینداخته اند. تلخی و اشتیاق هر یک به انتقاد کردن در این زمینه متفاوت و در نوسان است. بسیاری از نشریات متوسط طوری وانمود کرده اند که معنی آن این است که ما می دانستیم که این اتفاق رخ خواهد داد.

- - نشریات مسلمانان سنت گراور است افراطی جنبه ضد اسلامی و حمایت از اسرائیل لغو قرارداد را مطرح کرده اند. ولی این انتقاد نیز چندان شدید نبوده است.

- - مهاجم ترین منتقدین این تصمیم - همکاری آمریکا فرانسه - نشریات جناح چپ بودند که بسیاری از آنها حامیان سرسخت رئیس جمهور اسبق بوتو می باشند. کمیته اجرایی حزب خلق بوتو در 27 اوت تصمیم گرفت از ژنرال ضیاء بخواهد که جزئیات قرارداد مربوط به مجتمع هسته ای را منتشر سازد. طبق این تصمیم خواسته شد که اسناد مربوط به گفتگوهای بوتو و نحوه برخورد ژنرال ضیاء با وزرای خارجه و سفیران آمریکا در ارتباط با این مجتمع منتشر گردد. این تصمیم توجه چندان زیادی را از طرف مطبوعات حامی حزب خلق بوتو برنینگیخته است.

8- تذکر: هیچ گاه انتظار نداشتیم که در خارج از سفارت شاهد اجتماع تظاهر کنندگان در پاسخ به همکاری آمریکا و فرانسه در لغو این قرارداد باشیم ؛ لیکن فکر نمی کردیم که احساس اضداد نیز اینگونه تحریک گردد. عناصر مختلف بخش خصوصی عکس العملهای کش و قوس دار نشان داده و دولت پاکستان نیز در بیانات رسمی خود اشاراتی به این مطلب کرده است. آمریکا و فرانسه (و نیز ژنرال ضیاء) مورد انتقادهای شدید به خاطر برقراری حکومت نظامی قرار گرفته اند لیکن هیچ یک از ما در این زمینه متنبه نشده است. اعتدال کلی عکس العمل نشانگر ماهیت ضدجوی اعلامیه و این واقعیت است که مقداری از این خشونت در رابطه با تعلیق کمکهای آمریکا نشان داده شده است. ضیاء این خبر را زمانی اعلام نمود

ص: 376

که کابینه جدید خود را اعلام می کرد و این به نفع ما بود.

گفتگوهای خصوصی ما با دولت پاکستان نشان می دهد که این دولت برای ارائه پاسخ به فرانسه با آرامی و با احتیاط هر چه بیشتر حرکت می کند. با گذشت حرارت وحدت اولیه عکس العمل، دولت پاکستان می تواند پاسخ دقیق و سنجیده ای به دولت فرانسه بدهد. رهبریت دولت پاکستان از تأثیر گفته های خود بر محافل بین المللی آگاه بوده و احتمالاً با در نظر گرفتن نتایج احتمالی پاسخ خود را عرضه خواهد داشت.

این خبر که موضع رسمی دولت به وسیله یک مقام رسمی متوسط رتبه که از نظر ما یک دیپلمات ذیصلاح است تهیه می شود نیز ارائه احتمالی پاسخی معتدل را محتمل تر می سازد. به نظر ما احتمال ندارد که ژنرال ضیاء پیمان شکنی فرانسه و مداخله آمریکا را مورد عتاب و سرزنش قرار دهد. از طرف دیگر، انتظار نداریم که در این بیانیه اعلام شود که پاکستان در پیشبرد اهداف هسته ای خود از مجتمع چشم خواهد پوشید. مسئله مجتمع و نقش دولت آمریکا در آن، تا مدتها نقش یک فوتبال سیاسی را خواهد داشت و روابط پاکستانیها با آمریکا را نیز مشخص خواهد کرد. لیکن وضع می توانست بدتر از اینها نیز باشد.هومل

بازدید ریاست بخش اتمی پاکستان از ایتالیا

سند شماره (13) تاریخ: 28 شهریور 1357 - 19 سپتامبر 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: بازدید ریاست بخش اتمی پاکستان از ایتالیا 1- در گفتگو با همکار خود در سفارت ایتالیا، مقام سیاسی سفارت مطلع شد که منیرخان، سرپرست کمیسیون انرژی اتمی پاکستان برای تاریخ 13 سپتامبر از این سفارت روادید سفر به ایتالیا دریافت داشته است. منیر به ایتالیاییها گفت که در این سفر سعی دارد در زمینه همکاری انرژی هسته ای «خریدهایی» انجام دهد.

2- منیر نگفته است که در ایتالیا با چه کسی ملاقات خواهد کرد. لیکن سفارت فکر می کند که وی با سازمانهای انرژی و احتمالاً شرکتهای خصوصی نشستهایی خواهد داشت. ولی این مسئله تنها در سطح حدسیات باقی مانده است.

3- منیرخان در اصل یک رویداد محدودالمدت دریافت کرده بود؛ لیکن وی پاسپورت خود را به سفارت ایتالیا ارجاع داده و طی یادداشتی خاطر نشان ساخته بود که میل دارد رویداد چهارساله دریافت دارد چون به خاطر اهداف و مقاصد رسمی مجبور است مرتبا به ایتالیا سفر کند. ویزای دراز مدت نیز صادر گردید.

4- در مورد سفر منیر مطلبی اعلام نشده است.کنستابل

از سرگرفته شدن کمکهای آمریکا به پاکستان

ص: 377

سند شماره (14) تاریخ: 14 مهر 1357 - 6 اکتبر 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: از سرگرفته شدن کمکهای آمریکا به پاکستان 1- ما مشاور عدم تکثیر هسته ای وزارت امور خارجه، یعنی ژاکومت را در 14 مهر در مورد محتوای تلگرام مرجع الف توجیه نمودیم.

ژاکومت از ظرافت نحوه اداره مشاورتهای کنگره قدردانی کرد و گفت لازم نبوده است که از ابراز اطمینانهای فرانسه صحبتی به میان آورده شود. علاوه بر این وی گفت که آمریکا در آغاز برنامه کمکی به سرعت عمل کرده است و همین امر سبب خواهد شد که پاکستان خیال احداث مجتمع را از سر بیرون کند.

2- ژاکومت با اشاره به مقاصد پاکستان گفت که پاکستانیها در تلاش برای به دست آوردن تجهیزات مربوط به مجتمع از چند منبع اروپای غربی و ژاپن با استقبال گرمی روبرو نشده بودند. وی به طور محرمانه به ما گفت که تکنیسین های فرانسوی موجود در پاکستان به دولت فرانسه اعلام کرده اند که بدون تجهیزات مورد لزومی که فرانسه از ارسال آنها امتناع ورزیده است پاکستانیها نخواهند توانست این مجتمع هسته ای را به پایان برسانند.

3- ژاکومت گفت که ضیاء هنوز هم به برنامه ژیسکارد پاسخی نداده است. طبق نتیجه گیری فرانسویها، آقاشاهی در آینده نزدیک به فرانسه خواهد آمد و پاسخ ضیاء را نیز به همراه خواهد آورد.

4- ما در مورد گزارشات مطبوعاتی بیانیه بوتو قبل از سقوط خود که گفته بود پاکستان با خرید این مجتمع از فرانسه ظرفیت نیروی اتمی خاصی را کسب خواهد کرد صحبت کردیم (تلگرام مرجع ب).

ژاکومت که این مطلب را خوانده بود، گفت که این امر می تواند به عنوان دلیلی دیگر برای تلاش پاکستان در جهت ساختن سلاحهای اتمی، کار دولت را در آرامتر ساختن اوضاع ناشی از لغو قرارداد در داخل فرانسه سهولت بیشتری ببخشد.هارتمان

نقطه نظرات سفیر پاکستان در فرانسه در مورد مجتمع هسته ای

سند شماره (15) تاریخ: 29 مهر 1357 - 21 اکتبر 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

موضوع: نقطه نظرات سفیر پاکستان در فرانسه درمورد مجتمع هسته ای 1- اقبال احمد آخوند سفیر پاکستان (لطفا منبع حفاظت شود) روز قبل به من گفت که پاکستان در نظر دارد مجتمع هسته ای را به تنهایی تکمیل کند. وی گفت اگر دولت فرانسه کمک نکند احداث آن بیشتر طول خواهد کشید، لیکن دولت پاکستان مصمم است که این کار را انجام دهد. وی گفت تکمیل احداث این مجتمع توسط پاکستان مغایر با قانون آمریکا (یعنی اینکه اصلاحیه گلن تنها در مورد انتقال تجهیزات، مصالح یا تکنولوژی بین کشوری مصداق دارد) نمی باشد. وی گفت آمریکا شیفته عدم تکثیر اتمی شده و به مسائل با بیطرفی نمی نگرد. او با صراحت اعتراف کرد که منظور از احداث این مجتمع رسیدن به یک هدف نظامی بوده است تا مردم پاکستان، هند و دیگران به قدرت و توانایی نظامی پاکستان واقف شوند. لیکن وی به توجیه برنامه به نحوی دیگر پرداخت و مصرانه گفت پاکستان مسئله عدم تکثیر اتمی را به خوبی درک

ص: 378

می کند. وی گفت از نظر پاکستان اوضاع هند و افغانستان نیاز پاکستان را به توانایی و کسب تسلیحات اتمی ایجاب می کند. این نباید به آن معنی باشد که پاکستان می خواهد بمبی را منفجر سازد، ولی معنی آن این است که پاکستان باید این قدرت و نیرو را در اختیار داشته باشد.

2- در پاسخ به تمامی اینها من اظهار داشتم که بهترین راه برای حفظ امنیت پاکستان جلب نظر دوستانش است. گفتم اگر پاکستان بخواهد به تنهایی این کار را ادامه دهد آمریکا به آسانی نخواهد توانست رابطه دوجانبه خود را در حراست از امنیت پاکستان حفظ نماید. من همان طور که در واشنگتن، نیویورک و اسلام آباد گفته شده بود، گفتم در صورت تکمیل این مجتمع توسط پاکستان با در نظر گرفتن اصلاحیه گلن نخواهیم توانست به پاکستان کمک نماییم.هارتمان

مقاصد پاکستان در رابطه با انرژی اتمی

سند شماره (16) تاریخ: 1 آبان 1357 - 23 اکتبر 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: سفارت آمریکا در پاریس موضوع: مقاصد پاکستان در رابطه با انرژی اتمی 1- من طی یک عملیات گام به گام به دولت پاکستان نشان خواهم داد که ما از فعالیتها و مقاصد آن دولت در رابطه با انرژی اتمی مطلع بوده و آنان را نسبت به خطرات و مجازاتهای موجود واقف خواهم ساخت.

2- تلگرام شما خواستار آن است که ما سفیر آخوند را به عنوان منبع حفاظت نماییم. ولی به نظر من بد نیست در گفتگوهای خصوصی سطوح بالا از بیانات وی نیز صحبتی به میان کشیده شود، البته ضرورتی ندارد. تا نظر شما چه باشد.هومل سند شماره (17) تاریخ: 28 آذر 1357 - 19 دسامبر 78سری از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویت موضوع: (سری) گفتگو با مقام فرانسوی پیرامون مسائل انرژی اتمی 1- ژان فورلوت، دبیر اول سفارت فرانسه که از مدتها قبل با وی در مورد مسائل انرژی هسته ای صحبت می کرده ایم، با مشاور سیاسی در 28 آذر تماس گرفت تا پیرامون چند مسئله، از جمله احداث ساختمانی «بسیار عجیب» و «با سرعت بسیار» در روستای کاهوتا در جنوب شرقی اسلام آباد که در هنگام تجزیه نقش عظیمی در کشتار هندوها داشته، صحبت کند.

2- فورلوت گفت وی حدود شش ماه قبل به این منطقه که گویا با انرژی اتمی بی ارتباط نیست، سرزده است و از آن موقع تا به حال 10 ساختمان شامل یک ساختمان مثلثی شکل بسیار عظیم با سرعت بی سابقه ای آغاز شده است. در اطراف این منطقه نرده کشی شده، لیکن علائم مشخصه پروژه در هیچ نقطه آن نصب نگردیده است.

پس از تفحص بیشتر، فورلوت گفت که فرانسویها دریافتند که یکی از شرکتهای کراچی قرارداد تهویه این پروژه را به ارزش 5 میلیون دلار در اختیار گرفته است. او چند قطعه عکسی را که خودش و معاونت

ص: 379

نمایندگی استرالیا از منطقه برداشته بودند (مشابه عکسهایی که استرالیاییها به مقام سفارت داده و به قرارگاههای سیا ارسال شده است) نشان داد. وی خاطرنشان ساخت که ممکن است این نقطه محل تأسیسات غنی سازی اورانیوم باشد. سفیر فرانسه به فورلوت گفت که فکر کردم بهتر است قبل از ارسال آنها جهت تجزیه و تحلیل از طریق کانال وابسته نظامی به پاریس آنها را به ما نیز نشان بدهد.

3- در پاسخ به یک سؤال مشاور سیاسی گفت که در مورد احداث این ساختمان در کاهوتا چیزهایی شنیده است ولی اعتراف کرد که اطلاعات وی بسیار محدود است. وی از اینکه فورلوت عکسها و نقطه نظرات خود را به وی ارائه کرده است قدردانی نمود.

4- فورلوت در رابطه با مجتمع گفت که از دو تکنسین فرانسوی مقیم پاکستان، تکنیسین شیمیدان، در تاریخ 2 ژانویه به فرانسه باز خواهد گشت؛ لیکن همکارش که یک مهندس ساختمان بود هفته گذشته به کشورش بازگشته است. مهندس مزبور گفته است که اگر فرصتهای کاری در فرانسه جذاب نباشند سعی خواهد کرد از طریق بخش خصوصی به پاکستان برگردد. ولی فورلوت فکر نمی کند که این مهندس به پاکستان برگردد، چون همسر و فرزندانش در اینجا احساس ناراحتی بسیار می کردند و سوگند خوردند که به اینجا بازنگردند. مهندس ناظر پروژه که بین فرانسه و پاکستان در آمدوشد بود، ماه گذشته در کراچی به سر می برد و قرار نیست به این زودی باز گردد. تنها یک فرانسوی دیگر مقیم در لاهور وجود دارد که متخصص اتمی «نیست ولی یک مهندس مشاور ساختمانی است که از طرف شرکت» S.E.E.E به پاکستان فرستاده شده است. فورلوت گفت که وی نیز در این پروژه کار می کرده و گاهی در مورد مسایل ساختمانی مورد مشاوره قرار می گیرد و ظاهرا در پاکستان خواهد ماند.

5 - فورلوت گفت که به نظر وی پاکستانیها کار احداث پروژه را به تنهایی ادامه خواهند داد، ولی مدتهای مدیدی طول خواهد کشید، و با صرف هزینه های زیاد شاید نتیجه ای به دست دهد. فورلوت در مورد محتوای صحبتهای منیرخان با مقامات فرانسه چیزی نگفت.هومل

اقتصاد اسلامی: تکامل نه انقلاب

سند شماره (18) تاریخ: 29 آبان 1357 - 20 نوامبر 78خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اقتصاد اسلامی: تکامل نه انقلاب 1- پروفسور خورشید احمد وزیر فدرال آمار و معاون جدید کمیسیون برنامه ریزی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود گفت که پاکستان به صورت تکاملی و نه به صورت انقلابی به اقتصاد اسلامی روی خواهد آورد. (رئیس جمهور ضیاء رئیس کمیسیون برنامه ریزی است، لیکن معاون وی سرپرست روزانه کمیسیون است.) خورشید احمد گفت هدف اقتصاد اسلامی تأکید بر رفاه مردم، در صورت لزوم، به قیمت از دست رفتن مقداری از رشد اقتصادی است.

2- پروفسور احمد در نظر دارد برنامه پنجساله پاکستان را که قبل از فرا خوانده شدن وی پس از پنج سال تدریس در انگلستان جهت ریاست کمیسیون برنامه ریزی صادر شده بود، به عنوان چهارچوب انتقالی تکامل اسلامی مورد بهره برداری قرار دهد. پروفسور احمد یادآور شد که در کمیسیون برنامه ریزی حدود 20 کمیته وجود دارند که هر یک به مطالعه جنبه ای از برنامه پرداخته تا نحوه اجرای بانک بدون

ص: 380

بهره، زکات (مالیات بر ثروت اسلامی)، و عشر (مالیات کشاورزی اسلامی) را طرح ریزی نمایند. وی در ادامه گفت که جهت ادامه این اقدامات تاریخ خاصی معین نشده است، لیکن در پاسخ به یک سؤال وی گفت که این امور در سال تقویمی جاری تحقق نخواهد یافت.

3- در رابطه با سیستم بانکی بدون بهره، پروفسور احمد گفت پاکستان به آرامی در جهت اقتصادی استوار بر تساوی اقتصادی گام بر خواهد داشت و از اقتصاد وامی کناره خواهد گرفت. لغو بهره و ربا در سه مرحله صورت می گیرد: ابتدا در مورد وامهای مصرفی، سرمایه گذاری و نهادهای سرمایه گذار، ثانیا در مورد بانکهای تجاری به طورکلی و در نهایت، در مورد وامهای بین المللی. با این وصف وی تأکید کرد که پاکستان به تمام قراردادهای خارجی خود عمل خواهد کرد.

4- تذکر: در حال حاضر ظاهرا پروفسور احمد سخنگوی دولت پاکستان در اقتصاد اسلامی است. وی یکی از اساتید رشته اقتصاد است که به مدت ده سال در لستر انگلستان در مورد مسائل اسلامی تدریس می کرده است. ظاهرا مراجعت وی به پاکستان مصادف شده است، با اعلام تمایل دولت به اینکه پاکستان را به صورت یک جمهوری واقعا اسلامی درآورد.

5- در سخنرانی یکی از مقامات اقتصادی سازمان عمران اقتصادی در اوایل هفته گذشته، وی در مورد بسیاری نکات مطروحه در کنفرانس مطبوعاتی به طورکلی و فیلسوف مآبانه سخن گفت. بسیاری از کسانی که با وی صحبت کرده اند، می گویند پروفسور احمد به نظامی مصطفی و سیستم بانکی بدون بهره بسیار علاقه مند است. وی در این مورد چند رساله منتشر ساخته و با صراحت معترف است که مشکلات اداری مربوط به سیستم بانکی بدون بهره، زکات و عشر بسیار زیاد است ولی در همان حال معتقد است که بالاخره حل خواهند شد.

6- ما نسخه هایی از پوشش مطبوعاتی و حداقل یکی از مقالات نوشته شده توسط پروفسور احمد را در مورد اقتصاد اسلامی برایتان ارسال می داریم.هومل

روابط ایران و پاکستان، سنتو و سازمان همکاری و عمران منطقه ای

سند شماره (19) تاریخ: 28 اسفند 1357 - 19 مارس 79خیلی محرمانه به: سفارت آمریکا در اسلام آباداقدام کننده: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: روابط ایران و پاکستان، سنتو و سازمان همکاری و عمران منطقه ای 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- خلاصه: در گفتگو با رحیم (حفاظت شود) از سفارت پاکستان در تاریخ 28 اسفندماه، تامست مقام سیاسی به تفسیر سفر هفته گذشته آقا شاهی به ایران، خروج پاکستان از پیمان سنتو و موضع پاکستان در قبال تداوم و گسترش احتمالی سازمان همکاری و عمران منطقه ای پرداخت. (پایان خلاصه) 3- رحیم گفت سفارت وی در حدود تابستان گذشته متوجه شده بود که برنامه آزادی مورد نظر شاه برای ایران و مخالفتهایی که علیه وی ابراز می شد ایران را به صورت جدیدی در خواهد آورد که کشورش نیز باید با آن سر و کار داشته باشد. آنها هرگز فکر نمی کردند پایان رژیم پهلوی به این زودی فرا رسد؛ و بختیار به جای وی نشانده شود و سرانجام دولت موازی تحت سرپرستی بازرگان تشکیل شود؛ این خود برخلاف تجارب آنها در بنگلادش بود (که در آن رحمان توانسته بود بخش اعظم تجهیزات دولتی را سالم

ص: 381

به دست بیاورد). در نتیجه، سفارت از طرف اسلام آباد تأییدیه ای مبنی بر به رسمیت شناختن حکومت بازرگان را به دست آورد و در همان موقع رویداد 22 بهمن ماه در دوشان تپه موجبات سقوط نهایی رژیم پهلوی را فراهم آورد.

4- سفارت پاکستان در دست در روبروی پادگان جمشیدیه واقع شده است. هنگامی که در 23 بهمن ماه پس از یک درگیری مختصر در ساعت 10 صبح این پادگان سقوط کرد، از رحیم خواسته شد که به قرارگاه بازرگان در مدرسه رفاه رفته و اعلام دارد که حکومت متبوع وی دولت بازرگان را به رسمیت می شناسد. وی گفت هنگام ورود وی حتی بازرگان نیز باور نکرده بود که پیروز شده است. (در واقع بازرگان با صراحت به رحیم گفته بود که فکر نمی کرد پایان واقعه این گونه باشد.) به بازرگان توضیح داده شد که پاکستان رابطه خود با ایران را، رابطه بین دو ملت می داند تا بین دو حکومت. رحیم گفت به رسمیت شناختن به موقع این دولت از طرف پاکستان، راه را برای سفر شاهی به این کشور در چند هفته بعد هموار کرده بود.

5- رحیم در رابطه با خروج پاکستان از سنتو گفت که دولت متبوع وی و دولت بازرگان چنین نتیجه گرفته بودند، که مدتهاست که این پیمان منافع اعضای منطقه ای را در نظر نگرفته است. بلکه برعکس، ادامه عضویت در این سازمان و ارتباط آن با رقابت بین شوروی و غرب تا آنجایی که به دیگر کشورهای رو به رشد و غیر متعهد مربوط است مسؤلیتهایی را متوجه پاکستان می سازد. وی گفت عضویت در این سازمان برای پاکستان به عنوان «پرچم سرخی» در برابر دیگر کشورها می ماند که اگر این پرچم نباشد پاکستان می تواند با آنها روابط صمیمی برقرار سازد. رحیم در ارتباط با روابط پاکستان و آمریکا و انگلستان گفت که خروج از سنتو نباید به معنی کاهش علاقه کشورش به همکاریهای صمیمانه تلقی گردد. برعکس، پاکستان به این نتیجه رسیده بود که این همکاری از طریق روابط دوجانبه بهتر انجام می گیرد.

6- در مورد امکان گسترش سازمان همکاری و عمران منطقه ای، رحیم گفت که پاکستان نیز مانند ایران معتقد است که اعضای دیگر می توانند جذب این سازمان شوند، لیکن به سرعت اضافه کرد که دولت وی معتقد است که اقتصاد کشورهای عضو تقریبا باید همان باشد.

پاکستان میل دارد افغانستان را «به دلایل ژئوسیاسی» در این سازمان بپذیرد و حال آنکه می داند اقتصاد آن کشور خیلی بدوی تر از اقتصاد اعضای کنونی سازمان و یا دیگر اعضای احتمالی چون عراق می باشد. مع الوصف، پاکستان این امتیاز را به هند نخواهد داد. رحیم یادآور شد که اقتصاد هند علیرغم فقر آن یکی از پیچیده ترین و نیرومندترین اقتصادهای جهان است و به همین دلیل در صورت عضویت آن، اقتصاد دیگر کشورهای عضو به ناگریز تحت سلطه اقتصاد هند در خواهد آمد.

7- رحیم گفت از نظر پاکستان منطقی نیست که عضو سازمانی باشد که هدف آن پرورش همکاری اقتصادی با هند است، در حالی که اختلافات سیاسی بسیار عمیق نیز بین دو کشور وجود دارد. وی گفت ابتدا باید این اختلافات را از میان برد و پس از آن به همکاری عظیم تر اقتصادی پرداخت.

8- رحیم گفت آمریکا باید در متکی بودن به اعضای به اصطلاح «ذینفوذ منطقه ای» در گسترش سیاست های امنیتی خود رعایت کمال احتیاط را بنماید. وی گفت احمقانه است که بگوییم هند نیرومند نیست ولی در عین حال همسایگان هند را وادار کنیم تا با هند ارتباط برقرار کنند که این کار به ثبات منطقه کمک نخواهد کرد. هند نمی تواند بدون همکاری تمام کشورهای منطقه نقش پلیس منطقه را ایفا کند و اگر

ص: 382

آمریکا غیر از این فکر می کند سخت در اشتباه است.

علاوه بر این، آمریکا با این فکر که می توانست با امتیازاتی که به شاه داده بود سیاستهای هند را معتدل تر سازد، نهایت ساده اندیشی را نشان داده است. وی مدعی است که سیاستهای هند بر منافع ملی هند بخصوص برداشت هندو از مادر هند که در غرب زیاد به آن پرداخته نمی شود استوار است. وی گفت که امیدوار است که آمریکا از طریق دولت جدید ایران نیز مانند رژیم شاه همان سیاستها را در قبال هند ادامه ندهد، لیکن هند را به صورتی که هست بپذیرد و مستقیما با آن معامله کند.

9- رحیم به طور خلاصه گفت که از نظر پاکستان گسترش همکاری منطقه ای امکان پذیر و مورد علاقه است؛ لیکن مرز شرقی سازمان گسترش یافته همکاری و عمران منطقه ای نباید فراتر از مرز هند و پاکستان برود.سولیوان

پروتکل تجاری پاکستان و شوروی برای سالهای 59 - 1358

سند شماره (20) تاریخ: 22 فروردین 1358 - 11 آوریل 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: پروتکل تجاری پاکستان و شوروی برای سالهای 59 - 1358 1- در هفته 5 فروردین 1358 در اسلام آباد، معاون وزارت بازرگانی خارجی شوروی آی. تی.

گریشین و مقام دولت پاکستان پروتکل تجاری پاکستان و شوروی برای سالهای 59-1358 را منعقد ساختند.

قبل از امضای این پروتکل به مدت دو هفته (از 20 اسفند تا 1 فروردین) بین دولت پاکستان و یک هیئت نمایندگی شش نفره روسی گفتگو به عمل آمد تا جزییات پروتکل تجاری جدید پایاپای مشخص گردید. توافق جدید مطابق توافق سال قبل است و روندهای جدیدی در آن مشهود نیست.

2- گرچه جزییات چندانی از این قرارداد جدید پایاپای فاش نشده، در تاریخ 20 فروردین ماه مقام سفارت با آقای اعتزازالدین وزیر مشاور وزارت بازرگانی (حفاظت شود) پیرامون شرایط کلی قرارداد جدید گفتگوهایی انجام داد.

پروتکل بازرگانی 59-1358 از یک سقف 26 میلیون دلاری در زمینه تبادل کالاها در طول 12 ماهه آتی برخوردار است. گرچه ارزشها و هزینه های شرایط از طرف دولت پاکستان طبقه بندی شده اعلام گشته است، ولی براساس شرایط جدید بخش اعظم خریدهای پاکستان را ماشین آلات و مواد خام بخش کشاورزی تشکیل خواهد داد مهمترین موارد موجود در زمینه فهرست واردات پاکستان عبارت است از:

تراکتورهای کشاورزی (به پاراگراف 5 پایین مراجعه شود) و «7 میلیون دلار » بابت خرید کود شیمیایی اوره، و قطعات یدکی ماشین آلات کشاورزی و ماشین آلات مربوطه دیگر، دیگر موارد مهم عبارتند از ماشین آلات مربوط به کارخانه ذوب آهن کراچی (که گویا قسمتی از آن از طریق «اعتبار» و قسمتی دیگر به صورت «خرید مستقیم» تأمین می گردد)، تجهیزات و قطعات یدکی مربوط به کارخانه توسعه گاز و نفت(این کارخانه از کمک فنی شوروی و ماشین آلات ساخت این کشور بهره برداری می کند)، نفت، الیافت پنبه نسوز، تجهیزات راه سازی و ساختمان سازی، پولاد، و خرید کمی ابزار و تجهیزات تعمیرگاهی ماشین آلات، ورق شیشه و رادیو و تلویزیون.

ص: 383

3- پاکستان نیز محصولات سنتی خود را مانند گذشته در اختیار شوروی قرار خواهد داد که عبارتند از: پنبه، منسوجات، جامه های کشباف، نخ بافندگی،پوشاک، فرش، محصولات چرمی رنگ شده مانند کفش، وسایل جراحی، قاب عینک، کارهای دستی و غیره.

4- دولت پاکستان اظهار داشته است که میل دارد قراردادهای لجستیکی موجود در این توافق را سهولت بخشد و این برنامه در مذاکرات آتی آنها با روسها گنجانده خواهد شد. در سفر هیئت نمایندگی روسی، در زمینه رادیو و تلویزیون و آموزش و پرورش و انعقاد قراردادهای جداگانه بحث شد. (در تاریخ 5 فروردین، امضای قرارداد دوساله همکاری و تبادل نظر بین کمیته رادیو و تلویزیون شوروی و تلویزیون پاکستان توسط مطبوعات اعلام گردید.) 5- در تاریخ 10 فروردین مطبوعات پاکستان اعلام داشتند که مقام بازدید کننده روسی، میشکوف یعنی رئیس موسسه صادرات تراکتور شوروی با شرکت تراکتور پاکستان قراردادی را منعقد ساخته است تا از طریق آن 4500 تراکتور و 300 دستگاه خیش طبق قرارداد تجاری 59-1358 تحویل پاکستان داده شود. آقای میشکوف در مصاحبه ای یادآور شد که ارزش بازرگانی تراکتورها 20 میلیون دلار است. (در این مقاله یادآوری شده است که شوروی در سال 1357 تعداد 4000 تراکتور به پاکستان تحویل داده است.)هومل

دولت پاکستان از سازمان ملل خواستار کمک در زمینه پناهندگان افغانی شده است

سند شماره (21) تاریخ: 29 فروردین 1358 - 18 آوریل 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

موضوع: دولت پاکستان از سازمان ملل خواستار کمک در زمینه پناهندگان افغانی شده است 1- روزنامه تایمز پاکستان در تاریخ 28 فروردین ماه با گزارشی مختصر اظهار داشت که دولت پاکستان رسما از سازمان ملل خواستار کمک در رابطه با هزاران پناهنده افغانی که از طریق مرز وارد پاکستان شده اند، گردید. این مقاله یادآور شده است که خبرنگار بی.بی. سی در پاکستان تعداد پناهندگان را 45000 نفر برآورد کرده، در حالی که برآوردهای غیررسمی تعداد آنها را خیلی بیش از این می دانند.

2- (طبقه بندی نشده) تا آنجا که سفارت می داند، این اولین باری است که دولت پاکستان در رابطه با پناهندگان افغانی از سازمان ملل تقاضای کمک کرده است.

3- (خیلی محرمانه) منبع اطلاعاتی بیگانه - لطفا حفاظت شود: در مشورت با کمیسیون عالی پناهندگان، سازمان ملل تقاضای کمک دولت پاکستان را مورد بررسی قرار خواهد داد. معاون سرپرست کمیسیون عالی پناهندگان در بخش اسکان اظهار داشت، که این کمیسیون به زودی یکی از نمایندگان خود را جهت ارزیابی وضع پناهندگان به پاکستان گسیل خواهد داشت. معاون سرپرست برنامه عمرانی سازمان ملل که در اسلام آباد اقامت دارد در تاریخ 28 فروردین 1358 گفت که کمیسر عالی سازمان ملل و سفیر پاکستان در ژنو اخیرا در مورد نحوه گفتگو کرده اند. برداشت مقام سفارت در نتیجه ملاقات با نماینده برنامه عمران سازمان ملل در اسلام آباد و ملاقات انجام شده ملل در پاکستان محدود خواهد بود به ادامه کمک به پناهندگان از قبیل ارسال مواد مورد نیاز، ولی اسکان دوباره پناهندگان در کشورهای ثالث را در برنخواهد گرفت. پایان (محض اطلاع شما)

تأثیرات اقتصادی - بعد از بوتو

ص: 384

سند شماره (22) تاریخ: 3 اردیبهشت 1358 - 23 آوریل 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

موضوع: تأثیرات اقتصادی - بعد از بوتو 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: با گذشتن بیش از دو هفته از اعدام بوتو، آرامش نسبی به پاکستان بازگشته است، و ما هیچ گونه گزارشی در مورد ناآرامیهای داخلی که بر فعالیت اقتصادی تأثیر شدید بگذارد، دریافت ننموده ایم. هنوز موقع آن نرسیده است که به مقاصد تجاری دوران بعد از بوتو پی ببریم، لیکن خروج وی از صحنه بر موضع سرمایه گذاران داخلی تأثیری مثبت خواهد داشت، چون آنها می ترسیدند که وی بار دیگر به قدرت برسد و بر سر سرمایه های آنها بلایی بیاورد. البته عواملی دیگر نیز وجود دارد که تردیدهایی را در میان سرمایه گذاران پدید آورده است که عبارت است از عدم قاطعیت و اطمینان در مورد نوع برنامه های اسلامی و اصلاحیه های اقتصادی ضیاء و تردید در مورد سیاستهای اقتصادی یک دولت در نهایت منتخب. این نگرانیها ممکن است در تلاشهای انتخاباتی نهفته باشد. این که ضیاء در چه زمانی و به چه نحو متقاعد کننده ای آغاز روند سیاسی را مجاز خواهد شمرد، نیز اهمیت دارد. سهولت نسبی که رئیس جمهور ضیاء از طریق آن اداره وقایع فاحش 15 فروردین را به عهده گرفت ظاهرا اعتماد وی را نسبت به تواناییش در اداره کشور و اتخاذ تصمیمات اقتصادی افزایش بخشیده است. توانایی ضیاء در حفظ قانون و نظم پس از یک دوره آزمایش قدرت عزم راسخ وی را در اتخاذ اقدامات دشوار مربوط به بودجه تقویت نموده است.

دولت پاکستان قیمت جیره گندم را افزایش داده است که گویا در حال حاضر توانسته است کاهش سوبسید عظیم گندم داخلی را سبب شود، و کاهش دیگر سوبسیدها را نیز احتمالاً به دنبال خواهد داشت.

این حرکات گرچه برای ثبات اقتصادی دراز مدت پاکستان ضروری است ولی نارضایتی عمومی را فراهم آورد. اجرای زکات و عشر که مهمترین عنصر سیاست اسلامی سازی دولت پاکستان است، چندان تحت تأثیر واقع نخواهد شد. از نظر بین المللی نارضایتی مربوط به اعدام، ظاهرا به صورت تشنجهای اقتصادی در نخواهد آمد. نارضایتی اعراب ممکن است بر زمان ارائه کمکها تأثیر بخشد، ولی به طورکلی در این زمینه تأثیری منفی نخواهد داشت. (پایان خلاصه) 3- با گذشتن بیش از دو هفته از اعدام رئیس جمهور سابق ذوالفقار علی بوتو، کشور نسبتا آرام است و فعالیت اقتصادی به نحو حادی قطع نگشته است. دولت پاکستان دارای «وضعی عادی» است و وضع غذا، صنایع و قانون و نظم نیز طبیعی است. در مورد اعتصابات عمومی و یا دیگر مشکلات صنعتی گزارشی دریافت ننموده ایم و چنین به نظر می رسد که اغتشاشات مربوط به اعدام از نظر قانونی پایان یافته است.

جامعه تجاری نیز نسبت به اعدام بوتو عکس العمل علنی نشان نداده است. ولی ظاهرا ترس از ملی سازی دوباره که در جان جامعه تجاری مأوا داشت، همراه با جسد بوتو به گور سپرده شده است. آنچه را که همه مانع اصلی بر سر راه سرمایه گذاری در پاکستان به حساب می آورند، اکنون از بین رفته است، ولی به نظر ما در کوتاه مدت عوامل بسیار باید حل شود تا سرمایه گذاریهای داخلی به جریان افتد. تأثیر جمعی افزایش قیمتها بر طرز تفکر عمومی در نتیجه کاهش سوبسید، احساسات کنونی ضد دولتی و عکس العمل ضیاء در

ص: 385

قبال آزادسازی فعالیتهای سیاسی هنوز ابهام آمیز است و در مورد اوضاع نظم و قانون تردیدهایی را پدید آورده است.

علاوه بر این سیاستهای اقتصادی وسیله فعالیت احزاب سیاسی تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و سیاستهای کابینه جدید ضیاء (اسلام آباد 4573) منبع تردید دیگری خواهد بود که سرمایه داران را به احتیاط کاری در برنامه های آتی کشور وا خواهد داشت. بالاخره مقررات بیش از حد دولت بر فعالیت تجاری مانع از آن خواهد شد که سرمایه داران تصمیم به سرمایه گذاری را اتخاذ نمایند.

4- پایان مسئله بوتو و آرامش نسبی بعدی ظاهرا ضیاء را مطمئن ساخته است که می تواند مشکلات اقتصادی موجود در برابر دولت را با نزدیک شدن آن به مرحله فرمول بندی بودجه سال 59-1358، از میان بردارد. گرچه ماجرای بوتو هنوز ادامه دارد، ولی مقامات وزارت دارایی به ما گفته اند که پیشنهاد آنها مبنی بر اصلاح کسری بودجه در حال رشد از طرف سطوح عالی دولتی با موانعی روبرو می گردد. ولی، حتی دو هفته پس از اعدام، دولت گامی برداشت که به نظر بسیاری از نظر سیاسی خیلی حساس بود، چون دولت قیمت جیره گندم را که بیشتر توسط شهرنشینان استفاده می شد، 40 درصد افزایش داد. این کار سوبسید بیش از حد گندم داخلی را حذف کرد و کسری بودجه را به مقدار یک میلیارد روپیه در سالهای 59/1358 کاهش خواهد داد. گزارش مطبوعات و گفتگو با مقامات دولت پاکستان نشان می دهد، که قرار است روغن خوراکی و کود نیز تحت کنترل درآید.

5- درست است که کاهش سوبسید غذایی مهمترین و مشکلترین بخش استراتژی بودجه ای دولت پاکستان را تشکیل می دهد، ولی اقدامات دیگری در راه است تا منابع داخلی بودجه به حرکت درآمده و مخارج سوبسیددار و غیرسوبسیددار نیز کاهش یابند. اما امیدواریم که این اقدامات تحقق یابند چون فشار مربوط به کسری بودجه آنقدر شدید است که می تواند فشارهای سیاسی بعد از بوتو (و قبل از انتخابات) را خنثی سازد. در کوتاه مدت، هر گونه مقررات جدید مالیاتی، که احتمالاً تا دو ماه دیگر وضع نخواهد شد، بر صنعتگران متمول تأثیر خواهد گذارد و ممکن است اقداماتی نیز در جهت تشدید تأثیر افزایش قیمت جیره گندم بر شهروندان صورت پذیرد.

6- عکس العمل اصلی اقتصادی منفی در جامعه بین المللی ممکن است از طرف کشورهای اسلامی بروز کند. شایع شده است که کمکهای نفتی عربی تا مدتی به سوی پاکستان سرازیر نخواهد شد، ولی در نهایت نصیب پاکستان خواهد شد. در حقیقت گزارش مطبوعاتی از بغداد (اسلام آباد 4381) حاکی از آن است که دولتهای عربی توافق کرده اند که جای خالی کمکهای عمرانی آمریکا به پاکستان را پر کنند. زکات احتمالی سعودی و امارات متحده عربی که معادل یک کمک 200 میلیون دلاری است، هنوز به پاکستان داده نشده، ممکن است تحت تأثیر بسیاری واقع گردد. لیکن اشتیاق اسلامی سعودی و رابطه اساسی سعودی و پاکستان احتمالاً بر تأسف ناشی از مرگ بوتو خواهد چربید. عکس العمل خصمانه ایران نسبت به این اعدام نیز می تواند بر برنامه ریزی دوباره وامهای پاکستان تأثیر بخشد. درست است که ایران کمکهای جدیدی به پاکستان نخواهد داد، ولی ممکن است راهی برای عدم اصرار در بازپرداخت وام پاکستان یافته شود.هومل

انتخابات هیئت های محلی: طوفان سیاسی بعدی

ص: 386

سند شماره (23) تاریخ: 16 اردیبهشت 1358 - 6 می 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

موضوع: انتخابات هیئت های محلی: طوفان سیاسی بعدی؟ 1- (خیلی محرمانه) خلاصه: علائم مربوط به برگزاری انتخابات محلی قبل از انتخابات ملی ماه نوامبر توسط دولت پاکستان فاش شده است. مطبوعات 26 آوریل نیز حاوی مطالبی در حمایت از انتخابات محلی از طرف دو وزیر فدرال و روزنامه معتبر تایمز پاکستان بوده است. سیاستمداران پاکستان که شخصا با انتخابات محلی قبل از موعد مخالف هستند با مطبوعات درگیر شده اند. ضیاءالحق نیز مانند گذشته گویا می خواهد در این زمینه بار دیگر حرف خود را به کرسی بنشاند. دلایلی که رئیس جمهور در این مورد مطرح کرده این است که وی مایل است قبل از آغاز انتخابات ملی با برگزاری انتخابات محلی برای تجربه دموکراسی پاکستان یک پایگاه مستحکم پدید آورد، لیکن مخالفین معتقدند که ضیاء می خواهد به این ترتیب میزان حمایت ملی را در به تعویق افتادن انتخابات محلی دریابد. (پایان خلاصه) 2- (طبقه بندی نشده) علائم پیدایش یک طوفان سیاسی در پاکستان نشانگر این است که بار دیگر یک تضاد بزرگ سیاسی پدید خواهد آمد: معلوم نیست که انتخابات هیئتهای محلی «بدون درنظر گرفتن اساس غیرحزبی در ماه اوت یا سپتامبر قبل از انتخابات کاملی ملی ماه نوامبر برگزار شود.

3- (طبقه بندی نشده) نظریه برگزاری انتخابات محلی و شهری قبل از برگزاری انتخابات ملی و مجالس ایالتی سال گذشته از طرف رئیس جمهور ضیاء (مراجع - ب، ج) مطرح شده بود. این پیشنهاد ضیاء قبل از تعیین کرسیهای کابینه اتحاد ملی پاکستان در سپتامبر و حتی پس از آن تضادهایی را به وجود آورد.

4- (طبقه بندی نشده) رئیس جمهور ضیاء شدیدا حامی برگزاری انتخابات محلی قبل از انتخابات ملی است. وی در طول دو سال گذشته حکومت خود و حتی در زمان انتصاب کابینه جدید خود در 21 آوریل (مرجع الف) بارها به نظریه خود مبنی بر برگزاری انتخابات ملی، در مطبوعات اشاره کرده است.

5 - (طبقه بندی نشده) به دنبال تذکرهای ضیاء در نشست کابینه، انتخابات محلی ضربه دیگری خورد.

یکی از مقالات مهمی که در روزنامه اردوزبان نوای وقت در 26 آوریل منتشر شده و اعضای مطبوعات نیز با آن به خوبی آشنا هستند اعلام داشته است که انتخابات محلی در ماه اوت 1979 برگزار خواهد شد. در این مقاله گفته شده بود که نباید ترس از آن داشت که انتخابات محلی بر برنامه انتخابات عمومی تأثیر بگذارد.

6- (طبقه بندی نشده) سیاستمداران کشور بار دیگر با قدرت تمام به مخالفت با این نظریه پرداختند و از ضیاء مصرانه خواستند که به پیمان خود وفادار بوده و انتخابات ملی را طبق برنامه برگزار نماید. وزیر فدرال ف. الف. چیشتی که هنگام عهده دار بودن ریاست بخش انتخابات کابینه در دوره قبل موجب پیدایش این نظریه شده بود، در تاریخ 30 آوریل به مطبوعات گفت دولت به برگزاری انتخابات محلی قبل از انتخابات ملی اهمیت بسیار می دهد، تا به این ترتیب پایه و اساس دموکراسی در کشور استحکام بیشتری یابد. چیشتی گفت که سیاستمداران کشور نباید از انتخابات محلی ترسی به دل راه دهند. چون 17 نوامبر تاریخی است که توسط رئیس جمهور برای برگزاری انتخابات محلی تعیین شده است. بیانات

ص: 387

چیشتی نیز در 2 ماه مه توسط وزیر فدرال میرعلی احمدتالپور که گفته بود انتخابات محلی «عامل اصلی استحکام دموکراسی» است بار دیگر انعکاس بیشتری یافت. روزنامه دولتی تایمز پاکستان نیز در تاریخ 4 ماه مه حمایت خود را از انتخابات اعلام داشت.

7- (خیلی محرمانه) اظهار نظر: احتمالاً سیاستمداران کشور در چند روز آتی به حمایتهای اعلام شده از انتخابات محلی حمله ور خواهند شد و خواهند گفت که انتخابات ملی تنها راه خروج شرافتمندانه دولت نظامی و اعاده تمام بافتها و تصمیمات حکومتی اساسی به یک دولت منتخب می باشد. سیاستمدارانی که دارای حافظه قوی هستند در این حرکت تجربه ایوب خان را در به اصطلاح دموکراسی به یاد می آورند که در آن نظام انتخاباتی در سطوح محلی آغاز می شد، و در سطوح بالاتر انتخابات غیرمستقیم را به دنبال داشت. رهبران نظامی که تماما دوستان ایوب خان از افسران متوسط الرتبه بودند، به خوبی می دانند که سیاستمداران به آنهااعتماد ندارند، چون حرکات آتی آنها به هیچ وجه قابل پیش بینی نمی باشد. واگذاری تصمیم گیری به سیاستمداران در مورد برگزاری انتخابات محلی نیز سبب عدم برگزاری انتخابات شده است. هیئتهای محلی در اختیار افراد منصوب، سرسپرده و نسبتا فاقد کفایت مانده است تا جایی که دولت پاکستان از همان اوان به یک دولت مسئول نیاز داشته ولی از آن محروم بوده است.

8- (خیلی محرمانه) در رابطه با اصرار ضیاء (و همکارانش در کابینه) در مورد برگزاری انتخابات محلی حمایت و مخالفت بسیار مشاهده می شود:

- - حامیان ضیاء، از قبیل چیشتی و تالپور، معتقدند که دموکراسی تنها با وجود یک پایگاه قوی می تواند رشد کند و درست نیست که در کشوری که تجارب دموکراتیک آن محدود است، تلاش شود تا دموکراسی از راههای بالا به جامعه تزریق شود. ضیاء و حامیانش معتقدند که برای جلوگیری از بروز احساست وطن پرستانه بهتر است انتخابات محلی به صورت غیرحزبی برگزار گردد.

- - براساس یک فرضیه دیگر، ضیاء که بشدت مراقب شهرت خود در بنگلادش است مایل است موجبات بازگشت بنگلادش را فراهم آورد، که وسایل این بازگشت نیز انتخابات محلی، رفراندوم و انتخابات ملی است تا منجر به حکومتی دست نشانده در آن کشور گردد. بسیاری نیز یادآور می شوند که ضیاءالحق که بسیار سیاستمدار است (علیرغم تکذیبهایش) ممکن است بخواهد از ضیاءالرحمن در بنگلادش پیروی کند تا مانند او یک مجلس ملی را به وجود آورد تا با تمایل کامل ریاست جمهوری و حکومت نظامی وی را مشروعیت بخشد. - - مخالفین نیز معتقدند که ضیاء می خواهد انتخابات هیئتهای محلی را بهانه کرده و یا انتخابات ملی را لغو و یا به تعویق اندازد و می گویند اگر انتخابات محلی با موفقیت برگزار شود، ضیاء خواهد توانست ادعا کند که حکومت نظامی باید تا چندی دیگر پابرجا بماند. ولی اگر انتخابات با موفقیت توام نباشد، و یا اگر قرار باشد اعضای حزب خلق پاکستان که توسط نخست وزیر پیشین بوتو ایجاد شده، انتخاب شوند، ضیاء می تواند ادعا کند که کشور آماده قبول انتخابات ملی متضمن «اهداف مثبت» مورد نظر وی نمی باشد.

هومل

نمایندگان پاکستان در کنفرانس فاس

ص: 388

سند شماره (24) تاریخ: 16 اردیبهشت 1358 - 6 می79 از: سفارت آمریکا در اسلام آباد فاسبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: نمایندگان پاکستان در کنفرانس فاس 1- نجم الثاقب (Najmus sapib) وزیر مشاور وزارت خارجه به مشاور سیاسی در هنگام صرف شام در سوم ماه مه گفت که پاکستان نمایندگان خود را جهت شرکت در کنفرانس فاس تعیین کرده است.

آقاشاهی مشاور وزارت خارجه که سرپرستی گروه را به عهده خواهد داشت، به وسیله نایز نایک نماینده دایمی پاکستان در سازمان ملل، س.ا.پاشا دبیرخانه و فضل مقدم خان سفیر پاکستان در قاهره (سرلشگر بازنشسته)، سفیر پاکستان در جده و دو مقام وزارت خارجه در سطح دبیر همراهی خواهد شد. سفیر پاکستان در رباط یعنی س. غیاث الدین احمد نیز احتمالاً سرپرستی هیئت نمایندگی را به عهده خواهد داشت.

2- ثاقب - سفیر اسبق پاکستان در کویت - از این نشست هواداری چندانی نمی کند و متذکر مشکلاتی می شود که مسائل عربی برای کشورهای اسلامی غیرعربی پدید می آورند. وی گفت در هفته جاری از اندونزی و مالزی به وی تلفن شده است و ضمن آنها سؤال شده که با وجود این فشارها پاکستان چگونه می تواند دست خود را رو کند. وی نگفت که پاسخ وی به آنها چه بوده ولی از بسیاری از آنها که مایل بودند این اجلاس به تعویق افتد طرفداری کرده است. وی اکنون با ناراحتی اظهار می دارد که دیگر وقت برای به تعویق انداختن آن باقی نمانده است.

3- ثاقب گزارش داد که س.ا. پاشا نیز در اوایل و یا اواسط ماه ژوئن پس از کنفرانس فاس و یکی دو هفته مرخصی کار خود را در قاهره از سرخواهد گرفت. وی گفت پاکستان در حال حاضر در قاهره علاوه بر حراست از منافع مصر، بحرین و احتمالاً یمن جنوبی، نماینده عربستان سعودی، اردن و بحرین نیز خواهد بود. وی گفت از منابع پاکستانی حداکثر استفاده برای انجام این وظایف مازاد به عمل خواهد آمد.

(معاف)هومزر

وقایع پس از بوتو: نزدیک شدن چهلمین روز

سند شماره (25) تاریخ: 17 اردیبهشت 1358 - 7 می79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی - با اولویت موضوع: وقایع پس از بوتو: نزدیک شدن چهلمین روز 1- اوضاع نظم و قانون علیرغم ناآرامی موجود توأم با آرامش است. اغتشاشات جزیی با شرکت جناح چپ، عناصر دانشجویی طرفدار بوتو و سرسختانه محافظه کار اسلامی «جماعت اسلامی» به وقوع پیوست و دولت پاکستان به آرامی بسیاری از پیروان حزب خلق پاکستان را که مؤسس آن نخست وزیر اسبق فقید بود، از حبس آزاد می کند. دولت آماده مبارزه با تجدید احتمالی اعتراضات است، که تاریخ احتمالی برگزاری اعتراضات در حمایت از بوتو و مخالفت با رژیم روز عزاداری سنتی اسلامی معروف به چهلم است که با چهلمین روز فوت وی مرتبط می گردد.

2- در مورد نخست وزیر پیشین بوتو، چهلم روز دوشنبه 14 ماه مه خواهد بود، لیکن خانواده اش اعلام

ص: 389

کرده اند که میل دارند روز چهلم درگذشت وی روز جمعه 11 مه باشد که در آن روز تعداد زیادی از مردم در مساجد تجمع می کنند. مهمترین تظاهرات ضد رژیم دو روز پس از اعدام نخست وزیر اسبق در روز جمعه ششم آوریل برگزار گردید.

3- مراسم روز 11 مه قرار است شامل فاتحه خوانی و به نمایش گذاشتن عزاداری عمومی باشد. قرار است تظاهرکنندگان شور و حال خود را از مساجد به خیابانها کشانیده و مقامات مجبور خواهند بود در برابر بعضی از عزاداران و آنها که با اهداف سیاسی میل دارند از این امور و نشان دادن ضدیت خود با رژیم و یا حزب خلق پاکستان بهره برداری کنند، قدرت نمایی بکنند.

4- همسر و دختر بوتو در زندان سپهسالار در خارج از راولپندی به سر می برند و گویا تا آخر ماه مه در آنجا خواهند ماند. آنها عزاداری چهلم را به صورت خصوصی برگزار خواهند کرد.

5- رهبر حزب خلق پاکستان در پنجاب از ادامه زندانی شدن همسر و دختر بوتو (و افزایش میزان عطا (ATTA) انتقاد کرده است، لیکن از چهلم و یا عزاداری دیگر محاکمه یادی ننموده است دیگر رهبران حزب ازقبیل ممتاز بوتو و حافظ پیرزاده به خاطر ترس از توقیف دوباره حرفی نمی زنند و به طورکلی رهبریت حزب دچار بی نظمی و آشفتگی شده است. بند 144 قانون جزا که تجمع بیش از 5 نفر را ممنوع اعلام می کند در سرتاسر سند (شامل منطقه اطراف محل سکونت خانواده بوتو و مقبره وی در لارخانه) به اجرا گذارده شده و ممکن است تجمع خانواده ها را در بزرگداشت این حادثه در برنگیرد.

6- به نظر ما تلاشی در جهت ایجاد آشوب و برگزاری تظاهرات صورت خواهد گرفت؛ لیکن نه ما و نه دولت پاکستان منتظر تبدیل چهلم به یک آشوب و بی نظمی عظیم در پاکستان نیستیم. معذالک از آمریکاییها می خواهیم از وارد شدن در اجتماعات و گردهماییهای عمومی در روز جمعه 11 ماه مه خودداری ورزند.هومل

دیپلمات پاکستانی به بحث پیرامون روابط شوروی و پاکستان و اوضاع افغانستان...

سند شماره (26) تاریخ: 18 اردیبهشت 158 - 8 می 79خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی موضوع: (خیلی محرمانه) دیپلمات پاکستانی به بحث پیرامون روابط شوروی و پاکستان و اوضاع افغانستان می پردازد 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- یک دیپلمات پاکستانی (حفاظت شود) در مورد روابط پاکستان و شوروی و اوضاع افغانستان در گفتگو با مقام سفارت مطالب زیر را بیان نمود:

3- در مورد روابط پاکستان و شوروی وی گفت:

- - سفیرخان اخیرا از طرف ژنرال ضیاء نامه ای برای کاسیگین برده است. پس از تقدیم پیام، خان با استفاده از این ملاقات گفت که پاکستان میل دارد با شوروی و افغانستان روابط حسنه برقرار سازد. وی گفت که کشورش آوارگان افغانی را نمی خواهد و حتی آنها را دعوت نیز نکرده است. اگر آوارگان به موطن خود بازگردند، پاکستان بسیار خوشحال خواهد شد. شوروی و افغانستان در داخل خاک افغانستان می توانند برای ممانعت از ورود آوارگان به پاکستان هر کاری انجام دهند و حتی یک دیوار بین دو کشور

ص: 390

ایجاد کنند. وی گفت علت: این گونه مهاجرتهای دسته جمعی تنها اوضاع داخلی افغانستان است و پاکستان مسئول پیدایش آن نیست. پاکستان فقط یک وظیفه انسانی و بشردوستانه دارد و آن این است که به آوارگان غذا و دیگر مایحتاج آنها را برساند.

- - پاسخ کاسیگین بسیار «معتدل» بود. وی گفت ادعای افغانها خلاف چیزهایی است که سفیرخان مطرح کرده است. وی گفت، اگر علل نگرانیهای افغانها از بین برود وضع بهتر خواهد شد.

- - سفیر شوروی در اسلام آباد با صراحت بیشتری سخن گفته است. در پاسخ به ادعای همکاری پاکستان با فعالیتهای مخالفین ضد جمهوری دموکراتیک افغانستان که از اردوگاههای آوارگان سرچشمه سرچشمه می گیرد، وی گفت دولت پاکستان سلاح در اختیار آوارگان گذاشته، و بازنشستگان ارتشپاکستان را به آموزش دادن آوارگان گمارده، و تبلیغات «رسمی» پاکستان نیز دائما به انتقاد از جمهوری دموکراتیک افغانستان می پردازند.

- - با وجود عدم تمایل به گرفتن نتیجه مشخص، سفارت پاکستان در مسکو معتقد است که مسکو هنوز هم به برقراری روابط حسنه با اسلام آباد علاقه مند است و ممکن است مانع از آن شود که کابل در مرز پاکستان مشکلات مرزی به وجود آورد. در همان حال، سفارت نگران این است که مبادا با تغییر اوضاع در افغانستان موضع شوروی نیز تغییر پیدا کند.

- - گذشته از این موارد، روابط دوجانبه بهبود بسیار یافته است. در رابطه با مراسلات و قراردادهای کنسولی مذاکراتی صورت گرفته است. همکاری در زمینه کارخانه ذوب آهن روسی به خوبی ادامه دارد.

یک قرارداد در زمینه آموزش و پرورش در پایان ماه مه یا آغاز ماه ژوئن منعقد خواهد شد.

4- در مورد افغانستان، منبع پاکستانی اظهار داشت:

- - مقامات جاسوسی پاکستان از طریق بوروکرات های پایین رتبه افغانی مطلع شده اند که مقامات مهم جمهوری دموکراتیک افغانستان به دنبال سفر ژنرال یلپیشف روحیه توأم با اعتماد بیشتری یافته اند. ولی جزییات مربوط به این سفر فاش نشده است. یلپیشف تنها با دو یا سه مقام برجسته دولتی ملاقات کرده است. نتایج این ملاقاتها بسیار مخفی نگهداشته شده است.

- - بعید به نظر می رسد که افغانها از هلیکوپترهای اخیر برای سرکوب ناآرامی جلال آباد استفاده کرده باشند، چون از ورود این هلیکوپترها به کابل دیری نمی گذرد. احتمالاً خلبانان آنها روسی بوده اند.تون

«چهلم» بوتو بدون رخداد خاصی سپری می گردد

سند شماره (27) تاریخ: 24 اردیبهشت 1358 - 14 می 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: «چهلم» بوتو بدون رخداد خاصی سپری می گردد 1 - جمعه 11 مه - روز منتخب توسط خانواده بوتو به مناسبت پنجاهمین روز درگذشت (چهلم) نخست وزیر پیشین پاکستان - با گزارش مربوط عزاداریهای متعدد لیکن فاقد خشونت سپری شد.

2 - در منطقه اسلام آباد راولپندی، چند همکار در مراسم فاتحه خوانی شرکت جسته، و به دنبال آن به مساکین غذا داده شد. شعارهای حمایت از رهبر فقید شامل کلماتی چون شهید بود که با کاربرد آن بوتو شناخته می شود. گرچه این عزاداریها نشانگر تخلف فنی از برقراری مقررات منع عبور و مرور یا تجمعهای

ص: 391

سیاسی بود، لیکن در مورد درگیری پلیس و یا دستگیری افراد در منطقه پایتخت گزارشی نشده است.

3 - در مقبره خانوادگی بوتو در نائودرو در سند تعداد کثیری از وفاداران و پیروان بوتو و بسیاری از شخصیتهای حزب خلق پاکستان که در زندان به سر نمی بردند، در صبح روز 11 ماه مه گرد آمدند تا احترامات لازم را در برابر مؤسس فقید حزب بجای آورند. گروه بزرگتر ولی آرامتری در اطراف منزل بوتو در کلیفتون کراچی گرد آمدند و احترامات فائقه را بجا آوردند و در اواسط روز متفرق گردیدند. همه رهبران با صراحت اعلام داشتند که نگوم نصرت بوتو که در زندان سپهسالار در پنجاب به سر می برد باید آزاد شود، و واتو دبیر کل حزب خلق پاکستان نیز در نوادرو تأیید کرد که بیوه بوتو رهبر حزب می باشد.

4 - در نقاط دیگر پاکستان نیز برگزاری مراسم «چهلم» بدون خشونت بود، در حالی که دولت پاکستان نیز به مقدار کم به نمایش قدرت پرداخته بود.

5 - اظهار نظر: برداشت ما این است که با وجود گذشت توأم با آرامش «چهلم» که باعث خشنودی خاطر دولت پاکستان شده، نوعی نارضایتی در میان اعضای حزب خلق پاکستان وجود دارد که ناشی از عدم تجلی حس انتقامجویی در عزاداری بوده است. کنستابل

ضیاء در مصاحبه با رادیو بی بی سی گفت امیدوار است انتخابات در ماه نوامبر برگزار شود

سند شماره (28) طبقه بندی: 3 تیرماه 1348 - 24 ژوئن 79 از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: ضیاء در مصاحبه با رادیو بی بی سی گفت امیدوار است انتخابات در ماه نوامبر برگزار شود 1 - (طبقه بندی نشده) در مصاحبه رادیویی که قبلاً جهت انتشار در 20 ژوئن توسط بی بی سی ضبط شده بود، رئیس جمهور ضیاءالحق گفت تصمیم دارد پاکستان را به دست یک دولت غیر نظامی بسپارد. بنا به گزارش، رئیس جمهور گفته است وی هنوز امیدوار است که انتخابات عمومی در 17 نوامبر برگزار گردد.

2 - (طبقه بندی نشده) مطبوعات انگلیسی زبان در صفحات اول خود در 21 ژوئن به انعکاس مصاحبه ضیاءالحق در لندن پرداختند که وی گفته بود امیدوار است که انتخابات موجبات پیدایش دولتی را فراهم آورد، که حداقل در کوتاه مدت بتواند کشور را با رعایت اصول دموکراسی اداره کند.

3 - (طبقه بندی نشده) در مورد مسائل دیگر بنا به گزارشهای رسیده ضیاء گفته است که با نخست وزیر پیشین قبل از مجازات بدرفتاری نشده و او نیز از بوتو معذرت خواهی نکرده است، چون نمی خواست کسی بدون مجازات از ارتکاب جنایت فرار کند. وی گفت در تصمیم گیری در مورد بوتو وی هیچ گونه تردیدی به خود راه نداده است. ضیاء از معارفه اصول اسلامی به کشورش دفاع کرده و گفت به علت عدم سرسپردگی دولت پیشین به اسلام و قبول نفوذ غربیها توسط آنها مملکت از همبستگی کافی برخوردار نبوده است.

4 - در پاسخ به یک سؤال ضیاء گفت که به نفع پاکستان است که به کشورهای مشترک المنافع بپیوندد، لیکن وی اضافه کرد که این پیوستن باید شرافتمندانه باشد. طبق اظهارات مقاله وی این مسئله را زیاد بزرگ نشان نداده است.

5 - (محرمانه) اظهارنظر: به نظر بعضی از ناظران رئیس جمهور ضیاء موضع پیشین خود را در مورد

ص: 392

برگزاری انتخابات ماه نوامبر تخفیف کرده است. ولی نظریه واقعگرایانه تر این است که ضیاء موضع مبهم پیشین خود را صراحت بخشیده است و به عبارت دیگر اعلام کرده است که اگر وضع احزاب اوضاع سیاسی مناسب باشد انتخابات برگزار خواهد شد. لیکن راههای مورد نظر وی بسیار است (مرجع، مصاحبه بی بی سی را برای سفارت تهیه کند. در صورتی که موفق نشود آیا سفارت آمریکا در لندن می تواند متن مصاحبه رادیویی ضیاء با بنازیر را برای ما تهیه و ارسال دارد؟کینگ

نظم و قانون در بلوچستان - افزایش نگرانیها در مورد بحران افغانستان...

سند شماره (29) تاریخ: 3 تیر 1358 - 24 ژوئن 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: نظم و قانون در بلوچستان - افزایش نگرانیها در مورد بحران افغانستان 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - خلاصه: هجوم اخیر آوارگان افغانی به بلوچستان موجبات افزایش نگرانی را در مورد جنگ موجود در آن سوی مرز فراهم آورده است. مشاجره و مناظره در مورد آن چه حکومت نظامی انجام می دهد و باید در قبال افغانستان انجام دهد موجب شده است که در داخل ایالت و بین ایالت و دولت مرکزی اختلافاتی پدید آید. در همین مشاجرات، خود آوارگان نیز یک مسئله خاص را تشکیل داده اند.

البته با آغاز انتخابات بعید به نظر می رسد که بحران موجود در افغانستان، بروز خشونت در بلوچستان را ممکن سازد. عمده این امر نیز بستگی به درک صحیح از تعهد آمریکا در قبال پاکستان دارد.

عامل تشدیدکننده بحران 3 - پنج ماه قبل از انتخابات ملی، گفتگوهای ما با رؤسای بلوچستان نشانگر نگرانی بیش از حد آنها نسبت به مسئله پناهندگان افغانی بود و در رابطه با انتخابات اظهار نگرانی نمی کردند. وقایع آن سوی مرز واقعی و محسوس است لیکن انتخابات 17 نوامبر از نظر آنها وعده و وعیدهای مشکوکی به نظر می رسد.

در ورای نگرانی مردم این اعتقاد به چشم می خورد که درگیری پاکستان در افغانستان می تواند عامل تشدید کننده بحران در بلوچستان به علت عدم ثبات داخلی این استان باشد.

هجوم پناهندگان 4 - تا قبل از بهار کنونی، موج پناهندگان از شمال و غرب خط دوراند وارد شمال غربی این استان مرزی می شدند. پس از آن در ماههای آوریل یا مه، سیل پناهندگان در جنوب راه دیگری یافتند که احتمالاً نشانگر تغییر جغرافیایی نبردها در منطقه مرزی می باشد.

بنا به گزارشها در یک روز تنها 12000 نفر پناهنده از مرز گذشته و وارد بلوچستان شدند. استاندار این ایالت اظهار می دارد که در حال حاضر در مرز و در استان بلوچستان حدود 100000 نفر پناهنده جای گرفته اند. دیگران رقمی پایین تر لیکن عمده را در مورد بلوچستان به کار می برند.

5 - هجوم پناهندگان افغانی با اختلاف نظر فزاینده در مورد نقش دولت در برخورد با شورشیان مصادف گردید. در مورد آنچه که اسلام آباد انجام می دهد و باید انجام دهد، سلیقه و نقطه نظرهای متفاوتی

ص: 393

وجود دارد. این مشاجرات و مناظرات منعکس کننده و تشدیدکننده اختلاف درون ایالتی و بین ایالت و دولت مرکزی می باشد.

اختلاف نظرها 6 - اختلاف نظرها ظاهرا از الگوی چپ به راست تبعیت می کند. اعضای حزب خلق پاکستان و حزب ملی پاکستان در بخش مترقی قلمرو سیاسی، معتقدند که حکومت نظامی به مجاهدین در مبارزه شان برای سرنگونی رژیم کابل یاری می دهد. یکی از رؤسای اسبق شهری و حزب خلق پاکستان گفت. اگر حکومت نظامی در تکذیب حمایت خود از شورشیان صادق باشد، باید با جدیت تمام مرز را مسدود نماید. وی می گوید دولت می تواند اردوهای پناهندگان را به پنجاب یا سند منتقل نماید تا آنها نتوانند به صورت یک نیروی محرک برای کابل عمل کنند. نقطه نظر مخالف این است که حکومت نظامی به مجاهدین کمک می کند، لیکن این کمک کافی نیست؛ که این نظر اعضای اتخاذ ملی پاکستان و احزاب محافظه کار این کشور است. به طور مثال، دستیار شخصی رئیس حزب طریق استقلال، اصغرخان، از ما سؤال کرد که چرا سازمان سیای آمریکا علیه تره کی کودتایی را سازمان نداده است.

تفرقه و سوابق تاریخی آن 7 - بخشی از تفرقه ایجاد و تشدید شده توسط افغانستان ریشه ای تاریخی دارد. گرچه هنوز کسی مستقیما از ایجاد یک بلوچستان بزرگ با ما صحبت نکرده است، لیکن استاندار پیشین بلوچستان اکبرخان بوگتی و دیگران به ما گفته اند که بسیاری از بلوچها هنوز با جاه طلبی بسیار میل دارند بلوچستان ایران، افغانستان و پاکستان و احتمالاً سند را به صورت یک ملت واحد درآورند. بوگتی می گوید این افراد معتقدند که انقلاب افغانستان موضع آنها را تقویت کرده و آنها به طور پنهانی یا آشکار از رژیم ترکی کمک خواهند گرفت و سعی خواهند کرد از ناآرامیهای سیاسی موجود در پاکستان در مبارزه علنی خود علیه حکومت نظامی این کشور بهره برداری کنند. بلوچهای دیگری که مایلند از طریق قانونی و مشروع خودمختاری بیشتری برای بلوچستان کسب کنند، به ما گفته اند که حکومت نظامی پاکستان با کمک خود به شورشیان افغانستان موجبات اقدامات تلافی جویانه شوروی در بلوچستان را فراهم آورده است.

بسیاری از آنها معتقدند که این استان به صورت میدان مبارزه ابرقدرتها در خواهد آمد. چون خودبینی و بی منطقی شدیدا حکمفرماست، این اشخاص میل ندارند ورود لشگرهای تانک و پیاده شوروی به کویته را برای رسیدن به بنادر موجود در آبهای گرم به زیر سؤال بکشند.

عوامل جامعه شناسی 8 - تفرقه های دیگر از نوع مربوط به جامعه شناسی است. بلوچستان یک جامعه قبیله ای است که با خطر تغییر رو به روست. از یک طرف ما با رهبران قبیله ای صحبت کردیم که می گویند نبرد موجود در افغانستان جهاد در راه حفظ اسلام و یک سبک زندگی است؛ از طرف دیگر، با اشخاصی صحبت کردیم که از حکومت غیر عادلانه رهبران و رؤسای قبیله ای ابراز انزجار کرده و تلاشهای دولت ترکی را در از بین بردن قبیح ترین جنبه های نظام قبیله ای در افغانستان می ستودند. آنچه واضح است، این است که مردم

ص: 394

بلوچستان از این برخورد نیز معلول طرز فکر آنها در قبال بافت اجتماعی موجود در بلوچستان است.

عوامل نژادی 9 - با وجود مبهم بودن شواهد، ما در نتیجه گفتگوهای خود در کراچی و کویته به این نتیجه رسیده ایم که علیرغم مسائل مطروحه انقلاب افغانستان نیز سبب تفرقه میان نژاد بلوچ و پتان شده است. در گفتگوهای مذکور رقابت بین این دو گروه نژادی موجود در این استان آشکار می گردید. در میان 50 درصد جمعیت بلوچ این استان میزان حمایت از تره کی خیلی بیشتر از 40 درصد جمعیت پتان این ایالت است. جالب توجه اینکه، بیشترین تمرکز پناهندگان در بخش شمالی استان یعنی در ناحیه پتانها قرار گرفته است. چون پناهندگان برای رسیدن به بخش بلوچی این استان مجبورند، از یک کویر غیر قابل عبور بگذرند.

احتیاطات دولتی 10 - دولت می داند که در برخورد علنی با شورشیان در افغانستان باید احتیاط بسیار به خرج دهد.

وزیر اسبق فدرال هیئتهای محلی خان محمد زمان خان آقاقاضی به ما گفت که حکومت نظامی تا کنون به بهترین وجه ممکن عمل کرده است. در این رابطه وی به کمکهای بشر دوستانه محدود به مداخله دولت اشاره کرد. ولی بسیاری از مخالفان حکومت نظامی، به ما گفته اند که مطمئن نیستند موضوع به این ترتیب باشد. آنها می گویند رئیس جمهور ضیاءالحق که از خانواده مولوی هاست، از نظر عقیدتی به عصیانگران اسلامی کمک می کند و ارتش پاکستان زمانی که فرصت برای از بین بردن یک رژیم متخاصم همجوار موجود است نمی تواند دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهد.

مسئله پناهندگان 11 - در رابطه بین دولت و مردم بلوچستان مسئله پناهندگان نیز به صورت مشکلی درآمده است. با وجود تشکیل اردوگاههای خاص بسیاری از افغانها در خارج از اردوگاههای خود به سر می برند.

حیوانات احتیاج به چراگاه دارند و پناهندگان هر چه بیشتر بز و گوسفند داشته اند با خود به این سوی مرز منتقل کرده اند. زندگی آنها در خارج از اردوگاهها سبب پیدایش این شک و تردید شده است که دولت نمی خواهد آنان را کنترل نماید، چون در این صورت کنترل آنها نیز کاری بس دشوار است. علاوه بر این بین پاکستانیها و افغانها در مورد چراگاهها نیز اختلافاتی به وجود آمده است. چراگاههای موجود در این منطقه قادر نیست کفاف ساکنین اصلی آن را بدهد. تا به حال میهمان نوازی بومیان بر رنجش خاطر آنها غلبه کرده است، لیکن اگر تعداد آنها افزونتر و مدت اقامت آنها طولانی تر شود، دولت مجبور است جهت اسکان آنها در مناطق وسیعتر اقداماتی به عمل آورد.

سرپیچی از انتخابات 12 - امکان تبدیل شدن افغانستان به صورت عامل ایجاد خشونت در بلوچستان با آغاز انتخابات کاهش خواهد یافت. بازرس کل پلیس استان در گفتگو با ما بی پرده گفت اگر انتخابات به تعویق افتد نظم و قانون در این استان بهتر برقرار خواهد شد. بیانات اخیر میرغوث بوکس بیزنجو رهبر حزب ملی پاکستان

ص: 395

نشانگر نوع بیاناتی است که می تواند محرک خشونت باشد. در اجتماع حزب ملی پاکستان در یکم ژوئن بیزنجو گفته است در صورتی که ضد انقلابیون از اقدامات خود دست برندارند، مترقیان و دموکراتهای پاکستانی به دفاع از انقلاب خلق افغانستان قیام خواهند کرد. خیربوکس مری، رهبر قبیله مهم مردی که گویا خود را چه گوارای بلوچستان می داند، از رهبران مهم شورش چریکی به شمار می آید. نارضایتی اقتصادی نیز می تواند موجبات پیدایش شورشها را فراهم آورد. ولی این استان تا به حال آرام بوده است.

آمریکا 13 - پیدایش اغتشاش در بلوچستان به درک افراد عصیانگر از شدت تعهدات آمریکا نسبت به پاکستان بستگی دارد. این باور که آمریکا، پاکستان را به حال خود رها کرده است، افرادی چون بیزنجو را ترغیب می کند که با شوروی وارد پیمان شوند. متأسفانه بسیاری از کسانی که ما با آنها در بلوچستان صحبت کرده ایم فکر می کنند که آمریکا دوستان خود را تنها گذاشته است. دلایل ارائه شده توسط آنها نیز فقدان حمایت آمریکا از پاکستان در سال 1965 و 1971، شکست آمریکا در برابر شوروی در حمایت از آنگولا، اتیوپی و افغانستان و مخالف آمریکا با مسلمانان جهان و قطع کمک به پاکستان می باشد.

14 - علیرغم این انتقادات، همه نسبت به آمریکا حسن نیت دارند. بخش اعظم جامعه بلوچستان ادامه ارتباط حسنه با آمریکا را ترجیح می دهند. این افراد عبارتند از مقامات دولتی (اکثرا اهل پنجاب) بازرگانان و رؤسای قبایل. آنها با وجود انتقاد از اقدامات اخیر آمریکا امیدوارند که در صورت حمله و یا تحریک به خرابکاری توسط شوروی، آمریکا به یاری پاکستان بشتابد. اثبات این قضیه که آمریکا به تمامیت ارضی، استقلال و ثبات پاکستان علاقه دارد، بدون اینکه به حکومت نظامی پاکستان وابسته باشد کاری است بس دشوار. این کار با تلاشهای دولت ضیاء در نشان دادن طرفداری خود از آمریکا و مذاکرات آن برای ورود به نهضت غیر متعهدها دشوارتر می گردد؛ دشوار از این جهت که حکومت نظامی پاکستان حمایت ما را رد می کند و دیگر اینکه مشکلات موجود در روابط ضیاء با ما سبب شده است که بسیاری از آنها فکر کنند ما با تعویض و جایگزین شدن این رژیم موافق هستیم. مهمترین ضربه در دراز مدت عدم تواناییمان در کمک به پاکستان طبق قرارداد دوجانبه 1959 خواهد بود. اگر پاکستانیها دستشان رو شده باشد، آمریکا نخواهد توانست اقدامی به عمل آورد. کینگ

بازدید فرماندهی نیروهای آمریکا در خاورمیانه منعکس کننده حمایت شدید...

سند شماره (30) تاریخ: 3 تیر 1358 - 24 ژوئن 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: بازدید فرماندهی نیروهای آمریکا در خاورمیانه منعکس کننده حمایت شدید نیروهای نظامی از روابط آمریکا و پاکستان 1- تمام متن خیلی محرمانه است 2- در پایان ساموئل اچ. پیکر، فرمانده نیروها در خاورمیانه در تاریخ 20-16 ژوئن به بازدید تودیعی از پاکستان پرداخت. این بازدید چهار روزه در سطوح عالی نشانگر صمیمیت و احترام شدید رؤسای نظامی پاکستان نسبت به ارتش آمریکا به طورکلی و به ویژه نیروی دریایی آمریکا بود.

ص: 396

3- پیکر از کراچی به اسلام آباد، لاهور و پیشاور در طول اقامت خود بازدید نمود و در هر مرحله از طرف نظامیان این کشور مورد استقبال قرار گرفت. وی توسط سه دریابد عالیرتبه نیروی دریایی پاکستان و رؤسای نیروی دریایی پذیرایی شد. در ضیافتهای شام رؤسای نیروی دریایی شخصیتهای مهم غیرنظامی پاکستان چون دریابان جانجوآ، وزیر عدلیه شرکت داشتند. در این ضیافتها، فرماندهان نیروی دریایی از روابط گرم و صمیمانه بین نیروی دریایی پاکستان و آمریکا یاد کرده و در رابطه با تداوم آن اظهار امیدواری کردند.

4- در گفتگوهای خصوصی با پیکر، فرمانده نیروی دریایی دریابد نیازی از احتیاج مبرم نیروی دریایی به ناوهای جنگی گیرینگ صحبت کرد و گفت بدون چهار ناوی که طبق قرارداد به نیروی دریایی پاکستان داده خواهد شد، این نیروی دریایی تنها به دو بخش عملیاتی رزمی سطحی تبدیل خواهد شد.

خنده آور اینجاست، که دو ناو تحویل داده شده از نوع گیرینگ می باشند. رؤسای نیروی دریایی پاکستان به پیکر، گفتند که از نظر عملیاتی ورود ناوهای آمریکا به آبهای پاکستان می تواند ادامه یابد، لیکن از نظر دولت پاکستان افزایش این دید و بازدیدها توأم با مشکلات بسیاری می باشد. ولی معلوم نشده است که منظور آنها مشکلات سیاسی است یا مشکلات فیزیکی که به بندرو تأسیسات کراچی تحمیل می گردد.

5 - در رابطه با مسئله نیروی هسته ای، مقامات مهم نیروی دریایی پاکستان از تصمیم آمریکا با تأسف و «ناخشنودی» یاد می کردند پیکر و مقامات سفارت گفتند که این مسئله نه تنها در نتیجه تصمیم آمریکا بلکه در نتیجه تصمیم دولت پاکستان به کسب ظرفیت هسته ای پدید آمده است؛ در حالی که در ارتباط با آنها مخالفت و خطرات زیادی برای آمریکا وجود دارد که سبب شده است آمریکا در زمینه کمکهای خود تصمیمی اتخاذ نماید. نیازی نیز مانند دیگر افراد تصمیم گیرنده پیرامون مسئله اتمی (مانند بسیاری از رابطها) اظهار داشت که آمریکا می تواند در برابر پیروزیهای شوروی در اینجا و آنجای منطقه از نگرانیهای خود در رابطه با عدم تکثیر تسلیحات هسته ای چشم پوشی نماید.

6- اظهار نظر: این بازدید از نظر انعکاس حسن نیت نیروی دریایی پاکستان بسیار قابل ملاحظه بود.

در ظاهر آنها مایل به دریافت ناوهای گیرینگ هستند، ولی خواستهای آنها عمیقتر گردیده است. رابطه نیروهای دریایی دو کشورمان اصولاً نیرومند و پایدار است.

حتی در این مرحله، تلویزیون و رادیوهای پاکستان برای اولین بار در شش ماه گذشته پیرامون این بازدید اخباری منتشر ساختند.

- نیروی دریایی و ارتش به طورکلی درباره سخنان ضیاء در ضیافت اخیر روز ملی مان که در مورد رابطه بین آمریکا و پاکستان و تداوم آن اظهار امیدواری کرده بود چندان حساب نمی کنند.کینگ

تبادل نظر دولت پاکستان و سفارت آمریکا در مورد چاد

سند شماره (31) تاریخ: 5 تیرماه 1358 - 26 ژوئن 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (خیلی محرمانه) تبادل نظر دولت پاکستان و سفارت آمریکا در مورد چاد 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - شرمن مقام سفارت در مورد محتوای مرجع ب مورخ 26 ژوئن با سرپرست بخش آفریقایی

ص: 397

وزارت خارجه، معین جان نعیم (شدیدا حفاظت شود) گفتگو کرد. نعیم که از گزارش صورت وضعیت بسیار قدردانی می کرد درباره پیش نویسی که برای رئیس جمهور ضیاء در دست تهیه دارد با ما صحبت کرد.

3 - محتوای گزارش وزارت امور خارجه در مورد چاد، بر دو نگرانی مهم پاکستان در آن منطقه تأکید داشت: (1) نگرانی از خطری که علیه نظامیان و غیرنظامیان پاکستانی در لیبی در صورت درگیر شدن آنها در جنگ وجود دارد، (2) نارضایتی بیشتر آنها از مداخلات لیبی در آفریقای غربی - مرکزی و تأثیر آن بر روابط پاکستان در آفریقا.

- در مورد نکته اول، نعیم گفت که در گزارشش نیز منعکس شده است) دولت پاکستان هر روز منتظر و نگران است که گزارشاتی مبنی بر درگیر شدن افراد خود در چاد و یا به طور ناخواسته طبق برنامه لیبیاییها دریافت دارد. نعیم گفت که اخیرا در طول مدت تسویه حساب نیروهای ایمن در اوگاندا، وزارت خارجه پاکستان چند شب را بدون استراحت سپری کرد. وی گفت ترس از آن بود که ممکن بود چند پاکستانی به وسیله نیروهای مهاجم تانزانیایی کشته شده باشند. (تذکر: نعیم گفت پاکستان به لیبی رسما اجازه نداده بود که از پاکستانیها در اوگاندا استفاده کند و علاوه بر این وزارت امور خارجه نیز از شرکت آنها در این نبرد بی اطلاع بود.) - در مورد نکته دوم، نعیم با لحن شدیدی چه در گفته ها و چه در گزارش خود بدرفتاری قذافی را در را در منطقه نشان داده است. وی رهبر لیبی را «مردی دیوانه» می خواند که اعتبار و حیثیت خود را در آفریقای مادون صحرا به قیمت از بین رفتن حیثیت ما از دست داده است. نعیم نقشه ای را که در اواسط سال 1970 توسط لیبیاییها چاپ شده بود و نشانگر یک لیبی بزرگتر شامل، چاد، نیجر، بخشهایی از دلتای علیا، بخشهایی از الجزایر، تونس و صحرای اسبق اسپانیا بود به ما نشان داد. نعیم گفت هدف قذافی از مداخله در چاد رسیدن به این هدف بزرگ است.

4 - نعیم به یادآوری مشکلات وزارت خارجه در به دست آوردن اطلاعات دقیق در مورد رویدادهای چاد پرداخت. وی گفت ارتباط عادی تنها از طریق سفارت پاکستان در خارطوم که مسئول انجام آن نیز هست صورت می گیرد. ولی سفیر پاکستان حدود یکسال است که نتوانسته است به چاد سفر کند و سفیر چاد در خارطوم نیز، بنا به گفته نعیم، در همین مدت با پایتخت در تماس نبوده است. نعیم معتقد است که به مقامات سفارت چاد در خارطوم اصلاً حقوقی پرداخت نمی شود و دولت سودان از آنها حمایت می کند.

چاد در سال گذشته در هیچ یک از کنفرانسهای اسلامی و در جلسات غیر متعهدها نماینده ای نداشته است.

دولت پاکستان نیز بنا به گفته نعیم نتوانسته است به علت عدم شرکت چادیها در جلسات سازمان ملل با آنها تماس حاصل کند و آنها با سازمان ملل جداگانه ارتباط برقرار می کنند.

5 - اظهار نظر: کاربرد عبارت «مرد دیوانه» توسط نعیم برای توصیف قذافی و تشریح نگرانیهای دولت پاکستان مشابه اظهارات مقامات دیگری است که در رابطه با لیبی هستند. مقامات پاکستانی، با اعتراف به منافع اقتصادی حاصله از این تماس و ارتباط، ظاهرا نگران خطرات احتمالی موجود علیه روابط خارجی دولت پاکستان هستند. به خصوص آنها میل دارند از مجروح شدن و یا درگیری پاکستانیهای موجود در لیبی ممانعت به عمل آورند. علاوه بر این، آنها می ترسند که مبادا در اجلاسهای آتی سازمان ملل و غیر متعهدها آنها نیز به همراه قذافی به یک خطا متهم شوند.کینگ

سفر سردبیر ریدرز دایجست، ویلیام گریفیث به پاکستان

ص: 398

سند شماره (32) تاریخ: 6 تیر 1358 - 27 ژوئن 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: سفر سردبیر ریدرز دایجست، ویلیام گریفیث به پاکستان 1 - (طبقه بندی نشده) پیام حاضر نیاز به اقدام مقتضی دارد.

2 - (محرمانه) اطلاع حاصل کرده ایم که سردبیر نشریه ریدرز دایجست ویلیام ئی. گریفیث در تاریخ 10 - 6 ژوئیه به پاکستان سفر خواهد کرد و با وی در آنجا به عنوان یک شخصیت مهم رفتار خواهد شد و وی خواهد توانست با مقامات عالیرتبه دولت پاکستان ملاقات نماید. ما نیز در همین رابطه اقدام مقتضی را به عمل خواهیم آورد.

3 - (محرمانه) در صورتی که به سفارت پاکستان در واشنگتن در سطح بالا در مورد این سفر و سوابق گریفیث اطلاع داده شود تا آن سفارت نیز به نوبه خود از طریق ارسال تلگرام، دولت پاکستان را در جریان امر قرار دهد، ما خواهیم توانست با مقامات عالی رتبه این کشور با سهولت بیشتر تماس حاصل نماییم.

(معاف)کینگ

ضرب و شتم دیپلماتهای فرانسوی در نزدیکی مجتمع اتمی

سند شماره (33) تاریخ: 7 تیر 1358 - 28 ژوئن 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: ضرب و شتم دیپلماتهای فرانسوی در نزدیکی مجتمع اتمی 1 - تمام متن خیلی محرمانه است 2 - خلاصه: سفیر فرانسه در اسلام آباد، لوگوریرک و دبیر اول خود (سیاسی) ژان فورلوت هنگام رانندگی در نزدیکی دهکده کاهوتا در غروب روز 5 تیرماه از طرف عده ای مورد حمله قرار گرفتند.

فورلوت، که در طول این حمله بیهوش شده بود، می گوید این حمله توسط دولت پاکستان ترتیب داده شده بود تا خارجیها از سفر به اطراف مجتمع غنی سازی هسته ای در کاهوتا منصرف گردند. (پایان خلاصه) 3 - ژان فورلوت به مقام سفارت در هفتم تیرماه توضیح داد که در تاریخ پنجم تیر حدود ساعت 45/6 دقیقه بعدازظهر او و سفیر فرانسه لوگوریرک که از مسافرت به کاهوتا (حدود 30 میلی اسلام آباد) باز می گشتند توسط چند چماق به دست متوقف و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. فورلوت قبلاً نیز در سال 1357 به این منطقه سفر کرده بود و همکار استرالیایی وی از مجتمع احتمالی هسته ای این منطقه عکسبرداری نموده بود. (مرجع الف) فورلوت و سفیر در مورد این مجتمع در ملاقات با سفیر جامعه اروپا در هفته گذشته که موضوع اصلی مورد بحث مقاصد دولت پاکستان در زمینه تسلیحات هسته ای بود گفتگو کرده بودند. فورلوت داوطلب شده بود که سفیر را به این منطقه ببرد تا خود عینا مجتمع را و حتی مناظر زیبای آنجا را نیز ببیند. فورلوت یادآور شد که این جاده برای استفاده عموم است و در کتاب جهانگردی اسلام آباد نیز از آن به عنوان یک جاده خوش آب و هوا یاد شده است.

4 - این گروه کوچک در حدود ساعت 4 اسلام آباد را به قصد کاهوتا ترک گفت و در مناطق خوش منظره توصیه شده نیز توقف نمود. آنها دوربین عکسبرداری به همراه نداشته و از ماشین نیز پیاده

ص: 399

نشده بودند. هنگام مراجعت از کاهوتا به قصد اسلام آباد، فورلوت (که در ماشین خودش با نمره سرکنسولگری رانندگی می کرد) متوجه شد که یک ماشین ژاپنی زرد رنگ باچهار سرنشین در تعقیب آنهاست. او از سرعت ماشین کم کرد تا آنها بتوانند عبور کنند.

در نقطه ای خلوت بین کاهوتا و سیهالا، او بار دیگر همان ماشین را دید که کمی جلوتر توقف کرده است. کامیونی نیز در جهت مخالف درست به موازات همان ماشین توقف کرده و جاده را به طرز مؤثری مسدود کرده بود. فورلوت توقف کرد و می خواست با استفاده از دنده عقب جهت ماشین را تغییر دهد که دو نفر سوار بر موتور سیکلت از پشت سر راه فرار را بر آنها بستند.

5 - چهار نفر از داخل ماشین و دو نفر موتور سوار به ماشین نزدیک شده و سعی کردند در ماشین را باز کنند و موفق شدند سرنشینان ماشین را پیاده کنند. فورلوت می گوید که توسط یک ضربه بیهوش شده بود.

او تنها به خاطر می آورد که مهاجمین شلوار به تن داشتند (لباس سنتی) و آنقدر قوی نبودند. چون چند نفر از آنها سعی کرده بودند سفیر مسن و مریض حال را از ماشین بیرون بکشند، و به هیچ وجه از اسلحه استفاده نکردند. فورلوت می گوید که آنها ظاهری «نظامی» نداشتند ولی شباهت بسیاری به «راهزنها» داشتند.

6 - در توضیح ضرب و شتم وارده به خودش و سفیر، فورلوت گفت که آنها ظاهرا مهاجمین حرفه ای بودند، چون ضربات خود را به نقاطی از بدن وارد می ساختند که خسارت ظاهری نداشته باشد. یکی از دندانهای سفیر شکسته و چند جای بدنش کبود شده است ولی فورلوت علاوه بر نقاط کبود شده جمجمه اش نیز شکسته است.

7 - فورلوت می گوید پس از ده دقیقه به هوش آمد و متوجه شد که مهاجمین رفته اند و سفیر مشغول مراقبت از زخمهایش است. عینک فورلوت از بین رفته بود ولی به ماشین خسارتی وارد نیامده بود. آنها سوئیچ را از نقطه ای که مهاجمین آن را پرتاب کرده بودند یافته و به طرف اسلام آباد رانندگی کردند. از محل اقامت فرانسویها آنها از پلیس دعوت کردند تا این واقعه را گزارش نماید. پلیس با آنها اظهار همدردی کرده و اظهار داشت که به تحقیقات کامل مبادرت خواهد ورزید. سرپرست پروتکل و رئیس جمهور ضیاء تلفنا با سفیر در مورد این رویداد اظهار ناخشنودی کردند.

8 - گذشته از این بیانیه های دولت پاکستان و پوشش مطبوعاتی در رابطه با شکار مهاجمین، فورلوت معتقد است که یکی از مقامات دولت پاکستان این افراد شرور را به سراغ آنها فرستاده است. وی می گوید که مهاجمین فریاد می زدند: «خارجیها! در اینجا چه می کنید؟» و «خارجیها! گم شوید» و به این ترتیب انتخابی بودن خود را نشان می دادند. این افراد شرور پس از بیهوش کردن یک فرد جوان و نیرومند و رو به رو شدن با یک فرد مسن و ضعیف پا به فرار گذاشته بودند. آنها چیزی ندزدیده و به اتومبیل خسارتی وارد نیاوردند. از نظر فورلوت آنها فقط مأموریت داشتند همین کار را انجام داده و مانع از سفر بیگانگان کنجکاو جهت بازدید از مجتمع کاهوتا که بنا به گزارش مطبوعات نقش مهمی در برنامه کلی هسته ای پاکستان ایفا می کند، شوند.

9- فورلوت گفت در مجتمع کاهوتا از زمان سفر گذشته اش تغییرات بسیاری ایجاد شده است. به طور مثال، تابلوی تعمیرگاه اساسی نظامی بر روی آن نصب شده، علاوه بر این، مجتمع توسط وسایط نقلیه غیرقابل استفاده نظامی محصور شده است تا نشان داده شود که نیاز به تعمیر دارند. لیکن به جای سیم خاردار یک دیوار سنگی ساخته خواهد شد تا کسی نتواند مجتمع را از طریق جاده رؤیت نماید.

ص: 400

10- اظهار نظر: اگر دولت پاکستان می خواست ورود خارجیها و دیپلماتها را به منطقه کاهوتا محدود نماید کافی بود که آن را به لیست مناطق ممنوعه (بلوچستان، منطقه روستایی سند و غیره) اضافه کند.

ضرب و شتم دیپلماتها و ایجاد وقایعی که پای دیپلماتها در آن به میان کشیده شود افراطی گری است. به نظر ما دولت پاکستان نمی تواند فرانسوی ها را به عنوان افراد مورد ضرب و شتم انتخاب نماید.

یک تشریح احتمالی این است که مؤسسات امنیتی دستور داشته اند که در حراست از تأسیسات کاهوتا طوری عمل می کنند که مخالفت مطبوعات در رابطه با برنامه هسته ای پاکستان مطرح نشود. در انجام این کار احتمالاً یک افسر بسیار علاقه مند پا را از اختیارات خود فراتر گذاشته و دستور اجرای این نقشه را صادر کرده است.کینگ

نظم و قانون در بلوچستان - افزایش نگرانی و تشنج در مورد افغانستان

سند شماره (34) تاریخ: 10 تیرماه 1358 - 1 ژوئیه 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: وزارت سفارت آمریکا در اسلام آباد موضوع: نظم و قانون در بلوچستان - افزایش نگرانی و تشنج در مورد افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- به خاطر دریافت گزارش اندیشمندانه و مطلع سازنده در مورد بلوچستان متشکریم. این گزارش حاوی نکاتی جدید و تحریک کننده پیرامون تأثیر اوضاع افغانستان و هجوم پناهندگان بر اوضاع داخلی بود.

3- باید گفته شود که ما گمان نمی کنیم که انفجار بلوچستان بستگی به نحوه تفکر آشوبگران در رابطه با مقدار حمایت آمریکا از پاکستان داشته باشد. ناآرامیهای گذشته صرفا ناشی از اوضاع سیاسی و اقتصادی داخلی این ایالت بوده و تعهدات آمریکا در این زمینه نقشی نداشته است.

4- یادداشت بیوگرافیک، بیانیه و پاراگراف 10 که در آن گفته شده، ضیاء فرزند مولوی است برای ما بسیار جالب است. OIL/B JNR/ سعی کرد این موضوع را دنبال کند، ولی نتوانست شواهدی دالّ بر آن بیاید. پرونده های ما نشان می دهد که ضیاء به مدارس غیرمذهبی رفته است و پدرش یعنی محمد اکبر نیز احتمالاً یکی از کارمندان دون رتبه دولتی بوده است. در صورتی که سفارت و یا ادارات تابعه آن بتوانند اطلاعات بیشتری در این زمینه به ما بدهند بسیار ممنون خواهیم شد چون JNR/OIL/Bمی خواهد بیوگرافی کاملتری را از ضیاء منتشر سازد.

5 - بار دیگر از ارسال گزارش قبلی بسیار متشکر هستیم. خوانندگان شما در واشنگتن به بلوچستان علاقه و توجه خاص مبذول می دارند.کریستوفر

بودجه پاکستان برای سالهای مالی 80/1979، چندان تفاوتی نداشته است

سند شماره (35) تاریخ: 10 تیرماه 1358 - 1 ژوئیه 79تاریخ: 12 تیر 1358 - 3 ژوئیه 79 از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: بودجه پاکستان برای سالهای مالی 80/1979، چندان تفاوتی نداشته است.

1- وزیر دارایی، غلام اسحاق خان در سخنرانی خود در مورد بودجه در 28 ژوئیه از دولت کنونی

ص: 401

طوری صحبت کرد که با هفت سال مدیریت نادرست اقتصاد روبرو بوده و با مبارزه با تمام مشکلات درصدد است، وضع پاکستان را از نظر اوضاع مالی در داخل و خارج بهبود بخشد. غلام اسحاق در توصیف مشکلات اقتصادی از چند چیز به درستی یاد کرد، لیکن در این زمینه از ارقام مربوط به بودجه استفاده نکرده است. اسناد بودجه مربوط به سالهای مالی 80/1979 کل دریافتیهای قابل پیش بینی را 41 میلیارد روپیه (9/9 روپیه معادل یک دلار آمریکا) و هزینه ها یا مخارج را معادل 1/52 میلیارد روپیه نشان می دهد که کسری بودجه نیز معادل 1/11- میلیارد روپیه خواهد بود. در حالی که ارقام بودجه ای تجدید نظر شده سال گذشته کل دریافتی را 2/39 میلیارد روپیه و مخارج را 3/46 میلیارد روپیه و کسری بودجه را 1/7 میلیارد روپیه نشان داده بود، و حال آنکه برخلاف کسری بودجه اعلام شده 3/2 میلیارد روپیه ای، کسری بودجه واقعی 5 میلیارد روپیه بیشتر می باشد. قرار است عوارض لازم برای سال جاری حدودا از 1/5 میلیارد روپیه به 1/46 میلیارد روپیه افزایش و کسری بودجه را به 6 میلیارد روپیه تقلیل دهد.

2- غلام اسحاق در کنفرانس مطبوعاتی گفت دولت پاکستان سعی خواهد کرد با جذب منابع مالی بیشتر خارجی از کشورهای کنسرسیوم دیگر کشورهای دوست و در صورت لزوم بازار سرمایه بین المللی، شکاف 3 میلیارد روپیه ای بودجه خود را کمتر کند. در صورت جذب این سرمایه، قروض جدید، وامهای جدید، علاوه بر تأمین دوباره مالی 3 میلیارد روپیه ای برای وامهای کوتاه مدت، توانایی پاکستان را در اداره و بازپرداخت قروض خارجی سالهای آتی مشکلتر خواهد نمود.

3- علت وجود کسری بودجه عظیم سال گذشته و کسری بودجه سال جاری مخارج و درآمدهای بودجه است. غلام اسحاق اعتراف کرد که پس انداز داخلی پاکستان و مالیات تولید ناخالص ملی کمترین میزان را در سطح جهانی داشته ولی مخارج دولت در بودجه سالهای 80/1979 که به گفته او تا حد امکان کاهش یافته، نشانگر افزایش مطلق در زمینه وسیعی است و از مبالغی که ممکن است در نتیجه افزایش مالیاتها گرد آید فراتر رفته است. با در نظر گرفتن درآمد اضافی 1/8 میلیارد روپیه ای در نتیجه کمکها و مالیاتهای جدید، دریافتیها به سطح 5/21 میلیارد روپیه بیش از 4/40 میلیارد روپیه سال 79/1978 بالغ خواهد شد در حالی که مخارج 22 درصد بیش از 7/42 میلیارد روپیه ژوئیه 1978 افزایش خواهد داشت.

4- در برآورد بودجه سال جاری، مخارج بیش از بودجه 79/1978 افزایش می یابد و بیشتر در زمینه دفاعی (از 5/1 میلیارد روپیه، به 7/11 میلیارد روپیه) خدمات وامی (از 1/1 میلیارد روپیه به 5/7 میلیارد روپیه)، سوبسید (از 5/1 میلیارد روپیه به 9/3 میلیارد روپیه) است در حالی که سوبسید گندم 1 میلیارد روپیه کاهش یافته است و مخارج عمرانی هیئتهای خودمختار چون ذوب آهن کراچی و کارخانه های سیمان و کود (از 36/1 میلیارد) روپیه به 9/10 میلیارد روپیه) افزایش یافته است، سوبسیدها، خدمات دامی و بودجه دفاعی و ذوب آهن کراچی و بندر قاسم سبب شده اند که مخارج بالا برود و تقریبا نیمی از بودجه عمرانی را به خود اختصاص داده اند. مخارج بخش اجتماعی مردمی، بهداشت، آموزش و پرورش، عمران روستایی و رفاه اجتماعی هنوز هم 5 درصد بودجه دولتی یا کمتر از 5/2 درصد کل مخارج را مانند سال گذشته در برمی گیرد.

5 - مالیاتهای اضافی 1/5 میلیارد روپیه ای قرار است از طریق جیره بندی بافت مالیات بر درآمد (که

ص: 402

براساس آن بعضی از پرداخت کنندگان مالیات بر درآمد کم درآمدترین سود خواهند برد) و افزایش قیمت برق، کرایه قطار و چند محصول سوبسیددار مانند روغن نباتی و محصولات نفتی تأمین گردد. بخش کشاورزی تقریبا به خاطر ورود زکات و عشر چندان تغییر نکرده است لیکن بعدها در سال مالی جاری تغییراتی ایجاد خواهد شد گرچه جمع آوری این مالیاتها مستقیم با بودجه مرتبط نخواهد شد.

6- این بودجه به طورکلی برای همه و حتی کشورهای کمک کننده، ناراحت کننده است که در کنسرسیوم پاریس نیز این نگرانی نشان داده شده است و از طرف احزاب سیاسی نیز مورد انتقاد قرار گرفته و آن را بودجه ای «بی روح و بوروکراتیک» نام نهاده اند. اتحاد ملی پاکستان می گوید اگر در انتخابات پیروز شود، مالیاتهای جدید را لغو خواهد کرد.

7- ما چند نسخه از اسناد بودجه را به همراه سخنرانی مربوط به بودجه به طور خلاصه و مفصل برای واشنگتن ارسال می داریم؛ تحت گزارش سالیانه.کینگ

پیدایش طوفان در مورد نقش زن در سیاست

سند شماره (36) تاریخ: 14 تیر 1358 - 5 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: پیدایش طوفان در مورد نقش زن در سیاست 1 - در آغاز مشاجره در مورد مشخص نمودن شکل سیاسی آتی کشور که با زمان تعیین تاریخ انتخابات مصادف شده است، ظاهرا در مورد نقش زن در سیاست طوفانی بر پا شده است. این گزارش نوعی پاورقی برای تلگرام مرجع وضع زنان در پاکستان و اظهار نظری بر رنجهای فزاینده ناشی از اسلامی سازی و نگرانی خاص در مورد نقش آتی همسر و دختر بوتو در سیاست می باشد.

2 - در تاریخ 2 ژوئیه مولانا مفتی محمود ریاست اتحاد ملی پاکستانی ضد بوتو که خود علاوه بر اینکه یک رهبر مذهبی است، ریاست جمعیت علمای اسلامی محافظه کار را نیز بر عهده دارد این مسئله را در سخنرانی خود مطرح کرد. طبق معمول مخاطب سخنان مفتی حزب خلق پاکستان و نخست وزیر پیشین بوتو بودند. او با تأکید بسیار از ضربات و خسارات وارده توسط نخست وزیر فقید بر کشور سخن گفت و اعلام داشت که از تورم تا تولید رو به کاهش و کلاً هر مشکلی که کشور با آن دست به گریبان است، ناشی و نتیجه سالها حکومت بوتو بوده است.

3 - وی پس از آن با اشاره به انتخابات ماه نوامبر گفت که امکان ندارد حزب خلقی پاکستان پیروز شود. وی با استناد به قرآن گفت پیغمبر با صراحت رهبریت و حکومت زنان را رد کرده است. معذالک حزب خلق پاکستان به رهبری نصرت بوتو همسر بوتو (و یا احتمالاً دختر بوتو، به نام بی نظیر) نخواهد توانست در انتخابات پیروز گردد. وی با کمال خشونت گفت: این حزب یک اسب مرده است. و مرده ها امکان بازگشت ندارند.

4 - در رد تعابیر ارتجاعی مفتی، رئیس نشریه طریق استقلال در پنجاب، ملک وزیر علی توجه مولانا را به قانون اساسی سال 1973 پاکستان معطوف داشت که خود مفتی نیز بر آن صحه گذاشته و در آن هیچ زنی را که شهروند و مسلمان باشد از مقامات دولتی و حتی اشغال بالاترین مقام در دولت منع نمی کند.

علاوه براین، او به مفتی خاطر نشان ساخت که تمام احزاب دوستدار اسلام پاکستان از دوشیزه فاطمه

ص: 403

جناح برای رسیدن به ریاست جمهوری در هنگام مخالفت با رئیس جمهور ایوب خان در سال 1964 حمایت کرده بودند.

5 - اظهار نظر: با نزدیکتر شدن دوران ماقبل انتخابات بخصوص اگر حزب خلق پاکستان در رهبریت خود تغییراتی داده و زنان بوتو رهبریت را به دست گیرند از این گونه مسائل بسیار خواهیم شنید. در میان اسلامیهای محافظه کار، پیام مفتی در مورد زنان از اهمیت بسیار برخوردار است. قانون اساسی سال 1973 و نظریات معتدلانه تر افرادی چون وزیر علی تأثیری نخواهد داشت. عملاً تنها مانع برای رسیدن زنان بوتو به ریاست جمهوری، سن بی نظیر بوتو می باشد. در سن 25 سالگی وی نمی تواند رئیس جمهور (45) استاندار (35) یا سناتور (30) شود، معذالک او با این شرایط سنی می تواند در هر مجلسی - چه ملی و یا استانی - شرکت نموده و چون غیر از آن شرط دیگری برای نخست وزیر نیست، وی می تواند به عنوان رهبر منتخب اکثریت مؤتلفه حزبی نخست وزیر کشور گردد. کینگ

اختلافات سنی - شیعه پیرامون اسلامی ساختن کشور، دولت پاکستان را...

سند شماره (37) تاریخ: 17 تیر 1358 - 8 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اختلافات سنی - شیعه پیرامون اسلامی ساختن کشور، دولت پاکستان را با مشکلات و خطراتی روبرو ساخته است 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - خلاصه: اقدامات دولت جهت تبدیل جامعه پاکستانی به یک الگوی اسلامی (نظامی اسلامی / نظام مصطفی) موجبات افزایش تضاد و تشنج بین جامعه اکثریت سنی و اقلیت شیعی در این کشور را فراهم کرده است. البته در جامعه سنی نیز اختلافات درونی در مورد این موضوع وجود دارد؛ لیکن زمینه یک توافق اساسی بین سنی ها و شیعیان که از تعابیر مختلف شریعت الهام می گیرند، به هیچ وجه وجود ندارد.

تعهدات دولت مبنی بر محترم شمردن حقوق شیعیان با اتخاذ تصمیمات سیاسی، یا اقدامات و بیانیه های رهبران سنی ها که از نظر جامعه شیعه چیزی نیست، مگر تحمیل نظر اکثریت سنی در زمینه شریعت بر تمام مسلمانان کشور، دائما تضعیف می گردد.

3 - راه حل موقتی پیشنهادی توسط دولت در ماه مه (تلگرام مرجع الف) در مدت یک ماه با بیانیه نیرومند سرپرست اتخاذ ملی پاکستان (و سخنگوی سنی ها) مولانا مفتی محمود که گفته بود قانون پاکستان نمی تواند بر دو تعبیر (سنی و شیعه) شریعت استوار باشد و باید تنها بر تعابیر اکثریت سنی / حنفی قائم باشد، اعتبار خود را از دست داد. رابطه نزدیک اتحاد ملی پاکستان و مفتی با ژنرال ضیاء بیانیه وی را از آنچنان اعتبار خاصی برخوردار ساخت که خشم جامعه شیعه را برانگیخت. خشم مفتی در 24 ژوئن با اعلام بافت پنجگانه دولتی جهت جمع آوری مالیاتهای رفاهی زکات و عشر که عوارض مازاد بودجه ای بود و تنها برنامه دولت را در سوق دادن پاکستان به سوی نظام اسلامی نشان می دهد، ظاهر گردید (تلگرام مرجع ب) اختلافات اساسی شیعه در مورد زکات و عشر در پیشنهادات دولت مورد ملاحظه قرار نگرفته بود و شیعیان گمان می کردند که بار دیگر دولت برخلاف گفته خود عمل کرده است.

4 - مسئله مربوط به جامعه و عدم همبستگی لازم در دولت می باشد. ضیاء رهبری دولتی را به عهده

ص: 404

دارد که اغلب بیش از تواناییهای خود وعده و وعید می دهد و در رابطه با مسئله سنی و شیعه نیز همین مطلب صادق است. سنی ها بر این روند سلطه داشته و سعی نیز سعی خواهند کرد ضیاء را وادار کنند که به تعهدات خود در زمینه رعایت حقوق هر دو مذهب عمل کند. لیکن شیعیان اعتقاد و ایمان خود به ضیاء را از دست داده اند. آنها سعی دارند در این بازی وقفه ای ایجاد کنند و به آینده چشم دوخته اند تا دولتی بر سر کار آید که در جامعه اسلامی پاکستان از نظریات فرقه گرایی کمتر و مادی گرایی بیشتری بهره برداری کند.

با این وصف، در پاییز جاری احتمال بروز خشونت بین سنی و شیعه وجود دارد. (پایان خلاصه) 5 - حکومت نظامی رئیس جمهور ضیاءالحق در فرمول بندی پیشنهادات مربوط به ایجاد یک سبک جدید زندگی اسلامی (نظام اسلامی) در پاکستان به خاطر اختلافات فرقه ای بین اکثریت (80-75 درصد) سنی و اقلیت (25-20 درصد) شیعی با مشکلاتی روبه رو شده است و جامعه شیعی نیز گمان نمی کند رئیس جمهور ضیاء بتواند، به تعهد خود مبنی بر محترم شمردن سنتها و عقاید آنها عمل کند.

آنچه مشخص نیست، این است که آیا می توان راهی یافت که از طریق آن دو نوع قانون اسلامی در این کشور اجرا شود. یعنی، آیا نظام اسلام می تواند در برگیرنده تعابیر مختلف اسلامی باشد؟ یا سنی ها سعی خواهند کرد با استفاده از نظام اسلامی در پاکستان تعابیر خود را از سنت شریعت بر اقلیت شیعه تحمیل کنند، و در این راه نه تنها شرایط تاریخی که بافت جامعه پاکستانی را در نظر بگیرند؟ 6- آتش بس بین دو جامعه که در ماه مه (تلگرام مرجع الف) گزارش شده بود، در اصل موقتی بود.

اختلاف دیرین بین دو مذهب برجسته در مورد شکل جامعه اسلامی پاکستان بار دیگر به زخمی تاریخ مبدل شده است که گویا حکومت نظامی تحت سلطه سنی ها و احزاب سیاسی موجود بر آن نمک می پاشند.

7- در تاریخ 10 ژوئیه، عدم اتفاق با شیعیان طیف سیاسی، در بیانیه عمومی مولانا مفتی محمود، سرپرست اتحاد ملی پاکستان که گفته بود قانون عمومی پاکستان باید بر فقه حنفیه سنی استوار باشد «چون اکثریت پاکستانیها پیرو این مذهب هستند»نشان داده شد. وی گفت امکان ندارد که بتوان دو نوع قانون را در این کشور (تلگرام مرجع الف) به مرحله اجرا گذارد.

8 - این بیانیه - که توسط یک رهبر حزبی (و مذهبی) برجسته نزدیک به حکومت نظامی ایراد شده بود - جامعه شیعی را خشمگین نمود. اتهاماتی از قبیل «گاوبندی» و بدتر، از طرف سخنگویان دین اقلیت به وی وارد گردید.

آقا مرتضی پویا، ناشر روزنامه «سلمان» که یکی از مهمترین میانه روهای شیعه است، با انتشار دو مقاله از افراطی گرایی بیانیه مفتی سخن گفت. پویا و دیگران پیش بینی کردند که این گونه محدودیت فکری سنی ها به رؤیای ایجاد یک نظام واقعی اسلامی، - یعنی نظام اسلام که پاکستانیها بدان دل بسته اند، به طرز فلاکت باری پایان خواهد داد.

9- در همین حال، دولت ضیاءالحق به شیعیان (حداقل به طور پنهانی) اطمینان داد که بیانیه مفتی به هیچ وجه نمایانگر سیاست دولت پاکستان نیست. ضیاء به رهبران شیعه گفت مسئله نظام قضایی به وسیله کمیته ای که قبلاً و در مذاکرات اولیه منصوب شده بود (تلگرام مرجع الف) مورد بررسی است و هنوز در مورد آن تصمیمی اتخاذ نشده است؛ لیکن این تعهد دولت پاکستان علنا اعلام نشده است و گویا دولت از عکس العمل جامعه سنی این کشور هراسناک است.

ص: 405

10- در تاریخ 24 ژوئن پس از اعلام رسمی بافت پنجگانه عوارض جدید اسلامی «زکات» و «عشر» (تلگرام مرجع ب) توسط دولت پاکستان، این مصالحه با ضربه دیگری مواجه گردید. طبق برداشت حکومت نظامی، این مالیاتها با سنت شیعه کاملاً اختلاف دارند - لیکن در برنامه جدید بر همه باید تحمیل می شد و دولت نیز سعی نکرده بود شیعیان را از این قاعده مستثنی سازد.

11- عکس العمل شیعیان در این رابطه توأم با خشونت و افراط بود. مفتی جعفر، یکی از رهبران برجسته جامعه شیعی، از اعضای فرقه خود خواست که پولهای خود را از بانکها بیرون کشیده و «زکات» و «عشر» را نپردازند. ولی پاسخگویی به ندای وی بسیار محدود بود و جعفر در درخواست خود اعتدال را پیشه کرد. در تاریخ 2 ژوئیه، وی اعلام کرد که چون دولت به وی اطمینان داده بود که از کسر نمودن مالیاتهای حسابهای بانکی به طور مستقیم خودداری خواهد کرد، وی نیز درخواست خود را برای بیرون کشیدن پولهای بانکی پس گرفته است.

با این وصف جعفر در سخنرانی دوم ژوئیه خود بار دیگر اعلام کرد که جامعه اش مصمم است در برابر تحمیل نظام اجتماعی - اقتصادی سنی مقاومت به خرج دهد. علاوه بر این جعفر اعلام کرد که جناح رادیکال وی در جامعه شیعه به تحریک فعالیتهای کمیته فرعی شورای ایدئولوژی اسلامی که تلاش می کند روش مصالحه بین فرقه ها را بیابد، ادامه خواهد داد.

12- عناصر معتدل تر شیعه، به رهبری پویا، به طرز سنجیده تری در رابطه با اعلامیه 24 ژوئن عکس العمل نشان دادند. پویا در خفا خاطر نشان می سازد که او و دیگر رهبران از طرف دولت پاکستان اطمینان یافته اند که اجرای طرح «زکات» و «عشر» به طور اجباری و کورکورانه تحمیل نخواهد شد. پویا در 2 ژوئیه به مقام سفارت گفت که او شخصا به این نتیجه رسیده است که حکومت نظامی ضیاءالحق بر نحوه اجرای نظام اسلامی در پاکستان تأثیر نخواهد گذاشت. وی معتقد است که این پیشنهادات «عالیه و ظریف» از حکومت نظامی ناشی می شود؛ لیکن به نظر وی تغییرات چندانی پدید نخواهد آمد. پویا می گوید: «هیچ پیشرفت حقیقی برای رسیدن به یک سبک زندگی اسلامی موفق نخواهد شد، مگر آنکه یک دولت منتخب مردمی روی کار بیاید. «وی پیش بینی می کند که حتی در آن موقع نیز نمایندگان واقعا اسلامی در مجلس ملی در اقلیت قرار خواهند گرفت و گمان نمی کند که چنین هیئتی بتواند در ایجاد مدینه فاضله مورد نظر ضیاء سرعت عمل داشته باشد. وی یادآور شد که هیچ یک از هیئتهای سیاسی موجود در تاریخ، آزادانه به سبک زندگی اسلامی تن نداده است. از جمله مناطقی که نظام اسلامی غالب است، می توان کشورهایی را نام برد که شعائر اسلامی را از رده های بالا بر جامعه و از طریق یک حاکم موروثی تحمیل می کنند (مانند عربستان سعودی کویت، و غیره) در حالی که تحمیل این شعائر به وسیله رژیمهای نظامی (چون عراق، لیبی و غیره) نوعی تقلید در پیاده کردن نظام اسلامی به حساب می آید. پویا معتقد است که عناصر آرایشی «نظام واقعی» برای جامعه به هیچ وجه کافی نیست.

13- عکس العمل دو لبه جامعه شیعه نسبت به این رخدادها از نظر بسیاری یک مانور هماهنگ است.

مقاومت رادیکال جعفر (که تا به حال موفقیت آمیز نبوده است) که تلاش در تحریک جامعه دارد با میانه روی و منطق پویا معتدل می گردد. ولی نتیجه آن ازدیاد فشار وارده بر حکومت نظامی ضیاءالحق می باشد که اگر ادامه یابد، مانع از اجرای این موارد قبل از انتخابات ماه نوامبر خواهد گردید. طبق گفته پویا ممکن است در نتیجه این امر از بدترین لحظه ها، بهترین بهره برداری شود (البته به طور ضمنی). یعنی همه

ص: 406

متقاعد شوند که به جای قبول نظامی دارای گرایشات سنی تحمیلی بهتر است هیچ گونه «نظام» خاصی نداشته باشند.

14- رهبریت سنی به سرکردگی سیاستمدارانی چون مفتی محمود به طرز غیرتشکیلاتی سعی دارد قبل از انتخابات نوعی «نظام» خاص را تدوین نماید. آنها ترس از آن دارند که مبادا حضور سیاسیشان در یک دولت آزادانه انتخاب شده کمتر از حضور کنونیشان و یا «همکاریشان» با حکومت ضیاء باشد.

15- اظهار نظر: پویا در گفتگو با مقام سفارت به خوبی نظر خود را در مورد مشکلات موجود در برابر منافع فرقه ای جهت تغییر سبک زندگی در پاکستان ابراز داشت و گفت: «احزاب مذهبی نمی توانند اعتقادات فرقه ای خود را بدون پذیرفتن برداشت عمومی مادی گرایی بقبولانند.» درست است که هیچ یک از احزاب در دستیابی به این هدف موفق نشده اند، ولی شیعیان در برابر سنی ها که از نظر سیاسی در احزابی چون جمعیت اسلامی، جمعیت العلمای پاکستان و جمعیت علمای اسلام مفتی سازمان یافته اند، موفقیت بیشتری خواهند داشت؛ چون خسارات بیشتری به آنها وارد خواهد شد. فلسفه شیعی نیز در این کشور بهتر با جنبه مادی برخورد می کند چون از افراد عامی کشور توقع چندانی ندارد.

16- تضاد ادامه خواهد داشت. شیعیان وعده های ضیاء را برای دستیابی به یک راه حل جهت کاربرد هر دو سیستم قضایی به وی گوشزد خواهند کرد، تا هیچ یک از آنها به سلطه مورد نظر دست پیدا نکنند.

سنی ها نیز تقاضاهای بر حق خود را در مورد نظام اسلامی مورد نظر خود به رخ خواهند کشید و به دولت فشار وارد خواهند کرد، تا قبل از انتخابات به وعده های خود در مورد نظام اسلامی عمل نماید.

17- دولت ضیاء با یک مشکل واقعی رو به روست. با قرنها تضاد سنی ها که از گذشته به آنها به ارث رسیده، به شیعیان در مورد این مسئله که به گمان آنها بنیادی است فشارهایی وارد می گردد. آنان نیز با سرسختی به تلاش خود ادامه خواهند داد و به دولت نظامی فشار وارد خواهند آورد تا به تعهدات خود در مورد نظام اسلامی عمل کند. با ادامه روند اسلامی سازی، رهبران شما نیز در هر فرصت سعی خواهند کرد موانع موجود بر سر راه خود را از میان بردارند. در نتیجه این اقدامات سرعت سیر روند کاهش خواهد یافت، لیکن رنج و عذاب ضیاء که به گمان بسیاری ابعاد مسئله را درک می کند و به گمان بسیاری دیگر سعی دارد با حربه دو دوره بازی به شیعیان حیله زده و اکثریت سنی را راضی نگه دارد، طولانی تر خواهد شد. برای کسانی که به ضیاء شک دارند این توهم پیش می آید که وی بیش از توانایی خود، وعده و وعید می دهد و نخواهد توانست راه حلی را بیابد.

میانه روی وی در مورد این مسئله از حمایت عمومی برخوردار است، لیکن رهبریت سنی قادر است جامعه را در این مورد تحریک نماید.

18- رابطه میان این دو جامعه در پاکستان نیز مانند دیگر کشورها توأم با تضاد بسیار است. معمولاً در پاکستان در ماه رمضان که در ماه اوت آغاز می گردد. احساسات فرقه ای تحریک می گردد و در ماه محرم که در پایان نوامبر سال جاری انشاءاللّه بسته به رؤیت ماه آغاز خواهد شد، تشنج بین سنی و شیعه به اوج خود خواهد رسید. با این وصف فرا رسیدن انتخابات نیز به این تشنجات دامن خواهد زد. شیعیان دیگر به ضیاء و حکومت نظامی به عنوان حافظ منافع خود ایمانی ندارد. آنها سعی دارند تصمیم گیری مربوط به اجرای نظام اسلامی را تا زمانی که یک دولت منتخب قدرت را در دست نگرفته با تأخیر و تعویق روبرو سازند. ولی سنی ها نیز که گمان می کنند که حکومت نظامی تحت سلطه تسنن از آنها حمایت می کند، ممکن

ص: 407

است کاسه صبرشان لبریز شده و به اقدامات مستقیم تر و یا حتی خشونت بار متوسل شود. همین امر ممکن است تأثیر عمیق بر رابطه سنی و شیعه داشته باشد و بر آینده نظام اسلام، آینده حکومت نظامی و در واقع به آینده پاکستان خساراتی بزند.کینگ

اظهار نظر مقامات وزارت خارجه در مورد سفر دوست (شاه محمددوست -م) و...

سند شماره (38) تاریخ: 17 تیر 1358 - 8 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: (سری) اظهار نظر مقامات وزارت خارجه در مورد سفردوست ( شاه محمددوست -م) و روابط افغانستان و پاکستان 1- (سری) تمام متن: اطلاعات کشور بیگانه حفاظت شود.

2- مقامات سفارت در هفتم ژوئیه فرصتی داشتند تا درباره سفر هفته گذشته محمد دوست، معاون وزیر خارجه افغانستان به پاکستان و ملاقات وی با امیر عثمان دبیر کل امور افغانستان، ایران و ترکیه که در گفتگوها شرکت داشت بحث و تبادل نظر نمایند. صحنه گفتگو ضیافت شامی بود که وسیله کاردار در رابطه با پرفسور ویلیام گریفیت استاد دانشگاه فلتچر ترتیب داده شده بود.

3- عثمان گفت که دولت پاکستان در رابطه با سفر دوست توقعهای بسیاری نداشت و به همین دلیل از نتایج معتدل حاصله از این ملاقات چندان ناراحت نیست. دوست یک مقام حرفه ای بود و یکی از چهره های انقلابی نمی باشد. گفتگوها صمیمانه و عاری از مشاجرات لفظی بود و با تأکید بر مسائل ناشی از فرار 100000 پناهنده افغانی به پاکستان، نوعی تبادل نظر را شامل می گردید. مهمترین انتقادی که دوست در رابطه با متهم ساختن پاکستان به مداخله در امور افغانستان مطرح کرد اشاره کلی تحت عنوان «مداخله خارجی» بود.

4- عثمان گفت که گفتگوهای بین دوست و وزیر خارجه شهنواز راه را برای «ادامه مذاکرات» بین مقامات عالیرتبه «هموار» کرده است. وی به دعوت مشاور وزارت خارجه آقاشاهی (که هم اکنون در رباط به سر می برد) برای سفر به کابل و تکرار دعوت از سوی تره کی برای سفر رئیس جمهور ضیاءالحق به افغانستان اشاره کرد. عثمان گفت که امکان دارد آقاشاهی قبل از ماه رمضان به کابل سفر کند، لیکن وی گفت که در مورد زمان دقیق این سفر با مشاور وزارت امور خارجه صحبت نشده است.

5- مسئله اصلی مورد بحث در اسلام آباد، پناهندگان افغانی بود که دوست از آنها در پاکستان با عنوان «فراری» یاد کرده است. فرستاده افغانی سؤال کرده است که چرا دولت پاکستان قادر به کنترل تبعیدشدگان نیست تا آنها نتوانند علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان تبلیغات به راه بیندازند و یا در حمایت از شورشیان وارد افغانستان شوند؟ با استفاده از استدلالهای جاری، دولت پاکستان به تکالیف مسلمانان در ارائه کمکهای بشردوستانه به پناهندگان و مشکلات موجود دولت پاکستان در بستن مرزها برای جلوگیری ازترک افغانستان و ورود آنها به مناطق قبیله ای این سوی مرز اشاره کرد. وزیر امور خارجه این اتهام را که دولت پاکستان تسلیحات و آموزش در اختیار پناهندگان شورشیان قرار داده تکذیب کرد و گفت حاضر است به هر یک از افراد مورد نظر جمهوری دموکراتیک افغانستان اجازه دهد که از اردوگاههای آوارگان و مناطق این سوی مرز بازدید

ص: 408

به عمل آورد. پاسخ دوست به این پیشنهاد فاش نشده است.

6- دولت پاکستان جمهوری دموکراتیک افغانستان را مسئول مشکلات پناهندگان دانست. وزیر خارجه گفته بود که جمهوری دموکراتیک افغانستان آنچنان شرایطی را در افغانستان به وجود آورده که افغانها هزار هزار به کشور همجوار یعنی پاکستان می گریزند و بسیاری از آنها نیز دارای پیوندهای قبیله ای هستند و تنها دولت جمهوری دموکراتیک افغان است که می تواند شرایطی را فراهم آورد که موجب بازگشت پناهندگان و تبعیدشدگان به افغانستان گردد. اگر جمهوری دموکراتیک افغانستان بخواهد می تواند با کمک دولت پاکستان مرزها را مسدود نماید؛ گرچه مشکلات دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نیز با مشکلات دولت پاکستان یکسان خواهد بود.

7- وزیر خارجه به مشکلات مربوط به اذیت و آزار کارمندان سفارت پاکستان توسط جمهوری دموکراتیک افغانستان و حملات تبلیغاتی آن علیه پاکستان اشاره کرد و گفت که هر دو طرف می توانند به این بازیها ادامه دهند. دولت پاکستان مخصوصا توجه افغانها را به قرارداد 1976 که بین دو کشور جهت از بین رفتن تبلیغات خصمانه منعقد شده بود جلب نمود.

8- در مورد کارمندان سفارت، عثمان یادآور شد که شرایطی که تحت آن به سفارت دولت پاکستان در کابل اجازه داده شده که با کارمندان پاکستانی که طبق ادعای جمهوری دموکراتیک افغانستان خواستار پناهنده شدن در افغانستان هستند، مصاحبه کند کاملاً رضایت بخش نبوده است. دولت پاکستان به تلاشهای خود در زمینه آزادسازی کارمندی که بنا به گفته عثمان از قبیله پتان و احتمالاً ختاک اهل کوهات است ادامه خواهد داد. عثمان گفت علاوه بر این دیپلمات افغانی که به اینجا پناهنده شده است (مرجع ج) یک نفر دیگر نیز در راه است که به خاطر سفر دوست و امید آزاد شدن کارمندان پاکستانی در کابل درباره آن تبلیغاتی صورت نگرفته است. وی اضافه کرد که مسئله پناهندگی در پاکستان واقعیت دارد و در رابطه با آدم رباییهای موجود در کابل صحنه سازی نشده است.

9- عثمان یادآور شد که تبلیغات ضدپاکستانی به محض توافق در مورد بازدید دوست از پاکستان کاهش یافت. و باید دید که پس از مراجعت دوست به کابل نیز این کاهش تبلیغات ادامه خواهد یافت یا خیر. (باید گفته شود که روزنامه اردوزبان جنگ در مقاله خود در 16 تیر عنوان کرده است که تبعیدشدگان افغانی سفرای خود را نزد پادشاه پیشین افغانستان یعنی ظاهر شاه فرستاده و از وی خواسته اند که فرماندهی تبعیدشدگان را در دست بگیرد.) 10- در پاسخ به سؤال گریفیث عثمان یادآور شد که جمهوری دموکراتیک افغانستان با مشکلات بسیار حادی رو به روست و مسکو اقدامات لازم را تا حد تعویض تره کی و یا ارسال نظامیان انجام خواهد داد تا منافع شوروی حفظ گردد (گرچه این اقدامات تا به حال مشکلات مالی و خونریزی های زیادی را از طرف مسکو به همراه داشته است). با این وصف وی خطری جدی را برای رژیم کابل پیش بینی نمی کند و معتقد است که شورش ادامه خواهد یافت و بسته به هوا، محصول، پول، وضع تسلیحاتی و فشارهای وارده از طرف جمهوری دموکراتیک افغانستان در شدت وحدت آن کاهش و افزایش پدید خواهد آمد.کینگ

پاکستان و ضیاءالحق در پایان حکومت دو ساله

ص: 409

سند شماره (39) تاریخ: 20 تیر1358 - 11 ژوئیه 79سری از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (طبقه بندی نشده) پاکستان و ضیاءالحق در پایان حکومت دو ساله 1- (تمامی متن سری) 2- (خلاصه): اکنون در روزهای اولیه سال سوم حکمرانی خویش ژنرال محمد ضیاءالحق می تواند با غرور و افتخار به بسیاری از کارهای انجام یافته خویش به عنوان رئیس حکومت نظامی و رئیس جمهوری بنگرد. این کارها ممکن است شامل جلوگیری از بروز جنگ داخلی در این کشور 80 میلیون نفری و حفظ صلح (و خونسردی) در داخل و خارج در جریان دورانی از بلاتکلیفی های فزاینده در منطقه و فراهم کردن یک حکومت صلاحیت دار و مسئول در پاکستان باشد. معذالک کشور در آشوب به سر می برد و به همان ترتیب پاکستان به سوی انتخابات پیش می رود که ضیاءالحق برای ماه نوامبر تعیین کرده است، چشم انداز بعد از آن در مورد واگذاری امور به یک حکومت انتخابی و میراث کلی سالهای حکومت ضیاء جنبه های مختلطی دارد. «شکستهای» ضیاء ظاهرا به نظر ما (و به نظر بسیاری از دیگران) بر «موفقیتهای» او می چربد. این پرونده می کوشد تا پرونده ضیاء را در انتهای دو سال حکومت وی صورت بندی کرده و موقعیت وی و روحیه ملی پاکستان را ارزیابی کند و نظری نیز به آینده بیفکند. این گزارش به چنین نتیجه ای می رسد که آینده پاکستان چندان درخشان نیست و بلاتکلیفیهای معمولی که با هر گونه دوران انتخاباتی ارتباط دارد، در حال حاضر بزرگتر جلوه گر شده و در پاکستان با عوامل زیر ارتباط پیدا کرده است:

(الف) تاریخ اسفناک انجام انتخابات در این کشور تاکنون، (ب) سوءظن وسیع در مورد اینکه انتخابات سرانجام به تعویق خواهد افتاد، (ج) فقدان ایمان به فرایند انتخابات و ترس از نتایج محتمل و رویدادهای حاصله از برگزاری انتخابات، (د) تشدید بحران اقتصادی که کشور را به سوی ورشکستگی ملی سوق می دهد، (ه••• ) نگرانی فزاینده و جنون آمیز درباره تهدیدهای قریب الوقوع نسبت به امنیت پاکستان، (و) نگرانی توأم با خشم و نفرت از بیگانگان ناشی از رویارویی پاکستان بر سر مسئله مجتمع هسته ای یا ایالات متحده که قدیمی ترین حامی آن به شمار می آید، (ز) فقدان فزاینده ایمان و اعتقاد از سوی مردم این کشور و عناصر ترکیبی منطقه ای و سیاست آن به طورکلی در توانایی پاکستان برای به حرکت انداختن آن به عنوان یک ملت. با توجه به مراتب فوق انتخابات حتی اگر هم طبق برنامه انجام گیرد ممکن است به صورت یک تمرین توخالی پایان پذیرد. (پایان خلاصه) 3- محمد ضیاءالحق 52 ساله رئیس ستاد و اجراکننده حکومت نظامی و وزیر بهداری و وزیر امور خارجه و از مرداد سال 1357 به بعد رئیس جمهور پاکستان. در تاریخ 14 تیر 1358 دوران دو ساله خود را که بر مسند قدرت بود به پایان رسانده است. هنگامی که ژنرال ضیاءالحق و توطئه کنندگان نظامی همرزم او تصمیم گرفتند ذوالفقار علی بوتو را که سابقا نخست وزیر بود، به منظور اجتناب از جنگ داخلی در تیرماه 1356 از کار برکنار کنند، انتظار نداشتند که به مدت دو سال بر مسند قدرت تکیه زنند. اگر ضیاء طبق وعده هایی که داده است انتخابات را که برای 26 آبان 1358 پیش بینی شده و 20 هفته بیشتر به انجام آن باقی نمانده، برگزار کند، این آخرین سالگرد ضیاءالحق و همرزمان او بر مسند قدرت و این ارزیابی

ص: 410

شش ماهه نیز آخرین ارزیابی درباره حکومت وی خواهد بود.

4- ما در این تجزیه و تحلیل در نظر داریم، پاکستان و حکومت نظامی ضیاءالحق را در پایان حکومت دو ساله او در آستانه آنچه که ممکن است منجر به تفویض قدرت به یک حکومت منتخب و یا تصمیم تعمدی برای تجدید دوران حکومت نظامی بشود، مورد مطالعه قرار دهیم. بیشتر آنچه که برای گفتن درباره ضیاءالحق به عنوان رهبر و سیاستمدار و یک شخصیت داریم، قبلاً در گزارشهای شش ماهه قبل و نظرگاههای متعدد ما درباره برنامه کار و مشکلات و باند او گفته شده است. ما قصد داریم در پایان دو سال، سیاهه ای از موجودی او تنظیم کنیم و این سیاهه البته هم در مورد کوتاهی ها (نکات منفی) و هم مازادها (نکات مثبت) خواهد بود و شکستها و موفقیتهای او را نیز در برخواهد گرفت. آن گاه به طور مختصر به پایگاه قدرت او و نیروهای مخالف نگاه خواهیم کرد و خواهیم کوشید تا درباره آینده او قضاوتهایی انجام دهیم.

5- سیاهه برداری:

(الف) جنبه های مثبت سالهای حکومت ضیاء: محمد ضیاءالحق افسر سپاه زره پوش، نرم زبان که در جولوندور به دنیا آمده و در مدارس نظامی آمریکایی تحصیل کرده و در جریان دو جنگ با هند و انجام وظیفه با اردنیها از سوی ذوالفقار علی بوتو به ریاست ستاد ارتش تعیین شده بود زیرا بوتو او را خطری علیه حکومت غیرنظامی (که توسط بوتو اداره می شد) به حساب نمی آورد در جریان این دو سال به شکل یک سیاستمدار زیرک و حیله گر و روی هم رفته خوش اقبال درآمده است. ضیاءالحق خود را با روحیه ملی تطبیق داده و رژیم خود را که حوزه انتخاباتی اساسی او می باشد پرورش داده و آنهایی را که ممکن بود علیه او ائتلاف کنند، با وعده های بازگشت به حکومت منتخب مشغول کرده است. این وضع اکنون اندکی تغییر کرده است، زیرا واقعیتهای اقتصادی و تقاضاهای سیاست انتخاباتی دست به دست یکدیگر داده و دامنه پشتیبانی از او را تنگ تر کرده و کار او را دشوارتر ساخته است. اگر همه این عوامل را در یک جمله خلاصه کنیم، موفقیتهای ضیاء بسیار چشمگیر به نظر می رسد، زیرا کاملاً منصفانه می شود گفت که در ظرف دو سال اخیر ضیاءالحق:

- - کشور را از پرتگاه جنگ داخلی نجات داده و نظم و قانون را اعاده کرده است.

- - با موفقیتهای مختلطی کوشیده است تا بدترین هرج و مرج را که بر اقتصاد کشور مستولی شده بود، بی اثر کند.

- - بر روندی از «محکوم شمردنها» به منظور افشا و مجازات خطاکاریهای سالهای حکومت بوتو، و خطاکاریهای خود نخست وزیر پیشین نظارت نموده است.

- - با اتحادیه ملی پاکستان یک ائتلاف بی سر و صدا تشکیل داده،و مخالفان خود را دچار تفرقه کرده و اطمینان حاصل نموده که در هنگام ممانعت از تخفیف دادن میزان مجازات بوتو این تنها ارتش نیست که در کنار او مانده است.

- - به حالت عصیان و اشغال ایالت بلوچستان توسط ارتش پایان داد.

- - یک مبارزه قاطع برای ساختن یک جامعه جدید اسلامی که به عقیده او از لحاظ اخلاقی سالم بوده و پایگاه بالقوه ناسیونالیسم جدید می باشد به راه انداخت.

- - با اندکی موفقیت فرآیند متارکه خصومت منطقه ای در آسیای جنوبی را حفظ کرد و هنگامی که

ص: 411

انقلاب آوریل 1978 در کابل نزدیک بود این فرآیند را از هم بپاشد، او توانست نیروهای خود را نگهداری کرده و با اوضاع امنیتی که برای پاکستان در داخل منطقه و قسمتهای غربی آن خطرناک بود دست و پنجه نرم کند.

- - پس از شکستهای موقت و چشمگیر ناشی از خطرهای مفروض و حقیقی از طرف حامیان بوتو علیه نظم و قانون و حقوق بشر در پاکستان توانسته است، سانسور مطبوعات را از بین برده، و تمام افراد بوتو و اکثر زندانیان سیاسی طرفدار وی را آزاد سازد.

- - از طریق تدارک طومارهای رأی دهندگان و تعیین حدود و حوزه های انتخاباتی و سرانجام تعیین تاریخ، فرآیند انتخابات جدید را به راه انداخت.

- - مقررات و دستورات جدیدی وضع کرد و سیستم جدیدتری از انتخابات هیئتهای محلی به منظور برقراری دمکراسی در پایین ترین سطح قدرت در این کشور را به مورد اجرا گذارد.

- - رئوس کلی سیاست خارجی دوران نخست وزیر بوتو را که از جمله شامل دوستی بسیار صمیمانه با اعراب و چینیها، خروج از پیمان سنتو، عضو شدن در نهضت غیر متعهدها، سرخوردگی از ایالات متحده، سازش با اتحاد جماهیر شوروی و گسترش یک سیاست مستقل هسته ای بود، حفظ کرد. این مطالب را نمی توان موفقیتهای ناچیزی برای یک رهبر کشور جهان سوم که فاقد تجربه سیاسی و مشروعیت در ظرف یک مدت دوساله بود به حساب آورد.

(ب) نکات منفی سالهای حکومت ضیاء: ناکامیهای ضیاء جدی تر است هر چند تعداد آنها ممکن است کمتر از موفقیتهای او باشد. بیشتر این ناکامیها البته ناشی از محدودیتهایی است که پاکستان برای جولان دادن به عنوان یک کشور فقیر جهان سوم، صرف نظر از اینکه چه کسی آن را انجام می دهد یا مسئله بر سر چیست، دارد. ناکامیهای دیگری از قبیل آنهایی که مدافعین او می خواهند گوشزد کنند، نتیجه درهم ریختگی عظیمی است که او هنگام به دست گرفتن قدرت در دو سال پیش با آن مواجه بود، و این استدلال اندکی نیز حقیقت دارد. بعضی از دشواریهای او منعکس کننده عوارض جنبی نامطلوب سیاستهایی است که به طورکلی در ستون موفقیتهای او قرار گرفته است. بسیاری از ناکامیهای او تنها به خود او مربوط است و نتیجه محدودیتهای او به عنوان یک رهبر یا محدودیتهای گروه تابع او به عنوان مدیران و طراحان و مأموران اجرایی می باشد. اگر بخواهیم اینها را خلاصه کنیم منصفانه می توان گفت که او:

- - نتوانسته است شالوده نهادهای ثابت دمکراتیک را فراهم آورد تا بتواند چهارچوب ضروری برای برقراری یک حکومت واقعا منتخب و ایجاد ثبات در کشور را پدید آورد.

- - او باعث شده است که پاکستان با نیازهای فراتر از امکانات خود زندگی کند و بدین ترتیب پاکستان را به لبه پرتگاه ورشکستگی از طریق تأکید مداوم بر طرحهای بسیار گران و جلب کننده سرمایه، رسانده است (هر چند به وعده های خود وفا کرده و پروژه های جدیدی را آغاز نکرده است).

- - عامل زمان بیشتر را نادیده گرفته است و به اخطارهای خشمگینانه جوامع کمک دهنده مبنی بر اینکه از تأمین مالی صرف و اسراف به جای رشد، به جان آمده است توجه ننموده است.

- - احساس تسلط خواهی پنجابی را به جای آنکه کاهش دهد، تشویق کرده و ساکنان مناطق غیرپنجابی را از خود بیگانه کرده است که شاید این امر اثر اساسی بر بافت و ترکیب ملی داشته است.

- - نتوانسته است یک حالت روحی اعتماد و اطمینان را نسبت به آینده ایجاد کند.

ص: 412

- - با نهایت بی پروایی از یک سیاست مستقل گسترش تسلیحات هسته ای به قیمت از بین رفتن مناسبات خود با آمریکا که هنوز هم مهمترین حامی پاکستان به شمار می آید پیروی کرده است.

- - در نتیجه یک چنین سیاستی بعضی از قسمتهای نیروهای مسلح خود را با اتکاء بر تجهیزاتی که بد نگهداری شده و اغلب کهنه شده نسبت به خود دلسرد کرده است.

- - علاوه بر این ممکن است توانایی نیروهای مسلح خود را در انجام وظایف اولیه دفاعی خویش زیان رسانده باشد و این به علت درگیری نیروهای مسلح در انجام وظیفه حکومت نظامی و پراکنده شدن این (رو به فساد کشیده شدن) نیروها می باشد(ODPR). در این مورد متوجه شده است که حتی در میان افسران ارشد ستاد ارتش یک نوع حالت آسودگی خاطر و کوتاهی در گرفتن تصمیم از سوی نیروهای مسلح به وجود آمده است. همچنین بسیاری از افسران ظاهرا قادر نیستند اقداماتی بسیار ابتدایی بدون بررسی نزدیک از سوی پرسنل اطلاعاتی به عمل آورند و افسران ارشد نیروی دریایی و هوایی در انجام وظایف مربوط به حکومت نظامی شرکت ندارند، و ظاهرا این افراد مشمول محدودیتهای حکومت نظامی قرار نگرفته اند.) - - هیچ گونه اثری بر بار سنگین فساد در این جامعه نداشته است و حکومت نظامی پاکستان قشرهای جدید و شبکه های تازه ای را به بازیگری قدیمی افزوده است که در نتیجه آن به میزان بدبینیهای جامعه ای که قبلاً نیز دچار این خصیصه بدبینی بوده افزوده است.

- - نتوانسته است مشکلات موجود سیاسی و مربوط به قانون و نظم عمومی را که به وسیله پیروان عصبانی و سرخورده نخست وزیر فقید پاکستان به وجود آمده بدون توسل به دستگیریها و بازداشتهای به مقیاس وسیع، هر چند کوتاه مدت و گاهی نیز با اعمال سانسور مستقیم و اغلب غیرمستقیم و محدود نمودن آزادی بیان و اجتماعات و احزاب از میان بردارد.

- - در کوششهای مکرر خود نتوانسته است به نحوی حکومت نظامی را از نظر سیاسی تحت کنترل درآورد تا قدرت سیاسی و درایت آن افزایش یابد و در صورت از بین رفتن حکومت نظامی فرصتی پیش آید تا یک رهبریت سیاسی دیگر قدرت را به دست گیرد.

- - مجازاتهای سنتی خشن از قبیل قطع عضو بدن یا سنگسار کردن و شلاق زدن را به عنوان عواملی در مسیر اسلامی کردن کشور به کار بسته است. ولی بیش از همه بزرگترین شکست ضیاء در این فهرست، عدم توانایی وی در فراهم آوردن زمینه برای پیاده شدن خود و همکارانش از پشت ببری است که از سال 1356 بر آن سوار بوده اند. ضیاءالحق مورد اعتماد نیست. او اغلب حرفهایی می زند که بعدا آن را تغییر می دهد. او نتوانسته است سوءظنی را که مردم این کشور به او دارند برطرف کند و سوءظن مردم از این بابت است که او تمایلی برای رها کردن زمام قدرت ندارد و بسیاری فکر می کنند که او تعمدا صحنه را برای تعویق مجدد انتخابات فراهم می کند. بسیاری ازپاکستانیها انتظار دارند که او را در پایان سال 1979 و فراتر از آن تا ماه ژوئیه 1980 سوار بر مسند قدرت ببینند.

6- این سوءظن در تجربه 32 ساله خودمختاری پاکستان ریشه دوانده است و در این مدت مشاهده نشده است که هیچ یک از رهبران پاکستان به میل خود از مقام خود کناره گیری کنند و معمولاً این وضع به معنای نوعی فرمانروایی خودکامانه یا حکومت نظامی و متکی بر ارتش برای حفظ اوضاع و اداره کشور بوده است.

ص: 413

7- این سوءظن همچنین در شک و تردید مربوط به نتایج حاصله از انتخابات سال 1979 ریشه دوانده است. رهبری سیاسی در ورطه ای از مسائل نامربوط شناور است و علت آن نیز عدم تماس وی با مردم و گرفتاری فکری بیش از حد او به کسب سمت و اختلافات ناچیز فرقه ای می باشد. سیستم سیاسی که هم اکنون در این کشور وجود دارد، ظاهرا قادر نیست یک اجماع آرای حاکم را با به کار بردن مقررات اساسی فرآیندهای غربی و پارلمانی دمکراتیک سازمان بدهد و بیشتر بازیگران آن اشخاص طرفدار افراد برگزیده ای هستند، که صراحتا نسبت به اراده مردم که به وسیله رأی گیری همگانی به دست می آید، بی اعتماد می باشند.

8 - علاوه بر سوءظن مربوط به کناره گیری داوطلبانه ضیاء از قدرت و عدم ایمان به توانایی این نظام در ارائه نتیجه ای مستحکم، کسانی نیز هستند که در پایان ممکن است با انتخابات مخالفت ورزند، چون فکر می کنند که حزب خلق پاکستان به رهبری همسر و دختر بوتو پیروز خواهد شد، و آنها نیز در نهایت به خاطر اعدام یا کشتار رهبر، همسر و پدرشان مسیر انتقامجویی را در پیش خواهند گرفت.

9- به طورکلی، به عنوان نمونه این نیروهای ضد بوتو می توان از جماعت اسلامی محافظه کار که مهمترین عضو ضد بوتوی اتحاد ملی پاکستان و حامی سرسخت حکومت نظامی قبل و حتی بعد از ائتلاف حکومت نظامی و اتحاد ملی مسلمانان در مرداد 1357 تا اردیبهشت 1358 بود، نام برد. در صورت روبه رو شدن با آشفتگی سیاسی و یا بدتر از آن یعنی پیروزی حزب خلق پاکستان، جماعت اسلامی - که از اسلامی سازی ضیاء، سیاست مستقل خارجی و مسائل اتمی و دلبستگی آن به سرمایه گذاری آزاد و نظم و ترتیب حکومت نظامی شدیدا حمایت می کند - حاضر خواهد بود رهبریت ضیاء و عدم موفقیتهای سیاستهایش و حیله گریهای گهگاه و اقدامات نیم بند اقتصادی وی را توجیه نماید و جماعت اسلامی نیز احتمالاً از آن چنان نظم و ترتیب سازمانی و نیروی خیابانی برخوردار است که خواهد توانست با تحریک و یا بدون تحریک شدن از طرف حکومت نظامی بی نظمی لازم را به وجود آورده و خواستار تجدید نظر در انتخابات گردد. یک حکومت نظامی، که با کمبودهای مالی شدیدی روبه روست و متقاعد شده است که تنها از طریق اصلاحات سیاسی بسیار سریع می تواند کشور را نجات دهد، با وجود اینکه این اقدامات را ممکن است بین زمان حال و نوامبر انجام ندهد، ممکن است از به تعویق افتادن انتخابات استقبال کند (و یا آن را ترغیب نماید) تا بتواند تصمیمات اکیدی را که یک ائتلاف ضعیف و یا حتی حزب خلق پاکستان محبوب خواهد توانست اتخاذ نماید، خود بدان دست یابد. ولی این آمریکا حکومت نظامی مصممتر از آن چیزی را می خواهد که در دو سال گذشته شاهد آن بوده ایم.

10- پایگاه قدرت ضیاء: چند ماه قبل ما تصور می کردیم که به محض اینکه لحظه اعدام بوتو بگذرد، ضیاءالحق ممکن است خود را در معرض خطر ببیند. منطق ما آن نبود که حزب خلق پاکستان به قدرت خواهد رسید تا ضیاء را سرنگون کند، بلکه آن بود که ائتلاف ضدبوتو که ضیاءالحق در رأس آن قرار گرفته و اکنون 21 ماه است آن را در دست دارد، به محض اینکه احساسات ضد بوتو که آنها را به هم پیوند می داد ضعیف تر شود، از هم خواهد پاشید. ما معتقد بودیم که برای ضیاءالحق اهمیت خواهد داشت که هر چه زودتر تاریخی برای انتخابات تعیین کرده و خود را پای بند به انجام آن بداند تا کانون توجه را به چیزی غیر از حکومت نظامی معطوف کند.ولی ضیاءالحق یک گام پیشتر رفت و حتی قبل از اعلام تصمیم در مورد بوتو خود را متعهد به انجام انتخابات در 26 آبان قلمداد کرد و به سرعت تصمیم گرفت واکنش عمومی را

ص: 414

در قبال اعدام بوتو از طریق بازداشت هزاران تن از رهبران حزب خلق پاکستان و کارگران آن و «اشغال » موقت منطقه سند که موطن بوتو می باشد، به وسیله ارتش مهار کند.

11- او همچنین به مرور زمان اجازه داد که سیاست بازی به نحو فعالانه ای صورت گیرد و خود او نیز دست به سیاست بازی زد و سانسور را برچید و به کرات تعهد خود را درباره کناره گیری پس از انتخابات وعده داده شده در ماه آبان اعلام داشت. این عدم کنترل شدید اوضاع اثرات خود را بخشید، و جو صف بندیهای سیاسی بعد از بوتو و موضع گیریهای قبل از انتخابات به نحو محسوسی آزاد و بی نظم و ترتیب گردید. نیروهای امنیتی (و وضع فکری که آنها در آن خلاصه می شوند) موجودیت دارند و همان طوری که یک روزنامه نگار گفته است ضرب و شتم غیرمسئولانه و بی معنی خبرنگار خارجی و دیپلماتهای خارجی که به محل مجتمع هسته ای بسیار نزدیک شده بودند، تنها نشان دهنده نوع خشونت مأمورین پلیس است که پاکستانیها باید لااقل به نحو بالقوه تمامی وقت با آن روبرو باشند.

12- پیام ضیاءالحق برای انتخابات محلی (مثلاً شهرداریها و کمیته های بخش) قبل از برگزاری انتخابات عمومی که قرار است در ماه نوامبر انجام گیرد، شاید از اشتباهات جزیی وی می باشد.

همان طوری که ما در گزارش خود خاطر نشان کرده ایم سیاستمداران از آن سوءظن دارند که رأی دهندگان در معرض رفتار کنترل نشده قرار گیرند و آنها همچنین نسبت به انگیزه های ضیاءالحق ظنین هستند و از آن بیم دارند که ضیاءالحق انتخابات عمومی را پس از اتمام انتخابات محلی لغو کند.

هدف ضیاء این است که دمکراسی در پایین ترین سطح خود آغاز شود و ما معتقدیم که ضیاء قصد دارد جریانهای انتخاباتی را آزمایش کند تا ببیند آنهایی که به رهبری حزب خلق پاکستان وابسته هستند چگونه رفتار خواهند کرد. ولی ضیاء گویی یک لانه زنبور را علیه این اقدام به عنوان اعتراض برانگیخته است، به طوری که همه سیاستمداران اعم از اینکه با این حزب ارتباط داشته یا نداشته باشند با او درافتاده اند. معذالک ما معتقدیم اعم از اینکه انتخابات محلی عملاً قبل از انتخابات عمومی انجام بگیرد یا نگیرد، اقدام اصلی هنوز صورت نگرفته است و پیشنهادهای ضیاء در میان رأی دهندگان عادی استقبال مثبت داشته است.

13- تصمیم ضیاء در رابطه با لغو سوبسید گندم در مغازه های جیره بندی که بابت بالا رفتن میزان کمک دولت به اشخاص عادی شده و با تورم همراه بوده است و همچنین مالیاتهای جدیدی که او وضع کرده (تلگراف جداگانه) که در یکی از روزنامه ها به عنوان «آخرین بودجه حکومت نظامی» توصیف شده است، همچنین مشکلی را ایجاد کرده است که ضیاء نسبت به آن در تنهایی قرار گرفته و بقیه طیف سیاسی در برابر او صف بندی کرده اند.

14- ولی پایگاه اصلی قدرت او لایتغیر مانده است و مهمترین سمت او عبارت است از ریاست ستاد ارتش و اگر سنت وفاداری به این مقام رعایت شود، این همان نهادی است که قدرت واقعی او از آن ناشی می شود. در حالی که در آغاز او برجسته ترین فرد در میان هم رتبه های خود در دو سال قبل بود به مرور زمان او بیشتر برجسته شده است ولیکن هرگز نسبت به همقطاران نظامی خود چندان فاصله ای نگرفته است که آنها را وادار کند علیه او متحد شوند. ظرف دو سال گذشته او عملاً همه افسران ارشدی را که در دوران حکومت بوتو با آنها ارتباط داشته است تغییر داده یا بازنشسته کرده است، سران نیروی هوایی و دریایی و اعضای همکار در شورای نظامی به استثنای بازیگران غیر جوی حکومت نظامی جا به جا شده و

ص: 415

درجه ها به سه ستاره کاهش یافته اند. بیشتر فرماندهان سپاه در سال 1356 تغییر یافته (بعضیها بازنشسته شده اند)، و همه فرماندهان سپاه اکنون سمتهای مهم غیرنظامی نیز دارا می باشند و دو نفر از آنها به عنوان وزیران فدرال انجام وظیفه می کنند و چهار نفر دیگر فرمانداران ایالات هستند. همچنین تغییر دیگری که ممکن است قریب الوقوع باشد مربوط به سپهبد جیلانی است که اکنون وزیر دفاع است و از قرار معلوم به ریاست کمیته ستاد نیروهای مشترک که سمتی معادل ژنرال چهار ستاره است درخواهد آمد. این سمت حائز چندان قدرت و اختیاراتی برای صاحب آن نیست و چنین به نظر می رسد که سپهبد اقبال کلید احتمالی هر حرکتی از درجات ارشد برای از جا برکنار کردن ضیاء در سمت خودش به عنوان نایب رئیس ستاد ارتش منصوب شود. هر چند ضیاء از قرار معلوم از اوایل سال می کوشید تا او را به سمت دیگری منصوب کند، چنین به نظر می رسد که اقبال از سمت خود راضی است و تا آن اندازه که ما اطلاع داریم او به «رئیس خود» مانند افسران دیگر در سمتهای بالا از قبیل سپهبد چیشتی که از همکاران جولوندوری است، وفادار مانده است.

15- رحیم الدین خان فرمانده سپاه در کویته و فرماندار بلوچستان که اکنون از طریق سببی قوم و خویش ضیاءالحق شده است چنین به نظر می رسد که از آنهایی است که در دایره داخلی دستگاه قدرت در پاکستان وارد خواهد شد و در ضیافتی که ضیاءالحق به افتخار کنستابل وزیر مختار آمریکا که مدت مأموریتش تمام شده و عازم کشورش بود ترتیب داده بود در سمت راست ضیاء قرار گرفته بود.

16- به علت فعالیتهای دولت پاکستان به منظور ممانعت از دسترسی ما و به منظور حصول اطمینان از آنچه در آنجا می گذرد، ما نتوانسته ایم با سطوح پایین تر نظامی تماس چندانی برقرار سازیم. تنها چیزی که می توانیم بگوییم این است که از نظر ما تلاش مهمی علیه ضیاء در این سطوح انجام نگرفته است، تنها نشانه های موجود نارضایتی بعضی از آنها در رابطه با تصمیم ضیاء مبنی بر اعدام بوتو بود که آنها با ایجاد تغییراتی در سطوح افسران دو ستاره خاموش شد. تا آنجا که ما می دانیم ارتش در رابطه با تعهد او در برگزاری انتخابات از وی حمایت می کند، بیشتر افراد ارتش می خواهند از اداره امور و انجام وظیفه دستگاه حکومت نظامی بر کنار باشند. این امر لااقل نشان دهنده اندیشه متعارفی در اسلام آباد است و هر چند در قابلیت دسترسی ما به مقامات بالاتر شکافهایی وجود دارد، ما درباره مدعی بالقوه جدی در برابر ضیاء یا همکاران ارشد بلافصل او که معتقد به ادامه حکومت ارتش یا از کار برکنار کردن ضیاء در آینده نزدیک باشند اطلاعی نداریم.

17- معذالک همه از قرار معلوم درباره اثرات انتخاب یک عنصر انتقامجو از حزب خلق پاکستان نسبت به سمتهای خویش نگرانند و از قرار معلوم بسیاری حاضر خواهند بود، در پشتیبانی از اقدامات ضیاء از قبیل ممنوع کردن حزب خلق پاکستان یا محروم کردن رهبران عمده آنها به عنوان عنصر واجد شرایط و جلوگیری از آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد با ضیاء همکاری کنند. در صورتی که احساس کنند که چنین عواقبی در انتظار آنهاست، ممکن است حتی حاضر باشند که بپذیرند انتخابات به تعویق بیفتد و یا اصلاً لغو شود.

18- تا آنجایی که ما اطلاع داریم سیاست ضیاءالحق نسبت به نیروی اتمی مسئله ای نیست که ضیاء را از ارتش و کارمندان غیرنظامی ارشد یا مردم به طورکلی جدا کند، سیاست هسته ای ضیاءالحق که ما او را متهم به پیروی از آن می کنیم ضیاء را در موضع مساعدی از سوی مردم یعنی هر چه باداباد قرارمی دهد.

ص: 416

19- پایگاه قدرت ضیاءالحق فراتر از قلمرو نظامی نسبت به آنچه قبلاً تقریبا هر کس را که تمایلات ضد بوتو داشت در برمی گرفت، کاهش یافته است و به همان سرعتی که سیاستمداران و مردم عادی آماده می شوند تا حکومت نظامی را در رابطه با مشکلات پاکستان مقصر اعلام کنند این پایگاه قدرت نیز کاهش می یابد. سروصدای جاری درباره بودجه (تلگراف جداگانه) یکی از موارد محسوس است. اگر ضیاء هم اکنون اعلام می کرد که انتخابات عمومی به تعویق می افتد پشتیبانی از او در میان مردم به اندازه قابل ملاحظه ای کاهش می یافت. یک موج عمومی دامنه دار علیه ضیاءالحق پیرامون این مسئله اگر همراه با خشونت باشد ممکن است به صورت عاملی درآید که سران نظامی پاکستان را وادار کند تا جانشینی برای ضیاء از میان خودشان انتخاب کنند. ما اکنون تصور می کنیم که تقریبا هر جانشین دیگری از قبیل اقبال یا چیشتی یا جیلانی یا عباسی یا حتی رحیم الدین به نحو چشمگیری از یک سیاست مشابه پیروزی خواهند کرد و تمایل آن را خواهند داشت تا قدرت را به یک حکومت غیرنظامی به محض اینکه امکان آن پیش آید واگذار کنند. این هم بار دیگر یک نوع خرد متعارفی است ولی خردی است که از شالوده کمی برای حدس در مورد راههای چاره دیگر برخوردار است.

20- جناح مخالف: اکثر احزاب سیاسی موجود را با تشدید تب انتخاباتی می توان در جناح مخالف طبقه بندی کرد. البته حزب خلق پاکستان مهمترین مخالف ضد حکومت نظامی، ضد ارتش و ضد ضیاء به حساب می آید. پیروزی حزب خلق پاکستان در انتخابات احتمالاً سبب فرار ضیاء و خانواده اش از کشور خواهد شد. احزاب دیگر و حتی آنهایی که علنا با ضیاء متحد شده اند و یا از تلاشهای ضیاء حمایت کرده اند نیز سعی دارند بین خود و حکومت نظامی فاصله ایجاد کنند.

حتی جماعت اسلامی نیز که خواستار به دور انداخته شدن بودجه بوده است، شدیدا به انتقاد از ژنرال نپرداخته است.

21- ضیاء به مذاکرات بی پایان خود با رهبران ادامه می دهد و گهگاه شایع می گردد که طرح جدیدی پدید آمده است تا مثلاً شخصی مانند ولی خان (و یا دیگری) به سمت نخست وزیری حکومت مؤتلفه منتخب و یا کمک حکومت نظامی درآید و احتمالاً ضیاء به عنوان رئیس جمهور منتخب بر سر قدرت بماند تا به هدف خود در مستقیما مرتبط ساختن ارتش با رئیس جمهور در قانون اساسی آتی دست یابد. ولی گذشته از حزب خلق پاکستان بقیه احزاب از کارآیی لازم برخوردار نیستند، چون رهبران آنها یا به صورت بازیچه درآمده، یا از مردم دور شده و یا به هر دو صورت می باشند. لیکن در زمان حاضر تنها اتحاد ملی پاکستان که در سرتاسر طیف سیاسی دارای قدرت است، می تواند خطری علیه ضیاء به حساب آید، ولی تا زمانی که در انظار عموم متعهد به برگزاری انتخابات عمومی نشان داده شود، این گونه اقدامات از طرف این حزب حتی علیه بودجه نیز صورت نخواهد گرفت. احزاب چپگرا نیز تجزیه شده و فاقد کارآیی در امور خویش هستند، ولی امکان دارد به عنوان «نیروهای مترقی» با حزب خلق پاکستان ائتلاف نمایند.

22- آینده: آینده پاکستان در این برهه از زمان چندان درخشان به نظر نمی آید و گویا زمانه بر ضد حکومت نظامی پاکستان کار می کند. البته زمانه تقریبا علیه هر حکومتی در اسلام آباد کار می کند و بیشتر علیه حکومتی که چشم انداز کوتاه مدت را در نظر گرفته و فاقد مشروعیت است می باشد. زمانه همچنین ممکن است در صورتی که ائتلاف منافعی که ضیاءالحق را سرپا نگه داشته است فرو بپاشد، علیه ضیاء نیز

ص: 417

کار بکند و آن در صورتی است که ضیاء به نحو فزاینده ای به عنوان مظهر همه چیزهایی که به زیان پاکستان است درآمده باشد. اگر ضیاء به وعده انتخاباتی خود، همچنان پای بند باشد، ما هیچ گونه تهدیدی نسبت به توانایی او برای نگه داشتن خود بر مسند قدرت تا زمانی که انتخابات انجام بگیرد و زمام قدرت را به یک حکومت انتخاب شده واگذار کند - البته در صورتی که اوضاع و احوال انجام چنین انتخاباتی را اجازه داده و رأی دهندگان یک نتیجه به هم پیوسته و به اندازه کافی ایجاد کنند که تشکیل حکومت را ممکن سازد - نمی بینیم.

23- مشکلاتی که پاکستان و ضیاء با آنها مواجه هستند از قرار زیر است:

- - برای پاکستان به طورکلی یک بحران بزرگ اقتصادی پدیدار شده است. ناشکیبایی جامعه وام دهنده بین المللی و خشم داخلی بر سر تأییدات بودجه جدید فدرال تنها عکس العملهایی است که در نتیجه مشکلات ناشی از ادامه حیات پاکستان فراتر از امکانات خود پدید آورده است. مهمترین عوامل تشدیدکننده این عکس العمل میزان زاد و ولد این کشور است که در جهان بیسابقه است و سطح زندگی این کشورها هنوز هم در سطح بسیار پایینی قرار دارد.

- - در روابط پاکستان با قدیمیترین حامی او یعنی ایالات متحده بر سر مسئله سلاحهای هسته ای بحرانی آغاز شده است. این دشواری هیچ گونه علائمی مبنی بر حل مشکلات یا کاهش آن نشان نمی دهد، در حالی که نیروی غیرقابل مقاومت سیاست اشاعه سلاحهای هسته ای پاکستان در عمل با سیاست آمریکا در مورد سیاست عدم اشاعه نیروی هسته ای آمریکا در تضاد شدید قرار می گیرد.

- - بی ثباتی در منطقه رو به افزایش است و این یکی از نتایج فرعی انقلاب در ایران و ادامه اقدامات ضد شورشی در افغانستان (و قدرت فزاینده) هند می باشد. پاکستان بنابه ضرورت در برابر این شرایط تنها مانده است و اگر قرارداد 1959 را در نظر نگیریم این تنهایی پاکستان ناشی از سیاست سرسختانه عدم تکثیر سلاحهای هسته ای از طرف ما و پیگیری سلاحهای هسته ای از طرف پاکستان است که به نظر ما آنها قادرند احساس ناامنی آنها را تخفیف دهند.

این احساس «تنهایی» نیز ناشی از عدم توانایی آن در کسب سلاحهای مدرن، بی اعتمادی به دوستان عرب و فشار سازش ناپذیر شوروی، و میزان محدود کمکها و تضمینهای چین می باشد؛ البته اگر در این زمینه گزارش مربوط به ارسال 20 فروند میگ 19 را نادیده بگیریم.

- - در داخل کشور هیچ گونه راه حلی در چشم انداز نیست و هیچ گونه پیشرفت واقعی در راه انسجام ملی حاصل نشده است.

هر چند عصیان و شورش در بلوچستان در جریان نیست، این استان مانند همیشه در وضع سرخوردگی به سر می برد و اگر افغانستان وضع خود را جمع و جور کند این استان در معرض مداخله افغانستان قرار خواهد گرفت.

محاکمه طولانی بوتو و تشنجات در ایالت پنجاب و طرفداران ضدپنجاب در کشور و دست حکومت نظامی پاکستان در یورش سنی ها در ایالت پنجاب بسیار سنگین بوده است و باعث مزاحمت غیرپنجابیها و اهل تشیع و دیگران بوده است. همچنین علاوه بر اقدامات برنامه ریزی انتخاباتی هیچ گونه پیشرفتی در راه سیر تکامل اجماع آراء درباره شکل آینده نهادهای ایجاد شده در نتیجه انتخابات و یک سیستم فدرال که بتواند منافع و فشارهای منطقه ای را سر و سامان دهد و نوعی احساس هویت ملی که انتقال به یک

ص: 418

حکومت جدید مشروع را تضمین کند و به امید توانایی انجام وظیفه بدون ایجاد بی ثباتی و بی نظمی و فرمانروایی حکومت نظامی، به وجود نیامده است. بدون فرمانروایی حکومت نظامی حتی اگر هم انتخابات طبق برنامه پیش بینی شده انجام گیرد و همان طوری که ضیاء وعده داده است آزاد باشد یک تمرین بسیار توخالی و بی ثبات کننده خواهد بود.

24- این ارزیابی با اعضای مربوطه گروهی که بر روی این کشور کار می کنند تطبیق شده و تصویب آنها را به دست آورده است.کینگ

تعداد تقریبی افراد تخلیه شونده و آمریکاییهای غیردولتی مقیم خارج

سند شماره (40) تاریخ: 20 تیر 1358 - 11 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا در لاهوربه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: برنامه اضطراری و تخلیه افراد: تعداد تقریبی افراد تخلیه شونده و آمریکاییهای غیردولتی مقیم خارج بخش اول: تعداد تقریبی تخلیه شدگان 1- پرسنل وزارت دفاع 2- وابستگان پرسنل وزارت دفاع 3- دیگر پرسنل دولت آمریکا18 4- وابستگان دولت آمریکا38 (الف) 5 - آمریکاییان مقیم 215 (ب) 6- جهانگردان آمریکایی:

فصل سوم25 فصل چهارم25 فصل اول25 فصل دوم25 7- دیگر تخلیه شوندگان احتمالی15 (همسران پاکستانی شهروندان آمریکایی) 8 - جمع 311 نفر (الف) تا اکتبر 1979 بخش اعظم برنامه کمکها در پاکستان متوقف خواهد شد و پرسنل دولت آمریکا به 13 نفر و وابستگان آنها به 25 نفر تقلیل خواهند یافت. در صورت توقف برنامه تسلیحات هسته ای دولت پاکستان، زمینه برای از سر گرفته شدن کمکهای آمریکا در پاکستان فراهم و تعداد پرسنل آمریکایی و وابستگان آنها افزایش خواهد یافت.

لیکن این مسئله در سالهای 80-1979 تحقق نخواهد یافت.

(ب) در واقع 176 آمریکایی ثبت نام کرده اند.

پایان بخش محرمانه آغاز بخش طبقه بندی نشده

ص: 419

بخش دوم: آمریکاییان غیردولتی مقیم خارج الف: بازرگانان 6 ب : کارمندان 4 ج : دانشجو (18 ساله به بالا)5 د : میسیونر55 ه : وابستگان بالا40 و : بازنشستگان و وابستگانشان0 ز : دیگران105 (ج) ح : جمع215 ط : 75 تن از آنها همسران و فرزندان شهروندان پاکستانی هستند.

فولر

کتاب چهل و ششم

پاکستان (2)

ص: 420

ص: 421

دانشجویان در مرکز نشریه «مسلمان» به تظاهرات می پردازند

ص: 422

سند شماره (41) تاریخ: 21 تیر 1358- 12 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: دانشجویان در مرکز نشریه «مسلمان» به تظاهرات می پردازند 1- (طبقه بندی نشده) روزنامه جدید و دارای صراحت لهجه انگلیسی زبان «مسلمان» در صفحه اول خود گزارش داد که قربانی حمله فعالان دانشجویی مرتبط با جمعیت طلاب محافظه کار اسلامی شده است. طبق اظهارات مقاله، 100 دانشجوی دانشگاه قائد اعظم توسط یکی از اتوبوسهای متعلق به دانشگاه در تاریخ 10 ژوئیه (روز تعطیل که تنها معدودی از کارمندان کار می کردند) از راه رسیدند.

دانشجویان شعارهای اعتراض آمیزی را تکرار می کردند و به یکی از گزارشگران زن توهین کرده و پس از آن به زور وارد طبقه اول مرکز این روزنامه شدند.

2- (طبقه بندی نشده) به نقل از مقاله، این گروه در دفاتر روزنامه «مسلمان» به مدت 30 دقیقه ماندند و سعی کردند وارد بخش سردبیری شوند. در تمام مدت یک جیپ حامل پلیس در محل متوقف بود لیکن برای ممانعت از دانشجویان اقدامی به عمل نیاورد. این مقاله گزارش می دهد که دانشجویانی که به زور وارد مقر روزنامه «مسلمان» شده بودند همان دانشجویانی هستند که در برابر سفارتهای آمریکا و هند تظاهرات می کردند (مرجع الف).

3- (محرمانه) اظهارنظر: صبح روز 12 ژوئیه پیرامون این «حمله» توسط روزنامه های اردو و انگلیسی زبان مطالبی منتشر نشد (در تاریخ 11 ژوئیه نیز به علت روز TG روزنامه ای منتشر نشده بود) روزنامه «پاکستان تایمز» تحت کنترل دولت پاکستان نیز مطلبی پیرامون تظاهرات ضد آزمایشگاه فضایی در سفارت آمریکا در دهم ژوئیه نوشته بود لیکن به ادامه تظاهرات اشاره ای نکرده بود.

- این حمله در روزی صورت گرفت که رهبران شیعه آن را به خاطر «بدرفتاری» علیه خود از طرف اکثریت سنی (مرجع ب) «روز اعتراض» نامیده بودند. به نظر ما تصادفی نیست که جمعیت طلاب دارای گرایشات شدید سنی در این روز متعلق به شیعیان به یک روزنامه تحت کنترل آنها حمله کنند. نکته جالب این است که روزنامه «مسلمان» نتوانسته بود در گزارش خود این دو موضوع را به یکدیگر ربط دهد، و شاید علت آن نیز این بوده است که در تحریک فرقه ای، نفعی عایدش نمی شده است.کینگ

برنامه های اضطراری و تخلیه افراد...

سند شماره (42) تاریخ: 24 تیر 1358- 15 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا در کراچیبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: برنامه های اضطراری و تخلیه افراد: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان احتمالی و آمریکاییهای مقیم خارج. (گزارش و- 77) بخش اول: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان 1- پرسنل وزارت دفاع10 2- وابستگان پرسنل وزارت دفاع9 3- دیگر پرسنل دولت آمریکا52

ص: 423

4- وابستگان پرسنل دولت آمریکا 100 5 - آمریکاییان مقیم 395 6- توریست های آمریکایی فصل سوم 150 فصل چهارم 170 فصل اول 200 فصل دوم 215 7- دیگرتخلیه شوندگان احتمالی 35 8- جمع 771 بخش دوم: آمریکاییان بخش خصوصی مقیم خارج الف - بازرگانان 11 ب - کارمندان 35 ج - دانشجویان (18 ساله و مسن تر) 5 د - میسیونرها و روحانیون 41 ه- وابستگان افراد بالا 60 و - بازنشستگان و وابستگان آنها 0 ز - غیره 60 ح - جمع شهروندان بخش خصوصی در این منطقه 212 بریمز

25000 نفر دیگر به پناهندگان افغانی افزوده می گردد

سند شماره (43) تاریخ: 24 تیر 1358- 15 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن. دی. سی موضوع: 25000 نفر دیگر به پناهندگان افغانی افزوده می گردد 1- (طبقه بندی نشده) دولت پاکستان در مورد تعداد پناهندگان افغانی موجود در پاکستان ارقام جدیدی را منتشر کرده است تعداد پناهندگان در حال حاضر 125000 نفر و رو به افزایش است. در رابطه با استانها این رقم به صورت زیر سرشکن می گردد: بلوچستان 39616 نفر، ایالت شمال غربی مرزی 85.

68 نفر. افزایش تعداد آنها نشانگر این واقعیت است که هجوم پناهندگان به نسبت 5000 نفر و بیشتر در هفته های ماه مه 1979 هنوز هم ادامه دارد.

2- (خیلی محرمانه) رابط مطلع بلوچ در کنسولگری کراچی به معاون مقام ریاست و مشاور سیاسی در کراچی در 14 ژوئیه گفت که دولت پاکستان در نظر دارد حدود 25000 نفر از پناهندگان افغانی در بلوچستان را از این ایالت به طور کامل خارج سازد. وی گفت پناهندگان در اردوگاهی در غرب پنجاب اسکان خواهند یافت، که برای ما خبری جدید است لیکن به بررسی بیشتر آن خواهیم پرداخت.

کینگ

عکس العمل پاکستان نسبت به سقوط دولت موراجی دسای

ص: 424

سند شماره (44) تاریخ: 26 تیر 1358- 17 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در دهلی نو- فوریبه: سفارت آمریکا در دهلی نو- فوری موضوع: عکس العمل پاکستان نسبت به سقوط دولت موراجی دسای 1- عکس العمل پاکستان نسبت به رخدادهای دهلی نو به انتظار توأم با دقت شباهت دارد، که در آن در مورد دگرگون شدن ناگهانی وقایع و سرنگون شدن دولت غیرخصمانه دسای هیچ گونه نگرانی نشان داده نمی شود، لیکن برای تصمیم گیرندگان سیاستهای آمریکا یک علامت سؤال جدید پدید آورده است. هیچ یک از سخنگویان دولت پاکستان در این زمینه اظهارنظر نکرده و احتمالاً نخواهد کرد.

2- پوشش مطبوعاتی در دهلی بسیار وسیع و واقعگرایانه است؛ ولی در آنها از هیچ یک از نامزدها- جاگجیوان رام یا چاران سینگ - به عنوان جانشین احتمالی دسای یاد نشده است تا به منافع پاکستان یا دوستی پاکستان و هند لطمه ای وارد نشود. در مورد عناصر جاناتا چون جاناسانگ و غیره نیز مطلبی گفته نشده است.

3- جنگ و نوای وقت - دو نشریه اردوزبانی که همیشه بیش از مطبوعات انگلیسی زبان، نسبت به وقایع هند حساسیت نشان می دهند - در سرمقالات خود علت حساسیت خود را این می دانند که اکثر افرادی که در سال 1947 به پاکستان آمده بودند به زبان اردو صحبت می کنند. جنگ در کتاب نیز جنگ است معتقد است که با وجود «لکه دار شدن حیثیت» دولت دسای به خاطر شورش هندوها و مسلمانان، دوران حکومت دسای در دهلی دوران افزایش همکاریهای دوجانبه بین هند و پاکستان بوده است. جنگ در ادامه می نویسد نخست وزیر بعدی هند نیز باید «سیاستهای دسای را در قبال پاکستان ادامه دهد»، و در این رابطه کلمه «انشاءاللّه» را که همراه این گونه بیانات می آید حذف کرده است.

4- نوای وقت نیز از دوران حکومت دسای به خوبی یاد کرده و اظهار امیدواری می کند که جانشین دسای نیز سیاستهای وی را دنبال کند. احتمالاً با اشاره به اتحاد ملی پاکستان که معادل سیاسی جاناتا در هند است، نوای وقت می نویسد سقوط دولت دسای نشان می دهد که «اتحاد استوار بر اقتضای سیاسی همیشه کوتاه عمر است و سرانجام شکست می خورد».هومل

تلاش و تبلیغات روابط عمومی پاکستان در مورد مسئله تسلیحات هسته ای

سند شماره (45) تاریخ: 28 تیر 1358- 19 ژوئیه 79سری از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویت موضوع: (سرّی) تلاش و تبلیغات روابط عمومی پاکستان در مورد مسئله تسلیحات هسته ای 1- (تمام متن سری است) 2- شواهد موجود در نقاط بسیار پراکنده (مراجع الف و ب) تکذیب اتهامات در مورد برنامه تسلیحات هسته ای و تلاش برای «راست و ریست کردن امور»، اولین تجلیات تصمیم گیری دولت پاکستان است که در کنفرانس یک هفته ای رؤسای نمایندگیهای پاکستان به ریاست رئیس جمهور ضیاءالحق در اسلام آباد در اوایل ماه ژوئیه اتخاذ شده بود (مرجع ج) سروصدا و جنجالها تا مدتها به طول خواهد انجامید.

3- گزارش حساس سیا در مورد کنفرانس رؤسای نمایندگی حاکی است که تصمیم اتخاذ شده صریحاً

ص: 425

توسط سخنگوی دولت اعلام خواهد گردید و با وجود اینکه بسیاری از رؤسای نمایندگیها در اختفا از خط واقعی دولت پاکستان اظهار تردید می کردند، معدودی نیز نگران برنامه های هسته ای پاکستان بوده اند.

هومل

ضیاءالحق، انتخابات و اوضاع هند

سند شماره (46) تاریخ: 28 تیر 1358- 19 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (خیلی محرمانه) ضیاءالحق، انتخابات و اوضاع هند 1- (طبقه بندی نشده) تمام روزنامه های انگلیسی زبان صبح امروز مقالاتی در مورد مکالمه کوتاه تلفنی رئیس جمهور ضیاءالحق در مصاحبه اخیر خود با خبرنگار نیوزویک تونی کلیفتون نوشته اند.

مسائل مطروحه در این مصاحبه عبارتند از انتخابات ملی و هیئتهای محلی همسر و دختر بوتو، حزب خلق پاکستان، و آینده شخصی ژنرال.

2- (طبقه بندی نشده) ضیاء در پاسخهای خود:

- تصمیم گرفته است در سال جاری انتخابات عمومی را برگزار نماید، حتی اگر به قیمت به تعویق افتادن انتخابات محلی و شهرداری تمام بشود (مرجع الف).

- وی اعتراف کرد که البته شرایطی چون بی نظمی داخلی و یا خطرات خارجی می تواند بر روی برنامه انتخابات تأثیر بگذارد، لیکن وی گفت که در حال حاضر وی رویداد چنین شرایطی را پیش بینی نمی کند.

- وی بار دیگر وفاداری و ایمان خود را نسبت به سیستم انتخابات هیئتهای محلی ابراز داشت و گفت به این ترتیب دموکراسی در اعماق جامعه عمل خواهد کرد، لیکن از مخالفت اکثریت سیاستمداران ملت یاد کرد و گفت به نظر او آنها می خواهند ابتدا در سطوح ملی انتخاب شوند تا بتوانند بر نتیجه انتخابات هیئتهای محلی تأثیر بگذارند.

- وی گفت حزب خلق پاکستان با آزادی تمام خواهد توانست در انتخابات شرکت نماید و ادعا کرد که تفوق و برتری قانون را در کشور پیاده کرده است و در ادامه گفت اگر کسی او را خیانتکار یا غاصب می داند می تواند آزادانه وی را محاکمه و حتی اعدام نماید.

- وی گفت آزاد شدن نصرت، همسر بوتو و بی نظیر، دختر بوتو به معنی «تبرئه شدن» آنها نیست. وی علیه بی نظیر اتهاماتی را مطرح نکرد، ولی گفت نصرت به علت عدم استفاده صحیح از قدرت در اقدامات نادرستی شرکت داشته است.

- پیش بینی کرد که پس از انتخابات بازنشسته خواهد شد. لیکن گفت که قانوناً می تواند به عنوان رئیس ستاد ارتش تا پایان مارس 1980 به کار خود ادامه دهد. لیکن به نظر وی بهتر است که دولت منتخب، رئیس ستاد ارتش خود را نیز منصوب نماید.

3- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: ما تاکنون متن کامل گزارش نیوزویک را ندیده ایم ولی چون مطبوعات رسمی آن را جهت رؤیت پاکستانیها منتشر کرده اند، برای شما نیز آن را ارسال می داریم. حرفهای ضیاء همان حرفهای گذشته است، بنابراین اظهارنظرها نوعی اطمینان به عموم است و تنها مورد استثناء تزلزل وی در مورد انتخاب هیئتهای محلی است.

ص: 426

4- (خیلی محرمانه) طبق شواهد اخیر رئیس جمهور در نظر دارد به بهترین وجه موضع بسیار حساس پیشین خود را در مورد انتخاب هیئتهای محلی اتخاذ نماید. گفته شده است که وی احتمالاً حاضر است در ازای نرمتر شدن فشارهای سیاستمداران در مورد مسأله بودجه از برگزاری انتخابات محلی دست بردارد (مرجع ب) که این حالت دائماً تخفیف می یابد. این معامله چه صورت بگیرد و چه نگیرد، سیاستمداران تمایل وی را در دست کشیدن از انتخابات محلی به خاطر همان دلایلی که ضیاء اشاره می کند مورد بهره برداری قرار خواهند داد. (مرجع ج) 5- (خیلی محرمانه) آنچه باید مورد ارزیابی قرار گیرد تأثیر وقایع هند بر صحنه سیاسی اینجاست.

همه هشیار و مراقب هستند، همه از سقوط موراجی دسای غمگین شده اند، که توأم با نگرانی در مورد تأثیرات سقوط وی و رضایت از این امر است که هند نیز بالاخره مشکلاتی دارد. اگر همان گونه که از مقامات مطبوعاتی اینجا برمی آید، رئیس جمهور هند نشان دهد که هیچ رهبر دیگری نمی تواند قبل از تصمیم گیری پیرامون انتخابات میان دوره ای رأی اکثریت را به دست آورد، تأثیر آن بر انتخابات اینجا نیز مهم خواهد بود. اکثر رابطهای ما معتقدند که تصمیم هند جهت رفتن به پای صندوقهای رأی در 8 هفته آتی، سبب خواهد شد که رئیس جمهور ضیاءالحق یا همکاران و حامیان سیاسی وی بدون در نظر گرفتن نتایج انتخابات در هند، نتوانند به سهولت انتخابات ملی پاکستان را با تأخیر روبه رو سازند.

برنامه های اضطراری و تخلیه افراد: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان احتمالی و...

سند شماره (47) تاریخ: 1 مرداد 1358- 23 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: برنامه های اضطراری و تخلیه افراد: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان احتمالی و شهروندان آمریکایی بخش خصوصی مقیم خارج (سال مالی - 1358) بخش اول: تعداد تقریبی تخلیه شوندگان احتمالی 1- پرسنل وزارت دفاع25 2- وابستگان پرسنل وزارت دفاع34 3- دیگر پرسنل دولت آمریکا89 4- وابستگان پرسنل دولت آمریکا162 5- آمریکاییان مقیم 339 (افراد مقیم ثبت شده 292) 6- جهانگردان آمریکایی:

فصل سوم20 فصل چهارم8 فصل اول8 فصل دوم8 7- دیگر تخلیه شوندگان احتمالی20 8- جمع689 پایان بخش محرمانه/ آغاز بخش طبقه بندی نشده:

ص: 427

بخش دوم: آمریکاییان بخش خصوصی مقیم خارج الف - بازرگانان19 ب - کارمندان14 ج - دانشجویان (18 ساله و مسن تر)0 د - میسیونرها40 ه- وابستگان افراد بالا104 و - بازنشستگان و وابستگان آنها72 ز - افراد دیگر90 (معلمین مدارس و وابستگان آنها، و وابستگان ثبت نشده تبعه پاکستان) ح - جمع339 هومل

سفر شاهی به کابل احتمالاً قبل از سپتامبر صورت نخواهد گرفت

سند شماره (48) تاریخ: 2 مرداد 1358- 24 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (خیلی محرمانه) سفر شاهی به کابل احتمالاً قبل از سپتامبر صورت نخواهد گرفت 1- (خیلی محرمانه) تمام متن، اطلاعات کشور بیگانه، حفاظت شود.

2- در ملاقات 23 ژوئیه و گفتگو پیرامون اوضاع افغانستان، وزیر خارجه شهنواز متن گفتگوی خود را با معاون وزیر خارجه افغانستان، دوست، که قبلاً توسط مدیرکل وزارت امور خارجه امیر عثمان در اختیار ما گذاشته شده بود، تأیید نمود. وی گفت علت آنکه آنها نتوانسته اند بیانیه های خود را منتشر سازند عدم توافق آنها پیرامون نحوه بیان عبور 140 هزار افغانی است که بنا به ادعای وی از آوریل 1978 از مرز گذشته و وارد پاکستان شده اند. دوست اصرار داشت که برای تشریح آنها از کلمه «فراریان» استفاده شود.

پاکستان نیز نمی توانست این کلمه را بپذیرد و در نتیجه دوست تمام فرمول بندیهای پیشنهادی را رد کرد.

وزیر خارجه به دوست گفته بود مهم نیست که شما آنها را چه می نامید، آنها از افغانستان گریخته اند، تعدادشان بسیار است و باری بر دوش پاکستان هستند.

3- وزیر خارجه گفت سفر آقاشاهی به افغانستان قبل از ماه رمضان صورت نخواهد گرفت و خاطرنشان ساخت که آقاشاهی از اول سپتامبر درگیر اجلاس جنبش غیرمتعهدها خواهد بود. به همین دلیل آقاشاهی وقت نخواهد داشت که به کابل سفر کند و سفر وی تا اواسط یا اواخر سپتامبر به تعویق خواهد افتاد.

رئیس جمهور ضیاءالحق در اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاوانا شرکت خواهد جست

سند شماره (49) تاریخ: 2 مرداد 1358- 24 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: رئیس جمهور ضیاءالحق در اجلاس جنبش غیرمتعهدها در هاواناشرکت خواهد جست 1- (خیلی محرمانه) تمام متن، اطلاعات کشور بیگانه، حفاظت شود.

2- در ملاقات خود با وزیر خارجه شهنواز در تاریخ یکم مرداد 1358 پیرامون مسائل دیگر IBN-

ص: 428

3 $-34، 3، 34 95 59086 و از جمله اجلاس آتی غیرمتعهدها در هاوانا گفتگو کردیم.

3- وزیر خارجه یمن گفت پاکستان همان گروهی را که به کلمبو فرستاده بود، یعنی سفیر آخوند، نایک، و ثاقب را در سطح رسمی در اواخر اوت و مشاور خارجی آقاشاهی را در حدود یکم سپتامبر برای اجتماع وزیران خارجه، به هاوانا گسیل خواهد داشت. وی پس از آن گفت رئیس جمهور ضیاءالحق از چهارم تا هفتم سپتامبر در این کنفرانس شرکت خواهد کرد.

4- در رابطه با این سؤال من، که آیا در مورد حضور ضیاء تصمیم قطعی گرفته شده یا نه، وزیر خارجه با کمال سادگی لبخندی زده و گفت اکنون که ما به عضویت کامل جنبش عدم تعهد درآمده ایم او «حتما» باید در آن شرکت نماید. وی گفت به زودی یکی از وزیران کوبایی همراه با دعوتنامه رسمی وارد این کشور خواهد گردید.

5 - اظهارنظر: طبق اطلاع وزارتخانه، همسر و دو دختر ضیاء به علت معالجات پزشکی مورد نیاز دختر جوانتر در واشنگتن به سر می برند. آنها در اواسط ژوئیه برای صرف مدت 45 روز یعنی تا اول سپتامبر وارد واشنگتن شدند. گفته می شود که ممکن است ضیاء بخواهد آنها را در آمریکا ملاقات نماید.

به نظر من به احتمال قوی ضیاء در مسیر سفر خود به هاوانا یا جهت دیدار با خانواده اش (و احتمالاً مقامات آمریکایی) یا برای آنکه آنان را به همراه خود به هاوانا ببرد به واشنگتن وارد خواهد شد.

خورشید احمد بودجه سالهای مالی 80/1979 را مورد بررسی قرار می دهد

سند شماره (50) تاریخ: 3 مرداد 1358- 25 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: خورشید احمد بودجه سالهای مالی 80/1979 را مورد بررسی قرار می دهد 1- در تاریخ یکم مردادماه، پروفسور خورشید احمد سرپرست و معاون اسبق ریاست کمیسیون برنامه ریزی و سرپرست کنونی مؤسسه جدید انستیتوی مطالعات خط مشی ها، تحلیل و توصیه های خود را در مورد بودجه سالهای 80/1979 علنا اعلام کرد. گزارش پروفسور خورشید نشانگر افکار وی به عنوان یک اقتصاددان و نظریات بنیادگرایانه اسلامی او می باشد.

با حمایت از ایجاد یک استراتژی جدید اقتصادی برای پاکستان که بر رشد و تساوی حاصل از توزیع دوباره ثروت، رجعت به سبک زندگی توأم با صرفه جویی بیشتر، و تأکید بر رفاه اجتماعی و تأمین نیازهای اساسی انسانی استوار باشد، وی انتقادهای قابل درک تر و نظریات مفهوم تری را در رابطه با این بودجه مطرح می سازد. وی این بودجه را در رابطه با مخارج عادی سنگین اعلام کرد و گفت که بودجه کنونی ادامه سیاستهای رژیم گذشته در مخارج عمرانی و سیاست مالیاتی و وارداتی کهنه بوده و نمی تواند مصرف کالاهای تجملاتی را کاهش داده و بیشترین فشار را بر کسانی وارد می آورد که قادر به پرداخت هزینه ها نیستند. در رابطه با اصول اسلامی، گزارش بودجه مزبور را «نقطه اوج اعلامیه دوازدهم ربیع الاول» می خواند (اعلام نظام اسلامی در پاکستان) که بخصوص در رابطه با زکات و عشر که بنا به اعتقاد خورشید در نظام مالی یک دولت دارای گرایشات اسلامی و سیستم بانکی بدون بهره که در بودجه کنونی عنوان نشده باید جای داشته باشد. توصیه های مطروحه در گزارش به مخارج ناشی از این بودجه توجه داشته، و نشانگر خواست خورشید در کاهش یافتن قسمتهای به هدر رفته بودجه و عدم توزیع

ص: 429

صحیح مصارف می باشد. او میل دارد که میزان کاهش برابر با 6 میلیارد روپیه شود و با استفاده از بخشهای خصوصی شکاف مالی 1/11 میلیارد روپیه ای به 5/2 - 2 میلیارد روپیه کاهش پیدا کند.

2- خورشید احمد توصیه می کند که مخارج غیر عمرانی (مخارج عادی) از 1/29 میلیارد روپیه به 1/27 میلیارد روپیه کاهش پیدا کند، لیکن با وجود اینکه به اهمیت دفاع واقف است، توصیه می کند که مخارج دفاعی حدود 40 درصد مخارج عادی را تشکیل داده و حدود 2 درصد (5/23 میلیون روپیه) کاهش پیدا کند تا نشان دهد که ارتش نیز مایل است که مخارج به طور کلی کمتر شود. وی مایل است که تمام موارد دیگر نیز 10 درصد کاهش یابند تا 275 میلیون روپیه صرفه جویی شود. وی 726 میلیون روپیه نیز در سوبسیدها و منجمله سوبسید گندم و حذف سوبسید کشاورزی در مورد مزارع کمتر از 25 هکتار، کاهش توصیه کرده است. وی در رابطه با سوبسیدها می گوید: در پاکستان از نظر اقتصادی و اجتماعی سوبسیدها قابل توجیه نیستند. با این وصف وی از جرح و تعدیل سوبسید کود شیمیایی در بودجه عمرانی مانند سوبسیدهای مخارج عادی حمایت می کند که تا 97 میلیارد روپیه کاهش پیدا کند (معذالک گذشته از شایستگی نظام قیمت گذاری دوگانه، مشکلات مربوط به مدیریت تفویض سوبسید کشاورزی به کشاورزان کوچکتر بسیار زیاد بوده و احتمالاً عمل نخواهد شد). علاوه بر این وی یادآور می شود که مدیریت مدنی به عنوان درصدی از هزینه های تولید ناخالص ملی دو برابر مدیریت مدنی هند و چند برابر مدیریت کشورهای رو به رشد است.

3- وی توصیه می کند که سطح مخارج عمرانی معادل 19 میلیارد روپیه سال گذشته شود، یعنی ترکیبی از: 1) کاهش یکسان 5 درصدی یا 1/1 میلیارد روپیه ای، 2) کاهش 2 میلیارد دلاری چند پروژه از قبیل ذوب آهن و کارخانه سیمان و کود شیمیایی و پروژه های دیگری که همچون مجتمع ورزشی اسلام آباد و چند ساختمان دیگر ضرورت چندانی ندارند و 3) کاهش سوبسید کود شیمیایی که در بالا گفته شد. در کنفرانس مطبوعاتی 22 ژوئیه، پروفسور خورشید احمد گفت با بهبود مدیریت پروژه ها و بدون ضربه زدن به پیشرفت پروژه ها می توان کاهش های پیشنهادی وی را عملی کرد. وی گفت که در زمان ریاست کمیسیون برنامه ریزی، شاهد آن گونه مصارف و فسادهایی بوده است که بالاخره دریافته است که با کنترل دقیق پروژه ها از به هدر رفتن پولهای زیادی می توان جلوگیری به عمل آورد.

4- پروفسور خورشید تأثیر کلی تورم ناشی از نظام مالیاتی بودجه کنونی را حدود 30-25 درصد برآورد کرده و می گوید: «در انتخاب این مفادی که مالیات در مورد آنها وضع شده، طراحان بودجه بر کالاها و خدماتی انگشت گذاشته اند که بر افراد عامی تأثیر می بخشد.» وی سیاست دولت را در مورد واردات (اسلام آباد 7510) محکوم کرده و می گوید که این سیاست نمی تواند مصرف کالاهای تجملی را محدود نماید و علاوه بر این اعلام می دارد که بودجه جدید وابستگی پاکستان را به کمکهای خارجی افزایش می دهد، در حالی که این کشورها روزبه روز از تمایلشان به افزایش کمکها به پاکستان کاسته می گردد. او هیچ گونه توصیه کمی را در رابطه با کاهش مربوط به مشکلات منابع مطرح نمی سازد ولیکن می گوید که باید به بخش خصوصی اجازه داده شود تا از پاکستانیهای مقیم خارج پولهای بیشتری را جذب نموده و تحرک بخشند. اگر وجود مالیاتهای جدید ضرورت یابد، سیاست کلی مالیاتی باید اصلاح گردد تا ارزیابیها دقیق تر و مالیاتها مترقی تر گردد. ولی گزارش وی اصلاً به مطرح کردن مالیات بر درآمد کشاورزی که می تواند تا حدودی شکاف موجود یعنی کمبود منابع را پر سازد نمی پردازد.

ص: 430

5- اظهارنظر: گزارش وی همان چیزهایی را مطرح می کند که جامعه بین المللی از مدتها قبل در مورد مخارج و هزینه های سنگین دولتی، سوبسیدهای بسیار و وابستگی بیش از حد به منابع خارجی به دولت پاکستان گوشزد می کرده است. توصیه های مطروحه در گزارش در مورد مخارج به پروژه های خاصی می پردازد که عملی نیستند. در رابطه با منابع، او به جزئیات نمی پردازد. خورشید نیز مانند بسیاری از منتقدین بودجه خواستار بودجه فاقد افزایش مالیات (بخصوص افزایش بودجه ای که بر فقرا و تهیدستان یعنی تقریباً همه افراد کشور فشار وارد می آورد) می باشد، لیکن پیشنهادات وی که بر ترغیب بر سرمایه گذاریها استوار است برای رسیدن به این هدف آنقدر قانع کننده نیست، که بتواند منابع موجود بخش خصوصی را با عدم اطمینان موجود در زمینه های سیاسی و اقتصادی تحرک بخشد.

6- نسخه هایی از خلاصه گزارش 35 صفحه ای خورشید به بخشهای خاور نزدیک/ دفتر روابط عمومی، روابط بین المللی EB/ OMA/ REC و و خزانه داری، OASIA(مک فادن) ارسال می گردد.

ادامه مقاومت اقلیت شیعه در برابر اسلامی شدن به سبک مذهب تسنن

سند شماره (51) تاریخ: 3 مرداد 1358- 25 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: ادامه مقاومت اقلیت شیعه در برابر اسلامی شدن به سبک مذهب تسنن 1- مطبوعات اردوزبان پاکستانی دوم مرداد گزارش می دهند که مالیاتهای اجتماعی «زکات» و «عشر» که پیروان مذهب تسنن به جمع آوری آن معتقد هستند (تلگرام مرجع الف) به علت مقاومت جامعه اقلیت شیعه در آینده نزدیک جمع آوری نخواهد شد.

2- اظهارنظر: این گزارش نشان می دهد که برنامه مقاومت شیعیان (حداقل به طور موقت) در برابر اسلامی شدن کشور براساس مذهب تسنن تا حدودی موفقیت آمیز بوده است.

3- بنا به گفته منابع شیعه برنامه زکات و عشر به وسیله شورای ایدئولوژی اسلامی دولت پاکستان بار دیگر مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادات آن برای بررسی مجدد به کابینه ارجاع خواهد شد. این روند ممکن است تغییر عمده ای پیدا نکند، ولی یک وسیله بازدارنده مؤثر است تا موقع برگزاری انتخابات. با کاملتر شدن روند سیاسی، شیعیان گویا احساس می کنند که پیشنهاد سنی ها یک مسئله حساس سیاسی را به وجود خواهد آورد که مجلس آن را جدی نخواهد گرفت. ولی موفقیت آمیز بودن نهایی این تاکتیک شیعیان بعدا معلوم خواهد شد؛ ولی در حال حاضر از نظر تعویق زمانی موفقیت لازم را به دست آورده است. (پایان اظهارنظر)

سفر وزیر کوبایی

سند شماره (52) تاریخ: 7 مرداد 1358- 29 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: سفر وزیر کوبایی 1- (طبقه بندی نشده) آنتونیو اسکیوال، وزیر صنایع شیمیایی و فرستاده ویژه کاسترو در تاریخ 5 مرداد وارد پاکستان شد. اسکیوال در همان روز با مشاور وزارت خارجه آقاشاهی ملاقات و عصر همان روز

ص: 431

رهسپار اسلام آباد شد.

2- (طبقه بندی نشده) آقاشاهی پس از ملاقات با اسکیوال به مطبوعات گفت که گفتگوهای آنها بر برنامه کار اجلاس هاوانا و روابط دوجانبه کوبا و پاکستان متمرکز بود. تنها موضوع خاص مورد تبادل نظر این بود که وزیر کوبایی خواستار کسب پذیرش برای سفیر کوبا در پکن شده بود تا وی بتواند هم زمان سفیر کوبا در پاکستان نیز باشد.

3- (طبقه بندی نشده) آقاشاهی به مطبوعات گفت وی در آخرین هفته ماه اوت رهسپار هاوانا خواهد شد.

4- (طبقه بندی نشده) اسکیوال در تاریخ 6 مرداد ماه در راولپندی با رئیس جمهور ضیاءالحق شام صرف کرد و بنا به گزارشها به ضیاء اطمینان داد که کوبا از عضویت پاکستان در جنبش غیرمتعهدها حمایت خواهد کرد. وی نامه کاسترو را که در مورد محتویات آن اطلاعی در دست نیست، ولی گویا همین پیمان را با پاکستان بسته است، به ضیاء تقدیم کرد.

5- (محرمانه) اظهارنظر: پاکستان شدیداً تصمیم گرفته است که به عضویت کامل نبش غیرمتعهدها درآید و ورود قبل از موعد آقاشاهی به هاوانا نیز نشانگر آن است که این کشور مصمم است مقدمات احتمالی ورود به این گروه را فراهم آورد.

6- (محرمانه) سفر هیئت نمایندگی کوبایی بنا به گفته یکی از مقامات وزارت خارجه به طور ناگهانی صورت گرفت و این مقام در تاریخ 5 مرداد به مقام سفارت گفت که تنها چند ساعت قبل از ورود اسکیوال و چهار کوبایی دیگر مقدمات مربوط پروتکل فراهم آمده بود. (پایان اظهارنظر)

ضیاء بودجه را کمی تغییر می دهد

سند شماره (53) تاریخ: 7 مرداد 1358- 29 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: ضیاء بودجه را کمی تغییر می دهد.

1- رئیس جمهور ضیاءالحق در سخنرانی وعظ گونه خود پیرامون بودجه مورد انتقاد در 5 مرداد، به دفاع از بودجه وزیر دارایی خود پرداخت و از ملت خواست که به پاکستان کمک کنند تا بتواند مدیریت بد اقتصادی رژیم گذشته را جبران نماید و بدون پرداختن به جزئیات در میزان مالیاتها و مخارج کاهشی پدید آورد (البته در یک مورد در مخارج افزایشی ایجاد کرد). وی گفت باید از حاکمیت پاکستان و ظاهرا عملیات اتمی آن (مرجع ب) با کاهش وابستگی آن به کمکهای خارجی حراست شود. رئیس جمهور ضیاء افزایش قیمت نفت و گاز طبیعی مصرفی منازل را لغو کرد و مالیات شیرخشک وارداتی را بالا برد. وی همچنین در میزان مالیات بر ثروت، کاهشی پدید آورد و شهروندان اصلی را از پرداخت مالیات معاف نمود و به حقوق کارمندان دولتی که ماهانه 1500 روپیه یا کمتر دارند 40 روپیه مزایای زندگی اضافه کرد. طبق شواهد مقدماتی، تأثیر خالص این اقدامات، بخصوص افزایش دستمزدها، سبب افزایش کمی در کسری بودجه خواهد شد.

2- بدون پرداختن به جزئیات، وی اعلام کرد که در مخارج غیرعمرانی (عادی) حدود 500 میلیون روپیه (یا 2 درصد) کاهش، و در بودجه عمرانی نیز 800 میلیون دلار (یا 5/3 درصد) کاهش پدید آورده

ص: 432

است. دکتر اچ.ام. قاضی، عضو کمیته بررسی بودجه به ما گفته است که کاهش پدید آمده در مخارج عادی نزدیک به 650 میلیون روپیه نسبت به کاهش بودجه پیشنهادی توسط کمیته بوده است، که بودجه دفاعی را نیز در بر می گیرد. کاهشهای اعلام شده در مخارج عمرانی پیشنهاد 2 میلیارد روپیه ای کمیته را که سبب کاهش هزینه های دولتی و بعضی پروژه ها به استثنای هزینه های مربوط به ذوب آهن کراچی، بندر قاسم، کارخانه های تهیه کود شیمیایی و یا کاهش سوبسید کود شیمیایی می شد، در بر نمی گیرد. هنوز از نحوه توزیع این کاهشها اطلاعی نداریم، ولی فکر نمی کنیم که این کاهش بر پروژه های مذکور تأثیری بگذارد.

3- ضیاء گفت به منظور کاهش هزینه های دولتی، پاکستان تلاش خواهد کرد تعداد سفارتخانه های خود در خارج از کشور را کاهش دهد (مرجع ب). وی علاوه بر این ممنوعیت استخدام دولتی، منع وارد کردن ماشین آلات رسمی دولتی بالغ بر 1600 سی سی را اعلام کرد و از تمام آژانسهای دولتی خواست که در انجام وظایف خود کمال سادگی را رعایت نمایند.

4- جزئیات مربوط به این کاهش بودجه هنوز افشا نشده است ولی به محض دسترسی این اطلاعات را برای شما ارسال خواهیم داشت.

بودجه مخارج، بودجه مربوط به سوبسید، دفاع و قروض و...

سند شماره (54) تاریخ: 9 مرداد 1358- 31 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: بودجه مخارج، بودجه مربوط به سوبسید، دفاع و قروض بخش عمده ای را در بر می گیرند 1- خلاصه: علیرغم اقدامات جدید و افزایش مالیاتها به منظور افزایش عوارض مالیاتی از 13 درصد به کمتر از 14 درصد تولید ناخالص ملی، کسری بودجه پاکستان باز هم دو برابر کسری بودجه سال قبل خواهد بود؛ چون در مخارج عادی و عمرانی افزایش چشمگیری ایجاد شده است. رقم 13 درصدی ما بیشتر از رقم 12 درصدی مورد استفاده توسط غلام ایشاو در سخنرانی بودجه ای خود می باشد، چون او از رقم تجدیدنظر شده در بودجه 79/1978 استفاده کرده، ولی ما برآورد بودجه اصلی را به کار گرفته ایم.

رقم مورد استفاده ما در رابطه با تولید ناخالص ملی در سالهای 80/1979 با در نظر گرفتن نرخ تولید ناخالص ملی حدود 14 درصد رشد را نشان می دهد. بخش اعظم افزایش بودجه عمرانی به سوبسید کود شیمیایی، هزینه های مربوط به مؤسسات دولتی مانند کارخانه ذوب آهن کراچی و پروژه های آب و برق اختصاص یافته است. (پایان خلاصه) 2- تحرک و تجهیز منابع در رابطه با بودجه سال جاری، ظاهرا عظیمترین تلاش در تاریخ پاکستان است. در نتیجه مالیاتهای جدید و افزایش یافته، مالیاتهای بودجه طوری تعیین شده که 24 درصد افزایش یابد، که اگر این رقم تحقق یابد قطعا از نرخ جاری تولید ناخالص داخلی فراتر خواهد رفت. دیگر درآمدها طوری برنامه ریزی شده تا 11 درصد کاهش یابد و علت آن نیز دریافت کمتر کمک خارجی است تا بدین ترتیب جمع درآمدها تنها 9 درصد بیش از بودجه اصلی سال گذشته باشد.

حجم عظیم مالیاتها بشدت تنفر پاکستانیها را برانگیخته است، لیکن می بایست تلاشی باشد، در جهت ادامه حیات پاکستان نسبت به استطاعت خود آن کشور که امری است که همیشه از طرف جامعه کمک دهنده توصیه می شود. مع الوصف و متأسفانه،افزایش بودجه در بخش مخارج تأثیرات خیرخواهانه

ص: 433

(ناپسند داخلی) را بیش از حد از میان برداشته است. در این بودجه مخارج 21 درصد افزایش خواهد داشت تا کسری بودجه در مقایسه با کسری بودجه اولیه (که به طرز کاذبی میزان کسری آن پایین بود) سالهای 79/1978 دو برابر شود. این پیام افزایشهای عمده را مشخص می کند و اساس آن نیز بودجه ای است که در 28 ژوئن ارائه شده است. تغییرات پیشنهادی رئیس جمهور ضیاء در 27 ژوئیه هنوز تحت بررسی است، و بر نتیجه این پیام تأثیر چندانی نخواهد داشت.

3- رشد مخارج در بودجه عادی بیشتر از بودجه عمرانی است و علیرغم افزایش اخیر در نرخ گندم در جیره گاهها، بخش اعظم افزایش کسری بودجه حاصل سوبسیدهای زیاده از حد است. قروض بیشتر در زمینه خدمات مربوط به وامها (17 درصد)، مخارج دفاعی (15 درصد) و سوبسید (61 درصد) حدود چهار پنجم افزایش کلی غیرعمرانی را در بر می گیرد. (رقم مربوط به سوبسید دربرگیرنده سوبسید کود شیمیایی که در بودجه عمرانی گنجانده شده، نمی باشد) در حالی که درصد افزایش بودجه دفاعی کمتر از درصد افزایش کل بودجه بوده است. معذالک حدود 150 میلیون روپیه یعنی بیشترین افزایش موجود در بودجه را شامل می گردد. در رابطه با نیازهای نظامی، و آمادگی ارتش پاکستان، رقم مذکور بدون شک معتدل است. افزایش مخارج مربوط به نیروهای مسلح غیرنظامی و پناهندگان افغانی هزینه های امنیتی را برابر با 220 میلیون روپیه خواهد نمود.

4- در حالی که افزایش بودجه دفاعی و قروض بر استحکام بودجه تأثیر می گذارد، رقم عظیم سوبسید نشانگر بیماریهای اقتصاد پاکستان است. حدود 65 میلیون روپیه در رابطه با صدور منسوجات کنار گذاشته شده تا رقابت در این زمینه افزایش یابد، در حالی که مقدار مشابهی نیز به منظور سوبسید صادرات پنبه خام کنار گذاشته شده است. 32 میلیون روپیه برای جبران اقدام بانک هایی که با نرخ بهره کمتری به تجارت پیشگان وام می دهند به عنوان انگیزه یا وسیله ترغیب کنار گذاشته شده است. سوبسید روغن خوراکی برای پایین نگه داشتن قیمت آن به 324 میلیون روپیه بالغ شده است.

5- یک پنجم باقیمانده افزایش در مخارج عادی یعنی 900 میلیون روپیه در رابطه با مواردی از قبیل انتقال هزینه دانشگاهها و دانشکدهها از ایالات (224 میلیون روپیه) به دولت مرکزی، افزایش کمک دولت به شرکتهای ملی نفتی (95 میلیون روپیه)، مخارج بخش لجستیکی ملّی که توزیع کننده واردات گندم و کود (166 میلیون روپیه) می باشد و انرژی اتمی (13 میلیون روپیه) و زمینه های دیگر (400 میلیون روپیه) پدید آمده است.

6- مخارج عمرانی، برابر با 23 میلیارد روپیه در رابطه با بودجه اولیه سالهای 79/1978، 21 درصد افزایش یافته است. حدود نیمی از 4 میلیارد روپیه افزایش مربوط به افزایش سوبسید کود (73 درصد)، مخارج قدیمی و جدید تأسیسات دولتی (30 درصد) و پروژه های آب و برق (36 درصد) می باشد.

مهمترین افزایش در بخش بودجه عمرانی در رابطه با سوبسید کود است که بالغ بر 700 میلیون روپیه بوده است. مخارج مربوط به کارخانه ذوب آهن کراچی حدود 250 میلیون روپیه یا 8 درصد و مخارج مربوط به پروژه های دیگر مربوط به آن مانند بندر قاسم به سطح 290 میلیون روپیه رسید که 30 درصد افزایش یافته است. دیگر مخارج عمده صنعتی در رابطه با مؤسسات گسترش گاز و نفت حدود 50 درصد افزایش و به 750 میلیون روپیه بالغ گشته و ادامه اکتشاف و گسترش منابع و شرکتهای راهسازی از 50 میلیون روپیه سال گذشته به 290 میلیون روپیه بالغ شده، که علت آن نیز احتمالاً نیاز به خرید اتوبوسهای جدید

ص: 434

برای جایگزین شدن اتوبوسهای قدیمی بین شهرهای بزرگ پاکستان بوده و حدود 100 میلیون روپیه نیز برای هریک از کارخانه های کود فوجی و مؤسسه اتومبیل سازی پاکستان اختصاص یافته است. افزایش پروژه های آب و برق 300 میلیون روپیه در رابطه با برق رسانی به 2000 دهکده و 123 میلیون روپیه نیز در رابطه با پروژه های کنترل پیشرفت نمک و بازسازی زمینها اختصاص یافته است.

تظاهرات اسلامی در دانشگاه پیشاور

سند شماره (55) پاسخ به: مسعود اکرم، مشاور اقتصادیخیلی محرمانه به: داگلاس بی. آرچارد، مدیرتاریخ: 10 مرداد 1358- 1 اوت 79 موضوع: تظاهرات اسلامی در دانشگاه پیشاور تظاهرات سه روزه جمعیت طلبه های اسلامی Jamiati Tolaba از 30 تیر 1358 در محوطه دانشگاه پیشاور به رهبری حزب شاخه استان مرزی شمال غربی برگزار گردید. اقدامات بسیاری انجام گرفت تا نمایندگان تظاهرات، که از سرتاسر کشور از راه می رسیدند، در تظاهرات مزبور پذیرفته شوند. هریک از کارکنان هوادار جمعیت طلاب دانشگاه پیشاور اقداماتی در زمینه تهیه وسایل حمل و نقل و غذاخوری و محل سکونت به عمل آورده اند. مشکل بتوان تعداد شرکت کنندگان خارج از شهری را در تظاهرات برآورد کرد. برآوردها از 500 تا 1000 نفر در نوسان است. نمایندگان مزبور یک هیئت نمایندگی بیست نفره از عربستان سعودی را نیز در بر می گرفت. جمع حضار در بعضی از جلسات بالغ بر 3000 نفر بود.

بنا به گفته شبیر احمد دانشجوی پزشکی دانشگاه پیشاور، و ارشاد الحق بازرگان، که هردو از هواداران جماعت اسلامی بوده و در تظاهرات شرکت کرده اند، هدف از تظاهرات تزریق روحیه اسلامی در جوانان پاکستانی و آماده کردن نسل جوان برای اداره و بر عهده گرفتن یک جامعه اسلامی می باشد. به همین منظور، علمای اسلامی آگاه و رهبران جماعت اسلامی در جلسات مختلف به سخنرانی پرداخته و جلساتی نیز برای قرائت و تفسیر قرآن ترتیب داده شده بود. نمایشگاهی نیز از تاریخ انقلاب در ایران، پاکستان و افغانستان برگزار شده بود.

در این تظاهرات پیام حسن نیت مولانا مودودی مؤسس جماعت اسلامی قرائت گردید که در آن رستاخیز و برتری نهایی اسلام را پیش بینی کرده بود. تعدادی از رهبران برجسته جماعت اسلامی نیز در تظاهرات سخنرانیهایی ایراد کردند. این رهبران عبارت بودند از پروفسور غفور، پروفسور خورشید، میان طفیل محمد، قاضی حسین احمد و دیگران. از جمله رهبران برجسته دانشجویی می توان لیاقت بلوچ، شبیر احمد، ارباب آفریدی، و ظفر جمال بلوچ را نام برد. عملاً تمام رهبران جماعت اسلامی در سخنرانیهای خود به سه نکته اساسی پرداختند: (1) عظمت اسلام در حل مسائل امروز جهان بخصوص پاکستان، (2) وضع اقتصاد ملی نابسامان پاکستان، و (3) جهاد و رستاخیز اسلامی.

به طور مثال، پروفسور خورشید گفت که اسلام تنها دینی است که همه چیز را تحت الشعاع قرار داده و به انسان درس انقلابی زیستن را می دهد. وی گفت هر پاکستانی حدود ده هزار روپیه مقروض است. وی سعی کرد مسئولیت تهیه بودجه جدید دولت فدرال را از دوش اتحاد ملی پاکستان بردارد. سرپرست جماعت اسلامی افغانستان، پروفسور برهان الدین ربانی و سرپرست حزب اسلامی افغانستان، گلبدین حکمتیار نیز در این تظاهرات سخنرانی کردند. ربانی از انقلاب اسلامی ایران تجلیل بسیار به عمل آورد.

ص: 435

وی تلاش پاکستانیها را در وارد کردن نظام اسلامی در کشور مورد ستایش قرار داد. او بر اهمیت وقف زندگی در راه دین و مذهب تأکید کرد و گفت این تلاشها همیشه مثمر ثمر واقع می گردد. ربانی به تشریح بدرفتاریهایی که با علمای مذهبی و مؤمنین افغانی توسط دولت تره کی می شود پرداخت. حکمتیار سخنان خود را به تشریح انقلاب اسلامی در افغانستان محدود نمود، و گفت که مردم افغانستان فداکاریهای بسیاری به خرج می دهند تا دین خود را در برابر کمونیسم حفظ کنند. وی تلاش جمعیت طلاب اسلامی را در راه خدا و اسلام ستود.

گنجدوست کاردار ایران، نمایشگاه مربوط به مبارزات انقلاب اسلامی در ایران، افغانستان و پاکستان را افتتاح کرد. وی انقلاب اسلامی اخیر ایران را تشریح کرد و اسلام را تنها نظامی خواند که قادر است با مشکلات امروز دست و پنجه نرم کند. وی گفت هیچ کس نمی تواند مانع از انقلاب و رستاخیز اسلامی بشود.

یکی از اعضای برجسته دانشگاه پیشاور در گفتگو با من در مورد تظاهرات با انزجار گفت که این تظاهرات محوطه دانشگاه را کثیف کرده است. وی گفت تعداد کمی از دانشجویان محلی در این تظاهرات شرکت کرده اند. وی گفت اکثر حضار مرکب از افراد طبقه چهار (یعنی زارعین و دهقانها) و جوانان روستاهای مجاور بوده اند که به خاطر دریافت غذای مجانی در تظاهرات شرکت کرده بودند. وی گفت طرز برخورد کلی دانشجویان جماعت اسلامی شبه نظامی است. وی گفت این افراد در سیاستهای دانشگاه پیشاور نقشی ندارند، چون دانشجویان حزب خلق پاکستان و پشتو مهمترین و نیرومندترین گروههای دانشجویی اینجا هستند.

شایعه توافق با آمریکا جهت نجات بوتو و متوقف نمودن برنامه هسته ای

سند شماره (56) تاریخ: 21 مرداد 1358- 12 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: (طبقه بندی نشده) شایعه توافق با آمریکا جهت نجات بوتو و متوقف نمودن برنامه هسته ای 1- (طبقه بندی نشده) تایمز پاکستان روزنامه تحت کنترل دولت در تاریخ 20 مرداد در سرمقاله خود تحت عنوان «قرارداد بی نظیر با آمریکا» گزارش کرده است که بی نظیر بوتو، دختر نخست وزیر فقید «با آمریکا به توافق رسیده است که در ازای حمایت آن کشور (در دنباله مبارزات اعتدالی پدرش) مانع از ادامه پیشرفت توانایی کشورش در زمینه تسلیحات هسته ای گردد».

2- (طبقه بندی نشده) در این سرمقاله آمده است: «استراتژی اتخاذ شده به وسیله دوشیزه بی نظیر قرار بود آمریکا و جهانیان را متقاعد سازد که پاکستان در نظر دارد یک بمب اتمی تولید کند، تا پس از به صدا درآوردن این زنگ خطر، بتواند حمایت دولت آمریکا را بر طرفداری از بوتو جلب نماید.» این مقاله به عنوان شاهدی بر این مدعا از نامه ای یاد می کند که بی نظیر به برادرش مرتضی پس از متهم شناخته شدن پدرش و محکوم شدن وی به مرگ توسط دادگاه لاهور، نوشته بود.

3- (طبقه بندی نشده) این مقاله می گوید دولت آمریکا باید دیوانه باشد که به این قرارداد تن در دهد، چون نخست وزیر بوتو به طرز غیرقابل بخششی به آن«حمله ور» شده بود و آن را متهم به طرح توطئه های شیطانی... برای سرنگونی خود کرده بود... و گفته بود تنها زمانی دولت آمریکا می تواند پیروز بشود که

ص: 436

دلیل قاطعی ارائه کند. تمایل خانواده بوتو به چشم پوشی از قرارداد مجتمع غنی سازی هسته ای فرانسوی برای به دست آوردن یک نفع دیگر پدید آمده است.

4- (طبقه بندی نشده) این مقاله در ادامه می نویسد، این طرح نتوانست بوتو را نجات دهد، لیکن «قطعا تبلیغات غربی» را علیه پاکستان پیرامون مسئله اتمی تجهیز کرده است نویسندگان این مقاله تقاضای آمریکا را برای جلوگیری از اعدام بوتو و توطئه سکوت بوتو را در مورد فشارهای آمریکا علیه تلاش پاکستان برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای، شواهدی دیگر بر این مدعا می خوانند.

5- (طبقه بندی نشده) این مقاله در پایان رابطه آمریکا را با خانواده سوموزا در نیکاراگوئه نمونه ای از تمایل آمریکا به انعقاد قرارداد با یک خانواده متنفذ می نامد.

6- (طبقه بندی نشده) سفارت راهنمایی مطبوعاتی زیر را برای تمام واحدهای خود ارسال می دارد تا در صورت مورد پرسش واقع شدن در این زمینه از آن استفاده نمایند. ما نمی توانیم در مورد ماهیت وجودی این نامه بین بی نظیر بوتو و برادرش طبق ادعای مقاله 11 اوت تایمز پاکستان اظهارنظر کنیم، ولی آنچه که می توانیم بگوییم این است که در مورد این گونه برقراری ارتباط با دولت امریکا هیچ گونه اطلاعی نداریم و با قاطعیت می توانیم بگوییم که بین دولت آمریکا و هیچ یک از اعضای خانواده بوتو چنین توافقی پدید نیامده است.

7- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: این مقاله ضربه سنگین و تندی است که ابتدا علیه خانواده بوتو و ثانیاً علیه آمریکا به کار رفته است. از نظر ما، این یک تلاش ناپخته از طرف حکومت نظامی پاکستان است تا حیثیت بی نظیر و مادرش (سرپرست حزب خلق پاکستان که در روز چهاردهم از حالت عزاداری خارج خواهد شد) را با استفاده از بن بست هسته ای حاصله با آمریکا لکه دار نماید. البته این کار به تلاش بسیاری نیازمند است و شکاف موجود در نقل وقایع و منطق مقاله تأثیر آن را کاهش می دهد. از زمان پیدایش و انتشار این مقاله روزنامه های دیگر در مورد آن کنجکاوی به خرج نداده اند و حتی روزنامه راستگرای اردوزبان نوای وقت نیز اعلام داشته است که پس از استماع توضیحات بی نظیر در این مورد اظهارنظر خواهد کرد.

8- (خیلی محرمانه) با این وصف این مقاله حاکی از تلاش شدید علیه بوتو در زمانی بود که دیوان عالی قضایی پژوهش حکم دادگاه لاهور را مورد بررسی قرار می داد. این امور تنها حاکی از آن است که حکومت نظامی سعی دارد با شدت بسیار علیه حزب خلق پاکستان و به خصوص زنان بوتو یا خانواده اش در هفته های اخیر اقداماتی به عمل آورد، تا انتخابات مانع از بازگشت حزب خلق پاکستان به قدرت گردد.

هومل

انتخابات 1979: آیا حزب خلق پاکستان در انتخابات شرکت خواهد کرد

سند شماره (57) تاریخ: 22 مرداد 1358- 13 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (خیلی محرمانه) انتخابات 1979: آیا حزب خلق پاکستان در انتخابات شرکت خواهد کرد؟ 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- خلاصه: بیگم نصرت بوتو، بیوه نخست وزیر پیشین بوتو، در سی و دومین سال بزرگداشت استقلال

ص: 437

پاکستان، در تاریخ 14 اوت 1979 (22 مرداد 1358) عزاداری خود را پایان خواهد بخشید. نصرت که در طول مدت عزاداری خود به عنوان رئیس حزب خلق پاکستان که مؤسس آن شوهر فقیدش بود، برگزیده شد و با این گوشه گیری خود ادعای را در مورد «جانشینی خانوادگی» تقویت نمود و در همان حال از جناح بندیهای موجود در مورد آینده، برنامه و رهبریت ثانی حزب اجتناب ورزید.

3- طبق شواهد موجود تلاش جهت تقویت ادعای جانشینی خانوادگی با موفقیت روبرو شده است. با وجود گذشت چهار ماه از مرگ نخست وزیر پیشین، هنوز هم در رابطه با رهبریت و نام او موجی از احساسات و عواطف برانگیخته می شود. اصطلاح «پدیده بوتو» تحت عنوان شهادتی آمیخته با صوفیگری، اندوه و بازیهای سیاسی، به خصوص در منطقه روستایی سند واقعیت یافته است. با برگزاری جلسات متعدد، زنان بوتو، یعنی بی نظیر دخترش در جبهه مقدم و مادرش نصرت در پشت صحنه نقش مهمی در متحد ساختن حزب در دوران هیجان زدگی و یأس و نومیدی پس از محاکمه بوتو بازی کرده اند.

آنها در هدایت حزب در ماههای خطیری که در پیش است و در برابر فشارهای وارده از طرف حکومت نظامی و دیگر احزاب (تلگرام سپتامبر) و تفرقه های حقیقی درون حزبی و نیاز حزب به رهبریتی نیرومند و انجام دادن کار سازمانی، وظیفه بسیار دشواری را بر عهده دارند. لیکن در این مرحله همه و حتی حکومت نظامی نیز حزب خلق پاکستان را حزبی توسری خور به حساب آورده و همین امر می تواند حزب خلق پاکستان را به صورت پیشگام ترین حزب در زمانی درآورد، که انتخابات پاکستان برگزار خواهد شد.

(پایان خلاصه) 4- حزب خلق پاکستان امروزی: این حزب در حالی که بیگم نصرت بوتو در 14 اوت رهبری آن را فعالانه به عهده خواهد گرفت، می داند که محبوبیتش رو به افزایش است و با وجود امیدواری که به انتخابات ماه نوامبر دارد با دو مسئله بسیار مهم روبرو می باشد:

- اولاً، «پدیده بوتو» که ظاهرا سبب همبستگی و وحدت حزب شده، ممکن است زودگذر و موقتی باشد. قبل از ماه آوریل، گمان نمی رفت که خانواده بوتو بتواند عناصر مختلف حزبی را متشکل نماید.

محبوبیت و هواداری توأم با گوشه گیری خانم بوتو ظاهرا سبب شده است که زنان بوتو رهبریت حزب را در دست بگیرند. لیکن هنوز نتایج قطعی آشکار نشده است. آینده نشان خواهد داد که کنترل رهبر حزب یعنی بیگم بوتو تا چه حد قادر است نظام درهم شکسته حزبی را همبسته نگهدارد. تا به حال ظاهرا بی نظیر، توانسته است به طرز مؤثری از حیثیت مادرش جهت به دست گرفتن رهبریت حزب بهره برداری کند، معذالک گزارشهای موجود حاکی از آن است که بین رادیکالها و «محافظه کاران» در داخل حزب تفرقه ایجاد شده است. کارگران حزبی «وفادار» نیز که در زمان زندانی شدن بوتو به مقاومت در برابر حکومت نظامی پرداخته بودند بسیار نیرومند بوده، و با «زمین داران فئودال فرصت طلب» که در این اواخر به حزب خلق پاکستان بوتو پیوسته اند، مخالفت می ورزند. ولی فئودالها در کمیته مرکزی حزب نمایندگان خود را جای داده اند.

- ثانیاً، حزب با مسئله چگونه فعال کردن خود برای انتخابات بدون درگیری مستقیم با حکومت نظامی که می تواند منجر به ممنوعیت حزب و بر باد رفتن حیثیت رهبریت حزب گردد روبه روست. ظاهرا فرماندهی کل حزب خلق پاکستان تصمیم گرفته است تا فرا رسیدن انتخابات حرکات دقیقی را انجام دهد که شالوده آن را «فئودالها» پی ریزی کرده اند و این کار احتمالاً تا ماه سپتامبر ادامه خواهد یافت تا

ص: 438

محدودیتهای موجود بر سر راه حزب از میان برداشته شود. زنان بوتو و رهبران رده های بالای حزبی میل ندارند روزهای ناراحت کننده قبل از اعدام بوتو را که در آن، حکومت نظامی چندین بار با برکنار کردن صدها تن از رهبران حزب به طور موقت موجبات فلج موقت حزبی را پدید آورده بود به دست فراموشی بسپارند. به منظور ممانعت از برخورد و فراموش نکردن محبوبیت حزب، باید از طرف بی نظیر و مادرش اقدامات متوازن کننده دقیق لیکن ممکن، در چند ماه آتی صورت پذیرد، ولی این گونه محافظه کاری به هیچ وجه با روحیه تندروها و خود بی نظیر سازگار نیست.

5- ماههای آتی: با نزدیک شدن ماه نوامبر، باید تصمیمات مهم سازمانی و تاکتیکی اتخاذ گردد. پس از 23 مرداد معلوم خواهد شد که با وجود عناصر ایدئولوژیکی ناامید حزب و به خصوص در صورتی که رهبریت بیگم بوتو مورد سؤال قرار گیرد، آیا باز هم بیگم بوتو و بی نظیر خواهند توانست حزب را متحد نگهدارند یا خیر؟ تمایل به درگیریهای کوچک در مورد استراتژیهای داخل سازمانی و یا مبارزاتی در صورت بی نصیب ماندن ائتلاف قدیمی ملاکین روستایی و شهری می تواند منجر به تضعیف حزب گردد.

فرصت طلبی در سیاستهای پاکستان به ترتیبی است که اگر زنان بوتو محبوبیت را از دست ندهند، احتمالاً خواهند توانست تا بعد از انتخابات وحدت حزب را حفظ کند.

زمین داران، که نفعشان در این است که همیشه با برندگان باشند، به بی نظیر و مادرش احتیاج دارند چون فقط آنها قادرند طرفداران بوتو را به پای صندوقهای رأی بکشانند. زنان بوتو نیز به ائتلاف قدیمی احتیاج دارند تا نظام حزبی سالم بماند، تا حداقل بتوانند محبوبیت خود را حفظ کرده و توازن ایدئولوژیکی درون حزبی را حفظ نمایند.

6- بی نظیر و مادرش نیز باید سعی کنند عنصر چپگرایی درون حزب را به اعتدال بکشند. ولی هنوز معلوم نیست که آیا حزب خلق پاکستان (آن طور که شایع شده است) نظریات چپگرایانه ای را اقتباس کرده است یا خیر؟ با این وصف، ندای «همکاری با همفکران حزبی» ظاهرا در مورد راستگرایان حزبی به کار نرفته است و بخش اعظم مذاکرات با چپگرایان حزب صورت گرفته است.

«تندروها» از برخورد فعالانه تر با حکومت نظامی حمایت کرده و خواستار آنند که تا دیر نشده چپگرایان نیز با آنها متحد شوند. لیکن میانه روها به خاطر ترس از اقدامات تلافی جویانه دولت و نارضایتی خود از چپگرایان در برابر این خواست مقاومت نشان می دهند. اگر بی نظیر به پنجاب سفر کند همه چیز روشن خواهد شد. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که این سفر صورت خواهد گرفت، لیکن سرکنسولگری کراچی از طریق رابطهای خود دریافته است که سفر بی نظیر به این استان احتمالاً صورت نخواهد گرفت. چون وی نمی خواهد بهانه ای برای حکومت نظامی به وجود آورد تا یا سبب به تعویق افتادن انتخابات یا توقیف شدن بی نظیر گردد.

7- انتخابات و بعد از آن: در پاکستان هم در مورد انتخابات پیش بینیهایی می کنند، لیکن همه در یک چیز مشترکند و آن این است که انتخابات چه به نحو حاضر اجرا شود و چه به صورت انتخاب نمایندگان به نسبت جمعیت باشد، حزب خلق پاکستان اکثریت کرسیهای پارلمانی را به خود اختصاص خواهد داد. اگر آنها پیروز شوند و او از رهبریت حزب برکنار نشود و یا فاقد شرایط لازم برای آن شناخته نشود، بیگم بوتو نخست وزیر جدید پاکستان خواهد بود. لیکن اگر بیگم بوتو فاقد شرایط لازم اعلام شود و بی نظیر وارد معرکه شود، مسئله سن وی مانعی برای نخست وزیر شدنش نخواهد بود، لیکن جوانی و بی تجربگی وی

ص: 439

می تواند شانس وی را کاهش دهد.

8- گذشته از اینکه در صورت پیروزی حزب خلق پاکستان چه کسی نخست وزیر خواهد شد، موانع دیگری نیز وجود دارد. یکی از منابع نزدیک به بی نظیر، به سرکنسولگری کراچی گفته است که این حزب انتقامجویی را پیشه نخواهد کرد. بی نظیر نیز به نیوزویک گفته بود: «ژنرالها نباید از چیزی بترسند.» این شاخه زیتون ضعیف می تواند علامتی باشد برای برگزاری مذاکرات صلح جویانه با ارتش در جهت انتقال قدرت. حزب خلق پاکستان به هیچ وجه با ضیاء وارد مذاکره نخواهد شد، بنابراین باید ترتیب دیگری برای این کار داد. (واقعیت جالب توجه این است که تیمسار تیکاخان که یکی از هواداران برجسته حزب خلق پاکستان بود، زمانی فرمانده چهره های مهم حکومت نظامی چون تیمسار چیشتی و جیلانی بوده است.) 9- یک مشکل جدی تر و درازمدت تر توانایی حزب خلق پاکستان در حکومت بر ملتی است که با مشکلات دیرین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست به گریبان بوده است. آنها انتظارات بسیاری دارند و این انتظارات را نمی توان به سهولت برآورده ساخت. انتخابهای سختی که باید صورت گیرد تا بحرانهای اقتصادی کنترل شود به یک رهبری سرسخت نیازداشته، و می تواند موجبات تفرقه ایدئولوژیکی حزبی را فراهم آورد. بسیاری از ناظران معتقدند که حزب خلق پاکستان به صورت کنونی قادر نیست تا پس از انتخابات دوام بیاورد. ولی این گونه نظریه ها بسیار ضعیف هستند. واضح است که هدف اصلی حزب خلق پاکستان به دست گرفتن قدرت است. مسئله چگونگی و توانایی آن در حکومت پس از انتخابات معلوم خواهد شد؛ ولی به نظر ما حزب خلق پاکستان در موضعی است که خود می تواند این سؤال را مطرح نماید.

10- مراجع الف تا 3 نشانگر تلاش مهم کنسولگری هایمان در لاهور و کراچی در تهیه این گزارش می باشد.

عکس العمل مربوط به مقاله نیویورک تایمز در مورد مسئله تسلیحات هسته ای...

سند شماره (58) تاریخ: 23 مرداد 1358- 14 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: عکس العمل مربوط به مقاله نیویورک تایمز در مورد مسئله تسلیحات هسته ای وخیم ترمی گردد 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- جشنهای استقلال ملی طبیعتاً موقعیتهای مناسبی برای ابراز احساسات شدید ناسیونالیستی می باشد و مقاله ریچارد برت در نیویورک تایمز پیرامون مسئله تسلیحات هسته ای که بر خطر اقدام یکجانبه نظامی آمریکا علیه تأسیسات غنی سازی پاکستان تأکید نموده بود نیز، محتوای اصلی سخنرانی 30 ثانیه ای متحد کننده و به موقع بزرگداشت استقلال را در بر می گرفت.

3- نشریه رسمی تایمز پاکستان تکذیب مختصر سخنگوی وزارت امور خارجه را مبنی بر اینکه هیچ گونه «اقدام مخفیانه ای» طرح ریزی نشده است، در یکی از مربعهای کوچک صفحه اول منعکس نمود.

لیکن بخش باقیمانده روزنامه مملو از سخنان تند و پرخاشگرانه چهره های برجسته پاکستانی در ارتباط با «تهدید» مطرح شده در مقاله روزنامه نیویورک تایمز می باشد. عامل متحدکننده این است که باید در

ص: 440

برابر این گونه فشارهای خارجی حتی اگر از طرف ابرقدرتها اعمال شود، ایستادگی کرد. تنها معدودی از چهره های مردمی از این موقعیت در به رخ کشیدن «عهدشکنیهای» گذشته آمریکا در مورد پاکستان با اشاره به سالهای 3/1962، 1965، و 1971 یعنی نمونه سالهایی که در آن آمریکا به انجام تعهدات دوستی و اتحاد خود با پاکستان پایدار نبود، بهره برداری نکرده اند.

4- با مروری بر اظهارنظرها شاهد نگرانیهایی هستیم که مربوط است به رابطه بین «تهدید» مطرح شده در مقاله برت و سیل گزارشهای ارسالی از واشنگتن، پیرامون طرح دولت آمریکا در مورد افزایش حضور نظامی خود در این نقطه از جهان و تدارک یک نیروی ضربتی متحرک عظیم که بتواند به سرعت در این منطقه درگیر شود. در همین زمینه تلاش ظریفی به کار رفته است تا تهدید برت با گزارش پیشین قرارداد دولت آمریکا و بی نظیر، پیرامون تسلیحات هسته ای ربط داده شود و علاوه بر زنده نگهداشته شدن این شایعه، حیثیت حزب خلق پاکستان نیز لکه دار شده و همین حزب مسئول فشارهای کنونی وارده از طرف آمریکا شناخته شود.

5- (اسلام آباد 9210) نمونه ای از عکس العملهای گزارش شده در مطبوعات 23 مردادماه به شرح زیر است:

- در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران در مورد مقاله نیویورک تایمز، تالپور وزیر دفاع تأیید کرده است که پاکستان در برابر اعمال فشارهای خارجی مقاومت خواهد کرد و کاملاً آماده است از منافع حیاتی خود دفاع نماید.

- رئیس حزب ناسیونال دموکرات شرباز مزاری با یادآوری «نتایج خطرناک ناشی از این گونه اقدامات احمقانه» گفته است: «روزهای دیپلماسی جبر تسلیحاتی به پایان رسیده است.» مزاری با اشاره به «شوکی» که در نتیجه خواندن مقاله به او دست داده به طور مبهم به شکست و عدم موفقیت آمریکا در خلیج خوکها و غیره اشاره کرد، و گفت که اقدامات آمریکا در این منطقه تنها به نفع «یهودیان» است و بس.

- رهبر طریق (و دریابد پیشین پاکستان) مظفر حسن گفت: «حرکت گزارش شده بسیار تأسف بار و اضطراب آور است... (و منجر به) به غیرقانونی بودن و توطئه های بین المللی می گردد.»

عکس العملهای منفی در رابطه با پیشنهاد ژنرال ضیاء مبنی بر...

سند شماره (59) تاریخ: 24 مرداد 1358- 15 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: عکس العملهای منفی در رابطه با پیشنهاد ژنرال ضیاء مبنی بر انتخاب نمایندگان به نسبت جمعیت آشکار می گردد 1- (خیلی محرمانه) خلاصه: با به پایان رسیدن 23 مرداد یعنی آخرین مهلت تعیین شده توسط ژنرال ضیاء در رابطه با برگزاری انتخابات نمایندگان به نسبت جمعیت هر منطقه (مرجع الف)، تقریباً تمام سیاستمداران پاکستان به نحوی از انحاء با این نظریه وی مخالفت خود را نشان داده اند. علیرغم تلاش حکومت نظامی در جهت اطمینان دادن به هیئت سیاسی از اینکه انتخاب نمایندگان به نسبت جمعیت موجب به تأخیر افتادن انتخابات ملی و یا اصلاح قانون اساسی نخواهد شد، پیشنهاد ضیاء تنها براساس همین دلایل و نه به خاطر محتوای نظریه، پذیرفته نشده است.(پایان خلاصه)

ص: 441

2- (طبقه بندی نشده) همان گونه که انتظار می رفت، پیشنهاد رئیس جمهور ضیاءالحق مبنی بر برگزاری انتخابات آتی به سبک آلمانی، یعنی انتخاب نمایندگان به نسبت جمعیت موجب بروز تناقض قابل ملاحظه ای شده است. تنها یکی از احزاب معروف پاکستان به نام جماعت اسلامی از نظریه رئیس جمهور حمایت کرده است و حتی این حمایت نیز در نتیجه تصمیم اتحاد ملی پاکستان که جماعت اسلامی عضو آن است لگدمال شد و سبب شد که این تصمیم پذیرفته نشود.

3- (طبقه بندی نشده) احزاب مخالف با این نظریه عبارتند از: اتحاد ملی پاکستان، یعنی ائتلافی که در ابتدا برای مخالفت با نخست وزیر پیشین پدید آمده بود، حزب ناسیونال دموکرات شرباز مزاری، و میرغوث بیزنجو و حزب ملی پاکستان، حزب دموکراتیک پاکستان، حزب طریق استقلال اصغرخان، و طبق انتظار حزب خلق پاکستان نخست وزیر پیشین بوتو که تصمیم گرفته است، به درخواست کتبی رئیس جمهور مبنی بر اظهارنظر پیرامون این نظریه پاسخ ندهد.

4- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: مخالفت با نظریه انتخاب نمایندگان به نسبت جمعیت که از طرف رئیس جمهور ضیاء مطرح شده، تمام محافل سیاسی پاکستان را از احزاب چپگرا، محافظه کار، و نیز احزاب ملی و منطقه ای در بر می گیرد، تلاش دولت برای جلب حمایت عموم (مرجع ب) نیز با اعلام مطالبی چون انتخابات ملی به تأخیر نخواهد افتاد و نیازی به اصلاح قانون اساسی نیست، و تغییرات لازم در مورد حوزه های انتخاباتی نیز می تواند به سرعت انجام گیرد، با موفقیت چندانی روبرو نبوده است.

5- (خیلی محرمانه) اکثر احزاب نه به جهت صحت این پیشنهاد و یا تأثیر احتمالی آن بر امتیازات خود، بلکه به علت نگرانی آنها از این امر که اجرای این نظریه ممکن است انتخابات را به تعویق اندازد با آن به مخالفت پرداخته اند. ثانیاً، همه نگران از این هستند که دولت نظامی ممکن است قانون اساسی 1973 را متحمل فرسایش بیشتری نماید. اظهارنظر مطبوعات نیز با وجود تحلیل متفکرانه و عمیق نقش نمایندگی به نسبت جمعیت در نظام سیاسی پاکستان، تأثیر آن را بر برنامه انتخابات و مشروعیت آن مورد سؤال و تردید قرار داده اند. رئیس جمهور ضیاء بار دیگر با موانع شدید و بار دیگر با هیئت سیاسی بسیار مرددی روبرو شده است. در همین حال، مقدمات انتخابات آماده می گردد (مرجع ج)، و موانع موجود بر سر راه فعالیتهای سیاسی به طور نسبی از میان برداشته خواهد شد و برنامه انتخابات حدود سه ماه دیگر آغاز خواهد شد. (پایان اظهارنظر)

ضیاءالحق سپهبد اقبال را در غیاب خود به عنوان معاون خود برگزیده است

سند شماره (60) تاریخ: 29 مرداد 1358- 20 اوت 79سری از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: ضیاءالحق سپهبد اقبال را در غیاب خود به عنوان معاون خود برگزیده است.

1- (تمام متن سرّی است) 2- رئیس جمهور ضیاءالحق در حرکتی که باعث شگفت زدگی ناظران گردید، معاون خود در ستاد ارتش یعنی سپهبد محمد اقبال را به عنوان معاون خود انتخاب کرد تا در مدتی که وی در تاریخ 21-19 اوت در عربستان سعودی به سر می برد به رتق و فتق امور بپردازد.

3- علت این حرکت نیز ظاهرا عدم توانایی رئیس قوه قضائیه پاکستان، که از نظر قانون اساسی

ص: 442

جانشین منصوب رئیس جمهور است، به بازگشت به پاکستان می باشد. چون وی در حال حاضر در انگلستان به سر می برد تا معالجات سرطانی همسرش به پایان برسد. چون سرپرست دیوان عالی قضایی نیز یک فرد غیرمسلمان است، طبق قانون اساسی نمی تواند به عنوان رئیس جمهور خدمت کند. ضیاء به سرعت قانون اساسی را اصلاح کرد تا او بتواند معاون خود را به سرعت انتخاب کند. طبق اصلاحیه 1978 ضیاء به عنوان رئیس حکومت نظامی اختیار دارد خود و یا فرد دیگری را پس از استعفای رئیس جمهور وقت به عنوان رئیس جمهور اعلام نماید.

4- تعیین اقبال به عنوان معاون رئیس جمهور بسیاری را به این فکر انداخته است که در رده های بالا احتمالاً تغییراتی به وجود خواهد آمد. اقبال یکی از دو یا سه ژنرال عالیرتبه ای است، که در اخراج ذوالفقار علی بوتو با ضیاء در ژوئیه 1977 همکاری داشته و همه معتقدند که اگر رهبریت ارتش تصمیم به تعویض ضیاء بگیرد، وی حتما به عنوان جانشین وی عمل خواهد کرد.

5- علاوه بر این شایع شده بود که احتمالاً یک «دولت ملی» به ریاست یک مقام نظامی عالیرتبه به غیر از ضیاء منصوب خواهد شد تا در دوران انتخابات امور را در دست بگیرد. شایعات دیگری نیز ساخته شده که حکایت از آن دارد که ضیاء می خواهد با توسل به همکاران خود در ارتش کشور را رها سازد، ولی در عین حال آن را به دست یک رهبریت غیرنظامی نسپارد. بعضی خبرنگاران نیز گزارشهای تأیید نشده ای را ذکر می کنند که طی آنها ضیاء املاکی را در ساکرامنتوی کالیفرنیا خریداری و قبل یا بعد از انتخابات به همراه خانواده اش به آنجا خواهد گریخت.

6- البته همیشه در مورد رهبران پاکستان این گونه شایعات رواج می یابد، لیکن در این زمان و در حالی که همسر و دختران ضیاء در آمریکا به سر می برند، انتصاب اقبال به سمت معاونت ریاست جمهوری این شایعات را اعتبار و قوت بیشتری می بخشد.

7- از طرف دیگر، ما (با استفاده از منابع خود) توضیح رسمی رضایتبخشی را در مورد تعیین اقبال به عنوان معاون رئیس جمهور و معاون رئیس حکومت نظامی دریافت کرده ایم. در سفرهای قبلی ضیاء به خارج از کشور، وی همیشه رئیس دیوان قضائی را به عنوان جانشین ریاست جمهور و مهمترین عضو شورای نظامی را به عنوان معاون خود در حکومت نظامی برمی گزید. به عنوان معاونت ستاد ارتش، اقبال عالیرتبه ترین مقام نظامی پاکستان است و با وجود غیبت رئیس دیوان قضایی وی مناسبترین شخص برای احراز معاونت ریاست جمهور و معاونت حکومت نظامی می باشد.

8- سفر ضیاء به عربستان سعودی نیز گویا بسیار مهم است و نمی تواند به تعویق افتد علاوه بر انجام فرایض عمره، وی گویا می خواهد با کمک پولهای عربستان سعودی مشکلات اقتصادی کنونی پاکستان را از بین ببرد. سعودیها هنوز 200 میلیون دلاری را که قرار بود به عنوان زکات به پاکستان بدهند، تأمین نکرده اند. وی اگر می توانست سفر خود را به تعویق اندازد حتما این کار را می کرد و تمام اختیارات را به فردی که می تواند آنان را تحت کنترل داشته باشد نمی داد. لیکن هنگامی که لازم باشد برای یک مدت 10 روزه به هاوانا برود، باید تصمیم دیگری را اتخاذ نماید.

9- به نظر ما مسئله انتصاب جانشین تنها یک مسئله موقتی است و موضوع دیگری نمی تواند باشد.

ص: 443

سند شماره (61) تاریخ: 30 مرداد 1358- 21 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آباد به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: مطبوعات «قرارداد اتمی» بی نظیر بوتو را منتشر می کنند 1- (طبقه بندی نشده) مطبوعات بین المللی پاکستان در تاریخ 29 مرداد نسخه ای از سندی را که (به NEA/ PAB ارسال شده) گویا نامه بی نظیر بوتو با تاریخ 26 مارس 1978 به برادرش می باشد، منتشر کرده اند. وی در این نامه به برادرش پیشنهاد کرده است که برای جلب حمایت آمریکا به خاطر پدرشان قدرت اتمی پاکستان را به معامله بگذارد (مرجع الف).

بخشی از این نامه در صفحه اول روزنامه دولتی تایمز پاکستان مورخ 29 مرداد نیز به چاپ رسیده است. بیگم نصرت بوتو مادر بی نظیر بوتو قبلاً ماهیت وجودی این نامه را تکذیب کرده بود و از مطبوعات بین المللی پاکستان خواسته بود که اگر آن را در اختیار دارند منتشر سازند (مرجع ب).

2- (طبقه بندی نشده) مهمترین بخش این نامه حاکی از آن است که بی نظیر از مرتضی بوتو خواسته است، که با تلاشهای خود در زمینه روابط عمومی و دیپلماتیک سعی کند موجبات حمایت از نخست وزیر پیشین ذوالفقار علی بوتو را فراهم آورد. در این نامه بی نظیر اظهار داشته است که می ترسد که دیوان عالی قضایی نیز بر تصمیم دولت مبنی بر اعدام بوتو صحه بگذارد. بی نظیر در ادامه می نویسد که چون به قوه قضائیه اعتماد ندارد، فشارهای بین المللی و به خصوص آمریکا را علیه رئیس جمهور ضیاء تنها عامل نجات بوتو می پندارد.

3- (طبقه بندی نشده) در این پیام طولانی بخشهایی از نامه که قبلاً در (مرجع الف) مطرح شده در مطبوعات دولتی نیز منتشر گشته و مدعی هستند که بی نظیر با آمریکا به توافق رسیده است. خطوط «اصلی» تنها عبارت از چهار یا پنج جمله در نامه دوازده صفحه یی می باشد.

4- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: در نامه بی نظیر به هیچ وجه یادی از مسئله اتمی نشده است. معذالک از «سیاست بوتو به هنگام نخست وزیریش» سخن به میان آمده است... که «بر ضد آمریکا نبود لیکن آمریکایی ها فکر می کردند که بر ضد آنهاست». البته، بوتو در سال 1971 و قبل از پیدایش موضوع تسلیحات اتمی نخست وزیر شده بود. به نظر ما محتوای مطلب این است که حزب خلق پاکستان براساس آنچه منتشر شده حاضر است در قبال جلب حمایت آمریکا مسئله تسلیحات هسته ای را کنار بگذارد.

5- دولت به اهداف تبلیغاتی خود دست یافته است. چون بیگم نصرت بوتو وجود این نامه و رابطه با آمریکا را قبلاً تکذیب کرده بود. نمی توان گفت که نسخه منتشره در مطبوعات بین المللی پاکستان معتبر است، لیکن ظاهرا نامه ای واقعی است و دست خط آن نیز شناخته شده است. بنابراین زنان بوتو در دامی گرفتار آمده اند که می تواند در تبلیغات ضد حزب خلق پاکستان توسط دولت مورد بهره برداری بیشتر قرار گیرد.

سفر معارفه/ مشاوره در مورد استفان آر. گرومان

ص: 444

سند شماره (62) تاریخ: 30 مرداد 1358- 21 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با- اولویت موضوع: سفر معارفه/ مشاوره در مورد استفان آر. گرومان 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- ما از سفر گرومان به پاکستان به گرمی استقبال کرده و امیدواریم که انشاءاللّه بتواند برنامه ای ارائه کند که نیازهای مطروحه در نامه جورج گریفیث در تاریخ 18 ژوئیه خطاب به هاگرتی مشاور سیاسی برآورده گردد. مقام کنترل سفر گرومان افسر سرویس خارجی دیوولش خواهد بود.

3- سفارت با گرومان در راولپندی ملاقات و وی را یاری خواهد داد و وسایل راحتی و آسایش وی در آپارتمانهای موقتی محوطه سفارت فراهم آمده است. امیدواریم گرومان دعوت ما را در مورد اقامت آپارتمان هاگرتی در 4 سپتامبر بپذیرد؛ این کار سبب خواهد شد وی بتواند با بسیاری از شخصیتهای دیپلماتیک، دولتی و سیاسی راولپندی/ اسلام آباد ملاقات نماید. آقا مرتضی پویا، سرپرست نشریه مسلمان احتمالاً با گرومان ملاقات خواهد کرد. ما در وزارت خارجه ملاقاتها و قرارهای دیگری نیز تدارک می بینیم.

4- سرکنسول آمریکا در لاهور نیز برای روز ششم سپتامبر برای ملاقات رهبران شیعه با لوئیس دوپری و دیگران وقت تعیین می کند، در حالی که سرکنسول فولر، ایزنبراون DPO، و مشاور سیاسی در این مدت در اینجا نخواهند بود. ایزنبراون روز ششم به اینجا خواهد آمد و صبح روز بعد با گرومان ملاقات خواهد کرد. راننده سرکنسول نیز با وی ملاقات خواهد کرد و وی را یاری خواهد داد. علاوه بر این وی را در مورد برنامه گرومان در لاهور توجیه خواهیم کرد. در مورد تهیه وسایل آسایش وی در هتل نیز اقداماتی در دست انجام است.

5- با وجود اینکه کنسول آرچارد در تاریخ 9-7 سپتامبر در پیشاور نخواهد بود، ولی فکر می کنم بروس فلاتین معاون ریاست نمایندگیمان در کابل در پیشاور در روز هشتم در محل اقامت آرچارد به سر خواهد برد. آرچارد امیدوار است که گرومان از محل اقامت وی استفاده کند. اگر برنامه به هم نخورد، گفتگو با فلاتین امکان پذیر خواهد بود.

مشاور سیاسی کنسولگری برنامه ملاقاتهای محلی را تهیه می کند. کنسول نیز گرومان را در فرودگاه ملاقات خواهد کرد.

6- سرکنسولگری آمریکا در کراچی نیز ساعت 9 صبح را برای ملاقات آقای گرومان و سرکنسول، آقای آر. ا. آخوند، وزیر مشاور در برنامه ریزی و عمران در ساعت 1 بعد از ظهر و با آقای م. جی. م اختر سرپرست عمران صنعتی پاکستان در ساعت 1 بعدازظهر دوشنبه 10 سپتامبر تعیین کرده است. علاوه بر این آنها در نظر دارند ترتیب ملاقات وی را با منور علی خان عضو کمیته انتخاباتی سند، علامه طالب جوربی و رهبران سیاسی برجسته بلوچ چون بیزنجو، مزاری، و منگال بدهند. در این مدت DPOبریمز، گرومان را همراهی خواهد کرد. بریمز نیز از گرومان خواسته است تا به محل اقامت وی بیاید. وی گرومان را در فرودگاه ملاقات خواهد کرد.

7- به محض ورود برنامه به طور مفصل در اختیار وی قرار داده خواهد شد.

اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا- مسئله صهیونیسم و نژادپرستی...

ص: 445

سند شماره (63) تاریخ: 31 مرداد 1358- 22 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا- مسئله صهیونیسم و نژادپرستی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- در ملاقات با وزیر خارجه دولت پاکستان شهنواز در تاریخ 31 مردادماه، من با وی در مورد لحن پیش نویس کوبا در رابطه با صهیونیسم و نژادپرستی گفتگو کردم. من نکات مطروحه در تلگرام مرجع را ارائه نموده و توضیح دادم که در گفتگوهای پیشین خود با وزیر مشاور ثاقب در مورد پیش نویس کوباییها (تلگرام مرجع ب) این نگرانیها را یادآور شده بودم.

3- شهنواز با کلی گرایی گفت که نمایندگان دولت پاکستان پیش نویس کوباییها را به دقت مطالعه کرده و از نقایص آن در بسیاری موارد آگاه هستند. وی گفت «هر کاری از ما برآید انجام خواهیم داد»، «البته زمانی که بحث و تبادل نظر پیرامون پیش نویس آغاز گردد». وی گفت مسئله صهیونیسم و نژادپرستی در رابطه با پاکستان از حساسیت خاصی برخوردار است چون این کشور نمی خواهد که در سیاستهایش که در کنفرانسهای اسلامی مطرح شده تناقضی دیده شود. وی به جزییات بیشتری نپرداخت.

4- با ناراحتی گفتم که سفیر یوگسلاوی در حال حاضر در اینجا نیست وگرنه او می توانست در مورد غیرمتعهدها به طور کلی و در مورد پیش نویس کوباییها بالاخص، مطالبی را مطرح نماید. شهنواز عمیقاً با نگرانیهای من موافق است، لیکن می گوید که کاردار یوگسلاوی تنها منعکس سازنده نقطه نظرات دولت یوگسلاوی می باشد.

5- موضوع جدید: برنامه مسافرت ضیاء به جنبش غیرمتعهدها: آخرین خبری که از وزارت خارجه به دست آورده ایم، حاکی از آن است که ضیاءالحق در ساعت 30/16 دقیقه بعد از ظهر یکم سپتامبر به وسیله هواپیمای مخصوص وارد نیویورک خواهد شد. او از نیویورک احتمالاً برای دیدن همسر و فرزندانش در ساعت 10 به تنهایی به واشنگتن خواهد رفت و پس از آن با یک پرواز مستقیم در دوم سپتامبر در ساعت 10 صبح به تنهایی به هاوانا خواهد رفت. برنامه های او برای بعد از اجلاس هاوانا فاش نشده است.

سند شماره (64) سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار 2 شهریور 58- 24 اوت 79پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده (طبقه بندی نشده) دورنمای کوتاه مدت پاکستان خلاصه (سری) شانس رئیس جمهور ضیاءالحق در به پایان رسانیدن سال جاری به عنوان رهبر پاکستان توأم با تردید است.

او تاریخ 26 آبان ماه را به منظور برگزاری انتخابات اعلام کرده است، ولی جای تعجب نخواهد بود اگر آن را به تأخیر و یا تعویق بیندازد. البته با این کار وی در معرض خطر قرار خواهد گرفت، چون حکومت نظامی محبوبیت چندانی ندارد و او با ناآرامیهای فزاینده ای روبه رو خواهد گردید.

ص: 446

(سری) تشنج مابین استانها تلاش ضیاء را در پدید آوردن توافق ملی در مورد نوع حکومت مورد نیاز پاکستان خنثی خواهد نمود. تا پایان سال 1358 در اوضاع آشفته پاکستان بهبودی پدید نخواهد آمد. از طرف دیگر، ضیاء نیز راههای بسیاری در پیش رو ندارد، و ارتش نیز حداقل تا زمانی که اوضاع کشور آرام باشد از وی پیروی خواهد کرد.

(خیلی محرمانه) در جبهه اقتصادی، پاکستان با چند مشکل روبه روست. میزان کسری موازنه پرداخت، سبب شده است که پاکستان به دوباره برنامه ریزی وامهای خود روی آورد.

(خیلی محرمانه) مسائل خارجی نیز مشکلاتی را در برابر ضیاء به وجود آورده است. او مایل است از آمریکا به عنوان یک وزنه علیه شوروی استفاده کند، لیکن تصمیم وی مبنی بر تکمیل مجتمع غنی سازی اتمی، روابط اسلام آباد و واشنگتن را دچار تیرگی ساخته است. برنامه اتمی کنونی پاکستان ممکن است سرانجام سبب وخامت روابط بهبود یافته آن با هند شود، در حالی که در تاریخ اخیر این روابط به بهترین نحوی برقرار شده است. بالاخره، رابطه پاکستان باافغانستان نیز توأم با آشفتگی و تشنج بسیار خواهد گردید.

مشکلات سیاسی ضیاء (خیلی محرمانه) فقدان رهبریتی قاطع بر مردم پاکستان تأثیری عمیقاً منفی به جای گذاشته است.

گرچه ضیاء چندان مورد تنفر نیست و حکومت نظامی وی نیز چندان سخت نمی باشد، ولی معمولاً وی را فردی می شناسند که قادر نیست خود و یا کشورش را از معضلات جاری برهاند. در میان طبقات بالا و متوسط فرار سرمایه و مغزها رایج است که برای آینده سیاسی و ثبات اقتصادی پاکستان چندان خوشایند نخواهد بود.

(طبقه بندی نشده) مهمترین مخالفت سیاسی علیه ضیاء از جانب حزب خلق پاکستان نخست وزیر اسبق بوتو، که در ماههای گذشته ثابت کرده که قادر است سازمان یافته ترین حزب سیاسی تاریخ پاکستان را به تحرک درآورد، اعمال می گردد. رهبران حزبی با وجود ضربه ای که در نتیجه اعدام بوتو به آنها وارد شده مطمئن هستند، که در صورت برگزاری انتخابات منصفانه در پاکستان به پیروزی خواهند رسید.

(خیلی محرمانه) بنا به گزارشها، استراتژی آنها در رسیدن به این هدف اجتناب از جنجال و برخورد با حکومت نظامی و ارائه دادخواستهای خود به ملت می باشد. در همان حال که حزب در رابطه با رهبریت خود دچار مشکلاتی شده، ولی همسر بوتو اعلام کرده است که رهبری آن را به عهده خواهد گرفت. او ممکن است بتواند وحدت مورد نیاز حزبی را برای رقابت در انتخابات فراهم آورد، لیکن رهبریتش بیشتر جنبه سمبلیک خواهد داشت.

(طبقه بندی نشده) ضیاء از طرف بعضی از حامیان گذشته خود نیز با مخالفت روبه رو شده است.

ائتلاف نه چندان نیرومند احزابی که منجر به سرنگونی بوتو در سال 1356 گردید، حمایت خود را از حکومت نظامی جانشین وی اعلام کرد. لیکن، این احزاب در منازعه خود با ضیاء پیرامون مسائل مختلف دچار تفرقه گردیدند، که درست یک ماه پس از اعدام بوتو، منجر به خروج کامل همکاران سیاسی غیر نظامی از حکومت ضیاء گردید. در حال حاضر آنها به حزب خلق پاکستان پیوسته و با مخالفت با حکومت نظامی خواستار برگزاری انتخابات شده اند.

ص: 447

(طبقه بندی نشده) جناح گرایی و فقدان رهبریت قاطع گروههای سیاسی پاکستان را دچار فاجعه ساخته است. یکی از سازمانهای پیشین مخالف نیرومند، یعنی حزب ناسیونال دموکراتیک دارای پایگاه قبیله ای اخیرا بر سر تضاد موجود پیرامون شخصیتها و میزان اختیارات ایالتی مورد نظر به تجزیه دچار گردید.

مسئله انتخابات (خیلی محرمانه) هنوز معلوم نیست که ضیاء انتخابات را برگزار نماید. تا اواخر 22 ژوئیه، وی می گفت که انتخابات در ماه نوامبر برگزار خواهد شد. لیکن وی مایل است که اکثریت کرسیها نصیب احزاب مرکزی و راستگرا شود، تا بتوانند یک حکومت مؤتلفه را تشکیل دهند، که نیروی نظامی بسیار قدرتمندی نیز به عنوان ناظر نظم لازم را برقرار سازد. لیکن پیروز شدن حزب خلق پاکستان آزادی فردی ضیاء را به خطر خواهد انداخت و سیاستهایی را تقویت خواهد کرد که به نظر وی در گذشته موجب ورشکستگی اخلاقی و اقتصادی کشور شده بود.

(خیلی محرمانه) پس از جرح و تعدیل انتخابات که مخالفت را به ضعف خواهد کشید، ضیاء ممکن است به برگزاری انتخابات بپردازد. وی اعلام کرده است که نه تنها قدرت را به دولت منتخب خواهد داد، بلکه از ریاست ستاد ارتش و فعالیتهای عمومی نیز کناره گیری خواهد کرد. ولی گمان نمی رود که او خود را به طور کامل از زندگی عمومی کنار بکشد.

(خیلی محرمانه) علیرغم اظهار اطمینانهای وی مبنی بر برگزار شدن انتخابات، بعید نیست که ضیاء به خاطر ترس از تقویت ناگهانی جناح مخالف عقیده اش را تغییر دهد. و بنا به دلایل دیگر از قبیل ناآرامیهای قبل از انتخابات، و یا حتی بنا به اعتقاد دیگران، برای ماندن در موقعیت کنونی می تواند انتخابات را لغو نماید.

(سرّی) در صورتی که ضیاء به وعده خود مبنی بربرگزاری انتخابات عمل نکند، باید انتظار بروز ناآرامیهای فزاینده عمومی را داشت. حزب خلق احتمالاً رهبری جناح مخالف را برای سرنگون ساختن وی به دست خواهد گرفت. او از داخل ارتش نیز تحت فشار است. چند تن از ژنرالهای وی احساس می کنند که حکومت نظامی بیش از حد درگیر اداره کشور شده است و اگر انتخابات را به زودی برگزار نکند، ممکن است او را وادار به کناره گیری نمایند. ولی احتمالاً ضیاء خواهد توانست در برابر این فشارها مقاومت به خرج دهد؛ البته در صورتی که به طور هم زمان با ناآرامیهای شدید داخلی روبه رو نباشد.

(خیلی محرمانه) مشکلات اقتصادی دورنمای تأسف بار اقتصادی پاکستان منعکس کننده فقدان رهبریتی نیرومند است. با وجود اینکه بی اعتمادیهای سیاسی مانع از سرمایه گذاریهای بخش خصوصی می شود، ولی تولید صنعتی از رکود دوران بوتو بیرون آمده است. عملکرد کشاورزی نیز مختلط است. تولید گندم بیسابقه بوده و سطح تولید برنج نیز دائماً رو به افزایش بوده است. از طرف دیگر، پنبه هم که از نظر نساجی داخلی و هم از نظر صادرات نقشی حیاتی دارد، با رکود تولیدی بیسابقه ای روبه رو شده است. رشد کلی تولید ناخالص داخلی در سالهای 58- 1357 حدود 6 تا 7 درصد در طول دو سال متوالی بود، در حالی که میزان رشد آن در سال

ص: 448

آخر حکومت بوتو 2- تا 3- درصد بود.

در همان حال، پاکستان به سرعت وارد یک بحران مالی می شود و رهبران آن بار دیگر خواستار برنامه ریزی دوباره وامهای خود شده اند. مهمترین، کسری بودجه عظیم دولت است که ناشی از سوبسید عظیم مصرفی و مخارج سنگین پروژه های صنعتی نامناسب عمومی، برنامه اتمی، و بودجه دفاعی عظیم می باشد.

در نتیجه این امور میزان تورم افزایش یافته و موازنه پرداخت مسئله ای حاد را به وجود آورده است. در سال گذشته تنها ارسال پول توسط کارگران پاکستانی مقیم خارج از کشور مانع از بروز بحران موازنه پرداخت گردید. در همین حال، سرویس قروض خارجی به سرعت افزایش می یابد و سبب فرسایش شدید جریان کمکهای خارجی می شود، احتمالاً در سال آینده لازم خواهد بود که قروض خارجی دوباره جزء برنامه بعدی شود، لیکن اعتباردهندگان رسمی پاکستان نمی خواهند بهپاکستان امتیاز مالی خاصی بدهند، تا دولت نشان دهد که مصمم است در محدوده تواناییهای خود به حیات خود ادامه دهد.

معادله خارجی (S/ NF/ NC/ NO) روابط توأم با آشفتگی پاکستان و آمریکا فکر رهبران پاکستان را به خود مشغول کرده است، ولی ضیاء نخواهد توانست اختلافات موجود را تا حدود زیادی از بین ببرد. در عوض، وی به تبلیغات ضد آمریکایی دامن خواهد زد تا از بروز انتقادات داخلی علیه خود ممانعت به عمل آورد.

(S/ NF/ NC/ NO)(1) مسئله برنامه اتمی پاکستان مهمترین موضوع مورد اختلاف با آمریکاست.

امکان دارد که اسلام آباد مخفیانه در تلاش به دست آوردن تسلیحات انفجاری اتمی باشد. و ظاهرا می خواهد این تلاش خود را با عنوان «عمران و تحقیقات» ادامه دهد. پاکستانیها نیز گویا می خواهند با وارد مذاکره شدن با آمریکا و دیگر کشورهای غربی فرصت بیشتری برای دانشمندان خود به وجود آورند. گزارشهای ضد و نقیضی در مورد زمان آماده بودن این آزمایش از نظر فنی رسیده است. بعضی از گزارشها حاکی از آن است که اسلام آباد ممکن است تا اوائل پاییز جاری بمبی را منفجر سازد. ولی پاکستان مانند سال گذشته، در سال جاری نیز نخواهد توانست این توانایی را به دست آورد. (خیلی محرمانه) یکی دیگر از مشکلات موجود در رابطه آمریکا و پاکستان عدم کنترل کشت خشخاش در مناطق قبیله ای پاکستان و در مجاورت مرز افغانستان است. سال گذشته میزان بازده این منطقه پاکستان حدود 400 تن بود. اگر تولید منطقه مجاور افغانستان را نیز به حساب آوریم، کل تولید این منطقه بیش از تولید «مثلث طلایی»(2) خواهد بود. قدرت پالایشی پاکستان نیز بسیار پیچیده و پیشرفته شده است.

(خیلی محرمانه) اقتدار پاکستانیها که در مناطق قبیله ای چندان نیرومند نبوده است، در حال حاضر در کنترل تولید تریاک و قاچاق آن به خاطر شورش موجود در مرز افغانستان ضعیفتر شده است. علاوه بر این، با تصویب قانون اسلامی و منع مواد مخدر در ماه فوریه وسایل کنترل مواد مخدر با از بین رفتن مکانیزمهای اجرائی و فقدان روشهای جدید در هم ریخته شد.

ص: 449


1- مخفف کلماتی است که ترجمه آنها به ترتیب عبارت است از: S/ NF/ NC/ NO -1 حروف سری غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده- مترجم.
2- مثلث طلایی به فلات صعب العبور و کوهستانی شای که از شمال شرقی برمه تا تایلند ٬ لائوس و چین ادامه دارد اطلاق می گردد.

(خیلی محرمانه) در شش ماه آتی افغانستان مهمترین مشکل سیاست گذاری خارجی پاکستان را تشکیل خواهد داد. تا به حال، اسلام آباد در رابطه با فشار حدود 140000 پناهنده افغانی در داخل مرزهای خود، تبلیغات خصمانه از طرف کابل و مسکو و رویدادهای مرزی از قبیل پرواز جت های جنگنده و بمباران گهگاه، خونسردی نشان داده است. اصرار اسلام آباد برای کمک به مخالفین در سرنگون کردن رژیم متخاصم تره کی / امین ممکن است بیشتر شود، لیکن با وقوف به این واقعیت که افغانها و روسها با مداخله در بلوچستان می توانند مشکلات بسیاری برای پاکستان به وجود آورند، از این کار اجتناب خواهند ورزید.

(خیلی محرمانه) پاکستان احتمالاً به دنبال اجلاس غیرمتعهدها در سپتامبر در هاوانا موفق خواهد شد به این جنبش به پیوندد. اسلام آباد تلاشی وسیع و مؤثر به خرج داده است تا به عضویت سازمان مزبور پذیرفته شود. حتی با وجود مخالفت افغانستان، پاکستان به عضویت جنبش درخواهد آمد، البته افغانها تهدید کرده اند که به مخالفت خود ادامه خواهند داد. پس از انحلال پیمان سنتو در اوائل سال جاری هند نیز مخالفت خود را با پیوستن پاکستان به این جنبش کنار گذارد.

(خیلی محرمانه) روابط این کشور با هند تنها نقطه امیدوارکننده در اوضاع جاری پاکستان است. در 33 سال گذشته از ماهیت جداگانه این کشور این روابط بهتر از پیش بوده است. نه تنها روابط کنونی و دیپلماتیک بلکه روابط هوایی، مخابراتی و تجاری نیز برقرار شده است. مسئله لاینحل کشمیر نیز گویا کنار گذاشته شده، و هر یک از این دو کشورها، گویی تصمیم گرفته اند در امور داخلی و خارجی یکدیگر مداخله ننمایند. رهبریت پاکستان با مشاهده خونسردی هند در برابر اعدام بوتو بسیار راضی شده است. با وجود عدم اعتماد اسلام آباد به دهلی نو به خاطر روابطش با رژیم تره کی در کابل، پاکستان به نحوی از انحاء به هند به عنوان یک منبع پشتیبانی می نگرد.

(سرّی) لیکن این هماهنگی و همزیستی ادامه نخواهد یافت. خروج دسای و جانشین شدن چاران سینگ قطعا سبب به قدرت رسیدن یک دولت ایده الیست و ناسیونالیست در هند خواهد گردید.

سیاستهای هند به هیچ وجه با پاکستان خصومت آمیز نیست، لیکن حساسیت هند در مورد تسلیحات اتمی ممکن است این خصومت را بار دیگر پدید آورد. اگر دهلی نو متوجه شود که پاکستان در تأمین تسلیحات اتمی جدی است، روابط دو کشور قطعا به تیرگی خواهد گرایید. با آماده شدن هند برای برگزاری انتخابات در ماه نوامبر، دولت سینگ هیچ گونه اقدامی که منجر به قطع روابط شود انجام نخواهد داد، گرچه در بعضی از قسمتهای سخنرانی انتخاباتی مجبور خواهد بود به «بمب» پاکستانی نیز اشاره هایی بنماید.

تهیه کننده: کارن لنگه تیگ تصویب کننده: جورج هاریس

فشرده اطلاعات دولت پاکستان برای کدل ولف

سند شماره (65) تاریخ: 25 شهریور 1358- 27 اوت 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

موضوع: فشرده اطلاعات دولت پاکستان برای کدل ولف 1- جلسه سه ساعته در وزارت خارجه در تاریخ 16 اوت به صورت بحث و توجیه سپری شد:

ص: 450

توجیه کنندگان از سوی دولت پاکستان عبارت بودند از سپهبد اختر، رئیس اطلاعات، غلام اسحاق خان، وزیر دارایی و آقاشاهی مشاور رئیس جمهور در وزارت امور خارجه (وزیر خارجه بدون قید و شرط)، شاهی ریاست این هیئت را به عهده داشت. بخشهای توجیهی کامل، و تبادل نظرها با خوشحالی صورت گرفت.

2- توجیه اطلاعاتی: اطلاعات ارائه شده توسط سپهبد اختر عبارت بود از خطراتی که از طرف همسایگانش یعنی هند و افغانستان امنیت پاکستان را تهدید می کند و نیز نقش شوروی در اوضاع جاری افغانستان. وی یادآور شد که انقلاب آوریل 1978 کابل سبب شد که شوروی با یک جهش از اوکسوس به خیبر برسد. وی پس از آن به شرح وقایع پس از آن پرداخت و اوضاع شورشها در 24 و 28 استان و جزییات سلاحهای ارسالی شوروی را تشریح نمود. اختر از هند به عنوان یک قدرت «برجسته» منطقه ای یاد کرد، رابطه هند و شوروی را با تضاد شوروی و چین مرتبط دانست و بر برتری نظامی هند نسبت به دیگر همسایگان خود تأکید نمود، و پاکستان را یک «مانع کوچک» در برابر «غرور هند» و نقش آن در منطقه که مورد تأیید آمریکا و شوروی است، دانست. در مورد تواناییهای نظامی و صنعتی هند، بدون اشاره به مقاصد آن صحبتها و سخنان زیادی ایراد گردید.

3- اطلاعات ارائه شده توسط شاهی: مشاور وزارت خارجه آقاشاهی در سخنان خود سعی کردنشان دهد که در طول سالها در روابط آمریکا و پاکستان نقاط اصطکاکی وجود داشته است، لیکن در رابطه با روابط آتی اظهار امیدواری کرد و گفت پاکستان در نظر ندارد قدرت اتمی برای خود پدید آورد.

4- با مروری مختصر به وقایع تاریخی، شاهی به مطالب زیر پرداخت. (الف) کمک نظامی آمریکا به هند در سال 1962، (ب) عدم نارضایتی آمریکا ازصمیمانه تر شدن روابط بین چین و پاکستان در سالهای 1960؛ (ج) اقدامات آمریکا در درگیری پاکستان و چین در سال 1965 و تحریم تسلیحاتی که ادعا کرد (به خطا) که تا سال 1975 ادامه یافته بود. (د) عدم نارضایتی پاکستان در رابطه با پیمان سنتو و عملکرد کمکهای نظامی و اقتصادی آمریکا (در مقایسه با تعهدات سال 1954 و توافقهای 1959)؛ (ه) رد تقاضای مربوط به 7- A؛ (و) تضاد ایجاد شده در مورد قرارداد مجتمع هسته ای فرانسه در پاکستان (که بنا به گفته وی به خاطر اصرار آمریکا لغو گردید در حالی که آمریکا اعلام کرده بود که قراردادهای منعقده در مورد تارپور هند به قوت خود باقی است)؛ و، (ز) کاربرد کنونی اصلاحیه سیمینگتون در مورد غنی سازی هسته ای (و یادآور شد که این معیاری مضاعف در مقایسه با ادامه فروش سوخت غنی شده به هند توسط امریکاست که خود باعث منفجر شدن تأسیسات هسته ای گشته است). در این رابطه، شاهی با صراحت تمام گفت «که پاکستان جدیداً تأسیسات غنی سازی اورانیوم را تأمین کرده است». در پاسخ به این سؤال کدل که چرا با وجود نیاز صلح آمیز پاکستان به اورانیوم غنی شده، این تأسیسات تأمین شده است؟ شاهی گفت پاکستان تصمیم گرفته است سوخت کامل را تهیه کند تا از فشارهای خارجی وارده از کانوپ و کاناداییها مصون بماند. وی با صراحت گفت «پاکستان در نظر ندارد بمبی تولید کند».

5- شاهی گفت پاکستان حاضر است کارخانه فرانسوی خود و پلوتونیوم حاصله از آن را در کنترل جامعه بین المللی قرار دهد. او به تلاشهای پاکستان در زمینه فراهم آوردن یک منطقه عاری از تسلیحات هسته ای براساس منطقه ای، شامل سانوفز آن و پیشنهاد آن به هند جهت بررسی دوجانبه اشاره کرد. وی گفت پاکستان با وجود هند «یعنی خطر قدیمی» و افغانستان یعنی «خطر جدید»، «و ابرقدرتهایی که با ما

ص: 451

مخالف هستند» در منطقه کاملاً تنهاست. وی گفت: «اما پاکستان مغرور است»، «تلاشهای ملامت آمیز مطبوعاتی آمریکا موجب پیدایش دوستانی در اینجا نخواهد شد.» شاهی گفت احتمال دارد که پاکستان به شوروی نزدیک شود، چون بسیاری از روشنفکران با آن موافق هستند.

6- پیرامون شایعات بمب اسلامی، شاهی گفت: «ما تکنولوژی لازم برای ساختن بمب را در اختیار نداریم. ما نه درخواست کمک کرده ایم و نه در برنامه اتمی خود از دیگر کشورهای مسلمان کمک گرفته ایم. نیل به هدف مورد نظر در پاکستان در برنامه(مسالمت آمیز) یک هدف مهم برای پاکستان بوده و پاکستان را به صورت یک عرضه کننده در بازار درخواهد آورد. ما قصد نداریم سلاح بسازیم.» چندی بعد، شاهی به طور ضمنی پرسید که آیا آمریکا می تواند ثابت کند که پاکستان از لیبی و یا کشورهای دیگر در رابطه با برنامه اتمی پول دریافت کرده است؟» وی گفت که این نظریه که لیبی ممکن است بخواهد از یک بمب غیرمجرب پاکستانی برای جهاد علیه یهودیان و مسیحیان استفاده کند تنها «جنبه تخیلی» دارد و بس.

7- سرپرست ولف، با اعلام اینکه مقاله برت «نادرست» بوده است، گفت هیئت نمایندگان خود در کنگره با «کماندوهای صلح» نامگذاری کرده است، که به روابط درازمدت با پاکستان علاقه مندند و نمی خواهند که عامل پیوندشان تنها دشمنان مشترک باشد. او اظهار داشت که تنها به «ثبات منطقه» که به نفع پاکستان و آمریکاست، توجه دارد. وی گفت مسئله اتمی در منطقه اختلافات و تشنجهایی را پدید خواهد آورد. وی به صحبت پیرامون طرز فکر کنگره در مورد عدم تکثیر اتمی پرداخت، و از اصلاحیه سیمینگتون حمایت کرد و سعی کرد موارد استفاده روشهای مختلف را در کشورهای گوناگون بسته به مراحل اتمیشان برای ما توضیح دهد.

9- ولف بر نیاز به اعتماد در روابط پاکستان و آمریکا تأکید کرد و یادآور شد که قراردادهای 1954 و 1959 به قوت خود باقی است (و آنها را مردود نشمرد)، و از نیاز به چشم پوشی از مقالات نادرست که هدفشان تنها به فروش رفتن روزنامه است سخن گفت، و به شاهی اطمینان داد که آمریکا در نظر ندارد در امور داخلی پاکستان مداخله نماید و گفت که آمریکا میل دارد به هر طریق که شده به پاکستان کمک نماید.

ولی وی به محدودیتهای موجود در قوانین (و سیاستهای) آمریکا اشاره کرد و گفت که شخصاً متعهد شده است، که تکثیر تسلیحات اتمی را تحت کنترل درآورد.

10- دیگر اعضای کنگره در همان حال که اختلاف نظرات موجود پیرامون این مسئله را بین خود مطرح می کردند، در گفتگوهای خود نیز از موضع ولف حمایت می نمودند. بون و لارگومارسینو از دولت پاکستان می خواستند که به آمریکا کمک کند تا این وضع را پشت سر بگذارید. گایر بر نیاز به پیشرفت اقتصادی تأکید می کرد و استارک و دورنان نیز از پاکستان می خواستند. که در برنامه های خود پیرامون تأمین توانایی اتمی تجدیدنظر نماید.

11- غلام اسحاق در پاسخ به ولف خاطرنشان ساخت که پاکستان در نظر دارد «مهارت لازم برای تولید سوخت اتمی» را به دست آورد، تا بتواند نیاز آتی خود را در زمینه انرژی تأمین نماید؛ وی گفت، این امر بین 5 تا 10 سال طول خواهد کشید. وی گفت کارخانه های بعدی پاکستان عبارت خواهند بود از راکتورهای مولد که حتما به سوخت غنی شده نیاز خواهند داشت. وی در ادامه گفت: «ما کشوری فقیر و کوچک هستیم، ولی غیرمشمول نیستیم. پاکستان در یک جنگ اتمی کاملاً محو خواهد شد.»

ص: 452

12- گفتار غلام اسحاق خیلی مختصر بود؛ غلام اسحاق خان وزیر دارایی به کرات از مواضع استاندارد دولت پاکستان پیرامون اوضاع اقتصادی یاد می کرد. او گفتار خود را با ذکر این مطلب که دولت کنونی یک اقتصاد «آشفته» را به ارث برده و در دو سال گذشته اقدامات بسیاری در جهت نجات آن انجام داده است، آغاز کرد.

وی گفت: نتیجه آن دو سال رشد اقتصادی مولد در بخشهای تولیدی بوده است، که کاملاً با هفت سال قبل که در همه بخشها به استثنای بخش خدمات توأم با رکود بود، مغایرت دارد. دولت نیز سعی کرده است با مسئله بودجه با قوت تمام برخورد نماید، که حاصل آن را می توان در انتقاد شدید از افزایش مالیاتها مشاهده کرد. مدتی نیز طول خواهد کشید تا وضع موازنه پرداخت بهتر شود. برای به دست آوردن فرصت بیشتر، دولت پاکستان در دو اجلاس اخیر کنسرسیوم کمک به پاکستان، خواستار برنامه ریزی دوباره دیون خود گردید. وی گفت هدف «دستیابی» به 75/0 درصد تولید ناخالص ملی بر DCS برای کمکهای خارجی است. وی گفت که آمریکا بیش از 20% تولید ناخالص ملی را به کمک خارجی اختصاص نداده است. در نتیجه عدم درک صحیح از رویدادهای کنسرسیوم، اسحاق مدعی است که هر دو بار تقاضای پاکستان در کنسرسیوم توسط آمریکا رد شده است. وی گفت که اگر پاکستان کمک بیشتری دریافت نکند و یا وامهای آن دوباره برنامه ریزی نشود، پیشرفت آن متوقف و بیچارگی ملت پاکستان رو به فزونی خواهد گذاشت، معذالک وی چنین وانمود نکرد که علت آن ناشی از بحران موازنه پرداخت بوده است. به نظر ما وی می خواسته است در برابر این حضار منطقی باشد و حالت تهدیدکننده نداشته باشد.

13- گزارش مربوط به گفتگوهای هیئت نمایندگان کنگره پیرامون مواد مخدر در تلگرام جداگانه مطرح خواهد گردید.

14- این گزارش، تکرار می کنم به وسیله نمایندگان کنگره مشاهده نشده است.

مطبوعات پاکستان وام 200 میلیون دلاری عربستان سعودی به پاکستان را تأیید می کنند

سند شماره (66) تاریخ: 19 شهریور 1358- 10 سپتامبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: مطبوعات پاکستان وام 200 میلیون دلاری عربستان سعودی به پاکستان را تأیید می کنند 1- (طبقه بندی نشده) روزنامه پاکستان تایمز در شماره 9 سپتامبر خود گزارش داده است که پاکستان اکنون موافقتنامه ای را با عربستان سعودی جهت یک وام بدون بهره 200 میلیون دلاری که به اقساط در جریان سال مالی کنونی بازپرداخت خواهد شد، منعقد ساخته است. این مقاله همچنین حاکی از آن است که 100 میلیون دلار از این وام در هفته آخر ماه جاری و 100 میلیون دلار دیگر در ماه ژوئن آینده پرداخت خواهد شد. در این مقاله گزارش شده است به این وام بهره ای تعلق نخواهد گرفت و ظرف یازده سال پس از یک مهلت چهارساله معافیت از پرداخت، بازپرداخت خواهد شد.

2- (محرمانه) اظهارنظر: این مقاله که به قلم اسلام شیخ یک روزنامه نگار معمولاً قابل اعتماد در مورد مسائل اقتصادی نوشته شده است، تأییدکننده شایعاتی است که ما شنیده ایم، مبنی بر اینکه آفتاب، وزیر اقتصاد در جریان سفر اخیر خود به عربستان سعودی این قرارداد را امضاء کرده است و مقامات بانکی و وزارت دارایی گفته اند که انتظار دارند اولین 100 میلیون دلار این وام در ماه سپتامبر دریافت گردد. این

ص: 453

وام کمک مؤثری به اصلاح موازنه بازرگانی پاکستان خواهد کرد. (پایان اظهارنظر) 3- (طبقه بندی نشده) نسخه هایی از این گزارش به وزارت امور خارجه ارسال می گردد.

سفر فرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه

سند شماره (67) تاریخ: 28 شهریور 1358- 19 سپتامبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: (طبقه بندی نشده) سفر فرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه (خیلی محرمانه) 2- دریابد رابرت دبلیو. چونینگ فرمانده نیروهای خاورمیانه ای در تاریخ 19-15 سپتامبر (28 - 24 شهریور) از پاکستان بازدید به عمل آورد. در این مدت چونینگ سه روز در اسلام آباد به سر برد و با مقامات نظامی و غیرنظامی دولت پاکستان ملاقات کرد. این گزارش محتوی ملاقاتهای دریابد با مشاور وزارت خارجه آقاشاهی و وزیر خارجه شهنواز است. ملاقاتهای وی با رئیس جمهور ضیاءالحق در تلگرام سپتامبر گزارش شده است.

3- دریابد چونینگ در صبح روز 26 شهریور ماه به وزارت امور خارجه رفت تا با وزیر خارجه شهنواز ملاقات نماید. به محض ورود به وزارتخانه، شهنواز گفت که آقاشاهی مشاور وزارت خارجه با وی گفتگو خواهد کرد، و او نیز در این گفتگو شرکت خواهد کرد. مقام سفارتی نیز به عنوان منشی وی را همراهی می کرد.

4- آقاشاهی ظاهرا می خواست در مورد نقل و انتقالات کشتیهای شوروی و MTER PICTIVITY در اقیانوس هند گفتگو نماید. وی از دریابد چونینگ سؤال کرد که آیا ناوهای شوروی دائماً ناوهای آمریکایی را تعقیب کرده و با آنها در تماس هستند. وی همچنین در مورد فعالیتهای شوروی در بنادر اقیانوس هند چون سوکوترادو دماغه کامراهن سؤالاتی را مطرح کرد. در رابطه با دماغه کامراهن وی گفت چینیها معتقدند که شوروی یک پایگاه دریایی در آنجا ایجاد کرده و در رابطه با مقاصد شوروی در آسیای جنوب شرقی و اقیانوس هند این نقطه از اهمیت استراتژیکی برخوردار است.

5 - دریابد چونینگ گفت این شایعه که شاهزاده رشید در ابوظبی یک پایگاه دریایی می سازد تا توسط آمریکا مورد استفاده قرار گیرد و آقاشاهی نیز آن را شنیده است، صحت ندارد. وی همچنین در مورد فعالیتهای نیروی دریایی شوروی در منطقه توضیحات مفصلی به آقاشاهی داد و گفت با وجود رفت و آمد مکرر ناوهای شوروی به بنادر اقیانوس هند، شواهدی وجود ندارد که بتوان گفت آنها تأسیساتی در این بنادر دایر کرده اند. وی پیرامون تأسیسات و ناوهای فرماندهی نیروهای آمریکا در خاورمیانه به آقای شاهی توضیح داد و نیروهای خود را با نیروهای شوروی در منطقه مقایسه نمود.

6- در پاسخ به مشاور وزارت خارجه آقاشاهی، دریابد چونینگ به تشریح کلی ترکیب نیروهای آمریکا در سطح جهان و تشریح نقطه مسئولیت هر ناوگان پرداخت. بنا به درخواست آقاشاهی وی گفت که ایران ناوهای جنگی مورد درخواست خود را به آمریکا پس داده است. شاهی ظاهرا از نحوه تشریح دریابد در مورد تکنولوژی ناوهای اسپروآلن در شگفت مانده بود و به نحوی معتدل موضوع ناوهای نوع گیرینگ پاکستان را مطرح نمود. دریابد چونینگ بدون صحبت از تحویل احتمالی آتی (و یا فقدان تحویل) ناوهای گیرینگ گفت دو ناو تحویل داده شده مناسب با نیاز پاکستان می باشند. شاهی در همین جا به موضوع خاتمه داد.

پیش بینی موازنه پرداخت های جدید- سالهای مالی 80/1979

ص: 454

سند شماره (68) تاریخ: 28 شهریور 1358- 19 سپتامبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: پیش بینی موازنه پرداخت های جدید- سالهای مالی 80/1979 خلاصه: ما پیش بینی ماه مارس موازنه پرداختهای سال مالی 80/1979 (مرجع الف) را دوباره بررسی کرده و آن را با پیش بینی موازنه پرداخت جاری وزارت دارایی مقایسه نموده ایم. با وجود تغییرات، نتیجه خالص، ناچیز ولیکن در همان حال عمده است، که نوعی شکاف خالی از منابع مالی به حساب می آید و علت آن نیز این است که انتظار داریم در کوتاه مدت در میزان قروض کاهش پدید آید. گمان نمی کنیم که افزایش قیمت نفت تأثیر چندانی بر آن داشته باشد، چون قدری صرفه جویی در رابطه با پروژه های عمرانی به عمل آمده است، طبق برآورد ما، میزان صادرات برخلاف پیش بینی دولت پاکستان که 95/1 میلیارد دلار بوده است، حدود 2 میلیارد دلار خواهد بود که البته بستگی به عملکرد خوب صادرات پنبه و برنج دارد. واردات، به خاطر افزایش قیمت نفت و قیمت کالاهای دیگر حدود 4 میلیارد دلار خواهد بود. برآورد دولت پاکستان 2/4 میلیارد دلار است، لیکن از نظر ما این روش واردات بخش عمومی را بیش از حد برآورد نموده است. مازاد حساب نامریی حدود یک میلیارد دلار خواهد بود و علت آن نیز ارسال حدود 6/1 میلیارد دلار پول توسط کارگران از خارج خواهد بود. دولت پاکستان کسری بودجه جاری را 2/1 میلیارد دلار برآورد کرده، ولی به نظر ما این کسری بیش از یک میلیارد دلار نخواهد بود. طبق برآورد ما جریان سرمایه خالص در درازمدت پس از کسر بازپرداختها حدود 540 میلیون دلار خواهد بود، در حالی که دولت آن را 577 میلیون دلار اعلام کرده است. پیش بینی اولیه ما در مورد کسری بودجه 438 میلیون دلار بود که کمی کمتر از برآورد دولت پاکستان بوده و علت آن نیز اختلاف موجود در واردات بوده است. علاوه بر این، در سال گذشته وامی معادل 285 میلیون دلار دریافت شده که باید بازپرداخت گردد. دولت پاکستان در نظر دارد با استفاده از 175 میلیون دلار ارز وارده در کوتاه مدت حدود 460 میلیون دلار وام کوتاه مدت و اعتبارعرضه کنندگی به دست آورد.به نظر ما آنها در این زمینه موفقیت چندانی نخواهند داشت و رقمی معادل 400 میلیون دلار را در نظر دارند، که بسیار زیاد و سنگین است. البته در پیش بینیهای خود رقم 90 میلیون دلاری را که پاکستانیها قرار است از صندوق بین المللی پول وام دریافت دارند، وارد نکرده ایم. با اضافه کردن وامهای کوتاه مدت صندوق بین المللی پول، وامهای کمکی (از ایران، انگلستان و غیره) شاهد یک شکاف فاقد منابع مالی 219 میلیون دلاری خواهیم بود که دولت پاکستان آن را 294 میلیون دلار اعلام کرده است.

200 میلیون دلار وام زکات عربستان سعودی را نیز به علت عدم اطمینان در مورد دریافت و حتی زمان دریافت آن در برآوردهای خود وارد ننموده ایم. در صورتی که پاکستان 100 میلیون دلار را در ماه سپتامبر و 100 میلیون دلار دیگر را در ماه ژوئن دریافت کند، وضع مالی آن کشور تا مدتی بهبود خواهد یافت. (پایان خلاصه) 1- ما پیش بینی و برآوردهای خود را در مورد موازنه پرداختهای سال مالی 80/1979 تجدید و آن را

ص: 455

با برآوردهای وزارت دارایی مقایسه کرده ایم. این برآوردها به چند سؤال مطروحه اخیر توسط واشنگتن (تلگرام مرجع ب) پاسخ می دهد. طبق برآورد ما میزان رشد صادرات بیش از واردات خواهد بود، ولی سرعت آن به قدری نخواهد بود که بتواند کسری تجاری را جبران نماید. برآورد ما در مورد صادرات 2 میلیارد دلار یعنی 17 درصد بیش از 7/1 میلیارد دلار مشروط سال مالی 79/1978 می باشد و کمی بیش از برآورد 95/1 میلیارد دلاری دولت پاکستان است. به علت علائم خوب مربوط به برداشت پنبه گمان می کنیم که میزان صادرات پنبه خام و برنج بیشتر از برآورد پیشین ما باشد.

2- برآورد ما در مورد واردات 4 میلیارد دلار یا 10 درصد بیش از برآورد سالهای مالی 79/1978 که 3675 میلیون دلار بود، می باشد. کسری تجارت سالهای 80/1979 حدود 2 میلیارد دلار است که کمی بیش از سال گذشته است، ولی در عین حال کمتر از برآورد 2/2 میلیارد دلاری دولت پاکستان است.

3- علت اختلاف موجود بین ارقام ما و ارقام دولت پاکستان در واردات بخش عمومی نهفته است. از نظر ما دولت پاکستان واردات بخش عمومی را به خصوصی در حالی که دولت سعی دارد کسری بودجه را با کاهش هزینه های عمرانی و کاهش پیشرفت پروژه های موجود جبران سازد، بیش از حد برآورد کرده است.

4- ارسال پول نقد توسط کارگران مقیم خارج در سالهای 79/1978 حدود 4/1 میلیارد دلار، یعنی 20 درصد بیش از سال مالی 78/1977 بوده است. این روند سیر نزولی دارد و به نظر ما حدود 7 درصد افزایش خواهد داشت و با در نظر گرفتن 100 میلیون دلار ارز ارسالی حدود 6/1 میلیارد دلار خواهد شد. طبق برآورد ما دیگر ارقام نامریی (هزینه بیمه و حمل کالا، نرخ بهره، هزینه سفر، هزینه های دولتی و غیره)، حدود 560 میلیون دلار کسری به بار خواهد آورد و بالغ بر یک میلیارد دلار خواهد گردید. در این رابطه ما نیز با دولت پاکستان هم عقیده هستیم که کسری جاری 980 میلیون دلار در مقایسه با 2/1 میلیارد دلار کسری برآورد دولت می باشد.

5- ورود سرمایه در درازمدت (کمک و سرمایه های بخش خصوصی) حدود یک میلیارد دلار، و کمی پایین تر از برآورد 05/1 میلیارد دلاری دولت پاکستان خواهد بود. اختلاف موجود نیز مربوط به برآورد زیاده از حد دولت پاکستان در مورد واردات کمکی است. رهن وامهای درازمدت، از قبیل پازپرداخت وامهای نفتی صندوق بین المللی پول، 375 دلار در برآورد ما و دولت پاکستان است.

بنابراین برآورد ما در مورد سرمایه های درازمدت 542 میلیون دلار و در برآورد دولت پاکستان 577 میلیون دلار می باشد. با جمع بندی حساب سرمایه ای و جاری کسری موازینه حدود 438 میلیون دلار است، در حالی که موازنه پرداخت دولت پاکستان نسبت به سال گذشته حدود 285 میلیون دلار افزایش یافته است. دولت امیدوار است بتواند 460 میلیون دلار پول از طریق اعتبار عرضه کنندگی، وامهای بانکی حاصله از طریق اقدامات بانکهای خارجی و پاکستانی فراهم آورد. به نظر ما این مقدار پول فراهم نخواهد آمد و تنها حدود 400 میلیون گردآوری خواهد شد، که آن هم در رابطه با ناراحتیهای جامعه بانکداران نسبت به پاکستان بعید به نظر می رسد.

7- دولت پاکستان با امتیازات خاص برداشت می تواند از صندوق بین المللی پول 900 میلیون دلار دریافت دارد، ولی فکر نمی کنیم که دولت پاکستان بتواند شرایط مورد نیاز صندوق بین المللی پول را در انجام «تلاش معقول و منطقی» برای ثابت نگاهداشتن اقتصاد داخلی تأمین کند، و بنابراین این رقم را در

ص: 456

برآوردهای خود وارد ننموده ایم. با اضافه کردن موازنه اصلی، قراردادهای صندوق بین المللی پول، وامهای کوتاه مدت و قروض احتمالی (از ایران، انگلستان، سوئیس و غیره) برخلاف برآورد 294 میلیون دلاری دولت پاکستان طبق برآورد ما شکاف مالی فاقد منابع پولی، 219 میلیون دلار خواهد بود.

8- ما 200 میلیون دلار زکات عربستان سعودی را به علت عدم اطمینان مقامات دولت پاکستان در مورد دریافت آن در برآوردهای خود به حساب نیاورده ایم، ولی اگر 100 میلیون دلار آن در سپتامبر دریافت شود، شکاف مالی فاقد منابع پول به 119 میلیون دلار تقلیل خواهد یافت و اگر 100 میلیون دلار دیگر نیز در ماه ژوئن دریافت گردد، این شکاف فقط به 19 میلیون دلار تقلیل خواهد یافت. با اینوصف، ارز خارجی دولت پاکستان حتی قبل از دریافت 100 میلیون دلار ثانی به پایان خواهد رسید.

9- پیش نویس ما با پیش نویس صندوق بین المللی پول و پیش نویس دولت پاکستان مطابقت دارد.

اطلاعاتی دقیق تر سبب شده است که ما بتوانیم وامهای درازمدت و بهره و سرویس وامهای کوتاه مدت را در زیر خط موازنه اصلی قرار دهیم.

10- برآورد ما در مورد بازپرداخت به همراه برآوردمان در ماه مارس به منظور مقایسه در سه جدول آمده است.

الف - جدول موازنه پرداخت، ب - حساب تجاری، ج - منابع مالی کوتاه مدت. در ستون جداگانه جدیدترین برآورد وزرای دارایی را نیز وارد کرده ایم. توضیحات لازم در مورد هر جدول نیز داده شده است.به علت تجدیدنظر در مورد پیش نویس، تمام ارقام مربوط به پیش بینی «ماه مارس سفارت» مستقیماً با ارقام مرجع الف قابل مقایسه نخواهد بود.

جدول الف 1979 برآوردهای مربوط به موازنه پرداخت / سال مالی 80 (تمام ارقام به میلیون دلار آمریکا) برآورد سفارت در ماه مارس برآورد سفارت در ماه سپتامبر برآورد دولت پاکستان موازنه تجاری (جدول ب) خارجی به علاوه داخلی انتقال سرمایه های خصوصی غیره بهره (شامل نرخ بهره صندوق بین المللی پول) نامرئی موازنه حساب جاری سرمایه های بخش خصوصی سرمایه های بخش دولتی (پیشنهادی) غیرپروژه ای 1840 365 1400 120 300 588 985 52 985 (685) 300 2000 400 1600 120 300 1020 980 52 965 (685) 280 2250 400 1600 120 300 1020 1230 32 1020 (740) 280

ص: 457

وامهای محدود (اصلی) حساب مالی نفتی صندوق بین المللی پول حسابهای سرمایه ای درازمدت موازنه اصلی منبع تأمین:

صندوق بین المللی پول اختصاص به امتیازات ویژه برداشت برنامه ریزی دوباره وامها کوتاه مدت خاص (جدول ج) شکاف فاقد منابع مالی 400 59 587 407 50 63 0 294 400 75 542 438 34 63 122 219 400 75 577 655 90 34 63 172 294 جدول ب 1979 موازنه پرداخت حساب تجاری / سال مالی 80 (تمام ارقام به میلیون دلار آمریکا) سفارت مارس سفارت سپتامبر دولت پاکستان گندم روغن خوراکی کود شیمیایی نفت بخش عمومی بخش خصوصی بخش عمومی کل واردات پنبه خام نخ پارچه برنج غیره کل صادرات موازنه تجاری 160 220 170 700 1400 1000 3650 110 250 220 286 950 1810 1840 130 230 215 855 1400 1170 4000 115 240 220 400 985 2000 2000 132 247 219 854 1278 1470 4200 110 230 220 400 990 1950 2250

ص: 458

جدول ج 1979 برآورد موازنه پرداخت منابع مالی خالص / سال های 80 کوتاه مدت تمام ارقام به میلیون دلار آمریکا دولت پاکستان سفارت خالص کوتاه مدت قروض مهم (بازپرداخت) وام گندم سیتی بانک اعتبار عرضهکنندگی اعتبار مربوط به کود بانک عمران اسلامی منابع پول احتمالی سیتی بانک ICCD اعتبار مربوط به کود اعتبار عرضهکنندگی بانک عمران اسلامی بانکهای پاکستانی 172 285 55 136 80 15 485 100 100 100 53 40 65 122 286 55 136 80 15 408 75 75 100 53 40 65 14 توضیحات مربوط به واردات 0 میلیون تن گندم را با نرخ 174 دلار 14- توضیحات مربوط به واردات گندم: به علت وضع جاری محصول گندم دولت پاکستان 75/0 میلیون تن گندم را با نرخ 174 دلار برای هر تن به خارج صادر خواهد کرد، در حالی که گمان می کردیم این مقدار 1 میلیون تن با نرخ 160 دلار هر تن باشد.

روغن خوراکی: انتظار داریم که ارقام دولت پاکستان در رابطه با روغن خوراکی ثابت بوده و قیمت هر تن آن نیز 600 دلار باشد.

کود: واردات دولت پاکستان در زمینه کود مطابق با برآورد کمک دولت بوده و قیمتها کمی بیشتر خواهد شد یعنی 000/000/5 تن به قیمت تنی 230 دلار 000/200 تن کود نیتروفسفات به قیمت تنی 215 دلار، و 000/190 تن کود اوره به قیمت تنی 170 دلار وارد خواهد کرد. این ارقام خیلی دقیقتر از ارقام مورد استفاده در برآورد مارس (1 میلیون تن به قیمت هر تن 170 دلار) می باشد.

نفت بخش عمومی: ما برآوردهای دولت پاکستان را پذیرفته ایم.

واردات بخش خصوصی: صرفه جویی کلی ناشی از کمبود ارز خارجی، حدود 100 میلیون دلار از برآورد قبلی را از بین خواهد برد.

واردات بخش عمومی: گرچه ما برآورد قبلی خود را کمی بالا برده ایم لیکن کند شدن و کاهش یافتن

ص: 459

پروژه های عمران واردات این گونه ای را کمتر از برآورد دولت پاکستان نشان خواهد داد.

15- توضیحات مربوط به صادرات: پنبه خام: شواهد موجود که حاکی از خوب بودن محصول است نشانگر آن است که 000/800 جوال پنبه، به جای برآورد 000/600 جوال پیشین ما صادر خواهد شد، به قیمت حدود هر پوند 55/0 دلار، در صورتی که میزان برداشت بیش از 000/800 جوال باشد ما برآورد خود را نیز بعدا تغییر خواهیم داد.

نخ پنبه: برآورد زیاده از حد سال گذشته ارقام مربوط به آن را کاهش داده است.

برنج: قیمت برنج در فصل آخر سال 79/1978 بیشتر تقویت خواهد شد و میزان صادرات را به 340 میلیون دلار بالغ خواهد کرد.

غیره: تورم نیز نسبت به برآوردهای گذشته مان افزایش خواهد یافت.

16- توضیحات مربوط به مواد نامرئی: هزینه حمل کالا و بیمه: مانند برآورد قبلی است یعنی 10 درصد کل واردات را در بر می گیرد.

انتقال سرمایه بخش خصوصی: انتقال این سرمایه ها کاهش خواهد یافت و حدود 100 میلیون دلار خواهد بود.

بهره: ارقام ارائه شده توسط دولت در مقایسه با برآوردهای قبلی ما تغییر نکرده است.

دیگر موارد نامرئی: ما استنباط های خود را بر روند پنج ساله استوار کرده ایم. چون قبلاً از طریق کاربرد نادرست ارقام، رقم مربوط به دیگر موارد نامریی برابر با صفر بوده و حال آنکه پس از تجدید نظر مثبت و حدود 100 میلیون دلار می گردد.

17- توضیحات مربوط به حساب سرمایه: سرمایه های بخش دولتی: ارقام اخیر دولت پاکستان در مورد کمکهای غیر پروژه ای دقیقتر از ارقام آن در ماه مارس است. لیکن بهره برداری از کمکهای غیر پروژه ای دولت کمتر از پیش خواهد بود.

تأسیسات نفتی صندوق بین المللی پول: رقم ماه مارس به دلار تبدیل نشده است.

امتیازات ویژه برداشت: دولت پاکستان اختصاص یافته های جدید را دریافت خواهد کرد.

وامهای کمکی: تنها وامهای کمکی قطعی را در برآوردها به حساب آورده ایم.هومل

اجلاس غیرمتعهدها- دو نظریه پاکستانی

سند شماره (69) تاریخ: 29 شهریور 1358- 20 سپتامبر 79 از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اجلاس غیرمتعهدها- دو نظریه پاکستانی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- ضیاء رئیس جمهور پاکستان، در یک ملاقات تشریفاتی با دریاسالار چونینگ، به همراه سفیر، مطالب زیر را در مورد اجلاس غیرمتعهدها مطرح ساخت. ضیاء گفت که شدیداً در رابطه با خبرگی لجستیکی کوباییها، بخصوص در زمینه تأمین وسایل آسایش، و نقل و انتقال مردم و وسایط نقلیه تحت تأثیر قرار گرفته است. با این وصف از لفاظیهای همه و استفاده دائمی از کلماتی چون امپریالیسم، استعمارگری، سوسیالیسم و غیره به ستوه آمده بود. ضیاء گفت عدم تعهد برای توصیف این جنبش که از

ص: 460

اهداف اصلی خود دور شده است، عنوان صحیحی نیست. ضیاء گفت احتمالاً هریک از کشورهای شرکت کننده از کمکهای آمریکا برخوردار است، لیکن چون نان را به نرخ روز می خورند نخواسته اند از آمریکا به خوبی یاد کنند. او با لحنی ملایم و سرزنش بار گفت که آمریکا پیشاهنگ جهان آزاد است و به همین دلیل این کشور باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کند تا در حمایت از دوستانش نقش نیرومندتری را ایفا نماید.

3- آقای اقبال بوت، سرپرست وزارت اطلاعات که همراه ضیاء به کوبا رفته بود نیز در یک گفتگوی خصوصی با سفیر همان مطالب را مطرح نمود. بوت می گوید این کنفرانس برای روسها حدود 100 میلیون دلار خرج برداشته و سرمایه گذاری خوبی بوده است، چون جنبش به طرف آنها متمایل شده است. با این وصف بوت برای نقش پاکستان و دیگر میانه روها در مقابله با افراط گرایی بلوک کمونیسم قدری اعتبار قائل است، لیکن با نظریه سفیر مبنی بر اینکه کوباییها و روسها با اتخاذ یک موضوع افراطی غیر قابل تحقق به هدفی که می خواسته اند دست یافته اند نیز، مخالف نیست. سفیر گفت، تا حدودی امکان جدا کردن جنبش از تمایلات روسی آن به وجود آمد، لیکن این عمل به هیچ وجه نتوانست موجبات نارضایتی کوباییها را فراهم آورده و این حرکات قوی نبود که بتواند جنبش را واقعاً غیرمتعهد بنمایاند.

4- اظهارنظر: ضیاء و بوت البته چیزهایی را که می خواهیم بشنویم به ما می گویند. در همان حال هردوشان با ما رفتاری صمیمانه دارند و به نظر ما ضیاء ناراحت است از اینکه بالاخره پس از این همه تلاش و کوشش، در چنین سازمانی پذیرفته شده است. مشاور وزارت خارجه آقاشاهی گذشته از وابستگی به آمریکا، از دیرباز مایل به پیوستن به این جنبش و سازمانهای چندجانبه بوده است. ما امیدواریم که ضیاء و مقامات عالیرتبه اش با تجربه ای که از عدم توافقها و تفرقه های موجود در جنبش داشته اند، بیش از آقاشاهی در سیاستهای دولت پاکستان واقعگرایی به خرج دهند.

بوقلمون صفت

سند شماره (70) تاریخ: 7 مهرماه 1358- 29 سپتامبر 79کراچی، پاکستان صورت مذاکرات سرکنسولگری آمریکاخیلی محرمانهمکان: دفتر اقبال در کویته شرکت کنندگان: فیض اقبال، سردبیر بلوچستان تایمز. جان اس. بریمز، مقام سیاسی / اقتصادی، کراچی موضوع: بوقلمون صفت؛ پس از سقوط تره کی، بلوچها نفسی به راحتی می کشند. تغییر در ایران توافق مری (MARRI) با حکومت نظامی پاکستان؟، بیگم بوتو در بورخه (لباس سنتی زنان پاکستان - م) تلاش برای جلب وفاداری هیئتهای محلی منتخب، ارجحیتهای ضیاء؛ بوروکراتها- نقاط ضعف ضیاء نسخه های ارسالی برای: اسلام آباد (2)، لاهور، پیشاور، کابل، تهران.

بوقلمون صفت فیض اقبال طوری رفتار می کند که گویا همه را می شناسد و به طرز صمیمانه لیکن توطئه گرانه ای نظریات خود را در تطابق با نظریات افراد مورد اعتمادش بیان می کند و مهم نیست که این افراد چه کسانی باشند، به هرحال او نظریات آنها را در برابر نظریات تمام دیگر افرادی که می شناسد، مطرح می کند. اگر او در برابر افرادی که با آنها اختلاف نظر و سلیقه دارد قرار گیرد، آن چنان در برابر آنها تعظیم می کند که گویی

ص: 461

فاقد ستون فقرات است. خلاصه اینکه او فردی چاپلوس، به طرز نامطلوب و غریبی چرب زبان است. با این وصف فردی دوست داشتنی است و با وجود اینکه بعضی از حرفهایش خیالی به نظر می رسد، ولی منبع اطلاعاتی خوبی است.

بلوچها پس از سقوط ترکی نفس راحتی می کشند، تغییر در ایران...

فیض گفت پس از سقوط نورمحمد تره کی در افغانستان و به این علت که کودتا پایگاه انقلاب خلق را متزلزل کرده است، اوضاع کنونی کویته بسیار آرام شده است. فیض به عنوان منبع اطلاعاتی خود از قول یکی از سرهنگهای ارتش افغان گفت که سقوط تره کی سبب به وجود آمدن تفرقه در ارتش شده است.

فیض به زور تأیید آنچه که دیگران به من گفته بودند اظهار داشت که پس از رویدادهای 23 شهریور ماه در کابل طرز فکر و طرز برخورد بلوچهای کمونیست نیز تغییر کرده است. به طور مثال، وی گفت که رئیس حزب ملی پاکستان یعنی غوث بکس بیزنجو، دیگر کورکورانه به توجیه اقدامات جمهوری دموکراتیک افغانستان نمی پردازد. گویا تمام امیدهای بیزنجو در مورد آینده در دریایی نامتلاطم محو و نابود شده اند.

فیض گفت بلوچها از به ضعف کشیده شدن افغانستان بسیار خوشحال هستند. حامیان پتان نیز بنا به گزارشات رسیده از اقدامات امین که نوعی بی احترامی غیرقابل بخشش در برابر یک رهبر بزرگ است، بسیار عصبانی شده اند.

رویدادهای بلوچستان ایران نیز بد نبوده است. می گویند بلوچها از طریق جبهه دموکراتیک بلوچها با آیت اللّه خمینی قراردادی بسته اند، تا استان بلوچستان ایران از مقداری خودمختاری بهره مند باشد. فیض گفت در شش ماهه گذشته در بلوچستان حتی یک رویداد به وقوع نپیوسته است. تمام عو امل ساواک از این استان خارج شده اند. بلوچها موقعیتهای مهمی را اشغال کرده اند. همه این اقدامات سبب آرام شدن مرز بلوچی ایران و پاکستان و آرامتر شدن رهبریت بلوچها شده است.

عدم موفقیت شوروی در ایجاد ناآرامی در بلوچستان ایران و در واقع حمله ضربتی علیه بلوچهای متمایل به کمونیسم سبب شده است که بسیاری به این سوی مرز پاکستان بگریزند. یکی از افراد تازه از راه رسیده شاعر بلوچ جمعه خان است که حامی نهضت بلوچستان آزاد می باشد.

در همین حال، مهاجرت و فرار عظیم پناهندگان افغانی ادامه دارد. از تاریخ 24 شهریور تنها 000/25 نفر با استفاده از جیپ، واگنهای تراکتور و یا پیاده وارد بلوچستان شده اند. بسیاری از آنها از ترس امین، و بسیاری دیگر به خاطر فرا رسیدن زمستان پا به فرار گذاشته اند.

توافق مری و حکومت نظامی پاکستان؟ فیض گفت که رئیس جمهور ضیاء اعتبار و شهرت خود را از دست داده و علت آن نیز اصلاح مکرر قوانین و مقررات انتخاباتی و بدبینی آشکار وی در رابطه با سیاست است.

فیض در تاریخ 4 مهرماه به منظور صرف قهوه بعد از شام با ضیاء ملاقات کرده بود. ضیاء از فیض خواسته بود که در مورد اوضاع بلوچستان و به خصوص طرز تفکر و برخورد بیزنجو و خیر بکس مری ارزیابیهای خود را به وی ارائه دهد.

فیض به من گفت که به نظر وی ضیاء با مری به توافق رسیده است. وی مدعی است که نزدیکترین

ص: 462

دوست ضیاء، یعنی رحیم الدین استاندار بلوچستان در رابطه با مری نقش سرکوبگرانه ای دارد و قبل از استقلال نیز هردوی آنها با تجزیه و جدایی بلوچستان مخالفت می ورزیدند. فیض خاطرنشان ساخت که مری حدود یک هفته قبل پس از دریافت اجازه خروج از پاکستان از طرف حکومت نظامی به لندن رفته است، و نماینده او یاشر محمد مری («ژنرال شروف» که اصطلاحا به چه گوارای پاکستان معروف است) نیز منتظر کسب اجازه خروج از کشور می باشد. خروج آنها از کشور مصادف با برگزار شدن انتخابات خواهد بود. ظاهر امر این است که مری ها با حکومت نظامی پاکستان معامله کرده اند. فیض گفت که در حال حاضر قبیله مری در وضع خوبی به سر می برد. فیض گفت که یکی دیگر از نشانه های این فرضیه این است که بین خیر بکس مری و از طرف دیگر بین بیزنجو و عطاءاللّه منگال عضو حزب ملی پاکستان جدایی افتاده است.

فیض معتقد است که مری هیچ گاه به بیزنجو اعتقاد نداشته است، چون همیشه او را یک فرد عامی به حساب می آورده است.

بیگم بوتو در بورخه...، تلاش برای جلب وفاداری...

فیض پرسید که آیا خبر دارم که بیگم بوتو جهت شرکت در کمیته اجرایی مرکزی حزب خلق پاکستان در اواخر اوت به طور ناشناس به کویته آمده است؟ او با پوشیدن لباس بورخه و با هواپیما وارد آنجا شده بود. همان روز عصر وی با عدم موفقیت در ملاقات خود با خیر بکس مری از وی خواسته بود که در بلوچستان شورشی را به راه اندازد. (من این مطلب را به عنوان شایعه با استاندار اسبق اکبرخان بوگتی در میان گذاشتم، او اظهار داشت که شایعه بسیار مضحکی است. وی گفت دبیر کل حزب خلق پاکستان فرخ لاقاری با مری ملاقات کرده بود. بوگتی گفت مری یک هفته قبل به لندن نرفته است و در تأیید این مطلب گفت که در تاریخ 9 مهرماه شام را با مری صرف کرده بود.) تلاش برای جلب وفاداری هیئتهای محلی منتخب فیض با اشاره به انتخابات محلی گفت که در این انتخابات تقلب شده است، ولی این کار توسط ارتش صورت نگرفته است.

وی گفت بوروکراتها و سردمداران صندوقهای رأی با احزاب سیاسی و یک یک کاندیداها دست به دست داده بودند تا نتیجه دلخواه را به دست آورند.

به عقیده فیض حزب خلق پاکستان تنها 10 تا 15 درصد کرسیهای بلوچستان را به خود اختصاص داده است، در حالی که تعداد کرسیهای انتخاباتی ربوده شده در سند به 60 تا 70 درصد و در پنجاب به 45 درصد می رسد. علیرغم پیروزیهای چشمگیر حزب خلق پاکستان در اکثر نقاط، این حزب نخواهد توانست به افرادی که تحت حمایتش کرسیها را ربوده اند، متکی باشد. تمام افراد تحت الحمایه حزب خلق پاکستان جوان هستند. آنها تحت حمایت خانواده بوتو به قدرت رسیده اند، لیکن از طریق ضیاء آن را حفظ خواهند کرد.

ضیاء امیدوار است که با تفویض قدرت آنها را به خود مشغول دارد. ولی اگر انتخابات عمومی برگزار نشود طرح ضیاء بسیار مؤثر واقع خواهد شد، چون قدرت مجالس ملی و ایالتی از هیئتهای محلی سرچشمه می گیرد.

ارجحیتهای ضیاء، بوروکراتها - نقاط ضعف ضیاء، انتخابات سال 1979

ص: 463

فیض با استنباط از گفتگوهایشان اظهار داشت که ضیاء از طریق استقلال، اتحادیه مسلمان پاکستان و جماعت اسلامی طرفداری می کند. ضیاء به وی گفته است که برای اصغرخان احترام زیادی قائل است.

علاوه بر این، ضیاء از پیر پاگارا و قیوم خان نیز به خوبی یاد کرده است.

ضیاء به طور کاملاً محرمانه نظریات خود را با فیض در میان گذاشته است. رئیس جمهور با مبالغه گفته بود که وی راههای زیادی در پیش رو دارد که یکی از آنها این است که در صورت ضعف احزاب در حکومت، خواهد توانست انتخابات را ملغی اعلام کند.

بوروکراتها - نقاط ضعف ضیاء؟ فیض معتقد است که بوروکراسی ممکن است ضیاء را تنها بگذارد. وی قبلاً نیز به کمک بوروکراتها به حزب خلق پاکستان در برگزاری انتخابات محلی اشاره کرده بود. وی گفت که ضیاء با متحد شدن با بوروکراتها و تحریک آنها از طریق انتصاب نظامیان به شغلها و موقعیتهای غیرنظامی، خود را در معرض خطر قرار می دهد. فیض گفت به عنوان مثال حدود 32 سرتیپ ارتشی به عنوان کمیسیونر در پاکستان عمل می کنند. از 11 کمیسیونر موجود در بلوچستان شش نفر آنها سرتیپ هستند.

سند شماره (71) تاریخ: 16 مهر 1358- 8 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: انتخابات سال 1979 (1358)؛ قرارداد اتحاد ملی پاکستان و حکومت نظامی این کشور در مورد انتخابات؛ اتحاد ملی پاکستان در انتخابات شرکت خواهد کرد، تاریخ آن نیز به تعویق خواهد افتاد 1- خلاصه: مفتی محمود، سرپرست اتحاد ملی پاکستان در تاریخ 15 مهر به مقام سفارت گفت که وی با رئیس جمهور ضیاءالحق معامله ای کرده است که طی آن اتحاد ملی پاکستان نیز، مجاز به شرکت در انتخابات عمومی خواهد بود. خبر مطبوعاتی دولت در تاریخ 15 مهر با تبلیغ پیرامون برنامه جدید ماقبل انتخابات، جزئیات این قرارداد را مورد تأیید قرار داده است. مفتی گفت: این توافق سبب می گردد که اتحاد ملی پاکستان بتواند از ثبت نام «غیردموکراتیک» تحمیلی ضیاء استفاده ننماید. احزابی که توانسته اند نیازهای مالی لازم را تأمین کنند، تنها با پاسخگویی به یک پرسشنامه ساده می توانند به انتخابات راه یابند. مفتی خاطرنشان ساخت که این قراردادها سبب خواهد شد که تأخیر ناچیزی در انتخابات روی دهد و با وجود اینکه می توان آن را در اواخر دسامبر برگزار کرد، وی ترجیح می دهد که انتخابات در مارس 1980 برگزار شود. «این قرارداد» برای حزب ممنوعه خلق پاکستان، حزب دموکراتیک ملی، و حزب ملی پاکستان نفعی در بر ندارد. (پایان خلاصه) 2- مقام سفارت در تاریخ 15 مهر با رئیس اتحاد ملی پاکستان مولانا مفتی محمود چند ساعت قبل از انتشار گزارش مطبوعاتی در مورد قرارداد بین اتحاد ملی پاکستان و حکومت نظامی که سبب می گردد، اتحاد ملی پاکستان به ثبت نرسیده، بتواند در انتخابات ماه نوامبر شرکت نماید، ملاقات کرد.

3- به گفته مفتی، اتحاد ملی پاکستان تصمیم گرفته است به پرسشنامه کمیسیون انتخاباتی پاسخ دهد.

ص: 464

این پرسشنامه که خود نوعی «ثبت نام» است اساس قرارداد یا توافق مفتی با رئیس جمهور را تشکیل می دهد. ضیاء که تلاش می کرد به طرقی مشارکت در انتخابات را گسترش دهد، در همان حال به حزب خلق پاکستان اجازه نداد که در آن شرکت جوید. پرسشنامه برای تمام احزابی که بیانیه مالیشان مورد تأیید دولت پاکستان قرار گرفته، ارسال خواهد شد (مرجع ح).

4- مفتی گفت که بین توافق جدید و روش ثبت نام پیشین یک تفاوت ظریف وجود دارد، و آن نیز اختلاف بین «تقاضا برای دریافت اجازه مشارکت از دولت» و صرفاً تسلیم سوابق اساسی حزبی می باشد.

وی گفت روش کسب «مجوز» غیردموکراتیک است، چون دولت هرگاه بخواهد، می تواند آن را لغو نماید.

لیکن روش پرسشنامه ای هر حزبی را که دارای حداقل شرایط باشد، مجاز به مشارکت می داند. مفتی گفت ضیاء به وی اطمینان داده است که هر پرسشنامه ای که دارای بیانیه مالی باشد، مورد تصویب قرار خواهد گرفت. ولی وی نتوانست بگوید که آیا این روش برای احزاب غیر از اتحاد ملی پاکستان نیز تأثیر خواهد بخشید یا خیر. تنها 16 حزب از 56 حزبی که خواستار ثبت نام شده بودند مورد تصویب قرار گرفته اند.

5- مفتی محمود گفت که ضیاء به وی قول داده است که دوران مبارزات انتخاباتی را به 60 روز افزایش دهد (که قبلاً 30 روز بوده است). مقام سفارت گفت این امر سبب خواهد شد که تاریخ انتخاباتی یعنی 17 نوامبر به قوت خود باقی نباشد.

مفتی گفت: «گرچه ضیاء در تئوری خواهد توانست انتخابات را در 17 نوامبر برگزار کند، لیکن احزاب چند روز دیگر نیز فرصت خواهند داشت که پرسشنامه ها را تکمیل نمایند، و بنابر این مقداری تأخیر پیش خواهد آمد.» مقام سفارت یادآور شد که مطبوعات اظهار داشتند که انتخابات در اواخر دسامبر ممکن است برگزار شود. مفتی گفت روند جدید و دوره 60 روزه مبارزات انتخاباتی می تواند در پایان دوره عزاداری ماه محرم (سومین هفته یا غیره) پایان یابد. وی پس از آن گفت به علت هوای سرد برگزاری انتخابات در ماه دسامبر کار درستی نیست. وی با تعمق گفت به نظر وی مارس 1980 بهترین موقع برای برگزاری انتخابات می باشد. مفتی گفت در تاریخ 8 یا 9 اکتبر رئیس جمهور ضیاء تاریخ دقیق انتخابات را اعلام خواهد کرد.

6- مقام سفارت سؤال کرد که آیا پیشنهاد مفتی مبنی بر اینکه کاندیداهای مستقل دارای اکثریت آراء نیز باید حق شرکت در انتخابات را داشته باشند، هنوز به قوت خود باقی است؟ وی گفت که ضیاء این بار به تعهدات پیشین خود عمل خواهد کرد. وی اضافه کرد که اعضای حزب خلق پاکستان (و یا هر حزب به ثبت نرسیده دیگر) در صورت تعلق داشتن به حزب دو ماه قبل از تصویب اصلاحیه از شرکت در انتخابات به طور مستقل ممنوع خواهند بود. (مرجع ط) لیکن وی گفت اگر آنها بخواهند حتی بعد از تصویب اصلاحیه با پیوستن به حزبی دیگر در انتخابات شرکت نمایند، مانعی برای آنها وجود ندارد. وی گفت به طور مثال اگر کاندیداهای حزب خلق پاکستان بخواهند به حزب مترقی خلق (کوثر نیازی) بپیوندند مانعی بر سر راه آنها وجود ندارد.

7- مقام سفارت سؤال کرد که آیا قرارداد مفتی با ضیاء برای حزب خلق پاکستان، حزب دموکراتیک ملی و حزب ملی پاکستان «ممنوعه» حقوق و امتیازاتی به همراه دارد؟ وی گفت: «بگذار خودشان نزد ضیاء بروند، دلیلی ندارد که من به جای آنها مبارزه کنم.» وی تأیید کرد که جماعت اسلامی از اتحاد ملی پاکستان جدا شده و بین آنها آشتی صورت نخواهد گرفت.

ص: 465

8- در تاریخ 16 مهر روزنامه های بامداد به نقل از خبر مطبوعاتی حکومت نظامی، مطالب مربوط به توافق مفتی - ضیاء را که دیروز به ما گفته شده بود گزارش کرده اند. متن پرسشنامه منتشر شده و شامل سؤالات ساده ای چون نام، تاریخ تشکیل حزب و فهرست مقامات حزبی و غیره می باشد. خبر مطبوعاتی حکومت نظامی 15 مهر نیز اعلام داشته است که انتخابات احتمالاً به تأخیر خواهد افتاد، لیکن «در سال 1358» برگزار خواهد شد.

9- اظهارنظر: ظاهرا ضیاء توانسته است به هدف خود یعنی مشمول نمودن اتحاد ملی پاکستان در انتخابات برسد. انجام این کار نیز به قیمت تأخیر در انتخابات تمام شده است و این تأخیر با انتقاد روبرو خواهد شد، ولی اقدامات خشونت باری به همراه نخواهد داشت. رهبران حزب دموکراتیک ملی پاکستان و حزب خلق پاکستان این قرارداد را که تنها به نفع اتحاد ملی پاکستان است، مورد انتقاد قرار داده اند.

برنامه تجدیدنظر شده به احزاب «اخراجی» وقت بیشتری می دهد، تا استراتژیهای خود را یا برای شرکت (مثلاً به طور مستقل) و یا بر هم زدن روند انتخابات پیش بینی کنند. ضیاء و حکومت نظامی نیز در این میان قدری از اعتبار خود را از دست داده اند، ولی تا به حال گویا مصمم هستند تا در صورت امکان، از طولانی شدن تأخیر در به راه انداختن انتخابات خودداری ورزند. (پایان اظهارنظر)

مشورتهای پاکستان آمریکا در واشنگتن

سند شماره (72) تاریخ: 17 مهر 1358- 9 اکتبر 79 از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: مشورتهای پاکستان - آمریکا در واشنگتن 1- تمام متن خیلی محرمانه است. در مورد این پیام اقدام مقتضی به عمل آید.

2- بشیرخان بابر، مدیر کل (بخش آمریکا) وزارت امور خارجه به ما گفته است که سرپرستی هیئت نمایندگی پاکستان در تاریخ 16- 15 اکتبر در آمریکا به عهده مشاور وزارت خارجه آقاشاهی خواهد بود شامل سپهبد محمد جیلانی دبیر کل دفاع، آقای اس. شهنواز وزیر خارجه، آقای طریق مصطفی یکی از سرپرستان وزارت دفاع (تولیدات دفاعی) و دو سه تن دیگر از وزارت خارجه خواهد بود. بشیر که قرار است به عنوان سفیر به کانادا برود در این مذاکرات شرکت نخواهد کرد. لیکن نجم الدین شیخ که سرپرست کل بخش آسیای جنوبی است و قرار است به عنوان سفیر پاکستان در واشنگتن جای حیات مهدی را بگیرد، در همان جا از هیئت نمایندگی جدا خواهد شد.

3- بشیر از مشاور سیاسی در 19 مرداد سؤال کرد که آیا وزارت خارجه میل ندارد در مورد این مذاکرات خبر مطبوعاتی ارسال دارد؟ وی علاوه بر این سؤال کرد که آیا در آمریکا مردم نیز از این مذاکرات خبر دارند یا خیر؟ وی گفت وزارت خارجه یک خبر مطبوعاتی اضطراری در آن زمینه تهیه کرده است. لیکن متن آن هنوز مورد تأیید نهایی قرار نگرفته و هنوز تصمیمی گرفته نشده است که آیا باید در این باره خبری در مطبوعات درج گردد یا خیر. وی گفت قبلاً همه میل داشتند که این موضوع پنهان بماند.

مشاور سیاسی گفت آقا شاهی علنا گفته است که با ونس ملاقات خواهد کرد و تا آنجا که می داند پیرامون این موضوع نه سؤالی مطرح شده و نه خبری در مطبوعات منتشر شده است. مشاور سیاسی از بشیر خواست که به محض تصویب خبر مطبوعاتی یک نسخه از آن را در اختیار وی بگذارد.

ص: 466

4- اظهارنظر: البته تا مدتها می دانستیم که پاکستان قصد دارد جیلانی را نیز در این هیئت قرار دهد، چون اهمیت جیلانی در وزارت دفاع مانند اهمیت آقاشاهی در وزارت خارجه است، یعنی وی یکی از وزرای بی قید و شرط این وزارتخانه است. کار شهنواز چندان روشن نبوده است، چون قرار بود به عنوان یک سفیر برجسته منصوب گردد. همه فکر می کردند که او به جای سفیر آخوند به پاریس خواهد رفت، لیکن سفیر فرانسه هفته قبل به سفیر هومل گفت که امکان این امر بعید به نظر می رسد.

5- اضافه شدن طریق مصطفی به این هیئت چیز تازه ای است. در پنتاگون و محافل دیگر مصطفی را فردی می شناسند که از همه افراد دیگر در زمینه نیاز تسلیحاتی پاکستان مطلع تر است. حداقل با در نظر گفتن حضور وی در این هیئت، برداشت ما این است که، آنها سعی دارند طرفهای آمریکایی خود را با نیازهای تسلیحاتی دیرین پاکستان آشنا سازند. (پایان اظهارنظر) 6- اقدام مقتضی: آیا وزارتخانه می خواهد یک خبر مطبوعاتی در مورد مشاورتهای پاکستان - آمریکا منتشر سازد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا وزارتخانه متن آن را با متن پاکستانیها هماهنگ خواهد کرد؟ سند شماره (73) تاریخ: 18 مهر 1358- 10 اکتبر 79خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. به: سفارت آمریکا در اسلام آباد- فوری موضوع: مشورتهای پاکستانیها و آمریکاییها در واشنگتن 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- در نظر نداریم در مورد مشورتهای آمریکا پاکستان در مطبوعات مطلبی منتشر کنیم. گفتگوها در مورد مطالب عمومی است و احتمالاً در هفته آتی راهنمای مطبوعاتی را تهیه خواهیم کرد. ما راهنمای مطبوعاتی خود را در مورد سفارت پاکستان در واشنگتن هماهنگ کرده و از طریق تلگرام فوری شما و دیگر نمایندگیها را در جریان امر قرار خواهیم داد.ونس

انتخابات سال 1358: برهم خوردن توافق حکومت نظامی و اتحاد ملی پاکستان

سند شماره (74) تاریخ: 22 مهر 1358- 14 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: انتخابات سال 1358: برهم خوردن توافق حکومت نظامی و اتحاد ملی پاکستان 1- (طبقه بندی نشده) خلاصه: توافق بین سرپرست اتحاد ملی پاکستان مفتی محمود و رئیس جمهور ضیاءالحق که هفته گذشته، ظاهرا سبب ورود اتحاد ملی پاکستان به روند انتخابات احتمالی و برگزاری آن شده بود، در پایان هفته برهم خورد. تاریخ ثبت نام 13 اکتبر برای کاندیداهای جدید بدون ورود کاندیداهای عناصر اتحاد ملی پاکستان و بدون هیچ گونه حرکتی از طرف حکومت نظامی در تأیید برگزاری انتخابات در 17 نوامبر و یا تاریخی دیگر، سپری شد.

2- (خیلی محرمانه) به دنبال آن بین حکومت ضیاء و حزب پرهیاهو و ضعیف، از نظر سیاسی، اتحاد ملی پاکستان فاصله افتاد و دولت و احزاب قدری از اعتبار و شهرت خود را از دست دادند و امکان دارد که

ص: 467

انتخابات فراتر از پایان سال جاری به تعویق افتد. حکومت نظامی و اتحاد ملی پاکستان هرکدام سعی دارند دیگری را مسئول وقایع جاری بدانند و ضیاء نیز با ژنرالهای خود در تدارک یک سخنرانی برای اواسط هفته است و نحوه برخورد ضعیف وی در ارتباط با وقایع ممکن است سبب تضعیف موقعیتش به عنوان رئیس ستاد ارتش و حکومت نظامی شده باشد. (پایان خلاصه) 3- (طبقه بندی نشده) تمدید مدت ارائه مدارک کاندیداهای جدید برای عضویت احزاب جدیداً تأیید شده، جهت شرکت در روند انتخابات در 13 اکتبر بدون پیوستن نامزدهای جدید عضو اتحاد ملی پاکستان سپری شد. در این تاریخ حکومت نظامی نیز بیانیه ای مبنی بر تعیین تاریخ انتخابات ایراد ننمود. مفتی محمود سرپرست اتحاد ملی پاکستان به مطبوعات اظهار داشت که وی به همپیمانان خود دستور داده است که از تسلیم مدارک نامزدی خود امتناع ورزند، چون حکومت نظامی از تأیید تاریخ 17 نوامبر یا تاریخی دیگر جهت برگزاری انتخابات خودداری کرده است.

4- (خیلی محرمانه) بنابراین توافق بین اتحاد ملیپاکستان و... ژنرال ضیاء در هفته گذشته که متضمن شرکت اتحاد ملی پاکستان در انتخابات شده بود به ثمر نرسید و احتمال برخورد دیگری بین حکومت نظامی و احزاب سیاسی پیش آمد و احتمال برگزاری انتخابات نیز بعید به نظر می رسد.

5- (خیلی محرمانه) در همین حال، گزارش شده است که رئیس جمهور ضیاء و فرماندهان لشکرها و استانداران در آخر هفته به ارزیابی اوضاع سیاسی و نظم و قانون پرداختند. این فرمول بندی که به کرّات استفاده شده، نشانگر آن است که دولت سعی دارد به دنبال تصمیمهای غیر مردمی تأثیرات آنها را بر نظم و قانون ارزیابی کند. در گزارش مطبوعاتی این گردهمایی درباره انتخابات چیزی گفته نشده، لیکن احتمالاً ضیاء در اواسط هفته - یا هفدهم ماه جاری - برنامه های خود را قرار است اعلام کند. روزنامه دولتی پاکستان تایمز که گویا می خواست نشان دهد که وی در چه زمانی سازش خواهد کرد، امروز صبح در یک سرمقاله عمیق و طولانی تحت عنوان «راه حل چیست؟» اظهار داشت که برگزاری انتخابات چندان نیز مورد پسند نیست.

6- (طبقه بندی نشده) این سرمقاله خاطرنشان می سازد که انتقال قدرت به یک حکومت غیرنظامی، در زمانی که تعداد احزاب شرکت کننده بسیار محدود است و نظریات عمومی نیز در آن به طرز محدودتری منعکس می گردد، تنها می تواند موجب بروز اغتشاش بشود. که پیامد آن شبیه همان وضعی است که دو سال قبل علت به قدرت رسیدن حکومت نظامی گردید.

احزاب قدرتمند نخواهند توانست اوضاع را کنترل نمایند و ارتش نیز از انجام وظایف خود و حفظ نظم خودداری نخواهد کرد. این سرمقاله در ادامه اظهار می دارد. «بنابراین موقع آن رسیده که با واقعیات صریحاً روبرو شده و اعتراف نماییم که روند سیاسی هنوز آنقدر پخته نیست که بتواند به صورت یک شکل مثبت درآید.» در ادامه پیشنهاد می کند که تنها راه «خروج از این آشفتگی در پیش گرفتن آغازی جدید و متفاوت است تا نظام سیاسی متناسب با نبوغ ملی پدید آید.» گذشته از این پیشنهاد که این نظام باید با اسلام هماهنگی داشته باشد، در مورد جزییات این نظام سخنی به میان نیامده است.

7- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: انتخابات به موقع -سال جاری - ظاهرا قربانی اصلی تضادهای سیاسی در هفته گذشته بوده است. قربانیهای دیگر عبارتند از: شهرت و اعتبار رئیس جمهور، نظام حزبی و روند انتخاباتی که از زمان اعلام تاریخ آن توسط ضیاء در مارس گذشته، ملت بدان چشم دوخته بود.

ص: 468

8- (خیلی محرمانه) ضیاء در حالتی قرار گرفته که گویا می خواهد تصمیم حیاتی خود را بگیرد و احتمالاً همان گونه که قبلاً گفته بود، حکومت نظامی خود را برای مدتی نامعلوم تمدید نماید، تا رهبریت نظامی بار دیگر سعی نماید راهی بیابد و یک حکومت معتبر و مسئول غیر نظامی را به وجود آورد.

حکومت نظامی مقررات منع عبور و مرور شدیدتری را در پیش می گیرد

سند شماره (75) تاریخ: 25 مهر 1358- 17 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: (خیلی محرمانه) حکومت نظامی مقررات منع عبور و مرور شدیدتری را در پیش می گیرد 1- (خیلی محرمانه) تمام متن، تنها پاراگراف 10 دارای طبقه بندی غیر قابل رؤیت برای بیگانگان می باشد.

2- خلاصه: در طول هیجده ساعتی که از اعلام تصمیم رئیس جمهور ضیاء مبنی بر به تعویق افتادن انتخابات 17 نوامبر برای مدت نامعلوم و تشدید کاربرد مقررات منع عبور و مرور گذشته، اقدامات دولت وی بسیار سریع و دراماتیک بوده است. بسیاری از رهبران سیاسی در منازل در توقیف به سر می برند و حداقل دو روزنامه تعطیل گردیده عکس العمل عمومی تا به حال آرام بوده است.

3- سخنرانی ضیاء و اجرای سریع تغییرات اعلام شده، ظاهرا مدت حکومت نظامی ضیاء را نامحدود کرده است. در مرحله بعدی اقدامات شدیدتری اتخاذ خواهد شد. (پایان خلاصه) 4- حکومت نظامی رئیس جمهور ضیاءالحق سریعاً به اجرای اقدامات اعلام شده در سخنرانی 16 اکتبر رئیس جمهور مبادرت ورزید. عکس العمل عمومی آرام و توأم با شگفتی در قبال ماهیت همه گیر اقدامات حکومت نظامی بوده است.

5- توقیف سیاستمداران: درست پس از سخنرانی ضیاء ظاهرا عملیات گردآوری رهبران سیاسی از تمام طیفهای سیاسی آغاز شده و بسیاری از آنها برای مدتی حدود سه ماه در محل سکونت خود در توقیف به سر خواهند برد. اصغرخان سرپرست حزب طریق استقلال حدود نیمه شب در لاهور دستگیر و به محل سکونت خود در ABBOTTABAD منتقل گردید. بیگم نصرت بوتو و دخترش بی نظیر و رهبران دیگر حزب خلق پاکستان در کراچی و لاهور در منازل خود در توقیف به سر می برند. با دیگران نیز رفتار مشابهی شده است: میان طفیل امیر جماعت اسلامی، نواب زاده نصراللّه خان، معاونت اتحاد ملی پاکستان، مولانا مفتی محمود رهبر اتحاد ملی پاکستان، و حنیف رامی از حزب موسوی. هنوز معلوم نشده است که برای سیاستمداران مهم دیگر از قبیل پیرپاگارا رهبر مسلم لیگ پاکستان، میرغوث بیزنجو رهبر حزب ملی پاکستان و رهبران حزب ناسیونال دموکراتیک چه رخ داده است.

6- تعطیل روزنامه ها: با ترس از خطر سانسور، روزنامه های غیروابسته مانند «روزنامه مسلمان» اسلام آباد در تاریخ 17 اکتبر سرمقاله «ملایمی» را منتشر نمود. در یک حرکت ناگهانی دیگر، حکومت نظامی اقدام به تعطیل دو روزنامه دیگر حزب خلق پاکستان با نامهای «مساوات» و «صداقت» در لاهور و کراچی نمود. دیگر روزنامه های مخالف با حکومت نظامی در تاریخ 17 اکتبر منتشر شدند، لیکن قرار است روزنامه های بیشتری تعطیل گردد.

7- تعطیل دفاتر احزاب سیاسی: بنا به گزارشهای رسیده، در شبهای 16 و 17 اکتبر حکومت نظامی

ص: 469

اقدام به تعطیل دفاتر احزاب سیاسی و مصادره نمودن اموال حزبی در سرتاسر کشور نمود.

8- تشنجات ماقبل سخنرانی: ساعاتی قبل از ایراد سخنرانی توسط ضیاء، مقام سفارت با ژنرال و (وزیر فدرال) فیض علی چیشتی و سرپرست مسلم لیگ پاکستان پیرپاگارا گفتگو کرد. ژنرال چیشتی به سرپرست وابسته نظامی آمریکا که در حال عزیمت از آن کشور بود گفت که ضیاء قانون اساسی را به حالت تعلیق درخواهد آورد، که ظاهرا اشاره ای بود به تشکیل دادگاههای نظامی با تفوق در امور قضائی، دیگر نکات مطروحه نیز در تلگرام مرجع (الف) و سخنرانی ضیاء آمده است. چیشتی گفت او در تهیه پیش نویس سخنرانی ضیاء کمک کرده بود، و گفت که حکومت نظامی «انعطاف بسیاری» از خود نشان داده و این اقدامات می بایستی مدتها قبل صورت می گرفت. چیشتی گفت که در تاریخ 17 اکتبر با ضیاء در مورد تغییرات انجام شده در حکومت نظامی ملاقاتی خواهد داشت.

9- در ملاقات صبح روز قبل (16 اکتبر) پیرپاگارا به مقام سفارت گفت که او نیز مانند دیگران منتظر لغو انتخابات به دستور ضیاء بوده است. وی گفت به نظر او ضیاء بالاخره تصمیم به تشکیل یک «حکومت ملی» خواهد گرفت، تا بر کشور تا زمان رسیدن موقع مناسب برای برگزاری انتخابات (اواخر سال 1981 یا 1982) حکومت کند. وی گفت اعضای این حکومت ملی احتمالاً عناصر مرکزی طیف سیاسی چون خودش به صورت یک حزب خواهند بود. پاگارا پیش بینی کرد که ضیاء در تاریخ 16 اکتبر برنامه تشکیل حکومت ملی را اعلام نخواهد کرد، چون به گفته وی، ضیاء جرئت ندارد تمام برنامه های خود را به یکباره اعلام نماید.

10- اظهارنظر: تحلیل تأثیرات حرکات دراماتیک ضیاء در تلگرام سپتامبر خواهد آمد. در حال حاضر هدف تقویت حکومت نظامی و ایجاد یک نظم تحمیلی به دنبال آشفتگی و عدم اطمینان چند هفته و چند ماه اخیر است. پیش بینی پیرپاگارا در مورد تشکیل احتمالی حکومت ملی توسط ضیاء در گزارشهای سازمان سیا (و دیگران) منعکس شده است، که نشانگر احتمال عقب نشینی سمبلیک حکومت نظامی در موضع قدرت و یا خروج افرادی چون ضیاء از ارتش برای اداره حکومت جدید خواهد بود.

11- واضح است که مرحله اول حکومت نظامی دوران مابعد از بوتو که یک رژیم واسطه یا میان دوره ای بود، علیرغم 28 ماه حکومتش به پایان رسیده است. سپیده دم مرحله دوم نیز با آغاز کار جمعیت 75 میلیونی پاکستان به طرز عادی در صبح روز 17 اکتبر شروع شده است. هنوز گزارشی حاکی از وجود اغتشاشات نرسیده است، لیکن هنوز معلوم نیست که اگر کسی بخواهد به این اقدامات غیر قانونی بپردازد آیا با دولت نظامی مصمم تر و خشن تر از گذشته درگیر خواهد شد. گذشته از انتخابات واقعی، مرحله دوم از استبداد بیشتری برخوردار خواهد بود، و آنها که کنترل امور را به دست دارند می خواهند آنقدر بر اریکه قدرت باقی بمانند تا بتوانند بر صحنه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این کشور فقیر و ناامن تغییراتی را تحمیل نمایند.

نظم و قانون در بلوچستان، تخفیف جزیی در تشنجات بر سر مسئله افغانستان...

ص: 470

سند شماره (76) تاریخ: 25 مهر 1358- 17 اکتبر 79خیلی محرمانه از: کنسول آمریکا در کراچیبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: نظم و قانون در بلوچستان، تخفیف جزیی در تشنجات بر سر مسئله افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: نگرانی در بلوچستان بر سر اختلاف مرزی به دنبال سرنگون شدن نورمحمد تره کی به طور کلی تخفیف یافته است. گفته می شود، باصطلاح ترقیخواهان از پشتیبانی آشکارا از کابل دست برداشته اند معذالک همه معتقد نیستند که دردسرهای شوروی در افغانستان دستهای اتحاد جماهیر شوروی را خواهد بست.

3- نتیجه گیریهای دیگری که از دیدار اخیر در بلوچستان به دست آمده عبارتند از: 1) انتخابات محلی این ایالت را به دو قسمت تقسیم کرده که یک قسمت حزب خلق پاکستان است که علم عصیانگری برافراشته و قسمت دیگر سردارها که هنوز قدرت را در دست دارند. هرچند که سردارها به عنوان یک نهاد ممکن است ضربه کاری خورده باشند. 2) ضیاءالحق رئیس حکومت نظامی ظاهرا مردم بلوچستان را از لحاظ روانی جهت به تعویق انداختن یا لغو انتخابات آماده کرده است. ولی این مردم درباره اینکه عدم اجرای انتخابات منجر به رویارویی با حکومت نظامی پاکستان خواهد شد موافق نیستند 3) علیرغم کاهش ظاهری تشنجات بر سر افغانستان موضعگیری مردم نسبت به ایالات متحده همچنان توأم با عصبانیت است.

4- ما درباره دیدار از اردوگاههایی که آوارگان و چریکهای افغانستان در آن اسکان داده شده اند جداگانه گزارش خواهیم داد. (پایان خلاصه) جو توأم با آرامش 5- سه ماه قبل خطر افغانستان تحت سلطه شوروی باعث بروز تشنج در بلوچستان شد (تلگرام مرجع). ما اکنون دریافته ایم که این نگرانی تخفیف یافته و این امر منعکس کننده ناکامیهایی است که شوروی و همپیمانان خلقیشان در این دوران متحمل شده اند. این یکی از نتیجه گیریهایی است که ما پس از مذاکره با طبقات مختلف مردم در کویته و پیشین و چمن در روزهای 29 سپتامبر تا 3 اکتبر به دست آورده ایم.

6- در حالی که اوضاع قبل از کودتا در افغانستان تفرقه بین دو گروه مهم در جمعیت این ایالت یعنی بلوچها و پتان ها و همچنین بین چپگرایان و راستگرایان را تشدید کرده بود، ولی چنین به نظر می رسد که اکنون این مسئله تفرقه انگیز تخفیف بسیاری یافته است.

7- پتانها به ما گفتند که از قتل تره کی سخت خشمگین شده اند. (آنها مرگ تره کی را پذیرفته اند.) یک نفر از افراد پتان توضیح داد که در حالی که پتان ها اغلب بدون مجازات شدن اعضای خانواده های خود را به مرگ می رسانند، به ندرت اتفاق می افتد که آنها قتل یک رهبر مورد احترام را نادیده بگیرند. از سویی دیگر بلوچها به طور ساده ظاهرا عوامل جدید را در نتیجه سرنگون شدن تره کی به حساب آورده، نتیجه گرفته اند که سیر سیاست آینده افغانستان به امواج دریاهای نامتلاطم سپرده شده است. رهبر حزب ملی

ص: 471

دموکراتیک در بلوچستان حتی درباره متلاشی شدن افغانستان نیز پیش بینیهایی می کرد.

8- ما همچنین از چندین منبع دریافتیم که به اصطلاح ترقیخواهان شامل غوث بخش بیزنجو، رهبر حزب ملی پاکستان از پشتیبانی علنی خود از کابل صرف نظر کرده است. (اینها مطالبی است که یکی از نزدیکان بیزنجو اخیرا به ما گفته و سفارت نیز طوری وانمود کرد که این مطالب را باور کرده است.) احتیاط مداوم 9- معذالک همه آنهایی که ما با ایشان صحبت کرده ایم معتقد نیستند که دردسرهای شوروی در افغانستان دست و پای اتحاد جماهیر شوروی را خواهد بست. سرهنگ عبدالرئوف خان، وزیر کشور گفت که اگر آسودگیهایی از تشنج درباره افغانستان پدید آید تنها در نتیجه مرور زمان خواهد بود. مردم به این واقعیت که شوروی آن طرف مرز قرار گرفته عادت کرده اند و معتقدند که باید با وجود این واقعیت به زندگی خود ادامه دهند. او و سایرین معتقدند که شوروی گذشته از موفقیت یا شکست خود در جاهای دیگر به فعالیت خود در بلوچستان ادامه خواهد داد، و او شخصاً حفیظ اللّه امین را خطرناکتر از تره کی به حساب می آورد. وزیر کشور گفت در حالی که بلوچستان در آرامش به سر می برد برای بعضی از عناصر در این ایالت «پول نامرئی» می رسد. معذالک او معتقد است که این مشکل قابل حل است. داودجان خان کلات، گزارش ویژه ای از قاچاق اسلحه به ما داد. او گفت که گروهی از اعضای چپگرای قبیله مری و عده ای بیگانه که ظاهرا باید از اروپای شرقی باشند از طریق سراوان و جهالاوان و کلات در تابستان امسال گذشته اند، و کلاشینکف و سایر سلاحها و مواد منفجره پلاستیکی و پول و آذوقه توزیع کرده اند. گویا این مسافران پیش بینی می کردند که در آینده نزدیک بین افغانستان و پاکستان جنگ شروع خواهد شد. به آنهایی که اسلحه می دادند توصیه می کردند تا زمان آغاز عملیات خصمانه این سلاحها را پنهان کنند و آن گاه این سلاحها را علیه خطوط تدارکاتی پاکستان به کار ببرند.

حزب خلق پاکستان شکافی در بلوچستان ایجاد می کند 11- نتیجه گیری دیگر از مذاکرات ما در بلوچستان این است که انتخابات هیئتهای محلی که در 27 سپتامبر در این ایالت انجام گرفت، این ایالات را به دو قسمت بین حزب عصیانگر خلق پاکستان و سردارهایی که هنوز قدرت را در دست دارند تقسیم کرد. هرچند بعضی از ناظران مدعی هستند که سردارها به عنوان یک نهاد عملاً ضربه کاری خورده اند.

12- به طور کلی پذیرفته شد که حزب خلق پاکستان کاری را که در دوران زندگی ذوالفقار علی بوتو نتوانست انجام دهد، انجام داد و در بلوچستان به نحو قابل احترامی اظهار وجود کرد. حتی مخالفان حزب خلق پاکستان گفتند که اعضای آن حدود 15 عدد از کرسیها را به دست آورده اند (خود حزب خلق پاکستان مدعی بود که حدود 50 تا 60 درصد کرسیها را به دست آورده است که قابل تردید است).

موفقیتهای این حزب که بیش از همه درباره آن صحبت شده در حوزه هایی بوده که قبلاً در قلمرو رهبران حزب ملی پاکستان بوده است و حزب خلق پاکستان اکثریت کرسیها را در مکران (زادگاه بیزنجو) و لسبلا (حوزه عطاءاللّه منگال) به دست آورده است.

13- نیروی سردارها در سرزمینهای متعلق به قبیله های مری و بوگتی ظاهر شده است و در آنجا به

ص: 472

مردم به طور کلی اجازه نداده اند که اخذ آراء صورت بگیرد. در مناطق قبیله ای که در آنجا اخذ آراء صورت گرفت گروهی از سردارهای مهم (از قبیل داودخان سرک زایی و بنی بوکس زهری و شیخ عمر، و تاج محمد جمالی و نواب زاده شیر علی خان) که از حکومت نظامی پشتیبانی می کنند، شرکت فعالانه داشته اند و کاندیداهای آنها تعداد قابل ملاحظه ای از کرسیها را نصیب خود نمودند.

14- برندگان واقعی در انتخابات محلی را شاید بتوان افراد ناشناسی نامید که بر چهره های صاحب نام و نشان و یا نامزدهای آنان عملاً در هر گوشه ای از ایالت فائق شده اند. بسیاری از این چهره های جدید به حزب خلق پاکستان متعلق هستند و انتظار می رود ضیاءالحق رئیس حکومت نظامی پاکستان بکوشد با اعطای اختیارات و نفوذ به آنها، وفاداری آنها را به حزب خلق پاکستان خنثی کند. ولی حزب خلق پاکستان برای اجتناب از چنین امکانی کاندیداهایی را برگزیده است، که از دستگاه حکومت نظامی پاکستان متضرر شده اند.

15- چندین نفر خاطرنشان ساخته اند که پیروزی این همه اشخاص ناشناس ضربه ای است که بر سردارها به عنوان یک نهاد وارد آمده است، زیرا در موارد متعدد قبایل علیه رهبران خود رأی داده اند.

خان کلات گفت که نسل جدیدی از ناسیونالیستها پا به عرصه وجود می گذارند و از ناکامیهای دستگاه رهبری قبلی بیزار شده و حاضرند برای کمک به منابع خارج از این قبایل متوسل شوند. او خاطرنشان ساخت که در گزارشی در مورد گروهی که در پاکستان سفر می کرد و اسلحه توزیع می نموده چیزی که اهمیت داشت این بود، که اشخاصی که گروه با آنها تماس داشت چپگرایان سرشناس مانند «ژنرال» شیراوف مری نبودند بلکه افراد ساده قبیله ای بودند. او معتقد است که کنار گذاشتن رهبران خطرناکتر است زیرا برای حکومت جمع آوری اطلاعاتی در مورد فعالیتهای قبایلی که در مناطق وسیع سکنی دارند بسیار دشوارتر از زیر نظر داشتن فعالیت افراد برجسته است.

مسئله انتخابات...

16- ضیاءالحق درست دو روز قبل از ورود ما به کویته از این شهر دیدن کرده بود. به طوریکه گفته می شود با بیش از پنجاه شهروند برجسته ایالت بلوچستان علنا یا به طور خصوصی دیدار کرده، و نظرات پرجنجال خود را در رابطه با تردید در مورد برگزاری انتخابات با آنها در میان گذاشته است. (اسلام آباد 36/11) اعضای این گروه که از سوی ساکنان محلی به عنوان اشخاص سرشناس نام گرفته اند، بیشترشان از پشتیبانان برگزیده حکومت نظامی پاکستان می باشند. از بیست نفری که اجازه داشتند از ضیاءالحق سؤال کنند نوزده نفرشان از ضیاء خواسته بودند که انتخابات را لغو کرده و بر مسند قدرت باقی بماند.

17- در جریان یک مکالمه محرمانه با فیض اقبال سردبیر روزنامه تایمز بلوچستان، ضیاء از اقبال خواسته بود که با توجه به تأکید بر موضع بیزنجو و خیربوکس مری اوضاع بلوچستان را ارزیابی کند. اقبال در پایان گفت که ضیاء با قبیله مری زدوبند کرده و برای تأیید این فرضیه خود این حقیقت را عنوان کرده است که حکومت نظامی پاکستان اخیرا به خیربوکس مری و ژنرال شراوف اجازه داده است که کشور را ترک کنند. هاشم غلیظی رئیس حزب دمکراتیک ملی در پاکستان مدعی شد، که ضیاء سازمان دانشجویان بلوچستان را که بسیار رادیکال می باشند با دادن امتیازات به سوی خود جلب کرده است.

ص: 473

او گفت که سازمان اطلاعات فدرال پاکستان هشت نفر از اعضای سازمان دانشجویان بلوچستان را اجیر کرده است و حکومت ایالتی یک ماه قبل، سازمانی را تأسیس کرده تا برای دانشجویان بلوچی کارها و مشاغلی دست و پا کند.

18- اعم از اینکه ضیاء چنین زدوبندهایی کرده باشد یا خیر چنین به نظر می رسد که ضیاء مردم بلوچستان را از لحاظ روانی بر این اعلام تعویق یا حتی لغو انتخابات آماده کرده است. بیشتر اشخاصی که ما با آنها صحبت کرده ایم، گفته اند که انتخابات صورت نخواهد گرفت. معذالک همه آنها معتقد نیستند که این امر موجب بروز زدوخورد بین استان و حکومت نظامی پاکستان خواهد شد.

... و رویارویی 19- رهبران قبیله سلحشور هزاره که بخش مهمی از جمعیت کویته را تشکیل می دهند، معتقد بودند که عدم مشارکت حزب خلق پاکستان و حزب ناسیونالیست دمکرات پاکستان و همچنین حزب ملی پاکستان عملاً حق رأی دهندگان بلوچستانی را برای رأی دادن ضایع خواهد کرد. به طوری که اگر انتخابات تنها با شرکت احزاب کنونی انجام گیرد مردم بلوچستان دست به عصیان خواهند زد.

نواب اکبرخان بوگتی فرماندار سابق بلوچستان گفت که مردم از حکومت نظامی این کشور به تنگ آمده اند و اگر کوششی برای تمدید آن صورت گیرد، واکنش شدیدی نشان خواهند داد. غلام سرورخان یک عضو سابق حزب خلق پاکستان که اخیرا بدون برخورد با مخالفت، به عضویت شورای محلی در پیشین انتخاب شده بود، معتقد بود که اگر انتخابات صورت نگیرد احزاب به خیابانها سرازیر خواهند شد.

20- آنهاییکه معتقد بودند که هیچ گونه رویارویی روی نخواهد داد استدلال کرده اند که افراد قبیله ای که بار سنگین عصیان در مقابل ذوالفقار علی بوتو را از سال 1973 تا سال 1977 به دوش کشیده اند، به اندازه کافی صدمه دیده و خسته تر از آن هستند که به مخفیگاههای خود در کوهستانها بازگردند. خود بوگتی در تأیید عدم موفقیت رویارویی گفت اتحاد ملی پاکستان که مخالفت خود را با بوتو به طرز موفقیت آمیزی در بهار سال 1977 نشان داده بود، این بار به خیابانها نخواهد ریخت، چون سرنگونی حکومت نظامی تنها به نفع گروه مخالف اتحاد ملی پاکستان یعنی حزب خلق پاکستان بوتو خواهد بود.

محمد صالح مندخل یکی از همکاران دیرین ولی خان و معاون دبیر کل حزب دموکراتیک ملی گفت که حزب او به احزاب دیگر در رویارویی با دستگاه حکومت نظامی نخواهد پیوست. زیرا حزب دموکراتیک ملی مخالف ضیاء که برخلاف بوتو کاری علیه حزب دموکراتیک ملی انجام نداده، نیست. سرانجام بیشتر اشخاصی که ما تماس گرفتیم درباره توانایی حزب خلق پاکستان در سازمان دادن یک اعتراض مؤثر شک داشتند.

21- ما نیز با آنهایی که معتقدند در بلوچستان خطری جدی حکومت نظامی را تهدید نمی کند موافق هستیم؛ چون استدلال آنها نیرومندتر از اظهارات افرادی است که تنها می گویند رویارویی صورت خواهد گرفت. مقصود ما این نیست که خشونت رخ نخواهد داد، بلکه منظور این است که دستگاه حکومت پاکستان قادر خواهد بود آن را مهار کند.

ص: 474

موضعگیری در قبال آمریکا 22- علیرغم کاهش ظاهری تشنجات بر سرافغانستان موضعگیری نسبت به ایالات متحده همچنان گزنده است. مردم آمریکا همچنان از دوستی و همدردی اکثریت مردمی که ما با آنها صحبت کردیم، برخوردارند. لیکن اقدامات اخیر کارتر رئیس جمهوری آمریکا برای اعمال یک حضور نیرومندتر در اقیانوس هند و خاور نزدیک نتوانسته است این اعتقاد را تقویت کند، که ایالات متحده در رقابت با اتحاد جماهیر شوروی زمینه را باخته است. مثلاً وزیر کشور که یک سرهنگ سابق و مسئول امنیت بلوچستان است، ایالات متحده را به خاطر ناتوانی در پیش بینی تغییرات در افغانستان و ایران و عدم اقدام برای خنثی کردن این تغییرات مورد انتقاد قرار داده است. او و دیگران از مخالفت آمریکا با توسعه تکنولوژی هسته ای پاکستان که به طرز مبهمی آن را صلحجویانه می خواندند عصبانی هستند، و در همان حال از ما می پرسند که چرا ما آمریکاییها نمی خواهیم که پاکستان بمب اتمی داشته باشد. عمرخان افریدی دبیر برنامه ریزی و عمران در ایالت بلوچستان از بی ثباتی شبه قاره هند ناراحت است و از اینکه با وجود قرار گرفتن شوروی در موضع تعرض، آمریکا از خود عدم قاطعیت نشان می دهد، ابراز نگرانی کرده است. بوگتی درباره کوتاهی آمریکا در پشتیبانی از متحدین خود به ما درس می داد.

23- معذالک دریافتیم که بسیاری از انتقادها براساس سوء اطلاعات بوده است و هنگامی که انتقادکنندگان در مقابل واقعیات قرار می گرفتند، آنها به اشتباهات خود اعتراف می کردند. مثلاً نقش ایالات متحده در مذاکرات صلح خاورمیانه مورد رضایت کلی آنها بود و حتی این شرط که سازمان آزادیبخش فلسطین باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد، برای آنها خوشایند بود. در حالی که بعضیها تصور می کردند که ایالات متحده باید از مجاهدین افغانستان علیه رژیم مستقر در کابل پشتیبانی کند، دیگران معتقد بودند که خودداری از مداخله کار عاقلانه تری است. تنها پیشنهاد ویژه ای که ما درباره کمک آمریکا دریافت کردیم، از برنده کرسی شورای ملی در پیشین بود. او مصراً تقاضا داشت که مساعدت اقتصادی خود را متوجه عمران مناطق قبیله نشین کنیم، تا جذابیت حکومت افغانستان را در راه تشکیل پشتونستان بزرگ تضعیف کند. این یک پیشنهاد متواضعانه از منبعی بود که تنها در فکر منافع و مصالح خود بود.

جلسه کنفرانس مطبوعاتی وزرای امور خارجه...

سند شماره (77) تاریخ: 25 مهرماه 1358- 17 اکتبر 79خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.به: سفارت آمریکا در امان - فوری موضوع: جلسه کنفرانس مطبوعاتی وزرای امور خارجه - 25 مهرماه س. آیا در مورد تأخیر انتخابات و سرکوب احزاب، اتحادیه ها و مطبوعات سیاسی توسط رهبریت پاکستان نظری دارید؟ ج. آمریکا در موارد مختلف اظهار داشته که ما امیدواریم که انتخابات دموکراتیک هرچه زودتر برگزار شود و یک حکومت غیر نظامی بر این کشور حاکم گردد. به همین علت از اینکه ژنرال ضیاء انتخابات را برای مدت نامعلومی به تعویق انداخته و فعالیتهای سیاسی را تحت کنترل نظامی درآورده نگران هستیم.

پاکستانیها نیز از این موضوع به خوبی آگاه هستند. ما این موضوع را به آنها گوشزد کرده ایم.

س. در کجا؟ در حین گفتگوهای دیروز؟

ص: 475

ج. بگذارید بگویم که این موضوع را فقط به آنها گوشزد کرده ایم. اضافه می کنم که کاردار ما در پاکستان نیز نقطه نظرهای ما را به سمع دولت آن کشور رسانیده است.

س. آیا این موضوع بر تقاضاهای تسلیحاتی و یا دیگر تقاضاهای آن کشور نیز تأثیر خواهد بخشید؟ ج. خیر، همان طور که می دانید آمریکا هیچ گونه کمک جدید عمرانی در اختیار پاکستان قرار نداده است، نمی خواهم پیرامون موارد مطروحه صحبت کنم، چون اصلاحیه سیمینگتون را از فروردین گذشته به مرحله اجرا گذارده ایم. ما هنوز هم برای مردمان گرسنه مواد خوراکی ارسال می داریم. با کمال صراحت می گویم که این کار را ادامه خواهیم داد.

در رابطه با کمکهای نظامی گمان نمی کنم که چیزی به پاکستان ارائه شود.

س. آیا این کار نوعی دخالت در امور داخلی یک کشور بیگانه به حساب نمی آید؟ ج. خیر. چون پاکستان نیز همواره با چند کشور دیگر اسنادی را امضاء کرده است، می توان گفت از جمله مسئولیتهای ما اظهارنظر در این امور است.

س. در مورد این گفتگوها که گویا امروز به پایان خواهد رسید، آیا...

ج. درست است جیم این گفتگوها امروز بپایان می رسد.

س. دیروز به ما گفته شد که ملاحظات امنیتی پاکستان مورد بحث قرار گرفته است. آیا این ملاحظات شامل درخواست کمک نظامی از آمریکا نیز بوده است؟ ج. اجازه دهید بگویم در رابطه با نتایج این ملاقاتها مطلب دیگری ندارم که بگویم و نمی خواهم مطالب مندرج در گفتگوها را برای شما بازگو نمایم. شاید بعدها و یا در پایان این ملاقاتها در بعد از ظهر امروز این کار را انجام دهم.

س. آیا تصمیم دولت پاکستان در رابطه با برقراری حکومت نظامی بر تصمیمات آمریکا در زمینه ملاحظات امنیتی تأثیر خواهد بخشید؟ ج. نمی توانم در مورد مسئله ای که از وقوع آن اطمینان ندارم، اظهارنظر نمایم. یعنی تقاضای خاصی مطرح نشده است؟ سؤال خوبی است، ولی بهتر است پس از پایان ملاقاتها مطرح گردد، تا بتوانیم به نتایجی دست پیدا کنیم. در این مورد در حال حاضر نمی توانم مطلبی ارائه دهم.

س. آیا شما می خواهید بگویید که استدلال دولت پاکستان را در مورد ادامه حکومت نظامی و تعویق انتخابات قبول ندارید؟ ج. خیر، نمی خواهم در مورد منطق نهفته در مسئله تعویق سخن بگویم، موضوع مشخص است.

س. آیا شواهدی در دست دارید که بر طبق آنها بتوان گفت کار نیروگاه هسته ای پاکستان اخیرا متوقف شده است چون ما در مطبوعات این طور گفته ایم؟ ج. در این باره اطلاعی ندارم. خیر.

س. آیا چین به خاطر پاکستان و در مورد تقاضای کمک نظامی آن کشور میانجیگری کرده است؟ ج. در مورد گفتگوهای دیپلماتیکمان نمی توانم چیزی بگویم.

س. شما در اطراف پاسخهای خود چهارچوبی قرار می دهید و می گویید که نمی توانید در مورد منطق اقدام پاکستان حرفی بزنید. عکس العمل آمریکا نیز قطعا دارای پارامترهایی می باشد، بنابراین بگویید در رابطه با آنچه در پاکستان رخ می دهد عکس العمل آمریکا چه بوده است؟

ص: 476

ج. پارامترهای مورد نظر همان چیزهایی است که گفته ام. باز هم تکرار می کنم، از زمان تصرف حکومت پاکستان توسط نظامیان ما امیدوار بوده ایم، که در کشور حکومتی دموکراتیک به سرعت روی کار آید. واضح است که تعویق تاریخ انتخابات و تحمیل مجدد حکومت نظامی و سرکوب احزاب سیاسی برای ما کاملاً غیرمنتظره بوده است.

س. آیا معنی آن این است که بنا به اعتقاد دولت آمریکا اوضاع پاکستان منجر به پیدایش یک حکومت دموکراتیک خواهد شد؟ ج. معنی آن این است که دولت آمریکا شدیداً نگران اعلام این مطلب است. معنی آن این است.

س. آیا می توانید بگویید که تأثیر این رویداد و عکس العمل شما بر مذاکرات جاری چگونه بوده است؟ ج. خیر. نمی خواهم در این مورد چیزی بگویم. مذاکرات هنوز ادامه دارد. قرار است امروز بعد از ظهر نیز جلساتی تشکیل شود.

س. آیا جو موجود به نحوی تغییر کرده است؟ ج. من در مذاکرات شرکت نداشته ام ولی می توانم آن را برای شما توصیف کنم. مذاکرات کاملاً عمیق بوده است.

س. آیا مذاکرات بیش از این به طول خواهد انجامید؟ ج. خیر.

س. امروز شنیدم که قرار بود مذاکرات امروز صبح خاتمه یابد.

ج. خیر. تا آنجایی که من می دانم برنامه شامل ملاقات با وزیر در بعد از ظهر امروز نیز بوده است.

س. شنیده ام که وزیر امور خارجه وارن کریستوفر و نیوسام امروز صبح ملاقاتی خارج از برنامه با شاهی داشته اند.

ج. این ملاقات نیز در ادامه گفتگو با او بوده است.

س. ولی در برنامه وزیر خارجه ذکری از آن به میان نیامده.

ج. درست است، ولی بسیاری از مطالب در برنامه ذکر نمی شود. مذاکرات با او پیوسته ادامه داشته است.

س. می دانیم که طبق گزارش علی بوتو، کیسینجر به وی گفته بود که اگر طرحهای هسته ای صلح آمیز را رها کند، مقادیر زیادی تسلیحات مرسوم به وی خواهد فروخت. علی بوتو با این پیشنهاد توافق نکرد و همه از پیامدهای آن نیز باخبر هستیم. چندی پیش از کمیته ویژه ژوارد سی. اسمیت گزارشی در مورد نحوه برخورد با نیروگاههای هسته ای پاکستان دریافت نمودیم. یعنی آنها هم حاضر شده بودند، در همین رابطه پیشنهاد مشابهی را مطرح سازند. البته این سؤال با گفتگوهای کنونی ارتباطی ندارد ولی می توانید بگویید که این امر یکی از موارد گفتگو توسط کمیته ویژه بوده است؟ آیا در این مورد می توانید چیزی بگویید؟ ج. من آن گزارش را تأیید یا تکذیب نمی کنم، چون هدف اظهارنظر پیرامون آن نیست.

س. چرا در رابطه با نیروی صحرای سینا تعللی پدید آمده؟ در آنجا چه می گذرد؟ ج. تعللی پدید آمده؟ س. ما فکر کردیم که اورون و ونس حدود یک هفته قبل می بایست ملاقات کرده باشند، ولی بولتن

ص: 477

برنامه های شما چیزی در این مورد نشان نمی دهد.

ج. فکر نمی کنم که در این مورد مشکلی وجود داشته باشد.

س. در مورد فروش سلاح به مراکش می توانید چیزی بگویید؟ ج. خیر.

س. یزدی وزیر خارجه ایران گفت که شرایط موجود در رابطه تسلیحاتی آمریکا غیر قابل قبول بوده و تهدید کرده است که از نفت به عنوان یک سلاح استفاده خواهد شد، آیا در این مورد نظری دارید؟ ج. خیر. گزارشی دیده ام که براساس آن سفیر اشتراوس در اواخر ماه جاری به لندن خواهد رفت، تا با نخست وزیر خلیل ملاقات نماید. هنوز معلوم نیست که اسرائیلیها نیز در این ملاقات حضور داشته باشند، در حالی که گویا قرار است پیشرفت مذاکرات خودمختاری پس از شش ماه مورد بررسی قرار گیرد.

س. آیا در این مورد نظری دارید؟ ج. فقط می توانم بگویم که دلیلی برای مخالفت با آن نمی بینم.

س. آیا این ملاقات چندجانبه است؟ آیا اسرائیلی ها هم در آن شرکت خواهند نمود؟ ج. فکر می کنم بهتر باشد که بعدا در این مورد گفتگو کنیم.

س. آقای اشتراوس امروز صبح این موضوع را در برنامه کار خود قرار داده است؟ ج. اگر این طور است آن را به یاد خواهم سپرد ولی می گویم که سه طرف مورد نظر در هفته آتی ملاقات خواهند کرد، آنها فقط به بررسی وضع موجود خواهند پرداخت. این ملاقات چندان مهم نیست و نمی خواهند که پیرامون آن سر و صدایی برپا شود. به هرحال این مقدمات در لندن صورت خواهد گرفت چون نخست وزیر خلیل قبلاً ترتیب ورود خود به این نقطه را داده بود.

س. شرکت کنندگان دیگر چه کسانی هستند؟ ج. شرکت کنندگان معمول در این سطوح.

س. منظور این است که از طرف اسرائیل دایان شرکت خواهد کرد؟ ج. بستگی دارد. این تداوم مذاکرات خودمختاری است بنابراین آقای بورگ حتما شرکت خواهد کرد.

س. آقای بورگ؟ ج. بلی دکتر بورگ.

س. بنا به گزارش رسیده از امان تالکوت سیلیه سفیر آمریکا در دمشق به مدت 45 دقیقه با یکی از چهره های مهم ساف یعنی محمود عباس گفتگو داشته. می توانید این گزارش را تأیید کنید؟ ج. این ملاقات در چه زمانی صورت گرفته است؟ س. در حین سفر جسی جکسون به سوریه.

ج. چند هفته پیش؟ س. تقریباً حدود دو هفته پیش.

ج. او دریافت که چنین شخصی حضور دارد. او با آن شخص به مدت 45 دقیقه گفتگو نکرده است. این موضوع از قبل طرح ریزی شده بود و یکی دو نشریه نیز پیرامون آن تبلیغاتی به راه انداختند. ولی گفتگویی صورت نگرفت و تماس نیز جنبه رسمی نداشت. حتی قرار نبود که به طور غیر رسمی نیز صورت بگیرد.

س. متشکرم.ونس

تشدید قوانین منع عبور و مرور

ص: 478

سند شماره (78) تاریخ: 26 مهر 1358- 18 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: تشدید قوانین منع عبور و مرور 1- (خیلی محرمانه) خلاصه: با آغاز دومین روز اعلام مقررات منع عبور و مرور توسط دولت ژنرال ضیاءالحق، شدت کنترل این قانون در پاکستان نیز بیشتر می شود. هیچ اقدام خشونت باری گزارش نشده، و اوضاع نظم و قانون آرام است. بسیاری از اشخاص و چهره های سیاسی یا در اختفا یا در حال بازداشت در محل سکونت یا در زندان به سر می برند. دفاتر اکثر احزاب ممنوعه سیاسی نیز مهر و موم شده است.

دادگاههای نظامی ویژه تشکیل شده و متهمین بار دیگر در ملأعام تنبیه و تأدیب می گردند. رئیس جمهور ضیاء شخصاً چند سفیر (و نیز کاردار) را در روز 17 اکتبر در مورد سخنرانی خود در روز 16 اکتبر و دلایل موجود برای این تصمیم گیری خود توجیه کرده است. (پایان خلاصه) 2- (طبقه بندی نشده) روز اول تشدید قانون منع عبور و مرور شاهد چند نمونه از طرز برخورد رژیم ضیاء با احزاب، سیاستمداران و مطبوعات بود:

- حکومتهای ایالتی اعلام کرده اند که طبق قانون منع عبور و مرور (12) 50 نفر در ایالت سند و 40 نفر در ایالت شمال غربی مرز به خاطر فعالیتهای مضر برای برقراری نظم عمومی بازداشت شده اند. رهبر حزب خلق پاکستان یعنی جی. ام. جاتویی نیز از این جمله است. آمار رسمی مربوط به پنجاب و بلوچستان منتشر نشده است، لیکن گمان می کنیم که حدود دستگیرشدگان این دو ایالت 200 نفر شامل رهبران و کارگران از جمله تیکاخان یکی از دبیران حزب خلق پاکستان باشد، که هنگام پیاده شدن از هواپیمای پاکستان در راولپندی دستگیر گردیده است.

- حکومت ایالت پنجاب در مورد دستگیری میان طفیل، مفتی محمود و نواب زاده نصراللّه خان رهبران جماعت و اتحاد ملی پاکستان توضیحاتی داده است، گویا همه آنها آزاد شده اند و گزارشات مطبوعاتی مربوط به دستگیری آنها تکذیب شده است.

- پاکستان با تصحیح کلمه «ممنوع» نشان داده است که استفاده از این کلمه در تاریخ 17 اکتبر در مورد اقدامات حکومت نظامی علیه احزاب سیاسی نتیجه ترجمه نادرست از زبان اردو به زبان انگلیسی بوده است. این روزنامه می نویسد احزاب «منحل» شده اند. شواهد دیگر دال بر این مسئله کلمه «مرده یا متوفی» است که در مطبوعات در برابر هر حزب به کار رفته است.

دو روزنامه کویته ممنوع اعلام شده است.

3- (طبقه بندی نشده) حکومت نظامی سعی کرده است وسایل کنترل نظم عمومی خود را شدیدتر نماید.

- امریه هایی منتشر شده تا مردم سلاحهای غیر قانونی و غیر مجاز خود را به مقامات حکومت نظامی تحویل دهند، کیفر عدم همکاری بسیار شدید است، و به تیمهای تجسسی اجازه داده شده است که سلاحهای این گونه ای را بیابند.

- مقامات حکومت نظامی ایالت پنجاب و بلوچستان نیز با صدور بیانیه های تند (در صفحات اول تایمز پاکستان) اعلام داشته اند که احتکار، گرانفروشی، رباخواری و دیگر جنایات دارای مجازاتهای

ص: 479

بسیار شدیدی خواهند بود.

- در راولپندی دادگاههای بسیاری ایجاد شده که به سرعت متهمین را محاکمه و به مجازات می رسانند. گزارشهایی نیز در مورد این دادگاههای نظامی رسیده که شخصی را پس از متهم شدن در همان نقطه و در انظار عموم شلاق می زنند.

4- (خیلی محرمانه) سرکنسولگری کراچی گزارش داده است که عکس العمل عمومی نسبت به اقدامات شدید اخیر در 17 اکتبر بجای شورش توأم با نوعی بی تفاوتی و رضا بوده است. رؤسای بخشهای تجاری از اولویتهای جدید اقتصادی رئیس جمهور تمجید کرده و تایمز پاکستان نیز اظهارنظرات موافق رئیس اتاق بازرگانی و صنایع را در 17 اکتبر به چاپ رسانیده بود. لیکن در رابطه با سیاستمداران آزاده، یا آنها با مطبوعات سخن نمی گویند و یا مطبوعات از انتشار مطالب سیاسی امتناع می ورزند. سرکنسولگری کراچی گزارش داد که رابط های وی از به تعویق افتادن انتخابات چندان متعجب نشده اندلیکن ممنوعیت فعالیتهای سیاسی آنها را شگفت زده کرده است. طبق گزارش پیشاور شبانگاه در محوطه دانشگاه پوسترهای ضد رژیم چسبانده شده است و در شب 17 اکتبر نیز در خوابگاه دانشجویان شعارهای ضد دولتی بگوش می رسید.

5- (محرمانه) سرکنسولگری لاهور گزارش داد که امروز کارها به نحو عادی از سر گرفته شد و دیروز نیز آرام بود. در گفتگوهای محرمانه «نسبت به بازیهای آشکار ضیاء با روند سیاسی و اینکه حکومت نظامی در درازمدت به جای آرام نمودن سبب تشدید تشنجهای سیاسی خواهد شد، با عصبانیت سخن گفته می شود». گزارش کنسولگری در ادامه اظهار می دارد: «مردم از افزایش قیمتها، فساد اداری و وقوع جنایتهای خشونت بار در مورد انتخابات نگران بوده، و همه ترس از آن دارند که اگر حکومت نظامی ضیاء نتواند این مشکلات اقتصادی و اجتماعی را از میان بردارد، درست مانند سالهای 1960 که حکومت نظامی ایوب خان شورش و حتی جنگهای داخلی را پدید آورده بود، در این زمان نیز وقوع یک انفجار سیاسی اجتناب ناپذیر خواهد بود.» 6- (خیلی محرمانه) علاوه بر کاردار کینگ، رئیس جمهور شخصاً سفرای شوروی، چین، هند و انگلستان، کانادا، ژاپن، عربستان سعودی، و فرانسه را در رابطه با تصمیمات خود توجیه نمود. همه کسانی که ما با آنها صحبت کرده ایم ژنرال ضیاء را مردی شکست خورده توصیف می کنند. یکی از سفرا بعدها به مشاور سیاسی گفت که ضیاء به طور محرمانه به وی گفته است که جماعت اسلامی قبل از سخنرانی از وی خواسته بود که بدون در نظر گرفتن اقدامات و تدارکات عمومی این جماعت، انتخابات را لغو نماید.

7- (طبقه بندی نشده) عکس العمل مطبوعات نسبت به سخنرانی و اقدامات اجرایی طبق پیش بینی محتاطانه بوده است. روزنامه های اردوزبان نوای وقت و جنگ که هردوی آنها غیر دولتی و دارای تیراژ انتشاراتی وسیع می باشند، با اشاره به اینکه اقدامات ضیاء غیر منتظره بوده اند از ایراد انتقادات خودداری می ورزند، لیکن هردوی آنها در کمال استغاثه خواستار اینند که مدت برقراری مقررات منع عبور و مرور تا حد امکان کوتاهتر بشود. روزنامه دولتی تایمز پاکستان نیز در سرمقاله خود (که متن آن به طور جداگانه برای وزارتخانه و دیگران ارسال شده است)به عذرخواهی در قبال اقدامات دولت و به خصوص ضیاء پرداخته و از استقامت و تلاشهای مصرانه وی در جهت برگزاری انتخابات قبل از اتخاذ «تصمیم اجتناب ناپذیرش» قدردانی می کند. این سرمقاله پس از این تعظیم و تکریمها یادآور می شود که ممنوعیت

ص: 480

احزاب و غیره در این زمینه کافی نیست، و این امر تنها یک «صلح و آرامش موقتی» را پدید می آورد که «پاکستان آن را بارها تجربه کرده» لیکن پس از آن «طوفان» آغاز می شود. این روزنامه از دولت و مردم مصرانه می خواهد که با تلاش یکدیگر «برای پدید آوردن سیاستی مناسب با نبوغ ملی از این فرصت موجود استفاده کنند»، که قبلاً نیز این روزنامه همین فرمول بندی را به کار برده است.

480 PL منع صدور از طرف پاکستان

سند شماره (79) تاریخ: 29 مهرماه 1358- 21 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: 480 PL منع صدور از طرف پاکستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- با کمال امتنان میل داریم از نقطه نظرات سفارت در اسلام آباد در مورد تصمیم ایران مبنی بر خرید بذر گندم از منابع بازرگانی به جای خرید از دریافت کنندگان 480 PL مطلع شویم. با این وصف قبل از رد تقاضای پاکستان برای ابطال صدور، لازم است جنبه هایی از اوضاع و شرایط موجود مورد بررسی قرار گیرد.

3- بنا به دلایل سیاسی دولت کنونی ایران ترجیح می دهد طوری عمل کند، که نشانگر کاهش وابستگی ایران به غرب و بخصوص به آمریکا باشد. با این حال، رژیم جدید این امر را وظیفه دشواری می یابد، و فکر می کند که ما عواملی را به وجود می آوریم تا تلاشهای آنها به نتیجه نرسد.

4- در همین رابطه دولت ایران میل دارد بذر گندم خود را از پاکستان خریداری کند. با تأیید این فروش ما با اهداف انقلاب همدردی کرده ایم، حال آنکه ما را متهم به این می کنند که تمام وقت حرف زده ایم و عمل نکرده ایم. با این کار در واقع چیزی را از دست نداده ایم.

5- با رد کردن و نپذیرفتن این فروش ما بهانه ای برای آنهائی که دائماً ادعا می کنند ما در ادعای خود جهت همکاری با رژیم جدید صادق نیستیم فراهم کرده ایم. دولت کنونی ایران بالاخره خواهد فهمید که گرچه منبع فروشنده آمریکا نبوده است، لیکن عامل ممانعت کننده از فروش ما بوده ایم. هیچ کس قبول نخواهد کرد که علت آن این بوده است که پاکستان بذر گندم را با شرایط غیر بازرگانی خریداری می کند و نباید آن را بار دیگر به فروش برساند.لینگن

ضیاء تصمیم دارد پس از به رفراندوم گذاشتن حکومت اسلامی...

سند شماره (80) تاریخ: 29 مهر 1358- 21 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: سفارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: روزنامه نگار می گوید ضیاء تصمیم دارد پس از به رفراندوم گذاشتن حکومت اسلامی یک حکومت ملی را تشکیل دهد.

1- (خیلی محرمانه) م. الف. منصوری، خبرنگار روزنامه «سپیده دم» اسلام آباد که از جمله مطلع ترین و معتبرترین روزنامه نگاران شهر است... در تاریخ 27 مهر به شرمن مقام سفارت گفت که رئیس جمهور ضیاءالحق در نظر دارد در اوائل سال جدید در پاکستان یک «حکومت ملی» به وجود آورد. منصوری

ص: 481

گفت روش دستیابی به این هدف این است که طی یک انتخابات مقدماتی از رأی دهندگان پاکستان خواسته خواهد شد، که یا به حکومت اسلامی و یا به یک حکومت غیراسلامی رأی دهند. منصوری این انتخابات را «انتخاباتی با نتیجه از پیش معلوم» توصیف کرد و گفت همین طور که آمریکاییها نمی توانند از شیرینی کیک سیب چشم پوشی کنند، پاکستانیها نیز قادر نیستند علیه اسلام رأی بدهند.

2- (خیلی محرمانه) منصور گفت پس از پایان رفراندم، رئیس جمهور ضیاء خواهد توانست ادعا کند که برای تشکیل یک دولت، رأی اکثریت را در اختیار دارد. پس از آن رهبران سیاسی و نظامی را گرد هم خواهد آورد تا «حکومت ملی» مورد نظر خود را تشکیل دهد.

3- (خیلی محرمانه) منصوری اظهار داشت که ضیاء از قبل توافق رهبریت نظامی را برای این اقدام خود جلب کرده است و برای جلب حمایت ژنرالهای عالیرتبه در خصوص لغو انتخابات عمومی 24 مهر به آنها «باج» داده است. ولی ژنرالها مصرانه از وی خواسته اند (و توافق خود ضیاء را نیز به دست آورده اند) که از اعضای حکومت ملی بخواهد که روابط خود را با ارتش مستحکم نمایند. منصوری گفت این توافق خود ضیاء را که باید از مقام خود به عنوان ریاست ستاد ارتش کناره گیری کند، نیز در بر می گیرد. طبق گزارش ضیاء نیز موافقت کرده است، مشروط بر اینکه فرمانده ستاد ارتش را خود منصوب نماید، که البته الزاما نباید از نظر رتبه نظامی پایین تر ازاو باشد. منصوری گفت ضیاء می خواهد ریاست ستاد ارتش را به بهترین دوست خود، یعنی سپهبد رحیم الدین که در حال حاضر استاندار بلوچستان و فرماندار لشکر دوم در کویته است (و پدر همسر فرزند ضیاء نیز می باشد) واگذار نماید.

4- (خیلی محرمانه) منصوری گفت نشانه ای مربوط به برنامه رفراندوم در ملاقات ضیاء با سردبیران پاکستان در تاریخ 26/27 مهرماه آشکار گشته است. او پیشنهادات مربوط به این مسئله را از طریق منابع نزدیک به حکومت نظامی کسب کرده و می گوید که جزئیات برنامه حکومت ملی نیز از طریق همان منبع فاش شده است.

5- (طبقه بندی نشده) روزنامه «سپیده دم» در تاریخ 28 مهرماه در مورد ملاقات ضیاء با سردبیران گزارش داده است. در آن از برنامه رفراندوم در متن بیانات ضیاء که گفته است «او از مردم رأی خواهد گرفت» تا اقدامات لازم جهت حراست از نظام جدید 24 مهر ماهش فراهم آید، سخن به میان آورده است.

6- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: منصوری گفت که بقیه مقاله را چاپ خواهد کرد، چون قوانین سانسور و افزایش شلاق زدنهای مردم در سرتاسر کشور بسیار حساس شده است. (تا آنجا که می دانیم تا به حال هیچ یک از روزنامه نگاران شلاق نخورده اند. معذالک مطبوعات صبح امروز گزارش کردند که سه مأمور امنیت به خاطر دریافت رشوه در ملأ عام شلاق خورده اند.) 7- (خیلی محرمانه) اطلاعات ارائه شده توسط منصوری در مورد تشکیل حکومتی ملی از نوع جدید، با اطلاعات دریافتی مان از منابع دیگر مطابقت دارد (مرجع ب). ضیاء و دیگران علاقه زیادی به این نوع حکومت غیر حزبی نشان داده اند و در گذشته نیز او حکومتی مانند حکومت اداره کننده انگلستان، در طول جنگ جهانی دوم را در نظر داشته است. تلاش وی برای تشکیل یک حکومت ملی در مذاکرات درازمدت با احزاب در سال 1357 با موفقیت روبرو نشد.

8- (خیلی محرمانه) ضیاء به سهولت نخواهد توانست از ریاست ستاد ارتش کناره گیری نماید. ارتش واقعی ترین حامی و مهمترین پایگاه قدرت وی به حساب می آید. او همیشه سعی خواهد کرد در مقام

ص: 482

ریاست ستاد ارتش رقیبی برای خود پدید نیاورد، که اگر سپهبدهای عالیرتبه را به این مقام منصوب دارد، این مشکل برای او به وجود خواهد آمد. چون خود او نیز هنگامی که در سال 1354 به سمت ریاست ستاد ارتش از طرف نخست وزیر وقت بوتو انتخاب گردید، از آنها ارشدتر نبود. رحیم الدین و ضیاء به یکدیگر نزدیک هستند و رابطه خانوادگی آنها مانند رابطه خانوادگی ایوب خان و فرمانده نظامی اش ژنرال حبیب اللّه همان قدر که برای ضیاء خوشایند است، برای دیگران ناراحت کننده است. البته امکان دارد که در این زمینه مصالحه شود، لیکن حدس این است که اگر وی بخواهد این کار را انجام دهد، عجله ای به خرج نخواهد داد. (پایان اظهارنظر) 9- (طبقه بندی نشده) در همین حال شایعاتی پیرامون انجام تعویض هایی در کابینه درگرفته است و روزنامه اردوزبان نوای وقت نیز اظهار داشته است که تعداد مقامات نظامی در کابینه دور جدید کمتر خواهد بود (ولی مستثنی نخواهد شد). انتصاب استانداران غیر نظامی نیز گویا به زودی آغاز خواهد گشت.کینگ

مذاکرات آمریکا و پاکستان: مسائل منطقه

سند شماره (81) تاریخ: 2 آبان 1358- 24 اکتبر 79خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در اسلام آباد با اولویت موضوع: مذاکرات آمریکا و پاکستان: مسائل منطقه 1- تمام متن خیلی محرمانه است 2- خلاصه: بیش از نیمی از گفتگوهای نمایندگان پاکستان و آمریکا در تاریخ 25-24 مهر در واشنگتن مربوط به مسائل منطقه می شد. ارزیابیهایمان در مورد افغانستان مشابه بود، لیکن آنها خطر را جدی تر از ما تلقی می کردند. پاکستانیها در مورد وضع روابط خود با هند نسبتاً خشنود هستند، لیکن هنوز هم هند را خطر اصلی در درازمدت می دانند. در مورد ایران، شاهی بر اهمیت برقراری توازن شخصی با خمینی تأکید داشته و اظهار داشت که پاکستان سعی دارد علیرغم مخالفت ایران، سازمان همکاری و عمران منطقه ای را حفظ نماید. آمریکا بر حمایت خود از امنیت پاکستان بار دیگر تأکید کرد. لیکن اظهار داشتیم که به علت اختلافاتمان بر سر مسائل انرژی اتمی میزان حمایتمان در عمل محدود خواهد گردید.

آمریکا همچنان اعلام داشت که در صورت تهاجم افغانستان قرارداد دوجانبه 1959 قابلیت کاربرد خواهد داشت (تلگرام سپتامبر). گفتگوهای مربوط به مسائل انرژی اتمی، چین و اقیانوس هند در تلگرامهای جداگانه مطرح گردیده است. (پایان خلاصه) 3- اولین روز گفتگوها بین نمایندگان آمریکا و پاکستان در وزارت خارجه (24 مهرماه) معطوف به مسائل منطقه بود. در بخش پاکستانی، گفتگوها توسط آقاشاهی، و دبیر وزارت خارجه شهنواز، و با کمک دبیرکل وزارت دفاع سرلشگر غلام جیلانی خان انجام می گرفت. در بخش آمریکا وزیر امور خارجه بیانات افتتاحیه را ایراد (تلگرام الف) و در بسیاری از بخشهای گفتگو شرکت داشت. معاون وزیر نیوسام به طور کلی در مورد منافع آمریکا در منطقه گفتگو کرد.

4- افغانستان: دو هیئت نمایندگی به مبادله ارزیابیهای خود پیرامون اوضاع داخلی افغانستان و خطر آن علیه امنیت پاکستان پرداختند. شاهی گفت که انقلاب افغانستان بر پاکستان تأثیری ژرف داشته است.

ص: 483

دیگر پاکستان نقش دافع تاریخی خود را دارا نیست و از نظر آمادگی و تجهیزاتی قدرت مقابله با این خطر نظامی را ندارد. پاکستان انتظار یک حمله آنی را ندارد، ولی عمیقاً نگران امکان خرابکاریهای نفوذی مرزی در درازمدت است.

5- اوضاع داخلی: شاهی گفت که رژیم مارکسیستی کابل در برابر تداوم شورش و اختلافات درون حزبی و درون ارتش قادر به حفظ «تعادل» خود نیست، و به دنبال کودتای داخلی توسط امین، پایگاه سیاسی رژیم لرزان تر شده است. با این وصف قدرت سیاسی و نظامی شوروی در افغانستان شدیدتر و رو به افزایش است. شوروی برای تحکیم انقلاب فعالیت کرده و به شخصیتها اهمیتی نمی دهد. پوزانف سفیر شوروی به پیراشا سفیر پاکستان که در حال ترک افغانستان بود گفته بود که پاکستان باید سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر دهد، چون شوروی تصمیم گرفته است که از انقلاب آن دفاع نماید. پوزانف گفته بود که شوروی تا بهار آینده یک «ارتش نوین افغانی» را پدید خواهد آورد، تا بتواند مبارزات نظامی مؤثری را علیه شورشیان به راه اندازد.

6- شاهی استدلال می کرد که اگر رژیم مزبور موقعیت خود را مستحکم نماید، استعداد جدید نظامی خود را متوجه پاکستان خواهد ساخت. پاکستان با در نظر گرفتن روند تحکیم داخلی افغانستان خطر مزبور را با یک یا دو سال دورتر می پندارد، ولی در حال حاضر باید اقدامی علیه آن انجام داد.

7- پاکستانیها اظهار داشتند که فرمانروایی یک تنه امین، بیش از حکومت رژیم پیشین آنها را نگران کرده است. با وجود اینکه امین احتمالاً بنا به دستور شوروی در بیانیه های عمومی خود خواستار بهبود در روابط شده بود، ولی در بعضی مواقع عکس آن را نیز مطرح کرده بود. پاکستانیها بخصوص از حضور رهبر ناسیونالیست تبعیدی پشتوها در کابل یعنی اجمل اخاتک نگران هستند که در یک مجمع عمومی جهت طرح قانون اساسی به او نیز مقام نمایندگی دیپلماتیک اعطا شده بود. شهنواز رژیم کابل را مخلوطی از میهن پرستی پشتووار و اشتیاق ایدئولوژیک میسیونری که یک خطر مضاعف را علیه منافع پاکستان به وجود می آورد توصیف کرد.

8- پاکستانیها به گفتگوهای دیپلماتیک خود با افغانستان چندان امیدوار نبودند، لیکن اعلام داشتندکه به تلاش خود ادامه خواهند داد. شاهی گفت که نمی داند که آیا دعوت از وی برای دیدار از کابل تجدید خواهد شد یا خیر. به هرحال، گویا این مذاکرات بیشتر به نفع افغانستان است تا پاکستان. افغانیها می خواستند پاکستان را وادار کنند که پناهندگان را از مرزهای خود به عقب بازگردانند. شهنواز به طور خصوصی گفت که افغانها در واقع میل دارند که پاکستان رهبران شورشی را اخراج کند، و در مورد گفتگو پیرامون مسائل دیگر آمادگی جدی نداشتند. آنها می خواهند با یک تیر دو نشان بزنند. ابتدا با این کار می خواهند با از بین بردن مسئله پناهندگان پاکستان با شورشیان به نحو بهتری مبارزه کنند، ثانیاً می خواهند وضعی را پیش آورند که در آن به عنوان قهرمان ناسیونالیزم پشتو قد برافرازند. اگر آنها موفق شوند پاکستان را مجبور به رها کردن پناهندگان کنند، اعتبار پاکستان از بین خواهد رفت و افغانستان در درازمدت خواهد توانست با قبایل مختلف هم پیمان گردد.

9- وزیر خارجه سؤال کرد که آیا به نظر پاکستان خطر افغانستان نوعی خرابکاری درازمدت یا نوعی تهاجم نظامی مستقیم می باشد؟ شاهی گفت که هردوی آنها مورد نظر است، ولی به تفضیل در مورد جنبه خرابکارانه آن سخن گفت. وی گفت، افغانها امید خود را نسبت به نسل کهنسال تر پشتوهای ناسیونالیست

ص: 484

از دست داده و تلاشهای خود را بر نسل جدیدی از جوانان ناسیونالیست پشتو و بلوچ که دارای گرایشات مارکسیستی هستند متمرکز ساخته است. انحراف روشنفکرانه مردم پاکستان نشانه هایی از موفقیت را به همراه دارد و بسیاری از پاکستانیها به سوی افغانستان گرایش پیدا کرده اند. هنگام وقوع کودتا در افغانستان، در پاکستان از کمک به پناهندگان و یاری رساندن به شورشیان شدیداً حمایت می شد. لیکن در حال حاضر بسیاری به این نتیجه رسیده اند که باید با افغانستان و شوروی از طریق افغانستان «مصالحه ای» صورت گیرد، چون نتوانسته است حمایت خارجی کافی را جلب نماید. بسیاری از قبایل معتقدند که وظیفه پاکستان است که علیه رژیم ضد اسلامی و مارکسیستی کابل مبارزه کند. لیکن اگر در انجام این کار از روسها می ترسد باید با شوروی از در صلح درآید. رهبران پاکستانی گفتند اگر افغانستان بخواهد در اوضاع کنونی به پاکستان فشار وارد آورد (مثلاً از طریق سیاست تعقیب شدید مرزی، توزیع سلاح در بلوچستان و یا تحریک شورشیان)، پاکستان در موقعیت سختی قرار خواهد گرفت.

10- سؤال کردم که آیا پاکستان فکر می کند که نظامیان شوروی نیز مستقیماً جهت سرکوب شورشیان پا به صحنه خواهند گذاشت؟ شهنواز گفت در این باره نمی تواند پاسخ قطعی و دقیقی ارائه کند. وی گفت شوروی هرگونه کمک لازم را از قبیل کمک نظامی در اختیار افغانستان قرار خواهد داد. وی معتقد است که روسها سعی خواهند کرد مشارکت نظامیان خود را محدود به سطوح مستشاری و لجستیکی نمایند.

سؤال شد که آیا پاکستانیها شاهدی مبنی بر استفاده از نظامیان آسیای مرکزی شوروی همراه با نظامیان افغانستان یافته اند؟ شهنواز یادآور شد که شوروی این توانایی را دارد. وی گفت بعید به نظر می رسد که شوروی از کوبایی ها در افغانستان استفاده کند، چون آنها نظامیان آسیای مرکزی خود را که از نظر فرهنگی نیز با افغانها وجوه تشابه دارند در اختیار دارند.

11- سؤال شد که آیا به نظر پاکستانیها چین در محدود کردن نفوذ شوروی در افغانستان نقش مهمی را ایفا می کند؟ شاهی به این سؤال جواب منفی داد. در چند مورد آنها با چینیها پیرامون افغانستان گفتگو کرده بودند. لیکن چینیها با استفاده از تحلیلهای ایدئولوژیک می گفتند که خلق افغانستان بالاخره پیروز خواهند شد. چینیها در این رابطه از سیاست عدم مداخله پیروی کردند. شایعه شده بود که شورشیان از چین اسلحه دریافت می کنند، لیکن پاکستان شاهدی برای اثبات آن نداشت.

12- هند: تبادل نظرهای پیرامون هند شامل نکات شگفت انگیزی نبود. پاکستانیها در مورد مقاصد هند در درازمدت نیز اظهار نگرانی می کردند، و اظهار می داشتند که هنوز هم هند را خطر اصلی در برابر امنیت پاکستان به حساب می آوردند، گذشته از آنکه مشکلات بیشتری در کوتاه مدت در رابطه با افغانستان دارند.

13- شاهی گفت که روابط پاکستان و هند بیش از گذشته «عاری از تشنج» است. آنها از نخست وزیر پیشین دسای به خوبی یاد می کردند، و به خصوص از مقاومت دسای در برابر برژنف و کاسیگین در مسکو که از وی خواسته بودند که در رابطه با افغانستان فشار بیشتری بر پاکستان وارد کند، قدردانی می کردند.

شاهی گفت این وضع نشانگر یک «بهبود در روابط سالم» بود. لیکن پاکستانیها در مورد سیاستهای دولتی که در انتخابات بعدی هند پیروز خواهد شد، اظهار نگرانی می کردند.

14- شهنواز گفت که پاکستان در ماههای اخیر تلاش کرده بود، که در رابطه با افغانستان روابط خود با هند را تا حد امکان حسنه نگهدارد. وی گفت در سفر خود به دهلی نو در ماه مه، وی برای اولین بار با

ص: 485

مقامات هند به بحث و تبادل نظر همه جانبه پرداخت. مقامات هندی در اظهارنظر پیرامون مسائل هند بیشتر جانب احتیاط را می گرفتند، تا مبادا نظراتشان با نظرات شوروی مطابقت یابد. شهنواز گفت هندیها احتمالاً از پیشرفتهای شوروی در افغانستان نگران شده اند و از اینکه افغانستان در حال حاضر حائلی بین آنها (هند و شوروی) نیست ناراحت هستند. معذالک تبادل نظر پاکستان و هند در این مورد تأثیراتی داشته است. سؤال شد که آیا هند نگرانی خود در مورد افغانستان را به شوروی گوشزد کرده است؟ و شهنواز گفت که به نظر او این کار را نکرده اند، ولی با مقامات در برابر درخواست شوروی مبنی بر فشار وارد کردن پاکستان نگرانیهای خود را به شوروی نشان داده اند.

15- پاکستانیها اظهار داشته اند که با مقامات هند به طور کامل و صریح در مورد مسئله اتمی گفتگو کرده اند و هند مقاصد صلح جویانه اتمی پاکستان را ظاهرا پذیرفته است. شاهی به گفتگوهای خود با وزیر خارجه هند مشیرا در هاوانا و نیویورک اشاره کرد، که در این گفتگوها وی گفته بود در صورت تردید هند نسبت به برنامه اتمی پاکستان، این کشور حاضر است هرگونه تضمین لازم را به هند بدهد. شاهی گفت که از بیانیه چاران سینگ در ردفورت نیز ابراز نگرانی کرده است. طبق گزارش میشرا به وی پاسخ داده بود که این امر تنها در محتوای فرضی برنامه تسلیحاتی اتمی پاکستان می گنجد. شاهی گفت که میشرا از ابراز اطمینانهای پاکستان خشنود بوده است.

16- شهنواز گفت که بیانیه ردفورت تنها چند روز پس از سخنرانی سناتور پرسی در کلکته در رابطه با خطری که متوجه شهرهای هند از یک بمب پاکستانی است، ایراد شده بود. (گرچه وی به نتیجه گیری صریح در این مورد نپرداخت، لیکن وی ظاهرا می خواست به طور ضمنی بگوید که آمریکا مسئول خشمگین شدن چاران سینگ می باشد.) 17- شهنواز به تفصیل در مورد گفتگوهای خود با رهبران هند از قبیل نخست وزیر پیشین دسای پیرامون مسئله اتمی در ماه مه گذشته سخن گفت. وی گفت که دسای با یک بیانیه صریح و بی پرده گفته بود که از ابراز اطمینانهای پاکستان بسیار خشنود شده است. شهنواز به مکاتبات ضیاء - دسای در همین مورد اشاره کرد که در آن ضیاء پیشنهاد کرده بود که یک بیانیه مشترک در محکوم شمردن تسلیحات اتمی منتشر نمایند و دسای نیز گفته بود که انتشار یک بیانیه یک جانبه نیز مانند انتشار یک بیانیه مشترک می باشد.

شهنواز گفت علت خشنودی هندیها این بوده است که دسای و ضیاء اعلام کرده بودند، که به هیچ وجه قصد ندارند تسلیحات اتمی تولید نمایند.

18- ایران: نیوسام گفت که آمریکا تلاش کرده است به دولت جدید به فهماند که ما انقلاب را پذیرفته ایم. وی گفت که ما هنوز به طور مستقیم با خمینی تماس نگرفته ایم. پذیرفته نشدن سفیر ما از سوی ایران مشکلات جدیدی بر سر راه ایجاد ارتباط به وجود آورد و ادامه اعدامها نیز در مسائل مربوط به روابط عمومیمان موانعی ایجاد کرده است. نیوسام گفت که روابط شوروی و ایران «توأم با تشنج» است.

19- در پاسخ شاهی بر اهمیت ایجاد یک توازن شخصی با خمینی و امتناع سرسختانه آیت اللّه در زمینه ادامه برنامه ها یا سیاستهای شاه تأکید کرد. وی معتقد است که ارسال یک هیئت نمایندگی نزد خمینی تنها راه بهبود بخشیدن به روابط آمریکا و دولت کنونی ایران است، لیکن وی اعتراف کرد که این امر می تواند از نظر عموم آمریکاییان مشکلاتی را فراهم آورد.

20- شاهی گفت سوءظن دولت کنونی ایران نسبت به هرچیزی که توسط شاه ایجاد شده، سبب شده

ص: 486

است که آنها مبادرت به لغو سازمان همکاری و عمران منطقه ای کنند. وی گفت پاکستان سعی داشت این سازمان را نجات دهد. پاکستان به ارزیابی نقش سازمان همکاری و عمران منطقه ای پرداخته و سعی داشت به ایرانیها نشان دهد، که سازمان همکاری و عمران منطقه ای در پیشبرد همکاریهای اقتصادی منطقه ای می تواند مفید واقع گردد.

21- در پاسخ به یک سؤال، شاهی گفت ایجاد یک نهاد اقتصادی منطقه ای دیگر آسان نخواهد بود.

شیخ نشینهای خلیج فارس که حتما در سازمان جدید گنجانده خواهند شد، در رابطه با انقلاب ایران نگران هستند و بنابراین از هر سازمانی که سبب شود ایران در آن باشد و یا از موضع رهبری در آن برخوردار شود اجتناب خواهند ورزید.

22- پاکستان: با آغاز گفتگو پیرامون نیازهای امنیتی پاکستان، نیوسام گفت ما می خواهیم بدانیم که از نظر دولت پاکستان چگونه خواهیم توانست این کشور را یاری دهیم. «در صورتی که بتوانیم مسائل موجود خود را از میان برداریم» نیوسام خاطرنشان ساخت که از نظر آمریکا نیازهای امنیتی پاکستان به سه بخش تقسیم می گردد:

(الف) گسترش یک هیئت سیاسی سالم و تلاش برای ایجاد توازن در عمران اقتصادی در رابطه با امنیت کشور اهمیت بسیار دارد. واضح است که تنها پاکستانیها می توانند در این باره تصمیم بگیرند، لیکن کشورهای دیگر نیز قادرند برای تحقق این اهداف کمکهای اقتصادی و فنی ارائه نمایند.

(ب) «بنیه دفاعی و نظامی کافی» برداشت ما از کلمه تا حدودی با برداشت شما تفاوت دارد، لیکن ما نیز معتقدیم که تجهیزات موجود باید به سرعت مدرن شده و کارایی آنها بالا برود. لیکن این نیازها باید در برابر نیاز به عمران اقتصادی صحیح نیز سبک و سنگین شود.

(ج) در صحنه دیپلماتیک، کشوری چون پاکستان که منابعش محدود است، می تواند با ابقای شبکه ای از روابط خارجی در حفظ توازن نیروهایی که با منافع پاکستان حالتی خصمانه دارند، امنیت خود را به طرز چشمگیری گسترش دهند. در طول سالها پاکستان الزاما اختلاطی از دیپلماسی رادیکال را در محدود کردن رویارویی با همسایگانش و تلاش برای جلب حمایت دیپلماتیک نیروهای خارجی دنبال می کرده است.

23- گرچه در بعضی از نقاط پاکستان مجبور است تنها به منابع موجود خود متکی باشد، ولی آمریکا نیز در گذشته سعی کرده است در تمامی این سه مورد آماده پاسخگویی باشد. تا جایی که کل روابطمان اجازه دهد ما در هریک از این نکات که یاد شده به حمایت خود ادامه خواهیم داد.

24- با اشاره به اقدامات «مختلط» نظامی و دیپلماتیک، شاهی سؤال کرد که آمریکا در نظر دارد برای افزایش بنیه دفاعی پاکستان چه اقداماتی را در پیش گیرد؟ نیوسام به محدودیتهای قانونی برنامه های کمکی و مشکلات موجود در رابطه با فروشهای عمده نظامی که به رضایت و توافق کنگره وابسته است اشاره کرد. پاکستانیها خاطرنشان ساختند که هند هنوز تهدیدکننده اصلی علیه پاکستان به شمار می آید و پاکستان باید بنیه دفاعی خود را در برابر آن تقویت کند، و توصیه کرد که در غیاب هواپیماهای جنگنده خوبی چون اف - 16 ضعف دفاعی آنها بسیار مشهود خواهد بود. در گفتگو پیرامون عناصر امنیتی دیپلماتیک پاکستان، آمریکاییها تأکید نمودند که پاکستان باید منافع خود را در روابط خود با قدرتهای شبه قاره آسیا در نظر بگیرد. ما علاوه بر این اظهار داشتیم که از نفوذ خود در دهلی نو بهره برداری خواهیم

ص: 487

کرد تا موجبات همکاری و تعاون هند و پاکستان فراهم آید. در مورد افغانستان ما گفتیم که از تمام اهرمهای موجود خود در کابل استفاده خواهیم کرد، تا از اقدامات افغانستان علیه پاکستان ممانعت به عمل آوریم، و سعی خواهیم کرد به شوروی نشان دهیم که باید استقلال افغانستان را محترم شمرده و از مداخله در امور داخلی آن اجتناب ورزد. طرف آمریکایی اظهار داشت که در صورت آغاز تهاجم از سوی افغانستان آمریکا قرارداد دوجانبه 1959 پاکستان را محترم خواهد شمرد. (گفتگوی کامل پیرامون این موضوع در تلگرام جداگانه مطرح شده است.)ونس

علنی شدن شرایط وام ایرانی

سند شماره (82) تاریخ: 7 آبان 1358- 29 اکتبر 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در اسلام آبادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: علنی شدن شرایط وام ایرانی 1- شرایط برنامه ریزی دوباره وام 580 میلیون دلاری ایران، علنا اعلام شده است. طبق شرایط اولیه وام می بایست پس از سه سال به صورت 10 قسط سالانه بازپرداخت گردد. مدت سه سال اکنون به پنج سال تبدیل شده و در دسامبر 1979 به پایان خواهد رسید و برنامه بازپرداخت جدید نیز شامل 22 قسط سالانه می باشد.

2- این شرایط همان شرایطی است که قبلاً (تلگرام مرجع الف) در جریان آن قرار گرفته بودیم و توسط اطلاعاتی که دولت پاکستان در اختیار ما گذاشته بود آن را در حساب قروض و پیش بینی موازنه پرداخت وارد کرده ایم (تلگرام مرجع ب).

3- با استفاده از برنامه بازپرداخت جدید و نرخ بهره 5/2 درصد، هر قسط بازپرداختی سالانه حدود 3/30 میلیون دلار خواهد بود.

هومل

کتاب چهل و هفتم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش اول (1)

ص: 488

ص: 489

مقدمه491

ص: 490

حاصل 25 سال روابط حکومت شاه با آمریکا، کشوری به غارت رفته بود با منابعی تهی، خرمنهای سوخته و پلاسیده، دشتهایی لم یزرع و بی حاصل، ارتشی تا بن دندان مسلح و بی اراده، صنایعی مونتاژ و وابسته و جامعه ای لبریز از مصرف، فساد و تباهی. آمریکا در تار و پود رژیم شاه ریشه دوانده بود و به تبع آن ملت را همسان ارزشهای خویش از خود بیگانه ساخته و با اتکاء بر بریدگی مردم از اعتقادات و شرافتهای انسانی - اسلامیشان به غارت و چپاول این کشور مشغول بود.

شیوه های نفوذ، طرق اعمال قدرت و خلاصه روشهائی که آمریکا جهت یغمای ایمان، شرافت و ذخایر این ملت به کار می برد در مجموعه های قبل به کرات ذکر شده است. کنکاش در این شیوه ها راهنمایی است بر درک حرص و آز سیری ناپذیر انسان که در پی کمال به بیراهه رفته و گم شده، جهالت به انحرافش کشیده و لجاجت به قساوتش واداشته است. در این بیراهه هر کس، یافته را کمال پنداشته و با تمام واژه ها به توجیه نشسته تا قساوت و سودجویی را لعاب رأفت و خیرخواهی و جهالت و سرمایه اندوزی را لباس علم و شرافت بپوشاند و چون این پنداشته ها نقش کمال پذیرفته، کبر و برتری طلبی تقدس یافته و به دنبال آن به خاطر سرمایه اندوزی سرمایه داران، نان گرسنگان به غارت رفته (و می رود) و منابع خداداد به چپاول.

انسان و تفکر انسان به بردگی کشیده شده (و می شود) و....نهایتا تمام اسباب و وسایل با تمام توجیهات و فریبها به کمین نشسته اند تا حرص پایان ناپذیر انسان گمراه را ارضاء کنند.

امپریالیسم و کمونیسم دو واژه به ظاهر متضاد، جدای از مفاهیم کلامیشان دو نمود از یک انگیزه اند و برای یک هدف تلاش می کنند و آن قطع انسانیت از انسان است و هدایت به وادی حیوانیت. هر دو افکار را به بردگی خود و بریدگی از خدا می کشند و تفاوتی نمی کند که این بردگی، بردگی آمریکا باشد یا شوروی، بردگی امپریالیزم یا بردگی کمونیسم.

همسانی هدف دو ابرقدرت شرق و غرب مبنی بر به غارت بردن هر چه بیشتر منابع جهان زمینه ساز رقابتی عظیم بین آنها شده و این دو در انظار جهانیان با توجیهات و فریبهای اصطلاحا «ایدئولوژیک» کوشیده اند این رقابت را جنگ صلح ناپذیر بین دو نگرش به جهان سوسیالیزم و سرمایه داری قلمداد کنندو ظاهرا هر کدام در پی رهنمونی انسانی به بهشت خیالی خود هستند. اما اساسا این امر وسیله ای است تا این رسولان فقر و فساد با ساختن مترسکی زمینه نفوذ در کشوری را فراهم نمایند. طلسم آمریکا یعنی مترسک کمونیسم در کشورهای تحت سلطه اش عاملی است که از طریق آن نه تنها حضور خود بلکه تمام جنایتها، سرکوبها، پیمانها و فروشهای نظامی را نیز توجیه می کند و دقیقا مشابه همین عمل از سوی شوروی نیز در اقمارش به وقوع می پیوندد. در تکاپوی این تبلیغات و ضد تبلیغات بودجه های عظیم

ص: 491

کشورهای تحت سلطه است که بازار زرادخانه و کالاهای این دو ابرقدرت را گرم نگه میدارد و کوخهای مستضعفان این کشورهاست که برای آبادانی کاخهای ابرقدرتها ویران تر می شود.

در این کشمکش هر جا که منافع اقتضا کند برای تقسیم غنائم بر سر میز مذاکره می نشینند و نرد عشق می بازند و در حالیکه کشورهای تحت سلطه انبار مهمات و سلاحهای اتمی و غیراتمی می شود دم از خلع سلاح می زنند. آنچه به ظاهر جنگ بین دو ابرقدرت و در اصل رقابت بین آنها نامیده می شود تظاهر این امر است که استکبار اساسا رقیب بردار نیست و هر کدام می خواهد که بر سر خوان نعمت دنیا دیگری را نبیند و در به غارت بردن جهان شریکی نداشته باشد.

با توجه به دیدگاههای مذکور و تأمل در اسناد این مجموعه ها به راحتی می توان دریافت که امیال و مقاصد شوروی و عملکرد آن در قبال ایران و حوادث آن از چهارچوب مباحث مربوط به حضور 25 ساله آمریکا خارج نمی شود.

قطب بندیها و بلوک بندیهای جهان، ایران را در کنار آمریکا و در همسایگی شوروی به نحوی قرار داده که نه تنها ایران تبدیل به یک پایگاه نظامی - تجاری آمریکا شده بود بلکه عمده عملیات جاسوسی آمریکا علیه شوروی از طریق ایران انجام می گرفت. با وجود این مراتب و ماهیت رژیم شاهنشاهی و در محدوده بلوک بندیهای جهان، شوروی مطلقا ایران را با تمام مسائل و مصائبش به عنوان یک کشور مترقی و رو به رشد و در آستانه تمدن بزرگ پذیرفته بود و می خواست بر سر این خوان نعمت بدون کوچکترین گوشه چشمی به اصول بنیادین مارکسیسم و خدشه بر ماهیت رژیم به یغما بنشیند و در عین حال و به عنوان یک کار جنبی به کسب اطلاعات و تا حدی پرورش و رشد جناح طرفدار خود بپردازد. امام درباره وضعیت ایران در زمان شاه و اهداف دو ابرقدرت شرق و غرب فرمودند: ما یک مملکتی داریم برای خودمان می خواهیم، ما نمی خواهیم آمریکا سرپرستمان باشد، ما نمی خواهیم همه منافع ملت به آمریکا برود، همه منافع را مملکت شوروی ببرد، گاز را شوروی ببرد و نفت را آمریکا، یک سفره باز باشد تا هر کس هر چه بخواهد، بخورد. ما نمی خواهیم این طور باشد. امام با این بیان نه تنها خط مشی و سیاست خارجی را مطرح میکند بلکه موضع گیری این دو ابرقدرت در قبال ایران را نیز تشریح می کنند.

مترقی بودن رژیم نیز توجیه مارکسیستی می شد و ارتباط و وابستگی صریح و آشکارش به امپریالیسم آمریکا نیز به عنوان واقعیتی که باید پذیرفت مطرح می گشت. این همه مقدماتی بودند که کانال نفوذی ایجاد کنند و اهداف و مقاصد سودجویانه خویش را برآورده کنند. در این تلاشها شوروی چندان هم بی نصیب نمی ماند و یک سری قراردادهای نظامی و اقتصادی نیز ره آورد این تلاشها بود. جنایات و آدمکشیهای رژیم توسط بلندگوهای تبلیغاتی شوروی به عنوان از بین بردن مرتجعین و کوته فکران مخالف ترقی قلمداد می شد. امام در پاسخ خبرگزاری رویتر که پرسیده بود «شما درباره شوروی چه فکر می کنید؟ فرموده بودند: «شوروی از رژیم شاه حمایت می کند، حتی نمایندگانش در سازمان ملل از شاه دفاع کرده اند. شوروی چون آمریکا و انگلیس برای بلعیدن سرمایه های ایران دست به هر جنایتی زده و می زند». تداوم این سیاساتها یعنی فداکردن مصالح ملتها و خلقها در قبال سودجویی صرف و ایجاد سلطه در قلمرو کشورهای اسلامی و جهان سوم تمام حیثیت روسها و ادعاهای طرفداری از خلقهای تحت سلطه را به زیر سئوال می برد و چهره پلید و استعمار گر آنها را بر جهانیان روشن می کند. امام در برابر سئوالی در مورد تعویض لحن مطبوعات شوروی در مور اینکه اوضاع ایران به وضوح بهم خورده به

ص: 492

صراحت پرده از سیاستهای فرصت طلبانه شوروی برداشته و روش آنها را در قبال اوضاع ایران و سیاست کلی روسها بیان می کنند و می فرمایند:

«شوروی با سیاستهای فرصت طلبانه خود در بسیای از جاها حیثیت خود را از دست داده است و او به خیال این است که همیشه می توان از آب گل آلود استفاده کرد. ما دست سودجویان شوروی را از ایران قطع خواهیم کرد...شوروی با روشی که در پیش گرفته است و ملل مسلمان را به زیر سلطه خویش درآورده است، دیگر حتی شایستگی دعوی طرفداری از مظلومیت و مخالفت با استثمار را نیز ندارد.» با شروع تظاهرات و آغاز حرکتهای کوبنده است مسلمان بر علیه حضور آمریکا و ماهیت ضداسلامی رژیم، ایران از دو سو کانون عمده توجه خارجی قرار گرفت. یکی آمریکائیها که در جهت بقای خویش مذبوحانه تلاش می کردند و دیگر روسها که می خواستند از این میان آنچه بهتر منافع آنان را تأمین می کند برگزینند. عدم شناخت صحیح از ماهیت انقلاب اسلامی همان گونه که آمریکا را تا مدتهای مدید در گیجی و بلاتکلیفی و عدم ارائه تحلیل صحیح از اوضاع کشاند روسها را نیز در مخمصه ای قرار داد که حتی تا حوالی 22 بهمن نیز قادر به موضع گیری مشخص در برابر جریانات موجود در ایران و نقش عظیم مذهب در انقلاب و رهبری سازش ناپذیر امام نبودند، ولی در زمستان 57 چون دیدند که حزب روسی توده به خاطر یک عمر خیانت و جنایت در ایران اعتبار خود را از دست داده و گروه پیشرفته سیاسی دیگری نیز وجود ندارد که بتواند تشکیلات سیاسی منسجمی که قادر به مقابله با توده مسلمان و رهبری آن و آماده کار با روسها باشد ایجاد نماید، به ناچار تصمیم گرفتند به ظاهر انقلاب را بپذیرند و مواضع ضدامپریالیستی آن را تأیید کنند البته به این امید که با فرصت طلبی در آینده بتوانند با اتکاء بر این موضعگیری جای پایی برای خویش باز کنند. سیر وقایع و برخوردهای قاطع رهبر انقلاب در مواجهه با سیاستهای ابرقدرتها اعم از شرقی و غربی که تداوم شعار امت مسلمان بود و همچنین تضاد آشتی ناپذیر اسلام با استکبار در تمام چهره هایش باعث شد که شوروی در ظاهر تحت پوشش مخالفت با دولت موقت و ایجاد روابط با آمریکا و در باطن به خاطر احساس خطری که از گسترش تفکر اسلامی داشت میزان حمایت زبانی و تبلیغاتی خود را تحت شرایط و اوضاع روز به نوسان درآورد.

با استقرار جمهوری اسلامی و قطع دست امپریالیسم و ایادی آن از میهن اسلامی، عظیم ترین پایگاههای جاسوسی آمریکا که بر علیه شوروی از خاک ایران فعالیت می کردند برچیده شد و شبکه عظیم سیا در ایران که بخش عمده ای از آن به فعالیتهای ضدروسی می پرداختند از بین رفت. در پی این فرصت گرانبها، شوروی که در طی قرون متمادی آرزوی دستیابی به آبهای خلیج و منابع سرشار ایران را در سر می پروراند با اتخاذ سیاستهای مذبذب و در ظاهر طرفداری از جمهوری اسلامی سعی بر آن داشت تا گروههای وابسته به مسکو را رشد داده و در موقع مقتضی با استفاده از تاکتیکهای خاص خویش آنها را به حاکمیت برساند. از وفادارترین گروههای طرفدار مسکو حزب توده با سابقه طولانی خیانت بود که برخلاف اکثر نیروهای چپ که متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی شیوه ها و تاکتیکهای گوناگون اتخاذ می کردند، همواره از یک موضع گیری سیاسی و تبلیغاتی استفاده می کرد که از سوی کرملین انشاء می شد.

با اتخاذ سیاست همگانی با جمهوری اسلامی، این گروه گذشته از پیروی از سیاستهای کرملین در پی آن بود که وازدگی و نفرت مردم را نسبت به اعمال این حزب و کمونیستها کاهش دهد.

با وجود دسایس و فریبکاریها از جانب استکبار جهانی و ابرقدرتها، انقلاب اسلامی، پویا و پرتوان به

ص: 493

پیش می رود و نقاب تزویر از چهره تمام سیاستهای به ظاهر خیرخواهانه و در اصل غارتگرانه ابرقدرتها برمی دارد و بانگ رهایی خلقها را از سلطه شرق و غرب سرمی دهد و می رود تا نویدبخش مستضعفانی باشد که برای رهایی خویش از سلطه ابرقدرتها راه استقلال و آزادی را برگزیده اند و امید به حمایت شرق و غرب را از افکار خویش زدوده اند.

پیش از آنکه به تشریح اسناد این مجموعه پرداخته شود بخشی از پیام امام به طبقات مختلف مردم در 13 صفر 1393 آورده می شود تا همانگونه که چراغی فرا راه آینده این ملت شد نوری باشد روشنگر راه رهایی مستضعفان تحت سلطه از چنگال استعمارگران.

«بیدار شوید و خفتگان را بیدار کنید، زنده شوید و مردگانرا حیات بخشید و در تحت پرچم توحید برای درهم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه خود فروختگان بی ارزش فداکاری کنید. این نفتخواران بی شرف و عمال بی حیثیت آنها را همانند زباله از کشورهای اسلامی بیرون ریزید، از جشنهای پایان ناپذیر آنها که در حقیقت چراغهائی است که در گورستان می افروزند دوری نمائید. امید است شما عزیزان من مرگ استعمار و عمال آن را به زودی بگیرید، اگر ما پیران نبینیم شما جوان ها ببینید...» اسناد مربوط به شوروی در چند جلد تدوین شده که شامل 4 بخش عمده است.

بخش اول مشتمل است بر:

1- گزارشات و اطلاعات بیوگرافیک در مورد شخصیتهای سیاسی و مأموران دیپلماتیک شوروی:

هدف عمده از جمع آوری این بیوگرافیها کسب اطلاعات راجع به افراد روسی مأمور بهکار و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آنها و در صورت امکان بکارگیری و رشد آنها در جهت مقاصد اطلاعاتی و جاسوسی و یا بهره برداری سیاسی است.

2- شرح ملاقاتها و مذاکرات مأمورین سفارتخانه های آمریکا و شوروی. اهداف عمده این ملاقاتها صرفنظر از جنبه تهیه بیوگرافی، ارزیابی و به دست آوردن مواضع روسها نسبت به مسائل جاری ایران و جهان و همچنین کسب اطلاعات راجع به مسائل داخلی شوروی و رخدادهای دیپلماتیک می باشد. نکته نهفته در این ملاقاتها جدای از محتوای سیاسی مورد گفتگو واقع شده وقاحت در پرونده پوشی، دروغ گویی و نادیده گرفتن مصائبی است که از سیاستهای استعمارگرانه این دو ابرقدرت بر ملل محروم وارد می شود و تمام جنبه های انسانی را در چهارچوب روابط فیمابین و توجیهات سیاسی به مسخره می گیرد.

3- مسائل و درگیریهای امنیتی رژیم پهلوی با شوروی و عملیات جاسوسی آنها در ایران و ارسال اطلاعات از وی آمریکا در مورد جاسوسان روسی شغال در ایران به ساواک و شاه 4- بررسی و ارزیابی تحولات اقتصادی و نظامی و سیاسی بین ایران و شوروی قبل و بعد از انقلاب اسلامی و موضع ایران نسبت به این تحولات 5- تشریح وضعیت سلطه سیاسی و نظامی شوروی در جهان و به ویژه اقیانوس هند و اطلس. این اسناد بیشتر به تشریح تلاشها، موفقیتها و ناکامیهای شوروی در عرصه رقابت با آمریکا می پردازد. از جمله این اسناد، سندی است با موضوع «موضع شوروی در جهان سوم» که به بررسی وضعیت شوروی، میزان نفوذ و مشارکت نظامی - سیاسی آنها در کشورهای آفریقائی (موزامبیک، اتیوپی و آنگولا)، عراق، افغانستا، خلیج فارس و غیره می پردازد. محتوی این سند تشابه هدفهای امپریالیستی روسها با آمریکائیها را نشان

ص: 494

می دهد، البته سند مربوط به وضعیت روسهاست ولی آگاهی ملتهای جهان سوم از میزان تسلط آمریکا بر کشورهایشان راهنمای این مقایسه است.

6- تأثیر انقلاب اسلامی بر روند تفکرات و موضعگیریهای روسها نسبت به ایران و تأثیر این امر بر ملیتهای مسلمان شوروی بخش دوم شامل 3 قسمت است:

1- نگرشی بر صنعت نفت و گاز و خطوط لوله گاز شوروی: این اسناد حاصل فعالیتهای اطلاعاتی جاسوسان سیا در بخش های مربوط به تکنولوژی و صنایع است که تحولات صنعتی و تکنولوژیکیشوروی را زیر نظر دارد. جزوه های فوق مشتمل بر وضعیت نفت، گاز، کیفیت محصولات، نیازهای تکنولوژیکی و تجهیزاتی، کمبودها و نقصانهای روسها در راه اندازی این صنایع می باشد.

2- گسترش اقتصادی سیبری: این جزوه نیز حاصل تلاش جاسوسان سیا برای دستیابی به اطلاعات صنعتی و تکنولوژیکی است و شامل وضعیت منابع طبیعی سیبری و کیفیت و وضعیت صنایعی که در این رابطه در سیبری فعالیت می کند می باشد.

3- تعدادی اسناد در رابطه با روابط ایران و شوروی و همچنین کشورهای بلوک شوروی در ابعاد اقتصادی، نظامی و مبادلات آموزشی و فرهنگی است.

بخش سوم - این بخش نیز به طور عمده شامل سه قسمت است:

1- یکی جزوه که توسط سیا گردآوری شده تحت عنوان «عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکائیها» که به طور کلی بیانگر تلاشهای اطلاعاتی شوروی برای بدست آوردن اطلاعات مخفی از طریق بکارگیری آمریکائیها و رخنه در تأسیسات آمریکا در خارج و ذکر شواهد و مثالهایی از این گونه فعالیتها می باشد. شیوه و عمل و روشهایی که روسها در کسب اطلاعا به کار می برند همچنین هدفها و آماجهای آمریکایی و تشریح وضعیت کلی شهروندان آمریکا در خارج از آن کشور در این جزوه مورد بحث قرار گرفته است.» سند دیگری مشابه سند قبل نیز تحت موضوع «توجیه های امنیتی - خلاصه پرونده های اخیر و مهم SAS» وجود دارد که ذکر شواهدی است از عملیات اطلاعاتی روسها علیه آمریکائیها.

2- چند سند در رابطه با دستورالعملها. ضوابط امنیتی و شغلی است که از سوی مقامات آمریکایی برای تماس و نحوه آن با مأموران دیپلماتیک یا غیردیپلماتیک شوروی و کشورهای بلوک کمونیست تهیه شده است.

3- سه پرونده از اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی (یعنی تنها واحدی از وزارت دفاع آمریکا در ایران که کار تحقیقاتی امنیتی انجام می داد و مسئول امنیت نظامیان آمریکایی و تهیه پوشش ضداطلاعاتی دفاعی برای شرکتهای آمریکایی پیمانکار پروژه های نظامی و کمک ضدتروریستی به آنها بوده است) می باشد. این پرونده ها متعلق به اشخاصی به نام بیل کرین، لاری جیل و چند نمونه دیگر می باشد که کلاً متضمن مطالبی در شرح فعالیتهای جاسوسان آمریائی برای بکارگیری اطلاعایت افراد روسی و ارتباط این اداره با سیا است. همچنین چند سد رشته بازسازی شده می باشد که متعلق به بخش سیا در سفارت

ص: 495

آمریکا بوده و شامل اطلاعات متفرقه ای است که سیا در مورد افراد روسی و اطلاعات اخذ شده از آنان تهیه کرده است.در ضمن سند دیگری با عنوان شوروی و اروپای شرقی موجود است که شرح تلاش های ماهواره ای جاسوسی آمریکا و اطلاعات نظامی بدست آمده از این تلاش می باشد.

بخش چهارم - این بخش شامل 2 قسمت عمده است 1- تعاریف مصطلح و اهداف عملیاتی به نام پناهندگان خارجی. این اسناد پرده از چهره پرفریب و سالوس ابرقدرتها به ویژه آمریکا در رابطه با پناهندگان سیاسی و تبلیغات و ریاکاریهای این رژیمها برای فریب مردم خود و مردم جهان برمی دارد. ایجاد انگیزه در مأموران و صاحب منصبان و تبعه های کشورهای کمونیست یعنی چین، شوروی و بلوک شوروی برای بهره برداری اطلاعاتی در درجه اول و استفاده روانشناسانه و به بیانی دیگر بهره برداریهای تبلیغاتی و سیاسی در مرحله دوم و کلیه روشها و دستورالعملهایی که بر اساس آن واژه ای به نام پناهندگی شکل گرفته در این اسناد منعکس است.

2- دستورهای اجرایی، فرمها و مکالمات کتبی مورد لزوم به زبانهای انگلیسی، چینی و روسی و ابلاغ و ارسال آنها به واحدهای مربوطه مستقر در سفارتخانه های آمریکا برای برخوردی حساب شده و جذب کننده با پناهندگان و همچنین روشهای ایجاد تماسهای اضطراری اعم از کاربن نویسی یا مکالمات تلفنی یا ملاقاتهای مخفی از جمله مواد مندرج در این بخش از اسناد است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

شوروی (اطلاعات کلی)

ص: 496

سند شماره (1) شوروی خشکی 22274000 کیلومتر مربع، 3/9% زیر کشت، 1/37% جنگل و بوته زار، 6/2% شهری، صنعتی و ترابری، 8/16% مراتع و یونجه زارهای طبیعی، 2/34% کویر، باتلاق و یا لم یزرع.

طول مرزهای خشکی 20619 کیلومتر.

آبها محدوده قلمرو آبی: 12 میل دریایی (محدوده ماهیگیری 200 میل دریایی).

خط ساحل: 46670 کیلومتر (شامل ساخلین) مردم جمیعت: 263818000 نفر (ژوئیه 1979)، میانگین میزان رشد سالانه 9/0% (جاری) ملیت: نام - روسی، صفت - روس تقسیمات نژادی: 74% اسلاو، 26% متشکل از 170 گروه نژادی مختلف.

زبان: بیش از 200 زبان و لهجه وجود دارد که (حدود 18 تای آنها هر یک بیش از یک میلیون سخنگو دارد)، 76% گروه زبان اسلاوی، 8% دیگر گروههای هند - اروپایی، 11% آلتیک، 3% اورالیایی، 2% قفقازی.

سطح سواد: 5/98% جمعیت (سنین 94-9) نیروی کار: غیرنظامی 138 میلیون نفر (اواسط سال 1978)، 25% کشاورزی، 75% صنعت و دیگر حوزه های غیر کشاورزی، میزان بی کاری گزارش نشده است، کمبود کارگران متخصص و ماهر.

دولت نام حقوقی: اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی نوع: حکومت کمونیستی پایتخت: مسکو تقسیمات فرعی سیاسی: 15 اتحادیه جمهوری، 20 جمهوری خود مختار، 6 کری، 121 اوبلاست و 8 اوبلاست خود مختار.

نظام حقوقی: نظام مدنی حقوقی توسط تئوری حقوق کمونیستی تغییراتی یافته است، قانون اساسی تجدید نظر شده در سال 1977 تصویب گردید، لوایح قانونی اساسی تجدید نظر شده در سال 1977 تصویب گردید، لوایح قانونی مورد بررسی حقوقی قرار نمی گیرد، تحصیلات حقوقی در 18 دانشگاه و 4 مؤسسه حقوقی امکان پذیر است. مقررات اجباری دادگاه بین المللی را نپذیرفته است.

روز تعطیلی ملی: 7 نوامبر روز انقلاب اکتبر شعبات: شورای وزیران (مجریه)، دیوان عالی شوروی (مقننه)، دیوان عالی قضائی شوروی (قضائیه).

رهبران دولت: لئونید آی. برژنف، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس پرزیدیوم دیوان عالی شوروی. آلکسی ان. کاسیگین، سرپرست شورای وزیران شوروی.

شرکت در انتخابات: برای تمام افراد 18 ساله به بالا و مستقیما و به طور مساوی آزاد است.

ص: 497

انتخابات: انتخابات دیوان عالی شوروی (قوه مقننه - م) هر پنج سال یک بار برگزار می گردد که در سال 1979 برای همین دیوان 1500 نماینده انتخاب گردیدند که 7/71% آن اعضای حزبی هستند.

حزب سیاسی: حزب کمونیست شوروی تنها حزب مشروع کشور می باشد. قدرت آراء (انتخاب سال 1979): 174944173 نفر دارای سنین بالای 18 سال، ظاهرا 99/99% رأی داده اند.

کمونیستها: حدود 16 میلیون نفر عضو حزبی.

دیگر گروههای سیاسی یا جو ساز: کومسومول، اتحادیه های تجاری و دیگر سازمانهایی که کنترل و نظارت کمونیستی را سهولت می بخشند. عضویت در سازمانهای بین المللی: شورای کمک اقتصادی دو جانبه، کنفرانس خلع سلاح ژنو، آژانس انرژی اتمی بین المللی، سازمان هواپیمایی بین المللی مدنی، شورای بین المللی اکتشاف دریایی، سازمان بین المللی کار گروه تحقیق بین الملل سرب و زینک، سازمان مشاوره دریایی بین دولتین، اتحادیه پست جهانی، سازمان تحقیقات استاندارد بین المللی ITC، اتحادیه تجاری بین المللی، کمیسیون بین الملل صید نهنگ، شورای غله بین الملل، سازمان ملل، یونسکو، اتحادیه جهانی پست، پیمان ورشو، سازمان بهداشت جهانی WPIO، سازمان جهانی هواشناسی، WTO.

اقتصاد تولید ناخالص ملی: 5/1066 میلیارد دلار (1978) با در نظر گرفتن قیمتهای آمریکا (در سال 1977)، 4080 دلار تولید ناخالص سرانه، درصد سهام در سال 1978 عبارت بودند از 56% مصرف، 34% سرمایه گذاری، 10% بخشهای دولتی و غیره، شامل دفاع (بر اساس تولید ناخالص ملی سال 1970 به روبل)، میانگین میزان رشد سالانه واقعی (77-1971) 8/3% میانگین میزان رشد سالانه (78-1976) 6/3%.

کشاورزی: محصولات غذایی عمده - غله (به خصوص گندم)، سیب زمینی، مهمترین محصولات صنعتی - قند، پنبه، تخم آفتابگردان و الیاف کتان به میزان خودکفایی، بستگی به نوسانات برداشت محصول دارد. کالری مصرفی 3250 کالری روزانه برای هر نفر در سالهای اخیر.

ماهی گیری: میزان صید 7/9 میلیون تن (1977)، صادرات 403800 تن (1977)، واردات 32500 تن (1977).

صنایع مهم: صنایع تولید سرمایه بسیار پیشرفته و متنوع، صنایع کالاهای مصرفی در مقایسه چندان پیشرفته نیست.

کمبودها: لاستیک طبیعی، بوکسیت و آلومینیوم، تانتالیم، قلع، تنگستن، فلورواسپار، و مولیبدن.

فولاد خام: 163 میلیون ظرفیت تولید تا یکم ژانویه 1979، در سال 1978 معادل 151 میلیون تن تولید گردیده، که سهم تولید سرانه 578 کیلوگرم می باشد.

نیروی برق: 249500000 کیلووات ظرفیت (1978)، 1202، میلیارد کیلو وات ساعت تولید شده (1978)، 4580 کیلووات ساعت سهم سرانه.

صادرات: 6/52392 میلیون دلار (با احتساب هزینه حمل تا مقصد، 1978)، سوخت (به خصوص مواد نفتی و مشتقات آن)، فلزات، محصولات کشاورزی (الوار، غله)، و انواع کالاهای پیش ساخته (به خصوص کالاهای صنایع سرمایه ای).

واردات: 8/50794 میلیون دلار (با احتساب هزینه حمل تا مقصد 1978)، ماشین آلات و تجهیزات ویژه

ص: 498

و پیچیده، الیاف نساجی محصولات مصرفی،محصولات محصولات پولاد، (به خصوص لوله های قطور) و هرگونه کمبود در تولید داخلی (از قبیل، گندم وارداتی پس از برداشت محصول نه چندان خوب داخلی).

طرفهای مهم تجاری: 2/103 میلیارد دلار (کل منافع سال 1978)، 60 درصد تجارت با کشورهای کمونیستی، 28% با کشورهای صنعتی غرب و 12% با کشورهای رو به رشد.

کمک: اقتصادی - 3707 میلیون دلار کل کمکهای اقتصادی ارائه شده به کشورهای رو به رشد (1978)، کل کمکهای اقتصادی (78-1957)، 1/17 میلیارد دلار: نظامی - کل کمکهای ارائه شده (1978)، 8/1 میلیارد دلار.

نرخ رسمی تبدیل ارز: 6811/0 روبل = یک دلار آمریکا (میانگین تبدیل در سال 1978). سال مالی:

سال تقویمی.

ارتباطات راه آهن: جمعا 140504 کیلومتر؛ 138671 کیلومتر ریل پهن (524/1 متر)؛ 1833 کیلومتر ریل باریک (750/0 متر)؛ 110015 کیلومتر ریل پهن تک ریل؛ 40941 کیلومتر راه آهن برقی؛ این آمار خطوط راه آهن صنعتی را در برنمی گیرد (1978).

شاهراهها جمعا 1564000 کیلومتر؛ 322000 کیلومتر آسفالته بتونی و یا بلوکهای سنگی، 372000 راههای آبی داخل خشکی، 146400 کیلومتر به استثناء دریای خزر (1979).

خطوط لوله: 57000 کیلومتر نفت خام؛ 13000 کیلومتر محصولات - پالایش یافته؛ 115000 کیلومتر گاز طبیعی.

بنادر: 52 بندر بزرگ (که مهمتر از همه؛ لینگراد، مورمانسک، اودسا، نووروسیک، ایلی شوسک، ولادی وستوک، ناخودکا، آرخانگلسک، ریگا،تالین، کانسیگراد، لیپاجا، ونتسپلیز، نیکولایف، سواستوپول)؛ 116 بندر کوچک منتخب. مهمترین بنادر داخل: روستوف، ولگوگراد، گورکیف، خاباروسک، کیف و مسکو (1979).

میزان بار حمل شده: راه آهن - 3758 میلیون تن، 3426 میلیارد تن بر کیلومتر (1978)؛ شاهراهها - 7/22 میلیارد تن 380 میلیارد تن بر کیلومتر (9770%)؛ راههای آبی - 520 میلیون تن، 231 میلیارد تن بر کیلومتر به استثناء دریای خزر که دارای 16000 وسیله باربری آبی به ظرفیت 000/7000 میلیون تن می باشد (1978).

ناوگان تجاری: 1737 کشتی (1000 تن ثبت شده و بیشتر) و با تناژ ثبت شده کلی 13504800 و تناژ کامل 18676400، شامل 69 کشتی مسافر بری، 1201 باربری، 19 کانتین، 36 باربری غول آسا، 291 تانکر، 8 کشتی مخصوص حمل گاز مایع، 93 کشتی باربری بزرگ 8 کشتی مخصوص حمل نفت / سنگ آهن، 12 کشتی هواپیمابر ویژه، 646 کشتی تجاری در دریای سیاه، 392 کشتی در دریای بالتیک، 445 کشتی در بخش خاور دور و شوروی، و 244 کشتی دربارنتس / دریای سفید مستقر شده است (خیلی محرمانه).

هواپیمایی کشوری: 1251 هواپیمای بزرگ حمل و نقل (1977) سرّی.

فرودگاهها: جمعا 3535 فرودگاه، 765 فرودگاه دارای باند پرواز دائمی، 55 فرودگاه با باندهای بیش از 3500 متر، 387 فرودگاه با باندهای 3499-2500 متر، 1078 فرودگاه با باندهای 2499-1000 متر،

ص: 499

2015 فرودگاه با باندهای کمتر از 1000 متر، 37 فرودگاه مخصوص هلیکوپتر (سرّی).

ارتباط راه دور: سیستم ارتباط داخلی و بین المللی نسبتا مدرن جهت استفاده دولت، 3/19 میلیون شماره تلفن، حدود 37000 تبدیل تلفن، 83100 دفتر تلگراف اصلی و شعبه ای، حدود 135 شبکه انتشار رادیویی /ا - ام، 280 ایستگاه اف - ام و 40000 ایستگاه انتشاراتی با سیم، 8/59 میلیون رادیو و 56 میلیون گیرنده رادیویی با سیم، 1620 ایستگاه تلویزیونی و ایستگاه رله تلویزیونی، 55 میلیون گیرنده تلویزیونی (خیلی محرمانه) نیروهای دفاعی(سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) نیروی انسانی نظامی، مذکر، 49-15 ساله، 67982000 نفر، 54220000 نفر مناسب برای خدمت نظامی، 2367000 نفر سالانه در سن 17 سالگی آماده خدمت در ارتش می شوند. (خیلی محرمانه) پرسنل: (تقریبی تا مارس 1979) 2453400 نفر نیروی زمینی، 424100 نفر نیروی دریایی (به استثناء گارد مرزی دریایی)، 513200 نفر نیروی هوایی، 344600 نفر نیروهای موشک اندازاستراتژیک، 625700 نفر نیروهای پدافند هوایی، 470200 نفر نیروهای شبه نظامی، توزیع این نیروها به ترتیبی که با برنامه دفاعی آمریکا به جای بافت نظامی شوروی تطابق داشته باشد، به شرح زیر است:

تخمین کل نیروهای نظامی و شبه نظامی(سری) فرماندهی و پشتیبانی عمومی 1307300 نیروهای زمینی ویژه 1693000 نیروهای دریایی ویژه 308300 نیروهای هوایی ویژه 297800 نیروهای تهاجمی استراتژیک 267400 نیروهای دفاعی استراتژیک 498900 نظامیان مرزی 159500 نظامیان داخلی 299000 جمع 4831200 تخمین کل نیروهایی که در 5 سال گذشته به صورت ذخیره درآمده اند. (سری) فرماندهی و پشتیبانی عمومی 2415000 نیروهای زمینی ویژه 3210000 نیروهای دریایی ویژه 500000 نیروهای هوایی ویژه 565000 نیروهای تهاجمی استراتژیک 5600000 نیروهای دفاعی استراتژیک 925000 نظامیان مرزی 295000 نظامیان داخلی 510000 جمع 8980000

ص: 500

واحدهای مهم نیروی زمینی: نیروهای زمینی ویژه - 24 ارتش، 10 سپاه، 173 لشگر، به اضافه 12 لشکر توپخانه، 150 تیپ، 250 هنگ و بسیاری واحدهای پشتیبانی رزمی دیگر (سری) ناوهای نظامی: زیر دریایی، 70 زیر دریایی اتمی حامل موشک های، بالستیک، 16 زیر دریایی حامل موشکهای بالستیک، 44 زیر دریایی اتمی موشک انداز، 24 زیر دریایی تهاجمی موشکی، 45 زیر دریایی اتمی تهاجمی، 144 زیر دریایی تهاجمی، 4 زیر دریایی ساحلی، یک زیر دریایی کمکی، 4 را دارای، 4 زیر دریایی آموزشی.

ناوهای جنگی سطح آب: 2 ناو هواپیمابر VTDL دارای موشکهای هدایت شونده، 2 ناو حامل موشکهای هدایت شونده، 25 ناو حامل موشکهای هدایت شونده دوربرد، 10 ناو حامل موشکهای سبک دوربرد، 32 ناو شکن حامل موشکهای هدایت شونده، 36 ناو شکن، 24 ناوچه حامل موشکهای هدایت شونده، 104 ناوچه سبک، 123 ناوچه گشتی رزمی، 96 ناو جنگی دوزیستی، 162 ناو مین یاب، 444 ناوچه کشتی ساحلی و رودخانه ای، 82 ناوچه ضد جنگ افزارهای دوزیستی، 238 ناوچه مین یاب، 84 ناو دافع، 66 ناو پشتیبانی، 135 ناو پشتیبانی ناوگان، 457 ناو کمکی دیگر (سری) هواپیماهای نظامی: 15125 واحد عملیاتی، تعداد هواپیما نسبت به هر نیرو به شرح زیر است:

هواپیماهای دور برد 869 فروند (239 بمب افکن دوربرد، 630 بمب افکن میان برد). بخش هوایی دفاع هوائی، 2653 جنگنده، 9 بخش هشدار دهنده و نظارت هوابرد، بخش هوایی تاکتیکی شوروی، 4538 هواپیمای رزمی (3750 جنگنده، 106 بمب افکن برد متوسط، 633 هواپیمای شناسائی، 49 هواپیمای جنگهای الکترونیک). بخش هوایی نیروی دریایی، 1121 بمب افکن، 511 بمب افکن / تانکر / شناسایی میان برد، 71 فروند جنگنده و بمب افکن جنگنده، 375 فروند هواپیمای ضد زیر دریایی شامل 203 هلیکوپتر، 77 هواپیمای مختلف آموزشی)، نیروی پشتیبانی هوایی: 5935 هواپیمای ترابری و هلیکوپترها: (ترابری: 1635 فروند است که 119 فروند آن دو برد و 905 فروند آن میان برد، و 611 فروند آن کوتاه برد می باشد) هلیکوپترها: 4300 فروند (2033 رزمی تهاجمی، 2267 اداری و رابط) (سری) موشکهای دفاعی: تاکتیکی - حدود 3 گردان سام - 2، 37 گردان سام - 3، 135 گردان سام - 4، 40 هنگ سام - 6، 13 هنگ سام - 8 در نیروهای رزمی شوروی و نیروهای آن در آلمان شرقی، چکسلواکی، مجارستان، لهستان و مغولستان به کار گرفته شده است. در هنگ مانوری نیز حدود 225 واحدهای سام - 9 و 20000 واحد موشکهای سام - 7 موجود است. بعضی از این سیستمهای سام می توانند نیروهای ملی پدافند هوایی را در موقع بروز بحران تقویت نماید. استراتژی کل نیروی موشکی دفاعی عبارت است از 999 سکوی موشکی زمین به هوا (12172 ریل پرتاب)، 56 سکوی پرتاب سام - (3242 ریل پرتاب) که تنها در مسکو مستقر گردیده است 481 سکوی سام - (2886 ریل پرتاب) دفاع از اهداف استراتژیک و موانع دفاعی کشور را ممکن می سازد. 337 سکوی سام - 3 (628 ریل مضاعف و 720 ریل چهار گانه) و 4136 ریل پرتاب نیز برای پوشش دفاع هوایی کم ارتفاع به کار گرفته شده است.

125 مجتمع سام - 5 (1908 ریل پرتاب) دفاع از موانع و مناطق حیاتی دفاعی سرتاسر شوروی را به عهده دارند. 8 سکوی موشک 1- ABM (64 سکوی پرتاب) نیز در اطراف شهر مسکو مستقر گردیده است. (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) موشکهای تهاجمی استراتژیک: حدود 1400 موشک انداز ICBM و حدود 600 موشک انداز

ص: 501

MR/IRBM (سری) تسلیحات اتمی: نیاز اصلی نیروهای شوروی را تأمین می کند. (خیلی محرمانه) تدارکات: نیاز داخلی خود را به طور کامل تأمین می کند و انواع جنگ افزارها را نیز جهت صدور تولید می نماید. کشورهای عضو پیمان ورشو بخش اعظم کشتیهای دوزیستی و کمکی و نیز آموزشی و هواپیماهای سبک را تأمین می نمایند.

بعضی از نفربرهای زرهی سبک به عنوان یک اقدام اقتصادی از کشورهای اروپایی شرقی تأمین می گردد. (خیلی محرمانه) بودجه نظامی (اعلام شده): برای سال مالی که در 31 دسامبر 1979 پایان می یابد تنها رقم 2/17 میلیارد روبل منتشر شده است. این رقم به دلایل سیاسی تحریف شده و تنها میزان ناچیزی از بودجه نظامی را در بر می گیرد، هزینه کل فعالیتهای نظامی به استثناء مستعمره ها در سال 1978 معادل 55/146 میلیارد دلار بوده است (با در نظر گرفتن نرخ تبدیل دلار در سال 1978). (سری) امنیت و اطلاعات:

کمیته امنیتی دولت (کا.گ.ب): داخلی/خارجی، سرپرست اداره اطلاعات، ستاد عمومی وزارت دفاع، مجمع گردآوری اطلاعات در خارج، نیروی ارتشی نیز عناصر اطلاعاتی جهت گردآوری اطلاعات رزمی دارند، وزارت امور داخلی، آژانس پلیس عمومی، نظامیان داخلی، نیروهای آتش نشانی، زندانها و اردوگاهها. (سری/ غیر قابل رؤیت برای بیگانگان)

اطلاعات بیوگرافیک درباره دانیل سیمونوویچ کومیساروف

سند شماره (2) پست هواییسری20 مارس 1950 - 29 اسفند 1328 تهران 311 اطلاعات بیوگرافیک درباره دانیل سیمونوویچ کومیساروف طبق اطلاعات موجود در نامه هوایی وزارتخانه به شماره 63-A و به تاریخ 22 فوریه 1950، آنچه در ذیل آمده در حال حاضر تنها اطلاعات موجود در این سفارتخانه درباره دانیل سیمونوویچ کومیساروف دبیر اول سفارت شوروی، می باشد.

سن: حدود 42 سال.

ظواهر فردی: بلند قد، نیمه تاس، رنگ موی قهوه ای تیره، رنگ چشم آبی تیره، خوش برخورد.

شخصیت: ظاهرا دوستانه و خوش برخورد است. ایرانیها وی را خیلی دوست دارند می گویند در کار خود بسیار تیزهوش، سنگدل و بسیار دقیق است.

شغل قبلی: در جنگ گذشته به عنوان وابسته مطبوعاتی به سفارت شوروی آمد و به طور کلی در امور مربوط به روزنامه و تبلیغات خیلی ماهر است. در مراحل تشکل حزب دموکرات و حکومت ملی آذربایجان وی در تبریز به سر می برد. بعدا برای مدتی در رضاییه به عنوان کنسول کار کرد. بنا به گزارشات رسیده در ناحیه رضائیه در میان قبایل کرد کار می کرده است.

فعالیتهای کنونی: عنوان شغلی او دبیر اول سفارت در امور مطبوعاتی می باشد. ولی واقعیت این است که وی در سلسله مراتب سفارت شوروی موقعیت مهمتری را دارد. بنا به گزارشات رسیده وی در حال مذاکره با مقامات ایرانی ناشناس بوده است تا بلکه بتواند روابط بین ایران شوروی را بهبود بخشد.

گفته می شود که وی در تجدید سازمان مخفیانه حزب توده دست داشته است.

ص: 502

نکته مهم: وی بدون لهجه به فارسی سخن می گوید.جان. سی. وایلی

سفیر شوروی در ایران

سند شماره (3) تاریخ: 4 ژوئن 1963 - 14 خرداد 42سری از: وزارت امور خارجهبه: سفارت آمریکا، تهران محل کسب اطلاعات: بغداد، مسکو موضوع: سفیر شوروی در ایران اطلاعات زیر نباید در اختیار ملل بیگانه قرار داده شود.

در پاسخ به تلگرام مرجع، اطلاعات زیر درباره گریگوری تیتوویچ زایتسف که مطبوعات ایران اعلام کرده اند قرار است به زودی به جای ن - م پگف سفیر شوروی در ایران بشود ارسال می گردد. زایتسف از سپتامبر سال 1961 تاکنون ریاست بخش کشورهای خاورمیانه ای وزارت امور خارجه شوروی را عهده دار است و از وی غالبا به عنوان یک دانشمند امور عربی، متخصص در امور اقتصادی، و خبره در قوانین بین المللی یاد می کنند. وی از سال 1944 در وزارت امور خارجه به سر برده است و به عنوان رئیس هیئت شوروی به انگلیس و جمهوری عراق، و به عنوان سفیر شوروی در هلند انجام وظیفه نموده است. به استثناء سفر اخیر وی بقیه کارهای او در وزارت امور خارجه در امور عربی انجام شده است.

زایتسف که در سال 1902 در مسکو متولد شده بود بنا به گزارشها در انستیتو اقتصاد و انستیتو مطالعات شرق در مسکو به تحصیل پرداخت و در سال 1933 فارغ التحصیل گردید. وی در سالهای 34-1933 بدون تعیین سمت به تهران اعزام گردید. در اوایل 1930 وی در چند کنفرانس اقتصادی شرکت کرد و بعدها در بخش تجارت خارجی خلق شوروی به کار مشغول شد، تا اینکه در سال 1944 به وزارت امور خارجه منتقل گردید و در بخش مربوط به شرق در موقعیّت مهمی به کار مشغول گردید. در اواخر همان سال زایتسف به عنوان وزیر به کشور پادشاهی عراق رفت و تا اوت 1948 در آنجا ماند.

بنا به گزارشات رسیده وی در این دوران در گروههای خرابکار عراق به فعالیت پرداخت. همچنین وی علیه اعدام کمونیستهای محلی توسط دولت آشکارا دست به اعتراض زد و اعلام نمود که مقامات شوروی حالت خصمانه حکومت عراق را تحمل نخواهند کرد. زمانی که در اواسط 1948 نام زایتسف را به عنوان وزیر جدید شوروی به مصر ارائه دادند، دولت مصر از قبول تقاضا نامه وی به این دلیل که او در عراق «دردسر درست می کرده است» سرباز زد. مسکو نیز مجبور شد به بهانه کسالت شدید از فرستادن زایتسف امتناع ورزد. زایتسف گویا به مسکو بازگشت تا در وزارت امور خارجه به کار مشغول گردد و در دسامبر 1948 عنوان وزیر درجه اول را دریافت نمود. در 1949 زایتسف به سمت سفیر در هلند منصوب گردید و در آنجا به تبلیغ پرداخت و به موازات آن به آزاد سازی زندانیان جنگی هلندی از روسیه پرداخت. در تابستان 1953 هلند را ترک کرده ریاست وزارت امور خارجه در بخش دپارتمان کشورهای خاور نزدیک و میانه را عهده دار گشت. در همین مقام زایتسف به همراه شپیلف وزیر امور خارجه در ژوئن 1956 به مصر و سوریه سفر کرد. در اوت همان سال و در کنفرانس لندن پیرامون مسئله سوئز شرکت جست و در اکتبر 1956 به عنوان عضو نمایندگی شوروی در شورای امنیت سازمان ملل جهت شرکت در بحث پیرامون بحران سوئز شرکت نمود. کمی پس از بازگشت به مسکو وی به ریاست بخش کشورهای خاور نزدیکِ یکی از دو شعبه (پادگان کشورهای خاور نزدیک و میانه، به هنگام سازمان دهی دوباره در

ص: 503

1957 رسید. در ژوئیه 1958 وی سفیر شوروی در جمهوری عراق گردید که اولین سفیر شوروی در دولت جدید عراق و رئیس هیئت دیپلماتیک شوروی به این کشور نیز محسوب می گردید. زایتسف به فعالیت شدید در امور عراق پرداخت که در آن کارمندان سفارتی بسیار زبده در امور منطقه و عملیات اطلاعاتی وی را یاری دادند. زایتسف تا سال 1961 در عراق بود و پس از بازگشت وی سمت حاضر را دریافت کرد، در دسامبر 1962 وی به عنوان عضو هیئت نمایندگی شوروی به ایران سفر کرد و به مبادله اسناد در رابطه با قرارداد مرزی بین ایران و شوروی با نمایندگان دولت ایران پرداخت. زایتسف که در ظاهر بسیار حرفه ای است به عنوان یک فرد خوش سخن و نسبتا منطقی تعریف می شود. دانش او درباره زبان انگلیسی بسیار محدود است ولی او زبان عربی، آلمانی و فرانسه می داند و زبان فارسی را خیلی خوب می داند. همسرش کلاودیا، دارای شخصیتی اجتماعی و دوستانه و قدری شوخ طبع است؛ او به زبان فارسی و انگلیسی خوب صحبت می کند. پسرشان یوری که وارد بیستمین سال شده است در مسکو تحصیل می نماید. راسک

اظهار نظر درباره گریگوری زایتسف

سند شماره (4) تاریخ: 6 ژوئن 1963 - 16 خرداد 42 از: هنری آل. دیویسبه: دفتر حفاظت منافع و سفارت آمریکا موضوع: اظهار نظر درباره گریگوری زایتسف آنچه در ذیل می آید گزارشی است از گفتگویی که در تاریخ 5 ژوئن 1963 بین آقای رضا امینی مشاور روابط عمومی دفتر حفاظت منافع آمریکا و وابسته مطبوعاتی پیشین ایران در مسکو، آقای بهرام بوشهری پور که به اصرار دولت شوروی در سال 1962 مجبور به ترک این کشور گردید صورت گرفته است:

آقای بهرام بوشهری پور امروز صبح به دفتر من آمد تا یک رونوشت از سخنرانی پرزیدنت کندی را که در 11 آوریل 1962 در ضیافت شامی که به افتخار شاهنشاه در کاخ سفید ایراد شده بود دریافت نماید.

آقای بوشهری پور درباره مأموریتش در مسکو دارد کتابی تحت عنوان «در شکم خرس» می نویسد. این کلمات به وسیله پرزیدنت کندی در اثناء همین ضیافت برای تشریح شرایط سختی که شاه ایران همیشه تحت آن به سر برده است، استفاده شده بود. پرزیدنت گفته است «ما خودمان نیز در شرایط آسانی به سر نمی بریم ولی در شکم خرس هم زندگی نمی کنیم. ولی او (اشاره به شاه) سالهاست که در شکم خرس به سر می برد ولی کشورش هنوز آزاد است».

چون بوشهری پور اطلاعات زیادی درباره فعالیتهای شوروی در ایران دارد از او پرسیدم که درباره گریگوری زایتسف که می گویند سفیر جدید شوروی به ایران است آیا چیزی می داند؟ آقای بوشهری پور گفت که او را به خوبی می شناسد چون در حین خدمت به عنوان وابسته مطبوعاتی در مسکو چندین بار با وی صحبت کرده است. او چند قطعه کاغذ از جیب خود بیرون کشید و چند تاریخ و اظهار نظر به من داد:

گریگوری تیتویویچ زایتسف در سال 1944 وارد وزارت امور خارجه گردید. البته به عنوان وزیر و کار خود را به عنوان معاون رئیس بخش خاورمیانه آغاز کرد. آقای بوشهری پور در ادامه گفت: «چون او صاحب نظر در امور خاورمیانه است و نیز از دانشکده امور باختری دانشگاه مسکو فارغ التحصیل شده

ص: 504

بود با سمت وزیر کار خود را آغاز کرد، و گرنه مانند دیگران به عنوان وابسته کارش را شروع می کرد».

زایتسف در سال 1949-1945 یعنی سالهایی که در آن حزب توده کاملاً متشکل و فعال شده بود در ایران خدمت می کرد. در هنگام اقامتش در ایران او ریاست واقعی سفارت شوروی را به عهده داشت و با روشنفکران و روزنامه نگاران متنفذ ایران هم تماسهایی چند برقرار کرده بود.

زایتسف در سال 1949 به مسکو بازگشت تا به کار خود در بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه ادامه دهد تا اینکه در سال 1951 به عنوان سفیر شوروی روانه هلند گردید. در سال 1953 وی ریاست بخش خاورمیانه ای را عهده دار گشت. در هنگام عهده دار بودن این تصدی وی از مصر، سوریه و لبنان بازدید کرد. در همه مذاکرات بین شوروی و کشورهای عربی شرکت داشت. او همراه شپیلف به مصر رفت و به مذاکره درباره کمکهای شوروی پیرامون سد آسوان پرداخت. بوشهری پور گفت: رفیق زایتسف ید طولانی در تشکل بخشیدن به احزاب سیاسی و ایجاد آشوب دارد. پس از کودتایی که در 1958 منجر به به قدرت رسیدن قاسم در عراق شد، زایتسف نیز به عنوان سفیر شوروی در رژیم جدید به عراق رفت.

مأموریتش این بود که یک حزب نیرومند کمونیستی را در عراق ایجاد کند و موفق هم شد. در سال 1961 او به شغل قبلی اش یعنی ریاست بخش خاورمیانه بازگشت. در همین حال با ترتیب دادن ضیافتهای حداقل هفته ای یک بار توانست با دیپلماتهای کشورهای خاورمیانه تماس برقرار سازد. بوشهری پور اظهار داشت: «زایتسف در روسی به معنی مادر خرگوش است ولی او واقعا یک مارد... است. پس از ورود او به ایران باید منتظر بروز مشکلات و ناراحتیهایی باشیم چون او به عنوان یکی از اعضای کومسومول (سازمان جوانان کمونیست) خیلی خوب می داند که چگونه افراد ناراضی را یکجا جمع کند و آنها را به صورت یک نیروی مخرب علیه ایران درآورد.»

ملاقات دوستان سفیر شوروی

سند شماره (5) تاریخ: ساعت 10 صبح 11 سپتامبر 1963 - 20 شهریور 42محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه صورت مذاکرهمکان: دفتر سفیر هولمز شرکت کنندگان: سفیر آمریکا، جان ا. آرمیتاژ - دستیار ویژه سفیر آقای تورینوف - مترجم سفیر شوروی (گریگوری زایتسف) موضوع: ملاقات دوستان سفیر شوروی سفیر جدید شوروی آقای گریگوری زایتسف همراه مترجم خود رأس ساعت 10 صبح جهت یک ملاقات دوستانه حضور به هم رسانیدند. حدود 40 دقیقه در اینجا ماند که از این مدت حدود 35-30 دقیقه فقط او صحبت می کرد و مدت کوتاهی مکث می نمود تا سفیر هولمز پاسخ کوتاهی بتواند ارائه نماید.

زایتسف اکثر اوقات به روسی حرف می زد و سعی می کرد از مترجمش استفاده کند ولی ظاهر قضیه این بود که وی از بسیاری از گفته های سفیر هولمز به انگلیسی چیزهایی می فهمید.

صحبتهای زایتسف پیرامون چند موضوع دور می زد. وی ابتدا پیرامون امضاء قرار داد منع آزمایشهای هسته ای گفتگو کرد و اینکه او نیز در مسکو پیرامون این مذاکره سهیم بوده است. او گفت که این قرارداد گامی مثبت در جهت بهبود روابط آمریکا و شوروی است که امیدوار است بهتر از این هم بشود. و این نکته

ص: 505

را چندین بار در طول صحبتهای خود تکرار کرد. سفیر هولمز نیز درباره بهبود روابط صحبت کرد وگفت که او نیز تجاربی در مذاکرات خلع سلاح دارد و گفت که بهبود واقعی در کاهش تسلیحاتی، مسئله بازرسی دو جانبه را پیش می کشد که مسئله ای بسیار ضروری است؛ اگر هدف کنترل تسلیحاتی باشد. سفیر شوروی این موضوع را دنبال نکرد و در عوض درباره ضرورت گامهای میانجیگرانه عملی صحبت کرد. وی درباره استفاده از قراردادی در زمینه کاهش یا عدم افزایش بودجه نظامی سخن راند. سفیر زایتسف گفت:

تضادهای بین آمریکا و شوروی آن چنان مستقیم نیست که منجر به یک فاجعه بین این دو شود، بلکه این تضاد از جنبه های وسیع و کلی برخوردار است. او برای بشریت سخن گفت و اظهار داشت که بودجه را می توان به جای استفاده در مقاصد نظامی به منظورهای بهتر استفاده کرد.

سفیر شوروی گفت که او و سفیر هولمز البته در وهله اول علاقه مند به اوضاع ایران هستند. وی اظهار داشت که امیدوار است، بهبود در روابط آمریکا و شوروی در اینجا هم منعکس شود و دیگر اینکه آمریکا نباید نسبت به بهبود روابط شوروی و ایران حسادت ورزد و به سفیر اطمینان داد که این بهبود روابط «نتایج بدی به همراه» نخواهد داشت. با وجود اینکه، چندین بار سفیر هولمز اظهار داشت که آمریکا خواهان ایجاد روابط بد بین ایران و شوروی نیست و اصلاً نگران بهبود روابط بین شوروی و ایران نمی باشد، ولی سفیر شوروی چندین بار این موضوع را تکرار کرد. سفیر شوروی گفت که شوروی خوشحال می شود که تداوم و یا افزایش کمکهای آمریکا به ایران را شاهد باشد، چون باعث می شود که مخارج شوروی در ایران کمتر بشود. وی خاطر نشان ساخت «ما جاهای دیگر برای پول خرج کردن داریم.» سفیر شوروی گفت امیدوار است وی و سفیر هولمز بیشتر یکدیگر را ملاقات کرده به تبادل عقاید و نظرات بپردازند. ممکن است این عقاید و نظریات یکسان نباشند ولی برای ایجاد تفاهم دو جانبه مفید است. سفیر هولمز نیز اظهار داشت که چنین ملاقاتهایی سودمند و دلخواه می باشد.

در مورد مثبت بودن کاهش مخارج نظامی، سفیر زایتسف گفت این گونه کاهشهای بودجه می تواند آمریکا را در مورد مشکل خروج طلای خود یاری دهد، چون این امر نمی تواند تا ابد ادامه یابد. سفیر هولمز سعی کرد نظریه سفیر شوروی را مبنی بر اینکه مخارج نظامی مسبب اصلی مشکل خروج طلای آمریکاست، تصحیح نماید و گفت که برای آمریکا مهم نیست که این مشکل حل نشود. ولی سفیر شوروی درباره نظریه خود پافشاری می کرد.

در یک نقطه از بحث، سفیر هولمز سهوا به روابط بین شوروی و چین اشاره کرد و سفیر شوروی داوطلبانه به ارائه پاسخ پرداخت. وی گفت برخوردهای سختی بین دو دولت درنظر گرفته است، هر کس هم که قدری شعور داشته باشد این موضوع را می فهمد. این برخوردها سبب شده است تا دو دولت مواضع سیاست خارجی خود را روشن سازند. حالا حتی آنها که فکر می کرده اند که سیاست «همزیستی مسالمت آمیز» شوروی تنها یک مانور سیاسی بوده است، باید قبول کنند که برعکس، اساس و پایه سیاست خارجی شوروی را تشکیل می دهد.

سفیر شوروی اظهار داشت که شوروی اصرار داشته است که حتی اگر به قیمت از بین رفتن روابط کمونیستی بین چین و شوروی هم تمام بشود این خط مشی را در سیاست خود دنبال نماید. بنابراین دنیا هم باید آگاه باشد که شوروی اهمیتی اساسی برای سیاست همزیستی مسالمت آمیز خود قائل است.

در پاسخ به سؤال سفیر هولمز، سفیر شوروی گفت که پکف سفیر پیشین شوروی در اینجا هنوز هم در

ص: 506

مرخصی به سر می برد و معلوم نیست به کجا فرستاده شود. زایتسف گفت برژنف در 15 نوامبر به ایران خواهد آمد و شش روز در اینجا به سر خواهد برد. سفیر هولمز گفت در نظر داشته در این تاریخ به مرخصی برود، ولی سعی دارد برنامه خود را تغییر داده حداقل دو روز اول بازدید برژنف از ایران را در اینجا بماند.

سفیر شوروی گفت که او کمی با زبان فرانسوی آشناست و در زمان تصدی وی به عنوان ریاست بخش کشورهای خاور نزدیک و میانه در وزارت امور خارجه زبان فارسی را نیز می آموخت، ولی فرصت تمرین پیدا نکرده است. ظاهرا او کمی با انگلیسی آشناست ولی درک وی از این زبان بسیار وسیع است.

سند شماره (6) تاریخ: 5 می 64-15 اردیبهشت 1343خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزیر امور خارجه در واشنگتن در عرشه بن هوم ریچارد، در دوم ماه مه، شاه درباره گفتگویی که با سفیر شوروی انجام داده بود با من صحبت کرد. شاه صحبتش را با انتقاد شدید از ناصر، جاه طلبیها و فعالیتهایش که موجب به خطر افتادن صلح در خاورمیانه بود و خطر جدی را متوجه منطقه می ساخت آغاز کرده بود. وی شورویها را به خاطر حمایت از چنین فرد دردسرسازی که به عنوان رئیس جمهور جمهوری متحده عربی مسئولیت سرش نمی شود به باد انتقاد گرفت. شاه به زایتسف گفت که به نظر وی ناصر مسئول همه تبلیغات عرب علیه ایران است. سفیر شوروی در پاسخ گفته بود که احتمالاً مسئول، ناصر نیست بلکه شرکتها نفتی ممکن است مسئول باشند. شاه گفت که این اظهار نظر «کاملاً بی ربط» است. وی ظاهرا خوشحال بود از اینکه توانسته است با این لحن با سفیر شوروی حرف بزند.هولمز

مربوط به گزارش بیوگرافی مقامات بلوک شوروی

سند شماره (7) تاریخ: 2 مارس 1966 - 11 اسفند 1344سری از: GTEبه: تمامی پستهای دیپلماتیک و کنسولی موضوع: مربوط به گزارش بیوگرافی مقامات بلوک شوروی موضوع این بخشنامه بسط دادن دستورالعملهایی می باشد که در مآخذ گنجانیده شده است و این به خاطر تأکید دوباره بر سر مهم بودن جمع آوری بیوگرافیهای گزارش شده در رابطه با مقامات بلوک شوروی می باشد. دستورالعملهای مختلف قبلی تأکیدشان بر سر ارزش تماس با مقامات بلوک شوروی بود. این مطلب چندین بار تکرار شده است که این چنین تماسهایی به وسیله کارمندان حوزه ای اگر بر مبنای انتخابی باشد و سپس گزارش شود و به طور مرکزی به وسیله پست حوزه ای مورد کنترل قرار بگیرد، می تواند یک منبع مهم و با ارزش اطلاعاتی باشد. علاوه بر مفید بودن در زمینه های اطلاعاتی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و بقیه زمینه های مربوط خصوصا خیلی مهم خواهد بود که به طور کامل از این تماسها استفاده گردد، تا از این فرصتی که دست می دهد برای جمع آوری اطلاعات بیوگرافی مقامات بلوک شوروی استفاده بشود. به خصوص این نوع اطلاعات در بیشتر قسمتها در منابع اسنادی مورد دسترسی نمی باشد در حالی که بیشتر گزارشهایی که نتیجه این تماسها می باشد و در گذشته دریافت گردیده است، اطلاعات بیوگرافی مفیدی را در برداشته خیلی از کارمندان سعی در محصور نمودن گزارششان فقط در

ص: 507

رابطه با مطالب مورد مذاکره می نمایند و فراموش می نمایند که مطالب بیوگرافی را که در تمام طول ملاقات اتفاق می افتد ذکر نمایند. اطلاعات اصلی بیوگرافی که مورد علاقه ما می باشد شامل مطالبی است از قبیل:

تاریخ و محل تولد، سن تخمینی، شرح اوضاع بدنی و طبیعی شخص، خانه و محیط کودکی، خانواده و تحصیلات و افراد با نفوذی را که با او در تماس می باشند. به علاوه، مسائل مشاهده شده به وسیله کارمند گزارش دهنده در مورد شخصیت طرف گفتگو کننده که از بلوک شوروی است، علایق که او نشان می دهد یا استعدادهای مشخصه او یا حالت طبیعی او در حال خیانت مورد علاقه ما می باشد. بر اساس همین گزارش تقاضا می گردد که تلاش مخصوصی برای گنجاندن چنین اطلاعاتی در آینده وقتی چنین تماسهایی عملی می گردد بشود. اگر تماس با همان یک شخص برای مدتی ادامه یابد کارمند تماس گیرنده باید یک ارزشیابی شخصیت بر اساس تجربیات تماسهای گذشته اش با مقام بلوک شوروی ارائه بدهد.

راسک سند شماره (8) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: ویکتور جی. اوزی پف، دبیر دوم سفارت شوروی در تهران، والتر جی. رمزی، دبیر دوم سفارت آمریکازمان: 9 آوریل 1966 - 20 فروردین 45 مکان: سفارت آمریکا، تهران آقای اوزی پف به درخواست خودش با من ملاقات کرد. آخرین بار وی را در ضیافت روز ملی مجارستان که در سفارت این کشور در تهران در 4 آوریل برگزار شده بود، مختصرا ملاقات کرده بودم و در آنجا او از من خواست که زمانی تعیین شود تا به تلافی ملاقات من با او در 12 فوریه در سفارت شوروی، دوباره با من ملاقات نماید. گفتگوی ما حدود 50 دقیقه به طول انجامید و کاملاً به فارسی صورت گرفت.

نکات زیر در این گفتگو مطرح گردید:

1- پس از تعاریفهای معمول، به اوزی پف گفتم که چون ما در اینجا اتاق پذیرایی خاصی تهیه ندیده ایم مجبورم از وی در یکی از دفاتر استفاده شده (اتاق بایگانی شماره 105) پذیرایی نمایم. این موضوع باعث شد که چند دقیقه ای هم درباره هنرهای معماری به کار رفته در سفارت شوروی که به سبک قدیمی ساخته شده و با ساختمان مدرن سفارت آمریکا فرق دارد صحبت کنیم. اوزی پف از من پرسید که آیا به «کلوپ» شوروی رفته ام. پس از سؤال و جوابی که در نتیجه آن معلوم شد منظورش کدام کلوپ است (کلوپ ویژه کارمندان سفارت شوروی در خیابان استالین)، من گفتم که یک بار حدود یک سال قبل برای دیدن یک فیلم لهِستانی به آنجا رفته بودم. اوزی پف پرسید که آیا مایلم بار دیگر به آنجا سری بزنم. من جواب مشخص ندادم او هم در این باره اصرار نورزید.

2- بیست و سومین کنگره حزب کمونیست: پرسیدم که آیا سفیر زایتسف به تهران بازگشته است و گفتم که گمان می کنم که وی نماینده بیست و سومین کنگره حزب کمونیست در مسکو بوده است. اوزی پف نمایندگی ما در کنگره را تأیید کرده گفت که وی به علت ادامه بحث پیرامون مسائل اقتصادی و غیره در مسکو، تا چند روز دیگر باز نخواهد گشت. به نرمی اظهار تعجب کردم چون کنگره در روز قبل خاتمه یافته بود. اوزی پف شرح داد که «گفتگوها»ی نمایندگان کنگره، تا چند روز بعد، به خصوص پیرامون مسائل

ص: 508

اقتصادی ادامه خواهد داشت و محدود به امور داخل شوروی نیز نمی شود. شوروی مصمم است به همه کشورهای سوسیالیستی «که برای استقلال خود مبارزه می کنند» کمک نماید و این شامل ویتنام نیز می شود. بمباران ویتنام شمالی توسط آمریکا خطر تشدید برخوردها را به همراه دارد و ممکن است موجب رویارویی نیروهای آمریکا و شوروی گردد.

وی گفت خوشبختانه نیروهای شوروی و آمریکا مستقیما با یکدیگر درگیر نشده اند و بهتر است وضع به همین منوالی باقی بماند. در ادامه گفت که به نظر او آمریکا فقط جهت حفظ «حیثیت» خود به جنگ در ویتنام ادامه می دهد (در اینجا از کلمه انگلیسی استفاده کرد) حال آنکه اگر از ویتنام خارج شود «بر حیثیت» خود افزوده است.

به اوزی پف گفتم که اگر فکر می کند که آمریکا صرفا به خاطر حفظ و حراست از آبروی خود در ویتنام درگیر است کاملاً اشتباه می کند و واقعیت دارد که آمریکا باید به ویتنام جنوبی در جهت حفظ استقلال خود یاری دهد تا نشان بدهد که ما در آینده نیز بر معاهدات خویش خواهیم ماند. نکات مهم عبارتند از:

الف - تصمیم ما مبنی بر اینکه به ویت کنگ ها نباید اجازه داده شود که برای رسیدن به یک راه حل به زور متوسل شوند.

ب - دیگر اینکه همه ویتنام نباید در حوزه نفوذ چین کمونیست قرار گیرد.

در رابطه با بمباران ویتنام شمالی توسط آمریکا به اوزی پف گفتم که 39 روز است که ما بمباران هایمان را متوقف کرده ایم و تلاشهای زیادی به خرج داده ایم تا جهت مذاکره پیرامون مشکلات ویتنام راهی گشوده شود. از طرف ویتنام شمالی ذره ای علاقه به حل و فصل مسائل از طریق مسالمت آمیز ندیده ایم. به همین دلیل دیگر نمی توان به آمریکا گفت که به مذاکره بپردازد. آمادگی ما برای مذاکرات در گذشته نیز نشان داده شده است.

اوزی پف باز هم به تشدید بحران اشاره کرد و گفت که آیا سخنرانی مارشال مالینوسکی در بیست وسومین کنگره حزبی را شنیده ام. وقتی که جواب منفی مرا شنید به توضیح خلاصه توانایی ها و آمادگیهای شوروی در همه جوانب صنایع نظامی پرداخت.

برای عوض کردن موضوع، از اوزی پف پرسیدم که آیا رضا رادمنش هم به عنوان نماینده حزب توده به کنگره راه یافته است. با خنده جواب مثبت داد ولی گفت که او در مجمع به ایراد سخنرانی نپرداخته است و اضافه کرد که این کنگره متشکل از احزاب سیاسی بوده، نه دولتها. بنا بر این عادی است که حزب توده نیز نماینده ای به آن گسیل دارد.

اوزی پف دفعتا به بحث یکجانبه ای درباره پیشرفتهای اقتصادی و افزایش بنیه صنعتی شوروی پرداخت. از آغاز برنامه 5 ساله در 1928 تولید آهن شوروی در سال گذشته از 12 میلیون تن به 81 میلیون تن افزایش یافته و تولید نفت نیز به 250 میلیون تن رسیده است. در حالی که تولید کلی ملی شوروی به میزان 8 تا 10 درصد در سال افزایش می یابد تولید کلی ملّی آمریکا فقط 2 درصد است. که البته در مورد رقم آخر من رقمی را که او داده بود تصحیح کردم.

در اینجا من بحث را قطع کرده گفتم از آنجا که هردویمان در ایران به سر می بریم، بهتر است درباره ایران صحبت کنیم. از او پرسیدم که حالا که روابط بین ایران و شوروی عادی تر شده است آیا دولت شوروی در نظر ندارد از ایرانیها بخواهد که محدودیتهای خود را علیه حزب توده کاهش دهند؟ اوزی پف در جواب

ص: 509

گفت «نه»، در ادامه از او پرسیدم که به نظر او مردم شوروی درباره دولتشان که کمکهای اقتصادی به یک دولت سلطنتی که مخالف حزب کمونیستی داخلی آن است می دهد چگونه فکر می کنند. در جواب گفت که مردم شوروی از اینکه کشورشان با ایران که به رهبری شاه سریعا در حال پیشرفت است روابط خوبی برقرار کرده خوشحال هستند. وی خاطر نشان ساخت که با وجود اینکه هر دو کشور ایران و افغانستان سلطنتی هستند ولی شوروی خوشحال می شود که به آنها از نظر اقتصادی کمک نماید. دولت متبوع وی درباره حزب توده ایران صحبتی نخواهد کرد به این دلیل که (1) روابط شوروی با ایران بر اساس اصول سیاسی و اقتصادی است نه بر اساس اصول ایدئولوژیک، (2) برای شاه و دیگر احزاب سیاسی مانند حزب توده قابل تحمل نیست، بنابراین این فایده ای ندارد.

به هنگام خداحافظی، اوزی پف گفت که امیدوار است باز هم با یکدیگر ملاقات کرده به تبادل نظریات مفید بپردازیم. وی گفت که ممکن است برای یک سفر کوتاه مدت در چند روز آینده به کرمان برود و بنابراین بعد از آن با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد. ولی بعد از آن فورا حرف خود را پس گرفت و گفت که سفری به «خارج از تهران» خواهد کرد. و از من پرسید که آیا می توانم برایش تمبرهای پستی باطل شده چه آمریکایی و چه مربوط به دیگر کشورها را تهیه کنم تا برای کلکسیون فرزندش بفرستد. گفتم سعی می کنم این کار را انجام دهم. کاملاً سعی داشتم طوری رفتار کنم که گویا مایل به ملاقات دوباره وی نیستم.

نظریات: مطالعه مطالب بالا بایستی در رابطه با مشکلات موجود در زمینه ارتباطی صورت پذیرد. زبان فارسی مقام گزارشگر خیلی خوب نیست و فارسی صحبت کردن اوزی پف با وجود اینکه لغت زیاد می داند بین بد و نامفهوم نمره می گیرد. اوزی پف سعی داشت موضع خودش یا شوروی را در قبال ویتنام مشخص سازد و اگر من هم با او در ادامه بحث در این باره همراهی می کردم حتما تمام بحث ما پیرامون ویتنام دور می زد. ولی او به هنگام بیان نظریات خود به هیچ وجه خشن و دارای حالت تهاجمی نبود بلکه نکات مطرح شده را با شوخ طبعی مورد بحث قرار می داد. فکر نمی کنم که اوزی پف می خواست با بحث پیرامون ویتنام و بیاناتش مرا تحت تأثیر قرار بدهد، بلکه فکر می کنم که او بیشتر مایل به ملاقات با من و ادامه «تماس» خود بوده است و پس از اینکه موفق به ملاقات شد چنین تصمیم گرفت که با اعلام عدم توافق بر سر ویتنام می تواند بحث را به پیش ببرد و از مطرح شدن هرگونه بحث دیگری که سخت باشد جلوگیری به عمل آورد.

اخراج سه دیپلمات روسی از ایران

سند شماره (9) کشور: ایران. شورویتاریخ: 9 آوریل 1966 - 20 فروردین 1345 سری - غیر قابل انتشار برای بیگانگانمحل و تاریخ: ایران، تهران (12 آوریل 1966) منبع و ارزیابی: یک سرویس رسمی ایرانی موضوع: اخراج سه دیپلمات روسی از ایران 1- در 9 آوریل 1966 سازمان امنیت و اطلاعات ملی (ساواک) فیکرت اسفندیار اقلی افندیوف وابسته کنسولی شوروی را در تهران، در یک ملاقات مخفیانه با یک جاسوس ایرانی که کارمند دولت بود دستگیر نمود. ساواک افندیوف را به وزارت امور خارجه برد و در آنجا او را بازرسی نمودند. آنها دریافتند که او حامل 15000 ریال و 3 پاسپورت است که به نامهای جاسوس ایرانی و خانواده اش صادر شده بود.

ص: 510

دفتر وزارت امور خارجه، کاردار شوروی پاول پترویچ زوتف را احضار نمود و اعلام کرد که آفندیوف پرسونا نان گراتا باید ایران را ترک کند. او همچنین در نظر دارد که نامه ای به سفارت شوروی بفرستد و درخواست اخراج ویکتور نیکلایویچ اسپل نیکوف دبیر اول و اسماعیل مرتضی اقلی علیوف دبیر سوم را به خاطر عواقب ماجرای بالا، بنماید. آفندیوف درخواست خروج در تاریخ 12 آوریل نمود (اظهار نظر حوزه ای: افندیوف، اسپل نیکوف و علیوف هر سه نفر مأموران کا.گ.ب می باشند. زوتف پک مأمور در اداره اطلاعایت ارتش سرخ شوروی GRU می باشد).

2- ساواک به طور نزدیک ماجرا را از سال 1962 وقتی که اسپل نیکوف برای اولین بار این جاسوس را ملاقات نمود و شروع به کار کردند تحت نظر داشت. او کارش را در سال 1964 به علیوف و سپس در اواسط سال 1965 به افتدیوف واگذار نمود و این در وقتی بود که آن جاسوس به طور رسمی برای دادن اطلاعات در مورد ساواک استخدام شده بود. بر طبق دستورالعمل ساواک این جاسوس اطلاعات کنترل شده ای را به روسها می داد تا اینکه مقامات ایرانی با اجازه شاه تصمیم به خاتمه دادن به ماجرا و دستگیر نمودن افراد بالا نمودند.

15000 ریال پیدا شده در جیب علیوف پولی بود که می بایستی به جاسوس مربوطه پرداخت گردد.

پاسپورتهای ذکر شده به خاطر حفاظت او در موقعی که ساواک موضوع را دریابد تهیه شده بود.

3- وزارت امور خارجه به سفیر ایران در مسکو، احمد میرفندرسکی دستورداده است که یک نامه اعتراض آمیز در مورد این موضوع به وزارت امور خارجه شوروی ارسال دارد.

4- اظهار نظر حوزه ای: این موضوع هنوز روشن نشده است که آیا اخراج این سه دیپلمات روسی در مجامع عمومی ذکر می شود یا نه. نعمت اللّه نصیری، رئیس ساواک تمایل به افشای این موضوع در مجامع عمومی دارد و احتمالاً در تاریخ 14 آوریل این تمایلش را به شاه سفارش خواهد نمود.

5- حوزه پخش: (بخش پرسنلی) نیروی هوایی و دریایی کشوریCINCMEAFSA ، CINCSOUTH، CINCUSNAREUR به لندن نیز فرستاده شده است.

نگرانی مقامات درباره تبلیغات شفاهی روسها در ایران

سند شماره (10) کشور: ایران - شوروی سری - غیرقابل انتشار برای بیگانگان منبع: یکی از مقامات ایرانی ساواک تاریخ: 16 آوریل 1966 - 27 فروردین 45 موضوع: نگرانی مقامات درباره تبلیغات شفاهی روسها در ایران 1- مقامات برجسته سازمان ساواک ایران از شایع نمودن اخبار بی اساس در طبقات مختلف مردم تهران توسط روسها اظهار نگرانی نموده اند. از نظر آنها این یک تلاش هماهنگ از طرف شورویهاست بر اینکه بتوانند با ایجاد سوء ظن و نارضایتی در افکار مردم ایران به روابط ایران و غرب خدشه وارد سازند.

2- دو تن از فعالترین مقامات روسی شناخته شده در این تلاش عبارتند از فدور الکسیویچ سالچنکف، مشاور سفارت و ویکتوریاکفلویچ اوزی پف، دبیر دوم سفارت شوروی. تلاشهای این دو پیرامون دو موضوع متمرکز گردیده است. الف - امروز دیگر پیمان سنتو بی فایده است و ایران باید از آن خارج گردد. به عنوان دلیل نیز از عدم مساعدت سنتو به پاکستان در جنگ بین پاکستان و هند یاد می نمایند.

ب - بین شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم نفتی اختلافات زیادی وجود دارد و کنسرسیوم در نظر ندارد

ص: 511

میزان تولید نفت را به مقدار دلخواه دولت ایران افزایش دهد. قرارداد بین ایران و کنسرسیوم به هیچ وجه سودمند نیست و در این میان فقط کنسرسیوم و شرکتهای نفتی غرب از آن بهره می برند.

3- اظهار نظر حوزه - گمان می رود که سالچنکف یک مقام اطلاعاتی شوروی و اوزی پف یکی از افسران سازمان جاسوسی کا. گ. ب باشد.

سند شماره (11) تاریخ: 19 آوریل 1966 - 30 فروردین 1345خیلی محرمانه صورت مذاکرهمکان: محل اقامت آقای ی. ساهنی، دبیر اول سفارت هند شرکت کنندگان: گرانت وسکانیان، دبیر اول سفارت شوروی وسکانیان در یک گفتگوی 30 دقیقه ای نظرات زیر را ابراز داشت که من هم پس از ارائه پاسخ مناسب به طور فشرده و مختصر در اختیار شما قرار می دهم:

1- ایران: در حالی که شوروی در زمینه اقتصادی و دیگر جنبه های مفید به یاری ایران پرداخته است، آمریکا فقط این کشور را مجهز به تسلیحات نظامی از قبیل اف - 5 می نماید.

2- اتحادیه سنتو: وسکانیان فکر می کند که این به اصطلاح اتحادیه در حال نابودی است و حداکثر تا دو سال دیگر دوام نخواهد داشت. وی گفت «بالاخره ایرانیها متقاعد شده اند که خطر حمله ای از طرف شوروی آنها را تهدید نمی کند» (وی سعی داشت مرا وادار سازد که درباره اجلاس اخیر کمیته نظامی سنتو در تهران ونیز موارد مطروحه در کنفرانس وزیران در ترکیه صحبت کنم. من نیز صرفا باحالت تمسخر به او جواب دادم که همان طور که او نیز می داند این موضوعات «سری» بوده و او نیز صد درصد می داند که چرا من نمی توانم درباره آنها صحبتی به نمایم. او نیز دیگر این موضوع را پیش نکشید.) 3- معاهده اسلامی: در این باره وی به توضیح پیرامون خط شوروی پرداخت، ولی من گفتم که فکر نمی کنم اتحادی در پیش باشد بلکه فقط جنبه یک اجلاس را داشته است و گفتم که حملات تبلیغاتی کمونیستی باید به نفع اجلاس تمام شده باشد و ممکن است خیلیها را که حتما به فکر انعقاد چنین معاهده اسلامی نیفتاده بودند به فکر آن بیندازد. وی مصرا اظهار می داشت که این توطئه ظریف است که از ط رف شما انگلیسیها طرح ریزی شده است.

4- ویتنام: آمریکا هر چه زودتر باید خود را از شر این مشکل رها سازد و در صورتی که مایل به ترک ویتنام باشد باید مسئله آبرو و حیثیت را کنار بگذارد. فرانسویها نیز نه تنها هند و چین بلکه الجزیره و دیگر نقاط آفریقا را ترک کردند، ولی حیثیت آنها برباد نرفته است. آمریکا نباید تصمیم شوروی را مبنی بر مقابله در جنگ ویتنام نادیده بگیرد.

5 - پارلمان ایران: وی گفت که مرا در جلسات مجلس و سنا در هفته های اخیر ندیده است. فکر نمی کنم موضوعات مورد علاقه چندانی در آنها مطرح شده باشد. مثل اینکه در ادامه گفت که جذب نمایندگان مجلس نمی تواند فایده چندانی در برداشته باشد.

اخیرا یکی از نمایندگان مجلس به نام عبداللّه والا و چند تن دیگر به دعوت شوروی از این کشور بازدید به عمل آوردند. ولی وسکانیان گفت والا نمی تواند دوست ما باشد، چون هنوز هم در روزنامه اش به حمله علیه ما ادامه می دهد. (اظهار نظر: والا عضو حزب مردم و ناشر مجله تهران مصور می باشد.)

ص: 512

6- موارد دیگر: فکر می کنم با مطرح کردن بحث پارلمانی که از طریق رادیو پیک ایران (12 آوریل) شنیده بود، وسکانیان را حسابی ناراحت کردم، این موضوع درباره نحوه برخورد شوروی با روشنفکران سیناوسکی و دانیل بود که وسکانیان گفت که این دو به عنوان شایعه پردازان در خارج به سزای اعمال خویش رسیده اند و این حقیقتی است چون همسران دیپلماتهای شوروی اجازه خروج همراه آنها را ندارند.

7- اظهار نظر: تقریبا نیمی از مباحث ما به بحث پیرامون فلسفه آزادی اختصاص یافت که برای هردویمان جالب بود و وسکانیان گفت که بهتراست در یک موقع مناسب به بحث درباره آن بپردازیم. به او گفتم که هرجا و هر زمانی را که انتخاب نماید من نیز آماده هستم.بخش سیاسی: سی - ان، راسیاس سند شماره (12) سری ژانویه 1968 - بهمن 46 ولادیمیر یاکولویچ یروفیف سفیر شوروی در تعدادی از تغییرات دیپلماتیک شوروی که در ژانویه 1968 صورت پذیرفت ولادیمیریاکولویچ یروفیف به عنوان سفیر شوروی در ایران انتخاب گردید، که این پس از انتصاب وی به عنوان ریاست نمایندگی شوروی در قاهره از سال 1959 تا 1965 اولین انتصاب وی در خارج می باشد. یروفیف که قبلاً متخصص امور انگلیس بود، پس از اشتعال به کار وی به عنوان ریاست وزارت امور خارجه در بخش کشورهای خاورمیانه ای در سال 1958 به کار پیرامون خاورمیانه پرداخت. در همان حال با حفظ سمت در وزارت امور خارجه نمایندگی شوروی را در چند کنفرانس و سازمانهای بین المللی نیز عهده دار بوده است.

یروفیف در 24 مه 1909 در مسکو متولد گردید و تحصیلات عالیه خود را در انستیتو ماشین آلات مسکو دریافت کرد و به پایان رساندن سه واحد در سال 1938 نائل آمد.

پس از خدمت به عنوان معاون ریاست و بعدها ریاست امور کنسولی بخش کمیسری امور خارجه خلق در 1939 و 1940 و کنسول سفارت شوروی در ترکیه از سال 1940 تا 1942 گردید و در همان سال به قسمت معاونت ریاست بخش دوم اروپا (انگلیس و کشورهای مشترک المنافع) وزارت امورخارجه انتخاب و آن مقام را تا سال 1948 حفظ نمود. از سال 1948 تا 1949 برای مدت کوتاهی به عنوان رئیس وزارت امور خارجه در بخش کشورهای آمریکای لاتین انتخاب گردید. به هنگام سفری که به عنوان مشاور سفیر شوروی در لندن از 1949 تا 1952 نمود یروفیف حداقل یک بار در غیاب سفیر شوروی در این کشور به عنوان کاردار عمل نمود. در اوت 1952 انتصاب وی به عنوان سفیر شوروی در اوروگوئه موجب بروز اختلافات سیاسی و داخلی در آن کشور گردید. گفته می شد که وی یک دیپلمات کار کشته نبوده و فقط به منظور تشدید بحران و تبلیغات به آنجا فرستاده شده بود. وی دیگر نتوانست آن مقام را حفظ نماید. بعدها به عنوان مشاور سفیر در امور فرهنگی سفارت شوروی در پاریس از ژانویه 1954 تا اوایل 1955 به کار مشغول شد. در اوت 1955 وی به سمت ریاست بخش دوم کشورهای اروپایی انتخاب شد و تا اواخر سال 1958 در آن پست باقی ماند و پس از آن به عنوان رئیس بخش خاور نزدیک وزارت

ص: 513

امور خارجه انتخاب گردید.

یروفیف در کنفرانسهای بین المللی بسیاری نیز شرکت جسته است. وی از ماه مه تا اوت 1946 به عنوان مشاور در کنفرانس صلح پاریس و از اکتبر تا دسامبر همان سال به عنوان مشاور هیئت نمایندگی شوروی در اولین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت یافت. در مارس همان سال به عنوان معاون دبیر کل هیئت نمایندگی شوروی در شورای وزرای امورخارجه مسکو و نیز در کنفرانس وزرای امور خارجه لندن در نوامبر و دسامبر 1947 شرکت جست. در سپتامبر 1948 وی ریاست هیئت نمایندگی شوروی در سومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس را عهده دار بود. یروفیف در اوایل 1954 ریاست نمایندگی شوروی در اجلاس وزرای خارجه چهار ابرقدرت در برلین را به عهده داشت و در ژوئیه 1955 نیز در کنفرانس ژنو همان سمت را عهده دار بود. در اواخر همان سال در کنفرانس وزرای امور خارجه در ژنو نیز حاضر شد. در سال 1955 وی نماینده دائمی شوروی در سازمان آموزشی علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) گردید.

مهمترین انتصاب یروفیف تا حال حاضر انتصاب وی به عنوان سفیر در جمهوری متحده عربی بوده است. (در قسمتی از این دوران - اوت 1959 تا ژوئیه 1962 - وی با حفظ سمت به عنوان ریاست نمایندگی شوروی در یمن نیز فعالیت می کرد).

به هنگام کار در قاهره، یروفیف مجبور بود با محافظه کاری بسیاری میان دو خط مخالفت شوروی با برنامه های اتحاد جمهوری متحده عربی و خط حمایت محافظه کارانه این جمهوری از سوسیالیزم فعالیت نماید. با وجود اینکه پس از قرارداد 1960 شوروی در مرحله دوم سد آسوان کمکهای اقتصادی جدیدی را عرضه نداشت ولی کمکهای نظامی شوروی به قاهره پس از مداخلات جمهوری متحده عربی در یمن در 1963 بشدت افزایش پیدا کرد. در ژوئن 1965 یروفیف از پست خود فراخوانده شد گویابه این دلیل که می خواستند وی به وزارت امور خارجه باز گردد؛ گرچه از آن زمان تا انتصاب کنونیش درباره فعالیتهای وی چیزی در دست نیست.

یروفیف و همسرش تامارا ایوانوا، دارای دو دختر هستند که یکی از آنها در 1940 و دیگری در 1954 متولد شده است. یکی از آنها یعنی اوکسانا به همراه والدینش به قاهره رفت. یروفیف به زبان انگلیسی به خوبی مسلط است و قدری هم فرانسه می داند. وی دارای قدی متوسط، موهای تیره و کم پشت و چشمانی آبی است. در 1945 وی مدال کار پرچم سرخ را در قبال خدمات زمان جنگ نسبت به دولت شوروی دریافت نمود.

پیشرفت پروژه های اقتصادی شوروی در ایران

سند شماره (13) تاریخ: 12 فوریه 1970 - 23 بهمن 1348 خیلی محرمانه شرکت کنندگان: سرگئی اسمولیناکف، کنسول سفارت شوروی، نیکولاس جی. تاچر، معاون ریاست نمایندگی ویلیام دبلیو. لهفلد، مشاور سفارت در امور اقتصادی موضوع: پیشرفت پروژه های اقتصادی شوروی در ایران آقای اسمولیناکف که برای یک دیدار غیر رسمی نزد من آمده بود گفت که حدود یک ماه قبل به طور کلی به منظور در دست گرفتن امور اقتصادی سفارت شوروی وارد تهران شده است. وی اضافه کرد که

ص: 514

مسئولیتهای وی در برگیرنده جنبه های سیاسی امور اقتصادی است. چون روسها در تهران دارای یک نمایندگی اقتصادی هستند، که اصولاً خارج از سفارت واقع شده و با نظارت عمومی بر اموری چون ساختمان کارخانه ذوب آهن، پروژه بند ارس و دیگر پروژه های اقتصادی شوروی در ایران سروکار دارد.

آقای اسمولیناکف اظهار داشت که در اوایل دهه 50 نیز در ایران خدمت می کرده است و نیز قبل از ورود به تهران در سفارت شوروی در بانکوک مشغول به کار بوده است. در اواخر دهه 50 نیز در افغانستان عهده دار کارهایی بوده است. آقای تاچر در باره پیشرفت کلی پروژه های مهم شوروی در ایران سؤال نمود. آقای اسمولیناکف با وجود اینکه اعتراف می کرد که هنوز نتوانسته است از آنها بازدید مکانی به عمل آورد ولی در این باره راضی است. لیکن دو مشکل مهم بر سر راه این کارها وجود دارد: مشکل اول کندی ایرانیها در تهیه ریالهای لازم جهت پرداخت هزینه مستقیم تحت مسئولیتشان است و مشکل دیگر پیداکردن ایرانیهای مجرب و ایجاد برنامه های آموزشی برای تربیت متخصصین فنی است که در به کار انداختن پروژه وجودشان ضروری می نماید. وقتی که از او پرسیده شد که آیا روسها در نظر دارند با فرستادن تعداد بیشتری از ایرانیان جهت دریافت آموزش به روسیه این مسئله راحل نمایند یا نه؟ وی در جواب گفت که در حال حاضر هم تعداد ایرانیانی که برای آموزش به شوروی رفته اند خیلی کم است و ایران در نظر ندارد تعداد بیشتری از آنها را به آنجا بفرستد.با لحنی که حاکی از اطمینان کامل نبود اسمولیناکف گفت که به نظر وی کارخانه ذوب آهن به موقع به پایان خواهد رسید. وقتی که درباره خط لوله گاز صحبت به میان آورده شد وی قاطعانه تأیید کرد که کارها به خوبی به پیش می رود. البته در آن قسمت از پروژه که مربوط به شوروی می شود و قطعا طبق برنامه به پایان خواهد رسید. مشکلاتی که در ساختمان آن بخش از این پروژه که مربوط به ایرانیان می شود وجود دارد بی شمار مربوط به هزینه سرسام آور موادی است که از منابع غربی دریافت می دارند. اسمولیناکف درباره فعالیتهای اقتصادی آمریکا در ایران پرسید و به وی گفته شد که ما در سفارت دارای یک بخش اقتصادی هستیم، که با امور تجاری سروکار دارد و دیگر اینکه دارای یک سازمان منفک اقتصادی نیستیم؛ چون دو سال قبل پس از تعطیل نمایندگی کمکهای این سازمان نیز حذف گردید. کمکهای اقتصادی دولت آمریکا به ایران بیشتر به صورت وامهایی است که به وسیله بانک صادرات و واردات واشنگتن داده می شود.

اظهارنظر: شایان توجه است که این دومین مقام مهم سفارت شوروی است که در سه ماه گذشته به ملاقات غیر رسمی با مشاور سفارت پرداخته است. ملاقات وزیر مختار شوروی در اواسط نوامبر 1969 صورت پذیرفت ولی در چهار سال قبل چنین ملاقاتهایی اصولاً صورت نمی گرفت. اسمولیناکف نسبتا به زبان انگلیسی مسلط است. او برعکس بسیاری از مقامات روسی به سهولت و به طور عادی با خارجی ها ایجاد رابطه می کند. مشکل است که پس از یک مصاحبه اینقدر کوتاه بتوان میزان هوش و ذکاوت وی را در مورد قضاوت قرار داد. چون گفته های وی نشانگر هیچ موضوع غیرعادی نبود، او قد کوتاه بوده دارای موهای بلند که به سفیدی گراییده است می باشد. چند دندان طلا ، صورتی رنگ پریده و لهجه ای خوشایند دارد. تقریبا در پایان مصاحبه یک سؤال بسیار استعاره ای را مطرح نمود: چرا گاهی شوروی و آمریکا در سیاست های مبنی بر همکاری و به موازات هم به خوبی باهم کنار می آیند و بعد یکباره با عدم توافقها و اختلافهای جدید از هم جدا می شوند؟ آقای تاچر سعی کرد به آن جواب دهد ولی اشاره به موضوعات دیگر بحث را منحرف نمود ولی اسمولیناکف به هنگام عزیمت با خنده قول داد که در آینده ای نزدیک این

ص: 515

سؤال را باز هم با ما درمیان بگذارد.

سند شماره (14) تاریخ: 20 اوت 1970 - 29 مرداد 49 (تهران، ایران)خیلی محرمانه صورت مذاکره شرکت کنندگان: اچ. ای. ولادیمیر یروفیف سفیر شوروی، سفیر داگلاس مک آرتور دوم یروفیف سفیر شوروی امروز با من ملاقات کرد تا به قول خودش، قبل از اینکه برای یک مرخصی 45 روزه به شوروی بروم به پاس ملاقاتی که با من به هنگام ورودتان به تهران داشتید با شما ملاقات نمایم. با وجود اینکه یروفیف مشهور است به اینکه در مذاکرات و مباحثات خود با مقامات مهم ایرانی و اعضای کابینه بسیار تندرو است ولی به نظر من بسیار ضعیف می رسد.

وی ابتدا از من پرسید که آیا درباره گزارش مطبوعات مبنی بر اینکه 4 ابرقدرت در نیویورک به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد سازمان ملل اجلاسی تشکیل خواهند داد تأییدیه ای به دست آورده ام یا نه؟ پاسخ دادم که گذشته از شایعات و گزارش مطبوعات در این باره چیزی نشنیده ام. وی گفت که او نیز همین وضع مرا دارد و دیگر اینکه، این گونه موضوعات در شوروی تا زمانی که تأییدیه رسمی به دست نیامده کاملاً به طور محرمانه حفظ می شود.

با اشاره به اجلاس 4 ابرقدرت، وی اصل و ایجاد شورای وزرای امور خارجه در 1945 را خاطر نشان ساخته و گفت که در آن زمان تنها شوروی به حضور نماینده چیانک کای چک در جلسه تصمیم گیری شورا در لندن اعتراض کرده بود. یروفیف با لبخندی ادامه داد اکنون مائوتسه تونگ هم برای ما همان مشکلات چیانک کای چک را ایجاد کرده است.

بعدا به بحث درباره سفر وی به نقاط مختلف ایران پرداختیم متذکر شدم که در ماه ژوئن من در آذربایجان شرقی و غربی سفرهای زیادی انجام دادم و او نیز حتما به این منطقه آشناست. وی گفت که فقط دو روز در تبریز اقامت کرده بود و به نقاط دیگر آذربایجان سفر نکرده بود چون به قول خودش مردم آن منطقه از ایران ما را زیاد دوست ندارند. (که اشاره ای به تلاش شوروی در روی کار آوردن و ایجاد یک جمهوری سوسیالیستی دست نشانده آذربایجان در سال 1946 بوده است.) یروفیف گفت که در اواسط اکتبر به ایران باز خواهد گشت تا در جشن افتتاحیه آغاز کار لوله های گاز ایران به شوروی شرکت نماید. وی گفت با وجود اینکه گاز در اصل در ماه سپتامبر به سوی شوروی سرازیر خواهد شد، دکتر اقبال (ریاست شرکت ملی نفت ایران) به وی قول داده است که جشن افتتاحیه در اکتبر برگزار گردد. پس از آن مدتی نیز به گفتگو درباره مشکلات در زمینه اتصال خطوط لوله و مشکلات در زمینه جور در آوردن تجهیزاتی که شوروی تا مرز خود کشیده است، با تجهیزاتی که غربیها در اختیار ایران قرار داده اند، پرداخت.

یروفیف به مشکلاتی چون انقلاب جوانان و الکلیسم که جهانگیر هستند نیز پرداخت. وی فکر می کند که مشکل جوانان این است که آن محدودیت و نظم و انضباط پیشینیان خود را نداشته اند و بنابر این دست به اعتراض و ایجاد مشکلات می زنند. وی متذکر گردید که گرچه مسئله مواد مخدر در غرب مشکل اصلی است ولی در شوروی این چنین نیست. ولی در شوروی مشکل الکلیسم وجود دارد و بسیاری از کارگران

ص: 516

در شوروی تمایل به مشروب خوری پیدا کرده اند که نتیجه آن عدم حضور به موقع در محل کار و کارایی خیلی بد می باشد.

نظرات وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی سیرویژکین پیرامون روابط ایران و شوروی

سند شماره (15) یادداشت برای: بخش سیاسی از: CAS (منبع کنترل شده آمریکایی) موضوع: نظرات وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی سیرویژکین پیرامون روابط ایران و شوروی اطلاعات زیر از یک منبع موثق به دست آمده و فقط جهت اطلاع و استفاده شماست و لازم نیست به CAS نسبت داده شود:

سیر ویژکین وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی پیرامون روابط ایران و شوروی به اظهارنظر پرداخت.

وی سیاستهای تبلیغاتی دولت ایران را شدیدا مورد انتقاد قرار داده و گفت: وزارت اطلاعات ایران در اصل شاخه ای از بخش اطلاعات آمریکا بوده و خطوط کلی سیاستهای تبلیغاتی این وزارتخانه به وسیله آن دسته از مقامات ایرانی که در دفتر حفاظت منافع آمریکا کار می کنند، طرح ریزی می شود. اطلاعات و اخبار مربوط به شوروی و کشورهای بیطرف به نحو خصمانه ای در مطبوعات منتشر می گردند، در حالی که اخبار مربوط به آمریکا و کشورهای غربی با تزئینات خاص تحویل مردم می گردند.

سیر ویژکین خاطرنشان ساخت که اخیرا یک کنفرانس ضدکمونیستی در توکیو برگزار شده بود، که نمایندگی ایران در این کنفرانس را رحیم زهتاب فرد، ناشر اداره آذربایجان و یک فرد دیگر عهده دار بودند.

روزنامه اطلاعات نیز بیانات خواهر فیدل کاسترو را که حمله ای بی مهابا به کمونیسم بود و در این کنفرانس ایراد شده بود چاپ کرده است.

وی در ادامه گفت نمی توان درباره هدف این روزنامه ها در چاپ این گونه مطالب تحریک آمیز نتیجه گیری کرد، مگر اینکه بگوییم که کار، کار خرابکاران آمریکایی است که به روزنامه های ایرانی پول می دهند تا چنین مقالاتی را به چاپ برسانند.

پس از آن سیر ویژکین به صحبت در مورد انتشار کتابی پیرامون اوضاع روستاهای ایران پرداخت که کتاب ممنوع الانتشار اعلام شده و نویسنده نیز دستگیر گردیده است. یکی دیگر از نویسندگان مشهور که نام مستعارش به آذین است ولی نام اصلیش محمود اعتمادزاده می باشد، در مقاله به تحسین کتاب مزبور پرداخته و محتوای این کتاب را تأیید نموده است و او نیز دستگیر شده است.

در ادامه گفتگوها، سیر ویژکین درباره سفر شاچیکف رئیس کمیته دولتی شوروی در امور اقتصادی خارجی و اختتام برنامه 15 ساله قرارداد همکاری فنی و اقتصادی بین ایران و شوروی صحبت کرد. سیر ویژکین گفت آینده توسعه روابط بین دو کشور بسیار درخشان و امیدوارکننده است و در پایان چنین نتیجه گیری کرد که حتی ما هم نمی توانستیم انتظار داشته باشیم، به چنین موفقیتهایی در زمینه اقتصادی ایران دست پیدا کنیم.

گفتگو با ولادیمیرولاسوف دبیر اول سفارت شوروی

ص: 517

سند شماره (16) خیلی محرمانه تاریخ: 20 آوریل 1972 - 31 فروردین 1351قابل توجه کاردار: آقای هک رونوشت برای: آقای مک کاسکیل مأمور سیاسی جهت بیوگرافی آقای هالا، رایزن اقتصادی آقای اسکودرو گفتگو با ولادیمیرولاسوف دبیر اول سفارت شوروی 1- جوانان شوروی و مواد مخدر: همسر ولاسوف قرار است در پایان ماه مه برای ترتیب دادن ورود فرزندانش به دانشگاه در مسکو عازم اتحاد جماهیر شوروی شود. من از او پرسیدم که آیا او از آن نگران نیست که فرزندانش با مواد مخدر آلودگی پیدا کنند و یا وارد جریانهای افراطی سیاسی شوند هنگامی که این همه مدت از خانه و خانواده خود دور هستند؟ او در پاسخ گفت که هرچند آنها با والدین بزرگ خویش زندگی می کنند او درباره آنها نگرانی دارد، همان طوری که والدین دیگر نیز ممکن است داشته باشند. او اظهار داشت که تنها اقلیت ناچیزی از دانشجویان شوروی با مواد مخدر آلودگی پیدا کرده اند و این امر او را ناراحت نمی کند، زیرا احتمال اینکه چنین آلوده گی دامنگیر فرزندان او بشود بسیار بعید است. معذالک او تا اندازه ای نگران است از اینکه فرزندانش ممکن است افکار عجیب و غریبی در دانشگاه کشف کنند و یادآور شد هرچند که او یک فردی با افکار منزه ممکن است نباشد ولی مایل نخواهد بود که فرزندان او در معرض افکار ناباب قرار گیرند.

2- روسیه در خلیج (فارس): ولاسوف درباره اثرات پیمان اخیر شوروی و عراق در ایران و برداشت ایران از هدفهای شوروی در خلیج (فارس) کاملاً نگران بود. او گفت که سفیر شوروی قبل از ناآرامیهای اخیر مرزی بین ایران و عراق با خلعتبری وزیر امور خارجه ملاقات کرده است تا به او توضیح دهد که پیمان شوروی و عراق به هیچ وجه متوجه ایران نیست و اینکه اتحاد شوروی مایل است دو کشور (مقصود ایران و عراق) اختلافات خود را به نحو دوستانه حل و فصل کنند. وزیر امور خارجه ایران از این خبر بدون هیچ گونه شور و شوقی استقبال کرد و گله کرد از اینکه به نظر می رسد ایرانیان حتی در وزارت امور خارجه دامنه تماسهای مأمورین سفارت شوروی را محدود کرده اند (او در این باره نیز قبلاً گله کرده بود).

او خاطر نشان ساخت که اکنون 3 ماه است در تهران به سر می برد و تاکنون فقط یک بار با رئیس بخش مسئول اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شوروی ملاقات کرده است. او بار دیگر از من پرسید که آیا ما نیز مشکلات مشابهی داریم یا خیر؟ و من متأسفانه هنگامی که به او گفتم که ما عملاً با عده بسیار زیادی از مأمورین ایرانی آشنایی داریم و اغلب از آنها در خانه خود پذیرایی می کنیم یا آنکه خودمان در خانه آنها پذیرایی می شویم، حسرت او را برانگیختم.

او خاطرنشان ساخت که اعدام اخیر مارکسیستهای ایرانی تا اندازه زیادی خدعه آمیز بوده است و اظهارنظر کرد که این اقدام را به عنوان پاسخی به شورویها و عراقیها تلقی می کند و اینکه شورویها درباره شکاف ایدئولوژیک موجود بین ایران و شوروی کاملاً تسلیم شده اند معذالک او اظهار عقیده کرد که ایرانیان ممکن است روزی به سوی شوروی متمایل شوند و از غرب دوری کنند و از من پرسید که اگر چنین اتفاقی روی دهد نظر من چه خواهد بود؟ من گفتم به عقیده من چنین پیشامدی رخ نخواهد داد، زیرا ایرانیان درباره تاریخ دیرینه جاه طلبیهای شوروی در منطقه خلیج فارس آگاهی کامل دارند و آن گاه درباره نمونه هایی در این باره به بحث پرداختیم که از زمان سلطنت پطر کبیر می شود (او ظاهرا از موادی که در پیمان منعقده با آلمان نازی زمان هیتلر وجود داشت اطلاعی نداشت.) همسر ولاسوف پذیرفت که

ص: 518

من یک امتیاز از او گرفتم و موضوع صحبت را تغییر دادم.

او بار دیگر از من پرسید که آیا من تصور نمی کنم که رقابت ایران و عربستان سعودی ممکن است یک روز آرامش منطقه خلیج را برهم بزند؟ من بار دیگر پاسخ دادم که به عقیده من ایران و عربستان سعودی بیشتر با توجه به دشمن مشترک خودشان - عراق - احتمال می رود که با یکدیگر همکاری کنند. او همچنین پرسید که آیا دیدار نیکسون رئیس جمهوری آمریکا از ایران در حالی که از عربستان سعودی قصد دیدار ندارد اختلاف نظر بین دو کشور را تیره تر نخواهد کرد. من در پاسخ گفتم که من دلیلی نمی بینم که چنین باشد زیرا نیکسون صرفا انجام دهنده قولی است که از مدتهاقبل در پاسخ به دیدار شاه از ایالات متحده داده است. ولاسوف آن گاه پرسید که آیا این دیدار جنبه تشریفاتی خواهد داشت یا مسائل مهمی مورد بحث قرار خواهد گرفت؟ من در پاسخ گفتم که اطلاعی ندارم که برنامه مذاکرات او چه خواهد بود ولی افزودم که هر موضوعی که مورد علاقه متقابل باشد جهت بحث بین دو رئیس کشور مناسب خواهد بود. ولاسوف آن گاه پرسید که آیا در مورد میزان رسوخ شوروی در منطقه خلیج فارس که ما آن را اجازه بدهیم حدودی وجود دارد یا خیر و پرسید که خط این رسوخ فرضی در کجا قرار خواهد گرفت؟ من گفتم که از نظر من احمقانه خواهد بود اگر بگویم که ما درباره رسوخ شوروی در یک چنین منطقه حیاتی نگرانی نشان ندهیم. ولی مناسبات کشورهای خلیج فارس با اتحاد شوروی یا یک کشور دیگری مربوط به خودشان است و من نمی توانم بگویم که ما به چه ترتیبی مداخله خواهیم کرد؛ او اظهارات مرا باور نکرد.

ویتنام: او از من پرسید که درباره اوضاع کنونی در ویتنام نظر من چیست و من در پاسخ گفتم که مایه شرمساری است که ویتنام شمالی به ویتنام جنوبی حمله برده است، زیرا ما و ویتنام جنوبی اکنون لازم می دانیم آنها را به تعداد زیاد بکشیم و این امر به زیانهای قابل ملاحظه ای برای ویتنام شمالی نیز منجر می شود. او اظهار نظر کرد که مهاجمین در واقع ویت کنگها هستند ولی من گفته او را رد کردم و آن گاه او پرسید برای اینکه ما از ویتنام به میز مذاکرات بازگردیدم چه چیزی لازم است؟ او گفت که اگر مذاکرات از سرگرفته شود بهتر خواهد بود که درباره مسائل مشخص یک به یک بحث شود بی آنکه طرفین یکدیگر را به تجاوز متهم کنند.

او آن گاه از من پرسید که مردم آمریکا نسبت به تجدید بمباران ویتنام شمالی چه احساسی دارند و من در پاسخ به این سؤال از او پرسیدم که مردم روسیه درباره چکسلواکی در سال 1968 چه احساسی داشتند. او گفت که بجز یک اقلیت کوچکی همه مردم روسیه از اقدام شوروی پشتیبانی می کنند. آن گاه او اظهارنظر کرد که تعیین زمان شورش یک نوع اشتباه - خیر نه یک اشتباه بلکه شاید یک محاسبه غلط - بوده است زیرا ارتش سرخ بایستی قبل از اینکه اوضاع به چنین مرحله برسد وارد چکسلواکی می شد.

تعاونی (تعاونی سفارت - م): ولاسوف از من درباره کارتهای اعتبار پرسید و پس از اینکه من توضیح دادم این کارتها چگونه به کار برده می شود و از کاتالوگ چگونه برای سفارش استفاده می شود از او پرسیدم که آیا او هم از این مزایا برخوردار است ؟ او در پاسخ گفت در مغازه های شوروی اشیا نسیه فروخته می شود ولی چنین تسهیلاتی برای آنهایی که خارج از اتحاد شوروی هستند داده می شود.

شورویها در تهران تعاونی ندارند و اقلام از مسکو با هواپیما به فواصل زمانی به تهران می رسد و آن گاه به اعضای سفارت فروخته می شود. من درباره تعاونی خودمان (یک نوع کارپردازی. م) به او توضیحاتی دادم و (طبق پیشنهاد هالا) به او پیشنهاد کردم که او از اقلام گنجانده شده در تعاونی یا چیزهایی که از

ص: 519

آمریکا سفارش داده می شود در صورتی که مورد نیازش باشد استفاده کند. او چندان علاقه ای به این موضوع نشان نداد.

شخصی:

ولاسوف یک اتومبیل جدید از نوع دوج دارت به رنگ سفید که داخل آن آبی است دارد. او از این اتومبیل خوشش می آید ولی هنوز به دستگاه اتوماتیک آن عادت نکرده است.

همسر ولاسوف هنوز هم دچار مشکلات جزئی در بیمارستان شوروی است. حجم کار بیش از حد مورد انتظار است و او همه نوع موارد بیماری را می پذیرد بدون آنکه قبلاً درباره این بیماریها مشورت به عمل آورده باشد. در اتحاد جماهیر شوروی او به عنوان متخصص اعصاب تنها بیمارانی را می پذیرفت که قبلاً نزد پزشک عمومی مراجعه کرده و موضوع بیماری آنها مورد بحث قرار گرفته بود. ولی کارهای هفتگی آنها با یکدیگر متفاوت است و روزهای مرخصی آنها با یکدیگر فرق می کند به طوری که آنها فقط عصرها یکدیگر را می بینند.

ما بار دیگر در روز 4 ماه مه برای صرف شام در آپارتمان من با یکدیگر ملاقات خواهیم کرد. ولاسوف می خواهد که همسر او نیز همراه او باشد ولی از آنجایی که همسر او روسی و فرانسه (زبان اخیر را نه چندان خوب) صحبت می کند او امیدوار است که همسر او و همسر من خواهند توانست با یکدیگر کنار بیایند.

همسر من زبان فرانسه را به طور ضعیف صحبت می کند و فارسی بهتر بلد است. بنابر این من پیشنهاد کردم که یک نفر دیگر را که همسرش در زبان فرانسه یا روسی مهارت داشته باشد دعوت کنم. این ملاقات در رستوران چینی در خیابان پهلوی نزدیک آریامهر صورت گرفت و برای ولاسوف یکهزاروپنجاه و پنج ریال خرج برداشت، ولاسوف انعام دهنده دست و دلبازی نیست. او فقط بیست ریال روی میز گذاشت.

سند شماره (17) تاریخ: 13 ژوئن 1972 - 23 خرداد 1351 خیلی محرمانه از: استان اسکودرو مأمور سیاسیبه: آقای هالارایزن اقتصادی رونوشت به: آقای توساینت مأمور سیاسی موضوع: گفتگو با ولادیمیرولاسوف دبیر اول سفارت شوروی.

چنین به نظر می رسید که ولاسوف امروز برای اینکه جذاب به نظر برسد کوشش زیادی به خرج می داد. او با یک دنیا تظاهر از من خواست تا او را ولادیمیر خطاب کنم و از من پرسید که آیا او می تواند مرا استان خطاب کند. بعدا او دعوت پرآب و تاب خود را برای دیدار از او در محل اقامت خود در محله ییلاقی سفارت شوروی پس از بازگشت من از بلوچستان تکرار کرد.

در گفتگوی بین ما که دامنه بسیار وسیعی داشت ولاسوف ظاهرا درباره سه موضوع عمده در گفتگوهای خود تأکید کرد بدین ترتیب: دیدار پرزیدنت نیکسون از ایران، سفر قریب الوقوع شاه به بریتانیای کبیر و مناسبات بین کشورهای خلیج (فارس) با یکدیگر.

درباره موضوع اول ولاسوف مستقیما پرسید که آیا ایران در جریان دیدار نیکسون از اینجا خواستار وام گیری جدیدی از آمریکا شده بود یا خیر و اینکه آیا مسئله کمک های اضافی نظامی یا فروش اسلحه به ایران مورد بحث قرارگرفته یا خیر؟ او همچنین اطلاع نداشت آیا ملاقاتهای بین نیکسون و شاه در حضور

ص: 520

مشاوران بوده است یا اینکه کاملاً به طور خصوصی. من درباره همه این مسائل اظهار بی اطلاعی کردم.

ولاسوف (و به طور کلی می توان گفت که شورویها) به آن مظنون هستند که یکی از مقاصد دیدار اخیر رئیس جمهور آمریکا از ایران این است که شالوده یک نوع ترتیبات غیر رسمی باشد که به موجب آن بین ایالات متحده و بریتانیا و ایران توافق حاصل شود که ایران ثبات منطقه خلیج فارس را تأمین کند در حالی که ایالات متحده و بریتانیا مشترکا دفاع از اقیانوس هند و به ویژه راههای ورود به خلیج فارس را تضمین کنند. به عقیده ولاسوف این یکی از دلایل عمده سفر قریب الوقوع شاه به بریتانیا است. ولاسوف استدلال کرد که کمتر مسائل اقتصادی برای بحث بین آنها وجود دارد. بجز مواضع دو کشور درباره ملی کردن داراییهای شرکت نفت عراق، اگر دلایل مهم سیاسی برای این سفر وجود نمی داشت شاه به دنبال مقالات انتقادی از وی از قبیل مقالاتی که اخیرا در نشریه های اکونومیست و تایمز مالی منتشر شده است اقدام به سفر به انگلستان نمی کرد.

من در پاسخ گفتم که به عقیده من شاه و حکومت او بین اظهارات یک حکومت غربی و مندرجات نشریات آن تفاوت قایل هستند و من درباره توافقهای مورد بحث او اطلاعی ندارم و با توجه به محیط سیاسی کنونی در ایالات متحده من شخصا شک دارم از اینکه فرصتی برای تحمل چنین توافقی از سوی کنگره آمریکا وجود داشته باشد. من در عین حال از او پرسیدم که به فرض چنین توافقی حاصل شده باشد موضعگیری شوروی در قبال آن چه خواهد بود.

ولاسوف در پاسخ گفت که اتحاد جماهیر شوروی ترجیح می داد که چنین توافقی درباره امنیت خلیج فارس بین همه کشورهای ساحلی آن و به ویژه عراق منعقد شود و من در پاسخ گفتم که از لحاظ امکانات عملی آماده کرده چنین ترتیباتی باید دشوار باشد. او اظهار موافقت کرد، ولی خاطرنشان ساخت که یک چنین سازمان امنیت منطقه ای دسته جمعی با اصل اعلام شده از سوی برژنف جهت سازمان امنیت دسته جمعی کشورهای آسیایی تطبیق می کند و اینکه گروههای کوچکتر مشابه شاید در آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی تشکیل شود و شاید بعدا همه این ترتیبات به صورت یک سازمان واحد دربیاید.

ولاسوف آن گاه خاطرنشان ساخت که اظهارات راجرز وزیر امور خارجه آمریکا در پایان اجلاسیه سنتو دلالت بر آن می کند، که ایالات متحده در نظر دارد حضور خود را در خلیج فارس و اقیانوس هند تقویت کند. او این امر را به عنوان یک پشتیبانی از تز زدوبند سه قدرت در منطقه تلقی می کند. من پاسخ دادم که وزیر امور خارجه آمریکا درباره افزایش سطح قدرت صحبت نکرده است، بلکه درباره جایگزین کردن کشتیهای جدید به جای کشتیهای قدیم و تکمیل سایر فعالیتهایی که در جریان است صحبت کرده است و افزودم که تا آنجایی که اطلاع دارم وارد کردن عناصر جدیدی در میان نیست.

ولاسوف آن گاه پرسید که من درباره موضعگیری ایران نسبت به ملی کردن شرکت نفت عراق چه فکر می کنم. من گفتم از آنجایی که اوپک از عراق پشتیبانی می کند من می توانم تصور کنم که ایران نیز به عنوان عضو اوپک از این تصمیم پشتیبانی خواهد کرد. او در پاسخ اظهار توافق کرد که این امر به عنوان یک اصل عمومی حقیقت دارد، ولی آیا من تصور نمی کنم که ایرانیان برداشت خود را به منظور بهره برداری از خلأ حاصل از کنار کشیدن عرضه نفت عراق به وجود آمده افزایش نخواهند داد. من در پاسخ گفتم که نفت در حیطه کارشناسی من نیست، ولی معلوم نیست که مشکلات فنی مربوط به افزایش برداشت نفت به مقادیر زیاد به مرور زمان از میان برود و امکان بدهد که ایرانیان خلأ به وجود آمده از سوی عراق را پرکنند، حتی

ص: 521

اگر هم بخواهد چنین کاری بکنند.

من آن گاه از او پرسیدم که آیا او با این اصل موافق نیست که عراقیها از زمانی که دو قرارداد با اتحاد شوروی امضا کرده اند طرز رفتارشان تغییر کرده است؟ او موافقت کرد که چنین است و آن گاه من پرسیدم که آیا او می تواند یک نسخه از قرارداد بازرگانی اخیر بین اتحاد شوروی و عراق یا لااقل آن قسمتهایی از این قرارداد را که ممکن است منتشر شود به من بدهد. او در پاسخ گفت که حتما چنین کاری خواهد کرد ولی از آنجایی که او هنوز مدارک مربوطه را درباره گزارش تحولات در این باره از مسکو دریافت نکرده است این موضوع تا بازگشت من از بلوچستان به تأخیر خواهد افتاد و آنگاه او امیدوار است چیزی را که من می خواهم در اختیار خواهد داشت.

ضمن بحث درباره اوضاع امارات متحده عربی ولاسوف اظهارنظر کرد که ایرانیان حتما از عملکرد شیخ زائد (بن سلطان آل نهیان) رئیس امارات متحده عربی ناراضی هستند. ولی او یقین نداشت که آیا ایرانیان برای جایگزینی او به وسیله شخص دیگری کاری عملی انجام می دهند یا خیر؟ معذالک او معتقد بود که شیخ فجیره به عنوان رهبر امارات متحده عربی بیشتر مورد قبول حکومت ایران است. درباره امکان یک انقلاب سوسیالیستی در یکی از کشورهای ساحلی خلیج فارس ولاسوف گفت که اتحاد جماهیر شوروی ناگزیر خواهد بود از شورشیان چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ مادی پشتیبانی کند و خاطرنشان ساخت که چنین موضعی یکی از دلایلی است که چرا او و همکاران او مورد پذیرایی بهتری در ایران قرار نمی گیرند. من پرسیدم که اگر چنین شورشی روی دهد در یکی از کشورهایی که وابسته به سازمان امنیت دسته جمعی که او پیش بینی کرده است چه رخ خواهد داد به ویژه اگر این سازمان امنیت دسته جمعی همچنان که مورد انتظار است اعلام بدارد که مایل به حضور یک قدرت بزرگ در قلمرو آن نیست. ولاسوف در پاسخ گفت که بهتر خواهد بود اگر مسئله امور داخلی حکومتهای عضو یک چنین سازمان امنیت دسته جمعی موضوع بحث در میان سایر کشورهای عضو نباشد، بلکه هر کشور انفرادی عضو ترتیباتی بدهد که خود مایل باشد (به عبارت دیگر اتحاد شوروی در صورتی که در برابر چنین اوضاعی قرارگیرد کاری را که تصور می کند می تواند انجام دهد و مقرون به عقل باشد و انحراف از اصول آن نباشد انجام خواهد داد - اظهارنظر من).

ولاسوف بقیه فصل تابستان را تنها در ایران به سر خواهد برد و آن گاه در اوایل پاییز به همسر خود در مسکو ملحق خواهد شد آنها در نظر دارند تعطیلات خود را در کالوواری که یک چشمه آب معدنی در کشور چکسلواکی است بگذرانند و سپس به ایران بازگردند.

ما با یکدیگر موافقت کردیم که روز چهارشنبه 28 ژوئن در رستوران یونانی با یکدیگر ملاقات کنیم.

شما مبلغ 800 ریال بابت نهار و سلف سرویس در رستوران مکزیکی به من مدیون هستید.

بازدید شاه از روسیه. اوضاع داخلی روسیه. ایستگاه رادیویی روسیه در باکو...

ص: 522

سند شماره (18) تاریخ: 25 اکتبر 72- 3 آبان 1351خیلی محرمانه مکان: رستوران مهاراجه به هنگام صرف نهار صورت مذاکرات شرکت کنندگان: ولادیمیر ولاسف، دبیر اول سفارت روسیه. استانلی اسکودرو، مقام سفارت موضوع: بازدید شاه از روسیه. اوضاع داخلی روسیه. ایستگاه رادیویی روسیه در باکو، وقایع داخلی سفارت روسیه در تهران، اطلاعات بیوگرافیک 1- سفر شاه به روسیه ولاسف تأیید کرد که موضوع عراق در ملاقات بین شاه و رهبران روسیه مطرح نگردید. او از اینکه شاه این موضوع را مطرح نکرده است اظهار تعجب کرد، ولی فکر می کند که این موضوع به خاطر حفظ روند دوستانه مذاکرات حذف شده است. وی گفت که مقامات شوروی نیز اجباری در طرح مسئله نداشته اند.

ولاسف معتقد است که شاه نمی خواهد از روسها در مسئله عراق کمک بگیرد تا به این ترتیب به همسایه شمالی خود مدیون شود. ولاسف می گوید که ایران دارد نقش یک ملت نیرومند را ایفا می کند که در روابط خود با قدرتهای بزرگ جهان یکسان برخورد می کند. نمونه این برخوردها عبارت است از سفر شاه به انگلستان، چین، شوروی و سفر نیکسون به ایران. تقاضای کمک از روسیه تصویر یکسان برخورد کردن در روابط را از بین می برد.

برای مذاکرات بین رهبران دو کشور یک برنامه سه روزه ترتیب داده شده بود، ولی همه موارد مهم در دو روز خاتمه یافت و در روز سوم بحث پیش کشیده نشد. بقایای اقامت شاه در شوروی به بازدید از مناظر و آثار تاریخی صرف گردید.

تمام روز اول را شاه صرف این کرد که توضیحاتی درباره پیشرفت و گسترش داخلی در ایران بدهد، ولی در روز دوم برژنف خواستار آن شد که درباره مسائل بین المللی مورد علاقه دو کشور صحبت نمایند.

شاه می خواست بداند که آیا منظور مناطقی است که در آنها سیاستهای متفاوتی اتخاذ شده ولی برژنف اظهار داشت که می خواهد درباره مسائل بین المللی مورد علاقه دوجانبه بحث نماید. در این مرحله از مذاکرات هر دو طرف توافق کردند که اوضاع در منطقه باید آرام گردد و مسائل خلیج فارس نیز باید بدون دخالت قدرتهای خارجی حل شود.

ولاسف گفت که درباره مفاد 5 و 6 معاهده 1921 دوستی بین روسیه و ایران اصولاً بحث پیش کشیده نشد. (اظهار نظر: ما اطلاعاتی موثق داریم که عکس این موضوع را ثابت می کند.) به ابتکار شاه این معاهده 15 ساله پیش کشیده شد. ولاسف از اینکه این معاهده در این برهه از زمان منعقد شده بود اظهار شگفتی کرده و گفت که وی فکر می کرده است که این موضوع مورد بررسی بیشتر قرارخواهد گرفت، و بنابه پیشنهاد شاه به این سند عنوان معاهده به جای قرارداد داده شد، تا از اهمیت ویژه سیاسی نیز برخوردار باشد. به گفته ولاسف روسها درباره ویتنام و ایجاد یک کنفرانس امنیت آسیایی صحبت کردند. شاه پیشنهاد دوم را استقبال کرد ولی گفت که با وجود اینکه از نظر اصولی این موضوع بسیار شایسته است ولی زمان را مناسب برای این کار نمی داند. علاوه بر اینها شاه فکر می کرد که قبل از آنکه خود کنفرانس به طور جدی مورد بحث قرار گیرد بعضی از مسائلی که باید در برنامه کار آن مطرح

ص: 523

گردد باید مورد ملاحظات جدی قرارگیرد.

در رابطه با دعوت از پادگورنی برای سفر به ایران، ولاسف گفت که پادگورنی تا به حال چندین سفر به ایران داشته و زیاد سفر کردن از اهمیت موضوع خواهد کاست. وی فکر می کند که کسی دیگر به جای پادگورنی دعوت را قبول نماید که شاید کاسیگین باشد. به هر حال، شخص مزبور برژنف نخواهد بود چون دعوت از ریاست حزب کمونیست به جای یک مقام دولتی از نظر سیاسی مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.

2- اوضاع داخلی در روسیه پس از توضیح پیرامون وخامت اوضاع کشاورزی در شوروی، ولاسف اظهار داشت که کاهش محصول گندم به موقعیت برژنف به عنوان مرد نیرومند شوروی صدمه وارد نخواهد کرد. علیرغم خروشچف که از طریق کشاورزی و روابط بد با چین صدمات زیادی دید، برژنف شخصیت خود را در انظار عموم شبیه به شخصیت استالین ارائه نداده است. کار آخر در رابطه با خروشچف بیشتر از خسارات کشاورزی به سقوط وی کمک کرد.

3- ایستگاه رادیویی شوروی در باکو همانگونه که انتظار می رفت، ولاسف وجود یک ایستگاه رادیویی در باکو را که برای ایران برنامه هایی پخش می کند انکار کرده گفت: چنین کاری تلاشهای دقیق چندساله را که در جهت بهبود روابط با ایران انجام شده بود به هدر می دهد. وی اظهار داشت که علیرغم گفته های مقام سفارت که چنین برنامه هایی دائما از خلیج عرب یاد می کنند، سیاست رسمی شوروی این آبها را به عنوان خلیج فارس می شناسد.

4- وقایع داخلی سفارت شوروی در تهران معاون وابسته نظامی (نامش معلوم نیست) که در طبقه پنجم آپارتمانی در سفارت روسیه در پایین شهر به سر می برد از نظر شغلی ترفیع گرفته است. او و ولاسف دوستانی صمیمی هستند چون ولاسف در طبقه زیرین به سر می برد.

یک متخصص زبان فارسی به نام خارساروف (؟) اخیرا به سفارت آمده است. این سومین باری است که وی به ایران می آید و او زبان فارسی را آن چنان خوب صحبت می کند که مترجم شخصی پادگورنی در سفر اخیرش به ایران شده بود.

هیچ کدام از سفارتهایی که ولاسف در آنها خدمت می کرد حتی سفارت شوروی در تهران پرونده های بیوگرافیک از کارمندان ندارند. یک چنین اطلاعاتی زمانی در اختیار قرار می گیرد که کتبا از مسکو درخواست شود که از طریق وزارت امورخارجه و یا دیگر مؤسسات تحقیقاتی متعدد در اختیار گذاشته می شود. ولاسف به سفیر خود چند بار پیشنهاد ایجاد یک چنین پرونده هایی را داده و گفته است که حاضر است یک بایگانی مانند بایگانی آمریکا در سفارت خود ایجاد کند او از مقام گزارشگر که (برحسب اتفاق هماهنگ کننده اطلاعات بیوگرافیک سفارت آمریکا است خواست تا نمونه ای از پرونده های بیوگرافیک را برای او بیاورد تا او نیز به سفیر خود برای آغاز کار نشان بدهد. ولی ولاسف جواب قطعی در این باره

ص: 524

دریافت نکرد.

5 - سوابق بیوگرافیک همان طور که انتظار می رفت در امتحانات ورودی دانشگاه دختر ولاسف با نمرات عالی قبول شد. او حالا نگران پسرش است که به خوبی دخترش درس نمی خواند. در صورتی که نمرات پسرش برای ورود به دانشگاه خوب نباشد ولاسف او را در سالهای بین فارغ التحصیلی از دبیرستان و ورود به خدمت در ارتش به کارخانه ای برای کارآموزی خواهد فرستاد.

همسرش از شوروی برگشته است و اینک در تهران به سر می برد. آنها تعطیلات خود را در ماه اکتبر برای رفتن به شوروی به تعویق انداخته اند و امیدوارند بعد از جشنهای ماه نوامبر به وطن بازگردند.

ولاسف اصلاً ناراحتی خود را از کار در ایران مخفی نمی کند. وی یک بار دیگر از مشکلات خود در ایجاد ارتباط با ایرانیها سخن گفت و اظهار داشت که با تغییراتی که در اداره دوم سیاسی صورت گرفته باید همه چیز را از اول آغاز کند. وی ادعا می کند که با گروههای دیپلماتیک تماسهایی برقرار کرده است.

وی یک بار دیگر به مقام گزارشگر پیشنهاد کرد که به هنگام مراجعت به آمریکا در شوروی با وی ملاقات کند. موافقت شد که پس از پایان تعطیلات یعنی هفتم نوامبر ولاسف با وی تماس حاصل نماید.اسکودرو

تجهیز تسلیحاتی ایران، روابط بین ایران و شوروی و بازدید کاسیکین...

سند شماره (19) تاریخ: 9 آوریل 1973- 20 فروردین 1352خیلی محرمانه صورت مذاکرات مکان: رستوران مکزیکی جهت صرف نهار شرکت کنندگان: ولادیمیرولاسف دبیر اول سفارت شوروی - استانلی اسکودرو، مقام سفارت موضوع: 1- تجهیز تسلیحاتی ایران 2- روابط بین ایران و شوروی و بازدید کاسیکین 3- روابط بین سفارت شوروی و دولت ایران 4- روابط بین آمریکا و سفارتخانه های شوروی 5- اطلاعات بیوگرافیک 1- تجهیز تسلیحاتی ایران موضوع اصلی بحث مطروحه توسط ولاسف موضع هند در قبال پیشرفت سریع در تجهیز ایران از نظر تسلیحاتی بود. به همان نحوی که توسط کاردار هند پراکاش شاه ابراز شده بود و قبلاً نیز در (تلگرام مرجع الف) گزارش شده بود ولاسف نیز اظهار می دارد که قطعا ایران نیز نقش اسب تراوا را برای آمریکا بازی خواهد کرد که در شکم آن به جای سرباز، اسلحه جهت توزیع به دیگر دولتهای منطقه وجود خواهد داشت. به ولاسف گفته شد که دریافت کنندگان اسلحه چون ایران مجاز نخواهند بود که اسلحه های دریافتی از آمریکا را به کشور سومی بدهند، مگر اینکه قبلاً این اجازه توسط دولت آمریکا به آنها داده شده باشد. ولی ولاسف ابراز داشت که ایفای یک چنین نقشی توسط ایران نه تنها موافقت بلکه تأیید و تشویق آمریکا را نیز به همراه داشته و دارد. از نظر او این نقشه بسیار منطقی است چون گسیل داشتن مخفیانه سلاح از طریق ایران به خصوص برای پاکستان، آمریکا را قادر خواهد ساخت تا در حالی که به حفظ روابط حسنه با هند می پردازد به تجهیز متحد آسیای شمالی خود نیز ادامه دهد. مقام گزارشگر اظهار

ص: 525

داشت که ارسال هرگونه تجهیزات آمریکایی به پاکستان چه در زمان حال و چه در آینده (که اینگونه تجهیزات حتما خالی از خطر خواهد بود) در نتیجه تماس مستقیم آمریکا و دولت پاکستان صورت خواهد گرفت و دیگر اینکه نقشه ولاسف گرچه غیرمنطقی نیز به نظر نمی رسد، ولی به دلایل مشروحه زیر عملی نمی باشد: ما اصولاً نمی توانیم از ایران بخواهیم دست به عملی بزند که موجب تیره شدن روابط بین ایران و هند و در نتیجه موجب وخیم تر شدن روابط بین آمریکا و هند می شود. برنامه تجهیز تسلیحاتی قابل اختفا نبوده و هرگاه که هند از وجود یک چنین برنامه ای آگاه شود به تیره شدن روابط ما منجر خواهد شد، با وجود شرایط سیاسی کنونی مرز پاکستان و ایران اصولاً ممکن نیست که بتوان محموله های عظیم تسلیحاتی را در اختفا از ایران به پاکستان منتقل نمود، بالاخره از همه مهمتر آمریکا خواستار حل و فصل صلح آمیز اختلافات در منطقه است و در شرایط کنونی، تجهیز همه جانبه پاکستان از نظر تسلیحاتی نمی تواند ما را در نیل به این هدف یاری دهد.

پس از آن ولاسف به استفاده از سلاحهای ایرانی در خلیج فارس پرداخت و بیان داشت که در حالی که هم جده و هم تهران می خواهند نقش فعالی در خلیج فارس داشته باشند به وجود آمدن رقابت میان این دو اجتناب ناپذیر خواهد بود. شیخ نشینها از افزایش قدرت ایران می ترسند و همان طور که پیشنهاد شوروی مبنی بر ایجاد یک امنیت جمعی در آسیا به عنوان سلطه شوروی برداشت شد. پیشنهاد ایران در همین زمینه برای دولت های خلیج نیز او نظر شیخ نشینها تلاشی است برای تأمین برتری و تسلط ایران در منطقه.

لیکن، با وجود اینکه بسیاری از امارات و سلطان نشینها از شاه ایران دل خوشی ندارند، ولی نسبت به شاه فیصل نیز اصلاً اعتماد ندارند چون او به آنها نزدیکتر و خطری حتمی تر می باشد. هر حرکت تحریک آمیز از طرف جده شیخ نشینها را به طرف ایران جهت جلب حمایت خواهد کشاند و زمینه را برای بدتر کردن روابط بین ایران و عربستان سعودی آماده کرده و به تشدید تضادهای طبیعی بین این دو قدرت منطقه کمک خواهد کرد. نگرانی در مورد مقاصد ایران و عربستان سعودی آنقدر زیاد است که وقتی که کویت با خطر حمله نظامی عراق رو به رو گردید به جلب کمک از هیچ کدام از این دو کشور نپرداخت.

مقام گزارشگر ابراز داشت که موارد اختلاف بین ایران و عربستان سعودی آنقدر ناچیز است که به راحتی می توان آنها را در صورت بروز خطری جدی برای هرکدام از دولت های خلیج از طرف سازمانهای چون PFLOAG و شورشیان ظفار و یا از طرف عراق، برطرف و حل و فصل نمود. علاوه بر اینها هیچ گونه عملی از طرف ایران و عربستان سعودی باعث نخواهد شد که به ایجاد سازمانی برای برقراری امنیت در خلیج فارس منجر شود. معذالک در صورتی که شوروی معتقد به تضاد طبیعی بین این دو کشور است، به نظر ما بهترین راه حل، کاهش کمک شوروی به سازمانهای خرابکار می باشد که در نتیجه فرصت می یابیم منتظر وقوع حوادثی باشیم که به وخیم تر شدن روابط میان دولتهای خلیج کمک می کند. در رابطه با برخورد میان عراق و کویت، در صورتی که تمام اعراب اعمال عراق را محکوم نمایند و اعلام دارند که نه عربستان سعودی و نه ایران می توانند اجازه دهند که عراق کویت را به تصرف خود درآورد باعث خواهد شد که دیگر کسی برای جلب حمایت یکی از این دو اقدامی ننماید.

بنا به اظهارات ولاسف میزان نفوذ چینیها در این سازمانهای چریکی باعث می شود که شوروی نتواند حمایت خود را حتی اگر لازم هم باشد بقدر کافی کاهش دهد. در حقیقت نفوذ چینیها از طریق پاکستان در خلیج فارس رو به افزایش است. ولاسف اظهار داشت که دولت متبوع وی و دولت هند از این پیشرفتها

ص: 526

بسیار نگران هستند ولی گویا ایران اصلاً ناراحت نبوده و حضور چینیها را به عنوان حرکتی در برابر هند تلقی می کند.

اظهار نظر: همان طور که در گزارشات پیشین به اطلاع رسید، موضوع امکان رقابت بین ایران و عربستان سعودی موضوعی است که بسیار مورد علاقه ولاسف است. تکرار مکرر این موضوع توسط او آدم را به این فکر می اندازد که نکند شوروی می خواهد از شیخ نشینها جهت ایجاد تفرقه بین ایران و عربستان سعودی استفاده کند.

2- روابط بین ایران و شوروی و بازدید کاسیگین در پاسخ به یک سؤال، ولاسف اظهار داشت که اعمال اخیر عراق خطوط تیره ای را در روابط بین ایران و شوروی به وجود آورده است. او نمی داند که آیا دولت ایران واقعا با این نظر موافق است که روسیه سعی داردتوسط عراق و هند این کشور را به محاصره درآورد. وقتی که مقام گزارشگر گفت که احتمالاً دولت ایران یک چنین عقیده ای دارد، ولاسف گفت که تمام این موضوع به وسیله مقاله ای که در اکونومیست به چاپ رسیده بود به وجود آمد.

به هر حال اوضاع آن چنان وخیم شده بود که تصمیم گرفته شد که نخست وزیر کاسیگین برای بازدید کارخانه ذوب آهن اصفهان به ایران بیاید، تا بلکه بتواند بعضی مسائل را با شاه حل و فصل نماید. (ظاهرا ولاسف می خواست بگوید که سفر کاسیگین قبلاً برنامه ریزی شده بود ولی بعدا به تعویق افتاده بود.) ولاسف که می گفت به موضوعات مورد بحث در این ملاقات واقف نبوده است اظهار داشت که گفتگو در محیطی بسیار دوستانه انجام گرفت، لیکن روسها نمی دانند که چه مقدار از حرفهایی که شاه به کاسیگین زده است صادقانه بوده و یا در زمره تعارفات فارسی به شمار می آید.

3- روابط بین سفارت شوروی در ایران با دولت ایران ولاسف گفت که روابط شخصی بین کارمندان سفارت شوروی و مقامات ایرانی بسیار محدود گشته است. او و همکارانش جهت انجام مذاکرات تجاری با مقامات مربوطه در وزارت امورخارجه دسترسی دارند ولی در ساعات غیر اداری تماسهای شخصی غیرممکن است. وی از مقام گزارشگر خواست که نام او را نیز برای ضیافتهای کوکتل در فهرست اسامی اضافه کند.

ولاسف برای بار دوم از ما خواست که به او کمک کنیم تا با هرمز چمن آرا که یکی از مقامات وزارت امور خارجه شاغل در بخش سازمان های بین المللی است ملاقاتی به عمل آورد. چون بنا به ادعای او این شخص می خواهد درباره موضع ایران پیرامون عبور آزاد ایران از تنگه های بین المللی قبل از وضع قانون کنفرانس دریاها به بحث بنشیند.

مقام گزارشگر گفت که این شخص دیگر در بخش مذکور مشغول به کار نبوده و نیز با این پیشنهاد ولاسف که ممکن است چمن آرا با یکی از مقامات آمریکایی تماس بگیرد موافقت اعلام کرد.

4- روابط بین آمریکا و سفارتخانه های شوروی ولاسف از وقفه ای که در انجام ملاقاتهایمان پیش آمده بود عذرخواهی کرد و تأخیر را مربوط به

ص: 527

تعطیلات نوروز دانست. مقام گزارشگر توجه کرده است که روابط بین آمریکا و مقامهای شوروی بسیار کاهش یافته است. زمانی بود که ما اغلب در ملاقات اجتماعی شرکت می کردیم لیکن از زمان عزیمت آقای نکراسف دعوتنامه های ما مورد قبول واقع نشده است. آیا تغییری در سیاستها پیش آمده است؟ ولاسف گفت ممکن است که دعوتنامه ها به شخص مورد نظر ارسال نشده باشد، چون مشکل است گفته شود که چه کسی جانشین نکراسف شده است. سه تن از مشاورین که دو تن از آنها سیاسی و یک تن اقتصادی بودند، تعویض و به جای آنها سه مشاور سیاسی وارد شده است، تا کارها بتواند بین آنها تقسیم گردد. امور اقتصادی سفارت شوروی در حال حاضر توسط یک دبیر اول (مجهول الهویه) صورت می پذیرد که در بازدید اخیر کاسیگین نقش مترجم را ایفا می کرد. به هر حال ملاقاتهای ما به هنگام صرف نهار باید ادامه پیدا کند و بنابه پیشنهاد ولاسف 23 آوریل به عنوان روز برگزاری جلسه بعدی ما انتخاب گردید. اظهارنظر: اینکه ولاسف نمی داند چه کسی جایگزین نکراسف شده خالی از اغراق نیست، چون نکراسف رئیس محلی ولاسف بود. وی چنین وانمود کرد که دعوتنامه های ارسالی جهت ملاقاتهای روسی آمریکایی با امتناع رو به رو خواهد گردید.

5- سوابق بیوگرافیک ولاسف درباره کار در یک کشور باثبات سخن به میان آورد و گفت مهم نیست که فرد چقدر زحمت بکشد چون به هر حال وزارت امور خارجه از گزارشات او حتما انتقاد به عمل می آورد. مقام گزارشگر خاطرنشان ساخت که از اینکه ولاسف به ایران بازگشته بسیار در شگفت شده است چون به نظر او ولاسف سعی داشت خود را به جای دیگر منتقل نماید. در پاسخ لبخندی حاکی از تمسخر زده شد و اظهار شد که این کار در وزارت امورخارجه شوروی به آسانی صورت پذیر نیست. الین، دختر او از عهده وظایفش در دانشگاه به خوبی برآمده و پس از خاتمه کلاسها و امتحانات نهایی انتظار می رود که همراه یک گروه باستان شناس جهت حفاری به نزدیکیهای نوگاردیا کریمه اعزام گردد. پسرش که دانشجوی خوبی نیست دارد خود را برای امتحانات آماده می کند که نتیجه این امتحانات نشان خواهد داد که آیا او قادر به ادامه تحصیل هست یا خیر. در 4 ماه مه همسر ولاسف به شوروی خواهد رفت تا در این موقعیت خطیر با فرزندش باشد.

کنفرانس رؤسای نمایندگیهای آمریکا، روابط ایران و هند...

سند شماره (20) تاریخ: 28 آوریل 1973- 18 اردیبهشت 1352خیلی محرمانه صورت مذاکرهمکان: رستوران چاتانوگا به هنگام صرف نهار شرکت کنندگان: ولادیمیرولاسف، دبیر اول سفارت شوروی - استانلی اسکودرو، مقام سفارت موضوع: 1- کنفرانس رؤسای نمایندگیهای آمریکا 2- روابط ایران / هند 3- برخوردهای بین عراق وکویت 1- کنفرانس رؤسای نمایندگیهای آمریکا ولاسف طبیعتا سؤالات بسیاری را در رابطه با کنفرانس رؤسای نمایندگیهای آمریکا در تهران مطرح ساخت لیکن مقام گزارشگر از جواب دادن به آنها طفره رفت و اظهار داشت که او تنها در زمینه ستادی و

ص: 528

تهیه و تدارک لوازم و شرایط مورد نیاز مأموریت داشته و از محتوای این اجلاس خبری ندارد. ولاسف اظهار داشت که شاید این کنفرانس تصمیماتی در زمینه خط مشی سیاسی اتخاذ نکرده باشد، ولی حتما توصیه ها و پیشنهاداتی به واشنگتن نموده است. وی خاطرنشان ساخت که سفارت شوروی در تهران پیشنهاداتی چند برای کشور متبوع خود فرستاده است، تا بلکه کنفرانسی از سفرای روسها در خاورمیانه تشکیل گردد. محل برگزاری این کنفرانس نیز به جای تهران یا مسکو خواهد بود و یا یکی دیگر از پایتختهای خاورمیانه ای. ولاسف و سفیرش از این نظریه حمایت می کنند، لیکن دیگر سفرای روسی همان روش جاری یعنی مشاورتهای فردی در هنگام بازگشت به شوروی جهت مرخصی و یا تعویض مأموریت را ترجیح می دهند. تاکنون از طرف وزارت امور خارجه شوروی درباره برگزاری یک چنین کنفرانسی خبری دریافت نشده است.

2- روابط ایران و هندوستان امکان رقابت بیشتر بین ایران و هند قبلاً توسط ولاسف مطرح شده بود، لیکن او در این اندیشه است که ادامه روابط بین این دو قدرت منطقه ای در آینده چگونه خواهد شد. اصولاً او این دو کشور را به صورت دو رقیب می نگرد، ولی بعدا با مقام گزارشگر موافقت نمود که بهتر است آمریکا و شوروی ایران و هند را وادار به همکاری نمایند. وی خاطرنشان ساخت که هند نگران تجهیز روزافزون نظامی ایران است و به نظر او هندیها درباره ماجراجوییهای ایران در عمان نیز حتما نگران خواهند شد. به نظر ولاسف شرکت ایران در عمان بیشتر جنبه سیاسی دارد تا جنبه نظامی. یعنی آزمایشی است از توانایی نظامی ایران و نیز زمینه ای است برای آموزش عملی نظامیان سلطنتی، لیکن به نظر او تهران این مداخله را به عنوان یک حرکتی می نگرد که می تواند نشانگر بعد حرکت آنها باشد، بدون اینکه انتقاد دهلی و یا دیگر پایتختهای عربی را علیه خود برانگیزد. او به طور مختصر گفت که ایرانیانی که درباره پایگاه کوچکی در خلیج فارس نزدیکیهای عمان و در تنگه هرمز توسط او مورد سؤال قرار گرفته اند پاسخ داده اند که این پایگاه چیزی نیست مگر یک محل سوختگیری کشتیها که در آنجا نظامیان جدید پیاده شده و نظامیان دیگر را برای مراجعت به ایران سوار می کنند. به ولاسف گفته شده است که تهران سربازان خود را بیش از 6 هفته یا دو ماه در عمان نگاه نمی دارد، به همین دلیل عملیات جایگزین سازی مکرر، بسیار ضروری می گردد.

در همین رابطه، ولاسف از رابطه بین ایران و پاکستان سخن به میان آورد. ولاسف که همه چیز را توطئه می داند چنین فرض کرد که آقایان روش و سیسکو پس از صحبت با شاه به پاکستان خواهند رفت تا با پرزیدنت بوتو به گفتگو نشسته و نقطه نظرهای شاه و نتایج کنفرانس تهران را با این کشور مورد بحث و بررسی قرار دهند. او تقریبا داشت به این نتیجه می رسید که ممکن است در آینده بین شاه و بوتو قراردادی امضاء شود تا در صورتی که خصومتهای دیرینه بین ایران و پاکستان دوباره بروز کند ایران کمکهایی ارسال دارد. وی اظهار داشت که اکنون ایران مانند یک قدرت بزرگ عمل می کند، بنابر این ما باید منتظر یک چنین حرکاتی باشیم. او بیان داشت که از نظر ژئوپلیتیک (که او همیشه براساس ژئوپلیتیک سخن می گوید) این موافقتنامه بسیار منطقی خواهد بود، چون این دو کشور به این ترتیب خواهند توانست نه تنها خلیج فارس بلکه دریای عمان و بخشی از دریای عربی را نیز کنترل نمایند. لیکن ولاسف نمی داند که آیا شاه حاضراست خود را در موقعیتی قرار دهد که باعث شود خصومت های هند نسبت به او تحریک شود یا

ص: 529

خیر. لیکن توضیح نداد که منظور او از حاضر بودن شاه آمادگی نظامی بوده و یا شرایط سیاسی داخلی.

3- برخورد بین عراق و کویت در رابطه با اوج مشاجرات مرزی عراق و کویت، ولاسف تعجب کرده است که چرا ایران طرف کویت را نگرفته است. چون به نظر او سخنرانی اخیر نخست وزیر هویدا در لندن به این معنی بود که کویت می تواند از ایران کمک بخواهد. اینکه کویتیها این کار را نکرده اند نشانگر عمق عدم اعتماد آنها نسبت به ایرانیهاست، ولی ممکن است که آنها تصمیم گرفته باشند به این اختلافات با عراق از طریق مذاکره پایان بخشند. طبیعی است که ولاسف حضور کشتیهای جنگی روسی را در بنادر عراق در رابطه با حمله عراق نمی داند. وی در واقع اصرار داشت که اعمال عراقیها در نظر شوروی بسیار شرم آور بوده است. استانلی اسکودرو

ارتباط درونی سفارت شوروی، نفوذ چین در پاکستان، امور داخلی ایران

سند شماره (21) تاریخ: 26 سپتامبر 1973- 4 مهر 1352خیلی محرمانه صورت مذاکره مکان: کلوپ تهران برای صرف نهار شرکت کنندگان: ولادیمیر ولاسف، دبیر اول سفارت شوروی - استانلی اسکودرو، مقام سفارت موضوع: 1- ارتباط درونی سفارت شوروی 2- نفوذ چین در پاکستان 3- امور داخلی ایران 1- ارتباطات داخلی سفارت شوروی در بحث پیرامون اوضاع افغانستان، ولاسف اظهار داشت که سفارت او در تهران اطلاعات زیادی در دست ندارد. چون سفارت شوروی در کابل تمام گزارشات مربوطه را به مسکو ارسال می دارد و وزارت امور خارجه تصمیم می گیرد که چه اطلاعاتی باید به دیگر سفارتها ارسال شود. بنابه گفته وی ، حتی در مواقع اضطراری نیز تماس مستقیم بین سفارتخانه های شوروی برقرار نمی گردد. ولاسف این طریقه را بسیار منطقی می داند چون وزارت امور خارجه تمام اطلاعات لازم را در اختیار دارد و در صورت لزوم آنها را به صورت گزارشات تحلیلی به نقاطی که باید در جریان باشند ارسال می دارد.

2- نفوذ چینی ها در پاکستان ولاسف با خوشحالی اظهار داشت که آمریکا تقاضای رئیس جمهور پاکستان بوتو را در طول بازدیدش از واشنگتن مبنی بر کمک تسلیحاتی به این کشور رد کرده است. در تکرار موضوعی که قبلاً نیز بیان شده بود، وی اظهار داشت که شاید آمریکا به این ترتیب به چینیها چراغ سبز نشان داده است تا نیازهای تسلیحاتی پاکستان را برآورده سازند. من در جواب گفتم که ما اصولاً چنین رابطه ای با پکن نداریم و نمی خواهیم در این گونه کشورها با مسابقات تسلیحاتی رو به رو شویم. ولی او پاسخ داد که نیاز این کشور به سلاح امری است بسیار مسلم و قطعی و چین نیز می تواند برآورنده منطقی این نیاز باشد.

3- امور داخلی ایران در بحثی که پیرامون بیانیه اخیر حزب غیرقانونی توده (کمونیست) که در آخرین کنگره این حزب در عراق منتشر شده بود، پیش آمد ولاسف اظهار داشت که حزب توده در نظر دارد به ایران بازگشته، به عنوان

ص: 530

یک حزب مشروع عمل کند ولی شاه این موضوع را نمی پذیرد. در رابطه با تولد حزب مردم، ولاسف خاطرنشان ساخت که سفارت او دقیقا اعمال مخالفین را تحت نظر دارد. به نظر مقامات شوروی شاه می خواهد از حزب مردم به عنوان ناظر بر اعمال نخست وزیر هویدا و حزب ایران نوین او استفاده کند تا در صورت لزوم بتواند از آن به عنوان یک ضربه قطعی علیه هویدا و حزب ایران نوین استفاده نماید.

حضور سازمان جاسوسی روسیه در ایران

سند شماره (22) تاریخ: 2 ژوئن 1974- 12 خرداد 1353سری از: الف. ی . کالاهان یادداشت به: سفیر موضوع: انتقال گزارشات نوشتار حاضر رونوشتی از گزارشات پیرامون حضور شوروی و سازمان جاسوسی آن کشور در ایران است که به شاه، ساواک، رکن 2 و پلیس ملی ارائه داشته ایم. نکته بسیار جالب این است که در 29 ماه مه هنگامی که من با ژنرال نصیری از ساواک ملاقات کردم تا نسخه مربوط به او را به او بدهم متوجه شدم که شاه یک رونوشت از گزارشی را که در همین زمینه در 28 ماه مه به او داده بودم در اختیار ایشان گذاشته است.

یک رونوشت از این گزارش را نیز برای هاوک میلز می فرستم.

ضمیمه:

1- گزارش یا اعلامیه توجه: آقای میلز ملاحظه فرمایند.سری حضور سازمان جاسوسی روسیه در ایران الف: حضور کلی 1- اطلاعاتی که تا ماه مه 1974 به دست ما رسیده حاکی از آن است که حدود 5000 شهروند روسی در ایران اقامت دارند. این رقم در برگیرنده اقوام و بسیاری از متخصصین اعزامی در کوتاه مدت (یکسال یا کمتر) می باشد. در این گروه 67 نفر به عنوان مأموران اطلاعاتی (جاسوسی - مترجم) شناسایی شده اند.

2- مهمترین مراکز محل تجمع روسها را می توان تهران و اصفهان نام برد که این رقم به 1000 نفر به (همراه خانواده هایشان) در هر شهر می رسد. اکثر روسهایی که در اصفهان به سر می برند به نحوی در ارتباط با کارخانه ذوب آهن آریامهر می باشند.

3- تأسیسات تجاری و نمایندگی دائمی دیپلماتیک شوروی و دیگر تأسیسات این کشور در تهران عبارت است: سفارت (که در برگیرنده دفتر نیمه مستقل کنسول اقتصادی نیز می باشد). نمایندگان تجاری، بیمارستان شوروی، دفتر هواپیمائی اروفلوت، دفتر خبرگزاری تاس، شرکت بیمه شوروی، بانک ایران و روس و شرکت حمل و نقل ایران و شوروی.

علاوه بر اینها، در رشت و اصفهان کنسولگریهای روسی نیز وجود دارد و دفاتر بسیار محدودی در تبریز، مشهد، بندر پهلوی و جلفا نیز ایجاد شده است. روی هم رفته در کل این نمایندگیهای دائمی 300 کارمند شوروی به کار مشغول هستند.

ص: 531

4- دفتر مشاور اقتصادی شوروی در تهران از کمیته دولتی روابط اقتصادی خارجی (GKES) در مسکو تبعیت می نماید. این دفتر بر همه کمکهای اقتصادی و نظامی روسیه در ایران نظارت می نماید. به سرپرستی این دفتر حدود 100 نفر از افسران روسی در قرارگاههای واقع در تهران در ارتباط با مؤسسه ملی آهن ایران و سازمان ملی گاز ایران و دیگر سازمانهای مربوطه عمل می نمایند، اینها کارهای متخصصین روسی در سرتاسر این کشور را زیر نظر دارند.

5- 67 افسر متخصص امور نظامی روسی معمولاً در حومه و یا منطقه تهران به کار گرفته شده اند.

6- در خارج از تهران، متخصصین روسی مختلفی در رابطه با شرکت شیلات شمال در بندر پهلوی، کارخانه ماشین سازی اراک، در چند معدن زغال سنگ از امتداد خطوط گاز ایران، در کارخانه ذوب آهن آریامهر و پروژه های ساختمان آریاشهر به کار مشغول هستند. عده ای دیگر نیز در زمینه تجسسی معادن، در پرورش خاویار، در ایجاد سردخانه ها و سیلوهای گندم و دیگر پروژه های مربوطه کار می کنند.

ب: اعضای اطلاعاتی (جاسوسی - م) روسیه 7- بنابه گزارشات اطلاعاتی رسیده 67 تن از افراد روسی که در ایران به کار مشغول هستند احتمالاً و یا مطمئنا از افسران اطلاعاتی (جاسوسی - م) کا. گ . ب و یا جی . آر . یو. (G.R.U) می باشند. به منظور رعایت امور امنیتی این افسران در کلیه مؤسسات روسی در ایران پراکنده شده اند.

مؤسسه تعداد عناصر اطلاعاتی شناخته شده سفارت:

ریاست 27 نفر کنسولگری در تهران 4 نفر دفتر وابسته نظامی 8 نفر دفتر مشاور اقتصادی (کمیته روابط اقتصادی خارجی و SMAP) 5 نفر کنسولگری اصفهان 3 نفر کنسولگری رشت 2 نفر نمایندگی خبرگزاری تاس 1 نفر دفتر هواپیمایی روسی اروفلوت 1 نفر شرکت بیمه شوروی (تهران، تبریز، مشهد)1 نفر بانک ایران و روس 1 نفر نمایندگی تجاری روسیه 11 نفر بیمارستان شوروی 3 نفر جمع 67نفر 8- با این حال نباید رقم 67 را به عنوان تعداد قطعی عناصر جاسوسی شوروی در ایران قبول داشت. بنا به اطلاعات ما بسیاری از عناصر اطلاعاتی روسی که به ایران مأمور شده اند بنا به دلایل بسیار در آنها

ص: 532

درگیر عملیاتی فنی چون ایجاد اختلالات رادیویی در داخل روسیه بوده، بعضی دیگر مأمورین امنیتی هستند که مواظب دیگر اتباع روسی هستند. عده ای دیگر نیز عبارتند از عناصر بسیار جوانی که اولین سفر آشنائی با کار خود را در ایران می گذرانند که البته این کشور توسط شوروی همیشه برای شروع کار مأموران اطلاعاتی خود مورد استفاده قرار می گرفته است.

9- بسیار جالب است بدانید که تعداد مقامات روسی در کنسولگری اصفهان 16 نفر می باشد که از این عده 3 تن به عنوان عناصر جاسوسی شناسایی شده اند که باید به جمع و جور کردن امور مربوط به حدود 1000 فرد روسی مشغول به کار در آنجا بپردازند.

رابط روسی و موضوعات سیاسی مختلف..

سند شماره (23) صورت مذاکره خیلی محرمانه شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین، دبیر دوم سفارت روسیه - جان دی. استمپل، مقام سیاسی زمان و مکان: 14 آوریل 1976- 25 فروردین 1355، رستوران پیتزاروما موضوع: رابط روسی - موضوعات سیاسی مختلف کازانکین حدود 5 روز قبل مرا به نهار دعوت کرده بود. اوامر به رستوران پیتزاروما در خیابان کریمخان زند نزدیکیهای بیمارستان شوروی که قبلاً در آنجا بود، برد. در طول بحثهایمان به نکات زیر پرداختیم:

1- قطع روابط دیپلماتیک بین ایران و کوبا کازانکین پرسید چرا ایران روابطش را قطع کرده است؟ گفتم حتما به خاطر نارضایتی شاه از فعالیتهای کوبا در آنگولا و ظفار بوده و به طور کلی ایران می خواسته نشان بدهد که مداخله دنیای کمونیست در امور دیگران برای ایران قابل قبول نیست. نظر روسیه در این باره چه بوده است ؟ وی گفت (با اعتماد کافی) به هنگام دیدار هویدا از عربستان سعودی ایران روابط خود با کوبا را قطع نمود تا به عربستان سعودی نشان بدهد که لجبازترین ضد کمونیست خلیج فارس است. کازانکین گفت ایرانیها می خواهند نشان دهند که برای عربستان سعودی منزوی ساختن ایران از امور خلیج فارس کاری است بسیار احمقانه. او اضافه کرد می دانی، سعودیها بر سر نام خلیج عرب مشکلات زیادی را دارند ایجاد می کند. وقتی که گفتم که ایجادکنندگان اصلی مشکلات عراقیها هستند، وی گفت عراقیها نمی توانند از این مسئله نفعی ببرند، بلکه این سعودیها هستند. گفتم که عقیده اش بسیار خام است و موضوع را به همین جا خاتمه دادیم.

2- لبنان نظریات کازانکین درباره لبنان چه بود؟ به نظر او شرایط بسیار پیچیده است و راه حل ساده ای به نظر نمی رسد وجود داشته باشد. گفتم که انتظار داشتم توضیحات بیشتری بشنوم چون روسها و سوریها دوستان بسیار نزدیکی هستند. وی گفت حتی سوریها نیز نمی دانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

ص: 533

- سفر راکفلر کازانکین که متوجه دگمه سردستهای معاون ریاست جمهوری من شده بود (که مخصوصا آنها را آورده بودم) گفت که منظور راکفلر از سفر به جزیره کیش چه می تواند باشد؟ گفتم که یک سفر حسن نیت است و نه چیز دیگر. معاون ریاست جمهور به شاه اطمینان داد که علیرغم اختلاسهایی که در (پرداخت پول سلاحها) صورت گرفته آمریکا دوست دیرین ایران است. پس از آن کازانکین با اشاره به بعضی شایعات - در حالی که صدایش را مانند یک توطئه گر پایین آورده بود - گفت که شاه قرار بود از راکفلر تقاضای وام نماید. گفتیم که چرا ایرانیها باید نیاز به وام داشته باشند و اضافه کردم که شاید شاه درباره قیمت نفت با راکفلر گفتگو کرد باشد. کازانکین گفت شایع شده است که راکفلر از شاه خواسته است که سلاحهای ایرانی به مصر بدهد.

خندیدم و گفتم ممکن نیست چون یک چنین توافق هایی باید به تصویب کنگره آمریکا برسد و با مشاجرات زیادی که بر سر شش محموله اسلحه درگرفته فکر نمی کنم کنگره انتقال این سلاحها را تصویب نماید.

4- سلاحهای روسی به مصر به همان روش مشابه از او سؤال کردم که چرا روسها انتقال لوازم یدکی هندی به مصر را تصویب نکردند تا بهانه ای برای قطع روابط از طرف سادات باشد. کازانکین گفت که این شاید یازدهمین یا دوازدهمین دلیل برای این کار بوده باشد. چه دلایل دیگری وجود داشت ؟ کازانکین جواب داد همه می دانند که آمریکایی ها می خواهند کاری کنند که مصریها روسها را بیرون کنند. هردو خندیدیم.

5- روابط ایران و آمریکا در جواب سؤال وی درباره مشکلات موجود در روابط آمریکا گفتم به جز مشکلات کوچکی که بین دو کشور بسیار صمیمی وجود دارد، مشکل اصلی دیگری دیده نمی شود. او مصرانه از من جواب خواست و من گفتم تعداد آمریکاییها در ایران زیاد است و مشکلاتی را در بین ایرانیها به وجود آورده است همان نوع مشکلاتی که در رابطه با روسیه در مصر وجود داشت. با افسردگی لبخندی بر لب آورد و سعی کرد که یک بار دیگر موضوع را مطرح کند ولی من شانه خالی کردم.

6- تروریسم کازانکین می خواست بداند که در رابطه با تروریستها آیا مشکلی برایمان پیش آمده است. گفتم در دو ماه گذشته همه چیز آرام بود ولی ما هنوز هم نگران هستیم. اینکه نظر او درباره کمک ساف به تروریستهای ایران چیست ؟ وی گفت این حقیقت ندارد گرچه تعدادی از ایرانیها در مراکزی در خارج آموزش می بینند.

کازانکین اعتراف کرد که نمی داند این مراکز در کجا هستند. او نظر من را درباره حمله به اوپک و اینکه آیا می دانم کارلوس چه کسی است جویا شد. گفتم که کارلوس یک فرد اهل ونزوئلا است که شدیدا در کنترل لیبی است. کازانکین گفت که فکر می کرده است که قدرتهای غربی از آدم ربایی کارلوس در اوپک حمایت می کرده اند تا وحدت اوپک را از هم بپاشند. با خنده گفتم اصلاً باورکردنی نیست چون هیچ چیز بهتر از این عمل نمی توانست وحدت اوپک را بیشتر کند. به نظر من تمام عملیات از حمایت لیبی برخوردار بود و با

ص: 534

زیرکی گفتم اگر سازمان کا. گ. ب. و سیا می خواهند کار مفیدی انجام دهند بهتر است علیرغم خواست کنگره این مزاحمها را از بین ببرند. کازانکین خندید و در کمال تعجب موافقت خود را اعلام نمود.

7- شخص کازانکین در نتیجه یک عمل جراحی جهت مداوای خونریزی داخلی، نصف معده کازانکین برداشته شده بود.

عکس العمل معده اش در برابر پیتزای مخصوصی که سفارش داده بود بسیار آشکار بود. حالت بازی معده اش به خاطر فلفل و ادویه جات زیاد پیتزا حاکی از فعل و انفعالات شدید بود. وی گفت که همسرش یلینا در ویتنام تحصیل کرده و در روزهای قبل از آن در لائوس به سر می برده است. 16 سال پیش هر دوی آنها در مؤسسه امور خارجه مسکو تحصیل می کردند که منجر به ملاقات و ازدواج آنها گردید. آنها یک دختر 13 ساله دارند که در ژوئن آینده به ایران خواهد آمد و یک پسر 8 ساله و یک کودک 8 ماهه دارند.

کازانکین خیلی اصرار داشت که یک بار دیگر با هم نهار بخوریم و با هم تاریخ 28 آوریل را انتخاب کردیم. او دو بروشور حاوی سخنان برژنف و کاسیگین را به مناسبت بیست و پنجمین کنگره CPSU به من داد. ظاهرا من جایگزین اسکودرو به عنوان رابط بین سفارت شوروی و سفارت آمریکا شده ام.

جان دی. استمپل

تبادل نظر پیرامون موضوعات سیاسی...

سند شماره (24) سرّی / غیر قابل انتشار برای بیگانگان صورت مذاکره شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین دبیر دوم سفارت روسیه - جان دی. استمپل، مقام سیاسی زمان و مکان: 28 آوریل 1976- 8 اردیبهشت ماه 1355، رستوران تیفانی و استیک هاوس تهران موضوع: تبادل نظر پیرامون موضوعات سیاسی کازانکین که در خارج از سفارت منتظر من بود، اظهار داشت که اشتباها کلید ماشین را در داخل ماشین گذاشته و درب آن را قفل کرده است و نمی تواند آن را باز کند. او از من خواست که به جای اینکه به سفارت تلفن بزنم تا کلید اضافی را بیاورند از مکانیک سفارت خودمان بخواهیم که درب ماشین را باز کند. پس از بررسی با OR از مکانیک خودمان خواستم که درب ماشین را باز کند. چون متخصص آنها برای صرف نهار رفته بود، کازانکین و من به رستوران تیفانی رفتیم. بعدا مکانیک درب ماشین را باز کرده بود و آن را به پارکینگ سفارت آورده بود و کلید را برایمان در آنجا گذاشته بود. در حالی که سوار ماشین می شد به او گفتم که حتما ماشین مورد بازرسی دقیق قرار خواهد گرفت. او با خنده گفت حتما.

کازانکین در طول نهار بسیار عصبی و دچار حواس پرتی شده بود. بعدا پیشنهاد کرد که پس از صرف نهار به استیک هاوس تهران رفته یک فنجان قهوه صرف کنیم. از آنجایی که من صورتحساب نهار را پرداخته بودم فکر می کنم او هم می خواست رسیدی به دست آورد تا عذری موجه برای بیرون ماندنش از ماشین داشته باشد. به هنگام جدایی، او با دقت تاریخ 12 ماه مارس را به عنوان روز ملاقات بعدی تعیین کرد و با خنده گفت که این بار حتما کلیدش را به همراه خواهد آورد. فکر نمی کنم که او داوطلبانه به سفارت خودش بگوید که چرا ماشینش از پارکینگ ما سر درآورده است.

نهار به خوبی صرف شد و صحبت با گفتگو درباره زندگی در تهران آغاز گردید. کازانکین از من پرسید

ص: 535

که چه موقع از تعطیلاتم استفاده خواهم کرد و من گفتم در اواخر ماه اوت. وی گفت که در ماه سپتامبر به روسیه خواهد رفت تا دو فرزند بزرگتر خود را در مدرسه بگذارد. بعد از اینکه فهمید که ما می خواهیم با قطار از ترکیه و اروپا بگذریم پیشنهاد کرد که حتما سری هم به مسکو بزنیم. از او پرسیدم که چقدر خرج برمی دارد او گفت که قطار درجه یک از مسکو به تهران 50 روبل هزینه برمی دارد و پیشنهاد کرد که با آژانس مسافرتی گلف که برای توریستها جا رزرو می کند مشورت کنم. گفتم بد نیست این کار را بکنم ولی ما بیشتر مایلیم ترکیه را ببینیم. واضح بود که کازانکین می خواست پیرامون دو موضوع مهم در طول نهار گفتگو کند.

الف: کنفرانس اخیر عمران منطقه ای در ازمیر کازانکین درباره ارزیابی ما از اجلاس اخیر کنفرانس عمران منطقه ای پرسید. جواب دادم که این کنفرانس جو خوبی را ایجاد کرده است ولی از محتوای مهمی برخوردار نیست. ظاهرا همبستگیهای متقابل میان سه کشور عضو زیاد بوده است ولی این سازمان نتوانسته است قدمهای جدیتری در جهت محکمتر کردن روابط بردارد. گفت که نظر روسها نیز همین است و پرسید که آیا موافقتهای نظامی جدیدی نیز از این کنفرانس حاصل شده است.

جواب دادم که شخصا فکر نمی کردم و فکر نمی کنم که یک چنین چیزی وجود داشته باشد. گفتم که سه کشور عضو مایل هستند باهم متحد باشند و حاضر نیستند گامهای جدیتری بردارند مگر آنکه تهدیدی متوجه آنها باشد. شاید از طرف یک همسایه بزرگتر. کازانکین لبخندی زده موضوع را رها ساخت.

ب: آینده ایران در پایان صرف قهوه در استیک هاوس تهران، کازانکین درباره آینده روابط ایران و آمریکا سؤال کرد و بعد پرسید که در صورتی که شاه برود در ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ گفتم که روابط ایران و آمریکا خوب است و به نظر ما خوب خواهد بود و اضافه کردم که ایران بدون شک آمریکا را وزنه ای در برابر نفوذ خارجیها در ایران می بیند. کازانکین گفت اما این شما آمریکاییها هستید که در ایران نفوذ دارید و به شاه می گوئید که چه باید بکند. باخنده گفتم که آیا او جدا این طور فکر می کند. با شرمساری گفت گاهی این طور به نظر می رسد. چون ایران پس از حمله شفاهی پرزیدنت فورد به کوبا ظرف دو روز روابط خود با کوبا را قطع کرد. گفتم که این صرفا یک تصادف بوده است ولی به نظر من این عمل غیرمنطقی نیز نیست، چون ایران از حضور خارجی کوباییها در مناطقی که منافع ایران در آنها تهدید می شود. نگران است.

بعد کازانکین به آینده ایران پرداخت. گفتم که اطمینان زیادی وجود ندارد که پس از ترک شاه چه اتفاقاتی در ایران رخ می دهد. کازانکین گفت: نه، نه، منظورم این است که اگر در صورت یک رخداد شاه از صحنه خارج شد چه اتفاقی خواهد افتاد. جواب دادم بسته به شرایط است. گفتم در صورتی که سوءظنی وجود نداشته باشد شهبانو و شورای سلطنتی زمام امور را به دست خواهند گرفت. آمریکا نیز جانشین مشروع بر تاج و تخت را مورد حمایت قرار خواهد داد.

کازانکین حرفم را قطع کرد و گفت: آیا شما در حال حاضر خودتان را آماده برای گام بعدی نکرده اید؟

ص: 536

جواب: البته که نه، ما آمریکاییها خیلی پراگماتیست هستیم. به عبارت دیگر آیا این مارکسیست - لنینیست ها نیستند که برنامه های دراز مدت را برای آینده تهیه می کنند؟ کازانکین پرسید که آیا به نظر ما شهبانو فرح قدرت کافی برای کنترل امور را دارد. گفتم که فرح بسیار مستعد است و اخیرا نیز بسیار در انظار عموم ظاهر می شود ولی نقش نهایی او بسته به شرایط است. در حقیقت مسئله جانشینی بیش از هر کشور دیگری با ابهام و پیچیدگی رو به روست.

در جواب به سؤال من در مورد نظر روسیه در باره آینده ایران کازانکین گفت شوروی می خواهد که مردم خودشان فرم حکومتی دلخواه خودشان را انتخاب کنند. من هم گفتم: « حتما با کمی کمک از طرف کوباییها»؟ کازانکین: «نه، ما مطمئن هستیم که اراده مردم در اتفاقات نقش تعیین کننده دارد.» وی اضافه کرد که شوروی واقعا نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد. به نظر من جواب وی بسیار تکراری به نظر می رسید.

کازانکین در کمال آرامش به مقاله گزارش شده توسط آسوشیتد پرس درباره دپارتمان کشتار کا.گ.ب. پرداخت، وقتی که درباره حقیقت داستان از او پرسیدم و نیز خواستم بدانم که چه تعداد نفرات در واقع به این مأموریتها اعزام می شوند، کازانکین با آرامش (گویی جواب انکارآمیز قبل مورد تمرین قرار گرفته بود) گفت که البته یک چنین دپارتمانی در سازمان کا. گ.ب. وجود ندارد. از او پرسیدم که آیا می توانم به سفیرمان اطمینان بدهم که گفته او حقیقت دارد؟ وی پرسید که آیا من تمام ملاقاتهایمان را به سفیر گزارش می کنم. گفتم نه، گزارش به خصوصی نیست ولی مختصر گزارش برای به وجود آوردن یک بایگانی دیپلماتیک تهیه می شود تا در صورتی که با سفارت روسیه تماس گرفتم بدانم با چه کسی صحبت کرده ام. کازانکین مثل همیشه فورا این جواب را پذیرفت و گفت که او نیز از اطلاعات حاصله در گزارشات مختلف در مواردی چون «کنفرانس عمران منطقه ای» استفاده می کند و بالاخره موافقت کردیم که بله این کار از نظر دیپلماتیک بسیار عادی و معمولی است.

کازانکین گفت که از صرف نهار با من بسیار لذت برده است چون رابطهای او چندان خوب نبوده اند :

«ایرانیها نمی خواهند با ما صحبت کنند و شما با داشتن گروههایی مانند انجمن ایران و آمریکا کارتان بسیار ساده شده است.» گفتم از آنکه روسیه از این انجمنهای دوستانه در ایران ندارد تعجب می کنم چون اکثر کشورها از این گونه مؤسسات دارند.کازانکین گفت ایرانیها به این گونه انجمنها علاقه ندارند.

اظهار نظرات اضافی مختلف در طول گفتگوهایمان، کازانکین موارد زیر را ارائه نمود:

الف: حدود 50 خانواده روسی در محوطه سفارت روسیه و حدود 10 خانواده خارج از محوطه زندگی می کنند و تعداد کمی از همسران کار می کنند.

ب: کازانکین و همکارانش اغلب اوقات در استیک هاوس تهران غذا صرف می کنند. او خدمتکاران و غیره را می شناسد و در جواب به سؤال من گفت که اغلب به اینجا می آید.

ج: او یک نسخه از کتاب CPSU را به من داد: مراحل تاریخ (CPSU)، یکی از انتشارات آژانس مطبوعاتی نوستی است که بر موفقیتهای حزب کمونیست از دیدگاه کنگره حزبی مروری دارد. از او پرسیدم که آیا وی یک حزبی فعال است و یا یک عضو معمولی. وی گفت او یک عضو عادی است چون

ص: 537

کارهای دیپلماتیک وقتی باقی نمی گذارد، و از من پرسید که آیا من در آمریکا عضو حزبی هستم. گفتم مفهوم «عضویت» در آمریکا فرق می کند چون صورت اسامی رسمی اعضاء در آنجا وجود ندارد و در موارد مختلف هم به عنوان یک دموکرات و هم به عنوان یک جمهوریخواه ثبت نام کرده ام تا در انتخابات ایالتی ایندیانا رأی بدهم. او پس از چند لحظه مکث پرسید چه کسی در انتخابات آینده آمریکا پیروز خواهد شد. گفتم هنوز نمی توان پیش بینی کرد ولی کارتر کاندید حزب دموکرات است و گفتم که به نظر فرقی نمی کند که کارتر و یا همفری از حزب دموکرات پیروز شوند ولی مسلم است که انتخابات نزدیک است.

بازدید مطبوعات روسی

سند شماره (25) تاریخ: 6 ژوئن 76-16 خرداد 55محرمانه از: ریچارد ماکس مک کارتی از طریق: گوردون وینکلر به: آقای هاوتون او. میلز موضوع: بازدید مطبوعات روسی دبیر دوم سفارت روسیه و وابسته مطبوعاتی ولادیمیر فنوپتوف به عنوان «بازدید دوستانه» به دفتر من در سرویس خبری ایالات متحده در ساعت 3 بعد از ظهر 23 ماه مه در حالی که همسرم الن نیز حضور داشت آمدند. فنوپتوف که مردی سیاه مو و عینکی و اهل لنینگراد است با یک پزشک ازدواج کرده و فرزندی ندارند. او آزادانه پیرامون بعضی از مسائل منطقه اظهارنظر کرد:

1- برای او مشکل است که از ایرانیها بخواهد که از مؤسسات خبری روسیه و دیگر مطبوعات منتشره روسی استفاده کنند.

2- او مطبوعات روزانه محلی را از نظر گذرانده ترجمه می کند و در آنها «تحریف»های بسیار مشاهده می کند. او علت این موضوع را ناشی از این حقیقت می داند که مطبوعات ایرانی عمدتا از نسخه های سرویس تلکس خبری آمریکا استفاده می کنند.

3- همان طور که خانم گاندی گفته است: «ما پایگاهی در اقیانوس هند نداریم و برای سوخت گیری از سومالی استفاده می کنیم.» 4- او از رادیوهای مخفی که در ایران کار گذاشته سخن گفت.

5- روسها از قیام موجود در آنگولا حمایت می کنند چون «نهضتی» است با پایه وسیع.

6- نیروهای مخالف در ایران آنقدر وسیع و گسترده نیستند که بتوان بر آنها عنوان «نهضت» را گذاشت.

7- وقتی که از او پرسیدم که در صورتی که عناصر مخالف به صورت آنچه که آنها آن را «نهضت» می نامند درآید آیا شوروی از آن حمایت خواهد کرد؟ چند جواب نامفهوم ایراد کرده و جواب روشنی نداد.

کشتار مذهبی اصفهان، روابط عراق و روسیه، بازدید سادات از ایران

ص: 538

سند شماره (26) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین، دبیر دوم سفارت روسیه - جان دی. استمپل، دبیر اول زمان و مکان: 16 ژوئن1976 -26 خرداد 55 رستوران شبهای شیراز (در زرگنده) موضوع: کشتار مذهبی اصفهان، روابط عراق و روسیه، بازدید سادات از ایران.

طبق معمول من در خارج از سفارت سوار ماشین کازانکین شدم. همراه او دو فرزندش بودند که صبح در محوطه سفارت روسیه بازی می کردند که یکی از آنها بوریس 9 ساله و دیگری ناتاشا 13 ساله است.

آنها را به خانه شان در محوطه تابستانی سفارت روسیه در خیابان زرگنده بردیم و خودمان برای صرف نهار به یکی از رستورانها در همان نزدیکیها رفتیم. گذشته از خوش وبش ها، موضوعات زیر مورد علاقه ما بود:

کشتار مذهبی در اصفهان کازانکین می خواست نظر مرا درباره قتل آیت اللّه شمس آبادی (مراجعه شود به گزارش تهران شماره الف - 1، 1-1976) و تشنجی که به دنبال دستگیری قاتلین به وجود آمده بداند. او سه یا چهار بار به این موضوع پرداخت، در حالی که می دانست من هفت روز در اصفهان به سر برده ام، گفتم که مایه تعجب است که اصلاً این موضوع چندان مورد توجه واقع نشده چون اکثر اصفهانیها فکر می کنند که مسببین اصلی این جنایت دستگیر شده اند. در جواب به سؤال من که او چه چیزهایی را شنیده است، وی گفت که بسیاری از چهره های مذهبی مخالف دولت هستند. گفتم که چگونه است که داستان به طور کامل فاش نشده، ولی بیشتر به آن نپرداختم. وی اضافه کرد که مبارزه شدیدی بین رهبران مذهبی و دولت در گرفته است که جه بسا به طور مخفی است. گفتم که البته نارضایتیهایی از تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ پارسی وجود دارد ولی از او خواستم که به جزئیات بیشتری بپردازد. وی گفت که علایم ناراحتی در قم دیده شده و هر دو موافقت کردیم که در صورتی که این علامات در مشهد نیز دیده شود دارای اهمیت فوق العاده خواهد بود. (مشهد، قم و اصفهان مرکز حمیت و سازمان مذهبی در ایران هستند).

روابط روسیه و عراق کازانکین اصرار می کرد نظر «سفارت ما را» درباره روابط روسیه و عراق بداند. گفتم که زیاد علاقه ای به این موضوع نداریم فقط می خواهیم که شوروی در تجهیز بغداد میانه روتر باشد. گفتم که دفعه بعد با تحلیل بهتری از این موضوع نزد او خواهم آمد.

بازدید سادات از ایران بحث ما بالاخره به بازدید رئیس جمهور مصر سادات از ایران کشیده شد. پس از صحبت و جواب درباره اینکه آیا روسیه و یا آمریکا دوست واقعی مصراست، کازانکین گفت که سادات به ایران آمده است تا کمک اقتصادی و نظامی از ایران دریافت نماید. جواب دادم تقاضای کمک اقتصادی منطقی است ولی تقاضای کمک نظامی از طرف مصر از ایران فکر نمی کنم صورت پذیرد. چون شاه در حال بازسازی

ص: 539

نیروهای خودش می باشد. کازانکین با خنده گفت: «خوب، آیا فکر نمی کنید که مصریها از طریق معامله ای بین شما و ایران این کمک نظامی را دریافت دارند ؟» گفتم که کنگره آمریکا هیچگاه از این طریق کمکی نخواهد کرد و درباره مشکلات تحویل 6 فروند هواپیمای سی - 130 صحبت کرد. او فهمید و به علامت مثبت سری تکان داد.

در جواب این سؤال من که ایران در صورت کمک نظامی به مصر چه سودی خواهد برد، کازانکین گفت حمایت سیاسی دولتهای عربی را کسب خواهد کرد. مصر از نفوذ خود در سیاست خلیج فارس ایران استفاده خواهد کرد و عراق را وادار خواهد کرد که به طرفداری از این سیاست بپردازد. گفتم به نظر من ایده خوبی است ولی در صورتی که به سود ایران نباشد ایرانیان به مصر کمکی نخواهند کرد. کازانکین گفت آمریکا «بدون شک به شاه خواهد گفت » که به مصر کمک نماید. گفتم که ممکن است روسیه از آن طریق با کشورهای اروپای شرقی کار کند، ولی در رابطه با نارضایتی ایرانیها از قیمتهای نفت و میزان فروش حتی اگر ما بخواهیم یک چنین کاری بکنیم عملی نیست.

موارد مختلف (بیوگرافیک و غیره) کازانکین موافقت کرد که خانواده اش را برای صرف نهار در هفتم ژوئیه به منزل من بیاورد، ولی صرف نهار در رستوران ما در سفارت آمریکا را قبول نکرد و خواستار «محل بی طرفی» برای ملاقات شد. وقتی که گفتم که می توانم او را با ماشین از مقابل سفارت روسیه به محل صرف نهار ببرم امتناع ورزید و گفت که «ایرانیها همیشه در تعقیب ما هستند.» دختر او انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کند ولی خجالتی است.

او در داخل ماشین به زبان روسی به پدرش گفت که انگلیسی صحبت کردن او همراه با «لهجه ای کاملاً روسی است.» کازانکین در مورد اعمال تروریستها این بار برخلاف دفعه قبل علاقه ای نشان نداد (مراجعه شود به یادداشت مکالماتی من در 12 ماه مه) و تأیید کرد که در 27 اوت به مدت چند هفته جهت گذراندن تعطیلات به روسیه خواهد رفت. فشار خون او پایین آمده بود و می توانست ودکای خود را همراه با آبجو بنوشد. به هنگام بازگشت به سفارت کازانکین اظهار داشت که صحبت کردن با من برایش بسیار راحت بوده است در حالی که اصلاً نمی توانست با مشاور اسکوتزکو (که در خانه اش من با کازانکین آشنا شدم) به این راحتی سخن بگوید که به نظر او اسکوتزکو «خیلی جدی است.» گفتم: «اسکاتی به نظر من این طور نیست» و به موضوع خاتمه دادیم.استمپل

علاقه شوروی در مورد دیدار احتمالی کیسینجر و سایر امور سیاسی

سند شماره (27) تاریخ: 12 ژوئیه 1976-21 تیر 1355خیلی محرمانه صورت مذاکرهمکان: استیک هاوس تهران شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین، دبیر دوم سفارت اتحاد جماهیر شوروی - جان دی. استمپل، دبیر اول سفارت آمریکا موضوع: علاقه شوروی در مورد دیدار احتمالی کیسینجر و سایر امور سیاسی بر سر میز نهار امروز کازانکین به نحو غیر عادی لحن استقبال کننده داشت و بیشتر آمادگی داشت که درباره مسائل مختلف بحث کند که در گذشته وضع چنین نبود. این امر ممکن بود بدان جهت باشد که برنامه

ص: 540

این نهار ده روز به تأخیر افتاده بود و او چند نکته ویژه داشت که می خواست در میان بگذارد. ما درباره مطالب زیر بحث کردیم:

دیدار احتمالی کیسینجر از ایران کازانکین در مورد گزارش روزنامه رستاخیز در شماره اول ژوئیه مبنی بر اینکه کیسینجر وزیر امور خارجه آمریکا قرار است به ایران بیاید بسیار کنجکاوی نشان می داد. من در پاسخ گفتم که ما هم این شایعات را شنیده ایم ولی هنوز مطلب قطعی درباره این دیدار احتمالی در دست نداریم. کازانکین مدت چند دقیقه مرا سؤال پیچ کرد و پرسید که اگر کیسینجر به ایران بیاید برای چه منظوری می آید؟ من در پاسخ گفتم او اگر به ایران بیاید این یک دیدار ساده برای نشان دادن حسن نیت خواهد بود زیرا ما مسائل عمده ای در مناسبات ایران و آمریکا نداریم.

دیدار حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه از ایران کازانکین پرسید که آیا من اطلاعی درباره دیدار قریب الوقوع اسد از ایران دارم؟ من در پاسخ گفتم که حتی چیزی در این باره نشنیده ام. او با کمال اطمینان گفت اسد ظرف 5 یا 6 روز آینده به ایران خواهد آمد.

در پاسخ به پرسش من در مورد «به چه منظوری؟» «کازانکین گفت اسد در پی دوستانی می گردد تا درلبنان به کمک او بشتابند. من به کازانکین گفتم او باید پاسخ این پرسش را بداند زیرا اتحاد شوروی و سوریه دوستان خوبی هستند و سلاحهای شوروی در لبنان به کار برده می شود. او یک واکنش دفاعی از خود نشان داد و گفت اسد در مورد سیاستش در لبنان با اتحاد شوروی مشورت نکرده است. او افزود که شورویها از جنگ سوریه علیه فلسطینی ها چندان دل خوشی ندارند. او همچنین از مرگ ملوی سفیر اظهار تأسف کرد.

معامله نفتی ایران با اکسیدنتال معامله نفتی پیشنهادی اکسیدنتال با ایران مورد توجه کازانکین قرار گرفت. او از من خواست تا نظر خود را در این باره بگویم (چنین چیزی معمولاً به نشانه یک پرسش آمده شده است). من گفتم سفارت درباره این مطلب اعم از اینکه مثبت یا منفی باشد مطالب کمی شنیده است. چنان که او بدون شک درباره معامله نفتی اکسیدنتال و شوروی آگاهی داشت. آرماند هامر به طور کلی به تنهایی کار می کند. من ندیده بودم درباره این معامله مخالفت علنی شده باشد هرچند این امر در حیطه فعالیت من قرار نگرفته است. تا آنجایی که من اطلاع دارم این معامله رسما تصویب شده بود. کازانکین گفت که این نخستین بار است به غیر از ایران با اتحاد شوروی حقوق اکتشافی در منطقه دریای خزر به دست می آورد و می خواستم بدانم که آیا این موضوع اهمیت دارد یا خیر؟ من گفتم این یک معامله صرف است و فاقد هر گونه اهمیت سیاسی است.

کشته شدن یک راننده روسی در پاسخ به سؤالی از سوی کازانکین درباره «اوضاع در ایران» من اظهار خشنودی کردم از اینکه این

ص: 541

همه تروریست دستگیر شده اند. کازانکین در پاسخ گفت که به عقیده او «تهدید به اصطلاح تروریستی» همچنان ادامه خواهد داشت و با یک لحن حاکی از اینکه به عقیده او این یک امر مسلم است به مرگ یک راننده شوروی در نزدیکی قزوین در حدود 10 روز یا دو هفته قبل اشاره کرد. جسد این راننده پیدا شده و هیچ گونه نشانه مشهودی از اینکه برای سرقت بار کامیون حامل کشمش کوشش شده است وجودنداشت.

حدس شورویها این است که آنها یا راهزنان یا تروریستها بوده اند.

متفرقه هنگامی که ما صورت حساب را می پرداختیم کازانکین از من پرسید که حکومت آمریکا چه مبلغ پول برای پذیراییها به من می دهد. من در جواب گفتم که موارد فرق دارد ولی حدود 125 دلار در هر سه ماه می باشد. هر چند من همیشه بیشتر از این مبلغ خرج می کنم. کازانکین گفت او کمتر از این مبلغ دریافت می دارد، ولی تقریبا همیشه بیشتر پول را از جیب خود خرج می کند. او همچنین کنجکاو به نظر می رسید از اینکه چرا من سه عدد مداد در جیب خودم دارم (من معتقدم به اینکه او همیشه تصور کرده است که یکی از این مدادها نقش «استراق سمع» را ایفا می کند). من 1) قلم خودکار 2) مداد مکانیکی دولت آمریکا که ارزش یک شی ء آنتیک دارد 3) قلم ماژیک صلیب شکل خود را به آن نشان دادم و توضیح دادم که چرا سه مداد به کار می برم. کازانکین ممکن بود تردستی مرا مورد تحسین قرار داده باشد. ولی هنوز به نحو قطعی متقاعد نشده بود و فکر می کرد که حمل سه مداد یک امر مضحکی است.جی. دی. استمپل

مسائل مختلف سیاسی: دیوید راکفلر

سند شماره (28) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین دبیر دوم سفارت شوروی - جان دی. استمپل، مأمور سیاسی مکان و تاریخ: استیک هاوس تهران، 18 اکتبر 1976-26 مهر 1355 موضوع: مسائل مختلف سیاسی کازانکین که یک هفته قبل پس از مرخصی 50 روزه در اتحاد شوروی بازگشته بود سرحال بود. او بخشی از تعطیلات خود را در یک تندرستی گاه گذرانده بود و این امر به او امکان داده بود که زخم معده اش کاملاً معالجه شود و فشار خونش پایین بیاید. او این فرصت را با سفارش دادن ودکا «برای نخستین بار از ماه ژوئن» جشن گرفت. در جریان گفتگو ما درباره مطالب زیر بحث کردیم:

دیوید راکفلر کازانکین درباره دیدار اخیر دیوید راکفلر از تهران کنجکاوی ویژه ای نشان داد. من توانستم فقط این موضوع را به او بگویم که به عقیده من راکفلر مدت کوتاهی در اینجا بود و حالا دیگر رفته است کازانکین در جریان صرف نهار 3 بار به این موضوع اشاره کرد (ظاهرا این موضوع برای دستگاه اطلاعاتی شوروی از اولویت برخوردار است). من درباره پذیرفتن ارتباط سنتی مارکسیستی بین سرمایه بزرگ و حکومت بزرگ او را سرزنش کردم، و او در پاسخ با همان حالت انبساط خاطر کلمات معمولی پدر مآبانه خود را درباره اینکه آمریکاییها هرگز از ارتباط «بنیادی» بین سرمایه بزرگ و حکومت آگاهی ندارند تکرار کرد.

ص: 542

من گفتم که راکفلر فقط از این کشور عبور می کرده است. کازانکین دوبار از من پرسید که آیا راکفلر شاه را دیده است؟ من به او گفتم که درباره این دیدار بیش از این واقعیت که راکفلر در اینجا بوده است و من هنگامی که شب گذشته به خانه می رفتم در یک مکالمه تصادفی از این امر اطلاع یافتم، اطلاعی دیگری در این باره ندارم.

دیدار ژیسکاردستن، مناسبات ایران و شوروی، سیاست داخلی ایران

کازانکین همچنین درباره نتایج دیدار رئیس جمهوری فرانسه کنجکاوی نشان می داد. علیرغم اظهارات من مبنی بر اینکه همه چیز در جراید منعکس شده است یک و 2 یا 3 مرتبه به این موضوع بازگشت در مرتبه سوم توجه او معطوف به مسئله عمل آوردن سوخت هسته ای بود. (او درباره اصطلاح دقیق آگاهی نداشت و هنگامی که من «غنی کردن مجدد مواد زائد هسته ای» را به کار بردم او با این اصطلاح آشنایی پیدا کرد.) من تصور می کنم فرانسویان از بحث اساسی با ایران درباره این مسئله اجتناب کرده و موافقت کرده اند که فقط 2 راکتور هسته ای به ایران بفروشند. من یادآوری کردم که براساس یک اظهار نظر رسمی فرانسه در روزنامه هرالد تریبیون چند روز بعد گمان می کنم که فرانسویان درباره کنترل مواد زائد هسته ای به موضع ما در این باره نزدیک تر شده اند.

مناسبات ایران و شوروی از آنجایی که کازانکین مدتی خارج از ایران بود او همچنان از من می پرسید که در اینجا چه وقایعی رخ داده است؟ من از این فرصت استفاده کرده به تیرگی مناسبات شوروی و ایران و از جمله مقاله روزنامه تهران جورنال درباره فروش اسلحه شوروی به عراق اشاره کردم و خواستار واکنش او شدم. کازانکین روابط شوروی و ایران را «نه خوب و نه بد» توصیف کرد. او اظهار داشت که مناسبات اقتصادی همچنان ادامه دارد و همچنین گفت در نتیجه دیدار وزیر بازرگانی شوروی یک موافقتنامه جدید اقتصادی 5 ساله که تقریبا 2 برابر سطح کنونی داد و ستد ایران و شوروی است منعقد خواهد شد. (یادداشت: این مطلب در روزنامه بامدادی روز بعد منعکس شده بود). کازانکین درباره ترکیب این داد و ستد اظهار بی اطلاعی کرد ولی در ضمن گفت که این موافقتنامه شاید صرفا توصیه ترتیبات موجود باشد.

در نتیجه پرسشهای من کازانکین پذیرفت که روسها در مورد معاملات مربوط به اسلحه ایران با ایالات متحده نظر انتقادی دارند و از من پرسید که چرا به عقیده من ایران نیاز به سلاحهای پیشرفته و پیچیده دارد.

من در پاسخ گفتم که ایرانیان معتقدند که این سلاحها را برای دفاع از خودشان در برابر عراق که سلاحهای پیچیده از شوروی دریافت می کنند لازم دارند. کازانکین در برابر این پرسش پاسخی نداشت و به مهارت به موضوع دیگری پرداخت. (قبلاً او از این عقیده دفاع کرده بود که عراق چندان توانایی حمله به ایران را ندارد ولی این بار او این موضوع را به طور ساده کنار گذاشت.) سیاست داخلی ایران ضمن یک بحث کلی درباره امور سیاسی ایران کازانکین گفت که سفارت شوروی به موضوع انتخابات شوراهای محلی توجهی نکرده است زیرا به عقیده سفارت شوروی این انتخابات فاقد اهمیت هستند. او

ص: 543

این نظر را ابراز داشت که هویدا همچنان نخست وزیر باقی خواهد ماند و خاطرنشان ساخت که فریدون مهدوی به احتمال زیاد دبیرکل حزب رستاخیز خواهد شد. من استدلال کردم که مهدوی یک کاندیدای جدیدی است، ولی گفتم من نام چند نفر دیگر را شنیده ام. او پذیرفت که نامهای مجیدی و باقری را به عنوان کاندیداهای احتمالی شنیده است، ولی داوطلب ذکر نامهای دیگر نشد. کازانکین گفت به عقیده سفارت شوروی در اوایل ماه نوامبر تغیراتی در کابینه رخ نخواهد داد و اظهار نظر کرد که اگر قرار باشد کس دیگری به جای هویدا منصوب شود انصاری به احتمال به این پست گماشته خواهد شد. من با او اظهار موافقت کردم که احتمال نمی رود کس دیگری جای هویدا را بگیرد، ولی گفتم که به عقیده من نه انصاری و نه آموزگار به جانشینی هویدا در صورتی که هویدا کنار رود منصوب نخواهند شد. زیرا چنین کاری به منزله جانبداری از یک جناح حزب در مقابل جناح دیگر خواهد بود. کازانکین اهمیت جناحها را مورد تمسخر قرارداد و گفت این جناحها درباره انتصابات آینده و یا سیاست به طور کلی هیچ گونه اثری نخواهند داشت.

یادداشت: کازانکین مسئله پناهندگی سیاسی احتمالی زاسیموف، خلبان هواپیمای پستی شوروی را در آمریکا که از 24 سپتامبر در دست ایرانیان است به هیچ وجه در میان نگذاشت. او حتی ذکری هم از این مسئله نکرد در صورتی که من انتظار داشتم که او لااقل به مسئله اشاره کند.جی. دی. استمپل

نامه خبری دریاسالارها

سند شماره (29) تاریخ: 15 نوامبر 1976-24 آبان 1355سری ریاست عملیات نیروی دریاییدر دسترس بیگانگان قرار داده نشود سری - قابل رؤیت فقط برای دریاسالارها موضوع: نامه خبری دریاسالارها 1- اخیرا از تصمیم خود مبنی بر ایجاد نامه خبری دریاسالاری که از طریق آن می توانم اخبار را برسانم با شما مشورت کردم. این یادداشت در ادامه همان مشاوره هاست.

2- در 29 اکتبر 1976 سرهنگ ویکتور بلنکو خلبان میگ 25 روسی که به آمریکا پناهنده شده بود، از کشتی استقلال آمریکا بازدیدی به عمل آورد. این بازدید تأثیر بسیار بر سرهنگ بلنکو داشت و همراهی افسر نیروی هوایی آمریکا از وی نشانگر اهمیت اقامت وی در آمریکا می باشد.

3- فکر کردم که شاید شما علاقه داشته باشید اظهار نظرات سرهنگ بلنکو را پیرامون عملیات و زندگی در دریا بدانید بنابراین نکات مهم اظهارات وی را برایتان ارسال می دارم.

4- چون هر دو نکته گویای این حقیقت هستند که بلنکو از ناو آمریکایی بازدید کرده است لذا این اطلاعات با عنوان حساس طبقه بندی شده اند. به همین جهت من نیز تصمیم گرفتم این اطلاعات را با عنوان قابل رؤیت فقط برای دریاسالارها برایتان بفرستم. لیکن در صورتی که شما نیز مایل باشید به نظر من اشکالی ندارد که بعضی از مطالب را به صورتی طبقه بندی شده و شفاهی به بعضی از زیردستان خود انتقال بدهید.جی. ال. هالووی سوم دریاسالار نیروی دریایی آمریکا

ص: 544

نکاتی مهم از اظهارات سرهنگ بلنکو - بلنکو رویهم رفته از تماشای سرعت و هماهنگی فعالیتها در از سرگیری و آغاز عملیات لذت می برد وی اظهار داشت: «آنچه که من هم اکنون شاهد آن بوده ام بسیار عالی است و گویا من از یک سیاره دیگر بازدید می کنم. این مهمترین اجرای حرفه ای است که تاکنون دیده ام. هرکس به کار خودش وارد است و بدون اینکه یک مقام بالاتر به او دستوری بدهد کار خودش را انجام می دهد. من تعجب می کنم که این همه آدم در چند نقطه مربوط به پرواز فعالیت می کنند بدون اینکه فریاد بزنند و یا با یکدیگر بحث کنند. شرط می بندم که روسها حاضرند همه چیر را بدهند و آنچه را که من دیده ام آنها نیز ببینند.» پس از صرف شام، بلنکو را به مرکز عملیات بردند و به او نشان دادند که چگونه می توان یک هواپیما را دنبال کرد. او عملیات پروازهای شبانه را از کابین کاپیتان مشاهده کرد. در تمام طول مشاهدات وی از میزان کارایی، انضباط و مهارت کافی در اداره سیستمهای ناوی و هوایی در شگفت بود. او چند بار اعلام کرد که تا به حال چنین مهارت و کارایی را ندیده است.

- بلنکو وقتی فهمید که تمام تعمیرات و بازدیدهای هواپیما در روی عرشه ناو هواپیمابر انجام می شود اظهار تعجب کرد: «منظورتان این است که شما هیچ هواپیمایی را برای تعمیر به کارخانه نمی فرستید؟ قابل قبول نیست - کاملاً باورنکردنی است. من با جهانی کاملاً متفاوت مواجه شده ام اگر من بتوانم شما را به کشورم ببرم و نشان بدهم طرز کارمان را و اینکه چگونه سازمان داده شده ایم و اینکه چگونه با افراد رفتار می کنیم شما حرفهای مرا باور نخواهید کرد، همان طور که من آنچه را که می بینم باور نمی کنم. ولی می دانم که آنچه را که می بینم یک اجرای نمایشی نیست. می بینم که 4500 نفر در هماهنگی کامل به کار مشغول هستند، حرفه ایهایی که شغل خود را به خوبی وارد هستند و همه کارشان را با اعتماد کامل انجام می دهند.» - غذا یکی از موضوعات جالب توجه او در ناو بودن در سالن مخصوص افسران، بلنکو نگران مقدار غذایی بود که می توانست بخورد. وقتی که به او گفتند که محدودیتی وجود ندارد، او بشقاب خود را پر از غذا کرد. وقتی که علامت 75 دلار را روی دیوار دید به او توضیح داده شد که صورتحساب ماهانه غذایی افسران 75 دلاراست. «یک سرهنگ چقدر درآمد دارد؟» حدود 1200 دلار و شما می گویید که یک افسر از این مبلغ هنگفت فقط 75 دلار برای غذا می پردازد؟» دیگر موارد موجود در سالن نیز اصولاً برای بلنکو قابل درک نبود. علاوه بر لذتی که از کیفیت و مقدار غذا برد از اینکه می شنید که سالن هیچ گاه تعطیل نبوده و افسران حتی به هنگام عملیات نیز می توانند برای صرف غذا به اینجا بیایند تعجب کرد. او با شتاب موضوع را پیگیری می کرد.

در آخرین صبح اقامتش، پناهنده عملیات سوخت رسانی را مشاهده کرد، یکی از هواپیماها را که به محوطه پرواز آورده می شد، نگاه کرد و از قسمت لباسشویی، PX، بخش دریاگرفتگی، محوطه استراحت و سالن دریانوردان نیز بازدید کرد. پس از مشاهده سالن دریانوردان گفت که انواع غذا در اینجا بیشتر و متنوع تر از انواع غذا در سالن افسران است.

وقتی که از او پرسیده شد که در طول بازدید چه چیزی بیشتر بر او تأثیر گذاشته بود، بلنکو گفت:

«تخصص، آگاهی از کار، حالت اجرای کار و سرسپردگی افراد دیگر ». بلنکو دائما می گفت که وی هرگز مهارت و کارایی موجود مشابه در ناو استقلال را در جای دیگر ندیده است.

ولادیمیر میخائیلویچ وینوگرادوف، سفیر جدید شوروی در ایران

ص: 545

سند شماره (30) تاریخ: 3 فوریه 1977-14 بهمن 55سری یادداشت جهت: کاردارمأمور سیاسی از: SRF (سیا - م) موضوع: ولادیمیر میخائیلویچ وینوگرادوف، سفیر جدید شوروی در ایران به پیوست یک خلاصه از شرح زندگی ولادیمیر میخائیلویچ وینوگرادوف همراه با نسخه ای از بیوگرافی ضبط شده وینوگرادوف که در سال 1967 تهیه شده ارسال می شود.(1) سری - غیر قابل دسترسی برای بیگانگان ولادیمیر میخائیلویچ وینوگرادوف معاون وزارت امورخارجه اتحاد جماهیر شوروی وینوگرادوف که یک اقتصاددان و کارمند با تجربه بازرگانی است، در آوریل 1967 پس از بیش از 4 سال خدمت به عنوان سفیر شوروی در ژاپن به معاونت وزارت امورخارجه شوروی منصوب شده است. تا انتصاب قبلی، او هرگز در وزارت امورخارجه سمتی نداشته هرچند مسئولیتهای بازرگانی او مستلزم سفرهای مکرر به خارجه بوده است. وینوگرادوف که یک مرد نسبتا جوانی است ظاهرا در عملکرد اخیرش در توکیو دستگاه رهبری شوروی را تحت تأثیر قرارداده است.

وینوگرادوف در تاریخ اوت 1921 در شهر وینیتسا واقع در جمهوری اوکراین به دنیا آمده است. اندکی پس از اتمام تحصیلات در آکادمی بازرگانی خارجی اتحاد شوروی در سال 1948 وارد بازرگانی خارجی شد. از سال 1948 تا 1952 وینوگرادوف به عنوان رئیس بخش پژوهش تجارت اقتصادی وزارت بازرگانی خارجی و سپس به عنوان کفیل نماینده بازرگانی در سفارت شوروی در لندن خدمت می کرد. سپس او به ترتیب در سمتهایی از قبیل کفیل ریاست اداره صادرات و رئیس اداره بازرگانی با کشورهای غربی در وزارت بازرگانی خارجی از سال 1952 تا 1956 انجام وظیفه کرده است. او تا سپتامبر سال 1962 در این سمت باقی بود و آن گاه به ریاست سیاسی شوروی در توکیو منصوب شد.

وینوگرادوف در کشورهای غربی به کرات سفر کرده است. در سال 1954 از کشورهای آرژانتین و اوروگوئه و دانمارک دیدن کرد و پس از اینکه مناسبات شوروی و یوگسلاوی از سرگرفته شد، ریاست نخستین هیئت نمایندگی شوروی در یوگسلاوی را به عهده گرفت. سفرهای دیگر از سال 1954 تا 1956 شامل مأموریتهای بازرگانی به مکزیک، اطریش، فرانسه بود. وینوگرادوف به عنوان اقتصاددان و شخصیت شماره دو در هیئت بازرگانی شوروی در سال 1956 قرارداشت. این گروه مرکب از کارشناسان صلاحیت دار عالی منطقه ای بود. در سال 1959 او همراه ان. اس. خروشچف (زمامدار شوروی قبل از برژنف - م) به ایالات متحده رفت، و برای مأموریتهای رسمی به نروژ و ایتالیا سفرکرد. وینوگرادوف در سال 1961 به همراهی خروشچف به وین رفت و در همان سال در رأس یک هیئت نمایندگی به ایتالیا سفر کرد. جدیدترین سفر او در مارس و آوریل 1967 بود، هنگامی که او همراه کوزنتسوف معاون وزارت امور خارجه شوروی به یک سفر موقتی مأموریتی به واشنگتن و سازمان ملل متحد در نیویورک رفت.

انتصاب وینوگرادوف به عنوان سفیر شوروی در ژاپن ظاهرا به معنای تمایل شوروی به تسریع

ص: 546


1- به خاطر تشابه شرح زندگی با بیوگرافی ضمیمه شده از چاپ خلاصه شرح زندگی صرف نظر شد. م

بازرگانی در این کشور و در عین حال خنثی کردن دشواریهای بالقوه در این منطقه با بازار مشترک و اروپا بوده است. روش خوشایند و توانایی ماهرانه او در مذاکرات، درست در نقطه مقابل برداشت استهزاآمیز سلف او بود که ژاپنی ها را مطلقا از خود دورکرده بود. تماسهای وینوگرادوف با رهبران حکومتی و بازرگانی راه را برای یک موافقتنامه ساله که در فوریه 1963 بین اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن امضا شد، هموار نموده بود. علیرغم تأثیرات مساعدی که در نتیجه فعالیتهای علنی وینوگرادوف ایجاد شده بود فعالیتهای پشت پرده او با گروههای دست چپی ژاپن باعث شد که بعضی از ناظران غربی معتقد شوند که وینوگرادوف یک مأمور اطلاعاتی است. به هر صورت دوران خدمت او در ژاپن مملو از کارایی فزاینده و فعالیتهای ارتباطی مکرر از سوی کادرهای سفارت بود.

وینوگرادوف که یک مرد درشت اندام، با نگاههای نافذ می باشد دارای موی قهوه ای رنگ و چشمان آبی و رنگ خوشایند پوست صورت است. وینوگرادوف به عنوان شخصی خوش مشرب توصیف شده است و شهرت دارد که در مذاکرات همه جوانب را رعایت می کند، ولی در عین حال مذاکرات را به طول و تفصیل می کشاند. او انگلیسی را به روانی صحبت می کند و دانش محدودی درباره زبان ژاپنی دارد و از قرار معلوم اندکی اسپانیولی بلد است. همسر او یلنا آناتولیونا که در سال 1919 به دنیا آمده است زبان ژاپنی را روان تکلم می کند. این زوج یک دختر دارند به نام یلناولادیمیرونا.14 ژوئیه 1967

خاورمیانه، شاخ آفریقا، سفر پرزیدنت کارتر و اعضای کنگره...

سند شماره (31) صورت مذاکره خیلی محرمانه زمان و مکان: چهارشنبه 14 دسامبر 1977-23 آذر 56، استیک هاوس تهران شرکت کنندگان: گنادی کازانکین، دبیر اول سفارت روسیه - جان. دی.استمپل، دبیر اول سفارت آمریکا، تهران موضوع: خاورمیانه، شاخ آفریقا، سفر پرزیدنت کارتر و اعضای کنگره، گسترش مخالفتها، توطئه ها و موضوعات مختلف.

پس از مراجعت از وطن در ماه سپتامبر این دومین باری است که کازانکین را ملاقات می کنم. در رابطه با وقایع اخیر (پرواز غیرمشروع روسیه بر فراز اتیوپی و منفی جلوه دادن مواضع خاورمیانه ای آمریکا توسط پراودا و غیره) از او سؤالاتی کرده و عدم نارضایتی خود را از سیاست کنونی روسیه بدون اینکه مستقیما توهینی کرده باشم ابراز داشتم. گفتگوها در رابطه با موضوعات در زیر خلاصه شده است:

خاورمیانه بدون مقدمه از او پرسیدم که آیا روسیه می داند که بر سر صلح در خاورمیانه دارد چه می آورد. در جوابم گفت ظاهرا آمریکاییها اجلاس قاهره را خوب به پیش برده اند. جواب من این بود که تشکیل آن به درخواست دو طرف بود نه فقط به خواست آمریکا و درباره بدگونه جلوه دادن بیانات آقای ونس توسط پراودا حمله کردم (مسکو 17870). با بی میلی گفت: «من چیزی در این مقال نمی دانم» و من صحبت در این موضوع را با «بهتر است بدانی، جون دولت شما در این باره اصلاً کمک کننده نیست. بهتراست از بد جلوه دادن مواضع ما دست بردارید ». خاتمه دادم.

ص: 547

سفر کارتر به ایران کازانکین می خواست بداند که پرزیدنت درباره چه چیزی می خواهد با شاه گفتگو نماید. گفتم که سفر بسیار کوتاه است و تنها رؤسا می دانند که درباره چه چیزی بحث خواهند کرد. کازانکین گفت که بازدید شاه از واشنگتن خیلی بد برگزار شد که مربوط به تظاهرات می شد و من گفتم که برعکس فرصت بسیار خوبی برای دو رهبر بود تا با هم نشسته و به تبادل نظر عقاید شخصی که در واشنگتن ایجاد شده بود بپردازند. کازانکین گفت: «پس همه چیز رو به راه است؟» گفتم: «ظاهرا که این طور است.» گسترش مخالفت کازانکین زحمت بسیار کشید و درباره تظاهرات و سخنرانیهای اخیر و غیره به صحبت پرداخت. به آرامی به او گفتم که حتما همانطور که گفته شده او نیز به من خواهد گفت که این تظاهرات به وسیله قدرتهای بیگانه تشکیل شده است.

با صدایی حاکی از پارسایی و رنجش خاطر، او از هرگونه ارتباط با تظاهرات و تظاهرکنندگان امتناع ورزیده گفت که اینها ممکن است نشانگر «اراده مردم» و یا شاید «طرح شده به وسیله شما» باشد. من خندیدم و با سرپیچی از روند بحث عبارت «شما بهتر می دانید» را تحویل دادم. ظاهرا فعالیتهای اخیر محوطه دانشگاه روسها را شگفت زده کرده بود و چون کازانکین درباره جزئیات تظاهرات حتی از طریق مطبوعات نیز چیزی نمی دانست، من نیز سعی در مطلع ساختن او ننمودم.

سفر اعضای کنگره علاوه بر سفر کارتر و فعالیتهای مخالفین، ظاهرا کازانکین علاقه دارد درباره «گزارشهایی» که درباره سفر نمایندگان کنگره به ایران شده چیزهایی بداند. او گفت که قرار بود یک سفر قبل از کریسمس صورت بگیرد. گفتم: «نه این طور نیست.» ولی با حالتی حاکی از عدم اطمینان گفتم که ممکن است «چند» نفر بعد از کریسمس بیایند. وقتی که در این باره از شخصی به نام زابلوکی نام برد گفتم بعد از سفر پرزیدنت قرار است دو یا سه سفر ترتیب داده شود ولی درباره جزئیات دقیق آن چیزی نمی دانم. (اظهارنظر: کازانکین دیگر درباره اختلافات بین قوه مجریه و مقننه سؤال نکرد، ولی مسلم است که به عنوان شاخصهای اختلاف بین کاخ سفید و کنگره آنها مایل به دانستن چیزهای زیادی درباره سفر اعضای کنگره هستند.) توطئه های نظامی کازانکین از شایعه ای مبنی بر یک توطئه نظامی به منظور سرنگونی رژیم و متعاقب آن دستگیری 26-25 افسر ارتش که شنیده بود سؤال کرد. گفتم که در این باره چیزی نمی دانم ولی او به طور مداوم سؤال می کرد که آیا می دانم چه افسر یا افسرانی در رابطه با جاسوسی دستگیر شده اند؟ گفتم که در این زمینه شایعاتی شنیده ام ولی هنوز نتوانسته ام درباره آنها تحقیق کنم.

اظهارنظر: در 15 دسامبر یک روزنامه فارسی گزارش کرد که سرهنگ مقربی به جرم جاسوسی «برای یک قدرت خارجی» محاکمه شد، ولی نه در دنباله و نه بعدا درباره این حقیقت که وی جاسوس روسها بود چیزی نوشته نشد.

ص: 548

پروازهای غیرقانونی روسیه بر فراز اتیوپی تقریبا در پایان نهار گفتم که از یک چیز دیگر بسیار ناراحت شده ام و آن این است که نمی دانم روسیه بر سر صلح در شاخ آفریقا چه می خواهد بیاورد. وی گفت که روسیه اصرار دارد که اتیوپیائیها در برابر تهاجمات سومالیائیها ایستادگی نمایند. گفتم که این هفته ظاهرا هفته خوبی برای روسها نیست چون اول درباره بیانات وزیر امورخارجه دروغ پردازی کرده اند و حالا هم به طور غیرقانونی بر فراز کشورها پرواز می کنند تا ابتکارات صلح منطقه از طریق سازمان وحدت آفریقا را به انحراف بکشانند. گفتم نمی دانم این کارها بر دتانت آمریکا و شوروی در درازمدت چه اثری خواهد داشت. با خاطرنشان ساختن این موضوع که اینها فقط نظرات شخصی من و بسیاری از افراد دولت من است، گفتم که درباره این پروازها چیز زیادی نمی دانم ولی بهتر است که او در این باره اطلاعاتی به دست آورد، و به همکارانش نیز اطلاع دهد که آمریکاییها و احتمالاً کشورهای دیگر خیلی خوشحال نیستند و احتمالاً بد نخواهد بود اگر «روسیه تجاوز به حریم هوایی یک کشور دیگر را به منظور پیشبرد اهداف توسعه طلبانه خود کنار بگذارد.» کازانکین که از این جواب من در رابطه با پرچم سرخش خوشش نیامده بود با بی اعتنایی گفت: «خوب، این نظر توست ولی نظر من کاملاً فرق می کند.» ما بحث را با اظهار نظر من مبنی بر اینکه بهتر است که روسیه نیز حرکات خود را با احتیاط بیشتر انجام داده و از به هم زدن روند ابتکار صلح سازمان وحدت آفریقا خودداری کند به پایان بردیم. با کمال تعجب کازانکین در این باره نظری اظهار نکرد.

موضوعات مختلف در طول صرف نهار، کازانکین از اینکه با اعضای بیشتری از سفارت آمریکا آشنا نیست اظهار ناراحتی کرد. من گفتم که کارمندان ما در چند شیفت کار می کنند و او فورا درباره ولادیمیر اسکوترکوورابرت لزارد سؤال کرد. گفتم که آنها اینجا را ترک کرده اند و جایگزین آنها از راه خواهند رسید. به هنگام صرف نهار قبلی کازانکین مرا به حمام سونای کمیسیون تجاری سفارت روسیه دعوت کرده بود. من طفره رفته بودم ولی با تکرار این دعوت گفتم که تا پایان دیدار پرزیدنت از اینجا امکان پذیر نیست. ضمنا نمی دانم هدف از این دعوت به سونا چیست. او با حالت تدافعی گفت: «اگر می ترسی می توانی یکی از افرادت را نیز با خودت بیاوری.» در جواب گفتم که آیا برای آمدن به رستوران ما در سفارت آمریکا اجازه گرفته است و اگر بخواهد می تواند یکی از « مأمورین امنیتی خود را همراه بیاورد. » کازانکین خندید و گفت: «تنها می آیم.» من هم گفتم سال بعد وقتی که او به رستوران ما آمد و غذا خوردیم من هم به حمام سونای آنها خواهم رفت. او زیر لب گفت که ترتیب این برنامه داده خواهدشد. (اظهارنظر:

کازانکین اصولاً آماده این تندروی از طرف من نبود و حتی برخلاف معمول نتوانست در برابر عملهای من عکس العملی فوری نشان دهد. در پایان نهار، شدیدا عرق می ریخت (ممکن است زخم معده اش عود کرده باشد) و فراموش کرد که وعده ای برای نهار دیگر بگذارد که قبلاً همیشه قرار را می گذاشت. کلاً با یک نیمه لبخند و حالتی حاکی از رنجش و یا خشم توأم با ادب علیه دولت روسیه برخورد می کردم بدون اینکه به شخص کازانکین توهینی کرده باشم. ولی رفتارم حاکی از این بود که وی یک مقام سیاسی بسیار ضعیفی است، چون راجع به موضوعاتی که من درباره آنها بحث می کردم، چیزی نمی دانست.

کتاب چهل و هشتم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش اول (2)

ص: 549

ص: 550

کتابچه بیوگرافی

ص: 551

ص: 552

غیرقابل رؤیت برای بیگانگان سریآژانس مرکزی اطلاعات (CIA) ایالات متحده آمریکاآوریل 1977 اتحاد جماهیر شوروی، ضمیمه شماره 4اطلاعات حفاظتی امنیتی ملی استفاده غیرمجاز باعث محکومیت جنائی خواهد بود

مقدمه

برنامه کتابچه بیوگرافی، که توسط اداره مرکزی مراجعات دنبال می شود، هدفش این است که در مورد هر کشوری از زندگینامه و بیوگرافی اشخاص مهم کتابچه ای تهیه کند که به طور مستمر تجدید نظر گردد.

اهمیت زندگی جاری اشخاص تنها دلیل برای آوردن ایشان در کتابچه است. بسته به اهمیت منافع آمریکا در آن کشور مورد نظر، تعداد اشخاص نام برده شده متفاوت است. مثلاً در مورد شوروی و چین حدود 200 شخصیت را نام برده ایم که بیشترین رقم می باشد.

چنانچه امکانات پرسنلی داشته باشیم هر 3 سال یکبار کلیه کتابچه را تعویض خواهیم کرد. ضمنا ضمیمه هایی هم هرچند وقت یکبار اضافه خواهند شد که بسته به شرایط خاص یا تغییر و تبدیل شخصیت ها می باشد، به هنگام تجدید نظر کلی بسته به وضع شخصیتها در کشور مورد بحث بعضی شخصیتها حذف، بعضی ها تجدید نظر، و بعضی کلاً اضافه می گردند. اشخاصی که از این گزارشات استفاده می کنند بسته به فکر خودشان می توانند گزارشات قدیمی را نگهداری کنند یا از بین ببرند معذالک اداره مرکزی مراجعات پرونده های کلیه اشخاص را نگهداری می کند.

این ضمیمه از 21 شخصیت برجسته شوروی گزارشی داده است که به صورت ترتیب الفبایی منظم شده اند. در انتهای این نشریه یک فهرست اعلام نیزوجود دارد. استفاده کنندگان چنانچه اطلاعات بیشتر یا بهتری دارند یا اشخاصی برای الحاق در این گزارش به نظرشان می رسد گزارش کنند تا اقدام شود.

فهرست مطالب:

ویکتور گریگوریویچ افاناسیف سردبیر پراودا

آندره میخایلویچ الکساندرف - اگنتف. سرمنشی برژنف و آجودان حزب کمونیست شوروی (CPSU) ولادیمیر سرجیویچ آلخیموف. رئیس هیئت مدیره بانک دولتی.

آلکسی کنستانتینویچ آنتونوف، 31 کسی کنستانتینویچ آنتونوف، 3. وزیر کارخانجات و صنایع برقی ادوارد آساتورویچ آیکازیان. رئیس کمیته دولتی برای علوم و تکنولوژی، مدیریت روابط خارجی، قسمت آمریکا.

ایوان ایوانویچ بودیول. منشی اول کمیته مرکزی حزب کمونیست مولداویا.

کنستانتین اوستینویچ چرننکو منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی (CPSU) رئیس اداره کل کمیته مرکزی (CPSU) حزب کمونیست شوروی.

نیکولای تیموفیویچ گلاشکوف. رئیس کمیته دولتی قیمتها.

الکساندر اکیمویچ ایشکوف. وزیر صنایع شیلات لئونید ویتالیویچ کافتورویچ. رئیس دانشکده مدیریت اقتصاد ملی.

قسمت آزمایشگاه ریاضی - اقتصادی و تحقیق عملی.

ص: 553

میخائیل استپانویچ کاپیتسا. رئیس اداره خاور دور، وزارت امور خارجه گریگوری آرکادیویچ کاراوایف. وزیر ساختمان گریگوری مارکویچ کورنینکو. معاون وزارت خارجه آلکسی نیکلایویچ مانژلو. معاون وزارت بازرگانی خارجی ایگور دیمتریویچ مانژلو. معاون اول کمیته دولتی نیروی اتمی ویکتور نیکلایویچ پولیاکوف. وزیر صنایع متحرکه.

یاکوف پترویچ ریابوف. منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی.(CPSU) ادوارد آموروسیویچ شواردنادزه. منشی اول کمیته مرکزی حزب کمونیست گرجستان کیریل استپانویچ سیمونوف. رئیس اداره ارتباطات و ترابری، کمیته مرکزی (CPSU) نیکلای ایوانویچ اسمیرنوف. معاون اول فرمانده نیروی دریائی.

سمن کوزمیچ تسویگون. معاون اول رئیس کمیته دولتی امنیتی.

اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستیخیلی محرمانه ویکتور گریگوریویچ افاناسیف سردبیر پراودا نامبرده از سال 1976 سردبیر پراودا بوده است. پراودا ارگان رسمی حزب کمونیست شوروی است. او پس از اینکه میخائیل زیمیانین به سمت عضو کمیته مرکزی معاونت که بالاترین مقام اجرائی حزب کمونیست است ارتقاء یافت، به این سمت رسید. افاناسیف سابقا سمت سردبیری جریده تئوری حزب کمونیست را به نام کمونیست از سال 1974 داشته است. شغلی که بعد از 6سال کار زیر نظر زیمیانین با سمت معاون سردبیر به دست آورد. در سال 1976 افاناسیف به عنوان یک عضو رأی دهنده حزب کمونیست شوروی، کمیته مرکزی، درآمد. پس از زیمیانین به سمت رئیس هیئت مدیره اتحادیه روزنامه نگاران شوروی درآمد.

پاداش اعتدال و میانه روی اگرچه از نظر شغلی افاناسیف هیچ ارتباطی با هیچ یک از هیئت های رهبری شوروی ندارد، ولی وی احتمالاً در بین ایشان چندین بدگو و افترازن دارد. وی در سالهای اخیر استوار و پابرجا بوده و عقایدش با توافقهای رسمی دولتی هماهنگ بوده است. این هماهنگی یا به علت عقاید شخصی وی و یا به علت پی بردن به حقایق سیاسی می باشد. یک نمونه از روش متعادل وی، استفاده از تکنولوژی در اقتصاد کشور می باشد. از جمله، وی شدیدا از نظریه استفاده از کامپیوتر در مدیریت حمایت می کند و معتقد است که تکنسینهایی که این کامپیوترها را اداره می کنند باید از نزدیک زیر نظر حزب کار کنند. وی همچنین نویسنده کتاب درسی اصول علم فلسفه که یک کتاب مارکسیستی است می باشد. از دیگر نوشته های وی رسالاتی است تحت عناوین: اداره علمی جامعه، مشکلات کمال در فلسفه و بیولوژی، کمونیسم علمی. او از سال 1972 یک عضو مکاتبه ای آکادمی علمی شوروی و یک عضو هیئت تحریریه ارگان همان آکادمی به نام سؤالات فلسفه بوده است.

ص: 554

سوابق حرفه ای و زندگی وی در 18 نوامبر 1922 در روستای آکتانیش درجمهوری خودمختار تاتار متولد شد. او از 1940 تا 1953 در خدمت ارتش شوروی بود و در سال 1950 از مؤسسه آموزش و پرورش کودکان به نام چیتا فارغ التحصیل شد. بعد از فراغت از خدمت در ارتش، معلم مؤسسه آموزش کودکان به نام چلیا بینسک گردید. در سال 1960 به مقام معاونت مؤسسه رسید و از سال 1960 تا 1968 وی به عنوان رئیس قسمت کمونیزم علمی آکادمی علوم اجتماعی حزب کمونیست شوروی مشغول کار بود. در سال 1968 او معاون سردبیر پراودا برای سؤالات تئوری گردید؛ مقامی که ظاهرا فقط برای او به وجود آمده بود و سپس به مقام معاون اول سردبیر ارتقاء یافت.

مسافرتها وی در سال 1970 و 1975 به ایتالیا و در 1971 و 1976 به فرانسه سفر کرده است. در 1975 جهت شرکت در سمینار بین آمریکا و شوروی که درباره برنامه ریزی بود به آمریکا آمد.

مشخصات فردی بنابر گفته بوریس استرلینکوف، ناقد پراودا در امور آمریکا، افاناسیف سر زبانها است. طرز لباس پوشیدن، رفتار با زنان، سلیقه در غذا، رفتار کلی و ... سایر مشخصات وی نقل مجالس است. بوریس در عین حال اضافه کرد که وی سردبیر بسیار قابلی است.1 آوریل 1977 خیلی محرمانه

آندره میخایلویچ الکساندرف آگنتوف

آجودان دبیر کل حزب کمونیست شوروی (برژنف) می باشد و رئیس مشاورین برژنف در امور سیاست خارجی است. ضمنا یکی از پنج آجودان شناخته شده برژنف است. وی همچنین به عنوان یکی از برجسته ترین سخنرانی نویسهای برژنف است و در اکثر سفرهای خارج همراه وی است. از سال1971 به بعد الکساندرف در کلیه سفرهای برژنف به آمریکا، به انضمام کنفرانس سال1973، وی را همراهی کرده است. الکساندرف تقریبا 15 سال از نزدیک با برژنف کار کرده است و یک ناظر، این رابطه را جمع بین ضدین می داند. برژنف از فطرت آرام و متواضعی برخوردار است و الکساندرف خیلی مؤدب و مدل یک دیپلمات قرن 19 است.

در شبحی که از تقسیم کار بین آجودانهای برژنف به دست آمده است، الکساندرف ظاهرا به مسائل و امور آمریکا و مسائل بزرگتر بین شرق و غرب، به انضمام محدودیت سلاحها می پردازد. وی به عنوان رئیس مشاورین برژنف در امور سیاست خارجی، همچنان کلیه اطلاعات واصله از سازمانهای مختلف شوروی را هماهنگ می نماید. این سازمانها که به نحوی کارشان به سیاست خارجی مربوط می شود عبارتند از: وزارت امور خارجه، K.G.B، مؤسسه مطالعات خارجی و بعضی از سازمانهای مرکزی حزب کمونیست شوروی. نظر به اینکه وی در زمینه های وسیعی قدرت و اختیار دارد، به ناچار اصطکاکهایی بین وی و سایر مقامات وزارت خارجه به وجود آمده است. از جمله یکی از مقامات بالای سابق وزارت

ص: 555

خارجه لهستان گفته است که وی برای خود دشمنان زیادی درست کرده است. ولی در عین حال موقعیت وی نزد برژنف همچنان مستحکم و استوار است. مضافا اینکه در ماه مارس 1976 وی توسط برژنف به مقام (عضو بدون حق رأی) کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی ارتقاء یافت.

سوابق زندگی و حرفه ای وی در 16 آوریل سال 1918 در آلتای کرای سیبری متولد شد و زبان آلمانی و اسکاندیناوی را در دانشگاه ایالتی لنینگراد آموخت. سپس در سال 1942 به وزارت خارجه ملحق شد. وی خدمت دیپلماتیک را در استکهلم آموخت. استاد وی الکساندرا کلونتای یکی از همکاران سابق لنین و اولین زن دیپلمات در شوروی بود. او از سال1950 تا سال 1958 یعنی زمانی که وی به عنوان یک مشاور و متخصص در کنفرانسهای مختلف بین المللی شرکت می کرد، مأمور به سازمان شماره 3 اروپا (اتریش و آلمان) در وزارت خارجه شد. به عنوان مثال در سال 1960 در کنفرانس بی نتیجه بین شوروی و آمریکا در پاریس شرکت کرد و سپس به همراه نخست وزیر وقت شوروی - خروشچف - به آمریکا جهت شرکت در 15 اجلاسیه عمومی سازمان ملل سفر کرد.

ملحق شدن به باند برژنف الکساندرف مانند کنستانتین چرننکو، که یکی از یاران قدیمی برژنف می باشد، هنگامی که در سال 1960 برژنف به عنوان صدر هیئت رئیسه شوروی انتخاب شد، وی یکسال بعد از انتخاب برژنف به عنوان معاون هیئت رئیسه درآمد. در سال 1963 وقتی که برژنف به عنوان معاون دبیر کل حزب انتخاب شد، الکساندرف را به عنوان آجودان شخصی خود انتخاب کرد. در سال 1966 پس از بیست و سومین اجلاس حزب کمونیست شوروی، نام الکساندرف به عنوان یک عضو کنگره به مردم شناسانده شد. در اجلاس بعدی حزب در سال 1971 الکساندرف به عضویت کمیسیون مرکزی بازرسی حزب درآمد.

مشخصات فردی الکساندرف ظاهرا شبیه به یک دانشمند ریاضت کشیده است ولی در باطن یک مصاحب ورزیده و خوش برخورد می باشد. او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی و سه زبان اسکاندیناوی بدون عیب و نقص صحبت می کند و از باله لذت می برد.

وی متأهل است. همسرش آنا واسیلیونا یک کارمند وزارت خارجه است که متولد 1920 می باشد.

آنها 2 دختر دارند که به ترتیب در سالهای 1945 و 1953 متولد شده اند. دختر جوانتر ویکتوریا نام دارد که در مؤسسه بین المللی حرکات کارگران تحقیق می کند. وی سمت راهنمای جوانان شوروی که از آمریکا در سال 1973 بازدید کردند را بر عهده داشت. در سال مشغول نوشتن یک تز در مورد اتحادیه های تجاری آمریکا بوده است.1 آوریل 1977

ولادیمیر سرجیویچ آلخیموف

رئیس هیئت مدیره بانک دولتی است و یک شخصیت مهم در وزارت بازرگانی خارجی برای بیش از

ص: 556

ده سال می باشد. وی در سال 1976 به این سمت منصوب شد. این انتصاب برای بعضی از مقامات شوروی و بعضی مقامات تجاری بین المللی تعجب آور بود. زیرا آنها انتظار داشتند که وی به جای وزیر تجارت خارجی - نیکلای پاتولیچف - یا معاون اول وزارت تجارت خارجی - میخائیل کوزمین - انتصاب شود.

وی علاوه بر نظارت بر اداره ارز خارجی و بانک تجارت خارجی به عنوان معاون وزارت تجارت خارجی از سال 1967 مسئول جنبه های بین المللی تجارت خارجی بوده است.

وی همچنین نقش مهمی در سال 1974 و 1975 در اعطای اعتبار به ژاپن و کشورهای اروپای غربی داشته است.

طرفدار روابط آمریکا - شوروی آلخیموف رئیس انجمن اقتصادی و بازرگانی آمریکا - شوروی و عضو کمیسیون مشترک بازرگانی آمریکا - شوروی بوده است. وی یک فرد معتدل است و همیشه هوادار روابط گسترده بازرگانی با آمریکا بوده است. او به یک مقام بازرگانی آمریکایی گفته است که مهمترین مسئله در سال 1975 اعتباراتی است که به شوروی داده می شود و چند ماه بعد گفته است که شوروی با جلوگیری از مهاجرت مردم چیزی عایدش نمی شود و این قانون باید برداشته شود.

وی هم در مسکو و هم در آمریکا با مقامات رسمی آمریکا طرف بوده است. او در ماههای مه و ژوئن 1973 به آمریکا آمد تا مقدمات سفر دبیرکل حزب کمونیست شوروی - برژنف - را فراهم سازد. در همان زمان در مذاکراتی شرکت کرد که منجر به امضای عهدنامه های مالیاتی بین دو کشور شد و نتیجتا بانک صادرات و واردات آمریکا 180 میلیون دلار اعتبار به شوروی داد. او دوبار در سالهای 1974 و 1975 از واشنگتن به عنوان رئیس انجمن تجارت و اقتصاد شوروی - آمریکا از واشنگتن بازدید کرده است، در سپتامبر و اکتبر 1975 او در یک تیم مذاکراتی شوروی شرکت داشت که با مقامات آمریکایی در مسکو مقالات کرد و منجر به یک معاهده 5 ساله بازرگانی شد. مجددا در ژوئن سال 1976 در لندن در مذاکرات بیمه کالاهای دریایی با مقامات آمریکایی ملاقات کرد. در نوامبر سال 1976 با وزیر دارایی وقت آمریکا، ویلیام سیمون، قبل از شروع مذاکرات انجمن اقتصادی و بازرگانی در مسکو ملاقات کرد.

سوابق حرفه ای و زندگی آلخیموف در 25 اکتبر سال 1919 در سمولنسک ابلاست در جمهوری روسیه متولد شد. او در سال 1938 از مدرسه فنی اقتصادی و مالی سمولنسک فارغ التحصیل شد و سپس به مؤسسه اقتصادی و مالی لنینگراد رفت و تا شروع جنگ جهانی دوم آنجا بود. در طول جنگ به عنوان افسر توپخانه در جبهه های مختلف جنگید و در سال 1965 قهرمان شوروی شناخته شد.

پس از جنگ خواست که سمتی در بازرگانی خارجی داشته باشد. نتیجتا در آکادمی بازرگانی خارجی ثبت نام کرد و در سال 1950 فارغ التحصیل شد. سپس به مدت 7 سال به عنوان مؤسسه علمی برای تحقیقات بازاریابی وزارت بازرگانی خارجی مشغول کار بود. در سال 1956 به عنوان یک طرفدار تغییر سیستم قیمت گذاری شوروی، یک مقاله به چاپ رساند که باعث شد اذهان عمومی متوجه این مسئله شود. در همان زمان بود که وی تز دکترایش را درباره سیستم بانکی در انگلستان نوشت. در طول سال

ص: 557

1956 وی همچنین به عنوان یک عضو هیئت تحریریه روزنامه روسی به نام «اقتصاد جهان و روابط بین الملل» بود.

آلخیموف در بازرگانی خارجی شوروی دخالتی نداشت تا اینکه در دسامبر 1957 به عنوان سفیر تجاری شوروی به واشنگتن فرستاده شد. پس از مراجعتش از آمریکا به عنوان رئیس مدیریت ارز خارجی وزارتخانه منصوب شد (سال 1960). در سال 1963 او به انجمن بانک تجارت خارجی ملحق شد.

آلخیموف که در حیطه کارش بسیار مسافرت می کند، در جلسات مختلف تجارت خارجی سازمان ملل شرکت کرده است. او نوشته های زیادی در ارتباط با تجارت جهانی دارد و اخیرا در یک مقاله اش تکیه زیادی بر روشهای جدید تجارت خارجی و روابط اقتصادی نموده است.

مشخصات فردی آلخیموف بسیار باهوش است و حافظه خوبی دارد. ضمنا خوش برخورد و خوشمزه هم می باشد. در ضیافتهای ناهار و شام خیلی کم مشروب می خورد و کلیه مذاکرات را دقیقا دنبال می کند. مقامات آمریکایی معتقدند که وی از آنچه که به آن معتقد است شدیدا طرفداری و حمایت می کند.

وی متأهل است. همسرش - آنتونیا - و خودش انگلیسی را به راحتی صحبت می کنند. آنها دو دختر و یک نوه دارند.1 آوریل 1977

آلکسی کنستانتینویچ آنتونوف

خیلی محرمانه وزیر صنایع و تجهیزات برقی. از سال 1965 وی به عنوان وزیر صنایع و تجهیزات برقی بر این قسمت از صنایع شوروی که مرتبا در حال توسعه و گسترش نیز می باشد، بوده است. یک مدیر قابل احترام باتجربه در رشته مهندسی است. کلیه امور مختلف وزارتخانه را زیر نظر دارد. مخصوصا در قسمتهای تولید و انتقال نیروی برق. مقالات وی در رابطه با مدیریت وزارتخانه در مطبوعات شوروی به چاپ رسیده اند.

وی به عنوان شخص مسئول در امور موفقیت آمیز و همچنین نارساییهای وزارتخانه شناخته می شود. وی از سال 1940 عضو حزب کمونیست شوروی بوده است و از سال 1971 یک عضو با حق رأی در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده است.

وزارت صنایع برق در اقتصاد شوروی نقش مؤثری دارد. پیشرفت این وزارتخانه در زمینه های توسعه و تولید و به مقدار زیاد وسایل و تجهیزات برقی نقش مؤثری در پیشرفت صنایع مخصوصا در مناطق سیبری و آسیای مرکزی دارد. تحت ریاستهای آنتونوف پیشرفت روشهای سنتی در صنایع برقی ادامه دارد. همچنان که تحقیقات در زمینه های جدید و مدرن نیز رو به جلو می رود. ارزیابی واقع بینانه آنتونوف از رقابت و استعداد و توانایی صنایع برق شوروی باعث شده است که وی با شرکتهای غربی تماس نزدیکی داشته باشد تا بتواند احتیاجات وزارتخانه اش را تأمین کند.

ص: 558

سوابق حرفه ای و زندگی وی در 8 ژوئن 1912 در گرودنو در بلوروسیا متولد شد. فرزند یک معلم بود. در اوایل دهه 1930 وی به عنوان یک مکانیک مشغول کار بود. در سال 1935 از مؤسسه فنی لنینگراد فارغ التحصیل شد. از سال 1937 تا 1957 به ترتیب مشاغل زیر را در کارخانجات صنایع هواپیمایی عهده دار بود: مهندس، رئیس آزمایشگاه، معاون رئیس طراحان، رئیس کارگاه تولید و یک سرمهندس. هنگامی که نخست وزیر سابق، نیکیتا خروشچف در سال 1957 اکثر وزارتخانه ها را تعطیل اعلام کرد تا شوراهای محلی اقتصاد ملی تشکیل یابند، آنتونوف به عنوان سرپرست شورای مشهور لنینگراد منصوب شد. او در آنجا با عناوین زیر خدمت کرد: سرمهندس (سال 59 - 1957)، معاون رئیس (61 - 1959) و رئیس (65 - 1961). او همچنین در سالهای 61 تا 1964 یک عضو دایره حزب کمونیست لنینگراد ابلاست و از سال 1961 تا 1971 یک عضو بدون حق رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست بود. پس از مرگ خروشچف، جانشینان وی در سال 1965 دوباره نظام وزارتخانه ها را روی کار آوردند و آنتونوف به شغل فعلیش گمارده شد. در سال 1974 آنتونوف به عنوان رئیس انجمن بین المللی سازمانها برای تحقیقات علمی و اقتصادی در صنایع برق انتخاب شد.

مسافرتها از زمانی که وی در سال 1965 وزیر شد، رئیس هیئتهای نمایندگی شوروی به بلغارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی، مجارستان، لهستان و رومانی بوده است. خارج از بلوک شرق او از هندوستان (سال 69 و 1964) فرانسه (1967)، ژاپن (1975)، بازدید کرده است. وی فقط یک مرتبه به آمریکا مسافرت کرده است (1970)؛ زمانی که در صدر یک هیئت روسی از تأسیسات برقی دیدن به عمل آورد.

مشخصات فردی مشخصه های فردی وی نقش مهمی در موفقیتهای شغلی وی داشته است. مطمئن، پرانرژی، پرقدرت با ظاهری سالم و سرحال است. یکی از مقامات سفارت آمریکا ذکر کرده است که وی در صحبت کردن آتشی و مختصر است. وی متأهل است و به نظر نمی رسد که انگلیسی صحبت کند. از جوایزی که وی برده است، جایزه درجه سوم استالین است. در سال 1950 به مناسبت ساختن لوازم جدید و اتوماتیک اندازه گیری، دیگر از مدالهای وی در سال 1957 مدال افتخار، در سال 1976 مدال لنین و مدال انقلاب اکتبر است. وی از سال 1962 به عنوان معاون شورای عالی شوروی بوده است.

1 آوریل 1977

ادوارد آساتورویچ آیکازیان

خیلی محرمانه رئیس قسمت آمریکا در اداره روابط خارجه، از کمیته دولتی برای علوم و تکنولوژی. وی در سال 1972 به این قسمت ملحق شد. در سالهای 73 - 1972 به عنوان معاون رئیس بود و اکنون به عنوان رئیس قسمت آمریکا می باشد. وی به عنوان رابط هیئتهای علمی و بازرگانی آمریکایی که به شوروی می روند

ص: 559

می باشد. او یک مذاکره کننده بسیار ماهری است و مسئول کلیه مدیریتها و تحولات روزانه بین آمریکا و شوروی که قرارداد همکاری در سال 1972 در این زمینه بسته اند می باشد. وظایف وی طیف وسیعی دارد، از مسائل پیش پا افتاده مثل رزرو هتل برای هیئتهای آمریکایی گرفته تا مذاکره در مورد خرید وسائل و تجهیزات پیچیده آمریکایی.

غالبا وی به عنوان میانجی و متعادل کننده خوبی در از بین بردن موانع و قوانین دست وپاگیر اداری در تبادل هیئتهای روسی و آمریکایی مورد استفاده قرار می گیرد. بسیار مشتاق است که روابط اداری و شغلی خوبی با همتاهای آمریکاییش داشته باشد و مصمم است که کاغذبازی و موانع اداری را از جانب روسها از بین ببرد و همیشه موقعی که آمریکاییها درخواست بازدید از تأسیسات تحقیقاتی روسها را کرده اند، سریعا و بی درنگ پاسخ داده است.

روابط سطح بالا در طول خدمتش در قسمت آمریکا به عنوان رئیس، وی روابط نزدیک نفوذی و شغلی و شخصی خوبی با معاون رئیس کمیته دولتی برای علوم و تکنولوژی برقرار کرده است. این شخص ژرمن گیویشیانی نام دارد که داماد نخست وزیر شوروی - آلکسی کاسیگین - است. گیویشیانی نقش مهمی در ایجاد موافقتهایی بین شوروی و آمریکا در امور بازرگانی و فنی داشته است. بنابر اظهارات مقامات آمریکایی آیکازیان مرتب از جانب مربیش به قدرت و اقتدار بیشتری دست می یابد و معمولاً قبل از مذاکرات رسمی خلاصه نامه هایی برای گیویشیانی تهیه می کند.

آیکازیان همیشه از جزئیات و ریزه کاریهای مذاکرات مذاکرات فنی بااطلاع است. وی همیشه با زرنگی خاص از طرح سؤالاتی که موقعیت چانه زنانه شوروی را به خطر اندازد خودداری می کند و معمولاً بدون موافقت مقامات بالاتر، از طرح زمینه های خاص همکاری جدید خودداری می کند. وی به خوبی از خط مشی و تولیدات کمیته دولتی مطلع است و به سرعت خاطرنشان می سازد که کمیته نقش مؤثری در انتخاب پروژه های همکاری و تبادل موافقتنامه ها دارد. او خاطرنشان می سازد که همکاری، زیر چنین چتری بدون تأیید کمیته دولتی برای علوم و تکنولوژی امکان پذیر نیست.

سوابق حرفه ای و زندگی آیکازیان در 7 اکتبر 1928 در شهر لنیناکان در ارمنستان متولد شد. از ابتدای زندگی شغلیش چیز کمی می دانیم. وی یک مهندس شیمی تجربی است و مقالات متعددی درباره الکتروشیمی از دانشگاه ایالتی مسکو (59 - 1954) و مؤسسه شیمی آلی در ایروان (65 - 1960) نوشته است. او کاندیدای مدرک علوم شیمی است. در ژانویه 1967 وی به عنوان مشاور هیئت نمایندگی بازرگانی شوروی در لندن، وارد خدمت دیپلماتیک خود شد. معذالک خدمت وی در انگلستان در سپتامبر 1971 پایان یافت. زمانی که وی به همراه گروه زیادی از مقامات رسمی شوروی به عنوان جاسوس از انگلستان اخراج شد، وی پس از مراجعت به پایتخت شوروی به کمیته دولتی برای علوم و تکنولوژی ملحق شد. وی در ملاقاتهای کمیسیونهای همکاری بین شوروی و آمریکا در زمینه های علوم و تکنولوژی از سال 1973 شرکت داشته است. در همان سال بود که وی به همراه ولادیمیر تراپزنیکوف معاون اول کمیته دولتی برای علوم و

ص: 560

تکنولوژی جهت شرکت در اولین جلسه کمیسیون همکاری به آمریکا سفر کرد. از آن تاریخ به بعد وی سه بار به آمریکا سفر کرده است که آخرین بارش در آوریل 1975 بود؛ زمانی که در جلسه انجمن اقتصادی و بازرگانی آمریکا - شوروی در نیویورک شرکت نمود.

مشخصات فردی وی متأهل است و نام همسرش آدمینا کاروپتوونا می باشد. مقامات آمریکایی تشخیص داده اند که وی چشمش به دنبال خانمهاست. انگلیسی را به راحتی صحبت می کند. اگرچه در بحثهای ثقیل سیاسی وی وانمود می کند که زبان را خوب نمی داند.1 آوریل 1977

ایوان ایوانویچ بودیول

دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست مولداویا.

ایوان بودیول که متخصص در رشته کشاورزی است از ماه مه سال 1961 دبیر اول حزب کمونیست مولداویا بوده است. از نظر حرفه ای او و لئونید برژنف، دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در سالهای 1950 زمانی که برژنف دبیر اول حزب کمونیست مولداویا بود و بودیول ریاست یکی از کمیته های حزبی محل را عهده دار بود، بین آنها همکاری و آشنایی نزدیک پیش آمد. امروزه بودیول به عنوان یکی از سرسخت ترین حامیان دبیر کل شناخته شده است و این اعتبار در سال1971 زمانی که وی برژنف را به عنوان «رهبر حزب کمونیست و دولت» توصیف نمود، فزونی گرفت (در حالی که نیکولای پادگورنی ریاست هیئت دولت را عهده دار بود).

مبتکر در رشته کشاورزی مولداویا اصولاً دارای مدرک اقتصادی کشاورزی است و بودیول علیرغم محافظه کاریهایی که در مناطق دیگر به خرج داده است، یکی از مبتکرترین رهبران شوروی در امور کشاورزی به حساب می آید.

در سال 1969 وی پیشنهاد کرد که به جای بوروکراسی کشاورزی کنترل شده از مرکز، یک شورای منتخب محلی زراعی تولیدی در مولداویا ایجاد شود که این شورا از همان زمان در مولداویا مشغول به کار است. در سالهای 1970 به منظور بالا بردن میزان هماهنگی در بین شرکتهای مختلف کشاورزی وی به سازماندهی مجتمعهای کشاورزی - صنعتی شوراهای تولیدی جمعی و زراعت کاریهای دولتی دست زد.

در سال 1973 مقامات کنجکاو مناطق دیگر به بازدید از مولداویا پرداختند تا به بررسی و مطالعه شوراهای جمعی زراعی این جمهوری و دیگر ابتکارات کشاورزی بپردازند. بودیول نیز شاد از اینکه ابتکارات وی توجه ملی را جلب کرده اند آنها را همراهی می کرد. در ژوئن 1976 ابتکارات این جمهوری بسیار شایان توجه واقع گردید و کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی به سازمانهای دولتی و حزبی دستور داد که هرچه سریعتر به ایجاد مجتمعهای کشاورزی - صنعتی و مؤسسات میان زراعی همت ورزند در این دستور از جمهوری بودیول به عنوان اولین منطقه از مناطق چندگانه ای که در آنها این گونه تجارب به آزمایش گذاشته شده است نام برده شده است.

ص: 561

محافظه کار از نظر ایدئولوژیک در مقایسه با تندرویهایش در زمینه کشاورزی، نظریات بودیول پیرامون موارد دیگر خالی از ابتکار و ابداع است. او کومسومول (سازمان جوانان کمونیست - م) را متهم به کم کاری در زمینه آموزشهای سیاسی جوانان کرد و از آن خواست تا وطن پرستی روسی را با تلاش بیشتر در آنها به وجود بیاورد. بودیول نویسندگان لیبرال را نیز شدیدا مورد انتقاد قرار می داد، به طوری که در سال 1966 وی اظهار داشت که درست است که هنرمندان ادبی شوروی حق دارند به خلقِ آنچه که مایلند بپردازند، ولی سازمانهای حزبی و دولتی هم باید حق داشته باشند که به آنچه که مجاز می دانند اجازه چاپ بدهند.

مسئله بساراب علاوه بر مسائل دیگر، این رئیس حزب مولداویا خود را ملزم به دفاع از هستی جمهوری خود می بیند.

مولداویا که در قرن نوزدهم متصل و متعلق به شوروی شده، در سالهای 40 - 1919 یکی از ایالات رومانی به حساب می آمد و زمانی که قرارداد عدم تهاجم بین آلمان و شوروی (41 - 1939) منعقد گردید، شوروی این بخش را به عنوان یک منطقه مورد معامله از نازیها تصاحب نمود. امروزه رهبران رومانی عدم مشروعیت این عمل نازیها را در این معامله متذکر می شوند، ولی بودیول همیشه به شرح روابط بین مولداویا و خلق شوروی و دولت شوروی پرداخته است.

ناظران خارجی غالبا از تکرار این نکات به وسیله او درباره این موضوع حساس به تغییر میزان تشنج در روابط شوروی و رومانی پی می برند.

سوابق حرفه ای و زندگی ایوان ایونویچ بودیول در 3 ژانویه 1918 در اوکراین متولد شد. پدرش اهل مولداویا و مادرش اهل روسیه بود. او از یک مدرسه کشاورزی فارغ التحصیل گردید و بعدها در یک کارخانه ماشین و تراکتورسازی به عنوان آگرونومیست (خاک شناسی کشاورزی - م) مشغول به کار گردید. پس از ورود به ارتش شوروی در سال 1938، از یکی از آکادمیهای دامپزشکی نظامی فارغ التحصیل شد و به عنوان سرپرست خدمات دامپزشکی چند واحد بزرگ ارتشی مشغول به کار گردید. بودیول زمانی که در این آکادمی به سر می برد به حزب کمونیست شوروی پیوست. پس از خاتمه خدمت نظام در سال 1946، بودیول معاون مدیر کشاورزی در شورای وزیران مولداویا شد. بعدها به عنوان نماینده جمهوری مولداویا در شورای امور جمعی زراعی شوروی (که اکنون منحل شده است) که سازمانی است که فعالیتهای همه آژانسهای دولتی را که در رابطه با زندگی و زراعتهای جمعی کار می کنند هماهنگ می کند، شرکت جست.

بودیول کار تمام وقت حزبی خود را از سال 1951 آغاز کرد. از ابتدا به عنوان دبیر اول تعدادی از کمیته های حزبی مولداویا فعالیت کرد. در سال 1958 او از مدرسه حزبی عالی مسکو در رشته علوم فلسفی، یک درجه تحصیلی کسب کرد و از عضویت در کمیسیون حسابرسی حزب مولداویا به عضو رأی دهنده در کمیته مرکزی ارتقاء یافت. سال بعد پس از آنکه مدت کوتاهی در یکی از دپارتمانهای نامعلوم کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی تدریس نمود، بودیول به عنوان دبیر دوم و عضو هیئت مدیره کمیته مرکزی حزبی مولداویا برگزیده شد و در سال 1961 یکی از اعضای دارای حق رأی در کمیته

ص: 562

مرکزی حزب کمونیست شوروی گردید و از سال 1958 وی معاونت ریاست دیوان عالی شوروی کمونیستی را عهده دار بوده است.

سفرها و سوابق شخصی بودیول متأهل است. همسرش کلاودیا پترونا در دسامبر 1925 متولد شده است. خانم بودیول بنابه یکی از گزارشها بسیار زیباست و خیلی جوانتر از همسرش به نظر می رسد و به زبان انگلیسی نیز نسبتا مسلط است. خانواده بودیول دارای دو فرزند دختر هستند. مقاماتی که به جمهوری بودیول مسافرت کرده اند، این دبیر اول را مدیری بسیار هراس انگیز و رعب آور توصیف می کنند و معتقدند که شباهت زیادی به یک «گروهبان مشقی امریکایی» دارد. او بسیار سخت کوش است و علاقه دارد نتایج مثبت مشاهده نماید. بودیول به زبان روسی و رومانی صحبت می کند ولی هیچ کس ندیده است که او انگلیسی صحبت کند. بودیول در اروپا مسافرتهای زیادی نموده است، او از کانادا، مراکش، شیلی و برمه نیز بازدیدهایی به عمل آورده است. او چند جایزه نیز دریافت کرده که عبارتند: از دو ستاره سرخ، نشان افتخار و مدال لنین.اول آوریل 1977

کنستانتین یوستینویچ چرننکو مورخ حزبی

دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی، رئیس دپارتمان عمومی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی.

کنستانتین چرننکو که یکی از نزدیکان دبیر کل لئونیدبرژنف است، از ماه مارس 1976 سمت دبیری کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی را عهده دار بوده است. وی در ژوئیه 1965 ریاست دپارتمان عمومی کمیته مرکزی را نیز به عهده داشته است. مسئولیتهای چرننکو در سلسله مراتب ریاست حزبی در تعریف نمی گنجد ولی انتخاب وی در این هیئت احتمالاً اهمیت و اختیارات دپارتمان عمومی را که شاخص اصلی در ترکیب فرماندهی حزب کمونیست شوروی است افزایش داده است.

تسریع در اخذ تصمیمات در زمینه سیاستها چرننکو به عنوان ریاست دپارتمان عمومی بر همه ارتباطات و مکاتباتی که از طریق هیئت سیاسی حزب کمونیست شوروی و دیگر سازمانهای مهم حزبی انجام می شود نظارت دارد. یکی از مهمترین مسئولیتهای او هماهنگ کردن یادداشتها، تهیه سخنرانیها و دیگر اسناد مهم از طریق مکانیزم تصمیم گیری حزبی است که البته در نظامی که تصمیمات اصولاً به مقامات بالا ارجاع می شود کاری آسان نیست.

دپارتمان چرننکو چند عمل حساس دیگر نیز انجام می دهد که عبارتند: از ارسال شکوائیه های شهروندان به مقامات بالای حزبی، صدور و حفظ کارت عضویت حزبی، و نگهداری و حراست از مواد آرشیوی حزب کمونیست شوروی.

مورخ حزبی در سالهای اخیر چرننکو نقش مهمی در انتشار اکثر مجموعه اسناد رسمی حزب کمونیست شوروی

ص: 563

ایفا کرده است. او مهمترین عضو هیئت سردبیران نشریه راهنمای کارگران حزبی (یک نشریه مرجعی مهم است که اسناد مهم دولتی و حزبی فهرست وار در آن آورده می شود) از 1966 تا 1969 بود تا اینکه مسئولیتهای او به معاون اولش - کلاودی بوگولیوبو - محول گردید. یکی از دلایلی که برای این تغییر مسئولیت وی می آورند، ظاهرا این است که در سال 1970 چرننکو به پترفدوسیف رئیس وقت انستیتوی مارکسیسم - لنینیسم پیوست تا با وی در نشر قطعنامه ها، تصمیماتکنگره ها و کنفرانسها و صورت جلسه های کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی که یک نشریه غول آسای چند جلدی و مجموعه ای از اسناد منتشره حزبی از سال 1898 می باشد بپردازد. در سال 1974 چرننکو را «مسئول انتشار» یک جلد از سخنرانیهای برژنف دانستند که معمولاً به وسیله یاران شخصی برژنف این کار انجام می شد و در ژوئیه 1975 وی با برژنف به هلسینکی رفت تا ظاهرا به ضبط جلسه نهایی کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا بپردازد.

سوابق حرفه ای و زندگی کنستانتین یوستینویچ چرننکو در 24 سپتامبر 1911 در محلی که امروزه به نام کراسنویارسک شناخته می شود متولد گشت. در سن 18 سالگی به کومسومول (سازمان جوانان کمونیست) پیوست و مدتی نگذشت که ریاست بخش را در رده های پایین سازمانی عهده دار شد. چرننکو در سال 1931 به حزب کمونیست شوروی پیوست. بنابه آنچه در یک بیوگرافی روسی آمده است، او منشی سازمان حزبی با تجارب نظامی مرزی در سالهای 1930 بود و بعدها به عنوان رئیس بخش یکی از رده های پایین کمیته حزبی برگزیده شد. در سال 1943 چرننکو به مسکو رفت تا در مدرسه عالی سازماندهی حزبی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی شرکت جوید. پس از فارغ التحصیلی در سال 1954 به عنوان دبیر کمیته حزبی پنزااوبلاست انتخاب گردید. در آن زمان فدورکولاکف عضویت دفتر سیاسی و سرپرستی دپارتمان کشاورزی اوبلاست را عهده دار بود.

روابط او با برژنف در سال 1948 او رئیس دپارتمان تبلیغات و تظاهرات کمیته مرکزی حزب مولداویا شد و تا سال 1956 همان سمت را حفظ نمود و احتمالاً روابط او با برژنف نیز از همین زمان آغاز گردید. چون برژنف از سال 1950 تا 1952 دبیر اول کمیته مرکزی حزب مولداویا بود، در سال 1949 چرننکو به عنوان یک عضو دارای حق رأی در کمیته مرکزی انتخاب شد و تا سال 1956 نیز به وسیله کنگره حزبی دوباره انتخاب گردید. در همان زمان که در مولداویا به سر می برد از انستیتو پداگوژیکی (تعلیم و تربیتی - م) کیشینف نیز فارغ التحصیل گردید.

در 1956 چرننکو به عنوان رئیس بخش در دپارتمان تبلیغات و تظاهرات کمیته مرکزی به مسکو منتقل گردید و احتمالاً برژنف که خود چندی قبل در همان سال به عنوان دبیر و عضو پرزیدیوم حزب کمونیست شوروی به مسکو رفته بود، او را برای این کار انتخاب کرده است. چرننکو در سال 1960 دستیار برژنف در امور اجرائی در دستگاه اداری عالی شوروی گردید و در فوریه سال بعد به همراه یک هیئت نمایندگی به سرپرستی برژنف به گینه، مراکش و غنا سفر کرد. در ژوئیه 1965 کمتر از یکسال پس از

ص: 564

انتخاب برژنف به عنوان دبیر اول حزب کمونیست شوروی، چرننکو رئیس دپارتمان عمومی کمیته مرکزی شد و در سال 1966 به عنوان عضو فاقد حق رأی در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی و در سال 1971 به عنوان عضو دارای حق رأی این کمیته برگزیده شد.

سفر به آمریکا چرننکو یکی از معدود رؤسای دپارتمان های کمیته مرکزی است که به امریکا سفری داشته است. او در آوریل 1974 به عنوان یکی از اعضای هیئت نمایندگی شوروی در جلسه ویژه مجمع عمومی سازمان ملل به این کشور وارد شد. در زمان اقامتش به وزارت خارجه رفت تا از مراحل اداری، نحوه مدیریت سیستم اتوماتیک گردآوری اطلاعات و سوابق بازدید به عمل آورد. آن دسته از مقامات امریکایی که با چرننکو در آن زمان ملاقات کردند او را فردی متوجه محیط و خیلی ساده که حاضر است به صحبتهای جزئی نیز بپردازد، یافتند. او به زبان انگلیسی صحبت نمی کند.

پاداشها و جوایز چرننکو از سال 1966 معاونت ریاست دیوان عالی شوروی را عهده دار بوده است. در سال 1949 و 1957 نشان کار پرچم سرخ و در سال 1971 نشان لنین را دریافت کرد. در مارس 1976 - یعنی چند روز قبل از انتخاب وی به عنوان دبیر حزب کمونیست شوروی - به خاطر «زحماتی که برای حزب کمونیست و دولت شوروی متحمل شده بود» دومین نشان لنین، مدال طلای داس و چکش و عنوان قهرمان کار سوسیالیستی را دریافت نمود.

لئونید ویتالیویچ کانتوروویچ

رئیس آزمایشگاه مسائل روشهای اقتصادی - ریاضی، انستیتو مدیریت اقتصاد ملی لئونید کانتورووویچ آکادمیسین که در صحنه بین المللی به عنوان یک نابغه خلاق در امور ریاضیات و کاربرد کامپیوتر الکترونیک در امور اقتصادی شناخته شده از سال 1971 در انستیتو اقتصاد ملی به کار مشغول بوده است.

از 15 سالگی درگیر تحقیقات در امور ریاضی پیشرفته بوده است. وی در 1939 برنامه ریزی مستقیم یا خطی را که یکی از مهمترین ابداعات وی در مدیریت اقتصادی در قرن بیستم است اختراع نمود.

کانتوروویچ بخش اعظم زندگی خود را صرف مبارزه ای کرد تا از طریق آن بتواند فرضیه انقلابی خود را در زمینه بوروکراسی اقتصادی و آکادمیک شوروی مورد قبول واقع سازد؛ تا سال1965 که کانتوروویچ جایزه لنین را برای کارهایش دریافت نمود. مقامات کشورش نتوانسته بودند ارزش برنامه ریزی مستقیم یا خطی را در امور اقتصادی شوروی دریابند. در اکتبر 1975 نیز پس از اینکه کانتوروویچ جایزه نوبل را در اقتصاد به همراه تی سی کوپمان، اقتصاددان امریکایی هلندی الاصل که همان فرضیه وی را به طور مستقل چند سال بعد از کانتوروویچ کشف کرده بود دریافت نمود، دنیای بین الملل توانست ارزش او را بشناسد.

کانتوروویچ علاوه بر تحقیق ریاضیاتش مستقیما در تلاش بوده است تا طرح بهتری برای

ص: 565

کامپیوترهای دیجیتال سریع العمل ارائه نماید که البته می توان چنین نتیجه گیری کرد که انگیزه چنین تلاش وی نیاز شوروی به کامپیوترهای بهتر در حل مسائل عظیم مطروحه اقتصادی بوده است.

انستیتو مدیریت اقتصاد ملی انستیتو اقتصاد ملی بدین جهت تأسیس گردید تا به آموزش مدیران صنعتی و اقتصادی در روشهای مدرن مدیریت، سازمانهای تولیدی و استفاده از روشهای ریاضی - اقتصادی و طرح ریزی به وسیله کامپیوتر بپردازد.

نخست وزیر آلکسی کاسیگین و آندره کیریلنکو دبیر حزب در گشایش این انستیتو در 1971 شرکت جستند تا اهمیتی را که دولت شوروی و حزب در کاربرد فنون مدیریت مدرن در رابطه با طرح ریزی اقتصادی و مدیریت صنعتی شوروی قائل هستند بیشتر نمایانگر سازند.

مختصری درباره برنامه ریزی مستقیم یا خطی برنامه ریزی مستقیم یا خطی یک روش حل مسئله ریاضی است که سعی دارد مولدترین نحوه استفاده از منابع کمیاب و نادر را پیدا کند. در رابطه با کاربرد آن در کامپیوتر در زمینه مشکلات اقتصادی مناسب است و در غرب که مطالعه اقتصادی از همان ابتدا، مطالعه چگونگی تقسیم و توزیع منابع کمیاب بوده است، برنامه ریزی مستقیم یا خطی از اوایل سالهای 1950 مورد استفاده بوده است.

در شوروی تا مدتها چنین می پنداشتند که فرضیه ندرت اقتصادی تنها در مورد ساختمان طبقه بندی شده سرمایه داری و نه در جامعه شوروی، قابل کاربرد است. کانتوروویچ تلاش خود را بر آن داشت تا به رهبریت شوروی عکس این قضیه را ثابت سازد. علیرغم موفقیت ظاهریش هنوز هم روش او دارای مخالفین بسیار نیرومند است. اینها همان مقاماتی هستند که در رابطه با بوروکراسی برنامه ریزی اقتصادی کار می کنند و ترس از آن دارند که استفاده همه جانبه از روشهای مدرن در شوروی در زمینه تصمیم گیری اقتصادی این کشور، مقام و موقعیت آنها را به خطر افکند.

الطاف رسمی کانتوروویچ از قوم یهود است، لیکن ارزش او برای دولت شوروی آنقدر زیاد است که او در حرفه اش حتی در دوران اوج احساسات ضدیهودی رسمی توانست محبوبیت به دست آورد. به طور مثال در 1949 او در قبال «کار در زمینه آنالیز عملی» جایزه استالین را دریافت کرد.

بنابر یک گزارش به هنگام بروز یک بحران اقتصادی ضدیهود در 1968، کانتوروویچ به عنوان مشاور طرح ریزی اقتصادی در «رتبه های بالای رهبریت شوروی» انتخاب گردید.

مانند همه آکادمیسین های شوروی کانتوروویچ از امتیازات مخصوص اعضای مهم جامعه شوروی برخوردار است. آپارتمان او در مسکو مملو از لوازم بسیار گرانبها، چینی های زیبا و یک دستگاه تلویزیون بزرگ است و بیشتر شبیه عکسهایی است که در مجله های دکوراسیون منازل مشاهده می شود.

کانتوروویچ خیلی سعی دارد که موقعیت و امتیازات خود را به خطر نیندازد. به هنگام ملاقات با امریکاییها در شوروی در سخن گفتن و در عمل کردن وی نوعی احتیاط و عصبیت مشاهده می شده است؛

ص: 566

ولی در 1973 و 1975 او در زمره آکادمیسین هایی بود که از امضای فرمان صادره از طرف آکادمی حزبی مبنی بر محکومیت فیزیکدان مخالف - آندره ساخاروف - امتناع ورزیدند.

مراحل اولیه زندگی لئونید ویتالیویچ کانتوروویچ که فرزند یک دکتر است، در 19 ژانویه 1912 در سن پترزبورگ (لنینگراد کنونی) متولد گشت. در 1926 در سن 14 سالگی در دپارتمان ریاضیات دانشکده فیزیک ریاضی دانشگاه دولتی لنینگراد به تحصیل پرداخت، و یک سال بعد، اولین کار تحقیقاتی خود را آغاز کرد.

در سال 1930 پس از فارغ التحصیل شدن، کانتوروویچ جوان به تدریس در انستیتو مهندسین ساختمان صنعتی لنینگراد پرداخت. در 1932 به دانشگاه دولتی لنینگراد بازگشت تا در آنجا نیز به تدریس بپردازد.

در عرض 2 سال او به درجه پروفسوروی رسید و در 1935 بدون اینکه مجبور به دفاع از تز خود باشد، درجه دکترا را در رشته فیزیک در ریاضیات دریافت نمود. تا آن زمان (در سن 23 سالگی) 40 نشریه حرفه ای به نام او چاپ شده بود.

به استثناء سالهای 44 - 1941 کانتوروویچ تا سال 1960 در دانشگاه دولتی لنینگراد به تدریس مشغول بود. ولی در همان دوران با سازمانهای دیگری نیز وابستگی پیدا کرد. او در 1939 انستیتوی مهندسین ساختمان صنعتی لنینگراد را ترک گفت تا ریاست دپارتمانی را در مدرسه عالی فنی - مهندسی ایمنی پومان مسکو عهده دار شود. تا سال 1948 در آن سمت باقی ماند. وی در یکی از شعبه های انستیتو ریاضیات ایمنی استکلف در لنینگراد وابسته به آکادمی علوم شوروی در سالهای 1940 و 1941 نیز تدریس می کرد. در سال 1945 وی ریاست دپارتمان محاسبات تقریبی انستیتو استکلف را متقبل شد. در سال 1960 یعنی همان سالی که دانشگاه لنینگراد را ترک گفته بود، به همراه یک گروه از اقتصاددانان ریاضی که خود آنها را در لنینگراد آموزش داده بود، انستیتو استکلف را نیز ترک گفت و به نووسی بیرسک رفت.

کانتوروویچ تا سال 1971 در نووسی بیرسک به عنوان دستیار مدیر انستیتو ریاضیات دپارتمان آکادمی علوم سیبری و به عنوان رئیس این مؤسسه در دپارتمان اقتصادی - ریاضی به کار مشغول گشت.

او همچنین به عنوان رئیس دپارتمان ریاضی ارقامی دانشکده ریاضیات و مکانیک دانشگاه دولتی نووسی بیرسک انجام وظیفه می نمود. تا زمانی که به موقعیت کنونیش رسید، کانتوروویچ حدود 200 نشریه تولید کرده بود.

کانتوروویچ در سال 1958 به عنوان عضو مسئول آکادمی علوم شوروی و به عنوان یک عضو فعال در 1964 انتخاب گردید. وی که رسما یکی از اعضای دپارتمان ریاضیات این آکادمی است، در کار دپارتمان اقتصاد نیز شرکت می جوید.

سفرها کانتوروویچ آکادمیسین، در چند اجلاس بین المللی اروپا در زمینه اقتصاد و ریاضیات شرکت جست که عبارتند: از اجلاسهای بوداپست (1963)، لندن (1966 و 1964) و ورشو (1966).

در سال 1975 دولت شوروی به وی اجازه داد تا برای دریافت جایزه نوبل به استکهلم سفر نماید. ولی

ص: 567

از آمریکا هیچ گونه بازدیدی به عمل نیاورده است.

سوابق شخصی کانتوروویچ به زبان انگلیسی بسیار مسلط نیست و هنگام ملاقات با آمریکاییها به یک مترجم متکی است. او متأهل است. همسرش ناتالیا ولادیمیروفنا که در 1910 متولد شده یک پزشک است.

علاوه بر جوایز لنین و استالین، کانتوروویچ چند مدال و نشان دیگر نیز دریافت کرده است که شامل نشان لنین در سال 1967 در قبال تلاش وی برای بهبود بخشیدن به دپارتمان سیبریایی آکادمی علوم در نووسی بیرسک می شوند. او چند درجه دکترای افتخاری نیز از چند دانشگاه خارجی دریافت داشته است و عضو افتخاری آکادمی علوم مجارستان (بوداپست) و آکادمی هنر و علوم آمریکا (بوستون) می باشد.

الکساندر آکیموویچ ایشکف وزیر صنایع ماهی گیری

الکساندر ایشکف یکی از مهمترین مدیران صنایع ماهیگیری شوروی از سال 1939 بوده است. وی در مقام وزارت و یا نظیر آن مدت 30 سال باقی مانده است. در اکتبر 1965 برای سومین بار به عنوان وزیر صنایع ماهیگیری انتخاب شد. ایشکف از انتقادات عمومی بسیاری جان سالم بدر برد و هنوز ریاست صنعتی را عهده دار است که دارای یک نیروی کار انسانی 000/700 نفری و 000/18 دستگاه کشتی می باشد.

از سال 1956 یکی از اعضای فاقد حق رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده است.

توسعه عملیات در دهه گذشته، صنعت ماهیگیری شوروی حوزه عملیات خود را دائما توسعه و گسترش بخشیده است. بخشی از این توسعه مرهون قراردادهایی است که با کشورهای کمتر پیشرفته بسته شده است که مسکو در ازای امتیازاتی که در زمینه کشتیرانی و ایجاد پایگاههای تعمیراتی دریافت کرده به آن کشورها وامها و اعتباراتی می دهد. این گونه اقدامات به شوروی اجازه داده است که وارد آبهای جدید و به خصوص در نیمکره جنوبی شود. در حالی که قراردادهای مناطق اقتصادی 200 میلی و حفاظتی سعی بر آن دارد که فعالیتهای شوروی را محدود به مناطق ماهیگیری سنتی نماید.

زندگی اولیه الکساندر آکیموویچ ایشکف در 30 اوت 1905 در شهر استاوروپول که بین دریای سیاه و دریای خزر واقع شده متولد گردید. در 14سالگی او به عنوان شاگرد در یک فروشگاه الکتریکی به کار مشغول و بعدها به مقام دستیار سرپرست کارگران رسید. در سالهای 30 - 1924 ایشکف به عنوان دبیر اداره تبلیغات و تظاهرات یک کمیته حزبی محلی و به عنوان دبیر کمیته کومسومول (سازمان جوانان کمونیست) برگزیده شد.

ص: 568

ماهیگیری به عنوان یک حرفه اطلاعات مفصلی درباره حرفه های اولیه ایشکف در دست نیست ولی بیوگرافی های روسی حاکی از آنند که وی در سال 1930 در سن 25 سالگی علاقه خود را به کار حزبی از دست داد و شروع به کار در صنعت ماهیگیری کرد. معلوم نیست که چطور شد که او به این رشته علاقه مند گردید شاید مسئولیتهای حزبی و کومسومولی او در منطقه ای در مجاورت دریا به عهده او گذاشته بود. بهرحال، در سالهای 1930 در سازمانهای محلی و اتحادیه ای صنعت ماهیگیری کار کرد و مدیریت چند تراست ماهیگیری را به عهده گرفت. او در منطقه دریای سیاه و شاید کراسنودارکری به همه موقعیتهای اولیه مدیریتی دست یافت؛ به عنوان معاون رئیس اتحادیه ماهیگیران شمال قفقاز، مدیر اتحادیه ماهیگیران کوبان، رئیس تراست اصلی ماهیگیری دریای آزو - سیاه و سرانجام به عنوان مدیر تراست ولگا - کاسپین کار کرد.

ایشکف نیز مانند بسیار دیگری از جوانان آن دوره که ظاهرا در وفاداریشان نسبت به نخست وزیر استالین نمی شد شک کرد، وارد یک بوروکراسی دولتی شد که ضداستالینی ها به دفع آن پرداختند. در سال 1939 او به سمت معاون کمیسر صنایع ماهیگیری خلق در مناطق غربی دست یافت. یک سال بعد ایشکف 35 ساله، به مقام کمیسری خلق که اصولاً یکی از مهمترین پستهای مدیریت دولتی در صنعت ماهیگیری و نظیر مقام کنونیش می باشد، دست یافت. او در جنگ دوم جهانی نیز در همین سمت باقی ماند و هنگامی که پستهای کمیسری خلق به نفع وزرا ملغی گردید، ایشکف نیز به عنوان وزیر صنایع ماهیگیری در مناطق غربی انتخاب گردید.

بین سالهای 1948 و 1946 دو وزارت صنایع ماهیگیری وجود داشت، ولی پس از ادغام این دو وزارتخانه در 1948 ایشکف باز هم به وزارت رسید. احتمالاً به علت گزارش عدم موفقیت وزارتخانه وی در تولید کافی در سال 1950 ایشکف به سمت معاونت وزیر در این صنایع پایین آورده شد. به دنبال فوت استالین در سال 1953 یک سازمان دولتی دیگر نیز وجود داشت که به حذف صنایع ماهیگیری پرداخت.

در اینجا ایشکف به سمت معاونت اول وزارت صنایع غذایی رسید. پس از آنکه وزارت صنایع ماهیگیری برای بار دیگر در سال 1954 گشایش یافت دیگر کسی نتوانست با ایشکف به رقابت برخیزد. بین همان سال و 1965 به ترتیب در چند سازمان دولتی دیگر نیز کار کرد و در سه پست او احتمالاً وظایف مشابهی را دارا بوده است: وزارت صنایع ماهیگیری (57 - 1954)، سرپرستی اداره ماهیگیریهای کمیته ژ دولتی (62 - 1957)، و سرپرستی کمیته دولتی صنایع ماهیگیری (65 - 1962)، و در اکتبر 1965 دوباره به سمت کنونیش دست یافت.

انتقادهای عمومی ایشکف از سال 1941 توانسته است از دست انتقادهای عمومی جان سالم به در ببرد. از او انتقاد شده است که نتوانسته است طرحهای پیش بینی شده را جامه عمل بپوشاند و در همان حال متخصصین حفاظت محیط زیست و ماهیگیران شوروی وی را به نابودسازی منابع طبیعی در آبهای شوروی متهم کرده اند. در 1970 مطبوعات شدیدا به انتقاد از ایشکف پرداختند چون او 50 میلیون روبل را برای ساختن بزرگترین کشتی ماهیگیری روسی به نام وستوک که 600 خدمه دارد، صرف کرده بود. با این پول روسها می توانستند 15 یا 16 کشتی عظیم دیگر تولید کنند که بهتر از وستوک نیز به صید بپردازند.

ص: 569

سبک مذاکرات بازرگانان امریکایی که با ایشکف در سالهای 1960 ملاقات کرده اند، او را یکی از مؤثرترین سخنگویان شوروی - توانا، دارای قابلیت تهاجمی، مطمئن و رک گو توصیف کرده اند. در سال 1973 چنین به نظر می رسید که ایشکف به جای اینکه ابتکار به خرج دهد در زمینه خط مشی ها تنها یک اجراکننده است. به هنگام مذاکراتش با مقامات خارجی اغلب او یک موضوع را کنار می گذاشت و می گفت که چون دارای یک جنبه سیاسی است، بنابراین در شایستگی و صلاحیت او نیست که درباره آن تصمیم بگیرد.

سوابق شخصی و سفرها ایشکف به شرابهای گئورگیا علاقه دارد و ظاهرا می تواند به مقدار زیاد مشروب بنوشد بدون اینکه دچار ناراحتی شود. او متأهل است و سه فرزند دارد که شامل دو دختر و یک پسر می باشد. در سال 1965 ایشکف دچار یک حمله قلبی ملایم شد و در اواخر 1972 در بیمارستانی به خاطر یک بیماری فاش نشده بستری گردید.

در اوایل 1973 هنگامی که در حال بازدید از پایگاههای ماهیگیری شوروی بود، به علت بیماری مجبور شد سفر به اسپانیا را به تعویق بیندازد. به عنوان یکی از مذاکره کنندگان شوروی درباره قراردادهای متعدد ماهیگیری شوروی، ایشکف مجبور بوده به سفرهای زیادی مبادرت ورزد تا با همتاهای محض در کشورهای دیگر ملاقات نماید. او سه بار به آمریکا سفر کرده است که دو بار در 1958 و یک بار در سال 1971 به هنگام سفر بین شیلی و کانادا بوده است.1 آوریل 1977

میخائیل استپانوویچ کاپیتسا رئیس اداره اول خاور دور، وزارت امور خارجه

میخائیل کاپیتسا از سال 1970 رئیس اداره اول خاور دور در وزارت امور خارجه و نیز عضو هیئت طرح ریزان سیاست در این وزارتخانه بوده است. او که متخصص مهم در امور چین است، تجارب خود را در امور آسیایی در نتیجه بیش از بیست سال کار دیپلماتیک تحصیل نموده است. قبلاً او ریاست اداره امور آسیای جنوب شرقی وزارت امور خارجه را عهده دار بود (70 - 1966) و در طول 61 - 1960 سفیر شوروی در پاکستان بود.

کاپیتسا در حال حاضر مسئول بخش چین، کره و مغولستان است.

به عنوان عضو هیئت مذکور، وی به هماهنگی مسائل سیاست عمومی که به وسیله سه اداره آسیایی دیگر وزارت امور خارجه اداره می گردد، می پردازد.

دانشمند و دیپلمات حرفه ای کاپیتسا که بیش از هریک از مقامات دیگر شوروی قابلیت ایجاد ارتباط دارد و دارای سبک شخصی خود است، سعی می کند بیش از موضع رسمی کشورش را بیان کند. از نظر جسمانی بسیار بزرگ است - حدود 2 متر قد دارد - و دارای حالتی مختار و پرخاشگر است. وی که از اعتماد به نفس بسیار بالا

ص: 570

برخوردار است، اغلب در مباحثات خود با مقامات آمریکایی به هنگام ارائه نظریات خود پیرامون چین و مسائل مربوط به چین دیدی وسیع و پرجنجال دارد. به گفته مقامات خارجی، کاپیتسا یکی از مهمترین متخصصین امور آسیایی شوروی، بسیار پرحرف و احساساتی است که ارزش دارد حرفهایش شنیده شود.

کاپیتسا که دکتر علوم تاریخی است، کار دیپلماتیک خود را با حرفه آکادمیک خود آمیخته است؛ در سال 1961 او پروفسور انستیتوی زبانهای شرقی در دانشگاه دولتی مسکو گردید. او در هیئت سردبیری مجله مشکلات خاور دور خدمت می کند و کتابها و مقالات زیادی در مورد چین نوشته است. کاپیتسا تحت نامهای مستعاری که یکی از آنها «ام. یوکرانتسف» است به نگارش می پردازد.

در سال 1968 اثری به نام «سمت چپ شعور جاری» نوشت که پیشرفتهای خط مائوئیستی را از سال 1949 بررسی می کند. در آن نشریه او به توصیف موضع دائما رو به تزاید ضد شوروی در رهبریت چین پرداخت و اظهار داشت که چین مهمترین مشکل اتحاد جماهیر شوروی است. در 1969 کاپیتسا تحت عنوان «PRC: دو دهه، دو خط مشی» به حمله شدیدی علیه چین دست یازید. کاپیتسا چندبار نامزد عضویت مسئول آکادمی علوم شوروی شد، ولی هیچ گاه انتخاب نگردید.

سوابق حرفه ای و زندگی میخائیل استپانوویچ کاپیتسا در 5 نوامبر 1921 در یورکوفتسی (که امروز موگیلف - پودولسکی است) اوکراین متولد گشت. او از انستیتو زبانهای خارجی در 1941 فارغ التحصیل گردید و دو سال بعد وارد کارهای دیپلماتیک شد. از حدود سال 1944 تا 1946 به عنوان دبیر دوم سفارت شوروی در چین به کار مشغول و در یک دانشگاه چینی تحصیل کرد. کاپیتسا در سال 1948 از مدرسه عالی دیپلماتیک مسکو فارغ التحصیل گردید. احتمالاً در 6 سال بعدی در وزارت امور خارجه در زمینه امور آسیایی به کار مشغول بوده است. در سال 1954 پس از اینکه به عنوان یک فرد متخصص در هیئت نمایندگی شوروی در کنفرانس ژنو پیرامون آسیا شرکت جست به درجه دبیر اول ارتقاء یافت.

کاپیتسا در دپارتمان خاور دور وزارت امور خارجه، حداقل از سال 1954 تا 1960 و به عنوان معاون رئیس دپارتمان در 60 - 1956 مشغول به کار بوده است. در 1957 و 1958 به آمریکا سفر کرد تا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت جوید.

سفیر شوروی در پاکستان انتصاب بعدی کاپیتسا به عنوان سفیر در پاکستان بسیار کوتاه (1961 - 1960) ولی واقعه برانگیز بود.

به محض ورود از چشم دولت میزبان خود افتاد؛ چون در یک کنفرانس مطبوعاتی به وزیر امور خارجه پاکستان حمله نمود. در یک برخورد بعدی با وزیر امور خارجه، او از معذرت خواهی امتناع ورزید و هنوز یک هفته از اقامت وی در آن کشور نگذشته بود که تقریبا پذیرش وی در حال لغو شدن بود. در طول یک سال و نیم بعدی او سعی کرد بین خود و مقامات پاکستانی صمیمیتی ایجاد کند، ولی اکثر پیشنهادات وی در زمینه کمک اقتصادی مورد قبول واقع نشد و سفر او در داخلپاکستان نیز با محدودیتهایی روبرو گردید.

هنگام اقامت در کراچی کاپیتسا سعی کرد دیپلماتهای آمریکایی را به کار گیرد. چون آنها او را علیرغم

ص: 571

مانورهایش فردی جالب می یافتند.

در مراجعت به مسکو، کاپیتسا در یک حرفه دوگانه آکادمیک - دیپلماتیک، عضو انستیتو زبانهای خاوری و مشاور وزارت امور خارجه در دپارتمان خاور نزدیک به کار مشغول شد. در سال 1966 به عنوان رئیس دپارتمان آسیای جنوب شرقی برگزیده شد. در 5 سال بعدی چند سفر تحقیقی از آسیای جنوب شرقی به عمل آورد و در سپتامبر 1969 با آلکسی کاسیگین به پکن رفت تا با چوئن لای ملاقات نماید. در سال 1970 دپارتمان خاور دور وزارت امور خارجه دوباره سازماندهی شد تا به توسعه روابط شوروی با ژاپن بپردازد. کاپیتسا به عنوان رئیس اداره اول خاور دور که امور مربوط به چین، کره و مغولستان را اداره می کند، انتخاب گردید.

سوابق شخصی سفیر به زبان فرانسه، انگلیسی و چینی مسلط است. او به ورزش علاقه دارد. در طول اقامتش در کراچی اکثرا به شنا و ماهیگیری می پرداخت. در آوریل 1970 گزارش شد که او دچار یک حمله قلبی شده و بستری گردید، چون تا آن زمان کاپیتسا زیاد مشروب می خورد و سیگار می کشید.

کاپیتسا متأهل است. همسرش لیدیاایلینیچنا اهل ازبکستان است که در اوائل 1960 به عنوان کسی توصیف شده که بسیار اجتماعی است و به سبک غربی لباس می پوشد.

خانواده کاپیتسا یک فرزند پسر دارند که در سال 1949 متولد شده و دارای یک فرزند دختر به نام لاریسا هستند که در سال1944 متولد گشته است. لاریسا از انستیتو روابط بین الملل در 1967 فارغ التحصیل گشت و در سال 1970 به قاهره رفت تا پیرامون رساله خود تحت عنوان «اقتصاد کشورهای عربی» به تحقیق بپردازد.

نیکولای تیموفویچ گلوشکف رئیس کمیته دولتی قیمتها

نیکولای گلوشکف که قبلاً مدیر صنایع فلزات غیرآهنی شوروی بود، در اوت 1975 به ریاست کمیته دولتی قیمتها برگزیده شد. چون ولادیمیر استنین در اواسط 1974 از کار برکنار شده بود، لذا این سمت حدود یک سال توسط کسی اشغال نشده بود. گلوشکف احتمالاً از طرف ولادیمیر دولگیخ که یکی از دبیران حزب کمونیست شوروی در صنایع سنگین بود و با او در منطقه کراس نویارسک شوروی در سالهای 1960 خدمت می کرد، حمایت و پشتیبانی می شد.

این کمیته دولتی مسئول تعیین قیمتها با هماهنگی با کمیته طرح ریزی دولتی (گوسپلان) در مورد تولیدات اصلی صنایع سنگین، غذاها و پوشاک اصلی، و چند کالای مصرفی دیگر می باشد. این کمیته در سال 1965 در رابطه با یکی از اصلاحیه های ملی اقتصادی که سعی داشت علاوه بر چیزهای دیگر بر قیمتها به عنوان یکی از انگیزه های کارایی بهتر اقتصادی، بهبود تکنولوژیک و کیفیت کالا و تولیدات متکی باشد به وجود آمد.

کمیته دولتی قیمتها که قبلاً وابسته به گوسپلان بود، در اواخر 1969 تحت فرمان شورای وزیران درآمد.

ص: 572

کار در سیبری در حال حاضر درباره میزان تحصیلات و کارهای اولیه و حتی سن گلوشکف نیز اطلاعاتی در دست نیست. برای اولین بار مطبوعات شوروی در سال 1961 از وی به عنوان معاون ریاست کراس نویارسک (سیبری مرکزی) شورای اقتصاد ملی که بخشی از یک نظام ناظر اقتصادی منطقه ای است - که در سالهای 65-1957 وجود داشت - نام بردند. گلوشکف حداقل تا سال 1974 در کراس نویارسک سونارخوز به سر برد تا اینکه به سمت معاونت اول در این سازمان رسید. احتمالاً او در همین زمان با دولگیخ که بعدها در منطقه کراس نویارسک به عنوان مدیر مجتمع معدنی و فلزات نوریلسک به کار مشغول شد، همکاری می کرده است.

تا سال 1968 گلوشکف به مسکو رفته بود و به عنوان رئیس اداره اصلی طرح ریزی اقتصادی وزارت فلزات غیرآهنی انتخاب گردید. در سال1974 وی به سمت معاون وزیر رسید. در این مقام او حداقل سه بار با نمایندگان کارخانه های امریکایی برای مذاکره پیرامون پروژه های فلزی در شوروی شرکت نمود.

این پروژه ها شامل پیشنهاد ایجاد کارخانه آلومینیوم سازی در شمال قزاقستان یا در شبه جزیره کولاویک، محل ذوب آلومینیوم در نزدیکیهای کراس نویارسک و ایجاد یک کارخانه کاهش دهنده میزان SO2 در کارخانه ذوب مس نوریلسک بود.1 آوریل 1977

گئورگی مارکویچ کورنیینکو معاون وزیر امور خارجه

در اکتبر 1975 گئورگی کورنیینکو که از سال1966 رئیس اداره مربوط به آمریکا در وزارت امور خارجه بود و حداقل از سال1968 عضو هیئت پایه گذاران سیاست این وزارتخانه بوده است، به مقام معاونت وزارت امور خارجه ارتقاء یافت و یکی از ده معاون این وزارتخانه است. ولی هنوز هم با امور مربوط به آمریکا سروکار دارد و دلیل این ارتقاء او نیز ظاهرا اهمیتی است که رهبریت شوروی در مورد روابط او با واشنگتن قائل بوده و می خواهد اهمیت نقش کورنیینکو را بالا ببرد.

ولادیمیر سیمینوف معاون وزیر امور خارجه، سرپرست هیئت نمایندگی شوروی در مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک (سالت)، کورنیینکو را مردی «مبارز» که نفوذی بیش از مقام خود به عنوان ریاست این اداره دارد توصیف کرده است. می گویند که رهبران کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب کمونیست به خاطر نحوه تفکر صحیح کورنیینکو در امور مربوط به آمریکا او را بسیار ستایش می کنند.

بنابر گزارشات، کورنیینکو در تصمیم گیریهای درونی شوروی پیرامون مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک نقش فعال داشته است.

کورنیینکو که به زبان انگلیسی خیلی خوب صحبت می کند، از زمان تصدی سفارت شوروی در واشنگتن در سالهای 65-1960 با مقامات امریکایی سروکله می زده است. او از سال 1972 در همه اجلاسهای ناگهانی بین آمریکا و شوروی حضور داشته و به کرّات در ملاقاتهای بین وزیر امور خارجه شوروی، آندره گرومیکو و وزیر امور خارجه وقت آمریکا، هنری کیسینجر شرکت داشته است. همکاران روسی اظهار داشته اند که از نظر کورنیینکو روابط بین آمریکا و شوروی حاکی از یک رقابت شدید است که در آن تغییر سیاستها تحت الشعاع منافع ملی بوده و هر کشور سعی دارد بدون دادن امتیازی یکجانبه

ص: 573

موقعیت و وضع خود را بهبود بخشد.

کورنیینکو مردی هوشیار و منطقی است و قدرت تمیز اطلاعات و تحلیلهای باارزش را دارد. در سال 1969 زمانی که کورنیینکو به عنوان سرپرست هیئت نمایندگی شوروی در مذاکرات «سالت» انتخاب شد، آناتولی دوبرینین سفیر شوروی در آمریکا او را مردی کم حرف توصیف کرد که بیانات همتاهای آمریکایی خود را پیرامون «سالت» به خوبی درک می کند.

چه بفهمد و چه نفهمد باید گفت که کورنیینکو یک مذاکره کننده سرسخت است، مقامات آمریکایی پس از مذاکراتی طولانی که با او در سال1974 داشتند او را فردی توصیف کردند که بر سر بعضی از مسائل «سرسختی معمولی خود را» حفظ کرده است.

سوابق حرفه ای و زندگی گئورگی مارکویچ کورنیینکو در 13 فوریه 1925 متولد گشت. در سالهای 47-1943 در ارتش شوروی خدمت کرد و احتمالاً در موطن خود اوکراین نیز مبارزه کرده است. از سال 1947 زمانی که به وزارت امور خارجه پیوست تا زمانی که به واشنگتن به عنوان کنسول سفارت در سال 1960 فرستاده شد، درباره حرفه های او اطلاعاتی در دست نیست. او به عنوان مشاور هیئت نمایندگی شوروی در کنفرانس ژنو پیرامون آسیا (1954) و در چهاردهمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک (1959) شرکت یافت. کورنیینکو می گوید که در دانشگاه دولتی مسکو قبل از انتصاب در آمریکا در رشته قانون نیز تحصیل می کرده است.

کورنیینکو در طول 5 سال اقامتش در واشنگتن به مقام وزارت رسید و در غیاب سفیر دوبرینین، در نقش کاردار انجام وظیفه می نمود (رئیس سابق او یعنی دوبرینین در حال حاضر مسئول ارسال گزارشات پیرامون آمریکا به معاون وزیر امور خارجه، کورنیینکو می باشد). اولین کار او در سفارت این بود که به امور مربوط به کنگره آمریکا و امور کلی داخلی این کشور بپردازد. ولی تا سال 1962 او ظاهرا یکی از متخصصین سفارت در امر خلع سلاح گردیده بود. اغلب به نقاط مختلف آمریکا برای گفتگو سفر می کرد.

کورنیینکو در سال 1965 به مسکو بازگشت تا به عنوان معاون وزارت امور خارجه در اداره مربوط به آمریکا انجام وظیفه نماید و در اوایل 1966 به ریاست این اداره رسید.

از سال 1969 کورنیینکو سمت سفیر را حفظ کرده است. او یکی از نمایندگان اصلی در مرحله اول اجلاس مقدماتی «سالت که در ماههای نوامبر و دسامبر 1969 در هلسینکی برگزار گردید، بود. در سال 1973 او به عنوان یک عضو هیئت نمایندگی شوروی به کنفرانس پاریس پیرامون مسئله ویتنام رفت.

اغلب به آمریکا می آمد تا در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل شرکت جوید.

سوابق فردی حداقل از سال 1967 وضع مزاجی سفیر چندان قابل تعریف نبوده است، در همان سال او بیمار گردید و یکی از همکاران گفت که او از فشار خون و یک مرض قلبی رنج می برد. فشار خون بالا و سنگ کلیه باعث شد که کورنیینکو، هلسینکی را در دسامبر 1969 ترک گوید و شرکت پیش بینی شده خود را در اجلاسهای بعدی «سالت» به تعویق بیندازد.

ص: 574

در اوایل 1976 نیز به مدت چند هفته به علت بیماری در سر کار خود نتوانست حاضر شود، و مشکلات مربوط به وضع سلامت وی احتمالاً مانع از آن خواهد شد که به خارج از شوروی فرستاده شود.

علاوه بر تخصص وی در امور مربوط به آمریکا کورنیینکو یک مدیر مجرب است. او در روابط اجتماعی خود با آمریکاییها دچار نوعی ناراحتی می شود و برایش مشکل است که در صحبتهای جزئی بخصوص با زنها درگیر شود.

سفیر متأهل است. همسرش لنینا نیکولایونا، در اواسط سالهای 1960 مریض شد و احتمالاً دچار خردشدگی عصبی شده بود. خانواده کورنیینکو دارای دو فرزند پسر هستند که یکی از آنها الکساندر است که در سال 1953 متولد شده و دیگری آندره که در سال 1961 در واشنگتن متولد گشته است.

گئورگی آرکادیویچ کاراوایف وزیر ساختمان

گئورگی کاراوایف که یک بوروکرات حرفه ای در امر ساختمان سازی است، از سال 1967 وزیر ساختمان بوده است. کاراوایف ابتدا در اوایل سالهای 1950 در سمت معاون وزیر و بعدها دوبار (67-1963 و 61-1953) به عنوان مرد شماره 2 کمیته دولتی در امور ساختمانی (گوستروی) انجام وظیفه نمود. او که از سال1940 عضو حزب کمونیست شوروی بود، در سال 1976 به عنوان یکی از اعضای دارای حق رأی کمیته مرکزی حزب برگزیده شد.

کاراوایف که بر یک نیروی کار نیم میلیون نفری سرپرستی دارد، در ضعیف ترین و بی کفایت ترین بخش اقتصادی کشورش مشغول به کار است. صنعت ساختمان سازی شوروی مملو از مشکلاتی از قبیل پروژه های به تأخیر افتاده، کمبود مهارت مدیریتی، بی توجهی در کار، مواد دارای کیفیت ضعیف، و عرضه کالاهای ساختمانی به مناطق به طور نامنظم می باشد. رکود سازمانی محل کار، مشکلات این سازمان را چند برابر کرده است. علاوه بر وزارتخانه کاراوایف، هشت وزارتخانه دیگر (وزارت ساختمان صنعتی، وزارت ساختمان صنایع سنگین، وزارت ساختمان روستایی، وزارت ساختمان صنایع نفت و گاز، وزارت راه و ترابری، وزارت نیرو و برق، وزارت کارهای ساختمانی ویژه و پایگاهها، وزارت زمین و منابع آبها) نیز در اجرای صنعت ساختمان سازی شرکت دارند. وظیفه گوستروی هدایت و هماهنگ ساختن کار این وزارتخانه هاست.

نحوه تقسیم کار و مسئولیت میان آژانسهای مختلف ساختمانی شوروی بسیار پیچیده است. به طور مثال وزارت ساختمان، وزارت ساختمانهای صنعتی، وزارت ساختمانهای روستایی هر سه سیلوی گندم هم می سازند. وزارت ساختمانهای صنعتی خانه های مسکونی می سازد، بیمارستانها به وسیله وزارت راه و ترابری ایجاد شده اند، معادن زغال سنگ وسیله وزارت ساختمان و بالاخره کودکستانها نیز به وسیله ساختمانهای صنعتی نفت و گاز ساخته شده اند.

در محیطی چنین وسیع از نظر برخوردهای درونی بوروکراتیک و ایجاد ساختمانهای عظیم و علیرغم کمبودهای این صنعت، کاراوایف توانسته است حداقل پست و مقام خود را به مدت یک دهه حفظ نماید.

در سال 1971 زمانی که به عنوان یک عضو فاقد حق رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی برگزیده شد اولین مسئولیتهای حزبی را نیز بدوش گرفت. دو سال بعد در شصتمین سال تولدش و در قبال

ص: 575

«خدماتش به دولت شوروی» نشان لنین را دریافت نمود.

سوابق حرفه ای و تحصیلی گئورگی آرکادیویچ کاراوایف در سوم آوریل 1913 در شهر سن پترزبورگ (لنینگراد کنونی) متولد گشت، در سن 16 سالگی به کار مشغول شد. پس از فارغ التحصیل شدن از انستیتو مهندسی حمل ونقل آب لنینگراد، در سال 1935 وارد کار ساختمانی شد. بین 1937 و 1951 در یک تراست ساختمانی مجهول الهویه به عنوان سرپرست کارگری مشغول به کار شد و تا سمت مدیریت این تراست ارتقاء درجه یافت.

در 1940 کاراوایف، به حزب کمونیست که در تلاش بود لنینیست های وفادار را به درون حزب جذب نماید ولی دراثر بحران سالهای 1930 موفق نشد، پیوست. فعالیتهای وی در طول جنگ جهانی دوم حائز اهمیت نبود ولی در بیوگرافی رسمی روسی او اشاره به آن نشده است که آیا در کار و حرفه ساختمانی وی انقطاع به وجود آمده است یا نه.

در سال 1951 کاراوایف در وزارت ساختمان صنایع سنگین ریاست اداره اصلی ساختمان سازی صنعتی در مناطق جنوبی را عهده دار شد.

در سال بعد او به سمت معاونت وزیر رسیده بود. در 1954 او معاون وزیر در بخش ساختمانهای فلزی و مواد شیمیایی شد. در همان سال وی به ورشو فرستاده شد تا در کار ساختمان قصر فرهنگی و علمی ایوسیف استالین نظارت داشته باشد که پس از اتمام منتقدان غربی این بنا را مخوفترین نمونه سبک «استالینی» معماری شوروی دانستند.

وظایف منطقه ای: ارتباط احتمالی با کیریلنکو در 1957 کاراوایف شغل خود را ترک گفت تا پس از وزارت های ساختمانی، معاونت ریاست امور ساختمانی اسوردلوفسک سونار خوز (شورای اقتصاد ملی) را که یک سازمان ناظر اقتصادی منطقه ای و بخشی از چنین سازمانهای ملی است، در سالهای 65-1957 عهده دار شود. کاراوایف 2سال در این شغل باقی ماند و امکان دارد که در همین زمان با آندره کیریلنکو رئیس کمیته حزبی اسورد لوفسک اوبلاست در 62-1955 ارتباطهایی برقرار ساخته باشد. کیریلنکو در حال حاضر دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی و جانشین مسلّم دبیر کل حزب کمونیست شوروی لئونید برژنف می باشد.

مراجعت به مرکز کاراوایف در سال 1959 به مسکو بازگشت تا معاون اول ریاست گوستروی شود. در اواخر 1961 او به عنوان ریاست بانک «آن یونیون» انتخاب شد تا در زمینه صنایع مادر به تزریق سرمایه بپردازد، پس از این مقام او به وزارت رسید. در 1963 او دوباره به سمت معاون اول ریاست گوستروی برگزیده شد. در 1965 دولت شوروی عنوان وزیر را از کسانی که مستقیما در وزارتخانه ها کار نمی کردند (از قبیل کاراوایف) گرفت، ولی در سال 1967 با ارتقاء یافتن به مقام وزارت ساختمانی، عنوان وزارت خود را دوباره دریافت نمود. کاراوایف از سال 1970 عضو دیوان عالی شوروی بوده است.

آلکسی نیکولاویچ مانزولو معاون وزیر تجارت خارجی

ص: 576

الکسی مانزولو از سال 1970 معاون وزیر تجارت خارجی بوده است. وی قبلاً از سال 1962 در این وزارتخانه به عنوان رئیس اداره تجارت با کشورهای غربی کار می کرده است. او که یکی از ده معاون این وزارتخانه است، بر امور تجاری مربوط به اروپای غربی، آفریقا، آمریکای جنوبی و شمالی و سازمان بین المللی اقتصادی نظارت دارد. وی همچنین مسئول نظارت بر قراردادهای تجاری دوجانبه با کشورهای سرمایه داری است. به علت داشتن مسئولیتی این چنین وسیع از نظر جغرافیایی، مانزولو بارها به کشورهای مختلف جهان سفر کرده است.

روابط او با آمریکائیها تلاشهای مانزولو در زمینه بالابردن روابط بین آمریکا و شوروی از سال 1959 آغاز گردید که در آن سال او سرپرست یک نمایشگاه علمی و فرهنگی شوروی در شهر نیویورک بود و شخصا پرزیدنت آیزنهاور را در این نمایشگاه مربوط به شوروی همراهی می کرد. چهار سال بعد، مانزولو در یک هیئت نمایندگی شوروی جهت خرید گندم از آمریکا وارد این کشور گردید. در سال1972 وی در جلسات گروه ویژه قراردادهای تجاری بین آمریکا و شوروی شرکت جست و در همان سال (در ماه ژانویه و دسامبر) دوبار به آمریکا سفر کرد تا با مقامات دولت آمریکا مذاکراتی انجام دهد.

در فوریه 1975 مانزولو به عنوان رئیس هیئت نمایندگی شوروی در اولین اجلاس «گروه ویژه قراردادهای تجاری بین آمریکا و شوروی» که در سال 1974 ایجاد شده بود تا همکاری اقتصادی، صنعتی و فنی بین دو کشور را ممکن سازد، در مسکو شرکت جست. دو ماه بعد او وزیر خزانه داری ویلیام سیمون را که به شوروی رفته بود در اجلاس بازرگانی مشترک همراهی نمود. در ماه اوت مانزولو در آمریکا با مقامات شرکت تجارت امریکا و شوروی (ساترا) که یک شرکت آمریکایی برای بهبود وضع تجاری با شوروی است ملاقات نمود. معاون وزیر در جلسات مجمع عمومی سازمان در آوریل 1974 و سپتامبر 1975 شرکت جست.

نظریات پیرامون تجارت بین امریکا و شوروی یکی از بازرگانان آمریکایی در سال 1975 مانزولو را مردی توصیف کرد که بسیار مایل است روابط تجاری با غرب برقرار گردد. در آوریل 1976 مانزولو مقاله ای در sovietskayaro تحت عنوان «تحقق دتانت» نوشت که در آن به دفاع از گسترش روابط و افزایش روابط اقتصادی با کشورهای سرمایه داری پرداخته بود. در این مقاله او به شِکوه از محدودیتهای اعتباری «بانک واردات و صادرات آمریکا» و عدم اعطای امتیاز مهمترین ملت به روسیه پرداخته است، ولی گفته است که «تحقق گسترش روابط نیاز مهم زمان ما است و کشور ما با صبر و پافشاری سعی خواهد کرد راههای جدیدتری بیابد» تا آن را بیشتر ممکن سازد.

ص: 577

زندگی اولیه الکسی نیکولایویچ مانزولو در 15 سپتامبر 1913 در لوکانسک که در حال حاضر اوکراین است متولد گردید. بنابر گفته خودش والدین او کارگران کارخانه بودند و حتی قبل از انقلاب بلشویک در نوامبر 1917 عضو حزب کمونیست بوده اند. پدرش در سال 1941 فوت کرد. درباره زندگی اولیه مانزولو اطلاعات واضحی در دست نیست. او به دیپلماتهای غربی گفته است که هنگام برداشت محصول در 1929 او روی یک تراکتور جان دیر رانندگی می کرد. او در سال 1936 از انستیتو مهندسی مسکو فارغ التحصیل گردید و پس از آن در مسکو به عنوان یک مهندس ماشین آلات مشغول به کار گردید. به هنگام جنگ جهانی دوم به آکادمی تجارت خارجی وارد شد و زبان انگلیسی را فرا گرفت.

حرفه او در تجارت خارجی بعد از جنگ جهانی در سال 1945 مانزولو به همراه یک کمیسیون خریدار روسی از طریق آلاسکا به آمریکا فرستاده شد.

سه انتصاب خارجی دیگر نیز به وی واگذار گردید که عبارتند از: معاون نماینده تجاری در انگلیس در سالهای 51 - 1948، نماینده بازرگانی در بوینس آیرس از سال 1953 تا 1957، و کارمند نمایندگی تجاری شوروی در هاوانا از اوایل سال 1961 تا ژوئیه 1962. در زمان بین این سفرها او در مقّر وزارت تجارت خارجی در مسکو به عنوان معاون رئیس یک اداره مجهول الهویه (53 - 1951) و به عنوان معاون رئیس اداره ویژه تجارت با کشورهایی که مردمشان دارای مرام دموکراسی هستند، کار می کرد (1961 - 1957).

سوابق فردی یکی از مقامات امریکایی مانزولو را فردی بسیار خوش برخورد و پیچیده توصیف کرده است. دیگر نمایندگان امریکا معتقدند که او مذاکره گری قابل اعتماد و مؤثر است. در خارج از خانه او دوست دارد به شکار، ماهیگیری و کوهنوردی بپردازد. او به موسیقی یونانی خیلی علاقه دارد و هوادار هنرپیشه یونانی ملینا مرکوری است. مانزولو دوبار ازدواج کرده است. همسر اولش برتا در سال 1955 به هنگام وضع حمل فوت نمود. از آن ازدواج یک دختر به نام مارینا باقی مانده است که در سال 1945 در نیویورک متولد شده است. نادژدا همسر کنونی مانزولو که یک پزشک است به ندرت در محافل دیپلماتیک مسکو دیده می شود. این دو دارای فرزند پسری هستند که در سال 1965 متولد شده است. مانزولو به زبان انگلیسی و اسپانیایی کاملاً مسلط است و قدری فرانسه هم می داند.1 آوریل 1977

ایگور دیمیتریویچ موروخوف

معاون اول ریاست کمیته دولتی بهره برداری از انرژی اتمی ایگور موروخوف که دارای درجه دکترا در علوم فنی است، یکی از مهمترین اداره کنندگان و سخنگوی اصلی برنامه های شوروی در زمینه انرژی اتمی داخلی و بین المللی است. وی از سال 1960 معاون اول ریاست کمیته دولتی بهره برداری از انرژی اتمی بوده و از سال 1966 به عنوان یکی از نمایندگان شوروی در هیئت مدیره، «آژانس انرژی اتمی بین المللی» شرکت داشته است.

ص: 578

موروخوف که 15ماه بیشتر از رئیس کمیته دولتی بهره برداری انرژی اتمی - آندرونیک پتروسیانتس - با این کمیته سروکار داشته، دارای منافع و مسئولیتهای بسیار وسیعی در امور مربوط به انرژی اتمی می باشد وی در غیاب پتروسیانتس به عنوان رئیس این کمیته فعالیت می کند. مسئولیتهای مهم او عبارتند:

از طرح و به اجرا درآوردن قراردادهایی در زمینه بهره برداری مسالمت آمیز از انرژی اتمی با حکومتهای خارجی که شامل مواردی چون انفجارات هسته ای مسالمت آمیز، عدم تکثیر سلاحهای هسته ای و محافظت از اطلاعات و مواد اتمی می باشد. او در برنامه های هسته ای شوروی دارای آن چنان نقش مهمی است که همکاران وی در شوروی او را «آقای انرژی اتمی» می نامند.

با وجود اینکه موروخوف علاقه مند به عدم تکثیر و محدودیت در ساختن سلاحهای هسته ای است، ولی یکی از حامیان سرسخت استفاده مسالمت آمیز از انرژی اتمی که شامل استفاده از انفجارات اتمی برای حفر کانالهای جدید و ایجاد شکافهای زباله دانی اتمی در مخازن یا ذخایر عظیم نمک می باشد. بنابه عقیده ای، بسیاری از نظریات پیرامون امور هسته ای که به وسیله موروخوف ارائه می شود، تحت نام الیاس. آی دیمتریف در مطبوعات شوروی به چاپ می رسد. نظریات و بیانات شخصی موروخوف احتمالاً یک معیار بسیار دقیق را در مورد موضع کرملین پیرامون اکثر امور هسته ای به دست می دهد، وی به هنگام بحث پیرامون سیاستهای انرژی اتمی کاملاً از خط مسکو پیروی می کند و بدون شک خود او نقش مهمی در ایجاد آن سیاستها دارد.

مذاکره گر ماهر یکی از مهمترین کارهایی که موروخوف تا به امروزانجام داده این است که وی به عنوان رئیس هیئت نمایندگی شوروی در مذاکرات «قرارداد منع آزمایش های هسته ای» و «قرارداد انفجارات هسته ای صلح آمیز» بین آمریکا و شوروی که در ماه مه 1976 پس از 18 ماه مذاکرات وسیع در مسکو منعقد گردید، شرکت داشت. وی در حال حاضر مسئول مشارکت شوروی در مذاکراتی است که در لندن و وین میان تولیدکنندگان انرژی هسته ای به اصطلاح کلوپ لندن- جریان دارد تا شاید بتوان به یک قرارداد چندجانبه در مسائلی چون عدم تکثیر، حفاظت فیزیکی، بهره برداری دوباره از سوخت، مراکز سوخت منطقه ای، و مدیریت بین المللی پلوتونیوم دست یابد. با این حال موروخوف به مقامات آمریکایی گفته است که با وجود اینکه درگیر مذاکرات بین المللی است، باید به انجام وظایف خود در کمیته دولتی بهره برداری انرژی اتمی بطور تمام وقت نیز ادامه دهد، و معتقد است که این مذاکرات علاوه بر فراهم آوردن یک زمینه آموزشی مفید، باعث شده است که چیزهای زیادی را درباره سمبلها و زمینه های فنی و ریاضی جدید نیز فرا گیرد.

موروخوف که یک مذاکره گر بسیار ماهر است، بر دیگر اعضای گروه خود گذشته از رتبه و موقعیتشان تسلط کافی اعمال می کند. وی همیشه تأکید می کند که لحن و نحوه بحث آنها با همتاهای خارجی خود باید دوستانه و سازنده باشد و اغلب نظریات خود را حتی درباره موضوعاتی که در برنامه رسمی مطرح نشده نیز اعلام می نماید.

به دنبال خاتمه مذاکرات «منع آزمایشهای هسته ای» و «قرارداد انفجارات هسته ای صلح آمیز» او از اینکه روابط کاری آنچنان صمیمانه بین آمریکا و شوروی به وجود آمده بود قدردانی کرد. در مناسبتها و موارد دیگر نیز اظهار داشته است که باید در زمینه مسائل اتمیک مشورتهایی بین امریکا و شوروی انجام

ص: 579

گیرد و این تمایل خود را با این گفته نشان داده است که «با وجود اینکه با یکدیگر هماهنگی نداریم ولی معلوم است که همیشه تفاهم داریم.» ناظران آمریکایی معتقدند که موروخوف متوجه زمینه سیاسی چنین مذاکرات فنی مهمی است. در طول مذاکرات منع آزمایش هسته ای و انفجارات صلح آمیز وی گفته است که جنبه سیاسی این مذاکرات مهمتر از جنبه فنی آنهاست و بهتر است میزان تبلیغات کاهش داده شود تا رهبران سیاسی هردو ملت در انعقاد قرارداد نهایی فرصت کافی داشته باشند.

سوابق علمی موروخوف علاوه بر مهارت در زمینه مذاکرات، مقامات آمریکایی را با اطلاعات دقیق و مفصل خود درباره تکنولوژی هسته ای نیز تحت تأثیر قرار داده است. ظاهرا تخصص وی در این رشته بیشتر از طریق تجربه کاری حاصل شده تا از طریق آموزشهای رسمی. با یک سری اطلاعات کلی در رشته مهندسی موروخوف کار خود را در انستیتو هوائی مسکو آغاز کرد و در موتورهای جت متخصص گردید. هنگامی که شوروی برای اولین بار برنامه های انرژی اتمی خود را آغاز نمود، افراد بااستعداد از رشته های مختلف بسیاری انتخاب شدند تا این برنامه را به راه بیندازند.

احتمالاً موروخوف نیز به همین ترتیب در طول جنگ جهانی دوم انتخاب شده بود. درباره فعالیتهای ابتدایی او در زمینه انرژی اتمی اطلاعاتی در دست نیست، ولی احتمالاً در تأسیسات طبقه بندی شده منطقه سیبری و اورال، قبل از انتخاب به عنوان معاون ریاست کمیته دولتی بهره برداری از انرژی اتمی در سال 1960، کار می کرده است.

در حال حاضر دکتر علوم فنی و پرفسور نیمه وقت (احتمالاً در انستیتو انرژی اتمی ایمنی کورچاتف مسکو) است. موروخوف در اموری چون، تکنولوژی رآکتور، جداسازی ایزوتوپها، عکس العمل ترمو هسته ای کنترل شده، هیدرودینامیک و مراحل سوخت هسته ای تخصص می بیند.

سوابق فردی ایگور دیمترویچ موروخوف در 19 اوت 1919 در ایوانف متولد گردید. علاوه بر سفرهای متعدد وی به وین به منظور شرکت در اجلاس آژانس انرژی اتمی بین المللی وی اغلب به عنوان رئیس هیئت نمایندگی انرژی اتمی شوروی به کشورهای غربی و بلوک شوروی سفر می کند. تنها سفر وی به آمریکا در ژوئیه 1971 برای شرکت در سومین اجلاس مذاکرات فنی شوروی و آمریکا درباره انفجارات صلح آمیز هسته ای که در واشنگتن انجام شد صورت گرفت.

موروخوف که حتما دیدش در اثر سفرها و روابط خارجی و سمتهایش در «آژانس انرژی اتمی بین المللی» در وین وسیعتر شده بنابر گفته بسیاری ازمقامات غربی یک فرد مغایر با همه بوروکراتهای روسی است.

او قدری شوخ طبع است گرچه همیشه در زمینه مذاکرات فنی جدی و راستگو بوده است. او بیش از حد شراب می نوشد ولی گویا اصلاً تحت تأثیر واقع نمی شود. احتمالاً در حدود 1960 موروخوف دستخوش یک حمله قلبی شده بود. او به عکاسی خیلی علاقه دارد او و همسرش دو دختر و یک پسر

ص: 580

دارند. موروخوف تا حدی آلمانی و تا حد خیلی کمی انگلیسی می داند ولی به هنگام مذاکرات رسمی احتیاج به مترجم دارد.

ویکتور نیکولایویچ پولیاکوف وزیر صنایع ماشین آلات

ویکتور پولیاکف یکماه پس از مرگ الکساندر تاراسف وزیر پیشین به وزارت صنایع ماشین آلات در ژوئیه 1975 منصوب گردید. پولیاکف که مدت 10 سال به عنوان معاون وزیر خدمت می کرد، درست قبل از درگذشت تاراسف به سمت معاون اول وزیر ارتقاء یافت. شاید وی مهمترین نقش را در زمینه طرح ریزی، سازماندهی و هدایت کارخانه وسیله نقلیه موتوری ولگا در تولیاتی داشته باشد که در سال 1970 به تولید ماشینهای سواری پرداخت. در سال 1974 وی مدیر کل مؤسسه تولید ولگا که عبارت: از مجموعه ای از شرکتهای ماشین آلات روسی و نیز کارخانه تولیاتی است گردید.

اتکا به تکنولوژی غربی پولیاکف ریاست وزارتخانه ای را عهده دار است که به طور عمده ای در چند سال گذشته متکی به تکنولوژی غربی در زمینه ایجاد تسهیلات تولیدی مدرن بوده است. به عنوان مدیر کارخانه ولگا وی در ایجاد طرح و فرضیه های تولیدی ایتالیایی وسیله شرکت فیات نظارت داشته است. مقامات این وزارتخانه با شرکتهای آمریکایی در مورد خرید تکنولوژی و تجهیزات کارخانه های عظیم وسیله نقلیه موتوری کاما در نبرژنیه چلنی مذاکره کرده اند. تزریق فنون غربی منجر به افزایش عجیب تولید اتومبیل شده است، طرحهایی در پیش است تا به وسیله آنها یک ماشین روسی به نام ژیگولی در بازارهای امریکا به معرض فروش گذاشته شود.

سوابق حرفه ای ویکتور نیکولایویچ پولیاکف در تامسک - سیبری مرکزی - در تاریخ 3 مارس 1915 متولد گردید. او که یک مهندس آموزش دیده است، در ژانویه 1954 ریاست اداره تحقیق و طرح ریزی را در کارخانه وسیله نقلیه استالین موتور در مسکو عهده دار گردید. در سالهای 57-1954 مطبوعات شوروی پولیاکف را به عنوان مهمترین طراح کارخانه کوچک وسیله نقلیه موتوری که امروزه به نام کارخانه وسیله نقلیه موتوری مسکویچ معروف است معرفی کردند. او که به عنوان مدیر کارخانه مسکویچ جانشین وی. پی ایوانف شده بود، از سال1960 به مدت 4 سال تولید اتومبیلمسکویچ را اداره نمود.

در اوایل 1964 پولیاکف به طور موقت در شورای اقتصاد ملی مسکو (سونارخوز) که یکی از هیئتهای ناظر اقتصادی منطقه ای است که به وسیله نخست وزیر وقت نیکیتا خروشچف تأسیس شده بود، به کار اداری پرداخت. وی که به عنوان معاون اول رئیس سونارخوز مسکو به کار مشغول شده بود یک سال بعد ریاست آن را بر عهده گرفت که احتمالاً سبب شد وی نقش مهمی را در سیاست اقتصادی منطقه داشته باشد. ولی در اواخر 1965 شوراهای اقتصادی وسیله جانشین خروشچف ملغی گردید و پولیاکف به کار تمام وقت در کار اداری صنایع ماشین آلات پرداخت در سال1966 وی به سمت معاون وزیر در صنایع

ص: 581

ماشین آلات دست یافت و مسئولیتهایی به عنوان مدیر کل کارخانه وسیله نقلیه موتوری ولگا نیز بر دوش وی نهاده شد.

سفرها پولیاکف در رابطه با وظایف خود سفرهای زیادی انجام داده است. در سالهای 1960 حداقل چهاربار از کارخانه اتومبیل سازی فیات واقع در تورین ایتالیا بازدید نمود. او در آوریل 1975 برای بازدید از تسهیلات تولیدی ماشین سازی و یک نمایشگاه ماشین آلات در نیویورک به آمریکا سفر نمود. پولیاکف از کشورهای اروپای غربی نیز چند بار دیدار کرده است.

نشریه ها و جوایز پولیاکف در نشریات فنی شوروی درباره خصوصیات و عملکرد موتور اتومبیل مسکویچ چند مقاله نوشته است. وی عنوان قهرمان کار سوسیالیستی را دارا می باشد. و ظاهرا به زبان انگلیسی قادر به مکالمه نیست.

یاکوف پترویچ ریابف دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی

یاکوف ریابف پس از آنکه از ژانویه 1971 به عنوان دبیر اول حزبی در اسورلوسک اوبلاست که یکی از مناطق مهم صنعتی دارای سازمان های حزبی وسیع شوروی است خدمت کرده بود، در اکتبر 1976 به عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی انتخاب گردید. ظاهرا از وظایف ریابف در سمت دبیری حزبی نظارت بر صنایع دفاع می باشد. با انتخاب وی تعداد دبیران حزبی، به یازده نفر بالغ می شوند در حالیکه ریابف که متولد در سال1928 است جوانترین آنها می باشد.

پس از انتخاب ریابف به عنوان دبیر حزب باید او را دقیقا زیر نظر داشت. چون او نه تنها یکی از اعضاء والارتبه حزبی در هیئت اجرائیه است، بلکه یکی از دست پروردگان عضو دفتر سیاسی یعنی آندره کیریلنکو است که به نظر بسیاری جانشین لئونید برژنف به عنوان رهبر حزب کمونیست شوروی خواهد بود. خود کیریلنکو نیز در حزب اسورد لوسک اوبلاست به عنوان یکی از اعضای فاقد حق رأی حزب خدمت کرده است و هنوز هم با این منطقه در رابطه است.

روابط ریابف با کیریلنکو هرچه باشد وی به عنوان یک رهبر مستعد و توانا در مکان خود اعتباری به هم زده است. ریابف از طریق مدیریت مؤثر شرکتهای صنعتی اسوردلوسک میلیونها روبل صرفه جویی کرده است. او یکی از نویسندگان مهم پیرامون مواردی از قبیل مولد بودن کار، بهبود فنی، طرحهای مرکزی در مقابل طرحهای منطقه ای، مؤسسات تولیدی، و نقش سازمانهای حزبی در بازسازی صنایع شوروی می باشند.

وی از آوریل 1971 یکی از اعضای دارای حق رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده است.

ص: 582

ابتکارات صنعتی و نظریات اقتصادی در سالهای اخیر ریابف در رابطه با برنامه ای که برای افزایش تولیدات صنعتی از طریق تعویض مدل، و توسعه کارخانه های موجود با حداقل سرمایه گذاری داشته شهرت زیادی کسب کرده است. کیریلنکو این فعالیتها را در مقاله ای که در مارس 1975 در مجله کمونیست (که بوسیله کمیته مرکزی منتشر می گردد) مورد قدردانی قرار داد و خاطرنشان ساخت که ابتکارات ریابف از طریق یکی از فرامین کمیته مرکزی مورد تأیید قرار گرفته اند. در مصاحبه ای که ریابف با پراودا در سال 1976 انجام داد اظهار داشت که برنامه او در اوبلاست باعث شده است که در مدت 5 سال با تغییر مدل کارخانه ها به جای ایجاد کارخانه های جدید 600 میلیون روبل صرفه جویی شود.

ریابف پیرامون امور اقتصادی در نشریات مقاله های بسیار معتبری را منتشر ساخته است. یکی از برداشتهایی که از نوشته های اخیر وی می شود این است که مداخله حزبی در امور اقتصادی محلی در مقایسه با مدیریت دولتی تأثیر بیشتری دارد. مثلاً در سال 1975 او مقاله ای را در اکونومیچکایاگازتا پیرامون تغییر مدل چند شرکت کشاورزی و صنعتی بچاپ رساند که در آن چند وزارتخانه خاص را مورد انتقاد قرار داده بود. یک سال بعد ریابف درحالیکه از بیست و پنجمین کنگره حزبی سخن می گفت آشکارا به انتقاد از گوسپلان و وزارتخانه های مرکزی پرداخت که در مقایسه با کار مؤثر حزب، کار دولت در امور اقتصادی بسیار رضایتبخش نبوده است.

سوابق حرفه ای و زندگی یاکوف پترویچ ریابف در 24 مارس 1928 متولد شد. او اکثر زندگیش را به کار در اسورلوسک اوبلاست پرداخت. در اواخر سال های 1940 و اوایل 1950 در کارخانه موتورهای توربینی اسوردلوسک به عنوان یک طراح کار می کرد و شبها در انستیتو پلی تکنیک اورال به تحصیل اشتغال داشت. در سال 1952 از انستیتو فارغ التحصیل و در کارخانه ابتدا به عنوان مهندس، و به عنوان رئیس فروشگاه و پس از سال 1957 به عنوان دبیر کمیته حزب مشغول به کار گردید. در سال1960 ریابف یکی از دبیران حزبی اوردژونیکی ایدزاسوردلوسک اوبلاست شد و از سال 1963 تا 1966 به عنوان دبیر کمیته حزبی شهر اسوردلوسک انتخاب شد و کار کرد. ریابف بخشی از اوقات خود را به کار با آندره کیریلنکو که از سال 1955 تا 1962 دبیراول حزب اسوردلوسک اوبلاست بود می گذراند. پس از رفتن کیریلنکو به مسکو، ریابف نیز زیرنظر جانشینی کیریلنکو یعنی کنستانتین نیکولایف پیشرفت کرد. نیکولایف چند روش و برنامه جدید را در رشته اقتصادی ایجاد کرد و ریابف نیز که به عنوان دبیر دوم اوبلاست از 1966 تا 1971 خدمت می کرد، ظاهرا مطالب زیادی از وی آموخت.

در اواخر 1960 ریابف بکرات درباره استفاده تجربی خود از یک برنامه در اوبلاست به منظور سازماندهی علمی کار سخن گفت. در 1970 او یک برنامه تجربی بسیار مهم را تحت بررسی قرار داد که با منطقه شبحنیکو رابطه داشت و در آن از کاهشهای تدریجی در نیروی کار کارخانه برای پرداخت به بقیه کارگرها به منظور افزایش تولید استفاده می شد. ریابف همچنین در کاربرد و به وجود آوردن مؤسسات تولیدی که یکی از تجارب اقتصادی مهم دیگر می باشد نیز سهمی به سزا داشته است. بنابراین پس از بازنشست شدن نیکولایف و انتخاب وی به عنوان جانشین او در اوبلاست در سال 1971 اسوردلوسک

ص: 583

در آن چنان برنامه ابتکاری و پیشرفتهای اقتصادی سرگرم بوده است که نظیر آن فقط در لنینگراد که یک منطقه دارای نفوذ سیاسی است دیده شده است. از سال 1971 تا زمانی که در اکتبر 1976 به عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی انتخاب گردید ریابف به روشهای ابتکاری خود در اسوردلوسک ادامه داد و اوبلاست به همین دلیل به رقابت با لنینگراد پرداخت. در اکتبر 1976 پس از انتخاب وی به سمت دبیری حزب، نشان لنین را در ازای کار خود در اسوردلوسک بخصوص به خاطر کمکهایش در دست یافتن به اهداف برنامه پنج ساله دریافت نمود.

سوابق فردی و سفرها ریابف متأهل است. او عضو یا رئیس چند هیئت نمایندگی حزب کمونیست شوروی به کشورهای خارجی بوده است. در 1971 همراه برژنف به چکسلواکی و همراه کیریلنکو به مغولستان سفر کرد. در 1972 همراه دبیر حزب میخائیل سوسلو به فرانسه رفت و در سال 1973 به عنوان سرپرست یک هیئت نمایندگی حزب کمونیست شوروی به بلژیک سفر نمود.

در سال بعد ریابف به همراه همسرش به گذرانیدن تعطیلات در ایتالیا پرداخت، ظاهرا ریابف انگلیسی نمی داند.

این اسناد ترجمه نشده است

ادوارد آمورسیویچ شواردنادزه دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست گئورگیا

ادوارد شواردنادزه که یکی از جوانترین رهبران حزب منطقه ای شوروی است. در سپتامبر 1972 در سن 43 سالگی دبیر اول حزب کمونیست گئورگیا گردید. وی که قبل از تصدیِ این سمت 7 سال به عنوان وزیر این جمهوری در امور داخلی مسئولیت حفظ نظم و قانون را بر عهده داشت. در سلسله مراتب حزبی گئورگیا یک تازه وارد است. تجربه شواردنادزه به عنوان یک مدیر پلیس می تواند دلیل اصلی ارتقاء یافتن وی به سمت کنونی باشد.

در شوروی، گئورگیا به عنوان منطقه ای شناخته شده است که در آن سطح زندگی بسیار بالا بوده و روبل نیز از ارزش خوبی برخوردار است. مهمترین فعالیت اقتصادی گئورگیا که تولید شراب است، یکی از قدیمی ترین و دوست داشتنی ترین بخش کشاورزی این منطقه است. اهالی گئورگیا مردمی آزادی پرست و فردگرا هستند و برخلاف دیگر ملل روسیه آنها قانون را چندان محترم نمی شناخته اند، چون اولاً نخست وزیر پیشین آیوسف استالین (که خود نیز اهل گئورگیاست) آنها را این گونه بار آورده بود و ثانیا به خاطر اینکه این روش از دیرباز در آنجا جا افتاده بوده است.

فردی منظم در یک جمهوری نامنظم شواردنادزه رئیس پلیس پیشین که همه او را به صورت فردی مصمم و منظم می شناسند (گئورگیائی ها او را رئیس صدا می زنند)؛ از سال1972 سعی داشت عادت سرسری گرفتن مسائل، فساد سیاسی، سرمایه داری زیرزمینی و مشروبخواری بی حدوحصر توسط نسلها را تغییر دهد. ولی اهالی گئورگیا به

ص: 584

آسانی دستخوش تغییرات نمی شوند. تلاش شواردنادزه جهت پاکسازی، اوایل با بی میلی روبه رو شد و در اولین سال رهبری وی در حزب گئورگیا وی با مخالفت بوروکراتیک زیادی روبرو شد. در مجمع حزبی در اوت 1973 سخنگویان اشاره به بی نظمی شدید عمومی کردند و شایعاتی مبنی بر وجود خطر علیه شوادنادز و خانواده اش در تمام طول سال 1973 به گوش می خورد.

اخیرا چند واقعه حاکی از آن است که تلاش شواردنادزه در جهت پاکسازی در گئورگیا، بسیار شدید، وسیع و مستمر بوده است. یکی از نشریات زیرزمینی شوروی که در سال1975 ظاهر شده بود، ادعا می کرد که در دو سال گذشته 25000 نفر توقیف شده اند. (یکی از افراد شوروی که به گئورگیا در سال 1974 سفری داشته بود گزارش داده است که 13000 عضو حزبی و کومسومولی بازداشت شده بودند.) علاوه بر اینها آلبرت چرکین دبیر دوم این جمهوری نیز در آوریل 1975 به دلایل خطاها و اشتباهات فاحش اخراج گردید.

در سال 1976 نیز به دنبال استمرار تلاش همه جانبه شواردنادزه علیه فساد، ناسیونالیسم و انحرافات ایدئولوژیکی در جمهوری، یک سری آتش سوزی و بمب گذاری انجام شد. ممکن است که با این حملات می خواسته اند ثابت کنند که شواردنادزه قادر نیست شرایط و اوضاع گئورگیا را تحت کنترل خود درآورد، شایعاتی نیز پخش شده بود که دبیر اول به علت این بی نظمی ها در حال اخراج است. گزارش تند و طویلی که در ژوئیه 1976 توسط شواردنادزه ارائه شد، نشان داد که علیرغم این آشوبها او هنوز هم آنجا را تحت کنترل دارد؛ ولی او که اغلب یادآور می شد که مقامات مسکو تلاشهای وی را تأیید نموده اند، سبب شد که در مورد قدرت وی در جمهوری قدری نگرانی پیش بیاید.

نظریات در مورد کشاورزی در سال 1975 زمانی که گئورگیا نیز از کمبود محصولات عمومی شوروی رنج می برد، شواردنادزه چند ایده جدید را در مورد کشاورزی مطرح نمود، در گزارشی که به یک اجلاس حزبی محلی تسلیم داشت وی به حمله به برنامه موجود برای ساختن تسهیلات دامداری مکانیزه پرداخت - این پروژه مورد علاقه شدید مقامات مهم کشاورزی شوروی است - و پیشنهاد کرد که به جای آن بهتر است بخشی از بودجه و مواد برای ایجاد بهبود در اساس غذایی این منطقه مصرف گردد. شواردنادزه چند پیشنهاد نیز به منظور تقویت مواضع افراد زارع ارائه نمود. به طور مثال پیشنهاد کرد که تضمین شود به فردی که دامدار است، حتما علیق لازم رسانده خواهد شد، و آن قسمت از زمین (زمینهای باتلاقی و صخره ای) که دلخواه نیست همراه با کمکهای فنی و کودهای لازم به مردم داده شود و دیگر اینکه زارعین، یک مؤسسه تعاونی ایجاد نمایند. از سال 1975 در مورد این پیشنهادات چیزی شنیده نشد، ولی همین پیشنهادات حاکی از سبک پراگماتیک رهبری شواردنادزه است که در برابر مشکلات سیاسی روزافزون در این جمهوری می تواند باعث بقای وی شود.

سوابق حرفه ای و زندگی ادوارد آمورسیویچ شواردنادزه در 25 ژانویه 1928 در گئورگیا متولد گردید. وی فرزند یک معلم بود و در یک انستیتو پداگوژیکی به عنوان یک مورخ تحصیل نمود، ولی در سال 1946 کار خود را در

ص: 585

کومسومول آغاز نمود. او پله های ارتقاء رتبه را سریعا پیمود و در دسامبر 1957 به عنوان دبیر اول کمیته مرکزی کومسول گئورگیا برگزیده شد و در سال 1958 شواردنادزه به عنوان عضو فاقد حقّ رأی هیئت کمیته مرکزی حزب گئورگیا انتخاب شد، و سه سال بعد عضو دارای حق رأی کمیته مرکزی تمام متّحد کومسومول گردید.

شکست سیاسی و بهبود شواردنادزه در سال 1961 از سمت خود به عنوان رئیس کومسومول در هیئت حزبی بدون هیچ گونه توضیحی برکنار شد. وی که در سیاست شکست خورده بود مدت سه سال در موقعیت حزبی بسیار کم اهمیت در تبلیسی پایتخت گئورگیا به کار مشغول گردید. در سال 1965 رجعت سیاسی خود را با انتصاب به عنوان وزیر حفظ نظم عمومی در گئورگیا که بعدها این عنوان به وزیر امور داخلی تغییر داده شد، آغاز کرد.

ممکن است این رجعت مرهون رابطه وی با الکساندر شلپین که در آن زمان یکی از اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی بود، باشد.

زمانی که شواردزنادز رئیس کومسومول گئورگیا شد، شلپین دبیر اول تمام متحد کومسومول بود و هنگامی که شواردنادزه به وزارت رسید شلپین در اوج نفوذ خود در مسکو به سر می برد.

در ژوئیه 1972 شواردنادزه به عنوان یک عضو دارای حق رأی هیئت حزبی این جمهوری و دبیر اول کمیته حزبی شهر تبلیس برگزیده شد. شواردنادزه هنوز مدت زیادی به عنوان دبیر اول خدمت نکرده بود که پس از دو ماه به عنوان رئیس حزب گئورگیا برگزیده شد. وی از سال 1974 نماینده دیوان عالی شوروی بوده است.

سفرها زمانی که شواردنادزه دبیر اول کومسومول بود برای شرکت در چند کنفرانس جوانان سفرهایی به بلژیک، تونس و فرانسه نمود. و از زمان اشغال تصدی دبیر اولی جمهوری روابط خود با مقامات خارجی را از طریق سفرها و بازدیدهای رسمی گسترش بخشیده است. در سال 1974 وی به عنوان رئیس هیئت نمایندگی شوروی به کنگره حزب کمونیست اطریش رفت و در ضیافت شامی که در مسکو توسط لئونید برژنف به مناسبت ورود رئیس جمهور فرانسه ترتیب داده شده بود، شرکت یافت.

با سناتور ادوارد کندی در گئورگیا ملاقات نمود و با عضو دفتر سیاسی یعنی نیکلای پادگورنی به صوفیا سفر نمود. وی در مارس 1975 به همراه برژنف در کنگره حزبی مجارستان شرکت جست.

شواردنادزه برادری به نام اییپوکرات دارد که در حزب گئورگیا بسیار فعال بوده است. در مورد شواردنادزه اطلاعات دیگری در دست نیست.

نیکولای ایوانویچ اسمیرنف معاون اول فرمانده نیروی دریایی

دریاسالار نیکولای اسمیرنف به عنوان معاون اول فرمانده نیروی دریایی شوروی در اکتبر 1974

ص: 586

انتخاب شد. به عنوان دومین شخصیت فرماندهی، اسمیرنف وظایف روزانه را نظارت می کند و بسیاری از تصمیمات عملیاتی را اتخاذ می نماید. اسمیرنف که در امور زیردریایی متخصص، است از سال 1969 تا سال 1974 به عنوان فرمانده ناوگان اقیانوس آرام نظارت و سرپرستی عظیم ترین ناوگان رودریایی و دومین ناوگان زیردریایی عظیم شوروی را بر عهده داشت. بسیاری از ناظران غربی معتقدند که پس از بازنشست شدن دریاسالار - شوروی سرگئی گورشکف - وی جانشین او خواهد گردید.

سوابق حرفه ای و زندگی اسمیرنف که در یک خانواده روستایی روسی در دهم سپتامبر 1917 متولد گردیده بود، در سال 1937 به نیروی دریایی پیوست. وی در سال 1939 از مدرسه عالی نیروی دریایی ایمنی فرونز (آکادمی نیروی دریایی شوروی) فارغ التحصیل گردید و به انجام وظایف در خط مقدم که عبارت بود از فرماندهی زیردریایی در ناوگان اقیانوس آرام در جنگ جهانی دوم، پرداخت. او در سال 1942 به حزب کمونیست شوروی پیوست. درباره محلهای خدمت وی پس از جنگ جهانی دوم اطلاعی در دست نیست. بین او و یک کاپیتان دوم (به نقل از معاون فرمانده دریایی آمریکا) با همان نام که در ناوگان دریای سیاه شوروی در سواستپول در ژوئیه 1947 خدمت می کرد شباهت زیادی وجود دارد. بیوگرافی روسی اسمیرنف حاکی از آن است که وی پس از جنگ در ناوگان های دریای سیاه و بالتیک سمت فرماندهی داشت و از سالهای 1945 تا 1957 از سمت فرماندهی یک زیردریایی به سمت رئیس ستاد یک واحد زیردریایی ارتقاء یافته است. مقاله ای که در یک روزنامه استونیا در سال 1966 به چاپ رسیده بود از وی به عنوان عضو پیشین شورای نظامی «جبهه بالتیک» که در هنگام جنگ به دفاع از شهر پایتختی تالینن مشغول بود، نام برده است.

اسمیرنف احتمالاً در سالهای 1950 در یک آکادمی عمومی ستادی (یک دانشکده جنگ خدمات مشترک با دوره دوساله در آموزشهای مقدماتی و کلی)در مسکو به تحصیل مشغول بوده است. در حدود سال 1960 به عنوان ریاست ستاد ناوگان دریای سیاه منصوب گردید، وی زمانی که گواهینامه فوت افسری را که فرمانده این ناوگان بود امضاء کرد به فرماندهی این ناوگان برگزیده شد. اسمیرنف تا سال 1964 در ناوگان دریای سیاه باقی ماند تا اینکه به عنوان معاون دریاسالار به پایگاه ستادی نیروی دریایی در مسکو فراخوانده شد، تا احتمالاً به عنوان معاون عملیاتی به کار بپردازد. او تا ماه مه 1966 در پایگاه ستادی نیروی دریایی باقی ماند تا اینکه مطبوعات شوروی از او به عنوان فرمانده کل ناوگان اقیانوس آرام در خاباروسک یاد کردند. اسمیرنف در سال 1970 به درجه دریاسالاری و در نوامبر 1973 به درجه دریاسالاری ناوگان ارتقاء یافت. او تا سال 1974 در ناوگان اقیانوس آرام باقی ماند تا اینکه به سمت معاون فرمانده کل نیروی دریایی شوروی منصوب گردید.

یک دریاسالار سیاسی نوشته ها و بیانات اسمیرنف بیشتر جنبه کلی، تاریخی و تبلیغاتی دارند تا اینکه به تاکتیکها و استراتژی های خاص نیروی دریایی بپردازد. در سال 1970 به عنوان نماینده دیوان عالی شوروی انتخاب شد و در سال 1971 هنگامی که فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام را بر عهده داشت به عنوان عضو فاقد حق

ص: 587

رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی انتخاب گردید. در کنگره حزبی بعدی اسمیرنف به هنگام تصدی امور به عنوان معاون فرمانده کل نیروی دریایی دیگر به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی برگزیده نشد. (معمولاً افرادی که در موقعیت او قرار دارند به عضو کمیته مرکزی حزب در نمی آیند در حالی که فرمانده ناوگانها برای عضویت انتخاب می گردند).

سفرها گذشته از سفرهای دریایی، اسمیرنف به ندرت به خارج از شوروی سفر کرده است. او در سال 1967 به عنوان عضو هیئت نمایندگی نیروی دریایی شوروی به یوگسلاوی سفر کرد و با وزیر دفاع وقت آندره گرچکو در مارس 1969 به پاکستان و هند سفر نمود. اسمیرنف در ماههای آوریل و مه 1972 در یک مأموریت حسن نیت از سری لانکا دیدار به عمل آورد.

سوابق فردی بنا به گزارش وابسته نظامی آمریکا در مسکو، اسمیرنف دارای قدرت ابتکاریه ای است که وی را از فرماندهان دیگر شوروی متمایز می سازد. در سال 1965 هنگامی که در پایگاه ستادی نیروی دریایی در مسکو به سر می برد بسیاری از وابستگان نظامی خارجی او را فردی خوش برخورد، تیزهوش و قابل اعتماد توصیف کرده اند؛ یکی از دریاسالارهای وقت شوروی از او به عنوان یک جوان مطلع یاد کرده است.

وابستگان نظامی آمریکایی که توانسته اند با وی گفتگوهایی انجام دهند معتقدند که او درباره سوسیالیزم شوروی قدری ایده آلیست است، ولی علیرغم کم حرفی و انزواطلبی اش بسیار رک گو و خوش برخورد می باشد. او ظاهرا آمریکایی ها را دوست دارد و به آنها به دیده احترام می نگرد.

اسمیرنف بسیار تنومند و دارای بدنی مستحکم است. او متأهل است و یک دختر دارد. به زبان انگلیسی نیز نمی تواند صحبت کند.

سمن کوزمیچ تسویگون معاون اول ریاست کمیته امنیت دولتی

سرهنگ تمام سمن تسویگون که یک مقام اطلاعاتی است، از سال 1967 معاون اول ریاست کمیته امنیت دولتی یعنی ک.گ.ب. بوده است. به عنوان مهمترین معاون رئیس ک.گ.ب. - یوری آندروپف - او فرمانده دوم سازمانی است که مسئول امنیت داخلی (شامل پلیس مخفی) و فعالیتهای جاسوسی خارجی می باشد. از سال 1971 تسویگون عضو فاقد حق رأی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده است که بسیاری از پیشینیان او نتوانستند این عضویت را دارا شوند.

جانشین آندروپف؟ بسیاری از ناظران معتقدند که تسویگون جانشین مسلم آندروپف رئیس ک.گ.ب. می باشد.

تسویگون که یکی از «افراد مورد علاقه برژنف می باشد (چون از نظر شغلی و احتمالاً از نظر خانوادگی با

ص: 588

دبیرکل لئونید برژنف وابسته است)، در غیاب آندروپف به عنوان رئیس ک.گ.ب. فعالیت می کند و معمولا به عنوان یک مقام ک.گ.ب.در ضیافتهای عمومی شرکت می کند و حتی اخیرا به نوشتن کتاب نیز دست زده است. ولی برخلاف معمول تسویگون ارتقاء نیافت، چون آخرین رئیسی که برای ک.گ.ب. از میان این سازمان انتخاب گردید یعنی لاورنتی بریا به خاطر جاه طلبی های سیاسی در سال 1953 اعدام گردید.

همبستگی ظاهری تسویگون با برژنف نیز می تواند مانع از این انتخاب شده باشد. اگر رهبری جمعی خواهان آن بوده باشد که مقامات مهم ک.گ.ب. از نظر سیاسی خنثی باقی بمانند.

رمان نویس و ناظر تسویگون که در میان مقامات مهم ک.گ.ب. به نگارش علاقه بسیار دارد در نوشته هایش تنها از یک روش طرفداری می کند. چالاکی در برابر خرابکاریهای داخلی و خارجی. گرچه دیگر مقامات این سازمان نیز طرفدار این آهنگ هستند ولی گویااو بیشتر و با عدم تردستی آنرا اعلام می کند. در سالهای اخیر تسویگون کمک بسیاری در نشر یک مجله حزبی به نام liticheskoye - Samoobrazovaniye (خودآموز سیاسی)، آشوبگر و کمونیست نموده است. او مؤلف دو کتاب با نامهای MyVernemsya(ما باز خواهیم گشت) در سال 1971 و یک کتاب نیمه اتوبیوگرافیک درباره جنگ پارتیزانی در اوکراین و کتاب TaynyyFront(جبهه مخفی) در سال 1973 که گویای عملیات جاسوسی غرب علیه شوروی است می باشد. در سال 1971 یکی از مخالفین در مسکو هنگام توصیف آندروپف به معنی «لیبرال» با استانداردهای ک.گ.ب، درباره تسویگون گفت: «جانشین آندروپف چیز دیگری است ... اگر او جانشین شود یک جو شدیدتر به وجود خواهد آمد.» سوابق حرفه ای و زندگی سمن کوزمیچ تسویگون در 27 سپتامبر 1916 در اوکراین متولد گشت. پس از فارغ التحصیل شدن از انستیتو تعلیمی آموزشی اودسا در سال 1937 مدّت کوتاهی به عنوان دبیر و مدیر یک دبیرستان در اودسا اوبلاست - قبل از اشتغال به کار اطلاعاتی در سال 1939 - پرداخت. تسویگون در سال 1940 به حزب کمونیست شوروی پیوست. گذشته از خدمت در ارتش شوروی (45-1941) درباره فعالیتهای دیگر وی در دهه بعد اطلاعی در دست نیست.

بین سال 1951 و 1967 تسویگون در سه جمهوری شوروی موقعیتهای اطلاعاتی مهمی را اشغال نمود. از سال 1951 تا 1955 به عنوان معاون ریاست اطلاعاتی مولداویا (که هم مرز رومانی است) کار کرد در حالی که سال اول، دبیر اول حزبی این جمهوری برژنف بود.

تسویگون بعدها پس از آنکه برژنف دبیر حزب کمونیست شوروی در مسکو گردید و به حمایت او در مولداویا پرداخت به عضویت هیئت حزبی مولداویا درآمد. تسویگون در سال 1955 به عنوان رئیس ک.گ.ب به جمهوری تاجیکستان (هم مرز افغانستان و چین) رفت و دو سال بعد سمت ریاست را بدست آورد. در سال 1963 تسویگون رئیس ک.گ.ب در آذربایجان هم مرز ایران شد و تا سال 1967 همین سمت را حفظ کرد تا اینکه به مسکو رفت تا به سمت معاونت آندروپف درآید. در نوامبر 1967 تسویگون معاون اول ریاست این سازمان گردید.

ص: 589

جوایز و پاداشها تسویگون از سال 1966 نماینده دیوان عالی شوروی بوده است. او دو جایزه دریافت کرده است: یک مدال کار، که در سال 1957 زمانی که وی معاون ریاست ک.گ.ب در تاجیکستان را عهده دار بود به او داده شد، و یک تقدیرنامه که در سال 1966 در پنجاهمین سالگرد تولدش به وی داده شد.

سوابق خانوادگی بنابه گزارشات تأیید نشده، تسویگون یکی از خویشاوندان سببی همسر برژنف می باشد. او و همسرش روزا میخایلونا دو فرزند دارند: که یکی از آنها دختری است به نام ولا و دیگری پسری است به نام میخائیل که ازدواج کرده است. این پسر که حدودا در سال 1944 متولد شده بود و در سال 1968 از دانشکده روابط بین المللی دانشگاه دولتی مسکو فارغ التحصیل شده بود. به عنوان وابسته و مترجم در سفارت شوروی در بیروت در سالهای 1968 تا 1972 خدمت می کرده است.

کیریل استپانویچ سیمونف رئیس اداره حمل و نقل و ارتباطات

کیریل سیمونف پس از آنکه 20 سال در راه آهن شوروی کار کرد؛ به ریاست اداره حمل ونقل و ارتباطات کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در ژوئن 1962 رسید؛ وی که در اوایل سالهای 1940 یک مهندس و سرپرست ایستگاه بود، در میان محققین و مدیران راه آهن شوروی، با فرا رسیدن سالهای 1960 اهمیت ویژه ای پیدا کرد. سیمونف در موقعیت کنونیش به عنوان یک کانال حزبی در پیاده کردن سیاست حزبی در زمینه خطوط دریایی، راه آهن، حمل ونقل خشکی و دریایی و سیستمهای ارتباطی چون رادیو، تلفن و تلویزیون عمل می کند. او که از سال 1943 عضو حزب کمونیست شوروی بوده است، در سال 1966 به عضویت کمیسیون حسابرسی مرکزی درآمد.

کارهای اولیه در راه آهن کیریل استپانویچ سیمونف در 17 آوریل 1917 در پتروگراد (که اکنون لنینگراد است) متولد گردید.

بنابه گزارشها در سال 1939 در جنگ بین روسیه و فنلاند او یک افسر سیاسی بوده است، ولی محتمل تر این است که او در آن زمان در انستیتو راه آهن لنینگراد که از آن در سال 1940 فارغ التحصیل شده بود، مشغول تحصیل بوده است. سال بعد برای کار عازم راه آهن اکتبر همان شهر گردید و حرفه خود را در زیر بمبارانهای زمان جنگ فراگرفت. در سال 1947 رئیس قسمتی از راه آهن شده بود. کمی بعد از وزارت راه آهن، یک پست اداری را اشغال نمود. وی که در سال 1949 جهت دیدن آموزشهای بیشتر انتخاب شده بود، از آکادمی حمل ونقل راه آهن مسکو در سال 1951 فارغ التحصیل گردید و درجه علوم فنی و عنوان استادیار را دریافت کرد. سیمونف در سال 1951 به وزارت راه آهن بازگشت. یک سال بعد به عنوان رئیس بخش انستیتو تحقیقات مرکزی علمی این وزارتخانه انتخاب شد. در سال 1955 وی سرپرست مهندسین اداره مرکزی ترافیک راه آهن گردید.

ص: 590

گسترش نفوذ در 1957 کار سیمونف در وزارت راه آهن بالا گرفت. او ابتدا به عنوان معاون رئیس و کمی بعد درهمان سال به عنوان معاون اول رئیس در شورای فنی و علمی وزارتخانه انتخاب شد. در همان زمان به سفرهای رسمی خارجی پرداخت. در یکی از همین سفرها یکی از همکاران اعلام داشت که نفوذ سیمونف بیشتر از موقعیت شغلی اوست و او را «شخص شماره 3» وزارت راه آهن که مسئول انستیتوهای آموزش عالی در زمینه تربیت و آموزش مهندسین راه آهن و انستیتو تحقیقات علمی این وزارتخانه و صدها آزمایشگاه تحقیقاتی و تجربی راه آهن می باشد، توصیف نمود. نوشتارهای سیمونف در آن زمان نیز حاکی از حوزه وسیع نفوذ اوست.

در 1958 و 1960 مقالاتی درباره سیستم راه آهن انگلیس و سوئد نوشت و کارهای مهمی در زمینه مشکلات سازمانی ترافیک راه آهن در 1961 انجام داد.

در کار حزبی در سال 1961 سیمونف بدون هیچ گونه توضیحی از وظایف وزارتی خود برکنار شد و به عنوان رئیس راه آهن گورکی انتخاب شد که مسئولیتهای سنگینی را متوجه او می ساخت که امتیازات موقعیت پیشین او در مسکو را دارا نبود، ولی در سال بعد پیشرفت از طریق دیگری حاصل شد و سیمونف به عنوان معاون ریاست اداره حمل ونقل و ارتباطات در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی به پایتخت فراخوانده شد، و کمی بعد ریاست همین اداره را عهده دار شد. پیشرفت سریع سیمونف خیلی عجیب است، چون او هیچ گاه به عنوان رئیس یک وزارتخانه یا معاون وزیر عمل نکرده بود ولی یک سال پس از آنکه مسئولیت یک شبکه راه آهن ایالتی را عهده دار شد او ناظر حزبی در کل سیستم حمل ونقل و ارتباطات شوروی گردید که شامل وزارت راه آهن، صنایع اتومبیل سازی، ناوگانهای دریایی، ارتباطات و ناوگانهای رودخانه ای می باشد.

چنین پیشرفتهایی اکثرا از طریق خویشاوندی با یکی از اعضای مهم گروه رهبری حاصل می شود، در حالی که سیمونف دارای چنین امتیازی نیست.

سفر و سمتهای سیمونف به عنوان عضو نمایندگی راه آهن شوروی در نوامبر و دسامبر 1960 از آمریکا بازدید کرد و از کانادا در سال 1967 دیدار نمود. در اوایل سالهای 1970 سیمونف به مغولستان رفت تا کارهای حزبی را مطالعه نماید (1971) و ریاست هیئت نمایندگی حزب کمونیست شوروی به مجارستان را نیز بر عهده داشت (1972). اخیرا وی به همراه دبیر اول حزب پترماشروف از بلوروسیان برای شرکت در کنفرانس اروپایی وحدت با دموکراتهای شیلی به پاریس رفت. (1974) وی که یکی از نمایندگان دیوان عالی شوروی و پارلمان از سال 1967 بوده است، به عنوان عضو کمیسیون حمل ونقل و ارتباطات از سال 1971 تا 1975 نیز عمل می کرده است.

ص: 591

یک بورکرات فعال ناظران سیاسی با سیمونف برخورد زیادی نداشته اند. یکی از میزبانان آمریکاییش در سال 1960 او را فردی مطلع، مدیری با استعداد و دارای نیروی محرکه قوی توصیف کرده است.

سیمونف در آن زمان خیلی به گفتگو تمایل نشان می داد گرچه درباره خودش حرفی نمی زد. او قدری انگلیسی می دانست و خیلی زود دچار هیجان می شد و گاهی هم صدایش را بلند می کرد. یکی از مقامات که با سیمونف به زبان آلمانی صحبت کرده بود گفت: «تکلم خوب وی به این زبان باید حاصل اقامت طولانی وی در آلمان بوده باشد».

سیمونف و همسرش، که معلم زبانهای انگلیسی و آلمانی در سال 1960 بود، یک دختر دارند که در سال 1944 متولد شده است.

بازدید ریاست جمهور از ایران و مذاکرات خاورمیانه

سند شماره (32) خیلی محرمانهزمان و مکان: چلوکبابی برادران در امیراتابک، 9ژانویه 1978 19 دی 1356 شرکت کنندگان: گواننادی کازانکین، دبیراول سفارت روسیه جان.دی.استمپل از سفارت آمریکا در تهران موضوع: بازدید ریاست جمهور از ایران و مذاکرات خاورمیانه بازدید رئیس جمهور کارتر از ایران پس از ضیافت اولین روز سال نو، این اولین باری بود که کازانکین را ملاقات می کردم. او از دیدار رئیس جمهور بسیار خوشحال و نسبت به آن علاقه مند بود. او با اظهار این موضوع که انتظار داشتیم چه چیزهایی کسب کنیم ولی در واقعیت نتایج چه بود بحث را آغاز کرد. با خنده به او گفتم که بهتر است فهرستی از سؤالات مورد علاقه اش را در اختیارم بگذارد، چون در آن صورت بهتر خواهم توانست به آنها پاسخ دهم، او ظاهرا خجلت زده شد و گفت که دیگر سؤالی ندارد. به او گفتم که بازدید رئیس جمهور یک موفقیت زودرس بود و کل سفر ایشان بخصوص به لهستان نتایج بسیار چشمگیری برای دولت به همراه داشت.

مذاکرات صلح خاورمیانه نکته شگفت آور این است که کازانکین در مورد مذاکرات بین پرزیدنت کارتر و شاه حسین اصلاً به سؤال نپرداخت. او به صحبت درباره اجلاس آسوان پرداخت و من از روی لاقیدی از او درباره شایعه (کاذب) پرواز قذافی رهبر لیبی به آسوان سؤال کردم. کازانکین گفت که در این باره چیزی که نمی داند هیچ بسیار گیج هم شده است. هربار که سعی می کرد درباره نقش آمریکا در مذاکرات کنونی خاورمیانه سؤالی به میان بکشد، من در جواب سؤال می کردم که نقش قذافی چه خواهد بود و حتی پیشنهاد می کردم که حافظاسد از سوریه ممکن است پنهانی به «اجلاس» بپیوندد. پس از تکرار این سؤالات برای بار سوم او تقریبا داستان را باور کرده بود و باورش تا آن اندازه بود که از دیگران درباره آن حتما سؤال خواهد کرد.

سوابق بیوگرافیک در طول گفتگو کازانکین گفت که در ماه مه یا ماه ژوئن 1979 ایران را ترک خواهد گفت. وقتی که از او

ص: 592

درباره محل کار آینده اش سؤال کردم، جواب داد که نمی خواهد در هیچ جا خارج از وطنش کار کند. او امیدوار است بتواند در «مؤسسه روابط خارجی» به کار مشغول شود تا اینکه بتواند تحصیلات خود را در بخش دکترا به پایان برساند. وی گفت که در این زمینه فقط امیدوار است چون اخذ درجه دکترا مستلزم آن است که شخص کتابی را که حاوی عقاید جدید شخص باشد انتشار دهد و به تدریس، به قول معروف «شاگردان خود نیز پرداخته باشد». ما با بی تفاوتی درباره معادل بودن این دکترا با همان درجه در آمریکا به سخن پرداختیم. نتیجه این بود: که با هم تفاوت دارند. وی اظهار داشت که یلنا همسرش نیز مایل است به روسیه برگردد، او مایل است شغل روزنامه نگاری خود را از سر بگیرد. به گفته وی همسرش برای نشریات مختلف نگارشهایی داشته که از آن جمله است مجله لایف روسی (زنان روسی) که به زبان انگلیسی نیز منتشر می گردد.

وقتی که از او رسما دعوت کردم که در رستوران کاروانسری سفارت آمریکا با هم غذا بخوریم، (برای اولین بار) قبول کرد، بنابراین روز 5 فوریه موقع نهار را انتخاب کردیم، و من نیز در عوض موافقت کردم که در حمام سونایی که در کمیسیون بازرگانی روسیه، دایر است (سیاست عرق ریزی؟) شرکت نمایم.

نظریات روسیه درباره خاورمیانه، شاخ آفریقا و تظاهرات اخیر قم...

سند شماره (33) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: گواننادی کازانکین، سفارت روسیه جان دی. استمپل، سفارت آمریکا زمان و مکان: 5 فوریه 1978 - 16 بهمن 56، رستوران کاروانسرا، و کمیسیون بازرگانی روسیه، تهران - ایران موضوع: نظریات روسیه درباره خاورمیانه، شاخ آفریقا و تظاهرات اخیر قم و حمام سونای جدید روسی کازانکین و من در رستوران کاروانسرا در سفارت آمریکا نهار خوردیم و بعد به کمیسیون بازرگانی روسیه رفتیم تا حمام سونای جدیدا تأسیس شده را آزمایش کنیم. روسها از حمام جدید سونایی که احداث کرده اند و در آن از چوبهای فنلاندی در داخل و چوبهای روسی برای اتاقهای انتظارورختکن استفاده کرده اند بسیار احساس غرور می کنند. کازانکین گفت که کمیسیونر بازرگانی روسیه این حمام را احداث کرده است و از سفیر فنلاند و آلمان شرقی دعوت کرده است تا برای استفاده آن بیایند. ساختمان حمام سونا کاملاً تمام شده است، لیکن استخر کوچک ورودی آن هنوز ناتمام است. کازانکین خیلی سعی داشت مرا به آن حمام سونا دعوت کند ولی من نپذیرفتم تا اینکه دعوت مرا در مورد صرف نهار در رستوران کاروانسرا پذیرفت.

علاوه بر مورد مربوط به روابط آمریکا و شوروی کازانکین درباره سه موضوع صحبت به میان آورد.

تضاد میان اتیوپی و سومالی ما تا حدی راجع به شاخ آفریقا بحث کردیم. من از نقل و انتقالات هوایی روسیه در آنجا انتقاد کردم و کازانکین اصرار داشت که این کار انجام نگرفته است. کازانکین دوبار از من سؤال کرد که آیا ایران به سومالی کمک خواهد کرد. من گفتم که در این باره چیزی نمی دانم ولی حتما بستگی به ادامه کمک روسیه به اتیوپی دارد. وی گفت که روسها به اتیوپی به منظور حراست از مرزشان کمک می کنند و در صورتی که آنها وارد مرز سومالی شوند ما به سومالیائیها نیز برای دفاع از مرزشان کمک خواهیم کرد. من ناباوری

ص: 593

خود را از این گفته ابراز کردم و گفتم بهترین راه برای حل این مسئله حمایت از سازمان وحدت آفریقا (OAU) می باشد.

وضعیت در خاورمیانه کازانکین اصرار داشت که صلح در خاورمیانه ممکن نیست مگراینکه همه در ژنو به مذاکره بنشینند.

من سؤال کردم که آیا روسیه مایل است درباره مذاکرات سادات و بگین در ژنو به مذاکره بنشیند و وی گفت امکان مذاکره درباره هرچیزی هست ولی مهم رفتن به ژنو است. این موضع او از یک ماه پیش خیلی شدیدتر شده است.

تظاهرات در قم تنها مورد در رابطه با اوضاع داخلی که ظاهرا مورد علاقه کازانکین بود، همان تظاهرات 9-7 ژانویه در قم بود. او از نظر من در این باره پرسید و من گفتم همه اینها مربوط به عکس العمل بیش از حد پلیس است، در جواب این سؤال من که به نظر او چه کسی رهبری کننده این تظاهرات است، وی گفت که احتمالاً متعصبین مذهبی این کار را می کنند. او یا نمی دانست و یا نمی خواست بیشتر از این جواب بدهد و ظاهرا این طور معلوم می شد که روسها درباره کارکرد داخلی وضعیت قم چیزی نمی دانند. او چندبار از من پرسید که چطور افرادی به نظر من در این تظاهرات شرکت دارند و من گفتم که ظاهرا رهبران مذهبی هستند ولی گفتم که درباره اصول اعتقادی آنها چیزی نمی دانم.

کازانکین گفت که سفارت روسیه چند اعلامیه از «اتحادیه نیروهای جبهه ملی» دریافت کرده است. در جواب سؤالات من به توضیح درباره اعلامیه ها پرداخت که ظاهرا همانهایی هستند که سفارت ما نیز دریافت داشته است. من خاطرنشان ساختم که ما اصلاً درباره این گروه چیزی نشنیده ایم و ظاهرا او باید خیلی سعادتمند باشد که این اخبار را از طریق پست بدست آورده. او خندید.

نکات بیوگرافیک در طول دو ساعتی که در حمام سونا صرف کردیم او اطلاعات زیر را درباره خودش و چند کارمند دیگر روسی در اختیار من گذاشت.

کازانکین یک بازیگر بسکتبال بود ولی از زمانی که به خاطر جراحتی در سال 1975 از تیم انستیتو وزارت خارجه کنار رفته بود دیگر بازی نکرده است زمانی که مچ پایش شدیدا در رفته بود با همسرش یلنا آشنا شد و سه سال قبل از ازدواج در 1960 با او دوست بود. او از ملاقاتهایش با عبارت انگلیسی «جور درآمدن» یاد کرد که سبب شده بود مقدمات را به خوبی پشت سر بگذارند. کازانکین دوباره اظهار امیدواری کرد که به روسیه برگردد و در انستیتو خارجه این وزارتخانه تحصیلات خود را در رشته دکترا به پایان برساند. او اصلاً مایل نیست که در خارج از روسیه خدمت کند و از کار فعلی خود نیز بسیار ناراضی است. او از اظهار نظر پیرامون ازدواجش امتناع ورزید، و با وجود اینکه فرصتی چند پیش آمد ولی من اصرار زیادی نکردم.

با وجود اینکه کمیسیون بازرگانی روسیه این حمام سونا را ایجاد کرده، ولی سفیر شوروی زیاد به آن

ص: 594

اهمیت نمی دهد. کازانکین گفت که این حمام سونا به وسیله کارمندان سفارت در اوقات بیکاری ساخته شده است. (جالب است! ما هم باید از یک چنین کار داوطلبانه استفاده کنیم)، کمیسیون بازرگانی در محوطه خود چند زمین والیبال و یک زمین کهنه استفاده نشده تنیس و فضای سبز زیادی دارد. و در شمال بازار در کوچه باریکی به نام پورمداری در محوطه ای که سفارت روسیه در آن قرار داشت واقع شده است.

تا اینکه سفارت جدید در سال 1965 ساخته شد.ج. دی. استمپل سند شماره (34) صورت مذاکره خیلی محرمانه شرکت کنندگان: جان دی. استمپل مقام سیاسی سفارت آمریکا، گواننادی کازانکان (کازانکین - م) سفارت روسیه، تهران زمان و مکان: 19 مارس 1978 - 28 اسفند 1356، چلوکبابی برادران، خیابان امیراتابک از پنجم فوریه به بعد این اولین باری بود که با کازانکان ملاقات می کردم. او یکبار به علت سرماخوردگی از ملاقات امتناع ورزید. گذشته از صحبتهای معمولی، نکات زیر از اهمیت و علاقه ای برخوردار بود.

پایگاههای اتمی آمریکا در ایران کازانکین بسیار کنجکاو بود شرایط فروش این کارخانه های انرژی اتمی آمریکا به ایران را بداند. وی گفت که شنیده است موافقت نامه های مربوطه قرار است در آخر مارس به امضاء برسد و خواستار ارائه جزئیات بیشتر شد. من به طور مشروح از بی خبری خود از این موضوع سخن گفتم و درباره تصویب لایحه عدم تکثیر پایگاههای اتمی در آمریکا اشاره کردم و گفتم که بنابراین راه برای از بین رفتن اگرها و اماها باز است.

شایعات در تهران کازانکان و من به بحث درباره شایعات رایج در تهران درباره حمله هایی که علیه ایرانیها و خارجی ها در 2، 3 هفته گذشته شده پرداختیم. به کازانکان درباره داستان گزارش شده وسیله خبرگزاری تاس مبنی بر مورد تجاوز قرار گرفتن سه آمریکایی گفتم، او حالت تدافعی گرفته گفت که چینیها این اخبار و شایعات را ایجاد می کنند. گفتم ممکن است این طور باشد ولی من درباره تعریف این داستان از طریق خبرگزاری تاس از چند نفر شنیده ام. از او خواستم که درباره آن تحقیق کرده از آنها بخواهد که این کارها را نکنند. هر وقت من این طور مسائل را پیش می کشم او فورا جواب می دهد که کار، کار چینیهاست.

شاخ آفریقا ما خیلی مختصر درباره شاخ آفریقا گفتگو کردیم. من از موضع اصلی آمریکا که عبارت بود از ماندن «ارتش روسی - کوبائی» در بخش اتیوپیائی مرز برایش گفتم، و او از اینکه رویه صحبت بنابه دلخواهش پیش می رود خشنود بود گفت که چینیها شایعاتی در مورد مداخله شوروی در آنجا پخش کرده اند.

ص: 595

دولت آموزگار کازانکان عقیده ام را نسبت به دولت آموزگار سؤال کرد. من نظر او و اینکه چرا می خواهد نظر مرا بداند سؤال کردم. وی گفت که سفارت (شوروی - م) مروری بر امور داخلی ایران دارد ولی به نظر ما هنوز موقع این کار نرسیده است. انتظار داشتم که وی بگوید که آموزگار عامل امریکاست ولی او اصلاً اشاره ای به این موضوع ننمود.ج. دی. استمپل سند شماره (35) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: ویکتور کازاکف، از سفارت شوروی، تهران رالف بولیس، سفارت امریکا، تهران زمان و مکان: 3 آوریل 1978 - 14فروردین 57، چاتانوگا خیابان خردمند سوابق:

کازاکف جوانی است بسیار جسور، از اعضای سازمان ک.گ.ب که حدود دو یا سه سال است که در ایران بسر می برد. او سی ساله بوده و با همسرش (که در شوروی معلم زبان آلمانی بود) و یک فرزند سه ساله در اینجا بسر می برد. او از سال 1955 در سازمان خدمات خارجی روسیه به کار مشغول بود تا اینکه در سن 18 سالگی به انستیتو امور بین المللی مسکو پیوست. قبل از اینجا در کابل به کار مشغول بوده است.

ما در ضیافت نهار ماه مارس کنسولگری با هم آشنا شدیم. در آن موقع، او پیشنهاد کرد که در ایام نوروز با هم ملاقات کنیم. حدود یک هفته بعد، او به خانه ام تلفن زد (در ساعت 11 بعدازظهر) و خواست که قراری برای صرف نهار بگذاریم. ما تاریخ 27مارس در چاتانوگارا قبول کردیم، لیکن در ساعت مقرر حاضر نشد. دو روز بعد او (از یک تلفن عمومی) با من تماس گرفت و عذرخواهی کرد. ظاهرا تلفنهای سفارت روسیه از کار افتاده بود و به همین جهت نتوانسته بود مرا از اینکه نمی تواند در نهار شرکت کند، آگاه سازد. او مصرا عذرخواهی می کرد و بالاخره قرار گذاشتیم که در همان زمان و مکان در سوم آوریل با یکدیگر ملاقات نماییم.

برای اینکه ثابت کند که خیلی از این سر وقت حاضرنشدن قبلی ناراحت است یک شیشه ودکای استولیچنایا را که به صورت هدیه بسته بندی کرده بود برایم آورد. علیرغم معروفیتش به حالت تهاجمی، وی در آن جلسه بسیار متواضع بود و من در اکثر موارد سکان بحث وگفتگو را هدایت می کردم.

ناآرامی در ایران پس از مقایسه کوتاهی از خدمات خارجی و بحثمسکو و واشنگتن و مشکلات انتصابی دیپلماتها، ما به صحبت پیرامون ناآرامی در ایران پرداختیم. من از او خواستم تا تحلیلی از این ناآرامیها بدهد، و وی از توضیحات کتابهای رایج یعنی قیام توده های مظلوم برای به انهدام کشیدن و دورانداختن زنجیرهای اسارتشان و غیره سخن گفت. من در جواب گفتم که ایران آن طور هم که او تصور می کند محیطی آکنده از ظلم نیست و درباره دوستان ایرانیم صحبت کردم که به خانه ام می آیند و بالاخره به انتقاد از شاه

ص: 596

می پردازند. اگر ترس از ساواک آن طور که ویکتور می ساخت و می پرداخت در همه جا وجود داشت چرا آنها در خانه یک دیپلمات خارجی به انتقاد دست می زدند.

دیپلماتهای روسی در ایران بالاخره بحث به مشکلاتی کشید که دیپلماتهای روسی با آن در ایران برخورد می کنند او از محدودیتهایی که درباره مسافرت در داخل ایران وجود داشت، و عدم حمایت دولت ایران (مثلاً، مسئله کارنکردن تلفن در سفارت روسیه) تفتیش به وسیله مأمورین ساواک، و غیره سخن گفت. او از اینکه می شنید که دیپلماتهای آمریکایی حتما لازم نیست از حرکاتشان در داخل ایران وزارت امور خارجه را باخبر سازند، ظاهرا بسیار تعجب می کرد.

روابط ایران و آلمان شرقی سپس درباره خروج سفیر ایران از آلمان شرقی صحبت کردیم. ویکتور گفت که «اوباش» ایرانی توسط آلمان غربی به برلین شرقی فرستاده شده بودند تا روابط بین ایران و آلمان شرقی را تیره و قطع سازند. وی این روش خلاف «دتانت» را محکوم نمود. از او پرسیدم که آیا وجود جاسوسهای آلمان شرقی در رده های بالای حکومت آلمان غربی مغایر با «دتانت» نیست. وی از این داستان جاسوسی به عنوان وسیله ای در منحرف ساختن افکار عمومی آلمان غربی توسط دولت این کشور از تورم و بیکاری نام برد. علاوه بر اینها وی گفت، در صورتی که یک مقام دولتی بخواهد با ارائه بعضی از اسناد پولی دربیاورد این مسئله «فقط مربوط به خود اوست.» ویکتور صورتحساب را پرداخت و قبل از جدا شدن قرار گذاشتیم که در دهم آوریل در غذاخوری کنسولگری با یکدیگر مقالات نماییم.آر. ال. لویس

کودتا در افغانستان و اختلالات موجود در ایران

سند شماره (36) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: گواننادی کازانکان (کازانکین)از سفارت روسیه در تهران - ایران جان. دی. استمپل سفارت امریکا در تهران - ایران زمان و مکان: 16 می 1978 - 26اردیبهشت 57، چلوکبابی برادران موضوع: کودتا در افغانستان و اختلالات موجود در ایران نهار امروز تقریبا باعجله برگزار شد، ولی خیلی راحت بود و اصلاً آثاری از ناراحتی و فشار عصبی در او دیده نمی شد. تنها سؤال او مربوط به ناآرامی های اخیر در ایران بود. من جوابهای بسیار ساده ای به او دادم و از نفوذ مذهب و این امکان که عمّال آموزش یافته روسیه در آن شرکت دارند، چیزی به میان نیاوردم. کازانکین اظهار داشت که شوروی کاملاً خود را کنار کشیده است، چون دقیقا تحت کنترل است.

وقتی که درباره خروج دیپلماتهای روسی بحث به میان کشیدم او با یک حالت تدافعی گفت که اینها نقل و انتقالات عادی هستند، و خیلی سریع اظهار داشت که نمی خواهد اسامی افراد مشخصی را به بحث بکشند.

ص: 597

افغانستان وقتی که از او به این دلیل که حکام افغانستان به وسیله روسها شناخته شده اند، درباره اتفاقات افغانستان سؤال کردم، جواب داد که «آنها افراد حزبی هستند» و قطعا تحت کنترل روسیه قرار ندارند (اظهار نظر: ما هم باور کردیم!). کازانکین با خاطرنشان ساختن این نکته که ترکی برای سفارت آمریکا کار می کرده به صحبت ادامه داد و حتی گفت او «عامل شماست». ما از این بیهودگی سخن هردو به خنده افتادیم. کازانکین (در سالهای 67-1965 در افغانستان خدمت می کرد.) گفت که فکر می کرد افغانها قدری ناسیونالیست باشند و امیدوار بود که روابط بین روسیه و افغانستان بهتر باشد. از نکات مسخره ای که به میان می آورد معلوم بود که وقایع اخیر افغانستان به دلخواه کرملین بوده است.

کارمندان سفارت روسیه کازانکین نمی دانست که آیا مقام سفارتی روسیه کاپیشین اینجا را ترک کرده است یا نه ولی فردی آقای پلاختی را که یک مشاور سیاسی روسی بود معرفی کرده. کازانکان بدون توضیح گفت که سه مشاور سیاسی روسی در حال حاضر در اینجا حضور دارند و آنقدر مبهم صحبت کرد که بالاخره نتوانستم بفهمم این پلاختی یک مقام سازمان ک.گ.ب است یا خیر. کازانکان اعتراف کرد که از شنیدن این لغت بسیار حیرت زده شده است و وقتی که به خصوص درباره رهبر ک.گ.ب سخن به میان آوردم ظاهرا از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاورد و حالت بسیار خنده داری بخود گرفت.

کازانکان پیشنهاد کرد بهتر است قبل از اینکه او برای تعطیلات تابستانی اینجا را ترک کند. یکبار دیگر یکدیگر را ببینند ولی زیاد هم اصرار نداشت. ما درباره رفتن به حمام سونا به همراه همسرانمان صحبت کردیم ولی باز هم در این مورد زیاد پافشاری به خرج ندادیم.جی. دی. استمپل سند شماره (37) خیلی محرمانه غیرقابل رویت برای بیگانگانصورت مذاکره تاریخ و محل: 18 ژوئیه 1978 - 27 تیر57، رستوران چینی، خیابان پهلوی شرکت کنندگان: گواننادی کازانکین - سفارت شوروی، تهران جان دی. استمپل - سفارت امریکا، تهران موضوع: حقوق بشر، افغانستان و امور سیاسی داخلی ایران نیت از نهار هنگامی که استمپل از کازانکین دعوت کرد تا اسچارانسکی را به عنوان یک میهمان اضافی همراه خود بیاورد کاملاً تعیین شد.

کازانکین پرسید اسچارانسکی کیست و استمپل گفت او خوشوقت خواهد بود در سر میز نهار این موضوع را به او بگوید. در جریان ملاقات نکات زیر مورد توجه قرار گرفت.

حقوق بشر، افغانستان و امور سیاسی داخلی ایران

استمپل بلافاصله دست به حمله نیمه محتاطانه ای درباره سیاست شوروی نسبت به ناراضیان زد. چرا اتحاد شوروی تا این اندازه از روی تعمد موجبات تحریک را فراهم می کند؟ آیا کازانکین درک می کند که محاکمات اخیر شوروی تا چه اندازه پوچ و بی معنی بوده و نتایج معکوسی داشته است؟ کازانکین کوشید

ص: 598

که با یک پاسخ به اندازه کافی محکم سیاسی حمله استمپل را خنثی کند و بگوید که این طرز رفتار شوروی است و آنگاه به سرعت موضوع را به اظهارات اندرویانگ (سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد - م) درباره زندانیان سیاسی در ایالات متحده کشاند. پس از مقدار قابل ملاحظه ای بحث ضد و نقیض صحبت درباره حقوق بشر تقریبا محو شد. کازانکین در ایجاد ارتباط بین اظهارنظرهای اندرویانگ و انتقاد آمریکاییان از فعالیتهای مخالفان در شوروی مهارت فوق العاده ای از خود نشان داد.

افغانستان کازانکین که در اواخر سالهای دهه 1960 در افغانستان خدمت کرده بود گفت شورویها یک روش صبر و انتظار نسبت به رژیم جدید (افغانستان) در پیش گفته اند، هنگامی که استمپل با لحن خشکی پرسید که آیا مأمور کردن مستشاران شوروی در وزارتخانه ها حتی تا سطح نظافتچیهای توالتها یک روش صبر و انتظار است. کازانکین گفت اینها همه کارشناسان فنی هستند و مستشار نیستند. استمپل در مقابل استدلال او قیام کرد و از او خواست تا درباره حدود 24 موافقتنامه اقتصادی که شورویها با حکومت جدید افغانستان امضاء کرده اظهارنظر کند. کازانکین گفت شورویها به افغانستان کمک می کنند زیرا آنها احساس می کنند که این حکومت بیش از حکومتهای قبلی برای مردم افغانستان کار می کند. او گفت مناسبات شوروی با دو رژیم قبلی افغانستان نیز عالی و خوب بوده است.

استمپل خاطرنشان ساخت که در بیشتر محافل درباره فعالیت شورویها در افغانستان مقدار زیادی سوءظن وجود دارد. کازانکین درباره کسب نظر ایران نسبت به این موضوع پافشاری کرد. استمپل تنها این نکته را گفت که ایرانیان ظنین هستند. کازانکین برنامه حکومت جدید افغانستان را به عنوان یک برنامه خوب (بورژوازی دمکراتیک) توصیف کرد و در مقابل حملات استمپل درباره نفوذ کمونیستی در افغانستان با ناراحتیهای جزئی مقاومت کرد.

سیاست داخلی ایران در چندین مرحله کازانکین جویای نظریات استمپل درباره صحنه سیاست داخلی ایران شد. استمپل با پیش کشیدن این عذر که اخیرا از مرخصی بازگشته است، تنها این موضوع را گفت که سیستم سیاسی در ایران بازتر می شود. کازانکین اظهارنظر او را به عنوان یک استدلال مسخره تلقی کرد و گفت، «اگر تا سال دیگر شاه در میان باشد در همه چیز از سوی دولت تقلب خواهد شد.» استمپل کلمه «اگر» را مورد استناد قرار داده و پرسید کازانکین خبرهایی دارد که طور دیگری تعبیر شود، او گفت آیا شورویها نقشه ای درباره ایران طرح کرده اند؟ کازانکین گلوی خود را پاک کرده و این شایعه را به استمپل گوش زد کرد که شاه از قرار معلوم دچار سرطان یا یک بیماری دیگر خونی است (این شایعه در بسیاری از محافل رخنه کرده و ممکن است از شوروی الهام گرفته شده باشد).

کازانکین گفت که او شنیده است که ایلات متحده می کوشد تا دکتر علی امینی را بار دیگر به نخست وزیری برساند. استمپل این موضوع را با یک خرخر استهزائی تکذیب کرد و گفت که ایالت متحده خوشوقت است از اینکه سیستم سیاسی ایران بازتر می شود، ولی ایالات متحده کاندیدایی که ترجیح دهد، ندارد.

ص: 599

دیدارکنندگان استمپل و کازانکین درباره دیدارکنندگانی از کشورهای خود از ایران به بحث پرداختند و این امر بین آنها به صورت مراسم عادی درآمده بود. کازانکین خاطرنشان ساخت که رئیس اتاق بازرگانی شوروی در اواسط ماه ژوئیه به ایران آمده و ایران و اتحاد جماهیر شوروی موافقت کرده اند یک اتاق بازرگانی مشترک شوروی و ایران افتتاح کنند. کازانکین ظاهرا درباره دیدار نیوسام معاون وزارت خارجه آمریکا چندان علاقه ای نداشت و همچنین درباره اقامت کوتاه مدت یوجین روستوف در ایران. (اظهار نظر: شاید دستگاه اطلاعاتی شوروی درباره حوادث اخیر چندان وارد نبوده است و از سوی دیگر شاید آنها احساس می کنند که هرچه را درباره این دیدار لازم دارند، می دانند. بی علاقگی کازانکین نسبت به این دو دیدار غیرعادی بود).

یادداشت بیوگرافیک کازانکین قرار است روز دوم اوت برای گذراندن مرخصی به روسیه برود. او خانواده استمپل را برای یک ضیافت نهار و شنا در تاریخ 27 ژوئیه دعوت کرد. (اظهار نظر: مأمور گزارشگر خاطرنشان می سازد که این یک اقدام غیرعادی است زیرا کمتر مأمور آمریکایی تاکنون به زرگنده که محوطه تابستانی شورویها است دعوت شده است)، کازانکین همچنین برای دیدن مقالات روز نشریه های آمریکایی مانند... (سیاست خارجی) که درباره ایران و خاورمیانه بحث کرده است اظهار علاقه کرد، استمپل قول داد که چند شماره از این نشریه را فراهم کند.

اظهارنظر سفارت شوروی پیرامون بازدید هواکفنگ از ایران

سند شماره (38) تاریخ: 7 سپتامبر 1978 - 16شهریور 57طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی خلاصه: شورویها از بازدید هوا از ایران اظهار نگرانی کرده، امکان قراردادهای نظامی اعلام نشده بین ایران و چین را پیش بینی می کنند.

موضوع: اظهارنظر سفارت شوروی پیرامون بازدید هوا از ایران 1 - مقام سیاسی عامل در سر میز شام به همراه یک مقام سیاسی روسی دیگر به نام ولادیمیر گولووانف (که یک افسر شناخته شده کا.گ.ب است) در 6 سپتامبر در محل اقا به نام دار فنلاند نشسته بود. پس از گفتگوهای معمولی پیرامون کشورهای درگیر در آشوبها، گولووانف اصرار داشت نظرات آمریکا را درباره بازدید هوا از ایران در 29 اوت تا اول سپتامبر بداند. مقام سفارت اظهار داشت که این فقط یک گردهم آیی عادی بین دو کشور در رابطه با فعالیت دیگران در منطقه می باشد. به نظر ایران روابط با چین می تواند به عنوان وزنه ای علیه فشارهای احتمالی شوروی و درگیریهای وی با مخالفین در ایران باشد. گولووانف نیز موافق بود که بازدید خیلی خوب پیشرفته است و اظهار داشت که روابط با چین می تواند وزنه ای علیه نفوذ آمریکا در ایران نیز باشد. گولووانف بعدا پرسید که آیا به نظر یک مقام سفارتی قراردادهای نظامی بین ایران و چین صورت گرفته است یا خیر؟ مقام سفارت جواب منفی داد و گفت که با شرایط کنونی امکان چنین کاری خیلی کم است.

ص: 600

گولووانف پافشاری بیشتری به خرج داده و گفت که ایران ممکن است قدری از صنایع پیشرفته آمریکا را جهت دریافت کمک در ساختن سلاحهای هسته ای به چین بدهد. مقام سفارت موضوع این معامله را رد کرد و گفت که موضع ایران در قبال انرژی هسته ای تغییرناپذیر است.

گولووانف این پا و آن پا کرد و گفت که روسیه از «ایران نمی ترسد حتی اگر این کشور 120 بمب اتمی» داشته باشد ولی خود ایرانیها ممکن است احتیاج به یک بمب داشته باشند. مقام سفارت این عقیده را غیرممکن اعلام کرده و موضوع عوض شد.

2- همسر گولووانف که یک زن زیبای بلوند است نیز در ضیافت حضور داشت و انگلیسی را نسبتا خوب به کار می برد. آنها یک فرزند 12 ساله دارند که در حال حاضر در مسکو در حال تحصیل است.

خانواده گولووانف پس از صرف دو سال در لبنان و یک سال در شوروی اکنون یک سال و نیم است که به ایران آمده اند. قبل از آنهم آنها پنج سال را در ایران گذرانده بودند. گولوانف به زبان انگلیسی خوب مسلط است و فارسی را به نحو احسن صحبت می کند.سولیوان

حوادث اخیر در ایران

سند شماره (39) صورت مذاکرهخیلی محرمانه شرکت کنندگان: گواننادی کازانکین، سفارت شوروی - تهران جان دی استمپل، سفارت آمریکا - تهران تاریخ و محل: 11 سپتامبر 1978 - 20شهریور 57، رستوران بریج هتل موضوع: حوادث اخیر در ایران کازانکین یک هفته قبل پس از بازگشتن از مرخصی در روسیه، دو هفته قبل از موعد به من تلفن کرده بود. او می خواست که ما هرچه زودتر با یکدیگر ملاقات کنیم «برای شنیدن نظریات شما» ولی من این ملاقات را یک هفته عقب انداخته بودم.

او از من خواست تا درباره تحولات در زمانی که او «غایب» بوده است گزارش دهم. من به سبک نگارش یک روزنامه حوادث را برای او تا زمان تغییر دولت و اعلام حکومت نظامی شرح دادم. او چندین بار با اصرار هرچه بیشتر جویای نظریات من درباره اوضاع جاری شد و من در پاسخ گفتم که از قرار معلوم دولت با حکومت نظامی خود اوضاع را تحت کنترل دارد. من آنگاه اعلامیه آسوشیتدپرس را درباره پیام تلفنی کارتر به شاه به او دادم و این امر اثر انفجار یک بمب در او راداشت، او دچار وضع نامعلومی شده بود و هنگامی که من از او پرسیدم که برژنف چه وقتی درنظر دارد چنین پیام تلفنی به او بدهد با حالتی طنزآمیز به من پاسخ نداد.

او در حالی که می کوشید عواقب پیام کارتر را به دقت مورد توجه قرار دهد گفت شورویها شاه را کلید اوضاع می شمارند و معتقدند که مخالفان «چندان قدرتی را تشکیل نمی دهند» در پاسخ به پرسش من درباره دست داشتن کا.گ.ب در آشوبهای اخیر او خندید و گفت اینهم نظیر شایعاتی است که درباره مداخلات سیا در دولت پخش می شود. او گفت ما قبول داریم که شاه نیرومند است به ویژه اکنون که شما از او پشتیبانی می کنید» (اظهار نظر: اشاره او حاکی از آن بود که مکالمات تلفنی بین کارتر و شاه یک موضوع غافلگیر کننده بود و اینکه آنها قبلاً متوجه شده بودند که ما پشتیبانی رسمی از آنها نمی کنیم).

کازانکین چنان عجله داشت به سفارت برگردد که ما صرف نهار را اندکی زودتر به پایان رساندیم،

ص: 601

یعنی قبل از آنکه او درباره کنفرانس سران کمپ دیوید سؤالاتی کرده باشد. معذلک او پرسید که علی امینی، وزیر دربار خواهد شد یا خیر و آنگاه به شوخی گفت که شاه باید آیت اللّه خمینی را به این سمت تعیین کند. من با صراحت اعلام داشتم که علی امینی یک کاندیدای منطقی برای وزارت دربار نیست.

هنگام خداحافظی کازانکین اظهار ناراحتی کرد از اینکه من در این ملاقات 15 دقیقه دیرتر از وقت آمده ام و چندین بار به من اصرار کرد که قرار ملاقاتی را برای 2 یا 3 هفته بعد بگذارم.

من بالاخره موافقت کردم که بار دیگر در تاریخ دوم اکتبر با او ملاقات کنم و در صورتی که دلیلی برای اینکه این کار را نکنم وجود نداشته باشد، این ملاقات را لااقل یک یا دو هفته به تعویق خواهم انداخت.

جی. دی. استمپل

اوضاع ایران

سند شماره (40) صورت مذاکراتخیلی محرمانه شرکت کنندگان: گواننادی کازانکین - سفارت شوروی، تهران جان. دی. استمپل - سفارت آمریکا، تهران تاریخ و محل: 13 نوامبر 1978 - 22 آبان 57، رستوران بریج استریت موضوع: اوضاع ایران کازانکین نسبت به دفعات گذشته اندکی افسرده تر بود شاید به علت آنکه به تازگی از بیمارستان خارج شده و دچار فشار خون و تپش قلب بوده است. موضوعات جالب زیر درمیان گذاشته شدند:

اوضاع کنونی ایران: ما با یکدیگر توافق داشتیم که حکومت نظامی ظاهرا نظم و قانون را مجددا مستقر کرده است، کازانکین گفت اتحاد شوروی امیدوار است اوضاع ایران به وضع ثابتی برسد. تحویل گاز طبیعی از طریق خط لوله به علت اعتصاب متوقف شده بود. او آنگاه این نظریه رسمی شوروی را عنوان کرد که ایالات متحده برای کمک به شاه به اندازه کافی کار نمی کند. من در مقابل از او پرسیدم که شورویها برای مهارکردن حزب توده که در آشوبهای اخیر فعالیت داشته است چه کاری انجام داده اند. او با یک قیافه جدی گفت که سیاست سفارت این است که هیچ گونه تماس رسمی با حزب توده نداشته باشد.

هنگامی که او می خواست دریاسالار ترنر رئیس سیا را به خاطر اینکه شوروی را به مداخله در ایران متهم کرده بود مورد حمله قرار دهد من به زحمت جلوی خنده خود را گرفتم. من به مدت سه دقیقه به حرفهای او که به شدت دیگر بخار از زبان او خارج می شد گوش کردم و گفتم دشوار است از اینکه درباره دخالت شوروی با توجه به آنچه که در هفته قبل اتفاق افتاده بود ظنین نشویم. ما با توافق متقابل این موضوع را کنار گذاشتیم. کازانکین جویای نظریه ایالات متحده درباره اوضاع کنونی با ارتباط به قیمت نفت اوپک شد و من اعلام داشتم که چیزی در این باره نمی دانم ولی حدس می زنم که قیمت نفت اوپک بین پنج تا هشت درصد بالا رود. کازانکین به طور روشنی درپی اطلاعات درباره مخالفان رژیم می گشت ولی هیچ گونه پاسخی از من نشنید، معذلک هنگامی که او نام خمینی را برد، من خاطرنشان ساختم که آیت اللّه، اتحاد شوروی و همچنین انگلیس و ایالات متحده را مورد حمله قرار داده است. او ظاهرا در این باره علاقه زیادی نشان داد و از من پرسید که آیا می توانم گزارشی از اخبار درباره فعالیتهای خمینی به او بدهم.

ص: 602

موقعیت روسها در ایران کازانکین گفت که حوادثی بر ضد روسها در ایران اتفاق نمی افتد، هرچند بعضی از آنها در خیابانها اوراق ضد شاه و ضد خارجی بدست آورده بودند. مدرسه روسها همچنان باز است، هرچند کارمندان شوروی از اینکه در خیابانها در جریان اعتصابات دیده شوند نگرانند. در پاسخ به سؤال من او گفت در ایران 5000 نفر از اتباع شوروی که شامل خانواده های آنها نیز می شود وجود دارند. او ظاهرا درباره نشنیدن حوادث ضدآمریکایی علاقه نشان می داد ولی من وارد، جزئیات نشدم و صرفا گفتم که آمریکاییان مانند دیگران اوراق ضد خارجی دریافت کرده اند.

دیدارکنندگان آمریکایی وقتی که نهار داشت تمام می شد، کازانکین قطعه روزنامه ای درباره دیدار اخیر دونکان معاون وزارت دفاع و کوپر معاون وزارت امور اقتصادی به من نشان داد و درباره این دیدارها از من پرس وجو می کرد. من در پاسخ گفتم که دیدار دونکان برای آن بوده است که ما درباره نقشه های ایران جهت بدست آوردن سلاحهایی در آینده اطلاع حاصل کنیم. او به طور وضوح می خواست نتایج مذاکرات را بداند و همچنان مرا تحت فشار قرار داده و می پرسید بعد چه شد؟ من در پاسخ گفتم که از جزئیات اطلاع ندارم ولی معتقدم که خرید بعضی از اقلام به تأخیر خواهد افتاد. او حواس خود را جمع کرد و می خواست بداند که آیا «آواکس» هم جزء آنها هست یا خیر ولی از من جوابی نشنید. در مورد دیدار کوپر من به او گفتم که این دیدار فرصتی بود برای مبادله نظریات درباره مسائل مالی جهانی و هیچ گونه برنامه ای یا قراردادی از این مذاکرات حاصل نشده است. او با این بیان «که من حقیقت را نمی گویم» درباره سخن اظهار شک کرد و من تنها به گفتن این نکته اکتفا کردم که «گواننادی آیا من به شما دروغ می گویم؟».

هنگامی که پس از صرف نهار وارد خیابان شدیم تعداد زیادی از اتومبیلها به ما نزدیک شدند و کازانکین گفت برای او در جریان تظاهرات کار بسیار آسان است و او می تواند داد بزند «شوروی». من از او پرسیدم که آیا این بدان معنی است که او را خواهند بوسید یا به او لگد خواهند زد. او کمی خندید و به من نگاه کرد. گویی من چیزی را می دانستم که او نمی داند ولی چیزی نگفت.جی. دی. استمپل

حضور شوروی در ایران

سند شماره (41) سری14 نوامبر 1978 - 23 آبان 57 حضور شوروی در ایران 1- مجموعه موقعیتهایی که توسط دولت ایران برای پرسنل آژانسهای حکومت شوروی ایجاد شده بود به 325 فقره بالغ می گردد. لیکن برآوردهایی شده که نشان می دهد در سالهای 1978 و 1977 این موقعیتها به تعداد 25 فقره افزایش یافته است و چون این رقم شامل وابستگان نمی شود، 350 نفر به عنوان همسر و 100نفر به عنوان فرزندان این پرسنل باید درنظر گرفته شوند که در نتیجه رقم کلی را به 800 می رساند. جدول زیر با درنظر گرفتن محل آژانس گسترش حضور مقامات شوروی در ایران را نشان می دهد.

ص: 603

تهران سفارت شوروی دفتر سفارت 73 نفر بخش کنسولی 70 نفر دفتر وابسته نظامی 8 نفر دفتر کنسول اقتصادی 26 نفر نمایندگی تجاری شوروی 66 نفر بیمارستان شوروی 66 نفر خبرگزاری تاس 2 نفر هواپیمای اروقلوت 4 نفر اینگستراخ (شرکت بیمه حکومت شوروی 5 نفر بانک ایران و روس 5 نفر ایرسات (شرکت سهامی ایران و روسیه) 9 نفر جمع حاضر در تهران 271 نفر آستارا نمایندگی تجاری روسیه 3 نفر شرکت سهامی ایران و روسیه 2 نفر اصفهان سرکنسولگری شوروی 13 نفر بانک ایران و روسیه 2 نفر رشت سرکنسولگریشوروی 10 نفر نمایندگی تجاری شوروی 1 نفر اینگستراخ 1 نفر مشهد اینگستراخ 1 نفر بندر پهلوی موروفلوت (آژانس تجاری دریایی) 3 نفر شرکت سهامی ایران و روسیه 7 نفر

ص: 604

نمایندگی تجاری روسیه 2 نفر جلفا شرکت سهامی ایران و روسیه 7 نفر نوشهر شرکت سهامی ایران و روسیه 2 نفر جمع کل افراد در خارج از تهران 54 نفر جمع کل افراد در ایران 325 نفر 2- وظیفه برنامه کمک نظامی شوروی در ایران این است که به ایرانیان در مورد استفاده و تعمیر توپخانه، وسایل حمل ونقل و تجهیزات مهندسی که از طریق شوروی در اختیار نیروهای ایران قرار داده می شود آموزش داده شود. در حال حاضر احتمالاً حدود 120متخصص نظامی تحت این پروژه به مناطقی از ایران از قبیل کارخانه بابک (تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه در حومه تهران)، مرکز توپخانه اصفهان، و گروه لجستیکی نیروی زمینی سلطنتی، به کار مشغول هستند. تحت پوشش همین پروژه گروهی ازمتخصصین خانه های پیش ساخته نیز در تهران، کرمانشاه، اهواز، و جلفا اسکان داده شده اند.

3- دفتر کنسول اقتصادی، که ظاهرا وابسته به سفارت شوروی است ولی در حقیقت تابع کمیته دولتی روابط اقتصادی خارجی GKES در مسکو می باشد، دفتر ناظر بر تمام پروژه ها (اقتصادی و نظامی شوروی) در ایران است. کنترل همه متخصصین و پروژه های روسی در ایران از طریق یک گروه مدیریتی در GKES(تهران) که حدود 100نفر کارمند روسی (که شامل 26نفر عضو سفارت نیز هست) دارد، صورت می گیرد. پروژه های تحت نظارت این دفتر فعالیت وسیع ایران و روسیه را که شامل بانکداری، بیمه، کارخانه ذوب آهن، گاز و نفت، نیروگاهها، اکتشافات معادن و منابع، معادن زغال سنگ، شیلات، سیلوهای گندم، سردخانه، برقی کردن راه آهن، پروژه خانه های پیش ساخته، و مراکز آموزشهای حرفه ای می باشد دربر می گیرد. فهرست زیر نشانگر ارقام پرسنلی طرحهای شوروی و تغییرات و توسعه آنها از زمان تهیه آخرین گزارش (الف 175 نوامبر 1977، ضمیمه الف) می باشد.

کارخانه ماشین آلات اراک: حدود 45نفر متخصص روسی در اینجا به کار مشغول هستند. دو کارخانه دیگر نیز قرار است احداث شود که سبب افزایش تعداد پرسنل روسی می گردد.

معادن زغال سنگ: تا دسامبر 1975 پرسنل روسی مشغول به کار در معادن زغال سنگ بالغ بر 410 نفر بود.

سردخانه ها تا ژانویه 1976 تعداد 76 متخصص روسی در 5 سردخانه مشهور به کار مشغول بودند و گمان نمی رود که در تعداد آنها تغییری داده شده باشد.

ص: 605

شیلات 44 نفر متخصص روسی در شیلات ایران و روسیه به کار مشغول هستند.

خط لوله گاز و نفت در دسامبر 1975 یک قرارداد در رابطه با گاز توسط ایران، آلمان غربی و روسیه به امضاء رسید، برای احداث خط لوله احتیاج به 200 نفر از پرسنل روسی بود، تا این تاریخ هنوز معلوم نشده است که چند نفر جهت احداث این خط لوله که شامل هشت ایستگاه خط لوله گازی است که به کار مشغول هستند.

سیلوهای گندم در سال 1975 چهار سیلوی گندم افتتاح گردید (نیام، شاهگرد، داراب، و بردیجان) سه سیلوی دیگر در حال ساختمان است (ساری، سمنان و فسا)، و سه نقطه دیگر نیز انتخاب شده است. تنها رقم مربوط به متخصصین روسی مشغول به کار در این طرحها که موجود است رقم 25 می باشد.

پروژه های خانه سازی در سپتامبر 1976 حدس زده می شد که 150 متخصص روسی در کارگاههای خانه های پیش ساخته که بزرگترین آنها پروژه خانه های پیش ساخته آریاشهر در اصفهان است، به کار مشغول باشند. متخصصین نظامی روسیه نیز در پروژه ای برای ایجاد خانه های پیش ساخته برای نیروهای مسلح ایران در تهران کار می کردند. در اواخر 1976 یا اوایل 1977 قرار بود پروژه هایی در اهواز و تبریز دنبال شود، که سبب می شود رقم متخصصین شوروی در این زمینه به 200 برسد.

معادن تعداد متخصصین روسی که به عنوان مشاور و تکنسین در صنعت معادن یا محققین منابع یا جستجوگر به کار مشغول هستند به 180 نفر می رسد.

نیروگاهها علاوه بر نیروگاهی که در اهواز وجود دارد، ساختمان یک نیروگاه در اصفهان نیز آغاز شده است.

پروژه دوم گویا بعد از شش سال تکمیل خواهد شد. تنها رقم موجود پرسنل روسی در رابطه با این پروژه 229 نفر می باشد.

راه آهن به طور تقریبی مجموع 152 متخصص روسی در تبریز و مرند اسکان یافته اند، حدس زده می شود که سرانجام به منظور تکمیل همین پروژه حدود 500 نفر پرسنل روسی به اینجا وارد شوند.

ص: 606

کارخانه ذوب آهن کارخانه ذوب آهن آریامهر اصفهان بیشترین رقم متخصصین روسی را به خود جذب کرده است که رقم 1586 می باشد. در اوایل 1978 بررسی برای توسعه کارخانه انجام گرفت که این رقم را به 1640 نفر می رساند مراکز آموزش حرفه ای تعداد 70 نفر متخصص روسی در 16 مدرسه آموزش حرفه وفن که به طور مشترک به وسیله شوروی و وزارت آموزش و پرورش ایران اداره می شود وجود دارد.

4- باید خاطرنشان ساخت که تعداد متخصصین شوروی در ایران دائما دستخوش تغییر است. با این وصف با استفاده از ارقام موجود و یا تعداد تقریبی پرسنل روسی در پروژه های متعدد نظامی و اقتصادی جمع کل افراد به 3500 متخصص روسی می رسد. در صورتی که این رقم را با درنظر گرفتن همسران دو برابر کرده و تعداد پرسنل رسمی شوروی یعنی 800 نفر را نیز به آن اضافه کنیم جمع کل افراد روسی حاضر در ایران قریب 8000 نفر می شود. در حالی که این رقم بسیار محافظه کارانه ارائه شده، ولی بیانگر افزایش تعداد پرسنل نسبت به سال قبل می باشد.

نامه برژنف

سند شماره (42) تاریخ: 22 نوامبر 78 - 1 آذر 57خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتنبه: سفارت آمریکا در تهران با اولویت موضوع: نامه برژنف مطالب مطبوعاتی زیر در 19 نوامبر تهیه گردیده است. در جلسه توجیه ظهر استفاده نشده است. پایگاه به هر نحو که بخواهد می تواند از آنها استفاده نماید.

سؤال: آیا آمریکا طرحی اضطراری در صورت سقوط دولت شاه دارد؟ جواب - هریک از سفارتهای آمریکا طرحهای اضطراری جهت حراست از آمریکایی های مقیم در خارج در صورت بروز اتفاقات دارند. یک چنین طرحی نه تنها در تهران بلکه در هریک از دیگر پایتختهای جهان وجود دارد. ما هنوز اقدامی در جهت به کار گرفتن چنین طرحی در ایران انجام نداده ایم.

سؤال: ولی آیا آمریکا طرحی اضطراری در دست دارد که بتواند از طریق آن بقای شاه را تضمین نماید؟ جواب: همانگونه که رئیس جمهور ابراز داشته اند، ما درنظر نداریم که در امور داخلی هیچ یک از کشورها مداخله کنیم. ما خاطرنشان می سازیم که شاه در یکی از مصاحبات مطبوعاتی اخیر خود گفته است که از کشورهای دوست می خواهد که در امور داخلی به خاطر او مداخله نکنند.

سؤال: از مداخله شوروی در ایران چه می دانیم؟ جواب: رئیس جمهور در 13نوامبر به این سؤال پاسخ داد. وی گفت: «ما دلیلی در دست نداریم که نشان بدهد که روسها مایل به سرنگونی سازمان حکومتی کنونی ایران و یا منبع خشونت در این کشور باشند.» به نظر من آنها می دانند که دارای مرزی مشترک و طولانی با ایران هستند و یک کشور باثبات با هر رهبری که باشد برایشان خیلی مهم است. «ممکن است این وضع تغییر یابد. در صورتی که روشن شود که

ص: 607

شاه سقوط خواهد کرد و نیروهای دیگری قدرت را به دست خواهند گرفت. روسیه نیز ممکن است موضع خود را تغییر بدهد. ولی برداشت کنونی ما این است.» سؤال: بیانیه درباره اعطای آزادی در ایران سخن نمی گوید بلکه از حمایت از تلاش شاه برای ایجاد نظم و آرامش در داخل صحبت می کند. آیا این نشانگر تغییر در سیاست آمریکاست؟ جواب: حمایت ما از تلاش شاه برای اعطای آزادیهای سیاسی در ایران شهرت دارد. در مواقع مختلف رئیس جمهور و وزیر خارجه ونس به کرّات درباره این موضع سخن گفته اند. بیانیه وزیرخارجه در 19 نوامبر نشان دهنده تغییر در سیاست آمریکا نیست.

سؤال: آیا بیانیه آمریکا درباره ایران با بیانیه برژنف ایراد شده بود؟ جواب: بله.

سؤال: آیا از خط مستقیم استفاده شده است یا اینکه رئیس جمهور به طریقی دیگر با برژنف درباره ایران تماس گرفته است؟ جواب: درباره وسایل ارتباطی رئیس جمهوری نباید اظهارنظر کرد.

سؤال: چرا در آن موقع برژنف این بیانیه را ابراز داشته است؟ جواب: ما صلاحیت نداریم که درباره اقدامات شورویها اظهارنظر نماییم.

سؤال: برای حفظ منافع خود در ایران، آمریکا درنظر دارد چه اقداماتی را «انجام داده و دنبال کند»؟ جواب: بیانیه روشن می کند که ما مشکلات ایران را یک موضوع داخلی می دانیم. بدون اینکه در امور داخلی ایران مداخله کنیم، سعی داریم همکاری و تعاون خود را به میزان وسیعی با ایران حفظ کرده، گسترش دهیم. این منافع دربرگیرنده برنامه های رسمی همکاری، در زمینه سیاسی و دفاعی و نیز در رابطه با تعداد زیادی پروژه هایی است که شرکتهای خصوصی آمریکایی در ایران دارند. کریستوفر

ارزیابی موضع گیری و مقاصد شوروی درباره اوضاع ایران

سند شماره (43) تاریخ 23 نوامبر 78 - 2 آذر 58سری از: وزارت امور خارجه، واشنگتنبه: همه قرارگاههای دیپلماتیک خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: ارزیابی موضع گیری و مقاصد شوروی درباره اوضاع ایران 1- مطالب زیر یک تجزیه و تحلیل اطلاعاتی و پرژوهشی درباره موضع گیری و مقاصد شوروی نسبت به اوضاع ایران است. شما می توانید در مکالمات خود با حکومتهای میزبان در صورت اقتضاء از این تجزیه و تحلیل سود بجویید. شما در بحثهای خود باید ارزیابی و نظرات حکومت میزبان را درباره انگیزه ها و برداشتهای شوروی جویا شوید.

2- آغاز متن. مقدمه اظهارات برژنف درباره ایران در روز یک شنبه تأکید برنگرانی فزاینده اتحاد شوروی نسبت به حوادث ایران و بلاتکلیفی درباره تدابیری که ایالات متحده ممکن است درنظر گرفته باشد، دارد. تعیین زمان اظهارنظرهای برژنف این عقیده را القاء می کند که این اظهارات برای خنثی کردن بازیهای مطبوعاتی اخیر غربی درباره دخالتهای شوروی در کوبا بوده است و منعکس کننده حساسیت شوروی درباره هرگونه اظهار عقیده ای است که اتحاد جماهیر شوروی در آشوبهای کنونی ایران دست دارد. ما احساس می کنیم که در حالی که شورویها ممکن است وسوسه شوند تا مداخله کنند، آنها دچار بی تصمیمی هستند و احتمالاً همچنان به دفع الوقت مشغولند.

3- اظهارات برژنف. ما معتقدیم که اخطار برژنف منعکس کننده نگرانی واقعی شوروی بر سر اوضاع

ص: 608

ناپایدار که در مرزهای جنوبی آن حاکم است و همچنان ادامه دارد، نیست. این اخطار ممکن است یکنوع هشدار نه چندان زیرکانه به واشنگتن باشد مبنی بر اینکه اتحاد جماهیر شوروی مانند ایالات متحده منافع مشروع امنیتی در مرزهای جنوبی خود دارد، ولی از لحاظ سنتی خویشتن داری قابل ملاحظه ای نشان داده است و انتقادهایی از درگیریهای ایالات متحده در ایران نشان داده است و این امر برخلاف روش ایالات متحده نسبت به کوبا است. تأکید برژنف بر این نکته که آشوبهای ایران یک امر داخلی بوده و اتحاد شوروی با مداخله یک قدرت خارجی در امور داخلی یک کشور دیگر مخالف است؛ شاید به منزله کوششی از سوی شورویها برای فاصله گرفتن علنی از اوضاع باشد تا بدین ترتیب از اتهامات مبنی بر درگیری شورویها بکاهد.

4- واکنش شوروی در مورد آشوبها. تا همین اواخر ما از بی سروصدایی شوروی درباره آنچه که در ایران اتفاق می افتد در حیرت فرو رفتیم. تا اواخر اکتبر انعکاس مسائل مربوط به ایران در رسانه های گروهی شوروی محدود به اظهارات ملایم حاکی از همدردی نسبت به مخالفان و وضع فلاکت بار ایرانیان متوسط الحال و بحثهایی درباره مشکلات اجتماعی و اقتصادی ایران بوده است. تنها مورد مهم استثنایی، مصاحبه روزنامه پراودا با رئیس حزب توده بوده است، ولی حتی این مصاحبه نیز در انتهای بحث دیگری قرار گرفته و تقصیر حوادث ایران به گردن ساواک و نارضائی عمومی نسبت به سیاستهای شاه گذارده شده است. از اواخر ماه اکتبر در رسانه های گروهی شوروی مسئله پشتیبانی آمریکا از شاه مورد بحث قرار گرفته و از حکومت نظامی در ایران انتقاد شده است. تفسیر شوروی حادتر و انتقادآمیزتر شده است.

معذالک رسانه های گروهی شوروی هنوز به شاه حمله نکرده و از مخالفان او علنا پشتیبانی نکرده اند.

ما معتقدیم که این خویشتن داری در ابتدا در نتیجه اعتقاد شوروی به این امر بوده است که با توجه به ماهیت چند پارچه مخالفان شاه و پشتیبانی دستگاه نظامی و ایالات متحده شاه خواهد توانست بقای خود را حفظ کند ولی اخیرا لحن خشن تر شورویها این اندیشه را القا می کند که موقعیت شاه ناامن تر شده است.

5- پشتیبانی از مخالفان. ما هنوز مدرکی در دست نداریم، تا از نسبتها و اتهامات حجیمی مبنی بر اینکه شورویها از مخالفان مذهبی یا چپ گرایان حمایت می کنند، پشتیبانی کنیم. گزارشهای مربوط به نقش و انتقالات سربازان شوروی در مرز ایران و حمل قاچاق اسلحه به ایران براساس شواهدی که در دست داریم مورد تأیید قرار نمی گیرد. ما در این باره از نزدیک مراقب اوضاع هستیم. ما شواهدی مبنی بر اینکه مسکو می کوشد تا آشوبهای ایران را از طریق حزب توده تشدید کند در دست نداریم، هر چند با توجه به قبول حزب توده از سوی دانشجویان ایران این حزب، ممکن است هوس چنین کاری را داشته باشد.

رهبری حزب توده همچنان در آلمان شرقی مستقر است و چنین تصور می شود که تقریبا تماما تحت کنترل شوروی است. معذالک ما درباره دامنه کنترل رهبران تبعیدی حزب توده بر اعضای خود که هنوز در ایران هستند اطلاعی نداریم، ولی معتقدیم که این کنترل برای اینکه به میزان مطلق برسد راه طولانی در پیش دارد. اگر مسکو تصمیم گرفته باشد که شیوه ای با مشارکت حزب توده اتخاذ کند، در این صورت اتحاد شوروی ممکن است خویشتن داریهای سابق را در مورد حزب توده کنار بگذارد و تا آن اندازه پیشروی کند که همکاری حزب توده را با خمینی و سایر رهبران مخالف تشویق کند، تا از عنوان شدن شبح خطر سرخ در ایران اجتناب کند. مسکو ممکن است امیدوار باشد که حزب توده در آینده راهی برای نفوذ پیدا کند.

ص: 609

6- مقاصد شورویها. اوضاع ایران شوروی را بر سر یک دو راهی قرار داده است؛ الف - ادامه ناآرامی یا سقوط شاه ممکن است فرصتهای جدیدی را برای اتحاد شوروی در خلیج فارس ایجاد کند.

ب - ولی اتحاد جماهیر شوروی نمی خواهد در مرزهای آن بی ثباتی حکم فرما شود؛ مبادا این بی ثباتی به آسیای میانه شوروی سرایت کند و بدین جهت شوروی جانشینان احتمالی شاه را به ویژه اگر نظامیان محافظه کار یا حکومت اسلامی باشند، به عنوان یک عامل ایجاد خطر در مناسبات کاری و جاری بین مسکو و تهران که ظرف 10سال اخیر به وجود آمده و شامل واردات گاز از ایران و سایر پیوندها است، تلقی می کند.

روی هم رفته ما معتقدیم که آنچه که شوروی ترجیح می دهد این است که یک سلطنت مشروطه ضعیف در ایران لااقل برای آینده کوتاه مدت برقرار شود. این تا اندازه ای ثبات را تأمین خواهد نمود، ولی جاه طلبی های نظامی شاه را محدود خواهد کرد و بدین ترتیب راه گشای نفوذ شوروی در ایران و منطقه شاید از طریق حزب قانونی توده خواهد بود.

به هر صورت شورویها همچنان به استفاده از احساسات ضدآمریکایی چه در جناح راست و چه در جناح چپ خواهند پرداخت. به غیر از این مطلب ما انتظار داریم که شورویها دست به بازی صبر و انتظار بزنند و ما شک داریم که شورویها در حال حاضر هرگونه درگیری مستقیم را به علت خطرات و هزینه ای که ممکن است در بر داشته باشد درنظر بگیرند.ونس

فعالیت نیروی دریایی شوروی در اقیانوس هند

سند شماره (44) فعالیت نیروی دریایی شوروی در اقیانوس هند 1- یگان دریایی روسی مستقر در اقیانوس هند مرکب است از 21-18 کشتی که شامل یک زیردریایی، سه یا چهار ناو جنگی دریایی، یک کشتی دارای قابلیت تهاجمی زیاد، و یک یا دو کشتی مین جمع کن و 12-8 کشتی پشتیبانی می باشد (جدول 1: حضور جنگی نمونه شوروی).

- اکثر این کشتیها از نیروی دریایی شوروی در ولادی وستوک اقیانوس آرام به اینجا آورده شده اند تا مدت 5 یا 6 ماه به انجام وظیفه در اقیانوس هند بپردازند.

- علاوه بر اینها، بعضی از کشتیهای نیروی دریایی روسیه در غرب برای مدت زمانی خاص به این یگان می پیوندند و با کشتیهای اقیانوس آرام تعویض می شوند، در این مورد کشتی وی/ استول مینسک که به این یگان به همراه سه کشتی مربوط به خود پیوسته بود در بهار امسال به مدت چند هفته انجام وظیفه بنماید صدق می کند. کشتی مینسک از آن زمان سفر خود به ولادی وستوک را به پایان رسانده است. (سری) 2- در سال 1968 نیروی دریایی شوروی حضور مداوم خود در اقیانوس آرام را آغاز کرد. این حضور به تدریج تا سال 1972 افزایش یافت که به طور میانگین تعداد ناوهای این کشور بین 21-18 بالغ می گردید که حتی در مواقع عادی نیز این رقم پایین نرفته است.

- عملکرد این یگان در منطقه در رابطه با عملیات مخصوص به طرز فاحشی افزایش یافته است، مثلاً در جنگ هند و پاکستان در سال 1971 این یگان در جمع آوری مینها و عملیات خرابکارانه در بندر چیتاگونگ بنگلادش شرکت داشت. علاوه بر اینها تعداد ناوهای این یگان در طول جنگ خاورمیانه در

ص: 610

1973 افزایش یافت و پس از آن به گردآوری مینهای اسرائیلی در کانال سوئز پرداخت.

- در یک برهه از زمان در اوایل سال 1978، زمانی که تجهیزات نظامی گسترده ای به اتیوپی در جنگ علیه سومالی جهت کنترل اوگادن فرستاده می شد تعداد ناوهای این یگان در اقیانوس هند به رقم 31 ناو رسید. (سری) 3- به دلیل جنگ بین اتیوپی و سومالی ناوهای شوروی در سال 1978 از نظر مدت زمانی 18 درصد بیشتر از 1977 در اقیانوس هند ماندند. همانطور که در این جدول آمده (جدول 2 را نشان دهید): مدت زمانی که در سال 1974 ناوهای شوروی در اقیانوس هند ماندند بیشترین میزان را داراست که بیشتر به خاطر اشتغال این یگان در جمع آوری مینها و عملیات خرابکاری در بنگلادش و سوئز می باشد.

4- همانطور که این جدول نشان می دهد (جدول شماره 3 را نشان دهید)، مدت زمانی که ناوهای شوروی در خارج از حوزه خود اقامت داشتند، نیروی دریایی شوروی 50000 روز ناوی را در هر سال خارج از شوروی صرف می کند. (ما هر ناو نیروی دریایی شوروی را که از آبهای شوروی خارج شود یک روز ناوی حساب می کنیم) به طور کلی تعداد روزهای مصرف شده در سال 1978، 4 درصد بیش از سال 1977 بوده است. (سری) 5- همچنین متوجه خواهید شد که اقیانوس هند از نظر حضور نیروی دریایی روسیه در آن رتبه سوم را در میان مناطق جهان کسب کرده است. بیشترین تعداد ناوها که حدود 45 ناو است در هر روز در دریای مدیترانه به کار مشغول هستند. تعدادی از ناوها نیز به آبهای شمالی و مرکزی آتلانتیک و اقیانوس هند و اقیانوس آرام گسیل می شوند. تعداد کمتری نیز به آبهای آفریقای غربی فرستاده می شوند که حدود 7 تا 5 ناو را تشکیل می دهد گرچه در حال حاضر تعداد 12 ناو در این مناطق دیده شده است. (سری) 6- قسمت اعظم یگان اقیانوس هند در حال حاضر در دریای سرخ و خلیج عدن مستقر می باشد.

بعضی از این کشتیها به حمل تجهیزات نظامی به اتیوپی کمک می کنند ولی این یگان قسمت اعظم اوقات خود را در لنگرگاهها صرف می کند. (سری) 7- روسها دسترسی به تسهیلات بندری در تعدادی از کشورهای واقع در حوزه اقیانوس هند داشته اند که از مهمترین آنها می توان بنادر تشکیل شده در سومالی از سالهای 1972 تا 1977 را نام برد (جدول شماره 4 را نشان دهید: نقشه اقیانوس هند).

- از زمان اخراج از سومالی، یگان دریایی شوروی اغلب اوقات به استفاده از عدن، جنوب یمن، جزیره ضحلک از کشور اتیوپی و یک لنگرگاه در مجاورت یمن جنوبی به نام جزیره سوکوتورا پرداخته است.

- علاوه بر این، این ناوها اکثرا به بنادری از قبیل: ام قصر در عراق، ماپوتوو ناسالا در موزامبیک، بندر لوئیس در موریتوس، و ویکتوریا در سی شلز به سرمی برند.

- در اقیانوس هند نیروی دریایی روسیه مانند دیگر مکانها از نظر لجستیکی متکی به ناوچه های رابط و کشتیها تجاری مربوطه می باشد. به خاطر پیگیری از چنین سیاست است که بیش از نیمی از یگان مستقر در اقیانوس هند مرکب از کشتیهای نفتکش، کشتیهای بادی، کشتیهای تعمیرگاه و دیگر کشتیهای پشتیبان می باشد. (سری) 8- از اواخر سال 1978، هواپیماهای شناسائی نیروی دریایی روسیه سه بار به عدن و یمن جنوبی رفته اند تا از طریق آنها به پروازهای شناسائی بر فراز اقیانوس هند اقدام نمایند. (سری)

ص: 611

جدول 1 - حضور رزمی عادی شوروی مدیترانه افریقای غربیاقیانوس هندMediterranean (2) ---زیردریاییهای مجهز به سلاحهای هدایت شونده (6) زیردریاییهای اژدر افکنناوهای رزمی با ظرفیت بیش از 10000 تن(3) ناوهای رزمی با ظرفیت 10000 - 3100 تن(2) * (2) * ناوهای رزمی 3000 تنی (2) (2) ناوچه های مین یابناوهای خاکی، آبی این گونه ترکیب عادی است. تعداد دائما در تغییر است، مثلاً تعداد ناوهای مستقر در دریای مدیترانه در طول زمستان کمتر از تابستان است، و یگان اقیانوس هند شش ماه از سال را به گشت می پردازد. در بقیه سال دو جنگنده 10000 - 3000 تنی در اقیانوس هند به گشت می پردازد.سری جدول 2 - روزهای ناوی در اقیانوس هندی واحد روزهای ناوی (به هزار) 10 8 6 4 2 0 78 77 76 75 1974 ناوهای پشتیبانی هوایی و هیدروگرافیک ناوهای کمکی زیردریاییها ناوهای مین جمع کن ناوهای خاکی، آبی ناوهای تمام رزمی ارقام حاصله در سال 1974 شامل 2727 روز است که صرف جمع آوری مین و عملیات خرابکارانه در بنگلادش و کانال سوئز شده بود که این اعمال در بخش رزمی و مین یابی طبقه بندی می شود.سری

ص: 612

جدول 3 - انجام وظیفه ناوها در خارج از آبهای روسیه واحد روزهای ناوی (به هزار) برای هر منطقه 50 40 30 20 10 0 78 77 76 75 1974 اقیانوس هند اقیانوس آرام آبهای غرب افریقا کارائیب آتلانتیک مدیترانه جمع آوری مین و عملیات خرابکارانه در بنگلادش و کانال سوئز

شوروی در جهان سوم

سند شماره (45) سری غیرقابل رویت برای بیگانگان موضوع: شوروی در جهان سوم 1- روسها در روابط خود با آمریکا و جمهوری خلق چین دچار ناکامیهایی شده، و شکافهای ایجاد شده در پیمان و نهضت کمونیستی را نتوانسته اند ترمیم نمایند، لیکن در جهان سوم، به خصوص آفریقا، خاورمیانه، آسیای جنوبی و جنوب شرقی به امتیازاتی دست یافته اند. بعضی از این امتیازات کم اهمیت بوده است، لیکن اگر با مهارت مورد بهره برداری واقع شود، حتما سبب نیل به پیروزیهای بزرگتری خواهد شد.

2- در سالهای اخیر، میزان و حدود مداخله و درگیریهای شوروی در آفریقا چشمگیری یافته است.

الف: شمار مستشاران روسی - چه نظامی و چه غیرنظامی در 29 کشور افریقایی، هم اکنون بالغ بر 8000 نفر، و شمار مستشاران کوبایی قریب به 50000 نفر است.

ب: شوروی با آنگولا، اتیوپی و موزامبیک پیمانهای دوستی منعقد ساخته است - لیکن در همین دوران یکی از همین پیمانها توسط سومالی در سال1977 ملغی اعلام گردید.

ج: شوروی تنها حامی دولتهای آنگولا و اتیوپی به شمار می آید، و عمیقا با جبهه وطن پرستان رودزیایی که یک نهضت چریکی است همکاری می نماید.

3- البته عظیمترین موفقیت مسکو در آفریقا، در اتیوپی تحقق یافته است.

الف: بدون ارشاد، کمک فنی، و حمایت لجستیکی شوروی، منگیستو هرگز نمی توانست به موقعیت نظامی خود در اوگادن و پیروزی محدودتر خود در اریتره دست یابد. جنگ اوگادن نیز تنها به وسیله یک افسر عادی روسی طراحی و هدایت می شد، که خود نشانگر مداخلات شوروی در جهان سوم است، و حدود 15000-12400 نظامی کوبائی مسلح به تجهیزات روسی نیز در آن شرکت داشتند.

1- روسها تقریبا 2000 مستشار نظامی و غیرنظامی در اتیوپی مستقر ساخته و انعقاد پیمان دوستی میان شوروی و اتیوپی در ماه نوامبر نیز نشانگر آن است کهمسکو در نظر دارد مدتهای مدیدی در این

ص: 613

کشور بماند.

2- احتمال دریافت امتیازات مربوط به ایجاد پایگاههایی جهت جایگزین شدن پایگاههای از دست رفته در سومالی.

الف: جزیره ضحلک با اسکله و کرجی های شناور، ب: لیکن اتیوپی هنوز مستقل است و متکی بر خصوصیات قومی خود. اگر در روابط موجود چند مورد اختلاف پدید آید روسها مجبور خواهند شد همان گونه که مصر را ترک گفتند اینجا را نیز به حال خود رها سازند.

1- قراردادهای اقتصادی حکایت از آن دارد که روسها تلاش بسیاری را برای آوردن نیازهای مهمتر اتیوپی به کار خواهند برد، تا حضور مسکو در درازمدت تضمین گردد.

4- روابط بین مسکو و آنگولا نیز خوب است و نشانه ای از اختلافات سیاسی حاد در آن به چشم نمی خورد.

الف: پیمان دوستی شوروی - آنگولا زمینه را برای تقویت همکاری نظامی «براساس قراردادهای منعقده» هموار ساخته است، که خود یک فرمول بندی عجیب در پیمان دوستی شوروی است. (1000 مستشار نظامی روسی، 26000 - 19000 نظامی کوبائی).

1- تا به حال مهمترین وسیله باارزش نظامی شوروی در آنگولا را یک خط ارتباطی ساحلی بین قرارگاههای نیروی دریایی در مسکو و لوآندا تشکیل می داده است. بنابر گزارشهای رسیده روسها پایگاه دریایی لوآندارا طوری اداره می کنند که کشتی های ماهیگیری، تجاری و نیروی دریایی آنها هرگاه که بخواهند وارد و یا از آنجا خارج می گردند. یک کشتی تعمیرگاه از نوع آمور در این پایگاه مستقر شده و تا به حال چند ناو روسی و زیردریایی های گشتی دیزلی منطقه را تعمیر کرده است. از سال 1977، هواپیمای دوربرد تی یو - 95 روسی مرتبا وارد فرودگاههای لوآندا شده تا عملیات شناسائی خود را بر روی جنوب آتلانتیک و اطراف دماغه امید انجام دهد.

2- ناو هواپیمابر مینسک نیز اخیرا وارد آنگولا و موزامبیک گردید.

ب: کمک نظامی اساس نفوذ شوروی در آنگولاست، لیکن روسها سعی کرده اند نفوذ خود را در وزارتخانه های مهم بازگانی و دارایی نیز محسوس نمایند.

ج: گزارشاتی مبنی بر وجود اصطکاک میان آنگولایی ها، روسها و کوبایی ها در سطوح مختلف کاری رسیده است، لیکن تابه حال این امور منجر به پیدایش اختلافات حاد بین دو دولت نشده است.

5- روسها مایلند در رودزیا نیز نقش متنفذتر و مهمتری را عهده دار شوند، چون بر این باورند که حکومتهای اکثریتی که از طریق مبارزات نظامی به قدرت می رسند بیشتر به شوروی متکی خواهند بود و نفوذ غربی را کمتر پذیرا خواهند شد.

الف: به منظور نیل به این هدف روسها:

1- از جبهه وطن پرستان خواسته اند که عملیات نظامی خود را علیه رودزیا گسترش دهند.

2- افزایش تجهیزات نظامی ارسالی به جبهه وطن پرستان و افزایش تعداد مستشاران روسی و کوبایی را در زامبیا و موزامبیک پیشنهاد کرده اند.

3- جناحهای مهم جبهه وطن پرستان را به متحد ساختن سازمانهای خود و تشکیل یک دولت در تبعید

ص: 614

تشویق و ترغیب کرده اند.

4- مراسلات نظامی خود به زامبیا و موزامبیک را نیز گسترش و افزایش داده اند.

ب: لیکن، کشورهای خط مقدم و جبهه وطن پرستان، هردو به انگیزه های شوروی به دیده تردید می نگرند.

ج: تاکنون ثابت شده است که کمک نظامی کلید موفقیتهای شوروی در آفریقا بوده است، لیکن ضعف عملکرد اقتصادی احتمالاً منجر به از بین رفتن این موفقیتها و کاهش چشم اندازهای شوروی در نیجریه و گینه یعنی نقاطی که در آنها به کمکهای نظامی اولویت کمتری داده شده، خواهد شد. توزه (سکوتوره- م) حضور شوروی را به طرز قابل ملاحظه ای کاهش داده است.

1- نیجریه نیز به خصوص از عملکرد اقتصادی شوروی ناراضی است.

6- تمایل رئیس جمهور سادات به انعقاد یک قرارداد جداگانه با اسرائیل می تواند فرصتی را در اختیار روسها قرار داده باشد تا عملکرد توام باناخشنودی اخیر خود را در خاورمیانه تغییر دهند.

الف: در سالهای اخیر، روسها شاهد موارد ذیل بوده اند.

1- زوال کامل روابط خود با مصر - یعنی کلید اسبق موضع شوروی در جهان عرب.

2- وخامت روابط شوروی و سوریه به علت مداخله سوریه در لبنان علیه یکی دیگر از موکلین شوروی یعنی ساف.

3- افزایشی انعطاف پذیری عراق که مهمترین نشانه های آن انجام خریدهای اقتصادی و نظامی در غرب و اعدام مهمترین افراد کمونیست در عراق بوده است.

ب: علاوه بر این، روندهای موجود در منطقه به نفع روسهاست:

1- هم اکنون آمریکا و اروپای غربی با قیمتهای گران تر نفت که به نفع مسکو می باشد، روبرو هستند.

2- موکلین شوروی در منطقه - به خصوص لیبی تندرو، یمن جنوبی مارکسیست و فلسطینی های بی وطن - به عنوان واسطه یا حداقل سخنگویان شوروی عمل می کنند.

3- تارهای قدرت ایجاد شده توسط دولتهای منطقه شکننده تر شده و با محدودتر شدن پایگاه قدرت فرصت، بهره برداری توسط روسها بیشتر می شود.

4- انقراض سنتو.

ج: روسها مجبورند برای بهره برداری از این فرصت های جدید محتاطانه تر عمل کنند، چون دولتهای مهم عربی نسبت به گسترش نفوذ شوروی در منطقه هشیاری بسیار یافته اند. به طور مثال، عدم امنیت سعودی و عراق درنتیجه رویدادهای زیر تشدید شده است:

1- سرنگونی دولت غیرمتعهد افغان در آوریل 1978 توسط یک ارتش آموزش دیده توسط شوروی و معدودی از کمونیست های محلی.

2- کشته شدن رئیس جمهور یمن شمالی توسط یک فرد از یمن جنوبی، و کودتای یمن جنوبی در ژوئن 1978 که منجر به به قدرت رسیدن رهبریت متمایل به رهبریت شوروی گردید.

3- حمایت لجستیکی شوروی از یمن جنوبی در حمله اخیر جمهوری دموکراتیک خلق یمن علیه یمن شمالی.

د: روسها نیز سعی خواهند کرد از مقاومت اعراب در برابر انعقاد یک قرارداد جداگانه بین مصر و

ص: 615

اسرائیل به خصوص در میان سوریها، عراقیها و لیبیایی ها بهره برداری نمایند.

1- حتی عربستان سعودی نیز ایده تماسهای دیپلماتیک با شوروی را در سر می پروراند، چون نفوذ وسیع شوروی را در منطقه به رسمیت شناخته است.

7- علاقه مسکو به آسیای جنوبی کمتر از علاقه آن به خاورمیانه است لیکن این منطقه به شوروی نزدیک است و روسها نمی خواهند که از آنها به منظور انجام عملیاتی علیه روسیه بهره برداری شود.

الف: دولت افغان همیشه به حمایت سیاسی، نظامی و اقتصادی شوروی نیاز داشته است، لیکن افزایش صمیمیت روابط با مسکو استقلال افغان و آزادی عمل رئیس جمهور ترکی را مورد تهدید قرار داده و سبب افزایش نارضایتی های مردمی خواهد گردید. تعداد مستشاران روسی از زمان وقوع کودتای ترکی احتمالاً دو برابر و به 3500 تن با درنظر گرفتن 1200 مستشار نظامی رسیده است.

1- رژیم تحت الحمایه روسی ترکی با مخالفت شدید انقلابیون مسلمان که مسکو را وادار به مداخله مستقیم در روی کار نگاهداشتن دولت کرده اند، روبرو شده است.

2- مستشاران نظامی شوروی به نیروهای دولتی کمک کرده اند تا با شورشیان در شرق افغانستان به مبارزه بپردازند، و بنابر گزارشهای رسیده خلبانان روسی هلیکوپترهای توپدار سی - 24 را در طول مرز افغانستان و پاکستان به پرواز درآورده اند.

3- احتمالاً مستشاران روسی در بمباران اخیر مواضع شورشیان در هرات شرکت داشته اند، و چند مستشار نظامی و غیرنظامی روسی نیز توسط چند نیروی ضد دولتی به قتل رسیده اند.

4- تلاش شوروی جهت حراست از منافع خود در افغانستان ممکن است سبب پیچیدگی روابط شوروی با هند و پاکستان شده، و حتی امکان تأیید و تصویب سنا را در مورد قرارداد سالت 2 به مخاطره افکند.

8- به دنبال ترک خصومت چین و ژاپن، عادی شدن روابط چین و آمریکا و لغو پیمان دوستی چین و شوروی توسط پکن، شوروی بر آن شده است تا مواضع خود در آسیا را تقویت نماید. روسها ظاهرا باور کرده اند که موضع نیرومندتر نظامی در منطقه دردرازمدت می تواند ملتهای آسیای شمالی را وادار کند تا منافع شوروی را نیز درنظر داشته باشند.

الف: تکان دهنده ترین حرکتهای شوروی در اقیانوس آرام صورت گرفته است.

1- هم اکنون روسها ناو هواپیمابر مینسک را در ناوگان اقیانوس آرام مستقر ساخته اند.

2- نیروهای شوروی در طول مرز چین و شوروی تقویت شده، و در اوایل سال جاری، روسها وسیعترین تمرین نظامی بی سابقه را در طول مرز انجام دادند.

3- بنابه گزارشات رسیده ژنرال پتروف به سمت فرماندهی کل قرارگاه فرماندهی خاور دور منصوب و در مانور نظامی مزبور شرکت جسته است.

ب: تداوم افزایش نیروهای شوروی در آسیا موجبات موفقیت فعالیت فشرده دیپلماتیک شوروی در منطقه را فراهم نخواهد آورد.

1- حضور شوروی در ویتنام سبب رنجش خاطر دیگر کشورهای آسیای جنوب شرقی و پیچیده تر شدن روابط دوجانبه شوروی و آنها خواهد گردید.

2- فعالیت شوروی در قلمروهای شمالی به مزاق ژاپنی ها سازگار نخواهد آمد، چون آنها از آن نقاط به

ص: 616

منظور توجیه افزایش بودجه نظامی و همکاری دفاعی صمیمانه تر خود با آمریکا بهره برداری می کرده اند.

3- موضع خصمانه شوروی در مرز چین، احتمالاً در رابطه با مذاکراتی که قرار است در اواسط سپتامبر در مسکو برگزار شود، نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت.

الف: به طور مثال ممکن است در رابطه با شرایط چین جهت خروج شوروی از مغولستان، آرایش قوای شوروی در طول مرز چین شوروی- مغولستان، در مراحل اولیه مذاکرات موانع بی چون و چرایی را پدید آورد.

ب: رویداد مرزی اخیر بین چین و شوروی نیز می تواند منجر به، به تأخیرافتادن مذاکرات گردد.

ج: بنابراین، فعالیت شوروی می تواند برخلاف میل مسکو منجر به افزایش شتاب همکاری میان چین - آمریکا و ژاپن گردد.

سند شماره (46) طبقه بندی: سریتاریخ: ژانویه 79 - دی و بهمن 1357 غیرقابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی 1- (طبقه بندی نشده) کشور: ایران / شوروی(1) 22- جزییات:

الف: (طبقه بندی نشده) این گزارش حاوی اطلاعات ارزیابی نشده است. به همین دلیل نباید براساس آن طرح و یا سیاستهایی را پی ریزی و یا جرح و تعدیل نمود.

ب: (سری غیرقابل رویت برای بیگانگان) منبع ارائه کننده فهرست دیپلماتهای روسی مستقر در ایران گفت: «این فهرست صرفا مربوط به زمان حال نیست چون کسب اطلاعات مربوط به خروج و ورود افراد روسی از ساواک بسیار دشوار است»، ولی این سند آخرین محصول قابل انتشار است. (تاریخ کسب: بهمن 1357، تاریخ و محل کسب اطلاعات: 5 بهمن 1357، تهران ارزیابی سند - 2 منبع: 7200(CALL- IEI) ساترین اولویس حومه 72).

ج: (سری / غیرقابل رویت برای بیگانگان) بررسی این فهرست در مقایسه با بایگانی AFOSI مطالب زیر را فاش ساخت.

1- (سری / غیرقابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی) افرادی که قبلاً به عنوان افسران اطلاعاتی شناسائی نشده بودند:

گورباچف، م. الف - سفارت (تاریخ و محل تولد: 17 اکتبر 1924 استکتوزاود)، یروف، جی، پی. KES (تاریخ و محل تولد: 1926، لنینگراد).

(2)- (سری - غیرقابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی).

افرادی که قبلاً به عنوان مقامات خبری شناسایی نشده بودند، برعکس این سند:

فنوپتوف، وی. جی. سفارت (احتمالاً عضو سازمان کا.گ.ب).

پولونین آی. اف. سفارت (دارای کد شناسایی سازمان کا.گ.ب.).

زوبکوف آی.ا. سفارت (احتمالاً عضو کا.گ.ب).

ص: 617


1- ترجمه نشده است. B *- این سند از اینجا به بعد تا انتهای مطلب

دیاتلوف وی. آی. کنسولگری تهران (احتمالاً عضو کا.گ.ب خط ک.آر).

اوزیپوف، وی. ای کنسولگری اصفهان (احتمالاً عضو کا.گ.ب).

واژنیک ا.ان، کنسولگری اصفهان (احتمالاً عضو کا.گ.ب).

ریابوفالوف، دی. آی، TORGPREDSTOV (احتمالاً عضو سازمان جی، آر، یو.).

موسین، آر. ا، تاس (احتمالاً عضو جی. آر. یو.).

(3)- (سری - غیر قابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی) قبلاً در فهرست افراد مستقر در ایران بوده اند ولی این کشور را ترک گفته اند.

براترسکی وی.ا. سفارت، (تاریخ عزیمت: 23مارس1978) (براترسکی یکی از عمال ضدجاسوسی بوده که موقتا پس از موضوع مقربی به ایران آمده و گمان می رفت که به طور دائمی در اینجا خواهد ماند)، پاتوشکف وی. بی. سفارت (تاریخ عزیمت: نوامبر1977).

4- (سری - غیرقابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی).

افرادی که ایران را ترک کرده و لیکن نام آنها هنوز هم در فهرست آمده است:

رامکف، ا، م، بیمارستان (اس ا سولیوان).

د: (سری - غیرقابل رویت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی).

با منبع بار دیگر تماس گرفته شد و تاریخ عزیمت و تولد مقامات اطلاعاتی که ایران را ترک کرده اند و نیز افرادی که به تازگی به ایران وارد شده اند در اختیار وی قرار داده شد. منبع افزود یکی از علل نقایص موجود در پاراگراف ج، سانسور اسامی موجود در فهرست می باشد که ناشی از نحوه توزیع گزارش به دفاتر خاص است که هریک باید شامل اسامی افراد خاص اطلاعاتی باشد. علاوه بر این منبع گفت که اخبار اخیرعمدتا مقامها و پستهای اطلاعاتی افراد ذیل را مشخص ساخته است:

فادیف ، آی. ا، سفارت (رئیس کا.گ.ب)، اوستروفنکو، وای. سفارت (قبلاً گمان می رفت که رئیس کا.گ.ب باشد ولی اکنون سمت معاونت را دارا است)، سلیوانف ،وای.تی.، سفارت (معاون ریاست بخش گذرنامه ای کا.گ.ب).

(تاریخ کسب اطلاعات: ژانویه 1979، تاریخ و محل ورود 4/2/1979 تهران، ارزیابی: الف -2؛ منبع: (1) CAC - 1E72000، س اترنس. جی. اولیس، حومه 72).

اظهارنظر مستخرج: (طبقه بندی نشده) این گزارش به منظور تصحیح اطلاعات حضور 436 نفر در ایران تهیه شده است.

یک مقام دانشگاهی شوروی درباره ایران سخن می گوید

سند شماره (47) خیلی محرمانهتاریخ: 12 ژانویه 79 - 22 دی 57 از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزارت خارجه واشنگتن موضوع: یک مقام دانشگاهی شوروی درباره ایران سخن می گوید.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) در تاریخ 10 ژانویه مأمور سفارت بایوری گنکفسکی، رئیس قسمت آسیای میانه در انستیتو اورینتال

ص: 618

(مؤسسه خاورشناسی) ملاقاتی انجام داد تا با وی مسائل مربوط به افغانستان را مورد بحث قرار دهد.

گنکفسکی که معمولاً به تنهایی با مأمور سفارت به گفتگو می نشیند (این بار) توسط یکی از «محققین» روسی مؤسسه مزبور همراهی می شد که نکات مورد گفتگو را یادداشت می کرد.

2- پیدا بود که به گنکفسکی دستور داده شده بود نظرات آمریکا را در مورد ایران جویا شود. وی به سرعت جهت مکالمه را از افغانستان برگرداند و جویای ارزیابی و محاسبات آمریکا در مورد امکان وقوع یک کودتای نظامی در ایران و دورنمای احتمالی بقای دولت بختیار گردید. مأمور سفارت پاسخ داد که به اعتقاد آمریکا این تنها ایرانیها هستند که قادرند مسائل خود را حل وفصل نمایند و دولت آمریکا برای دولت بختیار که برطبق مراحل مندرج در قانون اساسی ایران در حال شکل گیری است آرزوی پیروزی کرد.

3- مأمور سفارت در ادامه این پاسخ از شدت روزافزون اتهامات مطروحه توسط رسانه های گروهی شوروی در زمینه دخالت آمریکا در ایران انتقاد کرد و در این مورد توضیح خواست. گنکفسکی نیز اتهامات مشابهی را مطرح ساخت که در مطبوعات آمریکا درباره اتحاد شوروی منتشر می شود. وی همچنین «دیدار یک ژنرال امریکایی» از ایران و اعزام کشتیهای نیروی دریایی آمریکا به اقیانوس هند را عنوان کرد.

4- گنکفسکی اظهار داشت که، در عین حالی که پیش بینی آینده و سرنوشت تلاش بختیار غیرممکن است، بقای دولت وی را نمی توان تضمین کرد و وقوع یک کودتای نظامی را نباید غیرممکن انگاشت.وی خاطرنشان ساخت که بختیار خود هفت بار به دست شاه زندانی شده است و به همراه سایر رهبران «لیبرال» جبهه ملی از قبیل سنجابی، مسئول (برنامه) توقف کار در ایران بوده است. تاکتیکهایی که جهت ایجاد توقف کار (یا دست کشیدن از کار) به کار برده شده مبتنی بر اعمال زور بوده است، کارگران را تهدید می کنند که در صورت عدم همکاری با اعتصاب کنندگان مورد آسیب بدنی قرار گرفته یا منازل آنان به آتش کشیده خواهد شد.

5- گنکفسکی اعتراف کرد که (حزب) توده در ایجاد تشنج تشریک مساعی می کند. وی اظهار داشت که البته تنها چیزی که خوشنودی (حزب) توده را فراهم می سازد، (بروز) دردسر برای شاه است.

مع الوصف همانند سایر روسها، وی تأکید کرد که (حزب) توده «بسیار ضعیف» بوده و برای کسب قدرت در ایران به عنوان یک مبارز جدی به حساب نمی آید. (تمام متن خیلی محرمانه)

گفتگوی متخصص امور ایران در وزارت خارجه شوروی در مورد ایران

سند شماره (48) تاریخ: 13 ژانویه 79 - 23 دی 57خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی - سی فوری 1484 موضوع: گفتگوی متخصص امور ایران در وزارت خارجه شوروی در مورد ایران - آغاز خلاصه (خیلی محرمانه): به هنگام ملاقات مأمور سفارت با متخصصین امور ایران در وزارت خارجه شوروی موارد زیر مورد بحث قرار گرفت.

- عکس العمل مطبوعات شوروی پیرامون سیاست آمریکا در قبال ایران در پاسخ به مأمور سفارت که گفته بود این مقالات اصلاً در شرایط بسیار جدی کنونی «مفید نیستند»، مقام روسی توافق خود را مبنی بر

ص: 619

اینکه اینگونه مقالات نسبت به امریکا بسیار سختگیری می کنند اعلام کرده گفت: آنها منعکس کننده نگرانی شوروی درباره اعمال واشنگتن و گزارشهایی است که از واشنگتن درباره طرحهای اضطراری آمریکا در ایران می رسد.

خیلی محرمانه - قرارداد 1921 ایران و شوروی. مقام روسی به دفاع از قابلیت کاربرد این قرارداد پرداخت و گفت که دولت ایران هرگز آن را ملغی اعلام نکرده است. وی گفت که اشاراتی که در مطبوعات درباره این معاهده شده به این معنی نیست که شوروی می خواهد در ایران مداخله نماید.

- شاه. مقام روسی در حالی که با عبارت «بین خودمان باشد» شروع می کرد گفت که مأمور سفارت نیز حتما موافق است که شاه دیگر نقشی ندارد و یا اگر داشته باشد این نقش آنقدر محدود و کوچک است که نمی توان آنرا به عنوان یک ضریب تعیین کننده در آینده به شمار آورد.

- دولت بختیار. مقام روسی خاطرنشان ساخت که انتقاد شوروی از بختیار و تلاشهایش جهت تشکیل یک دولت جدید به طور «غیرمستقیم» انجام گرفته ولی قبول دارد که این انتقاد بسیار شدید و به طور مداوم صورت گرفته است. وی در خاتمه گفت، بختیارشانس باقی ماندن ندارد.

- توقف ارسال گاز به شوروی. مقام روسی اذعان داشت که گاز ایران در مناطقی از شوروی که از آن استفاده می کرده اند «اشکالاتی چند» به وجود آورده است.

- شایعه صف آرایی نظامی شوروی در منطقه مرزی جنوب. وقتی که درباره شایعات موجود درباره حرکت نظامیان شوروی در ناحیه مجاور مرز ایران سؤال شد، وی پاسخ داد که وی درباره چنین عمل غیرعادی اطلاعی در دست ندارد. پایان خلاصه.

1- (تمام متن خیلی محرمانه) در دوازدهم ژانویه طبق معمول مأمور سفارت با مشاور ان.آی. کوزیرف متخصص امور ایران در وزارت خارجه شوروی ملاقات نمود. در این جلسه اشخاص دیگری حضور نداشتند که از سخنان آنها یادداشت برداری نمایند و مأمور سفارت وکوزیرف به یکدیگر اطمینان دادند که ملاقات آنها «غیر رسمی» بوده و بنابه دستور نمی باشد. قبل از آغاز بحث اصلی، مقام سفارتی یک نسخه از بیانات و نظرات سخنگوی وزارت امور خارجه در دهم ژانویه پیرامون تحویل اف15- به عربستان سعودی و نیز یک نسخه از بیانات وزیر امور خارجه در کنفرانس مطبوعاتی یازدهم ژانویه را به کوزیرف تسلیم نمود. در مورد مطلب دوم مقام سفارت به خواندن کلمه به کلمه آن موضوع در رابطه با ایران پرداخت تا مطمئن شود که کوزیرف مطلب را هم به انگلیسی و هم به روسی به خوبی فهمیده است. به هنگام بحث موارد زیر مورد گفتگو قرار گرفت.

برخورد وسایل ارتباط جمعی شوروی با سیاست آمریکا در قبال ایران 2- مأمور سفارت اظهار داشت که از نکات هیستریک موجود در مقالات اخیر مطبوعات شوروی پیرامون سیاست آمریکا در ایران به خصوص مقالاتی که به وسیله نویسنده معتبر ویتالکی کوبیش در دهم ژانویه در نایاگازتا چاپ شده و مقاله دیگری که شاید تحت نام مستعار الف. پتروف در یازدهم ژانویه در پراودا منتشر شده و نیز مقاله ای که به وسیله پیتروینو گرادوف در یازدهم ژانویه در کراسنایا زوزدا منعکس گردیده، بسیار متأسف شده است. این مقالات در شرایط بسیار حساس کنونی «اصلاً مفید» نبوده و

ص: 620

نمی توانند در کاهش تشنج بین آمریکا و شوروی در اوضاع کنونی مفید واقع گردند.

3- کوزیرف در جواب گفت در همان حال که مطبوعات شوروی منعکس سازنده سیاست شوروی هستند ولی نمی توان گفت که الزاما با آن متشابه هستند. وی گفت «خودمانی تر بگوییم، مقالات اخیر نسبت به آمریکا خیلی سختگیری» کرده اند و خالی از اغراق نیز نبوده اند.

مطبوعات شوروی می خواهند مردم این کشور را نسبت به اوضاع کنونی خطرناک ایران مطلع ساخته، سعی در منعکس ساختن «سیل» مقالاتی دارند که در آمریکا و اروپای غربی منتشر می شود. آن مقالات که بعضی هایشان ظاهرا معتبر نیز هستند، مملو از گزارشاتی مبنی بر طرحهای اضطراری آمریکا در ایران می باشند. در همین رابطه، مطبوعات آمریکایی و اظهارنظرهای دولتی نیز درباره طرحهای شوروی بسیار مضر بوده و مطبوعات شوروی باید برای آنها پاسخی داشته باشند.

4- مأمور سفارت به طور مؤکد درباره تبلیغات مطبوعات شوروی پیرامون «مداخله» آمریکا در ایران سخن گفت. او گفت آیا بعضی از ناظران حاضر در مسکو چنین باور نخواهند کرد که این تبلیغات خود می تواند مؤید «مداخله» شوروی در آینده به نحوی نامعلوم باشد. کوزیوف گفت که به نظر وی عکس قضیه کاملاً درست است، یعنی اینکه آمریکا سعی دارد «خطر شوروی» را تبلیغ کند تا در آینده فعالیتهای خود را جامه تأیید بپوشاند. وی اضافه کرد که با وجود اینکه آمریکا اذعان داشته است که درباره مداخله شوروی شاهدی در دست ندارد، ولی شوروی شاهد افزایش کارمندان سفارت آمریکا در تهران، تحرک کشتیهای آمریکایی در منطقه، بازدید ژنرال هایزر از ایران، تحویل اف15- به عربستان سعودی، و دیگر درگیریهای ذهنی آمریکا با ایران از قبیل تشکیل اجلاس پیرامون ایران که در آن رئیس جمهور، وزیر امورخارجه وزیر دفاع براون، و برژنیسکی مشاور امنیت ملی شرکت داشته اند، بوده است. وی تأکید کرد که موضع شوروی در این باره کاملاً روشن است. همان طور که برژنف در 19نوامبر به خبرنگار تاس «جواب» داد شوروی مایل است که هیچ کس در امور ایران مداخله ننماید.

معاهده 1921 ایران و شوروی 5- مأمور سفارت درباره اهمیت اشارات مطبوعات شوروی به تداوم کاربرد معاهده 1921 ایران و شوروی سؤال کرد. کوزیرف گفت که نباید این اشارات را به عنوان تأییدیه ای بر احتمال مداخله شوروی طبق مفاد بند 5 و 6 این معاهده به حساب آورد. او در ادامه گفت که این اشارات مطبوعات به معنی زنگ خطر نبوده است؛ بلکه برای این بوده است که به ایران و آمریکا خاطرنشان بشود که همانطور که آمریکا با ایران قراردادهایی در زمینه نظامی و غیره دارد شوروی هم قراردادهایی دارد و بنابراین منافعی وجود دارد که باید در همه حال نظر گرفته شود.

6- مأمور سفارت خاطرنشان ساخت که در ایران این فکر تعمیم پیدا کرده است که هم زمان و هم قراردادهای دیگر گوی سبقت را از معاهده 1921 را بوده اند. کوزیرف اعتراف نمود که مطبوعات ایران و نیز دفتر وزارت امور خارجه ایران گاه و بی گاه کارآیی معاهده 1921 را مورد سؤال قرار داده اند، ولی در ادامه گفت که دولت ایران این معاهده را هیچ گاه ملغی ننموده است. بنابراین مانند همه دیگر قراردادهای بین المللی به قوت خود باقی است. او همچنین به تبادل تلگرامهای شاه و پادگورنی به مناسبت پنجاهمین سالگرد این معاهده در 26 فوریه 1971 اشاره کرد.

ص: 621

نقش شاه 7- با تأکید بر اینکه «این حرف بین خودمان باشد» کوزیرف از مأمور سفارت پرسید که آیا وی نیز معتقد است که نقش شاه در ایران پایان یافته و شاه یا ایران را ترک خواهد کرد و یا اینکه نقش سیاسی آنچنان محدودی به وی داده خواهد شد که فقط جنبه سمبلیک داشته باشد. مأمور سفارت اظهار داشت که با وجود اینکه واضح است که شاه دیگر نخواهد توانست آن نقش پیشین را ایفا نماید، ولی وی اطلاعات دیگری در دست ندارد و بنابراین نمی تواند پیرامون این موضوع به اظهارنظر بیشتر بپردازد.

دولت بختیار 8- مأمور سفارت از اینکه مطبوعات شوروی از بختیار و تلاش وی برای تشکیل حکومتی جدید انتقاد می کنند، اظهار تعجب کرد. گوزیرف گفت که تاکنون انتقادها به صورت غیرمستقیم انجام شده است ولی قبول دارد که مسکو نسبت به بختیار خوشبین نیست و احساس می کند که وی از حمایت توده مردم در ایران برخوردار نمی باشد. وی در توضیح گفت آنچه بختیار در حال انجام آن است این واقعیت است که وی سعی در جذب بورژوازی ملی و عناصر مذهبی می نماید و در همان حال در تلاش است تا کارگران تندرو و چپی ها را منزوی سازد. او گفت مسکو چگونه می تواند از چنین سیاستی حمایت به عمل آورد، و در ادامه گفت به هر حال نقش شاه هنوز بر پیشانی بختیار وجود دارد، جبهه ملی (که یک گروه بورژوازی ملی است) از وی حمایت نمی کند، و مهمتر از همه خمینی هم با او مخالف است.

توقف ارسال گاز به شوروی 9- در پاسخ به سؤال مأمور سفارت کوزیروف گفت که توقف ارسال گاز ایران در آن بخش از شوروی که از این گاز استفاده می کرده اند «اشکالاتی چند» را به وجود آورده است. وقتی که مأمور سفارت از کوزیرف پرسید که آیا این اشکالات نگرانی دولت شوروی را افزایش داده است وی فقط پاسخ داد «ما چه کاری می توانیم انجام بدهیم؟».

شایعات مربوط به صف آرایی نظامی شوروی 10- مأمور سفارت از کوزیرف پرسید که درباره شایعات موجود در مسکو و دیگر نقاط جهان مبنی بر اینکه شوروی در حال انجام اقداماتی نظامی در منطقه نزدیک به مرز ایران است چه می گوید. کوزیرف گفت «رک بگویم» فکر نمی کنم در این رابطه عمل «غیرعادی» رخ داده باشد.

او گفت که مقداری از فعالیتهای نظامی در مرزی که حدود 1200 کیلومتر طول آن است امری عادی است و به نظر وی کسانی این شایعات را پراکنده می کنند، می خواهند حرکات نظامی خودشان را توجیه نمایند.

مأمور سفارت گفت که اگر منظور کوزیرف آمریکا است، مطمئنا اشتباه می کند.

کتاب چهل و نهم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش اول (3)

ص: 622

ص: 623

تبادل نظر با شورویها درباره ایران

ص: 624

سند شماره (50) تاریخ: 3 فوریه 79 - 14 بهمن 57خیلی محرمانه از: وزیر امور خارجه در واشنگتنبه: سفارت آمریکا در تهران موضوع: تبادل نظر با شورویها درباره ایران 1- ماگومد (شکل روسی اسم محمد) عثمانف دبیر سوم سفارت شوری به تقاضای خود بار دیگر با مأمور وزارت امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک و ایران در تاریخ اول فوریه برای تبادل نظر درباره اوضاع ایران ملاقات کرد. مأمور وزارتخانه تقاضای عثمانف را برای اظهار نظر درباره نتایج احتمالی بحران جاری در ایران رد کرد. او به عثمانف توضیح داد که ایالات متحده بدون اینکه در امور داخلی ایران مداخله کند کوشیده است تا همه طرفهای درگیر را به برقراری تماس با یکدیگر به منظور نیل به یک راه حل قابل قبول برای مردم ایران از طریق مشورتها و مذاکرات به جای رفتن به خیابانها تشویق کند. مأمور سفارت افزود که ایالات متحده همچنین کوشیده است تا همه طرفهای درگیر را درباره لزوم خویشتن داری و اجتناب از تحریکات تحت تأثیر قرار دهد، تا راه حلهایی از طریق یک روند قانونی منطبق بر قانون اساسی به دست آید.

2- عثمانف در پاسخ به پرسشی درباره تغییر جهت گیری جزئی به نفع خمینی در رسانه های گروهی شوروی اظهار عقیده کرد. رسانه های گروهی شوروی اکنون در تجزیه و تحلیل تحولات در ایران «بی نظیرتر و عینی تر» است. او گفت شورویها به این نتیجه رسیده اند که خمینی نماینده گرایشهای «ترقی خواهانه» می باشد و این نتیجه از پشتیبانی قاطع اکثر مردم ایران آشکار می شود. عثمانف در عین حال افزود که اتحاد شوروی می کوشد تا در برابر خمینی یک روش «بیطرفانه» اتخاذ کند، زیرا شورویها درباره خمینی تردیدها و قیود احتیاطی زیادی دارند.

شورویها امیدوارند که به محض اینکه خمینی با طرز فکر پیروان اصلی و بستگانش در ایران مواجه شود، بعضی از نقطه نظرها و مواضع خود را ملایمتر خواهد کرد. در عین حال شورویها درباره تحولات در ایران بسیار نگرانند و از آن بیم دارند که اوضاع در این کشور به مبارزه مسلحانه و جنگ داخلی منجر شود. علیرغم این نگرانی که عثمانف آن را به عنوان یک نگرانی «مشروع» با توجه به اینکه ایران با اتحاد شوروی هم مرز است قلمداد کرد، شورویها احساس نمی کنند که راه دیگری بجز صبر و مشاهده تحولات داشته باشند. عثمانف همچنین داوطلبانه پذیرفت که شورویها نیز معتقدند که ایالات متحده دارای منافع مشروع مهمی در ایران است.

3- عثمانف درباره اوضاع کنونی تأسیسات خبرگیری سمعی اطلاعاتی آمریکا در ایران و محل احتمالی این تأسیسات از نظر آمریکا در آینده پرس و جو کرد. مأمور وزارتخانه درباره این دو موضوع کاملاً اظهار بی اطلاعی کرد. عثمانف آن گاه اظهار عقیده کرد که شاید این تأسیسات به اتحاد شوروی منتقل شود. هنگامی که مأمور وزارتخانه به او گفت که او درباره این امور کارشناسی ندارد، معذالک افزود که نظریات عثمانف ممکن است با ارزش باشد، عثمانف بلافاصله گفت منظور او تنها یک مزاح بوده است.

4- مأمور وزارتخانه به عثمانف گفت که در حالی که نگرانی حکومت ایالات متحده نسبت به حملات رسانه های گروهی شوروی علیه نقش ایالات متحده در ایران مورد توجه سطوح عالی مقامات شوروی قرار گرفته است، او در عین حال قصد دارد اثرات منفی و خطرناک اینگونه حملات را درباره ایمنی

ص: 625

آمریکاییهای مقیم ایران مورد تأکید قرار دهد. عثمانف مدعی شد که نگرانی ما در این زمینه کاملاً قابل توجیه است و قول داد که این مسئله را به مقامات بالاتر از خود اطلاع دهد. او گفت که همه افراد خانواده های مأمورین شوروی از ایران به خارج منتقل شده اند و بیشتر رایزنان شوروی در زمینه های مختلف ایران را ترک کرده و تعداد مقامات رسمی شوروی در ایران کاهش یافته است.

5- مأمور وزارتخانه به عثمانف تأکید کرد که باید از هرگونه سوءتفاهمی درباره سیاستها و اقدامات دو حکومت شوروی و آمریکا اجتناب کرد، و بنابراین ادامه تماسها و مطرح کردن نگرانیهای احتمالی به نفع هر دو حکومت است. عثمانف موافقت کرد و پیشنهاد کرد که این تماس حفظ شود.ونس

نامه تهدید آمیزی که احتمالاً از تحریکات شوروی ناشی می شود

سند شماره (51) تاریخ: 9 آوریل 79 - 20 فروردین 58سری از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزیر امور خارجه، واشنگتن موضوع: نامه تهدید آمیزی که احتمالاً از تحریکات شوروی ناشی می شود 1- (تمام متن سری است).

2- در تاریخ هشتم آوریل مشاور سیاسی نامه ای دریافت کرد که حاوی هشدار آشکاری بود درباره دوستی بین چین و آمریکا و اینکه «متجاوزین آمریکایی» و «متجاوزین چینی» بدون استثناء مورد «تنبیه شدید» قرار خواهند گرفت. نامه دارای حاشیه سیاه رنگی بود که در آن اسامی حدود 36 پایتخت از کشورهای دنیا، در اروپا، آسیا و آمریکای لاتین، به چشم می خورد و در بالای نامه سرخط: «سازمان جهانی و سری مجازات» نوشته شده بود که از قرار معلوم نام سازمان تهدید کننده را مشخص می کرد. نامه مزبور از وین و به نام مشاور سیاسی فرستاده شده بود، لیکن مقام وی در متن آدرس ذکر نشده بود. تاریخ پست شدن نامه در مبدأ 6 مارس و رسیدن آن از طریق پست به اینجا 6 آوریل می باشد.

3- از آنجایی که روابط چین با آمریکا کوچکترین اهمیتی برای هیچ یک از گروههای تروریستی در ایران ندارد، (لذا) نامه مذکور فقط می تواند از منابع شوروی الهام گرفته باشد. این نامه جهت تحقیقات و بررسیهای دقیق تر از طرق دیگر به واشنگتن ارسال شده است. این حقیقت که نامه مزبور به عنوان مشاور سیاسی در اینجا فرستاده شده، یکی از نکاتی است که این سؤال کلی را مطرح می سازد که آیا سفارت شوروی در تهران مدتها نقش هماهنگ کننده مبارزات تهدیدآمیز علیه عده ای از آمریکاییهای دستچین شده را به عهده نداشته، یا (حداقل) در آن دست نداشته است؟ که این عمل خود می تواند در زمره سایر تلاشهای شوروی در جهت ایجاد رعب در افراد دیگر قرار گیرد، که شرح آن جداگانه گزارش شده است.سری

مهاجرت یهودیان شوروی: روند، فشار، دورنما

سند شماره (52) (طبقه بندی نشده) خیلی محرمانه خلاصهغیر قابل رویت برای بیگانگان (طبقه بندی نشده) مهاجرت یهودیان شوروی: روند، فشار، دورنما حرکت مسکو در جهت همکاری در زمینه لایحه جکسون - وانیک در رابطه با لایحه تجاری 1974

ص: 626

مسئله تأثیر عدم تصویب لایحه را بر سیاست مهاجرت شوروی مطرح می نماید. در هفت ماه گذشته مقامات شوروی سطح مهاجرت یهودیان را به میزان 4000 نفر در ماه حفظ کرده اند که در سال 1358 تعداد مهاجرین 48000 نفر بوده است. این رقم در مقایسه با 17000 نفر سال 1356، 30000 نفر سال 1357 و 34000 نفر سال 1352 بالاترین رقم مهاجرت به حساب می آید. (خیلی محرمانه) دورنمای تداوم مهاجرت با میزان بالا تا پایان سال 1359 خوب است. عدم تصویب این اصلاحیه نیز ظاهرا در این دوره بر روند مهاجرت تأثیری منفی نخواهد داشت.

(طبقه بندی نشده) این نتیجه گیری بر ملاحظات ذیل استوار است:

تصمیم شوروی مبنی بر مجاز دانستن مهاجرت یهودیان ناشی از فشارهای داخلی بود. در اواسط دهه 1330 یهودیان شوروی بازگشت به هویت خویش را شدیدا احساس کردند، جنبش جهت کسب امتیاز مهاجرت از پویایی بسیاری برخوردار شد.

ولی، هنگامی که آمریکا موضوع مهاجرت را یکی از شرایط مذاکره پیرامون مسائل مربوط به «تشنج زدایی» اعلام کرد، ملاحظات مربوط به سیاست خارجی نیز به صورت عوامل مهمی درآمد. با به بازی گرفتن میزان مهاجرت یعنی افزایش آن به منظور جلوگیری از تصویب اصلاحیه جکسون - وانیک، و کاهش آنها به عنوان اقدامی تلافی جویانه در قبال تصویب این لایحه رهبران شوروی دریافتند که مسئله مهاجرت بر کل روابط آنها با آمریکا تأثیر می بخشد و نمی توان آن را صرفا با لایحه مرتبط دانست. پس از قطع مهاجرت در سالهای 54-1353 ، ملاحظات سیاست خارجی و نیز فشارهای داخلی مسکو را بر آن داشت تا میزان مهاجرت را به سطوح قبلی بازگرداند.

مقامات شوروی در بررسی سیاست مهاجرتی خود فوائد و هزینه های افزایش میزان مهاجرت را متعادل می نمایند:

- تعداد یهودیان شوروی که خواستار مهاجرت بودند در اواخر سال 1357 افزایش یافت و به هیچ وجه سیر نزولی پیدا نکرد.

- ثابت نگاهداشتن مهاجرت - حتی معادل سطوح افزایش یافته جاری - - صف متقاضیان را فشرده تر خواهد کرد. این افراد از نظام موجود بیگانه شده و موجبات نارضایتی دیگر یهودیان را فراهم می آورند، لیکن ایجاد تساوی بین مهاجرت و متقاضیان نیز مسائل و دشواریهایی را پدید می آورد:

- حزب و بوروکراسی دولت با افزایش مهاجرت مخالف است، چون آن را انعکاس نارضایتی از نظام شوروی تلقی می کند.

- کاهش گروه کاردان و فنی نیروی کار در زمانی پیش می آید که کمبود نیروی انسانی در بخشهای اروپایی شوروی بسیار مشهود است.

- افزایش مهاجرت یهودیان می تواند دیگر گروههای نژادی و مذهبی را تحریک نماید تا درصدد کسب امتیاز و حق مهاجرت برایند.

- گرچه اکثر یهودیان شوروی هنوز هم مایل به اقامت در شوروی به عنوان شهروندان این کشور هستند، ولی افزایش مهاجرت می تواند در نهایت سبب مهاجرت عمده و گروهی یهودیان گردد.

در نحوه برخورد با ضد یهودیگری، مقامات شوروی عامل شکست و عدم موفقیت خود هستند. آنها از این امر برای نشان دادن خصومت خود با یهودیان مهاجر استفاده می کنند، لیکن نمی دانند که همین امر

ص: 627

تنها موجب افزایش فشار مهاجرت می گردد.

به همین علت، رهبران شوروی دلایل قاطعی برای احتیاط کاری در اداره سیاست مهاجرت خود دارند. میزان مهاجرت کنونی نشانگر تصمیم واضح آنها در متعادل ساختن ملاحظات داخلی و خارجی است.

(خیلی محرمانه) افزایش اهمیت نقش مناظره پیرامون سیاست مهاجرت شوروی و تأثیر لایحه جکسون - وانیک از طرف اعضای جامعه ممنوع المهاجرت شوروی (یعنی آن دسته از یهودیان شوروی که اجازه ندارند از این کشور مهاجرت کنند) به رسمیت شناخته شده است. آنها این لایحه را تنها عامل بالا برنده میزان مهاجرت یهودیان شوروی دانسته، و به شدت با عدم تصویب آن مخالفت می ورزند. ولی به خاطر بالا رفتن مهاجرت و تبدیل آن به صورت یکی از شرایط اساسی در روابط آمریکا و شوروی این استدلال آنها ارزش خود را از دست داده است. مقامات شوروی با قطع مهاجرت نخواهند توانست به آسانی پاسخگوی عدم تصویب اصلاحیه باشند، چون شوروی مطمئن است که این عمل اقدامی تلافی جویانه آمریکا را به همراه خواهد داشت.

* * * * (طبقه بندی نشده) میزان مهاجرت یهودیان از شوروی از 17000 نفر در سال 1356 به 30000 نفر در سال 1357 افزایش یافت. مقایسه میزان مهاجرت ماهانه 1357 و 1358 نشان می دهد که سال 1358 بیشترین رقم مهاجرت را همراه خواهد داشت که احتمالاً معادل 50000 نفر می باشد. در نتیجه مقایسه در می یابیم که در سال 1352 حدود 34800 نفر از یهودیان شوروی را ترک گفته اند که تا به حال بیشترین رقم مهاجرت سالانه به حساب می آید.

(خیلی محرمانه) امکان ادامه مهاجرت به میزان نسبتا زیاد تا سال 1359 خوب است. فشار وارده بر مقامات شوروی در حفظ و تداوم مهاجرت به میزان بالا ظاهرا ناشی از ملاحظات داخلی و خارجی است، ولی ممکن است توأم با نوساناتی نیز باشد.

چرا مهاجرت؟ علل و هم ربطی ها (طبقه بندی نشده) تصمیم شوروی مبنی بر مجاز شمردن مهاجرت یهودیان شوروی ناشی از فشارهای داخلی بود. در سالهای 1330، یهودیان روسی - که شاید بتوان آنها را از متشکل ترین اقلیتهای شوروی به حساب آورد - در نتیجه چند عامل احیای مجدد «هویت» یهودی خود را به شدت تجربه کردند: کشش مغناطیسی اسرائیل، آزادی های دوران بعد از استالین، و پیدایش سیاستهای ضد یهودی در سیاستهای شوروی و طرز تفکر مردم این کشور. در اواخر دهه 1330، مقامات شوروی در برابر تلاش همه جانبه یهودیان شوروی به منظور کسب حق مهاجرت تسلیم شدند.

(طبقه بندی نشده) در اوایل سالهای 1340 مسکو پیگیری «تشنج زدایی» را آغاز کرد و متوجه شد که آرای عمومی آمریکا که توسط کنگره منعکس می گردد مهاجرت را یکی از شرایط تشنج زدایی به حساب می آورد، و به همین دلیل ملاحظات سیاست خارجی نیز نقش مهمی در این زمینه به عهده گرفت، در حالی که، مقامات شوروی به اعتراض اعراب در قبال هجوم یهودیان شوروی به اسرائیل وقعی نمی نهادند.

(خیلی محرمانه) رهبران شوروی به دنبال تجربه ای که از اصلاحیه جکسون-وانیک بدست آوردند،

ص: 628

آموختند که نادیده گرفتن ارتباط مهاجرت و تشنج زدایی می تواند منافع مهم شوروی را به مخاطره افکند و بر روابط دو جانبه تأثیری منفی بگذارد. علاوه بر این، بازی با میزان مهاجرت، ابتدا به عنوان عامل محرک و پس از آن به عنوان یک اقدام تلافی جویانه، عدم توانایی مسکو در حفظ موضوع خود و عدم کارآیی استفاده از مهاجرت به عنوان یک سلاح در مسائل دوجانبه، را نشان داد.

پس از کاهش شدید مهاجرت در سالهای 54-1353 دیگر فشارهای تعیین کننده مسکو را سریعا بر آن داشت تا میزان مهاجرت را به وضع اولیه برگرداند.

(طبقه بندی نشده) پس از کاهش در سال 1354، مهاجرت تا حدودی در سال 1355 افزایش و در سال 1356 سرعت بیشتری پیدا کرد و در سال 1357 تقریبا دو برابر شد. نکاتی که بر سیاست مهاجرتی شوروی در این سه سال و سنگینی نسبی آنها تأثیر می بخشید به دقت قابل سنجش نمی باشد. لیکن بعضی از هم ربطی های موجود میان رویدادهای داخلی و خارجی و میزان مهاجرتها حاوی مطالب بسیاری می باشد.

(طبقه بندی نشده) هنگام تشکیل کنفرانس بلگراد در فروردین ماه 1357 سیر صعودی مهاجرت به هیچ وجه دستخوش تغییر منفی نشد در حالی که مسکو می توانست با افزایش بیشتر آن توجه کنفرانس را به خود معطوف نماید. در نتیجه مهاجرت در سال 1357 به 30000 نفر بالغ و آن را به صورت بهترین سال پس از سال 1352 درآورد.

(طبقه بندی نشده) هم ربطی بین کنفرانس بلگراد و شدت سرکوب مخالفت سازمان یافته، توسط شوروی الگوی متفاوتی را ظاهر می سازد، آغاز کنفرانس نیزسبب شد که مقامات شوروی در مبارزات مخالفین خود که از اواخر سال 1355 آغاز شده بود وقفه ای پدید آورند. ولی این وقفه تنها تا پایان اجلاسیه کنفرانس دوام یافت. یعنی درست یک روز پس از اختتام کنفرانس، مبارزه و سرکوب با قدرت هرچه تمامتر از سرگرفته شد. اختلاف در روند مهاجرت در تابستان 1357 بیش از همیشه مشهود بود، یعنی با وجود محاکمه علنی فعالترین اعضای حقوق بشر، مهاجرت دائما رو به افزایش بود.

(طبقه بندی نشده) بدین ترتیب واضح است که مقامات شوروی سیاست مهاجرتی و سرکوب مخالفین خود را طبقه بندی کرده و در رابطه با هر یک اقدام متفاوتی را بکار می گرفته اند.

رابطه میان تشنج زدایی، مهاجرت و مخالفت (خیلی محرمانه) زمانی که روابط دو جانبه آمریکا و شوروی به دنبال مداخله شوروی در آفریقا، حقوق بشر و دیگر موارد، رو به وخامت نهاد، روسیه به این فکر افتاد که مبادا روی گردانی آمریکا از تشنج زدایی مذاکرات محدودیت تسلیحات استراتژیک (سالت - م) را به مخاطره افکنده و واشنگتن را به چین نزدیکتر سازد.

(خیلی محرمانه) این فشارها که در سال 1354 شدت یافته بود در سالهای 1355 و 1356 افزایش بیشتری پیدا کرد. مقامات شوروی که با قطع سیل مهاجرت به اقدام تلافی جویانه علیه اصلاحیه جکسون - وانیک دست زده بودند، دریافتند که اقداماتشان در جهت حفظ منافع گسترده تر شوروی نیست. از آنجا که بازگرداندن میزان مهاجرت به سطوح قبلی نشانه ای از پذیرش شکست تلقی می شد، روسها در سالهای

ص: 629

1355 و 1356 میزان مهاجرت ماهانه را بالا و پایین می بردند.(1) پس از آن نیز کنفرانس بلگراد سبب شد که سیر مهاجرت را افزایش دهند. با پایان گرفتن کنفرانس، نگرانیهای مربوط به تشنج زدایی تا آنجا شدت یافته بود که مسکو متوجه شد که وضع موجود به افزایش مهاجرت نیازمند است و نه کاهش آن.

(طبقه بندی نشده) اگر مهاجرت برای رهبران شوروی مسئله ای شده بود که می توانستند از طریق آن امتیازاتی را از دست بدهند، مخالفت سیاسی سازمان یافته چنین کاری را ایجاب نمی کرد. علیرغم مقیاس معتدل آن (که از نظر غربیها بسیار ناچیز است)، مقامات شوروی با این گونه مخالفتها به عنوان یک خطر جدی علیه انحصار قدرت خود برخورد می کردند. تبدیل یکی از مسائل حقوق بشر چون مهاجرت یهودیان توسط آمریکا به عنوان یکی از ضرائب تعیین کننده سیاست آمریکا در قبال شوروی، برای رهبران شوروی مشکل بسیار ظریف و حساسی را ایجاد نمود. آنها که میل نداشتند تغییر عمده ای در طرز برخورد و سیاست خود پدید آورند، صرفا به تدابیر روبنایی و آرایشی متوسل شدند که عبارتند از:

- جرح و تعدیلهای موقتی تاکتیکی (مانند زمان تشکیل کنفرانس بلگراد).

- ضد حمله های تبلیغاتی (که شوروی را مدافع حقوق بشر، و آمریکا را مهاجم به آن قلمداد می کرد)، - توسل به منافع عظیم تر مشترک (که در آن سیاست حقوق بشر آمریکا را ناقض رابطه تشنج زدایی عنوان می کرد).

- ژستهای به دقت محاسبه شده (یعنی، تعیین مجازاتهای شدید لیکن کمتر از حداکثر برای ناراضیان محکوم یا اجازه مهاجرت به افراد ممنوع المهاجرت یا مخالفین در پاسخ به عکس العمل آمریکا).

(طبقه بندی نشده) سیاست برخورد جداگانه با مهاجرت یهودیان و ناراضیان داخلی در سال 1356 و به خصوص طی محاکمات شدید مخالفین در بهار و تابستان آن سال مشهود نبود. این محاکمات(2) نارضایتی شدیدی را در آمریکا و اروپای غربی برانگیخت. و این واقعیت که بعضی از محاکمه شوندگان یهودی بودند نیز خشم خارجیها را نسبت به ضدیهودی گرایی تحریک می کرد و وجهه منافع مسکو را به مخاطره می افکند، لیکن با تداوم مهاجرت یهودیان و حتی افزایش میزان آن در طول محاکمات شوروی، این عکس العمل خصمانه را خنثی می نمود. میزان مهاجرت حتی پس از محاکمات نیز افزایش یافت و نشان داد که با در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی دیگر از جنبه تبلیغاتی آن حداکثر بهره برداری می شود.

فشارهای داخلی (طبقه بندی نشده) بدون شک یهودیان شوروی در اواخر 1356 به تعداد روزافزون خواستار مهاجرت شده بودند؛ - دوران کنفرانس بلگراد (آبان 1356 تا اسفند 1357) از نظر بسیاری از یهودیان موقعیتی مناسب به

ص: 630


1- گمان نمی رود که این نوسانات منعکس سازنده کار دفاتر مهاجرت منطقه ای متعدد با رعایت یک الگوی درهم ماهانه پاسخ به تقاضا نامه ها باشد. با وجود حساسیت شوروی در مورد سیاست مهاجرت ٬ نمی توان گفت که میزان مهاجرت ماهانه و سالانه به طور اتفاقی تعیین شده است. این نام اداره روادید و ثبت احوال وزارت کشور شوروی یعنی اداره مسؤول امور OVIR . ها می باشد OVIR موضوع احتمالاً حاصل سهمیه بندی مهاجرت است.
2- این محاکمات شامل محاکمات پرچنجال یوریواوریف (گروه هلسینکی مسکو) ٬ ازدیاد گاماخوردیا (گروه هلسینکی گئورگیا) ٬ اناتولی شارانسکی (یهودی ممنوع المهاجرت شوروی و عضو گروه هلسینکی مسکو) ٬ الکساندر گینزپرگ (گروه هلسینکی مسکو و مدیر صندوق مالی سولژینستین) ٬ الکساندر پودرابنیک (عضو گروه پیشگیری سوءاستفاده روانی) و بسیاری از چهره های کمتر شناخته شده دیگر.

حساب می آمد.

- شایع شده بود که میزان مهاجرت افزایش یافته و سیر صعودی خود را دنبال می کند، به همین دلیل بسیاری از یهودیان تقاضای مهاجرت نمودند.

- محاکمات سیاسی 1357، تلاش شدید رسمی علیه «صهیونیزم» و رنگ ضد یهودی گرایی مقامات در زمینه استخدام و آموزش و پرورش احتمالاً بسیاری از یهودیان شوروی را متقاعد ساخته بود که آنها در شوروی آینده ای ندارند.

- مذاکرات نهایی سالت 2 از نظر یهودیان شوروی یکی از عواملی بود که سبب پیدایش انعطاف پذیری مقامات در تأیید تقاضای مهاجرت یهودیان می شد.

(طبقه بندی نشده) به هر حال،گزارشات رسیده از شهرهای مختلف مبین صفوف طولانی متقاضیان و صحنه های پرتشنج در برابر ادارات روادید و ثبت احوال می باشد. مقامات شوروی نیز به فشار ناشی از متقاضیان با مدرنیزه کردن دفاتر روادید و ثبت احوال در بعضی از شهرها و گشایش دفاتر جدید برای برآورد خواست متقاضیان رو به افزایش پاسخ داده اند.

(طبقه بندی نشده) اما اگر مقامات شوروی میزان مهاجرت را به خاطر تأثیر آن بر ملاحظات سیاسی تعیین می کنند، چگونه است که تعداد روادید خروج صادره از نوسانات موجود در میزان متقاضیان تأثیر می پذیرد؟ (طبقه بندی نشده) واضح است که ملاحظات راهنمای یهودیان شوروی در اتخاذ تصمیم به مهاجرت یا عکس آن و انتخاب بهترین موقعیت برای مطرح ساختن تقاضاهای خود با ملاحظات مورد نظر مقامات مبنی بر افزایش و یا کاهش مهاجرت در یک زمان خاص، مطابقت ندارند. متقاضی احتمالی سعی می کند مقاصد مقامات را قبلاً پیش بینی کند، وی علاوه بر این تحت تأثیر روندهای اخیر مهاجرت و تجویزات سیاسی خود قرار دارد.

(طبقه بندی نشده) مقامات می توانند مهاجرت را افزایش و یا کاهش دهند، آن هم با در نظر گرفتن میزان متقاضیان جاری و توانایی اداره روادید و ثبت احوال در راه اندازی آنها. عملاً میزان مهاجرت را می توان به طرق زیر به بازی گرفت:

- مداخله در امر ارسال دعوت نامه ها از طریق پست شوروی.

- طولانی کردن و دشوار ساختن روند تقاضاها.

- مرعوب ساختن متقاضیان احتمالی با نتایج ممکنه اقدامات خود و - کنترل مطابق نیاز و میزان تقاضانامه های ردی.

(طبقه بندی نشده) هنگام صدور جواز خروج، مقامات شوروی اولویت را به یهودیانی می دهند که از تحصیلات کمتری برخوردار و بخصوص ساکن نواحی یهودی نشین باشند. اکثر متقاضیانی که در حال حاضر روادید خروج دریافت می دارند، یهودیان ساکن اوکراین غربی و جنوبی، گئورگیا، و آسیای مرکزی هستند. یهودیان تحصیل کرده تر، یهودیان شهرنشین ساکن مسکو و لنینگراد به این ترتیب و با رعایت تساوی روادید خروج دریافت ننموده اند.

(طبقه بندی نشده) افزایش ناگهانی و شدید میزان متقاضیان، مقامات را با مشکلی عجیب روبرو می سازد. بعضی از سخنگویان جامعه یهودیان شوروی می گویند که مقامات شوروی تنها با چند روش

ص: 631

غیرقانونی قادر به کاستن از تعداد متقاضیان هستند، آن هم حد و حدودی دارد. یعنی اداره روادید و ثبت احوال قادر نیست با عدم توسل به اقدامات تند مانع از هجوم سیل آسای متقاضیان گردد. سخنگویان مزبور مدعی هستند که اگر مقامات درصدد ایجاد شکافی عظیم بین میزان مهاجرت و میزان تقاضانامه های روی هم انباشته شده باشند، با شرایط و وضع دشواری روبه رو خواهند بود. (طبقه بندی نشده) شهروند شوروی وقتی تصمیم به مهاجرت می گیرد که برای او همه درهای بازگشت بسته باشد، یعنی وی به نقطه ای از شکست روانی می رسد که در آن بی تفاوتی به رد آشکار نظام شوروی تبدیل می گردد. در این حالت مقامات شوروی وی را طرد شده و آشوبگر و فردی غیرقابل تطابق با جامعه سوسیالیستی به حساب می آورند. مجاز شمردن پیدایش تشکل این گروه عظیم ناراضی در میان شهروندان شوروی عوامل زیر را پدید خواهد آورد:

- گسترش از خود بیگانگی - پیدایش بازگشت به خویشتن یهودی در میان یهودیانی که می توانند بدون نیاز مبرم به مهاجرت از جمله شهروندان شوروی به حساب آیند و - ترغیب احساسات ضدیهودیت و کمک به پیدایش فشارهای صعودی مهاجرت.

(خیلی محرمانه) برای نشان دادن مشکلات موجود در برابر مقامات، یهودیانی که حق مهاجرت ندارند گزارش می دهند که یهودیانی که در مسکو متقاضی مهاجرت هستند کمتر با از دست دادن شغل خود روبه رو می شوند. بنابه گزارشهای رسیده، گریشین رئیس حزبی مسکو به مقامات محلی حزب دستور داده است که از اخراج یهودیانی که خواستار مهاجرت هستند خودداری ورزند مگر آنکه سمت آنها حساس باشد. علت؟ آنها با یافتن شغلی دیگر مخالفت خود را گسترش خواهند داد.

(طبقه بندی نشده) بدین ترتیب، مقامات باید فواید و هزینه های بالا رفتن مهاجرت را متعادل سازند.

(طبقه بندی نشده) یهودیان فاقد حق مهاجرت یک مشکل ویژه را به وجود آورده اند. اینها یهودیانی هستند که بنابه دلایلی چون حفظ امنیت دولت، و یا ناراضی ساختن مقامات به عللی دیگر و یا تحت تأثیر ابهامات موجود در بوروکراسی شوروی از حق مهاجرت محروم شده اند. مهمترین بخش آن نیز احتمالاً گروه کوچکی متشکل از هزار نفر از افراد حرفه ای شهری و نیز دانشمندان می باشد.

(طبقه بندی نشده) رفتار مکرر توأم با نارضایتی و عدم قضاوت صحیح مقامات شوروی با یهودیان فاقد حق مهاجرت نشان می دهد که نظام شوروی از این یهودیان به عنوان یک راه فرار استفاده می کند و خشم خود را بر سر آنها فرود می آورد:

- این یهودیان درس عبرتی می شوند برای یهودیان تحصیل کرده دیگر تا از تقاضای مهاجرت چشم بپوشند.

- علاوه بر این با استفاده از آنها نشان داده می شود که شوروی به فشارهای بیگانه پاسخ نمی دهد و حاکمیت خود را در تعیین سیاست مهاجرت اعمال می نماید.

(طبقه بندی نشده) در همین حال، یهودیان فاقد حق مهاجرت در جامعه یهودیت نقشی بسیار حیاتی ایفا می کنند:

- یعنی رهبریت جامعه را به عهده گرفته.

- منابع و ابتکارات مربوط به تجدید هویت فرهنگ یهودیت را در میان یهودیان شوروی گسترش

ص: 632

می دهند.

- و به عنوان یک سازمان غیررسمی لیکن بسیار موثر در زمینه انتشار اخبار و بالا بردن منافع یهودیان در داخل شوروی و خارج از آن عمل می کنند.

بسیاری از همین یهودیان فاقد حق مهاجرت با دریافت مجوز خروج ناگهانی و یا اسارت در اردوگاههای کار اجباری دور افتاده تأثیر و کارایی خود را نشان داده اند.

گناه مهاجرت (طبقه بندی نشده) صرفا پیدایش میل به مهاجرت با غرایز مقامات شوروی مخالف است.حتی زمانی که مهاجرت به عنوان یک واقعیت نپذیرفته شده بود نیز بوروکراسی اداره روادید و ثبت احوال به کندی عمل می کرد. دامهای متعدد ایجاد شده در روند مهاجرت طوری طرح ریزی شده بود تا نهادهای متعدد بتوانند یک متقاضی خاص را رد نمایند، ولی همین امر نشانگر خصومت کلی نهادها با کسانی است که می خواهند از سوسیالیزم بگریزند. موضوع دیگر مورد انزجار مقامات شوروی این است که یهودیان پس از خروج از کشور، از حقوقی برخوردار می شدند که هیچ یک از گروههای روسی از آن برخوردار نیستند.

(طبقه بندی نشده) مهاجرت مهمترین عاملی است که نشان می دهد هزاران تن از شهروندان شوروی زندگی در این کشور را بر خلاف بهشت گونه توصیف شدن آن، دوست ندارند. در نتیجه، تمایل به مهاجرت نوعی عدم وفاداری تلقی می گردد. به عنوان مثال، این شرط که تقاضانامه های مهاجرت باید همراه با اسناد و استشهاد نامه های مهم (یعنی اسپراودکی مشهور) باشد، بدین معنی است که متقاضی باید مورد لطف و مرحمت مقامات مهم لیکن مرعوب در نظام قرار گیرد. آنها نیز از صدور سندی در این رابطه امتناع می ورزند تا نشان دهند که آنها به یک خائن به ایدئولوژی کمک نکرده اند.

(خیلی محرمانه) این گونه طرز برخوردهای موجود در بوروکراسی راه اندازی تقاضانامه های مهاجرت را آنقدر محدود می کند تا مقاصد مقامات بالاتر نیز بی اثر گردد، ناظران گفته اند که بعضی از دفاتر اداره روادید و ثبت احوال (که معمولاً در مناطقی مستقر هستند که احساسات ضدیهودیت شدید است) به خاطر تعداد زیادی تقاضانامه های مهاجرتی پذیرفته نشده شهرت عجیبی پیدا کرده اند، ولی دفاتری که در ایالات بالتیک مستقر هستند به لیبرال بودن نسبی معروف شده اند.

(خیلی محرمانه) اگر تنوع و گوناگونی منعکس سازنده روحیه مقامات محلی با کنترل مرکزی اعمالی از طریق امریه ها و تحلیل سهمیه ها متناقض باشد، با واقعیات مهمتر زندگی شوروی کاملاً تطابق دارد. در شوروی، روش بوروکراسی برای منحرف ساختن سیاستهای ناشایست معمولاً یک مرحله جلوتر از روشهای مورد استفاده توسط تصمیم گیرندگان است. مقامات دفاتر اداره روادید و ثبت احوال منطقه ای نیز در تخلف از امریه های مرکز مانند مدیران شرکتهای اقتصادی شوروی که با اهداف تعیین شده تولیدی بازی می کنند، عمل می نمایند.

(خیلی محرمانه) در حقیقت، مقامات برجسته بر اجرای سیاست مهاجرتی خود نه تنها به خاطر تأثیر آن بر ملاحظات مربوط به سیاست خارجی نظارت دارند، بلکه می دانند که این امر با ارزشها و روش عملکرد نظام شوروی مغایرت دارد و در صورتی که به جلو رانده شود متوقف خواهد شد.

ص: 633

یهودیان شوروی به عنوان جوسازان و متخصصین تاکتیک (طبقه بندی نشده) اعضای برجسته جامعه یهودیت شوروی به ملاقات مقامات آمریکایی، اعضای کنگره، دانشمندان و دیگر افراد برجسته آمریکا با خود در سفرهایشان به مسکو عادت کرده اند. آنها با نمایندگان جامعه یهودیان آمریکا وروزنامه نگاران و دیپلماتهای آمریکایی در مسکو تماس دارند. به این ترتیب آنها از نقش مسائل یهودیت در سیاستهای داخلی آمریکا به خوبی آگاه می شوند، لیکن سعی می کنند با ارائه نظرات خود به تصمیم گیران سیاسی و آرای عمومی سیاست آمریکا را تحت نفوذ قرار دهند. این نظریات گهگاه به صورت بیانیه های کتبی ناشی از مباحثات طولانی در می آید که اعضای عالیرتبه یهودیان فاقد حق مهاجرت نیز بر آن صحه گذاشته اند.

(خیلی محرمانه) سالهاست که یهودیان فاقد حق مهاجرت شوروی به حمایت از لایحه جکسون - وانیک به عنوان مؤثرترین اقدام در وادار ساختن روسها به مجاز شمردن مهاجرت یهودیان پرداخته اند.

امکان جرح و تعدیل و یا عدم پذیرش این لایحه توسط کنگره نگرانی آنها را برانگیخته است. در نامه ای به تاریخ 22 بهمن 1357 ، 68 تن از برجسته ترین یهودیان فاقد حق مهاجرت شوروی از کنگره خواسته اند که این لایحه را تصویب نماید و برای بیان علت نیز گفته اند که «این لایحه تنها مصوبه قانونی است که حداقل تا حدودی، مانع از بروز ستم لجام گسیخته مقامات شوروی در سیاست مهاجرتی آنها می گردد».

(طبقه بندی نشده) لیکن با بالا رفتن میزان مهاجرت، این موضع روشنفکران نیز فرسایش یافته است.

یهودیان فاقد حق مهاجرت، علت افزایش مهاجرت را از یک طرف افزایش میزان تقاضا نامه ها می دانند که به نظر آنها از طرف مقامات شوروی قابل کنترل نیست. ولی دفاع آنها از لایحه جکسون - وانیک نیز بر این فرضیه استوار است که مقامات شوروی اگر بخواهند می توانند بنابه میل خود در میزان مهاجرت افزایش یا کاهشی را پدید آورند.

(طبقه بندی نشده) در نامه مورخ 22 بهمن ماه این تضاد به رسمیت شناخته شده، لیکن حل نشده است:

«در حین مباحثات پیرامون لایحه و پذیرش آن در تعداد مجوز خروجهای صادره و نیز اقدامات سرکوبگرانه کاهش و افزایش وجود داشت و لیکن ما که تمام زندگیمان را در این کشور گذرانیده و سالهاست که تغییرات ناشی از تندبادهای سیاسی رهبران این کشور را بر گرده خود حس کرده ایم، شدیدا پی برده ایم که لایحه جکسون - وانیک نقش مهم و مثبتی را در جلوگیری و ممانعت از بروز شدیدترین و سرکوبگرانه ترین اقدامات از طرف مقامات شوروی ایفا کرده، می کند و امیدواریم در آینده نیز همین نقش را داشته باشد».

(طبقه بندی نشده) استدلال یهودیان فاقد حق مهاجرت به یک نکته منفی غیرقابل اثبات می رسد، یعنی در عین حال که لایحه جکسون - وانیک ممکن است به بهبود اوضاع کمک نکرده باشد، ولی از وخامت بیشتر آن جلوگیری کرده است. بسیاری از یهودیان شوروی معتقدند که عدم تصویب لایحه جکسون - وانیک کاهش شدید مهاجرت یهودیان را به دنبال خواهد داشت و رهبران شوروی به محض دستیابی به اهداف خود نیازی به افزایش میزان مهاجرت نخواهند داشت. منطق نهفته در این طرز استدلال مشکوک به نظر می رسد. گمان نمی رود که مسکو بخواهد به یک امتیاز مورد نظر آمریکا طوری پاسخ دهد که اقدام تلافی جویانه آمریکا را به همراه داشته باشد.

(طبقه بندی نشده) تضاد موجود پیرامون لایحه جامعه یهودیان فاقد حق مهاجرت را شدیدا دچار

ص: 634

تفرقه نموده است. بعضی از اعضاء این جامعه نامه مورخ 22 بهمن ماه را امضاء نکردند چون به نظر آنها لحن نامه مناسب حال کنگره آمریکا نیست.

بعضی از آنها نیز معتقدند که نگرانی مربوط به مهاجرت باید در قوانین و قراردادهای بین المللی گنجانده شود، نه در لوایح قانونی که بر روابط دو جانبه تأثیر می بخشد.

(طبقه بندی نشده) به هر حال، این واقعیت که سخنگویان جامعه یهودیت شوروی دیگر میزان مهاجرت را معیار اصلی قضاوت پیرامون عملکرد شوروی نمی دانند، سبب شده است که آنها توجه خود را بر روش مهاجرت معطوف نمایند. در نامه مورخ 9 دیماه 1357 به رئیس جمهور کارتر، کنگره آمریکا و «تمام مردم خوش طینت» عضو جامعه یهودیان فاقد حق مهاجرت و گروه هلسینکی گئورگیا یعنی آیسای گلدمان استدلال کرده است:

«معیار اصلی نتیجه گیری پیرامون سیاست و روش مهاجرت نباید تعداد واقعی مجوز خروجهای صادره باشد، بلکه معیار اصلی باید توقف صدور ستمگرانه و مستبدانه جواز خروجها و پایان اذیت و آزاد تقاضا کنندگان باشد».

(طبقه بندی نشده) اصلاحیه های پیشنهادی یهودیان فاقد حق مهاجرت عموما عبارت از موارد ذیل است:

- تجدید نظر در روش امتناع از صدور روادید که بیشتر در برگیرنده نهادهاست و نه کسی که از صدور آن امتناع ورزیده است.

- تدوین قوانین و مقررات مربوط به تمام جنبه های روند مهاجرت.

- ایجاد طبقه بندی امتناعها به دلایل امنیتی که مدت زمان امتناع هر یک از طبقات را مشخص سازد.

- انتصاب افراد نظامی متقاضی مهاجرت به سمتهای غیرمرتبط با اطلاعات طبقه بندی شده، تا امکان امتناع از صدور روادید خروج از بین برود.

(طبقه بندی نشده) تأکید کنونی بر اصلاح روشها برای یهودیان فاقد حق مهاجرت که در نهایت قربانی استبداد شده اند حائز اهمیت بسیار است. تبلیغات و فشارها ممکن است، به موقع، موفق به کاهش بعضی از سوءاستفاده ها در روشهای مهاجرت شوروی گردد، ولی دستیابی به اصلاحات کار دشواری است، چون استبداد از جمله عناصر اصلی و متشکله نظام شوروی می باشد، و حذف آن حتی در یکی از بخشهای نظام، موجب پیدایش ضرورت اصلاح در خود رژیم می گردد.

(طبقه بندی نشده) در این مرحله، یهودیان شوروی به یک چهار راه تاکتیکی می رسند که در آنجا منافع آنها با منافع اعضای فعال حقوق بشر شوروی ادغام می گردد. روابط بین این دو گروه صمیمانه و حاکی از حمایت متقابل بوده است، گرچه تاکتیکهای آنها به خاطر اختلاف اهداف ضرورت تفاوت را ایجاد کرده است. چون یک گروه سعی دارد نظام شوروی را تغییر دهد و گروه دیگر سعی دارد خود را از سلطه آن رهایی بخشد. این موضوع از دیرباز توسط افراد فعال یهودی مورد بحث بوده و بعضی از آنها خواستار اقدام مشترک با فعالان حقوق بشر بوده اند و بعضی دیگر از افراد گفته اند که بهتر است از اعضاء حقوق بشر فاصله بگیرند تا موجبات خشم غیرضروری مقامات را نسبت به خود برنینگیزند. بعضی از یهودیان فاقد حق مهاجرت چون شاکارانسکی - عضو گروه هلسینکی مسکو - خود را عضو هر دو گروه می داند. دیگر یهودیان برجسته شوروی احساس می کنند که یهودیان فاقد حق مهاجرت برجسته توجه بسیاری به

ص: 635

مسئله مهاجرت معطوف داشته و منافع یهودیانی را که مایلند در شوروی بمانند؛ البته در صورتی که از حقوق شهروندان شوروی در ابراز و حفظ هویت گروهی برخوردار باشند، نادیده گرفته اند.

(طبقه بندی نشده) بعضی از یهودیان فاقد حق مهاجرت نیز در مورد ارزش درازمدت وادار ساختن رهبران غربی به تلاش در مورد افراد ویژه و یا گروهی از افراد ویژه احساس بدبینی می کنند. به نظر آنها، این گونه تلاشها هیچ اثری در جهت کاهش استبداد روسها در تصمیم گیری یا بهبود وضع کلی یهودیان فاقد حق مهاجرت و مهاجران احتمالی ندارد. با پاسخگویی به فشارهای غربی در موارد خاص، مقامات شوروی زندگی فرد فرد متقاضیان مهاجرت را به بازی می گیرند.

(محرمانه) مقامات شوروی از مداخله خارجی به خاطر افراد ناراضی، چه به صورت فشار عمومی توأم با تبلیغات باشد و چه از طریق مذاکرات خالی از جنجال دو جانبه خوششان نمی آید. لیکن اگر آنها بخواهند از دو فشار بالا یکی را بپذیرند، پذیرش روش دوم را غیرمعترضانه تر می یابند. آنها می دانند که برآوردن خواهش یکی از بازید کنندگان مهم می تواند وجهه آنها را بالا ببرد. با تشویق زیرکانه مقامات خارجی به پذیرش کارایی دیپلماسی آرام، رهبران شوروی می توانند امید جلوگیری از تلاشهای عمومی را داشته باشند چون این کار برای آنها موجب شرمساری بسیار بوده و مقاومت در برابر آن دشوار خواهد بود.

تاکی؟ (طبقه بندی نشده) در ادواری که طی آنها میزان مهاجرت کاهش یافته بود، رسانه های شوروی اغلب ذکر می کردند که این کاهش نشانگر خروج اکثر یهودیان متقاضی و کم شدن تعداد تقاضا نامه ها می باشد. با پیدایش این مطالب یهودیان نگران شدند که مبادا مقامات می خواهند با کاهش تدریجی میزان مهاجرت آن را خاتمه داده و علت را نبودن متقاضی عنوان کنند. شایعات سال 1357 مبنی بر اینکه مهاجرت در تاریخ 11 دیماه 1357 خاتمه خواهد یافت، سبب شد که در اواخر سال 1357 تعداد متقاضیان افزایش بسیاری یابد که این امر بر فشار تقاضانامه ها در اوایل سال 1358 تأثیری نگذاشت.

(خیلی محرمانه) نگرانی موجود مبنی بر اینکه مهاجرت تحت تأثیر بازیهای المپیک 1359 شوروی واقع خواهد شد قابل قبول نیست، فشار وارده بر وسائط نقلیه و دیگر تسهیلات ممکن است عامل تعیین کننده در این زمینه باشد، ولی شواهد موجود حاکی از آن است که مقامات در نظر دارند مسکو و دیگر مناطق المپیک را از وجود فعالان یهود و دیگر مخالفین پاکسازند آن هم برای مدت بازیها.

(طبقه بندی نشده) حدود 180000-175000 نفر از یهودیان از شوری مهاجرت کرده اند، لیکن آمار سال 1349 شوروی تعداد یهودیان مهاجر را 1/2 میلیون نفر عنوان نمود، نتایج آمار دی ماه 1357 هنوز منتشر نشده است.

طبق یکی از برآوردها، حدود 9/1 میلیون نفر از تعداد یهودیان شوروی کاسته شده است. این رقم نمی تواند قابل اطمینان و اعتماد باشد، چون نه تنها نشانگر تأثیر مهاجرت است بلکه می تواند نشانگر تغییر هویت پاسخ دهندگان به آمار باشد. اینکه چه بخش از این رقم کلی دربرگیرنده مهاجرین است، نه تنها توجه ناظران غربی و مقامات اسرائیلی، بلکه بدون شک توجه مقامات شوروی را نیز به خود معطوف داشته است.

ص: 636

(طبقه بندی نشده) با این وصف نیروی موج مهاجرت تحلیل نرفته، بلکه رو به گسترش بیشتر است.

خانواده هایی که کشور را ترک گفته و در خارج اسکان می یابند، وابستگان و دوستان خود را نیز به این کار ترغیب می کنند. ترسها و عدم اطمینان های یهودیان شوروی که ناشی از آینده آنها پس از مهاجرت می باشد، با نفوذ اخبار مربوط به زندگی و فرصتهای موجود در غرب از میان می رود.

(طبقه بندی نشده) ولی تعداد یهودیانی که علاقه به مهاجرت نداشته و ترجیح می دهند به عنوان شهروند شوروی در این کشور بمانند مشروط بر آنکه بتوانند بدون تبعیض و یا کیفر به زندگی و کار بپردازند هنوز هم زیاد است. طرز فکر آتی آنها اصولاً با تجارب شخصی و برداشت آنها از روندهای جاری، شکل خواهد گرفت و بخصوص ارزیابی آنها در مورد امکان از بین رفتن و یا تشدید تنفر ضدیهودی در شوروی که ناشی از تمایل آنها به مهاجرت است نیز به همین ترتیب شکل خواهد گرفت. با قضاوت پیرامون عملکرد گذشته، مقامات شوروی به فشارهای ناشی از مهاجرت خواهند افزود و آن را تقلیل نخواهند بخشید.

معمای ضدیهودیت (طبقه بندی نشده) طرز برخورد و فکر مقامات شوروی در قبال یهودیان بدون شک نوعی عقده مملو از ابهامات و تضاد است. در حقیقت هر مشکلی با ضریب دائمی ضدیهودیت تشدید می گردد.

(طبقه بندی نشده) شناخت دوگونه ضد یهودی گری شوروی مفید است، گرچه وجه تمایز موجود قابل رؤیت نیست و گهگاه به هیچ وجه نمی توان به آن پی برد. اولین گونه آن توسط مقامات شایع می گردد و نشانگر تنفر ایدئولوژیکی آنها از «صهیونیزم» و خصومت آنها در قبال یهودیان مهاجر است. این طرز فکرها به ناچار سبب سوءظن و تبعیض علیه تمام یهودیان می شود و عملاً از نوع دوم ضدیهودی گری که از نوع مردمی است قابل تمیز نیست. اقدامات رسمی اغلب به بهره برداری یا انعکاس طرز فکرهای ضدیهودی گری خلقی حساب شده و یا ناشی از ابراز نظر ضدیهودی گری شخصی در اقدامات رسمی خود می پردازند. در همان حال، مقامات از ضد یهودی گری خلق و ماهیت انفجارگونه آن خسته می شوند، چون این گونه اعمال به هیچ وجه نشانگر طرز فکر همزمان خلقی نیست.

(طبقه بندی نشده) مقامات شوروی باید بعضی از مقررات را نیز رعایت کنند، چون قانون شوروی ابراز خصومت ملی و یا نژادی را ممنوع کرده است. علاوه بر این، ضد یهودی گری آشکار در خارج از کشور خشم مردم را برمی انگیزد و وجهه شوروی را لکه دار می سازد. دولت به دقت وانمود می کند که یهودیان شوروی فرهنگ ملی خود را گسترش داده و عمدا شواهد دال بر درخشش فرهنگ یهودیان را به نمایش در داخل و خارج می گذارد.

(طبقه بندی نشده) در عمل مقامات متوجه می شوند که اقدامات و طرز فکر آنها نتایج مخالف نتایج مورد نظر آنها را تولید کرده است.

(طبقه بندی نشده) دولت امیدوار است مهاجرت را با متقاعد ساختن یهودیان به اینکه زندگی در شوروی بهتر از زندگی در خارج است کاهش دهند. ولی روشهای متقاعدسازی مورد استفاده آن، روشهای مخرب تبلیغاتی، ارعاب و تهدید است. در نتیجه رهبران شوروی با امکان مهاجرت توده ای یهودیان روبه رو هستند.

ص: 637

(طبقه بندی نشده) علیرغم روشهای مخرب، دولت دلایل قاطعی برای جلوگیری از مهاجرت توده ای دارد:

- براساس درصد جمعیت، یهودیان شوروی کمک مهمی به فرهنگ، علم، و اقتصاد شوروی کرده اند، و ذوق و استعداد آنها به رسمیت شناخته شده است.

- آنها به طور پراکنده در طبقات فنی، اقتصادی و حرفه ای نیروی کار شوروی به کار مشغولند، - با در نظر گرفتن کمبود نیروی انسانی مجرب شوروی بخصوص در مناطق اروپایی آن و امکان وخامت بیشتر آن در دهه آتی، خروج یهودیان از نیروی کار می تواند تأثیری جدی بر طرحهای عمرانی و اقتصادی و افزایش تولید داشته باشد.

- در نهایت، مهاجرت توده ای یهودیان ممکن است سبب تحریک دیگر گروههای ملی و مذهبی شود تا درصدد کسب امتیاز و حقوق مهاجرت برآیند.

- (طبقه بندی نشده) برای متوقف ساختن سیر صعودی مهاجرت، مقامات مجبورند اقداماتی به عمل آورند که گویا هنوز ضرورت و یا قابلیت پذیرش آن را حس نکرده اند:

- ابراز اطمینان به یهودیان شوروی که در زمینه کار، فرصتهای شغلی، ارتقاء و آموزش شامل آموزشهای تخصصی عالی در مورد آنها تبعیض قائل نخواهد شد و اعمالی حاکی از آنکه تبعیض کنونی خاتمه خواهد یافت.

- محکوم شمردن علنی ضد یهودی گری و اجرای قوانین موجود در منع آن.

- مجاز شمردن تجدید حیات و تداوم هویت فرهنگی یهودیت با ارائه حقوق و فرصتهایی مساوی با دیگر ملیتهای روسی، شامل کاربرد یهودیت و استفاده از تدریس زبان عبری و یدیش.

(طبقه بندی نشده) چند اقدام اخیر، لیکن غیر مکفی، نشانگر این واقعیت است که مقامات به ضرورت این گونه اقدامات پی برده اند. این اقدامات عبارتند از سازماندهی یک گروه تئاتر موزیکال یهودی سیّار (دربیروبیدژان) که پیرامون آن تبلیغات زیادی شده است و انتشار یک رمان که از تجارب یهودیان شوروی در طول جنگ جهانی دوم با همدردی یاد می کند، گونه های حمایت از زبان یدیش در انتقاد از زبان عبری به عنوان یکی از زبانهای بیگانه و وارداتی (صهیونیستی) و ظهور مقالات مطبوعاتی که گویا توسط یهودیان «وفادار» تدوین شده و به شرح فرهنگ یهودیان شوروی و درخشش آن می پردازد.

گرچه این اقدامات نتوانسته فراغ خاطر یهودیان شوروی را فراهم آورد، ولی در خارج پیرامون آنها تبلیغات زیادی شده است.

یک دورنمای بسیار دور (طبقه بندی نشده) آنچه باید توسط آینده روشن شود این سؤال است که رویدادهای خاورمیانه بر مهاجرت یهودیان چه تأثیری خواهد داشت. (محرمانه) اگر قرارداد صلح مصر و اسرائیل منجر به عادی شدن تدریجی روابط اعراب و اسرائیل شود و اسرائیل را به صورت مقصدی جذاب تر درآورد، تعداد یهودیانی که مایل به عزیمت به آنجا هستند افزایش چشمگیری خواهد یافت. در حال حاضر، حدود 65 درصد یهودیان شوروی که با روادید اسرائیل وارد وین می شوند، مسیر خود را عوض می کنند. اکثر آنهایی که این کار را انجام می دهند نیز به آمریکا می روند. افراد این گروه، مدعی هستند که وابستگانشان در آمریکا به سر می برند. (طبقه بندی نشده) ولی اگر ثبات خاورمیانه نیز منجر به برقراری روابط شوری و

ص: 638

اسرائیل گردد، تأثیر آن هم بر مهاجرت شدید خواهد بود امکان مهاجرت مستقیم به اسرائیل نیاز یهودیان شوروی به مسافرت به وین را از بین خواهد برد. این عمل نیز به نفع اسرائیل و شوروی خواهد بود، لیکن به نفع آن دست از یهودیان شوروی که می خواهند مهاجرت کنند اما میل ندارند به اسرائیل بروند نیست.

(طبقه بندی نشده) در حال حاضر، به این مهاجرین در وین کمک می شود تا به هر جا که می خواهند بروند؛ وضع آنها دشوارتر خواهد شد اگر الزاما مجبور به مهاجرت به اسرائیل شوند و نخواهند توانست به محض ورود به اسرائیل از رتبه پناهندگی برخوردار شوند. از مقامات اسرائیل نیز نمی توان انتظار داشت که به تمایل آنها به ادامه سفر پاسخ دهند. بنابه قوانین اسرائیل، اگر آنها در موقع ترک اسرائیل تأخیر نمایند به طور اتوماتیک به شهروندی اسرائیل در می آیند.

تهیه شده توسط: آی. بلویویچ 29204× تصویب شده توسط: آر. باراز 29194× ضمیمه آمارهای مهاجرت:

(خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) موجودیت دو روش اساسی در تخمین تعداد اتباع روسی که شوروی را با روادیدهای اسرائیلی ترک می گویند، پدید آورنده نقائص آماری ناشی از منابع مختلف است. دولت شوروی آمارهای دوره ای را در رابطه با روادیدهای خروج صادره به مقصد اسرائیل منتشر نمی سازد، ولی تعداد روادیدهای اسرائیلی صادره توسط سفارت هلند به عنوان نماینده منافع اسرائیل در مسکو این موضوع را به طور کلی نشان می دهد. تشخیص سفارت هلند به عنوان منبع این آمار و نیز خود آمار، در صورتی که دارای اعداد اعشاری نباشند، طبقه بندی شده به حساب می آیند.

(طبقه بندی نشده) از آنجا که تمام دارندگان روادید اسرائیلی ابتدا به وین می روند، تعداد افراد وارده به وین در یک مدت خاص می تواند تعداد یهودیان شوروی مهاجر را نیز مشخص سازد.

(خیلی محرمانه) نقائص موجود در دو رقم حاصل نشانگر این واقعیت است که تعداد افراد وارده به وین در یک دوره خاص، روادیدهای خود را در دوره قبل از آن دریافت داشته اند. بدین ترتیب تعداد افراد دارای مجوز خروج روسی که در سفارت هلند در یک ماه خاص روادید اسرائیلی دریافت می دارند، واقعیت آن در یک یا دو ماه بعد با ورود همین افراد به وین قابل رویت و لمس خواهد بود.

(خیلی محرمانه) بنابراین، درست است که آمار افراد وارده به وین تعداد مهاجرین خارج شده از شوروی را در یک زمان خاص نشان می دهد، ولی ارقام سفارت هلند با دقت بیشتری سیاست مهاجرت شوروی و نوسانات آن را منعکس می سازد. ولی هیچ یک از این دو رقم نمی تواند کل یهودیان روسی مهاجر را ارائه و نشان دهد.

(طبقه بندی نشده) بعضی از یهودیان شوروی با روادید آمریکایی مهاجرت می کنند تا به شهروندان آمریکایی و یا وابستگان دور و مقیم خود در آمریکا بپیوندند. در این گروه که تمام ملیتهای روسی را در برمی گیرد، یهودیان در سه سال گذشته 25 درصد را تشکیل می داده اند.

(3/25 درصد کل) 650 یهودی - 1355 (8/24 درصد) 493 یهودی - 1356

ص: 639

(1/25 درصد) 430 یهودی - 1357 (خیلی محرمانه) علاوه بر این، بسیاری از غیر یهودیان نیز با روادید اسرائیلی مهاجرت می کنند که عبارتند از:

- اعضای ازدواجهای مختلط (مانند ازدواج یهودی و غیر یهودی - م).

- افرادی که توسط مقامات شوروی وادار می شوند که از کانال یهودیان مهاجرت نمایند و - غیر یهودیانی که روادید یهودی دریافت داشته و سپس موفق می شوند مقامات شوروی را متقاعد سازند که واجد شرایط مهاجرت می باشند.

تعداد ویزاهای اسرائیلی (خیلی محرمانه) - طبقه بندی نشده) غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) - تعداد افراد وارده به وین 1349 حدود 1000 نفر 14000- 1350 نفر -13022 13601 -31413-1351 33461- 24780- 1352 20700- 20200- 1353 13290 -13209- 1354 14273- 14064- 1355 16737- 17146- 1356 28864- 30379 -1357 ماهانه 1357 ژانویه 1946 فوریه 2131 مارس 1835 آوریل 1870 می 1919 ژوئن 1943 ژوئیه 2211 اوت 2540 سپتامبر 2845 اکتبر 4087 نوامبر 3427 دسامبر 4645

ص: 640

ماهانه 1978 ژانویه 4040 فوریه 4126 مارس 40149 آوریل 5000

کارمند میز ایران در وزارت امور خارجه شوروی، پیشرفتهای ایران...

سند شماره (53) تاریخ: 8 ژوئن 79 - 18 خرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن با اولویت موضوع: (خیلی محرمانه) کارمند میز ایران در وزارت امور خارجه شوروی، پیشرفتهای ایران را مورد بحث قرار می دهد 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در گفتگوی پنجم ژوئن بین مأمور سفارت و مشاور وزارت امور خارجه در امور کشورهای خاورمیانه ای ن.ی.کوزیرف (ایران)، مقام فوق نکات زیر را بیان داشت:

- مقامات شوروی امیدوار بودند که گفتگوهای شاخف (رئیس سازمان کمکهای اقتصادی شوروی) در ایران مفصل تر باشد، لیکن درست نیست که آن را عامل شکست بنامیم، چون این مباحثات فقط دارای ماهیت اکتشافی بوده اند. مقامات ایرانی گفته اند که به خاطر وضع خاص کنونی اقتصاد ایران برایشان مشکل است پیرامون نکات مخصوصی بحث نمایند.

موضوع قیمت گاز صادره به شوروی نیز اصلاً مطرح نشد، در حالی که مقامات شوروی حتم دارند که ایرانیها درخواست پول بیشتری برای این گاز می کنند.

- میزان صدور گاز به شوروی به 70-50 درصد میزان معمولی می رسد. علت ارائه نکردن رقم دقیق این است که در تولید نفت ایران تغییرات فاحشی رخ داده است. علاوه بر اینها یکی از لوله های انتقال گاز اخیرا بسته شد، در حالی که وسیله بازرسی نیز در آن به کار انداخت شده بود.

- روسها از افزایش آشوبهای سیاسی در ایران آگاهاند و به طور قطع نمی دانند که آینده چه چیزی را به همراه خواهد آورد. اوضاع کنونی حاکی از آشفتگی است. مشکلاتی از قبیل اختلافات درونی در رده رهبران مهم مذهبی وقایعی هستند که روسها نمی توانند آنها را ارزیابی نمایند. روسها همچنین معتقدند که مسئله ناسیونالیزم نیز از طرف اقلیتهای ایران می تواند عامل انفجارانگیز علیه رهبریت ملی باشد. مسکو آگاه است که سلاحهای روسی در اختیار اعراب خرمشهر قرار داده شده بود، ولی آن را محکوم نیز نکرده است. علاوه بر اینها مسکو اطلاعاتی در دست ندارد که بتواند ثابت کند که عراق منبع اصلی بوده است، گرچه معلوم است که عراق از یک سیاست تحریک آمیز علیه ایران استفاده می کرده است. تفنگهای اتوماتیک کلاشینکف در همه جای منطقه دیده می شود و بسیاری از «دشمنان» انقلاب ایران نه تنها راغب به ایجاد مشکلات برای مقامات ایرانی هستند، بلکه میل دارند اختلاف بین روسیه و ایران را نیز دامن بزنند.

- یک نکته بسیار حساس مسئله کردها می باشد، چون سیاست ایران علیه کردها بر طرفداران کردها

ص: 641

در ترکیه و عراق نیز تأثیر می بخشد، و منطقی نیست که فکر کنیم که شوروی از ایجاد خشونت علیه کردهای ترکیه حمایت می کند، چون مسکو به ظاهر سعی در برقراری و بهبود روابط براساس دولت با دولت در تمام کشورهایی که کردها در آن زندگی می کنند داشته است.

3- اظهار نظر: علیرغم تلاش کوزیرف در اثبات سخنان شاخف به عنوان یک پیروزی، هنوز معتقدیم که این مذاکرات مایه ناراحتی روسها بوده است (تلگرام عطف). سفارت انگلیس در اینجا (حفاظت شود) به ما اطلاع داد که سفیر شوروی به سفیرشان (سفیر انگلیس - م) گفته بود که مذاکرات شاخف نتیجه ای به بار نیاورده و دیگر اینکه وی همیشه علیه این سفر رأی داده است.

4- کوزیرف در این گفتار کوتاه چیز دیگری ارائه نکرد و موقعی که بحث به سازمان تروریستی ایرانی فرقان و انتشار وسیع این خبر توسط مطبوعات روسیه که ایران با سازمان سیا درگیر است کشید، کوزیرف به طور آشکار به بحث خاتمه داد.تون

منافع بلوک شرق در ایران

سند شماره (54) تاریخ: 13 ژوئن 79 - 23 خرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن - فوری موضوع: منافع بلوک شرق در ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه - تلگرام گزارش) 2- در مهمانی کوچکی که دبیر اول سفارت جمهوری دمکراتیک آلمان به مناسبت عزیمت کارمند سیاسی - آقای استمپل - ترتیب داده بود، مقامهای سیاسی سفارت، استمپل و گارت به وسیله چهار پنج نفر از مقامات اطلاعاتی و سیاسی بلوک شرق برای به دست آوردن نقطه نظرهای آمریکا درباره ایران و اهمیت تحولات اخیر درباره نامزدی کاتلر به مقام سفارت (سفیری)، احاطه شدند.

ارتباط طولانی استمپل با گنادی کازانکین روسی، نقش بخصوص و اساسی در این کاوش پیرامون نظریات آمریکا داشت. همچنین سفرای چکسلواکی و رومانی علاقه زیادی نشان می دادند و مقامات سیاسی ما را پیوسته در طول شب مشغول کرده بودند. سؤالات در اطراف این مسئله دور می زد که آمریکا چه خواهد کرد؟ (مقامات سفارت جوابهای استاندارد شده ای را در مورد بهبود تدریجی روابط، که با تحریکات تند علیه تبلیغات شوروی در مورد دخالت آمریکا عجین شده بود می دادند، یا اینکه دولت آمریکا تکامل انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می کند. هم سؤالها و هم نظرات مأمور بلوک شرق نشان دهنده این بود که شوروی و دوستانش به خودشان مطمئن نیستند و تا حدودی در مورد ارزیابی انقلاب اسلامی سرگردان مانده اند و حرص شدیدی به دانستن نظرات آمریکا دارند.

3- مقامات روسی که حاضر بودند نسبت به تکامل انقلاب اسلامی اظهار امیدواری می کردند و کازانکین گفت که او سفرش را تا تابستان تمدید خواهد کرد تا اینکه برای انقلاب اکتبر ایران در اینجا باشد، کازانکین گفت که انقلاب خمینی یک انقلاب بورژوا دمکراتیک است، ولی پذیرفت که شوروی با تعطیل پایگاههای استراق سمع آمریکا در مرز خود در موقعیت بهتری قرار گرفته است. مقام جدید روسی نیکلای ان.کروشف به عنوان یک شخصیت علمی منطقه معرفی شد. او قبلاً معاون آکادمی علوم شوروی بوده است و درباره مشکلات محیط دریایی تحقیق کرده است. او قرار است سه سال در ایران سفر نماید و

ص: 642

از مصاحبتهای خودش با جیمز ویلکینسون که به عنوان معاون کارشناس مسائل شوروی در وزارت خارجه آمریکا معرفی کرد به خوبی یاد می کند.

4- سفیر رومانی گئورگ کریسان، که تا حدودی از اشتیاق شوروی رنجیده شده بود، مشروب زیادی نوشیده بود و بدبینی سخت بالکانیها را در مورد ارزش احتمالی انقلاب ایران از نظر مارکسیست - لنینیستها به عنوان «شوک آینده» نشان داد. تاس

مجوز پروژه تحقیقی وزارت امور خارجه «نمایش خطر شوروی در خاورمیانه»

سند شماره (55) تاریخ: 13 ژوئن 79 - 23 خرداد 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجهمتن تحقیقی با توزیع محدود به: آدیس آبابا، عمان، بغداد، قاهره، دمشق، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، موگادیشو، مسکو، تهران، تل آویو، تریپولی موضوع: مجوز پروژه تحقیقی وزارت امور خارجه «نمایش خطر شوروی در خاورمیانه» این وزارتخانه نظارت وزارت دفاع در پروژه مزبور را تأیید می کند مشروط بر اینکه قسمت اعظم کار به وسیله اعضای کشور سوم انجام شود و مشروط بر اینکه 1- قبلاً درباره سفر محققین آمریکا به منطقه به این وزارتخانه اطلاع داد شود و 2- گزارشات نهایی در طبقه بندی «خیلی محرمانه» یا بالاتر قرار گیرد.

به وزارت دفاع خاطر نشان شده است که به دنبال قرارداد صلح مصر و اسرائیل بسیاری از کشورهای عربی حساسیت شدیدی نسبت به پیشنهاد آمریکا برای ایجاد یک محور امنیتی برای مصر و اسرائیل نشان داده اند، تبلیغات شوروی بیشتر روی این نکته که آمریکا در نظر دارد به ایجاد پایگاههایی در منطقه دست بزند متمرکز شده است. این پروژه در مراحل مقدماتی می تواند به طور منفی از طرف آمریکا تلقی شود و بر مذاکرات ساحل غربی رود اردن و نوار غزه تأثیر بگذارد و علاوه بر اینها تبلیغات شوروی را نیز باید در نظر گرفت.

به پیوست یک نسخه از پروژه پیشنهادی جهت اطلاع پایگاههای مخاطب فرستاده می شود. به پایگاههای مربوطه درباره سفر شرکت کنندگان آمریکایی مربوطه اطلاع داده خواهد شد. در صورتی که محققین کشورهای سوم قرار شد با پایگاهها تماس بگیرند، توجیه آنها براساس غیرمحرمانه باید صورت پذیرد.یادآوری شود که مجوز مشروط این پروژه،ارزش، نحوه و یا نیاز این پروژه را در برنمی گیرد.

به پیوست: پروژه پیشنهادی نمایش خطر شوروی در خاورمیانه پیشنهادی از طرف HERO هدف سازمان تحقیق و ارزیابی تاریخی (HERO)که بخشی از مؤسسه T.N.Dupuy (TNDA) است پیشنهاد کرده است که به ارزیابی دوباره اهداف شوروی و اقدامات احتمالی آن در خاورمیانه از طریق پیشرفتهای سیاسی کنونی و فرضیه هایی که به وسیله دانشمندان و مقامات دولتی درباره خطر آن در این

ص: 643

شرایط که شامل استفاده احتمالی از سلاحهای هسته ای به وسیله هر یک از طرفین ذینفع می باشد بپردازد.

سابقه مدیر اجرایی TNDA در سفر اخیر خود (سپتامبر - اکتبر 1978) به مصر یا اردن و اسرائیل، مشکلات استراتژیک مداخله شوروی در خاورمیانه و کشورهای آفریقایی همسایه را با چند تن از دانشمندان، متخصصین نظامی، و مقامات دولتی به بحث کشید. بخشی از اظهار نظرات آنها در ذیل می آید:

مقام عالیرتبه و طراح مهم ستادی مصر: آمریکا به خوبی از خطر نفوذ شوروی در یمن جنوبی و رابطه آن با اتیوپی، ظفار، ایران و در منطقه ما - باب المندب - آگاه نیست. اقدام فوری و عاجل لازم است.

مقام نظامی مهم در اتحادیه عرب: «ما مایل هستیم با سازمان شما در مطالعات استراتژیک همکاری کنیم، و بیشتر در زمینه تهدیداتی غیر از اسرائیل مایل به این کار هستیم».

ریاست انستیتوی مطالعات استراتژیک در قاهره: ما مایل به همکاری با سازمان شما در زمینه مطالعات دفاعی و استراتژیک پیرامون مسائلی از قبیل (امنیت خاورمیانه) هستیم».

سازمان ضداسرائیلی، ضد کمپ دیوید یا فلسطینی خارج از ساف، وابسته به دولت اردن: «خطر شوروی که اکنون در یمن جنوبی حاضر است خیلی بیشتر از خطر صهیونیزم است».

ریاست انستیتو تحقیقی آکادمیک اسرائیلی: مانگران آنچه در افغانستان و ایران می گذرد و رابطه آن با یمن جنوبی، و اتیوپی هستیم و مایل به همکاری با سازمان HERO درباره چنین مسائلی هستیم.

هرگونه تغییر در اوضاع سیاسی خاورمیانه به علاوه وقایع جاری در ایران می تواند مورد بهره برداری از طرف شوروی واقع شود. شکی نیست که از طریق خرابکاری، تبلیغات، و حتی مداخله های مستقیم یا غیرمستقیم هنگامی که اهداف ایجاب نماید، کرملین نه تنها به حمایت از نهضتهای انقلابی رادیکال چپی بلکه به حمایت از گروههای ماورای محافظه کار و بنیادگرایان مذهبی خواهد پرداخت. سقوط دولتی که دوست آمریکا باشد به خودی خود یک پیروزی برای شوروی به شمار می رود و چنین تغییری در اوضاع یک کشور تولید کننده نفت می تواند به طور جدی سلامت و امنیت ملی آن کشور را به خطر اندازد.

سالهاست که در مطبوعات عمومی نگرانی زیادی از تصاحب سلاحهای هسته ای توسط اسرائیل نشان داده شده است. حتی گزارشاتی رسیده است که حاکی از تلاش بعضی از کشورهای عربی برای خرید سلاحهای هسته ای بوده است. روشن است که یک چنین کار مطبوعاتی باعث می شود که دانشمندان عربی و اسرائیلی را به فکر وادارد که این سلاحهای هسته ای نه تنها ممکن است در خصومت اعراب و اسرائیل به کار گرفته شود، بلکه امکان کاربرد آن در هرگونه تضاد در خاورمیانه نیز هست. توانایی بی چون و چرای شوروی و آمریکا در دستیابی به خاورمیانه به وسیله سلاحهای هسته ای مستقر در خاک خود و منافع شناخته شده و مرتبط به هم که هند، پاکستان و ایران در به دست آوردن سلاحهای هسته ای دارند - به روشنی چنین فرضیه هایی را تحت تأثیر قرار می دهند.

در چند سال گذشته ستاد HERO از طریق چند پروژه در کشورهای خاورمیانه ای تماسهای نزدیکی با دانشمندان و عالمان مصری، اردنی و اسرائیلی که اطلاعات کافی درباره امور منطقه دارند برقرار کرده است. تی. ان. دوپوی، بازنشسته در آمریکا، مدیر اجرایی HERO به هنگام تحقیق برای نوشتن کتاب اخیر خود پیروزی زودگذر جنگهای اعراب و اسرائیل، 1974-1947 ، سفرهای زیادی در خاورمیانه

ص: 644

نمود و با بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی مصاحبه کرد که در حال حاضر بسیاری از آنها دوستان شخصی و حرفه ای وی شده اند. چه در مصر و چه در اسرائیل اعضای مؤسسات تحقیقی اظهارتمایل به همکاری با سازمان HERO در پروژه های آینده کرده اند.

قضیه در جهت مساعدت به طراحان سیاست آمریکا برای به نمایش گذاردن اهداف مهم و دراز مدت شوروی در خاورمیانه و اقدامات نظامی و یا منحرف کننده شوروی در منطقه، سازمان HERO پیشنهاد می کند که مطالعه ای از خطرهای استراتژیک شوروی در خاورمیانه از دید دانشمندان، خبرگان، مقامات دولتی مسؤول عرب و اسرائیل، متخصصین و مشاورین خود سازمان HERO در رابطه با استفاده احتمالی از سلاحهای هسته ای توسط هر یک از طرفین ذینفع بشود.

سازمان HERO تلاشهای مساعدت آمیز اعضای انستیتو مطالعات استراتژیک و سیاسی الاهرام در قاهره، مرکز مطالعات استراتژیک در تل آویو، مؤسسه مطالعات شوروی و اروپای شرقی و مرکز مطالعات آفریقایی و خاورمیانه شیلوح در دانشگاه تل آویو، و دیگر افراد مطلع مصر، اردن و اسرائیل را جلب خواهد کرد. از هر یک از آنها تقاضا خواهد شد که درباره سؤالات کلی و مخصوص کتبی مربوط به موضوعات مختلف اظهار نظر نموده یک رساله تحقیقی ارائه دهند. با مطالعه این رساله ها سازمان پ ت أا رساله ای دیگر را تهیه خواهد کرد که در آن خلاصه، قیاس و تضاد عقاید و نظرات شرکت کنندگان پیرامون جنبه های مختلف ارزیابی مسائلی که شامل و نه محدود به موضوعات زیر است خواهد آمد:

- میزان حضور و نفوذ شوروی در خاورمیانه.

- رابطه تضاد اعراب و اسرائیل با این خطر روسی مفروض.

- تأثیر عقد قرارداد صلح بین اسرائیل و مصر.

- تأثیر وقایع اخیر ایران.

- ثبات دولتهای کنونی منطقه، و قابلیت اعتماد روابط بین این کشورها با آمریکا و غرب.

- اهداف و اقدامات احتمالی شوروی بخصوص در منطقه خلیج فارس.

- امکان استفاده تروریستی ، و یا تهدید به استفاده از سلاحهای هسته ای.

- راه حلهای موجود برای ملل خاورمیانه ای و آمریکا (جداگانه یا مشترک) جهت خنثی سازی اهداف خصمانه شوروی، با در نظر گرفتن استفاده از سلاح هسته ای.

با وجود اینکه فهرست بالا چندان جامع نیست، ولی هر یک از موارد مذکور در ذیل به طور مختصر شرح داده می شود تا به انگیزه اصلی مطالعه پی برده شود. باید در نظر داشته شود که بررسی این موضوعات حتما باید از دید شرکت کنندگان خاورمیانه ای باشد، در حالی که اعضای HERO نیز در جای مناسب و در صورت ضرورت به اظهار نظر خواهند پرداخت.

میزان حضور و نفوذ شوروی در ایران بر فعالیتهای پنهانی، رسمی و غیررسمی شوروی در خاورمیانه یا در رابطه با خاورمیانه مرور خواهد شد تا دانسته شود که آیا شوروی فقط به استفاده از فرصت مشغول است یا اینکه فعالیتهای انقلابی به نفع

ص: 645

خودش را هدایت و حمایت می کند. این بررسی بخصوص در برگیرنده نحوه عملیات نمایندگان دیپلماتیک، نظامی، بازرگانی و گروههای مشاور غیرنظامی و نظامی و تبادلات فرهنگی، اهمیت مؤسسات ایجاد دوستی محلی شوروی، تبلیغات رادیویی شوروی، موجودیت مؤسسات آکادمیک روسی برای دانش آموزان، دانشجویان و رده های بالاتر از فارغ التحصیلان می باشد.

احساسات مقامات محلی و دیگر شهروندان در رابطه با رفتار، حالات، و حضور شوروی باید مورد ارزیابی قرار گیرد. در صورت امکان هویت گروهها و سازمانهایی که شوروی بر آنها متکی است تا از طریق آنها بر وقایع خاورمیانه تأثیر بخشد، شناسایی گردد. نحوه تماس کرملین با نهضتهای مختلف سیاسی، اجتماعی و مذهبی از انقلابیون چپی تا بنیادگرایان مذهبی و دست راستیهای محافظه کار نیز مورد بررسی قرار گیرد. البته باید توجه زیادی نیز به میزان نفوذ شوروی در آشوبها و قیامها در کشورهایی از قبیل ایران و یمن شمالی و اینکه حضور نظامیان کوبایی در اتیوپی و دیگر نقاط منطقه تا چه حد خطر کلی شوروی را افزایش داده معطوف گردد.

برای اینکه مطالعه ای همه جانبه از نفوذ شوروی در منطقه ارائه شود، سازمان HERO موقعیت کشورهای همسایه و حاشیه ای به علاوه افغانستان، پاکستان، اتیوپی و سومالی را بررسی خواهد کرد و به بحث پیرامون کمکهای اقتصادی و نظامی شوروی به اتپوپی که برای چهره مسکو در دنیای عرب تأثیر بخشیده است خواهد پرداخت و توجه خاصی نیز به تأثیر وقایع اریتره در کشورهای همجوار مسلمان معطوف خواهد گردید.

رابطه تضاد اعراب و اسرائیل و خطر شوروی از نظر آمریکا از چند طریق تضاد اعراب و اسرائیل با خطر شوروی رابطه دارد. مثلاً:

- تداوم این تضاد به نفوذ هرچه بیشتر شوروی در لیبی، سوریه و عراق کمک خواهد کرد.

- رسیدن به یک راه حل در تضاد اعراب و اسرائیل فرصت اجرای مقاصد شوروی را از بین برده و یا آن را کاهش خواهد داد.

- تمرکز بر مشکلات اعراب و اسرائیل ممکن است به نادیده گرفتن فعالیتهای روسی و یا نفوذ شوروی در منطقه منتهی گردد.

- دستیابی به یک راه حل حداقل ثبات نسبی در یک بخش از منطقه را تأمین کرده و همکاری با دولتهای عربی در دیگر مناطق خاورمیانه را امکان پذیر خواهد کرد.

از شرکت کنندگان خاورمیانه ای خواسته خواهد شد که این مسائل و دیگر موارد قابل مقایسه را از دید خود مورد بررسی قرار دهند.

تأثیر وقایع اخیر در ایران روشن است که شوروی در رابطه با وقایع انقلابی اخیر ایران در عملیات و مواضع پنهانی خود با احتیاط بسیار عمل کرده است. با وجود اینکه شک داریم که شرکت کنندگان خاورمیانه ای در این مطالعه بتوانند اطلاعاتی را بگنجانند که به دست دولت آمریکا نرسیده، ولی با این حال آنها خواهند توانست به طور فردی یا جمعی بینش و نظریات خود را در این زمینه ارائه دهند، تا به ارزیابی بهتر آنچه که شوروی

ص: 646

انجام داده و یا انجام نداده و اینکه در آینده در این کشور آشفته شورویها دست به چه اقدامی خواهند زد، منجر شود.

ثبات کنونی و روابط با آمریکا و غرب توان و قدرت نیروهای مخالف در کشورهای خاورمیانه ای و نیز تأثیر کارگران خارجی (به خصوص فلسطینیها) بر سیاستهای داخلی، ایدئولوژیهای رقیب و خصوصیات رهبران جدید در حال ظهور، و ضرائب برهم زننده ثبات فعالیتهای شوروی ارزیابی خواهد شد. نظریات اعراب و اسرائیل پیرامون ایجاد روابط محکم با آمریکا نیز ارزیابی شده و وقایعی که ممکن است به تغییر این حالتها منجر شود نیز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

اقدامات احتمالی شوروی اهداف احتمالی شوروی و مراحلی که ممکن است به سقوط رژیم های میانه روی طرفدار غرب در منطقه منجر شود نیز ارائه خواهد گردید. اهداف و اقدامات شوروی از دید هر کشور فرق می کند بنابراین این مطالعه در این زمینه هر کشور را جداگانه مورد بررسی قرار خواهد داد. علاوه بر اینها، چون چنین ضرائب مشترکی در رابطه با کل منطقه در زمینه بی ثباتی، صدمه پذیری و موقعیت استراتژیک نقش دارند به شرح اهداف شوروی در منطقه به طور کل نیز باید پرداخته شود.

اهداف ماکزیمم و مینیمم و نیز اهداف کوتاه مدت و دراز مدت شوروی نیز به طور دقیق مطالعه شده، نتیجه گیری خواهد شد. به بیانیه های حاکی از نگرانی عمیق رهبران، محققین و دانشمندان سیاسی و نظامی اعراب و اسرائیل در گذشته درباره این امکان که کشورهای نفتی ممکن است ابتدا در محاصره دولتهای طرفدار شوروی درآمده بعدا کمونیستی شوند، حتما باید توجه خاصی مبذول گردد. باید از شرکت کنندگان خواسته شود تا به طور کافی به اینگونه مسائل بپردازند.

اقدامات مخالفت آمیز با اهداف شوروی از شرکت کنندگان عربی و اسرائیلی خواسته خواهد شد تا به طور دقیق و روشن توضیح دهند که از نظر آنها آمریکا و دولتهای محلی جهت جلوگیری از نفوذ و کاهش نفوذ شوروی در خاورمیانه باید دست به چه اقداماتی بزنند. چون در رابطه با یک گروه از کشورهای خاورمیانه نمی توان از یک نوع اقدام استفاده کرد بهتر است چند نمونه ارائه شود.

تأثیر سلاحهای هسته ای یک مسئله مهم در این تحلیل بینش شرکت کنندگان خاورمیانه ای درباره تصاحب سلاحهای هسته ای توسط کشورهای طرفدار شوروی و در صورت تشدید مخاصمات به دنبال فعالیتهای شوروی و یا کشورهای حامی آن در منطقه امکان استفاده از سلاحهای هسته ای می باشد. موارد ذیل در رابطه با همین ملاحظات است:

الف: موجودیت مفروض ظرفیت هسته ای اسرائیل.

ص: 647

ب: امکان دست یافتن طرفداران شوروی به سلاحهای هسته ای (با تأیید و یا بدون تأیید و طرح ریزیهای شوروی) بخصوص کشوهای نفت خیزی چون عراق و لیبی.

ج: امکان دست یافتن به سلاحهای هسته ای توسط دولتهایی که خود را اولین هدف شوروی می دانند از قبیل کشورهای نفت خیزی چون عربستان سعودی، کویت، و امارات عربی خلیج.

د: امکان استفاده از تروریسم هسته ای.

کلی سازمان HERO باید سعی کند که شرکت کنندگان خاورمیانه ای اظهارات خاص و مشخصی ارائه کنند نه اینکه بیاناتی کلی چون «آمریکا باید توجه بیشتری به خاورمیانه بنماید»، «یا آمریکا باید با قدرت بیشتری عمل کند» اظهار نمایند. مثلاً گفته شود که آیا بهتر است حضور نظامی یا اقتصادی بیشتر شود؟ چه نوع حضوری در مد نظر است؟ چه نوع کمک اقتصادی می تواند به کشورهایی که در حال حاضر از نظر نفتی غنی هستند بشود؟ چه موارد بخصوصی برای آمریکا دارای اهمیت است؟ چهره آمریکا را چگونه می توان در اذهان بالا برد؟ آمریکا چگونه می تواند نقش فعال تری داشته باشد تا گروههای مخالف این همکاری را به عنوان امپریالیسم ننگرند؟ پاسخ به این و دیگر سؤالات و اظهارات به وسیله سازمان HERO به نحو محدودی زمان بندی شده مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

روش و طرح کاری چون این پروژه بسیار ضروری است، سازمان HERO سعی خواهد کرد تا آنجا که ممکن است آن را در مدت کوتاهی به پایان برساند. از زمان عقد قرارداد تا ارائه پایان نامه 6 ماه وقت داده می شود. پس از گذشت چهار ماه و نیم از آغاز کار گزارش میان دوره ای ارائه خواهد شد. در صورتی که ضرورت داشته باشد جلسات توجیهی غیررسمی برگزار خواهد شد. برنامه زمانی نیز در ضمیمه الف نشان داده شده است.

سه نوع اطلاعات مورد استفاده از خاورمیانه وجود خواهد داشت:

1) رساله های شرکت کنندگان آکادمیک مؤسسات.

2) رساله هایی از افراد منتخب.

3) مصاحبه ها با اشخاص با نفوذ در مصر، اردن، و اسرائیل که به دلایلی یا نمی توانند نظریات خود را به طور کتبی ارائه دهند و یا مانند (بعضی از مقامات دولتی) نمی خواهند سندی در اختیار دیگران بگذارند.

در صورت امکان، سازمان HERO از طریق رابطین خود در مصر و اردن تماس برقرار خواهد کرد که در این صورت برای ارائه منابع باید از سوابق و نقل قولها استفاده شود. قابلیت اعتماد منابع نیز باید ارزیابی گردد.

در همان حال مشورتهای مقدماتی با افرادی که مورد مصاحبه قرار خواهند گرفت درباره موضوعاتی که در آینده باید بر سر آنها نظر بدهند خواهد شد. پس از بازگشت شرکت کنندگان سازمان HERO از خاورمیانه به آمریکا این سازمان گزارشی مختصر از اقدامات انجام شده و نتایج مباحثات مقدماتی ارائه خواهد نمود. در صورت لزوم جلسات توجیهی غیررسمی نیز می تواند برگزار شود.

ص: 648

نه هفته پس از آغاز کار پروژه به وسیله شرکت کنندگان خاورمیانه ای (در آغاز کار چهارده هفته ای مطالعات) اعضای سازمان HERO از مصر، اردن و اسرائیل بازدید به عمل خواهند آورد تا از نحوه پیشرفت کار مطلع شده و رساله های تکمیل شده توسط شرکت کنندگان را دریافت نمایند، تغییرات لازم را بدهند و درباره کارشان به بحث و تبادل نظر بپردازند. با افراد مناسب مصاحبه نیز خواهد شد.

از اطلاعات حاصله از طریق مصاحبات، مرور مقدماتی بر رساله های تهیه شده به وسیله شرکت کنندگان خاورمیانه ای و تحلیل یادداشتها و رساله های مصاحبه ای، سازمان HERO در پایان مطالعه هیجده هفته ای گزارش میان دوره ای و جلسه توجیهی خود را ارائه خواهد کرد. نظرات و پیشنهادات ارائه شده از طرف موکلین نیز در مرحله نهایی کار مورد عمل واقع خواهد شد.

از رساله های متعدد و یادداشتهای مصاحباتی گردآوری شده به عنوان اساس گزارشاتی که باید به موکل ارائه شود استفاده خواهد شد و (به طور کامل و یا جزئی) به همه شرکت کنندگان در پایان 22 هفته ارسال خواهد شد. اعضای سازمان HERO در طول هفته بیست و سوم و بیست و چهارم به خاورمیانه خواهد رفت تا در مورد گزارش با شرکت کنندگان و مصاحبه شوندگان بحث و تبادل نظر نماید - اظهار نظرها و عدم توافقها نیز باید در گزارش نهایی و احتمالاً به صورت ضمیمه گنجانیده شود.

در طول بیست و ششمین هفته باید منتظر دریافت نظرات موکل بود. در پایان هفته سی ام و یا 4 هفته پس از دریافت نظرات موکل یک گزارش نهایی تسلیم خواهد شد. باید آماده بود تا پس از تسلیم گزارش در صورت نیاز یک جلسه توجیهی ترتیب داد.

انجام یک چنین مطالعه ای نیاز به 390 روز کار حرفه ای در یک دوره شش ماهه دارد.

شرکت کنندگان از سازمان HERO:

تی. ان. دوپوی، کلنل، آمریکا، بازنشسته، مدیر اجرایی سازمان HERO.

گریس پی. هیز، مدیر گروه تحقیق، پول مارتل، هماهنگ کننده مطالعات، جی ام. هامرمان، سردبیر اصلی، ماری. ا. اشماروک، دستیار تحقیق، رابرت او. فریدمان، دکترا، مشاور، گوردون اس. براون، مشاور.

(جهت مطالعه خلاصه سوابق شرکت کنندگان عضو HERO به ضمیمه ب مراجعه شود).

شرکت کنندگان خاورمیانه ای مؤسسه مطالعات استراتژیک و سیاسی الاهرام در قاهره.

مؤسسه مطالعه شوروی و اروپای شرقی دانشگاه تل آویو.

مرکز مطالعات آفریقایی و خاورمیانه شیلوح در تل آویو.

انستیتو مطالعات استراتژیک در تل آویو.

ص: 649

افراد شرکت کننده از فهرست زیرین انتخاب خواهند گردید.

مصر سید یاسین، دکترا، مدیر مؤسسه الاهرام.

حسن البدری، مورخ، مقام بازنشسته نظامی.

ام. دی. زهدی، مقام بازنشسته نظامی.

طه المقدوب، سفیر.

عدلی حسن السید، دبیر نظامی اتحادیه عربی.

عادل یوسری، معاون ریاست مرکز تحقیقات غربی نظامی اتحادیه عربی.

سمیع صادق، مدیر بخش سیاسی اتحادیه عرب.

حوسان حسنی وزیر بخش تحقیقی نیروهای مسلح مصر.

اردن هایل سرور، شیخ مهم قبیله جبلی.

عطاعلی، مقام بازنشسته نظامی.

جورج هانا، مقام بازنشسته نظامی.

یوسف حاواش، مقام بازنشسته نظامی.

عامر ب . خاماش، مقام مهم دربار سلطنتی.

حسن اس. دیا، از نیروهای مسلح سلطنتی اردن.

فؤاد طاهبوب، رهبر فلسطینی.

آنتون عطالاه، دکتر، رهبر فلسطینی.

اسرائیل زیو شیف، مؤلف.

مایر پیل، عضو کنست، رهبر سیاسی.

آهارون یاریف، مدیر مرکز مطالعات استراتژیک.

شلوموشامیر، دکترا، مدیر مؤسسه شیلوح.

یاکو روی، دکترا، مدیر مرکز مطالعات شوروی و اروپای شرقی.

ماتی تیاهو میزل، دکترا، تحلیل گر سیاسی و نظامی.

الیزور ریمون، از نیروهای دفاعی اسرائیل.

داوسیون، از نیروهای دفاعی اسرائیل.

آریوشالو، مقام بازنشسته نظامی.

اسقف اسماهیت لوکا، کلیسای ارتدکس سوری، اورشلیم.

پس از مشورت با متخصصین خاورمیانه اسامی دیگری نیز به این فهرست اضافه خواهد شد.

بودجه بودجه کلی برای تکمیل این مطالعه در مدت زمانی شش ماه با استفاده از 390 روز کاری 79760 دلار خواهد بود (به ضمیمه پ مراجعه شود). سازمان HERO پیشنهاد می کند که این کار براساس یک

ص: 650

بودجه ثابت انجام شود، در حالی که شش قسط ماهانه 10500 دلار پرداخت شود و به هنگام تسلیم گزارش نهایی نیز 16760 دلار پرداخت گردد.

هفته 1 - 2 - 3- 4 - 5-6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 -13 - 14 - 15 - 16 - 17 -18 - 19- 20 - 21 -22 - 23 - 24 25 -26 - 27 - 28- 29- 30 - سازماندهی تلاش .........10 کنفرانس با شرکت کنندگان خاورمیانه ........20 تهیه رساله ها ........................................................220 تهیه مصاحبه ها .........................................10 گردآوری رساله و بحث پیرامون آنها ................15 انجام مصاحبه ها ................15 تهیه گزارش و جلسه توجیهی میان دوره ای ..................20 تهیه پیش نویس گزارش نهایی .......................30 مشورت با شرکت کنندگان ...................20 تهیه گزارش و جلسه توجیهی نهایی ..........................30 تهیه گزارشهای میان دوره ای، نهایی .... درباره پیش نویس نهایی (از استفاده کننده)390 ضمیمه «ب» بودجه مخارج مستقیم کار حرفه ای 390 روز کار حرفه ای، 80 دلار برای هر روز31200 دلار دیگر هزینه های مستقیم12450 دلار- سفر: محلی و به خاورمیانه - 4000 دلار کل دوره: 98 روز، 75 دلار برای هر روز - 7350 دلار تولید دوباره اسناد - 100 دلار تهیه گزارش نهایی - 1000 دلار هزینه های غیرمستقیم- سرانه 5/92% کار حرفه ای28860 دلار جمع کل هزینه های مستقیم و غیرمستقیم72510 دلار نرخ 10% هزینه های مستقیم و غیرمستقیم7250 دلار

ص: 651

قیمت کلی79760 دلار * این بودجه با در نظر گرفتن نرخهای پرواز هوایی، در نظر گرفتن مدت زمان سه هفته مهلت و رزرو جا تهیه شده است.

مقاله نیمه معتبر پراودا پیرامون وقایع ایران

سند شماره (56) تاریخ: 18 ژوئن 79 - 28 خرداد 57 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکو به: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویت موضوع: (طبقه بندی نشده) مقاله نیمه معتبر پراودا پیرامون وقایع ایران.

1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- این سفارت توجه وزارت امور خارجه و سفارت آمریکا در تهران را به مقاله ای که در تاریخ 17 ژوئن در پراودا توسط «الف. پتروف» (نام مستعاری که برای مقالات نیمه معتبر بکار می رود) پیرامون ایران نوشته شده است جلب می نماید. این مقاله که با حالتی بسیار محافظه کارانه نگارش یافته، افرادی را مورد انتقاد قرار می دهد که هویتشان فاش نشده و نقش مهمی در انقلابی که باعث سرنگونی شاه شد داشته اند ولی تاکنون همین افراد از دوستان خودشان (یعنی مسکو) روی گردانده و به دشمنان پیشین خود (یعنی واشنگتن) روی آورده اند. در ادامه، پتروف شایعات مربوطه به دخالت «نامرئی» مسکو در اغتشاشات ایران و انتقال سلاحهای روسی به این کشور را رد کرده است.

3- اظهارنظر: در ظاهر، این چنین به نظر می رسد که پتروف آیت اللّه خمینی را عمدا از فهرست اسامی این افراد بی وفا به مسکو مستثنی نموده است. ولی، آنهائی که با سخنرانی اخیر خمینی برای سفیر وینوگرادوف آشنائی دارند (تلگرام عطف) متوجه می شوند که حتی اگر این مقاله، پتروف، خمینی را مورد حمله قرار نداده است حداقل صحنه را برای انتقاد از مینی در صورتی که وی بخواهد به آنهائی که به قول پتروف «می خواهند منطق پیشرفت را تغییر بدهند.» بپیوندد آماده ساخته است.

4- یکی از دیپلمات ایرانی با خوشحالی به ما گفته است که خمینی از وینوگرادف خواسته است که با وی در قم در ساخت 8 ملاقات نماید. یعنی اینکه وی باید ساعت 4 صبح تهران را به قصد قم ترک می کرد که اضافه بر این ناراحتی، خمینی نیز با وی با لحن بسیار تندی برخورد نمود و محتوای متن برخوردار نیز فورا در روزنامه های منتشر گردید. با وجود اینکه هنوز در این باره با مقامات مطلع شوروی صحبت نکرده ایم ولی مطمئن هستیم که مسکو درباره موضوع بسیار عصبانی است.

5- بنابراین مقاله پتروف خصوصا جالب است در صورتی که، اگر نظریه ما درست باشد، این مقاله نمایانگر عکس العمل محافظه کارانه و نابجای مسکو در برخورد با ملاقات وینوگرادوف - خمینی بوده باشد. تعبیر ما از این مقاله این است که مسکو دیگر پذیرفته است که منافع بسیار مهمی در ایران دارد و باید اکنون این سختی ها را متحمل شود تا پس از بهبود اوضاع بتواند نفوذ خود را بر وقایع اعمال نماید. ژرمن

گزارش خلاصه اطلاعاتی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا (شوروی، یمن شمالی و...)

ص: 652

سند شماره (57) از: ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا، واهینیگین ، آلمانسری به: AIG 449تاریخ: 22 ژوئن 79 - 1 تیر 58غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: گزارش خلاصه اطلاعاتی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا خلاصه گزارش اطلاعاتی اروپا در 22 ژوئن شامل چهار مطلب است:

1- شوروی: تولید تسلیحاتی (1978) (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

2- یمن شمالی: حمایت تندروهای عرب (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

3- دیگر وقایع مهم: (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

4- شرایط اخطار و هشدار: تغییر نکرده است. (طبقه بندی نشده) 1- (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - همه عبارات) شوروی:تولید تقریبی تسلیحاتی در روسیه افزایشی برابر نزدیک سه درصد در سال 1978 نسبت به سال گذشته را نشان می دهد.

تولید کلی تقریبی به بیش از 83000 سلاح در سال 1978 می رسد که از نظر مقایسه این میزان در سال 1977 به 80500 سلاح می رسد.

اختلاف در سطوح تقریبی منعکس کننده کاهش در تولید ICBM از 305 فقره در سال 1977 به 205 فقره در سال 1978 می باشد، چون تولید سری SS-16و SS-11 به پایان رسیده است. در همان حال، تولید SS-20 از نوع IRBM تقریبا مضاعف شده و به تعداد 130 سلاح بالغ گردیده است. تولید SS-21 و SS-22 از نوع SRBM نیز افزایش یافته است، در حالی که تولید SS-X-23هنوز در مراحل تولید آزمایشی است.

با وجود اینکه تولید کلی ICBM کاهش یافته است، ولی تولید جدیدترین نوع SLBM یعنی SS-N-18به میزان 5 برابر یعنی از 20 فقره در 1977 به 180 فقره در سال 1978 افزایش یافته است.

و نیز افزایش مهمی در تولید سلاحهای سام پیش بینی می شود که از تولید کلی 50700 سلاح در سال قبل به 53400 سلاح در سال 1978 رسیده است.

در تولید سلاحهای دریایی و سلاحهای ضد تانک، یا سلاحهای هوا به زمین، تغییری حاصل نشده است. هنوز رقمی در رابطه با تولید سلاحهای هوا به هوا به دست نیامده است (منبع: آژانس اطلاعاتی دفاعی).

2- (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - همه پاراگرافها) یمن شمالی: عراق و لیبی اخیرا و به طور غیرمنتظره ای اعلام کمک مالی برای یمن شمالی را نمودند. گویا این مسئله برای یمن شمالی خیلی حیاتی بوده است و ممکن است باعث شود که صنعا به تعادل روابط با عربستان سعودی و آمریکا بپردازد.

در اوایل ماه ژوئن، الغانی نخست وزیر یمن شمالی از عراق یک کمک 300 میلیون دلاری به مدت 5 سال دریافت کرد. بنابه اظهارات بسیاری از منابع بهبود روابط بین عراق و یمن شمالی که نشانگر نارضایتی بغداد از فعالیت شوروی در یمن شمالی بود، تمایل بغداد را به حمایت از صنعا در تضادش با عدن نشان می دهد. اخیرا الغانی سفری به لیبی داشت که پس از روبرو شدن با استقبالی گرم به امضای چند قرارداد در زمینه کمک های فنی و اقتصادی پرداخت لیبی در ماه اکتبر اخیر در تلاش برای سقوط دولت صنعا دست داشت، این صمیمیت وی با صنعا بسیار شگفت انگیز و جالب است.

به نظر آژانس اطلاعاتی دفاعی عراق و لیبی حداقل تا حدی به وسیله خواست مشترکشان در محدود

ص: 653

ساختن نفوذ سعودی و آمریکا در یمن شمالی تحریک شده اند و می خواهند مطمئن شوند که او نیز به محور ضدساداتی بغداد می پیوندد.

رئیس جمهور صالح که در مورد کارآیی حمایت سعودی و آمریکا خوش بین است ممکن است به وسیله تندروهای عرب مجبور شود روابط میانه روتری را با واشنگتن در پیش گیرد و منبع سلاحهای خود را در جای دیگری انتخاب کند (منبع: آژانس اطلاعاتی دفاعی).

3- (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) دیگر وقایع مهم:

الف: (خیلی محرمانه) منطقه پیشرو: دیروز ستاد فرماندهی نیروها GSFG در 79-001 جنوب غربی آلمان شرقی منطقه را محدود اعلام کرد که از 22 ژوئیه تا 2 ژوئن طول می کشد. از ژوئیه 1978 این اولین باری است که شوروی منطقه را محدود اعلام کرده است (USAREUER).

ب: (طبقه بندی نشده) پرتغال / یوگسلاوی: رئیس جمهور پرتغال اینز، در 28-25 ژوئیه سفری رسمی به یوگسلاوی خواهد کرد (مطبوعات) ج: (خیلی محرمانه) ترکیه: با آخرین تغییر ریاست مستقل در حزب حاکم جمهوری خواه خلقی، دولت و مخالفین هر یک 222 کرسی را در اختیار گرفته اند، حالا به نظر می رسد که توان مخالفین در به سقوط کشانیدن دولت اجویت قبل از تابستان یعنی 3 ژوئیه تخفیف یافته است. (سفارت آمریکا در آنکارا).

د: (خیلی محرمانه) ایران: کسب اطلاعات بیشتر درباره دستگیری ژنرال طوفانیان نشان داد که برادرش هادی به وسیله نیروهای انقلابی دستگیر شده است. دلیلی نداریم که بگوییم ژنرال طوفانیان هنوز در ایران به سر می برد (دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده، تهران - ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا).

ه : (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) اوگاندا: حدود 5000 نفر اوگاندایی دیروز به طرفداری از رئیس جمهوری پیشین لول به تظاهرات پرداختند. دولت تظاهرات را غیرقانونی خوانده و برخورد با آنها را نیز در همان روال اعلام کرده است.

گزارش مطبوعاتی حاکی از هفت نفر زخمی هنوز تأیید نشده است. بنابه گزارشها گروهی در ساختمان پارلمانی تجمع کرده اعلام اعتصاب عمومی در سرتاسر منطقه جنوبی اوگاندا کردند. (آژانس اطلاعاتی دفاعی) 4- (طبقه بندی نشده) هشدار و اخطار: در بخش هشدارها و اخطار امروز یعنی 22 ژوئن 1979 تغییری حاصل نشده است (منبع: ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا J2).

ملاقات مقام سفارت شوروی

سند شماره (58) تاریخ: 22 ژوئن 79 - 1 تیر 58 خیلی محرمانه از: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی .سی به: سفارت آمریکا در مسکو با اولویت موضوع: ملاقات مقام سفارت شوروی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- دبیر اول سفارت شوروی گورووی با مسؤول امور خاور نزدیک / ایران (پرشت) تماس گرفت تا به بحث و تبادل نظر درباره شرایط و اوضاع ایران بپردازد. طبق معمول او چیز جدیدی برای ارائه نداشت.

ص: 654

پس از سؤال پیرامون مطالبی که در مطبوعات به طور عمده به چشم می خورد (انتصاب کاتلر به عنوان سفیر، قطعنامه سنا، و غیره) وی به مطرح نمودن سه سؤال که گویا دلیل ملاقاتش بوده است پرداخت:

- آیا دولت کنونی ایران با آمریکا بر سر لغو قرارداد 1959 رابطه خصمانه دارند؟ ما گفتیم که جز بیانیه یزدی مبنی بر اینکه این قرارداد نیز مانند قرارداد 1921 شوروی هنوز تحت بررسی است اطلاع دیگری در دست نداریم. گورووی از اینکه ممکن است ایرانیها قرارداد 1921 را در سفارت شوروی مطرح کرده باشند یا نه اظهار بی اطلاعی نمود.

- بر سر روابط تجاری آمریکا با ایران چه آمده است؟ گفتیم که فروش گندم و دیگر مواد غذایی طبق معمول ادامه دارد، ولی کارهای دیگری نیز در پیش است. گورووی معتقد است که روابط تجاری بین شوروی و ایران از سر گرفته نشده و تکنسینهایی که فرا خوانده شده بودند هنوز بازنگشته اند، ولی بعضی از این متخصصین در طول بحران نیز در محل کار خود مانده اند. گورووی اظهار داشت که شوروی مایل است کمکهای فنی و تجاری خود را از سر گیرد ولی منتظر است ایران نیز در قبال فروش گاز همکاری نماید.

- آیا ما بر سر این موضع که نفوذ خمینی دچار فرسایش شده است هم عقیده هستیم؟ بر سر این موضع که در نهضت انقلابی شکافهایی ایجاد شده هم عقیده بودیم، ولی معتقد نیز بودیم که قدرت خمینی هنوز هم به قوت خودش باقی است. گورووی سعی کرد درباره زخم زبانهایی که خمینی به سفیر شوروی وینوگرادوف زده است صحبت به میان نیاورد.ونس

بحث های رایزن سیاسی درباره ایران

سند شماره (59) تاریخ: 27 ژوئیه 79 - 5 مرداد 58خیلی محرمانه از: هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالیبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن موضوع: بحث های رایزن سیاسی درباره ایران 1- (تمامی متن خیلی محرمانه) 2- در جلسه کمیته سیاسی در تاریخ 26 ژوئیه نماینده بلژیک گفت که سفارت بلژیک در مسکو گزارشی دریافت کرده است مبنی بر اینکه سفارت ایران در آنجا یک پیام شخصی از آیت اللّه خمینی به برژنف فرستاده است، ولی او نتوانسته است مفاد پیام گزارش شده را به دست بیاورد. او پرسیده بود که آیا متفقین اطلاعی ندارند که این گزارش را تأیید کند.

3- علاوه بر این نماینده دولت آلمان غربی مطلب زیر را درباره نظر شوروی نسبت به ایران منتشر کرده است.

4- اقدام مقتضی: در صورتی که واشنگتن یا سفارت آمریکا در مسکو در رابطه با پیام خمینی به برژنف اطلاعی در دست دارند برای ما نیز ارسال نمایند.

5 - آغاز متن رساله دولت آلمان:

الف: در حال حاضر موضع شوروی درباره ایران پر از تضاد است و در مجموع روشن نیست. بدین ترتیب این پیام منعکس کننده چشم اندازی مبهم درباره تحولات سیاسی داخلی در آینده ایران و گرایشهای سیاست خارجی ایران است. همدردی بدون قید و شرط شوروی نسبت به انقلاب ایران که در ابتدا وجود داشت جای خود را به نگرانی بیشتری درباره این واقعیت می دهد که دستگاه رهبری

ص: 655

نامتجانس ایران آماده پذیرفتن فتح بابهای سیاسی و اقتصادی شوروی تا آن اندازه ای که شورویها بدان امیدوار بوده اند، نیست.

ب: بدین ترتیب بیشتر و بیشتر روشن می شود که تقریبا تنها عنصر تصمیم گیری درباره یک موضع مثبت شوروی نسبت به انقلاب ایران این واقعیت است که انقلاب باعث از دست رفتن مواضع غرب در ایران و منطقه شده است معذالک این امر در مقابل نگرانی شوروی در قبال تحولات سیاست داخلی ایران و خطرات ناشی از آن نسبت به منافع منطقه ای شوروی (مثلاً افغانستان و عراق) قرار گرفته است.

ج: اصرار مکرر و موکد شوروی درباره مداخله سایر کشورها در امور داخلی ایران شاید در مرحله ای ختم می شود که منافع شوروی در رابطه با ایران در آن مرحله آغاز می گردد. در چنین اوضاعی ممکن است جالب باشد نظریات چند مقام شوروی را ذکر کنیم و آن اینکه تحولات ایران در حال حاضر موجب نگرانی کشورهای غربی و کشورهای سوسیالیستی است و تمایل خمینی به ایجاد یک کشور اسلامی به کمک یک حزب وحدت طلب اسلامی از لحاظ تاریخی، گامی رو به عقب به شمار می آید.

د: این نظر فراتر از آن می رود که بتوان براساس اظهارات مقام های رسمی شوروی به عنوان یک آغاز محتاطانه سرخوردگی شوروی نسبت به «دستگاه رهبری» کنونی ایران تلقی شود. بعضی از اشارات روحانیت ایران و حکومت ایران از جانب رسانه های گروهی شوروی به عنوان شالوده ای برای انتقاد فزاینده آشکار از گروههای نزدیک به دستگاه رهبری کنونی ایران نقل قول شده است. در عین حال رسانه های گروهی شوروی می کوشند تا درباره بعضی از حوادث ایران اظهار نظرهای مثبتی بنمایند که از آن جمله تصمیمات مربوط به ملی کردن بعضی از صنایع، به عنوان ثابت کننده هواخواهی مداوم شوروی از انقلاب ایران است.

ه : در حالی که فعلاً خمینی در رسانه های گروهی شوروی آشکارا مورد حمله و انتقاد قرار نمی گیرد، نام خمینی به زحمت برده می شود و به زحمت از اظهارات خمینی به مفهومی که برای اتحاد شوروی جنبه مثبت داشته باشد نقل قول می شود. انتقاد رسانه های گروهی شوروی علیه مشاوران وی است. هرچند اتحاد شوروی دلایل کافی برای انتقاد از خمینی در دست دارد، این خویشتن داری شوروی دارای ماهیت تاکتیکی است و مسئله اصولی نیست. طرف شوروی هیچ وجه مشترکی از لحاظ ایدئولوژی با خمینی و انقلاب اسلامی او ندارد. از دیدگاه شوروی هنگامی که خمینی به برکنار کردن نفوذ غرب در ایران کمک کرد، نقش «پیشرو» خود را جهت اتحاد شوروی ایفا کرد و زمانی که انقلاب اسلامی خطری علیه منافع شوروی پدید آورد، شوروی نیز رسما خمینی را نادیده خواهد گرفت. این وضع را می توان از انتقادات مکرر شوروی علیه شایعه مداخله ایران در امور افغانستان مشاهده نمود.پایان متن

تلگرام خلاصه اطلاعاتی فرمانده کل نیروهای آمریکا در اروپا

(سند شماره 60) از: فرمانده کل نیروهای آمریکا در اروپاسری به: AIGتاریخ: 15 ژوئیه 79 - 14 تیر 58 موضوع: تلگرام خلاصه اطلاعاتی فرمانده کل نیروهای آمریکا در اروپا 1- اتحاد جماهیر شوروی 2- فرانسه 3- سایر تحولات مهم 4- وضع IW 1- (شوروی، تمام پاراگرافها سری). در ظرف ماه گذشته شوروی بار دیگر آرایش هواپیماهای حمل

ص: 656

و نقل نظامی را در خارجه افزایش داده و هشت فروند هواپیمای حمل و نقل 12-VTA را در افغانستان مستقر کرده است و بدین ترتیب جمع کل هواپیماهای شوروی که در افغانستان مستقر شده اند به 35 فروند رسیده است.

در حالی که این رقم فقط جزئی از موجودی 560 فروند هواپیمای حمل و نقل و بخش کوچکتری از بیش از 700 فروند هواپیماهای حمل و نقل متوسط و سنگین است که به VTAاختصاص داده شده، در عین حال این بزرگترین رقم هواپیماهای حمل و نقل شوروی است که در خارج از کشور مستقر شده است.

همچنین به نظر می رسد که اعتماد مسکو به عملیات VTA در خارج رو به افزایش است و اینکه شوروی همچنان این نیرو را به عنوان یک ابزار کاملاً مشهود و نسبتا کم خطر برای پشتیبانی از کشورهای خریدار به کار خواهد برد و نفوذ شوروی را در جهان سوم پیش خواهد برد و جای پایی برای حضور نظامی شوروی فراهم خواهد کرد و فرصت را برای تعهد عمیق تر فراهم خواهد نمود (منبع آژانس اطلاعاتی دفاعی).

2- (تمام پاراگرافها سری) فرانسه: هرچند ارتش فرانسه در سال 1976 تجدید سازمان شد و 20 هزار سرباز فرانسوی برای مداخله در کشورهای خارج تعیین شده و نقش اولیه آنها تقویت ارتش اول در صورت بروز یک کشمکش در ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) است، ارتش همچنین امکانات بالقوه واکنش سریع را برای مداخله در جهان سوم حفظ کرده است. از آنجایی که قسمت اعظم نیروهای مداخله گر هوا برد و یا آبی خشکی هستند، بنابراین مجهز به اسلحه سبک و با تحرک زیاد بوده و این نیروها برای ایفای نقش تقویتی خود بسیار مناسب هستند. معذالک این نیروها در صورت بروز یک درگیری به مقیاس وسیع کمتر قدرت ماندن خواهند داشت، زیرا این نیروها فاقد تجهیزات و لجستیک برای انجام عملیات مستقل در خارج در مقابل یک حریف عمده هستند، دو لشگر فرانسوی یعنی لشگر یازدهم هوابرد و لشگر نهم پیاده نظام دریایی به اضافه گروهی از لژیونرهای خارجی تشکیل دهنده نیرویی هستند که برای مداخله در خارج اختصاص یافته اند. لشکر یازدهم هوابرد مستقیما تحت کنترل مقام فرماندهی ملی است و یک گروهان برای آرایش در خارج به حالت آماده باش درآمده اند. هرچند لژیونهای خارجی کمتر از 20% نیروی مداخله گر فرانسه را تشکیل می دهند، این نیروها از جمله حرفه ای ترین نظامیان فرانسوی به شمار می روند. یکی از هنگهای لژیون خارجی ظرف چند ساعت پس از تصمیم برای کمک به زئیر در سال 1978 با چتر در سرزمین کلوزی فرود آمد. بیش از چهار هزار نفر از این سربازان به صورت دوره ای در مستعمرات سابق فرانسه و سرزمین های متعلق به فرانسه در خارج از کشور در پادگانها مستقر شده اند. این تجربه باعث می شود که نیروی لژیون خارجی فرانسه در مناطقی که سربازان ممکن است بعدا برای مداخله به آنجا فرستاده شوند، با محلها آشنا شده و در آن آموزش ببینند. آموزش آنها به اندازه ای جامع است که این نیروها می توانند مثلاً بین تاکتیکهایی که قرار است در مقابل نیروی عرب در مغرب یا ژاندارمهای سابق کاتانگایی در زئیر به کار برند وجه تمایزی قائل شوند. ضعف اساسی این نیرو این است که فرانسه نمی تواند این نیروها را در مسافتهایی بیش از دو هزار مایل مستقر سازد و این به علت کمبود وسائط نقلیه جنگی برای مسافتهای دور است.

به همین ترتیب 48 فروند جنگنده بمب افکن جاگوار که برای پشتیبانی از نیروهای مداخله گر اختصاص یافته اند باید از فرودگاههای نظامی کشورهای دوست وارد عمل شوند و این به علت نقائص

ص: 657

ناوگان نفتکش فرانسه است، زیرا تعداد زیادی از هواپیماهای فرانسه نمی توانند همزمان در خارج مستقر شوند. فرانسویها در پی یافتن راه حلهایی در مقابل این نقائص هستند که از جمله آنها خرید احتمالی هواپیماهای بزرگ حمل و نقل 130 C - و 141C - است. علیرغم این کمبودها و نقصها انتخاب خیالی تاکتیکها و آموزش واقع گرایانه به اضافه تجربیات جنگی اخیر در آفریقا به حفظ کارایی فرانسه در مداخله در کشورهای خارج کمک می کنند، به علاوه ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه شخصا درباره نیروهای مداخله گر در خارج علاقه خاصی نشان می دهد و این نیروها را یک سرمایه بزرگ تلقی می کند که باید در پشتیبانی از سیاست خارجی فرانسه به کار رود.

3- (سری، غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) سایر تحولات مهم:

الف: (طبقه بندی نشده) الجزایر: مطبوعات فرانسه آزاد شدن احمد بن بلا رئیس جمهوری سابق الجزایر را از زندان (در محل سکونت خود) اعلام کردند.

احمد بن بلا از تاریخ ژوئن 1965 که حکومتش به وسیله بومدین رئیس جمهور فقید الجزایر ساقط شد در یک خانه زندانی شده بود.

ب: (طبقه بندی نشده) غنا: دانشجویان به پشتیبانی از ادامه اعدامها در شهر کوماسی در روز دوشنبه دست به تظاهرات زدند و یک اتمام حجت مشتمل بر هشت ماده در محکوم کردن مداخله بیگانگان در امور غنا تسلیم نماینده FARC کردند (مطبوعات).

ج: (طبقه بندی نشده) سودان: نمیری کشف یک توطئه ضد دولتی برای احیاء کشمکش شمال و جنوب را اعلام کرد (مطبوعات).

د: (طبقه بندی نشده) زیمبابوه: شورشیان سیاهپوست خانه اسقف اعظم ارتدکس یونانی شهر سالیسبوری را روز سه شنبه با سلاحهای کوچک و یک آرپی چی هفت مورد حمله قرار دادند. سپهبد والز فرمانده نیروهای مسلح کشور در فاصله 500 متری از محل حمله که از قرار معلوم علیه او بوده است زندگی می کند (مطبوعات).

ه : (سری - غیرقابل رویت برای بیگانگان) افغانستان: علیرغم بسط عملیات شوروی در بیرون از شهرها چنین به نظر نمی رسد که مخالفان تهدید قریب الوقوعی را برای رژیم به وجود آورند. همچنین از قرار معلوم برژنف گفته است که شوری اجازه نخواهد داد که کابل سقوط کند و اگر پاکستان به مداخله خود ادامه دهد، شوروی مداخله نظامی خواهد کرد (سفارت آمریکا در کابل و آژانس اطلاعاتی دفاع).

و: (محرمانه، غیر قابل رویت برای بیگانگان) اردن: قراردادی برای خرید 36 فروند میراژ اف-1 به ارزش 750 میلوین دلار منعقد شده است که تحویل بخش اول آن ظرف هفده ماه خواهد بود 4- (طبقه بندی نشده) وضع توصیه ها و اخطار (IW): درباره بخش وضع IW برای امروز تغییراتی حاصل نشده است، 5 ژوئیه 1979.

سند شماره (61) تاریخ: 30 ژوئیه 79 - 8 تیر 58قابل توجه سفارتخانه های مسکو و تهران از: هیئت نمایندگی آمریکا در ناتوبه: نمایندگی های وزارت امور خارجه آمریکا به پیوست رساله تهیه شده از انگلیس درباره اثرات بنیادگرایی اسلامی در اتحاد جماهیر شوروی که از

ص: 658

سوی هیئت نمایندگی انگلیس به اعضای کمیته سیاسی داده شده است ارسال می گردد.

خیلی محرمانه هیئت نمایندگی انگلیس در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بنیادگرایی اسلامی و اتحاد شوروی 1- در جریان دیدار لرد کارینگتون وزیر امور خارجه انگلیس از دهلی نو در تاریخ دوم و سوم ژوئیه آقای واج پایی وزیر امور خارجه هند به او گفت که هنگامی که او در ماه گذشته در مسکو بوده است او و آقای دسای (نخست وزیر پیشین هند - م) متوجه نشانه هایی شدند که روسها درباره بنیادگرایی اسلامی نگران هستند. آنها ناراحت بودند از اینکه این ویروس (مقصود بنیادگرایی اسلامی است - م) ممکن است در میان جمعیت مسلمان شوروی پخش شود (واج پایی معتقد بود که این استدلال صحیح است).

2- نظر انگلیس این است که احتمال سرایت تجدید حیات اسلامی در ایران در بین جمعیت مسلمان شوروی و در جاهای دیگر به طور عمده به دلیل شرایط اجتماعی متفاوت در اتحاد جماهیر شوروی و با توجه به اینکه شیعیان بخش کوچکی از مسلمانان شوروی را تشکیل می دهند بسیار کم است. معذالک روسها هر چند وانمود می کنند که از خمینی پشتیبانی می نمایند، به روشنی درباره تحولات ایران ناراحتی نشان می دهند و سخن پراکنیهای رادیو ایران به عربی در انتقاد از وضع اسلام در اتحاد شوروی را چندان هم از روی مهربانی تلقی نمی کنند. رئیس بنگاه سخن پراکنی ایران در ماه مه گذشته گله کرده بود از اینکه اتحاد شوروی در طول موجهای رادیویی ایران با استفاده از دستگاههای فرستنده قوی پارازیت پخش می کند. او به ویژه مدعی شد که در جریان یکی ازسخنرانیهای خمینی در تلویزیون در آذربایجان (مقصود جمهوری آذربایجان شوروی است) پارازیت پخش شده است. اگر این داستان حقیقت داشته باشد این عمل بدان معنی است که برای جلوگیری از اینکه مسلمانان ساکن آذربایجان شوروی (که شیعه هستند) به سخنان آیت اللّه توجه کنند تلاش می شود.

3- اظهارات شورویها درباره اثرات احتمالی تجدید حیات اسلامی در ساکنان مسلمان اتحاد شوروی هرچند کم است، معذالک آغاز به آشکار شدن کرده است. بر طبق گزارشی که در تاریخ یازده ژوئن در روزنامه سوئدی (DagensNyheter) منتشر شده اللخشوکور (اللّه شکور) پاشایف امام بزرگترین مسجد باکو و نایب رئیس امور روحانی قفقاز برای روزنامه نگاران در باکو در حضور نمایندگان دایره مطبوعات وزارت امور خارجه شوروی یک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد. اللّه شکور از جمله مطالب دیگر چین گفت:

الف) مداخله در امور منطقه ای و سیاست جمهوری به کار مسلمانان مربوط نیست و ارگانهای دیگر و اشخاص برگزیده دیگری وجود دارند که به امور سیاسی می پردازند.

ب) مسلمانان باکو شادی خود را از آنچه در ایران اتفاق افتاده است پنهان نمی دارند. آنها هنگامی که خمینی به ایران بازگشت یک تلگرام تبریکی فرستاده و به خمینی خیرمقدم گفتند و هنگامی که رژیم سلطنتی در ایران سرنگون شد تلگرام دیگری فرستادند.

ج) من دلیلی نمی بینیم که حوادث ایران بدان معنی باشد که اسلام راههای جدیدی را برای نفوذ در اتحاد شوروی باز کند. ما نیازی به جمعیتهای سری نداریم. ما با صوابدید مقامات، کاملاً آشکارا فعالیت می کنیم.

ص: 659

4- گزارش دیگری که اخیرا در برنامه سوئدی رادیو مسکو پخش شد حاکی از این است که یک روزنامه نگار از رهبر مسلمانان کازاخستان (جمهوری قزاقستان یا کازاخستان در آسیای میانه واقع شده است - م) پرسیده بود که آیا اسلام در اتحاد جماهیر شوروی به علت حوادث در ایران و افغانستان یک دوران تجدید حیات را طی می کند یا خیر. این رهبر مسلمانان کازاخستان گفته بود که تعداد مؤمنین به (اسلام) چندان افزایش جدی نداشته است، هرچند موفقیت مسلمانان در کشورهای مجاور یقینا مورد خوشایند مسلمانان (کازاخستان) است.

5- این اظهارات نشان می دهد که مقامات شوروی می خواهند درباره امکان اثرگذاری جدی حوادث ایران و افغانستان در میان مسلمانان شوروی خود را آسوده خاطر جلوه گر سازند. برنامه های اخیر رادیویی که مرتب تکرار می شود و آزادیهایی که ادعا می شود مسلمانان شوروی از آن برخوردارند و احترام به میراث فرهنگی اسلام را از جانب مقامات شوروی (از قبیل احیای مساجد و برگزاری جشن به مناسبت قرن جدید اسلامی) مورد تأکید قرار می دهد، این پیام تاریخی را القا می کند: تقاضاهای معنوی و فرهنگی مسلمانان شوروی از هم اکنون برآورده می شود و بنابراین هیچ گونه ترسی از نفوذهای خارجی لزومی ندارد. معذالک در مقاله ای که اخیرا در نشریه «کمونیست» (شماره 5 سال 1979) از سوی دبیر اول کمیته محلی داغستان نوشته شده نشانه هایی وجود دارد که مقامات حزبی شوروی همچنان در قبال اثرات احتمالی خارجی در مسلمانان شوروی حساسیت نشان می دهند. اوماخانوف از این گله می کند که «تبلیغات امپریالیستی» اخیرا به نحو فعالانه تری درباره احساسات و پیش داوریهای ناسیونالیستی حدسیاتی می زنند، تا ملل سوسیالیست را به جان یکدیگر بیندازد. «مراکز ایدئولوژیک کشورهای امپریالیستی و سازمانهای ناسیونالیستی در تبعید که در خدمت بورژوازی قرار دارند از عقاید پان اسلامیسم و پان ترکیسم به منظور تشدید فعالیتهای براندازی علیه خلقهای قفقاز شمالی استفاده می کنند. آنها درباره مذهب و کاربرد آن بر علیه منافع شوروی تردیدی ندارند. مثلاً رادیوی بورژوازی در برنامه های خود درباره احساسات مذهبی مسلمانان معتقد و مؤمن تأکید می کند.» این چنین اظهار نگرانیها تازگی ندارد (هرچند اشاره هایی به پان اسلامیسم و پان ترکیسم کمتر به چشم می خورد) و به احتمال انگیزه آنها حوادث ایران و افغانستان نبوده است.

6- تمامی این مطالب بر آگاهی ما چیزی نمی افزاید و ما همچنان در حال حاضر تمایلی نداریم به اینکه قضاوتهای قبلی خود را مورد تجدید نظر قرار دهیم. معذالک اوضاع ممکن است تغییر یابد هر چند مدارکی درباره نفوذ بنیادگرایی اسلامی در مسلمانان شوروی به دشواری ممکن است به دست آید. تعبیر آن بسیار دشوار است. ما از نظریات سایر متفقین خود استقبال خواهیم کرد.

نامه خمینی به برژنف

سند شماره (62) تاریخ: 1 اوت 79 - 10 مرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی. سی با اولویت موضوع: (خیلی محرمانه) نامه خمینی به برژنف 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- گزارش پیام شخصی خمینی به برژنف که در مباحثه مشاورین سیاسی درباره ایران مطرح شده بود

ص: 660

(تلگرام عطف)، در میان گروههای دیپلماتیک شوروی نیز در جریان است، ولی هیچ کس، حتی رؤسای اجلاس نمایندگی چهار جانبه نیز از محتوای آن اطلاعی ندارند. بنابه گزارشات رسیده این پیام توسط سفیر ایران به و. و. کوزنتسف معاون ریاست عالی شوروی در جلسه ای که سه ساعت به طول انجامیده تقدیم شده است.

3- یکی از دیپلماتهای پاکستانی که مستقیما در این باره از سفارت ایران سؤال کرده بود اخیرا در 31 ژوئیه تأیید نمود که پیامی از طرف خمینی به کوزنتسف داده شده است، ولی وی گفت که سفارت از سخن گفتن پیرامون محتوای آن پیام خودداری می ورزد. گاریسون

مکاتبه بین خمینی و برژنف

سند شماره (63) از: هیئت نمایندگی آمریکا در ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی)خیلی محرمانه به: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی - سی با اولویتتاریخ: 6 اوت 79 - 16 مرداد 58 موضوع: (خیلی محرمانه) مکاتبه بین خمینی و برژنف 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- نمایندگان هم پیمان در مشاوره سیاسی اول اوت درباره محتوای نامه خمینی به برژنف صرفا اظهار بی اطلاعی کرده اند (تلگرام عطف). ولی نماینده ایتالیایی گزارش داد که مکالمه ای بین سفارت ایتالیا و مقامات سفارت شوروی در تهران صورت پذیرفته است. به گفته مقامات روسی، برژنف نیز برای خمینی نامه ای فرستاده است. مقامات روسی درباره نامه خمینی یا محتوای نامه برژنف حرفی به میان نیاوردند، ولی به ایتالیاییها گفتند که شوروی در رابطه با چند عمل رژیم خمینی که به روابط دو جانبه «لطماتی» وارد می کند چندان خوشحال نیست. یکی از فعالیتهایی که سبب نارضایتی روسها شده عبارت است از تبلیغات «حکومت اسلامی» که از شوروی انتقاد می نمایند. گیلتمن

بحثهای مشاوران سیاسی و روابط ایران و شوروی

سند شماره (64) تاریخ: 7 اوت 79 - 16 مرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: نمایندگی آمریکا در سازمان ناتو آمریکا موضوع: بحثهای مشاوران سیاسی و روابط ایران و شوروی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- پیامی که نماینده بلژیک به آن اشاره می کرد احتمالاً همان پیامی است که وسیله سفیر ایران در مسکو محمد مکری در بازگشت اخیرش به مسکو رسانده شده است: متن پیام به شرح زیر است: «بسمه تعالی: 23 ژوئن 1979، حضرت لئونید برژنف ریاست جمهور شوروی. از پیام محبت آمیز و علاقه ای که نسبت به جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته اید کمال امتنان را دارد. از خداوند متعال موفقیت و حسن نیت مردم روسیه را خواستار بوده و امیدوارم که جمهوری اسلامی ما که براساس وحدت کلمه و انقلاب اسلامی عزیزمان و ملغی ساختن رژیم شیطانی پایه گرفته نقش مهمی را در اتحاد و اتفاق ملل دنیا ایفا کرده، صلح و کامیابی به همراه آورد، همان طور که آرزوی ملت ما و اسلام است.

روح اللّه موسوی خمینی»

ص: 661

3- نامه دولت آلمان فدرال که در اجلاس 26 ژوئیه ارائه شد از نظر ما بسیار جالب بود. از نظر ما هم روسیه در ایران مواجه با یک اشکال شده است. از نظر ما دلایل احتمالی بسیاری سبب شده بود تا آنها روابط خود با شاه را قطع کرده، به اتحادی نامیمون با خمینی و نهضت اسلامیش دست بزنند. این دلایل عبارتند از:

- وجود نداشتن راه حل دیگر. در زمستان گذشته ظاهرا تمام برگهای برنده در دست خمینی بود. حزب توده (کمونیست) طرفدار مسکو در ایران تضعیف شده بود و اعتبار خود را نیز از دست داده بود. «گروه» پیشرفته سیاسی دیگری نیز وجود نداشت که آن قدر قدرت داشته باشد. که با خمینی مبارزه کرده و یا آماده کار با روسها علیه او باشد.

- امید به دست آوردن سود به ضرر ما. ما به خاطر حمایت و ارتباط طولانی با شاه دشمن شماره یک خارجی نیروهای ضد شاه به شمار می رفتیم. روسها نیز از این نظر مصون نبودند، ولی میزان این مصونیت در مقایسه با ما خیلی کم بود. کاهش نفوذ قابل ملاحظه ما از نظر شورویها بسیار خوشایند است، حتی اگر کسب نفوذ در ایران توسط خود آنها نیز با اشکال مواجه شود.

- ترس از عدم ثبات در بخش جنوبی شوروی. از نظر ما اوضاع طوری است که با وجود آماده بودن شوروی در بهره برداری از آشفتگیها، مسکو در نظر ندارد به خاطر آشوب از آشفتگی بهره برداری نماید. با رفتن شاه، نهضت اسلامی خمینی امکان ایجاد یک حکومت مرکزی قوی را دارد.

- تمایل به حفظ منافع اقتصادی خود در ایران. در سالهای اخیر شوروی با ایران روابط تجاری بسیاری برقرار ساخته بود که البته قابل مقایسه با این روابط از طرف بعضی از ملل غربی اصلاً نیست. گازی که از طریق IGAT-I منتقل می شد و سهم عمده ساختمان IGAT-II که فقط برای روسها نگاهداشته شده بود و منافعی که از طریق این تجارت سه جانبه عاید می شد دارای اهمیت بسیار برای مسکو بود.

4- هنوز هم راه حل قطعی برای خمینی وجود ندارد، که به نظر ما تنها دلیل مبنی برآن است که شوروی تاکنون خمینی و نهضت او را مردود نشمرده است. البته دلایل بسیاری وجود دارد که براساس آنها می توان احتمال داد که آنها هرگاه بخواهند می توانند علیه او عمل نمایند. مثلاً در حالی که مقامات جدید ایران با شوروی و آمریکا علیرغم نحوه مرسوم در زمان شاه به طور یکسان برخورد کرده اند، این کارها نمی تواند تسلی خاطر شوروی را فراهم کند، چون در اکثر مواقع این هر دو در اجتماعات اسلامی مورد انتقاد قرار می گیرند. علاوه بر اینها، واقعیت شرایط ایران حداقل بر دولت موقت ایران تأثیر می گذارد و دولت موقت می فهمد که موضعگیری او در ایران به نفع روسیه نیز نمی باشد. در این رابطه می توان از آشوب در کردستان نام برد که نیاز به یک نیروی نظامی در برخورد با آن را مبرم ساخته است، که این نیز به نوبه خود تجدید روابط نظامی با آمریکا را لازم ساخته است. علاوه بر این با وجود گذشت 6 ماه از انقلاب اوضاع سیاسی همچنان آشفته است. دولت موقت ایران برتری خود را در اداره امور دولتی و سازمان غیر رسمی دولت، کمیته های انقلاب و شعبات آن که اغلب قدرت سیاسی اعمال می کنند را نتوانسته نشان دهد و ظاهرا نمی تواند از نظر فنی به اداره امور ایران در سطح ملی بپردازد. روسها حتما این عدم ثبات درونی ایران را در نظر گرفته اند بخصوص که همین بی ثباتی می تواند تهدیدی بر منافع روسیه در مکانهایی از قبیل افغانستان باشد.

6- بالاخره، ظاهرا روسها بیشتر از هرکس دیگر در معاملات با ایران بعد از انقلاب سود برده اند. انتقال

ص: 662

گاز از طریق IGAT-I هنوز به سطح قبل از انقلاب نرسیده است. علاوه بر این، ایرانیها از روسیه خواسته اند که قیمت پرداختی برای گاز را بالاتر ببرد و ساختمان IGAT-II نیز ممکن است اصلاً آغاز نگردد.

7- ما نیز با گزارش دولت آلمان فدرال موافق هستیم که «خمینی رسما وسیله روسها زمانی که انقلاب اسلامی به تهدید منافع شوروی بپردازد مردود شمرده خواهد گردید». لیکن، ایجاد یک چنین خطی به آسانی قابل تشخیص نیست. ما احساس می کنیم که روسها به تجدید نظر در سیاست خود در قبال خمینی پرداخته اند، ولی هنوز نتوانسته اند بفهمند که زمان تغییر سیاست فرا رسیده است. نتیجه این است که تا زمانی که اوضاع به همین آشفتگی چند ماه اخیر باقی بماند از طرف روسها همین سردرگمی در قبال ایران و انقلاب اسلامی نشان داده می شود. لینگن

عقیده مأمور سیاسی شوروی در رابطه با ایران و افغانستان

سند شماره (65) تاریخ: 10 اوت 79 - 19 مرداد 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: عقیده مأمور سیاسی شوروی در رابطه با ایران و افغانستان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: در هشتم اوت یکی از مقامات کمیته دولتی روابط اقتصادی بین المللی شوروی در جلسه ای با حضور مقامات سفارت اظهار داشت که همکاریهای اقتصادی ایران و شوروی از زمان تغییر رژیم حکومتی در تهران کاهش یافته است. در رابطه با انتقال گاز ایران به شوروی وی گفت که اکنون شوروی دیگر فکر نمی کند که انتقال گاز مربوطه از طریق خط لوله IGAT-I به میزان قبلی برسد. وی اظهار داشت که هنوز نتوانسته اند نظر نهایی ایرانیها را در رابطه با خط لوله IGAT-IIبدانند. پیرامون روابط اقتصادی شوروی با افغانستان با خوش بینی صحبت کرده گفت که درباره حاد بودن اوضاع داخلی این کشور اغراق زیادی شده است و کار پیرامون پروژه های همیاری مهم به هیچ وجه متوقف نشده است. پایان خلاصه 3- مقامات سفارت در هشتم اوت با نامیک یاکوبف رئیس دپارتمان کمکهای اقتصادی دپارتمان کشورهای غربی و خاورمیانه که برنامه های کمک اقتصادی و نظامی خارجی شوروی را اداره می کند تماس گرفتند. در این جلسه پل یاکون مقام دفتر مربوط به آمریکا و آفونین از قسمت اروپای غربی حضور داشتند. آنچه در ذیل می آید نکات مهمی از این بحث است که اصولاً بر روابط اقتصادی بین شوروی و ایران و افغانستان استوار است.

4- یاکوبف اظهار داشت که درست است که «وقایع اخیر ایران» سبب کاهش روابط اقتصادی شوروی با این کشور شده است، ولی باعث نشده است که شوروی تکالیف خود را در قبال ایران انجام ندهد. چون رژیم جدید تهران هنوز در حال شناخت اولویت در زمینه پیشرفت است که البته این تصمیماتی درونی هستند و شوروی به آنها احترام می گذارد. در حال حاضر ایران به این کمیته پیشنهاد پروژه همکاری را نداده است (یاکوبف خاطر نشان ساخت که بازدید یک عده از نمایندگان متخصص در امور فلزات در ماه ژوئیه فقط در رابطه با جنبه های فنی کارخانه های ذوب آهن اصفهان صورت گرفته است)، در تهران با

ص: 663

شاچکف ریاست این هیئت نمایندگی تنها در مورد تکمیل پروژه ها بحث شده بود. ولی نکات موجود حاکی از آن است که ایرانیها مایل به همکاری در زمینه انرژی الکتریکی و حمل و نقل می باشند (.... مدرن سازی و تولید ماشین سواری). یاکوبف در ادامه خاطر نشان ساخت که برخلاف کمکهایی که از طرف غرب می شود کمکهایی که از طرف شوروی می شود و بیشتر بر ایجاد اهداف صنعتی مورد نیاز متمرکز است و برای ایرانیها حتما خالی از منافع نخواهد بود.

5- زمانی که در مورد آینده حمل گاز ایران به آمریکا از وی سؤال شد (0- (9؟7،- 8 - 5 - 5 - 8، 8 - 5/443، 5891 -/94)(1) ایران تولید نفت خام خود را بین 5/3 تا 4 میلیون بشکه در روز کاهش می دهد، که حمل (5 -87 - 497 - 5 - 53 - 8 - 0 - 91) را به ناچار پایین خواهد آورد. این موضوع مستقیما در رابطه با تصمیم گیریهای داخلی ایران است که خالی از تبعیض نیز نخواهد بود. وی درباره مذاکرات پیرامون قیمتها اظهار نظر ننمود. در رابطه با IGAT وی گفت که دولت ایران هنوز پیرامون احداث خط لوله IGAT-IIتصمیم نهایی را نگرفته است. وی تأثیر عدم احداث خط لوله IGAT-IIرا بر شوروی کم اهمیت تلقی کرد گفت که قرار داد حمل گاز سه جانبه باعث شده است که قسمت اعظم گاز ایران به کشورهای اروپای غربی صادر شود، در حالی که فقط «عایدات بسیار جزئی» نصیب شوروی می گردد. ولی اعتراف نمود که نتیجه لغو قرارداد احداث این خط لوله این خواهد بود که شوروی نتواند به تعهدات صادراتی خود به غرب و نیز به تعهدات درونی خود در رابطه با گاز عمل نماید.

6- یاکوبف درباره افغانستان موضع شدیدتری اتخاذ کرده گفت بر خلاف بیانات ناظران غربی رژیم افغانستان از ثبات بیشتری برخوردار است، ولی آنچه مسلم است اوضاع داخلی حاضر به هیچ وجه بر رخدادهای همکاری اقتصادی بین شوروی و افغانستان تأثیر نمی گذارد. ایجاد یک مجتمع بر رودخانه KDCHKA (که بنا به گزارشات اخیر مطبوعاتی دربرگیرنده ساختمان یک سد، یک مخزن نفتی، یک کارخانه سیمان سازی، یک پارک موتوری و دیگر پروژه ها می باشد) و بهره برداری از یک مخزن نفتی که اخیرا در شمال افغانستان کشف شده (که یاکوبف آن را نه چندان بد» توصیف کرده است) و تأسیس نیروگاهها قسمت اعظم تلاش را به خود معطوف ساخته است. اعتبارات «مورد لزوم» برای این پروژه ها حتما تأمین خواهد گردید.

درباره چند قرارداد اقتصادی دوجانبه ای که در MRRمنعقد شده بود از وی سؤال شد. یاکوبف در جواب گفت درباره ارزش و ترکیب مناسبات تجاری دوجانبه هنوز اطلاعی در دست نیست، ولی در رابطه با برنامه پنج ساله جدید افغانستان این مناسبات هماهنگی خواهند یافت. کالاهایی که برای تحویل در این قراردادها آمده عبارتند از قند، غله، محصولات نفتی، و دیگر مواد خام صنعتی. در رابطه با غله وی گفت که روسها موافقت کرده اند حدود یکصد هزار تن غله به افغانستان ارسال دارند، ولی درباره رقم دقیق این محموله اطلاعی در دست ندارد چون تصمیم نهایی به وسیله وزارت بازرگانی خارجی اتخاذ می گردد. وی اضافه کرد نیاز افغانستان به گندم چندان مشخص نیست چون «امسال آنها محصول خوبی را» برداشت می کنند.

7- یاکوبف گفت که واقعیت دارد که شوروی پرداخت وامهای اقتصادی خود به این کشور را ده سال به تعویق انداخته است، ولی وی گفت که این کار برای افغانستان منافع بسیار ناچیزی به همراه خواهد داشت،

ص: 664


1- اعداد و ارقام موجود در متن سند مربوط به ارقامی است که به خاطر اشکال در دستگاه تلکس تبدیل به حروف نشده اند.

چون افغانها در گذشته ادعا می کردند که شوروی از آنها هیچ گاه برای پرداخت دیون خود ارز دریافت کرده است. بنابراین تعویق و یا تمدید مدت بدهی به این معنی است که شوروی صادرات افغانستان به این کشور را نیز کاهش خواهد داد.

(اظهار نظر: در صورتی که این موضوع صحت داشته باشد افغانها باید بازاری برای فروش صادراتی که قبلاً قرار بود به شوروی بفرستند پیدا کنند).گاریسون

مسائل و مشکلات قومی و ملیتی در اتحاد شوروی

سند شماره (66) تاریخ: 27 اوت 79 - 5 شهریور 58سری از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا در کابل رونوشت به تهران موضوع: مسائل و مشکلات قومی و ملیتی در اتحاد شوروی 1- تمام متن - سری 2- دولت ایالات متحده درگیر تلاش طویل المدتی است که از اواسط سال 1978 جهت بالا بردن سطح آگاهی و شناخت دولت ایالات متحده از اقلیتها و اقوام و ملیتهای مختلف موجود در شوروی آغاز شد.

بیش از یکصد قوم مختلف در داخل مرزهای شوروی زندگی می کنند. با توجه به تحولات اجتماعی و جمعیتی که در حال حاضر در اتحاد شوروی صورت می گیرد اهمیت اقوام اقلیت احتمالاً افزایش خواهد یافت و ممکن است برای رهبران اتحاد شوروی دردسرهایی تولید کند. اخیرا در مقاله مهمی که در روزنامه پراودا به چاپ رسید اهمیت تداوم مسئله ملیت و قومیت برای رهبران شوروی، حقیر و ناچیز جلوه داده شد.

3- به منظور بالا بردن سطح آگاهی دولت ایالات متحده از مسائل مربوط به ملیت و قومیت (در شوروی)، به سفارت (آمریکا) در مسکو و ادارات مربوطه رهنمودهای کلی داده شده است تا در این زمینه گزارش دهند. این رهنمودها جهت اطلاع گیرنده های فوق الذکر تکرار می گردد 4- یکی از موضوعاتی که در مورد آن اطلاعاتی مورد نیاز است هر نوع رابطه ای است که عملاً یا احتمالاً (مثلاً در زمینه های سیاسی، اقتصادی - اجتماعی یا فرهنگی) بین اقلیتهای قومی و گروههای خارج از اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد. (بدین وسیله) از گیرندگان (این نامه) درخواست می گردد تا مراقب ارتباطات و روابط بین ملتهای مختلف در اتحاد شوروی و گروههای ساکن در کشورهای میزبان بوده و در این زمینه گزارشهای لازم را ارسال دارند.کریستوفر

عکس العمل تبلیغاتی مسکو در رابطه با «نیروهای واکنش سریع»

سند شماره (67) محرمانه عکس العمل تبلیغاتی مسکو در رابطه با «نیروهای واکنش سریع»:27 اوت 79 - 5 شهریور 58 از زمانی که قرارداد سینای یک موجب ورود یک گروه ناظر آمریکایی به خاورمیانه جهت اجرای قرارداد گردید، روسها نسبت به افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه حساسیت بسیار نشان داده اند.

یکی از علل تشدید حساسیت آنها نیز بحث و گفتگوهای مطبوعاتی مداوم بوده است که هدف از این حضور نظامی را تصرف حوزه های نفتی عربی بیان می کنند.

ص: 665

ولی روسها بالاخره دریافته اند که مداخله خود آنها در منطقه (یعنی یمن جنوبی) ممکن است این تمایل را در آمریکا پدید آورده باشد که بخواهد با قدرت تمام به نقاطی وارد شود که آمریکا در آنجا منافعی دارد.

آنها باید همیشه این احتمال را در مد نظر داشته باشند که ارسال ناو کانستلیشن به دریای سرخ در بحران یمن اولین گام این گونه ای می باشد.

حساسیت شوروی درباره «نیروهای واکنش سریع» پیشنهادی پنتاگون نشانگر این ترسها و سوءظن می باشد و بالاخره نشانگر این سوءظن است که شاید آمریکا تصمیم گرفته است در رقابت برای گسترش نفوذ در خاورمیانه میزان تضاد را تشدید نماید و شوروی را با وادار کردن به پیروی از یک سیاست فعال در آنجا به مخاطره بیفکند.

تبلیغاتی که علیه نیروهای واکنش سریع به راه افتاده و استدلالهایی که در محکومیت آنها به کار می رود، نشانگر این واقعیت است که این موضوع در محاسبات شوروی از حساسیت و اهمیت بسیاری برخوردار است. البته موضوع اصلی تبلیغات سنتی شوروی لکه دار نمودن تصویر «امپریالیسم» آمریکا بوده است. لیکن شوروی نگران از این است که مبادا نیروهای واکنش سریع اقدامی جدید از طرف آمریکا در قدرت نمایی علیه منافع جهانی شوروی باشد. با در نظر گرفتن گسترش استعداد نظامی و سیاسی شوری (و کوبا)، این قدرت نمایی امکان برخورد مستقیم ابرقدرتها را تشدید خواهد نمود.

خط تبلیغاتی طبق خط جاری تبلیغاتی شوروی، آمریکا «مدتی» پس از شکست در ویتنام رسما اعلام کرد که «ویتنام دیگری» ایجاد نخواهد کرد و از مداخله نظامی مستقیم و همه جانبه در خارج از آمریکا خودداری خواهد کرد، ولی در حال حاضر عقیده مداخله نظامی بار دیگر توجه را به خود معطوف کرده است. آمریکا سیاست خارجی «دوران بعد از ویتنام» را در مورد تجدید نظر قرار داده و یا بهتر است گفته شود در نظر دارد سیاستهای قبل از ویتنام خود را به کار گیرد و با استفاده از نیروهای مسلح خود به اهداف سیاسی نائل آید.

بنابه تعبیر شوروی، گذشت «فاجعه ویتنام» و بازگشت استراتژی مداخله نظامی ناشی از زوال نفوذ آمریکا در خاورمیانه بوده است. سرنگونی شاه مسئله دسترسی به منابع نفتی را به طرز حادی برای واشنگتن پیش کشید و نگرانی در مورد سرنوشت منابع انرژی خاورمیانه موجب شد که واشنگتن رسما اعلام نماید که قصد دارد یک نیروی واکنش سریع 110000 نفری آموزش دیده و مجهز را آماده کند تا در صورت لزوم حوزه های نفتی را تصرف نماید.

ستاره سرخ (21 مرداد 1358) این «سپاه» را متشکل از لشگر 82 هوا برد، لشگر متحرک هوایی 101، 2 لشگر دریایی و عناصر پشتیبانی نیرومندی چون جت جنگنده، بمب افکن، هواپیماهای ترابری، ناوهای هواپیما بر و ناوشکن، تانکر و ناوهای نیروبر به عنوان بخشی از نیروهای مداخله گر آمریکا توصیف کرده است. این نشریه می گوید، نیروی بزرگتر مرکب از 600000 نفر است که حدود 22 درصد از کل بودجه دفاعی آمریکا در زمینه آن مصرف می گردد.

بنابه گفته منابع روسی، ایجاد این نیروی واکنش سریع، تنها بخشی از استراتژی کلی آمریکا در قبال خاورمیانه را نشان می دهد. بنابه گزارش مسکو، مطبوعات آمریکایی از طرح مربوط به ایجاد یک ناوگان

ص: 666

پنجم جهت استقرار در شمال غربی اقیانوس هند و نزدیکی شبه جزیره عربی، گسترش پایگاههای دریایی آمریکا در جزیره بحرین در خلیج فارس، و تأسیس یک پایگاه دریایی عظیم در دیه گوگارسیای اقیانوس هند سخن گفته اند.

جاه طلبی های خاورمیانه از نظر شوروی، ضرورت گسترش قدرت همه جانبه دریایی آمریکا در خلیج فارس مستقیما از وخامت اوضاع آمریکا در این منطقه ناشی می گردد. پنتاگون «طرح مربوط به مستقر نمودن نیروهای مسلح آمریکا در شبه جزیره عربی و منطقه خلیج فارس» را در طول تضاد یمن در اوایل سال 1358 مورد بحث و تبادل نظر قرارداد (ایزوستیا 12 تیرماه 1358).

لیکن با «تقاضای آمریکا مبنی بر ایجاد پایگاههای نظامی در کشورهایی چون عربستان سعودی»، «واشنگتن در اکثر موارد مجبور شده است از حضور نظامی خود در مناطق مجاور، استفاده کند.» (پراودا 16 مرداد 1358).

طبق نظریه مسکو، مأموریت نیروهای واکنش سریع، گرچه در اصل صف آرایی در خاورمیانه است تا سیل نفت از خلیج فارس قطع نگردد و نیز کشورهای خاورمیانه با ایجاد نوعی تهدید واقعی در رابطه با مداخله نظامی متوحش «شوند»، ولی مأموریت کلی این نیرو فراتر از این منطقه را نیز در برمی گیرد (رادیو مسکو، 14 مرداد 1358).

برژنسکی مشاور امنیت ملی گویا این مطلب را در سخنرانی 11 مرداد ماه عنوان کرده است. در این بیانیه وی گویی گفته است که «تلاش کرده است که آمریکا بار دیگر نقش پلیس جهانی خود را ایفا کند» و ظاهرا از «مسؤولیت استراتژیک» واشنگتن نه تنها در قبال خاور نزدیک بلکه در قبال اروپای غربی و خاور دور و نیمکره غربی سخن گفته است. برژنسکی تحت عنوان «شرایط اضطراری» نیروهای واکنش سریع را عامل حمایت از «منابع آمریکا» در تمام «نقاط مشوش» زمین توصیف کرده است (ستاره سرخ، 21 مرداد 1358).

در اینجا نیز ، نیروهای آمریکایی باید در تمام نقاط جهان تحت حمایت دریایی واقع شوند. اعلامیه اخیر پنتاگون مبنی بر اینکه ناوها و هواپیماهای آمریکایی از محدوده مرسوم آبی سه میلی استفاده خواهند کرد به معنی آن است که «ناوهای جنگی آمریکا علیرغم محدودیتهای موجود در سواحل کشورهای مختلف پهلو خواهند گرفت و پرچم آمریکا را به اهتزاز در خواهند آورد...» (نشریه قبلی).

طبق اظهارات رادیوی صلح و پیشرفت (22 مرداد 1358)، هدف آمریکا نه تنها حراست از «نیروهای ضربتی آمریکا در حمله و تصرف حوزه های نفتی دیگر کشورهاست»، بلکه می خواهد با این کار و با نزدیک ساختن نیروهای دریایی آمریکا به سواحل کشورهای مستقل علاوه بر باج دادن، آنها را متوحش نیز بنماید.

تاس (18 مرداد 1358) خاطر نشان ساخت: «آمریکا در نظر دارد با استفاده از ناوهای جنگی خود نه تنها کشورهای «مصمم» جهان سوم را بترساند، بلکه می خواهد به این ترتیب رژیمهایی را که علنا به دستورات آمریکا گردن نهاده اند حمایت نماید.»

ص: 667

اتخاذ دوباره سیاست مداخله نظامی شوروی موضع «جدید» آمریکا را ناخوشایند یافته و آن را ریاکارانه و بد یمن خوانده است. مفسرین روس مدعی شده اند که که این امر نشان گر تمایل دولت آمریکا به گسترش نفوذ در رویدادهای مناطق سرتاسر جهان که به دلخواه آنان را مناطق حیاطی برای منافع آمریکا طبقه بندی کرده است ... از طریق قدرت نظامی آمریکا می باشد». (ستاره سرخ، 21 مرداد 1358) سیاستهای آمریکا به گونه های زیر توصیف می کند:

- «مملو از ماجراجویی های خطرناک نظامی جدید» (ستاره سرخ 10 تیرماه 1358). به طور مثال امکان دارد که آمریکا می خواهد با استفاده از نیروهای ویژه خود به تانکرهای نفتکش در تنگه هرمز حمله نماید و تقصیر را به گردن فلسطینیها بیندازد و سپس به عنوان بهانه تلاش آمریکا را در ایجاد کنترل نظامی در اطراف منابع نفتی شامل منطقه خلیج فارس» توجیه نماید، (ایگور الکساندرف، رادیو مسکو، 25 مرداد 1358).

- یک توطئه انتخاباتی از طرف یک دولت ضعیف از نظر سیاسی جهت نمایش قدرت» و نشان دادن این واقعیت که «از دست رفتن منافع آمریکا به هیچ وجه قابل تحمل نمی باشد.» (رادیو مسکو، 14 مرداد ماه 1358).

- ایجاد تبلیغات ضد روسی همه جانبه. به منظور توجیه «جنگ طلبی و مداخله نظامی آشکار آمریکا در امور دیگر کشورها»، واشنگتن مجبور شده است «خطر تخیلی نظامی شوروی را» در اذهان پدید آورد (رادیو مسکو، 25 مرداد 1358).

خلاصه اینکه مسکو مدعی است که «استراتژی چماق به دستی جهانی آمریکا» تنها موجب «تشدید عدم ثبات در جهان خواهد گردید.»(ایزوستیا، 12 تیرماه 1358) و همین امر یکی از نشانه های خطرناک تشدید روندهای تهاجمی در سیاستهای آمریکا می باشد (رادیو مسکو، 14 تیرماه 1358).

سیاست شوروی در قبال ایران

سند شماره (68) تاریخ: 30 اوت 79 - 8 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: سیاست شوروی در قبال ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- براساس گزارشهای FBIS از رسانه های گروهی شوروی (رسانه های گروهی آزاد و رسانه های گروهی زیرزمینی) این تصور برای ما پیش آمده است، مسکو در حال تجدید نظر در سیاست خود نسبت به ایران می باشد. در حالی که شخص خمینی از انتقاد به دور و مصون است، دولت موقت ایران دیگر از چنین مصونیتی برخوردار نیست. مسئولیت و گناه همه چیز، از تعطیل روزنامه حزب توده گرفته تا جنگ در کردستان و خیانت به انقلاب از طریق انجام مذاکره با آمریکا جهت خرید اسلحه همه و همه به گردن دولت موقت ایران نهاده شده است.

3- چنین به نظر ما می رسد که احتمالاً مسکو در نظر دارد سیاست پیشین خود را که مبتنی بود بر حمایت بی قید و شرط از انقلاب اسلامی تغییر داده و موضعی در پیش گیرد که در برخورد با اوضاع جاری

ص: 668

در ایران که کماکان بسیار بی ثبات است دارای انعطاف پذیری بیشتری باشد. عدم تمایل مسکو به حمله به شخص خمینی حاکی از اذعان شوروی به این حقیقت است که وی هنوز مقتدرترین شخصیت سیاسی در صحنه می باشند. با این حال از تمایل روز افزون مسکو در جهت حمایت از اهداف کردها و عناصر «مترقی» غیر اسلامی چنین برمی آید که مسکو به این واقعیت بیشتر پی می برد که خمینی و سایر ایدئولوگهای اسلامی انعطاف ناپذیر تاکنون قادر نبوده اند با مجتمع ایدئولوژیهای مختلف موجود در ایران کنار آیند. اگر این ارزیابی و تحلیل صحیح باشد این سؤال پیش می آید که ایا این سرآغاز تمایل بیشتر مسکو نسبت به آنچه که تاکنون از خود نشان داده است در جهت تلاش برای تأثیر گذاشتن بر سیر وقایع ایران است؟ 4- خوشحال خواهیم شد اگر وزارت امور خارجه (آمریکا) و سفارت آمریکا در مسکو نظر خود را در این مورد ابراز دارند. تامست

در مورد ملیتهای روسی: پخش قرائت قرآن توسط رادیوهای خارجی

سند شماره (69) از: سفارت آمریکا در مسکوخیلی محرمانه به: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی - سیتاریخ: 6 سپتامبر 79 - 15 شهریور 58 موضوع: در مورد ملیتهای روسی: پخش قرائت قرآن توسط رادیوهای خارجی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- در رابطه با عملیات نفوذی ارتباطی بین شوروی و گروههای خارج از شوروی رهبران مذهبی مسلمانان آنجا به دو مقام سفارتی بازدیدکننده از ماخاچکالا و بویناکسک از داغستان آذربایجان شوروی پنهانی گفته اند که تعدادی از مومنین به برنامه های قرائت قرآن که توسط رادیو قاهره و تهران پخش می شود گوش می دهند. مفتی اعظم (حفاظت شود) که رهبر معنوی مسلمانان در شمال قفقاز است به مقام سفارتی در ماخاچکالا گفت که به ندرت بتوان رادیو را روشن کرد و برنامه قرائت قرآن را استماع ننمود. وی خصوصا درباره برنامه های منتشره از تهران و قاهره صحبت می کرد. مفتی اعظم اضافه کرد که او و دیگران به برنامه های مذهبی صدای آمریکا گوش می کنند.

3- در طول دیداری که از یک مسجد در بویناکسک به عمل آمد، ریش سفیدان مسلمان آنجا نیز اذعان داشتند که برنامه های مذهبی منتشره از خارج شوروی به انقلاب آنها کمک می کند. وقتی که یکی از مقامات سفارتی از آنها پرسید که آیا وقایع ایران و افغانستان را آنها هم دنبال می کنند آنها فورا جواب دادند، البته، این مردم برادران مسلمان ما هستند.

4- مقام سفارت به طور جداگانه و در اسرع وقت درباره سفر اخیرشان به داغستان و چچن اینگوش در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی به آن وزارتخانه گزارشاتی ارسال خواهند داشت.تون

سیاست شوروی نسبت به ایران، روابط ایران و شوروی

ص: 669

سند شماره (70) تاریخ: 10 سپتامبر 79 - 19 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، مسکوبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: (طبقه بندی نشده) سیاست شوروی نسبت به ایران 1- (محرمانه) مقاله ای که توسط الکساندر بووین مفسر سیاسی در شماره اخیر نشریه «ندلیا» (که نشریه جنبی و مکمل روزنامه «ایزوستیا» می باشد و روزهای یکشنبه منتشر می گردد) به چاپ رسید، مبین افزایش شدید انتقاد اتحاد شوروی از سیر تحولات در ایران است. در این مقاله اساس ولایت فقیه در ایران به باد حمله گرفته شده و نام شخص خمینی نیز به میان آورده شده است. به عقیده بووین:

- انقلاب به هیچ وجه نتوانسته است امید به بهبود اقتصاد کشور، دموکراتیک کردن حیات سیاسی و حمایت از حقوق اقلیتهای قومی را جامه عمل بپوشاند.

- مسئله صرفا بر سر ارتکاب خطاهای منفرد و جسته گریخته و برداشتن گامهای غلط نیست.

- فضای معنوی (و سیاسی) حاکم بر ایران در حال حاضر در سخنرانیهای خمینی (در مورد ضرورت پیروزی اسلام در کلیه کشورها و ریختن خون در راه اسلام) و سخنرانی آیت اللّه منتظری (در زمینه نهضت آزادیبخش اسلامی در افغانستان و تبانی ابرقدرتها علیه ملل مستضعف) منعکس و مشهود است.

- توانایی «حکومت الهی (ولایت فقیه) در کشور» برای تبدیل ایران به یک کشور مدرن و مرفه مورد تردید است.

- تشدید تعصبات مذهبی و شور و هیجان ضدکمونیستی و تلاش جهت واژگونه نشان دادن سیاست و مقاصد کشورهای دوست برای مردم ایران نفعی در برنخواهد داشت.

- دولت موقت، دولتی که قدرتی نداشته و تمایلی به اعمال قدرت نیز ندارد، در عمل فلج است.

2- (خیلی محرمانه) نظریه: این مقاله که توسط یکی از معتبرترین و بی باکترین مفسرین سیاسی مسکو نوشته شده است موید این تصور سفارت (آمریکا) در تهران است که مسکو در سیاست خود (نسبت به تحولات ایران) آغاز به تجدید نظر کرده است، به ویژه اکنون که خمینی دیگر (به اندازه گذشته) منزه (از خطا) نیست. بووین از مدتها پیش (در کار خود) تکرو و مستقل بوده است، همان گونه که خود اذعان داشته است که انقلاب سفید شاه نتایج مثبت بسیاری را در ایران به بار آورده بود.

سند شماره (71) تاریخ: 11 سپتامبر 79 - 19 شهریور 58خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در تهران - فوری موضوع: روابط ایران و شوروی 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- دبیر اول سفارت شوروی، گروهی با مقام وزارت امور خارجه در دهم سپتامبر دیدار کرد. در جلسات قبلی گرووی در طرح سؤالات درباره «رژیم خمینی» اظهار بیطرفی می کرد، لیکن امروز خط خصومت بار جدید شوروی را منعکس نمود.

3- در جواب به سؤال، گرووی گفت که تغییر در عکس العمل مسکو علیه ایران ناگهانی نیست،بلکه از

ص: 670

مدتها پیش در حال شکل گرفتن بوده است. مقامات ایرانی حالت دوستانه ساختگی در برابر شوروی اتخاذ کرده بودند که به تدریج این احساسات آشکار گشته بود. گرووی گفت که قبلاً هم خاطر نشان ساخته بود که دین اسلام «بسیار سرسخت است و مشکل بتوان با آن کنار آمد». او نگرانی خود را از نفوذ روحانیون ایران بر مسلمانان شوروی (که به قول خودش از موفق ترین گروه ملت هستند) و یا بر وقایع افغانستان (که به همین زودیها قرار است اصلاحات ارضی ترکی اجرا شود) آشکار نساخت.

4- ظاهرا مشکل اصلی حالت خصمانه ایرانیان علیه مسکو (مثلاً وارد کردن این اتهام که شوروی به حمایت از کردها و دیگر مخالفین می پردازد) بی ثباتی رژیم می باشد. خمینی اشتباه بزرگ را زمانی مرتکب شد که تصمیم به سرکوبی کردها و دیگر اقلیتهای ملی گرفت. موضوع قومیت گرایی (ناسیونالیسم) مشکل جدی هر انقلابی بوده است و خمینی بی جهت آن را تحریک کرده است. انقلاب ایران هنوز کامل نشده و رهبری خمینی ممکن است دوامی نداشته باشد. تشنج بین تهران، قم و مسکو خیلی زود آشکار خواهد شد. به نظر تنها در دراز مدت امکان برقراری روابط صمیمانه بین گرووی تنها در دراز مدت امکان برقراری روابط صمیمانه بین ایران و شوروی وجود دارد.

5- گرووی گفت که تحویل گاز به شوروی به میزان 50 درصد مقدار قبلی ادامه دارد و از آن جهت که تحویل آن بستگی به تولید نفت دارد، نمی تواند امید افزایش مقدار آن را در آینده نزدیک داشت. وی اظهار داشت که ایرانیها مسئله «نرخ جهانی گاز» را مطرح کرده اند که اصلاً قبل از این سابقه نداشته است.

6- با عقد قرارداد با دولت کنونی ایران، پروژه های نیمه تمام شوروی در ایران باید کامل شوند، ولی دیگر پروژه هایی که هنوز به مرحله نیمه تمام نرسیده اند رها خواهند شد؛ در نتیجه تکنسینهای جدید روسی به ایران باز خواهند گشت.

7- گرووی سؤالاتی درباره فروش نفت قابل مصرف برای سوخت و قطعات یدکی نظامی به ایران که گزارش شده بود مطرح کرد و گفت که گویا دولت آمریکا می خواهد به حمایت فعال از دولت کنونی ایران بپردازد، ما سعی کردیم پیرامون این گسترشها به بحث و تبادل نظر بپردازیم. ونس

سیاست شوروی نسبت به ایران

سند شماره (72) تاریخ: 17 سپتامبر 79 - 26 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، مسکوبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: سیاست شوروی نسبت به ایران 1- تمامی متن خیلی محرمانه 2- خلاصه: حدسیات اخیر درباره تغییر در سیاست شوروی نسبت به ایران ظاهرا آن قدرها رسا نیست. شورویها در کوشش برای اینکه سیاست رسمی خود را از تفسیرهای انتقادی مطبوعات خود درباره ایران متمایز سازند، به سرعت اقدام می کنند. در این مورد به ویژه مقاله شخصی به نام بووین در نشریه ندلیا قابل توجه است.

دفتر امور ایران در وزارت امور خارجه اتحاد شوروی وجود تغییراتی در سیاست شوروی نسبت به ایران را قویا تکذیب کرد. پیامهای کاسیگین به بازرگان و خمینی شاید به قصد از بین بردن این اظهار نظر که اتحاد شوروی سیاست حفظ مناسبات رسمی دوستانه با ایران بعد از انقلاب را کنار گذاشته نیز می باشد.

ص: 671

حوادث اخیر در ایران بدون شک نگرانی شوروی را نسبت به اوضاع در ایران افزایش داده است، ولی ما این امر را یک نوع تغییر جزیی در روش همیشه ناپایدار شوروی نسبت به انقلاب اسلامی خمینی تلقی می کنیم تا اینکه تغییر در سیاست اساسی شوروی باشد. اتحاد شوروی همچنان ساخت سیاسی کنونی ایران را یک امر گذرا تلقی می کند و در انتظار آن است که ببیند که بعدا چه پیش خواهد آمد، قبل از اینکه ارزیابی جدی از سیاست شوروی نسبت به ایران به عمل آید. پایان خلاصه 3- همان طوری که در مرجع الف خاطر نشان شد تفسیرهای اخیر مطبوعات شوروی نسبت به ایران زمینه هایی فراهم کرده اند که ممکن است چنین فرض کرد که سیاست شوروی نسبت به ایران در شرف ارزیابی مجدد است. این امر به ویژه در مورد مقاله بووین در نشریه ندلیا صدق می کند. (مرجع ب) در این مقاله انقلاب اسلامی مورد حمله قرار گرفته و خمینی (از طریق نقل قولهایی از اظهارات خود) به عنوان یک مرد متعصب مذهبی خطرناک توصیف شده است.

گفتگوهای گرووی با مأمور وزارت امور خارجه (مرجع ج) همچنین این اندیشه را که سیاست جدیدی از سوی شوروی نسبت به ایران پیش گرفته خواهد شد تقویت می کند.

4- معذالک تحولات چند روز گذشته تغییر جزئی در سیاست رسمی شوروی نسبت به ایران را رد می کند. روزنامه پراودا در یازدهم سپتامبر پیامهای جداگانه ای را که کاسیگین هنگام پرواز بر فراز ایران به مقصد اتیوپی به عنوان بازرگان و خمینی فرستاده بود چاپ کرده است. در هر دوی این پیامها تعهد شوروی به پرورش مناسبات حسن همجواری مورد تأکید قرار گرفته و در تلگرام به عنوان خمینی، شالوده عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر مورد تأکید قرار گرفته است.

5- استانسیلاو کنستاتینویچ کاوریگین رایزن وزارت امور خارجه شوروی رئیس بخش ایران روز 12 سپتامبر به مأمور سفارت گفت که در سیاست شوروی نسبت به ایران مطلقا هیچ تغییری روی نداده است.

او گفت اظهارات اساسی مربوط به سیاست شوروی همانهایی است که در اعلامیه برژنف در تاریخ 19 نوامبر 1978 و 2 مارس 1979 گنجانده شده است. وی همچنین گفت مناسبات شوروی با ایران براساس روابط حسن همجواری و احترام متقابل در مورد حق حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر استوار است. کاوریگین همچنین تکذیب نامه خبرگزاری تاس را که در شماره پنجم سپتامبر روزنامه پراودا درج شده است، مبنی بر رد اتهامات مداخله شوروی در کردستان که از سوی چهره های سیاسی و مطبوعات ایران به عمل آمده معتبر قلمداد کرد.

6- در پاسخ به پرسشی درباره انتقاد اخیر از ایران در مطبوعات شوروی، کاوریگین وجود انتقاد در مطبوعات شوروی را تکذیب کرد و گفت که مطبوعات شوروی صرفا خبرهای ایران را گزارش می دهد، همان طوری که مطبوعات غربی این کار را انجام می دهد و اما درباره مقاله بووین، کاوریگین اظهار داشت که بووین نظریات شخصی خود را بیان داشته است و نشریه ندلیا برعکس روزنامه پراودا یک نشریه صاحب نظر نیست.

7- خود بووین به یک روزنامه نگار آمریکایی (فاش نشود) در یک مصاحبه خارج از برنامه در تاریخ دوازدهم سپتامبر گفت که نوشته های او منعکس کننده نظریات خود او می باشد و نه اینکه لزوما نظریات دولت شوروی باشد.

او گفت مقاله او در نشریه ندلیا درباره ایران به معنای ارزیابی مجدد سیاست شوروی درباره ایران

ص: 672

نیست. او حتی گفت که نمی داند سیاست شوروی درباره ایران چیست. بووین نشریه ندلیا را به عنوان یک نشریه عمومی مخصوص روزهای یکشنبه وابسته به روزنامه ایزوستیا توصیف کرد و گفت این نشریه به هیچ وجه نظرگاه رسمی نیست.

8- روزنامه ایزوستیا در تاریخ 13 سپتامبر مقاله مفصلی به قلم خبرنگار خود در تهران را منتشر کرد.

در این مقاله بسیاری از نکاتی که در مقاله بووین مورد بحث قرار گرفته بود به طور تلویحی رد شده است.

این مقاله تحت عنوان «ایران: فرایندهای نوآوری» حاوی مطالب زیر است:

- توجیه مشکلات اقتصادی کنونی ایران و اظهار اینکه برای دوران ابتدایی هر انقلابی این مشکلات طبیعی است و این مشکلات همچنین نتیجه ترک ایران از سوی هم پیمانهای اقتصادی غربی سابق است.

- همچنین گفته شده است که جهت گیری ضدامپریالیستی ایران از پشتیبانی جهانی برخوردار است.

- از ایران دعوت شده است تا پیوندهای نظامی و اطلاعاتی خود را با ایالات متحده به عنوان یک عامل مثبت در جهت تشنج زدایی عمومی و صلح ترک کند.

- اعلام شده است که اتحاد شوروی در پشتیبانی از انقلاب ایران موضع گرفته و حاضر است فعالانه با ایران نوین همکاری کند.

- و سرانجام اعلام داشته است که مردم شوروی مشکلاتی را که ایران با آن مواجه است با احساس تفاهم درک می کنند و برای مردم دوست ایران خواهان حل این مشکلات هستند.

9- اظهار نظر: شورویها ظاهرا به سرعت از اثراتی که در نتیجه مقاله بووین به وجود آمده مبنی بر اینکه اتحاد شوروی سرگرم ارزیابی مجدد در سیاست خود نسبت به ایران است خود را کنار می کشند، معذالک ما این گونه اظهارات را به مفهوم واقعی آن تلقی نمی کنیم و معتقد نیستیم که بووین تنها «نظریات شخصی» خود را بیان داشته است. البته این امر صحت دارد که نشریه ندلیا کمتر از پراودا صاحب نظر است و اینکه بووین یک مرد تکرو است، ولی بووین همچنین به عنوان شخصی تلقی می شود که با رهبران شوروی وابسته است، مقاله های او شاید منعکس کننده دقیق ناراحتیهای شوروی درباره بعضی از حوادث در ایران است که عبارتند از بکار بردن زور علیه کردها و سرکوبی چپگراها از جمله حزب توده، پشتیبانی ایران از شورش اسلامی در افغانستان و همچنین لغو پیمانهای مربوط به تحویل گاز و بالاتر از همه اتهامات علیه اتحاد شوروی از سوی چهره های سیاسی و مطبوعات ایران.

10- ما حاضر نیستیم که چنین نتیجه بگیریم که این امر به منزله تغییر در سیاست شوروی است.

معذالک همان طوری که در مرجع د گفته شده است موضعگیری شوروی نسبت به انقلاب اسلامی ایران دستخوش دوگانگی بوده است. ما از علامتهایی که اخیرا از سوی شوروی نشان داده شده چنین نتیجه گیری می کنیم که این دوگانگی در سیاست شوروی همچنان حفظ شده است هرچند جنبه های منفی روش شوروی ممکن است اکنون اندکی بیشتر از سابق باشد. مقاله پروین و سایر انتقادهایی که از ایران به عمل آمده است، باید به عنوان اخطار و هشداری تلقی گردد که اگر رهبران سیاسی ایران و مطبوعات این کشور به حملات خود علیه شوروی ادامه دهند شورویها نیز ممکن است متقابلاً حمله کنند. از سوی دیگر این گونه انتقادها ممکن است به منزله یک محکی برای آزمایش واکنشها نسبت به تغییر احتمالی در سیاست شوروی باشد. اگر این امر صحیح باشد شورویها ظاهرا از عکس العملی که این مقاله در مطبوعات غربی و ایران ایجاد کرده است غافلگیر شده اند و اکنون می کوشند تا از اهمیت آن بکاهند.

ص: 673

11- اتحاد شوروی همچنان ساخت سیاسی کنونی ایران را به عنوان یک پدیده گذرا تلقی می کند و به احتمال قوی در انتظار خواهد بود تا ببیند بعدا چه خواهد شد، قبل از اینکه سیاست شوروی نسبت به ایران دستخوش ارزیابی جدی قرار بگیرد. کاوریگین مأمور امور ایران وزارت امور خارجه شوروی به مأمور سفارت گفت که آینده ایران به قانون اساسی جدید بستگی دارد و به اینکه چه کسی در رأس نهادهای جدید قدرت سیاسی قرار خواهد گرفت او افزود که این «نظر شخصی» اوست که تمامی مشکلات جاری ایران ناشی از ماهیت موقتی دولت موقت ایران است. او عقیده داشت که روحانیون همچنان نیرومندترین گروه در کشور پس از تصویب قانون اساسی خواهند بود. او در عین حال درباره ساخت سیاسی آینده ایران اظهار خوش بینی ملایم کرد. هنگامی که از وی پرسیده شد که آیا شخصیتهای مذهبی دیگری را که دارای نفوذ سیاسی بزرگی مانند خمینی یا طالقانی باشند در ایران می بیند یا خیر، کاوریگین گفت چنین شخصیتی در نظر نمی آید. او در پایان این بحث تأکید کرد که آینده سیاسی ایران مربوط به خود ایرانیان است که تصمیم بگیرند و اینکه اتحاد شوروی شدیدا پایبند سیاست عدم مداخله خود در امور داخلی ایران است.

12- به طور خلاصه ما معتقدیم که اتحاد شوروی به سیاست خود درباره ادامه روابط حسن همجواری با ایران در حال حاضر متعهد است. شورویها بدون شک ترجیح می دادند که در ایران یک حکومت نیرومندتر و غیرمذهبی بر سر کار باشد، ولی آنها قبول دارند که خمینی نیرومندترین شخصیت سیاسی ایران است و با دیگران فاصله زیادی دارد و شورویها همچنین کمتر امکان آن را می بینند که این واقعیت تغییر یابد. آنها می دانند که خمینی 79 ساله است و نمی تواند برای ابد دوام داشته باشد. لااقل تا زمانی که خمینی بر زندگی سیاسی ایران تسلط دارد ما معتقدیم که مسکو همچنان عدم خشنودی خویش را از سیاست ایران و اظهاراتی که به منافع شوروی لطمه می زند ابراز خواهد داشت و در کمین فرصتهایی خواهد بود تا نفوذ خود را در ایران گسترده تر کند. معذالک ما احساس می کنیم که مسکو از اقدامات مستقیم برای تحت تأثیر قرار دادن حوادث در ایران خود داری خواهد کرد. تون

سخنگوی جامعه زینانیه (ZNANIYE)لنینگراد در یک سخنرانی تحت عنوان..

سند شماره (73) تاریخ: 19 سپتامبر 79 - 28 شهریور 58محرمانه از: کنسولگری آمریکا در لنینگرادبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی.

موضوع: سخنگوی جامعه زینانیه (ZNANIYE)لنینگراد در یک سخنرانی تحت عنوان سیاست کشورهای تولید کننده نفت خلیج فارس درباره روابط با ایران صحبت می کند 1- خلاصه: در 16 سپتامبر سخنگوی لنینگراد (اوژن اوستروژنیه) سیاست شوروی در قبال ایران را به عنوان روابطی «بسیار محتاطانه» براساس احترام بر استقلال و تمامیت ارضی ایران مطرح نمود. در پاسخ به یک سؤال، وی گفت که کردستان یک «فلسطین ثانی» می باشد و کردها نیز خواهان یک دولت ملی می باشند و روابط شوروی با کردها نباید بر روابط شوروی با ایران تأثیر بگذارد. با خاطرنشان ساختن اینکه نفوذ آمریکا در عربستان سعودی کاهش یافته است وی گفت ایجاد روابط با عربستان سعودی «یک پیروزی بزرگ» خواهد بود و در حال حاضر «یک گروه» روسی در این رابطه دست به کارهای مهمی زده است. پایان خلاصه

ص: 674

2- در سخنرانی 16 سپتامبر جامعه زینانیه تحت عنوان: «مشکلات سیاستهای نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس» ال. و کارناکف به مستمعین خود درسهایی اساسی درباره سیاست نفت ارائه داد. این سخنرانی در سالن اصلی لنینگراد، سازمان تبلیغاتی شوروی ایراد شد در حالی که 100 نفر در آن حضور داشتند. سخنران، که ظاهرا یکی از خبرگان امور خاورمیانه ای بود آمارهای متعددی را جهت به نمایش گذاشتن نقش کشورهای حوزه خلیج فارس در عرضه نفت به کشورهای غیرسوسیالیستی ارائه داد. وی که مطالب خود را با قراردادهای بین شرکتهای اصلی و کشورهای تولید کننده در قبل از جنگ جهانی دوم آغاز کرده بود، به توضیح تغییرات سیاسی اقتصادی پرداخت که در سالهای 1970 موجب تضعیف کنترل کاپیتالیستی بر منابع نفتی این حوزه شده است. مرکز ثقل تمام این تغییرات انقلاب ایران نامیده شد. عوامل جهانی مهمی که سبب تغییر در تعادل بین کشورهای تولید کننده و مصرف کننده شده اند؛ همانا از یک طرف کمپ سوسیالیستی است که مداخله مستقیم غرب را به منظور «حراست از منافع حیاتی» خود در حوزه مانع شده و از طرف دیگر افزایش تقاضای نفتی که سبب به وجود آمدن بازار فروش شده است، معرفی گردید.

3- با وجود اینکه سخنگو اشاراتی نیز به تأثیر ثروت جدید بر شرایط زندگی محلی و روابط اجتماعی درونی کرده بود، ولی گویا هم سخنران و هم شنوندگان (با بررسی سؤالات مطرح شده) از یاد برده اند که این حوزه به دلیل نقش استراتژیک بین شرق و غرب دارای اهمیت می باشد. نکات جالب دیگری که به وسیله سخنگو مطرح شده بود عبارتند از:

الف) رابطه شوروی با ایران بایستی توأم با «احتیاط زیاد» باشد. چون ایران هم ضد شوروی و هم ضدآمریکا است. ما باید بر احترام خود به استقلال و تمامیت ارضی ایران تأکید بنماییم.

ب) در پاسخ به سؤالی در زمینه کردستان (که در سخنرانی اصلاً بدان اشاره نشده بود) سخنگو از آن به عنوان یک «فلسطین ثانی» نام برد و گفت که مشکل فلسطین حل نخواهد شد مگر اینکه یک دولت فلسطینی به وجود آید. وی خاطر نشان ساخت که ایرانیان نمی خواهند ترکیب چند ملیتی دولت را به رسمیت بشناسند، در حالی که در واقع «ایرانی» وجود ندارد، بلکه پارسیها، آذربایجانیها و غیره هستند که وجود دارند. با این وصف سخنگو اضافه نمود که «ما نمی توانیم بگذاریم که روابط ما با کردها به روابطمان با ایران لطمه وارد سازد».

ج) در پاسخ به این سؤال که آیا ایران تحت یک حکومت خداسالاری است، این سخنگو جواب داد که این کشور چنان پیشرفته است که نمی تواند یک سیستم سیاسی قرون وسطی را داشته باشد.

د) با خاطر نشان ساختن این موضوع که در این اواخر تسلط آمریکا بر عربستان سعودی تضعیف شده است (عدم حمایت از قرارداد کمپ دیوید و خاتمه حمایت از مصر را به عنوان مثال ذکر نمود) وی گفت که برای شوروی برقراری روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی یک «پیروزی بزرگ» به شمار خواهد آمد.

وی اضافه کرد که یک گروه روسی در این رابطه در حال انجام کارهای مهمی می باشد.

4- سخنگو گفت که کشورهای جهان سوم نیز مانند غرب از قیمتهای نفتی اوپک آسیب دیده اند، ولی کشورهای تولید کننده نفت صندوق پولی را به منظور کاهش این خسارات تأسیس نموده اند و وی همچنین خاطر نشان ساخت که غرب سعی کرده است به این بهانه که کشورهای جهان سوم مسئول به وجود آمدن این وضع هستند بین آنها و اوپک تفرقه بیندازد.

ص: 675

5- اظهار نظر: سخنرانان زینانیه به دو گروه تقسیم می شوند، گروه اول مبلغین حرفه ای هستند که معمولاً با خبرگی به انحرافات خط موجود می پردازند و گروه دوم خبرگانی چون کارناکف هستند که بیاناتشان تضاد بین قضاوتهای خودشان و آنچه را که سیاست از آنها می خواهد بازگو کنند آشکار می کنند. مقایسه ای را که کارناکف بین فلسطین و کردها انجام داده باید از این گونه به شمار آورد.

بوچانان

اوضاع در ایران و افغانستان

سند شماره (74) تاریخ: 25 سپتامبر 79 - 3 مهر 58خیلی محرمانه صورت مذاکرهمکان: وزارت امور خارجه شرکت کنندگان: واسیلی. ک. گورووی، دبیر اول سفارت شوروی در واشنگتن دی- سی استپان گرومان، ایران شناس تاریخ: 24 سپتامبر 1979 موضوع: اوضاع در ایران و افغانستان این چنین به نظر می رسد که گورووی می خواهد پیرامون سه موضوع بحث را به میان بکشد. موضوع اول روابط فیمابین ایران و آمریکا بود. در پاسخ این سؤال گفتم که ابتدا قبل از اینکه هرگونه رابطه توام با تفاهمی برگزار شود، ایرانیها باید اختلافات سیاسی خود را کنار بگذارند. دیگر اینکه سرعت عمل در این مرحله بستگی به ایرانیها دارد.

گورووی بعدا درباره تحویل لوازم یدکی از طرف ما به نیروی هوایی ایران سؤال کرد. به او گفتم که ما همان لوازم یدکی را که قبل از انقلاب وجوه آنها پرداخته شده بود به ایرانیها تحویل داده ایم. در ادامه گفتم که ما هنوز در حال بررسی چند قرارداد دیگر با ایرانیها هستیم.

پس از آن گورووی درباره اقلیتهای نژادی سؤال نمود. در جواب گفتم که ظاهرا اعراب خوزستان جدیدترین خطر علیه رژیم خمینی به حساب می آیند. ظاهرا گرووی تعجب کرد و درباره نقش کردها پرسید. با وی در این مسئله که کردها نیز یک خطر جدی به شمار می آیند موافقت کردم، ولی گفتم که آنها قادر نیستند که رژیم کنونی را فلج نمایند، بلکه در صورتی که اوضاع خوزستان از کنترل خارج شود آنها نیز خواهند توانست این کار را انجام دهند. گورووی اظهار داشت که خمینی خیلی بهتر از قبل می توانست شرایط را تحت کنترل درآورد، ولی تاکتیکهای وی نشانگر قضاوت ضعیف وی می باشد. من نیز موافقت خویش را با این نکته اعلام داشتم.

گورووی پس از آن به بحث پیرامون به قول خودش «وضع غم انگیز» مذاکرات اقیانوس هند بین آمریکا و شوروی پرداخت. وی با عجز و لابه گفت عجیب است که پس از آن همه پیشرفت حاصله در گذشته اکنون به محض آغاز، این مذاکرات به حالت تعلیق درآمده و ما نمی توانیم راهی را که رفته ایم ادامه دهیم. وی قبول دارد که ترکیب سیاسی منطقه تغییر کرده است، لیکن می گوید که این واقعیت نباید این حقیقت را که هر دو کشور دارای منافع مشترک در از سر گرفتن مذاکرات هستند تغییر دهد.

در جواب گفتم که بهترین راه برای آغاز مذاکرات این است که شورویها مداخله نظامی خود در افغانستان را متوقف کرده و یا نظامیان خود را از کوبا فرا خوانند. گورووی اظهارات مرا بدون پاسخی

ص: 676

محکم و به طور ضمنی قبول نمود.

پس از آن از گورووی پرسیدم که آیا مقاله رمضانی را در فصلنامه امور خارجه پیرامون امنیت خلیج فارس مطالعه کرده است (رمضانی پیشنهاد می کند که اکنون موقع مناسبی فرا رسیده است تا قرارداد امنیت میان کشورهای همجوار خلیج فارس منعقد گردد). وی پاسخ داد که این خلیج بخشی از اقیانوس هند است و امنیت خلیج نیز فقط می تواند از طریق امنیت اقیانوس هند برقرار گردد.

پس از آن، من خواستار نظریات گورووی درباره اوضاع کنونی ایران شدم، گذشته از مفاهیم مارکسیستی گورووی معتقد است که:

- انقلاب هنوز در مسیر خود قرار نگرفته است.

- خمینی هنوز هم مهمترین قدرت است و هیچ گروه دیگر قادر به مبارزه با وی نمی باشد، به نظر وی بختیار مبارزی جدی به حساب نمی آید.

گورووی پرسید که آیا به نظر من خمینی انقلاب خود را صادر خواهد کرد. وی متذکر شد که گویا تناقضی میان سیاست عدم مداخله در امور ملل دیگر که از طرف ایران اعلام شده و اعلام حمایت آن کشور از گروههای مسلمان شورشی وجود دارد. وی این حرفها را به خصوص درباره افغانستان به میان می آورد.

من در جواب گفتم که خمینی قطعا در حال آماده ساختن زمینه برای یک سیاست خارجی فعال می باشد، ولی در حال حاضر به جای عمل بیشتر از حرف چیزی دیده نمی شود.

در پاسخ به سؤالی در زمینه روابط بین ایران و شوروی گورووی با حالتی تهاجمی اظهار داشت که شوروی هنوز هم سیاست خود را در قبال ایران دستخوش تغییرات نکرده است (همان گونه که بعضیها براساس اظهارات مطبوعات ممکن است معتقد باشند) و شورویها خواستار ایجاد روابط حسنه با رژیم کنونی می باشد. گورووی احساس می کند که شوروی قادر است پروژه های عمرانی را که حدود 50 درصد آنها تکمیل شده به پایان برساند. زمانی که از او پرسیدم که منظورش کدام پروژه های عمرانی است، گفت که درباره جزئیات اطلاعی ندارد. پروژه هایی که کمتر از 50 درصد انجام شده اکنون متوقف گردیده اند.

افغانستان به طور مختصر به امور افغانستان نیز پرداختیم. گورووی معتقد است که اوضاع دیگر به نفع کابل است و سرانجام دهقانها خواهند فهمید که رژیم کنونی با ارتجاعیون فئودال صددرصد مخالفت می ورزد. وی اظهار داشت که مسکو آماده است به کابل کمک کند تا اینکه روستاییان واقعیت را درک کنند.

گورووی سؤال نمود که آیا ما در حال تغییر موضوع در قبال کابل هستیم. گفتم که من از تغییر در این زمینه کاملاً بی اطلاع هستم.

بیوگرافی گورووی در مسکو بزرگ شده است، ولی اصولاً اهل اوکراین است (او به زبان اوکراینی آشنا نیست).

وی ده سال در کره به سر برده و به قول خودش کره ای بلد است. او در زمینه مذاکرات اقیانوس هند نیز فعالیت داشته است. وی از ماه اوت سال 1978 در واشنگتن به سر می برد.

خلاصه اطلاعات کمیته اروپا و آمریکا

ص: 677

سند شماره (75) طبقه بندی: سری، غیرقابل رؤیت برای بیگانگانتاریخ: 13 مهرماه 1358 - 15 اکتبر 79 از: فرماندهی نیروهای آمریکا و اروپا در واهینیگین آلمانبه: مجمع گردآوری اطلاعات آمریکا موضوع: خلاصه اطلاعات کمیته اروپا و آمریکا شامل پنج مورد ذیل است:

1- شوروی: ایل - 86 (خیلی محرمانه).

2- شوروی: سخنرانی برژنف (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

3- غنا: مشکلات بعد از دوران انتقال (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

4- دیگر رویدادهای مهم. (سری) 5- علائم و هشدارهای اطلاعاتی: تغییری نکرده است.

1- (تمام پاراگرافها خیل محرمانه است) شوروی: دریافت اولین فروند هواپیمای ایلیوشین - 86 توسط هواپیمایی ایرفلوت، نشان دهنده تمایل شدید شوروی به ساختن یک هواپیمای عظیم الجثه در رابطه با عملیات المپیک سال 1980 (1359) می باشد.

ایلیوشین - 86 که در سال 1971 موجودیت آن اعلام گردید در سال 1976 برای اولین بار پرواز نمود به علت عدم تصمیم گیری پیرامون طرح و تغییر شکل هواپیما و نیاز به یک نیروگاه بی سروصدای بزرگ و با سوخت مؤثر دچار تأخیر گردید. بالاخره طراحان شوروی یک طرح سنتی را مد نظر قرار داده و آن را برای 350 نفر مسافر در نظر گرفتند، لیکن هنوز نتوانسته مسئله مربوط به موتور آن را حل نمایند. تلاش برای تولید موتور فشار قوی و در عین صرفه جویی از نظر بازرگانی در مصرف سوخت در داخل کشور با شکست رو به رو شده است، و مذاکرات متعدد با سازندگان موتورهای غربی نیز نتیجه ای نبخشیده است.

عدم موفقیت آنها در تحصیل نیروگاه لازم سبب شد که مدل کنونی ایلیوشین - 86 تنها بردی معادل 1800 میل دریایی داشته باشد؛ که معادل یک سوم برد هواپیماهای این گونه ای آمریکایی می باشد.

علیرغم محدودیتهای عملیاتی این هواپیما روسها از آن در رابطه با المپیک استفاده خواهند کرد تا علاوه بر به نمایش گذاشتن ایلیوشین - 86 موجب به رسمیت شناخته شدن عملکرد کل ایرفلوت نیز بشوند. این خط هوایی خود را تحت عنوان «حامل رسمی المپیک» پوشانده است و این عبارت به زبان انگلیسی بر روی بسیاری از هواپیماهای جدید آن چاپ شده است. به دنبال آزمایشهای بیشتر و آشناسازی خدمه پرواز، ایلیوشین - 86 در بهار آتی آماده پرواز خواهد شد که پس از انجام عملیات پرواز داخلی، در خطوط بین المللی اروپای شرقی و غربی نیز به کار خواهد پرداخت. تصور می رود که هنگام بازگشایی المپیک ده فروند از این هواپیماها عملیات خود را آغاز نمایند.

با وجود اینکه هواپیماهای ایلیوشین-86 از پوشش مطبوعاتی کافی برخوردار خواهند بود، لیکن برد کوتاه آن و تعداد غیرمکفی آن مانع از گسترش پروازهای آن در المپیک خواهد گردید. به جای آن ایرفلوت از تعدادی از هواپیماهای دوربرد اس ال-62 و هواپیمای میان برد تی یو-154 در زمینه بالا استفاده خواهد کرد. (آقای شکلفورد، پی ام، 6288) (منبع: کمیته اروپا و آمریکا جی 2، متعدد).

2- (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - تمام پاراگرافها) شوروی: سفارت آمریکا در مسکو معتقد است که شوروی به میزان تبلیغات عمومی خود علیه کاربرد موشکهای پرشینگ 2 و

ص: 678

موشکهای کروز در اروپای غربی افزوده است. سفارت با خاطرنشان ساختن نکات مطروحه در سخنان برژنف در روز دوشنبه در برابر هیئت نمایندگان سوسیالیست بین المللی و گزارش هفته جاری پراودا در مورد طرح مدرن سازی نیروهای اتمی ناتو، نشان می دهد که مسکو می خواهد صحنه را برای سخنرانی برژنف در برلن در شنبه آتی آماده کند. مسائل امنیتی اروپا یکی از موضوعات این سخنرانی خواهد بود.

هشدار 19 سپتامبر شوروی در پراودا که طی آن مسکو در رابطه با موشکهای غربی به رقابت خواهد پرداخت دیروز توسط عضو کمیته مرکزی زاگلدوین در یک کنفرانس مطبوعاتی در مسکو تکرار شد. طبق برآورد پیشین سفارت در مسکو مبنی بر اینکه روسها در این لحظه از لحن بدون تهدید استفاده خواهند کرد تا بر غرب تأثیر مثبتی بگذارند ممکن است صحت نداشته باشد. لحن و محتوای سخنرانی فردای برژنف مقاصد شوروی را در این رابطه روشن خواهد ساخت (خانم بلیس، پی ام، 6285).

(منبع: سفارت آمریکا در مسکو، دفتر اطلاعاتی خارجی، کمیته اروپا آمریکا ج 2).

3- (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - تمام پاراگرافها) غنا: علیرغم انتقال آرام به حکومت غیرنظامی در 24 سپتامبر، بوروکراسی غنا هنوز با وقفه هایی رو به رو می باشد. پارلمان نیز انتصاب وزارت رئیس جمهور سلیمان را تأیید ننموده و مکانیزم دولتی را بدون رهبریت به حال خود رها کرده است. سلیمان نیز در مورد بافت شکننده سیاسی نگرانیهایی دارد. سرپرست پیشین یعنی راولینگ هنوز غنا را ترک نگفته است. او هنوز هم یک چهره محبوب عمومی است و هنوز هم مانعی بر سر راه رژیم ضعیف سلیمان به شمار می آید.

در اواخر هفته گذشته بین پرسنل نظامی و پلیس غنا در تاکورادی برخوردهایی در گرفته است. پلیس دو عضو نیروی هوایی را به علت بی نظمی و حدود 200 پرسنل نیروی هوایی را به خاطر راه پیمایی علیه پلیس و پادگانهای نظامی دستگیر نمود در حالی که دو فروند هواپیما در سطح پایین به پرواز درآمده بودند و چند تیر هشدار دهده نیز شلیک گردیده بود. تعداد بی شماری از افراد پلیس مضروب گردیده و پنج نفر از آنها به قرارگاه هوایی تاکورادی منتقل گردیدند. بنابه گزارش یکی از افراد پلیس بعدا در گذشته است.

دیروز، پلیس غنا به عنوان اعتراض دست به یک اعتصاب عمومی زد و بانکها و دیگر نهادهای حساس عمومی را فاقد حفاظت به حال خود رها نمود. اگر این اعتصاب ادامه یابد وضع امنیتی دوباره رو به وخامت خواهد نهاد. شایعات مربوط به اینکه عناصر نظامی در نظر دارند بار دیگر کنترل کامل را به دست گیرند نمی تواند بی پایه باشد. خشونت اخیر، حضور راولینگ و عدم توانایی سلیمان در به کار انداختن مکانیزم دولتی سبب خواهد شد که مشکلات غنا به این زودیها حل نگردد (منبع: آژانس اطلاعاتی دفاعی).

4- (سری) دیگر رویدادهای مهم:

الف: (طبقه بندی نشده) یمن شمالی و جنوبی: در بیانیه مشترک اتحاد تنها یادآوری شده که کمیته ها جلسات خود را تشکیل خواهند داد. هنوز در جهت متحد ساختن دو یمن پیشرفتی حاصل نشده است (مطبوعات).

ب: (سری) نیجریه: نیجریه تانکهای تی-55 خریداری شده از شوروی را دریافت می کند. تا به حال پنج تانک دریافت شده و 60 تانک دیگر در آینده دریافت خواهد گردید. خدمه های مربوطه نیز در هند و

ص: 679

شوروی آموزش می بینند (آژانس اطلاعاتی دفاعی، دفتر وابسته دفاعی آمریکا در لاگوس).

5- (طبقه بندی نشده) علائم و هشدارهای اطلاعاتی: در رابطه با وضع علائم و هشدارهای اطلاعاتی تا امروز 13 مهرماه 1358 تغییری پدید نیامده است (منبع: کمیته اروپا آمریکا جی 2).

سند شماره (76) از: فرماندهی قوای آمریکا در اروپا در واهینیگین آلمانسری به: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی 994تاریخ: 9 اکتبر 79 - 17 مهر 58 غیر قابل رؤیت برای بیگانگان، غیر قابل انتشار برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار، هشدار اطلاعاتی هشدار اطلاعاتی شامل شیوه ها و منابع حساس اطلاعاتی است 1- (تمام پاراگرافها سری هستند) شوروی: در ضیافتی که جهت بزرگداشت سی امین سالگرد جمهوری دموکراتیک آلمان برپا شده بود، رئیس جمهوری شوروی برژنف اعلام داشت که شوروی به طور یک جانبه حدود 20000 «خدمه» و 1000 تانک خود را در دوازده ماه آینده از آلمان شرقی فرا خواهد خواند. برژنف اظهار داشت که این نیروها از اروپای مرکزی فرا خوانده خواهند شد، ولی درباره ترکیب و یا محل تمرکز دوباره آنها سخنی به میان نیاورد.

همچنین برژنف اظهار داشت که حاضر است تعداد سلاحهای هسته ای برد متوسط خود را در غرب روسیه کاهش دهد، به شرط آنکه غرب نیز در قبال سیستمهای مشابه خود دست به چنین عملی بزند. وی همچنین اظهار داشت که حاضر است درباره تمرینها و حرکات نظامی پیشنهادی به طرق زیر به مذاکره بپردازد: تعداد نظامیان را در مانورها از 25000 نفر به 20000 تن کاهش دهد؛ درباره نقل و انتقالات نظامی با استعداد بیش از 20000 نفر اطلاعاتی منتشر سازد و مانورهای نظامی در برگیرنده بیش از چهل هزار تا پنجاه هزار نفر را حذف نماید.

در روز یکشنبه خبرگزاری تاس اظهار داشت که انتظار می رود که غرب نیز به دنبال شوروی امتیازهای مشابهی را اعطا نماید. نقاط مبهمی که در این اعلامیه عقب نشینی و نیز خواستار عمل تلافی جویانه شدن وجود دارد این است که بعضی از جنبه های پیشنهادات شوروی از قبیل تعداد واقعی نظامیان یعنی «20000 نفر» و اعلام مقصد آنها بستگی به عکس العمل غرب دارد. مهمتر از همه اهداف نظامی این عقب نشینیها پیشنهادی بسیار مهم است. در صورتی که این رقم از نیروی زمینی کاسته شود، که 20000 نفر تشکیل دهنده 20 لشگر شوروی می باشد، حدود پنج درصد نیروی زمینی شوروی را تشکیل می دهد، این رقم کاسته شده می تواند با تأثیر کمتری پراکنده گردد. علاوه بر این ممکن است این افراد را از حالت فعال بیرون بیاورند، ولی باز هم در جمهوری دموکراتیک آلمان نگهدارند.

هزار دستگاه تانک پیشنهادی نیز که تشکیل دهنده تانکهای سه لشکری باشد می تواند از گروه تانکهایی انتخاب شود که جای خود را به تانکهای مدرنتری داده اند، ولی هنوز به شوروی بازگردانده نشده اند و یا از واحدهای آموزشی فرا خوانده شوند بدون اینکه قدرت فعال نیروی تانکی را کاهش دهند.

احتمالاً شوروی می خواهد به تجدید سازمان دست بزند و فرمانده قوای آمریکا در اروپا درباره هرگونه تغییر نیرو در پاییز آینده که نشانه افزایش و یا کاهش نیرو باشد گزارش خواهد داد.

ص: 680

رهبران اروپا در انظار عام و یا به طور خصوصی جنبه های ظاهرا مثبت سخنرانی برژنف را قبول کرده اند، ولی در اصل معتقدند که چنین اعلامیه ای در نظر دارد طرحهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را در جهت بالا بردن بنیه دفاعی متوقف سازد و در عوض نیروی پیمان ورشو را در اروپای شرقی افزایش بخشد (سرگرد فریمان، پی ام 6182) (منبع: ریاست آژانس اطلاعاتی، نمایندگی آمریکا در ناتو، نیروی هوایی آمریکا در اروپا، فرماندهی قوای آمریکا در اروپا 2-J).

2- (همه پاراگرافها سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) رودزیا موزامبیک: نیروهای امنیتی رودزیایی وارد سومین ماه حملات خود علیه اهداف درون موزامبیک شده اند. آخرین حمله نفوذی به مرز در 27 سپتامبر آغاز و تا اول اکتبر ادامه یافت. هدف این حمله بزرگترین اردوگاه زانو در 40 مایلی شمال شرقی اوتمالی در موزامبیک مرکزی بود. گزارشات رسیده از سالیسبوری حاکی از آن است که مقاومت زانو شدیدتر از آنی بود که انتظار می رفت، ولی حملات هوایی و جبهه ای سبب شد که مدافعین به تونلها و پناهگاههای اردوگاه که حدود 25 میل مربع مساحت دارد رفته پنهان شوند. تعداد کشته شدگان چریکها حدود 1000 نفر تخمین زده شده است.

پناهنده شدن دو تن از نظامیان موزامبیک که یکی از آنها یک افسر بود احتمالاً در موفقیت این حمله نقش به سزایی داشته است، چون وی اطلاعات مهمی را درباره این هدف در اختیار قرار داده بود. مقدار زیادی اسناد، مهمات و تجهیزات نظامی از قبیل تفنگهای ضدهوایی به غنیمت گرفته شده یا نابود شدند.

تنها درگیری که نیروهای موزامبیکی در آن شرکت یافتند حمله نیروی مرکب از شش تانک تی - 34 بود که آنها را هم نیروهای رودزیایی توسط سلاحهای ضدتانک به غنیمت گرفته عقب راندند.

این حمله آخر با حمله قبلی که در سپتامبر صورت گرفت و طی آن امکانات موزامبیکی متحمل خسارات سنگینی شدند قابل مقایسه است. در حملات قبلی نیز پلها، خطوط راه آهن و دیگر عناصر زیربنایی نقل و انتقالاتی که توسط چریکهای موزامبیک مورد استفاده لجستیکی قرار می گرفت تخریب گردیده بود. بدون شک مقامات موزامبیک در نتیجه این حملات بسیار خشمگین شده اند و ادامه این حملات باعث شده است که ماپوتو تقاضای کمک از خارج داشته باشد. مقامات موزامبیکی احتمالاً ترس از آن دارند که زانو مذاکرات لندن را نادیده بگیرد که البته گزارش رسیده در امروز صبح حاکی از آن است که به بن بست رسیده است. یک بار دیگر نیروهای رودزیایی از حمله به نیروهای زاپو در زامبیا امتناع ورزیده اند.

نفوذ نیروهای زاپو به درون رودزیا هنوز هم ادامه دارد، ولی تماس و برخورد میان نیروهای زاپو و نیروهای رودزیایی در همان میزان حداقل باقی مانده است. ظاهرا نکومو رهبر زاپو نیروهای خود را متوقف نموده است و به انتظار نتیجه مذاکرات لندن است و فقدان حملات رودزیا علیه زاپو این تردید را برمی انگیزد که شاید نکومو در سلسله مراتب رودزیایی دست به معامله ای زده است، یعنی نیروهای خود را متوقف ساخته است تا حمله از طرف رودزیاییها علیه اردوگاه زاپو در زامبیا صورت نپذیرد.

3- (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل انتشار برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار - هشدار اطلاعاتی) دیگر رخدادهای مهم:

الف: (سری) شوروی کوزموس 1139 که یک قمر عکسبرداری ژئوفیزیکی است در 5 اکتبر وارد مدار نموده است، در حالی که یک قمر عکسبردار دیگر نیز در مدار دارد.

ص: 681

ب: (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) شوروی: این کشور به آزمایش یک سلاح هسته ای صلح آمیز در اعماق زمین در شوروی مرکزی در تاریخ چهارم اکتبر دست زد. قدرت تقریبی آن 39 کیلو تن می باشد.

پ: (سری) آلمان شرقی: جشن «روز ملی» در هفتم اکتبر برگزار گردید. در این جشن همان گونه که انتظار می رفت تانکهای تی-72 نیز به چشم می خورد. موشکهای سام-9 نیز دیده می شد، که احتمالاً اینها از نیروهای شوروی قرض گرفته شده است.

ت: (سری) فرانسه: ظاهرا در نظر دارد AGI بری را به مدت یک ماه به جزایر کارائیب بفرستد تا علیه کوبا مورد استفاده قرار گیرد. اساسا مأموریت آن مداخله گری و نیز سعی در شناخت نقاط استراق سمع در مارتینیک و گوادلوپ می باشد. دیگر اعمال آن عبارت خواهند بود از کنترل نقل و انتقالات در رابطه با نیروهای نظامی کوبا و اهداف واقع در آفریقا.

ث: (سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل انتشار برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار، هشدار اطلاعاتی) ترکیه: ارتش اقدامات امنیتی را در رابطه با انتخابات 14 اکتبر افزایش داده است .به طوری که یک سوم ارتش مأمور است تا به برقراری امنیت در ایالاتی که قرار است محل برگزاری انتخابات باشد بپردازد. (فرمانده قوای آمریکا در اروپا).

ج: (طبقه بندی نشده) ترکیه: گونز وزیر کشور در پایان هفته گذشته استعفای خود را تسلیم اجویت نمود. این حرکت که گویا یک حرکت سیاسی است به خاطر روابط عشقی وی با یک خواننده رخ داده است. بنابه گزارشات رسیده وزیر جنگل، لیهان به جای گونز انتخاب شده است.

چ: (طبقه بندی نشده) لبنان: در روز دوشنبه 40 نفر ربوده شده اند که در میان این گروه 7 نفر از اعضای رئیس جمهور پیشین فرنجیه نیز وجود داشته اند و 7 نفر نیز به قتل رسیده اند. این واقعه می تواند بیدار کننده خصومت درون مسیحی باشد.

4- (سری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) شرایط هشدار دهنده: (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) اوضاع سیاسی و نظامی همه کشورهای در حوزه مسؤولیت فرمانده قوای آمریکا در اروپا به استثنای موارد زیر از نقطه نظر اطلاعاتی عادی ارزیابی شده است:

الف کشور / طبقه بندیاوضاعکنونیاوضاع گذشتهتاریخ تغییر اوضاعاوضاع ایران / سیاسی 22 فوریه 1979بی ثباتی کامل لبنان - اسرائیل / نظامی 43آوریل 1976تشنج / برخوردهاسوریه - اسرائیل / نظامی 4 514 ژانویه 1978امکان وقوع برخوردهای دیگرلبنان / سیاسی 4517 نوامبر 1978کاهش تشنجیمن جنوبی / سیاسی4513 اوت 1979شورش ب. دیگر کشورها ناتوترکیه / سیاسی 4526 دسامبر 78شورشهای داخلی مدیترانه / شمال آفریقامصر - لیبی / نظامی 45ژوئیه 78 درگیریهای مرزی

ص: 682

الجزایر - مراکش / نظامی 4323 مارس 1976امکان درگیری نظامی بر سر صحرای غربیموریتانی / نظامی 4323 مارس 76عملیات علیه چریکها در صحرای غربی دیگر کشورهااتیوپی / سیاسی 4319 ژوئن 1978حملات خرابکارانه در شمال اتیوپی - سومالی / نظامی 4315 ژوئن 1978حملات تحت الحمایه سومالی در منطقهاوگادن اتیوپی ادامه داردچاد / نظامی 4515 دسامبر 1978حملات چاد / سیاسی 43دوم آوریل 1979شورشهای درونی اوگاندا / سیاسی 45پانزدهم آوریل عدم1 عدم ثبات رودزیا / نظامی 4514 دسامبر 1978حملات رودزیا / نظامی 4513 آوریل 1979تشدید حملات در داخل رودزیاآنگولا 45اول / / 1979عدم اطلاع

گفتگو با سفیر شوروی

سند شماره (77) تاریخ: 9 اکتبر 79 - 17 مهر 58محرمانه شرکت کنندگان: عالیجناب ولادیمیر وینوگرادف سفیر اتحاد جماهیر شوروی در ایران ال. بروس لینگن کاردار موقت سفارت آمریکا در تهران ایران صورت مذاکره موضوع: گفتگو با سفیر شوروی من یک دیدار تشریفاتی از سفیر شوروی در اقامتگاه او در محل سفارت شوروی (به مساحت 10 هکتار) در مرکز تهران به عمل آوردم. سفیر شوروی به زبان انگلیسی به نحو عالی تکلم می کند. او تقریبا پنجاه و پنج ساله است، لحن بسیار ملایم و آسوده ای دارد و یک مرد بسیار دوستانه ای است. او اکنون 5/2 سال است که در تهران اقامت دارد. قبلاً او سفیر شوروی در ژاپن بوده است(بارایشاور) و قبل از آن نیز سفیر شوروی در قاهره. از قاهره او به عنوان رئیس مشترک (بابونکر) در مذاکرات کنفرانس ژنو درباره خاورمیانه فرستاده شده بود.

همسرش همراه اوست. او سه فرزند بالغ دارد که همگی در علوم فیزیک کسب تحصیل کرده اند. او سه نوه دارد. او اخیرا در بیمارستان شوروی در تهران تحت عمل جراحی آپاندیس قرار گرفته بود.

سفیر گفت در حال حاضر حدود 2500 روسی در ایران با خانواده هایشان اقامت دارند. قسمت اعظم آنها در کارخانه ذوب آهن در اصفهان و در یک نیروگاه برق در اهواز اقامت دارند، این نیروگاه اخیرا در اهواز در دست ساختمان است و یک طرح بسیار بزرگی است که پس از اتمام همه کارها به مقامات ایران تحویل داده خواهد شد. او گفت بجز «چند کارشناس فنی» در شیراز در ایران هیئت نظامی ندارند و تنها سفارت شوروی یک مدرسه چهار کلاسه در محوطه سفارت دارد.

من درباره تجربیات شورویها در ایران نسبت به ظرفیتها و تواناییهای ایران در مورد نگهداری پرسشهایی کردم. سفیر شوروی ظاهرا مواظب آن بود که از هرگونه اظهار نظر انتقادی اجتناب کند مفاهیم نگهداری حفاظتی به ویژه در مورد طرح اهواز با مشکلاتی رو به رو شده بودند. او ذخایر سنگ آهن ایران را دارای کیفیت عالی توصیف کرد و مشکل موجود در اصفهان را به تولید کک از زغال سنگ مربوط دانست و گفت که یکی از دشواریها وادار کردن ایرانیان به کار مؤثر در معادن زیرزمینی است.

ص: 683

سفیر ظاهرا در مورد تعداد بزرگی از ایرانیان که در حال حاضر برای رفتن به ایالات متحده در پی گرفتن روادید هستند کنجکاوی نشان داد، او با انبساط خاطر درباره تضاد بین این موضوع و برداشتهای انتقادی مطبوعات ایالات متحده اظهار نظر کرد.

او ملاقات نیمه شب خود را با طالقانی در همان شبی که طالقانی فوت کرد توصیف نمود. سفیر به تازگی از مسکو بازگشته بود و برای تشریح سیاست شوروی برای طالقانی و به ویژه رد اتهاماتی که به موجب آنها شورویها در کردستان آشوب برمی انگیزند، تقاضای ملاقات با طالقانی را کرده بود. او به طالقانی گفته بود که شورویها در کمک به تجزیه ایران که ممکن است منجر به آن شود که چند حکومت کوچک و ضعیف در مرز جنوبی شوروی به وجود آید نفعی ندارند. او گفت بسیار بهتر است یک ایران مستقل و نیرومند و البته دوست اتحاد شوروی وجود داشته باشد، او از طالقانی پرسیده بود که چه مدرکی درباره درگیری شوروی در این باره وجود دارد. او اشاره طالقانی را به مسلسلهای کلاشینکف مورد طنز قرار داد و گفت این گونه سلاحها ساخته و همه جا پیدا می شود. او از طالقانی خوشش آمده بود زیرا طالقانی شخصی بود که می شد با او گفت و شنود داشت. پس از این ملاقات نیمه شب طالقانی حاضر شده بود مطلب مثبتی درباره منافع شوروی در ایران بگوید و مرگ طالقانی مانع چنین اظهار نظری شده بود.

سفیر درباره بالا گرفتن موج دشواریها در کردستان اظهار سردرگمی کرد. او گفت که انتظار نمی رفت در حال حاضر چنین وضعیتی پیش آید. سفیر اظهار داشت که اطلاعات بسیار ناچیزی درباره دستگاه رهبری کردها دارد.

سفیر گفت که اگر رژیم ایران با کارایی بیشتری با مسئله ملیتها رو به رو نشود ایران در آینده مشکلات جدیدی در مورد «ملیتها» خواهد داشت. او گفت که سعی کرده است وزیران دولت موقت ایران از جمله یزدی را متقاعد سازد. یزدی تأکید کرده بود که درباره حساسیتهای کردها، رژیم ایران آگاهی کامل دارد و در قانون اساسی پیش بینیهایی درباره شوراهای محلی و زبان محلی و غیره به عمل آمده است که انتظارات کردها را رفع خواهد کرد، ولی سفیر گفته بود که اینها همه کافی نیست.

سفیر شوروی آنگاه برداشت مسئله ملیتها را از سوی لنین در اتحاد شوروی برای من به تفسیر تشریح کرد و گفت که این برداشت بعدا ثابت کرد که صحیح بوده است .لنین درباره حق جمهوریها برای جدا شدن پافشاری کرده بود؛ ولی بعد تشخیص داده بود که این جمهوریها نباید جدا شوند، ولی متقاعد شد که دادن حق جدا شدن به آنها برای راضی نگهداشتن آنها لازم است. این مطالب و همچنین تصریحات مفصل دیگری جهت خودمختاری در اتحاد شوروی تا این تاریخ مسئله ملیتها را تحت کنترل نگهداشته است و امروز تحول جامعه شوروی بدون ایجاد مزاحمتی ناشی از مسائل مربوط به ملیتها نشان دهنده عاقلانه بودن برداشت لنین می باشد.

این خطی است که او با ایرانیان در میان گذارده است، ولی متأسفانه آنها قادر نیستند مشکلاتی را که با آنها مواجه هستند به نحو صحیح درک کنند و یا نیاز به برداشت دیگری را در نظر داشته باشند. سفیر، خمینی را به عنوان یک شخصیت سرسخت و غیرقابل انعطاف توصیف کرد و اظهار داشت گفت و شنود با چنین شخصی دشوار است، ولی خمینی در عین حال یک مرد توانایی است. او (وینوگرادف-م) دولت اسلامی را به عنوان یک دولت غیر واقع بین در آینده دراز مدت توصیف کرد و گفت اسلام به عنوان یک نیروی متحد کننده و حکومت کننده در کشوری مانند ایران یک ایدئولوژی کافی نیست.

خلاصه های اطلاعاتی ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا

ص: 684

سند شماره (78) از: ستاد فرماندهی آمریکا در اروپا، واهینیگین آلمانسری به: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتیتاریخ: 17 اکتبر 1979 - 25 مهر 58 غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - هشدار اطلاعاتی موضوع: خلاصه های اطلاعاتی ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا

روسیه: تولید هواپیماهای حمل و نقل، پیشرفتهای مهم دیگر

موضوع: 1 - روسیه: تولید هواپیماهای حمل و نقل (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان هشدار اطلاعاتی) 2- پیشرفتهای مهم دیگر (سری) 3- علائم و هشدارهای اطلاعاتی: بدون تغییر (طبقه بندی نشده) 1- تولید هواپیماهای حمل و نقل روسی در خلال نیمه اول 1979 مجموعا به 180 فروند رسید، ادامه کاهشی که برای اولین بار در 1977 مشاهده شد. این کاهش براساس یک مأخذ سالانه در مجموع به 9 درصد در سال جاری رسیده است و این به حمل و نقلهایی به فواصل کوتاه منحصر شده است، اگرچه تولید هواپیمای CURL در همان حدود 100 فروند در هر سال باقی مانده است، برنامه های تولید زغال سنگ و هیدروکربور دوره اش به سر رسیده و تولیدات زغال سنگ می تواند تا به حال به پایان رسیده باشد.

تولید یک هواپیمای دوربرد دیگر: تولید هواپیمای عکسبرداری شناسایی نیز امسال ممکن است به پایان برسد. در مقایسه با این هواپیماهای کوچک ساختن جتهای دوربرد و برد متوسط دیگری به طور ثابت و یکنواخت آغاز شده است. محصولاتشان در خلال 6 سال گذشته به بیش از دو برابر رسیده است و اکنون به میزان 180 فروند در سال در این برنامه های دراز مدت و میان مدت رسیده است.

برنامه تولید جت های حمل و نقل نظامی دوربرد که از نیرو و اهمیت ویژه ای برخوردارند، هنوز نسبت به رقمهای سالهای اخیر در حال پیشرفت است و است.

بیشتر برنامه های باقیمانده اساسا تغییری نکرده اند. تولید هواپیماهای دوربرد و میان برد کمی صعود کرده است، ولی تولید دو هواپیمای دیگر دوربرد مدل کلاسیک و میان برد CRUSTY (غول پیکر) به همان تعداد سالهای اخیر باقی مانده است.

هواپیماهای حمل و نقل سوپرسونیک در ابتدای 1979 کامل شد که مجموع تولیدات آن را به 13 فروند رساند. این برنامه همچنین هنوز با مشکلاتی برخورد می کند و ممکن است به زودی به پایان رسد.

هواپیماهای حمل و نقل جدید متعددی در دست تکمیل هستند، ولی پیشرفت محدودی در هر یک از برنامه ها دیده شده است. فقط 2 CUMBER اتوبوسهای هوایی مسافربری با ظرفیت 350 نفر در 1979 تولید شده اند. رقم آن جمعا به 4 می رسد و بیشتر انتظار می رود در رابطه با المپیک 1980، شرکت هوایی شوروی (ایرفلوت) از آن استفاده کند. ولی یقین می رود که مشکلاتی در رابطه با این برنامه وجود داشته باشد. هواپیما ابتدا در سال 1975 مشغول پرواز شد، ولی طبق گزارشهای رسیده تولید سریهای جدید تا سال دیگر شروع نخواهد شد.

شورویها در برنامه های دیگر گزارش می دهند که یک COALER دومی ساخته شده است. این هواپیمای سبک و سریع پرواز و سریع نشین در حال حاضر به وسیله روسها به عنوان یک هواپیمای مدل آزمایشی تلقی می شود و قبل از اینکه تصمیمی در مورد تولید زنجیره ای آنها گرفته شود سالها باید آزمایش بشوند. هیچ نشانه ای از پیشرفت در مورد برنامه CLINE مشاهده نشده است (این هواپیماها با

ص: 685

تغییراتی در سیستم CURI ساخته شده است و اصلاً برای صدور در نظر گرفته شده اند). در مجموع تا زمانی که مسئله سوخت هواپیماها حل نشود تولید هواپیماهای حمل و نقل کاهش خواهد یافت.

2- (سری) پیشرفتهای مهم دیگر؛ A - (سری) روسیه: دومین دوره ماهواره تقویت کننده نیروی دریایی خود را در 16 اکتبر وارد مدار نمود. در حال حاضر 6 دستگاه مشغول کار هستند.

B - (طبقه بندی نشده) اسرائیل: نیروهای امنیتی سه خانه متعلق به اعضای جبهه آزادیبخش عرب را در غزه منفجر کردند که یکی از آنها اقرار به کشتن یک سرباز اسرائیلی در ژانویه کرده بود.

C - (خیلی محرمانه) صحرای غربی: در 14 اکتبر جبهه پولیساریو به پایگاه مراکشی در محبس حمله کرد و به آن آسیب رساند. جزئیات گزارش نشده اند.

D - (خیلی محرمانه) زامبیا: در 12 اکتبر دو پل مهم بر روی رود چابزی در شمال غربی زامبیا منفجر شد که خط آهن اصلی و جاده مربوط به دارالسلام را از هم جدا کرد. لوزاکا به طور علنی کماندوهای رودزیایی را مسؤول این حمله دانست. این زامبیا را مجبور به اتکای بیشتری بر روی راههای حمل و نقل رودزیا خواهد کرد.

3- (طبقه بندی نشده) علائم و هشدارهای اطلاعاتی هیچ تغییری برای قسمت «وضع هشدارها و نشانه ها» امروز 17 اکتبر 79 نکرده است.

نظر شوروی درباره ایران

سند شماره (79) تاریخ: 24 اکتبر 79 - 2 آبان 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن - فوری موضوع: نظر شوروی درباره ایران 1- (تمام متن خیلی محرمانه) 2- «وینوگرادوف» سفیر روسیه در ایران که تقریبا با تمام رهبران اصلی ایران ملاقات کرده است اخیرا در صحبتهایش در سر میز شام صادقانه از دولت ایران یاد کرد. به قول امیر انتظام «اگر یک در را (به روی روسها) ببندی، از در دیگر با پیشنهاد یا مطالعه وارد می شوند».

3- وینوگرادوف تا به حال چهار بار با خمینی دیدار داشته است. وی از خمینی به عنوان مرد بزرگ راستی و معلم بی میل به پذیرفتن (نظرها) یا پست و مقام و متخصص در مسائل سیاسی داخلی و بین المللی یاد کرد. به عقیده وی طالقانی واقعگراتر از خمینی است. وینوگرادوف معتقد است که بهشتی با هوش ترین و از نظر سیاسی متخصص ترین رهبر مذهبی ایران است. وی از بنی صدر با استهزاء یاد کرد.

4- روسها معتقدند که خطرناکترین مشکل دولت ایران در شورش کردستان به دلیل اقتصاد راکد این کشور است. سفیر روسیه احساس می کند که ایرانیها سعی می کنند که مسئله کردستان را با زور و اقتصاد این کشور را با تئوریهای خیالی اسلامی حل کنند که هیچ کدام (به نظر وی) به نتیجه نخواهد رسید. اگر چه مسئله کردستان نهایتا حل خواهد شد، ولی چشم انداز واقعی کمبودها، بیکاری و دیگر نابرابریهای جدی اقتصادی منجر به نارضایتی طبقه پایین تر از خمینی می شود. این مسائل که اخیرا شروع شده، چند سال بیشتر دوام نخواهد داشت. وی اظهار تردید کرد که ممکن است عراقیها در مسائل کردها و اعراب ایرانی

ص: 686

دخالت داشته باشند و این نظر را که ممکن است روسیه برای جلوگیری از دخالت عراق در مسائل داخلی ایران اعمال نفوذ نماید رد کرد. لینگن

گزارش ویژه مرکز خبری مراقبت اقیانوسی ناوگان در اقیانوس آرام

سند شماره (80) از: مرکز خبری مراقبت اقیانوسی ناوگان در اقیانوس آرام - پرل هاربرسری به: مجمع گردآوری اطلاعات آمریکا چهار، شش، هشتتاریخ: 31 اکتبر 79 - 9 آبان 58 گزارش ویژه مرکز خبری مراقبت اقیانوسی ناوگان در اقیانوس آرام (طبقه بندی نشده) 1- (خیلی محرمانه) اطلاعات زیر حاوی مطالبی است که در آن درباره میزان نیروهای دریایی شوروی در اقیانوس هند سخن رفته است.

2- (سری) حضور دریایی شوروی در اقیانوس هند در ده سال گذشته از یک نیروی نمایشی کوچک به یک نیروی دائما در حال گسترشی که سطح ثابت آن حدودا دارای 18 تا 19 ناو جنگی و کمکی است افزایش یافته است. نقش این نیرو این است که منافع شوروی در منطقه اقیانوس آرام را حراست و حفاظت نماید. به عنوان یکی از وسایل سیاست خارجی شوروی، شویندرون (احتمالاً نام این نیرو است - م) سعی در افزایش اعتبار و نفوذ شوروی داشته و به طور کلی تصویر شوروی را به عنوان یک ابر قدرت خالی از ابهام می نماید. از نظر نظامی، این نیرو دیگر نیروهای دریایی موجود در منطقه را که ممکن است در زمان افزایش تشنج ملزم به برخورد با آنها شود زیر نظر گرفته و درباره آنها اطلاعات جاسوسی گردآوری می نماید. علاوه بر این، امکانات ایجاد کنترل محلی، دخالت در اوضاع محلی و حفاظت از منابع شوروی در منطقه را فراهم می آورد. عملیات عادی این ناوهای جنگی محدود می شود به خلیج عدن و منطقه جنوبی دریای سرخ و حرکات هزار چندی یک بار به سوی خلیج فارس، دریای شمالی عرب و سرزدن به بنادر متعددی از کشورهای واقع در حوزه اقیانوس هند (از قبیل موزامبیک، و سی شل ناوگانهای کوچکتر و ناوهای مین جمع کن معمولاً به عملیات گشتی در تنگه باب المندب می پردازند. در حال حاضر هواپیماهای آب و خاک نشین شوروی نقش تدارکاتی را ایفا می نمایند. اطلاعات حاصله حاکی از آن است که این هواپیماها بین عدن و جمهوری دموکراتیک خلق یمن اعمال تدارکاتی انجام می دهند، تا کشتیهای تجاری شوروی در کمال امنیت به تخلیه کالاهای خود بپردازند و نیز این کار در بنادر اتیوپی، ماساوانا و آسب نیز صورت می گیرد. زیر دریاییهای شوروی نیز گویا ترجیح می دهند که در مناطق عملیاتی خالی از تراکم و باز خلیج شرقی عدن و غرب دریای عرب انجام وظیفه نمایند. گاهی هم جسارت به خرج داده وارد آبهای جنوبی دریای سرخ می شوند. شویندرون برنامه های تمرینی و آموزشی زیادی ندارد و قسمت اعظم اوقات خود را در لنگرگاههای ایجاد شده به وسیله شوروی می گذرانند.

3- (سری) از سال 1974 سطح نیروی شویندرون از نظر زیردریایی به تعداد 460 روز دریایی ثابت مانده است؛ ناوگانهای جنگی، هواپیماهای آب - خاک نشین، و ناوهای مین جمع کن در سطح تقریبی 2100 روز دریایی حفظ شده است، ولی در 1978 تعداد هواپیماهای آب - خاک نشین از میزان 490 روزدریایی تجاوز کرده، دو برابر گردید. این افزایش را مربوط به عقب نشینی شوروی از سومالی و حمایت شوروی از اتیوپی در جنگ علیه سومالی می دانند. در رابطه با این دو واقعه و افزایش عملیات موقت، افزایشی نیز در نیروی دریایی اقیانوس هند و نسبت یک سوم سال قبل انجام گردید. شویندرون

ص: 687

اصولاً مرکب از ناوگان اقیانوس آرام می باشد. چنین انتظار می رود که شوروی از ناوگان اقیانوس آرام جهت نمایش حضور خود در اقیانوس هند باز هم ادامه دهد و در همان حال از کانال سوئز برای تجدید و افزایش قوا بهره برداری خواهد کرد.

4- (سری) تعداد روزهای دریایی اسکادران شوروی در اقیانوس هند:

1978 - 1979 (تا 30 سپتامبر) زیر دریای - 467 - 365 ناو جنگی سطح آبی - 1462 - 1478 آب - خاک نشین / مین جمع کن - 1555 - 848 کمکی / پشتیبانی - 4959 - 3487 افزایشی که در سطح ناوهای جنگی در 1979 مشاهده می شود مربوط به حرکات بین - ناوگانی می باشد.

5- (سری) نقطه اوج افزایش نیروی دریایی شوروی در اقیانوس هند در رابطه با بحرانهای منطقه و نقل و انتقالات بین ناوگانها بوده است. بحرانهای منطقه ای مربوطه عبارتند از، خروج شوروی از سومالی، جنگ اتیوپی و سومالی، بحران ایران، برخورد بین جمهوری دموکراتیک خلق یمن و جمهوری عربی یمن، در ماههای تابستان و پاییز 1979 روسها 7 ناو جنگی و 2 ناوچه را به اضافه ناومینسک به اقیانوس آرام منتقل نمودند.

6- (خیلی محرمانه) سطح کنونی نیروی دریایی شوروی در اقیانوس هند (5 ناو جنگی و 8 ناوچه) برابر است با میزان نیروی این کشور در زمانهای غیر بحرانی و کمی پایین تر از حالت عادی است.

الف: کاهش مربوطه ناشی از خاتمه کار کشتیهایی است که خطر نظامی ندارند (مانند کشتیهای هیدروگرافیک، کشتیهای پشتیبانی هوایی، کشتیهای جمع کننده اجسام شناور).

ب: سطح کشتیهایی که خطر نظامی دارند سه رقم از سطح عادی و معمول کمتر شده است. برای این کشتیها (2 ناو جنگی و یک زیر دریایی) در هنگام زمستان جایگزین فرستاده خواهد شد.

7- (سری) عواملی که می توانند سطح نیروی شوروی در اقیانوس هند را در آینده تغییر دهند عبارتند از:

الف: دسترسی به مراکز پشتیبانی در جزیره ضحلک و عدن که باعث می شود نیاز به کشتیهای لجستیکی کاهش پیدا کند، ب: ناوگان شویندرون از طریق کانال سوئز با ارسال نیروهای موجود در دریای سیاه و مدیترانه می تواند افزایش پیدا کند، ج: حضور فزاینده شوروی در دریای جنوب چین و نیز دسترسی آن به پایگاههای SRVسبب شده است که این کشور در مواقع لزوم بتواند سریعا اقیانوس هند را تقویت نماید، د: اوضاع نظامی - سیاسی منطقه اقیانوس هند در حال حاضر باثبات است.

سخنرانان لنینگراد به بحث پیرامون خاورمیانه می پردازند

ص: 688

سند شماره (81) تاریخ: 2 نوامبر 79 - 11 آبان 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در لنینگرادبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی موضوع: سخنرانان لنینگراد به بحث پیرامون خاورمیانه می پردازند 1- آغاز خلاصه متن: در تاریخ 15 و 28 اکتبر در تالار مرکزی سخنرانی لنینگراد سخنرانان در بحث پیرامون سیاست خارجی به خاورمیانه توجه زیادی معطوف داشتند. آنها سعی داشتند به حضار بقبولانند که سیاست آمریکایی «کمپ دیوید» در حال سقوط است؛ موضوع دولتهای عربی محافظه کار منطقه در حال تغییر است و رهبریت اسلامی در ایران به انقلاب خیانت کرده و «انفجارات» جدید دیگری در پیش است و دیگر اینکه در رابطه با مرگ ترکی در افغانستان معلوم نیست واقعیت ماجرا چه بوده است. چند اظهار نظر مطروحه فردی نیز قابل توجه است: به طور مثال، سازمان ساف به رهبری عرفات در تلاش است تا به طریقی اسرائیل را به رسمیت بشناسد؛ عربستان سعودی از پیشنهاد ارسال «داوطلبین» مصری به افغانستان استقبال کرده است، و با قرار دادن منابع مالی در اختیار آمریکا سبب شده است که کمکهای نظامی آمریکا به مراکش علیه پولیساریو افزایش یابد و به رئیس جمهوری سودان نمیری فشار زیادی وارد می شود تا یا قرارداد کمپ دیوید را حمایت ننماید و یا جنگ داخلی جدید در جنوب سودان را پذیرا شود و دیگر اینکه تا آنجا که به روابط دولتی منحصر می شود روابط بین ایران و شوروی حسنه است، فقط عدم صدور گاز این کشور به شوری خصوصا برای ارمنیها مشکلاتی به وجود آورده است. پایان خلاصه.

2- سخنرانی پیرامون سیاست خارجی در تالار مرکزی سخنرانی لنینگراد در 15 و 28 اکتبر در برگیرنده چند موضوع خاورمیانه ای بود:

- سخنران 28 اکتبر سعی کرد «سیاست کمپ دیوید» را در ورطه «سقوط کامل» مجسم نماید؛ وی مدعی است که پرزیدنت کارتر برای این برنامه خود «یک پایه تجاری مانند» در نظر نگرفته است. در 15 اکتبر یکی از سخنرانان گفت که با کسالت شدید بگین، «ماه عسل» بین مصر و اسرائیل نیز پایان یافته است.

- این سخنران در توضیح گفت معادله ای صورت گرفته است که در آن «مانورهای» آمریکا سبب «تضعیف دیپلماسی آمریکا» شده است. به طور مثال وی به قطعنامه کانادا، آمریکا، کاستاریکا اشاره کرده که در سازمان ملل پیرامون آن از اعمال اسرائیل در جنوب لبنان با عبارت «غیر ضروری» به نرمی انتقاد کرده است؛ پاسخ آمریکا در رابطه با فشار مصر در رابطه با افزایش هواپیماهای آن کشور چه بوده است و دیگر اینکه چطور آمریکا قانع شده است به اردن تانک بدهد در حالی که این کشور هنوز موضع خود را بر سر قرارداد کمپ دیوید تغییر نداده است. این سخنران با خوشحالی اظهار داشت که شاه حسین پیشنهاد آمریکا را رد کرده و گفته است که در صورت لزوم به شوروی روی خواهد آورد. ولی این سخنران با اعتراف به این که اوضاع «چندان هم ساده نیست» خاطر نشان ساخت که فکر نمی کند اردن تهدیدات خود را جامه عمل بپوشاند.

- وقتی که درباره پیام پرزیدنت کارتر به سازمان ساف مبنی بر لزوم به رسمیت شناختن اسرائیل توسط این سازمان سؤال شد، این سخنران در 15 اکتبر پاسخ داد که سازمان ساف در حال تهیه طرحی است که به دنبال آن چنین نتیجه ای نیز حاصل خواهد گردید. وی گفت که شوروی به عرفات خاطرنشان ساخته است که همه کشورهای خاورمیانه حتی اسرائیل حق ادامه حیات دارند. در بحث پیرامون فلسطینیها این

ص: 689

سخنران گفت که آنها در میان اعراب پیشرفته ترین مردم هستند و «بورژوازی ملی» خود را تشکیل داده اند، ولی اذعان داشت که از نظر سوابق ایدئولوژیک مارکسیستی با شوروی موافق نمی باشند.

3- سخنران 28 اکتبر به طور چشمگیری به ضعف دولتهای عربی «به اصطلاح محافظه کار» پرداخت و گفت این ضعفها سبب ازدیاد نگرانی عربستان سعودی شده است.

- به گفته بسیاری 28000 سرباز مصری برای سومین سال از نمیری در سودان حفاظت می کنند و مصریها در این کشور موقعیتهای مهمی را اشغال کرده اند؛ با این وصف در این کشور قیامی پدید آمد که با ارسال یک نیروی نظامی مصری «در نطفه خفه شد»، ولی اکثریت سیاهپوستان سودان در صورتی که این کشور خود را از قرارداد کمپ دیوید کنار نکشند همیشه خطر ایجاد یک جنگ داخلی را به همراه دارند.

- این سخنران گفت برای سومین بار سادات دست به پاکسازی ارتش زده است و در نتیجه 40 افسر را اخراج نموده است.

- وی پیش بینی کرد که حمایت آمریکا از مبارزه مراکش علیه پولیساریو «نتیجه غم انگیزی» به دنبال خواهد داشت (پچالنیه ریزولتاتی)، چون مراکش قدرت حمایت از این جنگ غیر مردمی را ندارد. مصر پیشنهاد کرده است که نظامیان این کشور را به مراکش ارسال دارد تا نظامیان مراکشی بتوانند آزادانه با پولیساریو مبارزه نمایند. عربستان سعودی نیز قول داده است که علیرغم قرارداد اجلاس اعراب که در بغداد منعقد شده بود، از نظر مالی مصر را حمایت نماید تا او نیز بتواند تعادل رژیم شاه حسن را حفظ نماید، عربستان سعودی دیون مالی مراکش را در قبال سلاحهای آمریکایی خواهد پرداخت. این سخنران در شگفت است که آمریکا چگونه می تواند کمکهای خود به مراکش را توجیه نماید، در حالی که در سازمان ملل و سازمان اتحادیه آفریقایی قرار است مسئله صحرای غربی به رفراندوم گذاشته شود. وی مدعی است که پس از حمله پولیساریو به مراکش مردم مراکش به جای حمایت از دولت به حمایت از پولیساریو پرداختند. در این رابطه کمکهای الجزایر به پولیساریو نیز کاملاً مورد تأیید قرار گرفت.

4- علیرغم اغراق پیرامون موفقیتهای شوروی و عدم موفقیتهای آمریکا در خاورمیانه، سخنرانان نتوانستند یأس و بدبینی خود را پیرامون چند مسئله پنهان سازند. سخنران 15 اکتبر در رابطه با سؤالی از وی در رابطه با اتحاد بین عراق و سوریه به طرز جالبی واقعگرایانه و رک گویانه پاسخ داد. این سخنران گفت که اعراب اغلب از اتحاد سخن می رانند، ولی هیچ گاه نتیجه ای عاید نشده است. وی گفت که سوریها می دانند که ورود نظامیان عراق به سوریه جهت کمک به آنها در نبرد با اسرائیل بسیار آسان است، ولی نمی دانند که پس از خاتمه کار آنها را چگونه اخراج نمایند.

5- سخنران 15 اکتبر خیلی سعی داشت در مورد افغانستان از پیشگویی اجتناب ورزد. گرچه حضار از وی سؤال کردند که چه بر سر رئیس جمهور پیشین ترکی آمده است، وی گفت متأسفانه این تغییر خالی از خونریزی نبوده است، ولی از نظر افرادی در سطح او معلوم نیست چه واقعه ای رخ داده است. در یک مرحله از سخنرانی وی که از عدم ثبات عربستان سعودی در ضدیت با کمپ دیوید سخن می گفت، ناگهان به انتقاد از عربستان سعودی که قول حمایت از مصر را در ارسال نیروی داوطلب به افغانستان داده بود پرداخت.

6- سخنران 15 اکتبر درباره افغانستان خیلی پرحرفی کرد. او ایران و پاکستان را متهم کرد که به تعویق

ص: 690

انقلاب در افغانستان دست زده اند تا کشورهای خودشان از افغانستان پیروی ننمایند. این سخنران تعبیرات مختلفی را درباره دلیل جایگزینی ترکی توسط امین ارائه داد و اظهار داشت که غرب امیدوار است امین قدری تفاوت داشته باشد، چون در آمریکا تحصیل کرده است. وی خاطر نشان ساخت که نیروهای «ضد انقلابی» بسیار نیرومند شده اند. وی گفت که رژیم امین با مداخله خارجی، جنگ افزارها و مشکلات دیگر رو به رو است. وی اذعان داشت که ترکی احتمالاً خیلی تندروی کرده و رهبریت اسلامی را در کشوری که 90 درصد آنها مؤمن هستند از خود بیگانه کرده است. در پاسخ به سؤالی که پیرامون حزب کمونیست افغانستان شده بود، این سخنگو اظهار داشت که رهبریت کمونیست است و وی اخیرا با یک هیئت نمایندگی جوانان کمونیست افغان ملاقاتی داشته است و در انتها به طور خلاصه گفت «پس چه شده است؟ هیچ، نیرومندترها قدرت را به دست گرفته اند، همین».

7- مهمترین گزارشی که درباره خاورمیانه در سخنرانیهای لنینگراد ارائه شد، درباره ایران بود که حاکی از یأس فزاینده شوروی می باشد. در سطح روابط دولتی به گفته سخنران 15 اکتبر روابط «حسنه» است، ولی این سخنران اذعان داشت که ایران به تجدید ارسال 20 درصد از صادرات گاز خود که بر طبق قرارداد باید به شوروی وارد شود نپرداخته است؛ وی در دنباله گفت که این توقف در صدور گاز به شوروی ارمنیها را بیشتر دچار ناراحتی کرده است.

8- اظهارات دیگر این سخنران درباره ایران، نشان داد که روابط چندان هم «رضایت بخش» نبوده است. بنابه گفته سخنران 15 اکتبر انقلاب ایران دارای دو جنبه ضدکمونیستی و ضدامپریالیستی است.

سخنران به پیام حزب توده اشاره کرد که اعلام داشته بود انقلاب را باید تا سر حد «پیروزی نهایی» ادامه داد. او درباره نیاز به یک انقلاب دوم در رابطه با اهداف آزادی و کامیابی سخن گفت (او خاطر نشان ساخت که 4 میلیون نفر بیکار که در برگیرنده بسیاری از روشنفکران نیز می باشد در ایران وجود دارد) و درست است که خمینی عظیم ترین قدرت را در دست دارد، ولی از احترام او دائما کاسته می شود و رهبریت اسلامی که در حال حاضر در حال اداره کشور است، دیگر قادر به ادامه راه نخواهد بود. در پاسخ به یکی از حضار، سخنران گفت که معاهده 1921 هنوز هم به قوت خود باقی است، ولی مداخله شوروی در صورتی امکان خواهد داشت که کشور دیگری قصد مداخله نظامی داشته باشد (که البته این جواب توسط یکی از حاضرین که در ردیف جلو نشسته بود مورد تردید قرار گرفت).

9- سخنران 28 اکتبر حتی بیش از سخنران قبل دچار یأس و بدبینی شده بود، چون در رابطه با وقایع اخیر ایران اعلام داشته بود که اوضاع «بسیار بحرانی است» چون «ارتجاع» کنترل خود بر کشور را کامل کرده است.

روحانیون اسلامی به کمک «پیشرفته ترین اقشار» جامعه به قدرت رسیدند، ولی اکنون مردم بسیار مأیوس شده اند و تنها هشت درصد به قانون اساسی جدید رأی داده اند. سخنران رهبریت کنونی را متهم به چند کار کرده است که عبارتند از: خیانت به فلسطینیهایی که در ایران هستند؛ فروش نفت به اسرائیل از طریق واسطه گری یک شرکت انگلیسی؛ بی تفاوتی این رژیم نسبت به حضور شاه در آمریکا به این دلیل که بسیاری از شخصیتهای این رهبریت از «حامیان آمریکا» و نیز از اعضای سابق سازمان ساواک شاه می باشند.

10- از سخنران 28 اکتبر خواسته شد که درباره مسئله کردستان سخن بگوید. وی گفت کردها خواهان

ص: 691

خودمختاری ملی در یک ایران دموکراتیک هستند، ولی «تغییرات» سبب شد که رژیم ایران به چپیها بخصوص حزب توده حمله نماید؛ در اینجا کردها به مطرح کردن این سؤال پرداختند که «آیا در دولتی این چنین متعصب از نظر مذهبی» خودمختاری اصولاً می تواند وجود داشته باشد.«تا به حال کردها از خود صبر و استقامت بسیار نشان داده اند» (استویکی).

سخنران 15 اکتبر از اینکه خمینی مسؤولیت عصیان کردها را متوجه شوروی می داند، چون آنها چند سلاخ روسی داشته اند در حالی که همه نوع سلاح در دسترس آنها قرار داشته، با لحنی انتقادآمیز یاد کرد.

11- سخنران 28 اکتبر با تغییر لحن سعی کرد از ایران کشوری مهاجم و توسعه طلب بسازد. وی ادعا کرد که «مذهب همیشه یک نیروی تهاجمی است». ایران نه تنها در موضوع افغانستان مداخله می کند، بلکه عربستان سعودی و عراق هم از ادعای باز پس خواهی جزیره بحرین توسط ایران دچار نگرانی شده اند.

12- این سخنران در خاتمه گفت که آمریکا این نیروهای تفرقه گر در خاورمیانه را زیر نظر داشته از آنها بهره برداری می نماید و اوضاع به یک نقطه بحرانی در تاریخ رسیده است (اولستری). سخنران در خاتمه اظهار امیدواری کرد که بنا به منطق تاریخ برای اعراب بهتر است که به سوی شوروی بازگردند.

در رابطه با ایران وی پیش بینی کرد که «واضح است که انفجاری در راه می باشد» (همین عبارت به لهجه روسی هم نوشته شده).بوچانان

کتاب پنجاهم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش دوم (1)

ص: 692

ص: 693

نگرشی بر صنعت نفت و گاز شوروی

ص: 694

سند شماره (1) گزارش اطلاعاتیژوئیه 1976 - مرداد 1355 نگرشی بر صنعت نفت و گاز شوروی احتمالاً شوروی نخواهد توانست در سال 1980 به هدف خود در تولید نفت که همانا تولید به میزان 8/12 - 4/12 میلیون بشکه در روز است نائل آید. در حوزه های غرب سیبری که منشأ تمام طرحها در زمینه افزایش تولید است، به این علت که نمی توان از صنایع مورد لزوم به موقع بهره برداری نمود، در تولید نفت نقصانی به میزان 5 درصد تا 8 درصد به وجود خواهد آمد. برای جبران این کمبود، شوروی ممکن است میزان مصرف نفت را پایین بیاورد. به پیشنهاد بعضی از مقامات، اگر بتوان در سالهای 1980 در سطح مصرف سالانه 5 درصد کاهش ایجاد نمود، در حالی که میزان این کاهش در سالهای قبل حدود 7 تا 5/7 درصد بوده است، شوروی خواهد توانست با استفاده از حوزه های نفتی خود نیاز داخلی را تأمین کرده، نفت بیشتری را به اروپای شرقی ارسال نماید و به میزان کنونی نیز به غرب نفت بفروشد. ولی اگر نتوان در رشد مصرف کاهشی ایجاد کرد، شوروی مجبور خواهد بود یا میزان صدور نفت به اروپای شرقی و غربی را افزایش دهد یا از طریق اوپک نفت بیشتری را وارد نماید.

اهداف شوروی در زمینه تولید گاز در سال 1980 - یعنی بین 1093 تا 1188 میلیون متر مکعب در روز - نیز حاکی از خوش بینی بیش از حد است. به علت مشکلاتی که در ایجاد خط لوله مناسب وجود دارد، احتمالاً حدود 3 درصد تا 10 درصد در این زمینه نیز کاهشی در تولید به وجود خواهد آمد. کاهش این گونه ای احتمالاً سبب خواهد شد که شوروی نتواند به وظایف خود در زمینه صدور گاز و مصرف داخلی عمل نماید. لیکن گامهایی به منظور انجام این وظایف از هم اکنون برداشته شده است. هر گونه تخفیف در میزان صدور گاز به غرب معادل از دست رفتن مقدار زیادی ارز خارجی است، که شوروی سعی دارد از آن هم اجتناب ورزد. به منظور جبران این کمبود پیش بینی نشده و ادامه صدور گاز، شوروی احتمالاً از ایران و افغانستان مقداری گاز وارد خواهد کرد. علاوه بر این در سالهای 80 - 1976 از زغال سنگ به جای گاز در صنایع استفاده خواهد شد. ولی توسل به این گونه منابع جایگزین عملی تدریجی است. کمبود تولید لوله و تجهیزات خط لوله داخلی و وابستگی روزافزون به واردات و نیز مشکلات حل نشده ای که در رابطه با برنامه 10 ساله وجود دارد، احتمالاً سبب خواهد شد که برنامه ساختمان خط لوله عظیم این کشور به اتمام نرسد.

شوروی مهمترین تولیدکننده نفت خام در جهان و بعد از آمریکا دومین تولیدکننده گاز طبیعی با استفاده از تجهیزات و تکنولوژی داخلی است و فقط در زمینه واردات خط لوله و تجهیزات مربوط به خطوط لوله از نقاط دیگر کمک می گیرد. لیکن اگر شوروی مایل باشد که در افزایش تولید نفت در سالهای 1980 نیز تداوم وجود داشته باشد، در دهمین برنامه پنج ساله (80 - 1976) خود، شوروی به تکنولوژی و تجهیزات غرب باید متوسل شود تا بتواند به کشف و بهره برداری از منابع نفتی جدید در سیبری و دریاهای قطبی بپردازد. البته مشکل شوروی در زمینه واردات تکنولوژی و تجهیزات غربی تقریبا لاینحل است چون سازندگان غربی توانایی عرضه آنها را ندارند و شوروی نیز نمی تواند در ازای آنها ارز مورد قبول بین المللی را بپردازد و یا ترتیب یک معامله پایاپای را بدهد. گرچه در صنعت نفت شوروی خرید تجهیزات خارجی دارای اولویت می باشد، ولی در پاییز 1975 بعلت کمبود ارز معتبر از 25 پروژه پیشنهادی 12 تای

ص: 695

آن به تأخیر افتاد.

عملکرد کنونی 1- صنعت نفت شوروی در 15 سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. از سال 1974، شوروی مهمترین تولیدکننده نفت خام و پس از آمریکا دومین تولیدکننده گاز طبیعی بوده است. در سال 1975 تولید نفت به میزان 8/9 میلیون بشکه در روز و تولید گاز طبیعی به سطح 793 میلیون متر مکعب در روز رسید (به جدول ضمیمه ت نگاه کنید). در سالهای 75 - 1961 تولید نفت سالانه به میزان 3/8 درصد و تولید گاز طبیعی سالانه به میزان 1/13 درصد افزایش یافت. سهم نفت و گاز شوروی در سال 1965 از 50 درصد تولید و 46 درصد مصرف به 64 درصد تولید و 60 درصد مصرف در سال 1975 افزایش یافت (به جدول 2 ضمیمه ت نگاه کنید).

2- بجز در مورد خط لوله، شوروی توانست با استفاده از تجهیزات و تکنولوژی نفتی خود به درجه اهمیت کنونی دست پیدا کند. لیکن در سالهای اخیر شوروی به منظور بالا بردن ظرفیت و تواناییهای فنی خود به خرید تجهیزات و تکنولوژی غرب در زمینه نفت و گاز همت ورزیده است. در سالهای 75 - 1972 میزان این خریدها معادل 3/1 میلیارد دلار گردید، که 226 میلیون دلار آن به آمریکا رسید.

3- شوروی یکی از صادرکنندگان عمده نفت است و در آینده نزدیک در زمینه صدور گاز نیز همین نقش را ایفا خواهد کرد. صدور نفت در سال 1975 به میزان 6/2 میلیون بشکه در روز انجام می شد که حدود 55/1 میلیون بشکه آن در روز به کشورهای کمونیستی، بخصوص اروپای شرقی و حدود 05/1 میلیون بشکه آن هر روز به غرب صادر می گشت. (به جدول 2 ضمیمه ت نگاه کنید.) از طریق همین صدور نفت به غرب شوروی مهمترین و بیشترین مقدار ارز خارجی خود را که در سال 1974 حدود 6/2 میلیارد دلار و در سال 1975 بالغ بر 2/3 میلیارد دلار می شد، بدست آورد.

4- قبل از افزایش چشمگیر قیمت نفت اوپک در سالهای 1973 و 1974 شوروی نفت خود را به قیمت نفت اوپک به غرب می فروخت. برای نفتی که به اروپای شرقی صادر می کرد معمولاً بیش از آن دریافت می نمود. ولی پس از چهار برابر شدن قیمت نفت اوپک در سالهای 1973 و 1974 وضع فرق کرد.

شوروی با مشتریان غربی خود نیز همین کار را کرد ولی در رابطه با اروپای شرقی که قیمت نفت صادراتی برای آنها بر اساس قراردادهای برنامه 75 - 1971 تعیین می گردید قیمتها را فقط مقداری بالا برد و در سال 1974 هر بشکه نفت را فقط به مبلغ کمتر از 3 دلار به آنها می فروخت. لیکن در اوایل سال 1975، شوروی با دیگر شرکای خود در شورای کمکهای دوجانبه اقتصادی مذاکره نمود و قیمت نفت را برای مشتریان اروپای شرقی خود به میزان 7 دلار برای هر بشکه بالا برد که با وجود این از قیمت 50/10 دلاری اوپک نیز کمتر است. در همان حال مسکو فرمولی را به وجود آورد و بر اساس رشد قیمت نفت جهان در 5 سال گذشته، خواستار آن شد که سالانه در قیمت نفت تجدید نظر گردد. ولی شوروی به منظور بدست آوردن ارز خارجی بیشتر در صدور نفت خود به غرب از سیاستهای قیمت گذاری اوپک دنباله روی خواهد کرد.

5- بخش اعظم نفت خام صادراتی شوروی در سالهای اخیر از حوزه های وسیع قدیمیتر اورالز - ولگا - روماشکینو، موخانوفو، توی مازی، آرلان - بدست می آمد که از نظر کیفیت مشابه نفت خام متوسط

ص: 696

عربستان سعودی و ایران است. این نفت خام معمولاً دارای ترکیبات نفت فرار و پارافین بود و از جاذبه 35 - 32 درجه برخوردار است. حدود 8/1 2/1 درصد سولفور دارد و می توان آن را در پالایشگاههای مخصوص نفت خاورمیانه تصفیه نمود. در سالهای اخیر، تولید نفت در غرب سیبری افزایش بسیار یافته است، و این نفت خام (جاذبه 35 - 34 و - محتوای سولفوری آن زیر یک درصد است) را با نفت اورالز - ولگا ترکیب می کنند تا برای استفاده داخل و نیز صادرات از آن بهره برداری شود.

6- لیکن در سالهای اخیر برخلاف افزایش تولیدی در زمینه منابع جدید نفتی کشفیاتی صورت نگرفته است. در نتیجه برای جلوگیری از تخلیه سریع حوزه های نفتی قدیمی تلاش بسیار به کار برده اند تا به منابع جدید دست یابند. حوزه های اصلی منطقه اورالز - ولگا که به افزایش سریع تولید در سالهای 1950 و 1960 کمک زیادی نمود در حال اتمام است. از این منطقه تنها با استفاده از آبشویی بسیار و پمپهای شناور وارداتی و بهره برداری از حوزه های کوچکتر و عمیقتری که از نظر اقتصادی نیز مقرون به صرفه نیست، نفت تولید می گردد. تقریبا کل افزایشی که در تولید در دو سال گذشته دیده شد، از منطقه غرب سیبری برداشت شده است. در سال 1975، این منطقه 96/2 ملیون بشکه نفت در روز به دست می داد که حدود 30% کلی نفت تولیدی در شوروی است. برای اطلاعات بیشتر به ضمیمه الف مراجعه نمایی.د مشکلات و مسائل مربوط به 80 - 1976 نفت 7- طرحهای شوروی برای تولید 8/12-4/12 میلیون بشکه در روز در سال 1980 حاکی از خوش بینی بسیار است. موفقیت در رسیدن به هدفهای دهمین برنامه پنج ساله (80 - 1976) اصولاً بسته به ایجاد حوزه های جدید نفتی در غرب سیبری و ایجاد بهبود در تکنولوژی حوزه های نفتی است، که شوروی ظاهرا نمی تواند هیچ یک از این کارها را انجام دهد. در سال 1980 تولید به میزان 8/11 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که حدود 5 درصد تا 8 درصد کمتر از اهداف تعیین شده و حدود بیش از 3 درصد کاهش تولید در رابطه با سال 1975 می باشد.

8- شوروی می تواند با کاهش مصرف نفت همان گونه که در طرحها پیش بینی شده این کمبود را جبران نماید. یکی از گامهای منطقی در این زمینه استفاده از زغال سنگ به جای نفت در صنایع عظیم مصرف کننده نفت از قبیل نیروگاههای حرارتی است. در صورتی که در سالهای 1980 بتوانند میزان مصرف را 5 درصد کاهش دهند، در حالی که در سالهای قبل، از میزان 5/7 - 7 درصد کاهش استفاده می کرده اند، می توان انتظار داشت که تولید کنونی نیاز داخلی را تأمین کرده، علاوه بر آن در صدور نفت به اروپای شرقی افزایش ایجاد کرده و ادامه فروش نفت به میزان کنونی به غرب را نیز ممکن سازد.

9- لیکن اگر شوروی نتواند میزان مصرف را به مقدار یاد شده پایین بیاورد، مجبور است یا در صدور نفت به اروپای شرقی و اروپای غربی کاهش به وجود بیاورد و یا مقدار بیشتری از نفت اوپک را خریداری و وارد نماید. شوروی سعی می کند قسمت اصلی نفت اروپای شرقی را خود تأمین نماید و نیاز آن کشور به ارز خارجی مانع از کاهش فروش نفت به غرب است. چون این کشور برای خریدهای مستقیم خود احتیاج به ارز خارجی دارد. لذا انتظار می رود که نفت اوپک را به صورت پایاپای و شاید در عوض تجهیزات نظامی خریداری نماید. (به جدول 3 ضمیمه ت نگاه کنید)

ص: 697

10- شوروی در نظر دارد کل افزایش تولید خود را از طریق غرب سیبری تأمین نماید، یعنی تولید را از 6/2 میلیون بشکه در روز در سال 1975 به 6 تا 2/6 میلیون بشکه در روز در سال 1980 برساند و حدود نیمی از تولید کلی خود را از آن منطقه استخراج نماید.

این میزان خیلی بالاتر از میزان 6/4 تا 2/5 میلیون بشکه ای است که قبلاً برای سال 1980 در نظر گرفته شده بود. اطلاعات موجود شوروی در زمینه حوزه های غرب سیبری حکایت از آن دارد که تولید نفت در آنجا با برداشت 7/5 میلیون بشکه در روز به اوج تولیدی خود خواهد رسید. البتّه بعضی از آنها در حال حاضر به اوج تولیدی خود رسیده است و دیگر حوزه ها نیز قبل یا بعد از 1980 به نقطه اوج خواهند رسید و با وجود اینکه حوزه های جدیدتری در غرب سیبری کشف شده اند، ولی هیچ یک از آنها به عظمت حوزه نفتی ساموتلور که حدود 2/2 تا 4/2 میلیون بشکه در روز ظرفیت تولیدی دارد، نیستند. در اواخر 1975، مقامات صنعتی اظهار داشتند که غرب سیبری در سال 1980 فقط استعداد تولیدی 6/4 تا 2/5 میلیون بشکه در روز را داراست ولی منطقی ترین میزان استعداد این منطقه، حد وسط این دو رقم یاد شده است.

11- میزان تولید در غرب سیبری ممکن است به این دلیل بالا در نظر گرفته شده باشد که طراحان شوروی متوجه شده اند که تعدادی از حوزه های مهم نفتی اورالز - ولگا در حال تخلیه سریع است و نمی توان در آینده نیز به میزان کنونی از این حوزه مولد عظیم بهره برداری نمود. و.د. شاشین وزیر صنعت نفت شوروی با بیان این موضوع که تولید جدید در هر یک از 5 سال آتی باید به میزان 2 میلیون بشکه در روز انجام شود و دو سوم این مقدار برای جبران بهبودهای پیش بینی نشده است، این مسئله را دریافته است.

12- برنامه شوروی همچنین خواستار بهبود بیشتر در زمینه بهره برداری، توسعه، تکنولوژی و تجهیزات مربوط به حمل و نقل است. در گذشته این برنامه ها با موفقیت چندانی همراه نبوده و آینده آن هم چندان امیدوارکننده نیست.

13- نقصان موجود در میزان کشفیات ذخایر نفتی جدید در آمار حفاریهای شوروی منعکس گردیده است (به جدول 4 ضمیمه ت نگاه کنید) و حاکی از آن است که در روند حفاریهای اکتشافی در اواخر سالهای 1960 تغییر به وجود آمده است. در سالهای 74 - 1970 کل حفاریهایی که انجام گرفت در جهت توسعه حوزه های قبلی و به منظور بالا بردن تولید بود. لیکن در دهه قبل حفاریهای اکتشافی، نیمی از کل حفاریها را تشکیل داد. در اوایل 1972 شاشین اظهار داشت که بعد از سال 1975 تنها به یک وسیله می توان صنعت نفت را گسترش بخشید و آن هم در صورتی است که بتوان حوزه های نفتی جدید بزرگتر از حوزه های غرب سیبری را کشف نمود. مقامات شوروی معتقدند که همزمان با افزایش نیاز به سوخت مایع، جریان نفت تویمان در پنج یا شش سال آینده کاهش خواهد یافت. به همین دلیل طرحهایی در دست اجراست تا از طریق آنها به اکتشافات وسیع در سیبری شرقی در سالهای 80-1976 بتوان دست زد.

14- با در نظر گرفتن آب و هوا، مشکلات لجستیکی بیشتر از غرب سیبری، اوضاع زمین شناسی بسیار پیچیده و فقدان تجهیزات ژئوفیزیک لازم، نمی توان انتظار داشت که شرق سیبری بتواند کمک مهمی در عرضه نفت ملی تا قبل از اواسط سالهای 1980 بنماید.

جستجو برای بهره برداری از منابع نفتی سواحل سیبری نیز تنها با توسل به تجهیزات و تکنولوژی

ص: 698

غربی امکان پذیر است. شوروی نیز وسایل ژئوفیزیکی پیچیده از قبیل تجهیزات زلزله سنجی و واحدهای کامپیوتری دیجیتالی را که در غرب معمولاً استفاده می شد، در اختیار ندارد. شوروی بدون این تجهیزات نمی تواند نقشه این منابع را بدست آورد. در حالی که اکتشافات به عمق 3000 متری رسیده است نوعی عدم توانایی برای شوروی به وجود آمده است. مته های ضعیف حفاری، کمبود لوله و دکلهای مخصوص حفاری، و پمپهای ضعیف مخصوص بیرون کشیدن گل و لای نیز به عدم کارایی این عملیات کمک می کند.

توربومته های استاندارد شوروی که بهترین وسیله برای حفر چاههای کم عمق در مناطق صخره ای شبیه به اورالز - ولگاست، برای حفر چاههای عمیقتر از 2500 متر فاقد کارایی است.

15- بنابراین، تجارب شوروی در خارج از سواحل محدود به استفاده از آبهای نسبتا کم عمق دریای خزر و دریای سیاه است که در آنها با استفاده از «جزایر ساخت انسان» به این کار مبادرت ورزیده می شود.

شوروی تنها چهار سکوی شناور مخصوص حفاری در دریاها دارد که همه آنها در دریای خزر واقع شده است و فقط یکی از آنها قادر است در آبهایی به عمق 90 متر به حفاری مبادرت ورزد. برای اینکه شوروی بتواند وارد آبهای عمیقتر خزر و دریاهای قطبی و یا دریای اوخوتسک در کناره ساخالین بشود، نیاز به تجربه و تکنولوژی و تجهیزات غربی دارد. حتی با یاری گرفتن از این امکانات نیز نمی توان قبل از سال 1980 چاه نفت جدیدی حفر نمود.

گاز طبیعی 16- طرحهای تولیدی شوروی برای سالهای 80-1976 در زمینه گاز طبیعی نیز احتمالاً تحقق پذیر نخواهد بود و باید از همان میزان دهه قبل استفاده نماید. به منظور تولید 1093 تا 1188 میلیون متر مکعب گاز طبیعی در روز در سال 1980 باید به برداشت سریع از حوزه های گازی غرب سیبری پرداخته شود و این کار هم نیاز به پیشرفت و بهبود مهم در تکنولوژی خط لوله و تولید گاز طبیعی و ایجاد تجهیزات دارای کارایی بسیار دارد که هیچ یک از آنها در حال حاضر مقدور نیست.

وقفه ای که در ساختمان خط لوله پدید آمد، ناشی از کمبود لوله های بسیار قطور و تجهیزات کمکی بوده است که در سال 1975 سبب 10 درصد کاهش در میزان تولید گاز گردید. با در نظر گرفتن این مشکلات نمی توان انتظار داشت که حجم تولید به یک میلیارد متر مکعب در 1980 برسد و حدود 3 تا 10 درصد کمتر از میزان برنامه ریزی و پیش بینی شده خواهد بود (به جدول 5 ضمیمه ت در زمینه عرضه گاز و برآورد تقاضا توجه کنید).

17- دهمین برنامه پنج ساله (80-1976) خواستار ایجاد 35000 کیلومتر خط لوله گازی است. این رقم 2000 کیلومتر بیش از نیاز برنامه پنج ساله 75-1971 است که در آن زمان نیز 1000 کیلومتر از خط لوله پیش بینی شده کامل نشد. در بخش اعظم این خط لوله به لوله های بسیار قطور و پر ظرفیت که بتواند تحت فشارهای جوی 75 درجه عمل نماید و گاز را از حوزه هایی که قرار است در غرب سیبری کومی و اونبرگ اوبلاست در اورالز گرفته و توزیع نماید، احتیاج است. بخش عمده این لوله ها، شیرها و کمپرسورها را باید از غرب وارد کنند و در ازای آن یا باید ارز قابل قبول خارجی بپردازند و یا در ازای تحویل گاز شوروی در آینده، آنها را تهیه نمایند.

18- بخش اعظم حوزه های گازی جدید و ساختمان خط لوله مربوط به آن در تویمان اوبلاست غرب

ص: 699

سیبری متمرکز خواهد شد که لایه زیرین زمین در آنجا همیشه یخ زده است و قرار است در این منطقه مهمترین منطقه تولیدی تجاری یورنگوی، یعنی عظیم ترین حوزه گازی جهان در سال 1978 ایجاد شود.

تلاش روسها برای ایجاد تجهیزات و تکنولوژی بهتر برای مقابله با مشکلات این منطقه با موفقیت چندانی توأم نبوده است و گمان نمی رود که بتوان از این طریق به اهداف تعیین شده برای سال 1980 نیز دست یافت.

نیاز به تجهیزات و محدودیت ارز خارجی 19- با وجود اینکه جهیزات و تکنولوژی غربی در رابطه با حمل و نقل خطوط لوله و گاز و نفت مهمترین واردات این کشور بوده است، احتمالاً با استفاده از 200 - 150 میلیون دلار تجهیزات نفتی و گازی دیگر شوروی خواهد توانست به تولید در این حوزه ها بپردازد. آن قسمت از تجهیزات آمریکایی که می تواند سریعترین و مؤثرترین کمک را در این زمینه به شوروی بنماید عبارتند از: مته های حفاری، برنامه های حفاری آبی، پمپهای شناور چاههای نفت، تجهیزات چند بخشی، تجهیزات چرخانلوله های حفاری و چهار دکل. (در ضمیمه ب در باره این تجهیزات و نحوه کمک آنان به شوروی سخن رفته است) به همراه این تجهیزات و تکنولوژی لازم است که تکنسینهای غربی و شرکتهای خارجی نیز به آنجا اعزام شوند تا نحوه کاربرد ابزار را در محل نشان دهند. چون شورویها خوششان نمی آید که تکنسینهای خارجی را وارد حوزه های خود بنمایند. از تجهیزات وارداتی استفاده مؤثر نیز نمی شود.

20- آن دسته از وزارتخانه های شوروی که به تولید کالاهای صادراتی از قبیل نفت مشغول هستند، خواستار اختصاص یافتن هزینه ای برای خرید تجهیزات و تکنولوژی خارجی شده اند. بنابه گزارشهای رسیده علیرغم این اولویتهای مهم در پاییز 1975، رهبریت شوروی از 25 پروژه مهم، 12 تای آنها را به تعویق انداخت و دلیل آن هم این بوده است که در مورد موازنه پرداختهای شوروی در زمینه ارز خارجی اطمینان زیاد وجود ندارد. به علت کمبود ارز خارجی در ماههای اخیر شوروی از کارخانه های آمریکایی خواسته است که در تحویل پمپهای شناور نفتی و تجهیزات مربوط به تولید گاز تا سال 1976 تأخیر نمایند و هزینه لازم را در سال 1977 دریافت نمایند.

21- افزایش قیمتها نیز در این زمینه نقش داشته است. مثلاً در مذاکراتی که در دو تا سه سال گذشته با یک شرکت آمریکایی در مورد ایجاد یک کارخانه سازنده وسائل حفاری انجام گرفته بود، روسها با تمام جنبه های فنی این کارخانه موافقت کردند. لیکن به خاطر بالا رفتن هزینه تجهیزات آمریکایی قیمت این پروژه از 150 میلیون به 400 میلیون دلار افزایش پیدا کرد و روسها در ژانویه 1976 اعلام داشتند که قیمت کنونی بسیار گران است و از شرکت آمریکایی خواستند که وسیله ارزانتری را در اختیار آنها قرار دهد.

22- سهم آمریکا در رابطه با واردات تجهیزات فنی غربی تاکنون زیاد نشده است ولی با مذاکراتی که در حال انجام است و در صورتی که شوروی از نظر ارز خارجی دچار محدودیت نباشد، میزان فروش این گونه تجهیزات توسط آمریکا در چند سال آینده سر به آسمان خواهد زد.

مذاکراتی بر سر ایجاد کارخانه های حاضر بکار آمریکا در شوروی جهت تولید تجهیزات حفر چاههای نفتی دریایی (250 میلیون دلار)، شیرهای توپی (300 میلیون دلار)، و پمپهای شناور نفتی

ص: 700

(100 میلیون دلار) در حال انجام است. علاوه بر این ممکن است شوروی آمادگی خود را برای خرید توربین، کمپرسور و تجهیزات کمکی ایستگاههای کمپرسور خط لوله گازی 2750 کیلومتری اورنبرگ (در جنوب کوههای اورال) به مرز غربی روسیه که معادل 3/1 میلیارد دلار می باشد، از کارخانه های آمریکایی اعلام دارد. شرکتهای آمریکایی برای شرکت در ایجاد تسهیلات ساختمانی برای به وجود آوردن سکوهای شناور دریایی حفاری و در اختیار قرار دادن چند سکوی نیمه شناور حفاری و یا کشتیهای مخصوص حفاری، مشغول مذاکره هستند. هزینه لازم برای همه این معاملات بیش از یک میلیارد دلار خواهد بود.

23- برای همکاری در توسعه حوزه های گازی سیبری و صدور گاز طبیعی مایع به شرکتهای آمریکا، اروپای غربی و ژاپنی پیشنهاداتی داده شده است که در صورت توافق به مقدار زیادی تجهیزات و تکنولوژی غربی نیاز خواهد بود. (ضمیمه پ را در مورد جزئیات این پیشنهادات مطالعه کنید.) تأثیر تولید اضافی بر عرضه و تقاضا 24- برای توسعه سریعتر حوزه های گازی و نفتی کشف شده غرب سیبری که هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته است، تجهیزات و فنون غربی مورد نیاز است. استفاده وسیع از پمپهای شناور در حوزه های قدیمی و جدید سبب می شود که جریان این منابع به میزان کنونی مدتی بیشتر ادامه داشته باشد. تجهیزات و تکنولوژی غربی برای کشف و بهره برداری، بخصوص در حوزه های سیبری شرقی و بخش خاور دور روسیه و دریاهای قطبی بسیار ضروری و مورد لزوم است. برای یافتن منابع جدید نفتی و افزایش تولید در سالهای 1980 باید این اکتشافات صورت گیرد.

25- قسمت اعظم افزایش تولید نفتی در چند سال آینده با استفاده از تجهیزات و تکنولوژی وارداتی غرب، به غرب صادر خواهد شد تا میزان ارز خارجی دریافتی شوروی بالا برود. با پیشنهاد وزیر صنعت نفت، شاشین، برای افزایش قیمت نفت در داخل می توان دریافت که شوروی در تلاش است تا میزان مصرف داخلی را پایین بیاورد. علاوه بر این نخست وزیر کاسیگین، در بیست و پنجمین کنگره حزب کمونیست شوروی اعلام کرد که قسمت اعظم افزایش تولید نفت در سالهای 80-1976 برای برآورده ساختن «نیازهای تکنولوژیکی» استفاده خواهد شد و برای تأمین نیازهای داخلی باید از زغال سنگ، نیروی هیدروالکتریک و نیروی هسته ای بیشتر استفاده نمود. گر چه بخش حمل و نقل اقتصاد به مقدار زیادی بنزین و گازوئیل احتیاج خواهد داشت، چون تولید کامیون و اتومبیل افزایش پیدا کرده است، استفاده از نفت در امور صنعتی زیاد خواهد شد و تقاضای روزافزون صنعت شیمیایی، بهره برداری زیاد نفت و گاز را برای ساختن مواد پتروشیمی اجتناب ناپذیر خواهد نمود.

26- اگر تجهیزات و تکنولوژی غرب میزان تولید گاز طبیعی را افزایش دهد، قسمت اعظم آن احتمالاً به وسیله بازار داخلی جذب خواهد شد، چون صدور این گاز بر اساس قراردادهای طویل المدت صورت می گیرد و بازار مورد نیاز اروپای شرقی نیز تا چند سال اشباع شده است. علاوه بر این قرار است اروپای شرقی نیز مقدار زیادی گاز از شوروی وارد نماید و طرحهای کنونی، اجازه صدور بیشتر این گاز را نمی دهد. لیکن افزایش استفاده کار در داخل سبب می شود که بتوانند مقدار بیشتری از نفت تولید شده را به خارج صادر نمایند.

ص: 701

ضمیمه الف جزئیات مربوط به صنعت و عملکرد آن در گذشته ذخایر حوزه های گازی و نفتی (سفره های رسوبی) داخل شوروی حدود 11 میلیون کیلومتر مربع برآورد شده است که تقریبا نیمی از مساحت زمینی و دریایی درون این کشور را تشکیل می دهد. حدود دو سوم این مقدار احتمالاً دارای مواد نفتی می باشد.

درباره وسعت منابع و ذخایر نفتی شوروی اطلاعات پراکنده ای موجود است، چون این اطلاعات از نظر دولتی دارای طبقه بندی سری می باشند. نفتی که امروزه در شوروی کشف شده به میزان 150 میلیارد بشکه تخمین زده شده است. تاکنون حدود 45 میلیارد بشکه استخراج شده و بنا به برآورد آمریکا حدود 40-30 میلیارد بشکه دیگر نیز قابل بهره برداری می باشد. (آمریکا دارای منابع نفتی معادل 33 میلیارد بشکه می باشد) قسمت اعظم این منابع در شرق کوههای اورال و بخصوص در سفره های زیرزمینی غرب سیبری یافت می شود که بنا به گزارشات مختلف، از غنی ترین سفره های نفتی زیرزمینی جهان است، لیکن دارای آب و هوایی ناسازگار و سرزمینی صعب العبور است. حوزه نفتی ساموتلور در غرب سیبری که حدود 15 میلیارد بشکه نفت دارد، ششمین حوزه نفتی غول آسای جهان است. به نظر می رسد که در آبهای دریای خزر، بارنتس، کارا، دریای شرق سیبری و نیز دریای اوخوتسک در آبهای جزیره ساخالین نیز منابع و ذخایر نفتی وجود داشته باشد. در آبهای ساخالین در یک محیط 100000 کیلومتر مربعی و در عمق 200 متری آب نیز ذخایر عظیم 45-30 میلیارد بشکه ای نفت احتمالاً وجود دارد. حدود نیمی از این ذخائر در اعماق بیش از 100 متر آبها نهفته است.

اطلاعات مربوط به ذخایر گاز طبیعی معمولاً در مجلات فنی شوروی منتشر می گردد. تعداد منابع «کشف شده» گاز طبیعی در سالهای 73-1966 شش برابر گردید و در یک ژانویه 1974 بالغ بر 22 تریلیون متر مکعب، یعنی 70 درصد بیش از ذخایر و منابع قابل مقایسه در آمریکا شد. (جدول 6 ضمیمه ت) حدود دو سوم ذخایر گاز شوروی در سیبری واقع شده و قسمت اعظم آن نیز در تویمان اوبلاست در نزدیکی خلیج اوب قرار دارد. حوزه اورنگون در تویمان اوبلاست شمالی بزرگترین حوزه گازی جهان است که حاوی 6-4 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی می باشد.

کیفیت کیفیت نفت شوروی در مناطق مختلف تفاوت دارد. حدود دو سوم نفت خامی که در شوروی تولید می شود، حاوی 5/0 درصد تا 2 درصد سولفور می باشد و حدود 10 درصد آن حاوی سولفور زیاد (بیش از 2 درصد) است و بقیه این نفت تولیدی، سولفوری کمتر از 5/0 درصد را دارا می باشد. بخش اعظم نفت خامی نیز که در منطقه اورالز - ولگا تولید می شود دارای ترکیبات نفت فرار و پارافین و مقدار زیادی سولفور (1 درصد تا 3 درصد) و نمک می باشد. نفت خامی که در غرب سیبری تولید می شود نیز دارای ترکیبات نفت فرار و پارافین بوده و مقدار سولفور آن بین 05/0 درصد تا 2/2 درصد متغیر است و جاذبه آن نیز 36 - 32 درجه می باشد. نفت خامی که از سومین منطقه تولیدی بزرگ، یعنی شبه جزیره مانگیشلاک در آسیای مرکزی بدست می آید نیز دارای ترکیبات پارافینی بوده مقدار سولفور آن پایین،

ص: 702

یعنی حدود 1 درصد است. این نوع نفت دارای ترکیبات مومی است و در حرارتهای پایین 90 درجه فارنهایت جامد می شود و برای عبور داده شدن از خط لوله بایستی به آن حرارت دارد. (به جدول 7 از ضمیمه ت برای مطالعه کیفیت نفت خام تولیدی در این مناطق نگاه کنید).

کیفیت نفتی که به غرب صادر می شود، معمولاً قابل مقایسه با تولیدات پالایشگاههای غربی می باشد.

شوروی تلاش می کند که نفت دارای کیفیت مرغوب را به مشتریان اروپایی بفروشد و در بسیاری از مواد نفتی که به غرب فروخته شده کیفیتی بهتر از نفت مورد استفاده داخلی داشته است.

مناطق تولیدی منطقه اورالز - ولگا مهمترین منطقه تولید نفت شوروی است ولی بعدها غرب سیبری از آن هم مهمتر خواهد شد. در اواسط سالهای 1960 حدود 70 درصد از کل نفت تولیدی شوروی از منطقه اورالز - ولگا به دست می آمد. پس از 25 سال بهره برداری بسیاری از این حوزه ها ظرفیت تولیدی خود را از دست داده است و در سالهای اخیر تولید کاهش یافته است. از اوایل سالهای 1970 در غرب سیبری قسمت اعظم تولیدات انجام می گرفت و از سال 1965 تولید تجاری در این منطقه آغاز گشت. لیکن آب و هوا و شرایط اقلیمی سخت و دشوار توسعه حوزه ها را دچار مشکل کرده است. قرار بود با بهره برداری از حوزه های نفتی شبه جزیره مانگیشلاک در قزاقستان غربی تولید افزایش یابد، لیکن عملیات آبشویی نادرست و مشکلات پیچیده در زمینه حفر چاهها سبب شده است که تولید با آن سرعتی که پیش بینی شده بود افزایش پیدا نکند. (به جدول 8 ضمیمه ت در مورد مناطق تولیدی نفتی مراجعه کنید.) صنعت گاز شوروی در دو دهه گذشته از موفقیت چندانی در اجرای طرحها برخوردار نبوده است و دلیل عمده آن نیز عدم توانایی در هماهنگ ساختن توسعه و ساختمان و عملیات توأم با کارایی خطوط لوله و ساختن پالایشگاههای گاز در حوزه های گازی جدید می باشد. در سالهای اخیر پایان یافتن مقداری از حوزه های گازی غرب کشور نیز به عدم اجرای کامل این طرحها کمک کرده است.

مناطق شرق کوههای اورال بخش اعظم گاز تولیدی را در بر دارند. در سال 1975 حدود 45% از کل گاز تولیدی از مناطق شرق (آسیای مرکزی و غرب سیبری) بدست آمد، در حالی که در سال 1965 این منطقه فقط حدود یک ششم از کل گاز تولیدی کشور را ارائه نمود.

پالایش تکنولوژی شوروی در زمینه پالایش، به خصوص از نظر عمق پالایش و پیچیدگی مراحل آن بطور کلی قابل مقایسه با تکنولوژی پالایش آمریکا نیست. لیکن در شوروی تقاضا برای تولیدات نفتی نیز با همین تقاضا در آمریکا متفاوت است. بخصوص که صنعت اتومبیلهای مسافربری شوروی نیز از عمده مصرف کنندگان نفتی به شمار نمی روند. در طرح مصرف شوروی که مشابه طرح مصرفی اروپای غربی است در صنایع از نفت سنگین برای سوخت و در زمینه حمل و نقل و کشاورزی از گازوئیل استفاده می گردد. نیاز شوروی به مواد بهتر نفتی از قبیل بنزین دارای اکتان زیاد و گازوئیل کم سولفور و مواد سوختی نفتی زیاد شده است و پالایشگاهها در حال توسعه بوده و پالایشگاههای عظیم دیگری نیز ایجاد می شوند تا کیفیت و انعطاف پذیری مخلوطهای تولیدی را بالا ببرند. در پایان سال 1975، کل ظرفیت

ص: 703

تقطیر پالایشگاههای شوروی در 50 نقطه بالغ بر 8 میلیون بشکه در روز برآورده شده بود. حدود 60 درصد این ظرفیت در بخش اروپایی شوروی و اورالز - ولگا متمرکز است (به جدول 10 ضمیمه ت مراجعه شود). در دهه گذشته بازده تولیدات نفتی از 5/3 میلیون بشکه در روز در سال 1965، به حدود 2/7 میلیون بشکه در روز در سال 1975، یعنی معادل دو برابر افزایش یافت (به جدول 11 ضمیمه ت نگاه کنید). در این مدت میزان تولید آنقدر بالا بوده است که علاوه بر تأمین نیاز داخلی اجازه صدور 600000 بشکه در روز را به خارج نیز داده است.

مصرف داخلی در سالهای 75-1966 میزان مصرف داخلی از 1/3 میلیون بشکه در روز در سال 1965، به حدود 5/6 میلیون بشکه در روز در سال 1975، یعنی به میران سالانه 5/7 درصد افزایش یافته است (به جدول 12 ضمیمه ت نگاه کنید). با وجود کفایت کمیت تولید نفت، عدم انعطاف پذیری عملیات پالایشگاهها باعث به وجود آمدن کمبود در بعضی از تولیدات نفتی شده است. این کمبودهای داخلی همچنین در نتیجه عدم کفایت تسهیلات مورد لزوم برای حمل و نقل در ساعات اوج مصرف نیز به وجود می آید. بطور مثال، هنگام برداشت محصول، یعنی زمانی که قطارها مملو از مسافر است میزان سوخت گازوئیل پایین می آید.

بخش اعظم صنایع شوروی از گاز استفاده می کنند و تنها صنعت نیروی برق، یک چهارم گاز مصرفی را به خود اختصاص داده است، لیکن در سالهای 1970 بیشتر به استفاده از گاز طبیعی برای مصارف غیر سوختی پرداخته شد و از آن به عنوان یک ماده خام برای ساختن بسیاری از مواد شیمیایی بهره برداری شد و در صنعت فلزات نیز به عنوان یک عامل تخفیف دهنده در ساختن آهن و فولاد به کار گرفته شد. مصرف داخلی گاز طبیعی در دهه گذشته به میزان بیش از 2 برابر افزایش یافته، یعنی از 350 میلیون متر مکعب در سال 1965 به 775 میلیون متر مکعب در سال 1975 رسیده است (به جدول 5 ضمیمه ت نگاه کنید).

توزیع حمل و نقل نفت هنوز هم یکی از مشکلات عمده است، چون تولید نفت خام تنها در چند منطقه صورت می گیرد که از پالایشگاهها و مراکز مصرفی خیلی دور هستند. در سال 1964 راه آهن بیشتر از هر وسیله حمل و نقل دیگر به انتقال نفت با قیمتی حدود سه برابر قیمت خط لوله پرداخت. ولی از سال 1965 با مضاعف شدن شبکه خط لوله یعنی بالغ بر 58000 کیلومتر در سال 1975 این خطوط در حمل و نقل نفت نقش مهمی را ایفا کرده اند. در سال 1974 حدود بیش از نیمی از نفت تولیدی به وسیله خط لوله حمل می گردید در حالی که راه آهن حدود 43 درصد نفت خام تولید شده را به جاهای دیگر حمل می نمود (به جدول 13 ضمیمه ت نگاه کنید). از طریق این خطوط لوله فقط نفت خام به مراکز دور دست حمل می گردد و حدود 20 درصد از تولیدات نفتی از این طریق به جاهای دیگر ارسال می گردد.

شوروی با جدیت بسیار به توسعه بخشیدن خطوط لوله گازی خود پرداخته است. در سالهای 75-1966 حدود 58000 کیلومتر خطوط لوله گازی احداث گردید که حدود 60 درصد آن را لوله های قطور (با قطرهای 40 اینچ یا بیشتر) تشکیل می داد.

ص: 704

تجارت خارجی شوروی از سال 1955 یکی از صادرکنندگان عمده نفت بوده است. از اواسط سالهای 1960 میزان صادرات این کشور مضاعف گردید، یعنی از 3/1 میلیون بشکه در روز در سال 1965 به 6/2 میلیون بشکه در روز در سال 1975 رسید که بطور متوسط هر سال 9/6 درصد افزایش یافته است (به جدول 15 ضمیمه ت نگاه کنید). در سالهای اخیر بخش اعظم صادرات نفتی متوجه کشورهای کمونیستی و بخصوص اروپای شرقی شده است، ولی فروش نفت به غرب نیز از مهمترین منبع درآمد ارزی این کشور به حساب می آید. شوروی در سال 1974 در نتیجه فروش نفت به غرب 6/2 میلیارد دلار و در سال 1975، 2/3 میلیارد دلار ارز بدست آورد (به جدول 16 ضمیمه ت نگاه کنید).

تا چند سال قبل تقریباً همه گاز طبیعی تولیدی در داخل مصرف می رسید. لیکن افزایش صدور این گاز از سال 1970 به اروپای شرقی و غربی ورود گاز افغانستان و ایران به شوروی را جبران کرده است (به جدول 17 ضمیمه ت نگاه شود). بیشتر قراردادهایی که با کشورهای اروپای غربی از قبیل اطریش، آلمان غربی، ایتالیا و فرانسه بسته شده در بر گیرنده فروش لوله های قطور و تجهیزات کمکی لازم برای توسعه بخشیدن به شبکه گازی و نفتی به منظور تأمین نیاز داخلی و صادرات می باشد. با بالا رفتن میزان تولید داخلی و توسعه یافتن شبکه خط لوله گازی، شوروی سطح صادرات گازی خود را از 19 میلیون متر مکعب در روز افزایش خواهد داد و بنابراین صادرات گاز مهمترین منبع جلب ارز خارجی خواهد گردید.

ضمیمه ب نیازهای تجهیزات و تکنولوژیکی برای افزایش بازده تجهیزات و تکنولوژی غربی می تواند کارایی عملیات حوزه های نفتی و گازی را بالا برده، افزایش در بازده نفتی حوزه های کنونی به وجود آورد. انواع تجهیزات و فنون مورد نیازی که مهمترین کمک را در زمینه افزایش بازده به شوروی می کند عبارتند از:

مایعات مخصوص حفاری در شوروی می توان گفت که تقریباً برنامه های علمی حفاری وجود ندارد. مایعات مخصوص برای این کار به مقدار کافی وجود ندارند و اکثر خدمه حفاری از گل رس مخلوط با آب و مواد دیگر استفاده می کنند. برای اینکه از شکستن مته ها ممانعت به عمل آید از هماتیت Fe203 و یا هر چیز دیگر که بتواند مایعات را سنگین تر بنماید استفاده می کنند. و در مواقعی که به علت کمبود این مایعات گل و لای موجود به چرخش در نمی آید، حفاران با استفاده از کاه و تراشه های چوب و امثال آنها، گل موجود در اطراف مته را غلظت بیشتری می بخشند تا چرخش به وجود آید. پس از پایان عملیات حفاری، گل و لای موجود را در بشکه هایی بدون در نظر گرفتن شرایط مورد نیاز برای حفاری بعدی ذخیره می کنند. این گونه اعمال به خصوص در حفر چاههای عمیق سبب وارد آمدن خسارات و ریزشهای ناگهانی شده و باعث می شود که چاهها بطور ناگهانی بلا استفاده واقع گردند.

ص: 705

مته های حفاری کیفیت مته های حفاری روسی خیلی نامرغوب تر از مته های حفاری غربی است. مته هایی که در شوروی مورد استفاده قرار می گیرد بسیار باریک هستند. اکثر این مته ها را بدون در نظر گرفتن طبقات خاکی چاه و یا در نظر گرفتن عمق آن مورد استفاده قرار می دهند. چون از سیستم توربو - مته استفاده می شود، و وزن زنجیر مته روی خود مته قرار نمی گیرد، به همین دلیل نمی توان مته را مورد بازرسی دقیق قرار داد، نمی توان گفت که آیا مته در هنگام حفاری در حال خرد شدن و فرسوده شده است یا خیر. به همین دلیل بسیاری از مته ها را بطور نابهنگام تعویض می کنند. بطور کلی، مته های سنگ شکن آمریکایی در همان شرایط چهار تا پنج برابر بیشتر از مته های روسی کار می کند. شوروی تعداد کمی از این مته ها را از آمریکا خریداری کرده است و در نظر دارد از یک شرکت آمریکایی یک کارخانه مخصوص ساختن این مته ها را بخرد تا بتواند در سال 100000 مته تولید نماید.

تجهیزات چندکاره در شوروی این گونه تجهیزات بسیار نادر است، چون در یک منطقه گاه لازم است چند چاه حفر نمود، به علت اینکه حوزه های تولیدی جدا وجود دارد، تجهیزات چند کاره مخصوص حفر چاه باعث می شود که در مخارج مربوط به حفاری، قطر لوله ها، دکل، تجهیزات حفاری، خطوط جریانی و پمپ نیز صرفه جویی شود.

پمپهای الکتریکی روغنی شناور دارای قوه گریز از مرکز چون در منطقه اورالز - ولگا حدود 25-20 سال است که نفت تولید می شود. اکنون زمان آن رسیده است که از پمپهای شناور برای بازیافت مایع کلی (آب و نفت) استفاده نمود. شوروی تاکنون 1000 دستگاه از این پمپها را از آمریکا خریداری کرده است و درصدد است تا از طریق یک شرکت آمریکائی سالانه 5000 دستگاه از این پمپها را دریافت نماید. اگر از این پمپها استفاده شود میزان تولیدات نفتی حوزه های قدیم و جدید در مدت کوتاهی (2 - 1سال) بالا خواهد رفت ؛ البته به شرط اینکه عرضه کنندگان غربی این پمپها را در اختیار شوروی قرار بدهند.

وسایل حفاری چرخان، لوله های حفاری، و دکل تولید لوله حفاری و دکل در شوروی از نظر کیفیت و کمیت مناسب نیست. علاوه بر این، توربو - مته هایی که حدود سه چهارم حفاریها را در شوروی انجام می دهد قادر نیست در اعماق بیش از 2500 متر به حفاری بپردازد. حدود 10 سال قبل برنامه ریزان شوروی استفاده از وسایل حفاری چرخان را توصیه نمودند ولی چون توربو - مته ستون فقرات صنعت نفت شوروی را تشکیل می دهد، هزینه استفاده از وسایل چرخان بسیار سنگین می شود. توانایی شوروی در حفاری رو به بهبود است لیکن به پای توانایی غرب نمی رسد. در غرب چاههای عمیق تر از 3000 متر را می توان در یک ماه حفر نمود، حال آنکه همین چاهها در شوروی سه ماه وقت می گیرد.

ص: 706

تجهیزات و تکنولوژی اکتشافی تجهیزات اکتشافی شوروی حدود 10 سال قدیمیتر از تجهیزات مشابه آن در غرب است. وارد کردن تجهیزات زلزله سنج غربی و کامپیوترهای دیجیتال در کشف گاز و نفت شوروی، بخصوص در مناطقی از سیبری که یکی از لایه های زمین دائماً یخ زده است و نیز در مناطق اروپای شرقی و آسیای مرکزی اهمیت بسزایی دارد. البته این گونه تجهیزات چه روسی و چه غربی باشند، میزان تولید را در حوزه های کنونی بالا نخواهد برد، لیکن برای کشف حوزه های جدید که در بالا بردن تولید در سالهای 1980 نقش عمده دارد، بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

منابع بازیافتی ثانی و ثالث حدود نیمی از نفت شوروی از چاههایی به دست می آید که در آنها آب تزریق می کنند. در مقایسه با کارخانه های غربی، روسها پس از حفر چاههای نفتی از آبشویی زیاد استفاده کرده، برای بالا بردن تولید از تزریق آب و یا نفت بهره برداری می کنند و برای صرفه جویی در سرمایه، فضای چاه را بازتر انتخاب می کنند. تزریق بیش از حد آب(1) ، سبب ایجاد شکاف در منبع شده مانع جریان یکنواخت آنها می گردد(2) ، زمانی که آب جای نفت را در این منابع تغییر می دهد، سبب ایجاد یک ستون عمودی یا یک مخروط می گردد. طرح اصلی منبع که حدود 50 تا 65 هکتار را شامل می گردد، تولید نیاز به چاههای اضافی دارد؛ البته اگر لازم باشد تولید از همین منابع به میزان قبلی ادامه یابد.

شوروی از پروژه های بازیافتی ثالث (استفاده از مواد شیمیایی و حرارتی بر بخشهای سنگی منابع) استفاده کرد و توانست در سال 1975 تنها 20 میلیون بشکه نفت بدست آورد. کار بر روی روشهای ثالث بازیافتی ادامه دارد و از طریق آن می توان حدود 70 تا 80 درصد نفت موجود را نیز استخراج کرد، لیکن هزینه آن زیاد است و نظارت شدید لازم است و علاوه بر آن مدت زیادی وقت صرف خواهد شد تا بتوان به تولید اضافی دست یافت. شوروی قراردادهایی در زمینه علمی و تکنیکی با دو شرکت آمریکایی منعقد ساخته است که یکی از جنبه های آن در بر گیرنده منابع بازیافتی ثانی و ثالث می باشد.

ضمیمه پ همکاری مشترک پیشنهادی در زمینه گاز مایع طبیعی احتمالاً شوروی در ازای فروش درازمدت گاز مایع طبیعی خواهد توانست به کمک شرکتهای غربی حوزه های گازی خود را در سیبری توسعه بخشد. در سال 1972 پیشنهاد شد که شرکت نورث استار و یاکوتسک به همکاری بپردازند و در عوض 85 میلیون متر مکعب گاز به آمریکا فروخته شود. پس از یک سال کار به علت وجود اختلاف بر سر قیمت گاز طبیعی و تأمین هزینه مالی تأسیسات فعالیت متوقف

ص: 707


1- تزریق افراطی آب در پاهها زمانی که نفت را نیز نمی توان به همان سرعت خارج نمود سبب می شود که به جای به وجود آمدن یک سطح افقی دلخواه یک سطح مخروطی شکل ایجاد شود و به همین دلیل اگر چاه و یا پاههای دیگری در اطراف آن حفر نشود مقدار زیادی نفت از دست می رود
2- جریان ناهماهنگ آب در بخش های نفوذپذیر منابع سبب می شود که آب با شدت بیشتری فرار نموده در جریان نفت چیزی شبیه یک ستون عمودی را پدید آورد.

گردید. لیکن در مورد هر دو پروژه در ماههای اخیر مذاکرات آغاز شده است.

نورث استار پروژه نورث استار بوسیله کنسرسیومی مرکب از سه شرکت آمریکایی یعنی تناکو تگزاس، ایسترن ترانسمیشن و براون اندروت آغاز به کار کرد. قرار بود گاز طبیعی مایع بوسیله یک خط لوله 48 اینچی به طول 2400 کیلومتر از حوزه گازی یورنگوی در غرب سیبری به یک کارخانه تبدیل مایع در نزدیکی مورمانسک حمل شده و از آنجا بوسیله تانکرهای مخصوص حمل گاز مایع به ساحل شرقی آمریکا رسانده شود. قرار است تحویل گاز در سال 1980 آغاز شده و بالغ بر 57 میلیون متر مکعب (یعنی 5/2 درصد مصرف آمریکا و 10 درصد مصرف ساحل شرقی) به مدت 25 سال ادامه یابد. سرمایه لازم حدود 5/7 میلیارد دلار آمریکایی و یک میلیارد روبل روسی برآورده شده بود. قرار بوده درباره قیمت گاز بعداً مذاکره گردد؛ چون احتمال می رفت که گاز حاصله با گاز موجود در آمریکا رقابت بنماید.

کنسرسیوم امیدوار بود که بانک صادرات و واردات در این زمینه سرمایه گذاری نماید؛ لیکن قانونی که در سال 1974 از کنگره گذشت این احتمال را از بین برد.(1) با این وصف، به اصرار شوروی قرار شد از سرمایه گذاری و تجهیزات اروپایی برای آغاز کار استفاده شود. سرمایه لازم برای این پروژه در حال حاضر 10 میلیارد دلار برآورده شده است که 7 میلیارد دلار آن باید از طریق فرانسه، آلمان غربی و احتمالاً انگلیس تأمین اعتبار گردد.

لوله و تجهیزات مورد نیاز برای این پروژه بجای اینکه از آمریکا وارد شود از اروپا تأمین خواهد گردید. فرانسه حدود یک چهارم گاز استخراج شده را دریافت خواهد کرد، و 40 میلیون متر مکعب باقیمانده نیز در صورتی که کمیسیون نیروی فدرال تصویب نماید، با قیمت تعیین شده وارد آمریکا خواهد گردید.

در هنگام مذاکرات نفتی در ژانویه 1976 در مورد قیمت، توافقی پدید نیامد. لیکن علیرغم این امکان که ممکن است دولت آمریکا اجازه ورود چنین گازی را به کشور خود ندهد، شورویها خواستار آغاز مذاکرات بوده اند. هنوز در مورد تصاحب و یا کنترل 20 تانکر مخصوص حمل گاز که قرار است ساخته شود تصمیمی گرفته نشده لیکن شوروی مایل است تعدادی از آنها را در اختیار داشته باشد. در صورتی که حامیان شوروی بتوانند در این زمینه تأییدیه ای به دست آورند، در ماه ژوئن قراردادی منعقد خواهد گردید. کنسرسیوم آمریکایی نیز سعی خواهد کرد برای وارد کردن این گاز به آمریکا از طرف کمیسیون نیروی فدرال تأیید و تصویب لازم را بدست آورد تا نورث استار بتواند کار خود را در سال 1978 آغاز نماید. کنسرسیوم امیدوار است که ارسال گاز در سال 1981 آغاز شود و جریان اصلی کامل نیز در سال 1983 به وجود آید. دولت آمریکا نیز با وجود اینکه از کنسرسیوم خواسته است که به مذاکرات خود با شوروی ادامه دهد، هنوز رسما آنرا تأیید ننموده است.

ص: 708


1- سرمایهگذاری بانک صادرات و واردات در پروژه های انرژی شوروی اکنون با تأئید کنگره ٬ سالانه بالغ بر 300 میلیون دلار آمریکا می شود.

یاکوتسک این طرح در بر گیرنده همکاری آمریکا - ژاپن - شوروی به منظور بهره برداری از منابع گاز طبیعی موجود در نزدیکی یاکوتسک در بخش خاور دور شوروی است. مذاکرات کنسرسیوم نیز در برگیرنده شرکت گاز طبیعی الپاسو، اکسیدنتال پترولیوم و شرکت بکتل می باشد. در اصل قرار بود سرمایه گذاری غربی بالغ بر 4 تا 5 میلیارد دلار در زمینه اکتشاف و توسعه حوزه های گازی، انتقال گاز از طریق یک خط لوله 3500 کیلومتری به یک کارخانه گاز مایع در نزدیکی ناخورکا و تحویل 28 میلیون متر مکعب به آمریکا و ژاپن در طول 20 سال باشد. ژاپنیها مایل هستند برای تغییر انرژی این کار را آغاز کنند ولی از آمریکا نیز خواسته اند که در زمینه مالی و فنی همکاری نماید.

برخلاف منابعی که در یورنگوی وجود دارد، منابع یافته شده در یاکوتسک قادر نیست نیاز این سرمایه گذاری مشترک را برآورده سازد. قبلاً پیش بینی شده بود که برای تحکیم این منابع 400 میلیون دلار هزینه لازم است که شوروی دویست میلیون و ژاپن و آمریکا نیز هر یک 100 میلیون می بایست بپردازند. بعدها شورویها ادعا کردند که خودشان در امر اکتشاف پیشرفتهایی کرده اند و از ژاپن و آمریکا خواستند که هر یک فقط 25 میلیون دلار سرمایه گذاری نمایند. انعقاد رسمی قرارداد در اواخر ماه مارس انجام گرفت و حدود 2 تا 3 سال وقت لازم است تا بتوان کار اکتشاف را به پایان رساند.

کنسرسیوم آمریکایی به علت محدودیتهای سرمایه گذاری بانک صادرات و واردات هنوز نمی داند که باید در کارها شرکت نماید یا خیر. هنوز معلوم نیست که اگر آمریکاییها از زیر بار شانه خالی کنند آیا ژاپنیها به تنهایی وارد کار خواهند شد یا نه.

ضمیمه (ت) جداول آماری جدول 1 شوروی: تولید نفت خام و گاز طبیعی نفت خام1 گاز طبیعی سال میلیون تن متریکمیلیون بشکه در روز2میلیارد متر مکعب میلیون متر مکعب در روز معادل میلیون بشکه نفت در روز319609/14796/23/458/12377/019659/24286/47/1278/34916/2197035306/79/1973/54235/319711/37754/74/2129/58160/319724/40001/84/2219/60475/3 197342958/83/2365/647419749/45818/96/2608/71342/419757/49081/93/2896/79290/4برنامه 19765204/1031132/85530/5برنامه1980 640-620 8/12-4/12 435-4001188-1093 37/7-78/6 1. شامل گاز فشرده 2. هر تن متریک معادل 3/7 بشکه است 3. یک میلیون متر مکعب گاز شوروی معدل 6180 بشکه نفت حرارت تولید می کند

ص: 709

جدول 2 شوروی: برآورد تولید و مصرف منابع اولیه انرژی 1965 1970 1974 1975 1980 منبع انرژی کمیت %کمیت %کمیت %کمیت %کمیت %کل06/1410087/1710073/2110007/231004/48100زغال سنگ76/54106/69/2372/69/3085/67/298/75/27نفت186/45/3406/705/3918/93/4281/95/428/115/41گاز طبیعی6/24/1535/38/1842/43/2090/43/217/66/23نیروی هیدروالکترویک47/03/064/06/364/09/263/07/28/08/2نیروی هسته ایقابل اغماضقابل اغماض02/01/008/04/011/05/05/08/1منابع دیگر281/08/574/01/469/02/377/03/38/08/2مصرف کل 55/1210080/1510020/1910024/201009/24100زغال سنگ51/59/4383/59/3650/69/3365/68/325/71/30نفت62/68/2823/51/3395/62/3636/74/364/98/37گاز طبیعی15/21/1736/33/2138/48/2278/46/2361/24نیروی هیدروالکترونیک 46/07/362/09/360/01/357/08/27/08/2انرژی هسته ایقابل اغماضقابل اغماض02/01/008/04/011/06/05/02/0منابع دیگر2 81/05/674/07/469/06/377/08/38/02/3 1. شامل گاز فشرده 2. سنگ نفت زا، تورب یا زغال سنگ نارس، چوب برای سوخت جدول 3 شوروی: برآورد عرضه و تقاضای نفت میلیون بشکه در روز 196019701974197519761980عرضه 90/415/729/269/95/101/12تولید داخلی 86/406/781/981/94/1018/112واردات 04/009/011/015/01/03/0تقاضا 90/415/729/969/95/101/12مصرف داخلی 62/323/595/636/78/734/94موجود برای صدور 28/192/134/260/26/27/2به اروپای شرقی 45/081/081/126/13/15/1به دیگر کشورهای کمونیست 13/020/026/029/03/03/0به کشورهای غیرکمونیست 70/091/090/005/119/0که از آن: ارز به دست آمده 47/046/062/077/08/07/0 1. شامل گاز فشرده 2. رقم مورد نظر در برنامه پیش بینی شده 3. برنامه خواستار تولید به میزان 8/12 - 4/12 میلیون بشکه در روز است

ص: 710

4. با فرض بر اینکه میزان مصرف سالانه داخلی در سالهای 80 - 1976، 5% افزایش خواهد داشت جدول 4 شوروی: حفاری برای گاز و نفت سال حفاریهای اکتشافی حفاریهای توسعه ای مجموع 1960 02/4 69/3 71/7 1965 57/5 15/5 72/10 1967 80/5 91/5 17/11 1970 15/5 74/6 98/11 1971 25/5 88/6 3/12 1972 14/5 58/7 72/12 1973 22/5 41/8 63/13 1974 36/5 90/8 26/14 برآورد 1975 00/15 جدول 5 شوروی: برآورد عرضه و تقاضای گاز طبیعیمیلیون بشکه در روز 1965 1970 1974 1975 1976 1980 عرضه 8/349 552 5/746 6/826 882 1106 تولید داخلی 8/349 524 8/713 6/792 8471 10662 واردات .....

7/9 7/32 34 35 40 تقاضا8/349 552 5/746 6/826 882 1106 مصرف داخلی 7/348 534 708 6/773 812 946 صادرات 1/1 9 5/38 53 70 160 به اروپای شرقی 1/1 4/6 4/23 31 35 90 به اروپای غربی .....

6/2 1/15 22 35 70 تجارت خالص 1/1 7/0- 8/5 19 35 120 1. برنامه خواستار تولید 313 میلیارد متر مکعب یا 855 میلیون بشکه در روز است.

2. برنامه بزده 400 تا 435 میلیارد متر مکعب یا 1093 تا 1188 میلیون متر مکعب در روز را پیش بینی می کند.

جدول 6 شوروی منابع گاز طبیعی منطقه 1965 1970 1974 مجموع 3220 12100 22500 غرب سیبری 315 7116 14400 شرق سیبری 91 439 700 بخش اروپای شرقی 1771 2583 4400 آسیای مرکزی و قزاقستان1043 1962 3300

ص: 711

منابعی که با الف + ب + پ 1 علامت گذاری شده اند در شوروی به معنی منابع کشف شده است ولی در آمریکا به معنی منابع قابل بهره برداری می باشد.

جدول 7 شوری: کیفیت نفت خام تولید شده در حوزه های مهم مشخصات ساموتلر روماشینکو موخانفو تویمازی آرلان اوزن قدرت تولید کننده نیشنوارتوفسک تاتار کوب بیشف باشکیر باشکیر مانگیشلات منطقه تولیدی غرب سیبری اورالز - ولگا اورالز - ولگا اورالز - ولگا اورالز...

آسیای مرکزی جاذبه35 33 35 - 34 34 30 - 27 34 - 33 میزان درصد سولفور9/0 6/1 2/1 - 8/1 4/1 4/3 - 7/2 1/0 - 2/0 پایه متوسط متوسط متوسط متوسط متوسط دارای ترکیبات پارافینی نقطه جریان یابی محصول،حجم، درصد15 - 5 0 18 22- 15 85 - 90 گازولین و نفت 30 24 25 26 20 15 نفت مصرفی سوخت خانگی 22 20 25 20 20 15 نفت سنگین و مواد زائد38 48 43 44 52 61 گاز و مقدار از دست رفته 2 2 2 2 2 2 جدول 8 شوروی: تولید نفت خام1 در هر منطقهمیلیون بشکه در روز 1965 1970 1971 1972 1973 1974 19752 19803 مجموع 86/4 06/7 54/7 01/8 58/8 18/9 81/9 6/412 اورالز - ولگا48/3 17/4 23/4 31/4 40/4 44/4 48/4 7/3 غرب سیبری 01/0 63/0 90/0 25/1 75/1 23/2 96/2 1/64 آسیای مرکزی 28/0 60/0 68/0 72/0 77/0 80/0 82/0 0/1 شمال قفقاز 41/0 68/0 72/0 69/0 59/0 53/0 50/0 4/0 آذربایجان شوروی43/0 40/0 38/0 37/0 36/0 35/0 34/0 3/0 اوکراین شوری 15/0 28/0 29/0 29/0 28/0 27/0 26/0 2/0 کومی 04/0 11/0 12/0 13/0 13/0 14/0 16/0 5/0 بایلوروسیان شورویناچیز 08/0 11/0 12/0 14/0 16/0 18/0 3/0 خاور دور05/0 05/0 05/0 05/0 05/0 05/0 05/0 05/0 مناطق دیگر 01/0 06/0 06/0 08/0 11/0 11/0 06/0 05/0 1. شامل گاز فشره 2. برآورده شده 3. طرح ریزی شده 4. حد وسط بازده برنامه ریزی شده جدول 9 شوروی: تولید گاز طبیعی در هر منطقهمیلیون متر مکعب در روز 1965 1970 1971 1972 1973 1974 19751 19802 مجموع 8/349 32/542 9/581 9/604 5/647 8/713 6/792 11413 آسیای مرکزی 49 7/131 1/148 8/162 196 226 4/257 326 شمال قفقاز 4/110 8/104 1/99 1/82 8/70 68 1/65 57 اوکراین شوروی 9/107 8/166 177 1/184 6/186 2/187 188 170 غرب سیبری 9 5/26 5/26 1/31 45 7/67 103 383 کومی 2/2 17 5/27 4/36 2/38 7/46 1/48 59 آذربایجان شوروی17 15 9/15 7/18 9/22 9/24 2/27 31 اورالز - ولگا3/54 5/80 8/87 7/89 88 3/93 8/103 115

ص: 712

1. برآورد شده 2. برنامه ریزی شده 3. حدوسط بازده پیش بینی شده جدول 10 شوروی: برآورد ظرفیت پالایش هر منطقه، 1975 اولیه تقطیر ظرفیتهزار بشکه در روز درصد از مجموع مجموع8000 100 بخش اروپائی شورویو شمال پالایشگاههای عمده: 2600 33 پولوتسک 580 ...

کیرشی 480 ...

گورکی 440 ...

ریاضان420 ...

موزیر240 ...

اورالز - ولگا2100 26 پالایشگاههای عمده:یوفا480 ...

کویبیشف350 ...

پرم270 ...

ولگوگراد240 ...

سیزران230 ...

قفقاز 1400 18 پالایشگاههای عمده:باکو750 ...

گروزنی500 ...

سیبری و خاور دور 1000 12 پالایشگاههای عمده:

آنگارسک530 ...

اومسک240 ...

اوکراین 500 6 پالایشگاههای عمده:

کرمنچوگ240 ...

آسیای مرکزی 400 5 پالایشگاههای عمده: کراسنوودسک 150 ...

جدول 11 شوروی: برآورد تولید محصولات نفتی 1965 1970 1974 1975 مجموع 50/3 00/5 70/6 20/7 گازولین (بنزین)73/0 05/1 45/0 55/1 نفت مصرف خانگی135/0 42/0 50/0 53/0 گازوئیل98/0 45/1 90/1 05/2 روغن ماشین آلات 13/0 18/0 25/0 26/0

ص: 713

مواد دیگر213/1 90/1 60/2 81/2 1. شامل سوخت جت 2. شامل نفت سوختی اضافی، آسفالت، واکس، کوک نفتی و غیره جدول 12 شوروی: مصرف محصولات نفتی 1965 1970 1974 1975 مجموع113/3 45/4 00/6 45/6 گازولین (بنزین) 70/0 98/0 33/1 40/1 نفت سفید33/0 38/0 45/0 50/0 گازوئیل 83/0 22/1 58/1 70/1 روغن موتور13/0 18/0 24/0 25/0 مواد دیگر14/1 69/1 40/2 60/2 1. کمبودی که در مقایسه با جدول 3 وجود دارد در نتیجه احتساب نفت از دست رفته خام بین چاه و نفت بود و علاوه بر آن در نتیجه کم کردن گاز و به هدررفتن آن در پالایشگاه به دست آمده است.

جدول 13 شوروی: حمل و نقل نفت خام و محصولات نفتی1 سال خط لوله ریل رودخانه مجموع 1965 51/4 44/4 50/045/9 1970 80/6 06/6 67/0 35/13 1971 05/7 46/6 70/0 21/14 1972 77/7 81/6 67/0 25/15 1973 43/8 21/7 68/0 32/16 1974 94/9 هیچ چیز هیچ چیز هیچ چیز 1. دربر گیرنده حمل و نقل وسیله تانکرهای نفتی چرخدار که در اینباره اطلاعاتی در دست نیست.

جدول 14 شوروی: شبکه خطوط لوله گاز و نفت سال نفت خام و محصولات نفتی گاز طبیعی 1965 2/28 8/41 1970 4/37 5/67 1971 0/41 5/71 1972 9/42 7/77 1973 2/47 5/83 1974 0/53 1/92 1975 5/57 4/99 جدول 15 شوروی: خلاصه تجارت نفتیمیلیون بشکه در روز صادرات نفت خام محصولات نفتی مجموع 1965 87/0 41/0 28/1 1970 34/1 58/0 92/0 1971 50/1 61/0 11/2 1972 52/1 62/0 14/2 1973 71/1 67/0 38/2 1974 61/1 73/0 34/2 1975 86/1 74/0 60/2 واردات 1965 ...

04/0 04/0

ص: 714

1970 07/0 02/0 09/0 1971 10/0 03/0 0013 1973 26/0 03/0 29/0 1974 09/0 02/0 11/0 1975 13/0 02/0 15/0 جدول 16 شوروی: تجارت خارجی در نفت1 هزار بشکه در روز 1965 1970 1974 1975 19802 صادرات 1280 1920 2340 2600 2700 به کشورهای کمونیستی 580 1010 1440 1550 1800 اروپای شرقی 450 805 1180 1260 1500 کوبا95 120 155 160 200 یوگسلاوی 20 55 75 90 70 دیگران 15 30 30 40 30 به کشورهای غیرکمونیستی 700 910 900 1050 900 اروپابی غربی 455 760 750 880 700 فنلاند90 155 180 175 هیچ چیز فرانسه 30 50 30 70 هیچ چیز ایتالیا145 205 135 135 هیچ چیز سوئد55 95 60 70 هیچ چیز آلمان غربی 60 125 125 150 هیچ چیز دیگران 75 130 220 280 هیچ چیز خاورمیانه و نزدیک45 60 30 45 20 مصر15 30 4 5 هیچ چیز یونان 25 20 20 38 هیچ چیز دیگران 5 10 6 2 هیچ چیز افریقا20 25 23 20 30 غنا12 10 6 3 هیچ چیز مراکش8 14 13 13 هیچ چیز دیگران ...

1 4 4 هیچ چیز آسیا125 60 52 60 30 هندوستان 28 5 20 25 هیچ چیز ژاپن 78 54 25 26 هیچ چیز دیگران 19 1 7 9 هیچ چیز آمریکای لاتین 55 ...

25 30 20 آرژانتین 8 ...

...

...

...

برزیل 47 ...

25 30 20 آمریکای شمالی ...

5 20 15 100 کانادا...

...

3 5 ...

ایالات متحده آمریکا...

5 17 10 100 صادرات شوروی به کشورهای دارای ارز معتبر470 640 620 770 700 به میلیون دلار آمریکا ارز معتبر دریافتی 230 405 2560 3180 هیچ چیز هزار بشکه در روز واردات 40 90 110 150 300 عراق ...

...

78 108 هیچ چیز لیبی ...

...

...

...

هیچ چیز مصر...

40 3 5 هیچ چیز سوریه ...

...

7 ...

هیچ چیز رومانی330 11 9 10 هیچ چیز

ص: 715

دیگران 10 39 13 27 هیچ چیز 1. شامل نفت خام و محصولات نفتی 2. برآورد شده 3. فقط محصولات نفتی جدول 17 شوروی: تجارت خارجی در گاز طبیعیمیلیون متر مکعب در روز 1965 1970 1974 1975 19801 صادرات 1/1 0/9 5/38 0/53 160 به اروپای شرقی1/1 4/6 4/23 0/31 90 بلغارستان ...

...

8/0 2/3 17 چکسلواکی...

7/3 9/8 1/10 22 آلمان شرقی...

...

9/7 1/9 18 مجارستان...

...

...

7/1 11 لهستان 1/1 7/2 8/5 9/6 16 رومانی...

...

...

...

6 به اروپای غربی...

6/2 1/15 0/22 70 اطریش...

6/2 8/5 1/5 8 فنلاند...

...

2/1 0/2 3 فرانسه ...

...

...

...

11 ایتالیا...

...

2/2 4/6 20 آلمان غربی...

...

9/5 5/8 28 واردات...

7/9 7/32 0/34 40 افغانستان ...

1/7 8/7 8/7 11 ایران ...

6/2 9/24 2/26 29 تجارت خالص1/1 7/0- 8/5 0/19 120 1. برآورد شده

گزارش سالانه CERP پیرامون روابط با کشورهای کمونیستی

سند شماره (2) از: بخش سیاسی، جان د. استمپل سری غیرقابل رؤیت برای بیگانگان به: مندرجه در فهرست توزیعتاریخ: 5 آبان ماه 1356 موضوع: گزارش سالانه CERP پیرامون روابط با کشورهای کمونیستی گزارش سالانه روابط ایران با کشورهای کمونیستی (0002(CERP باید در تاریخ 24 آبان ماه 1356 به واشنگتن ارسال گردد. به منظور ارسال به موقع، نامه هوایی باید توسط پست 20 آبان ماه فرستاده شود.

سال گذشته سفارت در ارائه این گزارش سه ماه تأخیر داشت. در سال جاری امیدواریم که این وضع بهبود عمده ای یافته باشد.

ماهیت این گزارش لزوم هماهنگی با عناصر مختلف نمایندگی و نیز کنسولگریها را که ممکن است با فعالیتهای کمونیستی در منطقه خود آشنایی بیشتری داشته باشند ایجاب می نمایند. بخشهای سیاسی و سیاسی نظامی آن بخش از گزارش را که مربوط به مسائل سیاسی، سیاسی نظامی، عضویت حزبی کمونیستی محلی و روابط دیپلماتیک و کنسولی است تهیه خواهند کرد.

دفتر حفاظت منافع آمریکا نیز بخشهای مربوط به مبادله فرهنگی و آموزشی را تهیه می نماید. بخش اقتصادی نیز در مورد مسائل اقتصادی و مادی گزارش خواهد نمود. کنسولگریها نیز می توانند در مورد

ص: 716

این گزارشها، گزارش یا اظهار نظر نمایند.

به پیوست نسخه هایی از دستورالعمل سال جاری ارسال می گردد؛ اکثر بخشها، مرجعهای پیشین را حتماً در اختیار دارند.

در صورت لزوم و در صورتی که آنها را در اختیار نداشته باشند، در بخش سیاسی نسخه هایی از آن موجود است. گزارش مربوط به سال گذشته یعنی الف - 7 مورخ 22 دی ماه 1356 باید در بر گیرنده تمام موارد باشد. در بسیاری از موارد می توان از آن به عنوان یک مرجع استفاده کرد و از آنجا که گزارش سال گذشته 2 صفحه بیشتر از مورد لزوم بود، ما امیدواریم که مسئولین هر بخش گزارشات خود را 20 درصد کمتر نمایند. پیش نویسهای اولیه باید تا پایان وقت اداری 15 آبان به بخش سیاسی ارسال گردد.

ضمیمه ها: الف) استفاده اداری محدود دولت به شماره 249989، ب) سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان. دولتی. الف - 7 مورخ 22 دی ماه 1356 (فقط برای اصفهان) توزیع: بخش اقتصادی - ر. بروین / س. تیلور، کنسولگری آمریکا در اصفهان بخش سیاسی نظامی - رابرت / ا. مارتین، کنسولگری آمریکا در تبریز دفتر حفاظت منافع آمریکا - جک شلنبرگر، کنسولگری آمریکا در شیراز یا جیمز هیگهام / لاری لارکین از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.محرمانه به: 002CERP روابط با کشورهای کمونیستیتاریخ 26 مهر 1356 1 - این پیام بدوی، راهنماییهای وزارتخانه محتوی مرجع الف در مورد تهیه بخشهای یک و چهارم 002 CERPمی باشد. به واحدها یادآوری می شود که تاریخ معین جهت دریافت گزارشها توسط وزارتخانه، همان تاریخ 24 آبان ماه است. ارسال گزارش پس از تاریخ تعیین شده در مفید واقع شدن آن محدودیت ایجاد خواهد نمود.

2 - بخش یکم. «ارزیابی روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی، »تغذیه اصلی نشریات سالانه «فعالیتهای کمکی و تجاری کشورهای کمونیستی در کشورهای رو به رشد جهان آزاد» را فراهم می آورد. در تحقق بخشیدن به شرایط این بخش از CERP - 002 واحدها باید به یاد داشته باشند که وزارتخانه ترجیح می دهد فشرده وقایع و اطلاعات را بدست آورد و به گزارش مفصل پیرامون موارد موجود نیازی ندارد.

چون CERP - 002 جایگزین گزارش هشدار دهنده در موارد رخدادهای مهم سیاسی، اقتصادی، نظامی یا فرهنگی نخواهد شد. وقایع و رخدادهای مهم باید به محض وقوع تعبیر و تفسیر و گزارش شوند.

3 - اطلاعات که در بخش اول ارائه می گردند باید دارای طبقه بندی شامل سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان باشند. لطفا مشخص کنید که مثلاً پاراگرافی دارای طبقه بندی متفاوت با طبقه بندی کلی گزارش می باشد. هرچه اهمیت طبقه بندی کمتر باشد بهتر است. واحدها به منظور تهیه بخش یکم می توانند از کتابچه اطلاعاتی ER77 10138 تحت عنوان «کمکهای کمونیستی به کشورهای رو به رشد جهان آزاد در سال 1976» استفاده نماید.

4 - در سال گذشته واحدها از طریق آن دسته از مقامات سفارت شوروی که در کشور میزبان حاضر شده بودند اطلاعاتی در مورد برنامه های کمکی ارائه نمایند، توانسته بودند در مورد برنامه های اقتصادی

ص: 717

شوروی اطلاعات با ارزشی بدست آورند. دیگر واحدها نیز با در نظر گرفتن شرایط و محدودیتهای کشور میزبان می توانند به همین منظور با نمایندگان شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی ایجاد ارتباط مستقیم بنمایند.

5 - بخش یکم. «ارزیابی روابط سیاسی / اقتصادی / نظامی» را تنها در آبیجان، ابوظبی، آکرا، آدیس آبابا، الجزیره، امان، آنکارا، آتن، باماکو، بانجول، بیسائو، چ، بوگوتا، برازیلیا، بوئنوس آیرس، بوجومبورا، قاهره، کاراکاس، کلمبو، کوناکری، کوتونو، داکا، داکار، دمشق، دارالسلام، جاکارتا، فریتاون، جورج تاون، اسلام آباد، کابل، کاتماندو، خارطوم، کیگالی، کینگ استون، کینشازا، کوالالمپور، کویت، لاگوس، لاپاز، لیبرویل، لیما، لومه، لوکازا، منامی، موگادیشو، ماپوتو، مکزیکوسیتی، مونرویا.، مونته ویدئو، نایروبی، نجامنا، دهلی نو، نیامه، نوآک شوت، اوگادوگو، پورت لوئیس، کیتو، رباط، رانگون، صنعا، سانتیاگو، سان خوزه، سنگاپور، آنتاناناریو، تهران، تریپولی، تونس، والتا، یاانونده، باید تهیه نمایند.

6 - به طور مختصر روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی را که در طول سال بین کشور میزبان و جهان کمونیست پدید آمده در رابطه با منافع آمریکا مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهید. این خلاصه مرور باید تغییرات، تمرکز، روند و دورنمای فعالیت کمونیستی را نیز در نظر بگیرد. اطلاعات ویژه زیر در صورتی که با کشور مورد نظر ارتباط داشته باشد و یا موجود باشد در رابطه با برنامه کمک های اقتصادی و نظامی کمونیستی ارائه گردد. (در صورت امکان این اطلاعات را به صورت جدول ارائه نمایید).

کمک اقتصادی - ارزش کلی به دلار و فهرست پروژه هایی که بر اساس قراردادهای جدید کمکی کمونیستی از نظر مالی در سال مزبور تأمین خواهد شد.

- پیشرفت برنامه و پروژه در رابطه با قراردادهای قدیمی و حاضر شامل ارزش تحویل تقریبی به دلار در طول سال.

- تعداد تکنیسینهای اقتصادی کمونیستی در کشور میزبان و در صورت امکان با مشخص شدن کشور کمونیستی و پروژه مربوطه هر تکنیسین.

تعداد و تخصص دیگر تکنسینهای کمونیست مانند پزشکان، معلمین، مستشاران دولتی و غیره که هزینه های مالی آنها از طریق برنامه های کمکی تأمین نمی گردد.

- حقوقی که از طرف دولت میزبان به تکنیسینهای کمونیست پرداخت می شود.

- تعداد و پرسنل کشور رو به رشد که جهت طی دوره آموزشی فنی رهسپار کشور کمونیستی می شوند.

البته با در نظر گرفتن کشور کمونیستی مقصد، تخصص، مدت یا دوره آموزش.

کمک نظامی - ارزش قراردادهای کمک نظامی کمونیستی به دلار و نوع تجهیزاتی که تحویل داده خواهد شد.

جزئیات مربوط به ارزش و نوع تجهیزات نظامی تحویلی در سال مزبور.

- تعداد مستشاران و تکنیسینهای نظامی کمونیست در کشور میزبان.

- تعداد پرسنل کشور رو به رشد که جهت طی دوره آموزشی به کشور کمونیستی خواهند رفت.

ص: 718

- هزینه ای که کشور میزبان باید در قبال خدمات و آموزش فنی نظامی کمونیستی متقبل شود.

تجارت - حجم صادرات به کشور کمونیستی و واردات از کشور کمونیستی (و ترکیبات آنها) - شرایط قراردادهای جدید و موجود تجاری با کشورهای کمونیستی شامل مدت و شرایط دیگر (از قبیل ارز معتبر یا قرارداد معافیت دوجانبه) 7 - موفقیت و یا شکست برنامه های کمونیستی از قبیل مشکلات اجرایی پروژه، موفقیت و یا شکست مذاکرات و اهمیت و اهداف کمیسیونهای بین دولتین را ارزیابی نمایید.

8 - علاوه بر نیازهای بخش چهارم الف که در مرجع الف بدانها اش--اره شده، پی-رامون مطالب زیر نیز گزارش دهید:

- تعداد دانشجویان آکادمیک جدیدی که جهت طی دوره های آموزشی هر سال وارد یک کشور کمونیستی می شوند.

- تعدادی که دائماً به کشور خود باز می گردند.

- تعداد دانشجویان کشورهای رو به رشدی که در پایان هر سال در کشور کمونیستی به سرمی برند.

ونس

روابط ایران با کشورهای کمونیستی - 002 CERP

تاریخ: 22 دی 1356سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امور خارجه عطف به: (الف) 75 تهران الف - 238، (ب) 76 وزارتخانه 249135 موضوع: روابط ایران با کشورهای کمونیستی - 002 CERP خلاصه: (آغاز خیلی محرمانه) افزایش تشنج نشانگر آغاز روابط ایران با شوروی بود و در صمیمیت بیشتر روابط ایران و شوروی در سال 1976 هویداست. روابط ایران با دیگر کشورهای کمونیستی هنوز هم مانند سال پیشین است ؛ یعنی از نظر محتوی کم اهمیت لیکن از نظر شکل ظاهری با اهمیت است و به دید و بازدیدها ختم می گردد. در سال 2534 میزان کلی تجارت ایران با کشورهای کمونیستی شاهد افزایش ناچیزی بود که علت آن نیز کاهش واردات این کشور از چین و شوروی می باشد لیکن تجارت با اروپای شرقی افزایش فاحشی یافت و پروتکلهای اقتصادی منعقده در سال 1355 با تمام کشورهای کمونیستی نشان دهنده افزایش در تجارت و کمکهای اقتصادی و فنی بود ؛ لیکن معادل روابط ایران با کشورهای غربی و بخصوص آمریکا، فرانسه و آلمان غربی نمی باشد. ایران 680 میلیون دلار قبل از واردات خود به کشورهای اروپای شرقی اعتبار داد بخش اعظم تجارت خود را نیز بر اساس «موازنه حساب» انجام داد. شورویها نیز یک پروژه کارخانه آلومینیم به فهرست چشمگیر پروژه های اقتصادی خود در ایران افزودند. قرارداد تسلیحاتی که با شوروی در ماه نوامبر منعقد گردید نشانگر تداوم حضور نظامی شوروی از جنبه تجهیزات و تکنسینها می باشد. ایران به دنبال ملاقات فیدل کاسترو با یکی از رهبران کمونیست ایران، در اروپا با کوبا قطع رابطه نمود، لیکن روابط وی با دیگر کشورهای کمونیستی توأم با ثبات است. در سال 1976 روابط فرهنگی آن کشور با بلوک کمونیستی از تأثیر کمتری برخوردار

ص: 719

است. (پایان خلاصه) ضمائم:

الف: حضور شوروی در ایران.

ب: جدول 1 - تجارت ایران با کشورهای کمونیستی در سه سال گذشته 2534-2532 (1 فروردین 1352 تا 29 اسفند 1355) ج: جدول 2 - تجارت ایران (از نظر کالاهای مهم) با کشورهای کمونیستی اصلی در سال 2534.

ارزیابی روابط سیاسی - اقتصادی شوروی تغییر روابط سیاسی - اقتصادی ایران با جهان کمونیستی از زمان ارائه گزارش سال قبل (نامه هوایی مرجع)، وخامت یافتن روابط سیاسی ایران و شوروی بود، علت آن نیز این بود که ایران فکر می کرد که به خاطر روابط صمیمانه اش با آمریکا از طرف شوروی تحت فشار قرار گرفته است. در پایان سال و در نتیجه اعاده یکی از خلبانان روسی که هواپیمای غیر نظامیش در ایران به زمین نشسته بود، این روابط دستخوش بهبود گشت. به همین ترتیب روابط ایران و چین نیز قدری بهبود یافته است و رسانه ها و مقامات دولتی ایران نیز از واقعیت حمایت چین از سیاستهای امنیتی ایران در خلیج فارس و پیشنهاد آن در مورد تبدیل اقیانوس هند به صورت یک منطقه صلح، و تبدیل خاورمیانه به یک منطقه عاری از تسلیحات هسته ای با تأیید سخن می راند.

شورویها ظاهراً طوری وانمود می کنند که از خرید روزافزون تسلیحات توسط ایران از آمریکا بسیار نگران هستند. علیرغم تداوم همکاریهای اقتصادی شوروی و ایران - که در آن یک قرارداد اکولوژیک ثالث در مورد دریای خزر در سپتامبر 1975 منعقد گردید و وزیر دارایی ایران یعنی انصاری از مسکو در سپتامبر 1976 دیدار به عمل آورد و به دنبال آن یک قرارداد 3 میلیارد دلاری پنج ساله تجاری بین شوروی و ایران در اکتبر 1976 منعقد گردید و هفتمین اجلاس کمیسیون شوروی و ایران در اواسط نوامبر برگزار شد ؛ مفسرین سیاسی شوروی در تمام طول تابستان و پائیز 1976 به ایران به عنوان بازیچه و دست نشانده آمریکا و آلت دست امپریالیسم حمله می کردند. در بیست و پنجمین کنگره حزبی شوروی برژنف از ایران صحبتی به میان نیاورد (و ایرانیها نیز آن را به یاد دارند) و در ماه مه سفیر شوروی از اینکه خطر تروریسم در ایران را به شوروی ربط داده اند به رسانه های گروهی اعتراض نمود. (هنگامی که پلیس یک مخفیگاه تروریستی را کشف نمود، عکسهایی از رهبران شوروی را در آنجا یافت.) از طرف دیگر ایرانیها نیز در مورد تجهیز ناوگان پاسیفیک شوروی اظهار نگرانی کرده و حملات اجلاس غیر متعهدها در کلمبو علیه ایران را نیز تحریکات شوروی به حساب آورده اند (تهران 9091 و 8931). علاوه بر این، ایران نیز پیرامون قرارداد تسلیحاتی شوروی با عراق در سال 1976 که براساس آن شوروی تعهد کرده است که به عراق بیش از مقدار تسلیحات خریداری شده توسط ایران از کشورهای غربی سلاح بدهد، تبلیغات بسیاری به راه انداخته است. (در مورد قرارداد مزبور و یا میزان آن هنوز تأییدیه ای بدست نیامده است.) آغاز بخش طبقه بندی نشده:

ص: 720

این رنجشهای سیاسی در گسترش تجارت دو جانبه پنج سال گذشته ممانعتی پدید نیاورده است.

مبادله تجاری پنج ساله ای که در ابتدا گمان می رفت معادل 1 میلیارد دلار باشد به سطح 6/1 میلیارد دلار رسید و بر اساس قراردادی که اخیرا منعقد گردید دو برابر شده است. حدود یک میلیارد دلار از قرارداد سال 1976 منحصر به صدور گاز از ایران به شوروی، به عنوان بخش عمده تعهدات پیشین ایران خواهد بود. 2 میلیارد دلار دیگر شامل کالاهای ساخت ایران و ماشین آلات روسی، آهن، پولاد، مواد شیمیایی، چوب، سیمان و کامیون بر اساس معاملات پایاپای خواهد بود. تجارت دوجانبه سال 2534 (که در 29 اسفند سال 1355 خاتمه یافت) معادل 402 میلیون دلار بود، در واقع 5/15 درصد بیش از میزان آن در سال پیشین بود. میزان صادرات 232 میلیون دلاری آن کشور به شوروی 28 میلیون دلار افزایش یافت و گاز طبیعی (120 میلیون دلار) نیمی از این صادرات را تشکیل می داد. لیکن، میزان واردات از شوروی 6/37 درصد کمتر بود که علت آن نیز 57 تا 70 درصد کاهش در واردات آهن، پولاد و ماشین آلات و قطعات یدکی بودکه روی هم رفته نیمی از واردات سال 2535 را تشکیل می داد واردات مربوط به پروژه های زیر در سال جاری ایرانی افزایش خواهد یافت.

آغاز محرمانه: کمکهای اقتصادی و فنی شوروی به اقتصاد ایران ادامه دارد، لیکن به علت فقدان اطلاعات لازم نمی توان نسبت افزایش آن را در مقایسه با نفوذ غربی مشخص نمود. 75/ الف - 169 سفارت گزارشی پیرامون گسترش کارخانه ذوب آهن آریامهر اصفهان از 750000 تن به 9/1 میلیون تن ظرفیت ارائه داد. این پروژه شوروی از نظر ارزش و از نظر پرسنلی بزرگترین پروژه به حساب می آید.

ضمیمه 1 که به وسیله سازمان سیا تهیه شده جزئیات حضور شوروی در ایران را با تعیین محل و کار مربوطه مشخص می کند. درگیریهای شوروی از نظر تکنیسین و در بعضی موارد تجهیزات (که میزان اعتبار ارائه شده مشخص نیست) در رابطه با پنج واحد سردخانه، پروژه های پرورش ماهی، راه آهن، تأسیسات برق رسانی، سیلوهای گندم، خانه های پیش ساخته، معادن، نیروگاهها و مدارس آموزش حرفه ای ادامه می یابد. کارمندان مؤسسه، آموزشی که در مجاورت کارخانه ذوب آهن آریامهر تأسیس شده، روسی و ایرانی هستند و در اواخر سال 1355 تعداد 200 نفر از 600 نفر آموزش بیننده، پاکستانی بودند که در رابطه با پروژه ذوب آهن شوروی در آنجا آموزش می دیده اند. پروژه های اضافی و یا جدیدی که در رابطه با هفتمین نشست کمیسیون شوروی و ایران در ماه نوامبر در تهران مطرح گردید عبارتند از: خط لوله دوم گاز (ایگات 2)، کارخانه نیروی حرارتی 1260000 کیلو واتی در اهواز (ساختمان آن آغاز شده)، قرارداد مربوط به احداث یک نیروگاه حرارتی در اصفهان و احداث مجتمع هیدروالکتریک در خداآفرین رودخانه ارس و برقی شدن راه آهن تهران - جلفا - تبریز. به دنبال قرارداد سه جانبه گاز، منعقده در سال 1354 (75 تهران 11640)، یک قرارداد طراحی و مهندسی نیز امضاء گردید و در نتیجه آن شوروی در احداث خط لوله و نیز تهیه کمپرسورها نقش خود را ایفا خواهد کرد. در ماه نوامبر، بین باریت ایران و سوت متپروم اکسپورت قراردادی به امضاء رسید تا بر اساس آن یک کارخانه آلومینیوم سازی 000/500 تنی به ارزش 600 میلیون دلار (76 تهران 11848) در ایران احداث گردد. مطبوعات ایران در ماه دسامبر، قرارداد منعقده توسط شوروی را اعلام کردند که بر اساس آن شوروی تعهد کرده است که در ایجاد سازمان عمران صنعتی و بازسازی به ارزش یک میلیارد دلار در منطقه صنعتی اسفراین به دولت ایران کمک کند.

هزینه های لازم برای ماشین آلات و تجهیزات شوروی از طریق قرارداد سه جانبه گازتوسط ایران تأمین

ص: 721

خواهد شد.

بخش اعظم تجارت دوجانبه که شامل جزئی از کمکهای فنی نیز می شود، بر اساس «معامله تهاتری» بانک مرکزی انجام می شود. یکی از مقامات بانک مرکزی ایران گفت که در اواخر ماه اکتبر بر اساس اعتبار شوروی، حساب تهاتری معادل 60 میلیون دلار بوده است. عدم موازنه 7 میلیون دلاری نیز سبب خواهد شد که در تصحیح ارز معتبر مشکلاتی پدید آید، ولی شوروی به کرات اجازه داده است که قروض ایران از طریق صدور گاز از بین برود. در ماه اکتبر بانک مرکزی ایران اجازه داد که قروض روی هم انباشته شود، چون قرارداد مزبور بهره ای معادل 2درصد را مجاز دانسته و شوروی نیز پیرامون این مسئله پافشاری چندانی ننموده است.

روابط نظامی ایران و شوروی آغاز بخش سری/ غیر قابل رؤیت برای بیگانگان:

قرارداد تسلیحاتی منعقده بین دولت ایران و شوروی در پایان نوامبر 1976 قابل توجه بسیار است.

ارزش این قرارداد به دلار آمریکا معادل 528 میلیون دلار است و دولت ایران متعهد شده که آن را به صورت ارز معتبر بپردازد. قبل از تحویل پول پرداخت نخواهد شد و کل ارزش قرارداد نیز در شانزده قسط فصلی پرداخت خواهد شد. یک قرارداد پایاپای گاز و نفت در سالهای آتی منعقد خواهد گردید. تحویل بعضی از تجهیزات در سال 1976 آغاز و در سال 1979 به پایان خواهد رسید. تحویل این تجهیزات از منبع تولیدات جدید خواهد بود.

انواع تجهیزات تحویلی به شرح زیر است: (الف) نفربرهای زرهی (A.P.C) بنابه گزارشها این وسیله های نقلیه همان پی ام پی - 1 های شوروی هستند که دو درب در عقب و دو درب در بالا دارند. هر نفربر دارای یک دستگاه تفنگ 73 میلیمتری است که موشکهای پره دار شلیک می کند. علاوه بر این هر یک از آنها دارای یک موشک ضد تانک مشابه 11-66 می باشند که در بالای نفربرها تعبیه شده است. هر نفربر دارای سه خدمه اصلی (فرمانده، راننده و توپچی) است، معمولاً هشت نفر نیروی پیاده را می تواند در خود حمل کند. (ب) «استرلا» (یا سام - 7) موشک سام حمل شونده بر روی شانه از نوع 2 - ام دارای اشعه مادون قرمز سردار نوع جدید. (ج) کامیونهای مخصوص حمل و نقل تانک، که پانصد دستگاه از آنها که احتمالاً از نوع مار هستند به این کشور تحویل داده خواهد شد. (د) توپهای 130 میلیمتری با مقدار زیادی مهمات. (ه) چند وسیله نقلیه تاکتیکی هشداردهنده نیروی دریایی. (و) قطعات یدکی، سیمولاتورها، اهداف و خط پشتیبانی نیز در اجناس تحویلی وارد خواهند شد.

برنامه کمک نظامی شوروی در ایران مسئولیت آموزش ایرانیها را در تعمیر و نگهداری تجهیزات حمل و نقل و مهندسی روسی داده شده به نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران بر اساس قراردادهای پیشین شوروی و دولت ایران، به عهده دارد. بنا به گزارشها هر پرسنل آموزش دهنده روسی که بخواهد بر اساس قراردادهای جدید به افراد ایرانی آموزش دهد علاوه بر احتساب خرج رفت و آمد به شوروی ماهانه 1500 دلار هزینه لازم دارد.

در حال حاضر حدود 120 متخصص نظامی شوروی از طریق برنامه کمک نظامی شوروی در ایران به سر می برند. آنها در مکانهایی از قبیل کارخانه بابک (پروژه تعمیر و نگهداری وسائط نقلیه در حومه

ص: 722

تهران)، مرکز توپخانه اصفهان و گروه لجستیکی نیروی زمینی شاهنشاهی ایران به کار مشغول هستند.

جمهوری خلق چین - آغاز خیلی محرمانه:

روابط ایران و چین هم هنوز هم ناشی از نگرانی دولت ایران در رابطه با شوروی است. درگیری ایران در رقابت بین چین و شوروی شامل کنار گذاشتن محتاطانه چین در برابر عظمت شوروی است. سمبل افزایش هماهنگی سیاسی بین ایران و چین بازدید 21 ژوئیه تا 2 اوت شاهزاده اشرف از چین می باشد (تهران 8085). شاهزاده در این سفر از اهمیت بسیار برخوردار بود و موفق شد به عنوان اولین فرد خارجی از سال 1949 به این سو، از تبت دیدار نماید. بسیاری از ناظران این سفر را نوعی ضد تعادل در مقایسه با سفر نخست وزیر هویدا و ولیعهد رضا به مسکو می دانند و واضح است که ایران آگاهانه سعی کرده است در روابط خود با دو قدرت بزرگ کمونیستی در سالهای گذشته نوعی تعادل پدید آورد. از طرف دیگر، این سفرها دارای ارمغان چندانی نبوده است. در رابطه با هیئت تجاری ایران که در ماه ژوئن به چین گسیل شده بود قراردادی امضاء گردید و بر اساس آن در تجارت دوجانبه 30 درصد افزایش پدید خواهد آمد.

صادرات ایران، نفت، محصولات شیمیایی و مواد غذایی مشخص گردید؛ چین نیز به این کشور منسوجات، محصولات کاغذ، ابزار ماشین آلات و پولاد خواهد فروخت. تجارت دوجانبه با سطح 1/84 میلیون دلار در سال 2534 معادل 33 درصد کاهش یافت که ناشی از کاهش 79 تا 3 میلیون دلاری واردات آهن و پولاد ایران بوده است. صادرات پنبه ایران از سطح 4/20 میلیون دلار به سطح 4/22 میلیون دلار رسید. این تجارت نیز بر اساس «حساب تهاتری» انجام می گیرد و تفاوتها نیز به دلار پرداخت می گردد.

کشورهای اروپای شرقی - آغاز بخش محرمانه:

دیدارهای رسمی که بین این کشور و کشورهای اروپای شرقی انجام شد سبب انعقاد پروتکلهای تجاری با بلغارستان، چکسلواکی جمهوری دموکراتیک آلمان، مجارستان، لهستان و رومانی گردید و موجب شد که دولت ایران قبل از مبادرت به ورود کالاها اعتبار صادر نموده و همکاریهای فنی و اقتصادی با ایران را تسریع بخشد. تمام پروتکلها خواستار افزایش چشمگیر در سطح تجارت دوجانبه گردیدند. در صورت بروز مشکلاتی از قبیل تبدیل ارز ایران می تواند از نظر مواد غذایی و مصنوعات به این کشورها متکی باشد چون معاملات تجاری به صورت تهاتری انجام می شود. تجارت دوجانبه ایران با شش کشور مزبور در سال 2534 شاهد 96 درصد افزایش بود (یعنی از 5/200 میلیون دلار به 5/393 میلیون دلار رسید). عدم موازنه نیز در رابطه با ایران رو به وخامت نهاد و از نسبت 14/3 به 17/5 در سال 2534 رسید. اما تمام این کشورها علاوه بر این بار دیگر در نمایشگاه تجاری بین المللی ایران شرکت جستند.

بلغارستان: در نهمین اجلاس کمیسیون مشترک ایران و بلغارستان در زمینه همکاریهای فنی و اقتصادی که در صوفیه صورت گرفت، تسلیمی، وزیر بازرگانی دولت ایران، پروتکلی را امضاء کرد که کمی بعد از آن هنگام سفر رئیس جمهور تودورف به تهران همین پروتکل بار دیگر امضاء گردید. گذشته از فهرست پروژه های متعددی که در ایران با همکاری بلغارستان احداث می گردد، مهمترین این پروژه ها شامل افزایش تجارت دوجانبه از سطح 60 میلیون دلار در سال 1355 به 130 میلیون دلار در سال

ص: 723

1356 می باشد و علاوه بر این دولت ایران در رابطه با یک مجتمع کشاورزی، اعتباری معادل 150 میلیون دلار صادر کرده است تا گوشت تازه، پنیر و تخم مرغ در دراز مدت به ایران صادر شود. امکان دارد که دولت ایران به طور مساوی در سهام این مجتمع کشاورزی شرکت نماید.

چکسلواکی: تجارت دوجانبه که قبلاً معادل 8/54 میلیون دلار بود، در سال 2534 شاهد 41 درصد افزایش بود و ماشین آلات، آهن و پولاد صادرات مهم این کشور را به ایران تشکیل می داد. پروتکلی که در ماه ژوئن 1976 منعقد گردید خواستار 55 درصد افزایش در سطح تجارت دوجانبه که معادل 100 میلیون دلار است برای سال آتی گردید. کارخانجات چکسلواکی 60 درصد صادرات این کشور به ایران را به خود اختصاص داده اند. پس از آن یک هیئت نمایندگی چکسلواکی به منظور بالا بردن همکاری در زمینه کشاورزی به ایران سفر کرد و بعدها رئیس جمهور استروگال همراه یک هیئت اقتصادی بزرگ به این کشور سفر نمود. مهمترین واقعه ای که در روابط دو کشور روی داد، قرارداد 12 نوامبر بود که از طریق آن ایران می بایست سالانه 6/3 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از سال 1981 به این کشور بفروشد. به همین دلیل چکسلواکی نیز در قرارداد سه جانبه گاز ایران عضو گردید (به 76 تهران 11575 مراجعه نمایید).

جمهوری دموکراتیک آلمان: اولین ملاقات کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی، تکنولوژیکی و علمی در ماه سپتامبر در برلن صورت گرفت. نجم آبادی وزیر صنایع و معادن سرپرستی هیئت ایرانی را به عهده داشت و این ملاقات به دنبال سفر ریاست شورای وزیران آلمان شرقی سیندرمان در دسامبر 1975 (75 تهران 11767) و سفر هیئت نمایندگی این کشور به سرپرستی ریاست دولت و ریاست کمسیون برنامه ریزی آلبرشت در آوریل 1976 به ایران صورت گرفت. پروتکل ماه سپتامبر گذشته از مسائل دیگر خواستار صدور کالاهای یخزده توسط قطار از آلمان شرقی و کمک این کشور در احداث چند سردخانه در ایران گردید. در آن زمان IDRDبا شرکت زایس آلمان شرقی قراردادی در زمینه همکاری در تولید وسایل دقیق میکروسکوپ در ایران منعقد گردانید لیکن تجارت دوجانبه این دو کشور دارای اهمیت چندانی نیست و در سال 2534 معادل 1/12 میلیون دلار می باشد.

مجارستان: پوجا، وزیر خارجه مجارستان در ماه فوریه به ایران سفر کرد و قراردادهایی در زمینه همکاریهای فرهنگی و تجاری امضاء کرد. (76 تهران 954) قرار است مجارستان در چند پروژه کشاورزی ایران همکاری نماید. تجارت دوجانبه که قبلاً 4/58 میلیون دلار بود در سال 2534 معادل 81 درصد افزایش یافت.

لهستان: به دنبال سفر ماه آوریل معاون وزیر تجارت بین المللی کاستجوسکی، وزیر کشتیرانی و تجارت اولزوسکی در ماه دسامبر به سرپرستی هیئتی در اجلاس مشترک وزیران دو کشور شرکت جست.

پروتکل اقتصادی منعقده، قرارداد سه ساله پیشین را تمدید نموده و به همکاری با ایران و بازارهای کشور ثالث تأکید بسیار نهاد. مشارکت لهستان در صنعت ایران شامل منسوجات، کشتی سازی، معادن زغال سنگ و مواد پتروشیمی می باشد. بنا به گزارشها لهستان 250 دستگاه اتوبوس و 20000 دستگاه یخچال از ایران خریداری نموده است. در سال 2534 قبل از مبادرت به ورود کالاهای ایران 100 میلیون دلار اعتبار (با نرخ 6 درصد) به این کشور داد و برای سال 2535 نیز 100 میلیون دلار اعتبار دیگر در نظر گرفت.

رومانی: به عنوان یکی از مهمترین طرفهای تجاری ایران در اروپای شرقی، روابط اقتصادی این کشور

ص: 724

در سال گذشته توأم با فعالیت بسیار چشمگیری بود. ایران 420 میلیون دلار اعتبار ما قبل واردات با نرخ 25/5 درصد بهره صادر نمود. در هنگام سفر رئیس جمهور چائوشسکو در اواخر سال 1355 شاه بر اساس یک تصمیم سیاسی تمام امتیاز 6 میلیون دلاری خرید واگنهای قطار را به رومانی اعطا کرد (57 تهران 11785) به دنبال سفر نخست وزیر مانسکو (76 تهران 5357) در ماه نوامبر دوازدهمین اجلاس گردید. پروتکل منعقده خواستار افزایش تجارت دوجانبه به سطح 700 میلیون دلار در سال 1356 و یک میلیارد دلار در سال 1359 گردید که شامل بسیاری از کالای رومانی و نفت ایران که در ازای آنها بود می شد. قرار شد که رومانی در رابطه با چند پروژه از قبیل موتورهای الکتریک، کارخانه سیمان، کارخانه کربنات سدیم و برق رسانی، با این کارخانه در ایران همکاری نماید. تجارت دوجانبه به استثناء نفت به سطح 149 درصد یعنی 4/177 میلیون دلار در سال 2534 رسید و این کشور را در زمره دومین کشور بزرگ دارای رابطه تجاری با ایران بعد از شوروی قرار داد.

آغاز بخش خیلی محرمانه: روابط ایران با نیروهای ضعیفتر کمونیستی، مشابه روابط این کشور در سال گذشته است. در ماه ژانویه معاون وزیر خارجه ویتنام شمالی یک سفر حسن نیت به ایران انجام داد لیکن در زمینه برقراری روابط دیپلماتیک توافقی صورت نگرفت. درباره همکاریهای نفتی توافق گردید لیکن از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست. گزارش مطبوعات در ماه ژوئن حاکی از آن بود که DIRK 100 دستگاه برنجکاری به ایران خواهد فروخت. پروتکلی که در اواسط سال 1975 امضاء گردید، بر حسب اتفاق نتوانست 200 میلیون دلار اعتبار جنجال برانگیز را تولید نماید (76 تهران 10092). در ماه اوت هویدا، نخست وزیر ایران به مغولستان سفر کرد و با یک قرارداد گسترش همکاریهای اقتصادی تجاری، علمی و فنی به ایران بازگشت.

آغاز بخش طبقه بندی نشده: تجارت کلی با کشورهای کمونیستی به استثنای نفت و کالای تجاری (جزئیات نامعلوم) در سال 2534، 7/9 درصد افزایش و به سطح 5/880 میلیون دلار رسید. واردات ایران 9/3 درصد و صادرات آن 1/22 درصد افزایش یافت لیکن از نظر نسبی این تجارت دوجانبه مرکب کاهش پیدا کرد. کالاهای وارداتی ایران از کشورهای کمونیستی تنها 85/4 درصد کل واردات ایران را تشکیل داد که در سال 2533 معادل 2/8 درصد بود. اهمیت نسبی این کشورها به عنوان بازار صادرات ایران از 3/36 درصد به 6/42 درصد افزایش یافت. جزئیات مربوط به این تجارت و کالاهای اصلی در جدولهای ضمیمه ب و ج آمده است.

II عضویت در حزب کمونیست محلی در اطلاعات تهران الف - 171 تغییری پدید نیامده و اظهارنظرها نیز به جای خود باقی است.

III روابط دیپلماتیک، کنسولی و نمایندگی تجاری با کشورهای کمونیستی آغاز بخش خیلی محرمانه: بدون تبلیغات در مورد ملاقات فیدل کاسترو با ایرج اسکندر (اسکندری - م) دبیر کل تحت پیگرد قانونی حزب توده (کمونیستی)، ایران در 7 آوریل 1976 با کوبا قطع رابطه نمود.

علت این قطع رابطه نیز نه تنها ملاقات کاسترو - اسکندر، بلکه ناخشنودی شاه از نقش کوبا در آنگولا و عصیان ظفار بود.

ص: 725

IV مبادلات فرهنگی و آموزشی آغاز بخش محرمانه: روابط فرهنگی فی مابین ایران و کشورهای کمونیستی از فعالیت و اهداف چندانی برخوردار نیست، اهمیت این روابط در سال 1355 کمتر از سالهای قبل بود.

مبادلات فرهنگی و آموزشی این کشور با شوروی بیش از روابط آن با دیگر کشورهای کمونیستی حائز اهمیت است، لیکن مبادلات این کشور به شوروی نیز دارای محدودیتهایی می باشد. شوروی مجاز نیست که به یک برنامه مهم فرهنگی مداوم در ایران مبادرت ورزد. وابسته فرهنگی شوروی در مقام شکوه به ریاست امور فرهنگی سفارت گفت که او سعی کرده بود به منظور ایجاد یک مرکز فرهنگی یک ساختمان را خریداری یا اجاره نماید و حتی حاضر شده بود که تسهیلات موجود خود را تعمیر نموده بهبودی در وضع آنها پدید آورد، لیکن به وی اجازه این کارها داده نشد.

برنامه فرهنگی وی شامل چند فیلم کلاسهای زبان روسی که در آن فقط چند نفر که اکثر آنها از اتباع غیر ایرانی هستند ثبت نام کرده اند و بازیهای ورزشی می باشد. ظاهراً به شوروی اجازه داده شده که سالی یک بار یک جشن فرهنگی برگزار سازند که آنها نیز سعی می کنند به کمک مطبوعات و رسانه ها بهترین بهره برداری را بنمایند. سال گذشته نمایشگاهی از گنجینه هنری موزه هرمیتاژ لنینگراد برگزار و از نظر هنری و تبلیغاتی نیز موفقیت بسیار به همراه داشت. در سال 1355 جشن مهمی برگزار نشد. آمد و شد گروههای ورزشی بسیار مشهور کشورهای بلوک شرق به ایران ادامه داشت که عبارتند از: فوتبال، وزنه برداری، کشتی و واترپلو. تأتر عروسکی مرکزی شوروی به ایران سفر کرد و مدت چهار روز در تالار رودکی برنامه اجرا کرد که با استقبال روبرو شد. یک گروه کوارتت و چند سولونیست نیز جند روز برنامه های کوتاهی اجرا کردند. یک کمیته علمی مشترک ایران و شوروی به نام کمیته فردوسی، برای اولین بار در مطبوعات اعلام کرد که به دو دانشمند روسی جوایزی داده است که یکی از آنها مجیدوف است که شاهنامه (اشعار حماسی فردوسی شاعر ایرانی قرن دهم) را به زبان روسی ترجمه کرده و دیگری بوریس پتروسکی است که به علت تحقیق در مورد «آثار ایرانی در مجموعه هرمیتاژ» این جایزه را دریافت کرده است.

در رابطه با مبادلات آموزشی یک واقعه مهم رخ داد. البته در الگوی اعطای کمک هزینه تحصیلی از طرف شوروی تغییر پیدا نشده است (تعداد آن سالی 12 کمک هزینه می باشد)، که اکثر آنها نیز داوطلب تحصیل ندارد ؛ ولی در مورد مبادلات آموزشهای حرفه ای اقدامات وسیعی صورت گرفته است. آماری که به طور غیررسمی از وزارت علوم و آموزش عالی در مورد تعداد دانشجویان ایرانی در خارج برای سالهای 56 - 1355 گرفته شد، نشان می دهد که 2126 دانشجو در کشورهای بلوک شرق قرار دارند که البته تحت عنوان «کشورهای دیگر» جای داده شده اند و به معنی آن است که کشورهای نامبرده در بیلان نمی باشند. به سفارت گفته شد که این دسته به معنی کشورهای بلوک کمونیستی است گرچه خود بیلان چنین نمی گوید. بنا به گفته یکی از مقامات وزارت علوم (محمدعلی طوسی، معاون وزیر علوم و آموزش عالی، حفاظت شود) که یک نسخه از بیلان را همراه با اظهارنظرهای خود در اختیار ما قرار داده بود گفت اکثر این افراد تکنسینهایی هستند که باید در کارخانه ذوب آهن روسی اصفهان مشغول به کار شوند و به شوروی رفته اند تا در این زمینه آموزشهای لازم را ببینند.

ص: 726

قابل توجه این است که چینیها در سال 1355 هیچ فعالیتی نداشته اند. در سال 1354 کار چندانی انجام ندادند لیکن در سال 1353 بخش عظیمی از هنر مدرن و سنتی چین را در دانشگاه تهران به نمایش گذاردند. هفت روزنامه نگار ایرانی به دعوت جمهوری خلق چین از این کشور در ماه اکتبر دیدار به عمل آوردند و آژانس خبری جدید نیز برنامه ریزیهای آنها را به عهده گرفت.

روابط ایران با کشورهای کمونیستی اروپای شرقی با روابط این کشور با شوروی تفاوت چندانی نداشت. مهمترین رخدادهای این گونه ای، سفر تیمهای ورزشی بود. تیمهای فوتبال، کشتی، والیبال و واترپلو به لهستان، بلغارستان و مجارستان و رومانی آمد و شد نمودند. سه گروه تأتر عروسکی یکی از بلغارستان و دو گروه از رومانی به این کشور سفر کردند. (که یک گروه از مولداویا و دیگری مجارستانی زبان اهل ترانسیلوانیا بود.) هنرمندان اروپای شرقی و افراد موسیقیدان نیز به ایران سفر می کردند لیکن واقعه مهمی رخ نداده است. گویا وزارت علوم و آموزش عالی در مورد کمک هزینه های دانشگاهی ارائه شده توسط کشورهای اروپای شرقی اطلاعاتی در اختیار ندارد و یا مایل نیست آنها را در اختیار ما قرار دهد. ولی بدون شک این اطلاعات در اختیار آژانسهای دولت ایران که با دفتر حفاظت منافع آمریکا در ارتباط نیستند قرار دارد.

جوامع کشورهای شوروی و اروپای شرقی طبق معمول در فستیوال فیلم فصل (اکتبر تا نوامبر 1976) فعالانه شرکت داشتند. شرکت کنندگان اروپای شرقی، بخصوص از لهستان و چکسلواکی، فیلمهایی در رابطه با کودکان و نوجوانان در فستیوال بین المللی فیلم نشان دادند و هر دوی آنها نیز برندگان جایزه اعلام شدند. در پنجمین فستیوال فیلم بین المللی چند فیلم سینمایی کشورهای بلوک به رقابت پرداختند و جوایز اول به کارگردان روسی نیکتیا میخالکف (به خاطر کارگردانی وی در فیلم «برده عشق») و به یک هنرمند زن مجارستانی به عنوان بهترین هنرمند اعطا گردید. هفته فیلم شوروی نیز هیجان چندانی پدید نیاورد و علت آن نیز احتمالاً این بود که دولت ایران دستور داده بود تبلیغات زیادی در این زمینه به راه انداخته نشود و فیلمهانیز به زبان فارسی دوبله نشوند و در خارج از تهران نیز به آنها اجازه نمایش داده نشد. البته در تلویزیون ملی ایران که در ماه اکتبر 1976 افتتاح گردید، فیلمهای روسی، بخصوص فیلمهای رنگی باله به نمایش گذاشته شد.

ب - اطلاعات و فعالیتهای فرهنگی غیر از مبادلات فعالیتهای کشورهای کمونیستی در بخش اطلاعات، مانند قبل ادامه داشت و اکثر آن از بخش مطبوعاتی سفارت شوروی که تنها کشور دارای دیپلماتهای متخصص در زمینه اطلاعات است اقتباس شده بود. شورویها هنوز هم هر ماه به انتشار یک نشریه 50 صفحه ای به نام «اخبار» به زبان فارسی و به صورت تقریباً درجه اول و رنگی ادامه می دهند. مطالب این مجله بیشتر به زندگی در شوروی و نهادهای این کشور می پردازد و گهگاهی نیز در مورد ایران مقاله ای درج می کند. «خانه فرهنگی ایران و شوروی» علاوه بر این، یک نشریه فارسی زبان ادبی در هر فصل به نام «پیمان» منتشر می کند. بخش مطبوعاتی سفارت شوروی یک بولتن استاندارد نیز تهیه می کند ولی هیچ گاه آن را در مطبوعات محلی منتشر نمی سازد. فعالیتهای مخفی رادیویی از سال گذشته دچار تغییراتی نشده است.میکلوس

ص: 727

ضمیمه الف تهران الف - 7سری حضور شوروی در ایران - نوامبر 1976 طبق اظهارات دولت ایران کل تعداد پرسنل رسمی آژانسهای دولتی شوروی در این کشور 325 نفر می باشد و با این وصف گمان می رود که تعداد آنها در سال 1976 به میزان 25 نفر افزایش یافته باشد. چون این رقم وابستگان آنها را شامل نمی شود، برای درنظر گرفتن همسران آنها این رقم دو برابر خواهد شد و برای در نظر گرفتن تعداد فرزندان آنها نیز می توان 100 نفر به آنها اضافه کرد که رقم کلی به 800 نفر خواهد رسید.

حضور رسمی در جدول زیر نشان داده شده است.

سفارت شوروی تهران اداری71 بخش کنسولی7 دفتر وابسته نظامی8 دفتر مشاوره اقتصادی26 نمایندگی بازرگانی شوروی67 بیمارستان شوروی68 خبرگزاری تاس2 ائروفلوت5 اینگستراخ (شرکت بیمه دولتی شوروی)5 بانک ایران و روس5 ایرسوت (کمپانی خصوصی مشترک ایران و شوروی)7 -------- جمع پرسنل در تهران271 اصفهان:

سرکنسولگری شوروی19 بانک ایران و شوروی2 رشت:

سرکنسولگری شوروی10 تبریز:

نمایندگی بازرگانی شوروی1 اینگستراخ1 مشهد:

اینگستراخ1 بندر پهلوی:

ص: 728

مورفلوت (آژانس تجاری دریایی شوروی)4 ایرسوت7 نمایندگی بازرگانی شوروی2 جلفا:

ایرسوت6 نوشهر:

ایرسوت1 -------- جمع کل پرسنل خارج از تهران54 جمع کل پرسنل شوروی در ایران325 برنامه کمک نظامی شوروی در ایران، مسئولیت آموزش ایرانیها را در نحوه استفاده و تعمیر و نگهداری توپخانه، تجهیزات حمل و نقل و مهندسی ارائه شده توسط شوروی به نیروهای ایرانی به عهده دارد. در حال حاضر حدود 120 نفر متخصص نظامی در مناطقی چون کارخانه بابک (پروژه تعمیر و نگهداری وسائط نقلیه در حومه تهران)، مرکز توپخانه اصفهان، و گروه لجستیکی نیروی زمینی شاهنشاهی ایران به کار مشغول هستند. گروهی از متخصصین خانه های پیش ساخته روسی نیز در تهران، کرمانشاه، اهواز و جلفا در رابطه با همین پروژه سرگرم کار می باشند. دفتر مشاور اقتصادی که به سفارت شوروی وابسته است ولی در واقع مطیع کمیته دولتی روابط اقتصادی خارجی در مسکو می باشد، در مورد تمام پروژه های کمکی نظامی و اقتصادی شوروی در ایران سمت نظارت دارد. کنترل تمام متخصصین و پروژه های شوروی در ایران از طریق یک گروه مدیریت (در تهران) که دارای 100 کارمند است اعمال می گردد.

پروژه های تحت کنترل این دفتر حوزه وسیعی از فعالیتهای ایران و شوروی را در رابطه با بانکداری، بیمه، ذوب آهن، گاز و نفت، نیروگاهها، معادن، اکتشاف معادن، زغال سنگ، ماهیگیری، احداث سیلوهای گندم و سردخانه، برق رسانی به راه آهن، پروژه خانه های پیش ساخته و مراکز آموزش حرفه ای در بر می گیرد.

فهرست زیر نشان دهنده پروژه های مهم شوروی با رقم تقریبی تعداد پرسنل و تغییراتی که از زمان ارسال آخرین گزارش صورت گرفته (الف - 238، 26 نوامبر 1975، ضمیمه الف) می باشد.

کارخانه ماشین سازی اراک - با گسترش یافتن این کارخانه در سالهای 76/1975 پرسنل بیشتری مورد نیاز گردید و احتمالاً در حال حاضر 35 تکنیسین روسی در این کارخانه سرگرم کار هستند.

معادن زغال سنگ - در دسامبر 1975 نیاز پرسنلی شوروی افزایش و تعداد آنها در این رابطه به 410 نفر رسید.

سردخانه - تا ژانویه 1976 تعداد 76 متخصص روسی در مورد پنج سردخانه موجود مشغول به کار بوده اند.

پرورش ماهی - به علت افزایش شش تأسیسات در پرورش ماهی مشترک ایران و شوروی، تعداد متخصصین روسی حداقل به سطح 25 نفر افزایش یافته است.

خط لوله گاز و نفت - در دسامبر 1975 بین ایران، آلمان غربی و شوروی یک قرارداد گاز منعقد گردید.

به علت احداث خط لوله مربوطه، تعداد 200 متخصص روسی حاضر بدون شک تا پایان سال 1976

ص: 729

افزایش خواهد یافت.

سیلوی گندم - چهار سیلوی گندم در اواخر 1975 (در میانه، شاه گارد، داراب و بردجان) افتتاح گردید و سه سیلوی دیگر در (ساری، سمنان و فسا) در دست ساختمان است و منطقه احداث سه سیلوی دیگری نیز احداث شده است. تنها رقم موجود در مورد متخصصین روسی مشغول به کار در این پروژه ها رقم 25 نفر است.

پروژه های مسکن - تا سپتامبر 1976 تعداد 150 متخصص روسی در رابطه با خانه های پیش ساخته که عظیمترین آن پروژه خانه های پیش ساخته آریاشهر اصفهان است، مشغول به کار بوده اند. متخصصین نظامی شوروی نیز در پروژه خانه های پیش ساخته برای نیروهای مسلح ایران در تهران سرگرم کار می باشند.

معادن - در تعداد 160 نفر متخصص روسی مشغول به کار به عنوان مشاور و تکنیسین در صنعت معادن و یا به عنوان محققین منابع در سال 1975 تغییری پدید نیامده است.

نیروگاهها - علاوه بر نیروگاه اهواز، کار احداث نیروگاه اصفهان نیز آغاز شده است. با این وصف حدود 229 متخصص شوروی بر روی این پروژه ها کار می کنند.

راه آهن - پس از امضای قرارداد برق رسانی راه آهن تبریز - جلفا در اوایل سال 1976 حدود 50 متخصص روسی در تبریز و مرند رؤیت گردیدند. لیکن گمان می رود که 500 مهندس و متخصص روسی در مورد این پروژه به کار مشغول شوند. (تبصره کنسول آمریکا در تبریز معتقد است که تعداد کنونی تکنسینهای روسی 150 نفر است که اکثر آنها در مرند به کار مشغول هستند.) ذوب آهن - ذوب آهن آریامهر در اصفهان 1586 متخصص روسی را به خود اختصاص داده است. در اواخر سال 1975، دستور افزایش تولید صادر و در مارس 1976 این کارخانه به طور کامل پیاده شد. در آوریل 1976،386 متخصص روسی دیگر به کار در این ذوب آهن مشغول شدند.

مراکز آموزش حرفه ای - در 16 مدرسه آموزش حرفه ای که به وسیله وزارت آموزش و پرورش ایران و شوروی به طور مشترک اداره می گردد حدود 70 متخصص روسی مشغول به کار هستند. بر اساس ارقام و برآوردهای موجود از پرسنل روسی مستقر در پروژه های متعدد اقتصادی و نظامی کل پرسنل این کشور در ایران 3236 نفر می باشد. برای درنظر گرفتن تعداد همسران آنها این رقم دو برابر شده و علاوه بر 800 پرسنل سفارت شوروی، حضور شوروی در ایران به سطح 7272 نفر می رسد. گرچه این برآورد محافظه کارانه به نظر می رسد، ولی این ارقام نشان می دهد که 1633 نفر یا 29 درصد به پرسنل شوروی در ایران اضافه شده اند.

تجارت ایران با درنظر گرفتن کالاهای اصلی با مهمترین شرکای کمونیستی در سال 2534 (21 مارس 1975 تا 20 مارس 1976) 1 - شوروی واردات از شوروی میلیون دلار آمریکا صادرات به شوروی میلیون دلار آمریکا کل واردات غیر نظامی 3/169 کل صادرات 3/232 محصولات آهن و پولاد 4/35 گاز طبیعی حاصل از چاه نفت 1/120 روغن آفتاب گردان 2/18 سرب، روی و دیگرفلزات 21 کودهای شیمیائی 9/15 صابون و پودرهای رختشویی8/15

ص: 730

ماشین آلات و قطعات یدکی آنها7/13 میوه خشک شده 8/13 چوب، و محصولات آن 1/12 کالاهای بافتنی 2/13 وسائط نقلیه غیر از راه آهن 9/9 غیره5/17 کاغذ و تخته کاغذ54 غیره....27 2 - جمهوری خلق چین واردات از چینمیلیون دلار آمریکا صادرات به چین میلیون دلار آمریکا کل واردات غیر نظامی 7/61 کل صادرات 4/22 شکر 5/20 پنبه خام 4/20 محصولات سرامیک 6/5 آلومینیوم خام 4/1 ماشینهای خیاطی و دیگر ماشین آلات و قطعات8/3 غیره 6/0 محصولات آهن و پولاد 9/2 ترکیبی از فلزات پایه 9/2 فرش، زیلو و کاردستی 1/2 چای، قهوه و ادویه جات8/1 رنگ مو، رنگ نقاشی، رنگ و پاک کننده رنگ3/1 غیره 8/20 3 - رومانی واردات از رومانی میلیون دلار آمریکا صادرات به رومانیمیلیون دلار آمریکا کل واردات غیر نظامی 3/167 کل صادرات غیر نفتی 1/10 غلات 7/20 پنبه خام 4/5 تراکتور و وسائط نقیله از راه آهن0/39 وسائط نقلیه غیر از راه آهن2/1 محصولات آهن و پولاد 6/13 کالاهای بافتنی و...1/1 گوسفند زنده، بره و مرغ 5/13 پارچه های ابریشمی و یا بافته های دیگر9/5 ماشین آلات و قطعات یدکی مربوطه2/13 غیره 5/1 گوشت و انواع گوشت خوراکی 8/9 کود شیمیائی 4/9 محصولات لبنیاتی 1/9 غیره 39 4 - چکسلواکی واردات از چکسلواکی به میلیون دلار صادرات به چکسلواکی به میلیون دلار کل واردات غیر نظامی 2/44 کل صادرات غیرنفتی6/10 ماشین آلات و قطعاتمربوطه 9/14 پنبه خام 5/4 محصولات آهن و پولاد6/13 میوه خشک شده 5/2 چوب، الوار ومحصولات آن3/4 پوست و چرم2/1 غیره 4/11 محصولات بافته شده 8/0 غیره 6/1 5 - مجارستان واردات از مجارستان به میلیون دلار صادرات به مجارستان به میلیون دلار کل واردات غیرنظامی1/35 کل صادرات غیرنفتی 3/23 محصولات آهن و پولاد 9/17 پنبه خام 4/16 لبنیات 9/2 کفش و انواع پاپوش6/2

ص: 731

ماشین آلات و قطعات مربوطه 7/2 میوه خشک شده 3/1 گوشت و مواد گوشتی خوراکی 2/2 غیره 3/0 چرخهای غیرموتوریزه (شامل سه چرخه) 9/1 غیره 5/7 6 - بلغارستان واردات از بلغارستان به میلیون دلار صادرات به بلغارستان به میلیون دلار کل واردات غیرنظامی 1/43 کل صادرات غیرنظامی 7/2 گوشت و مواد خوراکی گوشتی1/17 کالاهای بافته شده 8/1 گوسفند، بره و مرغ5/10 غیره 9/0 لبنیات 3/4 محصولات آهن و پولاد 2/4 ماشین آلات و قطعات مربوطه 2/2 غیره 8/4 7 - لهستان واردات از لهستان به میلیون دلار صادرات به لهستان به میلیون دلار کل واردات غیرنظامی 6/35 کل صادرات غیرنفتی4/9 لبنیات 9/8 پنبه خام4 ماشین آلات و قطعات مربوطه 8/5 روی و کرم 8/1 کودهای شیمیائی 7/4 جواهرآلات و قطعات مربوطه1/1 ماشین آلات و قطعات برقی 2/4 میوه خشک شده 9/0 محصولات آهن و پولاد 4/2 غیره 6/1 غیره 6/9 تجارت ایران با کشورهای کمونیستی در سه سال گذشته 1352 - 1354 به میلیون دلار آمریکا وارداتصادرات135213531354135213531354 میلیون دلار درصد واردات میلیون دلار درصد واردات میلیون دلار درصد واردات میلیون دلار درصد واردات میلیون دلار درصد واردات میلیون دلار درصد وارداتشورویرومانیچکسلواکیمجارستانلهستانبلغارستانآلمان شرقیچینآلبانیکوباکره شمالیویتنام شمالیمغولستانمجموع تجارت ایران7/2146/478/220/210/152/97/00/251/0×- -1/0- -2/3560/37517/53/16/06/04/02/0...7/0- -- -- -- -- -5/91003/2714/589/282/191/220/245/25/117×2/08/0×4/03/5451/66381/49/04/03/03/04/0...8/1- -- -- -- -- -2/81003/1693/1672/441/356/351/432/97/611/01/06/02/01/06/5668/117764/14/14/03/03/04/01/05/0- -- -- -- -- -8/41008/1829/135/114/132/106/13/27/7×- -- -- -- -4/2434/7300/259/16/18/14/12/03/01/1- -- -- -- -- -3/331002/2048/129/91/131/65/21/12/7×- - 2/0×- -1/2576/7079/288/14/18/19/03/02/00/1- -- -- -- -- -3/361003/2321/106/103/234/97/29/24/22×- -- -× 2/09/3135/7365/34/04/02/33/14/04/00/3- -- -- -- -- -6/42100

ص: 732

توجه: واردات غیرنظامی بوده و صادرات غیرنفتی ولی گاز طبیعی به شوروی را دربر می گیرد.

منبع: آمار تجارت خارجی ایران، وزارت دارایی و ا مور اقتصادی نرخ تبدیل: در سالهای 1352 و 1353 یک دلار (=دلار) آمریکا برابر است با 5/67 ریال و در سال 1354 برابر است با 68 ریال ×: کمتر از 50000 دلار سند شماره (3) خیلی محرمانه13 ژوئن 1977 - 23 خرداد 56 دکتر جان دی. استمپل - کنسول آمریکا در اصفهان - تعداد روسها در اصفهان تعداد روسهای مشغول به کار در ذوب آهن که به وسیله دیک گزارش گردیده و به همراه یادداشتی از تعداد افراد که ما قبلاً شنیده بودیم یا به ما گزارش شده بود، کیرن بران عادت داشت که رقم 1500 را به کار ببرد. دبیر کنسول روسیه قبول نمود که این تعداد در حدود 1300 نفر می باشند. این ضریبی را تشکیل می دهد که جمعاً شامل رقم 300 نفر مدیر در قسمت ذوب آهن و وابستگانشان، تعداد بین 13 تا 15 نفر میران کنسولگری به اضافه وابستگان کارمندان بانک ایران و روس (فکر می کنم که فقط یا یا دو نفر) و آمار مشاورانی که در طرح بررسی نیروگاه برق و بررسی ژئودتیک می شود. من هرگز آماری در مورد محل آخری نشنیده ام ولی فکر می کنم که تعداد افراد این قسمت خیلی کم باشد.

گفتگویی بین سفیر شوروی در ایران و نخست وزیر آموزگار در رابطه با پروژه های...

سند شماره (4) تاریخ: 25 ژانویه 78طبقه بندی: سری - هشدار اطلاعاتی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان کشور: ایران / شوروی منبع : یکی از مقامات دولت ایران که قابلیت اعتماد به وی مشخص نیست و به یادداشتهای این جلسه دسترسی داشته است.

موضوع: گفتگویی بین سفیر شوروی در ایران و نخست وزیر آموزگار در رابطه با پروژه های پیشنهادی شوروی در ایران 1 - اظهارنظر و خلاصه مطلب حوزه ای: در تاریخ 26 آبان 1356 سفیر شوروی در ایران، ولادیمیر میخائیلویچ وینوگرادوف، با نخست وزیر ایران، جمشید آموزگار، پیرامون پروژه های پیشنهادی شوروی در ایران به گفتگو پرداخت. مهمترین پروژه های مورد بحث عبارت بود از گسترش کارخانه ذوب آهن اصفهان، احداث بندری جدید در ساحل دریای خزر، احداث یک خط انتقال نیروی قوی بین تهران و تبریز، و احداث خط لوله نفتی بین اصفهان و کرمان. (پایان اظهارنظر و خلاصه مطلب حوزه ای) 2 - در پاسخ به پرسشهای پیشین وینوگرادوف در رابطه با توانایی ایران نسبت به گسترش کارخانه ذوب آهن اصفهان که توسط روسیه ساخته شده بود، نخست وزیر آموزگار گفت که مهمترین مشکل موجود ایران در زمینه این پروژه، کمبود نیروی انسانی است. به منظور جریان این کمبود، کارگران لازم برای این پروژه از ارتش ایران به کار گرفته می شوند. این روش در گذشته نیز ادامه داشته است.

3 - آموزگار به وینوگرادوف اطلاع داد که وی به وزارت راه و ترابری دستور داده است که برای احداث بندر جدید در ساحل دریای خزر با کمک شوروی منطقه مناسبی را انتخاب نماید. آموزگار گفت که ایران مایل است در این بندر یک ترمینال راه آهن نیز احداث نماید و راههای ارتباطی مکفی نیز از بندر به این سو

ص: 733

ایجاد نماید. وی گفت محل بندر باید تا حد امکان نزدیک به یکی از بنادر شوروی در دریای خزر باشد و تجهیزات بارگیری و دیگر مکانیزمهای پشتیبانی نیز باید مشابه تجهیزات موجود در بندر روسی باشد.

4 - در پاسخ به پیشنهاد شوروی مبنی بر فروش موشکهای هواشناسی خاص به ایران برای جلوگیری از بروز طوفان تگرگ در مناطق محصول خیز آموزگارگفت که وی به وزارت کشاورزی دستور داده است که با سفارت شوروی برای خرید تعدادی از این موشکها تماس حاصل کند تا به مرحله آزمایش گذارده شوند.

5 - آموزگار گفت که پیشنهاد شوروی در مورد احداث یک خط انتقال نیروی برق از تبریز به تهران پذیرفته شده و قرارداد مزبور به یک شرکت انگلیسی واگذار شده است. آموزگار خاطر نشان ساخت که انگلیسیها قبلاً در مورد طرح این پروژه کار کرده اند و اعطای این قرارداد به شوروی موجب می شد که ایران تعهدات خود نسبت به انگلیس را نادیده بگیرد.

6 - آموزگار به وینوگرادوف گفت که ایران نسبت به مناقصه شوروی در مورد احداث خط لوله نفتی بین اصفهان و کرمان اعتراضی ندارد. وی توصیه کرد که روسها با شرکت ملی نفت ایران تماس گرفته و مستقیماً با آنها مسائل مربوطه را در میان بگذارند. آموزگار یادآور شده که شرکت ملی نفت ایران در حال بررسی چند پروژه است و در مورد هر یک از آنها چند پیشنهاد دریافت کرده است.

7 - پروژه های دیگر مطروحه عبارت بودند از: مرتبط سازی نیروگاههای برق ایران و شوروی و انجام مطالعات پیرامون احداث یک نیروگاه روسی در رابطه با مجتمع پولاد آریامهر در اصفهان که در پاراگراف 2 ذکر آن رفته است. در مورد هیچ یک از این پروژه ها جزئیات لازم مورد بحث قرار نگرفت.

سند شماره (5) خیلی محرمانه 2 نوامبر 78 - 12 آبان 57 ایران در سال 1978 قرارداد خرید تسلیحاتی جدیدی را با شوروی امضاء نکرده است. فعالیتهای عمده در سال 1978 شامل تحویل و آموزش مفاد دو قرارداد قبلی مربوطه به اواخر سال 1976 و ماه مه 1977 می باشد. تحویل 4 - 23 - ZSU (تفنگ ضدهوایی خود کششی) کامل شده است و در حالی که تمام تجهیزات مربوطه در اصفهان باقی مانده است تا آموزشهای لازم داده شود، همه یا قسمت اعظم نفربرهای پی ام پی - 1 تحویل داده شده است و در مورد موشکهای سام - 7 و تفنگهای 130 میلیمتری نیز به همین ترتیب است. در رابطه با دو فقره جنس آخر پروژه هایی در دست تهیه است تا موشک سام - 7 و نیز مهمات استرلاس و تفنگ 130 میلیمتری در محل تولید شود.

مسئله آموزش هنوز هم یک مشکل جدی است. دولت ایران پرسنل نظامی ایرانی را برای مدت طولانی جهت دریافت آموزش به شوروی نخواهد فرستاد، گرچه گروههای کوچکی برای مدت کوتاهی به این کشور رفته اند. چند گروه از تکنسینهای روسی در ایران هستند تا پرسنل را درباره تجهیزات جدیداً خریداری شده آموزش دهند. لیکن مقامات ایرانی از کیفیت و کارایی این گونه آموزشها چندان خشنود نمی باشند.گرین

روسها به دریافت گاز بیشتری از ایران علاقه نشان می دهند..

ص: 734

سند شماره (6) تاریخ: 19 مهر 57 - 11 اکتبر 78 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهران به: وزارت امورخارجه - واشنگتن دی. سی.

موضوع: روسها به دریافت گاز بیشتری از ایران علاقه نشان می دهند 1 - در تاریخ 18 مهر، مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران یعنی تقی مصدق (به دقت حفاظت شود) در گفتگو با کارمند امور نفتی گفت که روسها اخیرا با وی تماس گرفته و اظهار داشته اند که مایلند پیرامون یک خط ثالث صدور گاز که احداث خط لوله دوم آن به نام ایگات - 2 (تا سال 1360 پایان نخواهد یافت) مذاکراتی را آغاز نماید.

مصدق گفت که هدف از احداث این خط لوله ثالث تأمین گاز مصرفی داخلی شوروی است و از آن در زمینه انعقاد و قراردادهای فروش چندجانبه گاز با کشورهای اروپایی بهره برداری خواهد شد. وی گفت سوئد و چکسلواکی از جمله کشورهای مایل به مشارکت در این گونه قراردادهای سه جانبه هستند.

2 - مصدق گفت که شرکت ملی گاز ایران به احداث یک خط لوله دیگر جهت صدور گاز به شوروی علاقه مند نیست و اظهار داشت که این موضوع به مقامات شوروی اطلاع داده شده است. عدم علاقه مصدق به این پروژه نشانگر سیاست دولت ایران است که طی آن در سال قبل اعلام کرده بود که ایران خواستار پیگیری پروژه های صدور گاز ایران نیست و همین سیاست منعکس سازنده منافع اقتصادی ناچیزی است که از این راه نصیب ایران می شود و علاوه بر این نشانگر فزونی نیاز مصرف داخلی بخصوص در زمینه تزریق گاز به حوزه های نفتی خوزستان می باشد.سولیوان سند شماره (7) شوروی: خط لوله گاز طبیعیمرجع کمکی تحقیق مربوط به این رساله در 15 فوریه 1979 به پایان رسید مؤلفین این رساله کنت کسل و فیلیپ هیرتس از دفتر تحقیقات اقتصادی بخش شوروی اروپای شرقی می باشند. با هماهنگی دفاتر تجزیه و تحلیل تصویری و تحلیل سیاسی انجام گرفته است. نقطه نظرها و انتقادها را به آقای کسل، شماره تلفن 7107 - 351 ارسال دارید.

مقدمه این رساله مکمل گزارشی است که قبلاً درباره شبکه خطوط لوله گاز شوروی در سال 1963 (سیا / 3- 36- PRERشوروی: نقشه حمل و نقل گاز طبیعی شوروی، مارس 1963) منتشر گردیده است. این رساله یک مرجع کمکی است و به همین دلیل شرح مختصری درباره خطوط لوله گاز شوروی و مشکلات آن را در بر دارد. در صورتی که مایل به دریافت اطلاعات بیشتر در مورد صنعت گاز شوروی و آینده و مشکلات آن هستید به: توسعه صنعت گاز شوروی، ژوئیه 1978، سیا / 10393 - 78 RRERشوروی، مراجعه نمایید.

نقشه ای که در ضمیمه وجود دارد و هسته اصلی این گزارش را تشکیل می دهد، همه خطوط لوله گازی در حال عملکرد و در حال ساختمان شوروی را نشان می دهد. جدولی نیز که در گزارش آمده است در مورد خطوط لوله گاز شوروی (جدول 1) محدود است (الف) به خطوط لوله 40 اینچی و (ب) خطوطی که

ص: 735

بین 20 تا 40 اینچ قطر دارند و بخشی از سیستم خطوط لوله را تشکیل می دهند. تا سال 1980 قسمت اعظم خطوط لوله گازی شوروی مرکب از لوله های به قطر 40 اینچ یا بیشتر خواهد بود. (جدول کاملتری نیز در مورد خطوط لوله گازی شوروی وجود دارد که در مرجع بالا آمده است.) (سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) ضمیمه الف ظرفیت خطوط لوله را تشریح می نماید. ضمیمه ب به بحث پیرامون روشها و منابع مورد استفاده در تهیه این گزارش و محدودیتهایشان می پردازد. (طبقه بندی نشده) شوروی خطوط لوله گاز طبیعی (طبقه بندی نشده) شبکه خط لوله گاز شوروی رشد سریعی داشته است و از 5000 کیلومتر در سال 1955 به 120000 کیلومتر در سال 1978 افزایش یافته است. این شبکه که از نظر وسعت معادل یک چهارم شبکه خط لوله آمریکاست، یکی از بزرگترین کارهای ساختمانی به شمار می رود. قسمت اعظم این شبکه در شرایط جوی مشابه آلاسکا و شبه جزیره عربی ایجاد گردیده است. شرایط سخت فیزیکی و محیطی بیابانهای آسیای مرکزی و مناطق غرب سیبری (به جدول نگاه کنید) فقدان وسائل و راههای حمل و نقل از مشخصات جوی این مناطق است و علیرغم تحریم ورود لوله های قطور به این کشور توسط غرب، شوروی توانست بر محدودیتهای عظیم تکنولوژی فائق آید (به جدول 2 نگاه کنید) خطوط لوله متعدد از نیمه غربی شوروی گذشته، مناطق غنی گازی غرب سیبری و آسیای مرکزی را به مصرف کنندگان اصلی در بخش اروپایی شوروی و اروپای شرقی و غربی متصل می نماید. (به نقشه نگاه کنید.) (طبقه بندی نشده) روسها در سالهای 1970 شروع به ایجاد خطوط لوله بسیار قطور کردند و شوروی اولین کشوری است که از لوله های 56 اینچی به مقدار زیاد استفاده کرده است. (به جدول شماره 3 نگاه کنید) با وجود اینکه شوروی مهمترین تولید کننده لوله های پولادین قطور در جهان است، لیکن در رابطه با همین لوله ها به آلمان غربی، ژاپن، ایتالیا و دیگران متکی است تا بتواند نقصان خود در تولید داخلی را جبران نماید.

جنس لوله ها و تکنولوژی کمپرسورها از آن چنان کیفیت نامرغوب برخوردار است که در گسترش خطوط لوله های عظیم مانع ایجاد کرده و ظرفیت را به حدّ نهایی نمی رساند و هزینه حمل و نقل گاز را نیز شدیداً بالا می برد. اصولاً لوله های قطوری که به وسیله شوروی تولید می شود احتمالاً به علت نقصهای تکنولوژی برای کار در فشارهای جوی 55 ساخته شده است در حالی که همین لوله های مشابه که توسط غرب تولید می شود قادر است فشار جوی 75 درجه و یا بیشتر را نیز تحمل نماید. عملکرد لوله ها در 75 درجه جوی به جای 55 درجه جوی باعث می شود که ظرفیت کلی حمل و نقل توسط لوله ها نیز بالا برود.

(محرمانه) گذشته از محدودیتهایی که درباره تولید لوله دارد، شوروی قادر نیست کمپرسور کافی تولید نماید تا بتواند عملکرد لوله ها را که از نظر اقتصادی به صرفه است تأمین نماید و اکثر لوله ها با 50 تا 70 درصد ظرفیت به کار مشغول است. علاوه بر این کار ساختن کمپرسور در دهمین برنامه 5 ساله (80 - 1976) دچار نوعی توقف گردیده است. در دو سال گذشته کمتر از 70 درصد کمپرسورهای مورد نیاز نصب شده

ص: 736

است. مهمترین عامل وقفه این است که شوروی فاقد ظرفیت تولید و نصب داخلی بوده و علاوه بر این در زمینه ارز معتبر برای خریداری نمودن این کمپرسورها از غرب نیز با کمبود روبروست. در خط لوله اورنبرگ (تصویر 4) و خط لوله یورنگری - چلیابینسک از کمپرسورهای وارداتی استفاده خواهد گردید (سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

جدول 1 شوروی : خطوط لوله اصلی گاز طبیعی مسیر خطوط طول(کیلومتر)قطر(اینچ)تعدادخطوطظرفیت (میلیارد مترمعکبدر سال)ملاحظاتسیستم غرب سیبرییورنگوی - مدوژیه- نادیم - پونگا -وکتیل - تورژوک -ایواتسویچی - مسکو550056/482-31980سیستم «نورترین لایتس» از طریق حوزه های کومی و غرب سیبری گاز در اختیار مسکو، لنینگراد و اروپا قرار می دهد. یورنگری - مدوژیه- نادیم - پونگا -نیژنایا - تورا - پرم کازان - گورکی -مسکو260056/482-31770-1410 سیستم «یورنگوی - سنتر» گاز را از تویمان جنوبی به اورالز و مسکو انتقال می دهد. یورنگوی - وینگاپور -چلیابینسک1600561710سیستم «یورنگوی - چلیابینسک» گاز تویمان را به اورالز جنوبی منتقل می کند.

این خط لوله با ظرفیت کامل عمل نخواهد کرد مگر کمپرسورهای بیشتری تولید شود. برنامه های کنونی خواستار ایجاد دو لوله دیگر و انتقال گاز به کوبیشف و فراتر از آن است. نیشنوارتوسک - پارابلتومسک کمورف -نووکوزنتسک110048،401350این خط لوله گاز را از حوزه های نفتی ساموتلور به کوزباس منتقل می سازد. و به علت تکمیل نشدن ساختمان این خط لوله و خسارت وارده بر آن با ظرفیت کامل عمل نمی کند.سولنینسکویه - مسایاخا-نوریلسک30040،282390شمالیترین خط لوله جهان است. در زمستانها به این خط لوله خسارت زیادی وارد می شود که آخرین آنها در فوریه 1979 روی داد. به علت سرمای زیاد لوله ها و شیرهای مربوطه ترک می خورند و با دمای شدید نیز لوله ها را جابجا می کنند. سیستمهای آسیایمرکزی - بخارا -چلیابینسک - اسوردلوسک نیژنایاتورا230048،402850سیستم «آسیای مرکزی - اورالز»بخارا - مسکو2400402850«سیستم آسیای مرکزی» شماره 1و شماره 2اوکارم - بنیف -اوستروگوژسک255048،281480-140«سیستم آسیای مرکزی» شماره 3شاتلیک - خیوا -اوستروگوژسک26005611060«سیستم آسیای مرکزی» شماره 4بخارا - تاشکند - آلماآتا 135040،32،203-1530-50 سیستم اورالز - اورنبرگ- السکاندروفگی -نووپسکف کرمنچاک -اوژگورود2750561990«خط لوله یورنبگ» کار خود ار با محدودیت در سال 1979 آغاز و در سالهای 1980 به حد نهائی ظرفیت خواهد رسید. این خط لوله که با همکاری

ص: 737

CEMA ساخته شده است گاز را از مناطق اورالز به مرز چکسلواکی جهت صدور به اروپای شرقی و غربی می رساند.

مسیر خط لوله طول(کیلومتر)قطر(اینچ)تعدادخطوطظرفیت (میلیارد مترمعکب در سال) ملاحظات اورنبرگ - نووپسکف120056،481710-350این خط لوله به سیستم جنوب قفقاز متصل می شود.(به پایین مراجعه کنید)اورنبرگ -دومباروفسکی 400481530خطوط لوله آسیای مرکزی - اورالز را به خطوط اورنبگ متصل می سازد. اورنبرگ - زینسک500401300اورنبرگ - کوبیشف 400401300سیستمهای اوکراینداشاوا- دولینا-اوژگورود20056،3221240خطوط «براتسو» (برادری) گاز شوروی را به اروپای شرقی منتقل می سازد. یک خط لوله سوم دیگری نیز در حال ساخته شدن است. داشاوا- لوف -ایواتسویچی - وینیوس -ریگا137532،201250شلبینکا- دنیپرو پتروسک- نیکولایف - ایزومائیل -گالاتی(رومانی)90040،282420خط لوله صادرات گاز به رومانی و بلغارستان است و به ادسا نیز خدمت می کند. داشاوا- کیف - بریانسک- مسکو130028،201140-50دولینا- کیف 550402570شبلیکا- کیف50040،2813710والدی - پسکف - ریگا60040،281280-140سیسمتهای مرکزیکراسنودارو استاوروپولمسکو 125740،32،284-51770سیستم «مرکز جنوب قفقاز»ساراتوف - گئرگیچروپووتس120032،202102سرپوخوف - لنینگراد 85040،282420امتداد سیستم «مرکز جنوب قفقاز» لنینگراد - ویبورگ -ایماترا(فنلاند)180561710خط صادراتی به فنلاندسیستم ترانس قفقازاهواز(ایران) - آستارا (شوروی) کازی ماگومد1200401420خط لوله «گاز ایران » که یک خط لوله وارداتی است سالانه مقدار 353 میلیارد متر معکب گاز در اختیار منظقه ترانس قفقاز قرار می دهد IGAT-1 خط لوله دیگری IGAT-IIدر دست ساختمان است و تا سال 1984 حدود 600 میلیارد متر مکعب گاز را اختیار شوروی قرار دهد.

کاراداگ - یروان وتبلیسی 77040،282420خط سومی نیز در دست احداث می باشد. 1- سیستمهای خطوط اصلی شامل: الف) خطوط با حداقل 40 اینچ قطر و ب) خطوطی با قطر بین 20-40 اینچ که قسمتهای خط لوله اصلی هستند. می باشد.

2- برای تبدیل به میلیمتر، همان طور که در نقشه نشان داده شده، به جدول 2 صفحه 7 مراجعه کنید.

3- تحویل گاز ایران به اتحاد شوروی از طریق این خط لوله در طول نوامبر 1978 تا آوریل 1979 قطع گردید.

این جدول دارای طبقه بندی سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان می باشد.

ص: 738

ضمیمه الف نکات تشریحی ظرفیت یک سیستم خط لوله به سه چیز بستگی دارد که عبارتند از: قطر خط لوله، فشاری که بر آن وارد می شود، و تعداد لوله ها در یک مسیر خاص پیشرفتهایی که در تکنولوژی خط لوله در چند دهه گذشته به وجود آمده، شامل استفاده از لوله های بسیار قطور، پولاد بسیار مقاوم (که فشار بیشتری را تحمل کرده و ظرفیت کاری را بالا می برد) و استفاده از کمپرسورهای توربینی عظیم که در بعضی از آنها موتورهای جت تطبیق یافته به کار گرفته می شود، می باشد. (طبقه بندی نشده.) قطر در روی نقشه در صورت اطلاع قطر لوله نیز نشان داده شده است در مورد چند خط لوله هم مسیر، اندازه خطوط لوله نیز با استفاده از ویرگول نشان داده شده است. در صورتی که اطلاعات دقیق نباشد و یا گزارشها ضد و نقیض باشد چند رقم که به وسیله خط تیره جدا شده است، به عنوان نشانگر قطر تقریبی آمده است بنابراین «40، 32» نشانگر دو خط لوله است که یکی از آنها 32 اینچ و دیگری 40 اینچ قطر دارد در حالی که «40 - 32» نشانگر قطر احتمال یک لوله است که در مورد قطر دقیق آن اطلاعی در دست نیست. لوله ای که 32، 40، 48 و 56 اینچ قطر داشته باشد به لوله هایی گفته می شود که حدود 820، 1020، 1220 و 1420 میلیمتر قطر داشته باشد. (طبقه بندی نشده) ایستگاههای کمپرسور در صورتی که اطلاعات در مورد موقعیت کمپرسور وجود داشته باشد، در روی نقشه نیز محل آن نشان داده شده است. در مورد ایستگاههای کمپرسور خطوط لوله ای که اخیرا تکمیل شده و یا تبلیغات بیشتری درباره آنها شده، مانند خط لوله اورنبرگ، اطلاعات بیشتری موجود است.

ظرفیت کلی ظرفیت کلی نتیجه اندازه لوله و فشار وارده بر آن است. فشار وارده نیز نتیجه کیفیت لوله و اندازه وفضای مربوط به ایستگاه کمپرسور است. برآوردهای تقریبی را در مورد خطوط لوله گاز شوروی که با قطرهای مختلف لوله ای ساخته شده اند می توان در جدول دو مشاهده نمود. ارزش ظرفیت، مغایر است و بسته به میزان فشار وارده بر لوله هاست. (طبقه بندی نشده) ظرفیت هر سیستم ظرفیت هر سیستم عبارت است از مجموع ظرفیت کلی هر خط لوله در بین دو مقصد خاص. در بسیاری از موارد به علت بالا بودن تقاضا در رابطه با ظرفیت حمل ونقل هر لوله، معمولاً چند لوله بموازات یکدیگر کار گذاشته شده است. تنها خطوطی در نقشه نشان داده شده است که در دست ساختمان باشد و

ص: 739

درباره زمان تکمیل آنها نیز نکاتی آمده است. در مورد خطوط پیش بینی شده بعلت فقدان اطلاعات لازم در رابطه با قطر، محل و زمان تکمیل در نقشه چیزی نشان داده نشده است.(طبقه بندی نشده) شوروی:

خطوط لوله گاز طبیعی قطر فشار ظرفیت کلیمیلیمتر1 اینچ (کیلوگرم/ سانتی متر2) 2 میلیاردمتر میلیاردمتر مکعب در سال مکعب در سال330(13)555/0(20)520(20)55105(50)720(28)554(140)820(32)556(210)1020(40)555/8(300)10207512(420)02010017(600)1220(48)555/13(480)12207519(670)122010027(950)1420(56)5520ض(710)14207529(1020)142010041(1450)این جدول طبقه بندی نشده است.

ضمیمه ب روش و محدودیتها مهمترین منابع تهیه این پروژه را منابع مختلف تشکیل می داد. بررسی نفت چین و شوروی، مونوگرافهای روسی، مجلات و مقالات روزنامه ها و بنگاه خبری بی بی سی، مهمترین این منابع به شمار می آیند. اطلاعات دیگر از طریق گزارشات طبقه بندی شده و نقشه های طبقه بندی شده و طبقه بندی نشده بدست آمده است و با استفاده از عکسهای ماهواره ای، تضادهای موجود درباره اطلاعات نیز از بین رفت.

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) استفاده از مطبوعات روسی باید با احتیاط توأم باشد. بعضی از گزارشها به یک خط لوله وسیع (مثلاً غرب سیبری - اورانس) اشاره می کنند در حالی که اطلاعات آمده مربوط به یک بخش خاص از این خطوط لوله (مثلاً نادیم - پونگا) می باشد. در موارد دیگر گزارشگر می نویسد که خط لوله به مرحله عمل پا گذاشته است، در صورتی که تنها قسمتی از آن به کار مشغول شده است. علاوه بر این خطوط لوله مرکب از چند خط کوچکتر است که به سادگی نمی توان تعیین کرد که گزارشگر درباره کدامیک سخن می گوید. در موارد دیگر گزارش شده که خطوطی در دست ساختمان است حال آنکه در مورد وضعیت و موقعیت چنین خطوطی اطلاعاتی در دست نیست. (طبقه بندی نشده) نقشه هایی که مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از یک نقشه خط لوله گاز که به وسیله سازمان اطلاعاتی آلمان غربی در سال 1975 تهیه شده بود و نقشه دیگری که در سال 1977 در مسکو انتشار یافته

ص: 740

بود و نقشه مفصل دیگری که به وسیله سازمان سیا تهیه شده بود و نقشه های عملیاتی دریایی که به وسیله آژانس نقشه برداری دفاعی تهیه شده بود و یک نقشه مقیاس بزرگ 2500001 دیگری که به وسیله آژانس نقشه برداری دفاعی و سیا به طور مشترک تهیه گردیده بود.

نقشه آلمان غربی با وجود اینکه چند خط لوله را نشان می داد که اصلاً وجود نداشت، لیکن یک منبع پرارزش بود. علاوه بر نمایش هر خط لوله خاص، اطلاعاتی در مورد اندازه هر خط لوله در اختیار قرار می داد. (سری) در این زمینه دو نقشه روسی نیز از اهمیت فوق العاده برخوردار بود. نقشه اول نه تنها خطوط لوله اصلی را مشخص می کند، بلکه اطلاعات اقتصادی نیز در اختیار قرار می دهد. نقشه دوم که در نشریه ماهانه وزارت گاز در ژانویه 1979 منتشر شده بود، مهمترین نشان دهنده کنونی شبکه خطوط لوله گاز شوروی است. با وجود اینکه در این نقشه هر خط لوله و بعضی از شاخه های مهم هر یک نشان داده شده، نحوه ترسیم مسیر بسیار دقیق نبوده است.

نقشه ای که در مورد خطوط لوله گاز توسط سازمان سیا تهیه شده بود حاوی اطلاعات بسیاری در رابطه با خطوط لوله ای که قبل از سال 1961 کار می کردند، بود. به عنوان مفصلترین منابع می توان از نقشه های عملیاتی دریایی نام برد. مقیاس این نقشه 10000001 بود و در زمینه شناسایی هوایی به کار می رود. علاوه بر اطلاعات هوایی، نقاط توپوگرافیک مهم نیز در آن نشان داده شده است. علاوه بر این در آن چند خط لوله نیز نشان داده شده که مسیر آنها به دقت تعیین شده است.

سریال اطلاعات ویژه گرافیک نیز، بخصوص در رابطه با تعیین موقعیت خطوط قدیمیتر، دارای اهمیت ویژه بود و مانند بسیاری از نقشه های مقیاس بزرگ تقریباً حدود 10 سال از تاریخ انتشار آنها گذشته است. مشکل دیگری که در رابطه با این سریال وجود داشت مشکل عدم مداومت بود. یعنی یکی از اوراق یک خط لوله را نشان می دهد در حالی که در صفحه دیگر اصلاً نشانی از آن نیست و صفحات بعدی ممکن است همین خط لوله را در خود داشته باشند ولی در اندازه لوله و تعداد خطوط اطلاعات متفاوت ارائه می دهند. (سری) از عکس های ماهواره ای نیز در این تحقیق کمک گرفته شد. از این منبع استفاده شده تا (الف) اطلاعات ضد و نقیض موجود در منابع متعدد از میان برداشته شود و (ب) موجودیت یک خط لوله مهمی که در منابع دیگر نیز از آن یاد شده مورد تأیید قرار گیرد. (سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان)

شک و تردیدهای شوروی در مورد صدور انرژی

سند شماره (8) تاریخ: 3 فروردین 1358 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکو به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی موضوع: شک و تردیدهای شوروی در مورد صدور انرژی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: کاهش نفت شوروی علامت سؤال دیگری را در برنامه مصرف و صدور انرژی شوروی پدید می آورد. منبع تجاری آمریکا (حفاظت شود) به ما می گوید که مقامات مطلع شوروی پیش بینی می کنند که احداث خط لوله ایگات - 2 در ایران یک سال دیگر به تعویق خواهد افتاد. وی می گوید این

ص: 741

تأخیر و نیز کمبود ارسال گاز از طریق خط لوله ایگات - 1 توسط ایران که ناشی از کمبود تولید نفت است، شوروی را بر سر یک دوراهی قرار داده است. احداث خط لوله را از یورنگوی به اورنبرگ تسریع و گسترش دهد، یا به خاطر کاهش ارسال محموله ها به مشتریان خود در اروپای غربی در رابطه با قرارداد سه جانبه گاز جرایمی را بپردازد.

3 - چند رویداد اخیر حاکی از آن است که شوروی در مورد توانایی خود در صدور گاز (نفت) بیشتر در سالهای 1360 دچار تردید شده و از انعقاد قراردادهای دراز مدت در این زمینه اجتناب می ورزد. در اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی سوئیس و شوروی در ماه فوریه نیز از بحث پیرامون ارسال گاز به این کشور به دلیل اوضاع کلی گاسپلان خودداری ورزید. دیپلماتهای سوئیسی و یوگسلاوی نیز گفته اند که شوروی تقاضای آنها را برای ارسال نفت خام بیشتر در سال 1358 رد کرده و با بی میلی پذیرفته است که تنها مقادیر حاضر را تا اواخر سال 1360 به این کشور صادر نماید. بالاخره، شوروی، که گویا موضع سال گذشته خود را تغییر داده، به ما اظهار داشته که علاقه مند است که پیرامون سوختهای ترکیبی به تحقیق بپردازد. گرچه اینها از نظر ما عوامل عدم قاطعیت در مورد وضع تولید است، این امکان را نیز در نظر می گیریم که شاید شوروی می خواهد بخصوص در رابطه با نفت از انعقاد قراردادهای درازمدت اجتناب ورزد تا از فرصتهای آتی به منظور افزایش قیمتهای صادراتی بهره برداری نماید. پایان خلاصه 4 - یکی از مهندسین آمریکایی که شرکت متبوعش مشغول نصب کمپرسور در طول خط لوله گازی چلیابینسک است (حفاظت شود) به ما می گوید که مقامات سویوگاز اکسپورت، در ملاقات اخیر خود پیش بینی کرده اند که احداث خط لوله گازی ایگات - 2 با یک سال تأخیر در ایران روبرو خواهد. شد وی گفت برای اینکه شوروی بتواند به تعهدات ناشی از قرارداد سه جانبه گازی در قبال مشتریان اروپای غربی خود جامه عمل بپوشاند، مجبور است خط لوله یورنگوی به اورنبرگ را گسترش داده و احداث آن را سرعت بخشد. منبع گفت که در مورد احداث این خط لوله طرحهایی متعددی در دست مطالعه است، لیکن جاه طلبانه ترین آنها احداث شش خط لوله موازی از یورنگوی به اورنبرگ می باشد. وی گفت راه دیگر این است که میزان محموله ارسالی به مشتریان اروپای غربی در طول اولین سال قرارداد (1361) کاهش یابد که در این صورت شوروی مجبور خواهد شد جرایم سنگینی را بپردازد. (منبع گفت که جرایم مزبور عبارت خواهد بود از صدور گاز اضافی به جای جریمه نقدی.) 5 - این منبع همچنین می گوید که قطع گاز ارسالی ایران در زمستان جاری سبب تسریع ارسال گاز شوروی به جنوب از طریق خط لوله چلیابنیسک گردید، که این کار نیز از طریق استفاده از تجهیزات ناقص ممکن گردیده بود. بنا به گفته منبع این مسئله سبب کاهش گاز ارسالی به بعضی از مشتریان اروپای غربی شده بود، نه عواملی فصلی. وی گفت نماینده روهر گاز در تاریخ 29 اسفند ماه به مسکو آمده بود تا پیرامون کاهش گاز ارسالی شکایت کرده و شوروی را وادار به پرداخت جرایم نماید. از طرف دیگر مشاور بازرگانی استرالیا می گوید که شوروی به تعهدات خود در قبال این کشور عمل کرده است.

6 - اظهارنظر: گرچه طبق قرارداد سه جانبه در سال 1361 تنها چند میلیارد متر مکعب گاز باید ارسال شود که می توان آن را با تسریع احداث خط لوله ایگات - 2 جبران نمود. لیکن کمبود حاصله از طریق خط لوله ایگات - 1 در دراز مدت محدودیتهایی را در زمینه عرضه گاز ایجاد خواهد کرد. (پایان اظهارنظر) 7 - در همین حال با مقامات شوروی از انعقاد قراردادهای دراز مدت در زمینه صدور نفت و گاز

ص: 742

خودداری ورزیده اند. مشاور سیاسی و علمی سوئیس (حفاظت شود) اخیرا گفت که در اجلاس یکم اسفندماه کمیسیون همکاری اقتصادی سوئیس و شوروی در مسکو، شورویها از مذاکره پیرامون صدور گاز به سوئیس امتناع ورزیدند. سوئیس حدود هشت ماه قبل از این، موضوع را به عنوان برنامه کار کمیسیون پیشنهاد کرده بود و شوروی نیز تا حدود یک ماه قبل نسبت به آن اعتراضی نداشت. لیکن در این جلسه شوروی اظهار داشته بود که قادر نیست در زمینه فروش گاز طبیعی به همکاری بپردازد، و پس از اصرار گفت که از طرف گاسپلان دستور داده شده است که در آتیه نزدیک در مورد صدور گاز با کشوری قرارداد منعقد نگردد. (اظهارنظر: شوروی قبلاً نیز در اوایل زمستان جاری از گفتگو پیرامون همین موضوع با اطریشیها و فرانسویها خودداری کرده بود.) (تلگرامهای مرجع) 8 - روسها سعی کردند برنامه کار مربوط به ادامه فروش نفت خام را نیز رد نمایند. لیکن سوئیسیها بر ادامه آن اصرار ورزیدند. روسها با بی میلی توافق کردند که میزان نفت ارسالی خود به سوئیس را که حدوداً 800 میلیون دلار در سال ارزش دارد تغییر ندهند، لیکن از ارائه تضمینهای بیشتر خودداری ورزیدند.

مقامات اقتصادی یوگسلاوی نیز به ما گفتند که در مذاکرات مربوط به پروتکل تجاری سال 1358، شوروی تقاضای یوگسلاوی را مبنی بر افزایش صدور نفت خام به سطح 5 میلیون تن نپذیرفته بود و تنها توافق کرد که سطح صدور 4 میلیون تنی حاضر را حفظ نماید.

9 - در تاریخ 21 اسفند ماه ک. ف. آنانیکف، مقام وزارت نیرو (سرپرست اداره نیرو و برق رسانی خارج) به مشاور علمی گفت که شوروی مایل به تحقیق پیرامون سوخت ترکیبی و گاز سازی و مایع سازی زغال سنگ و استفاده از سوخت رژکت نیروگاههای برق برای هیدروژن می باشد. آنانیکف اظهار داشت که این درست است که ذخایر نفت و گاز شوروی عظیم است لیکن هزینه و مشکلات مربوط به گسترش آنها، سوخت ترکیبی را در بعضی مناطق از جذابیت خاصی برخوردار کرده است.

10 - اظهارنظر: چون در رابطه با عرضه گاز، قطع صدور گاز ایرانی تنها رویداد مشهور است، گمان می کنیم همین امر سبب شده است که شوروی ازاظهارنظر پیرامون صدور گاز بیشتر خودداری کند. البته این امکان نیز وجود دارد که شوروی شاید می خواهد برای جذب حداکثر استفاده از تغییرات قیمت از انعقاد قراردادهایی در این زمینه خودداری کرده باشد.

11 - عدم تمایل به امضای قراردادهای دراز مدت پیرامون صدور نفت و گاز نیز می تواند نشانگر نگرانی موجود درباره ظرفیت تولید و توزیع انرژی در سالهای 1360 باشد. گفته های آنانیکف در مورد سوخت ترکیبی به طور مثال، نشانگر تغییر موضع شخصی یک سال قبل وی، هنگام ورود به کمیته دولتی علم و صنعت می باشد. روزنامه ها و مطبوعات اقتصادی شوروی نیز بر گسترش سوخت ترکیبی در برنامه دراز مدت شورای کمکهای اقتصادی دوجانبه در رابطه با انرژی و مواد خام تأکید بسیار کرده اند.

تدارک انرژی که گویا تهیه برنامه 15 ساله و جنبه های تجارت خارجی آنرا پیچیده تر کرده، برای رهبران شوروی هیچ گونه سهولتی را پدید نیاورده است.تون

یافته های مهم (انرژی در شوروی)

سند شماره (9) سری - غیر رؤیت برای بیگانگان غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار دفتر تحقیقات و اطلاعات (طبقه بندی نشده) گسترش اقتصادی سیبری

ص: 743

(طبقه بندی نشده) یافته های مهم به غیر از گسترش صنایع متمرکز بر نیرو (چون صنعت آلومینیم) در اطراف نیروگاههای غول آسای هیدروالکتریک، گسترش اقتصادی سیبری در دهه های اخیر به جای گسترش همه جانبه صنعتی بر استخراج منابع تأکید افزون تری داشته است. عدم توانایی رژیم شوروی در جلب مردم به سکونت در سیبری و تحلیل رفتن منابع مواد خام قدیمیتر، بخصوص منابع انرژی علت العلل پیدایش این جهت گیری بوده است.

درست است که سیبری تنها 10 درصد جمعیت شوروی را در برگرفته است، لیکن این منطقه حدود 88 درصد منابع انرژی شناخته شده و منابع فلزات غیر آهنی کشور را نیز در برمی گیرد. برنامه پنج ساله جاری (80 - 1976) معترف است که سیبری می تواند افزایش پیش بینی شده بازده نفت، گاز و آلومینیوم، 90 درصد افزایش زغال سنگ، 80 درصد بازده مس و 70 درصد بازده هیدروالکتریسیته را برای شوروی تأمین نماید.

مناطقی از سیبری که اخیرا گسترش یافته اند - چون تویمان اوبلاست و مناطق مجاور راه آهن اصلی بیکالامور - نشانگر روند جدید در جهت استخراج منابع است ؛ به طور مثال، سه چهارم نفت تویمان به جای اینکه در محل مصرف گردد به سوی غرب سرازیر می گردد. با وجود اینکه برنامه ریزان شوروی مطمئن هستند که بیکالامور سرانجام منجر به گسترش مجتمعهای صنعتی منطقه ای در خاور دور خواهد شد، ولی این گسترش تا چند دهه دیگر امکان پذیر نیست. در همین اثناء راه آهن بیکالامور، مس یودوکان، زغال سنگ یاکوتسک، سنگ آهن آلدان، و چوب و الوار سیبری را یا به سوی غرب و بخش اروپایی شوروی منتقل خواهد ساخت یا آنان را به بنادر اقیانوس آرام جهت صدور خواهد برد.

هزینه سنگین این گسترش سبب شده است کهشوروی خواستار مشارکت غرب و ژاپن در پروژه های سیبری باشد. چند کشور غربی با شوروی قراردادهایی در زمینه احداث خط لوله در ازای دریافت گاز امضاء کرده اند. شوروی و ژاپن نیز قراردادهای مشابهی به منظور گسترش و بهره برداری مواد خام بستر سیبری در اقیانوس آرام منعقد ساخته اند و شرکتهای آمریکایی و ژاپنی در حال حاضر با شورویها در مورد گسترش و بهره برداری گاز طبیعی یاکوتسک به مذاکره پرداخته اند. گرچه چند عامل سبب هوشیاری طرفین در مورد منافع حاصله از قراردادهای جبرانی شده است، ولی مشکلات موجود در زمینه انرژی امکان انعقاد قراردادهای بیشتری را در آینده حفظ خواهد کرد.

(طبقه بندی نشده) گسترش و عمران سیبری توسط شوروی در دوران قبل از جنگ جهانی دوم استراتژی گسترش و عمران همه جانبه سیبری از کوههای اورال در غرب، تا دریاهای اوخوتسک و ژاپن در شرق و از قزاقستان، مغولستان و چین در جنوب تا اقیانوس منجمد در شمال ادامه دارد (به نقشه نگاه کنید). بنابراین بیش از نیمی از شوروی را در بر گرفته و 63 درصد بزرگتر از آمریکاست. این صحرا که ماکسیم گورکی آن را «سرزمین مرگ و زنجیر» خوانده بود، مانند «الدورادوی» شرقی در بر گیرنده آن چنان منابعی است که می تواند قدرت شوروی را چند برابر افزایش دهد. علی رغم موانع سهمناک ناشی از آب و هوا و سرزمین سیبری، رژیم شوروی، مانند اعقاب تزاری خود، نتوانسته است در برابر منافع احتمالی حاصله از بهره برداری این

ص: 744

سرزمین غنی مقاومت نماید.(1) استراتژی عمران و گسترش سیبری توسط شوروی از چند مرحله گذشته است، که هر یک نشانگر نیاز فوری اقتصاد ملی، شرایط استراتژیک، وسیاست کاری است.(2) با آغاز اولین برنامه 5 ساله در اواخر سالهای 1920 و 1930، رژیم استالینیست تلاش کرد که برنامه عمران و گسترش همه جانبه سیبری را تحقق بخشد. این برنامه عبارت است از:

تلاش نه تنها برای استخراج و صدور منابع طبیعی سیبری به بخش اروپایی شوروی بلکه برای ساکن کردن مردم در این منطقه و موجبات پیدایش صنایع محلی با استفاده از منابع طبیعی منطقه نیز ادامه دارد.

این سیاست، که بخشی از آن استوار بر توزیع هماهنگ تر نیروهای مولد بود، ولی نشان می داد که رژیم میل دارد کارخانه های صنعتی خود را در مناطق داخلی یعنی دور از راههای تهاجم غربی قرار دهد. موجودیت تعداد کثیری از کارگران اجباری که می توانستند پروژه هایی را به راه اندازند که برای کارگران آزاد چندان جذابیتی به همراه نداشت، موجب سهولت این سیاست گردید.

در سالهای بین 1918 و 1941، سرمایه گذاری سیبری تقریباً و به طور متوسط معادل 41 تا 15 درصد کل سرمایه گذاریهای شوروی بود. بخش اعظم این سرمایه گذاری نیز در مجتمع آهن و پولاد اورال کوزنتسک متمرکز شده بود. استخراج همزمان زغال سنگ سیبری (کوزنتسک) و سنگ آهن اورال ایجاب می کرد که دو مرکز آهن و پولاد جدید یکی در نزدیکی ماگینتوگورسک در اورال و دیگری در نزدیکی استالینسک (پس از 1961، نووکوزنتسک) در بستر کوزنتسک گسترش و ایجاد شود.

بخش سیبریایی این پروژه در طول اولین برنامه 5 ساله 44% سرمایه گذاری صنعتی غرب سیبری و در طول 5 ساله دوم 25% آن را به خود اختصاص داد. ماحصل این سرمایه گذاری، منافع بسیار سرشاری بود.

تولید زغال سنگ کوزنتسک 5/2 برابر چه در برنامه 5 ساله اول و چه در برنامه 5 ساله دوم افزایش یافت و در سال 1940 به سطح 5/22 میلیون تن یا 5/13 درصد کل زغال سنگ تولیدی شوروی رسید. در همان سال کوزنتسک 3/10 درصد کل پولاد تولیدی شوروی را تأمین نمود.

مهمترین عنصر مجتمع اورال - کوزنتسک صنعت شیمیایی استوار بر کک آن بود. اولین برنامه 5 ساله شاهد گسترش کارخانه کک - شیمیایی بود که در سال 1924 در کمروف وارد عمل شده بود. این گسترش نیز به نوبه خود سبب پیدایش مجتمع کک - شیمیایی جدیدی شد که کودهای نیتروژن دار، رنگهای آنیلین و دیگر مشتقات زغال سنگ را تولید می نمود. تا سال 1940، 9/6% کل بازده کود شیمیایی شوروی توسط کمروف تولید می شد.

درست است که مجتمع اورال - کوزنتسک در غرب سیبری بزرگترین برنامه سرمایه گذاری در سیبری قبل از جنگ جهانی دوم به شمار می آمد، لیکن بخش اعظم سرمایه گذاری منطقه به سوی منطقه خاور دور

ص: 745


1- سیبری به سه منطقه اقتصادی تقسیم شده است : سیبری غربی ٬ سیبری شرقی ٬ و شرق دور سیبری. سیبری غربی از کوههای اورال تا رودخانه نیسیف ادامه دارد ٬ سیبری شرقی از رودخانه نیسیف تا آبریز اقیانوس آرام یعنی در امتداد بالاترین نقطه انحنای رود آمور ٬ در مجاورت مرز غربی یاکوتسکایای شوروی در شمال دریاچه بیکال تا دریای لاتیف ادامه دارد. بخش خاور دور شوروی نیز باقیمانده سیبری را دربر می گیرد.
2- جهت مطالعه تاریخ تکامل گسترش سیبری ٬ به اثر تئودور شبادو ویکتورموت تحت عنوان دروازه ای به منابع سیبری ٬ واشنگتن دی. سی. انتشارات اسکریپتا 1977 ٬ مراجعه کنید. منابع زغال سنگ و هیدروکربن شوروی و راه آهن اصلی بیکالامور (بام) (به نقشه در قمست انگلیسی مراجعه شود م).

سیبری سرازیر شده بود این ارجحیت منطقه ای ناشی از : 1) سرعت بخشیدن به برنامه مهاجرت به مناطق ساحلی اقیانوس آرام در شوروی 2) گسترش منابع طبیعی مورد نیاز (بخصوص طلای دره کولیما در شمال بندر شهر مگادان) و 3) ایجاد یک فضای همه جانبه در خاور دور و کاهش هزینه سرسام آور انتقال کالاهای ضروری از غرب شوروی به این نقطه بود.

سرمایه گذاری در خاور دور سیبری در آغاز جنگ جهانی دوم با تلاش مسکو در جهت تأمین دفاع منطقه در برابر تهدید روزافزون نظامی ژاپن، شدت بیشتری یافت. بخش اعظم سرمایه گذاری اولیه متوجه گسترش یافتن حوزه های نفتی ساخالین شمالی شده بود که در سال 1940 حدود 6/1% کل تولید نفت شوروی را تأمین نمود. پالایشگاههای نفتی در خاباروسک در سال 1935 و در کومسومولسک در سال 1942 گشایش یافت.

صنعت چوب سنتی سیبری نیز در دوران ماقبل از جنگ توسعه یافت، سهم چوب و الوار اره شده در تولید کلی چوب بالا رفت چون صنعت ساختمان سازی نیاز بسیاری به آن داشت - در سال 1940 سیبری 6/22% کل چوبهای اره شده شوروی را تأمین نمود. با این وصف در سیبری محصولات جنگلی، به خوبی مورد استفاده واقع نمی گردید.

صنعت تهیه چوب و الوار پس از جنگ نیز به خاطر احداث راه آهن سوخت رسان از خط اصلی سیبری به سمت شمال رشد بیشتری یافت. در اواسط سالهای1970، سیبری 1/35% کل چوب گرد تولیدی شوروی را تأمین نمود. در حالی که مهمترین مناطق تولیدی در تویمان و تومسک اوبلاست (در غرب سیبری) که از نویارسک کری و ایرکوتسک اوبلاست (در شرق سیبری) و خاباروسک کری (در خاور دور سیبری) سام واقع شده بودند.

(طبقه بندی نشده) تأثیر جنگ گسترش صنعتی سیبری در طول جنگ جهانی دوم نیز سرعت یافت و با در معرض خطر قرار گرفتن صنایع در برابر پیشرفتهای آلمان، این صنایع از بخش اروپایی شوروی به سیبری منتقل گردید. اکثر این انتقالها به غرب سیبری جایی که درصد کل سرمایه گذاری شوروی تنها 1/6% در سالهای 45 - 1941 بود و قبلاً یعنی در سالهای 32 - 1928 حدود 4/4% بود، صورت گرفت. در سالهای 45 - 1941 یعنی زمانی که مناطق غربی شوروی اشغال شده بود، سیبری به طور کلی 18% سرمایه گذاری شوروی را که هنوز هم بی سابقه است به خود اختصاص داد.

گرچه قبل از جنگ چند مرکز ماشین سازی در جاهایی از قبیل اومسک و نووسیبرسک، صنعتی شدن اولیه سیبری نقش چندان مهمی را ایفا نکرده اند. در سال 1937، بطور مثال، ساختن ماشین آلات تنها 17% کل ارزش تولیدی سیبری و 30% کل ارزش تولیدی شوروی را تشکیل می داد.

در نتیجه همین تخلیه و انتقال، این منطقه از اهمیت بسیاری برخوردار گشت سیبری از سال 1940 تا سال 1943، توانست بازده خود را یازده برابر افزایش دهد. بخش اعظم افزایش مربوط به ماشین سازی نیز از تأمین نیازهای صنایع دفاعی زمان جنگ ناشی می گردید. از جمله دیگر کارخانه های جدید صنعتی که در این زمان وارد سیبری شد، کارخانه های تولید تجهیزات کشاورزی روبتسوسک (در آتلی کری) و کرازنویارسک را می توان نام برد. مناطق اومسک و نووسیبرسک به صورت شهرکهای پررونق درآمدند.

جمعیت نووسیبرسک در دوران آمارگیری 59 - 1939 به 480000 نفر و جمعیت اومسک به 300000

ص: 746

نفر بالغ گردید.

گرچه بر گسترش صنعت سازندگی مصنوعات سیبری در سالهای جنگ تأکید می شد، لیکن صنایع اولیه استوار بر منابع از اهمیت بیشتری برخوردار گشت. این امر بخصوص پس از اشغال مناطق غربی شوروی توسط آلمانها که بخش اعظم ظرفیت آهن، پولاد و زغال سنگ کشور را تأمین می کرد، واقعیت یافت. در سال 1945، با اتکاء به مجتمع اورال کوازنتسک، سیبری 5/31% بازده زغال سنگ شوروی را تأمین کرد ؛ در حالی که تا سالهای 1970 دیگر نتوانست این نیاز را برآورده سازد. بازده بالای تولید آهن و پولاد شوروی که در سال 1945 معادل 18 و 21% بود، از زمان جنگ به این سو سابقه نداشته است.

(طبقه بندی نشده) گسترش بعد از جنگ، کناره گیری از گسترش همه جانبه حرکت صنعت رو به شرق در اوایل دوران بعد از جنگ، با انتقال سرمایه گذاریهای شوروی در سالهای 50 - 1946 به مناطق ویران شده در اثر جنگ، تغییر جهت یافت. سهم سیبری از کل سرمایه گذاریهای شوروی به 13% کاهش یافت. اولین برنامه 5 ساله بعد از جنگ پروژه های ساختمانی بزرگی را به همراه نداشت، ولی بر روی یک کارخانه کک شیمیایی در کروف در بستر کوزنتسک، یک کارخانه فیبر شیمیایی در بارنول آتلی کری و پالایشگاههای نفت اومسک و انگارسک کار آغاز شده بود. ولی این پروژه ها تا سالهای 56 - 1955 وارد عمل نگردیدند، بنابراین بر عملکرد اقتصادی سیبری در اواخر سالهای 1940 و 1950 تأثیر چندانی نداشته اند. در سالهای اولیه بعد از جنگ صنایع ماشین سازی جدید و مهمی در سیبری احداث نگردید.

در دو دهه گذشته، سرمایه گذاری سیبری بین 15 تا 16 درصد کل سرمایه گذاری شوروی در چرخش بود و گسترش نیز روندی را که در دوران بعد از جنگ پی ریزی شده بود، در پیش گرفته بود. گسترش سیبری عملاً و نه در تئوری از گسترش همه جانبه صنعتی انحراف یافته و منحصراً به استخراج و تصفیه مواد اولیه، مواد خام و منابع انرژی متمرکز شده است ؛ اگرچه این صنایع ایجاد شده، بیشتر بر انرژی متمرکز بوده است.

این گرایش دوباره گسترش سیبری ناشی از تغییر سیاستهای کارگری بوده است. لغو کار اجباری به عنوان یک نهاد توده ای در رابطه با موجود بودن کارگر برای پروژه های سیبری، محدودیتهای فراوانی را پدید آورده است. نسبتا تعداد کمی از کارگران حاضر شده اند زندگی بهتر دیگر مناطق شوروی را رها کرده و در آب و هوای سخت و طاقت فرسای سیبری مشغول به کار شوند. چنین برآورد شده بود که در سالهای 70 - 1959 تنها مهاجرت از سیبری صورت گرفته است. کمبود نیروی انسانی در بخش اروپایی شوروی و عدم تمایل ساکنین آسیای مرکزی به مهاجرت نیز سبب شده است که کمبود کارگر برای سیبری مشهودتر شود.

ولی علت اصلی جهت گیری جدید در گسترش سیبری، کشف منابع وسیع انرژی سیبری بود. این یافته توأم را تحلیل رفتن منابع قدیمی تر در بخشهای دیگر کشور و اشتهای روز افزون شوروی برای انرژی، سبب شد که این کشور در رابطه با پروژه های سیبری سرمایه گذاریهای عظیم را انجام دهد.

گسترش نفت سیبری: شرط بندی روی تویمان (طبقه بندی نشده) تأکید بر گسترش منابع انرژی سیبری در بخش صنعت نفت آشکارتر بود. از سال 1965 سهم سیبری در تولید نفت ملی افزایش یافته است و این زمانی بود که حوزه های نفتی ولگا - اورال

ص: 747

در اوج تولیدی خود به سر می بردند. بین سالهای 1965 و 1975، تولید نفت سالانه سیبری از 4/1 درصد (4/3 میلیون تن) کل تولید شوروی به 5/40 درصد (150 میلیون تن در سال) رسید.

(طبقه بندی نشده) با رسیدن بازده سالانه ساخالین به 5/2 میلیون تن، بخش اعظم افزایش تولید نفت سیبری از ناحیه غرب سیبری ناشی می شد. در سال 1975، تویمان اوبلاست به تنهایی 99 درصد تمام تولید نفت سیبری را تأمین می کرد. بیش از 35 تولید تویمان از تنها حوزه غول آسای ساموتلر واقع در نزدیکی شهرکهای تیژنوارتفسک و سورگت تأمین می گردید.

(طبقه بندی نشده) در حالی که ذخایر قابل بازیافت در سالهای 1970 دو میلیارد تن برآورد شده، ساموتلر مهمترین منطقه نفتی شوروی را به وجود آورد. بین 1970 و 1976 بازده آن از 4 میلیون تن به 110 میلیون تن رسید که گسترش سریع این حوزه به نوبه خود سبب احداث دو کارخانه پتروشیمی دیگر واقع در توبولسک و ترمسک گردید. در واقع کارخانه پتروشیمی واقع در توبولسک قرار است شهر قدیمی سیبریایی را حیات دوباره بخشد. (توبولسک به مدت 250 سال مرکز اداری غرب سیبری بود تا اینکه تغییر راههای حمل و نقل و فعالیتهای اقتصادی سبب سقوط آن در قرن نوزدهم گردید.) در صورتی که اولین مرحله پروژه تومسک طبق برنامه در 1980 وارد عمل شود، تومسک بزرگترین تولیدکننده پلی اتیلن و پلی پیلن شوروی خواهد شد.

(طبقه بندی نشده) گرچه پالایشگاههای نفتی سیبری در آنگارسک و اومسک عمل می کنند، ولی 75% نفت خام سیبری جهت پالایش به پالایشگاههای غربی شوروی ارسال می گردد. گرایش این جریان به طرف غرب، لزوم احداث یک سیستم خط لوله وسیع را پدید آورده است. اولین خط لوله در سال 1967 به اومسک رسید. در سال 1972، ساموتلر دومین راه خروجی خود را با آغاز خط لوله جنوب شرقی تا رود اوب برای پیوستن به سیستم خط لوله ترانس سیبریایی در آنژرو - سودژنک به دست آورد. این خط لوله بعدها به سوی شرق و کراسنویارسک امتداد یافت تا پالایشگاه آچنیسک را تدارک نماید.

در سال 1973 و 1976، خطوط لوله هایی از ساموتلر به مرکز نفت تارتارآلمت یوسک در رودخانه ولگا احداث گردید. خط لوله های تدارک کننده پالایشگاههای آسیای مرکزی در حال حاضر در دست ساختمان می باشند.

(طبقه بندی نشده) تویمان اوبلاست به عنوان مرکز نفت و گاز غرب سیبری، یکی از مناطق بسیار رو به رشد کشور از نظر اقتصادی به حساب می آید. در اواسط سالهای 1970 بیش از هر تقسیمات منطقه شوروی به استثنای شهر مسکو و مسکو اوبلاست در تویمان اوبلاست سرمایه گذاری گردید. کل سرمایه گذاری انجام شده در تویمان اوبلاست در سال 1978 حدود 7/2 میلیارد روبل یعنی دو برابر سرمایه گذاری سال 1970 و معادل 6/2% کل سرمایه گذاریهای اقتصادی شوروی بود. بین سالهای 1971 و 1975 بازده صنعتی تویمان بیش از دو برابر افزایش یافت، در حالی که میزان رشد ملی تنها 43 درصد بود.

(طبقه بندی نشده) در همین سالها جمعیت تویمان نیز افزایش بسیار پیدا کرد. جمعیت خانتی - مانسی اوکروگ ملی، یعنی بخش دولتی تویمان اوبلاست که محل تمرکز حوزه های نفتی است، از 271000 در سال 1970 به 425000 در سال 1976 رسید ؛ یعنی 57% افزایش یافت.

جمعیت یامالو - نتتس اوکروگ ملی، شمالی ترین منطقه اداری حامل حوزه های گازی غرب سیبری،

ص: 748

از 80000 در سال 1970 به 126000 در سال 1976 رسید و 58 درصد افزایش یافت.

(خیلی محرمانه) نکته عجیب اینکه، بزرگترین رونق صنعت نفت شوروی، نوعی دردسر را نیز برای آن کشور فراهم آورده است. روسها به دنبال عدم مقاومت در برابر وسوسه بهره برداری بیش از حد از منابع قابل دسترسی مجبورند با مشکلاتی از قبیل تحلیل رفتن زودرس دست و پنجه نرم کنند. به اوج رسیدن سطح تولید در ساموتلر افزایش بهره برداری از حوزه های کوچکتر (همراه با افزایش سرمایه گذاری) را لازم خواهد ساخت مگر آنکه حوزه های نفتی بزرگتری مانند ساموتلر کشف شوند. گرچه بسیاری از مقامات صنعت گاز و نفت شوروی امکان دستیابی به چنین منبعی را بسیار زیاد می دانند، ولی اکتشافات زمین شناسی چندانی صورت نگرفته است تا بتواند پیدایش آن را به اثبات برساند. در واقع مسئله حدود و ثغور ذخایر نفتی در تویمان اوبلاست هنوز هم یکی از مسائل داغ مورد بحث در داخل دولت شوروی می باشد.

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان / غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران) این مشکلات، نگرانیهای بسیاری را در رهبریت حزب به وجود آورد. تجزیه و تحلیل سازمان سیا نشان می دهد که افزایش مطلق در تولید نفت سال مزبور حدود 000/500 بشکه بود که از سال 1972 کمترین مقدار افزایش به حساب می آید و میزان رشد 5 درصد نیز در سه دهه گذشته کمترین میزان رشد بوده است. نشست حزب در دسامبر 1977برای رویارویی با کمبود انرژی، تصمیم گرفت گسترش زغال سنگ و نیروی هسته ای را در ازای گسترش بیشتر نفت و گاز تویمان مورد تأکید قرار ندهد.

(خیلی محرمانه) گر چه نتایج عملیاتی این تصمیم هنوز روشن نیست، ولی ظاهرا علائم زیر را به همراه دارد.

- - تغییر جهت منابع از حوزه های نفتی قدیمی تر ولگا- اورال (تیپهای حفاری از منطقه ولگا- اورال خارج و به منطقه تویمان پرواز داده شده اند).

- - افزایش گسترش حوزه های نفتی کوچکتر تویمان، و - - افزایش توجه به اکتشاف نفت و حفاری گاز در تویمان.

(خیلی محرمانه) افزایش اهمیت غرب سیبری در برابر حوزه های قدیمی تر شوروی تقاضا برای تجهیزات حفاری غربی (و ژاپنی )را و برای ماشین آلات قابل حمل حفاری، تجهیزات برداشت گاز، تجهیزات چند کاره و تجهیزات اکتشاف زلزله سنجی را بالا خواهد برد. هزینه ارز خارجی، برنامه های جدید ممکن است از هزینه نفت بازیافتی ثالث و یا استراتژیک ولگا- اورال کمتر باشد.

(خیلی محرمانه )ولی معلوم نیست که تأکید جدید بر تویمان بتواند در کوتاه مدت نفعی به همراه داشته باشد. کمبود خدمه آموزش یافته حفاری نشانگر مشکلات بسیار شدید است. بنا به یک روایت ،180 تیپ حفاری لازم خواهد بود تا بتواند نیاز برنامه پنج ساله حفاری را تأمین نماید. لیکن تا ژانویه 1978 تنها 83 تیپ حفاری وارد تویمان شدند. علاوه بر این، استراتژی ممکن است بر این فرض استوار باشد که حوزه عظیم نفتی دیگری در این منطقه کشف خواهد شد. اگر این اعتقاد از بین برود،استراتژی مزبور به کلی از بین خواهد رفت. در واقع دلایلی در دست است که نشان می دهد نخست وزیر کاسیگین و رئیس گاسپلان، یعنی بیباکف، مسیر جدید را بر گسترش نیروی هسته ای و منابع زغال سنگ تأکید دارند.

ص: 749

گسترش گاز سیبری (طبقه بندی نشده)بنابه چند دلیل می توان گفت که حوزه های گازی سیبری خیلی کندتر از حوزه های نفتی آن گسترش یافته اند .

به علت وابستگی شدید شوروی به نفت در معادله انرژی خود، نفت در حال حاضر 45 درصد سوخت داخلی و گاز طبیعی 24 درصد آن را تشکیل می دهد. تولید نفت نسبت به تولید گاز از اولویت بیشتری برخوردار بوده است ؛ تولید نفت غیرسیبریایی خیلی سریعتر از تولید گاز آن به نقطه اوج رسید.

- حوزه های گازی سیبری در بسیاری موارد در مناطق صعب العبورتر و شمالی تر سیبری واقع شده است و - کشف حوزه های گازی عظیم در سیبری مصادف بود با کشف گاز طبیعی در ترکمنستان، که دسترسی به آن آسانتر و هزینه گسترش آن ارزانتر از هزینه گسترش سیبری بود.

(طبقه بندی نشده) با کاهش تولید گاز مناطق غیر سیبری در اواسط سالهای هفتاد،تولید در منطقه سیبری گسترش بسیار یافت. در سال 1970 سیبری 11 میلیارد مترمکعب گار یا 5 درصد تولید کلی شوروی را به دست داد. در سال 1976، 49 میلیارد متر مکعب یا 16 درصد کل تولید را تأمین نمود، و طبق پیش بینیهای برنامه، رد سال 1980 این منطقه باید بتواند 158 میلیارد متر مکعب یا 36 درصد کل تولید شوروی را تأمین نماید. سیبری که 70 درصد تمام ذخایر گازی را در بر دارد در آینده به صورت مهمترین منطقه عمران و گسترش گاز شوروی در خواهد آمد.

(خیلی محرمانه) گرچه یاکوتسک در شرق سیبری ممکن است ذخایری مشابه غرب سیبری داشته باشد، لیکن مرکز اصلی صنعت گاز سیبری تا به حال تویمان او بلاست بوده است که 61 درصد تمام ذخایر گاز تثبیت شده شوروی و دو حوزه بزرگ گازی جهان (مدوژیه و یورنگوی) را در خود دارد. گسترش منبع گازی غول آسای مدوژیه در اوایل و اواسط سالهای 1970 سهم تویمان شمالی را در سرمایه گذاری صنعتی به بیش از 30 درصد رسانید. سازمان سیا معتقد است که از سال 1970تا 1977 تولید منطقه تویمان از 2/9 میلیارد متر مکعب (6/4 درصد تولید کلی شوروی) به 9/67 میلیارد متر مکعب (6/19 درصد کل تولید شوروی) رسیده است.

(خیلی محرمانه) گرچه مدوژیه مهمترین حوزه گازی در حال عملکرد شوروی است، ولی کلید رشد آتی، منبع یورنگوی است که احتمالاً بزرگترین حوزه گازخیز جهان به حساب می آید. روسها ظاهرا می خواهند بازده یورنگوی را از 15 میلیارد متر مکعب در سال 1978به 60 میلیارد متر مکعب در سال 1980 بالا ببرند. تأسیسات تولید حدود 16 میلیارد متر مکعب گاز مربوط از حوزه ساموتلر و دیگر حوزه های نفتی در جنوب تویمان نیز قرار است در سال 1980 به حداکثر ظرفیت رسانیده شود.

(خیلی محرمانه)گسترش گاز تویمان در سالهای 80-1976 بسیار پرخرج تر از سالهای 75-1971 خواهد بود. برای آنکه مسکو بتواند در سال 1980 بازده سیبری را به 155 میلیارد متر مکعب برساند، مجبور است در برنامه جاری 15 میلیارد روبل یا 80درصد سرمایه گذاریهای مربوط به صنعت گاز را در این منطقه متمرکز سازد. قرار است بیش از 500 حلقه چاه استخراج گاز حفر شود که در مقایسه با دیگر برنامه های پنج ساله شوروی بیشترین تعداد چاههای حفر شده را می نمایاند .

(طبقه بندی نشده) این افزایش هزینه ها نشانگر مشکلات و نیز میزان گسترش گاز تویمان می باشد.

ص: 750

تولید تویمان باید بتواند بر زیربنای غیرمکفی مشکلات حفاری و نگهداری از چاهها در شرایط یخ بندان، و مشکلات موجود در جذب کارگران فائق آید. علاوه بر این، عدم تمایل وزارتخانه هایی که از پروژه های سیبری نفعی نمی برند به سرمایه گذاری سبب شده است که در بسیاری موارد زیانهایی وارد گردد.

(خیلی محرمانه) با این وصف، مهمترین عاملی که هزینه تولید گاز سیبری را بالا می برد احداث خط لوله است. برای انتقال گاز تویمان به مصرف کنندگان روسی و اروپایی دو خط لوله احداث شده و یک خط لوله ثالث نیز در دست احداث است. انتقال از طریق خط لوله در حال حاضر 34 سرمایه ثابت صنعت گاز را در اختیار دارد و حدود 60 درصد سرمایه گذاری سالانه صنعت را به خود اختصاص داده است. حدود 20 درصد نیروی کار 000/200 نفری آن در کار گذاردن، تعمیر و نگهداری و راه اندازی خط لوله به کار گرفته شده اند، هنگامی که هر سه خط لوله تکمیل شوند، بزرگترین خط لوله جهان پدید خواهد آمد.

(خیلی محرمانه) کارخانه های لوله سازی و ماشین سازی داخلی شوروی نتوانسته اند کمیت و کیفیت مورد نیاز لوله، کمپرسور و شیرها را تأمین نمایند. در نتیجه شوروی مجبور شده است برای رسیدن به هدف، به وارد کردن لوله و کمپرسور از غرب (و ژاپن) ادامه دهد. از سال 1971، تا سال 1975 روسها شش میلیون تن لوله جوش داده شده قطور (از 14 میلیون تن کار گذاشته شده) را وارد کردند . میزان این واردات در سالهای 80 -1976 برابر با 10-8 میلیون تن خواهد بود. چون تکنولوژی خط لوله و کمپرسور گازی شوروی حداقل 15 - 10 سال عقب تر از تکنولوژی غرب است، شوروی در چهار سال گذشته بیش از 5/1 میلیارد دلار کمپرسور حاصل از تکنولوژی عالی را وارد کرده است .

(سری / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) برای پرداخت هزینه این واردات، شوروی چند قرارداد پایاپای لوله و گاز با غرب منعقد ساخته است. اولین معامله گازی با استرالیا در سال 1968 امضا شد و قرار دادهای مشابهی نیز با ایتالیا، آلمان غربی و فرانسه منعقد گردیده است. صدور گاز شوروی به منظور تحصیل ارز معتبر تحت این قراردادها و قراردادهای مکمل دیگر در سال 1976 به 5/11 میلیارد متر مکعب رسید و قرار است تا سال 1985 به دنبال تکمیل پروژه خط لوله اضافی به 34 میلیارد متر مکعب نیز برسد.

(خیلی محرمانه) دلایلی در دست است که نشان می دهد از سال 1972 تا سال 1974 رهبریت شوروی در نظر داشت از طریق انعقاد قراردادهای جبرانی با غرب و ژاپن گاز طبیعی تویمان (و یاکوتیان) را بیشتر توسعه دهد. (قرارداد نورث استار که هرگز منعقد نشد و مشارکت آمریکا را تضمین می کرد از این گونه قراردادها بود.) این روش، که از طرف نخبگان متنفذ درونی شوروی به عنوان به هدر دادن ثروت ملی مورد انتقاد قرار گرفته بود، از طریق «اصلاحیه استیونسون» غیر ممکن اعلام شد (که در دسامبر 1974 تصویب گردید)، که آن هم به نوبه خود مانع از صدور اعتبارات آمریکا برای پروژه های نیروی شوروی گردید.

(خیلی محرمانه) علیرغم عدم توانایی استراتژی «گاز بزرگ» شوروی در پیشرفت گاز طبیعی احتمالاً در موازنه انرژی داخلی کشور اهمیت بسیاری خواهد یافت، آن هم در صورتی که، تولید نفت راکد مانده و یا سیر نزولی را در پیش گیرد که البته چنین پیش بینی شده است. طبق پیش بینیهای سازمان سیا، تا سال 1985 گاز طبیعی حدود 40 درصد بازده کلی سوخت شوروی را تشکیل خواهد و جایگزین نفت خواهد شد و به صورت مهمترین کالای صادراتی شوروی در خواهد آمد. وابستگی فزاینده به گاز

ص: 751

خواهی نخواهی شوروی را وادار خواهد کرد که به گسترش و توسعه هرچه بیشتر گاز سیبری بپردازد. این امر نیز به نوبه خود سبب خواهد شد که شوروی درصدد باشد قراردادهای پایاپای گاز در ازای تکنولوژی بیشتر را با غرب منعقد سازد.

گسترش و عمران زغال سنگ (طبقه بندی نشده) همان طور که صنعت گاز و نفت شوروی با تحلیل رفتن ذخایر قدیمی تر متوجه سیبری شده است، با تحلیل رفتن معادن زغال سنگ غرب شوروی (یعنی معادن بستر دونتس) سیبری از نظر زغال سنگ نیز اهمیت بسیار یافته است. بخش اروپایی شوروی نخواهد توانست بیش از 340 میلیون تن از 810 تا790 میلیون تن بازده پیش بینی شده شوروی در سال 1980 را تأمین نماید. 65 درصد ذخایر زغال سنگ کشف شده 255 میلیارد تنی شوروی و شاید 90 درصد ذخائر ژئولوژیک 7 بیلیون تنی آن در سیبری واقع شده باشد.

(طبقه بندی نشده) از جنگ جهانی دوم حوضچه کوزنتسک تولید زغال سنگ کک شو و بخار خود را گسترش داده است. در سال 1960 تنها 84 میلیون تن یا 5/16 درصد کل زغال سنگ شوروی را تولید می کرد، ولی در سال 1975، 137 میلیون تن و یا 5/19 درصد زغال سنگ شوروی را تأمین نمود. در همان دوران تولید زغال سنگ کک شوی آن بیش از دو برابر شد، و از سطح 5/28 میلیون تن (26 درصد تولید شوروی) به 56 میلیون تن (31 درصد تولید شوروی) رسید. به علت ارزش حرارتی بالا و هزینه استخراج ارزان، حمل و نقل زغال سنگ کوزباس سودآورتر است و بیش از نیمی از آن به خارج از غرب سیبری و به سمت غرب حمل می گردد.

(طبقه بندی نشده) علاوه بر ارسال به اورال و بخش اروپایی شوروی، زغال سنگ کوزباس گسترش تولید آهن و پولاد را در بستر کوزنتسک سبب شده است. ولی، به طور کلی کمبود منابع سنگ آهن مقرون به صرفه گسترش بیشتر صنایع آهن و پولاد را در سیبری بعید می نمایاند. در همان حال که بازده ناخالص آهن و پولاد خام کوزنتسک در سالهای 1945 و1975 به ترتیب سه و دو برابر گردید، لیکن سهم آن در تولید کلی شوروی در همان زمان بشدت کاهش یافت.

(طبقه بندی نشده) علاوه بر بستر کوزنتسک، موفقیت آمیزترین منطقه زغال سنگ سیبری بستر کانسک - آشینسک است. ذخایر زغال سنگ کانسک آشینسک که 700 کیلومتر در امتداد خط آهن ترانس سیبری، در شرق و غرب کراسنویارسک ادامه دارد، عظیمترین منبع زغال سنگ جهان به حساب می آید. تولید کنونی که در سال 1975 به 28 میلیون تن رسیده است، تنها محدود به بازارهای محلی بوده و هنوز دارای امکانات بالقوه نیست. بعضی از پیش بینیهای درازمدت شوروی، میزان تولید یک میلیارد تن در سال را محتمل می داند. چون بسیاری از این ذخایر ازنظر برداشت آسان مناسب هستند، زغال سنگ کانسک - آشینسک می تواند ارزانترین زغال سنگ شوروی به حساب آید ؛ البته احتمالاً به استثنای زغال سنگ موجود در اکی باستوز در شمال شرقی قزاقستان.

(طبقه بندی نشده) گسترش همه جانبه زغال سنگ کانسک - آشینسک توسط چند مانع تکنولوژیک متوقف گشته است. این زغال سنگ دارای ارزش حرارتی پایین و محتوای آب و خاکستر بالا می باشد. این وضع سبب بروز مشکلات جوشانی در هنگام مصرف آن در نیروگاههای موجود شده است. علاوه بر این،

ص: 752

زغال سنگ مزبور اگر تصفیه نشود قبل از حمل خود به خود مشتعل می گردد. این کیفیت اخیر دردسرهای فراوانی را به بار آورده است چون کانسک - آشنیسک 3200 کیلومتر دورتر از مسکو و1600 کیلومتر دورتر از منطقه صنعتی اورال واقع شده است .

(طبقه بندی نشده) در مبارزه با این مشکلات چند استراتژی پیشنهاد شده است. بعضیها پیشنهاد کرده اند که زغال سنگ مزبور از طریق تکنیک پیرولیسیس به صورت زغال سنگ «نیمه کک شو» قابل حمل در آمده و پس از آن توسط راه آهن مخصوص، مواد آهکی یا خط لوله کپسول مانند حمل و نقل گردد. دیگران پیشنهاد کرده اند که زغال سنگ خشک و به صورت گاز درآید و گاز آن نیز به صورت مایع تبدیل شود، ولی دیگران خواستار آنند که زغال سنگ در دهانه معادن نیروگاهها سوخته شود و نیروی برق حاصله از آن از طریق خطوط ولتاژ بسیار عالی و دوربرد به سمت غرب منتقل گردد. ولی تمام این روشها یا شامل تکنولوژیهای ناقص و آزمایش نشده است و یا تکنولوژیهای گرانقیمتی را در برمی گیرد.

(خیلی محرمانه) عدم توانایی شوروی در تأمین تکنولوژی مورد نیاز جهت گسترش زغال سنگ کانسک - آشینسک، تولید زغال سنگ این کشور را دچار محدودیتهای فراوانی ساخته است. در نتیجه گرایش به وی نفت و گاز در سالهای 1940 و1950، رشد تولید زغال سنگ خام در اواخر سالهای 1950 از 5 درصد سالانه به 5/2 درصد در اوایل سالهای 1970 نزول کرد. (از سال 1960 تا سال 1976 سهم زغال سنگ در انرژی مصرفی شوروی از 50% به 30% کاهش یافت.) از سال 1975 نیز رشد بازده، کاهش بیشتری یافت و در سالهای 77-1976 به سطح 5/1 درصد در سال رسید. بازده 724 میلیون تنی 1978 معادل 22 میلیون تن زغال سنگ خام کمتر از رقم پیش بینی شده تولیدی برای سال 1978 بود.

طبق محاسبات سازمان سیا، بازده سال 1980 نیز احتمالاً خیلی کمتر از هدف تولیدی 805 میلیون تن خواهد بود.

گسترش نیروی هیدروالکتریک سیبری (طبقه بندی نشده) بر خلاف این واقعیت که گسترش اقتصادی سیبری در دهه های اخیر بیشتر جنبه استخراج منابع به خود گرفته است، طراحان و برنامه ریزان روسی و تئوریسین هایشان هنوز هم بر گسترش همه جانبه صنعتی اصرار دارند. آنها از «مجتمعهای صنعتی منطقه ای» حمایت می کنند که در آن از منابع طبیعی محلی جهت بر پا ساختن اساس صنعتی ثابت محلی استفاده می شود. اگر یکی از جنبه های گسترش این فرضیه را در برگیرد، نمی تواند چیزی جز گسترش نیروی هیدروالکتریک سیبری باشد، چون ایجاد مقداری سدهای فشار قوی سبب شده است که صنایع متمرکز بر نیرو نیز در اطراف آنها پدید آیند.

در حالی که تعدادی کارخانه یا نیروگاه هیدروالکتریک به حمایت از عملیات معدنی در شرق دور شوروی ایجاد شده است، ولی بزرگترین برنامه هیدروالکتریک بر روی رودخانه های شرقی سیبری یعنی رود آنگارا وینیسی متمرکز شده است. این برنامه ها که در اواسط سالهای 50 آغاز گردیده بود، نه تنها شامل احداث سدهای نیروی عظیم و تأسیسات مولد نیروی مربوطه می شد، بلکه شامل زنجیره ای از صنایع متمرکز بر نیرو چون صنایع آلومینیوم شیمیایی و خمیر کاغذ نیز می گردد. با به پایان رسیدن سدهای فشار قوی شرق سیبری از نظر بازده نیرو بر غرب سیبری سبقت گرفت. در اواسط سالهای 1970، شرق سیبری حدود یک دهم نیروی برق تولیدی شوروی را که شامل 40 در صد نیروی برق آبی بود تأمین

ص: 753

می کرد.

اولین پروژه نیروی عظیم سیبریایی احداث سد براتسک بر رود آنگارا بود. احداث در سال 1954 آغاز گشت. در سال 1966، این سد حدود 4050 مگاوات نیرو تولید می نمود. در غیاب مصرف کنندگان نیروی محلی، سد براتسک در اولین سالهای عملیاتی خود تنها حدود 25 تا 30 در صد امکانات نیرویی خود را تولید می کرد و ماحصل تولید نیز از طریق دو خط 220 کیلو ولتی به 360 کیلومتر آن طرف تر، یعنی ایرکواتسک انتقال می یافت. در سال 1963 یک خط نیرو به سوی غرب یعنی کراسنویارسک کشیده شد، و سه سال بعد یک کارخانه آلومینیوم سازی و تهیه خمیر کاغذ عملیات خود را با استفاده از نیروی برق براتسک آغاز کردند. در حال حاضر حدود 40 در صد نیروی تولیدی براتسک در محل مصرف می گردد.

در اواخر سالهای پنجاه و اوائل شصت، چند مجتمع هیدروالکتریک بر روی رود آنگارا در ایرکوتسک و یوستی ایلیمسک ساخته شد. مجتمع ایرکوتسک یک کارخانه آلومینیم سازی را تأمین نیرو می کند.

مجتمع یوستی ایلیمسک نیروی برق مورد نیازیک مجتمع چوب را که می تواند خمیر کاغذ، چوب اره شده، الوار، تراشه چوب و دیگر محصولات چوبی را تهیه کند فراهم نماید. جدیدترین پروژه نیروی آنگارا در نزدیکی بوگوچانی قرار است در سالهای 1980 تکمیل و نیروی مورد نیاز مجتمعهای چوب و آلومینیم سازی را تأمین کند.

تا زمانی که گسترش هیدروالکتریک سیبری گشایش کارخانه کاغذ و خمیر کاغذ کراسنویارسک و مجتمع خمیر چوب براتسک و یوستو ایلیمسک را سهولت بخشیده بود، صنعت چوب سیبری هنوز به درجه صنعت تولید الوار نمی رسید. در سال 1965 مساعدت سیبری به تولید خمیر کاغذ و چوب در شوروی کمتر از 10 درصد بود. لیکن در سال 1975 این رقم به یک چهارم تولید کلی ملی رسیده بود.

کارخانه های آلومینیوم سازی در اطراف نیروگاههای رودخانه ینیسی در کراسنویارک ایجاد شده و در شهر جدیدالتأسیس سایانوگورسک نیز کارخانه هایی در دست احداث است. مجتمع عظیم هیدروالکتریک سایان قرار است مرکز حومه متنوع صنعتی شده و یک کوره ذوب آلومینیم 400000 تنی را نیز در برگیرد. شوروی در حال حاضر با کنسرسیوم کمپانیهای آلمان غربی و آمریکایی و نیز کمپانی فرانسوی رقیب، در حال مذاکره پیرامون احداث آن است. علاوه بر این صنایع متمرکز بر نیرو چون آلومینیم، پولادهای ویژه الکتریکی و آلیاژهای آهن سایانسک، قرار است فعالیتهای صنعتی دیگری را نیز شامل شود. به طور مثال یک کارخانه تولید ماشین آلات باربری در سال 1976 در آباکان به مرحله عمل وارد شد تا کامیونهای کانتینردار بسازد تا میزان کار راه آهن ترانس سیبری کمتر شود. چهار پروژه دیگر رودخانه ینیسی در مراحل مقدماتی طراحی به سر می برند.

از جمله مهمترین برنامه های گسترش هیدروالکتریک سیبری می توان نیروگاههای خانتایکا و کوریکا در مجتمع نیکل - پلاتین نوریلسک را نام برد. نیاز نوریلسک به انرژی با توسعه معادن، عملیات کنستانتره سازی و ذوب که با اکتشاف معادن قلع تالناخ آغاز شده بود، فزونی می یافت. با آغاز یک برنامه فشرده در اوایل سالهای 1960 زنجیره ای از معادن عمیق و عظیم ایجاد شده است تا منابع غنی نیکل، مس، کبالت، فلزت گروه پلاتینی، محصولات دیگر مورد بهره برداری قرار گیرد. در چند دهه آتی، نوریلسک علیرغم موقعیت سخت خود در محیط یخبندان شمالی سیبری یکی از بزرگترین منابع این فلزات در جهان خواهد شد. بااستفاده از یخ شکنهای هسته ای باید قدرت حمل و نقل این بخش

ص: 754

افزایش داده شود.

BAM (بام) «پروژه قرن» (طبقه بندی نشده) احداث 2670 مایل راه آهن بیکال آمور یکی از مهمترین پروژه های اقتصادی جهان به شمار می آید. این خط آهن گسترش منابع معدنی و چوب باارزش سیبری را سهولت بخشیده. و راه آهن ترانس سیبری را که در مجاورت مرز چین واقع شده، پشتیبانی خواهد کرد. برآوردهای منتشره شوروی هزینه کلی احداث آن را بیش از 15 میلیارد دلار - یعنی حدود دو برابر هزینه احداث خط لوله آلاسکا اعلام کرده است. درست مانند موارد مجتمع اورال - کوزنتسک، براتسک و ساموتلر، اخبار مربوط به این راه آهن در مطبوعات شوروی همیشه منعکس می گردد. مقامات شوروی یک مجموعه کتاب شناسی و یک کتاب سال به خاطر «بام» در سالهای احداث آن منتشر خواهند کرد.

(طبقه بندی نشده) با امتداد بین تایشت و سوتسکا یاگاوان، «بام» از 5 تقسیم فرعی سیاسی شرق سیبری و شرق دور سیبری در جمهوری شوروی خواهد گذشت که عبارتند از : ایرکوتسک اوبلاست، جمهوری خود مختار بوریات، چتیااوبلاست، آمور اوبلاست، و کاباروسک کری. علاوه بر این یک خط آهن 250 کیلومتری نیز که تقریبا به موازات «بام» احداث شده و نام آن «بام کوچک » است وارد جمهوری خود مختار یاکوت خواهد شد.

(طبقه بندی نشده) «بام» از صعب العبورترین مناطق جهان خواهد گذشت که عبارتند از: پرتگاههای کوهستانی، مناطق زیر یخ بندان، هزاران مسیرآبی، و باتلاقهای بی شمار. در زمستان هوا آنقدر سرد است که پولاد معمولی متلاشی می گردد. و در تابستان آنقدر گرم و مرطوب است که زندگی واقعا دشوار می گردد. تا زمان پایان احداث «بام» (که ممکن نیست تا سال 1983 ساخته شود)، یک میلیارد فوت مکعب کار زمینی انجام شده است، 3700 سد و پل ایجاد شده، و 15 مایل تونل حفر شده است.

(طبقه بندی نشده) گر چه ایده احداث یک راه آهن ثانی در سیبری در اولین سال قدرت شوروی شکل گرفت، ولی کار احداث آن تا سال 1939 آغاز نشد. در نتیجه جنگ کار آن منقطع گردید و تا مارس 1974 کار بر روی راه آهن متفرق و پراکنده ماند، تا اینکه برژنف اعلام نمود که این پروژه یکی از دو پروژه مهم دهمین برنامه پنج ساله است. (80 -1976) (طبقه بندی نشده) چند علت استراتژیک برای تکمیل پروژه بام وجود دارد، خط آهن ترانس سیبری نه تنها همیشه از طرف چینیها ممکن است مورد حمله واقع شود، بلکه گسترش و مسکونی ساختن مناطق دور افتاده شوروی در مجاورت مرزهای چین سبب خواهد شد که چین نتواند زمینها را به تصرف خود درآورد. گسترش زیر بنایی نیز می تواند نظامیان شوروی در خاور دور را پشتیبانی نماید.

(طبقه بندی نشده) لیکن اکثر خبرگان نیز معتقدند که علت اصلی اولویت بام، نگرانیهای اقتصادی است و نه استراتژیک. در حالی که توانایی راه آهن ترانس سیبری در حمل بار محدود شده است - از سال 1945 میزان باری که حمل می کند هشت برابر شده - یک راه آهن دیگر باید ساخته شود تا منابع طبیعی سیبری در مجاورت اقیانوس آرام مورد بهره برداری قرار گیرد.

(طبقه بندی نشده) این خط آهن «بام» که به موازات راه آهن ترانس سیبری به فاصله 110 تا130 مایلی در شمال واقع شده، می تواند منطقه ای را در 95 تا 125 مایلی شمال و جنوب راه آهن (با حدود

ص: 755

600000 مایل مربع، یا بیش از سه برابر فرانسه) را رفع نیاز نماید. احتمالاً حدود نیمی از ذخایر بالقوه شوروی در این منطقه واقع شده که عبارتند از:

- منابع مس و قلع که حدود 2/1 میلیارد تن و در کوههای یودوکان واقع شده اند. این منابع قابل بهره برداری از نظر کمیت و کیفیت با عظیمترین معادن مس شوروی در DZHEZKAZGANقزاقستان برابری می کند.

- زغال سنگ کک شوی یا کوتسک جنوبی، که ذخایر آن بیش از 40 میلیارد تن برآورد شده، و نویدبخش ترین منطقه در یورنگوی به شمار می آید.

- منابع سنگ آهن آلدان، که امکانات درازمدت ذخایر آن حدود 20 میلیارد تن برآورد شده. مجاورت سنگ آهن ارزان قیمت و زغال سنگ کک شو در جنوب یاکوتسک اساس ایجاد یک کارخانه پولادو آهن را در سیبری در مجاورت اقیانوس آرام فراهم خواهد کرد.

- ذخایر عظیم چوب. برآورد حجم امکانات چوبی که در 100 میلیون جریب در مجاورت راه آهن واقع شده، حدود 4/1تا 5/1 میلیارد متر مکعب می باشد.

بهره برداری از نفت یاکوتیان و گاز طبیعی و منابع عظیم آسپست، فسفات، میکا، طلا، و قلع نیز با وجود راه آهن «بام»سهولت خواهد یافت.

(طبقه بندی نشده) گرانی هزینه «بام» و گسترش سیبری به طور آرام، به طور کلی سبب روی آوردن شوروی به غرب و ژاپن در رابطه با پروژه های شرقی شده است. جهت تضمین بازارهای صادراتی، مسکو به قراردادهای جبرانی روی آورده است تا بیگانگان تکنولوژی پروژه های عمرانی را تأمین کرده و در ازای آن مقداری از مواد خام را دریافت دارند.

(طبقه بندی نشده) ژاپن به علت کمبود منابع طبیعی مهم و مجاورت خود با سیبری تنها کشوری بوده است که تا به حال با شوروی همکاری کرده است. اولین قرارداد جبرانی شوروی و ژاپن در سال 1968 امضاء شد که قبل از آغاز تسریع کار بر روی راه آهن«بام» بود. توکیو بولدوزر، تجهیزات چوب سازی و کالاهای مصرفی را در ازای چوب و خمیر چوب سیبری به شوروی صادر نمود.

(طبقه بندی نشده) ژاپن و شوروی به دنبال این قرار داد 2 قرارداد مشابه دیگر نیز در رابطه با چوب در سال 1971 و 1974 منعقد ساختند. در سال 1974 نیز، ژاپن و شوروی گسترش منابع نفت خارج از خشکی جزیره ساخالین در دریای اوخوتسک یعنی شمال ژاپن را به طور مشترک به عهده گرفتند.

(شرکت نفت گلف نیز در این برنامه عمرانی شرکت جسته است.) در همان سال ژاپن توافق کرد که شوروی را در گسترش حوزه های زغال سنگ یاکوتسک جنوبی یاری دهد و350 میلیون دلار تجهیزات را در ازای دریافت زغال سنگ کک شو به شوروی بدهد. مسکو در حال حاضر با آمریکا، انگلستان و ژاپن در مورد پروژه مس یودوکان به مذاکره پرداخته است.

(طبقه بندی نشده) عظیمترین پروژه سیبری که مشارکت بیگانگان را در قراردادهای جبرانی به همراه دارد. پروژه گاز طبیعی یاکوتسک است. طبق پیش بینی آمریکا این پروژه به 3700 کیلومتر خط لوله از ویلی یوسک تا بندر اولگا در دریای ژاپن و تأسیسات مایع سازی، و سه کشتی باربری گاز مایع طبیعی به مقصد ژاپن و هشت کشتی باربری مخصوص گاز مایع طبیعی به مقصد آمریکا نیازمند است. ژاپن و آمریکا هر یک به مدت 25 سال و سالانه 10 میلیارد متر مکعب گاز دریافت خواهند کرد. در ملاقات ژاپنیها با

ص: 756

آمریکاییها و روسها مشخص گردید که ماشین آلات و تجهیزات حدود 4 میلیارد دلار دیگر برای کشتیهای حامل و تأسیسات تبدیل به گاز نیاز خواهد داشت.

(خیلی محرمانه) علیرغم این واقعیت که پروژه در مرحله طراحی باقی مانده، ولی عناصر اصلی آن به تعریف در نیامده است. هنوز میزان یک میلیارد متر مکعبی ذخائر گاز مورد تایید واقع نشده است تا ژاپنیها و آمریکاییها وارد شدن در این کار را سودآور تلقی نمایند. در مورد خط لوله قرارداد نهایی امضا نشده است. سیاست آمریکا در مورد وارد کردن گاز طبیعی مایع کاملاً مشخص نشده و ماهیت قیمت گاز یا رقابت آمیز بودن آن نیز معلوم نشده است. بالاخره در حالی که قوانین آمریکا صدور اعتبار از طرف بانک صادرات و واردات را برای پروژه های انرژی شوروی ممنوع اعلام کرده است، معلوم نیست که شرکتهای آمریکایی بتوانند سرمایه لازم را فراهم آورند. با وجود این مشکلات، ژاپن که میل دارد با چین روابط تجاری (شامل نفت و زغال سنگ) و سیاسی با چین برقرار سازد، گفته است که اگر آمریکا در این پروژه شرکت ننماید وی نیز شرکت نخواهد کرد.

(طبقه بندی نشده) پیشرفت کند پروژه یاکوتسک نشانگر اقدامات محتاطانه شوروی و کشورهای غربی در انعقاد قراردادهای جبرانی است. مسکو ممکن است احساس کند که خود می تواند پروژه های بزرگ خود را به راه بیندازد (برنامه 1978 برای احداث پروژه های قراردادهای جبرانی حدود 3/1 میلیارد روبل بود. سرعت ساختمان یا احداث کم شده بود و در پایان مراحل احداث به علت کمبود تدارکات، کار تولید کندتر گردید.) (طبقه بندی نشده) در رابطه با کشورهای غربی، اقدامات احتیاطی ناشی از نارضایتیهای موجود در کار کردن با بوروکراسی شوروی، نگرانی از کیفیت و کمیت بازده شوروی، بازار مواد خام راکد و تقاضای شوروی برای سرمایه گذاری لیبرال افراطی کمپانیهای غربی، از اینکه کنترل مدیریتی کافی بر روی پروژه ها نداشته اند نیز ناراضی هستند.

(طبقه بندی نشده) ولی روندهای آتی اقتصادی ممکن است بتواند بعضی موانع موجود بر سر راه طرفین را از میان بردارد. افزایش قیمت انرژی جهان ممکن است علاقه غرب را به منابع انرژی سیبری افزایش دهد. علاوه بر این، تکمیل پروژه بام و کاهش عظیم در موازنه انرژی شوروی، احتمالاً سبب خواهد شد که شوروی سعی کند کمکهای بیشتری در رابطه با پروژه های عمرانی از غرب بگیرد.

نتیجه گیری (طبقه بندی نشده) همان گونه که تا اینجا گفته شد، گسترش سیبری در دهه های اخیر بر استخراج منابع به جای گسترش مجتمع منطقه ای تأکید داشته است. این روند احتمالاً ادامه خواهد یافت چون بخش اعظم منابع طبیعی شوروی در سیبری واقع شده و سیبری نیز نیروی کار لازم را برای گسترش مجتمع منطقه ای ندارد. ولی این گسترش در هوای سرد، و مناطق دور افتاده ای که تأسیسات زیر بنایی وجود ندارد و هزینه کارگر و حمل و نقل بسیار سنگین است، گران و پرخرج تمام می شود. برنامه زمان بندی گسترشهای آتی نیز درست نیست. شوروی در حال حاضر با مشکلات اقتصادی دیگری نیز که سبب کاهش میزان رشد اقتصادی آن شده دست به گریبان است. سهم تولید ناخالص کلی که به بخش نظامی اختصاصی یافته اصلاً کاهش پیدا نکرده است.

ص: 757

تمام این ضرایب سبب شده است که رهبران شوروی به جلب همکاری غرب در پروژه های عمرانی سیبری علاقه نشان دهند ؛ گرچه شرایط و اشکال همکاری مورد نظر مسکو نخواهد توانست حدود واقعی همکاری غرب را مشخص سازد. در گذشته، روسها قراردادهای جبرانی را بیشتر ترجیح می دادند چون بازار صادراتی آنها را تضمین می کرد. گرچه چند عامل سبب شده است که طرفین در سالهای اخیر به کندی این قراردادها را منعقد سازند ؛ لیکن روندها جاری اقتصادی سبب انعقاد این قراردادها خواهد شد.

این امر در رابطه با پروژه های انرژی سیبری واقعیت می یابد، چون کمبود انرژی به شرق و غرب به طور یکسان صدمه خواهد زد.

تهیه شده به وسیله اس. کوفی تأیید شده توسط چی. نربوری

وزیر گاز شوروی گفت ذخائر جدیدی در غرب سیبری کشف خواهد شد

سند شماره (10) تاریخ : 4خرداد 1358-25 می1979 طبقه بندی : خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا در مسکو به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع : وزیر گاز شوروی گفت ذخائر جدیدی در غرب سیبری کشف خواهد شد 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه : اردوژف، وزیر صنعت گاز شوروی در تاریخ 2 خرداد ماه در ملاقات با سفیر آمریکا گفت که بخش اعظم ذخایر آتی گازی شوروی در داخل خشکی و در غرب سیبری کشف خواهد گردید.

اردوژف با توضیح پیرامون این مطلب که مسئولیت اکتشاف و بازیافت گاز در خارج از خشکی به عهده وزارتخانه وی گذاشته شده و علت آن نیز کفایت و تجارب شخصی وی می باشد، خاطر نشان ساخت که بخش اعظم فعالیت خارج از خشکی در دریای خزر، آزوف، دماغه شمالی دریای سیاه و بالتیک صورت خواهد گرفت، وی در رابطه با آبهای شمالی سیبری (شامل بارنتس) مطلب زیادی را عنوان نکرد ولی از ساخالین یاد کرد. وی گفت جریان گاز ایران در خط لوله ایگات - 1 در 12 آوریل از سر گرفته شد و با ظرفیت 70 درصد ادامه یافته. لیکن یادآور شد که ایرانیها می خواهند قیمت گاز خود را افزایش دهند.

اردوژف گفت که شوروی سالانه 800000 تن لوله قطور تولید می کند، ولی به واردات بیشتری نیازمند است. (و کلمه مانسمان را در این خصوص مطرح نمود.) وزیر در رابطه با یاکوتیا گفت که بخش اعظم گاز در این منطقه وجود دارد لیکن مقدار کشف شده آن ناچیز و در حوزه های پراکنده بوده است. وی گفت منبعی چون منبع تویمان هنوز یافت نشده و پروژه سه جانبه یاکوتیا هنوز راه درازی را در پیش دارد. وی از عدم صرفه جویی در مصرف گاز در داخل شوروی یاد کرد و گفت که در بخش دولتی این گاز فقط در زمینه های شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرد. اردوژف که یکی از اعضای منشورتر است باکو در شوروی می باشد، اصلاً نمی دانست که گئورگی آرباتوف نماینده باکو در دیوان عالی شوروی است و هرگز فکر نمی کرد که آرباتوف در چنین مکانی جای گرفته باشد. اردوژف گفت در نظر دارد در تاریخ 4-2 ژوئن به آلاسکا سفر کند و علت اینکه هیئت نمایندگی همراه وی در اوتاوا یا تورنتو درخواست روادید خواهند کرد بیان نمود. (تلگرامهای جداگانه) (پایان خلاصه.) 3- اردوژف سفیر را در حضور مقامات روابط خارجی وزارتخانه یعنی ک. اس. امیدوف و وی. اس.

ص: 758

ماخایف پذیرفت و پس از آن وی را به دفتر خود برد تا نقشه منابع و خطوط لوله گازی را بررسی کنند. در این ملاقات مشاور اقتصادی بازرگانی نیز به همراه سفیر عمل می کرد.

4- ذخایر و اکتشافات. از وی سؤال شد که شوروی اقدامات جستجوگرانه خود برای یافتن منابع جدید گاز را در چه نقطه ای متمرکز خواهد ساخت، واردوژف با صراحت گفت که این تلاش در داخل خشکی متمرکز خواهد گردید. وی به همین ترتیب گفت که منابع جدیدی به جای شرق سیبری این بار در غرب سیبری کشف خواهند گردید.

5- خارج از خشکی، در پاسخ به سؤال مستقیم مبنی بر اینکه چرا وزارتخانه وی مسئولیت اکتشاف و بازیافت نفت و گاز در خارج از خشکی را عهده دار شده، اردوژف با صراحت گفت که شخصیت، سابقه دیرین وی در وزارت نفت و تجربه اش در کارهای مربوط به خارج از خشکی، به خصوص در دریای خزر سبب پیدایش این مسئولیت گشته است. وی با استفاده از خط کش بلندی که در دست داشت گفت که بخش اعظم کار خارج از خشکی در دریای خزر، دریای آزوف و دماغه شمالی دریای سیاه (غرب جزایر کرامه)، و بالتیک متمرکز خواهد شد. وی در مورد آبهای شمالی، مانند بارنتس و دریای کرادر خارج از شبه جزیره یمل چندان خوش بین نبود. وی در رابطه با آبهای شرقی تنها ساخالین را نام برد.

6- یاکوتیا. وزیر اردوژف، در مقدمه با اظهار امیدواری نسبت به آینده، و توضیح این مطلب که اکتشافات «نتایج مهمی» را نشان داده است، در رابطه با یاکوتیا بر خلاف گفتگوی خود با سناتور استونسون در ژانویه 1978 این بار نظر مثبتی نداشت. (78 مسکو،637؛ کتبی) وی گفت ذخایر یافته شده در اینجا محلی و کوچک هستند. (وی کلمه کوچک را چند بار تکرار نمود.) برای توجیه اکتشافات به یک منبع گازی عظیم یک تا دو بیلیون متر مکعبی نیاز است. متخصصین آمریکایی و ژاپنی بر روی این پروژه کار می کنند، لیکن وزیر گفت که گاز یاکوتیا«در دوردستها واقع شده است». درباره وسعت ذخایر یاکوتیا سؤال شد، اردوژف گفت که زمین شناسان میزان ذخایر را بسیار زیاد پیش بینی کرده بودند لیکن بعدها اشتباه را به گردن «طبیعت» و علل دیگر انداختند. وی گفت «در یاکوتیا هیچ ذخایری مشابه ذخائر تویمان تا به حال یافت نشده است».

7- تویمان. اردوژف در مورد اوضاع تویمان چیزی نگفت ولی با قوت تمام گفت، درجه یخبندان زیاد مانعی بر سر راه باز یافت نفت نمی باشد. وی اعتراف کرد که اجازه چاپ مقاله ای را در مورد مشکلات مربوط به انتقال گاز (مسکو - الف 126) صادر کرده و گفت که این مشکلات وجود دارد ؛ لیکن اطلاعات بیشتری در مورد آنها به ما نداد.

8 - لوله. اردوژف اظهار داشت که شوروی باید لوله های قطور را خریداری نماید و در این رابطه از آلمان غربی و مانسمان یاد کرد. در پاسخ به یک سؤال مستقیم، وی گفت که شوروی در حال حاضر سالانه 000/800 تن لوله قطور تولید می کند .

9- ایران. با اذعان به این مطلب که صدور گاز ایران تا 12 آوریل متوقف شده بود، اردوژف گفت که جریان کنونی مطابق 70 درصد جریان عادی آن است. وی گفت احتمالاً ایرانیها قیمت گاز خود را افزایش خواهند داد. او به سرعت از مشکلات مربوط به ماورای قفقاز گذشت و گفت که بخش دیگری از شوروی گاز مورد نیاز این منطقه را تأمین می کند.

10- اردوژف وزیر گذشته از عدم صرفه جویی در مصرف گاز داخلی شوروی شکوه کرد و گفت که

ص: 759

قیمت سرانه حدود هر ماه 16 کوپک (25/0 دلار) می باشد. و کنتوری نیز در رابطه با آن نصب نشده است.

وی گفت استفاده از گاز در زمینه شیمیایی بسیار سخت تر از استفاده آن جهت تولید برق است. هنگامی که سفیر از وی سؤال کرد که این نظر شخصی خود اوست یا نظر دولت، اردوژف توضیح داد که این عقیده شخص اوست ولی طرح دولت نیز باید اجرا شود.

11- سازمان. در بازدید کوتاهی که به همراه سفیر انجام شد، اردوژف یک سالن سخنرانی را به سفیر نشان داد و گفت و گفت 11 معاون وزیر و شش عضو هیئت مدیره وزارتخانه در آنجا گردهماییهایی تشکیل می دهند. (گزارش 78 - 14025 سپتامبر 1978 نشانگر 10 معاون وزیر و سه عضو هیئت مدیره است، ولی با اضافه شدن رانتیگ مارگولف به عنوان معاون وزیر تعداد معاونین اکنون به 11 نفر رسیده است.) 12- آرباتف. نکته عجیب این است که اردوژف از رابطه بین سرپرست انستیتو آمریکا/ کانادا، یعنی گئورگی آرباتف با موطن اردوژف یعنی باکو بی اطلاع بود.آباتف نماینده باکو در دیوان عالی شوروی است و با زحمت زیاد به شرح این رابطه می پردازد. حتی باکمال تظاهر سفیر را به صرف نهار در رستوران «باکو» در مسکو دعوت کرده است.

13- بایباکف. اردوژف با نشان دادن عکسهای وزیران سابق گاز توجه زیادی نسبت به معاون کنونی نخست وزیر و سرپرست گاسپلان بایباکف معطوف داشت و گفت که به وی علاقه خاصی دارد.

14- بیوگرافیک. اردوژف گفت گذشت 67 سال از عمرش بر طرز فکر وی تأثیر نگذاشته است لیکن به علت ناراحتی ستون فقرات وی میل دارد کارهای نوشتن و طراحی را ایستاده انجام دهد. او باعلاقه بسیار از رابطه شخصی اش با - استافور فضانورد پیشین - یاد کرد و گفت وی را به طور اتفاقی در هوستون ملاقات کرده و او نیز نمونه ساعتی را که در کره ماه به همراه داشت، به وی هدیه کرده بود. اردوژف گفت که فصل هفدهم سریال تلویزیونی روسی «جنگ میهن پرستانه» را در کنفرانس تهران تماشا کرده و با لطف خاصی در مورد بده و بستان و رئیس جمهور روزولت صحبت کرد. وی از دوستی صمیمانه خود با سرپرست جنرال الکتریک یعنی آقای جونز یاد کرد، که از وی دعوت کرده است، پس از بازدید از کانادا به آلاسکا بیاید.

15- طبق معیارهای شوروی، اردوژف از صراحت لهجه خاصی برخوردار است. ادعای وی مبنی بر اینکه کار در خارج از خشکی به علت شخصیت خاص خودش به وزارتخانه اش محول گردیده، یک واقعیت بود و مبالغه آمیز نمی باشد و به نظر ما خود او علت اصلی بوده است. معذالک، اردوژف اهمیت اکتشاف خارج از خشکی را کوچک نشان نمی داد و با صراحت می گفت که غرب سیبری به احتمال بسیار ذخایر گازی آتی را در برخواهد داشت. گفته های وی در مورد یاکوتیا که با گفته های 16 ماه قبلش با سناتور استونسون تضادی ندارد، از ذوق و اشتیاق خاص مقامات وزارت بازرگانی که پروژه مذاکرات سه جانبه را به عهده دارند، برخوردار نیست. درست است که وزارت زمین شناسی در تحقیق درگیر شد و نه وزارت گاز، ولی احتیاطات اردوژف عبرت آموز است. ولی نقشه رنگی وی، بخش عظیمی را در شرق سیبری نشان می داد که احتمالاً دارای ذخایر گاز می باشد. اظهار نظرهای وی که به طور ضمنی تضاد بین استفاده منطقی از گاز طبیعی و سیاست رسمی شوروی را نشان می دهد، بار دیگر نشان داد که وی به عدم کاراییهایی واقف است که قادر به تغییر آنها نیست.

ص: 760

16- پس از ملاقات وزارت گاز سؤال کرده است که آیا اردوژف و یارانش در دریافت روادید ورود به آمریکا در تاریخ 2 ژوئن مشکلاتی نخواهند داشت. ما به آنها پیشنهاد کرده ایم که در سفارت آمریکا در اوتاوایا سرکنسولگری تورنتو در خواست روادید بنمایند.تون

رویدادهای گازی و نفتی در آذربایجان

سند شماره (11) طبقه بندی : خیلی محرمانه تاریخ : 14 خرداد 1358 - 4 ژوئن 79 از : سفارت آمریکا در مسکو به : سفارت آمریکا در تهران موضوع : رویدادهای گازی و نفتی در آذربایجان 1- (خیلی محرمانه خلاصه : بنابه گفته یکی از منابع روسی در آذربایجان، سطح گاز ارسالی از ایران 35% درصد سطوح پیشین می باشد. تولید نفت آذربایجان در سال 1357 معادل 16 میلیون تن بود و در سال 1358 قرار است حدود 8/16 میلیون تن باشد. یکی از مقامات عالیرتبه جمهوری می گوید که شوروی می خواهد در رابطه با سکوهای حفاری نفتی خارج از خشکی با فرانسه قراردادی را امضاء نماید، لیکن به گفته مقام وزارت تجارت خارجی هنوز در این زمینه تصمیمی اتخاذ نشده است. (پایان خلاصه) 2- (خیلی محرمانه) خبرنگاران آمریکایی به دنبال بازدید از باکو در اوایل هفته جاری ما را در جریان گفتگوهای خود با مقامات آذربایجان در زمینه مسائل انرژی قرار دادند.

3- (محرمانه) گاز صادراتی ایران. در تاریخ 7 خردادماه عالیس جمیل لمبرانسکی، معاون سرپرست شورای وزیران آذربایجان که مسئول بخش صنعتی است، گفت تا 5 یا 6 روز قبل میزان جریان گاز صادراتی ایران به سطح 35 درصد دوران قبل از قطع صدور گاز رسیده است. وی گفت ایرانیها «قول داده اند» که در تابستان سطح جریان را به حالت اولیه برگردانند (یعنی 10 میلیارد متر مکعب).

4- (محرمانه) تولید نفت. تایراتیروا، وزیر خارجه آذربایجان به خبرنگاران گفت که این جمهوری در سال 1357 رسیدن معادل 16 میلیون تن نفت تولید کرده و هدف تولیدی سال 1358 رسیدن به سطح تولیدی 8/16 میلیون تن می باشد. بعدها یکی دیگر از مقامات صنعت نفت (که هویتش بیش از این برای ما روشن نشده) گفته بود که در سال 1357 سطح تولید به 18 میلیون تن رسیده بود و در سال 1358 قرار نیست افرایش یابد. وی با این وصف گفت که «به زودی» سطح تولید به 22 میلیون تن خواهد رسید. به خبرنگاران گفته شد که 65 درصد نفت تولیدی آذربایجان از مناطق خارج از خشکی تأمین می گردد و75 در صد تولید خارج از خشکی نیز از منطقه «نفتیان مور» تأمین می شود .

5 - (خیلی محرمانه) کارخانه تولید سکوهای حفاری نفتی خارج از خشکی لمبرانسکی گفت که قرار است شوروی با فرانسه و ژاپن در زمینه احداث یک کارخانه تولید سکوهای حفاری نفتی خارج از خشکی قراردادی امضاء نماید. وی گفت که روسها با هیچ یک از شرکتهای آمریکا قراردادی نخواهند بست چون از مشکلات موجود در رابطه با مقررات کنترل صادراتی آمریکا باخبر می باشند. بعدها یکی از نمایندگان شرکت براون اندروتس به یکی از خبرنگاران گفت که روسها تصمیم گرفته اند تنها پایه ها را در باکو و مدولها را در آستراخان تولید نمایند و علیرغم نیاز به ماشین آلات اضافی در نتیجه تقسیم کارخانه حاضر نیستند و هزینه اضافی قرارداد را بپردازند. مذاکرات مربوط به این قراردادها قبلاً با شرکت وزارت

ص: 761

نفت انجام می شد، لیکن چون مسئولیت کارهای حفاری گازی و نفتی خارج از خشکی به عهده وزارت گاز است، تمام مذاکرات به این وزارتخانه سپرده شده است. علاوه بر این دو وزیر دیگر نیز وارد معرکه شده اند که عبارتند از وزیر کشتی سازی و وزیر پولاد ویژه.

6- (خیلی محرمانه) اظهارنظر : مایلیم توجه شما را به این نکته جلب کنیم که بین گفته لمبرانسکی که گفته بود جریان گاز خط لوله ایگات - 1 به 35 درصد رسیده و گفته وزیر گاز، اردوژف که به سفیر گفته بود که این جریان به 70 درصد رسیده تفاوت بسیار وجود دارد. (تلگرام مرجع) شاید سفارت آمریکا در تهران بتواند ارزیابی ایران را در این رابطه مشخص نماید.

7- (خیلی محرمانه) علاوه بر این یادآور می شویم که ارقام مربوط به تولید نفت، حتی ارقام پایین نیز در مقایسه با ارقام مقدماتی مطروحه در «بررسی آماری انرژی بین المللی» سیا بسیار مبالغه آمیز می باشد.

8- (خیلی محرمانه) در پذیرائی 10 خرداد و در اسپاسو، مقام سفارت از زینوویف از وزارت بازرگانی خارجی در مورد تصمیم شوروی به روی نیاوردن به شرکتهای آمریکا یا در زمینه تولید سکوهای حفاری نفتی به خاطر کنترلهای صادراتی سؤال کرد. زینوویف با صراحت گفت که در مورد این قرارداد هنوز تصمیمی گرفته نشده است. وی گفت البته نگرانی مربوطه وجود دارد، لیکن ضریب چندان مهمی نیست.

مقام سفارت بار دیگر گفت که دولت آمریکا گواهی کاربرد تجهیزات گازی و نفتی را تصویب کرده است.

پاسخ زینوویف این بود: «درست است، اما در چه زمانی؟ حالا دیگر در بعضی موارد بسیار دیر شده است». تون

روابط اقتصادی ایران و شوروی

سند شماره (12) طبقه بندی : خیلی محرمانه تاریخ : 24 مهر 1358 - 15 اکتبر 79 از : سفارت آمریکا در مسکو به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی .

موضوع : روابط اقتصادی ایران و شوروی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- طی گفتگوی مورخ 2 اکتبر با کارمند سفارت، سرپرست بخش خاورمیانه ای وزارت بازرگانی خارجی شوروی یعنی یوری زیمین اظهار داشت که سیر نزولی بازرگانی ایران و شوروی در سال جاری معلول جا به جایی کلی اقتصادی ناشی از انقلاب است و سیاست شوروی مسبب پیدایش این روند نزولی نیست. (آمار شوروی نشان می دهد که منافع بازرگانی 4/126 میلیون روبلی دی ماه تا خردادماه نسبت به همین ماهها در سال 1357 معادل 73 در صد کاهش یافته است.) زیمین گفت قطع فعالیتها در زمینه های شیمیایی، ساختمان سازی، و فلزات آهن دار - که ناشی از تجدید نظر کنونی پیرامون اولویت های اقتصادی و مشکلات ناشی از تداوم ورود مواد خام است - ایران را وادار به لغو سفارشات خود از شوروی نموده است. صادراتی که بیش از همه ضربه خورده اند عبارتند: از سیمان، چوب، ورقهای فلزات آهن دار، «و چند گروه» از ماشین آلات و تجهیزات. در بخش اعظم واردات نیز بنا به گفته یمین بخش اعظم کالاهای «سنتی» ایرانی مرتبا دریافت می گردد، اما اعتراف کرد که بخش اعظم کاهش ناشی از قطع و نیز کاهش صدور گاز طبیعی از طریق خط لوله ایگات - 1 بوده است.

3- زیمین گفت قرارداد دوجانبه گاز که در سال 1364 پایان خواهد یافت، شوروی را ارضاء می کند.

ص: 762

بنا به گفته وی حمل گاز به میزان 60 در صد ظرفیت پیشین ادامه دارد و کم و بیش نشانگر کاهش تولید نفت ایران است. در مورد «شایعات مربوط به مذاکره پیرامون قیمت گاز» سؤال شد. وی گفت : «من می توانم رسما بگویم که در این زمینه مذاکره ای چه در مورد قیمت و چه در مورد ارز پرداختی صورت نگرفته است. وی گفت، اما مسئله این است که قیمت گاز دائما رو به افزایش است لیکن یک «قیمت بازار جهانی» ثابت و مورد قبول هم وجود ندارد. (اظهار نظر: طبق گزارش تلگرام مرجع، این موضوع در مذاکرات بین ایران وشوروی پیرامون قیمت گاز مطرح شده است. به هر حال تکذیب «رسمی» مذاکرات توسط زیمین - و تکرار این مطلب که ایرانیها در مورد سرنوشت خط لوله ایگات - 2 هنوز تصمیم قطعی نگرفته اند متقاعد کننده نیست. اما شاید نشانگر تمایل قابل درک آنها در اجتناب از تبلیغات باشد.) 4- زیمین گفت وی با جزییات سفر وزیر نیروی ایران، یعنی تاج، به شوروی در تاریخ 18 -12 مهر ماه آشنا نیست، چون میزبانان اصلی دولتی در این بازدید کمیته روابط اقتصادی خارجی و وزارت نیرو و برق رسانی بوده اند. وی گفت طی این دیدار از تجارت گاز حرفی به میان آورده نشد. گزارشات پراکنده مطبوعاتی حاکی از آن است که تاج در این سفر پیرامون همکاری شوروی و ایران در زمینه احداث و بهره برداری پروژه های انرژی در ایران، بخصوص در مورد نیروگاه های رامین و اصفهان گفتگوهایی انجام داده است.گاریسون

فهرست اعلام

ص: 763

ص: 764

ص: 765

ص: 766

آ - الف آ. آر. جوس / 326، 327، 329 آبیجان / 717 آپوکولار / 159، 164 آتاترک، مصطفی کمال / 86، 95، 152، 155 آتلانتیک / 611 آتن / 128، 283، 289، 290، 298، 718 آچنیسک / 748 آدانا / 163، 164 آدیس آبابا / 643، 717 آذربایجان / 761 آذربایجان شرقی / 516 آذربایجان (شوروی) / 659 آر. ا. آخوند / 445 آر. ال. لویس / 597 آرباتف، گئورگی / 758، 760 آر. باراز / 639 آرچارد، داگلاس بی. (کنسول) / 435، 445 آرژانتین / 256، 285، 546 آرمیتاژ، جان. ا. / 505 آرنون / 211، 245 آریوشالو / 650 آزوف / 758، 759 آژانس اطلاعاتی دفاعی / 231، 653، 654، 657، 658، 679، 680 آژانس انرژی اتمی بین المللی / 139، 359، 498، 578، 580 آژانس تحقیقات جنایی / 361 آژانس خبری قطر / 209 آژانس مرکزی اطلاعات / 553 آژانس مسافرتی گلف / 536 آژانس نقشه برداری دفاعی / 740 آسب / 687 آسوان / 220، 505، 514، 592 آسوشیتدپرس / 132، 185، 212، 213، 537، 601 آسیای جنوب شرقی / 89، 454، 521، 570، 572، 616 آسیای جنوبی / 41، 42، 153، 189، 373، 411، 466، 521، 608، 613، 616 آسیای شمالی / 525 آسیای مرکزی / 485، 558، 631، 703، 707، 736، 747، 748 آسیای میانه شوروی / 610 آشدوت یاکف (اسرائیل) / 306 آفریدی، ارباب / 435 آفریقا / 613 آفریقای جنوبی / 224، 375 آفریقای شمالی / 80، 201 آفریقای غربی / 612 آفریقای غربی - مرکزی / 398 آفریقای مادون صحرا / 398

ص: 767

آفندیوف، پرسونا نان گراتا / 511 آقاشاهی / 356، 365، 372، 374، 375، 376، 378، 389، 408، 428، 429، 431، 432، 451، 454، 461، 466، 467، 483 آقاقاضی، محمد زمان خان / 395 آکادمی بازرگانی خارجی اتحاد شوروی / 546 آکادمی تجارت خارجی / 578 آکادمی حمل ونقل راه آ هن مسکو / 590 آکادمی علمی شوروی / 554 آکادمی علوم اجتماعی حزب کمونیست شوروی / 555 آکادمی علوم در نووسی بیرسک / 568 آکادمی علوم سیبری / 567 آکادمی علوم شوروی / 567، 571، 642 آکادمی علوم مجارستان (بوداپست) / 568 آکادمی نیروی دریایی شوروی / 587 آکادمی هنر و علوم آمریکا (بوستون) / 568 آکادمی هنرهای زیبا / 97 آکان، گوندوز / 122، 124، 132، 144، 145، 146، 147، 148، 159، 161، 162 آکرا / 717 آگنتوف، آندره میخایلویچ الکساندرف / 553، 555 آلاسکا / 578، 736، 755، 758، 760 آلبانی / 135، 732 آلپ ارسلان ترکش / 86 آلپرگون، یلدریم / 131 آلپو / 200 آلتای کرای سیبری / 556 آلخیموف، آنتونیا / 556، 557، 558 آلخیموف، ولادیمیر سرجیویچ / 553، 556 آلدومورو / 314 آلمان / 95، 97، 518، 556، 653، 662 آلمان شرقی / 248، 252، 255، 267، 271، 273، 279، 282، 501، 559، 593، 597، 609، 654، 680، 682، 724، 732 آلمان غربی / 34، 61، 77، 78، 86، 123، 142، 185، 187، 188، 199، 217، 246، 254، 255، 258، 259، 272، 273، 284، 285، 288، 291، 292، 314، 315، 360، 597، 606، 655، 705، 708، 719، 729، 736، 740، 741، 751، 754، 759 آلنده / 88، 100 آمریکای لاتین / 231، 256، 285، 287، 288، 513، 626 آمستردام / 288، 290 آموزگار / 596، 733 آناتولی، دوبرینین/ 574 آناتولی غربی و مرکزی / 154 آناتولیونا، یلنا / 547 آنانیکف، ک. ف / 743 آنا واسیلیونا، الکساندرف / 556 آنتون عطالاه / 650 آنتونوف، آلکسی کنستانتینویچ / 249، 553، 558، 559 آندرسون / 72، 73، 74 آندروپف، یوری / 588، 589 آنژرو - سودژنک / 748 آنکارا / 85، 88، 97، 98، 103، 104، 105، 108، 109، 110، 112، 113، 115، 117، 121، 122، 125، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 135، 136، 138، 140، 142، 143، 144، 145، 146، 148، 150، 153، 154، 157، 158، 159، 160، 161، 163، 164، 208، 718 آنکا (سرویس خبری محلی) / 138 آنگارسک و اومسک / 748 آنگولا / 396، 494، 533، 538، 613، 614، 725

ص: 768

آواره کوشلاو (کتاب) / 107 آویگدار بن گال (سرلشگر) /173، 184 آی. بلویویچ / 639 آی.تی. گریشین / 383 آیزنهاور / 577 آیکازیان، ادوارد آساتورویچ / 553، 559، 560 ابوشریف / 213، 339 ابوظبی / 80، 82، 218، 250، 251، 454، 717 ابوعباس / 300، 301، 302 ابوقریب / 301 ابومیزر / 199 ابونیدال (صبری خلیل البناء) / 280، 310، 311، 312، 313، 314 ابوولید / 342 اتحاد ملی پاکستان / 359، 387، 403، 404، 405، 414، 417، 425، 435، 442، 464، 465، 466، 467، 468، 469، 474، 479 اتحادیه پست جهانی / 359، 498 اتحادیه تجاری بین الملل / 359، 498 اتحادیه جهانی پست / 498 اتحادیه دموکراتیک واحد مرکزی (EDEK) / 254 اتحادیه عرب / 19، 251، 252، 253، 316، 644، 650 اتحادیه کمونیستی آلمان غربی / 273 اتحادیه کمیته کشورهای کمونیستی خاور نزدیک / 255 اتحادیه مائوئیست کارگران انقلابی عرب / 285 اتحادیه ماهیگیران شمال قفقاز / 569 اتریش / 123، 556 اتیوپی / 255، 272، 286، 316، 396، 494، 547، 549، 593، 611، 613، 614، 644، 646، 672، 687، 688 اجلاس توکیو / 30، 51 اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا / 185، 193، 446 اجلاس غیرمتعهدها (کلمبو) / 720 اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی سوئیس شوروی / 742 اجویت، بولنت / 85، 86، 88، 90، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 114، 115، 122، 123، 124، 128، 129، 131، 133، 134، 137، 138، 139، 141، 142، 148، 149، 150، 151، 152، 154، 155، 156، 157، 158، 160، 209، 654، 682 اجویت (خانم) / 108 اجویت، رخصان / 108 اجویت، نازلی / 108 اچ.ام. قاضی (دکتر) / 433 احمد اسکندر احمد / 329 احمد، اقبال / 378 احمد الجابر / 63 احمدالخطیب / 59 احمد المهری / 62 احمد بن بلا، 34، 658 احمد بن سودا / 201، 202 احمد بن سیف الثانی / 217 احمد جبرئیل / 264، 293، 294، 299، 300 احمد، شبیر / 435 اختر (سپهبد) / 451 اختر، م. جی. م / 445 اخوان المسلمین / 331 اداره اطلاعات و پژوهشها / 372 ادیمن / 147 اربکان، نجم الدین / 85، 152، 157 ارتش آزادیبخش خلق ترکیه / 254 ارتش سرخ ژاپن / 288 اردکانی / 13، 14 اردلان، علی / 89، 108، 109، 111 اردن / 32، 33، 34، 43، 174، 175، 179، 184،

ص: 769

198، 203، 204، 205، 209، 210، 218، 219، 220، 223، 224، 225، 226، 232، 233، 234، 236، 238، 242، 245، 246، 258، 259، 260، 263، 264، 267، 268، 269، 270، 271، 274، 275، 277، 281، 288، 294، 297، 303، 304، 307، 309، 310، 311، 312، 389، 643، 644، 645، 648، 649، 650، 658، 689، 751 اردوژف / 758، 759، 760، 762 اردوگاه برج الشمالی / 249 اردوگاه رشایا الفخار / 245 اردوگاه رشیدیه / 249 اردوگاه زانو / 681 اردوگاههای غنا و صدیقین / 245 اردوگاه یهودی نشین قیریاط اربع / 275 ارسوز (ژنرال) / 141 اروپا / 5، 30، 32، 33، 34، 35، 45، 51، 53، 54، 55، 56، 68، 69، 70، 71، 74، 78، 79، 80، 85، 89، 92، 98، 100، 102، 103، 105، 107، 120، 122، 123، 130، 151، 152، 172، 185، 187، 188، 192، 193، 195، 197، 201، 204، 207، 208، 211، 217، 218، 219، 231، 242، 253، 255، 257، 265، 286، 287، 288، 292، 312، 313، 331، 332، 349، 361، 378، 399، 497، 502، 513، 536، 547، 556، 557، 563، 567، 577، 582، 615، 621، 626، 627، 630، 638، 653، 654، 656، 663، 664، 667، 678، 679، 680، 681، 682، 685، 697، 701، 703، 704، 705، 708، 719، 735، 736، 742، 744، 745، 746، 747، 751، 752 اروپای شرقی / 23، 89، 248، 257، 273، 297، 360، 472، 496، 540، 645، 678، 681، 695، 696، 697، 701، 705، 707، 719، 723، 724، 727، 735، 736 اریتره / /255، 256، 272، 286، 613، 646 اریدیز / سمیح، 158، 159، 160 ازبکستان / 572 ازمیر / 134، 149 اسالت (اردن) / 307 اسپانیا / 208، 246، 260، 272، 273، 341، 342، 398، 570 اسپایرز / 122 اسپایک ابز / 362 اسپل نیکوف، ویکتور نیکلایویچ / 511 اسپیرز / 142، 144، 146، 148، 153، 156، 158، 159، 160 استارک / 452 استافور / 760 استالین، آیوسف / 508، 524، 559، 566، 568، 569، 576، 581، 584، 628 استالینسک / 745 استان بلوچستان (پاکستان) / 393 استانبول (استامبول) / 95، 97، 98،103، 108 128، 129، 139، 148، 160 استان حکاری / 163 استراسبورگ / 107 استرالیا / 178، 207، 380، 399، 742، 751 استرلینکوف، بوریس / 555 استکتوزاود / 617 استکهلم / 95، 556، 567 استمپل، جان دی. / 533، 535، 539، 540، 542، 544، 547، 592، 593، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 642، 716، 733 استنین، ولادیمیر / 572 استونسون (سناتور) / 759، 760 استیک هاوس (رستوران) / 535، 536، 537، 540، 542، 547 اسچارانسکی / 598 اسحاق خان / 372، 453

ص: 770

اس. دیا، حسن / 650 اس. دی. ترمپ / 347 اسرائیل / 32، 33، 34، 35، 36، 39، 42، 55، 64، 65، 90، 142، 143، 147، 148، 151، 161، 162، 169، 170، 171، 173، 174، 176، 177، 178، 179، 182، 183، 184، 185، 187، 188، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 203، 204، 205، 206، 207، 209، 211، 212، 213، 215، 216، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 232، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 243، 244، 246، 249، 250، 251، 252، 257، 258، 259، 260، 261، 263، 264، 265، 266، 267، 268، 270، 271، 274، 275، 276، 277، 278، 279، 281، 282، 284، 287، 288، 290، 291، 292، 293، 295، 296، 298، 301، 302، 303، 304، 306، 307، 308، 311، 312، 314، 320، 330، 334، 345، 375، 376، 475، 478، 615، 628، 638، 639، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 686، 689، 690، 691 اسقف کاپوچی / 260، 275، 306 اسقف ماکاریوس / 147 اسکاف، ژوزف / 200 اسکندرون / 132 اسکندری، ایرج / 725 اسکندریه / 32، 248 اسکوتزکو / 540 اسکودرو ،استانلی / 108، 518، 520، 523، 525، 528، 530، 535 اس. کوفی / 758 اسکیوال، آنتونیو / 431، 432 اسلام آباد / 92، 315، 316، 358، 364، 365، 366، 368، 370، 374، 377، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 386، 387، 389، 391، 392، 393، 396، 397، 399، 400، 401، 403، 404، 408، 410، 416، 417، 423، 424، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432، 433، 436، 437، 440، 441، 442، 444، 445، 446، 447، 449، 450، 453، 454، 455، 460، 461، 464، 466، 467، 469، 473، 479، 481، 483، 488، 643، 718 اسلام شیخ / 453 اسلو (پایتخت نروژ) / 95 اسمولیناکف / 514، 515 اسمیت، جری / 372 اسمیت، ژوارد. سی / 477 اسمیرنف، نیکولای ایوانویچ / 554، 586، 587، 588 اسنبل / 115، 122 اسیراوغلو، وهاب / 91، 92، 93 اشپیگل / 137 اشتراوس / 32، 35، 190، 478 اشراقی / 336، 337، 340 اشماروک، ماری. ا. / 649 اشمیت / 187، 188 اصغرخان / 359، 394، 442، 464، 469 اصفهان / 527، 531، 532، 533، 539، 604، 606، 607، 618، 663، 683، 717، 721، 722، 728، 729، 730، 733، 734، 763 اصلاحیه سیمینگتون / 451، 452، 476 اصلاحیه گلن / 366، 369، 378، 379 اطریش / 205، 224، 267، 290، 546، 586، 705 اعتزازالدین / 383 اعتمادزاده (به آذین)، محمود / 517 افاناسیف، ویکتور گریگوریویچ / 553، 554، 555

ص: 771

افغانستان / 141، 148، 337، 339، 354، 355، 356، 366، 372، 373، 379، 382، 390، 391، 393، 394، 395، 396، 401، 408، 409، 418، 428، 435، 436، 447، 449، 450، 451، 462، 471، 472، 475، 483، 484، 485، 486، 488، 494، 510، 515، 530، 589، 597، 598، 599، 616، 619، 644، 646، 656، 657، 658، 660، 662، 663، 664، 665، 669، 670، 673، 676، 677، 689، 690، 691، 692، 695، 705 افندیوف، فیکرت اسفندیار اقلی / 510 اقبال / 443 اقبال (دکتر) / 516 اقبال (سپهبد) / 416، 442 اقبال، فیض / 461، 462، 463، 473 اقبال، محمد (سپهبد) / 442 اقیانوس آرام / 77، 587، 610، 611، 616، 687، 688، 744، 745، 755، 756 اقیانوس اطلس / 494 اقیانوس هند / 77، 89، 354، 356، 365، 375، 454، 475، 483، 494، 521، 538، 610، 611، 612، 619، 667، 676، 677، 687، 688، 720 اکرم، مسعود / 435 اکرم، منیر / 376 اکسکلوسیو (هفته نامه) / 214 اکسیدنتال / 541 اکونومیست (نشریه) / 521، 527 اکی باستوز / 752 الاهرام / 239، 650 البداوی / 279 البداویه / 270، 279 البدری، حسن / 650 البلادی / 281 البناء / 241، 310، 311 الپاسو / 709 الجزایر / 6، 162، 175، 181، 202، 241، 247، 252، 273، 291، 310، 398، 658، 690 الجزیره / 34، 79، 80، 82، 143، 201، 202، 257، 260، 266، 272، 279، 283، 290، 291، 298، 312، 512، 718 الحلوه / 281، 296 الخال الصحیح الفتح (سازمان) / 314 الخطیب / 59، 60 الدامور (لبنان) / 247، 305 الدستور (روزنامه اردنی) / 209 الدورادوی / 744 الراشد / 24، 60، 64 السالت (اردن) / 269 السیک / 122 السیل اویمن / 127 الشعیبه / 77 الصاعقه / 263، 279، 295، 300، 302، 304 الصباح / 82 الصباح الاحمد / 27 الصبایی، یوسف / 314، 315 الطلیعه / 17، 19، 284 العاصفه (شاخه کماندویی فتح) / 311 العال ناجی / 209 العال (هواپیمایی اسرائیل ) / 258، 280، 291، 292، 298 الغانی (نخست وزیر یمن شمالی) / 653 الف. پتروف / 620، 652 الفتح / 227، 261، 323 الفجر / 209 الفرین / 201 الکساندرف / 553، 555، 556 المنصور (شمال بغداد) / 281 المهری / 58، 59، 60، 62 الن / 538

ص: 772

النهار / 82 الوطن / 10، 19 ال. و کارناکف / 675 الون / 330، 333 الهانی / 201 امارات متحده عربی / 51، 54، 61، 146، 250، 251، 272، 292، 313، 315، 386، 522 امام موسی صدر / 348 امان / 175، 192، 193، 203، 204، 289، 297، 475، 718 امپریالیسم / 19، 224، 233، 255، 268، 280، 460، 492، 493، 648، 666، 720 ام. جی. ماریتر (اسم رمز) / 321،322، 325، 334، 335، 338، 339،340، 342، 343، 345 ام. دی. زهدی / 650 ام قصر / 611 امل / 328، 329 امیدوف، ک. اس / 758 امیرانتظام، عباس / 320، 686 امیر خلیفه / 193، 195، 196 امیر عثمان / 366، 408، 428 امین / 462 امینی، رضا / 504 امینی، علی / 599، 602 ام. یوکرانتسف (نام مستعار کاپیتسا) / 571 ان.آی. کوزیرف / 620 ان بی سی قاهره / 200 انتبه / 285، 291 انتشارات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 169 انجامنا / 718 انجمن اسلامی آلمان / 285 انجمن ایران و آمریکا / 537 انجمن تجارت و اقتصاد شوروی آمریکا / 557 انجمن ترکیه و آمریکا / 128 انجمن دانشجویان عرب /255 انحلال مجلس ملی / 24 اندرسون، سیدنی / 15، 16 اندرویانگ / 599 اندونزی / 291، 389 انستیتو آمریکا، کانادا / 760 انستیتو امور بین المللی مسکو / 596 انستیتو انرژی اتمی کورچاتف / 580 انستیتو اورینتال (مؤسسه خاورشناسی) / 618 انستیتو پداگوژیکی (کیشینف) / 564، 585 انستیتو پلی تکنیک اورال / 583 انستیتو تحقیقی آکادمیک اسرائیلی / 644 انستیتو تعلیمی آموزشی اودسا / 589 انستیتو راه آهن لنینگراد / 590 انستیتو روابط بین الملل / 572 انستیتو ریاضیات ایمنی استکلف / 567 انستیتو زبانهای خاوری / 572 انستیتو ماشین آلات مسکو / 513 انستیتو مدیریت اقتصاد ملی / 565، 566 انستیتو مطالعات استراتژیک الاهرام / 645 انستیتو مطالعات استراتژیک در تل آویو / 649 انستیتو مطالعات شرق / 503 انستیتو مهندسی حمل ونقل آب لنینگراد / 576 انستیتو مهندسی مسکو / 578 انستیتو مهندسین ساختمان صنعتی / 567 انستیتو وزارت خارجه / 594 انستیتو هوائی مسکو / 580 انستیتوی زبانهای شرقی مسکو / 571 انستیتوی مارکسیسم لنینیسم / 564 انستیتوی مطالعات استراتژیک / 644 انصاری، هوشنگ / 120 انقلاب اسلامی / 26، 42، 90، 169، 319، 321، 322، 344، 435، 436، 493، 494، 495، 642،

ص: 773

656، 661، 663، 668، 672، 673 انگلستان / 23، 61، 77، 78، 81، 82، 107، 190، 194، 195، 214، 241، 246، 249، 255، 261، 268، 272، 275، 276، 288، 307، 310، 312، 314، 335، 353، 358، 360، 361، 380، 382، 443، 455، 457، 480، 482، 521، 523، 557، 560، 578، 591، 602، 642، 658، 659، 708، 734، 756 انیان (سناتور) / 137 اوبلاست / 497، 564، 576، 582، 583، 584، 589، 699، 702، 744، 746، 748، 749، 750، 755 اوپک / 27، 29، 30، 32، 33، 51، 52، 54، 56، 69، 70، 79، 82، 86، 113، 115، 124، 125، 135، 136، 145، 210، 212، 283، 285، 290، 291، 360، 369، 521، 534، 602، 675، 695، 696، 697 اوتاوا / 758 اوتمالی (موزامبیک مرکزی) / 681 اوخوتسک / 702، 744 اودسا / 499، 589 اورال / 580، 701، 702، 703، 744، 745 اورالز ولگا / 696، 697، 698، 699، 702، 703، 704، 706 اورانس / 740 اورشلیم / 184، 188، 190، 191، 195، 197، 198، 199، 200، 204، 207، 209، 212، 217، 221، 222، 226، 233، 250، 261، 262، 275، 308، 650 اورفا (ترکیه) / 163 اورلی / 292 اورنبرگ / 701، 736، 739، 741، 742 اورنگون / 702 اوروگوئه / 513، 546 اورون، کنعان / 86، 141، 156، 184، 188، 189، 477 اوزال، تورگوت / 157، 158 اوزی پف، ویکتوریاکفلویچ / 511، 508، 509، 510، 512، 618 اوستروفنکو، وای. / 618 اوغلو، اسماعیل کافه سی / 129 اوغلو، توپوز / 126، 130، 131 اوغلو، سانلی توپوز / 126، 130 اوغلو، عمر زیتین / 145، 146 اوغلو، کوکور / 135، 136 اوغلو، مؤذن / 115 اوکراین / 546، 562، 571، 574، 578، 589، 631، 677 اوکراین غربی و جنوبی / 631 اوکسوس / 451 اوکندی (وزیر خارجه ایرلند) / 207، 208 اوگادن / 611، 613 اوگادوگو / 718 اوگاندا / 248، 252، 256، 291، 342، 398، 654 اولزوسکی / 724 اومسک / 746، 748 اویتا / 80 اهواز / 180، 206، 207، 213، 334، 339، 605، 606، 683، 721، 729، 730 ایالات بالتیک / 633 ایالت بلوچستان پاکستان / 357 ایالت سند / 392 ایالت یوزکات / 158، 159 ایپراس / 138، 139 ایتالیا / 86، 97، 107، 134، 209، 246، 254، 255، 257، 272، 289، 314، 355، 377، 546، 555، 581، 582، 584، 661، 705، 736، 751

ص: 774

ایران / 3، 5، 6، 8، 11، 13، 14، 25، 26، 27، 28، 37، 38، 51، 55، 58، 59، 60، 63، 64، 67، 74، 75، 79، 87، 89، 90، 91، 92، 93، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 120، 121، 124، 125، 126، 127، 129، 134، 135، 136، 137، 138، 140، 141، 142، 144، 145، 146، 147، 148، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 173، 179، 180، 181، 195، 201، 202، 206، 207، 209، 213، 214، 215، 216، 217، 227، 228، 231، 246، 253، 254، 319، 321، 322، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 334، 335، 336، 337، 338، 339، 340، 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 348، 354، 355، 361، 362، 365، 366، 369، 370، 371، 381، 382، 383، 386، 394، 408، 418، 435، 436، 454، 455، 457، 461، 462، 475، 478، 481، 483، 486، 487، 488، 492، 493، 494، 495، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 509، 510، 511، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 519، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 531، 532، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 539، 540، 541، 543، 546، 548، 589، 592، 593، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 617، 618، 619، 620، 621، 622، 625، 626، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 652، 654، 655، 656، 659، 660، 661، 662، 663، 664، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 683، 684، 686، 687، 688، 689، 690، 691، 692، 695، 697، 705، 716، 719، 720، 721، 722، 723، 724، 725، 726، 727، 729، 730، 733، 734 ایرسات (شرکت سهامی ایران و روسیه) / 604، 728، 729 ایرفلوت / 71، 445، 531، 532، 604، 678، 685، 728 ایرکوتسک / 746، 754، 755 ایرلند / 54، 182، 207، 254، 285، 286 ایروان / 560 ایزنبراون / 445 ایشکف، الکساندر آکیموویچ / 553، 568، 569، 570 ایفان، کامبن (سناتور) / 137 ایفراین (کاخ کوهستانی شاه حسن) / 202 ایگات 2 / 741، 742، 763 ایگور، الکساندرف / 668 ایلیمسک، یوستی / 754 ایلینیچنا، لیدیا / 572 اینز (رئیس جمهوری پرتغال) / 654 اینگستراخ (شرکت بیمه حکومت شوروی) / 604، 728 اینونو، عصمت / 86، 99، 104، 105، 106 ایوانف، وی. پی / 581 ایوب خان / 480، 483 ایهان ازتراک / 94 ب باب المندب / 644، 687 باتو، اینال / 142، 143، 144 بادرماینهوف (گروه تروریستی ) / 284، 285، 314 بارایشاور / 683 بارج / 321، 322، 323، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 334، 335، 338، 339، 340، 341، 342، 343، 345، 346، 347 بارک، آهارون / 184 بارنتس / 499، 702، 758، 759

ص: 775

بازار سبزی فروشان پتاتیکوا (تل آویو) / 275 بازرگان، مهدی / 62، 69، 81، 147، 326، 327، 336، 337، 338، 342، 348، 381، 382، 435، 671، 672 باکو / 523، 524، 659، 760، 761 باکولف / 372 بالتیک / 499، 587، 633، 758، 759 بالکان / 153 باماکو / 718 باناسکو / 345، 347 بانجول / 718 بانک (آن یونیون) / 576 بانک ایران و شوروی / 531، 604، 728 بانک بازسازی و عمران بین المللی / 359 بانک توسعه و بازسازی بین المللی / 371 بانک صادرات و واردات / 557 بانک عرب ترکیه / 129 بانک عمران آسیایی / 359 بانک فدرال آمریکا / 122 بانک مرکزی اسرائیل / 204 بانک مرکزی ایران / 721، 722 بانک مرکزی ترکیه / 98، 122، 125، 127، 129 بانک مرکزی کویت / 57، 74 بانک ملی قطر / 194 بانکوک / 259، 515 بایار، جلال / 86 بایباکف / 760 بایولکن، ملوک / 94 بحرین / 7، 13، 19، 27، 54، 55، 61، 209، 284، 389، 667، 692 بختیار، شاهپور / 326، 339، 341، 344، 348، 381، 619، 620، 622، 677 براترسکی وی.ا. / 618 برانت، ویلی / 186، 187، 188، 196، 208 براون / 123، 621 براون، گوردون اس. / 649 برج البراجنه / 281، 342 بردیجان / 606، 729 برزیل / 98، 285، 374، 718 برژنف، لئونید آی. / 71، 235، 485، 497، 507، 521، 523، 524، 535، 546، 553، 555، 556، 557، 561، 563، 564، 565، 576، 582، 584، 586، 588، 589، 590، 601، 607، 608، 609، 621، 655، 658، 660، 661، 672، 678، 679، 680، 681، 720، 755 برژنیسکی / 621، 667 برگستن / 115، 116، 117 برلن غربی / 255، 284، 285 برلین / 95، 514، 597 برمه / 449، 563 بروس فلاتین / 445 بروکسل / 51، 128، 181، 208، 258 بریا، لاورنتی / 589 بریتانیا / 520، 521 بریتیش پترولیوم / 14، 15، 16، 36، 52، 53، 57، 71، 72، 73، 82 بریدی، هانا / 334 بریگاد سرخ / 314 بریمز، جان اس. / 445 ،461 بساراب (مرز رومانی و شوروی) / 562 بسفر / 140 بشاره / 186، 187، 189، 193 بشیر / 466 بشیر جمیل / 205 بعلبک / 281، 282 بغداد / 13، 32، 33، 34، 35، 70، 71، 126، 127، 130، 131، 189، 201، 205، 210، 218، 219، 241، 242، 281، 291، 301، 305، 310،

ص: 776

311، 312، 313، 314، 342، 386، 503، 539، 643، 653، 654، 690 بگین، مناخیم / 33، 35، 178، 179، 188، 198، 199، 200، 220، 222، 223، 227، 594، 689 بلژیک / 78، 181، 255، 272، 584، 586، 655، 661 بلغارستان / 120، 253، 278، 559، 723، 727، 732 بلگراد / 312 بلنکو، ویکتور / 544، 545 بلوچستان / 357، 358، 393، 394، 395، 396، 401، 411، 416، 418، 424، 450، 462، 463، 464، 471، 472، 473، 474، 475، 479، 482، 485، 520، 522 بلوچستان تایمز / 461 بلوروسیان (بلوروسیه) / 591 بلومنتال / 115، 116، 117، 122، 123، 124 بلوین (سفیر فرانسه) / 71 بلیس / پی ام (خانم) / 679 بلیک / 122 بن / 187، 188، 255، 262، 284، 312، 314، 374 بنازیر / 393 بنت جبیل / 265 بندر احمدی (کویت ) / 4، 6، 77 بندر اولگا / 756 بندر پهلوی (انزلی) / 531، 532، 728 بندر چیتاگونگ / 610 بندر سنگاپور / 289 بندر لوئیس (موریتوس) / 611 بندر مگادان / 746 بندلن، دبلیو / 78 بن غازی / 291 بن گال / 173، 184 بنگلادش / 92، 114، 143، 210، 353، 356، 360، 372، 373، 381، 388، 610، 611، 612 بنیاد راکفلر / 104 بنی صدر، ابوالحسن / 686 بوئنوس آیرس / 718 بوتفلیکا (وزیر امور خارجه الجزایر) / 290 بوتو، بیگم نصرت / 392، 403، 437، 438، 439، 444، 447، 461، 463، 469 بوتو، بی نظیر / 403، 404، 414، 426، 436، 437، 438، 439، 440، 441، 444، 469 بوتو، ذوالفقارعلی / 353، 354، 355، 357، 359، 362، 364، 370، 373، 376، 378، 385، 386، 388، 389، 390، 391، 392، 403، 404، 410، 411، 412، 414، 415، 416، 417، 418، 426، 436، 437، 438، 439، 442، 443، 444، 447، 448، 449، 450، 463، 470، 472، 474، 477، 483، 529، 530 بوتو، ز.، الف / (خانم) / 359 بوتو، مرتضی / 436، 444 بوتو، ممتاز / 390 بوجومبورا / 718 بوچانان / 676، 692 بوداپست / 567 بودیول، ایوان ایوانویچ / 553، 561، 562، 563 بورگ (دکتر) / 478 بوستا / 201 بوستون / 568 بوشهری پور، بهرام / 504، 505 بوعبید (نخست وزیر مراکش) / 200، 202 بوگتی، اکبرخان / 394، 463، 474 بوگوتا / 718 بوگوچانی / 754 بوگولیوبو، کلاودی / 564 بولیس، رالف / 596

ص: 777

بون / 452 بووین، الکساندر / 670، 671، 672، 673 بویناکسک (داغستان آذربایجان شوروی) / 669 بوینس آیرس / 578 بهجت ابوغربیه / 307 بهشتی، سید محمدحسین (دکتر) / 161، 336، 686 بهیک هزار / 109، 110 بیانیه ردفورت / 486 بیباکف / 749 بی. بی. سی / 384، 392، 393، 740 بیت المقدس / 330، 349 بیت یاهون / 183 بیرشوا / 275 بیروت / 82، 173، 175، 176، 177، 185، 192، 201، 205، 210، 214، 215، 216، 239، 241، 243، 244، 254، 265، 269، 281، 283، 285، 289، 296، 298، 301، 302، 305، 308، 309، 310، 312، 324، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 334، 335، 338، 340، 341، 342، 343، 345، 346، 347، 349 بیزنجو، میرغوث بوکس / 395، 396، 442، 445، 462، 463، 469، 472، 473 بیسائو / 718 بیکال آمور /744، 745، 755 بیکال، دنیز / 127، 130، 132، 133 بیلتیس (ترکیه) / 163 بیل کرین / 495 بین یاهون / 183 پ پاتوشکف وی. بی. / 618 پادشاه کریست / 285 پادگان جمشیدیه / 382 پادگورنی، نیکولای / 524، 561، 586، 621 پاریس / 262، 285، 286، 290، 291، 292، 312، 316، 342، 343، 366، 367، 373، 376، 378، 379، 380، 467، 513، 514، 556، 574، 591 پاشایف، اللخشوکور (اللّه شکور) / 659 پاکستان / 89، 91، 92، 114، 141، 143، 147، 241، 248، 257، 272، 313، 316، 328، 351، 353، 354، 355، 356، 357، 358، 359، 362، 363، 364، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 371، 372، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 386، 387، 388، 389، 390، 391، 392، 393، 394، 395، 396، 397، 398، 399، 400، 401، 402، 403، 404، 405، 406، 407، 408، 409، 410، 411، 412، 413، 416، 417، 418، 419، 421، 423، 424، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432، 433، 434، 435، 436، 437، 438، 439، 440، 441، 442، 443، 444، 445، 446، 447، 448، 449، 450، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 457، 458، 459، 460، 461، 462، 463، 464، 465، 466، 467، 469، 470، 471، 472، 473، 474، 475، 476، 477، 479، 481، 482، 483، 484، 485، 486، 487، 488، 511، 525، 526، 529، 530، 570، 571، 588، 616، 644، 646، 658، 690 پاکستان تایمز / 423، 453، 468 پاکستان شرقی / 353 پاکستان غربی / 353 پاگارا، پیر / 359، 469، 470 پان آمریکن / 289 پاناما / 120، 224 پایگاههای اتمی آمریکا در ایران / 595 پتان / 395، 462، 471

ص: 778

پترفدوسیف / 564 پترماشروف / 591 پتروسکی، بوریس / 726 پتروسیانتس، آندرونیک / 579 پتروف (ژنرال) / 616، 652 پتروگراد (لنینگراد) / 590 پترونا، کلاودیا / 563 پراکاش شاه / 525 پرتغال / 34، 107، 116، 361، 654 پرز، شیمون / 184، 188 پرسی (سناتور) / 486 پرشت، هنری / 654 پرل هاربر/ 687 پرو / 285 پروژه بند ارس / 515 پروژه خانه های پیش ساخته آریاشهر / 730 پروژه ذوب آهن / 44 پروژه ذوب آهن شوروی / 721 پروژه سه جانبه یاکوتیا / 758 پروژه نورث استار / 708 پروژه های ساختمان آریاشهر / 532 پروژه های (فیل سفید) / 44 پطر کبیر / 518 پطروس غالی / 211 پکن / 432، 530، 572، 616 پلاختی / 598 پنتاگون / 467، 666، 667 پنجاب / 358، 390، 392، 394، 396، 403، 418، 424، 439، 463، 479 پنیتو / 204 پوجا / 724 پودلر / 372 پورت لوئیس / 718 پوزانف / 484 پولیاکوف، ویکتور نیکلایویچ / 554، 581، 582 پولیساریو / 204، 273، 686، 689، 690 پونسه، فرانسوا / 196 پویا، مرتضی / 405، 406، 407، 445 پهلوی، رضا / 723 پی. ای. افورت / 334 پیترمون / 191 پیر جمیل / 205 پیرزاده، حافظ / 390 پیشاور / 397، 435، 436، 445، 461، 480 پیکر، ساموئل اچ. / 396، 397 پیل، مایر / 650 پیمان آتلانتیک شمالی / 102، 105، 107، 655، 657، 659، 661، 681 پیمان سنتو / 89، 109، 112، 116، 363، 364، 381، 382، 412، 450، 451، 511، 512، 521، 615 پیمان سیتو / 89، 363 پیمان مصر و اسرائیل / 182، 196، 197 پیمان ورشو / 232، 263، 498، 502، 681 پیونگ یانگ / 248 ت - ث تاتوان موس (ترکیه) / 163 تاچر، مارگارت / 19 تاچر، نیکولاس جی. / 514 تاراسف، الکساندر / 581 تارپور هند / 451 تار تار آلمت یوسک / 748 تاس (امضاء) / 643 تاگور، رابیندرانات (شاعر هندی) / 107 تالپور، میرعلی احمد / 388، 441 تالکوت سیلیه / 478 تالو، نعیم / 93، 97، 98، 99، 106

ص: 779

تالینن / 587 تامارا ایوانوا / 514 تامست / 381 تامسک (سیبری مرکزی) / 581 تانزانیا / 398 تایراتیروا / 761 تایلند / 259، 449 تایلور، کلاید د. / 120 تایمز بلوچستان / 473 تایمز پاکستان / 376، 436، 437، 440، 444، 479، 480 تایمز مالی (نشریه) / 521 تأسیسات گتی / 7 تبت / 723 تبریز / 502، 516، 531، 532، 606، 717، 721، 728، 730، 733، 734 تبلیس / 586 تپه جبل باسیل / 183 تجریش / 327 تراپزنیکوف، ولادیمیر / 560 ترانس - آلپاین / 258 ترانسیلوانیا / 727 ترزی / 185، 186، 196، 200 ترکمنستان / 750 ترکیه / 83، 85، 86، 87، 88، 89، 90، 91، 92، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 105، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 196، 209، 254، 273، 286، 292، 297، 331، 361، 366، 408، 512، 513، 536، 642، 654، 682 ترمسک / 748 ترهان فیض، اوغلو / 85، 104، 105 تره کی، نورمحمد / 394، 395، 408، 409، 436، 450، 461، 462، 471، 472 تریپولی / 80، 233، 237، 246، 265، 276، 282، 287، 290، 291، 296، 299، 311، 312، 314، 341، 342، 344، 349، 643، 718 تریست / 258 تسویگون، سمن کوزمیچ / 554، 588، 589 تسویگون، میخایلونا / 554، 588، 589، 590 تل آویو / 184، 188، 193، 198، 199، 205، 212، 215، 221، 237، 239، 250، 255، 258، 260، 261، 262، 275، 290، 291، 298، 330، 345، 346، 349، 643، 645، 649 تل زعتر / 339 تلو (خانم) / 98 تنگه هرمز / 28، 60، 69، 70، 195، 202، 204، 206، 210، 529، 668 توبولسک / 748 توپوز، علی / 160 تورنتو / 758، 761 تورنتون (نویسنده) / 107 تورینوف / 505 توزه (سکوتوره) / 615 توساینت / 520 توکیو / 30، 51، 286، 288، 517، 546، 756 تولبرت (رئیس جمهور لیبریا) / 196 تولکوام / 263 تولومن، تورگوت / 127، 128، 161 تون / 373، 642، 669، 674، 743، 761، 762 تونس / 34، 70، 82، 252، 291، 314، 315، 398، 586، 718

ص: 780

تویمان / 698، 699، 702، 744، 746، 747، 748، 749، 750، 751، 758، 759 تهران / 13، 14، 25، 26، 27، 28، 61، 63، 64، 80، 82، 91، 108، 109، 111، 112، 113، 115، 120، 121، 122، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 131، 133، 135، 136، 138، 140، 143، 144، 145، 146، 150، 153، 154، 157، 158، 160، 161، 163، 178، 180، 182، 191، 193، 200، 201، 202، 203، 206، 207، 213، 214، 216، 217، 218، 254، 321، 322، 325، 326، 328، 329، 330، 334، 335، 336، 337، 338، 339، 340، 341، 342، 343، 345، 346، 347، 349، 362، 366، 369، 370، 461، 481، 502، 503، 505، 507، 508، 510، 511، 512، 514، 515، 516، 518، 519، 523، 524، 525، 526، 528، 529، 530، 531، 532، 535، 536، 537، 539، 540، 542، 547، 592، 593، 595، 596، 597، 598، 600، 601، 602، 604، 605، 606، 607، 610، 617، 618، 621، 625، 626، 642، 643، 652، 654، 658، 661، 663، 665، 668، 669، 670، 671، 673، 683، 686، 718، 719، 720، 721، 722، 723، 724، 725، 727، 728، 729، 730، 733، 734، 761، 762 تی.اس.الیوت / 107 تی. ان. دوپوی / 644، 649 تیبت، ناسی / 129 تیبستی / 286 تیژنوارتفسک / 748 تی سی کوپمان / 565 تیفانی / 535 تیکاخان / 440 ثابت، عثمان / 95 ثاقب / 389، 429، 446 ج جابرالاحمد الصباح / 76، 81 جاتویی، جی. ام. / 479 جاسم القیطانی / 18 جاکارتا / 80، 718 جامعه اقتصادی اروپا / 53، 54، 55، 79، 92، 102، 103، 187، 217، 218 جامعه دانشجویان عرب (پروجیا / 306 جامعه رفاه عربی اسلامی / 285 جامعه فلوتینگ کریستانتموم (ژاپن) / 256 جامعه وحدت فلسطین و سانتاما / 286 جامو / 358 جاناتا / 425 جاویتس (سناتور) / 14 جبهه آزادیبخش اریتره / 256، 286 جبهه آزادیبخش تونس / 254 جبهه آزادیبخش خلق فلسطین / 262، 264 جبهه آزادیبخش خلق نهضت ناسیونالیستی عربی / 278 جبهه آزادیبخش عرب / 218، 686 جبهه آزادیبخش عربی / 218، 219، 241، 263، 296، 303، 304، 305، 306 جبهه آزادیبخش فلسطین / 180، 241، 270، 280، 293، 295، 296، 299، 300، 301، 302، 303 جبهه آزادیبخش کوبک / 285 جبهه آزادیبخش ملی الجزایر / 234 جبهه آزادیبخش ملی بحرین / 284 جبهه آزادیبخش ملی چاد (فورلینات) / 255 جبهه آزادیبخش ملی ساندینیست / 274 جبهه ارتدادی / 224، 241، 272، 275، 276، 278، 279، 281، 283، 293، 295، 307 جبهه پولیساریو / 273 جبهه خلق آزادیبخش فلسطین / 176، 177،

ص: 781

210، 269، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 299، 300، 301، 302، 304، 309 جبهه خلق آزادیبخش فلسطینی / 284 جبهه خلقی آزادیبخش فلسطین / 269، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 284، 285، 286، 287، 288، 293، 294، 295، 296، 297 جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین / 241، 267، 268، 269، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 279، 298 جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین / 228، 264 جبهه مبارزات خلق / 307، 308 جبهه ملی / 157، 246، 279، 594، 619، 622 جبهه پایداری / 324 جده / 54، 80، 82، 115، 192، 200، 349، 389، 526، 643 جریکو / 262، 293 جزایر تنب و ابوموسی / 202، 203، 206، 207 جزایر کارائیب / 682 جزایر کرامه / 759 جزیره سوکوتورا / 611 جزیره ضحلک / 611، 614، 688 جزیره یمل / 759 جزیره ساخالین / 702، 756 جکسون، جسی / 209، 210، 212، 478 جلال آباد / 391 جلفا / 531، 605، 721، 728، 729، 730 جلیله / 184 جماعت اسلامی / 389، 414، 417، 435، 436، 442، 464، 465، 469، 480 جمالی، تاج محمد / 473 جمعیت اسلامی / 359، 407 جمعیت العلمای پاکستان / 359، 407 جمعیت خانتی مانسی اوکروگ ملی / 748 جمعیت روزنامه نگاران آنکارا / 108 جمعیت علمای اسلامی محافظه کار / 403 جمعیت هنری (هلیکون) / 108 جمهوری خودمختار بوریات / 755 جمهوری خودمختار تاتار / 555 جمهوری دمکراتیک افغانستان / 462 جمهوری دموکراتیک آلمان / 680، 723 جمهوری دموکراتیک خلق یمن / 19، 69، 70، 253، 255، 269، 271، 272، 275، 276، 279، 281، 282، 284، 285، 314، 615، 687، 688 جمهوری عربی یمن / 253، 688 جناح، فاطمه / 403 جناح، محمدعلی / 353 جنبش ملی لبنان / 270، 278 جنبش ناسیونالیست عربی / 269 جنت زوار (غرب بغداد) / 301 جنرال الکتریک / 760 جنگ پارتیزانی در اوکراین و کتاب TaynyyFront (جبهه مخفی) / 589 جنگ جهانی دوم / 94، 95، 109، 152، 153، 482، 557، 576، 578، 580، 587، 638، 675، 744، 745، 746، 752 جنگ هند و پاکستان (1350) / 353، 610 جنوب لبنان / 172، 191، 192، 197، 201، 205، 206، 210، 211، 212، 222، 232، 237، 239، 240، 241، 244، 245، 249، 270، 279، 281، 282، 334، 347، 689 جنوب یمن / 611 جورج تاون / 718 جورج حبش / 177، 180، 214، 224، 227، 228، 269، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 292، 294

ص: 782

جو کلارک / 212 جو لوندور / 411، 416 جوناگاد / 358 جونتای (یونان) / 159 جونز / 760 جهالاوان / 472 جی. آر. یو. / 532، 618 جیرس (جیریس) / 175 جیلانی / 416، 417، 440، 467 جیلانی / غلام (سرلشگر) / 483 جیلانی / محمد (سپهبد) / 466 چائوشسکو / 189، 196، 199، 220، 724 چاتانوگا / 528، 596 چاد / 286، 397، 398 چاران سینگ / 425، 450، 486 چ چچن اینگوش / 669 چرکین، آلبرت / 585 چرننکو، الکساندرف کنستانتین / 553، 556، 563، 564، 565 چکسلواکی / 248، 250، 261، 361، 501، 519، 522، 559، 584، 642، 723، 724، 727، 731، 732، 735 چلیابینسک / 742 چمران، مصطفی (دکتر) / 161، 213، 344، 348 چوئن لای / 572 چوفی / 189 چونینگ، رابرت دبلیو (دریابد) / 454، 460 چه گوارای / 396، 463 چیانک کای چک / 516 چیتا (موسسه آموزش و پرورش کودکان) / 555 چیشتی، ف. الف / 387، 388، 416، 417، 440، 470 چین / 136، 237، 247، 250، 256، 257، 273، 276، 282، 354، 360، 361، 418، 449، 451، 476، 480، 483، 485، 496، 506، 509، 512، 523، 524، 530، 553، 570، 571، 572، 589، 600، 601، 613، 616، 617، 626، 629، 659، 688، 719، 720، 722، 723، 726، 731، 740، 744، 755، 757 چی. نربوری / 758 ح حافظ اسد / 33، 189، 198، 211، 215، 234، 241، 264، 278، 306، 331، 333، 541، 592 حبیب اللّه / 483 حبیب (سفیر) /204، 215 حبیب، ملالاه / 206 حبیبی / 277 حداد / 183، 192، 197، 211، 215، 218، 276، 279، 280، 281، 283، 284، 285، 287، 288، 292، 314 حداد، نعیم / 218 حزب آزادیبخش فلسطین / 252 حزب اتکاء جمهوری / 93، 94 حزب اعتماد جمهوریخواه / 85 حزب ایران نوین / 531 حزب بعث سوریه / 263، 264، 265 حزب بعث عراق / 61، 263، 303، 304، 305، 306، 310، 311 حزب توده / 228، 254، 273، 323، 337، 338، 339، 340، 493، 502، 505، 509، 510، 530، 602، 609،619، 662، 668، 673، 691، 692، 725 حزب جمهوریت / 152، 163 حزب جمهوری خلق مسلمان / 344 حزب جمهوریخواه خلق / 85، 88، 93، 98، 99،

ص: 783

101، 102، 103، 104، 105، 106، 108، 151، 152، 154، 157، 158، 159، 163 حزب جمهوریخواه مترقی / 157 حزب جمهوریخواه ملی / 149، 160 حزب چپگرای جمهوریخواه خلق / 158 حزب حاکم جمهوری خواه خلقی / 654 حزب حرکت ملی / 86 حزب خلق پاکستان / 359، 365، 376، 388، 389، 390، 392، 394، 403، 404، 414، 415، 416، 417، 426، 436، 437، 438، 439، 440، 441، 442، 444، 447، 448، 463، 464، 465، 466، 469، 471، 472، 473، 474، 479 حزب خلق جمهوریخواه / 131، 137 حزب دمکرات / 85 حزب دموکرات (آذربایجان) / 502 حزب دموکراتیک آزاد / 185، 188 حزب دموکراتیک ملی / 464، 465، 466، 474 حزب رستاخیز / 544 حزب رستگاری ملی / 85، 99، 101، 149، 152، 157، 163 حزب سوسیالیست ملی سوریه / 205 حزب سوسیالیستی انقلابی سومالی / 190 حزب طریق استقلال / 394، 469، 442 حزب عدالت / 93، 94، 98، 99، 104، 137، 149، 152، 157 حزب فالانژ لبنان / 334 حزب کارگر اسپانیا / 273 حزب کارگر اسرائیل / 184، 188 حزب کارگران سوسیالیست / 334 حزب کارگر ترکیه / 104، 105 حزب کارگر سوئیس / 273 حزب کمونیست آلمان / 255 حزب کمونیست اطریش / 586 حزب کمونیست افغانستان / 691 حزب کمونیست ایتالیا / 273 حزب کمونیست ترکیه / 86 حزب کمونیست ژاپن / 256 حزب کمونیست شوروی / 235، 280، 498، 553، 554، 555، 556، 557، 558، 561، 562، 563، 564، 565، 568، 572، 575، 576، 582، 584، 586، 587، 588، 589، 590، 591، 701 حزب کمونیست عراق / 189 حزب کمونیست قبرس / 273 حزب کمونیست گرجستان / 554 حزب کمونیست لبنان / 270، 273 حزب کمونیست مولداویا / 553، 561 حزب لیکود / 184، 212 حزب مترقی خلق / 465 حزب مردم گرای رستگاری ملی / 99 حزب ملی پاکستان / 394، 395، 442، 462، 463، 464، 465، 469، 472، 474 حزب ملی دموکراتیک (بلوچستان) / 472 حزب ملی عوام / 359 حزب ملی لبنان / 205 حزب منحله دموکرات ایران / 502، 538 حزب ناسیونال دموکرات / 359، 441، 442 حزب ناسیونال دموکراتیک / 448 حزب ناسیونالیست فعال (ترکیه) / 152 حسام سرطاوی / 175 حسن البکر / 33، 34 حسن الحسینی / 328 حکاری / 163 حکمتیار، گلبدین / 435، 436 حما / 200 حوسان حسنی / 650 حیات مهدی / 466 حیدر عبدالشفیع (دکتر) / 199 حیفا / 200، 237، 239، 250، 261، 274

ص: 784

خ خاباروسک / 499، 587، 746 خارساروف / 524 خارطوم / 175، 235، 259، 290، 398، 718 خاطرات نخست وزیر پیشین رابین (کتاب) / 184 خالد الخلف التجلی / 62 خالد الفهوم / 205 خالد (خانواده) / 253 خانتایکا / 754 خان کلات / 472، 473 خاور دور / 42، 499، 554، 570، 571، 572، 616، 667، 701، 709، 744، 745، 746، 755 خاورمیانه / 6، 10، 23، 32، 34، 35، 36، 43، 51، 55، 64، 69، 88، 109، 123، 136، 137، 140، 141، 142، 143، 150، 160، 161، 162، 173، 174، 177، 181، 182، 185، 187، 189، 190، 193، 194، 195، 197، 201، 204، 205، 207، 208، 209، 212، 219، 231، 233، 235، 238، 242، 252، 255، 257، 264، 265، 267، 268، 278، 288، 309، 330، 336، 363، 396، 454، 475، 503، 504، 505، 507، 513، 529، 547، 592، 593، 594، 600، 610، 613، 615، 616، 638، 641، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 649، 650، 663، 665، 666، 667، 675، 683، 689، 690، 691، 692، 697، 720، 762 خاور نزدیک / 189، 214، 220، 255، 273، 330، 431، 475، 503، 507، 513، 572، 608، 625، 654، 667 خبرگزاری ایزوستیا / 667، 668، 673 خبرگزاری تاس / 531، 532، 595، 604، 618، 621، 667، 672، 680، 728 خبرگزاری رویتر / 181، 185، 186، 189، 198، 199، 205، 210، 211، 212، 492 خبرگزاری فرانس پرس / 202 خبرگزاری وفا / 347 ختاک / 409 خرمشهر / 206، 207، 641 خروشچف، نیکیتا / 524، 546، 556، 559، 581 خلخالی، صادق / 336، 337، 340، 341 خلعتبری، عباسعلی / 92، 365، 518 خلیج سفلی / 61 خلیج عدن / 611، 687 خلیج فارس / 28، 65، 89، 126، 195، 209، 251، 254، 272، 284، 487، 494، 518، 519، 520، 521، 522، 523، 524، 526، 529، 533، 540، 610، 645، 667، 668، 674، 675، 677، 687، 720 خلیل ابراهیم الوزیر (ابوجهاد) / 213، 237، 240، 247، 256، 294 خمینی،احمد / 336، 337 خمینی، روح اللّه (امام) / 11، 13، 14، 27، 38، 41، 42، 46، 47، 56، 60، 61، 63، 75، 90، 138، 147، 153، 155، 161، 169، 179، 191، 206، 207، 213، 214، 215، 227، 253، 254، 273، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 334، 336، 337، 338، 339، 340، 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 348، 462، 483، 486، 602، 609، 622، 625، 642، 652، 655، 656، 659، 660، 661، 662، 663، 668، 669، 670، 671، 672، 674، 676، 677، 684، 686، 691، 692 خورشید احمد / 380، 381، 429، 430، 435 خوزستان / 8، 9، 11، 148، 207، 213، 214، 227، 228، 322، 323، 326، 330، 676، 735 خیابان استالین / 508 خیابان امیراتابک / 595 خیابان پهلوی / 520، 598

ص: 785

خیابان جردن / 327 خیابان خردمند / 596 خیابان فردوسی / 121 خیابان فرشته / 327 خیابان کریمخان زند / 533 خیبر / 451 خیربکس مری / 396، 462، 473 د دادگاه انقلابی فتح / 310 دادگاههای اسلیاریا (Sliaria)ی اسلامی / 358 داراب / 606، 729 دارالسلام / 686، 718 دارتی، ویلیام / 161 داغستان / 660، 669 داکا / 718 دالس / 364 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 169، 173، 324، 357، 496 دانشکده امور باختری (دانشگاه مسکو) / 504 دانشکده جنگ / 327 دانشکده مدیریت اقتصاد ملی / 553 دانشگاه آمریکایی بیروت / 194 دانشگاه استانبول / 98 دانشگاه ایالتی مسکو / 560 دانشگاه پیشاور / 435، 436 دانشگاه تهران / 726 دانشگاه حاجت تپه / 98 دانشگاه دولتی لنینگراد / 567 دانشگاه دولتی مسکو / 590 دانشگاه عربی بیروت / 277 دانشگاه فلتچر / 408 دانشگاه فلوریدا / 97 دانشگاه لنینگراد / 556، 567 دانشگاه هاروارد / 104 داودخان سرک زایی (خان کلات) / 472، 473 داود فانوس / 195 داوسیون / 650 دایان، موشه / 187، 188، 199، 209، 212، 478 دجله / 131، 132 دراپر / 190 دره کولیما / 745 دریابان جانجوآ / 397 دریاچه بیکال / 744 دریای اوخوتسک / 699، 756 دریای ایونی (آسیای صغیر) / 290 دریای بالتیک / 499 دریای خزر / 499، 541، 568، 699، 702، 720، 733، 758، 759 دریای سرخ / 35، 611، 666، 687 دریای سفید / 499 دریای سیاه / 85، 139، 146، 499، 568، 569، 587، 688، 699، 758، 759 دریای شمالی عرب / 687 دریای کرادر / 759 دریای لاتیف / 744 دریای مدیترانه / 89، 249، 611 دریای مرمره / 95 دسای / 356، 425، 427، 450، 485، 486، 659 دسای، موراجی / 356، 425، 427 دستن، ژیسکار / 54، 367، 368، 373، 374، 376، 378، 543، 658 دفتر اطلاعاتی پاکستان / 361 دکترین جانسون / 89 دلتای علیا / 398 دماغه کامراهن / 454

ص: 786

دمشق / 33، 34، 82، 177، 178، 186، 192، 197، 200، 205، 208، 215، 245، 246، 247، 250، 260، 264، 265، 274، 277، 281، 289، 291، 296، 298، 308، 312، 315، 330، 345، 346، 349، 478، 643، 718 دمیرل، سلیمان / 85، 86، 94، 98، 99، 106، 128، 149، 152، 157 دوبلین / 54، 182، 285 دوبی / 251، 288، 314 دوپان / 372 دوپری، لوئیس / 445 دوحه / 193، 194، 195، 204، 217 دورنان / 452 دولت فدرال ترک قبرس / 119 دولگیخ، ولادیمیر / 572، 573 دولود (نمایشنامه مرغزار سبز) / 221 دونتس (سیبری) / 752 دونکان / 603 دهلی نو / 365، 366، 425، 450، 485، 487، 529، 659، 718 دیاتلوف وی. آی / 618 دیاربکر (ترکیه) / 154، 163 دیریاسین / 169 دیس پولیتیکا / 153 دیکمن / 71، 72، 74 دیلون / 127، 128، 131، 132، 135، 138 دیویس، هنری آل. / 504 ر رابوح / 269 رابین / 184، 188 رابینسون، جان / 175، 190 رابین هود/ 107 راجرز / 175 رازوقی، طارق / 8، 9، 13، 14، 19، 27، 28، 35، 36 راسک / 504، 508 راشد عبداللّه / 51 راشینگ / 183 راکفلر / 104، 534، 542، 543 رام اللّه / 209 رام، جاگجیوان / 425 رامکف، ا. م. / 618 رانگون / 718 راولپندی / 390، 391، 432، 445، 479، 480 راولینگ / 679 رأس مارون / 265 رباط / 82، 200، 202، 236، 260، 269، 295، 389، 408، 718 ربانی / 435، 436 ر. بروین / 717 رحیم / 381، 382، 383 رحیم الدین خان / 416، 417، 463، 482، 483 رستوران استیک هاوس / 535 رستوران (باکو) / 760 رستوران بریج استریت / 602 رستوران بریج هتل / 601 رستوران پیتزاروما / 533 رستوران تیفانی / 535 رستوران چاتانوگا / 528، 596 رستوران شبهای شیراز / 539 رستوران کاروانسرا / 593 رستوران کاروانسری سفارت آمریکا / 593 رستوران مهاراجه / 523 رشت / 531 رضائیه / 502 رم / 271، 281، 315 رمزی، والتر جی. / 508

ص: 787

رمضانی / 677 روحانی، صادق / 13 رود آنگارا وینیسی / 753، 754 رود اردن / 258، 261 رود اوب / 748 رود چابزی / 686 رودخانه لیطانی / 192، 201، 239، 281، 305 رودخانه ینی سئی / 754 رودزیا / 613، 614، 681، 686 روز کارگر / 5، 198 روزنامه اطلاعات / 517 روزنامه الانباء / 13، 55 روزنامه الاهرام / 315 روزنامه الوطن / 10 روزنامه اولوس / 103، 104 روزنامه ایزوستیا / 670 روزنامه پراودا / 547، 553، 554، 555، 583، 609، 620، 652، 665، 667، 672، 673، 679 روزنامه تایمز / 64 روزنامه تایمز پاکستان / 384، 387، 388 روزنامه تهران جورنال / 543 روزنامه رستاخیز / 541 روزنامه ژورنال و سنتینل / 103 روزنامه سپیده دم / 481، 482 روزنامه سوئدی (DagensNyheter) / 659 روزنامه گازت / 132 روزنامه گازت / 135 روزنامه لوفیگارو / 373 روزنامه لوموند / 373 روزنامه مسلمان / 405، 423، 469 روزنامه معاریو / 184، 198 روزنامه ملیت / 126، 134، 138،139، 141، 142 روزنامه هاآرتز / 188، 209، 213 روزنامه هرالدتریبیون / 543 روزولت (رئیس جمهور) / 760 روستای آکتانیش / 555 روستای کوهستانی آمیون (لبنان) / 205 روستای مرزی کفر حمان / 205 روستوف، یوجین / 600 روسیه / 89، 96، 148، 164، 165، 265، 266، 293، 372، 503، 515، 518، 519، 523، 524، 527، 531، 532، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 539، 540، 547، 549، 557، 562، 577، 584، 590، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 600، 601، 604، 605، 606، 608، 611، 613، 616، 629، 641، 642، 653، 661، 662، 663، 680، 685، 686، 687، 701، 733 روش / 529 رومانی / 189، 196، 199، 248، 261، 266، 274، 559، 562، 563، 589، 642، 643، 723، 724، 725، 727، 731، 732 روند صلح در اسکندریه / 32 روهر گاز / 742 روی، یاکو / 650 ریابوفالوف، دی. آی / 554، 582، 583، 584، 618 ریابوف، یاکوف پترویچ / 554، 582 ریاض / 71، 82، 215، 239، 241، 252 ریشاف / 183 ریفایی / 174 ریمون، الیزور / 650 ریودوژانیرو / 98 ز - ژ زاپو / 681 زاسیموف / 544 زامبیا / 614، 615، 681، 686

ص: 788

زانو / 681 زاهدی، حسن / 144 زایتسف، کلاودیا / 503، 504، 505، 506، 507، 508 زایتسف، گریگوری تیتوویچ / 503، 504، 505 زرگنده / 539، 600 زکی مضبدی (دکتر) / 201 زن آندروس (کتاب) / 107 زندان سپهسالار / 390، 392 زندان شیکاگو / 191 زنگولداک / 105 زوبکوف آی.ا.، 617 زوتف، پاول پترویچ / 511 زوریخ / 298 زونگولداک / 105 زهتاب فرد، رحیم / 517 زهری، بنی بوکس / 473 زید / 174 زید محمد احمد تریف / 191 زیفتا (جنوب شرقی نبطیه) / 265 زیمبابوه / 342، 658 زیمیانین، میخائیل / 554 زیمین، یوری / 762، 763 زینانیه / 674، 675، 676 زینوویف / 762 زیوالون / 320، 330 زیو شیف / 650 ژاپن / 56، 69، 77، 195، 204، 224، 256، 282، 286، 288، 289، 360، 378، 480، 546، 547، 557، 559، 572، 616، 617، 683، 709، 736، 744، 746، 751، 756، 757، 761 ژاکومت / 367، 368، 378 ژان فورلوت / 379، 399 ژرمن / 652 ژرمن گیویشیانی / 560 ژنو / 80، 97، 176، 178، 179، 212، 238، 260، 263، 268، 294، 312، 384، 498، 514، 571، 574، 594، 683 س س.ا. پاشا / 389 ساترلند / 24، 25، 26، 28، 36، 37، 49، 53، 55، 56، 57، 60، 61، 64، 65، 67، 69، 75 ساترنس. جی. اولیس / 617، 618 ساحل غربی و نوار غزه / 178، 200، 203، 212، 218، 235، 246، 276، 299 ساخاروف، آندره / 567 ساخالین / 699، 702، 746، 748، 756، 758، 759 ساردنی / 267 ساری / 606، 729 سازمان آزادیبخش فلسطین / 175، 176، 180، 181، 194، 207، 224، 228، 232، 263، 309، 321، 323، 331، 340، 475 سازمان ارتش سوریه / 263 سازمان امنیت منطقه ای / 521 سازمان بهداشت جهانی / 359، 375، 498 سازمان بین المللی کارگر / 359 سازمان بین المللی کار گروه تحقیق بین الملل سرب و زینک / 498 سازمان تحقیقات استاندارد بین المللی ITG / 498 سازمان تحقیق و ارزیابی تاریخی (HERO) / 643 سازمان تروریستی اسپانیایی مائوئیستی - جبهه ضدفاشیستی و انقلاب وطنی / 255 سازمان جهانی هواشناسی / 498 سازمان جی، آر، یو / 618 سازمان ژوئن سیاه / 235، 239، 240، 241، 246، 309، 310، 311، 312، 313، 314

ص: 789

سازمان سپتامبر سیاه / 232 سازمان سیا /320، 322، 373، 380 394، 470، 546، 642، 721، 740، 741، 749، 750، 751، 753 سازمان عمران اقتصادی / 381 سازمان فتح / 171، 176، 189، 192، 196، 210، 221، 232، 233، 234، 235، 237، 238، 239، 240، 241، 242، 243، 244، 245، 246، 247، 248، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 257، 258، 260، 261، 264، 270، 272، 278، 279، 282، 300، 302، 304، 309، 310، 321، 346 سازمان ملل / 26، 170، 171، 173، 174، 176، 182، 183، 185، 186، 189، 190، 191، 192، 193، 210، 211، 215، 220، 223، 224، 236، 240، 244، 245، 253، 260، 261، 276، 277، 279، 296، 300، 302، 304، 330، 331، 332، 333، 359، 364، 375، 376، 384، 389، 398، 492، 498، 503، 514، 516، 546، 556، 558، 599، 689، 690 سازمان وحدت خلق آسیا و آفریقا / 278 سازمان وحدت خلق آفریقا و آسیا / 315 ساف / 7، 23، 32، 33، 34، 35، 36، 43، 68، 143، 144، 161، 162، 170، 171، 172، 175، 176، 177، 178، 179، 180، 183، 184، 185، 186، 187، 188، 189، 191، 192، 194، 196، 197، 199، 200، 201، 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 232، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 240، 241، 242، 243، 246، 248، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 257، 261، 262، 263، 264، 267، 268، 269، 270، 272، 273، 276، 277، 278، 279، 280، 293، 294، 295، 296، 298، 299، 300، 304، 307، 309، 310، 311، 312، 313، 315، 316، 323، 326، 327، 330، 334، 340، 341، 346، 478، 534، 615، 644، 689 ساکرامنتوی کالیفرنیا / 443 سالت / 307، 573، 574، 616، 629، 631 سالچنکف / 511، 512 سالم الصباح / 82 سالیسبوری / 658، 681 ساموتلور / 698، 748، 749، 72، 750، 755 سانتیاگو / 718 سانچز، ایلیچ رامیرز (کارلوس ماتینز) / 280، 286، 287، 314، 534 سان خوزه / 718 ساندرز / 201، 214، 215، 216، 372 سانسکریت / 103 سانوفز / 451 ساواک / 14، 148، 326، 338، 462، 494، 510، 511، 531، 597، 609، 617، 691 ساهنیکایا (ژنرال) / 137 سایانسک / 754 سایانوگورسک / 754 سایزر، هنری اس. / 181، 219 سپاه پاسداران / 213، 322 سپتامبر سیاه / 177، 232، 233، 235، 236، 237، 238، 242، 243، 244، 246، 250، 252، 253، 257، 258، 259، 260، 310، 315 س. تیلور / 717 ستین، حکمت / 124، 132 سراوان / 472 سرطاوی / 175 سرکیس / 201، 205، 206، 211، 215 سرگئی اسمولیناکف / 514 سرگئی گورشکف / 587

ص: 790

سرویس خبری آنکا / 139 سریلانکا / 256، 356، 372، 373، 588 سعدالعبداللّه / 23 سعد حداد / 334 سعد سایل (سرتیپ ابوولید) / 342 سعد عبداللّه الصباح، 17، 58 سعدون حمادی (وزیر خارجه عراق) / 210 سعدی، کورو / 97 سعودی / 3، 4، 7، 19، 27، 30، 35، 41، 46، 54، 68، 69، 70، 71، 90، 109، 115، 124، 141، 142، 143، 146، 185، 191، 200، 202، 208، 210، 215، 216، 250، 251، 259، 268، 281، 309، 356، 369، 386، 389، 406، 435، 442، 443، 453، 455، 457، 480، 519، 526، 527، 533، 615، 616، 620، 621، 648، 653، 654، 667، 674، 675، 689، 690، 692، 697 سعید حمامی / 241، 315 سلمه (سالمه) / 177 سلیمان (رئیس جمهور غنا) / 679 سلیم (سرهنگ) / 153 سلیوانف، وای. تی / 618 سمنان / 606، 729 سمیر قوشاه (قوش) / 307 سمیع صادق / 650 سن پترزبورگ / 567، 576 سنگ آهن آلدان / 744، 756 سنگ آهن اورال / 745 سنگاپور / 78، 289، 718 سوئد / 95، 185، 254، 255، 293، 361، 591، 660، 735 سوئیس / 33، 86، 98، 255، 273، 288، 291، 314، 742، 743 سواستپول / 587 سودان / 114، 175، 252، 315، 398، 658، 689، 690 سورگت / 748 سوریه / 32، 33، 34، 130، 141، 184، 185، 189، 194، 197، 198، 199، 200، 201، 204، 205، 206، 209، 214، 215، 218، 234، 236، 239، 241، 244، 245، 246، 249، 252، 256، 257، 263، 264، 265، 266، 268، 270، 271، 277، 278، 279، 283، 284، 285، 291، 293، 294، 295، 296، 297، 298، 299، 300، 302، 304، 306، 307، 309، 311، 312، 314، 315، 329، 331، 332، 333، 334، 345، 478، 503، 505، 541، 592، 615، 646، 690 سوسلو، میخائیل / 584 سوکوترادو / 454 سولومون / 122، 123، 124 سولیوان، ویلیام اچ. / 363، 369، 383، 601، 618، 735 سومالی / 69، 190، 191، 252، 256، 272، 282، 291، 292، 316، 538، 593، 611، 613، 614، 646، 687، 688 سومر بانک / 98 سونای، جودت / 96، 98 سویوگاز اکسپورت / 742 سی ان، راسیاس / 513 سیبری، 495، 556، 558، 567، 573، 580، 581، 695، 697، 698، 699، 700، 701، 702، 703، 707، 708، 736، 740، 743، 744، 745، 746، 747، 748، 749، 750، 751، 752، 753، 754، 755، 756، 757، 758، 759، 760 سیتی بانک / 127، 366، 370 سید یاسین / 650 سیرت (ترکیه) / 163 سیر ویژکین / 517 سیسکو / 529

ص: 791

سیسیل / 267 سیمونف، کیریل استپانویچ / 554، 590، 591، 592 سیمون، ویلیام / 557، 577 سیمینوف، ولادیمیر / 573 سینا / 162، 182، 209 سیناوسکی / 513 سیندرمان / 724 ش شاچکف / 664 شاخ آفریقا / 109، 547، 549، 593، 595 شاخف (رئیس سازمان کمکهای اقتصادی شوروی) / 641، 642 شارجه / 292 شاشین، و.د / 698 شامیر شلومو / 650 شامیر، موشه / 212 شانگهای / 361 شاه (پهلوی، محمدرضا) / 24، 113، 114، 121، 137، 138، 142، 151، 216، 228، 329، 336، 343، 362، 363، 365، 366، 368، 381، 383، 486، 491، 492، 494، 504، 507، 510، 511، 519، 520، 521، 523، 526، 527، 529، 530، 531، 533، 534، 536، 539، 540، 548، 596، 599، 601، 602، 603، 607، 608، 609، 610، 619، 620، 621، 622، 652، 662، 666، 670، 691، 724، 725 شاه حسن / 199، 200، 201، 202، 204، 690 شاه خالد / 210 شاهزاده رشید / 454 شاه گارد / 729 شاهگرد / 606 شاه محمددوست (سفر دوست) / 408 شاهی / 451، 452، 454، 484، 487 شبه جزیره کولاویک / 573 شبه جزیره عربی / 209، 214، 249، 667، 736 شبه جزیره مانگیشلاک (آسیای مرکزی) / 702، 703 شپیلف / 503، 505 شتیلا / 169، 281 شراوف (ژنرال) / 473، 463 شرکت S.E.E.E / 380 شرکت آمین اویل / 7 شرکت اکسیدنتال پترولیوم / 709 شرکت اگزامین اویل / 31 شرکت ایده میتسوی ژاپن / 74 شرکت بازاریابی نفتی پرگای لیبی / 138 شرکت براون اندروتس / 761 شرکت بکتل / 709 شرکت حمل ونقل ایران و شوروی / 531 شرکت سهامی ایران و روسیه / 604، 605 شرکت موبیل / 139 شرکت نفت ترکیه / 129، 130، 138 شرکت نفت چینی تایوان / 74 شرکت نفت شل / 14، 15، 16، 36، 52، 57، 72، 73، 289، 687 شرکت نفت عربی / 7، 66، 67، 73 شرکت نفت کویت / 4، 5، 6، 7، 14، 15، 16، 36، 66، 71، 72، 81، 82 شرکت نفت گلف / 15، 16، 36، 52، 53، 57، 71، 72، 756 شرکت نفت ملی ایران / 516 شرکت نفت وفرا / 31 شرکت نورث استار و یاکوتسک / 707 شرکتهای تناکو تگزاس / 708 شرمن / 397، 481 شریعتمداری / 147، 337، 338، 339، 341،

ص: 792

344، 348 شکلفورد، پی ام / 678 شلپین، الکساندر / 586 شلنبگر، جک / 717 شمال شرقی لبنان / 213 شمال لبنان / 205 شمس آبادی (آیت اللّه) / 539 شمس اردکانی، علی (دکتر) / 13 شمعون، کامیل / 205 شمیران / 327 شوا / 4، 5 شواردنادزه، ادوارد آمورسیویچ / 554، 584، 585، 586 شورای اقتصاد ملی مسکو (سونارخوز) / 581 شورای امنیت / 170، 173، 174، 176، 179، 185، 186، 189، 190، 191، 220، 333، 503 شورای انقلاب /13، 244، 310، 328، 330، 335، 336، 337، 338 شورای بین المللی اکتشاف دریایی / 498 شورای غله بین الملل / 359، 498 شورای ملی فلسطین / 185، 205، 242، 264، 268، 270، 276، 277، 279، 294، 300، 301، 303، 304، 310، 311 شوروی / 4، 5، 34، 35، 69، 70، 71، 78، 89، 95، 96، 109، 110، 111، 125، 126، 129، 134، 135، 137، 138، 146، 147، 148، 151، 152، 159، 160، 162، 196، 228، 235، 247، 248، 249، 254، 257، 263، 265، 266، 267، 269، 271، 272، 278، 286، 295، 305، 332، 337، 354، 355، 356، 357، 360، 361، 372، 373، 382، 383، 384، 390، 391، 394، 396، 397، 409، 412، 418، 447، 451، 452، 454، 462، 471، 472، 475، 480، 484، 485، 486، 488، 489، 491، 492، 493، 494، 495، 496، 497، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 509، 510، 511، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 519، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 531، 532، 533، 535، 537، 538، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 546، 547، 549، 551، 553، 554، 555، 556، 557، 558، 559، 560، 561، 562، 563، 564، 565، 566، 567، 568، 569، 570، 571، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 584، 585، 586، 587، 588، 589، 590، 591، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 604، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 622، 623، 625، 626، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 633، 634، 635، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 646، 647، 648، 652، 653، 654، 655، 656، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 664، 665، 666، 667، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 689، 690، 691 شویخ / 77 شویندرون / 687 شهستان پهلوی / 121 شهنواز، اس. / 376، 408، 428، 446، 454، 466، 467، 483، 484، 485، 486 شیخ احمد / 33، 217 شیخ جابر / 52، 82 شیخ زائد (بن سلطان آل نهیان) / 522 شیخ سالم الصباح / 60 شیخ سعدالعبداللّه الصباح / 17، 23، 24 شیخ صباح الاحمد / 8، 26، 33، 34، 69، 70، 71

ص: 793

شیخ علی خلیفه الصباح / 14، 15، 27، 29، 30، 37، 44، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 67، 68، 69، 72، 74، 78، 80، 81، 82، 189 شیخ عمر / 473 شیخ مبارک جابر الاحمد / 26، 51 شیخ ناصر / 46 شیخ نواف الاحمد / 58 شیخ یمانی / 189 شیرمحمد، احمد / 190 شیلی / 88، 100، 285، 563، 570، 591 ص - ض صاعقه / 214، 239، 263، 264، 265، 266، 270، 279، 332، 347 صباح 33، 34، 38، 39، 43، 46، 71 صباح الاحمد / 8، 13، 26، 28، 33، 34، 69، 70 صبرا / 169 صبری الیاس گیراس / 175 صبری جیریس / 175 صحرای سینا / 182، 198، 212، 260، 477 صدام حسین / 34، 35، 70، 169، 184، 218، 219، 333، 340، 348 صدای فلسطین / 204، 218 صلاح خلف / 62، 235، 236، 237، 238، 240، 249، 315 صلح مصر و اسرائیل / 9، 242، 274، 314، 638، 643 صندوق بین المللی پول / 98، 109، 115، 118، 123، 124، 127، 135، 136، 149، 151، 359، 371، 455، 456، 457، 460 صنعا / 653، 718 صوفیا / 586 صیدا / 270، 297 ضحار ابونظار / 347 ضیاءالحق، محمد (ژنرال) / 353، 354، 355، 356، 357، 358، 359، 365، 366، 367، 369، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 380، 385، 386، 387، 388، 390، 392، 393، 395، 396، 397، 398، 400، 401، 404، 405، 406، 407، 408، 410، 411، 412، 413، 414، 415، 416، 417، 418، 419، 425، 426، 427، 428، 429، 432، 433، 434، 440، 441، 442، 443، 444، 446، 447، 448، 449، 454، 460، 461، 462، 463، 464، 465، 466، 467، 468، 469، 470، 471، 473، 474، 475، 479، 480، 481، 482، 483، 486 ط - ظ طائف / 68، 70، 71، 217، 218 طالقانی، محمود / 337، 340، 341، 344، 345، 674، 684، 686 طاهبوب، فؤاد / 650 طایر / 205، 211، 215، 265، 282، 296، 300، 302 طباطبایی، صادق / 161، 214، 343 طرح کلمبو / 359 طرح یاکوتسک / 709 طفیل محمد / 359، 435 طلعت توفیق / 299، 301 طوسی، محمدعلی / 726 طوفانیان، حسن / 654 طوفانیان، هادی / 654 طه المقدوب /650 ظفار / 526، 533، 644، 725 ظفر جمال بلوچ / 435 ظهیرمحسن / 263، 264

ص: 794

ع عادل یوسری / 650 عامر. ب خاماش / 650 عباسی / 417 عبدالحلیم خدام / 315 عبدالرئوف خان (سرهنگ) / 472 عبدالرحیم احمد (ابواسماعیل) / 303 عبدالرحیم عمر / 218 عبدالرزاق ملاحسین / 26 عبدالسلام جلود / 109، 110، 111 عبدالطیف الکاظمی / 6 عبدالعزیز حسین / 8، 18 عبداللّه القرباسی / 26 عبدالمحسن ابومیضر / 202 عبدالمطلب الکاظمی / 62 عبدالوالی خان / 359 عبید رابوح «عمر ادیب» (ابویاسر) / 269 عثمان / 408، 409 عثمانف / 625، 626 عدلی حسن السید / 650 عدن / 282، 289، 312، 611، 653، 687، 688 عدنان حسین حمدانی / 132 عدنان عبدالصمد / 62 عدنان مندرس /93، 99، 103 عراق / 3، 8، 9، 13، 14، 27، 28، 30، 32، 33، 34، 35، 36، 51، 54، 55، 58، 60، 64، 69، 70، 71، 72، 79، 110، 111، 120، 125، 126، 127، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 139، 141، 142، 146، 148، 156، 163، 164، 184، 185، 189، 205، 210، 218، 219، 228، 233، 234، 235، 239، 241، 247، 249، 250، 251، 252، 257، 260، 262، 263، 264، 267، 268، 269، 271، 272، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 287، 290، 296، 299، 300، 302، 303، 304، 305، 306، 307، 308، 309، 310، 311، 312، 313، 314، 328، 329، 332، 333، 334، 337، 338، 339، 340، 348، 382، 406، 494، 503، 504، 505، 518، 519، 521، 522، 523، 526، 527، 528، 530، 539، 540، 543، 611، 615، 641، 642، 646، 648، 653، 656، 687، 690، 692، 720 عربستان سعودی / 3، 7،8، 11، 13 19، 27، 35، 41، 46، 54، 55، 68، 69، 70، 71، 90، 109، 115، 124، 141، 142، 143، 146، 185، 191، 200، 210، 216، 250، 251، 259، 268، 281، 309، 339، 340، 356، 369، 389، 406، 435، 442، 443، 453، 455، 457، 480، 519، 526، 527، 533، 616، 620، 621، 648، 653، 667، 674، 675، 689، 690، 692، 697 عرفات، یاسر / 32، 33، 34، 35، 43، 171، 172، 177، 178، 179، 180، 185، 186، 187، 188، 192، 193، 196، 197، 200، 201، 202، 203، 204، 205، 208، 209، 210، 211، 218، 219، 221، 224، 227، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 240، 241، 242، 244، 254، 256، 264، 270، 279، 295، 300، 307، 310، 311، 326، 331، 332، 333، 340، 347، 689 عطاعلی / 650 علی الوزان / 26 علی جابر / 51، 52، 53، 56 علی حسن سلامه (ابوحسن) / 177 علی خان، منور / 445 علی عبداللّه صالح / 654 علی، قدوسی / 339 علی، ملک وزیر / 403 علیوف، اسماعیل مرتضی اقلی / 511 عمان / 33، 54، 61، 69، 70، 89، 180، 181، 202، 204، 206، 210، 272، 279، 285، 312،

ص: 795

315، 330، 345، 346، 529، 643 عونی صدیق / 19 عیدی امین / 256 عین جالوت / 303، 305 عین فشها (اسرائیل) / 308 غ غلام اسحاق خان / 401، 402، 451، 452، 453 غلام ایشاو / 433 غلیظی، هاشم / 473 غنا / 564، 658، 678، 679 ف فادن، مک / 431 فادیف، آی. ا / 618 فاروق ساخان / 85 فاروق قدومی / 189 فایز حمدان (سرگرد) / 307 فتح / 177، 189، 192، 270، 310، 312، 328، 334، 339، 342 فتح محمد داود اودا (ابوداود) / 311 فجیره / 522 فخرالحسینی (سرهنگ) / 347 فداییان اسلام / 336 فدراسیون اتحادیه تجاری سوئد / 255 فدراسیون جوانان انقلابی ترکیه / 254 فدراسیون جوانان فلسطینی / 255 فدراسیون کارگران نفتی کویت / 3، 4 فدور الکسیویچ سالچنکف / 511 فدورکولاکف / 564 فرات اتمان /131، 132، 133، 134 فرات سفلی / 133 فراعنه / 42 فرانسه / 36، 51، 54، 68، 78، 86، 107، 181، 185، 188، 196، 208، 246، 249، 254، 255، 260، 262، 272، 273، 274، 286، 291، 296، 355، 361، 366، 367، 368، 369، 370، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 379، 380، 399، 467، 480، 514، 520، 543، 546، 555، 556، 559، 572، 578، 584، 586، 656، 657، 658، 682، 705، 708، 719، 751، 755، 761 فرج (رئیس فدراسیون کارگران نفتی) / 5 فردوسی / 726 فرقان (گروه) / 642 فرنجیه، سلیمان / 210، 213، 682 فرودگاه اورلی / 280، 283، 292 فرودگاه بروکسل / 180، 181 فرودگاه بن گوریون تل آویو / 255 فرودگاه بین المللی دوبی / 314 فرودگاه فورستن فلدبروگ / 259 فرودگاه فومینیکو (رم) / 289 فرودگاه لارناکا (قبرس) / 316 فرودگاه لود (اسرائیل) / 288 فرودگاه نایروبی / 291 فرودگاه وین / 267 فرودگاه یسیلکو (استانبول) / 291 فریتاون / 718 فریدمان، رابرت او. / 649 فرید ملن / 93، 94،96، 97، 106 فسا / 606، 729 فلاتین / 445 فلسطین / 180، 336 فلسطینی آواره (کتاب) / 237 فلوریدا / 97 فنلاند / 600 فنوپتوف، ولادیمیر / 538، 617 فورد، جرارد (رئیس جمهور) / 364، 536 فورلوت / 379، 380، 399، 400

ص: 796

فولر / 420، 445 فهد / 323 فیشر / 115، 122 فیصل الغانم / 6 فیگارو / 373، 374 فیلیپین / 328 ق قاضی حسین احمد / 435 قاهره / 82، 174، 183، 199، 204، 206، 209، 234، 236، 238، 239، 240، 245، 258، 275، 349، 389، 513، 514، 547، 572، 643، 644، 645، 669، 683، 718 قبرس / 31، 86، 96، 103، 108، 117، 118، 119، 127، 128، 142، 143، 150، 151، 152، 221، 239، 246، 249، 254، 271، 273، 281، 288، 292، 316 قبیله پتان / 409 قبیله جبلی / 650 قبیله حسینی / 233 قبیله مری / 396، 463، 472، 473 قدومی / 185، 196 قدیره، احمدرضا / 201 قذافی / 109، 139، 210، 234، 236، 254، 287، 294، 297، 344، 398، 592 قرارداد اشتورا / 264، 279 قرارداد سنتو / 364 قرارداد کمپ دیوید / 177، 689 قرارداد مصر و اسرائیل / 54 قرارگاه تهران / 330 قرارگاه جبهه آزادیبخش عربی / 305 قرارگاه هوایی تاکورادی / 679 قره گزاوغلو، کازکان / 131 قزاقستان / 573، 660، 703، 744، 752، 756 قزوین / 542 قطب زاده / 161 قطر / 54، 193، 194، 195، 217، 253، 263، 304، 305، 313، 739 قفقاز / 497، 569، 659، 660، 669، 759 قلعه شونو / 267 قلقیلیا / 278 قم / 337، 539، 594، 671 قواسمه / 212 قوشاه / 307 قیریات اربع / 275 قیریات شمونه / 297، 298، 301، 302 قیطانی / 18 ک کاباتاش (دبیرستان) / 98 کاباروسک کری / 755 کابل / 349، 354، 355، 391، 394، 408، 409، 412، 428، 445، 450، 451، 461، 462، 471، 472، 475، 484، 485، 488، 530، 596، 643، 658، 665، 677، 718 کاپیتسا، میخائیل استپانوویچ / 554، 570، 571، 572 کاتلر / 148، 642، 655 کاتماندو / 718 کاخ الیزه / 373 کاخ سفید / 88، 220، 504، 548 کاخ سیف (دفتر امیرکویت) / 59 کارا اوغلان / 107 کارا عثمان اوغلو / 160 کاراکاس / 80، 718 کاراوایف، گئورگی آرکادیویچ / 554، 575، 576 کارتر، جیمی / 51، 148، 170، 177، 184، 194، 201، 219، 220، 221، 224، 227، 368، 374،

ص: 797

475، 538، 547، 548، 592، 601، 635، 689 کارناکف / 675، 676 کارن لنگه تیگ / 450 کاروپتوونا، آدمینا / 561 کارینگتون (لرد) / 659 کازاکف، ویکتور / 596، 597 کازانکین، گنادی / 533، 534، 535، 536، 537، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 547، 548، 549، 592، 593، 594، 595، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 642 کازانکین، ناتاشا / 539 کازانکین، یلنا / 535، 593، 594 کازکان، اردل / 130 کاستاریکا / 689 کاستجوسکی / 724 کاسترو، فیدل / 204، 256، 431، 432، 517، 719، 725 کاسکیل، مک / 518 کاسیگین، آلکسی ان. / 390، 391، 485، 497، 524، 527، 528، 535، 560، 566، 572، 671، 672، 701، 749 کاظمی / 6، 74 کافتورویچ، لئونید ویتالیویچ / 553، 565، 567 کا. گ. ب / 502، 511، 512، 532، 535، 537، 588، 589، 590، 596، 598، 600، 601، 617، 618 ک. ال. ام / 288 کالاهان، الف. ی . / 531 کالج رابرت استامبول / 103 کالوواری / 522 کانادا / 120، 212، 293، 466، 480، 563، 570، 591، 689، 760 کانال سوئز / 611، 612، 688 کاناهی، مک / 362 کانتوروویچ / 565، 566، 567، 568 کانسک آشینسک / 752، 753 کانوپ / 451 کانون وکلا / 17، 348 کاوریگین، استانسیلاو کنستاتینویچ / 672، 674 کاهوتا (پاکستان) / 355، 379، 380، 399، 400، 401 کبان / 133 کپنهاک / 208 کتابخانه کنگره / 175 کراچی / 92، 262، 364، 375، 379، 380، 383، 392، 395، 397، 402، 423، 424، 439، 440، 445، 461، 469، 471، 480، 571، 572 کراسنایا زوزدا (نشریه) / 620 کراسنویارسک / 564، 746، 748، 752، 754 572، 573 کراکیه / 133 کرایسکی / 34، 185، 186، 187، 196، 205، 208، 290 کردستان / 137، 162، 163، 164، 165، 228، 322، 330، 340، 341، 348، 662، 668، 672، 674، 675، 684، 686، 691 کرکوک / 131،132 کرمان / 510، 733، 734 کرمانشاه / 605، 729 کرملین / 493، 579، 598، 644، 646 کروشف، نیکلای ان. / 642 کره / 570، 677 کره جنوبی / 22، 42، 162، 163 کره شمالی / 162، 248، 250، 273، 276، 282، 361،732 کریسان، گئورگ / 643 کریستوفر / 109، 176، 177، 182، 190، 206، 210، 216، 218، 367، 401، 477، 608، 665

ص: 798

کریسکی، وبراند / 32 کریم شوا / 4 کشتار مونیخ / 255، 259 کشتارهای آلپو / 200 کشمیر / 358، 450 کفرقاسم / 169 کفریووال (اسرائیل) / 306 کک شو / 752، 756 کلات / 472 کلارک / 212 کلکته / 486 کلمبو / 256، 429، 718 کلونتای، الکساندرا / 556 کلیسای ارتدکس سوری / 650 کلیفتون / 392، 426 کمال، حسن / 131 کمال (دبیر سفارت پاکستان) / 372 کمپانی هند شرقی / 353 کمپ دیوید / 32، 33، 34، 69، 70، 90، 162، 179، 182، 187، 190، 196، 199، 203، 204، 205، 209، 210، 219، 277، 280، 323، 324، 332، 602، 644، 675، 689، 690 کمروف / 745 کمیته اجرایی سازمان فتح / 255 کمیته اجرایی ساف / 178 کمیته حزبی اسورد لوفسک اوبلاست / 576 کمیته حزبی پنزااوبلاست / 564 کمیته صلح و عدالت در خاورمیانه / 255 کمیته فردوسی / 726 کمیته مرکزی حزب مولداویا / 564 کمیته مرکزی زاگلدوین / 679 کمیته وحدت خلق آفریقا آسیا / 257 کمیته های انقلاب /327 کنت کسل / 735 کندی، ادوارد / 586 کندی، جان. اف/ 504 کندی، رابرت / 259 کنست / 212، 650 کنستابل / 377، 392، 416 کنسرسیوم اروپا / 120 کنسرسیوم پاریس / 403 کنفرانس اسلامی / 90، 143، 179 کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا / 564 کنفرانس بلگراد / 629، 630 کنفرانس تهران / 760 کنفرانس عمران منطقه ای ازمیر / 536 کنفرانس فاس / 389 کنگره آمریکا / 29، 114، 116، 150، 151، 184، 190، 198، 201، 235، 363، 378، 452، 453، 487، 521، 534، 540، 547، 548، 574، 634، 635 کنیا / 291 کوالالامپور / 718 کوانیکو ایالت ویرجینیا / 94 کوبا / 204، 247، 248، 256، 257، 267، 271، 273، 274، 276، 278، 282، 283، 286، 305، 306، 312، 341، 348، 349، 429، 431، 432، 446، 460، 461، 485، 533، 536، 537، 595، 608، 609، 613، 614، 646، 666، 676، 682، 719، 725، 732 کوبیش، ویتالکی/ 620 کوپرولولر / 134، 136 کوتونو / 718 کورترک، امل / 97 کورترک، فخری / 86، 93، 94، 95، 96، 97، 99، 106 کورنینکو، گریگوری مارکویچ / 554، 573، 574 کورنیینکو، الکساندر / 573، 574، 575

ص: 799

کوروتورک (پرزیندنت) / 155 کوریکا / 754 کوزباس / 752 کوزمین، میخائیل / 557 کوزنتسک / 745، 747، 752، 755 کوزیرف، ن. ی. / 620، 621، 622،641، 642 کوسیگا (نخست وزیر) / 209 کوکتل پارتی (کتاب) / 107 کوکساواس (ژنرال) / 122، 123، 124 کومسومول (سازمان جوانان کمونیست) / 498، 505، 562، 564، 568 کومیساروف، دانیل سیمونوویچ / 502، 513 کوناکری / 718 کونومیچکایاگازتا (نشریه) / 583 کوهات / 409 کویت / 1، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 72، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 90، 124، 140، 141، 186، 189، 192، 193، 204، 212، 234، 236، 238، 241، 246، 250، 251، 253، 260، 264، 271، 272، 284، 289، 292، 297، 306، 309، 312، 313، 316، 349، 389، 406، 526، 528، 530، 643، 648، 718 کویته / 394، 395، 416، 461، 462، 463، 471، 473، 474، 479، 482 کیتو / 718 کیریلنکو، آندره / 566، 576، 582، 583 کی سینجر، هنری / 200، 220، 364، 477، 540، 541، 573 کیگالی / 718 کیلالی، احمد / 131 کیلکی / 140 کیلگور / 91، 196، 217 کینشازا / 718 کینگ استون / 393، 396، 397، 398، 399، 401، 403، 404، 408، 409، 419، 423، 424، 480، 483، 718 گ گئورگیا (گرجستان) / 570، 584، 585، 586، 630، 631، 635 گابن / 291 گارد انقلابی لبنان / 280 گارسیا، دیه گو/ 667 گاریسون / 661،665، 763 گاسپلان بایباکف / 742، 743، 749، 760 گالاتاساوی لیسه استانبول / 128 گامون / 368 گاندی، ایندیرا / 538 گرادوف، پیتروینو / 620 گرچکو، آندره / 588 گرودنو (بلوروسیا) / 559 گرومان / 445، 676 گرومیکو، آندره / 573 گروه آپوکولار / 155 گروه آزادیبخش انقلاب تامیل / 256 گروه امل فلسطین / 213 گروه پیرپاگارا / 359 گروه جنگجویان اسپانیا / 285 گروه سیوانسیلار / 155 گریفیت، ویلیام (پروفسور) / 408 گریفیث / 399، 409، 445 گریفیث، ویلیام ئی. / 399، 409، 445

ص: 800

گرین / 734 گلپایگانی، سید محمدرضا / 344 گلدمان، آیسای / 635 گل شریفی / 8، 27، 63، 64 گلف / 14، 15، 53، 72، 73 گلوشکف، نیکولای تیموفویچ / 553، 572، 573 گمرک اوغلو، رحیم / 120 گنجدوست / 436 گنشر / 185، 187، 188، 199 گنکفسکی، بایوری / 618، 619 گواتمالا / 257 گوادلوپ / 682 گورباچف، میخائیل / 617 گورسل، جمال / 86، 96 گورکی، ماکسیم / 591، 744 گورلر، فاروق / 93، 106 گورووی / 654، 655، 670، 672، 676، 676، 677 گوسپلان (کمیته طرح ریزی دولتی) / 572، 583 گوستروی / 575، 576 گوکالپ ملایم، ضیا (سناتور) / 151 گوگساواس، ورال / 115 گولاکوهن / 212 گولووانف، ولادیمیر / 600، 601 گونرو / 373 گونز / 682 گیتانجالی (کتاب) / 107 گیرینگ / 397، 454 گیلتمن / 661 گیلگیت بالتستان / 358 گینس ویل / 97 گینه / 564، 615 گیویشیانی / 560 ل لائوس / 449، 535 لاپاز / 718 لارخانه / 390 لارگو مارسینو / 452 لاری جیل / 495 لاقاری، فرخ / 463 لاگوس / 80، 680، 718 لاهور / 353، 380، 397، 419، 436، 437، 440، 445، 461، 469، 480 لاهوری، اقبال (علامه) / 353 لاهه / 54، 80، 281 لایحه جکسون - وانیک / 626، 628، 634 لبنان / 10، 69، 70، 141، 161، 162، 175، 176، 177، 183، 185، 188، 189، 191، 192، 194، 197، 200، 201، 205، 206، 209، 210، 211، 214، 215، 216، 218، 225، 227، 232، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 244، 245، 246، 247، 248، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 256، 257، 261، 263، 264، 265، 267، 268، 270، 271، 273، 274، 277، 278، 279، 280، 282، 283، 284، 285، 286، 291، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 298، 299، 300، 301، 302، 304، 305، 306، 308، 309، 311، 315، 328، 329، 333، 334، 342، 343، 345، 348، 505، 533، 541، 601، 615، 626، 627، 628، 629، 634، 682 لتاکیه / 200 لزارد، ولادیمیر اسکوترکوورابرت / 549 لستر (انگلستان) / 381 لمبرانسکی، عالیس جمیل / 761، 762 لندن / 57، 103، 174، 202، 214، 241، 256، 258، 259، 262، 290، 292، 315، 334، 392، 393، 463، 478، 503، 511، 513، 514، 516،

ص: 801

530، 546، 557، 567، 579، 681 لنین / 556، 559، 563، 565، 568، 576، 584، 684 لنیناکان (ارمنستان) / 560 لنینگراد / 499، 538، 557، 559، 567، 576، 584، 617، 631، 674، 675، 689، 691 لوآندا / 614 لود (شهری در فلسطین) / 277 لوزاکا / 686 لوفت هانزا / 259، 285، 292، 289 لوکا، اسماهیت (اسقف) / 650 لوکازا / 718 لوکانسک / 578 لول (رئیس جمهور پیشین اوگاندا) / 654 لومه / 718 لویزان / 339 لهستان / 501، 555، 556، 559، 592، 723، 724، 727، 732 لهفلد، ویلیام دبلیو. / 514 لیبرویل / 718 لیبی / 79، 81، 82، 109، 110، 111، 125، 126، 127، 129، 134، 135، 138، 139، 146، 152، 202، 210، 234، 241، 246، 247، 249، 252، 254، 256، 259، 266، 267، 272، 278، 279، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 288، 290، 291، 293، 295، 296، 297، 302، 308، 311، 312، 313، 314، 316، 335، 341، 342، 344، 348، 349، 398، 406، 452، 534، 592، 615، 646، 648، 653 لیساریوس / 254 لیما / 246، 718 لینگن / ال. بروس / 207، 214، 217، 481، 663، 683، 687 لیهان / 682 م مائسترون / 8، 9، 12، 14، 16، 19، 23، 24، 140 ما باز خواهیم گشت (MyVernemsya) (کتاب) / 589 ماپوتوو ناسالا (موزامبیک) / 611، 681، 718 ماخاچکالا (داغستان آذربایجان شوروی) / 669 ماخایف، وی. اس / 758 مارتل، پول / 649 مارتین، رابرت ا. / 717 مارتینیک / 682 مارجون / 183 ماردین / 163 مارشال مالینوسکی / 509 ماساوانا / 687 ماسیف (لبنان) / 205 ماکس مک کارتی، ریچارد / 538 ماگومد / 625 ماگینتوگورسک / 745 مالت / 287، 288 مالزی / 389 مالوت / 270، 274، 275، 298 ماناوادر / 358 ماندیل / 262 مانزلو، آلکسی نیکلایویچ / 554، 577، 578 مانزلو، ایگور دیمتریویچ / 554 مانزولو، برتا / 578 مانزولو، مارینا / 578 مانزولو، نادژدا / 578 مجارستان / 501، 508، 559، 586، 591، 723، 724، 727، 731، 732 مجتمع اتمی پاکستان / 399 مجتمع اورال کوزنتسک / 745، 747 مجتمع پولاد (اصفهان) / 734 مجتمع غنی سازی اتمی / 447

ص: 802

مجتمع غنی سازی هسته ای (کاهوتا) / 399 مجتمع معدنی و فلزات نوریلسک / 573 مجتمع نیکل پلاتین نوریلسک / 754 مجتمع هسته ای پاکستان / 355، 366، 367، 368، 370، 372، 375، 376، 378، 410، 415 مجتمع هسته ای در برزیل / 374 مجتمع هسته ای فرانسه پاکستان / 373، 437، 451 مجتمع هیدروالکتریک خدا آفرین / 721 مجلس شورای ملی کویت / 17، 57 مجله مشکلات خاور دور / 571 مجله حزبی به نام liticheskoye-Samoobrazovaniye (خودآموز سیاسی) / 589 مجمع عمومی سازمان ملل / 70، 182، 183، 197، 207، 210، 211، 253، 269، 514، 565، 571، 574، 577 مجیب الرحمن / 353 مجیدوف / 726 محبس (مراکش) / 686 محسن باتور / 137 محمد ابومیزر / 218 محمد العباس (ابوعباس) / 300، 301 محمد اللبادی / 202 محمد انورسادات / 10، 32، 35، 90، 109، 182، 196، 199، 200، 201، 204، 209، 220، 221، 222، 223، 227، 232، 233، 234، 236، 239، 245، 262، 263، 264، 268، 276، 278، 279، 280، 284، 293، 294، 299، 303، 315، 534، 539، 594، 615، 690 محمد تیسیرقبا / 278 محمد ثابت (سرگرد) / 339 محمدحسن نصیر (دکتر) / 62 محمدعلی هیثم / 275 محمود عباس / 478 مدرسه تفنگداران آمریکایی / 94 مدرسه عالی دیپلماتیک مسکو / 571 مدرسه عالی نیروی دریایی ایمنی فرونز / 587 مدرسه فنی اقتصادی و مالی سمولنسک / 557 مدرسه هنرهای زیبا / 97 مدیترانه / 146، 183، 612، 688 مدیر اتحادیه ماهیگیران کوبان / 569 مذاکرات شاخف / 642 مذاکرات مصر و اسرائیل / 109 مراکش / 162، 199، 200، 201، 202، 204، 252، 272، 478، 563، 564، 689، 690 مردم (روزنامه چپگرای ژاپنی) / 286 مرعشی نجفی، شهاب الدین / 336، 344 مرکز مطالعات شوروی و اروپای شرقی / 650 مرکوری، ملینا / 578 مرند / 606 مزاری، شرباز / 359، 441، 442، 445 مسئله صحرا / 201، 690 مسئله فلسطین / 68، 169، 189، 190، 200، 212، 217، 219 مسجد باکو / 659 مسقط، 180 مسکو / 28، 39، 96، 97، 129، 196، 235، 257، 261، 266، 278، 282، 295، 372، 373، 390، 391، 409، 450، 485، 493، 497، 499، 501، 503، 504، 505، 508، 511، 513، 514، 518، 519، 522، 524، 529، 530، 532، 535، 536، 547، 557، 562، 564، 566، 567، 568، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 581، 582، 583، 585، 586، 587، 588، 589، 591، 596، 601، 605، 609، 610، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 621، 622، 626، 627، 628، 629، 630، 631، 632، 634، 635، 636، 639، 641، 642، 643، 646، 652، 654،

ص: 803

655، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 665، 666، 667، 668، 669، 670، 671، 674، 677، 678، 679، 684، 696، 720، 723، 729، 740، 741، 742، 746، 748، 750، 752، 755، 756، 757، 758، 759، 760، 761، 762 مشهد / 531، 539 مصدق، تقی / 734 مصر / 12، 33، 35، 42، 70، 114، 115، 141، 143، 151، 178، 179، 183، 184، 189، 191، 198، 199، 200، 201، 202، 204، 209، 210، 212، 222، 234، 236، 248، 257، 258، 259، 260، 263، 272، 279، 288، 293، 294، 296، 297، 309، 313، 315، 324، 326، 330، 333، 336، 389، 503، 505، 534، 614، 615، 643، 644، 645، 648، 650، 675، 689، 690 مطهری، مرتضی / 326 معین جان نعیم / 398 مغولستان / 501، 570، 572، 584، 591، 617، 725، 732، 744 مفتی اعظم / 233، 669 مفتی جعفر / 406 مفتی محمود / 359، 403، 404، 405، 407، 464، 465، 467، 468، 469، 479 مقربی، احمد / 548 مک آرتور دوم، داگلاس / 516 مکری، محمد / 661 مکزیکوسیتی / 256، 718 مک کاناهی، والتر / 362 ملک حسین / 4، 33، 34، 44، 193، 203، 204، 218، 219، 223، 234، 236، 242، 246، 268، 277، 301، 592، 689 ملکه الیزابت / 19 ملوی / 280 ممدوح تخماق / 106 منامه / 13، 217، 349 منامی / 718 منتظری، حسینعلی / 60، 336، 337، 340، 342، 343، 344، 670 منتظری، شیخ محمد / 343 مندخل، محمدصالح / 474 مندیزابل (رئیس نظامی مونتونرو) / 256 منصوری، م. الف. / 481، 482 منگال، عطاءاللّه / 445، 463، 472 منیرخان / 377، 380 منیز، سی. دبلیو / 182، 183 موئله مان / 188 مودودی، ابوالعلا / 435 مورفلوت (آژانس دریایی) /604، 728 مورمانسک / 499، 708 موروخوف، ایگور دیمیتریویچ / 578، 579، 580، 581 موریتانی / 252 موزامبیک / 494، 611، 613، 614، 615، 681، 687 موزه هرمیتاژ (لنینگراد) / 726 موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل) / 320، 330 موسین، آر. ا / 618 موصل / 130 موفات / 202 موگادیشو / 190، 280، 282، 292، 643، 718 مولانا مفتی محمود / 403 مولداویا / 553، 561، 562، 564، 589، 727 مولوی، محمداکبر / 401 موله مان، یورگن / 185 مونتونرو / 256 مونته ویدئو / 718 مونرویا / 197، 718 مونیخ / 236، 255، 258، 259، 281، 284

ص: 804

مهدوی، فریدون / 544 مُهری / 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 374 مُهری، احمد / 58 مهری، عباس / 58، 61، 62 میانه / 729 میرفندرسکی، احمد / 511 میزل، ماتی تیاهو / 650 میشرا / 486 میشکوف / 384 میکلوس / 727 میلان / 271 میلز، هاوتون او. / 531، 538 میلز، هاوک / 531 مینسک / 614، 616 مؤسسه (TNDA) T. N. DUPUY / 643 مؤسسه آموزش کودکان چلیا بینسک / 555 مؤسسه شیلوح (تل آویو) / 645، 649، 650 مؤسسه کوتو / 103 مؤسسه لنین / 271 مؤسسه مطالعات استراتژیک (قاهره) / 649 مؤسسه مطالعه شوروی و... دانشگاه تل آویو / 649 مؤسسه ملی ایران / 532 مؤسسه ویته وین / 116 ن نائودرو / 392 نابلس / 175 ناتانیا / 275 ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) / 88، 89، 102، 105، 107، 128، 150، 151، 152، 196، 657، 658، 659، 661، 679، 681 ناخورکا / 709 نادیم پونگا / 740 ناریو، آنتانا / 718 ناس، چارلز دبلیو. / 362 ناصرالفرج / 4 ناقوره / 183 نامجو (سرهنگ) / 336 نایاگازتا / 620 نایروبی / 718 نایف حواتمه (ابونئوف) / 269، 271، 272، 273 نایک، نیاز / 376، 389، 429 نبطیه / 211، 265، 271 نپال / 362 نتانیا / 262 نتتس اوکروگ / 748 نجف / 64 نجم الثاقب sapib) (Najmus / 389 نجم الدین شیخ / 466 نروژ / 95، 254، 546 نزیه، حسن / 145، 344 نشاشیبی / 171، 178، 179، 180 نشریه الثوره / 61، 240 نشریه القبس / 8، 13، 62، 63 نشریه القدس / 209 نشریه جنگ / 425 نشریه ریدرز دایجست / 399 نشریه 12 ژوئن / 19 نشریه ستاره سرخ / 563، 666، 667، 668 نشریه فرهنگی و سیاسی (فوروم) / 107 نشریه لوموند / 373، 374 نشریه ندلیا / 670، 671، 672، 673 نشریه نوای وقت / 425 نصیری، نعمت اللّه / 511، 531 نظریه آیزنهاور / 363، 364 نعیم / 398 نفیسی، عبداللّه / 19

ص: 805

نکراسف / 528 نکومو / 681 ن. م پگف / 503 نمیری / 658، 689، 690 نوئل دور / 182 نوآک شوت / 718 نواب زاده، شیر علی خان / 473 نواب زاده، نصراللّه خان / 469، 479 نوار غزه / 162، 178، 199، 200، 203، 212، 218، 225، 232، 233، 234، 235، 236، 246، 263، 276، 281، 294، 299، 303، 307، 643 نوای وقت (روزنامه اردوزبان) / 387، 425، 437، 480، 483 نوتردام دوسیون (دبیرستان) / 97 نورانی، مولانا شاه احمد / 359 نورث استار / 707، 708، 751 نوریلسک / 573، 754 نوشهر / 605 نوگاردیا کریمه / 528 نووسیبرسک / 746 نووکوزنتسک / 745 نویارسک کری / 746 نهاد اریم / 96، 98، 105 نهاریه (اسرائیل) / 259 نهرالبارد / 270، 281 نهضت انقلابی چپگرای شیلی / 285 نهضت دانشجویان ایتالیایی (پرتواوپرایو) / 255 نهضت غیر متعهدها / 396، 412 نهضت کارگری فلسطین / 23 نهضت ملی لبنان / 239 نیازی، کوثر / 359، 465 نیام / 606 نیامه / 718 نیجر / 398 نیجریه / 56، 291، 615، 679 نیروهای خلق آزادیبخش اریتره / 286 نیروهای واکنش سریع / 64، 665، 666، 667 نیک پی، پرویز / 121 نیکسون / 519، 520، 523 نیکوزیا / 128، 175، 239، 246، 254، 288، 315 نیکولایف، کنستانتین / 499، 583 نیکولایونا، لنینا / 575 نیوآیزنبرگ / 285 نیوتون / 180 نیوزویک / 110، 426، 440 نیوسام / 370، 477، 483، 486، 487، 600 نیویورک / 123، 175، 176، 185، 186، 197، 379، 446، 486، 516، 546، 561، 574، 577، 578، 582 نیویورک تایمز / 440، 441 و واتو / 392 واتیکان / 250، 260 واج پایی (وزیر خارجه هند) / 659 وادی الاسواد (لبنان) / 305 وادی حداد / 276، 277، 278، 279، 282 واژنیک ا.ان / 618 واشنگتن دی سی / 3، 8، 9، 13، 14، 16،19، 23، 24، 26، 28، 32، 35، 36، 37، 51، 53، 55، 56، 57، 60، 61، 64، 65، 66، 73، 68، 69، 71، 74، 129، 138، 174، 175، 176، 177، 178، 180، 181، 182، 183، 186، 187، 189، 190، 191، 193، 196،198،200، 202، 203، 206، 207، 213، 214، 216، 217، 218، 259،346، 423، 427، 619، 652، 661، 669، 670 والتا / 718

ص: 806

والز (سپهبد)/ 658 وان (ترکیه) / 163 واهینیگین / 653، 678، 680، 685 وایزمن / 198، 199، 209 وایلی، جان. سی / 115، 203، 206، 503 ورشو / 232، 263، 498، 502، 567، 576، 681 وسکانیان، گرانت / 512، 513 وفرا / 31، 66، 67 ولادیمیروفنا، ناتالیا / 568 ولاسف (دختر) / 525 ولاسوف، ولادیمیر / 518، 519، 520، 521، 522 ، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 531 ولف / 450، 452 ولف، کدل / 450، 451 ولگا / 581، 582 ولگا- اورال / 747، 749 ولگا کاسپین / 569 ولی خان / 365، 417، 474 ونزوئلا / 290، 291، 534 ونس / 66، 115، 117، 124، 163، 178، 180، 189، 191، 193، 200، 213، 222، 371، 466، 467، 477، 478، 488، 547، 610، 655، 671، 719 ونس، سایرس / 161، 162، 608 ویت کنگ / 257 ویتنام / 247، 509، 510، 512، 519، 523، 535، 574، 616، 666، 725 ویتنام شمالی / 732 ویرجینیا / 94 ویکتوریا / 556 ویکتوریا (سی شلز) / 611 ویکران / 211 ویلکینسون، جیمز / 643 وین / 32، 33، 34، 35، 80، 187، 205، 208، 266، 290، 579، 580، 626، 638، 639، 640 وینکلر، گوردون / 538 وینوگرادوف، ولادیمیر میخائیلویچ / 546، 683، 733 وینوگرادوف، یلناولادیمیرونا / 546، 547، 652، 655، 684، 686، 733، 734 ویو، سرجنیگ / 286 ه هارتمان / 372، 374، 378، 379 هاروارد / 104 هاریس، جورج / 450 هاگ آن ورد / 198 هاگرتی / 445 هالا / 518، 519، 520 هالپرین، دان / 198 هامبورگ / 258 هامر، آرماند / 541 هامرمان، جی ام. / 649 هانا، جورج / 650 هانی الحسن / 201،202، 203،253، 326، 329، 347 هانیتا (اسرائیل) / 306 هاوانا / 70، 185، 193، 201، 202، 282، 428، 429، 432، 443، 446، 450، 486، 578 هایل سرور / 650 هبرون / 209، 212، 213، 275، 307 هتل اینترکنتینانتال / 92 هتل بیروت / 294 هتل بین المللی عمان / 315 هتل ساووی تل آویو / 237، 260 هرات / 11، 12، 14، 23، 59، 149، 190، 191،

ص: 807

255، 337، 338، 390، 423، 435، 436، 493، 548، 564، 568، 593، 594، 603، 616، 654 هرمل / 362 هفته نامه الهدف / 19 هک / 518 هلسینکی / 564، 574، 630، 635 هلند / 53، 54، 78، 79، 80، 189، 208، 254، 258، 267، 288، 290، 314، 315، 503، 505، 565، 639 هلنر / 217 همفری / 538 هند / 328، 354، 356، 362، 363، 364، 365، 411، 425، 450، 451، 480، 486، 511، 512، 525، 529، 588، 616، 644 هندرسن / 214، 215، 216 هندوستان / 22، 354، 355، 529، 559 هواپیمای ک. ال. ام / 288 هوستون / 760 هولمز / 505، 506، 507 هومل، آرت / 362، 366، 370، 377، 379، 380، 381، 384، 386، 388، 390، 425، 426، 428، 437، 460، 467، 488 هویدا، امیرعباس / 92، 530، 531، 533، 544، 719، 723، 725 هیتلر، آدولف / 222، 518 هیرتس، فیلیپ / 735 هیز، گریس پی. / 649 ی یاانونده / 718 یاریف، آهارون / 650 یاسین شریف / 194 یاسین، نیلوفر / 126، 127، 141، 142 یاشر محمد مری (ژنرال شروف) / 463 یاطار / 183 یافا / 235، 310 یاکوبف، نامیک / 663، 664 یاکوتسک / 707، 709، 744، 750، 756، 757 یاکوتیا / 751، 756، 758، 759، 760 یامالو / 748 یانگ (سفیر) / 160، 186، 187، 191، 193، 196، 197، 200، 201 یحیی خان (ژنرال) / 353 یروف، جی. پی / 617 یروفیف، اوکسانا / 514 یروفیف، ولادیمیر یاکولویچ / 513، 514، 516 یزدی، ابراهیم / 147، 161، 162، 213، 216، 217، 326، 478، 655، 684 ی. ساهنی / 512 یمانی / 208 یمن / 514 یمن جنوبی / 35، 143، 185، 189، 249، 316، 389، 611، 615، 644، 666 یمن شمالی / 41، 185، 615، 646، 653، 654، 679 یودوکان / 744، 756 یورکوفتسی (موگیلف پودولسکی) / 571 یورنگوی / 700، 708، 709، 741، 742، 750، 756 یوسف العلوی / 202 یوسف حاواش / 650 یوسک، ویلی / 756 یوکسل، گولتکین / 138، 139 یوگسلاوی / 248، 257، 259، 267، 272، 446، 546، 588، 654، 742، 743 یونان / 103، 108، 119، 127، 128، 142، 151، 152، 255، 272 یونسکو (سازمان آموزشی علمی و فرهنگی

ص: 808

سازمان ملل) / 253، 359، 498، 514 ICAC / 359

ص: 809

جلد 6

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

کتاب پنجاه و یکم 1

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش سوم (1)

ص: 1

تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی

ص: 2

سند شماره (1) تاریخ: 3 سپتامبر 1964 - 12 شهریور 1343محرمانه - وزارت امور خارجه - دفتر امنیت از: معاونت مدیریت امنیتیبه: ناظران امنیتی منطقه ای شماره نامه دفتر: 36 / 64 - Dمقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی) موضوع: تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی نامه 471 - CA مورخ 15 مرداد 1343 تحت عنوان «تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی» نیازهای خاص توجیهی افسران امنیتی منطقه ای و PSOS را در رابطه با پرسنل روحانی مشخص می سازد.

افسران امنیتی منطقه ای باید از آگاهی PSO های منطقه خود در مورد نامه 1471 - CA و تطابق آنها با شرایط توجیهی مطمئن گردند.

بررسیهای امنیتی آتی باید در برگیرنده «گزارش سیاست تماس گیری» طبق بخش D - 4، و نیز اقدام به عمل آمده توسط واحد به منظور اجرای دستورالعملهای 1471 - CA باشد.

خیلی محرمانه - 15 مرداد 1343 از: دستورالعمل مشترک دولت، USIA , AID , ACDAبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی موضوع: تماس با ملیتهای شوروی و بلوک کمونیست کاهش کنترل شوروی در رابطه با رژیمهای اروپای شرقی و مخالفت و ملی گرایی روزافزون آنها سبب بالا رفتن ارزش مقامات اروپای شرقی به عنوان منابع اطلاعاتی سیاسی، اقتصادی و جاسوسی شده است.

بنابراین از تمام واحدها خواسته می شود که تلاشهای خود را جهت گسترش و بهره برداری از این منابع مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهند. در همان حال، آژانسهای ذیربط میل دارند یک سیستم جهانی ایجاد نموده و از طریق آن به ضبط و کنترل تماس پرسنل آمریکایی با ملیتهای بلوک کمونیستی بپردازند.

این سیستم در مورد تلاشهای شوروی و کشورهای بلوک یک الگوی جهانی به دست خواهد داد و سبب خواهد شد که دفاتر مربوطه بتوانند به تحقیق و تحلیل در مورد تغییر عکس العملهای کشورهای بلوک در رابطه با آمریکا بپردازند.

مهمتر از همه اینکه، این سیستم به حفاظت از پرسنل آمریکایی در تماس با ملیتهای بلوک خواهد پرداخت. در رابطه با این نکته باید گفته شود که مقامات بلوک شوروی در تماسهای خود با افراد غربی دائما گزارش تهیه می کنند. بعضی از این گزارشها به سازمان امنیتی آمریکا بازگردانده شده تا اطلاعات کاذب، تحریف و بازیابیهای ناقص در آنها گنجانده شود. ارزش بازسازی یک گزارش واقعی از منابع آمریکا معلوم است.

افسرانی که به علت وظایف خود دائما در تماس رسمی با اعضای کشورهای بلوک هستند، باید یادداشتهای مکالماتی گفتگوهای مهم را مطالعه نمایند. اینگونه یادداشتهای مکالماتی، باید از طریق کانالهای آژانس مربوطه به سرپرست مقامات و یا معاون او تسلیم گردد. تمام مقاماتی که با اعضای کشورهای بلوک چه در نتیجه کار و چه در مجامع عمومی و یا غیررسمی روبرو می شوند، باید در رابطه با جنبه های مهمه تماس خود گزارشی ارائه نمایند. در صورتی که گفتگو با پرسنل کشورهای بلوک کمونیستی (در این مورد شامل یوگسلاوی نمی باشد) محدود به تعارفات معمول و یا مطالب عادی

ص: 3

می شودکه ارزش گزارشی ندارند. باز هم باید در مورد این تماس، به ریاست و یا معاون وی گزارشی ارائه شود تا او بتواند سوابقی از این تماسها را در اختیار داشته باشد.

مقامی که این گزارشها را کنترل می کند نیز باید در مورد تمام تماسهای رسمی، اجتماعی و اتفاقی به طور مکرر گزارشهایی به این وزارتخانه ارسال نماید. البته تماسهای دارای اهمیت را باید با رعایت اولویت گزارش نمود. این گزارشها به آژانسهای ذیربط وزارتخانه ارسال و با نمایندگان آژانسها در واشنگتن در مورد آنها هماهنگی به عمل خواهد آمد.

افسران امنیتی منطقه ای و افسران امنیتی واحدها نیز که بازجوییهای امنیتی معمول را به عهده دارند باید به پرسنل روحانی اطلاع دهند که تماس با پرسنل کشور شوروی و یا بلوک کمونیستی کلاً قابل قبول نمی باشد. البته تماسهای اتفاقی و غیر رسمی در شرایط خاص قابل اجتناب نیست و باید با آن مؤدبانه و محترمانه برخورد نمود. ولی این گونه تماسها باید تا حد امکان مختصر و گفتگوها نیز محدود به تعارفات اجتماعی باشد و علاوه بر این سعی باید شود که تماس رو در رو برقرار گردد. وزارتخانه علاقه دارد در مورد تماسهای پرسنل روحانی و کارمندی نیز اطلاعاتی داشته باشد و افسر کنترل نیز باید مانند مراتب ذکر شده در پاراگراف پیشین، گزارش این تماسها را به وزارتخانه ارسال دارد.

عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییها

سند شماره (2) خیلی محرمانه - ژوئیه 1968 - تیر 1347 عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییها و تأسیسات آمریکایی در خارج تجزیه و تحلیل از آیین و عرف شوروی اخطار این سند شامل اطلاعاتی است که در دفاع ملی ایالات متحده در چهارچوب معنای ماده 18 از بخشهای 793 و 794 قانون جزائی ایالات متحده آمریکا آن طوری که اصلاح شده است، تأثیر می گذارد.

انتقال این سند به دیگری یا افشای محتویات آن به یک شخص غیرقابل صلاحیت از نظر قانونی ممنوع است.

مقدمه

به موجب یک رهنمود دستگاه رهبری کمیته امنیت دولتی KGB در سال 1959 تحت عنوان «درباره تشدید عملیات علیه آمریکاییان در خارجه» مأموریتهای مهمی به افراد کا. گ. ب. مقیم خارجه داده شده است. به موجب این رهنمود دستور داده شده است تا برای داوطلب گیری آمریکاییهایی که در همه نوع تأسیسات دولتی و آمریکاییهایی که در سفارتخانه ها و واحدهای نظامی و ستادهای بلوکهای نظامی کار می کنند بر کوششهای خود بیفزایند. همچنین آمریکاییهایی که در سازمانهای بین المللی کار می کنند و آنهایی که نمایندگان مؤسسات علمی و بازرگانی هستند و نیز روزنامه نگاران و دانشجویان و غیره در قلمرو این دستور قرار می گیرند. «کتاب دستی آموزشی کا. گ. ب. منتشر شده در سال 1962. به کلی سری:» داوطلب گیری آمریکاییها در ایالات متحده و خارجه.

ماهیت برنامه عملیاتی شوروی

ص: 4

از نظر حکومت شوروی و همچنین به ویژه از نظر دستگاههای اطلاعاتی شوروی ایالات متحده «دشمن اصلی» به شمار می رود و این اصطلاحی است که در اسناد متعدد شوروی به چشم می خورد. در مقابل این «دشمن اصلی» دستگاههای اطلاعاتی شوروی، با مرور سالها رشد کرده و امروز برنامه های هماهنگ و جهانشمول برای آزمایش و جستجو و داوطلب گیری آمریکاییها اعم از رسمی یا خصوصی، غیرنظامی یا نظامی تهیه کرده اند تا در سازمانهای ما رخنه کنند و سیستمهای رمزنویسی ما را به دست بیاورند و پیکهای مخابراتی ما را خنثی کنند و پژوهشهای نظامی و عمرانی ما را کشف کنند و غیره و غیره.

در این کوشش شورویها این اعتقاد را دارند که آمریکاییها به طور عمده دارای خصلتهای ماتریالیستی هستند و در درجه اول دستخوش انگیزه نیاز پولی یا طمع واقع می شوند و بنابر این می توان آنها را برای خدمت به منافع شوروی «خریداری کرد.» این مطالعه از طریق نمونه ها، تهدید مهمی را نسبت به امنیت ایالات متحده تشریح می کند و آن عبارت است از برنامه مرتب و منظم و فشرده کا. گ. ب. شوروی (کمیته امنیت دولتی) و ج. آر. یو (امنیت نظامی شوروی) درباره داوطلب گیری آمریکاییها در خارج و رخنه به تأسیسات آمریکا.

این سند همچنین تجسم بخش آمریکایی متوسط در خارج از کشور آن طوری که دستگاههای اطلاعاتی شوروی او را می بینند می باشد. یعنی فردی که علاقمند به پول و افزودن بر آن است و کسی که معمولاً نسبت به شیوه ها و وسائل و مخاطرات کار بی توجه است و کسی که معتقد به دفاع نیست و عادت به پر حرفی دارد. در خارج نزدیک شدن به او آسانتر از این است که اگر او در خود آمریکا می بود. این تصور اغواگر خیالی نیست و جزئی از آیین اطلاعاتی شوروی می باشد و در سراسر این مطالعه در نقل قولهایی از اسناد کا. گ. ب. گنجانده شده است. نمونه های واقعی که ذکر شده و بعضی از آنها تفصیل دارد نشان دهنده این آیین در عرف و عمل می باشد. همچنین درباره مفهوم مشابه شوروی مبنی بر اینکه بعضی از طبقات آمریکایی از قبیل کادرهای نظامی داوطلب، کارمندان دون پایه سفارتخانه ها و دانشجویان در عمل «شهروندهای درجه دوم» می باشند آماجهای بسیار مناسبی برای افسران اطلاعاتی شوروی و عمال آنها هستند.

برنامه شوروی آن طوری که بر یک اساس جهانی مشاهده شده است، با عملیات جاسوسی شوروی در داخل ایالات متحده موازی بوده و تکمیل کننده آن است. یکی از هدفهای عمده آن به دست آوردن عمال آمریکایی در خارج می باشد یعنی افرادی که امکانات بالقوه دارند و می توان آنها را در جهت منافع جاسوسی شوروی در ایالات متحده در شعبات مختلف حکومت فدرال و در صفوف سه گانه نیروهای مسلح و در احزاب سیاسی و همچنین در مؤسسات علمی و فنی و صنایع به کار گرفت. هماهنگ با اولویتهای اطلاعاتی شوروی که در مفهوم «دشمن عمده» گنجانده شده است آمریکاییهای خارج از ایالات متحده چه در سمتهای رسمی و یا غیر رسمی هرگاه که امکان داشته باشد آماجهایی برای داوطلب گیری بوده اند. در اوائل سال 1951 از مسکو به کادرهای اطلاعاتی شوروی در خارج از کشور دستوراتی برای تقویت عملیات موجود و فعالیت علیه آمریکاییها صادر شد. این دستورات در بهار سال 1953 و همچنین در دسامبر همان سال تکرار شد. دستور دستگاه رهبری کا. گ. ب. که در آغاز این مطالعه از آن نقل قول شده

ص: 5

است منعکس کننده یک تصمیم، از سوی گردانندگان شوروی برای افزایش دامنه کوششهای عملیاتی است. اسناد طبقه بندی شده شوروی که به طور قابل ملاحظه جدیدتر هستند نیز در دست است که به موجب آن تهدید شوروی افزایش یافته و پیچیدگیهای فزاینده عملیاتی که امروز علیه آمریکاییها در خارج به کار برده می شود در آن دیده می شود.

در سالهای اخیر همه «تماس گیرندگان طرف اعتماد» و عمال کا. گ. ب. به هر ملیتی که تعلق داشته باشند و فعالیتشان هر چه باشد برای جهت گیری احتمالی آنها علیه اهداف آمریکا بار دیگر در معرض ارزشیابی قرار گرفته اند. اطلاعات قابل اتکای بسیار در دسترس است که تأیید می کند کا. گ. ب. و ج. آر.

یو. یعنی اطلاعت نظامی شوروی با کوششهای متمرکز شده شدیدی بر علیه آمریکاییها و تأسیسات آمریکا در خارج کار می کنند و موفقیتهایی نیز به دست آورده اند.

سازمانهای اطلاعاتی شوروی

لزومی ندارد که بین دستگاههای اطلاعاتی شوروی و قلمروهای صلاحیت آنها وارد نکات مربوط به کارهای سازمانی و فنی بشویم، ولیکن ذکر مختصر عناصر عمده ترکیب کننده ای که بیش از پیش در برنامه عملیات در مقیاس جهانی علیه آمریکاییها در خارج فعالیت دارند برای درک خود برنامه ضرورت دارد.

الف - اولین عنصر ترکیبی و مهمترین آنها مدیریت خارجی کا. گ. ب. می باشد (که به عنوان مدیریت اصلی اول نیز نامیده می شود.) این مدیریت در خارج از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی مسئولیت اولیه جمع آوری اطلاعات مثبت از طرق مخفی را به عهده دارد. این اطلاعات ممکن است سیاسی، نظامی، اقتصادی و علمی باشد. این مدیریت همچنین مسئول فعالیتهای پنهانی بسیار تخصصی برای نفوذ در سیاستها و اقدامات حکومتهای خارجی می باشد. مدیریت خارجی همچنین مسئولیت ضد اطلاعات در خارج را به عهده دارد که شامل نفوذ در همه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خارجی است. افسران ستاد کا. گ. ب. که برای خدمت در خارج تحت پوشش دیپلماتیک خدمات بازرگانی و سایر اشکال تعیین می شوند تحت مدیریت بلاواسطه بخشهای جغرافیائی مربوط در مدیریت خارجی قرار گرفته اند. در سالهای اخیر مشاهده شده است که افسرانی که تجربیاتی در مورد ایالات متحده دارند، به نحو فزاینده ای به پستهایی که از آمریکا بسیار دور است اعزام می شوند و این امر براساس آن تئوری آزمایش شده می باشد که کار علیه آمریکا آسانتر و ثمربخش تر است. (در این باره بعدا بحث بیشتری به عمل خواهد آمد.) بسیاری از کارشناسان امور آمریکا در کا.گ. ب. دوره هایی در ایالات متحده دیده اند و به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کنند و با جنبه های رسمی و خصوصی آشنا هستند و کوششهای عملیاتی خود را نسبت به اهداف آمریکا هر جا که مستقر شده باشند متمرکز می کنند.

ب - در حالی که کا. گ. ب. به عنوان سازمان بزرگتر و ارشدتر شوروی نقشی عمده را در عملیاتی که در این رساله بحث شده است به عهده دارد، جی. آر. یو. (که عملاً مدیریت اطلاعاتی اصلی ستاد وزارت دفاع است) فعالانه و با صلاحیت تخصصی مشابه برای جمع آوری اطلاعات نظامی استراتژیک در خارجه کار می کنند و بنابراین در درجه اول برای سرشاخ شدن با کادرها و تأسیسات نظامی آمریکا تعیین شده است. این سازمان همچنین در عملیات علیه کادرهای علمی و فنی آمریکا در کشورهای غرب، به ویژه در جاهایی که زمینه تخصصی دارای مصرف نظامی است سرگرم است. معذالک جی. آر. یو. از یک

ص: 6

قلمرو انحصاری حتی از زمینه اطلاعات نظامی هم برخوردار نیست و درهم آمیختگی عملیات این دو سازمان با یکدیگر و حتی رقابت جی. آر. یو و کا. گ. ب. یک امر رایج است.

استقرار کا. گ. ب. و جی. آر. یو در کشورهای خارجی

تعداد کمی از آمریکاییهای در خارج از کشور که در زمینه های دیپلماتیک یا نظامی و کارهای رسمی و خصوصی کار می کنند، می توانند استقرار گسترده دستگاههای اطلاعاتی شوروی در خارج کشور را که علیه آنها و علیه اهداف غیر آمریکایی می تواند عمل کند و همین را هم می کند، به طور کامل درک نمایند.

واقعیت این است که حدود 60 درصد از اتباع شوروی در خارج که تعداد آنها 7 هزار نفر است و در تأسیسات رسمی آنها کار می کنند، از مأمورین اطلاعاتی این دو سازمان هستند و از هر سه مأمور دو نفر در کا. گ. ب. و یک نفر در جی. آر. یو. کار می کنند. در میان اتباع شوروی که درجه دیپلماتیک دارند نسبت افسران اطلاعاتی حتی بالاتر است. حد وسط جهانی اتباع شوروی که مأمور کا. گ. ب. هستند حدود 75 درصد و در بعضی از کشورها 90 درصد است. این آمارها براساس افشاگریهایی است که از مأمورین اطلاعاتی شوروی که به غرب پناه برده اند به دست آمده است. این اشخاص قادرند همکارهای سابق خود را انگشت نما کنند. این ارقام همچنین براساس تجزیه و تحلیل دستگاههای امنیتی و ضد اطلاعاتی غرب از جمله دستگاههای اطلاعاتی آمریکا که توانسته اند شاهد عملیات اطلاعاتی شوروی باشند فراهم شده است.

واحدهای اطلاعاتی (که به عنوان اقامتگاههای قانونی شناخته شده اند) متعلق به کا. گ. ب. و جی. آر.

یو. مستقل از یکدیگر در هیئتهای سیاسی شوروی در خارجه وجود دارد و کادرهای اداره هر دو دستگاه بر اساس مسئولیت دیپلماتیک مورد حمایت قرار گرفته یا دارای سمت رسمی دیگر می باشند.

رئیس عملیاتی هر اقامتگاه (که به عنوان ساکن عنوان می گردد) معمولاً یک سمت رسمی دیگر دارد که بر ماهیت عملی او سرپوش می گذارد. در مورد کا. گ. ب. فرد ساکن اقامتگاه، ممکن است که رایزن رسمی سفارت بوده و یا لااقل عنوان دبیر اول را داشته باشد. از سال 1961 مقام ساکن جی. آر. یو. از نقش آشکار وابسته نظامی مجزا شده و اکنون وابستگی نظامی مشهوری ندارد.

چنین شخصی ممکن است دبیر اول سفارت و یا شاید معاون رئیس نماینده بازرگانی شوروی باشد.

مأموران عملیاتی اطلاعاتی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در خارجه، به نحو وسیعی در سراسر همه اجزای ترکیبی و سطوح هیئت رسمی شوروی پخش شده اند. آنها همه از پوشش برخوردار بوده و براساس نیمه وقت، به عنوان دبیران دیپلماتیک در همه مدارج و به عنوان وابسته های سیاسی و فرهنگی و علمی و یا کنسول و یا کنسولیار و وابسته مطبوعاتی و اطلاعاتی و نماینده بازرگانی خارجی خدمت می کنند و همان طوری که گفته شد، در هر کشور تعداد آنها به مراتب بیشتر از دیپلماتهای مشروع وزارت امور خارجه و نمایندگان غیر اطلاعاتی سایر وزارتخانه ها و سازمانهای شوروی است. در بعضی از ادارات، کادرهای اطلاعاتی ممکن است از انحصار کامل برخوردار باشند. مثلاً بعضی از اداره های کنسولی تماما از مأمورین کا. گ. ب. تشکیل شده است و اکنون این واقعیت مسلم شده است که همه کادرهای دفاتر وابسته نظامی و از جمله کارمندان غیرنظامی ظاهرا دون پایه، عملاً مأموران نظامی حرفه ای و اعضای حرفه ای جی. آر.

یو. می باشند. چنین اوضاعی اغلب تحولات عجیب و غریبی در پوشش و درجه ایجاد می کند. برای مثال

ص: 7

می توان گفت پاول ایوانویچ لوماکین، یک راننده غیر نظامی دفتر وابسته نظامی در رم از سال 1954 تا 1960، بعدا در قبرس در سال 1964 با درجه سرهنگ دوم با عنوان معاون وابسته نظامی ظاهر شد.

همچنین روبسپیران فیلاتوف که سمت راننده و مترجم جهت وابسته نظامی در اتاوا (پایتخت کانادا) از سال 1957 تا 1960 را به عهده داشت، در سال 1963 در ریودوژانیرو (پایتخت سابق برزیل) با درجه دبیر دوم خدمت می کرد. چنانچه دانسته شده است فیلاتوف در عمل در ارتش شوروی درجه ارشدی داشته است در حالی که در کانادا خدمت می کرده و لوماکین نیز شاید هنگام خدمت در رم درجه سرگردی داشته است.

استقرار مأموران اطلاعاتی شوروی در خارجه اعم از اینکه در داخل یا خارج تأسیسات رسمی مستقر شده باشند نسبتا پستهای پوششی اعطاء شده موجود را می توانند پر کنند. اکثریت پرسنل رسانه های گروهی شوروی در خارج، مأمورین اطلاعاتی می باشند. روی هم رفته بیش از 60 درصد آنها در این سمت تشخیص هویت شده اند و این 60 درصد حداقل نسبت را نشان می دهد. خبرنگاران روزنامه های پراودا و ایزوستیا و نمایندگان خبرگزاری تاس و خبرگزاری نووستی در این مقوله به شمار آمده اند.

آیروفلوت شرکت هواپیمایی غیر نظامی شوروی که در همه جا تشکیل شده و همچنان توسعه می یابد پوشش و پیشتیبانی در اختیار دستگاه اطلاعاتی شوروی خصوصا جی. آر. یو. قرار می دهد و در سالهای اخیر طبق بررسیهایی که به عمل آمده ثابت شده است که 70 درصد از نمایندگان خارج از کشور آیروفلوت مأموران ستاد جی. آر. یو می باشند.

از موارد جاسوسی متعدد که در ایالات متحده علنی شده است، آمریکاییها روی هم رفته دریافته اند که سازمان ملل متحد در نیویورک و از جمله دبیرخانه بین المللی آن و مقر دائمی هیئت نمایندگی شوروی، در سازمان ملل متحد به عنوان پوششی از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی مورد استفاده قرار می گیرد. همین مدعا در مورد ادارات و سازمانهای تخصصی ملل متحد در اروپا نیز صدق می کند.

یک نمونه بارز، ستاد سازمان اقتصادی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) است که در پاریس قرار دارد.

در این سازمان بیش از 60 نفر اتباع شوروی در دبیرخانه آن کار می کنند و یا وابسته به هیئت شوروی در یونسکو می باشند. تقریبا 25% کارمندان شوروی به عنوان مأمورین اطلاعاتی تشخیص داده شده و یا مظنون به داشتن وابستگیهای اطلاعاتی می باشند.

نمونه دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی است که مقر آن در وین می باشد و از 55 نفر اتباع شوروی که در دبیرخانه این مؤسسه بین المللی به عنوان کارشناس، مترجم و غیره مشغول به کار هستند و یا از کارمندان دائمی هیئت نمایندگی شوروی در این آژانس می باشند، تقریبا نیمی از آنها به عنوان مأموران اطلاعاتی تشخیص هویت شده اند و یا مظنون به داشتن چنین سمتی می باشند و خطای جزئی ممکن است، بیشتر ماهیت محافظه کارانه داشته باشد. با تصویر مشابهی نیز در ژنو می توان برخورد کرد که تمرکز افسران کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در مقر اروپایی سازمان ملل متحد و هیئت نمایندگی دائمی شوروی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو و کمیسیون اقتصادی اروپا و سازمان بهداشت جهانی و سازمان مطالعات جوی جهانی و سازمان بین المللی کار و اتحادیه بین المللی مخابرات دور دست و غیره بچشم می خورد.

سازمانهای اطلاعاتی کا. گ. ب. و کشورهای بلوک شرقی در خارجه

در چندین نقطه به نمونه هایی اشاره خواهد شد که در آنها عمال یا کادرهای یکی از دستگاههای

ص: 8

اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی از عملیات اطلاعاتی شوروی علیه یک آمریکایی در کشورهای غربی پشتیبانی کرده اند. این یک نتیجه مناسبات کاری نزدیک می باشد که از قرار معلوم بین کا. گ. ب. و دستگاههای غیر نظامی کشورهای کمونیست اروپائی که مانند اتحاد شوروی، ایالات متحده آمریکا را به عنوان «دشمن اصلی» تلقی می کنندوجود دارد. (برای مقاصد این رساله، دستگاهها عبارتند از دستگاههای امنیتی آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی و مجارستان و تا حدودی رومانی.) لاسلو سابو، یک مأمور ارشد اطلاعاتی که از دستگاه اطلاعاتی مجارستان - ای. وی. اچ (EVH) - فرار کرده بود، درباره این همکاری طی ادای شهادت در کمیته مجلس نمایندگان آمریکا در کنگره هشتاد و نهم گفت:

«شورویها در فواصل زمانی معین کنفرانسی با شرکت دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک در خاک اتحاد جماهیر شوروی برای بحث درباره هدفها و مشکلات اطلاعاتی، کنفرانسهایی تشکیل می دهند. کار و روابط بین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی شوروی و کشورهای بلوک شوروی نتیجه مستقیم همکاری بین احزاب کمونیست ملی و حزب کمونیست اتحاد شوروی است و دستگاه اطلاعاتی هر یک از این کشورها با دستگاه اطلاعاتی شوروی توافق کرده است که بعضی از هدفهای وسیع اطلاعاتی را به نفع خود و به نفع دستگاههای اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک عملی سازد. ایالات متحده آمریکا در این کنفرانسها به عنوان دشمن اصلی تلقی می شود.» کنفرانسهای دوره ای که سالو به آنها اشاره کرده است هر سال تشکیل می شود و توافقهای بین دستگاههای اطلاعاتی این کشورها منجر به هماهنگیهای روزانه و رهنمود از سوی یک گروه کوچک از افسران کا. گ. ب. که در ستادهای هر یک از کشورهای بلوک مأموریت دارند، ابلاغ می شود. هر چند بیشتر تأکید، مربوط به عملیات علیه تأسیسات پرسنلی آمریکا و سایر کشورهای غربی در داخل منطقه کشورهای بلوک است (و این مسئله ای است که خارج از این رساله به شمار می رود). شواهدی در دست است که دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک که در کشورهای خارجی غرب نماینده دارند گاه به گاه همکاری نزدیکی با کا. گ. ب. دارند و اغلب کادرها و عمال محلی خود را در دسترس کا. گ. ب.

می گذارند.

در زمینه عملیات اطلاعات نظامی و به ویژه عملیاتی که به نظامیان و تأسیسات آمریکایی وابسته به سازمان و 1 مان آتلانتیک شمالی، 4پیمان 1 لانتیک، 4آتلانتیک شمالی (ناتو) مربوط می باشند، مناسبات بین، جی. آر. یو. و دستگاههای اطلاعات نظامی و 1 وپای شرقی، 4اروپای شرقی بسیار نزدیک است. در اجتماعات سالیانه کشورهای عضو پیمان ورشو، توافقهایی درباره نیازهای اطلاعاتی حاصل می شود.شواهدی در دست است که جی. آر. یو. و دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک به طور منظم با یکدیگر درباره تجربیات و دانشهای فنی و مأموریتهای عملیاتی نه تنها در سطح ستادها و در داخل منطقه کشورهای بلوک، بلکه همچنین در غرب از طریق مناسبات همکاری بین محلهای استقرار از مجرای وابسته های بازرگانی کشور مربوطه تبادل نظر می کنند.

به طور خلاصه این مقدمه سعی داشته است موجودیت و تشدید مداوم خطر دستگاههای اطلاعاتی شوروی علیه آمریکا و پایگاههای آن کشور در خارج را تشریح کرده و همچنین عناصر روسی درگیر در بسیاری از مواضع پوششی که از طریق آنها عملیات همه جانبه خود را اجرا می کرده اند، شناسایی نماید.

بخشهای بعدی اصولاً با اهداف عملیاتی دستگاههای جاسوسی شوروی در خارج علیه آمریکاییها،

ص: 9

اهداف دارای اولویت، (و آسیب پذیری آنها) و برخورد شوروی با این اهداف به طور مستقیم یا غیر مستقیم از نظر طراحی، تکنیکهای شوروی از نظر پیچیدگی و سادگی در رابطه بوده و همان گونه که خواهیم دید با شکست روبرو می شوند ولی اغلب با وارد آوردن خسارات امنیتی علیه آمریکا موفقیتهایی نیز کسب کرده اند.

هدفها و آماجهای آمریکایی در کشورهای خارج برای دستگاه اطلاعاتی شوروی

در رهنمود ستاد (دستگاههای کا. گ. ب.) ضرورت به خدمت گیری عمالی که بتوانند اسناد رسمی از پایگاههای آمریکایی برای ما فراهم کنند تأکید شده است. درباره عمالی که دسترسی به مکاتبات سری و رمزی دارند از قبیل کارمندان رمز و تکنیسینهای ماشینهای رمز و کارمندان پرونده ها و منشیها اولویت داده می شود... در این رهنمود به افسران ما دستور داده می شود که در فراهم آوردن تماسهای شخصی و مناسبات محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که بتوانند در داخل پایگاههای آمریکایی در خارج و یا در سازمانهای دولتی و علمی آمریکایی در ایالات متحده کار پیدا کنند روش تعرض آمیزتری در پیش گیرند.

همچنین روابط محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که با هر سمتی در مؤسسات آمریکایی کار می کنند از قبیل مترجمان یا رانندگان و یا حتی پیشخدمتها مطلوب می باشند... این چنین شبکه های عمال برای به دست آوردن تصویر کاملی از کارمندان و برنامه های کاری داخل پایگاههای آمریکایی به کار گرفته می شود تا اسناد سری به دست آمده و دستگاههای استراق سمع در آنجا کار گذاشته شود.

اهداف

هدفهای اولیه عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییان در خارج عبارت است از به دست آوردن مطالب نوشته شده به رمز تا بتوان مخابرات رمزی را قرائت کرد و اسرار رسمی ترجیحا به شکل اسناد از طریق به کارگیری آمریکاییان اعم از کشوری و نظامی و در هر درجه ای که دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده دارند به دست آورند.

البته هدفهای دیگری وجود دارد که عبارتنداز: جمع آوری اطلاعات علمی و تکنولوژیکی عملاً در همه زمینه ها اعم از صنعتی و نظامی و یا آشکار و یا طبقه بندی شده به منظور حرکت در جهت رخنه و دستکاری زندگی سیاسی و عمومی آمریکا از طریق تشخیص هویت و ارزیابی آمریکاییانی که بالقوه بتوانند، عمال اقدامات سیاسی شوند و علاوه بر این پرورش طبقات مختلفی از آمریکاییهای غیررسمی در خارج از قبیل، دانشجویان که بتوان آنها را تحت کنترل درآورد و آنها را متقاعد ساخت تا بالمآل کارهایی در تأسیسات دولتی آمریکا و از جمله خدمات اطلاعاتی و امنیتی دست و پا کنند. معذالک همه اینها نسبت به هدف اصلی یعنی به دست آوردن اطلاعات سری از پایگاههای آمریکایی در خارج به هر طریقه ممکن در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است.

انواع هدفها

در حالی که کا. گ. ب. هرگونه هدف نوید دهنده آمریکایی از قبیل یک سفیر و یا یک مأمور خدمات خارجی یا اینکه مأمور ارشد دیگر آمریکایی در خارج را مورد بی اعتنائی قرار نخواهد داد، از آیین

ص: 10

اطلاعاتی شوروی و عملیات گزارش شده و مشاهده شده کا. گ. ب. و جی. آر. یو. و همچنین از فتح بابهای وابسته داوطلب گیری، کاملاً روشن است که شدیدترین فعالیت شوروی متوجه کارمندان جزء مراکز دیپلماتیک آمریکا و سایر تأسیسات رسمی کارمندان نظامی آمریکایی در خارج باشند. در این طبقه وسیع منشیهای رمز، منشیهای اداری، تفنگداران دریایی محافظ و غیره از سوی شورویها به عنوان اشخاص به ویژه آسیب پذیر تلقی می شوند، زیرا (طبق مندرجات یک رهنمود کا. گ. ب.) «این اشخاص به طبقات ممتاز تعلق ندارند و از لحاظ مالی وضعشان چندان رضایت بخش نیست.»

پرسنل رمز و مخابرات

در سال 1961 در یک رهنمود کلی که به محلهای استقرار کا. گ. ب. در خارج فرستاده شده و به امضاء الکساندر نیوکولایویچ شلپین رئیس وقت کا. گ. ب. رسیده بود با شدت هر چه تمامتر تأکید شده بود که وظیفه اولیه دارای اولویت هر یک از قرارگاههای کا. گ. ب. عبارت است از «به کار گرفتن منشیهای رمز» در این رهنمود به نحو صریح یادداشت شده بود که «ثمربخش ترین نتایج» بدین طریق به دست می آیند. به قرارگاههای کا. گ. ب. دستور داده شود که در روی تشخیص هویت منشیهای رمز آمریکایی به قصد تماس با آنها و استخدامشان فعالیت خود را متمرکز کنند. به طوری که دانسته شده است دست کم یک قرارگاه کا. گ. ب. در غرب از ستاد کا. گ. ب. در مسکو، متعاقب رهنمود شلپین مورد پشتیبانی قرار گرفته است. این پشتیبانی به شکل یک فهرست آماده شده از منشیهای رمز توأم با نامها و اطلاعات بیوگرافیک بود که در آن زمان به کشوهای غربی برای کار اعزام شده بودند و قرار بود کوششهای قرارگاه کا. گ. ب. در مورد همین اشخاص متمرکز شود.

اکثر منشیهای رمز و سایر دستگاههای مخابراتی در خارج در مقوله «کارمندان جزء» از لحاظ درجه و حقوق قرار گرفته اند. این اشخاص اکثرا نسبتا جوان بوده و اغلب فاقد وابستگی می باشند (اعم از اینکه مرد یا زن باشند) و اغلب ساعات فراغت خود را در جوار یکدیگر و سایر کارمندان جوان می گذارنند.

برخلاف همتاهای شوروی در خارج که در محدوده تأسیسات رسمی شوروی زندگی می کنند و اجازه ندارند بدون اسکورت محافظان در خیابانها دیده شوند. کارمندان سفارت آمریکا هر جا که دلشان بخواهد زندگی می کنند و آزادند هرگونه تماس اجتماعی که مایل باشند برقرار کنند و با ساکنان محل و آمریکاییان غیررسمی کشورهای خارجی که به آنجا گمارده شده اند معاشرت کنند. در چنین شرایطی شغلهای تخصصی حساس آنها به نحو وسیعی دانسته می شود و در واقع برای یک قرارگاه اطلاعاتی شوروی در خارج و به ویژه قرارگاهی که از شبکه مأمورین محلی استفاده می کند تشخیص هویت و ایجاد وسایل تماس مستقیم و یا غیرمستقیم به منظور ارزیابی و در بعضی موارد کوشش برای به خدمت گیری آنها نسبتا آسان است.

کوشش شورویها در مقابل منشیهای رمز شامل هر شکل قابل تصوری می شود و از عملیات شدیدا ناپخته تا عملیاتی که پر از ریزه کاری بوده و به خوبی تنظیم شده و بسیار پیچیده است و دست داشتن شورویها در آنها تا آخرین لحظه مخفی می ماند و قربانی مورد نظر ناگهان غافلگیر می شود، امتداد دارد.

یکی از نمونه های ناپختگی شوروی به ویژه به یک شکل بسیار آشکاری در دارالسلام پایتخت تانزانیا در سال 1966 روی داد. ولادیمیر پوتیاتوف، دبیر دوم سفارت شوروی و افسر جی. آر. یو. که گویا در

ص: 11

عملیات پرسنل مخابراتی تخصص داشت، به یک کارمند رمز سفارت آمریکا که در یک رستوران واقع در پلاژ از یک منشی سفارت پذیرایی می کرد، نزدیک شد. توتیاتوف که از پرورش دهندگان با پشتکار افراد آمریکایی بود، چند هفته قبل با این منشی رمز آمریکایی ملاقات کرده و بدون شک از شکل وی آگاه بود.

این مأمور شوروی زوج آمریکایی را به شام دعوت کرد و کارش به مستی کشید و آن گاه به هر دو نفر آمریکایی وعده داد که اگر آنها اسناد سفارت را به او بدهند او با پرداخت حق الزحمه آنها به دلار آمریکایی، آنها را ثروتمند خواهد کرد. او مدام پافشاری می کرد که منشی رمز با او به طور خصوصی ملاقات کند. این دو نفر آمریکایی که از مداومت پوتیاتوف بیشتر به تنگ آمده بودند تا اینکه مضطرب شد.

حتی بعد از ناسزاهای مستقیم نتوانستند افسر جی. آر. یو را وادار کنند که دست از سر آنها بردارد. سرانجام یک نفر از اتباع دیگر شوروی (که مأمور شناخته شده کا. گ. ب. بود) به نزدیک میز آنها آمد و همکار خود را که از فرط مستی تلوتلو می خورد از میز آنها دور کرد. معذالک پوتیاتوف، حتی هنگامی که هشیار بود دست از سماجت خود برنمی داشت. چند هفته بعد او در یک میهمانی شامی که از سوی یک کارمند آژانس بین المللی عمران برای چند نفر آمریکایی ترتیب داده شده بود و یکی از دعوت شدگان همان منشی رمز بود، بدن اینکه دعوت شده باشد ظاهرشد. این بار بدون آنکه لب به مشروب بزند توجه خود را معطوف این منشی رمز آمریکایی کرد. به هر حال منشی رمز، دفتر امنیت سفارت آمریکا را درباره اقدامات گستاخانه پوتیاتوف در جریان گذاشت و این مرد روسی سرانجام به کوششهای خود پایان داد.

اغلب یک طریقه غیرمستقیم شامل استفاده از عمال محلی «غیر روسی» و در زحمت قرار دادن فرد مورد نظر از طریق گرفتار کردن او در روابط جنسی از انواع گامهای اولیه مطلوب شوروی است. چند سال قبل در یک کشور آفریقای شمالی یک مأمور اطلاعات شوروی به یکی از عمال خود که یک بازرگان اروپایی بود و در آنجا سکنی داشت گفته بود که هدف اصلی او رخنه در بخش مخابرات و ارتباطات سفارت آمریکا است. او در نظر داشت از طریق گرفتار کردن یک منشی زن در سفارت آمریکا در روابط جنسی که وی به آن عامل معرفی کرده بود به هدف خود برسد. این بازرگان اروپائی که در آن زمان آشنایی کمی با دختر آمریکایی داشت دستور گرفته بود که این دختر را اغوا کند و در مقابل این کار در صورت موفقیت پولی کلان به عنوان پاداش دریافت نماید. در این مورد او موفقیتی به دست نیاورد.

به همین ترتیب در یک کشور واقع در خاور نزدیک، یک کارمند محلی دولت که از سوی شورویها به عنوان عامل به کار گرفته شده بود دستور داشت تا با دو دختر آمریکایی که با هم بسیار نزدیک بودند و یکی از آنها منشی رمز سفارت و دیگری کارمند سیا بود ملاقات کرده آنها را برای مقاصد شوروی پرورش دهد.

مأمور شوروی این دو دختر را جذاب، مجرد و «شهروندان درجه دوم» توصیف کرده بود. مأمور شوروی هنگامی که به عامل خود می گفت که با یکی از این دو دختر گرفتاری جنسی پیدا کند، یک انگشتر الماس را به او نشان داد و گفت که اگر او بتواند مأموریت خود را به طور صحیح انجام دهد آن انگشتر الماس در اختیار او به عنوان هدیه قرار خواهد گرفت.

کا. گ. ب. به محض اینکه چشمش به یک هدف رمز یا مخابرات بخورد که حتی از دور دستخوش تلقینها یا تهدیدهای شوروی قرار می گیرد از خود سماجت و شکیبائی نشان می دهد. تکنیسین مخابرات وزارت امور خارجه ما که هر چند در آمریکا متولد شده، زمینه قومی و تربیتی اروپای شرقی داشته و

ص: 12

زمانی در یک هیئت آمریکایی در اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ جهانی دوم سمت محقری داشته است. از آن زمان به بعد در معرض تماس در قسمتهای مختلف جهان قرار گرفته و در یک پست خارجی ثالث کوشش به عمل آمده بود که او را به کار گیرند. در این مورد به خصوص کا. گ. ب. ترتیب یک برخورد «تصادفی» در خاور دور با یک شهروند شوروی را داده بود (که این شهروند شوروی هر چند یک مأمور رسمی شوروی نبوده ولی برای این منظور تعلیم دیده بود). فرد مورد نظر آمریکایی او را شانزده سال قبل ملاقات کرده بود که آن زمان او یک الکتریسین جوان و دوست و فرد قابل دسترس در اتحاد جماهیر شوروی بود. این بار این فرد روسی خود را به عنوان یک مدیر کارخانه تلویزیون سازی مرفه در لنینگراد معرفی کرده بود که به طور موقت برای امور بازرگانی به خاور دور آمده است. (ولی در عمل اسناد مسافرتی حاکی از آن بود که این فرد مجهز با یک گذرنامه دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی از وزارت امور خارجه در آنجا حضور داشت). دومین کوشش برای تماس از طرف شوروی در اروپا دو سال بعد صورت گرفت و فرد مورد نظر، این بار یک عضو کا. گ. ب. کارشناس عملیات آمریکا و تحت پوشش دیپلماتیک بود که خود را به فرد آمریکایی با عنوان ابلاغ کننده سلام و حامل نامه از طرف دوست روسیش معرفی کرده بود. این شخص جدید کوشیده بود با تلاشهای تجدید شده دنباله تماس اولیه را پی گیری کند و بساط دوستی و نزدیکی را فراهم کند. یک تماس سوم نیز که دارای حساسیت بود 3 سال بعد در یک کشور اروپای غربی صورت گرفت. این آمریکایی بدون اینکه سوءظنی ببرد با شخصی که خود را به عنوان یک بازرگان آمریکای جنوبی دارای ریشه اروپای شرقی مانند آن آمریکایی جا زده بود ملاقات کرد و با او دوست شد. این دو نفر، قبل از اینکه چیزی اتفاق بیفتد مدت حدود هشت ماه با یکدیگر تماسهای گاه به گاه دوستانه برقرار کرده بودند تا هنگامی که پیشنهاد غیرمنتظره به کارگرفتن او عنوان شد - و رد شد - این پیشنهاد ظاهرا به نفع خدمات اطلاعاتی آن کشور اروپای شرقی بوده است که می خواست اطلاعاتی «درباره تمام انواع دستگاههای رمزی آمریکا» به دست بیاورد و در برابر آن، به این آمریکایی یکه خورده پیشنهاد شده بود که امنیت مالی او تا آخر عمرش تضمین خواهد شد. اوضاع و احوال این اقدام به کارگیری که به نتیجه نرسید معلوم کرد که این فردآمریکای جنوبی که ظاهرا تغییر تابعیت داده است عملاً یک فرد روسی «غیرقانونی» بوده است، یعنی یک مأمور اطلاعاتی که با حالت استتار در غرب زندگی و کار می کند و اسناد هویت او نشان دهنده تعلق او به یک ملیت غیر روسی و قلابی است.

مورد زیر هر چند که تازگی ندارد و در زمان خود در مطبوعات منعکس شده در اینجا با جزئیات بیشتری از سابق نقل می شود. هر چند جنبه های غیرقابل توضیح که به احتمال هرگز حل نخواهد شد، وجود دارد. کوشش شوروی برای به کار گرفتن دونالداولتان، منشی رمز، یک نمونه کلاسیک از عملیاتی می باشد که به خوبی طرح ریزی شده و از راههای مختلف انجام گرفته است و طی آن دست شوروی تا آخرین لحظه کاملاً پنهان مانده بود.

دونالد والتان، سی ساله، متولد در بروکلین و کارمند سفارت آمریکا در وین، فارغ التحصیل دانشگاه کالیفرنیا و تقاضا کننده کار به عنوان کار حرفه ای در وزارت امور خارجه و آشنا به زندگی اروپائی از زمان سکونت سابقش در پاریس به دلائل مختلفی مورد علاقه دستگاههای اطلاعاتی شوروی قرار گرفت. قبل از همه چیز، او منشی رمز بود و بدین ترتیب به خودی خود برای به کارگیری در درجه اول اولویت قرار داشت. ثانیا پدر او از مهاجرین روسیه تزاری در ایالات متحده بود و هر چند فرزند او در خانه تنها به زبان

ص: 13

انگلیسی تربیت و پرورده شده بود از دید نزدیک بینانه دستگاههای اطلاعاتی شوروی ممکن بود مجالی به وجود آید که وی اندکی همدردی و همفکری نسبت به میهن پدر خودش نشان دهد. ثالثا او یهودی بود و ظاهرا احساسات تندی درباره عملیات نازیها در جنگ جهانی دوم و علاقه به نهضتهای مقاومت در این جنگ داشت و بالاخره او به فرانسه تسلط کاملی داشت و دوست داشت که به این زبان تکلم کند و به طور کلی علاقه مند به زبانها بود. همه این عوامل علاوه بر عوامل دیگر مورد توجه، شورویها در وین از طریق تواناییهای محلی آنها برای خبرگیری از نزدیک درباره وضع کار و خصوصیات شخصی و الگوهای اجتماعی گروه جوان آمریکایی در وین از جمله منشیهای رمزی سفارت و منشیهای دیگر و دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاه وین و بعضی از آنهایی که کشور خود را ترک کرده و از طرق مبهمی امرار معاش می کردند قرار گرفت. عده دیگری متعلق به ملیتهای مختلف از جمله کارمندان اطریشی سفارت آمریکا با این گروه درهم آمیخته بودند. هر چند این گروه به هیچ وجه یک گروه منحصر به فرد از لحاظ معاشرتهای اجتماعی به سبک جذاب قهوه خانه های وین و کنسرتهای این شهر و ضیافتهای کوکتل نبود. معذالک شورویها در میان خود عاملی داشتند که به نحو انحصاری علیه آمریکاییهای این گروه فعالیت می کرد و از مدتها قبل اولتان را انگشت نما کرده بود و او و دوستانش را می شناخت و در زندگی اجتماعی آنها سهیم بود و میل داشت به کا. گ. ب. کمک کند و قابلیت این کار را نیز داشت و به همین دلیل عملیات عجیب و غریبی در مقابل این منشی رمز به راه انداخت.

کافه زاخرو، هتل قدیمی و معروف که محل بسیار خوشایندی برای چشیدن تنقلات در ماه می 1958 بود، صحنه گشایش این ماجرا را تشکیل می دهد. عامل شوروی که از اتباع یک کشور اروپای غربی دوست بود که تغییر تابعیت داده بود و ریاضیدان درخشانی به شمار می رفت از یک معلم آمریکایی بیکار که از دوستان نزدیک اولتان بود و مانند او به زبان فرانسه کاملاً تسلط داشت دعوت کرده بود که برای آشامیدن مشروب به او ملحق شود. نقشه کاملا ساده بود و آن عبارت از این بود که یک ملاقات «تصادفی» میان این معلم و یک غریبه که در میز مجاور نشسته بود صورت گیرد. این غریبه یک فرد با قامت متوسط بود که موهای سرش اندکی ریخته بود و حدود چهل سال سن داشت و عینک دودی به چشم می زد و وضع لباسش محافظه کارانه و خوب بود و به فرانسه تکلم می کرد و خود را به نام ژوزف بک، یک بازرگان بلژیکی نیمه بازنشسته معرفی کرده بود و مدعی بود که از تنهایی رنج می برد و از صورت غذا به زبان آلمانی ناراحت است، ترتیب این ملاقات چندان دشوار نبود و ریاضیدان مورد بحث که عامل شوروی بود آن گاه معذرت خواست و رفت و اعتماد داشت که معلم آمریکایی با نهایت میهمان نوازی از بک دعوت خواهد کرد که به اتفاق اولتان در یک رستوران نزدیک شام بخورند. این دقیقا چیزی بود که اتفاق افتاد.

یک جنبه جالب توجه این عملیات شوروی آن است که بک نه در آغاز و نه بعدا مستقیما نگاهش را به اولتان ندوخته بود، هر چند اولتان منشی رمز سفارت آمریکا در واقع هدف اول بود. پس از این ملاقات اول بر سر میز شام، بک ترتیب یک گردهمایی اجتماعی دیگر با معلم آمریکایی بدون اولتان را داد. او به خوبی می دانست هرگاه که او به اتفاق آن معلم باشد یقینا بااولتان ملاقات خواهد کرد و در سراسر ماه مه و ماه ژوئن اوضاع بر همین منوال بود و این الگوئی از ملاقات منظم در کافه ها و قهوه خانه ها بود که به تشویق گروه متشکل از چندین ملیت که اولتان جزئی از آن بود صورت می گرفت. مکالمات ساعات طولانی، همیشه به زبان فرانسه جریان داشت (بک زبان فرانسه را به یک لهجه اسلاوی تکلم می کرد و این لهجه را به

ص: 14

منشأ بسارابی (واقع در مرز رومانی و شوروی نسبت می داد). شبهای آرام، بازی شطرنج و گشت و گذارهایی به یکی از میخانه های جذاب واقع در جنگل وین همچنان جریان داشت. بک، خود را یک یهودی معرفی کرده بود که در جستجوی خانه ای برای یکی از خواهران خود در اسرائیل است که می خواهد به اطریش منتقل شود. او همچنین درباره برادری که ساکن تل آویو است صحبت می کرد. بک هرگز افشاء نکرد که در وین در کجا زندگی می کند و ظاهرا هیچ کس در پی آن نبود که در این باره از او پرس و جو کند. پس از هر گردهمایی شبانه تقاضا کرد که در یک گوشه خیابانی از قسمت ویژه شهر او را پیاده کنند. بک همچنین نشانه خود را در بلژیک به کسی نداد. حتی در آن موقع که کسی در این باره از او سئوال می کرد وی چنین وانمود می کرد که او ساکن محلی در نزدیکی بروکسل است. او می گفت که تخصص کار بازرگانی او در منسوجات است ولی در این باره بحث کمتر بود و یا می توان گفت که اصلاً نبود.

آنچه که او را به محفل اولتان دلبسته کرده بوده علاقه ادعایی او به همان چیزی بود که اولتان از آن لذت می برد و آن مکالمه به زبان فرانسه و موضوع زبانها به طور کلی و بحث درباره آزار یهودیان و نهضتهای مقاومت در جریان جنگ بود. بک می گفت که او عضو نهضت زیرزمینی بلژیک بود و دارد کتابی در این باره می نویسد. با توجه به آنچه که بعدا اتفاق افتاد جالب توجه و شگفت آور این است که بک ظاهرا هیچ گونه کوشش برای دیدن اولتان به تنهایی نمی کرد و عدم وجود روابط صمیمی شخصی می تواند نشانگر این واقعیت باشد که اولتان و سایر اعضای این گروه همواره دوست جدید خود را آقای «بک» خطاب می کردند، با این احساس که به کار بردن نام کوچک او ممکن است نشانه صمیمیت بیش از اندازه باشد.

در زمانی قبل از 12 ژوئن و پس از اینکه بک میزبان یک گردهمایی کوچک شام جهت اولتان به اضافه معلم آمریکایی و یک دانشجوی آمریکایی در رشته روان شناسی و همسر او بود از نظرها ناپدید شد و ظاهرا بدون آنکه بگوید کجا می رود وین را ترک کرده بود و تصور می شد که او به بلژیک بازگشته است ولی هیچ کس در این باره یقین نداشت.

حدود پنج ماه بعد یعنی دقیقا روز اول نوامبر و در زمانی که والدین اولتان از وین دیدن می کردند، بک ناگهان در آپارتمان اولتان که به طور مجرد در آن زندگی می کرد پدیدار شد. او بدون اینکه قبلاً اعلام کرده باشد و در حالی که یک بطری ویسکی به عنوان هدیه در دست داشت آمده بود. او عصبی به نظر می رسید و پس از حداقل گفتگوی پراکنده که شامل هیچ گونه توضیحی درباره غیاب وی از وین نبود او به سرعت به نکته موردنظر خود پرداخت. او گفت که عامل شوروی است و می تواند فرصتی برای ثروتمند شدن اولتان فراهم کند. او گفت: «ما چیز زیادی از شما نمی خواهیم بلکه تنها آنچه که شما از کار خود می دانید. اولتان که به شدت یکه خورده بود و هنوز فکر می کرد که با یک فرد بلژیکی طرف است پیشنهاد او را رد کرد. بک آغاز به بحث کرد و تأکید کرد که آنها هر دو یهودی هستند و اشاره به یک «بوگروم» (کشتار به زبان روسی) که اخیرا در نقطه ای در فرانسه صورت گرفته بود کرد (معلوم نشد که این امر چه بوده است) ولی او به ویژه تأکید کرد که با فراهم کردن اطلاعات سری برای شورویها براساس یک نوبت اولتان می توانست کودتایی را انجام دهد و احتیاجی به آن نخواهد بود که درگیری بعد داشته باشد. در چنین لحظه ای مکالمات به طور غیر مترقبه ای قطع شد و معلم آمریکایی که دوست اولتان بود برای دیداری وارد منزل شد. همان طور که اغلب چنین کاری می کرد و مکالمه به امور عادی در حضور او تبدیل شد. سرانجام اولتان برای خرید آبجو برای همه آنها از آپارتمان خارج شد و بک نیز پشت سر او رفت و آنجا در پیاده رو، بحث دوباره درگرفت و

ص: 15

بک به کرات پیشنهاد پول به اولتان کرد و اولتان پرسید «چند» و این سؤال بیشتر از روی کنجکاوی بود تا علت دیگر. بک در پاسخ گفت: «خودت بگو.» بک از اولتان خواست که آیا موافقت خواهد کرد بار دیگر در این باره با او ملاقات کند. هنگامی که اولتان آرام شد، بک ورقه کاغذی از جیب درآورد و آنرا به اولتان داد، بر روی این کاغذ محل ملاقات، محلی در قلب شهر نوشته شده بود. آنها با یکدیگر توافق کردند که ساعت 3 بعد از ظهر روز پنج نوامبر با یکدیگر ملاقات کنند. اولتان که در این مرحله هنوز کاملاً اهمیت آن چیزی را که داشت اتفاق می افتاد درک نکرده بود، با دلسوزی از بک پرسید که آیا شورویها او را وادار کرده اند که برای آنها کار کند. پاسخ کاملاً غیرمترقبه بود و بک گفت که او تحت فشار قرار نگرفته و بلژیکی هم نیست: «من یک شهروند شوروی با گذرنامه شوروی هستم.» او روی خود را برگردانده و در خیابان به حرکت افتاد و از نظر ناپدید شد.

اولتان که کاملاً بهت زده شده بود به آپارتمان خود بازگشت و آنچه را که اتفاق افتاده بود به معلم آمریکایی بازگو کرد. توصیه ای که به او شده بود این بود که باید تمامی ماجرا را بلافاصله به مأمور امنیتی سفارت گزارش دهد. اولتان موافقت کرد ولی اشتباها چنین احساس کرد که مسئولیت اولیه او این است که والدین خود و به ویژه پدر روسی خود را به بهانه ای از شهر خارج کند؛ ظاهرا او به خاطر امنیت والدینش نگران بود. این امر چند روزی طول کشید و روز چهارم نوامبر اولتان با مأمور امنیتی سفارت تماس گرفت.

برای اینکه هویت حقیقی بک، مسجل شود ترتیباتی با مقامات اطریش برقرار شده بود تا در ملاقاتی که برای روز بعد ترتیب داده شده بود، بک را دستگیر کنند. مأمورین امنیتی با لباسهای ساده در اطراف محوطه ای که محل ملاقات در آن قرار داشت مستقر شدند و هنگامی که این دو نفر ملاقات کردند، حلقه محاصره تنگتر شد. معذالک هنگامی که از بک تقاضا شد هویت خود را معلوم کند او مصونیت خود را از دستگیری با ارائه یک گذرنامه دیپلماتیک صادره از مسکو در روز 18 مارس 1958 به نام اشچوکین، 4میخائیل اشچوکین، دبیر سوم وزارت امور خارجه مدعی شد. اطریشیها راه دیگری جز رها کردن او نداشتند. او روز بعد با هواپیما به مسکو بازگشت.

مقامات اطریش توانستند هویت اشچوکین را که ممکن بود یک اسم قلابی باشد مشخص کنند.

اشچوکین ابتدا در تاریخ 28 مارس 1958 به عنوان کارمند هیئت نمایندگی دائمی شوروی در آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک مؤسسه تابع سازمان ملل متحد بوده و مقر آن در وین است از مسکو به وین آمده بود.

این واقع حدود پنج هفته قبل از تاریخی بود که این شخص، به نام ژوزف بک وارد محفل اطرافیان اولتان شد. در تاریخ 12 ژوئن مشخص شد که اشچوکین با هواپیما بازگشته و تا 24 اکتبر به وین بازنگشته بود. از این الگوی ملاقات مسلم شد که اشچوکین عملاً به عنوان یک کارمند با وظائف دائمی در اطریش مستقر نشده بود. بدون شک به عنوان یک افسر ستاد کا. گ. ب. (و به احتمال غیر یهودی) بر عکس آن چیزی که بک خود را معرفی کرده بود، زیرا وجود یهودیها معمولاً در دستگاه جاسوسی شوروی بسیار نادر است چنین به نظر می رسید که او در پوشش دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی صرفا به منظور انجام عملیات مربوط به اولتان به وین آمده است. او در ماه ژوئن هنگامی که ظاهرا احساس می کرد که مرحله تحول را با موفقیت انجام داده به مسکو رفت و در اواخر اکتبر جهت انجام مرحله نهایی یعنی کوشش ناموفق برای به کارگیری اولتان به وین بازگشته بود. شکاف غیرعادی پنج ماهه بین کار، بر روی وابسته

ص: 16

منشی رمز آمریکایی و کوشش ناموفق برای به کارگیری اولتان را دشوار می توان توضیح داد. این تأخیر ممکن بود تدبیری برای حمایت از شخص اصلی ردیاب غیرروسی باشد که برای یک شغل حرفه ای در یک کشور دیگر غربی وارد مذاکره شده بود. این عامل ردیاب در واقع درست قبل از کوشش برای به کارگیری اولتان اطریش را ترک کرده بود. از سوی دیگر این تأخیر ممکن بود در نتیجه عوامل دیگر از قبیل بحث در داخل کا. گ. ب. درباره اینکه آیا اولتان حقیقتا مستعد به کارگیری بود یا خیر باشد.

پرسنل نظامی

«رهنمود کا. گ. ب. به تاریخ 1959 مشخص کننده نیاز برای عمال بیشتر چه آمریکایی و چه شهروندان محلی که در... پایگاههای نظامی و سایر اهداف استراتژیک کار می کنند می باشد.» قبلاً در این رساله اشاره شده بود که هر چند جی. آر. یو. از لحاظ عملیاتی علیه پرسنل و تأسیسات آمریکایی در خارجه فعال است، کا. گ. ب. نیز اهداف نظامی را تعقیب می کند و در واقع مأمور چنین کاری هست همان طوری که از نقل قول از یک سند کا. گ. ب. که در بالا نقل شده است برمی آید.

پرونده های دستگاههای امنیتی ایالات متحده مملو از نمونه هایی از آزمایش مستقیم و غیرمستقیم پرسنل نظامی آمریکایی در هر گوشه ای از جهان از سوی شورویها می باشد. این امر درباره افراد نیروهای مسلح که در ادارات وابسته نظامی، دریائی و هوایی در خارجه منصوب شده و به طور کلی همان خاصیت تحرک اجتماعی را در محیط محلی مانند کارمندان جوان کشوری سایر بخشهای تأسیسات دیپلماتیک مربوطه دارند، صدق می کند.

این امر همچنین در هر کجا که پرسنل نظامی آمریکایی در خارج از کشور وجود دارند از قبیل آلمان غربی، ایتالیا، اسپانیا، یونان، ترکیه، ایران، لیبی، تایلند، ژاپن و غیره صدق می کند.

هدف شوروی که عبارت است از جستجو و شناسائی نکات ضعف اخلاقی و پرورش آنها و آسیب پذیریهای شخصی که در به کارگیری و تحت کنترل داشتن یعنی کنترلی که در درازمدت و پس از به کار گرفته شدن عامل و بازگرداندن آن به آمریکا نیز قابل اجرا باشد؛ صرف نظر از موقعیت و محل یکسان است.

در یک مطالعه ای که در سال 1966 تحت عنوان «انگیزه های خیانت» تهیه شده، دفتر معاون ستاد اطلاعات وزارت ارتش مقایسه منظم، عواملی را که از جنگ جهانی دوم به بعد پرسنل نظامی آمریکا را به اشتغال به جاسوسی یا تغییر جبهه (پناهندگی) به سوی اتحاد شوروی یا کشورهای بلوک کمونیستی واداشته انجام داده است. آنچه که جالب می باشد این است که در این مطالعه هیچ گونه مدرکی در مورد عملیات جاسوسی یک سرباز ارتش آمریکا که براساس تولد در یک کشور خارجی و یا ترجیحا ایدئولوژیک به خاطر کمونیسم یا تهدید خویشاوندان در مناطق تحت کنترل کمونیستها باشد وجود ندارد.

معذالک مسلم شده است که پرسنل نظامی که با محیط خود جور نشده اند و یا «دلخوریهایی» داشته اند بیش از دیگران در معرض به کارگیری شوروی و سایر کشورهای متخاصم قرار گرفته اند. به عنوان مخرج مشترک در مورد همه اینها در موارد جاسوسی و پناهندگی عواملی نظیر، روابط جنسی و مشروبات و اشکالات زناشویی و عدم بلوغ شخصی و بدهکاری در میان بوده است بزرگترین انگیزه در به کارگیری برای جاسوسی حرص پول بوده است.

ص: 17

این کشفیات به میزان قابل ملاحظه ای با آیین اعتقادی اطلاعاتی شوروی تطبیق می کند. در یک سند رسمی شوروی این موضوع چنین تشریح شده: «در پرورش کاندیداهای به کارگیری، کا. گ. ب. شدیدا توصیه می کند که از عواملی نظیر بهره برداری ماهرانه از عدم تأمین مالی و نیازهای مادی و ضعف در مقابل مشروبات الکلی و همچنین قمار و عوامل دیگر آسیب پذیری استفاده شود.» رابرت ال. جانسون، سرگروهبان ارتش که در سال 1965 از سوی اف. بی. آی. دستگیر شده و در حال حاضر دوران محکومیت 25 سال زندان خود به خاطر جاسوسی را می گذارند، یکی از نمونه های اصلی سربازانی است که با مقامات مافوق «درافتاده» و در پی گرایش به شورویها بوده ولی در عوض عاقبت کارش به خدمت به شورویها به عنوان یک عامل چه در اروپا و چه در آمریکا به مدت بیش از 10 سال منجر شد. در جریان این 10 سال آن طوری که خود او برآورد کرده است وی حدود 25 هزار دلار دریافت کرده است و از نظر شوروی این پولی بود که بجا خرج شده است.

جانسون، که محصول یک خانواده از هم پاشیده و یک اخراج شده از مدرسه می باشد، در مدت 10 سال خدمت در ارتش با انواع و اقسام مشکلات شخصی و حرفه ای تا اوائل سال 1953 دست به گریبان بود و در این زمان به یک واحد پیاده نظام مستقر در برلین غربی پیوست. او از یک معشوقه متولد اطریش که سابقه فساد اخلاق و تزلزل فکری و یک فرزند نامشروع داشت حمایت می کرد. در همه کوششهایی که برای گرفتن اجازه ازدواج به عمل آورده بود موفقیت نداشت و او چندان امیدوار هم نبود. در مأموریتهایی که در واحد نظامی به او می دادند او دچار یک سلسله ناکامیهای واقعی و خیالی شده بود که به عقیده او تقصیر مافوقهایش بوده است. او بالاخره به این مرحله رسید که آن طوری که خود می گوید: «من دیگر نمی خواستم سر و کار بیشتری با ارتش یا طرز زندگی آمریکا داشته باشم... و در حالی که این همه عوامل در مغز من بود من تصمیم گرفتم از شورویها پناهندگی سیاسی بگیرم». چنین کوششی در برلین شرقی به عمل آمد، ولی جانسون به آسانی متقاعد شد تا در محل خود به عنوان یک عامل جاسوس شوروی باقی بماند. اندکی بعد از آن او اجازه ازدواج گرفت و حکم انتقال به فرماندهی برلین بخش J2(ضدجاسوسی) را به عنوان منشی مسئول پرونده ها دریافت کرد. در این سمت جدید او به نحو منظم اسناد طبقه بندی شده را با یک دوربین عکاسی جاسوسی کوچک، عکسبرداری کرده سپس از همسر خود به عنوان پیک برای انتقال دادن فیلم مربوطه به شورویها استفاده کرد. در این دوران در مقابل پرداخت نقدی، جانسون، جیمز آلن، مینتکنبائو را که او هم یکی از منشیهای بخش ضد جاسوسی بود به کار گرفت و بعدها وی را به سرویس اطلاعاتی شوروی معرفی کرد تا وی را در کارهای جاسوسیش یاری دهد. (در سالهای بعد از آن جانسون و مینتکنبائو هر دو با هم و به طور جداگانه برای شورویها کار می کردند. حتی پس از سال 1956 هنگامی که مینتکنبائو برای مرخص شدن به آمریکا بازگشت. مینتکنبائو همزمان با جانسون دستگیر شد و هر یک به 25 سال زندان محکوم شدند). هر چند همه کارهای جانسون برای شورویها ارزش داشت، نقطه اوج حرفه ای جاسوسی او در هنگامی بود که وی به بخش انتقال پیک نیروهای مسلح در اورلی، 4میدان اورلی نزدیک پاریس مأموریت یافت و این یک نقطه انتقال برای ارسال مکاتبات پستی مهر و موم شده که بیشتر آنها طبقه بندی شده بودند، بین دستگاههای نظامی آمریکا در اروپا و ایالات متحده آمریکا بود. این سرویس انتقال پیک همچنین به وسیله سایر نهادهای دولتی آمریکا مورد بهره برداری قرار می گرفت.

جانسون از ماه مه سال 1961 درباره خدمات پرسنل پیک با ارزیابی خودش گزارش می داد (و بدین

ص: 18

ترتیب تعداد چشم اندازهای بالقوه را برای به کارگیری توسط آنها فراهم می کرد) و بخش قرارگاههای پیکها را عکس برداری کرده و توصیف می کرد و همه اینها مقدمه هدف واقعی شوروی بوده و نمایانگر رخنه دزدکی شوروی به داخل قرارگاه پیکها برای دسترسی به پاکتهای داخل کیسه اسناد طبقه بندی شده بود. جانسون برای اینکه این عمل را انجام دهد داوطلب شد برای روزهای پایان هفته در این قرارگاه خدمت کند و در این زمان او شبها تنها بسر می برد و دسترسی به محوطه خارج زیر زمین قرارگاه را داشت.

جانسون با استفاده از چاپ مومی، کلیدی که برای باز کردن قفل به کار می رفت و با به کار بردن یک دستگاه رادیو اکتیو تحویل شده از سوی شوروی برای عکسبرداری با اشعه ایکس از قفل ترکیبی و خواندن عناصر ترکیب دهنده آن در نوامبر سال 1962 به خود زیر زمین که قرارگاه اسناد طبقه بندی شده بود دسترسی پیدا کرد و پاکتهای کیسه مکاتبات سری را در اختیار شوروی قرارداد و هر بار او تا میزان 15 پاکت اسناد طبقه بندی شده تا مرحله به کلی سری را از قرارگاه بیرون برده و با استفاده از تاریکی شب به فرد روسی مورد تماس خود که اندکی با او فاصله داشت منتقل می کرد. این پاکتها چند ساعت بعد، پس از اینکه شورویها آنها را باز کرده و از محتویات آنها عکسبرداری می کردند دوباره به جانسون بازگشت داده می شدند. کارشناسان اسناد کا. گ. ب. از مسکو به پاریس اعزام شدند تا مطالب باارزشی را که جانسون در اختیار آنها گذاشته بود کشف رمز کنند و کار بسیار ظریف باز کردن اسناد و مهر و موم کردن مجدد پاکتها نیز از سوی شورویها انجام می گرفت. در اواخر پاییز 1963 شورویها به دلائل امنیتی، عملیات مربوط به قرارگاه سری اسناد را معلق گذاردند ولی در نظر داشتند هنگامی که شبها درازتر می شود، فعالیت خود را از سر گرفته و توسعه دهند، ولی در آن زمان جانسون از اورلی منتقل شده بود.

مورد زیر که شامل به کارگیری یک سرباز ساده می باشد با جزئیاتی کامل به عنوان یک نمونه برجسته از ردیابی کامل قبلی و ارزش یابی دستگاه اطلاعاتی شوروی و بهره برداری از نقاط ضعف اخلاقی و طمع برای پول و کاربرد و روش تهدید به فشار بر اساس اطلاعات لازمه شرح داده شده است.

نخستین آمریکایی سیاهپوست که تاکنون به خاطر جاسوسی محاکمه شده است، دروموند، 4نلسون سی - دروموند، ملوان یکم نیروی دریائی آمریکا بود که در سال 1963 به خاطر خیانت به کشور خود در مقابل پرداخت حدود 24 هزار دلار از سوی شورویها در یک دوران پنجساله، به حبس ابد محکوم شده است. هر چند حرفه ناپاک او در اواخر یکی از شبهای سپتامبر 1962 در محوطه پارک یک رستوران در لارچمونت نیویورک هنگامی که اف. بی. آی که از مدتی پیش در تعقیب او بود به پایان رسید و او هنگام ارتکاب انتقال اسناد نیروی دریائی به یک افسر ستاد جی. آر. یو که خود را به عنوان یک دیپلمات جا زده بود دستگیر شد، آغاز لغزش و سرازیری او به سوی جاسوسی و انحطاط نهایی در حقیقت در لندن، در فاصله 3 هزار میلی از محل دستگیری صورت گرفت. دروموند، در اواخر پائیز 1957 یک منشی اداری 28 ساله در ستاد میدان گراسونور، فرماندهی نیروی دریایی در انگلستان و اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه (در آن زمان به عنوان (CINCNELM) شناخته می شد) بود. سمت او به عنوان ترخیص اسناد به کلی سری، دسترسی او را به اسناد طبقه بندی شده آمریکایی نیروی دریایی و ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) تسهیل می کرد. ولی علیرغم سمت مورد اعتماد، او - این ملوان تنومند که موی سرش تا اندازه ای ریخته بود و یک سبیل مرتب و منظمی نیز داشت - دارای عیوب اخلاقی و آسیب پذیری به عنوان یک فرد بود.

یکی از آن عیوب آن بود که دروموند قمار باز بود و مدام با مشکلات مالی کلنجار می رفت و این امر او

ص: 19

را به قرض کردن پول از هر کسی که می توانست به او قرض بدهد کشاند. بدهیهای او بر رویهم انباشته شد.

او به فروش مشروبات و سیگار از فروشگاه نیروی دریائی آمریکا در بازار سیاه می پرداخت. مخارجی وجود داشت که بایستی پرداخت می شد، هزینه رفتن به میخانه های لندن و شبهای میگساری در یک نقطه بدنام به نام سانست کلوپ باید جبران می شد. در همین جا بود که او با یک پیشخدمت روسپی که یک فرزند نامشروع نیز داشت ملاقات کرد. این زن بدون اینکه در هیچ یک از حرفه های خود، کار بکند مدت یک سال در چندین آپارتمان ارزان قیمت با او زندگی می کرد. دروموند بالاخره او را از نزد خود راند و دست به یک سلسله خوش گذرانیهای مداوم در کوچه پس کوچه ها زد و با بعضی از آنها بسیار با خشونت رفتار می کرد، به طوری که هیچ یک از آنها هر بار بیش از چند روزی پیش او نمی ماندند. دروموند روی هم رفته یک شخص فاسدالاخلاق بود و در جریان ساعات خارج از خدمت هنگام رفتن به محلهای متفاوت با چنین خصوصیاتی معروف شده بود. شورویها از طریق چشم و گوشهای ردیاب عمال خود که همواره در شهرهای بیگانه آنها را حفظ می کنند، نسبت به این شخص و شغلش و نقطه های ضعف و کارهای عادی روزانه اش آشنایی کامل پیدا کردند. بقیه کار بسیار آسان بود.

یک شب دروموند هنگامی که لباس غیرنظامی به تن داشت و به سوی خانه خود واقع در خیابان بلیس واتر می رفت و می خواست سوار قطار زیرزمینی شود، یک نفر بیگانه که ظاهر دوستانه ای داشت به او نزدیک شد و باب مکالمه را با او گشود و مجبور شدند به یک میخانه نزدیک بروند، برای بیش از یک ساعت این مرد غریبه پول مشروبهای دروموند را به نرخ هر گیلاس یک دلار پرداخت کرد. ملوان سیاهپوست آمریکایی به آسانی پیشنهاد او را برای اینکه شب دیگر در همان مکان با یکدیگر مشروب بخورند پذیرفت. دربار دوم، مشروبخوری به درازا کشید و حدود پنج ساعت ادامه داشت. مرد غریبه بار دیگر حساب او را پرداخت. دروموند پنج سال پس از دستگیریش اظهار داشت فکر می کرد مردی که به او کمک می کرده انگلیسی بوده است. بعدها اعتراف کرد که متوجه لهجه او شده بود ولی زیاد به آن اهمیت نداده بود، چون تعداد خارجیها و تعداد لهجه های خارجی در لندن زیاد است. به هرحال او اصلاً فکر نمی کرد که دوست جدیدش روسی باشد و در این مورد هم سؤالی ننمود و حتی اسم او را نیز نپرسید. حتی در پاسخ به اینکه آیا مایل است با تهیه یک کارت هویت نیروی دریایی به طور غیر قانونی 250 پوند به دست آورد تا دوستان وی بتوانند وارد مرکز مبادله اطلاعات نیروی دریایی شوند در حالت مستی پاسخ مثبت داد. او پول را گرفت و بدون آنکه تردیدی به دل خود راه بدهد رسید آنرا امضاء کرد و مرد بیگانه به او گفت که او این رسید را برای ارائه به «خودیها» برای اینکه ثابت شود پول به کجا رفته است لازم دارد.

یک هفته یا ده روز بعد هنگامی که مرد غریبه در همان میخانه با او برخورد کرد دروموند نتوانست کارت شناسایی نیروی دریایی را ارائه دهد و در واقع او وسیله ای برای دسترسی به چنین کارتی نداشت. به او وعده داده شده بود که اندکی بیشتر صبر کند و در ملاقات چهارم هنگامی که ملوان هنوز هم نمی توانست این کارت را فراهم کند اقدامات بالا گرفت و مرد بیگانه به او گفت که بهتر است با او بیاید و این دو مرد چند بلوک دیگر پیاده راه را طی کردند تا به جایی رسیدند که ملوان ابتدا تصور کرد یک ساختمان مجلل خصوصی است. سپس آنها در امتداد یک جاده خصوصی حرکت کردند و آن گاه به یک مدخل جنبی رسیدند. در اتاقی در پشت طبقه اول مرد غریبه به دروموند گفت بنشینید و خود را به عنوان یک سرهنگ ارتش شوروی معرفی کرد. (بدون آنکه نام خود را افشاء کند). او اصل رسید دریافت 250 پوند را که متن

ص: 20

آن تغییر یافته، شامل عبارتهائی مبنی بر آن بود که امضاء کننده موافقت کرده است اسناد و یک کارت نیروی دریایی را فراهم کند، به او نشان داد و گفت که اگر دروموند از تحویل اسناد طبقه بندی شده از محل کار خود در ستاد نیروی دریایی آمریکا برای انگلستان و ناتو خودداری کند او را به عنوان کسی که در بازار سیاه فعالیت دارد بر ملا کرده و رسید امضاء شده دروموند را به مقامات تحویل خواهد داد. این ملوان که کاملاً بیمناک شده بود موافقت کرد و رسید دیگری برای دریافت 50 پوند امضا کرد و آن گاه او را از یک درب جنبی خارج کرده به یک اتومبیل که در انتظار او بود نشاندند و این اتومبیل او را از طریق یک راه دیگری به خیابان دیگری برد و آن گاه پس از مدتی رانندگی به طور پراکنده، او را در گوشه یک کوچه پیاده کرد. ظرف چند هفته بعد از آن یک اتومبیل که به وسیله راننده ای هدایت می شد دوباره هنگامی که دروموند در امتداد خیابان بلیس واتر حرکت می کرد کنار او نگهداشت و از او خواستار اسناد وعده داده شده از ستاد نیروی دریایی آمریکا در انگلستان وناتو شد.عدم امکان دروموند برای تحویل اسناد مورد تقاضا منجر به برخورد دیگری با این سرهنگ در محلی شد که ملوان آمریکایی پی برده بود که سفارت شوروی است.

تهدیدها این بار شدیدتر بود. پرداخت دیگری به عمل آمد و یک رسید جدید امضاء شد که به ویژه شامل وعده فراهم کردن اطلاعات طبقه بندی شده از ستاد میدان گراسونور که همان ستاد آمریکا در ناتو بود می شد. در آن مرحله (یا شاید زودتر برای اینکه اعترافهای بعدی دروموند را نمی توان کاملاً قابل اتکاء تصور کرد) انتقال منظم مطالب حساس آغاز شد. تکنیک کار همیشه یکسان بود. او در روزهای تعیین شده ای با دو نفر تبعه شوروی در یک اتومبیل که در کنار او در خیابان بلیس واتر توقف می کرد ملاقات می نمود. او اسناد را به فرد روسی که در صندلی عقب نشسته بود تحویل می داد و این فرد روسی بزودی بعد از آن در یک گوشه خیابان پیاده می شد و ناپدید می گردید. راننده اتومبیل (که به گفته دروموند هرگز حرف نمی زد) آن گاه بدون هدف در خیابانهای لندن در حالی که ملوان مسافر او بود رانندگی می کرد و سرانجام برای سوار کردن آن فرد دیگر روسی که تا آن موقع از اسناد عکسبرداری کرده و اسناد را به دروموند باز می گرداند باز می گشت و آن گاه دروموند بدون آنکه کسی متوجه او شود با پرونده های ستاد نیروی دریایی باز می گشت. دو ملاقات دیگر در سفارت شوروی با سرهنگ مورد بحث صورت گرفت. در ملاقات اول، رسیدی به مبلغ 300 دلار که شامل فهرست دقیق اسنادی بود که او فراهم کرده بود امضاء کرد. ملاقات دوم که بعد از مارس 1958 روی داد، اندکی بعد از تاریخی بود که دروموند به یک شغل غیر حساس که او را از دسترسی اطلاعات طبقه بندی شده محروم می کرد منتقل شده بود. سرهنگ به دروموند اخطار کرد که او به خاطر موضوعاتی که با کار او برای شورویها ارتباط ندارد، تحت تعقیب است و بنابراین تماس به طور موقت به عنوان یک تدبیر احتیاطی قطع خواهد شد. این بار مبلغ 500 دلار به او پرداخت شد (اخطار شوروی بسیار جالب است. زیرا صحیح بود که دروموند در این زمان یکی از چند نفری در محوطه کار خود در دفتر اطلاعات دریایی بود که به مناسبت ناپدید شدن چند سند تحت تعقیب قرار گرفته بود و دلیل انتقال او به یک کار جدید هم همین بود. ظاهرا شورویها از منابع دیگر، اطلاعاتی از داخل این دستگاه به دست آورده بودند. دروموند بعدا از هر گونه سوءظنی مبرا شد به طوری که او می گوید اسنادی که در محل نگهداریشان پیدا نشده بود جز آن اسناد نبود که او به شورویها داده بود).

ترتیب زمانی دقیق معلوم نیست ولی قبل از اینکه دروموند به ایالات متحده در ماه مه 1958 منتقل

ص: 21

شود او دستوراتی از شوروی برای برقراری تماس مجدد با جی. آر. یو در نیویورک دریافت کرد. به طوری که خود او روایت می کند این دستورات به وسیله شخصی که هویت او معلوم نبود و هنگامی که او در یک اطاق محل استراحت در بندر سوتامتون اندکی قبل از اینکه سوار کشتی شود به طور کتبی به او داده شده بود. او همچنین یک دستبند با نقش سر اسب که قرار بود در محل قرار ملاقات مجدد در محله هارلم نیویورک به برگردان یقه بزند تا هویت او مشخص شود و طرف روسی نیز همان دستبند را به برگردان یقه خود خواهد زد و همچنین دستوراتی که شامل عبارتی برای شناسایی متقابل بود، دریافت نمود.

این مطالب مربوط به داوطلب گیری و بهره برداری از این آمریکایی در خارج و طریقه او برای انجام عملیات مداوم جاسوسی برای شورویها در ایالات متحده کافی است. تماس مجدد در نیویورک طبق برنامه پیش بینی شده برای چهار سال آینده در جریان سفرهای مأموریتی دروموند به بوستون و نورنوک و سرانجام پایگاه نیروی دریایی آمریکا در نیوپورت، رودآیلند به وسیله 30 تا 40 ملاقات مخفیانه با 3 مأمور متوالی مخفی اطلاعاتی شوروی که همه آنها برای او با عنوان «ما یک» شناخته شده و همه آنها نمایندگان رسمی شوروی بودند که در مقر اتحاد شوروی در سازمان ملل متحد کار می کردند، صورت گرفت. ملاقاتها به طور عمده در محدوده نیویورک بود و دروموند مقادیری اسناد طبقه بندی شده که مهمترین آنها از پرونده های واحد تکنیکی و الکترونیکی سیار در پایگاه نیوپورت به دست آمده بود به شورویها انتقال داد. این اسناد درباره تجهیزات رادارهای دریایی و اطلاعات مربوط به تدبیرهای متقابل الکترونیکی و سیستمهای کنترل اسلحه و غیره بود. بزودی پس از اینکه دروموند دستگیر شد چنین برآورد شد که هزینه تجدید نظر و صدور مجدد کتابهای دستی و انتشارات مربوط به نیروی دریایی به تنهایی بیش از 200 میلیون دلار تمام شده بود.

در نتیجه دستگیری که در سپتامبر 1962 در لارچمونت صورت گرفت، دو افسر جی. آر. یو ازایالات متحده اخراج شدند. یکی از آنها «مایک 3» بود که اسم اصلی او یوگنی میخایلویچ پروخوروف دبیر دوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد بود و دیگری همکاری بود که در آن نزدیکیها به عنوان یک ناظر متقابل پرسه می زد و اسم او ایوان پاکولویچ ویرادوف بود که به عنوان دبیر سوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد انجام وظیفه می کرد. دو افسری که در ابتدا در ایالات متحده با دروموند کار می کردند و هر دو آنها قبلاً ایالات متحده را طبق رسم معهود تغییر مأموریت، ترک کرده بودند به نامهای میخائیل استپانویچ ساولف، دبیر اول هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد تا سپتامبر 1961 و دیگر وادیم ولادیمیروویچ سوروکین، دبیر سوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل بود که در ماه مه 1962 ایالات متحده را ترک کرده بود. این دو به نامهای «مایک 1» و «مایک 2» هر دو افسران ستاد جی.

آر. یو بودند.

تفنگداران دریایی

تفنگداران نیروی دریائی که به عنوان محافظ در تأسیسات دیپلماتیک در خارج خدمت می کنند، اهداف بسیار جالبی برای دستگاههای اطلاعاتی شوروی هستند و این به علت دسترسی آنها به ترکیبات گاوصندوق و حضور آنها (گاهی به تنهایی) در سفارتخانه ها هنگام کشیک شب و توانایی آشکار آنها در صورت به کارگیری برای نصب میکروفون و سایر دستگاههای استراق سمع و فرستنده می باشد.

ص: 22

هر چند پرسنل تفنگداران دریائی که به عنوان محافظ انجام وظیفه می کنند به خاطر وظایف خود در خارج آمریکا دستچین شده و آموزش ویژه دیده و تحت تعلیمات امور مربوط به امنیت قرار می گیرند، بیشتر آنها جوان و مجرد هستند و در ساعات خارج از کشیک خود اغلب در شهر «پرسه می زنند.» آنها به نحو اجتناب ناپذیری در معرض وسوسه هایی قرار می گیرند که شورویها می توانند در سر راه آنها قرار دهند. آنها ممکن است به وسیله اشخاص محلی که از عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند مورد تماس قرار گرفته و اغلب خود شورویها نیز ممکن است با آنها تماس بگیرند. در هر قسمتی از جهان مواردی از تماس هر دو نوع صورت گرفته و کوششهایی برای به کارگیری آنها به عمل آمده است.

علاقه شوروی به تفنگداران دریائی اغلب در شرایطی که برای عمال شوروی ارائه شده آشکار گردیده است. به عنوان مثال در ماجرای رخنه کا. گ. ب. به سفارت آمریکا در بروکسل، که اخیرا فاش شده است (بعدا در این بخش شرح داده خواهد شد) از عامل محلی که کارمند بود خواسته شده بود که موقعیت همه پستهای تفنگداران دریائی در داخل سفارت تشریح شود و جزئیات برنامه معاوضه محافظان تهیه شود. در وین یک عامل اطریشی کا. گ. ب. که در جریان استخدام خود به تأسیسات و پرسنل آمریکایی دسترسی داشت دستور گرفته بود اشخاصی از دو مقوله را در داخل سفارت پرورش دهد و این دو مقوله عبارت بودند از شهروندان محلی که به عنوان اپراتور تابلوی کنترل کار می کنند و پرسنل تفنگداران دریایی. چند سال قبل در وین یک تیم والیبال متشکل از افراد تفنگداران دریایی قرار بود با یک تیم والیبال محلی شوروی مسابقه دهد. مسابقه اول در یک پایگاه موقتی در نزدیکی محل سکونت تفنگداران دریایی صورت گرفت و شورویها بعدا از تیم والیبال آمریکایی دعوت کردند که بار دیگر در داخل محوطه مسکونی شوروی در محل، مسابقه ترتیب داده شود و این خود یک رفتار بی سابقه بود که هدف آن در نهایت وضوح، دادن امکان به کارشناسان عملیاتی کا. گ. ب. نسبت به تأسیسات آمریکایی برای پرورش تفنگداران از لحاظ اجتماعی و گشودن راه جهت تماسهای اجتماعی بعدی و ارزیابی و گسترش آنها بود.

برای اینکه این مسابقه شکل یک جشن را داشته باشد، عملاً هم اعضای جامعه اتباع شوروی در اطریش همراه با همسران و کودکان خود در این مراسم حضور داشتند و قبل از انجام بازی نمایش یک فیلم صورت گرفت و پس از انجام گرفتن بازی، نوشابه و سایر مأکولات و مشروبات تعارف شد. مأموران کا. گ. ب. و به ویژه آنهایی که در رابطه با عملیات آمریکاییها شناخته شده بودند، در میان میهمانان خود از تفنگداران دریائی و سایر آمریکاییهایی که حضور داشتند می گشتند و سرگرم گپ زدن و پرسش و در ضمن برآورد چشم اندازهای بالقوه فعالیت خود بودند. یک عکاس شوروی در محوطه پرسه می زد و از آمریکایی ها عکس می گرفت. بعدا چندین فقره کوشش برای دنبال کردن تماسهائی که بدین مناسبت برقرار شده بود، به ویژه در یک زمین بازی بولینگ که تفنگداران دریائی و سایر آمریکاییان اغلب به آن سر می زدند به عمل آمد. مأموران اطلاعاتی شوروی بدون آنکه از آنها دعوتی شود وارد محوطه می شدند و تقاضا داشتند به آنها آموخته شود که چگونه این بازی را انجام دهند و آن گاه برای نوشیدن نوشابه از آنها دعوت می کردند و برای مناسبات اجتماعی بعدی از این آمریکاییان دعوت به عمل می آوردند.

چند سال قبل در جزیره قبرس، تفنگداران دریایی به یک «بار» که صاحب آن بعدا عضو حزب غیرقانونی کمونیست قبرس و یک مأمور اطلاعاتی شوروی از آب درآمد سر می زدند. این شخص به طوری که معلوم شده است عده ای از تفنگداران دریائی آمریکا را به مأموران اطلاعاتی شوروی که در

ص: 23

قبرس مستقر بودند و یکی از آنها مأمور جی. آر. یو شوروی به نام رانوف، 4نیکولای ایوانویچ رانوف بود که به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کرد و با نهایت موفقیت هنگام معرفی نقش یک بازرگان اروپائی را ایفا می نمود معرفی کرد. رانوف در واقع در زیر پوشش نماینده محلی آیروفلوت - شرکت هواپیمائی شوروی - انجام وظیفه می کرد و حکومت قبرس در ماه مارس 1967 او را به اتهام جاسوسی از قبرس اخراج کرد. در کپنهاگ پایتخت دانمارک کوششی از سوی شوروی برای برقراری مناسبات با یک تفنگدار دریائی سفارت آمریکا صورت گرفت که نحوه آن بسیار ساده و خلع سلاح کننده بود، یک افسر کا. گ. ب. به نام الکساندر ایوانویچ روکانوف همراه با گروهی از متقاضیان روادید برای آمریکا به سفارت آمریکا آمد و این یک دیدار عادی برای سمت پوششی او به عنوان کنسولیار بود. هنگامی که روکانوف در اتاق پذیرایی در انتظار به سر می برد، با تفنگدار دریائی آمریکا که سرگرم انجام وظیفه بود وارد گفتگو شد و در جریان آن او نام و درجه و نشانی و شماره تلفن خود را به این تفنگدار نیروی دریائی داد. دو روز بعد او با این تفنگدار دریائی در محل اقامتش تماس تلفنی گرفت و او را به یک نمایشی که قرار بود چند روز بعد انجام گیرد دعوت کرد.

تفنگدار دریایی این دعوت را به مقامات مسئول گزارش داد و آنها به او گفتند که این دعوت را نپذیرد و او بعدا به روکانوف گفت که دیگر مزاحم او نشود.

در سال 1962 در جاکارتا پایتخت اندونزی الکساندرویچ روسف چندین بار کوشیده بود تا پرسنل تفنگداران دریایی را پرورش دهد و در یک مورد هم می خواست آنها را برای مقاصد شوروی به کار گیرد.

روش او از این قرار بود که در «بار» یک هتل محلی با تفنگداران دریائی تماس گرفته و پول مشروبات آنها را بپردازد و همراه آنها برای تماس های اجتماعی بیشتری روانه اقامتگاههای آنها شود. او پیشنهاد کرده بود که یکی از این تفنگداران دریائی را همراه خود به یک گردش در ایام پایان هفته برده و همراهانی از جنس مؤنث برای او ترتیب دهد. نقطه اوج این ماجرا هنگامی صورت گرفت که او یکی از تفنگداران دریائی را در یکی از خیابانهای جاکارتا متوقف کرده و پس از یک مکالمه طولانی کوشید تا برپایه پرداخت های کلان، او را برای فراهم کردن اطلاعاتی که به عنوان رئیس نیروی محافظان در اختیار دارد و از جمله افشای پرسنل نیروی اطلاعاتی آمریکا در اندونزی به کار گیرد.

منشیها و کارمندان آرشیو بایگانی

منشیهای مؤنث و کارمندان بایگانی در تأسیسات دیپلماتیک و سایر تأسیسات رسمی آمریکا در خارج به عنوان اهداف مناسب از سوی کا. گ. ب شناخته می شوند و این امر به علت دسترسی آنها به اسناد طبقه بندی شده و به ویژه تلگراف و همچنین به علت آسیب پذیری بالقوه آنها در مورد ماجراهای عشقی اعم از اینکه با خود شورویها باشد (همچنان که این مورد اتفاق افتاده) یا با اتباع غیر شوروی که به نفع کا.

گ. ب. کار می کنند، می باشد.

یک مأمور کا. گ. ب. در یک کشور اروپای غربی دو نفر از عمال محلی خود را مأمور کرد تا از منشی سفیر آمریکا برای تهیه اطلاعات استفاده کنند. او به ویژه می خواست نشانی محل سکونت این منشی زن را بداند و همچنین می خواست بداند این منشی زن در چه ساعتی هر روز سفارت آمریکا را ترک می کند و مسیر بازگشت او به محل اقامتش چیست. در اینکه کا. گ. ب به چه ترتیبی می خواست از این اطلاعات

ص: 24

بهره برداری کند معلوم نشده است. زیرا این منشی زن به پایان دوران مأموریت خود نزدیک می شد و چند هفته بعد از آن محل مأموریت خود را ترک کرد.

در اوائل 1967 یک کارمند بایگانی مستقر در مصر به نحو غیر منتظره ای با ویکتورآی. ولاتسکوف دبیر سوم سفارت شوروی و مأمور اطلاعاتی که هرگز او را قبلاً ندیده بود برخورد کرد. توضیحی که مأمورشوروی برای دیدار از او داد بر آن دلالت می کرد که شورویها او را کشف کرده (و ظاهرا به نحو دقیقی ارزیابی کرده بودند) و این عمل مربوط به 5 سال قبل بود. در سال 1962 این زن آمریکایی که در آن زمان در خاورمیانه مأموریت داشت با یک قایق تفریحی در دریای سیاه روانه یالتا شده بود. در جریان این سیر تفریحی با قایق او با یک غیر نظامی شوروی ملاقات کرد که با او مناسبات دوستانه برقرار کرده بود. آنها نشانیهای یکدیگر را مبادله کرده و مدت یک سال به نحو پراکنده با یکدیگر مکاتبه می کردند. آخرین نامه او به مأمور شوروی در اتحاد جماهیر شوروی یک کارت تبریک جشن کریسمس در سال 1963 بود که در آن زمان این زن سمت جدیدی در همان منطقه داشت. 4 سال بعد از آن هنگامی که ولاتسکوف به او نزدیک شد، او این داستان ظاهرا ساختگی را که فاقد پایه و اساس بود برای او عنوان کرد که دوست او که در سیر و سیاحت یالتا همراهش بود اخیرا با یک کشتی روسی که مدت کوتاهی در مصر لنگر انداخته بود حضور دارد و از ولاتسکوف خواسته بود تا دنبال منشی آمریکایی که به عقیده او باید «در نقطه ای در خاورمیانه باشد» تماس بگیرد.

ولاتسکوف موفق شد با این زن آمریکایی در دو اجتماع بسیار پر حرارت ملاقات کند و در جریان آن جذابیت شخصی قابل ملاحظه ای از خود نشان داد و گفت او مایل است مناسبات آنها ادامه یابد.

معذالک، خوشبختانه این زن آمریکایی مراتب را به مقامات مافوق خود گزارش داد و به تماس بین این دو خاتمه داده شد.

یک نمونه دیگر از همین نوع تماس که نشانه ای از طرح ریزی قبلی بود در یک پست آمریکایی در خاور دور در سال 1967 اتفاق افتاد. یک فرد روسی که خود را از دیدارکنندگان یک نمایشگاه محلی معرفی می کرد به یک منشی آمریکایی در دفتر آژانس بین المللی عمران تلفن کرد. او گفت که مایل است با او ملاقات کرده و نامه ای از یکی از خویشاوندان دور دست او در جمهوری لاتویا به او تسلیم کند. منشی آمریکایی با او ملاقات کرد و یک نامه و یک عکس از آن خویشاوند به او تسلیم شد. این منشی که کاملاً از لحاظ عاطفی خلع سلاح شده و شخص زودباوری بود به ابتکارات عشقی فرد روسی در یک سلسله ملاقات بعدی تسلیم شد. هنگامی که وقت عزیمت این فرد روسی فرا رسید او این منشی آمریکایی را به یک مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک کار می کرد معرفی نمود. ظاهرا این معرفی بدان منظور بود که مأمور کا. گ. ب به عنوان وسیله مکاتبه در آینده قرار گیرد. سرانجام اوضاع برای مأمور امنیت سفارت آمریکا روشن شد و این منشی زن مناسبات خطرناک جدید را قبل از اینکه به مراحل حساس برسد قطع کرد.

گاهی لازم شده است که پرسنل آمریکایی که وظیفه منشیگری را انجام می دهند از یک پست دیپلماتیک خارجی منتقل شوند و این هنگامی است که این منشیها در یک اوضاع بالقوه زیان آور که به دلیلی آنها نتوانسته اند از روی واقع گرایی ارزیابی کنند گرفتار شوند. مثلاً یک منشی در یک موقعیت حساس در سفارت آمریکا در یک کشور جمهوری آفریقای شرقی با یک کارمند جزء که قومیت عربی

ص: 25

داشت و قبلاً در استخدام سفارت آمریکا بود در یک ماجرای عشقی گرفتار شد. او در این ماجرا علیرغم اخطار مکرری که به او شده بود و به عقیده او این اخطارها، کوششهای دیوان سالاری برای محدود کردن زندگی اجتماعی او بود، در این ماجرا مداومت می کرد. اولین نگرانی امنیتی در این مورد بود که، فاسق او یک مرد جلفی بود که طرز زندگانی او با درآمد او مطابقت نداشت و از قرار معلوم اخیرا با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در پوشش دیپلماتیک با علاقه ویژه ای نسبت به آمریکاییها تماس برقرار کرده بود. هر چند دلیلی وجود نداشت که وفاداری این منشی آمریکایی و یا رازداری او در معرض پرسش قرار گیرد و هر چند شواهدی مبنی بر اینکه دوست پسر او بهره برداری از او را برای اطلاعات به نفع شوروی آغاز کرده باشد وجود نداشت، مراتب انتقال او برای خنثی کردن مراحل اولیه عملیات کا. گ. ب در مورد سفارت به فوریت انجام گرفت.

داستانی که در زیر نقل می شود طولانی تر از دیگر داستانها است، ولی شایسته مطالعه است. این داستان به شکل یک سرمشق کلاسیک درباره به دام انداختن یک آمریکایی مؤنث در خارج از آمریکا درآمده است. این آمریکایی مؤنث آماج یک سلسله عملیات پیچیده در نهایت مهارت به وسیله کا. گ. ب. قرار گرفته بود. این داستان نشانگر استفاده شوروی از تکنیک «پرچم قلابی» (ملیت استتار شده) و همکاری نزدیک بین کا. گ. ب. و یک دستگاه اطلاعاتی بلوک کمونیست می باشد. این داستان همچنین به شکل چشم گیری عواقب شخصی تسلیم شدن به آرزو و ایمان کورکورانه هنگام برخورد با فریب های ماهرانه را نشان می دهد. در ساعات اولیه بامداد روز یازده ژوئن 1961 یک منشی جذاب سی و یک ساله سلف سرویس خارجه که به بخش پرونده های محدود سفارت آمریکا در آلمان غربی منصوب شده بود، در معرض وحشتناکترین آزمایش زندگی خود قرار گرفته بود. ساعاتی او را تحت بازجویی تضعیف کننده عوامل اطلاعاتی آلمان شرقی به سر برده بود، اتهامات دروغین مبنی بر جاسوسی به او وارد شده و مدارک قانع کننده ای در جلوی او گذاشته شده بود و تحقیر یک بازرسی دقیق را که در آن از هیچ قسمت بدن او فروگذار نشده بود، همراه با سوء رفتار فیزیکی، بیشتر به صورت سیلیهای مکرر به صورت خود تحمل کرده بود. در مقابل او برای نخستین بار در ساعت دو بامداد یک فرد روسی بدون نام در اونیفورم یک سرهنگ ایستاده بود که به زبان روان انگلیسی اعلام داشته بود که زندگی او و همچنین زندگی نامزد او بستگی به موافقت او به تهیه تلگرامهای رمزی و سایر اسناد سری درباره سیاستهای آمریکا و نقشه های مربوط به برلین و آلمان شرقی دارد. الیانور (که اسم حقیقی او نیست) با آگاهی به اینکه نامزد او که به عقیده او یک شهروند آمریکایی است که برای دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کند و در آن زمان در اختیار شوروی و آلمان شرقی در نقطه دیگری از این شهر است چاره ای جز آن نداشت که تسلیم شود. او اعلامیه ای را امضاء کرد که به موجب آن موافقت کرده بود برای دستگاه اطلاعاتی شوروی در ازای وعده این سرهنگ مبنی بر حمایت از جرج اشتاین نامزد او کار کند. در جریان یک رویارویی بعدی با این سرهنگ در روز بعد او تحت فشار قرار گرفت که هویت و خصوصیات شخصی همه همکارانش در قسمت آرشیو و بازرسی اتاق رمز و مأمور ارتباطات سفارت را افشاء کرده و درباره آنها اظهار نظر کند. او متوجه شد که سرهنگ ظاهرا با ترتیبات طرح بخش آرشیو و محل اسناد بکلی سری و سایر جزئیات منطقه محدود آشناست. الیانور همچنین پذیرفته بود که در مقابل دریافت پول که به او داده شده بود به آلمان غربی باز گردد و اسناد طبقه بندی شده را برای ملاقات بعدی در تاریخ 24 ژوئن همراه خود به برلین شرقی

ص: 26

بیاورد. او آن گاه آزاد شده بود تا با اولین هواپیما از برلین غربی به میهن خود بازگردد. خوشبختانه الیانور قصد نداشت علیرغم نگرانی بسیار جدی در مورد تأمین جانی شخصی که او وعده ازدواج با او را داده بود به عنوان مأمور شوروی که در سفارت آمریکا رخنه کرده است کار کند. بیست دقیقه پس از اینکه او به آپارتمانی بازگشت که با مادر مسن خود در مجتمع مسکونی آمریکا در پلیتزردورف در نزدیکی بن در آن زندگی می کرد و علیرغم از هم پاشیدگی عاطفی و جسمی، او تمامی ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت آمریکا نقل کرد. پس از اینکه تحقیقات لازم به عمل آمد، الیانور این حقیقت را پذیرفت که آن اشتاین خوش منظر که چهار ماه قبل وارد زندگی او شده بود، آن آمریکایی که او مدعی بود نبود بلکه یکی از عمال (دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی یا کا. گ. ب. بود (که ملیت او معلوم نیست) و به نفع شوروی کار می کرد و تنها مأموریت او به دام انداختن این زن بر ضد کشور خود بود. ماجرا در ماه فوریه در یک مجلس رقص در باشگاه غیر رسمی سفارت که از سوی گروه جوانان «مجرد» چند ملیتی جامعه دیپلماتیک ترتیب داده شده بود، آغاز شد. اینکه چگونه این جرج اشتاین ظاهرا توریست آمریکایی که در آلمان تعطیلات خود را می گذراند خود را وارد این ماجرا کرد معلوم نیست. ممکن بود از طریق همکاری یک عامل و مأمور جا افتاده در داخل این گروه بوده باشد یا اینکه ممکن است او به طور ساده وارد این باشگاه شده و با جمعیت درآمیخته و خود را به یک یا دو مرد غربیه معرفی کرده و آن گاه ترتیب آن را داده بود تا به وسیله یکی از آنها به الیانور معرفی شود. درباره تأیید این نظر مدارکی در دست است. معذالک احتمال نمی رود که اشتاین به طور اتفاقی به سوی الیانور کشیده شده است، الیانور در سفارت آمریکا در بن یک شخص تازه وارد بود و قبلاً به عنوان منشی رمز در سفارت آمریکا در بروکسل و دهلی نو کار کرده بود.

دهلی نو یکی از آن پستهایی است که معلوم شده است که شورویها در آنجا شبکه بسیار خوب آماده شده ای از ردیابی و ارزیابی نسبت به آمریکاییها را دارا می باشند. از آنجایی که الیانور تنها یک تور جنبی در دهلی نو داشت و مستقیما از هند به بن منتقل شده و بیشتر به خاطر ارفاق به او (مواظبت از مادرش) می توان چنین فرض کرد عملیات کا. گ. ب. علیه او ابتدا در هند طرح ریزی شده و سپس برای اجرا هنگامی که او در سمت جدیدش قرار می گیرد، منتقل شده بود.

نقشه عملیات برای اجرا مدتی وقت و دقت لازم داشت. لازم بود که یک مأموری پیدا شود که دارای تجربه زندگی در آمریکا در یک مرحله قبلی در زندگی باشد و تلفظ انگلیسی او دارای لهجه آمریکایی بوده و از لهجه های خارجی مبرا باشد تا اینکه یک گذرنامه قلابی آمریکایی به او داده شود (و اشتاین چنین گذرنامه ای داشت) تا او را در مورد یک داستان زندگی قابل باور کردن آموزش دهند و او را به منطقه بن منتقل کنند. اکنون دانسته شده است که مرحله عملیاتی عملاً در اوائل ماه ژانویه آغاز شد. یعنی یک ماه قبل از اینکه اشتاین با الیانور ملاقات کرد. او ابتدا در هتل کلین مستقر شد. در پانسیونی که او برای مدت سه ماه اتاقی گرفته بود خود را با موفقیت یک آمریکایی معرفی کرد در همین مدت او دوبار در هتل کلین ثبت نام کرد. بار اول به عنوان یک شهروند آلمانی با مدارک مربوطه و بار دوم با یک هویت آمریکایی.

به محض اینکه او با الیانور ملاقات کرد وقت را از دست نداد. شب اول او اجازه خواست تا برای تعیین ملاقات در آینده نزدیکی به او تلفن کند. این مکالمه تلفنی ظرف 2 روز انجام گرفت. از آن زمان به بعد یک سلسله دیدارها به آپارتمان الیانور و شبها در کاباره ها و کوکتل پارتیها و بعدا درگیریهای عاشقانه صورت می گرفت. اشتاین و الیانور هر چند که اغلب تنها بودند ولی با اشخاص دیگری که در گروه اجتماعی الیانور

ص: 27

شرکت داشتند نیز همراه بودند. در جریان دوران بعدی پرورش کوتاه مدت اوضاع، از ماه فوریه تا ماه مه، الیانور اشتاین را به لااقل ده نفر از دوستان آمریکایی خود که همگی منشیهای رمز یا کارمندان آرشیو در سفارت بودند معرفی کرد. آنها بدون هیچ گونه پرسشی همان گونه که الیانور معرفی کرده بود پذیرفتند.

الیانور که جذب این جوان تنومند سیاه موی 200 پوندی شده بود در وضعی قرار نداشت که چیزی سؤال کند. (ظرف 4 هفته آنها درباره ازدواج بحث می کردند و اندکی بعد او خود و اشتاین را نامزد یکدیگر تلقی می کردند). او با قطعات جسته گریخته ای از داستانی که اشتاین برای او تعریف کرده بود راضی بود، مبنی بر اینکه اشتاین در سال 1928 از یک پدر آلمانی و یک مادر پرتقالی، در شهر شانگهای چین به دنیا آمده و پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا رفته و تابعیت آمریکایی را پذیرفته است. اندکی بعد جرج درباره این اطلاعات مطالب مبهمی گفت مبنی بر اینکه والدین او فوت کرده اند و او مدتی در ناوگان بازرگانی به عنوان ملوان کار می کرد و سابقه ای از تحصیلات دانشگاهی به دست آورد و کارهای ساختمانی را آغاز کرد و سرانجام از خود کار و باری به هم زد. او نشانی خود را در شهر لاس وگاس در ایالات نوادا معرفی کرد. (عملاً در آدرس خیابانی که او داده بود یک متل قرار داشت و هیچ گونه نشانه ای از او در دست نداشت). او به الیانور گفت که کار و زندگی خود را فروخته و برای مدت نامحدودی به عنوان توریست به اروپا آمده است.

شواهد ظاهری او به عنوان یک آمریکایی تمام عیار، اشتهای او برای خوردن کره از روغن بادام زمینی و ژامبون و تخم مرغ برای صبحانه و پیروی از ماجراها و خواندن هفته نامه نیوزویک برای پیروی از حوادث جهان و مطالعه مداوم کارتونهای دیک تریسی و ماجراهای نظیر آن به آمریکایی بودن ظاهری او کمک می کرد. او مرد سریع الحرکتی بود و در وقت گذرانیهای باشگاه سفارت با کارت الیانور و کارت خود بینگو بازی می کرد. او نسبت به مادر الیانور توجه خاصی داشت و او را ماما صدا می کرد و این امر برای الیانور بسیار خوشایند بود. او همواره برای آنها به مناسبات ویژه هدیه می آورد و برای الیانور این یک حادثه غیر عادی نبود که نامزد او با داشتن چنین سابقه ای به عنوان علاقه مند به تاریخ طبیعی و رابیندرانات شاعر هندی این همه علاقه نشان می داد. جرج اشتاین برای اینکه تصور را کامل کند به موسیقی جاز نیز علاقه مند بود.

هر چند جرج مدعی بود که می خواهد هر چه زودتر ازدواج کند معذالک با الیانور توافق کرد که الیانور ابتدا برنامه جهانگردی از سوی سفارت را که قرار بود قبل از پایان سال منقضی شود به پایان برساند. بدین ترتیب کاملاً طبیعی به نظر می رسید که جرج به جای اینکه به لاس وگاس بازگردد به برلین غربی برود و در جریان دوره قبل از ازدواج یک کار موقتی پیدا کند. او در ماه آوریل حرکت کرد و اتاقی در خانه ارنست ماتسدورف هفتاد و یکساله که یک کارمند بازنشسته مهربان بود و نقش او در این میان به صورت یک واسطه و مرد ساده لوح بیگناه بود، اتاقی اجاره کرد. به زودی پس از رسیدن به برلین غربی، جرج به الیانور گفت که کاری به عنوان مترجم مدارک فنی پیدا کرده است ولی کارفرمای خود را معرفی نکرد. تا آن اندازه که ماتسدورف می دانست مستأجر آمریکایی او یک نوع نقشه کش بود. او هرگز ندیده بود که جرج کاری انجام دهد. (به عنوان جمله معترضه بعدا معلوم شد که جرج نام خود را نزد مقامات برلین غربی طبق تقاضای قانون به عنوان یک شهروند آلمانی و نه آمریکایی به ثبت رسانده است و محل تولد خود را دایرن در چین اعلام داشته است و نه شانگهای، ولی ماتسدورف در این باره اطلاعی نداشت. ماتسدورف در

ص: 28

مورد ماجرای عشقی جرج با الیانور اطلاع داشت، زیرا الیانور و جرج گاه بگاه در برلین یا آلمان غربی با یکدیگر ملاقات می کردند و مکالمه تلفنی و مکاتبه بین این دو اغلب صورت می گرفت.

ممکن است هرگز مشخص نشود که آیا نقشه عملیاتی اصلی شوروی و آلمان غربی مستلزم پرورش طولانی تر الیانور با برداشت مربوط به به کارگیری بیشتر از آنچه توصیف شده است بود یا خیر. معذالک احتمالی به نظر می رسد که یک حادثه غیرمترقبه باعث شده بود که بعضی از قسمتهای نقشه عملیات مورد تجدید نظر قرار گیرد و همین امر جریان و زمان گستردن دام که متعاقبا انجام گرفت را تعیین کرد. این حادثه تصادف جرج با یک اتومبیل در تاریخ 31 ماه مه در برلین شرقی تنها چند ساعت قبل از اینکه او با هواپیما برای دیدن الیانور و مادرش در آلمان غربی حرکت کند بود. (جرج بدون تردید برای مذاکره با مافوقهای شوروی یا آلمان شرقی خود در برلین شرقی به سر می برد) بر اثر این حادثه جرج با زخمهای بسیار جدی بر روی صورتش و یک تورم ناهنجار در قسمت شکم در بیمارستان بستری شده و در انتظار عمل جراحی برای درآوردن طحال بود. (هم الیانور و هم ماتسدورف بعدا شاهد مدارک قانع کننده ای درباره آسیب جسمی بودند و ماتسدورف در مراحل آخر این پرونده آثار عمل جراحی در شکم او را دیده بود و این نشانه آن بود که عمل جراحی صورت گرفته است).

الیانور که از این حادثه خبر نداشت، بیهوده در فرودگاه بن در تاریخ 31 ماه مه انتظار می کشید و سرانجام به منزل رفت. چند ساعت بعد ماتسدورف از برلین غربی به الیانور تلفن کرده و گفت که طبق یک پیام تلفنی از سوی یک شخص ناشناس، جرج در یک حادثه مجروح شده و می خواهد که این خبر به الیانور ابلاغ شود. او جزئیات بیشتری در این باره نمی دانست و اطلاعی نداشت که جرج کجاست. الیانور که معلوماتش در زبان آلمانی آنقدر کافی نبود با شدت هر چه بیشتر خواستار کمک اپراتور تلفن کشیک شب هنگام سفارت شده و از او تقاضا کرده بود تا درباره نامزد او پرس و جو کنند. در نتیجه رسیدگیها به زودی معلوم شد که جرج در هیچ کدام از بیمارستانهای آلمان غربی نیست.

دو روز بعد سرانجام الیانور نامه ای از جرج دریافت کرد که مبدأ پستی آن برلین غربی بود ولی محل او مشخص نشده بود. روز سوم ژوئن ماتسدورف به الیانور تلفن کرده و گفت که یک نفر غریبه از او دیدن کرده و گفته که جرج در بیمارستان فریدریک هاین در برلین شرقی دوره نقاهت را می گذراند. الیانور آن گاه مستقیما به بیمارستان تلفن کرد و توانست با جرج که مشتاق دیدار او بود صحبت کند. الیانور بدون اینکه شک و تردیدی به خود راه دهد سوار نخستین هواپیما به مقصد برلین شد و سپس با تاکسی مستقیما به بیمارستان در بخش شرقی برلین حرکت کرد. (این واقعه قبل از برپا شدن دیوار برلین صورت گرفته).

آنگاه این زوج در بیمارستان با نهایت خوشوقتی به یکدیگر ملحق شدند. الیانور بدون هیچ گونه ایرادی توضیح بی پایه و اساس جرج را درباره اینکه چگونه خودش در بخش تحت کنترل شوروی اتومبیلی را که مال خودش نبود هنگام وقوع حادثه رانندگی می کرد پذیرفت. دیدار اول بدون حادثه ای برگزار شد و همچنین دیدار دوم. در روز بعد، پس از اینکه الیانور شب را در خانه ماتسدورف در برلین غربی گذراند بنا به اصرار اکید جرج، الیانور موافقت کرد تا برای دیدارهای بعدی در هفته بعد به برلین برود. این امر ثابت کرد که کار الیانور ساخته است. زیرا نقشه های مربوط به آزمایش عذاب آور او در به کار گرفتن او تکمیل شده بود.

روز دهم ژوئن در هنگام دیدار بعدی او با جرج، او برحسب اتفاق یک حلقه فیلم به الیانور داده و از او

ص: 29

خواست که تا لطف کرده و این حلقه فیلم را در اتاق او در برلین غربی جا بگذارد. این امر چنان ماهرانه صورت گرفت که او به هیچ وجه احساس خطر نکرد. ولی هنگامی که او چند ساعت بعد بیمارستان را ترک کرد زندگی برای او ناگهان به کابوسی تبدیل شد. مأمورین امنیتی آلمان شرقی به همراهی یک مترجم او را دم در دستگیر کرده و حلقه فیلم را از کیف او بیرون کشیدند و او را به جاسوسی متهم کردند و سپس او را به زور در داخل یک اتومبیل که در انتظارش بود پرتاب کرده و به یک خانه ای که دورش حصار کشیده بود و در آغاز این ماجرا به آن اشاره شد، بردند. پس از بازرسی بدنی که بسیار تحقیرکننده انجام گرفته بود، مرحله بازپرسی خشن و سیلی زدن به صورت او (که همگی اینها جزئی از تکنیک عمدی ایجاد شوک برای درهم شکستن قدرت کنترل نفس او به شمار می رفت) ساعتها بدون وقفه ادامه داشت. به او عکسهای چاپ شده ای نشان دادند که ظاهرا از حلقه فیلم جرج به دست آمده بود و در آن تانکها و پل و سایر صحنه های دارای اهمیت نظامی، به عنوان مدارک جاسوسی نشان داده شد. حدود نیمه شب او را به شکل یک بسته پیچیده و به طور موقت به محل جدیدی بردند و این محوطه ای بود که جرج با تختخواب بیمارستان و غیره به آنجا منتقل شده بود. آن گاه این دو نفر را برای تشخیص هویت یکدیگر رو در روی یکدیگر قرار دادند. تواناییهای بازیگری جرج چندان غیر قابل ملاحظه نبود. جرج با قدرت هر چه بیشتر با مقامات آلمان شرقی در حضور الیانور استدلال می کرد که او در ارتکاب هرگونه جرمی بی تقصیر است.

جرج اعتراف کرد که او حلقه فیلم را به الیانور داده است و با اصرار می گفت که الیانور از محتویات آن بی خبر است. پس از یک دوران بازپرسی بیشتر، در یک اتاق جداگانه به الیانور اجازه داده شد که برای چند لحظه ای با نامزد خود به تنهایی ملاقات کند. الیانور نامزد خود را در حالی که در تختخواب دراز کشیده بود و در یک حالت ناامیدی ظاهری می گریست، یافت. جرج از اینکه الیانور و خود را در یک چنین وضع خطرناکی قرار داده است پوزش طلبید و زمزمه کنان اعتراف کرد که از زمانی که برلین آمده است به طور مخفیانه برای یک دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کرده است».

این ادعا کذب محض بود همان طور که بعدا تأیید شد ولی الیانور حرف او را باور کرد. الیانور که از وضع فلاکت بار خود مأیوس شده بود ظاهرا در عین حال درباره امنیت جرج اشتاین نگران بود. او در این مرحله ملایم تر شد و برای تقاضای به کارگیری به اندازه کافی رسیده بود (با این تضمین که جرج محاظفت خواهد شد). این تقاضا از سوی یک فرد روسی یونیفورم پوش که به محض اینکه او را به نقطه اصلی بازپرسی بازگشت داده بودند عنوان شد. همان طوری که در آغاز ماجرا گفته شد وی پذیرفت که توسط آنها به کار گرفته شود و وعده داد که روز 24 ژوئن به برلین شرقی برود ولی در ضمن وفاداری را، مافوق عشق قرار داد و به محض اینکه صحیح و سالم به آلمان غربی رسید ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت آمریکا فاش کرد.

آنچه بعدا در این ماجرا روی داد از اهمیت کمتری برخوردار است ولی در عین حال ممکن است که شایسته گزارش باشد. ماتسدورف که به کلی از شخصیت دوگانه جرج و عملی که نسبت الیانور صورت گرفته بود خبری نداشت همچنان به ایفای نقش یک صاحبخانه مهربان ادامه داد و چندین بار قبل از 24 ژوئن از جرج در بیمارستان برلین شرقی دیدن کرد و گزارش داد که پس از عمل جراحی حالش به تدریج بهتر می شود. به تقاضای جرج، ماتسدورف لوازم شخصی او را از اتاق او در برلین غربی به اتاق توشه در فرودگاه تمپلهوف منتقل کرد. جرج توضیح داد که به این ترتیب برای او مناسب تر است زیرا او قصد دارد که

ص: 30

به محض اینکه از بیمارستان مرخص شود مستقیما به ایالات متحده یا بن باز گردد تا همراه الیانور باشد.

(بدین ترتیب هیچ چیز متعلق به جرج که حائز اهمیت باشد در اتاق او باقی نماند در حالی که ممکن بود این لوازم شخصی بعدا به دست مقامات بیفتد، خود اسباب و اثاثیه بامداد روز 24 ژوئن در فرودگاه تمپلهوف توسط اشخاصی که هویت آنها شناخته نشده بود تصاحب شد).

الیانور سرانجام متقاعد شده بود که او را بیرحمانه فریب داده بودند و دیگر قصد رفتن به برلین شرقی در 24 ژوئن را نداشت و حتی اجازه چنین کاری به او داده نمی شد، معذالک او موافقت کرده بود تا آن تاریخ دست به یک بازی بزند. با در نظر گرفتن این احتمال که جرج اشتاین به برلین غربی کشانده شود و در آنجا مقامات آماده دستگیری او شوند. جرج خستگی ناپذیر روز 22 ژوئن به او تلفن کرد تا یقین حاصل کند که او روز 24 ژوئن خواهد آمد. جرج گفت او اکنون می تواند بیمارستان را ترک کند. الیانور قول داد به برلین غربی بیاید ولی گفت او از گذشتن بخش مرکزی به سوی برلین شرقی هراسناک است.

جرج با یک لحن محبت آمیزی به او اطمینان داد که همه چیز روبراه خواهد بود ولی اگر الیانور بر اظهاراتش پافشاری می کند می تواند در هتل هیلتون برلین غربی ثبت نام کند و او در آنجا با الیانور ملاقات خواهد کرد.

بامداد روز 24 ژوئن الیانور به همراهی یک اسکورت امنیتی که جلب توجه نمی کرد و مأمور ایمنی او بود در فرودگاه تمپلهوف سوار هواپیما شد. هنوز الیانور، رهسپار فرودگاه نشده بود که جرج به عنوان یک نامزد ایثارگر به مادر الیانور تلفن کرد تا یقین حاصل کند که آیا الیانور راه افتاده است یا خیر وهنگامی که مادر الیانور به او گفت که الیانور راه افتاده است او بسیار مسرور شد.

در هتل هیلتون برلین الیانور قسمت اعظم روز را در انتظار به سر می برد، سرانجام جرج به او تلفن کرد و به او اصرار کرد که به برلین شرقی بیاید. الیانور نپذیرفت. در این مرحله برای نخستین بار جرج همه حقه بازیها را کنار گذاشت و به طور ناگهانی و بدون مقدمه به او گفت که «باید حتما بیاید.» آنگاه ارتباط تلفنی قطع شد. الیانور ظرف یک ساعت با هواپیما از برلین خارج شد و ماجرای جرج اشتاین «آمریکایی قلابی» به پایان رسید.

تنها یک توضیح پاورقی باقی مانده است. هویت مأمور شوروی در این عملیات بسیار پیچیده در مقابل یک تبعه آمریکا و از طریق او علیه یک مؤسسه آمریکایی در نتیجه توصیف خصوصیات ظاهری و مقایسه عکس به آسانی تشخیص داده شد. بوگینی آلکسویچ رائوستروتسف مأمور کا. گ. ب. در دفتر امور آمریکا بوده است که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا او را خوب می شناسند. او قبلاً به عنوان وابسته فرهنگی سفارت شوروی در واشنگتن خدمت می کرد و در سال 1959 به اتهام جاسوسی بدون سر و صدا از آمریکا اخراج شده بود. در برلین زیر پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر دوم سفارت شوروی در آلمان شرقی او یک فرد شناخته شده و یک کارشناس عملیات جاسوسی مربوط به آمریکا تشخیص هویت داده شده بود.

پرسنل دیپلماتیک

چندی قبل یک مأمور حرفه ای خدمات خارجی آمریکا با درجه دیپلماتیک دبیر اول، هدف یک کوشش به کارگیری از سوی شورویها در محل خدمت او در اروپا واقع شده بود که موفقیتی نداشت.

ص: 31

این کوشش از سوی یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر دوم به عمل آمده بود. هیچ گونه دعوت خاصی برای جاسوسی در میان نبود و نیز اثری از ارعاب هم دیده نشده بود. مأمور شوروی با نهایت نزاکت ولی در ضمن با مداومت هر چه بیشتر مأمور خدمات خارجی آمریکا را تحت فشار قرار داده بود تا اطلاعات تحلیلی اقتصادی و آماری به او بدهد.

این مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک قرار گرفته بود افزود که او این اطلاعات را در مقالات بدون امضاء خواهد گنجاند که به ادعای او بدون آگاهی سفارتش به یک مجله با تیراژ محدود برای مطالعه گروهی کارشناس در اتحاد جماهیر شوروی تسلیم خواهد شد. مأمور کا. گ. ب. پیشنهاد کرده بود که حق التحریری که وی به مناسبت این مقالات دریافت می کند و بسیار سخاوتمندانه است با افسر خدمات خارجی آمریکا تقسیم کند. افسر کا. گ. ب. در ضمن برای تشویق بیشتر قول داده بود که اطلاعات اقتصادی سودمندی از اوضاع داخلی اتحاد جماهیر شوروی متقابلاً به مأمور خدمات خارجی آمریکا تسلیم کند. به این مأمور آمریکایی اطمینان داده شده بود که «همکاری» او مطلقا سری خواهد بود.

هنگامی که مأمور خدمات خارجی آمریکا که تماسهای دیپلماتیک و اجتماعی منظم او با شورویهای با صلاحدید مقامات مافوق او، در سفارت او در آمریکا صورت می گرفت و به طور منظم و کتبی گزارش داده می شد بانهایت خشم خاطرنشان ساخت که پذیرفتن چنین پیشنهادی حتی در صورتی که در برگیرنده اطلاعات طبقه بندی نشده باشد یک نوع عمل حاکی از عدم وفاداری به خدمات خارجی آمریکا است.

مأمور کا. گ. ب. کوشید تا این جنبه را با این ادعای قلابی مردود به شمارد که هیچ گونه وفاداری و یا عدم وفاداری در میان نبوده است و او تنها یک پیشنهاد خصوصی کرده است که متقابلاً به نفع هر دوی آنها به طور انفرادی و هر دو کشور می باشد.

ماجرای فوق نشان می دهد که مأمور خدمات خارجی آمریکا هر چند در طبقه «شهروندان درجه 2» که در مورد آنها دستگاههای اطلاعاتی شوروی آشکارا و به نحو تعرض آمیزی فعالیت نشان می دهند نمی باشد. معذالک در معرض بازرسی و نظارت نزدیک و مداوم کا. گ. ب. در خارج قرار می گیرند. دلایل چنین علاقه ای کاملاً آشکار است، خدمات خارجی آمریکا روزانه به اطلاعات طبقه بندی شده و اغلب حیاتی درباره امور سیاست خارجی دسترسی دارد. به همین ترتیب در نتیجه فعالیتهای عادی دیپلماتیک کارکنان خدمات خارجی می توانند نه تنها منعکس کننده نظریات سیاسی آمریکا باشند بلکه همچنین اطلاعات دیگری را که برای شوروی جالب است و مأمورین شوروی از طریق مکالمه یا مذاکره با همتاهای دیپلماتیک کشورهای دوست به دست می آورند کسب کنند. یک مأمور خدمات خارجی آمریکا قادر است با جزئیات بسیاری درباره نقاط ضعف و قدرت مأمورین خدمات خارجی آمریکا در سمتی که وی به آن منصوب شده یا در جائی دیگر گزارش دهد. او با طرح و نقشه و ترتیبات امنیتی سفارت خود و سیاستهای خدمات خارجی و مقررات و ترتیبات قابل اجرا در سراسر جهان آشناست. سرانجام آنچه که در یک دوران دراز مدت از همه مهمتر است او در یک موقعیت بالقوه ای قرار گرفته است که ممکن است در نهایت به یک سمت با نفوذ در شکل دادن سیاست خارجی آمریکا منتهی شود.

دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار در مقابل پرسنل دیپلماتیک آمریکا در خارجه، از این واقعیت حداکثر استفاده را می برد که تماس اجتماعی یک وظیفه عادی دیپلماتیک است و راه را برای برخورد مستقیم با مأموران خدمات خارجی آمریکا جهت پرورش هموار می کند. هر چند شورویها کمتر امیدوار

ص: 32

به فراهم کردن عملیات موفقیت آمیز به کارگیری در چهارچوب محفل دیپلماتیک اندکی محصور شده تا در چهارچوب یک محیط غیررسمی «کارمندان کوچکتر» و کم تجربه تر می باشند.

یک برنامه آزمایش مرتب و استخراج اطلاعات و ارزیابی خصوصیات از سوی آنها حفظ می شود و انتظار می رود کا. گ. ب. ممکن است در مورد هر گونه ضعف شخصی و یا آسیب پذیری مظنون یا آشکار شده موضوع را تعقیب کند. همه اعضای جامعه رسمی شوروی به این برنامه کمک می کنند، حتی دیپلماتهای به اصطلاح مشروع شوروی (که در اغلب کشورها تعداد آنها بیشتر از مأموران اطلاعاتی با وشش دیپلماتیک است) باید درباره همه تماسهای خود با آمریکاییها و دیپلماتهای سایر کشورها به کا.گ. ب. گزارش دهند و از سوی کا. گ. ب. در مورد بهره برداری در زمینه های اطلاعاتی و مقاصد دیپلماتیک راهنمایی شوند. والریان الکساندرویچ زورین، معاون سابق وزارت امور خارجه شوروی، در کتاب خود تحت عنوان «اصول خدمات دیپلماتیک» که در سال 1964 منتشر شد، هنگامی که تأکید کرده بود که هر کلمه یک دیپلمات شدیدا تحت کنترل می باشد و در امور مهم هیچ مأموری اجازه ندارد چیزی به ابتکار خود بگوید که ممکن است اهمیت مادی داشته باشد، ممکن است نقش همه گیر کا. گ. ب را در نظر داشته باشد.

آمریکاییهای غیررسمی: بازرگانان و دانشجویان

«... عوامل انگیزه ای و آسیب پذیری که می تواند در برقراری مناسبات بالمآل منجر به به کارگیری (بازرگانان) بشود: آمادگی برای پذیرفتن پاداش مالی در ازای اطلاعات فنی و نمونه های جدید و میل به داد و ستد با اتحاد شوروی و سایر کشورهای اردوی سوسیالیستی... دانشجویان آمریکایی (در خارج) هسته بسیار خوبی را تشکیل می دهند که از میان آنها ما می توانیم اشخاصی را در آینده برای رخنه در دولت آمریکا بکار گیریم... دانشجویان آمریکایی علی القاعده دچار کمبود پول هستند... و اغلب آنها بسیار مستقل بوده و در انتخاب دوستان خویش آزادند.... آنها فاقد تجربیات زندگی و پختگی هستند.» هر چند نقل قولهای مقامات کا. گ. ب. که در فوق آمده است، نشان دهنده علاقه شوروی به بازرگانان و دانشجویان آمریکایی در خارج است. این نقل قولها تنها گویای قسمتی از داستان می باشند. علاقه دراز مدت به هر مقوله (یعنی بازرگانان و دانشجویان) بسیار روشن است.

بازرگانان و به ویژه کارشناسان مقوله های مختلف که به طور موقت در خارج به سر می برند از نقطه نظر شوروی بیشتر قابل دسترسی بوده و نزدیک شدن به آنان در یک محیط خارجی که در آنجا فاقد محافظ می باشند و بازرسی ضد اطلاعاتی به طور کلی کمتر از ایالات متحده آمریکا شدت دارد، آسانتر است.

اگر به کارگیری چنین اشخاصی در خارج با موفقیت انجام بگیرد در بسیاری از موارد اطلاعات علمی و فنی با ارزشی در محل فراهم خواهد کرد. معذالک عالیترین امکان بالقوه مربوط به آینده است یعنی هنگامی که فرد مورد بحث به ایالات متحده بازگشته و به عنوان نفوذی در پژوهشهای علمی و مراکز صنعتی یا حتی ردیاب و به کارگیرنده به نفع دستگاههای اطلاعاتی شوروی در چنین مراکزی به کار گرفته شود.

دانشجویان آمریکایی در خارج که به تخصص دانشگاهی خود متکی هستند نیز امکانات بالقوه دراز

ص: 33

مدت در زمینه علمی و تکنولوژی دارند.

معذالک بزرگترین امکان بالقوه آنها با رخنه در سازمانهای دولتی آمریکا در آینده وابسته است.

علاقه اتباع شوروی در محل نسبت به آمریکاییها در خارج مشاهده می شود. این اشخاص به علت دسترسی آنها به سایر آمریکاییها در سمتهای رسمی که هدفهای اولیه دستگاههای اطلاعاتی شوروی هستند قرار می گیرند. بدین مفهوم آنها به عنوان واسطه ها ارزش دارند، زیرا از آنها می توان برای مأموران اطلاعاتی شوروی و عمال آنها از طریق تماس مستقیم با آمریکاییان دیگر استفاده کرد.

تجربه به کرات نشان داده است که یک نفر آمریکایی در خارج که فاقد سمت دیپلماتیک و رسمی باشد و در یک کشور خارجی به عنوان یک بازرگان یا دانشجو زندگی می کند متأسفانه محتمل نیست که پی ببرد که او به طور خود به خود و به نحو عادی از آماجهای کا. گ. ب یا جی. آر. یو. واقع شده و حتی مظنون به پرورش «دوستانه» از سوی شورویها واقع می شود تا آن اندازه که به تکنیکها و ترفندهای شوروی مربوط است یک چنین شخصی به طور کلی در این باره هیچ گونه آگاهی ندارد.

اخیرا یک تکنیسین جوان و آمریکایی که عضو یک گروه عمل آوردن اطلاعات در یک شرکت آمریکایی بود که با حکومت یک کشور مسلمان قرارداد بسته بود، با نهایت نگرانی گزارش داد که کوشش از سوی شورویها پس از یک سلسله گامهای حساب شده و رشد یابنده که به هیچ وجه سوءظن او را برنینگیخته بود برای به خدمت گرفتن او انجام گرفته بود.

او و همسرش که به اتفاق، یک زوج عادی به شمار آمده و ظاهرا هیچ گونه نقاط آسیب پذیر نداشته، در یک مراسم اجتماعی محلی با یک دیپلمات شوروی و همسرش در اوضاع و احوال معصومانه ملاقات کردند. این ملاقات به تماسهای بعدی بین دو خانواده که همیشه به ابتکار دیپلمات شوروی بود منجر شد.

بار اولی که دیپلمات شوروی و همسرش از خانه این زوج آمریکایی دیدار کردند. دیپلمات شوروی پنج بطری مشروب الکلی که به هیچ وجه مورد درخواست نبود همراه آورد. در یک مراجعه به زمان گذشته معلوم شد که این مشروب الکلی به عنوان یک هدیه تصادفی نبوده است هر چند از نظر ذوق آمریکایی ممکن بود چنین به نظر برسد، بلکه این هدیه به عنوان یک طعمه شکار تلقی شده بود. هر چند این فرد آمریکایی و همسرش مشروبات الکلی مصرف نمی کردند آنها از این واقعیت آگاه بودند که در این کشور اسلامی قانون منع مشروبات شدیدا مراعات می شود و هرگونه مشروبی ممکن است ارزش معتنابهی در بازار سیاه داشته باشد.

این زوج که فاقد سمت رسمی بودند دسترسی به فروشگاه کارمندان دیپلماتیک که در آن مشروبات الکلی به دست می آید نداشتند. فرد روسی که یک مأمور اطلاعاتی بود از این عوامل کاملاً آگاهی داشت.

هنگامی که فرد آمریکایی احمقانه داوطلب شد که پنج بطری مشروبات الکلی را به قیمتهای نازل دیپلماتیک خریداری کند، کاملاً رفتار خوشایندی نشان داد. این معامله به نظر فرد روسی برای آن فرد آمریکایی نوعی سازش بود چون هر گونه تخطی از مقررات محلی منع استفاده از مشروبات الکلی، در صورت افشاء می توانست موجبات شرمساری شرکت وی و سفارت آمریکا را که هر دو نسبت به در خطر افتادن روابط محتاطانه بین خود و دولت مسلمان حساسیت به خرج می دادند فراهم آورد. این خرید مشروب از سوی فرد آمریکایی تنها گام اول بود و هنگامی که مناسبات او با فرد روسی منجر به دوستی بسیار نزدیک گردید او از این مشروبات الکلی از فرد روسی تعداد بیشتری خریداری کرد. همسر مأمور

ص: 34

اطلاعاتی شوروی نیز نقشی داشت که می توانست انجام دهد و این نیز جزئی از تکنیکهای پرورشی مناسبات بود. همسر این فرد روسی از همسر فرد آمریکایی تقاضا کرد تا درس زبان انگلیسی به او بدهد و او نیز متقابلاً درس زبان روسی به همسر فرد آمریکایی بدهد این عملیات براساس مرتب و منظمی آغاز شد و همسر آمریکایی بدون آنکه خود متوجه شود به فرآیند ارزیابی نقاط آسیب پذیر که ممکن بود قابل بهره برداری باشد کمک کرد. او علنا درباره شرایط دشوار زندگی در این کشور اسلامی و درباره فقدان فروشگاه کارمندان دیپلماتیک و تسهیلات پستی گله کرده، نتیجه آن شده که زوج آمریکایی حاضر شدند آرد و سایر اقلام مورد فروش در فروشگاه افراد دیپلماتیک شوروی را بپذیرند. ظاهرا این اقلام به عنوان هدیه از سوی فرد روسی پیشنهاد شد و از سوی زوج آمریکایی پذیرفته می شد و هدف آن توسعه دوستی با شورویها و ایجاد یک نوع احساس تعهد شخصی نسبت به دیپلمات شوروی که شرایط زندگی آنها را آسوده تر می ساخت تلقی می شد.

سرانجام مأمور جاسوسی شوروی احساس کرد که برای روکردن دست خود آماده است و زمینه های موفقیت خود را ابتدا براساس دوستی و در صورت عدم موفقیت در این زمینه براساس سودهای مالی مبتنی ساخت. او زوج آمریکایی را به خانه خود دعوت کرد و شوهر را به کناری کشید. در درجه اول اومی خواست احساس اطمینان کند که آنها با یکدیگر دوست هستند و فرد آمریکایی با نهایت آمادگی و صمیمانه چنین اطمینانی به او داد. فرد روسی آن گاه با نهایت صراحت و صمیمیت از تکنیسین آمریکایی خواست تا بعضی اطلاعات کامپیوتری از دفتر شرکت این فرد را در ایالات متحده آمریکا به دست آورد.

چیزی که مأمور اطلاعاتی شوروی می خواست اطلاعات پیشرفته فنی بود که این فرد آمریکایی می دانست که توسط شرکت او برای کشور میزبان مسلمان یا اتحاد شوروی ممنوع است. فرد آمریکایی از مأمور اطلاعاتی شوروی پرسید که آیا وی به طور جدی از او می خواهد اطلاعات طبقه بندی شده به دست آورد و اگر چنین است چنین تقاضائی به منزله ارتکاب خیانت است. مأمور اطلاعات شوروی ابتدا درباره کلمه «طبقه بندی شده» خود را به کوچه علی چپ زد و آن گاه اظهار رنجش کرد و سپس تقاضای خود را بر این مبنا که چنین تقاضایی با توجه به دوستی میان آنها کاملاً بجاست تجدید کرد. هنگامی که فرد آمریکایی بار دیگر دوستی خود را بیان داشت ولی تقاضای او را رد کرد، فرد روسی آن گاه موضع دیگری را در پیش گرفت. در این باره ریزه کاری دیگر مطرح نبود. اگر فرد آمریکایی موافقت نماید که برای شوروی کار کند فرد روسی به او کمک خواهد کرد تا به حساب خودش کارهای بازرگانی در زمینه فنی در آمریکا انجام دهد و تأمین مالی آنرا کاملاً به عهده خواهد گرفت. درگیریهای کامل این پیشنهاد در این مرحله برای نخستین بار برای فرد آمریکایی روشن شد و او به سرعت همسر خود را برداشته و عزیمت کرد.

برای زوج آمریکایی که سخت تکان خورده بودند ده روز طول کشید تا بتوانند تصمیم بگیرند که چه بکنند، آنها سخت در وضع دشوار قرار گرفته بودند و در مورد چند نکته نگران بودند. آنها متوجه شدند که بسیار ساده لوح بودند که مشروبات الکلی را که برخلاف قوانین کشور میزبان آنها است، خریداری کرده بودند. (هنوز روشن نیست که آیا این مشروبات را در بازار سیاه این کشور فروخته بودند یا خیر. البته در صورت مثبت بودن این موضوع خلاف دیگری نیز انجام داده بودند). پذیرفتن کالا از فروشگاه دیپلماتیک شوروی نیز یک تخلف دیگر از آنها بود. معذالک آنها تصمیم صحیحی گرفته و تمامی داستان را به مقامات

ص: 35

مربوط آمریکایی نقل کردند.

هر چند دانشجویان آمریکایی در خارج اکنون سالهاست هدف دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند، شواهدی که اخیرا از نقاط مختلف دیگر جهان به دست آمده نشان می دهد که کوششهای شوروی و به کار بردن تکنیکهای مختلف برای فراهم کردن تماسهای اولیه در شرایط ظاهرا معصومانه و ادامه پرورش و سرانجام کوشش در به کارگیری این دانشجویان تشدید شده است.

افراد روسی با سمتهای رسمی به اشکال مختلف اغلب در کلاسها و دانشگاههای محلی و مؤسساتی که دارای تحصیلات نیمه وقت می باشند و ظاهرا برای تکمیل زبان با مطالعه منطقه صورت می گیرد ثبت نام می کنند. یک چنین دوره هایی از تحصیل وسایل بسیار خوبی برای آغاز تماس با دانشجویان خارجی از جمله دانشجویان آمریکایی است، شورویهایی که اجازه دارند در چنین رشته هائی مطالعه کنند. اغلب بدون استثناء مأمورین اطلاعاتی هستند که به مطالعه همدرسیهای خود بیشتر از مطالعه موضوعی که در این رشته تدریس می شود علاقه نشان می دهند. البته راههای متعدد دیگری نیز برای ملاقات و پرورش دانشجویان آمریکایی وجود دارد. این دانشجویان آمریکایی اغلب توسط مأمورین رسمی شوروی مورد جستجو قرار می گیرند و مأمورین شوروی آنها را با پیشنهاد افزایش درآمد حقیر خود از طریق دادن درس زبان انگلیسی یا انجام کارهای ترجمه وسوسه می کنند. ملاقاتهای تصادفی اعم از اینکه واقعه طبق نقشه باشد در مراکز دانشجویی، سخنرانیها، کنسرتها و پارتیهای خصوصی و غیره، معمولاً به دنبال خود پوششهایی برای مناسبات اجتماعی دارد که این مناسبات به نوبه خود پس از یک دوران ارزیابی جنبه مخفیانه و زیرزمینی پیدا می کند. در نیمکره غربی تاکتیکهایی از این نوع در شهر مکزیکو (پایتخت مکزیک) که گروه بزرگی از دانشجویان آمریکایی تمام وقت و نیمه وقت و تعداد زیادی مأموران اطلاعاتی شوروی در آن حضور دارند در عملیاتی که متوجه کشور همسایه آنها یعنی ایالات متحده است، چشمگیر بوده است. کا. گ. ب. کشور مکزیک (و منطقه آمریکای لاتین به طور کلی) را به عنوان محیط به ویژه جذاب برای به کارگیری دانشجویان آمریکایی که در نظر دارند وارد خدمات دولتی ایالات متحده آمریکا شوند یا می توانند به این خدمات کشانده شوند تلقی می کنند. یک سند تحلیلی از سوی کا. گ. ب. درباره دانشجویان آمریکایی در کشورهای آمریکای لاتین دلیل آن را در کلمات زیر بیان می نماید:

«بیشتر آنها از طبقه متوسط آمریکا می باشند، اغلب تنها وسیله امرار معاش آنها بورسی است که از (ارتش آمریکا) جهت خدمت در ارتش دریافت می کنند یا مقرری ناچیز است که خانواده شان برای آنها می فرستند. دانشجویانی که در این طبقه قرار گرفته اند، تمایل آن را دارند که از نظر بینش لیبرال تر باشند.

آنها به آسانی پذیرای احساسات ملی گرایی و ضد استعماری هستند. آنها همچنین تمایل دارند که سیاستهای اقتصادی و خارجی حکومت ایالات متحده و سیاست استعماری آمریکا را نسبت به آمریکای لاتین رد کنند همه این ملاحظات علاوه بر شرایط مساعد عملیات، جهت عملیات اطلاعاتی خارجیشوروی به نحو بسیار وسیعی برنامه عملیاتی ما را در آمریکای لاتین تسهیل می کنند.» یک طریقه اضافی که دستگاه اطلاعاتی شوروی بوسیله آن با دانشجویان آمریکایی تماس می گیرد از طریق برنامه مبادله دانشجو با شوروی است این دانشجویان از اواسط دهه 1950 به تعداد زیادی در مراکز تحصیلات عالی در اروپا و آمریکای جنوبی و سایر قسمتهای دیگر جهان یافت می شوند. بیشتر آنها مأمورین اطلاعاتی حرفه ای هستند که دوران ابتدائی «آزمایشی» را می گذرانند یا اینکه برای مأموریت

ص: 36

بعدی در خارج در زیر سرپوش رسمی اغلب در همان منطقه جغرافیائی که تحصیل کرده اند دست به سفرهای آشنایی می زنند. مثلاً نیکولای گئورگییویچ کورودیخ، یک دانشجوی مبادله ای در دانشگاه لندن در سال تحصیلی 1964 - 1965 که در سال 1966 بار دیگر در دانمارک با سمت دیپلماتیک دبیر سوم ظاهر شد و وظیفه وابسته مطبوعاتی را انجام می داد. کورودیخ با نهایت جدیت تماسهایی را با دانشجویان آمریکایی در لندن برقرار کرده و بعدا کارهای خود را در دانمارک از طریق رفتن به یک آموزشگاه زبان برای خارجیها در شهر کپنهاگ و یک مرکز بین المللی دانشجویی در این شهر ادامه داده است. همچنین ایلینتسف، 4والنتین ایوانویچ ایلینتسف، یک دانشجوی 33 ساله مشمول برنامه مبادله دانشجو در دانشگاه یل (YALE)در سال تحصیلی 1963 - 1964 در سال 1965 با نقش دیپلماتیک وابسته فرهنگی در هندوستان سر درآورد و تا این تاریخ فعالیت اصلی او در دهلی نو، تعقیب و پرورش آمریکاییان بوده است.

ایلینتسف یک مأمور در بخش مربوط به آمریکای کا. گ. ب است و دوران آزمایشی او در ایالات متحده برای آشنایی با آمریکا و راه و رسم آمریکاییها و تکمیل زبان انگلیسی خود بوده است. در دانشگاه ییل او به نحو برجسته ای فاقد شرایط برای کار مافوق دانشگاهی در رشته ظاهرا مورد علاقه خود (حکومت شهرداری) بود و دوران یکساله تحصیلی خود را به عنوان یک مستمع گاه به گاه در کلاس، بدون تحصیل جدی و یا تهیه رساله تحصیلی به پایان رساند.

دانشجویان مبادله ای شوروی در غرب که ممکن است مأمورین اطلاعاتی هم نباشند اغلب به عنوان عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی به کار برده می شوند، هر چند این دانشجویان فاقد آموزش اطلاعاتی هستند مأموران شوروی در محل آنها را راهنمایی می کنند تا درباره دانشجویان همکلاس آمریکایی خود که در این کشورها تحصیل می کنند گزارش دهند و یا آنها را ارزیابی کنند. هر چند موارد متعددی در این باره وجود دارد که می توان آنها را نقل کرد، معذالک دو مورد زیر به شکل خلاصه شده کافی خواهد بود که نشان دهد که چگونه دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد دانشجویان آمریکایی در خارج را به کار گرفته و از آنها بهره برداری کند. در مورد اول که به سرعت منجر به عملیات به کارگیری شد، هدف یک دانشجوی فارغ التحصیل آمریکایی بود که در تلاش برای اخذ درجه دکترای خود در دانشگاه آکسفورد کار می کرد. هنگامی که او علاقه خود را درباره مطالعه بعد از دوران دکترا در اتحاد جماهیر شوری بیک دانشجوی فارغ التحصیل شوروی که او نیز در چهارچوب مبادله ای دانشجو در آکسفورد بود بیان داشت، شخص اخیر اطلاعاتی از این دانشجوی آمریکایی بیرون کشید و از جمله این اطلاعات این بود که او در استخدام مقاطعه کار بزرگ دفاعی در ایالات متحده آمریکا بوده و این شرکت مقاطعه کار سرگرم تولید اجزای مرکبه هواپیما و موشک می باشد و او شاید در بازگشت خود برای همین شرکت آمریکایی کار بکند. این امر منجر به آن شد که ملاقاتی با یک مأمور شوروی در لندن که یک مأمور اطلاعاتی تشخیص هویت داده شده در رشته علوم و تکنولوژی بود صورت بگیرد. دانشجوی مبادله ای شوروی پس از اینکه مقدمات معرفی را به عمل آورد از نظرها ناپدید شد و بعدا مأمور شوروی و دانشجوی آمریکایی یک سلسله ملاقاتهایی با یکدیگر انجام دادند که ابتدا در اطراف چشم اندازهای تحصیل پیشرفته در اتحاد جماهیر شوروی دور می زد. همه ملاقاتها به خواهش طرف شوروی در آبجوفروشیها و رستورانهای لندن صورت می گرفت، به جای اینکه در سفارت شوروی انجام بگیرد و در همان تماسهای اولیه به این دانشجوی آمریکایی گفته شده بود که هرگز به سفارت آمریکا تلفن نکند. سرانجام پس از یک دوران

ص: 37

کوتاهی از پرورش و ارزیابی (از جمله درخواستی مبنی بر اینکه دانشجوی آمریکایی خلاصه مفصلی از زمینه تحصیلاتی و تخصصی علمی خود فراهم کند) مأمور شوروی به او وعده داد که می تواند از تحصیلات رایگان در اتحاد شوروی در تاریخ بعدی استفاده کند و همچنین به او گفت لازم نیست که در گذرنامه آمریکایی او روادید شوروی وجود داشته باشد. در ازای این لطف فرد روسی از دانشجوی آمریکایی خواست تا به او در به دست آوردن اطلاعاتی از نوعی که در دسترس شوروی نبود کمک کند.

دانشجوی آمریکایی به سابقه استخدامی خود و کاربرد نظامی آن اشاره کرد و پرسید که آیا این همان اطلاعاتی است که مورد تقاضای فرد روسی است. مأمور شوروی پاسخ داد: شما به سرعت آنچه را که مورد تقاضا است می قاپید.» دانشجوی آمریکایی که پی برد او اشتباهی وارد اوضاعی شده است که جدای از خواست اوست تمامی ماجرا را به مقامات آمریکایی گزارش داد. معذالک قبل از اینکه روابط کاملاً قطع شود مأمور شوروی آنرا بر یک اساس مخفیانه (ملاقاتها در خارج شهر و دور از دید احتمالی) قرار داده بود و یک حقوق ماهیانه به دانشجوی آمریکایی در جریان بقیه مدت اقامت او در خارج به اضافه مبلغی که معادل نصف حقوق ماهیانه عادی او پس از بازگشت به آمریکا و از سرگرفتن کار عملی مربوط به دفاع او بود پیشنهاد کرده بود.

وضع فلاکت بار یک دانشجوی آمریکایی در وین که در اوائل 1967 پی برد که مدت یک سال و بدون اینکه مورد سوءظن قرار گیرد از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی به عنوان ردیاب و ارزیابی کننده افراد همتای آمریکایی قرار گرفته است، کمتر چشمگیر بود معذالک آموزنده است. تکنیک به کار رفته در این مورد زمینه های دیگری نیز مشاهده شده است. مأمور اطلاعاتی شوروی با نزاکت و ظرافت قابل ملاحظه از عدم بلوغ و عدم پیچیدگی که شورویها انتظار دارند در بسیاری از دانشجویان آمریکایی در خارج مشاهده کننده، استفاده کرد.

این فرد آمریکایی در بهار 1966 در حالی که تنها 24 سال از عمرش می گذشت و دانشجوی کالج نبود، برای آموختن زبان آلمانی به وین آمد و در یک خوابگاه دانشجویی مسکن گزید. اندکی پس از ورودش وی با آلبرت گئورگییویچ فاتیف که یک مترجم وابسته به بخش ترجمه روسی آژانس بین المللی انرژی اتمی بود آشنا شد. او و این فرد نامبرده شوروی به اتفاق یکدیگر به ماهیگیری می رفتند. در پایان تابستان فاتیف پیشنهاد کرد که او و آن فرد آمریکایی به تنهایی در قسمت مرکزی وین شام صرف کنند. در مدت چند هفته این توافق بدون اینکه جلب توجه کند تبدیل به ملاقاتهای منظم هفتگی در زمان معین و در محلهای از پیش تعیین شده در شهر وین شد.

فاتیف بسیار سر راست بود و در حالی که پانزده سال از دانشجوی آمریکایی بزرگتر بود او این فرد آمریکایی را با نهایت تملق هم فکر خود قلمداد می کرد. در حالی که قضیه چنین نبود. برای این فرد آمریکایی به هیچ وجه این سئوال پیش نیامد که چرا این فرد روسی که بیشتر از او تجربه دارد این همه وقت را با او صرف می کند، مأمور شوروی از این نکته در معلومات خود استفاده می کرد که فرد آمریکایی در سالهای اولیه دانشکده، رشته روان شناسی را می گذارند و ظاهرا فکر می کند که در ارزیابی انسانی کارشناس شده است. بعدا (و این یکی از کهنه ترین حقه های شوروی به شمار می رود) فاتیف از فرد آمریکایی خواست به یک دوست روزنامه نگار (که هرگز هویت او معلوم نشده بود) که سلسله داستانهایی درباره جامعه اتریشی و آمریکایی در وین تهیه می کرد، کمک کند. دانشجوی آمریکایی با کمال خشنودی

ص: 38

یک مقاله ده صفحه ای برای این مأمور شوروی تهیه کرد و مأمور شوروی پیشنهاد کرد که دستمزدی به او بپردازد. فرد آمریکایی که در آن موقع کمبود پولی نداشت، این پیشنهاد را رد کرد و مأمور پرحوصله شوروی در این باره اصراری نورزید. دانشجوی آمریکایی معذالک پذیرفت که اقلامی از فروشگاه دیپلماتیک شوروی به قیمتهایی کمتر از قیمتهای بازارهای وین خریداری کند. او همچنین یک رادیو ترانزیستوری را به مناسبت هدیه جشن تولد خود پذیرفت و بدین ترتیب در ظرف یک مدت کوتاه فاتیف گفت دوست روزنامه نگار او قصد دارد زمینه فعالیت خود را توسعه دهد و خواستار گزارشهای کتبی بیشتر به شکل ارزیابیهای روان شناسی درباره دانشجویان وین به ویژه آمریکاییها شد. این دانشجوی آمریکایی «به زودی به طور منظم گزارشهای مشابهی تسلیم می کرد و کمتر متوجه شده بود» که او به نحو مداوم از سوی فاتیف موظف شده بود که مسئله ای را درباره هر یک از آمریکاییانی که او درباره آنها مطالبی نوشته بود پیگیری کند. او درباره پیشنهادهای دیگر شوروی مطلب ویژه ای را متوجه نمی شد. مثلاً به او پیشنهاد شده بود که از تماسهای خود با اتریشیها بکاهد و با آمریکاییهایی که در برنامه دانشگاه استانفورد که درنزدیکی وین سرگرم عملیاتی هستند دوست شود و دامنه تماسهای اجتماعی خود را توسعه داده و هر روز در مؤسسه مطالعات اروپایی وین برای ملاقات با آمریکاییهای دیگری نهار صرف کند. سرانجام در همین زمینه ولی به دلیلی که مورد عمل قرار نگرفت فاتیف پیشنهاد کرد که این دانشجوی آمریکایی در کنسولگری آمریکا در وین کاری برای خود به عنوان کارمند محلی دست و پا کند.

در اوائل سال 1967 تحولات چندی باعث شد که ذره ای از شک و تردید به وجود آمده و پرورش یابد. هنگامی که گزارشهای ارزیابی کتبی رو به کاهش گذاشت فاتیف بیش از حد نگران شد. او مرتب از دانشجوی آمریکایی می خواست تا به نوشتن خود ادامه دهد و استدلال می کرد که «مهم نیست چه می نویسی ولی برای من چیزی بنویس.» درباره این موضوع یک نوع پافشاری عصبی در کار بود.

دانشجوی آمریکایی از اینکه فرد روسی به او اصرار می کرد که در وین طولانی تر از آنچه قصد داشت باقی بماند اندکی به فکر فرو رفت. فرد روسی به او گفته بود که اگر موضوع سر پول است «من می توانم ماهی 100 دلار به شما بدهم. شما چنان آدمی خوبی هستید که باید به مطالعات خود ادامه دهید.» تصمیم نهایی و توأم با شک و تردید دانشجوی آمریکایی برای دادن گزارش آنچه که در جریان است به مأمور امنیتی سفارت آمریکا زمانی گرفته شد که وقوع حادثه ای خاص جریان را به نحو نگران کننده ای در معرض دید قرار داد. فاتیف یک روز به او معادل 60 دلار آمریکایی پول نقد اتریشی داد و توضیح داد که این پول از جانب دوست روزنامه نگار - که هویتش فاش نشده بود - بابت «کاری» که او انجام داده بود، پرداخت شده است. فاتیف همچنان به او وعده داد که اگر او به نوشتن برای شورویها ادامه دهد پرداختهای دیگری صورت خواهد گرفت. هنگام پرداخت فاتیف از دانشجوی آمریکایی خواست که یک قبض رسید امضاء شده به او بدهد. دانشجوی آمریکایی هنگام نقل داستان خویش به زحمت می توانست باور کند که او برای مدت چندین ماه از سوی یک مأمور اطلاعاتی که در درجه اول اهداف آمریکایی مد نظرش بوده گول خورده است. این دانشجو هر چند از ماهیت قضیه بی خبر بود به نحو منظمی با مأمور اطلاعاتی براساس شرایط نیمه مخفی ملاقات کرده بود و آنچه را که از او خواسته بودند انجام داده و سرانجام پول دریافت کرده و قبض رسید آن را داده بود. اظهار نظر او درباره دادن گزارش بسیار گویا بود: «من اصلاً نمی توانم باور کنم این نوع مطالب را که در روزنامه ها می خوانیم و فکر نمی کنیم که درباره ما هم ممکن

ص: 39

است اتفاق بیفتد، من اکنون می توانم آن را ببینم ولی هنوز هم از بعضی لحاظ باور کردن اینکه من در این ماجرا آلوده بودم دشوار است.... این امر برای چند هفته نبود بلکه تقریبا یک سال ادامه داشت.» در ارتباط با ماجرای فوق لازم است خاطرنشان شود که دانشجویان آمریکایی در خارج گاهی درباره پرورش شوروی در مراحل اولیه آن ظنین می شوند ولی هنگامی که از مقامات آمریکایی در این باره اطلاعی ندارند و درباره مسائل امنیتی چندان هوشیار نیستند توصیه های اشتباهی را دریافت می کنند. در یکی از چنین مواردی یک دانشجوی آمریکایی به طور منظم مبالغ قابل ملاحظه ای از یک دانشجوی مبادله ای شوروی برای ترجمه مقالات از مطبوعات محلی به زبان انگلیسی دریافت می کرد. او از یک مأمور کنسولگری آمریکا پرسید که آیا چنین ترتیبی ایرادی ندارد. درباره این پرسش در مدارک رسمی چیزی ثبت نشده و در آن زمان به مأمور امنیتی سفارت گزارش داده نشد. ماجرا هنگامی برملا شد که ماهها بعد دانشجوی آمریکایی بازگشته و گزارش داد که شورویها می خواستند او را به عنوان یک عامل اطلاعاتی شوروی به کار گیرند. اگر این آمریکایی در همان دیدار اول مراتب را به مأمور امنیتی سفارت گزارش داده بود، می توانست راهنمایی صحیحی دریافت کند. مأمور کنسولگری نتوانسته بود این مطلب را درک کند که هیچ دانشجوی شوروی در غرب نیاز مشروع برای ترجمه مطالب مندرج در مطبوعات یا پول برای پرداخت بابت این ترجمه از سوی خود ندارد.

تأسیسات اطلاعاتی شوروی درباره هدفهای آمریکایی در خارج

«در کشورهایی که تجمع آمریکاییان، که از لحاظ اطلاعاتی جالب باشند، وجود دارد، تأسیسات ما در محل به طور منظم شرایط کار آنها را مطالعه می کنند و در پی راههایی هستند تا با آنها تماس برقرار کنند. ما از منابع عمال خود و تماسهای شخصی و سایر شکلهای نظارت درباره کارمندان و الگوهای کار در داخل تأسیسات آمریکایی و وضع حقوقی و استخدامی آنها و همچنین الگوهای رفتاری و موضع گیری نسبت به تماس با شورویها به عنوان آماجهای انفرادی خودمان اطلاعات جمع آوری می کنیم.»

اتباع شوروی

هر چند ژنرال الکساندر میخایلوویچ ساخاروفسکی، رئیس مدیریت خارجی کا. گ. ب. از قرار معلوم در یک رهنمود سال 1961 به همه نمایندگی های مستقر در کشورهای خارجی گله کرده بود که مأمورین کا. گ. ب. با گسترش تماسهای خود با آمریکاییها خود را در معرض دید آنها قرار داده و به صورت هدفهای ضد اطلاعاتی آنها قرار می گیرند، کاملاً روشن است که در عمل مأمورین اطلاعاتی شوروی در سراسر جهان در پی تماسهای شخصی با آماجهای بالقوه برای به کارگیری هستند. نمونه های از این واقعیت در این رساله داده شده است و نمونه های دیگری نیز وجود دارد که متعددتر از آن است که در اینجا بدون پیچیده تر کردن مطلب ذکر شود.

در قسمتهای اولیه این رساله خاطر نشان شده بود که در سالهای اخیر، مأمورین کا. گ. ب. دیده شده اند که گاهی در اقصی نقاط کره زمین کوششهای خود را علیه آمریکاییها در خارج متمرکز می کنند.

این اشخاص که از لحاظ دانش زبان کاملاً واجد شرایط بوده و با زندگی و خصوصیات آمریکا آشنا هستند در بسیاری از موارد آماجهایی را که با آنها کار می کنند مستقیما پرورش می دهند، گاه به گاه در

ص: 40

مراحل اولیه پرورش آنها از یک پرچم جعلی استفاده می کنند. بدین معنی که خودشان را کانادایی یا اتباع کشورهای اروپایی که به زبان انگلیسی تکلم می کنند، معرفی می نمایند.

برای نمونه در هند که یک محیط فعالیت فشرده کا. گ. ب. علیه آمریکاییها است، لااقل یک کارشناس باتجربه متخصص در امور آمریکا در رابطه با تماس مستقیم با پرسنل مورد آماج قرار گرفته آمریکایی در هر یک از سالهای دهه قبل حضور داشته است. در جریان بخشهایی از این مدت چندین نفر از این پرسنل همزمان حضور داشتند. یکی از مأموران بخش آمریکا با سه مأمور آمریکایی در تماسهای اجتماعی گرفتار بود و شخصا یک منشی رمز و چندین کارمند عادی دیگر آمریکایی را پرورش می داد. یکی دیگر با لااقل 8 مأمور آمریکایی از جمله یک مأمور خدمات خارجی و یک منشی رمز تماس داشت. یک نفر سومی مناسبات پرورشی لااقل با 7 نفر مأمور آمریکایی در مقوله های مختلف و همچنین تعدادی آمریکایی غیررسمی داشت. یک نفر چهارمی که دور از دهلی نو مستقر شده بود مشاهده شده بود که در پرورش شخصی آمریکاییها فوق العاده فعال است.

هنگامی که سابقه مأمورین شناخته شده بخش آمریکایی کا. گ. ب. را به سابقه سایر پرسنل اطلاعاتی شوروی مشکوک (روی هم رفته بیش از 30 نفر) که مستقیما در عملیات علیه آمریکاییها در هند در یک زمان شرکت داشتند اضافه کنیم، شواهد ناراحت کننده تر می شود. تماسهای اطلاعاتی شوروی با عمق و طول زمانی مختلف تقریبا با 70 مأمور آمریکایی به اضافه لااقل 18 «کارمند جزء» و مأمور فنی (از قبیل منشی رمز و نگهبان و سکرترها) و لااقل 25 نفر اتباع خصوصی آمریکا برقرار شده بود. تعداد دهها تماس شامل پرورش مستقیم بود که به ویژه بسیار فشرده به شمار می رفت. علاوه بر افسران ستاد که در زیر پوشش دیپلماتیک یا سایر پوششهای رسمی در غرب کار می کنند، دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار علیه آمریکاییان مقیم خارج از به کار گرفتن افراد غیرقانونی نیز استفاده می کند. همان طور که قبلاً گفته شد اینها مأمورین غیرقانونی شوروی هستند که با کارت شناسایی غیر شوروی مجهز به مدارک کامل و در عین حال قلابی به عنوان شهروندان سایر کشورها می باشند.

بعضی از آنها در غرب سالهای سال فعالیت دارند و سرگرم انواع مختلف فعالیتهای مشروع استتاری که با مأموریت اطلاعاتی آنها وفق داده شده است، می باشند. مثلاً سرهنگ دوم یوگینوویچ رونگ، مأمور کا. گ. ب. و یک فرد غیرقانونی که در ماه اکتبر سال 1967 در آلمان به مقامات آمریکایی پناهنده شد، خود را برای مدت 12 سال با نهایت موفقیت به عنوان یک شهروند آلمانی و یک بازرگان تراز پایین که خود کارفرمای خویش بود معرفی کرده بود. کار او برایش پوشش مناسبی بود و قدرت تحرک و فرصت کافی مورد احتیاج را به او می داد تا یک شبکه مهم آلمانی را رهبری کند.

افراد غیرقانونی که در غرب زندگی می کنند ممکن است با استفاده از سمت پوششی خود یا اوضاع اجتماعی طبیعی تماسهای قابل قبول با آمریکاییهایی که از لحاظ اطلاعاتی جلب توجه می کنند برقرار کنند. آنچه که بعدا اتفاق می افتد تابع الگوی معینی نیست. فرد غیرقانونی ممکن است به عنوان یک ردیاب و ارزیاب مشکوک وارد میدان شده و فرد آمریکایی را که آماج او قرار گرفته است به مرحله ای برساند که تنها یک گام با کوشش به کارگیری فاصله داشته باشد. در این هنگام شخص دیگری که ممکن است یک فرد غیرقانونی یا یک تبعه معمولی شوروی با سمت رسمی باشد، در اوضاع و احوالی که هیچ گونه سوءظنی ایجاد نمی کند، وارد صحنه شده و انجام عملیات را به عهده بگیرد و آن را به پایان برساند. در

ص: 41

زمانهای دیگری تنها یک فرد غیرقانونی ممکن است عملیات را از طریق همه مراحل از ردیابی تا به کارگیری اداره کند.

در بعضی اوضاع، یک فرد غیرقانونی شوروی ممکن است برای کوشش در به کارگیری یک آمریکایی که دستگاه اطلاعاتی شوروی در مورد او اطلاعات دارد و لااقل تا اندازه ای ارزیابی شده است از اتحاد جماهیر شوروی اعزام شود این نوع فرد غیرقانونی ممکن است خود را به عنوان یک توریست از یک کشور غربی و یا یک روزنامه نگار آزاد و یا بازرگان سیار و یا نماینده یک سازمان خیالی برای پیشبرد صلح جهانی یا آرمان با ارزش دیگر معرفی کند. پوشش او به طور کلی سطحی است و هر چند برای ایفای نقش خویش دارای مدارک کافی است، او بی میل خواهد بود از اینکه درباره سابقه و شغل خویش عمیقا مورد سئوال قرار گیرد. یک تبعه یکی از کشورهای اروپای شرقی که در ماجرایی که قبلاً نقل شد ظاهرا به عنوان تبعه آفریقای جنوبی تغییر تابعیت داده بود کوشیده بود تا یک کارشناس ارتباطاتی و مخابراتی وزارت امور خارجه را که دارای ریشه قومی یکسان با وی بود، استخدام کند. وی یک فرد غیرقانونی و احتمالاً از نوع تک مأموریتی بود.

دستگاه اطلاعاتی شوروی اغلب از سایر اتباع شوروی در خارج در عملیات علیه آمریکاییها استفاده می کند. اینها اتباع شوروی می باشند نه اعضای کا. گ. ب. یا جی. آر. یو که سمتهای مشروع آنها در کشورهای خارجی، از قبیل استعداد آنها در تکلم به زبان انگلیسی و تحرک بازرگانی و مناسبات اجتماعی آنها یا تخصص فنی آنها، به آنها این امکان را می دهد تا بعضی از وظایف را براساس مأموریتهای نیمه وقت جهت یکی از دو دستگاه کا. گ. ب یا جی. آر. یو انجام دهند. به کارگیری دانشجویان مبادله ای اصیل، بدین طریق قبلاً خاطر نشان شده است. سایر مقوله ها شامل خبرنگاران خارجی شوروی در سمتهای مشروع، دانشمندان و کارشناسان بازرگانی خارجی در وزارت امور خارجه می باشند. عادیترین نقش آنها عبارت است از ردیابی و ارزیابی آمریکاییانی که با آنها تماس عادی مکرر دارند. گزارشهای آنها درباره چنین تماسهایی به رئیس محلی کا. گ. ب یا جی. آر. یو تسلیم می شود و به دقت تجزیه و تحلیل می گردد و به عنوان شالوده ای برای برنامه ریزی عملیات به کارگیری مورد استفاده قرار می گیرد.

فرد روسی اولیه ممکن است آنگاه برای معرفی تحت یک بهانه پذیرفتنی یا یک مأمور اطلاعاتی و یا یک عامل به آن فرد آمریکایی که مشمول هدف قرار گرفته به کار رود.

مأمورین اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک کمونیست

دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیست در اروپای شرقی علیه آمریکاییها در خارج، در تعقیب هدفهای ویژه خویش، به ویژه هنگامی که منشأ قومی یک مأمور و کارمند آمریکایی متعلق به اروپای شرقی باشد فعالیت دارند ولی همچنان که قبلاً خاطرنشان شده است شواهدی در دست است که دستگاههای کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی هر جا که در خارج از این محیط نماینده دارند تنها بخشی از فعالیت خود را به منافع شوروی اختصاص می دهند. ماجرای منشی آرشیو سفارت آلمان فدرال و نامزد قلابی آمریکایی او که قبلاً به تفصیل ذکر شد، نشان دهنده مشارکت دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی در عملیاتی است که تحت کنترل کا. گ. ب. بوده است.

در چندین نقطه جهان، نمونه هایی از واگذاری موقت یک عامل متعلق به این بلوک تحت کنترل مستقیم

ص: 42

دستگاه اطلاعاتی شوروی مشاهده شده است. در یک کشور، شهروند یکی از کشورهای اروپای غربی که از طریق تغییر تابعیت تبعه این کشور شده بود، به عنوان یک عامل از سوی دستگاه اطلاعاتی کشور اصلی او که متعلق به بلوک کمونیستی بود، به کار گرفته شده بود. هر چند دستگاه اطلاعاتی این کشور بلوک کمونیستی نقشه دراز مدتی برای استفاده از این عامل داشت، هنگامی که معلوم شد او به تعدادی از آمریکاییان مورد نظر شوروی دسترسی پیدا کرده است، بلافاصله تحت کنترل مستقیم کا. گ. ب درآمد. او آنگاه منحصرا از سوی شورویها در پشتیبانی از عملیاتی که چندین سال به طول انجامید مورد استفاده قرار گرفت. بعدا در یک کشور دیگر او بار دیگر برای دستگاه اطلاعاتی یک کشور بلوک کمونیستی که زادگاه او بود تغییر شغل داد. به همین ترتیب در یک منطقه غیر اروپایی هنگامی که یک مأمور اطلاعاتی بلوک کمونیست کسب اطلاع کرد که یکی از عمال محلی آن که تا آن زمان علیه آماجهای کشور خودش کار می کرد و درسهای خصوصی زبان به یک مأمور آمریکایی می داد، این عامل به یک مأمور ستاد بخش آمریکایی کا. گ. ب. واگذار شد. برای مدتی بعد از آن کا. گ. ب. از آن عامل بلوک کمونیستی برای جمع آوری اطلاعات درباره این آمریکایی استفاده کرد از آنجایی که درسهای زبان در خانه این آمریکایی انجام می گرفت، به این عامل گفته شد تا با خانواده آمریکایی مورد بحث بیشتری دوستی کند تا بتواند دیدارکنندگان از این آمریکایی را تشخیص هویت دهد. همچنین از او خواسته شد تا نقشه تقریبی اتاقهای این خانه را با حداکثر جزئیات تهیه کند (شاید برای اینکه دستگاههای استراق سمع در آن نصب شود) و نمونه ای از دست خط این آمریکایی فراهم کند با این بهانه که وی در تجزیه و تحلیل خط مهارت دارد.

مأمور کا. گ. ب. نمونه امضای او را در ته یک کاغذ فاقد نوشته لازم داشت و به این عامل آموخته بود که چگونه کاغذ را تا کند به طوری که فرد آمریکایی متوجه نشود که او در زیر یک کاغذ نوشته نشده امضاء می کند. (یک چنین نمونه ای ممکن بود برای استفاده در عملیات جعل اسناد کا. گ. ب، به کار رود).

همکاری بلوک کمونیستی با دستگاه اطلاعاتی شوروی به طرق دیگر نیز نشان داده شده است. در بعضی کشورها تماسهایی بین مقامات آمریکایی و همتاهای دیپلماتیک شوروی آنها به دلایل سیاسی مربوط به روابط آمریکا با حکومت محلی تشویق نمی شود. مناسبات اجتماعی با مقامات بلوک کمونیستی معمولاً کمتر محدود است. مواردی وجود داشته است که در آنها مقامات بلوک کمونیستی از آمریکاییها برای شرکت در جشنهایی دعوت کرده اند که در آنها یک مأمور کا. گ. ب. که کارشناس در امور آمریکا می باشد شرکت دارد، حضور یک چنین فردی همواره تصادفی نبوده است.

اتباع سایر کشورهای بیگانه

هر چند مأمورین اطلاعاتی شوروی در پی تماس مستقیم با آمریکاییها در کشورهای خارج می باشند، بسیاری از آمریکاییها که درباره هدفهای شوروی آگاهی و هشیاری دارند، میل ندارند تماس مستقیم با شورویها داشته باشند. از لحاظ غریزی نیز از فرصتهایی که برای چنین تماسهایی پیش می آید دوری می گزینند. کا. گ. ب. و جی. آر. یو برای غلبه بر چنین دشواری و همچنین برای به تعویق انداختن یا پنهان کردن موجودیت مورد علاقه شوروی بر روی پرورش و دستکاری عمال سایر ملیتها جهت ارزیابی و پرورش و گسترش افراد آمریکایی به منظور به کارگیری بعدی آنها تأکید می کنند. یک سند کا. گ. ب.

درباره این جنبه از آیین عملیاتی در عبارات زیر اشاره می کند:

ص: 43

«تجربه ما از این قرار بوده است که در بعضی از کشورها که در آنها برنامه های ضد اطلاعاتی علیه ما وجود دارد .... پرورش مستقیم آمریکاییها از سوی مأموران ما معمولاً چندان مؤثر نیست... در چنین اوضاع و احوالی ترجیح داده می شود که از عمال محلی برای پرورش و ارزیابی آمریکاییها برای ما استفاده شود... (مثلاً) هیئت ما در رم تعدادی از این عمال را آموزش داد و به آنها دستور داد تا با آمریکاییان در تأسیسات و واحدهای ویژه دوست شوند و از آنها اطلاعات جمع آوری کنند. آنهایی که در بخشهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ارتباطاتی سفارت آمریکا و یا گروه مساعدت نظامی و یا بخش اطلاعاتی (مقصود اطلاعات مطبوعاتی و غیره است - م) آمریکا و نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در ایتالیا کار می کنند مشمول این فعالیت می باشند.» چند مقوله از اتباع خارجی هستند که به عنوان عمال علیه آمریکاییهای خارجی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. به کار گرفته می شوند و در صفحات بعدی این بخش این مقوله ها با مثالهای متعدد ذکر خواهد شد.

دیپلماتهای جهان سوم

در مسکو هیئت مدیره ضد اطلاعات کا. گ. ب. (مدیریت دوم) مسئول عملیاتی و امنیتی و ضداطلاعاتی بیگانگان مقیم شوروی یا دیدار کننده از شوروی است. این مدیریت به عنوان یکی از مأموریتهای متعدد خود مسئول تهیه و اجرای برنامه های عملیاتی بسیار عظیم و مبارزه جویانه برای رخنه در تأسیسات دیپلماتیک خارجی در مسکو و به کارگیری کادرهای دیپلماتیک خارجی به عنوان عمال شوروی در دوران خدمت آنها در اتحاد جماهیر شوروی است. شرح تفصیلی بسیاری از جنبه های این برنامه خارج از گنجایش این رساله است، معذالک می توان خاطر نشان ساخت که این برنامه علیه همه کارمندان دیپلماتیک خارجی در حیطه عملیاتی وسیع فنی کا. گ. ب. و منابع آنها در یک محیط کاملاً تحت کنترل می باشد. برنامه کا. گ. ب. در طول سالها کاملاً موفقیت آمیز بوده است، یک مأمور اطلاعاتی شوروی که از این کشور فرار کرده، برآورد کرده است که در هر لحظه معین در مسکو کا. گ. ب. لااقل دارای یک عامل به کار گرفته در هیئت سیاسی نمایندگی هر یک از کشورهای رو به رشد خاورمیانه، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین است. کا. گ. ب. همچنین موفقیت چشمگیری در عملیات به کارگیری علیه پرسنل دیپلماتیک اروپایی و سایر کشورهای غربی در مسکو داشته است.

هر چند پرسنل دیپلماتیک خارجی که در مسکو به کار گرفته می شوند ممکن است به عنوان منابع اطلاعاتی ارزش بلافاصله داشته باشند، سودمند بودن آنها برای کا. گ. ب. اغلب پس از اینکه آنها خاک اتحاد جماهیر شوروی را ترک می کنند، ارزش بیشتری دارد. معمولاً کنترل این اشخاص به مدیریت خارجی کا. گ. ب واگذار می شود و بهره برداری دراز مدت از آنها به عنوان عمال شوروی در مأموریتهای بعدی در داخل کشور یا نقاط دیگری در خارج ادامه می یابد. آنها علاوه بر خدمت در رخنه کردن در دستگاههای دولتی خود به عنوان عمال شوروی اغلب نقشهایی در عملیات شوروی علیه آمریکاییها در کشورهای خود یا در سایر کشورها ایفا می کنند که کشف آنها بسیار دشوار است. آنها به عنوان دیپلماتهای کشورهای بیطرف یا غربی قادرند مناسبات رسمی و اغلب مناسبات نزدیک شخصی با همتاهای آمریکایی خویش با سهولت بیشتری از نمایندگان شوروی در همان حیطه برقرار کنند. بدین ترتیب مهمترین کمکهای آنها به عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکا عبارت است از تواناییهای آنها در

ص: 44

اوضاع و احوال ظاهرا بسیار عادی برای پرورش و ارزیابی کامل از مأمورین آمریکا به نفع شوروی. آنها همچنین به عنوان کانالهایی جهت معرفی آمریکاییها به مأمورین اطلاعاتی شوروی در زمانها و محلهایی که از سوی شوروی انتخاب می شود مورد استفاده قرار می گیرند. «همکاری کنندگان» دیپلماتیک از کشورهای بیطرف اعم از اینکه در مسکو به کار گرفته شده باشند و یا در جای دیگری تحت نفوذ شوروی آورده شده باشند، واسطه های مطلوبی جهت نزدیک شدن شوروی به آمریکاییها می باشند.

محل هر چه باشد، یک ... راه مؤثر برای برقراری تماس با آمریکاییها عبارت است از به طور غیر مستقیم از طریق همکاری کنندگان از کشورهای بیطرف، به ویژه کارمندان سفارتهای کشورهای بیطرف که در عین حال دارای روابط حسنه با آمریکاییها می باشند. نمونه هایی از چنین سفارتخانه ها را می توان سفارتخانه های هند و برمه و کشورهای عربی و آمریکای لاتین ذکر کرد. برای برقراری تماس با آمریکاییها بدین طریق مأمورین اطلاعاتی ما در پی برقراری مناسبات همکاری با نمایندگان چنین کشورهای بیطرف هستند. آنچه در زیر خلاصه می شود یک نمونه بارز از کار دستگاه اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییها توسط یکی از عمال سطح عالی یک کشور جهان سوم می باشد که در مسکو به کار گرفته شد. در این مورد کارفرما - جی. آر. یو - یعنی دستگاه اطلاعاتی نظامی شوروی بود، زیرا این دستگاه قبلاً کارهای مرحله تدارکاتی را برای عملیات به کارگیری در خارج از اتحاد جماهیر شوروی انجام داده بود.

بسیاری از خوانندگان شاید با حوادث برجسته کار حرفه ای جاسوسی سرهنگ نیروی هوائی سوئد به نام سرهنگ استیگ ونرستروم (Stig Wennerstroem) آشنا باشند. این شخص به مدت 15 سال از عمال موفق جی. آر. یو. تا زمان دستگیری خود در سال 1963 بود و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد.

او به خاطر لو دادن سیستم دفاع هوائی سوئد به شورویها که باعث خسارت سنگینی به کشورش شده، معروف است. همچنین در مورد بخشی از زندگی حرفه ای او (57 - 1952) یعنی زمانی که به عنوان وابسته هوایی سوئد در آمریکا به سر می برد و حدود دهها هزار نشریه فنی آمریکایی و اسناد نظامی را که بسیاری از آنها دارای طبقه بندی خیلی محرمانه بود جمع آوری کرده و به صورت میکروفیلم در اختیار اربابان روسی خود قرار داده بود و در همان حال در جوامع اجتماعی و دیپلماتیک واشنگتن نیز توانسته بود راه پیدا کند، مطالب بسیار منتشر گردیده است. مطالعات منتشره، بیشتر این شخص را از جنبه روان شناسی مورد مطالعه قرار داده، او را به عنوان مردی که یکی از مقامات حرفه ای مستعد و عاری از عیب و نقص یک کشور «بیطرف» است نشان داده اند که در پس چهره اش دنیایی از تخیلات والترمیتی و تمایل به شهرت شخصی مداخله در اموری که به جهان شکل می بخشند وجود دارد. این خصوصیات نقاط ضعف مرگبار شخصیت او بودند که جی. آر. یو. به نحو صحیحی در اواخر دهه 1940 یا شاید قبل از آن تجزیه و تحلیل کرده بود و با پاداش مالی جبران می کرد. معذالک آنچه که به موضوع این رساله مربوط می شود، جنبه «آمریکاییهای مقیم خارج» در ماجرای ونرستروم می باشد که در سراسر آن از ابتدا تا پایان گنجانده شده است. در هنگام به کارگیری رسمی او در سال 1949 در مسکو که او به عنوان وابسته هوایی سوئد در آنجا کار می کرد به او گفته شده بود که شورویها با سوئد کاری ندارند و سر و کار آنها با ایالات متحده آمریکا است که همه منابع و امکانات شوروی بر علیه آنها باید به کار رود. از نخستین روز زندگی حرفه ای او تحت فرمان جی. آر. یو. ابتدا در مسکو و سپس در استکهلم و آلمان و اسپانیا (و البته ایالات متحده) فعالیت او متوجه آمریکاییها بود. نخستین مأموریت ونرستروم عبارت بود از نزدیکترین تماس ممکن با سفارت

ص: 45

آمریکا در مسکو، زیرا شورویها در سال 1949 مسکو را به عنوان پایگاه اساسی کلیدی در اتحادیه ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) تلقی می کردند.

از ونرستروم تقاضا شده بود تا اسامی و سمتها و جزئیات شرح حال و زندگی و خصوصیتهای اخلاقی شخصی پرسنل سفارت آمریکا را فراهم کند و این مأموریتی بود که او به آسانی می توانست انجام دهد زیرا او بسیاری از دیپلماتها و افسران نظامی سفارت آمریکا را می شناخت و بعضی از آنها در سوئد خدمت کرده بودند. چنان که خود ونرستروم پس از دستگیری گفته بود: «من به سرعت وارد سفارت آمریکا شدم.

این سفارت یک موقعیت مشخصا مسلط در میان هیئتهای نمایندگی سیاسی خارجی در مسکو داشت و اگر یکی ورود به این سفارت را برای خود امکان پذیر ساخت بقیه (اطلاعات مورد توجه برای شورویها) به خودی خود به دست می آمد.» ظاهرا چنین به نظر می رسید که به برکت «اعتماد» همتاهای آمریکایی، او را آن چنان که ظاهرا می نمود بدون هیچ گونه سئوالی پذیرفته بودند.

ونرستروم اطلاعاتی نه تنها درباره پرسنل جمع آوری می کرد، بلکه همچنین اطلاعات دیگری درباره «فرماندهی استراتژیک هوائی» که به تازگی تأسیس شده بود (و درباره آن شورویها خواستار اطلاعاتی بودند)، از جمله مناطق آماجی فرماندهی استراتژیک هوائی در داخل اتحاد جماهیر شوروی در صورت بروز جنگ را در اختیار شوروی قرار می داد. در سال 1957 ونرستروم از واشنگتن به استکهلم بازگشت (مأموریت او در ایالات متحده به طوری که کسب اطلاع شده یک پاداش پیش بینی نشده برای شورویها بود) و تا زمان بازنشستگی از انجام وظیفه فعال نظامی، در سال 1961 عضو فرماندهی دفاعی سوئد شد.

در این دوره آنچه که درباره ایالات متحده از سوی شوروی خواسته می شد همچنان اهمیت داشت. به دستور جی. آر. یو. او موظف شد تا ارتباطات صمیمانه را با پرسنل نظامی سفارت آمریکا حفظ کند. بار دیگر انجام این مأموریت برای ونرستروم بسیار آسان بود زیرا او محبوبیت خاصی در میان آمریکاییها داشت و به طور منظم در همه امور اجتماعی سفارت آمریکا شرکت می کرد. ونرستروم به عنوان کارمند فرماندهی دفاع سوئد توانسته بود نشریات حجیمی را که درباره هواپیماها و تجیهزات نظامی آمریکا به دست آورده و میکروفیلم آن را تهیه کند.

در سال 1958 از ونرستروم دعوت شد تا چند روزی را به عنوان میهمان یک دوست نزدیک که یک ژنرال برجسته در ستاد نیروی هوائی آمریکا بود در شهر ویسبادن در آلمان بگذراند.

شورویها اصرار داشتند که او این دعوت را بپذیرد و حتی زمان دقیق دیدار او را در ماه ژوئیه تعیین کردند. به او دستور داده شد تا درباره سرکشی از فرودگاه نظامی زحمتی به خود راه ندهد (می توان نتیجه گرفت که شورویها این قسمت از اطلاعات را در دست داشتند) بلکه در نزدیکی میزبان خود باقی مانده و هر حادثه جالب توجهی را که اتفاق بیفتد گزارش دهد و این شاید نشان می داد که جی. آر. یو. دلیل کافی داشت تا معتقد باشد که اتفاقی خواهد افتاد و چنین اتفاقی در واقع صورت گرفت. اندکی قبل از عزیمت ونرستروم (به او گفته شده بود که مستقیما به عنوان توریست برای شرکت در یک ملاقات مخفی با ژنرالی که فعالیت جاسوسی او را کنترل می کرد به بخش برلن شرقی برود)، میزبان او در ویسبادن قرار بود به طور ناگهانی با هواپیما رهسپار ترکیه شود، به گفته عامل سوئدی هنگامی که ونرستروم این حادثه را در برلن شرقی گزارش داد «ژنرال» شوروی فورا اتاق را ترک کرد و «ظاهرا قصد داشت تلگرافی به مسکو بفرستد.» ونرستروم تنها بعدا کسب اطلاع کرد که این پرواز ناگهانی میزبان او به ترکیه با تدارکات آمریکا

ص: 46

جهت مداخله نظامی در بحران لبنان ارتباط داشته است.

بار دیگر در سال 1958 هنگامی که ونرستروم به شورویها گفت که بعضی از آمریکاییهایی که با او تماس داشتند به اسپانیا رفته اند به او دستور داده شد تا مرخصی خود را در آن کشور گذرانده و تماسهای خود را تجدید کند و حداکثر اطلاعات را درباره فرماندهی استراتژیک و تأسیسات اسپانیا به دست آورد.

(جی. آر. یو) به او توضیح داد که به علت نبودن یک هیئت شوروی در اسپانیا جمع آوری اطلاعات از این کشور دچار مخمصه شده است). ونرستروم بعدا درباره این سفر گفت: «من متوجه شدم که علاقه شورویها درباره کار من در سوئد کاهش یافته است... و تأکید اکنون بر روی امکان گماشتن من در اسپانیا به نحوی از انحاء است.» این تأکید در عمل تا مدتی به حال رکود قرار داشت زیرا ونرستروم دست به فعالیت جاسوسی علیه کشور خود زد که نتایج فلاکت باری را برای سوئد داشت. او می توانست به اسناد طبقه بندی شده سوئدی و آمریکایی، درباره اطلاعات نظامی حتی بعد از بازنشستگی در سال 1961 از طریق به دست آوردن کار جدیدی به عنوان مشاور تسلیحاتی وزارت امور خارجه سوئد دسترسی داشته باشد. معذالک شورویها ظاهرا تدارکات دراز مدتی را برای گماشتن او در اسپانیا پس از بازنشستگی کامل او در سال 1964 می دیدند. آنها در این باره چندین بار صحبت کردند و تنها چند روز قبل از دستگیری او در ماه ژوئن 1963 مبلغ هنگفتی پول برای انجام یک سفر اکتشافی به اسپانیا در اختیار او گذاشتند. ونرستروم بعدا اعتراف کرد که در این سفر او قرار بود براساس دستور جی. آر. یو تصمیم بگیرد که چه تماسهای آمریکایی برای بهره برداری بعدی باید برقرار کند. متحمل به نظر می رسد که شورویها در فکر آن بودند که ونرستروم بعد از بازنشستگی در جنوب اسپانیا و در نزدیکی پایگاه زیر دریایی آمریکایی پلاریس در روتا که از قرار معلوم از مناطق آماجی اطلاعاتی شوروی برخوردار از اولویت بود بگذراند. این فرضیه براساس ادای شهادت ونرستروم می باشد، مبنی بر اینکه مأموریت نهایی پیش بینی شده او عبارت از جمع آوری اطلاعات دریایی و به ویژه کوشش در تشخیص مناطق آماجی جماهیر شوروی مربوط به موشکهای پلاریس آمریکا بود.

شهروندان محلی

مسلم است که سرویس اطلاعاتی شوروی در تهیه اطلاعات مربوط به وضع استخدامی و نحوه رفتارهای مشخص آمریکاییان مورد نظر و حالات فردیشان در تماس با شورویها شدیدا بر شهروندان محلی هر کشور در خارج یعنی محلهایی که هم روسها و هم آمریکاییها در آن استقرار یافته اند متکی است.

به استثنای کارمندان محلی تأسیسات آمریکا (مقوله ای که بعدا به طور جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت) شهروندان کشورهای میزبان بر یک اساس بی خبری به کار گرفته شده و گاهی مورد استفاده قرار می گیرند تا از عملیات علیه پرسنل آمریکایی مستقیما پشتیبانی کنند. نقش عمده آنها عبارت است از، ردیابی و ارزیابی آمریکاییهایی که با آنها براساس اجتماعی یا رسمی در تماس می باشند. همان طوری که در یک سند کا. گ. ب. گفته شده است: «در مواردی که اطلاعات پیشرفته حاکی از آمادگی یک نفر آمریکایی برای همکاری با ما براساس ایدئولوژیک سیاسی یا مادی وجود دارد و یا اطلاعات حساس ممکن است به دست آید ما قادر هستیم قبل از تماس شخصی گامهای ویژه ای را برای جلب او در برقراری

ص: 47

رابطه به عنوان عامل برداریم.» در واقع شهروندان محلی جزء مکملی از هر شبکه عمال شوروی به شمار می آیند که هر هیئت کا. گ.

ب. و جی. آر. یو. در کشورهای مختلف انتظار می رود به عنوان پشتیبانی از هدفهای کلی دستگاه اطلاعاتی خارجی شوروی در هر کشور این شبکه را برقرار کند. تا آنجایی که مربوط به آماج آمریکایی باشد، شهروند محلی که عامل شوروی است ممکن است یک کارمند بار، یا یک پیشخدمت در محلهایی باشد که آمریکاییها اغلب از آنجا دیدار می کنند، یا یک ماشین شوی کنار خیابان در نزدیکی سفارت آمریکا، یا یک فروشنده روزنامه ها در کیوسکهای نزدیک به تأسیسات آمریکا یا یک نماینده آژانس توریستی، یا یک واسطه بنگاه معاملات ملکی که آمریکاییها برای یافتن مسکن به او مراجعه می کنند، یا یک کارمند دولت با آمریکاییها سر و کار دارد و یا شخصی که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مقام برجسته ای دارد و از آمریکاییها پذیرایی می کند و در محافلی که آمریکاییها به آن مراجعه می کنند مراوده دارد، باشد و فهرست چنین اشخاص تقریبا پایانی ندارد.

در این مرحله بجاست این واقعیت را که درباره آن چندان بحث نشده تأکید کنیم که شیوه دستگاههای اطلاعاتی شوروی در خارج این است که «بارها» و کافه هایی را که آمریکاییها بیشتر در آنها پرسه می زنند جزء هدفهای آمریکایی شوروی تشخیص دهند و همچنین منشیهای رمز و تفنگداران دریایی و منشیها و کارمندان آرشیو تأسیسات دیپلماتیک نظامی و رسمی آمریکایی نیز جزء این هدفهای اطلاعاتی شوروی می باشند. برای شورویها گماشتن عمال محلی در چنین محیطی بسیار آسان است زیرا این عمال سوءظن آماجهای خود را برنمی انگیزند بلکه قادرند با آمریکاییهایی که در نتیجه صحبتهای آنها و رفتارهای آنها فاش می کنند که در بازار سیاه کار می کنند یا آنکه در قرض فرو رفته اند و یا معشوقه های متعدد دارند و یا آنکه بیش از اندازه مشروبات الکلی مصرف می کنند و یا اینکه در محل کارشان سرخوردگی پیدا کرده اند و یا آنکه از بالا سرهای خودشان ناراضیند تماس برقرار کرده و آنها را ردیابی می کنند. این چنین اشخاص و نقاط آسیب پذیر آنها، به سرعت برای مأمورین اطلاعاتی شوروی آشکار می شود و آنها به خودی خود به صورت آماجهایی برای فعالیت مورد توجه شوروی قرار می گیرند.

ماجرای یک صاحب رستوران در پایتخت یکی از کشورهای خارجی که سالها به عنوان یک عامل یا احتمالاً یک ابزار بی خبر، محیط منحصر به فردی را برای کا. گ. ب. جهت ردیابی و ارزیابی و گشودن باب دسترسی مستقیم به کارمندان سفارت آمریکا که در حد اعلای اولویت اطلاعاتی قرار گرفته اند، نشانگر ارزش اتباع محلی از نظر دستگاه جاسوسی شوروی در مرحله عملیاتی آنها علیه آمریکاییها می باشد.

این صاحب رستوران که دارای ثروت اندکی بود و از لحاظ اجتماعی در میان سطوح جوانتر کارمندان مورد توجه هیئتهای دیپلماتیک بود، یک شرکت آذوقه رسانی برای هیئتهای دیپلماتیک از جمله سفارت شوروی تأسیس کرده بود. هم رستوران و هم خانه شخصی او محل مراوده شورویها و از جمله سه نفر از کارمندان کا. گ. ب. که مأمور بخش آمریکایی آن بودند قرار گرفته بود و او از آنها در نهایت دست و دلبازی پذیرایی می کرد. صاحب رستوران که زنان آمریکایی برای او شدیدا جذابیت پیدا کرده بودند و شاید این جذابیت زنان آمریکایی به دستور شورویها بود با تعدادی از منشیهای رمز آمریکایی ترتیبات ملاقاتی را فراهم کرده بود و از طریق این منشیها عملاً همه پرسنل بخش ارتباطات سفارت آمریکا را به محفل اجتماعی خود جلب کرده بود. مأموران کا. گ. ب. که تقریبا همیشه در این گونه جشنها حاضر بودند

ص: 48

فرصت کافی برای مطالعه در نهایت فراغت درباره آماجهای بالقوه خود داشتند.

یکی از این منشی های رمز که یک زن مطلقه بود یکی از هدفهای فعال دستگاه اطلاعاتی شوروی قبل از منتقل شدن از این منطقه قرار گرفته بود. یکی از مأمورین کا. گ. ب. موفق شد با او قرار ملاقاتی بگذارد (این زن در آن زمان جریان ملاقات را گزارش نداده بود) و یکی از کارمندان غیر دیپلماتیک سفارتخانه یک کشور بیطرف که بعدا اعتراف کرد که در خدمت کا. گ. ب. به عنوان عامل قرار گرفته بود مأموریت یافت که این زن را پرورش داده و او را اغوا کند ولی در مأموریت خود شکست خورد.

کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی

از آنجایی که پرورش آمریکاییهای برگزیده جهت به کارگیری ایجاب می نمود که مأمورین اطلاعاتی شوروی بهترین تصویر ممکن را از کار و طرز رفتار فرد آمریکایی و چگونگی او داشته باشند، کا. گ. ب.

خواهان اطلاعات درباره پرسنل آمریکایی سفارتخانه ها و سایر تأسیسات رسمی آمریکایی از همه منابع و از جمله کارمندان محلی غیرآمریکایی بود. دامنه این کوشش شورویها چنان وسیع است که باید تصور شود که در میان کارمندان محلی در اغلب سفارتخانه ها و تجهیزات نظامی آمریکا عمال شوروی وجود دارند.

به محض اینکه کارمندان محلی به استخدام شوروی درمی آیند از آنها خواسته می شود که افراد آمریکایی را که به آنها دسترسی دارند توصیف کنند و وظایف و عادات کار و برنامه های روزمره و خصوصیات اخلاقی شخصی و موضع گیریهای آنها و طرفهای مراوده آنها و نقاط ضعف و آسیب پذیری شخصی آنها را تا آن اندازه که ممکن است تشریح کنند.

علاوه بر این از کارمندان محلی که عمال شوروی شده اند خواسته می شود تا شماره های تلفن آنها و نقشه مسکن آنها و فهرست کارمندان و نمونه هایی از تمبرهای طبقه بندی شده و لوازم التحریر را برای شورویها تهیه کرده و روشهای تأسیسات و وظایف و عادات انبارداری اسناد و غیره را تشریح کنند.

کارمندان محلی که به طور نهایی در استخدام شوروی قرار گرفته اند توانائی آن را دارند تا دستگاههای الکترونیکی استراق سمع را به نمایندگی از کارفرمایان شوروی خود در محلهای مورد تقاضا نصب کنند.

دستگاه اطلاعاتی شوروی کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی را به عنوان افرادی آسیب پذیر در قبال به کارگیری شوروی تلقی می کنند. هر چند شورویها کاملاً مطلعند که این کارمندان معمولاً براساس معیارهای محلی حقوق خوب می گیرند و علاقمند به حفظ کار خود هستند. دستگاههای اطلاعاتی شوروی در ردیابی و جمع آوری اطلاعات درباره کارمندان محلی که نامزد به کارگیری هستند در جستجوی افرادی هستند که بیشتر علاقه مند به پول باشند تا اینکه با سیاست آمریکا هماهنگی داشته باشند، یا اینکه اشخاصی باشند که از سرنوشت خود به علت اینکه در یک پایه مساوی با همتای آمریکایی خود در آن مؤسسه قرار نگرفته اند ناراضی می باشند، یا اینکه افرادی باشند که آنها را بتوان به نحوی در وضع ناهنجاری قرار داد و این شخص از ترس برملا شدن وضع خود به استخدام آنها درآید.

در کوشش برای به کارگیری کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی، شورویها یک اهرم تلقینی نیز به جای فریب پول و سایر اشکال پاداش در اختیار دارند و این عبارت است از اینکه در بیشتر کشورها قوانین جاسوسی فقط علیه دولت محلی به مورد اجرا گذاشته می شود و هیچ قانونی درباره یک کارمند محلی که

ص: 49

درباره پرسنل آمریکایی به شوروی گزارش دهد یا اینکه اسناد آمریکایی را به شورویها گزارش دهدوجود ندارد. کارمند محلی در صورتی که با شورویها همکاری کند فقط کار خود را از دست می دهد و هیچ گونه امکانی برای اقدام قانونی از سوی دولت محلی علیه او وجود ندارد. در این ارتباط جالب است خاطر نشان سازیم که اخیرا در چند کشور غربی، مأمورین اطلاعات شوروی با بی اعتنایی نبست به نقض سنت، سمتهای پوششی خود را برای مأمورین دولت محلی فاش کرده و علنا اعتراف کرده اند آنها کار اطلاعاتی انجام می دهند. در کشورهایی که این کار صورت گرفته همراه با این اطمینان بوده که فعالیت اطلاعاتی شوروی لازم نیست که نگرانی دستگاههای امنیتی دولت محلی را برانگیزد زیرا آنها تماما علیه آمریکاییهاست (ولی این اطمینان صحت ندارد).

در بسیاری از کشورهای خاورمیانه که جوامع ارمنی در آن وجود دارند آمریکاییها کارمندان ارمنی را استخدام می کنند و ارمنیها را نسبت به جوامع دیگر محلی ترجیح می دهند و این به علت استعداد جاسوسی و ابتکار ارمنیهاست. این گونه اشخاص آماجهای طبیعی برای به کارگیری از سوی شورویها به شمار می روند. در سالهای اخیر در کشورهای لبنان ایران - مصر - سوریه ماجراهای متعددی به وقوع پیوسته که طی آن افسران اطلاعاتی شوروی با ریشه قومی ارمنی از پیوند مشترک میراث ارمنی استفاده کرده و اغلب از وجود خویشاوندان در اتحاد جماهیر شوروی برای برقراری تماس با کارمندان ارمنی تأسیسات آمریکایی و پرورش این تماسها سود برده اند. شواهدی در دست است که به موجب آن تعدادی از این کارمندان با موفقیت مورد استفاده کا.گ.ب. قرار گرفته اند.

این واقعیت که کا.گ.ب. همچنین در سایر زمینه ها موفق بوده است در ماجرای مذکور در ذیل نشان داده می شود.

یک فاسق پابه سن گذارده و حسود از روی حس انتقام تصمیم گرفته بود که معشوقه 33 ساله بلژیکی را کاملاً متکی به خود نگهدارد. این شخص در ماه آوریل 1967 عملیات کا.گ.ب. را که مدت پنج سال ادامه داشت برملا کرده و موفق به رخنه در سفارت آمریکا در تونس و بلژیک شده و در پایان، مأموریت یافته بود در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا رخنه کند.

در نتیجه یک مأمور کا.گ.ب. که به عنوان خبرنگار خبرگزاری تاس شوروی در بروکسل مأموریت یافته بود دستگیر و از بلژیک اخراج شد. دو نفر از همکاران اطلاعاتی او که آنها نیز در این ماجرا سر و سرّی داشته اند و یکی از آنها وابسته سفارت شوروی و دیگری نماینده فیلمهای شوروی بود به آرامی اطلاع یافتند که ادامه حضور آنها در این کشور دیگر مطلوب نیست.

نه این خیانتکار 70 ساله و نه مأمور اطلاعاتی مؤنث شوروی در این ماجرا هویتشان معلوم نشد.

مطبوعات در گزارش مختصر شده خود درباره این زن تنها به نام مادام ایکس اشاره کرده اند. با وجود این، این ماجرا شایسته آن است که با تفسیر بیشتر مورد توجه قرار گیرد و نه تنها به عنوان عملیات تکمیلی علیه پرسنل آمریکایی و تاسیسات آمریکایی در خارجه تلقی گردد بلکه به عنوان نشانگر دستکاریهای ماهرانه شوروی علیه آمریکاییها و مداومت صبورانه آنها در قبال مسائلی که کنترل عامل آنها را تهدید می کند و در زمانهایی که عملیات به طور موقتی قطع می شود می باشد.

«مادام ایکس» مادر یک کودک کوچک که اخیرا از شوهرش جدا شده بود در اوائل سال 1962 به تونس رفت تا در کنار پدر ناتنی خود، که یک شهروند بلژیکی بود و برای حکومت تونس کار می کرد،

ص: 50

اقامت داشته باشد. او به زودی به عنوان یک منشی و مترجم سه زبانه در مؤسسه زبان بورقیبه کاری پیدا کرد و سه ماه بعد متوجه شد که از عمال به کار گرفته آندری نیکولا یویچ زلنین، یک افسر کا.گ.ب. تحت پوشش وابسته سفارت شوروی می باشد.

زلنین ظاهرا برای مطالعه زبان فرانسه ولی عملاً برای بررسی دانشجویان متعلق به ملیتهای مختلف و استفاده از آنها به عنوان عامل نام نویسی کرده بود. زلنین به سرعت از طریق فتح باب بسیار آشنا از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی به «مادام ایکس» مراجعه کرد. او از «مادام ایکس» تقاضا کرد تا به همسرش در خانه آنها درس خصوصی فرانسه بدهد. پس از هر درس منظمی زلنین «مادام ایکس» را به منزل می رساند. هیچ تردیدی نیست که زلنین به سرعت نفوذ بسیار نیرومندی بر روی آماج بلژیکی خود پیدا کرد. از همان لحظه به بعد این زن بلژیکی از لحاظ عاطفی و شاید احساساتی به سوی این مأمور شوروی جلب شد. احساس تعهد شخصی که دستگاه جاسوسی شوروی همواره می کوشد الهام بخش آن باشد بدون شک وجود داشت.

هنگامی که زلنین در ازای اطلاعات او درباره مدرسین و دانشجویان مؤسسه زبان به او پیشنهاد پول کرد، این زن بدون بحث آن را پذیرفت. علاقه زلنین متوجه پرسنل دیپلماتیک و دولتی چندین ملیت و به ویژه آمریکایی و فرانسوی که در این مؤسسه نام نویسی کرده بودند می شد. زلنین می خواست درباره این اشخاص ارزیابی شخصی به دست آورد و او درباره آنها جزئیات نقاط آسیب پذیر و احتیاج به پول، علاقه به امور جنسی و غیره توسط این زن به دست آورد.

در نوامبر 1962 «مادام ایکس» موفق شد کاری در سفارت آمریکا در تونس به دست آورد و این امر زلنین را بسیار شادمان ساخت. او ابتدا در بخش حمل و نقل خدمات عمومی قرار گرفته ولی به زودی سمتهای جالبتری به دست آورد. (البته از نقطه نظر کا. گ. ب.) و آن سمت اپراتور و مأمور پذیرایی بود.

مدت هفت ماهی که او کارمند سفارت آمریکا بود نیازهای زلنین را که شامل نقشه های مختصری از دفاتر سفارت و نامهای اشغال کنندگان آن و اطلاعاتی درباره همه کارمندان سفارت آمریکا بود برآورده می کرد. زلنین بر روی بعضی مقوله ها از قبیل مأمور امنیتی، منشی آمریکایی، پرسنل دفتر وابسته نظامی و پرسنل اطلاعاتی و ارتباطاتی تأکید ویژه داشت.

هر چند «مادام ایکس» قرار بود از کار خود در سفارت آمریکا در تونس استعفا داده و در ماه ژوئیه 1963 برای تکمیل روندهای حقوقی و قانونی به مناسبت طلاق رسمی خود به بلژیک بازگردد. زلنین عملاً زودتر از این زن تونس را ترک کرد و مأمور سفارت در الجزیره گردید. معذالک قبل از اینکه زلنین تونس را ترک کند وی این زن بلژیکی را به یک مأمور جدید شوروی به نام یوگنی گورگبیویچ موراتوف، که یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر سوم سفارت شوروی در تونس بود، واگذار نمود. در ماههای آخر اقامت خود در آفریقای شمالی این زن بلژیکی همچنان به کار درباره نیازهایی که به او ابلاغ شده بود ادامه می داد و ملاقاتهای مخفیانه از پیش تعیین شده با موراتوف در حومه های شهر تونس انجام می داد. اندکی قبل از اینکه زن بلژیکی رهسپار بروکسل شود موراتوف درباره اینکه چگونه با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در بلژیک ملاقات مخفیانه داشته باشد، دستوراتی به او داد.

نخستین مأمور شوروی که با این زن در بروکسل تماس گرفت ویتالی دمیتری یویچ بالاشوف، وابسته سفارت شوروی بود که علاقه او درباره آماجهای آمریکایی ابتدا در چند سال قبل در جریان یک

ص: 51

مأموریت اطلاعاتی در بلژیک به عنوان یک دانشجو در دانشگاه بروکسل آغاز شده بود. نقشه های شوروی جهت «مادام ایکس» در بلژیک قابل پیشگویی بود. به او دستور داده شده بود برای کاری در سفارت آمریکا تقاضا بنویسد. بالاشوف در عین حال به او گفته بود که تا زمانی که این زن بلژیکی موفقیت پیدا نکند پول به او نخواهد پرداخت. در نوامبر 1963 این زن بلژیکی در سفارت آمریکا به عنوان منشی مشغول کار بود.

«مادام ایکس» ماهی یک بار برای دریافت حدود یکصد دلار در ازای گزارش درباره پیشرفت در انجام نیازهای شوروی ملاقات می کرد و دستورات جدیدی دریافت می نمود. او فهرستهایی از پرسنل سفارت آمریکا توأم با نشانی خانه های آنها و شماره های تلفن و شماره های پلاک اتومبیل و غیره و غیره فراهم کرد. او همچنین اطلاعات شخصی درباره یک زن آمریکایی منشی رمز فراهم کرد. بالاشوف از او تقاضا کرد که درباره نامهای آمریکاییهایی که او آنها را خدمات ویژه می نامید و مقصود پرسنل اطلاعاتی بود گزارش دهد. بالاشوف به او گفته بود که او به آسانی می تواند درباره این گونه اشخاص ردیابی کند، زیرا آنها معمولاً در ساعات منظم کار نمی کنند و اغلب در ساعات دیر وقت شب مشغول انجام وظیفه هستند.

تصور می شود که این زن بلژیکی این مأموریت را انجام داده بود. زن بلژیکی محل پاسگاههای تفنگداران دریایی را در تأسیسات سفارت به بالاشوف داده بود، ولی نتوانسته بود تقاضای بالاشوف را مبنی بر کسب اطلاع در مورد تعویض محافظان سفارت به او بدهد. در ضیافتهای سفارت او دستورات بالاشوف را درباره مطالعه رفتار آنهایی که حضور دارند و درباره آنهایی که بیش از اندازه مشروب می خورند و همچنین درباره مناسبات مابین گروه سفارت انجام می داد.

بالاشوف ظاهرا کمال رضایت را از او نداشت. او به این زن بلژیکی درباره «یک اتاق زره پوش» که در یک طبقه ویژه (با نشان دادن منطقه ارتباطاتی سفارت که با دقت تمام توسط کا. گ. ب. تهیه شده بود) قرار داشت صحبت می کرد و از او خواست تا بکوشد سمتی در این اتاق یا نزدیک آن به دست آورد. در غیر این صورت از او خواسته شد که تقاضای انتقال به دفتر وابسته نظامی سفارت آمریکا را بنماید.

در آوریل یا مه 1964 شورویها با مسائلی در زمینه کنترل عمال خود مواجه شدند که بعد از آن عملیات آنها پیچیده تر گشت. «مادام ایکس» تماس خود را با بالاشوف قطع کرد و این ظاهرا به علت تغییر احساسات جنسی نسبت به او بود. همچنین یک عامل دیگر که شاید مهمتر باشد این بود که او معشوقه مردی شده بود که ممکن بود که سن پدر او را داشته باشد. این مرد یک حقوقدان بلژیکی بود که جریان طلاق او را ترتیب داده بود. این یک ماجرای عشقی طوفانی و شدید بود ولی در جریان دورانهای آرامش نسبی و امنیت مالی زن بلژیکی علاقه به جاسوسی به نفع شورویها را از دست داده بود. این زن در عین حال علاقه به استخدام در سفارت آمریکا را نیز از دست داده در واقع در اوت 1964 از کار در سفارت آمریکا استعفا داده بود.

تا ماه ژانویه 1965 کا. گ. ب. او را به حال خود گذاشت. در آن ماه زلنین، یعنی آن مأمور شوروی که او را در تونس به کار گرفته بود و زن بلژیکی نسبت به او علاقه و دلبستگی پیدا کرده بود برای مدت کوتاهی به بروکسل آمد تا زن بلژیکی را بار دیگر تحت کنترل شوروی قرار دهد. او در موقع بسیار مناسب به بروکسل آمده بود زیرا ماجرای عشقی این زن با حقوقدانی که طلاق او را ترتیب داده بود، رو به سردی گذاشته بود و این زن بار دیگر برای تجدید درگیریهای خود آمادگی داشت. زلنین از او مصرّا خواست تا بار دیگر

ص: 52

تقاضای کار در سفارت آمریکا را بدهد و او را به یک مأمور جدید شوروی که با او سر و کار خواهد داشت معرفی کرد. این مأمور شوروی، آناتولی تریفنویچ اوگردنیکف، خبرنگار خبرگزاری تاس بود. زلنین شاید برای اینکه مأمور جدید شوروی را برای این زن پذیرفتنی تر بسازد به این زن گفت که او یعنی گردنیکف از دوستان زمان «نوجوانی» او بوده است. زلنین آن گاه به پست خود در الجزیره بازگشت، با این اعتقاد که مأموریت او انجام شده است.

با وجود این اوضاع طبق دلخواه جریان پیدا نکرد و این بار هم علتش ماجرای عشقی او بود. «مادام ایکس» در عمل، بار دیگر تقاضای کار در سفارت آمریکا را داد ولی این تقاضا براساس اینکه در گذشته کار او چندان درخشان نبوده و در پرونده او منعکس شده است، رد شد.

زن بلژیکی که ماجرای خود را با حقوقدان بلژیکی به نحوی وصله پینه کرده بود، چندین قرار ملاقات خود را با (اوگردنیکف) مأمور شوروی بر هم زده بود و یک روز در اواخر بهار و یا اوائل تابستان، هنگامی که او با مأمور شوروی در خیابان ملاقات کرد به این مأمور گفت که او حامله شده است (این موضوع حقیقت داشت) و انتظار دارد به زودی ازدواج کند و دیگر مایل نیست با شورویها تماس حاصل کند. او بعدا نامه ای به زلنین نوشت و آنچه را که همکار او گفته بود تأیید کرد.

واکنش (اوگردنیکف) صبر و شکیبایی بود و برخلاف انتظار، تهدید و امثال این گونه اعمال، هیچ گونه تهدیدی صورت نگرفت. (او گردنیکف) تنها این مطلب را گفت که او همچنان ماهی یک بار به محل ملاقات تعیین شده آنها خواهد رفت با این احتمال که زن بلژیکی تصمیم خود را عوض کرده باشد.

تقریبا یک سال گذشت بدون آنکه حادثه ای رخ داده باشد ولی حوادثی که بعدا روی داد حاکی از آن است که کا. گ. ب. «مادام ایکس» را از نزدیک تحت نظر قرار داده بود. در اواخر ماه ژوئیه 1966 زن بلژیکی (که در ضمن دچار سقط جنین شده بود و ازدواج نکرده بود) در نزاع شدید غیرمعمولی با حقوقدانی که فاسق او نیز بود درگیر شده بود. این حقوقدان فاسق کوشیده بود که تا او را خفه کند و بدین ترتیب ماجرای عشقی آنها درهم شکست. به احتمال قوی این امر یک تصادف نبود که «اوگردنیکف» بار دیگر سر و کله اش پیدا شد و با پرداخت صدها دلار به پول بلژیکی ازا و تقاضا کرد تا کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا، که قرار بود از پاریس به کاسیتو در جنوب بروکسل انتقال داده شود ظرف کمتر از یک سال دست و پا کند. زیرا این ستاد، آن گاه نیاز به کارمندان متعددی با خصوصیات او خواهد داشت.

ترتیبات جدیدی برای ملاقات داده شد و در هر بار از این ملاقاتها مبلغ 120 دلار به فرانک بلژیکی به او پرداخت می شد.

در مدتی که بعدا گذشت اوگردنیکف عامل مؤنث بلژیکی خود را، درباره تکنیکهای پیچیده جاسوسی تعلیم می داد و ظاهرا پیش بینی می کرد که پس از آنکه این زن کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا به دست آورد نیاز به انجام مأموریتهای حرفه ای از سوی کا. گ. ب. خواهد داشت.

این زن یک دوربین عکاسی برای عکسبرداری از اسناد خریداری کرد و کاربرد آن را یاد گرفت و فیلمهای آزمایشی آن را به مأمور شوروی داد (اوگردنیکف) یک سیستم پیچیده ملاقاتهای مخفیانه را ترتیب داد که از جمله به کار بردن علامتهای خطر و پیش بینی تماسهای اضطراری بود. سرانجام پس از اینکه اوگردنیکف فرم تقاضانامه او را برای کار در ستاد عالی نیروهای متفقین مطالعه کرد، در دسامبر 1966 به او اطلاع داد که در تابستان 1967 او به کشورش باز خواهد گشت و مأمور شوروی که بعدا با او

ص: 53

سر و کار خواهد داشت، اولگ الکساندروویچ سمیکوف خواهد بود که نماینده توزیع فیلم شوروی در بلژیک از سال 1964 است. اوگردنیکف همچنین به او گفت که به ملاحظات امنیتی این زن بلژیکی با او ملاقات نخواهد کرد. ملاقات بعدی او با سمیکوف تا ژوئیه سال 1967 روی نخواهد داد. معذالک اگر او توانست قبل از این موعد کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا در کاسیتو به دست آورد (زیرا انتقال ستاد در مارس 1967 روی خواهد داد) او علامت لازم را جهت یک ملاقات اضطراری بهسمیکوف خواهد داد. اوگردنیکف برای اینکه او را راضی نگهدارد، از پیش مبلغی معادل 5 ماه حقوق او را به او پرداخت کرد.

«مادام ایکس» در آوریل 1967 توسط مأمورین امنیتی بلژیکی دستگیر شد. هر چند او اطلاعی نداشت فاسق سرخورده او 6 ماه قبل او را به چند مأمور بلژیکی براساس یادداشتهای روزانه ای که او از تماسهای خود با شورویها تهیه کرده بود لو داده بود و او با اتهامات فعالیت جاسوسی چه از طرف مقامات آمریکایی و چه بلژیکی تحت تعقیب بود. دستگیری اوگردنیکف و اخراج او از بلژیک اندکی پس از اعترافات عامل او صورت گرفت و همان طوری که قبلاً ذکر شده بود بالاشوف و سمیکوف از ماندن بیشتر در بلژیک به آرامی صرف نظر کردند.

رسوخ الکترونیکی در تأسیسات آمریکایی در غرب

روش اطلاعاتی شوروی همان طوری که نشان داده شده است، بر گسترش شبکه های عاملان با دسترسی مستقیم به تأسیسات آمریکایی در خارج که بتوانند «از داخل» گزارش دهند و از جمله دستگاههای بسیار ریز پنهان شده میکروفون و فرستنده و استراق سمع، تأکید می نماید. به کار بردن عمال برای نصب میکروفونها در تأسیسات آمریکایی در غرب یک نوع فرع منتجه از دو رشته اطلاعاتی شوروی و فعالیت امنیتی است: (1) پرورش و کاربرد دستگاههای پیچیده فنی سمعی در برابر سفارتخانه های خارجی در مسکو و (2) اولویت نسبت داده به برنامه عملیاتی آنها علیه اهداف آمریکایی در خارج. عملیات میکروفونی در داخل کشورهای بلوک کمونیستی البته به خوبی شناخته شده است که از جمله آنها دهها دستگاه میکروفون است که در سالهای اخیر در سفارتخانه آمریکا در مسکو و ورشو و صدها میکروفون دیگر که در سایر سفارتخانه های غربی و اقامتگاههای رسمی (از جمله آمریکایی) در کشورهای بلوک کمونیستی کار گذاشته شده است. به طوری که معلوم شده است شورویها عملیات فنی خورد را در مسکو بسیار موفق و با ارزش تلقی می کنند و از طریق به کار بردن آنها در طول سالهای متمادی در عملیات سمعی تجربه هایی به دست آورده و با مأمورین اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی سهیم بوده اند.

شگفتی ندارد که شورویها این تکنیکها را به عملیات خود در غرب توسعه داده و به ویژه تأسیسات آمریکایی را در غرب هدف خود قرار داده اند. اطلاعات موثقی در دست است که کا. گ. ب. حتی در اوائل 1953 دستگاههای فرستنده ای در سفارتخانه های آمریکا در دو کشور اروپای غربی نصب کرده اند. در یکی از این عملیات، دستگاه فرستنده در یک گلدان که به وسیله یک لباسشوی یا زنی که کارهای خانگی را انجام می داد، به محوطه سفارت آمریکا آورده شده بود و همچنین اطلاعات موثقی در دست است که جی. آر. یو. سرگرم عملیات تعرض آمیز سمعی در غرب بوده و با موفقیت دستگاههایی در بعضی از دفاتر

ص: 54

اقامتگاه مأمورین دولتی و نظامیان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی کار گذاشته است.

تأیید مقاصد شوروی در این زمینه به کرات از طریق عملیات مأمورین دوجانبه لااقل در بیش از 10 کشور به دست آمده است.

مأمورین اطلاعاتی شوروی طرحهای مربوط به نصب دستگاهها در دفاتر آمریکایی و سایر کشورهای غربی و در اقامتگاه و حتی اتومبیلها را مورد بحث قرار داده اند. نشانه های ملموسی از این نوع بیش از 10 سال قبل به ظهور رسید، معذالک اخیرا و در پنج سال اخیر این گونه فعالیتها افزایش یافته است.

کشفیاتی که در کشور آفریقایی غنا به دنبال کودتایی که در فوریه 1966 رژیم طرفدار شوروی نکرومه را سرنگون ساخت به دست آمده، شواهد چشمگیری را عرضه کرد مبنی بر اینکه شورویها هرجا که در غرب بتوانند عملیات سمعی انجام می دهند. به توصیه مستشاران شوروی در سال 1965 یک واحد نظارت سمعی به نام واحد فنی 3 (3 - TU) در دستگاه امنیت ملی غنا نصب شده بود.

3 - TU حدود 22 تکنیسین غنائی داشت که مأمور استفاده از آن بودند که در هنگام کودتا مأموریت استفاده از آن را داشتند و جدول سازمان عملاً خواستار پرسنل اضافی بود. چهار نفر از تکنیسینها در اتحاد شوروی آموزش دیده بودند و بقیه در خود غنا به وسیله مشاور فنی کا. گ. ب. یعنی آندریف ، 4آندری نیکولایویچ آندریف که از ژوئن تا دسامبر 1965 در غنا به سر می برد تعلیم یافته بودند. مقادیر بسیار زیادی تجهیزات شوروی که در کارگاههای الکترونیکی و عملیاتی تهیه شده و هنوز ناتمام مانده بود پیدا شد (و در آزمایشگاههای تحقیقاتی علمی ملی استتار شده بود) شامل دستگاه مخابراتی عمال مخفی شوروی و دستگاههای فرستنده نظارتی و فرستنده ها و میکروفونها جهت تأسیسات سمعی بود.

تأسیسات گرانقیمت موجود در غنا که دسترنج کا. گ. ب. بود، ظاهرا به منظور حفظ امنیت داخلی غنا تحت حکومت نکرومه بود و در واقع 3 - TU با شرکت مستقیم آندریف و یک مأمور دیگر کا. گ. ب. قبلاً از 2 هتل آکارا (پایتخت غنا) استراق سمع می کرد و قرار بود که همین کار را در پنج هتل دیگر انجام دهد.

معذالک شکی وجود ندارد که این واحد تحت سرپرستی شورویها و به مأموریت کا. گ. ب. سرانجام متوجه هیئتهای نمایندگی سیاسی غرب از جمله آمریکا می شد، البته اگر کودتا رژیم نکرومه را ساقط نمی کرد. هر چند استفاده از آمریکاییهای محلی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. برای نصب دستگاههای سمعی را نمی توان بعید دانست، عملیات شوروی علیه کارمندان بومی ادارات آمریکایی در خارج درباره تأسیسات سمعی علاقه مخصوصی نشان می دهد و همان طوری که در عملیات نظافتچی در 1953 -1954 که در فوق ذکر شد اتفاق افتاد، نمونه دیگری در سال 1965 به وقوع پیوست. هنگامی که کا. گ.

ب. پیشخدمت یک سفیر آمریکا را برای اینکه این شخص یک دستگاه کوچک میکروفون و فرستنده را در زیر میز ناهارخوری سفیر قرار دهد به کار گرفت. تقریبا در همان زمان در کشور دیگری حادثه مشابهی با اندک تفاوت صورت گرفت. یک کارمند محلی یکی از سفارتخانه های یک کشور عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که در دفتر وابسته نظامی آن کشور کار می کرد اعتراف کرد که از عمال کا. گ. ب. است و دستور گرفته است هرگاه وابسته دفاعی آمریکا قرار باشد با مافوق این عامل ملاقات کند قبلاً مراتب را به کا. گ. ب. گزارش دهد. مأمور کا. گ. ب. متصدی تماس به این عامل گفته بود که آن گاه به او یک دستگاهی که با باطری کار می کند خواهد داد تا در زیر میز یا میز تحریر برای ضبط مکالمات بین دو

ص: 55

شخصیت قرار دهد.

تکنیکهای کوچک کردن دستگاههای سمعی و مجهزکردن آنها با وسایل الکترونیکی از مدتها قبل به آن درجه از کمال و پیچیدگی رسیده است که می توان چنین دستگاههایی را به آسانی و سرعت به وسیله یک عامل که به دفتر مورد علاقه دسترسی دارد نصب کرد. مثلاً یک قطعه از چوب اره شده که کمتر از 12 اینچ طول داشت در قسمت عقبی یک قفسه کتاب اتاق کنفرانس یک سفارت آمریکا در خاورمیانه در اوائل 1967 پیدا شده بود. در این قطعه چوب یک فرستنده و یک میکروفون ساخت شوروی و یک دستگاه گیرنده کنترل شده به وسیله سوئیچ (که به وسیله یک علامت الکترونیکی از خارج سفارت ممکن بود که آنرا روشن کرد) و یک مخزن باطری که به طور اتوماتیک پر می شد، کار گذاشته شده بود. برای به کار بردن چنین دستگاهی که کوتاهتر از یک خط کش عادی بود و ضخامت چندانی نداشت کمتر از 10 ثانیه وقت بود و عامل می بایست آن را در مقابل یک سطح چوبی فشار دهد و آن گاه به وسیله دو قسمت کوچکی که در داخل هر یک از دو انتهای چوب کار گذاشته بود به کار می افتاد.

در ماه اوت سال 1967 یک دستگاه دیگر میکروفون و فرستنده شوروی که تقریبا با آن حد که توصیف شد یکسان بود در قسمت زیرین یک قفسه کتاب در دفتر کاردار آمریکا در یکی از سفارتخانه های آمریکا در یک کشور آفریقایی مرکزی که تعداد نمایندگان کا. گ. ب. در آن بسیار زیاد بود کشف شد. جای پونزهای متعدد در همان قفسه کتاب و در زیر قفسه کتاب دفتر تخلیه شده سفیر سابق آمریکا دلالت بر آن می کرد که لااقل دو دستگاه سمعی از همین نوع با موفقیت در این دو دفتر در ظرف چند ماه کار گذاشته شده و به طور مرتب برداشته می شد. شاید بدان منظور که باتریهای آن تعویض شده و دوباره در جای خود قرار داده شود. در هر دوی این موارد که در فوق ذکر شد، موفقیت در فعالیت شوروی به علت بهره برداری از عملیات یک عامل شوروی (در داخل) دستگاه سفارت آمریکا بود که درباره الگوی فعالیت شوروی اطلاعات کامل داشت و به اطاقهای برگزیده سفارت دسترسی پیدا می کرد. در مورد کشوری که در خاورمیانه قرار داشت کتابخانه و اطاق کنفرانس سفارت در طبقه همکف در کنار محوطه پذیرایی قرار داشت و یک کارمند محلی آنجا انجام وظیفه می کرد. معمولاً به استثنای زمانی که کنفرانس قرار بود تشکیل شود کتابخانه برای همه کارمندان سفارت از جمله کارمندان محلی برای ورود آزاد بود. در مورد کشور آفریقایی سفارت مورد بحث آمریکا در بخشی از یک ساختمان بزرگی که در آن مؤسسه های بازرگانی و آپارتمانها وجود داشت واقع شده بود و تفنگداران دریایی در آن وجود نداشتند تا حداکثر امنیت فیزیکی در شب و روزهای تعطیل در آن تأمین شود. علاوه بر این کارمندان محلی در ساعات کار سفارت آزادانه حرکت می کردند.

بررسی تکنیکها و فتح بابهای عملیاتی شوروی

نمونه هایی که تاکنون برای نشان دادن طریقه استفاده کارمندان و عمال از سوی کا. گ. ب. و جی. آر.

یو. علیه آمریکاییهای مقیم کشورهای خارج ذکر شد، منعکس کننده تکنیکها و فتح بابهای عملیاتی مأموران اطلاعاتی شوروی برای ردیابی آماجهای خود و دستیابی مستقیم و یا غیرمستقیم به آنها و ارزیابی آنها در جستجوی بدون وقفه نقاط آسیب پذیر آنها و استعدادهای آنها بوده است. در این بخش بعضی از تکنیکهای آنها مورد بحث قرار خواهد گرفته و به تکنیکهای دیگری که هنوز ذکر نشده است

ص: 56

اشاره خواهد شد و کوشش به عمل خواهد آمد تا این تکنیکها بر یک اساس وسیعتری بدون اشاره به انواع انفرادی آماجها مورد بحث قرار گیرد.

هر چند مفاهیم آیینی دستگاه اطلاعات شوروی درباره آمریکاییان مقیم (خارج تاکنون روشن شده است) بهترین معنی که کارمندان جوانتر در عمل «شهروندان درجه دو به شمار می روند و بدین ترتیب آسیب پذیرترند و اینکه دانشجویان به علت عدم بلوغ نسبی و نداشتن پول هدفهای بسیار خوبی به شمار می روند» ملاحظات عملی و آیینی دیگری نیز وجود دارند که در رابطه با تشدید کوششهای شوروی در مقابل آمریکاییهای مقیم خارج و تکنیکهای به کار رفته می باشند.

نظر شوروی درباره آماجهای آمریکاییهای مقیم خارج

از نقطه نظر شوروی عملیات علیه آمریکاییانی که در کشورهای خارج از بلوک شوروی هستند، به طور کلی آسانتر و ثمربخش تر از عملیاتی است که در داخل ایالات متحده آمریکا صورت می گیرد و البته یک عامل در این زمینه شدت فعالیت ضد اطلاعات اف. بی. آی. می باشد که در مقابل کوششهای کا. گ.

ب. و جی. آر. یو برای به کارگیری آمریکاییها در داخل کشور موانعی به وجود آورده است ولیکن ملاحظات دیگری نیز وجود دارد و این ملاحظات بستگی به چهره ای دارد که شورویها براساس تجربه درباره افراد آمریکایی مقیم خارج از محیط عادی آنها ایجاد کرده اند.

یک آمریکایی متوسط الحال آن طوری که شورویها او را می بینند، ترجیح می دهد بیشتر برای منافع مادی و هدفهای خودخواهانه در خارج از آمریکا کار کند. کا. گ. ب. این نقطه نظر را به شرح زیر خلاصه کرده است:

«آمریکاییها دوست دارند برای مدتهای مدیدی به خارج بروند و این به دلیل منافع مختلف از قبیل حقوق بیشتر و امکان صرفه جویی بیشتر به علت مخارج زندگی ارزانتر در خارج و بعضی از فعالیتهای مالیاتی و خانه های رایگان ارزانتر در خارج و بعضی از معافیتهای مالیاتی و خانه های رایگان و مرخصیهای طویل المدت و فرصت کافی برای اقدام به داد و ستدهای ارز خارجی می باشد.» صرف نظر از دقت این اظهار نظر، امر مسلم این است که طبق برداشت شورویها از تجربیات عملیاتی آمریکاییهایی که خارج از کشورشان زندگی می کنند بیشتر تمایل به خویشتن داری نشان می دهند و آزادانه تر صحبت می کنند و با خارجیان از جمله شورویها آزادانه تر تماس می گیرند. البته این نکته را باید متوجه شد که استثنائاتی از قاعده کلی وجود دارد و در بعضی از قلمروها آمریکاییها از تماس با اتباع شوروی خودداری می کنند و تمایل به آن را دارند که در صورت وقوع چنین تماسهائی گزارش دهند. با وجود این از لحاظ اصولی و عرف، کا. گ. ب. و جی. آر. یو. براساس این تئوری کار می کنند که آمریکاییهای مقیم خارج از کشور به طور کلی با رفتار آشکار خود و طبیعت پرحرف و آزادی نقل و انتقال و مراودات، نسبتا استعداد مراوده مستقیم و غیرمستقیم را دارند، و تمامی فرایند عملیاتی از ردیابی گرفته تا پرورش و به کارگیری آسانتر از آن است که در ایالات متحده صورت گیرد.

یک عامل اضافی (که قبلاً در متن در چهارچوب دیگری ذکر شد) همچنین در شدت و فشردگی برنامه شوروی علیه آمریکاییها ذکر شده و اجازه می دهد که تکنیکهای بی بند و بار و یا اعمال زور از سوی شورویها در کشورهای خارج به کار رود. شورویها نیک می دانند که در فعالیت تعرض آمیز علیه

ص: 57

آمریکاییان خارج ایالات متحده و از جمله به کار گرفتن و استفاده از عمال علیه آنها در اغلب در موارد به هیچ وجه قوانین محلی را نقض نمی کنند، زیرا فعالیت آنها متوجه کشور میزبان نیست. بدین ترتیب شورویها و عمال محلی آنها در صورتی که عملیات آنها علیه آمریکاییها به شکست انجامد و یا برملا شود معمولاً مستوجب مجازات نیستند.

به کاربردن عوامل مشوق مادی

دستگاه اطلاعاتی شوروی دقیقا معتقد است که آمریکاییها در ازای پول هر کاری را خواهند کرد و عامل مشوق مادی تقریبا در هر نوع عملیاتی به کارگیری وجود دارد. آیین کا. گ. ب. در این مورد کاملاً صریح است:

«استفاده موفقیت آمیز از انگیزه مالی در به کارگیری، نیازمند به درک ساخت روانی آمریکایی متوسط الحال هست. او به طور جدی درباره پول به عنوان تنها چیزی که می تواند آزادی و استقلال او راتأمین کند و نیازهای مادی و معنوی او را تحقق بخشد، فکر می کند. این موضع گیری از سوی یک آمریکایی نمونه نسبت به پول یک نوع بی تفاوتی درباره وسیله به دست آوردن آن را ایجاد می کند، هر چند که خطراتی نیز در آن وجود داشته باشد.... تشخیص درآمد یک نفر آمریکایی در ارتباط با پرروش او و به ویژه به کارگیری او فوق العاده اهمیت دارد.» نقل قول فوق یکی از جنبه های برداشت شورویها از آمریکاییان در خارج است. دقت کلی این برداشت مهمترین عامل نیست، معذالک باید گفت که این اظهار نظر نتیجه فعالیتهای موفق شوروی در به کارگیری آمریکاییهاست و در طرح ریزی عملیات کا. گ. ب. و جی. آر. یو. اثر دارد و توضیح می دهد که چرا در موارد پرورش سئوالات بسیار معصومانه ای درباره حقوقها و دشواریهای مالی کرده می شود و چرا پیشنهادهای هدیه و وام از عرفهای عادی شورویهاست. شورویها در غرب وام نمی دهند و هدیه پیشنهاد نمی کنند مگر اینکه به آنها اجازه داده شود. آنهایی که دست به چنین کاری بزنند یا مأموران اطلاعاتی هستند و یا عمال آنها و انگیزه آنها کاملاً جنبه حرفه ای دارد نه شخصی.

تماس مستقیم اجتماعی

همان طوری که نشان داده شده است، شیوه های پیچ در پیچ و غیرمستقیم تماس شورویها با آمریکاییها در خارج به هیچ وجه غیر معمول نیست ولی در اکثر مواردی که گزارش شده است تماس مستقیم بوده و بر یک پایه اجتماعی به انواع مختلف با حالات متنوع که گاهی فوق العاده زیرکانه بوده صورت گرفته است و به دنبال آن تکنیکهای پیگیری به کار رفته است. این تماسها در هر مورد با توجه به فردی که باید پرورش یابد طرح ریزی شده است.

تماس مستقیم اجتماعی شوروی با آمریکاییها در خارج تقریبا از سال 1949 مشاهده شده است.

در سال 1951 واضح شد که سیاستهای قبلی شوروی که براساس آن پرسنل شوروی مقیم کشورهای خارج از اتحاد شوروی در انزوای کامل قرار گرفته و هرگونه تماس غیررسمی با آمریکاییها و سایر خارجی ها ممنوع بود، کنار گذاشته شده است. در سال 1953 روند قطعی از تماس عمومی اجتماعی با آمریکاییها در خارج، در سطوح مختلف رسمی لااقل در سه کشور مشاهده شده بود. این روند اکنون در

ص: 58

عمل کاربرد جهانی پیدا کرده است و استفاده های اطلاعاتی در دستورالعملهای عملیاتی رسمی کا. گ. ب.

رسمیت پیدا کرده که یکی از آنها به شرح زیر است:

«مأمور اطلاعاتی باید درک کند که برقراری مناسبات محرمانه و غیررسمی با یک آمریکایی یک گام به پیش در راه به کارگیری و مناسبات مخفی است... مناسبات مخفی باید به طریقی آغاز شود که فرد آمریکایی پی نبرد که وی با یک مأمور اطلاعاتی تماس گرفته است یا اینکه درباره مقاصد واقعی اطلاعاتی شوروی سوءظن ببرد» «هنگامی که یک آشنایی غیررسمی با یک کارمند دولت آمریکا برقرار می شود نکته ای که اهمیت دارد این است که نباید با پرسشهای زودرس درباره مسائل اطلاعاتی او را مضطرب ساخت. بکوشید تا اعتماد آمریکایی را جلب کنید و مناسبات دوستانه ایجاد کنید، تشویق علاقه او در جریان مکالمه با او و دادن جنبه شخصی به علایق خود درباره بعضی موضوعات بسیار مهم است.» صرف نظر از اینکه تماس اجتماعی فرد روسی با فرد آمریکایی نتیجه یک انجام وظیفه دیپلماتیک یا رسمی باشد و یا یک برخورد «اتفاقی» یا نتیجه معرفی در یک «بار» یا در خیابان یا در استخر شنا باشد، طرف شوروی این کار را به دست می گیرد. این شخص رفتار دوستانه دارد و نسبت به آشنایی جدید خود علاقه نشان می دهد و احتمالاً به او تملق می گوید و پیشنهاد ملاقات بعدی را می کند که ممکن است به شکل دعوت به ضیافتهای سفارت شوروی و یا نمایش فیلم شوروی و یا هنرنمایی هنرمندان سیار شوروی باشد. به محض اینکه یک دعوت پذیرفته شد دعوتهای دیگر به دنبال آن می آید که مربوط به مسابقات ورزشی و با نمایش تئاتر می شود. همان طوری که کا. گ. ب. خاطرنشان ساخته است: «بلیت برای این گونه حوادث و نمایشات یا فرستاده می شود یا به آشناهای نه چندان صمیمی داده می شود. چنین رفتارهایی از جانب آمریکاییان کاملاً معصومانه تلقی می شود. در جریان تماس مأمور ما با آمریکایی مورد، تماس می گیرد و او را وارد مکالماتی می نماید که برای این منظور مناسب است ولی هدف اصلی آن ممکن ساختن ادامه مناسبات است.» در بسیاری از موارد به ویژه در مورد منشیهایی که با علامتهای رمز سر و کار دارند و یا منشیهای دیگر و سایر پرسنل جوانتر، مأمور شوروی خواهد کوشید در مراحل اولیه پرورش یک نوع دوستی با این آمریکایی ایجاد کند و مانع آن شود که فرد آمریکایی این تماسها را به مأمور امنیتی خویش گزارش دهد.

مأمور شوروی شاید با نهایت تأسف اظهار بدارد که البته فرد آمریکایی جرأت ندارد بدون دادن گزارش به مأمور امنیتی خود با یک فرد روسی ملاقات کند. آمریکاییهایی شناخته شده اند که چنین پیشنهادی را به عنوان توهین به آزادی شخصی خویش تلقی کرده و هر گونه نیازی را به دادن گزارش انکار کرده و مبارزه طلبی طرف مقابل را پذیرفته اند. این ترفند شوروی نشان دهنده آن است که آنها درباره بسیاری از آمریکاییها درک کامل دارند. آنچه که زیاد معمول است مهمان نوازی شوروی به زودی به شکل مراودات خانوادگی و رفتن به گردشها و هدیه های کوچک به همسر و کودکان فرد آمریکایی توسعه می یابد.

کا.گ.ب. این جنبه کار را با چنین کلماتی تشبیه می کند:

«برای تحکیم علنی دوستیهایی که به چنین طریق با آمریکاییها برقرار می شود مأمورین ما در سفارت شوروی معمولاً هدایایی به مناسبت جشن سال نو یا مناسبتهای دیگر اختیار دارند. مأمور اطلاعاتی هدیه خود را شخصا در زمانی که فرد آمریکایی در خانه اقامت دارد به او خواهد داد. مقصود این است که یک نوع حالت غیررسمی و دوستانه به این مناسبات داده شود، در عوض فرد آمریکایی معمولاً از خانه مأمور

ص: 59

شوروی دیدن کرده و هدیه ای به او می دهد.» همان طوری که برای تکنیسین کامپیوتر آمریکایی در یک کشور اسلامی اتفاق افتاد. درسهای زبان اغلب در چنین مرحله ای پیش کشیده می شود و در این مرحله است که همسر مأمور اطلاعاتی شوروی در اغلب موارد نقش پشتیبانی عملیاتی را ایفا می کند. کا. گ. ب. بدون اینکه اشاره ویژه ای به درسهای زبان که اکنون به صورت یک فتح باب استاندارد درآمده است، کرده باشد نقش همسر فرد شوروی را چنین خلاصه می کند:

«اغلب مفید است که مأمور اطلاعاتی شوروی همسر خود را هنگام دیدار از خانه شخصی که در معرض پرورش قرار گرفته همراه ببرد. مأمور شوروی به کمک همسر خویش می تواند بعضی از نکات اطلاعاتی یا ارزیابی را درباره فرد مورد هدف روشن کند و بدین ترتیب تشخیص دهد که چگونه به بهترین وجهی مناسبات دوستی خود را با او تحکیم بخشد.» در مراحل اولیه پرورش، مکالمات معمولاً درباره موضوعات بی ضرر از قبیل ورزش و هنر و زندگی در کشورهای یکدیگر می باشد. مأمور شوروی ممکن است بگوید که او از زندگی در یک کشور خارجی خسته شده و شاید از تماس با افراد خودش نیز خسته شده و احساس تنهایی می کند و خواستار معاشرتهای جالبتر هست، مسائل ضد و نقیض معمولاً مورد بحث قرار نمی گیرد یا اینکه به سرعت از آن دور می شود. این فرایند مقدماتی هدفی دارد و آن ارزیابی سودمند بودن بالقوه فرد آمریکایی برای مقاصد جاسوسی و ارزیابی او از نظر امکان به کارگیری است. این امر نیاز به آشنایی با تاریخچه زندگی فرد آمریکایی و اوضاع خانوادگی، موفقیت مالی، (که همان طوری که اشاره شد مهمترین عامل است)، آمال تحقق نیافته او و نقطه ضعفهای او نسبت به زنان است. در جریان این مرحله ارزیابی، فرد روسی در پی تحکیم دوستی خویش و در عین حال ایجاد یک نوع تعهد به خاطر مهمان نوازی از طریق دادن هدیه است.

با توجه به برداشت شوروی از اینکه پول مهمترین انگیزه آمریکاییهاست تاکتیکهای شوروی ممکن است گاهی بسیار خام و مضحک باشد و شامل پرسشهای مستقیم و شخصی درباره عایدات فرد آمریکایی، بدهیها یا میزان کرایه پرداختی یا پرداختهای مالیاتی او و غیره باشد.

دیر یا زود مرحله پرورش، در صورتی که شورویها به این نتیجه برسند که چشم انداز جالبی به دست آورده اند جنبه های کوچک تماسهای مخفیانه به تدریج وارد این مناسبات خواهد شد. محلهایی که چندان علنی نباشد و بیشتر جنبه غیرمعمولی داشته باشد برای ملاقات پیشنهاد خواهد شد. از فرد آمریکایی تقاضا خواهد شد که «برای اجتناب از اینکه فرد آمریکایی در اوضاع ناهنجاری قرار گیرد» از او خواسته خواهد شد تا به شماره رسمی او تلفن نکند و شاید قرارهای ملاقاتی قبلاً در زمانها و محلهای معینی ترتیب داده شود. تمامی اینها مقدمه چینی برای مراحل بعدی است. بالمآل شاید ظرف چند هفته یا شاید چند ماه هدف مأمور شوروی ظاهر خواهد شد؛ هر چند در ابتدا قابل تشخیص نباشد. همان طوری که در مورد دانشجویان وین که قبلاً ذکر شد اتفاق افتاد. فرد شوروی از دوست آمریکایی خود خواهد خواست تا درباره اطلاعاتی که ماهیت علنی دارد به او کمک کند. شاید برای یک دوست روزنامه نگار و احیانا برای تهیه یک رساله تحقیقی و یا مقاله ای که فرد روسی مدعی است که آن را خود تهیه می کند و شاید حتی برای یک نظرخواهی عمومی غیررسمی. از دانشجوی وین خواسته شده بود تا درباره همدوره های آمریکایی خود ارزیابیهای اخلاقی بنماید؛ چیزی که به عقیده آن دانشجو چندان ناراحت کننده نبود. یک تبعه یکی از

ص: 60

کشورهای اروپایی در خاورمیانه که به علت دسترسی او به آمریکاییها در معرض پرورش شوروی قرار گرفته بود از سوی مأمور شوروی با صراحت بیشتری روبرو شد. تقاضای شوروی مطلبی شبیه مراتب ذیل بود: «شما در اینجا خیلیها را می شناسید، آنها به شما چیزهای زیادی را که به من نمی گویند خواهند گفت.

برای اینکه من یک دیپلمات هستم و نماینده یک کشوری هستم که متأسفانه چندان باب طبع آنها نیست...

آنها با شما با صمیمیت بیشتری صحبت خواهند کرد، بنابراین اگر شما لطف کرده و از آقای فلانی که او را می شناسید بپرسید که....» تقاضاهایی از این نوع حتی برای اطلاعات بسیار علنی ممکن است همراه با پیشنهاد پرداخت پول باشد. اگر چنین پیشنهادی پذیرفته شد تقاضا خواهد شد که به بهانه قابل قبولی قبض رسید داده شود.

فرآیند، آلودگی تدریجی در این مرحله در جریان خواهد بود و عناصر فعالیت مخفی و عوامل احتمالی سازش در این مرحله در میان خواهد آمد. سرانجام یک روز در یک محیط دوستی گرم و اعتماد متقابل فرایند به کارگیری با تقاضاهایی جهت اطلاعات یا خدمت که کاملاً ماهیت اطلاعاتی سیاسی یا نظامی دارد به عمل خواهد آمد. البته وعده پاداش مالی قابل ملاحظه ای نیز داده خواهد شد. اگر شخص آمریکایی بترسد یا خودداری کند البته با استدلالهای معقول با او روبرو خواهند شد و اظهار دوستی تجدید خواهد گردید. بر حسب جریان ارزیابی شوروی و فرآیند ملایم کردن برخورد و خط مشی سرسخت تری به دنبال خواهد بود. از قبیل تهدید یا اخطار برای اینکه دوباره به فکر فرو رود به ویژه اگر فرد آمریکایی از خط و مرز تعیین شده فراتر رفته و خود را در معرض خطر قرار داده باشد. عکس العمل فرد آمریکایی هر چه باشد طرف شوروی همان طوری که در مورد اولتان، 4دونالد اولتان - منشی رمز آمریکایی - اتفاق افتاد، مصرا خواستار یک یا چند ملاقات اضافی خواهد شد.

تکنیکهای متفرقه برای پرورش و به کارگیری

دامنه کامل روشهای عملیاتی شوروی برای ملاقات و پرورش و به کارگیری آمریکاییها در خارج موارد فرضی معینی ندارد. چند مورد که در ذیل مورد بحث قرار می گیرد شایسته روشنگری و تأکید به منظور هشدار می باشد.

سازش

هر چند کا. گ. ب. طبق آیین خود، انگیزه مالی را به طور کلی عامل اصلی در به کارگیری موفقیت آمیز آمریکاییها در خارج به شمار می آورد، عنصر سازش یا به مخاطره انداختن طرف نیز از بخشهای اساسی هر رشته به شمار می رود. این اوضاع به طرقی ایجاد می شود که اغلب محسوس و مشهود نیست. لذا از نقطه نظر دستگاه اطلاعاتی شوروی هر آمریکایی که به مناسبات شخصی و غیررسمی با یک فرد روسی تن در می دهد و این واقعیت را از مافوقهای خود کتمان می کند نخستین گام را به سوی به مخاطره انداختن خود برداشته است. همان طوری که مناسبات بین طرفین پرورش می یابد و خودمانی تر می گردد همان طوری که در بالا ذکر شد هر حرکت شوروی به منظور افزایش درجه مخاطره صورت می گیرد.

فرد آمریکایی با پذیرفتن جنبه های کم اهمیت کار مخفیانه که به تدریج انجام می گیرد، از قبیل مخاطب قرار دادن طرف شوروی نه از طریق سمت رسمی او یا موافقت ملاقات با او در زمانها و مکانهای غیرعادی

ص: 61

وضع مخاطره خود را پیچیده تر می کند. (لطفهای) اولیه معصومانه که فرد روسی براساس دوستی از فرد آمریکایی تقاضا می کند جزء بخشهای حساب شده فرآیند به مخاطره انداختن اوست.

همچنین پیشنهاد پرداخت و تقاضای ظاهرا قابل قبول دریافت قبض رسید. در ضمن فرد روسی از طریق آزمایش و وسایل دیگر نشانهایی از نقاط ضعف شخص و آسیب پذیری فرد آمریکایی را کشف می کند. (از قبیل داشتن بدهی یا افراط در مشروب خواری یا روابط جنسی در خارج از محیط عادی و غیره.) این موضوعات به عنوان (اسرار) بین فرد آمریکایی و (دوست روسی او) تلقی می شود و بدین ترتیب جزئی از پیچ و خمهای مخاطره به شمار می رود. اثرات این فرآیند به مرور زمان فرد آمریکایی را به مناسبات (محرمانه) می کشاند که فرد آمریکایی بتدریج پی می برد که او نمی تواند خود را از میان آن خارج کند مگر به بهای مزاحمت شدید یا شاید عواقب شدید ناگوار شخصی از طریق افشای وضع مخاطره انگیز خود به مافوقهای خویش.

عملاً تقویت اوضاع مخاطره از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی بیشتر به منظور اثر روانی در جریان دوره پرورش و هنگام به کارگیری به عمل می آید. در عملیاتی که در غرب روی می دهد شورویها معمولاً قصد جدی برای اینکه به منظور باجگیری از آمریکاییها برای انجام تقاضای آنها از اطلاعات مخاطره انگیز استفاده کنند، ندارند. استفاده از تهدید و جبر برای برهم زدن زندگی حرفه ای فرد آمریکایی از طریق برملا کردن اطلاعات مضر جزء تکنیکهایی است که تنها به ندرت در خارج از منطقه بلوک شوروی به کار می رود. این بدان جهت است که در کشورهای غربی شورویها فاقد کنترل کامل محیطی که آنها در اتحاد شوروی از آن برخوردارند می باشند. بدین ترتیب برای آنها کسب شواهد واقعا زیانبار به شکلی که برای باج گیری به نحو مؤثری بهره برداری شود بسیار دشوار است.

معذالک در مسکو و کشورهای اروپای شرقی، باجگیری یکی از عرفهای معمول علیه غربیها، از جمله آمریکاییها به شمار می آید. کا. گ. ب. هنگام عمل در زمینه های خودی و یا با همکاری کشورهای بلوک شرق قادر است در شرایط کنترل شده شواهد بسیار خطرناکی بر علیه طرف مقابل به دست آورد (که معمولاً از طریق عکسبرداری یا نوار ضبط صوت انجام می گیرد) و آن گاه به عنوان وسیله ای برای به کارگیری از آن بهره برداری می شود. یکی از نمونه های متعدد عملیاتی از این نوع ماجرای مشهور ایروین اسکاربک مأمور وزارت امور خارجه می باشد که در شهر ورشو مستقر شده و با یک عامل مؤنث لهستانی آلودگی پیدا کرده و برای پذیرفتن به کارگیری در معرض باج گیری قرار گرفته بود.

فتح بابهایی با انگیزه های جنسی و همجنس بازی

در این پژوهش گزارشهایی از فتح بابها از طریق روابط جنسی یا آغاز به روابط جنسی در مورد آمریکاییهایی که در خارج از بلوک کمونیستی واقع شده اند، چه به تفصیل و چه به نحوه گذرا، ذکر شده است. هر چند کوشش کا. گ. ب. برای به کارگیری الیانور منشی آرشیو سفارت آمریکا در بن متکی به تاکتیک شک و تهدید علیه ایمنی شخصی او و نامزد خیالی آمریکایی او بود. عملیاتی که علیه او انجام گرفت در مراحل اولیه عبارت بود از ماجرای یک اغواگری که ظرف چند هفته تکمیل شد. در مورد ماجرای منشی سفارت در آفریقا که فاسق محلی او با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در تماس بود چنین به نظر می رسد که درگیری جنسی او به طور غیر مستقیم به نفع شوروی مورد بهره برداری قرار گرفت. منشی

ص: 62

هیئت نمایندگی کمکهای عمرانی در خاور دور که نامه ای را از یک دیدارکننده شوروی دریافت کرده و ظاهرا به فتح بابهای عاشقانه او قبل از تسلیم به یک مأمور محلی کا. گ. ب. تن درداده بود، یقینا قبلاً در معرض این نوع برخوردها قرار گرفته بود.

لااقل در یک مورد اخیر، در خارج از بلوک کمونیستی کسب اطلاع شده است که کا. گ. ب. یک فرد اروپایی را که دارای تمایلات همجنس بازی بوده، به کار گرفته و آن گاه او را علیه آمریکاییها به کار برده است. خود به کارگیری براساس مقاصد باجگیری نبوده است (فرد اروپایی درباره تمایلات همجنس بازی خود پنهان کاری نکرده بود و از اینکه در این مورد راز او برملا شود ترسی نداشت)، ولی به محض اینکه این فرد از سوی شورویها به کار گرفته شد شورویها کوشیدند تا جنبه تمایلات همجنس بازی او را مورد بهره برداری قرار دهند. شورویها اقدام این فرد اروپایی در کرایه کردن یک آپارتمان را جهت پذیرایی از لحاظ مالی تأمین کردند و از او خواستند تا درباره آمریکاییهایی که با او آشنایی داشته و سمتهای رسمی داشته و ممکن بود تمایلات علنی یا خفته همجنس بازی داشته باشند به آنها گزارش دهد. این عامل در مأموریت موفقیتی پیدا نکرد؛ اما اگر او می توانست یک رابطه مخاطره انگیز با یک چنین شخصی برقرار کند، بسیار احتمال می رفت که کا. گ. ب. از تکنیک باجگیری برای به کارگیری آن شخص استفاده کند.

کا. گ. ب. ظاهرا معتقد است که شواهد مربوط به همجنس بازی اطلاعات بسیار زیانباری است که می توان آن را از طریق باجگیری مورد بهره برداری قرار داد.

سفرها به کشورهای بلوک کمونیستی

کا. گ. ب. معمولاً دستور دارد که به نمایندگیهای خود در کشورهای خارجی به عنوان جزئی از برنامه عملیاتی خود علیه آمریکاییهای مقیم خارج «در پی فرصتهایی برای سازمان دادن سفرهایی به اتحاد جماهیر شوروی و دمکراسیهای خلقی باشد تا آماجهای خود را بپروراند.» دلیل این تکنیک کاملاً آشکار است. این تکنیک به شورویها فرصت می دهد که با فراغت در سرزمین خودشان یک عامل احتمالی آینده را با عمق بیشتر از آنچه ممکن است در غرب صورت گیرد و در اوضاع و احوالی که به مراتب برای آنها مساعدتر است از طریق عملیاتی ارزیابی کنند. (در بعضی موارد هنگامی که به کارگیری در غرب صورت گرفته است عامل جدید به اتحاد شوروی یا یکی از شهرهای بلوک اروپای شرقی برده می شود تا در معرض تعلیمات فشرده در مورد مأموریت خود قرار گیرد. کا. گ. ب. و جی. آر. یو. می توانند این امر را بدون آنکه روادید شوروی در گذرنامه فرد آمریکایی نشان داده شده باشد، انجام دهند. نمونه هایی از چنین دعوتهایی بسیار متعدد است و برای روشن شدن این مطلب که چگونه دعوتهایی انجام می گیرد، یک نمونه ذکر می شود.

چند سال قبل یک مأمور آژانس عمران بین المللی در پاکستان براساس مناسبات اجتماعی دوستانه به وسیله لئونید گابریلوویچ کویموف، که یک مأمور اطلاعاتی با پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر اول بود در معرض پرورش قرار گرفت. فرد روسی به طریقی که اکنون دیگر معلوم شده است، هدیه های مختصری برای خانواده این فرد آمریکایی می آورد و به زودی این دو نفر چنان عادت کردند که هفته ای چندین بار با همدیگر ملاقات کنند و سرزده به خانه یکدیگر بروند. فرد روسی سرانجام خواستار کتابچه راهنمای تلفن جیبی هیئت نمایندگی آژانس بین المللی عمران شد و یک نسخه کهنه شده که معمولاً به فراوانی یافت

ص: 63

می شود به او داده شد. او آن گاه چندین بار کوشید تا ببیند که آیا فرد آمریکایی می توانست علاقه مند باشد که به یک سفر تفریحی به مسکو براساس یک ترتیب ویژه برود. هنگامی که این پیشنهاد رد شد، مأمور شوروی دست به شگرد دیگری زد و از فرد آمریکایی دعوت کرد تا برای یک دوره به اتحاد شوروی بیاید و به عنوان معلم، شغلی برای خود در آنجا اختیار کند. مأمور شوروی به او گفت که این یک تجربه بسیار باارزش خواهد بود و فرد آمریکایی حقوق بسیار بالایی دریافت خواهد داشت.

شورویها همچنین علاقه مند به جلب اشخاصی که آنها به عنوان آماجهای احتمالی جهت به کارگیری تشخیص داده اند، بوده اند. مثلاً در سال 1966 سه داوطلب مؤنث سپاه صلح در ترکیه از دفتر اینتوریست (آژانس مسافرتی شوروی) در آنکارا دیدن کرده و خواستند تا ترتیب سفر آنها به اتحاد شوروی داده شود.

هنگامی که آنها در دفتر اینتوریست بودند سه نفر از اتباع شوروی (همه آنها مأمورین اطلاعاتی بودند) که در کوششهای خود برای پرورش آنها اصرار داشتند، با آنها ملاقات کردند. اندکی بعد مدیر سپاه صلح آمریکا در محل، این سه نفر را متقاعد ساخت تا برنامه سفر خود به اتحاد شوروی را حذف کنند. هنگامی که نماینده اینتوریست، که خود یک مأمور کا. گ. ب. بود، اطلاع یافت برنامه سفر این سه عضو سپاه صلح آمریکا حذف شده است، او نرخ سفر را از 250 دلار (حداقلی) که تعیین کرده بود به 102 دلار کاهش داد.

(البته سپاه صلح جهت دستگاه اطلاعاتی شوروی هدف بسیار جذابی است زیرا بیشتر داوطلبان سابق این سپاه بعدا در دولت ایالات متحده استخدام شده اند و امید می رود که در آینده نیز عده دیگری از این افراد استخدام شوند. انواع مختلفی از کوششهای شوروی برای پرورش پرسنل سپاه صلح از کشورهایی در قاره آفریقا و خاورمیانه و آسیا گزارش شده است.)

تابعیت قلابی

تکنیک شوروی با استفاده از «تابعیت قلابی» در پرورش یا کوشش در به کارگیری از سوی شوروی چندین بار نشان داده شده و برای تأکید ذکر شده است. زیرا شناسایی یا کشف هویت آنها تا زمانی که دستشان رو نشده است، بسیار دشوار است (و ممکن است هرگز رو نشود). در مواردی که هدف آمریکایی احتمالاً دارای تمایل نسبت به مقاصد شوروی به نظر نمی آید. به صورت نظری دست شوروی هرگز روش نمی شود چون ماهیت این شیوه مستلزم آن است که استخدام کننده (تبعه شوروی یا یک عامل غیر روسی) تظاهر کند که نماینده یک سرویس اطلاعاتی غیرروسی یا یک سازمان تجاری یا صنعتی است. مثلاً یک آمریکایی که آلمانی الاصل باشد از او ممکن است خواسته شود که به کشور اصلی خود به نحو مخفیانه کمک کند یا از یک آمریکایی که متعلق به جامعه یهود است، می خواهند که برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل کار کند. از تکنیسین مخابرات وزارت امور خارجه آمریکا که ماجرای او در اینجا شرح داده شد، خواسته شده بود تا با دستگاه اطلاعاتی کشور مبدأ خود در اروپای شرقی همکاری کند. معذالک این عملیات به شوروی بستگی داشت و شامل یک فرد روسی بود که خود را غیرقانونی جا زده بود. ماجرای اولتان یک نوع دیگر از همین تکنیک اساسی بود.

فتح بابها جهت تماس

انواع طرقی که دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد تا تماس اولیه را با آمریکاییها در خارج آغاز کند

ص: 64

و چشم انداز ملاقاتهای آینده را تأمین کند بسیار چشمگیر است. در ماجراهایی که تاکنون شرح داده شده است، ما شاهد مأموران شوروی بوده ایم که در خیابان یا در «بارها» یا در مهمانیها و پارتیهای خصوصی از طریق افرادی از ملیتهای دیگر و غیره به آمریکاییها نزدیک شده اند.

یک سند دستورالعملی که از سوی کا. گ. ب. تهیه شده پیشنهادات دیگری را نیز عنوان می کند:

«مأمور اطلاعاتی برای آنکه دامنه پوشش خود را برای ملاقات با آمریکاییها توسعه دهد می تواند وارد فعالیتهای ورزشی شده و یا خود را مشغول جنبه های مختلف علمی یا هنری بنماید، یا اینکه دست به کاری بزند که جنبه مشغولیتی دارد مثالهایی از این قبیل مانند ماهیگیری، بازی تنیس، جمع آوری تمبر و سکه و غیره.» از این دستورالعملها در همه نقاط جهان در نهایت وفاداری پیروی شده است و حتی بهبود نیز داده شده است. شورویها همان طور که نشان داده شد، بازیهایی سازمان داده اند. مثلاً بازی والیبال که در وین انجام گرفت و همچنین کوشیده اند تا از آمریکاییها بخواهند تا به همسرانشان یا خودشان درس زبان بدهند و همچنین در بازیهای بولینگ آمریکاییها شرکت نموده اند و حتی از محل اقامت تفنگداران آمریکایی دیدن کرده اند.

گنجاروف، 4گریگوری یوسیفویچ گنجاروف یک مأمور جی. آر. یو. (اطلاعات نظامی شوروی) در رباط مقدار قابل ملاحظه ای از وقت خود را در ساحل در جستجوی کادرهای نظامی آمریکایی صرف می کرد، به این امید که بتواند یک آشنایی غیر رسمی با آنها پیدا کند. چند سال قبل در سوریه متوجه شدند که شخصی به نام کنستانتین موزل یک مأمور اطلاعاتی شوروی عادت بر آن داشت که قسمت اعظم سه روز در هفته را در استخر شنای جامعه دیپلماتیک بگذارند و وارد گفتگو با همسران انگلیسی زبان بشود در حالی که شوهرانشان در حال کار بودند.

در تریپولی، دستور کا. گ. ب. درباره جمع آوری تمبر، عینا توسط کارمندان اطلاعاتی شوروی به کار برده می شد بعضی از آنها دیده می شدند که با کلاسورهای حاوی تمبرهای پستی در خیابانها این طرف و آن طرف می گردند و برای آغاز گفتگو در بارها، کافه ها و سایر امکان عمومی از آن استفاده می کنند. اگر شخصی که بدین ترتیب طرف تماس قرار می گرفت علاقه به تمبر نشان می داد، مأمور شوروی بسته ای را که همراه داشت به او می داد و پیشنهاد می کرد که طرف آن را به منزل برده و مطالعه کند و تصمیم بگیرد که کدام یک از آنها را دلش می خواست داشته باشد. البته این امر زمینه را برای ملاقات دیگر فراهم می کرد که طی آن موضوع تمبرها مورد بحث قرار می گرفت و شاید تمبرهایی مبادله می شد ولی شکی نیست که قسمت اعظم وقت از سوی مأمور شوروی صرف تحکیم مناسبات و بیرون کشیدن اطلاعات مربوط به شرح زندگی، کار و پایه گذاری زمینه جهت ملاقاتهای بعدی می گردید.

مأمور جی. آر. یو. در ترتیب دادن حادثه ای در بروکسل در سال 1966 نشان داد که هدف ایجاد تماس یکی از مأموران جی. آر. یو. با یک کارمند آمریکایی مؤنث، هیئت مستشاری - نظامی آمریکایی (MAAG)بود. این زن آمریکایی هنگامی که یک روز به خانه بازمی گشت متوجه شد که یک زن روسی که ظاهرا مریض به نظر می رسید در خارج اقامتگاه او تکیه داده است. مرد همراه روسی او بنام ولادیمیر آی چرتون، که خود را نماینده شرکت هواپیمایی شوروی ایروفلوت در بلژیک معرفی کرده بود، از این زن آمریکایی تقاضا کرد که آیا می تواند همسر خود را برای استراحت به منزل این آمریکایی ببرد. به محض

ص: 65

اینکه این زن روسی وارد منزل شد (در حالی که هویتش معلوم نشد) به فوریت بهبود پیدا کرد و در همان حال چرتون می کوشید تا قدردانی خود را به زن آمریکایی ابراز بدارد. او بار دیگر ولی بدون موفقیت چند ماه بعد کوشید تا در خیابان با نزدیک شدن به این زن آمریکایی روابط دوستانه برقرار کند. چرتون در سال 1967 از سوی مقامات بلژیک دستگیر شد و به علت فعالیتهای اطلاعاتی خود وادار شد تا بلژیک را ترک کند.

نتیجه گیری

کوششهای اطلاعاتی شوروی برای به دست آوردن اطلاعات مخفی از طریق به کارگیری آمریکاییها و رخنه در تأسیسات آمریکایی در خارج، همان طوری که این مطالعه نشان داده است، از لحاظ دامنه سراسر جهان را فرا می گیرد و مقیاسهای آن بسیار عظیم و شدت و مداومت آن لاینقطع بوده و قوه تخیل بسیار عالی در نقشه های آنها به کار می رود. هدفهای مطلوب کا. گ. ب. و جی. آر. یو. متنوع بوده و شامل آمریکاییهای خصوصی و رسمی می باشد ولیکن فعالیت عملیاتی که جنبه تعرض آمیز داشته باشد متوجه کارمندان جوان مؤسسات دیپلماتیک و سایر مؤسسات رسمی و همچنین علیه سربازان ساده نیروهای مسلح آمریکاست. البته ارجحیت به کارمندان رمز و مخابرات و تفنگداران دریایی و منشیهای بایگانی و مصادر امور داده می شود، زیرا شورویها این گروه وسیع را به عنوان عناصر آسیب پذیر نسبتا آسان جهت نزدیک شدن به آنها تلقی می کنند.

مفهوم آیینی کا. گ. ب. درباره یک آمریکایی متوسط الحال و ساخت و ترکیب روانی او و ماهیت مادی او و علاقه درجه یک او به پول و اینکه چگونه هر چه بیشتر پول به دست بیاورد که در این مطالعه به شکل سند تنظیم شده است، یک مطلب مورد اختلاف نظر بوده و ممکن است برای اکثر خوانندگان بسیار ناهنجار باشد. معذالک در بسیاری از موارد انفرادی که طی آنها شورویها موفق شده اند به نحو باارزشی عده ای را برای هدفهای خود به کار گیرند، این مفهوم صحت خود را ثابت کرده است.

به عنوان یک تعمیم کلی این مفهوم در نتیجه بسیاری از شکستهایی که شورویها در فعالیت به کارگیری خود خورده اند حتی پس از ارزیابی و تدارکات دقیق اشتباه از آب درآمده است. ضوابط و سوابق نشان می دهد که آمریکاییها به طور کلی به عنوان یک گروه به کشور خود وفادار هستند و از هر ملیت دیگری که شورویها کوشیده اند به نفع خود به کار گیرند سر سختی بیشتری نشان داده اند. با وجود این با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا «دشمن اصلی و عمده» بوده و کا. گ. ب. و جی. آر. یو. وقت و کوشش بیشتری برای عملیات به کارگیری علیه آمریکاییها نسبت به افراد ملل دیگر اختصاص می دهند، این امتیاز آمریکاییها تا اندازه ای خنثی می شود. هیچ دلیلی نیست که درباره معتبر بودن تجربه شوروی شک داشته باشیم که به کارگیری آمریکاییها در خارج از به کارگیری آنها در خود ایالات متحده آسانتر است یا اینکه درباره این نظر شوروی تردید داشته باشیم که یک نفر آمریکایی مقیم خارج از حالت دفاعی را که در کشور خود دارد از آن مبراست، و درباره خود آزادانه صحبت می کند و بدون هیچ گونه سوءظنی با خارجیان معاشرت می کند. شورویها از این آزادی نقل و انتقال و معاشرت که آمریکاییان در خارج از ساعات خارج از انجام وظیفه از آن برخوردارند استفاده می کنند. شورویها برقراری تماس مستقیم شخصی جهت پرورش و ارزیابی در خارج را آسانتر تشخیص می دهند و آنها در عین حال از عده ای عمال متنوع خود در خارج که

ص: 66

از همکاران آماده و متمایلی هستند در چنین مواردی بهره برداری می کنند.

نمونه هایی از تکنیکهای متعدد عملیاتی شوروی در این مطالعه نشان داده شده است. گاهی این تکنیکهای بسیار واضح می باشند ولیکن آنها اغلب از یک زیرکی خاصی برخوردار بوده و غیرمستقیم می باشد. شیوه های شوروی از ردیابی و ارزشیابی و پرورش و به کارگیری افراد بسیار متنوع بوده و تنها بر حسب منابع و امکانات عملیاتی و قوه تخیل مأمور اطلاعاتی شوروی محدود می شود. مؤثر بودن این شیوه ها منوط به درجه درک آمریکاییها از مقاصد شوروی و درک تکنیکهای شوروی و هوشیاری همیشگی آمریکاییها نسبت به تظاهر احتمالی این مقاصد شوروی و تکنیکهای آنهاست.

این موضوع مهم است که به خاطر داشته باشیم که شورویها در غرب به عنوان یک قاعده کلی، اجازه ندارند تماسهای غیررسمی و اجتماعی با آمریکاییان داشته باشند مگر اینکه برای چنین کاری دلایل و مجوز اطلاعاتی داشته باشند. تماس اتفاقی و ظاهرا بدون نقشه قبلی با یک فرد روسی باید در همان موارد با مقامات امنیتی مربوطه گزارش داده شود. اقدامات کنجکاوانه غیرطبیعی از سوی افراد غیر روسی، به ویژه درباره اطلاعات بیوگرافیک اعم از فعالیتهای خصوصی و رسمی و وضع مالی شخصی کارمندان رسمی آمریکایی و کارمندان آمریکایی در خارج باید یادداشت شده و گزارش شود.

مقامات امنیتی اغلب برای تشخیص هویت مأمورین اطلاعاتی شوروی و همچنین عمال آنها دارای اطلاعات بوده و یا قدرت آن را دارند که چنین اطلاعاتی به دست آورند و راهنماییهای لازم را بنمایند.

کتاب پنجاه و دوم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش سوم (2)

ص: 67

ص: 68

گفتگو با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی

ص: 69

ص: 70

سند شماره (3) خیلی محرمانه5 ژوئن 1969 - 15 خرداد 1348 مدیریت بخش اقتصادی یا دفتر منافع آمریکا مشاور سیاسی - جان الف. آرمیتاژ، راهنمای امور خارجه - سیاسی نسخه ای از آخرین مقررات مربوطه به گفتگو با دیپلماتها و یا ملیتهای کمونیست به پیوست ارسال می گردد. این دستورالعمل باید توسط تمام پرسنل آمریکایی رؤیت و مطالعه گردد.

ضمیمه:

همان گونه که ذکر گردید (خیلی محرمانه) خیلی محرمانه جلد دوم - امور سیاسیتاریخ: 3 خرداد 1348 نامه انتقالی: سیاسی - 20مقررات یکنواخت دولت ACDA/USIA/AID گفتگو با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی تمام کارمندان خدمات خارجی واحدها و واشنگتن در بخشهای دولتی AID ، USIA ، ACDA ، باید گفتگوهای خود با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی را گزارش نمایند. اهمیت این گزارشها قبلاً در 1471 - CA مورخه 15 مرداد ماه 1343 مطرح گردیده بود.

سرلوحه COMTALK که جهت توزیع این گزارشها تعیین شده، در بخش 4/212، 200 OFAM تجدید نظر شده صادر خواهد شد.

اقدام مورد لزوم مقامات اداری باید این دستورالعمل را مورد توجه تمام پرسنل آمریکایی قرار دهند.

دستورالعملهای بایگانی صفحه ضمیمه شده 4/243 را پس از صفحه 2/243 بایگانی نمایید.

1471 - CA مورخ 15 مرداد ماه 1343 دستورالعمل مشترک دولت، AID ، USIA ، ACDAرا لغو نمایید.

خیلی محرمانه مقررات یکنواخت دولت / اداره اطلاعات ارتش / آژانس کنترل و خلع تسلیحاتی / آژانس اطلاعات دفاعی4/243 گفتگو با دیپلماتها و ملل کمونیستی موضوع: تماس با ملیتهای تبعه شوروی و بلوک کمونیست الف - بنا به دلایل مهم و غیره، باید در مورد گفتگوهای کارمندان با دیپلماتها و ملل کشورهای کمونیستی گزارشاتی ارسال گردد و (1) باید در برگیرنده تماسهای رسمی و شخصی باشد؛

ص: 71

(2) ممکن است به مسائل سیاسی، اقتصادی و دیگر مسائل رسمی ربط داشته باشد؛ (3) ممکن است تماس در یک محل همگانی و یا شخصی مانند ضیافتهای شام، حضور در سینما و تأتر و سیاحت رخ داده باشد.

به هر حال پس از برقراری چند تماس ظاهرا بی اهمیت در مدت چند ماه باید به این گونه تماسها اهمیت داد. تماسها زمانی باید گزارش شود که معلوم شود که نماینده ملت کمونیستی در اثر تداوم روابطش به این تماسها اهمیت می دهد.

ب - منظور از دستورالعمل بالا به هیچ وجه این نیست که از تماس با نمایندگان ملل کمونیست جهت اهداف عادی و یا دلایل مطروحه در راهنما امتناع ورزیده شود.

1- 4 - 243 کارمندان واحدهای سرویس خارجی در صورتی که محتوای تماس، ارسال تلگرام را ایجاب ننماید باید یادداشت مکالماتی تحت پوشش یک نامه هوایی و طبق بخش 8 - 2، 263 ارسال گردد. تلگرامها و یا نامه های هوایی که حاوی این گونه تماسها هستند باید سرلوحه «COMTALK» را داشته باشند و از طریق کانالهای ارتباطی آژانس مادر ارسال شوند. کارمندان آژانس اطلاعاتی آمریکا باید فرم آژانس اطلاعاتی - 394 یادداشت مکالماتی را به دفتر امنیتی آژانس بفرستند.

2- 4 243 کارمندان موجود در آمریکا به منظور مطمئن شدن از فعالیتهای ملل کمونیستی در قبال کارمندان وزارتخانه و خدمات خارجی، نوع تماسی که در پاراگراف الف بخش 4/243 مطرح شده نیز باید توسط تمام کارمندان موجود در واشنگتن گزارش شود. این گزارشها که مانند قبل عنوان و سرلوحه خاصی دارد، به ترتیب زیر ارسال و انتقال می یابد:

برای دولت توسط فرم 1254 - DS، یادداشت مکالماتی، مستقیما به OPR/RS جهت تکثیر و توزیع.

برای اداره اطلاعاتی ارتش توسط یادداشت به رئیس، دفتر امنیتی از طریق ناظر این کارمندان.

برای آژانس اطلاعاتی آمریکا توسط فرم 394 - IA، یادداشت مکالماتی به دفتر امنیتی آژانس.

برای آژانس کنترل و خلع تسلیحاتی توسط فرم 1254 - DS یادداشت مکالماتی به OPR/RSداده می شود تا به رؤیت ریاست اجرائی برسد.

توجیه های امنیتی - خلاصه پرونده های اخیر و مهم SAS

سند شماره (4) خیلی محرمانهتاریخ: 21 ژانویه 1970 - 1 بهمن 1348 از: جانشین معاونت مدیر امنیتیبه: ناظران امنیتی منطقه ای عطف به : نامه «D» Sy به شماره 47/69 مورخ 28 مرداد 1348شماره نامه دفتر: D - 7015 مقامات:

امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی)وزارت امور خارجه - دفتر امنیت موضوع: توجیه های امنیتی - خلاصه پرونده های اخیر و مهم SAS در رابطه با مرجع مذکور، هشت خلاصه مورد مهم SAS که اخیرا صورت گرفته و شامل تلاشهای

ص: 72

حقیقی و یا مظنون از طرف سرویسهای اطلاعاتی متخاصم برای به سازش کشانیدن و یا استخدام پرسنل سرویس خارجی وزارتخانه و یا دیگر آژانسهای دولت آمریکا می باشد را ضمیمه کرده ایم.

در تیر ماه 1348، تعدادی از افسران امنیتی منطقه ای خواستار دریافت اطلاعاتی در مورد تلاشهای انجام شده اخیر نفوذی و یا استخدامی پرسنل شدند تا در جلسات توجیهی واحدها در مورد پرسنل تازه وارد و یا برگزاری جلسات توجیهی بعدی مورد استفاده قرار دهند. همانگونه که خاطرنشان خواهد شد اسامی اشخاص و مکانها حذف شده اند تا از تجسس پیرامون هویت فرد مشمول جلوگیری به عمل آمده باشد و نیز از بروز موجبات شرمساری افرادی که پیرامون این تلاشها گزارش خود را به مقامات مربوطه و نیز افسر امنیتی منطقه ای تسلیم نموده اند، ممانعت شده باشد. واضح است که هر افسر امنیتی منطقه ای بدون تحمل هیچ گونه دردسری می تواند هویت هر یک از این افراد را مشخص کند ولی باید از انجام این کار خودداری شود.

مهم به یاد داشتن این مطلب است که نیروهای اطلاعاتی متخاصم دائما از تاکتیکهای قدیمی استفاده می کنند تا بتوانند از نقاط ضعف شخصی افراد در تلاش خود بر به سازش کشانیدن و یا استخدام پرسنل ما بهره برداری کرده و یا موفق به جلب همکاری آنها بشوند، باج گیری از طریق تهدید به افشاء، بی احتیاطیهای عادی و یا غیرعادی سکسی، درگیری در عملیات بازار سیاه و پیشنهاد اقناع شخص از جمله روشهای اصلی مورد استفاده در این گونه تماسها می باشد. همان گونه که می دانید موفقیت این گونه روشها متضمن استفاده بیشتر از این روشها می باشد.

از نظر من یک توجیه و یا توجیه مجدد خوب امنیتی مهمترین اقدامات ضدجاسوسی است و شخصا از هریک از افسران امنیتی می خواهم که دقت و توجه کافی به آن مبذول نمایند. در هر یک از جلسات توجیهی، از همه پرسنل موجود باید صریحا خواسته شود که تماسهای خود با اتباع بلوک کمونیستی را طبق مقررات گزارش نموده و در مورد تلاشهای مربوط به سازش کشانیدن و یا استخدام با تأکید بر این واقعیت که این گزارش مورد توجه کامل افسر امنیتی منطقه ای و وزارتخانه قرار خواهد گرفت. ارسال، گزارش حتما صورت پذیرد.

در جلسات توجیهی باید یادآور شد که حتی اشخاصی که رفتار نادرست ندارند نیز ممکن است به عنوان یک هدف اطلاعاتی در نظر گرفته شوند؛ و تماسها معمولاً با در نظرگرفتن موقعیت وی در واحد مربوطه و یا آگاهی و یا مشارکت وی در عملیات طبقه بندی شده، صورت می گیرد.

ضمیمه شده:

هشت خلاصه SAS خیلی محرمانه در سال 1347، از یکی از افسران متأهل سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی، توسط آژانس اطلاعاتی امنیتی محلی عکسی گرفته شد که وی را با یک هنرپیشه زن محلی تابع آن کشور به طور عریان نشان می داد. روش باجگیری و استخدام آمده در ذیل با شکست روبه رو شد.

ص: 73

جزئیات:

به علت محتوای مغایر با اخلاق از ترجمه متن اصلی خودداری شده است. مترجم *** در سال 1347، یکی از کارمندان سرویس خارجی که به عنوان ناظر ارتباطاتی در یکی از واحدهای مستقر در دیوار آهنین مشغول به کار بود توسط افسران اطلاعاتی محلی مورد تماس واقع شد تا به کار گرفته شود. به وی پیشنهاد کمک شخصی داده شد که با وظایف رسمیش در سفارتخانه مغایرت داشت و می توانست بعدها به عنوان «باج سبیل» مورد بهره برداری قرار گیرد. این تلاش به کارگیری نیز با شکست روبه رو شد.

جزئیات:

ناظر ارتباطاتی و سوابق در یکی از واحدهای اروپای شرقی شخصا به وزارتخانه دولتی ارتباطات محلی رفت تا اجازه مربوط به تغییر و نصب تجهیزات مورد نیاز در واحد ارتباطی سفارت را کسب کند. به عنوان اطلاع بیشتر در این زمینه باید خاطرنشان ساخت که این کار تحقق نمی پذیرد مگر آنکه تمام پروانه های معافیت ورود تجهیزات از طریق دولت محلی دریافت شده باشد. چند شرکتی که تجهیزات ارتباطاتی را فروخته و نصب می کنند برای به دست آوردن پیمان مزبور رقابت می کردند که تاکنون هیچ یک از آنها موفق نشده اند.

یک هفته قبل از دیدار بالا، این ناظر ارتباطاتی سفارت در یکی از هتلهای محلی با نماینده یکی از شرکتهای فروشنده تجهیزات ارتباطاتی (که شرکتی آمریکایی است) ملاقات کرد، و در مورد استخدام خود در شرکت مزبور به هنگام بازنشستگی که یک سال بعد از این تاریخ آغاز می شد سؤال کرد. این ملاقات نتیجه ای قطعی به همراه نداشت و گمان نمی رفت که کارمند سفارت پیشنهاد استفاده از نفوذ خود در رابطه با قرارداد مزبور را مطرح کرده باشد.

هنگامی که ناظر ارتباطاتی سفارت وارد دفتر وزارت ارتباطات شد که معمولاً نیز کارهای ارتباطاتی خود را در آنجا انجام می داد با دو نفر غیر نظامی روبرو شد که او آنها را نمی شناخت ولی آنها مدعی شدند که کارمند همان وزارتخانه هستند. آنها اظهار داشتند که عمده مسئولیت اعطای برگهای معافیت کار و واردات به عهده آنها گذاشته شده است. آنها با صراحت گفتند که از موضوع تقاضای کار وی در یکی از شرکتهای جوینده پیمانکاری سفارت پس از بازنشستگی خبر دارند. به ناظر ارتباطات گفته شد که در ازاء همکاری (نامعلوم) وی آن دو نیز از نفوذ بسیار خود در ارائه معافیتهای مورد نیاز بهره خواهند گرفت و معافیتهای لازم را طوری ارائه خواهند کرد تا شرکت ارتباطاتی مورد نظر بتواند قراردادهای مربوط به کار پیرامون سفارت را به دست بیاورد. به افسر ارتباطات گفته شد که این اقدام سبب جلب نظر شرکت خواهد شد و پس از بازنشستگی نیز خواهد توانست در آنجا به کار مشغول گردد. ناظر ارتباطات، مؤدبانه لیکن با قدرت هر چه تمامتر این پیشنهاد را نپذیرفت و کمی بعد به سفارت بازگشت و این واقعه را به افسر امنیتی منطقه ای گزارش داد. موضوع در همین جا خاتمه یافت.

تحقیق و تجزیه و تحلیلهای بعدی نشان داد که سازمان اطلاعاتی محلی قصد داشته با ارائه یک هدیه جالب توجه، ناظر ارتباطاتی را وسوسه کند که اگر این هدیه پذیرفته می شد همکاری (استخدام) وی از

ص: 74

طریق باج گیری قطعی می شد.

*** در اوایل سال 1346 یکی از مقامات نمایندگی تجاری شوروی با یکی از منشی های ارتباطاتی مستقر در سفارت آمریکا که در یکی از کشورهای اروپای غربی واقع شده بود، سه بار همراه با دعوتهای اجتماعی تماس گرفت که بعدها معلوم شد که این شخص در ارتباط با سازمان اطلاعاتی شوروی (کا.گ.ب) می باشد.

جزئیات:

این داستان واقعی مربوط به یکی از کارمندان سرویس خارجی آمریکایی است که به عنوان منشی ارتباطات در سفارت آمریکا واقع در یکی از کشورهای اروپای غربی مشغول به کار بود. وی همراه با یکی از همکارانش در آپارتمان خود سکونت داشت. در سال 1345، پس از انتقال همکار مزبور به جایی دیگر، وی نتوانست شخص مناسب دیگری را بیابد تا بتواند در پرداخت حق الاجاره وی را یاری دهد. به همین دلیل این منشی ارتباطات به یک مجتمع آپارتمانی دیگر نقل مکان کرد که کارمندان دون رتبه تر جامعه دیپلماتیک در آنجا سکونت داشتند. مستأجران سفارتهای خارجی این مجتمع عبارت بودند از دو منشی بخش آمار سرویس خارجی سفارت آمریکا و یک مقام نمایندگی تجاری شوروی و خانواده اش.

چند روز پس از اسباب کشی به آپارتمان جدید، کارمند سرویس خارجی پس از پایان کار به آپارتمان صاحبخانه اش که در همان مجتمع واقع شده بود، رفت. هدف از این ملاقات نیز گفتگو پیرامون این مسئله بود که وی چه زمانی اجازه دارد از ماشین لباسشویی استفاده کرده و در چه مکانی باید زباله هایش را دور بریزد، به محض ورود به آپارتمان صاحبخانه وی به مقام نمایندگی تجاری شوروی که در همان شهر سکونت داشت معرفی گردید. صاحبخانه گفت که میهمان روسیش قبلاً در همین مجتمع سکونت داشته و اکنون برای دیدن یکی از همکارانش که در اینجا زندگی می کند به اینجا آمده است. فرد روسی گفت که وی آمده است تا به صاحبخانه اش سر بزند. پس از پایان کار کارمند سرویس خارجی سفارت آمریکا، وی فکر کرد که بهتر است با شخص روسی نیز چند دقیقه ای وارد گفتگو شود. ولی فرد روسی با وی حدود یک ساعت به صحبت مشغول شد و از منافع فرهنگی مشترک، ناآرامیهای داخلی در آمریکا، مداخله آمریکا در ویتنام و غیره سخن به میان آورد. با دشواری بسیار سرانجام کارمند مزبور موفق شد گفتگو را خاتمه دهد. قبل از خروج، فرد روسی وی را به شام دعوت کرد تا پس از آن کارمند سفارت را به نقاط معروف و مورد توجه جهانگردان ببرد و دست آخر نیز وی بلیط یکی از فیلمهای فرهنگی روسی را ارائه کرد. در تمام این موارد کارمند سرویس خارجی آمریکایی مؤدبانه لیکن سرسختانه دعوتها را نپذیرفت.

ماه بعد نیز مقام نمایندگی تجاری روسی دوبار با منشی ارتباطات مزبور تماس گرفت و وی را به ضیافتهای اجتماعی دعوت نمود، لیکن هر بار با امتناع مؤدبانه وی روبرو شد. پس از این ملاقات در آپارتمان صاحبخانه، کارمند سرویس خارجی موضوع را با افراد مافوق خود در سفارت و سپس با افسر امنیتی منطقه ای را در میان گذاشت. تحقیقات بعدی نشان داد که مقام نمایندگی تجاری شوروی یکی از اعضای سازمان جاسوسی کا. گ. ب. بوده است. کارمند سرویس خارجی آمریکایی به طرز عادی واحد

ص: 75

مأموریت خود را ترک گفت و اتفاق دیگری رخ نداد.

توجه:

هنوز برای مقام امنیتی منطقه ای مشخص نشده که چرا این مأمور سازمان کا. گ. ب. مصرانه می خواسته است که از همان روز اول نقل و انتقال این کارمند آمریکایی به ساختمان جدید از وی بهره برداری کند و در عین حال از دو منشی آمریکایی دیگری که حدود یک سال در همان مجتمع سکونت داشتند چشم پوشی کرده بود.

*** در سال 1346 یکی از مقامات صدور روادید که در یکی از کشورهای اروپای شرقی انجام وظیفه می کرد به نحوی از انحاء با اتباع محلی روابط دوستانه و با یکی از آنها در شرایط مظنون روابط جنسی برقرار کرده بود. همه شواهد موجود حاکی از آن است که سازمان اطلاعات محلی در نظر داشته مقام صدور روادید مزبور را به دام انداخته و وی را به همکاری جلب نماید.

جزئیات:

در سال 1346 یکی از مقامات سرویس خارجی که به عنوان مقام صدور روادید در یکی از سفارتهای آمریکا واقع در یکی از کشورهای اروپای شرقی کار می کرد در یک کوکتل پارتی نیمه رسمی که از طرف یکی از همکاران آمریکاییش ترتیب داده شده بود شرکت جست. در این ضیافت وی با دو نفر آشنا شد که می گفتند در وزارت بازرگانی محلی به کار مشغول هستند. مقام مزبور متوجه شد که (از نظر اجتماعی) وی دارای وجوه مشترک بسیاری با این دو نفر است و پس از پایان کوکتل پارتی نیز با آنها به هتلی در همان اطراف رفت تا با آنها مشروب بیشتری بنوشد. وی متوجه شد که دوستان جدیدش به هیچ وجه میل ندارند از کار وی سر دربیاورند بلکه بیشتر خواهان دوستی با وی بوده و ادعا می کردند که به زنان محلی برای برقراری روابط نامشروع جنسی به آسانی دسترسی دارند.

یک هفته بعد مقام سرویس خارجی مزبور بنا به دعوت دوستانش به یکی از مشروب فروشیهایی که محل اجتماع زنان روسپی بود رفت. فرد آمریکایی قبلاً نیز دوبار به آنجا رفته بود ولی با زنان این میکده هیچ گونه تماس نادرستی برقرار نکرده بود. پس از پایان خوشگذرانی فرد آمریکایی گفت که دو دوست خود و یکی از زنان آنجا را به محل سکونتشان خواهد رساند. پس از رسانیدن دو دوست مزبور مجبور شد زن روسپی را نیز به خانه اش برساند. در محل به جای اینکه از وی مؤدبانه جدا شود، زن مزبور مقام سرویس خارجی را به داخل آپارتمان خود کشانید و سعی کرد با وی روابط جنسی انجام دهد. فرد آمریکایی مدعی است که این روابط بطور جدی ادامه نیافت و وی پس از چند دقیقه آنجا را ترک گفت.

روز بعد مقام سرویس خارجی پس از یادآوری سخنرانیهای امنیتی و اعلام ممنوعیت برقراری ارتباط اجتماعی با اتباع محلی از طرف سفارت، نزد مقام امنیتی منطقه ای رفت. پس از تحقیق مشخص شد که احتمالاً قرار بوده است با اجرای توطئه ای وی نیز مجبور به باج دهی و همکاری شود. در خاتمه، مقام سرویس خارجی گفت که در آینده این گونه دعوتها را از طرف اتباع محلی نخواهد پذیرفت و در مورد

ص: 76

وی، موضوع به همین جا پایان یافت.

*** در اواسط سال 1348 در یکی از واحدهای مستقر در یکی از کشورهای آفریقایی، یکی از مقامات اطلاعاتی شوروی تحت عنوان گزارش اخبار سعی کرد یکی از کارمندان سرویس خارجی را وادار به همکاری نماید و پیشنهاد نمود که وی پس از استعفا از سمت کنونی خود مرکزی را در کانادا ایجاد کند و سربازان فراری آمریکایی را در کانادا پناه دهد.

جزئیات:

در پاییز سال 1347 یکی از مقامات سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای آفریقایی در کوکتل پارتی مطبوعاتی که از طرف گزارشگر اخبار ملی سویس ترتیب داده شده بود شرکت کرد و در آنجا با یکی از اتباع روسی که می گفت در آنجا با سرویس مطبوعاتی شوروی همکاری می کند آشنا شد.

مقام سرویس خارجی آمریکایی و گزارشگر خبری روسی متوجه شدند که علائق مشترک بسیاری بین آنها وجود دارد و در شش ماه بعد در رستورانهای محلی ملاقاتهای بسیاری انجام دادند. فرد روسی نیز اغلب صورت حسابها را پرداخت می کرد و برای فرد آمریکایی ودکا و آبجو سفارش می داد. این ملاقاتها که در ملأعام صورت می گرفت، مورد توجه بعضی از همکاران آمریکایی سفارت قرار گرفت لیکن هچ گاه در مورد مقاصد فرد روسی سؤالی پیش نیامد. این گزارشگر روسی در گفتگو با فرد آمریکایی نشان داد که به کارمندان سفارت آمریکا، کار آنها، موارد جالب و مورد تنفر آنها و عکس العمل آنها نسبت به ناآرامیهای داخلی در آمریکا، نظر آنها در مورد تداوم مداخلات آمریکا در ویتنام و غیره توجه بسیار دارد. در نتیجه این گفتگوها نیز وی دریافت که فرد آمریکایی از نظام سربازگیری آمریکایی که جوانان این کشور را به آمریکا می فرستد خوشش نمی آید. رویدادهای بعدی نیز حکایت از آن داشت که خبرنگار روسی فکر می کرد که این فرد آمریکایی در برهم زدن وضع سربازی آمریکا وی را یاری خواهد داد. در اواسط سال 1348 طی ملاقاتی که در یک رستوران عمومی صورت گرفت گزارشگر روسی مستقیما پیشنهاد کرد اگر مقام سرویس خارجی آمریکایی از کار خود استعفا داده و در کانادا مرکزی برای تجمع سربازان فراری آمریکایی ایجاد کند وی نیز از نظر مالی او را حمایت خواهد کرد. وی همچنین گفت که حاضر است با ارائه کمکهای مالی بیشتر موجبات سفر وی را به سوئد فراهم سازد تا با نحوه کار مراکز گردآوری سربازان فراری آمریکایی در آنجا آشنا گردد. مقام آمریکایی نیز به علت دشواریهای موجود در خلاصی از کار و مظنون شدن به اینکه وی احتمالاً درگیر شرایط نادرستی شده است، تمام این موضوع را به افراد مافوق و افسر امنیتی منطقه ای خود گزارش داد. مقام مزبور سریعا به واحد دیگری منتقل شد و از آن بعد نیز گزارشگر مزبور با وی تماس دیگری برقرار نکرده است.

سفارت و افسر امنیتی منطقه ای مسئول پس از خاتمه تحقیقات متوجه شدند که فرد روسی مزبور عضو سازمان اطلاعاتی روسیه یعنی کا. گ. ب. بود و سعی داشته است برای انجام مقاصد خود، این کارمند سرویس خارجه را به کار گیرد.

***

ص: 77

در اواخر سال 1346 و اوایل 1347 یکی از کارمندان سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی با یکی از کارمندان محلی سفارت درگیر روابط نادرست شد و ظاهر این امر این بود که گویا زن مزبور تحت کنترل سازمان اطلاعاتی محلی بوده است.

جزئیات:

این کارمند سرویس خارجه حدودا از شهریور 1346 تا دی ماه 1347 در بخش اداری سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی مشغول به کار شد.

وی فردی شایسته و با وجدان کاری شناخته شده بود لیکن، اخلاقیات و رفتار وی در خارج از ساعت کار ناپسند بود. این فرد آمریکایی قبل از ورود به واحد جدید از همسرش جدا شده بود؛ وی در نوشیدن مشروبات الکلی افراط می کرد و پس از آنکه تحت تأثیر الکل قرار می گرفت در ضیافتهای نیمه رسمی سفارت با زنان مجرد و متأهل رفتار ناشایستی می کرد. مسئله مهمتر اینکه وی علیرغم گوشزدهای مکرر با یکی از معلمین مؤنث زبان محلی سفارت رابطه نامشروعی برقرار کرده بود. زن مزبور در بعضی از ضیافتهای سفارت شرکت می کرد و به همین علت کارمند سفارت می توانست او را تحت تعقیب قرار دهد.

پس از پایان ضیافتها کارمند، وی را به آپارتمان خود و یکی از آپارتمانهای مجهز سفارت می برد و بنا به گفته خود روابط عادی جنسی با وی برقرار می کرد. دوبار هنگامی که وی زن مزبور را به خانه اش می رساند متوجه شد که ماشینهای گشتی محلی وی را دنبال می کنند. کارمند مزبور فکر نمی کرد که روابط موجود آن چنان جدی شود، ولی چنین به نظر می رسید که معلمه زبان محلی مقاصد دیگری دارد. وی ادعا می کرد که عاشق او شده است، بطور خصوصی و علنی تنفر خود را علیه دولت محلی ابراز می داشت و می گفت که اگر فرصت آن را داشته باشد به یکی از کشورهای اروپای غربی یا آمریکا خواهد گریخت، کارمند مزبور که به نادرستی روابط خود پی برده بود، سعی کرد با عدم ملاقات وی در آینده رابطه اش را با وی قطع نماید. معلمه زبان محلی بشدت او را دنبال می کرد و همیشه در سر راه کارمند سرویس خارجه قرار می گرفت و یک بار نیز توسط یکی از کارمندان نامه سرگشاده ای برای وی فرستاده و در آن خصومت خود را نسبت به دولت محلی ابراز داشت و گفت که حاضر است در یک محل کاملاً مخفی با کارمند مزبور ملاقات نماید. کارمند آمریکایی با مقامات مافوق و افسر امنیتی منطقه ای مشورت نمود و بدون اینکه واقعه ای رخ دهد از آنجا منتقل شد.

در رابطه با ابراز تنفر علنی توسط این معلمه از دولت محلی و این واقعیت که وی هیچ گاه از طرف پلیس امنیتی محل مورد تفتیش قرار نمی گرفت، باید گفت که گمان می رود که وی شدیدا تحت کنترل سازمان اطلاعاتی محلی بود که سعی داشته اند کارمند آمریکایی را از طریق وی وادار به همکاری نمایند.

*** در اواخر سال 1346 یکی از مقامات کا. گ. ب. شوروی با یکی از نیروهای امنیتی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای غربی تماس گرفت تا وی را به کار گیرد.

ص: 78

جزئیات:

در اوایل 1345 یکی از گاردهای امنیتی وارد یکی از سفارت های آمریکا در اروپای غربی شد. فرد مزبور دائما زیر نظر افراد مافوق خود بود چون او را فردی نابالغ، فاقد قضاوت صحیح و زیر پا گذاردن قوانین و مقررات دانسته و به عنوان «مهره ای ضعیف» در برنامه امنیتی سفارت به حساب می آوردند.

در یکی از روزهای آذر ماه 1346 این گارد امنیتی به یکی از کافه های مورد علاقه اش رفته بود. به محض ورود مرد دیگری نیز در کنارش نشست و دوستانه با وی وارد گفتگو گردید. بدون معرفی خود، فرد مزبور گفت که وی از اتباع روسی است که به عنوان مترجم انگلیسی در یک سازمان بین المللی به کار مشغول است. فرد روسی بسیار سخاوتمند بود و صورتحساب گارد ما را نیز پرداخت نمود و گفت که او و همسرش، همه چیز آمریکا و مردم آمریکایی را دوست دارند و میل دارند که او را برای شام شب بعد به خانه خود دعوت نمایند. فرد روسی گفت که حاضر است کلکسیون سکه های خود را نیز به گارد امنیتی نشان دهد. چندین بار وی را به شام دعوت کرد لیکن هر بار با امتناع گارد امنیتی روبرو شد. پس از پایان چند نوشیدنی فرد روسی گفت که او می داند که محل کار وی کجاست و حتی می داند که او و همکارانش سه بار در هفته در محل خاص به ورزش بولینگ می پردازند.

حدود دو ساعت از گفتگو گذشته بود و گارد امنیتی با خود گفت که بهتر است با این فرد روسی قطع رابطه نماید. وی گفت که باید برای انجام کاری برود و نیز نمی تواند دعوت وی را برای صرف شام بپذیرد چون در آن موقع باید به بولینگ بپردازد. به این ترتیب وی به تنهایی میکده را ترک گفت.

روز بعد وی جریان ملاقات خود را با فرد روسی را به سرپرست خود و مقام امنیتی منطقه ای گزارش داد. به وی دستور داده شد که به کافه مورد علاقه اش پا نگذاشته و از فرد روسی ناشناس دوری گزیند. وی همان روز عصر به محل بولینگ رفته بود تا همراه دیگر همکارانش مدتی را در آنجا بگذراند. درست پس از آغاز بولینگ، فرد روسی وارد و به طرف گارد امنیتی آمد. بار دیگر از وی خواست تا بعد از پایان بولینگ به خانه اش آمده و با همسرش و او شام را صرف نمایند. گارد مزبور دعوت را نپذیرفت و گفت که با همکارانش شام را صرف خواهد کرد سرپرست وی نیز در همان نزدیکی ایستاده بود و از وی حمایت می کرد.

گارد امنیتی نیز مؤدبانه به گفتگو خاتمه داد و بازی را آغاز نمود. فرد روسی نیز آنجا را ترک گفت و دیگر به سراغ وی نیامد.

مقام امنیتی منطقه ای مسئول، بعدها فرد روسی مورد نظر را به عنوان عضو کا. گ. ب. شناسایی نمود.

*** طی سالهای 1345 و 1346 یکی از مأمورین آژانس بین المللی آمریکا که در یکی از سفارتهای آمریکا در اروپای شرقی کار می کرد درگیر اقداماتی شد که تحت نظر سازمان اطلاعاتی محل بود و منجر به یک «باجگیری می شد» تا همکاری وی جلب گردد. این تلاش با شکست روبه رو گردید و مأمور آژانس بین المللی آمریکایی به نقطه ای دیگر منتقل گردید.

ص: 79

جزئیات:

در سال 1344 مقام مزبور به بخش فرهنگی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی مأمور شد. به علت تجارت پیشین و آشنایی وی با زبان محلی، وی اغلب همراه هیئتهای آمریکایی به شهرهای اطراف سفر می کرد. همه فکر می کردند که وی به موارد امنیتی آگاه بوده و این آگاهی تا حدی است که پلیس امنیتی و اطلاعاتی محلی قادر به دام گستری برای وی نیستند.

در اواخر تابستان 1345 این مقام مجرد، هنگامی که گروهی از مقامات آمریکایی را در سفر به چند شهر همراهی می کرد با دو خبرنگار محلی که قبلاً آنها را در کوکتل پارتیهای نیمه رسمی دولتی ملاقات کرده بود چند بار شام صرف کرد. در اولین میهمانی شام، که چند زن نیز در آن شرکت داشتند، مقام آمریکائی در نوشیدن مشروبات الکلی افراط کرد تا حدی که آنها مجبور شدند وی را به اتاقش ببرند. روز بعد دو خبرنگار مزبور به وی گفتند که افراط وی در مشروبخواری به حدی بود که پلیس محلی به وی مظنون گردیده است. علاوه بر این چند عکس به وی نشان داده شد که وی را همراه با یکی از دختران شب قبل به طور عریان نشان می داد. ولی به وی گفته شد که اصلاً نگران نباشد و عکسها را در حضور وی نابود کردند. دو خبرنگار وانمود کردند که وضع خود آنها نیز خوب نبوده و اگر عکسها به پلیس محلی داده شود برای آنها نیز گران تمام خواهد شد. مقام مزبور فکر کرد که موضوع خاتمه پیدا کرده است.

در ماههای بعد نیز مقام مزبور هر ده روز یک بار با یکی یا هر دوی آنها ملاقات می کرد و معتقد بود که آنها قابل اعتماد هستند؛ ولی همیشه سعی داشت که در نوشیدن مشروبات مانند آن جلسه افراط ننماید.

در بهمن 1346 هنگامی که باز هم مأموریتی در خارج از واحد داشت، دو خبرنگار مزبور ناگهان به ملاقات مقام مزبور در هتل محل اقامتش آمدند. هنگام مشروبخوری در اتاقش به وی گفته شد که پلیس هنوز هم در مورد مشروبخوارگی قبلی وی به تحقیق مشغول است (اوت 1966). علاوه بر این منبع ناشناسی عکسهای فوق الذکر را در اختیار پلیس نهاده است. سرانجام پیشنهاد شد که یا او با پلیس امنیتی محلی همکاری نماید و یا پلیس او را به خاطر برهم زدن آرامش دستگیر خواهد کرد. مقام مزبور از پیشنهاد مطروحه توسط این «دوستان» شدیدا تکان خورد، مقام مزبور با رد کردن پیشنهاد همکاری به طرز مؤدبانه به این ملاقاتها خاتمه داد و دو روز بعد پس از بازگشت به سفارت موضوع را به مقام امنیتی منطقه ای گزارش کرد. چند روز بعد وی به نقطه دیگر منتقل گردید و اتفاق دیگری رخ نداد.

توجیه دوباره اتباع محلی سرویس خارجه

سند شماره (5) تاریخ: 15 آوریل 1971سرّی از: معاونت مدیر امنیتی - 26 فروردین 1350شماره نامه 11/71 - D به: ناظران امنیتی، مقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی) وزارت امور خارجه، دفتر امنیتی موضوع: توجیه دوباره اتباع محلی سرویس خارجه در چند سال گذشته، به کارمندان محلی سرویس خارجه مستقر در نمایندگیهای ما در اروپای شرقی اجازه داده می شد تا چه بطور رسمی به منظور انجام کارهای سفارت و یا به منظور خوشگذرانی موطن خود را ترک گفته و به غرب سفر کنند. بعضی از آنها تصمیم گرفتند به کشور خود بازنگردند و در تعدادی از کشورهای اروپای غربی چون اطریش، آلمان و ایتالیا متقاضی دریافت روادید پناهندگی شدند. این افراد

ص: 80

هنگام کار در نمایندگیهای ما، از طرف سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متبوع آنها تحت فشار قرار می گرفتند تا پیرامون عملیات سفارت آمریکا، پرسنل و فعالیتهای آنها گزارش تهیه نموده و دیگر وظایف مربوط به گردآوری اطلاعات را به آنها محول می کردند. این افراد نیز به نوبه خود به صورت منابع بسیار مهمی در رابطه با عملیات نفوذی به داخل تأسیسات ما و پی بردن به نکات ضعف نظام امنیتی خودمان درآمده بودند. در نتیجه، شایسته است که به محض پناهنده شدن این گونه افراد با آنها تماس گرفته و در این رابطه توجیه شوند، به منظور روشن شدن این دستورالعمل باید گفته شود که یک کارمند محلی سرویس خارجه می تواند هر یک از کارمندان مستقیما استخدام شده و یا پیمانی سفارت را در بخشهای دفتر حفاظت آمریکا، دفتر وابسته دفاعی، کشاورزی و نیز افرادی که گهگاه به استخدام نمایشگاههای تجاری، و پروژه های خاص در می آیند، در بر گیرد . علاوه بر این، افراد داخلی نیز مورد توجه بوده و به همین ترتیب مانند کارمندان محلی سرویس خارجه توجیه خواهند شد.

مقامات امنیتی منطقه ای دستور دارند که انتقال کارمندان محلی سرویس خارجه به غرب را چه در واحد محل اقامت و چه در واحدهای تابعه زیر نظرداشته، و در صورتی که قرار است این افراد به جائی سفر کنند، با ذکر مقصد موضوع را به SY/SASاطلاع دهند. در صورتی که به کارمند محلی سرویس خارجه قانونا اجازه مهاجرت داده شده باشد، باید خلاصه اطلاعاتی در مورد تقاضای روادید و نیز اسامی افراد حامی آنها در غرب ارسال گردد. گذشته از این، نسخه ای از اسناد ذیربط موجود در بایگانی امنیتی واحد و آخرین فرمهای 33 - PSP نیز باید به SY/SASارسال گردد.

مقامات امنیتی منطقه ای که در کشورهای دارای مراکز پناهندگان و یا سازمانهای پناهندگی داوطلبانه خدمت می کنند، باید با مقامات این آژانسها تماس برقرار سازند تا هنگامی که یکی از کارمندان محلی سرویس خارجه از کشورهای کمونیستی (و یا اقوام درجه یک آنها) قرار باشد مهاجرت نموده و یا اسکان دوباره یابند، اطلاع به ما با سهولت بیشتری امکان یابد.

به محض ارزیابی و هماهنگی مناسب SY/SAS، مقام امنیتی منطقه ای که قرار است کارمند محلی سرویس خارجه مورد نظر به حیطه اختیارات وی وارد شود آماده می شود و شخص مزبور را کاملاً در جریان امر قرار می دهد. در هر مورد با در نظر گرفتن وضع کارمند محلی سرویس خارجه یعنی پناهندگی یا مهاجرت و غیره دستوراتی به مقام امنیتی منطقه ای داده می شود و اطلاعات موجود در بایگانی SY و CASدر سطح قرارگاه در اختیار وی گذاشته خواهد شد.

نکات مورد توجه در این گونه توجیه ها در ضمیمه الف گنجانده شده، لیکن لازم نیست که صرفا محدود به آنها شود. علاوه بر این نمونه ای از یک جلسه توجیهی ضمیمه شده تا گزارش همه جانبه اطلاعات مفید ناشی از این توجیهات به سهولت گزارش شود (ضمیمه ب). بخش های غیر قابل کاربرد می تواند به دلخواه مورد جرح و تعدیل واقع گردد.

گزارش به موقع در مورد مسائل SY/SASمربوط به این دستورالعمل بسیار ضروری است.

ضمائم:

الف / ب

ص: 81

ضمیمه الف نکات خاص مورد توجه 1) سوابق و تاریخچه شخصی.

2) فهرست اقوام، و شغلهای آنها و محل اقامت کنونی آنها.

3) اطلاعات مربوط به ازدواج، تحصیلات و کار همسر 4) اطلاعات مربوط به تحصیلات و کار به طور مفصل 5) سفرها، به خصوص به خارج از اروپای شرقی و چگونگی انجام آنها. (بهتر است تمام ادوار زمانی تا موقع استخدام در نمایندگی آمریکا ذکر شود).

6) تاریخ کار در نمایندگی آمریکا، سمتها، سرپرستان آمریکا و نحوه استخدام 7) اولین تماس با سرویس اطلاعاتی محلی. نحوه تماس، مکان ملاقات و روش مورد استفاده برای جلب همکاری یعنی روش توسل به فشار بوده و یا توسل به وطن پرستی.

8) مدت ارتباط با سرویس اطلاعاتی محلی (دوران دقیق فعالیتها)، نام و مشخصات عامل، روش ارتباط با عامل و مکانهای ملاقات.

9) دفعات تماس با عامل و آموزشهای خاص در صورت امکان.

10) شرایط خاص تعیین شده و توسط عامل در مورد نمایندگی مربوطه و اطلاعات خاص مورد نظر در رابطه با کارمندان محلی و آمریکایی. (در این رابطه فهرستی از آمریکاییهای مستقر در واحد در دوره مزبور تهیه خواهد شد. ارزیابی خاص و دیگر اطلاعات مربوطه در مورد هر یک کسب خواهد شد).

همچنین اطلاعات مربوط به نصب دستگاههای استراق سمع و یا دستگاههای جاسوسی در اطراف محوطه سفارت دریافت خواهد شد.

11) اطلاعاتی که به سرویس اطلاعاتی محلی داده شده و نکات مورد علاقه عامل در رابطه با نمایندگی.

12) اطلاعات مربوط به شرایط گزارش دیگر کارمندان محلی، سرویس خارجه و ماهیت و حدود توجه معطوف شده به این افراد.

13) اطلاعاتی در مورد امکان آگاهی سرویس اطلاعاتی محلی، از سفر این افراد به غرب. آیا سرویس اطلاعاتی محلی می بایست به آنها در این زمینه اجازه دهد و یا پس از ورود به غرب نیز به آنها دستوراتی داده شده است.

14) میزان دشواری موجود در تهیه گذرنامه و روادید خروج.

15) تماس با مقامات تابعه کشور مربوطه در غرب. ماهیت و میزان این گونه تماسها باید به تفصیل شرح داده شود.

16- برنامه های جاری و آتی که شامل مقاصد کوتاه مدت و آتی خواهد بود.

عناوین شرایط جاری مختلف

ص: 82

بررسیهای پلی گرافی (دروغ سنجی) اظهارات نهایی ضمائم یا پیوستها جزئیات:

آنچه در ذیل می آید اطلاعاتی است که از مفعول، طی مصاحبه با مقام گزارشگر در تاریخ 11، 12، 13، 16 اسفند 1350 به دست آمده است.

سوابق و تاریخچه شخصی:

تحت این عنوان بندهای 1، 3، 4، 5، 6 ضمیمه الف باید بطور مفصل گزارش گردد و باید سوابق والدین، شهرهای محل اقامت، مدارس، مشارکت در سازمانهای جوانان، ماهیت و میزان تلاشهای (آکادمیک) تاریخچه کار، وضع تأهل، مسافرت و سرگرمیها را در بر گیرد.

خویشاوندان:

فهرستی از تمام اقوام پدری و مادری، و محل اقامت کنونی، شغلها و فعالیتهای آنها.

نزدیکترین دوستان لهستانی:

فهرستی از دوستان، محل اقامت کنونی، شغلها، فعالیتها و ماهیت دوستی آنها.

افسران رابط:

فهرستی از افسران رابط، اسامی مورد استفاده، مشخصات و مدت زمانی که مطیع و فرمانبردار وی بوده اند.

جزئیات شرایط، مکان و دفعات تماس:

تحت این عنوان بندهای 7، 8، 9 ضمیمه الف باید به تفصیل گزارش شود. اولین تماس، به کارگیری، روش استخدام، دفعات تماس، مکان ملاقات، روش مورد استفاده در تدارک ملاقات، نحوه مراقبت در مسیر ملاقات و آموزشهای ویژه اطلاعاتی را در بر گیرد. این بخش نیز باید به ترتیب تاریخ وقایع با ذکر هر یک از افسران رابط و تاریخ (ماه و سال) گزارش شود.

شرایط گزارش: (بندهای 10 و 11 ضمیمه الف).

کلی:

موضوعات مورد علاقه کلی افسران رابط (موارد در زیر مشخص شده است) که ناشی از سؤالات مکرر افسر رابط در دستورات خود به تابع است تا از طریق گفتگو با مقامات آمریکایی، نظارتهای مشخص و یا «شایعات» موجود در جامعه آمریکایی پیرامون آنها اطلاعات گردآوری نماید.

ص: 83

ضمیمه ب طبقه بندی پرونده: تحقیق ویژهسری وزارت امور خارجه / دفتر امنیتتاریخ گزارش: 10 مارس 1971 مسئول حوزه: مقام امنیتی منطقه ایفرم: 838 - DS، 5 - 26 - 4 نام: نونامسکی، جرجتاریخ تحقیق: 2، 3، 4، 7 مارس 1971 توضیح فرد تابع از سپتامبر 1963 تا ژوئن 1970 در سفارت آمریکا در ورشوی لهستان به عنوان کارمند محلی سرویس خارجه به کار مشغول بوده و توجیه گردیده و اطلاعات جامعی در مورد سوابق، کار، همکاری با UB(لهستان ، 4سازمان اطلاعاتی لهستان) و مشخصات کارمندان آمریکایی و محلی فراهم آورده است. نحوه توجیه مفصل در اینجا آورده شده.- بسته - عطف به: درخواست ویژه رئیس، ستاد تکالیف ویژه به تاریخ 2 فوریه 1971 جدول مطالب عنوان سوابق و تاریخچه فردی خویشان نزدیکترین دوستان لهستانی افسر رابط جزئیات به کارگیری؛ مکان و دفعات تماس نیازهای گزارشی:

کلی ویژه مشخصات کارمندان آمریکایی مشخصات کارمندان لهستانی مطالب مربوط به خروج از لهستان تصویب کننده مقام امنیتی منطقه ای نسخه های ارجاع شده 3- SY/SAS 1- مقام امنیتی منطقه ای بررسی مجدد توسط ناظر عامل تاریخ امضاء سری

ص: 84

این گزارش مربوط به وزارت خارجه آمریکاست و محتوای آن نباید با اشخاص غیر معتبر در میان گذاشته شود.

الف) سابقه: اطلاعات کلی بیوگرافیک ب) علائق فرهنگی و کلی: شامل ورزش، سرگرمیها و خواندنیهای مورد علاقه.

ج) مسافرت: مسافرتهای گذشته و پیشنهادی؛ مکان و هدف سفر؛ مسافران همراه؛ وسیله نقلیه.

د) مأموریتهای قبلی: محل و ماهیت کار.

ه) وضع مزاجی: بیماریهای موقت یا دائمی و یا امراض جسمی و روحی.

و) نقاط ضعف: نوشیدن مشروبات الکلی، مسائل مربوط به تأهل، امکان دوزنه بودن یا روابط جنسی با دیگر پرسنل مجرد.

ز) روابط بین پرسنل آمریکایی: از کارمندان آمریکایی چه کسی از جمله دوستان صمیمی وی به حساب می آید و چه کسی از وی کینه بدل دارد.

ح) دفعات حضور وی در کوکتل پارتی و دیگر ضیافتهای اجتماعی:

ط) موضوع گفتگو با آمریکاییها: به خصوص اینکه از وی چه سؤالاتی شده و محتوای کلی علاقه آنها به او چیست.

موارد خاص:

نیازهای گزارشی خاص معین شده توسط افسر رابط و میزان تحقق آنها توسط تابع.

(نمونه ها) فیزیکی الف) مشخص کنید که از محل درب ورودی تا بخش اداری چند زنگ خطر نصب شده است.

ب) محتوای اتاق 312 را مشخص و پرسنل مخصوص آن را شناسایی کنید.

ج) برنامه گشت گارد امنیتی را در طبقه چهارم به دست آورید.

پرسنل دوروتی وایت: نظر وایت در مورد سیاست عدم مصاحبت، تمایلات وی در مورد انتصابهای آتی و نظر وی در مورد سرپرستش یعنی تام جونز.

آلبرت گرین: نظر وی در مورد پوشیدن مینی ژوپ در محل کار، وضع درد استخوان همسرش و امکان ایجاد ارتباط بین او و تابع و یا دیگر زنان موجود در واحد.

مری بلو: ماهیت و میزان علاقه او به بودائیسم، زن با امکان استفاده از مواد مخدر توسط او و ماهیت تضاد بین او و شوهرش ب. بلو در مورد این مسائل.

ص: 85

غیره مشخصات کارمندان آمریکایی:

تهیه این مشخصات بر ملاحظات شخصی تابع و سوءظن آمریکاییهایی که با وی تا حدودی رابطه داشته اند استوار بوده است.

(مثالها) آقا و خانم رالف براون: تابع آنها را فقط در ضیافت های اجتماعی ملاقات کرده است و به نظر او، کارمندان آمریکایی آنها را افرادی «خونگرم و اجتماعی» می دانند. عامل به خانواده براون چندان علاقه ای نشان نداد و فقط در مورد نظرات کارمندان آمریکایی در رابطه با سانحه اتومبیل خانم براون در سال 1969 گزارش داد.

جورج بلک: وی ظاهرا متصدی بخش روادید است. نسبت به کارمندان محلی سرویس خارجه بسیار صمیمانه رفتار می کند و اغلب به واحدهای کنسول تابعه در سراسر لهستان سفر می کند. افسر رابط مایل به برقراری رابطه با همسر، به دست آوردن کتابچه یادداشت مسافرت و رابطه با همسفران وی می باشد.

الینورپینک: منشی میان سال خونگرم، ساکت و مجرد، علاقه به کارهای سفارت نشان نداده و در میان آمریکاییها نیز ظاهرا دوستانی ندارد. شایع است که وی با دبیر دوم سفارت ترکیه ملاقات کرده است که برای افسر رابط چندان جالب توجه نیست.

مشخصات کارمندان سفارت:

(مثالها) میکول پویاپسکی: راننده سفیر. خیلی مغرور و ضدآمریکایی. ظاهرا با لهستان، 4سازمان اطلاعاتی لهستان در ارتباط است. گرچه فرد تابع در این زمینه اطلاع خاصی ندارد ولی نکات متعددی که توسط افسر رابط بیان شد، تنها می تواند توسط پویاپسکی به وی گفته شده باشد (توضیح دهید).

میرا لوداسکا: مسئول بخش پذیرش؛ آمریکاییها و کارمندان محلی او را دوست دارند لیکن خود او عصبی و نگران به نظر می رسد. تابع یکبار او را در یکی از کافه ها دید که با فرد مشکوکی که به نظر تابع، از اعضای لهستان، 4سازمان اطلاعاتی لهستان است در حال گفتگو بود. وی با مشاهده طرز لباس پوشیدن او و اینکه او حرف می زد و لوداسکا «مرعوب و مرهوب» مانده بود چنین برداشت کرده است.

جزئیات سفر از لهستان:

نتایج گزارش بندهای 13 و 14 ضمیمه الف.

نیازهای کنونی:

نتایج گزارش بند 15 ضمیمه الف شامل نیازهای کلی و ویژه مشخص شده توسط افسر رابط، در رابطه با غرب.

ص: 86

موارد مختلف:

نتایج گزارش بند 16 ضمیمه الف و دیگر اطلاعات دارای اهمیت از نظر ضدجاسوسی.

آزمایش دروغ سنجی:

در موارد خاص بنا به دستور SY ممکن است به آزمایش دروغ سنجی نیاز باشد. نتایج این آزمایش باید مفصلاً در اینجا گزارش شود.

اظهار نظرهای پایانی:

اظهار نظرهای مقام گزارشگر شامل ارزیابی وی از صحت بیانات تابع، نتایج بررسی اطلاعات و یا ملاحظات شخصی.

عکسها و ضمائم:

حداقل باید یک عکس از تابع و یک نسخه از فرم 33 - DSY وی ضمیمه شود.

مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره تأسیسات و کارمندان سفارت آمریکا در خارج

سند شماره (6) تاریخ: 3 اوت 1977 - 12 مرداد 1356سری شماره اداری نامه: 6/77 - د از: معاونت وزیر در بخش امنیتبه: ناظرین امنیتی منطقه ای وزارت امور خارجه دفتر امنیت مقامات امنیتی منطقه ایمقامات فنی منطقه ای موضوع: مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره تأسیسات و کارمندان سفارت آمریکا در خارج به پیوست فهرستی از مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره کارمندان و تأسیسات سفارت آمریکا در خارج که در سال 1977 خواسته شده ارسال می گردد و این نیازمندیها توسط SRF (نام دیگر سیا - م) در دسترس دفتر امنیتی قرار داده شده است. به علت منبع مربوطه، این پیوست از حساسیت اطلاعاتی برخوردار بوده و نباید در دسترس بیگانگان قرار گیرد.

آنچه در پیوست آمده برای استفاده خاص افسران امنیتی تهیه شده و بر اساس «باید دانسته شود» مورد مراقبت قرار گیرد. به همین جهت، مطالب مندرج در پیوست به دیگر آژانس ها و بخشها فقط با اطلاع SRFامکان پذیر خواهد بود.

پیوست نباید از این نامه جدا شود به پیوست: مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب.

سری I. ساخت درونی، روش های کار، ارتباط بین تأسیسات.

(1) بافت مدیریت و وظایف تأسیسات.

(2) اطلاعات در مورد تبعیت و اختیارات واحدهای سازمانی.

(3) اطلاعات و سوابق در بخشها و واحدهای تابعه و وظایفشان.

ص: 87

(4) اطلاعات و سوابق درباره واحدهای سری.

(5) سازمان کاری در تأسیسات ارتباط داخلی واحدهای مختلف.

(6) روشهای طراحی و اداره فعالیت تأسیسات و نیز ارائه و مأموریت تابعه.

(7) تماس تأسیسات با رهبران کشور مورد نظر، و با نمایندگان ارتش و سازمانهای اطلاعاتی آن.

(8) تماس تأسیسات با دیگر ارگانهای دولتی، وزرا و بخشها.

(9) تماس با رهبران احزاب پیشین (مثلاً مخالفین) و سازمانهای کشور مورد نظر.

(10) تماس با نهادهای آموزشی.

(11) تماس با مراکز سرمایه گذاری در حوزه خدمات.

(12) تماس با وسایل ارتباط جمعی و روزنامه نگاران انفرادی.

(13) تماسهای رسمی با افراد.

(14) تماس با سازمانهای بین المللی که در کشور مورد نظر نماینده دارند.

(15) تماسهای رسمی یا شخصی کارمندان تأسیسات با نمایندگان روسی و دیگر کشورهای سوسیالیستی.

II. اطلاعات مورد نیاز درباره کارمندان تأسیسات:

(1) تعداد و نحوه توزیع کارمندان در واحدهای مختلف تأسیسات.

(2) سیاستهای کارمندی مدیریت تأسیسات.

(3) نحوه استخدام رده های مختلف یا متعدد کارمندی در پایگاه با ذکر شرایط لازم و طول معمولی کار.

(4) حقوق و وظایف کارمندان تأسیسات.

(5) اطلاعات و سوابق فردی، از قبیل اطلاعات دارای ماهیت بیوگرافیک، درباره رابطها، نظریات سیاسی، موقعیت ارتقاء شغلی، عادات، حالات، نقاط ضعف، نکات مهم و غیره.

(6) نیازهای کارمندی تأسیسات و عناصر فردی آن در زمان حال و آینده.

(7) نحوه انتخاب و استخدام کارمندان جدید محلی.

(8) اصول پاداش دهی و نحوه پیشرفت.

(9) موانع پیشرفت برای طبقات مختلف کارمندی.

(10) نیازهای انضباطی.

(11) انتقال کارمندان در درون تأسیسات در صورت ممکن.

(12) نشانه های نتایج کاری و علل آن.

(13) نحوه انجام تکالیف TDY و سوابق فردی اشخاص.

(14) نهادهای آموزشی کشور مورد نظر و نهادهای دیگری که به عنوان منبع مورد نظر در انتخاب کارمند به کار می رود.

(15) شرکت کارمندان تأسیسات در کلوپها.

(16) ادارات استخدامی که جهت استخدام کارمند مورد استفاده قرار می گیرد.

(17) بافت اجتماعی کارمندان تأسیسات.

ص: 88

(18) بافت سیاسی کارمندی، عضویت حزبی.

(19) جو کاری در تأسیسات.

(20) محلهای سکونت کارمندان.

(21) محلهای آمد و رفت کارمندان تأسیسات (کافه ها، سواحل دریا، غیره) III. موقعیت و تجهیزات تأسیسات 1) مشخصات ساختمانها و وضعیت آنها.

2) تجهیزات فنی (وسیله تولید نیرو، فاضلاب، شبکه ارتباطات، محل کابلها.) 3) تجهیزات ویژه تأسیسات (محل SSHO / بخش سری / تلفنخانه، قسمت تله تایپ، آنتنها و غیره.) 4) صندوق پستی اجاره شده و نحوه توزیع نامه ها.

راهنمایی در مورد روابط شخصی با ملیتهای کشور شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی

سند شماره (7) خیلی محرمانه 28 آذر 1357، نامه هوایی 1299 از: وزارت امور خارجهبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی و SFM آمریکا موضوع: راهنمایی در مورد روابط شخصی با ملیتهای کشور شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی مقدمه:

(خیلی محرمانه) این نامه هوایی، حاوی سیاست این وزارتخانه در مورد تماسهای شخصی با ملیتهای شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی، بلغارستان، جمهوری دمکراتیک آلمان، جمهوری سوسیالیستی ویتنام، لائوس و کوبا می باشد. دستورالعملهای مطروحه به منظور جلوگیری از بروز موقعیتهایی است که طی آن یکی از سازمانهای اطلاعاتی متخاصم قادر به بهره برداری می شود. در مورد جمهوری خلق چین نیز، نامه هوایی جداگانه ای ارسال خواهد شد.

زمینه:

(طبقه بندی نشده) بخشی از موفقیت خدمات خارجی مرهون توانایی پرسنل ما در ایجاد کارهای مؤثر و روابط اجتماعی با مقامات و شهروندان دیگر کشورهاست. در رابطه با کشورهای مطروحه در بالا در سالهای اخیر از افزایش تماسها منافع بسیاری کسب کرده ایم. مأموران واحدهای ما در اکثر این کشورها توانسته اند تماسهای رسمی و غیررسمی خود را افزایش داده علاوه بر نمایاندن منافع آمریکا توانسته اند روحیات کشور میزبان را نیز گزارش نمایند.

وضع و موقعیت کنونی:

(خیلی محرمانه) شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی هنوز هم سعی دارند با استفاده از روشهای اطلاعاتی مرسوم بهره برداریهایی انجام دهند. گرچه در نیمه اول این دهه در تلاش آنها در مورد به کارگیری آمریکاییها شاهد کاهش بسیار بوده ایم، لیکن میزان فعالیتهای اطلاعاتی در سال 1976 افزایش بسیار یافته است. در سال 1975 تعداد گزارش های مربوط به عملیات اطلاعاتی خصمانه، عملیات

ص: 89

بهره برداری بیش از تعداد گزارشهای مشابه در سه سال گذشته بوده است. سالهای 1976 تا 1970 نیز مشابه سال 1975 بوده است. ظاهر امر این است که این سازمانهای اطلاعاتی متخاصم مانند اوایل سالهای 1970 شکست این تلاشهای بکارگیری را چندان مد نظر قرار نمی دهند.

(طبقه بندی نشده) تجربه نشان می دهد که برقراری رابطه صمیمانه بین یک آمریکایی و یکی از افراد کشورهای مذکور نمی تواند برای طرفین خالی از خطر باشد. مطمئن باشید که این گونه تماسها تحت مراقبت است و فرد غیر آمریکایی نیز شدیدا تحت کنترل می باشد و بالاخره از وی خواسته خواهد شد که در مورد دوست آمریکاییش اطلاعاتی تهیه نماید. در واقع برای سازمان کا. گ. ب. و سازمانهای اطلاعاتی دیگر کشورهای کمونیستی استفاده از شهروندان خود به منظور بهره برداری از دوستی با بیگانگان امری بسیار عادی و استاندارد می باشد. این بهره برداری گاهی به شکل گزارش در مورد حرکات و فعالیتهای آمریکایی ظاهر می شود؛ و در موارد دیگر از افراد غیر آمریکایی یا به اجبار و یا به اختیار درخواست شده است که در به کارگیری بیگانگان همکاری نماید. سازمان کا. گ. ب و هم پیمانانش در مورد بهره برداری از بیگانگان با توسل به درگیریهای عشقی و فعالیتهای جنسی ملل کشورهایشان، تاریخی طولانی و موفقیت آمیز دارند.

بیان خط مشی و سیاست:

(طبقه بندی نشده) از افسران انتظار می رود که در مورد کار و تماس اجتماعی با مقامات و شهروندان کشورهای مزبور تا حدی پیش بروند که عملکرد وظایف رسمی آنها توأم با سهولت شود. حدود این تماس را اهداف تعیین شده توسط ریاست نمایندگیها و وزارتخانه مشخص می نماید. ولی همه پرسنل باید از روابط فردی که ممکن است برای افراد کشورهای مزبور مشکلاتی به وجود آورد و یا اساس یک فعالیت اطلاعاتی علیه آمریکاییها را پدید آورد اجتناب ورزند.

(خیلی محرمانه) تجربه نشان می دهد که بهره برداری، توسط سازمانهای اطلاعاتی متخاصم زمانی انجام گرفته که از قوانین آمریکا و یا کشور میزبان سرپیچی شده و یا پرسنل آمریکایی شخصا درگیر مسائل سیاسی و یا اجتماعی شده و یا بین کارمندان آمریکائی و شهروندان کشورهای مزبور مسائل جنسی رخ داده است. به عنوان یک قانون کلی، تماس اجتماعی رسمی و قابل قبول با شهروندان کشورهای مذکور تنها زمانی باید برقرار شود که منظور دست یابی به یک هدف در سیاست خارجی باشد.

این سیاست بدون در نظر گرفتن محل اقامت آن شهروند و یا بدون در نظر گرفتن محل کار کارمند آمریکایی قابلیت کاربرد و مصداق دارد.

(طبقه بندی نشده) سؤالات مربوط به روابط اجتماعی با دیپلماتها یا شهروندان کشورهای مذکور را می توانید با سفیر، سرپرست مسئول، ناظر بخش، و نیز افسر امنیتی واحد محل اقامت در میان بگذارید.

هرگونه رخداد مشکوک و یا تماسی که در خارج انجام گرفته و نوعی عملیات اطلاعاتی بیگانه تلقی شود بایستی فورا به سرپرست مسئول و یا افسر امنیتی منطقه گزارش داده شود. پرسنل وزارتخانه باید این اطلاعات را به ناظر بخش (مربوطه) و دفتر امنیتی ستادی ویژه، اطاق 2236 مین استیت، شماره تلفن 1040 - 632 گزارش نمایند. پرسنل ACDA , AID , USICAواشنگتن نیز باید با دفاتر امنیتی ذیربط تماس حاصل نمایند. کارمندانی که این گونه گزارشها را ارسال می دارند باید منتظر بازجویی و ارائه پاسخ

ص: 90

حرفه ای باشند.

(طبقه بندی نشده) عدم موفقیت در اعمال قضاوت صحیح در اجتناب از ارتباط شخصی که بتواند منجر به آسیب پذیری در برابر تلاشهای اطلاعاتی خارجی بشود، صریحا نمی تواند زمینه موفقیت در وزارت خارجه را فراهم آورد. اگر تماسهای اطلاعاتی خارجی گزارش نشود متخلف باید منتظر مجازات و برخورد شدید باشد.

راهنمایی در مورد روابط شخصی با افراد تبعه شوروی وبعضی دیگر از کشورهای کمونیستی

سند شماره (8) تاریخ: 13 سپتامبر 79 - 22 شهریور ماه 1358 خیلی محرمانه از: کارل د. آکرمان، دستیار ریاست امنیتیشماره اداری نامه، 17/79 - D به: ناظران امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی فنی عطف به: (طبقه بندی نشده) نامه هوایی 1299، مورخ 2 اردیبهشت 1358 با موضوع بالا موضوع: راهنمایی در مورد روابط شخصی با افراد تبعه شوروی وبعضی دیگر از کشورهای کمونیستی هدف:

(طبقه بندی نشده) نامه هوایی 1299 (نسخه ضمیمه شده) به این جهت نوشته بود تا سیاست این وزارتخانه در مورد تماس بین پرسنل خدمات خارجی (شامل کارمندان مؤسسه ارتباطات بین المللی و اداره اطلاعاتی ارتش) و افراد تبعه کشورهای کمونیستی روشن گردد. سیاست این وزارتخانه سالها روشن نبوده و هر واحد کم و بیش یک سیاست محلی «عدم ارتباط صمیمانه» جهت برآورد نیازهای خود طرح ریزی کرده بود. نامه هوایی این سیاستها را به صورت هماهنگ ارائه می کند.

حوزه:

(طبقه بندی نشده) همان گونه که در بیانیه سیاست نامه هوایی ذکر شده، این سؤال که آیا باید با فردی از اتباع کشور کمونیستی رابطه برقرار نمود یا نه، بستگی به این دارد که آیا این روابط عملکرد وظایف رسمی را سهولت می بخشد و با اهداف مشخص شده توسط وزارتخانه و ریاست نمایندگی مغایرت دارد یا خیر.

در رابطه با مقاماتی که مسئولیتهای نمایندگی و گزارشی دارند این گونه تماسها باید برقرار گردد. لیکن در مواردی که رابطه بین یک کارمند و یکی از اتباع کشورهای کمونیستی برقرار می گردد و مجاز دانسته نشده و علاوه بر این هدف ارضای یکی از سیاستهای خارجی نمی باشد، نامه هوایی نحوه قطع اینگونه ارتباطها را طرح ریزی و پیشنهاد می نماید. این سیاست به خصوص در مواردی که کارمند مربوطه حاضر نیست روابط خود با تبعه کشور کمونیستی را قطع نماید و یا درخواست مقام مسئول را در مورد خاتمه دادن به این تماس مورد سؤال قرار می دهد، قابل کاربرد است.

(محرمانه) چنین به نظر می رسد که این نامه هوایی دارای انعطاف پذیری بسیار است و به ارزیابی شایستگیهای هر مورد تماس شخصی بین پرسنل خدمات خارجی و افراد تبعه کشور کمونیستی می پردازد و اساس قطع این تماسها را که خطر امنیتی دارند روشن می کند. مسئله درگیریهای عشقی و روابط جنسی با ملیتهای کمونیستی در تمام جهان نوعی عدم قضاوت حسنه به حساب آمده و ممنوع بشمار می آید. واحدها و به خصوص آنهایی که در شوروی و اروپای شرقی هستند باید در سیاست های

ص: 91

خود برقراری روابط جنسی با افراد این کشورها را ممنوع اعلام نمایند.

(خیلی محرمانه) نامه هوایی همچنین در بر گیرنده روش صحیح گزارش تماسهای مظنون اطلاعاتی است. به محض گزارش به واحد و بسته به حساسیت و فوریت آن، اطلاعات مربوطه باید فورا از طریق کانال دفتر امنیتی اسکادران پشتیبانی مستقیم هوایی و دفتر امنیتی SAS و یا از طریق یادداشت منحصر به ریاست دفتر امنیتی / SASبه وزارتخانه منتقل گردد. گزارش تلگرافی ارجح است.

(خیلی محرمانه) دیگر کانالها از قبیل کانال راجر نباید مورد استفاده گزارشهای مربوط به تلاشهای به کارگیری، نفوذهای خصمانه و یا عملیات مشابه آن قرار گیرد. این کانالها در وزارتخانه موجب انتشارهای وسیعتری می شود و باعث افشای غیرضروری اطلاعات حساس در رابطه با شهروندان آمریکایی می گردد.

اجرا:

مسائل مطروحه در نامه هوایی 1299 باید توسط SAS با پرسنل مربوطه در اقامتگاه و واحدهای مربوطه در میان گذاشته شود. سؤالات مربوط به راهنمائی های مندرج در نامه هوایی باید به ریاست دفتر امنیتی SASارجاع گردد. خطرات امنیتی و ضداطلاعاتی ناشی از رابطه با ملیتهای کمونیستی نیز مانند گذشته و به موقع باید به ریاست دفتر امنیتی SASگزارش شود.

ضمیمه(1) : نامه هوایی - 1299 خیلی محرمانه

دو سند سیا راجع به وارطامیان

سند شماره (9) سری - 8 مرداد 58 - اعضاء از: تهران 53807به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- اس. دی. ترامپ / 1 در 7 مرداد اطلاع داد که وارطامیان (نام اولش مشخص نیست) پس از چهار سال اقامت در کابل به تهران بازگشته است. او قبلاً در ایران کار کرده و فارسی را به آسانی تکلم می کند.

تصور می شود که ت / 1 گفت او از طرف ایزوستیا مأمور اینجا شده اما ممکن است به جای ایزوستیا تاس باشد. صحت و سقم آن را معین خواهیم کرد.

2- ت / 1 گفت که همسر وارطامیان خدمتکار کاسیگین بوده یا هست. خانواده وارطامیان ظاهرا چیزهای دیگری هم دارند که به این نوع قرابت اضافه می کند. یعنی داشا، ات... (احتمالاً نام فرزندان آنها) 3- به نظر متحمل می آید که حتی بدون داشتن نام اول و نام والدین، سابقه چشمگیر وارطامیان بتواند به شناسایی او کمک کند. آیا ستاد او را می شناسد؟ 4- پرونده. بعدا تعیین شود. تا تاریخ 8 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

ص: 92


1- ضمیمه سند شماره 17 است.

سرّی سند شماره (10) سری 12 مرداد 58 - اعضاء از: رئیس 487883به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است سی. کی. تاپ عطف به: تهران 53807 1- فرد مورد اشاره تلگرام مرجع، لوون پارویرویچ وارطامیان دارای پرونده (819558 - 201) می باشد. (به گفته مشارالیه، گاهی اوقات شورویها نامش را با تلفظ روسی لو پاولویچ استعمال می کنند.) تاریخ و محل تولد: 31 مارس 29، ایروان (ارمنستان) همسرش سوفیا نیکو لاینفا، تاریخ و محل تولد: 29 سپتامبر 30، لنینگراد. پسرش سورن، تاریخ تولد 59. دخترش ناتالیا، تاریخ تولد 53 (احتمالاً دکتر / جراح است؛ در اواسط سالهای 70 در مدرسه پزشکی حضور می یافت).

2- مشارالیه از دانشگاه مسکو درجه فوق لیسانس را در فلسفه شرق دریافت کرد. زمینه های عمده مورد علاقه او اسلام و زبان فارسی و بعد از مدتی امور خلیج فارس است. فارسی را خیلی خوب، انگلیسی را ضعیف، روسی را خوب و ارمنی را در حداقل صحبت می کند. در سال 69 مشارالیه عضو «شورای عالی نویسندگان مسکو» شد. (منبع خبر بیشتر از این درباره شورا چیزی اظهار نداشت اما امکان دارد که اتحادیه نویسندگان باشد. این دلیل «عایداتی مثل دسترسی به خرمن، و غیره» می باشد.) مشارالیه در سال 1970 مدال دستور لنین گرفت.

3 - مشارالیه نماینده تاس در تهران از مه 67 - تا اکتبر 71 بود. از سپتامبر 57 - تا زمستان 77 به عنوان دبیر اول در کابل خدمت کرد.

4- برادر فرد مزبور، ایگور دارای پرونده (785634 - 201)، تاریخ تولد 25 ژانویه 36، قبلاً به عنوان کنسول شوروی در عراق (بعران) خدمت کرد و در تاریخ اکتبر 72 دبیر دوم در اتاوا بود. به گفته پی. دی.

ستیزفای ایگور به عنوان مأمور شناخته شده کا. گ. ب. به حساب آورده شده. مشارالیه مظنون به فعالیت برای سازمانهای اطلاعاتی روسیه، احتمالاً جی. آر. یو به حساب می آید که این حساب به دلیل سیر حرفه ای / مأموریتهای وی و مراودتهای گذشته او با مأموران شناخته شده سازمانهای اطلاعاتی روسیه می باشد برای اطلاع شما، پی. دی. استوریج گفته که فردی به نام ل. پ. وارطانیان یک سروان، رتبه سوم، عضو جی. آر. یو و احتمالاً همان مشارالیه است.

5 - مشارالیه قرار بود که در تابستان سال 74 به عنوان نماینده پراودا (که بعدا به نماینده تاس تبدیل شد) به تهران بازگردد. براساس سوابق که سازمان اطلاعاتی همکار / سیا داشتند دال بر اینکه مشارالیه مظنون به... می باشد دولت ایران از دادن ویزا به نامبرده خودداری کرد. در ژانویه 77، مشارالیه به عنوان سرکنسول شوروی در استانبول پیشنهاد شد... ترک محلی... به دلیل نام ارمنی وی این معرفی را تردیدانگیز به حساب آوردند و قرارگاه کابل خاطرنشان ساخت که اعزام یک ارمنی روسی به استانبول را می توان بی حرمتی به ترکها دانست. به هر صورت فرد مزبور ظاهرا به استانبول نرفت و احتمالاً دولت ترکیه او را رد نمود.

6- مشارالیه هنگامی که قبلاً در تهران اقامت داشت هدف عمده قرارگاه... بود تا آنکه عاقبت این نتیجه

ص: 93

گرفته شد که او قابلیت ضعف کمی از خود نشان می دهد. منابع مختلف یک جانبه (و سازمان اطلاعاتی همکار) با مشارالیه تماس داشتند که از جمله آنها اس. دی. ترامپ / 1 بوده که منبع این گفته که مشارالیه اظهار داشته پدرش از یاران لنین بوده می باشد... همسرش سابقا منشی (نه خدمتکار) کاسیگین بوده است. در ارتباط با این موضوع از طرف سایر منابع نظری ابراز نشده است.

7- قرارگاه تهران در سال 1972 (گزارش از شخصیتهای شوروی) درباره مشارالیه گزارشی تهیه نمود.

او به عنوان خوش برخورد و غیر دگماتیک اما فردی که احتمال کمی دارد استخدام پذیر باشد وصف شده است. نامبرده ظاهرا بسیار به همسر و فرزندانش علاقه دارد. اگر چه او خودش از مأموریتهای خارج از کشور، خصوصا در خاورمیانه لذت می برد همسرش طی این مأموریتها ناراحت بوده است. همسرش فقط به روسی تکلم می کند که عاملی در انزوای او می باشد و فرزندانش را... که باعث شد بین مسکو و محلهای مأموریت در خارج کرارا مسافرت کند.

8- آیا مشارالیه در مأموریتهای فعلی همراه همسرش است. در صورت اطلاع، لطفا خبر هم دهیدکه او هم اکنون دارای چه مقامی می باشد، در چه تاریخهایی وارد شده، به جای که آمده، آیا علاقه ای هست که گزارشی از شخصیتهای شوروی درباره او را دریافت کنید.

9- پرونده. 819558 - 201 تاریخ 11 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

سند سیا راجع به اریک ایوانویچ

سند شماره (11) سری 19 مرداد 58 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 492507به: کوالالامپور رونوشت برای تهرانسی. کی. تاپ - نکراسوف، اریک ایوانوویچ موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- مشارالیه (255969 - 201) تاریخ و محل تولد: 11 ژانویه 29، نزدیک مسکو. پرونده ای طولانی دارد. معذالک در حال حاضر گزارش نشده که در تهران به سر می برد. آخرین خبر (1977) وی را رئیس دپارتمان بین الملل جامعه تماما متحد «ZNANIYE» (مؤسسه نشر دانش زنانیا کشورهای سوسیالیست) مسکو معرفی کرده است.

2- مشارالیه در 57 - 56 و 68 - 64 در کابل و در 72 - 70 در تهران خدمت کرده است. وی مأمور شناخته شده ک. گ. ب است و احتمالاً در تهران رزیدنت (Resident) بوده و در کابل حداقل مأمور ارشد ک. گ. ب. (اگر رزیدنت نه) بود. پرونده اش شامل دو اشاره به فریتز دیهم بود. تاریخ خبر. 6؟ دیهم نزد مأمور قرارگاه کابل اظهار داشت که مشارالیه مشغول دادن سفارشاتی به یک بنگاه آلمانی سفارش پستی بود. تاریخ خبر: 67: دیهم «داستان سرگرم کننده ای» برای کارمند سیاسی کابل درباره درخواست مشارالیه برای کمک در پرداخت به بنگاه آلمان غربی سفارش پستی جهت کالاهای سفارش شده نقل کرد. در تهران مشارالیه مأمور هدفهای آمریکایی به حساب می آید و تماس های مشخص نشده ای با یک کارمند سفارت آلمان غربی داشت.

ص: 94

3- مشارالیه جهت مرخصی در وطن در ژوئیه 72 از تهران عزیمت کرد. با این حال بازنگشت و به یاران خود نامه نوشت که درخواست مأموریت در جای دیگری کرده بود چون در تهران «وی دائما» دچار فشار خون بود. او قبلاً اظهار داشته بود که دوست دارد محل خدمتی در اروپا پیش از بازنشستگی داشته باشد. وی در ژانویه... عضو نمایندگی شورای جهان صلح در کلمبو، سری لانکا بود. در آوریل، 75 وی از شوروی به آلمان غربی مسافرت کرد... معلوم نیست، و همچنین اینکه آیا این مأموریت، اعزام موقت یا به عنوان عضو هیئت نمایندگی بود.

سند سیا در مورد کورولف (گزارشگر ایزوستیا)

سند شماره (12) 23 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 513726به: تهران رونوشت برای آلمان، بن هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است سی. آ. وردانت - سی. آ. برایت عطف به: بن 84231 (در 3033719)(7760 - EGN 79 - 15559 / 315 - TDFIRBD) اطلاعاتی 1- مطلب ذیل یک پارگراف از تلگرام مرجع الف که یک گزارش طولانی از مناسبات شوروی - آلمان غربی است می باشد که دارای قیود غیرقابل رؤیت برای بیگانگان، غیرقابل رؤیت برای مشاوران یا مشاوران پیمانکار و پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است. این پارگراف برای اطلاع قرارگاه ارسال می شود. مطالب استخراج شده ای از این پاراگراف از کانالهای وزارت خارجه در اختیار سفارتخانه تهران قرار می گیرد.

منبع: یک مقام آلمان غربی که به مطلب دسترسی داشت. گزارشهای وی اغلب مورد تأیید قرار گرفته اند.

«یوگنی وی. کورولف، از گزارشگران ایزوستیا» که اخیرا مأمور به خدمت در آلمان غربی شده در اوایل شهریور با یک عضو دفتر نخست وزیری تماس گرفت تا درباره موضوعات مختلفی گفتگو کند.

کورولف درباره اوضاع ایران که شوروی آن را به دقت زیر نظر دارد نیز صحبت کرد. در ابتدا شورویها «بطور احساسی و با همراهی» از آیت اللّه خمینی حمایت کرده بودند چون او با شاه مخالفت نموده بود.

معذالک، خمینی برای تثبیت اوضاع در ایران که ممکن است از دست خارج شود کاری نمی کند، لذا اتحاد شوروی دیگر از خمینی حمایت نمی کند. شوروی خود را بیطرف نگه می دارد اما در عین حال نگران و نظاره گر است.

2- بدون پرونده - تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

مکمل خلاصه اطلاعاتی اقیانوس هند

ص: 95

سرّی سند شماره (13) 27 مهر 58سری SPOKE هشدار - شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است ضمن ساعات عادی کار به دفتر وابسته دفاعی در تهران بدهیدمکمل خلاصه اطلاعاتی اقیانوس هند 27 مهر 58 1- مخابرات دریایی شوروی. مخابرات قابل توجهی ملاحظه نشد.

- هواپیمایی دریایی شوروی - دو هواپیمای 38 - IL (می) دریایی قرار است از تاشکند جنوب (تاسه 4116 شمال، 06917 شرق) شوروی به عدن در جمهوری دموکراتیک یمن در 1 آبان پرواز کند و در 10 آبان به تاسه بازگردد. ساعت پیش بینی شده عزیمت از تاسه 230200 و ساعت پیش بینی شده ورود به عدن 231230 می باشد. قرار است که این هواپیما در راه عدن از موقعیت های ذیل عبور کند: 6616 شمالی 06917 شرقی (تا سه)، 3742 شمالی، 05833 شرقی، 2638 شمالی، 05631 شرقی، 2612 شمالی، 05646 شرقی، 2530 شمالی، 05631 شرقی، 1250 شمالی و 04502 شرقی (عدن). در بازگشت هواپیماهای می در 10 آبان نقشه پروازی دقیقا برعکس مورد استفاده قرار می گیرد.

آنچه درباره غرض از این اعزام نیرو اظهار شده این بوده که به منظور آموزش خدمه آن در جستجو و نجات سفینه های فضایی در منطقه اقیانوس هند است. معذلک، 38 - IL ها ضمن اعزام به عدن احتمالاً عملیات شناسایی در رابطه با گروه رزمی میدوی USSکه ضمن این مدت در اقیانوس هند عملیات دارد خواهند داشت.

در پشتیبانی اعزام 38 - IL ، دو 12 - ANدریایی (CUB) شوروی قرار است بین شوروی و عدن رفت و برگشت داشته باشند. آنها در 29 مهر به عدن پرواز دارند و در 11 آبان به تاشکند بازمی گردند. قرار است یک 12-AN مستقر KADKHRABROVO ؟ ALINI؟/6370 NIS (5453 شمالی 02035 شرقی) به شرح ذیل پرواز کند: عزیمت از تاشکند جنوبی در 210200 به وقت گرینویچ و ورود به عدن در ساعت2112 پس از یک ساعت توقف در کراچی (2454 شمالی، 06709 شرقی) و پاکستان. این هواپیما در ساعت 220300 از یک مسیر معکوس پرواز، عدن را ترک خواهد کرد.

یک 12 - AN مستقر در KACHA / 370 NL(4447 شمالی، 3334 شرقی) با یک فاصله 10 دقیقه ای هواپیمای جلودار را دنبال خواهد کرد. آنچه درباره غرض از این پرواز اظهار شده انتقال 5400 کیلوگرم وسایل فنی و 21 مسافر بوده است.

همچنین احتمالاً در پشتیبانی از این 38 - IL یک 12 - AN تابع OSTAFEVO مسکو قرار است پرواز رفت و برگشت ویژه ای بین تاسه و عدن در فاصله 27 مهر - 1 آبان انجام دهد (24 مهر 58 WPAC IF؟ FO، پاراگراف A- ؟ مرجع).

مکمل 27 مهر 58......

سند راجع به لووچنکو(خبرنگار نوویودرمیا)

ص: 96

سند شماره (14) 8 آبان 58 اعضاءسری از: رئیس 542633به: با حق تقدم به قرارگاهها و پایگاهها در جهان (به استثنای پورت آوپرینس، بانگوی، کامپالا)برازاویل، ماپوتو، انجامنا، ژوهانسبورگ پیام اداری) هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس پی. ال. آئرونات. پی. دی. کوئیک 1- استانیسلاو الکساندروویچ لووچنکو، خبرنگار نوویو در میادر توکیو شب 1 آبان در توکیو به دولت آمریکا پناهنده شد. اینک او در منطقه ستاد بسر می برد تخلیه های اطلاعاتی اولیه ظاهرا ادعای وی را مبنی بر اینکه از اعضای رسمی (STAFFER) ک. گ. ب است تأیید می کنند. او غیر از ژاپن در جای دیگری از خارج خدمت نکرده و اطلاع او ظاهرا به عملیات ک. گ. ب در ژاپن و همچنین ساخت و شخصیتهای سازمانی محدود می گردد. به اقتضای رخدادهای جدیدتر قرارگاه ها را در جریان خواهیم گذارد.

2 - در صورتی که مورد سؤال قرار گرفتید می توانید برای رابطهای سازمانهای همکار تأیید کنید که لووچنکو در اختیار ماست. لطفا درباره موقعیت اطلاعاتی او چیزی اظهار بکنید. در این زمان آشکار است که نمی خواهیم خواستار احتیاجات اطلاعاتی از سازمانهای رابط گردیم و ممنون می شویم که قرارگاهها چنین درخواست هایی را رد نمایند اگر اطلاعی به دست آوردیم که برای سازمانی اهمیت مستقیم و چشمگیر داشت، البته آن را در اختیار خواهیم گذارد.

3- تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی سند شماره (15) سری 9 آبان 58 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 543129به: تهران رونوشت برای هلسینکی عطف به: تهران 51051 موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کی. لگ - ارکی هویتینن 1- تأییدیه موقت عملیاتی برای پرورش ارکی هویتینن، دیپلمات فنلاندی، به عنوان منبعی درباره مواضع شوروی اروپای شرقی در قبال اوضاع سیاسی ایران و ارزیابیهای آنها از اعتبار خارج شده است.

این تأییدیه در ابتدا در 23 بهمن 58 به درخواست دیمیتروف مأمور قرارگاه تهران صادر شده بود. وی رابطه اجتماعی با هویتینن برقرار کرده بود و او را واجد صفات لازم برای اجرای مؤثر نقش عامل دسترسی به حمایت شورویها دانسته بود. هویتینن پیش از ورود خود به تهران در سال 1978 (75 - 56) مأمور به خدمت در وین بود و آنجا مدت هیجده ماه یکی از آشنایان اجتماعی مأموری از سیا بود و به عنوان یک خبردهنده ناخودآگاه درباره یکی از مقامات شوروی که مورد توجه قرارگاه بود عمل می کرد.

ص: 97

2- لطفا اطلاع دهید آیا در حال حاضر با هویتینن در تماس هستید یا نه و آیا می خواهید تأییدیه موقت عملیاتی را تمدید کنیم.

3- پرونده: 959395 - 201. تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی سند شماره (16) سری 9 آبان 58 - تلگرام غیر فوری از: تهران 546224به: واشنگتن رونوشت برای هلسینکی عطف به: الف - واشنگتن 543129، ب - تهران 51051 موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کی. لگ - ارکی هویتینن 1- تلگرام مرجع ب دیگر در پرونده های قرارگاه نیست.

2- قرارگاه به تازگی به قدرتی که در برنامه پیش بینی شده رسیده و اکنون در مقامی هستیم که فعالانه تر به دنبال دستیابی به هیئت نمایندگی شوروی در اینجا باشیم. در حال حاضر با هویتینن تماس نداریم. اما پیشنهاد می کنیم اگر هنوز اینجاست او را پیدا کنیم و امکان بازدهی وی به عنوان عامل دسترسی را مشخص نماییم.

3- پرونده: 959395 - 201 تا تاریخ 9 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی

سند سیا راجع به فلوریان گرکو

سند شماره (17) سری 11 آبان 57 تلگرام غیر فوری از: واشنگتن 544888به: تهرانعطف به: تهران 54613 موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کن. تاپ - او. زی. رام - ردگیری 1- در ستاد سوابقی درباره فلوریان گرکو یافت نشد.

2- تا هنگامی که رابطه اجتماعی کلی توسط مأمور مربوطه یا کارمند دیگری از سفارتخانه برقرار نشده باشد نمی توانیم علاقه عملیاتی یا انگیزه را مشخص کنیم. لطفا اگر در آینده هرگونه اطلاعات بیشتری به دست آوردید از قبیل صورتهای متفاوت اسم او، مناصب قبلی و غیره ما را در جریان قرار دهید و ما دوباره ردگیری خواهیم کرد. (برای اطلاع شما به علت محدودیت اطلاعات تهیه شده از حوزه فعالیت درباره حضور افراد SEاز اواخر 1978 (پائیز و زمستان 57) ستاد از دریافت اطلاعاتی مثل تلگرام مرجع تشکر می کند تا موجودی خود درباره پرسنل شوروی و بلوک شرقی مأمور به خدمت در ایران را تازه کند).

3- پرونده 2 - 8 - 41. تا تاریخ 9 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی

شوروی و اروپای شرقی

سند شماره (18) سرّی - شوروی و اروپای شرقی افزایش ظرفیت انبار تسلیحات در سورو مورسک (بدون طبقه بندی) (سری / هشدار - شامل منابع و

ص: 98

شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تأسیسات انبار تسلیحات سورو مورسک در فاصله بین 1970 تا اواخر 1972 ساخته شد و در اواسط 1973 شروع به فعالیت کرد. در ساحل شرقی کولسکی زالیف (KOLSKIY ZAKIV) یا دهانه (KOLUINTET) در فاصله 5/0 میل دریایی شرق موجگیریها پایگاه دریایی سورو مورسک، این تأسیسات که جاده هایی به آن منتهی می شوند دارای مأموریت پشتیبانی رزمناوهای سطح دریایی پایگاه دریایی سورو مورسک می باشد. از اوایل سال 1975 جعبه ها، ظروف و سایر تجهیزات مربوط به موشکهای سطح به سطح 14 - SS - N در این مکان مشاهده شده است، تصور می شود که این سیستم موشکی سلاح اصلی تحت حفاظت تأسیسات سورو مورسک باشد. این موشکهای کروز ضد زیردریایی که از کشتی شلیک می شوند بر روی کشتی کروز KRCSTA - II حامل موشک هدایت شونده و ناوچه های KRIVAKI - II حامل موشکهای هدایت شونده سوار می گردند. این کشتی و ناوچه ها تشکیل دهنده... اصلی... دریایی در سورو مورسک می باشند. این موشکها... مهمات... ضد زیردریایی... اژدر با کلاهک 90 کیلوگرمی هستند.

(سری / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) تأسیسات انبار تسلیحات سورو سورمک یک مرکز تقریبا مستطیل شکل می باشد. این مرکز حدودا 4 هکتار را در برگرفته و با یک حصار... و چهار برج حفاظتی که هر یک ... چهار گوشه آن مستقر شده اند. تعدادی از ساختمانهای... شامل یک ساختمان سوار کردن... سلاحها، یک ساختمان کار روی سلاحها و نگهداری آنها و چندین ساختمان پشتیبانی می شوند. در آوریل 1978 یک طرح توسعه ظرفیت انبار این تأسیسات شروع شد. یک انبار سقف طاقی بزرگ که در عکسبرداری 8 ژوئیه 79 بچشم می آید نشان دهنده وضع فعلی این طرح توسعه است. این انبار که اینک تقریبا به اتمام رسیده حدودا 12×45 متر است و احتمالاً برای نگهداری موشکهای 14 - N - SSبه کار گرفته خواهد شد. در گوشه جنوب شرقی تأسیسات، انبار مشابه دیگری مراحل اولیه ساختمان خود را طی می کند. در آنجا زمین در دست ... است تا برای نهادن زیربنا ... آماده گردد.

(سری / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سابقا ذخیره... در این تأسیسات .... محدود بود. الحاق این دو انبار موجب افزایش چشمگیری در تعداد سیستمهای تسلیحاتی آماده به کار قابل نگهداری تأسیسات می شود.

با توجه به اندازه های این انبار تقریبا کامل شده و با فرض اینکه فقط ردیفهای یک سطحی عمودی با راهرو در وسط برای حرکات و انتقالات چیده می شوند حدود 60 موشک 14 - N - SS را می توان در آنجا نگهداری کرد. به علاوه، با فرض اینکه انبار دوم رو به ساختمان همین اندازه را خواهد داشت، تعداد مشابه موشکهای انبار شده ظرفیت کلی را به 120 افزایش می دهد این ظرفیت تقریبا امکان دو تغذیه موشکی برای KRIVAKها و KRESTA ها در پایگاه دریایی سورو مورسک را فراهم می کند. (طبقه بندی توسط منابع مختلف تا تاریخ 14 اکتبر 99 در بایگانی ضبط شود.)الیس جوزف کشتی تجاری شوروی با آنتن غیر عادی (بدون طبقه بندی) (خیلی محرمانه) سوپرتانکرکریم کلاس KRYM CLASS شوروی که در 1976 عرضه شد دارای یک آنتن مخابراتی بود... و فرکانس زیاد، که نام رمز VEE BAR در ناتو به آن اطلاق شده است. این همان

ص: 99

متنی است که بر روی ناو هواپیما بر کیف کلاس KEEVCLAS نیروی دریایی شوروی نصب شده است.

تعبیه این آنتنهای مخابراتی فوق العاده کارآمد بر روی کشتیهای تجاری مخصوص به این کلاس CLASS است، هر چند که بعضی از کشتیهای آکادمی علوم شوروی مجهز به (آنتن) وی کون VEE COONE، نمونه قدیمی وی بار VEE BARمی باشند.

(خیلی محرمانه) علت تعبیه این نوع آنتن بر روی کلاس کریم نامعلوم است. تحلیلی که از نمودار فعالیت این کشتیها صورت پذیرفته تاکنون سرنخی به دست نداده است. معذرت، الحاق (آنتن) وی بار به این تانکرهای تجاری ممکن است به منظور آزمایش دیگری از تواناییهای آنها باشد. به علاوه این ممکن است نشان بدهد که تانکرهای حامل این آنتنها واحد قابلیت نظامی هستند (طبقه بندی توسط منابع مختلف، خروج از طبقه بندی در 12 اکتبر 85)آلفرد اشتراوب 12 - DB تسلیحات دریافتی جدید ارتش خلق مغولستان (سرّی) (سری / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اولین بار بار توپهای هویتزر 122 میلی متری 30 - DC شوروی در یک واحد ارتش خلق مغولستان مشاهده.

شده اند در عکسبرداری هوایی از دو سر سربازخانه اولان باتارULAANBAATAR که واحدهای آموزشی ارتش در آن به سر می برند روی هم رفته پنج توپ 30 - DC آشکار گردید. وجود یک سلاح توپخانه ای خط اول شوروی در یک واحد آموزش حاکی از آن است که این سلاح بزودی در واحدهای رزمی مغولستان جای خواهد گرفت و احتمالاً جایگزین... 122 میلیمتری... خواهد شد.

(سرّی / هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اینکه دریافت توپهای 30 - DC واقعا در ضمن یک فروش نظامی بوده یا جزئی از یک... موافقتنامه تجاری است معلوم نیست. معذرت، این بهبود کیفیت ارتش مغولستان احتمالاً همراه با... پروژه معدنی و عقد قراردادهای مالی بین مغولستان و شوروی در چند سال گذشته است. فی الجمله، این قراردادها بوسیله تبادل تکنولوژی و ماشین آلات شوروی در ازای.... و مولیبدن مغولستان می باشند (طبقه بندی توسط منابع مختلف تا تاریخ 19 سپتامبر 99 در بایگانی ضبط شود).

مقدمه اسناد لاری جیل

ص: 100

به دنبال گزارشهای سرهنگ سیمورلوین رئیس بیمارستان نظامی آمریکا در تهران از تماسهای اجتماعی و برخوردهای فراوان خود در میهمانیهای به اصطلاح دیپلماتیک با پرسنل مختلف روسی به اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا مستقر در تهران (واحد 72)، فعالیتی در جهت استفاده اطلاعاتی از امکانات سرهنگ لوین از طرف آن اداره آغاز می گردد. (تا تاریخ 16 اوت 76) پس از توجیهات لازمه و تکمیل تحقیقات در 29 سپتامبر، استخدام رسمی و امضاء قرارداد اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی (تنها واحدی از وزارت دفاع آمریکا در ایران که کار تحقیقاتی امنیتی انجام می داد و مسئول امنیت نظامیان آمریکائی و تهیه پوشش ضد اطلاعاتی دفاعی برای شرکتهای آمریکایی پیمانکار پروژه های نظامی و کمک ضد تروریستی به آنها بوده است) همکاری بین سرهنگ و اداره ویژه و تعیین نام مستعار صورت می گیرد. پائول ویندسور به عنوان نام رمز قراردادی سرهنگ با مأموران و لاری جیل به عنوان نام رمز داخلی برای مکاتبات بین ادارات ویژه مشخص می شود. مقاصدی که برای این عملیات در نظر گرفته شده بودند به شرح زیر است:

1- برقراری یک رابطه اجتماعی بین او (سرهنگ لوین یا لاری جیل) با سازانوف و سرهنگ دوم لئونید داوبنیا.

2- جمع آوری اطلاعات و شرح احوال و شخصیت این دو نفر.

3- معلوم و مشخص کردن مریضی ظاهری سازانوف.

4- با فراهم کردن امکان استفاده از تجهیزات درمانی آمریکا از ناراحتی سازانوف، به واسطه حضور خود در ایران و عدم اعتمادش به امکانات درمانی شوروی استفاده شود.

5 - تحلیل و تعیین چیزهای خوشایند و ناخوشایند این دو نفر به قصد روانه کردن جاسوسهای دیگر به سوی آنها.

6- پیشبرد آشنایی او با اعضای سفارت چین به قصد اعزام جاسوسهای دیگر به سوی آنها. سازانوف (آناتولی) مظنون به فعالیت در ک. گ. ب. و سرهنگ داوبنیا (لئونید) مأمور شناخته شده جی. آر. یو.

(مدیریت اطلاعات ارتش سرخ) بوده اند. سازانوف در سفارت شوروی به عنوان دبیر سوم مشغول به کار بود. از همان ابتدا سیا که در جریان قضیه قرار می گیرد نسبت به این فعالیت علاقه مندی نشان می دهد و جلسات منظم و فراوانی برای هماهنگی این عملیات با سیا تشکیل می گردد. سیا در 25 اوت 76 اطلاعاتی را که تا آن هنگام درباره سازانوف جمع آوری کرده در اختیار مأمورین اداره ویژه قرار می دهد که اهم نکات آن از این قرارند: «سازانوف» احتمالاً مأمور ک. گ. ب. می باشد و اولین مأموریت خارج از کشورش را در ایران به انجام می رساند. طی یک سال گذشته او قدری پریشان بوده و در کار خود چندان موفقیت نداشته است. او فردی نامنظم و آشفته است و بر سر قرارهایی که می گذارد حاضر نمی شود یا تأخیر دارد. چندین تصادف اتومبیل در تهران داشته است. او احتمالاً سخت مشروبخوار است و حداقل دو بار در حال مستی مشاهده شده است. او قطعا از کار خود یا زندگی در تهران ناراضی است و به افراد مختلفی منجمله سفیر شوروی در ایران و وزیر خارجه نامه نوشته تا از تهران منتقل شود. او اکثر ارز خارجی دریافتی خود را بابت خرید یک اتومبیل ولگا خرج نموده و این باعث ناراحتی همسرش شده است. از آن مهمتر او از یک ناراحتی ناشی از تشعشع بیش از حد امواج مضره رنج می برد و این ناراحتی را

ص: 101

از یکی از مراکز کار خود در شوروی گرفته است. با این حال او ترجیح می دهد که به پزشکان بیمارستانهای روسی مراجعه نکند چون به کار و تجهیزات آنها اطمینان ندارد. در 1 سپتامبر 76 قرار گذاشته می شود که طی یک جلسه مشترک بین نماینده سیا و نماینده اداره ویژه و لاری جیل، نماینده سیا اطلاعات مفصلی درباره سازانوف به جیل بدهد و در جلسه بعد بیوگرافیهایی از کسانی که توصیه می شود درباره آنها اطلاعات جمع آوری شوند ارائه دهد. اوراق شناسایی که سیا به مأموران ویژه داده، درباره سرهنگ دان مدیک، وابسته نظامی یوگسلاوی به ضمیمه چندین عکس مخفی از او - سرهنگ داوبنیا همراه با نتیجه تحقیق از مدیر و استادان زبان یک مؤسسه تعلیم زبان که داوبنیا در تهران به آنجا رفته و درس می خواند، آشورکویک رئیس بیمارستان شوروی - چرومکین معاون سابق آن بیمارستان و عضو جی. آر. یو.

موجود است. در 29 سپتامبر 76 لاری جیل یک میهمانی ترتیب می دهد و در آن از سازانوف و همسرش نیز دعوت به عمل می آید. یکی از مأموران سیا با سازانوف بعد از میهمانی تماس گرفته و سازانوف به او می گوید که در آن میهمانی شرکت داشته و نمی داند چرا به آن دعوت شده بود.

در 27 اکتبر 76 پیشنهاد می شود که لاری جیل از ناراحتی طبی سازانوف با استفاده از موقعیت پزشکی خود حداکثر استفاده را بنماید و در عین حال به پیشبرد روابط یا برقرار روابط با داوبنیا، آشور کووانگ توجه داشته باشد و این کار را با حضور در محافل مختلف انجام دهد تا بتواند آنها را به ملاقات حضوری و فردی با خود بکشاند و درباره آنها اطلاعات مختلف و بیوگرافیک جمع آوری کند تا با مناسب بودن اوضاع، عوامل منتخبی به جانب آنها روانه گردند و در ضمن پیشنهاد می شود که همسر مأمور ویژه تماس با جیل و خود همسر جیل نیز برای تسهیل ارتباطات و تأمین پوشش اجمالاً در جریان فعالیت قرار داده شوند که پیشنهاد بعدا در مورد همسر جیل پذیرفته می شود و او هم همکاری با اداره بازرسیهای ویژه را آغاز می کند.

در 28 اکتبر 76 یک مأمور سیا که هر هفته یکبار با سازانوف تماس داشته خبر می دهد که از سازانوف و همسرش دعوت کرده به یک مسابقه ورزش بروند و آنها قبول کرده اند و متعاقبا به منزل عضو سیا رفته اند و مشروب صرف کرده اند.

عمال دیگری نیز در ارتباط با سازانوف بوده و آنها نیز از او خبر می داده اند و یکی از آنها یک بار به سازانوف می گوید که او از سایر افراد روسی متمایز است در اینکه فردی حساس و مخفی کار ولی در عین حال قابل معاشرت است. عمال سیا در ملاقات خود سعی نمود دائما اشاره کند به اینکه سازانوف با دیگران فرق دارد. گردانندگان قضیه احتمال داده اند که برخورد با وی از این موضع که او فردی غیر از دیگران است و دوستی با وی ارزش خاصی دارد و از طرف دیگر تماسهای سازانوف با سرهنگ آمریکایی موجب می شود که ارتباطات با سازانوف صمیمی تر شود و کمال مطلوب آنکه اگر بعدا تصمیم گرفته شد پیشنهادی برای همکاری به سازانوف داده شود، این گونه برخورد می تواند در پذیرفتن پیشنهاد از جانب او مؤثر باشد. ضمنا سازانوف اگر به کسی از همکارانش بازگو کند که از طرف یک آمریکائی درباره او چه اظهارنظر شده موجب تحقیر او نزد همکارانش و محسوب شدن او به عنوان یک خطر بالقوه و یک نقطه ضعف خواهد شد.

یک مأمور دیگر سیا نیز مدتی بعد از ملاقات فوق الذکر در یک میهمانی سفارت امارات متحده عربی سازانوف را می بیند و با او گفتگو می کند ولی متوجه می شود سازانوف جوابهایش طفره آمیزتر شده و

ص: 102

صریح پاسخ نمی دهد.

در جلسه هماهنگی بعدی (در 29 دسامبر 76) نماینده سیا به تماسهای جیل با ریاباوالوف که حدس می زنند با جی. آر. یو همکاری داشته باشد اظهار علاقه می کند و توافق می شود که جیل سعی کند دوباره با ریاباوالوف و سرهنگ داوبنیا تماس برقرار کند. از قرار معلوم در این حدود زمانی جهت فعالیت از سازانوف به تدریج به فرد دیگری منتقل می شود.

یکی دیگر از آشنایان روسی لاری جیل، دکتر آناتولی رامکف معاون رئیس بیمارستان شوروی در تهران بوده. در عین حالی که ملاقاتهای جیل با را مکف طبیعت اجتماعی داشته و مذاکرات آنها محدود به حرفه خود بود، پزشک روسی بطور مداوم از موقعیت خود و حقوق کم و مزایای پائین و زندگی سطح عادی که داشته ابراز نارضایتی می نمود. او از اظهار تنفر خود نسبت به رئیس که در کیفیت مادی زندگیش مؤثر بوده و دائما اعمال ریاست می کرده خودداری نمی نمود. در بعضی اسناد اداره بازرسیهای ویژه از او با نام رمز بیل وث نام برده شده است. طی یکی از ملاقاتها، رامکف سه کتاب درباره تکنولوژی طبی شوروی به لاری جیل نشان می دهد. در یک جلسه ملاقات دیگر جیل اظهار می دارد که قرار است در یک کنفرانس طبی ارتش آمریکا شرکت کند و از همردیف روسی خود دعوت به عمل آورد که او نیز حضور یابد.

رامکف، پزشک روسی اظهار اشتیاق می کند و ضمنا با حسرت می گوید که تصور نمی کند هیچ گاه به وی اجازه چنین کاری داده شود. به دنبال آن لاری جیل در جلسه بعد یک نشریه طبی ارتش آمریکا را که خود او نیز در آن مقاله ای نوشته بود به پزشک روسی می دهد. این اقدام پس از قدری تأمل مورد تأیید مأموران اداره ویژه ناظر بر قضیه قرار می گیرد به این اعتبار که می توان با دادن نسخه های متوالی این نشریه، زمینه را برای حفظ تماس با این فرد فراهم نمود. اسناد مورد تحویل حداقل سه فقره از این نشریه را منعکس می سازند.

در سه نوبت دیگر نیز، یکبار در 19 ژوئن 77 هنگامیکه پزشک روسی همراه با لاری جیل به پیک نیک رفته بود و دوبار نیز هنگامی که آن پزشک به منزل رفته بود نشریات و کاتالوگهای طبی از او دریافت می دارد.

در 30 اوت 77 طی جلسه مشترک مأمور سیا با مأموران اداره ویژه، مسئله تقاضای رامکف برای دریافت نشریات طبی مورد بحث قرار گرفت و به این نتیجه رسیدند که این تقاضای رامکف همراه با افزایش تقاضای شورویها برای گرفتن اطلاعات طبی از مرکز مهم طبی نیروی هوایی آمریکا در تگزاس نشان دهنده تأکید و توجه جدید شورویها برای جمع آوری اطلاعات طبی است و همچنین نشان می دهد که رامکف ممکن است غیر از حرفه پزشکی خود فعالیت دیگری هم داشته باشد خصوصا آنکه رامکف جانشین فردی شده که عضو جی. آر. یو. بوده است.

در همان جلسه مأمور سیا اطلاع می دهد که ساواک طی یک یادداشت خبر داده بود که سرهنگ آمریکایی (همان لاری جیل) با رامکف در ارتباط است و رئیس عملیات سیا در جواب اظهار داشته بود (16 مه 77) که مقامات آمریکایی از این موضوع با خبر شده و نتیجه این بوده که ساواک احتمالاً تلفنهای بیمارستان شوروی را استراق سمع می نمود و رامکف را هم تحت مراقبت قرار می داد.

در 20 دسامبر 77 مأموران اداره ویژه با رئیس عملیات سیا در تهران اجلاس داشتند. مأمور سیا اظهار داشت که سیا این عملیات را با علاقه فراوانی دنبال می کند از آن جهت که فکر می کند از طریق رامکف

ص: 103

می توان خبرهای فراوانی درباره ناراحتیهای درمانی مأموران شناخته شده اطلاعاتی روس که بستری می شوند خصوصا ناراحتیهای الکلی آنها به دست آورد. همچنین سیا مایل است که سرهنگ آمریکایی از رامکف بخواهد خبرهای فردی طبی به او بدهد و اگر رامکف خبرها را داد آن گاه تقاضای خبر درباره افراد به خصوص از روسها بشود.

در 12 فوریه 78 مأمور سیا اطلاع می دهد که سیا تحولات اخیر را بسیار چشمگیر می داند. در رابطه با اینکه رامکف تقاضاهای فراوان دریافت خبر داشته است و بدون شک رامکف همکاری اطلاعاتی با جی.

آر. یو. یا شاید ک. گ. ب. دارد. همچنین سیا معتقد است که رفتار رامکف امکان حرکت برای استخدام وی را مطرح می سازد. سیا به علاوه فکر می کند که دادن پاسخ مثبت لاری جیل به درخواستهای دریافت اطلاعات طبی که رامکف عنوان کرده ممکن است باعث شود سازمانهای اطلاعاتی شوروی او را به دیده یک طعمه عالی برای جاسوسی بنگرند (در صورتی که خود رامکف فعالیت اطلاعاتی برای روسها داشته باشد) و این مانع حرکت برای استخدام رامکف شود. لذا بهتر است که سرهنگ آمریکایی در قبال درخواستهای اخیر بی اعتنا و بی خیال بماند. فعلاً سیا قصد دارد مسئله وارد کردن یک مأمور آشنای به آلمانی یا روسی سیا که جریان را بررسی کند تا در صورت عزیمت و پایان قرارداد کار جیل در ایران در ژوئن 78 او تماس با رامکف را حفظ کند، مورد توجه قرار دهد.

در 28 فوریه 78 طی جلسه مشترک مأموران اداره ویژه با سیا اطلاع داده می شود که ستاد مرکزی اداره بازرسیهای ویژه نیروی هوایی با وارد کردن یک مأمور سیا به جریان برای معرفی وی توسط لاری جیل به رامکف موافقت کرده است. مأمور سیا اطلاع می دهد که تلاش برای جذب رامکف باید قبل از عزیمت آشورکویک رئیس بیمارستان شوروی و مافوق رامکف در 22 مارس 78 صورت بگیرد. چون تنفر رامکف از حضور رئیس خود یک تأثیر مثبت روانی در استخدام وی دارد. سپس مأمور سیا خبر می دهد که از طرف لاری جیل یک مورد قواعد امنیتی نادیده گرفته شده است. او توضیح می دهد که یکی از کارمندان سفارت سوئیس که با رامکف تماس داشته و در مورد تهیه اطلاعات درباره شخصیت رامکف قصد داشته به سیا کمک کند خبر داده است که در 27 فوریه 78 سرهنگ نزد او رفته (در یک میهمانی) و اشاره کرده که می داند او و رامکف با هم تماسهایی دارند. به مأمور سیا گفته می شود که این حرکت در طرحهای اداره ویژه نبوده و سرهنگ مؤاخذه خواهد شد.

در جلسه مشترک 1 مارس با مأموران سیا، سیا خبری می دهد که طرح برای داخل کردن مأمور جدید و معرفی او به رامکف این است که لاری جیل به رامکف بگوید که مسائل را با دوست نزدیک خود در میان گذارده و مطمئن است که دوستش راه حلی دارد. در صورت قبول ملاقات با فرد جدید از سوی رامکف، اولین جزء از طرح جذب و استخدام او به وی اظهار می شود و در صورت قبول آن همین طور ادامه داده می شود تا طرح به طور کامل اظهار شود، به این صورت هم موقعیت غیراطلاعاتی و دوستانه لاری جیل در رابطه با رامکف و هم هویت مأمور سیا حفظ می شود. از معاون رئیس سیا در تهران سؤال می شود آیا تاریخ غیرقطعی عزیمت آشورکویک باعث تهیه طرح شده یا غیر از آن هم عواملی بوده؟ پاسخ داده می شود که این نکته فقط جزئی از انگیزه این طرح است و سیا از یک منبع دیگر خود از سفارت سوئیس مطلع شده و نتیجه گرفته که رامکف به حرکتهای مخفی پاسخ مثبت می دهد و هنوز می خواهد روابطش را با خارجیها حفظ کند. او خود را فردی فوق العاده مادی که عاشق آزادی فرد خود است نشان داده است. این نکات

ص: 104

همراه با احساساتی که اخیرا به خانم لاری جیل ابراز داشته موجبات این طرح ریزی سیا را فراهم نموده و اکنون مناسبترین وقت است. در طرح سیا پیش بینی شده که اگر رامکف پیشنهاد را کاملاً رد کرد و خواست بطور علنی علیه دولت آمریکا جنجال کند، نوع اطلاعاتی که او تاکنون به مأمور سفارت سوئیس داده برای وی یادآوری شود که در صورت اطلاع مافوقهایش حتما متهم به خیانت خواهد شد یا اینکه به ساواک که رامکف را اطلاعاتی می داند بگویند که او قصد داشته از یک پزشک ارتش آمریکا اطلاعات بگیرد و این موجب اخراج فوری او از ایران خواهد شد.

در جلسه 9 مارس 78 با مأموران سیا مأمور سیا خبر می دهد که از طریق منبع دیگرشان خبر یافته اند که رامکف قرار است یک سال دیگر در تهران ماندگار شود. سپس برای یک سال به مسکو بازگردد و در کلینیک شماره 26 کار کند و بعد امیدوار است مقامی در سازمان جهانی بهداشت در ژنو به دست آورد.

مأمور جدید سیا قرار است طی هفته حدود 19 مارس 78 به تهران بیاید و تماسش با رامکف در حدود 24 مارس 78 صورت پذیرد.

در ماه مارس اتفاقا لاری جیل به رامکف پیشنهاد می کند که یک تلویزیون در اختیار رامکف بگذارد.

این عمل با اعتراض مأموران ویژه روبرو می شود، معهذا موافقت می کنند و یک تلویزیون پاناسونیک سیاه و سفید به وی می دهند تا در هنگام دیدار رامکف از منزل لاری جیل به او داده شود (19 مارس).

در جلسه 8 مه 78 با سیا، سیا خبر می دهد که ..... سیراک جانشین آشور کو رئیس بیمارستان شوروی شده و اطلاعات بیوگرافی ساده ای درباره او می دهد.

در اسناد هماهنگی با مأمورین سیا که مهمترین اسناد را هم تشکیل می دهند نام مأمورین سیا بعضا با سمت آنها ذکر شده است.

علاوه بر اینها فعلاً یک سند رشته شده از اسناد سازمان سیا موجود است که به تلاشهای مأمورین سفارت برای راه یافتن به محوطه پیشین آرمیش مگ (مستشاری آمریکا در ایران) و دسترسی به اسناد باقیمانده واحد 72 اداره بازرسیهای ویژه نیروی هوایی که اسناد پرونده لاری جیل در میان آنها بود مربوط می شود. این اسناد و دسترسی به آنها از آن جهت برای سازمان سیا اهمیت داشته که نام چند تن از مأمورانش و همچنین نام جاسوس سیا از سفارت سوئیس در بعضی اسناد این پرونده خصوصا پوشه هماهنگی آن ذکر شده والا مابقی این پرونده از لحاظ سیا چندان قابل اعتنا دانسته نشده و علت هم آن بوده که یکی از مقامات پیشین عالیرتبه ساواک که پس از انقلاب به لندن گریخته (اس. دی. پرتیکست / 1) به سیا اطلاع می دهد که یکی از منابعش اظهار داشته آناتولی رامکف یکی از اعضای سازمان ک. گ. ب.

است و در صورت صحت این مطلب قضیه لاری جیل به صورت تلاشهای یک مأمور ک. گ. ب. برای کار روی یکی از عوامل اداره بازرسیهای ویژه در جهت منافع سازمانهای اطلاعاتی شوروی در می آید و لذا بازپس گرفتن اسناد مربوط به رامکف چندان حساسیتی ندارد.

در پایان اسناد مربوط به لاری جیل دو سند نیز تحت عنوان بیل کرین وجود دارد که مربوط به اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا مستقر در تهران (واحد 72) می باشد. محتوای این اسناد نیز شبیه مطالب مندرج در پرونده لاری جیل جذب و استخدام فرد روسی دیگری می باشد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

پتر ایوزیفویچ آشورکویک رئیس و یوری سمنوویچ چرومکین قائم مقام...

ص: 105

سند شماره (1)(1) سری یادداشت شماره 47، 25 نوامبر 1974 از: سیا (SRF)به: اداره تحقیقات ویژه موضوع: پتر ایوزیفویچ آشورکویک Petr Iosifovich Ashurko رئیس و یوری سمنوویچ چرومکین قائم مقام رئیس بیمارستان صلیب سرخ شوروی 1- پرونده های ما در رابطه با پتر ایوزیفویچ آشورکویک رئیس بیمارستان شوروی اطلاعات ذیل را نشان می دهند. آشورکویک حدود سال 1973 در بوبروسیک تولد یافته است. او به جای ایوان ایوزیفویچ گاچ به عنوان رئیس این بیمارستان نشست و حدود نوامبر / دسامبر 1973 وارد ایران شد. او با رگینا کوزیمیروفنا تارلتزکایا، متولد 1941 در مینسک ازدواج کرده است. رگینا شغل معلمی دارد. آشورکویک به روس بایلوبی تکلم می کند و هیچ گاه محل خدمت خارج از کشور نداشته است. ما اطلاعی حاکی از آنکه آشورکویک یک مأمور اطلاعاتی است نداریم.

2- یوری سمنوویچ چرومکین در 23 مه 1973 در گورکی تولد یافته است. همسرش نینا ولادیمیروفنا یوتاشکوا متولد 1932 است. همسر وی ادعا می کند که شغلش مدیریت یا ویرایشگری است اما به عنوان تایپیست و صندوقدار در بیمارستان شوروی کار می کند. وی علاوه بر آن مسئول پرونده های مربوط به کارکنان ایرانی محلی بیمارستان می باشد.

3- چرومکین در 25 سپتامبر 1972 به عنوان قائم مقام بیمارستان وارد ایران شد. وی از 10 فوریه تا 3 اکتبر 1971 دبیر سوم سفارت شوروی در لندن بود. نام چرومکین در کتابی که جان بارون با نام «کا. گ.

ب» اخیرا منتشر کرده، در بخشی تحت عنوان «شهروندان شوروی دست اندر کار عملیات مخفی در خارج» به چشم می خورد. طبق این کتاب، چرومکین در 3 اکتبر 1971 از بریتانیا اخراج شد. اگر چه اداره ما چرومکین را احتمالاً یک افسر جی. آر. یو. به حساب می آورد، ولی وی از زمان ورودش به تهران مشغول در فعالیتهای اطلاعاتی مشاهده نشده است.

4- در نوامبر 1973، چرومکین اظهار علاقه نمود که به رئیس بیمارستان نیروهای آمریکایی معرفی شود و از تأسیسات بیمارستان بازدید کند. در آن زمان دیداری ترتیب داده نشد اما در سپتامبر 1974 دوباره تمایل خود به ملاقات با رئیس بیمارستان آمریکایی را آشکار کرد. در اکتبر 1974 سرهنگ پلاتوف موافقت نمود که با چرومکین تماس بگیرد و به محض اینکه کار بازگشایی در بیمارستان آمریکایی اتمام پذیرفت، ترتیب یک ملاقات را بدهد.

سرهنگ دوم لئونید واسیلیوویچ داوبنیا مأمور شناخته شده جی. آر.یو.

ص: 106


1- متن انگلیسی این سند موجود نبود.

سند شماره (2) سرّی سرهنگ دوم لئونید واسیلیوویچ داوبنیا مأمور شناخته شده جی. آر.یو.

تاریخ و محل تولد: 1939، اوکراین تاریخ ورود: 2 اکتبر 1975 شغل: دستیار وابسته نظامی، سفارت شوروی، تهران پاسپورت: دیپلماتیک شماره 21874 خانواده: همسر - ناتالیا ویکتوروفنا داوبنیا؛ دختر - مارینا، متولد 1966؛ پسر - والری، متولد 1968 متفرقه:

داوبنیا اظهار داشته که پدرش در آلمان «کشته» شده و مادرش نیز فوت کرده، خودش ده سال است که ازدواج کرده و این اولین مأموریت وی در خارج از کشور است.

مشارالیه فردی صمیمی و همراه توصیف شده است. او خوش بنیه است، چشمان آبی رنگ، موی بلوند، سرخ گونه دارد و پوشش موهایش کمی عقب می نشیند و به آسانی به خنده می افتد. همسرش زیبا و همراه دانسته شده است.

داوبنیا به فارسی تکلم نمی کند، اما شجاعانه تلاش می کند تا گفتگو را در سطح انگلیسی محدود خود نگه دارد. وی در مدرسه زبان، مکتب زبان، فارسی می خواند.

اسناد لاری جیل

سند شماره (3) تاریخ: 22 اوت 76سری ستاد نیروی هوایی - بازرسیهای ویژه حوزه 72به: سیا، تهران عطف به: نامه 582 - 227 D ستاد موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) 1- (سری) پیرو مذاکرات قبلیمان، پرونده و نام پوششی فوق تعیین گردیده تا در آن نتایج عملیاتی ثبت شود که به منظور هدایت فعالیتهای مشارالیه (سوژه) در مناسبات اجتماعی نظارت شده او با شخصیتهای مختلف در ایران شروع گردید.

2- (سری) اولین فعالیت در جهت پرورش بیشتر مناسبات فعلی با آناتولی سازانوف و سرهنگ دوم لئونید داوبنیا خواهد بود تا اطلاعات تفصیلی در خصوص بیوگرافی به دست آید و زمینه ای برای معرفی منابع نظارت شده دیگری به این شخصیتها آماده شود.

3- (بدون طبقه بندی) اداره شما در جریان رویدادهای عملیاتی مهم، گذاشته خواهد شد و گزارشهای کتبی در اختیار شما قرار داده می شود.

فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی 31 دسامبر 2006

ص: 107

سند شماره (4) خیلی محرمانه - 582 - 227 D ستاد گزارش تماس شماره 1 D ، 24 اوت 76 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) 1- تاریخ و زمان تماس: یکشنبه / 23 اوت 76 / ساعت 00/9 2- موقعیت محل تماس: بیمارستان ارتش آمریکا، تهران، ایران.

3- موقعیت محل تماس حضوری: دفتر مشارالیه، بیمارستان ارتش آمریکا، تهران - ایران.

4- مدت ملاقات: 50/9 - 00/9.

5 - افراد حاضر در ملاقات؛ مشارالیه و مأمور مربوطه.

6- وسائط نقلیه مورد استفاده: مأمور مربوطه از یک وسیله نقلیه رسمی که برای اداره تحقیقات ویژه حوزه 72 تعیین شده برای رفتن به بیمارستان ارتش آمریکا استفاده کرد. این وسیله نقلیه یک پلیموت فیوری 1973، سفید رنگ، شماره ثبت 03498 B 73 ثبت تهران 95239 بود. وسیله نقلیه مزبور در محوطه پارکینگ بیمارستان گذاشته شد چون مأمور مربوطه کارهای اداری را هم بررسی می کرد.

7- غرض از تماس / ملاقات؛ ارزیابی بیشتر و حفظ رابطه و کنترل توسط مأمور.

8- معرفی گزارشهای جنبی: گزارش مأمور مربوطه (ملاقات با منبع) 10- ترتیبات ملاقات بعدی: به مشارالیه گفته شد که ظرف 10 روز تلفنی با او تماس گرفته خواهد شد تا ترتیب ملاقات آینده داده شود.

14- گزارش تماس تهیه شده توسط: مأمور ویژه رونالد ام. فیلیپس 15- توزیع: ستاد اداره تحقیقات ویژه/IVOE-1 حوزه 72 - 1 تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 سند شماره (5) سری تاریخ: 25 اوت 76 شماره پرونده: 582 - 227 D ستاد اداره تهیه کننده: حوزه 72نیروی هوایی - حوزه 72 تهیه شده توسط: گروهبان رونالد ام فیلیپس موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) 1- (سری) در 22 اوت 76، سیا / تهران درخواست یک ملاقات فوری با مأمور مربوطه نمود، غرض از آن تأکید مجدد روی علاقه سیا بود به عملیات پرورش یک رابطه اجتماعی نظارت شده تا با استفاده از مشارالیه اطلاعات به خصوصی در رابطه با آناتولی سازانوف دبیر سوم کنسولگری شوروی در تهران به دست آید. سیا اطلاعات ذیل را که تاکنون در رابطه با سازانوف جمع آوری کرده اند در اختیار گذارده و به نظر آنها پس از تأیید صحت این اطلاعات باید برای مسائل بعدی مربوط به فرار از خدمت مورد استفاده

ص: 108

احتمالی قرار گیرد.

سازانوف احتمالاً عضو ک. گ. ب بوده و این اولین مأموریت وی در خارج از کشور است. تصور می شود که مقام فعلی وی رئیس یکم مدیریت خارج از کشور در تهران باشد. در شش ماه تا یک سال گذشته، سازانوف مطمئنا دچار زحمت یا اشکال و ناراحتی بوده است. او در تهران خیلی موفق بوده و تا آنجا که سیا اطلاع دارد وی با افراد کشورهای بلوک غیر کمونیستی فقط 16 تماس داشته است. او ظاهرا کارایی خود را از دست داده است. او شلخته، بی نظم، و فاقد روحیه تهاجمی است. او مکررا وعده هایی را که قبول کرده می شکند، یا اگر هم در سر وعده حاضر می شود کاملاً دیر می آید. او در طی اقامت خود در تهران چند تصادف اتومبیل داشته است. او احتمالاً سخت مشروبخوار است و حداقل دوبار در حالت مستی در انظار عمومی دیده شده است آشکار است که سازانوف از زندگی خود و همچنین از شرایط کاری خود در تهران راضی نیست. هر چند که او از «خارج رفتن» بطور خاصی بدش نمی آید، قطعا مایل است که از تهران برود.

در این رابطه، او مکاتباتی با یک مقام بلندپایه سابق در اینتوریست مینسک، شوروی داشته، عرضحالی برای سفیر شوروی در تهران نوشته و حتی نامه هایی به وزیر خارجه گرومیکو ارسال کرده است، و تمام اینها به قصد خلاصی از مأموریت فعلی خود است.

به نظر سیا، سازانوف مبتلا به مسائل حاد خانوادگی یا ازدواج نیست، هر چند که طبق گزارشها یک پسر 11 ساله خود را در شوروی به جای گذارده است. آنها احساس می کنند که ازدواجشان اساسا آرام است، علیرغم آنکه خصوصیات همسرش آن را بیشتر به صورت دیگری نشان می دهد. درباره همسر سازانوف به نام ناتاشا گفته اند که خیلی جلوه گر، خوش نما، سرزنده، گستاخ، عشوه گر، شوخ است و زبان انگلیسی را خوب می داند. معذرت درباره اینکه او خواستار مباشرت با یک مرد دیگر بوده باشد هیچگاه اطلاعی داده نشده است. سازانوف و همسرش زمانی با هم آشنا شدند که سازانوف مأمور به خدمت در شهر دوشنبه در تاجیکستان شوروی بود. رابطه بین آنها ضمن تدریس زبان انگلیسی توسط ناتاشا به سازانوف شکل گرفت. ناتاشا در آن موقع یک معلم زبان انگلیسی بود. سازانوف اخیرا حدود تمام مجوزهای مبادله ارز خارجی خود را صرف خرید یک اتومبیل جدید ولگا نمود که در شوروی تحویل داده می شود. بنابر گزارشها، سازانوف این کار را بدون اطلاع کامل همسرش انجام داد، و در نتیجه پیش بینی می کرد که با همسرش مقداری درگیری داشته باشد و به طوری که گزارش داده اند همینطور هم شد ولی این درگیری بدون عواقب بعدی گذشت.

علیرغم مطالب یاد شده، مطلب ذیل اهمیت بیشتری دارد:

سازانوف به چند نفر بطور خصوصی اظهار داشته که مبتلا به یک بیماری ناشی از تشعشع رادیولوژیکی است و دچار یک مرض خون است که روی جگر او تأثیر می گذارد؛ و کاملاً پیش بینی می کند که در سنین جوانی از دنیا برود. او گفته که سابقا مأمور به خدمت در دوشنبه در تاجیکستان بوده، «در آنجا در زمینی که روی آن راه می رفت از لابلایش اشعه درز می کرد.» هر چند که به سازانوف پیشنهاد شده برای امراض خود به یک بیمارستان برود، بطوریکه گفته اند سازانوف به خود اجازه نمی دهد که بستری شود چون وی به دکترهای روسی یا تسهیلات بیمارستانی آنها اعتماد ندارد. تصور می شود که در این رابطه او یک مالیخولیایی باشد، با این حال توصیه پزشکی روسها را نمی پذیرد.

ص: 109

2- (سری) سیا اطلاع داد که آنها سعی کرده اند از تمام مطالب فوق تعبیر منظم به دست آورند. باتوجه به اینکه گفته اند سازانوف در نوامبر 76 برای مرخصی به وطن خود می رود و تا ژانویه 77 باز نخواهد گشت، آنها فکر می کنند که زمان تشخیص درستی مطالبی که درباره شرایط جسمی / فکری سازانوف گفته شده و/ یا به دست آوردن اطلاع بیشتر از این شرایط هم اکنون فرا رسیده است و باید پیش از عزیمت وی باشد و دلایل آن هم مبرهن است. به نظر سیا مشارالیه یک فرد کلیدی در جهت نیل به مقاصدشان می باشد یا می تواند باشد.

سیا پیشنهاد کرده که طی جلسات اولیه توجیه تفصیلی مشارالیه در رابطه با مشکلات سازانوف حضور داشته باشد و یا ترتیب چنین جلساتی را بدهد و کاملاً وابسته به دیدگاههای اداره بازرسیهای ویژه باشد. سیا بدون تردید خاطر نشان ساخت که آنها به هیچ وجه اقدام به گرفتن کنترل اداره بازرسیهای ویژه بر مشارالیه به نفع خود نخواهند کرد.

3- (سری) سیا پیشنهاد کرد که کمکهای لازم را در اختیار قرار دهند و اظهار داشتند که چون مشارالیه هم اکنون یک آشنایی با سازانوف دارد، تماس وی با سازانوف در گردهماییهای اجتماعی برای شروع مکالمه کار غیر عادی محسوب نمی شود.

4- (سری) دو طرف توافق نمودند که طرح ریزی عملیاتی جهت ترتیب دادن تماس بین مشارالیه و سازانوف هر چه زودتر شروع شود.

توزیع: ستاد اداره بازرسی های ویژه - 1 نسخه حوزه 72 - 1 نسخه تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده سند شماره (6) تاریخ: 1 سپتامبر 76خیلی محرمانه - نیروی هوایی - حوزه 72 گزارش مأموراداره تهیه کننده: حوزه 72شماره پرونده: 582 - 227 Dستاد تهیه شده توسط: گروهبان رونالد ام. فیلیپس موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (خیلی محرمانه) در 1 سپتامبر 76، موضوع استفاده از مشارالیه و نقش وی در این عملیات توسط مأمور مربوطه و جانشین مأمور مربوطه با سیا / تهران هماهنگی شد. توافق شد که جهت دادن به فعالیتهای مشارالیه و امور نظارت بروی در اختیار قانونی اداره بارزسیهای ویژه باشد. به درخواست مأمور مربوطه، یک نماینده سیا، تهران کار توجیه مقدماتی تفصیلی مشارالیه در زمینه شخصیت مورد نظر را با حضور مأمور مربوطه انجام خواهد داد. برای برگزاری یک جلسه مشترک با مشارالیه بطور موقت، قرارهایی گذاشته شد و جلسه در 7 سپتامبر 76 صورت خواهد گرفت. در خاتمه این جلسه، سیا / تهران توضیحاتی

ص: 110

در خصوص شرح احوال شخصیتهای مورد نظر ارائه کرد.

توزیع: ستاد اداره بازرسیهای ویژه - 1 نسخه حوزه 72 - 1 نسخه تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده سند شماره (7) سرّی - 16 سپتامبر 76 ، 32 - 345 Dستاد 77 بیانیه اهداف عملیاتی تصویب شده لاری جیل (بدون طبقه بندی) 1- (سری) ایجاد یک ارتباط اجتماعی بین مشارالیه و آناتولی سازانوف دبیر سوم سفارت شوروی، تهران و سرهنگ دوم لئونید داوبنیا دستیار وابسته نظامی سفارت شوروی، تهران.

2- (سری) جمع آوری اطلاعات در رابطه با شناخت بیوگرافی و شخصیت سازانوف و داوبنیا.

3- (سری) تعیین نوع ناراحتی طبی که سازانوف ادعای ابتلا به آن را دارد (یعنی مسمومیت رادیولوژیکی خون).

4- (سری) در صورت امکان بهره برداری از تنفری که سازانوف اظهار داشته از ایران دارد و عدم اعتماد وی به متخصصین طبی شوروی بوسیله ارائه تکنیکهای پزشکی مورد استفاده در ایالات متحده.

5 - (سری) تحلیل شخصیتهای سازانوف و داوبنیا در رابطه با خوشایندها و ناخوشایندهای ایشان به منظور معرفی مأموران دیگری برای دسترسی به آنها.

6- (سری) اقدام به ایجاد و تشویق تماسهای بین مشارالیه و اعضای سفارت چین در تهران تا عاملان دسترسی را علیه چینی ها در تهران روانه کنند.

تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 سند شماره (8) خیلی محرمانه موضوع: گواهی تفاهم و توافق من، سیمورلوین، داوطلبانه موافقت دارم که به اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی (آمریکا) در یک قضیه ضد اطلاعاتی در جهت منافع ایالات متحده کمک کنم و در رابطه با این روابط نهایت مخفیکاری را رعایت کنم. من درک می کنم که تمامی اطلاعات، وسایل، مخارج یا دیگر مطالب که از سرویس دشمن در نتیجه این عملیات عاید شده از اموال دولت ایالات متحده می باشد. من متعاقبا توافق می کنم که داوطلبانه یک آزمایش دروغ سنجی را در ارتباط با این قضیه ضد اطلاعاتی در فرصت هایی که بوسیله اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی ضروری تشخیص داده می شود بگذرانم.

این مناسبات ممکن است در هر زمانی چه از جانب من یا اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی با رضایت طرفین فسخ شود. مناسبات یا هر نوع اطلاعات به دست آمده بوسیله من در این مدت

ص: 111

بدون اظهار رضایت آشکار اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی پس از فسخ آن از جانب من فاش نخواهد گردید.

امضاء: سیمور لوین تاریخ: 29 سپتامبر 1976 رونالد. ام. فیلیپس شاهد سند شماره (9) خیلی محرمانه موضوع: موافقتنامه اسم مستعار با توجه به جنبه های امنیتی همکاری من با اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی (آمریکا)، AFOSI، قرار بر این شده که برای حفظ مخفی کاری کامل در رابطه با این مناسبات، من، سیمور لوین، نام پائول ویندسور را به عنوان اسم مستعار جهت محافظت از این مناسبات انتخاب کنم.

به استثنای چیزهایی که میان من و مأمور مربوطه ام در آینده توافق خواهد شد، من تمامی اسناد همچون رسید پولهای پرداخت شده و وسایل و چنین اقلامی را با اسم مستعار امضاء می کنم. من موافقت می کنم که امضاء با اسم مستعار، آن چنان که در زیر نشان داده شده، قانونا همچون امضاء با نام حقیقی الزام آور باشد. من وجود چنین توافقنامه ای را بدون اظهار رضایت آشکار اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی فاش نخواهم ساخت.

نام مستعارنام حقیقیتایپ شده یاتایپ شده یاچاپ شده: پائول ویندسورچاپ شده: سیمورلوینامضا: ویندسورامضا: سیمورلوینشاهد:تایپ شده یاچاپ شده: رونالد ام. فیلیپسامضاء: رونالد ام. فیلیپسشغل: مأمور ویژه اداره بازرسیهای ویژهتاریخ: 29 سپتامبر 76 سند شماره (10) لاری جیل (بدون طبقه بندی)سری - 582 - 227 D ستاد طرح ریزی عملیاتی 1- (سری) بنابر ضرورت، تمرکز کوششها در این زمان باید روی تثبیت بیشتر مشارالیه در مناسبات خود با سازانوف پیش از عزیمت سازانوف در نوامبر به وطن خود قرار گیرد. بطور صریحتر، مشارالیه راهنمایی خواهد شد که از هر فرصت برای ملاقات با سازانوف استفاده کرده و آن را غنیمت بشمارد و در صورت امکان، ملاقاتها را بر اساس مبنای یک به یک تثبیت کند. طی این ملاقاتها، مشارالیه روی تمایل طبیعی سازانوف به مطرح کردن مشکلات پزشکی خود، کار خواهد کرد و با احساس ناخوشایندی که

ص: 112

سازانوف اظهار داشته نسبت به ایران دارد، همراهی خواهد کرد و در این ضمن علاقه صادقانه خود به پیشبرد رفاه و سلامتی سازانوف و پیشنهاد کمک در این زمینه را جا می اندازد. با آنکه ممکن است ولی متحمل نیست که طرز فکر سازانوف درباره اقدام به کاهش مدت مأموریت خود پیش از عزیمتش تغییر شدیدی پیدا کند. معذالک تصور می شود در صورتی که تلاش سازانوف برای کوتاه کردن مدت مأموریتش با موفقیت روبرو نشد، ممکن است در مراجعت به تهران به ندای دوستی مشارالیه بیشتر جواب دهد. به علاوه، این امکان هم وجود دارد که مشارالیه سازانوف را ترغیب کند به یک آزمایش جسمی کامل تن در دهد که این مکن است بسیاری از سؤالات را برای اداره تحقیقات ویژه و سازانوف حل کند. مشارالیه در نظر دارد در هفته حول 22-16 اکتبر 76 سازانوف را برای صرف شام به منزل خود دعوت کند و به دنبال آن یک دعوت متقابل را بپذیرد یا آنکه در صورت مناسبت و آشکار نبودن زیاد پیشنهاد خواهد کرد که پیش از عزیمت سازانوف یک بار دیگر دور هم جمع شوند.

2- (سرّی) در همان زمان، مشارالیه راهنمایی خواهد شد که مناسبات خود با داوبینا، آشورکویک و ونگ را با حضور در فعالیتهای اجتماعی مختلف رسمی و غیررسمی حفظ یا بیشتر تثبیت کند. براساس موفقیت وی در این تماسها در صورتی که مناسب بود مسئله راهنمایی مشارالیه به برقراری ملاقاتهای یک به یک (دو نفره) با یک یا چند نفر از این افراد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در نتیجه این ملاقاتها، اطلاعات بیوگرافیک به دست خواهد آمد و با داشتن یک نظر، معرفی منابع انتخاب شده بیشتر مطابق اقتضای شرایط شخصیت وی سنجیده خواهد شد.

3- (سرّی) به منظور زمینه سازی برای تهیه گزارشهائی عمیق تر در نظر گرفته شده که اطلاعات همسر مشارالیه در رابطه با تماسها و مشاهدات خود از شخصیتهای مورد نظر تخلیه شود. در ابتدا یک توجیه مختصر درباره 57 - 205 AFR، علاقه اداره تحقیقات ویژه به این هدفها و همکاری مشارالیه با اداره تحقیقات ویژه به او داده خواهد شد. در این توجیهات روی دستیابی به اطلاعات مربوط به بیوگرافی و شخصیت تأکید خواهد شد. با پیدا شدن آشنایان بیشتر و گزارش درباره آنها، استعداد وی در اجرای یک وظیفه عملیاتی در رابطه با همسران افراد مورد نظر سنجیده خواهد شد. این کار وقتی صورت می گیرد که موقعیت، آن را ایجاب کند و به تصویب IVOE / اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی رسیده باشد.

4- (سرّی) برای تسهیل ادامه دستیابی به اطلاعات به موقع درباره شخصیت مشارالیه و همچنین فراهم کردن یک راه ارتباط غیر حضوری برای موقع لزوم در نظر گرفته ایم که پس از جلب موافقت IVOE/ اداره تحقیقات ویژه، همسر مأمور مربوطه آگاهانه در این عملیات به کار گرفته شود. همسر مشارالیه در محل فعالیت مشارالیه در موقعیتی مشغول به کار است که امکان دسترسی روزانه به تمام مناطق آن محل و تماس شخصی با کارمندان منجمله خود مشارالیه برایش میسر است. مشخصا، وی منشی در بخش امور بیماران است. اظهارات و مشاهدات اخیری که در رابطه با مشارالیه، موافق یا غیر موافق در مورد شخصیت وی و مناسباتش با کارکنان به همسر مأمور مربوطه گفته شده یا مورد توجه وی واقع شده اند حاکی از آنند که اطلاعات وافری موجودند که بطور مؤثری در سنجش بیشتر مشارالیه کمک می نمایند.

ماهیت قضیه این است که گزارشهای محدودی توسط منبع تهیه خواهد شد. همچنین استفاده از همسر مأمور مربوطه به عنوان یک میان بر را می توان در حین اجرای وظایف عادی وی تحقق داد. (توجه:

شیوه های ارتباط غیر حضوری، ملاقاتهای شخصی و دستورالعملهای امنیتی بیشتری برای استفاده در این

ص: 113

عملیات تحت بررسی می باشند. از آنجایی که شرایط اینجا ایجاب می کند در کار با منبع به طرز غیر معمولی ملاحظات امنیتی رعایت گردد در طرح ریزی عملیاتی خود اشاره ویژه ای به آن نمودیم). برای آنکه استفاده از همسر مأمور مربوطه در این عملیات همراه با ایمنی باشد، ضروری است که مختصرا توجیه شود و در صورت مناسبت، یک تعهدنامه امنیتی را پر کند. مشخصا به وی فقط گفته خواهد شد که:

«مشارالیه در یک پرونده حساس ضد اطلاعاتی با اداره تحقیقات ویژه همکاری می کند. به منظور جلوگیری از آشکار شدن توجه اداره تحقیقات به مشارالیه نزد عموم بر اثر حضور بیش از حد مأمور مربوطه در آن محل، گاه به گاه از او خواسته خواهد شد که پیامهایی را انتقال دهد و بین مشارالیه و مأمور مربوطه پاکتهای ممهوری را فردا حمل کند. به علاوه، برای مأمور مربوطه لازم است که از هرگونه خبر، موافق یا غیرموافق در رابطه با مراودات، مناسبات مشارالیه با کارکنانش و یا با سایر افرادی که به اقتضای مقامش تماس دارد و او (همسر مأمور مربوطه) امکان تحت نظر داشتن آنها در ضمن اجرای وظایف روزانه خود را دارد آگاهی یابد.».

تصور می شود استفاده از همسر مأمور مربوطه در نقش دوگانه میان بر و منبع فرصتهایی هم برای آزمایش عملیاتی مشارالیه به یک نحو غیر محسوس را فراهم می کند. تأکید می شود که این طرح کاری نباید به عنوان طریقه «ارجح» یا تنها طریقه ارتباط غیر حضوری محسوب شود.

5 - در رابطه با ملاقاتهای فردی با منبع، در نظر گرفته شده که افراد منتخبی شناسائی شوند تا به عنوان نگهدارندگان محل های امن عمل کنند و ترتیب استفاده از اقامتگاههای ایشان بر اساس استفاده یک نوبتی یا غیر مکرر داده شود. این موارد اگر با ملاقاتهای فردی در رستورانهای محلی مختلف و مکانهای احتمالی ملاقات در ساختمان هتل قراردادی محل همراه شوند، تصور می شود که امنیت عملیاتی کافی تأمین خواهد شد. استفاده از ساختمانهای هتل های تجارتی، چون مستلزم پاسپورت برای ثبت است و ملاقات در وسائط نقلیه متحرک به علت مشکلات عظیم رفت و آمد، در تهران مشکلات ویژه ای را در بر دارد.تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 سند شماره (11) تاریخ: 23 اکتبر 76سرّی نیروی هوایی، حوزه 72 گزارش مأمور شماره پرونده: 582 - 227 D ستاداداره تهیه کننده: حوزه 72 تهیه شده توسط: گروهبان رونالد ام. فیلیپس عطف به: RCشماره 5 عنوان: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) 1- (سری) در 3 اکتبر 76، این عملیات توسط مأمور مربوطه و جانشین مأمور مربوطه با نمایندگان سیا / تهران هماهنگی شد. طی این جلسه سیا در زمینه کوکتل پارتی که مشارالیه در 28 سپتامبر 76 برگزار نمود توجیه شد. چون سازانوف و همسرش در ضیافت شرکت داشتند و بطور غیر قطعی پیشنهاد

ص: 114

مشارالیه را پذیرفتند که در آینده دور هم جمع شوند دو طرف توافق داشتند که این عملیات به آرامی جلو می رود. از جمله نکات مهم اظهارات سیا در رابطه با تماسی بود که یکی از نمایندگان آن در 2 اکتبر 76 با سازانوف داشت، در این تماس سازانوف اظهار داشت که در یک مهمانی در منزل مشارالیه شرکت کرده بود. سازانوف افزود که کاملاً نمی داند که چرا او به آن مهمانی دعوت شده بود. نماینده سیا بطور دقیق به خاطر نداشت که سازانوف در چه زمینه ای این حرف را زده بود (یعنی چرا او (سازانوف) به یک میهمانی که مشارالیه بانی آن بود دعوت شده بود یا چرا او (سازانوف) به این میهمانی که مدعوین آن از تیپهای بسیار مختلف بودند دعوت شده بود، به ویژه آنکه اکثریت سایر مدعوین افرادی بودند که سازانوف با آنها وجه اشتراکی نداشت).

استفاده فقط برای زمینه هشدار - شامل منابع و شیوه های حساس است تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 سند شماره (12) از: IVOE (582 - 227 D ستاد)به: اداره تحقیقات ویژه حوزه 72 / IVOE ستاد اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی(بدون طبقه بندی) (فرم 96 شما، 27 اکتبر 76، طرحهای عملیاتی) موضوع: لاری جیل 1- (سری) مطابق SC ، دلیلی ندارد که همسر مشارالیه نتواند به عنوان یک منبع آگاه در این عملیات به کار گرفته شود. عملیات ساسل (458 - 227 D ستاد) در منطقه شما توسط یک تیم زن و شوهر اداره می شد و فوق العاده خوب کار کرد. پیش از آنکه برای بدل کردن وی به یک منبع آگاه تصمیم قطعی اتخاذ شود دو چیز باید در نظر گرفته شود. اولاً، اینکه شما او را قابل ایفای این وظیفه به حساب می آورید یا نه، باید مشخص گردد. به عبارت دیگر، شناخت شما از قابلیت و التفات وی به اصول امنیتی چگونه است؟ ثانیا، شما باید به یک نحو غیر مستقیم یقینا دریابید که نظر جیل درباره مشارکت همسرش چه خواهد بود؟ چون جیل هنوز یک رابطه یک به یک با طرفهای مقابل ایجاد نکرده، برای سنجش همسر وی به تعیین قابلیتهای وی باید وقت کافی در دست باشد و در عین حال بشود نظر مشارالیه درباره مشارکت همسرش را تشخیص داد. ضمنا شما می توانید به تخلیه 57 - 205 IAW IFR وی بر یک اساس مورد به مورد ادامه دهید. در چنین زمانی اگر تشخیص دادید که همسر جیل را می توان استخدام کرد. لطفا این ستاد را مطلع فرمایید.

2- (سرّی) استفاده از همسر مأمور مربوطه به عنوان یک منبع آگاه افشای غیر ضروری مورد علاقه عملیاتی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی می باشد. اطلاع درباره جیل آشکارا از طریق مکالمات غیررسمی به دست می آید. تا به امروز، شواهدی از اینکه جیل رفتارش مظنون یا غیرعادیست و ایجاب می کند پرس و جوی دامنه داری توسط یک منبع آگاه صورت گیرد مشاهده نشده است. بنابراین، به نظر نمی رسد که با آگاه کردن همسر مأمور مربوطه چیزی به دست آید.

3- (سرّی) استفاده از همسر مأمور مربوطه به عنوان یک میان بر آگاه، مسائل بالقوه اش بیش از آن است که بتوان آن را در نظر گرفت جز آنکه به عنوان مستمسک نهایی جهت غلبه بر مشکلات امنیتی عظیم در

ص: 115

روابط بین منبع - مأمور مربوطه بررسی شود. از موارد 6 تا 9، بخش «طرح ریزی ضد اطلاعاتی» چنین برمی آید که جیل دلایل قانونی برای تماس آشکار توسط اداره تحقیقات ویژه دارد (یعنی اینکه وی فرمانده یک واحد است).

فورست آ. سینگهوف سرهنگ نیروی هوایی آمریکا رئیس ضد اطلاعات سند شماره (13) سرّی - 28 اکتبر 76 از: اداره بازرسیهای ویژه، حوزه 70، لیندسی آلمانبه: ستاد واشنگتن دی. سی عطف به: نامه حوزه 72، مورخ 9 اکتبر 76 و اداره بازرسیهای ویژه 96 FM مورخ 10 اکتبر 76(582 - 227 Dستاد) موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) 1- (سرّی) در 19 اکتبر 76 حوزه CC/70 و IVO با نماینده ضد اطلاعات / معاونت اطلاعاتی ستاد خبری زمینی آمریکا در اروپا هماهنگی نمودند و سرلشکر مک کابی را مطابق درخواست حوزه 72 توجیه نمودند.

2- (سرّی) تیمسار مک کابی با استفاده از مشارالیه بنابر طرحی که رئوسش در نامه مرجع مشخص شده کاملاً موافقت داشت. معذرت تیمسار این درخواست را هم مطرح کرد که ما بررسی نماییم آیا بین فعالیتهای مشارالیه و قرارداد ژنو تعارضی وجود دارد یا نه؟ خصوصا آنکه، قرارداد ژنو لازم می دارد پرسنل درمانی افراد تمام کشورها را تحت معالجه قرار دهند و هر گونه کمک پزشکی که داده می شود باید به خاطر مریض باشد ولا غیر. ما اطلاع داریم که مشارالیه به عنوان یک «در و پنجره» عمل می کند و از او تقاضای مداخله در فعالیتهای ضد اطلاعاتی نخواهد شد، معذرت این را از طریق ستاد خود تأکید خواهیم کرد و تیمسار مک کابی، را در جریان توصیه آنها قرار نخواهیم داد.

3- (سرّی) در مذاکرات بعدی با نماینده معاونت اطلاعاتی ستاد در رابطه با درخواست تیمسار مک کابی معاونت اطلاعاتی خواستار هماهنگی اداره بازرسیهای ویژه با دستیار اطلاعاتی ریاست ستاد نیروی زمینی و ستاد مرکزی سیا شد. به گمان معاونت اطلاعاتی برای مواقعی از این قبیل، سوابق قبلی باید وجود داشته باشد. معاونت اطلاعاتی همچنین اظهارداشت که آنها باید ریاست ستاد و سرفرماندهی نیروی زمینی آمریکا در اروپا را توجیه کنند.برای این منظور نسخه ای از نوشته مطالب توجیهی خود را به معاونت اطلاعاتی دادیم.

4- (سرّی) معاونت اطلاعاتی همچنین درخواست کرد که ما در فکر توجیه رکن 2 فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا باشیم زیرا آنها در ارتباط با افراد نظامی مأمور به خدمت در حوزه 72 حق ویژه ای دارند.

نظریات و موافقت شما با توجیه رکن 2 فرماندهی اروپا را خواستاریم.

5 - (بدون طبقه بندی) یک نامه گزارشی به حوزه 72 و ستاد اداره بازرسیهای ویژه / IVOمتعاقبا ارسال خواهد شد. (خروج از طبقه بندی سال 2006)

ص: 116

سند شماره (14) تاریخ: 29 اکتبر 1976 اداره تهیه کننده: حوزه 70 شماره پرونده: 582 - 227 D ستاد 76تهیه شده توسط: گروهبان فرانسیس آر. دیلون عطف به: نامه حوزه 72 مورخ 9 اکتبر 76گزارش مأمور عنوان: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) 1- (سرّی) در 26 اکتبر 76، سرهنگ سی. ال. مارتین فرمانده اداره تحقیقات ویژه حوزه 70، سوابقی را در رابطه با این عملیات به اطلاع افراد ذیل از پرسنل معاونت / اطلاعاتی ستاد / نیروی زمینی آمریکا در اروپا رساند:

سرهنگ دین شانشه معاون اطلاعاتی / نیروی زمینی در اروپا.

سرهنگ جان سی. راجرز رئیس بخش ضد اطلاعات / D معاونت اطلاعاتی / نیروی زمینی در اروپا آقای توماس سی. هیوز دستیار ویژه رئیس بخش ضد اطلاعات / D معاونت اطلاعاتی / نیروی زمینی در اروپا.

سرهنگ دوم دوگلاس هالدین رئیس شعبه عملیات ویژه / D معاونت اطلاعاتی / نیروی زمینی در اروپا.

الف - با مرور نوشته مطالب توجیهی ما برای تیمسار سرلشکر مک کابی فرمانده فرماندهی پزشکی نیروی زمینی آمریکا در اروپا، سرهنگ شانشه و سرهنگ راجرز اظهار داشتند که به نظر آنها در این هماهنگی اشکالی وجود ندارد. معذرت، بنابر شیوه معمول عملیاتی آنها، هم ریاست ستاد و هم سرفرماندهی نیروی زمینی در اروپا باید در جریان این عملیات قرار داده شوند. یک نسخه از نوشته مطلب توجیهی نزد سرهنگ راجرز گذاشته شد تا ایشان یا سرلشکر دیلارد، معاونت اطلاعاتی ستاد / نیروی زمینی در اروپا بتوانند شخصا ریاست ستاد و سرفرماندهی را توجیه کنند.

ب - سرهنگ شانشه درباره درست بودن توجیه رکن 2 فرماندهی اروپا سؤال کرد. چون اکثر پرسنل نظامی مستقر در ایران تحت کنترل THEATERفرماندهی نیروهای اروپا می باشند، به سرهنگ شانشه اطلاع داده شد که با موافقت ستاد اداره تحقیقات ویژه ترتیب توجیه رکن 2 فرماندهی اروپا را خواهیم داد.

ج - مسأله اطلاعات تکمیلی برای پرسنل لازم نیروی زمینی در اروپا هم توسط سرهنگ راجرز مطرح شد. به او گفته شد که خلاصه های مناسبی در اختیار دفتر وی قرار داده خواهد شد تا معاونت اطلاعاتی و سرفرماندهی نیروی زمینی در اروپا در جریان وقایع عمده مربوط به مشارالیه واقع باشند.

2- (سرّی) در 26 اکتبر 76، سرلشکر مارشال مک کابی در حضور سرهنگ دوم هالدین توسط سرهنگ مارتین و سرگرد دیلون توجیه شد. تیمسار مک کابی با استفاده از مشارالیه بنابر طرحی که رئوسش در ضمیمه 1 مشخص شده کاملاً موافقت داشت. با این وجود، تیمسار مک کابی این را هم درخواست کرد که ما بررسی کنیم آیا بین فعالیتهای مشارالیه و قرارداد ژنو تعارض وجود دارد یا نه. بگفته

ص: 117

تیمسار مک کابی، قرارداد ژنو لازم می دارد که پرسنل پزشک کمک پزشکی خود را در اختیار افراد همه کشورها قرار دهند و این کمک باید صرفا به خاطر مریض باشد و لاغیر.

تیمسار مک کابی اطمینان نداشت که در این مورد به خصوص تعارضی وجود دارد. اما درخواست نمود که این مسئله در سطوح بالاتری بررسی شود تا اطمینان حاصل گردد، درگیری پرسنل پزشکی در فعالیتهای اطلاعاتی عواقب دیپلماتیک ندارد. به تیمسار مک کابی اطلاع داده شد که مشارالیه به عنوان یک «در و پنجره» عمل خواهد کرد و به هیچ وجه از او خواسته نخواهد شد که وارد فعالیتهای اطلاعاتی گردد. به علاوه، اینکه هر کمک عرضه شده به مریض توسط مشارالیه صرفا به خاطر خود مریض خواهد بود. به تیمسار مک کابی اطلاع داده شد که ما از ستاد خود سؤال خواهیم کرد تا مطمئن شویم، این مسئله از طریق سازمانهای ذی صلاح در واشنگتن هماهنگی می شود و ما او را در جریان پاسخ آن قرار خواهیم داد.

3- (سرّی) در یک مذاکره بعدی با نمایندگان معاونت اطلاعاتی در رابطه با درخواست تیمسار مک کابی، سرهنگ راجرز توصیه کرد که ستاد اداره تحقیقات ویژه این مسئله را با دستیار اطلاعاتی ستاد نیروی زمینی و ستاد سیا هماهنگ نماید. سرهنگ راجرز گمان داشت که برای استفاده از پرسنل پزشکی در زمینه عملیات اطلاعاتی باید سوابق قبلی وجود داشته باشد. به سرهنگ راجرز گفته شد که پیش از برگزاری یک ملاقات تکمیلی با تیمسار مک کابی و پاسخ داده شده به تیمسار مک کابی با دفتر وی هماهنگی خواهد شد.

ضمیمه: 1- نوشته مطالب توجیهی تصویب الن بی - هرشون سرهنگ دوم نیروی هوایی معاون فرماندهی عملیات تحقیقی سند شماره (15) تاریخ: 9 دسامبر 76سری نیروی هوایی، حوزه 72اداره تهیه کننده: حوزه 72 (اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی)شماره پرونده: 582 - 227 Dستاد تهیه شده توسط: گروهبان رونالد ام. فیلیپسگزارش مأمور عطف به: RC شماره 14 عنوان: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سری) در 14 دسامبر 76 این عملیات توسط مأمور مربوطه و مأمور ویژه کورتیس اس. موریس با سیا / تهران هماهنگی شد تا پیرامون فعالیت عملیاتی آتی مشارالیه در رابطه با سازانوف و سایر شخصیتهای مورد نظر طرح ریزی شود.

ولادیمیراسکوتزکو، نماینده سیا، اظهار داشت که وی بابت تلاشهای عملیاتی جیل خیلی متشکر است. به علاوه، وی فکر می کرد که فعالیتهای جیل در کنار چندین عامل دیگر واسطه در دسترس سیا در ترسیم سیمای روشنتری از سازانوف بسیار مفید بوده است. با توجه به حاضر نشدن سازانوف در قرار شام

ص: 118

با جیل در تاریخ 14 نوامبر 76 و تماس نگرفتن وی با یک عامل مخفی سیا در 16 نوامبر 76، اسکوتزکو اظهار داشت که ممکن است اقدامات یک عامل مخفی سیا، مأموریت موقت سازانوف یا فی الواقع شیوه ظاهرا عادی سازانوف که فراموشکاری و بی نظمی فردی از خود نشان می دهد موجب این عدم حضور شده باشد. این دو دلیل ذکر شده آخر به احتمال قویتر موجب این «غیبت» بوده اند. در این اواخر، سایر کسانی که با سازانوف در تماس بوده و مشغول برقراری یک رابطه صمیمی با وی بودند گهگاه و بطور ناگهانی دیده اند که تماس با آنها قطع شده است. «خلف وعده» با طرف خود چیز غیر عادی نبود.

اسکوتزکو اطلاع داد که یک عامل مخفی سیا در 11 نوامبر 76 با سازانوف ملاقات کرد و به او گفت که او با سایر افراد روس در تهران تفاوت دارد. خصوصا آنکه سازانوف فردی حساس، مخفی کار اما بیشتر قابل معاشرت است. همچنین، این عامل سیا به دوستی با سازانوف ارج می گذارد. این روال کلی در جریان ملاقات آنها دنبال شد به این منظور که به سازانوف فهمانده شود او با دیگران تفاوت دارد. ظاهرا این نقشه همراه با تماسهای سازانوف با جیل ممکن است موجب برقراری مناسبات صمیمانه تری شود. کمال مطلوب آن است که این عامل مثبتی برای تحت تأثیر قرار دادن سازانوف شود تا اگر در آینده تصمیم گرفته شد به او «پیشنهاد همکاری» داده شود او بپذیرد. (در حال حاضر طرحی برای اجرای این کار در نظر گرفته نشده و در صورتی که این اقدام مورد بررسی قرار گرفت به اداره تحقیقات ویژه اطلاع داده خواهد شد). «نقشه من فرد متفاوتی هستم» می تواند سازانوف را در موقعیت ناهنجاری قرار دهد. اگر سازانوف آن را با کس دیگری از جماعت روسها در تهران در میان بگذارد او به عنوان یک «خواهر ضعیف» شناخته خواهد شد یعنی آنکه وی یک خطر امنیتی بالقوه است و از تماس با بیگانگان منع خواهد شد.

خلاصه آنکه، کارایی، موقعیت و شهرت وی به عنوان یک «رفیق وفادار» بطور جبران ناپذیری ضایع خواهد شد. چون سازانوف فرد باهوشی است امکان اینکه وی موضوع «من فرد متفاوتی هستم» را با دیگران مطرح کند عملاً بعید است. او ملتفت خواهد شد که به عنوان یک خطر امنیتی شناخته شدن چه مشقاتی برای فرد او در بر دارد و این قابل درک است. پس از اظهار این مطلب در 11 نوامبر 76 به وی، سازانوف در ضیافت شام جیل در 14 و قرار ملاقات با عامل سیا در 16 نوامبر حاضر نشد. به هر دلیل عملی که بود، به نظر می رسید که سازانوف تماس با اعضای جماعت دیپلمات رسمی را کنار گذارده است.

معذرت در نتیجه تحقیقات بی و سر و صدای جیل و سیا معلوم شد که سازانوف ظاهرا به مسافرت رفته است.

اطلاع حاصل شد که سازانوف در یک ضیافت بزرگ (با حدود 700 میهمان) به تاریخ 12 دسامبر 76 در سفارت امارات عربی متحده در تهران شرکت کرده و در آن مکالمه مختصری با یک نماینده سیا داشته است. سازانوف اظهار داشت که به مسافرتی به اصفهان رفته بوده و در تدارک گذراندن مرخصی در وطن خود بود. سازانوف همچنین اظهار داشت که بواسطه کثرت تعداد گزارشهای آخر سالی که می بایست پیش از رفتن به اتمام برساند عزیمت وی به وطن تا 23 دسامبر 76 به تأخیر افتاده است. سازانوف ضمن آنکه گرم و صمیمی بود بیشتر از معمول خوددار به نظر آمد و در جواب به سؤالاتی که در خصوص فعالیتهایش طی هفته های اخیر شد طفره می رفت. چون سازانوف اظهار داشته بود که شش هفته به مرخصی می رود، سیا / تهران فی الواقع پیش بینی نمی کرد که وی تا آخرین هفته فوریه یا اولین هفته مارس 1977 به تهران بازگردد. به علاوه چون سازانوف در آن ضیافت بوده و در کنار کار خود روی گزارشها، مأموریت موقت

ص: 119

هم داشته اینکه وی درباره موضوع «من فرد متفاوتی هستم» با کسی صحبت کرده باشد قابل تردید است.

دو طرف متفقا نظر دارند که مشارالیه نباید برای تماس با سازانوف حتی پس از مراجعت وی از مرخصی بازگشت به وطن پیشقدمی بیشتر به خرج دهد ولی در صورتی که سازانوف تماس گرفت وی باید همچنان آنها را بپذیرد. سیا به تماسهای مشارالیه با ریاباوالوف که به نظر آنها مظنون به وابستگی به جی. آر. یو است، اظهار علاقه کرد. توافق شد که مشارالیه را واداریم اقدام به برقراری مجدد تماس با وی و همچنین برقراری مجدد و دنبال کردن تماسهای خود با دوابنیا نماید.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 استفاده فقط برای زمینه هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس است.

سند شماره (16) سوم نوامبر 76خیلی محرمانه نیروی هوایی، حوزه 72 (اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی) گزارش مأمور شماره پرونده: ستاد مرکزی حوزه 582 - 227 Dدفتر تهیه کننده: حوزه 72 تهیه شده بوسیله: مأمور ویژه، رونالد. ام. فیلیپسمرجع: RC شماره 5 عناوین (توافقنامه های مالی) عنوان: لاری جیل (طبقه بندی نشده) AR (خیلی محرمانه) در جریان ملاقات 29 سپتامبر 79، (مرجع ملاقات با منبع) شخص فوق الذکر به عنوان منبع در این عملیات استخدام شد و در ارتباط با توجیهی که ضمن استخدام به عمل آمد به وی گفته شد که تمامی مخارجی که او در هنگامی که اداره بازرسیهای ویژه را در پشتیبانی از این عملیات یاری می کند، متحمل شود بوسیله مأمور مربوطه جبران خواهد گردید. توضیح داده شد و فرد مذکور با آگاهی دریافت که فقط مخارجی را که به دستور اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی متحمل شده پرداخت خواهد گردید و از فرد مذکور خواسته شد تا حساب دقیقی از مخارجش را حفظ کند. مأمور مربوطه با اشاره به میهمانی صرف مشروب در 28 سپتامبر 76 پیشنهاد کرد، مخارجی که به عهده وی افتاده بود بازپرداخت شود چون وی با دعوت از افراد مورد هدف به عملیات کمک کرده و این کارش مبنای تماسهای بیشتری شده بود و وسیله توسعه بیشتر مناسباتش با آن افراد شده بود.

فرد مذکور اظهار داشت که او در مورد جبران مالی نگرانی نداشته است. وی گفت: «تمایلی نداری که یک دسته کاغذ اداری را فقط برای چند دلار پر کند.» مأمور مربوطه احتمال افزایش مجالس اجتماعی در آینده را توضیح داد که همه آنها پس از مدتی به طرزچشمگیری افزایش خواهد یافت. پیشنهاد گردید که هر بار که پولی خرج می شود جبران بشود تا از پیگیری و جمع آوری تمامی این جزئیات در آینده احتراز شود. فرد مذکور با این توصیف که او هیچ راهی برای دانستن حتمی اینکه چه مقدار میهمانی خرج برای او برداشته است ندارد گفت که «در این مورد فکر خواهد کرد.» مأمور مربوطه به فرد مذکور گفت که فهرستی

ص: 120

از مخارج را حتی الامکان با دقت تهیه ببیند و در یک ملاقات آینده بیشتر درباره موضوع صحبت خواهد شد که فرد مذکور با آن موافقت کرد.

توزیع: ستاد مرکزی اداره بازرسیهای ویژه وابسته به نیروی هوایی تأیید شد.

فرانک. ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده فقط برای استفاده به عنوان سابقه هشدار شامل منابع و شیوه های حساس است.

سند شماره (17) 6 نوامبر 76سرّی نیروی هوایی، حوزه 72گزارش مأمور شماره پرونده: 582 - 227 Dستاداداره تهیه کننده: حوزه 72 تهیه شده توسط: گروهبان جیمی ال. استوت عطف به: RC شماره 6 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) 1- (سرّی) در 24 اکتبر 76، گروهبان کورتیس اس. موریس و جانشین مأمور مربوطه پیرامون این عملیات با سیا / تهران مذاکره کردند. به تلاشهای جیل برای تماس با آناتولی سازانوف اشارات صریحی گردید. به سیا اطلاع داده شد که جیل هنوز تماس مجددی با سازانوف برقرار نکرده است هر چند که اقداماتی در این رابطه انجام گرفته بود. قرار شد که ملاقاتی بین مأمور مربوطه و جیل در رابطه با اوضاع برگزار شود.

سیا سپس اطلاع داد که یکی از نمایندگان اداره آنها مراودات هفتگی - دو هفتگی با سازانوف داشته و دارد. معذرت، اقدامات اخیر برای برقراری تماس شخصی نیز با موفقیت روبرو نشده و باعث ناامیدی آنها گشته است. به دنبال یک تماس تلفنی با کنسولگری شوروی در تهران (با شماره تلفن دفتر سازانوف) که در هفته گذشته صورت گرفت، نماینده سیا پی برد که سازانوف به علت یک بیماری که نوعش فاش نشد در بیمارستان بستری است و سر کار خود حاضر نشده است.

2- (سرّی) در 28 اکتبر 76، نماینده سیا / تهران که فوقا به وی اشاره شد، به جانشین مأمور مربوطه اطلاع داد که دوباره توانسته با سازانوف تماس برقرار کند.

سازانوف توضیح داد که بعد از یک هفته یا 10 روز طی دوران نقاهت یک حمله قلبی ضعیف، بتازگی از بیمارستان شوروی مرخص شده است. نماینده سیا اظهار داشت که وی از سازانوف و همسرش دعوت کرده بود که با وی به یک برنامه ورزشی در 29 اکتبر 76 بیایند و در آن موقع وی اقدام به پرس و جو درباره جزئیات بیماری اخیر سازانوف خواهد نمود.

ص: 121

3- (سرّی) در 29 اکتبر 76، سیا / تهران اطلاع داد که سازانوف و همسرش دعوت فوق را قبول کرده اند و پیرو آن برای دیدار به منزل نماینده سیا رفتند. سازانوف تکرار کرد که علت بستری شدن وی یک حمله قلبی ضعیف بوده است. معذرت، سیا فکر می کند که ممکن است سازانوف کاملاً راست نگفته باشد؛ سازانوف دائما سیگار می کشید و طی آن دیدار اجتماعی وی در پذیرفتن مشروبات مخلوط تردیدی بخود راه نمی داد. هنگامی که آن نماینده سیا از سازانوف پرسید علت ادامه استفاده وی از تنباکو و مشروب الکلی چیست با آنکه خودش می گوید یک حمله قلبی داشته است؟ سازانوف فقط لبخند زد و با بی اعتنایی از این حرف گذشت.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده استفاده فقط برای زمینه هشدار - شامل منابع و شیوه های حساس است.

تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2006 سند شماره (18) 2 فوریه 77سرّی نیروی هواییاداره تحقیقات ویژه حوزه 70 شماره پرونده: 582 - 227 Dستادگزارش مأمور اداره تهیه کننده: حوزه 70تهیه شده توسط: مأمور ویژه برتون آ. کستیل موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در 22 ژانویه 77، مأمور ویژه برتون آ. کستیل این عملیات را با سرهنگ دوم دی. دبلیو.

هالدین رئیس SO - (ضد اطلاعات) ACACB / سرفرماندهی نیروی زمینی آمریکا در اروپا هیدلبرگ، جمهوری فدرال آلمان هماهنگ کرد و خلاصه ای از فعالیتهای جیل تا تاریخ 26 دسامبر 76 را در اختیار گذارد. هالدین از پیشرفت این عملیات راضی بود، معذرت کمی اظهار نگرانی کرد که آیا جیل بطور فعال مؤظف به تلاش و ترتیب دادن / پرورش روابطی بوده که اضافه و فراتر از فعالیت عادی وی بوده اند. به هالدین گفته شد که به واسطه رتبه، مقام نظامی و موقعیت اجتماعی جیل بطور فعال وظایفی در جهت داشتن فعالیت تهاجمی / ضربتی برای پرورش افراد به نحوی که غیر عادی باشد به وی ابلاغ نشده است.

اضافه بر آن به هالدین اطلاع داده شد که خلاصه های دیگری به موقع و بطور منظم در اختیار دفتر وی قرار خواهد گرفت.

تصویب رابرت وس. لوکنز سرگرد نیروی هوایی رئیس شعبه عملیات ضد اطلاعاتی تاریخ خروج از طبقه بندی. 31 دسامبر 2007

ص: 122

سند شماره (19) 19 آوریل 1977 سرّی گزارش مأمورشماره پرونده: 32-345 Dستاد 77 اداره تهیه کننده: حوزه 72تهیه شده توسط: مأمور ویژه رونالد ام. فیلیپس عطف به: گزارش تماس شماره 24 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(چیزهای داده شده برای استفاده عملیاتی) (سرّی) در 15 مارس 77، طی یک ملاقات حضوری بین مشارالیه و مأمور مربوطه، یک دستگاه تلویزیون قابل حمل سیاه و سفید پاناسونیک مدل BF 238 - TR ، شماره سری 21535...، پیرو مجوز قید شده در پیام 8 مارس 77 اداره تحقیقات ویژه / IVO در اختیار مشارالیه گذارده شد. توضیح داده شد که مشارالیه این دستگاه تلویزیون را هنگامی که آناتولی رامکف، قائم مقام رئیس بیمارستان شوروی در تهران به منزل او می آید، به وی اهدا کند. به مشارالیه گفته شد که از این دستگاه باید همچون یک «وسیله دست دوم» مراقبت به عمل آید. به علاوه، مشارالیه باید زمانی که این دستگاه به رامکف داده شد، باید برای توضیح نحوه تهیه آن اساسا مطالب ذیل را نقل کند:

مشارالیه به هنگام ورود به تهران، همراه خانواده حدود سه ماه را در یک هتل محلی گذارند تا آنکه اقامتگاهشان آماده شد. طی این مدت این تلویزیون را برای راحتی فرزندانش خرید چون یک سرگرمی بود که در هتل به آن دسترسی نبود. پس از نقل مکان به اقامتگاه و دریافت لوازم خانگی خود که شامل چهار دستگاه تلویزیون هم که سابقا در ایالات متحده خریده بود می شد این تلویزیون سیاه و سفید کنار گذارده شد و مورد استفاده واقع نشد.

به مشارالیه توصیه شد که هر مبلغ جزئی را اگر دکتر رامکف پیشنهاد کرد که بابت آن بپردازد قبول کند.

به مشارالیه گفته شد در صورتی که دکتر رامکف نسبت به قبول این دستگاه به عنوان یک هدیه صاف و ساده بی میلی نشان داد. او می تواند یک قیمت جزئی را عنوان کند و به دکتر رامکف تأکید نماید که این دستگاه واقعا استفاده ای ندارد و فقط «جا می گیرد.» در خاتمه این ملاقات مشارالیه بابت دستگاه یک رسید با نام حقیقی امضاء کرد که برای مراجعات بعدی نزد مأمور مربوطه نگهداری می شود. نسخه ای از این رسید با محموله جداگانه ای به ستاد اداره تحقیقات ویژه / IVOEارسال می شود. (رجوع شود به پیامهای 13 فوریه 77، و 7 مارس 77).

توزیع: ستاد اداره تحقیقات ویژه / IVOE 1 نسخه تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2007

ص: 123

سند شماره (20) 23 آوریل 1977سرّی گزارش مأمورشماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 اداره تهیه کننده: حوزه 72 تهیه شده توسط: مأمور ویژه رونالد ام. فیلیپس عطف به: گزارش تماس شماره 24 عنوان: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(اخطارها / اشکالات کنترل) (سری) در 15 مارس 77، طی یک ملاقات حضوری با مأمور مربوطه، توصیه هایی که هنگام استخدامش به وی داده شد خاطرنشان گردید. مشخصا، به مشارالیه خاطر نشان گردید که لازم است در اتخاذ تصمیماتی که روی جهت امور عملیاتی و خصوصا روی امور مربوط به هزینه تأثیر می گذارند از دستورالعملهای مأمور مربوطه پیروی کند. در رابطه با مذاکرات (وی) با دکتر آناتولی رامکف قائم مقام رئیس بیمارستان شوروی در تاریخ 23 فوریه 77 در تهران که طی آن مشارالیه پیشنهاد کرد یک دستگاه تلویزیون برای رامکف تهیه کند، به مشارالیه خاطر نشان گردید که این قول و تعهد بدون جلب موافقت قبلی مأمور مربوطه صورت گرفته و در نتیجه کارهایی با یادداشتهای فوری انجام گرفتند که اگر وی در آن موقع این قول را به عهده نگرفته بود بهتر می شد آنها را برنامه ریزی کرد. مأمور مربوطه به مشارالیه گفت با آنکه هیچ لطمه آشکاری وارد نشده چون رامکف هنوز در رابطه با تلویزیون به دیدار وی نیامده یا تماس نگرفته؛ ولی اگر چنین می شد، انعکاس ناخوشایندی روی مقبولیت و مورد اعتمادبودن مشارالیه نزد رامکف می داشت و ممکن بود روی طرحهای عملیاتی آتی تأثیر گذارد. مشارالیه به اشتباه خود در این مورد اعتراف کرد و به نظر مأمور مربوطه شرایطی از این قبیل دیگر نباید رخ دهند.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2007 سند شماره (21) تاریخ: 1 مه 77سرّی از:COS تهرانبه: AFSSO USAFER رونوشت برای: AFSSO USAFتوزیع محدود از حوزه IVOE/ 72 عطف به: الف) پاراگرافهای 9 - 6، 32 - 124 AFOSIR ب) گزارش مأمور (ملاقات با مأمور)، 4 ژانویه 77 ج) گزارش مأمور (ملاقات با مأمور) (عطف به 12 RC و 13)، 28 دسامبر 76) 1- (سرّی) در جریان «پنج صفر» در 25 آوریل 77 بابیل وث (CN) که یک فرد 436 است و در گزارش مرجع ب بیشتر معرفی شده، مذاکره به امور حرفه ای کشیده شد. مشارالیه اظهار داشت که در آینده

ص: 124

نزدیک در یک کنفرانس حرفه ای که در ناحیه حوزه 70 برگزار می شود شرکت خواهد کرد و گفت ای کاش، وث می توانست در آن شرکت کند چون این کنفرانس برای وث از لحاظ حرفه ای ذیقیمت می باشد.

وث اظهار داشت که مایل است در آن شرکت کند اما فکر نمی کند که هیچ گاه بتواند چنین کاری را انجام دهد. وث سپس پرسید آیا مشارالیه از نشریات حرفه ای در دسترس در رابطه با فنون، شیوه ها و تجهیزات جدید استفاده می کند. مشارالیه توضیح داد که بیشتر اطلاعات شفاها مطرح خواهد شد اما اگر نشریاتی در دسترس واقع شد اقدام به جمع آوری تعدادی از آنها خواهد نمود. به دنبال این مذاکره، مشارالیه جزوه ای در اختیار وث گذارد که در آن مقالات ارائه شده توسط متخصصین مختلف در حرفه خود درج گردیده بود و ظاهرا توجه وث را به خود جلب کرد. این جزوه یک سند بدون کنترل، بدون طبقه بندی ارتش آمریکاست که ماهانه انتشار می یابد و حاوی یک مقاله نوشته مشارالیه بود. لازم به توجه است که دادن این جزوه یک عمل فی البداهه بود که مشارالیه مرتکب شد. مأمور مربوطه سابقا مشارالیه را در رابطه با ضرورت جلب موافقت برای چنین اعمالی توجیه نکرده بود،بنابر این وی رفتاری مناسب با موقعیت حرفه ای خود داشته بود.

2- (سرّی) جزوه مورد اشاره یک نشریه جاری است. اینک معتقدیم که ممکن است تداوم و پیشبرد بیشتر رابطه 345 فعلی بین مشارالیه و وث برای ما با ارزش باشد. پیرو پیام مرجع الف، اقدام برای ادامه مجوز جامع برای شماره های آتی این جزوه در پوشش جداگانه ای تسلیم می شود. خروج از طبقه بندی 31 دسامبر 2007 تهیه شده توسط: رونالد ام. فیلیپس مأمور ویژه تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم سند شماره (22) 11 ژوئن 77سری از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی - حوزه 72 - تهران - ایران به: ستاد اداره تحقیقات ویژه - واشنگتن دی. سی.

عطف به: الف) گزارش مأمور (ملاقات با مأمور) 9 مه 77 ب) پاراگراف 7 - 6، AFOSIR32 - 124 ج) ضمیمه دو AFOSIR34 - 124 منحصرا برای IVOE موضوع: لاری جیل (32 - 345 Dستاد 77) 1- (سرّی) مشارالیه اخیرا از مأموریت موقت به کنفرانس در 399 که در آن اعضای نظامی و غیرنظامی حرفه مشارالیه شرکت داشتند بازگشت. طی این کنفرانس، مشارالیه ده جزوه مربوط به حرفه خود را که 105 بنگاه دارویی به عنوان تبلیغات تهیه کرده بودند به دست آورد. این جزوات فاقد کنترل بوده و مبدأ غیر رسمی دارند هر فرد علاقه مندی فارغ از حرفه یا تابعیت خود می تواند به سهولت این جزوات را از هر مرکز فعالیت مربوط به حرفه مشارالیه به دست آورد.

ص: 125

2- (سرّی) ما اقدام 49 را برای تداوم 43 فعلی خود مفید به حساب می آوریم. بشرط عدم اعتراض اداره شما، ما می خواهیم با استفاده از مجوز پیام مرجع ب در 49 جلو برویم.

تاریخ خروج از طبقه بندی 31 دسامبر 2007 تهیه شده توسط جیمی ال. استوت مأمور ویژه تصویب فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم سند شماره (23) تاریخ: 30 اوت 1977 گزارش مأموراداره تهیه کننده: حوزه 72 شماره پرونده: 32 - 345 D ستاد 77تهیه شده توسط: مأمور ویژه جیمی ال. استوت عنوان: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) 1- (سری) در 29 ژوئن 77، مأمورین ویژه فرانک ام. هیوی و کورتیس اس. موریس با آقای ولادیمیر اسکوتزکو از سیا / تهران ملاقات کردند. توجیه مختصری درباره آخرین تحولات در اختیار اسکوتزکو گذاشته شد. اشاره شد که مجوز لازم به مشارالیه داده شده که در جواب به تقاضاهای رامکف بعضی انواع مدارک / گزارشهای پزشکی بدون طبقه بندی سطح پائین را به وی بدهد. همچنین به این هم اشاره شد که درخواست نسبتا جدید رامکف برای دریافت مطالب نوشته پزشکی ظاهرا در رابطه با افزایش در، درخواستهای شوروی برای اطلاعات پزشکی در مراکز مختلف مهم پزشکی نیروی هوایی ایالات متحده در تگزاس می باشد. احتمال دارد این منعکس کننده تأکید جدید شوروی روی جمع آوری اطلاعات پزشکی و همچنین این واقعیت باشد که رامکف ممکن است غیر از یک دکتر چیز دیگری هم باشد.

اسکوتزکو با این مطالب موافق بود و این را هم قبول داشت که رامکف در حال گرفتن مقامی است که سابقا در تصدی یکی از اعضای جی. آر. یو. بوده است.

2- (سرّی) اسکوتزکو اطلاع داد که ساواک، سازمان اطلاعات کشور ایران، یک یادداشت کوتاه مورخ 16 مه 77 به سیا داده که همین اواخر به دست ما رسید. این یادداشت حاکی از آن بود که مشارالیه (سوژه) با رامکف مراوده دارد و با وی تلفنی مکالمه داشته است. به علاوه مسئله باید تحقیق شود. با دریافت این یادداشت، آقا ویلیام وارنل رئیس عملیات سیا چنانکه قبلاً در چنین امور توافق شده بود به ساواک گفت که مقامات آمریکایی از این وضع اطلاع دارند و مشارالیه مسئله را به مقامات نظامی آمریکایی از OUTSETگزارش داده است. این جواب ساواک را راضی کرد و انتظار نمی رود که از جانب سازمانهای میزبان کنکاش بیشتری به عمل آید. به نظر می رسد که امنیت این عملیات به خطر افتاد باشد. همچنین از این یادداشت اینطور برمی آید که ساواک ظاهرا یک خط استراق سمع از تلفنهای بیمارستانهای شوروی به علاوه مراقبت فیزیکی گاهگاهی از رامکف دارد. اسکوتزکو اظهار داشت که در صورت دریافت سؤالات بیشتری راجع به این عملیات از طرف سازمانهای میزبان، سیا مراتب را فورا به اداره تحقیقات ویژه اطلاع

ص: 126

خواهد داد.

3- (خیلی محرمانه) در 13 ژوئیه 77 توسط مأمورین ویژه هیوی و موریس این عملیات با سرلشکر کنت پی. مایلز رئیس مستشاری نظامی تهران، ایران هماهنگ شد. خلاصه ای از فعالیتهای مشارالیه تاکنون در این عملیات به اطلاع تیمسار مایلز رسانده شد به علاوه نسبت به نحوه مساعدتی که مشارالیه داشته اظهارات تشکرآمیزی ایراد شد. تیمسار مایلز ابراز تفاهم کرد و در خصوص ادامه مشارکت وی اعتراضی مطرح ننمود و بابت توجیه (پیرامون عملیات) تشکر کرد.

4- (خیلی محرمانه) در 28 ژوئیه 77، مأمور ویژه هیوی سرلشکر مارشال مک کابی فرمانده، فرماندهی پزشکی نیروی زمینی آمریکا در اروپا را در رابطه با بخشهای مربوطه این عملیات تاکنون توجیه کرد. به تیمسار مک کابی اطلاع داده شد که اداره تحقیقات ویژه بسیار از پیشرفت امور خوشحال است و بابت پشتیبانی و مساعدتی که مشارالیه داشته خیلی متشکر است. تیمسار مک کابی ابراز تفاهم کرد و در خصوص ادامه مشارکت وی اعتراضی مطرح ننمود.

تصویب، فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2007 سند شماره (24) 31 اکتبر 1977سرّی شماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77اداره تهیه کننده: حوزه 72 عطف به: گزارش مأمور، ملاقات با منبع، 19 اکتبر 77تهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین هامت موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(تحویل مطالب) (سرّی) در 7 اکتبر 77، دکتر آناتولی رامکف، قائم مقام «رئیس بیمارستان شوروی، تهران، ایران به اقامتگاه مشارالیه رفت. در خاتمه این دیدار، مشارالیه شماره های ژوئیه و اوت 1977 جزوه 169 50 - 40» بولتن های پزشکی USAREUR را در اختیار رامکف قرار داد. مجوز تحویل این مطالب قبلاً از اداره تحقیقات ویژه حوزه 70 به موجب پیام 8 ژوئن 77 AFSSO - USREUR کسب شده بود.

الف - بولتن پزشکی USAREUR جلد 34، شماره 7، نسخه ژوئیه 77، 28 صفحه، بدون طبقه بندی و کنترل.

ب - بولتن پزشکی USAREUR جلد 34، شماره 8، نسخه اوت 77، 28 صفحه بدون طبقه بندی و کنترل.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2007

ص: 127

سند شماره (25) 24 دسامبر 1977سرّی شماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77اداره تهیه کننده: اداره تحقیقات ویژه حوزه 72 عطف به: گزارش مأمور (ملاقات با منبع)تهیه شده توسط: مأمور ویژه جیمی ال. استوت موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(تحویل مطالب) (سرّی) در 16 نوامبر 77، دکتر آناتولی رامکف، قائم مقام رئیس بیمارستان شوروی، تهران، ایران به منزل مشارالیه رفت. در خاتمه این دیدار، مشارالیه شماره سپتامبر / اکتبر 1977 جزوه 171 - 50 - 40 «بولتن پزشکی USAREUR» را در اختیار رامکف قرار داد. مجوز تحویل این سند قبلاً از اداره تحقیقات ویژه حوزه 70 به موجب پیام 8 ژوئن 77 AFSSO - USAFER کسب شده بود. شایان تذکر است که این سند در جواب به EEI درخواست خاصی که رامکف داده باشد نیست، بلکه تحویل این سند ابتدا یک عمل فی البداهه از طرف مشارالیه بود، اینک به صورت یک «عمل معمولی» وی درآمده است.

الف - بولتن پزشکی USAREUR جلد 34، شماره 9، نسخه سپتامبر / اکتبر 1977، 24 صفحه، بدون طبقه بندی و کنترل.

تصویب فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2007 سند شماره (26) 3 ژانویه 1978خیلی محرمانه گزارش مأمورشماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 اداره تهیه کننده: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی حوزه 72 تهیه شده توسط: مأمور ویژه کورتیس اس. موریس عطف به: گزارش مأمور (ملاقات با مأمور) 26 دسامبر 77 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (خیلی محرمانه) در 26 دسامبر 77 سرهنگ دوم جک سی. استاکی کفیل فرمانده فعالیت پشتیبانی آمریکا - ایران و سرهنگ دوم روبرت شانون (نام وسط مشخص نیست) رئیس دژبانی فعالیت پشتیبانی توسط مأمور ویژه کورتیس اس. موریس در مورد ذیل توجیه شدند:

الف - یک شهروند شوروی که مقامی رسمی دارد ممکن است سعی کند در یک گردهمایی اجتماعی در باشگاه افسران تهران که قرار است در 28 یا 29 دسامبر برگزار شود شرکت کند. به احتمال قوی وی به

ص: 128

عنوان یک مهمان به یک ضیافت صرف مشروب که آقای مک کنا مدیر کل فعالیتهای بین المللی بل هلیکوپتر در ایران برپا می کند، می آید.

ب - از استاکی و شانون سؤال شد آیا به حضور این فرد روسی اعتراضی دارند. هر دو اعتراضی نداشتند. شانون اظهار داشت که با احتیاط سعی خواهد کرد نسخه هایی از لیست مهمانان این ضیافت و لیست مهمانان داده شده به دروازه مرکز فعالیت اجتماعی - تفریحی مستشاری آمریکا را برای اداره تحقیقات ویژه تهیه کند.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده سند شماره (27) 13 مه 1978سرّی گزارش مأمورشماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 اداره تهیه کننده: اداره تحقیقات ویژه حوزه 72تهیه شده توسط: گروهبان ادوین ال. هامت موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در 8 مه 78 طی یک جلسه هماهنگی با سیا / تهران، اطلاعات بیوگرافیک ذیل درباره دیمیتری سیراک در اختیار گذارده شد. سیا / تهران اطلاع داد که سیراک مدیر جدید بیمارستان شوروی در تهران - است که بجای دکتر آشورکویک، 4پیتر آشورکویک آمده است.

نام: دیمیتری لئونتیویچ سیراک تاریخ و محل تولد: 1924 ونیتسکی اوبلاست شماره و نوع پاسپورت: 702538، عادی، صادره در 23 نوامبر 77 مسکو تابعیت: شوروی مقام: رئیس بیمارستان شوروی، خیابان ویلا، تهران، ایران تاریخ ورود: 6 آوریل 78 همسر: یوگنیا لوگیانوفنا سیراک (که او هم یک پزشک شاغل است) سیا / تهران همچنین اظهار داشت که سیراک از قرار معلوم خویشاوند نزدیک فردی به نام بالتیسکی است که رئیس صلیب سرخ شوروی است.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008

ص: 129

سند شماره (28) سرّی - 7 ژانویه 1978شماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 گزارش مأمورتهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت اداره تهیه کننده: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی - حوزه 72 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سری) در 20 دسامبر 77، مأمورین ویژه فرانک. ام. هیوی، جیمی. ال. استوت و ادوین ال. هامت با فرانک جانسون رئیس بخش عملیات سیا / تهران ملاقات کردند. جانسون اظهار داشت که سیا به این عملیات با علاقه وافری می نگرد از آن حیث که فکر می کنند از طریق رامکف می توان اطلاعات فراوانی درباره مأموران اطلاعاتی شناخته شده (IO) شوروی به دست آورد. بطور مشخص، جانسون عقیده داشت که رامکف در موقعیتی خواهد بود که درباره مسائل پزشکی مأموران اطلاعاتی شوروی که تحت درمان قرار دارند از قبیل اعتیاد ایشان به الکل گزارش دهد. به جانسون اطلاع داده شد که در گذشته تمام اطلاعاتی که از طریق رامکف درباره مأموران اطلاعاتی شناخته شده از مشارالیه به دست آمده در اختیار سیا قرار داده شده و در صورتی که در آینده اطلاعاتی به دست آمد آنها هم تحویل خواهند شد. جانسون اضافه بر آن اظهار داشت که سیا، مایل است مشارالیه شروع به دادن درخواستهای EEIهای پزشکی به رامکف نماید. تأمین این درخواستها برای رامکف هر چه بیشتر سختی خواهد داشت. اگر وی فی الواقع به این درخواستها پاسخ گفت، آن گاه می شود مطلب دادن درخواستهای EEI هایی درباره شخصیتهای روسی مورد نظر را تحت بررسی قرار داد. به جانسون گفته شد که این پیشنهادها در آینده نزدیک با مشارالیه در میان گذاشته خواهند شد تا بتوان یک برنامه کاری را طرح ریزی کرد چون مشارالیه در تابستان 1978 بطور PCSعزیمت خواهد کرد.

تصویب فرانک ام هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008 سند شماره (29) سرّی - 13 فوریه 1978شماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 گزارش مأمورتهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت اداره تهیه کننده: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی - حوزه 72 عطف به: گزارش مأمور (ملاقات با مأمور) 12 فوریه 78 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در 12 فوریه 78، این عملیات با فرانک جانسون، رئیس بخش عملیات سیا / تهران هماهنگی

ص: 130

شد. جانسون اطلاع داد که باتوجه به درخواستهای سطح بالای صریحی که آناتولی رامکف ظاهرا به مشارالیه می دهد تا اطلاعات تهیه کند، سیا / تهران تحولات اخیر در این عملیات را بسیار چشمگیر تلقی می کند. به نظر سیا / تهران تردیدی وجود ندارد که رامکف یک همکار اطلاعاتی احتمالاً جی. آر. یو.

است. اما امکان این را هم که برای ک. گ. ب. کار بکند را کنار نگذارده اند. سیا / تهران معتقد است جوانب دیگری نیز از نحوه رفتار رامکف، امکان این را که وی در قبال یک برخورد استخدامی احتمالی به منظور متارکه در محل مربوطه اش تأثیرپذیر باشد، مطرح می سازند اما پیش از اتخاذ هرگونه تصمیم قطعی در این رابطه سنجش خیلی بیشتری باید به عمل آید. به نظر سیا / تهران اگر مشارالیه به درخواستهای اخیر (یا درخواستهای آتی) جواب دهد، ممکن است که سازمانهای اطلاعاتی شوروی مشارالیه را یک هدف عالی برای استخدام جاسوس به حساب آورند. آشکار است که این کار امیدهای کوتاه مدت به امکان متارکه رامکف در محل مربوطه اش را نقش برآب می کند. لذا سیا / تهران پیشنهاد کرد که مشارالیه نسبت به تماسهای آینده رامکف در رابطه با درخواست چیزهایی مثل داروهای متابولیت همچنان «خونسرد و بی خیال» باقی بماند تا سنجش بیشتری بتوان به عمل آورد. در حال حاضر، سیا / تهران مایل است امکان وارد کردن یک فرد آلمانی یا روسی دان به عملیات از طریق مشارالیه را بررسی کند تا در صورتی که مشارالیه مطابق برنامه، ایران را در ژوئن 78 ترک نمود تماس با رامکف را بتوان حفظ کرد.

به جانسون گفته شد که بیش از ادامه کار یا تغییر در جهت فعلی عملیات، تمام مطلب باید با ستاد اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی هماهنگی تا تأییدیه لازم برای تغییر جهت مشارالیه از موقعیتی که به عنوان «در و پنجره» دارد و اطلاعات سنجشی درباره بیوگرافی و شخصیت افراد اپوزیسیون جمع آوری می کند جلب شود.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008 سند شماره (30) سرّی - 5 مارس 1978 اداره تهیه کننده: حوزه 72شماره پرونده: 32 - 345 D ستاد 77 تهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت موضوع: لاری جیل تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در 28 فوریه 78، جزئیات اخیر این عملیات با فرانک جانسون رئیس بخش عملیات سیا / تهران هماهنگی شد. به جانسون اطلاع داده شد که ستاد اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی با به کارگیری مشارالیه به منظور معرفی یک مأمور مربوطه سیا به دکتر آناتولی رامکف، برای فراهم آوردن موجبات متارکه رامکف در مکان مربوطه موافق است. جانسون اظهار داشت که تاکنون پیامی به ستاد مرکزی سیا ارسال شده و در آن رئوس طرح پیشنهادی مشخص شده و درخواست گردیده که یک مأمور مربوطه سیا

ص: 131

با مهارت در زبان آلمانی به تهران اعزام شود تا در تماس به منظور متارکه همکاری نماید. جانسون افزود که سناریوی نهایی آن تنظیم نشده، اما زمان آن در آینده نزدیک خواهد بود و اداره تحقیقات ویژه در جریان قرار خواهد گرفت. به نظر جانسون این تماس با رامکف باید پیش از 22 مارس 78 یعنی تاریخ گزارش شده عزیمت دکتر آشورکویک، 4پیتر آشورکویک سرپرست رامکف از ایران صورت پذیرد. اساسا، سیا فکر می کند که حضور آشورکویک در یک موقعیت سرپرستی رامکف یک امتیاز روانی قطعی به نفع تماس به منظور متارکه دارد و علت آن تنفر شدید رامکف از آشورکویک است؛ لذا تماس پیش از 22 مارس 78 تأیید می شود. جانسون موافقت نمود در 1 مارس 78 با حضور دستیار رئیس قرارگاه سیا و اعضای نظارتی حوزه 72 در رابطه با تماس پیش بینی شده به منظور متارکه در محل مربوطه بیشتر بحث نماید.

در خاتمه مذاکره فوق جانسون خاطر نشان ساخت که اطلاع به خصوصی توجه سیا را جلب کرده و به نظر ایشان یک تخطی امنیتی از طرف مشارالیه می باشد. جانسون سپس آقای فرد جنی، یک کارمند سفارت سوئیس را که او هم در تماس با رامکف بوده و در شناخت شخصیت رامکف آگاهیهای بیشتری در اختیار سیا / تهران می گذارده معرفی کرد. جانسون توضیح داد که تخطی امنیتی چنین بوده که مشارالیه در شب 27 فوریه 78 با جنی تماس گرفته و شفاها به جنی اشاره نموده که وی (مشارالیه) می داند که جنی و رامکف با یکدیگر ملاقاتهایی داشته اند. جانسون اظهار داشت لطمه وارده جبران ناپذیر نبوده و معذرت بیم آن دارد که هر تخطی امنیتی دیگری که مشارالیه مرتکب بشود خوب ممکن است که تلاشهایی را که برای فراهم آوردن متارکه رامکف در محل مربوطه اش صورت می گیرند عقیم گذارد.

در این مرحله، به جانسون اطلاع داده شد که اداره تحقیقات ویژه از صمیم دل موافقت دارد که اقدام مشارالیه یک تخطی جدی امنیتی بوده و اداره تحقیقات ویژه به هیچ وجه آگاهی نداشته که مشارالیه می خواهد چنین حرفی را اظهار کند. به جانسون اطمینان داده شد که مشارالیه به خاطر عمل خود بطور مناسب توبیخ گردیده و در مورد ضرورت مراعات کامل امنیت در مراودات خود با رامکف اکیدا آموزش خواهد دید.

تصویب: فرانک ام هیوی سرهنگ دوم، نیروی هوایی آمریکا فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008 سند شماره (31) تاریخ: 5 مارس 1978سرّی گزارش مأمورشماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 اداره تهیه کننده: حوزه 72تهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت عطف به: گزارش مأمور (هماهنگی) 5 مارس 78 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(اخطارها / اشکالات کنترل) (سرّی) در 1 مارس، طی یک ملاقات حضوری با مأمور مربوطه، از مشارالیه خواسته شد که فعالیتهای

ص: 132

خود در شب 27 فوریه 78 را تشریح کند. مشارالیه اطلاع داد که او و خانم جیل در یک نمایش عکس در سفارت سوئیس، تهران از حدود ساعت 30/19 تا 30/20 شرکت داشتند. در نمایشگاه مشارالیه با چندین کارمند سفارت سوئیس، من جمله آقای فرد جنی صحبت کرد. در یک جای گفتگوی خود با جنی، مشارالیه اظهار داشت که اتفاقا با یکی از دوستان جنی ملاقات کرده است. جنی از مشارالیه پرسید منظورش کیست و او پاسخ داد که دکتر آناتولی رامکف را می گوید با ذکر نام رامکف، جنی بطور آشکاری نیز آشفته شد اما عمدتا آرام باقی ماند و پاسخ داد که فی الواقع رامکف را می شناخته و در یک یا دو نوبت با هم ملاقات کرده اند. پس از پاسخ جنی، موضوع گفتگو دوباره به نمایش عکس کشیده شد و درباره رامکف چیز بیشتری گفته نشد. مشارالیه اظهار داشت که سؤالش از جنی درباره رامکف صرفا از روی کنجکاوی بدون هدف بوده همان گونه که رامکف در چندین مورد درباره دیدار با جنی صحبت کرده است.

مشارالیه افزود پس از ذکر نام رامکف نزد جنی، وی پی برد که در کار خود اشتباه بزرگی نموده است.

مشارالیه بابت غفلت از اصول امنیتی توبیخ شد. به او گفته شد که اختیار برملا کردن یکجانبه معاشرت خود با رامکف از آن وی نیست و هیچگاه هم نبوده،بلکه منحصرا در اختیار اداره تحقیقات ویژه است. این تخطی امنیتی نزد تبعه یک کشور ثالث اگر چه غیر قابل جبران نیست ولی بسیار جدی بوده و هرگز نباید تکرار شود. مشخصا ضرورت پیروی از توصیه های مأمور مربوطه را یادآوری کرد زیرا اگر این توصیه ها به کار بسته نشوند، احتمال موفقیت در هر طرح عملیاتی آینده کاهش بزرگی خواهد یافت. مشارالیه اظهار داشت که مسئله را کاملاً درک می کند.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم، نیروی، هوایی فرمانده طبقه بندی تا تاریخ: 31 دسامبر 2008 سند شماره (32) تاریخ: 7 مارس 1978گزارش مأمور شماره پرونده: 32 - 345 D ستاد 577 مارس 1978اداره تهیه کننده: حوزه 72 عطف به: گزارش مأمور (هماهنگی)تهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در تاریخ 1 مارس 78 این عملیات با سیا / تهران هماهنگی شد. افراد حاضر در جلسه عبارت بودند از مأمورین ویژه فرانک ام. هیوی، کورتیس اس. موریس، جیمی ال. استوت و ادوین ال. هامت، از طرف سیا / تهران، جیمز هیگام دستیار رئیس قرارگاه و فرانک جانسون رئیس بخش عملیات شرکت داشتند. هیگام اطلاع داد که سیا دست به کار تنظیم پیشنهادی است که به هنگام تماس برای متارکه در مکان مربوطه به دکتر آناتولی رامکف ارائه خواهد شد. امید آن است که این پیشنهاد پیش از 22 مارس 78 صورت بگیرد. سیا در نظر دارد که این پیشنهاد جزء به جزء مطرح شود. سیا مایل است که ابتدا جیل به

ص: 133

رامکف بگوید که وی (جیل) با یک دوست بسیار نزدیک خود درباره مشکلات رامکف صحبت کرده و دوست جیل اطمینان دارد که راه حلی برای این مشکلات دارد. در این مرحله مأمور مربوطه آلمانی دان سیا که هنوز معرفی نشده توسط جیل به رامکف معرفی خواهد شد به قصد اینکه بین سیا و رامکف رابطه گفتگویی برقرار شود. اگر رامکف به ملاقات با مأمور مربوطه سیا تن در داد، آنگاه جزء اول پیشنهاد متارکه ارائه خواهد گردید. بر حسب اینکه رامکف چقدر از این قدم اولیه استقبال نماید، سیا اقدام به ادامه رابطه گفتگو خواهد نمود تا بتوان اجزا دیگری از این پیشنهاد را مطرح نمود و این ادامه خواهد یافت تا آنکه تمام پیشنهاد مطرح گردد و رامکف آن را قبول یا رد خواهد کرد. آشکار است که سیا به این دلیل پیشنهاد را اینطور تنظیم خواهد کرد که اگر رامکف در این مرحله آنرا رد کرد، هم موقعیت غیر خصومت آمیز و هم هویت سیا مخفی بماند.

سپس از هیگام پرسیده شد آیا استدلال سیا برای انجام دادن تماس برای متارکه پیش از 22 مارس 78 صرفا بر مبنای تاریخ غیر (قطعی) 22 مارس 78) عزیمت سرپرست رامکف، دکتر پطر آشورکویک بود.

هیگام اطلاع داد که عزیمت آشورکویک فقط بخشی از استدلال سیا بوده، سپس توضیح داد که سیا جدا از اطلاعاتی که جیل تهیه می کند از مجرائی دیگر هم درباره رامکف اطلاعات جمع آوری می کند. سیا از طریق منبع خبری خود (فرد جنی از سفارت سوئیس) فهمیده بود که رامکف برای راهنماییهای مخفیانه پاسخگوست و هنوز می خواهد تماس با بیگانگان را ادامه می دهد. هنگامی که این مراتب در کنار حرکت اخیر رامکف که در حضور خانم جیل احساسات خود را علنی نمود ملاحظه شوند (گزارش مرجع از مأمور، ملاقات با منبع، مورخه 5 مارس 78) سیا مطمئن می شود که اینک مناسب ترین زمان برای تماس به منظور دادن پیشنهاد متارکه است. هیگام علاوه بر آن اظهار داشت که سیا پیش از انجام دادن هرگونه تماس با رامکف، این طرح کاری پیشنهاد شده را برای ویلیام اچ. سولیوان سفیر آمریکا در ایران و سرلشکر فیلیپ سی. گست رئیس مستشاری آمریکا ارائه خواهد نمود تا موافقت آنها را جلب کند. اضافه بر آن، هیگام اطلاع داد که برای موقعی که رامکف تماس را بکلی رد می کند و به صورت علنی دست به وارد کردن لطمه علیه دولت آمریکا می زند، سیا دو راه مقابله احتمالی در نظر دارد. اولین راه خاطر نشان ساختن این نکته به رامکف است که اطلاعاتی که وی در اختیار جنی گذاشته آن طور است که اگر سرپرستان وی مطلع شوند مطمئنا موجب وارد شدن اتهام خیانت علیه وی خواهند شد. دومین راه این است که نزد ساواک رفته و به آنها اطلاع دهیم رامکف که در نظر آنها یک مأمور اطلاعاتی شوروی به حساب می آید سعی دارد از یک پزشک نظامی ایالات متحده مطالب اطلاعاتی جمع آوری کند. این منجر به اخراج فوری رامکف از ایران خواهد شد. در خاتمه هیگام گفت که به محض تهیه پیشنهاد متارکه نهایی و ارسال آن به ستاد مرکزی سیا، وی پیشنهاد خواهد کرد که برای تسریع در جریان اموری ستاد، سیا مستقیما با ستاد اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی هماهنگی کند.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی، هوایی آمریکا فرمانده

ص: 134

سند شماره (33) سرّی - 9 مارس 1978شماره پرونده: 32 - 345 Dستاد 77 گزارش مأمورتهیه شده توسط: مأمور ویژه ادوین ال. هامت اداره تهیه کننده: حوزه 72 عطف به: گزارش مأمور (هماهنگی)، 7 مارس 1978 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(هماهنگی) (سرّی) در 9 مارس 78 این عملیات با سیا / تهران هماهنگ شده، حاضرین عبارت بودند از مأمورین ویژه فرانک ام. هیوی، کورتیس اس. موریس و ادوین ال. هامت. نمایندگان سیا / تهران، جیمز هیگام، دستیار رئیس قرارگاه و فرانک جانسون رئیس بخش عملیات بودند. سیا / تهران اطلاع داد که از طریق یک منبع خبری غیر از لاری جیل (بنام فرد جنی از سفارت سوئیس در تهران) آنها مشغول جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره دکتر آناتولی رامکف هستند. تا به امروز آنها اطلاع یافته اند که در 4 مارس 1978، ولادیمیر وینوگرادوف سفیر شوروی در ایران دکتر پطر آشورکویک رئیس بیمارستان شوروی در تهران را تشویق کرده تا مدارک لازم را برای تمدید مأموریت رامکف به مدت یک سال دیگر در ایران امضاء کند.

همچنین معلوم گردید که خواستهای رامکف این هستند که یک سال دیگر در ایران بماند، بعد به مسکو بازگشته و مدت یک سال در کلینیک شماره 26 (بیشتر از این مشخص نشد) به کار بپردازد. رامکف امیدوار است که پس از اتمام این یک سال، مقامی در سازمان جهانی بهداشت واقع در ژنو، سوئیس به دست آورد.

ظن سیا / تهران به اینکه رامکف یکی از همکاران جی. آر. یو. است، با یک اشتباهی که رامکف مرتکب شد، کمابیش تایید شده است. اخیرا جنی از رامکف پرسید که او چرا همیشه سعی دارد اطلاعات نظامی / پزشکی جمع آوری کند در حالی که وی یک دکتر غیرنظامی است؟ رامکف جواب داد: «آه، آن را برای داوبنیا می خواهم.» (سرهنگ دوم لئونید داوبنیا دستیار وابسته نظامی و یک عامل شناخته شده جی. آر.

یو.) پس از اظهار این مطلب، رامکف به اشتباه خود پی برد و فورا موضوع مکالمه را عوض کرد.

سیا / تهران همچنین اطلاع داد که آنها فکر می کنند الان مناسب ترین فرصت برای اجرای یک برخورد Defectionبا رامکف است. ستاد مرکزی سیا به آنها گفته است که مأمور مربوطه ای که آشنا به زبان آلمانی باشد و تقاضا شده بود در برخورد Defection کمک کند در هفته حول 19 مارس 78 وارد تهران خواهد شد. پس از آنکه مأمور مربوطه سیا در مورد عملیات توجیه می شود و با اداره تحقیقات ویژه و لاری جیل ملاقات می کند. سیا / تهران می خواهد ملاقات مأمور مربوطه سیا با رامکف در 24 مارس 78 صورت پذیرد. در انتها سیا / تهران اظهار داشت که به محض ورود مأمور مربوطه سیا، آنها به اداره تحقیقات ویژه اطلاع خواهند داد تا بتوان برای جلسات هماهنگی دیگری قرار گذاشت.

تصویب: فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008

ص: 135

سند شماره (34) خیلی محرمانه13 نوامبر 78 شماره: 32 - 345 D ستاد 77گزارش تماس شماره 69 موضوع: لاری جیل (بدون طبقه بندی) 1- تاریخ و زمان تماس: 12 نوامبر 78 / ساعت 55/19 یکشنبه / تلفنی.

2- 13 نوامبر 78 / ساعت 00/09 دوشنبه / ملاقات حضوری.

3- موقعیت محل تماس حضوری: بیمارستان ارتش آمریکا، تهران، ایران.

4- مدت ملاقات: 58/19 - 55/19، 12 نوامبر 78، تلفنی 05/10 - 00/09، 13 نوامبر 78، تماس حضوری.

5- افراد شرکت کننده در ملاقات: 12 نوامبر 78، تلفنی، مشارالیه و مأمور مربوطه.

13 نوامبر 78، ملاقات حضوری، مشارالیه و مأمور مربوطه.

7- غرض از تماس / ملاقات؛ مشارالیه تلفنی با مأمور مربوطه در اقامتگاهش تماس گرفت تا بگوید دوران بستری شدن وی در آلمان به سر رسیده و بازگشته است. مشارالیه از مأمور مربوطه درخواست کرد که در 13 نوامبر 78 با مأمور مربوطه و خانم جیل ملاقات کند. تماس حضوری در 13 نوامبر 78 به منظور مذاکره با مشارالیه و خانم جیل درباره وضع فعلی ناآرامی داخلی ایران و حفظ کنترل و رابطه خانواده جیل بود.

8- معرفی گزارشهای جنبی: گزارش مأمور (فعالیت جنبی).

10- ترتیبات ملاقات بعدی: ابتدا مشارالیه و / یا خانم جیل به دنبال تماس چشمگیری که با جناح مقابل پیدا می کنند، تماس خواهند گرفت. در آن موقع ترتیب یک ملاقات حضوری داده خواهد شد.

12- ارزیابی امنیت عملیاتی: مشارالیه تماس تلفنی خود با مأمور مربوطه در 12 نوامبر 78 را تحت لوای سؤال در رابطه با شرایط طبی دفتر مأمور مربوطه انجام داد. سپس وی اظهار داشت به دلایل طبی، وی توسط هواپیما به آلمان انتقال داده شده بود و بتازگی بازگشته و مایل است توسط اداره تحقیقات ویژه درباره وضع فعلی ناآرامی داخلی در ایران، توجیه شود. به نظر نرسید که تماس مشارالیه با مأمور مربوطه با دیدار مأمور مربوطه در دفتر وی در تاریخ 13 نوامبر زیان سختی به امنیت این عملیات وارد کرده باشد.

14- گزارش تماس تهیه شده توسط: مأمور ویژه جیمی ال. استوت، مأمور مربوطه.

15- توزیع: ستاد اداره تحقیقات ویژه / IVOE - 1 نسخه اداره تحقیقات ویژه / حوزه 72 - 1 نسخه تاریخ خروج از طبقه بندی: 31 دسامبر 2008

چند سند متفرقه

ص: 136

سند شماره (35) 13 تیر 58 - استفاده محدودسرّی از: ستاد مرکزی 2916به: با حق تقدم به تهران (فقط برای مشاهده پکوئین) عطف به: الف - ستاد 1245 ب - تهران 53447 ج - تهران 53584ام. اچ. کرب - آر. آی. اونت - سی.

کی. کون موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- شماره های رمز و اوصاف ذکر شده در تلگرام مرجع الف برای صندوقها درست هستند. یعنی شماره رمز صندوق حاوی مطالب ال. ان. ایز درباره عملیات سی. کی. کون 40 - 18 - 3 به جای 50 - 28 - 13 (که اشتباها در پاراگراف 3 الف تلگرام مرجع ب داده شده) می باشد. شماره رمز صندوق آن طرف راهرو همانطور که در پاراگراف 3 الف تلگرام مرجع ب داده شده صحیح است. در جواب به موارد ژنرال گست، شما می توانید از اطلاعات مندرج در پاراگراف 1 تلگرام مرجع الف در رابطه با ناحیه حوزه 72 استفاده کنید. دیرلینت در جواب به تلگرام مرجع ج از کانال کماند (کانال عادی مخابرات - م) یک پیام ارسال خواهد داشت و در آن اوصاف تمام ناحیه حوزه 72 را برای استفاده مستشاری نظامی تفصیلاً بیان خواهد کرد.

2- تحت شرایط فوق الذکر، به نظر می رسد که نمایندگان مستشاری نظامی هم موفق به باز کردن هیچکدام از صندوقها نشده اند. اگرچه توصیفی که تلگرام مرجع ب از ساختمان حوزه 72 می دهد قدری سردرگم است، ولی به نظر می رسد که صندوقهای باز شده در ناحیه ای که در انتهای پاراگراف 1 به آن اشاره شده متعلق به واحد تحقیقات جنائی بوده نه واحد ضد اطلاعاتی حوزه 72 یعنی صندوقهای چهار کشوئی و «به کلی سری» که در تلگرام مرجع الف توصیف شده اند هنوز امن و دست نخورده اند. ما توصیه می کنیم که آن دو صندوق باز نشوند تا آنکه مطالب باقی مانده در آنها را بتوان بدون آگاهی ایرانیها اعاده نمود.

3- همانطور که می دانید، منبع اس. دی. پریتکست / 1، سی. کی. کون را یک مأمور کادر ک. گ. ب.

معرفی کرده و اگر این صحت داشته باشد او به خوبی امکان داشته که مشغول پرورش لاری جیل عامل دسترسی ال. ان. ایز برای مقاصد سازمانهای اطلاعاتی روسیه بوده باشد. لذا، اعاده مطالب ال. ان. ایز درباره عملیاتشان علیه وی حساسیت ندارد.

منبعی که ما برای حفاظت وی نهایت نگرانی را داریم آی. ان. ست / 1 می باشد که در یک» یادداشت هماهنگی «ال. ان. ایز» در پرونده «لاری جیل» با نام حقیقی معرفی شده است. این یادداشت مورخ 9 مارس 78 بوده و از حوزه 72 خطاب به ستاد ال. ان. ایز می باشد. در آن یادداشت درباره یک ملاقات با پرتلانت و دیما (با نام حقیقی) مأموران قرارگاه سیا در 9 مارس 78 گزارش شده و سی. کی. کون با نام حقیقی معرفی شده است. در آن. آی. ان. ست / 1 نیز به عنوان یک منبع سیا و فردی که مأمور به خدمت در سفارتخانه کشورش در تهران است وصف شده است. اعاده و نابود کردن این یادداشت با ایمنی، انگیزه اصلی ماست که می خواهیم به مطالب ال.ان.ایز دسترسی پیدا کنیم. یعنی این تنها فقره از پرونده لاری جیل است که در درگیری سیا در قضیه سی. کی. کون را نشان می دهد و عامل دسترسی ما را معرفی می کند.

4- پرونده: 3/939 - 6 - 74. تا تاریخ 12 تیر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری

ص: 137

سند شماره (36) نیروی هوایی حوزه 72سری - 30 آذر 1357 گزارش مأمورشماره پرونده: 136 - 340 D ستاد 78 اداره تهیه کننده: حوزه 72تهیه شده توسط: مأمور ویژه جیمی ال. استوت جزئیات: (هماهنگی) موضوع: بیل کرین (بدون طبقه بندی) 1- (سرّی) در 24 آذر 57، یک جلسه هماهنگی با سیا در تهران برگزار شد تا درباره وضع این عملیات مذاکره شود. اشاره شد که آخرین تماس مشارالیه با یکی از افراد سرویس اطلاعاتی شوروی (SIS ساش) در 30 مرداد 57 صورت گرفته، و ملاقاتی که قرار بود در ماه اکتبر 78 انجام گیرد تحقق نیافت و ساش از اوت 78 (مرداد 57) به اقدام دیگری در جهت تماس مجدد با مشارالیه دست نزده است. همچنین اشاره شد که وضع ناآرامی داخلی فعلی در ایران و ساعت تحمیلی حکومت نظامی بین 2100 تا 0500، به احتمال قوی علت عدم اقدام ساش است. سیا اتفاق نظر داشت و پیشنهاد کرد که در این زمان، اقدام از طرف مشارالیه جهت برقراری مجدد تماس چندان لازم نیست. هر دو طرف موافق بودند که اگر تا موعدهای پیش بینی شده برای ملاقات در ژانویه 79 (دی ماه 57) اقدامی از طرف ساش برای تماس مجدد صورت نگیرد، باید برای طرح ریزی آتی در رابطه با این عملیات مذاکره شود.

2- (سرّی) پس از مطالب فوق، سیا چند عکس از اعضای شناخته شده / مظنون ساش را ارائه کرد و درخواست نمود مشارالیه آنها را بررسی کرده تا «جورج» را شناسایی نماید. «جورج» همان فردی است که مشارالیه در 30 مرداد 57 او را ملاقات کرد. سیا خاطرنشان کرد از توصیفی که مشارالیه داده است، «جورج» احتمالاً یوری ام. دنیسوف، دبیر دوم، سفارت شوروی و یک مأمور شناخته شده «اهداف آمریکایی» ک. گ. ب می باشد.

امضاء فرانک ام.

هیوی، سرهنگ دوم، نیروی هوایی فرمانده سند شماره (37) نیروی هوایی حوزه 72سرّی - 28 آذر 1357 گزارش مأمورشماره پرونده: 136 - 340 Dستاد 78 اداره تهیه کننده: حوزه 72تهیه شده توسط: مأمور ویژه جیمی ال. استوت عطف به: RC شماره 34 موضوع: بیل کرین (بدون طبقه بندی) تفصیل:

(ملاقات با منبع) (سرّی) در 27 آذر 57 با مشارالیه توسط مأمور مربوطه در تهران، ایران ملاقات شد. اگر چه قسمت

ص: 138

اعظم این ملاقات صرف حفظ کنترل و رابطه با مشارالیه و مذاکره درباره وضع ناآرامی داخلی جاری در ایران شد، به مشارالیه خاطرنشان گردید که او هنوز باید در این زمان اقدامی در جهت برقراری مجدد تماس با «جورج» یکی از اعضای سرویس اطلاعاتی شوروی در تهران انجام دهد.

به مشارالیه دستورالعمل کلی داده شد تا در صورت تماس تلفنی «جورج» یا آمدنش به منزل او چگونه واکنش نشان دهد. اساسا به وی آموخته شد که چنین تماسی را به منزله «شروع همه چیز از اول» به حساب آورد. یعنی او باید «دست خالی» با چنین ملاقاتی برخورد کند و اصرار نماید که می خواهد بداند «جورج» دقیقا از او چه توقع دارد.

پیش از خاتمه ملاقات، مشارالیه چند عکس از یک پرونده اداره تحقیقات ویژه حوزه 72 را که از مقامات مأمور به خدمت در سفارت / کنسولگری شوروی در تهران بود مرور کرد. ضمن این مرور، مشارالیه با تردید، یوری ام. دنیسف دبیر دوم سفارت شوروی در تهران را بسیار شبیه به «جورج» معرفی کرد.

امضاء فرانک ام. هیوی سرهنگ دوم نیروی هوایی فرمانده

کتاب پنجاه و سوم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش چهارم

ص: 139

ص: 140

امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4

ص: 141

ص: 142

سند شماره (1) 13 اکتبر 1959 - 21 مهرماه 1338طبقه بندی: سرّی به: (اکثر سفارتخانه های آمریکا در کشورهای جهان - م) عطف به: 1694 - CA، 28 مرداد 1337 تجدیدنظر امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4 یعنی «برنامه پناهندگان خارجی» ضمیمه شده است.

موضوع: امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4 امریه مورد تجدید نظر قرار گرفته که از تاریخ 5 تیر ماه 1338 معتبر است و نشان می دهد که نام کمیته مشاورت اطلاعاتی به هیئت اطلاعاتی آمریکا تغییر یافته است.هرتز پیوست:

امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4 (فهرست توزیع نیز به پیوست ارسال شده است) امریه شماره 2/4 ریاست اطلاعات مرکزی برنامه پناهندگان خارجی (دارای اعتبار از تاریخ 5 تیر ماه 1338) 1- حوزه به دنبال شرایط امریه شماره 4 شورای امنیت ملی، این امریه مراحل پذیرش، بهره برداری، استقرار دوباره و نحوه کار با پناهندگان خارج از محدوده قاره آمریکا و متصرفات آن را روشن می نماید. این امریه در میادین جنگی که نیروهای آمریکا درگیر آن هستند و یا در مواردی که رئیس جمهور دستور دهد صادق نمی باشد.

2- تعاریف از نظر هدف این امریه، عناوین زیر مفهوم مورد نظر را می رساند:

الف. متارکه گران: متارکه گران به آن دسته از افراد شوروی و یا بلوک چین و شوروی اطلاق می گردد که از کنترل چنان کشوری فرار کرده و یا در خارج از حیطه و کنترل آن کشورها بوده و میل ندارند به آنجا بازگردند و برای دولت آمریکا نیز دارای ارزش خاصی می باشند چون:

(1) آنها می توانند اطلاعات ارزشمند جدیدی در تائید دانسته های موجود آمریکا در رابطه با بلوک شوروی ارائه نمایند؛ (2) آنها از نظر یکی از وزارتخانه ها و یا آژانسهای آمریکایی دارای اهمیت ویژه می باشند؛ (3) از فرار آنها می توان به نفع آمریکا استفاده روانشناسی نمود.

ب. انگیزه: انگیزه عملی است که یکی از مقامات آمریکایی به وجود می آورد، تا شخصی را فرار دهد تا دولت آمریکا نیز در صورت فاش شدن آن مسئولیت آن را پذیرا شود.

ج. متارکه گران اصلی: متارکه گر اصلی یا تبعه شوروی و یا تبعه یکی از کشورهای بلوک چین و

ص: 143

شوروی است که (1) از دولت متبوع خود ناراضی است و یا با آن نقض پیمان کرده است؛ (2) به طور معقول می توان چنین برداشت کرد که فرد مزبور مایل است پناهنده و یا به کار گرفته شود، (3) ظاهرا دارای شرایط پناهندگی که در پاراگراف (2 الف) بالا مطرح شده می باشد.

د. شخص ناراضی: یکی از پناهندگان اصلی است که از طریق ایجاد انگیزه و یا بطور داوطلبانه متمایل به پناهنده شدن گشته است.

ه . تازه وارد: تازه وارد یکی از اشخاص پناهنده است که خود را به یکی از تأسیسات آمریکایی در یک کشور خارجی معرفی و تقاضا می کند که به وی پناهندگی داده و یا به او کمک شود تا از کنترل کمونیستها فرار کند.

و. پناهنده یا آواره: یکی از افراد تبعه کشور تحت سلطه کمونیستها است که از کشور خود فرار کرده و یا میل ندارد به کشور خود بازگردد، ملیت دیگری ندارد و در اقتصاد کشور کنونی محل اقامت جایی ندارد و متارکه گر نیز نمی باشد.

ز. فراری: یکی از پناهندگانی است که تبعه (1) اقمار اروپایی (به استثنا نژاد آلمانی) یا یوگسلاوی است و از تاریخ 10 دی ماه 1327 از کشور خود فرار کرده و یا (2) تبعه شوروی بدون ذکر تاریخ فرار است، و یا (3) تبعه چین کمونیست یا اقمار آسیایی است و براساس تمایل شخصی فراری شده است.

3- ملل خارج از بلوک چین و شوروی شرایط این امریه می تواند در مورد ملل کشورهای خارج از شوروی و یا بلوک چین و شوروی که بنابه دلایلی غیر از آنچه در تعریف متارکه گران در پاراگراف (2 الف) گفته شد بطور کلی و یا جزئی صدق کند، البته در صورتی که این عمل به تصویب ریاست اطلاعاتی مرکزی و با مشورت هیئت اطلاعاتی آمریکا رسیده باشد. این عمل معمولاً به وسیله کمیته درون آژانس متارکه گران، به واشنگتن توصیه می شود.

4- خلاصه سیاست آمریکا در مورد برنامه متارکه گران الف. متارکه بخصوص از شوروی بایستی با استفاده از لوازم قراردادی و غیرموسوم تشویق و تحریک شود، البته با درنظر گرفتن منافع آمریکا. به همین ترتیب آمریکا باید:

(1) حداکثر اشخاص شوروی و یا ملل روسی خارج از آن کشور را به متارکه گری تشویق و ترغیب نماید.

(2) تلاش خود را جهت فراری دادن اعضای هیئت حاکمه کشورهای خارج از شوروی را که ممکن است شرایط لازم را داشته باشند ادامه و گسترش دهد.

ب. به منظور تشویق و ترغیب و متارکه و عدم بازگشت آنها آمریکا باید نگهداری، اسکان و کمک به فراریان را نه تنها در هنگام بهره برداری و استفاده بلکه پس از آن نیز ادامه دهد.

ج. آمریکا نباید اقدامی به عمل آورد که سبب مراجعت تعداد کثیری از ملیتهای بلوک چین و شوروی به استثناء کشور شوروی گردد.

د. قبل از شروع عمل توسط یکی از ادارات و یا آژانسهای آمریکایی جهت وادار به پناهنده شدن، یک متارکه گر سیاسی یا شخص ناراضی، ارزش به کارگیری شخص در مکان موردنظر به دقت مورد بررسی

ص: 144

قرار خواهد گرفت. در صورتی که به کارگیری شخص مورد نظر به نفع آمریکا باشد شرایط امریه ریاست اطلاعاتی مرکزی مصداق خواهد یافت.

ه . سیاست کلی این است، شخصی که به او پناهندگی داده شده بدون رضایت خودش بازگردانده نخواهد شد.

و. قبل از بهره برداری روانشناسی از متارکه گران باید به اهداف و ملاحظات اطلاعاتی اولویت داده شود. بهره برداری روانشناسی محدود به موارد خاصی می شود که صرفا برای آمریکا نفعی دربر داشته باشد. این سیاستها در مورد اشخاصی که تحت کنترل دولتی غیر از بلوک چین و شوروی قرار دارند باید تا جایی که عملی است به مرحله اجرا درآید.

ز. اجراء سیاست تبلیغاتی آشکار در رابطه با فرد متارکه گر باید با هماهنگی ریاست وزارتخانه مربوطه انجام شود.

ح. پیشنهادات خود را در رابطه با افشا و یا انتشار تبلیغات آشکار اولیه در رابطه با فرد متارکه گر به IDCواشنگتن ارسال نماید.

5 - روشها و مراحل عملیاتی الف. رفتاری که با یک متارکه گر احتمالی و یا شخص ناراضی در تماس اول خود با مقام آمریکایی می شود ممکن است در تصمیم او جهت پناهنده شدن ویا مفید واقع شدن آتی وی برای آمریکا مؤثر افتد.

هرگونه سؤالی که مستقیما و یا از طریق یک واسطه از طرف متارکه گر احتمالی مطرح می شود تا مطمئن شود که به آمریکا پذیرفته خواهد شد و یا مطمئن شود که به او و خانواده اش کمک خواهد شد بایستی توأم با روشن سازی مشکلات موجود در این زمینه باشد. البته وانمود شود که این مشکلات را می توان به نحوی مرتفع نمود. بجز در موارد به کارگیری در محل و یا دیگر استفاده های عملیاتی نباید هیچ گونه تعرفه مالی را پذیرفت، تا آنکه پرونده به وسیله کمیته محلی متارکه گران مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن جهت انتقال به آمریکا جوازهای مناسب از واشنگتن دریافت گردد. در اولین فرصت ممکن باید از هر فرد ناراضی خواسته شود که یک تقاضا نامه کتبی امضاء نماید و در آن قید کند که پناهندگی وی به طور داوطلبانه بوده و خواستار پناهندگی سیاسی می باشد.

ب. هرگاه یک شخص ناراضی و یا متارکه گر در اختیار دولتی غیر از دولتهای بلوک شوروی و چین قرار گیرد و مقامات دولت آمریکا در خارج از آن با خبر شوند، آن را به ریاست کمیته محلی متارکه گران سریعا گزارش دهند، تا او نیز با مشاورت با اعضا کمیته اقدامات لازم را در جهت منافع آمریکا به اجرا در آورده و هماهنگ سازد. تا آن جا که ممکن باشد متارکه گرانی را که در اختیار دولت دیگری قرار دارند، همان گونه که قید شد به نفع آمریکا باید مورد استفاده قرارداد، ولی باید درنظر داشت که ملاحظات و قراردادهای سیاسی نیز می تواند، بر بهره برداری از متارکه گران تحت کنترل آن تأثیر بگذارد.

ج. اگر باید از یک متارکه گر به منظور اهداف عملیاتی استفاده شود و نام او نیز مخفی بماند، ریاست کمیته محلی متارکه گران کمیته را بدون افشای هویت در جریان موجودیت متارکه گر با ارائه سوابق کلی در رابطه با رشته تخصصی و میزان صلاحیت قرار می دهد. امریه ریاست اطلاعاتی مرکزی شماره 1/5 در این گونه موارد مصداق می یابد. باید تلاش شود که نیازهای اطلاعاتی به سرعت و به طور کامل برآورده

ص: 145

شود.

در اطلاعات، اخبار مربوط به اهمیت خصومت یا خطری که علیه تأسیسات آمریکایی وجود دارد، در اولین فرصت از فرد ناراضی دریافت می گردد.

د. جلب اعتماد اشخاص ناراضی شایان توجه خاص است و علت آن نیز استفاده آشکار از کانالهای متارکه گر از طریق خدمات خصمانه است، تا بتوان نفوذ نمود و اطلاعات گمراه کننده و یا کاذب را به سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی منتقل نمود.

ه . هماهنگی که در اینجا مطرح شده، بایستی با احترام به منافع، استعدادها و شرایط تمام وزارتخانه ها و آژانسها انجام شود تا استفاده کامل از این تواناییها در حمایت از برنامه متارکه گران به عمل آید.

6- کمیته های محلی متارکه گران تحت سرپرستی یکی از نمایندگان عالیرتبه آمریکا در کشور مربوطه کمیته محلی متارکه گران ایجاد خواهد شد. این کمیته مرکب از نمایندگان سازمان سیا، ریاست، وزارت امور خارجه، وزارت ارتش، نیروی دریایی و هوایی تشکیل می گردد. این کمیته می تواند از نمایندگان دیگر وزارتخانه ها و آژانسها دعوت به عمل آورد تا در اجلاسهای آن شرکت جویند. کمیته محلی متارکه گران کارهای زیر را انجام خواهد داد:

الف. به صورت دوره ای و معمولاً فصلی جلسه تشکیل خواهد داد تا جنبه های درون آژانس برنامه متارکه گران را در منطقه مربوطه هماهنگ کرده و استفاده کامل از منابع و تواناییهای دولت آمریکا را در حمایت از برنامه متارکه گران تأمین نماید. نسخه هایی از مطالب کمیته های محلی متارکه گران از طریق کانالهای سیا به IDC واشنگتن فرستاده خواهد شد.

ب. به حل و فصل مسائل متقابل که شامل بررسی اولیه اشخاص ناراضی واجد شرایط پاراگراف (2.الف) که اعضا نام برده اند بپردازند. هنگامی که کمیته های محلی نتوانند این مسائل را حل کنند، باید آنها را از طریق کانال سیا به IDC واشنگتن ارجاع دهند. در اینگونه موارد نمایندگان دیگر وزارتخانه ها و آژانسها می توانند مستقیما با رؤسای خود در رابطه با مسئله مربوطه تماس برقرار نمایند. در صورتی که محدودیت زمانی اجازه ندهد که مسئله به IDCواشنگتن ارجاع گردد، نماینده آمریکا در منطقه می تواند پیرامون آن تصمیم بگیرد.

ج. IDC واشنگتن باید در رابطه با هر متارکه گر و وضع بهره برداری و اختتام پرونده مطلع گردد. در مورد اشخاص ناراضی گزارشات مناسبی به IDC واشنگتن ارسال خواهد شد. مگر آنکه مسئله به کارگیری در مکان مربوطه و یا دیگر بهره برداریهای عملیاتی مورد بررسی و ملاحظه قرار گرفته باشد.

د. روشهای مکمل مطابق با این امریه را جهت اجرای بهتر برنامه متارکه گران در منطقه مربوطه به IDC واشنگتن ارجاع دهد تا تصویب گردد. این پیشنهادات شامل (1) اقدامات امنیتی مناسب در مورد پرسنل و تسهیلات برنامه متارکه گران، (2) تأمین این مسئله که (الف) در اولین فرصت اطلاعات مربوط به اهمیت خصومت و یا خطراتی علیه امنیت تأسیسات آمریکایی از شخص تازه وارد و یا ناراضی بدست خواهد آمد، (ب) این اطلاعات با ذکر منبع و ارزیابی مناسب فورا در حوزه و در سطح ملی منتشر خواهد گردید، (ج) شخص ناراضی یا تازه وارد در اولین فرصت همراه با البسه، اسناد و دیگر لوازم شخصی و نتیجه جلسه

ص: 146

توجیهی مقدماتی فرد به سازمان سیا سپرده خواهد شد.

ه . عملیات محلی را طوری طرح ریزی کنید که فرد تازه وارد سریعا به مقام مربوطه پایگاه آمریکایی ارجاع و طوری رفتار شود که امنیت فرد مربوطه و پایگاه آمریکایی نیز تأمین گردد.

7- مسئولیتهای نمایندگان حوزه ای سیا نماینده حوزه ای سیا مسئول اجراء برنامه متارکه گران خارجی و ارائه خدمات مشترک می باشد. او باید:

الف. به عنوان نماینده.... ریاست اطلاعاتی مرکزی فعالیت متارکه گران را در منطقه حوزه مسئولیت خود هماهنگ سازد که موارد زیر را نیز دربر می گیرد:

(1) با واحدهای امنیتی و اطلاعاتی و یا دیگر عناصر ذینفع دولتهای خارجی در رابطه با مسئله متارکه گران رابطه برقرار نماید، (2) استفاده کامل از منابع و تواناییهای همه وزارتخانه ها و آژانسها را در حمایت از این برنامه به عمل آورد.

(3) ایجاد انگیزه و استفاده عملیاتی از متارکه گران بر طبق اصول امریه ریاست اطلاعاتی مرکزی شماره 1/5 از طریق وزارتخانه ها و آژانسها ب. با کمیته محلی متارکه گران مشورت نماید:

(1) در رابطه با اشخاص ناراضی، ارزش ویژه وخطرات احتمالی علیه منافع سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و امنیتی آمریکا را مشخص سازد.

(2) اطلاعات به دست آمده از متارکه گران را سریعا به بخشهای اطلاعاتی مربوطه ارسال نماید.

(3) نحوه های خاص برخورد با این اطلاعات را از قبیل محدودیت انتشار محلی اطلاعات در رابطه با افراد ناراضی و متارکه گر هنگامی که مسائل سیاسی، نظامی، دیپلماتیک، امنیتی و غیره در آن دخیل باشد مشخص سازد. در این گونه موارد، سفارشات مربوط به نحوه برخورد به واشنگتن ارسال خواهد گردید.

ج. متارکه را تشویق و از متارکه گران استفاده عملیاتی به عمل آورد.

د. با مشورت با نمایندگان وزارتخانه ها و یا آژانسهایی که احتمالاً در تشخیص هویت و یا تحویل فرد ناراضی همکاری داشته و یا بنابه دلایل دیگر توجه و یا توانایی خاصی در رابطه با وی دارند، میزان صداقت وی را تعیین نمایند.

(1) نمایندگان وزارتخانه ها و یا آژانسهای مربوطه در زمان تشخیص میزان صداقت دائما در جریان امر قرار داده می شوند و هنگام پایان تعیین میزان صداقت و ارزشهای ویژه نیز برای آنها، یک خلاصه گزارش نهایی ارسال می گردد. در آن موقع به وزارتخانه ها و یا آژانسها اجازه داده می شود که به او دسترسی داشته و شرایط مورد نیاز امنیتی و یا عملیاتی اطلاعاتی خود را تأمین نمایند و از وی جهت اهداف دیگر بهره برداری نمایند.

(2) اطلاعات حاکی از اهمیت خصومت یا دیگر اطلاعات بسیار با اهمیت در اولین فرصت استخراج گردیده و فورا در سطح حوزه و در سطح ملی منتشر گردد. تحقیق و تفحص متارکه گران به منظور کسب اطلاعات دارای اهمیت عملیاتی همگام با دیگر وزارتخانه ها و آژانسها انجام می گیرد؛ سرنخهای ویژه ای

ص: 147

که در فعالیتهای مخفی آنها قابلیت کاربرد دارد، به وزارتخانه ها و یا آژانسهای ذیربط ارجاع داده خواهد شد.

(3) اگر در مدت زمان معقول نتوان میزان صداقت یک فرد ناراضی را مشخص نمود، به دیگر اعضای کمیته محلی متارکه گران پیرامون فرد ناراضی یک گزارش وضعیت داده می شود که در آن به طور کلی درباره سوابق، تخصص و حوزه نسبی صلاحیت و شایستگی مطالبی آمده است. وزارتخانه ها و یا آژانسهای ذیربط براساس شرایط مشخص شده به وسیله نماینده سیا و شرایط غیرعادی پرونده موردنظر سعی خواهند کرد در اسرع وقت نیازهای اطلاعاتی خود را تدارک و ارضا نمایند، در حالی که تماس مستقیم با فرد ناراضی ممکن باشد.

(4) وقتی که پرونده حاکی از عملیات ضد جاسوسی باشد، یعنی عامل را دارای روحیه خصومت بار مشخص کرده باشند، شرایط این امریه درباره وی صادق نخواهد بود، بلکه پرونده براساس امریه ریاست اطلاعاتی مرکزی شماره 1/5 بررسی خواهد شد. اگر مشخص گردد که عملیات ضدجاسوسی در کار نیست وزارتخانه ها و یا آژانسها تقاضا خواهند کرد که با تماس مستقیم با شخص ناراضی و طبق شرایط تعیین شده توسط نماینده سیا شرایط و نیازهای اطلاعاتی خود را تأمین نمایند.

ه . نماینده آمریکا در محل باید از وجود یک متارکه گر یا متارکه گر احتمالی مطلع شود و با آن نماینده پیرامون تمام جنبه های متارکه گر مشورت شود.

و. از متارکه گر با مشارکت وزارتخانه ها و یا آژانسهای درگیر در برنامه متارکه گران جهت کسب اطلاعات مثبت تحقیق به عمل آید.

ز. وسایل و پرسنل لازم را جهت بازجویی از متارکه گران و حمل و نقل وی به نقاط امن را فراهم آورد.

ح. بین کمیته محلی متارکه گران و IDC / واشنگتن به عنوان یک کانال ارتباطی عمل نماید.

ط. با اطلاعات خارجی و خدمات امنیتی در رابطه مسائل متارکه گر از قبیل تبادل گزارش، سؤال و جوابها رابطه برقرار سازد.

8- مسئولیتهای نمایندگان حوزه ای وزارت خارجه، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی نمایندگان منصوب وزارت خارجه، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی وظایف زیر را به عهده دارند:

الف. مطابق شرایط پاراگراف 7 الف بالا، مسئول انجام فعالیتهای مکمل در حمایت از برنامه متارکه گران شامل ایجاد انگیزه متارکه، ایجاد رابطه با خدمات اطلاعاتی خارجی و امنیتی در مورد مسائل متارکه گر و مبادله گزارش سؤال و جوابهای خود می باشند.

ب. هویت هر متارکه گر احتمالی را همراه با اطلاعات ذیربط موجود سریعا به نمایندگان سیا گزارش دهند.

ج. در محدوده توانایی خود باید وسایل حمل و نقل، مسکن، پرسنل و دیگر تسهیلات را در حمایت از برنامه متارکه گران فراهم سازند.

د. باید به نماینده ریاست اطلاعاتی مرکزی از تأثیرات سیاسی، نظامی، دیپلماتیک یا امنیتی پیشنهادی در برنامه متارکه گران اطلاع دهند.

ص: 148

9- مسئولیتهای نماینده ارشد آمریکا در منطقه نماینده ارشد آمریکا در منطقه دارای مسئولیتهای زیر می باشد:

الف. با مشورت و توصیه نماینده ریاست اطلاعاتی مرکزی میزان و نحوه تأثیر اقدامات انجام شده در قبال شخص ناراضی و متارکه گران را که می تواند از نظر سیاسی و دیپلماتیک بر منافع آمریکا تأثیر بگذارد مشخص سازد.

ب. مطمئن شود که مقامات ذیربط آمریکایی که در پاراگراف 5 نیامده و احتمالاً با شخص ناراضی در تماس هستند و در رابطه با مسئله متارکه گر به نحو محدودی توجیه شده اند.

ج. با نمایندگان آمریکایی وزارتخانه ها و یا آژانسهای ذیربط و تا حد لزوم با آژانسهای دولتهای خارجی در مورد بهره برداریهای تبلیغاتی و روانی متارکه گر هماهنگی ایجاد نماید.

د. به نماینده سیا در اجراء مسئولیتهای مطروحه خود در این امریه کمک نماید.

آلن دبلیو دالاس رئیس اطلاعات مرکزی 9 بهمن ماه 1339طبقه بندی: سرّی

حفاظت متارکه گران در کشورهای خارجی

از: وزارت امور خارجه به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک آمریکا (به استثناء بوخارست، بوداپست، مسکو، پراگ، صوفیه و ورشو)، اسکندریه، الجزیره، برلن، بمبئی، کلکته، کازابلانکا، داکا، داکار، فرانکفورت، ژنو، هنگ کنگ، اصفهان، استانبول، لاگوس، لاهور، لئوپولدویل، مدرس، مشهد، نایروبی، سالزبورگ، سنگاپور، تبریز، طنجه، تریسته، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل موضوع: حفاظت متارکه گران در کشورهای خارجی سابقه افزایش سفر و ایجاد نمایندگیهای دیپلماتیک بین بلوک چین و شوروی و جهان آزاد احتمالاً ایجاب خواهد کرد که تعداد واحدهای خدمات خارجی در سر و کار داشتن با متارکه گران طبق تجویز امریه های کنونی اطلاعاتی افزایش یابد. این امریه ها، در مورد بسیاری از جزئیات مفصل مراحل مربوط به متارکه گران بطورکلی برخورد می کنند. معذالک، تجارب اخیر ایجاب می کند که به موقع بعضی از اصول مؤثر بر موقعیت و رفاه افراد متارکه گر، طرز تفکر سنتی آمریکایی در این رابطه، وضع کشورهای میزبانی را که متارکه در آنها به وقوع می پیوندند مورد بررسی قرار دهیم.

فرضیه پناهندگی سیاسی متارکه گری که از طرف دولت میزبان خود از نظر اقدامات غیرقانونی متهم نشده ممکن است از یکی از نمایندگان آمریکایی تقاضا کند که به او در قلمرو آمریکا پناهندگی داده شود. دو پاراگراف امریه، ریاست اطلاعات جاسوسی شماره 2/4 (که همراه 3252 - CA به تاریخ 22 مهرماه 1338 به اکثر نمایندگیها ارسال گردید) با مسئله «پناهندگی» به صورت زیر برخورد می کنند:

ص: 149

پاراگراف 2 (ه) داوطلب : داوطلب فردی ناراضی است که وارد یکی از تأسیسات آمریکایی در یکی از کشورهای خارجی می شود و تقاضای پناهندگی می کند و یا تقاضا می کند که به او کمک کنند تا از کنترل کمونیستها فرار کند.

پاراگراف 6 (الف) «... در اولین فرصت ممکن باید از شخص ناراضی خواسته شود که بیانیه ای امضا نموده و در آن قید نماید که متارکه وی داوطلبانه صورت گرفت و خواستار پناهندگی سیاسی می باشد».

این وزارتخانه کلمه «پناهندگی» را که در پاراگرافهای بالا قید شده به معنی پناهندگی قلمروی در آمریکا تفسیر می کند و آن را به معنی پناهندگی دیپلماتیک در یکی از تأسیسات رسمی آمریکا نمی داند.

در حراست از متارکه گر حق حاکمیت دولت میزبان (و نیز گرایشهای سیاسی آن) الزاما باید مدنظر قرار گیرد. در نهایت، مقامات آمریکایی تمام تلاش خود را باید به کار گیرند تا از بازگشت اجباری متارکه گران به کشور موطن خود ممانعت به عمل آورند.

بهتر است به مقامات محلی بند 14 بیانیه جهانی حقوق بشر (قطعنامه شورای ملی مورخه 23 آذر ماه 1327) به عنوان علت اصلی مقاومت در برابر تقاضای اعاده متارکه گر به کشور اصلی خود گوشزد گردد.

بند 14 بیانیه قید می کند که «هرکس حق دارد جهت فرار از مجازات به کشورهای دیگر پناهنده شود».

روشهای احتمالی جهت حراست از متارکه گران ضمیمه 2، یکی از موارد اخیری را نشان می دهد که در آن حقوق متارکه گر، آمریکا و کشور میزبان به نحو موفقیت آمیزی تحت حراست و سازش درآمده بود. بنابراین از واحدها تقاضا می شود که در هنگام بروز موارد مشابه تلاش خود را جهت انجام مراحل زیر به کار بندند:

1- نمایندگان خدمات خارجی واجد شرایط بایستی در اجراء فعالیتهای قانونی ضروری (ثبت، سندبرداری، سؤال و جواب و غیره) مطابق با قوانین و مقررات کشور میزبان همراه متارکه گر باشند.

2- اگر ممانعت از رویارویی با رؤسای پیشین او امکان پذیر نیست، یکی از مقامات خدمات خارجی در چنین رویاروییهایی باید حضور داشته باشند که در آن زبان مورد استعمال نیز باید برای دو رئیس و نماینده آمریکا قابل درک باشد. مقامات محلی باید متقاعد شوند که انحراف از روشهای رویارویی (به ضمیمه 3 نگاه کنید) علت اختتام جلسه رویارویی را پدید خواهد آورد.

روشهای احتمالی در مورد بازگشت به کشور اصلی اگر متارکه گری تقاضای پناهندگی تسلیم مقامات آمریکایی نمود در هنگام (و بعد از) رویارویی اگر او راضی به بازگشت به کشور خود گردی،د باید از او خواسته شود که در بیانیه ای مطالب زیر را مطرح سازد که: الف) بازگشت او به کشور موطن خود بنابه میل خودش بوده و براساس زور و جبر آن را انجام نداده است؛ ب) هنگام به سر بردن در توقیف آمریکا از حقوق خودش محروم نشده است؛ ج) او تقاضای پناهندگی خود در آمریکا را معتبر نمی داند.

مسائل خاص آلمان غربی و برلن در آلمان، واحدهای نظامی آمریکایی مستقیما با نمایندگیها و قرارگاههای نظامی شوروی در تماس

ص: 150

بوده و مسئولیت تشکیل جلسه رویارویی برای متارکه گران نظامی را به عهده دارند. این امریه به منظور تغییر برنامه ها نیست. لیکن ممکن است که واحدها بخواهند تغییراتی را یا از طریق کانال کمیته متارکه گر (آلمان) و یا مستقیما به وزارتخانه پیشنهاد نمایند تا توسط کمیته درون آژانس متارکه گر در واشنگتن مورد بررسی قرار گیرد.

این دستورالعمل باید به اعضای تمام واحدهای مورد خطاب نشان داده شود.هرتز ضمیمه:

1 - مورد کازناکیف 2 - راهنمائی در رابطه با تشکیل جلسه رویارویی.

پرونده کازناکیف 2 تیرماه 1338: کازناکیف، افسر اطلاعاتی شوروی وارد کتابخانه دفتر حفاظت منافع آمریکا در رانگون شد و از متصدی کتابخانه پرسید که آیا می تواند با یکی از مقامات سفارت آمریکا دیدار نماید.

تقاضای او به رئیس ایستگاه داده شد و نماینده ریاست ایستگاه از سفارت که زیاد از آنجا فاصله نداشت جهت مصاحبه با او از راه رسید. کازناکیف به افسر مزبور، اطلاعاتی کلی درباره خویش، و انگیزه هایش داد وتقاضا کرد که او را به طور امن از برمه خارج سازند. قرار شد که در ساعت 9 صبح روز بعد ملاقات دیگری انجام شود (3 تیرماه) و کازناکیف برای گذراندن شب به محل سکونت خود بازگشت.

در مورد این پرونده در بعد از ظهر روز 2 تیرماه میان کمیته محلی متارکه گران رانگون، سفیر و نماینده دفتر حفاظت منافع آمریکا گفتگویی انجام گرفت. همه توافق کردند که در صورت مشخص شدن صداقت کازناکیف او را به عنوان یک متارکه گر خواهند پذیرفت.

3 تیرماه: کازناکیف طبق برنامه در ساعت 9 صبح حاضر گردید و یک تقاضای پناهندگی ساده امضاء کرد. او را به محل اقامت وابسته نظامی جهت تحقیقات اولیه بردند و در ساعت 1 بعد از ظهر به سفارت آمریکا انتقال دادند.

3 و 4 تیرماه: تلاش شد تا از برمه اجازه افشاء متارکه گر در محل و انتقال آشکار او از برمه انجام شود.

در این مورد ملاقاتهایی چند بین پرسنل سفارت آمریکا و مقامات دولت برمه انجام گرفت.

5 تیرماه: پس از تائید و تصویب وزارتخانه، سیا به ریاست ایستگاه در رانگون دستور داد، در صورت امکان بهتر است که موضوع در برمه افشا شود در غیر این صورت این پرونده باید به طور یک جانبه مورد بررسی قرار گیرد و فرد مزبور در اختفا به بانکوک منتقل گردد.

6 تیرماه: صبح روز مذکور دولت برمه به سفارت اجازه داد که علاوه بر افشاء موضوع فرد مزبور به سرعت از برمه خارج شود. وابسته هوایی اقدامات لازم را جهت انجام سفر هوایی به عمل آورد و یک فروند هواپیمای سی - 130 نیروی هوایی آمریکا در بعد از ظهر روز هفتم تیرماه وارد رانگون گردید.

ظهر روز ششم تیرماه، سفیر با وزیر خارجه برمه تماس گرفت و او را در جریان اوضاع و برنامه ای که توسط مقامات اطلاعاتی و امنیتی برمه جهت محافظت، افشاء زمان تبلیغ و انتقال کازناکیف توسط هواپیما به عمل آمده بود قرارداد. منابع برمه ای قبلاً وزیر خارجه را در جریان امر قرار داده بودند.

بعد از ظهر روز ششم تیرماه دفتر روابط خارجه به سفیر یادآور گردید که سفارت شوروی درباره

ص: 151

کازناکیف پرس وجو کرده است و وی در پاسخ گفته است که فرد مزبور در اختیار سفارت آمریکا قرار دارد. عصر همان روز دفتر روابط خارجی به سفیر اطلاع دادکه اجازه دولت برمه جهت انتقال کازناکیف از این کشور لغو گردیده است.

داستان توسط سفارت در ساعت 8 بعد از ظهر در روز ششم تیرماه در اختیار مطبوعات محلی و خدمات بی سیم به وقت محلی قرار داده شد تا با انتشار خبر مزبور ضربه ای به شورویها وارد گرداند.

7 تیرماه: در سفارت آمریکا یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار گردید. کازناکیف مورد مصاحبه قرار گرفت و از وی عکس برداری شد.

بین پرسنل سفارت آمریکا و مقامات دفتر روابط خارجی برمه و اطلاعات نظامی ملاقاتهایی صورت گرفت و منجر به ملاقات بین سفیر و نخست وزیر برمه گردید که در آن او به گفتگو پیرامون جنبه های قانونی مورد مذکور پرداخت. آنها توافق کردند که قبل از انتقال از برمه، کازناکیف به وزیر امور خارجه برمه سپرده شود تا مدت کوتاهی در توقیف برمه به سر برد. پس از آن از وی سؤال خواهند کرد که آیا او داوطلبانه این تصمیم را گرفته است و به او پناهنده شدن در برمه را پیشنهاد خواهند نمود. اگر او اظهار دارد که مایل است به آمریکا پناهنده شود او را به سفارت آمریکا خواهند سپرد. قبل از اعاده او به سفارت آمریکا، برمه ایها به سفیر شوروی فرصتی خواهند داد تا بتواند در حضور مقامات برمه ای با کازناکیف گفتگو نماید. سفیر آمریکا این شرایط را پذیرفت، لیکن گفت که هنگام گفتگوی سفیر شوروی با کازناکیف نماینده آمریکا نیز باید حضور داشته باشد و علاوه بر این مکالمات باید به زبان انگلیسی صورت پذیرد.

9 تیرماه: مقامات سفارت در ساعت 15/10 صبح روز مزبور کازناکیف را به سفیر معرفی کردند. سفیر هنگام ظهر او را به کالج دفاع ملی برمه برد و با وزیر خارجه ملاقات نمود. سفیر او را در آنجا به حال خود گذاشت، به سفارت بازگشت و به کالج دفاعی برمه در ساعت 5/12 بازگشت. برمه ایها به مدت چهار ساعت با کازناکیف گفتگو کردند. به سفیر شوروی پیشنهاد شد که با کازناکیف گفتگو نماید، لیکن پیشنهاد مذکور به این دلیل که زمان جهت برقراری تماس با مسکو کافی نیست رد گردید.

سفیر آمریکا کازناکیف را شخصا به فرودگاه برد و از آنجا او با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا در ساعت 47/4 دقیقه بعد از ظهر برمه را ترک گفت (جزئیات سفر به فرودگاه رانگون در ارسالی شماره 6 مورخ 11 تیرماه 1338 تشریح شده است).

چند هفته بعد، سفیر آمریکا پرونده را به صورت زیر خلاصه نمود:

برمه ایها دقیقا دریافته بودند که برای حفاظت خود در برابر انتقادات سفارت شوروی باید به کازناکیف دسترسی داشته باشند تا بتوانند حقایق پرونده را روشن سازند. سفارت شوروی آنها را متهم کرده بود که کازناکیف به دام افتاده است و توسط آنها وادار به رفتن به سفارت آمریکا شده است. آنها می خواستند مطمئن شوند که کازناکیف و یا سفارت آمریکا قوانین برمه را زیر پا نگذاشته اند و کازناکیف بنابه میل و اراده خویش این کار را انجام داده و اتهامات وارده به برمه ایها در انجام مسئولیت در قبال سفارت شوروی و پرسنل آن بی اساس می باشد.

«برداشت من این است که دفتر خارجه برمه در رابطه با معنی پناهندگی دیپلماتیک ابتدا درک صحیحی نداشته و نمی دانسته که مقصود ما از ارائه کازناکیف به دولت برمه چیست. ابتدا و اشتباها آنها فکر می کردند که می توانند با او مانند یک زندانی رفتار کرده و برخلاف میل و رضای خود او را وادار به

ص: 152

ملاقات با سفیر شوروی در غیاب نماینده آمریکا بنمایند. آنها بالاخره تحت فشار اعمال شده از طریق من این موضع را اتخاذ نکردند که براساس قوانین برمه ای او یک فرد آزاد است.

«این سفارت پرونده را مطابق با دستورات مربوط به رفتار با پرونده های متارکه گران مورد بررسی قرار داد. و نه مدعی شد که می خواهد به کازناکیف پناهندگی دیپلماتیک اعطا کند و هیچ گاه اعلام نکرد که کازناکیف در حیطه قانونی برمه قرار ندارد. سفارت به هیچ وجه از سنت آمریکا علیه استفاده از مأموریت دیپلماتیک خود به منظور اعطای پناهندگی دیپلماتیک جدا نبوده است».

راهنمای تشکیل جلسات رویارویی با متارکه گران این جلسه معمولاً این طور شروع می گردد که یکی از مقامات وزارت خارجه محلی طرفین را به یکدیگر معرفی می نماید.

نمایندگان بلوک شوروی حق دارند سؤالات زیر را مطرح نمایند.

1- آیا صحت دارد که متارکه گر از آمریکا یا دولت محلی تقاضای پناهندگی کرده است؟ 2- آیا او داوطلبانه این کار را انجام داده است؟ 3- آیا او به جدیت این تصمیم پی برده است؟ آیا او آماده است که خانواده، دوستان، حقوق و امتیازات خود را رها کرده و خود را از زندگی عادی خود جدا سازد؟ 4- آیا او به وابستگانش در مورد این تصمیم خود اطلاع داده است؟ 5- آیا میل دارد با وابستگان و دوستانش ارتباط برقرار نماید؟ (اگر توافق کرد، متن ارتباط باید برای او خوانده شود) اگر وابستگانش از وی بخواهند که در تصمیم خود تجدید نظر نماید آیا او باز هم به متارکه تمایل نشان خواهد داد؟ 6- آیا وضع سلامت او خوب است؟ 7- آیا او مشغول به کار است؟ 8- آیا او تقاضای تبعیت دیگری را نموده است؟ آیا او هویت خود را به مقامات آمریکایی و یا محلی تسلیم نموده است؟ (اگر جواب مثبت است، اسناد مربوطه را دولت صادرکننده می تواند بعدا ارائه نماید).

در صورتی که نمایندگان بلوک مزبور ناگهان از زبانی غیرمفهوم برای نماینده آمریکا استفاده کنند و یا خانواده و دوستان متارکه گر را تهدید نمایند (و یا خود او را تهدید نمایند)، جلسه رویارویی فورا باید خاتمه یابد، نباید اجازه داده شود که جلسه در روی نوار ضبط گردد چون به منظور تبلیغاتی و یا مقاصد دیگر می توان آن را به سادگی تحریف نمود.

17 تیرماه 1343طبقه بندی: طبقه بندی نشده از: وزارت امور خارجهبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی موضوع: تجدید نظر 2/225 FAM محدودیتهای موجود در اعطای پناهندگی آنچه در پیوست آمده متن مورد تجدید نظر واقع شده 2/225 مربوط به «محدودیتهای اعطای پناهندگی» می باشد. همان گونه که از اولین جمله 2/225 FAM 2 پیشین برمی آید، سیاست آمریکا بر آن است که بجز در موارد استثنایی به کسی امتیاز پناهندگی ندهد.

در همان حال تجربه نشان داده است که در مواردی، گذشته از آنکه فردی از طرف یک گروه خشمگین

ص: 153

در معرض تهدید و خطر جسمی قرار می گیرد، مواردی نیز وجود دارد که باید به شخصی امتیاز پناهندگی اعطا گردد. موارد آشکار عبارتند از مواردی که خطر جدی از طرف مقامات دولتی بی پروا و جسور اعمال می گردد. برای روشن شدن مطلب درج کلمه «مانند» قبل از عبارت «گروه خشمگین» مفهوم مصورتر می گردد و محدودیت آن از میان می رود.

اعطای این امتیاز بدان معنی نیست که می توان به فردی که تحت پیگرد قانونی دولت میزبان هست نیز آن امتیاز را داد. شما حتما می دانید که دولت میزبان می تواند ادعا کند که با اعطای پناهندگی در حاکمیت آن مداخله به عمل آورده اید. بنابراین واضح است که قبل از اعطای پناهندگی باید کمال احتیاط و دقت را مبذول بدارید.

به محض پناهنده شدن، سفارت و یا کنسولگری باید سریعا با وزارتخانه تماس حاصل نماید تا دستورات لازمه را اخذ نماید و در این رابطه تمام اطلاعات مربوطه را باید ارائه نمایند. کنسولگریها نیز علاوه بر این باید از سفیر در این باره راهنمایی بخواهند، تا زمان دریافت دستور از وزارتخانه، سفارت و کنسولگریها باید به سؤالات پناهنده و یا دولت میزبان درباره حضور پناهنده پاسخ گفته و اظهار دارند که منتظر دریافت دستور از واشنگتن می باشند.

پناهندگی ادامه خواهد یافت تا زمانی که مقامات ذیربط دولت ملی به نحو رضایتبخش اطمینان دهند که امنیت شخصی پناهنده در برابر اقدامات خودخواهانه و غیرقانونی تأمین خواهد شد و فرد موردنظر تحت حمایت قانونی قرار خواهد گرفت. هر سؤالی که در رابطه با رضایتبخش بودن اطمینانها پیش آید باید به وزارتخانه ارجاع گردد.بال، اکتنیگ

محدودیتهای اعطای پناهندگی

قانونا یک افسر دیپلماتیک و یا کنسولی نباید به اشخاصی که خارج از محل اداری و یا شخصی خود هستند پناهندگی اعطا کند. می توان به اشخاص از راه رسیده به خاطر اینکه از طرف یک گروه خشمگین در معرض خطر قرار گرفته اند، پناهندگی اعطا کرد ولی این پناهندگی تا زمان دوام خطر ادامه خواهد داشت. به محض دریافت اظهارنامه ای که براساس آن دولت ملی امنیت شخص پناهنده را علیه بی قانونی و یا خودخواهی تأمین می کند و پرونده او براساس صحیح قانونی مورد بررسی قرار می گیرد پناهندگی وی نیز پایان می یابد (2/225FAM2).

رویارویی در مورد متارکه گران با حضور ملیتهای شوروی و..

28 اسفند ماه 1347طبقه بندی: سرّی از: وزارت خارجهبه: تمام واحدهای دیپلماتیک آمریکا عطف به: 6120 - CA مورخ 9 بهمن ماه 1339 موضوع: رویارویی در مورد متارکه گران با حضور ملیتهای شوروی و کشورهای کمونیستی اروپای شرقی 1- اخیرا این وزارتخانه در مورد سیاست رویارویی ما با متارکه گران شوروی و کشورهای کمونیستی اروپای شرقی تجدید نظر کاملی به عمل آورده است. هدف ما این بود که این سیاست را با اهداف مشروع اطلاعاتی و نیز حفاظت شهروندان آمریکایی علیه دستگیریهای ناخواسته در کشورهای مربوطه و

ص: 154

جلوگیری از پیچیدگیهای غیرضروری در روابط خود با این کشورها هماهنگ سازیم.

2- این وزارتخانه تصمیم گرفته است که به طور کلی دولتهای شوروی و کشورهای کمونیستی اروپای شرقی را در جریان متارکه اتباع آنان و پناهنده شدن آنان به آمریکا قرار دهد و در صورت تقاضا ترتیبی بدهد که متارکه گران آنها با نمایندگان مربوطه دولتشان رو در رو شوند.

3- به همین ترتیب، به همه متارکه گران نقاط مذکور به محض قرار گرفتن در کنترل ما چه در آمریکا و چه در خارج باید اطلاع داده شود که دولت متبوع آنها در اولین فرصت در جریان امر قرار داده خواهد شد و آنها باید توافق کنند که در صورت لزوم تحت حفاظت ما با نمایندگان دولت خود رو در رو شوند. اگر یکی از این متارکه گران اصل رو در رویی را قبلا نپذیرفت، قبل از انجام مراحل برنامه متارکه گران، آمریکا مسئله را با وزارتخانه درمیان نهد.

4- در صورتی که جامعه اطلاعاتی فکر می کند که وضع یک متارکه گر خاص طوری است که اخطار و یا رویارویی ممکن است اهداف اطلاعاتی ما را به مخاطره بیفکند حقایق مربوطه را به وزارتخانه اطلاع دهید تا پیرامون آن بررسی به عمل آورد.

5 - این وزارتخانه می داند که موارد متارکه ای که در کشورهای خارج رخ می دهند مشکلات حساسی را در رابطه با کشورهای ثالث پدید می آورند و تصمیم مربوط به اخطار و رویارویی در این شرایط باید براساس خصوصیات پرونده موردنظر گرفته شود. دربعضی موارد، ممکن است مسئله اخطار و رویارویی الزاما تا بعد از ورود متارکه گر به آمریکا به تعویق افتد. معذالک، در صورت امکان، بهتر است که واحدها مسئله رویارویی را حل نمایند و یا از دولت میزبان دوست بخواهد که قبل از انتقال متارکه گر توسط آمریکا به این کار مبادرت ورزند.

6- براساس این سیاست کلی، دولت آمریکا می تواند انعطاف پذیری لازم خود را در رابطه با بعضی موارد به دلایل بشردوستانه و یا سیاسی و به منظور منافع اطلاعاتی حفظ نماید. معذالک بهتر است که حق انتخاب در مورد اخطار و یا تشکیل جلسه رویارویی به جای متارکه گر از آن دولت آمریکا باشد.

7- باید به یاد داشت که این سیاست کلی تنها در مورد متارکه گران خاص مصداق پیدا می کند و در مورد آوارگانی که جامعه اطلاعاتی مسئولیت مستقیمی درباره آنها ندارد کاربرد نمی یابد.

8- این نامه هوایی که با کمیته درون آژانسی متارکه گران واشنگتن هماهنگ شده باید به اطلاع تمام پرسنل مربوط به متارکه گران و کمیته های محلی متارکه گران رسانیده شود.راسک

روشهای عملکرد کمیته درون آژانس متارکه گران در تهران

سند شماره (2) 18 فوریه 1969 - 29 بهمن 1347سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان روشهای عملکرد کمیته درون آژانس متارکه گران در تهران 1- اختیارات. اختیارات مربوط به ایجاد روشهای عملکرد محلی امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4 (برنامه متارکه گران خارجی) می باشد. این سند روشهای وسیعی را جهت اقتباس، اسکان دوباره و مسائل دیگر مربوط به متارکه گران را ایجاد کرده و به هر کمیته متارکه گران محلی (که از این به بعد از آنها فقط بنام کمیته یاد خواهیم کرد) امر می کند که روشهای تکمیلی مفصلی را در برخورد با این موارد تهیه نمایند. کمیته تهران مرکب از ریاست ایستگاه (سرپرست)، افسر امنیتی سفارت، مشاور سیاسی،

ص: 155

وابسته دفاعی و یکی از مقامات تعیین شده توسط ریاست ایستگاه به عنوان منشی می باشد.

2- حوزه. این روشهای تکمیلی تنها در رابطه با متارکه گران و یا متارکه گران احتمالی نمایندگیهای اقمار شوروی در ایران قابلیت کاربرد دارد. نمی توان آنها را در رابطه با عوامل ریاست ایستگاه و یا اشخاصی که توسط ریاست ایستگاه به صورت عامل مورد استفاده قرار می گیرند به کار برد. در صورتی که یک فرد روسی و یا یک فرد از کشورهای اقمار آن به صورت عامل ریاست ایستگاه درآید و در شغل خود باقی بماند، باز هم با او به عنوان یک عامل و نه یک متارکه گر برخورد می نماییم. به عنوان یک عامل، ریاست ایستگاه، گزارشهای مربوط به او را به کمیته ارجاع نخواهد داد.

3- اخطار. اعضای کمیته در اولین فرصت و یا هر شش ماه یکبار به پرسنل ذی ربط آژانسهای دولت آمریکا که در ایران به سر می برند اطلاع خواهد داد که طبق مسئولیت خود باید به عضو مناسب کمیته سریعا گزارش دهند که (الف) آیا یک فرد روسی و یا عضو کشورهای اقمار آن متارکه کرده است یا (ب) علائمی در دست است که براساس آن می توان گفت که یکی از افراد اقمار شوروی ناراضی است و می توان او را تحریک به متارکه کرد، یا (ج) آیا گذشته از ضیافتهای رسمی، با شهروندان اقمار شوروی تماس برقرار کرده اند یا خیر. مسئولیتهای ویژه جهت مطلع ساختن پرسنل مربوط به دیگر آژانسها برطبق این پاراگراف به شرح زیر است:

الف. وابسته دفاعی باید اطمینان حاصل کند که پرسنل مربوطه مستشار نظامی آمریکا و GENMISH در جریان امر قرار گرفته اند.

ب. نماینده وزارت خارجه در کمیته نیز در قبال امور بین المللی آمریکا همین مسئولیتها را دارد.

ج. ریاست ایستگاه با افسر امنیتی سفارت ترتیبی خواهند داد تا گاردهای محافظ پرسنل مربوطه محلی، نسبت به مسئولیتهای خود در نحوه برخورد با یک داوطلب آشنا شوند.

4- القاء. اگر یکی از اعضاء کمیته از وجود یک متارکه گر و یا متارکه احتمالی یا رابط تجاری و اجتماعی مهم عملیاتی با خبر شده باشد، باید گزارش وضعیتی را به ریاست کمیته تسلیم نماید. این گونه اطلاعات از نظر عملیاتی حساس به حساب آید و باید گزارشی بین عامل خبردهنده و ریاست ایستگاه مطابق امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 1/5 باشد، تا مشخص شود که به کارگیری درازمدت و یا متارکه کوتاه مدت در مکان مربوطه امکان ناپذیر است.

5 - در چنین موقعیتی (که شرح آن در پاراگراف 4 رفته است) ریاست کمیته - براساس شرایط بالا - تشکیل جلسه کمیته را اعلام خواهد کرد تا (الف) مشخص شود که دولت آمریکا به چه طریق می تواند متارکه را القاء نماید؛ (ب) کدامیک از اعضای کمیته به طرز مؤثر و صحیحی قادر به اداره پرونده می باشد، (ج) چه روشی باید در پیش گرفته شود؛ و (د) به فرد مورد بررسی و واسطه ها چه پیشنهاداتی باید بشود.

الف - عضوی که مناسب کار با پرونده تشخیص داده شود در ارتباط و راهنمایی عملیاتی ریاست ایستگاه، کار خود را انجام خواهد داد. هردو عضو در مدت زمان مورد توافق به کمیته مربوطه گزارش خواهند داد.

ب - نماینده ریاست ایستگاه بر طبق امریه ریاست اطلاعات مرکزی شماره 2/4 به واشنگتن گزارش خواهد داد.

6- پذیرش. پذیرش هر متارکه گر نسبت به شرایط متارکه آن فرق می کند. به منظور برخورد مؤثر با این

ص: 156

اوضاع یک سند جداگانه تحت عنوان، روش برخورد با داوطلبین، به عنوان روش عملیاتی پیشنهادی به ضمیمه ارسال شده است. این سند حاوی جزئیات روش برخورد با یک داوطلب یا متارکه گر را که بر عهده گرفته است می باشد.

7- مسئولیت در قبال دولت میزبان. در برخورد با این مسئله نمی توان قوانین خاصی را از قبل تجویز نمود. هر پرونده مفرد باید براساس شرایط موجود بررسی گردد و تصمیم لازم نیز براساس روش صحیح در رابطه با دولت میزبان اتخاذ شود. در نتیجه کمیته باید بتواند هر پرونده را جدا از دیگری مطالعه کرده و تصمیم بگیرد که آیا به دولت میزبان باید درباره متارکه گر اطلاع دهد یا خیر.

8- جلسات کمیته درون آژانس متارکه گران هر فصل یک بار جهت بحث پیرامون مسائل و روشهای روزمره برگزار می گردد. با این وصف آنها می توانند هرگاه و به درخواست هریک از اعضاء جهت بحث درباره یک مسئله دارای فوریت گردهم جمع شوند.

معمولاً مقام آمریکایی سعی خواهد کرد فرد مورد نظر را آرام نموده و در همان حال به افسر امنیتی یا افسر وظیفه سفارت اطلاع دهد که محموله ای وارد شده که باید درباره آن گفتگو شود. این علامتی است که سبب می شود افسر امنیتی یا افسر وظیفه ریاست ایستگاه را از محل فرد مورد نظر مطلع سازد.

ه - درخواست ملاقات. اگر به یک مقام آمریکایی توسط شخصی که او را می شناسد تلفن شود و از او بخواهد که در مورد یک مسئله «مهم و قطعی» او را در مکان و زمان مشخصی ملاقات کند، وی باید:

(1) یکی از رستورانها و یا مکانهای عمومی را که دور از تأسیسات رسمی بلوک شوروی است جهت ملاقات تعیین نماید. همچنین محل ملاقات باید یکی از مکانهای سفارش شده در تهران باشد که فهرستی از آن به عنوان ضمیمه ای بر مطلب حاضر منتشر خواهد شد.

(2) سعی کند زمان ملاقات کمتر از دو ساعت بعد از مکالمه تلفنی نباشد.

(3) در ساعات کار فورا مطلب را به افسر امنیتی سفارت گزارش نماید و منتظر دریافت دستور باشد.

در ساعات غیر اداری مطلب را به افسر امنیتی و یا افسر آماده خدمت تا حد امکان به طور مفصل و امن گزارش دهد.

شخص دوم باید فورا ترتیب تماس مستقیم بین مقام آمریکایی و ریاست ایستگاه را بدهد.

(د) دستورات عملیاتی به ریاست ایستگاه داده خواهد شد.

4 - مسئولیتها.

الف - افسر امنیتی سفارت مسئول توجیه و ارائه دستورات به بخش اطلاعات سفارت و گاردهای حفاظتی است او سعی می کند اطمینان حاصل نماید که افسر آماده خدمت سفارت از محتوای این یادداشت و هویت مقامات عالیرتبه ریاست ایستگاه مطلع است.

ب - کنسول نیز مسئول توجیه بخش اطلاعات محلی در کنسولگری می باشد.

ج - ریاست ایستگاه مسئول توجیه افسر امنیتی سفارت است که او نیز به نوبه خود هریک از افسران آماده به خدمت سفارت را در مورد هویت مقامات ریاست ایستگاه و مکان ایجاد ارتباط با آنها در ساعات غیراداری توجیه می کند.

د - ریاست ایستگاه مسئول اداره فرد مورد نظر پس از تماس اولیه و موارد بعدی آن می باشد.

روش ایجاد تماس در رابطه با پناهندگی سیاسی ملیتهای روسی...

ص: 157

29 بهمن ماه 1348سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: روش ایجاد تماس در رابطه با پناهندگی سیاسی ملیتهای روسی، اروپای شرقی، کوبایی، ویتنام شمالی و کره شمالی یا چین 1- حوزه و هدف: این دستورالعمل به این جهت منتشر شده است تا مقامات آمریکایی سفارت و دفاتر کنسولی نسبت به برخورد صحیح با اوضاعی که در آنها یکی از ملیتهای مذکور با تأسیسات و یا افسران آمریکای به منظور اخذ پناهندگی سیاسی تماس می گیرند توجیه و راهنمایی شده باشند.

2- کلی: دولت آمریکا از قدیم الایام پناهندگی سیاسی اعطا می کرده و نسبت به افرادی که متقاضی این گونه کمک و یاری هستند احساس همدردی می کند.

برای هریک از افسران یا مقامات درک این مطلب که رفتار صحیح سریع و مؤدبانه با فردی که خواستار پناهندگی سیاسی است دارای اهمیت بسیار است لازم می باشد. یک مقام آمریکایی ممکن است در نتیجه یک تقاضای شخصی در یک ضیافت؛ تلفن «خیلی مهم» به محل سکونتش، یا از طریق تلفنی که از طرف بخش اطلاعات یا محافظ سفارت به او می شود و به او گفته می شود که فردی مایل است با وی در مورد یک «مسئله مهم و غیرقابل افشاء» ملاقات کند، در چنین وضعی قرار بگیرد. این گونه درخواست باید فورا و بدون سردرگمی و غفلت مورد بررسی قرار گیرد. اگر تقاضا در ساعات غیراداری و یا در روزهای تعطیل مطرح گردید، باید فورا درباره آن عمل نمود و نباید آن را به روز بعد موکول نمود.

مقام آمریکایی دریافت کننده درخواست پناهندگی وظیفه دارد که با احساس همدردی و به طور مؤدبانه فرد را بپذیرد و موقتا امنیت وی را فراهم آورد، و مقامات مربوطه را همان گونه که در ذیل گفته می شود سریعا در جریان امر قرار دهد.

واقعیت مربوط به موجودیت یکی از ملیتها که خواستار پناهندگی است و هویت آن فرد، یک مسئله بسیار بسیار حساس است، باید فقط در اختیار افراد مسئول مشروح در ذیل قرار گیرد.

فردی که خواستار پناهندگی سیاسی است ممکن است بسیار خونسرد باشد و یا از طرف دیگر بسیار عصبی باشد. لازم است که حفاظت و امنیت و یک محل خلوت برای وی تأمین گردد. اعصاب او را باید آرام نمود و در صورت امکان نباید او را تنها گذاشت. باید به دقت به داستان او گوش فراداد و سؤالات مناسبی را مطرح کرد، ولی به هیچ وجه نباید از وی بازجویی به عمل آورد، هرگز نباید تعهدی نامشروط، و یا قولی در رابطه با تأیید دولت آمریکا در مورد پناهندگی، امکان دوباره و یا کمکهای پولی و یا کمکهای دیگر به فرد مزبور بدهید. به طور کلی می توانید فرد را مطمئن سازید که دولت آمریکا از قدیم الایام پناهندگی سیاسی اعطا می کرده است و شما حداکثر تلاش خود را به کار می برید تا مسئله پناهندگی با سرعت و دقت و تحت حفاظت شدید به انجام برسد.

در صورتی که فرد مورد نظر قادر نیست با مقامات آمریکایی منتظر بماند، برای ملاقاتهای بعدی ترتیبی قطعی و دقیق فراهم آورید.

3- راهنماییهای ویژه:

الف - در ساعات اداری باید به دفتر اطلاعات سفارت دستور داده شود که تمام تلفنهای غیرعادی ارباب رجوع را به افسر امنیتی ارجاع دهند. در غیاب وی مسئول دفتر اطلاعات باید با اولین افسر آمریکایی که در فهرستی در اختیار وی قرار داده شده تماس حاصل نماید.

ص: 158

ب - در ساعات اداری کنسولگری، باید به دفتر اطلاعات اعلام شود که تلفنهای غیرعادی را به کنسول و در غیاب وی به کنسول دیگر و یا معاون کنسولی ارجاع دهد.

ج - در صورتی که معلوم شد که ارباب رجوع خواستار پناهندگی سیاسی است، افسر آمریکایی (افسر امنیتی یا کنسول و یا غیره) باید:

(1) فرد را به یک مکان خصوصی و امن منتقل سازد (در سفارت می توانید از اطاق کوچکی که در سمت چپ سالن اطلاعات و هم اکنون در اشغال ADIاست استفاده کنید. در کنسولگری از اطاق 211 استفاده نمایید).

فرد مورد نظر نباید تنها گذاشته شود و تا حد امکان نباید به وسیله کارمندان محلی رؤیت شود.

(2) سعی کنید فرد مورد نظر را آرام نموده و به حرفهایش همان گونه که قبلاً ذکر شد گوش فرا دهید از بازجویی مستقیم امتناع ورزید و قول و تعهدهای صریح و بی پرده ندهید.

(3) افسر امنیتی، کنسول یا مقامی که در بالا ذکر شد فورا با یکی از مقامات ریاست ایستگاه در دفتر یا محل سکونت وی تماس گرفته و او را در جریان «ورود یک محموله» قرار خواهد داد و از او خواهد خواست که بیاید و آنرا تحویل بگیرد.

د - در ساعات غیراداری:

(1) گاردهای حفاظتی در سفارت و کنسولگری در مورد پذیرش یک پناهنده احتمالی توجیه شده اند.

در صورت دریافت یک تلفن غیرعادی آنها سریعا با افسر امنیتی و یا افسر آماده به خدمت تماس خواهند گرفت. گارد به افسر مربوطه اطلاع خواهد داد که شخصی می خواهد در مورد یک مسئله مهم با وی ملاقات کند و او نیز برای بررسی آن خواهد آمد. پس از آن گارد امنیتی سعی خواهد کرد ارباب رجوع را به اعصاب خود مسلط سازد و در صورتی که زبان او را نفهمد سعی خواهد کرد با استفاده از کارتهای مخصوص نام، ملیت و حرفه او را تعیین کند.

(2) افسر امنیتی یا افسر آماده به خدمت پس از مشخص کردن این مسئله که ارباب رجوع متقاضی پناهندگی سیاسی است فورا با ریاست ایستگاه تماس گرفته و پیام را به او خواهد داد و منتظر ورود او و تحویل ارباب رجوع می گردد.

ه - تماس در محل سکونت: در صورتی که با یکی از مقامات آمریکایی در محل سکونت تماس گرفته شود و یا در صورتی که فردی از ملیتهای مذکور طی یک مکالمه تلفنی بخواهد با وی ملاقات نماید، همان اهداف اساسی از قبیل پذیرش، تأمین امنیت و مطلع ساختن مقامات مسئول به کار گرفته می شود، لیکن کاربرد آنها متفاوت است، ولی نباید اصول شدید و سختی در پیش گرفته شود، بخش اعظم مسئله بستگی به قضاوت مقام آمریکایی دارد.

بازگرداندن داوطلبین کمونیست

ص: 159

سند شماره (3) 3 ژانویه 73 - 13 دی 1351طبقه بندی: سرّی - حساس از: ریاست بخش بلوک شورویبه: رؤسای قرارگاهها و پایگاهها اقدام: بخوانید و به عنوان مرجع نگاه دارید موضوع: حساس ردتاپ، بازگرداندن داوطلبین کمونیست 1- در ماههای اخیر تعدادی از اتباع ملیتهای ردتاپ REDTOP وارد تأسیسات ال. ان. باز (L.N.BUZZ) شده و متقاضی پناهندگی سیاسی شده اند. بسیاری از آنها به صورت پناهنده و یا متارکه گر درآمده اند و بسیاری از افراد گروه دوم نیز اطلاعات مفیدی ارائه کرده اند. تعداد عمده ای از آنها متقاعد شده اند که به کشور خویش بازگردند و برای ما کار کنند و اکثر آنها نیز در حال حاضر به عنوان عوامل درازمدت در مکان مربوطه برای ما حائز اهمیت می باشند. در بعضی از موارد، قرارگاهها توانسته اند در برخورد با داوطلبین ردتاپ به خوبی عمل کنند و در موارد دیگر فرصتهای فوق العاده ارزشمندی را از دست داده اند. این از دست رفتنها عموما نتیجه عدم درک صحیح اهداف، اولویتها و تواناییهای دبلیو.

او.میس (W.O.MACE) در قرارگاههای حوزه فعالیت و نتیجه مشکل بودن برقراری ارتباط با داوطلب بوده است. این مرسله و ضمائم آن به منظور تصریح اهدافمان و آشناسازی قرارگاههای حوزه فعالیت با تواناییهای بی.کی. هرالد (BKHERALD) در بهره برداری از داوطلبین ردتاپ و به منظور قادر ساختن مأموران به کسب اطلاعات ضروری از اتباع ملیتهای ردتاپ که با آنها زبان مشترک ندارند طرح ریزی شده است.

2- گذشته از مسئولیتهای ال. ان. باز در قبال متقاضیان پناهندگی و کمک به پناهندگان که در مرسله ها و نامه های هوایی دیگر بحث آن رفته است، ما در اینجا فقط در رابطه با افرادی صحبت می کنیم که دارای اهمیت اطلاعاتی هستند. گرچه متارکه گران می توانند اطلاعات بسیار خطیری ارائه کنند، ولی موارد کمی را می توان پیدا کرد که اگر فرد مزبور به محل کار سابق خود بازگشته و در محل مربوطه حداقل برای یک مدت متعارفی مانده بود به ارزشش افزوده نمی شدبنابراین «بازگرداندن» باید هدف اولیه در برخورد با یک داوطلب خوش - محل باشد. علاوه بر این، معمولاً تحت ارشاد ستاد مرکزی، گاهی باید سعی کرد که یکی از افرادی که یک عامل مفید می تواند باشد، حتی اگر دسترسی چندان به منابع حساس نداشته باشد، بازگردانده شود. در صورتی که یک داوطلب جوان و خوش برخورد با انگیزه های مهم، ولی بدون دسترسی به منابع مهم وارد شود، ما آماده ایم که او را در حرفه اش کمک و راهنمایی نمائیم تا بتواند به منابع موردنظر دسترسی پیدا کند. اکثر این گونه افراد پناهنده هستند و نه متارکه گر، معقول این است که بازگردانیده شوند.

3- وقتی که ما از بازگرداندن یک داوطلب برای «کار در محل مربوطه» صحبت می کنیم، منظورمان این است که او پس از بازگشت به موطن خود در محل موردنظر به کار مشغول شود. واضح است که اگر یک مقام کمونیست مستقر در منطقه شما بتواند بازگردانده شود، ما خواهیم توانست از موقعیت وی تا زمانی که خارج از کشور کمونیستی مستقر است بهره برداری اطلاعاتی بنماییم. ولی به استثناء موارد خاص، هدف نهایی ما این است که داوطلب به موطن خود بازگردد و به عنوان عامل یا جاسوس ما در داخل کشور خود به کار مشغول شود.

4- بی. کی. هرالد در داخل کشورهای ردتاپ عوامل مقیم بسیاری دارد. ما قادر هستیم عملیات خود

ص: 160

را برای مدت نامعلومی ادامه دهیم و می توانیم در زمانی که یک عامل باید کشور خود را ترک کند در خانواده های آنها در کشورهای ردتاپ عامل دیگری را به کارگیریم. برای اینکه بتوانیم داوطلبها را به صورت یک عامل مقیم ردتاپ درآوریم، لازم است که تمام مقامات بی.کی. هرالد که ممکن است با این گونه اشخاص مصاحبه نمایند. با روشهای ما آشنا شده و علاوه بر این لازم است که تمام قرارگاههای حوزه فعالیت وسایل عملیاتی خاصی را در اختیار داشته باشند، تا بتوانند اطلاعات مورد لزوم ستاد مرکزی را به دست آورده و به ما بدهند تا ما نیز بتوانیم روش اقدام صحیح را پیش پای آنها بگذاریم. در مورد تمام داوطلبین، زمان شدیدا محدود است؛ مگر آنکه مقام رابط بتواند حداقل اطلاعات ضروری را به دست آورد، مگر آنکه به ستاد مرکزی سریعا اطلاع داده شود، و مگر آنکه ستاد بتواند سریعا با راهنماییهای لازم به آنها پاسخ دهد، و در غیر این صورت می بینیم که فرصت بازگردانیدن یک داوطلب سریعا از دست رفته است. بنابراین، قرارگاههای حوزه فعالیت باید آماده باشند که بتوانند با عوامل بالقوه ای که ممکن است امکان ملاقات دیگری با آنها نباشد و نیز در مورد آنهایی که طرح ریزیها می تواند سر فرصت و باحوصله انجام گیرد برخورد نماید.

5 - روشهای کلی مورد استفاده «در بازگردانیدن» را شاید با تشریح موارد خاصی که با وجود محدودیت زمان با آنها اخیرا برخورد شده بتوان بهتر توضیح داد:

الف - در اولین ملاقات قرارگاه با پایگاه فرد را در مورد انگیزه ها، سوابق بیوگرافیک و دیگر دستورات عملیاتی ضروری مورد سؤال قرار می دهید. در صورتی که زمان اجازه دهد، در رابطه با نکات موردنظر قرارگاه یا پایگاه در پرس وجوهای اولیه یا بعدی قبل از عزیمت وی می توانید سؤالاتی بنمایید.

ب - جریان و تمام جزئیات مربوطه به وسیله تلگرام فوری یا آنی به اطلاع ستاد رسانیده می شود. در این رابطه اگر چند تلگرام کوتاه ارسال کنید مؤثرتر از تلگرامهای طولانی تر خواهد بود.

ج - ستاد با راهنمایی در مورد قرارگاه یا پایگاه و داوطلب پاسخ می دهد و یک سیستم رمزنویسی خاص را پیشنهاد می کند. از داوطلب خواسته می شود که این سیستم رمز را حفظ کند و برای او یک شاخص رمزنویسی تعیین می گردد. پس از آن به داوطلب گفته می شود که به کشورش بازگردد و منتظر نامه ای باشد (که توسط مقام بی.کی.هرالد بطریق امنی برای او به کشورش ارسال خواهد شد) که دو یا سه ماه پس از مراجعت برای او فرستاده خواهد شد و حاوی دستورات نوشته شده به رمز می باشد.

د - ستاد نیز پس از آن محموله ای از وسایل ارتباط مخفی احتیاجات گزارشگری و دستورات دیگر را فراهم می آورد و یا از طریق پرتاب از هواپیما و یا به طریق مطمئن دیگری به دست عامل در موطن خود می رساند.

ه - پس از آن یک پیام رمز نوشته از داخل کشور به داوطلب داده می شود تا بداند که محموله عملیاتی را چگونه دریافت دارد.

6- البته طرح عملیاتی دقیق نسبت به شرایط تغییر می کند؛ مثلاً آیا هویت و دسترسی به داوطلب مشخص شده و یا نامعلوم است؟ آیا این یک عملیات ضربتی است که در آن ما از نظر زمانی با داوطلب دچار محدودیت هستیم و یا زمان کافی برای تکمیل یک طرح پیچیده و مؤثر عملیاتی وجود دارد؟ پاسخ به این سؤالات مشخص می کند که آیا باید با او به طور غیرمستقیم و غیرشخصی تماس برقرار شود و یا باید او را فورا در یک طرح ارتباطی قرار دهیم که از طرف کارمندانمان در کشورهای ردتاپ ما را به

ص: 161

مخاطره می اندازد. اگر زمانی کافی وجود داشته باشد و پاسخ به سؤالات نیز حاکی از آن باشد ،به بعضی از این افراد بازگشت شونده می توان قبل از مراجعت به کشورشان پیامهای رمز نوشته ای تحویل داد.

7- مهمترین عاملی را که در یک برنامه ضربتی باید در نظر داشته باشیم این است که حتما آدرس پستی داوطلب در مؤطن وی را به دست آوریم. منظور ما آدرسی است که وی بتواند از طریق آن نامه های پستی شده به او در داخل کشورش را بدون دردسر به دست آورد. و ممکن است آدرس محل سکونت و یا آدرس دوست و خویشاوندی باشد که به محض دریافت نامه به او مظنون نشود. مؤثرترین روش کسب این اطلاعات این است که او در پشت پاکتی آدرس را به زبان خودش بنویسد و در ضمن به وی اطمینان داده شود که از آن فقط به عنوان یک نمونه استفاده خواهد شد. علاوه بر این ما باید یک شاخص رمز نوشته برای او در متن باز تهیه کنیم که به صورت یک نام و یا عبارت باشد و او به محض رؤیت آن بفهمد که نامه حاوی رمز نوشته شده است. در اولین پاسخ، قرارگاه معمولاً خواهد گفت که آیا رمزنویسی معتبر است و دیگر اینکه از چه سیستم رمزنویسی باید استفاده شود. در صورتی که زمان کافی وجود ندارد، بی درنگ به داوطلب مهم، یکی از سیستمهای آبی و یا حرارتی رمزنویسی را بدهید. تحت این شرایط اگر داوطلب نخواهد هیچ یک از سیستمهای یاد شده را بپذیرد بدون درنظر گرفتن تأیید ستاد مرکزی سیستم میکرودات را به او بدهید.

8- در مورد داوطلبی که ستاد فرصت کافی برای راهنمایی و تخصص دارد شرایط برخورد فرق می کند. در صورت موجودیت زمان کافی و امیدوارکننده بودن فرد مزبور ما می توانیم یکی از مأموران کادری مجرب در سیستمهای ارتباطی مورد استفاده در منطقه کمونیستی را بفرستیم تا وی را در زمینه این ارتباطهای منظم، مستقیما آموزش دهد. در این مورد ما ممکن است اصلاً احتیاجی به ارسال نامه به عامل در منطقه ردتاپ نداشته باشیم و مستقیما با وی تماس شخصی برقرار سازیم. در صورت کافی بودن زمان و ناشناس بودن فرد، احتمالاً سعی خواهیم کرد با استفاده از فرصت انگیزه ها و تناسب وی را به عنوان یک عامل مشخص سازیم. این مورد نیز می تواند از طریق ارتباط تلگرامی به ستاد، یا از طریق ارسال یک افسر آماده به خدمت موقت از قرارگاه حل شود.

9- به منظور سهولت بازجویی از داوطلبین در برنامه های ضربتی و غیرضربتی، ضمیمه «الف» حاوی سؤالاتی به زبان انگلیسی و چند زبان کشورهای ردتاپ است. از داوطلب خواسته می شود که با دست خط خود و با حروف درشت به این سؤالات پاسخ دهد.

جدول از الفبای YKBAND, VSYOKE, CKPOLAR با تلفظ آنها به حروف لاتین تهیه شود که می توان توسط آنها پاسخ هر فرد به زبان اصلی اش را گزارش نمود. در صورت تمایل، تلگرامها را می توانید به شماره ضمیمه متصل ساخته و به این مرسله ارجاع دهید. پرسش نامه به دو بخش تقسیم شده است.

بخش اول مربوط به وضع، مقام و تاریخچه بیوگرافیک داوطلب است. بخش دوم خواستار دریافت پاسخهایی عملیاتی است که می تواند در طرح ارتباطی مخفی مفید واقع شود. در صورت کافی بودن زمان، از داوطلب بخواهید که بخش دوم را پس از تکمیل بخش یکم و پس از صدور اجازه از طرف ستاد به قرارگاه تکمیل نماید، ولی در موارد امیدوار کننده ای که وقت کافی موجود نیست به قرارگاهها اجازه داده می شود که بنابه ابتکار خود در مورد بخش دوم عمل کنند. ارزش این پرسش نامه این است که از طریق آن مقامی که به زبان اصلی داوطلب آشنایی بسیار ندارد، می تواند اطلاعات ضروری و لازم را کسب نماید.

ص: 162

علاوه بر این، این امکان پدید می آید که حتی درصورت محدودیت زمانی به مهمترین سؤالها پاسخ داده شود و از طریق جوابهای نوشته شده در قبال سؤالها نکات ابهام و اغلاط نیز به طرز قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

10- ضمیمه «ب» حاوی فرمهایی به زبان انگلیسی و زبانهای ردتاپ است تا ایجاد ارتباط رمزنویسی با داوطلب با سهولت انجام گیرد. سؤالاتی نیز در رابطه با آدرس پستی او در زادگاهش و نوع نامه هایی که در آنجا دریافت می کند، تعیین یک شاخص رمزنویسی، یک سری دستورالعمل جهت ظهور یا خواندن سیستمهای رمز نوشته متفاوتی که یک عامل دریافت می دارد (شامل میکرودات) و احتیاج به ظاهرکننده خاصی ندارد و رمزنویسی کاربن نیز در آن آمده است. دستورالعملهای مربوط به عامل توأم با نمونه پیامهای ظاهر شده و پیامهای آماده ای است که داوطلب می تواند در صورت فرصت با تمرین آنها را ظاهر نماید. دستورالعملهای مربوط به میکرودات نیز شامل گلوله های عدسی و نمونه های میکرودات است.

کاربنهای رمزنویسی تمرینی نیز با دستورالعمل مربوط به رمزنویسی کاربنی ارائه می شود. متون زبانهای خارجی به دو صورت تهیه شده است : به صورت استاندارد و به صورت نوشته های ریز با کاغذ قابل حل در آب. نوع دوم را می توان به داوطلب داد تا در فرصتهای موجود به مطالعه آنها بپردازد؛ ولی او نباید به هیچ وجه همراه با این دستورالعملها به کشورش مراجعت نماید.

11- دستورالعمل ضمیمه «ب» مفصل تر از فرمهای استاندارد WOLOCK به منظور استفاده و آموزش دادن توسط تکنیسین رمزنویسی است. این متون وسیع فرض را بر آن قرار می دهند که مقام رابط در موقعیتی قرار دارد که از نظر دستورالعمل قادر نیست کمک چندانی به داوطلب بنماید، ولی باید متوجه بود که گرچه این دستورالعملها گسترده و وسیع هستند، ولی بدون ارائه آموزش توسط یک مدرس رمزنویسی نمی توانند به قدر کافی مؤثر واقع شوند. در مواردی که شرایط و زمان ایجاب کند ما ترجیح می دهیم که تکنیسین WOLOCKجهت آموزش فرد فراخوانده شود، به همین ترتیب رؤسای قرارگاه و یا پایگاه نیز در صورت فرصت خود را در اختیار تکنیسین /CCB بگذارند تا مقام رابط نیز به طور کامل در مورد استفاده از سیستمهای ارائه شده آموزش دیده و در موارد لزوم از آنها استفاده کند. حداقل تمام مقاماتی که با داوطلبها سروکار دارند بایستی با مثالها و نمونه های ضمیمه «ب» آشنایی پیدا کنند. در صورت لزوم می توانیم نسخه های دیگری از این نمونه ها را برایتان ارسال داریم. تمام افسران عملیاتی حوزه فعالیت نیز باید کاملاً با این فنون آشنا بشوند.

12- تجزیه و تحلیل داوطلبین ردتاپ در سالهای اخیر صریحا نشان می دهد که سازمانهای ردتاپ از داوطلبهای پیچیده و جدی به عنوان یک محرک استفاده نکرده اند، ولی ترس از تحریک، بیش از علل دیگر مسئول بدرفتاری با داوطلبین بوده است. ما نتیجه گرفته ایم که اگر به دلیل ترس از تحریک از یک مورد امیدبخش دوری گزینیم به خودمان خدمت نکرده ایم. ما مایل هستیم که ظاهرا طی یک دوره معقول با یک فرد مفید کار کنیم و می توانیم آن را به طریقی انجام دهیم که اگر فرد مورد نظر تحت کنترل بود ضرر چندانی به ما نرسد. ما می توانیم مشخص کنیم که آیا یک عامل مولد اطلاعات صادقانه ای ارائه می کند یا خیر.

13- یک مسئله حقوقی مربوط به ترغیب «به بازگشت» نیازمند اظهارنظر خاصی است. بسیاری از داوطلبین و متارکه گران با اصرار، خواهان تضمین اسکان دوباره در WODUAL می باشند؛ قرارگاه حق

ص: 163

ندارد به اختیار خود چنین تعهدی بنماید و ستاد نیز از قدیم الایام مایل نیست این اعتبار را عطا کند. عامل یا جاسوسی که با کمال وفاداری «در داخل» طی یک دوره (معمولاً چند سال) به آمریکا خدمت کند اگر زمانی بخواهد «بازنشسته» شود درخواست وی تحقق خواهد یافت و افسران عملیاتی حوزه فعالیت صلاحیت دار نیز معمولاً این نکته را بدون تعهدی خاص در مورد اسکان دوباره در WODUALبه آنها یادآور می شوند. «غرب» یا «یک کشور دوست» کلماتی قابل قبول هستند. ولی ستاد به عنوان آخرین راه چاره و در صورتی که ارزش یک داوطلب ایجاب کند تعهد خواهند کرد که وی را در WODUAL اسکان دهد، ولی قرارگاه باید تلاش کنند که بدون قبول چنین تعهدی داوطلب مزبور را بازگردانند.

14- یک مسئله نهایی دیگری که مشکلاتی را به وجود آورده این است که تلگرامهای مربوط به داوطلب همیشه مورد توجه عناصر ذینفع ستاد در مواقع درست قرار نمی گیرد. به منظور تسریع برخورد و تأمین امنیت کانال تلگرامی باید تحت عنوان «حساس PLAERONAUT» و با اولویت بسیار ارسال گردد. استفاده از اولویتهای بالا نیز توسط محدودیت زمانی مشخص می شود. حداقل در ملاقات اولیه، تلگرام نباید حامل شاخص FJPASTIM و یا حاوی درگیری رسمی با WONIKباشد تا مورد تصویب ستاد قرار گیرد. شاخص PLAERONAUT حداقل تا زمانی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که امیدی به بازگرداندن فرد نباشد.رابرت پی. تیسی

دستورالعملهای مربوط به داوطلب

سند شماره (4) سرّی موضوع: دستورالعملهای مربوط به داوطلب این یادداشت به صورت مروری بر مسئولیتهای پرسنل قرارگاه در هنگام رویارویی با داوطلبی از شوروی، اروپای شرقی، چین، کره شمالی، ویتنام شمالی، کوبا و کشورهایی چون سوریه و عراق مطرح می شود. همان گونه که حتما می دانید، داوطلبین، مخصوصا در حوزه شوروی اطلاعات بسیار خطیر و مهمی را در اختیار آژانس قرار داده اند. در تجارب بخش بلوک شوروی، حاصل از برخورد با داوطلبین روسی و اروپای شرقی در خارج از بلوک، دلیلی در دست نیست که براساس آن بتوان گفت که سازمان کا.گ.ب، جی.آر.یو سعی کرده اند با عملیات نفوذی خود پرده از روشها و پرسنل آژانس بردارند. نکته اصلی این است که داوطلبین این کشورها معمولاً مشروعیت دارند و تا زمانی که عکس آن ثابت نشده باید با آنها به همان نحو رفتار نمود. لطفا به خاطر بسپارید که یک داوطلب متارکه گر نیست و مهم نیست که او چه می گوید و موقعیتش چیست. این را به خاطر داشته باشید تا مسئله به کارگیری و یا بازگرداندن در نتیجه این برداشت که وی ممکن است به دنبال بیاناتش یک متارکه گر به حساب آید از میان برود.

در اکثر موارد گارد محافظ، افسر آماده خدمت یا افسر امنیتی سفارت حضور یک داوطلب را در محوطه سفارت یا کنسولگری به شما اطلاع خواهد داد. همچنین ممکن است که از دفتر حفاظت منافع آمریکا یا گروه کمک مستشار نظامی آمریکا به عنوان نقطه تماس استفاده شود. به این مقامات دستور داده شده است که ما را با جمله «من برای آقای میدی پیامی دارم» و همراه با محل آقای میری در جریان ورود یک داوطلب احتمالی قرار دهند. به گاردهای محافظ نیز گفته شده است که ریاست ایستگاه، معاون ریاست ایستگاه و ریاست شعبه اول را در جریان امر بگذارند. در غیاب تمام این افراد او باید به یکی از

ص: 164

مقامات ایستگاه آشنا موضوع را گزارش دهد. به هر حال زمانی که شما وارد سفارت یا کنسولگری می شوید داوطلب یا همراه گارد محافظ خواهد بود و یا در کتابخانه سفارت منتظر شماست. همراه با فرد مزبور شما وارد اطاق 113 سفارت (دفتر مخفی ریاست شعبه اول) یا اطاق 404 کنسولگری می شوید که هر دو آنها محیطی امن برای بازجوییهای اولیه است. در صورتی که پس از ملاقات با فرد داوطلب متوجه شدید که زبان یکدیگر را نمی فهمید ما در مورد زبانهای بلوک، روسی و چینی مطالبی تهیه کرده ایم که حاوی تعارفات اولیه به زبان اصلی فرد مزبور، مطالب مربوط به بازجویی، و تقاضانامه پناهندگی سیاسی است (این پاکتها در گاوصندوق شعبه اول و کشوی بالایی گاوصندوق معاون ریاست ایستگاه قرار دارند).

علاوه بر این فهرستی از اسامی آن دسته از مقامات سفارت را که زبانهای خارجی مورد نیاز را می دانند تهیه کرده ایم.

واضح است تمام مسائل و مشکلاتی را که در رابطه با یک داوطلب ممکن است گریبانگیر شما بشود نمی توان پیش بینی کرد که روش مورد استفاده جهت تماس او با شما و یا وضع روحی و جسمانی او در لحظه ورود از این جمله است. معذالک فهرست ضمیمه به شما راهنماییهای لازم را می نماید و نشان می دهد که حداقل چه اطلاعاتی را باید از یک داوطلب کسب نمایید.

بنابراین:

الف - از او بخواهید که به سفارت یا محل کار خود بازگردد (اگر یکی از مقامات PCS است)، در توجیه این اصرار می توانید بگویید که برای خارج نمودن وی از کشور به زمان بیشتری نیاز دارید. اگر فرد معقولی است، به او دستورالعمل ملاقات بعدی (شامل زمان، محل ملاقات و محل ثانی ملاقات) و شرایطی را که باید برای ملاقات بعدی فراهم آورد به او بدهید. هر افسر باید منطقه یا مکان امنی را برای چنین رویدادهایی درنظر داشته باشد.

ب - اگر وی موافقت کند که در محل خودش به کار مشغول شود، ولی به طور موقت به اینجا آمده است و به زودی به نقطه دیگری خواهد رفت مسائل زیر باید درنظر گرفته شود:

1) آدرس موطنش را که از طریق آن نامه های ارسالی را به دست می آورد بگیرید و بگویید که در پشت پاکتی، خودش این آدرس را مرقوم دارد.

2) یک شاخص رمزنویسی برای داوطلب معین کنید که معمولاً به صورت نام یا عبارتی در متن باز نامه باشد و او با رؤت آن متوجه شود که نامه حاوی رمز - نوشته است.

3) به او باید نحوه ظهور رمزنویسی نیز گفته شود (دستورالعمل مربوط به رمزنویسی آبی و حرارتی نیز در ضمیمه ارسال شده است). اگر زمان کافی وجود ندارد که بتوان با ستاد در مورد صدور رمزنویسی مشورت کرد، بدون درنگ دستورالعمل مربوط به ظهور سیستم رمزنویسی آبی یا حرارتی را به داوطلب امیدبخش بدهید.

4) مشخص کنید که آیا او دوستان و یا خویشاوندان غربی طرف مکاتبه در غرب دارد و یا دوست و خویشاوندی دارد که به غرب مسافرت کرده و یا خواهند کرد یا خیر.

اگر او با کار در محل مربوطه موافقت نکرد یا شرایط موجود این امکان را از بین می برد، او را در نقطه ای دور از دسترس افراد محلی اسکان دهید تا در مورد وی تصمیمی گرفته شود (در این مورد می توان از یک اطاق کوچک دارای توالت در مجاورت آزمایشگاه عکاسی محوطه سفارت و یا به عنوان آخرین راه

ص: 165

چاره از یکی از آپارتمانهای سفارت استفاده نمود) و در تمام اوقات یکی از افسران ایستگاه باید همراه داوطلب بماند.

یک تلگرام فوری همراه با کلیه اطلاعات مربوطه به قرارگاه بفرستید. در صورتی که داوطلب مزبور عضو یکی از سفارتهای محلی است به پرونده 201 سفارت مراجعه کنید و اطلاعات ذکر شده در آن را نیز به قرارگاه بفرستید. به دنبال آن اطلاعات حاصله از بازجویی را نیز ارسال نمائید. در صورتی که داوطلب خواستار متارکه نیست شما نمی توانید به او قولی بدهید، لیکن می توانید به او اطمینان بدهید که در مورد وی همکاری تام به عمل خواهد آمد. این بار باید حتما از او یک تقاضای پناهندگی با دست خط خودش دریافت دارید (خطوط اصلی این تقاضانامه به زبانهای مختلف در گاوصندوق ریاست شعبه اول و گاوصندوق معاون رئیس ایستگاه وجود دارد).

در صورتی که داوطلب خواستار متارکه بود و یکی از مقامات اطلاعاتی مورد توجه ستاد است ما سعی خواهیم کرد او را به سرعت از کشور خارج سازیم. اگر داوطلب در این طبقه واقع نمی شود و از نظر عملیاتی نیز نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد، کمیته متارکه گر سفارت بنابه دستور ریاست ایستگاه تشکیل جلسه خواهد داد تا مشخص شود که آیا می تواند به او امتیاز متارکه گر را داد یا خیر. در صورتی که داوطلب یک افسر اطلاعاتی باشد و یا بتوان از او استفاده عملیاتی نمود، کمیته متارکه گر تشکیل جلسه نخواهد داد و در جریان امر نیز قرار نخواهد گرفت.

دستورالعمل مورد استفاده برای کاربن نویسی (رمزنویسی)

سند شماره (5) دستورالعمل مورد استفاده برای کاربن نویسی (رمزنویسی) (این دستورالعملها را به دقت بخوانید)

- رمزنویسی با کاربن

یک کاربن رمزنویسی مانند یک قطعه کاغذ نامه نگاری عادی است. لیکن این کاغذ خاص مانند کاغذ کاربن ماشین تحریر عمل می کند و تحت فشار یک مداد، یک جوهر غیرقابل رؤیت از آن بر روی یک صفحه کاغذ منتقل می گردد. بین کاربن ماشین تحریر و کاربن رمزنویسی چهار تفاوت اساسی وجود دارد.

(1) جوهر کاربن رمزنویسی غیرقابل رؤیت و بسیار ناچیز است، (2) هردو طرف این کاربن رمزنویسی دارای آن جوهر خاص است و شما می توانید از هر دو طرف آن استفاده کنید، (3) اگر این کاربن را در جای مناسب نگاهدارید و در کارکردن با آن دقت نمائید می توانید از هر کاربن برای نوشتن 30 پیام استفاده نمائید. (4) تنها ما قادر به خواندن آنچه نوشته اید هستیم. با استفاده از این کاربن رمزنویسی شما به طریقی خالی از خطر با ما ارتباط برقرار خواهید کرد.

مراقب باشید که کاربن رمزنویسی کثیف و یا با کاغذهای دیگر اشتباه نشود. هنگام استفاده از کاربن دستهایتان باید تمیز باشد و تنها لبه کاغذ را با دست بگیرید کاربن را در جایی بگذارید که بتوانید آن را بعدا پیدا کنید تا در ضمن کثیف نیز نشود. برای سهولت در تشخیص آن می توانید یک چیز معمولی مانند یک یادداشت، شماره تلفن و یا آدرس و غیره در یک گوشه آن بنویسید.

- آماده کردن کاغذ نامه سفید

ص: 166

برای این کار می توانید از هر کاغذی که برای نامه نگاریهای شخصی استفاده می کنید بهره برداری نمایید. بهترین نوع کاغذ غیرشفاف است که نه چندان ضخیم و نه چندان نازک می باشد.

کاغذی را که می خواهید بر روی آن چیز بنویسید بر روی یک سطح تمیز قرار دهید. با یک قطعه پارچه تمیز چون یک دستمال به آرامی از چپ به راست و ازبالا به پایین کاغذ را کاملاً پاک کنید. پس از آن کاغذ را 90 درجه چرخانده و همان کار را انجام دهید. کار تمیز کردن و چرخانیدن نامه را در هر چهار جهت انجام دهید. سپس کاغذ را برگردانده و پشت آن را نیز پاک کنید این پاک کردنها سبب می شود که الیاف کاغذ بلند شود و جوهر سری را به خوبی در خود بپذیرند.

این نامه را درست مانند نامه ای که به اقوام و دوستان خود می نویسید، بنویسید این نامه باید حاوی مطالبی باشد که توجه بیگانگان را به خود جلب ننماید و علاوه بر این عناوینی داشته باشد که سبب تحریک سوءظن و کنجکاوی خواننده نامه نشود. بهترین راه برای فهمیدن اینکه این نامه خوب است یا خیر این است که از خودتان سؤال کنید «آیا این نامه ارزش ارسال شدن دارد؟ اگر جواب «بلی» بود نامه خوب است.» نامه را بر روی یک سطح نرم و تمیز و با یک خودکار بنویسید.

الف - در نامه چیزی ننویسید که شما را به عنوان ارسال کننده معرفی نماید.

ب - نام اصلی خود را در پایین نامه ننویسید. به جای آن از یک اسم مستعار استفاده کنید و در تمام نامه های آتی نیز همان نام را به کار ببرید.

ج - در پشت پاکت نامه آدرس و یا نام بازگشتی نامه را ننویسید.

د - نامه را در صندوق پستی محلی و منطقه ای خود نیندازید.

ه - نامه را به اداره پست نبرید. به جای آن از صندوق پست خیابانها استفاده کنید، البته در موقعی که کسی شما را نبیند.

- آماده کردن پیام سری

قبل از مبادرت به نگارش دستهای خود را کاملاً بشویید، شما باید پیام سرّی را درست مانند یک نامه عادی بنویسید. متن قابل رؤت در کار خواندن پیام توسط ما دخالتی نخواهد داشت.

نوشتن پیام رمز باید به صورت زیر انجام شود.

الف - یک ورق کاغذ سفید و تمیز (الف) روی یک سطح سخت و تمیز (شیشه بهتر است) قرار دهید.

ب - نامه (ب) را روی آن قرار دهید به طوری که روی صفحه به سمت بالا باشد.

ج - کاربن رمزنویسی را روی نامه قرار دهید (C). اگر در یک طرف کاربن رمزنویسی چیزی نوشته اید تا کنجکاوی کسی تحریک نشود، روی نوشته نشده آن را حتما بر روی نامه قرار دهید.

د - روی این کاربن یک ورق کاغذ تمیز دیگر (د) قرار دهید. این ورقی است که بر روی آن مطلب خواهید نوشت.

ه - چهار ورق مربوط را از طرف پایین و چپ با یکدیگر تطبیق دهید. با فشار کمی که بر روی حاشیه کاغذها می آورید از جابجا شدن آنها در هنگام نوشتن جلوگیری کنید. در نقاطی که چیزی می نویسید فشاری وارد ننمایید.

ص: 167

و - برای نوشتن از یک مداد نرم استفاده کنید (چون مدادهای سخت آثار قابل توجهی از خود به جای می گذارند). هنگام نوشتن با مداد آنقدر فشار وارد نکنید که آثاری از آن بر روی پیام رمز نوشته باقی بماند. همیشه فشار ثابتی را به کار ببرید. در هر چهار طرف کاغذ 2 سانتی متر فاصله ایجاد کنید. نامه را به حروف درشت 5 میلی متری بنویسید. به جای نقطه آخر جمله حرف «X» را بگذارید. اگر کلمه خاصی مانند نام و یا شماره ای بسیار پراهمیت است آن را دوبار بنویسید. یعنی یک بار آن را نوشته و پس از کلمه «تکرار» بار دیگر آن را بنویسید. در پایان پیام رمزنویسی کلمه «پایان» را بنویسید.

ز - پس از خاتمه پیام رمز نوشته کاغذ (د) را از بین برده، کاربن رمزنویسی (ج) را جهت استفاده های آتی پنهان سازید. با دقت هردو طرف کاغذ(ب) را بررسی کنید تا آثار نوشتن بر روی آن نمانده باشد. برای این کار آن را به طور مورب در برابر نور بگیرید و نامه را به آرامی بچرخانید و بالا و پایین ببرید اگر در روی این نامه اثری مشاهده کردید آن نامه را از بین ببرید و با استفاده از فشار کمتر نامه دیگری بنویسید.

ح - اگر هنگام نوشتن پیام رمز اثری بر روی کاغذ بماند آن نامه باید نابود شود، بهتر است قبل از نوشتن هر پیام تمرین کنید، لیکن به جای استفاده از یک نامه و کاربن رمزنویسی واقعی از اوراق تمیز استفاده کنید. وانمود کنید که در حال نوشتن یک پیام رمز هستید با فشار کم یک جمله بنویسید و به نوشتن این جمله ادامه دهید. لیکن در هر جمله میزان فشار را بالا ببرید. ورق «ب» را در زیر نور بررسی کنید.

می بینید که باید از بیشترین فشار استفاده کنید تا اثری از آن برجای نماند علت هم این است که کاربن رمزنویسی برخلاف کاغذ کاربن ماشین تحریر حساسیت بسیاری ندارد.

ط - پس از آنکه اطمینان یافتید که از مداد بر روی نامه اصلی اثری باقی نمانده دستهای خود را بشویید، نامه را طبق معمول تا کرده و در پاکت بگذارید. هنگام این کار دقت کنید که انگشتانتان بر روی بخش رمز نوشته مالیده نشود چون این کار باعث پاک و ناخوانا شدن آن می گردد. می توانید با استفاده از یک قطعه کاغذ نامه اصلی را تا کنید، ولی یادتان باشد که آن را همراه نامه اصلی در پاکت قرار ندهید.

- اقدامات احتیاطی

الف - هرگز نامه اصلی را در تماس با کاربن رمزنویسی قرار ندهید. کاربن رمزنویسی و نامه ها را تنها به کمک لبه آنها بردارید و آنها را به هیچ وجه تا ننمایید.

ب - در پیام رمزنویسی هرگز سعی نکنید کلمه ای را پاک کرده و یا دوباره بنویسید. به جای آن کلمه اشتباه را پس از کلمه نادرست بنویسید و پس از آن کلمه صحیح را قرار دهید.

ج - قبل از نوشتن پیام، پیش نویسی از آن را تهیه نمایید. به این ترتیب خواهید توانست قبلاً اصلاحات لازم را انجام دهید. علاوه بر این پس از تهیه پیش نویس خواهید توانست به نحوه نوشتن خود توجه بیشتری کرده و اشتباه نکنید.

ظاهر کردن پیامهای رمزی با آب

پیامهایی که ما برای شما خواهیم فرستاد در پشت نامه و در زاویه راست متن باز، نوشته خواهد شد.

این پیام حاوی دستورالعملهای دیگری برای شما خواهد بود.

ص: 168

نامه های سری را می توان به چند طریق ظاهر نمود. عملی ترین کار این است که نامه را در یک ظرف آب تمیزی عاری از روغن، صابون یا گریس قرار دهید تا پیام به صورت حروف شفاف بر روی یک زمینه رنگ پریده ظاهر گردد. اگر نامه مدت زیادی در آب بماند حروف کدر خواهد شد، به محض خوانا شدن متن پیام سری، نامه را از آب بیرون آورید آن را بر روی یک کاغذ سفید و تمیز قرار داده پیام را بخوانید.

پیامهایی که با آب ظاهر می شوند تنها تا زمانی که خیس باشند قابل خواندن هستند، ولی آن را به همین ترتیب چهار بار می توان ظاهر کرد.

اگر مرکب خودنویس به آب ظرف اضافه شود پیام سری برای همیشه ظاهر و هرگز پس از خشک شدن ناپدید نخواهد شد و حروف سیاه رنگ و زمینه سفیدتر خواهد نمود.

پس از آنکه پیامی را خواندید و یادداشتهای لازم را برداشتید حتما آن را کاملاً از بین ببرید.

احتیاط: کاغذ خیس به آسانی پاره می شود. هنگام وررفتن با پیام خیس دقت بسیار به خرج دهید.

ظاهر کردن پیام رمز با استفاده از حرارت

پیامهای سری که ما برایتان می فرستیم حداقل یک بار قابل تکرار است. قسمت رو و پشت نامه هریک حاوی یک نسخه از پیام خواهند بود. بنابراین در صورت مواجه با اشکال دوبار فرصت خواندن نامه را خواهید داشت. پیام سرّی، در زاویه راست متن باز نوشته شده است و دستورالعملهای دیگری نیز برای شما به همراه خواهد داشت.

1- پیام سری بااستفاده از حرارت نیز ظاهر می گردد. خود پیام سریعتر از کاغذ رنگ تیره به خود می گیرد. کاغذ آنقدر باید در مجاورت حرارت قرار گیرد تا پیام کاملاً خوانا باشد. فنون پیشنهادی به شرح زیر است:

1- کاغذ را در برابر شعله آتش نگیرید چون ممکن است شعله ور شود. اگر از اجاق گاز استفاده می کنید روی شعله یک تاوه قرار دهید تا به صورت یک دیسک داغ درآید. هنگامی که تاوه شدیدا داغ شد کاغذ را روی آن نگهدارید تا کاغذ قهوه ای رنگ و پیام ظاهر گردد.

2- از یک قطعه آهن صاف و یک اطوی برقی نیز می توان به عنوان منبع حرارتی استفاده کرد. در این مورد کاغذ توسط یک اطوی داغ اطوکشی می شود اطو را آهسته عقب و جلو بکشید تا پیام در روی صفحه ظاهر گردد. پس از خواندن پیام رمز و نت برداری، کاغذ حاوی پیام را کاملاً نابود سازید.

ارتباط سری

سند شماره (6) ارتباط سرّی حدود دو تا سه ماه پس از مراجعت به کشورتان نامه ای به زبان خودتان و در کشورتان دریافت خواهید کرد. لطفا آدرس خود را درست مانند وقتی که نامه می نویسید بر روی پاکت بنویسید.

چه نوع نامه و یا نوشتارهایی را از طریق این آدرس به دست می آورید؟ این نامه حاوی شاخصی خواهد بود و نشان می دهد که یک پیام سرّی برای شما فرستاده شده، این شاخص می تواند با شخص امضاءکننده نامه، عبارت یا جمله ای در متن نامه و یا نحوه تاریخ گذاری نامه و غیره باشد. این شاخص را شما باید به آسانی به یاد بیاورید، لیکن دیگران نباید به آسانی متوجه آن شوند.

ص: 169

لطفا شاخصی را که میل دارید در این مورد استفاده کنید در ذیل بنویسید.

فهرست بررسی داوطلب

سند شماره (7) سرّی فهرست بررسی داوطلب 1- نام کامل و نام والدین او را مشخص نمایند (تبصره: در صورتی که داوطلب در ابتدا مایل نباشد اسامی را بدهد، بعدا پس از هماهنگی به آن بپردازید).

2- تاریخ: محل تولد؛ خانواده - اسامی - تاریخ و محل تولد آنها.

3- مقام دقیق او.

4- آدرس و شماره تلفن محلی.

5 - آدرس و شماره تلفن در کشور اصلی او.

6- اسنادی را که مربوط به هویتش همراه دارد بگیرید تا میزان صدقش معلوم شود (در صورت امکان اسناد عکس دار).

7- او تا چه مدت می تواند در اینجا بماند.

8- مشخص نمایید که آیا او یک مقام اطلاعاتی است. در این صورت نام مستعار، اطلاعات اساسی در مورد اقامت، عملیات او در منطقه و نقاط دیگر علیه اهداف آمریکایی.

9- در مورد مسائل اطلاعاتی او را مورد بازپرسی قرار دهید: آیا اطلاعاتی در مورد خصومت علیه آمریکا، تأسیسات و همپیمانان آن دارد.

10- مشخص کنید که آیا او عضو حزب کمونیست است.

11- در مورد انگیزه اصلی او از آمدن به اینجا سؤال کنید: پناهندگی، کار در محل مربوطه، کمک، حفاظت و یا اینکه به منظور دیگری به اینجا آمده است؟ 12- ببینید آیا او در مورد آمدنش به اینجا با کسی صحبت کرده است و آیا خانواده اش نیز با او همراه است و یا با کسان دیگر در این مورد تماس گرفته است.

13- در صورتی که این داوطلب عضو اطلاعاتی و یا مقام دولتی چین است، فورا از او بخواهید که در محل خود با ما همکاری کند و از او بخواهید که فورا به سفارت و یا محل کار خود باز گردد (در توجیه این امر می توانید اظهار دارید که دولت آمریکا به زمان بیشتری جهت تصمیم پیرامون پرونده و یا خارج کردن او از این کشور احتیاج دارد). اگر او با کار در محل موافقت دارد شرایط را به او بگویید.

14- در صورتی که داوطلب موقتا در اینجا به سر می برد و با همکاری در محل خود موافق است:

(الف) آدرس پستی محل سکونت در کشورش را خواسته و بخواهید که آن را در روی پاکتی بنویسد. (ب) یک شاخص رمزنویسی برایش تعیین نمایید (نام یا عبارت). (ج) سیستم رمزنویسی آبی و حرارتی را به او داده و آن را برای او تشریح کنید، و به او بگویید که دستورالعملی در رابطه با رمزنویسی در داخل کشورش به او داده خواهد شد. (د) ببینید که آیا دوست و یا اقوامی در غرب دارد و یا خواهد داشت و یا او کسی را می شناسد که بتواند برای او نقش واسطه را ایفا کند.

15- تماس دوباره: (الف) در مورد متقاضیان پناهندگی: در صورت امکان دو روز بعد به سفارت

ص: 170

بازگردد؛ در غیر این صورت در خارج از سفارت با وی ملاقات شود. (ب) در مورد افراد مایل به همکاری در محل مربوطه: در یک مکان عمومی ترتیب ملاقات بدهید (محل، تاریخ ملاقات محل ثانی، و علائم شناسایی را تعیین کنید.) (ج) برای افراد موقت: سعی کنید با وی در خارج در محل مربوطه ملاقات نمایید.

16- مشخصات: قد، وزن، سن ظاهری، رنگ چشم، رنگ مو، رنگ چهره، دندان، لباس، وضع ظاهر، نحوه سخن گفتن.

17- پول: اگر داوطلب به مقداری پول نیازمند است، تا ملاقات بعدی مقدار معقولی پول به او بدهید.

بخش اول (سؤالات مخصوص داوطلب)

سند شماره (8) اطلاعاتی که شما با استفاده از این پرسشنامه ارائه می کنید تنها به وسیله مقامات ذیربط دولت آمریکا رؤیت و به عنوان اطلاعات خیلی محرمانه حفظ خواهد گردید.

در حال حاضر افسری که به زبان شما آشنایی کامل داشته باشد وجود ندارد. لطفا اسنادی را که همراه شماست نشان دهید تا شخصی که این دستورالعمل را به شما داده از هویت شما مطلع گردد. این شخص ممکن است بخواهد برای مدت کوتاهی این اسناد را جهت تأیید نگهدارد، ولی قبل از آنکه امروز اینجا را ترک نمایید به شمار بازگردانده خواهد شد.

لطفا زمانی را که می خواهید از اینجا بروید بنویسید (به رقم) ساعت. اگر امکان بازگشت شما به اینجا هست، تاریخ و زمان بازگشت خود به اینجا را در این محل بنویسید.

لطفا پرسشنامه همراه را پر کنید تا بهتر بتوانیم به شما یاری دهیم. پاسخهای خود را به حروف درشت بنویسید. اگر به صفحات بیشتری احتیاج دارید می توانید از پشت این صفحات استفاده کنید.

بخش اول 1- نام کامل:

2- تاریخ و محل تولد:

3- تابعیت:

4- شغل:

5- آدرس دائمی و شماره تلفن منزل:

6- آدرس شما در شهر و کشوری که هم اکنون در آن به سر می برید.

7- اگر لازم باشد که در چند روز آینده با شما تماس برقرار سازیم، چگونه این کار را انجام دهیم؟ 8- در صورتی که مسافر هستید چه زمانی این شهر را ترک خواهید کرد؟ تاریخ و محل مورد بازدید آتی خود را بنویسید. چه زمانی به کشور خود باز خواهید گشت؟ 9- به چه زبانی صحبت می کنید و می توانید بنویسید وبخوانید؟ لطفا فهرستی از زبانها با درنظر گرفتن میزان تسلط خود بنویسید. هر زبانی را که خیلی خوب با آن تکلم می کنید اول و زبانی را که آشنایی کمتری دارید در آخر درج نمایید.

10- میل دارید درباره چه مطالبی و با چه کسی صحبت کنید؟ ما چگونه می توانیم به شما کمک کنیم؟ 11- نام کامل و آدرس محل کار خود را بنویسید. وظیفه، تولید و رابطه سازمانی آن را با سازمانهای

ص: 171

بالاتر بنویسید؟ 12- کار کنونی خود را شرح دهید. عنوان شغلی شما چیست؟ رئیس شرکت/ کارخانه/ وزارتخانه شما کیست؟ 13- آیا در محل کار خود به اطلاعات یا اسناد سری دسترسی دارید؟ اگر پاسخ مثبت است بگویید که چه چیزهایی هستند؟ دسترسی قبلی خود به اطلاعات سری را در شغل کنونی شرح دهید؟ 14- میزان تحصیلات و رشته تحصیلی شما چیست؟ 15- اگر در 10 سال گذشته در ارتش خدمت کرده اید، درجه، شعبه خدمات، واحد و وظایفی را که انجام داده اید بنویسید.

16- آیا شما یکی از اعضای حزب کمونیست و یا سازمان وابسته آن هستید؟ تاریخ عضویت و مقام خود را بنویسید.

17- در صورتی که قبلاً با یکی از سازمانهای اطلاعاتی همکاری داشته اید، اوضاع، تواریخ، اسامی اشخاص و مکانها و ماهیت دقیق فعالیت خود را شرح دهید.

18- مقام کنونی شما چیست؟ آیا به عنوان یک سیاح تنها و یا با گروه سفر می کنید؟ آیا به یک مسافرت رسمی آمده اید؟ اگر برای انجام مسافرتهای خارجی پاسپورت دارید، چه نوع ویزا و یا جواز سفر با خود دارید و تا چه مدت و برای چه کشورهایی اعتبار دارد؟ 19- آیا هیچ یک از اعضای خانواده تان با شما در این کشور به سر می برند؟ اگر جواب مثبت است نام، تاریخ تولد و نوع وابستگی او را به خودتان بنویسید.

بخش دوم (فرمهای مخصوص داوطلب)

سند شماره (9) بخش دوم 1- آیا در یک یا دو سال آینده به خارج از کشور سفر خواهید کرد؟ کجا؟ کی؟ و به چه منظور؟ 2- اگر در پایتخت کشورتان زندگی نمی کنید چند بار می توانید به آنجا سفر کنید؟ 3- آیا در خارج از کشورهای سوسیالیستی دوستان یا اقوامی دارید؟ نام، آدرس و رابطه آنها با خودتان را بنویسید؟ 4- لطفا آدرس خود را به همان صورتی که در موقع نامه نگاری به کار می برید روی یک پاکت بنویسید.

5 - توسط این آدرس چه نوع نامه های شخصی دریافت می دارید. ماهانه در داخل کشور چند نامه دریافت می کنید؟ از خارج کشور چند نامه در ماه دریافت می کنید؟ آیا مجله، کتاب و یا نوشتارهای تجاری نیز به دست شما می رسد؟ از طرف چه کسی؟ 6- آیا از طریق پست عمومی به شما نامه می رسد؟ اگر جواب مثبت است آدرس دقیق خود را بنویسید.

7- در کشور خودتان چه نوع نشریه، روزنامه یا مجله غربی را می خوانید؟ 8 - در محل سکونت در کشورتان چه کسی با شما زندگی می کند و رابطه او با شما چیست محل سکونت و تعداد اطاقها را به طور مختصر شرح دهید. در طبقه چندم ساختمان واقع شده؟ آیا نامه های شما در داخل صندوق پستی مخصوص شما نهاده می شود؟ اگر جواب مثبت است بگویید که صندوق پستی در کجا واقع شده؟ آیا نام و یا شماره آپارتمان روی آن نوشته شده؟

ص: 172

9- آیا اتومبیل دارید؟ مدل، رنگ و شماره گواهینامه را بنویسید.

10- لطفا نام، مدل، سال ساخته شدن رادیو و تلویزیون موج کوتاه خود را بنویسید.

11- چه نوع وسیله عکسبرداری دارید؟ آیا فیلمها را در خانه ظاهر می کنید؟ فرم چهارم (مطالبی به زبان چینی - م) لطفا بیانیه بالا را با دست خط خود بر روی این کاغذ نوشته و امضاء کنید.

فرم پنجم ما چنین برداشت کرده ایم که شما متقاضی پناهندگی سیاسی در آمریکا هستید، ما کاملاً میل داریم که به شما کمک کنیم، ولی چون در اینجا در حال حاضر کسی که چینی بداند وجود ندارد نمی توانیم در مورد این مسئله با شما به طور کامل بحث کنیم. بنابراین بهتر است که شما فورا به سفارت خود بازگردید تا ما توسط تلگرام مقامی را به اینجا فراخوانیم که بتواند به زبان چینی صحبت کند.

ما می دانیم که شما میل ندارید به سفارت خود بازگردید، ولی از شما می خواهیم که به آرامی و به سرعت بازگردید و در صورتی که از شما سؤال شد در مورد غیبت خود یک جواب قانع کننده به مقام بالا دست خود بدهید و با آرامش کار خود را ادامه دهید.

در طول هفته بعد با نوشتن نامه ای دلایل خود را برای تقاضای پناهندگی، ماهیت کار خود و جزئیات کار معمول خود، و مسافرتهای تفریحی خودتان به خارج از سفارت را شرح دهید. لازم است بدانیم که شما چه مواقعی سفارت را ترک کرده، به کجا و با چه کسی می روید تا بتوانیم ترتیب تماس خالی از خطری را بدهیم. اگر می دانید که می توانید در دو هفته آتی به مدت 15 دقیقه به سفارت ما بیایید تاریخ و زمان دقیق آن را بنویسید تا منتظر ورود شما باشیم.

نامه را در پاکتی که هم اکنون آدرس بر روی آن نوشته شده بگذارید، آن را در جای امنی نگاهدارید و فورا بدون اینکه کسی شما را ببیند آن را پست نمایید.

شما مهمترین گام را برای رسیدن به پناهندگی و آزادی برداشته اید. به محض تائید هویت و صداقت شما، ما طرحی خواهیم ریخت تا بوسیله آن شما بدون خطر فرار نمائید. لطفا تصمیم درست را اتخاذ کنید و مطمئن باشید که در بقیه راه ما به شما کمک خواهیم کرد.

فرم ششم شما در سفارت جمهوری خلق چین چه کاری انجام می دهید؟ کار تحقیق و بررسی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی؟بلی-خیر کار تحقیق و بررسی در مورد مسائل فرهنگی؟بلی-خیر کار تحقیق و بررسی در مورد مسائل علمی؟بلی-خیر کار ترجمه؟بلی-خیر حسابداری و کتابداری؟بلی-خیر

ص: 173

دریافت و توزیع اسناد رسمی از پکن؟بلی-خیر کار تجاری؟بلیخیر کار تایپ و یا کد رمزی؟بلی-خیر ترجمه و تحقیق برای دفتر سازمان خبرگزاری چین؟بلی-خیر آیا در سفارت آشپز هستید؟بلی-خیر آیا به عنوان راننده، کارگر منزل یا باغبان کار می کنید؟بلی-خیر رئیس بخش مربوط به شما چه کسی است؟ آیا شما عضو حزب کمونیست چین یا اداره تحقیقات سفارت هستید؟بلی-خیر آیا شما عضو ارتش آزادیبخش خلق یا اداره اطلاعاتی سفارت هستید؟ بلی- خیر آیا شما اعضاء ارتش آزادیبخش خلق یا اداره اطلاعاتی سفارت را می شناسید؟ بلی- خیر آیا شما در رابطه با اداره رابط بین المللی کار می کنید؟ بلی- خیر آیا شما عضو حزب کمونیست چین هستید؟ بلی- خیر آیا شما در جلسات توجیهی سفیر و یا کنسول شرکت می کنید؟ بلی- خیر آیا می توانید وارد اطاق رمز (یا اطاق سرّی) شوید و اسناد و تلگرامها را بخوانید؟ بلی- خیر قرار بود در چه زمانی برای کار یا گذراندن تعطیلات به چین بازگردید؟ همین ماه - ماه آینده - در اواخر سال جاری - سال آینده آیا اخیرا توسط بالادستهایتان در سفارت از شما انتقاد شده است؟ بلی- خیر دلیل انتقاد چه بوده است؟ عکس العمل سیاسی ناراحت کننده؟ بلی- خیر گرایشها و رفتارهای بورژوازی؟ بلی- خیر اشتباه در کار؟ بلی- خیر حال که اعصابتان آرامتر شده است، آیا می توانید خلاصه ای از تاریخچه شخصی خود را بنویسید؟ در این بیانیه باید تمام جزئیات مربوطه به تحصیلات، تجارب کاری و تجارب خود در حزب کمونیست چین پرا بنویسید، همچنین اسامی، محل، و شغلهای تمام اعضای خانواده خود را بنویسید، در یک نامه ثانی، گزارشی کامل از وظایف خود در سفارت جمهوری خلق چین از زمان ورودتان به آنجا را بنویسید.

چون فراگیری زبان انگلیسی برای شما بی فایده نخواهد بود، این شخص به شما انگلیسی یاد خواهد داد، کتابهای آموزشی به زبان چینی نداریم بنابراین آموزش به نحو مستقیم صورت خواهد گرفت.

آیا شما مریض هستید؟ و می خواهید با یک پزشک ملاقات کنید؟بلی- خیر فرم هفتم دیگر دستورالعملها و عبارات مفید.

لطفا روی این صندلی بنشینید. می خواهم از شما عکس بگیریم.

ص: 174

ما به مدت چند روز شما را به جای امنی خواهیم برد تا ترتیب خروج شما از کشور داده شود. این محل سکونت امن است و از شما حفاظت به عمل می آید. یک فرد آمریکایی همیشه با شما خواهد بود و در صورت نیاز به شما کمک خواهد کرد. این دستورالعمل را به کار بندید و بدون اجازه او ساختمان را ترک ننمایید. به شما وسایلی داده خواهد شد تا مدت اقامتتان توأم با آسایش باشد.

پس از چند روز یک آمریکایی که به زبان چینی صحبت می کند به اینجا برای کمک به شما خواهد آمد و همراه شما از کشور خارج خواهد شد.

ما می خواهیم شما را تغییر چهره بدهیم تا در خارج از ساختمان کسی شما را نشناسد. پس از پایان تغییر چهره و در خارج از ساختمان دستورات شخصی را که همراهتان است به دقت به کار بندید.

چمدانتان را همراه نبرید. آن چیزهایی را که در جیب جای می گیرد با خود برده و بقیه را در همین جا بگذارید. از آنها مواظبت و مراقبت به عمل خواهد آمد.

سند شماره (10) کارت 1 سلام. من یکی از مقامات این سفارت هستم، متأسفم که نه من و نه فرد دیگر قادر به تکلم به زبان چینی نیستیم، لیکن ما این مسئله را پیش بینی کرده ایم و با استفاده از این کارتها که به زبان شما نوشته شده با شما تماس برقرار خواهیم کرد.

بعد : 2 کارت 2 لطفا شهرت و نامهای اول خود را بنویسید.

دستورالعمل: اگر نام وی به زبان لاتین نوشته شده کارت شماره 3 را بردارید و در صورتی که به زبان چینی نوشته شده از کارت 4 استفاده کنید.

کارت 3 لطفا نام خود را به زبان چینی بنویسید.

راهنمائی: کارت شماره 4 را بردارید.

کارت 4 آیا شما تبعه جمهوری خلق چین هستید؟ بلی خیر اگر جواب مثبت است کارت شماره 5 را بردارید اگر جواب منفی است، توقف کنید.

ص: 175

کارت 5 من درباره شما، اطلاعاتی لازم دارم. مطمئن باشید که این اطلاعات محرمانه به حساب خواهد آمد و تنها در همین سفارت محفوظ خواهد ماند.

بعد : 6 کارت 6 لطفا اسنادی را که در تائید هویت خود به همراه دارید نشان دهید.

راهنمایی: اگر می خواهید همراه با اسناد مزبوراطاق را ترک کنید کارت 7 و در غیر این صورت کارت 8 را مورد استفاده قرار دهید.

کارت 7 لطفا منتظر باشید من باید این اسناد را به ارشد خود نشان دهم و فورا آنها را برای شما خواهم آورد.

بعدی : 8 کارت 8 آیا شما عضو سفارت چین هستید؟ بلی خیر اگر جواب مثبت باشد اگر جواب منفی باشد کارت شماره 9 را بردارید کارت شماره 11 را بردارید کارت 9 آیا شما در این شهر مستقر هستید؟ بلی خیر

ص: 176

اگر جواب مثبت باشد اگر جواب منفی باشد کارت شماره 10 بردارید کارت شماره 15 را بردارید کارت 10 لطفا بنویسید که در چه زمانی مدت کارتان به پایان خواهد رسید.

سال -------- ماه -------- روز بعدی : 18 کارت 11 آیا شما به عنوان عضو هیئت نمایندگی تجاری چین از این کشور بازدید می کنید؟ بلی خیر اگر جواب مثبت باشد اگر جواب منفی باشد کارت شماره 16 بردارید کارت شماره 12 را بردارید کارت 12 آیا شما به عنوان عضو هیئت نمایندگی فرهنگی از این کشور بازدید می کنید؟ بلی خیر اگر جواب مثبت باشد اگر جواب منفی باشد کارت شماره 16 بردارید کارت شماره 13 را بردارید کارت 13 آیا به عنوان یکی از مقامات چین به اینجا سفر کرده اید؟ بلی خیر اگر جواب مثبت باشد اگر جواب منفی باشد کارت شماره 16 بردارید کارت شماره 14 را بردارید کارت 14 لطفا شغل و آدرس خود را در ذیل بنویسید.

بعدی : 15 یا 16 کارت 15 لطفا در روی این نقشه محل خود را مشخص کنید بعدی : 17 کارت 16 لطفا در روی این نقشه مسیر سفر خود را مشخص نمایید.

بعدی : 17 کارت 17 لطفا با استفاده از تقویم و ساعت بگویید که در چه تاریخ و زمانی باید این شهر را ترک نمایید.

کارت 18 لطفا در این فهرست مقام رسمی خود را مشخص کنید. اگر مقام شما در این فهرست آورده نشده آن را اضافه کنید.

ص: 177

بعدی: استفاده از فهرست پس از فهرست کارت 19 را بردارید.

کارت 19 لطفا بگویید چرا به اینجا آمده اید.

اگر دلیل «دیگری» داده شد به کارت 20 و در غیر این صورت به کارت شماره 23 مراجعه کنید.

کارت 20 آیا شما خواستار کمکهای سیاسی هستید؟ بلی خیر در صورت مثبت بودن در صورت منفی بودن کارت 22 را برداریدکارت 21 را بردارید کارت 21 لطفا با دست خود آنچه را که می خواهید بنویسید.

بعدی : 23 کارت 22 شجاعت شما را درآمدن به اینجا تحسین می کنم و معتقدم که تصمیم عاقلانه ای گرفته اید.

ما تا سرحد امکان به شما کمک خواهیم کرد. من نماینده دولتم هستم و به شما اطمینان می دهم که به شما کمک خواهیم کرد.

بعدی : 23 کارت 23 در اینجا هیچ یک از مقامات آمریکایی به زبان چینی آشنا نیستند. یکی از مقامات آمریکایی که چینی می داند به اینجا خواهد آمد. این موضوع حداکثر دو روز طول خواهد کشید. به محض ورود او به اینجا، ما مطلب مورد نیاز شمار را با شما مورد بحث و گفتگو قرار خواهیم داد.

اگر می خواهید که به سفارت بازگردید شماره 24 و در غیر این صورت کارت شماره 25 و طرح تماس دوباره خود را استفاده کنید.

کارت 24 به محل خود بازگشته و به کار خود بپردازید. ما دو روز وقت می خواهیم تا طی آن یکی از مقامات آمریکایی آشنا به زبان انگلیسی و چینی به اینجا برسد. 3 تا 5 روز دیگر به اینجا باز خواهید گشت و زمان ملاقات بین ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر خواهد بود. اگر این ساعات برای شما مشکلی ایجاد می کند، هر

ص: 178

وقت که می توانید به اینجا بیایید، پس از آنکه به اینجا بازگشتید ما درباره تقاضای شما باهم صحبت خواهیم کرد.

اگر متقاضی «کمک سیاسی» نیستید با کارت 27 به کار پایان دهید در غیر این صورت کارت 26 را بردارید.

کارت 25 اکنون از شما می خواهیم که به محل خود بازگشته و به کار خود بپردازید. ما دو روز وقت می خواهیم تا طی آن یکی از مقامات آمریکایی آشنا به زبان چینی به اینجا برسد. در این مدت به سفارت آمریکا وارد نشوید و دستورات ما را اجرا کنید.

بعدی : 26 کارت 26 ما جریان این دیدار را به دولت شما و یا دولت محلی گزارش نخواهیم کرد. لطفا شما نیز با هیچ کس در این باره صحبت نکنید. لطفا به سرعت به محل کار خود بازگشته و با آرامش به کار خود بپردازید و بار دیگر پس از انقضای دو روز به اینجا بیایید.

بعدی: پایان با کارت 27 کارت 27 لطفا همراه من بیایید. من شما را تا درب خروجی همراهی خواهم نمود.

آخرین کارت ببینید که همه کارتها را جمع کرده اید.

برخواسته و اینجا را ترک نمائید.

نحوه برخورد با تقاضای پناهندگی شهروندان کشورهای کمونیستی

سند شماره (11) 19 آبان 1352 - 10 نوامبر 1973سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: نحوه برخورد با تقاضای پناهندگی شهروندان کشورهای کمونیستی (شوروی، جمهوری خلق چین، چکسلواکی، لهستان، مجارستان، بلغارستان، رومانی، آلمان شرقی، آلبانی، یوگسلاوی، کوبا، کره شمالی، ویتنام شمالی) 1- کشور ما از دیرباز نسبت به کسانی که از ظلم می گریخته اند احساس همدردی نشان می داده است و سیاست دولت آمریکا بر این است که تقاضای پناهندگی در هر نقطه که مطرح گردد سریعا مورد بررسی کامل قرار گیرد. علاوه بر این، اشخاصی که خواهان پناهندگی و یا برقراری تماس پنهان با دولت آمریکا هستند دارای اطلاعات با ارزشی می باشند. به همین علت ملاحظات انسان دوستانه و نیز منافع دولت ایجاب می کند که سفارت و دیگر عناصر جامعه رسمی آمریکایی در ایران آماده بررسی و برخورد سریع و مطمئن با تقاضای پناهندگی باشند.

ص: 179

2- این یادداشت (که بر یادداشت 10 آذر 1351 ارجحیت دارد) نشان می دهد که در صورت ارائه تقاضای پناهندگی توسط یکی از شهروندان کشورهای کمونیستی به پرسنل دولت آمریکا در ایران، در کمک به وی و یا حراست از وی در برابر مقامات ذیربط چه باید بکنند. همین یادداشت نشان می دهد که مقامات آمریکایی در صورت برخورد با اشخاصی که بطور مثال می گویند «حاوی اطلاعاتی مهم برای دولت آمریکا» بوده و یا می خواهند در مورد «موضوعی محرمانه» با سفیر و یا یکی دیگر از مقامات آمریکایی گفتگو کنند، چگونه اقدام نمایند.

3- البته بعضی از تقاضاهای پناهندگی و بیانات مربوط به «اطلاعات مهم» ممکن است صحت نداشته باشد، این گونه داستانها احتمالاً یا توسط افراد شرور ساخته و پرداخته شده و یا حاصل کار سرویسهای اطلاعاتی متخاصم است که می خواهند از روشهای ما و هویت افراد اطلاعاتی ما سردر آورند، ولی بهتر است چند تقاضانامه کاذب پذیرفته شود تا یک تقاضانامه اصیل از دست نرود.از هیچ کس نباید تنها به این دلیل که رفتار وی عجیب است و یا داستانش بعید، روگردان شد در صورت اثبات، بسیاری از داستانهای آنها معقول به نظر خواهد رسید.

4- فرد طالب پناهندگی و یا کمک به طرق مختلفی با مقامات آمریکایی تماس برقرار می سازد، و شرح این روشها در ذیل خواهد آمد. ولی، در تمام موارد فرد آمریکایی دریافت کننده تقاضای پناهندگی یا کمک باید در کمال ادب و همدردی رفتار کرده و باید طبق شرایط موجود کمک و حفاظت لازم را در اختیار وی قرار دهد. مهمتر از آن، طبق توضیحات ذیل، فرد آمریکایی مسئول است که بدون تأخیر مقامات ذیربط را در جریان امر قرار دهد، البته بدون درنظر گرفتن زمان ارائه تقاضای پناهندگی. معنی آن این است که حتی اگر تقاضای پناهندگی در خارج از ساعات کار نیز دریافت شود فورا باید در مورد آن اقدام کرد و آن را به روز بعد موکول ننمود.

یک نکته دیگر: فرد طالب پناهندگی و یا مصاحبه محرمانه ممکن است اطلاعات طبقه بندی شده ای داشته باشد که برای دولت آمریکا حائز اهمیت بسیار باشد. به منظور حفاظت از وی و اطلاعات او، هویت یا واقعیت پناهندگی و یا درخواست کمک وی نباید فاش شود و تنها با مقام ذیربط آمریکایی درمیان گذاشته شود، که شرح آن در ذیل می آید.

5 - کسی که خواستار پناهندگی یا کمک است به احتمال بسیار شخصا به سفارت و یا کنسولگری چه در ساعات کار و چه در خارج از آن خواهد آمد. ولی امکانات دیگری نیز هست. وی ممکن است با یکی دیگر از پایگاههای آمریکایی تماس بگیرد و در صورتی که ورود وی به آنجا مشکلاتی را پدید آورد ممکن است شخص دیگری را به جای خودش بفرستد. امکان دیگر، برقراری تماس شخص متقاضی پناهندگی با فرد آمریکایی در محل اقامت یا نقطه ای دیگر می باشد. این گونه تماس معمولاً توسط افراد روسی مایل به ارتباط با دولت آمریکا برقرار شده است. گاهی هم ممکن است که از طریق تلفن به سفارت یا دیگر تأسیسات آمریکایی و یا با منزل یک آمریکایی در مورد ارائه تقاضای پناهندگی تماس گرفته شود، ولی ممکن است این گونه تلفنها نیز در ساعات کار انجام نشود.

تقاضای پناهندگی شخصی مطروحه در ساعات کار در سفارت 6- فرد متقاضی پناهندگی ممکن است به گارد امنیتی نزدیک شود و یا ابتدا با گارد ایرانی مستقر در

ص: 180

برابر درب اصلی سفارت تماس بگیرد. اگر فردی غیرایرانی با تقاضای پناهندگی و یا تقاضای ملاقات با سفیر و یا مقامی دیگر با گارد درب اصلی تماس گرفت، باید سریعا نزد گارد امنیتی فرستاده شود.

7- در صورتی که گارد امنیتی تقاضانامه مطروحه در پاراگراف قبل را چه مستقیما و چه از طریق گارد درب اصلی دریافت نمود، وی باید فرد مزبور را به اتاق گارد راهنمایی کند و سپس با افسر امنیتی تماس حاصل نماید. در غیاب افسر امنیتی وی باید با احتیاط با مقام سیا و یا هریک از مقامات سیا که وی او را می شناسد تماس برقرار سازد. پس از استماع مطالب فرد مورد نظر (و مسئول دفتر پذیرش) وی باید تلفنا بگوید «من از طرف آقای میدی برای شما پیامی دارم».

این عبارت نشان می دهد که کسی یا تقاضای پناهندگی دارد و یا تقاضایی غیرعادی مانند تقاضای مطروحه در پاراگراف 6 را مطرح کرده است.

8- در صورت احضار به طریق فوق، افسر امنیتی و یا هریک از دیگر مقامات سفارت.

(الف) باید با استفاده از عبارت میری بخش، سیا را در جریان امر قرار دهد.

(ب) موجبات آسایش فرد مزبور را تا رسیدن نماینده سیا فراهم آورد.

به یاد داشته باشید که فرد طالب پناهندگی و یا تماس مخفیانه با دولت آمریکا بسیار متشنج خواهد بود. بنابراین افسر پذیرائی کننده از وی نباید او را تنها بگذارد و در صورت امکان اقدامات لازم را جهت آرام کردن وی به عمل آورد. اگر او و فرد مزبور زبان یکدیگر را می فهمند وی باید مشخصات فرد را سؤال کند (از قبیل نام، کشور متبوع، شغل) و اینکه او چه می خواهد، ولی نباید از وی بازجویی به عمل آورد.

افسر مزبور باید گفته های فرد را بادقت و مؤدبانه بشنود و به وی اطمینان دهد که فرد مسئول به زودی برای دیدن وی خواهد آمد و دیگر اینکه مقامات مسئول با تقاضای وی با دقت برخورد خواهند کرد. طبیعتا این افسر باید از زدن حرفهایی خودداری کند که منجر به پیدایش این تصور برای فرد شود که به تقاضای پناهندگی او به آمریکا پاسخ مثبت داده خواهد شد و یابه منظور خروج وی از ایران، دولت آمریکا به وی کمک خواهد نمود.

در صورتی که فرد گذرنامه و یا اوراق هویت دارد و در صورتی که شرایط ایجاب می کند افسر مزبور باید از آنها فتوکپی بگیرد.

9- نماینده سیا به محض ورود بقیه مسئولیتها را به عهده خواهد گرفت.

10- در صورتی که فرد نمی تواند منتظر مأمور سیا باشد، افسر باید از وی بخواهد که در ساعتی معین که بهتر است در همان روز باشد دوباره به سفارت بیاید. اگر فرد اظهار داشت که بازگشت وی به تأسیسات آمریکایی خالی از خطر نیست، وی باید با او در یک محل عمومی مانند مشروب فروشی یکی از هتلهای محلی قرار ملاقات بگذارد. باید به این فرد گفته شود که مجله ای در دست داشته باشد تا افسر سیا بتواند او را به راحتی بشناسد. تعیین تاریخ ملاقات، مکان و وسیله شناسایی باید به دقت انجام شود. قبل از ترک فرد، اطلاعات ذیل را حتما از وی دریافت کنید.

الف - نام، ملیت، تاریخ و محل تولد، آدرس محل (محل اقامت یا هتل) و شماره تلفن محل.

ب - مشخصات ظاهری وی از قبیل لباسی که به تن دارد را حتما و با دقت یادداشت کنید.

ج - اگر یادداشت و یا کاغذی به شما می دهد حتما آن را قبول کنید.

د - در صورتی که وقت کافی دارد از او بخواهید که تقاضای خود را بنویسید.

ص: 181

تقاضاهای ارائه شده به سفارت پس از ساعات اداری و یا در روزهای تعطیل 11- در صورتی که گارد محافظ سفارت (واحد شماره 1) در خارج از ساعات اداری و یا در روزهای تعطیل با فردی روبه رو شد که ظاهرا متقاضی پناهندگی است و یا از نوع تقاضاهای غیرعادی مطروحه در پاراگراف 6 را داد باید:

(الف) فرد را در اتاق گارد مطابق مطالب پاراگرافهای 6 و 7 فوق بنشانید.

(ب) وی باید با مراجعه به کتابچه خود ببیند که آیا هیچ یک از مقامات بخش سیاسی سفارت در آن موقع (روز جمعه و یا صبح شنبه) در محل سفارت حاضر است یا خیر. در صورتی که جواب مثبت است وی فورابا استفاده از عبارت آقای میدی که در پاراگراف 7 آمده او را نزد فرد متقاضی ملاقات بیاورد.

در صورتی که هیچ یک از افسران بخش سیا در سفارت نباشد، وی باید از طریق تلفن به مقام بخش سیا و یا افسر امنیتی موضوع را اطلاع دهد. این بار نیز وی باید از عبارت آقای میدی پاراگراف 7 استفاده کند.

(ج) تا رسیدن نماینده سیا، گارد محافظ باید به دستورات پاراگراف 8 عمل نماید.

(د) در صورتی که فرد قادر نیست منتظر بماند، گارد محافظ باید طبق پاراگراف 10 با وی قرار ملاقات بعدی را بگذارد.

تقاضاهای تسلیم شده به بخشهای وابسته به سفارت (کنسولگری) 12- در صورتی که تقاضای پناهندگی یا مشابه آن در ساعات اداری به کنسولگری تسلیم شد، مسئول ایرانی پذیرش باید فرد متقاضی را به مقام منصوب توسط سرپرست کنسولگری ارجاع دهد. وی نیز به نوبه خود فرد متقاضی را به اتاق 311 و 404 کنسولگری خواهد برد و طبق پاراگراف 8 عمل خواهد کرد.

در صورتی که تقاضا پس از ساعات اداری و یا در روزهای تعطیل عنوان شد، گارد محافظ باید فرد متقاضی را به اتاق انتظار متقاضیان روادید بفرستد و سپس طبق پاراگرافهای 11 (ب)، 11 (ج)، 11 (د) و 11 (ه) عمل کند.

تقاضانامه های ارائه شده به دیگر تأسیسات آمریکایی 13- در صورتی که تقاضای پناهندگی و یا مشابه آن به دفتر حفاظت منافع آمریکا داده شد، افسر دریافت کننده به افسر امنیتی سفارت و او نیز به نوبه خود نماینده سیا را در جریان امر قرار خواهد داد.

14- در صورتی که کسی در ساعات اداری خود را با تقاضای پناهندگی یا مشابه آن به یکی از تأسیسات هیئت مستشاری نظامی یا GENMISH معرفی کرد، وی باید به افسر امنیتی واحد ارجاع داده شود. او نیز افسر امنیتی سفارت را در جریان قرار خواهد داد و افسر امنیتی هم، به نماینده سیا اطلاع خواهد داد خواهد داد.هنگام اطلاع به افسر امنیتی سفارت، افسر امنیتی واحد باید از عبارت آقای میدی استفاده کند. در خارج از ساعات اداری افسر امنیتی واحد با گارد محافظ سفارت تماس خواهد گرفت که پس از آن افسر امنیتی سفارت و نماینده سیا در جریان امر قرار داده خواهند شد.

ص: 182

تقاضاهای ارائه شده به نقاط دیگر 15- امکان تماس شخص متقاضی پناهندگی و یا تماس مخفیانه با مقام آمریکایی در محل اقامت وی نیز هست. این امر به خصوص زمانی انجام می شود که آنها یکدیگر را بشناسند. در این صورت نیز از همان روش برخورد و اطلاع دادنها استفاده شود.

تقاضاها و یا پیامهای تلفنی 16- فرد متقاضی پناهندگی یا تماس ممکن است ورود به سفارت را خطرناک و یا غیرمنطقی تلقی نماید. در این گونه موارد وی تلفنا خواستار ملاقات با مقام آمریکایی در خارج از سفارت خواهد شد. در صورتی که این تقاضا در خارج از ساعات اداری و یا در روزهای تعطیل مطرح شد، گارد محافظ با نماینده سیا در سفارت تماس گرفته و تلفن را به وی ارجاع خواهد داد. اگر نماینده سیا در سفارت نباشد، می تواند دیگر مقامات آمریکایی موجود را در جریان قرار دهد. در صورتی که این کار نیز ممکن نباشد، گارد محافظ باید شماره تلفن فرد مقابل را بگیرد. در صورتی که وی نمی تواند شماره تلفن را به او بدهد باید از او بخواهد که دو ساعت دیگر تماس بگیرد. باید با یکی از نمایندگان سیا تماس گرفته شود تا به سفارت آمده و منتظر تلفن بماند.

17- هنگامی نیز که تقاضای پناهندگی و یا تماس از طریق واسطه انجام می شود باید از روش اساسی فوق استفاده شود. دریافت کننده تقاضا باید از واسطه بخواهد که فرد متقاضی را به سفارت بیاورد. در صورتی که این کار امکان نداشته باشد، باید طبق مفاد پاراگراف 10 در خارج از سفارت قرار ملاقات گذاشت. در هردو مورد باید مشخصات واسطه و متقاضی یادداشت شود.

تقاضانامه های دریافتی در خرمشهر و تبریز 18- در صورتی که متقاضی پناهندگی یا تماس با کنسولگری خرمشهر یا تبریز تماس بگیرد، به استثناء بعضی تغییرات، به همان روش فوق عمل می شود. مشخصات فرد متقاضی (و زبانهایی که می داند) یادداشت می شود و در صورت امکان او باید در کنسولگری بماند. اگر نمی تواند در کنسولگری بماند، از او خواسته شود که کمتر از دو ساعت دیگر به آنجا بیاید. در صورتی که این کار هم غیرممکن باشد باید در خارج از کنسولگری برای دو روز بعد با وی قرار ملاقات گذاشته شود. این تأخیر دو روزه برای این است که نماینده سیا بتواند از تهران به محل مورد نظر بیاید. کنسول با افسر امنیتی سفارت یا یکی از مقامات عالیرتبه سیا یا دیگر مقامات سفارت با استفاده از عبارت آقای میدی تلفنا تماس حاصل کند. سپس یکی از مقامات سیا در اولین فرصت از تهران به آنجا خواهد آمد.

مسئولیتهای توجیهی 19- سیا مسئول توجیه افسر امنیتی سفارت است که هردوی آنها مشترکا گارد محافظ را توجیه می نمایند.

20- افسر امنیتی سفارت مسئول توجیه مقامات تازه وارد سفارت و هریک از افسران آماده به خدمت سفارت می باشد. او مسئولیت توجیه گاردهای حفاظتی، مسئول ایرانی پذیرش، تلفنچی و گاردهای درب

ص: 183

اصلی را به عهده دارد.

21- سرپرست بخش کنسولی مسئول توجیه مقامات خود و مسئول ایرانی و پذیرش کنسولگری می باشد.

22- رئیس دفتر حفاظت منافع آمریکا نیز مسئول توجیه مقامات خود و گاردهای ایرانی می باشد.

23 - وابسته دفاعی نیز همراه با نماینده سیا مسئولیت توجیه مقامات عالیرتبه و امنیتی در هیئت مستشاری نظامی و GENMISH می باشند.

کد جایگزین تلفنی جهت گزارش در مورد داوطلبین

سند شماره (12) 9 نوامبر 1975 - 18 آبان 1354سرّی کد جایگزین تلفنی جهت گزارش در مورد داوطلبین این کد برای کنسولگریهای تبریز، شیراز، و اصفهان تهیه شده تا به وسیله آن به سفارت اطلاع دهند که یک داوطلب وارد شده و با او قرار ملاقات بعدی گذاشته شده است.

اگر با یک داوطلب سروکار پیدا کردید، ابتدا او را طبق دستورالعمل داوطلب جاری سفارت بازپرسی نمایید. پس از آن سعی کنید در شهر خود و یا در تهران با وی یک قرار ملاقات دیگر بگذارید. قرار ملاقات بعدی در شهر خودتان از 24 ساعت بعد نباید کمتر باشد و بهتر است که حدود 48 تا 72 ساعت بعد باشد، تا وقت کافی جهت ورود یک افسر سیا از تهران باشد. اگر در تهران قرار ملاقات گذاشتید، یکی از دو مکانی را که در پایین آمده انتخاب کنید و وقت کافی نیز جهت ورود به تهران درنظر بگیرید. با سفارت تماس حاصل کنید و از کد جایگزین مناسب جهت روشن کردن وضع و موقعیت داوطلب استفاده کنید. مکالمه تلفنی نباید به طور پیشنهادی در اینجا حتی شفاهی باشد، بلکه باید حاوی عناصر ضروری مربوط به تشریح اوضاع باشد:

«من (نام تلفن کننده) در (محل) هستم. من پیامی برای (یکی از افسران سیا که در دستورالعمل داوطلب سفارت آمده) دارم. آقای میدی که یک تاجر آمریکایی (شغل: از کد شهر و ایالت استفاده کنید) نیاز به یک قرارداد صادراتی شامل ملیت: از کد کالا استفاده کنید) دارد. او علاقه ویژه ای به مقام: از معمای مناسب استفاده کنید). «آیا می توانید مقادیر جنس تا (زمانی را استفاده کنید که طی آن یک افسر سیا بتواند خود را به شهر شما برساند) ارسال دارید؟ (البته در صورتی که قرار است بار دیگر در شهر خودتان با وی ملاقات نمایید).

او به تهران می آید، و من به او گفته ام که به (محل تماس در تهران: «سفارت» یا «کتابخانه تجاری») در تاریخ (تاریخ و زمان ملاقات در تهران) بیاید. (در صورتی که قرار است با وی در تهران ملاقات شود از این جمله استفاده شود).

«آقای میدی مایل است که با (برای نشان دادن زبان داوطلب از نام کشور مربوط استفاده کنید مثلاً انگلستان برای انگلیسی، روسیه برای روسی، و اسپانیا برای اسپانیایی و غیره) در مورد مسائل تجاری گفتگو کند.

(در اینجا به مطالب مختلف مربوطه از قبیل اینکه آیا داوطلب تنها و یا با خانواده اش مسافرت می کند، آیا از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کند و چه مدت در ایران خواهد ماند و غیره اشاره کنید).

ص: 184

برقرار نمودن تماس در تهران:

الف - در صورت توافق داوطلب از او بخواهید که در تاریخ و زمان دقیق به سفارت بیاید. در پیام تلفنی خود پس از مشخص کردن زمان و تاریخ بگویید که به آقای میدی گفته اید که به «سفارت» بیاید.

ب - در صورتی که داوطلب مایل به ملاقات در خارج از سفارت در تهران باشد. تاریخ و زمان دقیق آن را تعیین کنید و به او بگویید که در پیاده رو جلو هتل کاسپین در خیابان تخت جمشید دو چهار راه دورتر در سمت غربی سفارت آمریکا منتظر ملاقات با یک مقام آمریکایی باشد. او باید یک روزنامه قابل رؤیت به زبان انگلیسی در دست داشته باشد تا شناسائی وی امکان پذیر باشد. مقام آمریکایی پس از ملاقات با داوطلب خود را معرفی خواهد کرد و از او خواهد پرسید که آیا او شخصی است که به کنسولگری در تبریز، شیراز یا اصفهان رفته است. در پیام تلفنی خود زمان و تاریخ را ذکر کنید و بگویید که به آقای میدی گفته اید که به «کتابخانه تجارتی» برود.

کلمه رمز الف. شوروی .... نقره ب. جمهوری خلق چین ... چینی آلات ج. لهستان .... کاغذ د. چکسلواکی .... کریستال ه جمهوری دموکراتیک آلمان .... طلا و. مجارستان .... شاهدانه ز. یوگسلاوی .... نخ تابیده ح. آلبانی ... آسفالت ط. رومانی ... لاستیک ی. بلغارستان ... آجر ک. جمهوری دموکراتیک خلق کره ... سفال کائولین ل. ویتنام شمالی.... پلاستیک وینیل م. کوبا ... سیگار ن. عراق ... آهن س. سوریه ... سودا ع. لیبی ... سرب ف. فلسطین و یا تروریست دارای ملیت دیگر... قلع کلمه رمز شغل الف. مقام اطلاعاتی یا امنیتی ... ایندیانا ب. دیپلمات ... دنور ج. نماینده تجاری ... تگزاس

ص: 185

د. مقام حزب کمونیست ... کنکنیکات ه تکنیسین .... تنسی و. افسر نظامی ... مین ز. سرباز، یا مشمول نظام وظیفه ... سانفرانسیسکو ح. غیره ... اوماها کلمه رمز موقعیت الف. حاوی اطلاعاتی برای دولت آمریکاست..... «اطلاعات در مورد مقررات گمرکی آمریکا».

ب. میل دارد به طور پنهانی برای آمریکا کار کند... «اطلاعات در مورد اجازه کار در آمریکا».

ج. متقاضی پناهندگی یا متارکه، لیکن می تواند به کشورش بازگشته و برای دولت آمریکا کار کند ....

«می خواهد در مورد جواز صادراتی ایرانی صحبت کند».

د. برای شخص دیگری واسطه شده است.... «می خواهد با یک بنگاهی صبحت کند».

ه . به طور غیرقانونی از مرز عبور کرده.... «می خواهد درباره امکان بسته شدن مرز صحبت کند».

و. غیره... «می خواهد به جای کنسولگری در سفارت با کسی حرف بزند».

کتاب پنجاه و چهارم

مصر

ص: 186

ص: 187

ص: 188

این جانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده ام و به دول و ملل عرب این حقیقت را اعلام نموده ام. اکنون با طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل این خطر بیشتر، نزدیکتر و جدیتر شده است. سادات با قبول این صلح، وابستگی خود به دولت استعمارگر آمریکا را آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران انتظاری بیش از این نمی توان داشت.

ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهای عربی دانسته و خود را در تصمیم گیریهای آنان سهیم می داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب می داند و موضع سیاسی کشورهای مخالف این پیمان را تأیید می کند.

السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته 26 ربیع الثانی 1399 روح اللّه الموسوی الخمینی

تاریخچه مختصر مصر

تاریخ شش هزار ساله مصر با سلطه فراعنه شروع شده و این سلطه تاکنون در قالب فرعونهای جدید مصر، سادات و مبارک بر سر مردم مظلوم و ستم کشیده این دیار تداوم یافته است. حکومت فراعنه، درگیریهای مصر و ایران و رم قدیم، حاکمیت عثمانیها بر مصر، تهاجم ناپلئون و... تاریخ طولانی مبارزات، شکستها و جنگهای مصر را تشکیل می دهد. دیون مصر به کشورهای اروپایی به انضمام جنگها و شورشهای داخلی، بریتانیا را در سال 1181 هجری شمسی بر این کشور مسلط کرد. پیر استعمارگر انگلیس تا سال 1301 (ه - ش) به غارت و چپاول این کشور مشغول بود و در این سال هر چند به ظاهر قرارداد شناسایی استقلال مصر به امضاء رسید، اما عملاً تحت حاکمیت وابستگان به بریتانیا و پادشاهان خود فروخته و به بیانی صریحتر تحت سلطه بریتانیا قرار داشت.

سال 1332 شمسی (1953 میلادی) آغاز عصر نوینی در تاریخ مصر است، یعنی پایان سلطنت و آغاز

ص: 189

جمهوری. این اختتام که به همت گروهی از افسران جوان ارتش مصر صورت گرفت با اعلام جمهوری، ژنرال نجیب را به عنوان رئیس جمهور، نخست وزیر و ریاست شورای فرماندهی انقلاب و جمال عبدالناصر را نیز به نیابت نخست وزیر و وزارت کشور برگزید.

مبارزه بر سر به دست گرفتن قدرت بین ژنرال نجیب و ناصر، منجر به برکناری ژنرال نجیب در سال 1333، به اتهام همکاری با اخوان المسلمین برای ترور ناصر شد. دوران ریاست جمهوری خود را بر پایه ناسیونالیزم عربی و سوسیالیسم بنیان گذاشته بود؛ دوران بریدگی از غرب و اتکا و وابستگی به شوروی و کشورهای بلوک شرق بود. سفرهای دو جانبه رهبران این دو کشور به پایتختهای یکدیگر و قراردادهای اقتصادی و نظامی روابط محکمی را بین مصر و شوروی به وجود آورد.

سادات و سیادت بر مصر جنگ 1967 (1346 شمسی) بین مصر و اسرائیل و شکست مصر دوران تیره و تاری بود که در آخرین سالهای زمامداری ناصر گریبانگیر مصر و جهان عرب شد و عمیق ترین ضربه در سال 1970 (1349 شمسی) فرود آمد و آن مرگ ناصر و روی کار آمدن انور سادات بود. سادات که معاون رئیس جمهور و از نزدیکان ناصر بود، در آغاز به عنوان تداوم بخش سیاستهای داخلی و خارجی ناصر پا به عرصه گذاشت و سالهای اولیه زمامداری وی نیز تداوم همان سیاستها یعنی گسترش روابط با دنیای عرب از جمله سودان، لیبی و سوریه و وابستگی و اتکا به شوروی بود. لیکن این تظاهر به تداوم سیاستهای ناصر دیری نپایید و اولین گامها در جهت ناصر زدایی با تصفیه عناصر طرفدار مسکو و آغاز ارتباط با اروپا و آمریکا شروع شد. تغییر قانون اساسی مصر و اعطای آزادیهای فردی به سبک کشورهای سرمایه داری و سیاست درهای باز اقتصادی قدمهای بعدی در ادامه ناصر زدایی از جامعه مصری بود. بعد از شکست جنگ رمضان 1973 که علتش خواه ناشی از وابستگی پنهان سادات به غرب بوده، یا عدم تعهد شوروی نسبت به ارسال تجهیزات نظامی در لحظات سرنوشت ساز و تداوم بلاتکلیفیها در قبال حل اختلافات با اسرائیل، آغازگر و انگیزه روابط با اروپا و آمریکا گردید.

در آبان 1352 (نوامبر 1973) مصر و آمریکا در «اصول» آغاز روابط دیپلماتیک به توافق رسیدند و سفیر مصر راهی آمریکا شد. این سیاستها تا قطع روابط امپریالیسم شرق و وابستگی مطلق به امپریالیسم غرب ادامه یافت. سادات هر چند در آغاز زمامداری خویش تهیه مقدمات جنگ جدیدی با اسرائیل را مطرح می ساخت، ولی در عین حال بر گسترش روابط دیپلماتیک و حل اختلافات مصر و اسرائیل از طرق سیاسی تأکید داشت که این تفکر بعد از جنگ 1973 نهایتا منجر به انعقاد قرارداد صلح کمپ دیوید و آغاز روابط رسمی در حد سفارت بین مصر و اسرائیل گردید.

مصر و سیاستهای سادات به طور کلی نتیجه عملکرد و سیاستهای سادات را به صورت زیر می توان خلاصه کرد.

1- افزایش اختلاف طبقاتی با اجرای سیاستهای درهای باز و متعاقب آن رشد سرمایه داری آزاد به قیمت چپاول و فقر توده مستضعف مصر.

2- تخصیص قسمت اعظم بودجه کشور بابت امور دفاعی و پرداخت آن بابت خرید تسلیحات و

ص: 190

تجهیزات نظامی به اروپا و آمریکا، افزایش واردات مواد اولیه غذایی که قبل از سادات در خود مصر تأمین می شد و در بعضی موارد آن را نیز صادر می کرد، افزایش قیمتها و تورم مهار گسیخته در این کشور، گسترش فرهنگ بی بند و باری و سرگرم ساختن مردم به امور مبتذل.

3- قرارداد صلح مصر و اسرائیل و نتایج آن - این قرارداد روشنفکران و مردم را علیه سادات بسیج کرد و گروههای مختلف مذهبی و غیر مذهبی موجود در مصر را بر علیه هیئت حاکمه و سیاستهای متخذه از طرف آنها شوراند. در صفوف کشورهای عربی به ظاهر ایجاد شکاف کرد و باعث شد تا نحوه موضع گیری کشورهای عربی در مقابل اسرائیل به صورت ظاهر مشخص شود.

کمپ دیوید و کشورهای عربی طرح این قرارداد از سوی مصر کشورهای عربی را وادار کرد تا در کنفرانس بغداد به تحریم مصر بپردازند. کشورهای شرکت کننده در این کنفرانس علیرغم مواضع سیاسیشان و یا وابستگیهایشان در قبال اسرائیل و آمریکا به خاطر حفظ وجهه و بعضی مصالح اقتصادی و اتکائشان به کشورهای پولدار عربی، به ناچار بر این امر توافق نمودند. این مسئله یعنی تحریم مصر از سوی کشورهای عربی، آمریکا و متحدان اروپاییش را بیشتر از خود مصر به وحشت انداخت، زیرا این تحریم باعث به خطر افتادن منافع و درآمدهایی می شد که از بابت فروش تسلیحات و کالا به این کشور به دست می آوردند. نتیجه این تحریم قطع کمکهایی بود که کشورهای عربی و سازمان صنعتی خلیج و در رأس آن سعودیها به مصر بابت خرید تسلیحات می کردند. طبق سند 21 «خریدهایی که مصر توسط کمکهای اعراب از اروپای غربی و آمریکا از سال 1976 تا 1979 انجام داده بالغ بر 3/5 میلیارد دلار بوده است» و قطع این کمکها ضربه عظیم اقتصادی - نظامی بود که بر مصر، و بیشتر از آن بر آمریکا و اروپا به خصوص فرانسه و انگلیس وارد می شد. از سویی این تحریمها باعث می شد که سادات از حل مشکلات داخلی مصر نیز عاجز بماند و در نتیجه پایه های حکومتش لرزان شود و نهایتا از بین رفتن مزدور با وفایی چون سادات، ضربه هولناکی بر آمریکا و منافع آن در منطقه بود.

تلاش کشورهای عربی مبنی بر تحریم مصر و اخراج این کشور از کنفرانس کشورهای اسلامی، نهضت غیر متعهدها، آ. اوپک و اتحادیه کشورهای آفریقایی، سادات را به موضع گیری دفعی و یا جذبی در برابر این کشورها واداشت. وی با اتخاذ این موضع توانست بعضی از کشورهای عربی و بعضی کشورهای غیر عرب مسلمان را تحریک به میانه روی، عدم موضع گیری یا حتی موضع گیری مثبت نسبت به قرارداد کمپ دیوید نماید. آمریکا نیز در این وضعیت شریک درد و یاور صمیمی مصر بود. سعودیها نیز که همیشه در تلاش بوده اند که با اتخاذ تاکتیکهای میانه روانه موضع گیری تند نیروهای رادیکال عرب را نرمتر کنند در قبال این مسئله هر چند علاقه ای به وارد کردن خسارت عمده بر مصر نداشتند و امید آشتی با مصر را در سر می پروراندند، لیکن برای حفظ وجه اسلامی و تظاهر به مخالفت با اسرائیل همراه با نیروهای رادیکال عرب عمل می کردند، ولی این امر یک موضع گیری موقت بود و نهایتا تلاشهای آمریکا و روابط صمیمانه با سعودیها موضع عربستان را آشکار نمود. تعداد زیادی از اسناد این مجموعه مربوط به موضع گیری کشورهای عربی، اسلامی و آفریقایی در قبال قرارداد صلح مصر و اسرائیل و تلاشهای مصر و آمریکا در این زمینه است.

ص: 191

ایران و انقلاب اسلامی، مصر و قرارداد کمپ دیوید روابط شاهان ایران و فراعنه مصر به زمان کورش و آماریس برمی گردد. این روابط چه به صورت اقتصادی یا نظامی (لشکرکشی) ادامه داشته است. در سال 1339 در پی انتشار برقراری روابط سیاسی بین ایران و اسرائیل، روابط مصر و ایران قطع گردید. بعد از روی کارآمدن سادات، دو دولت اقدام به تجدید روابط سیاسی نمودند که این روابط با سفر شاه و زنش به مصر و دیدار سادات از تهران یک بار در سال 1353 و بار دیگر سفر سادات و زنش به تهران و سفر رضا پهلوی به مصر در سال 1355 به اوج خود رسید. شاه و سادات دو مزدوری که تحت حمایت یک ارباب بودند در جهت همگامی با اسرائیل و ایجاد ارتباط با آن و مقابله با خلق محروم فلسطین موضع واحدی اتخاذ کرده و تبادلات اقتصادی و سیاسی گسترده ای را پی ریزی کردند.

انقلاب اسلامی طوفانی بود که پایه های لرزان کاخهای فراعنه ایران و مصر را به لرزه درآورد و متعاقب آن با فرار شاه و دعوت وی به مصر از سوی سادات، تاریخ بود که تکرار می شد و تشابه سرنوشت جبارانی چون شاه و پدرش که وی نیز در آخرین روزهای عمرش به مصر گریخته بود. تلاش سادات و ملاقاتهای مکرر وی با مسئولان کشوری و مأموران سیاسی آمریکا مبنی بر گرفتن قول حمایت بی چون و چرای آمریکا از شاه در خلال انقلاب و بعد از آن، نشانگر ترس وی از عاقبتی نظیر عاقبت شاه و یافتن پناهگاه و نقطه اتکایی نه برای شاه که برای خود بود. به هر حال خانواده سلطنتی در آخرین روزهای حکومتشان با برنامه ریزی آمریکا و هماهنگی با سادات به مصر پناهنده شدند و با پیوندهای سببی، پیوند نسبی خویش را که از فراعنه به ارث برده بودند محکمتر و استوارتر گرداندند.

گسترش روزافزون انقلاب اسلامی و انتشار آن در بین مسلمین جهان زنگ خطری برای ابرقدرتهای شرق و غرب و دست نشاندگان آنها و نقطه پایانی بر خواب ملتها و یغماگری دولتهای وابسته بود. اسلام که از دیر باز خطری عمده برای ظالمان و استعمارگران بود، در ایران به عنوان ایدئولوژی پویای انقلاب بانگ رهایی ملتها از چنگال استعمارگران را سرداد و این بانگ برای غارتگران و در رأس آنها آمریکا بسیار رعب آور و ناخوشایند بود، بدین جهت تلاشهای سابقه دار مأموران سیا برای تماس، نفوذ و اعمال نظر در داخل نهضتهای اسلامی مخالف سادات و آمریکا دوباره نضج گرفت و سیا مسئولیت مطالعه نهضتهای اسلامی را در رأس برنامه های خویش قرار داد. مطرح کردن آمریکا به عنوان مسئول تمام بدبختهای مسلمین و مستضعفین جهان و به عنوان دشمن اسلام و انسانیت و باوراندن این امر به آنها از سوی ایران زیباترین ورق تاریخ این امت را رقم زده و اگر از آثار این انقلاب تنها به همین نتیجه اکتفا شود بر اصالت و رسالت اسلامی و ضد امپریالیستی این انقلاب کفایت می کند. انقلاب اسلامی آنچنان تنفر نسبت به امپریالیسم را در دلهای مسلمین نشاند و آنچنان سیاست و دیانتشان را به هم پیوند داد که شعار پایان بخش عبادتشان «مرگ بر آمریکا» شد. اعتراف آمریکاییها را به این نکته می توان در سند شماره 6 مشاهده کرد که رساترین اقرار بر موفقیت و گسترش این تفکر در بین مسلمین جهان است و انگیزه ای برای تلاشهای ضداسلامی این کشور «... در هفته های گذشته با وخیم تر شدن اوضاع ایران، اتفاق آرای مسلمانان متعصب علیه آمریکا افزونتر شده است... از نظر آنها آمریکا دشمن اسلام است.... در افکار بسیاری از مسلمانان متعصب مصر این ایده شکل گرفته است که آمریکا با اسلام دشمن است. لازم است که یک زنجیره عملیات مثبت از طرف ما صورت بگیرد تا این عدم اعتماد مسلمانان نسبت به ما از بین

ص: 192

برود...» همزمان با تلاشهای آمریکا برای تماس با رهبران مسلمانان مصر در جهت اعمال سیاست فوق، اسلام زدایی سادات نیز شروع می شود و به گفته یکی از مخالفین سادات «سادات به یک رویارویی غیر ضروری و ابتدائی با مذهبیون راستگرا» دست می زند (سند 23).

ترس سادات از اینکه یک انقلاب اسلامی دیگر در مصر بساط سلطه ننگین وی را برچیند او را وادار می کرد به این اعمال دست بزند که خوشبختانه این عاقبت نیز گریبانگیرش شد و به دست بهترین فرزندان امت اسلام به درک واصل شد.

طرح قرارداد صلح مصر و اسرائیل و متعاقب آن امضای این قرارداد بدون توجه به حقوق حقه ملت فلسطین از سوی سادات در اصل تأییدی بود بر غصب اراضی و اموال و حیثیت ملت فلسطین و تجاوز و اشغالگری صهیونیستها. نتایج مترتب بر این قرارداد از چند سو سادات را در معرض خطر قرار می داد: 1) گسترش مخالفت مردم، ارتش و روشنفکران متعهد مصری، 2) تحریمهای اقتصادی اعراب و مشکلات اقتصادی، نظامی ناشی از آن، 3) هراس از عدم موفقیت طرح کمپ دیوید و بر باد رفتن وجهه سادات و 4) عدم موفقیت سیاستهای اقتصادی داخلی مصر و در نتیجه افزایش قیمتها و... به دنبال این قرارداد آمریکاییها برای جلوگیری از بر باد رفتن وجهه سادات (به گمان خودشان) و شکست طرح کمپ دیوید و مقابله با تحریم اعراب سناریوهای پیشنهادی خود را به سادات و وزارت امور خارجه آمریکا ارائه می کردند که اسناد 22 و 21 نمونه های بارز این عملکرد می باشد، در سند 22 آمریکاییها اظهار می دارند که «از نظر مادی و در طول مذاکرات سادات، باید از حمایت دائم و شدید آمریکا و مصر برخوردار باشد» و چون پیش بینی می کنند که در هر صورت ممکن است خطراتی متوجه سادات شود و با توجه به علاقه سادات مبنی بر اینکه حسنی مبارک جانشین وی شود جانشین احتمالی وی را نیز تعیین می کنند، چون معتقدند که «سیاست خارجی حسنی مبارک با سیاست خارجی سادات شباهت زیادی دارد».

بعد از امضای این قرارداد آمریکایی پیام حضرت امام که در تیتر مطلب آمده پایان بخش روابط سیاسی ایران اسلامی و مصر اسرائیلی بود. رهنمود امام پایان بخش این مطلب است، به امید پیروی ملل مسلمان از این رهنمودها و پیروزی امت اسلامی:

مشکل مسلمین، حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رسانده اند، ملتها مشکل مسلمین نیستند، ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند می توانند مسائل را حل کنند. لکن مشکل، دولتها هستند. این حکومتها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگی شان با ابرقدرتهای چپ و راست، مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کرده اند. اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته شود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملتهاست.

آن روز فتح مطلق و نصر به تمام معناست که همه مستضعفین جهان را این نورِ سنت الهی و سایه پرچم «نصر من اللّه» فرا گیرد. آن روزی که مسلمین جهان با مدد غیبی در هر کشور و قطر دست جنایتکار ستمگران و چپاولچیان را از کشور خود قطع کنند و پرچم اسلام و آرم اللّه اکبر را افراشته نمایند. آن روزی که با قیام دلاورانه و بانگ اللّه اکبر، با امثال سادات و هم مسلکان شاه مخلوع، آن کنند که ملت شجاع ایران با محمدرضا پهلوی کرد.»دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

مصر

ص: 193

سند شماره (1) مصر:

خشکی:

258،000،1 کیلومتر مربع (شامل 931،48 کیلومتر مربع اراضی اشغال شده به وسیله اسرائیل، 26 ژوئن 1979)، 8/2% زمین کشاورزی (که در 70% آن انواع محصولات کاشته می شود)، 5/96% بیابان، هرز، یا اراضی شهری، 7/0% آبهای داخل کشور.

طول مرزهای خاکی = 2527 کیلومتر (1967) تقریبا، 2580 کیلومتر که شامل صحرای اشغال شده سینا می شود (از تاریخ سپتامبر 1975).

آبها:

محدوده آبهای داخلی (ادعا شده) = 12 میل دریایی (به اضافه 6 میل «منطقه نظارت الزامی»).

طول نوار ساحلی = 2450 کیلومتر (1967)، که شامل تقریبا 500 کیلومتر نوار آبی داخل 9 صحرای اشغال شده سینا می شود (از تاریخ سپتامبر 1975).

مردم:

جمعیت =000،958،40 (ژوئیه 1979) میانگین رشد سالانه 7/2% (در حال حاضر) ملیت = نام - مصری (ها)، صفت مصری یا جمهوری عربی مصر.

تقسیمات نژادی = 90% از دودمان سامی شرقی، 10% یونانی، ایتالیایی، سوری، لبنانی دین = (برآورد رسمی) 94% مسلمان، 6% عیسوی یعقوبی و بقیه ادیان.

زبان = زبان رسمی عربی است، انگلیسی و فرانسه در میان طبقه تحصیل کرده رایج است.

سطح سواد = در حدود 40% نیروی کار = 13 میلیون، 45 تا 50 درصد کارگران به کشاورزی مشغولند، 10% کارگران صنعتی، 10% تجارت و مالی، 30% خدمات و بقیه، کمبود نیروی انسانی متخصص مشهود است.

نیروی کار سازمان یافته = یک تا سه میلیون نفر.

دولت:

نام حقوقی = جمهوری عربی مصر نوع = جمهوری، که از تاریخ 1956 تحت رهبری ریاست جمهوری است.

پایتخت = قاهره تقسیمات فرعی سیاسی = 26 استان سیستم حقوقی = سیستم حقوقی براساس قوانین عامه انگلیس، حقوق اسلامی و قوانین ناپلئونی می باشد، قانون اساسی دائمی در سال 1971 تدوین گردید. بررسی حقوقی تا اندازه محدود بر روی آن در دیوان عالی و همچنین در شورای کشور که اعتبار و حقانیت تصمیمات اداری را بررسی می نماید انجام شد، تحصیلات حقوقی در دانشگاه قاهره امکان پذیر است، قوانین اجباری کمیسیون بین المللی قضات را قبول دارد.

تعطیل ملی = روز ملی، 23 ژوئیه شعبات = قدرت اجرائیه در دست ریاست جمهور می باشد، او کسی است که کابینه را انتخاب

ص: 194

می نماید، مجلس خلق کم کم با اجرای قوانین و آزادی سیاسی قدرتش زیادتر می شود، وزیر دادگستری به طور مستقل قوه قضائیه را اداره می نماید.

رئیس دولت = رئیس جمهور انور سادات انتخاب عمومی = شرکت در انتخابات برای عموم افراد بالای 18 سال آزاد است.

انتخابات = انتخابات مجلس خلق در هر 5 سال یک مرتبه اجرا می شود (که آخرین آن در ژوئن 1979 برگزار گردید). انتخابات ریاست جمهوری هر 6 سال یک مرتبه (که آخرین آن در سپتامبر 1976 برگزار گردید).

احزاب و رهبران سیاسی = برای تشکیل، حزب سیاسی باید به وسیله دولت مورد تصویب قرار بگیرد، حزب ملی دموکراتیک که در روابط سال 1978 به وسیله سادات به وجود آمد مهمترین حزب می باشد، و تعداد زیادی احزاب کوچک مخالف وجود دارند.

کمونیستها = به طور تقریب 500 نفر که عضو حزب می باشند.

عضویت در سازمانهای بین المللی = AAPSO، بانک عمران آفریقایی، سازمان مواد و غذایی کشاورزی، گروه - 77، قرارداد عمومی تعرفه و تجارت، آژانس انرژی اتمی بین المللی، بانک بازسازی و عمران بین المللی، ICACسازمان هواپیمایی کشوری بین المللی، مؤسسه عمران بین المللی، مؤسسه مالی بین المللی، IHO، سازمان بین المللی کارگری، سازمان مشاوره دریایی بین دولتین، صندوق بین المللی پول، نهضت غیر متعهدها، اتحادیه عرب، سازمان ملل، یونسکو، اتحادیه پست جهانی، سازمان بهداشت جهانی، IOOC، اتحادیه تجاری بین المللی، شورای غله بین المللی، WIPO، سازمان هواشناسی بین المللی، سازمان شخم زنی جهانی، WSG , WPC، عضویت مصر در آوریل سال 1979 در اتحادیه عرب و اوپک عربی به حالت تعلیق درآمد.

اقتصاد:

تولید ناخالص ملی = 7/11 میلیارد دلار (1978)، 290 دلار درآمد سرانه، در صد رشد سالانه 9% در سال 1978 می باشد.

کشاورزی = مهمترین محصول - کتان، انواع دیگر محصولات عبارتند از - برنج، پیاز، لوبیا، مرکبات، غله، ذرت، جو، در تولید مواد غذایی خودکفا نمی باشد، ولی بخش کشاورزی یک قسمت برای ورود ارز خارجی می باشد.

صنایع مهم = منسوجات، کنسروسازی غذا، مواد شیمیایی، نفت، ساختمان، سیمان.

نیروی الکتریسته = ظرفیت 000،000،5 کیلووات (1978)، 14 میلیارد کیلووات ساعت تولید شده در (1978)، تولید سرانه 350 کیلووات ساعت برای هر نفر.

صادرات = 725،2 میلیون دلار (با احتساب هزینه حمل تا بندرگاه، تخمین 1978)، کتان خام، کتان به صورت نخ درآمده و پارچه، نفت خام، برنج، پیاز، سیب زمینی، مواد شیمیایی، سیمان (خیلی محرمانه).

واردات = 900/4 میلیون دلار (با هزینه خود کالا، بیمه و باربری، تخمین 1978)، مواد غذایی، ماشین آلات و تجهیزات، کود، چوب. (خیلی محرمانه) طرفهای مهم تجاری = کشورهای عضو جامعه اروپا، آمریکا (خیلی محرمانه).

کمکها = اوپک (ODA) (77 - 1973) 5/7713 میلیون دلار، آمریکا 2/2318 میلیون

ص: 195

دلار،کشورهای غربی (77 - 1970) 6/185،2 میلیون دلار، کشورهای کمونیستی (77 - 1970) 5/821 میلیون دلار، کمکهای نظامی - از کشورهای کمونیستی (77 - 1970) 732،2 میلیون دلار.

(سرّی) نرخ تبدیل ارز = نرخ رسمی - یک پوند مصر برابر است با 54/2 دلار آمریکا (البته این نرخ فروش می باشد)، 394/0 پوند مصر برابر با یک دلار آمریکاست (البته این نرخ فروش می باشد)، - یک پوند مصر برابر است با 43/1 دلار آمریکا، 699/0 پوند مصر برابر با یک دلار آمریکا.

سال مالی = سال تقویمی، آغاز در 1973 ارتباطات:

خطوط راه آهن = مجموعا 4857 کیلومتر، 951 کیلومتر خط دو طرفه، 25 کیلومتر خط برقی، 45109 کیلومتر با فاصله ریل استاندارد (435/1 متر)، 347 کیلومتر با فاصله ریل 750/0 متر.

جاده ها = مجموعا 025،47 کیلومتر، 12300 کیلومتر جاده اسفالته، 2500 کیلومتر شنی و سنگ خرد شده، 200،14 کیلومتر جاده خاکی مرمت شده، 18025 کیلومتر جاده خاکی مرمت نشده.

آبهای داخلی = 3260 کیلومتر، کانال سوئز به طول 160 کیلومتر، که به وسیله کشتیهای قاره پیما با ارتفاع حداکثر 5/11 متر در آب مورد استفاده قرار می گیرد، راه آبی اسکندریه - قاهره برای کرجیهائی با ظرفیت یک تن متریک قابل عبور می باشد، رود نیل و کانالهای بزرگ برای کرجیهای 420 تن متریک قابل عبور می باشد، کانال اسماعیلیه برای عبور کرجی های نسبتا بزرگ بین 200 تا 300 تن متریک قابل عبور می باشد، کانالهای کوچک دیگری وجود دارند که برای کشتیهای کوچک بین 10 تا 70 تن متریک قابل استفاده می باشد.

بار حمل شده = از کانال سوئز (1966) - 242 میلیون تن متریک که 6/175 تن متریک آن مواد نفتی بود.

خط لوله = برای نفت خام 675 کیلومتر، برای محصولات پالایش شده 240 کیلومتر، برای گاز طبیعی 365 کیلومتر.

بندرگاهها = 3 بندر مهم (اسکندریه، پورت سعید، بندر سوئز)، 8 بندر کوچک.

ناوگان بازرگانی = مجموعا 85 کشتی (1000 تنی یا بیشتر) که جمعا 425586 تن وزن خالص و 572426 تن وزن ناخالص، که شامل 8 کشتی مسافربری، 62 کشتی باربری، 14 کشتی نفتکش، یک فروند تانکر می باشد (خیلی محرمانه).

هواپیمایی غیرنظامی = 28 هواپیمای حمل و نقل بزرگ که شامل 3 هواپیمای کرایه شده می باشد.

فرودگاهها = جمعا 105 فرودگاه، که 75 فرودگاه قابل استفاده و 67 فرودگاه با باند دائمی، 47 فرودگاه با باندهایی به طول بین 3659 - 2440 متر، یک فرودگاه با باند بیشتر از 660،3 متر، 19 فرودگاه با باندهایی به طولهای بین 2439 - 1220 متر.

ارتباطات = سیستم ارتباطات تلفنی، بزرگ و نامناسب برای احتیاجات می باشد و در وضع نامطلوبی نگهداری می شود، مراکز اصلی آن اسکندریه و قاهره می باشد، ولی مراکز درجه دوم عبارت از المنصوره، اسماعیلیه، و تانتا می باشند، ارتباطات بین شهری به وسیله کابلهای هم محور ماکروویو انجام می گیرد، مقدار زیادی از تأسیسات در حال تعویض شدن با دستگاههای جدید می باشند، 000،500 تلفن (3/1

ص: 196

تلفن هر 100 نفر)، 22 موج آ. ام، موج اف. ام ندارد و 29 ایستگاه تلویزیونی، یک ایستگاه ماهواره ای اقیانوس اطلس، ایستگاه ماهواره ای سمفونی، 2 کابل هم محور زیردریایی.

نیروی دفاعی:

نیروی انسانی نظامی = مذکر بین 49 - 15 سال 000،027،10 نفر که 000،517،6 مناسب برای خدمت نظامی می باشند، در حدود 000،423 نفر همه ساله به سن (20) سال که سن سربازی است می رسند.

پرسنل = نیروی زمینی 000،320 نفر، نیروی دریایی 000،20 نفر، نیروی هوایی 000،27 نفر (1000 خلبان)، دفاع هوایی 000،80 نفر، سپاهان مرزی 000،10 نفر، نیروهای گارد و امنیتی 500،44 نفر، گارد ملی 3000 نفر، گارد ساحلی 7300 نفر (سری).

واحدهای مهم زمینی = 2 ارتش مستقل و یک نیروی مستقل از 10 لشکر (5 لشکر پیاده، 2 لشکر مکانیزه، 3 لشکر زرهی)، 31 تیپ مستقل (10 تیپ پیاده، 2 تیپ گارد ریاست جمهوری، یک تیپ شناسایی، 3 تیپ زرهی، 11 تیپ توپخانه صحرائی، 2 تیپ خمپاره، 2 تیپ موشکهای زمین به زمین)، یک ستاد نیروی مخصوص با یک تیپ چترباز، 2 تیپ برای حملات هوایی، و 5 تیپ کماندو، 26 تیپ دفاع هوائی با استفاده از موشکهای سام (سرّی).

کشتیهای نظامی = 5 ناوشکن، 12 زیردریایی، 3 ناوچه گشتی، 12 قایق کوچک مناسب برای دنبال نمودن زیردریایی، 12 قایق تهاجمی مسلح به موشک (6 واحد جدید تهاجمی مسلح به موشک هنوز به کار گرفته نشده اند)، 2 قایق گشتی سریع، 11 قایق اژدرافکن، 17 قایق آتش سریع پشتیبانی، 5 قایق گشتی، 3 فروند هاورکرافت، 12 مین جمع کن، 17 فروند قایق خاکی و آبی، 17 فروند قایق کمکی و خدمات، و مقدار معتنابهی قایقهای کوچک دیگر (سری).

هواپیما = 914 فروند (594 فروند جت، 25 فروند جت ملخدار، 130 ملخدار، 165 هلیکوپتر) (سرّی).

موشک = 65 گردان سام - 2، 15 گردان سام - 6، 167 سکوی سام - 7. (سری).

تدارکات = مصر اسلحه نیروهای پیاده اش، مهمات، کشتی نفت سوز و قایق گشتی را تولید می نماید و برای بقیه تجهیزات دیگر متکی به منابع خارجی می باشد (خیلی محرمانه).

بودجه نظامی = برای سال مالی که در 31 دسامبر 1979 به پایان رسید بودجه نظامی بالغ بر 5/1 میلیارد دلار بود، که 19% از بودجه دولت مرکزی را تشکیل می داد. (خیلی محرمانه).

اطلاعات و امنیت:

اطلاعات عمومی برای امور داخلی و خارجی، اداره عمومی برای تحقیقات امنیتی کشور برای امور داخلی، مدیریت اطلاعاتی نظامی برای امور داخلی و خارجی، اطلاعات ریاست جمهوری (PI)برای امور داخلی و خارجی. (سرّی / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان).

روابط و گرایشات شخصیتهای مهم جمهوری متحده عربی

ص: 197

سند شماره (2) 24 دی 1344 - 14 ژانویه 1965سرّی از: وزارت امور خارجه به: سفارت آمریکا در: آدیس آبابا، الجزیره، امان، آنکارا، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، اورشلیم، جده، خارطوم، کویت، لندن، پاریس، رباط، طائز، تهران، تل آویو، تریپولی، تونس.

موضوع: روابط و گرایشات شخصیتهای مهم جمهوری متحده عربی به دنبال تشدید مشکلات در جمهوری متحده عربی، گزارشاتی پیرامون تعویض پرسنل در مقامات عالی و احتمال بروز مبارزه برای به دست گرفتن قدرت، رسیده است. این وزارتخانه معتقد است که شخصیتهای مهم این مانور به شرح زیر خواهند بود:

1- شخصیتهای متمایل به شرق الف: علی صبری: وی سالهاست که دست راست ناصر و مهمترین مشاور وی در زمینه مسائل خارجی و داخلی بوده است به همین دلیل، او بیش از هر کس دیگر پس از ناصر در سیاستهای مصر نفوذ دارد. او مهمترین ترویج کننده وحدت عربی به رهبری جمهوری متحده عربی و حامی تحکیم بیشتر وحدت با بهره برداری از احساسات ضدغربی و ضد اسرائیلی و احساسات ناسیونالیستی عربی، می باشد. وی ظاهرا به شدت از سیاست بهره برداری از شوروی و هراساندن کمونیستهای محلی طرفداری می کند. هم او بود که خیلی زود متوجه شد که می تواند از رقابت چین و شوروی به نفع جمهوری متحده عربی بهره برداری نماید. در رابطه با مسائل داخلی، صبری شدیدا از سوسیالیزم حکومتی طرفداری می کرده است و او وحاتیم مسئول ملی شدن مطبوعات در ماه مه 1960 شناخته شدند.

با این وصف، صبری یک چهره مردمی نیست. او به عنوان فردی دسیسه گر، نمک نشناس، تشنه قدرت و بسیار مرموز معروف شده و در عین حال به زرنگی و ذکاوت و راستگویی نیز معروف است. گفته می شود که وی برای خود در حیطه دولت یاران و همراهانی دست و پا کرده است، تا مقام و موقعیت خود را حفظ کرده و فعالیتهای رقیبان خود را خنثی سازد. مهمترین دشمنان وی عبارتند از بغدادی و زکریا محی الدین، لیکن عبدالحکیم نیز از جمله دوستان وی به شمار نمی آید.

ب: عبدالحکیم امیر: امیر برخلاف صبری به تیزهوشی و جاه طلبی مشهور نیست، و می گویند که او معتاد به حشیش است، ولی صحت این گفته معلوم نشده است. لیکن او نشان داده است که قادر است در برابر تجاوز دیگران به حریم شخصی خود یعنی نیروهای مسلح از خود دفاع نماید. می گویند او یک مسلمان سرسپرده و احتمالاً تحت تأثیر اخوان المسلمین است و بیش از آنکه سیاستمدار باشد خود را یک سرباز می داند. جالب توجه است که نام او در زمره کسانی که برای رسیدن به قدرت مانور می دهند، وارد نشده است. امیر مسئول سرنگونی سوریه در سال 1961 شناخته شده و به همین دلیل ناصر می خواست وی را تنبیه نماید. بنا به گزارشهای رسیده امیر، صبری و هیکل را مسئول تشویق ناصر به این امر دانسته بود. با این وصف دوستی بین امیر و صبری همچنان پا برجاست.

می گویند امیر در ارتش از محبوبیت خاصی برخوردار است، محبوبیتی که بدون شک از توزیع شغل و مزایا در میان افسران ناشی شده است. شایع است که افسرانی که مایلند در صنایع ملی شده به جایی برسند

ص: 198

و یا در ارتش ارتقاء درجه یابند دائما به وی تعظیم و تکریم می کنند. هنوز معلوم نیست که مبارزات یمن بر این طرز برخورد و تفکر در قبال وی تأثیر گذاشته باشد. با این وصف گزارشات رسیده حاکی از آن است که تجارب جمهوری متحده عربی در یمن سبب شده است امیر در مورد منطقی بودن ماجراهای بدین شکل نظامی تردید بدل راه دهد.

2- میانه روها:

الف - عبداللطیف البغدادی، بغدادی را فردی سرسپرده به آرمانهای انقلاب جمهوری متحده عربی توصیف کرده اند، لیکن وی یک سیاستمدار یا ایدئولوگ نبوده و بسیار متعصب است. او با سیاست «مصر ارجح» موافق است و با ماجراجوییهای خارجی مخالفت می ورزد، او با اتحاد سوریه و مصر مخالف و خواستار خروج نظامیان مصر از یمن بود.

وی احساس می کند که گرایش مصر به سمت شرق زیاده از حد شده است. هنگام اجرای فرامین ملی گرایی و سوسیالیزاسیون در سال 1961 وی با آنها شدیدا مخالفت می ورزید. در حالی که صبری شدیدا از آنها حمایت می کرد. به دنبال این اصطکاک و برخوردهای دیگر وی با ناصر، درخشش ستاره بغدادی کاهش یافته و از مارس 1964 از محافل داخلی جدا شده است، لیکن از سپتامبر 1964 گویا ناصر به او روی آورده است تا در حل معضلات پیچیده اقتصادی وی را یاری دهد. با وجود اینکه شایع شده بود که وی در توطئه تابستان سال 1964 علیه ناصر دست داشت، ولی ما شاهدی در اثبات این ادعا نداریم.

بغدادی در میان مردم جمهوری متحده عربی به عنوان مردی که «وظایف خود را انجام می دهد» محبوبیت دارد. مرکز محبوبیت وی نیز در نیروهای مسلح ظاهرا نیروی هوایی است. او شدیدا از امیر و صبری متنفر است. از جمله اعضای محافل درونی که با وی شدیدا صمیمی است می توان از زکریا محی الدین نام برد.

ب: زکریا محی الدین. او فردی نیست که جاه طلب برای رسیدن به قدرت باشد. در ظاهر، وی با بغدادی پیوند دارد و به وحدت عربی اهمیت چندانی نمی دهد، و او و بغدادی در اکتبر سال 1961 از ناصر به خاطر پیروی «کورکورانه اش از سوسیالیزم یوگسلاوی» انتقاد کردند، ولی زکریا محی الدین بیش از بغدادی فرصت طلب است. او ظاهرا مایل به مصالحه است و در اکتبر سال 1961 او و امیر خواستار آشتی با رژیم سوریه که از مصر کناره گرفته بود شدند.

نفوذ محی الدین از نقطه اوج خود در سال 1956 یعنی قبل از حمله اسرائیل به صحرای سینا کاهش یافته است. در ژوئیه 1957 علی صبری به عنوان سرپرست بخش اطلاعاتی جانشین وی گردید، و از آن زمان به بعد وی از صبری و شهرت و اعتبارش منزجر شده است. در سال 1961 گزارش شد که وی در محافل پلیسی از شهرت و محبوبیت بسیاری برخوردار شده است، و در میان آنها هنوز هم ممکن است پیروان بسیاری داشته باشد.

اطلاعات بالا جهت استفاده پیشینه ارائه شده است. در گفتگو پیرامون این مطالب با مقامات باید کمال احتیاط را رعایت نمود، نباید وانمود کرد که دولت آمریکا مایل است در بافت قدرت جمهوری متحده عربی شاهد تغییراتی باشد و یا مایل که شخصی و یا گروه ویژه ای در مبارزه بر سرقدرت در این جمهوری پیروز گردد. اگر اطلاعات تکمیل کننده دیگری به دست آوردید برای ما ارسال دارید.راسک

گزارش بیوگرافیک اشرف عبداللطیف غوربال سفیر مصر در آمریکا

ص: 199

سند شماره (3) نوامبر 1973 - آبان 1352سرّی سازمان مرکزی اطلاعات (CIA)غیرقابل رؤیت برای خارجیان گزارش بیوگرافیک اشرف عبداللطیف غوربال سفیر مصر در آمریکا هشدار این سند حاوی اطلاعاتی است که بر دفاع ملی آمریکا طبق بندهای 793 و 794 لایحه 18 قانون مصوبه آمریکا تأثیر می بخشد. انتقال یا افشای محتوی این سند و یا دریافت آن به وسیله افراد غیرمجاز قانونا ممنوع می باشد.

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان مقدمه به دنبال جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 روابط دیپلماتیک بین آمریکا و مصر قطع گردید. چون فکر می کردند که هواپیمای آمریکایی هدفهای مصری را به حمایت از اسرائیل کوبیده است. بالاخره نتیجه این شد که جمال عبدالناصر رابطه دیپلماتیک مصر را با این کشور قطع گردانید. آمریکا سفارت خود را در قاهره تعطیل نمود و تنها در بخشی از سفارت اسپانیا دفتر حفاظت منافع آمریکا را وسیله چند کارمند معدود بازگشایی نمود. سفارت مصر در واشنگتن نیز تعطیل گردید و دفتر حفاظت منافع مصر در سفارت هند گشوده شد.

عبدالناصر بعدها به اشتباه خود درباره هواپیماهای آمریکایی پی برد، لیکن هیچ گاه نخواست از دولت آمریکا عذرخواهی کرده و آغاز دوباره روابط را خواستار شد - که البته پرزیدنت لیندن، ب، جانسون بر سر این دو مطلب پافشاری بسیار نمود. علیرغم فقدان روابط رسمی، دولت آمریکا رابطهای بسیار والا مرتبه ای در حکومت مصر یافته بود تا از طریق آنها به ایجاد صلحی در خاورمیانه اقدام نماید.

در هفتم نوامبر 1973 مصر و آمریکا در «اصول» آغاز روابط دیپلماتیک کامل به توافق رسیدند. در آن زمان بود که دولت مصر اشرف غوربال را به عنوان سفیر مصر راهی این کشور نمود.(1) انتشار خارجی ممنوعسرّی مصر اشرف عبداللطیف غوربال سفیر مصر در آمریکا در 7 نوامبر 1973، پس از آغاز روابط دیپلماتیک میان مصر و آمریکا، دولت مصر اشرف عبداللطیف

ص: 200


1- این گزارش در سرویس مرجع مرکزی تهیه و در سازمان سیا و وزارت کشور تصحیح گردیده است. اظهار نظرها و سئوالات را می توان با گلن هوراک کد ٬143 داخلی 4172 در میان گذاشت.

غوربال را به سمت سفیر مصر در این کشور منصوب نمود. تا قبل از این انتصاب، از ماه ژانویه به بعد او به عنوان مشاور مطبوعاتی پرزیدنت انورسادات خدمت می کرد. غوربال که یک کارمند با سابقه وزارت امور خارجه است برای این کشور (آمریکا - م) به هیچ وجه چهره غریبی نیست. او در هاروارد تحصیلات عالیه را به پایان رسانید، با شروع کار در وزارت امور خارجه، او به عنوان نماینده دائمی از سوی مصر در سازمان ملل به کار مشغول گردید، و بعدها به عنوان رئیس دفتر حفاظت منافع مصر در سفارت هند در واشنگتن، او مهمترین دیپلمات مصر در آمریکا در سالهای 1972 - 1968 بود.

نظرات او درباره خط مشی آمریکا در خاورمیانه غوربال معتقد است که آمریکا، در سالهای اخیر فرصتهای دیپلماتیک بسیاری را در خاورمیانه از دست داده، لیکن وی امیدوار است که روابط بین آمریکا و مصر بهبود یابد. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967، غوربال گفت که به نظر او آمریکا سیاست خود را در قبال خاورمیانه تغییر نخواهد داد، مگر اینکه منافع نفتی خود را در خطر جدی ببیند. او در همین اواخر گفت که جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی متعاقبه ضربه مهمی به آمریکا زد.

غوربال اصولاً نمی داند که در صورتی که مصر بخواهد در رابطه با مسائل و مشکلات خاورمیانه با آمریکا درگیر شود، چه مشکلاتی خواهد داشت. خوش بینی او نیز از خوش برداشتی او از وزیر امور خارجه هنری کیسینجر ناشی می شود.

درباره دکتر کیسینجر اینطور گفته است: «به نظر من او یک دوست است. در گذشته از او درباره خاورمیانه مطالب منطقی بسیار شنیده ام که هیچ یک از دیگر اعضای وزارت خارجه نتوانسته بودند اینچنین نظریاتی را ابراز دارند.» در یک مصاحبه اخیر از غوربال پرسیده شد که وظایف او به عنوان سفیر در آمریکا چه خواهد بود.

وی در جواب گفت: «من همه توان خود را در متقاعد ساختن کنگره، مطبوعات و سرمایه گذاران به کار خواهم گرفت تا تلاشهای خود را برای رسیدن به صلحی عادلانه در منطقه به دو برابر افزایش دهند.» انتصاب قبلی او در واشنگتن در یک گفتگوی اختصاصی در سال 1969 غوربال گفت که به علت آگاهیش در مورد آمریکا و به علت سوابق شخصیش وی را به سمت مهمترین دیپلمات مصری در آمریکا در سالهای بحرانی قطع روابط برگزیده اند. زمانی که روابط در حال قطع شدن بود، او در حال آماده شدن برای سمت ریاست سفارت مصر در واشنگتن بود و در آن زمان به همراه معاون رئیس جمهور، زکریا محی الدین درست یک روز قبل از آغاز جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 به واشنگتن جهت انجام مذاکرات سفر کرد. پس از قطع روابط با آمریکا اعلام کرد که حاضر است یک دیپلمات مصر در سطح وزیر را به عنوان ریاست دفتر حفاظت منافع مصر بپذیرد و پذیرشی برای تصدی غوربال در این سمت صادر نمود.

یکی از آمریکاییهایی که او را در آن زمان می شناخت درباره او می گوید که او شخصی است که اصرار دارد عقاید خود را در قالب سیاستهای رسمی مصر ابراز نماید. به عنوان یک وزیر، غوربال نتوانست با مقامات کاخ سفید و وزارت امورخارجه و رئیس جمهور تماس حاصل نماید. (روابط بین قاهره و آمریکا

ص: 201

از طریق دفتر حفاظت منافع آمریکا در قاهره اداره می شد تا دفتر حفاظت منافع مصر در واشنگتن).

او که دریافته بود که حتی دولت خود، او را در مذاکرات حساس پیرامون مسائل خاورمیانه منزوی ساخته است، بر آن شد تا با جلب اعتماد افراد متنفذ در دیگر سطوح واشنگتن به مقابله با این عمل برخاسته و خود را از انزوا بیرون کشد. او با تلاش بسیار درجستجوی افرادی بود که از او و عقایدش استقبال می کردند، تا بدین وسیله بتواند قاهره را تحت تأثیر کافی قرار دهد. او با مقامات میان رتبه وزارت امور خارجه، اعضای کنگره و کارمندان کنگره و حتی مدیران شرکت نفت آمریکا به این منظور که از نفوذ آنان در دولت بهره برد تماس حاصل می نمود. او از نظر ایراد سخنرانیها نیز بسیار فعال بود و یکی از دیپلماتهای فعال عربی در این زمینه به شمار می آمد.

غوربال خیلی سعی داشت بداند که چه کسی به مصر سفر می کند. نمایندگان کنگره و مدیران بازرگانی از برنامه های آشناسازی که او برایشان در قاهره ترتیب می داد بسیار راضی بودند. او مخصوصا در مورد مسافرت شخصیتهای مهم کنجکاوی به خرج می داد، و سعی می کرد همزمان با آنها در قاهره باشد وبر وظایف آنها نظارت داشته باشد. در زمان اقامتش در واشنگتن، غوربال مکرر به سفارت روسیه می رفت تا طرف تماسهایی در آنجا بیابد و از آنها به عنوان منبع اطلاعات دیپلماتیک بهره برداری نماید.

انتصاب دوباره در قاهره در طول مدتی که ریاست دفتر حفاظت منافع مصر را به عهده داشت، غوربال توانسته بود اعتماد محمود ریاض وزیر امورخارجه را نسبت به خود جلب نماید. لیکن چون ریاض با طرح مصر مبنی بر یک موافقت میان دوره ای که باعث بازشدن کانال سوئز بشود مخالف بود، سادات بر او خشم گرفت. ریاض در ژانویه 1972 از سمت وزارت امور خارجه برکنار شد و در نتیجه غوربال نیز به عنوان یکی از حامیان او در بهار سال 1972 از واشنگتن فراخوانده شد.

لیکن، غوربال با سربلندگی به قاهره بازگشت. قبل از عزیمت از واشنگتن او به درجه سفارت ارتقاء پیدا کرد. پس از آن به عنوان دستیار حافظ اسماعیل مشاور رئیس جمهور در امنیت ملی انتخاب و نصوب گردید. این انتصاب نیز همانند انتصاب قبلی او در آمریکا به خاطر آگاهی او از مسائل آمریکا بود.

مشاور ریاست جمهوری ظاهرا غوربال وظایف خود را به عنوان دستیار اسماعیل به خوبی انجام داده بود. چون بعدها او به سمت مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در 17 فوریه 1973 منصوب گردید. این طور به نظر می رسد که سادات این موقعیت را برای غوربال در دفتر به وجود آورد تا از او به عنوان مشاور خود در رابطه با مسائل آمریکا استفاده کند. در همین رابطه بود که غوربال در سپتامبر 1973 به همراه سادات در کنفرانس غیرمتعهدها در الجزیره شرکت نمود. او به عضویت کمیته عالی جنگ که قبل از جنگ 1973 اعراب و اسرائیل توسط سادات به وجود آمده بود، درآمد.

اکثر روزنامه نگاران خارجی، به خصوص روزنامه نگاران غیر عربی، نحوه عملکرد غوربال را به عنوان مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور ستوده اند. گزارش اخبار معمولاً به طرز واقع بینانه انجام می گرفت و بیاناتی که در رابطه با جنگ می شد معمولاً در حد توجیه اهداف جنگی مصر بود. از این نظر

ص: 202

روزنامه نگاران برای غوربال احترام بسیار قائل هستند.

زندگی و حرفه های اولیه اشرف عبداللطیف در 22 ماه مه 1925 در اسکندریه مصر در خانواده ای از طبقه بالا لیکن متوسط الحال از نظر معیشت به دنیا آمد. او فرزند معاون وزیر پیشین دادگستری عبداللطیف غوربال بود.

مشهورترین فرد خانواده اش شفیق غوربال مورخ بود. اشرف غوربال در رشته علوم سیاسی در دانشگاه فؤاد اول (دانشگاه قاهره) به مطالعه پرداخت و در سال 1945 فارغ التحصیل گردید. اسماعیل فهمی (وزیر امور خارجه در سال 1973) و محمد ریاض (مشاور رئیس اتحادیه عرب) دو تن از همکلاسیهای او بودند. هر سه آنها مدتی بعد از پایان تحصیل به وزارت امور خارجه پیوستند و آنها را در وزارت امور خارجه به عنوان «مثلث» می شناختند.

این وزارتخانه در سال 1946 غوربال را برای ادامه تحصیلات به آمریکا فرستاد. او به وسیله کشتی کورنلیاس گیلیان که یک کشتی آزادیبخش مملو از سربازان آمریکایی مراجعت کننده از جنگ بود به آمریکا سفر کرد. در طول سفرش با قاسان طوینی یکی از دانشجویان لبنانی که عازم دانشگاه هاروارد بود آشنا شد (طوینی در حال حاضر معاون نخست وزیر و وزیر اطلاعات و آموزش و نیز سردبیر و ناشر روزنامه بیروتی النهار می باشد). این دو پس از سه و نیم سال که در هاروارد با یکدیگر گذراندند، همچنان با یکدیگر دوست و صمیمی هستند.

غوربال در ادامه تحصیل در هاروارد تقریبا مردود شد و در ترم اول به صورت مشروط مجبور به ادامه تحصیل گردید و بعدها او مشکلاتش را به غربت و دوری از وطن نسبت داد. پس از اینکه دید در حال اخراج از دانشگاه هاروارد است با جدیت بیشتر به درس خواندن پرداخت و در سال 1948 و 1949 فوق لیسانس و دکترای خود را در علوم سیاسی گرفت. عنوان تز دکترای او چگونگی ایجاد امنیت در منطقه بود.

در سپتامبر 1949 او به عنوان وابسته به وزارت امور خارجه بازگشت. در فوریه 1950 در نمایندگی سازمان ملل (با دریافت کمک هزینه) به کار مشغول شد. در سال 1951 به عنوان دبیر سوم به قاهره بازگشت و در ماه مه همان سال به عنوان عضو انجمن شهر از آمریکا بازدید به عمل آورد. از آن زمان به بعد، غوربال به عنوان معاون مدیریت سازمانهای بین المللی، بخش قراردادها و کنگره ها در وزارت امور خارجه عمل می کرد. تا سال 1952 به عنوان دبیر سوم در نمایندگی مصر در سازمان ملل به کار مشغول بود تا اینکه در سال 1954 به عنوان سفیر به پاریس فرستاده شد.

در ژانویه 1956 به عنوان دبیر سوم به لندن رفت و یک ماه بعد غوربال به سمت دبیر اولی ارتقاء یافت.

در ژوئیه 1957 به نمایندگی مصر در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو فرستاده شد، در حالی که در آن سمت بود به عنوان عضو کمیته فرعی جمهوری متحد عربی انجام وظیفه می نمود و مذاکرات اقتصادی با فرانسه در سال 1958 را انجام داد. در آخرین سال اقامتش در ژنو در سال 1960 به سمت کنسول نمایندگی در ژنو رسید.

پس از بازگشت به قاهره، غوربال مدت کوتاهی به عنوان معاون مدیریت دپارتمان کنفرانسها و سازمانهای بین المللی وزارت امور خارجه انجام وظیفه نمود. در سال 1960 در اولین کنفرانس غیر

ص: 203

متعهدها در بلگراد شرکت نمود. پس از آن از سال 1960 تا سال 1962 به عنوان معاون مدیریت دپارتمان امور آسیایی خدمت کرد. در 1963 به عنوان کنسول نمایندگی مصر در سازمان ملل به نیویورک رفت. در سال 1963 با وجود اینکه کنسول نمایندگی مصر در اتاوا شده بود، لیکن تا سال 1964 نتوانست درآنجا به کار مشغول شود. پس از بازگشت به قاهره در اوائل 1965 پست ریاست کابینه در دفتر معاونت وزارت امور خارجه را عهده دار گردید. در بین سالهای 67 - 1966 او مدیر دپارتمان نظارت و هماهنگی در وزارت امور خارجه گردید، و در آن مقام مشغول به کار بود تا اینکه در ژانویه سال 1968 به سمت ریاست دفتر حفاظت منافع مصر در واشنگتن منصوب گردید.

انتصابهای او در سازمان ملل غوربال بر تجربیات حاصله از خدمتش در سازمان ملل ارج بسیار می نهد. در سالهای خدمتش بین 1952 و 1954 در سازمان ملل او به عنوان عضو کمیته حقوق بشر کنسول اجتماعی اقتصادی سازمان ملل نیز به کار مشغول بود. در آوریل 1955 در یازدهمین اجلاس این کمیته در ژنو شرکت جست. یکی از اعضاء سازمان ملل از غوربال به عنوان یک فرد مطلع، توانا، و صمیمی و همکار یاد می کند. در ژوئیه 1959 و آوریل 1963 غوربال به عنوان ناظر در اجلاس 28 و 35 کمیته حقوق بشر کنسول اجتماعی اقتصادی سازمان ملل فعالیت نمود. در آوریل 1963 او در پانزدهمین اجلاس کمیسیون اجتماعی سازمان ملل شرکت جست و کارهای سازنده او در اجلاس ژوئن 1963 کمیته مساعدت فنی، ستایش بسیاری از نمایندگان سازمان ملل را برایش ارمغان آورد. در سپتامبر همان سال غوربال به عنوان معاون ریاست کمیته حقوق بشر کنسول اجتماعی اقتصادی برگزیده شد.

غوربال در بسیاری از اجلاسهای مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان نماینده حضور داشت. او در هنگام وضع قانون دوم کنفرانس دریاها در سال 1960 نیز حضور داشت.

سوابق شخصی سفیر منصوب کنونی مصر در آمریکا فردی شناخته شده و بسیار خونگرم است. او به طرز بسیار محافظه کارانه ای لباس می پوشید. او به زبان انگلیسی و فرانسه مسلط است و در بین آمریکاییها احساس غربت نمی کند. او خیلی علاقه دارد راجع به اسکندریه در مصر به خصوص راجع به باغی که در نزدیکی آنجا دارد صحبت کند. اخیرا گفته است که یک باغ هلو در دلتای نیل خریداری کرده است. سخن گفتن خارج از موضوع با غوربال ممکن نیست و او هر چه را که بشنود کاملاً به قاهره مخابره می کند.

با وجود اینکه مسلمان است، غوربال مشروب نیز می نوشد، او سیگار نمی کشد مگر اینکه گاهی بعد از شام یک سیگار نیز مصرف کند. او را خیلی وقت شناس در ملاقاتها دانسته و اکثر کارهایش را در اوائل روز انجام می دهد.

غوربال شناگر بسیار ماهریست و از راهپیمایی و حمامهای سونا بسیار لذت می برد. آخرین باری که به واشنگتن آمده بود تقریبا هر روز خانواده اش را به یک کلوپ شنا می برد. او سعی کرد در زمان عهده دار بودن وظیفه کنسولی نقاشی را نیز بیاموزد، لیکن فشار کاری باعث شد که نتواند این مشغولیات را فرا گیرد.

ص: 204

خانواده غوربال با آمال احمد امیر ازدواج کرده است. وی برخلاف شوهرش با آمریکاییها با خونگرمی برخورد نمی کند، لیکن با دو زبان انگلیسی و فرانسه تسلط دارد. خانواده غوربال در خانه ای در خیابان ماساچوست واشنگتن قبلاً توسط خود خانم غوربال تزئین شده بود سکونت خواهند گزید. این دو دارای دو فرزند هستند، یکی دختر 19 ساله بنام ناهید و دیگری پسر 15 ساله بنام عمر. ناهید در سال تحصیلی 72 - 1971 در مدرسه خدمات خارجی جورج تاون به تحصیل مشغول گردید. او در حال حاضر ثبت نام نکرده است. ممکن است برای ترم بهاره و یا آغاز سال 74 - 1973 به دانشگاه جورج تاون بازگردد.

23 نوامبر 1973

ناو جنگی اتمی و عبور آن از کانال سوئز

سند شماره (4) 14 فروردین 1357 - 3 آوریل 1978سری از: سفارت آمریکا در قاهرهبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: ناو جنگی اتمی و عبور آن از کانال سوئز 1- در این فکر بودم که چگونه موضوع مرجع را در رابطه با محدودیتهای مطروحه در تلگرام مرجع ارائه نمایم. این موضوع را با دریاسالار هالوئی در سفر اخیرش به اینجا در میان گذشته ام. محدودیتهای موجود را در مورد آنچه که می توان در مورد عبور ناو جنگی اتمی گفت می دانم، لیکن امیدوارم که بتوانم چیزهایی در این مورد ارائه کنم تا مصریها نیز از جنبه های امنیتی آن مطمئن شوند. در این رابطه، فکر می کنم که بهتر است اعتراف کنیم که ورود این ناو جنگی به بنادر و عبور آن از کانال سوئز دو مسئله کاملاً متفاوت است. دو ناو جنگی اتمی که به اسکندریه وارد شده بودند در خارج از اسکله داخلی و حدود 7/1 میل دریایی دورتر لنگر انداخته بودند. حداقل بعضی از مصریها معتقدند که درست است که از نظر امنیتی به ناوهای جنگی اتمی ما شک و تردیدی ندارند، ولی لنگراندازی آنها در خارج از اسکله نیز که به خاطر مسائل امنیتی مقرر شده بود. در حالی که عبور این ناو جنگی از کانال سوئز به معنی آن است که این ناو از یک کانال با وسعت 200 متر از میان شهرهای پرجمعیت بندر سعید، اسماعیلیه و سوئز که در مقایسه با اسکندریه به ناوها بسیار نزدیک هستند باید بگذرد، موجبات نگرانی بیش از حد مقامات کانال سوئز را فراهم کرده که مشکل بزرگی نیز به حساب می آید.

2- من با معاون نخست وزیر احمد سلطان گفتگوی دیگری نیز داشتم و مشکلات مربوط به افشای این موضوع را نیز به وی یادآور شدم به او گفتم که طبق پیشنهادش حاضریم یک فرد متخصص به محل اعزام داریم، ولی در عین حال یادآور شدم که این فرد نخواهد توانست کار زیادی انجام دهد. تقریبا تمام مطالب مربوط به ناو جنگی اتمی و عملیات و طرحهای آن طبقه بندی شده است و ما دائما از ارائه آن به کشورهای میزبان ناوهای جنگی اتمی خود امتناع ورزیده ایم. اگر چه همه قبول دارند که متخصص آمریکایی نخواهد توانست به همه سؤالات پاسخ دهد و اگر این اقدام را نوعی حرکت آرایشی در جهت کمک به سلطان در متقاعد ساختن کمیته خود به حساب می آورند، البته این متخصص را به منطقه اعزام خواهیم داشت.

سلطان گفت وی به ماهیت مشکلات معترف است، لیکن مایل است که این ملاقات صورت گیرد. وی گفت اگر این فرد متخصص بتواند به آنها توضیح دهد که در هنگام عبور ناو جنگی اتمی از کانال پاناما چه

ص: 205

اقدامات امنیتی خاصی صورت گرفته، برای آنها مفید خواهد بود. اگر در کانال پاناما اقدامات صورت نگرفته باشد، کمیته تحت تأثیر آن واقع خواهد شد. لطفا در صورت امکان توضیح دهید که هنگام عبور از کانال پاناما چه اقدامات احتیاطی خاصی انجام شده است.

3- پیرامون این موضوع با معاون رئیس جمهور مبارک نیز صحبت کرده و او را در جریان گفتگوهای پیشین خود با گمسی (GAMSY) کامل، غالی و سلطان قرار دادم. در انجام آن، مبارک را به طور مختصر در جریان سوابق امنیتی عملیاتی بیست ساله گذشته ناوهای جنگی اتمی خود در بنادر مختلف قرار دادم.

علاوه بر این به وی گفتم که دو ناو جنگی اتمی آمریکا به اسکندریه نیز سفر کرده اند. به وی گفتم که گمسی، کامل و سلطان مایلند در این زمینه تشریک مساعی نمایند. معذالک کمیته فنی در این زمینه با مشکلاتی روبه رو می باشد. مبارک توصیه کرد که با گمسی، کامل و سلطان همکاری نموده و نگرانیهای کمیته را برطرف نمایم. وی گفت در صورتی که کمیته به لجبازی خود ادامه دهد، وی با کمال میل مداخله خواهد کرد تا تصمیم مقتضی گرفته شود. من از این وسیله به عنوان آخرین راه چاره بهره برداری خواهم کرد.

4- با در نظرگرفتن نظریات سلطان در پاراگراف دوم بالا، معتقدم که بد نیست در پایان چونینگ به مصر بیاید و با سلطان و کمیته فنی در این باره ملاقات نماید، لیکن باید به یاد داشته باشید که هدایت کانال پاناما از اهمیت بسیار برخوردار است. چون سلطان بخش اعظم این ماه را در مسافرت به سر خواهد برد، وی پیشنهاد کرده است که چونینگ در اواخر ماه آوریل به مصر بیاید. لطفا از امکان این سفر ما را مطلع سازید.

عبور ناو جنگی اتمی از کانال سوئز

سند شماره (5) 20 اردیبهشت 1357 - 10 مارس 1978سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا در قاهره، فوری موضوع: عبور ناو جنگی اتمی از کانال سوئز 1- اطلاعات ذیل مربوط است به پاسخگویی به پرس و جوهای تلگرام مرجع در مورد اطلاع دولت آمریکا از تضمینهای انگلستان، فرانسه و شوروی در مورد مسئولیت و امنیت ناو جنگی اتمی.

الف: بیانیه دولت انگلستان از همه نظر مشابه بیانیه استاندارد آمریکا می باشد. علاوه بر این، بیانیه وزیران دولت انگلستان در ژوئن 1967 نیز دارای تأثیر و نتایج مشابه به قانون عمومی آمریکا به شماره 513 - 93 می باشد. آمریکا و انگلستان نیز در مورد ورود ناو جنگی اتمی به بنادر خارجی روش و برخوردی یکسان دارند.

ب: تا آنجا که ما می دانیم تنها فرانسویها هستند که باید قبلاً برای ورود ناوهای اتمی خود به بنادر خارجی تقاضاهایی را مطرح نمایند. در گفتگوی دولت آمریکا با دولت فرانسه در ارتباط با ورود ناو جنگی اتمی به ما خاطر نشان ساختیم که در صورتی با تقاضای ورود ناو اتمی فرانسه موافقت خواهد شد که فرانسه نیز با استانداردهای آمریکایی به طور یک جانبه موافقت نماید و سوابق مربوط به عملکرد خالی از خطر را نشان دهد.

ج: این وزارتخانه در مورد عملکرد شوروی در رابطه با ورود ناوهای اتمی آن کشور به بنادر خارجی اطلاعی ندارد و تنها در مورد دو بندری که ناوهای اتمی شوروی از آنها بازدید کرده اند، مطالبی می داند.

ص: 206

یکی از بنادر، بندر سنیفوگوس و بندر دیگر بندر اسکندریه بوده است. تصمیمات پیشین دولت مصر در رابطه با سفرهای اوائل سال 1972 و سفرهای پیشین ناو اتمی شوروی به اسکندریه احتمالاً ملاحظات سیاسی را در نظر داشته و در رابطه با وضع حاضر مصداق ندارد.

2- موضع دولت آمریکا در رابطه با سفرهای ناو اتمی: آمریکا دقیقا همان نکاتی را در نظر می گیرد که شما با وزیر خارجه کامل (پاراگراف 5 تلگراف مرجع الف) در میان گذاشته اید. در رابطه با فرضیات شما در پاراگراف 8 تلگراف مرجع الف، دولت آمریکا نسبت به صدور اجازه از طرف دولت مصر جهت عبور ناوهای جنگی اعتراضی ندارد، به شرط آنکه شرایط قانون قسطنطنیه 1888 براساس (1) تضمینهای یک جانبه مانند تضمینهای ارائه شده از طرف خودمان و (2) نشان دادن سوابق عملکرد خالی از خطر از طرف کشوری که می خواهد ناو اتمی خود را از کانال سوئز عبور دهد، در رابطه با همه ناوهای اتمی به کار برده شود.

3- محض اطلاع شما: هدف ما این است که از فرسایش سیاست یک جانبه ای که ما و انگلستان در سرتاسر جهان به منظور عبور ناوهای اتمی خود استفاده می کنیم اجتناب ورزیم. چون فرسایش این سیاست ممکن است منجر به لزوم پیدایش توافق دو جانبه و یا چند جانبه شود که مورد قبول آمریکا نخواهد بود. درست است که نمی توانیم نحوه قرارداد پیشنهادی یک کشور ثالث را تحت کنترل داشته باشیم، ولی هدف ما این است که دولت مصر را متقاعد سازیم که تنها تضمینهای یک جانبه ما طبق بیانیه استاندارد دولت آمریکا و قانون عمومی 513 - 93 کافی است. پایان، بخش محض اطلاع شما.

4- تقاضای دولت مصر از اداره اتمی بین المللی در مورد ارائه مشورتهای فنی پیرامون ورود ناو جنگی اتمی، از نظر ما تنها در رابطه با عبور کشتی های بازرگانی اتمی صادق خواهد بود، ولی ناوهای جنگی اتمی به طریق کاملاً متفاوت و تنها توسط خودمان و کشورهای میزبان این سفرها اداره می گردد. می توانید به دولت مصر اطلاع دهید که تقاضای ما تنها در مورد عبور ناو جنگی اتمی آمریکا از کانال سوئز مصداق دارد و ناوهای تجاری اتمی و عبور آنها از کانال با روش دیگر انجام می گیرد.

5 - در پاسخ به تلگرام مرجع ج، تنها ناوهای جنگی اتمی ما و انگلستان از کانال پاناما عبور کرده اند.

محض اطلاع شما: تاکنون هیچ ناو اتمی خارجی از این کانال عبور نکرده است، لیکن قرار است در سال جاری دو ناو اتمی انگلستان از آن عبور نمایند. پایان، محض اطلاع شما.

چون انگلستان تضمینهای مشابهی را در رابطه با ورود ناوهای اتمی انگلستان به بنادر آمریکا ارائه کرده است، بنابراین برای عبور از کانال پاناما نیاز به ارائه مجدد آنها نیست. از آنجایی که در مورد سیاست شوروی و فرانسه در رابطه با ورود ناوهای اتمی آنها به بنادر و ورود آنها به آبهای داخلی کشورهای دیگر اطلاعی نداریم، با قاطعیت نمی توانیم در مورد نحوه اداره عبور ناوهای اتمی این کشورها از کانال پاناما اظهار نظر کنیم. تا زمانی که کانال تحت کنترل آمریکاست، ما سعی خواهیم کرد از تضمینهای یک جانبه خود در رابطه با دیگر کشورها استفاده کنیم، تا ثبات سیاست خود را در رابطه با عملکرد ناوهای اتمی خود و انگلستان در سرتاسر جهان حفظ نماییم.

6- محتوای تلگرافهای مرجع و این تلگرام با سفارت انگلستان در واشنگتن مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته است. سفارتهای مستقر در قاهره و لندن ممکن است بخواهند با همتاهای خود در این رابطه تماس حاصل نمایند.ونس

تأثیر گزارشاتی که بر مبنای آنها به سازمان سیا دستور داده شده است که نهضتهای اسلامی را در مصر مورد مطالعه قرار دهد

ص: 207

سند شماره (6) 23 ژانویه 79 - 3 بهمن 57سرّی از: سفارت آمریکا در قاهرهبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. 8857 موضوع: (سرّی) تأثیر گزارشاتی که بر مبنای آنها به سازمان سیا دستور داده شده است که نهضتهای اسلامی را در مصر مورد مطالعه قرار دهد 1- (تمام متن سری است).

2- خلاصه: الاهرام مقاله ای را که در واشنگتن پست درج گردیده و حاکی از آن است که از سازمان سیا خواسته شده که نهضتهای اسلامی را در تمام جهان مورد مطالعه قرار دهد، مد نظر قرار داده است. درز نمودن این گونه اخبار بسیار تأسف آور، است زیرا شیوع این گونه اخبار سرّی در زمانی که سفارت آمریکا در تلاش است تا به گفتگوهای سازنده با دست راستیهای مذهبی در مصر دست بزند، روند این گونه مذاکرات را بر هم می ریزد. بخش اسلامی متعصب بسیار حساس و مظنون است. به علت نگرانی در مورد اورشلیم، احساس همدردی شدیدی با فلسطینیها کرده، از اشغال دائمی ساحل غربی رود اردن و نوار غزه و به خاطر اینکه قادر نیستند کار مثبتی در این باره انجام دهند بسیار عصبانی هستند و تمام سرزنشها را متوجه آمریکا می کنند. در هفته های گذشته با وخیم تر شدن اوضاع ایران، اتفاق آرای مسلمانان متعصب علیه آمریکا افزودن تر شده، مقالات شدیداللحن در روزنامه های مذهبی مصری به چاپ رسیده و در خطبه های روز جمعه نیز انتقادهایی از آمریکا شده است. از نظر آنها آمریکا دشمن اسلام است. لازم است که یک زنجیره عملیات مثبت از طرف ما صورت بگیرد تا این عدم اعتماد مسلمانان نسبت به ما از میان برود. گزارشات مطبوعات در زمینه مطالعات اطلاعاتی اگر هم ضروری باشد، در این زمینه ما را یاری نخواهد داد. پایان خلاصه.

3- با نفوذترین روزنامه مصری الاهرام، دیروز مقاله، هاگلند از واشنگتن پست را به چاپ رسانده است که در آن دکتر برژینسکی از سازمان سیا خواسته است تا مطالعات همه جانبه ای را پیرامون نهضتهای اسلامی در سراسر جهان به عمل آورند. این طور که از مقاله برمی آید اطلاعات مربوطه از طریق کمیته روابط خارجی به واشنگتن پست داده شده است. با وجود اینکه ما خاطر نشان ساخته ایم که در مقاله هاگلند از «جامعه اطلاعاتی» خواسته است که چنین مطالعه ای را از سر گیرد، ولی الاهرام این عبارت را به سازمان سیا ترجمه می کند. چنین مطالعه ای باید خیلی زودتر از اینها انجام می گرفت، ولی باعث تأسف است که خبر به این سرعت درز کرده است و حتما در زنجیره تلاشهایی که از طرف سفارت جهت انجام گفتگوهایی سازنده با عناصر مذهبی دست راستی مصری صورت می گیرد، تأثیر خواهد کرد.

4- هیچ بخش دیگر مصری حساس تر از بخش دست راستیهای مسلمان نیست، که در حال حاضر بقایای اخوان المسلمین قبلی است که همچون آفتی بر مصر در سالهای 1940 و 1950 تاختند، و هنوز قدرتمند است، گر چه در حال حاضر بالهایش قیچی شده است و از عدم وجود رهبری رنج می برد. از طریق منابع متعددی سعی شده است که با رهبران اخوان تماس مستقیم برقرار شود، ولی موفقیت حاصل نگردید، لیکن در یک سال و نیم گذشته توسط مقامات بخش سیاسی تماسهایی با عمر تلمسانی مدیر نشریه ماهانه اخوان که ادعا می کند یکی از رهبران سازمان است حاصل شد. در این مراحل تلاش بر آن بود که تماسها با دقت و احتیاط انجام پذیرد. لیکن تلمسانی و همکارانش گویا از تماس آشکار و مباحث

ص: 208

رک و بی پرده با مقامهای سفارتی هراسی ندارند. هیچ چیز آنها را نمی ترساند مگر اینکه بفهمند که عملیات سیا برای «مطالعه» (یا از نظر مسلمانان «درک») نهضتهای اسلامی می باشد.

5 - پرداختن تصویر مشکوک آمریکا از نظر این مسلمانان بنیادگرا بسیار مشکل است. آنها به علت علاقه شان به اورشلیم با فلسطینیها احساس همبستگی شدید داشته، نگران اشغال دائمی ساحل غربی رود اردن و نوار غزه توسط اسرائیلیها هستند. دست راستیهای مسلمان، سادات را از این نظر که نتوانسته است از طریق قرارداد کمپ دیوید تعهد روشنی در مورد بازگرداندن اورشلیم شرقی یعنی مکان حرم شریفه به اعراب که به معنی کنترل مسلمانان است به دست آورد، شدیدا مورد انتقاد قرار داده اند. انتظار می رود که اعمال اخیر اسرائیل در هبرون و حرم ابراهیمی عکس العمل منفی مسلمانان دست راستی مصری را را به همراه بیاورد. از اینکه دیگر مسلمانان عربی قادر نیستند در قبال اشغال دائمی ساحل غربی رود اردن و اعمال آن کشور کاری انجام دهند، این مسلمانان متعصب تمام تقصیرها را به گردن آمریکا انداخته او را مسئول این کارها می شمارند.

6- در چند هفته گذشته، با وخیمتر شدن اوضاع ایران ما افزایش این شک و تردید را و به خصوص اتفاق رأی مسلمانان مصری متعصب را علیه آمریکا احساس می کنیم و هر چند عملکرد سیاسی شیعه و سنی در مصر و ایران متفاوت است، لیکن هر دو گروه یا هر دو ملت در مظنون بودن علیه آمریکا شریک هستند. علاوه برا اینها مقالات ضدآمریکایی نه تنها در دو ماهنامه مذهبی الدعوه و الاعتصام مصری به چاپ رسیده است بسیاری از وزرای مهم مصری نیز نگرانی خود را در مورد انگیزه های آمریکا که مورد سؤال خطیبان جمعه مساجد قرار گرفته، ابراز داشته اند. این وضع در حالی که روسیه و مصریان چپگرا چون خالد محی الدین برآنند تا با راست گرایان تماس برقرار کرده از فرصت سود برند، بدتر خواهد شد.

گزارشهای مربوطه به «مطالعات» سازمان سیا به وخیمتر شدن هر چه بیشتر اوضاع کمک خواهد کرد.

7- بد نیست در اینجا پیرامون شایستگی یکی از مطالعات سازمان سیا پیرامون فعالیتهای اسلامی نیز سخن رانده شود. چند سال پیش من شخصا پیشنهاد آغاز چنین مطالعاتی را دادم، ولی به من جواب داده شد که این موضوع در رابطه با دولت مصر از حساسیت بسیار برخوردار است، به خصوص که سازمان سیا در آن درگیر باشد. این موضوع به طور صحیح تفهیم گردیده بود، لیکن من به سفارت دستور دادم تا در جوامع مسلمانان متعصب تماسهای محتاطانه ای برقرار سازند و این چنین نیز شده است. ما این کارها را ادامه خواهیم داد و نشان خواهیم داد که درز این گونه خبرها به بیرون از طریق مطبوعات تا چه حد مانع پیشرفت ما در کارها بوده است. حساسیت مسلمانان مصری کمتر از سادات و یا دولت مصر نیست و انجام یک چنین مطالعاتی از طرف سازمان سیا باید از طریق منابع دست دوم (مانند دولت مصر) انجام پذیرد.

البته نکات منفی بسیاری در این گونه برخورد مطالعاتی وجود دارد. در همان حال، سیا (SRF)نظریات بسیار جالبی درباره مذهبیون دست راستی دارد و گزارشات سفارت (برای نمونه گزارش سال 78 قاهره به شماره الف - 177) اطلاعاتی مشابه آن نظریات دارد و تماسهایی نیز برقرار کرده است.

8- چون مسلمانان متعصب مصری کلید ثبات سیاسی آینده این کشور را در دست دارند باید با دقت بسیار نظارت گردد. با این حال من امیدوارم که واشنگتن خبرهای مربوط به بنیادگرایی اسلامی در مصر را تا حد امکان پنهان نگه دارد. آرامش ناپذیری و حساسیت توأم با عصبانیت این گروه را به آسانی نمی توان توصیف نمود. تلاش ما باید در جهت ایجاد گفتگوهای پر ثمر و صریح با اخوان المسلمین باشد نه اینکه

ص: 209

آنان فکر کنند که این فقط یک مطالعات جاسوسی است، هر چند هم که اینگونه اعمال ضرورت زمانی داشته باشد.

9- در افکار بسیاری از مسلمانان متعصب مصری این ایده شکل گرفته است که آمریکا با اسلام دشمن است. این ایده را به آسانی نمی توان از بین برد و اخوان المسلمین بسیاری از مقالاتی را که در این زمینه در مطبوعات آمریکا به چاپ می رسد به عنوان دلیلی بر ادعای خود ارائه می دهند.

انتقاداتی که توسط رهبران کنگره و دیگر شخصیتهای آمریکایی و عربستان سعودی در این باره می شود، به عنوان حملاتی غیر مستقیم علیه جامعه مسلمانان متعصب نگریسته می شود. ما هشدار می دهیم که منطق غربی و نحوه تعقل غربی قابل تطبیق با منطق و نحوه تعقل دست راستیهای مسلمان مصری نمی باشد. کارهای مثبتی که از طرف ما ارائه شده تا نشان بدهیم که با حس همدردی می خواهیم به درک اسلام بپردازیم، از قبیل دعوت پرزیدنت کارتر از شیخ فقید الازهر و گفتارهای اخیر پرزیدنت کارتر در از بین بردن حس عدم اعتماد علیه انگیزه های آمریکا بسیار مفیدتر واقع می شوند. لیکن گزارشهای مطبوعاتی پیرامون مطالعات جاسوسی این حالت را دارا نیستند.ایلتس

نظریات سادات در مورد شاه و اوضاع ایران

سند شماره (7) 5 بهمن 1357 - 25 ژانویه 79سرّی از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا در تهران فوری موضوع: (سرّی) نظریات سادات در مورد شاه و اوضاع ایران 1- (تمام متن سرّی است) 2- خلاصه: سادات می گوید شاه از رفتار دولت آمریکا بسیار ناراحت و عصبانی شده است. او از شاه و شهبانو خواسته است که به مصر بازگردند و آنها نیز در نظر دارند همین کار را انجام دهند. شاه در آسوان با نیروهای ارتش ایران و یا نیروهای امنیتی تماس نگرفته است، لیکن در قاهره خواهد توانست اوضاع ایران را زیر نظر داشته و نحوه تکامل آن را ارزیابی نماید. سادات از دولت آمریکا می خواهد که راههای بیشتری پیش پای وی بگذارد. وی با نگرانی گفت که شاه به او اظهار داشته است که دولت آمریکا از نیروی هوایی ایران خواسته است که در صورت وخامت بیشتر امنیت داخلی ایران تجهیزات نظامی پیشرفته آمریکا در ایران را بمباران نماید. وی گفت حاضر است این تجهیزات را در مصر جای دهد. وی معتقد است که ماشین نظامی ایران عامل اصلی ثبات در منطقه است و مصرانه می خواهد که ما رابطه بسیار صمیمانه خود را با آن حفظ نماییم. او علاوه بر این مایل است که یک خط ارتباطی بین آمریکا و ارتش ایران ایجاد گردد. پایان خلاصه.

3- بخش اعظم مذاکره دو ساعته من با سادات و معاونش مبارک به شاه و اوضاع ایران و پیچیدگیهای آن مربوط می شد. سادات به کرات نکات زیر را مطرح نمود:

4- در گفتگوهای متعدد با شاه در آسوان، رئیس جمهور دریافته بود که شاه باور دارد که آمریکا با وی بدرفتاری کرده است. اکثر چیزهای گفته شده و اقدامات کارتر و مقامات عالیرتبه این دولت به ضرر شاه بوده است. شاه بسیار عصبانی است. من گفتم این امر مایه تعجب است، چون دولت کارتر مانند پیشینیان خود از شاه حمایت کرده و او را رهبر مشروع کشور خوانده است. واقعیت امر این است که بسیاری از

ص: 210

منتقدین شاه در آمریکا از دولت کارتر نیز به خاطر حمایت از وی انتقاد کرده اند. سخنگویان دولت بارها اعلام کرده اند که از ورود شاه به آمریکا استقبال می کنند. سادات گفت او به این امور واقف است، لیکن گفت که شاه فکر می کند دولت آمریکا با وی بدرفتاری کرده است. لیکن به جزئیات آن اشاره ای ننمود.

5- سادات گفت، از شاه خواسته است که به مصر بازگردد و تا هر زمان که بخواهد در آنجا بماند. وی معتقد است که به جای آمدن به آمریکا، آنها در یکی دو روز آینده به مصر خواهند آمد. هنگام اقامت در آسوان، برخلاف اصرار شهبانو مبنی بر اینکه وی با ارتش ایران و نیروهای امنیتی آن کشور تماس برقرار سازد، شاه از انجام آن سرباز زده بود. شاه گفته بود که قول داده است این کار را نکند و به گفته خود پای بند خواهد بود. سادات گفت، بازگشت شاه به قاهره سبب خواهد شد که به ایران نزدیکتر باشد و تکامل اوضاع ایران را به دقت ارزیابی کند. سادات از اظهار نظر پیرامون کمک دولت مصر به شاه در بازگشت به قدرت خودداری کرد. در واقع، رئیس جمهور مصر گفت نمی داند که آیا شاه خواهد توانست به ایران بازگردد یا خیر. معذلک وی گفت امید است که آمریکا تمام راهها را در برابر شاه باز بگذارد و به اصطلاح «درها را به روی او نبندد.» 6- با یادآوری پیشنهاد قبلیش مبنی بر اینکه وی حاضر است تجهیزاتی را که می خواهیم از ایران خارج کنیم در مصر جای دهد (قاهره 294)، سادات گفت پس از شنیدن این مطلب از شاه که قرار است این تجهیزات نابود شوند بسیار ناراحت شده است. شاه محرمانه به وی گفته بود که روابط آمریکا با نیروهای مسلح ایران و به خصوص نیروی هوایی ایران صمیمانه است. وی گفته بود که به فرمانده نیروی هوایی کاملاً اطمینان دارد. بنا به گفته شاه، دولت آمریکا از فرمانده نیروی هوایی ایران خواسته است (یا دستور داده است) که در صورت وخامت اوضاع امنیتی ایران در صورتی که تجهیزات پیچیده آمریکا در معرض خطر قرار گرفت آنها را نابود نماید. سادات گفت اگر این امر واقعیت داشته باشد، منطقی نیست. وی پیشنهاد کرده بود که این تجهیزات در مصر انبار شود و این پیشنهاد هنوز به قوت خود باقی است. وی گفت این تجهیزات در اینجا بسیار مفید واقع خواهد شد. اگر دولت آمریکا نمی تواند در حال حاضر آنها را در اختیار دولت مصر قرار دهد، زمان حمل و نقل آنها را می توان به موقع مناسب دیگری موکول کرد.

7- سادات پس از آن به ماشین نظامی ایران اشاره کرد که به وسیله دولت آمریکا تجهیز شده و آموزش دیده است، و یک نیروی ثابت در منطقه به حساب می آید. وی گفت لازم است که تواناییهای آن حفظ گردد. رابطه نزدیک دولت آمریکا با ارتش ایران باید حفظ شود و بنا به گفته سادات وی مایل است که یک خط رابط بین آمریکا و ارتش ایران ایجاد گردد. او پیرامون این مطلب با شاه صحبت نکرده بود. وی تأکید کرد که در حال طرح توطئه ای نیست، لیکن امیدوار است که بتواند به اکثریت ارتش ایران بفهماند که سادات معتقد است سرنوشت ایران و مصر به عنوان ضرائب ثبات در منطقه، ضرورت همکاری و تفاهم دو جانبه ای را ایجاب می نماید.

8- من به سادات گفتم که ما نیز مانند او در مورد اوضاع ایران نگران هستیم. ما شدیدا و در سطوح عالیه اوضاع این کشور را زیر نظر داریم. من گفتم متأسفم از اینکه شاه فکر کند با وی بدرفتاری شده است، لیکن سادات باید بداند که ما هنوز هم شاه را سلطان مشروع کشور می دانیم. اعتراف کردم که ما روابط دیرینه و بسیار نزدیکی با رهبران نظامی ایران برقرار کرده ایم و با وجود پرداختن به جزئیات به وی اطمینان دادم که باید هر کاری را انجام داد تا ارتش ایران به صورت یک عنصر ثبات منطقه حفظ شود. در

ص: 211

رابطه با شاه نیز تکرار نمودم که ما او را سلطان مشروع ایران دانسته و فکر نمی کنیم که کسی بخواهد به اجبار راهها را به روی او ببندد. در اینجا مردم ایران باید تصمیم بگیرند. گفتم که تردید دارم که به نیروی هوایی ایران دستور داده شده باشد که تجهیزات نظامی آمریکا را از بین ببرند. البته اظهار نظرهای وی را به واشنگتن گزارش خواهم کرد و او را در جریان ماوقع قرار خواهم داد.

9- سادات میل دارد در رابطه با اعتراض خود پاسخی دریافت دارد. لطفا به وزارتخانه اطلاع دهید که چه پاسخی باید به ایشان بدهم.

10- وزارتخانه ممکن است بخواهد این پیام را به سفارت آمریکا در تهران ارسال دارد. ایلتس. پایان نقل قول.

عکس العمل ایرانیها در قبال قرارداد صلح مصر و اسرائیل

سند شماره (8) 6 فروردین 1358 - 26 مارس 79خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی موضوع: عکس العمل ایرانیها در قبال قرارداد صلح مصر و اسرائیل 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- خلاصه: وزارت امور خارجه ایران، رهبران مذهبی و «مردم» با برگزاری تظاهرات و راهپیمائیهای اعتراض آمیز نسبت به قرارداد پیشنهادی صلح مصر و اسرائیل عکس العمل نشان داده اند. پایان خلاصه.

3- وزارت امور خارجه ایران امروز با انتشار یک بیانیه رسمی از طریق رادیوی ملی پیمان صلح مصر و اسرائیل را شدیدا مورد انتقاد قرار داد. این بیانیه با اعلام حمایت کامل از انقلاب فلسطین اظهار داشته است که تنها پیمانی معتبر خواهد بود که حقوق فلسطینیها را در منطقه به رسمت بشناسد. سنجابی وزیر امورخارجه با ارسال تلگرامی به عرفات او را به عنوان نماینده رسمی فلسطینیها به رسمیت شناخته و حمایت کامل دولت ایران را از وی اعلام داشته است.

4- رادیو تهران نیز در بیانیه خود که به وسیله دو دانشجوی عرب قرائت شد این قرارداد را شدیدا مورد حمله قرار داد. سخنگویان که عضو گروه اشغالگر سفارت مصر هستند. مدعی هستند که گروهشان مرکب از دانشجویان عرب مقیم ایران می باشد. آنها همچنین ادعا کرده اند که به سفارت حمله نکرده اند، بلکه یکی از مقاماتی «که حمایت خود را از انقلاب آنها اعلام داشته بود به آنها آزادانه اجازه داده بود تا سفارت را به اشغال خود درآورند. این ادعا با متن گزارش سفارت مصر مغایرت دارد (به تلگرام مرجع مراجعه شود).

5- گروهی تحت عنوان «دانشجویان مسلمان» دانشکده افسری تهران بیانیه ای در اعتراض نسبت به این قرارداد منتشر ساخته و تظاهرات ضد این قرارداد تاکنون در دو شهر ایالتی برگزار شده است. در رفسنجان، حدود 40 هزار نفر در حمایت از جمهوری اسلامی ایران و در اعتراض به این قرارداد تظاهراتی به راه انداختند. در تبریز، رادیو تعداد تظاهرکنندگان ضد قرارداد صلح مصر و اسرائیل را «صدها هزار نفر» اعلام کرده است که گویا این تظاهرات هنوز هم ادامه دارد و علاوه بر آن خمینی نیز در ضدیت با این قرارداد سخنرانی کرده (تلگرام جداگانه)، و آیت اللّه بروجردی نیز امضاء این قرارداد را محکوم نموده است.

ص: 212

6- در تهران در تمام طول روز تظاهرات به صورت پراکنده ادامه داشت. علاوه بر اشغال سفارت مصر، صبح روز جاری تظاهرات اعتراض آمیز دیگری نیز در خیابان شاهرضا برگزار گردید. امروز بعد از ظهر یک گروه کوچک از تظاهرکنندگان از کنار سفارت آمریکا گذشت (بدون توقف) و انتظار می رود که گروههای دیگر نیز همین کار را انجام دهند.سولیوان

عضویت مصر در کنفرانس اسلامی...

سند شماره (9) 2 می 79 - 12 اردیبهشت 1358خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در صنعابه: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی. سی موضوع: (خیلی محرمانه) عضویت مصر در کنفرانس اسلامی وزرای امور خارجه و آژانسهای سازمان ملل (WHO) 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- کاردار با معاون وزیر امورخارجه ابراهیم القبصی در 30 آوریل ملاقات نمود تا پیرامون نکات مهم (مرجع الف) درباره نقش نیروهای اضطراری سازمان ملل در صحرای سینا که در اجلاس نیز بر سر آن بحثهایی شده بود و در تلگرام سپتامبر نیز گزارش شده بود، به تبادل نظر بنشینند، گفتگوهای کاردار و القبصی بر دو موضوع متمرکز بود که عبارت بودند از کنفرانس وزرای امورخارجه اسلامی و تلاشهایی که جهت اخراج مصر و اسرائیل از آژانسهای تخصصی سازمان ملل به عمل خواهد آمد.

3- القبصی سیاست دولت یمن را که عبارت از «حمایت» توأم با سکوت از مصر بود را دوباره تکرار کرد و گفت که این دولت از اخراج مصر از کنفرانس حمایت نخواهد کرد، مگر اینکه به وسیله دیگر دولتهای عربی مجبور به این کار شود. اصولاً، دولت یمن خیلی مایل است بیش از اینها در حمایت از مصر کار انجام دهد، لیکن موقعیت سیاسی درونی و وابستگی این دولت به کمکهای عربستان سعودی محدودیتهایی برای آن کشور به وجود آورده است. تهدید عراق مبنی بر منحرف کردن دولتهایی که لایحه دوم بغداد را تصویب کرده اند، برای دولت یمن خیلی جدی به حساب می آمد. در اظهار نظر پیرامون قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل القبصی گفت که قبول دارد که این قرارداد سرانجام به یک راه حل همه جانبه خواهد رسید، لیکن خاطرنشان ساخت که پیشرفتهای چشمگیری که نشانه حرکت در این جهت باشد انجام نشده است.

4- کاردار شدیدا خواستار به عضویت درآمدن مصر و اسرائیل در آژانسهای تخصصی سازمان ملل است با تکیه مخصوص بر آژانسهای جهانی بهداشت و اظهار این حقیقت که سرشت انسانی این آژانسها باید حفظ شود و از سیاست به دور ماند، برای بار دیگرتوافق خود را بر سر اصول بیان داشت، لیکن گفت که دولت یمن نیز باید منافع خود را در برابر فشار و محدودیتهای اعمال شده از طرف دولتهای عربی حفظ نماید. احتمالاً علاقه یمن در به عضویت درآمدن مصر و اسرائیل در آژانسهای تخصصی قادر به ایستادگی در برابر تهدیدهای عراق و پایان کمکهای مالی عربستان سعودی نیست. دولت یمن بالاخره همرنگ اکثریت بر سر این موضوع خواهد شد.

5 - در رابطه با پایگاههای منطقه ای سازمان بهداشت جهانی، القبصی به نکاتی اشاره کرد، که آن وزارتخانه حتما تاکنون از محتوای آن از طریق سفارتخانه های آمریکا در دیگر مناطق با خبر شده است که با تغییر ندادن پایگاههای سازمان بهداشت جهانی از اسکندریه توسط سازمان ملل، این سازمان

ص: 213

کارآیی این سازمان را کاهش داده است. استدلال به این ترتیب است که: در صورتی که مقر سازمان بهداشت جهانی در اسکندریه باقی بماند، اعراب در اجلاسهای آموزشی آن شرکت نخواهند کرد، و در صورتی که اعراب در سازمان بهداشت جهانی شرکت نکنند، این سازمان نخواهد توانست به اکثریت مردم خدمت کند، بنابراین سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی هستند که تصمیمی سیاسی می گیرند که سازمان بهداشت جهانی اسکندریه بماند تا از میزان کارایی آن کاسته شود. استدلالات کاردار مبنی بر اینکه آژانسهای بشردوستانه مانند مقر سازمان ملل در نیویورک باید از سیاست جدا نگاه داشته شوند (یعنی اینکه آمریکا به تمام ملل حتی آنهایی که از نظر سیاسی مخالف آنهاست اجازه شرکت در سازمان ملل می دهد) بی فایده بود. القبصی این گفتگوها را به این ترتیب خاتمه داد که اگر محمد به کوه نمی رود کوه باید نزد محمد بیاید.

6- دولت یمن شمالی علاقه دارد که به حمایت از مصر بپردازد، لیکن در موضعی قوی از نظر سیاسی و مادی قرار ندارد تا بتواند در برابر فشارهای ضد مصری «میانه روها» و «جبهه امتناع» دولتهای عربی مقاومت نماید.گنهم

خلاصه اطلاعاتی 802 و803 (تعلیق عضویت مصر در کنفراس اسلامی)

سند شماره (10) از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.تاریخ: 2 می 79 - 12 اردیبهشت 58 به: نمایندگی آمریکا در صحرای سینا با اولویت 9007 موضوع: خلاصه اطلاعاتی 802 - 2 می 1979 (پاراگرافهای 9 - 1 خیلی محرمانه است) 1- یک ماه پس از اعلام قرارداد تحریم مصر توسط بغداد تنها ضربه اقتصادی که متوجه مصر شده، عبارت است از دست دادن کمکهای عربی به این کشور و احتمالاً «پایان ضمانت» عربستان سعودی در قبال قرض دهندگانی که نسبت به آینده مصر حس اعتمادی در آنها به وجود آمده بود. برنامه سرمایه گذاریهای رسمی دچار قدری رکود شده ولی کاملاً متوقف نگردیده است؛ سرمایه گذاران خصوصی عربی قدری جانب احتیاط را گرفته اند، لیکن در کار خود دچار تردید صد درصد نشده اند.

علیرغم آشفتگی و نگرانی درباره تحریم کانال سوئز و خط لوله نفتی سوئز مدیترانه روابط حمل و نقل و ایجاد ارتباط در اصل سالم و دست نخورده باقی مانده است. لیکن عراق محدودیت تجاری یک طرفه خود را به معرض اجرا گذارده است.

2- محدودیتهایی که از طرف اعراب تندرو بر ژاپن و آلمان برای جلوگیری از کمک آنها به مصر ایجاد می شود باعث شده که ناراحتیهایی در بن و توکیو به وجود آید که میزان این نگرانیها در توکیو بیشتر شده است، لیکن هیچ یک از آنها علیه مصر به این امید که قبل از آن آنکه مجبور شوند موضع گیری کنند طوفان از بین برود، اقدامی ننموده است.

3- تاکتیک میانه روهای عرب این بوده است که در موارد مهم با سر تسلیم فرود آوردن نیروهای مهم رادیکال را جذب نمایند. با وجود اینکه سعودیها علاقه ای به وارد کردن خسارت به مصر در دراز مدت ندارند و امید آشتی دوباره را در سر می پرورانند، لیکن چون معتقد هستند که مصر از اعتماد آنها سوءاستفاده کرده است، لذا مصر باید اولین گام را بردارد. با این وصف، گویا سادات اصلاً تمایلی به آشتی

ص: 214

ندارد. او در اکثر مواقع در حالی که در برابر یک ضربه جا خالی کرده است، ولی جواب آن را به جای یک ضربه با سه ضربه داده است.

4- کمکهای دو جانبه از قبیل پرداختهای خارطوم و رباط اکنون کاملاً متوقف شده است. سازمان توسعه مصری خلیج که بهترین وسیله کمک اقتصادی اعراب به مصر بود، در حال حاضر به وسیله گردانندگان آن معوق اعلام شده که در حقیقت حرکتی کشنده برای سازندگی دوباره سرمایه های مصری است. لیکن موضوع جالب توجه تر قروضی است که مصر به سازمان توسعه مصری خلیج بدهکار است - که در سال 1979 بالغ بر 150 میلیون دلار و در 6 سال آینده بالغ بر 3/2 میلیارد دلار می گردد. عربستان سعودی، با این حال اعلام کرده است که مبلغ 525 میلیون دلار تعهد شده به وسیله این کشور را در قبال برنامه جنگنده های اف - 5 حاضر است به مرحله اجرا درآورد.

5 - عضویت مصر در مؤسسات مالی زیر به حالت «تعلیق» در آمده است: سرمایه عربی، سرمایه ارزی عربی، بانک عرب و آفریقا، شرکت سرمایه گذاری عربی، و مرکز بانکهای عربی (تلاشی که در جهت اخراج مصر از سازمان توسعه صنایع کشاورزی در سودان به عمل آمده بود به دلیل اینکه این سازمان یک شرکت غیردولتی بود و مشمول شرایط تحریم بغداد نمی گردد، عقیم ماند.) پس از به تعلیق درآمدن عضویت مصر، مدیران سرمایه عربی تقبل کرده اند که بقیه پروژه وامی 245 میلیونی را که تا این زمان فقط 30 درصد آن پرداخت شده بود باز هم بپردازند و آن را قطع ننمایند. آنها پرداخت وام در مورد 6 پروژه که شامل دوباره سازی کانال سوئز نیز می شود به این دلیل که مصر دیون خود را نپرداخته است قطع کرده اند.

6- در همین اثناء تندروها به رهبری عراق سعی در اخراج مصر از کنفرانس اسلامی دارند که باعث می شود که این کشور از وامهایی که برای توسعه کانال سوئز از سرمایه های بانک اسلامی می گیرد نیز بی بهره باشد، یک وام 250 میلیون دلاری نیز که قرار بود از طرف چند بانک بازرگانی عربی به این کشور پرداخت شود به علت نگرانی صاحبان سهام صنایع به تعویق افتاده است.

7- پس از ممنوعیت موقت پروازهای ملی (به ابتکار مصر) جهت دستیابی به راههای بهتر برای بیرون کشیده شدن از وام، تمام خطوط برای بار دیگر گشایش یافت به جز خط هوایی منتهی به بغداد. پیشنهاد تحریم کانال سوئز و خط لوله نفتی سوئز مدیترانیه در اجلاس کشورهای عربی صادر کننده نفت (آ. اوپک) مورد بحث قرار گرفت، لیکن میانه روها برای مدتی هم که شده از تصویب آن جلوگیری کردند.

8- پیشرفتهای دیگری که صورت گرفته است عبارتند از:

(الف) عضویت مصر در اوپک و شرکت آن در سازمانهای وابسته به اوپک نیز به حالت تعلیق درآمده است.

(ب) وضعیت سازمان صنعت عربی هنوز کاملاً روشن نیست. گردانندگان سازمان صنعت عربی هنوز نمی دانند از بین تندروهای عربی و تسهیلات فیزیکی سرمایه گذاری در مصر کدامیک را انتخاب کنند.

(پاراگرافهای 19 - 10 طبقه بندی نشده است) 9- بررسیهای اخیر حاکی از آن است که با وجود حمایت اکثریت مردم آمریکا از قرارداد صلح اسرائیل و مصر نسبت به دورنمای صلح در خاورمیانه در دراز مدت خوش بین نبوده و از آمریکا می خواهند که از کمکهای اقتصادی و نظامی و نفتی به مصر و اسرائیل خودداری نماید.

10 - تحقیقاتی که به وسیله سی. بی. اس.، هاریس و ان. بی. سی. در اواخر ماه مارس به عمل آمده

ص: 215

حاکی از مخالفت شدید عموم نسبت به افزایش کمکهای اقتصادی و نظامی به اسرائیل است.

11 - تحقیقات سی. بی. اس. نشان می دهد که قسمت اعظم مخالفت از طرف آنهایی است که فکر می کنند برخورد و تضاد بیشتری بین مصر و اسرائیل به وجود خواهد آمد. اکثریت مردم مورد تحقیق (حدود 60 درصد) نسبت به دوام صلح بین مصر و اسرائیل خوش بین نیستند. قسمت اعظم همین اکثریت که (حدود 83 درصد است) مخالف افزایش کمکهای مالی آمریکا در این رابطه هستند. از آنهایی که نسبت به آینده صلح مصر و اسرائیل خوش بین هستند، مخالفین افزایش کمک به 30 درصد می رسند.

12- در پرسشنامه خود هاریس از مردم پرسیده بود که آیا با 12 شرط مختلف قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل موافق هستند یا مخالف. اکثریت قاطعی از پاسخ دهندگان با 11 شرط قرار داد که شامل عقب نشینی اسرائیل از صحرای سیناست و نیز آن بخش از مذاکرات مصر و اسرائیل که درباره ایجاد یک کشور مستقل و خودمختار فلسطینی در ساحل غربی رود اردن سخن می راند موافقت نشان داده اند. با این وصف اکثریت عمده آنها (حدود 65 درصد) با دادن کمک عمده نظامی جدید به مصر و اسرائیل مخالف هستند.

13- تقریبا اکثریت همه گروههای مورد بررسی و تحقیق مخالفت نشان داده اند. یهودیان تنها پاسخ دهندگانی بودند که نسبت به افزایش کمک آمریکا موافقت خود را اعلام کرده اند (که بین 62 - 26 درصد در نوسان بوده است). اکثریت آنها که حامی کمک نظامی بودند از طبقه دانشجو، اساتید و گردانندگان دانشگاهها که درآمدشان بیش از 25000 دلار در سال است و افراد 50 سال به بالا، شرقیها، دموکراتها و لیبرالها هستند (به نسبت 30 درصد موافق در برابر 60 درصد مخالف) و اکثریت مخالف را بیشتر اعضای دبیرستانها و دانش آموزان و آنها که کمتر از 15000 دلار در سال درآمد دارند و افراد 49 - 18 ساله و کسانی که در غرب و غرب میانه زندگی می کنند و جمهوریخواهان و محافظه کاران تشکیل می دهند (به نسبت 20 درصد موافق در برابر 65 درصد مخالف).

14- این مخالفت زمانی کاهش خواهد یافت که شواهدی دال بر همکاری بیشتر بین مصر و اسرائیل مشاهده گردد. کمک نظامی آمریکا به مصر و اسرائیل از این جهت مورد مخالفت قرار گرفته که ممکن است این دو این سلاحها را علیه یکدیگر به کار برند. لیکن هدف این است که این کمکها را جمعا جهت حراست بیشتر از منافع آمریکا به کار ببریم. یکی از تحقیقات دیگر هاریس که در اواخر سال 1976 انجام گرفت این سؤال را در برابر گروه تحقیق شونده قرار داد که «در حالی که روسیه مصر و سوریه را مسلح می کند، آیا شما فکر می کنید که آمریکا در کمک نظامی به اسرائیل راه صواب یا راه خطا می رود.» 59 درصد پاسخ دهندگان جواب دادند که آمریکا درست عمل می کند، در حالی که 19 درصد جواب مخالف داده اند.

15- مردم آمریکا به نسبت 60 درصد در برابر 32 درصد با فروش نفت آمریکا به اسرائیل در صورتی که اسرائیل در آینده با کمبود نفت مواجه شود مخالفت نشان می دهند.

16- بررسیهای به عمل آمده توسط سی. بی. اس. در اواخر مارس نشان داد که مخالفت با فروش نفت آمریکا به اسرائیل عمدا از طرف کسانی بروز داده شده که به سؤال مربوط به کمبود نفت در آینده پاسخ داده اند (69 درصد نمونه تحقیق) و یا اینکه معتقد بوده اند که تضاد بیشتری بین مصر و اسرائیل به وجود خواهد آمد (68 درصد نمونه مورد تحقیق). آنها که کمبود نفت در جهان را به یک مسئله «واقعی»

ص: 216

انگاشته اند و آنها که در دراز مدت نسبت به صلح بین مصر و اسرائیل اظهار خوش بینی کرده اند به نسبت مساوی در رابطه با فروش نفت آمریکا به اسرائیل مخالفت نشان داده اند.

17- فارغ التحصیلان و یا دانشجویان دانشگاهی به نسبت آنها که تحصیلات دانشگاهی ندارند مخالفت کمتری در رابطه با فروش نفت آمریکا به اسرائیل نشان داده اند (در گروه دانشگاهی 48 درصد مخالفت در برابر 46 درصد موافق قرار گرفتند، و در گروه غیر دانشگاهی 62 درصد مخالف در برابر 30 درصد موافق قرار گرفتند).

18- (خیلی محرمانه) اسرائیل: مطبوعات اسرائیل گزارش می دهند که حدود 50 نفر زن و کودک اردوگاه قیریات اربع از 26 آوریل ساختمانی را در مرکز شهر هبرون در ساحل غربی رود اردن در اعتراض به مخالفت دولت در ایجاد اردوگاهی مشرف بر هبرون اشغال کرده اند. این ساختمان که در حال حاضر تحت کنترل UNRWA می باشد اغلب نقطه برگزاری تظاهرات اسرائیلهایی بوده است که خواستار تشکیل اردوگاهی در هبرون برای نشان دادن حضور یهودیها در این منطقه هستند. ربای لونیگر که یکی از شبه نظامیان گوش آمونیوم است بنا به گزارشهای رسیده تقاضاهای خود را تجدید کرده است. برای جلوگیری از ورود دیگر تظاهرکنندگان، نیروی دفاعی اسرائیل این منطقه را ممنوع الورود اعلام کرده است، لیکن برای بیرون راندن مهاجرین از این منطقه نیز اقدامی به عمل نیاورده است. شارون و موشه شامیر در 19 آوریل از منطقه بازدید کرده حمایت خود را از تظاهرکنندگان اعلام داشتند.

19- (طبقه بندی نشده) فلسطینیها: بنا به گزارش آسوشیتدپرس، شهردار میلهیم از شهر هلهول در ساحل غربی رود اردن که اکنون در آمریکا به سر می برد اعلام داشته است که فلسطینیها در مذاکرات آینده خودمختاری شرکت نخواهند کرد، مگر اینکه در ابتدا اسرائیل حق حاکمیت فلسطینیها را به رسمیت بشناسد. وی برای بار دیگر تکرار کرد که در حالی که اسرائیل می خواهد «حق» کنترل و نظارت بر زمین و آب و دیگر منابع را برای خود حفظ کند، خودمختاری معنایی نمی تواند داشته باشد. وی گفت که فلسطینیها خواستار «یک هویت، یک پاسپورت، و سرزمینی به عنوان وطن هستند تا در آن احساس امنیت داشته باشند.» وی گفت که به محض اینکه اسرائیل حق ملیت فلسطینیها را به رسمیت بشناسد فلسطینیها نیز حق حاکمیت اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت. او امکان ارتباط بین یک کشور فلسطینی با اردن را نیز قبول دارد، چون ساحل غربی رود اردن را بدون ساحل شرقی آن به مثابه بدنی بدون دستگاه تنفس می داند.

20- (طبقه بندی نشده) مصر - اعراب: سادات شاید در خشونت آمیزترین حمله اش به منتقدین عربی در تظاهراتی که به مناسبت روز ماه مه در کلیه استانها برگزار شده سخنرانی کرده و گفت:

(الف) «من می خواستم مقامات سوری را در مذاکره برای بازگرداندن ارتفاعات جولان یاری نمایم ولی دیگر بس است... «بگذار علویهای کثیف خودشان این کار را بکنند... من می توانستم جولان را برایشان به ارمغان بیاورم، ولی در حالی که علویها قدرت را به دست دارند مسئولیتی متوجه من نیست.» (ب) در ادامه اظهار داشت که، «من مسئول قرار دادن فلسطینیها در یک مسیر صحیح هستم...» زیرا ساف نمی تواند در حالی که هر یک از گروههای متشکله این سازمان دیگری را متهم به خیانت می کند ادعای مالکیت ساحل غربی رود اردن و نوار غزه را داشته باشد.

(پ) و سعودیها را متهم کرد که میانه روهای عربی را وادار به قطع رابطه با مصر کرده است.

ص: 217

(ت) و پدر بزرگ شاه حسین یعنی شاه عبداللّه را متهم به خیانت به آرمان اعراب نمود.

(ث) سوگند یاد کرد که روابط خود با اسرائیل را پس از انجام اولین مرحله عقب نشینی با وجود مخالفت دیگر دولتهای عربی به حالت عادی برگرداند و گفت که «دیگر راه بازگشت وجود ندارد.» 21- (محرمانه) دست راستیهای مذهبی مصر: یک نشریه مذهبی جدید در 27 آوریل، وسیله یک سازمان نیمه دولتی که مسئول هماهنگ سازی مسائل مختلف گروههای صوفی مصری است به چاپ رسیده است. پرزیدنت سادات در یک مقاله چهار صفحه ای که برای این نشریه نوشته بود خواستار ترویج تصوف واقعی و آثار آن شده است. این نشریه جدید نیز ظاهرا به وسیله طرفداران نشریات طرفدار مسلمان اخوان، الدعوه، الاعتصام که اخیرا از دولت در رابطه با کمپ دیوید انتقاد بسیار کرده اند و ممکن است به وسیله دولت تحریم شده باشند استقبال خواهد شد. لیکن هنوز معلوم نیست که این نشریه نیز جزو برنامه های دولتی در راه مبارزه با بنیادگرایی اسلامی باشد، چون در حال حاضر روزنامه و نشریات مذهبی بسیاری از طرف دولت نشر و توزیع می گردد.ونس سند شماره (11) 13 اردیبهشت 1358 - 3 می 1979خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: نمایندگی آمریکا در صحرای سینا با اولویت موضوع: خلاصه اطلاعاتی 803 - 13 اردیبهشت 1358 (پاراگرافهای 7 - 1 خیلی محرمانه است).

1- علیرغم تلاشهای دیپلماتیک مصر به منظور ممانعت از تعلیق عضویت خود یا اخراج از کنفرانس اسلامی فاس (22 - 16 اردیبهشت) قاهره از دورنمای امیدوارکننده ای برخوردار نیست. حدود نیمی از 41 عضو کنفرانس کشورهای عربی هستند که با امضاء قطعنامه بغداد از تعلیق عضویت مصر در کنفرانس اسلامی، سازمان وحدت آفریقا و جنبش غیر متعهدها حمایت کرده و با مصر قطع رابطه کرده اند.

2- سه کشور غیر عربی (ایران، افغانستان، و کومودور) نیز احتمالاً با همکاران عربی خود موافقت خواهند کرد. اکثر دیگر اعضای غیر عربی سعی دارند در منازعه بین مصر و دیگر تندروها درگیر نشوند، لیکن بسیاری از آنها نیز از اعراب پیروی خواهند کرد.

3- مصر نیز بنوبه خود سعی نکرده است با دولتهای متعدد عربی از جمله عربستان سعودی که با وی قطع رابطه کرده اند وارد گفتگو شود، ولی سعودیها هنوز هم کلید اصلی ممانعت از تعلیق عضویت مصر را در دست دارند. لیکن انتقادات شدیداللحن سادات از سیاستها و رهبران عربستان سعودی در 11 اردیبهشت، سبب مصمم تر شدن سعودیها علیه مصر خواهد گردید.

4- موضع سعودیها چندان امیدوارکننده نیست. سفارت آمریکا در جده گزارش می دهد که، درست است که سعودیها تعلیق عضویت مصر را پیشنهاد نخواهند کرد، لیکن به خاطر تعهدات خود نسبت به تصمیمات اتخاذ شده در بغداد از هرگونه قطعنامه در این رابطه حمایت خواهند کرد. مقامات سعودی می گویند آنها در برابر نیروی ابتکار سوریها و عراقیها قادر به انجام کاری نیستند.

5 - مصریها، بنا به گفته پطروس غالی، معتقدند که سعودیها فعالانه بر علیه آنها به تلاش پرداخته اند.

وی گفت که سخنرانی 11 اردیبهشت سادات بر اطلاعاتی استوار بود که از طریق چند کشور خلیج یعنی

ص: 218

سومالی، جیبوتی، و تونس به دست آمده و حاکی از آن بود که سعودیها خواستار قطع رابطه با قاهره شده و ابتکار عمل را در تعلیق عضویت مصر از اتحادیه عربی و هیئتهای مختلفه آن به دست گرفته اند.

6- طرز برخورد سعودی با تعلیق عضویت مصر بر مواضع دیگر اعراب میانه رو، و نیز مواضع کشورهای غیر عربی از قبیل مالزی، اندونزی و پاکستان که اکثرا میل دارند خود اعراب درگیر این مسائل حساس شوند. تأثیر خواهد گذاشت. در غیاب فعالیت سعودی به خاطر مصر کشورهای میانه رو برای ممانعت از تعلیق عضویت مصر تلاش چندانی به خرج نخواهند داد و به جای آن سعی خواهند کرد به حراست از روابط خود با اکثریت اعراب بپردازند.

7- تعلیق عضویت مصر از کنفرانس اسلامی الزاما سبب نخواهد شد که سازمان وحدت آفریقا و نهضت غیر متعهدها نیز از آن پیروی کنند. عضویت، پویایی داخلی و رهبریت این دو سازمان با عضویت، پویایی داخلی و رهبریت کنفرانس اسلامی تفاوت دارد و وظیفه تندروها در آنها بسیار مشکل خواهد بود.

8- (طبقه بندی نشده) اسرائیل: در مصاحبه روز استقلال در 12 اردیبهشت بگین گفت «اسرائیل هرگز از ارتفاعات جولان خارج نخواهد شد، حتی اگر با سوریه پیمان صلحی منعقد سازد.» وی گفت «امکان ندارد که امنیت خود را به خاطر به دست آوردن صلح به مخاطره بیفکنیم». وی بر امتناع اسرائیل از خروج از ساحل غربی تأکید کرد و گفت «در بخش غربی سرزمین اسرائیل هرگز مرز دیگری به وجود نخواهد آمد.» وی گفت «طرح خودمختاری سبب خواهد شد که شهروندان ساحل غربی و نوار غزه از خودمختاری کامل برخوردار شوند و در زمان حال به امنیت یهود و حق سکنی گزینی آنها در هر نقطه از ساحل غربی کمک خواهند کرد.» وی گفت «این قرارداد به خودمختاری اداری اشاره دارد نه به خودمختاری مشروع». وی گفت «اسرائیل هرگز با ساف وارد مذاکره نخواهد شد».

9- (محرمانه) سرکنسولگری ما در اورشلیم در 12 اردیبهشت گزارش داد که غیرنظامیان مسلح اسرائیل در اطراف دانشگاه بیرزیت رانندگی کرده و بی هدف به همه جا تیراندازی می کردند. بنا به همین گزارش یک دانشجو مصدوم و بستری گردید. بنا به گزارش رادیو اورشلیم در نقطه ای دیگر از ساحل غربی، چند خانواده اسرائیلی سعی کردند آبادی نشینی را در جلیله غربی برپا سازند و با روستائیان عرب به زد و خورد پرداختند. پلیس این یهودیان و تجهیزات آنها را به جای دیگری انتقال داد.

10- (طبقه بندی نشده) دولت اسرائیل آماری را منتشر ساخته است که حاکی از آن است که جمعیت آن به 76/3 میلیون نفر رسیده است. 84 درصد این رقم یهود و بقیه غیریهود می باشند. از سال 1948 جمعیت یهود 490 درصد افزایش داشته که عامل اصلی آن مهاجرت بوده است. جمعیت غیریهود نیز 384 درصد افزایش داشته است که عامل اصلی آن افزایش طبیعی جمعیت می باشد.

11- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 13 اردیبهشت، بگین از اعطای روادید به شفیق الهوت عضو سازمان ساف از سوی آمریکا انتقاد کرد و گفت، «اگر روزی آمریکا با این سازمان جانی وارد مذاکره شود، آن روز، روز تیره بختی انسان آزاد خواهد بود». وی گفت، که در یادداشت اعتراض آمیز به وزارت امور خارجه خواستار آن شده است که قبل از برقراری تماس با مقامات ساف توسط آمریکا با اسرائیل مشورت شود.

12- (محرمانه) تحریمها: سفارت آمریکا در جده گزارش داد که گویا کنفرانس وزیران اوپک عربی در نظر دارد در اجلاس آتی خود در کویت تحریم خط لوله نفتی سوئد (سوئز مدیترانه - م) را پیشنهاد نماید.

مطبوعات به نقل از یمانی وزیر نفت سعودی گفته اند که هنوز در این مورد تصمیمی اتخاذ نشده است.

ص: 219

همان گونه که قبلاً یادآور شدیم، 50 درصد این خط لوله تحت تصاحب عربستان سعودی و چند کشور خلیج می باشد که ممکن است این تحریم به آنها فشار وارد آورد. با این وصف، مقامات بانکی آمریکا در قاهره به سفارت ما اطلاع داده اند که طبق گزارشات رسیده به آنها از طرف همکارانشان در جده تحریم خط لوله سومد از حمایت عربستان سعودی برخوردار خواهد بود.

13- (خیلی محرمانه) کمک به مصر: وزیر اطلاعات قطر اخیرا به سفیر کیلگور گفت که تمام کمکهای قطر به مصر متوقف شده است. این امر بعلت امضای قطعنامه بغداد از طرف قطر قابل پیش بینی بود. معذلک این امر نشانگر ژرفای احساسات در میان اعراب میانه رو می باشد، چون امیر قطر یکی از حامیان دیرین مصر و سادات و منبع ثابت کمکهای مالی مصر بوده است.

14- (خیلی محرمانه) سفارت آمریکا در توکیو با اظهار نظر پیرامون تلگرامهای اخیر سفارت آمریکا در قاهره و کویت پیرامون روابط ژاپن و مصر گزارش داده است که یکی از مقامات عالیرتبه وزارت خارجه در بخش خاورمیانه به طور محرمانه گفته است که دولت متبوع وی در موقع مناسب «کمکهای معتدل، لیکن مازادی در اختیار مصر قرار خواهد داد. وی گفت که ژاپن میل ندارد روابطش با کشورهای عربی که بخش اعظم نفت مور نیاز این کشور را تأمین می کنند آسیب ببیند و امیدوار است بتواند طوری وانمود کند که آنها فکر نکنند که کمک اضافی این کشور به مصر در نتیجه فشارهای وارده از طرف آمریکا ناشی شده و یا بخشی از ابتکار و برنامه های آمریکا به حساب می آید. اینها عوامل مؤثر در تأخیر سفر رئیس جمهور سادات به ژاپن در ماه ژوئیه بوده اند. سفارت یادآور شد که ژاپن از قرارداد صلح مصر و اسرائیل به طور کامل حمایت کرده و در بیانیه مربوط به گفتگوهای نخست وزیر اوهیرا و رئیس جمهور کارتر از این موضوع با حالت مثبت یاد خواهد شد.

15 - (طبقه بندی نشده) عراق - سوبسیدها: مطبوعات بغداد گزارش می دهند که عراق قسط دوم کمک مربوط به اجلاس بغداد را که حدود 174 میلیون دلار است در 11 اردیبهشت به اردن، سوریه و ساف خواهد پرداخت. قسط اول آن 3/168 میلیون دلار بود.

16 - (طبقه بندی نشده) لبنان - گزارش وضعیت: سفارت آمریکا در بیروت گزارش داد که از تاریخ 12 اردیبهشت در پایتخت لبنان صدای شلیک مسلسل، تانک و موشک اندازها آغاز شده است، این نقطه اوج شلیک سلاحهای کوچک بود که قبلاً گزارش شده بود. مطبوعات لبنان بیانیه ای از راستگرایان شبه نظامی را مبنی بر رد هرگونه قرارداد امنیتی بین سوریه و لبنان منتشر کرده اند. راستگرایان پیش بینی می کنند که سوریها سعی دارند از طریق این گونه قراردادها نقش خود در لبنان را در زمانی که نیروهای دفاعی عربی تنها از عملیات سوری تشکیل شده «مشروعیت» بخشند.

17- (طبقه بندی نشده) حداد - نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان: یکی از سخنگویان سازمان ملل در اورشلیم در تاریخ 12 اردیبهشت بیانیه ای صادر کرد و طی آن ادعای مطبوعات اسرائیل که اعلام کرده بودند سربازان ایرلندی به فلسطینیها اسلحه می فروشند را تکذیب کرد. سازمان ملل گفت هدف این مقالات نادرست، جلوه دادن حقایق به منظور از بین بردن اعتبار نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان می باشد.ونس

دهمین کنفرانس وزرای خارجه اسلامی

ص: 220

سند شماره (12) تاریخ: 14 اردیبهشت 1358 - 4 می 79خیلی محرمانه از : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیبه : سفارت آمریکا در آنکارا موضوع : دهمین کنفرانس وزرای خارجه اسلامی:

نکات مطروحه دیگر پیرامون اخراج مصر 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در رابطه با کنفرانس اسلامی مورخ 22 - 14 اردیبهشت واحدهای منتخب ممکن است مایل باشند با استفاده از نکات ذیل دولتهای میزبان خود را در جریان امر قرار دهند. با وجود اینکه ممکن است بعضی از نمایندگان پایتختهای خود را جهت شرکت در مراحل تدارکاتی این اجلاس ترک کرده باشند، ولی ظاهرا وزرای امور خارجه قبل از تاریخ 18 اردیبهشت در پایتختهای خود باقی خواهند ماند و در آن تاریخ رهسپار فاس خواهند شد. علاوه بر ارائه استدلالهای اعراب میانه رو، از نظر ما نکات ذیل می تواند بیانگر نگرانی شدید دولت آمریکا در نتیجه تشنج ناشی از اخراج مصر باشد.

3- نکات مطروحه:

- - در اجلاس غیرمتعهدها در نیویورک حقوق مصر در امضاء قرارداد با اسرائیل به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، اعراب می خواهند به خاطر اقدامی مصر را متنبه سازند که کاملاً در حیطه حاکمیت و اختیارات مصر بوده و از نظر جهانیان به رسمیت شناخته شده است.

- - در گفتگوهای متعدد به ما یادآوری شده است که تنها شرط عضویت در کنفرانس اسلامی برای یک کشور، اسلامی بودن آن کشور می باشد.

- - اخراج مصر با اهداف بنیاد کنفرانس اسلامی مغایرت دارد، بنابراین این امر از خصیصه جهانی کارایی آن خواهد کاست.

4- لطفا اظهار نظرهای قابل توجه توسط دولتهای میزبان را گزارش و نسخه ای هم جهت اطلاع رباط ارسال نمایید.کریستوفر

خلاصه اطلاعاتی 804 (تعلیق عضویت مصر درکنفراس اسلامی)

سند شماره (13) 4 می 1979 - 14 اردیبهشت 58سرّی از: وزیر امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: نمایندگی آمریکا در صحرای سینا - با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار موضوع: خلاصه اطلاعاتی 804 - 4 می 79 (پاراگرافهای 8 - 1 خیلی محرمانه است) 1- عراق و سوریه، با کمکهایی که گهگاه از عربستان سعودی دریافت می دارند در تلاش هستند تا تصمیم شماره 2 بغداد علیه مصر را به مرحله اجرا درآورند. با وجود اینکه مصریها تحریم اقتصادی را یک تهدید جدی به شمار می آورند، لیکن اعراب تندرو معتقدند که به انزوا کشیده شدن سیاسی مصر باعث خواهد شد که سادات در عین حالی که نتواند با اسرائیلیها به توافق برسد، قدرت و حمایت مردم را نسبت

ص: 221

به خودش نیز از دست بدهد. در راه نیل به این هدف، مخالفان وی در تلاشند تا قطعنامه بغداد را عملی سازند.

(الف) هفده کشور عربی و سازمان آزادیبخش فلسطین، به همین منظور، روابط دیپلماتیک خود را با مصر قطع کرده اند.

(ب) مصر از همه هیئتهای عربی که بعد از قطعنامه بغداد اجلاسهایی نیز داشته اند، موقتا اخراج شده است.

(پ) علیرغم کارشکنیهای مصر تغییر مکان مقر اتحادیه عرب به تونس در حال انجام شدن است.

(ت) سفرای عربی اغلب از همکاران مصری خود پرهیز می نمایند.

(ث) همان طور که قبلاً خاطرنشان کرده بودیم، احتمالاً مصر از کنفرانس اسلامی نیز موقتا اخراج خواهد شد و مخالفین سعی خواهند کرد که از این «موفقیت» در میادین دیگر سودجویی نمایند.

(ج) تغییر مکان بعضی از دفاتر سازمان ملل در مصر به احتمال زیاد به وقوع خواهد پیوست.

2- حتی کشورهایی چون سودان، سومالی، و عمان نیز که قطع روابط دیپلماتیک با مصر را پیشه خود نساخته اند نیز قدری عصبی و نگران هستند. هر سه کشورهای یاد شده تداوم روابطشان با مصر را در امر امنیت خود مهم می دانند، لیکن بجز عمان دو کشور دیگر قرارداد (بغداد - م) را صحه نگذاشته، تصمیم دارند تا حد امکان بیطرف باقی بمانند.

(الف) نمیری مورد انتقاد شدید از طرف صدیق المهدی و یارانش قرار گرفته و او نخواهد توانست فرسایش روزافزون پایگاههای حمایت کننده اش را شاهد باشد.

(ب) زیادباره نیز امیدوار است که از مصر تانک و سلاحهای دیگر دریافت دارد، ولی از قطع کمکهای عراق به کشورش نیز بیمناک است.

(پ) سلطان قابوس نیز باید به این امید باشد که نگرانی عراق و سوریه از گسترش نفوذ رادیکالها در یمن جنوبی به علاقه شان در حرکت علیه او بچربد.

3- از طرف دیگر، تعدادی از اعراب میانه رو از طریق دفاتر حفاظت منافع و کنسولگریها در قاهره و جاهای دیگر تماسهای مخفیانه با مصریها برقرار ساخته اند. آنها نیز منتظر هستند تا تغییر کافی، موقعیت اجازه آشتی دوباره را بدهد.

4- مقامات مصری، به سهم خودشان، از اینکه دوستان قبلیشان با تمایل در تحمیل قراردادهایی علیه مصر شرکت جسته اند هم متعجب و هم عصبانی به نظر می رسند. سادات که همیشه از طریق مشاورین خود آتشهای خشم خود را فروکش می کرد، این بار آنچنان با عصبانیت به سعودیها تاخت که نزدیک بود آنها را به دامان شبه نظامیان سوق بدهد.

5 - سعودیها مستقیما به اتهامات سادات پاسخ ندادند، لیکن رادیو دولتی سعودی، به طور مثال، سادات را «دروغگو» خواند. لیکن در مجموع سعودیها از قرارداد (بغداد - م) چندان خشنود نیستند، و مخالفت آنها با بعضی از نظامیان بغداد بیشتر براساس اختلاف تاکتیکی آنها بوده، تا بر سر اصول.

6- در بیشتر به انزوا کشیدن مصر در جهان عرب، نظامیان امیدوارند پایگاههای قدرت سادات را درهم بریزند. آنها از این حقیقت نیز به خوبی آگاهند که بسیاری از تحصیلکرده های این کشور علاوه بر اینکه خود را عرب می دانند خود را مصری نیز می دانند. این مصریها از اینکه مصر نقش رهبری خود را در

ص: 222

دنیای عرب از دست می دهد بسیار ناراحت هستند. نظامیان عرب نیز می خواهند تا حد امکان مصر را از نمایندگی فلسطینیهای معتبر محروم سازند. تندروها با خود حساب کرده اند که اگر سادات بر سر قرارداد خودمختاری با شکست مواجه شود و یا امتیازهای تحقیرآمیز به اسرائیلیها بدهد، مردم مصر که در حال حاضر از سختیها و مشکلات اقتصادی برخوردارند، نسبت به سادات و قرارداد حالت یأس و ناامیدی خواهند یافت. مثلاً، وزیر امور خارجه سوریه خدام بارها گفته است که انتظار می رود که سادات به زودی سرنگون شود، ولی با این احوال او از حمایت گسترده ای در مصر برخوردار است.

7- در همین اثناء، سادات تا آنجا که بتواند از غرور مصریها در میراث خود بهره ها می برد و ثروتهای باد آورده اعراب در صحراها را به مسخره می گیرد.

8- با این وصف، سادات باید از افراط در این عمل اجتناب ورزد. یک حرکت خصمانه آشکار که علیه منتقدینش - حتی جبهه پایداری - انجام گیرد می تواند حمایت او در داخل کشور و حیثیت بین المللی او را تیره سازد.

9- (خیلی محرمانه) مصر: منصور حسن، که یکی از اعضای هیئت مدیره حزب دموکراتیک ملی است، معتقد است که حزب او در انتخابات 7 ژوئن خواهد توانست 350 کرسی از 382 کرسی تحت مبارزه و رقابت را برباید. منصور به سفارت آمریکا در قاهره گفته است که وی «امیدوار» بود که حزب دموکراتیک ملی بتواند حداقل 300 کرسی را به دست آورد (تا به این ترتیب بتواند یک جبهه مخالف قوی بسازد)، اما او اکنون متقاعد شده است که این بار نیز حزب سادات اکثریت را به دست خواهد آورد.

وی مدعی است که از حزب خواسته است که کاندیداهای ضعیف خود را علیه «مخالفین قسم خورده» علم کنند، ولی مطمئن نیست که این کار عملی بشود. ولی منصور گفته است که حزب دموکراتیک ملی سعی خواهد کرد تا منتقدین سادات را شکست دهد. وی «جبهه ملی» را به عنوان هدف اصلی مشخص نمود.

وی فکر نمی کند WAFD یا اخوان بتوانند نقش عمده ای در مبارزات ایفا نمایند.

10- (سرّی) قرارداد صلح: سفارت آمریکا در قاهره از طریق مقامات سرشناس مصری گزارش می دهد که والدهایم از نیروهای اضطراری سازمان ملل خواسته است که از هرگونه اقدامی که پای نیروهای اضطراری سازمان ملل را به قرارداد صلح بکشد اجتناب ورزند. این دستورات سازمان ملل را از شرکت در عملیات العریش و در صف آراییهای دوباره در رابطه با عقب نشینی اسرائیلیها از العریش ممنوع می سازد. این نیز به این معنی است که شرکت سازمان ملل در اجلاس کمیسیونهای مشترک مجاز نیست.

وزیر دفاع مصر این طور استنباط کرده است که اقدامات اولیه عقب نشینی بدون شرکت نیروهای اضطراری سازمان ملل نیز می تواند صورت بپذیرد. سفارت آمریکا در قاهره اظهار می دارد که امتناع سازمان ملل از به مرحله اجرا درآوردن قرارداد صلح می تواند پایان بخش همکاری و تعاون بین مصریها و اسرائیلیها باشد.

11- (طبقه بندی نشده) در سوم ماه مه، بگین طرح خودمختاری خود را در اختیار کمیته وزارتی بررسی خودمختاری قرار داد. در این طرح آمده است که خودمختاری در مدیریت به ساکنین نوار غزه و ساحل غربی رود اردن اعطا خواهد شد. دولت نظامی از این مناطق عقب نشینی خواهد کرد، لیکن لغو نخواهد شد. اسرائیل نیز تنها از طریق حکومت نظامی می تواند «خودگردان» باشد. در همین حال اسرائیل مسئول امنیت، ایجاد اردوگاهها و حافظ کنترل زمینهای عمومی خواهد بود که مورد استفاده پناهندگان

ص: 223

قرار خواهد گرفت. این هفته بگین در مصاحبه ای اظهار داشت که دولت پیشنهادات خود را در مورد خودمختاری تا دو هفته آینده تعیین خواهد کرد و قبل از آغاز مذاکرات خودمختاری به سمع عموم خواهد رساند.

12- (طبقه بندی نشده) آژانس خبری خاورمیانه از قول وزارت امور خارجه مصر گزارش داده است که طرح خودمختاری ارائه شده به وسیله بگین، سرپیچی از موافقتهایی است که در «کمپ دیوید» به آن نائل آمده اند. در این بیانیه آمده است که تمام اسنادی که به وسیله مصر و آمریکا امضاء شده است، خواستار خودمختاری کامل برای فلسطینیها، خاتمه حکومت نظامی اسرائیل و عقب نشینی نظامیان اسرائیل به «محلهای مشخص» است. بیانیه مصری اظهار می دارد که گفته های بگین برای «تصرف محلیها» ایراد شده است.

13- (خیلی محرمانه) اسرائیل: تظاهرات گوش امونیوم در 2 مه، بنا به گزارشها، از بزرگترین تظاهراتی بوده است که در ساحل غربی رود اردن برگزار شده است. در حالی که حدسیات پیرامون نتایج آن به طرز فاحشی تفاوت دارد، سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داده است که برخلاف انتظار رهبران گوش امونیوم تظاهرات خیلی عظیمتر بوده است. یک مخبر اسرائیلی این موضوع را اولاً نتیجه هوای مساعد و ثانیا نتیجه حمایت از گوش امونیوم می داند.

سفارت آمریکا اظهار می دارد که میزان تظاهرات نشان دهنده این واقعیت است که گوش امونیوم را نمی توان دست کم گرفت بلکه نیرویی است بسیار قوی که باید آن را به رسمیت شناخت. رادیو اورشلیم گزارش داد که حدود 300 نفر تظاهراتی ترتیب داده اند تا مخالفت خود را علیه تلاش گوش امونیوم ابراز دارند. سخنگوی گروه اظهار داشت که نهضت صلح برای حال به طور مشابه عمل نکرده بود.

14- (طبقه بندی نشده) بنا به گزارش اخبار، مقامات شوروی امسال هیئتهای نمایندگی گسترده ای را به اسرائیل گسیل خواهند داشت تا سالگرد پیروزی بر آلمان نازی را برگزار نمایند. به این ترتیب می توان به این نتیجه رسید - - گرچه این نتیجه گیری اساس درستی ندارد - - که ممکن است روابط دیپلماتیک بین روسیه و اسرائیل برقرار گردد. رهبر این هیئت نمایندگی چهار نفره الکساندر بوبین، مخبر غیرنظامی ایزوستیا که به قولی بسیار به پرزیدنت برژنف نزدیک است، خواهد بود. دو تن از سه عضو دیگر این هیئت نمایندگی یهودیهای روسی سرشناس خواهند بود.

15- (طبقه بندی نشده) ساحل غربی رود اردن: مقامات اسرائیلی دستور تعطیل دانشگاه بریزیت را به خاطر تظاهراتی که وسیله آسوشیتدپرس گزارش شده صادر کرده اند. در 2 ماه مه یک دانشجوی عرب به وسیله یکی از ساکنین اردوگاه کشته شده بود که این خود سبب اعتراض گردید و از مردم خواسته شد که به اعتصاب عمومی دست بزنند.

16- (خیلی محرمانه) ساف - خودمختاری: سفارت آمریکا در دمشق گزارش داد که ناشاشیبی مدیر کمیته اجرایی ساف در گفتگویی با دیپلماتهای استرالیایی گفته است که در صورتی که ساف بخواهد مانع خودمختاری حقیقی و حق حاکمیت از نوع آمریکایی / مصری شود، حتما شکست خواهد خورد. در صورتی که یک چنین مدلی علیه نظارات بگین غالب گردد، ناشاشیبی استدلال کرد که ساف بهتر است خود را کنار بکشد و اجازه دهد حامیانش در انتخابات شرکت جویند و پس از گذشت 2 یا 3 سال در طرح توسعه چهارچوب کمپ دیوید در ژنو شرکت نماید. ناشاشیبی احساس می کرد که ممکن است عرفات

ص: 224

یک چنین سیاست خونسردانه را رد کند تا اینکه بتواند مستقیما شرکت جسته یا در غیر این صورت به خرابه کاری تلاشهای مصر و آمریکا بینجامد، وی گفت که کارهای تروریستی ساف در اسرائیل فاجعه به بار آورده است و «مضر» نیز بوده است. به جای اینها عرفات بایستی به اردوگاههای ساحل غربی رود اردن بتازد و توجه جهانی را نسبت به آنچه که بگین انجام می دهد معطوف سازد.

17- (سرّی) لبنان: آمریکا و سازمان ملل گزارش می دهند که لبنان نامه ای برای شورای امنیت فرستاده است و می خواهد بداند که چه اقداماتی صورت گرفته است تا برنامه های اقداماتی مربوط به جنوب لبنان به اجرا درآید. این برنامه به بیانیه 26 آوریل پرزیدنت و شورای امنیت در مورد نیروهای میانجیگر سازمان ملل و جنوب لبنان اشاره می نماید. این نامه پیشنهاد می کند که در صورتی که چنین اقداماتی انجام شده باشد، شورای امنیت باید خیلی سریع و بدون تأخیر تشکیل جلسه دهد. وزیر امور خارجه لبنان بوتروس به کاردار ما گفت که او فکر نمی کند که حرکت دیگری بتوان کرد مگر اینکه شورای امنیت را وادار به تشکیل اجلاس نمود.

18- (طبقه بندی نشده) وزیر امور خارجه سوری در 3 مه در بیروت بود. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که قرار است اجلاسی با شرکت سران سوری و لبنانی تشکیل شود که احتمالاً دو هفته طول خواهد کشید.

19- (سرّی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار) نهضت مستقل ناصریست (مرابطون) اخیرا تلفنی با مبارزین قبلیش در سالهای 1976 - 1975 در جنگ داخلی لبنان تماس گرفته است. از آنها خواسته شده است که هر چه زودتر خود را به دفاتر نهضت معرفی ساخته سلاح گرفته و آماده باشند. در همان حال، بنابه گفتار منبع، اعضای گروههای چپی ارتش عربی لبنان در اواخر آوریل از سربازان مسلمان ارتش عادی لبنان خواسته اند که به این حزب بپیوندند.

20- (طبقه بندی نشده) در اولین برخورد خیلی شدید که بین نیروهای مسلح لبنانی و نظامیان دست راستی مسلح درگرفت 70 نفر از لبنانیهای مسلح در منطقه در 2 مه ربوده شدند و برای چند ساعت آنجا نگاه داشته شدند. 60 نفر از آنها تاکنون آزاد شده اند. دست راستیها ادعا می کنند که این عمل آنها در تلافی زندانی کردن 47 نفر توسط نیروهای مسلح لبنان بوده است.

21- عربستان سعودی - مراکش: رادیو مراکش گزارش داد که ولیعهد عربستان سعودی، فهد در دوم ماه مه وارد رباط شده است.کریستوفر

نظرات جیبوتی پیرامون عضویت مصر در کنفرانس اسلامی

سند شماره (14) 6 می 79 - 16 اردیبهشت 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در جیبوتیبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن، فوری موضوع: (طبقه بندی نشده) نظرات جیبوتی پیرامون عضویت مصر در کنفرانس اسلامی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- وزیر امور خارجه مؤمن باهدون که اخیرا از یک سرّی کنفرانسها و دیدارها در کیگالی، پاریس، و غیره بازگشته بود امشب در 6 ماه مه اینجا را به منظور شرکت جیبوتی در کنفرانس اسلامی وزرای امور خارجه ترک خواهد کرد. کاردار ما از حضور کوتاه وزیر امورخارجه در جیبوتی استفاده کرد تا پیرامون

ص: 225

چند موضوع کوتاه به بحث بنشینند که یکی از آنها همین کنفرانس اسلامی می باشد. با وجود اینکه سفارت درباره نکات مهمی که فرستاده می شود اقدامی نمی کند، ما معتقد هستیم که جواب وزرای امور خارجه نشان دهنده روحیه خوبی است که وسیله بعضی از کشورهای عربی کمتر وارد در امور سیاسی ایجاد شده است.

3- در جواب به کاردار، مؤمن باهدون گفت که جیبوتی تفاوتی میان اتحادیه عرب و کنفرانس اسلامی قائل است. وی خاطرنشان ساخت که منشور کنفرانس اسلامی قانونی برای اخراج یک عضو تدوین نکرده است، به خصوص در زمانهایی که حق حاکمیت مورد نظر باشد که در مورد مسئله قرارداد صلح مصر و اسرائیل موضوع حق حاکمیت بسیار مطرح است. مؤمن باهدون گفت از زمانی که شنیده است که ایران از کنفرانس، تقاضای اخراج مصر را نموده بسیار ناراحت شده است.

4- وزیر جیبوتی از این مسئله هراس دارد که اخراج مصر از کنفرانس اسلامی هموار کننده و بردارنده موانع برای اخراج وی از اتحادیه عرب باشد. مؤمن باهدون اعلام داشت که جیبوتی نسبت به هر دو اخراج کاملاً مخالفت نشان خواهد داد.

5 - مؤمن باهدون گفت که حضور مصر در کنفرانس رباط در صورتی که اقدامات ضد اخراج این کشور مفید واقع بشود، بلامانع خواهد بود. این وزیر خارجه گزارش می دهد که بسیاری از کشورهای عربی دیگرنیز با او درباره اینکه اقدامات مختلف جهت اخراج مصر خیلی پیشرفته است، هم عقیده هستند. او در این مورد مشخصاتی را ارائه نداد. او از هدف مأموریت گی به قاهره سر در نمی آورد. ولی امیدوار است که منجر به نادیده گرفتن کنفرانس توسط مصر نشود.

6- اظهار نظر: وزیر جیبوتی ممکن است بتواند رابط مفیدی در رباط باشد. لیکن، با او بر اساس فردی بهتر می توان تماس گرفت. ما متوجه شده ایم که او در گروههای غیر رسمی، که حتی خیلی کوچک باشند نیز ساکت مانده در مباحث عمومی شرکت نمی جوید. ما با خود می گوییم نکند این کناره گیری نتیجه اش این بشود که این وزیر کشور مرزی عربی در کنفرانس اسلامی با صدایی بلند و رسا سخنگویی آغاز کند.

کلارک

مصریها فکر می کنند که مراکش آنها را در «فاس» فریب داده اس

سند شماره (15) 8 می 1979 - 18 اردیبهشت 58سری از : سفارت آمریکا در قاهرهبه : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی - فوری موضوع : مصریها فکر می کنند که مراکش آنها را در «فاس» فریب داده است.

1- (تمام متن سری است).

2- ما از طریق مدیر دفتر بین المللی وزارت امور خارجه یعنی عامر موسی اطلاعات بیشتری راجع به دوباره به عضویت درآمدن مصر در کنفرانس اسلامی دریافت کردیم. اطلاعات موسی در این زمینه به شرح ذیل است.

3- بنا به اظهارات موسی، قراردادی که بین دولت مصر و عمب سیلا (که هم نمایندگی مراکش و هم ریاست کنفرانس را به عهده داشت منعقد گردید نشانگر آن است که در اختفا چه پیرامون کار کمیته مقدماتی و چه پیرامون کار خود کنفرانس به توافقهایی رسیده اند (سیلا قبل از اجلاس کمیته مقدماتی

ص: 226

جهت هماهنگی بیشتر با سیگ گی تلفنی تماس حاصل کرده بود). اساس موافقت نامه این بود که هم کشور مراکش (به عنوان ریاست کنفرانس) و هم سرپرست آن علیه تعلیق مصر از کنفرانس کار خواهند کرد اما به این شرط که مصر از به هم زدن کنفرانس خودداری ورزد. خصوصا به سیلا این اختیار داده شده بود که اطمینان بدهد که حرکت لیبی در کمیته مقدماتی جهت اضافه کردن موضوع تعلیق به برنامه کار در هم شکسته خواهد شد.

4- موسی گفت که برای مصر در واقع تنها یک راه باقی مانده بود و آن هم پذیرفتن پیشنهاد سرپرست کنفرانس و مراکش بود. زیرا قبلاً دولت مراکش به هواپیمای مصری که اجازه فرود در خاک آن کشور را درخواست کرده بود، اجازه به زمین نشستن را نداده بود. وقتی که در مورد دلیل قرار گرفتن مراکش در چنین موضعی سؤال شد، موسی گفت که احتمالاً به این دلیل این موضع اتخاذ شده است که این کشور که میزبان کنفرانس است شاید خواسته است که کنفرانس در آرامش و عدم تفرقه خاتمه یابد. در همین رابطه، سیگ گی نیز گویا می خواسته است که کنفرانس تا زمانی که قوانین به منصه اصلاح درآمده باشند ادامه یابد، تا بلکه او در کار خود موفق شود.

5 - موسی گفت که وزارت امور خارجه فکر نمی کند که مراکشیها و سیگ گی قراردادی را که با سیلا بسته اند به مورد اجرا بگذارند. این عملکرد کمیته مقدماتی که می خواست برنامه تعلیق مصر را در اول برنامه کاری خود قرار دهد، می تواند گویای این حالت باشد. فرضا اخراج و یا تعلیق یکی از اعضاء توسط کنفرانس نیاز به دو سوم آراء دارد در حالی که کمیته مقدماتی صرفا به رأی اکثریت نیازمند می باشد، در این رابطه نیز عدم موفقیت ریاست کنفرانس و سیگ در به مخالفت برخاستن علیه حرکت لیبی در وهله اول علامت نامبارکی بود. در حقیقت این عمل چیزی جز یک فریبه کاری نمی توانست باشد.

6- از نظر موسی بسیار بعید به نظر می رسد که دولت مصر بخواهد هیئت نمایندگی خود را به «فاس» بفرستد. در صورتی که بخواهند مصر را از کنفرانس اخراج نمایند این کار به سادگی انجام خواهد گرفت و در این صورت مصر دیگر قادر به حضور در کنفرانس نخواهد بود. موسی نیز این نظریه را تأیید می کند که اگر از مصر هیئت نمایندگی فرستاده شود این هیئت یک هیئت «مذهبی» به سرکردگی وزیر اوقاف النیمر خواهد بود. با این وصف، گویا کنفرانس تصمیم دارد که یک سره علیه مصر عمل نماید. در این رابطه، او نیز معتقد است که پیام خمینی که کنفرانس اسلامی را مخاطب قرار داده و از آن خواسته است که مصر را اخراج نمایند بی تردید هیزم بیشتری بر آتش افروخته شده، بوده است.

خلاصه اطلاعاتی 809 (تعلیق عضویت مصر در کنفراس اسلامی)

سند شماره (16) 21 اردیبهشت 1358 - 11 می 1979سری از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیبه: نمایندگی آمریکا در صحرای سینا، با اولویت هشدار: شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است و غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: خلاصه اطلاعاتی 809 - 21 اردیبهشت 1358 1- (خیلی محرمانه) اکثریت اعضای کنفرانس اسلامی به تعلیق عضویت مصر از آن سازمان رأی داده اند. با این وصف، بعضی از کشورهای عربی می خواهند با استفاده از این کنفرانس فراتر از موضوع تعلیق عضویت رفته و تنبیه بیشتری را برای مصر در نظر بگیرند تا بدین ترتیب علاوه بر رد قرارداد صلح،

ص: 227

کشورهای آزادی را که از مصر حمایت می کنند دچار رعب و وحشت نمایند.

2- (طبقه بندی نشده) احتمالاً قطعنامه های بیشتری در مورد فلسطینیها و اورشلیم صادر خواهد شد.

یکی از سخنگویان کنفرانس در تاریخ 20 اردیبهشت گفت که کمیته سیاسی این کنفرانس تصمیم گرفته است اورشلیم را پایتخت فلسطین و عضو دائمی سازمان پایتختهای اسلامی به حساب آورد.

3- (طبقه بندی نشده) رادیو رباط خاطرنشان ساخت که عربستان سعودی «برای آزادسازی اورشلیم» یک برنامه گام به گام را پیشنهاد کرده است، لیکن در مورد این مسئله رأی گیری انجام نشده است.

4- (خیلی محرمانه) سودان و عمان از جمله هشت کشوری بودند که در مورد به تعلیق درآمدن عضویت مصر رأی ممتنع داده اند. بقیه این کشورها یعنی سنگال، گابن، ولتای علیا، نیجر، گینه بیسائو و گامبیا اعلام کرده اند که چون سازمان وحدت آفریقا موضع خاصی در رابطه با قرارداد صلح اتخاذ نکرده است، آنها تصمیم گرفته اند در این مسئله مداخله ننمایند. ظاهرا، هیچ یک از اعضاء علیه مسئله تعلیق عضویت مصر رأی نداده اند.

5 - (خیلی محرمانه) اعراب تندرو نیز می توانند با کمال رضایت اظهار نمایند که حتی قبل از آغاز کنفرانس، تشنج مربوط به مسئله تعلیق عضویت، روابط بین مصر و مراکش را تیره ساخته است. مصریها فکر می کردند که مراکشیها در طرح یک استراتژی در کنفرانس آنها را یاری خواهند داد، لیکن بعدا به این نتیجه رسیدند که به آنها خیانت شده است. این امر سبب شد که وزارت امور خارجه مصر بیانیه ای منتشر سازد و در آن «مانورهای اجرا شده توسط حکومت مراکش» را افشا نماید. در گذشته مراکش یکی از حامیان محافظه کار ابتکار صلح سادات به شمار می آمد.

6- (طبقه بندی نشده) سادات به انتقادات خود از اعضای کنفرانس که به طرفداری از تعلیق عضویت مصر رأی داده اند ادامه داد. وی در تاریخ 20 اردیبهشت در طول سفر خود از مصر سفلی گفت «مراکش نقش موذیانه ای را ایفا کرده است» سادات گفت مسئله تعلیق عضویت مصر «ادامه طرح عربستان سعودی است،» لیکن در ادامه اضافه کرد که تعلیق عضویت مصر «چندان اهمیت و ارزشی ندارد» 7- (خیلی محرمانه) طرف خطاب سادات آن دسته از مردم مصر است که حداقل در حال حاضر، از حملات و انتقادات وی علیه اعراب ثروتمند شبه جزیره عربی لذت می برند. ولی در دراز مدت عناصر اندیشمند موجود در میان جمعیت مصر انزوای کشور خود را از مللی که با آنها روابط مشترک سیاسی، فرهنگی و مذهبی دارند به زیر سؤال خواهند کشید. در صورتی که دریابند که مصر در نتیجه این انزوا و تحریم ضربه خورده و از قرارداد صلح نتیجه ای عایدش نشده است، این پرس و جو و شک و تردید شدت بیشتری پیدا خواهد کرد.

8- (طبقه بندی نشده) تحریمها: آژانس خبری عراق از تونس گزارش داد که شورای اجرایی سازمان هواپیمای عربی در تاریخ 20 اردیبهشت پیشنهاد کرده است که از ورود هواپیمایی کشوری مصر به فضای هوایی عربی ممانعت به عمل آید، دفاتر هواپیمایی مصر در کشورهای عربی تعطیل گردد و دفاتر هواپیمایی کشورهای عربی در مصر نیز بسته شوند. شورای اجرایی توصیه کردند که دولتهای عربی این اقدامات را به مرحله اجرا درآورند.

9- (طبقه بندی نشده) مصر - خودمختاری: در تاریخ 20 اردیبهشت ماه، پطروس غالی در مصاحبه با

ص: 228

الجمهوریه ادعای اسرائیل را مبنی بر اینکه خودمختاری فلسطینیها شامل کنترل بر زمین نخواهد بود مردود اعلام کرد. وی با اعلام این مطلب که اسرائیلی ها به تعبیر خودمختاری برخلاف آنچه توافق شده است پرداخته اند و گفت، برای فلسطینی ها امکان ندارد که بدون به دست آوردن کنترل بر زمین بتوانند به خودمختاری برسند. غالی گفت که بیانیه های اسرائیل برای استفاده محلی و تحریک جبهه پایداری طرح ریزی شده است. وی گفت اسرائیل و اعراب جبهه پایداری با یکدیگر «پیمان بسته اند» (و با بهره برداری از تحریک یکدیگر) میل دارند بر سر راه خودمختاری فلسطینیها موانعی ایجاد کنند.

10 - (خیلی محرمانه) فلسطینیها: رشاد شوا شهردار شهر غزه در مصاحبه های مطبوعاتی اخیر خود به کرات از سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان تنها سخنگوی مشروع فلسطینیها حمایت کرده است. شوا که متنفذترین سیاستمدار غزه می باشد، مذاکرات آتی خودمختاری را مورد انتقاد قرار داده گفت، این مذاکرات امکان ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را از بین می برد. معذالک وی به ملاقات با رئیس جمهور مصر علاقه نشان داد و گفت حاضر است با وی پیرامون مذاکرات خودمختاری بحث و تبادل نظر نماید. شوا در حال حاضر از اردن، سوریه و لبنان بازدید می کند و در نظر دارد پیرامون مذاکرات با یاسر عرفات رهبر ساف گفتگو نماید.

11 - (طبقه بندی نشده) اسرائیل: در تاریخ 20 اردیبهشت آسوشیتدپرس گزارش داد که مقامات اسرائیلی دو نفر آمریکایی را به خاطر شرکت در تظاهرات ضد اسرائیلی در ساحل غربی رود اردن زندانی کرده و اخراج خواهند کرد. تظاهرات مورد نظر احتمالاً تظاهراتی است که سبب شد این مقامات چند روز قبل به تعطیل دانشگاه بیرزیت اقدام نمایند. دو آمریکایی مزبور برادران دوقلویی هستند که پدرشان از جمله کارمندان دانشگاه بیرزیت به شمار می آید.

12 - (خیلی محرمانه) سفارت آمریکا در تل آویو گزارش داد که آوراهام کاتز عضو کنست هفته گذشته لایحه ای را به مجلس برد تا از طریق آن از بازگشت رؤسای جمهوری اسرائیلی پس از ترک این سمت به صحنه سیاسی خودداری گردد. براساس این لایحه، رؤسای جمهوری پیشین چهار سال پس از برکناری از سمت ریاست جمهوری قادر نخواهند بود برای به دست آوردن کرسیهای کنست به مبارزات سیاسی بپردازند. هدف از ارائه این لایحه ظاهرا ممانعت از تحقق جاه طلبیهای سیاسی رئیس جمهور ناون می باشد. بنا به گفته سفارت، این لایحه از حمایت چندانی برخوردار نیست، لیکن نشانگر تشنج موجود بین لیکود و ناون از زمان انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور در سال گذشته می باشد.

13- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 20 اردیبهشت یکی از دادگاه های اسرائیلی یک افسر سنگالی نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان را به اتهام قاچاق مواد منفجره به این کشور به ده سال زندان محکوم کرد. این دادگاه ادعای سازمان ملل را که اسرائیل حق ندارد کارمندان سازمان ملل را محاکمه نماید. نپذیرفته است.

14- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 20 اردیبهشت روزنامه معاریو گزارش داد که اسرائیل یادداشت شدیداللحن اعتراض آمیزی برای فرمانده سازمان ملل در جنوب لبنان ارسال داشته است که علت آن نیز ظاهرا حمله گروهی از جبهه خلق آزادیبخش فلسطین به یکی از کیبوتزها بوده است که گویا از قلمرو نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان عبور کرده اند. معذلک، رادیو اسرائیل بعدا گزارش داد که یک سخنگوی ارتش اسرائیل ارسال این یادداشت اعتراض آمیز را تکذیب کرده است. مطبوعات اسرائیل به

ص: 229

نقل از منابع فاش نشده نظامی اسرائیل گفته اند که نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان مسئول عبور چریکها از مناطق تحت کنترل سازمان ملل می باشند.

15- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 19 اردیبهشت، حسابدار کل دولت اسرائیل که بر فعالیتهای دولت نظارت می کند، نحوه عملکرد حمله سال گذشته اسرائیل به جنوب لبنان را شدیدا مورد انتقاد قرار داد.

طبق گزارش رویتر، تدارکات حمله به درستی فراهم نشده بود، عملکرد اطلاعاتی توأم با اشکالاتی بود و ناهنجاریهای نظامی و وقایع اجتناب پذیر خساراتی را وارد کرده بود. حداقل حدود 178 سرباز در حین غارت و جمع آوری غنایم دستگیر شده بودند. یکی از سخنگویان ارتش گفت که تحقیق پیرامون نقائص فاش شده آغاز شده و اقداماتی انجام خواهد شد تا از سوءاستفاده و وقایع نادرست جلوگیری شود.

در 19 اردیبهشت به طور غیرمستقیم به پیشنهاد بگین مبنی بر آغاز مذاکرات بین دو کشور پاسخ منفی داد. در این پاسخ اعلام شده بود که ایجاد یک راه حل کلی در قبال مسئله فلسطینیها ضرورت دارد.

سفارت.

16- (خیلی محرمانه) اسرائیل - لبنان: رئیس جمهور لبنان، سرکیس با استفاده از گردهمایی کابینه آمریکا در بیروت اظهار می دارد که در رابطه با پاسخ نخست وزیر الحوص (مسلمان) که علنا پیشنهاد بگین را نپذیرفته بود، رئیس جمهوری سرکیس (که مارونی است) ظاهرا سعی کرده است با این مسئله درگیری بسیار پیدا نکند.

17- (طبقه بندی نشده) یک روزنامه عراقی مصاحبه ای با سلیمان فرنجیه انجام داده که در آن وی اظهار داشته که در صورتی که آمریکا حملات اسرائیل را علیه لبنان متوقف نسازد، لبنان باید با آمریکا قطع رابطه کند.

18- (طبقه بندی نشده) طبق گزارش رویتر ریش سفیدهای یک روستای لبنانی به سازمان ملل متوسل شده اند، تا بتوانند 9 تن از افراد محلی را که در طول حمله هفته جاری به لبنان توسط اسرائیل ربوده شده اند آزاد سازند.

19- (سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سوریه - لبنان: یکی از منابع وابسته دفاعی ما در تل آویو گزارش داد که گویا سوریها در نظر دارند در لبنان با تغییر آرایش نیروهای خود از طریق عقب نشینی و یا تعویض، موضع خود را نیز تغییر دهند. ممکن است سوریها بخواهند تعدادی از مواضع حساس بیروت را به ارتش لبنان بسپارند. این منبع اظهار می دارد که فعالیت سوریه ممکن است نشانه ایجاد یک رابطه جدید بین لبنان و سوریه و (احتمالاً یک قرارداد دفاعی) باشد، تا حضور سوریه در لبنان از مشروعیت و معقولیت خاصی برخوردار شود، چون در حال حاضر آنها تنها یاری دهندگان این کشور به حساب می آیند.

20- (سرّی) بنا به یکی از گزارشهای سازمان سیا که براساس گزارش سفارت آمریکا در صنعا استوار است، رئیس جمهور یمن شمالی علی عبداللّه صالح با وجود اینکه علنا از پیوست دوباره یمن شمالی و جنوبی حمایت می کند، در حال حاضر در پی به دست آوردن فرصت بیشتر است تا توانایی نظامی یمن شمالی را افزایش دهد. پس از آتش بس ماه مارس تنها یکی از هشت کمیته مشترک جلسه ای تشکیل داده است، که هدف آن نیز تهیه پیش نویس قانون اساسی می باشد. مذاکره گران شمالی موفق شده اند اجلاس آتی این کمیته را تا اول ماه ژوئن به تعویق بیندازند.

21- (خیلی محرمانه) رئیس جمهوری یمن جنوبی عبدالفتاح اسماعیل که هدفش متحد ساختن دو

ص: 230

یمن تحت رژیم و رهبریت خودش می باشد، به صالح خاطرنشان ساخته است که او دست از تلاش برنخواهد داشت. بنا به گزارش اسماعیل هفته گذشته با صالح اتمام حجت کرد و گفت اگر مذاکرات متوقف گردد، وی به زور متوسل خواهد شد. اسماعیل نیز خواستار آن است که اجلاس آتی که در دوران آتش بس بر سر آن توافق شده بود هفته آینده تشکیل شود.ونس

روابط کنونی خارجی

سند شماره (17) 17 می 79 - 27 اردیبهشت 58سرّی از : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به : تمام پایگاههای دیپلماتیک و کنسولی موضوع : روابط کنونی خارجی، نشریه شماره 19، 16 ماه مه 1979 1- فهرست مطالب روابط کنونی خارجی:

1. EB - قرارداد تجاری بین چین و آمریکا در پکن به امضاء رسید.

2. IO - مصر از کنفرانس اسلامی اخراج گردید.*(1) 3. NEA - لبنان * 4. NEA - ایران: ادامه اعدامها * 5. ARA - ریاست دیوان عالی شیلی تقاضای آمریکا را مبنی بر استرداد نمی پذیرد.

6. ARA - تداوم خشونت در نیکاراگوئه و السالوادور 7. ARA - رئیس جمهور پاناما درباره اجرای معاهده کانال به بحث و تبادل نظر می پردازد.

8. PA - به دنبال واقعه ای در رابطه با نیروگاه نگرانی درباره نیروی هسته ای افزایش می یابد (پاکستان).

9. INR - کمک شوروی کاهش چندانی نمی یابد.

10. AF - چاد: دورنمای نامشخص.

2- IO - اخراج مصر از کنفرانس اسلامی (خیلی محرمانه). علیرغم تلاشهای گسترده مصر و آمریکا در جهت حمایت از موضع مصر از شرکت هر چه بیشتر این کشور در کنفرانس وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی در تاریخ 12 - 8 ماه مه در اجلاس آن واقع در شهر فاس جلوگیری به عمل آمد.

نتیجه چندان هم شگفت انگیز نبود، چون تقریبانیمی از اعضای حاضر، امضاءکنندگان قراردادهای بغداد 2 بوده اند. با این وصف یکی از وقایع چشمگیر این بود که تعدادی از کشورهای اسلامی آفریقایی از چنین نتیجه ای در ملاء عام اظهار نارضایتی کردند و ظاهرا کشور سنگال علیه این ابتکار اعراب تلاش به خرج داده بود. دو عضو آسیایی یعنی اندونزی و مالزی به طور خصوصی از اخراج مصر اظهار نارضایتی کردند، ولی در برابر این حکم اعراب خونسرد ماندند.

اخراج مصر از کنفرانس اسلامی سبب منزوی شدن مصر در دنیای عرب می گردد و ممکن است روحیه حاکی از تضاد سادات را در برخورد با مخالفین عربی خود شدیدتر و سخت تر بنماید. لیکن، در مورد دیگر هیئتهای بین المللی که اعراب از شماره عضویت قابل توجهی برخوردار نیستند این کار امکان پذیر نیست.

آزمایش بعدی مصر در کنفرانس سازمان وحدت آفریقا در مونرویا که در ماه ژوئیه برگزار می گردد، انجام

ص: 231


1- فقط قسمتهای علامت زده شده ترجمه شده اند م

می شود که در آن نارضایتی تقریبا آشکار شده آفریقاییها باید به یک حمایت همه جانبه تبدیل گردد.

3 - NEA - لبنان (سرّی). هفته های اخیر شاهد افزایش خشونت در لبنان بوده است. زمانی که سعد حداد رهبر شبه نظامیان دست راستی نسبت به کاربرد یک گردان از نیروهای ارتش لبنان در اواسط آوریل جهت کمک به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل اعتراض نمود و گفت که در آن منطقه فقط دولت لبنان حاکمیت دارد وضع در جنوب لبنان بدتر گردید. حداد نیروهای ارتش لبنان و قرارگاههای سازمان ملل را به گلوله بست که در نتیجه تعدادی از پرسنل سازمان ملل مجروح و تعدادی از غیرنظامیان لبنان کشته شدند، و به دنبال آن استقلال منطقه خود را اعلام داشت. با وجود اینکه این اعلامیه او به وسیله هیچ کس حتی حمایت کنندگان اسرائیلیش نیز حمایت نشده است، وجود این منطقه خطری جدی علیه تقویت حکومت شکننده لبنان به شمار می رود.

زنجیره تشنج فلسطینیها و اعمال تلافی جویانه اسرائیلیها علیه هدف های فلسطینی در لبنان نیز شدت یافته است. به دنبال حمله تروریستی، فلسطینیها در 22 آوریل به یک شهر اسرائیلی به نام نهریه، اسرائیل دست به زنجیره ای از حملات هوایی علیه پایگاههای فلسطینی زد که در نتیجه آن بسیاری از غیرنظامیان کشته شدند. در حال حاضر اوضاع آرام است، ولی اسرائیل ممکن است دست به تعدادی اعمال تلافی جویانه در لبنان در رابطه با بمباران شهر تیبرباس در 14 ماه مه که سبب کشته شدن دو تن اسرائیلی و زخمی شدن عده دیگری شده بود بزند. رهبری ساف در بیروت مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است.

در بیروت، در روزهای اخیر حملات شدیدی بین بخشهای مسیحی بر سر به دست آوردن کنترل قسمتهای جنوب شرقی این شهر در گرفته بود. این خشونت کشتارآمیز مسیحیان از مشاجره بین گروههای رقیب ناشی شده و از نظر سیاسی انگیزه ای ندارد. جهت توقف این درگیریها، رهبران مهم مسیحی اتحاد بین نیروهای خود را اعلام داشتند که البته قبلاً از طریق یک ستاد مشترک در تئوری با یکدیگر متحده شده بودند.

دولت لبنان نیز در روزهای 16 - 15 ماه مه مشغول مذاکره با رهبر سوریه در دمشق بود. رئیس جمهور سرکیس امیدوارست که از این طریق بتواند به مصالحه ای دست یابد که از طریق آن سوریها اجازه دهند که یک نیروی بازسازی شده نظامی لبنانی جای نیروهای سوری در بیروت را بگیرد. هنوز از نتایج مذاکرات اطلاعی در دست نیست.

4- NEA - ایران: ادامه اعدامها (خیلی محرمانه). اعدام مهمترین صنعتگر یهودی حبیب القانیان در هفته گذشته باعث ایجاد نگرانی شدید در جامعه یهودیان ایران شده است. ترس و نگرانی این جامعه زمانی بیشتر شد که شایعاتی مبنی بر دستگیری بسیاری دیگر از چهره های تجاری یهودی پخش شده بود (اطلاعات تقریبی ما گویای این واقعیت است که احتمالاً بین 25 - 12 یهودی در - توقیف به سر می برند).

آقای القانیان محاکمه شد به خصوص به خاطر اینکه «با اسرائیل و صهیونیزم در ارتباط بوده است.» این اتهام بعد دیگری به اعدامهای ایرانی بخشیده است.

ما به کرات عدم تأیید شدید خود را علیه این اعدامها و محاکمه های مختصر در ایران ابراز داشته ایم. ما درباره بیگناهی و یا گناهکاری طرفین درگیر مداخله نکرده ایم فقط شدیدا اعلام کرده ایم که متهمین باید از یک محاکمه عادلانه و آشکار و نیز از فرصت کافی برای دفاع از خود برخوردار باشند، ما از مقامات ایرانی خواسته ایم که مراحل را به طور درست اجرا کرده و اصول مورد قبول حقوق بشر و عدالت از نظر

ص: 232

بین المللی را محترم به شمارند. در مورد آقای القانیان موضعی که ما اتخاذ کردیم این بود که اعدام ایشان بنا به اتهامات بالا با احترام دموکراتیک به عقاید مختلف که یکی از جنبه های استاندارد انقلاب ایران است مغایرت دارد.

دولت ایران به ما اطمینان داد که اعدام آقای القانیان یک موضوع فردی بوده و به هیچ وجه در رابطه با جامعه یهودیان ایران نیست. به ما گفته شده است که یهودیان ایران نه مورد اذیت و آزار قرار گرفته و نه خواهند گرفت. آیت اللّه خمینی به گروهی از نمایندگان برجسته یهودیان گفت که مبارزه ای علیه جامعه یهودیان - وجود ندارد. لیکن اظهارات خمینی درباره صهیونیزم باعث شد که نگرانی آنها کاملاً از بین نرود.

بنا به گزارشات رسیده بین 500 - 300 یهودی هر روز ایران را ترک می کنند و این مهاجرت ظاهرا ادامه خواهد یافت.

در 13 ماه مه خمینی اعلام داشت که از این به بعد تنها کسانی که متهم به قتل بوده یا دستور قتل را صادر کرده اند و یا کسانی را شکنجه کرده اند که منجر به مرگ شده باشد، اعدام خواهند شد.

وزیر دادگستری اعلام کرد که به آنها که متهم به اتهامات کوچک در رژیم قبلی هستند عفو عمومی داده خواهد شد. نخست وزیر بازرگان قبلاً خواستار این عفو شده بود و از مردم خواسته بود که گذشته را فراموش کرده برای به راه انداختن دوباره اقتصاد دست به کار شوند. آیت اللّه شریعتمداری تقاضا کرده است که در اجرای عدالت میانه روتر باشند، چون هم قرآن و هم اسلام با خشونت مخالف هستند.

آیت اللّه خلخالی در 13 ماه مه اعلام داشت که وی رئیس دادگاه انقلاب تهران می باشد. بنقل از مطبوعات، خلخالی اعلام داشته است که شاه و دوازده تن از اعضای خانواده و رابطین نزدیکش در غیاب به اعدام محکوم شده اند و بنا به اصول اسلام هرکس در هر کجای جهان آزاد است آنها را به قتل برساند. ما اظهار داشتیم که از این گونه عملیات خشونت بار بسیار متأسف هستیم.

ادامه اعدامها ظاهرا کار رژیمی است که احساس ناامنی شدیدی دارد و خود را در خطر حمله از طرف عناصر طرفدار شاه، چپ و نیروهای خارجی می بیند و نیروی کافی و اختیار لازم را جهت برقراری نظم و یا جلوگیری از کشتارها و عصیانهای متفرق ندارد، اعدامها نیز کار عناصر متعصبی است که در دستگاه انقلابی پاسخی به تقاضاهای میانه روهایی چون بازرگان نداده و تحت کنترل خمینی نیز نیستند.

مصر: نیازهای نظامی سادات و مشکلات مالی

سند شماره (18) گزارش شماره 1209تاریخ: 2 ژوئیه 79 - 11 تیر 58 سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان / غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار (طبقه بندی نشده) مصر: نیازهای نظامی سادات و مشکلات مالی خیلی محرمانه / NFخلاصه:

تحریمهایی که از طرف اعراب علیه سادات پس از امضاء قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل وضع شده سبب شده است که کمکهای قابل ملاحظه اعراب که در اختیار قاهره قرار داده شده بود تا برای خرید سلاح از اروپای غربی و آمریکا به کار رود، پس گرفته شود. خریدهایی که از این طریق از سال 1976 به بعد صورت گرفت بالغ بر 3/5 میلیارد دلار تخمین زده شده است. عدم موجودیت کمکهای اعراب ممکن است بر 50 درصد یا بیشتر از این مبلغ تأثیر بگذارد - که این تأثیر شامل خرید اف-5 ها از آمریکا و

ص: 233

قراردادهای عظیم با فرانسه و انگلیس در مورد سلاحها می شود.

(خیلی محرمانه / NF) تحریمهای وضع شده توسط اعراب نمی تواند تأثیری فوری بر استعداد نظامی مصر بگذارد، لیکن در دراز مدت در تلاش مصر برای مدرن سازی نیروهای مسلح خودش می تواند تأثیری جدی برجای بگذارد.

(خیلی محرمانه / NF) مصر می تواند از طریق ترکیبی از یک سری اقدامات، کمکهای لازم برای رسیدن به اهداف قراردادی با غرب را تهیه نماید که عبارتند از:

- - قرض تجاری با وانمود کردن به اینکه بدون حمایت اعراب نیز این منبع مالی را در اختیار خواهد داشت:

- - منحرف ساختن منابع از واردات غیرنظامی که عملی است خطرناک چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی.

- - کاهش برنامه های مدرن سازی در ارتش که در صورت مبهم بودن، مخالفت نیروهای مسلح علیه سادات را برخواهد انگیخت.

- - تقاضای کمک بیشتر از آمریکا.

(سرّی / NC / NC) یکی دیگر از روشهایی که ازطریق آن می توان نیازهای تسلیحاتی مصر را برآورد این است که به تعمیر تجهیزات روسی موجود در این کشور پرداخته شود. مثلاً موتور هواپیمای میگ - 21 توسط انگلیس، تعمیر بخشهای الکترونیکی میگ - 21 توسط ایتالیائیها و آزمایش زیردریائیهای روسی توسط آمریکا از این گونه عملیات است.

(سرّی) قطع کمکهای اعراب در اواسط ماه مه، وزیر دفاع عربستان سعودی شاهزاده سلطان اعلام داشت که سازمان صنعتی عرب(1) از تاریخ 1 ژوئیه منحل می باشد. هدف اصلی تشکیل این کنسرسیوم که در سال 1975 توسط مصر، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به وجود آمد یک هدف مضاعف بود یعنی: توسعه یک صنعت تسلیحاتی در مصر برای برآوردن نیازهای دفاعی قاهره که در اصل منبع اصلی تولید سلاح برای اعضا و دیگر کشورهای عربی باشد. ولی از همان آغاز به نظر می رسید که میان کشورهای خلیج بر سر این موضوع که سازمان صنعتی عرب بتواند فراتر از کمک به مصر برود تردید وجود دارد - - به خصوص که اعراب خلیج بیشتر میل به خرید مستقیم سلاح از اروپای غربی دارند.

به هر حال، هر یک از کشورهای خلیج در ابتدا سهمی معادل 260 میلیون دلار فراهم کردند و نیز اعلام نمودند که در صورت نیاز کمکهای بیشتری فراهم خواهد شد (چنین گمان می رود که 780 میلیون دلار سرمایه گذاری اولیه بر سر سازمان صنعتی عرب یا مصرف شده و یا در اختیار و تحت کنترل مصر قرار دارد). سهم مصر نیز در این سرمایه گذاری عبارت بود از ایجاد تسلیحات مربوطه به کارخانه تسلیحاتی و موجودیت کارگران فنی که عظیمتر از هر کشور دیگر عربی می باشد.

علاوه بر کمک بر سر سازمان صنعتی عرب، مصر حدود بیش از یک میلیارد دلار مصرف نشده دارد که از کشورهای خلیج از سال 1974 جهت خرید سلاح وام گرفته است. چون اخیرا اطلاعات خاصی

ص: 234


1- بنا به گزارشهایی از این سازمان به عنوان سازمان عربی برای صنعتی سازی و یا سازمان صنایع نظامی عربی یاد شده است.

پیرامون وضعیت این بودجه نداریم باید بگوییم که قسمت اعظم این پول دیگر در اختیار مصر نیست.

(سرّی / NC / NF) خرید اسلحه از اروپای غربی خرید اسلحه که به طور رسمی و یا غیررسمی توسط مصر از اروپای غربی از سال 1976 صورت گرفت به 9/2 میلیارد(1) دلار بالغ می گردد که قسمت اعظم آن از فرانسه و انگلیس خریداری شده است.

به علاوه، مصر در این مدت بیش از 120 میلیون دلار سلاح از کشورهای کمونیستی بخصوص از چکسلواکی خریداری کرده که در حال حاضر 18 هواپیما از 40 هواپیمای جت جبه خصوص اف - 6 (میگ 19 روسی ساخت چین) را در اواخر 1978 تحویل آن کشور داده است.

سرمایه سازمان صنعتی عرب:

حداقل 835 میلیون دلار خرید از اروپای غربی تحت حمایت سازمان صنعتی عرب انجام می شود که عبارتند از:

- - حدود 70 میلیون دلار از آلمان غربی جهت خرید ماشین آلات و کمکهای فنی برای تولید توپ و تانک و مهمات مربوطه در مصر.

- - حدود 765 میلیون دلار از انگلیس، اساسا جهت تولید، ابتدا در انگلیس و بعدها در مصر، هلیکوپتر لنیکس، موتور لنیکس، و سلاح هدایت شونده ضد تانک سوینگ فایر.

علاوه بر اینها، مصر قراردادی را امضا کرد تا در سال 1978 خرید 160 جت بمب افکن آلفا را تحقق بخشد که این جتها قرار بود در قاهره مونتاژ شود. این معامله 800 میلیون دلار تمام می شد و از نظر مالی قرار بود توسط سازمان صنعتی عرب تأمین گردد. لیکن، شواهد قبل از امضاء قرارداد صلح مصر و اسرائیل، چه از نظر قیمت و چه از نظر کارآیی این هواپیما تردید و نگرانیهای در مصریها به وجود آورد.

لیکن اینطور به نظر می رسد که قرارداد (صلح مصر و اسرائیل - م) به طور اتوماتیک قرارداد مربوط به این هواپیما و هر قرارداد دیگری را که سازمان صنعتی عرب در آن نقشی داشته باشد خاتمه داده است.

کمکهای مالی از طریق منابع عربی و غیر از سازمان صنعتی عرب همچنین مصر قراردادهای تسلیحاتی متعددی با فرانسه و انگلیس منعقد ساخته که بالغ بر 840 میلیون دلار می باشد: با انگلیس، جهت خرید کشتیهای تسلیحاتی رمضان، بالغ بر 288 میلیون دلار و جهت خرید هلیکوپتر بالغ بر 2/7 میلیون دلار، با فرانسه جهت خرید تسلیحات دریائی اتومات و جتهای میراژ به مبلغ 250 میلیون دلار، و جهت خرید موشکهای زمین به هوا بالغ بر 250 میلیون دلار و جهت خرید میراژهای 3 و 5 به مبلغ 42 میلیون دلار. این خریدها از طریق سازمان صنعتی عرب از نظر مالی تأمین نشده است. لیکن می بایستی یا به طریقه قسطی و یا به طور کامل از یک میلیارد دلار باقیمانده سرمایه عربی که برای نیازهای نظامی مصر کنار گذاشته شده بود پرداخته شود.

ص: 235


1- همه آمار دلاری مربوط در این گزارش دربرگیرنده انتقال سلاحها تجهیزات نظامی ٬ مهمات ٬ قطعات یدکی ٬ لوازم لجستیکی ٬ آموزش ٬ و تولید مجاز و یا قراردادهای مربوط به مونتاژ نیز می باشد.

درست قبل از قرارداد، بنا به گزارشات مصر قرارداد خرید چند FRIGATE از نوع لوپور از ایتالیا به مبلغ 225 میلیون دلار به امضاء رسانید. معامله اصلی در سال 1978 صورت گرفت، در حالی که قرار بود عربستان سعودی قسمت اعظم یا تمام مبلغ را بپردازد، ولی سرانجام به وسیله قاهره این معامله لغو گردید.

در حال حاضر معلوم نیست که آیا بر سر این معامله، قرارداد دوباره ای به امضاء رسیده است و یا اینکه حرص و آز مصریها در اولین فصل سال 1979 نسبت به کمک مالی عربستان سعودی نسبت به خود بیشتر شده بود، ولی در صورتی که معامله لوپو همچنان به قوت خود نیز باقیمانده باشد، نمی توان گفت که از نظر مالی کمکی از طرف اعراب به این کشور بشود.

منبع مالی مصری:

200 میلیون دلار باقیمانده که برای خرید سلاح از اروپای غربی در سال 1976 به کار رفته باید توسط مصریها پرداخته شود. این مبلغ شامل 50 میلیون دلار برای خرید تانکهای آلمانی، 50 میلیون دلار جهت خرید وسایل الکترونیکی مخصوص هواپیما واژدرهای ضد زیردریایی از ایتالیا و مبلغی بیش از 100 میلیون دلار بابت خرید تجهیزات و خدمات انگلیسی که عبارتند از قطعات یدکی و مهمات تا دوباره سازی هواپیماهای روسی و تبدیل ناوچه های گشتی روسی به ناوچه های مخصوص پرتاب موشک حتی تا سال 1978، مصر هنوز 100 میلیون دلار بابت این محموله های بسیار مهم بدهکار است.

(سرّی / NC / NF) تأثیر بر خریدهایی که از طریق اروپا انجام می شود. مشکل اصلی که در نتیجه بیرون کشیده شدن سرمایه های عربی به وجود می آید در وضع خریدهای تسلیحاتی مصر و طرحهای تولیدی و مهمتر از همه تأثیر بر توان مصر در به اتمام رساندن وظایف خود نسبت به این قراردادها می باشد.(1) سناریو 1 براساس اطلاعات تقریبی درباره دیون پرداخت نشده قراردادهای انگلیس و آلمان از طریق سازمان صنعتی عرب می توان گفت که مقدار پولی که مصر باید در 2 یا 3 سال آینده بپردازد بالغ بر 600 - 200 میلیون دلار خواهد گردید. گمان می رود که مقداری از سرمایه گذاری اولیه سازمان صنعتی عرب دست نخورده باقیمانده باشد و بتواند قدری از وظایف قراردادی قاهره را جبران سازد، ولی همه اینها بسته به سرعت عمل مصر در جلوگیری از خروج این ارز توسط کشورهای خلیج دارد.

سناریو 2 با این وصف، مصر ممکن است نیاز به صدها میلیون دلار اضافی داشته باشد تا خرج این پروژه ها را بتواند تأمین سازد. بنابراین قاهره حدود 5/1 میلیارد دلار جهت کامل کردن پروژه های سازمان صنعتی

ص: 236


1- ممکن نیست که بتوان میزان اصلی پولی را که در این معاملات نظامی مصر درگیر بوده است تعیین کرد ٬ چون اطلاعات کافی در مورد میزان بهره پیش پرداخت ٬ پرداخت دوم ٬ و میزان تخفیف و به طور کلی شرایط و وضعیت قرارداد را نمی توان به دست آورد. بنابراین تنها از یک روش برای ارزیابی ارزش دلاری و یا کمبود مصر میتوان بهره گرفت که براساس ارزش کلی قراردادها منهای ارزش حدسی بخشهای تحویل شده قراردادهای مهم انجام می پذیرد.

عرب نیاز دارد.

سناریو 3 دیگر قراردادهای فرانسوی و انگلیسی که معادل 840 میلیون می باشد و ظاهرا مستقیما به وسیله کشورهای خلیج فارس تأمین سرمایه می شد در حال حاضر یک شکاف 3/2 میلیارد دلاری برای مصر به وجود آورده است.

سناریو 4 قرارداد مرکب یک میلیارد دلاری جتهای آلفای فرانسوی و FRIGATE های لوپوی ایتالیایی گویا دیگر فراموش شده است و امیدی نیست که از طرف اعراب نسبت به این قراردادها کمکی انجام شود. این خرید برای مصر شکاف را به 3 میلیارد می رساند، البته اگر مخارج و هزینه های لازم برای گرداندن کارخانه تولید آلفا را در نظر نگیریم.

خرید اسلحه از آمریکا (سرّی) قبل از قرارداد: خریدهایی که از آمریکا قبل از امضای قرارداد صلح مصر و اسرائیل صورت گرفت بالغ بر 870 میلیون دلار بود که اساسا در برگیرنده 50 فانتوم اف - 5، 20 دستگاه هواپیمای 130 - C و فروش در محل و مونتاژ جیپهای AMCپس از تحویل هواپیماهای 130 - Cو جیپها مقداری پول پرداخت شد (آمریکا تصویب کرده است که هواپیماهای شناسایی به مبلغ 66 میلیون دلار را به مصر بفروشد، لیکن مصر هنوز رسما قرارداد را امضاء نکرده است).

(سرّی / NF / NC) تحریمهای اعراب علیه مصر می تواند بر خرید اسلحه توسط این کشور از آمریکا نیز تأثیر بگذارد، خرید اف - 5 ها بالغ بر 525 میلیون می باشد که قرار بود توسط عربستان سعودی پرداخت گردد. لیکن، این تصمیم اخیر سعودیها مبنی بر اینکه پول اف - 5 ها را نخواهد داد، چون قرارداد صلح مصر و اسرائیل امضاء شده است آیا می تواند، اعتبار معامله هواپیماها را از بین ببرد یا خیر؟ (سرّی) تأثیر این موضوع بر خرید جیپها هنوز روشن نیست. هر دو قرارداد AMC که بالغ بر 90 میلیون دلار می باشد فروشهای تجاری بوده و سرمایه گذاری اعراب را شامل نمی گردد. کارخانه ای که در مونتاژ جیپ مورد استفاده بود یک کارخانه سازمان صنعتی عرب بود و قادر است در روز 50 جیپ را مونتاژ نماید. این کارخانه در دسامبر 1978 در قاهره افتتاح گردید و کارخانه دیگری (گویا تحت سرپرستی سازمان صنعتی عرب) که قادر است جیپ تولید کند قرار است در ماه دسامبر 1979 افتتاح گردد. بنابراین، انحلال سازمان صنعتی عرب در دراز مدت می تواند بر تولید جیپ نیز تأثیر بگذارد.

(سرّی) از زمان انعقاد قرارداد:

براون وزیر دفاع آمریکا رسما به وزیر دفاع مصر کمال حسن علی اعلام نمود که بنا به قرارداد صلح مصر و اسرائیل آمریکا حاضر است 5/1 میلیارد دلار اعتبار برای سه سال آینده مصر ایجاد نماید. یک گروه آمریکایی که به مصر رفته بود تا نیازهای تسلیحاتی این کشور را برآورد نماید، اکنون بازگشته است،

ص: 237

مطالعات مقدماتی نشان می دهد که مصریها مایلند 25 جت اف - 4، 2 شکاری از نوع گیرینگ، 12 باطری سیستم موشکی هاوک - 1، سام، 800 دستگاه نفربر زرهی، 1200 کامیون و دستگاه آزمایش فشار زیر دریاییهای روسی را خریداری نمایند. در صورتی که این صورت خریداری شود، تمام اعتبار 5/1 میلیاردی مصرف خواهد گردید.

دورنما (سرّی / NF) جمع کلی خریدهای رسمی و غیررسمی تسلیحاتی از اروپای غربی و آمریکا (به علاوه 5/1 میلیارد اعتبار) از سال 1976 بالغ بر 4/5 می گردد. قراردادهای تمام شده و پرداختها نمی تواند بیش از 1 میلیارد یا یک پنجم این مبلغ باشد.

(سرّی / NF) پایان سرمایه گذاریهای عربی می تواند خطر بزرگی را متوجه قسمت عمده این مبلغ یا 4 میلیارد باقیمانده بنماید که در ذیل به صورت میلیونی نشان داده می شود.

انتخاب «ب»انتخاب «الف» (سناریو 2) 1500(سناریو 1) 600 - 200 (اف - 5 ها) 525(اف - 5 ها) 525 - 525 (50%) 2025(28% تا 17%) 1125 725 انتخاب «د»انتخاب «ج» (سناریو 4) 3000(سناریو 3) 2300 (اف - 5 ها) 525(اف - 5 ها) 525 (88%) 3525(70%) 2825 (محرمانه / NF) با در نظر گرفتن شرایط خرید جتهای آلفای فرانسوی و فریگاتهای لوپوی ایتالیا انتخاب «د» به نظر درست نمی آید، ولی ممکن است مصر بخواهد پروژه های انگلیسی و آلمانی را با سرمایه های عربی تکمیل کرده، از طریقی اف - 5 ها را خریداری نماید و حداقل یکی از خریدهای فرانسوی یا انگلیسی را نیز عملی سازد. بنابراین کمبودهای مصر برای خرید سلاحهای حاضر چیزی بین انتخاب «ب» و انتخاب «ج» می باشد.

(محرمانه / NF) مصر می تواند با یک سری اقدامات سرمایه لازم را به دست آورد.

- - استفاده از وامهای تجاری، با این فرض که این وام بدون کمک اعراب در دسترس می باشد که البته در این مورد نیز شک وجود دارد.

- - انحراف منابع از واردات غیرنظامی، که با وجود اینکه غیر ممکن نیست، لیکن خطرهای سیاسی و اقتصادی دارد.

- - کاهش برنامه های مدرنیزاسیون ارتش که در صورت اهمیت این برنامه ها سلب حمایت ارتش از سادات می تواند خطری جدی برای سادات باشد.

- - دیگر اینکه مصر از آمریکا بخواهد کمک بیشتری در اختیار وی بگذارد.

(سرّی / NF) یکی دیگر از روشهایی که می توان از طریق آن نیازهای تسلیحاتی مصر را برآورد این است که به تعمیر تجهیزات روسی موجود در این کشور پرداخته شود، مثلاً موتور هواپیماهای میگ - 21

ص: 238

توسط انگلیس، تعمیر بخشهای الکترونیکی میگ - 21 توسط ایتالیائیها و آزمایش زیر دریائیهای روسی توسط آمریکا از این گونه عملیات است.

تهیه شده وسیله: لوئیس جی ساریس تأیید شده وسیله: رابرت الف. مارتین NF = غیرقابل رؤیت برای بیگانگان NC = غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران

خلاصه اطلاعاتی 845 (دورنمای داخلی مصر و تحریمهای عربی)

سند شماره (19) 4 ژوئیه 79 - 13 تیر 58سرّی به: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت هشدار - شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع: خلاصه اطلاعاتی 845 - 3 ژوئیه 1979 (پاراگرافهای 6 - 1 سری / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است) 1- دورنمای داخلی مصر: تحلیل اخیری که توسط سازمان سیا ارائه شده نشانگر این واقعیت است که محبوبیت سادات در ارتش و در میان اکثریت مصریها که قرارداد صلح را حمایت می کنند و فکر می کنند این قرارداد منافع اقتصادی نیز در بردارد، کاهشی نیافته است. مخالفین سادات در بخش با نفوذ جامعه مصری وجود دارند، لیکن از سازماندهی و رهبریت مکفی برای جلب پیروان بیشتر برخوردار نیستند.

موقعیت سادات در درون کشور دستخوش تغییرات است و ممکن است در محبوبیت او در سال آینده کاهش فاحشی به وجود آید. در صورتی که توسعه های اقتصادی مورد نیاز مردم برآورده نشود و یا در صورتی که پیشرفتی در مذاکرات خودمختاری در چهارچوب یک ساله ای که سادات و بگین تعیین کرده اند حاصل نشود، سیاستها و موفقیت سادات در میان مردم با تهدیدی جدی روبه رو خواهد گردید.

جهت جلوگیری از رشد و توسعه چنین تهدیدی،ممکن است سادات گامهای بسیار خطرناکی را برای سرکوبی منتقدان خود بردارد.

2- قرارداد صلح موافقت اکثریت مصریها را که از نتایج برخوردها با مصر بسیار ناراحت بودند جلب نمود. با این وصف همه توقع دارند که قرارداد صلح به دنبال خود پیشرفتها و یا بهبودیهای اقتصادی را به همراه داشته باشد. ارتش مصر نیز چشمداشت چنین پیشرفتهای اقتصادی را دارد و خیلی شاد است از اینکه صحرای سینا بازگشته و دیگر از اینکه برای جنگ با اسرائیل که اصلاً آمادگی آن را ندارد، صف آرایی نخواهد کرد. نگرانیهای ارتش درباره سلاحهای کهنه و متروک را می توان به وسیله ورود سلاح از آمریکا تسکین بخشد.

3- سادات برای اینکه بتواند از کاهش محبوبیت خود جلوگیری کند نیاز به پیشرفت آشکار درمذاکرات با اسرائیل یا نیاز به پیشرفت مثبت در زمینه اقتصاد دارد. لیکن در این زمینه ها پیشرفتهای چشمگیر به سختی حاصل خواهد شد، چون پیچیدگیهای مشکلات اقتصادی مملکت و عدم امکان آشتی پذیری میان اعراب و مصر، اطلاعات اسرائیل و طبیعت موضوع ساحل غربی رود اردن و نوار غزه این اجازه را نمی دهد. در صورتی که در روند مذاکرات پیشرفتی به وجود نیاید، منتقدین مصری پیمان

ص: 239

صلح فعالتر و جدی تر خواهند شد.

4- سادات از طرف رادیکالهای خارجی و داخلی دائما در معرض خطر ترور قرار دارد. امنیت سادات، به طور کلی خوب است، لیکن به علت نارضایتی اعراب از قرارداد صلح با اسرائیل تلاشهایی در راه از بین بردن او خواهند کرد. در قانون اساسی مصر جانشینی برای سادات تعیین نشده است، لیکن سادات بسیار مایل است که حسنی مبارک جانشین او بشود، مگر اینکه شرایط به طرز عجیبی تغییر کند. سیاست خارجی حسنی مبارک با سیاست خارجی سادات شباهت بسیار دارد و احتمالا او نیز روند مذاکرات صلح با اسرائیل را دنبال خواهد کرد. مرگ سادات بی ثباتی زیادی را در مصر ایجاد خواهد کرد. لیکن بسیاری از مصریها ترجیح می دهند که «امن»ترین روش یعنی بازگشت به عربیت را مشی خود قرار دهند.

5 - تحریمهای عربی: با وجود اینکه عوارض حاصل از صادرات نفت، جهانگردی، کانال سوئز و کارگران خارجی توانسته است مصر را در برابر اقتصاد اعراب قدرت مقاومت بخشد، می توان گفت که ادامه بیشتر فعالیتهای ضد مصری می تواند از نظر اقتصادی و سیاسی برای این کشور بسیار کشنده باشد.

حرکاتی چون احتمال اخراج 000،600 کارگر مصری از دیگر کشورهای عربی و یا اجتناب از پرداخت حقوق آنها می تواند خسارت جدی به مصر وارد آورد. قاهره قسمت اعظم این سرمایه را که بالغ بر 75/1 میلیارد دلار است از دست خواهد داد و با مشکل ایجاد مسکن و کار برای آنها که بازگردانده می شوند روبه رو خواهد گردید. هر روز بر میزان کسانی که عقل و درایت سادات را در ابتکار صلح مور سؤال قرار می دهند اضافه می شود که البته این مشکلات اقتصادی نیز می تواند به اختلاف و آشوبهای داخلی دامن بزند. مخالفین راست و چپ سعی خواهند کرد، از موقعیت استفاده نمایند. حتی اگر این مشکلات را نیز نادیده بگیریم، باز هم مخالفین با بهانه قرار دادن نرخها، دستمزد کم و مسکن ناکافی نگرانیهای مردم را بالا خواهند برد.

6- از نظر مادی و در طول مذاکرات، سادات باید از حمایت دائم و شدید آمریکا و مصر برخوردار باشد. در صورتی که مصریها از حمایت آمریکا برخوردار شوند و یا در صورتی که تصمیم بگیرند حمایت خود را کم کنند، درایت و تدبیر سادات در مذاکرات صلح مورد سؤال قرار گرفته، حمایت داخلی از او کاهش ناگهانی خواهد یافت.

7- (خیلی محرمانه) مصر و عربستان سعودی: سفیر وست گزارش می دهد که نماینده وزیر خارجه، منصوری به او گفته است که حداقل دو سال طول خواهید کشید تا روابط بین مصر و اسرائیل عادی شود.

یک سال برای تعویض سفیر با اسرائیل و هشت ماه بعد از آن تا روابط بهتر شود. منصوری خیلی خوشحال بود که بعد از میانجگیری سفیر ایلتس حملات مطبوعات تخفیف بیشتری پیدا کرده است.

8- (طبقه بندی نشده) مصاحبه عربستان سعودی - خالد: شاه خالد در 30 ژوئن در مصاحبه با یک روزنامه کویتی به چند نکته اشاره کرد. شاه قبول کرد که بر سر مراحل صلح بین عربستان سعودی و آمریکا اختلاف نظر وجود دارد، لیکن اذعان داشت که روابط بین دو کشور «بسیاری قوی و براساس دوستی و تعاون و منافع دو جانبه و مشترک استوار است»... و این گزارش را که گفته اند آمریکا بر عربستان سعودی فشار وارد می کند تا از میزان مخالفت و یا تحریم خود علیه مصر بکاهد، تکذیب نمود. وی اضافه کرد که کشورش به صهیونیزم، کمونیزم و امپریالیسم به عنوان سه عامل متحد علیه حقوق عربی و اسلامی و تعالیم آن می نگرد...» و تکرار نمود که: «بدون ارجاع حقوق ملی فلسطینیها و بازگرداندن همه سرزمین های

ص: 240

اشغال شده عربی و اورشلیم نمی توان انتظار صلح و ثبات در این منطقه را داشت». دست آخر این طرز فکر یعنی مداخله کردن نیروی نظامی در شبه جزیره عربی را مورد انتقاد قرار داده گفت: «دوره ای که در آن قدرت می توانست حافظ منافع باشد دیگر برای همیشه پایان یافته است.» 9- (طبقه بندی نشده) پطروس غالی - و مذاکرات خودمختاری:

روزنامه منا در قاهره در 2 ژوئیه گزارش داد که پطروس غالی به چند مجمع کمیته مصری گفته است که برای رسیدن به خودمختاری ساحل غربی رود اردن و نوار غزه در صورتی که اسرائیل موضع «تغییرناپذیر» خود را حفظ کند و یک سال پس از مذاکرات جاری خودمختاری تحقق نیابد، مصر راههای دیپلماتیک را پیشنهاد می کند. در ادامه از اسرائیل خواست که از حمله به فلسطینیها در لبنان اجتناب ورزد و سیاست اردوگاههای اسرائیل را نیز مورد انتقاد قرار داد.

10- (طبقه بندی نشده) نفت عربستان سعودی: رادیو دولتی عربستان سعودی در 2 ژوئیه گزارش داد که به منظور حفظ سلامت اقتصاد جهانی بنا به اعلان دیوان سلطنتی، این کشور میزان تولید نفت خویش را افزایش خواهد داد. در این گزارش از نظر میزان و زمان چیزی گفته نشد (گزارشهای قبلی اشاره کرده اند که در شرایط خوب عربستان سعودی ممکن است افزایش 000،500 بشکه در روز را مد نظر قرار دهد).

11- (خیلی محرمانه) سلاح نفت لیبی: در یک کنفرانس مطبوعاتی در کویت در یکم ژوئیه قذافی ادعا کرد که قطع صدور نفت توسط این کشور «استفاده مشروع از سلاح نفت» می باشد. لیکن اظهار داشت که هنوز وقت آن نرسیده است که گفته شود این تصمیم در چه زمان و برای چه مدت به اجرا گذاشته خواهد شد. در رابطه با «تهدیدات» او سفارت آمریکا در تریپولی اظهار می دارد که قذافی به تلاشهای خود پیرامون به هم زدن تعادل آمریکا ادامه خواهد داد. عکس العمل بازار بین المللی نشان داده است که آمریکا نسبت به ابتکارات لیبی بسیار صدمه پذیر است.

12- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - ساحل غربی رود اردن: گزارشات مطبوعات حاکی از آن است که مقامات نظامی اسرائیل اجازه بازگشایی دانشگاه بیرزیت در ساحل غربی را داده اند. این دانشگاه در ماه مه پس از تظاهراتی که انجام گرفت و در آن یک دانشجو توسط اسرائیلیها به قتل رسید تعطیل شده بود.

گزارشات مطبوعات حاکی از این است که وزیر دفاع و ایزمن در نظر دارد شهردار نابلس شاکا را به علت رهبری یک تظاهرات صلح آمیز در اعتراض به تشکیل اردوگاه ایون موره در نزدیکی شهرش به دادگاه بکشاند. بنابر همین گزارشات، مقامات اسرائیل از تشنجاتی که به دنبال این محاکمه به وقوع خواهد پیوست در بیم و هراسند. لیکن، دیگر اقدامات تأدیبی علیه نابلسیها به اجرا گذاشته خواهد شد. شکست اسرائیل در ساحل غربی رود اردن در ماههای اخیر خشم مطبوعات اسرائیل را برانگیخته است. گزارشگر روابط عربیها آرتز در 2 ژوئیه گفت علیرغم سیاستهایش در اولین 18 ماه خدمتش، وزیر دفاع و ایزمن فعالیتهایی را مورد تأیید قرار می دهد که تنها چند ماه قبل آنها را رد می کرد - که عبارتند از تخریب خانه ها، تعطیل مدارس برای مدتهای طولانی و حکومت نظامیهای طولانی در اردوگاهها و غیره، این مقاله ادعا می کند که عکس العمل شدید مدیریت نظامی علیه تظاهرات و گردهماییها در ساحل غربی رود اردن، این منطقه را از منطقه تحت مدیریت نظامی به یک منطقه تحت اشغال نظامی درآورده است. گزارشگر روابط عمومی داور نیز مقاله ای نوشته است که با خطوط کلی گزارش قبلی موافقت دارد.

13- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - شایعات: یک سخنگوی سفارت آمریکا در تل آویو به شدت این

ص: 241

شایعه را که وابستگان نظامی و یا دیگر مقامات آمریکایی در یک ضیافت شامپاین شرکت جسته تا پیروزی خلبانان اف - 15 را بر هواپیماهای جنگنده سوریه جشن بگیرند تکذیب نمود. این جواب در پاسخ به رادیو خبری انگلیسی اسرائیل در 2 ژوئیه بود که اظهار می داشت که وابسته نظامی ما در یک چنین مهمانی و ضیافتی شرکت داشته است. با این وصف، یکی از روزنامه های کویتی این داستان دروغین را چاپ کرده است.

14- (محرمانه) اسرائیل - لبنان: گزارشهایی که از بیروت رسیده حاکی از آن است که توپخانه اسرائیلیها و دست راستیهای مسیحی اهدافی را در جنوب لبنان در مورخه 2 ژوئیه گلوله باران کردند.

وابسته نظامی و گزارشات مطبوعاتی حاکی از آن است که هواپیماهای اسرائیلی نیز بر فراز این سرزمینها به پرواز درآمده بودند، روزنامه های لبنانی گفته اند که نخست وزیر الحوص از فلسطینیها خواسته است که از مناطق پرجمعیت جنوب لبنان خارج شده و از اجرای عملیاتی که باعث شود اسرائیلیها به تلافی برخیزند اجتناب ورزند.

15- (طبقه بندی نشده) لبنان - دولت: بنا به گزارش رویتر در 2 ژوئیه پرزیدنت سرکیس رسما از نخست وزیر الحوص خواست تا دولت جدیدی را تشکیل دهد. الحوص استعفای دولت خود را در 16 ماه مه ارائه داد تا راه را برای یک دولت اتحاد ملی باز کند. لیکن شکاف عمیق میان گروههای مختلف مانع آن شد. انتظار می رود که الحوص حجم کابینه خود را گسترش داده، تعداد سیاستمداران در برابر تکنوکراتها را برای کار به عنوان وزراء افزایش دهد.

16- (طبقه بندی نشده) لبنان - کمکهای مالی عربستان سعودی: سفارت آمریکا در بیروت گزارش می دهد که سفیر عربستان سعودی علی سعیر به نخست وزیر الحوص چکی از طرف دولت سعودی به مبلغ 5 میلیون دلار در 27 ژوئیه به عنوان کمک فوری به جنوب لبنان داده است. بنا به گفته آیک دین 5 میلیون دلار اولین پاسخ به درخواست کمک 22 میلیونی برای جنوب لبنان بوده است. سعیر به حوص گفت که شاه خالد 16 میلیون دلار باقیمانده را کنار گذاشته است، تا برای جوامع مذهبی و بشر دوست برای استفاده در مورد لبنانیها به کار رود.

17- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) نیروهای میانجیگر سازمان ملل در لبنان (UNIFIL) ایتالیا: یکی از منابع وابسته دفاعی ما نحوه کمک ایتالیا به UNIFIL را بیان کرده است. گروهی که در اواسط یا اواخر ژوئیه برای مدتی نامعلوم برای کمک به UNIFILعازم خواهند شد از چهار هلیکوپتر، 13 خلبان و 15 تکنیسین تشکیل شده است.کریستوفر

خلاصه اطلاعاتی 863 (مبارزه سادات با شبه نظامیان اسلامی)

سند شماره (20) از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیسرّی به: مجمع گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - با اولویت 8 مرداد 1358 - 30 ژوئیه 79 موضوع: خلاصه اطلاعاتی 863 - 8 مرداد ماه 1358 (پاراگرافهای 6 - 1 سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان / غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران و مشاوران پیمانکار.

1- مبارزه سادات با شبه نظامیان اسلامی: سادات هنوز هم به حملات غیر مخفیانه خود علیه حقوق

ص: 242

اسلامی در مصر ادامه می دهد. بعضی از سیاستمداران تردید دارند که او با تهاجم علیه نهضتی که می تواند به صورت یک مخالفت بالقوه علیه حکومت وی درآید به عمل عاقلانه ای دست زده باشد. با این وصف، او نسبت به استعداد خود در پرده برداشتن از روحیه مصری اعتماد دارد و ترسی از بنیادگرایان مسلمان به دل راه نمی دهد.

2- اولین حمله وی در مبارزه کنونی بیانیه فوریه گذشته سادات بوده است که در آن اخطار کرده است که مذهب در سیاست جایی ندارد و این اخطار را ماه بعد نیز تکرار نمود. سادات اخیرا:

(الف) پیشنهاد ایجاد تغییرات مهم در قوانین فردی را نموده است که از جمله آنها اعطای حقوق بیشتر به زنان به خصوص در مواضع حساس از قبیل طلاق را می توان نام برد.

(ب) در خطابه خود در مجلس شورای ملی اعلام نمود که برنامه کنترل زاد و ولد باید بیشتر پیشرفت نماید.

(ج) تمام اتحادیه های دانشجویی را منحل اعلام نمود، تا این اتحادیه ها از سلطه انجمنهای اسلامی بیرون بیایند.

(د) از حزب حاکمه خود خواست که در اجرای فرائض و آموزشهای اسلامی کوشا باشند.

(ه) خواستار انجام آموزشهای اسلامی از سطح مدارس ابتدایی گردید.

(و) به شاه در مصر پناهندگی اعطا نمود.

3- رهبران اسلامی راستگرا این حرکات را تلاش در جهت از بین بردن محبوبیت و برنامه هایشان می دانند، رهبران بنیادگرای اسلامی که قبلاً از سادات به خاطر تعطیل اردوهای کار اجباری محل حبس آنها طرفداری می کردند، چون به آنها اجازه داده بود که به طور نیمه آشکار عمل کنند، اکنون نسبت به او اظهار نارضایتی روزافزون می کنند. بخشی از این نارضایتی ناشی از تنفر آنها نسبت به معاهده ایست که نه اعاده اورشلیم عربی را سبب می شود و نه حقوق هم کیشان فلسطینی شان را تأمین می نماید، ولی نارضایتی کلی آنها مربوط به این است که آنها سعی دارند جامعه مصری را از «نفوذ بیگانگان» رهانیده و به تفاسیر و تعابیر سخت اسلامی سوق دهند.

4- ممکن است در اینکه این گروه های غیر متشکل نمی توانند با وی مبارزه کنند سادات درست اندیشیده باشد. معذلک تعدادی از مسئولین مصری معتقدند که استراتژی سادات خالی از خطا نمی باشد.

رهبر «جناح مخالف وفادار» دستچین شده، ابراهیم شکری اخیرا اظهار داشته است که رئیس جمهور می خواهد به یک رویارویی غیر ضروری و ابتدایی با مذهبیون راستگرا دست بزند. شکری از تلاشهایی که جهت منع مخالفت مصمم از مجلس شورای ملی (شامل سخنگویان مسلمانان راستگرا) انجام شده انتقاد کرده است. وی معتقد است که سادات بدون مراجعه به مراحل عادی قانونی با اصلاح قوانین فردی دچار اشتباه شده است.

5 - با این وصف، اشاره به فعالیتهای مخالفین اسلامی بجز ناآرامیهایی که در خوابگاههای دانشجویی در بهار حاضر صورت گرفت، کاری دشوار است علاوه بر این، یک بار گزارش شد که رهبریت اسلامی آماده رویارویی با یک مبارزه همه جانبه شده است. البته ممکن است که در مورد ترس آنها کمی اغراق شده باشد. سادات هنوز هم اجازه می دهد که نشریه اخوان المسلمین پس از یک دوره تعلیق کوتاه مدت دوباره توزیع گردد و هنوز به تاکتیکهای صریح مسلحانه متوسل نشده است.

ص: 243

6- بنیادگرایان اسلامی در پائیز کنونی احتمالاً سعی خواهند کرد جناح مخالف سادات را درخوابگاههای دانشگاهی سازمان دهند، چون نیروی آنها در این بخش از جامعه مصری خیلی قویتر است. معذلک هنوز مسئله ای وجود ندارد که آنها بتوانند پیرامون آن به مخالفت همه جانبه با سادات دست بزنند.

7- (سرّی) اسرائیل - آمریکا - کشورهای عربی: اسرائیل نسبت به برنامه های ویژه نظامی آمریکا در عربستان سعودی و اردن اعتراض کرده است. سفارت اسرائیل در واشنگتن گفت که اسرائیل با مدرن سازی گارد ملی سعودی مخالف است، چون تسلیحات سعودی به علت مخالفت سعودیها با پیمان صلح ممکن است علیه اسرائیل به کار رود و اگر مسئله ای مانند مسئله ایران در عربستان سعودی رخ دهد، این سلاحها در اختیار افراد رادیکال قرار خواهد گرفت. اسرائیل با فروش تانکهای ام - 60 به اردن توسط آمریکا نیز مخالفت بسیار نشان داده است. آنها ادعا می کنند که این کار موازنه قدرت در منطقه را به هم خواهد زد و ممکن است که سوریها و عراقیها از این تسلیحات در جبهه های شرق بهره برداری و استفاده نمایند.

8- (محرمانه) طرح درابلز - عکس العمل رسانه های گروهی: مطبوعات عربی، اورشلیم پست و بخش خدمات داخلی اورشلیم همه گزارش داده اند که ماتیتیاهو درابلز (سرپرست بخش سازمان جهانی آبادی نشین های صهیونیستی) پیشنهاد کرده است که در «اطراف نابلس حلقه ای از آبادی نشینها ایجاد گردد. سرمقاله پنجم مرداد چنین نتیجه گیری می کند که لحن گستاخانه درابلز عکس العمل خصمانه ساحل غربی رود اردن را به دنبال خواهد داشت.

9- (محرمانه) مذاکرات - برگ - آمریکا: اورشلیم پست در پنجم مرداد گزارش داد که برگ وزیر کشور که ریاست تیم مذاکرات خودمختاری اسرائیل را نیز به عهده دارد، نقش آمریکا در دور کنونی مذاکرات را مورد انتقاد قرار داده است. وی در یک اجتماع عمومی گفت که «آمریکا دقیقا» در حد وسط طرفین قرار ندارد و بین مکانهای مقدس و مکانهای نفتی تفاوت بسیار قائل می شود.» برگ گفت که سیاست کنونی دولت بر آن است که به سرعت تعداد آبادی نشینهای یهودی را افزایش دهد. او به انعطاف پذیری مذاکرات اشاره کرد و گفت اسرائیل نمی تواند به اعراب هر چه بخواهند بدهد، چون هیچ چیز برای اعراب کافی نیست. او مصرانه گفت که خودمختاری نمی تواند منجر به تشکیل یک دولت فلسطینی شود و گفت که به عنوان وزیر کشور او به ریاست تیم اسرائیلی درآمده است چون مذاکرات یک مسئله داخلی می باشد. یکی از دستیاران برگ به سفارت آمریکا در تل آویو گفت که آمریکا نباید این مقاله را به عنوان «بحران جدی اعتماد» تلقی نماید، لیکن گفت که برگ از گفته های سفیر استراوس و لئونارد در مورد ابتکارات مربوط به مسئله اورشلیم نگران شده است.

10- (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اسرائیل بمبهای خوشه ای: یکی از منابع وزارت دفاع اسرائیل به وابسته دفاعی ما در تل آویو گفت که یکی از کارخانه های اسرائیل تولید بمبهای خوشه ای را آغاز کرده است. چهار نوع از این بمبها تولید می گردد و اسرائیل می خواهد اف - 15-16 های خود را مجهز به این سلاح بنماید. این بمب هم اکنون برای استفاده در هواپیماهای آ - 4، اف - 4 و کفیر در نظر گرفته شده است.

11- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - لیکود: رویتر در پنجم مرداد ماه گزارش داد که حزب لیبرال تهدید

ص: 244

کرده است که اگر در عرض 90 روز سیاستهای اقتصادی جدیدی اتخاذ نشود، از ائتلاف لیکود خارج خواهد شد. بنا به گزارشهای رسیده کمیته مرکزی حزب لیبرال به چهار عضو خود که از جمله وزیران کابینه می باشند دستور داده است که همکاران خود را وادار به پذیرش پیشنهادات اقتصادی لیبرالها و وزیر دارایی سیمکا اهرلیک بنمایند. یکی از مطبوعات اسرائیلی گفت که سیاستهای اقتصادی قرار است به مدت 90 روز تحت بررسی قرار گیرند، ولی از امکان خروج حزب از لیکود سخنی به میان نیاورده است.

12- (خیلی محرمانه) اسرائیل - آمریکا - قطعنامه 242: یکی از مقامات وزارت خارجه اسرائیل به سفارت آمریکا در تل آویو در پنجم مرداد ماه گفت که دولت اسرائیل از امکان اصلاح قطعنامه 242 توسط شورای امنیت سازمان ملل اظهار نگرانی کرده است. اسرائیل مطمئن است که اعراب تلاش خود را جهت تحقق آن به کار خواهند گرفت. وی گفت که اگر آمریکا تغییراتی از قبیل درج شدن «خودمختاری» یا «حقوق مشروع» را بپذیرد. اسرائیل آن را تغییری اساسی در موضع آمریکا تلقی خواهد کرد و این کار تأثیری بسیار جدی بر روند صلح و مذاکرات خودمختاری خواهد داشت. او از آمریکا خواست که موضع خود را در قبال این تغییر بیانیه روشن نماید.

13- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - آمریکا - ساف: دایان هنگام بازگشت از هلند به اسرائیل در پنجم مرداد ماه به گزارشگر رادیویی اورشلیم پست گفت که به نظر وی آمریکا به تعهدات خود عمل خواهد کرد، یعنی آمریکا، با ساف تماس برقرار نخواهد کرد مگر آنکه ساف قبلاً قطعنامه 242 را به رسمیت بشناسد.» دایان گفت که آمریکا پس از امضای قرارداد دو جانبه به دنبال قرارداد صلح، متعهد به انجام این عمل گردید. روزنامه یدیوت آهارونوت گفت که اورشلیم درباره بیانات آقای ساندرز مبنی بر اینکه، آمریکا قصد دارد «به طور غیررسمی با ساف وارد مذاکره شود نگران است». این روزنامه معتقد است که این بیانیه راه را جهت برگزاری مذاکرات رسمی با ساف هموار خواهد ساخت.

14- (سرّی) ملاقات برانت با عرفات: برانت صدراعظم اسبق آلمان از نتایج ملاقات مرداد ماه خود با یاسر عرفات رهبر ساف در وین اظهار نظر کرده است. برانت احساس می کند که عرفات در طرز تفکر خود نسبت به مذاکره با اسرائیل بسیار انعطاف پذیر شده است (وزارت خارجه آلمان غربی در ارزیابی خود تندروی بسیار به خرج نداد و معتقد است که عرفات در قبال دیدار پر سر و صدای خود با کرایسکی و برانت امتیاز چندانی نداده است). برانت در خلاصه گزارشی که خود از ملاقات با عرفات تهیه کرده گفته است که:

(الف) عرفات مدعی است که ساف به هیچ وجه از نابودی اسرائیل حمایت نمی کند.

(ب) ساف خواستار خودمختاری جهت تشکیل یک دولت آزاد در کرانه غربی و نوار غزه می باشد.

(ج) عرفات معتقد است که ملاقات ژنو که دربرگیرنده روسها نیز باشد بهترین وسیله دستیابی به یک راه حل است و گفته است که مایل است نظامیان سازمان ملل تا زمانی که لازم باشد در خاک فلسطین مستقر باشند.

(د) عرفات احساس می کند که اسرائیل و کشورهای عربی نمی توانند با یکدیگر همکاری نمایند و دیگر اینکه اسرائیل می تواند نقش مهمی را در خاورمیانه ایفا نماید.

(ه) وسعت کشور فلسطین اهمیت ندارد: آنچه مهم است این است که فلسطینیها گذرنامه مخصوص به خود را داشته باشند.

ص: 245

(و) عرفات گفته که مایل است به حفاظت جامعه یهود در ایران کمک نماید.

(پاراگرافهای 18 - 15 طبقه بندی نشده هستند.) 15- آمریکا - اعراب - فلسطینیها صالح خلف از مقامات ساف در مصاحبه با یک روزنامه کویتی گفت که وی با اعراب تولیدکننده نفت صحبت کرده و از آنها خواسته است، تا تولید خود را 30 تا 40 درصد پائین بیاورند تا جهان بداند که مسئله فلسطین باید حل شود. خلف گفت که تاکنون از اهرم نفتی استفاده مؤثری به عمل نیامده است.

16- قتل محسن - صاعقه: یکی از روزنامه های لبنانی در پنجم مرداد ماه گفت که به دنبال فوت ظهیر محسن، سمیع عطاری رهبر جدید صاعقه خواهد شد. عطاری قبلا نیز یک بار سرپرستی صاعقه را به عهده داشت و عضو فرماندهی ملی حزب بعث سوریه می باشد. در همان حال که ساف اسرائیل را مسئول مرگ محسن می داند، یکی از سخنگویان صاعقه گفت که بین مصر و اسرائیل در این زمینه همکاری صورت گرفته است و قول داد که انتقام وی را از هر دوی آنها بگیرد.

17- جنوب لبنانیها - فلسطینیها: روزنامه اردنی الرأی در پنجم مرداد ماه گزارش داد که بنا به گفته «منابع آگاه» چریکهای فلسطینی درخواست لبنان را مبنی بر عقب نشینی به شمال رودخانه لیتانی در جنوب لبنان پذیرفته اند. ما هنوز تأییدیه ای در حمایت از این ادعا به دست نیاورده ایم. چپگرایان فلسطینی و لبنانی در 15 خرداد ماه تعهد کردند که حضور خود در جنوب لبنان را تغییر دهند و از مناطق پرجمعیت خارج شوند، لیکن حضور واقعی آنها در جنوب تاکنون نه تنها تغییر نکرده بلکه در بعضی نقاط افزایش نیز یافته است.

18- (طبقه بندی نشده) نیروهای میانجیگر سازمان در لبنان - اسرائیل: وابسته دفاعی ما در دوبلین گزارش داد که در تاریخ 4 مرداد در روزنامه آیریش تایمز مقاله ای درج شده که در آن فرمانده گردان ایرلندی نیروهای میانجیگر سازمان ملل گفته است که فلسطینیها و چپگرایان لبنانی به طور پراکنده در خطوط جناح راست نیروهای میانجیگر سازمان ملل نفوذ کرده اند، لیکن خسارات وارده توسط آنها کمتر از میزان خسارات وارده توسط عملیات مشترک شبه نظامیان دست راستی و اسرائیلیها می باشد، مقاله در پایان این گونه نقل قول می کند که «یک مقام برجسته سازمان ملل» بیان داشته است که اقدامات اسرائیلیها و دست راستیها بهترین تبلیغات ممکن جهت «پیوستن مردم منطقه به ساف» می باشد. نیروهای ایرلندی امکان دارد که درگیر یک رویارویی با نیروهای حداد در دهکده بیت یاهون در بخش عملیاتی ایرلندی ها شوند.

19- (محرمانه) لبنان - گلوله باران: رادیو بیروت گزارش داد که اسرائیل و شبه نظامیان حداد در تاریخ 6 مرداد شهر حصبیه را گلوله باران کردند. بنا به همین گزارش گلوله باران به دفتر فرمانداری، چند ساختمان دیگر دولتی و چند منزل آسیب وارد کرده است. تعدادی مرگ و میر نیز در همین رابطه گزارش شده است. ولید جنبلاط نیز اخیرا از گلوله باران شدن این شهر دروزی به سفارت آمریکا در بیروت شکایت کرده است.

20- (طبقه بندی نشده) اسرائیل - لبنان: رادیو قاهره در تاریخ 7 مرداد ماه گزارش داد که نیروهای دفاعی اسرائیل در حال تمرکز در مجاورت مرز ساحلی لبنان هستند. ما هنوز اطلاعاتی در تأیید این مطلب به دست نیاورده ایم.

ص: 246

21- (طبقه بندی نشده) عراق - دستگیریها: النهار و السفیر روزنامه های بیروت گزارش داده اند که حداقل 250 تن از اعضای حزب بعث عراق به منظور یک پاکسازی مهم دستگیر شده اند. السفیر در ادامه می گوید که دستگیرشدگان شامل 50 تن از افسران نظامی، 70 تن از رهبران حزبی در بغداد، 32 تن از رؤسای منطقه ای حزبی و 8 تن از رهبران اتحادیه های تجاری می باشند. هر دو روزنامه مدعی هستند که «یک دولت ناشناس عربی» در این توطئه دست دارد. آژانس خبری عراق یعنی آژانس رسمی خبری عراق گزارش داده است که توطئه گران «از خارج حمایت می شده اند.» 22- (محرمانه) سادات - عربستان سعودی: سادات انتقاد خود از عربستان سعودی را در سخنرانی 4 مرداد از سر گرفت و این اولین باری بود که در طول سه ماه وی از سعودیها انتقاد کرده است. لیکن لحن سخنرانی مانند گذشته تند و خشن نبوده است. علاوه بر مطالب دیگر وی گفت که سعودیها رضایت داده اند که عراق در منطقه خلیج قدرت را به دست گیرد. وی گفت که اعراب خلیج فارس از وقایع ایران وحشت زده شده اند. سادات، امیر فقید کویت و فیصل، شاه فقید عربستان سعودی را ستایش نمود. وی گفت که اتحاد سعودی و عراق دوام چندانی نخواهد داشت، چون «این پیمان بر روی شن استوار است» که یک بیان واقعگرایانه توسط رئیس جمهور مصر به شمار می آید.

23 - (خیلی محرمانه) مصر - تحریم روزنامه نگاران: سفارت آمریکا در قاهره مطلع شده است که مصطفی امین روزنامه نگار الاخبار به علت درج مقاله ای که در آن سادات با سوموزا مقایسه شده تحریم گردیده است. به امین اجازه داده شده که به «نوشتارهای روشنفکرانه» خود ادامه دهد، ولی به او گفته شده که باید از سیاست اجتناب ورزد. آخرین تعلیق امین 40 روز طول کشید.

24- (محرمانه) مصر - تحریمها: باستثناء خطوط هوایی سوریه و عراق بگفته یکی از مقامات هوایی مصر، اکثر خطوط هوایی عربی پروازهای خود به قاهره را علیرغم زمان تعیین شده توسط شورای هوایی غیرنظامی عربی یعنی 24 تیر به تعلیق در نیاورده اند. (لیبی و جمهوری دموکراتیک خلق یمن مدتها قبل به علت اختلافات موجود پروازهای خود به قاهره را قطع نموده بودند). خط هوایی مصر به پروازهای خود به دیگر کشورهای عربی همچنان ادامه می دهد.ونس

سؤالات خلیل در مورد بیانیه سناتور استون

سند شماره (21) 18 مرداد 1358 - 9 اوت 79خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا در قاهره، فوری موضوع: سؤالات خلیل در مورد بیانیه سناتور استون 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- شما مجاز هستید به خلیل بگویید در صورتی که وی نکات زیر را مطرح نماید، سناتور استون اعتراضی نشان نخواهد داد:

الف - آمریکا پیش نویس مطروحه توسط نماینده کویت در سازمان ملل را وتو خواهد کرد.

ب - تنها قطعنامه قابل قبول برای آمریکا قطعنامه ای است که در آن صریحا قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت تأیید شده باشد و علاوه بر این در آن حق حیات اسرائیل در مرزهای مشخصه و توأم با امنیت با بیانی روشن به رسمیت شناخته شده باشد.

ص: 247

3- وزیر امور خارجه هیچ گونه بیانیه دیگری را معتبر اعلام نکرده است و به خلیل اطمینان دهید که تنها سناتور استون مسئول مطالب مطروحه دیگرش می باشد.

4- در صورت درخواست دیگر دولتهای میزبان، دیگر واحدهای مخاطب نیز می توانند از این راهنما استفاده کرده به آنها پاسخ دهند.ونس

روابط مصر و شوروی

سند شماره (22) 15 اکتبر 79 - 23 مهر 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در مسکوبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی موضوع: (طبقه بندی نشده) روابط مصر و شوروی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- خلاصه: از نظر ما بنابر اطلاعاتی که در مسکو داریم، روابط بین مصر و شوروی دست نخورده باقیمانده است، و منافع متصل کننده دو کشور به هم بسیار ناچیز بوده و شواهدی مبنی بر رابطه در جهت کمکهای نظامی به چشم نمی خورد و سطوح و محتوای مذاکرات بر سر موضوعاتی چون خاورمیانه بین شوروی و مصر بسیار محدود است. علیرغم این شایعه که سفیر جدیدی از مصر به مسکو خواهد رفت.

اینچنین چیزی اتفاق نیفتاده است، تنها کارداری جدید به اینجا آمده است. به ما گفته شده است که سادات با فرستادن سفیر، علیرغم اصرار شوروی و مقامات وزارت امور خارجه در فرستادن سفیر، موافق نیست.

در رابطه با روابط بین آمریکا و مصر، روسها هدف و حجم کمک نظامی آمریکا به مصر در رابطه با امنیت از دست رفته مصر در نتیجه قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل را مورد سؤال قرار داده اند. پایان خلاصه.

3- علیرغم اشاره به حرکتهایی که در جهت بهبود روابط می شود، در چند ماه گذشته هیچ گونه حرکتی که حاکی از بهبود روابط مصر و شوروی باشد به چشم نخورده است. رابطهای سفارت مصر در مسکو به ما اطلاع داده اند که سطح روابط بین مصر و مقامات شوروی در مصر بهتر نشده است، مثلاً در ضیافتی که به مناسبت روز ملی مصر و 6 اکتبر تدارک دیده شده بود، مهمترین مقام شوروی شرکت کننده افسر رابط روسی در وزارت امور خارجه بود.

4- احمد ابوالقیط (حفاظت شود) دبیر اول تازه وارد سفارت مصر به مقام سفارتی آمریکا درباره تماس بی فایده اش با افسر رابط شوروی در وزارت امور خارجه سخن گفت. قیط سعی کرده بود که به طور کلی پیرامون خاورمیانه با وی به بحث و تبادل نظر بپردازد لیکن او به سردی این تقاضا را رد کرده بود. افسر رابط روسی «بدون اینکه حرفی بزند و در حالی که به سقف چشم دوخته بود گوش می داد» و تنها دونکته مهم را بیان کرد: که ظاهرا مصر دارای مشکلات اقتصادی بسیار جدی است و به مصر بستگی دارد که با «برادران عرب» خود بنشیند و این مسائل را حل کند. در رابطه با برنامه در جریان، قیط گفت که پروتکل فرهنگی شوروی و مصر برای تجدید دوره بدون جار و جنجال و یا تغییر محتوی به زودی وارد مصر خواهد شد. پروتکل تجاری در سال 1977 خاتمه یافت، لیکن معاملات بازرگانی به قوت خود باقی هستند.

5- در جبهه سیاسی، طرح ابتکاری جدیدی از طرف مصریها ارائه نشده و مصریها نیز فکر نمی کنند که حرکت بزرگی از طرف روسیه آغاز بشود. علیرغم این شایعه که سفیر جدیدی از طرف مصر وارد مسکو

ص: 248

خواهد شد، تنها یک کاردار به اینجا آمده است آنهم در سپتامبر. روسها که خود سفیری در قاهره دارند از مصر نیز خواسته اند که سطح نمایندگی خود را به سطح سفارت ارتقاء دهند. بنا به اظهارات مصر، روسها هدفشان از داشتن سفیر در مسکو بالا بردن حیثیت خودشان در مصر است، چون از نظر آنها مصر در دنیای عرب نقش مهمی را ایفا می کند. بنا به اظهار منابع ما در سفارت در مصر، وزیر امور خارجه نیز خواستار ارتقاء نمایندگی مصر در مسکو به درجه سفارت می باشد و استدلال می کند که با داشتن یک کاردار در مسکو، مصر نفعی نمی برد. بنا به استدلال این وزارتخانه، مصر در شوروی چه سفیر داشته باشد و چه نداشته باشد روابط بسیار ناچیز خواهد بود، لیکن برای بیرون کشیدن سفارت مصر از انزوا و دسترسی سریع به مسکو بهتر است سفیری به این کشور اعزام گردد...

6- در حقیقت در جامعه دیپلماتیک گزارشاتی شده است که زمانی که انتقاد شوروی از مصر کاهش یابد و فرصت بهتری پیش بیاید مصر سفیری را عازم مسکو خواهد کرد. با این وصف، منابع ما در سفارت مصر می گویند که این موضع فقط بستگی به تصمیم انورسادات دارد و تا حال هم به خاطر اینکه دولت شوروی حالتی خصمانه نسبت به سادات به خصوص پس از مذاکرات کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل اتخاذ کرده با فرستادن سفیر به این کشور بسیار مخالف است.

7- یک موضوع ناراحت کننده این است که کاردار جدید مصری حسن قندیل بنا به گزارشات خود گفته است که او امیدوار است که روند مذاکرات کمپ دیویدبا شکست روبه رو شود، تا سیاست مصر با کمک به بهبود روابط شوروی و مصر تغییر کند. ما هنوز با قندیل ملاقات نکرده ایم و این اطلاعات را از طریق قیط و یا مشاورمان وحبا دریافت نکرده ایم (در صورتی که وزارتخانه یا سفارت اطلاعاتی در مورد قندیل در اختیار ما بگذارد ما بسیار ممنون خواهیم شد).

8- در رابطه با ارتباطات نظامی مصر و شوروی رابطهای مصری ما وجود هر گونه نقل و انتقال محموله های مهم نظامی از شوروی به مصر و یا تلاش در جهت بهبود روابط نظامی را شدیدا تکذیب کرده اند. ظاهرا دریافت محموله های کوچک نظامی روسی شامل قطعات یدکی ممکن است شامل روابط بازرگانی مجدد باشد و علاوه بر این، این گونه لوازم را مصر می تواند از طریق اروپای شرقی نیز برای خود فراهم کند. یکی از این رابطهای مصری ما در این زمینه از رومانی و یوگسلاوی نام برد، لیکن ما هنوز نتوانسته ایم آن را مورد تأیید قرار دهیم.

9- یکی از نگرانیهای مهم شوروی که در بسیاری از گفتارها و ملاقات نیز مشهود است همان رابطه کمک نظامی بین مصر و آمریکا و هدف اساسی سیاسی نظامی از چنین حرکتی می باشد. پاول آکاپوف معاون اول دپارتمان خاور نزدیک در بحثی که درباره خاورمیانه با مقام سفارتی داشت اهداف آمریکا در مسلح کردن مصر را مورد سؤال قرار داد. وی ادعا می کند با عطف به این واقعیت که قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل امضاء شده است، پس هدف آمریکا از مسلح کردن مصر قرار دادن آن کشور در برابر یکی دیگر از همسایگان عرب این کشور و یا در برابر یک کشور آفریقایی می باشد. مقام سفارتی به روابط نظامی مهم بین شوروی و دیگر کشورهای عرب اشاره کرد گفت که مصر از حق حاکمیت خود برای برآوردن نیازهای مشروع دفاعی خود بهره می برد. آکاپوف بدبینی خود را نسبت به موضوع این طور ابراز داشت که مسخره است که فکر کنیم که امضاء یک قرارداد صلح باید به مسلح سازی منجر شود و اشاره کرد که به نظر او مصر خود را برای ایفای یک نقش سیاسی - نظامی در منطقه آماده می کند. او به اندازه مطبوعات روسی بی پرده

ص: 249

سخن نگفت که مصر با هماهنگی با آمریکا و اسرائیل می خواهد نقش ژاندارم در خاورمیانه را ایفا کند، لیکن این را می توان از گفته هایش به وضوح مشاهده کرد.

10- این نگرانی روسیه احتمالاً از طرفی به خاطر انعکاس گزارشات مطبوعاتی آمریکا پیرامون تعاون نظامی آمریکا و مصر به وجود آمده و به خصوص از طرف دیگر به خاطر مقالاتی چون مقاله کریستوفر رن که از قول یک مقام مهم مصری در نیویورک تایمز نوشته شده است. البته مصر ژاندارم آمریکا نخواهد بود.

لیکن زمانی که بین آمریکا و مصر منافع مشترکی وجود داشته باشد، چرا با هم همکاری نکنیم و در رابطه با توسعه طلبی روسیه، ما دارای منافع مشترک هستیم.تون

یادداشت اطلاعات دفاعی آژانس اطلاعاتی دفاعی

سند شماره (23) تاریخ: 5 آبان 1358 - 27 اکتبر 79سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: آژانس اطلاعاتی دفاعی در واشنگتن دی. سی.به : آژانس اطلاعات دفاعی (CUR INTEL) موضوع : یادداشت اطلاعات دفاعی آژانس اطلاعاتی دفاعی 1- (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وابسته دفاعی آمریکا در موگادیشو، ارسال اخیر 22 دستگاه تانک تی - 54 را از مصر به سومالی مورد تأیید قرار داده است. ظاهرا این تانکها در اوائل مهر وارد شده و در رژه نظامی پایتخت سومالی در تاریخ 29 مهرماه شرکت کرده اند. محموله مشابه دیگری در اواسط آبان ارسال خواهد شد. 44 دستگاه تانک دیگری که ارسال خواهد شد محموله تسلیحاتی ارسالی مصر به سومالی را تکمیل خواهد کرد.

2- (سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) ارسال این تانکها احتمالاً نتیجه مستقیم دیدار علی، وزیر دفاع از موگادیشو در اردیبهشت گذشته بوده است. کمی پس از مراجعت خود به قاهره در خرداد، علی در مورد سومالی با سفیر آمریکا گفتگو کرد و خاطرنشان ساخت که مصر می تواند تعدادی از تانکهای مورد نیاز آن کشور را تأمین نماید، لیکن قادر نیست تعداد دقیق 200 تانک مورد نیاز دولت مذکور را فراهم آورد.

3- (سرّی / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) علیرغم فشارهای وارده از سوی اعراب تندرو، به خصوص عراق، سومالی یکی از سه کشور عربی است که پس از امضاء قرارداد بین مصر و اسرائیل توانسته است روابط عادی خود با مصر را حفظ کند. به همین دلیل، علاوه بر خطر نظامی که از طرف اتیوپی متوجه سومالی است، رئیس جمهور سادات، قطعا به ارائه کمک نظامی به دولت مزبور ادامه خواهد داد. با این وصف علاوه بر مشکلات مهم قاهره در زمینه قطعات یدکی و مسائل دیگر، کمک مصر نخواهد توانست نیاز سومالی را برآورده سازد. تا اردیبهشت ماه گذشته، حدود 100 نفر مستشار نظامی مصری در سومالی به سر می بردند.

تهیه شده توسط: سرگرد تی: سیمپسون، نیروی هوایی آمریکا، 5 - JSI»

کتاب پنجاه و پنجم

خط میانه (5)

ص: 250

ص: 251

پیشگفتار

ص: 252

بسم اللّه الرحمن الرحیم اسناد مندرج در کتابهای شماره 25 الی 28 از مجموعه اسناد لانه جاسوسی که تحت عنوان «خط میانه» در گذشته منتشر شده است، عموما به معرفی چهره های جریان حامی منافع نامشروع آمریکا و چگونگی امیدها و برنامه ریزیهای دستگاه محاکمه آن در جهت فعال کردن و جانشینی این جریان به جای خط انقلاب و امام می پرداخت. یادآور می شود این اسناد متعلق به بخش سیاسی جاسوسخانه آمریکا در تهران بوده است.

در خلال این مدت بازسازی بخشی از اسناد ایستگاه سیا «سازمان جاسوسی آمریکا» در تهران که تحت پوشش سفارت فعالیت می کرد نیز به پایان رسید که در واقع مکمل اسناد گذشته بوده و با وضوح بیشتری پشتیبانی عملیاتی و جاسوسی آمریکا از تقویت جریان خط میانه را نشان می دهد. این اسناد در دو جلد در اختیار امت انقلابی و افکار عمومی جهان قرار می گیرد تا سند دیگری در حقانیت مبارزات ملت ما در منزوی ساختن جریانات سیاسی وابسته باشد، جلد اول آن شامل اسناد شریعتمداری، مقدم مراغه ای و حسن نزیه و جلد دوم مربوط به چهره های شناخته شده ای از قبیل امیر انتظام، بهرامیان، خسرو قشقائی و چهره های ناشناخته دیگری از جمله تورج ناصری و علی سیف پور فاطمی می باشد.

مجموعه حاضر افشاگر طیف گسترده ای از عناصر و جریاناتی است که با شعارهای استقلال، دمکراسی و حقوق بشر و حتی لوای دین، مجریان و کارگزاران مقاصد کسانی بوده و هستند که آرمانشان در قبال ملل محروم چیزی جز استعمار و استثمار نیست، اسناد افشاگر جناحهایی است «که هر چند در این آب و خاک زاده شده و پرورش یافته اند» و هر چند شکست افسانه دیرینه شکست ناپذیری آمریکا را به دست این مردم دیدند، باز مصلحت مملکت و ملت را از وی می جویند؛ «حالایی که مملکت ما و ملت ما قدرت آمریکا را در اینجا شکست داده است باز روابط با آمریکا دارند، این ننگ را کجا باید برد و این شکایت را پیش که باید کرد؟» آن جمعیت و اشخاصی که در ازای دریافت وعده حمایت سیاسی، حقوق ماهیانه، ارضای جاه طلبیهای فردی و سیاسی و بهتر بگوییم «عشق به آمریکا» آگاه یا ناخودآگاه دل در نابودی، نظامی بسته بودند که بر گستره کفر زده گیتی، منادی اسلام، استقلال و آزادی است. این طیف گسترده را مقدس مابان سیه قلبی که زنگار نفسانیتشان حائل قلب و خدایشان شده، وجیه المله هایی که افسار ملی گرایی ساخته امپریالیسم بر گردنشان افتاده، ملی گرایان مسلمانی که تربیت یافتگان فرهنگ

ص: 253

غربند و سلطنت طلبان معلوم الحالی که کوس رسوائیشان در همه جا نواخته شده، تشکیل می دهند.

اما آن مقدس مابان: «که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند و کار مسلمانان با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است... که هویدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است و نصیری هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود... آن آدم مقدس مابی که تسبیح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد می گوید من خدمت می کنم، این مقدس ماب را چه باید بکنیم؟» (سخنرانی حضرت امام - 24/9/58) حدیث وجیه المله ها، حدیث آنانی است که مأمور بودند تا انقلاب را از درون بپوسانند و «در انقلاب ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از اینکه انقلاب در خود مدفون شد.... یک بساطی درست کنند و همان مسائل سابق را پیش بیاورند... یک مشتی از اراذل، یک مشتی از اشخاص از خدا بی خبر، یک مشت از اشخاصی که از خانه هایشان چیزهای ننگ آور بیرون آمده است - دیگرانشان هم همین طور - اینها آمده اند در مقابل همه مسلمین به کمک کارتر و امثال کارتر فعالیت بکنند. سخنرانی حضرت امام - 19/9/58.

حدیث دسته سوم، حدیث آن کسانی است که در طی حاکمیت پنجاه ساله ظلم و ضلالت در این سرزمین، در همان چارچوبی پرورش یافته، اندیشه و عمل کرده اند که شیطان بزرگ برای ترویج آن آمده بود حدیث «همین آدمی بود که معلوم شد چکاره است، مع الاسف همینها باز از اینها تعریف می کنند برای اینکه مغز عوض شده است، یک کسی که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کرده اند و از مغز انسانی بیرونش کردند یک مغز غربی رو آن گذاشتند. این هر چه همه که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آنها تعریف می کند، باز هم دنبال این است که برگرداند...» (سخنرانی حضرت امام - 21/9/58) خط میانه، خط همپیمانان با کفر است «خودآگاه یا ناخودآگاه» که بر ضد پاکترین انسانها بسیج شده اند. انسانهایی که در حد توان خویش عزم را بر حاکمیت بخشیدن به قوانین قرآن، سنت رسول اللّه و ائمه معصومین جزم کرده اند. مثل پیروان خط میانه» مثل ابوسفیان و همان اشخاصی است که در آن وقت با هم پیوند می کردند که نگذارند پیغمبر اسلام یک حکومتی تشکیل بدهد. آنها از اسلام می ترسیدند برای منافع خودشان، اینها هم که الان دارند مخالفت می کنند از اسلام می ترسند برای منافع خودشان و برای منافع اربابان خودشان خدمتگزار اجانب هستند. آنها از اینها حالشان بهتر بود، برای اینکه آنها برای اجانب نبود، آنها خودشان می خواستند قیام کنند و برخلاف اسلام قیام کردند، اینها برای اجانب دارند قیام می کنند و برای اجانب فعالیت می کنند که قیام شما مردان خدا را فلج کنند. (سخنرانی حضرت امام - 30/9/58) در دنباله مطالب سعی می شود که با استفاده از اسناد، دیدگاههای آمریکا و افراد منتسب به خط میانه پیرامون انقلاب اسلامی و نحوه مقابله با آن آورده شود.

شرکت و دخالت آمریکا در تمام شئون مملکت و رشد طبقه متوسط در ایران این توهم را برای آمریکا پیش آورد که مذهب به عنوان یک عامل انقلاب، صورت ضعیفی پیدا کرده و حرکاتی که ممکن است نارضایتی از رژیم شاه را دامن بزند جریانات چپ و جریانات راست ناسیونالیستی الهام گرفته از غرب با پوشش مذهبی یا غیرمذهبی است. البته این بدان معنی نیست که آمریکا واقعیتهای جامعه ایران را نادیده

ص: 254

گرفته باشد و پارامتر مذهب را کاملاً حذف کرده باشد، بلکه بدین معنی است که، اهمیتی که برای جریانات راست و چپ قائل می شد برای حرکتهای مذهبی قائل نمی شد. آمریکا با این دید به شناسایی و برآورد ماهیت مخالفتها با رژیم شاه پرداخت. در این شناسائیها غیر از دو هدف عمده که یکی برآورد میزان نارضایتی از شاه و رژیم سلطنتی و دیگری هدایت این جریانات به کانال حمایت از شاه بود، هدف سومی را نیز دنبال می کرد که آن شناخت جناح و جبهه بندیها و کلاً تشکیلات و سیاستهای بافتهای مخالف بود تا از طریق آن عناصری را که مناسب می دید به کار گیرد و پرورش دهد تا در صورت مواجه شدن جدی شاه با خطر «آخرین احتمال»، رژیمی مرکب از این عناصر بر سر کار آورد تا منافعش به روال قبل تأمین شود، «البته نباید از نظر دور داشت که این افراد و جریانات نیز بنابر ماهیتشان خواه ناخواه سر از آخور امپریالیسم در می آورند». در این زمینه آمریکا به تمام اهداف تعیین شده اش دست می یابد.

قیام 15 خرداد هشداری بود تا آمریکا در مورد ارزیابی خود درباره جریانات مخالف تجدید نظر کند.

با توجه به این قیام و نقش روحانیت بیدار و مجاهد شیعی و میزان حمایت مردم از آن، آمریکا دریافت که مذهب و روحانیت هنوز عوامل منفرد و مؤثر در بسیج توده ها علیه شاه و استبداد شاهنشاهی هستند. در پی این امر، آمریکا در صدد برآمد تا در حین کارکردن در مورد جریانات راست مذکور، دست به شناسایی و احتمالاً به کارگیری عناصری در میان روحانیت بزند و در صورت امکان بتواند با نفوذ با پرورش فردی به عنوان مرجعیت این ستون عظیم تشیع را در خدمت مصالح خویش به کار گیرد. همسانی نیازهای عملیاتی ساواک و سیا و هماهنگی آنها با هم در اجرای طرحهایشان، آنها را به سمت فردی بنام سیدکاظم شریعتمداری سوق داد.

دیدگاه شریعتمداری در مورد آمریکا همچون دیگر هم سخنانش مبتنی بر این نگرش بود که عدم حضور آمریکا در ایران برابر با نابودی استقلال این مملکت است و علت پناه بردن به دامن کفر امپریالیسم را مترسک سر خرمن آمریکا یعنی کفر کمونیسم و شوروی می دانستند و اعتقاد به این عقیده کافی بود تا آمریکا برای ایشان حساب باز کند. به هر صورت شریعتمداری تا قبل از انقلاب در لباس شامخ مرجعیت و تحت حمایت ساواک در ظاهر و سیا در باطن به رشد بادکنکی خویش ادامه داد تا در روز مبادا بتواند منافع امپریالیسم را برآورده کند.

علیرغم تلاشهای آمریکا از کانال عناصر خط میانه برای جلوگیری از سقوط شاه و سرنگونی رژیم سلطنتی، از دولت آشتی ملی و نخست وزیری بختیار گرفته تا اعلامیه های آرامش بخش و حمایتهای پنهانی از نظامیان از سوی روحانی نمایان، آمریکا نتوانست در مقابل توفندگی و عظمت انقلاب تاب مقاومت بیاورد و توان تحلیل و مقابله با آن را از دست داد و در نهایت انقلاب اسلامی با پیروزی خویش استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را نوید داد.

علتهای عمده ای که آمریکا به خاطر آن نتوانست در مقابله با انقلاب اسلامی به موفقیت دست یابد، یکی اعتماد بیش از حد آمریکا به رژیم شاه و عواملش در درون این رژیم و اعتماد به تثبیت نظام شاهنشاهی بود و دیگری یکسان دانستن و همتراز کردن مبارزات مذهبی با جنب و جوشهای برخاسته از گرایشات ملی گرایانه و التقاطی، که با توجه به شناختی که از آنان داشت و با توجه به طرز فکر و وابستگیهای سران و گردانندگان جریانات فوق تصور می کرد می تواند مانع از روی کارآمدن رژیمی بشود که منافعش را تهدید نماید.

ص: 255

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و درک نسبی عوامل مؤثر در پیروزی آن، آمریکا بر آن شد تا از کانال همین افراد موجبات روی کارآمدن دولتی را فراهم کند که علیرغم تفاوت اسمی و اختلافات صوری با رژیم پهلوی باز هم بازار خوبی برای صنایع نظامی و مصرفی و پایگاه خوبی برای جاسوسی و منبع تأمین انرژی مطمئنی برای چرخهای صنعتی آمریکا باشد. به همین جهت دست به کار استفاده فعال از عناصر خود در رئوس جریانات خط میانه بودند، می شود.

در اینجا سوای از اهداف آمریکا در قبال انقلاب اسلامی، برخوردها و اهداف گروههای خط میانه نیز مطرح می شود. رشد سریع و سرعت توفنده و تاکتیکهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی در مقابله با حاکمیت امپریالیسم موجب شد که گروههای مذکور نیز همچون اربابشان نتوانند تحلیل جامعی در مورد سیر وقایع و حوادث داشته باشند و با فرصت طلبیهای گاه وبیگاه در روند انقلاب اسلامی بیشتر به طور ناخواسته و برای حفظ ظاهر دنباله روی رهبری انقلاب و مردم بودند. سرعت انقلاب و کسب وجهه کاذب این عناصر در بین مردم در آغاز انقلاب و پیروزی آن، عامل عمده ای بود که ماهیت حقیقی شان پوشیده ماند، ولی حقانیت انقلاب اسلامی و عدم همزیستی حق و باطل چهره پلید یکایک اینان را افشا کرد و رسوایشان ساخت.

خصیصه فرصت طلبی و منفعت پرستی فردی و عدم درک اوضاع در آغاز انقلاب باعث شد که جریانات مذکور نتوانند موضع واحدی بر علیه انقلاب اسلامی بگیرند. گروهی با دستیابی به شغلهای حساس و امکان تحقق بخشیدن به ایده آلهایشان و گروهی دیگر با خیال رسیدن به پستها و مقامها برای اعمال عقایدشان، برای مدتی باز از ابراز عقاید قلبیشان پرهیز می کردند، اما مغایرت نیات اینها با مقاصد ملت که همانا تحقق یافتن احکام اسلام بود و در جریان مجلس خبرگان، تدوین قانون اساسی و اجرای احکام اسلام بروز می کرد باعث شد تا پرده از چهره کریه خود بردارند. دسته ای به مقابله علنی با انقلاب اسلامی پرداختند، گروهی با استفاده از آنچه که انقلاب در دسترسشان گذاشته بود شروع به تخطئه آرمانهای انقلاب نمودند و عناصری دست به ایجاد تشکیلات سیاسی زدند و فی الجمله تهیه مقدمات برای سرنگونی جمهوری اسلامی، و گسترش روابط با آمریکا را در رأس برنامه های خویش قرار دادند.

تلاشهای سیا در این میان در درجه اول به تهیه تحلیل جامعی از اوضاع ایران و سپس تعیین خط مشی باتوجه به تحلیل صورت گرفته و سرانجام شیوه اعمال خط مشی معطوف بوده. سیا با به کارگیری تمام عوامل خود در ارتش، ادارات و وزارتخانه ها و افراد شاغل در قسمتهای بازرگانی اولویت کامل را به جمع آوری اطلاعات در مورد کلیه جریانات داخلی و مسائل مورد نیاز اختصاص داد و سپس با توجه به اطلاعات به دست آمده خط مشی و شیوه اعمال آن را به صورت خلاصه به نحو زیر ارائه داد:

1- خط مشی سیا «آمریکا» در قبال انقلاب اسلامی - آمریکا در سطح حاکمیت و عناصر دخیل در آن در ایران خود را با دو جریان عمده روبه رو می دید، یکی رهبری انقلاب و یاران و همفکران ایشان، دیگری طیف خط میانه که هر کدام به نحوی مصدر امری شده بودند و یا قدرت آن را داشتند که بتوانند عامل به عملی شوند. عزم قاطع امام بر پیاده کردن احکام اسلام و حاکمیت قرآن در جامعه و ستیزه جویی و سازش ناپذیری ایشان در برابر تمامی مظاهر کفر از غرب گرفته تا شرق و عوامل آنها، آمریکا را متوجه کرد که تحقق حاکمیت خط امام به معنای مرگ تمامی آرزوهای امپریالیسم برای دستیابی مجدد به منافع این مرز و بوم است. آمریکا در مقابله با این خط و با توجه به عواملی که در اختیار داشت تصمیم بر نابودی

ص: 256

و سرنگونی جمهوری اسلامی گرفت. اما به خاطر نقصان عوامل کارا و برای شناسایی، پرورش و جایگزین کردن یک نیروی کاملاً وفادار به خود که قدرت نظامی هم داشته باشد «آمریکا گمان می کرد چنین نیرویی در درون ارتش وجود دارد» و همچنین زمان مورد نیاز برای چنین طرحی در مرحله اول سعی کرد تا یک ائتلاف متشکل از سران بالقوه لیبرالهای سیاسی، چهره های مذهبی میانه رو، سران ارتشی متمایل به غرب، سران قبایل و گروههای قومی را رهبری کند و برای به دست گیری حاکمیت «موقت» راهنمایی نماید، تا فضای مناسب و بازی برای پیاده کردن طرح اصلی خود بیاید. بالطبع در صورت پیاده شدن طرح اصلی، این عناصر کنار گذاشته نمی شدند، بلکه در جهت مصالح و منافع همان رژیم به کار گرفته می شدند. علت آنکه آمریکا به حاکمیت عناصر خط میانه اکتفا نمی کرد آن بود که در کنار آنها مجبور می شد به اعمال فشارهایی که از جانب خط امام صورت می گرفت تن در دهد، ولی آمریکا رژیمی را می خواست که کاملاً به خواسته هایش گردن نهد. «آمریکا همزمان با این طرحها، در استفاده از عوامل ضد انقلاب اعم از ساواکیها، بختیار، سلطنت طلبها و کلاً عناصری که از آغاز مخالفت علنی با انقلاب اسلامی داشتند، کوتاهی نمی کرد که در این مجموعه به خاطر اختصاص یافتنش به خط میانه از ذکر آنها خودداری می شود. اسناد مربوط به این افراد در کتاب شماره 38 به چاپ رسیده است.» 2- اعمال خط مشی - به دنبال تصمیم سیا مبنی بر تشکیل ائتلافی متشکل از لیبرالهای سیاسی و چهره های دینی میانه رو و کلاً عناصر خط میانه، کسی که به گمان آمریکاییها احتمال داده می شد این ائتلاف را سرعت ببخشد، شریعتمداری بود. علت انتخاب شریعتمداری به عنوان محور این جریان، این ویژگی بود که وجهه مذهبی وی آن هم در سطح مرجعیت عاملی بود که هم در رابطه با مردم مسلمان کارساز بود و هم شخص وی تمام ملزومات تحقق بخشیدن به چنین ائتلافی را دارا بوده است. تشکیل چنین ائتلافی برای سیا بدین مفهوم نیست که سیا قصد داشته تشکیلات مجزای این افراد را در هم ادغام کند، بلکه سعی داشت که از کانال هر کدام از این جریانات هدفهای مقدماتی طرح اصلی را نیز تحقق بخشد. مثلاً از طریق خسرو قشقایی و مدنی می خواست روزنامه ای براه بیندازد تا زمینه فرهنگی و تبلیغاتی را آماده کند؛ از طریق نهضت آزادی و دولت موقت سعی در بی اعتبار نشان دادن تصمیمات سیاسی متخذه از سوی امام نماید؛ از طریق حزب خلق مسلمان با رهبری شریعتمداری قصد راه اندازی روزنامه ای را داشت تا حضور سیاسی خویش را وجهه مذهبی ببخشد. البته این برنامه های هماهنگ شده از سوی سیا در عمل، گذشته از اینکه اختلافات صوری این گروهها را حل می کرد عاملی بود که در جهت خط مشی اصلی «تشکیل ائتلاف» رانده شوند و تماس و ارتباط آنها را با همدیگر تضمین می نمود «تماسهای طرح ریزی شده جبهه ملی، خسرو قشقایی و.... با شریعتمداری که در اسناد ذکر آنها رفته بیانگر قدمهای اولیه برای برآوردن این هدف است».

نتایج حاصله از تلاشهای سیا برای تحقق اهدافش در اسناد به خوبی قابل مشاهده است. در پایان اسامی عناصری از این طیف که یا عضو سیا بوده اند و یا به نحوی اطلاعات در اختیار مأموران سیا قرار می داده اند ذکر می شود و خود اسناد به صراحت گویای خودفروختگی و خودباختگی آنهاست.

نهضت آزادی:

بهرام بهرامیان - عضو رهبری عالی نهضت آزادی؛ عامل حقوق بگیر سیا از سال 1356.

ص: 257

عباس امیرانتظام - عضو عالیرتبه نهضت آزادی؛ عامل سیا از اوائل دهه 1340 «در سندی که در این مجموعه آمده مأمور سیا جرج کیو به رئیس سیا اظهار می دارد که امیر انتظام در اوائل دهه 1340 با وی کار می کرده است»؛ مأمور تماس برای تبادل اطلاعات با سیا، از سوی دولت بازرگان.

باند ملی گراها:

سام سنجابی - در تماس با مأموران سیا در سانفرانسیسکو بوده است. از آنجایی که وی فرزند کریم سنجابی بوده، سیا از وی به عنوان واسطه ارتباط با رهبری جبهه ملی استفاده می کرده است.

خسرو قشقایی - عامل سابقه دار سیا؛ انگیزه وی از همکاری با سیا گرفتن قول حمایت مالی و سیاسی در جهت نیات و اهداف آینده اش در قبال جمهوری اسلامی بوده است.

رحمت اللّه مقدم مراغه ای - عامل سیا از 1340 و دوست دیرینه قرارگاه سیا در تهران از 1332.

حسن نزیه - عامل سیا، «تاریخ رابطه وی با سیا به قبل از انقلاب بازمی گردد».

در مورد ارتباط با عناصر مذهبی میانه رو از سوی سیا و در رأس آنان شریعتمداری، به اسناد شریعتمداری مراجعه شود.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پائیز 1364

توضیح اسناد مربوط به شریعتمداری

ص: 258

بسمه تعالی افراد ذیل از سوی سفارت و سیا در رابطه با شریعتمداری بوده و یا گزارش داده اند:

1- فرانک باروز شغل: رئیس اتاق بازرگانی ایران و آمریکا باروز به دنبال ملاقاتی که با شریعتمداری داشته به سفارت گزارش می دهد که شریعتمداری به وی گفته است که به علت اینکه همیشه اطلاعات موثقی به دستش نمی رسد احساس می کند که برای سر و کار داشتن با مسائل جاری آمادگی چندانی ندارد. کاردار این اظهار شریعتمداری را به عنوان یک دعوت ضمنی شریعتمداری از دولت آمریکا برای تهیه خبر و اطلاعات و در جریان قراردادن او تعبیر می کند.

در همین رابطه ستاد سیا به دنبال این گزارشات علاقه خود را به خواست ظاهری شریعتمداری به اخذ اطلاعات از دولت آمریکا ابراز می دارد و به دنبال مجرای مناسبی برای رساندن اطلاعات به وی می گردد.

در آغاز به دنبال آن بوده اند که در صورت توافق باروز از وی بخواهند که به شریعتمداری بگوید، یک پیک مورد اعتماد را معین نماید «که انگلیسی بداند» تا اطلاعات را از طریق وی دریافت دارد و پس از تهیه مقدمات باروز از صحنه خارج شود.

باروز در رابطه با شریعتمداری این نظر را داشته که سفارت باید مشوق دیدگاههای میانه روانه او باشد تا او احساس اطمینان نماید که در طرفداری خود از نظریه «نیاز به ابقای بازرگانی خارجی در ایران» از تأیید آمریکا برخوردار است. باروز شریعتمداری را بهترین امید تجارت در ایران می دانست.

سیا با توجه به دیدگاه محدود وی در مورد شریعتمداری و اینکه فقط جزئی از اهداف سیا را در نظر دارد و می خواهد که این ارتباطات در محدوده کارهای سفارت باشد، از امکان به کارگیری وی چشم پوشی می کنند اما بدون اینکه او را به عنوان یک کانال بالقوه از نظر دور بدارد.

2- نام واقعی: نامعلوم نام رمز: اس. دی. ولید شغل. احتمالاً کار تجاری و دارای املاک و مستغلاتی بوده است - یکی از جاسوسان حرفه ای سیا که در زمینه امور نفتی، تماس با رؤسای جبهه سیاسی ضدانقلاب منجمله فروهر، علی اسلامی از سران حزب خلق مسلمان و رؤسای شرور بعضی قبایل ترکمن صحرا و خوزستان و کارگذاری و استفاده از وسائل جاسوسی، فعال بوده «موضوع پیش بردن عملیاتی که بنابر آن تله متری «کسب الکترونیکی اطلاعات از راه دور» به طور مخفی برای آمریکا تهیه می شود و در سند 7 آبان 58 ذکر شده در رابطه با همین جاسوس است».

سیا بعد از اظهارت باروز، اس. دی. ولید را که قرار بوده برای یادبود مرگ پدرش به قم برود مأمور می کند که با شریعتمداری تماس بگیرد. هدف عمده از این تماس این بوده که از مفاد مکالمه و نوع استقبال شریعتمداری از وی سرنخی درباره امکان استفاده آینده از ولید را ارزیابی کنند.

ولید در 10 اردیبهشت در قم با شریعتمداری ملاقات می کند و ابراز می دارد که پیغامی حاوی، عرض ارادت دوستان ایرانی و آمریکایی خود را در آمریکا برای شریعتمداری آورده است. شریعتمداری به گفته

ص: 259

ولید از این پیغام مسرور می شود. این ملاقات پس از مقداری صحبت و اظهار مواضع شریعتمداری با دعوت مجدد ایشان از ولید با این بیان که «یک بار بیا، دوبار، هر چند بار که دوست داری» به پایان می رسد. سیا پس از این دیدار می گوید که گزارش ولید با شواهد اخیر مبنی بر اینکه شریعتمداری ممکن است بخواهد کانال مناسبی با دولت آمریکا برقرار کند هماهنگی دارد.

در 31 اردیبهشت قرارگاه تصمیم می گیرد که ولید را برای درک هرگونه علامتی از سوی شریعتمداری مبنی بر میل به برقراری تماس «اطلاعاتی» با سیا به قم بفرستد. این ملاقات در صبح 5 خرداد صورت می گیرد. در این ملاقات، علیرغم تعجب ولید، به زودی و گرمی پذیرفته می شود. ولید با اظهار اینکه دوستان آمریکایی وی ابراز احترام نموده و گفته اند که می دانند او «شریعتمداری» در صحنه سیاسی ایران می خواهد چه بکند، از شریعتمداری می خواهد که با توجه به میل احتمالی دوستان آمریکاییش نام شخصی را که درباره این امور با وی مذاکره کنند بدهد. شریعتمداری می گوید که حزب سیاسی وی احتیاج به کمک دارد و از ولید می خواهد که با سران حزب صحبت کند و به حزب بپیوندد. ولید می گوید که قصد دارد به حزب بپیوندد، اما فکر می کند بهتر آن است که این تماسها توسط فردی صورت پذیرد که شریعتمداری کاملاً به وی اعتماد داشته باشد و مطمئن باشد که این امور را محرمانه نگه می دارد.

شریعتمداری نام پسرش حسن را به ولید می دهد و می گوید هر کدام از دوستان را که می خواهد نزد حسن ببرد. ولید در ملاقاتش با قرارگاه اظهار می دارد که شریعتمداری می دانست چه نوع رابطه ای در حال برقراری بود و به خوبی می داند که «دوستان آمریکایی» همان دولت آمریکا است.

ولید سپس به ملاقات حسن می رود و آنچه را بین او و پدرش گذشته به وی بازگو می کند، طی آن ملاقات حسن نشانی و تلفن خود در تهران را به ولید می دهد و از او دعوت می کند که هرگاه آماده بود همراه یا بدون «دوستان» تماس بگیرد. کفیل ریاست قرارگاه تهران «گلگروف» از ولید می خواهد که با حسن ملاقات کند، اما نوعی بهانه هم دست و پا کند تا از سرعت جریانات برای مدت کوتاهی کاسته شود.

در همین ضمن، قرار می شود ولید به حزب خلق مسلمان بپیوندد. در اینجا سیا اظهار می دارد که ولید کاری عالی انجام داده و یک کانال مستقل، محتاط و ظاهرا بسیار قابل اطمینان به شریعتمداری برای ما تهیه کرده است.

در 20 خرداد گلگروف تحت پوشش مأمور دیپلماتیک سفارت با حسن شریعتمداری ملاقات می کند.

ولید معرفی را انجام می دهد و به عنوان مترجم عمل می کند. ضمنا قرار بوده که ملاقات دیگری از سوی ولید با حسن در مورد اینکه آمریکا چه کار باید بکند در 22 خرداد صورت گیرد.

در رابطه با این ملاقات و ادامه کار اس. دی. ولید در جریان شریعتمداری اسناد دیگری به دست نیامده است. تنها یک سند دیگر در مورد ولید در این بخش موجود است که وی پس از ملاقات با افراد مهم قبائل ترکمن که اهل ناحیه گناباد بودند به سفارت گزارش می دهد که این قبایل قصد مبارزه مسلحانه داشته اند، اما شریعتمداری این کلام را به آنها رسانده که فعلاً مقاومت مسلحانه را شروع نکنند.

نکته قابل تذکر این است که عوامل دیگری که سیا در جریان شریعتمداری به کار می گرفته از وجود بقیه کانالها و رابطین بی اطلاع بوده اند.

ص: 260

3- نام اصلی: سرتیپ «یا سرلشکر» فرازیان نام رمز: اس. دی. جانوس / 13 شغل: مقام عالیرتبه سابق ساواک 4- نام اصلی: مرتضی موسوی شغل: مدیر و رئیس شرکت پیرانکو فرازیان پیش از انقلاب با قرارگاه سیا تماس رسمی داشته است. وی پس از انقلاب تماس خود را از طریق ملاقات و تلفن حفظ می کرده است. در یکی از اولین ملاقاتهای بعد از انقلاب وی موسوی را به مأمور قرارگاه به عنوان بازرگانی که با شریعتمداری رابطه دارد معرفی می کند.

در سند 20 اردیبهشت، سیا در پی مسائل مربوط به باروز و ولید در مورد شریعتمداری به اقدامی که از سوی فرازیان صورت گرفته مبنی بر اینکه تمایل شریعتمداری به ایجاد رابطه با آمریکا را ارزیابی نمایند، اشاره می کند و می گوید این حرکت از جانب یکی از زیردستان شریعتمداری انجام گرفت.

در پی تصمیمات سیا برای یافتن یک کانال رضایت بخش با شریعتمداری و مسائلی که تا حدودی ذکر آنها رفت، فرازیان نیز به عنوان یک احتمال در نظر گرفته می شود. اما دادن اطلاعات از طریق یک مقام سابق ساواک «فرازیان» و ارتباط بین او و شریعتمداری با توجه به حساسیت جامعه نسبت به ارتباط یک ساواکی با شریعتمداری و احتمال لو رفتن این رابطه، سیا را در صحیح بودن این رابطه به تردید می اندازد.

هرگونه تصمیم گیری در مورد نحوه اقدام به ارتباط با شریعتمداری برای سیا مستلزم داشتن اطلاعات کافی در مورد کلیه جوانب ایران و آمادگیهای بالقوه و بالفعل شریعتمداری برای تکیه به وی به عنوان عنصری که کارایی لازم را در آینده داشته باشد و بتواند منافع آمریکا را تضمین کند، بوده است. حزب شریعتمداری «حزب خلق مسلمان» به عنوان یکی از راههای نیل به این اهداف و دسترسی به اطلاعات مورد نظر سیا قرار می گیرد و باز هم فرازیان به خاطر ارتباط و کسب اطلاعات از این حزب فرد مفیدی تشخیص داده می شود.

فرازیان به خاطر جاه طلبیهای فردی و سیاسی در تلاش طلبیهای برای تضمین حمایت آمریکا از شریعتمداری این هدف را دنبال می کرده که خود را رئیس نهایی سازمان جدیدی می دیده که در زمان یک دولت تحت حاکمیت شریعتمداری تشکیل می شود. وی فعالانه ملاقات سیا با شریعتمداری را پیگیری می کرده و برای سهولت کار خویش و از بین بردن اشکال تماس خود با شریعتمداری و همفکرانش، موسوی را که دارای دیدگاههایی همچون خودش و پیرو متعصب شریعتمداری بوده، به کار می گیرد و با خود همراه می کند.

در یک مکالمه تلفنی با فرازیان و یادداشتی که وی از طریق موسوی به یکی از مأموران قرارگاه تهران می رساند، موسوی بیان می دارد که از مقامات ثروتمند ساواک که به خارج گریخته اند وجوهاتی گرفته شود، موسوی و فرازیان هر دو فکر می کنند که شریعتمداری از پشتیبانی، استقبال خواهد نمود مشروط بر آنکه یک کانال کارامد و کاملاً امن برقرار گردد. آنها همچنین معتقدند که شریعتمداری با ملاقات مستقیم موافقت خواهد نمود.

در 31 اردیبهشت سیا گرفتن خبر در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان از طریق فرازیان را تأیید

ص: 261

می کند و از فرازیان می خواهد که بفهمد آیا شریعتمداری ایجاد این کانال را تجویز کرده و تأیید می کند یا نه. در 7 خرداد طی یک جلسه ای با مأمور سیا، فرازیان اظهار می دارد که وی بار دیگر با «سران» حزب جمهوری خلق مسلمان تماس گرفته بود و این افراد فکر همکاری با آمریکاییها را تأیید کرده بودند و می گوید در صورت موافقت ما، افراد منتخبی از حزب به قم خواهند رفت تا درباره مسئله با شریعتمداری حرف بزنند. تا تأیید یا عدم تأیید وی را بگیرند. فرازیان می گوید که دوستان شریعتمداری فکر می کردند که به راهنمایی سیاسی و مالی احتیاج دارند، چون سعی می کنند طرفداران خود را به مجلس بفرستند.

گلگروف «مأمور قرارگاه» می گوید که قبل از مبادرت به هر عملی ضرورت دارد که مقداری اطلاعات کاملاً موثق به دست بیاوریم، سپس در مورد انتخابات و کیفیت نیروها از فرازیان خواستار یافتن اطلاعاتی می شود. در 16 خرداد طبق گزارشی، ستاد سیا به تهران اطلاع می دهد که به خاطر تحولاتی که در ارتباط با تمایل شریعتمداری به برقراری تماس از طریق پسرش حسن سریعا روی می دهد، در ستاد تصمیم بر این گرفته شده که به خاطر کمبود اطلاعات در مورد اقدام در مورد مسیر آینده سیاسی ایران و سرعت جریانات، ما سریعتر از حد خود به سوی اقدام سیاسی پیش می رویم، به علاوه ما خطر از دست دادن کنترل اوضاع را متوجه منابع ذخیره خود می کنیم که ممکن است خود منافع و مقاصد سیاسی خاصی داشته باشند. اگر چه منافع ما با آنها عموما اشتراک دارد، اما دیدگاههای آنها در مورد نحوه نیل به این مقاصد و سرعت حرکت بدون شک با دیدگاههای ما تفاوت دارد، در این رابطه مسئله فرازیان را به عهده قرارگاه تهران می گذارد و می گوید با این وجود ما تصور می کنیم بهترین کار این است که با سرعت خود را از اینکه فرازیان به عنوان کانال شریعتمداری باشد خلاص کنیم، چون میل داریم فرازیان را به عنوان یک منبع ذخیره گزارشگر درباره صحنه سیاسی و سازمان اطلاعاتی حفظ کنیم و توجه به سابقه وی نشان می دهد که خطر وی به عنوان یک کانال سیاسی بیش از اندازه بزرگ است.

در تماس تلفنی با فرازیان در 17 خرداد، وی به گلگروف گفت که موسوی به قم رفته و با شریعتمداری ملاقات کرده و شریعتمداری با توصیه ای که موسوی با سایر سران حزب جمهوری خلق مسلمان به او نموده بودند، مبنی بر اینکه برای بررسی امکان برخورداری از حمایت دولت آمریکا با آن دولت تماس گرفته شود «کاملاً موافقت کرده بود،» شریعتمداری بعد از ابراز موافقت مشروط به دو شرط می گوید که قول می دهد در آینده برای بازپرداخت هر مقدار پولی که از دولت آمریکا درخواست خواهد شد، به هر کاری که ممکن باشد دست بزند. شریعتمداری به مرتضی موسوی می گوید که آمریکاییها را خاطر جمع کند که رقم 5 میلیون دلار برای کمک «یعنی همان رقمی که قبلاً فرازیان به سیا رسانده بود» فقط برای تأمین.... کفایت می کند. وی می گوید تشکل پر هزینه است و نیاز به مبلغی چندین برابر مبلغ 5 میلیون دلار است. در پایان تماس، فرازیان تأکید می کند که شریعتمداری خودش می خواهد بالفور بداند آیا دولت آمریکا می خواهد از او حمایت کند یا نه، که گلگروف توضیح می دهد که چنین تصمیمات برجسته ای معمولاً بعد از مقداری بحث و هماهنگی صورت می گیرند.

در یک تماس تلفنی دیگر با فرازیان در 19 خرداد، گلگروف بر مواضع قبلی خود مبنی بر رد کمک مالی به شریعتمداری تا هنگام کامل شدن اطلاعات و به دست آوردن توافق کامل تأکید می کند ولی درباره دادن اطلاعات به وی موافقت می نماید. فرازیان از این موضوع ناراحت می شود و می گوید که اهداف شریعتمداری کاملاً روشن است و نیازی به صرف وقت بیشتر برای درک آنها وجود ندارد و شریعتمداری

ص: 262

برای به دست آوردن پیروان بیشتر نیاز به پول دارد تا این وجوهات را بین افراد لایق تقسیم کند و وفاداری آنها را به دست آورد، از این وجوهات برای تأمین مخارج اضافی حزب استفاده خواهد شد و در آخر می گوید که بسیار به نفع ماست که شریعتمداری... کافی... با نظریاتی به میدان بیاید که خمینی را به مبارزه بطلبد، فرازیان قرار بوده تصمیم سیا را به موسوی برساند.

در 25 تیر موسوی و فرازیان با اهرن «رئیس قرارگاه سیا در تهران» ملاقات دو ساعته ای برگزار می کنند و در این ملاقات اصرار می کنند که یک مأمور سیا مستقیما با شریعتمداری صحبت کند. در رابطه با سؤالی از سوی رئیس قرارگاه تهران مبنی بر اینکه کمک ما اگر تأمین شود چگونه استفاده ای از آن به عمل خواهد آمد. موسوی می گوید که علیرغم مرتبه اولی که پول در خواست کرده بود و شریعتمداری در آن بار قصد داشت از آن برای خرید سلاح در جهت مسلح کردن آذربایجانیهای مقیم تهران استفاده کند، اکنون اوضاع کمتر غیرعادی است.

در ملاقاتی که اهرن با فرازیان و موسوی در.... مرداد صورت می دهد. فرازیان باز هم در مورد تماس مستقیم با شریعتمداری صحبت می نماید و وقتی مأمور سیا می گوید که ستاد به مزایای تماس مستقیم واقف است، اما اشکال کار در پیدا کردن کسی است که مباشرت وی با ساواک مانع آمدن وی به اینجا نشود، فرازیان اظهار می دارد که سیا می تواند با آیت اللّه زنجانی تماس بگیرد، چون زنجانی جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری می باشد، وی می گوید هر چند زنجانی به انگلیسی تکلم نمی کند، ولی می توان از پسر وی فرید که فعلاً در تهران است به عنوان مترجم استفاده کرد.

در چند تماس و ملاقات بعد از دیدار در مرداد ماه و طرح مسئله زنجانی، سیا و موسوی و فرازیان در پی تهیه تدارک برای ملاقات با زنجانی بوده اند و در ملاقاتی در 22 مهر، فرازیان می گوید که موسوی مطابق توافقمان به قم رفته و تأیید شریعتمداری برای آن ملاقات با زنجانی را گرفته و این کلام را نزد زنجانی برده...

5 - نام اصلی: منوچهر نیک پور نام رمز: اس. دی. بیپ این فرد به ادعای خودش به واسطه موقعیت خانوادگی ممتاز و منابع مادیش رابطه دیرینه ای با شریعتمداری داشته است، آخرین تماس حضوری وی با شریعتمداری در سال 57 بوده که جریان این تماس در 18 اردیبهشت 58 به روزنامه ها درز پیدا می کند. نیک پور در 20 شهریور در تماسی با مأمور پایگاه فیلادلفیا گزارشی در مورد، شخصی به نام علی اکبر شهلا که رئیس شرکت فرعی شیشه آلات وارداتی است می دهد. نیک پور می گوید که این فرد از اقوام درجه اول و معتمد شریعتمداری است و زمانی که در ایران بود هر هفته مرتب با شریعتمداری ملاقات می نمود. نیک پور به مأمور سیا می گوید که حاضر است از طرف سیا ترتیب ملاقات با شهلا را بدهد. ستاد سیا از پایگاه فیلادلفیا می خواهد که هیچ اقدامی برای تماس با دوست نیک پور «شهلا» انجام ندهند، اما خواستار اطلاعات وی در مورد شریعتمداری می شوند.

همان گونه که در قسمت مربوط به فرازیان ذکر شد، در یکی از ملاقاتها فرازیان و موسوی می گویند که سیا می تواند با آیت اللّه زنجانی تماس بگیرد، زیرا وی جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری است؛ به دنبال این

ص: 263

امر سیا سعی می کند در رابطه با وی سوابقی به دست بیاورد، ثانیا از میزان ارتباط بین شریعتمداری و وی اطلاعاتی تهیه کند.

بعد از چند گزارش و اظهار نظر ستاد سیا به قرارگاه تهران اطلاع می دهد که مرور پرونده، ادعای نزدیکی زنجانی و شریعتمداری را تأیید نمی کند، اما البته امکان آن را نیز رد نمی کند و اظهار می دارد که به طور کلی موافقیم که با زنجانی به منظور جمع آوری اطلاعات درباره حزب خلق مسلمان و...

شریعتمداری ملاقات شود.

به دنبال درخواست قرارگاه از ستاد سوابقی در مورد زنجانی و پسرش محمد سعید فرید زنجانی که به مناسبتی درگیر در این جریان بوده ارسال می شود.

آیت اللّه حاج آقا رضا زنجانی مشهور به رضا زنجانی مشهور به ملا سیدرضا زنجانی فرد شماره 6054«؟» - 201 و دارای نام رمز هویت الف می باشد «سند مربوط به نام رمز زنجانی به دست نیامده» ...

دوست دیرینه و نزدیک منبع ذخیره تهران اس. دی. روپ / 1 «و یکی از امرای سابق ارتش» بود که قرارگاه را در جریان فعالیتهایش قرار می داد... زنجانی تعداد وسیعی رابط در سرتاسر ایران منجمله سیاسیون ناراضی و افراد سرشناسی که عضو دستگاه نبودند از جمله بازاریها داشت. وی قویا ضد دولتی بود... و بعد از این مقداری به سوابق فرید اشاره می کند.

در یکی از اسناد فرازیان به مأمور قرارگاه می گوید، سعید فرید پسر آیت اللّه زنجانی در صورتی که لایق و مایل بود در نظر خواهیم گرفت که او شاید بتواند با کارایی به عنوان مسئول تأمین مالی و پاسخگوی روابط عمومی شریعتمداری عمل کند. در یکی دیگر از ملاقاتها موسوی و فرازیان بعد از پیشنهادات ملاقات با زنجانی، فرید را به عنوان مترجم پیشنهاد می کند و سوابق فرید در این رابطه خواسته می شود.

آمریکا و خط میانه بعد از ذکر نکاتی راجع به عوامل و جاسوسان درگیر با جریان شریعتمداری، ذکر نگرش آمریکا به این مسئله و اهدافش ضروری به نظر می رسد. در یکی از اسناد رئیس قرارگاه سیا در تهران برنامه کار خود را چنین تشریح می کند:

«من نظر خود را تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام می کنم و این هم مرحله ای است که برای طی آن از دست ما تقریبا کاری ساخته نیست، کاری که از دست ما برمی آید و من هم اکنون درگیر آن هستم، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرالهای سیاسی، چهره های دینی میانه رو و سران ارتشی متمایل به غرب «هنگامی که ظهورشان شروع شد» را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها شویم. کسی که بیش از دیگران احتمال داده می شود این ائتلاف را سرعت بخشد آیت اللّه شریعتمداری است.

در شروع کار سیا برای تماس با شریعتمداری، کفالت قرارگاه در یکی از اسناد بعد از ذکر این نکته که باب حمایت از شریعتمداری و حزبش گشوده است می گوید در این کار هدف ما همان طور که خمینی نسبت می دهد ایجاد شکاف در نهضت اسلامی و تضعیف آن خواهد بود، تا صاحبان افکار معقولانه تری بتوانند عرض وجود کنند.» در جواب به این پیشنهاد قرارگاه، ستاد سیا این نظر را تصحیح کرده و تنها ایجاد شکاف را کافی نمی داند، بلکه بر روی کار آوردن دولتی موافق با نظرات آمریکا را مد نظر قرار

ص: 264

می دهد و می گوید «هدف از اقدام سیاسی ما در ایران روی کار آوردن دولتی است که نسبت به منافع ایالات متحده نظر موافق داشته باشد. برای آنکه حزب شریعتمداری را به عنوان یکی از راههای نیل به هدف خود مورد توجه قرار دهیم لازم است که قدرت و نفوذ آن را معین کنیم.» برای روی کارآوردن چنین دولتی راه حلشان توسعه و حاکم کردن نیروهای میانه روی موجود در جامعه بوده که دارای وجهه اسلامی نیز بوده اند و با توجه به اینکه برای استقرار چنین حاکمیتی وجود یک نیروی نظامی ضروری بوده سیا نوعی تشکیلات قابل اطمینان انتظامی اعم از ارتشی و گروههای مسلح همفکر با خودشان را در اولویت کامل قرار داده و آن را تحقق بخش نهایی ایده آلهای خود می دانسته است و در همین رابطه از قرارگاه در مورد نحوه حمایت گروههای مسلح و میزان جذبشان به حرکتهای شریعتمداری سؤال می کند. البته قبل از تحقق یافتن چنین تشکیلاتی تحکیم پایه های یک دولت میانه رو برای جلب حمایت توده و پایگاهی مردمی ضروری می نموده است. سیا در این رابطه بیان داشته که: «بهترین راه نیل به این هدف استقرار یک دولت میانه روی برخوردار از حمایت مردم است که یا تحت رهبری یا حمایت جامعه روحانیت باشد و قدرت حفظ نظم و قانون را داشته باشد.» آمریکا و شریعتمداری با توجه به استراتژی کلی آمریکا و سیا در قبال انقلاب اسلامی، سیا سعی داشته با رعایت حداکثر جوانب امنیتی و اطلاعاتی تاکتیکهای خود را پیاده نماید.

بعد از ملاقات باروز و اظهار نداشتن اطلاعات موثق درباره اوضاع از سوی شریعتمداری این امر به منزله دعوت ضمنی شریعتمداری از دولت آمریکا برای همکاری قلمداد می شود. از سوی دیگر تظاهراتی که در تبریز علیه مقاله روزنامه اطلاعات در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان برگزار شده را به گمان باطل خودشان با تظاهراتی که علیه مقاله کیهان در مورد امام در دی ماه 1356 صورت گرفت مقایسه می کنند و آن را به حساب افزایش محبوبیت شریعتمداری می گذارند و برای او حساب باز می کنند. از همه مهمتر استراتژی کلی آمریکا که ذکر آن رفت، سیا را وامی دارد که در این مورد به برنامه ریزی بپردازد. در درجه اول ستاد سیا نسبت به خواست ظاهری شریعتمداری به اخذ اطلاعات از دولت آمریکا موافقت می کند و در پی یافتن مجرای مناسبی برای رساندن این اطلاعات می گردد. بعد از طی مراحل مقدماتی و اظهارات بعضی از عواملش مبنی بر اینکه شریعتمداری خواهان روابط مستحکمتر و پیچیده تر از جمله تقاضای پول برای به راه انداختن یک تشکیلات وسیع سرتاسری سیاسی - نظامی بوده، سیا با مسائل عمده ای درگیر می شود که در پی حل آن بر می آید. آن مسائل عمدتا عبارتند از:

1- اطمینان به اینکه اظهارات و علامتهای ابراز شده از سوی شریعتمداری دقیقا همانهایی هستند که منابعشان گزارش داده اند. «این امر با توجه به کانالهای مختلفی که با شریعتمداری برقرار می کنند تا حدودی حل می شود».

2- مشکلات تماس مستقیم با وی و چاره جویی در جهت یافتن رابطی که به طور غیرمستقیم از طریق وی بتوانند مسائلشان را به شریعتمداری برسانند و نیز او بتواند کاملاً دیدگاههای شریعتمداری و گروهش را منعکس نماید. «حسن شریعتمداری از سوی پدرش در این رابطه به ولید معرفی می شود تا به سیا «دوستان آمریکایی» معرفی گردد و آیت اللّه زنجانی نیز در این رابطه از سوی موسوی و فرازیان به سیا

ص: 265

پیشنهاد می شود که تا آنجا که اسناد نشان می دهد، مراحل اولیه برای تماس و کسب اطلاعات در مورد وی جریان داشته است».

3- اقدام به گسترش پایگاههای سیاسی و حتی نظامی که حامی شریعتمداری باشند که حزب خلق مسلمان باتوجه به ویژگیهایش مورد توجه کامل آمریکا قرار می گیرد «عضو شدن ولید در این حزب و ارتباط موسوی و فرازیان با سران حزب در جهت تحقق بخشیدن به این هدف صورت می گیرند».

4- در صورت به نتیجه رسیدن موفقیت آمیز جنبه های ذکر شده در بالا و جمع بندی اطلاعات کامل به دست آمده در مراحل قبلی، هماهنگی و برنامه ریزی و در اختیار گذاشتن امکانات از سوی آمریکا به شریعتمداری و گروهش برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران «علت اینکه آمریکا در مقابل درخواست صریح منابعش برای کمک مالی به شریعتمداری در همان زمان امتناع می کرد، یکی کامل نشدن طرحهای مقدماتیش بود و دیگری نیاز به زمان برای یک بررسی کلی و جامع از کلیه شرایط ایران و بافتهای مخالف.

البته این نیاز به زمان بدین مفهوم نیست که اقدامات خود را معوق بگذارد و در اسناد مشاهده می کنیم که همزمان با جریان امور به شریعتمداری سیا امکاناتش را در مورد تحقق بخشیدن به آمالش درباره خسرو قشقایی و مراغه ای و... به کار گرفته است».

شریعتمداری سوابق:

در کتابهای خط میانه در مورد سوابق شریعتمداری و ارتباطاتش با ساواک و دربار مطالبی منتشر شده، در سند مورخ 12 اردیبهشت نیز این روابط تا حدی که آمریکا مطلع بوده آورده شده است:

«گزارشهای متعدد اطلاعاتی از تاریخ 1345 وجود دارند که اساسا نشان می دهند که او با شاه مناسبات نسبتا خوبی داشته و همچنین در لیست حقوق بگیران ساواک بوده است. به عنوان نمونه ادعای اخیر، در گزارش مورخ آبان 1350 از او به عنوان رئیس مرکز مذهبی قم نامبرده شده که از نخست وزیری و ساواک وجوهاتی دریافت می کند. در مورخ 1350 شریعتمداری به عنوان یکی از برجسته ترین رهبران مذهبی که با ساواک برای تشکیل یک.. مذهبی همکاری می کند گزارش شده، در یک گزارش در سال 1357 گفته شده که او چهره مذهبی برجسته ای است که توسط ساواک..... می شود......» دیدگاهها و اعمال:

با توجه به چنین سوابقی دیدگاههای شریعتمداری در قبال امام و جمهوری اسلامی مشخص است.

شریعتمداری در جواب ولید که از او می پرسد دوستان آمریکایی می خواهند بدانند او چه موضعی در قبال مسائل دارد، می گوید که باید متن تلگرامی را بخوانند که او در اوائل اردیبهشت به شیخ محمد خاقانی فرستاده، یعنی زمانی که شیخ محمد تهدید می کرد که ایران را ترک خواهد نمود، مگر آنکه فعالیتهای کمیته در آن منطقه تحت کنترل آورده شود. البته این پیام در زمانی بوده که امام و آیت اللّه طالقانی از خاقانی خواسته بودند که ایران را ترک نکند و همزمان با دعوت از او برای آمدن به قم جهت مذاکره، شریعتمداری به خاقانی توصیه کرده بوده که به هیچ وجه آبادان را حتی برای رفتن به قم ترک نکند، چون مملکت در آن محل به او احتیاج دارد. «البته منظور شریعتمداری ایجاد یک منطقه خطر دیگر برای جمهوری اسلامی و

نامه رئیس قرارگاه سیا در تهران - به رئیس کل سیا

ص: 266

رودرویی با امام در خوزستان بوده است». موضعگیریهای ایشان در قبال بقیه مسائل از موضع مقابله با امام و جمهوری اسلامی ناشی می شده و گرایش فکر و عملی ایشان به عنوان نیروی جایگزین مبتنی بوده بر روی کارآوردن سیستم و جریانی که بتواند منافع شخصی و جاه طلبیهای سیاسی ایشان را برآورده کرده و این جز از کانال به قدرت رسیدن گروههای طرفدار آمریکا و عوامل ایشان اکثرا عوامل سیا، ساواکیها، طرفداران رژیم شاهنشاهی و دوستداران آمریکا بوده اند و خود ایشان نیز بنابر همین نگرشها اقدام به ایجاد رابطه با سیا می کند و با علم به اینکه با چه کسانی دارد تماس می گیرد نهایت علاقه خویش را به این تماسها ابراز می دارد و تقاضای پول می نماید.

شریعتمداری پس از طی چند ملاقات با عوامل سیا دقیقا مشخص می کند که انگیزه اش فقط کسب خبر و اطلاعات از آمریکا نیست «منظور شریعتمداری از کسب اطلاعات مربوط به جریانات روز، گرفتن مواضع صحیح در جهت مقاصد آمریکاست و نگرانی از اینکه به خاطر ندانستن اخبار موضعی بگیرد که هماهنگ با دیدگاههای آمریکا در مورد ایران نباشد». ایشان از طریق موسوی تقاضای پول می نماید که وی در آغاز قصد داشته که این پول را در جهت مسلح کردن آذربایجانیهای مقیم تهران به کار گیرد تا در موقع مقتضی به وسیله این افراد اهداف خویش را جامعه عمل بپوشاند. بعد از مدتی که به اصطلاح خودشان به درک بهتری از مسائل می رسند تصمیم می گیرد که از این پول در جهت تحقق بخشیدن به یک تشکیلات سرتاسری در ایران استفاده نماید و حتی درخواست همکاری از عناصر آمریکایی برای برنامه ریزی و منسجم کردن جریانات تشکیلاتی حزب خلق مسلمان را می نماید. شریعتمداری با توجه به خطراتی که در این گونه تماسها وجود داشته نهایت سری بودن و حفظ جوانب امنیتی را نیز خواستار می شود و این خود بیانگر این مسئله است که می دانسته دقیقا چه می کند و چه نوع رابطه ای را پی می ریزد.

در زمینه هماهنگی با جبهه متحد ضد انقلاب، و واقعیت بخشیدن به استراتژی موقت آمریکا در جهت روی کار آوردن جریان میانه رویی که تحت رهبری یا حمایت روحانیت میانه رو باشد، شریعتمداری مقدمات تماس، خط دادن و همگامی با جبهه ملی، مقدم، نزیه، خسرو قشقایی را تهیه می بیند و قدمهایی نیز برداشته می شود.

سند شماره (1) 30 مهر 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 537156به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: الف. تهران 53910 ب. تهران 54454 ج. تهران 54513 1- از تأخیر در پاسخ معذرت می خواهیم.

2- ال. دبلیو. سرف مشخصه ارتباطات غیررسمی است که مستقیما بین رؤسای قرارگاهها و رئیس اطلاعات مرکزی صورت می گیرد. نامه ها باید خطاب به DCS(1) با نام مستعار و با امضاء مستعار در زیر آن و باید مشخصه ال. دبلیو. سرف را هم روی خارج پاکت و هم روی خود نامه همراه داشته باشد.

ص: 267


1- به معنای رئیس اطلاعات مرکزی بوده باشد و در مخابره تلگرام اشتباه حرفی روی داده باشد. چنان که DCI می بایست DCS 1 به نظر می رسد که در جمله اول پاراگراف دوم همین سند ذکر شده مخاطب نامه رئیس اطلاعات مرکزی است.

3- نامه های ال. دبلیو. سرف نباید از دو صفحه تایپ شده بیشتر باشند و نباید حاوی توصیه ها یا درخواستهای اقدام باشند «آنها را باید در مکاتبات عادی اعضاء نوشت».

4- معمولاً نامه های ال. دبلیو. سرف یک پاراگراف دارند که صحنه کلی «فضای سیاسی» را توصیف می کند و به دنبال آن تحولات عملیاتی، مسائل پرسنلی، مشکلات و غیره مورد بحث قرار می گیرند.

5 - نامه های ال. دبلیو. سرف را می توان هر موقع ارسال نمود، اما براساس برنامه فعلی هر شش ماه یک بار باید آنها را تسلیم نمود. نامه های رؤسای قرارگاه های خاور نزدیک باید در آبان و اردیبهشت فرستاده شوند.

6- بدون پرونده تا تاریخ 30 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

تحلیل اوضاع و امکانات اعمال نفوذ در جریان امور ایران ملاقات رئیس قرارگاه سیا با کاردار سفارت امریکا در مورد ملاقات باروز و توافق بر سر

سند شماره (2) 7 آبان 1358 از: دونالد سی. پکوئینبه: رئیس قرارگاه تهران یادداشت برای: ادوارد جی. گنین(1) موضوع: ال. دبلیو. سرف - اداری غیررسمی ادوارد عزیز اینکه چهارماه از زمانی که شما را ملاقات کردم و در تدارک عزیمت به تهران بودم می گذرد، تلقی عمده ای که من طی این مدت از امور سیاسی ایران به دست آورده ام این است که احتمالاً «عوامل سیاسی» همچنان به طور بی نتیجه یکدیگر را فشار خواهند داد تا راه خود به جلو را باز کنند و برای رسیدن به موقعیتهای بهتر مانورهای خود را ادامه می دهند. تحلیلگران اغلب رویدادهای اینجا را موجب تسریع «یا بر حسب مورد، تأخیر» یک رودرویی اجتناب ناپذیر قطعی می بینند که در فاصله ای نسبتا نزدیک یا منجر به تحکیم کنترل حکومت الهی یا جایگزین آن توسط چیز دیگری خواهد شد. من بیشتر طرفدار این نظر هستم که فرسایش تدریجی اقتدار شخص خمینی یک دوران رقابت بی نظم و ترتیب - گاهی خشونت بار - را به دنبال خواهد داشت، که در خلال آن هیچ رقیب منفردی دارای قدرت نظامی یا برنامه های جذب کننده کافی برای غلبه بر مخالفین خود نخواهد بود. در صورتی که ارتش از کسی طرفداری کند اوضاع می تواند صورت دیگری پیدا کند، اما آنها «ارتشیها» هنوز کاملاً وحشت زده اند. انضباطشان ضعیف است و اشتیاق حرفه ای عملاً وجود ندارد و رهبران احتمالی که به نظر برسد بتوانند اعتماد به نفس نهاد خود را بازگردانند، هنوز پدیدار نشده اند.

خمینی بدجوری در کردستان اشتباه کرده و اعدامهای سریع مخالفان کُرد فراموش نخواهد گشت.

دولت اینک - با تأخیر - مشغول مذاکره با کردهاست، اما نحوه مناسبات قم با اقلیتهای قومی دیگر تثبیت شده است.

با وجود نارضایی روبه تزاید از این نوع حکومت اسلامی، به نظر می رسد که چپ افراطی چندان

ص: 268


1- ادوارد جی. گنین نام رمز آدمیرال ترنر رئیس وقت اطلاعات مرکزی آمریکا بوده است.

سودی نمی برد. احساسات ضدروس و ضدکمونیستی در تمامی سطوح جامعه که هر یک دیگری را تشدید می کند، موجب دشواری کار کمونیستها در ایجاد جذبه توده ای یا رخنه در ارتش می گردد.

معذالک، کمونیسم نفوذ چشمگیری در دانشگاهها و حوزه های نفتی دارد. اگر وارداتی که با پول نفت تأمین می شود برای جلوگیری از فاجعه در زمستان کفایت نکند، فشار اقتصادی احتمالاً باعث رشد سریع قدرت کمونیستها خواهد شد.

شما از من خواستید که در یک فرصت راجع به امکانات اعمال نفوذ در جریان امور اظهار نظر کنم. من نظر خود را فقط به طور حاشیه ای و جزئی و تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام می کنم و این هم مرحله ای است که برای طی آن از دست ما تقریبا کاری ساخته نیست. کاری که از دست ما برمی آید و من هم اکنون درگیر آن هستم، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرالهای سیاسی، چهره های دینی میانه رو و سران ارتشی متمایل به غرب «هنگامی که ظهورشان شروع شد» را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها شویم. کسی که پیش از دیگران احتمال داده می شود این ائتلاف را سرعت بخشد آیت اللّه شریعتمداری است؛ من به طور جداگانه با چند تن از حامیان وی تماسهایی داشته ام.

امکانات از سرگیری فعالیت هیچ کدام از دو سایت تکزمن به نحوی که راجع به آزمایشهای موشکی شوروی تله متری «کسب الکترونیکی اطلاعات از راه دور - م» در اختیار بگذارد دلگرم کننده نیست.

دلیلش این است که این کار تا حدی مستلزم مشارکت آمریکاییهاست و ایرانیها احتمالاً آن را از لحاظ سیاسی قابل قبول نمی دانند. لذا ما مشغول پیش بردن عملیاتی هستیم که بنابر آن تله متری به طور مخفی برای ما تهیه می شود؛ این کار خوب جلو می رود و با کمی توفیق می تواند حدودا در اوائل سال 1980 «زمستان 1358 - م» فعالیت خود را شروع کند.

از من خواستید که در رابطه با احتیاجات عملیاتی تهران درباره استفاده از پوششهای غیررسمی و همچنین نظامی اظهار نظر کنم. من می توانم از یک مأمور دارای پوشش غیر رسمی(1) تا حدی به منظور ارتباط اضطراری با منابع حساس و تا حدی به منظور دسترسی قرارگاه به اخبار غیرعلنی مربوط به امور مالی و اقتصادی، خصوصا در بخش نفت، استفاده خوبی بکنم. حداقل احتیاج من در دسترسی به ارتش تأمین شده، چون کاردار به درخواست من یکی از مأموران قرارگاه را در پست خالی کارمند سیاسی - نظامی جای داده است. معذالک، اضافه شدن یک مأمور ملبس «به لباس نظامی» نهایت فایده را در برخواهد داشت.

من در اواسط نوامبر «اواخر آبان ماه - م» که به منظور استفاده از مرخصی و مشورت به ستاد می آیم به این مسائل مربوط به پوشش و سایر امور رسیدگی خواهم کرد. چشم انتظار دیدار شما در آن زمان می باشم.

با بهترین سلامها دونالد سی. پکوئین

ملاقات ولید و شریعتمداری

ص: 269


1- مأموران دارای پوشش غیررسمی جاسوسانی میباشند که تحت عناوین قلابی رسمی مثل کارمند سیاسی و اقتصادی کنسولگری سفارتخانه با سایر واحدهای دولتی فعالیت ندارند ٬ بلکه به عنوان افراد غیردولتی ٬ بازرگان ٬ روزنامه نگار ٬ کارمند شرکت و غیره کار جاسوسی خود را پیش می برند و رابطه خود با مأمورین جاسوس تحت پوشش رسمی را به طور بسیار مخفی حفظ می کنند.

سند شماره (3) 4 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 52799 به کفالت گلگروفبه: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس عطف به: تلگرام سفارتخانه تهران 4253 1- به دنبال گزارش مفصلی که کاردار قبلاً در اول روز از یک بازرگان آمریکایی که مدتها ساکن ایران بوده دریافت داشت «تلگرام مرجع را ببینید» پکوئین کفیل ریاست قرارگاه در تاریخ 3 اردیبهشت مذاکرات طولانی با کاردار درباره آیت اللّه شریعتمداری برگزار نمود. این آمریکایی هر چند نامش در آن تلگرام ذکر نشده، آقای فرانک باروز رئیس اتاق بازرگانی ایران و آمریکا است. کاردار نقش باروز در این مورد و چشم انداز اقامت وی و ثبات در ایران را امور بسیار حساسی تلقی کرد و از ما خواست که نام «باروز» را گزارش نکنیم.

2- به گفته کاردار آنچه که از تلگرام مرجع عمدا حذف شده بود، شکوه شریعتمداری به مخاطب آمریکایی خود بود درباره اینکه وی «شریعتمداری» به علت اینکه همیشه اطلاعات «موثقی» به دستش نمی رسد گاه گاهی احساس می کند که برای سر و کارداشتن با مسائل جاری سیاسی آمادگی چندانی ندارد. او از قرار معلوم به شایعاتی اشاره کرد مبنی بر اینکه آشوب اخیر در کردستان تا اندازه زیادی به تحریک دانشجویان تحصیلکرده در آمریکا بوده است، یعنی دانشجویانی که اخیرا از آمریکا باز گشته اند.

شریعتمداری پرسید این گزارشها را چگونه باید ارزیابی کرد؟ او گفت که کاملاً می داند مردمی که دوروبر او را گرفته اند احتمالاً سعی دارند از او برای مقاصد خودشان استفاده کنند و او بدون اینکه به طور مستمر در جریان حوادث قرار گرفته باشد، آمادگی کافی برای پاسخگویی معقولانه ندارد. کاردار این «اظهار شریعتمداری» را به عنوان یک دعوت ضمنی شریعتمداری از دولت آمریکا برای تهیه و در جریان قرار دادن او تعبیر کرد. به عقیده کاردار، شریعتمداری امید داشته که مخاطب آمریکایی او نتایج ملاقات را به سفارتخانه گزارش خواهد داد.

3- همان طور که ستاد متوجه خواهد شد، شریعتمداری همراه با طالقانی و خاقانی که آیت اللّه بلند مرتبه خوزستان است در بعضی مسائل بین خود و خمینی هر چه بیشتر.... قائل می شوند. محبوبیت شریعتمداری ظاهرا رو به افزایش است؛ تظاهرکنندگان در تبریز در تاریخ 3 اردیبهشت علیه مقاله اخیر اطلاعات که توسط یک ملای طرفدار خمینی در مخالفت با ایجاد حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان شریعتمداری نوشته شده بود اعتراض کردند. اعتراض کنندگان ظاهرا اصرار داشتند که هرکس به شریعتمداری توهین کند باید در دادگاه اسلامی محاکمه شود و اینها همه یادآور حمله ناشیانه ای است که در دی ماه 1356 علیه خمینی در روزنامه درج شد و جرقه ای بود که نیروهایی را که سرانجام شاه را سرنگون کردند به حرکت آورد. رژیم اسلامی فعلی نیز به نوبه خود از دستیاران ناشی برخوردار است.

4- به خاطر می آوریم هنگامی که قرارگاه رابطه خود با اس. دی. فورگیو / 1 را تجدید نمود، پیشنهادهایی درباره تماس با شریعتمداری ابراز شد. خواهشمند است خلاصه ای از عملیات مربوط به تماسهای قبلی اعم از مستقیم یا غیره را که احتمالاً قرارگاه با شریعتمداری داشته در اختیار بگذارید. طبق گزارشهای جراید، او در نظر دارد کشور را به قصد دیداری از مصر ترک کند «این خبر ممکن است مخدوش

ص: 270

باشد، چون محتمل به نظر نمی آید که دولت موقت در این موقع بخواهد چنین چهره برجسته ای، خود را نشان بدهد».

5 - اس. دی. ولید / 1 در نظر دارد در 9 اردیبهشت برای یادبود مرگ پدرش به قم برود و توافق کرده بود که برای ما با شریعتمداری ملاقات کند «مدعی است که خانواده اش او را به خوبی می شناسد». ما میل نداریم که به و 1/ مأموریت بدهیم تا به عنوان پلی بین قرارگاه و شریعتمداری عمل کند، مطمئن نیستیم که بتواند از عهده آن برآید. فکر می کنیم گزارش و / 1 مفاد مکالمه ای که با شریعتمداری خواهد داشت و نوع استقبالی که از او می شود سرنخی درباره امکان استفاده آینده از و / 1 در این نقش را به دست خواهد داد.

6- سوابق باروز درخواست می شود.

7- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 4 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

سوابق شریعتمداری

سند شماره (4) 12 اردیبهشت 58 - اعضاءسری از: رئیس 430253به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: تهران 52799 1- ستاد هیچ گونه سابقه ای از تماس با شریعتمداری ندارد. گزارشهای متعدد اطلاعاتی از تاریخ 1345 وجود دارند که اساسا نشان می دهند که او با شاه مناسبات نسبتا خوبی داشته و همچنین در لیست حقوق بگیران ساواک بوده است. به عنوان نمونه ادعای اخیر، در گزارش مورخ آبان 1350 از او به عنوان رئیس مرکز مذهبی قم نامبرده شده که از نخست وزیری و ساواک وجوهاتی دریافت می کند. در مورخ.....

1350 شریعتمداری به عنوان یکی از برجسته ترین رهبران مذهبی که با ساواک برای تشکیل یک سپاه دین مذهبی همکاری می کند گزارش شد. در یک گزارش در سال 1357 گفته شده که او چهره مذهبی برجسته ای است که توسط ساواک تأمین می شود. تصور می شود که قرارگاه سابقه و بیوگرافی کافی از سفارتخانه گرفته باشد، در غیر آن صورت لطفا اطلاع دهید و ستاد تهیه خواهد کرد.

2- ما نسبت به خواست ظاهری شریعتمداری به اخذ اطلاعات از دولت آمریکا بسیار علاقه مندیم.

تصور می کنیم که این تمایل فرصتی عالی برای عملیات مخفی را فراهم می کند و اگر مجرای مناسبی برای رساندن اطلاعات به وی فراهم شود حاضر خواهیم بود که آنها را فراهم کنیم. براساس تلگرام مرجع، ما آگاهیم که باروز در موقعیت حساس قرار دارد، ولی هنوز نمی دانیم آیا او توافق خواهد کرد که به شریعتمداری ... که دولت آمریکا اطلاعات محرمانه را «به انگلیسی» در اختیار او قرار خواهد داد، تا به او در ارزیابی نه تنها اوضاع داخلی ایران بلکه مبادی و تأثیرات ایران در خارج از کشور کمک کند. باروز می تواند احتمالاً به شریعتمداری پیشنهاد کند که یک پیک مورد اعتماد را معین نماید «ترجیحا زبان انگلیسی بداند»، تا این فرد مطالب را در یک محل که از قبل تعیین شده بگیرد. تصور می کنیم که تماس مستقیم سفارتخانه با شریعتمداری اعتبار محلی او رااز بین خواهد برد. پس از تهیه مقدمات باروز از میدان

ص: 271

خارج خواهد شد. استفاده احتمالی از باروز صرفا فکر اولیه ماست که براساس اطلاعات محدودی می باشد. خواستار پیشنهادهای تفصیلی قرارگاه درباره طرق تماس و تحویل اطلاعات هستیم. اگر تصمیم به رساندن اطلاعات به شریعتمداری گرفته شد ما احتمالاً مایل خواهیم بود در مورد اقلام انتخاب شده ای از محور مطالب...کار را با قرارگاه شروع کنیم. اگر او خود را پذیرا و موافق نشان داد ما می توانیم دادن مطالب بیشتری را در نظر بگیریم. تقاضا می شود که قرارگاه پس از مذاکره درباره مطالب فوق به طور کلی با کاردار، نظر خود را ابراز دارد.

3- سوابقی در مورد باروز به دست نیامد. در صورتی که دخالت عملیاتی او طرح ریزی شد از دریافت جزئیات بیوگرافیک.... تشکر خواهیم کرد.

4- بدون پرونده. تا تاریخ 12 اردیبهشت در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

شرح ملاقات اس. دی. ولید و شریعتمداری

سند شماره (5) 16 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 52947 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. ولید کیو. آر. بولستر(1) عطف به: الف - تهران 52799 ب. رئیس 430253 1- در 14 اردیبهشت اس. دی. ولید/1 گزارش نمود که توانسته در 10 اردیبهشت در قم ملاقاتی با شریعتمداری داشته باشد. و/ا از نتایج جلسه که به وضوح فراتر از انتظارات او بوده اند به وجد آمده بود.

ضمن آنکه از این ملاقات محصول اطلاعاتی ضعیفی به دست آمد، حواشی آن بیش از اطلاعات داده شده جلب نظر می کند. شرح ملاقات از قول و / 1 در ذیل آمده:

2- پس از آنکه شریعتمداری آشنایی با پدر و/1 و خانواده وی را اظهار نمود، و/1 سوابق شخصی خود را شرح داد و گفت که پیغامی حاوی عرض ارادات دوستان ایرانی و آمریکایی خود در آمریکا برای شریعتمداری آورده است. و/1 گفت شریعتمداری به واسطه این پیام مسرور شد، پس از آن و/1 گفت که می خواهد چند سؤالی از شریعتمداری بنماید.

3- جوابهای شریعتمداری به پرسشهای و/1 غالبا چیزی بر آنچه قبلاً در گزارشهای مطبوعات و وزارت خارجه درباره موضع سیاسی شریعتمداری گفته شده نیفزود. شریعتمداری به و/1 گفت که او از بازرگان مأیوس شده بود، زیرا به گفته وی بازرگان اجازه می دهد که مورد استفاده «دیگران» واقع شود. او گفت که «دوستان آمریکایی» برای اینکه بدانند او چه موضعی در قبال مسائل دارد، باید متن تلگرامی را بخوانند که او در اوائل اردیبهشت به آیت اللّه شیخ محمد خاقانی، روحانی عالیرتبه خوزستان فرستاد در زمانی که شیخ محمد تهدید می کرد که ایران را ترک خواهد نمود، مگر آنکه فعالیتهای کمیته در آن منطقه تحت کنترل آورده نشوند. «قرارگاه سعی دارد گزارش خبری مربوط به این تلگرام را به دست آورده و آن

ص: 272


1- کیو. آر. بولستر نام رمز فعالیتهای عملیات مخفی در ارتباط با وسائل جمعی ایران است ٬ چنان که کیو. آر. کابل نام رمز این گونه عملیات در رابطه با افغانستان و کیو. آر. رام در رابطه با کوبا بوده و اسنادی در این رابطه قبلاً به ترتیب در کتابهای اسناد افغانستان و غیرمتعهدها ارائه گردیده است.

را ترجمه کند». شریعتمداری گفت که همزمان با درخواستهای خمینی و طالقانی از خاقانی که ایران را ترک نکند و همزمان با دعوت از او برای آمدن به قم جهت مذاکره، شریعتمداری به خاقانی توصیه کرده بود که به هیچ وجه آبادان را حتی برای رفتن به قم ترک نکند، چون مملکت در آن محل به او احتیاج دارد.

4- و/1 نظر شریعتمداری را در مورد طرح پیش نویس قانون اساسی جویا شد. شریعتمداری گفت که طرح ابتدایی و پیش نویس قبل از انتشار آن به او نشان داده شده بود و نظریات او را پرسیده بودند. سپس او لبخندی مصنوعی زد و به و/1 گفت «ما پیشنهادهای خود را اضافه نمودیم ولیکن جهت این کار ناچار شدیم چندین برگ کاغذ جدید ضمیمه کنیم.» دریافت و/1 این بود که شریعتمداری فکر می کند قانون اساسی اختلاف فراوانی با آنچه که مطلوب بوده دارد. او به و/1 گفت پیش بینی می کند قانون اساسی در ظرف سه ماه تصویب شود، ولی اجرای انتخابات پنج یا شش ماه طول خواهد کشید.

5 - و/1 به مأمور مربوطه گفت که چندین بار طی ملاقات فکر کرد که بیش از حد مقتضی جلسه اول نزد شریعتمداری مانده است، اما دو نوبت که سعی نمود مرخص شود، شریعتمداری اصرار کرده بود که نرود. هنگامی که و /1 پرسید آیا ممکن است دوباره وی را ببیند، شریعتمداری جواب داد «یک بار بیا، دوبار بیا، هر چند بار که دوست داری.» و/1 گفت سایر افرادی که منتظر دیدار با شریعتمداری بودند، فکر کردند که و/1 «کانال» مخصوصی با شریعمتداری دارد و هنگام خروج از او خواستند به عنوان واسطه برای آنها عمل کند.

6- با در نظر داشتن اینکه و/1 چقدر ناجور می خواست که در مأموریت خود موفقیت حاصل کند و امکان شاخ و برگ دادن، با این وجود گزارش و/1 با شواهد اخیر مبنی بر اینکه شریعتمداری ممکن است بخواهد کانال مناسبی با دولت آمریکا برقرار کند هماهنگی دارد. در این رابطه پیام جداگانه ای که حاوی گزارش پیشنهاد اس. دی. جانوس / 13 است ارسال خواهد شد. تصور می شود همین که در مورد پیگیری این فرصت عملیاتی و چگونگی آن تصمیم گرفتیم مصلحت در اعزام دوباره و/1 به قم باشد. 7 - پرونده:

959511 - 201 تماما سرّی سرّی

نظرات باروز و تحلیل قرارگاه سیا در مورد تماس با شریعتمداری و...

سند شماره (6) 20 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53023 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس عطف به: الف. تهران 52799 ب. رئیس 430253 ج. تهران 52947 د. تهران 52969 1- تلگرامهای مرجع همگی مربوط می شوند به گزارشهایی دال بر اینکه آیت اللّه شریعتمداری شاید بخواهد رابطه ای با دولت آمریکا داشته باشد.

2- به عنوان پیگیری تلگرام مرجع الف کفیل ریاست قرارگاه در یک مکالمه چهار نفره اجتماعی به تاریخ 19 اردیبهشت با حضور خودش، باروز، کارمندان سفارتخانه استمپل و تیلور، شرکت کرده، موضوع این مکالمه «ملاقات باروز با شریعتمداری» بود. باروز نسبت به این موضوع تقریبا بی میل نیست

ص: 273

و در واقع فعالانه مشغول تهیه برگزاری یک ملاقات بین کارمندان سفارتخانه و شریعتمداری بود. او شریعتمداری را آخرین امید نجات تجارت آمریکا در ایران می داند. باروز از هشدار سفارتخانه در مورد صحبت با شریعتمداری خیلی خرده گیری می کند، به خاطر داشتن این نکته مهم است که ملاقات با شریعتمداری بنا به فکر باروز صورت پذیرفت و شریعتمداری آن را درخواست نکرده بود. باروز اساسا معتقد است که ما باید شریعتمداری را نرم کرده، مشوق دیدگاههای میانه روی او باشیم تا او احساس اطمینان نماید که در طرفداری خود از نظریه «نیاز به ابقای بازرگانی خارجی در ایران» از تأیید آمریکا برخوردار است. باروز پیشنهاد کرد یک کارمند سفارتخانه به فرد واسطه ای که «نام برده نشد» و ملاقات او با شریعتمداری را ترتیب داده بود معرفی شود.

3- محاسبه مقدماتی ما در مورد آقای باروز این است که او برای کاری که در تلگرام مرجع ب شرح داده شده مناسب نیست. او احتمالاً فکر می کند که این کار یک امر مربوط به سفارتخانه است که باید به دست خود سفارتخانه باشد. حقیقت امر فقط کمی با هدفی که آقای باروز می خواهد در این ملاقاتها در نظر گرفته شود اشتراک دارد. یعنی او می خواهد شریعتمداری راجلو بیندازیم که در برابر اقدامات ضد اجنبی، ضد بازرگانی خمینی مقاومت کند. همچنین ما نمی توانیم مطمئن باشیم که حدسیات تلگرام مرجع الف دقیقا منعکس کننده تمایلات شریعتمداری هستند یا حتی مطمئن باشیم که شریعتمداری خود خواستار تماس با دولت آمریکاست.

4- اقدام از طریق اس. دی. جانوس / 13 نیز تا حدودی به همین ترتیب است. در این مورد حرکت از جانب یکی از زیردستان شریعتمداری انجام گرفت و باز هم نمی توانیم مطمئن باشیم که شریعتمداری آن را تأیید نماید.

5 - معهذا باب حمایت از شریعتمداری و حزبش گشوده است. با در نظر داشتن اتهامات علنی خمینی مبنی بر اینکه آمریکاییها در صدد شکاف انداختن در وحدت نهضت انقلابی هستند، هرگونه حرکت در جهت تماس با شریعتمداری باید توأم با دقت و حداکثر توجه به امنیت صورت پذیرد. فکر می کنیم که باید تصور روشنتری از موضع خود شریعتمداری در قبال تماس با آمریکا، به علاوه توقعاتش از این تماس داشته باشیم. سعی خواهیم کرد که این اطلاعات را به دست آوریم. در این کار، هدف ما همان طور که خمینی نسبت می دهد ایجاد شکاف در نهضت اسلامی و تضعیف آن خواهد بود تا صاحبان افکار معقولانه تری بتوانند عرض وجود کنند. ما خواستار راهنمایی ستاد در رابطه با اعتبار این هدف از نظرگاه خط مشی هستیم.

6- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 20 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط گردد.

تماما سرّی سرّی

بررسی اطلاعات حاصل از تماس اس. دی. جانوس، ولید و باروز با شریعتمداری

ص: 274

سند شماره (7) 21 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 436211به: با حق تقدم تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس اس. دی. جانوس عطف به: الف. تهران 52969 ب. رئیس 430253 ج. تهران 52999 1- اطلاعاتی که در مورد تماس اس. دی. جانوس / 13 «ج / 13» با گروه شریعتمداری داده شد موجب تقدیر ما هستند. ما اطلاعات ج / 13 در مورد تماس را قبول می کنیم چون در گذشته او خود را یک فرد سیاسی نشان داده و احتمالاً هنوز خود را رئیس نهایی سازمان جدیدی می بیند که در زمان یک دولت تحت حاکمیت شریعتمداری تشکیل می شود. براساس اظهارات شریعتمداری به باروز، ملاقات اس. دی.

ولید/1 با شریعتمداری و حالا اطلاعات ج/13 ما می توانیم این فرض قوی را ایراد کنیم که شریعتمداری دارد موضع ما را می سنجد. در تلگرام مرجع ب ما اظهار علاقه کرده بودیم اطلاعاتی را که شریعتمداری ادعا کرده بود لازم دارد به وی بدهیم. در صورتی که بتوان یک کانال رضایتبخش پیدا کرد، هنوز می خواهیم چنین کنیم. قطعا به نظر می رسد که ج / 13 یک کانال باشد، اما مطمئن نیستیم که ردکردن آن از طریق یک مقام سابق ساواک مصلحت باشد یا به همین علت شریعتمداری حاضر شود آن را از طریق ج/13 قبول کند یا نه.

2- برای تشخیص اینکه آیا زمان مناسب «با در نظر گرفتن آشفتگی وضع عمومی ایران» جهت شروع طرح ریزی برای اقدام سیاسی فرا رسیده ما به آگاهی از واقعیات بیشتری در مورد اوضاع محل احتیاج داریم. هدف از اقدام سیاسی ما در ایران روی کارآمدن دولتی است که نسبت به منافع ایالات متحده نظر موافق داشته باشد. برای آنکه حزب شریعتمداری را به عنوان یکی از راههای نیل به هدف خود مورد توجه قرار دهیم لازم است که قدرت و نفوذ آن را معین کنیم. ج/13 چگونه به رقم هشت میلیون نفر آماده پیوستن «به حزب» رسید؟ آیا شریعتمداری خط مشی حزب را تعیین می کند، یا اینکه مقصود این است که اسما در رأس قرار داشته باشد؟ آن مقام رتبه دوم که هویتش مشخص نشد و ج/13 با او تماس دارد کیست؟ چه کسانی کادر اصلی را تشکیل می دهند؟ اگر ج/13 بتواند به اینها و سایر، سؤالات جواب دهد کمک خواهد کرد که تعیین کنیم آیا حزب شریعتمداری کارامد هست یا نه.

3- ستاد در مورد هوصافی، فیروزی یا سعید فرید هیچ اطلاعات قابل تطبیقی ندارد. در مورد هوصافی یک احتمال بعید ممکن است علی اسافی «با اسم رمز» شماره پرونده 789983 - 201 باشد که رئیس جدید اداره هشتم در سپتامبر 1978 بود. فیروزی ممکن است که دکتر سیف اللّه فیروزی متولد 1920 در رشت باشد. مشاغل امنیتی در رکن 2 داشت، در 1957 به عنوان رئیس بخش قضایی اداره سوم به ساواک پیوست. در 1963 قائم مقام رئیس اداره سوم شد. در اواخر دهه 1960 و در سالهای دهه 1970 مسئول کارگزینی «پرسنلی و مالی» اداره یکم بود. در تاریخ ژوئن 1973 به رتبه 9 «یعنی بالاترین رتبه» رسیده بود. پسرش ضد شاه بود و به طوری که گزارش شده در نیویورک به خاطر تظاهرات علیه شهبانو فرح دستگیر شد. فیروزی در رابطه با فعالیتهای پسرش استعفای خود را تسلیم کرد که اس. دی. رد/1 را به خشم آورد. اس. دی. رد/1 از پذیرفتن استعفا امتناع ورزید.

ص: 275

4- تحقیق امنیتی محلی درباره فرید مستلزم تحقیق از همسایگان، کارمندان و غیره است که ستاد ترجیح می دهد در این موقع این کار را نکند. به علاوه اگر فرید از اتباع ایالات متحده باشد، ناچار خواهیم بود پیش از چنین تحقیقی اجازه وی را به دست آوریم. یک نفر به نام محمد سعید فرید «778091 - 201» دانشجوی ایرانی دانشگاه نیویورک در سال 1965 در حزب توده فعالیت داشت. «بخش» امنیت پرونده ای درباره یک نفر به نام س. رحیمی فرید متولد 27 سپتامبر 1963 در ایران دارد. پرونده از دور خارج و امکان دارد نابود شده باشد. اما ما مشغول تحقیق هستیم و شما را در جریان خواهیم گذارد.

همچنین در اولین فرصت از اس. دی. اینورموس /1 پرس و جو خواهیم کرد.

5 - به پسر ج/13 در پاریس اطلاع داده ایم که تماس در تهران شروع شده و لزومی ندارد موضوع را در تلفن، با ج / 13 به بحث بگذارد. به او همچنین گفتیم که اگر تماس بیشتری از طریق کامینسکی لازم بود وی باید به ما اطلاع دهد و ما او را با مأمور پاریس که می تواند پیامها را با امنیت ارسال کند در تماس قرار خواهیم داد. پسرش موافقت دارد.

6- پرونده شماره 201 زیر به شریعتمداری داده شد.

7 - 960845 - 201 تا تاریخ 21 اردیبهشت 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

اهداف سیا در تماس با شریعتمداری

سند شماره (8) 22 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 437267به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف. تهران 53023 ب. رئیس 430253 ج. رئیس 436211 1- براساس اظهارات مندرج در تلگرام مرجع الف درباره باروز، ما با قرارگاه توافق نظر داریم که او ظاهرا آن کانالی که دنبالش بودیم نیست. پیشنهاد اولیه راجع به استفاده از باروز بر این فرض استوار بود که شریعتمداری قدم پیش نهاده است نه باروز. ما هم مثل قرارگاه فکر می کنیم که باید اول مطمئن شویم که شریعتمداری می خواهد کانالی با دولت آمریکا داشته باشد و آن گاه اقدام به برقراری آن نماییم و زمانی هم که برقرار شد باید حتی الامکان کانالی مطمئن باشد.

2- قصد ما در تماس با شریعتمداری کمک به ایجاد یک «راه حل میانه» است. هدف ما ایجاد شکاف در نهضت اسلامی نیست، بلکه می خواهیم نیروهای میانه رو درون آن را تا حد حاکم شدن توسعه دهیم.

وجود یک جناح میانه روی قوی که بر نهضت حاکم باشد، می تواند به خوبی آنهایی را که در سرتاسر کشور صاحب افکار میانه رو دنیوی هستند حداقل در شکل یک ائتلاف جذب کند. در حالی که آشکار است که جناحهای چپ رادیکال همچنان دشمنان هرگونه نهضت میانه رو خواهند بود، آنها بار دیگر ناچار از اتخاذ مواضع افراطی چپ خواهند شد. امیدواریم که نهضت میانه رویی با پایگاه وسیع سر برآورد که گروههای چپ و راست در حاشیه آن واقع باشند.

3- معهذا، تمام مطالب فوق بر فرض این هستند که امکان وجود ناچیزی شبیه به فعالیت سیاسی عادی

ص: 276

باشد. واقعیت حاضر این است که سلاحها و در نتیجه قدرت حقیقی در دست رادیکالهاست. تا نوعی تشکیلات قابل اطمینان انتظامی «مثل ارتش» تجدید سازمان نشده و ایرانیان میانه رو به خود جرأت ندهند نظریات خود را با قوت بیان دارند، فضای مناسب برای رشد نهادهای دموکراتیک موجود نخواهد شد. به شق حزب» رسید؟ آیا شریعتمداری خط مشی حزب را تعیین می کند، یا اینکه مقصود این است که اسما دردیگر آیا گروه شریعتمداری حامیان مسلح ویژه خود دارد؟ آیا هیچ یک از دسته های مسلح موجود ابراز حمایت از شریعتمداری می نمایند یا قابل جذب به نهضت وی می باشند؟ 4- ما در تلگرام مرجع ج هدف از اقدام سیاسی خود را که برپا کردن دولتی است که نسبت به منافع آمریکا نظر موافق داشته باشد اظهار داشته ایم. در اوضاع سیاسی جاری، بهترین راه نیل به این هدف استقرار یک دولت میانه روی برخوردار از حمایت مردم است که یا تحت رهبری یا حمایت جامعه روحانیت باشد و قدرت حفظ نظم و قانون را داشته باشد. در عین حالی که تعریف این هدف ساده است ما هنوز در جستجوی شیوه های حصول آن هستیم و از نظریات و پیشنهادهای قرارگاه در این رابطه استقبال می نماییم.

5 - پرونده: 960845 - 201 تا تاریخ 22 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

اظهارات اس.دی. جانسونو هویت مرتضی موسوی در مورد حمایت سیا از شریعتمداری و موقعیت وی در ایران و طرح جمع آوری پول برای شریعتمداری جهت سازماندهی و اجرای یک فعالیت وسیع

سند شماره (9) 26 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53095 به کفالت گلگروفبه: رئیس با حق تقدم هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس اس. دی. جانوس عطف به: الف - رئیس 436211 ب - رئیس 437267 1- تلگرامهای مرجع عالی بودند. تصور می کنیم در مورد چیزی که می تواند یک ابتکار عمده و فوق العاده پرارزش عملیاتی بشود اکنون طرز فکرمان به یکدیگر نزدیک شده است.

2- خبرهای ذیل از مکالمه تلفنی 23 اردیبهشت با اس. دی. جانوس / 13 «ج / 13» و یادداشتی که ج/ 13 نوشته و توسط هویت به دست مورلوت رسانده شود، اخذ شده اند. آن هویت یکی از دوستان ج / 13 است که او را تأمین می کند: فکر پشتیبانی دولت آمریکا از شریعتمداری یا همکاری با وی فقط بین ج / 13 و آن هویت مورد مذاکره واقع شد و مورلوت به ج / 13 اطلاع داده که قضیه باید همین طور بماند تا هنگامی که ستاد بتواند اوضاع را سبک و سنگین کند. فکر اولیه آن هویت این بود که از مقامات ثروتمند ساواک که به خارج گریخته اند وجوهاتی گرفته شود. ج / 13 پیشنهاد کرد که او «ج / 13» امکان این امر را با سیا مورد گفتگو قرار دهد. ج / 13 و هویت هر دو فکر می کنند که شریعتمداری از پشتیبانی استقبال خواهد نمود مشروط بر اینکه یک کانال کارآمد و کاملاً امن برقرار گردد. آنها همچنین معتقدند که شریعتمداری با ملاقات مستقیم موافقت خواهد نمود اما در غیاب تضمین شریعتمداری و غیره این مسئله قابل بحث باقی می ماند. به نظر قرارگاه مزیت تماس مستقیم با شریعتمداری آن است که به ما یقین می دهد

ص: 277

که واقعا با شریعتمداری در ارتباط هستیم، به علاوه آنکه دقیقا می فهمیم شریعتمداری سعی دارد به چه چیزی نایل آید. اما تماس غیر مستقیم آشکار است که امن تر است و امکان تکذیب کردن ارتباط با شریعتمداری را فراهم می کند. همچنین این شیوه ممکن است به ما اجازه دهد بر روی هویت به عنوان عامل نفوذی یک جانبه در گروه شریعتمداری کار کنیم 3 - ج/13 هویت را یک مقاطعه کار موفق ساختمان سازی و جاده سازی، یک شیعه که با انقلاب به طور نزدیک همراهی داشته و فردی که اینک به شریعتمداری و حزبش سخت متعهد است توصیف نمود.

ج/13 می گوید هویت از لحاظ اجتماعی بسیار محبوب و یک لیبرال دموکرات دارای ثبات رأی است.

متأسفانه وی انگلیسی نمی داند. ج/13 گفت که کاملاً به این فرد اطمینان دارد و مورلوت باید بیفزاید که این فرد برنامه تماس عبوری با اتومبیل را با رفتاری منظم و آرام به انجام رساند. اگر مذاکرات به فارسی برگزار شوند او حاضر خواهد بود مستقیما با مأمور مربوطه در تهران یا در خارج ملاقات کند.

4- ج/13 تأکید دارد که تعداد کسانی که در حال حاضر به شریعتمداری وفا دارند 000/000/8 نفر می باشند و ادعا می کند بیشتر هم خواهند شد. همان طور که انتظار می رفت شریعتمداری با قاطبه آذربایجانی «یکپارچه» است و ادعا شد حمایت بیشتری از جانب «حزب رادیکال» رحمت اللّه مقدم مراغه ای، و «گروه قران»، بعضی اکراد و بازرگانان و انجمنهای کارگری مختلف در تهران ابراز می شود.

شریعتمداری 3 تا 5 هزار نفر از مجاهدین در تهران و یک کمیته طرفدار چریکها را تحت کنترل دارد. ج / 13 مطلب را بعدا تفصیل خواهد داد، اما اظهار داشت که استاد سیدصدرالدین بلاغی هویت، دکتر احمد علیزاده، حجت الاسلام سیدهادی خسروشاهی، پسر شریعتمداری «نامش مشخص نشد» و شبستری زاده سران حزب هستند. در نظر است که تشکیلات مرکزی حزب در تهران و تبریز «تعداد کثیری از مجاهدین» باشد و دفاتری در آذربایجان، خراسان، گیلان، قم و بعضی مناطق کردنشین تأسیس گردد. به گفته ج / 13، شریعتمداری از جانب گروه «خلق مسلمان» «شرح بیشتری داده نشد» حمایت مطبوعاتی می شود یا می تواند از آن برخوردار شود «توضیح مترجم: در متن انگلیسی عینا تلفظ «خلق مسلمان» درج شده است». ج / 13 و آن هویت می گویند که با توجه به مشکلات تشکیلاتی موجود، وجوهات حزب محدود می باشند. آن هویت می افزاید که، پول بیشتر به معنای مجاهدین مسلح بیشتر نیز هست. درباره تصمیمات حزب، آن هویت می گوید که بیشتر تصمیمات را شریعتمداری می گیرد، اما گاهی اوقات با مشاورین حزبی خود مذاکره می کند «قرارگاه سؤال خواهد کرد آیا این هویت خودش نیز جزو مشاوران است». به گفته ج/13 حمله اخیر شریعتمداری علیه «عدالت» دادگاههای اسلامی آغاز مبارزه ای است که طی آن شریعتمداری درباره مسائل اجتماعی مهم ابراز نظر خواهد نمود. مرولوت از ج/13 پرسید آیا شریعتمداری حاضر خواهد شد علنا با خمینی مخالفت ورزد و ج/13 گفت که او «شریعتمداری» در واقع هنگامی که دو یا سه ماه دیگر فرصت مناسب شد به این جدایی تحقق خواهد بخشید.

5 - برای اطلاع شما، فرد مورد اشاره پاراگراف چهارم تلگرام مرجع الف کسی است که کارت سبز دارد و فرزند آیت اللّه سنجابی (زنجانی) «نام اولش مشخص نشد» که به گفته ج / 13 بسیار مورد احترام است می باشد. ج/13 در تلفن گفت که یک نسخه از نشریه این فرد در نیوجرسی را برای مطالعه ما ضمیمه خواهد نمود، اما این فقره در تماس عبوری ما داده نشد. اگر مشارالیه لایق و مایل بود در نظر خواهیم گرفت که او شاید بتواند با کارایی به عنوان مسئول تأمین مالی و پاسخگوی روابط عمومی شریعتمداری

ص: 278

عمل کند. با تعداد کثیری از ایرانیان ثروتمند که به غرب گریخته اند، مسئله فقدان پول برای شریعتمداری به قدر سازماندهی و اجرای یک فعالیت وسیع برای گردآوری پول اهمیت ندارد. اگر قرار است که سیا در چند ماه آینده یک نقش مخفی به عهده بگیرد پیشنهاد می کنیم که با شریعتمداری، ارائه نظریات حرفه ای درباره فنون گردآوری پول و زیر و بمهای به راه انداختن یک فعالیت وسیع روابط عمومی در آمریکا و اروپا به علاوه «سرمایه گذاشتن» جهت شروع تلاش خود، مطرح شود. در حقیقت بسیاری از میانه روها در ایران از تاکتیکهای کمیته ای خمینی متوحش و آشفته شده اند و حتی ج/13 و آن هویت می گویند که افراد شریعتمداری فکر می کنند که قدری در صحنه قدرت عقب افتاده اند و زمان از دست می رود.

6- درخواست می شود که ستاد با حق تقدم سوابقی درباره آن هویت ارائه کند. همچنین از تحلیل شعبه «ایران» در مورد «شناسایی و روابط قدرت بین افراد و گروههای» مذکور در پاراگراف چهار فوق استقبال خواهیم نمود. کاملاً مشهود است که ج/13 در نوشتن به انگلیسی دچار اشکال بوده و از او خواهیم خواست هنگامی که در 30 اردیبهشت تلفنی با او صحبت می کنیم شفاها توضیح دهد. با موافقت ستاد، در نظر داریم در مرحله بعدی با ج/13 این مسئله را طرح کنیم که آیا آن هویت می تواند امکان تماس دولت آمریکا «نه سیا» با شریعتمداری را تحقیق نماید. در این در این مقطع، نقش ج/13 نزد شریعتمداری فاش نخواهد شد.

7- پرونده: 960845 - 201، 149066 - 201 تا تاریخ 26 اردیبهشت در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

معرفی هویت مورد بحث در سند قبل

سند شماره (10) 26 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53094 «به کفالت گلگروف»به: با حق تقدم رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: تهران 53095 1- هویت: سیدمرتضی موسوی تاریخ تولد: حدود 1305 شغل: مدیر و رئیس شرکت پیرانکو با مسئولیت محدود و... تهران.

2- پرونده: 960845 - 201؛ 149066 - 201 تا تاریخ 26 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

پیشنهاد اقدامات عملیاتی برای برقراری یک کانال مخفی با شریعتمداری

ص: 279

سند شماره (11) 31 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53166 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.حساس عطف به: الف. تهران 52999 ب. رئیس 436211 ج. رئیس 437267، د. تهران 53023، ه. تهران 53105 1- پیشنهاد می شود اقدامات عملیاتی ذیل اتخاذ شود تا مطلوبیت و امکان برقراری یک کانال مخفی با شریعتمداری سنجیده شود:

الف: از طریق اس. دی. جانوس / 13 گرفتن خبرهای اساسی لازم درباره حزب جمهوری خلق مسلمان، شریعتمداری را ادامه دهیم. اصرار کنیم که ج / 13 بفهمد آیا شریعتمداری ایجاد این کانال را تجویز کرده و تأیید می کند یا نه. به دنبال رخنه در جنبش شریعتمداری باشیم.

احتمالاً از لحاظ امنیتی ملاقات مستقیم با او غیر عاقلانه خواهد بود، مگر آنکه شریعتمداری کشور را ترک نماید.

ب: اس. دی. ولید / 1 را به قم بفرستیم تا ملاقات دیگری با شریعتمداری داشته باشد. عملاً این کار می تواند یک عمل «طعمه گیری» باشد یعنی و / 1 گوش به زنگ هرگونه علامتی باشد که از جانب شریعتمداری ابراز شود، اما خود را نماینده رسمی کسی در آنجا معرفی نکند.

ج: اقدامات سیاسی اس. دی. راتر / 4(1) را هدایت کنیم تا تأثیری را که می تواند بر جناح مخالف سازنده داشته باشد به حداکثر برسانیم و ارزشهایی را که برای ما از لحاظ دادن خبرهای خارجی و عملیات مخفی دارد به حداکثر خود برسانیم. در این رابطه تاکنون به ر/4 توصیه کرده ایم که جبهه ملی را بیازماید. به شرط آنکه جبهه ملی موقعیت با نفوذی در اختیار وی بگذارد. ر/4 در جبهه ملی باید در راه ایجاد نیرویی که میانه رو و طرفدار آمریکا باشد تلاش کند و در همان ضمن، مرتب درباره تحولات گزارش بدهد. فعلاً قرارگاه به ر/4 پیشنهاد کرده که هم اکنون شروع به فعالیت تمام عیار سیاسی نماید. ما پیشنهاد کرده ایم که او «الف» با احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور ملاقات کند تا اطلاع بهتری درباره طرحهای دولت موقت برای انتخابات به دست آورد «ب» با شریعتمداری در قم و خاقانی در خرمشهر، ملاقات کند. ر/4 می گوید این فکر خوبی است و قصد دارد آن را اجرا کند و سعی نماید پیرامون امکان یک طرح ریزی تحقیق نماید، «ج» با تیمسار جم در لندن ملاقات کند. ر/4 سعی خواهد کرد این کار را در سفر بعدی خود به خارج انجام دهد. او جم را دوست دارد و فکر می کند او هنگامی که موعدش فرا برسد می تواند نقشی را ایفا نماید.

ر/4 فکر خود را برای تشکیل یک شورای قبیله ای قشقایی که بتواند طرحی برای سازمان سیاسی سایر گروههای قبیله ای و هماهنگی با آنها باشد را دنبال می کند.

2- ما به ر/4 گفته ایم خوشحالیم که می بینیم او و دریادار مدنی با طرح برپا کردن یک روزنامه در تهران فعالیت می کنند. اگر چه در آخرین ملاقاتمان چیزی در این رابطه گفته نشده، اما پشتیبانی از ر/4 در این ابتکار شاید به صرفه باشد (ر4 می گوید او و مدنی پول فراوانی دارند اما از توصیه های تخصصی استقبال

ص: 280


1- اس. دی. راتر / 4 نام رمز خسرو قشقایی جاسوس سابقه دار و معدوم سیا در ایران بوده است.

می کنند).

3- همان طور که در طرح فوق ابراز شده، هدف ما این است که میانه روهای طرفدار آمریکا را از حوزه های دینی، غیر دینی سیاسی و نظامی گرد هم آوریم و در این کار احتمالاً از ر/4 به عنوان وسیله اقدام و کاتالیزور اصلی استفاده شود. باید درباره کانال مخفی با بخش شریعتمداری بیشتر تحقیق شود، اما ر/4 حاضر به رفتن است و اگر ر/4 بتواند خودش نوعی پیمان با شریعتمداری برقرار کند، ممکن است نیاز به ایجاد چنین کانالی را منتفی سازد (ما می توانیم در صورتی که بخواهیم از طریق ر/4 به شریعتمداری پول برسانیم».

4- از نظریات ستاد استقبال می شود.

5 - پرونده: بعدا تعیین شود تا تاریخ 31 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

سوابق مقدم مراغه ای، موضع شریعتمداری نسبت به ملی گراها و...

سند شماره (12) 4 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 445413به: تهران با حق تقدم هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس - اس. دی. جانوس عطف به: الف. تهران 53095 ب. رئیس 436211 1- ستاد سابقه ای درباره مرتضی موسوی ندارد.

2- رحمت اللّه مقدم مراغه ای همچنین مشهور به سرهنگ دوم مقدم دارای پرونده 237926 - 201 و هویت رمز می باشد. در آبان 1340 تأییدیه عملیاتی برای استفاده در دادن گزارشهای سیاسی و همچنین تبلیغات مخفی خصمانه (در متن اصلی کلمه «تبلیغات سیاه» بجای «تبلیغات مخفی خصمانه» به کار رفته است - م) برای او صادر شد. دوست دیرینه قرارگاه تهران از سال 1332 بوده است. تلگرام 25817 کپنهاک مورخ 9 اسفند 1357 گزارش کرد که به استانداری آذربایجان منصوب شده و اس. دی. پرنک/1 او را نزدیکترین دوست خود در ایران دانسته است. «یک گزارش تلکس خبری مورخ 27 اردیبهشت نشان می دهد که او هنوز استاندارد است». او همچنین یک بار هم شهردار تهران بود. کپنهاک اظهار داشت که اگر علاقه ای باشد آنها می توانند احتمالاً مشوق تماسهای فشرده تر اس. دی. پرنک/1 با او باشند.

مطابق خبر اداره مراجعات مرکزی، لمبراکیس در تاریخ 22 خرداد 57 از منزل رحمت اللّه مقدم دیدار کرد.

در آنجا چهار تن از سران جنبش مخالفین یعنی بازرگان، سنجابی، فروهر و سید جوادی حاضر بودند. آنها به لمبراکیس گفتند که شبستری زاده اخیرا پیامی از جانب شریعتمداری به آنها رسانده بود که در آن اطمینان داده شده بود که شریعتمداری بدون آنها با دولت ایران مذاکره نخواهد نمود یا به توافقی نخواهد رسید. شبستری زاده از سران مخالفین و نام اولش حاجی هاشم بود.

سفارتخانه باید بتواند شرح حال کامل او را در اختیار گذارد. در غیر این صورت اطلاع دهید و ما ارسال خواهیم نمود.

ص: 281

3- ما خبری درباره گروه گوران نداریم، اما تصور می کنیم که گوران ترجمه غیر صحیح قرآن باشد.

هویت خلق مسلمان نامشخص است. طی یک جلسه تخلیه اطلاعات اس. دی. پریتکست/1 او این گروه را حزب شریعتمداری معرفی نمود. با این وجود، گروه دیگری که از همان نام در فارسی استفاده می کند، نام انگلیسی «حزب جمهوری اسلامی توده های مسلمان ایران» را به کار می گیرد. مرکز آن در استان خراسان قرار دارد.

4- اطلاعاتی درباره بلاغی، علیزاده با خسروشاهی نداریم.

5- 15206 - NITA مورخ 8 آذر 1339 گزارش داد که فردی به نام آیت اللّه سید بیوک زنجانی از سران برجسته هواخواهان حزب شاه می باشد. همچنین در مورد او ذکر شده که ممکن است عامل انگلیسیها باشد. ما هر آنچه را که بازرسی سوابق در این مورد آشکار نماید باز هم اطلاع خواهیم داد.

6- درباره پاراگراف 4 تلگرام مرجع ب، معلوم شد که فریدیک جراح در یک بیمارستان برزیل «ایندین» است.

7- از ردگیریهای فوق، خبرهایی که ج/13 داده و سایر منابع ما می توانیم اثباتا بگوئیم که حزب جمهوری خلق مسلمان به نحوی از انحاء وجود دارد. چندان تردیدی نیست در اینکه شریعتمداری تصمیم بگیرد فعال شود جذبه وی برای میانه روها او را عامل قابل محاسبه ای در آینده سیاسی ایران خواهد ساخت. به هر صورت، در حال حاضر نیروهای دیگری نیز که از اهمیت مساوی برخوردارند یا شاید مهمتر باشند وجود دارند. به گفته تحلیلگران، «حزب جمهوری اسلامی» بهشتی که بنابر گزارشها حمایت خمینی و قدرتی را که او نماینده آن است پشت سر خود دارد، یک گروه بندی عمده دیگر است. در حالی که این حزب به نظر نمی رسد که براساس موازین غربی یک حزب سیاسی باشد با این وجود یک ذات سیاسی است که از طریق دستگاه روحانیت عمل می کند. در حالی که ناراحتی از خمینی ممکن است در حال رشد باشد، ما این گروه را به عنوان تنها گروهی که هنوز می تواند توده های جنوب تهران را متشکل کند و آنها را به خیابان بکشاند می بینیم. سومین گروه عمده ای که علیرغم ضعف فعلیش نمی توان از آن صرف نظر کرد «جبهه ملی» است. اگر چه سنجابی احتمالاً سخت می کوشد تا آن را احیاء کند، ما نمی توانیم آینده آن را پیش بینی کنیم، اما هنوز استعداد ایفای مقام برجسته ای را دارد. با خروج شاه از صحنه، جبهه ملی احتمالاً آینده پرزحمتی را برای اینکه عناصر مختلف پیشین خود را در هیئت یک سازمان متحد کند در پیش دارد «مثلاً 10601 - NIT را ببینید».

8- خبر دیگری نشان می دهد که «جبهه دموکراتیک ملی» به رهبری هدایت اللّه متین دفتری وکیل، برای مترقیون دنیوی، لیبرالها و افراد مرکزی با تمایلات چپ جذبه دارد. در سطح دیگر باید در نظر گرفته شود که گروه بندیهای قبیله ای بزرگتر سعی خواهند کرد با حمایت از حزبی که بیش از همه محتمل است تقاضاهای آنها برای خودمختاری را تحقق بخشد، در رویدادهای آینده اعمال نفوذ کنند.

9- گروههای رادیکال کوچک غیر از چریکها نیز که تحت اسمهای گوناگون تشکیل می شوند، اما شناسایی آنها مشکل است در حال سر برآوردن هستند. به علاوه ما نیز نباید آیت اللّه طالقانی و طرفداران کثیرش را در بین مجاهدین از یاد ببریم. در این مقطع، به نظر می رسد استعداد این گروهها عمدتا ایجاد اغتشاش است.

10- توصیف فوق به رغم ابهام آن، به طور خلاصه صحنه سیاسی را از نظرگاه ما نشان می دهد. قبل از

ص: 282

آنکه بتوانیم مبادرت به اقدام سیاسی خاصی بنماییم، ما باید آگاهی روشنتری از نیروهای در کار، اینکه دقیقا شریعتمداری چه مقامی دارد و استعداد موفقیت او داشته باشیم. واضح است که در حال حاضر ما اطلاع کافی برای چنین قضاوتی نداریم. قرارگاه پیشرفت عالی در رابطه با این مقصود داشته است، اما باز هم بیشتر مورد احتیاج است. اول باید مطمئن باشیم که علائم را اشتباه نمی خوانیم و شریعتمداری واقعا خواهان تماس است. شاید یک نوبت ملاقات حضوری با او از طریق کانال دیگر غیر مستقیم مقتضی باشد، سایر شیوه های برقراری رابطه دارای اشکال می باشند. ما احتیاطات قرارگاه را در مورد باروز می پذیریم بدون اینکه به هرحال او را به عنوان یک کانال بالقوه از نظر به دور داریم، اما هنوز احتیاطات خود را در رابطه با مقبولیت کانالی به دولت آمریکا که یک مقام سابق ساواک ترتیب آن را داده باشد حفظ می کنیم.

ما به زحمتی که قرارگاه در سرو کارداشتن با اس. دی. جانوس/13 از طریق ارتباط غیر حضوری دارد واقفیم، اما تقاضا می کنیم شما سؤالات ذیل را در نظر بگیرید:

الف. آیا شریعتمداری می داند ج/13 برای او کار می کند؟ ب. آیا شریعتمداری ج/13 را به عنوان یک مقام ساواک می شناسد؟ اگر او از سابقه ج/13 خبر ندارد، در صورتی که از شخص دیگر آن را بفهمد چه عکس العملی خواهد داشت؟ ج. آیا شریعتمداری ج/13 یا شخص نزدیکی به ج/13 را به عنوان واسطه با ما قبول خواهد کرد؟ تصور می کنیم که باید به ج/13 تذکر دهیم که این نکات برای ما مسئله هستند. در عین حال باید برای ج/13 روشن کنیم که دادن اطلاعات مربوط درباره صحنه سیاسی باید نسبت به هرگونه قول پشتیبانی تقدم داشته باشد.

11- به یاد می آوریم که در حدود دی و بهمن مأمور سیاسی موقت سفارتخانه به نام دیوید پاترسون با شریعتمداری ملاقات کرده بود و شریعتمداری ظاهرا از تماس سفارتخانه خوشحال شده بود. آیا سفارتخانه تماسهای حضوری جدیدتری با شریعتمداری داشته است؟ شما می توانید با کاردار مذاکره کرده خاطرنشان کنید که اگر چه تماسهای علنی سفارتخانه در دوران پیش از خمینی امری عادی بودند، شرایط جاری مراعات احتیاط بیشتری را ایجاب می کند و به جای آنکه تماس سفارتخانه با شریعتمداری به کلی خاتمه یابد، قرارگاه منحصرا دارای مقدورات ادامه ارتباط با شریعتمداری به قصد جمع آوری اطلاعات است. در هر صورت، ممکن است قرارگاه بتواند نکته ای از کانال پاترسون را به کار گیرد و پیشنهاد می کنیم شما درباره این امکان به عنوان شق سوم احتمالی برای برقراری تماس غیرمستقیم تحقیق کنید.

12- شما به امکان «پیشنهاد» تلگرام کانال ویژه واشنگتن 31806 نیز توجه نمائید.(1) 13- به طور خلاصه، ما هنوز شک داریم که ج/13 بهترین واسطه برقراری تماس اولیه با شریعتمداری باشد. به هرحال، اگر پس از در نظر گرفتن موارد فوق قرارگاه هنوز معتقد باشد که او بهترین مورد را از میان شقوق موجود ارائه می کند، موافقت می کنیم که شما مسئله تماس نهانی با شریعتمداری را به قصد کسب اطلاعاتی که فوقا مطرح شد با ج / 13 در میان بگذارید.

ص: 283


1- از مطلب ذکر شده در پاراگراف 12 معلوم می شود علاوه بر طرحهایی که تاکنون درباره رابطه با شریعتمداری عنوان شده ٬ طرح فوق العاده حساسی هم بوده که مرکز سیا در واشنگتن آن را در ردیف مکاتبات عادی خود ندانسته و از کانال ویژه ارسال کرده است.

14- تلگرام تهران 53166 را که جلوتر دریافت شد به طور جداگانه مورد بحث قرار خواهیم داد.

15 - پرونده: 960845 - 201 تا تاریخ 1 خرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

شرح ملاقات ولید با شریعتمداری و پیشنهاد وی به ولید مبنی بر...

سند شماره (13) 8 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53254 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس اس. دی. ولید عطف به: تهران 53206 1- اس. دی. ولید/1 پس از موافقت در ملاقات مجدد با شریعتمداری در صبح 5 خرداد از قم بازگشت.

2- ذیلاً ماجرای آن ملاقات نقل می شود. توصیه های قرارگاه در مسئله جامعتر درگیر شدن در اقدامات سیاسی جهت حمایت از شریعتمداری و بعضی از گروههای میانه رو ایرانی به طور جداگانه گزارش خواهند شد.

3- و/1 گزارش داد که در ورود به منزل شریعتمداری وی متوجه حضور بسیاری افراد ایلاتی آذربایجانی مسلح هم در محوطه بیرونی و هم اندرونی منزل شد. و/1 گفت که این چیز تازه ای بود، در آخرین دیدار وی به تاریخ 10 اردیبهشت محافظی در آنجا نبود و بدون شک این امر را می توان نتیجه موج حملات علیه چهره های مذهبی برجسته دانست.

4- و / 1 گفت که دستیار اصلی شریعتمداری برای وی گفته بود که و/1 آنجا آمده تا او را ببیند و بار دیگر، با اینکه نسبتا عجیب بود، شریعتمداری فورا و/1 را دعوت کرد داخل شود. پس از مقدمات، و/1 در حالی که در سالن بین سایر دیدارکنندگان نشسته بود، آهسته به شریعتمداری گفت که چیز محرمانه ای را می خواهد با او در میان گذارد. به طوری که گزارش شده، شریعتمداری خم شد تا و/1 بتواند در گوشش نجوا کند، و و/1 گفت که پس از آخرین ملاقاتشان با یکدیگر وی در تماس با «دوستان آمریکایی» بوده است. آن دوستان بار دیگر نسبت به شریعتمداری ابراز احترام نموده و اظهار داشته بودند که می دانند او می خواهد در صحنه سیاسی ایران چه بکند. آن گاه شریعتمداری گفت که حزب سیاسی که او آن را حمایت می کند به کمک احتیاج دارد، حزب حدود دو میلیون عضو دارد اما کارهای زیادی باید انجام گیرد. و/1 گفت که دوستان آمریکایی شاید مایل باشند درباره این امور مذاکره کنند و آیا کسی هست که و/1 بتواند اسمش را در این رابطه بدهد؟ شریعتمداری آن گاه گفت که آنها می توانند با سران حزب ما صحبت کنند؛ شریعتمداری از و/1 خواست که به حزب بپیوندد و گفت که حزب محتاج افراد تحصیلکرده بیشتر است که آگاهی سیاسی داشته باشند. و/1 گفته که قصد دارد به حزب بپیوندد «به توصیه ما حالا این کار را خواهد کرد»، اما حقیقتا فکر می کند بهتر آن است که این تماسها با «دوستان» توسط فردی صورت پذیرد که شریعتمداری کاملاً به وی اعتماد داشته باشد و مطمئن باشد که این امور را محرمانه نگاه می دارد. به نظر

ص: 284

رسید که شریعتمداری موافق بود و نام پسرش سیدحسن شریعتمداری را به و/1 داده او به و/1 گفت که هر کدام از دوستان را که می خواهد نزد حسن ببرد. به نظر و / 1 شریعتمداری دقیقا می دانست چه نوع رابطه ای در حال برقراری بود و به خوبی می داند که «دوستان آمریکایی» همان دولت آمریکاست. و/1 از شریعتمداری تشکر کرد که برای پذیرفتن او وقت داده بود. و دوباره به او گفته شد که هر گاه بیاید خوش آمده است. و/1 کمی قبل از آنکه رخصت بگیرد پرسید، آیا می تواند نظر او را درباره یک نفر جویا شود، این نظر را «دوستان» آمریکایی خواسته اند. شریعتمداری پذیرفت؛ ما گزارش «آن» را در شکل اطلاعاتی به طور جداگانه ارسال خواهیم کرد. ملاقات با شریعتمداری حدود 30 دقیقه به طول انجامید.

5 - و/1 سپس به ملاقات حسن رفت و حدود 15 دقیقه را با وی گذارند و آنچه را که بین او و پدرش روی داده بود توضیح داد طی آن ملاقات حسن نشانی و تلفن خود در تهران را به و/1. داد و و/1 را دعوت نمود تا هرگاه آماده بود همراه یا بدون «دوستان» تماس بگیرد. ما نشانی و شماره های تلفن را برای پرونده داریم. حسن بین 30 تا 35 سال دارد. و / 1 مطمئن نیست آیا او انگلیسی تکلم می کند یا نه.

6- در ملاقات 7 خرداد که اطلاعات فوق در آن به دست آمده گلگروف به و / 1 گفت که «جریان را» ادامه دهد و با حسن ملاقات کند، اما نوعی بهانه هم دست و پا کند برای اینکه از سرعت جریانات برای مدت کوتاهی کاسته شود. و/1 قصد دارد در 8 یا 9 خرداد با حسن تماس بگیرد و به او بگوید که فشار امور شخصی باعث می شود که ملاقات مربوط به «دوستان» برای یک هفته یا حدود این مدت به تعویق افتد، اما می تواند به حسن اطمینان دهد که در اولین فرصت ممکنه دوباره تماس خواهد گرفت. در همین ضمن، و / 1 به حزب خواهد پیوست.

7- به نظر می رسد که و / 1 کاری عالی انجام داده و یک کانال مستقل، محتاط و ظاهرا بسیار قابل اطمینان به شریعتمداری برای ما تهیه کرده است.

8- پرونده: 959511 - 201؛ 960845 - 201 تا تاریخ 8 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

مذاکره با اس. دی. جانوس در رابطه با امکان برقراری یک ارتباط...

سند شماره (14) 9 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53248 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس - اس. دی. جانوس عطف به: الف. تهران 53095 ب. رئیس 445413 1- این گزارش درباره جلسه ما با اس. دی. جانوس / 13 در 7 خرداد در رابطه با امکان برقراری یک ارتباط با آیت اللّه شریعتمداری و حزب سیاسی او می باشد. توصیه های قرارگاه در مورد مسئله جامعتر اشتغال به اقدام سیاسی برای حمایت از... تعدادی از گروههای میانه رو ایران به طور جداگانه بعدا گزارش می شوند. پیش از.... این گزارش و گزارشهای بعدی در مورد این موضوع، ستاد باید به گزارش سفارتخانه تهران مورخ 2 خرداد شماره 5287 مراجعه کند که گزارش تماس جداگانه سفارتخانه با گروه

ص: 285

شریعتمداری را نقل می کند و بسیاری از جزئیات گزارش تلگرام مرجع الف ج / 13 را تأیید می کند.

2- با اظهار این مطلب صحبت را شروع کرد که وی بار دیگر با بعضی «سران» حزب جمهوری خلق مسلمان تماس گرفته بود و این افراد فکر همکاری با آمریکاییها را تأیید کرده بودند. هنگامی که از او خواسته شد. اسمهای این سران را بدهد، ج/13 گفت که آنها همان کسانی بودند که قبلاً نامهایشان را به ما داده بود «تلگرام مرجع الف». ج/13 گفت که در صورت موافقت ما، افراد منتخبی از حزب به قم خواهند رفت و درباره مسئله با شریعتمداری حرف خواهند زد تا ببینند آیا شریعتمداری آن فکر را تأیید می کند یا نه. ج/13 گفت در فکر این است که خودش هم به عنوان عضوی از این گروه همراه برود، گلگروف وی را متقاعد ساخت که به چندین دلیل این فکر خوبی نیست که او در تمام این قضیه نقشی.... در پایان مکالمه و براساس بعضی تفاهمات بسیار مشخص «رجوع شود به ادامه متن» گلگروف به ج / 13 گفت که دوستان خود را روانه مسافرت به قم کند و عکس العمل شریعتمداری را نسبت به قدمی که برداشته اند....

3- ج / 13 گفت که....شریعتمداری فکر می کردندکه به راهنمایی مالی و سیاسی احتیاج دارند چون آنها سعی می کنند طرفداران خود را به مجلس بفرستند. گلگروف گفت که ما اوضاع سیاسی ایران را آنقدر مشوش و متغیر .... که قبل از مبادرت به هر عملی ضرورت دارد که مقداری اطلاعات کاملاً .... به دست بیاوریم. آیا دوستان ج/13 خبر داشتند که انتخابات کی و چگونه برگزار خواهد شد؟ آیا آنها رأی محکمی نسبت به توازن فعلی نیروها دارند که بتوانند با ما هم در میان بگذارند؟ ج / 13 گفت که صفوف و مراتب آنها بسیار مغشوش است، ..... بهمین علت آنها برای راهنمایی به ما چشم دارند. «هنگامی که گلگروف این را شنید، وی پی برد که دستهای ما بیش از آنچه حدس می زدیم درگیر....... بود». ج / 13 گفت که اگر گلگروف.... که هنوز سازماندهی برای انتخابات زود است این فکر مورد نظر قرار خواهد گرفت. ج / 13 گفت که نکته مهم........ انتخابات برگزار خواهند شد. وی گفت که حزب شریعتمداری به همین دلیل دست به کار تماسهای اولیه با جبهه ملی شده است. به گفته ج / 13، جبهه ملی تنها حزبی است که حزب شریعتمداری با آن تماس حاصل کرده است.

4- ما به ج/13 گفتیم که در اصل ما میل داریم با حزب شریعتمداری درباره....... مذاکره کنیم. هنوز صحبت درباره پشتیبانی از حزب زود می باشد چون نه ج/13 و نه ما نمی دانیم آیا شریعتمداری فکر یک کانال یا رابطه با آمریکاییها را حتی تأیید می کند یا نه. ما فکر می کنیم که اهمیت دارد به زودی از نظریات شریعتمداری در این مورد مطلع شویم. به هرحال هنگامی که دوستان ج/13 مسئله را برای شریعتمداری شرح می دهند، باید توضیح داده شود که دوستان....... با این فکر نزد آمریکاییها رفتند........ آمریکاییها قدم اول را....... برنداشتند.......هنوز مطمئن نیستند که درگیر جریان بشوند...........

5 - ..............

6- ..............

تلاشهای سیا برای ایجاد یک کانال ارتباطی با شریعتمداری و...

ص: 286

سند شماره (15) 10 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53257 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به: الف - رئیس 436211 ب - رئیس 437267 ج - رئیس 445413 د - تهران 53254 ه - تهران 53248 1- تلگرامهای مرجع د و ه جدیدترین تحولاتی را گزارش می کنند که در تلاشهای .... اس. دی.

جانوس/13 و اس. دی. ولید/1 برای ایجاد یک کانال به شریعتمداری و بدان وسیله گشودن باب امکان...

پشتیبانی از این رهبر میانه رو مذهبی و حزب سیاسی روی داده اند. کاردار درباره این قضایا و این تحولات توجیه شده است.

2- همان طور که ستاد در تلگرام مرجع.... خاطرنشان کرده، درباره اوضاع سیاسی کلی ایران هنوز نکات مجهول زیادتر از آن است که در تلاشمان برای اعمال نفوذ در آن اوضاع، اجازه دهد چندان احساس آسایش خاطر کنیم فقط در تهران تقریبا هر روز احزاب و گروههای جدید تشکیل می شوند. بعضی از این گروهها، سازمانهای... مستقلی نیستند، بلکه گروههای کوچکتر جدیدی هستند که برای ابراز حمایت از نیروهای مذهبی قویتر تشکیل شده اند. در چنین فضایی حقیقتا...... اینکه حقیقت اوضاع چیست، می خواهیم چگونه بشود و..... از اینجا به آنجا برسیم غیر ممکن است، خصوصا در زمانی که انتخابات ممکن است ابزار معتبری برای تأثیر در رویدادها نباشد.

3- قرارگاه.... گزارش...... پیشنهاد کند که از حزب شریعتمداری یا هر حزب دیگر در این مرحله حمایت کنیم. ما باید در جهت ایجاد راههایی جدای از حمایت از حزب شریعتمداری کار کنیم، یا اینکه در صورتی که خواستیم، از طریق اس. دی. راتر/4 برای حمایت از وی برای یک حزب مشابه اقدام کنیم. ما پیشنهاد می کنیم که سیا با اقدام از طریق پسر شریعتمداری حسن، بازی را ........ تا همان طور که از طریق ر/4 اقدام می کنیم «از این طریق هم» مقداری اطلاعات به دست بیاوریم. گلگروف مایل است با حسن ملاقات کند و از و/1 در صورت لزوم به عنوان مترجم استفاده نماید. موافقت ستاد ....... ر/4 تقاضا می شود.

4- ما این کانال را به کانالی که از طریق .... و دوستانش در حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان احتمالاً وجود دارد ترجیح می دهیم. پیشنهاد می شود که با حسن ملاقات نشود تا هنگامی که از.............

نتایج سفر گروهش به قم را ........ برای آنکه مطمئن شویم که کل فعالیت را تحت کنترل داریم و می توانیم به نحوی با ج / 13 تماس بگیریم که اوضاع را به هم نریزیم.

5 - ملاقات با حسن ما را پایبند شریعتمداری نمی کند، یا در صورتی که بعدا تصمیم گرفتیم از کسان دیگری پشتیبانی کنیم مانع از این کار نمی شود. ما نظرمان نسبت به همکاری با شریعتمداری این خواهد بود که این همکاری از طریقه ای است مخفی برای اعمال نفوذ در این نهضت، تا هر اندازه که باشد و در ضمن آن نوع اطلاعاتی را هم که فقط در دسترس افراد فعال در مبارزه سیاسی می باشد جمع آوری می کنیم. این نکته مهم خواهد بود که نگذاریم در موقعیتی واقع شویم که برای حزب تصمیم بگیریم.

6- اگر یک دو ملاقات اول با حسن مثمر ثمر بودند، شاید اقدام به نقل مکان....... به خارج از ایران به

ص: 287

صلاح باشد. خیلی از کار بستگی خواهد داشت به حساب ما از........کسب امنیت ......... در ملاقاتها.

7- پرونده: 960845 - 201 تا تاریخ 10 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

تأیید قرارگاه جهت ملاقات با حسن شریعتمداری

سند شماره (16) 16 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 452647به: تهران با حق تقدم هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس. اس. دی. ولید عطف به: الف. تهران 53095 ب. تهران 53259 ج. تهران 53254 د. سفارتخانه تهران 5287.

1- به دنبال تحولاتی که در ارتباط با تمایل شریعتمداری به برقراری تماس از طریق پسرش حسن سریعا روی می دهند در 11 خرداد جلسه ای بین طرفهای ذینفع ستاد برگزار شد تا جهت حرکت خود را تعیین نماییم. اجماع آراء بر این بود که ما هنوز اطلاعات کافی در اختیار نداریم تا درباره مسیر آینده اقدام سیاسی در ایران قضاوت صحیح نماییم و ممکن است براساس خبرهای محدود موجود سریعتر از حد خود به سوی اقدام سیاسی پیش می رویم. به علاوه ما خطر از دست دادن کنترل اوضاع را متوجه منابع ذخیره خود می کنیم که ممکن است خود منافع و مقاصد سیاسی خاصی داشته باشند. اگر چه منافع خود ما عموما با منافع اس. دی. جانوس/13، اس. دی. ولید/1 و اس. دی. راتر/4 اشتراک دارد، اما دیدگاههای آنها در مورد نحوه نیل به این مقاصد و سرعت حرکت بدون شک با دیدگاههای ما تفاوت دارد.

2- با ملاقات قرارگاه با حسن پسر شریعتمداری موافقت می شود. با این وجود، از گلگروف درخواست می شود خود را مقید کند به اینکه نقش یک کارمند سیاسی را ایفا نماید که علاقه مند به ملاقات با یکی از شخصیتهای اصلی ایران است و برای حفظ شهرت و آینده سیاسی شریعتمداری تأکید دارد بر اینکه ملاقات با احتیاط برگزار گردد. در این مقطع نباید هیچ گونه وعده پشتیبانی به طور غیرمستقیم ابراز شود یا موضوع مذاکره قرار گیرد، هر چند که اگر این موضوع از جانب حسن مطرح شد لزومی هم ندارد گفته شود که هیچ نوع آن در آینده امکان پذیر نیست. مقاصد تماس را عبارت می دانیم از اینکه حسن به عنوان منبع گزارشگر بالقوه سنجیده شود، ارتباط را بر مبنای مخفی قرار دهیم و امکان حمایت احتمالی از شریعتمداری در یک زمان آینده را فراهم کنیم.درباره حسن سوابقی موجود نبود. همچنین به تماسهای سفارتخانه با یک فرد طرفدار شریعتمداری که در تلگرام مرجع د آمده توجه نمایید. فکر می کنیم که قرارگاه تماسهای سیاسی را با وزیر مختار «سفارتخانه» هماهنگ می کند بنابراین با فعالیتهای سفارتخانه تداخل پیدا نمی کنیم.

3- مسئله پاراگرف 4 تلگرام مرجع ج را به قرارگاه محول می کنیم. با این وجود، تصور می کنیم بهترین کار آن است که با سرعت و تردستی تمام خود را از کانال ج/13 شریعتمداری خلاص کنیم. ما یقینا میل داریم ج/13 را به عنوان یک منبع ذخیره گزارشگر درباره صحنه سیاسی و سازمان اطلاعاتی حفظ کنیم، اما به نظر می رسد او بدون آنکه لازم باشد بر رابطه آمریکاییها وقوف یافته و فکر می کنیم سابقه او نشان

ص: 288

می دهد که خطر وی به عنوان یک کانال سیاسی بیش از اندازه بزرگ است.

4- در رابطه با اس. دی. راتر / 4، ما علاقه وافر داریم به اینکه فعالیتهای سیاسی او و هرگونه اطلاعات ناشی از آن را اداره کنیم. ما با فکر وسیله ارتباط جمعی به عنوان طرح پیشنهادی برای کمک به گردآوری میانه روهای طرفدار آمریکا از حوزه های دینی، غیردینی، سیاسی و نظامی موافقت داریم. هرگاه روزنامه وی تأسیس گردید، ما خواهیم توانست مقالاتی برای آن تهیه کنیم. تحت شرایط مناسب ما می توانیم در صورتی که خواسته شود امکان دادن توصیه های تخصصی را در نظر بگیریم.

5 - برای آنکه اطلاع موثقی از گروههای قدرت در ایران به دست آوریم و با این وسیله به مسئولین سیاسی آگاهی بهتری بدهیم درباره اینکه منافع آمریکا در کجا تأمین می شوند و کدام راه حل های اقدامی واقع بینانه هستند، ما احتیاج به توسعه استعداد گزارشگری داریم. تنها تحت این شرایط می توانیم اقدام سیاسی گسترده تری را «برای قرارگاه» پیش بینی کنیم. کمال مطلوب این است که و.... منابع ذخیره گزارشگر در سایر مراکز عمده کشور، گزارشهای بیشتر درباره قبایل و ارتش، منابعی بین بازرگانان و سایر گروههای قدرت داشته باشیم. در عین حالی که خود اذعان داریم این یک برنامه دراز مدت است، ولی بعضی منابع هم اکنون در موقعیتی قرار دارند که می توان تشویقشان کرد در آینده نزدیک اطلاعات سیاسی تهیه کنند. ما از بار اضافی که بر دوش یک قرارگاه دو نفره گذارده شده آگاهیم و به عنوان بهترین کاری که از ما در اینجا برمی آید تا کوششهای تهران راتکمیل کنیم، این است که همچنان به شناسایی منابع بالقوه ادامه دهیم.

6- پرونده: 960845 - 201 تا تاریخ 15 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

نتایج ملاقات مرتضی موسوی با شریعتمداری

سند شماره (17) 17 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53376 «به کفالت گلگروف»به: با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس عطف به: الف - تهران 53248 ب - تهران 53257 ج - رئیس 451569 1- چنان که قرار گذاشته شده بود در..... خرداد با اس - دی - جانوس/13 تماس تلفنی انجام گرفت.

ج/13 با قدری شرمساری اعتراف کرد که در تماس تلفنی........ وی با پسرش او از خود فراموشکاری نشان داده بود و بابت آشفتگی احتمالی در کارها معذرت خواهی کرد.

2- ج/14 گزارش داد که مرتضی موسوی به قم رفته و به طور خصوصی با شریعتمداری ملاقات کرده تا ....... وصف شده در تلگرام مرجع الف را دنبال کند. ج/13 همراه او نرفته بود، به طوری که نقل کرده اند شریعتمداری این را تصمیم عاقلانه ای دانسته بود.

3- ج/13 گفت که شریعتمداری با توصیه ای که مرتضی موسوی و سایر سران حزب جمهوری خلق مسلمان به او نموده بودند مبنی بر اینکه برای بررسی امکان برخورداری از حمایت دولت آمریکا با آن دولت تماس گرفته شود «کاملاً موافقت کرده بود»........ خوب می داند که افراد او تماس آزمایشی با دولت

ص: 289

آمریکا برقرار می کنند نه برعکس. به گفته ج/13، شریعتمداری گفت که موافقت وی فقط مشروط به دو شرط است. اول آنکه این تماسها باید خیلی کم و خیلی سرّی باشند. دوم آنکه، تماسها باید در محدوده همکاری دو جانبه و تساوی باشند. موقعی که گلگروف از ج/13 برای دادن توضیحات دقیقتری در این مورد پرس و جو کرد، او گفت منظور شریعتمداری این بوده که رابطه به صورت برتر و پائین تر نباید باشد، دو طرف باید مثل یکدیگر پشت یک میز بنشینند. شریعتمداری گفت که قول می دهد در آینده برای بازپرداخت هر مقدار پولی که از دولت آمریکا درخواست خواهد شد به هر کاری که ممکن باشد دست بزند.

4- به طوری که گزارش شده شریعتمداری به مرتضی موسوی گفت که آمریکاییها را خاطر جمع کند که رقم 5 میلیون دلار برای کمک یعنی همان رقمی که قبلاً ج/13 به گوش ما رسانده بود فقط برای تأمین....

کفایت می کند. شریعتمداری گفت که تشکل پرهزینه است و نیاز به....کلاً چندین برابر مبلغ 5 میلیون دلار است. شریعتمداری نگفت که برای همه کارها به دولت آمریکا تکیه خواهد شد، اما اظهار داشت که ما می توانیم ........ را تأمین کنیم.

5 - ج/13 گفت که مرتضی موسوی با یک احساس فوری بودن این مسئله از قم بازگشت.

شریعتمداری فکر می کند که حالا زمان آن فرا رسیده که به طور جدی دست به کار تشکیلاتی شویم. او می خواهد ابتدا به آذربایجان بپردازد تا حمایت حوزه پشتیبانی از خود را قطعی کند. بعد سراغ سایر استانهای اصلی «که نام برده نشدند» برود. شریعتمداری می خواهد روی استانها تأکید کند، و به مرتضی موسوی گفت که فکر می کند با دست به کارشدن از حالا، می تواند به مقاصد خود برسد.

6- در زمینه جزئیات عملی کار، شریعتمداری گفت که به دلایل امنیتی وی شخصا مایل نیست که با مقامات خارجی در داخل ایران ملاقات کند. شریعتمداری گفت که او تلاشهای سفیر انگلستان و دیگران را که می خواستند با او در قم ملاقات کنند رد کرده بود «ما می دانستیم که انگلیس سعی داشت قرار ملاقاتی ترتیب دهد». در صورتی که پوشش مناسبی تهیه شود او با ملاقات با فرستاده دولت آمریکا موافقت خواهد کرد. «ج/13 در مورد اینکه غیر از مرتضی موسوی، که انگلیسی یاد ندارد، چه کس دیگری می تواند واسطه ما شود چیزی به نظرش نرسید». به گفته ج/13، شریعتمداری گفت که می خواهد هیچ کس جز آنها که مطلقا لازم است بدانند، از این ترتیبات مطلع نشود حتی پسرش حسن، تکرار می شود حتی پسرش حسن.

7- ج/13 گفت که شریعتمداری افزوده بود که امیدوار است تماس با دولت آمریکا منجر به بهترشدن آگاهی او از مسائل جاری گردد. «ستاد به خاطر می آورد که این همان قافیه اظهاراتی است که فرانک باروز پس از ملاقات خود با شریعتمداری به کاردار اظهار داشته بود». ج/13 گفت که شریعتمداری پیرامون مجادله اخیری که با واشنگتن بر سر معرفی سفیر روی داده «خیلی سردرگم» است. لازم است که او «مطلع» باشد تا مواضع علنی وی مفید واقع گردند. او همچنین می خواهد در یابد آیا در دولت ایران کسی هست که ما به او اعتماد داشته باشیم.

8- در خاتمه گفتگو با گلگروف، ج/13 تأکید کرد که شریعتمداری خودش می خواهد سریعا بداند آیا دولت آمریکا می خواهد از او حمایت کند یا نه. هنگامی که گلگروف توضیح داد چنین تصمیمات برجسته ای معمولاً بعد از مقداری بحث و هماهنگی انجام می گیرند، ج/13 دلسرد شد. او امید داشت که

ص: 290

پیش از پایان هفته بتواند جوابی به شریعتمداری برساند. ج/13 تأکید کرد که شریعتمداری می خواهد فورا دست به کار شود و می خواهد بداند آیا می تواند روی کمک آمریکا حساب کند یا نه.

9- ما یک تماس تلفنی با ج/13 خواهیم داشت که قرار است در 19 خرداد صورت گیرد. اظهارات خود به وی را براساس ........رئیس متکی خواهیم کرد. قصد داریم به ج / 13 بگوییم که به نظر ما برای صحبت از تعهد بستن با حزب شریعتمداری هنوز زود است، اما امکان همکاری قابل ملاحظه در زمانی دیگر را مردود نخواهیم شمرد.

10- پرونده: 960845 - 201؛ 149066 - 201. تا تاریخ 17 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

کمک و حمایت بعد از تکمیل شدن اطلاعات - توضیحات ج13/ در مورد مواضع و اهداف شریعتمداری و تأکید بر حمایت از وی توسط سیا

سند شماره (18) 20 خرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53395 «به کفالت گلگروف»به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: تهران 543376 1- مطابق قرار قبلی در تاریخ 19 خرداد با اس. دی. جانوس/13 تماس تلفنی حاصل شد. گلگروف توضیح داد که ما حاضر نیستیم به شریعتمداری برای پشتیبانی از او تضمین بدهیم. گلگروف گفت موضع ما این است که ابتدا با ید اطلاعات بیشتری درباره اوضاع ایران و نیروهای در صحنه به دست آورد و افزود که چون شریعتمداری می خواهد این قدر زود بداند که آیا ما حاضریم برای او پول فراهم کنیم، رؤسای گلگروف ناچار بودند که قاطعانه پاسخ منفی دهند. وارد شدن در این عملیات تنها موقعی ممکن است که طرح ریزی دقیق به عمل آمده و درباره هدفها توافق کامل حاصل شده باشد.

2- ج/13 گفت این پیام را توسط مرتضی موسوی به شریعتمداری خواهد رساند. او گفت اهداف شریعتمداری در این مورد کاملاً روشن است و نیازی به صرف وقت بیشتر برای درک آنها وجود ندارد.

هدف شروع سازماندهی جدی است. گلگروف پرسید سازماندهی برای چه؟ اگر انتخاباتی قرار است صورت بگیرد، بدون شک نیاز «به سازماندهی» خواهد بود، اما حالا چه کسی می تواند بگوید که انتخاباتی در کار خواهد بود؟ ج/13 گفت که ما باید درک کنیم که چون شریعتمداری یک چهره برجسته مذهبی است، طرف مراجعه مردم برای راهنمایی و کمک قرار داد. شریعتمداری برای به دست آوردن پیروان بیشتر نیاز به پول دارد «از این لحاظ که موقعیت و اهمیت مراجع شیعه بستگی به تعداد پیروان آنها دارد» شریعتمداری ...... وجوهات را بین افراد محترم تقسیم خواهد کرد و بدین وسیله وفاداری آنها را به دست خواهد آورد....... این وجوهات همچنین برای تأمین مخارج اضافی حزب استفاده خواهد شد.

ج/13 بار دیگر تأکید کرد که شریعتمداری می خواهد هر چه زودتر در آذربایجان و سایر شهرستانها شروع کند «رجوع شود به گزارش 10636 - NITراجع به اظهارات استاندار آذربایجان درباره کارهای تشکیلاتی طرفدار خمینی..... در استان وی». ج/13 گفت شریعتمداری ..... فکر نمی کند که الان زمان به نفع او باشد. ج/13 گلگروف را به خاطر...... او به نظر خود، در مصرف نهایی هر دلار سرزنش کرد. ج/13

ص: 291

گفت..... باید پی ببرد «یا ببریم - م» که بسیار به نفع ماست که شریعتمداری به قدر کافی احساس ..... کند تا با نظریاتی به میدان بیاید که خمینی را به مبارزه بطلبد.

3- ج/13 آن گاه درباره تمایل ما برای در جریان نگاهداشتن شریعتمداری از حقیقت اوضاعی که در مناسبات ایران و آمریکا تأثیر دارند «پاراگراف 7 تلگرام مرجع» سؤال کرد. گلگروف گفت که ما از اطلاع دادن خبرها به شریعتمداری خوشحال خواهیم شد، ولی با این حال هنوز خیلی مانده تا کم و کیف کار مشخص شود. در جریان ارائه خلاصه ای از اوضاع از نظر ما، گلگروف این امکان را مطرح کرد که دولت ایران شاید جدا علاقه مند باشد روابط دیپلماتیک را قطع کند. بسیار ضروریست که بهانه ای برای این کار، مثل اتهام دست داشتن با شریعتمداری به آنها داده نشود. ج/13 گفته که این پیام را خواهد رساند.

4- برای آنکه کانال ج/13 به شریعتمداری را مدتی بیشتر فعال نگاه داریم، به ج/13 گفتیم که سؤالاتی درباره اوضاع سیاسی محلی برای او خواهیم داشت که به مرتضی موسوی و شریعتمداری برساند.

گلگروف به ج/13 گفت که ما هنوز منتظر نظریات ستاد هستیم. قرار شده که تماس تلفنی بعدی با ج/13 در 26 خرداد صورت پذیرد که در طی آن سؤالات بیشتری را رد خواهیم کرد.

5 - از ج/13 درباره وضع خودش سؤال شد. او می گوید که وی....... ایستاده و صبر می کند، اما با فقدان تضمینهای قابل اطمینان به سر کار خود بازنمی گردد. ج/13 گفت خود را خوب اداره می کند و به کمک از جانب ما احتیاج ندارد.

6- قرارگاه توضیحات و توصیه های بیشتری را به طور جداگانه ارائه خواهد کرد.

7- پرونده: 149066 - 201؛ 960845 - 201. تا تاریخ 20 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

ملاقات با حسن شریعتمداری

سند شماره (19) 20 خرداد 58 - اعضاءسری از: تهران 53398به: با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس اس. دی. ولید عطف به: الف - تهران 53376 ب - رئیس 452647 1- گلگروف در تاریخ 20 خرداد با حسن شریعتمداری در منزل وی ملاقات کرد. اس. دی. ولید / 1 معرفی را انجام داد «گلگروف به عنوان «آقای فرانک» معرفی شد» و به درخواست حسن ماند تا به عنوان مترجم عمل کند. حسن انگلیسی را به حد کفایت می فهمد، اما مایل نیست به آن صحبت کند. این ملاقات 40 دقیقه طول کشید و بسیار صمیمانه برگزار شد.

2- مطابق توافق قبلی، و/1 به حسن توضیح داد که «دوستان آمریکاییش» نام گلگروف را به عنوان مقام مناسب سفارتخانه آمریکا برای تماس داده بودند. گلگروف کارمند سیاسی سفارتخانه است.

گلگروف می خواهد که ملاقات به نحوی بسیار معتدلانه برگزار شود تا منافع هر دو حفظ گردد. حسن سؤالاتی در این مورد نکرد. او گفت که از فرصت ملاقات گلگروف و بحث با وی درباره امور سیاسی

ص: 292

استقبال می کند و در خاتمه گفته که «امیدوارم دوباره شما را ببینم.» در رابطه با و/1، حسن اینک از او انتظار دارد کار تشکیل شعبه آمریکای «واشنگتن» حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان را بین ایرانیان آنجا شروع کند. شاید ستاد بخواهد که با و/1 طی اقامتش در آنجا در این باره بیشتر صحبت کند.

3- شکل این ملاقات عمدتا سؤال و جواب بود. اهداف آن اندازه گیری تمایل حسن به بحث صریح درباره اوضاع، سنجش جذابیت وی به عنوان کاندیدای عملیاتی و مقایسه محتوی و جهت کلی این ملاقات با پیامی که جداگانه از اس. دی. جانوس / 13 به دست ما می رسد بود. ما انتظار هیچ پیشرفت اطلاعاتی نداشتیم و چنین چیزی هم نشد.

4- حسن گفت که در هفته چهار روز را در تهران برای فعالیتهای حزب جمهوری خلق مسلمان و سه روز باقیمانده را در قم می گذارند. او قدری با حالت تدافعی می گوید که در این حزب «نامهای مهم» یافت نمی شوند، «او از نام بردن سران آن خودداری ورزید» و می گوید که به طور جدی در این زمان تلاش جهت همکاری با سایر احزاب سیاسی جریان ندارد. او مزاح کرد و گفت اکنون خیلی احزاب در حال شکل گرفتن هستند و تعداد خیلی کمی از آنها جدی گرفته می شوند لذا به دنبال ائتلاف با آنها بودن هنوز زود است. او........ که جبهه ملی با مشکلاتی روبه روست فقط برای آنکه به حزب قدیمی آن شکل دهد. حسن معتقد است که این انتظار بزرگی است که حزب یک تشکیلات سراسری در ایران برپا کند، اما با تمرکز بر بعضی نواحی خصوصا آذربایجان می تواند یک حزب کارآمد ایجاد کرده و فکر می کند که برای این امر یک مهلت زمانی وجود دارد چون این در دست دولت است که پس از تصویب قانون اساسی هرگاه......

انتخابات «برای مجلس» را اعلام کند.

5 - او شغل خود را آماده کردن حزب برای رقابت..... انتخابات مجلس می داند. حزب به مرحله ......... معرفی نامزدهایی برای تصدی مقام نرسیده است، تشکیلات فعلاً کار اصلی است که باید انجام گیرد.

6- حسن از ابراز نظر درباره نقش مجاهدین، فداییان یا سپاه «پاسداران» انقلاب در سازمان دادن انتخابات خودداری ورزید. در رابطه با خواستهای اکراد و شاید سایر اقلیتهای کشور برای خودمختاری منطقه ای، حسن توضیح داد که دورنمای شورشهای مسلح در جهت خودمختاری عاملی در سیاست خارجی دولت خواهد بود. به نظر او نیروهای خارجی به طور وسیعی پشت این حرکات می باشند و اگر دولت بتواند این حامیان خارجی را به توقف فعالیتهایشان تشویق کند، مسئله رفع خواهد شد.

7- هنگامی که ساخت نسبتا خشک سؤال و بی جوابی جلسه شروع به نرم شدن نمود، حسن پرسید داستان حقیقی پشت جریان کاتلر چیست؟ گلگروف گفت که رسما اعلام شده بود که ارتباط کاتلر با موبوتو در زئیر برای دولت ایران این معنی را در بردارد که از او برای ارتباطی استفاده شده بود که دولت موقت نمی خواهد در اینجا هم آن طور باشد. حدس ما این است که علت حقیقی مخالفت با کاتلر از عکس العمل...... به قطعنامه سنای آمریکا که ازایران خرده گرفته بود ناشی می شود. حسن پرسید که آیا به نظر ما حقیقتا یزدی یا خمینی حامی این تصمیم درباره کاتلر بودند. ما گفتیم «خمینی»؛ حسن سر تکان داد. برای نشان دادن امکان اینکه بعضی خبرهای محرمانه را می توان با حسن مبادله کرد، ما پرسیدیم آیا او شنیده که انتظام می خواهد برود. حسن گفت که نشنیده و دو سؤال درباره آن نمود.

8- هنگامی که ملاقات پایان پذیرفت، دوستانه دست داده شد و به طور رسمی و مقدماتی «شاید» گفته

ص: 293

شد به امید دیدار. اما مطمئنم که از حسن هیچ علامتی مبنی بر اینکه فرصت آینده برای تماس با آمریکاییها را مغتنم خواهد شمرد مشاهده نگردید. اظهارات و نظریات وی مجموعه ای خیلی سرد و مؤدبانه و برای وقت گذرانی بود. حسن کاملاً محتاط به نظر می آمد که شاید برای ملاقات اول طبیعی بود و اهداف آشکاری برای اینکه وی به آنها دست یابد نداشت. و/1 در 22 خرداد ملاقات دیگری با حسن دارد که برای بحث این است که و/1 برای حزب در آمریکا چه کار باید بکند. به و/1 گفته ایم که گوش به زنگ هرگونه نظری که حسن ممکن است در آن موقع درباره ملاقات 20 خرداد اظهار کند باشد.

9- پرونده: 960845 - 201؛ 959511 - 201. تا تاریخ 20 خرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

ادعاهایی در مورد فعالیتهای افراطیون...

سند شماره (20) 3 تیر 58 - اطلاعاتیسرّی از: رئیس 482081 به: تهران رونوشت برای امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کابل، کراچی، کویت، دهلی نو، تل آویو هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی، گزارش الحاقی 79 - 13092 / 315 - TDFIRDB است که باید مطابق خط مربوط به پخش از حوزه فعالیت پخش شود.

تاریخ پخش 2 مرداد 58 این یک گزارش اطلاعاتی است که بررسی نهایی اطلاعاتی نشده است.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده - پخش فقط محدود به لیستی است که در پاراگراف آخر آمده است.

کشور: ایران موضوع: ادعاهایی در مورد فعالیتهای افراطیون و برنامه های گروه سیاسی که از طرف شریعتمداری پشتیبانی می شوند. «تاریخ اطلاعات تیر - مرداد 58».

منبع گزارش: مدیر تجاری ایرانی که قابلیت اطمینان به وی مشخص نشده است. او این اطلاعات را از یک فرد که امکانات و دسترسی خوبی دارد به دست آورده است.

1- یک تاجر «بازاری» مهم به نام علی اسلامی با وضع خوب و طرفدار نظام بازاری قدیم با سرمایه گذاریهایی در کشاورزی و مزرعه پرورش دام، در حال حاضر محرم نزدیک و برنامه ریز تظاهرات برای آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری می باشد، اسلامی ادعا دارد که او سی هزار نفر اهالی جنوب شهر تهران را آماده راهپیمایی و تظاهرات بر علیه آیت اللّه روح اللّه خمینی دارد. اسلامی ادعا می کند که قادر است با یک اشاره و اعلام ظرف 2 ساعت تظاهرکنندگان را به حرکت در بیاورد. او ادعا کرد بعد از سه ماه زندانی شدن در کمیته ها، رشوه داده و خود را آزاد کرده است. او بیان کرد که تظاهرکنندگان را یک ماه و نیم

ص: 294

بعد از زندانی شدن سازمان داده است.

2- اسلامی دو مورد را که واحدهایش علیه خمینی عمل کرده بودند بیان کرد. اولین آن حمله ای بود که حدود سه هفته پیش با استفاده از نارنجک دستی به محل اقامت خمینی صورت گرفت. هدف این حمله این بود که به مردم به طور کلی ثابت شود که نیروهایی وجود دارند که قادر به مخالفت با خمینی باشند.

3- دومین حادثه فرستادن تقریبا 1000 نفر زن ایرانی به قم برای پس گرفتن جواهرات شخصیشان بود که بلافاصله بعد از بیرون کردن شاه به جنبش خمینی اهداء کرده بودند. منظور از این عمل ثابت کردن عدم وفاداری به دولت فعلی آیت اللّه خمینی بوده است.

4- برطبق اظهارات اسلامی وقت کاملاً برای مبارزه علیه خمینی مناسب است، اما یک رهبر سیاسی یا فرد مستبد و دیکتاتوری که، خلاء قدرت را پرکند وجود ندارد. موضوعی که افراد گروه در حال حاضر بر آن توافق دارند این است که هر مرد قدرتمندی که آنها می خواهند انتخاب کنند باید مطابق منافع و مورد قبول هم آمریکا و هم شوروی باشد و این احساس می شود که هیچ فردی غیر از شاه از عهده این کار بر نمی آید. اسلامی سپس اظهار داشت که گروه آنها برنامه ریزی کرده که از دست خلخالی راحت و خلاص شوند، البته اگر او قبلاً نمرده باشد.

5 - «نظریه ستاد مرکزی: برای آگاهی بیشتر در مورد روابط اسلامی با شریعتمداری تلگرام شماره 1586 به تاریخ 11 خرداد 58 که از سفارت آمریکا در تهران فرستاده شده را ملاحظه فرمایید».

6- به دست آمده در تاریخ 28 تیر 58 7- پخش از حوزه فعالیت: فرستاده شده به تهران - امان بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کابل، کراچی، کویت، دهلی نو، تل آویو «فقط برای رؤسای هیئتهای نمایندگی» 8- پخش از واشنگتن:

قید می شود: فقط برای رئیس، به وزارت خارجه: منحصرا برای رئیس اطلاعات و پژوهشها.

طبقه بندی گزارش سرّی - هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاورین پیمانکار - پخش و اقتباس تحت نظر تهیه کننده - تا تاریخ 2 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود، تمام اجزای گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشد.

ملاقات رئیس قرارگاه سیا با جانوس/13 و موسوی و...

سند شماره (21) 28 تیر 1358 - اعضاءسری از: تهران 53713به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس، کیو. آر. بولستر عطف به: الف: تهران 53696 «10661 - NTI»، ب: رئیس 469470، ج: رئیس 439939 1- رئیس قرارگاه ملاقات دو ساعته ای در 25 تیر با اس. دی. جانوس/13 و موسوی «که نام اولش مشخص نیست» داشت. همان طور که پیش بینی می شد، آنها به خاطر عدم تصمیم گیری دولت آمریکا در رابطه با پشتیبانی از شریعتمداری ما را سرزنش کردند و ترغیب نمودند فرصت را از دست ندهیم. ما سابقه اولین درخواستشان برای پشتیبانی را مطرح نمودیم و ج/13 توصیه خود مبنی بر اینکه یک نماینده سیا

ص: 295

مستقیما با شریعتمداری صحبت کند را دوباره اظهار داشت. اطلاعات این ملاقات به طور جداگانه گزارش شد.

2- ج/13 و موسوی هر دو - خصوصا موسوی - به سادگی توقع داشتند کلام مثبتی در رابطه با پشتیبانی از شریعتمداری بشنوند و ج/13 فکر می کرد که ما باید کاملاً از کوششهای سازمان امنیت داخلی که تحت نظر مصطفی چمران اداره می شود مطلع باشیم. به این ترتیب در جلسه ما سعی بر این شد که از این توقعات بکاهیم و در عین حال میل آنها را به همکاری حفظ کنیم.

3- حتی با محسوب داشتن اینکه ناتوانی ما از دادن قول تأمین پشتیبانی مادی ممکن است مانع شده باشد آنها هر چه را که می دانند در میان بگذارند، بازهم ما این طور دریافتیم که حتی موسوی یعنی فرد رابط حقیقی، هم درباره تشکیلات یا برنامه شریعتمداری چندان اطلاعی ندارد. او اهداف شریعتمداری را ناسیونالیستی توصیف کرد و بعد هنگامی که قدری تحت فشار واقع شد گفت که شریعتمداری و حزبش نسبت به تمام «خارجیهایی» که برای اداره دولت بازگردانده شده بودند معترض بودند. او از یزدی، انتظام و قطب زاده به عنوان نمونه «خارجیها» نام برد.«مدتی بعد، موسوی این حرف را تکرار کرد و گفت این نظر خودش است و فکر می کند شریعتمداری هم همین نظر را دارد». ما خواستیم بدانیم که کمک ما اگر تأمین شود از آن چگونه استفاده ای به عمل خواهد آمد و جواب شنیدیم که نیازهای حزب دیگر عین آن موقع که موضوع برای بار اول مطرح شد نمی باشند. به گفته موسوی در ابتدا که تشویق شریعتمداری نسبت به خشونت خودسرانه کمیته ها او را واداشته بود تا مسلح کردن 000/1000 آذربایجانی مقیم تهران را جهت ساقط کردن حاکمیت کمیته ها پیشنهاد کند، او «شریعتمداری» از پول ما برای خرید اسلحه لازم استفاده می نمود. اوضاع اکنون کمتر غیرعادیست و موسوی می تواند به ما بگوید که شریعتمداری دیگر چنین راه حل افراطی را پیشنهاد نمی کند، ما نتوانستیم بفهمیم که در واقع او پیشنهاد می کند که چه کاری انجام شود.

برای ضبط در بایگانی عنوان می شود که در این رابطه به ما گفته شده که نیاز مالی حزب کمتر از موقعی که برای بار اول درخواست کمک شد مبرم است.

4- موسوی گفت که رحمت اللّه مقدم مراغه ای همکاری کامل با شریعتمداری ....... اما قادر نبود هدف تاکتیکی یا استراتژیکی هر کدام از این دو را در تشکیل حزب جداگانه ای برای خود بیان کند. موسوی در جواب به سؤال درباره ائتلاف شریعتمداری با چهره های نظامی، قومی و مذهبی گفت که روابطی با مجاهدین خلق وجود دارد، اما از ما خواست برای به دست آوردن جزئیات نزد شریعتمداری برویم. «در اینجا نیز مانند سایر مواقع این طور دریافتیم که موسوی اگر چه شاید خبرهایی هم داشته که مجاز به طرح آن نبود، در حقیقت فرد مطلعی نبود».

5 - موسوی و ج/13 همچنان بر مطلوبیت تماس مستقیم با شریعتمداری اصرار ورزیدند. در جواب سؤال ما درباره مخاطره ای که به واسطه تماس با مقام رسمی آمریکایی متوجه شریعتمداری می شود آنها پیشنهاد کردند که مأموری تحت پوشش روزنامه نگار این ملاقات را انجام دهد. جدا از مشکلات احتمالی پیرامون شیوه های کار پوششی ما فکر می کنیم که این فکر ارزش بررسی را داشته باشد. در صورتی که موسوی درباره تمایل شریعتمداری به رابطه مستقیم درست گفته باشد، یک جلسه تحقیقی تک نوبتی اما تمام و کمال که یک مأمور مجرب عملیاتی فارسی دان «آدلیسک؟» مجری آن باشد، آگاهی ما را از این رهبر کلیدی و تشکیلات و ائتلافات وی را به طور فوق العاده ای بالا خواهد برد.

ص: 296

6- مانع عمده احتمالی همان است که قبل از عزیمت پکوئین در ستاد مورد بحث قرار گرفت «یعنی»:

محرز نشده که زوج ج/13 موسوی هنگامی که می خواهند از جانب شریعتمداری حرف بزنند از موضع قاطعیت سخن می گویند و قلت اطلاعات مستند حاصل از ملاقات 25 تیر ماه دلگرم کننده نیست. یک اشکال بالقوه دیگر مرض وابستگی ایرانیها است «یعنی»: نیاز آنها به دریافت علامتی از برادر بزرگ چنان مصرانه است که آنها «حداقل ج/13 و موسوی، اگر نگوئیم خود شریعتمداری» ممکن است موافقت ما به داشتن تماس مستقیم را به عنوان تعهد ضمنی ما به تأمین پشتیبانی تعبیر کنند هر چند که ما تکذیب بکنیم.

7- از وجه مثبت «قضیه» ممکن است که ما تأثیر اولین ملاقات ج/13 و موسوی با بیگانه ای که خبر..... را دست کم گرفته باشیم، ممکن است آنها مطلعتر باشند و با بسط معنی ممکن است اعتبار نمایندگیشان بیش از آنچه نشان داده اند باشد. ما همچنین فکر می کنیم که اگر علاقه شریعتمداری قطعا محقق شد ما می توانیم با تمهیدات دقیق این خطر را که تماس مستقیم توقعات زیادی را ایجاد می کند تقلیل دهیم. قرار است ملاقات بعدی با ج/13 در 6 مرداد صورت پذیرد و ما قبل از دیدار با وی از نظریات ستاد حتی اگر نظریات خام باشند استقبال می کنیم.

8- لطفا سوابق موجود درباره موسوی را ارسال دارید.

9- به تازگی ترجمه مصاحبه........ با شریعتمداری را در FBIS لندن دیده ایم که در 26 تیر انتشار یافت.

توصیه می شود به آن توجه کنید.

10- پرونده: 514906 - 201، 960845 - 201 تا تاریخ 28 تیر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

معرفی آیت اللّه زنجانی از سوی جانوس/13 به عنوان جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری

سند شماره (22) ...... مرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 59 ( ) 53به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس. کیو. آر. بولستر عطف به: تهران 3 ( ) ( ) 53 1- ملاقات با اس. دی. جانوس «ج/13» و موسوی در....... مرداد برگزار شده هیچ یک از این دو اطلاعات مایه داری نداشتند که بدهند....... اصلی دستور کار پیشنهاد آنها در مورد تماس با شریعتمداری بود.

2- ج/13 می خواست بداند عکس العمل ستاد در مورد پیشنهاد تماس مستقیم با شریعتمداری چیست. ما گفتیم که ستاد به مزایای تماس مستقیم واقف است، اما اشکال کار در پیدا کردن کسی است که «1» فارسی را به روانی تکلم کند «2» و مباشرت وی با ساواک مانع آمدن وی به اینجا نشود. ج/13 این را پذیرفت، و اظهار داشت که اگر کسی برای آمدن به اینجا پیدا نشد، ما می توانیم با آیت اللّه زنجانی «نام کوچکش مشخص نشد» تماس بگیریم. او گفت زنجانی جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری می باشد و می داند که ج/13 واسطه بین ما و...... است. ج/13 گفت که زنجانی به انگلیسی تکلم نمی کند، ولی

ص: 297

می توان از پسر وی فرید که معمولاً در تهران است. به عنوان مترجم استفاده کرد. به گفته ج/13، فرید در نیویورک زندگی می کند؛ طی مذاکرات اولیه درباره این موضوع آدرس وی به یکی از مأموران پیش از پکوئین داده شد.

3- پرونده های قرارگاه چیزی درباره زنجانی ندارند و ما از ستاد....... سوابق و اطلاعات ارسال دارند.

برای اطلاع شما: مشاور سیاسی زنجانی را به عنوان یار دیرینه بازرگان می شناسد، اما نتوانست این ادعا را تأیید کند که او با شریعتمداری رابطه صمیمی داشته است.

4- در گفتگو درباره....... وقت کفایت نکرد و ما به هر صورت ترجیح دادیم.......... بیشتر را به دریافت اطلاعات ستاد درباره این موضوع موکول کنیم. سؤالات ............ جواب در ذیل آمده:

الف - آیا زنجانی واقعا رابطه با.......... به وسیله ج / 13 دارد؟ ب - اگر دارد، آیا وی درباره.......... تشکیلات و طرح.......... که نمی توانیم از........... و موسوی به دست آوریم به ما........... خواهد داد؟ ج - آیا در تماس با زنجانی به جای تماس مستقیم با شریعتمداری مزایای امنیتی چشمگیری وجود دارد؟ 5 - ستاد هنوز در مورد پیشنهاد ج / 13، ذکر شده در پاراگراف....... تلگرام مرجع اظهار نظر ننموده است. ما هنوز معتقدیم که این پیشنهاد شایان بررسی است،..........................................................

...........................................

......... درخواست می شود ستاد نظر خود را در مورد این ........... اعلام دارد. همچنین درخواست داریم در رابطه با پاراگراف چهار فوق اطلاعات داده شود.

6- قرار شده ملاقات بعدی با ج / 13 در 16 مرداد صورت گیرد.

7- پرونده: 149066 - 201، تا تاریخ ............ مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

سوابق سعید فرید و آیت اللّه زنجانی

سند شماره (23) 23 مرداد 58 - اعضاءسری از: رئیس 494190به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس. کیو. آر. بولستر عطف به: تهران 53859 1- تلگرام تهران 52969 مورخ 17 اردیبهشت 58 خواستار سوابق سعید فرید که در کار انتشاراتی در نیوجرسی است شده بود. تلگرام رئیس 436211 مورخ 21 اردیبهشت 58 گزارش کرد که یک نفر به نام محمد سعید فرید در سال 1344 دانشجوی دانشگاه نیویورک و از فعالان توده و دارای پرونده شماره 778091 - 201 بود. تلگرام تهران 53859 مورخ 21 اردیبهشت 1358 در جواب گزارش کرد که فرید پسر آیت اللّه سنجابی «زنجانی» است. ستاد پرونده 778091 - 201 را مرور کرده و در مورد آیت اللّه

ص: 298

زنجانی ردگیریهایی به عمل آورد که نتایج آن ذیلاً ملاحظه می شود.

2- فرد شماره 778091 - 201 محمد سعید فرد به طوری که در خرداد «یا تیر» 1344 گزارش شد دانشجوی نیمه وقت دانشگاه نیویورک و فعال در توده بود. تاریخ و محل تولد: 8 مرداد 1315 «یا 1311»، زنجان، ایران. در 1346 به استخدام شرکت البسه لانا واقع در مونت کلر علیا نیوجرسی در آمد.

نشانی: شماره 380 جاده رودخانه علیا آپارتمان 14 - 1 ...... نیوجرسی. از یک فرد به نام م. سعید فرید به عنوان معاون امور بین الملل ISAآمریکا تا شهریور 1345 یاد شده است. مطابق تلگرام 19130 - NTTAمورخ 31 خرداد 1344 م - سعید فرید به عنوان دانشجوی نیمه وقت دانشگاه نیویورک ثبت نام کرده و پدرش آیت اللّه سید فرید سابقه فعالیت توده ای در ایران دارد. گزارش وزارت خارجه در تاریخ 15 مهر 46 اعلام داشت که محمد سعید فرید با همان تاریخ و محل تولد فوق در سال 1338 وارد آمریکا شد.

در مهر 44 درخواست PRA نمود. در استخدام شرکت البسه لانا بوده مقیم پاسایک، همان طور که فوقا ذکر شد. نام کامل وی محمد سعید فرید زنجانی اعلام شد. گزارش 1521 - NITAمورخ 24 شهریور 46 که گزارش چهاردهمین کنگره سالانه ISAبود اعلام داشت که محمد س. فرید معاون SAN«عینا نقل شده» و رهبر شعبه نیویورک گروه SPLINEاست که شعبه نیویورک در پاسایک را تشکیل داده بود.

3- آیت اللّه حاج آقا رضا زنجانی مشهور به رضا زنجانی مشهور به ملا سید رضا زنجانی فرد شماره 106054 - 201 و دارای نام رمز هویت الف می باشد تاریخ تولد حدود 1284 دوست دیرینه و نزدیک منبع ذخیره تهران، اس. دی. روپ/1 بود که قرارگاه را در جریان فعالیتهایش قرار می داد. اس. دی.

روپ/1 گاهی اوقات مایل نبود با زنجانی تماس بگیرد، چون ساواک او «زنجانی» را تحت مراقبت قرار می داد. زنجانی تعداد وسیعی رابط در سرتاسر ایران منجمله سیاسیون ناراضی و افراد سرشناسی که عضو دستگاه نبودند از جمله بازاریها داشت. وی قویا ضد دولتی بود، زنجانی همراه با باقر کاظمی و بختیار از جانب دکتر محمد مصدق جهت تشکیل یک شورای اجرایی سه نفره انتخاب شدند تا بر فعالیتهای جبهه ملی سوم جدید که براساس دستورات مصدق توسط کاظمی در حال تشکیل بود نظارت داشته باشند.

گزارش 19130 - NITA مورخ 31 خرداد 1345 اعلام داشت که رابط قرارگاه به نام جلال یزدی «دارای نام رمز هویت ب، 78012 - 201 مهندس شرکت نفت» مأمور قرارگاه مدنسکی را به برادر زنش «یا شوهر خواهرش» که پسر آیت اللّه زنجانی بود معرفی کرد. آن فرد «برادر زن یا شوهر خواهر» که نامش س.

رحیم فرید بود تابعیت آمریکایی را پذیرفته و با یک تبعه آمریکایی ازدواج کرده و چهار فرزند داشت.

مطالعاتی در دانشگاه هال نیویورک داشته، نشانی: صندوق پستی 108، برازین، ایندیانا، متخصص جراحی عمومی بود و شماره پرونده 778090 - 201 برای وی تعیین شد. برادر کوچکترش نامش م.

سعید فرید بوده، تاریخ و محل تولد حدود 1311 دانشجوی دانشگاه نیویورک که شماره پرونده 778091 - 201 برای وی تعیین شد. تلگرام تهران 6263 مورخ 7 مهر 35 گزارش داد که مقامات هیئت دیپلماتیک سوریه در تهران از طریق سید رضا زنجانی در تماس با نهضت مقاومت ملی بودند. نهضت مقاومت ملی مطالبی مربوط به طرز تلقی ایران در مورد «کانال - م» سوئز به سوریها می دادند تا در رادیو قاهره پخش شود.

4- مرور پرونده، ادعای نزدیکی زنجانی به شریعتمداری را تأیید نمی کند، اما البته امکان آن را نیز رد نمی کند. چون در مورد زنجانی اختلاف زبانی آشکاری وجود دارد و لازم خواهد بود که از طریق پسرش

ص: 299

فرید ارتباط گرفته شود، قسمت اعظم کار به مدت اقامت فرید در تهران و نظر قرارگاه نسبت به مناسب بودن یا قابلیت اطمینان به وی بستگی خواهد داشت. در مجموع ستاد تمایلی به تعقیب این هدف ندارد.

5 - اظهارنظر درباره سایر جهات کار به طور جداگانه ارسال خواهد شد.

6- پرونده: 149066 - 201، 778091 - 201، 10654 - 201 تا تاریخ 22 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

توضیح در مورد یک گزارش

سند شماره (24) 6 شهریور 58 - اعضاءسری از: تهران 54050به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به: تهران 54051 «700/10 - NIT» 1- خبر گزارش مرجع را اس. دی. جانوس/13 از موسوی گرفت. موسوی....... حضور داشت و ج/13 کار ترجمه را انجام می داد و ما توانستیم چند نکته را که در دفعه اول انتقال مطلب مبهم بودند توضیح دهیم......... از موسوی پرسیدیم آیا این خبر را مستقیما از شریعتمداری اخذ کرده، ولی او چیزی از خود بروز نداد.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 6 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

توافق بر سر ملاقات با زنجانی و اینکه جانوس/13 نقش مترجم را به عهده داشته باشد

سرّی سند شماره (25) 15 شهریور 58 - اعضاءسری از: رئیس 508509به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس عطف به: الف - تهران 54115 ب - تهران 54057 ج - رئیس 494190 1- به طور کلی موافقیم که با زنجانی به منظور جمع آوری اطلاعات درباره حزب خلق مسلمان و شریعتمداری ملاقات شود و اس. دی. جانوس /13 «ج/13» هم کار ترجمه را به عهده داشته باشد. پسر زنجانی را باید به این صحنه وارد نکرد. پکوئین باید برای زنجانی روشن سازد که این ملاقات به منظور جمع آوری خبر است و هیچ معنای تعهد، پشتیبانی یا چیز دیگر نباید از آن تعبیر شود.

2- مایلیم بدانیم آیا شریعتمداری از این ملاقات آگاهی دارد و آیا زنجانی خود را سخنگوی وی تلقی می کند. پیش بینی ما این است که این ملاقات موقعیت ج/13 در رابطه با نیروهای شریعتمداری را ارتقاء خواهد داد و امیدواریم دسترسی وی به اخبار راجع به حزب خلق مسلمان را بیشتر کند و همچنین به او

ص: 300

نشان خواهد داد که کوششهایش برای ما ثمراتی داشته است.

3- دریافت اطلاعات بیشتر درباره ترتیبات ملاقات و نقش پوشش که مأمور قرارگاه می خواهد ایفا کند، موجب امتنان خواهد بود. لطفا توضیح دهید آیا به موسوی گفته شده که پکوئین مأمور سیا است.

4- پرونده: 149066 - 201 تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

ملاقات (هویت) منوچهر نیک پور با رنسکله (مأمور پایگاه فیلادلفیا)

سند شماره (26) 22 شهریور 58 - اعضاءسرّی از : بخش خارجه / فیلادلفیا 11926به : رئیس، تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است ردگیری. اس. دی. بیپ عطف به: رئیس 510725 «به تهران ارسال نشده» 1- در ملاقات 20 شهریور، اس. دی. بیپ «ب / 1» «هویتش برای تهران داده می شود» که منبع ذخیره جدید است به رنسکله مأمور پایگاه فیلادلفیا که به عنوان مأمور سیا و با نام مستعار بود موضوع احتمالاً عملیاتی ذیل را داد:

نام: علی اکبر شهلا «شخص مورد نظر» تاریخ و محل تولد: حدود 1298، تبریز، ایران.

تابعیت: ایرانی شغل: رئیس شرکت فرعی شیشه آلات وارداتی که متعلق به دولت چکسلواکی است و محل آن بخش بازار تهران است.

نشانی: بازار، تهران.

2- فرد مورد نظر دوست شخصی و قدیمی ب/1 و از اقوام درجه اول و معتمد آیت اللّه کاظم شریعتمداری است. ب/1 به رنسکله گفت که می داند زمانی که در ایران بود فرد مورد نظر و شریعتمداری مرتب هر جمعه با هم ملاقات می کردند. ب/1 ایران را در «26 بهمن 57» ترک کرد. به گفته ب / 1، مشارالیه همواره غیرسیاسی بوده تا از فلسفه شریعتمداری مبنی بر اینکه رهبران دینی «و خانواده هایشان» باید به جای اداره امور حکومتی در مساجد حاضر شوند تبعیت کرده باشد. با این وجود وی به واسطه نفوذ «بی صدای» خود در قاطبه آذربایجانی بازار برای شریعتمداری پر ارج بوده است.

ب/1 وی را فردی عمیقا مذهبی و قویا ناسیونالیست دانست. او در ایران تحصیل کرده و حداقل یک دختر دارد که منشی شخصی ب/1 در تهران بود. وی به فارسی و ترکی تکلم می کند. فرد مذکور چند باری مسافرتهای تجاری به آلمان و چکسلواکی داشته و هنوز نیز با داشتن دلایل قابل قبول «و روابط خانوادگیش با شریعتمداری» می تواند آزادانه به خارج از ایران مسافرت نماید.

3- ب / 1 به رنسکله گفت که حاضر است از کانال تلفنی مخفی خود با ........ استفاده کرده تا از طرف سیا ترتیب ملاقاتی را در آینده با مشارالیه در اروپا بدهد - ب/1 داوطلب شد تا هنگامی که در اواخر این

ص: 301

ماه «اوائل مهر - مترجم» به لندن و پاریس می رود اقدام به تماس با فرد مورد نظر نماید تا از طرحهای وی برای دیدار از اروپا در این سال اطلاع یابد. ب/1 همچنین داوطلب شد تا اگر با فرد مذکور ملاقات نمود مأمور سیا را «به عنوان مستعار مأمور دولت آمریکا» معرفی نماید. ب/1 مؤکدا اظهار داشت که این فرد معتمدترین دوست شریعتمداری است و بنابراین دسترسیش به شریعتمداری و نفوذش در وی عالی است.

ب/1 هنگامی که به رنسکله گفت که می تواند «به نحوی مطمئن» از این فرد درخواست ملاقاتی در خارج از ایران بنماید و او نیز به این دعوت جواب مساعد بدهد به اندازه کلام قبلیش اصرار داشت. ب / 1 گفت که مطمئن است که فرد مذکور قبل از دعوت ب/1 با شریعتمداری مشورت خواهد نمود و شریعتمداری تأیید خواهد نمود.

4- ب/1 نیز بواسطه موقعیت خانوادگی ممتاز خود و منابع مالیش رابطه دیرینه ای با آیت اللّه شریعتمداری داشته است. ب/1 گفت که آخرین ملاقات حضوریش با شریعتمداری در حدود 1357 در قم طی ادوار اولیه انقلاب اسلامی در ایران صورت پذیرفت. آخرین تماس ب/1 با شریعتمداری مخفیانه در 18 اردیبهشت 58 به صفحه روزنامه های ایرانی راه یافت. ب/1 متهم به داشتن فعالیتهای «ضد انقلابی» در لندن شده بود. ب/1 گفت که در آن هنگام وی از کانال تلفنی مخفی خود استفاده نمود تا به شریعتمداری بگوید که آن اتهامات صحت ندارند. شریعتمداری با استفاده از همان کانال به ب/1 پیام فرستاد که او «باید مداوای خود را در آمریکا ادامه دهد و هرگاه مناسب بود از او خواهم خواست که بازگردد» «به ایران». ب/1 به رنسکله گفت که فرد مورد نظر در این تماسهای بین ب/1 و شریعتمداری نقش واسطه را داشت.

5 - ب/1 به رنسکله گفت که پدرش و شریعتمداری دوستان نزدیکی با هم بوده اند. در سال 1352 ب/1 در عمل به وصیت پدر در حال احتضار خود مبنی بر اینک مبلغ معتنابهی از ثروت خانواده ب/1 به شریعتمداری داده شود کوشا بود. ب/1 گفت که کمک قابل توجه دیگری نیز در سال 1354 به دنبال مرگ پسرش «در یک سانحه رانندگی خارج از سانفرانسیسکو» به عنوان عشریه «ده یک» اعطا نمود. ب/1 گفت به این دلایل دوستی وی با شریعتمداری و فرد مورد نظر محکم خواهد ماند و اگر شریعتمداری از او بخواهد به ایران بازگردد و امنیت وی را تضمین کند در عمل به آن تردید نخواهد کرد.

6- گزارشهای دیگری درباره ملاقات 20 شهریور بین ب/1 و رنسکله با تلگرامهای غیرفوری ارسال خواهند شد. احتیاجات «اطلاعاتی» مندرج در تلگرام مرجع جهت استفاده در رابطه با ب/1 برای ملاقات 20 شهریور خیلی دیر آمدند و به ملاقات بعدی که قرار است در 2 مهر بلافاصله قبل از مسافرت ب / 1 به اروپا برگزار گردد موکول می شوند.

7- برای ستاد: تحقیق کنید آیا کامینسکی می تواند در 2 مهر برای ملاقات با ب/1 و رنسکله در اتاق هتل فیلادلفیا رأس ساعت 00/12 حضور یابد.

8- پرونده: 961587 - 201 تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

معرفی هویت سند قبل

ص: 302

سرّی سند شماره (27) 22 شهریور 58سرّی از: بخش خارجه / فیلادلفیا 11927به: تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ردگیری عطف به: بخش خارجه / فیلادلفیا 11926 1- هویت - منوچهر نیک پور(1) 2- تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی

توضیح در مورد سند شماره 26

سند شماره (28) 28 شهریور 58 - اعضاءسری از : رئیس 516332به : بخش خارجه / فیلادلفیا رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. بیپ عطف به: بخش خارجه / فیلادلفیا 11926 1- بابت اطلاع تلگرام مرجع درباره اس. دی. بیپ/1 «ب/1» با شریعتمداری متشکریم. در حال حاضر می خواهیم هیچ اقدامی برای تماس با دوست ب/1 انجام ندهیم اما همچنان مایلیم به هر چه ب/1 می خواهد درباره شریعتمداری رد کند گوش فرا دهیم. برای اطلاع شما عنوان می شود که قرارگاه تهران چند ماهی با پیروان شریعتمداری که خواستار قراردادن سیا در تماس مستقیم با شریعتمداری بوده اند تماس داشته است. هنوز به واسطه اشکالات امنیتی و سیاسی لاینفک قضیه ما کانال مستقیم ارتباطی با او برقرار نکرده ایم. در حقیقت کاملاً مطمئن نیستیم که او واقعا خواهان یک رابطه مستقیم با ما است. قرارگاه تهران در جهت مشخص کردن این مطلب فعالیت می کند.

2- کامینسکی قصد دارد مسافرت به فیلادلفیا برای ملاقات مذکور در تلگرام مرجع به تاریخ.......

شهریور «یا مهر» را از طریق مترولاینر انجام دهد. وی ساعت 00/08 از واشنگتن حرکت می کند و کمی بعد از ساعت 00/10 وارد خواهد شد. درخواست می شود رنسکله در ایستگاه خیابان سی ام به ملاقات بیاید تا پیش از ملاقات «مذکور در تلگرام مرجع» ساعتی برای مذاکره درباره قضیه دست دهد. طول قد کامینسکی .......... فوت و ............... اینچ و وزنش 150 پوند می باشد. موهای قهوه ای کمرنگ دارد و لباس طرح شطرنجی به تن خواهد داشت.

3- درباره فرد مورد اشاره تلگرام مرجع سابقه ای موجود نبود.

4- پرونده: 961587 - 201 تا تاریخ 27 شهریور 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تلاش برای تماس با جانوس/13

ص: 303


1- منوچهر نیک پور نام اصلی اس. دی. بیپ است.

سرّی سند شماره (29) 28 شهریور 58 - اعضاءسری از : تهران 54251به : رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است کیو. آر. بولستر. اس. دی. جانوس عطف به: رئیس 508509 1- به علت در دسترس نبودن اس. دی. جانوس/13 نتوانسته ایم روی تأییدیه ستاد برای ملاقات با زنجانی اقدام کنیم. مطابق دستورالعمل خود وی، برای تماس با او به منزل دوست فرانسه زبان او زنگ زده ایم. اما هرگاه که تماس گرفته ایم او آنجا نبوده است و دوستش فقط گفته که فکر می کند ج/13 در فکر یک مسافرت است.

2- در آخرین ملاقاتمان، ما شماره خط تلفن مستقیم قرارگاه را به ج / 13 داده ایم، او از آن استفاده نکرده است.

3- ما تلاش خود برای تماس با ج / 13 را ادامه خواهیم داد و.......... را اطلاع خواهیم داد.

4- پرونده: 149066 - 201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

ملاقات با موسوی و جانوس/13

سرّی سند شماره (30) از: تهران...........به: .................، ............

1- ......... اس. دی. جانوس / 13 در منزل دوستش......... و تمایل خود به برگزاری یک ملاقات را نشان دادیم. در....... سپتامبر او و موسوی را دیدیم. ج/13 گفت که غیبتش به علت این بود که دخترش در پاسادنا تحت یک جراحی مهم در قسمت پشت قرار داشت و او به هر دری می زد تا برای دیدن او اجازه خروج از کشور بگیرد. درخواست وی اینکه در دست چمران است تا به نخست وزیر برساند. در عین حال، ج/13 درخواست می کند که ما جویای احوال دخترش بشویم: او به اخباری که توسط ............ به دست آورده راضی نیست. او گفت که کامینسکی می تواند از طریق پسر ج/13 پرس وجو شود. متشکر خواهیم شد اگر ستاد در این مورد جویا شود. قرار شده ملاقات آینده با ج/13 در 12 مهر برگزار گردد.

..........

3- موسوی می گوید زنجانی از پایگاه محبوبیت خاص خود در بین ترکهای آذربایجانی برخوردار است «شاید به همین دلیل شریعتمداری ضمن توصیف.......... برای اس. دی. پروب / 1، مدعی حمایت فقط سه میلیون.......... می شود.............

تدارک برای ملاقات با زنجانی

ص: 304

سند شماره (31) 17 مهر 58 - اعضاءسرّی از: تهران 54435به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس. اس. دی. پروب عطف به: الف - تهران 54356 ب - 524423 1- هنوز اس. دی. جانوس/13 «ج/13» را برای تدارک نهایی ملاقات با زنجانی ندیده ایم، از طریق دوست فرانسه زبان ج/13، ملاقات مقرر در 12 مهر را دو روز به تأخیر انداختیم. این تأخیر برای پذیرایی از یک دیدارکننده که در ارتباط با شغل پوششی رئیس قرارگاه است بود. نه ج/13 و نه موسوی هیچ کدام در موعد مقرر حاضر نشدند، ما استنباط می کنیم که واسطه «تماس» دستورالعملهای ما را مخدوش نمود.

موسوی در 15 و 16 مهر به تلفن خود جواب نداد و ج/13 هم از شماره تلفنی که چند هفته پیش به وی داده شد استفاده نکرده است.

2 - در آخرین ملاقات با اس. دی. پروب/1 «پ/1» ما در مورد محبوبیت فردی زنجانی و رابطه اش با شریعتمداری از وی سؤال کردیم. پ/1 گفت که زنجانی بیشتر سیاسی است تا مذهبی و بین روشنفکران به اندازه متوسطی طرفدار دارد. او نفوذ زنجانی در آذربایجان را قابل چشم پوشی دانست. پ/1 گفت که تماسهایی بین زنجانی و شریعتمداری وجود دارد و او در ملاقاتی که با شریعتمداری داشت زنجانی را هم دید. آن ملاقات هنگامی صورت گرفته که شریعتمداری پس از رمضان در سر راهش از مشهد به قم در تهران توقف نمود. پ/1 روابط آنها را به طور خاصی نزدیک به حساب نمی آورد.

3- ما آنچه را که در بالا ذکر شده هنگام تنظیم سؤالات برای مصاحبه با زنجانی که هنوز امیدواریم ترتیب آن را بتوانیم بدهیم در نظر خواهیم گرفت.

4- از کمکی که در تلگرام مرجع ب مبذول داشتید تشکر می کنیم. اگر ج/13 خود را نشان داد اطلاع خواهیم داد.

5 - پرونده: 237926 - 201، تا تاریخ 17 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تماس تلفنی با جانوس/13

سرّی سند شماره (32) از: تهران 54490به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس عطف به: تهران 54435 1- با آن واسطه «که اس. دی. جانوس/13 اکنون می گوید شوهر خواهر یا برادر زن وی است» تماس گرفته و قرار ملاقات با ج/13 را گذاشتیم که در 22 مهر انجام گرفت. او گفت که موسوی مطابق توافقمان به قم رفته، تأیید شریعتمداری برای آن ملاقات با زنجانی را گرفته و این کلام را نزد زنجانی برده.........

شرح دیدار اس. دی. ولید از قبایل ترکمن

سند شماره (33) 24 مهر 58 - اعضاءسرّی از: تهران 54501به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. ولید. اطلاعاتی عطف به: تهران 54500 1- در تاریخ یکشنبه 23 مهر، در خلال سفر به مناطق دریای خزر اس. دی. ولید/1 «و/1» با افراد مهم قبایل ترکمن که اهل ناحیه گناباد بودند به بحث سیاسی نشست. اهالی این قبایل شدیدا مخالف دولت فعلی هستند و اظهار می دارند که می خواهند مبارزه مسلحانه را شروع کنند. آنها به هرحال گفتند که آیت اللّه شریعتمداری این کلام را به آنها رسانده که فعلاً مقاومت مسلحانه را شروع نکنند «و/1» از شنیدین این مطلب که تنها ممانعت شریعتمداری، ترکمنها را از جنگ بازداشته خیلی متعجب شد و صحت و سقم این موضوع را از حسن شریعتمداری سؤال خواهد کرد.

2- پرونده: 959511 - 201. تا 24 مهر 78 در بایگانی حفظ شود.تماما سرّی

متن بازجویی از اهرن رئیس قرارگاه سیا در تهران در مورد فرازیان...

ص: 305

سند شماره (34) متن بازجوئی اهرن در مورد فرازیان اس. دی. جانوس / 13. آقای فرازیان. مقام عالیرتبه سابق ساواک «احتمالاً سرتیپ یا سرلشکر» تخصص: تحلیل اطلاعاتی. دفتر: طبقه دوم یا سوم «ستم چپ پلکان» در یک ساختمان اداری که درست شمال فروشگاه روسی واقع در نادرشاه سابق قرار دارد.

سن: 55 - 50 غرض از تماس: «1» خبر درباره تشکیلات و مأموریت ساواما که آقای فرازیان یکی از مشاوران بدون حقوق (؟) آن بود «2» خبر درباره نقش روحانیون در سیاست ایران، آقای فرازیان پیشنهاد کرد از طریق یک آشنای خود به نام آقای موسوی ترتیب یک ملاقات با آیت اللّه شریعتمداری را بدهد. واشنگتن فکر کرد که ممکن است در مورد مقاصد این ملاقات سوءتفاهم روی دهد و آن را تصویب نکرد. ظاهرا به پیشنهاد آقای موسوی، آقای فرازیان اعلام کرد که آیت اللّه زنجانی هم فرد مطلعی است اما با هیچ حزب سیاسی همراه نیست. واشنگتن اصل قضیه را تصویب کرد. قرار بود که از زنجانی خواسته شود مشخص نماید آیا شریعتمداری خبری دارد که بخواهد برساند. تا تاریخ 13 آبان این ملاقات برگزار نشد.

اس. دی. جانوس/13 راه های تماس: تماس با آقای فرازیان در دفترش یا در منزل خویشاوند وی «بردار زن؟» ترتیب داده می شد. محل ملاقاتها در دفتر وی بودند.

در رابطه با مورد 1 فوق: راجع به طرحهایی برای استخدام مأموران سابق ساواک که علیه سفارتخانه های خارجی کار کرده بودند و راجع به هدف گیری ساواما در رابطه با سفارتخانه های کمونیستی، اروپای غربی و ایالات متحده از او خبر گرفته شد.

پرداخت: هیچ

ص: 306

آقای موسوی یک فرد عادی «غیرروحانی، غیرنظامی» و یک بازرگان است «نوع تجارت وی را نمی دانیم». سن: 55 - 50 او دفتری در شمال تهران دارد. او طرفدار شریعتمداری است اما اینکه آیا او مستقیما با آیت اللّه مرتبط هست یا نه را نمی دانم.

اظهارات اهرن در مورد فرازیان

سند شماره (35) اظهارات اهرن در مورد فرازیان اس. دی. جانوس / 13، آقای فرازیان آقای ف در پیش از انقلاب با قرارگاه تماس رسمی داشت، پس از انقلاب او با تلفن تماس خود را حفظ کرد. اولین ملاقات با وی در اوائل یا اواسط مرداد در دفترش واقع در ساختمانی درست شمال سوپر مارکت روسی خیابان نادرشاه سابق صورت گرفت. در یکی از ملاقاتهای اولیه، آقای ف آقای موسوی را با خود آورد و وی را یک بازرگان معرفی نمود.

ملاقاتها بر یک اساس غیرمنظم به طور متوسط هر سه یا چهار هفته یک بار انجام می گرفتند.

آقای ف گفت که به عنوان یک مشاور غیررسمی و حقوق نگیر در زمینه تشکیلات ساواما با مصطفی چمران در تماس است. وی گفت که در بعضی از جلسات مقامات ساواما شرکت می کند؛ که او یا در رابطه با چنین جلساتی یا از طریق قرار ملاقاتهایی که خودش ترتیب می داد با مهدی چمران در تماس بود.

آقای ف درباره موضوع یک جلسه که در آن اولویتهای عملیاتی مورد بحث قرار گرفت گزارش داد.

اکثر شرکت کنندگان می خواستند اولویت اصلی را برای فعالیتهای اطلاعاتی که به سفارت شوروی نسبت می دادند و اولویت دوم را برای سفارت آمریکا تعیین کنند. یک شرکت کننده خواستار آن بود که اولویت اصلی برای سفارت آمریکا تعیین شود. آقای فرازیان نام این مقام را داد، اما من به خاطر ندارم.

در همین زمینه، آقای فرازیان در مورد پیشنهاد اینکه ساواما حدود 50 مأمور سابق ساواک را در کار ضداطلاعاتی علیه سفارتخانه های بیگانه تجربه داشتند به استخدام آورده شرح داد. در این پروژه تغییرات گوناگونی داده شد: ابتدا، قرار شد که آنها به دور نیمه وقت استخدام شوند؛ سپس قرار شد که تمام طرح کنار گذارده و تمام مقرریهای مأموران سابق ساواک لغو گردد، سپس قرار شد که حداقل تعدادی از آن 50 نفر به طور تمام وقت استخدام شوند.

آقای موسوی به عنوان یک حامی امّا نه نماینده شریعتمداری معرفی شد. «آقای ف گفت که موسوی پکوئین را فقط به عنوان یک مأمور سفارتخانه می شناسد». نه آقای ف و نه موسوی ظاهرا در مورد دیدگاههای شریعتمداری یا تشکیلات و برنامه حزب سیاسی وی اطلاع درستی نداشتند و پیشنهاد کردند که بین شریعتمداری و مأموران ترتیب یک ملاقات براساس «فقط خبری»، را بدهند. واشنگتن این را تصویب نکرد، به این دلیل که ممکن است شریعتمداری از مقاصد، سوءتعبیر پیدا کند و چون مسافرت به قم سخت است، آقای ف و موسوی آن گاه اظهار نظر کردند که آیت اللّه زنجانی می تواند در مورد حزب شریعتمداری و همچنین هرگونه نظر گاهی که شریعتمداری بخواهد انتقال دهد خبر در اختیار گذارد. تا 13 آبان می دانستیم که آقای موسوی مشغول تهیه مقدمات یک ملاقات با آیت اللّه زنجانی است.

اظهارات اهرن در مورد اس. دی. ولید

ص: 307

سند شماره (36) متن اظهارات اهرن در مورد اس. دی. ولید / 1، اس. دی. ولید / 1 گلگروف در ماه مه یا اوائل ژوئن با حسن فرزند آیت اللّه شریعتمداری ملاقات نمود. اطلاعات مربوط در این مورد خالی از تردید نمی باشد. لیکن عقیده بر این است که اس. دی. ولید / 1 این ملاقات را ترتیب داده و به عنوان مترجم در آن عمل می کرد. علاوه بر این گویا به حسن گفته نشده بود که گلگروف تنها یک مقام سفارتی نیست. (احتمالی دیگر اس. دی. فوروارد / 1 است اگر چنانچه فکر می کنم خود اس. دی.

ولید / 1 بوده، وی متعاقبا سفری به آمریکا کرد و چنانکه ذکر شد از آن بازگشت).

توضیح اسناد مربوط به مقدم مراغه ای

ص: 308

بسمه تعالی نام اصلی: رحمت اللّه مقدم مراغه ای نام رمز: اس. دی. پروب مقدم مراغه ای از سال 1332 دوست دیرینه قرارگاه سیا در تهران بوده، و از آبان 1340 تأییدیه عملیاتی برای استفاده در دادن گزارشهای سیاسی و همچنین تبلیغات خصمانه مخفی «بر علیه مخالفان آمریکا» برای وی صادر شده است. سند این مطلب در اسناد پرونده شریعتمداری «سند شماره 12» می باشد. پس از انتصاب مراغه ای به سمت استاندار آذربایجان از سوی دولت موقت، آمریکاییها تصمیم می گیرند از طریق اس. دی. پرنک مجددا رابطه خود را برقرار کنند. ظاهرا این امر صورت نمی گیرد تا اینکه در مرداد ماه 58 قرار می شود به محض اینکه مقدم از آذربایجان به تهران بازگشت، هاسه گاوا، یکی از عوامل سیا در سفارت ژاپن وی را برای برقراری تماس مجدد به رئیس قرارگاه سیا در تهران معرفی کند.

بالاخره پس از معرفی، ملاقاتها هر هفته در منزل هاسه گاوا صورت می گیرد.

مراغه ای در تماسهای خویش گزارشات زیادی راجع به دولت، مقامات، جریانات کردستان، شورای انقلاب، مجلس خبرگان، و وابستگیهای خویش به نهضت رادیکال و شریعتمداری می دهد. در یکی از ملاقاتها وی برای بهترشدن روابط آمریکا با ایران پیشنهاد می کند که یکی از افراد آمریکایی برای گشودن باب دسترسی هیئت نمایندگی یا قرارگاه به علمای دیگر، با امام ملاقات کند. وی همچنین در مورد طرحهایی برای تشکیل یک جبهه سیاسی متحد متشکل از نهضت رادیکال خودش، جبهه ملی و حزب جمهوری خلق مسلمان شریعتمداری با سیا صحبت می کند.

مراغه ای هم با بخش سیاسی سفارت «مدت زمانی طولانی» و هم با بخش سیا ارتباط داشته است.

بعد از برقراری تماس مجددش در مهر 58، سیا برای جلوگیری از انگشت نما شدن وی، از بخش سیاسی می خواهد که ارتباط با وی را قطع کند، چون در هر صورت تماسهای زیاد احتمال مشکوک شدن به وی را زیاد می نمود (بخش سیاسی ظاهرا نسبت به مسائل و ارتباطات سیا بی اطلاع است).

معرفی رئیس قرارگاه به مقدم

سند شماره (1) 10 مرداد 58 - اعضاءسرّی از: تهران 53825به: رئیس رونوشت برای کپنهاک هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. جانوس. اس. دی. پروپ. اس. دی. پرنک. اس. دی. پوتی عطف به: الف - رئیس 484635 ب - تهران 53670 «به کپنهاک فرستاده نشد / لازم نبود».

1- ما نمی دانیم شاید در حین تهیه تلگرام مرجع الف احتمالاً به تلگرام مرجع ب توجه نشده است. در 10 مرداد، هویت تلگرام مرجع ب دوباره تکرار کرد که قصد دارد به محض آنکه مقدم از مسافرت به آذربایجان غربی بازگشت رئیس قرارگاه را به او معرفی کند. ما فعلاً ترتیب یک توصیه ویزا برای پسر مقدم را داده ایم و به نظر می رسد که این احتمالاً زمینه ای جهت تلاش برای ایجاد یک رابطه مثمر باشد.

2- علیرغم هر جنبه دیگری که ستاد بخواهد دنبال کند، تصور می کنیم که شما مایل باشید ما این تلاش

ص: 309

محلی را ادامه دهیم.

3- روشن است که هویت تلگرام مرجع ب خود را در یک رابطه همکاری با سیا به حساب می آورد.

درخواست می شود پرونده 201 و نام رمز برای وی مشخص گردد. تصور می کنیم که بیوگرافی نسبتا کاملی در ستاد موجود باشد.

4- بدون نام برای ثبت در فهرست. پرونده: 237926 - 201، 105906 - 201، 229725 - 201 تا تاریخ 10 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

توضیح در مورد منبع گزارشی که مقدم به سیا داده

سرّی سند شماره (2) 18 شهریور 58 - اعضاءسرّی از: تهران 54167به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. پروب. اطلاعاتی عطف به: تهران 54166 «720/10 - NIT» 1- اس. دی. پروب / 1 «خبر» پاراگراف یک تلگرام مرجع را از پسر شریعتمداری گرفت. منابع کردی وی نام برده نشده اند؛ به نظر می رسد که آنها خبردهندگان اتفاقی باشند، اما ما هنوز دقیقا مطمئن نیستیم که او اخبار خود راجع به آن موضوع را از کجا می آورد.

2- بدون پرونده: تا تاریخ 18 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

خبرهای فراهم شده مقدم در مورد یزدی، صباغیان، چمران، آیت اللّه طالقانی و شورای انقلاب برای سیا

سند شماره (3) 30 شهریور 58 - اعضاءسری از: تهران 54269به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی 1- اس. دی. پروب / 1 خبرهای پراکنده ذیل را درباره 34؟ / 305 - 201 فراهم کرد.

الف - یزدی، صباغیان، چمران و طباطبایی با یکدیگر سعی بر این دارند تا موقعیت قدرت جمعی خود را بهبود بخشند. از قرار معلوم آنها قصدشان این است که حضور خود در مقامات با نفوذ در دولت جدید را قطعی سازند. درباره این تشریک مساعی شایعاتی وجود داشته، اما یک دلیل قطعی هم در دست است که بخشی از آنچه را که گفته شد تأیید می نماید. «توضیح: برای ما امکان ندارد که بفهمیم این دلیل چیست».

ب - طالقانی باید واقعا رئیس شورای انقلاب در هنگام مرگ خود بوده باشد. در غیر این صورت اعلان رسمی آن غیر ممکن می بود «توضیح: اس. دی. پروب / 1 اذعان داشت که پیش از مرگ طالقانی از ریاست او بر شورای انقلاب آگاه نبود».

ص: 310

ج - شورای انقلاب که به نظر می آید اعضای آن نسبتا ثابت باشند، در هفته دو، یا اغلب سه جلسه در ساختمان پارلمان برگزار می کند «توضیح: تا آنجا که ما توانستیم بفهمیم، تلقی اس. دی. پروب/1 از ثبات اعضای شورا بر اساس اعلانی بوده که چند هفته قبل داده شده حاکی از اینکه شورای انقلاب به عنوان معاونین وزراء انتصاب شده اند و به طور همزمان وزرای... دولت موقت به عضویت شورا ارتقاء می یابند».

2- بدون پرونده. تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

اظهارات آیت اللّه شریعتمداری درباره اولتیماتوم به دولت...

سند شماره (4) هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.طبقه بندی گزارش: سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار.....کشور: ایران منبع: یک سیاستمدار لیبرال که روابط خوبی در محافل سیاسی دولتی دارد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی تأیید شده است. او خبر را از یک مقام عالیرتبه دولتی با دسترسی عالی اخذ کرده است.

موضوع: اظهارات آیت اللّه شریعتمداری درباره.......اولتیماتوم به دولت در مورد محاصره مهاباد و امور سیاسی مخالفین تبعیدی و داخلی (تاریخ خبر: ....... اکتبر 79 «مهر 58») 1- آیت اللّه کاظم شریعتمداری در اواخر اکتبر 1979 «اوائل مهر 1358» گفت که برای خاتمه دادن به محاصره مهاباد آذربایجان غربی پادرمیانی کرده است. او اظهار داشت که یک فرستاده ویژه نزد هاشم صباغیان وزیر کشور فرستاده و درخواست کرده آن محاصره برداشته شود. شریعتمداری گفت که فرستاده خود را موظف کرده بگوید کا اگر محاصره ادامه یابد، او ترکهای آذربایجان را بسیج خواهد کرد تا با زور آن را بردارند. «توضیح منبع: شریعتمداری نگفت که چه موقع این اولتیماتوم را داده بود.»، «توضیح حوزه فعالیت: صباغیان یکی از سه عضو یک کمیته دولتی است که اخیرا مأمور شد برای پیدا کردن راه حل شورش کردها اقدام نماید. تهران تایمز گزارش داده که محاصره مهاباد تا 1 آبان ادامه داشته، اما در 2 آبان بخشی از آن برداشته شد».

2- شریعتمداری در جواب به یک سؤال، قویا داشتن هرگونه ارتباط با شاهپور بختیار نخست وزیر پیشین تبعیدی را مورد تکذیب قرار داد. او گفت که بختیار یک بار پیشنهاد کرده بود که رابطه ای برقرار شود، اما ارتباطی بین آنها وجود ندارد. شریعتمداری صریحا تکذیب کرد که برای حمایت از بختیار تعهدی داده باشد یا چنین قصدی داشته باشد.

3- شریعتمداری گفت که مشغول توصیه به حزب جمهوری خلق مسلمان است که از رودرویی با آیت اللّه روح اللّه خمینی و رهبری مذهبی اجتناب ورزند. «توضیح منبع: شریعتمداری درباره محکوم شدن تجمع عمومی 27 مهر حزب خلق مسلمان توسط خمینی صحبت می کرد. در این تجمع برای انحلال مجلس خبرگان..........» شریعتمداری ..........که به نظر وی اقتدار خمینی رو به کاهش است و او.............که احتمالاً ظرف دو یا سه ماه گروههای مخالف امکان خواهند یافت با آزادی بیشتری انتقادهای خود را بیان کنند.......

اظهارات مراغه ای درباره اوضاع سیاسی ایران

ص: 311

سند شماره (5) پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کنندهطبقه بندی گزارش سرّی کشور: ایران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار منبع: یک سیاستمدار لیبرال که روابط خوبی در محافل سیاسی دولتی دارد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی تأیید شده است. او خبر را از یک منبع با دسترسی عالی اخذ کرد.

موضوع: اظهارات مقدم مراغه ای درباره اوضاع سیاسی ایران 1- در اوائل اکتبر 1979 «اواسط مهر 1358» رحمت اللّه مقدم مراغه ای عضو مجلس خبرگان درباره طرحهایی برای تشکیل یک جبهه سیاسی متشکل از نهضت رادیکال خودش، جبهه ملی، و حزب جمهوری خلق مسلمان آیت اللّه کاظم شریعتمداری صحبت کرد، مقدم گفت که خبر دارد کریم سنجابی رهبر جبهه ملی به زودی از ایالات متحده باز خواهد گشت. او گفت که تشکیل جبهه جدید ممکن است تا 21 مهر اعلان شود. در آن روز این سازمان جدید، کار تدارک برای انتخابات پارلمان جدید را شروع خواهد کرد.

2- مقدم گفت که در حال حاضر جنبش رادیکال مانند سایر گروههای سیاسی ایران است، یعنی ماهیتا ادامه و گسترش یک شخصیت است. هیچ MEMBERSHIPROLL یا فعالیت تشکیلاتی رسمی وجود ندارد. «توضیح منبع: مقدم تلویحا اظهار داشت که آمادگی برای انتخابات به یک برنامه سیستماتیک تر احتیاج دارد. او نگفت که تصمیم گرفته این آمادگی به چه صورتی باشد» «توضیح حوزه فعالیت: گزارش 744/10 - NITاز همین منبع حاوی اظهارات مشابهی است که مقدم درباره وضع تشکیلاتی حزب خلق مسلمان داشته است».

3- به گفته مقدم، نفوذ آیت اللّه خمینی بتدریج رو به کاهش می رود اما این کاهش ابتدا از چنان موقعیت برتر بی چون و چرایی شروع می شود که می توان انتظار داشت خمینی حداقل مدت چند ماهی و شاید بسیار بیشتر کنترل خود بر دولت را حفظ کند. مقدم گفت که فکر می کند با این وجود بعضی از آنها که به خمینی وفا دارند احساس می کنند که انقلاب در خطر است و این امر موجب شده عزم ساده لوحانه ای برای تحکیم کنترل خود بر جامعه و دولت در آنها پدید آید. مقدم از پنج مقام دولتی که ابراهیم یزدی وزیر خارجه یکی از آنها بود نام برد و اظهار داشت که به نظر وی اینها در رأس فعالیتی می باشند که برای تحکیم اقتدار انقلاب صورت می گیرد. مقدم گفت که یزدی را پیش از انقلاب هم می شناخته و او را فردی اساسا میانه رو و حتی طرفدار غرب دانست. وی گفت که اینک به نظر می رسد که یزدی و دیگران به سیا ایجاد یک سیاست عمومی صحیح توجه ندارند، چون مشغول کشمکش برای تحکیم قدرت خود می باشند. مقدم سایر افرادی را که در گروه می باشند به این قرار معرفی کرد: مصطفی چمران وزیر دفاع، صادق طباطبایی معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت، هاشم صباغیان وزیر کشور و صادق قطب زاده مدیر رادیو و تلویزیون ملی ایران.

4- به دست آمده در: ایران، تهران «15 مهر 1358» شماره گزارش از حوزه فعالیت 763/10 - NIT.

5 - انتشار از حوزه فعالیت، سفارتخانه تهران «فقط برای کاردار». فرستاده شد به منامه، دهلی نو،

ص: 312

تل آویو.

6- طبقه بندی گزارش: سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده - تا تاریخ 17 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

دستور قطع روابط بخش سیاسی سفارت با مقدم به خاطر امکان لو رفتن وی31

سند شماره (6) 18 مهر 58 - اعضاءسرّی از: تهران 54438به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. پروب 1- در جلسه 14 مهر کارکنان، در خلال بحث در امور مربوط به اس. دی. پوتی/1، کاردار به کفیل مشاور سیاسی دستور داد که با اس. دی. پروب/1 به عنوان منبع احتمالی پیرامون این قضیه تماس بگیرد.

مشاور سیاسی پاسخ داد که شاید بهتر باشد صبر کنیم تا اوضاع آرام شود. چون کاردار در مواقع دیگری هم نسبت به پ/1 اظهار علاقه کرده ما به این نتیجه رسیدیم که موقع آن فرا رسیده که تماسمان با او را برملا کنیم. کاردار آشکارا راضی است به اینکه در امور دخالت نکند و با توجه به عکس العمل مشاور سیاسی ما پیش بینی می کنیم که لزومی به دادن دستور قطع و خاتمه به بخش سیاسی که بیشتر ارتباط ما را آشکار می کند نباشد.

2- خلاصه و نتیجه آن بود که کاردار از ما خواست درباره آنچه که پ/1 «و ما» به عنوان بدبینی تشدید شده ایرانیان می بینیم با او تبادل نظر کنیم. در مذاکره با پ/1 در این مورد، صحبت کشیده شد به راههای محدود کردن ضرر وارده به روابط متقابلمان. پ/1 هم مثل اس. دی. ارن /1 پیشنهاد کرد که باید با خمینی تماس گرفته شود. او گفت که فکر می کند که حتی یک عبارت موافق در مورد قبول انقلاب و نگرانی در مورد روابطمان نتایج خوبی در برخواهد داشت. «موردی که پ/1 به آن اشاره نکرد این بود که چنین ملاقاتی اگر به طور قابل قبولی خوب جلو رفت، ممکن است باب دسترسی هیئت نمایندگی یا قرارگاه به علمای دیگر را باز کند».

3- پ / 1 اول پیشنهاد کرد که دیک کاتم انتخاب خوبی برای ملاقات با خمینی است و توضیح داد که پیشنهاد را برا این اساس می دهد که کاتم قبلاً با او ملاقات کرده و آشنایی قبلی مقداری مزیت دارد. پ/1 گفت تماس توسط کاردار با یک مقام دیگر ایالات متحده را به همان اندازه معتبر می داند و در انتها گفت که فکر می کند ما اگر فاصله خود با خمینی را حفظ کنیم، صرفا میدان را برای قدرتهای دشمن با ما باز می گذارد. در این رابطه، او داوطلبانه اظهار داشت که هیچ حدسی نمی تواند بزند که در واقع چه کسی بر افکار خمینی تأثیر می گذارد.

4- مفاد پاراگرافهای دو و سه فوق با کاردار در میان گذاشته شده است.

5 - پرونده: 237926 - 201، تا تاریخ 18 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

نمرات و نظریات درباره گزارشهای مقدم

ص: 313

سرّی سند شماره (7) 20 مهر 58 - تلگرام غیرفوریسری از: واشنگتن 531200به: تهران موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - نمرات و نظریات برای گزارشها 1- در ذیل نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای 710/10 - NIT الی 720/10 - NIT ماه سپتامبر که در 18 مهر 1358 مرور شدند، می آید.(1) هدف: S.l.Bنمره: 5 شماره گزارش از حوزه فعالیت 720/10 - NIT بدون OPACT، شماره انتشار: 79 - 15783 / 315 - TDFIRDB، 17 شهریور 1358، یک جانبه، منبع اس. دی. پروب / 1، با تمام کنترلها، موضوع: «1- موضع خمینی در برابر رویدادهای کردستان 2 - وجود نداشتن دخالت عراق در کردستان».(2) نظریه: اینکه گزارشی درباره نحوه تلقی خمینی از اوضاع کردستان در زمان تصرف شهرهای کردنشین داشتیم چیز مفیدی بود. همچنین، همان طور که قرارگاه می داند، اظهارنظرهای بی پایان درباره احتمال دخالت عراق در حرکتهای اقلیتهای قومی ایران ادامه دارد. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

نظر مقدم در مورد انحلال مجلس و برخورد انتظام با آن

سند شماره (8) 26 مهر 58 - تلگرام غیرفوریسرّی از: واشنگتن 534861به: تهران موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - نمرات و نظریات برای گزارشها 1- در ذیل نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای 721/10 - NIT تا 733/10 - NIT ماه سپتامبر می آید. با توجه به تلگرام تهران 54460 بازنویسی می شود.

هدف: S.l.Bنمره: 5 721/10 - NIT بدون OPACT 79 - 15777 / 315 - TDFIRDB 18 شهریور 1358 یک جانبه، اس - دی - پروب / 1 با تمام کنترلها، موضوع: «پیشرفت مجلس خبرگان»، نظریه: ما بسیار احساس خوشوقتی می کنیم که اس. دی. پروب / 1 در یک موقعیت منحصر به فرد است که گزارشهایی از مجلس خبرگان که بسیار مورد علاقه تحلیلگران است می دهد. آنها از ادامه دریافت گزارشها درباره این موضوع استقبال می کنند. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

ص: 314


1- از این سند فقط یک مورد مربوط به گزارشهای مراغه ای می شد که در اینجا آمده است.
2- این گزارش مراغه ای هنوز به دست نیامده است.

هدف: S.l.Eنمره: 5 722/10 - NIT بدون OPACT 79 - 15782 / 315 - TDFIRDB 18 شهریور 1358.

یک جانبه، اس. دی. پروب / 1 با تمام کنترلها موضوع: «نظرگاه های رحمت اللّه مقدم مراغه ای درباره دورنماهایی برای یک ائتلاف سیاسی جدید ایرانی حول حزب جمهوری خلق مسلمان».

نظریه: این گزارش تحلیل خوبی از اس. دی. پروب/1 درباره مقام احتمالی شریعتمداری در عرصه سیاست است. به گفته گلگروف، اس. دی. جانوس/13 سعی داشته به ما بگوید که شریعتمداری طرفدارانی بین مجاهدین دارد و ما حرف او را باور نکردیم. اس. دی. پیر/1 نیز اینک گزارش داده که بین مجاهدین یک دسته طرفدار شریعتمداری وجود دارد. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

پیشنهاد انحلال مجلس خبرگان توسط خمینی

سند شماره (9) 28 مهر 58 - اعضاءسرّی از : جده 81؟؟؟به: رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - اطلاعاتی عطف به: جده 580؟؟؟ «10780 - NIT» 1- اس. دی. پروب/1 خبر گزارش مرجع را مستقیما از انتظام و بهشتی اخذ کرد.

2- ما تعجب کردیم وقتی دیدیم پ/1 ظاهرا فکر انتظام را هیچ پرت به حساب نیاورد. پ/1 گفت که انتقاد وی از آن همین قدر بوده که خواسته بازرگان پیش از انحلال مجلس خبرگان موافقت خمینی را جلب نماید. ما می توانیم به آسانی تصور کنیم که خمینی همین طوری کار اکثریت روحانی مجلس خبرگان را کنار بزند، اما پ/1 یک فرد با تجربه و به نظر ما یک ناظر زیرک می باشد و نظرگاههای وی را نباید سبک شمرد.

3- بدون پرونده: تا تاریخ 28 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

جزئیات تکمیلی

سرّی سند شماره (10) هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی استطبقه بندی گزارش سرّی کشور: ایران«تاریخ اطلاعات: اوائل آبان 1358» غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا پیمانکاران مشاور منبع: یک سیاستمدار لیبرال که روابط خوبی در محافل سیاسی دولتی دارد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی تأیید شده است. او خبر را از یک مقام عالیرتبه دولتی با دسترسی عالی اخذ کرده است.

موضوع: «پیشنهاد انحلال مجلس خبرگان توسط خمینی» 1- در یک اجلاس کابینه به تاریخ 28 یا 29 مهر، 17 نفر از 22 عضو دولت موقت ایران درخواست

ص: 315

نامه ای را که نخست وزیر مهدی بازرگان ارائه کرده بود امضاء کردند که در آن انحلال مجلس خبرگان که مشغول تصحیح پیش نویس قانون اساسی می باشد، تقاضا شده بود. در 29 مهر بازرگان و پنج تن دیگر از وزرای کابینه به قم رفتند تا تأیید آیت اللّه روح اللّه خمینی را جلب کنند. بازرگان عنوان کرد که مجلس با دوباره نویسی کامل پیش نویس قانون اساسی از حدود اختیارات خود تجاوز کرده واز مدت قانونی خود فراتر رفته است.

2- خمینی قاطعانه پیشنهاد را رد کرد و بازرگان را برای ارائه آن شدیدا توبیخ کرد. او بازرگان و سایر وزراء را متهم به همدستی با انتقادکنندگان از مجلس، خصوصا رحمت اللّه مقدم مراغه ای و کسان دیگری که با حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان بودند نمود. «توضیح منبع: خمینی پیش از آن در یک سخنرانی به تاریخ 28 مهر درخواستهایی را که در میتینگ عمومی 27 مهر حزب خلق مسلمان برای انحلال مجلس ابراز شده بود محکوم نموده بود.» «توضیح حوزه فعالیت: گزارش 79 - 18406 / 315 - TDFIRDB، 10780 - NIT درباره یک پیشنهاد برای ترغیب بازرگان به انحلال مجلس بود».

3- عکس العمل تند خمینی نسبت به پیشنهاد انحلال، سران حزب خلق مسلمان، نهضت رادیکال و جبهه ملی اعلان رسمی ائتلاف بین سه گروه را به تعویق انداخته است. «توضیح منبع: اتحاد سه گروه هم اکنون نیز وجود دارد و اجتماعات عمومی جمعه مثل جلسه 27 مهر را هر سه گروه برگزار می کنند».

4- به دست آمده در: ایران، تهران «2 آبان 1358» شماره از حوزه فعالیت: 788/10 - NIT.(1) 5 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته دفاعی تهران، فرستاده شده به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت....... دهلی نو، تل آویو.

طبقه بندی گزارش سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای مشاورین یا مشاورین پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده تا تاریخ........ در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

توضیح در مورد سند پیشنهاد انحلال مجلس...

سند شماره (11) سرّی از: تهران 545974 آبان 58 - اطلاعاتی به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای امان ، بیروت، قاهره.......، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو، تل آویو هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اطلاعاتی زی. آر. واهو جزئیات تکمیلی: اس. دی. پروب / 1، رئیس مراجعه کند به تلگرام تهران 54596 که در خط انتشار نیامده است، به سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام برای ثبت در فهرست بایگانی بدون پرونده به دست آمده توسط پکوئین....... شماره از حوزه فعالیت 788/10 - NTI

ص: 316


1- مده است. “ NIT 10 /788” 1 در این سند جزئیات فنی مربوط به سند شماره 10

سند شماره (12) 4 آبان 58 - اعضاءسرّی از: تهران 54596به: با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی عطف به: الف. تهران 54597 «788/10 - NIT»، ب. تهران 54598 «789/10 - NIT» 1- اس - دی - پروب / 1 پاراگرافهای یک و دو تلگرام مرجع را از جوادی وزیر دادگستری به دست آورد که بازرگان را در سفر به قم همراهی کرد، پ / 1 ....... در اخذ تصمیم ذکر شده در پاراگراف سه شرکت داشت.

2- پ / 1 خبر تلگرام مرجع ب را مستقیما از شریعتمداری ....... در 1 آبان اخذ کرد.

3- بدون پرونده. تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

توضیح مقدم درباره دیدار خود با امام

سرّی سند شماره (13) 4 آبان 58 - اعضاء، سرّی از: تهران 54599به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. پروب 1- در ملاقات 3 آبان، اس. دی. پروب / 1 گفت که در سفر خود به قم در 1 آبان به نزد خمینی رفت. او گفت که بنا بر عرف معمول در بیت خمینی، قبل از آنکه به حضور برسد وی را در جمع گروهی از دیدارکنندگان جای دادند. وی گفت که طی این جلسه خمینی از ملاقات با........ امتناع ورزید و بعد وقتی پ/1 درخواست ملاقات خصوصی کرد، به او گفته شد که خمینی........ او را ببیند.

2- پ / 1 گفت که فکر می کند به هرحال مواجهه با این ژست احیانا به زحمتش می ارزد. وی افزود که شریعتمداری همان روز به وی توصیه کرد کاری نکند که باعث همان اقدام تنبیهی شود که حسن نزیه شد.

ما مختارانه آن عمل را تأیید کردیم.

3- پرونده: 237926 - 201. تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

توصیه اهرن در مورد ویزای پسر مقدم

سرّی سند شماره (14) 7 آبان 1358محرمانه از: کارمند ارجاع دهندهبه: بخش کنسولی سفارت آمریکا، تهران، ارجاع درخواست کننده ویزا، «نوع دوم»از طریق: کارمند تصویب کننده: توماس ل. اهرن من توصیه ای درخواست می کنم برای متقاضی یا متقاضیان ذیل که به نظرم شایستگیهای لازم برای چنین توصیه ای را واجد است «هستند»:

ص: 317

نام: رحمت اللّه مراغه ای مقدم مدارک ضمیمه: پاسپورت، درخواست ویزای غیرمهاجرتی و عکس اثبات لزوم: مطابق مکالمه شفاهی.

تأییدیه موقت عملیاتی برای مقدم

سند شماره (15) 10 آبان 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 544541به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. پروب 1- در 4 آبان 1358 تأییدیه موقت عملیاتی به اس. دی. پروب /1 داده شد.

2- پرونده: 237926 - 0201 تا تاریخ 10 آبان 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

متن نوشته اهرن درباره مقدم

سند شماره (16) متن نوشته آهرن درباره مراغه ای.

اس. دی. پروب/1 آقای مقدم مراغه ای. استاندار سابق آذربایجان شرقی. عضو مجلس خبرگان. سن:

60 - 55. آدرس: شمال خیابان میرداماد، نزدیک نفت. متأهل است یک پسرش در ایالات متحده به مدرسه می رود. زبانها: فرانسه، انگلیسی. کار معرفی به او را دیپلمات ژاپنی آقای هاسه گاوا در مرداد ماه در منزل مراغه ای انجام داد. ملاقاتها هر هفته در همان محل صورت می گرفتند. غرض از تماس: 1- خبر در مورد پیشرفت مجلس خبرگان 2- خبر در مورد تشکیلات و اعضای احزاب سیاسی ایران؛ 3- خبر در مورد پیشرفت و مسائل انقلاب 4- دیدگاههایی که در مورد روابط ایران و آمریکا وجود داشت.

در رابطه با «1»: تأکید اصلی روی مسئله حاکمیت بود یعنی نقش روحانیت، نقش مردم، ولایت فقیه.

همچنین توصیف رویدادهای مجلس «خبرگان» خصوصا در مورد مواد 5 و 15.

در رابطه با «2»: ساخت غیررسمی و پایگاه قومی شریعتمداری در آذربایجان؛ برنامه شریعتمداری و آقای مراغه ای برای گسترش دادن پایگاه حمایت از انقلاب از طریق انتخابات........

متن اظهارات اهرن در مورد مقدم مراغه ای

سند شماره (17) متن اظهارات اهرن در مورد مقدم مراغه ای رحمت مقدم مراغه ای، گزارشاتی راجع به: 1- پیشرفت مجلس خبرگان، 2- مسائل و مشکلات انقلاب در آینده و بیشتر مسائل کلی.

او منبع نبوده است و حتی من به او نگفته بودم که مأمور سیا هستم، بلکه به عنوان مأمور سیاسی سفارت تقریبا هر هفته یک بار در روزهای پنج شنبه بعد از ظهر با وی در خانه اش ملاقات داشتم. پول نمی گرفته است.اسم رمز - اس. دی. پروب / 1 سؤال: درباره مقدم مراغه ای قدری بیشتر توضیح دهید:

یک فرد در سفارت ژاپن آقای مقدم را می شناسد، اسم وی هاسه گاوا است. در ماه اوت با وی آشنا شدم. وی به دنبال کسی می گشت که برای پسرش که در آمریکا درس می خواند و تابستان را در تهران بوده

ص: 318

است، ویزا بگیرد. لذا فرد ژاپنی وی را به من معرفی کرد، زیرا من علاقه مند بودم که با وی تماس بگیرم.

محل ملاقات در خانه وی بوده است. بعد از ظهرها معمولاً ساعت 5/2 یا 3 بعدازظهر ملاقات می کردیم برای مدت یک ساعت و نیم «حدودا». معمولاً روزهای پنج شنبه به آنجا می رفتم.

یک بار برای وی یک بطری اسکاچ به عنوان هدیه بردم، ولی خودش نخورد و به من هم نداد.

در رابطه با رابطه بین شریعتمداری و خمینی بحث کردیم.

پیشنهاد کرد که باید کسی از طرف دولت آمریکا به دیدار خمینی برود هر چند که دیر شده است، ولی هنوز هم به نفع منافع آمریکاست که این ملاقات صورت پذیرد.(1)

توضیح اسناد مربوط به حسن نزیه

ص: 319


1- متن این سند از بازجوئی های شفاهی اهرن استخراج شده که اصل آن به صورت نوار ضبط صوت همراه اصل اسناد رشته ای نگاهداری می شود.

بسمه تعالی نام اصلی: حسن نزیه، نام رمز: اس. دی. پوتی با توجه به سند شماره 1 این گونه استنباط می شود که حسن نزیه قبل از 11 مرداد 58 و حتی قبل از انقلاب با سیا ارتباط داشته و سیا مجددا تمایل یافته که تماس خود با نزیه را از طریق رابط سابق وی جوزف دبلیو. آدلسیک برقرار کند «آدلسیک در سالهای پیش از انقلاب معاون رئیس و رئیس قرارگاه سیا در تهران بوده است». در این رابطه سیا سعی می کند تا از برنامه های مسافرت نزیه به خارج اطلاع پیدا کند تا این تماس در خارج از ایران صورت بگیرد.

از مرکز سیا به قرارگاه تهران اطلاع داده می شود که این طرح را تا ورود آدلسیک به تهران به تعویق بیندازد تا آدلسیک در یک جلسه توجیهی در آبان 58 قبل از اینکه نزیه مأمور قرارگاه را ببیند، تمایل وی را برای همکاری مجدد ارزیابی نماید.

طرح سیا برای ایجاد رابطه مجدد بین حسن نزیه و رابط سابق وی در سیا..

سند شماره (1) 6 مرداد 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 487419به: فوری به لندن، پاریس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: لندن 16438 ب. پاریس 11196 1- موافقت می شود که کیلتایگر با مأموریت موقت به فرانسه برود تا با فتح اللّه ملاقات کند. تأییدیه موقت عملیاتی در دست تهیه است.

2- در گفتگوهای خود با فتح اللّه لطفا سعی کنید از طرحهای نزیه «هویت» برای مسافرت در آینده نزدیک اطلاع حاصل کنید. ستاد مایل است در اولین فرصت در خارج از ایران مجددا بین نزیه و رابط سابق وی در سیا، جوزف دبلیو. آدلسیک رابطه برقرار کند.

3- پرونده: 25؟229 - 201 تا تاریخ 10 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

معرفی هویت سند شماره 1

سرّی سند شماره (2) 11 مرداد 57 - اعضاءسرّی از: رئیس () 48742به: فوری به لندن، پاریس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: رئیس 487419 1- هویت اس. دی. پوتی/1 است.

2- پرونده: 25؟299 - 201، تا تاریخ 10 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تلاش برای دیدار با نزیه

ص: 320

سرّی سند شماره (3) 24 شهریور 58 - اعضاءسرّی از: کویت 30020به: با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کازمو عطف به: کویت 30021 «2621 - NQK» 1- اس. دی. کازمو/ 1 «اس / 1» تلگرام مرجع را از یک مقام شرکت ملی نفت ایران دریافت داشت «هویتش بیشتر معرفی نشد» که به اس/1 تلفن کرد تا ترتیب دیدار حسن نزیه رئیس شرکت نفت از کویت را در اوائل مهر 1358 بدهد. ک/1 اطلاعی از جزئیات اموری که قرار بود طی این دیدار مورد مذاکره قرار بگیرد ندارد.

2- شولار به طور خصوصی از اس/1 پرسید علت کاهش تولید نفت ایران چه بود و اس/1 روی موضع خود همچنان استوار ماند که علل یاد شده در گزارش مرجع همانهایی بودند که آن مقام شرکت نفت داد.

3- اس/1 گفت هنگامی که اس. دی. وری/1 از دیدار جاری خود از تهران بازگشت، وی درباره اوضاع تهران سؤال خواهد کرد.

4- اس/1 همچنین گزارش داد که از چندین نفر که اخیرا به ایران مسافرت کرده بودند شنیده که، دفاتر ساف/ فتح در تهران و اهواز تعطیل شده اند. دفتر تهران به بهانه پیداکردن تسهیلات بهتر و به دستور دولت موقت و دفتر اهواز به دستور دریادار مدنی استاندار خوزستان تعطیل شده بود. به گفته منابع اس/ 1 این دو مورد تعطیلی در سکوت و بدون اعلانهای عمومی صورت گرفته بودند.

5 - پرونده: 961000 - 201 تا تاریخ 24 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

طرح تماس با نزیه در خارج از کشور

سرّی سند شماره (4) 28 شهریور 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 516999به: حق تقدم به کویت رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

اس. دی. کازمو. اس. دی. پوتی عطف به: کویت 30020 1- آن مقام شرکت ملی نفت ایران که در پاراگراف یک تلگرام مرجع به آن اشاره شده بود اس. دی.

پوتی/1 است که ما خیلی علاقه مندیم ترتیب تماس با وی در خارج از ایران را بدهیم.

2- لطفا دیدار پ/1 از کویت را با اس. دی. کازمو/1 با بصیرت دنبال کنید و ستاد مرکزی و تهران را در جریان مسیر مسافرت وی قرار دهید و حتی الامکان خبرها را پیشاپیش بدهید، تا بتوان اعزام موقت مأمور مربوط سابق پ/1 را تدارک نمود.

3- برای تهران: درخواست می شود هرگونه اطلاعاتی راجع به مسافرت پ/1 در اختیار دارید اعلام نمایید.

ص: 321

4- پرونده: 229725 - 201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تعویق طرحها تا ورود آدلسیک به تهران

سرّی سند شماره (5) 4 مهر 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 520874به: با حق تقدم به تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

حساس، اس. دی. پوتی عطف به: الف - تهران 54311 ب - استکهلم 26210 1- از ابتکار قرارگاه قدردانی می کنیم. یک راه سوم این است که طرحها را تا هنگام ورود آدلسیک به تهران به تعویق اندازیم و قرارگاه بتواند همراه با او در رابطه با اس. دی. پوتی/1 جلو برود. برای اطلاع شما طرح آزمایشی ستاد برای آدلسیک این است که برای جلسه توجیهی ما اکتبر، ذکر شده در تلگرام مرجع ب به طور موقت به تهران اعزام شود. مزیت کار این است که پیش از آنکه پ/1 مأمور قرارگاه را مشاهده کند، آدلسیک می تواند یک شناخت فعلی از تمایل اس. دی. پوتی / 1 به همکاری به دست آورد.

2- به هر صورت اگر قرارگاه فکر می کند که باید هم اکنون جلو برود، موافقیم که بهترین راه تدارک از طریق اس. دی. پروب/1 می باشد. در چنین حالتی، ممکن است بعضی فواید پوششی در استفاده نکردن از نام آدلسیک باشد.

3- پرونده: 229725 - 201؛ 237926 - 201 تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

حسن نزیه تحت الحمایه آیت اللّه شریعتمداری

سرّی سند شماره (6) 79 - 19350 / 315 - TDFIRDB، توزیعسرّی - 11 آبان 1358 پخش و اقتباس تحت نظر تهیه کننده می باشدکشور: ایران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی استتاریخ اطلاعات: اواخر مهرماه 1358 این یک گزارش خبریست که مورد سنجش نهایی اطلاعاتی قرار نگرفته است غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکاران منبع: یک افسر ارشد پیشین ارتش ایران که خبردهنده با قابلیت اطمینان نامعلوم است. تصور می شود که وی به خبری که ذیلاً ذکر شده دسترسی خوبی داشته است.

موضوع: رئیس بازنشسته شرکت ملی نفت ایران حسن نزیه تحت الحمایه آیت اللّه شریعتمداری 1- نخست وزیر پیشین شاهپور بختیار و اطرافیانش این خبر به دستشان رسیده که رئیس پیشین شرکت ملی نفت ایران حسن نزیه در تهران در منزل آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری در اختفاء به سر می برد. نزیه هنگامی مخفی شد که طی یک تحول دولتی در اواسط مهرماه 1358 از مقام خود به عنوان

ص: 322

رئیس شرکت ملی نفت ایران اخراج شد. در آن زمان نزیه از سوی دادستانی انقلاب مورد تحقیق قرار گرفت که منجر به صدور حکم دستگیری وی شد. نزیه ظاهرا توانست از حمایتی که موقعیت شریعتمداری برایش فراهم کرد در جهت جلوگیری از محاکمه خود استفاده کند.

2- گروههای متعلق به بختیار فکر می کنند که نزیه اسنادی به محل اختفای خود برده که ثابت می کنند مبالغ معتنابهی از درآمدهای نفتی ایران به سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» داده شده است. این گروهها فکر می کنند که این اسناد..............، به جنبش بختیار کمک می کنند که نشان دهند حکومت خمینی روابطی با ساف برقرار کرده که از آنچه عموما تصورمی شود صمیمانه تر است و نشان می دهند که در این زمان بحران شدید اقتصادی پول ایران از کشور به خارج فرستاده می شود.

3- به دست آمده در: «10 آبان 1358».

4- انتشار از حوزه فعالیت: فرستاده شد به تهران، لندن، پاریس، بیروت......

کتاب پنجاه و ششم

خط میانه (6)

ص: 323

ص: 324

ص: 325

ص: 326

بسم اللّه الرحمن الرحیم در پی چاپ اسناد مربوط به شریعتمداری، مقدم مراغه ای و حسن نزیه در کتاب خط میانه 5، اینک اسناد عباس امیرانتظام (این اسناد علاوه بر مدارکی است که در کتاب شماره 10 منتشر شده)، بهرام بهرامیان، خسرو قشقایی، سام سنجابی، علی سیف پور فاطمی، تورج و فریدون ناصری در این کتاب آورده شده است.

همانند کتاب قبلی، پیش از شروع متن اصلی اسناد هر فرد، توضیحات لازم جهت آشنایی بیشتر خوانندگان ارائه گردیده است، با این امید که گامی دیگر در جهت رسوا نمودن پایگاههای داخلی امپریالیسم آشکار بوده باشد و موجب ناامیدی بیشتر آمریکا از رشد جریانات انحرافی در مقابل حرکت انقلاب اسلامی گردد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام زمستان 64

توضیح اسناد مربوط به امیرانتظام

ص: 327

بسمه تعالی نام اصلی : عباس امیر انتظام نام رمز : اس. دی. پلاد / 1 شغل : معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت و عضو نهضت آزادی.

اسناد حاضر درباره امیر انتظام اسناد رشته شده ای شده و یا به دست آمده است. این اسناد تشریح کننده ادامه طرحهای عملیاتی سیا در ارتباط با تبادل اطلاعات با دولت موقت به ریاست بازرگان است. دو نکته اضافه بر آنچه در کتاب شماره 10 آمده در این اسناد وجود دارد:

1- اینکه امیر انتظام از اوائل دهه 1340 با سیا و مامور سابقه دار سیا جرج کیو (آدلسیک) ارتباط داشته است.

2- در رابطه با فرستادن امیر انتظام به عنوان سفیرکبیر ایران در استکهلم، دو هدف از سوی گردانندگان نهضت آزادی (دولت موقت) دنبال می شده، یکی اینکه ایشان از سوی دولت موقت مامور برقراری تماس مجدد با سیا و تبادل اطلاعات باشند، دیگری جذب ایرانیان مقیم اروپا برای بازگشت به ایران.

طرح ملاقات آدلسیک با انتظام در سوئد

ص: 328

سند شماره (1) 9 مرداد 58 - اعضاء سرّی از : رئیس 485969 به : با حق تقدم به استکهلم رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به : استکهلم 25929 1- وزارتخانه تلگرامی به سفارتخانه استکهلم می فرستد و از آنها می خواهد با امیرانتظام سفیر جدید ایران در سوئد تماس بگیرند. قرار شده سفارتخانه به انتظام پیشنهاد کند یک مامور سرویس خارجه که انتظام وی را خوب می شناسد به استکهلم بیاید تا با وی ملاقات نماید.

2- فقط برای اطلاع شما. این اقدام را وزارتخانه به تحریک سیا انجام می دهد. اگر انتظام با برگزاری این ملاقات موافق بود، قصد داریم ژوزف دبلیو. آدلسیک معاون سابق رئیس قرارگاه تهران را همراه آن مأمور سرویس خارجه بفرستیم تا با انتظام ملاقات کند. رئیس قرارگاه به صلاحدید خود می تواند به کاردار اطلاع دهد که جریان ملاقات با انتظام بتوصیه مقامات بلند پایه دولت آمریکا به منظور توسعه تماسهای دولت آمریکا با دولت موقت ایران انجام می پذیرد.

3- تمام افراد ذینفع در این قضیه مایلند این ملاقات هر چه زودتر اجرا شود.

4- بدون پرونده. تا تاریخ 9 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

برنامه ریزی ملاقات جان استمپل و آدلسیک

سند شماره (2) سری12 مرداد 58 - اعضاء از : رئیس 488309به : فوری به استکهلم، رونوشت برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساساقدام شبانه استکهلم عطف به : رئیس 485969 1- آدلسیک آقای جان استمپل مأمور سرویس خارجه را در مسافرت به استکهلم همراهی خواهد کرد و صبح روز یکشنبه با پرواز شماره 30 خط هوایی نورث وست وارد استکهلم خواهند شد.

2- از قرارگاه تقاضا می شود برای آدلسیک (هویت) هتل رزرو کرده و در فرودگاه برای باجه نورث وست پیامی بگذارید. ترجیحا در همان هتلی اتاق رزرو شود که سفارتخانه برای استمپل رزرو می کند.

3- بدون پرونده، تا تاریخ 12 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

سابقه ارتباط سیا و امیرانتظام

سند شماره (3) 19 مرداد 58 - تلگرام غیر فوریسرّی از: واشنگتن 492294به : تهران از: بخش خاور نزدیک / ایران عطف به: الف - استکهلم 25962 ب - استکهلم 25970 موضوع : هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. پلاد 1- برای اطلاع شما: در ملاقات با فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع در استکهلم به تاریخ 15 مرداد، آدلسیک دریافت مشارالیه همان فردی است که در اوایل دهه 60 (دهه 1340) با آدلسیک همکاری کرده بود. به هر حال وی این کار را با نام مستعار انجام داده بود و برای وی نام رمز اس. دی. پلاد 1/ تعیین شده بود.(1)

ص: 329


1- احتمال دارد این نام مستعاری که مورد اشاره قرار گرفته نام سابق امیر انتظام بوده است. نکته مورد ذکر دیگر اینکه از اوایل دهه 60 (سالهای 1340 ) نام رمز اس. دی. پلاد 1/ در سیا برای امیر انتظام تعیین شده بود.

آدلسیک هیچ گاه اسم حقیقی وی را نمی دانست. تفصیل بیشتر این قضیه و فرصتهایی که اینک به دست آمده، در پیام جداگانه ای مطرح خواهد شد.

2- بدون پرونده تا تاریخ 18 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

آمادگی برای تبادل مطالب توجیهی

سند شماره (4) 22 مرداد 58 - اعضاءسری از: رئیس 493618 به: فوری به استکهلم، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس.دی. پلاد 1- پیرو مذاکراتی که آدلسیک طی مأموریت موقت خود به استکهلم داشت... این پیام را به قائم مقام هیئت نمایندگی بدهید.

لطفا با آقای امیرانتظام تماس بگیرید و به او بگویید ما آماده ایم مطالب توجیهی را در 19 شهریور بدهیم.

لطفا از آقای امیرانتظام بخواهید که با دکتر یزدی تماس گرفته و از او بخواهد با کاردار در تهران تماس بگیرید تا قرار...... جلسه توجیهی را معین نمایند».

2- .....: آدلسیک در نظر دارد پس از تعیین تاریخ......با مأموریت موقت به استکهلم برود. پس از دریافت ...... این را با وزارت خارجه مذاکره خواهیم کرد.

قرارگاه را در جریان نگاه خواهیم داشت.

3- پرونده: 962054-201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

ملاقات انتظام، یزدی، بازرگان با بیدن کوپف

ص: 330

سند شماره (5)(1) 31 مرداد 58 - اعضاءسری از: تهران 43996به: با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. پلاد عطف به : رئیس 498183 1- در 31 مرداد بیدن کوپف مدت دو ساعت بازرگان، یزدی و انتظام را درباره اوضاع منطقه توجیه نمود. کاردار و رایزن سیاسی نیز در جلسه حضور داشتند. طول مدت جلسه قرار بود یک ساعت باشد و سؤالات متعدد مطرح شده نشان می دهد که ... مقبول افتاده است.

2- پس از توجیه، بازرگان از طریق انتظام اظهار داشت امیدوار است جلساتی مشابه هر دو ماه یک بار با بیشتر ... اگر ضرورت خاص پیش آمد، ارائه شوند. به بازرگان گفته شد جواب به این درخواست پس از مشورت با واشنگتن از طریق کاردار به دست خواهد رسید. بعد انتظام گفت: امیدواریم سازمان شما روابط خود را با ما بهبود بخشد، درست همان طور که کشورهایمان با کوششهای کاردار و دکتر یزدی روابط خود را بهبود بخشیده اند. «انتظام ضمن ادای این گفته... کنار بازرگان بود (بازرگان آن قدر انگلیسی می داند که معنای این حرف را فهمیده باشد). ولی دلیلی نیست که این گفته از طرف بازرگان بوده باشد. بیدن کوپف ارتباط خود با سیا* را آشکار نکرد و مستقیما به این حرف پاسخ نداد. بیدن کوپف با کنار گذاشتن حرف انتظام از جانب آدلسیک معذرت خواست که نتوانسته بیاید و انتظام گفت که وضع او را درک می کند و مشتاق دیدار وی در استکهلم است. انتظام گفت اول شهریور از تهران به استکهلم عزیمت می کند و می خواهد کمی پس از مراجعت با آدلسیک دیدار کند. انتظام امروز با خمینی در قم ملاقات داشت و ممکن است ... با ارزش داشته باشد.

3- بدون پرونده تا تاریخ 31 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی سرّی

ملاقات آدلسیک با انتظام

ص: 331


1- در کتاب سند شماره 3 حاوی هیچ گونه مطلبی نبود ٬ بنابراین حذف گردید. پس سند شماره 4 به ٬3 سند شماره 5 به 4 و سند شماره 5 الف به 5 تبدیل گردید.

سند شماره (6) 9 شهریور 58 - اعضاءسری از : استکهلم ؟2609؟به : با حق تقدم به رئیس رو نوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس.دی. پلاد 1- در شب 8 شهریور آدلسیک اولین ملاقات خود با اس.دی.پلاد را برگزار نمود. اولین سؤال این بود که چرا قبل از همه چیز اس. دی. پلاد1/ مأمور به استکهلم شده بود. پ/1 گفت که او در استکهلم مدت زیادی نخواهد ماند. اگر ایران در آینده نزدیک با ایالات متحده سفیر مبادله کرد. او احتمالاً به عنوان سفیر، مأمور به واشنگتن خواهد شد. اگر این عملی نشد او به تهران باز خواهد گشت و شغل دیگری در دولت خواهد گرفت.

2- اس. دی. پلاد/1 گفت که او در استکهلم فقط دو مأموریت دارد. اول آنکه رابطه اطلاعاتی با سیا را دوباره برقرار کند. دولت تهران احساس کرده که اگر درباره ترتیبات امر در خارج از تهران مذاکره شود آسانتر است (.....مذاکرات موضوع تلگرام جداگانه ای خواهند بود). پ/1 گفت مسؤولیت عمده دیگر وی اقدام به تشویق تعداد هر چه بیشتری از ایرانیها به پذیرفتن جمهوری اسلامی و..... به ایران است. او اکثر اوقات خود را صرف مسافرت وضعیت برای گروههای بزرگ ایرانیها می کند.

3- از اس.دی.پلاد/1 درباره شاهپور بختیار سؤال شد. او گفت که یکی از وظایفش گزارش از فعالیت سیاسی تبعیدیان ایرانی است. در رابطه با بختیار او هنوز نتوانسته منابع خوبی به دست آورد. او فکر می کند که قضیه بختیار بیشتر حرف است. اگر تشکیلاتی در جریان باشد، وی اطمینان دارد که خبر آن به گوشش می رسد (در یک پیام جداگانه بیشتر راجع به بختیار گفته خواهد شد).

4- پ/1 گفت به محض برقراری تماس سیا با..... وظیفه اطلاعاتی وی خاتمه خواهد یافت. تصور می شود که او از تماس با سیا استقبال خواهد کرد و آدلسیک محاسبه خواهد کرد آیا این به صرفه است یا نه.

5- شماره پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی

از سرگیری رابطه اطلاعاتی

سند شماره (7) از : لندن 17443 (به کفالت شیکلینگ)سرّی - 15 شهریور 58 - تلگرام غیر فوری به : واشنگتن، رونوشت برای تهران، استکهلم برای : رئیس خاور نزدیک، رونوشت برای معاون رئیس خاور نزدیک / SAO خاور نزدیک / ایران، رئیس قرارگاه تهران، رئیس قرارگاه استکهلم موضوع : هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعات کشور بیگانه، حساس / ملاقات عملیاتی .....

1- اس. دی. پلاد/ 1 و آدلسیک و 8 و 9 شهریور پیرامون فعالیتهای .....به مذاکره پرداختند. به عنوان نشانه اندازه.....آنها برای از سرگیری رابطه اطلاعاتی قائل هستند، اس. دی. پلاد/ 1 پس از ملاقات 8 شهریور......× اس. دی. پلاد/ 1 تأکید کرد که......رابطه اطلاعاتی هرچه زودتر از سر گرفته شود و برای تمایل ما به بررسی......این رابطه اطلاعاتی اهمیت......× اس. دی. پلاد/ 1 روی اظهاراتش تأکید

ص: 332

کرد.......آنها(1)کاملاً آگاه هستند که اگر بخواهند......حرکت دوباره.......باید برای کمک رو به سوی ایالات متحده آورند. آنها صادقانه مشتاق هستند......ایالات متحده در ایران موقعیتی اتخاذ کند......بتواند دولت ایران را اداره کند.×......می خواهند با سرعت خودشان جلو بروند و در چنین ...... هیچ اعمال نفوذ بی مورد ایالات متحده بر......داخلی ایران را....× (اس. دی. بلاد/1) ...... گفت که آخوندها در آینده نزدیک (مشکل).....ایجاد خواهند کرد چون آنها با.....نفوذ بیگانگان در ایران سرسختانه مخالف هستند.

به علاوه آنها قادر نیستند این واقعیت اساسی را.....که ایران احتیاج به کمک (خارجی)......دارد تا بتواند به عمران.....ادامه دهد. به این ترتیب هر کاری که صورت می گیرد باید به آهستگی......انجام شود تا تشنج سیاسی بی مورد ایجاد نکند. اس. دی. پلاد / 1 خاطرنشان کرد که.....لحظه کاهش نفوذ روحانیون....

بازرگان و او امیدوار بود که این کار.....ماه انجام شود، اما با این نکته موافق بود که ممکن است خیلی......به طول کشد. ......خاطرنشان کرد که اگر روحانیون در انتخابات......اکثریت را ببرند برای دولت بسیار بیشتر طول خواهد کشید که خود را.......× اس. دی. پلاد/ 1 گفت که یک امتیاز مثبت این است که(2)..... از سرگیری ترتیبات رابطه اطلاعاتی و ......احتیاج به کمک خارجی......× 2- (اس. دی. پلاد/ 1) گفت که در از سرگیری.....چون آنها در گذشته با ما سروکار داشته اند و .....

مناسبات آنها امیدوارند که.....دیگر از طریق رابطی صورت گیرد که به طور خاصی.....رابطه اطلاعاتی ......× (اس. دی. پلاد/ 1) گفت که.......ایالات متحده راهنمائیها و ایده های......بررسی مشکلات گوناگون......× آدلسیک به (اس. دی. پلاد/ 1)گفت.....رابطه اطلاعاتی را از سر گیرد به منظور ......

اطلاعاتی......× (آدلسیک)...... از (اس. دی. پلاد/ 1) خواست که این را با بازرگان مورد مذاکره ....... که آنها جلسات گفتگویی را با کاردار شروع کنند × .....معضلی که رودرروی دولت جدید قرار دارد این است که........که به طور کلی نسبت به آمریکا و (علی الخصوص سیا)......نظر خوبی دارند، اما در برابر جمعیتی واقع شده اند که سرخوش از......است.

3- آدلسیک پیشنهاد کرد که او واس. دی. پلاد/ 1......برقراری دوباره یک رابطه را...بعد می توانیم ......موافقت دولتهای متبوع خود را......× (اس. دی. پلاد/ 1).......این را.......و افزود که هم اکنون نیز برقراری این رابطه را......کرده اند. آدلسیک به (اس. دی. پلاد/ 1) گفت از نظر.....این رابطه باید در تهران.....علنی باشد. (اس. دی. پلاد/ 1) گفت که آنها........به نفعشان است که این واقعیت که......

سری......... ×بازرگان تاکنون به مهدی(3) چمران گفته است پس از ....... رابطه را مستقیما در تهران برگزار کند. اس. دی. پلاد/ 1 افزود چمران چهارمین ...... در جلسه توجیه (اطلاعاتی) می باشد، اما نتوانسته .......کردستان........ × 4- اس. دی. پلاد/ 1 گفت که آنها ...... را شروع خوبی به حساب آورده اند. آنها راضی بودند از اینکه ...... این بعضی از سؤالاتی که آنها ....... جواب داده بود...... مسائل مطرح شده در آن هنگام توجیه کرده بود. به این اس. دی. پلاد/ 1 گفته شد که ما سؤالاتی را که توسط دکتر یزدی به توجیه کننده داده شده بود....

و مقدار زیادی اطلاعات که آنها خواستار بودند ...... پروژه آیبکس ....... کرده ایم. اس.پی.هیاتوس نیز

ص: 333


1- در اصل سند زیر عبارت ”صادقانه مشتاق هستند“ تا آخر جمله (... اداره کند.) خط کشیده شده است.
2- در اصل سند زیر عبارت ”از سرگیری ترتیبات رابطه اطلاعاتی“ خط کشیده شده است.
3- در اصل سند زیر کلمه ”مهدی“ خط کشیده شده است.

....... جاسوسی مخابرات داشت که .......در گذشته با ارزش بوده است. اس. دی. پلاد/ 1 گفت آبیکس ..... اما از قابلیتهای ......آگاه نمود ........ توجیه کلی پیرامون قابلیتهای سیستم آبیکس....... به او داد......... سپس پرسید آیا ما می توانیم توجیهی پیرامون آبیکس...... تهیه کنیم..........اظهار داشت که اس. دی. پلاد/ 1 و سایر اعضای بلند پایه ......... از افسران نیروی هوایی که درگیر .......... بوده اند توجیهی دریافت کنند. آدلسیک از سرتیپ آذر جدید به عنوان فردی که ریاست ...... را داشت نام برد.......... اظهار داشت که سرهنگ جلالی به خوبی در جریان ........

قابلیتهای (آبیکس) .......... است. آدلسیک افزود به این ترتیب....... هرگونه سوءظن بازرگان ما ممکن است بخواهیم در رابطه با آبیکس آنها را به گمراهی بکشیم....... نام آذر جدید و نام جلالی را ........ او گفت ......... می خواهد نظریات ما را بدانند چون آنها مطمئن نیستند........ نیروی هوایی واقعا ارزشمند باشد (به نظر آدلسیک ........ این یک اعتراف جالب بود). اس. دی. پلاد/ 1 گفت که ...... برای هر مذاکره ای پیرامون اسر سرگیری ....... به تهران .......... چیزهایی که خیلی فنی باشند نمی خواهند، هرچند که با زمینه .......... او می تواند....... فنی را هم درک کند. او پیشنهاد کرد که آدلسیک چنین..... را از طریق رئیس قرارگاه استکهلم که در جلسه ...... به (اس. دی. پلاد/ 1)...... معرفی شده بود. بفرستند. توصیه می شود که ما ....... توجیهی اس. دی. پلاد/ 1...... قابلیتهای آبیکس بفرستیم. او گفت که خود شخصا ...... و ارتباطات ویژه ای که ....... نظر او را جلب کرده بود.

5 - در رابطه با زمان بندی احتمالی برگزاری ....... در تهران به شرط توافق طرفین در مورد برقراری مجدد....... بر سر اوایل ماه اکتبر اتفاق نظر حاصل شد، ما ......... مذاکرات را می توان به عنوان بخشی از یک جلسه توجیهی دیگر ..... برگزار کرد× ...... گفت: که آنها از یک جلسه توجیهی در زمینه .........استقبال خواهند کرد. این می تواند انجام شود. او اصرار نمود که آدلسیک...... مذاکرات پیرامون از سرگیری رابطه اطلاعاتی را اداره کند. وی خاطرنشان ساخت....... آدلسیک نزد همه مدیران در تهران به خوبی شناخته شده است ........ پیشنهاد کرد که ما یک آدم فنی که بتواند ........ آیبکس و سایتهای (مطلب بعدی راملاحظه کنید) ...... چون آنها ........ کمک ما در براه انداختن و فعال کردن آیبکس در حوزه قابلیتهای خود ...... از یک تیم سه یا دو نفر، یک ..... متخصص فنی صحبت کرد. ما موافقت کردیم که در مورد ...... رابطه اطلاعاتی ........ از طریق رئیس قرارگاه استکهلم با او ارتباط داشته باشیم. اس. دی.

پلاد/ 1 ....... باید حداقل دو هفته پیش از ....... در تهران به وی اطلاع دهد تا وی بتواند زمان بندی ....... را تأیید کند...... تهران تا ترتیبات لازم، را تدارک نماید. او ...... انتخابات ممکن است با زمان بندی جلسه تداخل کند.

6- سایتهای تکزمن به عنوان بخشی از ........ قابلیت جاسوسی الکترونیک مورد مذاکره قرار گرفتند.

آدلسیک خاطرنشان ساخت که در ...... سقوط شاه ما دست اندرکار ...... دو کامیون آبیکس در سایت شماره 1 بودیم، به علاوه اطلاعات قابل ملاحظه ای که برای ...... ارزش فوق العاده ای دارند در رابطه با قابلیتهای شوروی .... آدلسیک ....... اگر به اس. دی. پلاد/ 1 نگوید...... جمع آوری اطلاعات در سایتها قرار دادیم واقعا ساده لوحی خودش را نشان خواهد داد ....... که می داند نیروی هوایی از سایتها محافظت می کند..... آنها هیچ کس را بداخل راه نداده بودند تا یک ...... در مورد آنها انجام شود. اس. دی. پلاد/ 1 گفت که ....... دوستی که مایل به فعالیت به عنوان یک ...... خواهد بود..... موجبات دسترسی سیا به سایتها

ص: 334

را فراهم کند. او پیشنهاد کرد........... هرگونه توجیه اطلاعاتی پیرامون سایتها که ........ جلسات در تهران ......... در اختیار او بگذاریم، او گفت که در این ....... پیش بینی اینکه تصمیم دولت در رابطه با دستیابی سیا به سایتهای چه «توجه: اس. دی. پلاد/ 1 براساس این تصور وی بود که سایتها ........ لذا ممکن است محلی برای مذاکره باشد».

7- ملاقات با خطرات خوش از ....... خیلی سالهای گذشته خاتمه یافت. به نظر می رسد این واقعیت که خبر تماسها با آنها را محفوظ داشته ایم به ما کمک کرده است و ...... که دولت بازرگان رو به سوی.........

آورده است...... به طور موقت قرار ملاقاتی برای صبح 10 شهریور گذاشتیم...... در راهروی هتل .........

علاقه ای به وی اظهار داشت........ از آنجا ناشی شده که اس. دی. پلاد/ 1 یک محافظ ....... ایرانی دارد.

بنابراین ملاقاتی برگزار نشد.

8- پرونده: اس. دی. پلاد/ 1 - 201، تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

توضیح سیستم انتشار پیامها: پیرو........ رونوشت برای تهران به استکهلم مخابره شد.

سرّی توضیح: در این سند و سند بعد مقداری از رشته های لازم برای تکمیل به دست نیامده و لذا موجب ناقص شدن ترجمه و کاهش میزان صحت آن گردیده است. هرجا که متن ناقص بوده در ترجمه نقطهچین گذارده شده است. علامت × بعد از چند نقطه چین نشان می دهد که به نظر ما در آن محل جمله ای پایان یافته و جایی که کلمه یا عبارتی درون ( ) پیش از چند نقطهچین آمده حاکی از آن است که به احتمال قوی آن کلمه یا عبارت به جای نقطهچین می بایست باشد.

ارتباط و درددل انتظام با سیا

سند شماره (8) 15 شهریور 58 - تلگرام غیر فوریسری از : لندن 17460 (به کفالت شیکلینگ)به : واشنگتن، رونوشت برای تهران، استکهلم برای : رئیس خاور نزدیک، رونوشت برای معاون رئیس خاور نزدیک / SAO خاور نزدیک / ایران، رئیس قرارگاه تهران، رئیس قرارگاه استکهلم موضوع : هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعات کشور بیگانه، حساس ملاقاتهای عملیاتی آدلسیک با اس. دی. پلاد/ 1 1- شاید مهمترین نکته ای که باید به آن اشاره کرد....... دو ملاقات بین اس.دی.پلاد / 1 و آدلسیک ...... برقراری مناسبات است. کاملاً روشن است که ....... سیا را به دیده احترام می نگر(د) (ند). این واقعیت که ...... تماس پنهانی با سیا داشته و این هیچ گاه به ......... ساواک نرسیده بدون شک کمک کرده است.

اس.دی. پلاد/1 بار دیگر تأکید کرد..........که آنها مایلند از طریق سیا ..... با ایالات متحده ...... در عین حال نگران چگونگی نگرش ما به اوضاع ...... بود..........درباره توانایی سیا به اینکه هرچیزی را......× آدلسیک به او اطمینان داد که اگر اوضاع درهم بریزد...... از اشتباهات خودشان ........ به چیزی که ما.........×.

2- اس.دی.پلاد / 1 مثالهای متعددی آورد تا نشان دهد چقدر دولت ذاتا ضعیف است. (مقامات) بلندپایه تهران شبانه روز کار می کنند. او پنج روز صرف طی مسافرت آخر و بیرون از جلسه توجیهی فقط

ص: 335

یک ساعت × ضعف سیاسی دولت به اهمیت شخص خمینی افزوده است. (چند)گفت که امیدوار است و دعا می کند هیچ چیز× اس.دی.پلاد / 1گفت که اینک آنها نتیجه می گیرند که خمینی 3 تا 5 سال دیگر تا به آنها بدهد، او تنها کسی است که می تواند وارد صحنه شود و حمایت از یک خط مشی مشخص را × او مورد و دستور دادن مراعات انضباطی در ارتش را برای نمونه ذکر کرد. اس.دی.پلاد / 1 در هر موردی که به خمینی به عنوان «امام» اشاره می کرد، همچنین با عبارات نسبتا اشاره ای صحبت می کرد. کسی چه می داند مهدی بازگشته است.

3- اس. دی. پلاد /1 گفت که خمینی در قم مشاورین ندارد. او به اندازه قابل توجهی خود را دارد، اشکال در اینجاست که او به طور مستمر در هفته در برخورد با روحانیون است، روی طرز فکر او اثر می گذارد، او وقت زیادی صرف یافتن راه حل از قم به تهران نقل مکان کند. در تهران آنها می توانند نفوذ روحانیون و دولت از محبوبیت ملی وی استفاده مؤثری بنماید.

4- در یک مرحله ما پیرامون حزب توده روی کارآمدن یک دولت مارکسیست در ایران به مذاکره پرداختیم. اس. دی. پلاد/1 ایرانیها به سختی جذب حزب مارکسیست می شوند. اس. دی. پلاد /1 گفت که آنها فکر می کنند حزب توده اخبار موجود در اداره هشتم ساواک گفت که حزب توده و مارکسیستها فقط در یک از کاری که توسط دیگران انجام می گیرد بهره برداری می کنند. او به عنوان قضیه دستور خمینی به پوشیدن تظاهراتی که زنان علیه چادر راه انداختند به خودی خود در رابطه با مارکسیستها با حزب توده نمود. اما آنها سعی کرده بودند تظاهرات یک لعاب مارکسیستی بدهند. اس. دی. پلاد/1 که آنها نگران قابلیت فعلی توانایی توده و مارکسیستها با شورویها در (داخل شدن به) فعالیتهای نیستند بلکه توانایی آینده در چنین فعالیتهایی× اس. دی. پلاد/1 گفت که آنها می باشند شورویها نسبت به آنها دشمنی خواهند ورزید و در مورد نفوذ یک جمهوری اسلامی در کنار مرزهایشان نگرانی دارند× که ما بتوانیم درباره فعالیتهای شوروی در ایران اطلاعاتی در اختیار بگذاریم.

5- اس. دی. پلاد/1 گفت در این امید وجود دارد(1) که ایالات متحده مفهوم اسلامی را به رسمیت بشناسد، آدلسیک خاطر نشان کرد که ما را به رسمیت شناخته ایم و این مانعی در راه ایجاد مناسبات خوب نبوده است. از طرف وی مقداری نگرانی به چشم می خورد که تأخیر در سفرا به نحوی نمایانگر ناخوشنودی آمریکا آینده نزدیک بتوان سفر را مبادله کرد.

6- طی مذاکرات اس. دی. پلاد/1 و دیگران مطرح شدند اس. دی. پلاد/1 گفت که به محض اطلاع از برنامه نهایی سفر اس. دی. پلاد/1 تماس خواهد گرفت.

7- موقع خداحافظی بسیار دوستانه بود و چیزی که اس. دی. پلاد/1 موافق بود که ما باید تماس حفظ کنیم رابطه اطلاعاتی در تهران به خوبی تثبیت شده اس. دی. پلاد/1 موافق بوده ما باید این را بررسی کنیم فکر خوبی است که با او در جای دیگری در اروپا ملاقات کنیم تا مجبور به رودرویی با محافظان وی نشویم یا حداقل محافظ ایرانی وی.

8- پرونده: اس. دی. پلاد/1 - 201 تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. توضیح سیستم انتشار پیامها: پیرو رونوشت برای تهران استکهلم مخابره شد.

دستورالعمل اطلاعاتی

ص: 336


1- در اصل سند زیر عبارت ”امید وجود دارد“ خط کشیده شده است.

سند شماره (9) 22 شهریور 58 - تلگرام غیر فوریسرّی از: واشنگتن 512598به : تهران از: رئیس بخش خاور نزدیک / ایران موضوع : هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس.دی.پلاد 1- لطفا به طور مستمر آن گزارشهای اطلاعاتی را که از اس.دی. پلاد/1 اخذ می شوند به طور حتم به کاردار ابراز کنید که از کیست.

همچنین ما میل داریم که شما درباره نتایج ملاقاتهای اخیر آدلسیک پاپ/1، وی را توجیه کنید چون به گسترش رابطه اطلاعاتی با دولت موقت مربوط می شوند.

2- پس از آنکه لینگن عازم تهران شد و آدلسیک به واشنگتن بازگشت. آدلسیک می خواهد به لینگن گفته شود که متأسفیم که ممکن نشد وی را در اینجا پیرامون ملاقاتهای استکهلم توجیه کنیم.

3- بدون پرونده: تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تماس انتظام با رئیس قرارگاه سیا و تعیین وقت برای جلسه توجیهی

سند شماره (10) 30 شهریور 58 - اعضاءسرّی از : استکهلم 26199به : با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس اطلاعات کشور بیگانه اس.دی.پلاد عطف به : لندن 17443 1- اس. دی. پلاد/1 («ادوارد») با رئیس قرارگاه تماس گرفت، هنگامی که رئیس قرارگاه این تماس را جواب گفت، او که 13 مهر از استکهلم عازم تهران می شود و در 19 مهر به استکهلم باز می گردد. او پرسید آیا می شود جلسه توجیهی (پاراگراف 5 تلگرام مرجع) از 14 یا 15 مهر شروع شود.

2- رئیس قرارگاه جواب داد که هیچ حرفی راجع به زمان آن به وی گفته نشد و پرس و جو خواهد کرد.

اس. دی. پلاد/1 انتظار دارد در هفته آینده پاسخ خود را بشنود. لطفا نظر خود را اطلاع دهید.

3- پرونده: 962054-201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی

تعویق جلسه توجیهی

سند شماره (11) 31 شهریور 58 - اعضاءسرّی از : رئیس 519293به : با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اطلاعات کشور بیگانه اس.دی.پلاد عطف به : استکهلم 26199 1- تقاضا می شود رئیس قرارگاه با اس.دی.پلاد/1 تماس گرفته و به او اطلاع دهد که ما به واسطه مقداری اشکال که پیش می آید از حاضر شدن در موعد پیشنهاد شده در تلگرام مرجع معذوریم. ما مطالب توجیهی را بموقع برای هنگام ورود آدلسیک به تهران در 22 مهر با حدود آن آماده خواهیم کرد. لطفا از

ص: 337

اس.دی.پلاد/1 بپرسید آیا می تواند برنامه ISS را در یک هفته به تأخیر اندازد و تأکید کنید که ما خواهیم توانست با این یک هفته اضافی که داده می شود خیلی بهتر آماده شویم.

2- برای اطلاع شما: اگر اس.دی.پلاد/1 تأکید می کند که جلسه توجیهی در 15-14 مهر برگزار شود ما حاضریم بپذیریم، اما به او خاطرنشان سازید که تمام مطالب لازم برای جلسات توجیهی به آن زودی آماده نخواهند بود. به علاوه آدلسیک و توجیه کننده دیگر تعهداتی هم دارند که ورود ایشان به تهران در 12 مهر را مشکل می سازد.

3- لطفا به اس.دی.پلاد/1 توصیه کنید که جواب خود را با قائل شدن اولویت برای آن تهیه کند.

4- پرونده: 962054-201 تا تاریخ 31 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

قبول بتعویق افتادن جلسه توجیهی از سوی انتظام

سند شماره (12) 3 مهر 58 - اعضاءسرّی از : استکهلم 26210به : با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اطلاعات کشور بیگانه اس.دی.پلاد عطف به: الف - استکهلم 26199، ب - رئیس 519293 1- بعد از مقداری اصرار اس.دی. پلاد/ 1 موافقت کرد که جلسه توجیهی تا 22 مهر به تأخیر بیفتد تا در ارائه بیشتری داده شود. رئیس قرارگاه به او گفت که ما.....

2- لطفا هنگامی که تاریخ قطعی تعیین شد اطلاع دهید.

3- پرونده: 962054-201 تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

ترتیب برنامه برای جلسه توجیهی

سند شماره (13) 10 مهر 58- اعضاءسری از : استکهلم 26264به : با حق تقدم به رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اطلاعات کشور بیگانه اس.دی.پلاد عطف به: الف - استکهلم 524477، ب - رئیس 520197 1- اس. دی. پلاد/ 1 گفت که جلسات توجیهی هنوز هستند و خبری که این تصمیم را تغییر دهد از تهران نگرفته است. طبق معمول او در تلفن و مودب بود.

2- به نظر وی گرفتن ویزا در واشنگتن اشکالی ندارد، اما روشن است که در اینجا از طریق وی آسانتر است. اگر آدلسیک و اسمیت قصد دارند از اینجا ویزا بگیرند ما باید تا آغاز وقت اداری 13 مهر اطلاع پیدا کنیم چون اس. دی. پلاد/ 1 در مهر از استکهلم عازم پاریس می شود و باید دستورالعملهایی راجع به ویزاها بگذارد. به نظر وی لازم نبود آدلسیک پیش از ملاقات تهران در اینجا با وی مشورت کند.

3- اس. دی. پلاد/ 1 در 16 یا 17 مهر از پاریس عازم استکهلم می شود. لذا وی می خواهد جلسه توجیهی تهران حداکثر در 23 مهر انجام می پذیرد. تا از «اتلاف وقتش» در تهران جلوگیری شود.

4- اگر مطلبی که در محموله شماره 507785 است روز جمعه 13 مهر به استکهلم رسید آیا باید آن را

ص: 338

بدهیم؟ تشخیص ملاحظات امنیتی آن را به ستاد واگذار می کنیم چون اس. دی. پلاد/ 1 از قرار معلوم یا مطالب را در دفتر خود می گذارد یا آنکه با خود به پاریس می برد. اگر ترجیح می دهید که بدهیم آیا باید در مورد رفتار با آن دستورالعمل امنیتی بدهیم؟ 5- پرونده: 962054-201 تا تاریخ 10 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی

توضیح اسناد مربوط به بهرام بهرامیان

ص: 339

بسمه تعالی نام اصلی : بهرام بهرامیان نام رمز : اس. دی. ارن /1 طبق آنچه اسناد سیا نشان می دهد، بهرامیان عضو رهبری عالی نهضت آزادی و دوست بازرگان بوده است. وی در ژوئن 1977 به عنوان منبع ذخیره یک جانبه برای گزارش در مورد فعالیتهای به اصطلاح تروریستی و مخالفین در ایران به استخدام سیا در می آید. همکاری وی با سیا در آغاز بر این مبنا بوده که نظریات گروه سیاسی میانه روی خود را از کانالی به دولت آمریکا برساند به این امید که دولت آمریکا عاقبت برای تماس آشکار با این گروه و حمایت از آن تحت حکومت شاه اقدامی نماید. البته وی از مطلع کردن همکاران خود از تماسش با سیا منع شده بود. با وقوع انقلاب میل وی به ایجاد یک سیستم سیاسی کاملاً باز در ایران افزایش می یابد و احساس می کند که دولت آمریکا در این زمینه می تواند نقش مهمی ایفا کند. او مدت زیادی از پذیرش دستمزد امتناع ورزیده بود، ولی از خرداد 57 یک یادداشت تعهد پرداخت حقوق را پذیرفت که به موجب آن سیا پول یک بیمه عمر معادل 100000 دلار و سالانه 5000 دلار آمریکا در یک حساب غیر مستقیم بپردازد. وی دارای یک مجوز مخصوص بیگانه دائم الاقامه در آمریکاست که به وی قول داده شده بود که مجوز فوق برای وی و خانواده در مدت زمانی که وی در خارج زندگی می کند حفظ شود.

بهرامیان آموزش مخفی نویسی، مخابرات مخفی و امنیت را دیده است. وی دارای رادیوی مخابراتی MX-350 بوده که در جریان بهمن 58 و حمله به سفارت، مأمور قرارگاه سیا با وی تماس می گیرد.

و از او کمک می خواهد، وی نیز به یزدی اطلاع می دهد. از آن زمان به بعد رادیوی وی پس گرفته می شود.

وی آزمایش دروغ سنجی را با موفقیت گذرانده است.

عمده گزارشهای بهرامیان در مورد رهبری دولت موقت، شورای انقلاب و روحانیت بوده که از اهمیت بسیار بالایی برای سیا برخوردار بوده اند و اکثرا نمرات عالی برای گزارشهای خویش گرفته است. وی در حد فاصل دی 57 الی شهریور 58 منبع 67 گزارش بوده است.

در پرونده بهرامیان ابتدا چند سند در رابطه با تعیین یک آدرس عملیاتی در انگلستان به منظور استفاده بهرامیان قرار دارد.

به طوری که این اسناد نشان می دهند. سیا به این فکر می افتد که با بدتر شدن اوضاع ایران برای ملاقاتهای حضوری با بهرامیان و اخذ اطلاعات وی در ایران چاره ای بیندیشد تا این ارتباط از بین نرود، لذا یکی از عوامل خود در لندن را برای دریافت گزارشهای بهرامیان که به صورت نامرئی و با ظاهر نامه عادی ارسال خواهند شد تعیین می کنند که نام و آدرسش در اسناد آمده است.

سپس مطالبی هم در رابطه با وسائل فنی که در اختیار بهرامیان بوده و نگهداری آنها رد بدل می شود.

بعد آن اسنادی هم در انتهای پرونده می آیند که درباره طرح احتمالی خروج مخفیانه بهرامیان از ایران و فعالیتهایی هستند که سیا برای تهیه مدارک شناسایی جعلی برای بهرامیان داشته بود.

لازم به تذکر است که در اسناد مربوط به نهضت آزادی (سند شماره 9) از کتاب شماره 24 نیز شرح ملاقاتی است که محمد توسلی از نهضت آزادی همراه با این جاسوس (بهرام بهرامیان) با یکی از مأمورین بخش سیاسی لانه جاسوسی آمریکا داشته اند که تاریخ آن 3 مهر 57 بوده و این جاسوس همراه با محمد

ص: 340

توسلی به نمایندگی از طرف نهضت آزادی این ملاقات را برگزار کرده اند.

تبدیل ریال به دلار برای بهرامیان

سند شماره (1) 6 فروردین 58 - اعضاءسرّی از : تهران 52508 (به کفالت پلنتینگا)به : با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس پی. ال. اس. دی. ارن 1- اس. دی. ارن/ 1 (الف / 1) در 5 فروردین 000/500 ریال همراه با این درخواست به ما تحویل داد که این مبلغ به دلار آمریکایی تبدیل و در شماره حساب هویت سپرده شود.

2- الف / 1 پول را برای آن لازم دارد که همسرش بیمار بود و ظرف چند هفته آینده برای جراحی به ایالات متحده مسافرت خواهد کرد.

3- خواهشمندیم ستاد تبدیل مبلغ فوق به دلار را تصویب نموده و در ترتیبات سپردن دلارها در شماره حساب هویت کمک نماید. به اطلاع می رساند که سفارتخانه تبدیل ریال به دلار را با نرخ هر دلار آمریکا 5/74 ریال انجام می دهد. با آنکه این نرخ با نرخ معاملاتی سیا تفاوت دارد. تقاضا می شود از همین نرخ استفاده شود. اگر سیا در این مبادله تسهیلاتی زیان می بیند پیشنهاد می شود که در صورت لزوم مبلغ زیان از وجوهاتی که به الف / 1 «می پردازیم» تأمین گردد.

4- لطفا اطلاع دهید آیا تسهیلات فوق مورد تصویب قرار می گیرند یا نه و همچنین تاریخ ارسال چک به شماره حساب هویت را اطلاع دهید، تا اس. دی. ارن/ 1 را با خبر کنیم که آن وجوهات در دسترس می باشند.

5- پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 6 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

شماره حساب بهرامیان

سند شماره (2) 6 فروردین 58 - اعضاءسرّی از : تهران 52509 (به کفالت پلنتینگا)به : با حق تقدم به رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اطلاعات کشور بیگانه اس.دی.ارن عطف به : تهران 52508 هویت : شماره حساب 7-13301-09 فرست نشنال بانک دفتر شهر و روستا خیابان فارهیلز دیتون، اوهایو 45429 (حساب پس انداز) تا تاریخ 6 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

تعیین آدرس عملیاتی برای بهرامیان

ص: 341

سند شماره 3 15 فروردین 58- اعضاءسری از : تهران 13151به : رئیس رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک.

هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس. پی. ال. اس. دی. ارن(1) عطف به : رئیس 405437 1- ما اخیرا یک آدرس عملیاتی را پیشنهاد کرده ایم تا از لیبی توسط یک منبع دیگر از خاور نزدیک (ا.سی. ویزارد/ 1 تلگرام لندن 12969 به رئیس و دیرتک را ملاحظه کنید) مورد استفاده قرار گیرد.

2- ا. سی. ویزارد / 1 در هفته های آتی این آدرس عملیاتی را آزمایش خواهد کرد و ما فرصت خواهیم یافت ببینیم کارایی آن چقدر است. ا. سی. ویزارد / 1 به طور منظم و مکرر از این آدرس استفاده خواهد کرد، در حالی که می دانیم اس.دی. ارن/ 1 از آن فقط تحت بدترین شرایط استفاده می کند. بنابراین قضاوت ما این است که آدرس عملیاتی می تواند کار هر دو عامل را با این شرایط در دست داشته باشد.

3- ما مشغول بررسی امکان استفاده از صندوق پستی بجای آدرس عملیاتی هستیم اما این مطلب هنوز تحقق پیدا نکرده است. پیشنهاد می شود همان آدرسی که به ا. سی. ویزارد / 1 داده شده به اس. دی.

ارن / 1 نیز داده شود.

4- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 15 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.

تائید آدرس پیشنهادی از سوی قرارگاه لندن

سند شماره (4) 17 فروردین 58 - اعضاءسری از : رئیس 414499به : لندن رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .پی. ال(2).اس.دی.ارن عطف به : لندن 13151 1- اعتراضی نسبت به استفاده از همان آدرس عملیاتی و ا. سی. ویزارد / 1 نداریم. به نظر ما نامی که به اس. دی. ارن /1 داده می شود، باید با نامی که به ا. سی. ویزارد / 1 داده شده تفاوت داشته باشد، یا آنکه با هجی دیگری باشد.

2- از کمک شما در این مسئله تشکر می کنیم.

3- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 16 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

تعیین جزئیات برای مکاتبه بهرامیان با آدرس عملیاتی

ص: 342


1- 1 پی. ال. اختصار PERSCRIBED LIMITED است و در گزارشهای حساس در ارتباط با منابع مهم جلوی نام رمز منبع یا پروژه به کار می رود و مانند RYBAT که در ترجمه به جای آن حساس نوشته ایم از جمله قیود و کنترلهای اداری بررسی گزارش می باشد.
2- پی. ال. اختصارPERSCRIBED LIMITED است و در گزارشهای حساس در ارتباط با منابع مهم جلوی نام رمز منبع یا پروژه به کارمی رود و مانندRYBATکه در ترجمه به جای آن حساس نوشته ایم از جمله قیود و کنترلهای اداری بررسی گزارش می باشد.

سند شماره (5) 20 فروردین 58 - اعضاءسرّی از : لندن 13295به : رئیس رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .پی. ال. اس.دی.ارن عطف به : رئیس 414499 1- علیرغم آگاهی از پیشنهاد اصلی IIN، ما از نظر خود ترجیح می دهیم از یک اسم استفاده کنیم.

توجیهش هم این است که فقط امیدواریم نام (داده شده) برای نامه رسان آشنایی پیدا کند و روال توزیع محلی نام به آن آدرس به جای رساندن نامه به نام فرد شناخته شده مقیم آن آدرس را بیشتر تقویت نماید.

ما امیدواریم که نامه های ارسالی از ایران موجب انحراف توجهات از نامه های ارسالی از لیبی شود و بالعکس. استفاده از نامهای متفاوت می تواند باعث شود نامه رسان متحیر شود چند نفر آنجا زندگی می کنند که او تا به حال ایشان را ندیده است. پیش بینی می کنیم که در فرصتهایی که پیش می آیند از سایر نواحی بریتانیا و کشورهای دیگر نامه های متناوبی بفرستیم تا ابهام قضایا را بیشتر کنیم).

2- پیشنهاد می شود نام تعیینی برای اس.دی. ارن / 1 همان نام ولی به جای حرف اختصاری که ا. سی.

ویزارد / 1 به کار می برد نامی مثل «جان» یا «جیمز» باشد، مگر به نظر ستاد مرکزی امکان اینکه یک منبع فاش شود و به دنبال آن نام و نشانی آدرس عملیاتی هم افشاگری شود، از لحاظ بیشتر از امنیت اضافی باشد که به نظر ما در این پیشنهاد مطرح است.

3- این مطلب بسته به انتخاب تهران / ستاد است. اتخاذ تصمیم نهایی را به شما واگذار می کنیم. لطفا اطلاع دهید.

4- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 20 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی سند شماره (6) 23 فروردین 58 - اعضاءسری از : لندن 13425به : رئیس رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .پی. ال. اس. دی. ارن عطف به : رئیس 417068 1- پیشنهاد می کنیم که نشانه وجود مخفی نویسی استفاده از حرف مختصر «اس» به عنوان نام وسط باشد.

2- تهران: آدرسی که می توان به اس. دی. ارن داده به عنوان هویت ارائه می شود.

3- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 23 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.

سوابق بهرامیان - ارتباط با نهضت آزادی - ارتباط با سیا

ص: 343

سند شماره (7) 23 فروردین 58 - اعضاءسرّی از : لندن 13426به : رئیس رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .پی. ال. اس. دی. ارن عطف به : لندن 13425 1- هویت: آقای جیمز رافرتی تکرار می شود رافرتی شماره 35 تکرار می شود 35 وایت لجز تکرار می شود لجز.

1300000- W تکرار می شود، 13 - W لندن 8JBتکرار می شود.....

2- تا تاریخ 1 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی سند شماره (8) 25 فروردین 58 - اعضاءسری از : رئیس 419468به : رم رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .بی. سی. هاواک عطف به : تهران 52649 پیرو درخواست تلگرام مرجع، ذیلاً خلاصه هایی از قضایایی که می توان انتظار داشت در تهران لاتش(1) به دست بگیرد ارائه می شوند: اس.دی. ارن (الف / 1) 39 ساله سابقا از دانشجویان فعال علیه شاه بوده و استاد دانشگاه و بازرگان است. در ژوئن 1977 به عنوان منبع ذخیره یک جانبه برای گزارش درباره فعالیتهای تروریستی و مخالفین در ایران استخدام شد. او عضو رهبری عالی نهضت آزادی ایران بود، دوست نخست وزیر فعلی است. با خراب شدن اوضاع ایران اکنون انگیزه الف/ 1 میل وی به پدیدار شدن یک سیستم سیاسی کاملاً باز در ایران است و احساس می کند که دولت آمریکا نقش مهمی را می تواند ایفا کند او فوق العاده ضد کمونیست است. به علاوه الف /1 دارای مجوز مخصوص بیگانه دائم الاقامه (در آمریکا) است و این نیز جزو انگیزه وی است. او از پذیرفتن دستمزد امتناع ورزیده، اما ما یک حساب غیر مستقیم که توسط ستاد واریز می شود و یک حساب تأمین بیمه عمر برای وی حفظ کرده ایم، بنابراین او می تواند در حالی که خارج از آمریکاست مجوز بیگانه خود را همچنان داشته باشد. همچنین برای وی یک برنامه دادن وام ترتیب داده ایم و قول داده ایم مجوز بیگانه دائم الاقامه را برای وی و خانواده اش حفظ کنیم - الف /1 آموزش قواعد امنیتی را طی کرده و هنگامی که در تهران بوده به طور مخفی ملاقات داشته

ص: 344


1- پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 قرارگاه سیا در تهران در صدد می شود فعالیت خود را به حال عادی برگرداند ٬ ولی به علت گریختن اکثر مأموران آن در دوران اوج گیری انقلاب با کمبود کارکنان مواجه می گردد ٬ لذا ستاد مرکزی سیا چند تن از کارکنان خود را که در واحدهای مختلفی در سایر کشورها مشغول به فعالیت بودند ٬ به طور موقت مأمور می کند برای از سرگیری این فعالیت به تهران بیایند. یکی از این مأموران فردی به نام مستعار لاتش مستقر در قرارگاه رم بوده که مدتی برای جاسوسی به تهران می آید. در این سند ستاد مرکزی سیا خلاصه قضایای چند جاسوس ایرانی را معرفی می کند ٬ تا مأمور یاد شده با آنها در تهران رابطه جاسوسی را ادامه دهد. لازم به تذکر است که در این سند نام و قضایای چند جاسوس دیگر هم بوده که قسمتهای مربوط به کسانی از آنها که با موضوع این کتاب (خط میانه) مناسبت دارند در همین مجموعه عنوان شده و مابقی به شرط توفیق الهی در کتابهای دیگر معرفی خواهند گردید.

است. او آموزش مخفی نویسی را نیز طی کرده و یک آدرس عملیاتی در لندن (جهت ارسال نامه های مخفی) برای وی تعیین شده است. برای استفاده از وسایل مخابراتی مخفی مجوز تصویب شده با این وجود تا تاریخ 2 (یا 12 یا 22 - م) مارس 78 هیچ وسیله رادیویی در اختیار نداشته است.

تائید کلی آدرس عملیاتی و جزئیات مکاتبه

سند شماره (9) 28 فروردین 58 - اعضاءسرّی از : رئیس 417068به : رونوشت برای تهران، آتتک، دیرتک هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس .پی. ال. اس. دی. ارن.

عطف به : لندن 13295 1- ما با طرز فکر شما موافقیم و پیشنهاد IBI را می پذیریم که همان نام (آدرس عملیاتی - م) به اس.

دی. ارن /1 داده شود، اما نام کوچک «جیمز» را به جای آنکه اختصارا فقط «ج» ذکر کند تماما بنویسد، چرا که ا.سی.ویزارد /1 از نام اختصاری استفاده می کند. یک چیزی که به آن توجه داریم این است که اگر علائم پستی محو بودند یا اینکه دو منبع ذخیره از یک منطقه نامه فرستادند از آشفتگی بین نامه های ارسالی ا.سی. ویزارد /1 و اس. دی. ارن /1 جلوگیری شود. چون ا.سی. ویزارد/1 نشانه هایی برای (وجود) مخفی نویسی جز آدرس ندارد، احتمالاً باید نشانه های بیشتری به اس. دی. ارن /1 داده شود.

2- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 21 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

درخواست حفظ محل سکونت برای تابعیت از سوی بهرامیان

سند شماره (10) 10 اردیبهشت 58 - اعضاءسری از : رئیس 429008به : تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ال. اس. دی. ارن.

عطف به : تهران 52718 1- برای تسریع در کار درخواست حفظ محل سکونت برای کسب تابعیت(1) ، دیگر لازم نیست که قرارگاه با اس.دی. ارن /1 کاری کنند. با دریافت فرم درخواست ما آن را با یک یادداشت به دفتر امور بیگانگان ستاد مرکزی می فرستیم و درخواست می کنیم برای کسب موافقت اداره مهاجرت و تابعیت در مورد دادن امتیازات مناسب برای اس.دی. ارن /1 اقدام کنند. هنگامی که موافقت اداره مهاجرت را به دست آوردیم اطلاع خواهیم داد.

2- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 10 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

شرح ملاقات سیا با بهرامیان

ص: 345


1- از قرار معلوم سیا در تلاش بوده ترتیبات تغییر تابعیت بهرامیان را فراهم کند. احتمالاً این کار به درخواست بهرامیان و براساس دوراندیشی خودش صورت گرفته بود.

سند شماره (11) 23 خرداد 58 - اعضاءسرّی از : تهران 53436 (به کفالت گلگروف)به : با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ال. اس. دی. ارن.

عطف به : تهران 53434(643/10NIT -) 1- اس.دی.ارن /1 خبرهای پارگرافهای دو و سه تلگرام مرجع را از بازرگان و خبر پاراگراف چهار را از مصطفی چمران گرفت.

2- در ملاقاتی که طی آن گزارش مرجع اخذ شد، اس.دی.ارن/1 بیش از هر موقع دیگری که او را دیده ایم نسبت به آینده انقلاب ایران بدبین بود. الف/1 شخصا بسیار خسته و مایوس می باشد، او ساعات فراوانی را صرف می کند تا برنامه ها و جریانهای اقداماتی را که به نظر صحیح و واقع بینانه می آیند اختراع کند و عاقبت می بیند چنین کار سختی انجام نگرفته (یا حداقل با یک اظهار نشر از طرف خمینی و یا شورای انقلاب کنار گذاشته شده است)، در یافته ایم که الف/1 روز به روز بدبین تر می شود، تمام این امور بر بازدهی او تأثیر گذاشته است، چون او اکنون وقت کمتری دارد که با ما بگذراند و به سوی این باور متمایل است که اکثر آنچه روی می دهد چندان اهمیت حقیقی ندارد.

3- الف/1 یک آدم اهل «صحنه های مهم» است و بیشترین انطباق را با اوضاعی مثل آنچه در پائیز و زمستان گذشته جاری بود دارد و همکاریش با قرارگاه از لحاظ اقدام سیاسی چشمگیر بود. او از دریافت شواهدی مبنی بر اینکه دولت آمریکا مایل نسبت ابتکار عمل داشته باشد تا مناسبات خود با ایران انقلابی را بهبود بخشد افسرده است. او خصوصا بابت بی میلی ما به ارسال یک فرستاده مخصوص نزد خمینی نگران می باشد. ما فکر می کنیم که اکنون او شروع کرده از خود بپرسد در همکاریش با ما چقدر مثمرثمر است. معهذا او طرح ملاقات با مأمور مربوطه جدید در خردادماه را پذیرفت (گزارش جداگانه را ببینید) و هنوز هیچ نشانه ای از اینکه می خواهد عقب بکشد از خود بروز نمی دهد.

الف/1 یک فرد فوق العاده با هوش است، اما ازآنجا که او ماهیتا یک فرد ایده آلیست از بابت خشکی بعضی متعصبینی که او باید با آنها کار کند بسیار دارد بی طاقت می شود.

4- پرونده : 949163 - 201 تا تاریخ 23 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

طرح تماس و ملاقات

سند شماره (12) 24 خرداد 58 - اعضاءسرّی از : تهران 53449 (به کفالت گلگروف)به : رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ال. اس. دی. ارن.

1- ذیلاً طرح تماس مجدد برای اس. دی. ارن/1 می آید:

الف - طی هفته اول ژوئیه (هفته دوم و سوم تیر)، پکوئین می تواند با اس. دی. ارن/1 به وسیله شماره تلفنهای هویت الف یا هویت ب تماس بگیرد. او با معرفی خود به عنوان «دوست آقای ویلیامز» می تواند از قراردادهایی راجع به بیمارستانهای محلی متحرک یاد کند و پیشنهاد ملاقات نماید. در هر روزی که توافق می شود، پکوئین باید در خیابان نزدیک رستوران پیتزای ونتو عمود بر خیابان مهرشاه به طرف شمال

ص: 346

حرکت کند. نقشه محل ملاقات در پرونده اس.دی.ارن/1 جای دارد. الف/1 پکوئین را سوار فولکس واگن سبزکمرنگ خود (یکی از چند اتومبیل معدود این نوع) خواهد کرد. زمان ملاقات ساعت 30/20 می باشد.

ب - اگر الف /1 بخواهد اول تماس بگیرد، تلفن داخلی سفارت شماره 1106 یا 1135 را خواهد گرفت و درخواست می کند با «تام» صحبت کند. او خودش را «برایان» معرفی خواهد کرد. مابقی مشابه ترتیبات پاراگراف الف می باشد.

2- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 19 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

توضیح در مورد هویتهای ذکر شده در سند قبل

سند شماره (13) 24 خرداد 58 - اعضاءسرّی از : تهران 53450 (به کفالت گلگروف)به : رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ال. اس. دی. ارن.

عطف به : تهران 53449 1- هویت الف 214-247 تکرار می شود 214-247.

هویت ب 841162 تکرار می شود 841162.

2- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 19 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماس تلفنی بهرامیان با قرارگاه تهران

سند شماره (14) 23 تیر 58 - تلگرام غیر فوریسری از : تهران 53680 به : واشنگتن هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. تماس با اس. دی. ارن/1.

عطف به : تهران 53670 1- در اوائل شب 22 خرداد با تلفن عمومی از اس. دی. ارن /1 با خبر شدیم. علیرغم اینکه روز تعطیل بود، ولی صدای ترافیک در مکالمه تداخل می کرد، اما فهمیدیم که الف /1 گفت هنوز نوعی قرارداد بازرگانی پیچیده او را مشغول به خود می دارد. وی ادعا کرد که مسئله پیچیده او را مشغول به خود می دارد.

وی ادعا کرد که مسئله پیچیده تر از آن است که بتوان توضیح داد و گفت که در «هفته آینده» با ما تماس خواهد گرفت. ما گفتیم که خیلی علاقه مند به دیدار او هستیم و اطمینان گرفتیم که هنوز شماره تلفن ما را دارد. لحن الف /1 مانند بازرگانان ولی خوشایند بود؛ هیچ نکته ای از دلیل غیبت اخیرش یا مقاصدش در رابطه با تماس در آینده به ما نداد.

2- ستاد در جریان امر قرار خواهیم داد.

3- پرونده: 949163-201 تا تاریخ تیر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

فرکانس تعیین شده برای ارتباط رادیویی بهرامیان با سیا در موارد اضطراری

ص: 347

سند شماره (15) 10 خرداد 58- اعضاءسرّی از: دیرتک 52614به: تهران رونوشت برای آتتک رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آکواتیک ای.زی.رالی.ای.زی. گودز عطف به: تهران 53277 در رابطه با پاراگراف 3 تلگرام مرجع، توصیه می کنیم که قرارگاه (1) صوتی مخفی یا مطمئن است.SV/A-8 شماره سرّی 619، SV-8 شماره سرّی 429 و SV شماره سرّی 341 همگی را روی طول موج 030/170 تکرار می شود 030/170 مگاهرتز برای استفاده اضطراری اس. دی. ارن/1 نگاه دارد. تمام ادوات دیگر را از کانالهای فست اکت به ستاد مرکزی بازگردانید. تا تاریخ 10 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.سری

مشخصات رادیویی که نزد بهرامیان بوده است

سند شماره (16) 4 تیر 58 - اعضاءسری از : دیرتک 53062به : تهران رونوشت برای آتتک رئیس اچ. بی. گریزینگ هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. آکواتیک ای. زی. رالی. اس. دی. ارن عطف به : الف. تهران 52313 (برای تمام مخاطبین ارسال نشده). ب : رئیس 398574 (برای تمام مخاطبین ارسال نشده).

1- در تلگرام مرجع الف اشاره شده بود که DVP 350- (2)MX اس.دی.ارن/1 بازپس گرفته شده و ستاد نتوانسته جواب داده شده به سؤال تلگرام مرجع ب را پیدا کند که آیا باطری شارژ مخفی شده در دستگاه استریو سانیو هنوز مورد احتیاج است یا نه.

2- در رابطه با احتیاج احتمالی آتن به SV/A-8 برای اس.دی.ارن/1 لطفا اطلاع دهید ایا باطری شارژر 350-MX ذکر شده در تلگرام مرجع ب هنوز مورد احتیاج می باشد یا نه.

تا تاریخ 31 خرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

سوابق بیمه عمر و مالیاتی برای بهرامیان

سند شماره (17) 9 شهریور 58 تلگرام غیر فوری سرّی از : واشنگتن 505692 به : تهران هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. پی. ال. اس. دی. ارن جی. بی. سنت عطف به : تهران 54055 1 خوشحالیم که می بینیم تماس رودررو بااس.دی.ارن/ 1 (الف/ 1) دوباره برقرار شده است ٬ چنان که در تلگرام مرجع اشاره شده است.

2 ما دو فقره (مدرک)اداری داریم که نهایتاً امضای الف / 1 را لازم دارند تا سوابق بیمه و مالیاتی وی

ص: 348


1- این حروف و اعداد مشخص کننده نوع دستگاه ارتباط رادیویی صوتی به صورت مخفی می باشندتماس SECURE VOICE مخفف S
2- MX 2 350 یک نوع دستگاه تماس رادیویی بوده که سیا به بهرامیان داده بود و در سند شماره 20 هم به آن اشاره شده است.

تکمیل شوند.

الف یک تأییدیه (که قرارگاه می تواندبنویسد)امضاء شده به اجمال حاکی ازاینکه الف / 1می داند که از دستمزد پرداختی به وی توسط سیا هیچ یک از مالیاتهای فدرال یا دولتی یا تأمین اجتماعی اغماض نخواهد شد و او طی یک دوره استخدام هیچ اعتبار تأمین اجتماعی برای خود جمع نخواهد کرد. این تأئیدیه باید به منظورنگهداری به ستاد مرکزی ارسال شود تا درصورتی که مسئله ای درمورد متابعت وی از مقررات سرویس درآمد داخله در رابطه با دستمزدش از سیا مطرح شد به کار آید.

ب تعیین فرد استفاده کننده از بیمه نامه عمر اس.دی. ارن / 1 این کار محتاج امضای وی و نامهای استفادهکنندگان اصلی و اضطراری به انتخاب وی می باشد.

3 با توجه به ادامه مخاطرات مربوط به ملاقات الف/ 1 و ماهیت نسبتاً اتهام آمیز خود مدارک ٬ ما ارسال فقره (ب) به قرارگاه را به تعویق انداخته ایم. خواهان نظریات قرارگاه درباره امکان اقدام به گرفتن امضاها در آینده نزدیک هستیم. اگر جواب مثبت بود ٬ فقره (ب) را ارسال خواهیم کرد اما اگر تردیدی وجود داشت می توانیم این مطلب را باز هم به تأخیر بیندازیم.

4 پرونده: 949163 201 تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری

فعال کننده RAPIDOPRINT

سند شماره (18) 14 شهریور 58 - اعضاءسرّی از : فرانکفورت 72861به : تهران رونوشت برای رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. ارن عطف به : الف. تهران 51290 ب. تهران 51625 ج. تهران 54120 فعال کننده PAPIDOPRINT که در تلگرام مرجع ج به آن اشاره شده قرارگاه شما در 3 بهمن 1357 با تلگرام مرجع الف سفارش داده بود. به علت مشکلات پیشین توزیع در ناحیه شما، این دستگاه تا این اواخر حمل نشده، بنابر تلگرام مرجع ب، این فعال کننده برای استفاده با به عمل آورنده سریع FOTORITE مدل D1494 می باشد. ما نمی توانیم سابقه دیگری در اختیار گذاریم .

تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سرّی

طرح تماس و ملاقات

سند شماره (19) 15 شهریور 58سرّی یادداشت برای پرونده اس. دی. ارن /1 موضوع : ترتیبات ملاقات 1- ملاقات آینده قرار است از طریق تلفن ترتیب داده شود. الف / 1 با شماره 1135 یا 6 ؟ 11 تماس گرفته سراغ تام را می گیرد. از تاریخ و موقعی که مورد توافق قرار می گیرد باید دو عدد کاسته شود.

2- محل (ملاقات) خیابان سیبویه، بالای خیابان آپادانا و عمود بر آن است. مأمور مربوط به طرف شمال پیاده می رود و الف / 1 که با اتومبیل به سمت شمال می رود او را سوار خواهد کرد.

سوابق بهرامیان (تماس با یزدی در زمان حمله بسفارت در 25 بهمن)

ص: 349

سند شماره (20) 22 شهریور 58 - تلگرام غیر فوری سرّی از : واشنگتن 512806به : تهران متن ذیل FSAR پیشنهادی ما برای اس دی ارن / 1 جهت گزارشگری وی در حد فاصل فروردین 57 الی مهر 58 است. لطفا هر گونه اظهار نظر یا تصحیح که مناسب می دانید به عمل آورید و لطفا اطلاعات درخواستی را تأمین نمایید تاFSAR تکمیل شود.

مدت گزارشگری : فروردین 57 - مهر 58 موضوع : هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - FSAR برای اس دی. ارن / 1 1- هویت: الف - اس. دی. ارن. ب - پی. ال. اس. دی. ارن / 1 - پرونده: 0949163 201 2- FAN: 334944 3- هدف: S 4- جزئیات عملیاتی :

الف. تائیدیه موقت عملیاتی.

پی. ال. اس. دی. ارن / 1 یک شهروند ایرانی مقیم تهران است که دارای مجوز مخصوص بیگانه دائم الاقامه در آمریکا می باشد. او مورد اعتماد رهبران میانه رو است که مخالفین دیرینه شاه بوده اند و اکنون از مقامات عالیرتبه دولت موقت می باشند و او عموما درباره نظرگاههای ایشان و تحولات داخلی گزارش می دهد. در 22 خرداد 56 به وی تأییدیه موقت عملیاتی و در 7 فروردین 58 نیز تأییدیه عملیاتی داده شد.

ب. دسترسی الف / 1 به رهبران فعلی دولت موقت در خصوص فعالیت اطلاعاتی در مورد این هدف از اهمیت اساسی برخوردار است.

ج. کنترل و تعهدات :

در آغاز الف / 1 با سیا همکاری می کرد، برای اینکه نظریات گروه سیاسی میانه رو خود را از کانالی به کانالی به دولت آمریکا برساند، به این امید که دولت آمریکا عاقبت برای تماس آشکار با این گروه و حمایت از آن تحت حکومت شاه اقدامی نماید. او از مطلع کردن همکاران خود از تماسش با سیا منع شد و در آبان 56 یک آزمایش دروغ سنجی را با موفقیت گذراند که کاشف از هماهنگی وی با این رهنمود بود.

در جریان بدتر شدن اوضاع سیاسی و امنیتی او یک عامل مخفی حقوق بگیر تمام عیار شده است. الف / 1 در عین حالی که طی مدت قابل ملاحظه ای از دریافت هرگونه دستمزد خود داری می ورزد، در 17 خرداد 57 یک یادداشت تعهد را که در اسفند 58 اصلاح شد پذیرفت که به موجب آن سیا پول یک بیمه نامه عمر معادل 100000 دلار آمریکا را می پردازد و سالانه 5000 دلار آمریکا در یک حساب امانی ستاد واریز می نماید.

آخرین اصلاح یادداشت تعهد تاریخ 9 فروردین 58 را دارد که به موجب آن سیا همچنین به الف/1 کمک می کند که حین اقامتش در خارج از آمریکا حق مخصوص بیگانه دائم الاقامه خود را حفظ کند و این حق از مقامات ایرانی پوشیده ماند. در فروردین 58 یک وام با نرخ مساعد برای الف / 1 ترتیب داده شد که 1300 دلار باز پرداخت آن به سیا به عنوان پاداش ملغی گردید.

ص: 350

د. تماس: ملاقات ها با الف / 1 با سوار شدن او به اتومبیل ( مأمور) پس از تماس تلفنی با او در منزلش صورت می گیرند. در مرداد و شهریور 58 تماس قطع گردید، اما در اواخر شهریور 58 دو باره برقرار شد و الف / 1 گزارشهای خود را می دهد (لطفا قرارگاه در مورد هر تغییری که در ترتیبات تماس حاصل شده توضیح دهد). یک آدرس عملیاتی در لندن به الف / 1 داده شده است و تأییدیه برای استفاده از وسایل مخابراتی و مخفی صادر گردید. در جریان بحران بهمن 58 (رادیوی) MX-350الف / 1 به مأمور قرارگاه امکان داد که با او تماس بگیرد و برای سفارتخانه که تحت اشغال در آمده بود کمک بگیرد. از آن زمان آن دستگاه پس گرفته شده است.

ه - امنیت: الف / 1 آموزش امنیتی دیده است و قواعد را مراعات می کند. در آذر 56 به دستورالعملهای تماس جهت رد کردن پیام از طریق دوست مشترک به مامور مربوطه اعتنا ننمود و FSARفروردین یادآور شد که در زمینه امنیتی لازم است الف / 1 به دقت تحت نظارت باشد. (لطفا قرار گاه در مورد هرگونه مشاهدات امنیتی جاری اظهار نظر نماید). اس. دی. ارن در آبان 57 به عنوان یک مورد که احتیاج به دسترسی محدود و سفارش دارد طبقه بندی شد PLSDURN.

و - الف / 1 آموزش مخفی نویسی با سیستم مدادی ( کربنی) و مخابرات به علاوه امنیت را دیده است.

(لطفا قرارگاه در مورد هر طرح آموزشی که دارد اظهار نظر نماید).

5 - موفقیتها و طرحها:

الف / 1 یک منبع اساسی گزارش در باره رهبری دولت موقت است و تعداد قابل ملاحظه ای گزارش ارزشمند تامین کرده است. طی حد فاصل دی ماه 57 الی شهریور 58 او منبع ( ؟) 6 گزارش بوده و قسمتی از یک گزارش دیگر را تامین نموده است. 23 فقره آنها نمره «10» و 42 فقره نمره «؟» و دو فقره نمره «1» گرفتند. طی تصرف سفارتخانه در 25 بهمن منشاء کمک مهمی بود. هنگامی که مامور مربوطه اش با وی تماس گرفت او به دکتر یزدی تلفن کرد و در تشویق وی به اعزام پاسداران برای نجات کمک نمود (لطفا قرارگاه در مورد طرحهایش برای تغییرات بیشتر اظهار نظر نماید).

6....

الف - بودجه 6000 دلار آمریکا در سال.

هزینه های عملیاتی (قرارگاه لطفا اظهار نظر نماید)، ب - حق بیمه زندگانی و واریز پول به یک حساب امانی در ستاد ج،....... ( لطفا قرارگاه تامین نماید).

تا تاریخ 22 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

طرح قرارگاه برای استفاده از بهرامیان و نحوه ملاقات با وی

سند شماره (21) 25 شهریور 58 - تلگرام غیر فوری سرّی از : تهران 54222به : واشنگتن هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. ارن /1 عطف به : واشنگتن 512806 1- متن ذیل در رابطه با تلگرام مرجع است:

4. د. ملاقات با الف / 1 در اتومبیل انجام می شود و به طوری که از قبل قرار گذاشته می شود از اتومبیل

ص: 351

وی یا اتومبیل مامور مربوطه استفاده می گردد. علامت درخواست ملاقات به وسیله تلفن از جانب یکی از طرفین داده می شود.

4. ه. از موقع برقراری مجدد ارتباط در مرداد 1358 هیچ مسئله امنیتی روی نداده است.

4. و. در حال حاضر طرحی برای آموزش آتی در دست نیست.

5 - طرحهای قرارگاه برای استفاده از الف / 1 در ارتباط با تمایل ادغام دو ساخت قدرت متوازی می باشد، ما روی گزارشگری در باره رهبری مذهبی و نقش آن در تعیین جهت دولت موقت و دولت جدید تأکید خواهیم کرد.

6- الف. هزینه عملیات:.. (؟)دلار آمریکا، 6- ج. یک دهم.

2- پرونده: 2010949163 تا تاریخ 25 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

کوششهای گروهی شامل آیت اللّه طالقانی برای ادغام قدرت مذهبی و...

سند شماره (22) طبقه بندی گزارش : سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

کشور : ایران موضوع : کوششهای گروهی شامل آیت اللّه طالقانی برای ادغام قدرت مذهبی و غیر مذهبی در یک رژیم موقت جدید (تاریخ خبر: اوایل شهریور 1358).

منبع : فردی است که مورد اعتماد عضو عالیرتبه ای از یک سازمان سیاسی ایران قرار دارد و از نزدیک در جریان انقلاب در ایران بوده و آشنایان عالیرتبه ای در دولت ایران دارد. گزارشهای گذشته وی عموما مورد تأیید قرار گرفته اند.

1- یک گروه غیر دولتی سعی داشته نخست وزیر مهدی بازرگان را تشویق به صحه گذاردن بر طرحی کند که بنا بر آن قدرت غیر مذهبی که نمایندگی آن با دولت موقت است و قدرت مذهبی که در آیت اللّه روح اللّه خمینی مجسم شده با هم ترکیب می شوند. اعضای این گروه که شامل آیت اللّه سید محمود طالقانی، عبدل ابوالحسن و عزت سحابی هستند؛ معتقدند که سیستم فعلی قدرت دوگانه قادر به برخورد با مسائل فوری نیست و بازرگان مایل نیست با این مسائل حتی مواجه شود و قدرت فردی خمینی باید در یک تشکیلات حاکم موقتی و یک دست ادغام شود. بازرگان، که نقش خود را محدود به نظارت بر انتقال یک دولت.... می بیند، علیرغم روابط شخصی نزدیکش با اعضاء گروه تهیه کننده این پیشنهاد، مایل به تأیید آن نبوده است. اگر او نظر خود را در هفته حول 4 شهریور عوض نکند،.... امید کمی به این کار وجود دارد، طالقانی در آخر هفته به قم خواهد رفت تا موافقت خمینی را جلب کند.

2- در بافت موقتی که گروه بانی قضیه در نظر گرفته، خمینی رئیس «هیئت» حاکمه خواهد بود.

بازرگان هم یکی از اعضاء خواهد بود و به عنوان «دبیرکل» فعالیت می کند. تمام اعضای کابینه فعلی کنار گذاشته خواهند شد و شورای انقلاب هم منحل می شود و مقاماتی زیر نظر هیئت حاکمه به مناصب اجرایی مثل..... دفاع، کشاورزی، مسکن... گمارده خواهد شد....(ادامه سند به دست نیامده)

نظریات مربوط به گزارشها

ص: 352

سند شماره (23) 4 مهر 58 - تلگرام غیر فوری سرّی از : واشنگتن 521568به : تهران موضوع : هشدار - منابع و شیوه های اطلاعاتی است - نمرات و نظریات مربوط به گزارشها 1- در ذیل نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای ماه اوت می آید:

709/ 10 و 708/ 10 و 707/ 10 و 704/10 و 701/ 10 و 700/ 10- NIT های که در 3 مهر 1358 مرور شدند. مابقیNIT های ماه اوت گزارشهای نفتی هستند که بخش اقتصادی / خاور نزدیک به طور جداگانه به آنها نمره خواهد داد.(1) هدف:S.1.B نمره: 5 704/ 10 - NIT اس - دی. ارن 79 - 15168 / 315 - TDFIRDB 7 شهریور 1358 یک جانبه اس.دی.ارن با تمام کنترلها موضوع: کوششهای گروهی شامل آیت اللّه طالقانی برای ادغام قدرت مذهبی و غیر مذهبی در یک رژیم موقت جدید.

نظریه: این گزارش به نظر می رسد که قدری در مطبوعات تأیید شده باشد. گزارشهای بعدی نشان داد که پیشنهادهای این گروه رد شده است. تحلیلگران همچنان علاقه مند به حرکاتی هستند که روحانیت برای به دست آوردن یک موقعیت حکومتی فعالانه تر ایفا می کند. علاقه وافری به هر گزارش در باره نظرگاه های روحانیون ایران - هرکدام که باشند - وجود دارد. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

درخواست بهرامیان مبنی بر ملاقات تلفنی

سند شماره (24) 5 مهر 58 - تلگرام غیر فوری سری از : تهران 54326به : واشنگتن هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است پی.ال.اس.دی.ارن 1- از نظر شما دور نمانده که اس دی. ارن/ 1 اخیرا هیچ به آگاهی ما از نسبت بین نیروهای محرکه دولتی من جمله ماجرای نزیه نیافزوده است. در آخرین ملاقات ما به درخواست الف/ 1 مبنی بر اینکه ملاقات بعدی با تماس تلفنی او شروع شود موافقت کردیم. هنوز از او خبری نشده و طی سه روز گذشته پیامهایی در منزل و دفتر وی گذاشته و خواسته ایم که با ما تماس بگیرد. نتایج حاصله را اطلاع خواهیم داد.

2- پرونده: 949163- 201 تا تاریخ 5 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

تماس تلفنی با بهرامیان و بخطر افتادن ظاهری وضعیت وی

ص: 353


1- در این تلگرام که ستاد سیا نظر خود را درباره گزارشهای ارسالی (غیر نفتی) از قرارگاه تهران در ماه اوت اظهار داشته ٬ فقط یک مورد مربوط به گزارش اس. دی. ارن/ 1 می شده که در اینجا آمده و برای حفظ انسجام مطلب از آوردن سایر قسمتهای آن خودداری شده تا هر مورد در پرونده مربوط به خودش مطرح شود.

سند شماره (25) 12 مهر 58 - اعضاءسری از : تهران 54408به : فوری، رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس پی.ال.اس.دی.ارن عطف به : تهران 54326 1- شب 11 مهر به وسیله تلفن.... با اس.دی.ارن / 1 (الف / 1) تماس گرفتیم :

الف: او مشغول خاتمه دادن به تجارت خود و مناسباتش با دولت موقت است. پرسید آیا خبری درباره..... داشتیم (جواب منفی دادیم).

ب - یک محافظ.... برای منزل وی تعیین شده که معلوم نیست چه کسی ترتیب آن را داده است. این امر..... احتمالاً علت تماس نگرفتن او با قرارگاه بوده است.

ج - او باید به بلوچستان مسافرت کند تا به کاری که مشخص نشد رسیدگی نماید. سعی خواهیم نمود از فرودگاه..... بازگشت در اواخر هفته آینده......

2- باتوجه به وضع الف / 1.......ما میلی نداشتیم که مکالمه را طولانی کنیم یا در باره...... سؤال نماییم.

مطمئن ترین گمان ما این است که تصمیم به قطع..... ناشی از ماجرای اس.دی.پوتی / 1 بوده و پیش از تعیین محافظ برای جلوی درب وی اتخاذ شده است. الف / 1 به نظر افسرده و..... نشان می داد.

3- در تماسهای اخیر با منزل الف / 1 ما صدای پسرش و یک فرد مونث که احتمال داده می شود همسر یا دخترش بوده باشند را شنیدیم.

این واقعیت که خانواده اش هنوز اینجا هستند.

ممکن است خودش..... که این قضیه مثل قضیه اس.دی.ایگل/ 1(1) نخواهد بود. معذلک، دادستانی انقلاب ظاهرا خانواده های کسانی را که بزهکار تشخیص داده شده اند، مشمول..... گرداند، و امکان دارد که الف / 1 به این نتیجه برسد که باید به تنهایی اقدام به خروج مخفیانه نماید. در باره اینکه آیا ما باید برای..... چنین خروجی تلاش نمائیم و در چنین صورتی چه طرحهای احتیاطی ابداع کنیم در خواست داریم که ستاد نظر خود را اعلام نماید . (2)

مشخصات بهرامیان

سند شماره (26) 12 مهر 58 - اعضاءسری از : رئیس 526974به : فوری، فرانتک، دیرتک، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس. پی.ال.اس.دی.ارن عطف به : رئیس 526966 1- هویت عبارتست از :

بهرام بهرامیان

ص: 354


1- اس. دی. ایگل / 1 نام رمز عطارزاده ٬ کارشناس ضد تروریستی ساواک و منبع نفوذی سیا بوده که در اوایل سال 58 توسط متخصصین اعزامی سیا تغییر صورت داد و از کشور خارج شد و اینک برای سیا کار می کند.
2- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است.

تاریخ و محل تولد: 2 اردیبهشت 1319، ایران، جنس: مذکر تابعیت: ایران. بهرامیان.... ( دارای ویزای - م) بیگانه دائم الاقامه شغل: بازرگان اوصاف:

قد: 70 اینچ وزن: ....

رنگ پوست: گندمگون، خصوصیات چهره: صورت.... با دماغ بزرگ، عینک می زند، رنگ...

سیاه، رنگ چشم: قهوه ای، دندانها زبان: زبان مادری فارسی، انگلیسی خوب 2- پرونده: 949163-201 تا تاریخ 12 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

توضیح تکمیلی در مورد سند قبلی

سند شماره (27) 13 مهر 58 - اعضاءسرّی از : تهران 54412به : فوری به رئیس رونوشت....

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس پی.ال.اس.دی.ارن. اف. جی پستایم عطف به : الف - رئیس 526966، ب - رئیس 526974 1- توصیف جسمی (ذکر شده) درست است،.... به جای سیاه قهوه ای تیره.....

2- پرونده: 949163-201. تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

طرح خروج مخفی و تهیه مدارک جعلی

سند شماره (28) از: دیرتک 54895سری - 13 مهر 58 - اعضاء به: فوری تهران رونوشت فوری برای فرانتک، رئیس حساس. ال. پی. گامین - پی. ال. اس. دی. ارن - اف. جی. پستایم عطف به: الف. رئیس 526966، ب. تهران 54412 1- چون ممکن است مدارک جعلی جهت خروج مخفی اس.دی ارن / 1 لازم باشد نظریات زیر ارائه می گردد.

2- بررسی امکان صدور پاسپورت توسط اداره خدمات فنی در رابطه با ملیت قابل توجیه برای اس دی ارن / 1 با در نظر گرفتن جنبه های نژادی، آشنایی زبان، و شرایط ویزایی برای داخل شدن به ایران و ادامه سفر، صدور پاسپورت پرتغالی در ماکائو را بسیار مناسب جلوه می دهد. تمام پاسپورتهای آمریکای لاتین به ویزا نیاز دارند. پاسپورتهای موجود کشورهای خاور نزدیک به ویزای ایرانی نیاز دارند. البته به استثناء پاسپورت کشور تونس که چون فرد مذکور فرانسوی نمی داند دادن این پاسپورت مناسب نیست.

پاسپورت کویتی نیز در نظر گرفته شد، لیکن شرایط اخذ ویزا و ادامه احتمالی سفر از ایران به کویت این انتخاب را نیز چندان مناسب جلوه نمی دهد.

3- پیشنهاد می کنیم از داستان پوششی بازرگان پرتغالی که در ماکائو زندگی می کند و سفرهایی چند به هنگ کنگ و اروپای غربی کرده است استفاده شود. آثار این سفرها در پاسپورت خواهد آمد. فرد مذکور

ص: 355

در حال حاضر مرحله بازگشت سفر دو سره فرانکفورت - ماکائو - فرانکفورت را به انجام می رساند و به محض فرود آمدن در تهران استفاده واقعی از پاسپورت جعلی آغاز خواهد شد.

4- امکان صدور اسناد لازم ذیل وجود دارد:

الف: کارت واکسیناسیون آبله و تیفوس از هنگ کنگ.

ب: کارت شناسایی برای افراد مقیم ماکائو. که اگر عکس قدیمیتری از فرد مذکور در دسترس باشد، ممکن است تاریخ آن چند سال جلوتر نشان داده شود.

5 - مدارکی که لازم است از تهران جهت صدورفرستاده شوند عبارتند از :

الف: عکسهای قدیمی و جدید فرد مذکور در صورت موجود بودن. در صورتی که نگاتیوها در دسترس باشد چه بهتر. ستاد مرکزی قادر است اولین سری چاپ عکسهای فرد مذکور را در پرونده های ال. ان. یوما جای دهد.

ب: دفتر خدمات فنی می تواند دو اسم فرضی و دو شهرت فرضی را جعل کرده به تهران مخابره کند، تا جهت به دست آوردن شش نمونه امضاء مشابه که خود فرد مذکور شخصا می دهد مورد استفاده قرار گیرد.

6- خواهشمند است قرارگاه نظریات خود را در مورد تناسب استفاده از پاسپورت پرتغالی صادره در ماکائو ارسال دارد. در صورتی که اسناد جعلی مورد استفاده قرار گیرد، اطلاع دهید آیا قرارگاه در استفاده از ظاهر مبدل نیز ضرورتی احساس می کند.

7- فرانتک: خواستار نظریات و پیشنهاد شما هستیم. سوابق دفتر خدمات فنی نشان نمی دهند که ای.

زی. نوا دارای ظرفیت صدور پاسپورت پرتغالی باشد. در صورت لزوم ارسال خواهد گردید. خواهشمند است نظر خود را اعلام دارید.

8- پیشنهاد فوق صرفا به قصد چاره جویی مقدماتی برای خروج مخفی بود که در صورت ضرورت مورد استفاده قرار گیرد.

9- پرونده: 949163 -201 تا تاریخ 13 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری

مقدمات و مدارک لازم برای جعل پاسپورت برای بهرامیان

سند شماره (29) 14 مهر 58 - اعضاءسرّی از: فرانتک 39945 به: فوری به دیرتک رونوشت فوری برای تهران، رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - حساس - پی.ال.اس.دی.ارن. - اف.جی.پستایم.

عطف به : الف. رئیس 526966، ب. دیرتک 57895، ج. فرانتک 39926 (به تمام مخاطبین ارسال نشده) 1- سناریوی طرح شده در تلگرام مرجع ب برای خروج مخفی احتمالی اس.دی.ارن از ایران با اسناد پرتغالی شایان توجه است. معذالک فکر می کنیم که مجرد لزوم ویزای ورود نباید موجب از نظر افتادن پاسپورت آمریکای لاتین یا سایر کشورها که پاسپورتهایشان ویزا لازم دارد شود. آخرین اخبار ما در مورد مسافرت به ایران حاکی از لزوم داشتن ویزا می باشند (راتر فورد(1) گزارش داد که او در آتن بدون

ص: 356


1- راتر فورد همان مأمور ویژه ای بود که سیا برای تماس با بنی صدر خائن به تهران و پاریس اعزام داشته بود.

تأخیر یا اشکالی ویزای ورود گرفت). اطلاع ما در مورد مسافرت بدون ویزا به ایران، خصوصا در رابطه با دست نوشته های وارده در پایین کارت ورود به کشور که هنگام خروج خواسته می شود ناقص است.

خروج مخفی در این حالت محتاج تلاش برای جمع آوری اطلاعات می باشد تا این نقیصه تکمیل شود.

2- به نظر ما اگر ویزاهای ورود به ایران اکنون بیش از گذشته در دسترس باشد، حتی ممکن است ویزا را به طور قانونی در پاسپورت مشار - الیه جای داد، در غیر اینصورت نمونه هایی برای نسخه برداری و جعل موجود خواهد بود. استفاده از پاسپورتهای آمریکای لاتینی یا سایر ملیتها که به ویزاهای ورود احتیاج داشته باشد، باید به طور جدی بررسی شود. ما...خالی پرتغالی نداریم.

3- راتر فورد گزارش داد که هنگام ورود به ایران، در چندین نقطه متفاوت در جریان کنترل پاسپورت بازرس گمرک راجع به علت مسافرتش به ایران و مدت اقامتی که در نظر دارد از او سؤال نمود. او متوجه هیچ اقدام کنترلی فوق العاده ای در ضمن عزیمت خود نشد.

4- برای تهران، ما می دانیم که در این مرحله تهیه اسناد خروج تنها چاره است، معذالک پیشنهاد می کنیم که برای بررسی پاسپورتها کارتهای ورود مسافرینی که با داشتن و همچنین بدون ویزا اخیرا به ایران رفته بودند تلاشهایی صورت بگیرد.

5- پرونده: 949163- 201 تا تاریخ 14 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری

گردآوری مجموعه لوازم جهت حدود پاسپورت پرتغالی و...

سند شماره (30) 20 مهر 58 - اعضاءسری از : دیرتک 54980به : با حق تقدم به فرانتک رونوشت برای تهران، رئیس حساس - ال. پی. گامین - پی. ال. اس. دی. ارن - اف. جی. پستایم تکز.

عطف به : الف. دیرتک 54895 ب. فرانتک 39945 1- اداره خدمات فنی اقلام زیر را برای استفاده احتمالی در تهیه مدارک اس. دی.ارن یا محموله 479190 به ای. زی. نوا می فرستد:

الف: مجموعه چهار نگاتیو که از کارتهای شناسایی اس. دی. ارن / 1 همسر، پسر و دخترش ساخته شده است.

فیلم مثبت نگاتیوها نیز ضمیمه است. عکسهای اصلی از پرونده های ال. ان. یوما(1) برداشته شده است و می بایست به جای خود باز گردانده شود. این عکسها در حد فاصل تقریبی 1976 تا 1978 گرفته شده بودند. طرح فعلی برای اعضای خانواده مشارالیه این است که در صورت امکان آنها به طور علنی عازم شوند. شاید بعدا ناچار شویم به خانواده اش کمک کنیم.

ب: نسخه هایی از نمونه کارتهای شناسائی ماکائو.

2- اداره خدمات فنی مشغول گردآوری مجموعه لوازم صدور پاسپورت پرتغالی و کارت شناسایی ماکائو می باشد که در مدت کوتاهی به ای. زی. نوا ارسال خواهد شد.

3- در صورتی که مشارالیه تقاضای مدارک با نام مستعار نمود اداره خدمات فنی ترجیح می دهد از

ص: 357


1- ال. ان. یوما نام رمز یکی از واحدهای دولتی آمریکا می باشد ٬ ولی معنای دقیق آن هنوز روشن نشده است. پیشوند ال. ان. مخصوص این تأسیسات می باشد ٬ چنان که برای مثال در بعضی اسناد برای اشاره به سفارتخانه های آمریکا کلمه رمز ال.ان. فال به کار می رود.

پاسپورت پرتغالی استفاده کند. به نظر ما پاسپورت برزیلی در صورت انتخاب آمریکای لاتین بهتر از همه می باشد، زیرا که این تنها پاسپورت به زبان پرتغالی است. تهیه مدارک اسپانیولی زبان شاید مخاطره بیشتری برای مشارالیه در بر داشته باشد، زیرا احتمال بیشتری دارد که مقامات ایرانی به زبان اسپانیولی به جای پرتغالی بازخواست کنند.

4- مایلیم به تهران خاطر نشان کنیم که این نگاتیوهای ارسالی به ای.زی.نوا دومین سری عکسهای چاپی را به دست خواهد داد که حکم داخلی را نسبت به عکسهای اصلی خواهند داشت.

نگاتیوهای یاد شده فقط در صورتی داده خواهد شد که تهران نتواند نگاتیوها/ تصاویر بهتر یا...

استفاده در کارت شناسایی ماکائو به دست آورد.

5 - توضیحات و اقلام فوق که برای ای. زی. نوا ارسال می شوند به شرطی تحویل می گردند که...

مدارک مسافرت با نام مستعار تهیه گردد.

6- پرونده: 949163- 201 تا تاریخ 19 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.

نمرات و نظریات مربوط به گزارشها

سند شماره (31) 20 مهر 58 - تلگرام غیر فوری سری از : واشنگتن 531200به : تهران موضوع : هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است نمرات و نظریات برای گزارشها نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای 710/ 10- NIT تا 720/ 10 - NITماه سپتامبر که در 18 مهر 1358 مرور شدند.(1) هدف: S.1.E شماره گزارش از حوزه فعالیت: 716/ 10 - NIT.

نمره 5 اس. دی. ارن.

شماره انتشار: 79 - 15667/ 315- TDFIRDB 15 شهریور 1358.

یک جانبه، منبع اس. دی. ارن / 1، با تمام کنترلها.

موضوع: 1- ساخت شورای انقلاب.

2- روابط بین چهره های سیاسی و دولتی ایران.

نظریه: همچنان به شناسایی چهره های برجسته دولتی و آنها که بالقوه شخصیتهای بر جسته ای هستند علاقه مندیم. مرکز تحلیلهای خارجی کشور هنوز خواهان گزارشهایی راجع به شورای انقلاب، اعضا و مقام آن در رژیم می باشد.

توضیحات مربوط به پاسپورتهای پرتغالی

ص: 358


1- . 1 رجوع شود به پاورقی سند شماره 25

سند شماره (32) 30 مهر 58 - اعضاءسرّی از : دیرتک 55158به: با حق تقدم به فرانتک رونوشت برای تهران، رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس ال. پی. گامین ، پی. ال. اس. دی. ارن اف. جی.

پستایم عطف به - الف - دیرتک 54895، ب - دیرتک 54980، ج - دیرتک 55004 1- اقلامی که در ذیل نام برده شده اند، چنان که در تلگرامهای مرجع قول داده شده بود، با محموله شماره 510964 TM فرستاده شدند تا مورد استفاده احتمالی برای تهیه مدارک اس.دی.ارن / 1 قرار گیرند.

الف - مهر خشک فرضی برای استفاده روی عکس دارنده پاسپورت پرتغالی که در ماکائو صادر شده است. فیش هایی که پاسپورت صادره از ماکائو را نشان می دهند، دارای هیچ اثر...از مهر نیستند. به هر حال، پاسپورتهای پرتغالی که در جاهای دیگری صادر شده اند، ظاهرا دارای مهر یا لاک نیستند. همچنین عبارت «(لاک / مهر خشک)» به پرتغالی بین دو محل الصاق عکس در پاسپورت پرتغالی درج می شود.

مهر فرضی روی لاک سرکنسولگری پرتغال در پاریس در سال 1975 ثبت می شود.

ب - نگاتیوها و نسخه های زیراکس رنگی حاشیه نوشته دو صفحه باز از پاسپورت که لاکهای سال 1979 ماکائو و هنگ کنگ را نشان می دهند.

2- پاسپورتی که نسخه های یاد شده در بند ب از آن بر داشته شده، به طور عادی از آن عکسبرداری شد تا در سیستم LTD جای داده شود.

3- پرونده: 949163 - 201 .تا تاریخ 27 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری

متن دست نویس اهرن در مورد بهرامیان

سند شماره (33) متن دست نویس اهرن در مورد بهرامیان اس. دی. ارن / 1 پیمانکار ساختمانی با شغل آزاد. متاهل بوده و حداقل یک فرزند دارد، یک پسرش حدود 12 سال دارد الف / 1 حدود 40 سال داشت.

تا مرداد 58، الف / 1 عضو یک گروه غیر رسمی توصیه و مشورت به نخست وزیر بازرگان بود. (به یاد می آورم که او دو یا سه عضو دیگر را نام برد که فکر می کنم انتظام و فردی به نام آقای سحابی بین آنها بودند)، او از این موقعیت خود در مورد طرحها و فعالیتهای دولت گزارش می داد.

در فاصله بین اوایل تیر تا هنگام اشغال سفارت سه یا چهار ملاقات با الف / 1 بر گزار شد که تمام آنها در مرداد و شهریور صورت گرفتند. گزارشهای خبری او در آن دوره حول یک طرح عمران روستایی دور می زد که با اجرای تکنیسینهای بیکار و منابع وزارتخانه هایی مثل راه و بهداری به کار گرفته می شدند.

(الف / 1 قادر نبود به سؤالات قرارگاه در رابطه با موضوعاتی مثل مفاد ملاقاتهای بازرگان با امام پاسخ دهد).

در اوایل یا اواسط مهر ماه، پس از آنکه الف / 1 در دو ملاقاتی که قبلاً قرار گذاشته شده بود حاضر

ص: 359

نگردید چندین بار سعی شد تلفنی با او تماس گرفته شود که این کار نتیجه ای ببار نیاورد عاقبت توانستند در منزل با او ملاقات کنند. او گفت که نگران ایمنی خود است، چون یک «پاسدار» (احتمالاً یک مراقب) اخیرا جلوی منزل وی آمده بود. او گفت که نمی داند این پاسدار از چه سازمانی است اما با توجه به مشکلات آقای «نزیه» می ترسد که دستگیر شود. الف / 1 گفت که تصمیم گرفته مباشرت خود با نخست وزیر را قطع کند، کار خود را خاتمه دهد و از کشور خارج شود. او گفت که قصد دارد بلافاصله بعد از مسافرت به بلوچستان ( چنان که به خاطرم می آید) برای خاتمه بخشیدن به یک کاری در آنجا ایران را ترک گوید. از او خواسته شد که پس از مراجعت تلفنی تماس بگیرد. او چنین کاری نکرد و بعد از آن ارتباطی با وی صورت نگرفت.

قرارگاه این امر را گزارش کرد و ستاد به دبلیو. او. لاک، ای. زی. نوا، و ای.زی.ویوید دستور داد که دست به کار طرح اضطراری شوند تا در صورتی که الف / 1 برای خروج از کشور به کمک احتیاج داشت مورد استفاده واقع شود.

جزئیات مکاتبات بعدی را به خاطر نمی آورم، اما تصور می کنم که مشغول بررسی پاسپورتهای ماکائو و لبنانی بودند. از آنجایی که تماس دیگری صورت نگرفت، کمکی هم درخواست یا داده نشد.

متن اظهارات اهرن در مورد بهرامیان

سند شماره (34) متن اظهارات اهرن در مورد بهرامیان اسم. بهرامیان. اسم کوچک را نمی دانم موقعیت: یک فرد تاجر است. یک مقاطعه کار ساختمانی است. بین 40 تا 45 سال دارد.

عضو نهضت آزادی است و فردی نزدیک به افراد موجود در دولت است.

به دنبال اطلاعاتی در مورد: روابط بین دولت و رهبران مذهبی بودم. او منبع مأمور قبلی بوده است. به مدت یک ماه منبع من بود. دو ملاقات و دو گزارش داشتم.

موضوع اول: در باره مسائلی از قبیل نقل و انتقال دادن وسائل جاده سازی از وزارت خانه به جای دیگری بوده که یک پروژه بوده است.

موضوع دوم: گزارش داد که این پروژه با شکست مواجه شد.

در اواخر سپتامبر یا اوائل اکتبر به من گفت که کارش را بسته و در نظر دارد که کشور را ترک کند، اما نگفت که کدام کشور و در چه تاریخی می خواهد ایران را ترک کند. متأهل است و بچه دارد زیرا یک بار که به منزل وی تلفن زدم یک بچه گوشی را برداشت .

اسم رمز - اس.دی.ارن / 1.

توضیح اسناد مربوط به خسرو قشقایی

ص: 360

بسمه تعالی نام اصلی : خسرو قشقایی نام رمز : اس. دی. راتر / 4 در این بخش اسناد مربوط به خسرو قشقایی تنظیم شده که قسمتی از آن مربوط به اسناد وزارت خارجه و بخش دیگر مربوط به اسناد سیا است (اسناد مربوط به سالهای 1330 تا 1343 مربوط به وزارت خارجه و بقیه مربوط به سیا است).

با توجه به تاریخ و محتوای اسناد وزارت خارجه و ملاقاتهای وی با مأموران سفارت ( سال 1331) میزان وابستگی وی به آمریکای جنایت کار مشخص و معلوم می شود. وی علیرغم انگیزه های فردی ضد شاهی دارای تمایلات طرفداری از آمریکا و غرب است و در این رابطه از اظهار کمک از آنها هرگز خودداری نمی کند.

اسناد سیا در رابطه با خسرو قشقایی بیشتر شامل ملاقاتها و گزارشهای وی به مأمورین سیا و مواضع وی در قبال جریانات جاری ایران است و در مورد سابقه وی با سیا چیزی در دست نیست.

باتوجه به اینکه وی حقوقی از سیا دریافت نمی کرده، انگیزه وی از همکاری با سیا احتمالاً گرفتن قول حمایت از آمریکا در جهت نیات و اهدافش در آینده و در قبال جمهوری اسلامی بوده است.

عمده گزارشها و دیدگاههای خسرو قشقایی بر حول چند محور دور می زند:

باتوجه به ضعیف شدن دولت موقت و مخالفت پنهانی با جمهوری اسلامی علیرغم حمایت ظاهری در صدد بوده تا با سران مختلف سیاسی و نظامی در جنوب ایران دست به یک سرّی اقدامات براندازی بزند.

در این رابطه با مدنی تماس می گیرد و از وی می خواهد که یک کودتای نظامی را علیه امام و دولت بازرگان رهبری کند که وی چنین حرکتی را در چنین زمانی زود توصیف می کند. قشقایی بر طبق ادعاهای خودش طرحهای تدارکاتی و تسلیحاتی و استراتژی لازم برای ایجاد مخالفت و درگیری مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را داشته است. از طرف بختیار نیز با وی تماسهایی صورت گرفته و حتی به قشقایی گفته شده که پول مورد نیاز برای کودتا نیز به وی پرداخت خواهد شد. در یکی از ملاقاتها وی در مورد تماسش با مخالفین عرب صحبت کرده و گفته که این مخالفین به طور گاه وبیگاه به عنوان حمل کننده سلاح به قبایل غیر عرب در جنوب نیز عمل می کنند.

- - قشقایی در نظر داشته که به همراه مدنی دست به انتشار نشریه ای بزند و این طرح را با سیا نیز در میان می گذارد. سیا نیز به خاطر تمایلی که به داشتن امکانات نشریه ای و بیان نظریاتش در قبال جو ضد آمریکایی و حملات بر علیه آمریکا در ایران داشته، باطنا سعی نموده نه تنها خسرو قشقایی را تشویق کند، بلکه در ازای کمکی که خسرو برای چاپ و توزیع این نشریه خواستار بوده، امکان انتخاب محتوی برای نشریه را از وی جویا می شوند.

سیا از این ملاقاتها و دیدارها در پی کسب اطلاعات در موارد زیر بود:

- - ایل قشقایی و امکانات این ایل در مقابله با جمهوری اسلامی و احتمال استفاده از آن در موارد اضطراری با توجه به باورشان که قشقاییها تنها ایلی هستند که جدا از کردها می توانند فعالیت مخالف چشمگیری ایجاد کنند.

- - اطلاعاتی در مورد وضعیت امنیتی خوزستان و فارس

ص: 361

- - برنامه های سیاسی مدنی با توجه به اینکه قشقایی با مدنی تماسهای نزدیک داشته اند.

- - هدایت اقدامات قشقایی برای تاثیر گذاری بر جریانات مخالف (با جمهوری اسلامی). در این مورد توصیه هایی به قشقایی می شود؛ از جمله نفوذ در جبهه ملی برای رشد میانه روهای طرفدار آمریکا و رساندن و گزارش اطلاعات ملاقات با صدر حاج سید جوادی وزیر کشور برای اطلاع یافتن درباره طرحهای دولت موقت برای انتخابات، ملاقات با شریعتمداری و خاقانی برای امکان یک طرح ریزی، ملاقات با تیمسار جم به این امید که در موعد معین وی می تواند نقشی را ایفا کند. به طور کلی هدف، استفاده از قشقایی به عنوان کاتالیزوری برای گرد هم آوردن میانه روهای طرفدار آمریکا از کلیه قشرهای جامعه بوده است (سند مربوط به این بخش در ضمن اسناد شریعتمداری است).

سوابق قشقایی

سند شماره (1)(1) خسرو قشقایی در شانزدهمین و هفدهمین دوره مجلس به عنوان نماینده شرکت داشت و مشاور نزدیک مصدق در امور قبیله ای بود. او به همراه چند تن از برادرانش به طور رسمی از ایران تبعید شده در ژنو زندگی می کند، گر چه در حال حاضر در آمریکا به سر می برد. او در مخالفت علیه دولت شاه بسیار فعال است، ولی رابطه اش با اکثر گروههای موجود در ایران قطع شده است، فقط برادرش محمدحسین اجازه دارد در تهران زندگی نماید. بنا به گزارشهای رسیده وی معتاد به مواد مخدر است.

نامه خسرو قشقایی به مصدق خسرو قشقایی که در حال حاضر در اروپا به سر می برد نامه ای به دکتر محمد مصدق نخست وزیر پیشین نوشته است. در این نامه او از وضع جبهه ملی اظهار نارضایتی کرده است. دکتر مصدق نیز در پاسخ در مورد رهبران جبهه ملی اظهار ناخشنودی کرده است. خسرو قشقایی هر دو نامه را در اختیار مطبوعات اروپایی قرار داده است.

سوابق بیوگرافیک قشقایی

سند شماره (2) تهران 186 - ضمیمه 1خیلی محرمانه سوابق بیوگرافیک: خسرو قشقایی اطلاعات شخصی: تاریخ و محل تولد 1921، فیروزآباد، جوانترین فرزند صولت الدوله، مجرد تحصیلات: کالج البرز، تهران زبان: ترکی، فارسی، انگلیسی.

سوابق: 1941 - به دوش گرفتن وظایف اداره امور قبیله قشقایی به عنوان یکی از چهار برادر مسؤول نزد مادر خود.

نوامبر 1942 - شرکت در کنفرانسی که از طرف کنسول انگلیس پیرامون سیاستهای کلی قبیله ای برگزار گردید.

ژوئیه 1944 - با دریافت سلاح و تجهیزات از طرف دولت به تعقیب و سرکوب برادرزاده فراری خود

ص: 362


1- این سند بریده های خبری مخصوصی بایگانی بیوگرافیک سفارتخانه بوده است.

چنگیزخان پرداخت.

49 - 1947 - نماینده مردم فیروزآباد در پانزدهمین دوره مجلس نوامبر 1947 - به آمریکا و سویس سفر کرد.

آوریل 1948 - به ایران باز گشت.

1950- نماینده مردم فیروزآباد در شانزدهمین دوره مجلس، عضویت در کمسیون کشاورزی مجلس.

نکات قابل ذکر:

کمی بعد از ترک کالج آمریکایی تهران در سال 1939، خسروخان بر خلاف برادران دیگرش که اکثر اوقات را در تهران می گذراندند، به اجرای وظایف قبیله ایش پرداخت و از آن زمان قسمت اعظم اوقات خود را در استان مصروف نمود.

قبل از انتخاب شدن به عنوان نماینده در پانزدهمین دوره مجلس، فقط برای سفرهایی گاه به گاه به تهران می آمد و در باره او خیلی کمتر از دیگر برادرانش تبلیغات می شد. در سال 1943 او به عنوان فرماندار فیروزآباد انتخاب و منصوب گردید و از جمله مهمترین وظایف او تادیب رهبران جزء قبیله ای که سر جنگ داشتند و شرکت در کنفرانسهایی بود که گاه به گاه با شرکت مقامات ارتش ایران برگزار می گشت.

در آن زمان قشقایی ها طرفدار و مورد لطف دولت مرکزی نبودند، چون قبلاً از آلمانها هواداری کرده بودند و از خلع سلاح نمودن مردان قبیله خود امتناع می ورزیدند.

در ماه اوت 1944 خسرو با دریافت اسلحه و مهمات دولتی و به همراه پنجاه تن از یاران خود به تعقیب و سرکوب برادرزاده فراری خود چنگیزخان مبادرت ورزید.

در فوریه 1942، خسروخان در مسئله (سمیرم) درگیر شد. در این واقعه قبیله قشقایی تحت فرمان او به پادگان (سمیرم) حمله برده حدود صد سرباز را کشتند و فرمانده آن پادگان را اعدام کردند. در 1946 در جریان جنبش ملی فارس وی در مبارزه علیه دولت شرکت جست.

در اکتبر 1947 پس از مشاجرات طولانی بر سر خلع سلاح نمودن افراد قبیله به او روادید آمریکا و سویس اعطا گردید. بنا بر اظهارات محلی درباره این مسافرت، قشقاییها به این کار تن دادند تا خشم شاه فروکش نماید....

در مجلس کنونی، خسرو یکی از چهار دبیر مجلس است.

وی دارای قدی متوسط و بدنی تنومند و یک ورزشکار است، با مشخصات درشت خود شبیه ترکهاست، موهای سیاه تیره و لبخندی دلپذیر دارد. خیلی محتاط است، همیشه طرفدار آمریکا، ضد شوروی و بی اعتماد نسبت به انگلیس است.

گفتگو با خسرو قشقایی

ص: 363

سند شماره (3) 26 ژوئیه 1952 - 4 مرداد 1331سرّی اطلاعات امنیتی سرویس خارجی آمریکا دفتر وابسته نیروی زمینی تهران، ایران یادداشت برای : آقای کومو، سفارت آمریکا نکات مهم گفته های خسرو شامل مطالب زیرین است:

علیرضا پهلوی در ناآرامیهای روز دوشنبه حضور داشت و مشخصا دو نفر از ایرانیان را به ضرب گلوله کشت.

کمیته تحقیق، افراد مسوؤل کشتارهای دوشنبه را شناسایی و محکوم به اعدام خواهد کرد.

من از شاه متنفرم .

تمام اعضای رکن 2 ارتش مجرم بوده و در برابر کمیته حاضر خواهند شد.

استفاده از ارتش علیه ایرانیها مغایر با اصول قانون اساسی است.

به تیمسار گارزان هفته پیش مبلغ 10000 تومان پرداخت نمودم ( بقیه جمله قابل تشخیص نبود).

من طرفدار آمریکا هستم.

جان ای. هینک سرهنگ، وابسته نیروی زمینی یادداشت - دسترسی محدود از : آقای نوردن به : آقای کومو موضوع : گفتگو با خسرو قشقایی شب گذشته در کوکتل پارتی آقای ملبورن بین سرهنگ هینک و خسرو قشقایی گفتگویی انجام شد که من نیز در آن شرکت داشتم و آن را برای شما گزارش می نمایم.

قشقایی به گفتگو در باره احساسات مردم در باره شاه پرداخت و گفت امروز حتی یکی از عکسهای شاه را در مجامع عمومی نمی توانید ببینید، چون مردم آنها را پاره کرده اند. وی گفت حسابهایی دارد که باید با شاه تصفیه نماید، چون پدر شاه پدر وی را به قتل رسانده است، ولی شاه هنوز هم خالی از فایده نیست.

درباره اینکه آیا شاه هنوز هم فرمانده کل قوا هست یا نه، نیز گفتگو در گرفت: قشقایی در این باره گفت که آمریکا کمکهای نظامیش را به شاه می دهد نه به ایران.

بعضی از مواقع قشقایی بی شباهت به خط حزب توده نبود و من به همین دلیل با کمی ناراحتی از وی سؤال کردم که آیا او عضو جبهه ملی است یا خیر. وی گفت که عضو جبهه ملی می باشد. چون گفتگو قبل از رسیدن من شروع شده بود، اطلاعات بیشتری را می توانید از هینک دریافت نمایید.

سوابق قشقائی

ص: 364

سند شماره (4) 4 اکتبر 1952 - 12 مهر 1331خیلی محرمانه اطلاعات بیو گرافیک مکملمکمل CBD سفارت که تاریخ نداشت قشقایی، خسروخان سوابق:

1950- فوریه 1952: نماینده فیروزآباد در شانزدهمین دوره مجلس، معاون رئیس مجلس 27 آوریل 1952: نماینده فیروزآباد در هفدهمین دوره مجلس.

نکات مهم:

بر اساس آرائی که از طرف قبیله اش به وی داده شد، وی بی چون و چرا به عنوان نماینده مجلس انتخاب گردید. با وجود انتقادهایی که از سیاستهای دکتر مصدق می کند، ولی دائما و آشکارا از دولت حمایت کرده یکی از افراد با ارزش جبهه ملی به شمار می رود.

اخیرا قشقایی در مجلس سخنرانی خصمانه ای ایراد نمود و به آمریکاییها برای خرابکاریهایی که در دولت مصدق در هنگام نخست وزیری قوام انجام داده بودند حمله کرد، ولی در دوستی او با چند تن از اعضای سفارت آمریکا تغییری حاصل نشده است. وی گفته که سخنان وی به این منظور ایراد شده تا آمریکا به اشتباهات خود در عدم حمایت فعالانه از دولت جبهه ملی پی ببرد. وی در مورد اعتراض خود نسبت به هیئتهای نظامی آمریکا نیز بیشتر توضیح داده گفت که تجهیزات و افراد آموزش یافته توسط آنان علیه منافع ایران به کار گرفته خواهند شد. ظاهرا در شکافی که بین کاشانی و مصدق به وجود آمده و هر چه بیشتر باز می شود او تصمیم گرفته است با مصدق بماند، ولی تمایل او به دسیسه پردازی در سطح وسیع موجب می شود که استنتاجاتی از این قبیل در بهترین حالت، ضعیف به شمار آیند.ام. آر. پریش

ملاقات قشقایی با فونست نماینده کنسولی آمریکا

سند شماره (5) 28 اکتبر 1954 - 6 آبان 1333خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا در تهران - ایران به : جناب برایانت باکینگهام - کنسول آمریکا در اصفهان اداری - غیر رسمی آقای باکینگهام عزیز:

همراه این نامه متن گفتگویی را که در ملاقات اخیر با خسرو خان در شیراز انجام دادم برایتان ارسال می دارم، شاید توجهتان را جلب نماید. یک نسخه دیگر از آن را نیز در اختیار آقای کورن قرار می دهم.

سفر من به فارس بسیار دلپذیر بود. صبح روز شنبه به طرف شیراز پرواز کردم. روز یکشنبه برای دیدن آثار تخت جمشید رفتم و روزهای دوشنبه و سه شنبه را در شیراز ماندم و روز سه شنبه بعدازظهر به تهران بازگشتم.

امیدوارم که به شما و خانم باکینگهام در سفر خوش گذشته باشد. آقای گیلفیلن گفت امیدوار است که شما بار دیگر به شیراز بیایید.

من نیز از ملاقات با شما بسیار خوشحالم و امیدوارم بار دیگر با شما و خانم باکینگهام ملاقات نمایم.

ارادتمند، رابرت ال. فونست نماینده کنسولی آمریکا

ص: 365

28 اکتبر 1954 - 6 آبان 1333 برایانت باکینگهام، کنسول آمریکا - اصفهان رابرت ال. فونست، معاون کنسول آمریکا - در تبریز خسرو خان - سفر اخیر به شیراز در هنگام صحبت دوستانه و غیر رسمی در مورد امور کلی قبیله ای با آقای بهمن بیگی رئیس برنامه آموزشی قبیله ای اصل چهار (ترومن - م) در شیراز، دریافتم که خسروخان در روز یکشنبه 24 اکتبر با تیمسار عزیزی ملاقات نموده است. طبق گفته بهمن بیگی، خسروخان در حال حاضر در فیروزآباد به سر می برد.

پس از آن، آقای دونالد گیلفیلن مدیر استانی اصل چهار در شیراز به من گفت که امروز بعدازظهر قرار است تیمسار عزیزی با وی دیدار نماید ( 25 اکتبر). به گیلفیلن گفتم که با لحن عادی به ملاقات خسروخان با تیمسار اشاره نماید. اطلاعات زیر توسط آقای گیلفیلن پس از گفتگو با تیمسار عزیزی در اختیار این جانب قرار داده شد.

طبق گفته تیمسار عزیزی یکی از پیکهای خسروخان در روز یکشنبه، با وی تماس گرفته گفت که خسروخان در خارج شهر است و می خواهد پس از دریافت امان نامه با تیمسار گفتگو نماید. تیمسار گفت که فورا یک ملازم فرستاد تا خسروخان را به دفترش راهنمایی نماید. تیمسار به گیلفیلن گفت که خسروخان خیلی عصبی به نظر می رسد. عزیزی به خسروخان گفت که به هیچ وجه نگرانی به خود راه ندهد و دیگر اینکه خسرو می تواند آزادانه به هر کجا که می خواهد سفر نماید.

ولی تیمسار به وی گفت که بنا به خواسته دولت خسرو باید تا تاریخ معینی اینجا را ترک نماید، در غیر این صورت دستگیر خواهد شد.

وی گفت که دولت و خصوصا فرماندهی او در فارس امیدوارند که بتوانند با قبایل روابط حسنه بر قرار نمایند. وی به خسرو گفت که برای قبایل مشکلی ایجاد نخواهد شد. وی به خاطر دردسرهایی که سال گذشته فراهم کرده بود، واجب است که اینجا را ترک گوید. به گفته گیلفیلن، تیمسار به وی اخطار کرده است که اگر تا تاریخ تعیین شده اینجا را ترک ننماید (البته تاریخ را ذکر نکرده است) ارتش وارد شده او را اخراج خواهد کرد.

به این ترتیب اطلاعاتی که در زمینه مکالمه گیلفیلن - عزیزی به دست آورده بودم پایان می یابد. در گفتگوهای قبلی بهمن بیگی به من گفت که خسروخان دیگر از حمایت قابل توجهی در قبایل برخوردار نیست، و تنها ثروت اوست که موجب حمایت باقیمانده از وی شده است.

سوابقی در مورد بهمن بیگی:

وی حدودا 40 ساله و عضو قبیله عماله است. پدرش به همراه بخشهایی از قبیله در کوهستان به سر می برد. بهمن بیگی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده است. وی گردانندگی برنامه آموزش قبیله ای اصل چهار را که ظاهرا یک برنامه عالی است به عهده دارد. او ظاهرا به کارش علاقه بسیار دارد.

برای انجام یک سفر خصوصی در سال 1952 به مدت شش ماه در آمریکا اقامت نمود. بودجه این سفر عمدتا توسط خسروخان تأمین می شد. او به زبان انگلیسی خوب آشنا است. می گفت چون با طرح

ص: 366

پارلمانی کاهش دهنده سال قبل خسرو مخالف بود او از چشم وی افتاده است، ولی اظهار می دارد که در حال ایجاد یک جبهه مخالف علیه طرح پارلمانی خسروخان است.

رونوشت به: آقای کورن کنسول آمریکا در تبریز

آقای کومو

سند شماره (6) آقای کوموژوئیه 1957 - تیر 1336 دیشب در اقامتگاه آقای ملبورن با خسرو قشقایی و فرمانده پولارد چند لحظه گفتگو نمودم. قشقایی می گفت که چون سلاحهای آمریکایی مردم بیگناه را کشته، آمریکا نیز در این کشتار بی تقصیر نیست.

پولارد خاطر نشان ساخت که همه کمکهای نظامی به دولت ایران داده شده است.

قشقایی پاسخ داد که چهل سال است که در ایران یک دولت ایرانی واقعی وجود ندارد و تنها یک دولت سرویس اطلاعاتی وجود دارد که دولت سرگرد جکسون، دکتر زننر و میدل تون است. وی گفت آمریکا باید به دولت واقعی ایران کمک نماید، در حالی که سلاحها در گذشته به شاه داده شده است. وی گفت «بین من و شاه یک مسئله هست که حل نشده و من یک روز آن را حل خواهم کرد». وی گفت ایران خواستار یک شاه دموکرات است و در این لحظه من گروه را ترک نمودم.

خسروخان قشقایی

سند شماره (7) از: معاون ریاست بخش طرحها 29 دسامبر 57 - 8دی 36 یادداشت برای رئیس اداره تحقیق فدرال (اف.بی.آی) آقای : اس. جی. پاپیچ سازمان مرکزی اطلاعات ( سیا) واشنگتن دی. سی.

موضوع : خسروخان قشقایی 1 - یک منبع معتبر و حساس گزارش کرده است که خواهرزاده خسروخان قشقایی یعنی امیر عبداللّه قشقایی که پزشک است و در شماره یک: خیابان مین، چیشلوم، مین زندگی می کند از وی دعوت کرده است که به آمریکا سفر نماید.

2- خسروخان قشقایی که ایرانی است در سال 1920 در شیراز، ایران متولد گردید. وی یکی از رهبران تبعید شده قبیله قشقایی ایران است. رهبران قشقایی به خاطر مداومت در مخالفت علیه رژیم کنونی ایران که گاه منجر به شورش مسلحانه می شد، در حدود سال 1954 مجبور به فرار شدند. فرد مورد بحث در حال حاضر در شهر مونیخ آلمان به سر می برد و با تمام عناصر ضد رژیم مقیم خارج در ارتباط می باشد.

3- در صورتی که وی دعوت خواهرزاده اش را برای دیدار از آمریکا بپذیرد، این سازمان مایل است فعالیتهای وی را زیر نظر داشته و از روابط وی اطلاعاتی داشته باشد.

4- برای حفاظت از منبع گزارشگر از شما تقاضا می شود که در گفتگوهای خود با خسرو قشقایی از وی نام نبرید.

رونوشت: به اداره مهاجرت و تابعیت وزارت خارجه.

نقشه های خسروخان

ص: 367

سند شماره (8) تاریخ خبر: 6 ژوئن 1963 - 16 خرداد 42 طبقه بندی: سرّی - انتشار خارجی ممنوع گزارش خبر اطلاعاتی - وزارت دفاع محل و تاریخ کسب خبر : 15 ژوئن 1963 تاریخ گزارش: 19 ژوئن 1963کشور: ایران تهیه کننده: وابسته نیروی زمینی ایالات متحده ایران منبع: یکی از ناظران برجسته آمریکایی مقام تصویب کننده: سرهنگ سی. ام. پوستون وابسته نیروی زمینی ایالات متحده این گزارش حاوی اخبار بررسی نشده است طرحها و / یا سیاستها نباید صرفا بر اساس این گزارش تهیه یا جرح و تعدیل شوند.

خلاصه مطلب: این گزارش حاوی مطالبی پیرامون وضع کنونی و نقشه های خسروخان قشقایی می باشد.

موضوع: (خیلی محرمانه) قیام - نقشه خسرو قشقایی 1- خسروخان قشقایی و مادرش در نظر دارند در آینده نزدیک آلمان را ترک نمایند، چون پاسپورت آنها ضبط گردیده است. وی مقصد نهایی خود را فاش نمی سازد، ولی طبق اظهارات منبع گزارش دهنده وی سعی دارد به داخل ایران «نفوذ» نماید.

2- محمد حسین در حدود یکم ژوئن در مونیخ به سر می برد. وی به سویس بازگشت و در آینده نزدیک به آلمان باز خواهد گشت.

3- تظاهرات دانشجویی قرار است در آینده نزدیک در اروپا برگزار گردد. قرار است در هنگام این تظاهرات به سفارتهای ایران حمله شود.

4- خسروخان مدعی است که دانشجویان ایرانی مقیم اروپا به وی 25000 دلار کمک کرده اند. وی در نظر دارد این پول را برای خرید اسلحه استفاده کند. وی مایل است تفنگهای کالیبر 45% (ام-3)، تفنگهای اتوماتیک براونینگ، موشک اندازهای کالیبر 5/3 و مواد منفجره پلاستیکی خریداری نماید. وی امیدوار است بتواند اینها را به ایران ببرد و در آنجا علیه خطوط ارتباطی به عملیات تروریستی مبادرت ورزد.

5 - وی معتقد است که ترکهای بختیاری گروه بعدی قبیله ای هستند که در نهضت مقاومت علیه دولت شرکت خواهند کرد، البته به استثناء پیروان جوانرودی.

6- اگر بتواند وسایل تبلیغاتی لازم از قبیل رادیو، بلندگو، و تجهیزات فرستنده را به دست بیاورد، در نظر دارد به یک مبارزه تبلیغاتی به طور همزمان با حملات خود علیه خطوط ارتباطی دولت دست بزند.

7- به گفته وی قبایل تا کنون از ارتش ایران و ژاندارمری ایران در فارس 25000 تفنگ گرفته اند.

8- به گفته وی تفنگ ده گلوله ای انگلیسی که در فارس موجود است، از نوع تفنگهای جنگ جهانی دوم انگلیسی می باشد.

9- در فارس هر خشاب فشنگ تفنگ ام - 1 را اینک به مبلغ 5 تومان ( تقریبا معادل 66 سنت) می فروشند.

10- خسروخان مدعی است که با تیمور بختیار رابطه نزدیک برقرار کرده است و آنها امیدوارند از نفوذ وی در میان افسران ارتش ایران استفاده کرده بتوانند رژیم کنونی را از بین ببرند.

اظهارنظر:

منبع اظهار می دارد که خسروخان تنها یک هدف دارد و آن سرنگون ساختن اعلیحضرت است و برای

ص: 368

رسیدن به این هدف، وی یک طالب بیقرار عملیات چریکی شده است. منبع که اخیرا با بسیاری از قشقاییها دیدار داشته به این نتیجه رسیده است که خسروخان در میان قشقاییها بیش از آنچه تصور می شود مقبولیت دارد، بنا به اعتقاد وی خسروخان اطلاع نسبتا دقیق در مورد وقایع ایران در اختیار دارد.

ممکن است رقم تخمین سلاحهای به دست آمده از ارتش و ژاندارمری بالا باشد، ولی غیر ممکن نیست. منابع خارجی نظامی معتبر سلاحهای از دست داده شده به وسیله ارتش را در همین حدود تخمین می زنند و اظهار می دارند که حدود 4 - 3 خمپاره انداز 2/4 و حداقل دو کامیون حامل مسلسلهای کالیبر 30/0 که (حدود 40 - 30 عدد می باشند) توسط آنها ربوده شده است. علاوه بر این، قبایل از طریق استقرار اردوگاههای قلابی مقدار زیادی غذا و مهمات دریافت کرده اند.

اظهارنظر:

(مقام تهیه کننده این گزارش) حتی با تخفیفهایی که در اروپا داده می شود، با 25000 دلار نخواهد توانست تعداد زیادی تفنگ اتوماتیک، بازوکا و تجهیزات مخابراتی خریداری نماید. با این مقدار خرید خسروخان خواهد توانست تعدادی از افراد را برای مدتی گول بزند و نشان بدهد که در خارج نیز از وی حمایت می شود.

هماهنگی در حوزه فعالیت: منابع کنترل شده آمریکایی (سیا)، وزارت خارجه / بخش سیاسی.

ممانعت از اعطای روادید آمریکا به قشقایی

سند شماره (9) قشقایی، خسرو خیلی محرمانه محل اقامت در آلمان وزارت امور خارجه درخواست کرد که به شخص مذکور در هنگام سفر شاه به آمریکا روادید آمریکا اعطا نشود. سوابق گذشته وی نشان می دهد که در سفرهای گذشته شاه، وی ایجاد دردسر و مزاحمت می کرده است.

تلگرام تهران 1114.

3 ژوئن 1964 - 13 خرداد 1343.

فعالیت سیاسی ایل قشقایی و تدارک نظامی اضطراری

سند شماره (10) طبقه بندی گزارش: سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع: یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.(1) کشور - ایران موضوع : فعالیت سیاسی (ایل ) قشقایی و تدارک نظامی اضطراری (تاریخ خبر - اواسط تیرماه 1358) 1- اگر چه خسرو قشقایی از دولت موقت نخست وزیر مهدی بازرگان حمایت می کند، ولی به نظر وی

ص: 369


1- منبع تمام گزارشهایی که این عبارت را در معرفی منبع داشته اند ٬ خود قشقایی بوده است.

اختیارات این دولت محدود و هنوز در حال تقلیل می باشند و فکر می کند ظرف سه ماه آینده بی نظمی گسترده و خشونت ممکن است از سر گرفته شود. وی بنابراین دست اندرکار تدارکاتی با سران مختلف سیاسی و نظامی در جنوب ایران و تهران است تا در صورت از بین رفتن اقتدار بیشتر دولت، از مردم قشقایی و متحدانشان محافظت شود. قشقایی تخمین می زند که نود در صد مناطقی که افراد (ایل) قشقایی در کثرت قرار دارند، از او حمایت می کنند و در بخشهای مجاور آنها در جنوب غرب ایران نیز طرفداری چشمگیری از او وجود دارد. او فکر می کند که تعداد طرفدارانش اینک به حدود پنج میلیون نفر بالغ می شوند. (توضیح حوزه فعالیت: منبع کاملاً با مقاصد قشقایی موافقت دارد و انتظار نمی رود که در مبالغاتی که خسرو قشقایی پیرامون قدرت کمی و نفوذ سیاسی ایل قشقایی داشته باشد، تصحیحی به عمل آورد).

2- قشقاییها مشغول ایجاد تماسهایی با فرماندهی نظامی در محل و در تهران می باشند. تماسهای نزدیکی با فرماندهان واحدهای زرهی و پیاده شیراز و اصفهان بر قرار است و در تهران نیز با سرلشکر ولی فلاحی فرمانده نیروهای زمینی ایران تماس وجود دارد (توضیح حوزه فعالیت - منبع درباره محتوای این تماسها چیزی اظهار نداشت).

تلاشهایی برای فراهم کردن رابطهای مشابهی در نیروی هوایی صورت گرفته اند، اما عمدتا به واسطه اضمحلال فعالیت و سازمان نیروی هوایی توسط تکنیسینهایی بنام همافر، مثمرثمر نبوده اند.

3- افراد ایل قشقایی سلاحهای جدید بیشتری دریافت می دارند. آخرین حمل 400.... و تفنگ می باشد. اکثر... قشقایی سلاحهای انفرادی می باشند، اما چند... و تعداد مسلسل و خمپاره نیز وجود دارد.

4- به دست آمده در: ایران، تهران ( 18 تیر ماه 1358).... شماره گزارش از حوزه فعالیت....

5- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته دفاعی تهران. فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کویت، کابل، کراچی،...، دهلی نو، تل آویو.

طبقه بندی گزارش: سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده، تا تاریخ 18 تیر 78 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مامور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

نظرگاههای رئیس ایل قشقایی درباره اوضاع سیاسی ایران

سند شماره (11) طبقه بندی گزارش سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

کشور : ایران منبع : یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت موقت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

موضوع : نظرگاههای رئیس ایل قشقایی در باره اوضاع سیاسی ایران 1- در اواسط تیرماه 1358، رئیس ایل قشقایی خسرو قشقایی به یاران نزدیک خود تفسیر ذیل را از

ص: 370

اوضاع سیاسی در ایران ارائه کرد.

الف - آیت اللّه روح اللّه خمینی با هوشترین و فردی با کمترین تمایلات ارتجاعی در مقایسه با سایر ملاهای مهم است، اما تکیه وی به اصول دینی مانع می شود که او قدرت واقعی را به دولت موقت ایران تفویض کند. او اگر هم مایل باشد چنین کند، مابقی دستگاه مذهبی از آن جلوگیری خواهد کرد. ملاها عموما نادان، کوته فکر، ظنین به یکدیگر و حسود نسبت به پیروان فردی خود می باشند. خمینی هنوز از حمایت احتمالاً 70 درصد ایرانیان برخوردار است. اما این حمایت با سرعتی کاهش می یابد که در سه ماه آینده می تواند تعداد پیروان را به نصف تقلیل دهد. (توضیح حوزه فعالیت: پرسیده شد آیا قشقایی ملاهایی مثل حافظ شریعتمداری(1) را بیش از خمینی متکی به اصول می داند، منبع گفت که قشقایی، شریعتمداری را یک سیاستمدار نه یک چهره مذهبی به حساب می آورد).

ب - ضعف دولت بازرگان فقط تا حدی ناشی از وابستگی آن به خمینی است. دو عامل مهم دیگر فقدان تخصص سیاسی در دولت و درگیریهای داخلی آن است که نتیجه اش این می شود که دولت موقت قدرتی را که در دست دارد اعمال نمی کند ( توضیح منبع: قشقایی آن شکافهای داخلی را شرح نداد، یا زمینه هایی را که دولت برای نشان دادن اقتدار خود مغتنم نمی شمرد معرفی نکرد).

ج - برای از سر گرفته شدن بی نظمی گسترده دو عامل ممکن است با هم جمع شوند. یکی تشنجات فزاینده بین گروه های سیاسی که هر یک از آنها، کم و بیش بی توجه به ایدئولوژی مقصدش رسیدن به یک انحصار قدرت است. دوم دور نمای مشکلات شدید اقتصادی می باشد. دولت همچنان تامین پروژه های خدمات عمومی را معلق گذارده، در حالی که به دنبال شواهدی از فسادهای مالی گذشته است و در نتیجه موجب افزایش بیکاری شده است. این موضوع با تغییر شکل اقتصاد محلی تشدید می شود که در آن اقتصاد مثلاً مشاهده فروش مرغهای یخزده وارداتی در دهات یک صحنه عادی شده بود. این واردات اینک متوقف شده اند و اقتصاد محلی نه آماده است که شهرها را تامین کند نه اینکه تمام احتیاجات خود را تامین کند.

2- به دست آمده در: ایران، تهران ( 18 تیر 1358) شماره گزارش از حوزه فعالیت: 659/10 -NIT 3- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته دفاعی در تهران فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کابل، کراچی، کویت، دهلی نو، تل آویو.

طبقه بندی گزارش سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار. پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده. تا تاریخ 19 تیر 78 در بایگانی ضبط شود. تمام اجزاء حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

جزئیات فنی تکمیلی سند قبلی

ص: 371


1- منظور کاظم شریعتمداری بوده که اسمش را اشتباه نوشته اند.

سند شماره (12)(1) 19 تیر 58 - اطلاعاتی سرّی از: تهران 49 () 53 به: رئیس، رونوشت برای امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کابل، کراچی، کویت، دهلی نو، تل آویو.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی اس. دی. راتر جزئیات تکمیلی: اس.دی.راتر/4 در 18 تیر. به سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون نام خاص برای ثبت در فهرست بایگانی. اخذ شده توسط پکوئین. DIR به تلگرام تهران 53648 مراجعه کند که در خط انتشار نیامده است. شماره گزارش از حوزه فعالیت 659/10 - NIT طبقه بندی توسط 15356. بدون پرونده.

فعالیت پیرامون راه اندازی یک روزنامه با کمک قشقایی

سند شماره (13) 10 مرداد 58 - اعضاءسرّی از : رئیس 486833به : تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس.دی. راتر عملیات روانی 1- اینک شش ماه از موقعی که رژیم فعلی قدرت را در ایران به دست گرفت می گذرد. امید این بود که اگر ایرانیها برای مدتی کم و بیش به خود واگذاشته شوند یک دولت با ثبات، میانه رو و نسبتا طرفدار آمریکا شاید سر برآورد. واقعیت این طور نبوده و ما با عدم ثبات مستمر در ایران، مداخله روزافزون شوروی در کشور مجاور افغانستان و یک بحران انرژی رو به رو هستیم. براساس این اوضاع ما می خواهیم مکانیسمهای عملیات مخفی را به کار اندازیم تا در صورتی که از ما خواسته شد، سیاست علنی را پشتیبانی کنیم.

2- برای شروع، ما می خواهیم امکان ایجاد یک منفذ به یک روزنامه را بررسی کنیم که بتوانیم یا مستقیما آن را کنترل کنیم و یا حداقل جوابگوی یک خط مشی مقالات که ما دیکته خواهیم کرد، باشد. در آغاز امیدواریم که آن روزنامه حاضر باشد دخالت شوروی در منطقه را افشاء و با آن مقابله کند و به این دلیل ستاد مجوز لازم را دارد. هنگامی که ظرفیت روزنامه برقرار شد تغییر جهت آن به سوی سیاست محلی در صورتی که چنین درخواستی به سیا تحمیل شد، باید کار نسبتا ساده ای باشد.

3- در مورد اینکه جستجو برای چنین روزنامه ای چگونه شروع شود، فورا نام اس.دی.راتر/ 4 به ذهن می آید. در ماه فوریه ( بهمن 57) ر/ 4 به ما گفته بود که در نظر دارد یک نشریه هفتگی برپا کند و از کمک مخفی آمریکا استقبال می کند. جواب ستاد این بود که اطلاع داد در حالی که تردید داریم چنین فکری به خودی خود چندان جالب باشد، ما باید به جزئیاتی که ر/ 4 داده شد که گفت جزئیات را در یکی از جلسات آینده خواهد داد. در آوریل ( فروردین) ر/ 4 گفت که او و دریادار مدنی در نظر داشتند چند نشریه هفتگی محلی را برپا کنند و برای این منظور 20 میلیون ریال جمع آوری کرده بودند. متکی به اصول می داند، منبع گفت که قشقایی (اردیبهشت) قرارگاه گزارش داد که ر/4 گفته او و مدنی حدود یک ماه دیگر

ص: 372


1- 659NIT 10 / 1 در این سند جزئیات فنی و اداری مربوط به گزارش (سند شماره 11 ) آمده است.

یا همین حدود یک نشریه هفتگی برپا خواهند کرد.

4- از قرارگاه خواسته می شود در ملاقات آینده از ر/4 در باره وضع نشریات خود سؤال کنند. از آنجایی که ر/4 فرد با هوشی است، تصور می کنیم که باید در رابطه با علت مطرح کردن این مسئله صادق باشیم یعنی بگوییم با آنکه هنوز خط مشی یی جهت در گیر شدن در تبلیغات در ایران تصویب نشده، ما می خواهیم قضیه را کاملاً تحقیق کنیم، تا بتوان قضاوت کرد چه اقدامی در صورتی که لازم بود باید اتخاذ شود. ما به هر نشریه ای که دارد انتشار می یابد یا قصد انتشار آن هست، در موارد ذیل علاقه داریم: تیراژ، گروه مورد هدف، طرحهای انتشار، جهت گیری مقالات، نوع و اندازه سانسور دولتی و شیوه تأمین مالی.

در صورتی که ر/ 4 مسئله کمک مالی از ما را، مطرح کرد، لطفا تخمینهائی از اینکه احتیاجات او چه خواهند بود و در عوض تمایل او امکان چه مشارکتی از جانب ما در انتخاب محتوی فراهم خواهد شد ارائه کنید.

5 - به علاوه سؤال از ر/ 4 درباره روزنامه خودش، همچنین از شما درخواست می شود از او بپرسید.

آیا از وجود سایر نشریاتی که امکان دارد نسبت به کمک مخفی از جانب ما موافق باشند اطلاع دارد. در جنب مورد ایران، علاقه مند به چنین نشریاتی در اروپا که خوانندگان وسیعی بین ایرانیهای آنجا دارند می باشیم.

6- از نظریات قرارگاه استقبال می کنیم.

7 - پرونده: 063527 201 تا تاریخ 9 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری

نمرات و نظریات درباره گزارشهای قشقایی

سند شماره (14) 27 مرداد 58 - تلگرام غیر فوری سری از: واشنگتن 497711به : تهران 1- در ذیل نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای ماه ژوئیه که در اینجا ذکر شده اند می آید. این گزارشها در 24 مرداد 1358 مرور شدند .(1) (هدف)S.1.B 658/10- NIT بدون OPACT 79-12271/315 - TDFIRDB.

نمره: 5 (یک جانبه) اس. دی. راتر/ 4 سری / با تمام کنترلها انتشار در 19 تیر 1358 موضوع : هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - گزارشها «فعالیت سیاسی (ایل) قشقایی و تدارک نظامی اضطراری».(2) نظریه: با آن توضیحاتی که حوزه فعالیت در پاراگراف یک درج کرده مبنی بر اینکه تخمین های اس. دی.

راتر/ 4 در باره قدرت کمی و نفوذ سیاسی احتمالاً مبالغه آمیز است موافقیم، ولی خود گزارشگری راجع به ایل قشقایی منحصر به فرد است. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد نیروی زمینی استفاده شد.

( هدف) S.1.B،

ص: 373


1- از این سند فقط دو مورد که مربوط به خسرو قشقایی بودند ارائه شده و بقیه موارد در جاهای مناسب خود خواهند آمد.
2- سند شماره 10 پرونده قشقایی.

659/10 - NIT بدون OPACT79-12267/315 - TDFIRDB، نمره: 5 ( یک جانبه) اس.دی.راتر /4 سری / با تمام کنترلها انتشار در 19 تیر 1358، «نظرگاه های رئیس ایل قشقایی در باره اوضاع سیاسی ایران» .(1) نظریه: ما ارزش این را که اس.دی.راتر/ 4 سعی داشته یک تصویر واقع بینانه از صحنه سیاسی سیاسی ایران ارائه دهد درک می کنیم، و همچنان خواهان نظرگاه های وی هستیم.

فعالیت سیاسی و نگرانیهای امنیتی استاندار خوزستان مدنی

سند شماره (15) طبقه بندی گزارش : سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع : یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت موقت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

کشور : ایران موضوع : فعالیت سیاسی و نگرانیهای امنیتی استاندار خوزستان مدنی (تاریخ خبر: اواسط شهریور 1358) 1- تا اواسط شهریور 1358، آیت اللّه محمدحسین بهشتی و آیت اللّه حسن لاهوتی سعی داشته اند آیت اللّه روح اللّه خمینی را متقاعد کنند که می توان عدم کارایی دولت موقت ایران را با انتصاب دریادار محمد مدنی به جای نخست وزیر مهدی بازرگان علاج کرد (توضیح منبع: خمینی اگر تصمیمی گرفته باشد هنوز معلوم نشده، ولی شواهدی وجود دارند حاکی از اینکه خمینی از موفقیت مدنی در مهار کردن نارضاییهای اعراب در خوزستان راضی می باشد)، ( توضیح حوزه فعالیت: یک منبع قابل اطمینان در 15 شهریور اظهار داشت که عموما تصور می شود که بهشتی شخصا با مدنی خصومت دارد).

2- خسرو قشقایی رئیس ایل قشقایی به دریادار مدنی توصیه کرده است که یک کودتای نظامی علیه خمینی و دولت بازرگان را رهبری کند. مدنی جواب داد که چنین حرکتی در این موقع زود است. در این زمینه وی به ادامه ضعف نیروهای مسلح اشاره نمود.

3- مدنی عمیقا نگران وضع امنیت استان خوزستان است. اگر چه فعالیت ناراضیان عرب در چند هفته گذشته تقلیل یافته، ولی مدنی شواهدی در دست دارد مبنی بر اینکه فعالیت تشکیلاتی بین اعراب سرعت فراوانی یافته است (توضیح حوزه فعالیت : منبع تفصیلی در باره این موضوع نداشت).

4- به دست آمده در: ایران، تهران (14 شهریور 1358) شماره گزارش از حوزه فعالیت 715/10 - NIT.

5 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه تهران ( فقط برای کاردار) فرستاده شد به: امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، دهلی نو،.... تل آویو، (فقط برای کارمندان اصلی).

طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رویت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر

ص: 374


1- سند شماره 11 پرونده قشقایی.

تهیه کننده. تا تاریخ.... در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مامور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

فعالیت تشکیلات نظامی و سیاسی ایل قشقایی

سند شماره (16) طبقه بندی گزارش : سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع : یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

کشور : ایران موضوع : فعالیت تشکیلات نظامی و سیاسی ایل قشقایی (تاریخ خبر: اواسط شهریور 1358) 1- به گفته رئیس ایل قشقایی خسرو قشقایی، این ایل و متحدانش در فارس و استانهای مجاور مجموعا 20000 سلاح سبک در اختیار دارند. این سلاحها تقریبا فقط از نوع تسلیحات انفرادی می باشند، هر چند که چند خمپاره و مسلسل سبک نیز در این میان یافت می شود (توضیح حوزه فعالیت:

احتمالاً در تعداد سلاحهای سبک مبالغه شده است. برای داشتن اخبار قبلی از همین منبع در باره فعالیت (ایل) قشقایی مراجعه کنید به گزارش 79-1227/315 - TDFIRDBو 658/10 - NITفعالیت تشکیلاتی برای تسهیل استفاده از این قوا بخوبی پیش رفته است و خسرو قشقایی معتقد است که می تواند ظرف سه روز تا 20000 نفر از افراد قشقایی و قبایل متحد را به تهران انتقال دهد. سازماندهی جوانب تدارکاتی و ترابری چنین انتقالی به این بهانه اعمال می شود که ایل قشقایی شاید ناچار شود در مقابل یک خطر برای آیت اللّه روح اللّه خمینی عکس العمل نشان دهد. در واقع، (ایل) قشقایی می خواهد آماده باشد تا هنگامی که مناسب بود برای سرنگونی خمینی قوای نظامی در اختیار گذارد.

2- برنامه سیاسی نیروهای قشقایی وفادار به خسرو قشقایی خواهان همبستگی رابطهای خود در ارتش ایران است، آنها همچنین به دنبال برقراری اتحادی با سیاستمداران دنیوی ( غیر دینی) مثل گروه جوان جبهه ملی می باشند ( توضیح منبع: خسرو قشقایی بسیار تحت تاثیر سید جوادی است و فلسفه سیاسی وی را منطبق با منافع افراد قبایل و ملت ایران می داند..... رژیمی را در نظر خود دارد که در خط مشی، مشابه رژیم نخست وزیر.... مصدق باشد.) نخست وزیر سابق.... بختیار اخیرا اقدام به تماس با.....

کرده است.... فکر می کند که صلاح نیست با بختیار........

3- (توضیح حوزه فعالیت: منبع یکی از حامیان خسرو قشقایی است. برای ما امکان نبوده که صحت...

وی را مبنی بر اینکه عملاً تمام ایل قشقایی به خسرو وفا دارند را تأیید کنیم).

4- به دست آمده در: ایران، تهران (14 شهریور 1358) شماره گزارش از حوزه فعالیت:...NIT - 5- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه تهران (فقط برای کاردار) فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، تل آویو، (فقط رؤسای هیئت های نمایندگی) طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر

ص: 375

تهیه کننده تا تاریخ شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

کوششهای بختیار برای جلب حمایت میانه روها در ایران

سند شماره (17) طبقه بندی گزارش : سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده کشور : ایران منبع : یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت موقت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

موضوع: کوششهای بختیار برای جلب حمایت میانه روها در ایران (تاریخ خبر- شهریور تا اواسط مهر 1358) 1- خسرو قشقایی رئیس ایل قشقایی تعدادی پیام کتبی و شفاهی از شاهپور بختیار دریافت داشته است. منظور از این پیامها جلب حمایت قشقایی از کوشش بختیار برای ایجاد رژیم جانشین رژیم اسلامی آیت اللّه روح اللّه خمینی می باشد. (توضیح منبع: قشقایی اظهار داشت که آخرین یادداشت بختیار در هفته اول ماه اکتبر- 9 الی 16 مهر - به دستش رسید).

2- در ارتباطات بختیار با قشقایی ادعا شده که روحانیون میانه رو منجمله آیت اللّه کاظم شریعتمداری و عناصری در ارتش از تمام مراتب گروه افسران قول حمایت داده اند. بختیار همچنین ادعا کرد از حمایت تمام اقلیتهای قومی و مشخصا اعراب ایران برخوردار است.

(توضیح منبع: قشقایی گفت که شریعتمداری را از لحاظ سیاسی زیرک تر از آن می داند که تعهدی به برنامه بختیار داده باشد. وی گفت که درباره صحت دعاوی بختیار پیرامون حمایت از وی در ایران تردید دارد و فکر می کند که بختیار با تمایل معمول تبعیدیان که پیرامون حمایت جزئی (از خود) در کشور مبالغه می نمایند این حرف را زده است).

3- بختیار پیشنهاد کرده حمایت مالی «نامحدود» در اختیار ایل قشقایی بگذارد. او تضمین کرده فورا تا 500 میلیون ریال (حدودا 5/4 میلیون دلار بنرخ بازار آزاد) تهیه کند.

(توضیح منبع: قشقایی گفته است که در مورد پیشنهاد کمک مالی مثل دعاوی بختیار پیرامون حمایت از خود در ایران شک دارد.(1)

نمرات و نظریات سیا در مورد گزارشهای قشقایی

سند شماره (18) 20 مهر 58 - تلگرام غیر فوریسری از: واشنگتن 531200به: تهران موضوع : هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. - نمرات و نظریات برای گزارشها.

1- در ذیل نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای 710/10NIT- الی 720/10- NITماه سپتامبر که

ص: 376


1- ادامه این سند هنوز به دست نیامده است

در 18 مهر 1358 مرور شدند می آید.(1) (هدف): S.1.B نمره: 5 شماره گزارش از حوزه فعالیت 713/10NIT-، OPACT اس. دی. راتر شماره انتشار: 79 - 15610/315 TDFIRDB، 15 شهریور 1358.

یک جانبه: منبع اس. دی. راتر/4، با تمام کنترلها موضوع: «فعالیت تشکیلاتی نظامی و سیاسی ایل قشقایی »(2) نظریه: علاقه مداومی به گزارشهای مربوط به ایل قشقایی، تشکیلات دسته بندیها، رؤسا، وفاداریهایشان، دریافت تسلیحات و فعالیت آنها وجود دارد. به گفته اس. دی. پپر/1 قشقاییها تنها ایلی هستند که می توانند فعالیت مخالف چشمگیری ایجاد کنند (جدا از کردها): او بختیاریها را به حساب نمی آورد. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

هدف:S.1.B نمره: 5 شماره گزارش از حوزه فعالیت: 715/10NIT - ، OPACT شماره انتشار: 79-15595/315 - TDFIRDB 15 شهریور 1358 یک جانبه، منبع اس.دی. راتر/4، باتمام کنترلها موضوع: «فعالیت سیاسی و نگرانیهای امنیتی استاندار خوزستان مدنی».(3) نظریه: علاقه مداومی به گزارشهای مربوط به مدنی ومواضع چهره های اصلی نسبت به وی وجود دارد. ما علاقه مندیم گزارشهای تکمیلی درباره شواهدی که در دست مدنی قرار دارند، حاکی از اینکه فعالیت تشکیلاتی بین اعراب به مقدار فراوانی افزایش یافته است. داشته باشیم. از گزارش در خلاصه مخصوص دستیار اطلاعاتی رئیس ستاد استفاده شد.

ملاقات با قشقایی

سند شماره (19) از:.........به:.........

عطف به : الف. تهران 54473 (767/10NIT-)، ب. تهران 54472 (768/10NIT-)(4) ، ج. تهران 54144 موضوع :...............اس. دی. راتر 1- در ملاقات 21 مهر، اس.دی.راتر/4 (ر/4) گفت که افرادش با مخالفین عرب تماس دارند. این مخالفین حداقل به طور گاه وبیگاه به عنوان حمل کننده تسلیحات به قبایل غیر عرب واقع در جنوب نیز عمل می کنند، او گفت که می خواهد در... به ما کمک کند، اما در موقعیتی نیست که واسطه..... شود.

3- ر/4 همچنین انتظار دارد این هفته با مصطفی چمران، ملاقات کند (احتمالات این کار وابسته به

ص: 377


1- . 1 رجوع شود به پاورقی سند شماره 14
2- سند شماره 16 پرونده قشقایی.
3- سند شماره 15 پرونده قشقایی.
4- NIT-10/ 4 768سند شماره 17 پرونده قشقایی می باشد.

زمان بازگشت چمران از کردستان می باشد). ما خواسته های اطلاعاتی خود در رابطه با ارتش و سازمان اطلاعاتی و شناخت فردی را تحمیل کردیم.

4- ر/4 چنان که طبق معمول پرسید او و افرادش چه باید بکنند ما، طبق معمول جواب دادیم که نواقص زندگی تحت حکومت خمینی هر چه می خواهد باشد، ما قصد نداریم مشوق هرگونه فعالیتی باشیم که نتیجه نهایی آن به خوبی ممکن است...(1)

اظهارات قشقایی درباره مقامات عالیرتبه ایرانی و فعالیتهای سیاسی ایل قشقایی

سند شماره (20) طبقه بندی گزارش : سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده کشور: ایران منبع: یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از روسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت موقت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

موضوع: اظهارات خسرو قشقایی درباره مقامات عالیرتبه ایرانی و درباره فعالیت سیاسی ایل قشقایی (تاریخ خبر - اواخر مهر 1358) 1- رئیس ایل قشقایی، خسرو قشقایی در اواخر مهر 1358 اظهار داشت که از پنج نفر از با نفوذترین افراد شخصی (غیر روحانی و نظامی) او فقط یکی از آنها را یک انقلابی قطعی به حساب می آورد، این فرد مصطفی چمران وزیر دفاع می باشد. (توضیح منبع: قشقایی گفت که حدودا ده سال می شود که چمران را ندیده است و نمی تواند یقین داشته باشد که شور ایدئولوژیکی وی در ضمن این مدت برجا مانده است).

قشقایی گفت که ابراهیم یزدی وزیر خارجه، صادق طباطبایی معاون نخست وزیر و صادق قطب زاده مدیر رادیو تلویزیون ملی ایران ماهیتا فرصت طلبهایی هستند که بیشتر نگران دستیابی به قدرت و اعمال قدرت می باشند، تا آنکه برای تحول جامعه براساس یک برنامه سیاسی منسجم نگرانی داشته باشند. قشقایی نسبت به قطب زاده تنفر خاصی اظهار داشت. او قطب زاده را فردی دانست که حاضر است خود را به هر کس که تجملات و مداخل مورد آرزوی وی را تهیه کند بفروشد.

2- درباره یزدی، قشقایی گفت که وی از قطب زاده پیچیده تر و بسیار مصمم است و قطعا یک ایدئولوگ انقلابی نیست. خسرو گفت که به نظر او طباطبایی فردی است که به اندازه دیگران انگیزه اش منفعت شخصی است، وی گفت که وزیر کشور هاشم صباغیان را یکی دیگر از با نفوذترین افراد شخصی در دولت به حساب می آورد و فکر نمی کند که او مثلاً از یزدی انقلابی تر باشد، خسرو افزود که تمام این پنج مقام را برای موقعیتهای ذی نفوذ کلاً وابسته به آیت اللّه روح اللّه خمینی می داند و گفت که اینها به عنوان افرادی که مدتهای مدیدی در تبعید بوده اند طرفداران شخصی در ایران ندارند.

3- قشقایی گفت که وی به فراهم کردن رابطهایی برای ایل قشقایی در بخشهای مختلف کشور ادامه می دهد. او ادعا کرد که بین افسران مشغول به خدمت و بازنشسته محترم رابطهای جدیدی پیدا شده اند.

وی گفت که تماسها با رئیس ستاد نیروهای زمینی ولی فلاحی ادامه دارند و منظور از این مناسبات آماده

ص: 378


1- این سند از تکه های باقی مانده در دستگاه پودر کن بوده و قسمتهایی از آن نابود شده که بجای آنها نقطه چین گذارده شده است.

شدن برای موارد اضطراری مثل مرگ یا ناتوانی خمینی است. قشقایی گفت که فلاحی هیچ گاه صریحا اظهار خصومت با خمینی و اسلوب اسلامی حکومت نداشته است.

4- قشقایی گفت که دولت موقت بدون سر و صدا، اما به طور رسمی دستورهایی را که برای خلع سلاح قبیله قشقایی داده شده بودند لغو کرده است. او گفت که پس از انتشار این دستور، نامه ای به قم نوشته و بحث کرده بود که بهترین راه تأمین امنیت منطقه قشقایی دادن اجازه داشته سلاح به افراد ایل بود. به گفته قشقایی، شورای انقلاب در اواسط شهریور به دولت موقت دستور داد قصد اعلان شده خود برای اقدام به خلع سلاح (ایل) قشقایی را دنبال نکند (توضیح منبع: قشقایی تخمین زد که بیش از 20 درصد افراد ایل قشقایی راضی نمی شدند که بدون درگیری سلاح خود را رها کنند). (توضیح حوزه فعالیت : قشقایی شاید به فعالیتی که برای اعاده سلاحهای غیر مجاز توسط دادستان انقلاب اسلامی اعلان شد اشاره داشته است.

این افراد به دنبال خشونتی که پس از تعطیلی روزنامه لیبرال آیندگان در اواخر مرداد ماه روی داد انجام گرفت).

5- به دست آمده در: ایران، تهران (21 مهر 1358 شماره گزارش از حوزه فعالیت 768/10NIT-.

6- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته دفاعی در تهران، فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، دهلی نو.

طبقه بندی گزارش: سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای مشاوران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده تا تاریخ ثبت 22 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده تمام اجزاء گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

اظهارات قشقایی درباره ملاقاتش با خمینی و تحولات سیاسی اخیر

سند شماره (21) طبقه بندی گزارش: سرّی - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع : یکی از اعضای ایل قشقایی است که مورد اعتماد یکی از رؤسای بزرگ ایل قشقایی که آشنایان عالیرتبه ای در دولت موقت ایران دارد می باشد. قابلیت اطمینان به گزارشهای وی مشخص نشده است.

موضوع:... رئیس ایل قشقایی درباره ملاقاتش با خمینی... تحولات سیاسی اخیر (تاریخ خبر - اوایل آبان 1358) 1- رئیس ایل قشقایی خسرو قشقایی در اوایل آبان 1358 اظهار داشت که با پیشقدمی خود در 3 آبان، یک ملاقات خصوصی با آیت اللّه روح اللّه خمینی داشت. وی گفت که در یک تلگرام به خمینی برای درخواست ملاقات وی به رفتار بعضی از روحانیون اشاره کرده بود و طی این ملاقات به این موضوع پرداخته بود. وی گفت که خمینی گوش فرا داد و ضمن این ملاقات صمیمی بود، اما به شکایات جواب نداد.

(توضیح منبع : قشقایی نگفت که چه موارد به خصوصی را به خمینی ارائه کرده بود. خمینی به اوضاع خوزستان اشاره نمود و از دریادار مدنی بابت کارش در آنجا تمجید کرد. او از قشقایی خواست که قوای ایل خود را صرف کمک به مدنی در کنترل وضع امنیت در خوزستان نماید (توضیح منبع : مدنی با خمینی

ص: 379

در 2 آبان ملاقات کرده بود).

2- به گفته قشقایی، خارج کردن پاسداران انقلاب از بندر انزلی به دنبال ناآرامیهای اخیر در آنجا به دستور مدنی بوده است. او گفت که این رویداد ناراحتی رهبری پاسداران از مدنی را که قبلاً قیود سختی برای فعالیت پاسداران در خوزستان اعمال کرده بود تشدید کرد. (توضیح منبع: به نظر می رسید که قشقایی این طرز تلقی را دارد که وزیر دفاع مصطفی چمران نیز با مدنی خصومت دارد، اما شاهدی در تأیید این مدعا ارائه نکرد). (توضیح حوزه فعالیت: بندر انزلی، بندر پهلوی سابق، پس از درگیریهایی بین ماهیگیران و مقامات انقلاب تحت کنترل نیروی دریایی بود. خارج کردن پاسداران انقلاب در مطبوعات گزارش شد....(1)

جزئیات فنی تکمیلی سند قبلی

سند شماره (22) 8 آبان 58 - اطلاعاتیسرّی از: تهران 54603 به: رئیس رونوشت برای امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، دهلی نو، تل آویو هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعاتی جزئیات تکمیلی : اس. دی. راتر /4 در....اکتبر، برای اختفای منبع تاریخ دستیابی تغییر داده شد. به رابطهای سازمان اطلاعاتی همکار داده نشود. بدون پرونده به دست آمده توسط پکوئین، شماره گزارش از حوزه فعالیت 10790- NIT(2)

متن نوشته اهرن در مورد خسرو قشقایی

سند شماره (23) متن نوشته تام آهرن در مورد خسرو قشقایی اس. دی. راتر /4- خسرو قشقایی، رهبر قبیله قشقایی در شیراز زندگی می کند. وضعیت تأهل را نمی دانم. سنش حدود 55- 50 سال است. قبل از انقلاب در آلمان غربی و آمریکا اقامت داشت.

تقریبا هر سه یا چهار هفته یک بار در تهران با وی ملاقات می شد یا در هتلش و یا اینکه به وسیله ماشین او را در خیابان سوار می کردیم از هتل شرایتون واینتر کنتینانتال استفاده می شد.

هدف از تماس:

الف - برای تهیه منابع خبرهایی در مورد عربهای خوزستانی که شامل سازماندهی و تشکیلات و رهبری آنها و هرگونه دخالت و حمایت از جانب عراق می باشد.

ب - اطلاعاتی در مورد وضعیت امنیتی در مورد استانهای فارس و خوزستان ج - برنامه های سیاسی دریادار مدنی.

در مورد قسمت الف - در ماه مهر قشقایی گفت که به او در مورد دو عرب خوزستانی - که حرفه شان قاچاق بود - که احتمالاً می توانند اطلاعاتی خواسته شده را تهیه نمایند خبر داده شده است. قشقایی قرار بود اسامی و سایر مسائل مهم را در مقالات ماه آبان باطلاع برساند.

ص: 380


1- قسمتهایی از صفحه اول و تمامی صفحه دوم آن هنوز به دست نیامده است.
2- از شکل برش و رنگ نوشته این سند و مقایسه آن با سند قبلی چنین می نماید که جزئیات مربوط به همان سند را شرح می دهد.

در مورد قسمت ب - آقای قشقایی اطلاعاتی هم در مورد کوششهایش در حفظ انقلاب از خطرها و هم نسبت به جلوگیری از استقرار پاسداران و کمیته ها در میان مردم قشقایی برای ما تهیه نمود. وی کوششهایش را در مورد به دست آوردن دوستان برای قبیله قشقایی در میان افسران ارتش و شخص دریادار مدنی برای ما تشریح کرد.

در مورد قسمت ج - آقای قشقایی علاقه مدنی را برای رئیس جمهور شدن تحت قانون اساسی جدید برای ما توصیف کرد.

آقای قشقایی در مورد هفته نامه ای که وی و دریادار مدنی مشترکا می خواسته اند ایجاد کنند توضیح داد. اغلب خبرهای مربوط به ادامه تأخیر در انتشار هفته نامه بود که در وهله اول به خاطر نبودن فرد در نظر گرفته شده برای سردبیری هفته نامه در نامه در ایران بود (اسمش را نمی دانیم). هفته نامه قرار بود در تهران در تیراژ 70000 چاپ شود به طور کلی ماعلاقه مند بودیم که از مطبوعاتی که دنبال توسعه حمایت از انقلاب و اگر ممکن باشد دنبال رفع اختلاف بین ایران و آمریکا باشند حمایت نماییم، اما تا تاریخ 13 آبان هیچ گونه حمایتی در مورد این هدف نه پیشنهاد و نه درخواست شده بود.

حقوق پرداختی به نامبرده: هیچ. یک ویزای آمریکا برای خواهر آقای قشقایی گرفته شد.

متن اظهارات اهرن در مورد خسرو قشقایی

سند شماره (24) متن اظهارات اهرن در مورد خسرو قشقایی اسم: خسرو قشقایی اطلاعات:

1- راجع به موقعیت و مسائل گروههای عرب در خوزستان که مخالف دولت هستند.

2- راجع به موقعیت گروهها و ایلهای محلی موجود اسم رمز - اس. دی. راتر /4 پول نمی گرفته است، ولی می دانسته که با یک مأمور سیا تبادل اطلاعات می کرده است.

سؤال: آیا مطالبی را که در آخر جلسه قبل مطرح شد در ارتباط با فکر کردن بیشتر و به خاطر آوردن مطالب بیشتری درباره منابع به خاطر داری؟ جواب: یک مقدار مطالب جدیدی به خاطرم آمده است که عبارتند از:

1- اس. دی. راتر/4 یک مسئله که یادم رفته بود در ارتباط با این فرد گوشزد نمایم این است که در جلسات گفتگویی که با وی داشتم او مطرح کرد که در نظر دارد یک روزنامه چاپ نماید و در دو یا سه جلسه گفتگو او اظهار امیدواری زیادی می کرد که این کار را انجام بدهد. قبل از اینکه من به تهران بیایم در واشنگتن، سیا نسبت به مطالبی که اکثرا در روزنامه های ایرانی به چاپ می رسد که تماما برخورد نمودن به آمریکا و حمله نمودن به دولت آمریکا و نقش سیا و مقولاتی از این قبیل می باشد، نگران بوده و سعی داشتیم که کاری در مقابل این حملات ضد آمریکایی که اکثرا بدون دلیل و سند و مدرک بوده است، انجام دهیم و مرکز به من گفته بود که در این جهت سعی شود کاری انجام پذیرد. قرار بود این کار از طریق انتشار یک روزنامه که اهداف زیر را در برداشته باشد انجام پذیرد:

1- سعی در تشویق بیشتر مردم در ارتباط با داشتن یک حکومت و دولت دمکراتیک و تأیید روی این

ص: 381

مسئله که ما خواستار دمکراسی بیشتری هستیم.

2- سعی در تشویق بیشتر سردبیران و مقاله نویسان برای نوشتن مقالات راجع به منافع مشترک و درازمدت ایران و آمریکا و ترویج نمودن این عقیده و علاقه مندی در بین مردم.

سؤال : کار شما در این زمینه تا به کجا پیشرفت داشته است؟ جواب : در آخرین جلسه ای که با وی داشتم توضیح داد که علت عقب افتادن این برنامه مسافرت فردی است که قرار است سردبیری روزنامه را به عهده بگیرد. او هم چنین توضیح داد که از طرف مقابل در تماس تلفنی که با وی داشته است شنیده که قرار است به زودی به ایران بازگردد.

سؤال : آیا این مطلب را شما از وی خواسته اید که انجام بدهد؟ جواب نه، خود ایشان علاقه مند به انجام چنین کاری بودند و ما هم سعی در تشویق ایشان داشتیم.

توضیح اسناد مربوط به سنجابی و فروهر

ص: 382

بسمه تعالی کریم سنجابی اسناد نشان می دهند که سیا علاقه مند به گفتگو با سنجابی بوده منوط بر اینکه پس از این ملاقات وی تقاضای ملاقات با شورای امنیت / کاخ سفید نداشته باشد. سیا با هماهنگی با وزارت خارجه قصد داشته که یکی از مأموران خود را تحت پوشش مقام بلند پایه اطلاعاتی متخصص در امور ایران به ملاقات با وی بفرستد. اما با توجه به وضع مزاجی سنجابی تا 20 شهریور این ملاقات صورت نگرفته بود. تاریخ تلگرام بعدی در مورد سنجابی 8 آبان می باشد. و با توجه به اینکه اسناد مرجع سند فوق به دست نیامده، صورت گرفتن یا نگرفتن این ملاقات معلوم نشده است. اسناد این بخش همچنین نشان می دهند که سام سنجابی پسر کریم واسطه سیا با پدرش بوده و خود از رابطه بسیار نزدیکی با سیا برخوردار بوده است.

تمایل ملاقات ستاد مرکزی سیا با سنجابی

سند شماره (1) 9 مرداد 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 486014به: فوری به بخش خارجه / سانفرانسیسکو رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به : بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25077 1- ستاد مرکزی علاقه مند به گفتگو با کریم سنجابی است منوط بر آنکه سنجابی پیشنهاد جداگانه ای برای ملاقات با شورای امنیت کاخ سفید نداشته باشد، چون آن گاه دوباره کاری خواهد شد. وزارت خارجه را از ورود سنجابی مطلع کرده و هماهنگی مقدماتی در رابطه با ملاقات با او را برقرار نموده ایم، وزارت خارجه از طرحهای سنجابی برای مسافرت به ایالات متحده جهت درمان پزشکی بی اطلاع بود.

2- در رابطه با هویت آن مأمور ستاد که در شرکت خواهد کرد بعدا اطلاع خواهیم داد. (آن مأمور اداری) عنوان پوششی مقام بلندپایه اطلاعاتی متخصص در مورد ایران خواهد بود. با محل و زمان بندی پیشنهاد شده در پاراگراف 2 تلگرام مرجع موافقیم.

3- پرونده: 961440-201، تا تاریخ 9 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

اطلاع راجع به تابعیت یزدی

سند شماره (1) - الف از : تهران 53879سرّی - 18 مرداد 58 - اعضاء به : با حق تقدم به بخش خارجی سانفرانسیسکو رونوشت با حق تقدم برای رئیس.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به : بخش خارجی / سانفرانسیسکو.؟؟ 25 1- ما هم معتقدیم که سنجابیها احتمالاً از اطلاع راجع به تابعیت یزدی جهت بی حیثیت کردن او استفاده خواهند کرد. این خلاف درک قرارگاه و هیئت نمایندگی از اهداف ما در رابطه با دولت موقت است و به نظر ما شایسته نیست اطلاع صرف نظر از منشاء آن در اختیار کسی گذاشته شود.

2- پرونده:.... 096 - 201 تا تاریخ 18 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

پاسخ رد سیا به درخواست سنجابی

ص: 383

سند شماره (2) 19 مرداد 58 - اعضاءسرّی از : رئیس 492906به : با حق تقدم به بخش خارجه/ سانفراسیسکو رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به : الف - تهران 53879 ب - بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25140 1- با تلگرام مرجع الف در رابطه با مصلحت نبودن تأمین درخواست سنجابی توسط سیا موافقیم.

پایگاه نباید خود را در مقام کمک به سنجابی در این مورد قرار دهد.

2- پرونده: 961440 -201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی

سام سنجابی (پسر کریم سنجابی) و سیا

سند شماره (3) 20 شهریور 1358 - اعضاءسرّی از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25330به : رئیس رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - بخش خارجه/ سانفرانسیسکو 25140، ب - تهران 53879 1- کریم سنجابی در منزل پسرش سام سنجابی واقع در چیکو کالیفرنیا در حال بهبود یافتن است.

متأسفانه وی عفونتی همراه با تب شدید دارد که نوع آن مشخص نشده و آنتی بیوتیکها هم روی آن اثر نکرده است و به هیچ وجه در وضع مناسبی برای مصاحبه قرار ندارد. سام پیش بینی می کند برای اینکه کریم حالش برای صحبت مناسب بشود، لااقل یک هفته دیگر درمان و استراحت ضروری خواهد بود.

شما را مطلع خواهیم کرد.

2- سام بر درخواست خود مبنی بر گرفتن اطلاعات درباره تابعیت یزدی اصرار می ورزد. ما به وی گفتیم مدارکی از نوع آنچه که وی درخواست می کند، به موجب قانون حقوق خصوصی محفوظ هستند.

سام جواب داد که به تهیه مدرک احتیاجی ندارد. بلکه صرفا آمار اصلی مربوط به تاریخ و محل تابعیت یزدی را می خواهد که استدلال می کرد جزء اطلاعاتی است که می تواند در اختیار عموم قرار گیرد. اگر این اطلاعات از نوعی است که در اختیار همگان می تواند قرار بگیرد پیشنهاد می شود که ستاد آنها را به دست آورده تا در اختیار سام سنجابی قرار گرفته و معرفی به مأمور ستاد آسان شود.

3- پرونده 0961440 - 201 تا 20 شهریور 1378 در بایگانی حفظ شود.تماما سرّی

سام سنجابی و سیا

سند شماره (4) از: بخش خارجه / سانفرانسیسکو 25591سری - 8 آبان 1358 - اعضاء به: با حق تقدم به رئیس، تهران رونوشت برای بخش خارجه/ لس آنجلس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

عطف به : الف - بخش خارجه/ سانفرانسیسکو 25330، ب - بخش خارجه سانفرانسیسکو 25450 (به تهران فرستاده نشده) 1- دکتر کریم سنجابی مطابق اظهارات پسرش، سام چند روز پیش پیامی تلفنی از علی اردلان

ص: 384

(خویشاوند کردش که وزیر دارایی است) دریافت داشته که طی آن وی را به بازگشت سریع به تهران دعوت کرد. قبل از ادامه سفر به اروپا جهت دیدن آشنایان ایرانی تبعیدی در آنجا، دکتر کریم سنجابی در تاریخ 6 آبان کالیفرنیا را به قصد یک توقف کوتاه در ایلی نویز برای ملاقات پسر دیگرش ترک کرد. انتظار می رود که وی در 16 آبان یا همین حدود به تهران بازگردد.

2- سام براساس صحبتهای خود با پدرش تصور می کند که دلایل احضار ممکن است عبارت باشند از:

الف - کمک به دولت در حل مسئله کردستان از طریق نفوذش در ایل سنجابی، ب - همکاری با دولت متزلزل بازرگان یا جانشین آن در مقامی مثل ریاست کابینه کریم سنجابی گفت که وی از پذیرفتن هرگونه شغلی کابینه خودداری خواهد کرد، مگر آنکه اقتدار متناسب با عنوان آن شغل نیز تضمین گردد. او نمی خواهد که دوره کوتاهی از وزیر امورخارجه بود دیگر تکرار شود.

3- وضع سلامتی دکتر سنجابی بسیار بهبود یافته و در مدت استراحتش در چیکو کمی بر وزنش افزوده شده است.

4- سام قول داد که ما را از هرگونه تحول جدیدی مطلع سازد.

5- پرونده 0961440 - 201 تا 8 آبان 1378 در بایگانی حفظ شود. تماما سرّی

اظهارات فروهر درباره تغییر کابین

سند شماره (5) طبقه بندی گزارش سرّی غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکارپخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.

منبع : یک مدیر تجاری که عموما قابل اطمینان می باشدکشور : ایران هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است غیرقابل رؤیت برای بیگانگان موضوع : اظهارات داریوش فروهر درباره تغییر کابینه (تاریخ خبر: 7 مهر 1358) 1- در 7 مهر 1358، داریوش فروهر گفت که مقام وزیر مشاور در کابینه جدید ایران را پذیرفته است، چون شورای انقلاب می خواست از وجهه او در کابینه استفاده کند. خود فروهر نمی خواست که در مقام ریاست هیچ وزارتخانه ای به کار ادامه دهد، چون می ترسید مثل حسن نزیه، مدیرعامل پیشین شرکت ملی نفت ایران زمانی مورد اتهام و تحت تعقیب واقع گردد (توضیح حوزه فعالیت: پیش از تغییر کابینه فروهر وزیر کار بود).

2- فروهر گفت که دکتر علی شریعتمداری وزیر پیشین علوم و آموزش عالی ابتدا در لیست وزرایی که می بایست عوض شوند قرار نداشت، اما شریعتمداری در 5 مهر برای اعتراض علیه سایر تغییراتی که در کابینه صورت گرفته بود استعفای خود را تسلیم نمود (توضیح منبع: دکتر علی شریعتمداری از اقوام دور آیت اللّه کاظم شریعتمداری معروف است).

3- به دست آمده در: ایران، تهران (9 مهر 1358) شماره گزارش از حوزه فعالیت 753/10-NIT.

4- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته دفاعی در تهران، فرستاده شد به امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی، کویت، منامه، دهلی نو، تل آویو.

طبقه بندی گزارش سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. غیر قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران با مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر

ص: 385

تهیه کننده - تا تاریخ 9 مهر 1378 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده. تمام اجزای گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.سری

اظهارات فروهر

سند شماره (6) از:.......به:.......

عطف به :......(754/10-NIT)(1) 1- اس. دی. ولید/1 (و /1) گزارش مرجع را مستقیما از داریوش فروهر در 7 مهر اخذ نمود، در آن تاریخ وی او را در منزل دوست خود، وطنی ملاقات کرد. وطنی و فروهر دوستان قدیمی هستند؛ چون آن دو در زمان شاه با یکدیگر در زندان بودند.

2- فروهر همچنین اظهار داشت که افراد ذیل به سمتهای دیپلماتیک منصوب خواهند شد.

صراف یزدی - کاردار در بنگلادش، علی رسولی - کاردار در سنگال، نادر شهزاد - کاردار در رم .(2) قاسم افتخاری - کاردار در برزیل، احمد حسینی فرد - کارمند مطبوعاتی در برلن شرقی، 3- به گفته فروهر، افزود افراد ذیل عضو شورای انقلاب می باشند: بنی صدر، قطب زاده، آیت اللّه خامنه ای و آیت اللّه رفسنجانی، اس. دی. ولید /1 از اظهارات فروهر توانست مطمئن شود که آیا منظورش این بود که فقط این افراد در شورای انقلاب هستند یا آنکه طور دیگر.

4-.............. تا............ مهر 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی

توضیح اسناد مربوط به علی سیف پور فاطمی و اس. دی. رایت

اس. دی. مارکت اس. دی. رایت اس. دی. مارکت (علی سیف پور فاطمی) استاد اقتصاد در یک دانشگاه آمریکایی است که در آذر 57 به عنوان منبعی در مورد مسایل مربوط به سیاست ایران استخدام شده است. انگیزه وی از همکاری با سیا این بوده که آمریکا باید به حمایت خود از میانه روها ادامه دهد تا آنها بتوانند برای اوضاع سیاسی ایران راه حلی پیدا کنند. وی یک بیگانه دائم الاقامه در آمریکا بوده که برای بررسی کارش در مرکز آموزش بین المللی ایران، چندین بار به ایران آمده بوده است.

با توجه به آنچه جاسوسی دیگر در مورد اس. دی. مارکت به مأمور سیا گفته، احتمالاً اتهامات اختلاس و فساد در رابطه با اردشیر زاهدی متوجه وی بوده است. در همین رابطه سیا با توجه به احتمال خطراتی که متوجه وی می شد قصد نداشته برای تماس وی را در فشار بگذارد.

تاریخچه ای در مورد فاطمی و عقاید وی

ص: 386


1- سند شماره 5 همین پرونده.
2- کنار این عبارت با خودکار نوشته شده ”تأیید شده است.“

سند شماره (1) 25 فروردین 58 اعضاءسرّی از: رئیس 419468به: رم رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس بی.سی.هاوک عطف به : تهران 55649 1- پیرو درخواست تلگرام مرجع، ذیلاً خلاصه هایی از قضایای که می توان انتظار داشت در تهران لاتش به دست بگیرد ارائه می گردند:

ه . اس. دی. مارکت /1 (م/1)، 43 ساله، استاد اقتصاد در یک دانشگاه آمریکایی، به دفعات به تهران مسافرت می کرد تا به کارش در مرکز آموزش بین المللی ایران برسد. یک روشنفکر ایرانی است که در اواخر دهه 1960 در گروههای غیر کمونیست ضد شاهی در خارج از ایران فعال بود. در آذر ماه 57 به عنوان منبع خبر درباره وضع سیاسی ایران استخدام شد. آشنایان فراوانی در دولت، جبهه ملی و محافل میانه رو دارد که با آنها برای کسب خبر درباره رویدادهای محلی دیدار می کند. انگیزه اش این اعتقاد قوی اوست که دولت آمریکا باید به حمایت خود از ایران ادامه دهد تا در همان حال میانه روها تلاش کنند راه حلی برای اوضاع پیدا نمایند. او یکی از عواملی است که حقوق نمی گیرد هرچند که در دی ماه 57 موافقت شد تبدیل ارزی 000/300 ریال تسهیل گردد یا آنکه همان مبلغ وام داده شود. تا به مصرف پرداخت حقوق کارمندان محلی مرکز آموزش بین المللی ایران برسد. ملاقاتها در انواع سوار شدن به اتومبیل، ملاقات در رستوران و غیره صورت می گیرند. استفاده از تجهیزات ارتباطی برای او تصویب شده است. معذالک آن وسیله دیگر در اختیار او نیست (به علت اوضاع امنیتی محل، در تاریخ 21 اسفند 58 مدتی از اعاده آن توسط قرارگاه گذشته بود). اس. دی. مارکت /1 فردی باهوش و خوش بیان است و گزارشهای پیشین وی مورد تأیید قرار گرفته اند. چون بسیاری از دوستان وی زندانی یا در بعضی موارد اعدام شده اند، اس. دی. مارکت/1 که یک بیگانه دائم الاقامه است قصد دارد به محض آنکه دولت خروج مردان را اجازه داد، تهران را ترک کند. موافقت نموده در آمریکا با سیا ملاقات نمایند.

2- بدون پرونده: تا تاریخ 25 فروردین ماه 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

برنامه تماس با فاطمی پس از خروج از کشور

سند شماره (2) 6 فروردین 58 اعضاءسرّی از: تهران 52514 (به کفالت پلنتینگا)به : با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اس. دی. مارکت.

1- اس. دی. مارکت /1 (م/1) همچنان قصد دارد هر چه زودتر ایران را ترک کند. او امیدوار است تا اواسط فروردین موفق به این کار شود.

2- در صورتی که م/1 بعد از ورود گلگروف هنوز در اینجا بود. وی انتظار دارد گلگروف با وی تماس بگیرد. اگر م /1 توانست در آتیه نزدیک از کشور خارج شود ما ترتیبی داده ایم که از طریق همسرش در آمریکا با وی تماس برقرار شود. ما به طور موقت موافقت کرده ایم که م/1 مدت کوتاهی پس از ورودش به آمریکا به واشنگتن برود تا اطلاعاتش به طور کامل تخلیه گردد.

ص: 387

3- برای ثبت در پرونده اطلاع داده می شود که محل اداره وی تغییر یافته است. شماره جدید اداره و محل «هویت» است.

4- پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 6 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

آدرس و تلفنهای فاطمی

دسند شماره (3) 6 فروردین 58 اعضاءسرّی از: تهران 52515 (به کفالت پلنتینگا)به: با حق تقدم به رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعای است. حساس اس.دی.مارکت عطف به : تهران 52514، 1- هویت: مرکز آموزش بین المللی ایران تلفنها - 3 (؟) 0 - 625 534 - 625 دفتر در گوشه شمالی، تقاطع تخت طاووس و شاه عباس، ساختمان مزبور 5 طبقه دارد. علائمی در درب ورودی جلو می باشد .(1) (یک بانک در طبقه همکف واقع است.) تا تاریخ 6 فروردین 78 در بایگانی ضبط شود. سرّی

تماس با اس. دی. رایت در مورد فاطمی

سند شماره (4) 27 اردیبهشت 58 اعضاءسرّی از : تهران 53114 (به کفالت گلگروف)به : رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس.دی.رایت 1- مورلوت در 17 اردیبهشت از اس. دی. رایت /1 شنید که اس. دی. مارکت/1 عمدتا به این دلیل خود را بسیار کم در تهران نشان می دهد که از عواقب ارتباط گذشته خود با اردشیر زاهدی در محل واهمه دارد. ر/1 ادعا می کند که زاهدی مقداری پول بابت چند پروژه کشاورزی که هیچ گاه به اجراء در نیامدند به م/1 پرداخت کرده بود. در رابطه با اینکه بر سر آن پول چه آمد سوءظنهایی وجود دارد. ر/1 فکر می کند که م/1 می خواهد به بریتانیا بگریزد.

2- علیرغم آنکه تلاش برای بازگرداندن م/1 به یک ارتباط گزارشگری با ما مطلوب است، ولی قرارگاه می تواند نگرانی م/1 را درک نماید و میلی نداریم به اینکه او را تحت فشار قرار دهیم. اتهامات ادعا شده دایر بر «فساد» و خدمت برای سردمداران رژیم سابق واقعا خطرناک و گاهی اوقات منجر به مرگ می شوند. ما بیشتر می خواهیم به نظر م/1 احترام بگذاریم که اینک داشتن تماس برای او زیاد مخاطره دارد. مگر آنکه ستاد فکر کند که باید به م/1 فشار بیاوریم تا ارتباط از سر گرفته شود.

3- پرونده.201 تا تاریخ 27 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

رهنمود ستاد مرکزی سیا درباره تماس با فاطمی

ص: 388


1- .“ 1 در پائین سند با خودکار نوشته شده ”منزل 84812

سند شماره (5) 29 اردیبهشت 58 اعضاءسرّی از : رئیس 441927به : تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. مارکت. اس. دی. رایت.

عطف به : تهران 53114 1- بانظر شما مبنی بر اینکه برای تماس با اس.دی.مارکت/1 تلاش ننماییم موافقت می شود. معذلک، آیا امکان تماسهای تلفنی گاه به گاه وجود دارد؟ 2- پرونده. 316617 - 201، 885163 - 201 تا تاریخ 28 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

بیوگرافی و سوابق دانشجویی فاطمی

28 سپتامبر 1963خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه : وزارت امور خارجه - واشنگتن به نظر ما زمان آن فرا رسیده که بار دیگر روی اخراج دانشجویان ایرانی، علی سیف پور فاطمی و صادق قطب زاده اصرار ورزیم به این علت که بدون پاسپورتهای معتبر ایرانی در ایالات متحده به سر می برند. همان طور که وزارتخانه اطلاع داد این دانشجویان عمیقا در فعالیتهای سیاسی ضد دولت ایران دست دارند و از قرار معلوم پرونده قضایی خوبی علیه شان وجود دارد.

آخرین باری که این امر در تلگرام مرجع مورد بحث قرار گرفت وزارتخانه از سفارت خواست از نخست وزیر تضمین بگیرد که در صورت مراجعت ایشان به ایران برای اعمال ارتکابی خود تا آن زمان تحت تعقیب واقع نشوند. متعاقبا سفارت به شرحی که در تلگرام سفارتی شماره 957 آمد چنین تضمینی را از خود تضمینی را از خود شاه گرفت. دلیلی ندارد که ما در مورد ادامه اعتبار این تضمینیها شک کنیم و در صورت لزوم می توانیم آنها را به دولت خاطرنشان کنیم.

واقعه ای که آشوبگران دانشجو در رابطه با وزیر خارجه ایران به شرح مندرج در تلگرام مرجع (ب) به وجود آوردند نشان می دهد که باید فرصت را غنیمت شمرد و با وزارت دادگستری (آمریکا - م) مجددا اقدام کرد. اگر چه سفارتخانه شواهدی حاکی از دخالت شخص آنها در این ناآرامی اخیر دریافت نکرده، ولی ما قویا احساس می کنیم که اقدام در مورد فاطمی و قطب زاده تأثیری مفید بر سایر دانشجویان ایرانی مقیم ایالات متحده دارد.

ضرورت فرصت شناسی را خبر اخیر مندرج در تلگرام مرجع (ج) درباره موضع اداره مهاجرت نیز تأیید می کند خصوصا این جمله خبر که اداره (مهاجرت و تابعیت) به طور غیر رسمی به وزارتخانه اطلاع داده احتمالاً مجوز اقامت دانشجویی با این وضع را دیگر تمدید نخواهد کرد «یعنی وقتی که پاسپورت ایرانیش تمدید نشده است».

هولمز گزارشگر: ام.اف.هرتز - بخش سیاسی تأیید: جی. پی. لوزتر (پیش نویس) بخش کنسولی

سوابق تحصیلاتی و مشکلات تابعیت فاطمی در آمریکا

ص: 389

تاریخ: 26 دسامبر 1963 خیلی محرمانه از: وزارتخانهبه: سفارت آمریکا در تهران فاطمی و قطب زاده امروز به دفتر کمیسر اداره مهاجرت و تابعیت خواسته شدند و کمیسر به آنها شدیدا اخطار کرد از ایجاد دردسر دست بردارند وگرنه با اقدام قانونی برای اخراج جبری رو به رو می شوند، چنان که در مورد بیگانگان فاقد پاسپورتهای معتبر معمول است. اخطاریه به نام دادستان کل صادر شده بود. کمیسر گفت دادستان «دلسرد» شده بود که در گذشته به درخواست وی ملایمت به عمل آمده و این منجر به اصلاح رفتار انجمن دانشجویان ایرانی نشده بود. به فاطمی و قطب زاده گفته شد انتظار این است با استفاده از نفوذ خود در آن انجمن از شرکت دیگران در ایجاد دردسر جلوگیری کنند و این معنا را بفهمانند که دانشجویان فاقد پاسپورت معتبر باید رفتار خود را کنترل کنند، والا با اقدام قانونی لازم مواجه می شوند.

دردسرهایی که تصریح شدند عبارت بودند از: ایذا و توهین به شخصیتهای ایرانی بازدید کننده، دخول جبری به ساختمانهای دیپلماتیک ایران، و توزیع نشریات کمونیستی.

اقدام فوق در نتیجه نامه ارسالی از دفتر وزیر به دادستان کل صورت گرفت. اخطار امروز در حضور نماینده بخش خاور نزدیک (وزارت خارجه - م) داده شد که جهت تأکید تذکرات کمیسر به آنجا دعوت شده بود. صورت مذاکرات بدون طبقه بندی و تصویب شده جلسه امروز در اسرع وقت با پست دیپلماتیک ارسال خواهد شد. فروغی را هم از این ملاقات با خبر کرده ایم چون وی به دفعات از طرف آرام در مورد اقدام صورت گرفته از طرف ما جهت محدود ساختن فعالیتهای دانشجویان سؤال کرده است.

جهت اطلاع. دو ایرانی فوق الذکر با آنکه اظهار بی گناهی کردند و فعالیتهای سیاسی را به عنوان جزئی از حقوق خود وانمود می ساختند ولی از جلسه جا خورده بودند و ملاحظه اینکه در موضع دولت آمریکا نسبت به آنها تغییر رخ داده، در آنها اثر گذاشته بود. ایشان سخت تلاش کردند تفاوتهایی بین مواضع وزارتهای خارجه و دادگستری پیدا کنند، ولی چیزی عایدشان نشد. فاطمی براساس اینکه همسرش بعد از کسب تابعیت شهروند آمریکایی است، درخواست کرده موقعیت (اقامتش) به بیگانه دائم الاقامه تغییر داده شود، اما امروز روی این قضیه انگشت نگذاشت. ما امیدواریم در نتیجه تحقیق پیرامون توزیع نشریات کمونیستی و منبع مالی انجمن دانشجویان این تغییر موقعی را اگر جلوگیری نشد لااقل به تأخیر اندازیم.

پایان بخش جهت اطلاع راسک

دانشجویان ایرانی

28 دسامبر 1963خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه دانشجویان ایرانی امروز وقتی خبر مشروحه در تلگرام مرجع را به وزیر خارجه رساندم، وی عمیقا اظهار قدردانی کرد و از من خواست که تشکرات خود و وزارت خارجه را به وزارتخانه ابلاغ کنم. وی خصوصا مایل بود مراتب امتنانش از وزیر بابت اینکه رأسا چنین اقدام سازنده ای در این قضیه پیش گرفته ابلاغ شود.

راکول

ادامه مطالب مربوط به سوابق تحصیلاتی فاطمی و مشکل تابعیت وی

ص: 390

12 ژوئیه 1966محرمانه رسمی - غیر اداریوزارت امور خارجه - واشنگتن جناب مارتین اف - هرتز مشاور سفارتخانه در امور سیاسی سفارتخانه آمریکا - تهران مارتین عزیز:

دیروز وکیل علی فاطمی زنگ زد که بگوید اداره مهاجرت در خواست فاطمی دائر بر تغییر موقعیت خود به وضع (بیگانه) دائم الاقامه را اجابت کرده است که با اداره مهاجرت ارتباط دارد بعدا این ادعا را تأیید کرد. وقتی من تذکر دادم که به دلایل سیاسی علاقه داریم پیشاپیش از اتخاذ تصمیماتی مثل این مطلع شویم جواب داد که مأمور تحقیق ویژه که با موقعیتی نیمه قضایی عمل می کند هنگامی که تصمیم اتخاذ شد بدون قید و شرط نتیجه را به متقاضی اطلاع می دهد. خوشبختانه تصمیم بر مبنای این ادعا گرفته نشده بود که در صورت اخراج فاطمی به ایران وی تحت تعقیب قرار می گیرد. به احتمال قوی علت این تصمیم مانند موارد مشابه اش این بوده که همسر و فرزند فاطمی تبعه آمریکا هستند و اخراج فاطمی ممکن است موجب سختی برای آنها شود.

از ابتدا تا انتهای مراحل اداری اتخاذ تصمیم، وزارتخانه بر موضوع خود که اولین بار در سال 1964 اظهار شد پابرجا ماند که تغییر موقعیت (اقامت فاطمی) تأثیر وخیمی بر روابطمان با ایران خواهد گذاشت.

اداره مهاجرت که به موجب قانون مسؤول اتخاذ تصمیماتی از این قبیل است نظر ما را قبول نکرد. با آنکه این ماجرا از لحاظ روابط خارجی امان مطمئنا اسف انگیز است، ولی به نظر من و دان و مایر وزارتخانه به هر وسیله اداری قانونی که در اختیار داشت تا سر حد ادعای وجود منافع ملی مهمتر توسل شد تا ترتیبی دهد سازمان مسؤول در این امر از جوانب تأثیر این قضیه بر روابط خارجی کاملاً آگاه باشد. البته علاقه مندیم بدانیم چه واکنشهایی در تهران انجام می گیرند.

با سلام ارادتمند فرانکلین ج. کرافورد امور ایرانمحرمانه

اقدام اداره مهاجرت و تابعیت در مورد علی فاطمی

19 ژوئیه 66سرّی سفیر بخش سیاسی - مارتین هرتز اقدام اداره مهاجرت و تابعیت در مورد علی فاطمی علی محمد سیف پور فاطمی، فرد مورد اشاره نامه پیوست رئیس سازمانهای دانشجویان ایرانی در ایالات متحده و قدرت پشت دو نشریه دانشجویان ایرانی به نامهای ایران نامه و دانشجو که جهت گیری ناسیونالیستی دارند بوده است. او در فعالیتهای متعدد ضد شاهی دست داشته است که از آنها می توان از اعتصاب نشسته ضد شاهی در سفارت ایران در واشنگتن در ژانویه 1963 و تظاهرات در سازمان ملل در

ص: 391

سپتامبر و اکتبر همان سال نام برد. سفارت ایران که در سال 1961 از تجدید پاسپورت فاطمی به علت فعالیتهای سیاسی ضد شاهی او در آمریکا خودداری کرده بود در 1963 از تجدید مجوز دانشجویی او نیز امتناع ورزید.

فاطمی در 15 مه 1935 در اصفهان به دنیا آمد و برادرزاده وزیر خارجه دکتر مصدق، دکتر حسین فاطمی است که در 10 نوامبر 1954 اعدام شد. خانواده فاطمی که پس از اعدام یکی از اعضایش بسیار از میل انتقام انگیخته شده، احتمالاً سرسخت ترین گروه از گروههای اصلی ایرانیان مخالف شاه را تشکیل می دهند. علی که «دانشجو» است با ژاله امیر طهماسبی (یک ایرانی که بعد از کسب تابعیت شهروند آمریکا گردید) ازدواج کرده و مقیم نیوجرسی است.

در سپتامبر 1964 کمیسر اداره مهاجرت و تابعیت در منطقه نیوجرسی تقاضای او را برای تغییر موقعیت به (بیگانه) دائم الاقامه رد کرد و به او اطلاع داد اگر قبل از 11 اکتبر 1964 داوطلبانه از ایالات متحده خارج نشود، خروجش جبری خواهد شد. با دریافت اطلاعیه اداره مهاجرت، علی فاطمی با عمویش نصراللّه فاطمی که استاد دانشگاه فیرلی دیکنسن در شهر مدیسون نیوجرسی است خواستار مساعدت سناتور کیس از نیوجرسی شدند. تا مانع اجرای دستور اخراج اداره مهاجرت شود. دلایل ایشان این بود که فاطمی در صورت مراجعت به ایران تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. علی فاطمی که با قاضی ویلیام دوگلاس و سناتور رابرت کندی آشنا و دوست است ظاهرا توانست سد اقدامات اداره مهاجرت در 1964 برای اخراجش شود.

گزارشهایی حکایت می کنند که علی فاطمی در 1963 با احمد بن بلا در سازمان ملل ملاقات کرد و خود را نزد رئیس جمهور سابق الجزایر خوب نشان داد و بن بلا از او دعوت کرد به الجزایر برود. بنابر گزارشها بعد از این ملاقات سفارت الجزایر در واشنگتن پاسپورتی الجزایری به علی داد او به الجزایر رفت، گفته می شود که او در آنجا دوره آموزش شبه نظامی طی کرد.

در مورد فاطمی گزارشهایی هم هست مبنی بر اینکه در سالهای 1964 و 1965 سفرهایی به اروپا داشته و با عناصر مختلفی از جبهه ملی و سایر مخالفین تماس گرفته است، اما اینکه او با چه مدارکی از ایالات متحده خارج شده و بازگشته معلوم نیست.

گزارشگر ال.و.سماکیس 19 ژوئیه 66 سری

توضیح اسناد مربوط به تورج و فریدون ناصری

ص: 392

بسمه تعالی نام اصلی : تورج ناصری نام رمز : اس. دی. کاراوی /1 ---------------------- نام اصلی : فریدون ناصری (برادر تورج) نام رمز : اس.دی.پکن/1 تورج ناصری استاد دانشگاه صنعتی شریف بوده که از قبل از انقلاب با سیا ارتباط داشته و سه گزارش تا قبل از سقوط بختیار به سیا ارائه داده است. به دنبال انقلاب و مسائل امنیتی، در رابطه وی با سیا وقفه حاصل می شود، ولی بعد از انقلاب سیا تصمیم به تماس مجدد با وی می گیرد.

ناصری در تماس تلفنی با گنجیان (نام رمز یکی از مأموران قرارگاه سیا در تهران) به وی می گوید که عضو کمیته تصفیه دانشگاه صنعتی شریف است و به خاطر مسائل امنیتی نمی تواند ملاقات حضوری داشته باشد، اما مایل است که تماسهای تلفنی ادامه یابد.

در مجموعه خط میانه از اسناد بخش سیاسی لانه جاسوسی آمریکا سند مورخ 12 فوریه 78، شرح ملاقات دکتر تورج ناصری با جان استمپل از مأموران بخش سیاسی می باشد.

تورج ناصری عامل معرفی برادر خود فریدون (اس.دی.پکن/1) به گنجیان (مأمور سیا) است. فریدون در تاریخ مرداد 1357 معاون وزیر کشور و قائم مقام سازمان برنامه و بودجه بوده است. در شهریور 1357 به استخدام سیا درآمده و ماهانه 750 دلار به حساب امانی او پرداخت می شده است. وی در مورد طرحهای و مقاصد دولت ایران فعالیتهای کابینه، رویدادهای سیاسی و آشنایان خود در ارتش و گروه های نظامی، اطلاعاتی برای سیا تهیه می کرده است.

برنامه تماس با تورج ناصری و سوابق روابط وی

سند شماره (1) 10 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: 429010به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کاراوی 1- قرارگاه می تواند سند تماس مجدد با اس.دی.کاراوی/1 (ک/1) (هویت الف) را که استاد دانشگاه (هویت ب) است دوباره در نظر گیرد. ک / 1 برادر اس.دی.پکن/1 (پ /1) است و اولین بار او پ/1 را به گنجیان معرفی نمود. ک/1 می دانست که پ 19 تماسهایی با گنجیان دارد. اما احتمالاً نمی دانست که همکاری پ/1 با سیا تا چه حد است.

2- ک /1 منبع سه گزارش در مورد مخالفین مستقل «پناه (نه جبهه ملی، نه دینی) پیش از سقوط دولت بختیار بود. او از وابستگی گنجیان به سیا اطلاع داشت. موافقت کرده بود که رابطه خود را محرمانه و محتاطانه نگه دارد و طرح تماس مجدد را پذیرفت (به پاراگراف سه رجوع شود.) آخرین تماس با ک /1 تلفنی بود و پیش از عزیمت گنجیان صورت گرفت. ک /1 گفت که او عضو «کمیته» هویت ب است و افزود آنها مشغول تحقیق از مقامات دولتی پیشین هستند که با هویت ب ارتباط داشته بودند ک /1 به دلیل وضع

ص: 393

امنیتی از پذیرفتن ملاقات حضوری خودداری نمود، اما اظهار داشت که قصد دارد تماس تلفنی را ادامه دهد. ک /1 تمایل «روشنفکری» داشت به اینکه درباره تمایلات و وقایع کلی اوضاع سیاسی ایران به قدر قابل توجهی صبحت کند، اما در عین حال اخبار مستندی نیز که دارای ارزش اطلاعاتی بودند می داد. به هر صورت ک /1 خود را فردی با هوش و خوش بیان با علائق سیاسی پردامنه نشان داده است. او بر حسب شرایط فردی خود ممکن است حاضر باشد تماس با مأمور سیا را بپذیرد.

3- مشارالیه پذیرفت که به هر کس که از عبارت کلیدی «سنگ گچ انگلیسی» استفاده کند جواب دهد.

اگر او اسم رمز را فراموش کرده باشد. به هر کس که خود را دوست و همکار گنجیان (نام حقیقی) معرفی کند جواب خواهد داد. محل ملاقات باید در تماس او معین گردد. 4- پرونده: 0958854 - 201 تا تاریخ 10 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

معرفی هویت الف، ب و ج

سند شماره (2) 10 اردیبهشت 58 - اعضاءسرّی از: رئیس 429028به: تهران هشدار - شامل منابع و روشهای اطلاعاتی است عطف به : رئیس 429010 1- در ذیل هویات مرجع می آیند:

هویت الف - دکتر تورج ناصری هویت ب - دانشگاه صنعتی آریامهر هویت ج - نشانی منزل: شهرک غرب، قطعه 907، فاز...

تلفن منزل: 689228 تکرار می شود 689228 تلفن اداره: 918511 تکرار می شود 918511 2- پرونده: 0958854-201 تا تاریخ 8 اردیبهشت 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سرّی

بیوگرافی و سوابق ارتباط فریدون ناصری با سیا

سند شماره (3) 25 فروردین 58 اعضاءسرّی از: رئیس 419468به : رم رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس بی.سی. هاوک عطف به : تهران 55649 1- پیرو درخواست تلگرام مرجع، ذیلاً خلاصه هایی از قضایی که می توان انتظار داشت توسط لاتش به دست گرفته شوند ارائه می گردند:

الف -........

ب - اس. دی. پکن/1، 44 ساله در مرداد 1357 معاون وزیر کشور و قائم مقام سازمان برنامه و بودجه در امور بودجه بود. وضع فعلی وی در دولت موقت هنوز نامعلوم است. او از مقام خود استعفاء نموده و باید مورد تحقیقات رژیم جدید قرار گیرد. لذا وی تا فروردین 1358 هنوز درخواست ملاقات ننموده است.

قرار است ملاقات بعدی در 7 اردیبهشت صورت پذیرد. مایل است رابطه خود با قرارگاه را حفظ کند،

ص: 394

هرچند که ترجیح می دهد ناچار به ملاقاتهای مخفی نباشد. او در شهریور 1357 شناسایی و استخدام شد.

از زمان استخدام خود اطلاعاتی درباره طرح و مقاصد دولت ایران، فعالیتهای کابینه و رویدادهای سیاسی تهیه کرده است. همچنین اطلاعات مفیدی از آشنایان خود در ارتش و گروه های نظامی اخذ کرده است. او فردی باهوش و یک گزارشگر خوب می باشد. با آنکه آموزش رسمی فنون حرفه ای را طی نکرده است، ولی شرایط فعلی تهران باعث شده به سرعت رفتار ملازم با ملاقاتهای مخفی را پیدا کند. او اخیرا در یک طرح تماس مجدد شرکت کرده و با مأمور مربوطه جدید خود ملاقاتهایی در اتومبیل داشته است. به او گفته شده که هم اینک داشتن ارتباط علنی امکان پذیر نیست. اس. دی. پکن/1 اینک یاد داشت تعهد شفاهی دارد و ماهانه 750 دلار به حساب امانی او پرداخت می شود. او این پول را یک دستمزد به حساب نمی آورد بلکه آن را تقریبا نوعی پول احتیاطی می داند که برای کمک به او با خانواده اش در به او با خانواده اش در زمان احتیاج پرداخت می شود. خانواده اش اینک در لندن به سر می برند. او یک برادر هم در ایالات متحده دارد. در بهمن ماه 1357 درخواست تسهیلات مبادله ارزی 000/500/1 ریال به دلار و واریز کردن دلارها به حساب بانکی برادرش در آمریکا نمود. این تسهیلات مبادله با نرخ 91/5 - 97 (نرخ رایج در 8 اسفند) مورد تصویب قرار گرفت. سوابق ستاد نشان نمی دهند آیا تصویب این مطلب یا نرخ مبادله به اس. دی. پکن/1 اعلام شد یا نه. در صورتی که او هنوز بخواهد این مبادله را انجام دهد، ما قبل از آن به اطلاعات بانکی احتیاج خواهیم داشت، به نظر می رسد انگیزه اس. دی. پکن/1 (در رابطه خود با سیا) در این باشد که او ناسیونالیستی است که فکر می کند اگر تصمیم گیرندگان سیاسی ایالات متحده در جریان اوضاع قرار داده شوند به نفع کشور وی تمام خواهد شد.

طرحهای آینده دکتر ناصری، وضع کمیسیون مشترک ایران و آمریکا و...

سند شماره (4) تاریخ و محل: 00/12 نیمه شب 31 خرداد 1356 یادداشت مکالمهخیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان شرکت کنندگان : دکتر فریدون ناصری معاون اول سابق وزارت کار و امور اجتماعی میتوپ وارد، کارمند کمیسیون مشترک ایران در آمریکا، سفارت آمریکا در تهران.

موضوعات : طرحهای آینده دکتر ناصری، وضع کمیسیون مشترک ایران و آمریکا و نیروی کار در ایران.

پس از تعارفات اولیه، وارد از ناصری پرسید چرا تصمیم گرفته از وزارت کار بیرون بیاید و آیا قصد دارد همچنان شغلی دولتی داشته باشد. ناصری احترام خود نسبت به وزیر کار جدید منوچهر آزمون را مورد تأکید قرار داد و چند مرتبه تکرار کرد که وی به خوبی از صلاحیت لازم برای مقام برخوردار است.

وی به هر حال همچون شش ماه گذشته اشاره نمود که او و دکتر آزمون در بعضی مسائل بنیادی در خصوص تشکیلات وزارتخانه اختلاف نظر دارند و در رابطه با شخصیات خود و آزمون یک.... اساسی وجود دارد، لذا عزیمت وی از وزارتخانه اجتناب ناپذیر بود. به علاوه ناصری اظهار داشت که بیش از سه سال وی معاون اول بوده و به چیز بهتری علاقه دارد (یعنی وزارتخانه ای از آن خودش). مسئله اینکه آیا به فعالیت در دولت ادامه می دهد یا شغلی در جای دیگر پیدا می کند هنوز حل نشده است. ناصری به «الطاف» نخست وزیر هویدا، پیش از آنکه خدمت دولتی را بالکل ترک کند، چشم داد. وی برای وارد

ص: 395

توضیح دارد که میل ندارد این تلقی را در اذهان به جای گذارد که خدمت دولت را ترک می کند. چون در آخرین دور انتصابات وزرای کابینه از او نام برده نشده است. ناصری ادعا می کند که به اعتقاد وی مقامات عالیرتبه دولتی باید منظما به مشاغلی در بخش خصوصی انتقال داده شوند و مدیران موفق بخش خصوصی به دولت آورده شوند تا به این ترتیب تخصصهای مدیریت در هر دو بخش مستمرا تجدید شود.

ناصری شغلی در بخش خصوصی را ترجیح می دهد، ولی اگر نخست وزیر اصرار ورزد در خدمت دولت باقی خواهد ماند.

ناصری برای وارد فاش ساخت که استانداری اصفهان یا شیراز را به انتخاب خودش پیشنهاد کرده اند.

هرچند که وی علاقه ای به زندگی در «شهرستان» ندارد. به گفته ناصری، زیر و زبر حفظ یک مرکز اداری با تمام کارکنانش در استان، در تهران و در لندن بسیار شبیه ابتلاء به سر درد است. دوست قدیمی ناصری هم، دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده وزیر بهداری از او خواسته مسؤولیت مدیریت بنیاد خدمات اجتماعی ایران با سالانه یک میلیارد دلار را به عهده بگیرد. این بنیاد بزرگترین بنیاد سرمایه گذاری در ایران و مقام مدیریت، عواید جنبی چندی شامل حقوق ماهانه 3000 دلار، دو برابر حقوق ناصری در مقام معاونت وزارت کار دارد. معذلک ناصری گفت که ترجیح می دهد خدمت دولت را بالکل ترک کند. او ادعا می کند که مقام مشاورت یک شرکت بزرگ چند ملیتی، که وی نامش را نگفت، با حقوق ماهانه 10000 دلار به او پیشنهاد کرده اند.

فعالیتهای دولت ایران وارد از ناصری پرسید آیا در سه سال گذشته تغییراتی چه خوب چه بد در تشکیلات و فعالیت دولت ایران به چشم خورده است.

ناصری جواب خود را با ذکر این مطلب آغاز کرد که در ایران بعضی چیزها هیچ گاه عوض نمی شوند و بعضی چیزها هم در مورد حکومتها هیچ گاه عوض نمی شوند. وزارتخانه ها همچنان بیشتر به قلمرو خصوصی وزرا می مانند و بین وزرا در سطح کاری هماهنگی کمی وجود دارد، یا اصلاً نیست چون هیچ ایرانی واقعی سعی نمی کند در اداره قلمرو همکار خود «فضولی» کند. ناصری به هر حال فکر می کند در سطوح بالای دولت هماهنگی قویتر و بهتری از هنگامی که وارد خدمت دولت شد وجود دارد. ناصری اشاره نمود با آنکه عدم صداقت و کارایی هنوز در دولت ایران به چشم می خورد، این مورد در هر دولتی هست و احساس می کند که امروز کمتر از گذشته این موارد وجود دارند. پرسنل کاری عموما تحصیلاتشان بهتر از گذشته است و اکثر وزارتخانه های ایران به تدریج «مانند وزارتخانه های اروپایی» فعالیت می کنند. وارد از او خواست کارایی عمومی فعالیت بوروکراسی ایران را با آنچه در سایر کشورهاست مقایسه کند. ناصری اعتراف کرد که با فعالیتهای کاری سایر وزارتخانه ها آشنا نیست، اما به نظر وی وزارت کار به کارایی وزارتخانه مشابه اش در انگلستان فعالیت می کند، اما شاید با کارایی کمتر از وزارتخانه ها مشابه آلمان غربی، فرانسه و ایالات متحده.

سوابق فریدون ناصری

ص: 396

سند شماره (5) فریدون ناصری - معاون طرح و بررسیوزارت کار و امور اجتماعی طرز خطاب: آقای ناصری فریدون ناصری، حدودا 39 ساله در 1 خرداد 1353 معاون طرح و بررسی وزارت کار شد. وی قبلاً در آن وزارتخانه مدیر کل استخدامی بود و در این مقام وی عمدتا درگیر امور طرح ریزی برای نیروی کار و مشغول پیشبرد ایده ایجاد سرویس استخدامی جدا و مستقلی بود.

ناصری فوق لیسانس حقوق، علوم سیاسی و اقتصاد از دانشگاه تهران و دکترا در همین رشته ها از دانشگاه تولوز فرانسه دارد و به منظور شرکت در یک برنامه آموزش تخصصی در مسائل اجتماعی سیاسی به ایالات متحده آمد. وی در دانشگاه تهران حقوق تدریس کرده و به عنوان وکیل در وزارت دادگستری و به عنوان کارشناس در سازمان برنامه و بودجه کار کرده است. پس از خدمت در مقام مشاور سفارت ایران در واشنگتن به ایران بازگشت و مدیر دفتر مطالعات اجتماعی سیاسی و بررسی و نیروی کار در وزارت کار شد.

ناصری به اروپای غربی مسافرت کرده است. وی انگلیس و فرانسه را به روانی تکلم می کند.

7 اسفند 1353

کتاب پنجاه و هفتم

صنعت بین المللی نفت در سال 1980

ص: 397

ص: 398

پیشگفتار

ص: 399

ص: 400

دستیابی بشر به نفت خام به هزاران سال پیش باز می گردد. اما قریب یک قرن قبل بود که بشر توانست با حفر چاه در آمریکای شمالی به میزان وسیع به نفت خام دسترسی پیدا کند. از آن پس بود که این منبع انرژی جای خویش را به تدریج در صنعت باز کرد. صنعت نفت همگام با دیگر صنایع گسترش پیدا کرد و امکان اکتشاف و استخراج و پالایش نفت را در مقیاسهای بسیار بزرگ فراهم ساخت. به دلیل نیاز بشر به یک منبع ارزان و فراوان انرژی، جریان نفت اکنون به مثابه رگ حیات صنایع درآمده است. با توسعه صنایع جنبی نفت نظیر پتروشیمی در چند دهه اخیر، بر اهمیت نقش نفت افزوده شد و مکانی را نیز به عنوان مواد اولیه بعضی صنایع پیدا نمود.

فرآورده های این گونه صنایع که انواع پلمیرها و مواد پلاستیک می باشند، به دلیل قیمت تمام شده پایین و سهولت کاربرد صنعتی، مورد استفاده فراوانی پیدا کرده اند. از طرفی سرعت رشد صنعت و دانش شیمی پلیمر، روزبه روز کاربرد این نوع مواد را متنوع تر ساخته و اهمیت آنها فزونی می بخشد. به این دلایل است که مصرف نفت به عنوان سوخت، یکی از بدترین انواع کاربرد آن به شمار می رود.

علیرغم تلاش وسیع و سرمایه گذاریهای فراوانی که تاکنون توسط کشورهای صنعتی در جهت یافتن جانشینی دیگر برای انرژی صورت پذیرفته است، در این زمینه هنوز موفقیت چشمگیری به دست نیامده است.

کاربرد انرژی هسته ای به دلیل نیاز به سرمایه هنگفت و تجهیزات سنگین، محدودیتهای بسیاری را در بردارد و نقش این نوع انرژی آن چنان با اهمیت نیست. قابل ذکر است که در سال 1975، 8/65 درصد مصرف انرژی جهان از نفت و گاز و 7/26 درصد از زغال سنگ تأمین می شد، در حالی که سهم سایر انرژیها (از جمله انرژی هسته ای) فقط 5/7 درصد بود. به هر صورت نفت، نقش خویش را به عنوان اولین منبع انرژی حفظ نموده و برای سالهای نه چندان نزدیک آینده هم، یقینا حفظ خواهد نمود.

اگر از نقطه نظر اقتصادی نیز به موضوع نگاه کنیم، مسئله اهمیت بیشتری پیدا می کند. مسئله نفت با شتاب فزاینده ای با وضعیت اقتصادی و سرنوشت کشورها عجین می شود و تأثیر تغییرات بازار آن بر اقتصاد کشورها عمیق تر می گردد. برای آنکه در این زمینه معیاری به دست داده شود. نظر یکی از کارشناسان اقتصادی سازمان سیا که در ماه اوت 1978 پیرامون مسئله افزایش قیمت نفت اظهار گشته، آورده می شود:

«از نظر ما افزایش در حد 10% قیمت نفت تأثیری معادل 60% افزایش قیمت در سال 1973 را خواهد

ص: 401

داشت،(1) چون در آن زمان نقش نفت در فعالیتهای اقتصادی بسیار ناچیزتر از زمان حال بوده است. هر 10% افزایش قیمت نفت تأثیری معادل نیم درصد کاهش در رشد تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی خواهد داشت و میزان بیکاری را 000/500 نفر بالا خواهد بود و نیم درصد نیز به تورم اضافه خواهد کرد و علاوه بر این مشکلاتی نیز در موازنه پرداختهای بسیاری از کشورها پدید خواهد آورد .»(2) به راستی اگر تغییرات کم دامنه بازار نفت تا به این حد غارتگران جهان را به هراس می افکند، کنترل بازار نفت چگونه انجام می شود؟ چگونه برخواستهای به حق صاحبان اصلی درآمدهای نفت، که مردم محروم کشورهای صادرکننده می باشند، سرپوش گذاشته می شود؟ چگونه دولتمردان این کشورها را نفتخوران در مجرای سیاستهای خویش هدایت می کنند؟ چگونه جناحهای مختلف حاکمیت در کشوری مانند آمریکا بر سر این مسئله تبدیل به سدی نفوذناپذیر می شوند؟ جواب این سؤالات و بسیاری پرسشهای اساسی دیگر را درباره نفت از کجا می توان یافت؟ واقعیت آن است که آگاهی در مورد بسیاری از این مسائل را نمی توان از طریق بررسی اخبار و مطالب منتشره در رسانه های گروهی به دست آورد.

آنچه که در بسیاری از موارد راهنمای خوبی برای بررسی و تحقیق در اینگونه موضوعات است، اطلاع از اخبار پشت پرده و به اصطلاح طبقه بندی شده در این مورد می باشد.

اسناد ارزشمند بسیاری که عمدتا دارای طبقه بندی بالایی هستند در لانه جاسوسی وجود دارد که محور تمامی آنها مسائل نفتی بوده و قبل از اشغال نیز تحت همین عنوان توسط گردانندگان سفارت نگهداری می شده است. اهمیت این اسناد زمانی مشخص می شود که دریابیم این اولین موردی است که اخبار سری و خیلی محرمانه نفتی برای اطلاع عموم منتشر می شود و از همین روست که اهمیت بررسی و تحلیل آنها بیش از پیش روشن می گردد این اسناد در مجموعه های مرتبط تنظیم گشته است و به خواست خدا به تدریج منتشر خواهد شد.

صنعت بین المللی نفت در سال 1980

بعد از دستیابی به حوزه های وسیع نفتی در آمریکا، اروپاییان که خود را از این منبع عظیم و با اهمیت انرژی بی بهره می دیدند، در پی نفت، به جستجو در مستعمرات و سرزمینهای تحت نفوذ خویش پرداختند.

در خاورمیانه و بخصوص حوزه خلیج فارس که عظیم ترین میدانهای نفتی در آن قرار دارد، انگلیسها به نفت دست یافتند. حرص و طمع آنها از سویی و بی خبری فرمانروایان وقت این کشورها، اشتهای دست یابندگان به نفت را بیش از پیش تحریک کرد و آنها برای غارت این منابع، حکمفرمایان را تطمیع کرده و فریفتند و قراردادهای ناصرالدین شاه قاجار با بارون ژولیوس دورویتر انگلیسی و مظفرالدین شاه با ویلیام ناکس دارسی که او نیز انگلیسی بود از این زمره است. رویتر حق انحصار کلیه منابع معدنی را به استثنای معادن طلا و نقره و سنگهای قیمتی به مدت 70 سال در ازای پرداخت 000/40 لیره استرلینگ گرفت که به دلیل مخالفت روسیه تزاری این امتیاز لغو شد. سپس دارسی امتیازی خاص و انحصاری جهت

ص: 402


1- در سال ٬1973 قیمت نفت در بازارهای جهانی ٬ جهش بیسابقهاًی پیدا کرد و از بشکه ای 3 دلار به 12 دلار رسید (قیمتها تقریبی است و برحسب انواع مختلف نفت تغییر می کند).
2- نقل از یکی از جزوه های تحلیلی سیا موجود در لانه جاسوسی.

اکتشاف و استخراج و صدور نفت و گاز و قیروموم طبیعی به مدت 60 سال از فرزند شاه قبلی اخذ کرد بهای این امتیاز 000/20 لیره استرلینگ پول نقد و 000/20 سهم شرکت استخراج بود، در حالی که سهام شرکت بالغ بر 000/600 سهم می گشت. ره آورد این قراردادها که اصطلاحا «قراردادهای امتیازی» نامیده می شود به یغما رفتن ثروت ملی کشورهای محروم و وابستگی روزافزون آنها به غارتگران یهود بود، به عنوان مثال در سال 1917 میلادی (96 -1295 هجری شمسی) منافع خاص شرکت نفت ایران و انگلیس (که پس از برخورد دارسی به مشکلات مالی و عدم توانایی ادامه کار، در سال 1909 توسط دولت انگلیس برای ابقای امتیاز دارسی تأسیس شد)، پس از کسر استهلاک، بهره، عوارض داخلی و حق الامتیاز به 109/344 لیره استرلینگ بالغ می شد. در آن سال حق الامتیاز دولت 3829 لیره بود که به مقامات ایران پرداخت نگردید و در ازای خسارتی که بر اثر قطع خط لوله توسط ایلات ایران به شرکت وارد آمده بود، ضبط گردید.

روابط شرکتهای نفتی، که عامل اصلی تاراج نفت هستند، با کشورهای تولیدکننده نفت (صاحب منابع) آن قدر یک جانبه است که دولتمردان آمریکایی نیز در سالهای اخیر با لحن اعتراض آمیزی از آن یاد می کنند. به مطلب زیر که برگزیده از همین کتاب است بنگرید:

«60 یا حتی 20 سال پیش این چنین به نظر می رسید که شرکتهای نفتی منبع را به وجود می آورند و اگر تلاشهای آنان در زمینه علمی و سرمایه گذاری نفتی نبود، نفت همچنان در قلب زمین باقی می ماند. در نتیجه بومیان بایستی نسبت به هر چه که کمپانیها به آنان می دهند راضی و خشنود باشند و این داده ها نیز لزوما نباید زیاد باشد. برخی وجود دارند که هنوز این نظر را گرامی می دارند، ولی اکثرا مواضع روشنفکرانه تری اتخاذ نموده اند. در حقیقت امتیازات به هیچ طریق اسنادی خشک نبوده اند، بلکه مکررا در طول 30 سال گذشته و تقریبا به صورت تغییرناپذیری به نفع دولتهای تولیدکننده تعدیل شده اند.» «متأسفانه هنوز در دولتها و دانشگاههای کشورهای تولیدکننده، افرادی وجود دارند که تغییرات کمپانیها را حس نکرده اند.» تحلیل عباراتی نظیر «تغییرات کمپانیها» که از آن بالحن مثبت یاد شده است و «تغییرات به نفع دولتهای تولیدکننده» که به عنوان یک اقدام لازم و مثبت قلمداد شده است، بیانگر آن است که امتیازات و روابط سابق شرکتهای نفتی با دولتهای تولیدکننده چقدر یک جانبه بوده است. در هر صورت سالهای متوالی این قراردادها با تغییرات اندکی که تحت فشار افکار عمومی کشورهای صاحب منابع توسط کمپانیها به عمل می آمد، تنها عامل تعیین کننده بود و سهم ناچیزی از درآمدهای نفت نصیب صاحبان واقعی آنها می شد.

رشد افکار عمومی و بیداری نسبی توده های مردم در این کشورها و وقوع تغییرات در دولتها، تا حدودی موانعی بودند که صدور نفت، مانند شرایط گذشته را مختل می کردند و واکنشهای شدیدی در جهت قطع این غارتگری و خلع ید از غارتگران به وقوع پیوست، اما این واکنشها عموما با ترفندهای سیاسی و گاها اقدامات حادتر نظیر کودتا خنثی شد. مبارزات ریشه دار مردم ایران در سالهای 1328 - 1332 که منجر به ملی شدن نفت در سال 1329 و بیرون راندن انگلیسیها شد، از مثالهای جالب و بارز در این مورد است و کودتای 28 مرداد نمونه ای از پاسخهایی است که به این نوع مبارزات داده می شود.

با گذشت زمان وضع به صورت دیگری درآمد. رشد افکار عمومی آنقدر زیاد شد که امکان پرده پوشی موضوع و سرپوش نهادن برخواستهای مردم صاحب نفت که دولتها نیز به ناچار مجبور به انعکاس آنها

ص: 403

شده بودند، نمی رفت. این جو ملتهب در سالهای 1970 (49 - 1348) جوشش بیشتری به خود می گیرد و غارتگران را به بررسی دوباره اوضاع و تحلیل دقیق آن وامی دارد. این کتاب شامل یک سند سّری از وزارت خارجه آمریکا است که موضوع فوق را تحلیل و مورد بررسی قرار داده است. همان طور که توضیح داده شد، اوضاع و احوال حاکم بر بازار نفت و صنعت نفت به گونه ای است که اقدامی خاص را برای کنترل آن می طلبد. وضعیت به گونه ای است که امکان دارد کشورهای اوپک دست به اعمالی زده و تصمیماتی را اتخاذ کنند که ضایعات جبران ناپذیری برای شرکتها و مصرف کنندگان نفتی به همراه داشته و آنان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. از این رو وزارت خارجه آمریکا در جهت هماهنگی بین محافلی که سیاست نفتی ایالات متحده را تعیین می نماید، دست به یک اقدام خاص می زند. این محافل به قرار زیرند:

- دولتمردان ایالات متحده در وزارتخانه های مختلف مانند وزارت کشور، بازرگانی، خارجه، دادگستری و...

- بانکهای عمده و مهم آمریکایی نظیر چیس مانهاتان، فرست نشنال سیتی بانک نیویورک و...، - مدیریت شرکتهای عمده نفتی آمریکایی که اکثریت اعضای هفت خواهران را تشکیل می دهند:

تگزاکو، استاندارد اویل کالیفرنیا، استاندارد اویل نیوجرسی، گلف و موبیل(1) - شرکتهای مستقل نفتی آمریکایی: آتلانتیک ریچفیلد، کنتیننتال، مارتون، اکسیدنتال و استاندارد ایندیانا.

محورهای عمده اقدام خاصی که وزارت خارجه عهده دار آن است به این ترتیب است:

- طرح سؤالات متعددی که جواب آنها مشخص کننده تحلیل مسائل روز و تصمیمات محافل است.

- ارسال این سؤالات برای محافل خاص فوق الذکر به منظور کسب نظر از آنها (سؤالات در قسمت آخر سند به صورت یک ضمیمه آمده است).

- تحلیل همه جانبه مسائل جهت روشن نمودن وضعیت برای محافل تصمیم گیری.

- پیشنهاد انجام اقداماتی برای حل مسئله روز.

مطالب سند بسیار واضح است و به خودی خود بیانگر همه آن چیزی است که باید در زمینه نقش آمریکا در بازار و صنعت نفت گفت. این نقش آن چنان انحصارگرایانه و یک طرفه است که فقط از ورای مطالب اسنادی که سخنان صریح گردانندگان آمریکاست، روشن می شود. اما نکاتی در سند وجود دارند که باید به آنها توجه عمده ای نمود. بررسی دقیق این نکات شناخت عمیق تری نسبت به مسئله حیاتی نفت ایجاد کرده و ما را قادر می سازد تا به عنوان یک تولیدکننده عمده نفت و به عنوان یکی از اعضای برجسته اوپک در مقابل سیاستهای نفتخواران بین المللی و هیاهوی تبلیغاتی آنها راه خود را آسانتر و صحیح تر تشخیص دهیم.

اهمیت نفت برای اقتصاد آمریکا گذشته از آنکه آمریکا به عنوان یک کشور صنعتی و دارای بالاترین مصرف انرژی در جهان، به این منبع انرژی نیاز حیاتی دارد، از نقطه نظر اقتصادی نیز اهمیت بسیار زیادی برای آن قائل است. سودهای

ص: 404


1- دو شرکت دیگر ٬ بریتیش پترولیوم انگلیسی و رویال داچ شل هلندی انگلیسی می باشند.

هنگفت و کلانی که از قبل تجارت نفت عاید اقتصاد آمریکا می شود به مراتب دارای اهمیت است. کافی است به یاد آوریم که از هفت شرکت عمده نفتخوار جهانی، پنج تای آن آمریکایی هستند و در استخراج، پالایش، بازاریابی و فروش نفت جهان غیرکمونیست، بیشترین سهم را دارند. در این باره بهتر است به این مطلب از دیدگاه آمریکاییها توجه شود. در این کتاب به نقل از تحلیلگر وزارت خارجه می خوانیم:

«سهم صنعت نفت بین المللی در تراز پرداختهای ما به اندازه مجموع تمام سرمایه گذاریهای دیگر در خارج از کشور می باشد و همین دلیل دیگری است برای اثبات علاقه ما به سالم و مولد باقی ماندن شرکتهای نفتی مان.» به همین جهت است که آمریکاییها مایل نیستند از منافعشان و به عبارت دیگر غصب حقوق مردم محروم صاحب منابع حتی یک سنت گذشت نمایند. وقتی مسئله مشارکت کشورهای صاحب منابع در شرکتهای استخراج کننده نفت به عنوان گامی در راه کسب منافع بیشتر از سوی آنها مطرح می شود، طیف حاکمان آمریکا گذشته از اینکه چه ارتباطی با مسئله نفت دارند، در مقابل آن جبهه گیری کرده و آن را به عنوان خطری که تهدیدکننده منافعشان است قلمداد می کنند:

«یک درصد مشارکت برابر است با یک سنت منفعت کمتر در هر بشکه نفت تولیدی.» و در هر صورت آخرین حرف این است که، آمریکاییها حاضر نیستند از موضع کسب منافع بی حد و حساب، حتی گامی عقب نشینی کنند.

«ولی به هیچ وجه نمی خواهیم در انظار نشان بدهیم که ملی شدن نفت و یا تبدیل ساختن شرکتها به خریداران برای ما قابل قبول است.» راههای دیگر دستیابی به نفت خام برای کاهش وابستگی به منابع فعلی همان طور که در اول این نوشتار آمد، تلاشهای بسیاری برای یافتن دیگر منابع انرژی به عمل آمده است، اما موانع و محدودیتهای بسیار، دستیابی و سهولت استفاده از آنها را با اشکال مواجه می سازد. در این سند راههای وصول به دیگر اشکال نفت خام مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است.

اصولی ترین روشها به قرار زیرند:

- به دست آوردن نفت از زغال سنگ، - استحصال نفت از ماسه سنگهای نفتی (tar sands)، - شیوه های بازیابی ثانویه و ثالث از چاههای نفتی که فشار آنها کم شده است، - تهیه نفت از شیل (shale).

به لحاظ مخارج زیادی که تهیه و بازیابی نفت خام به شیوه های فوق در بردارد، قیمت نفت خام به دست آمده از این طرق قابل رقابت با قیمت نفت تولیدی از راههای معمولی نیست و در این سند نیز همچنان که در عبارات زیر دیده می شود با ناامیدی به آنها نگریسته می شود.

«در هر صورت تردیدی نیست که این دو منبع» (شیل و زغال سنگ « و» ماسه سنگهای نفتی « - م).

مهمترین ذخایر می باشند و حداقل بخشی از نیاز آمریکا به هیدروکربن نیز می تواند از طریق نفت تولیدی از این دو منبع تأمین می گردد. علاوه بر این، این دو پرهزینه ترین ذخایری هستند که تحت بررسی قرار گرفته اند.» «کشورهای مصرف کننده می توانند نفت کمتری خریداری نمایند، ولی نمی توانند تا مدت زیادی دوام

ص: 405

بیاورند، چون نه می توانند این نفت لازم را از منابع غیر اوپک دریافت نمایند و نه اینکه به دیگر اشکال انرژی دسترسی دارند.» از طرفی باید در نظر داشت که تحلیلگر در این سند تفاوت قیمت تمام شده نفت به دست آمده از این شیوه ها را با قیمت متداول نفت کمتر از حد واقعی نشان داده است. در یک جزوه دیگر که مربوط به سیا بوده و موضوع با دیدی فنی تر بررسی شده است، نتایج منفی تری ارائه می گردد، از این رو باید اذعان داشت که در این مورد به موضوع خوشبینانه نگریسته شده و بهایی بیش از آنچه که باید، به این منابع داده شده است.

قدرت تولیدکنندگان نفت در مقابل نفتخواران عبارت «استفاده از نفت به عنوان یک سلاح سیاسی» بسیار مصطلح است. سخنگویانی که در پی طرح «مسئله قدرت مستضعفین کشورهای نفت خیز» هستند، همواره آن را طرح می کنند. از سویی کاربرد نفت به عنوان یک سلاح سیاسی همواره از طرف کشورهای صاحب قدرت صنعتی محکوم شده و آن را به عنوان یک عمل غیرعادلانه تقبیح می نمایند. هر چند که در تبلیغات، روی معیارها و ضوابط اخلاقی انسانی تکیه می شود و این امر مغایر با قراردادهای بین المللی قلمداد می شود. اما در ریشه یابی امر می توان دریافت که انگیزه مطلب دیگری است. واقعیت آن است که نفتخواران و کشورهای صنعتی همواره از اتحاد کشورهای صاحب منابع نفتی هراس بسیاری داشته و همواره درصدد آن هستند که مانع پاگرفتن موضوعی به عنوان محور همبستگی کشورهای تولیدکننده شوند. در این سند ضعف فراوان نفتخواران در یک مواجهه اصولی با صاحبان منابع مشاهده می شود و از این رو که تکیه، حتی صرفا بر عبارت «سلاح»، خود می تواند نمونه ای از اقتدار و توانمندی را در میان کشورهای تولیدکننده به نمایش گذارد، کشورهای عمده مصرف کننده مانع طرح و پاگرفتن آن می شوند.

سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) به مثابه تنها جبهه مدافع کشورهای صاحب منابع همواره هراس فراوانی را در میان نفتخواران برانگیخته است. اطلاق عباراتی مانند «کارتل نفتی» و یا «سازمان عقابها» به این سازمان مبین آن است که هر عنصر وحدت که باعث یکسان شدن سیاستهای نفتی و در نتیجه حفظ منافع صاحبان اصلی درآمدهای نفتی می شود، همواره در معرض کینه و بغض کشورهای غارتگر قرار می گیرد. عملکرد این سازمان تا تاریخ سند (1971) باعث آن شده است که نفتخواران در مقابل آن احساس ضعف شدیدی بنمایند. در قسمتی از سند دیده می شود:

«با حداقل همکاری در داخل اوپک (که در سال گذشته این همکاری بسیار قابل ملاحظه بوده است) این کشورها خواهند توانست در سال 1976 و در پایان قرارداد تهران،(1) قیمتها را خیلی بالاتر ببرند و در همان حال قادر خواهند بود شرکتهای نفتی را وادار سازند که با تقاضاهای آنها در زمینه مشارکت موافقت نمایند. البته اگر زودتر دست به کار شوند، موافقت آنها را قبل از آن زمان نیز به دست خواهند آورد.» سپس تحلیلگر عواقب برخورد خشن و نامناسب را از سوی شرکتهای عمده نفتی این چنین ارزیابی

ص: 406


1- قرارداد تهران در سال 1971 بین اوپک و کمیته 3 نفر منتخب شرکتهای نفتی بسته شد. مهمترین مواد این موافقتنامه را می توان افزایش نرخ مالیات به قم 55 % در کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس و افزایش 33 سنت به قیمت هر بشکه نفت خام حوزه خلیج فارس ذکر کرد. این قرارداد از 15 فوریه 1971 به اجرا درآمد.

می نماید:

«ولی اگر شرکتها مقاومت به خرج دهند، ممکن است سبب ملی شدن کامل شرکتها بشوند که در زمینه منافع شرکتها و عرضه نفت جهانی نتایج تأسف باری خواهد داشت.» از لحاظ سیاسی نیز دقت شود که تا چه حدودی روی واکنشهای کشورهای صاحب منابع حساب می شده است:

«مبادرت به اتخاذ موضع حمایت از اسرائیل به طور آشکار و انحصاری می تواند خنثی سازنده تمام گامهایی باشد که آمریکا برای تأمین عرضه نفت برخواهد داشت.» حال باید دید که دلیل انحصار منابع نفتی عربستان سعودی توسط کمپانی آرامکو و تاخت و تاز فعلی کشورهای صنعتی و شرکتهای نفتی بر سر قیمت نفت و از سوی دیگر برخوردهای وقیحانه آمریکا در حمایت از صهیونیزم بین المللی چیست؟ آیا علت آن جز در تفرقه مسلمین و جز در خودفروشی و وابستگی سران و امرای کشورهای مرتجع عرب می باشد؟ بی مناسبت نیست اشاره ای بر موضوعی که در متن سند خواهد آمد بشود. شیخ زکی یمانی وزیر نفت عربستان سعودی در اجتماع دانشجویان آمریکایی در بیروت، در اوائل سال 1967، آرامکو را این گونه توصیف می نماید:

«آرامکو گاوی شیرده است که نباید آن را اذیت و آزار نمود، تا دهقان سعودی تا آنجا که ممکن است بتواند آن را بدوشد.» برخوردی اینچنین ضعیف، آن هم برای توجیه عملکردهای خفت بار قبلی می نمایاند که اشکال قضیه در کجاست. در عبارت زیر که ارزیابی طرف مقابل از توان کشورهای تولیدکننده است تفاوت، آنچه که «باید» با آنچه که «هست» بهتر دریافته می شود:

«با وجود اینکه بعضی از مقامات شرکتها و حتی مقامات دولتهای مصرف کننده رؤیای روزهای گذشته را در سر می پرورانند، ولی باید اذعان داشت که دیگر در برخورد با دولتها قدرت چندانی ندارند.» و ماحصل کلام:

«خلاصه اینکه و در حال حاضر و حتی در بیست سال آینده شلاق در دست کشورهای تولیدکننده بوده و خواهد بود.» «شرکتها و دولتهای مصرف کننده و شرکتهای خودمان هنوز هم برگهای برنده ای در دست دارند که در بخش بعد به توضیح و تشریح آنها خواهیم پرداخت، ولی این برگها را باید با احتیاط تمام رو کرد، تا شکست نابودکننده ای نصیبمان نشود.» ترفندهای غرب برای ایجاد وضعیت و رابطه مطلوب در این نوشتار، راه حلهای موجود که از جانب سازمانها و محافل مختلف برای کاهش خطرات و ضایعات قطع نفت و یا کم کردن امکان وقوع این خطر داده شده است مورد بررسی قرار می گیرد. از طرفی میزان هنگفت ارزی که کشورهای صنعتی برای خرید نفت می پردازند، مورد توجه قرار گرفته است و یکی از اهداف راه حلهای ارائه شده آن بوده که بتواند مقداری از این ارز را به مبداء آن بازگرداند. اساس این راه حلها مبتنی بر ایجاد و تشدید وابستگیهای اقتصادی، سیاسی و نظامی و گسترش روابط تجاری است. در قسمتی از دیده می شود:

«کشورهای بزرگ تولیدکننده صنایع با افزایش روابط تجاری بین خود و دولتهای تولیدکننده خواهند

ص: 407

توانست مقدار زیادی از این ارز را (ارز پرداخت شده بابت خرید نفت(1) ) از این کشورها پس بگیرند.» به هدف کشورهای صنعتی از گسترش روابط تجاری با دولتهای تولید کننده پرداخته شد و حال به منظور و مقصود این کشورها از کمکهای فنی، اقتصادی و فرهنگی به کشورهای صاحب منابع دقت شود:

«ولی با افزایش پیشرفت اوپک، وابستگی آنها به کالاهای خارجی و کمکهای فنی نیز افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین به نفع کشورهای مصرف کننده است که کشورهای تولیدکننده را به سوی پیشرفت سوق دهند. ایجاد یک طبقه متوسط در منطقه اوپک و وارد ساختن تمام جمعیت این منطقه به بازار پولی سبب گسترش وابستگی این کشورها به کشورهای مصرف کننده می شود که باید کالا در اختیارشان بگذارد.» وقتی در باغ سبز «توسعه، پیشرفت و مدرنیزاسیون» به کشورهای جهان سوم نشان داده شده و به دنبال آن تبلیغات فراوان و تلاش وسیع فرهنگی به منظور پرده پوشی اصل قضیه صورت می گیرد، آرزوی دیرین غارتگران برآورده می شود. کشورهای تولیدکننده خلع سلاح می شوند و در این میان طرف مقابل است که تعیین تکلیف می نماید. تحلیل قضیه نیز به صورت زیر است:

«این طرح که وسیله مقامات جامعه اقتصادی اروپا (EEC) در بروکسل تهیه شده، خواستار نوعی وابستگی اقتصادی بین کشورهای مصرف کننده و تولیدکننده است و معتقد است که در این صورت اگر تولیدکنندگان به تحریم نفتی مبادرت ورزند اقتصاد خود آنها نیز به اندازه اقتصاد کشورهای مصرف کننده آسیب خواهد دید. بنابراین وابستگی دو جانبه ضامن ثبات در عرضه نفتی خواهید گردید.» ارسال سلاحهای پیچیده و وابستگیهای نظامی نیز اهرم کنترل کشورهای تولیدکننده را تقویت کرده و کارایی بیشتری بدان می بخشد. با دامن زدن با اختلافات قومی، مذهبی و ارضی در میان کشورهای منطقه ای خاص، تشدید تنش می شود تا زمینه مساعدی در کشورهای مورد هدف برای خرید سلاح به وجود آید. سپس اقدام به فروش اسلحه می شود تا از این طریق هم سودهای سرشاری نصیب سازندگان آن شود و از سوی دیگر موضع سیاسی را در برخورد با کشور خریدار تقویت نماید. در این رابطه به عبارت زیر دقت شود:

«موضع رسمی آمریکا در عربستان سعودی با افزایش تمایل این کشور برای به دست آوردن تجهیزات نظامی و کمکهای فنی آمریکا که توسط برنامه تسلیحاتی گروه مهندسین مشاور ریتون هاوک نشان داده شده و بیشترشدن نقش رسمی و خصوصی آمریکا در مدرنیزه ساختن نیروهای هوایی عربستان سعودی، لجستیک، ارتش، گارد ملی، نیروی دریایی و گارد ساحلی بهبود بسیار یافته است.» ما حصل کلام آنکه، وابستگی از هر نوع و به هر صورت و تحت هر عنوان، بیش از آنچه به نفع کشورهای مستضعف صاحب منابع باشد به ضرر آنها و بسود دولتهای غارتگری است که برای نابودی منابع آنها کمر بسته اند.

«در صورتی که این امکان وجود داشته باشد که از طریق آن بتوان تولیدکنندگان اصلی را به شدت به کشورهای مصرف کننده وابسته کرد، باید بدون درنگ و با تلاش بسیار این کار را انجام داد.»

ص: 408


1- توضیح داخل پرانتز از ماست.

رقابت در دنیای سرمایه داری غارت منابع نفتی کشورهای مستضعف دارای نفت از طریق استخراج بی حساب آنها و خرید ارزان و بازگرداندن ارز مصرفی بابت خرید، به روش وابستگی اقتصادی مورد بحث قرار گرفت. نکته جالب توجه دیگری که مبین حرص و آز سیری ناپذیر دنیای سرمایه داری است، دندان تیزکردن کشورهای سرمایه داری غرب برای منابع یکدیگر است. صورت قضیه این است که آمریکا به منظور تأمین قسمتی از نفت خام مورد نیاز خویش مایل به انعقاد قراردادی با کانادا می باشد. تحلیلگر پیشنهاد می کند در صورتی که کانادا مایل به عقد قرارداد نباشد، باید کنترل و نظارت را از روی نفت کانادا برداشت و ورود آن را به آمریکا اعلام کرد و نتیجه این اقدام باعث افزایش فشارهای تجاری بر نفت و گاز کانادا و در نتیجه اکتشاف و استخراج منابع نفتی آن می شود.

حرف آخر در اوضاع و احوال کنونی تلاش وسیع و همه جانبه ای از ناحیه نفتخواران برای تضعیف جبهه وحدت کشورهای تولیدکننده، به عمل می آید. این تلاشها که به دلیل رکود نسبی بازار نفت و به پشتوانه تولید وسیع نفت خام از دریای شمال توسط انگلیس و نروژ و دیگر تولیدکنندگان غیر اوپک صورت گرفته، در جهت ایجاد یک «جنگ قیمت» بین تولیدکنندگان و در نهایت سپردن بازار به دست خریداران به جای فروشندگان فزونی می یابد. به موازات این تلاشها وانمود می شود که روزهای اقتدار کشورهای تولیدکننده سپری شده و ابتکار عمل در دست کشورهای مصرف کننده است. از سویی به دلیل اقدامات خودسرانه بعضی کشورهای تولیدکننده که در میان آنها اعضاء اوپک نیز دیده می شود، زمینه مناسبی ایجاد شده است که نفتخواران و بوقهای تبلیغاتی آنها صحبت از نزدیکی انحلال اوپک بنمایند. اما آنچه از ورای این جنجالها آشکار و هویدا است، ترس پایان ناپذیر کشورهای صنعتی مصرف کننده نفت و قدرت بی مانند تولیدکنندگان است. اگر تولیدکنندگان با همه کاستیها و ضعفها، با شگردهای متنوع جبهه مقابل، مدافعه کرده و در برابر آن پایدار بمانند، بدون تردید سالهای آینده قدرت افزونتری خواهند یافت. باید باور داشته باشیم که نفت یک سلاح است و به تعبیر امام عزیزمان:

«این سلاحی که شما دارید، دنیا ندارد و او سلاح نفت است. دنیا به سلاح شما احتیاج دارد، رگ حیات دنیاست. این سلاحی که خدای تبارک و تعالی به اختیار شما گذاشته است، برای خدای تبارک و تعالی از او استفاده کنید.» این سلاح کارایی خود را در برخی موارد نشان داده است، اما هیچ گاه با تمام قدرت عمل نکرده است.

اگر با پایداری و تحمل سختی به سمتی برویم که توان استفاده از سلاح را تمام و کمال به دست آوریم، بدون شک سرنوشت شرکتها و دولتهای غارتگر به تعبیر خودشان «شکست نابودکننده ای» خواهد بود. زمستان 1364 والسلام من اللّه التوفیق وعلیه التکلان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

خلاصه مطلب و نتیجه گیری

ص: 409

دسامبر 1971سرّی وزارت امور خارجهصنعت بین المللی نفت در سال 1980 صنعت بین المللی نفت در سال 1980 خلاصه مطلب و نتیجه گیری جهان کنونی شاهد بازار خرید کوته عمر خود در زمینه نفت قراردادی است. ما در سال 1975 و احتمالاً قبل از آن به میدان بازار دائمی فروشندگان پا خواهیم گذاشت، در حالی که هر یک از تولیدکنندگان اصلی قادر خواهند بود با قطع صدور نفت بحرانی جدی در عرضه آن به وجود آورند. خود آمریکا نیز در موقعیت نسبتا راحت انرژی اش شاهد نوعی زوال است تا جایی که در سال 1980 مجبور خواهد شد نیمی از واردات مورد نیاز نفتی خود را از نیمکره شرقی فراهم آورد.

آمریکا و هم پیمانانش پس از به نمایش گذاردن وحدت بین مصرف کنندگان، و با ایجاد فشارها و متقاعدسازیهای دیپلماتیک در چند کشور عضو اوپک، از بحران ایجاد شده به وسیله این سازمان بدون اینکه خسارتی را متحمل گردند جان سالم به در بردند. آینده موفقیت، حتی اگر بتوان به آن نائل آمد، چندان طولانی و رضایتبخش نیست، مگر اینکه شرکتهای نفتی مایل باشند با دولتهای تولیدکننده در زمینه ایجاد روابطی جدید پس از 1976 به بحث و تبادل نظر بپردازند.

آمریکا و هم پیمانانش نخواهند توانست اوپک را به سازش وادار سازند، بلکه باید بتوان تولیدکنندگان نفت را متقاعد کرد که برخورد ما با آنها منصفانه بوده و دیگر اینکه در نتیجه ثبات است که آنها در درازمدت نفع خواهند برد نه در نتیجه ایجاد بی ثباتی و سودجوییهای کوتاه مدت.

دولت آمریکا باید به «مطالعات» پایان ناپذیر خود درباره مشکلات انرژی پایان داده، اقداماتی انجام دهد. در آمریکا باید تصمیماتی اتخاذ شود که براساس آن بتوانیم نیاز دو دهه دیگر خود را در زمینه انرژی تأمین نماییم. اتخاذ تصمیم در زمینه کاهش میزان رشد مصرف، بالا بردن هزینه های گزاف را نیز سبب خواهد شد. برآورده ساختن این نیازها، احتیاج به تهور سیاسی بسیار دارد و وزارت امور خارجه باید در پیشنهاد و دفاع از آنها نقش مهمی را ایفاء نماید.

هماهنگ ساختن سیاستهای سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی در زمینه مسائل مربوط به انرژی و اتخاذ یک جبهه مشترک در قبال کشورهای تولیدکننده و متقاعد ساختن اوپک به اتخاذ سیاستهایی که در نتیجه قیمتهای قابل پیش بینی به ثبات در عرضه نفت کمک می کند، فعالیتهای مهم دیپلماتیک آمریکا در دو سال آینده را تشکیل خواهد داد.

دومین تقاضای اوپک به منظور «مشارکت» مسئله ای بسیار جدی خواهد بود. شرکتهای نفتی معتقدند که این تقاضا با مفاد قراردادهای تهران مغایرت دارد و ما هم با آنها هم عقیده ایم، اکثر آنها در برابر این تقاضا مقاومت خواهند کرد و ما هم باید از نظر دیپلماتیک از آنها پشتیبانی بنماییم و به فکر ما فقط در صورتی می توان از اقدامات اوپک که می تواند به مصادره شدن اموال منجر گردد. جلوگیری نمود که شرکتهای نفتی مایل باشند هم اکنون به بحث و تبادل نظر درباره روابط جدید بین دولت و شرکت نفتی برای بعد از سال 1976 بپردازند.

اگر نتوانیم اقدامات کنونی را در رابطه با مشارکت به تأخیر بیندازیم باید از سال 1976 به ایجاد روابطی جدید میان تولیدکننده - شرکت مصرف کننده بپردازیم. در حال حاضر مهمترین مسئله این است که

ص: 410

بتوان نفت را بطور ثابت و یا شرایط منطقی عرضه کرد، یعنی شرایط طوری باشد که مصرف کنندگان قادر به پرداخت آن بوده و در دراز مدت بتوانند روی آن حساب کنند.

صنعت بین المللی نفت در سال 1980 فهرست مطالب 1- مقدمه 2- اهداف کمپانی 3- منابع، تولید و تقاضا 4- امتیازات قراردادی یا مرسوم 5 - مسائل مربوط به تراز پرداختها و پائین آمدن ارزش دلار 6- ملاحظات مربوط به تراز پرداختها و درآمد کشورهای عضو اوپک 7- قدرت کشورهای تولید کننده در مقابله با شرکت ها 8- قدرت کمپانی 9- ضعف های کشورهای مصرف کننده در مقابل اوپک 10- منابع جایگزین انرژی قبل از 1980 11- گاز 12- روابط جدید بین دولتهای مصرف کننده و تولیدکننده 13- روابط جدید بین دولتهای مصرف کننده و کمپانی ها 14- روابط سیاسی کشورهای تولید کننده ای که در تأمین عرضه نفت نقش به سزایی دارند.

15- نیازهای سرمایه ای دهه آتی 16- نتیجه گیری 17- اقدامات پیشنهادی

مقدمه

در طول چهار سال گذشته مقامات وزارت خارجه موضوع آینده صنعت بین المللی نفت را تقریبا با مقامات تمام شرکتهای نفتی که منافعی در خارج دارند، مورد مذاکره قرار داده اند. این گفتگوها به صورت ویژه ای بوده اند و عموما در اطراف مسائلی از قبیل نیاز شدید و فوری دور می زده اند. در 1970 و اوایل 1971 این مذاکرات به دفعات تکرار شد، گرچه دارای بافت مشخص و برنامه کار و نتیجه چندانی نبود و اقدامات پیشنهادی چندانی نیز به همراه نداشت. در ژوئیه 1971 به منظور جلب توجه به این مسئله، بخصوص اهداف و اقداماتی که دولت و صنعت می توانند در دستیابی به این اهداف در نظر داشته باشند، تعدادی سؤال مطرح کرده برای دست یابی به این صنعت ارسال نمودیم (ضمیمه 1)، منظور این نبود که سؤالات منحصر به فرد باشند یا بر اقدام مشخصی اشاره داشته باشند؛ بلکه منظور طرح مشکلاتی بود که باید قبل از تهیه یک برنامه جدی برای دهه آتی، به حل و فصل آنها پرداخته شود.

در چهار ماه گذشته ما با پنج کمپانی بزرگ آمریکایی یعنی با گلف، موبیل، استاندارد اویل کالیفرنیا،

ص: 411

استاندارد اویل نیوجرسی و تگزاکو، شل (به استثناء بریتیش پترولیوم) و نیز با پنج شرکت بزرگ «مستقل» یعنی آتلانتیک ریچفیلد، کنتیننتال، ماراتون، اکسیدنتال و شرکت نفت استاندارد ایندیانا ملاقاتهایی داشته ایم. همچنین سؤالات برای چندین شرکت مستقل دیگر نیز فرستاده شد و لیکن هنوز هیچ جوابی واصل نشده است. سؤالات با مقامات بانک چیس مانهاتان و بانک فرست نشنال سیتی نیویورک و با واترلوی مطرح گردید. در زمانهای مختلف دیگری موضوع به صورتی کلی ولی نه با سئوالات ویژه و با تعداد قابل ملاحظه ای از مقامات رده دوم شرکتهایی که نامشان در بالا آمد و نیز با مقامات شرکتهای وابسته آنها در خارج مطرح گردید. مجموع افرادی که نظراتشان را در خصوص لیست سؤالات ویژه ارائه کردند، حدود 100 نفر بودند، مذاکراتی در مورد همین موضوع در خلال سال گذشته با مقامات 100 شرکت دیگر نیز صورت گرفت.

برخی از شرکتها در مورد موضوع تغییر شرایط در روابط بین کمپانی و دولت در محدوده تولید و مصرف عقاید زیادی ابراز نمودند، دیگران ظاهرا ترجیح می دادند که در مقابل وقایع عکس العمل نشان دهند، نه اینکه آنها را پیش بینی نمایند. در هر حال با استثنائاتی چند، امکان آن نیست که بتوان راجع به یک «موضع» یک پارچه و بدون نقص کمپانیها صحبت کرد. برداشتها و برخوردها در داخل اغلب شرکتها مانند وزارت خارجه (از دولت فدرال که بگذریم) به صورت قابل ملاحظه ای متغیر هستند. در چندین مورد اختلافات وحشتناک عقیدتی در میان مقامات ارشد یک کمپانی وجود داشت. چیزی که کمتر مایه تعجب بود این بود که نظراتی که توسط مقامات ارشد یک شرکت ابراز می شد مغایر بود و سرانجام اختلافات نسبتا شناخته شده ای در روش و گرایشات مقامات بالای صنعت به طور کلی وجود دارد که برخی به صورتی سنتی یک خط سرسختانه را برگزیده اند و دیگران یک خط مصالحه جویانه تر را. در این گزارش نظریات یک شخص یا کمپانی خاص به طور ویژه نمایان نخواهد شد.

ما همچنین لیست سؤالات را برای نمایندگیهایمان در پایتخت کشورهای عضو اوپک و در مراکز عمده مصرف ارسال داشتیم و نظرات آنان را جویا شدیم. پاسخهای آنان نیز در این گزارش آمده است. یکی از واحدها اظهار داشته است که کمپانیهای نفتی در پاسخهای خود صداقت کامل نشان نداده اند و احتمالاً می دانند که در صحنه بین المللی نفت تغییراتی به وجود خواهد آمد و به همین دلیل طرحهای دقیق برای مقابله با این تغییرات نیز پیش بینی کرده اند. این واحد معتقد است که کمپانیها در نشان دادن سرسختی خود مبالغه کرده اند تا در برخوردهای آتی شان با تولیدکنندگان، دولت آمریکا به طور کامل از آنها حمایت کند.

به عبارتی راحت تر خواهد بود اگر باور کنیم که صنعت مال اندیش و با بصیرت بوده است و به دقت برنامه هایش را به نحوی تنظیم کرده است تا با مشکلات جدی دهه 1970 رویارو شود.

البته این موضوع باعث می شود که صنعت نفت بتواند در پیش بینی وقایع از مقدار زیادی پیش آگاهی و هماهنگی و تمایل برخوردار باشد.

چنین رشد فکری و فردی همیشه حتی از خصوصیات وزارت خارجه نیز نبوده است. به هر حال ما هیچ گونه مدرکی در مورد مانورهای تعمدی صنعت نفت نداشته ایم و فرض را بر صراحت و صداقت کامل از جانب آنهایی که ما با آنان صحبت کرده ایم گذشته ایم.

اهداف شرکتها و دولت

ص: 412

در اوان تحقیق، کسانی در صنعت وجود داشتند که می گفتند منافع و اهداف دولت آمریکا و شرکتهای نفتی یکسان نبوده و با یکدیگر مغایرت بسیار نیز دارند. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، همکاری بین صنعت و دولت مشکل خواهد بود (و شاید غیر ممکن). بنا به گفته آنها شرکتها می خواهند همیشه تولیدکنندگان نفت خارجی باشند؛ در حالی که دولت فقط به تداوم جریان نفت به کشور علاقه مند بوده و برایش فرق نمی کند که چه کسی مالک نفت باشد و در ادامه به نقل قول بیانات مقامات دولتی پرداختند که حاکی از آن بود که برای آمریکا فرق ندارد که شرکتهای نفتی کنترل کننده نفت عربی باشند یا روسیه این نقش را ایفا نماید. اعراب بجز بازار غرب بازار دیگری ندارند، علاوه بر این آنها نمی توانند نفت را بنوشند؛ بنابراین در تداوم جریان نفت هیچ گونه تغییر پدید نخواهد آمد و برای امنیت و منافع آمریکا نیز خطری جدی به وجود نخواهد آورد.

ما در مشورتها و تبادل نظرهای خود با صنعت سعی کردیم اول اهداف خودمان را مشخص کنیم و امیدواریم که در خلال تحقیق به نگرانیهای صنعت پاسخ گفته شده باشد و صنعت نیز اکنون متوجه شده است که منافعش به طور کامل با منافع دولت آمریکا یکسان می باشد. اگر سرنوشت صنعت نفت برای دولت موضوع بی اهمیتی بود، هیچ گونه احتیاجی برای چنین تحقیقی نبود و دیگر اینکه لازم نبود که دولت و یا صنعت اقدامات پیشنهادی ارائه نمایند.

ما با صبر و متانت اجازه خواهیم داد که شرکتها به برخوردهای غیرقابل اجتنابشان با اوپک و سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی بپردازند و نقش ناظرانی را که تقریبا در این موضوع ذینفع هستند بازی خواهیم کرد. کنترل منابع اصلی نفت دنیا موضوع بسیار پراهمیتی برای دولت آمریکا می باشد. دولت آمریکا مایل است شاهد عدم قطع جریان نفت باشد و شرکتهای نفتی نیز همین طور.

بعضیها ممکن است اصلاً نگران این نباشند که کنترل نفت اوپک و یا حتی خاورمیانه ممکن است به دست نیروهای متخاصم با آمریکا بیفتد. ولی امکان چنین رخدادی برای وزارت امور خارجه به هیچ وجه خالی از نگرانی نیست.

ما از منابع ارزی بزرگ خیلی از کشورهای اوپک مطلع هستیم و می دانیم که این منابع آنان را قادر می سازد تا در فواصل طولانی قطع تولید نفت دوام بیاورند. ما می دانیم جمعیتهای آنها چقدر کوچک است و چقدر از اقتصاد پولی به دور هستند. و می دانیم که (همان گونه که توسط آنگلوساکسونها گفته شده) عکس العمل آنها بیشتر جنبه احساساتی دارد تا نفع شخصی.

ما به خاطر داریم در سال 1950 در ایران و در 1956 و 1967 در خاورمیانه چه اقدامی به عمل آمد و ما می دانیم منابع ژاپن و اروپا چقدر محدود بوده و در نتیجه قطع صدور نفت اقتصاد آنها نیز به سرعت دچار بحران می گردد، تا آنجا که در آمریکا نخواهیم توانست این خسارات وارده را جبران نماییم.

یکی از وظایف مهم و سنتی سرویس خارجی حمایت از سرمایه گذاری آمریکا بوده است. این وظیفه تغییر نیافته است. سهم صنعت بین المللی نفت در تراز پرداختهای ما به اندازه مجموع تمام سرمایه گذاری های دیگر در خارج از کشور می باشد و همین دلیل دیگری است برای اثبات علاقه ما به سالم و مولد باقی ماندن شرکتهای نفتی مان.

دولت ایالات متحده در اکتشاف مستمر و تولید نفت جدید به اندازه شرکتهای نفتی ذیعلاقه است و

ص: 413

چنانچه صنعت بین المللی نفت از صحنه تولید نفت برکنار بماند یا حتی از نقش آن در تولید نفت کاسته شود فکر نمی کنیم که اکتشاف و توسعه بیشتر نفت امکان پذیر باشد.

خلاصه کلام این است که دولت و صنعت مایلند هر دو شاهد استمرار نقش ویژه صنایع آمریکا در تولید نفت خارجی، حمل و نقل، پالایش و بازاریابی آن باشند. دولت و صنعت هر دو معتقدند که باید یک جو پایدار وجود داشته باشد تا شرکتها در آن بتوانند به اکتشاف و توسعه ذخایر جدید نفتی بپردازند و علاوه بر این هر دو به این نتیجه رسیده اند که برای دستیابی به اهداف ثبات و رشد در زمینه تولید نفت باید تلاش زیادی به خرج دهند.

گذشته از این مطلب، در مورد نحوه دستیابی به این اهداف تفاوت سلیقه هایی وجود دارد. 200 مقام شرکت نفتی و دیگران که ما با آنها صحبت کردیم را می توان به پنج گروه تقسیم نمود:

1- آنهایی که می گویند سیستم امتیازی فعلی خوب است... و ایجاد تغییرات وضع را بهتر نخواهدکرد و شرکتهای نفتی باید با تمام نیروی خود در برابر تغییرات مقاومت نمایند... و وظیفه دولتهای مصرف کننده اروپا، ژاپن و نیز آمریکا این خواهد بود که از شرکتها در مقابله شان با دولتهای تولیدکننده اوپک حمایت نمایند.

2- آنهایی که می گویند تغییر، احتمالاً غیرقابل اجتناب است، ولی باید در هر مرحله در مقابل آن مقاومت نمود. چون چیزی که به آسانی و بدون مقاومت به دست آید به آسانی نیز از دست می رود. این گروه معتقد است که آنها می توانند با موفقیت امتیازاتشان را طولانی تر نمایند. در صورتی که فقط زمانی تسلیم شوند که کاملاً مجبور به این کار شده باشند.

3- آنهایی که معتقدند تغییر غیرقابل اجتناب است و مایل هستند که در کمال سربلندی و افتخار به یک دوران جدید وارد شوند، ولی خودشان نمی خواهند داوطلبانه به ایجاد تغییرات در زمینه قراردادها تن در دهند.

4- آنهایی که معتقدند که این تغییرات بالاخره به صنعت تحمیل خواهد شد و بنابراین بهتر است که قبلاً تقاضاهای آنها را پیش بینی کرده در ایجاد روابطی جدید، حداقل با بعضی از کشورهای عضو اوپک، پیشگام گردند. این وضع سبب می شود که برای مذاکرات جو دوستانه تری به وجود آید تا به توافقهای بهتری دست یابند که در یک جو خصمانه امکان دست یابی به آنها غیر محتمل است.

5 - آنهایی که معتقدند ملی شدن کامل غیر قابل اجتناب است و احتمالاً خیلی زود واقع خواهد شد.

بنابراین شرکتها بایستی شروع به برنامه ریزی نقش جدیدشان به عنوان خریداران نفت خام از شرکتهای ملی نفت بنمایند.

از تمام پنج موضع می توان دفاع کرد. چرا به چیزی تسلیم شویم که فورا لازم نیست؟ و با این حال مشخص گردیده که عدم توافق می تواند به وجود آورنده اقدام خصمانه و حتی ملی کردن کامل باشد که نمی توان در مقابلش مقاومت نمود. اگر می شد آینده را به صورت صحیحی دید تمام پنج گروه در یک گروه خلاصه می شدند. درست پیش از آنکه تغییر عملی می شد، شرکتها به اندازه کافی عقب می کشیدند تا دولتهای تولیدکننده را راضی نگهدارند. بدبختانه هیچ کس در دولت یا صنعت در این مورد نظر صریحی ندارد و زیان تن دادن به خواستها به طور نابهنگام خیلی بیشتر از زیان مقاومت در برابر آنهاست. سنجیدن این راه چارها و ارائه اقدامات پیشنهادی دومین هدف این گزارش است. ارائه طریقها براساس حقایقی

ص: 414

خواهد بود که ما در مورد آنها اطلاع داریم، ولی تفسیر این حقایق به ناچار ذهنی خواهد بود.

منابع، تولید و تقاضا

الف - منابع اولیه

بین دو سوم و سه چهارم منابع نفتی شناخته شده جهان غیرکمونیست در کشورهای عرب، آفریقای شمالی و خاورمیانه می باشد. ارقام جدول زیر عموما مورد قبول صنعت واقع شده است.

ارقام به میلیارد بشکه ایالات متحده-40 کانادا-10-ونزوئلا15- دیگر کشورهای آمریکای لاتین15- مجموع نیمکره غربی-80 دنیای عرب(1) - 350 ایران - 55 اندونزی - 10 آفریقای غیر عرب - 10 دیگر کشورها - 5 مجموع نیمکره شرقی - 430 مجموع جهان غیر کمونیست- 510 برآورد کمتر از 30 میلیارد بشکه که برای عراق به کار رفته نیز پایین است و منابع احتمالی قابل برداشت حداقل 100 میلیارد بشکه می باشد. یک عقیده نسبتا همگانی در صنعت وجود دارد که تا سال 1985 تولید تمام کشورهای اوپک به استثنای عربستان سعودی و عراق به انتها خواهد رسید و شروع به کاهش خواهد کرد، مگر اینکه روشهای برداشت ثانی در این زمینه به وجود آید.

جدول بالا موضوعی بسیار حائز اهمیت برای مصرف کنندگان نفت و شرکتهای نفتی که تقریبا تمام هزینه های اکتشافی خود را به محدوده هایی غیر از خاورمیانه و آفریقای شمالی اختصاص می دهند می باشد. آنها در جنوب شرقی آسیا، در مناطق شمال کانادا و آلاسکا، در دریای شمال، در آمریکای جنوبی و در حقیقت در هرجایی که حوزه های جالب توجه رسوبی وجود دارد به دنبال نفت هستند، ولی این حقیقت نیز وجود دارد که میزان قابل توجهی از نفت دنیا در منطقه ای قرار دارد که به شدت ناامن است و در برخی موارد واقعا نسبت به ایالات متحده متخاصم می باشد.

ب - عرضه و تقاضا

ص: 415


1- بیش از نصف مجموع نفت دنیای عرب در شبه جزیره عربستان (عربستان سعودی ٬ کویت ٬ کشورهای بیطرف و عمان) قرار دارد. برخی در مورد نفت عربستان (McNaughton) و مک ناتان (deGolyer) زمین شناسان مدعی هستند که برآورد 130 میلیارد بشکه ای دی گالیر سعودی درست نیست و میزان ذخایر این کشور خیلی بیشتر از اینهاست و منابع قابل استخراج این کشور دو یا سه برابر رقم ارائه شده است.

ایالات متحده اکنون حدود 12 میلیون بشکه از 5/15 میلیون بشکه نفت مورد نیاز مصرفی خود را تولید می نماید. تا سال 1980 چنانچه یک اقدام فوری از طرف دولت برای تغییردادن این روند به وجود نیاید، ایالات متحده (1)24 میلیون بشکه نفت در روز مصرف خواهد نمود، در صورتی که سطح تولید داخلی آن چندان هم بیش از سطح کنونی تولید نخواهد بود. این موضوع شامل این فرض خواهد بودکه 3 میلیون بشکه روزانه در آلاسکا تولید خواهد شد. از 12 میلیون بشکه باقیمانده کمی بیش از یک میلیون بشکه در روز از طریق کانادا وارد خواهد شد، مگر اینکه قراردادهای جدیدی بین کانادا و آمریکا در زمینه انرژی منعقد گردد که سبب بالا رفتن میزان تولید نفت کانادا بشود، علاوه بر این دو میلیون بشکه دیگر آن هم احتمالاً از دیگر کشورهای نیمکره غربی تأمین خواهد شد. در مجموع 9 میلیون بشکه باقی می ماند که بایستی از نیمکره شرقی و عمدتا از خاورمیانه و آفریقای شمالی وارد شود.

ارقام احتمالی تولید و مصرف جهانی در سال 1980 که با 1971 مقایسه شده اند در جدول زیر نمایش داده شده اند. این برآورد بر این فرض قرار داده شده که یک سیاست عدم مداخله اساسی از جانب بیشتر کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده وجود خواهد داشت و هیچ گونه اغتشاشی در مناطق تولیدکننده و نیز هیچ گونه بحران اقتصادی حاد وجود نخواهد داشت.

ارقام به میلیون بشکه در روز (فقط برای کشورهای غیرکمونیست) عکس 1- اختلاف بین ارقام مصرف و تولید کل با وارد کردن یک میلیون بشکه در روز از کشورهای کمونیستی از بین برده می شود. 2- فرض می شود تولید و مصرف اتحاد جماهیر شوروی متعادل هستند و اساسا نه نفتی صادر می شود و نه وارد می شود و یا واردات با صادرات معادل هستند. مطالعات انگلیس و ناتو اشاره بر این دارند که

ص: 416


1- تخمین نیاز مصرفی بین 22 میلیون بشکه در روز (توسط وزارت کشور) و 26 میلیون بشکه در روز (توسط چیس مانهاتان) در نوسان است و به فرضیاتی بستگی دارد که مهمترین آنها وضع اقتصادی این دهه می باشد.

اتحاد شوروی مثل امروز در 1980 به صادرکردن حدود 000،800 بشکه نفت در روز به دنیای غیرکمونیست ادامه می دهد. یکی از بررسیهای سازمان سیا نشان می دهد که میزان خالص واردات شوروی تقریبا معادل میزان صادرات آن کشور است. در هر حال طرفین معادله برابر است و اشتباهات و خطاها در سال 1980 قابل پیش بینی است. در هر حال بعید به نظر می رسد که احتیاج شوروی به نفت یا رقابت شوروی با تولیدکنندگان نفت اوپک به زودی از موضوعات حائز اهمیت شود. کشورهای کمونیست اروپای شرقی ممکن است تا سال 1980 به همان اندازه ای که از شوروی نفت وارد می کنند از کشورهای عضو اوپک نیز وارد نمایند، ولی با در نظرگرفتن پایه و مقداری که با آن شروع کرده اند، بعید به نظر می آید که تا آن هنگام عوامل مهمی در صحنه بین المللی نفت دنیا پدیدار گردند.

3- این رقم شامل 6/1 میلیون بشکه در روز در کانادا، 9/1 میلیون در دیگر کشورهای آمریکای لاتین، 9/1 میلیون در آفریقای غربی و 5/1 میلیون در جنوب شرقی آسیا می باشد.

4- این رقم شامل 3 میلیون بشکه در روز در کانادا، 5/2 میلیون بشکه در دیگر کشورهای آمریکای لاتین، 5/4 میلیون در آفریقای غربی و 3 میلیون در آسیای جنوب شرقی می باشد.

به نظر می رسد که نفت از لحاظ قیمت به طور قابل توجهی غیرقابل انعطاف است. در هر صورت این موضوع از لحاظ تغییرات نسبتا کوچک در قیمتهای نفت صحت داشته است. زمانی که قیمت بنزین در ایالات متحده گالنی 2 سنت افزایش یافته است، هیچ کاهش قابل توجهی در مصرف بنزین به وجود نیامده است. یک چنین موردی عمدتا در اروپا نیز وقوع یافته است. در هر حال اگر قرار بود که ما تغییرات عمده ای را در قیمتها شاهد باشیم برای مثال، اگر قرار باشد که افزایشی در مالیات بنزین در ایالات متحده از قرار 20 یا 30 سنت در هر گالن به وجود آید، مطمئنا کاهشی در مصرف ایجاد خواهد شد و یقینا تغییری در جهت استفاده از موتورهای کوچکتر و باصرفه تر به وجود خواهد آمد. اگر نرخهای سابق مالیات در اروپا و ژاپن به چیزی نزدیک به نرخ داخلی آمریکا افزایش یابد و چنانچه قیمت نفت خام حمل شده در اروپا و ژاپن قرار باشد که از 50/2 دلار فعلی به مثلاً 50/3 دلار در هر بشکه افزایش یابد، در نتیجه مصرف نفت احتمالاً در آنجا نیز کاهش خواهد یافت. مسئله این است که چه مقدار کاهش خواهد یافت؟(1) بررسی انجام شده توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی درباره انعطاف پذیری تقاضای نفت در رابطه با افزایشهای اساسی در قیمتها می تواند طرحی باارزش باشد.

ج - نفت قراردادی از منابع غیر عربی

تا جایی که به ایالات متحده مربوط می شود، چنانچه اکنون اقدامی صورت گیرد که ما را از منابع جدید انرژی و نحوه استفاده با صرفه تر از نفت موجود برخوردار سازد، دورنما کاملاً متفاوت خواهد بود. برای مثال، چنانچه جو سیاسی و اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین و عمدتا در ونزوئلا چنان باشد که سرمایه گذاریهایی در جهت پیدا کردن و توسعه ذخایر جدید بتواند انجام بپذیرد، آمریکا می تواند به میزان خیلی بیشتری از آن کشورها نفت وارد نماید. به همین ترتیب انعقاد قراردادی در زمینه انرژی با کانادا

ص: 417


1- حتی در اروپا اطلاعات تجربی خیلی کمی در مورد این موضوع وجود دارد. مالیاتهای بنزین انگلستان به مدت کوتاهی پس از جنگ 1967 خاورمیانه معادل 10 سنت در هر گالن افزایش یافت. مصرف به میزان کمی کاهش یافت ٬ ولی به سرعت افزایش پیدا کرد و در عرض 6 ماه تقریباً به سطح مصرفی قبل از وضع مالیاتها برگشت.

می تواند منجر به تولید و صادرات عمدتا بیشتری به ایالات متحده گردد. کشف هیدروکربن در دریای شمال شدیدا مهم بوده است و تولید از آن منبع ممکن است کمتر از میزان اصلی برآورد شده باشد. در 1980 تولید می تواند به 2 میلیون بشکه در روز برسد (یک منبع تخمین می زند که می تواند این رقم به 3 میلیون بشکه نیز برسد)، ولی چون مصرف اروپای غربی در آن زمان حدود 26 میلیون بشکه در روز خواهد بود، تولید دریای شمال در مقایسه با واردات، کم خواهد بود. اکتشافات زیادی برای نفت در اندونزی وجود داشته است، ولی امیدهای بزرگ اولیه هنوز تحقق پیدا نکرده اند. این موضوع دورنماهای مربوط به مابقی مناطق ساحلی آسیای شرقی را پیشگویی نمی کند.

تمام کمپانیها موافقت داشتند که تقریبا و به طور حتم مقدار زیادی نفت در فلات خارجی قاره ایالات متحده وجود دارد. به طور صریح غیرممکن خواهد بود که قبل از اینکه آن سوی خط جغرافیایی هم عمق 200 متر به اجاره داده شود از آن بتوان بهره برداری نمود. سیاست فعلی دولت آمریکا که همانا اجاره ندادن مناطق عمیق تر از این خط جغرافیایی است، به وجود آورنده مانعی بر سر راه توسعه تکنولوژی لازم برای برآورده ساختن نیاز نفتی کنونی می باشد. در هر حال برای اینکه بتوان مناطق با عمق بیش از 200 متر را اجاره داد و در عین حال از بیانیه رئیس جمهور در 23 مه 1970 در مورد اقیانوسها نیز سرپیچی ننمود.

بایستی از طریق رژیم بین المللی که قرار است توسط سازمان ملل در کنفرانس دریاها در سال 1973 تشکیل شود اقدام به اجاره دادن آنها نمود. معذلک کار چند کمپانی در زمینه حفر چاههای نفتی در بستر اقیانوسها رو به اتمام است.

هر زمان که این تحقیق به طور موفقیت آمیز پایان پذیرد، محدودیت عمق که اکنون توسط محدودیتهایی در مورد طول پایه های سکوهای حفاری برقرار شده است، کنار خواهد رفت و امکان پذیر خواهد بود که تا 2000 متر و حتی عمیق تر به حفاری پرداخت. در هر حال سیاست اجاره دادن عمق دریاها توسعه این تکنولوژی را موجب خواهد شد.

تمامی این موضوع نسبتا برای ایالات متحده آرامش بخش است، ولی برای اروپا یا ژاپن نسبتا کمتر آرامش بخش خواهد بود و وابستگی آنان به اعراب و ایران احتمالاً به وضع کنونی باقی خواهد ماند. دو سوم مصرف فعلی آنان و یک سوم تولید دنیای غیرکمونیست اکنون از این کشورها می آید. تا سال 1980 سه چهارم مصرف اروپا و ژاپن و تقریبا 60% مصرف دنیای غیرکمونیست از این کشورها خواهد بود.

افزایشهای خالص به گونه ای که مصرف تقریبا در آن دوران دو برابر خواهد شد و حتی چشمگیرتر خواهد بود.

بایستی متذکر شد که تا به حال ما فقط به تولید از چیزی که در اینجا «ذخایر اولیه» خوانده می شود اشاره کرده ایم که نفتی است که تحت فشار خودش از زمین بیرون می آید و هزینه تولید آن بسیار پایین است. شاید مقدار نفت بیشتری به میزان دو یا سه برابر این حجم را بتوان با روشهای بازیافت گرانتر ثانی و ثالث در خاورمیانه کشف نمود.

د - نفت غیرمرسوم

منابع اصلی دیگری از هیدروکربن در خارج از خاورمیانه وجود دارد که بایستی «ذخایر ثانویه» خوانده شوند (این اصطلاح نباید با «بازیافت ثانویه» اشتباه شود). این ذخایر نفت سنگین ونزوئلا و ماسه

ص: 418

سنگهای نفتی (tar sands)کانادا و آمریکا را شامل می شوند و منابع عظیم متعددی را تشکیل می دهند.

ونزوئلا قطعا حدود یک تا سه تریلیون بشکه در حوزه نفتی خود دارد. از طریق منابع ماسه سنگهای نفتی کانادا نیز می توان حدود یک تریلیون بشکه نفت به دست آورد. گرچه با تکنولوژی کنونی نمی توان بیش از بخشی از این نفت را استخراج نمود، ولی ده درصد بازیافت (یک رقم معقول) یک تریلیون بشکه معادل 100 میلیارد بشکه است که در نتیجه معادل دو یا سه برابر منابع کنونی آمریکا است.

هزینه بازیافت این نفت به صورت قابل توجهی از هزینه «ذخایر اولیه نفت» بالاتر است. برای مثال از نظر اقتصادی نفت سنگین ونزوئلا با مالیاتهای فعلی ونزوئلا نمی تواند تولید شود و در بازار دنیا به فروش برسد. و به همین ترتیب نفت موجود در منابع ماسه سنگهای نفتی آتاباسکای کانادا نیز نمی تواند تولید و به فروش برسد. در هر حال نفت ونزوئلا از نظر اقتصادی چنانچه آزادانه و تحت قیمتهای پشتیبانی شده ایالات متحده می توانست وارد آمریکا بشود، قابل تولید بود. این جریان در صورتی امکان پذیر خواهد بود که یک موافقتنامه با ونزوئلا منعقد گردد که از سرمایه گذاریهایمان حمایت نماید و کمپانیهای ما را قادر سازد تا نفت سنگین را توسعه دهند. اگر این امر انجام گردد، واردات از ونزوئلا در سال 1980 حداقل دو برابر رقمی می تواند باشد که در بالا ارائه شد. احتمالاً به همراه ورود آزادانه به ایالات متحده این امر افزایش مختصری در قیمتهای ایالات متحده به وجود خواهد آورد که نفت آتاباسکا را با صرفه تر می سازد.

سرانجام ذخایر ثانویه وجود دارند که از شیل (shale) و زغال سنگ تشکیل می شوند. در اینجاست که ایالات متحده بیشترین خوشبختی را دارا می باشد. ذخایر شیل در ایالات متحده احتمالاً در دنیا بیشترین ذخایر هستند. برآوردها مختلف است، ولی اغلب توافق دارند که معادل بیش از یک تریلیون بشکه نفت در این مکان وجود دارد. نفتی که از شیل یا زغال سنگ تولید می شود حتی از «ذخایر ثانویه» نیز گرانتر تمام می شود ولی در مورد هزینه عقاید مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که نفت حاصله از شیل و زغال سنگ را می توان با قیمتی کمی بیش از قیمت نفت خام کنونی، یعنی حدود هر بشکه 4 دلار به بازار ارائه نمود، دیگران معتقدند این رقم خیلی نزدیکتر به 5/5 دلار در هر بشکه خواهد بود. یک جنبه از نفت حاصل از شیل که همیشه در برآوردهای هزینه به حساب گرفته نشده است. این حقیقت می باشد که تولید مقادیر کم نفت از شیل با آب کافی موجود ممکن است واقعا هزینه کمتری از تولید مقادیر زیاد نفت از شیل را در برداشته باشد.

همچنین اختلاف عقیده قابل ملاحظه ای در این مورد که آیا نفت به مقادیر زیاد ابتدا از سنگ شیل تولید می شود یا از زغال سنگ وجود دارد که ظاهرا ناشی از منافع شخصی است؛ آنهایی که سنگ شیل را در اختیار دارند، معقتدند که نفت ابتدا باید از حوزه آنها تولید شود؛ لیکن آنهایی که منابع چشمگیر زغال سنگ را در اختیار دارند. معتقدند که تغییر زغال سنگ به نفت بسیار ساده تر است و هزینه نهایی آن نیز خیلی پایین تر از هزینه نهایی تبدیل شیل به نفت می باشد.

در هر صورت تردیدی نیست که این دو منبع (شیل و زغال سنگ و ماسه سنگهای نفتی - م) مهمترین ذخایر جهانی می باشند و حداقل بخشی از نیاز آمریکا به هیدروکربن نیز می تواند از طریق نفت تولیدی از این دو منبع تأمین گردد. به علاوه این دو پر هزینه ترین ذخایری هستند که تحت بررسی قرار گرفته اند.

ه - قیمت نفت جهانی که توسط هزینه تولید ترکیبات نفتی تعیین می شود

ص: 419

زمانی که نفت به مقدار زیاد با استفاده از منابع ترکیبی گرانقیمت تهیه شود، دیگر نمی توان قیمت نفت قراردادی را پایین نگاه داشت. حتی اگر این کار امکان پذیر باشد که در صورتی که این قیمت نیز مانند قیمت گاز تحت کنترل هیئت قیمت گذاری فدرال باشد امکان پذیر هم هست، ولی نمی توان باور کرد که خواهیم توانست قیمتهای تعیین شده توسط اوپک را کنترل نماییم. ما می توانیم عوارض گمرکی سنگینی روی نفت وارداتی بگذاریم، ولی باورکردن این نکته مشکل است که تولیدکنندگان اصلی نفت (با این فرض که نفت به مقدار کم عرضه می شود) به سادگی راضی گردند که به دولت ایالات متحده اجازه دهند تفاوت بین ارزش واقعی نفت که توسط هزینه تبدیل زغال سنگ و شیل معین می شود و هزینه نفت وارداتی را از میان بردارند. اوپک مکررا درآمدی را که دولتهای اروپایی از مالیاتهای غیرمستقیم بر روی تولیدات نفتی عایدشان می گردد، متذکر شده است. آنها می گویند که حتی پس از افزایش قیمتهای اخیر، دولتهای مصرف کننده درآمدی بسیار زیادتر از یک بشکه نفت اوپک به دست می آورند تا دولتهای تولیدکننده. بحث دولتهای مصرف کننده در این مورد که آنان آزادند تا مالیات ها را در هر سطحی که مایل هستند برقرار نمایند و مالیاتهای داخلی ارتباطی به قیمتها ندارند، کاملاً از نظر دولتهای تولیدکننده قانع کننده نیست.

موضع تولیدکنندگان این است که ارزش حقیقی نفت و مشتقات آن توسط ارزش خرده فروشی تولیدات در بازارها با در نظر داشتن مالیات و عوارض معین می شود. مصرف کننده مایل است که این قیمتها را بپردازد و در نتیجه او این ارزش را برای نفت معین کرده است. تنها عامل مربوطه دیگر ارزش منابع جایگزین انرژی است.

در عین حالی که هزینه تبدیل شیل و زغال سنگ می تواند در تأثیرگذاردن بر دولتهای تولیدکننده برای افزایش قیمتهای نفت عاملی اصلی باشد، در ضمن و به احتمال زیاد محدودیت بیشتر افزایشی را بر روی قیمت نفت عادی قرار خواهد داد. می توان با مقادیر عظیم شیل و زغال سنگی که وجود دارد چنین تصور نمود که در بلند مدت چنانچه قرار باشد قیمتهای نفت بیشتر از هزینه تولید نفت از ترکیبات نفتی افزایش یابد، مصرف کنندگان به نفت به دست آمده از این منابع روی بیاورند. این بدین مفهوم نیست که تمام دنیا می تواند یا می خواهد که به وسیله زغال سنگ یا شیل یا ماسه سنگهای نفتی قاره آمریکای شمالی تأمین شود (حداقل نه در چند دهه آینده). بلکه در صورتی که قیمت نفت بیش از هزینه نفت حاصله از ترکیبات نفتی شود، منطقی است که مقداری از نفت مورد نیاز در سالهای 1980 و 1990 از این طریق تأمین گردد.

منبع یا نوع نفت امروزه به صورت کلی یک مسئله اقتصادی است. امروزه تکنولوژی بجایی رسیده است که نفت را می توان از ماسه سنگهای نفتی آتاباسکا (فی الواقع این نفت در مقادیر کم هم اکنون تولید می شود) و از نفت سنگین ونزوئلا یا از شیل و زغال سنگ ایالات متحده تولید نمود. عمدتا هزینه این نفت است که از تولیدش جلوگیری می کند. اگر تصمیم گرفته شود که نفت از این منابع غیرمرسوم تولید شود، در آن صورت وابستگی آمریکای شمالی به نفت نیمکره شرقی می تواند کاهش یابد. از لحاظ تئوری حتی این نفت می تواند صادر شود. به طوری که گزارش شده ژاپنیها به جنبه های تولید نفت از ماسه سنگهای نفتی آتاباسکا نظری داشته اند، ولی این موضوع دارای مشکلات اقتصادی است و ما مطمئن نیستیم که ژاپنیها در این مورد جدی بوده باشند.

امتیازات مرسوم

ص: 420

سیستم امتیازی فعلی خیلی خوب عمل کرده است. این یک سیستم آزمایش شده و قابل پیش بینی است. این سیستم توسعه مؤثر میدانهای نفتی در بلوکهای بزرگ را امکان پذیر ساخته است و به میزان زیادی به عملیات انعطاف پذیری داده است و مصرف کنندگان را از ثبات دراز مدت در تولیداتشان مطمئن ساخته است. این سیستم دولتهای تولیدکننده را به بازگشایی مناطق بزرگ برای توسعه قادر ساخته است و در بسیاری از موارد در پیشرفت اقتصادی آنها نیز سهم به سزایی داشته است. این سیستم چنان سقفی برای درآمدهای دولتهای تولیدکننده به وجود آورده است که درگیرشدن آنان در بازاریابی نفت را غیر لازم نموده است.

کمپانیها سرمایه و تکنولوژی لازم برای تولید نفت را مهیا می سازند، ولی دولتهای تولیدکننده جز زمین و منابع چیز دیگری را عرضه نمی دارند. این موضوع از نظر برخی از کمپانیها به عنوان هدیه ای که به مناطق تولیدکننده داده شده است نگریسته می شود. 60 یا حتی 20 سال پیش این چنین به نظر می رسید که شرکتهای نفتی منبع را به وجود می آورند؛ و اگر تلاشهای آنان در زمینه علمی، سرمایه گذاری نبود، نفت همچنان در قلب زمین باقی می ماند. در نتیجه بومیان بایستی نسبت به هر چه که کمپانی ها به آنان می دهند راضی و خشنود باشند و این داده ها نیز لزوما نباید زیاد باشد. برخی وجود دارند که هنوز این نظر را گرامی می دارند، ولی اغلب مواضع روشنفکرانه تری اتخاذ نموده اند. در حقیقت امتیازات به هیچ طریقی اسنادی خشک نبوده اند، بلکه متناوبا در طول 30سال گذشته و تقریبا به صورت تغییرناپذیری به نفع دولتهای تولیدکننده تعدیل شده اند. متأسفانه هنوز در دولتها و دانشگاههای کشورهای تولیدکننده افرادی وجود دارند که تغییرات کمپانیها را حس نکرده اند.

به نظر می رسد آنان بر این باور باشند که کمپانیها فقط به هر چه سریعتر استفاده کردن از منابع تا آنجایی که در توان دارند و دادن هر چه کمتر به دولت و مردم کشور علاقه مند هستند، ولی به هر اندازه ای که مدیریت کمپانیها مال اندیش باشند حقیقت غیرقابل گریز این است که به استثنای شرکتهای بزرگ جدیدتر کمپانیهایی که امتیازات را امروزه در اوپک به دست دارند با مناطق تولیدی بیگانه هستند. آن شرکتهایی که خیلی بزرگ هستند و خیلی از جنبه های یک تشکیلات مستعمراتی را دارا بوده اند، امتیازاتشان را خیلی وقت پیش دریافت داشتند و تشکیلاتشان را مستقر ساختند. فی الواقع لغت عربی امتیاز همان لغت مرسوم عثمانی برای کاپیتولاسیون است و خیلیها خصوصا در دنیای عرب تفاوت خیلی کمی بین شرکتهای امتیازی و جوامع خارجی که صد سال پیش در امپراطوری عثمانی مستقر شدند قائل می گردند.

هیچ گونه بحثی در مورد این حقایق وجود ندارد که: خارجیها می آیند، نفت را تولید می کنند، به دولتها در عوض مقدار زیادی پول می دهند، ولی به جای ابراز قدردانی نسبت به شرکتهای نفتی برای بزرگ منشی و پیشقدمی آنان، ناسیونالیستهای جدید با تأکیدی فزاینده می گویند که سیستم امتیازی خوار و خفیف کننده است. اینکه دولت بایستی آخرین حرف را در مورد سرنوشت اقتصادی خودش بزند شعار حزبی جدید ناسیونالیستها است و ناسیونالیستها باور دارند که زمانی دولت می تواند این کار را انجام دهد که ابتداء شرکتهای نفتی عمل کننده در حوزه خود را تحت کنترل درآورد.

احتمالاً بدون هیچ گونه استثنایی دولتهای تولیدکننده نیز این عقیده را دارند که منافعی که از استخراج نفت کشورهایشان به وجود می آید گزاف است و دولتها حتی با تقسیم منافع به نسبت 60 و 40 به نفع

ص: 421

تولیدکننده (یا 80 یا 20 براساس قیمتهای واقعی) به منافع شرکتها و ارزش مجموع سرمایه گذاری در کشورهایشان می نگرند و آن را با بازده معمولی تجاری 10 یا 15 درصد مقایسه می کنند. آنها نتیجه گیری می کنند که منافع شرکتها تماما خارج از حدود فعالیتهای معمول تجارتی است.

البته مقداری از این گناه بستگی به شرکتها یا مقررات مالیاتی در ایالات متحده یا جای دیگر دارد که به شرکتها این منفعت را می رساند که تمام یا قسمتی از سودشان را به پایان تولید اختصاص دهند و در عملیات ابتدایی سود نسبتا کمی را نشان دهند. این حقیقت که بازدهی صنعت نفت از چاهها تا پمپ بنزین ها از بازدهی عمومی در صنایع تولیدی کمتر است، در کشورهای تولیدکننده تشخیص داده نشده است. فی الواقع این موضوع در بسیاری از مناطق مصرفی نیز نادیده گرفته می شود.

به طور کلی سیستم امتیازی در خاورمیانه و جاهای دیگر منافع بسیاری به کشورهای تولیدکننده و نیز کمپانیها رسانیده است. زمانی که عملیات ابتدایی نیز در نظر گرفته شوند، منافع شرکتها زیاد نبوده است و اگر قرار بود کشورهای تولیدکننده فقط به منافع اقتصادی که می توانستند از صنعت نفت دریافت کنند نظر داشته باشند، احتمال زیادی وجود دارد که سیستم امتیازی فعلی تنها با تعدیلات خیلی کمی تا پایان شرایط امتیازی در آغاز یا اواسط قرن آینده ادامه یابد.

در هر حال امروزه به نظر می رسد که ملاحظات اقتصادی از احساسات یا ناسیونالیسم کم اهمیت تر باشد و خیلی محتمل به نظر می آید (و از نظر ما قطعی است) که سازمان کشورهای تولیدکننده نفت (اوپک) در دهه آینده علاوه بر درآمدی بیشتر از هر بشکه نفت تقاضای برخی کنترلها (و احتمالاً کنترل کامل) را بر کمپانیهای نفتی که در داخل مرزهایشان فعالیت دارند داشته باشد و به احتمال زیاد کنترلها را به دست می آورند. موافقتنامه تهران که در فوریه 1971 به وسیله کمپانیهای نفتی امضاء شد، شرط افزایش تدریجی قیمتها و در نتیجه آن مالیات و پرداختهای حق لیسانس افزایش یافته را تا 1975 تأمین می نمود.

کشورهای عضو اوپک موافقت کرده اند تا برای یک دوره کامل از شرایط این موافقتنامه تبعیت نمایند. آنها می گویند تقاضاهای جاری که آنان در مورد «مشارکت» عنوان می کنند بایستی خارج از موافقتنامه های تهران در نظر گرفته شود و به هیچ طریقی تخلفی از جانب آنان نیست.

دولتهای اوپک با استفاده از جنبه قانونی متن قرارداد و مفهوم آن به آسانی نخواهند توانست منظور خود را ابراز نمایند و کمپانیها نیز با این تقاضاها مخالفت خواهند ورزید. بخصوص که طبق مطالعات و بیانات اوپک خسارات وارده جبران نیز نخواهدگردید.

طبق قرارداد تهران، منعقده بین شرکتهای نفتی و کشورهای حوزه خلیج در فوریه 1971، علاوه بر موارد دیگر موافقت گردید که:

1) «توافق و قرارداد موجود بین دولتهای خلیج و هر یک از شرکتهای نفتی که این قرارداد اصلاحیه ای بر آن است طبق شرایط آنها معتبر باقی می ماند.» 2) «شرایط ذیل نمایانگر شرایط مربوط به برداشت دولت و وظایف مالی کمپانیهای عمل کننده در کشورهای خلیج با در نظر گرفتن مفاد قطعنامه های اوپک و صدور نفت از خلیج از تاریخ پانزدهم فوریه 1971 تا 31 دسامبر 1975 می باشد.» خلاصه مطلب اینکه این قراردادها امتیازاتی را که شرکتها از دولتها دریافت داشته بودند معتبر شناخته است، و به عبارت دیگر بیان داشته است که شرایط قرارداد حق الامتیاز، مالیات دولتها و دیگر تعهدات

ص: 422

مالی را به مدت 5 سال مشخص کرده است و عدم درگیری آمریکا در این مسئله نیز تصوری محال است.

در ژانویه 1971 معاون وزیر ایروین با حکام ایران، عربستان سعودی و کویت ملاقات نمود و آنها به وی اطمینان دادند که قراردادهای بین خود و شرکتهای نفتی را به طور کامل اجرا خواهند نمود. در صورتی که هر سه آنها نیز به شدت از مسئله مشارکت پشتیبانی نمایند، باید توسط نمایندگان دیپلماتیک در سطوح بالا اقدام نمود.

با وجود اینکه بسیاری از کمپانیها با خوش بینی معتقدند که در امور مالیاتی و در زمینه حق الامتیاز مورد توافق در قرارداد تهران تریپولی بغداد تغییرات چندانی به وجود نخواهد آمد، در عین حال اکثر آنها معتقدند که پس از سال 1976 قیمتها به طور عمده ای افزایش خواهند یافت و قبل از آن جهان وارد بازار فروشندگان نفتی شده است و در آن حال قیمت و موجودیت منابع جایگزین نفت در آمریکا به 5/4 دلار در هر بشکه رسیده است (در حالی که قیمت کنونی آن 5/3 دلار است و قیمت هر بشکه نفت تحویلی از حوزه خلیج حدود 5/2 دلار در هر بشکه است). با وجود اینکه در سال 1976 قیمت نفت جهان ممکن است معادل قیمت نفت در داخل امریکا نشده باشد، ولی نمی توان گفت که اختلاف بین آنها چندان فاحش است. در صورتی که مقدار 25 سنت جهت حمل و نقل هر بشکه نفت از حوزه به خلیج مکزیک و 75 سنت دیگر جهت حمل و نقل آن از خلیج مکزیک به خلیج فارس را از قیمت 5/4 دلار در تگزاس کم کنیم، قیمت فروش احتمالی خلیج فارس برای هر بشکه 5/3 دلار خواهد بود. این محاسبه قابل دفاع است، گرچه ممکن است قیمتها این قدر بالا نرود. به عبارت دیگر ساحل شمالی خلیج مکزیک همان گونه که تا سال 1950 این گونه بود، می تواند تعیین کننده قیمت نفت باشد.

همان گونه که در بخش پیشین اشاره شد هزینه تبدیل زغال سنگ یا شیل به نفت، عامل محدودکننده قیمتهای نفتی در امریکا خواهد بود، ولی پیرامون رقم صحیح این قیمت اختلاف نظر وجود دارد: (طبق ارزش کنونی دلار) آیا این قیمت به گفته بعضی از شرکتها 4 دلار خواهد بود و یا به گفته دیگران 5/5 دلار، ولی این قیمت هر چه باشد محدودکننده قیمت نفت قراردادی در آمریکا نیز خواهد بود. البته اگر 5/5 دلار برای هر بشکه تعیین شود نفت قراردادی بیشتری نیز تولید خواهد گشت؛ ولی در مورد میزان واقعی نفتی که از این طریق تولید خواهد شد نیز اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بعضی از کمپانیها معتقدند که قیمت 5/5 دلار باعث خواهد شد که از طریق اکتشافات حاصله از حفاری مناطق حاشیه ای، حفاری عمیق تر و راههای بازیافتی ثالث بتوان میزان زیادی از نفت داخلی را تولید نمود. در واقع، بعضی از آنها معتقدند که این قیمت می تواند میزان منابع قابل بازیافت ما را به دو یا سه برابر افزایش دهد. دیگران درست در نقطه عکس این نظریه قرار داشته، اظهار می دارند که 5/5 دلار قادر نیست نفت زیادی را در آمریکا به وجود آورد. به هر حال اگر هزینه شیل را 5/5 دلار پذیرفته باشیم، قیمت نفت قراردادی نیز همان و یا نزدیک به آن خواهد بود. به این ترتیب می توان انتظار داشت که قیمت نفت خلیج فارس به 5/4 دلار برسد.

پس از ژانویه 1976 یعنی زمان خاتمه یافتن قراردادها وضع با امروز تفاوت بسیار خواهد داشت.

احتمالاً تنها راه ممکن برای جلوگیری از مشارکت این است که به کشورهای اوپک و بخصوص به عربستان سعودی، کویت و ایران بفهمانیم که در همان حال که ما (دولت و شرکتها) مایل هستیم که قراردادها زیر پا گذاشته نشود، خواهان آن هستیم که در خاتمه این قراردادها روابطی جدید را ایجاد نماییم. این روش برخورد زمانی موفقیت به همراه خواهد داشت که شرکتها همین حالا و یا در آینده خیلی

ص: 423

نزدیک به بحث پیرامون ماهیت این روابط جدید بپردازند. البته نباید به مشارکت به عنوان تنها نوع رابطه نگریست. مثلاً می توان قسمتهایی از امتیازات، خدمات آمده در قرارداد و سرمایه گذاری مشترک را نادیده گرفت. احتمالاً اگر این کار صورت بگیرد امتیازات با کاهشهای حاصله در بخشهایی از آنها ادامه خواهد یافت. علاوه بر این کلمه «امتیاز» باید از میان برداشته شود؛ چون مفاهیم ضمنی بسیار ناشایستی به همراه دارد. کلمه «قرارداد» بسیار قابل قبول تر است، چون مفهوم توافق بین دو عنصر مساوی را می رساند.

علاوه بر این احترام به قراردادها یک سنت اسلامی است و دولتی که امتیاز را زیر پا می گذارد قبل از زیر پای گذاردن قرارداد دچار تردید و دو دلی می شود.

خلاصه اینکه، به نظر ما بهتر است برای حفظ سلامت صنعت بین المللی نفت نظریات گروههای 1 و 2 را که در بخش 2 درباره آنها توضیح داده شده در پیش گیریم: یعنی مصرانه بخواهیم که تا پایان سال 1976 قرارداد تهران محترم شمرده شود و پس از آن در درازمدت نظریات گروههای 3 و 4 را مد نظر قرار دهیم، یعنی به کشورهای اوپک بفهمانیم که مایلیم از ژانویه سال 1976 براساس روابط جدید به کار خود ادامه دهیم. دلایل این نتیجه گیری بدبینانه در بخشهای 7، 8، 19 ذیل ارائه شده است. البته گروه 5 که بدبین ترین عضو در میان دیگر گروههاست نیز ممکن است بر حق باشد؛ ملی شدن ممکن است اجتناب ناپذیر باشد، ولی به هیچ وجه نمی خواهیم در انظار نشان بدهیم که ملی شدن نفت و یا تبدیل ساختن شرکتها به خریداران برای ما قابل قبول است. ما اصلاً آن را نخواهیم پذیرفت و فکر هم نمی کنیم که این کار برای تولیدکنندگان نفت فایده ای به همراه داشته باشد. چون نمی توانیم بفهمیم که کارتل اوپک و قیمتهای بالای نفت چگونه می توانند ادامه پیدا کنند، در حالی که بین مصرف کنندگان در زمینه قیمت ها جنگی صورت پذیرد، که منافعی بسیار گذرا و ناپایدار در برخواهد داشت. و اصولاً نمی توانیم متقاعد شویم که اگر قرار باشد شرکتهای ملی نفت برای خودشان عمل کنند و به رقابت با خود برخیزند چگونه خواهند توانست در تسهیلات صادراتی و تولیداتی جدید مورد نیاز جهان سرمایه گذاری نمایند.

مسائل مربوط به مشارکت و کاهش ارزش دلار

ناسیونالیزم دلیل اصلی تقاضای مبنی بر اشتراک در شرکتهای نفتی است. دولتها شاید می خواهند درگیر باشند تا بتوانند با نیروی حکومتی خود در صنعت اصلی عمل کننده در درون مرزهای خودشان قدرت خود را نیز نشان دهند. وزیر دارایی کویت اخیرا گفته است که مسئله اصلی «کنترل» است. لازم نیست که شرکتهای نفتی پول بیشتری بپردازند. کشورهای دیگری چون ایران و عراق که برخلاف کویت با کمبود مالی روبه رو هستند علاوه بر کنترل در مدیریت خواهان افزایش پرداختها نیز هستند.

اصولاً شرکتها نگرانی نداشتند اگر فکر می کردند که محدودیت مشارکت دولتها در شرکتهای نفتی در سطح 20 درصد باقی خواهد ماند. ولی آنها شدیدا نگران هستند چون وضع آینده و بیانات بسیاری از اعضاء اوپک که گفته اند این تنها اول کار است و دولتها می خواهند 51 درصد و یا تمام تسهیلات تولیدی را در اختیار خود داشته باشند، این نگرانی آنها را تشدید کرده است. البته ممکن است برای شرکتهایی که خودشان تسهیلات حمل و نقل، پالایش و بازاریابی را در اختیار دارند این موضوع چندان هم نگران کننده نباشد. در آینده آنها می توانند با دولتها قراردادهای خرید منعقد سازند و منافعشان هم حتی بیش از گذشته و حتی عظیم تر باشد، ولی شرکتهای کوچکتر که دارای بازارهای خاصی در خارج نیستند و دسترسی آنها

ص: 424

به آمریکا نیز محدود است به احتمال زیاد از بین خواهند رفت.

کمپانیهای بزرگ به دو دلیل در برابر چنین تغییری مقاومت خواهند کرد. دلیل اول این است که برای جلوگیری از پرداخت مالیات، آنها نشان می دهند که قسمت اعظم منافعشان در زمان تولید عایدشان می گردد و پرداختهای خود به دولت میزبان را «مالیات بر درآمد» نامگذاری کرده آن را به عنوان اعتبار مالیاتی از «مالیات بر درآمدی» که باید در کشورهای مصرف کننده بپردازند کم می کنند. نتیجه این است که بسیاری از شرکتهای بزرگ در آمریکا مالیات درستی نمی پردازند. اگر از آنها به اجبار خواسته شود که منافع حقیقی خود را نشان دهند، البته منافعی را که امروز به دست می آورند نشان خواهند داد، ولی نیمی از آن به عنوان مالیات بر درآمد از دست آنها گرفته خواهد شد. نیاز شدید شرکتها به سرمایه را نیز می توان با بالا بردن قیمت تولیدات نفتی تأمین نمود، لیکن این موضوع مقاومت جدی مصرف کننده را نیز به همراه خواهد داشت. دلیل دوم این است که شرکتها مطمئن نیستند (ما هم نیستیم) که دولت های تولیدکننده با سرمایه هایی که در اختیار دارند و باید در جنبه های مختلف مملکتی به کار رود بتوانند به سرمایه گذاری در زمینه نفت پرداخته نیازهای یک یا دو دهه آینده را برآورده سازند.

تا زمانی که اطلاعات دقیقی در مورد خواست اصلی دولتهای عضو اوپک و قیمت دلخواه آنها و زمان به دست نیاورده ایم نمی توانیم بگوئیم که این مشارکت برای شرکتها چقدر خرج برمی دارد، ولی نمی توان گفت که یک درصد مشارکت برابر است با یک سنت منفعت کمتر در هر بشکه نفت تولیدی در صورتی که کمپانی مزبور (براساس قیمتهای گذشته) بین 80 سنت تا یک دلار در هر بشکه سود عاید خودش نماید.

مثلاً اگر یکی از کشورها خواستار 20 درصد مشارکت باشد و آن دولت نیز دولت عربستان سعودی باشد، باید 16 سنت دیگر به این دولت برای هر بشکه پرداخت شود. تقاضای لیبی برای تصاحب 51 درصد سهام شرکت به معنی آن است که در ازاء هر بشکه 50 سنت دیگر نیز باید به این دولت داده شود. البته این موضوع در مورد هر کشور با در نظر گرفتن هزینه تولید فرق می کند. اگر برای محاسبه سودهایی که عاید شرکت شده از قیمتهای حقیقی به جای قیمت تعیین شده استفاده شود میزان پول اضافی نیز که باید به کشور خواستار مشارکت پرداخت شود کمتر خواهد بود.(1) طبق اطلاعاتی که در مورد اوپک به دست آورده ایم، جبران خسارات وارده بر شرکتها براساس ارزش دفتری اموال احتساب می گردد که مبلغ ناچیزی خواهد بود.(2) بنابراین پرداختها از محل منافع آن سهامی از شرکت که مصادره می شود صورت می پذیرد (تا در عواید دولت کاهشی رخ ندهد) و در مدت حداقل پنج سال باید پرداخت آن به پایان برسد. بنابراین درآمد شرکت در طول مدتی که «خسارات جبران» می شود یا دست نخورده باقی می ماند و یا اینکه با برداشتهای دولتی کاهش می یابد. به هر حال، کمپانیها

ص: 425


1- انگلیسیها معتقدند که برای احتساب هزینه های اضافی بهتر است از قیمتهای واقعی استفاده شود. چون ٬ تقاضای 20 % مشارکت در خلیج فارس به معنی این است که به هزینه خالص شرکت در مورد استخراج هر بشکه ٬ نفت 6 سنت افزوده می شود. دولت نیز به شرکتها اجازه می دهد که سهم نفت آنها را نیز در ”بازار“ به فروش برسانند که در نتیجه در مقدار 6 سنت افزایش هزینه یا مخارج به این ترتیب کاهش پدید می آید. بنابراین تقاضای 20 % مشارکت به معنی 2 یا 3 سنت هزینه اضافی در هر بشکه است که در حقیقت اصلاً هزینه ای اضافی به حساب نمی آید ٬ ولی فکر نمی کنیم که کشورهای اوپک براساس قیمتهای واقعی مذاکره نمایند ٬ گر چه ممکن است نتیجه نهایی همان باشد. بنابراین در رابطه با تقاضای مشارکت کشورهای اوپک از طرف مصرف کنندگان مخالفتی بروز نخواهد کرد (که از مخالفت شرکتها جدا باشد).
2- احتمالاً کشورهای اوپک در محاسبات خود از ارقامی که وسیله وزارت بازرگانی آمریکا در مورد ارزش سرمایهگذاریهای آمریکا در خارج سالانه منتشر می گردد ٬ استفاده خواهند کرد.

نیز این هزینه اضافی را از طریق مصرف کنندگان به دست می آورند، چون امکان ندارد که این شرکتها بتوانند افزایشهایی بیش از آنچه در ژانویه 1971 به وجود آمد را متحمل بشوند. همان گونه که قبلاً گفته شد، دولت آمریکا نیز باید در مورد مشارکت اوپک قبل از پایان قرارداد تهران اعتراض نماید.

درخواست اوپک برای ایجاد تغییرات در پرداختها در رابطه با افزایش مؤثر ارزش دلار بسیار پیچیده است. اوپک ممکن است اظهار نماید که به دلیل ضرورت این قراردادها به طور اتوماتیک مورد گفتگو قرار گرفته اند، ولی شرکتها نیز استدلال می کنند که در قرارداد تهران در زمینه بالا رفتن تورم مفادی وجود دارد که در مورد کاسته شدن ارزش پولی اقدامی انجام می دهد. به هر حال، آمریکا به آسانی نخواهد توانست اوپک را متقاعد سازد که به دنبال درآمد بیشتر نباشد. مشکلات ارزی کنونی جهان نیز در نتیجه اقدامات آمریکا به وجود آمده، بنابراین به آسانی نمی توان از اوپک خواست که در جهت بقاء خود اقداماتی انجام ندهد. این موضوع خصوصا در مواردی که قیمت مواد خارجی را به دلار افزایش داد نیز صادق است. اگر بخواهیم بگوییم که ما مایل هستیم که قیمت کالاهای ساخته شده یا کالاهای بعضی از کشورها افزایش یابد، ولی قیمت نفت به صورت قبلی باقی بماند، حرف ما در کشورهای اوپک خریداری نخواهد داشت.

ما به شرکتهای نفتی خود اطلاع داده ایم که از نظر دیپلماتیک نمی توانیم در این زمینه آنها را یاری دهیم. آنها گفته اند که خواستار حمایت ما نیستند، ولی بیندیشند. ما نیز مقالات بررسی تجارت تهیه شده وزارت دادگستری را بر ایشان ارسال داشته ایم، تا آنها نیز بتوانند کار خود را انجام دهند. در مورد این موضوع با اروپاییها نیز گفتگو کردیم و اظهار داشتیم که اگر موجبات نگرانی آنها فراهم شود آنها نیز می توانند با دولتهای اوپک این موضوع را در میان بگذارند، ولی اکثر آنها ظاهرا مایل نیستند این کار را انجام دهند.

درآمد آتی دولتهای اوپک و ملاحظات مربوط به تراز پرداختها

الف: درآمد اوپک

جدول ضمیمه این بخش نمایشگر تقریبی درآمدهای نفتی دولتهای خاورمیانه و آفریقای شمالی در سال 1975 است. میزان رشد پایین 10 درصد است که خیلی پایین تر از میزان رشد تولید در چند سال گذشته است.

در صورتی که دولتهای خاورمیانه ای و آفریقای شمالی عضو اوپک تا سال 1975 موفق به بالابردن قیمتها به دلار بشوند عوایدی که نصیب آنها می شود دو برابر شده و از 6/14 میلیارد دلار به 27 میلیارد دلار خواهد رسید. با در نظرگرفتن 30/3 دلار تا 60/3 دلار برای هر بشکه به هنگام تولید و اضافه کردن ضریب تورم و هزینه حمل هر بشکه به پالایشگاه ساحلی آمریکا و منطقه صادراتی، رقم 50/4 دلار برای هر بشکه در سال 1975 در به دست آمدن رقم بالا به کار برده شده است. عوارض و درآمدهایی که نصیب دولتها در خلیج فارس می شود با کم کردن هزینه حمل و نقل از آمریکا به خلیج فارس، هزینه تولید نفت در خلیج و مبلغی که به شرکتها می رسد از 50/4 دلار تعیین می گردد که میزان این عایدات در هر بشکه 80/2 دلار می باشد. در مورد دولتهای آفریقای شمالی نیز همین کار انجام شد و چون هزینه حمل و نقل از آفریقای شمالی به آمریکا در مقایسه با هزینه حمل و نقل از خلیج فارس به آمریکا خیلی کمتر است، عواید حاصله برای دولتهای آفریقای شمالی بر اساس قیمت گذاری آمریکا در هر بشکه 35/3 دلار

ص: 426

می باشد.

البته این ارقام همه حدودی و تقریبی هستند. البته فرض می کنیم که هزینه حمل و نقل همیشه ثابت و زیاد است (که همیشه این طور نیست) (مقیاس جهانی 100). هزینه حمل و نقل ارزان در میزان عایدات دولتی نیز افزایشی پدید می آورد.

از ارقام مربوط به نیجریه، ونزوئلا، اندونزی و دیگر تولیدکنندگان در این جدول آورده نشده است. با وجود اینکه به دست آوردن ارقام صحیح در مورد تولیدات این کشورها کاری است بسیار مشکل، ولی منطقی است اگر فرض کنیم که میزان تولیدات و عواید حاصله معادل یک سوم ارقامی است که در جدول نشان داده شده است. بنابراین اگر بر اساس قرارداد تهران عمل شود، تولید گروه اوپک به 34 میلیون بشکه در روز و عواید حاصله 20 میلیارد دلار خواهد شد؛ ولی اگر تا سال 1975 قیمت نفت هم سطح قیمت آن در امریکا افزایش یابد عواید حاصله بالغ بر 35 میلیارد دلار خواهد گردید.

میزان تولید نفت در سال 1970 و میزان تقریبی آن در سال 1975 (ارقام به هزار بشکه در روز) و عایدات دولتی (به میزان میلیارد دلار در سال) عکس در سال 1980 درآمد کشورهای تولید کننده به طرز فزاینده ای بالا خواهد رفت و با بالارفتن قیمت نفت جهانی و برابرشدن آن با قیمت نفت در داخل آمریکا و در نتیجه تغییراتی که در آن از تبدیل شیل و زغال سنگ به نفت به وجود خواهد آمد پرداخت خالص به دولتها برای هر بشکه معادل 3 دلار خواهد بود، و درآمد دولتهای تولیدکننده به حدود 80 میلیارد دلار در سال خواهد رسید. این درآمد حدود 10 برابر درآمد آنها در سال 1971 و حدود 4 برابر درآمد آنها در سال 1975 خواهد بود، البته در صورتی که در این مدت قرارداد تهران به طور کامل اجرا شود.

در مورد این نتایج با رئیس بخش جدید انرژی صندوق بین المللی پول نیز صحبت و تبادل نظر گردید وایشان فرضیات ما در زمینه قیمتهای آتی نفت و حجم تولید جهانی نفت پذیرفته اند. این صندوق به زودی

ص: 427

مطالعه ای را در زمینه حجم درآمد اوپک که انتظار می رود به بازار تجارت برگردانده شود و مقداری از آن نیز به عنوان ذخایر ارزی ذخیره گردند و تأثیر آن بر ثبات سرمایه ای بین المللی آغاز خواهد کرد.

ب: ملاحظات مربوط به موازنه یا تراز پرداختها

اگر در سال 1980 آمریکا هر روز 12 میلیون بشکه نفت وارد نماید و قیمت نفت نیز در آن زمان به میزان کنونی باقی بماند و در دریافت پولی شرکتها نیز تغییری به وجود نیاید، هزینه خالص موازنه پرداختهای آمریکا برای هر بشکه 5/1 دلار یا 5/6 میلیارد دلار در سال خواهد بود. لیکن، اگر قیمت نفت جهانی معادل قیمت نفت در آمریکا بشود که احتمال این فرض بیشتر است و نیز تغییر تبدیل شیل نیز بر آن تأثیر بگذارد (همان گونه که قبلاً درباره آن صحبت شد)، آمریکا باید برای هر بشکه به طور خالص 3 دلار به دولت تولیدکننده بپردازد و هزینه خالص وارد کردن هر بشکه به آمریکا 5/3 دلار خواهد بود. در این صورت موازنه پرداختهای آمریکا معادل 25 میلیارد دلار در سال خواهد گردید.

لیکن در صورتی که شرکتهای نفتی به وضع کنونی باقی بمانند، یعنی بتوانند به عملیات انتفاعی خود به نحوی ادامه دهند، سودی که عاید آنها می شود از فرار ارز جلوگیری می کند، ولی برای مصرف کنندگان اروپایی و ژاپنی هزینه مصروف برای هر بشکه بیشتر از هزینه مصروف توسط آمریکا خواهد گردید. در صورتی که قیمت نفت به طرز فاحشی بالاتر برود، برای اروپاییها (بجز انگلیس و هلند) هزینه خالص برای هر بشکه معادل 4 دلار خواهد شد. و در صورتی که اروپا در سال 1980 هر روز 26 میلیون بشکه نفت مصرف نماید، کل هزینه ای که اروپا باید در هر سال متحمل شود معادل 38 میلیارد دلار می شود. ولی اگر ژاپن در هر روز 12 میلیون بشکه مصرف نماید که احتمال آن زیاد است (شاید هم میزان مصرف کم حدس زده باشد)، هزینه کلی که ژاپن در هر سال باید بپردازد 17 میلیارد دلار خواهد بود.

کشورهای بزرگ صنعتی با افزایش روابط تجاری بین خود و دولتهای تولیدکننده خواهند توانست مقدار زیادی از این ارز را از این کشورها پس بگیرند، گرچه ممکن است که مخارج هر کشور نتواند با فروش اضافی آن برابر و جبران گردد. برای ملل توسعه نیافته افزایش این گونه ای فاجعه آمیز خواهد بود.

قدرت و توان کشورهای تولیدکننده در برخورد با شرکتها

مصرف نفت در جهان در سال 1951 یعنی همزمان با ملی شدن شرکت انگلیسی - ایرانی کشور ایران، حدود یک چهارم مصرف کنونی نفت در جهان بود. تولید نفت در ایران دچار توقف گردید، لیکن پس از مدت کوتاهی این کاهش تولید به وسیله کشورهای حوزه خلیج از قبیل عراق، عربستان سعودی و بخصوص کویت جبران گردید. در 15 سال بعد استعداد افزایش تولید نفت در جهان بالا رفت. آمریکا به مقدار زیادی خودکفا شده بود هر روز حدود 2 میلیون بشکه وارد مخازن خود می نمود. در بسیاری از کشورهای مهم تولیدکننده نیز همین وضع حاکم بود. این ظرفیت اضافی سبب شد که شرکتهای نفتی از امنیت و انعطاف پذیری بسیار برخوردار شوند. با سرنگونی خشونت بار سلطنت عراق در سال 1958 و حملاتی که علیه شرکتهای نفتی انجام گرفت، طرحهای توسعه طلبانه شرکتها در عراق بی فایده ماند، ولی دولت عراق در تولید نفت کاهشی ایجاد ننمود. رژیم تندرو عبدالکریم قاسم و رژیمهای بعد ناسیونالیست عربی و بعثی تهدید کردند که شرکت نفت عراق را ملی خواهند کرد، ولی تاکنون تهدیدهای خود را عملی

ص: 428

ساخته نساخته اند، چون می دانند و یا حداقل ترس از آن دارند که شرکتهای نفتی کاهش نفت عراق را در خارج از این کشور جبران نمایند و چون عراق هرگز نتوانسته است همکاری دیگر تولیدکنندگان را به خود جلب نماید، ترس از آن دارد که نتواند بازاری برای نفت خود بیابد و در نتیجه درآمدی نیز نداشته باشد.

دولت عراق دچار نوعی کمبود دائمی مالی بود و به همین دلیل نمی توانست حتی از یک چهارم درآمد حاصله از نفت نیز چشم پوشی نماید.

همزمان با جنگ 1967 خاورمیانه و بسته شدن کانال سوئز نیز در خلیج فارس، ظرفیت تولیدی قابل ملاحظه ای وجود داشت، ولی با توقف تانکرهای نفت کش وسیله دیگری برای واردکردن این نفت به بازار وجود نداشت، و در آن حال لیبی نقش کویت در سال 1951 را ایفاء کرد؛ میزان تولید نفت این کشور به سرعت بالا رفت و وابستگی جهان به نفت لیبی بیشتر شد. کمی بعد از سرنگونی سلطنت لیبی در سپتامبر 1969، دولت جدید تندرو لیبی دریافت که قدرت آن را دارد که شرایط جدیدی را بر شرکتهای نفتی تحمیل نماید و به همین جهت تهدید نمود که اگر خواستهای این کشور برآورده نشود تولید نفت را متوقف خواهد کرد و این کشور بیش از هر کشور دیگر قادر به عملی ساختن تهدید خود بود. چون جمعیت لیبی بسیار کوچک بود و علاوه بر این دولت آن کشور حدود 2 میلیارد دلار ارز خارجی در اختیار داشت که می توانست به وسیله آن در صورت عدم تولید نفت نیز به حیات خود ادامه دهد. علاوه بر این، معلوم نبود که اروپا بتواند تحمل فقدان نفت لیبی را داشته باشد. خط لوله نفتی ترانس - عربی قطع گردید، و به نظر می رسید که عراق نیز منتظر است تا به محض اقدام لیبی در مورد شرکتها، وی نیز به ملی کردن شرکت نفت عراق مبادرت ورزد و به این ترتیب خریداران نفت و شرکتهای نفتی در وضع کاملاً جدیدی قرار گرفتند.

در گذشته هیچ یک از این کشورها نمی خواستند و یا قادر نبودند به منظور گرفتن امتیازات اقتصادی از شرکتهای نفتی عمل کننده در آنجا به تنهایی صدور نفت را قطع نمایند، ولی لیبی این کار را کرد و دیگر کشورهای عضو اوپک نیز از وی دنباله روی کردند، ولی تقاضاهای آنها در قبال شرکتهای نفتی معادل تقاضاهای لیبی نبود.

ولی در ماههای اخیر وضع آرامش بیشتری یافته است. نرخ نفتکشها کاهش یافت و چون قیمتهای تعیین شده به وسیله اوپک بر اساس مرغوبیت نفت تعیین گردید، قیمت نفت مدیترانه، آفریقای غربی و ونزوئلا افزایش یافت، ولی تولید در هر سه منطقه کم شد و این کاهش تولید نیز به وسیله خلیج فارس جبران گردید و در برخورد آتی ما با لیبی ما بیش از سال گذشته ملایمت و خونسردی نشان خواهیم داد.

چون تولید نفت آن در حال حاضر (نوامبر 1971) کمتر از 5/2 میلیون بشکه در روز تولید می کرد. و در صورتی که علیه شرکتها اقدامی انجام دهد و حتی اگر تولید نفت لیبی کاملاً قطع گردد، به احتمال زیاد خواهیم توانست تمام این کمبود را با افزایش تولید از طریق خط لوله نفتی عراق و خط لوله ترانس - عربی (که در حال حاضر فقط از 50% ظرفیت آن بهره برداری می شود) و نیز از طریق نیجریه و ونزوئلا جبران نماییم.

ولی این راه حل نیز نگرانیها را به طور کلی برطرف نمی نماید. اگر یکی از کشورهای «حوزه خلیج» از لیبی حمایت کند، یعنی عراق شرکت نفت خود را ملی نماید و خط لوله ترانس - عربی نیز قطع شود، باز هم ما با بحرانی روبه رو خواهیم شد که البته شدت این بحران مانند سال قبل نخواهد بود و خسارات وارده نفتی نیز به همان میزان نخواهد بود.

ص: 429

یکی از خطراتی که جبران کمبود لیبی می تواند دربرداشته باشد، به وجودآوردن روحیه آسوده خاطری است. برای مصرف کنندگان نفت و نیز شرکتها «بازار خریداران» خیلی سودآورتر است، که در حال حاضر ما در همین نوع بازار قرار داریم. ولی باید در نظر داشت که عمر این بازار کوتاه است و احتمالاً آخرین بازار این گونه ای است که ما شاهد آن خواهیم بود.(1) تا سال 1975 مصرف جهانی نفت آن قدر بالا رفته و تولید جهانی نفت آن قدر در خاورمیانه و آفریقای شمالی متمرکز خواهد گردید که احتمالاً یکی از دو واقعه زیر رخ خواهد داد:

1) ظرفیت تولید اضافی و ذخیره ای جهانی آنقدر کم خواهد شد که قطع عرضه نفت توسط هر یک از پنج کشور اصلی عرضه کننده یعنی ونزوئلا، لیبی، ایران، کویت و عربستان سعودی، سبب خواهد شد که عرضه نفت به اروپا و ژاپن بحرانی پدید آید؛ یعنی پنج کشور خود را در موقعیت لیبی در سال 1970 خواهند دید، گرچه ذخایر ارزی ایران و ونزوئلا آنقدر نیست که آنها بتوانند در برابر کمبود درآمدهای خود مقاومت نمایند.

2) اکثر کشورهای اوپک که دائما روی تولید اضافی خود حساب می کرده اند که میزان رشد آن نیز دائما رو به افزایش بوده است - در آینده نزدیکی خواهند دید که تولید کاهش یافته و سقوط شدیدی پیدا خواهد کرد. بنابراین از اوپک به عنوان یک گروه باید انتظار داشت که دائما طالب افزایش قیمت هربشکه باشد؛ از این رو اوپک ممکن است اقدام به محدود نمودن تولید نماید تا بتواند نفت را برای آینده حفظ نماید. این استدلال که ارزش نفت کنونی در رابطه با نفتی که در سال 1990 تولید خواهد شد صفر است، به مذاق بسیاری از اعضاء اوپک چندان خوشایند نمی آید. ارزش تئوریک این استدلال هر چه باشد، تنها زمانی حائز اهمیت می گردد که درآمد حاصله از نفت در زمینه های تولیدی مورد استفاده قرار گیرد، نه در زمینه خرید اجناس تجملی و تسلیحاتی.

تا سال 1980 یا 1985 تولید نفت ونزوئلا، نیجریه، الجزایر، لیبی، کویت و اندونزی احتمالاً به «اوج» خود رسیده درجه نهایی را نشان خواهد داد. اگر تا سال 1980، در نقاط دیگر جهان اکتشافات جدید و غیرمنتظره دیگری رخ ندهد، مطمئنا عربستان سعودی و عراق و احتمالاً ایران در تولیدات نفتی خود افزایش پدید خواهند آورد.

اگر از روشهای بازیافت ثانی و ثالث نیز استفاده شود. این افزایش تولید احتمالاً در چند دهه آتی و حتی در قرن آینده نیز ادامه خواهد یافت، ولی هزینه مصروف در این زمینه بسیار سنگین خواهد بود و برای استفاده از چنین منابع بازیافتی باید بتوان کاری کرد که دولتها نیز در مقابل هر بشکه نفت پول کمتری دریافت نمایند.

البته منظور این نیست که عایدات آنها کمتر از آنچه امروز هست باشد، بلکه باید کمتر از عوایدی باشد که در زمان توسل به روشهای بازیافت ثانی دریافت می گردد. در آن موقع حتی اگر فرض کنیم که تبدیل زغال سنگ، شیل و یا نفتی تعیین کننده قیمت نفت جهانی باشد، باز هم میزان عایداتی که نصیب دولتهای تولیدکننده می شود خیلی بیشتر از امروز خواهد بود، یعنی در قبال هر بشکه عایدات خیلی بیشتری به

ص: 430


1- در گفتگویی که با دولت انگلیس در پایان اکتبر و اوایل نوامبر داشتیم ٬ دولت انگلیس اظهار داشت که ما در تعریف کنونی بازار نفت خیلی بیشتر از آمریکاییها بدبین هستیم. چون ما در تعریف خود آن را ”آخرین لحظات بازار خریداران“ نامیدیم ٬ در حالی که انگلیسیها فکر می کنند که به نظر آنها ”بازار دائمی فروشندگان که جهان آن را در سال 1976 تجربه خواهد کرد ٬ موقتاً نرمش به خرج داده است.“

جیب آنها سرازیر خواهد شد.

با حداقل همکاری در داخل اوپک (که در سال گذشته این همکاری بسیار قابل ملاحظه بوده است) این کشورها خواهند توانست در سال 1976 و در پایان قراردادهای تهران قیمتها را خیلی بالاتر ببرند و در همان حال قادر خواهند بود شرکتهای نفتی را وادار سازند که با تقاضاهای آنها در زمینه «مشارکت» موافقت نمایند. البته اگر زودتر دست به کار شوند موافقت آنها را قبل از آن زمان نیز به دست خواهند آورد.

خلاصه اینکه، در حال حاضر و حتی در بیست سال آینده شلاق در دست کشورهای تولیدکننده بوده و خواهد بود. شرکتها و دولتهای مصرف کننده و شرکتهای خودمان هنوز هم برگهای برنده ای در دست دارند که در بخش بعد به توضیح و تشریح آنها خواهیم پرداخت، ولی این برگها را باید با احتیاط تمام رو کرد تا شکست نابودکننده ای نصیب مان نشود.

قدرت شرکتها

در گذشته شرکتهای نفتی بزرگ، در رابطه با دولتهای تولیدکننده طوری رفتار می کردند که گویی آنها (شرکت) ملل حاکم هستند و در بسیاری از موارد، تکنولوژی درآمد و عظمت شرکتها آنها را نیرومندتر از بسیاری از دولتها نشان می داد. این شرکتها در مناطق تحت امتیاز خود دولتها را مورد تهدید قرار می دادند و اظهار می داشتند که تولید را متوقف کرده به مناطق بهتری کوچ خواهند کرد. نتیجه این روش جسورانه در برخورد با دولتها خصومتی است که امروزه در رابطه با شرکتها نشان داده می شود. لیکن با وجود این که بعضی از مقامات شرکتها و حتی مقامات دولتهای مصرف کننده رؤیای روزهای گذشته را هنوز هم در سر می پرورانند، ولی باید اذعان داشت که دیگر در برخورد با دولتها چندان قدرتی ندارند و در مدت کوتاهی این مطلب برای هر یک از تولیدکنندگان اوپک اگر تاکنون روشن نشده، حتما آشکار خواهد شد.

با این وصف، شرکتها هنوز هم آنقدر ضعیف نشده اند. آنها سه وظیفه مهم دارند که باید در انجام آن بکوشند:

- مهمترین وظیفه آنها تأمین و تضمین سرمایه است

طبق برآورد بانک چیس مانهاتان، این صنعت در خارج از دنیای کمونیستی در ده سال آینده به بیش از 500 میلیارد دلار سرمایه نیز خواهد داشت. که از این مبلغ 180 میلیارد آن برای برآورد نیاز کاری و دیگر نیازهای عمومی شامل اوراق قرضه است، و 360 میلیارد دیگر سرمایه مورد نیاز در زمینه مخارج است.

(در این مورد در همین مقاله در موضوعی دیگر بحث خواهد شد). از سرمایه مورد نیاز برای مخارج حدود یک سوم دیگر تسهیلات آتی (یعنی، اکتشاف، توسعه و تولید) به کار خواهد رفت. بعضی از کشورهای اوپک احتمالاً سرمایه زیادی را ذخیره خواهند کرد، ولی اکثر آنها به این کار تن درنخواهند داد. به هر حال، نیاز محلی به سرمایه بر نیاز به سرمایه گذاری بیشتر در زمینه نفت ارجحیت خواهد یافت. اگر دولتها تصمیم بگیرند که شرکتها را ملی نمایند و یا حداقل کنترل آنها را به دست گیرند، حداقل امکان دارد که وحدت میان اوپک از میان برود؛ و در آن صورت خلاف اوضاع کنونی که تمام دولتهای تولیدکننده در برابر صنعت قرار گرفته اند، این امکان کاملاً وجود دارد که رقابت میان این دولتها قیمت نفت را کاهش دهد.

این موضوع در کوتاه مدت به نفع مصرف کنندگان و حتی شرکتها خواهد بود چون آنها ابتدا مبادرت با

ص: 431

خرید نفت کرده، حمل و نقل، پالایش و بازاریابی آن را نیز به عهده می گیرند (دلایل بسیاری حاکی از آن است که کشورهای اوپک این خطر را شناخته اند و به همین دلیل اجازه خواهند داد که شرکتها تا حدی در تولید نقش داشته باشند). بنابراین، می توان گفت که سرمایه لازم در زمینه تولید مصرف نخواهد شد و در مدت کوتاهی جهان بحرانی را در زمینه عرضه تجربه خواهد کرد که بجز کاهش شدید در مصرف راه فرار دیگری از آن نخواهد داشت.

ممکن است اینطور استدلال بشود که دولتهای تولیدکننده آن قدر بالغ شده اند که مقدار زیادی از درآمد خود را برای ایجاد تسهیلات تولیدی بکار برند و امکان دارد که بعضی از کشورها نیز این کار را انجام بدهند، ولی امکان ندارد و اصولاً قابل درک نیست که یکی از کشورهای اوپک پول و تولید خود را در کشوری دیگر به کار گیرد، بخصوص که خطر از دست رفتن سرمایه آنها مانند شرکتهای نفتی نیز وجود دارد.

البته این امکان نیز وجود دارد که کشورهای مصرف کننده سرمایه لازم را برای توسعه منابع جدید به کار گیرند، ولی مشکل بتوان بدون استفاده از شرکتهای نفتی که تجربه لازم در این زمینه را در اختیار دارند به این هدف چ آمد. تجارب ENI ، CFP ، ERAP در زمینه تولید در خارج نیز نمی تواند سبب از بین رفتن نگرانی کسانی شود که فکر می کنند شرکتهای نفتی دولتی قادر هستند در زمینه مسئله عرضه نفت راه حلی ارائه دهند.

- دومین قدرت صنعت مهارتی است که در زمینه تکنولوژی دارد و...

اگر همه کشورهای اوپک نتوانند، اکثر آنها خواهند توانست امور حوزه های نفتی خود را در دست بگیرند. نفت در حال حاضر استخراج شده است و مطمئنا از طریق چاههای نفت کنونی تولید خواهد شد، ولی حفر چاههای جدید مشکلات جدیدی را نیز به همراه خواهد داشت و اکثر تکنیسینهای کشورهای اوپک حتی در ونزوئلا که از نظر تکنولوژی در میان کشورهای اوپک خیلی پیشرفته تر و پیچیده تر نیز هست، قادر نخواهند بود که حوزه های جدید نفتی را کشف و مورد بهره برداری قرار دهند. پیچیدگی مشکلات در زمینه بهره برداری حوزه های نفتی جدید با اضافه شدن مشکل بازاریابی نفت دوصد چندان خواهد شد، ولی شک نیست که کشورهای اوپک اهمیت این موضوع را نیز دریافته اند. در تقاضای اوپک برای «مشارکت» صریحا آمده است که خود کمپانیها باید نفت را مستقیما به بازار عرضه کنند، به احتمال قوی در طرح بازار معمولی شرکتها، نه شرکتها و نه دولتها هیچ یک نخواهند توانست به تنهایی بازار جدیدی برای 20% نفت تولید شده در کشورهای اوپک پیدا کنند.

- شرکتها به عنوان مانعی میان دولتهای تولیدکننده و مصرف کننده

(3) سومین نکته عبارت است از وظیفه شرکتها به عنوان مانعی میان دولتهای تولیدکننده و مصرف کننده.

این موضوع برای هر دو حائز اهمیت است. دولتهای تولیدکننده می توانند شرکتها را مورد تهدید و اذیت و آزار قرار دهند. در صورتی که با دیگر شرکتهای ملی نفت و یا با دولتهای مصرف کننده مستقیما سر و کار داشتند موضوع حیثیت ملی به میان می آمد و سازش و مصالحه اصولاً امکان پذیر نمی بود. حتی اگر این موضوع هم در میان نباشد، شک نیست که قراردادهای تهران / تریپولی / بغداد در نیمه اول 1971

ص: 432

طوری اجرا گردید که از به میان کشیده شدن حیثیت و شرف ملی اجتناب ورزیده شود. اگر در ژانویه 1971 دولتها به جای شرکتها در تهران حضور می داشتند، مشکل بتوان تصور کرد که نتیجه حاصله به اندازه نتایج حاصله کنونی رضایتبخش می بود.

اقدامات دولت آمریکا از طریق نمایندگی ایروین به خلیج فارس صرفا شامل:

الف) اعلام اخطار نسبت به کشوری بود که صدور نفت به آمریکا و دوستانش را قطع نماید که در نتیجه بر روابط بین آن کشور و امریکا نیز شدیدا تأثیر خواهد بخشید.

ب) خواستار تمدید زمان مذاکره برای شرکتها شده بود.

پ) خواستار توقف جهش قیمتها در اوپک شده بود. دیگر کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی صرفا به حمایت از شرکتها و تلاشهای آمریکا پرداختند.

در اینجا نکته دیگری نیز هست که نباید زیاد بر آن تکیه نمود، ولی ذکر آن هم خالی از فایده نیست. ما معمولاً کشورهای تولیدکننده را راهزنان بی وجدانی می نامیم که برای قوانین بین المللی و اخلاقیات احترام قائل نیستند. اگر شرکتها و دولتهای مصرف کننده و دولت خودمان نیز همین رویه را در پیش بگیرند ما نیز به همان نام خوانده خواهیم شد، ولی باید اعتراف کنیم که در اوپک مردانی چون شاه فیصل، امیر کویت و دیگران... وجود دارند که به شرف و تمامیت ارضی احترام می گذارند. اگر واقعیت را در نظر بگیریم می بینیم که باید از آنها انتظار داشته باشیم که برای حفظ منافع خود به طور منصفانه عمل نمایند. بعضی از دولتهای اوپک از قبیل دولت عراق گاهی اقداماتی انجام داده اند که با هیچ منطقی مطابقت نمی کند، ولی اکثر آنها رفاه اقتصادی خودشان را نیز در نظر دارند. برای شرکتها و یا دولتهای مصرف کننده چندان هم مشکل نیست اگر بخواهند از طریق نمایندگیهای دیپلماتیک و یا سفیران ویژه تولیدکنندگان را متقاعد سازند که باید به قراردادی که براساس اعتماد دو جانبه و تفاهم منعقد گردیده احترام بگذارند تا منابع جدید نفتی کشف شود و تسهیلات لازم برای تولید، پالایش، حمل و نقل و توزیع آن ایجاد گردد، و باید روشن شود که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان هر دو از ثبات در بازار نفت بهره می برند.

نقاط ضعف کشورهای مصرف کننده در برابر اوپک

9- نقاط ضعف کشورهای مصرف کننده در برابر اوپک(1) وابستگی روزافزون کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، بخصوص اروپای غربی و ژاپن به نفت اوپک امکان انجام اقدامات مؤثر توسط آنها را محدود و هر کاری که بخواهند انجام دهند باید بدون مداخله نظامی (که در اینجا این مورد در نظر گرفته نشده است) تأثیری فوری داشته باشد، در حالی که برای به اجراگذاشتن بسیاری از سیاستها زمان لازم است. علاوه بر این، تفرقه اقتصادی و ایدئولوژیک حاد جهان احتمالاً به این معنی خواهد بود که ائتلافی از ملل کشورهای کمتر توسعه یافته در خارج سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و کشورهای اروپای شرقی و شاید چین سبب شود که اقدامات انجام شده توسط این سازمان خنثی گردد.

در رابطه با خواست اوپک مبنی بر افزایش نامحدود قیمت نفت و یا قطع صدور نفت تا زمانی که قیمتها

ص: 433


1- این فصل را می توان نقاط قوت تولیدکنندگان نیز نامگذاری کرد. این بخش را به این دلیل از قسمت جدا شده است تا بتوان به طور کامل در مورد پیشنهادات ارائه شده در زمینه اقدامات تلافی جویانه ای که از طرف مصرف کنندگان علیه تولیدکنندگان نفت ممکن است اتخاذ شود ٬ بحث نمود.

افزایش یابد، کشورهای مصرف کننده می توانند نفت کمتری خریداری نمایند، ولی نمی توانند تا مدت زیادی دوام بیاورند چون نه می توانند این نفت لازم را از منابع غیراوپک دریافت نمایند و نه اینکه به دیگر اشکال انرژی دسترسی دارند.

به عنوان اقدامات تلافی جویانه ای که کشورهای مصرف کننده ممکن است در قبال افزایش قیمت نفت علیه کشورهای اوپک انجام دهند، در زمانهای مختلف سه پیشنهاد شده است که عبارتند از: تحریم تجارتی، مسدود ساختن آن بخش از منابع مالی اوپک که در کشورهای مصرف کننده نگاهداری می شود و حذف کمک به اوپک ولی هیچ یک از آنها عامل مشوق نبوده، عملی نیز نمی باشد:

- تحریم تجاری

بسیاری از کشورهای اوپک دارای نظامهای اقتصادی و اجتماعی نسبتا ابتدایی هستند. اکثریت جمعیتهای آنان به کشاورزی اشغال داشته، خارج از اقتصاد پولی عمل می کنند. به عبارت دیگر، ممانعت از جریان واردات به آنها کمتر از دیگر جوامع پیشرفته آسیب می رساند، ولی بدون شک در برنامه های عمرانی و میزان رشد آنان وقفه عمده ای پدید خواهد آمد. ممکن است مجبور شوند از بعضی از کالاهای تجملی چشم پوشی بنمایند، ولی واردات عمده از قبیل مواد غذایی و سرمایه ای را که برای تداوم حداقل فعالیت اقتصادی احتیاج دارند، قطعا از طریق کشورهای دیگری در آفریقا، آسیا یا بلوک شوروی تأمین خواهند نمود. علاوه بر این، تحریمهای تجاری غالبا فاقد عملکرد مثبت هستند. تحریمی که در این زمینه تحت حمایت بسیاری از کشورهای جهان علیه رودزیا صورت گرفت نیز فاقد تأثیر لازم بود، و تحریم کشورهای اوپک نیز از حمایت مشابه آن چنانی برخوردار نخواهد بود.

ذخایر ارزی بین المللی پنج کشور بزرگ اوپک در پایان سال 1970 به قرار زیر بوده است:

عراق 000/000/390 دلار عربستان سعودی 000/000/946 دلار کویت 000/000/223 دلار ایران 000/000/315 دلار لیبی 000/000/331/2 دلار در مقایسه با ذخیره ارزی و میزان کل واردات می توان گفت که ایران آسیب پذیرترین این کشورها می باشد. چون ذخایر ارزی این کشور تقریبا معادل صورت حساب واردات سه ماهه این کشور در سال است.

ولی، لیبی با ذخایر ارزی خود می تواند حدود 41 ماه دوام بیاورد. در واقع صورت حساب وارداتی بهنگام تحریم کاهش می یابد، چون واردات غیرضروری نفتی در این زمان حذف می گردد و در همان حال صورت حساب وارداتی به قدری کم نخواهد شد که آن را واردات «بحرانی» بتوان نامید، چون باید واردات گران قیمت تری جایگزین آنها بشود. لیکن در صورت تعادل، حتی کشور ضعیف ایران نیز می تواند بیشتر از سه ماه دوام بیاورد و در صورتی که لیبی و عربستان سعودی هم به این کشور از نظر مالی کمک نمایند، خواهد توانست بیشتر روی پای خود بایستد.

- مسدود شدن منابع مالی

ص: 434

کشورهای مصرف کننده می توانند منابع مالی کشورهای اوپک را، یا توام با تحریم تجاری و یا به عنوان سیاستی مستقل مسدود نمایند. قسمت اعظم منابع مالی کشورهای اوپک یا در سویس و یا در انگلیس نگاهداری می شود. مشکل به اجرا گذاشتن و موجودیت اعتبارهای کوتاه مدت از طریق کشورهای کمونیستی از تأثیر مسدود شدن منابع مالی اوپک می کاهد. ممکن است که انگلیس نیز که به عنوان مرکز بانکداری و پولی بین المللی عمل می کند، با مسدود شدن منابع مالی اوپک در کشور خود موافقت نماید، گرچه این احتمال چندان هم امکان پذیر نیست. در تمایل سویس به این کار نیز تردید بسیاری وجود دارد، حتی امریکا نیز ممکن است نتواند چنین کاری را انجام دهد؛ چون مسئله این است که آیا در صورت بروز یک موقعیت اضطراری ملی ما از نظر قانونی قادر به انجام چنین کاری هستیم یا خیر. بنابراین مسدود شدن منابع مالی چندان هم واقعگرایانه نیست و اگر هم باشد چندان مؤثر نخواهد بود.

- قطع کمکها

در این زمینه ایران تنها دریافت کننده کمکهای خارجی چشمگیر می باشد و حتی این کشور نیز با کمک عربستان سعودی، لیبی و بلوک شرق خواهد توانست تا مدت زیادی دوام بیاورد.

البته مبادرت به هر یک از اقدامات بالا سبب خواهد شد که شوروی و چین در منطقه اوپک مواضع خود را مستحکم نمایند و به این ترتیب در پایان مرافعه کشورهای مصرف کننده مواضعشان ضعیفتر از آغاز این برخورد شده است.

منابع جایگزین انرژی قبل از سال 1980

برآوردهای حاصله نشان می دهد که در سال 1980 از طریق شیل می توان حدود 000/100 تا یک میلیون بشکه در روز نفت تولید نمود، در حالی که خوش بینانه ترین این برآوردها تولید 000/300 بشکه در روز را ممکن می دانند. یکی از شرکتهایی که شدیدا در زمینه شیل به کار مشغول است اظهار داشته که با تلاش دولت و صنعت و با اعمال نظارتهای زمان جنگ بر تولید، تا آن زمان می توان هر روز حدود 3 میلیون بشکه نفت از این طریق تولید نمود. ولی دیگران معتقدند که این کار امکان پذیر نیست.

در کوتاه مدت آینده تولید نفت از زغال سنگ نیز چندان رضایتبخش نیست. در منطقه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی نیز آینده استفاده از انرژی هیدروالکتریک چشم انداز امید بخشی ندارد و در این چهارچوب زمانی مبادرت ورزیدن به یک برنامه ضربتی انرژی اتمی نیز نخواهد توانست وابستگی ما به نفت را کاهش دهد. غیرعادی ترین انواع انرژی تبدیل انرژی خورشیدی یا ترکیب هیدروژنی است که از مهمترین منابع نیرو به شمار می آیند، ولی هیچ یک از آنها تا پایان این قرن امکانپذیر نمی باشد. استفاده مؤثرتر از انرژی، به کمک MHD که هنوز کشف نشده است نیز می تواند مقداری از این وابستگی را از بین ببرد، لیکن در حال حاضر مقدور نیست.

به این ترتیب نمی توان چندان هم به کشفیات یا اختراعات جدید در حل مشکلات ما در زمینه انرژی در قرن بیست و یکم امیدوار بود. مسئولانه نخواهد بود اگر فکر کنیم که قبل از سال 1980 ماشینی به کمک ما خواهد آمد. بلکه باید در زمینه پیشنهادات کمی بیشتر کار کنیم یعنی این واقعیت را در نظر بگیریم که در

ص: 435

صورتی که بهترین تلاشها نیز مثمر ثمر واقع شود، اروپای غربی، ژاپن و احتمالاً آمریکا هیچ کدام نخواهند توانست در آینده ای قابل پیش بینی (یعنی قبل از 1980) خود را از قید وابستگی کامل به اوپک برهانند.

گاز

هدف اصلی مورد بحث در این رساله نفت است، ولی بد نیست در اینجا چند کلمه ای هم درباره گاز گفته شود. گاز را «سوخت ایده آل» نامگذاری کرده اند. گاز بدون آلودگی می سوزد و تولیدات آن دی اکسید کربن و آب است. تولید کثافت و سولفور نمی کند و به آسانی می توان آن را در آشپزخانه و نیروگاههای عظیم به کار برد. با سیاست قیمت گذاری کمسیون فدرال نیرو، قیمت گاز مصرفی در آمریکا نیز بسیار ارزان است. گاز کنونی به قیمت 20 سنت برای هر هزار فوت مکعب فروخته می شود و گاز جدیدا کشف شده را نیز حدود 25 سنت برای همین مقدار می فروشند. قیمت گاز در حال حاضر خیلی کمتر از قیمت نفت است. با قیمت 25 سنت برای هر هزار فوت مکعب گاز، در حالی که هر 5800 فوت مکعب آن از نظر محتوای حرارتی برابر یک بشکه نفت است، قیمت هر بشکه نفت باید 45/1 دلار باشد. در آمریکا قیمت کنونی هر بشکه نفت حدود 5/3 تا 75/3 دلار است؛ قیمت هر بشکه نفت در خلیج نزدیک به 2 دلار تمام می شود و قیمت هر بشکه نفت خام کم سولفور نیجریه و لیبی که گاز کاملاً می تواند با آن رقابت کند، حدود 3 دلار تمام می شود.

ذخایر گازی آمریکا به طرز قابل ملاحظه ای رو به کاهش است و اکنون آمریکا گاز را به نسبت 22 تریلیون فوت مکعب در سال مصرف می کند و منابع بازیافتی جدید گاز فقط نیمی از آن را می توانند تأمین نمایند. به عبارت دیگر ذخایر ما به میزان 10 تا 12 تریلیون فوت مکعب در حال از بین رفتن است و با این وصف که کل ذخایر گازی ما بالغ بر 200 تریلیون فوت مکعب می شود باید گفت که وضع چندان نیز امیدوارکننده نیست. در واقع به عقیده صنعت تا سال 1975 مصرف ما در این زمینه دچار محدودیت خواهد گردید و چون در سال 1980 نفت تنها معادل واقعی گاز می باشد، شاید رقم مصرفی نفت در جاهای دیگر پایین نشان داده شده است.

صنعت گاز معتقد است پایین بودن مصنوعی قیمت گاز در آمریکا تنها دلیل مستقیم برای کشف نشدن حوزه های جدید گازی است. البته دیگران با این نظریه چندان هم موافق نیستند؛ چون فکر می کنند که افزایش قیمت تولید گاز تنها سبب می شود که میزان عرضه گاز به مقدار ناچیز افزایش یابد. بنابراین لازم است که دولت و صنعت مشخص نمایند که افزایش قیمت گاز به هنگام تولید در آمریکا چه نقشی را در عرضه گاز ایفا خواهد کرد. البته این مسئله از طرف وزارت امور خارجه به صنعت گاز، صنعت نفت و کمیسیون نیروی فدرال توصیه گردیده است. یکی از مجلات مهم تجاری کار خود را در این زمینه به زودی آغاز خواهد کرد.

از همان زمانی که نفت در کشورهای تولیدکننده نفت حوزه خلیج فارس کشف گردید، گاز به موازات آن پیدا شد و بی هدف سوزانده می شد. اکنون ایران مقداری از گاز طبیعی خود را به شوروی می فروشد و مقداری از آن را وارد کپسولها می نماید، ولی به طور کلی حدود سه چهارم گاز تولید شده در خلیج فارس به هدر می رود. شرکتهای نفتی معتقدند که این نوع گاز یک منبع نیست و همراه با تولید و استخراج نفت تولید می گردد، بنابراین نمی توان از آن بهره برداری کرد. در حال حاضر حدود 10 میلیارد

ص: 436

فوت مکعب گاز در روز به هدر می رود و درست است که قبلاً برای آن بازاری وجود نداشته است، لیکن این موضوع نیز به زودی تغییر خواهد کرد. در حال حاضرتعدادی از کشورهای آفریقای شمالی از قبیل لیبی و الجزایر که به بازارهای اروپایی نزدیکترند، گاز مایع را در آنجا می فروشند. الجزایر نیز قرار است طبق یک پروژه عظیم به آمریکا گاز بفروشد. البته نرخ این گاز در مقایسه با نرخ گاز در آمریکا بسیار بالا است. بسیاری از خریداران آتی گاز از اینکه باید گاز الجزایر را به قیمت هر هزار فوت مکعب 80 سنت در آمریکا بفروشند بسیار تعجب کرده اند. البته این قیمت در مقایسه با گازی که امریکا به قیمت هر هزار فوت مکعب 40 سنت می فروشد بسیار گران است، ولی اگر با قیمت نفت مقایسه شود می بینیم که اصلاً گران نیست. چون قیمت 80 سنت برای هر هزار فوت مکعب برابر است با قیمت 64/4 دلار برای هر بشکه نفت، در حالی که نفت نامرغوب کم سولفور که چندان هم مفیدتر از گاز نیست و در نیویورک به قیمت 40/4 دلار برای هر بشکه به فروش می رسد.

گاز را می توان از نفتا(1) نیز تولید کرد، اما این کار بستگی به قیمت ارزان نفت دارد. البته قیمت آن امروزه خیلی پایین است، ولی اگر تبدیل به گاز شود قیمت آن افزایش خواهد یافت. و به هر حال نیز قیمت آن بالا خواهد رفت چون صنعت پتروشیمی از نفتا به عنوان منبع تغذیه خود استفاده می کند، و احتمالاً پروژه های تبدیل زغال سنگ یا نفت خام به گاز منطقی تر به نظر می رسد. لیکن در اینجا قیمت هر هزار فوت مکعب گاز ترکیبی حدود 20/1 دلار است. که با این قیمت هر بشکه نفت باید 7 دلار تمام بشود. با وجود امتیازات بسیار گاز، گمان نمی رود که بسیاری از استفاده کنندگان (بجز منازل) بتوانند چنین قیمت گزافی را برای آن بپردازند.

قیمت گاز مایع به هنگام تولید در مقایسه با هزینه لازم برای سرمایه گذاری و تولید و صدور آن بسیار ناچیز است. ظاهرا در الجزایر هر هزار فوت مکعب آن حدود 10 سنت تمام می شود. ممکن است این قیمت نیز افزایش پیدا کند، ولی چون گاز نیز مانند نفت برای این کشورها یک منبع درآمد اصلی نیست امکان افزایش آن خیلی کم است.

هزینه حمل و نقل گاز از خلیج فارس آنقدر بالاست که گمان نمی رود بتوان آن را عملی نمود. در آینده، در صورتی که قیمتها بالاتر برود و در صورتی که کانال سوئز نیز باز بشود خلیج فارس علاوه بر عمده ترین منبع نفت مهمترین منبع گاز نیز به حساب خواهد آمد.

رابطه جدید بین دولتهای مصرف کننده و تولیدکننده

بعضی از کشورهای مصرف کننده معتقدند که عدم ثبات در عرضه نفت ناشی از خصومت اعراب علیه آمریکاست، چون بسیاری از اعراب معتقدند که آمریکا با حمایت از اسرائیل با منافع آنها مخالفت می ورزد. تعدادی از کشورهای مصرف کننده (از قبیل ایتالیا، فرانسه و اسپانیا) معتقدند که برای ایجاد ثبات در این زمینه باید روابط جدید با کشورهای تولیدکننده برقرار کرد که فراتر از روابط ایجاد شده توسط شرکتهای نفتی «آنگلوساکسون» باشد و به این ترتیب بتوان مانع اقدامات بعدی اعراب علیه امریکا گردید.

این طرح که به وسیله مقامات جامعه اقتصادی اروپا در بروکسل تهیه شده خواستار نوعی وابستگی اقتصادی بین کشورهای مصرف کننده و تولیدکننده است و معتقد است که در این صورت اگر تولیدکنندگان

ص: 437


1- بخشی از نفت خام در برج تقطیر (م.)

به تحریم نفتی مبادرت ورزند اقتصاد خود آنها نیز به اندازه اقتصاد کشورهای مصرف کننده آسیب خواهد دید. بنابراین وابستگی دو جانبه ضامن ثبات در عرضه نفت خواهد گردید.

ولی معلوم نیست که تمام کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و یا حتی بخشی از آنها بتوانند در برابر نتایج سیاسی داخلی علیه موضع آمریکا در خاورمیانه مقاومت نمایند. چون در این صورت مجبور خواهند بود برخلاف بسیاری از سیاستهای سنتی خود عمل نمایند. آلمان، هلند، دانمارک، نروژ و انگلیس با اسرائیل همبستگی بسیار دارند. علیرغم موضع دولت فرانسه از سال 1967، مردم فرانسه با سیاست وابستگی کلی به اعراب تمایل نشان نمی دهند. ایتالیا و ژاپن نیز ممکن است بخواهند چنین سیاستی را اتخاذ نمایند و با مخالفت داخلی سیاسی قابل توجهی روبه رو نشوند و نتایج چنین حرکتی به هیچ وجه به حل مسئله اعراب و اسرائیل کمکی ننموده، در رابطه آنها با ما، انگلیس و دیگران ایجاد اشکال خواهد نمود.

کشورهای اوپک در رابطه با واردات صنایع مادر وابستگی بسیار دارند، لیکن در همه حال آنها خواهند توانست بدون آنها نیز زندگی کنند، یعنی خیلی طولانی تر از مدتی که اروپاییها خواهند توانست بدون نفت سر کنند. وابسته نمودن اقتصاد پیشرفته اروپایی به اقتصادهای اصولاً ابتدایی از قبیل اقتصاد لیبی، سبب خواهد شد که لیبیاییها بر اقدامات مشتریان خود کنترل شدید داشته باشند، بنابراین مشکل به نظر می رسد که چگونه ضد آمریکایی ترین یا پر حرارت ترین هواداران عربی دولتهای مصرف کننده بتوانند به دفاع از این نظریه بپردازند، ولی با افزایش پیشرفت اوپک وابستگی آنها به کالاهای خارجی و کمکهای فنی خارجی نیز افزایش پیدا خواهد کرد، بنابراین به نفع کشورهای مصرف کننده است که کشورهای تولیدکننده را به سوی پیشرفت سوق دهند. ایجاد یک طبقه متوسط در منطقه اوپک و واردساختن تمام جمعیت این منطقه به بازار پولی سبب گسترش وابستگی این کشورها به کشورهای مصرف کننده می شود که باید کالا در اختیارشان بگذارند. لیکن این برنامه به زمانی طولانی نیازمند است و در این مدت ایجاد هر گونه رابطه یک جانبه برای کشورهای مصرف کننده بیش از نظام کنونی که در آن شرکتهای نفتی به عنوان میانجی واسطه در عرضه نفت عمل می کنند، خطر در برخواهد داشت.

کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی ممکن است با پیشنهاد کمک، کمکهای نظامی، یا روابط تجاری یک جانبه در رابطه خود با کشورهای تولیدکننده بهبود ایجاد نمایند، لیکن آینده این روابط نیز چندان امید بخش و دلگرم کننده نیست. گذشته از همه اینها، باید اذعان داشت که با بهتر شدن روابط سیاسی کشورهای مصرف کننده و تولیدکننده در وضع کشورهای مصرف کننده نیز بهبود پدید خواهد آمد، و معلوم است که اگر عدم توافق سیاسی اعراب نسبت به ما کاهش یافته یا از بین برود، آمریکا، شرکتهای نفتی آنگلوساکسون و مصرف کنندگان از موضع بهتری برخوردار خواهند شد.

و در صورتی که این امکان وجود داشته باشد که از طریق آن بتوان تولیدکنندگان اصلی را به شدت به کشورهای مصرف کننده وابسته کرد، باید بدون درنگ و تردید و با تلاش بسیار این کار را انجام داد.

روابط جدید بین دولتهای مصرف کننده و شرکتهای نفتی

آزادی تجاری شرکتهای نفتی در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در تعدادی از

ص: 438

این کشورها از قبیل، انگلیس، امریکا، آلمان و بنلوکس،(1) نامحدود (برخلاف دیگر صنایع) بوده و در فرانسه و ژاپن توأم با نظارت می باشد و در ژاپن از شرکتهای خارجی خواسته شده است که با شرکتهای ژاپنی در کار خود شریک بشوند.

مدتها قبل توسط دبیر جامعه اقتصادی اروپا نظریه ای پیشنهاد شد و به وسیله بعضیها مورد قبول واقع گردید، گرچه مقامات ایتالیایی آن را نپذیرفتند. این نظریه مبنی بر این بود که نفت مهمتر از آن است که در اختیار شرکتهای خصوصی قرار گیرد و اقتصاد هر یک از کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (بجز آمریکا و کانادا) بستگی به مقدار زیاد نفت وارداتی دارد. همه کسانی که این پیشنهاد را پذیرفتند معتقدند که شرکتها در گذشته خیلی خوب عمل کرده اند، لیکن به گفته یکی از مقامات ایتالیایی «انعطاف پذیری مبالغه آمیز در پائیز سال 1970» یعنی زمانی که یکی از کشورها (لیبی) اظهار داشت که جهان را با بحرانی در عرضه نفت روبه رو خواهد کرد، پایان یافت چون شرکتها نتوانستند برای جلوگیری از آن کاری انجام دهند.

این نظریه خواستار آنست که شرکتها نیز مانند دیگر «مؤسسات عمومی تنظیم» گردند. یعنی دولتها در زمینه نفت با دولتهای تولیدکننده قرارداد منعقد سازند و قیمتها را نیز تعیین نمایند و شرکتها نفت را استخراج، پالایش و به بازار منتقل نمایند، لیکن باز هم دولت قیمت مواد را تعیین نماید، و برای سرمایه گذاری شرکتها نیز سودی «منصفانه» تعیین نماید.

ولی این اتهام که شرکتها دیگر انعطاف پذیری خود را از دست داده اند چندان هم منصفانه نیست. مسئله مهم بسته شدن کانال سوئز شرکتها را تحت تأثیر قرار نداد، آنها خسارات وارده در نتیجه قطع نفت خط لوله ترانس - عربی را جبران کردند و حتی کاهش تولید نفت لیبی به میزان سه چهارم میلیون بشکه در روز نیز نتوانست در مسئله عرضه نفت بحرانی به وجود آورد. لیکن انعطاف پذیری نیز یک عامل نامحدود نبود، و زمانی این انعطاف پذیری پایان یافت که لیبی تهدید نمود که اصولاً صدور نفت خود را به طور کامل قطع خواهد نمود. بنابراین این سابقه انعطاف پذیری آنها چندان هم بد نبوده است.

ولی امروزه اوضاع فرق کرده است. قرارداد بغداد و تریپولی قیمت نفت کوتاه مسافت را بالا برد، البته این مسئله نیز تا زمانی که نرخ حمل و نقل نفتکشها نیز بالا بود قابل توجیه می نمود، لیکن به خاطر کمتر شدن سرعت رشد مصرف و بحران ناچیز اقتصادی ژاپن که سبب شد کشتیهای حمل کننده کلوخه صنعتی به صورت کشتیهای نفت کش در آیند، این مسئله نیز از بین رفت. با پایین آمدن نرخ حمل و نقل تانکرهای نفت کش، تولید خلیج فارس نیز به قیمت از دست رفتن تولید در عراق، لیبی، نیجریه و ونزوئلا افزایش یافته است و خط لوله ترانس - عربی نیز به میزان نصف ظرفیت خود به کار افتاده است. امروز اگر باز هم لیبی بخواهد تولید خود را متوقف سازد، قدری درد سر ایجاد خواهد شد، ولی بحرانی در عرضه نفت به وجود نخواهد آمد - البته به این شرط که یکی دیگر از تولیدکنندگان اصلی کم مسافت نیز تولید خود را قطع ننماید. بنابراین «انعطاف پذیری مبالغه آمیز» دوباره به جای خود بازگشته است.

و تا زمانی که این انعطاف پذیری ادامه داشته باشد، تقاضاهای اروپاییان مبنی بر تحت کنترل گرفتن شرکتها تا مدتی مسکوت خواهد ماند، ولی متأسفانه باید گفت این انعطاف پذیری برای همیشه و یا حتی برای مدت زیادی ادامه نخواهد یافت و قطعا و یقینا قبل از 1975 یا تمام و یا از میزان آن به شدت کاسته

ص: 439


1- اتحادیه اقتصادی کشورهای بلژیک هلند و لوکزامبورگ (م)

شده است. مسئله بعدی این است که آیا کشورهای مصرف کننده می توانند این انعطاف پذیری را به وسیله شرکتهای ملی نفتی خود بازگردانند یا با تنظیم شرکتهای مهم بین المللی؟ جواب این است که آنان قادر به انجام این کار نخواهند بود و حداقل می توان گفت که تاکنون نتوانسته اند سابقه خوبی را در این زمینه کسب نمایند. شرکتهای ملی از قبیل ENI نیز نتوانسته اند در زمینه اکتشاف و تولید نفت موفقیتی بدست آورند. با وجود کمکهایی که به ENIمی شود، این آژانس خواهد توانست تا حدی به رقابت با شرکتهای نفتی اصلی بین المللی بپردازد، لیکن سودی به دست نخواهد آورد. معذالک، اگر بحران جدیدی در عرضه نفت به وجود آید، و یا شرکتها نتوانند در برابر قیمتهای سنگین و یا خساراتی که از «مشارکت» نصیب آنها می شود مقاومت نمایند، احتمالاً اروپاییان بار دیگر این مسئله را مطرح خواهند کرد و محدودیتی که جامعه اعمال خواهد کرد احتمالاً با میزان افزایش قیمت نفت رابطه مستقیم خواهد داشت.

بعضی از مدیران شرکتهای نفتی آمریکایی که ما با آنها گفتگو کرده ایم اظهار داشته اند که وضع «روابط» جدید برای آنها در اروپا چندان مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اگر به سرمایه گذاری آنها سودی «منصفانه» تعلق گیرد خوبست، چون در این صورت می توانند با بسیاری از شرکتهای ملی اروپایی رقابت نمایند و در زمینه تولید و بازاریابی مشکلات خود را کاهش دهند.

ولی بسیاری از مقامات شرکتها از این نحو برخورد متعجب شده، شدیدا به مخالفت با آن برخواستند.

دولت آمریکا نیز باید با آن قویا مخالفت نماید مگر اینکه بتواند ثابت نمایند که این عمل امنیت و ثبات را افزایش داده و سبب خواهد شد که سرمایه های جدیدی برای بازیافت و توسعه ذخایر جدید نفتی به کار خواهد رفت. اکثر دولتهای اروپایی نیز با نگرانیهای مشابه دست به گریبان بوده درباره افزایش قیمت نیز نگران هستند، ولی قبل از اینکه جامعه یا سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در این جهت عملی انجام دهد، باید مطمئن بشود که در پایان پشیمان نخواهند شد که چرا به شرکتها اجازه نداده است که خودشان این مسئله را حل و فصل نمایند.

مذاکرات سازمان توسعه و همکاری اقتصادی با اوپک برخلاف گذشته چندان هم خلاف واقع به نظر نمی رسد، لیکن باید مطمئن بشویم که می دانیم در نتیجه این عمل چه چیزی را می خواهیم به دست بیاوریم، چطور می خواهیم آن را به دست بیاوریم، نیرویمان در برابر اوپک چقدر است و علیه تولیدکنندگان چه نوع محدودیتهایی را خواهیم توانست به وجود بیاوریم. در حال حاضر سازمان توسعه و همکاری اقتصادی به این درجه نرسیده است.

ایجاد روابط سیاسی با دولتهای تولیدکننده خاورمیانه برای ثبات عرضه نفت...

بخصوص در خاورمیانه، امور مربوط به کار و تجارت در جو دوستانه بهتر انجام می شود. بنابراین، حفظ روابط دوستانه سیاسی آمریکا با دولتهای تولیدکننده محیطی گرم را به وجود می آورد که در آن برخوردهای بین دولتهای میزبان و شرکتهای نفتی آمریکایی و نیز مذاکراتی که در دهه 1970 باید در زمینه تغییر روابط انجام گیرد با سهولت و صمیمیت به وقوع پیوندد. مهمترین نمونه منفی این تغییر روابط خصمانه را می توان در محیطهایی دید که شرکتهای نفتی در آنجاها به کار مشغول بوده اند، از قبیل عراق و لیبی پس از انقلابهایی که در این کشورها به وقوع پیوست. نمونه مثبت تر و مربوط به آن را در سفر هیئت نمایندگی ایروین به ایران، عربستان سعودی و کویت به هنگام بحران نفتی قبل از «قرارداد تهران» در سال

ص: 440

1971 می توان مشاهده کرد. با بهره برداری از روابط سیاسی دوستانه بین آمریکا و این کشورها، وی از آنان درخواست نمود که از تهدیدی که علیه شرکتها شده جلوگیری به عمل آورده جریان نفت خلیج را قطع ننمایند و با شرکتها در مورد قیمتها براساس تجاری و نه سیاسی وارد مذاکره شوند، ولی لیبی در همان حال خواستار پیروی از عکس این قضیه شده بود. نخست وزیر این کشور به شرکتهای نفتی که برای مذاکره به آنجا رفته بودند گفت که دولت وی در نظر دارد خواستهای خود را در رابطه با شرکت افزایش داده، آنها را وادار نماید که قیمتها را آنقدر بالا ببرند تا مصرف کنندگان نفت و هم پیمانان آمریکا، آمریکا را وادار نمایند که در سیاست حمایت از اسرائیل در خاورمیانه تغییراتی ایجاد نمایند.

این تجارب نشان می دهند که برای در نظر گرفتن منافع آمریکا در نفت خاورمیانه سیاست خارجی ما در قبال این منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تا آنجایی که به دولتهای تولیدکننده عربی مربوط می شود، ما نمی توانیم از افزایش توانایی آنها، همان گونه که به طور مختصر در سال 1967 نشان داده شد، در استفاده از نفت به عنوان یک «سلاح سیاسی» علیه غرب بی توجه باشیم، در گذشته نیز، ما به طور مؤکد اظهار داشته ایم که در حفظ و تداوم جریان نفت خاورمیانه به هم پیمانان خود در ناتو، ما مقاصد استراتژیک خود را دنبال می کنیم و تواناییهای مثبت آمریکا را در ادامه جریان آن نیز نشان داده ایم.

حقیقت این است که ما باید جلو یک سری عکس العملهای منفی علیه سیاستهای خاورمیانه ای خود را بگیریم، یعنی باید اقداماتی انجام دهیم که اعراب نتوانند بر مصرف کنندگان اروپایی فشار وارد آورده، آنها را وادار به عدم حمایت از سیاست خاورمیانه ای آمریکا و نادیده گرفتن دارندگان امتیاز نفتی آمریکا بنمایند تا بتوانند عرضه نفت خام ضروری خود را حفظ نمایند.

ما برای حفظ روابط دو جانبه با تولیدکنندگان نفتی خاورمیانه، گذشته از اتخاذ یک سیاست عربی اسرائیلی که برای آنها قابل تحمل باشد، باید روش کنونی خود را ادامه دهیم. موضع رسمی آمریکا در عربستان سعودی با افزایش تمایل این کشور برای به دست آوردن تجهیزات نظامی و کمکهای فنی آمریکا که توسط برنامه تسلیحاتی گروه مهندسین مشاور ریتون هاوک نشان داده شده، و بیشتر شدن نقش رسمی و خصوصی آمریکا در مدرنیزه ساختن نیروی هوایی سعودی، لجستیک ارتش، گارد ملی، نیروی دریایی و گارد ساحلی، بهبود بسیار یافته است. نفوذ ما در ایران ناشی از حمایت تاریخی ما از آنها در مقابل فشارهای شوروی است و امروز بسته به ارسال کمکهای مالی تجهیزات و مشاورین نظامی به این کشور است. در کویت ما برآنیم تا در زمینه امنیتی و پیشرفت اقتصادی نقش خود را بیش از انگلیس توسعه دهیم و این مقصد خود را در شیخ نشینهای خلیج نیز که به زودی از تحت الحمایگی انگلیس خارج خواهند شد، دنبال خواهیم کرد. این اقدامات آمریکا علاوه بر این، به منظور بر آورد یک سری نیازهای تکنولوژیکی است که حتی اگر در عربستان سعودی یک رژیم ناسیونالیست نیز روی کار بیاید، بی فایده نخواهند بود.

این همکاری امریکا با کشورهای تولیدکننده سبب می شود که یک جو روانی دوستانه در زمینه روابط نفتی پدید آید، ولی این جو به هیچ وجه نخواهد توانست در زمینه مسائل نفتی این کشورها به عنوان اهرمی مؤثر در دست امریکا باشد. بنابراین به حکم ضرورت باید بر محدودیتهای وارده در توانائی روابط سیاسی خود با کشورهای تولیدکننده به منظور حفظ منافع نفتی خود اعتراف نماییم. کشورهای تولیدکننده از مدتها قبل با انگیزه اقتصادی سودجویانه، خواستار افزایش یافتن عایداتی هستند که از طریق نفت نصیب آنها می گردد. در اوایل 1967، وزیر نفت سعودی یعنی یمانی برای دانشجویان عربی در بیروت آرامکو را

ص: 441

اینطور تعریف کرد «که این شرکت گاوی شیرده است که نباید آن را اذیت و آزار نمود تا دهقان سعودی بتواند تا آنجا که ممکن است آن را بدوشد.» هیئت نمایندگی ایروین بحران نفتی 71 - 1970 را دوباره به کانال تجاری انداخت، ولی مستقیما از مشخص کردن صورت حساب ناشی از چک و چانه زدنها خودداری کرد. در تحلیل نهایی، ما امیدواریم که به جنبه دوجانبگی منافع اقتصادی بین دولتهای تولیدکننده و شرکتهای نفتی امریکایی، بخصوص در حوزه تولیدکنندگان عربی، بیش از روابط سیاسی با آمریکا تأکید و توجه شود.

متأسفانه، کشورهای تولیدکننده دارای انگیزه های اقتصادی ناسیونالیستی هستند که در سکوی اوپک به نمایش گذشته می شود و گاهی هم احساسات سیاسی بر این ناسیونالیزم اقتصادی غلبه می کند.

هر بار که در کویت مجلس شورای ملی به طور آزاد انتخاب گردید (مانند سالهای 66 - 1964 و امسال)، فورا قراردادهای بین شرکت و دولت مسدود اعلام گردید و بهانه این کار نیز این بوده است که به منظور حفاظت از منافع مادی کویت لازم است در اعتبار قراردادهای امتیازات نفتی مطالعه و مروری دیگر شود.

ایران، یعنی مهمترین منطقه نفوذ سیاسی آمریکا در خاورمیانه نیز در سالهای 71 - 1970 تیغ تیز حمله خود را متوجه شرکت آمریکایی در آنجا نمود. این وضع نشانگر این واقعیت است که سیاست «مشارکت» کشورهای تولیدکننده نمی تواند تحت تأثیر روابط سیاسی دوستانه امریکایی انگلیسی با دولت میزبان قرار گیرد، ولی این روابط ممکن است در نحوه مذاکرات بهبودی ایجاد نماید.

در اینجا باید خاطرنشان ساخت که بسیاری از میانه روها «مشارکت» را یک گام تندروانه نمی پندارند.

یمانی در چند سال گذشته به کرات به آرامکو گفته است که این شرکت باید به دولت عربستان سعودی در اداره صنعت نفت کشورش اختیاراتی بدهد و همیشه گفته است که وی به عنوان یک میانه رو و به عنوان دوست شرکتها این حرف را می زند. وی در ادامه می گوید اگر شرکتها در این باره قدری انعطاف پذیری نشان ندهند تندروها را وادار به ملی کردن شرکتها خواهند نمود. در یکی از جلسات پایان ماه نوامبر، یمانی به آرامکو گفت که مسئله مشارکت دیگر بر کلمه «اگر» متکی نیست بلکه به «چه وقت و چطور» چشم دوخته است. او از شرکت خواسته است که این اصل را پذیرفته درباره نحوه اجرای آن پیشنهاداتی بنمایند.

نیازهای سرمایه ای دهه آینده

همان طور که قبلاً اشاره شد، طبق برآورد بانک چیس مانهاتان صنعت بین المللی نفت در دهه آینده 360 میلیارد دلار سرمایه در زمینه مخارج و 180 میلیارد دلار سرمایه کاری احتیاج خواهد داشت. البته این مقدار سرمایه معادل است با کل سرمایه ای که این صنعت در تاریخ خود تا به حال مصرف نموده است، لیکن مصرف نفت نیز در دهه آتی بیش از آنچه تاکنون مصرف شده است خواهد بود و هزینه اکتشاف و ایجاد حوزه های جدید نفتی به میزان فاحشی بالا خواهد رفت، چون صنعت مجبور است برای این کار به حوزه های عمیقتر و محدودتر و نیز آبهای ژرف دور از ساحل پناه ببرد.

در منابع کنونی جهان حدود 500 میلیارد بشکه نفت وجود دارد که به راحتی می تواند نفت 30 سال آینده را تأمین نماید (در این مورد از بیانات درست استفاده نمی گردد. از نظر مهندسی و فنی این یک موضع آرامش بخش است، لیکن نگرانی ما در مورد این است که بخش اعظم این منابع در خاورمیانه قرار گرفته است). اگر فرض کنیم که مقداری هم ذخیره و صرفه جویی خواهیم کرد، در پایان این دهه برای حدود 20

ص: 442

سال دیگر خواهیم توانست نفت تولید نماییم. در آن هنگام نفت در سال 30 میلیارد بشکه خواهد بود که به این ترتیب کل ذخایر باید حدود 600 میلیارد بشکه، یعنی 100 میلیارد بشکه بیش از مقدار منابع کنونی باشد، ولی تا پایان همین دهه حدود 250 میلیارد بشکه نفت مصرف خواهد شد، یعنی باید حدود 350 میلیارد بشکه نفت دیگر نیز در همین دوره کشف شده باشد. با در نظر گرفتن این کمیتها، می بینیم که خلیج پرودهو 10 میلیارد بشکه و کویت نیز 70 میلیارد بشکه نفت دارند. در هر یک از سالهای اخیر نتوانسته ایم سه نقطه مانند خلیج پرودهو کشف نماییم، بنابراین آینده کشفیات عمده نفتی چندان هم امیدوارکننده نیست.

در دهه آینده هر سال مصرف به میزان 40 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. برای مطالعه مصرف، باید گفت که مصرف فرانسه 2 میلیون بشکه در روز، مصرف آلمان 7/2 میلیون بشکه در روز و مصرف انگلیس 1/2 میلیون بشکه در روز می باشد. اکنون سؤال این است که سرمایه لازم از کجا خواهد آمد؟ باید گفت که صنعت خودش این سرمایه را تولید کرده است. در سال 1960 این صنعت 900 میلیون دلار یا 16 درصد سرمایه لازم خود از 5/5 میلیارد دلار را وام گرفت. در سال 1970 میزان این وام به 1/3 میلیارد دلار یا 2/27 درصد از 4/11 میلیارد دلار لازم رسیده بود. بدهی دراز مدت استاندارد اویل نیوجرسی در سال 1961 معادل 800 میلیون دلار بود که در سال 1970 معادل 44/2 میلیارد دلار گردید.

ولی منافعی که عاید صنعت می شود به نسبت سرمایه گذاری آن زیاد نیست. «گروه» شرکتهای نفتی بانک چیس مانهاتان که متشکل از همه شرکتهای مهم بین المللی و شرکتهای مهم مستقل کنترل کننده تولید نفت جهان در خارج از آمریکا می باشد، در سال 1970 معادل 3/10 درصد کل سرمایه سود برد که البته این میزان سود حدود یک درصد کمتر از سودی است که نصیب کارخانه های سازنده وسایل صنعتی آمریکا شده است.

در واقع اگر میزان منافع و سود به همین نسبت باقی بماند، صنعت به هیچ وجه قادر نخواهد بود سرمایه لازم برای گسترش مورد نیاز در سالهای 1970 را تهیه نماید. دیوید بارن، سرپرست شرکت نفت شل گفته است که سود شرکتهای نفتی برای هر بشکه باید معادل 4/0 دلار باشد (که در حال حاضر سود آنها در ازای هر بشکه نفت نیمکره شرقی 33/0 دلار و در ازای هر بشکه نفت نیمکره غربی کمی بیشتر است).

حتی اگر این خواسته نیز تحقق یابد و در دهه آینده 250 میلیارد بشکه نفت هم مصرف شود سود کل آنها معادل 100 میلیارد دلار خواهد بود. 200 میلیارد دلار مورد نیاز دیگر را احتمالاً از طریق استهلاک وسایل به دست خواهند آورد. لیکن هنوز 200 میلیارد دیگر باقی می ماند که 20 میلیارد دلار آنرا احتمالاً خواهند توانست از طریق رهنی در ده سال آتی به دست آورند. که این مبلغ آخر معادل هفت برابر 3 میلیارد دلاری است که در سال 1970 وام گرفته اند. آیا ممکن است بتوان این مبالغ را از طریق وام و یا فروش سهام تهیه نمود؟ البته این کار خطر زیادی را در بردارد و بانکها منابع مالی خود را در امور و زمینه های سودآورتری سرمایه گذاری خواهند کرد. اگر ارقام ارائه شده توسط بانک چیس مانهاتان درست باشد و اگر ارقام تهیه شده به وسیله سیتی بانک نیز قابل پذیرش باشد، متوجه می شویم که سود 40/0 دلاری آقای بارن در قبال هر بشکه کم است. این سود معادل حدود یک سنت کمتر در یک گالن آمریکایی است که این رقم خیلی پایین است، اگر آن را با مالیات دریافتی 12 سنت برای هر گالن در آمریکا و حدود چهار برابر آن در کشورهای اروپایی مقایسه کنیم.

ص: 443

یک دورنمای جالب توجه این است که کشورهای تولیدکننده می توانند مقداری از ذخایر سرمایه خود را در دهه آینده برای خرید سهام ارائه شده و یا حتی برای خرید سهام شرکتها در زمانی که بازار سهام دچار رکود می شود به کار ببرند. به این ترتیب در مدتی نسبتا کوتاه، در صنعت بین المللی نفت تولیدکنندگان دارای موضعی نیرومند می شوند و اگر بخواهند می توانند چند شرکت مهم را تحت کنترل خود درآورند.

نتیجه گیریها

امروزه وضع کشورهای مصرف کننده بهتر از سال قبل است. ارزشهای سهام بالا رفته است و نرخ حمل و نقل وسیله نفتکشها پایین، تولید نفت کوتاه مسافت نیز پایین آمده است و به همین جهت ظرفیت ذخایر لیبی، نیجریه و ونزوئلا نیز افزایش یافته است.

در مذاکراتی که هم اکنون آغاز شده است، اوپک در برابر شرکتها دو تقاضا را مطرح خواهد ساخت.

تقاضای اول تطبیق پرداختها به تولیدکنندگان در برابر کاهش ارزش دلار است. شرکتها سعی کرده اند با اعلام این حقیقت که این خواست با مفاد قرارداد تهران مغایرت دارد، در برابر آن مقاومت نمایند، ولی فکر نمی کنیم که موفقیتی به دست آورند. البته با پیشنهاداتی که برای دولتهای تولیدکننده می نمایند معلوم است که در این راه موفق نشده اند. و احتمالاً نتیجه به این ترتیب که دولت تولیدکننده در هنگام کاهش ارزش دلار در رابطه با (مثلاً) مارک آلمان پول بیشتری دریافت می کند، نخواهد بود بلکه ظاهرا سعی بر آن است که فرمولی تهیه شود تا براساس افزایش هزینه تجاری استوار باشد، یعنی کل افزایش پرداخت به دولت میزبان به عنوان دلار معادل سه یا چهار درصد باشد.

تقاضای مربوط به مشارکت خیلی جدی تر است، بخصوص که معلوم است که این موضوع به مشارکت معادل 20 درصد در خلیج فارس ختم نخواهد شد و موضوع 51 درصد و حتی 100 درصد مشارکت به پیش کشیده خواهد شد. به نظر ما این مسئله کاملاً مغایر مفاد قرارداد تهران است. به این ترتیب، شرکتها باید اعتراض نمایند و ما هم راهی نداریم مگر از آنها در مذاکراتشان با کشورهای اوپک حمایت نماییم. ب نظر ما دیگر نمی توان امکان برخوردهای دیگر را از بین برد، مگر اینکه شرکتها حاضر بشوند پیرامون روابطی جدید با دولتهای تولیدکننده برای بعد از سال 1976 یعنی پایان قرارداد تهران گفتگو نمایند. لیکن اگر دولتهای اوپک درباره تقاضاهای خود در حال حاضر پافشاری نمایند، آمریکا باید از آنها بخواهند که (خسارات وارده بر کمپانیها را سریعا و به طورکامل) بپردازند و اگر به این خواست ما پاسخ ندهند در بسیاری از کشورهای اوپک بجز ایران نمی توانیم کاری انجام دهیم. (ما فرض را بر این گرفته ایم که اندونزی از این خط اوپک پیروی نخواهد کرد، قراردادهای ونزوئلا از هم اکنون تا سال 1983 نیز به زودی منعقد خواهد گردید و ایران نیز اعلام کرده است که پس از سال 1979 با کنسرسیوم قراردادی نخواهد بست و بنابراین ممکن است خواستار 20 درصد مشارکت نیز نباشد). اکثر کشورهای تولیدکننده از ما کمک دریافت نمی کنند و جهان نیز به نفت احتیاج دارد. اگر تقاضای مشارکت نیز جنبه قانونی به خود بگیرد. شرکتها چاره ای جز موافقت با آن نخواهند داشت. البته آنها می توانند اساس تعیین منافع شرکتها را قیمتهای واقعی بدانند و نه قیمتهای تعیین شده و نیز می توانند خواستار مقداری فوق العاده بازاری بشوند که به آنها اجازه دهد که نفت را برای شرکتهای ملی بفروشند. به این صورت بار مالی که بر دوش شرکت

ص: 444

قرار می گیرد ناچیز خواهد بود.

با در نظر گرفتن قدرت دولتهای تولیدکننده و تقاضای ناسیونالیسم باید گفت که در دراز مدت حرکت در جهت مشارکت یافتن عملی حاکی از عدم مسئولیت است، ولی اگر شرکتها مقاومت به خرج دهند، ممکن است سبب ملی شدن کامل شرکتها بشوند که در زمینه منافع شرکتها و عرضه نفت جهانی نتایج تأسف باری خواهد داشت. بنابراین بهتر است که در حال حاضر شرکتها اقدام به ارائه پیشنهادات خود مبنی بر ایجاد روابطی جدید با تولیدکنندگان برای دوران پس از سال 1976 بنمایند. این روابط می تواند مانند امتیازاتی که در حال حاضر اعطا می شود نوعی قرارداد 50 - 50 باشد، در حالی که سهم ارائه شده توسط شرکتها جبران می شود و دولت نیز 50 درصد نیاز سرمایه ای آتی را برآورده خواهد ساخت. این مسئله می تواند مشارکت در هنگام تولید را نیز در برگیرد، شرکتها اغلب به این شرط تن در نداده اند، لیکن میزان سود خود را همیشه در پایان تولید نشان می دهند و اگر کشورهای اوپک مایل باشند که در زمینه پالایش و بازار نیز سرمایه گذاری نمایند، باید پیش از گذشته و با دقت بیشتر آن را مورد مطالعه قرار داد.

چون در این صورت هم آنها قادر خواهند بود مقداری از سرمایه خود را ذخیره بنمایند.

روابط جدید می تواند شامل خروج داوطلبانه شرکتها از بخش عظیمی از حوزه امتیازاتی خودشان باشد (همان طور که در عراق در سال 1960 با توسل به زور این کار انجام شد) و پس از این شرکتها شاید بتوانند با ایجاد روابط جدید با دولتهای تولیدکننده و احتمالاً با دیگر شرکتهای کشورهای مصرف کننده باز هم وارد مناطق اخراجی بشوند. بنابراین دولتها نیز از همان ابتدا می توانند در تولید نفت بیش از میزان کنونی دخالت مستقیم داشته باشند.

اوضاعی که این رساله به تشریح آن پرداخته است چندان هم دلگرم کننده نیست، ولی کار جدیدی نیست، چون سازمان ناتو و سازمان توسعه همکاری اقتصادی نیز قبلاً در مورد اوضاع بین المللی بررسیهایی داشته اند. وزارت کشور، وزارت دفاع، شورای نفتی ملی، مشاور علمی رئیس جمهور، شورای امور داخلی و کمیته سیاست نفتی نیز اوضاع داخلی و خطر وابستگی به نفت وارداتی را مورد مطالعه و گوشزد قرار داده اند.

نتیجه گیری همه آنها مشابه و بسیار ترسناک بوده است. این نتایج آن قدر ناخوشایند بود که ما تصمیم گرفتیم آنها را نادیده گرفته و مسئله را با مطالعات بیشتر حل نماییم. سناتور جکسون معاون ریاست کمیته وزارت کشور در مجلس سنا مطالعه وسیعی را آغاز کرده است که احتمالاً به اهتمام کنگره و سنا و با شرکت قوه مجریه، دولت در حال انجام است. ما امیدوار بودیم که توصیه های ارائه شده در این رساله مورد قبول واقع شده، اقداماتی در قبال آنها انجام گیرد و البته نگران هم بودیم که نکند این کار چند سال طول بکشد. این مطالعه در آغاز با مشکلاتی مواجه شده بود و از حمایت کامل مجلس سنا و کنگره برخوردار نبود. سناتور پراکسمایر به تنهایی در این زمینه به بررسی پرداخته است و نماینده کنگره آسپینال که معتقد است جکسون برای به دست آوردن حمایت بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری به این بررسی پرداخته است، نیز یک نیروی ویژه در زمینه انرژی و منابع تشکیل داده است. ما معتقدیم که این مطالعات و بررسیها هر چه زودتر باید خاتمه یابد، مگر اینکه فردی پیدا بشود که بتواند خیلی سریع و بدون وقفه نتیجه های گرفته شده در مطالعات قبلی را به درستی رد نماید، چون زمان آن رسیده است که چه در داخل و چه در خارج اقدامات مناسب انجام شود. ما اقدامات ویژه وزارت امور خارجه را در بخش بعدی پیشنهاد

ص: 445

می کنیم:

اقدامات پیشنهادی

الف - اقداماتی که باید به وسیله شرکتها انجام شود

- با اوپک قراردادهای جدیدی در زمینه تولید برای بعد از سال 1976 منعقد گردد

شرکتها باید بدانند که سال 1976 پایان مدتی خواهد بود که آنها قادر به حفظ امتیازات خود می باشند، مگر اینکه تغییری صورت پذیرد. پایان قرارداد تهران جنبشهای غول آسایی در قیمت نفت به وجود خواهد آورد و دولتهای اوپک خواستار ایجاد روابط جدید بین دولت و شرکت خواهند شد اگر تاکنون این تقاضاها را مطرح نکرده باشند و تنها راه مقاومت در برابر افزایش قیمت و تقاضای مشارکت این است که برای بعد از سال 1976 با کشورهای تولید کننده قرار دادی در زمینه روابط جدید منعقد گردد و این به معنی کاهش منافع شرکتها نباید باشد، بلکه به این معنی است که به دولتهای تولیدکننده در مدیریت شرکتهای در حال کار در مرزهایشان اختیاراتی داده شود.

- ترکیب شرکتهای تولید کننده نفت را افزایش دهید.

در حال حاضر بخش اعظم تولید نفت در اختیار هفت شرکت عظیم اصلی نفت است، که پنج شرکت آنها آمریکایی، یکی از آنها انگلیسی و دیگری انگلیسی - هلندی می باشد. فرانسویها نیز در تولید نفت نیمکره شرقی نقش دارند، ولی این نقش نمی تواند نیازهای نفتی خودشان را نیز به تنهایی برآورده سازد.

مصرف کنندگان مهم نفت یعنی ژاپن، آلمان و ایتالیا سعی کرده اند خودشان کنترل تولید مربوط به خود را بگیرند، شرکتها باید کاری کنند که قدری از امتیازاتشان در اختیار شرکتهای این سه کشور قرار گیرد. مثلاً می توان به گسترش کنسرسیوم در ایران یا آرامکو در عربستان سعودی همت ورزید. برای شرکتها بهترین کار این است که به سرمایه گذاری مشترک در مناطق جدید مبادرت ورزند. مثال بسیار خوب این مورد عملیات موبیل ژاپنی در ایران می باشد.

......... اقدام ویژه (1) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود وزیر امور خارجه و معاون وزیر باید مقامات مهم اجرایی شرکتهای نفتی بزرگ و مستقل را فرا خوانده، نظریات ما را درباره وقایع احتمالی در جهان نفت با آنها در میان گذاشته و اقداماتی را که ما ممکن است به خاطر آنها انجام دهیم برای آنها (همان گونه که در ذیل تشریح شده) مطرح نمایند و از آنها خواسته شود که اقدامات بالا را انجام دهند و نیز به آنها گفته شود که اگر آنها به اعضاء اوپک نشان ندهند که مایل هستند برای بعد از سال 1976 روابط جدیدی را برقرار نمایند، شانس موفقیت ما نیز در زمینه دیپلماتیک بسیار ناچیز خواهد بود.

- اقداماتی که دولت آمریکا باید در داخل کشور به خاطر شرکتها انجام دهد.

- تشکیل یک گروه مشاور نفتی بین المللی

این گروه می تواند مشابه شورای نفت ملی که با وزیر کشور همکاری می نماید، باشد. این گروه وزیر

ص: 446

امورخارجه را در جریان امور نفتی بین المللی قرار داده جلسات آن طبق برنامه یا و به قید فوریت تشکیل خواهد شد. این گروه بسته به نحوه عملکرد خود ممکن است به یک نشریه مانند مجله بررسیهای تجاری و یا شکل دیگری از آن که به تصویب وزارت دادگستری برسد نیاز داشته باشد.

....... اقدام ویژه (2) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد هنگامی که سرپرستان اجرائی شرکتها در واشنگتن گرد می آیند تا پیرامون آینده صنعت نفت بحث و تبادل نظر نمایند، وزیر یا معاون وزیر باید این موضوع را با آنها در میان بگذارد. در حال حاضر با تعدادی از مقامات نیز در این مورد گفتگو شده و همه از آن حمایت کرده اند. در اجلاس یک کمیته ویژه برگزیده خواهد شد.

- به شرکتها اجازه داده شود که مشترکا برای رسیدن به اهداف محدود همکاری نمایند.

دولت آمریکا باید به شرکتها اجازه دهد که در برابر اوپک متحدا عمل نمایند، بدون اینکه از مجازاتهای ضد تراستی در آمریکا ترس داشته باشند. شرکتهای اروپایی و ژاپنی تحت حمایت کامل دولتهای خودعمل می کنند و لازم است که شرکتهای آمریکایی نیز از همین امتیاز برخوردار باشند. البته همیشه این طور نبوده است، و بعضی از دولتهای تولیدکننده فکر می کنند که امریکا حاضر است از شرکتها به عنوان مهره های خود در سیاست خارجی استفاده نماید.

اقدامات لازم درباره شرکتها در ژانویه 1971 و 22 اکتبر 1971 انجام شد و وزارت دادگستری به شرکتها اجازه داد که در برابر اوپک یک جبهه مشترک و متحد را تشکیل دهند.

...... اقدام ویژه (3) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

بنا به درخواست وزارت امور خارجه، وزارت دادگستری به شرکتها در ژانویه 1971 و 22 اکتبر 1971 اجازه داد که در برابر اوپک یک جبهه مشترک و متحد را تشکیل دهند. این وزارتخانه باید دائما با وزارت دادگستری و نمایندگان مهم کنگره تماس داشته باشد و به آنها دلایل مربوط به این اقدامات و منافعی که برای شرکتها و مصرف کننده ها در نظر گرفته شده را تفهیم نماید. در حال حاضر این کار انجام می شود.

پ: روشهای دیپلماتیک به خاطر شرکتها

1) در خلیج فارس - در نتیجه سفر هیئت نمایندگی ایروین در صورتی که اوپک بر تقاضاهای خود مبنی بر مشارکت اصرار و پافشاری نماید، آمریکا نیز باید از شرکتها در زمینه دیپلماتیک حمایت کافی بنماید.

...... اقدام ویژه (4) که باید توسط وزارت خارجه انجام گیرد.

این وزارتخانه باید به تهران، جده و کویت یادداشتهایی ارسال دارد و به حکام این کشورها خاطرنشان سازد که آنها به نماینده رئیس جمهور آمریکا قول داده اند که تا پایان قرارداد آن را زیر پا نگذارند. این

ص: 447

وزارتخانه باید خطرات و مشکلاتی را که متوجه ما، دیگر مصرف کنندگان و بالاخره خود اوپک در نتیجه تقاضای «مشارکت» می شود، آن هم پس از آنکه جهان فکر می کرد پس از قرارداد تهران در فوریه 1971 در عرضه نفت یک ثبات پنج ساله به وجود آمده است، یادآور شود. بالاخره، این وزارتخانه باید حکام این کشورها را متوجه سازد که پس از سفر آقای ایروین، آمریکا در مورد این قراردادها احساس اطمینان کرد و به هم پیمانان خود نیز این احساس را منتقل نموده است و به دنبال آن می توان نامه ای از طرف رئیس جمهور ارسال نمود و یا سفیر ریاست جمهوری را باز هم به این مناطق روانه نمود.

- در سازمان توسعه و همکاری اقتصادی نیز درباره نیازهای سرمایه صنعت در ده سال آتی مرور و بررسی انجام گیرد

..... اقدام ویژه (5) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد.

این وزارتخانه باید نظریات تمام اعضاء سازمان توسعه و همکاری اقتصادی را جویا شده، در مورد تعیین و تعریف «نفع منطقی» که باید در دهه آینده عاید شرکتها شود ایجاد تفاهم نماید.

- بحث درباره نیاز به ثبات در بازار نفت جهانی

وزارتخانه باید نظریه زیر را به بحث بگذارد، اما لزوما نباید از آن دفاع کند:

نظریه تماس کشورهای OECD یا جمعی برگزیده از کشورهای OECD با بعضی کشورهای اوپک برای برقراری روابط جدید بین تولیدکننده و مصرف کننده همان گونه قبلاً بوسیله EEC و ایتالیایی ها مطرح شده است.

- سرمایه گذاری در زمینه نفت غیر قراردادی

این وزارتخانه می تواند بار دیگر امکان سرمایه گذاری اروپاییان و ژاپنیها را در زمینه شیل آمریکا، ماسه سنگهای نفتی کانادا یا نفت سنگین ونزوئلا مطرح نماید. البته باید این کار با موافقت دولتهای کانادا و ونزوئلا و کنگره آمریکا صورت گیرد. کمیته تخصصی انرژی و ژاپن اگر از ثبات این نفت بیش از سال گذشته مطمئن بشوند احتمالاً برای آن قیمت بیشتری نیز خواهند پرداخت.

...... اقدام ویژه (7) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

این وزارتخانه پس از مطلع ساختن شورای امنیت ملی باید این امکان را با دولتهای کانادا و ونزوئلا و کمیته های داخلی سنا و کنگره امریکا در میان بگذارد. در صورت دریافت جواب مثبت آن را در برنامه کار کمیته نفتی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی قرار دهد.

- افزایش ذخایر نفتی

پس از بحران خاورمیانه ای در سال 1967، نماینده آمریکا در کمیته نفتی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی از این سازمان خواست که قدرت مصرف ذخایر را 180 روز تمدید نماید. در آن هنگام اکثر این ذخایر دارای برنامه مصرفی 60 روزه بودند و بسیاری از کشورها نیز مدت کمتری برای آن قائل شده

ص: 448

بودند. اکنون بسیاری از کشورهای عضو این سازمان با ناراحتی اعتراف می کنند که آمریکا درست پیش بینی کرده بود، و اگر اروپا و ژاپن نیز 180 روز به زمان تعیین شده مصرف ذخایر خود اضافه می کردند، امکان مقاومت در برابر باج خواهی لیبی بیشتر می شد. طبق اظهارات این سازمان زمان مصرف ذخایر به 90 روز افزایش داده شده است.

...... اقدام ویژه (8) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

نماینده آمریکا در کمیته نفت باید باز هم این موضوع را مطرح نماید و خواستار تمدید مدت مصرف ذخایر به 180 روز بشود، ولی 120 روز هم مانعی ندارد، ولی در صورتی که امکان آن هم نبود همان 90 روز کافی است. لیکن اساس این ذخایر باید در مصرف آتی و ذخایر مؤثر باشد و نمی توان نفت باقیمانده در ذخیره گاهها و خط لوله را نیز ذخیره نامید.

- تسریع در ایجاد انرژی هسته ای با همکاری اروپا و ژاپن

البته در این زمینه هم اکنون کارهایی در حال انجام است. ولی کافی نیست. موانع مالی و امنیتی که کمیته مشترک بر سر راه همکاریهای چند ملیتی برای غنی ساختن اورانیوم و موارد مربوطه قرار داده است، همکاری واقعی را غیر ممکن می سازد. اگر نتوان در زمینه همکاری به موقع به نتیجه رسید هم پیمانان نخواهند توانست به موقع از این انرژی برای برآورده ساختن نیازهای خود بهره برداری نمایند و در دراز مدت هم این کار ممکن است سبب شود که بازار اورانیوم غنی شده و سرمایه تجهیزاتی مربوط به صنعت انرژی هسته ای به روی آمریکا بسته شود. باید به یک همکاری مشترک میان آمریکا، اروپا و ژاپن در زمینه انرژی هسته ای از طریق ایجاد کنسرسیومی مشابه INTELSATپرداخت، در صورتی که آمریکا سهم بیشتری در تولید اورانیوم غنی شده در سر تا سر جهان به دست آورد.

...... اقدام ویژه (9) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

این امر به رهبری مهم وزارت امور خارجه ونیز تصویب کنگره آمریکا نیازمند است و لازم هم نیست که با سیاست کنونی آمریکا مبنی بر تحویل اورانیوم غنی شده به بخش خصوصی مغایرت داشته باشد.

وزارت امور خارجه باید سریعا این مسئله را نیز با شورای امنیت ملی و کمیسیون انرژی اتمی و کمیته مشترک کنگره در امور انرژی اتمی در میان بگذارد.

- ایجاد روابط دوستانه با کشورهای تولیدکننده

..... اقدام ویژه (10) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

برنامه ای را که در بخش 14 همین رساله تشریح شده در مورد عربستان سعودی و ایران در پیش بگیرید. سیاست کنونی دولت را در حفظ تعادل روابط با همه کشورهای خاورمیانه ادامه دهید. مبادرت به اتخاذ موضع حمایت از اسرائیل به طور آشکار و انحصاری می تواند خنثی سازنده تمام گامهایی باشد که آمریکا برای تأمین عرضه نفت برخواهد داشت.

اقداماتی که دولت امریکا باید انجام دهد تا ثبات و انعطاف پذیری خود را در برخورد با کشورهای تولیدکننده افزایش دهد

ص: 449

- افزایش بخشیدن به عرضه نفت داخلی

این کار را می توان به طرق مختلف انجام داد:

(الف) اجاره دادن فوری بخش خارجی قاره.

برای اینکه اجاره دادن اعماق بیش از 200 متر بابیانیه رئیس جمهور در مورد اقیانوسها مغایرت نداشته باشد، باید از هر گونه رژیم و روش بین المللی که سازمان ملل در کنفرانس امور دریا در پیش خواهد گرفت پیروی نمود و این کار هم باید براساس پرداخت پاداش صورت گیرد، چون به این ترتیب فقط تعداد انگشت شماری از شرکتها قادر به شرکت در این زمینه خواهند شد. قراردادهای مالیاتی جدید و یا برقراری ظرفیت مکمل را می توان در نظر گرفت (که یکی از شروط مناقصه می تواند باشد).

اقدام ویژه (11) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

وزیر خارجه به طور کتبی به وزیر کشور اطلاع دهد که در همان حال که امیدواریم بتوانیم به یک قرارداد بین المللی در زمینه بخش خارجی قاره دست یابیم، با اجاره دادن اعماق بیش از 200 متر حوزه های نفتی توسط آن وزارتخانه نیز معترض نیستیم. برای اینکه این اجاره دادنها نقض بیانیه رئیس جمهور در مورد اقیانوسها را به همراه نداشته باشد، این کار را با تبعیت از رژیم بین المللی که توسط سازمان ملل در کنفرانس دریاها تعیین خواهد شد، انجام خواهیم داد.

(ب) اجاره دادن ذخایر دریایی نفتی شماره 4 آلاسکا با شرایطی از قبیل برقراری ظرفیت مکمل.

(پ) بهره برداری سریع از شیل و تبدیل زغال سنگ، این هم بدین معنی است که باید مناطق اداری شیل را نیز فورا اجاره داد احتمالاً لازم خواهد بود که به نفت ترکیبی نیز همان فوق العاده استخراجی را که به نفت مرسوم داده می شود، بدهیم.

(ت) تشویق تولید نفت قراردادی و گاز با وضع فوق العاده های مالیاتی در زمینه نفتهای جدیدا کشف شده، یا در مورد نفتی که از طریق روشهای بازیافت ثالث تولید می گردد.

(ث) به دقت تعیین می گردد که اگر قیمت گاز جدیدا کشف شده به هنگام تولید 10 سنت بیشتر از قیمت گاز مایع باشد، در آمریکا چه مقدار گاز دیگر تولید خواهد شد. اگر کمیته هماهنگ کننده قیمتهای فدرال، وزارت کشور و صنعت نشان دهند که تحت این قیمتها گاز بیشتری تولید خواهد شد، باید حتما قیمت را بالا برد و چون در آینده مجبور خواهیم شد که برای گاز مایع وارداتی قیمت بیشتری بپردازیم، از نظرامنیتی و موازنه پرداختها بهتر است که تا حد امکان به تولید گاز در خود امریکا مبادرت ورزیم.

...... اقدام ویژه (12) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

نماینده این وزارتخانه در کمیته فرعی شورای داخلی انرژی و کمیته سیاست نفتی باید نگرانی ما را در مورد کمبود انرژی در سال 1980 نشان دهد نکات (ب)، (پ)، (ت) و (ث) را خاطر نشان گردد. وی همچنین باید خاطر نشان سازد که تاکنون این وزارتخانه در مورد خطوط لوله نفتی آلاسکا کار خود را انجام داده است و دیگر وزارتخانه ها نیز باید با وزیر کشور همین موضوع را مطرح نمایند. مقامات این

ص: 450

وزارتخانه باید همه موضوعات را در کمیته های امور خارجه و داخله مجلس سنا و کنگره نیز مطرح نمایند.

- تشویق در زمینه ایجاد اشکال جدید انرژی

آنچه به وضوح در بیانیه رئیس جمهور در مورد انرژی در 4 ژوئن 1971 مشهود بود این است که دولت آمریکا به تحقیق در زمینه انرژی اولویت خواهد داد. لیکن گویا همه کسانی که این پیام را شنیده اند منظور آن را دریافت نکرده اند.

اقدام ویژه (13) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

وزیر باید در برنامه ای به رئیس جمهور نگرانیهای ما را در مورد عرضه انرژی منعکس ساخته، با اشاره به پیام رئیس جمهور در ماه ژوئن از او یا از مشاور علمیش بخواهد که در یک بیانیه عمومی اعلام نماید که دولت سیاستی را اتخاذ کرده است که براساس آن اشکال جدید انرژی باید به وجود آید، و در صورتی که علم نشان بدهد که به سرمایه برای تحقیقات و اکتشافات خود نیاز دارد، دولت این منابع مالی را در اختیار وی قرار خواهد داد، به عبارت دیگر پول عامل محدودکننده در کشفیات مربوط به اشکال جدید انرژی نخواهد بود.

- اقداماتی انجام شود تا از طریق آنها میزان رشد مصرف انرژی در آمریکا کاهش یابد

این موضوع علاوه بر موارد دیگر شامل:

(الف) بالابردن میزان مالیات بنزین و جداساختن مالیات و عوارض بنزین از صندوق ترمیم شاهراهها و پس از آن از همین عوارض برای ایجاد وسائط نقلیه عمومی استفاده شود.

(ب) جلوگیری از افزایش مصرف برق با حذف قیمتهای ویژه برای کسانی که برق زیاد مصرف می کنند.

(پ) تشویق به مصرف برق در ساعتی که مصرف برق در اوج خود نیست. این کار با وضع نرخهای ویژه برای برقی که از ساعت 6 صبح مصرف می گردد امکان پذیر است. کنتورهای جدیدی نیز باید ساخته شود.

که این کار در حال حاضر در اروپا انجام شده است.

(ت) تشویق کردن مردم به اینکه آلومینیم را دور نریزند و یا در استفاده از آن صرفه جویی کنند. تولید آلومینیم انرژی بسیار لازم دارد که معادل 15 برابر انرژی است که برای همان مقدار آهن مصرف می شود.

به هر حال، با بالارفتن قیمت انرژی در مصرف آلومینیم نیز کاهشی پدید خواهد آمد.

(ث) با تشویق آمریکاییها به 5 درجه گرمتر نگاه داشتن منازل در تابستان و 5 درجه خنک تر نگاه داشتن آنها در زمستان یک برنامه ملی تحت عنوان «یک وات صرفه جویی کنید» آغاز گردد و این رابطه باید جلو تمام تبلیغاتی را که هدفشان افزایش استفاده انرژی (بخصوص گاز) است گرفت.

...... اقدام ویژه (14) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

نماینده این وزارتخانه باید این مسائل را در شورای داخلی و کمیته سیاست نفتی مطرح نماید. این

ص: 451

وزارتخانه همچنین باید از سناتورها و نمایندگان کنگره بخواهد که قوانینی را ارائه نمایند که این اهداف را دنبال کند.

قانونی برای جداسازی عوارض بنزین از صندوق ترمیم شاهراهها به زودی وضع خواهید گردید. ما این موضوع را با شرکتهای عمده نفتی در میان گذاشته ایم و آنان نیز با این قانون برخلاف گذشته مخالف نیستند.

- هماهنگی در سیاست انرژی

همه می دانند که آمریکا در حال ورود به یک بحران در زمینه انرژی است، با این وصف هنوز هم دردولت آمریکا در زمینه انرژی هماهنگی وجود ندارد. به نظر ما بهتر است که یک گروه مسئولیت همه مسائل مربوط به انرژی را به عهده بگیرد که عبارتند از: نفت، گاز، زغال سنگ، انرژی اتمی و اشکال غیرمرسوم انرژی - رئیس جمهور اعلام نمود که امور مربوط به انرژی در وزارت منابع طبیعی تمرکز خواهد یافت و ما هم آن را تأیید می کنیم. ولی معتقدیم که برای ایجاد هماهنگی در امور انرژی لازم نیست منتظر تشکیل این وزارتخانه بشویم. به نظر ما مهمترین عامل هماهنگ کننده وزیر کشور می تواند باشد.

...... اقدام ویژه (15) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد.

وزیر در نامه ای که به رئیس جمهور در رابطه با اقدام پیشنهادی شماره 13 می نویسد باید از وی تقاضا نماید که یک کمیسیون انرژی تشکیل دهد که مشکلات و مسائل انرژی دهه هفتاد را شناخته برای آنها راه حل پیشنهاد نماید، البته وقتی که وزارت منابع طبیعی تشکیل شد این کمیسیون نیز می تواند جذب آن گردد.

- انعقاد قرارداد انرژی با کانادا

البته این قرارداد می تواند براساس پیشنهاداتی که سال گذشته به کانادا شده بود منعقد گردد. در صورتی که کانادا مایل به انعقاد این قرارداد نباشد، ما می توانیم بطور یک جانبه اعلام نماییم که دیگر نظارت و کنترل کاناداییها از درجه اعتبار ساقط است (البته در واقع هم همین طور است) و دیگر اینکه نفت کانادا برای ورود به آمریکا آزاد است، البته مشروط بر اینکه نفت وارداتی کانادا از خط مرزی غرب دره اوتاوا نگذرد (در حال حاضر این یکی از سیاستهای کانادا است) و خطوط لوله ای که از مرز گذشته وارد آمریکا نیز می شوند همیشه دارای ظرفیت مکمل باشند. به این ترتیب با این فشارهای تجاری بر نفت و گاز کانادا می توان انتظار کشف و توسعه بیشتر آنها را داشت در مورد مکزیک نیز باید همین اقدام انجام گیرد.

...... اقدام ویژه (16) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

تلاشهای کنونی را برای انعقاد قرارداد با کانادا قطع ننمایید و با مکزیک هم این موضوع را در میان بگذارید.

- انعقاد یک قرارداد در زمینه انرژی با ونزوئلا و دیگر تولیدکنندگان واقع در آمریکا لاتین

ص: 452

این موضوع شامل دو بخش است: (1) تضمین در مورد سرمایه گذاریهایی که در زمینه نفت سنگین ونزوئلا می شود و اجازه ورود آزاد این نفت به آمریکا به همین ترتیب می توان قراردادهایی با اکوادور و کلمبیا وضع کرد.

...... اقدام ویژه (17) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.

آن وزارتخانه باید امکان ورود به چنین قراردادهایی را با ونزوئلا، اکوادور و کلمبیا مطرح نماید و در صورت ممکن مذاکرات را به منظور منعقد شدن این قراردادها آغاز نماید.

آخرین حرف

در صورت انجام اقدامات پیشنهادی آمده در این رساله آمریکا در سال 1980 موضعی کاملاً متفاوت از آنچه در دیگر بخشها نشان داده شده خواهد داشت. مصرف 22 میلیون بشکه در روز خواهد بود (به جای 24 میلیون بشکه). تولید داخلی معادل 15 میلیون بشکه خواهد بود (به جای 12 میلیون) و واردات از نیمکره غربی به جای چهار میلیون بالغ بر 5 تا 6 میلیون بشکه در روز خواهد بود. باقیمانده واردات مورد نیاز نفت یعنی 2 - 1 میلیون بشکه دیگر را نیز می توان از نیمکره شرقی به دست آورد.

سؤالات ضمیمه شده است.

رابطه تولیدکننده و شرکتها 1- فواید و مضرات نظام امتیازاتی سنتی چیست؟ 2- آیا فکر می کنید که این نظام امتیازاتی تا ده سال آینده نیز دوام داشته باشد؟ در غیر این صورت فکر می کنید چه نظام دیگری جایگزین آن بشود؟ 3- آیا هیچ یک از دولتهای اوپک در مراحل تصمیم گیری شرکتهای نفتی وارد شده اند؟ اگر جواب مثبت است شرح دهید چطور؟ 4- برای ایجاد تغییر در امتیازات در 10 سال آینده، کشورهای تولیدکننده چه تقاضاهایی را مطرح خواهند کرد؟ 5 - فواید و مضرات این تغییرات برای ما، شرکتهایمان، مصرف کنندگان و دولتهای تولیدکننده چه می باشد؟ 6- دولت آمریکا چه امکاناتی برای نفوذ در مناطق تولیدکننده دارد؟ دیگر کشورهای مصرف کننده چطور؟ 7- دولت آمریکا (و احتمالاً انگلیس، هلند و فرانسه) از شرکتها در مذاکراتشان با دولتهای تولیدکننده چه نوع حمایت باید (و شاید) بنمایند؟ 8- آیا این امکان هست که بتوان به تشکیل یک «کارتل مصرف کننده» دست زد، فواید و مضرات این سازمان چیست؟ 9- نکات مثبت و منفی بیانیه ENI یعنی «تنظیم عرضه نفت باید به طور یک جانبه قابل فسخ نباشد - روابط پیچیده سیاسی اقتصادی که از طرفین (تولیدکننده و مصرف کننده) هر دو از آن نفع می برند، یک

ص: 453

اصل ضروری باشد»، چیست؟ 10- آیا برای این استدلال ENI که شرکتهای بین المللی نفتی، دیگر کنترل رابطه خود با دولتهای تولیدکننده را از دست داده اند و بنابراین نمی توان به این شرکتها به عنوان عرضه کنندگان نفت به قیمت قابل قبول نگریست، می توان اعتبار قائل شد؟

رابطه مصرف کننده و تولیدکننده

11- در دهه آینده دولتهای مصرف کننده چه تقاضاهایی را در رابطه با به دست گرفتن کنترل صنعت نفت ارائه خواهند نمود؟ 12- فواید و مضرات چنین تغییرات برای دولتها و مصرف کنندگان چه می تواند باشد؟ 13- آیا امکان دارد که دولت آمریکا بتواند در عکس العمل کشورهای مصرف کننده علیه شرکتها نافذ واقع شود؟ 14- آیا ENI سخنگوی دولت ایتالیاست؟ آیا در آینده نزدیک خواهد بود؟ دیگر کشورهای جامعه اقتصادی اروپا چطور؟ آیا ENI بر نظریات خود مصمم است؟ آیا می توان آنها را تغییر داد؟ چطور؟ 15- در خارج از جامعه اقتصادی اروپا تا چه حد بر عملیات شرکتها کنترل اعمال می گردد؟ آیا ممکن است که نظریات ENIدر میان دیگر مصرف کنندگان نیز شایع شود؟ 16- اگر جامعه اقتصادی اروپا به اتخاذ یک نظام استوار بر «شرکتهای» خودی «بپردازد شرکتهای آمریکایی چه خواهند کرد؟ آیا به شرکتهای آمریکایی اجازه خواهند داد که از طریق اروپاییان واجد شرایط گردند.

- انعطاف پذیری مصرف کنندگان در برخورد با اوپک

17- معنی این جمله چیست؟ دولتهای مصرف کننده در برابر افزایش بی رویه قیمتها چه کاری می توانند انجام دهند؟ 18- برای اینکه در هنگام بروز یک بحران جدید «کمکی انجام» دهد، آمریکا چه کار می تواند بکند؟ 19- با عرضه نفت ترکیبی و منابع جایگزینی انرژی انعطاف پذیری ما تا چه حد بالا خواهد رفت؟ 20- در سال 1975 کشورهای اوپک چه مقدار نفت تولید خواهند کرد؟ در سال 1980؟ و در هر یک از این سالها ظرفیت مکمل چقدر است؟ و در کجاست؟ 21- تا سال 1980 چه مقدار نفت را می توان در خارج از حوزه اوپک تولید نمود؟ 22- آیا تولید در هر یک از کشورهای اوپک قبل از سال 1980 نزول خواهد کرد؟ 1985؟ 1990؟ اگر جواب مثبت است به چه میزان؟ 23- نیروهای تفرقه انداز در اوپک کدامند؟ آیا باید آنها را تشدید کرد، چطور؟

- نیازهای سرمایه ای

24- فرض کنیم که در سال 1980 مصرف نفت دو برابر شود، سرمایه لازم برای به دست آورن منابع جدید نفت از کجا به وجود می آید چه در شرایط موجود امتیازی و چه در شرایطی که تغییراتی در این نظام

ص: 454

ایجاد شده باشد؟ 25- در سال 1975 در اوپک باید چه مقدار سرمایه گذاری کرد؟ 1980؟ 26- تا سال 1980 هزینه سرمایه گذاری اروپای غربی ژاپن و آمریکا در زمینه تسهیلات تولیدی چه مقدار خواهد بود؟ 27- سرمایه گذاری در تولید و تسهیلات تولیدی در حالی که در اروپا و ژاپن فعالیت شرکتها کاملاً محدود و در کشورهای تولیدکننده در حال ملی شدن است، چگونه خواهد شد؟

نتیجه گیری

28- چه نوع رابطه جدیدی را برای شرکت و دولت تولیدکننده در سال 1980 می پسندید؟ آیا می توان به آن دست یافت؟ دولت آمریکا و شرکتها برای به وجودآمدن این رابطه جدید یا چیزی شبیه به آن چه کاری می توانند بکنند؟

تذکر در مورد دو سند انتهایی

دو سندی که در صفحات بعد می آید، اظهارنظرهای وابسته نفتی سفارت آمریکا در تهران و رایزن اقتصادی این سفارت است که پس از مطالعه پیش نویس سند «صنعت بین المللی نفت در سال 1980» برای نویسنده آن ارسال شده است.

دفتر سوخت و انرژی وزارت امور خارجه آمریکا قبل از انتشار وسیع این تحلیل، پیش نویس آن را جهت کسب نظر برای سفارتخانه ها و محافل چندی از جمله سفارت آمریکا در تهران ارسال می دارد که اظهار نظر دو تن از مقامات سفارت طی اسناد بعدی مشاهده می گردد.

لازم به تذکر است که در این دو سند به شماره صفحاتی از سند اصلی اشاره شده است که این شماره ها مربوط به پیش نویس سند بوده و با صفحات سند چاپ شده در این کتاب مطابقت ندارد. پیشنهاد می شود برای پیگیری مطالب، با توجه به موضوع آن در متن سند اصلی جستجو شود.

29 نوامبر 1971سرّی اداری - غیررسمیتهران، ایران وزارت امور خارجهدفتر سوخت و انرژی واشنگتن دی - سی 20520 آقای جمیز، ئی - آکینز جیم عزیز:

از دریافت نامه مورخ 27 اکتبر شما که شامل پیش نویس نوشتار شما در مورد صنعت نفت بود بسیار خوشحال و سپاسگذار شدم. از آنجا که کاردار نیز اظهارات آژانس انرژی ملی را در مورد اظهارات شما دریافت داشته، فکر کردم بهتر است نامه حاوی اظهارات ما از طریق بیل لهفلد به دست شما برسد، چون به این ترتیب سفارت نیز بر اظهارات شما صحه گذاشته و احتمالاً از نظر اداری بیشتر برای شما مفید واقع خواهد شد.

ص: 455

میل دارم در اینجا مطلبی را بیان دارم که در واقع خارج حدود و ثغور نوشته شماست، اما با آن رابطه دارد به نظر من خیلی قبل از سال 1980 ایران با شدتی بیش از آنچه که در پاراگراف دوم صفحات 36 و 37 شما مطرح شود درصدد مشارکت در روند تولید برخواهد آمد. اخیرا مصاحبه ای بسیار نگران کننده با آقای هادی انتخابی رئیس گروه پروژه های ویژه ماوراء بحار شرکت ملی نفت ایران (که یکی از موارد آن شامل پالایشگاه بلژیک می شود) داشتم. همکارانش انتخابی را فردی فاقد صلاحیت و متکبر می دانند، ولی به خاطر صمیمیتی که بین او و اقبال یعنی حامیش وجود دارد مجبورند وجود را او تحمل کنند.

انتخابی در بیان این مطلب که ایران تحت تأثیر علل ناسیونالیستی - عاطفی و نیز اقتصادی قرار داشته و با افزایش کنترل خویش بر مبادی دسترسی به نفت ایران کمپانیهایی را که با ایران خصومتی نشان نمی دهند مورد لطف و مرحمت قرار خواهد داد، لیکن با آن دسته از کمپانیهایی که در زمینه فرآورده های پالایشگاهی ونیز بازاریابی در کشورهای مصرف کننده به رقابت ایران بر خواسته اند شدیدا برخورد خواهد نمود و شیر نفت را به روی آنها خواهد بست، تصریح نمود که به نمایندگی از جانب اقبال سخن می گوید. البته در مورد میزان و سرعت سرمایه گذاریهای ایران در روند تولید بلوف زده شده و مبالغه گویی شده است، اما موضوع اصلی به وضوح نشان داده شده و من به عنوان واقعیتی غیرقابل انکار آن را می پذیرم. به همین دلیل، من فراتر از مطلب مشارکت را می بینم که خود مسئله ای است بسیار نگران کننده در مورد اینکه با کشورهای تولیدکننده ثروتمند که پیشرفت روزافزونی را در زمینه صنعت نفت کسب می کنند و عزم خود را جزم کرده اند که پرچم کشورشان نیز باید به دنبال جریان نفتشان در نقاط دیگر به اهتزاز درآید چگونه باید برخورد نمود.

ارادتمند جان واشبرن وابسته امور نفتی 29 نوامبر 1971سرّی اداری - غیررسمیتهران - ایران وزارت امور خارجهدفتر سوخت و انرژی واشنگتن دی - سی 20520 آقای جمیز، ئی آکینز جیم عزیز:

این نوشتار در پاسخ به نامه مورخ 27 اکتبر به جان واشبرن یعنی پیش نویس رساله شما در مورد آینده صنعت بین المللی نفت است. جان احساس طبق برداشت من حتما این موضع را با شما در میان گذاشته که اگر این اظهارات به امضاء من برسد از نظر اداری کمی بیشتر به شما کمک خواهد شد. من کاملاً با این عقیده موافق نیستم، ولی بالاخره به این کار تن در دادم چون هر دوی ما می خواهیم تا سر حد امکان در تلاش مهم شما مفید واقع شویم. علاوه بر این، اظهارنظرهای آژانس ملی انرژی را نیز دریافت داشته ایم، بنابراین در مورد این موضوعات به ذکر چند نکته خواهم پرداخت. از بخش جدید مربوط به روابط بین دولت مصرف کننده و کمپانی بدمان نمی آید. ما معتقدیم که پیشنهاد برقراری یک رابطه جدید با بعضی از

ص: 456

کشورهای حوزه خلیج به احتمال بسیار مؤثر واقع نخواهد شد. از طرف دیگر، در مورد این سؤال که آیا ما نیز در بازار خرید ارزان به آخر خط رسیده ایم با شما موافقم نه با آژانس ملی انرژی. به نظر ما پس از ارائه براهین مستدل در بخش اول رساله تان، استفاده از کلماتی چون «به طور قطع» در صفحه 29، و «به احتمالی» در همان صفحه و صفحه 30 نشانگر رعایت کافی احتیاط در انجام پیش بینی هاست که مورد موافقت ما نیز می باشد.

در مورد تأثیر موافقت نامه تهران، ما نیز با آژانس ملی انرژی هم عقیده هستیم که در پارگراف آغازین موافقت نامه، رعایت تمام جنبه های قرارداد امتیازی موجود برای 5 سال آینده مورد نظر نبوده، ولی به تعریف و محدودسازی تأثیرات اصلاحی بر این قراردادهای موافقت نامه تهران بدون ممانعت از بروز تغییرات آتی بر مسائلی بجز آنچه که در موافقت نامه مذکور منعکس گردیده مانند توافقهای مالی و میزان برداشت دولتی، پرداخته شده است. توضیحات نمایندگان کمپانی در فوریه گذشته و نیز استدلال حقوقی خود شرکت که سهیم شدن یا مشارکت را مغایر با ممنوعیت خاص مندرج در بند مربوط به تجدید نظر توافقهای مالی قرارداد تهران می داند، موجب افزایش میزان اطمینانمان نسبت به این نکته شده است.

بنابراین در همین رابطه ما ترجیح می دهیم که در مورد نحوه و چگونگی حمایت دولت آمریکا از کمپانیها، راه را بر خود باز نگاهداریم، زیرا تقاضای دولت تولیدکننده برای سهیم شدن در روند تولید می تواند به صورتی ابراز شود که خود مغایر با توافقهای مالی باشد و یا نباشد و یا اینکه منجر به افزایش میزان برداشت دولت بشود.

در بررسی مستقیم نوشتار شما، از آخرین سطر صفحه 21 و مفهوم آن مبنی بر اینکه در تقاضای اوپک برای مشارکت در روند تولید هیچ سخنی از امکانات جبران سازی به میان نیامده سر در نمی آوریم. بحث بیشتر شما در این مورد در صفحات 32 و 33 چنین می نمایاند که منظور شما این است که پیشنهاد اوپک یعنی جبران در حد ارزش دفتری، خنده دار است و یا اینکه روش پرداخت پیشنهادی هیچ گونه اقدام جبران کننده واقعی را برای این شرکتها به دنبال نخواهد داشت. در این صورت بهتر است این مطلب را در تجزیه و تحلیل خود از مشارکت و جبران سازی، صریحا بیان نموده و این تجزیه و تحلیل کامل را در پایین صفحه 21 بگنجانید. گذشته از این موضوع، گمان نمی کنیم که طبق گفته شما در صفحه 33، ارائه مطالب توسط اوپک در مورد ارزش سرمایه های آمریکایی در خارج از کشور که به نقل از وزارت بازرگانی بیان شده، کمپانیها را در وضع ناهنجار قرار دهد. اگر موضوع تقاضای مشارکت در روند تولید در خلیج به کرسی نشانده شود، به طور قطع کمپانیها خواستار تجدید نظر و مرور بر تمام آمار و سوابق مربوطه خواهند شد که این مرور و بررسی مشابه آن چیزی است که در تعیین مجدد ارزش ارزی در مذاکرات وین جریان دارد.

در رابطه با پاراگراف دوم صفحات 36 و 37 شما باید بگویم که ایران با استفاده از منابع مالی خویش می تواند تخصص مورد نیاز جهت دستیابی به برنامه های اکتشاف و توسعه به جای کمپانیهای نفتی را آغاز کند و در این راه با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد. به جز متخصصین ابزارآلات نفتی، اکثر کارکنان دستگاههای حفاری مشغول کار در ایران اکنون صد درصد ایرانی هستند، بنابراین در صورت خروج کمپانیها، ما دلیلی نمی بینیم که سدکو، ریدینگ اندبیتس و دیگران (شرکتهای حفاری - م) از کار برای ایران خودداری کنند. با اشاره به پاراگراف الف شما در صفحه 56، باید بگویم که به نظر ما دولت ایران

ص: 457

هیچ اقدامی در مورد کنسرسیوم به عمل نخواهد آورد تا مفاد اصلی قرارداد 1964 در سال 1979 اختتام پیدا کند، البته اگر کنسرسیوم به تقاضای دولت ایران یعنی گسترش ظرفیت طی چند سال آینده عکس العمل مساعد نشان دهد، این موضوع بیشتر به واقعیت نزدیک خواهد بود، همچنان که در حال حاضر تمایل خویش را برای آغاز مذاکره پیرامون نحوه طرح مشارکت در سال 1979 و پس از آن نشان داده است.

اظهارنظرهای ما را همینها تشکیل می دهد، ولی به هیچ وجه مانع از موافقت قبلی و پشتیبانی ما از تز اساسی شما که در نوشتار به خوبی مطرح شده، نمی شود. ما با عقیده شما در این مورد که صنعت بین المللی نفت در راهی گام بر می دارد که نهایت آن کنترل ملی روند تولید و توسعه است، موافقیم، مشارکت و سرمایه گذاری مشترک و انعقاد قراردادهای خدماتی نیز قدمهایی در جهت نیل به همین هدف می باشند.

مهمترین برگ برنده موجود در اختیار کمپانیها این است که تضمین شود که پس از تکمیل این روند، تجارت بین المللی پر منفعتی مانند پالایش و مهارتهای بازاریابی و توان آنها در جذب سرمایه، طبق گفته شما باز هم در انحصار آنها باقی بماند. وظیفه اساسی ما در دولت این است که اطمینان حاصل کنیم که کمپانیها به ماهیت رویدادها پی برده و آنها را با آغوش باز پذیرا شوند. نوشتار و ابتکار شما که بخشی از آن است، در نیل به این اهتمام تفاهم بسیار مؤثر واقع خواهد شد.

با آرزوهای صمیمانه ارادتمند ویلیام. دبلیو، لهفلد مشاور سفارت در امور اقتصادی توضیح اختصارات آمده در متن کتاب:

شرکت نفت دولتی فرانسه-CFP جامعه اقتصادی اروپا-EEC آژانس ملی سوخت ایتالیا-ENI شرکت فرانسوی توسعه و تحقیقات نفتی-ERAP سازمان بین المللی ارتباطات ماهواره ای-INTELSAT ماگنتو هیدرو دینامیک-MHD سیاست اقتصادی نیکسون (احتمالاً)-N.E.P سازمان توسعه و همکاری اقتصادی-OECD

کتاب پنجاه و هشتم

بازار نفت تا پایان سال 1985

ص: 458

ص: 459

مقدمه

ص: 460

هدف از انتشار این اسناد که دومین کتاب از مجموعه اسناد لانه جاسوسی در زمینه نفت می باشد، معرفی و افشای یکی از ابعاد ناشناخته و در عین حال بسیار مهم از فعالیتهای گسترده سازمان جاسوسی سیا است. تاکنون اسناد منتشره هرکدام گواهی بر عملکرد مذموم سیا در بعد براندازی و تعقیب دیگر اهداف سیاسی هیئت حاکمه آمریکا بوده است. این اعمال باتوجه به آنچه که در مورد این سازمان در اذهان وجود داشته و دارد، حکم مصادیق عملکرد سیا را پیدا نموده و طبیعی و شاید بدیهی به نظر می رسد، لیکن جاسوسی پیرامون مسائل اقتصادی آن هم در یک سطح وسیع و گسترده درنظر اول در چهارچوب فعالیت سیا قرار نمی گیرد.

آن گونه که اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی نشان می دهد، دقیقا به موازات فعالیتهای وزارتخانه های انرژی، بازرگانی، کشور خارجه و نهادهای خصوصی نظیر شرکتهای نفتی و بانکهای مهم آمریکا، سیا نیز با به کارگیری ابزارهای پنهان و آشکار به عنوان مکمل آنها و چشم بینای دولت آمریکا در جایی که نیاز به اطلاعات غیرقابل دسترسی جهت تصمیم گیری است، عمل می کند.

ابعاد جاسوسی اقتصادی سیا از لحاظ موضوعی طیف وسیعی را در برمی گیرد، لیکن به طور مشخص در رابطه با نفت و انرژی، سرمایه گذاری عمده و مشهودی صورت گرفته که این وجه را کاملاً متمایز می سازد. این نکته در واقع تأکیدی است بر اهمیت نقشی که منابع نفت و انرژی در برنامه ریزی کلی سیاستگذاران آمریکایی دارا می باشد و اینکه کنترل بازار نفت در اختیار کسی است که اطلاعات بیشتر و صدالبته نفوذ بیشتری در سطوح مختلف تصمیم گیری در کشورهای صاحب نفت داشته باشد.

کار اگر به همین جا خاتمه می یافت و در حد جمع آوری اطلاعات باقی می ماند، شاید به عنوان نیاز طبیعی هر حکومتی برای اتخاذ تصمیم صحیح و مناسب تلقی می گردید، لیکن سیا پس از اطلاع از جزئی ترین مسائل انرژی کشورهای جهان سوم متناسب با برنامه ها و اهداف حاکمیت آمریکا شروع به اعمال نفوذ در رده های مختلف تصمیم گیری آن کشورها می کند و روشن است که نتیجه کار افزایش سرمایه های آمریکایی و در طرف مقابل کاهش ذخایر حیاتی صاحبان منابع انرژی و افزایش فقر آنهاست. البته در این بین واسطه های غارت که باید به عنوان امین مردم محروم صاحب منابع نفتی عمل کنند خود و اعوان و انصارشان به نوایی می رسند.

بدیهی است اساس طرحهای اقتصادی سیاسی که در کشورهای صاحب انرژی به اجرا در می آید متأثر از روندی است که برای جریان استخراج و تولید و قیمت گذاری و توزیع انرژی در جهان درنظر گرفته

ص: 461

شده است. از سوی دیگر در اختیار داشتن نفت برای ماشین عظیم صنعت غرب امری حیاتی است.

مجموعه این شرایط نشان می دهد، که اهمیت بقاء یا فنای حکومتهای دست نشانده برای غارتگران غربی در گرو مسئله نفت است و سرمایه گذاریهای سیا در این راستا قابل توجیه می باشد.

اگر بخواهیم اسناد به دست آمده در سفارت آمریکا در تهران را که پوشش فعالیتهای جاسوسی سیا را نیز تأمین می کرده تیتربندی کنیم به غیر از اسنادی که جنبه عام داشته و مسئله نفت و انرژی را در سطح جهانی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. تنها در رابطه با کشورمان عناوین زیر قابل توجه می باشد:

- شناخت منابع نفتی در سطح کشور و میزان ذخیره آنها - شناخت نحوه استخراج نفت در نقاط مختلف و نیازمندیهای مربوطه - تواناییهای فنی موجود به لحاظ کیفیت نیروی انسانی و تجهیزات - وضعیت پالایشگاهها با جزئیات کامل - میزان تولید و استخراج از حوزه های مختلف به صورت روزمره - میزان فروش و بهای فروش به صورت روزانه - توانایی برای صدور به لحاظ فنی و اطلاع دقیق از ترمینالهای بارگیری و صدور - چارت سازمانی تشکیلات صنعت نفت و شناخت عناصر با نفوذ در رده های مختلف - وضعیت رفاهی و صنفی طبقات مختلف شاغل در صنعت نفت - گرایشهای سیاسی و مسائل کارگری در صنعت نفت و..

اسنادی که تاکنون در رابطه با چند کشور نفت خیز منتشر شده، حاکی از عملکرد مشابه دستگاه جاسوسی آمریکا در این کشورهاست.

سندی که در این کتاب چاپ شده است یکی از تحلیلهای سیا می باشد که اختصاص به درونمای هفت ساله بازار جهانی نفت داشته، در نهایت قصد آن دارد که تقاضای جهانی برای نفت اوپک و میزان وابستگی به این سازمان را برآورد نماید. دوره زمانی که این تحلیل آن را مورد مطالعه قرار می دهد بین سالهای 1978 و 1985 قرار دارد به طور خلاصه مراحل این مطالعه را به ترتیب زیر می توان برشمرد:

- برآورد میزان عرضه نفت اوپک تا پایان سال 1985 از طریق بررسی وضعیت تولیدی کشورهای مهم عضو سازمان.

- تشکیل چند سناریو از تقاضای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک و کمبود انرژی این کشورها.

- برآورد تقاضای نفت کشورهای رو به رشد، کشورهای کمونیستی و بقیه نقاط جهان.

- مقایسه سناریوهای مختلف عرضه و تقاضا.

از آنجا که نتایج گرفته شده در این مطالعه، ذاتا از نوع پیش بینی می باشند، حتی درصورت طی شدن روندهای درنظر گرفته شده در آن نیز، نمی باید انتظار دقت چندانی را در آنها داشت و به مقایسه ارقام و آمار مستند در دوره های مختلف با آنچه در این رساله پیش بینی شده است پرداخت. علی الخصوص که جریانات و اتفاقات غیرمنتظره چندانی سیر و گذر روندهای نفتی و اقتصادی را تغییرات اساسی بخشیده و مسیر آنها را به کلی عوض نموده است.

یکی از این اتفاقات که تنها شش ماه پس از انتشار این تحلیل به وقوع پیوسته است، ولی در این نوشتار

ص: 462

کوچکترین احتمالی برای تأثیر آن در نتیجه ها در نظر گرفته نشده است، رشد و پای گیری انقلاب اسلامی در ایران است. این انقلاب اثرات عمیقی بر کلیه روندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گذاشت و بسیاری از معادلات جهانی را تغییر داد. در این تحلیل می بینیم که اقتصاددانان سیا در نظر دارند با تشکیل سناریوهایی برای عرضه و تولید نفت اوپک، عرضه و تقاضای جهانی نفت را با یکدیگر هماهنگ نموده و از این طریق مانع افزایشهای ناگهانی در قیمتهای نفت که به گمان آنها اثرات تخریبی بر اقتصاد غرب می گذارد، شده و بالنتیجه رشد قیمتها را با رشد اقتصادی متناسب نمایند. پس بسیار قابل تأمل است وقتی دریابیم در نتیجه شوک نفتی که وقوع انقلاب اسلامی به بازار نفت وارد کرد، قیمت نفت در ظرف کمتر از دو سال از بشکه ای 13 دلار به 38 دلار رسید و یک مسیر رشد سیصد درصدی را طی نمود.

از طرفی وقوع این اتفاق و در نتیجه انجام اقدامات بسیاری از سوی مصرف کنندگان عمده نفت در جهت کاهش وابستگی به نفت اوپک از جمله صرفه جوییهای بسیار و از سوی دیگر افزایش تولید کشورهای غیراوپک، باعث شد تقاضا در سال 1985 برای نفت اوپک بین 16 الی 18 میلیون بشکه در روز باشد در حالی که در این تحلیل برای آن رقمی بین 33 الی 40 میلیون بشکه در روز درنظر گرفته شده است.

بحث مفصل و تحلیلی پیرامون سیر این روندهای در حوصله این کلام نیست. این دو مثال نیز برای آن زده شد تا خواننده در حین مطالعه مطالب در ذهن خود آمار و ارقام پیش بینی شده برای دوره های زمانی متفاوت را با آنچه در واقع وجود داشته است، مقایسه ننماید. بلکه آنچه که باید مورد امعان نظر قرار گیرد، روش کار، طریقه تنظیم و ارائه اطلاعات، میزان بهادادن به پارامترهای مختلف و در حالت کلی متدولوژی حاکم بر این تحلیل است.

امیدوارم خوانندگان محترم لغزشهای موجود در ترجمه و تنظیم سند را باتوجه به حجم کار بر ما ببخشند و از راهنماییها و ارشادات خود ما را بی نصیب نگذارند. خواهشمند است پیشنهادات خود را برای استفاده در چاپهای بعدی، به آدرس مرکز نشر اسناد لانها جاسوسی ارسال نمایند.

من ا... التوفیق وعلیه التکلان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پاییز 65 توضیح:

برای استفاده از جداول و اشکالی که در ترجمه سند به آنها اشاره شده است به متن انگلیسی کتاب (58)، در C.D ضمیمه کتاب مراجعه شود. به لحاظ اینکه جداول و نمودارها عمدتاً شامل اعداد بوده اند، از ترجمه آنها خودداری شده است.

ص: 463

فهرست خلاصه پیشگفتار 1- عرضه نفت اوپک تا پایان سال 1985 عربستان سعودی ایران عراق ونزوئلا نیجریه کویت ابوظبی اندونزی الجزیره لیبی دیگران 2- سناریوهای تولید اوپک 3- تقاضای کشورهای سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک نگرشی بر تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای آینده عرضه انرژی توسط سازمان همکاری و عمران اقتصادی تقاضای واردات خالص نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی 4- تقاضای کشورهای غیرکمونیستی خارج از کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک تقاضای خالص واردات نفتی کشورهای در حال توسعه غیراوپک 5- کشورهای کمونیست در بازار نفت مشکل نفتی شوروی فقر انرژی در اروپای شرقی دیگر کشورهای کمونیستی تداوم صادرات چین موازنه تجارت نفتی کمونیستی 6- تقاضای جهانی برای نفت اوپک تا پایان سال 1985 موازنه عرضه و تقاضای نفتی: تأثیرات ضدفشارها تأثیر افزایش احتمالی قیمت

ص: 464

تصمیمات اوپک پیرامون قیمت گذاری نتیجه گیری پایانی ضمیمه ها الف - متدولوژی ب - جداول آماری تکمیلی ج - جزوه «بازار نفت تا پایان سال 1985» در مقایسه با جزوه «اوضاع انرژی بین المللی: نگرشی بر سال 1985» د - تقاضای جهان برای نفت اوپک ه - عرضه و مصرف انرژی در کشور

خلاصه بحث عرضه و تقاضای نفت تا پایان سال 1985

ص: 465

بازار نفت تا پایان سال 1985 آژانس اطلاعات مرکزی (سیا - م)مرکز ملی ارزیابی خارجی خلاصهاوت 1978 دامنه (مطالعات) و محدودیتها این مطالعات دورنمای بازار بین المللی نفت را در هفت سال آینده مورد بررسی قرار می دهد.(1) به منظور تشخیص شرایطی طرح ریزی شده که براساس آنها فشار تقاضا بر عرضه موجود نفت ممکن سبب افزایش قیمتها گردد و علاوه بر این احتمال وقوع این شرایط را نیز ارزیابی می کند، ولی راه حلهایی برای حل یک مشکل بالقوه پیشنهاد نمی کند.

این تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده است، چون بر تداخل پیش بینی های سه متغیر مهم بستگی دارد که عبارتند از رشد اقتصادی در کشورهای صنعتی، میزان کارایی اقدامات مربوط به صرفه جویی در انرژی و تولید نفت. علاوه بر این، پیش بینی ها ذاتا واجد عدم قطعیت می باشند. آنها متکی به سوابق تاریخی هستند که تعابیر مختلفی از آنان می شود و گذشته از آن به وقایع آتی متکی می باشند، که در مورد آنها نمی توان پیش بینی نمود.

به خاطر نقش بحرانی کشورهای مرتبط با سازمان کشورهای صادرکننده نفت در عرضه نفت مورد نیاز جهانی، این تجزیه و تحلیل بر اساس تقاضا برای نفت اوپک و تمایل و توانایی کشورهای اوپک به برآورده ساختن این تقاضا تدوین شده است، ما برای آسانتر کردن مسئله این تجزیه و تحلیل را از سه راه محدود ساخته ایم:

- قیمتهای اوپک براساس شرایط واقعی ثابت تلقی شده است.

- تأثیر تغییرات احتمالی سیاستهای انرژی کشورهای صنعتی را درنظر نگرفته ایم.

- از نظر زمان، فقط تا پایان 1985 را مورد مطالعه قرار داده ایم. چون این مدت به قدر کافی کوتاه است و برنامه های زمانی لازم جهت طرحریزی و اجرای پروژه های بزرگ موانع مهمی بر سر راه افزایش و توسعه ظرفیت تولید نفت می باشند.ب البته در عمل اگر تقاضا برای انرژی بر عرضه نفت فشار وارد آورد، قیمتهای واقعی نفت افزایش خواهد یافت و احتمالاً در سیاستهای دولت نیز تغییراتی پدید خواهد آمد. افزایش قیمتها مستقیما و به طور غیرمستقیم درنتیجه تأثیر منفی آن بر رشد اقتصادی سبب کاهش تقاضا برای نفت خواهد شد. دولتها نیز به نحو جدی تری سعی در صرفه جویی انرژی و افزایش عرضه خواهند نمود.

در این چهارچوب تحلیلی، ما دامنه های زیر را به عنوان پارامترهای محتمل برای متغیرهای اصلی در نظر گرفته ایم:

- در طول سالهای 85-1978 رشد واقعی اقتصادی در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و عمران از میانگین سالانه 7/3 درصد به سطح 2/4 درصد افزایش خواهد یافت.

- صرفه جویی در انرژی، در پاسخ به افزایش قیمتهای گذشته و سیاستهای موجود دولتها، رشد تقاضای انرژی کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و عمران را بین 70 تا 80 درصد میزان رشد

ص: 466


1- این مطالعات تحلیلهای انجام شده در نشریه77-10240 (وضعیت بین المللی انرژی ٬ دورنگری به سال ٬1985 آوریل 1977 ) را با ER شرایط روز تطبیق داده و آنها را گسترش می بخشد.

اقتصادی نگاه خواهد داشت.

- تولید نفت اوپک از 7/31 میلیون بشکه در روز در سال 1977 به سطحی بین 33 تا 40 میلیون بشکه در روز در سال 1985 افزایش پیدا می کند.

عرضه و تقاضای نفت تا پایان سال 1985 نتایج حاصله از مطالعات در آوریل 1977 چنین بود: «در صورتی که در میزان صرفه جویی انرژی افزایش پدید نیاید، تقاضای جهانی برای نفت در اوائل سالهای 1980 معادل ظرفیت تولید خواهد گشت... و قیمتها آنقدر افزایش پیدا خواهند کرد که میزان نفت موجود جیره بندی شود.» لیکن در سال گذشته چند فاکتور دستخوش تغییر گشته است. مهمترین آنها این است که ظرفیت تولیدی اوپک و به خصوص عربستان سعودی به سطح پیش بینی شده قبلی نخواهد رسید، و یکی از دلایل آن نیز این است که دولتهای اوپک که در اخذ تصمیمات نقش عمده ای دارند، اهدافی متفاوت با اهداف صاحبان شرکتهای پیشین دارند. در رابطه با تقاضا، به نظر می رسد رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته در سالهای 78-1977 معادل نیم درصد کمتر از پیش بینی ماه آوریل گذشته بوده که در تقاضای آتی نفتی، نوعی اعتدال پدید می آورد. علاوه بر این ما پیش بینی های خود را در رابطه با حداکثر واردات خالص نفتی کشورهای کمونیستی در سال 1985 پایین آورده ایم، تا به خصوص نشان دهیم که شوروی و کشورهای اروپای شرقی نیاز مبرمی به ارز معتبر دارند.

با در نظر گرفتن تمام این تغییرات، خطر کاهش تولید نفت در نیمه اول سالهای 1980 که می تواند منجر به سیر صعودی قیمت واقعی نفت اوپک گردد هنوز بسیار زیاد است. ترکیبهای دیگر پیش بینی های سه متغیر اصلی نشان می دهد که چندین سال طول می کشد تا چنین مشکلی پدید آید.

در صورتی که عرضه نفت اوپک فقط به 33 میلیون بشکه در روز برسد و میانگین میزان رشد اقتصادی نیز سالانه معادل 2/4 درصد باشد، تا سال 1980 یک مشکل نفتی به وجود خواهد آمد. حتی در صورتی که تولید نفت کشورهای عضو اوپک به 40 میلیون بشکه در روز برسد، که به عقیده ما بسیار خوش بینانه است، تقاضا برای نفت اوپک قبل از سال 1985 با میزان عرضه نفت تطبیق خواهد کرد، البته در صورتیکه میزان رشد اقتصادی به بالاترین سطحی که پیش بینی کردیم برسد. ترکیبی از افزایش تولید نفت اوپک، کاهش رشد اقتصادی، و صرفه جویی شدید نفتی حداقل تا پایان سال 1985 از بروز این مسئله جلوگیری خواهد کرد.

البته همه صاحبنظران نفتی با نحوه قضاوت ما درباره اهمیت مسئله موافق نیستند. لیکن اکثر پیش بینی هایی که در مورد تقاضا برای انرژی و تولید داخلی انرژی کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه شده مشابه پیش بینی های ما می باشند. تعداد کمی از این صاحب نظران امکان اینکه کشورهای کمونیستی تبدیل به واردکنندگان خالص نفتی بشوند را درنظر گرفته اند، ولی این اختلاف در مقایسه با برآوردها، بحرانی نیست. اگر کشورهای کمونیستی به نحوی از انحا در زمره واردکنندگان تقاضای پیش بینی شده برذخایر نفتی فقط یک سال به تعویق می افتد. تفاوت اصلی بر تولید نفت اوپک متمرکز است. خوش بین ترین صاحب نظران فرض را بر آن قرار داده اند که ظرفیت تولیدی اوپک و به خصوص عربستان سعودی خیلی بیش از نتایج پیش بینی های ما می باشد. البته بعضی از آنها در سال گذشته

ص: 467

پیش بینی های خود را در مورد ظرفیت تولیدی اوپک تقلیل داده و بعضی دیگر نیز مشابه ما پیش بینی کرده اند.

نقش اوپک به نظر ما تمایل و توانایی کشورهای اوپک در تأمین نیازهای نفتی جهان توام با تردید فزاینده ای است.

سیاستهای اقتصادی و سیاسی و نیز ملاحظات فنی کشورهای اصلی تولیدکننده بر افزایش و گسترش ظرفیت تولیدی اوپک تأثیر خواهد بخشید. بعضی از کشورهای صادرکننده نفت که کنترل منابع خود را خود در دست دارند، نسبت به کمپانیهای بین المللی نفتی افقهای دورتری را مدنظر دارند. آنهایی که پول بیشتری از درآمد نفت نصیبشان می شود، یا ظرفیت تولید را پایین می آورند و یا از تأسیس ظرفیتهای جدید تولیدی خودداری می ورزند. انگیزه این محدودیت تولید می تواند ناشی از نگرانیهای توام با صرف جویی در جهت بالا بردن سود فرآورده های نفتی باشد. دلایلی از قبیل سیاست خارجی نیز می تواند در تسریع و یا به تأخیر افتادن برنامه های گسترش ظرفیت تولیدی مؤثر واقع شود.

چندین دولت مهم عضو اوپک درحال حاضر اقداماتی در زمینه کاهش تولید نفت و محدود نمودن سرمایه گذاری در جهت گسترش ظرفیت تولیدی انجام داده اند. عربستان سعودی و ابوظبی در مورد بعضی از حوزه های نفتی و بعضی از انواع نفت خام خود سقف تولیدی خاصی را معین کرده و عملیات کمپانیهای نفتی را محدود نموده اند.

عربستان سعودی - عامل مهم عربستان سعودی، مهمترین تولیدکننده بخش اعظم نفت بازارهای جهان در دهه گذشته، کلید اصلی توانایی اوپک برای تأمین تقاضای فزاینده نفتی جهان در سالهای 1980 را در دست دارد. دورنمای گسترش ظرفیت تولیدی نفت عربستان سعودی در سال گذشته رو به وخامت نهاده است. کمپانی آرامکو، که تولیدکننده تمام نفت عربستان سعودی می باشد، در اوائل سال گذشته تصمیم گرفت که تا سال 1985 حداکثر ظرفیت تولیدی را به 16 میلیون بشکه در روز برساند. لیکن سعودیها این برنامه را هرگز تصویب ننمودند و دستیابی به این هدف دیگر مقدور نمی باشد.

سعودیها در مورد بعضی از حوزه های نفتی و انواع نفت خام خود سقف تولیدی خاصی را تعیین کرده، بر عملیات کمپانیهای نفتی، محدودیتهایی قائل شده اند و منابع مالی که برای سرمایه گذاری در اختیار آرامکو قرار می دهند را محدود نموده اند. آرامکو در آخرین برنامه خود اعلام کرده است که تا سال 1983 ظرفیت تولیدی را به 5/11 میلیون بشکه در روز خواهد رساند.

ما معتقدیم که ظرفیت تولیدی عربستان سعودی را می توان تا سال 1985 به 5/12 میلیون بشکه در روز (پیش بینی ما در مورد حداکثر ظرفیت تولیدی اوپک) رساند البته مشروط بر آنکه سرمایه گذاریهای جدید بشود و بخشی از محدودیت تولیدی تحمیل شده به وسیله عربستان سعودی نیز از میان برداشته شود. ولی برای دست یافتن به این ظرفیت تولیدی لازم است که ظرفیت تولیدی بعضی از حوزه های نفتی سعودی به میزان معقولی بالا برده شود و سرمایه گذاریهای درازمدتی نیز در این زمینه انجام گیرد. در حالی که، رعایت مقررات کنونی سبب می گردد که ظرفیت تولید از سطح کنونی 8/8 میلیون بشکه در روز

ص: 468

پایین تر بیاید (پیش بینی ما در مورد حداقل ظرفیت تولیدی اوپک).

از نقطه نظر سودجویی اقتصادی کوته بینانه، سعودیها ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که با پیروی از برنامه های گسترش ظرفیت تولیدی گران قیمت، که توأم با خطراتی نیز هست فایده زیادی عایدشان نخواهد شد. اکثر سیاستمداران ارشد نفتی عربستان سعودی طرفدار محدود کردن نه تنها تولید نفت بلکه ظرفیت تولیدی آینده نیز هستند. آنها معتقدند که اگر نفت در اعمقا زمین بماند، بهترین نوع پس انداز برای آنها به شمار می رود و نمی خواهند تحت فشارهای خارجی، سطح تولید خود را بیش از آنچه که مایل هستند بالا ببرند. علاقه به صرفه جویی با این نظریه شدت گرفته است که محاسبه غلط در مورد سطح تولیدی مناسب می تواند به از دست رفتن دائمی ذخایر نفتی منجر گردد.

گرچه افزایش عمده ظرفیت اهرمی علیه تصمیماتاوپک پدید می آورد، لیکن سعودیها معتقدند که این افزایش عمده ظرفیت تولیدی، تحت فشار افزایش تقاضای جهانی بی اثر خواهد گردید. بنابراین باید ملاحظاتی در زمینه سیاست خارجی انجام داد، تا سعودیها متقاعد شوند که باید یک سرّی تصمیمات مثبت اتخاذ نمایند، تا در سال 1985 ظرفیت تولیدی را به سطح 5/12 میلیون بشکه در روز برسانند. به هر حال، ما معتقدیم که تولید نفت عربستان سعودی در سطح 5/10 میلیون بشکه در روز (حد وسط پیش بینی ما در مورد ظرفیت تولیدی اوپک) تا سال 1985 بیشتر امکان پذیر خواهد بود.

دیگر کشورهای اوپک در رابطه با دیگر کشورهای اوپک، احتمال افزایش ظرفیت تولیدی نفت بسیار ناچیز است. در حالی که نصب تجهیزات تولیدی جدید در ایران دچار وقفه گشته است، ظرفیت تولیدی 5/6 میلیون بشکه ای این کشور نیز تا اواسط 1980 به سطح 5 تا 6 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت. عراق باید بتواند ظرفیت تولیدی خود را تا حدی بالا ببرد لیکن برنامه های بغداد در رابطه با تولید نفت در آینده از سال 1973 تا به حال چندین بار با کاهش همراه شده است. نظریات مربوط به صرفه جویی در کویت و ابوظبی نیز مانع از افزایش ظرفیت تولیدی می گردد. نیجریه، ونزوئلا و اندونزی نیز خواهند توانست سطح تولید کنونی خود را حفظ نمایند.

کشورهای کمونیستی دورنمای تولیدی کشورهای کمونیستی از زمان به پایان رسیدن آخرین تحقیق ما هنوز تغییر نکرده است. ما پیش بینی کرده بودیم که در سالهای 85-1981 ظرفیت تولیدی شوروی به سطح 10 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت و این مقدار تولید نیاز داخلی شوروی را برآورده خواهد ساخت. لیکن برای صدور آن به خارج، مازادی باقی نخواهد گذارد و از آنجایی که چین تنها مقدار کمی از نفت خود را به خارج صادر خواهد کرد و اکثر کشورهای کمونیستی دیگر نیز دچار کمبود زیاد و فزاینده نفتی خواهند شد. ما پیش بینی کرده ایم که کشورهای کمونیستی به جای صدور به واردکردن نفت می پردازند.

ولی معلوم نیست که تا سال 1985 میزان واردات نفتی آنها چقدر خواهد بود. پتانسیل تقاضای آنها به صرفه جویی و رشد اقتصادی بستگی دارد. علاوه بر این، آنها مجبورند ذخایر محدود ارز معتبر خود را بین واردات نفتی و دیگر واردات دارای اولویت تقسیم نمایند. آنها اگر تنها رشد اقتصادی را درنظر بگیرند،

ص: 469

نخواهند توانست تمام نفت مورد نیاز خود را وارد نمایند. کشورهای کمونیستی کلاً به صورت یک گروه در سال 1977 معادل 1/1 میلیون بشکه نفت در روز صادر کرده بودند. با درنظر گرفتن دورنمای اقتصادی آنها، صرفه جویی انرژی و جایگزینی دیگر منابع انرژی و محدودیت آنها در تحصیل ارز معتبر، بر این باوریم که در صورت ثابت ماندن قیمتهای واقعی نفت، شوروی، اروپای شرقی، کوبا و دیگر کشورهای خریدار نفت شوروی در خاور دور تا سال 1985 معادل سه میلیون بشکه در روز نفت وارد خواهند کرد.

چین نیز احتمالاً 000/500 بشکه نفت صادر خواهد کرد و به این ترتیب میزان واردات نفتی کشورهای کمونیستی را به سطح 5/2 میلیون بشکه در روز خواهد رساند.(1) گرچه بخش اعظم این واردات نفتی برای اروپای شرقی و کوبا می باشد ولی مسکو نیز باید در تأمین منابع مالی مورد نیاز به آنها کمک نماید، چون اروپای شرقی و کوبا نمی توانند بدون متحمل شدن مشکلات حاد اقتصادی هزینه های مربوطه را به تنهایی بپردازند. بنابراین شوروی و اروپای شرقی مجبور خواهند بود از واردات غیرنفتی خود از کشورهایی که دارای ارز معتبر می باشند بکاهند، تا بتوانند ارز معتبر موجود خود را در زمینه واردات نفتی مصرف نمایند.

به همین دلیل، مسکو با یک مشکل نفتی روبرو است که به سختی قابل حل است و باید در سیاستهای خود تصمیمات دردناکی بگیرد، یعنی باید در مورد یکی از این راهها تصمیم بگیرد: چه مقدار از واردات غیرنفتی خود از غرب را بکاهد تا بتواند ارز معتبر خود را در مورد واردات نفتی مصرف نماید، و یا برای کمک به کوبا و اروپای شرقی چه مقدار از هزینه ها را متحمل شود و چه مقدار از رشد اقتصادی شوروی و اروپای شرقی را کاهش دهد تا بتواند در میزان مصرف انرژی و میزان واردات نیز کاهشی پدید آورد.(2)

ص: 470


1- در تحقیق آوریل ٬1977 ما پیش بینی کردیم که حداکثر ظرفیت تولیدی شوروی در سال 1985 معادل 10 میلیون بشکه در روز و حداقل نیاز 3 میلیون بشکه در روز و صادرات نفتی چین نیز ناچیز خواهد بود. در تحقیق حاضر پیش بینی ما / وارداتی نفتی شوروی و اروپای شرقی معادل 5 2 میلیون بشکه در روز / در مورد وضع تولیدی شوروی تغییر نکرده است. واردات خالص نفتی شوروی و اروپای شرقی نیز به رقمی معادل 7 700 بشکه در روز در / 800 بشکه در روز نشانگر انتظارات ما از این امر است که در شوروی احتمالاً معادل 000 / کاهش داده شد ٬ تغییر 000 100 بشکه در روز / مصرف نفت صرفه جویی خواهد گردید و تغییرات رشد اقتصادی و برآورد میزان صرفه جویی در اروپای شرقی نیز 000 500 بشکه در روز ٬ نفت صادر خواهد کرد. علاوه بر / باقیمانده را دربر می گیرد. پیش بینی کنونی ما این است که چین تا سال 1985 معادل 000 این ٬ در تحقیق کنونی میزان واردات خالص نفتی کوبا و دیگر کشورهای کمونیستی تا سال 1985 سیصدهزار بشکه در روز در نظر گرفته شده تا 2 میلیون بشکه در روز بشود. یکی از از اختلافات دیگر این تحقیقها این است که در تحقیق قبل / کل واردات همه کشورهای کمونیستی معادل 5 پیش بینی بود که اگر ظرفیت تولیدی شوروی کمتر از 10 میلیون بشکه در روز بشود میزان واردات شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی به میزان 4/5 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. لین در حال حاضر به این نتیجه رسیده ایم که حداکثر واردات نفتی شوروی و اروپای شرقی 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود چون در زمینه ارز معتبر دچار محدودیتهایی هستند و علاوه بر این اگر تولید نفت شوروی به کمتر از / معادل 7 10 میلیون بشکه در روز برسد برای جبران کمبود به واردات بیشتر متوسل نخواهند شد بلکه در رشد اقتصادی اروپای شرقی و شوروی کاهش پدید خواهند آورد.
2- اختلافات دیگر این تحقیقها این است که در تحقیق قبل پیش بینی بود ٬ که اگر ظرفیت تولیدی شوروی کمتر از 10 میلیون بشکه در روز بشود ٬ 4 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. لیکن درحال حاضر به این نتیجه / میزان واردات شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی به میزان 5 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود چون در زمینه ارز معتبر دچار / رسیده ایم که حداکثر واردات نفتی شوروی و اروپای شرقی معادل 7 محدودیتهایی هستند و علاوه بر این اگر تولید نفت شوروی به کمتر از 10 میلیون بشکه در روز برسد برای جبران کمبود به واردات بیشتر متوسل نخواهند شد ٬ بلکه در رشد اقتصادی اروپای شرقی و شوروی کاهش پدید خواهند آورد.

دیگر تولیدکنندگان نفت انتظار می رود که در طول مدت این ارزیابی، در رشد ذخایر نفتی قابل دسترس خارج از اوپک نیز نوعی کندی پدید آید. تولید نفت دریای شمال که در سالهای 80-1978 تقریبا سه برابر یعنی معادل 9/2 میلیون بشکه در روز (پیش بینی) گردیده بود، تا سال 1985 افزایشی معادل فقط 4/1 میلیون بشکه در روز خواهد داشت. تولید نفت در ایالات متحده در دوره 5-1980 احتمالاً ثابت خواهد بود. پس از اولین افزایش سریع در جریان نفتی آلاسکا، مازاد نفت شیبهای شمال به سختی خواهد توانست کاهش تولید نقاط دیگر را جبران نماید. مکزیک نیز یک منبع نفتی جدید خواهد بود، و در صورت تداوم برنامه های توسعه دولت کنونی این کشور، سطح تولید آن را 1/1 میلیون بشکه در روز در سال گذشته به سطح روزانه 9/3 میلیون بشکه در سال 1985 خواهد رسید. اکثر کشورهای روبه رشد نیز در جستجوی نفت بوده اند، ولی میزان واردات نفتی آنها بازهم بالا خواهد رفت.

منابع انرژی جایگزین - چاره مأیوس کننده گسترش و استفاده از منابع انرژی غیرنفتی نمی تواند کاهش عرضه نفتی را جبران نماید. گرچه و هنوز مشخص نشده است که از زغال سنگ و گاز طبیعی چه چیزی می توان به دست آورد. این ارزیابی افزایش تولید زغال سنگ کشورهای صنعتی را معادل 25 درصد بین سالهای 1977 و 1985 درنظر گرفته که تقریبا و به طور عمده منعکس کننده 40% افزایش در ایالات متحده می باشد. استفاده روزافزون از زغال سنگ در کشورهای پیشرفته به وسیله (الف) هزینه سنگین تولید در بعضی از کشورها، (ب) زیربنای غیرکافی، و (ج) عدم وجود انگیزه کافی در ترغیب صنایع و مصارف عمومی به استفاده از زغال سنگ و گاز به جای نفت، محدود می گردد.

در سالهای 1985-1978، انرژی هسته ای سهم تولید انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی را دوبرابر کرده و به 11 درصد خواهد رساند. برنامه های درازمدت چند ساله و افزایش فشارهای سیاسی و قانونی در بسیاری از کشورهای صنعتی، استفاده بیشتر از این انرژی را در طول این مدت زمانی محدود کرده است. تولید گاز طبیعی در کشورهای پیشرفته تا حدی کاهش خواهد یافت، لیکن افزایش قابل ملاحظه واردات گاز طبیعی و گاز مایع از کشورهای اوپک، مصرف گاز را در کشورهای صنعتی بالا خواهد برد. در رابطه با دیگر منابع انرژی از قبیل نیروی هیدروالکتریک و منابع حرارتی زمینی باید گفت که محدودیت منابع موجود قابل بهره برداری، برنامه های درازمدت زمانی، و هزینه های سنگین در این مورد موانعی ایجاد کرده است. فنون انرژی خورشیدی موجود که از نظر هزینه بسیار مقرون به صرفه است، ایجاد ساختمانهائی که بتوانند حداکثر استفاده از نور خورشید و انرژی خورشیدی را در زمینه گرم کردن آب بنمایند، احتمالاً به کندی جایی برای خود باز خواهد کرد.

میزان تأثیرات بر رشد اقتصادی اکثر کشورهای پیشرفته در یک دوران انتقال به سوی کاهش اتکاء به نفت دچار مشکلاتی هستند حتی اگر صرفه جویی سبب شود که در رابطه بین استفاده از انرژی و تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در طول سالهای 85 - 1977 سیر نزولی پدید آید. اگر تقاضا برای

ص: 471

انرژی به سرعتی همانند سرعت تولید ناخالص ملی تا سطح 80درصد افزایش پیدا کند، حتی یک رشد اقتصادی به میزان 7/3 درصد در کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز خطر کاهش عرضه نفت را تا قبل از سال 1985 پدید خواهد آورد (به جدول 1 مراجعه شود) این وضع سبب بالا رفتن قیمتهای نفتی و متعاقبا کاهش رشد اقتصادی خواهد گشت.

افزایش صرفه جویی مشکل را فقط مدت کوتاهی به تعویق خواهد افکند. تحت اکثر ترکیبات عرضه و تقاضا، هرگونه تغییری که تقاضا برای انرژی در کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی را به مقدار 5/2 درصد تا سال 1985 کاهش دهد.(1) میزان رشد تقاضای انرژی را معادل 70 درصد رشد اقتصادی نگهدارد، خواهد توانست کاهش عرضه در بازار نفت را فقط یک سال و اندی به تأخیر اندازد.

حتی این مقدار صرفه جویی نیز قبل از سال 1985 در عرضه بازار نفت کمبود پدید خواهد آورده مگر آنکه تولید نفت اوپک معادل بالاترین میزان پیش بینی ما باشد.

به نظر می رسد فشارهای سیاسی و اجتماعی کشورهای مصرف کننده نفت در بسیاری موارد با توسعه هایی که سبب از بین رفتن کمبود عرضه بازار نفت تا سال 1985 خواهند شد، در تضاد می باشند.

در حالی که تعداد بیکاران سه سال پس از آخرین بحران اقتصادی معادل 16 میلیون نفر می باشد، فشارهای زیادی به دولتهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی وارد می شود تا رشد اقتصادی را افزایش دهند. یک سری انتخابات ملی برنامه ریزی شده برای سالهای 1980، 1981 تمایل به افزایش قیمتها پس از یک دوره رکود را تشدید خواهد نمود. گرچه معلوم نیست که عموم تا چه حد قادر به تحمل بیکاری باشند، ولی گمان نمی رود که رأی دهندگان واقعیت مشاغل کمتر در کوتاه مدت را بپذیرند، تا از سیر نزولی اقتصاد متکی به نفت در یک سال آینده اجتناب ورزند.

در همین حال، چند عامل سبب می گردد که مردم و در بعضی موارد دولتها نتوانند وجود یک مشکل نفتی را پذیرا شوند. مهمتر از همه اینکه به خاطر جریان یافتن نفت دریای شمال و آلاسکا در حال حاضر و در حالی که تقاضا پایین است در بازار نفت حالت اشباع ایجاد شده است. در مجموع صنایع زغال سنگ آمریکا و اروپا نیز به علت کاهش تقاضای جهانی فولاد دارای افزایش ظرفیت واقعی هستند. البته اگر رشد اقتصادی همین سیر صعودی اعتدالی خود را در دو سال آتی ادامه دهد، این شرایط نیز از میان خواهد رفت و اتخاذ تصمیمات شدیدتری در زمینه صرفه جویی انرژی و تغییر سبک زندگی را نیز به تأخیر خواهد انداخت. کند بودن سرعت رشد سرمایه گذاری نیز در بسیاری از کشورها سبب به تعویق افتادن و به کارگیری روشها و ماشین آلات تولیدی با صرفه جویی بیشتر در انرژی خواهد گردید.

راههای تطابق ممکن مشکل آتی نفتی ممکن است به صورت افزایش عظیم و سریع قیمتها مانند سالهای 1973، 1974 بروز ننماید، و اگر به این ترتیب ظاهر شود بر رشد اقتصادی، بیکاری و تورم در کشورهای صنعتی بار دیگر ضربه ای کشنده خواهد زد. از نظر ما افزایش در حد 10درصد در قیمت نفت درحال حاضر تأثیر معادل 60 درصد افزایش در سال 1973 را خواهد داشت، چون در آن زمان نقش نفت در فعالیتهای

ص: 472


1- برای مثال ٬ این تأثیر تقریبی قانونی است که باتوجه به تخمینهای وزارت انرژی در مورد انرژی وضع شده و انتظار تصویب کنگره به سر می برد.

اقتصادی بسیار ناچیزتر از زمان حال بوده است. هر 10 درصد افزایش قیمت نفت خام تأثیری معادل نیم درصد کاهش در تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی خواهد داشت و میزان بیکاری را 000/500 نفر بالا خواهد برد و نیم درصد نیز به تورم اضافه خواهد کرد و علاوه بر این به مشکلات حاد فعلی در تراز پرداختهای بسیاری از ملل خواهد افزود.

لیکن اگر سیر صعودی قیمتها معتدلتر انجام گیرد، تعدیل نیز تدریجا صورت خواهد گرفت. در هر حال در چند سال آینده قیمتهای نفت مستعد افزایش خواهد بود، چون کشورهای اوپک می خواهند که به شرایط تجاری خود که در نتیجه تأثیر تورم جهانی و کاهش ارزش دلار وخیم شده بود بهبودی بخشند. با پیدایش و وسعت گرفتن مشکل احتمالی عرضه، نفت قیمتهای نفت نیز بالا خواهد رفت.

پاورقی مربوط به جدول صفحه قبل 1- این نرخهای رشد براساس پیش بینی های روندهای سنی ویژه جمعیت و پیش بینی نرخهای مشارکت و کاربرد رابطه تولید ناخالص ملی با اشتغال، محاسبه شده این نرخها با درنظر گرفتن رابطه تاریخی بین اشتغال رشد و تولید ناخالص ملی، بیکاری مداوم را به طور تلویحی در کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه می رساند. (میانگین 2/4% برای سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه) و یا به گونه ای دیگر و با درنظر گرفتن کاهش در رابطه تاریخی کارآیی تولیدی به رشد تولید ناخالص ملی آن را بیان می دارد. (7/3% میانگین برای کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه) 2- تقاضای جهانی برای انرژی یا کاهش 5/2% در تقاضای انرژی سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه در سال 1985 تعدیل شده است، به طوریکه مقادیر به صورت خطی در سال 1985 به این سطح می رسد. این اثر تقریبی قانون مربوط به انرژی است، که توسط وزارت انرژی تهیه شده و در انتظار تصویب کنگره است.* * * جدول 1 سناریوهای تقاضای جهانی برای نفت اوپک شکل (1) (در شرایط قیمت ثابت نفت اوپک) عرضه از تقاضا بیشتر است + تقاضا از عرضه بیشتر است - تولید ناخالص ملی کشورهای OECD، 7/3%1 سناریوهای عرضه 19781979198019811982198319841981عرضه بالا توسط اوپک+ ++++++-عرضه متوسط توسط اوپک ++++----عرضه پائین توسط اوپک ++ +-----تولید ناخالص ملی کشورهای OECD، 2/4 %1عرضه بالا توسط اوپک +++-----عرضه متوسط توسط اوپک ++++----عرضه پائین توسط اوپک++------

ص: 473

تقاضای جهانی برای نفت اوپک یامنظور کردن صرفه جوئی بیشتر (2)عرضه از تقاضا بیشتر است + تقاضا از عرضه بیشتر است - تولید ناخالص ملی کشورهای OECD، 7/3 %1سناریوهای عرضه 19781979198019811982198319841985عرضه بالا توسط اوپک ++++++++عرضه پائین توسط اوپک ++++++--عرضه بالا توسط اوپک ++++++- -عرضه متوسط توسط اوپک ++++----عرضه پائین توسط اوپک ++------تولید ناخالص ملی کشورهای OECD، 2/4 %1 عرضه بالا توسط اوپک ++++++--عرضه متوسط توسط اوپک ++++----عرضه پایین توسط اوپک ++------

پیشگفتار

ص: 474

این مطالعه به تحلیل پیرامون دورنمای بازار بین المللی نفت در هفت سال آینده می پردازد. چون کشورهای اوپک، که 85 درصد نفت جهانی را تولید می نمایند، عناصر اصلی بازار نفتی در این دوره خواهند بود، این تحلیل نیز براساس تقاضا برای نفت اوپک و تمایل و توانایی کشورهای اوپک در برآورد این تقاضای نفتی تدوین شده است.

بررسی این متن پیرامون عرضه نفت اوپک در دورانی مابین حال حاضر و سال 1985 بوده و آن را با پیش بینی های مختلفی که در مورد تقاضای جهانی برای نفت اوپک خواهد شد، مقایسه خواهد نمود.

علاوه بر این به بررسی و نتیجه گیری پیرامون عوامل اصلی تعیین کننده نتایج عرضه و تقاضا نیز می پردازد.

این مطالعه نوعی تجدیدنظر در تحقیق ارائه شده در آوریل 1977 بوده و مانند تمام تلاشهای دیگری که در زمینه ارزیابی موازنه های عرضه و تقاضای جهانی شده، با ظهور اطلاعات و اخبار جدیدتر دستخوش تغییر و دگرگونی خواهد گشت. این تجزیه و تحلیل از آنجا که مبتنی بر پیش بینی است عاری از خطا نیست و با کسب اطلاعات جدیدتر باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد.

در رابطه با عرضه نفت اوپک، ما در کشورهای مهم دامنه ای از امکانات تولید نفت را درنظر گرفته ایم و مانند دیگر تحلیلگران بازار نفتی، ما نیز سعی در تعیین یک حداکثر ظرفیت تولید نفت اوپک تا سال 1985 کردیم، البته با درنظر گرفتن برنامه های دولتی برای بالا بردن ظرفیت، و عوامل فنی دیگر از قبیل میزان تولید و ذخایر و میزان اکتشاف نفت. البته درنتیجه قضاوتهای خودمان عوامل دیگری را نیز در نظر گرفته ایم که با عرضه در ارتباط بوده و با سیاستهای مدیریت منابع نفت و تعدادی از وقایع سیاسی و نهادی کشورهای اوپک بستگی پیدا می کنند.

سناریوهای مربوط به تقاضای نفت براساس دو فرضیه رشد تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی(1) استوار بوده و تحت فرضیه های مختلف روندهای کارآیی تولید بر بیکاری مداوم دلالت دارد. این سناریوها صریحا فرض را بر آن قرار داده اند که قیمت واقعی نفت در بازار جهانی در هشت سال آتی ثابت خواهد بود، یعنی افزایش قیمت نفت اوپک معادل افزایش قیمت صادرات کشورهای غیراوپک خواهد بود.

در این فرضیات 5/2 درصد افزایش سالانه در قیمت واقعی انرژی آمریکا نیز براساس لایحه قانونی اخیر که مشابه لایحه صرفه جویی انرژی سال 1976 می باشد درنظر گرفته شده است، و چون ما با قیمتها و حجمهایی (از تولید) سروکار داریم که تنها با تکاپو نمودن عرضه امکان پذیر می باشد، سناریوهای تقاضا را باید به عنوان یک وسیله سنجش درنظر گرفت و نه پیش بینی. زمانیکه پیش بینی تقاضا برای نفت اوپک بر عرضه نفت اوپک فزونی یابد، به میزان تقاضا مقرر نمی توان دست یافت و درنتیجه بالا رفتن قیمتهای جهانی نفت از افزایش باز خواهد ماند. به خاطر عدم وجود سیاستهای متعادل کننده دولتی در افزایش قیمتها، تقاضای نفت اوپک به وسیله پایین آوردن رشد اقتصادی کشورهای مصرف کننده نفت، و وادارسازی به صرفه جوئی بیشتر و افزایش بازده انرژی کشورهای غیر عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه با عرضه نفت اوپک معادل می شود.

ص: 475


1- در سرتاسر این نوشتار ٬ منظور از کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی همه کشورهای عضو این سازمان به استثناء استرالیا و زلاندنو می باشد ٬ مگر اینکه خلاف این موضوع دقیقاً ذکر گردد.

گزارش و روند تحلیلی آن شامل چهار بخش اصلی می باشد. اول آنکه میزان عرضه نفت اوپک تا پایان سال 1985 برآورد شده است. ثانیا، چند سناریو در مورد تقاضای کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه در رابطه با نفت اوپک در نتیجه برآورد تقاضای انرژی کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه و کمبود انرژی این کشورها تشکیل یافته است. ثالثا، در مورد تقاضای کشورهای رو به رو شد غیر اوپک در زمینه وارد کردن نفت و تقاضای کشورهای کمونیستی و بقیه نقاط جهان نیز برآوردهایی شده است. رابعا، سناریوهای تقاضا و عرضه مختلف نیز با یکدیگر مقایسه گشته اند.

* * *

بازار نفت تا پایان سال 1985

عرضه نفت اوپک تا پایان سال 1985

عوامل فنی، اقتصادی، نهادی و سیاسی احتمالاً قابلیت دسترسی به نفت اوپک را در هشت سال آینده محدود خواهد نمود. برآوردهایی که در مورد تولید آتی می شود، نه تنها باید عواملی چون پایه منابع و زیر بنای تولید و تحویل نفت را درنظر بگیرد، بلکه باید طرز تفکر دولتهای تولیدکننده را نیز در مورد نحوه بهره برداری از این منابع مورد ملاحظه و بررسی قرار دهد.

تا همین اواخر، برنامه های تولیدی اوپک بر معیارهای کمپانیهای نفتی در جهت تأمین نیازهای نفتی بازار استوار بود. با ملی شدن صنعت نفت، این 9 میعارها نیز دچار دگرگونی و تغییر خواهند شد. برنامه زمانی دولتهای بسیار طولانی تر از برنامه زمانی کمپانیهای نفتی است (و معنی آن این است که میزان کاهش تولید خیلی پایین تر خواهد بود). ارزشهای نسبی که در مورد تولید آتی پدید آمده با ارزش های موجود در رابطه با تولید در زمان حاضر تفاوت بسیار دارند به همین ترتیب در مورد صلاحیت سرمایه گذاریهای کنونی و عملیات مؤر در افزایش اکتشاف درازمدت نفت نیز اختلاف نظرهایی به وجود آمده است.

تعدادی از دولتهای اوپک از هم اکنون اقداماتی در جهت کاهش تولید نفتی و محدود کردن سرمایه گذاریهای مربوط به گسترش ظرفیت تولیدی انجام داده اند. عربستان سعودی و ابوظبی در مورد حوزه های خاص و انواع ویژه نفت خام خود سقف تولید به خصوصی را تعیین کرده و در زمینه عملیات تولیدی نیز محدودیتهایی به وجود آورده اند تا تولید را زیرظرفیت نگاه دارند. این سیاستها زمانی اتخاذ شده که بازار دچار ضعف است و با ظاهر شدن کاهش عرضه این ضعف نیز تبدیل به بحران خواهد گردید.

با این وصف آنها پافشاری کرده و در آینده سعی در محدود کردن حوزه عملیاتی شرکتهای نفتی خواهند نمود.

مهمتر اینکه، تلاش این دولتها در کاهش تولید سبب می شود که نه تنها انگیزه ای برای سرمایه گذاری در رابطه با گسترش ظرفیت باقی نماند، بلکه برای ابقاء ظرفیت کنونی نیز از سرمایه گذاری امتناع شود.

کویت در این رابطه مثال بسیار بارزی است. به علت مازاد درآمد وسیع و به علت احساسات صرفه جویانه قوی، این کشور سقف تولید سالانه خود را روزانه یک میلیون بشکه کمتر از ظرفیت تولید موجود تعیین کرده است. بنابراین کویتی ها و پیمانکارانی که در حوزه های این کشور به کار مشغول هستند، برای اقدام به

ص: 476

حفاریهای جدید، و انجام کارهای تعمیر و نگهداری روزانه از قبیل انجام کار در مورد چاهها بیش از نیازشان انگیزه ای نمی بینند و به همین دلیل ظرفیت تولید روزانه از سال 1973 معادل 000/500 بشکه کمتر شده است. به همین ترتیب، تصمیم سعودیها مبنی بر کاهش تولید بزرگترین حوزه نفتی دنیا یعنی حوزه الغوار سبب شده است، که سفارشات مربوط به نصب تجهیزات نمک زدایی لغو گردند. در غیاب این نمک زدایی ها، تعداد چاههایی که در حوزه الغوار در اثر هجوم آب بسته شده اند، افزایش یافته و ظرفیت تولید نیز پایین تر می آید.

جهت تعیین دامنه ای برای میزان احتمال تولید نفت اوپک تا پایان سال 1985، ما سه نوع فرضیه را در مورد ظرفیت تولیدی اوپک درنظر گرفته ایم.

* ظرفیت ثابت، که «ظرفیت تأسیساتی» نیز خوانده می شود، عبارت است از حداکثر ظرفیت چاهها، خطوط لوله نفتی، و بقیه نظام انتقال نفت. در این فرضیه محدودیتهای عادی عملیاتی از قبیل زمان لازم برای تعمیر و نگهداری و آب و هوا درنظر گرفته نشده است.

* ظرفیت قابل ابقاء، سطح تولیدی می باشد که می تواند، برای یک مدت طولانی از قبیل چندماه و یا بیشتر ادامه یابد بدون اینکه به حوزه نفتی خساراتی وارد گردد. برای هر حوزه، این مضمون ظرفیت یک عنصر قضاوت و نتیجه گیری را شامل می شود. مهندسین نفتی بسیار مطلع در مورد حداکثر میزان تولیدی یک حوزه موافقت نظر نداشته و ندارند.

* ظرفیت مجاز، میزان تولیدی را گویند که به وسیله مقررات و قوانین دولتی مجاز شناخته شده است.

پیش بینی های ما در مورد تولید اوپک هر سه فرضیه را در بر می گیرد. ما طرحهای موجود هر کشور را در مورد ظرفیت ثابت براساس سرمایه گذاریها، زمان لازم جهت توسعه ذخایر احتمالی و تثبیت شده، و سیاست دولتی مورد بررسی قرار داده ایم. ظرفیت قابل ابقاء نیز براساس تجارب تاریخی تولید و مطالعات مهندسی موجود پیش بینی شده است و در اغلب موارد معادل 90 تا 95 درصد ظرفیت ثابت می باشد. در هر موردی که سقف تولیدی در مورد ظرفیت تولید مجاز مانند عربستان سعودی، کویت و ابوظبی تعیین شده باشد ما میزانهای بازده ممکن را درنظر گرفته ایم تا سیاستهای مختلف دولتی را نشان داده باشیم.

تصویر 1 عربستان سعودی عربستان سعودی کلید اصلی برآورد نیازهای روزافزون نفتی جهان را در سالهای 1980 در اختیار دارد. ذخایر احتمالی و تثبیت شده عربستان سعودی دربرگیرنده 150 میلیارد بشکه نفت است، که یک چهارم ذخایر نفتی شناخته شده جهان غیرکمونیست را شامل می شود و حدود یک دهه است که به عنوان مهمترین منبع تأمین نیاز فزاینده نفتی جهان عمل می کند. تا سال 1977 سعودیها 6/29 درصد تولید کلی اوپک را تولید می کردند، درحالیکه این تولید در سال 1960 معادل 1/15 درصد بود. بین سالهای 1970 و 1977 آنها بر تولید نفت جهانی 40 درصد افزودند که سهم آنها در تولید کلی جهانی 15 درصد بوده است. (به تصویر 2 نگاه کنید) لیکن سطح تولید هنوز هم در مقایسه با میزان ذخایر بسیار پایین است.

با این وصف، دورنمای گسترش سریع ظرفیت تولید نفتی عربستان سعودی در سال گذشته وخیم تر

ص: 477

شده است. برنامه اولیه آرامکو برای بالا بردن ظرفیت قابل ابقاء تا سال 1985 به سطح 16 میلیون بشکه در روز کنار گذاشته شده است. برنامه های سرمایه گذاری برای رسانیدن ظرفیت قابل ابقاء به 4/12 میلیون بشکه در روز در سال 1983 و 7/12 میلیون بشکه در روز تا سال 1987 در اوائل سال 1977 در اصول مورد تصویب دولت سعودی قرار گرفت، لیکن آرامکو معتقد است که شرایط سرمایه گذاری تحمیلی توسط سعودیها نیل به این سطح پیشنهادی را غیرممکن می سازد. تحت برنامه کنونی سرمایه گذاری آرامکو پیش بینی می کند که تا سال 1983 نخواهد توانست ظرفیت تولیدی را بیش از 5/11 میلیون بشکه در روز بالا ببرد(1) (به جدول 1 نگاه کنید).(2) برنامه های سرمایه گذاری منعکس کننده ملاحظات مالی و مشکلات فنی موجود در بعضی از حوزه های نفتی است. این هر دو عامل نیز گرایش عربستان سعودی را نسبت به اتخاذ سیاستهای توأم با صرفه جویی در رابطه با گسترش منابع نفتی تشدید می نمایند. این طرز برخوردها نیز به نوبه خود سبب کاهش تولید نفت و کاهش سرمایه گذاریها گشته است. بنابراین اگر دلایل اجباری سیاست خارجی وجود نداشته باشند، انتظار نمی رود که تصمیمی در جهت افزایش عمده ظرفیت تولیدی اتخاذ گردد.

با درنظر گرفتن عواملی که در ذیل شرح آنها به تفصیل خواهد رفت از قبیل نظریه صرفه جویی سعودیها هزینه و زمان لازم برای مرتفع ساختن مشکلات فنی و تصمیمات اخیر سعودی در مورد سرمایه گذاریها، احتمالاً حدود 1 تا 2 میلیون بشکه در روز به ظرفیت قابل ابقاء سعودی اضافه خواهد گشت که ظرفیت تولیدی آن را تا پایان سال 1985 معادل 4/10 میلیون بشکه در روز می گرداند. در واقع بسته به تصمیمات سعودیها ظرفیت تولیدی یا ثابت خواهد ماند و یا حتی سیر نزولی در بیش خواهد گرفت.

تصویر 2 ملاحظات فنی تعدادی مشکلات فنی در عربستان سعودی ظهور کرده که حاکی از جریان کامل شدن توسعه حوزه های نفتی است، ولی برای سعودیها نسبتا تازگی دارد.

* با ادامه تولید یک حوزه نفتی، فشار طبیعی کاهش می یابد، تا جایی که مقدار کافی آب و یا گاز را باید به طور مصنوعی در حوزه تزریق نمود، تا سطح تولید حفظ گردد و بخشی از ذخایر بازیافتی نیز به هدر نرود.

* هنگامی که وجود آب شور در ذخایر نفتی مشاهده شود باید یا با نصب تجهیزات نمک زدائی آب شور را از نفت جدا نموده و یا چاه را مسدود نمود.

ملاحظات فنی تابع تصمیمات کلی سعودیها در مورد ظرفیت آتی نفتی و سیاست تولیدی می باشد.

معذالک، مسائل فنی در تعیین مدت و هزینه لازم برای رسیدن به یک ظرفیت تولیدی موردنظر، اهمیت

ص: 478


1- این برنامه ها ظرفیت تولیدی منطقه بی طرف را که خارج از حیطه عملیاتی آرامکو است و عربستان سعودی در بازده آن با کویت سهیم است 300 بشکه در روز می باشد. / از این قاعده مستثنی ساخته است. ظرفیت تولیدی کنونی عربستان سعودی در منطقه بی طرف معادل 000
2- ضمیمه این کتاب ٬ جلد 58 مراجعه نمایید. C.D 2 برای مراجعه به جداول و تصاویری که در این بحث به آنها اشاره شده است ٬ لطفاً به

بسیار دارند. علاوه بر این تا زمانی که در مورد نحوه برخورد با مشکلات فنی تصمیماتی اتخاذ نشود، ظرفیت قابل ابقاء نیز سیر نزولی خواهد داشت.

بروز مشکلات فنی در حوزه الغوار که یکی از حوزه های غول آسای نفتی سعودی است و 9 درصد تولید نفت خام جهان از آنجا به دست می آید و بروز همین مشکلات در حوزه های دیگر سعودی که آنها هم با توجه به معیارهای جهانی، بزرگ هستند مشکلات منحصر به فرد و پیچیده ای را پدید آورده است. (به تصویر شماره 3 نگاه کنید) میزان ذخایری که ممکن است درنتیجه محاسبات نادرست از بین برود بسیار عظیم است. درنتیجه، عدم اطمینان معمول در پیش بینی نحوه رفتار یک حوزه نفتی سبب شده است که در مورد میزان تولید احتمالی و مقرون به صرفه، نتیجه گیری و قضاوتهای بسیاری بشود. علاوه بر این، ارزیابی متخصصین تا حدی بستگی به این دارد که این نظام اگر تحت فشار قرار گیرد تا چه مقدار خواهد توانست تولید نماید و یا اینکه با حداقل خطر چه مقداری باید تولید نماید.

با نشان دادن تمایل سعودی به حداکثر رساندن تولید نهائی منابع نفتی، وزارت نفت در مورد آرامکو مقررات محدودکننده عملیاتی وضع کرده است سقف تولیدی 5/8 میلیون بشکه در روز که در سال 1973، در نتیجه اقدامات صرفه جویانه و قبل از تحریم نفتی اعراب برای آرامکو تعیین شده بود ولی در سال 1977 به علت جدایی عربستان سعودی از دیگر کشورهای اوپک به خاطر مسئله قیمتهای نفتی از بین رفته بود، بار دیگر در سال 1978 به مرحله اجرا درآمد، و سعودیها درنظر دارند بازهم این سقف تولید را پایین تر بیاورند حتی اگر سقف تولید پایین تر نیاید، دیگر مقرراتی که در پایین شرح آنها رفته و تحمیل شده است و یا توسط سعودیها تحت بررسی و مطالعه است امکان دارد میزان بازده را به مدت دو سال و اندی کمتر از 8 میلیون بشکه در روز تعیین نماید.

عربستان سعودی در ماه فوریه به آرامکو اطلاع داد که تولید نفت خام سبک عربی نباید بیش از 65 درصد بازده کلی نفت این کشور را تشکیل دهد. در حالی که سقف تولید 5/8 میلیون بشکه در روز است قانون 65 درصد به آرامکو اجازه نمی دهد که بیش از 5 میلیون بشکه در روز نفت خام تولید نماید و سهم پترومین نیز 000/500 بشکه در روز می باشد. ظرفیت قابل ابقاء نفت فوق العاده سبک حوزه البری و نفت خام متوسط و سنگین حدود 3 میلیون بشکه در روز است و این مقدار، تولید آرامکو را به سختی به سطح 5/8 میلیون بشکه در روز می رساند.

تکنیسینهای وزارت نفت درنظر دارند تولید مجاز نفت خام سبک عربی را پایین تر آورده و در سال 1979 یا 1980 مقدار تولید آن را 60 درصد بازده کل تعیین نمایند، تا تولید انواع نفت خام با میزان تولید ذخایر متناسب گردد. این گام سبب می شود که در سقف تولیدی 5/8 میلیون بشکه در روز، تولید مجاز نفت خام سبک عربی بیش از 1/5 میلیون بشکه در روز نباشد. با این وصف، اگر ظرفیت تولیدی نفت فوق العاده سبک حوزه البری و نفت متوسط و سنگین را به سطح بیش از 3 میلیون بشکه در روز افزایش ندهند، کل بازده نفتی این کشور نیز نخواهد توانست فراتر از 1/8 میلیون بکشه در روز باشد. به هر حال این سقف تولید کلی از بین خواهد رفت و جای آن را سقفهای تولیدی معین در مورد هر حوزه خواهد گرفت، که احتمالاً در مراحل اولیه بسیار محدود خواهد بود.

محدود کردن میزان تولید یک وسیله مناسب جهت هدایت آشفتگی تولید در هنگام رکود بازارهای نفتی بوده و در همان حال انعطاف پذیری را دربرخورد با افزایش تقاضا حفظ می نماید. از نقطه نظر

ص: 479

خط مشی، سعودیها می خواهند فروش نفت متوسط و نفت سنگین خام را افزایش دهند و تا حد امکان نفت سبک خود را ذخیره نمایند. آنها درحال حاضر می توانند، تولید خود را محدود سازند بدون اینکه به کشورهای مصرف کننده ضربه ای وارد نمایند، چون دیگر کشورهای اوپک ظرفیت تولیدی استفاده نشده بسیار دارند. می توانند کمبود بازار نفت را جبران نمایند و یا بحرانی تر شدن بازار در سالهای 1980 سعودیها خواهند توانست قوانین محدودکننده تولید را از بین ببرند، تا منجر به اعتدال در افزایش قیمتها و جبران کمبود بازار نفتی شود.

تصویر 3 حتی قبل از وضع قانون 65 درصد، به آرامکو دستور داده شده بود که از تولید در مناطقی که فشار ذخایر آن به پایین تر از «نقطه جوش» رسیده است، یعنی در آن نقطه گاز محلول در ذخیره نفتی خودبخود از نفت تجزیه می گردد، اجتناب ورزند. افزایش شدید تولید نفتی سعودی در اوائل سالهای 1970 با تزریق آب کافی جهت حفظ فشار ذخایر همراه نبوده است، به همین دلیل فشار ذخایر نفتی به خصوص در حوزه الغوار به سطح پائین تر از «نقطه جوش» نزول پیدا کرد. از سال 1974 میزان تزریق شده به داخل چاهها افزایش بسیار پیدا کرده و منجر به اعاده نسبی فشار گردید، لیکن مناطق وسیعی از حوزه الغوار که حاوی چاههای نفتی بسیار پربار می باشد، هنوز دارای فشاری پایین تر از «نقطه جوش» می باشد.

متخصصین امر در مورد اینکه تا چه مدت می توان به یک چاه نفتی اجازه داد که فشار آن پایین تر از «نقطه جوش» بماند اختلاف نظر دارند. با تداوم سیر نزولی فشار، سرانجام فشار چاه مزبور به نقطه ای به نام «اشباع بحرانی گاز» می رسد. در این حال، گاز که از نفت همراه خود جدا شده به سرعت از محل و موقعیت اصلی خود فرار می کند. تزریق آب قادر به اعاده فشار هست، ولی نمی تواند گاز را وارد نفتی که از آن خارج شده است بنماید، و در صورت فرار گاز مقدار زیادی از نفت بازیافتی به طور دائمی از بین می رود.

آرامکو به وزارت نفت اطلاع داده است که علیرغم ایجاد فشار مصنوعی، میزان گاز فرار در حوزه الغوار خیلی بیش از دو سال گذشته افزایش یافته است، با این وصف این وزارتخانه تمایل به اتخاذ یک سیر تولیدی محافظه کارانه را نشان داده است تا از خطر از دست دادن تولید آتی در امان بماند. نمودارهای آرامکو در مورد فشار ذخایر نفتی نشان می دهد، که اگر قوانین مربوط به نقطه جوش اجرا گردد، بازده الغوار در سال 1978 به سطح 5/3 میلیون بشکه در روز تنزل خواهد یافت که روزانه 2 میلیون بشکه کمتر از بازده آن در سال 1977 می باشد و بازده کلی نفت عربستان سعودی را به سطح 7 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد داد.

تغییر برنامه های سرمایه گذاری محدودیتهای عملیاتی با افزایش تقاضا برای نفت سعودی از میان برداشته خواهد شد، لیکن سعودیها در مورد سرمایه گذاریها نیز محدودیتهایی قائل شده اند. تأخیر در کارهای مربوط به تعمیر و نگهداری و سفارشات مربوط به تجهیزات در ماههای اخیر سبب به هدر رفتن وقت گردیده است. هرگونه تأخیر در

ص: 480

انجام سرمایه گذاری موجودیت ظرفیتهای جدید تولیدی را به تعویق می اندازد، چون برنامه های زمانی اغلب انعطاف پذیر نیستند، بنابراین حتی تغییر خط مشی سعودی در آینده نزدیک نیز قادر نخواهد بود تأثیر سیاستهای اخیر را بر ظرفیت تولیدی اوائل سالهای 1980 از بین ببرد.

یک سال قبل آرامکو درنظر داشت که تولید خود را در اواسط سالهای 1980 به سطح 16 میلیون بشکه در روز برساند. لیکن این برنامه مورد تصویب دولت سعودی واقع نشده است. در این برنامه ها کاهش اساسی پدید آمده است. این شرکت درحال حاضر معتقد است که ظرفیت ثابت سال 1978 خود یعنی 5/12 میلیون بشکه در روز را خواهد توانست در سال 1983 به سطح 1/13 میلیون بشکه در روز رسانده و ظرفیت قابل ابقاء را از 1/10 میلیون بشکه در روز در همان مدت به 5/11 میلیون بشکه در روز برساند.(1) تقریبا پس از یک سال شک و تردید، دولت سعودی ظاهراً آخرین برنامه سرمایه گذاری را که شامل میزان تأمین منابع مالی و پروژه های مهم می باشد، تصویب کرده است. سهامداران آرامکو در مورد تمایل سعودیها به تجدیدنظر صعودی برنامه در سال 1983 یا گسترش عمده ظرفیت در سال 1984 و 1985 تردید دارند.

بنابراین آنها احساس می کنند که تأثیر تصویب برنامه 5/11 میلیون بشکه در روز منطقه آرامکو تا پایان سال 1983 به معنی محدود شدن ظرفیت قابل ابقاء کشور به 12 میلیون بشکه در روز تا پایان سال 1985 می باشد.

از نظر آرامکو سرمایه گذاری تنها عامل محدودکننده به شمار می آید. به این شرکت در ماه نوامبر دستور داده شد تا برای اهداف برنامه ریزی درآمد، سطح تولید خود را در سالهای 1980 نیز همان مقدار 5/8 میلیون بشکه در روز تعیین نماید. در حالی که سرمایه گذاری مجاز در قبال درآمد حاصله از فروش هر بشکه نفت توسط سعودیها 50 سنت می باشد، درآمد سالانه حاصل شده بالغ بر 6/1 میلیارد دلار می گردد .(2) البته سقف تولید می تواند افزایش یابد. اما تأیید برنامه آرامکو توسط سعودیها بر پاینه محدودیت سقف سرمایه گذاری عکس این خط مشی را باعث می شود. درحالیکه سقف تولید ثابت می ماند، نیاز مالی عظیم پروژه های مربوط به ابقاء ظرفیت موجود، سرمایه کمی را برای گسترش ظرفیت باقی می گذارد.

تداوم ظرفیت مهمترین مسئله، هزینه پروژه های تزریق آب است. تحت شرایط حاضر، تداوم ظرفیت و رعایت مقررات مربوط به تأمین فشار ذخایر نفتی، افزایش حجم آب تزریق در داخل چاهها را ایجاب می نماید.

لیکن، هنوز برنامه ای جهت افزایش تزریق آب به داخل چاهها درنظر گرفته نشده است. در تمام برنامه های مربوطه، تزریق و جانشینی آب دریا به جای آبهای زیرزمینی درنظر گرفته شده است.

ص: 481


1- این برنامه ها دربر گیرنده برنامه های گسترش ظرفیت حوزه های غیر آرامکو در منطقه بی طرف که عربستان سعودی و کویت در آن سهیم هستند ٬ نمی باشد.
2- طرحهای بزرگ چند میلیارد دلاری بهره برداری از گاز و تولید برق از آن ٬ که به عهده آرامکو گذاشته شده به طور جداگانه از نظر مالی تأمین می گردند.

البته تا به حال، از آبهای سفره های زیرزمینی جهت تزریق استفاده شده است، لیکن نگرانیهای مربوط به خشک شدن منابع آب زیرزمینی باعث شده که سعودیها اصرار ورزند که از آب دریا جهت تزریق در چاههای استفاده گردد.

در سال جاری پس از پایان یافتن تأسیسات آب دریا در بخش شمال العثمانیه در حوزه الغوار که می تواند روزانه 3/4 میلیون بشکه آب را منتقل نماید، استفاده از آب دریا آغاز خواهد گشت. در این بخش از حوزه الغوار برای استخراج یک بشکه نفت باید 7/1 بشکه آب به داخل چاهها تزریق گردد، بنابراین احداث این سیستم آبرسانی در بخش شمال العثمانیه ضرورت دارد تا بتوان ظرفیت قابل ابقاء را از 8/1 میلیون بشکه در روز به 6/2 میلیون بشکه در روز بالا برد. ولی تا قبل از نصب تأسیسات نمک زدایی نمی توان از ظرفیت کامل این بخش استفاده نمود.

در اوائل سال 1978 وزارت نفت سعودی به آرامکو توصیه نمود که یک پروژه دیگر به ظرفیت 3/4 میلیون بشکه در روز جهت تزریق آب به مناطق عین دار و شد قم حوزه الغوار طرحریزی نماید. این پروژه که قرار است در ژوئن 1982 به پایان رسد، شامل اتصال خط لوله آبی موجود و تأسیس پمپ و تأسیسات آبی اضافی می باشد، و هزینه لازم برای آن معادل یک میلیارد دلار است که اگر در این زمینه مصرف نشود، آرامکو می تواند با استفاده از آن به ظرفیت تولیدی نفت روزانه حدود یک میلیون بشکه بیفزاید. مطابق این طرح، مقدار 6/2 میلیون بشکه نفت در روز از مناطق عین دار - شدقم فراهم خواهد آمد. با این وجود این مقدار ممکن است کاهش داده شود، زیرا وزارت نفت ظاهرا در نظر دارد که تولید نفت را تا اندازه ای محدود کند. به هر صورت طرح استفاده از آب دریا به جای آبهای زیرزمینی اجرا خواهد شد، ولی کاملاً واضح است که افزایشی در ظرفیت تولید به وجود نخواهد آورد.

نیاز تأمین منابع مالی تأسیسات عظیم تزریق آب، در اثر محدودیتهای سرمایه گذاری تحمیلی سعودیها، سبب شده است که در برنامه نمک زدائی تأخیرهای رخ دهد. برنامه سال 1977 آرامکو بدوا خواستار تأسیس و نصب تجهیزات نمک زدائی به ارزش یک میلیارد دلار در کارخانه های تجزیه گاز و نفت الغوار و بقیق تا قبل از سال 1981 بود، لیکن تهیه 22 دستگاه از 25 دستگاه نمک زدایی به بعد از سال 1981 موکول گشته است. این تجهیزات می بایست روزانه 6 میلیون بشکه مایع (حاوی نفت و آب) را تجزیه نماید. سه واحد نمک زدایی خریداری شده قادر نیستند ظرفیت قابل ابقای حوزه الغوار را حفظ نمایند. و هم اکنون تعداد 200 حلقه چاه به علت هجوم آب مسدود گشته اند و تا زمانی که بقیه واحدهای نمک زدایی تهیه شوند، چاههای بیشتری در اثر هجوم آب شور مسدود خواهند شد.

امکانات گسترش برنامه کنونی آرامکو چنین فرض می کند که پس از تأمین هزینه پروژه های لازم برای حفظ ظرفیت کنونی سرمایه باقیمانده را می توان تا پایان سال 1983 برای بالا بردن ظرفیت جدید به میزان یک میلیون بشکه در روز مصرف نمود. بخش اعظم این افزایش ظرفیت در مورد حوزه های خارج از خشکی از قبیل مرجان و الظلوف صورت خواهد گرفت و در این نقاط باید به حفاریهای جدید و نصب خطوط لوله تازه مبادرت ورزید.

با فرض اینکه آرامکو تا پایان سال 1983 به ظرفیت 5/11 میلیون بشکه نفت در روز برسد، ظرفیت

ص: 482

قابل ابقاء کلی عربستان سعودی نیز تا پایان سال 1985 می تواند به سطح روزانه 5/12 میلیون بشکه افزایش یابد. سهم عربستان سعودی در تولید نفت منطقه بی طرف نیز در همین مدت روزانه معادل 000/500 بشکه خواهد بود. برای اینکه بتوان روزانه 000/500 بشکه دیگر تولید نمود چند راه دیگر نیز وجود دارد که به طور مثال به ذکر آنها می پردازیم:

منطقه الشیبه که حاوی نیمی از ذخایر تثبیت شده 22 حوزه شناخته شده سعودی است هنوز مورد بهره برداری قرار نگرفته و تقریباً گسترش یافته است. آرامکو به علت محدودیتهای موجود در امر سرمایه گذاری کار در آنجا را متوقف کرده است، ولی معتقد است که تا پایان سال 1985 می توان روزانه 000/500 بشکه نفت از الشیبه استخراج نمود.

* منیفه، که در سال 1977 روزانه 000/45 بشکه نفت تولید می کرد، قرار بود طبق برنامه آوریل 1977 آرامکو، سطح تولید روزانه آن به 000/475 بشکه برسد. ولی چون نفت خام منیفه بسیار سنگین و حاوی ناخالصیهای فلزی می باشد و از نظر پالایشی فقط درحداکثر ظرفیت تولیدی مقرون به صرفه است، توسعه آن یکی از اولین برنامه هایی بود که هنگام کاهش برنامه های تولیدی توسط آرامکو لغو گردید؛ ولی کار پیرامون آن را می توان دوباره از سرگرفت.

علاوه بر این، نصب واحدهای نمک زدایی در منطقه آرامکو می تواند موجب افتتاح دوباره چاهها و بالا بردن ظرفیت تولیدی کلی کشور به سطح 5/12 میلیون بشکه در روز بشود.

افزایش ظرفیت قابل ابقاء به سطحی بالاتر از 5/12 میلیون بشکه در روز تا اواسط سالهای 1980 متضمن تغییرات عمده ای در اولویت پروژه ها و تعهدات عمده و جدید در زمینه سرمایه گذاری است.

محدودیت سرمایه گذاری موضوعی مرتبط با خط مشکی و بنا بر این قابل تغییر است. الغوار دارای توانی قابل توجه برای افزایش ظرفیت در درازمدت می باشد. لیکن بعضی از برنامه ها را نمی توان تا پایان سال 1985 به مرحله اتمام رسانید.

حفظ فشار ذخایر به میزان لازم در سطوح تولیدی بالای 5/12 میلیون بشکه نفت در روز، مستلزم تزریق مقادیر بالقوه بیشتر آب از آنچه که در برنامه های جاری پیش بینی شده و در بالا شرح آن رفت خواهد بود. لیکن یک برنامه جامع تزریق آب دریا علاوه بر دو برنامه تصویب شده فعلی تا زمانی که عملکرد اولین پروژه برای شمال العثمانیه کاملاً ارزیابی نشده، نمی تواند طرحریزی شود. اگر مدت یک سال برای ارزیابی و یک سال هم برای طرح ریزی درنظر بگیریم، دومین فرصت برای تصویب این پروژه سال 1980 خواهد بود. حدودا پنج سال وقت برای ساختن و نصب اقلام عمده تجهیزات ضروری لازم است. البته با این فرض که تولیدکنندگان عمده ظرفیت تولیدی لازم را داشته باشند. بنابراین تکمیل شدن برنامه تزریق آب در سال 1985 امکان پذیر خواهد بود. لیکن بکتل Bechtelکه مهمترین پیمانکار دو پروژه موجود تزریق آب می باشد، معتقد است که این مدت زمان برای مدیریت خوب پروژه مناسب نیست. حتی با فرض اینکه سعودیها زودتر از موعد تصمیم به گسترش ظرفیت بگیرند. خیلی محتمل به نظر می رسد که ملاحظات مدیریتی، رقابت دیگر خریداران تجهیزات و وقفه های معمولی کار که در پروژه های بزرگ مهندسی با آن برخورد شده تکمیل آنها را تا سال 1986 و یا 1987 بتعویق افکند.

البته ظرفیت تولیدی نفت بدون ظرفیت اضافی تزریق آب نیز می تواند افزایش یابد ولی این امر نیز مستلزم آن است که سعودیها اجازه دهند که آب به داخل حوزه های نفتی و نه اطراف آنها تزریق گردد.

ص: 483

کمپانی از عربستان سعودی خواسته است که در این مورد موضع ملایم تری را اتخاذ نماید و با این کار به آرامکو اجازه دهد که فشار را باسرعت بیشتری حفظ نماید. این عمل توام با نصب گسترده دستگاههای نمک زدایی، مؤرترین روش برای افزایش عمده ظرفیت تولیدی عربستان سعودی است.

با این حال مقامات سعودی معتقدند که تزریق آب در حوزه الغوار موجب از دست رفتن ذخایر بازیافتی زیادی خواهد شد و تا به حال در مقابل ارائه تمام راههای دیگر مقاومت نشان داده اند و به علت وسعت عظیم حوزه الغوار و فاصله پیرامون حوزه از مرکز، تزریق آب فقط در بخش محیطی آن مانع حفظ فشار در نزدیکی مرکز حوزه می شود. اگر تزریق آب به داخل حوزه الغوار به دقت انجام گیرد میزان خسارات وارده بر نفت بازیافتی بسیار ناچیز خواهد بود با این وصف همیشه این خطر نیز وجود دارد که به لحاظ عدم پیش بینی خصایص ذخایر، خسارات بسیار جدی به بار آید. در بعضی موارد از قبیل دو ذخیره نفتی مهم ابوظبی که دارای لایه های نفوذپذیر می باشد. تزریق آب سبب شده است که مقدار زیادی نفت از بین برود. و چون هدر رفتن ناچیز نفت در بازیافت نهائی حوزه الغوار معادل حجم بسیار زیادی نفت است، سعودیها میل ندارند در این زمینه دست به کارها و تصمیم گیریهای خطرناک که لزومی بر آن نمی بینند، بزنند.

در صورتی که سعودیها محدودیت استفاده از آبهای زیرزمینی را از میان بردارند، با هزینه کمی می توان ظرفیت قابل ابقاء نفتی را به سرعت افزایش داد. به محض به کار افتادن تأسیسات تزریق آب دریا در عین دار و شدقم و در شمال العثمانیه به فاصله دو سال می توان تأسیسات برای تزریق تکمیلی آب زیرزمینی را نیز نصب نمود. به عنوان یک خط مشی، سعودیها میل دارند سفره های آب زیرزمینی خود را به منظور استفاده های آتی در کشاورزی حفظ نمایند. و این یکی از ملاحظاتی است که در رابطه با تصمیم گیری نهائی موثر واقع می گردد.

نظریه سعودیها مسئله ای که سلسله مراتب سعودی در حال حاضر با آن دست به گریبان است، این است که در مورد ظرفیت آتی چه می توان کرد. استدلالهایی که بر علیه افزایش ظرفیت تولید در آینده نزدیک می شود نسبتا صریح و بی پرده هستند:

* سعودیها درآمد بیشتر نیازی ندارند. با قیمتهای کنونی اوپک، درآمدی که عربستان سعودی با ادامه سطح تولید کنونی و سرمایه گذاریهای خارجی خودمی تواند بدست آورد، نیاز مالی برنامه های عمرانی و سیاست خارجی آن را تأمین می نماید.

* تورمی که عربستان سعودی در چهار سال گذشته تجربه کرده ناشی از افزایش مخارج از محل عایدات نفتی بوده است. اکنون که سعودیها توانسته اند این تورم را تحت کنترل درآورند، نمی خواهند دوباره آن را شعله ور سازند.

* اگر تقاضای خارجی در چندسال آینده در توجیه افزایش ظرفیت بالا نرود، سرمایه گذاری در افزایش قیمت موجب به هدردادن منابع مالی خواهد بود.

* اگر ظرفیت تولیدی در همین حد باقی بماند و تقاضا افزایش یابد سعودیها تحت فشارهای وارده مجبور به افزایش تولید و تخلیه موجودی ذخایر نفتی خود، خواهند شد.

ص: 484

* افزایش عمده ارزش نفت در درازمدت، نفت باقیمانده در منابع را بهترین نوع پس انداز جلوه گر می سازد.

استدلالهایی نیز که به طرفدارای از افزایش تولید می شود بسیاری پیچیده است و در برگیرنده محاسباتی درباره اقتصاد جهانی و ثبات سیاسی می باشد. سعودیها وابستگی زیادی به آینده جهان غرب دارند و خود نیز بر آن واقفند. درصورت بروز بحرانهای اقتصادی در اروپا و آمریکا به منافع عظیم مالی آنها در این نقاط جهان لطمه شدیدی وارد خواهد آمد. آنها همچنین معتقدند که اگر نابسامانیهای اقتصادی در اروپا و آمریکا بوجود آید ممکن است راه را برای سلطه دولتهای کمونیستی در این نقاط بگشاید.

بنابراین از نقطه نظر ژئوپلتیک آنها میل دارند در زمینه برقراری ثبات سیاسی و رفاه اقتصادی جهانی همکاری نمایند. علاوه بر این، اگر آنها معتقد باشند که افزایش تولید عربستان سعودی در حفظ نظم جهانی نقش عظیمی را برعهده دارد، بهترین حافظ ذخایر می تواند نصب تأسیسات برای ظرفیت بالاتر باشد که به حداقل رساندن خطر فنی را طرح می ریزد. از افزایش ظرفیت تولید، در اوپک نیز می توان به عنوان یک اهرم مؤثر استفاده کرد.

یکی از عوامل مؤثر در طرز تفکر سعودیها، رابطه بین تصمیم گیری در مورد ظرفیت تولید و روند مصرف کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی است. سعودیها می خواهند کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی را وادار به صرفه جویی کنند تا تقاضای بیشتر و بیشتر برای نفت کاهش یابد. آنها می توانند مستقیما با افزودن بر قیمت نفت اوپک به صورتی که شرایط بازار اجازه دهد صرفه جویی را تشویق نمایند. لیکن نمی خواهند با این عمل تورم را در کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی شعله ور نمایند. آنها می توانند کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی را «وادار» به صرفه جویی شدیدتر نمایند. و در صورتی که این کشورها اقدامات مربوط به صرفه جویی را در پیش گیرند. آنها نیز خواهند توانست ظرفیت تولیدی خود را بالا ببرند.

تصمیم گیرندگان سعودی مجبور هستند که عکس العملهای سیاسی داخلی را نیز در قبال ظرفیت تولیدی خود مورد ملاحظه قرار دهند. این عقیده که برای منفعت نسلهای بعدی در منابع نفتی سعودی باید صرفه جویی شود بسیار گسترده و همه گیر است. بسیاری در عربستان سعودی به این اعتقاد دست یافته اند که عربستان سعودی در رابطه خود با غرب به طور اعم و آمریکا به طور اخص بیش از آنچه دریافت کند، از دست می دهد. بنابراین اگر مسلم شود که منافع عربستان سعودی فدای منافع غرب می شود، از هیچ یک از خط مشی های قیمت گذاری تولیدات نفتی از نظر سیاسی حمایت نخواهد شد.

بسیاری از اعضای شورای عالی نفتی طرفدار محدود شدن تولید نفت و ظرفیت تولیدی آتی عربستان سعودی هستند و معتقدند که اگر نفت در زمین باقی بماند، بهترین نوع پس انداز می باشد. اشباع فعلی بازار نفت جهانی به آنها این فرصت را داده که انتخابهای خود را بیشتر بررسی نمایند. علاوه بر این دوران عدم تصمیم گیری در مورد سطوح ظرفیت آتی همراه با کندی روند تصمیم گیری سعودیها، که براساس مصالحه، آشتی، و هنر ظریف به تأخیراندازی استوار می باشد، طولانی تر شده است. در جایی که عدم قاطعیت و یا مخالفت با تغییرات وجود داشته باشد، به دفع الوقت گذراندن قاعده روز است و موقعی که در مورد ایجاد تغییر در مسائل مهم توافق نظر وجود نداشته باشد، نوعی رخوت و سستی حاکم می گردد، مگر اینکه ملاحظات غالب دیگری وجود داشته باشد.

ص: 485

کشمکشی که در سلسله مراتب سعودی جهت کنترل تولید نفت سیاست و سرمایه گذاری آغاز شده بود و هم اکنون ظاهرا حل شده است، تمایل به تعویق انداختن تصمیمات مربوط به گسترش ظرفیت را تشدید نموده است. یمانی وزیر نفت خواستار ایجاد یک مؤسله مستقل دولتی به ریاست یکی از طرفداران خود بود تا نیازهای سرمایه گذاری نفتی سعودی را جدا از شورای عالی نفتی مشخص و تعیین نماید.

وزیر دارایی اباالخیل و وزیر برنامه ریزی نظیر با وی مخالفت کرده و هر دو اشتیاق داشتند که این تصمیم گیریها باید در شورای عالی نفتی که خودشان نیز از جمله اعضای آن هستند مطرح و اتخاذ گردد.

مهمترین مسئله کنترل امور مالی و مبارزه کلی برای به دست آوردن قدرت و نفوذ بوده است.

ولیعهد فهد تصمیم گرفته است که شرکت ملی نفت جدید را که به دنبال ملی شدن (فعلاً معلق) آرامکو به وجود خواهد آمد تحت اختیار شورای عالی نفت قرار دهد. به هرحال مبارزه بر سر به دست گرفتن قدرت تصمیم گیری بوده است و نه بر سر تعیین سطح تولید در آینده. اکثر رهبران دو طرف مبارزه در عربستان سعودی و خودیمانی معتقدند که تولید نفت آتی عربستان سعودی باید محدود به 12 میلیون بشکه در روز یا کمتر شود.

به منظور برنامه ریزیهای درازمدت، رهبران سعودی ظاهرا در مورد چهارچوبی ملی برای تولید نفت که تا سطح 12 میلیون بشکه در روز تا اواسط سالهای 1980 ثابت می ماند ائتلاف کرده اند. براساس ذخایر کنونی سعودی و پیش بینی درصد اکتشافات آتی می توان حدود 25 تا 30 سال این درصد اکتشافی را حفظ نموده و چند دهه طول خواهد کشید تا سطح تولید سیر نزولی در پیش گیرد. سعودیها مطلوبیت کمتری را در سطح تولیدی بالاتر تشخیص می دهند (برای مثال 14 میلیون بشکه در روز) چون آن ظرفیت 15 تا 20 سال دوام خواهد آورد و سیرنزولی زودتر از موعد مقرر فرا خواهد رسید. در مقایسه با نسبت بین تولید عادی و ذخایر نقاط دیگر جهان، سطوح بالاتر تولید امکان پذیر است. لیکن از نظر سعودیها چندان مطلوب نمی باشد.

دورنما و نتیجه گیری بالاخره، ما معتقدیم که احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که عربستان سعودی تا پایان سال 1985 به ظرفیت قابل ابقاء بیش از 5/12 میلیون بشکه در روز دست یابد. حتی اضافه کردن 2 میلیون بشکه در روز به ظرفیت قابل ابقاء کنونی و رساندن سطح تولید به 5/12 میلیون بشکه در روز نیز بسیار دشوار به نظر می رسد. سیاست سعودیها بر این است که میزان نهائی نفت بازیافتی را افزایش دهند، نه اینکه به میزان درآمد خود در آینده نزدیک بیفزایند. چنین به نظر می رسد که سعودیها مایل نبوده اند حتی ظرفیت کنونی روزانه 1/10 میلیون بشکه ای منطقه آرامکو را به سطح 5/11 میلیون بشکه در روز افزایش دهند. و اگر بخواهند این ظرفیت را بیش از این افزایش دهند، بایستی متکی به دلایل سیاست خارجی قاطع تری باشد.

عربستان سعودی همگام با گسترش ظرفیت قابل ابقاء، احتمالاً سعی خواهد کرد سرمایه گذاریهای جدید را طوری شکل بدهد که با حداکثر اکتشاف نفت در درازمدت مغایرت نداشته باشد. این موضوع نیز احتمالاً به معنی تداوم محدودیتهای عملیاتی از جمله محدودیت تولید خواهد بود تا از میزان خسارات وارده احتمالی به حوزه های جلوگیری شود. این استراتژی نیز از حمایت سیاسی کافی برخوردار خواهد بود. این روش نوعی انعطاف پذیری به سعودیها خواهد داد تا بتوانند برای تقاضاهای اضطراری بازده را با

ص: 486

از بین بردن محدودیتهای عملیاتی به عنوان آخرین راه چاره، افزایش دهند.

ایران ظرفیت نفت قابل ابقای ایران درحال حاضر 5/6 میلیون بشکه در روز است. عامل قاطع تعیین کننده ظرفیت آینده ایران، زمان بندی و میزان موفقیت در اجرای برنامه های وسیع تزریق مجدد گاز و سرمایه گذاریهای عظیم در حوزه های تحت عملکرد اسکو یا کنسرسیوم شرکت های نفتی خارجی تولیدکننده نفت ایران می باشد.

حفظ فشار ذخایر مارون و اهواز که دو حوزه نفتی عظیم این کنسرسیوم می باشد و روزانه 2 میلیون بشکه از تولیدات نفتی از آن حوزه ها برداشت می شود، (و بخش اعظم گاز طبیعی آن به شوروی صادر می گردد) از اهم مسائل مورد توجه خاص شرکت ملی نفت ایران می باشد. ظرفیت ثانویه گاز مارون به سرعت رو به گسترش است و شرکت ملی نفت ایران به اسکو دستور داده است که تا سال 1981 تولید گاز اهواز و مارون را کاهش دهد. در عین حال قرار است گاز حوزه پارس جهت تزریق به مارون آورده شود که از سال 1981 شروع می شود. در گچساران که سومین حوزه بزرگ نفتی است عملیات تزریق گاز آغاز شده و یک برنامه احداث تونل فرعی تزریق گاز در کرنج در دست مطالعه است. حوزه نفتی آغاجاری که به طور وسیعی در آن تولید انجام گرفته و در وضعیت کاهش تولید قرار دارد.

اسکو پیش بینی می کند که ظرفیت قابل ابقاء آن تا پایان سال 1980 به 2/6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و از آن پس کاهش یافته و تا پایان سال 1983 به سطح 8/5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. ولی حتی ادامه یافتن تولید 8/5 میلیون بشکه در روز نیز مستلزم حصول به یک زمانبندی پیچیده سرمایه گذاری و اکتشاف ثانویه می باشد. برنامه پرخرج تزریق گاز (در سالهای 84-1978 معادل 11 میلیارد دلار) نه برای رسیدن به مرتبه بالاتر در تولید بلکه به منظور بیشترین افزایش در بازیافت که عمدتا به وسیله بالا بردن عمر حوزه ها انجام می گیرد، طرح ریزی شده است، علاوه بر این سالانه معادل 500 میلیون دلار لازم است تا در زمینه تهیه تجهیزات نمک زدایی، انجام کار در مورد چاههای موجود و حفاریهای جدید مصرف گردد. و اکتشافات جدید نیز باید به طور متوسط معادل 500 میلیون بشکه در سال باشد، تا سطح ظرفیت تولیدی برنامه ریزی شده را حفظ نماید. لیکن برنامه تزریق گاز به طور جدی دچار وقفه گشته است. علاوه بر این ظرفیت اسکو نیز درحال حاضر ممکن است شروع به کاهش نموده باشد. ارزیابی اخیر حوزه اسکو نشان داد که ظرفیت قابل ابقاء در آوریل 1978 کمتر از 9/5 میلیون بشکه در روز بوده است و در مقایسه، همین ظرفیت در سال 1977 معادل 1/6 میلیون بشکه در روز و در سال 1976 معادل 3/6 میلیون بشکه در روز بود. احتمال موفقیت برنامه های حفاری اکتشافی نیز با درنظر گرفتن نتایج ناراحت کننده گذشته اخیر چندان زیاد نیست. باتوجه به کلیه جهات، ما فکر نمی کنیم که اسکو بتواند به هدف تولیدی خود دست یابد.

چهار شرکت مشترک با ایران نیز در خارج از حوزه عملکرد اسکو در سال 1977 معادل 000/600 بشکه در روز نفت تولید کرده اند و میزان بازده آنها تا اواسط سالهای 1980 به طور معتدل افزایش خواهد یافت. در مقایسه با معیارهای خاورمیانه، ذخایر حوزه های این شرکتها بسیار ناچیز بوده و امکان اکتشافات دیگر نیز چندان زیاد نیست. اکثر این حوزه ها نیز در اوایل و اواسط سالهای 1960 کشف شده

ص: 487

بودند و منطقه تحت عملیات اکتشافی وسیع قرار گرفته است. افزایش تولید این شرکت همچنین نخواهد توانست کاهش تولید منطقه اسکو را جبران نماید. براساس خوشبینانه ترین فرضیات تولید این شرکتهای مشترک با ایران تا پایان سال 1985 می تواند به 1 میلیون بشکه در روز برسد، ولی نتیجه محتمل الوقوع تر 000/700 بشکه در روز است. به نظر ما ترکیب ظرفیت رو به کاهش در حوزه های اسکو و افزایش محدود در حوزه های شرکت های مشترک با ایران سبب می گردد که ظرفیت قابل ابقای این کشور در مقایسه با 5/6 میلیون بشکه امروز چیزی بین 5 تا 6 میلیون بشکه در روز در سال 1985 باشد.

عراق دولت عراق درنظر دارد ظرفیت قابل ابقای سال 1978 خود را از 3 میلیون بشکه در روز تا اواسط سالهای 1980 به سطح 4 میلیون بشکه در روز افزایش دهد. در مورد این گسترش برنامه ریزی شده اطلاعات چندانی در دست نیست.

گسترش تولید نفت عراق کمتر از حد مورد انتظار بوده است، و برنامه های بغداد در مورد بازده آتی نیز از سال 1973 چندین بار کاهش یافته است. مهمترین حوزه های نفتی یعنی کرکوک و رومیله به نقطه اوج تولیدی خود رسیده اند و باید برای ابقاء تولید از راههای چاره بسیار وسیع بهره گرفت. افزایش تولید باید از اکتشافات اخیر تأمین گردد.

براس پترو، شاخه خارجی انحصار نفت دولتی برزیل و الف - اراپ فرانسوی که هر دو با بغداد به صورت پیمانکار همکاری می نمایند، اعلام کرده اند که از سال 1974 اکتشافات نفتی صورت گرفته 3 میلیارد بشکه نفت به ذخایر بازیافتی اضافه کرده است. این شرکتها درنظر دارند حفاریهای بیشتری انجام دهند. در صورتی که وضع تولیدی حوزه های قدیمی تر ثابت بماند، گسترش برنامه ریزی شده حوزه های جدید سبب خواهد شد که تولید کلی نفت خام عراق به 5/3 تا 4 میلیون بشکه در روز تا پایان سال 1985 برسد.

ونزوئلا در سال 1977 تولید نفت روزانه 2/2 میلیون بشکه تقریبا 000/400 بشکه پایین تر از ظرفیت قابل ابقاء ولی برابر با سطوح برنامه ریزی شده صرفه جویی بود. ونزوئلا برای اینکه بتواند ظرفیت تولیدی کنونی خود را حفظ نماید باید فعالیتهای اکتشافی خود را افزایش داده و در آبهای کارائیب و دریاچه ماراکائیبو ذخایر بیشتری کشف نماید. لیکن از زمان ملی شدن صنعت نفت این تلاشها بی ثمر مانده است.

فعالیتهای اکتشافی در سال 1976 نزدیک به حدود پایین حفاریهای انجام شده در آخرین سال عملیات شرکتهای خصوصی بوده و مخارجی که در سال 1977 برای حفاری صرف گردید، فقط مقدار کمی فعالیت بیشتر را به دنبال داشت. با درصدهای توسعه فعلی، ما پیش بینی می کنیم که ظرفیت تا حدودی کاهش خواهد یافت و از سطح کنونی 6/2 میلیون بشکه در روز به 4/2 میلیون بشکه در روز در سال 1980 و 3/2 میلیون بشکه در روز تا پایان سال 1985 تنزل خواهد کرد.

دولت در نظر دارد اهمیت زیادی برای تسریع اکتشافات و حفظ ظرفیت تولیدی در سالهای 85-1978 قائل شود. و سعی خواده کرد تلاشهای خود را بر حوزه های نفتی امیدوارکننده، ولی واقع در

ص: 488

خارج از خشکی و گسترش دادن اورینوکوتاربلت متمرکز نماید. ونزوئلا امیدوار است که در دوران 80-1976 به 6 میلیارد بشکه نفت دست یابد و چنانچه در این بین تولید در سطوح فعلی ادامه یابد، حاصل آن افزایش خالص دو میلیارد بشکه نفت تا سال 1980 به ذخایر تثبیت یافته خواهد بود.

کشف و توسعه ذخایر جدید مستلزم مشارکت روزافزون شرکتهای خارجی می باشد. بدون کمک آنها ونزوئلا مستقلاً نخواده توانست تکنولوژی پیچیده لازم برای بهره برداری از حوزه های نفتی خارج از خشکی و اورینوکو را فراهم آورد. در درازمدت نیز افزایش عمده ذخایر بازیافتی بستگی به موفقیت در بهره برداری از اورینوکوتاربلت دارد که معادل 700 میلیارد بشکه نفت را در خود جای داده است. لیکن با قیمتهای کنونی تنها از جزئی از این ذخایر می توان بهره برداری کرد.

نیجریه ذخایر نفتی نیجریه از سال 1975 درنتیجه کاهش میزان اکتشافات سیرنزولی یافته است. اگر روندهای کنونی ادامه یابد، نیجریه به سختی خواهد توانست در سطوح بالای تولیدی گذشته که 2 میلیون تا 3/2 میلیون بشکه در روز بوده و در اوائل و اواسط سالهای 1970 حاصل می شد، به طور مؤثر به تولید بپردازد. حوزه های نفتی نیجریه کوچک و دارای عمر تولیدی کوتاهی هستند. درنتیجه فقط برای حفظ ظرفیت تولید کنونی یک برنامه اکتشافی فعال مورد نیاز می باشد و تا زمانی که منافع توسعه جدید شروع به تأثیر گذاردن بر تولید نمایند، ظرفیت از سطح کنونی تولیدی 3/2 میلیون بشکه در روز اندکی کاهش پیدا خواهد کرد.

با این وصف نیجریه برخلاف دیگر کشورهای تولیدکننده اقدامات مثبتی در راه افزایش اکتشافات انجام داده است. پاسخ شرکت نفت به انگیزه های اخیر سرمایه گذاری که در اواخر سال گذشته ارائه شد کلاً مثبت بوده است. افزایش اکتشافات و فعالیتهای گسترشی احتمالاً به میزان ذخایر نفتی اضافه خواهد کرد تا تولید در سطح کنونی بتواند تا اوائل سالهای 1980 ادامه یافته و تا پایان سال 1985 مقداری افزایش نیز در آن پدید آید.

شرکتهای مشغول به کار حتی با انگیزه های جدید نیز پیش بینی می کنند که برای نیجریه در اواسط سالهای 1980 مشکلاتی به وجود خواهد آمد. گرچه شرایط و انگیزه برای انجام اکتشافات در خشکی و در داخل آب تا اعماق کمتر از 90 متر جالب توجه است ولی برای افزایش اکتشاف در آبهای عمیق تر و گرانتر انگیزه های کافی به نظر نمی رسد. اگر نیجریه بخواهد سطح تولید کنونی خود را در سالهای بعد از 1980 نیز حفظ نماید، فعالیت بیشتری موردنیاز خواهد بود.

کویت کویت در سه سال گذشته روزانه معادل 2 میلیون بشکه نفت تولید می کرده است. در حالی که ظرفیت تولیدی قابل ابقاء آن 3/2 میلیون بشکه در روز (شامل منطقه بی طرف) می باشد. دولت کویت برای شرکت نفتی کویت که تقریبا بخش اعظم نفت این کشور را تولید می کند، یک سقف تولیدی 2 میلیون بشکه در روز تعیین کرده است. حامیان نظریه صرفه جویی در دولت کویت معتقدند که ظرفیت تولید باید به سطح 5/1 میلیون بشکه در روز کاهش یابد تا این میراث ملی برای نسلهای آینده محفوظ بماند. همین سطح اغلب به

ص: 489

عنوان حجم تولیدی ذکر می گردد که گاز طبیعی مرتبط با آن را به مقدار کافی برای برآوردن نیازهای داخلی کویت فراهم سازد.

با سرمایه گذاریهای عظیم می توان ظرفیت تولیدی را افزایش داد. یکی از مطالعات اخیر ما در مورد اوپک این نتیجه را به دست داد که بازده نفتی کویت تا پایان سال 1985 می تواند به سطح 28/4 میلیون بشکه در روز و پس از 1990 نیز به سطح 5/6 میلیون بشکه در روز برسد، که مستلزم یک برنامه سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری می باشد. مهمترین محدودیتهای موجود در مورد گسترش ظرفیت عبارتند از: (الف) فقدان تجهیزات جداکننده آب و نفت و (ب) شیرین غیر کافی جهت پالایش نفت خام. با در نظر گرفتن موقعیت کنونی کویت از نظر مازاد درآمد عظیم و مستمر نفتی و سیاست اقتصادی تر کردن تولید تا حد امکان، گمان نمی رود که مقامات دولتی اجازه تولید متوسطه بیش از 2 میلیون بشکه در روز را بدهند تا چه رسد به تقلیل یک برنامه سرمایه گذاری جدید و مهم.

ابوظبی ابوظبی برای شرکتهای نفتی خارجی محدودیتهای عملیاتی تعیین کرده است که تولید سال 1978 را به 5/1 میلیون بشکه در روز یعنی روزانه 000/400 بشکه کمتر از ظرفیت تولیدی قابل ابقاء محدود خواهد کرد. دولت تصریح کرده است که صرفه جویی نقش عظیمی را در تصمیمات آتی ابوظبی در امر تولید ایفا خواهد کرد. عتیبه وزیر نفت ابوظبی در اواخر سال 1977 اعلام کرد که سقف تولید مجاز بعضی از حوزه ها کاهش یافته است، چون دولت فکر می کند که بهره برداری از حوزه های نفتی خیلی سریع انجام می گیرد. وی گفت با درنظر گرفتن اینکه به ذخایر افزوده نمی شود، تولید آتی نیز ممکن است دچار محدودیت گردد.

مقدار سرمایه گذاری لازم جهت انجام اکتشاف و تولید از سال 1978 تا 1984 معادل 5/4 میلیارد دلار پیش بینی شده است. حدود 40 درصد این سرمایه گذاری برای گسترش ساختمان قسمت فوقانی حوزه نفتی خارج از خشکی زاکوم که ظاهرا توان تولیدی بین 000/500 بشکه و 3/1 میلیون بشکه در روز را دارد مصرف خواهد شد، 12 درصد دیگر آن برای ساختمان دو حوزه نفتی استفاده نشده خارج از خشکی که مشترکا قادر به تولید روزانه 000/200 بشکه نفت خواهند بود به کار گرفته خواهد شد. ولی تنها بخشی از این افزایشها در تولید نفت تا پایان سال 1985 قابل دستیابی خواهد بود.

اندونزی تولید نفت اندونزی در سال 1977 به سطح 7/1 میلیون بشکه در روز رسید و احتمالاً تا سال 1985 افزایش زیادی نخواهد یافت. عملیات اکتشافی در نتیجه وخامت روابط صنعت نفت و دولت و تجدیدنظرهای متعاقب آن در قراردادهای پیمانکاران خارجی فعلی عملاً متوقف گشته است. بدون انجام عملیات اکتشافی جدی در خارج از خشکی نمی توان انتظار داشت که به بیش از معدودی حوزه های جدید دست یافته شود. ذخایر نفتی خارج از خشکی اندونزی عمری کوتاه از نظر اقتصادی داشته و برای جبران این تخلیه سریع نیاز به سرمایه گذاری عظیمی در زمینه اکتشاف و گسترش می باشد. شرکت های نفتی که در اندونزی فعالیت دارند، خواستار وضع قوانین مالیاتی مطلوبتری شده اند تا بتوانند حفاریهای

ص: 490

اکتشافی خود را از سر بگیرند، که در غیر این صورت تا قبل از سال 1980 تولید نفت کاهش خواهد یافت.

استعداد این کشور به خاطر ساختار ژئولوژیکی آن برای ذخایر جدید محدود است، به طوری که معمولاً ذخایر کوچکی ایجاد می شود و میزان تخلیه آنها بسیار شدید است. حوزه نفتی میناس در سوماترای مرکزی که روزانه معادل 000/360 بشکه نفت تولید می نماید، بزرگترین حوزه نفتی اندونزی به حساب می آید. گمان نمی رود که حوزه دیگری به بزرگی حوزه میناس در اندونزی پیدا شود. اکتشافات آتی نیز محدود به ذخایر خیلی کوچکی خواهند بود که برای گسترش، نیاز به هزینه های سرمایه ای سنگین دارند.

الجزایر تولید کلی نفت الجزایر تا پایان سال 1985 باید کمی افزایش یابد. گرچه بازده نفت خام در حدود سال 1980 کاهش خواهد یافت ولی پیش بینی می شود که میزان بازده گاز مایع طبیعی در طول سالهای 85-1980 به میزان کافی افزایش پیدا کند که کاهش نفت خام را جبران نماید. تولید گاز طبیعی مایع (NGL) همراه با بازده رو به رو شد، گاز طبیعی برای برآوردن نیازهای مربوط به فروش گاز طبیعی مایع (LNG)افزایش خواهد یافت. اکتشافات نفتی انجام شده در الجزایر امیدوارکننده نبوده است، و در 12 سال گذشته اکتشافات نفتی پیاپی صورت نپذیرفته است.

لیبی به علت اینکه سرمایه گذاری در سطح حداقل نگاه داشته شده، تولید نفت لیبی در سالهای اخیر کاهش یافته است. ظرفیت کنونی حدود 3/2 میلیون بشکه در روز است که از سطح 3 میلیون بشکه در روز در سالهای اولیه دهه 1970 پایینتر آمده است. طرابلس پروژه های متعددی را برای بالا بردن بازده در پیش گرفته است. ولی به علت سرمایه گذاریهای ناکافی و مشکلات فنی کار پیرامون این پروژه ها دچار وقفه گشته است و نخواهند توانست تولید رو به کاهش حوزه های نفتی قدیمی تر را جبران نمایند. به طور کلی، بازده نفتی لیبی تا پایان سال 1985 از مرز 2 میلیون بشکه در روز فراتر نخواهد رفت.

دیگران دیگر اعضای اوپک از قبیل قطر، گابن و اکوادر نیز به همین سرنوشت دچار شده اند هریک از آنها ذخایر بسیار کوچکی را در اختیار داشته و انتظار نمی رود که بتوانند به ذخایر عمده دیگری دست پیدا کنند. تا پایان سال 1985 تولید هریک از سه کشور یاد شده احتمالاً ثابت خواهد ماند.

سناریوهای تولید اوپک

ما سه سناریوی نمایش یا تصویرگر به وجود آورده ایم که راههای مختلفی که کشورهای اوپک می توانند از آن طریق به گسترش تولیدشان در خلال سالهای 85-1978 بپردازند را به معرض دید می گذارند. (به جدول 2 نگاه کنید) سناریوهای سطح بالا و سطح پایین حدود نتایج ممکن برای کل تولید اوپک را نشان می دهند. سناریوی سطح متوسط به طور تخمینی آنچه را که ما فکر می کنیم محتمل ترین

ص: 491

سطح تولید اوپک در سالهای 85-1978 می باشد را به نمایش می گذارد.

در این سناریوها دامنه های پیش بینی شده برای تولید کشورهای عربستان سعودی، کویت و ابوظبی نشانگر وجود اختیارات برای تعیین خط مشی تعمدی می باشد. در دیگر کشورها از قبیل ایران و عراق دامنه های وسیع پیش بینی های بازده تا سال 1985 نشان دهنده ملاحظات فنی می باشد. در دیگر کشورهای اوپک، دامنه تولید آتی مورد انتظار نسبتا محدود است.

سطح بالاترین سناریوی تولیدی اوپک حداکثر نیست که براساس امکانات فنی کشورهای مهم اوپک باشد، بلکه در برگیرنده حد نهائی دامنه ای است که نتایج فراگیر احتمالات منطقی را در این مدت دربر می گیرد و مخصوصا فرض را بر این قرار داده است که:

* عربستان سعودی محدودیتهای تولیدی را از بین برده و در خلال سال آینده یا کمی پیش از آن تصمیم خواهد گرفت سرمایه گذاریهای لازم جهت افزایش ظرفیت تولید مداوم و رسانیدن آن به سطح 5/12 میلیون بشکه در روز را تا سال 1985 انجام دهد.

* کویت محدودیتهای تولیدی را تا سال 1985 از بین می برد لیکن ظرفیت خود را افزایش نمی دهد.

* ابوظبی در سال 1979 محدودیتهای تولیدی را از بین می برد و به میزان تولید تدریجا می افزاید تا در سال 1985 به سطح 5/2 میلیون بشکه در روز برسد.

* تولید نفت ایران پس از سال 1980 کمی کاهش خواهد یافت و تا سال 1985 به سطح 6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.

* تولید نفت عراق مداوما افزایش یافته و در سال 1985 به سطح 4 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.

سناریوی سطح متوسط بر فرضیات زیر استوار است:

* عربستان سعودی سرمایه گذاریهای لازم را به تدریج انجام داده و برخی محدودیتهای تولیدی را از بین خواهد برد تا در خلال سالهای 85-1982 به میزان مداوم 5/10 میلیون بشکه در روز تولید نماید.

* کویت برای شرکت نفت اوپک سقف تولید سالانه جاری را حفظ می کند و روزانه 000/300 بشکه نفت به عنوان سهم خود از بازده منطقه بی طرف دریافت می نماید.

* ابوظبی میزان تولید خود را تدریجا افزایش داده و تا سال 1985 به سطح 3/2 میلیون بشکه در روز می رساند.

* برنامه تزریق گاز ایران مانع از کاهش سطح تولید به کمتر از 5/5 میلیون بشکه در روز خواهد شد.

* عراق مانند سناریوی سطح بالا سطح تولید خود را تا سال 1985 معادل 4 میلیون بشکه در روز بالا می برد.

سناریوی سطح پایین تر بر فرضیات زیر استوار است:

* عربستان سعودی تا پایان سال 1985 محدودیت سطح تولید مجاز را در سطح 8/8 میلیون بشکه در روز حفظ می کند که 5/8 میلیون بشکه آن مربوط به آرامکو و 000/300 بشکه آن مربوط به بازده منطقه بی طرف که با کویت در آن سهیم است، خواهد بود.

* ابوظبی سقف تولید 6/1 میلیون بشکه در روز را تا سال 1980 حفظ خواهد کرد و از آن پس نیز اجازه خواهد داد تا با برداشت از ذخایر جدید به تولید افزوده گردد.

ص: 492

* ظرفیت تولیدی ایران در سال 1980 به پایین تر از 6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و به تدریج به سطح 5 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت.

* عراق ظرفیت تولیدی خود را فقط به 5/3 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد داد.

* کویت سقف تولیدی کنونی خود را حفظ می کند.

جدول 2

تقاضای کشورهای سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک

همان گونه که تولید کشورهای اوپک شاخص اصلی عرضه نفت جهانی است، نیاز نفت وارداتی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز شاخص تقاضای جهانی برای نفت اوپک می باشد. برای تعیین دامنه ارقام تقاضای کشورهای عضو همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک در سالهای 85-1978، این تجزیه و تحلیل به بررسی عرضه و تقاضا در زمینه همه اشکال انرژی پرداخته و نفت اوپک را به عنوان یک وزنه ایجاد تعادل درنظر می گیرد. تقاضای انرژی در چهار منطقه عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی یعنی آمریکا، ژاپن، اروپای غربی(1) و کانادا بر اساس فرضیه های مختلف رشد تولید ناخالص ملی برآورد شده است. (به جدول 3 نگاه کنید) در تمام موارد پیش بینی های پایه ای ما در برگیرنده تأثیر قوانین گذشته بر تقاضا برای انرژی است لیکن شرایط حاصله از قوانین پیشنهادی را درنظر نمی گیرد.

جدول 3 قیمت انرژی داخلی در رابطه با قیمت دیگر کالاها در اروپای غربی، ژاپن و کانادا ثابت انگاشته شده است. سیاست انرژی کنونی کانادا خواستار افزایش قمیت نفت داخلی دربرابر سطوح بین المللی تا سال 1990 و افزایش قیمت گاز طبیعی داخلی به سطح رقابتی مناسب با نفت می باشد. ولی افزایشهایی که تاکنون برنامه ریزی شده اند در سرتاسر دوران 85-1978 تأثیر ناچیزی بر قیمتهای نسبی انرژی خواهد گذارد. در آمریکا، که قیمت داخلی انرژی خیلی کمتر از سطوح بازار جهانی آن است، ما فرض کرده ایم که در این دوره و تا پایان سال 1985 قیمت نسبی انرژی سالانه 5/2 درصد افزایش خواهد یافت. این بالاترین میزان افزایشی است که دیگر تحلیلگران در صورت عدم تعادل قیمتها برآورد کرده اند.

عرضه انرژی غیرنفتی قابل حصول و تولید نفت داخلی از میزان تقاضای انرژی هریک از کشورهای منطقه عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی کم شده است تا میزان تقاضا برای واردات نفتی برآورد شود.(2) پیش بینی های مربوط به عرضه داخلی به نظر ما در رابطه با آنچه امکان پذیر است عموما قضاوتهای

ص: 493


1- در سرتاسر این ارزیابی اروپای غربی شامل فرانسه ٬ ایتالیا ٬ انگلیس ٬ آلمان غربی ٬ اتریش ٬ بلژیک ٬ لوکزامبورگ ٬ دانمارک ٬ فنلاند ٬ یونان ٬ ایسلند ٬ ایرلند ٬ هلند ٬ نروژ ٬ پرتغال ٬ اسپانیا ٬ سویس ٬ سوئد و ترکیه می باشد.
2- چون ما براساس هریک از فرضیات مربوط به رشد واقعی تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در تولیدات داخلی انرژی آنان تغییر به وجود نیاوردیم ٬ متدولوژی ما نشان می دهد که واردات نفتی می تواند تقاضای روز افزون انرژی را درسطوح بالاتر رشد اقتصادی تأمین نماید. پیش بینی های مربوط به میزان و بافت آتی ظرفیت تولید برق با استفاده از سوخت فسیل نشان می دهد که کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی ظرفیت کافی برای کاربرد مقادیر نفت پیش بینی شده توسط ما را خواهند داشت.

خوش بینانه می باشد. این قضاوتها در مورد آمریکا، مقداری افزایش قیمتها را حتی در غیاب عدم تعادلات بیشتر در قیمتها در نظر می گیرند. هرگونه افزایش بیشتر در قیمتها و یا دیگر اقدامات مؤر بر افزایش قیمتها، احتمالاً تا نیمه دوم سالهای 1980 بر تولید تأثیر بسیار نخواهند داشت.

محاسبات مربوط به تولید و مصرف انرژی در رابطه با منابع اصلی انرژی از قبیل نفت خام، گاز طبیعی مایع، زغال سنگ، گاز طبیعی، انرژی اتمی و انرژی هیدروالکتریک و ژئوحرارتی انجام گرفته است.(1) تمام منابع انرژی به معادل آنها یعنی یک میلیون بشکه نفت در روز تبدیل شده است.

تصویر 4 نگرشی بر تقاضای انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 70-1961 تقاضای انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی سریعتر از تولید واقعی ناخالص ملی افزایش یافت، درحالیکه قیمتها نسبی انرژی مداوما کاهش پیدا کرده بودند.

با کند شدن سیر نزولی قیمتهای نسبی در سال 73-1971 افزایش تقاضا برای انرژی با سرعت کمتری از تولید واقعی ناخالص ملی در سه منطقه از چهارمنطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی افزایش پیدا کرد. پس از آن در سالهای 76-1974 افزایش شدیدتری در قیمتهای نسبی پدید آمد و رشد تولید ناخالص ملی به میزان قابل ملاحظه ای بر تقاضای انرژی فزونی یافت. (به شکل 4 نگاه کنید). روابط تاریخش مشاهده شده بین تقاضا برای انرژی، تولید واقعی ناخالص ملی، و قیمتهای نسبی انرژی در سالهای 76-1961 از طریق مدلهای معادلات ساده (تک مجهولی) تقاضای انرژی در هریک از چهار منطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی به مقادیر کمی تبدیل شدند. به طور کلی، درنتیجه هریک درصد افزایش در تولید واقعی ناخالص ملی، تقاضا برای انرژی 96/0 درصد تا 1/1 درصد افزایش می یافت در حالی که در برابر هریک درصد افزایش در قیمتهای نسبی انرژی، در تقاضا برای انرژی 20/0 درصد تا 27/0 درصد با گذشت زمان بسته به منطقه موردنظر کاهش پدید می آمد. گرچه این نتایج از نظر تئوریک منطقی می باشند و با اطلاعات تاریخی به خوبی مطابقت می کنند، ولی باید یادآور شد که دیگر محققین با استفاده از معادله هایی با مشخصات متفاوت و دوره های زمانی نمونه، کششهای قیمت و درآمد متفاوتی به دست آورده اند. به طور مثال در بعضی از مطالعات و بررسیها در آمریکا به تخمین درآمد اساسا پایین تر و کشش قیمت بالاتری از ما دست یافته شده است. در نتیجه، چون بیش بینیهای چند ساله (بلند مدت) تغییراتی که از اختلاف بین پارامترها حادث می شوند را بزرگتر نشان می دهد، پیش بینی ما در مورد تقاضای انرژی آمریکا برای سال 1985 در مقایسه با دیگر محققیننی که به کششهای پایین تر درآمد دست یافته اند، کمی بیشتر می باشد.(2) برای آزمایش تقریبی صحت روشها و مراحل برآوردهایمان در پیش بینی صرفه جویی اخیر انرژی، ما

ص: 494


1- به ضمیمه الف در رابطه با متدولوژی مراجعه نمایید.
2- ضمیمه ”الف“ را نیز مشاهده کنید.

تغییر مصرف انرژی آمریکا را که برای سال 1977 پیش بینی شده بود به وسیله متدولوژی خودتان محاسبه کرده و با تغییرات نشان داده شده در اطلاعات اولیه 1977 مقایسه کرده ایم. معادله ما نشان داد که در سال 1977 معادل 7/1 میلیون بشکه در روز به این مصرف افزوده می شود، در حالی که افزایش واقعی مقدماتی 5/1 میلیون بشکه در روز بوده است. اطلاعات مربوط به تقاضای انرژی اولیه سال 1977 در رابطه با دیگر مناطق کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی هنوز در دسترس نمی باشد.

معادلات مربوط به چهار منطقه برای میزان ذخیره سازی در انرژی به لحاظ افزایش زیاد قیمتهای نسبی انرژی که به دنبال تحریم نفتی به وقوع پیوسته بود، مورد استفاده قرار گرفته است. مقایسه تقاضای واقعی انرژی با تقاضایی که با فرض باقی ماندن قیمتها درحد قیمتهای سال 1973 به وجود می آمد، نشان دهنده این است که کشورهای پیشرفته در مصرف انرژی در سال 1976 معادل 9/3 میلیون بشکه در روز صرفه جویی کرده اند (به تصویر 5 نگاه کنید) پس از افزایش میزان صرفه جویی در سال 1974 به دنبال پایین آوردن درجه ترموستات ها و اتخاذ روشهای کم هزینه در زمینه مصرف انرژی، بهبود آن در سالهای 1975 و 1976 بسیار کندتر انجام گرفت. به طور مثال در سال 1976 فرانسه هیچ گونه صرفه جویی نکرده بود.

تصویر 5 تاکنون بخش اعظم صرفه جویی در بخشهای تجاری و مسکونی کشورهای پیشرفته انجام گرفته است.

در بسیاری از کشورها، صرفه جویی در بخشهای صنعتی به کندی و نامحسوس تحقق یافته است، بازگشت سرمایه از طریق سود سهام به خاطر تقاضای ناچیز برای سرمایه گذاری از سال 1973 بسیار کند بوده است. چهار منطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی هریک نشانگر الگوی تقریبا متفاوتی از یکدیگر در زمینه صرفه جویی هستند:

* در آمریکا در سال 1976 میزان صرفه جویی انرژی روزانه 6/1 میلیون بشکه (4درصد مصرف) بوده است، استفاده سوخت توسط وسایط نقلیه در سالهای 76-1974 بسیار کاهش یافت و استفاده انرژی در واحدهای صنعتی برای هر واحد کالای تولید شده کمتر از میزان استفاده انرژی در دوران قبل از تحریم نفتی بوده است.

* در ژاپن، میزان صرفه جویی در سال 1976، 000/800 بشکه در روز (12 درصد مصرف) برآورد شده است، که این میزان صرفه جویی نیز محدود به بخشهای مسکن، تجارت، خدمات عمومی و کشاورزی می شود که از عایق بندی بهتر و درجه حرارت داخلی کمتری برخوردار بوده اند. در بخش حمل و نقل به علت برقراری ضوابط جدی تر و شدیدتر در مورد وسایط نقلیه دودزا، تراکم شدیدتر ترافیک، و استفاده از اتومبیلهای بزرگتر، فی الواقع میزان مصرف انرژی برای هر وسیله نقلیه از سال 1973 بیشتر شده است.

* در میان کشورهای بزرگتر اروپای غربی، فرانسه از همه موفقتر بوده است. مقررات وضع شده تأثیر قیمتهای بالاتر را افزایش داده است، به خصوص اینکه نفت مورد مصرف حرارتی از اواسط 1974 جیره بندی شده بود. گرچه مقدار صرفه جویی در بخشهای غیرصنعتی خیلی بیشتر از دیگر بخشها بوده است، در کارایی بخشهای صنعتی و حمل و نقل نیز مقداری بهبود حاصل شده، و کارآیی تولید انرژی برق

ص: 495

نیز بیشتر شده است. ایتالیا نیز در بخش حمل و نقل به صرفه جویی قابل ملاحظه ای دست یافته، و منعکس کننده گران ترین قیمت برای بنزین در اروپا بوده است. درصد صرفه جویی در آلمان غربی خیلی کمتر از فرانسه و ایتالیا بوده ولی بیشتر از انگلیس بوده است، چون در انگلیس صرفه جویی کمتر از گسترش منابع داخلی اولویت دارد.

* کانادا صرفه جویی آنچنانی در زمینه مصرف انرژی نداشته است. افزایش قیمت داخلی انرژی کانادا در سال 1976 خیلی کمتر از دیگر کشورهای صنعتی بوده و برای مثال معادل نیمی از افزایش قیمت نسبی انرژی در ژاپن بوده است.

تقاضای انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای آتی برای پیش بینی تقاضای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی تا پایان سال 1985 ما روابط تخمینی بین تقاضای انرژی، تولید واقعی ناخالص ملی و قیمتهای نسبی انرژی هریک از مناطق را از طریق پیش بینی آن تغییرها ترکیب کرده ایم. معادلات ما اکثر صرفه جوییها در تقاضای انرژی را به خاطر تغییرات قبلی در قیمتهای نسبی و در مورد آمریکا به خاطر تغییرات پیش بینی شده به دست می دهند. با این وصف مقررات جدید دولتی و یا تغییرات آمار جمعیتی را در بر نمی گیرند. این معادلات ممکن است تمامی تأثیرات افزایش قیمتهای گذشته در مورد کارایی تجهیزات انرژی، ساختمانها و دیگر کالاهای بادوامی که در آینده تولید و معرفی خواهند شد را در برنگیرد. تعیین کمیت این صرفه جوییهای اضافی بسیار دشوار بوده و تا حد زیادی به قضات شخصی بستگی دارد. باید تأکید نماییم که روی هم رفته دامنه خطا به دلیل استفاده از روشهای تخمینی و تردیدهای موجود در مورد صرفه جویی می تواند وسیع باشد.

بدون توجه به شرایط بازار، احتمالاً در کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در چند سال آینده در زمینه انرژی صرفه جوییهای بیشتری صورت خواهد گرفت.

* کنگره آمریکا مقرر داشته است که در سال 1985 میانگین جدید بنزین مصرفی توسط اتومبیلها بایستی به یک گالن در هر 5/27 مایل (8/8 لیتر به ازاری یکصد کیلومتر - م) برسد. تأثیر این مقررات بر مصرف بنزین که درحال حاضر در برگیرنده 20 درصد تقاضای انرژی است با کاهش شدید رشد جمعیت راننده در دهه بعد افزایش خواهد یافت. (به تصویر 6 نگاه کنید). بعضی از منابع صنعتی معتقدند که این تحولات خواهد توانست معادل 2 تا 5/2 میلیون بشکه در روز از میزان تقاضا برای انرژی بکاهد. انتظار می رود دیگر اقداماتی که در این زمینه در آمریکا در پیش گرفته شده، مقدار کمی به این صرفه جویی اضافه نماید.

* ژاپن برای بالا بردن میزان صرفه جویی کار زیادی انجام نداده است. مهمترین اقدام صرفه جویانه توکیو بر بخش صنعتی متمرکز است. بانک عمران ژاپن به صنایعی که در زمینه تأسیسات و تجهیزات صرفه جویی انرژی سرمایه گذاری می کنند، طرحهایی با نرخ بهره کمتری از وامهای تجاری می دهد.

تخصیص منابع مالی برای این برنامه ها در بودجه سال 78-1977 فقط 70 میلیون دلار بوده است.

کارخانه های کوچک و متوسطی که مبدلهای حرارتی را به کوره های موجود می افزایند در سال اول اجازه دارند یک چهارم این سرمایه گذاری را مستهلک نمایند.

ص: 496

تصویر 6 * دورنمای صرفه جویی بیشتر در اروپای غربی بسیار تیره است. مقررات آلمان غربی بر بخش مسکن متمرکز می باشد. یکی از پیمانکاران وزارت تحقیقات و تکنولوژی برآورد کرده است که خانه سازی جدید و مقررات جدید در رابطه با تأمین گرمای منازل به تدریج باعث می شود، تا روزانه 000/540 تا 000/640 بشکه صرفه جویی گردد. فرانسه بیش از دیگر کشورهای اروپایی بر صرفه جویی تأکید ورزیده و شانس خوبی دارد که تا سال 1985 به هدف صرفه جویی روزانه 000/900 بشکه در مجموع دست یابد. برای کمک به دست یابی به این هدف از صرفه جویی غیرمرتبط با ایجاد انگیزه به وسیله قیمتها استفاده شده است، که منتج از اقداماتی برای تنظیم معیارهایی در مورد ساختمانهای جدید، ایجاد انگیزه های مالی برای ترغیب به ساخت تجهیزاتی که فعلاً موجود نمی باشد و اختصاص 200 میلیون دلار در بودجه جاری برای کمک به تأمین سرمایه گذاریهای صنعتی در زمینه صرفه جویی در انرژی، می باشد. توانایی برای صرفه جویی غیرمرتبط با انگیزه های قیمتی به نظر می رسد که در انگلیس و ایتالیا محدود باشد. لندن به طور کلی در زمینه صرفه جویی تأکید بسیار نداشته است، گرچه نصب عایقهای حرارتی در صنایع را از نظر مالیاتی 100 درصد آزاد اعلام کرده است. علاوه بر این تجهیزات سرمایه ای که به مناطق روبه رشد داده می شد شامل تجهیزات صرفه جویی انرژی شده اند. در ایتالیا تلاش برای صرفه جویی بر مالیات و قیمتها متمرکز بوده است، که تأثیر آن در معادلات ما برای اروپای غربی با رابطه قیمت به دست داده می شود.

* کانادا برآورد می کند که با بوجده برنامه عایق بندی منازل مسکونی که از سپتامبر 1977 آغاز گشته می تواند روزانه 000/140 بشکه صرفه جویی نماید. بودجه این برنامه در هفت سال آینده 4/1 میلیارد دلار می باشد که تا میزان دوسوم آن برای هزینه سرمایه گذاری ساخت تجهیزات عایق بندی منازل برای تجهیز واحدهای مسکونی موجود به صورت وام اعطاء خواهد شد.

باتوجه به شناسایی مشکلات تعیین کمیت تأثیرات صرفه جوییهای اضافی، ما از روی قضاوت برآورد ابتدایی خود از تقاضای انرژی را کاهش دادیم تا پایه پیش بینی خود را در زمینه تقاضا بدست آوریم. پس از بررسی دقیق مقررات کنونی انرژی، ما تقاضای انرژی هریک از مناطق سازمان همکاری و عمران اقتصادی را در سال 1985، 5 درصد کاهش دادیم و فرض کردیم که در رابطه با این مقدار، میزان صرفه جویی در سالهای 85-1977 به صورت خطی بالا خواهد رفت. بار دیگر باید هشدار دهیم که هم در نتایج حاصله از معادلات و هم در 5 درصد کاهش در صرفه جوییهای اضافی، احتمالاً دامنه قابل ملاحظه ای از خطا وجود دارد. مقررات پیشنهادی هرچقدر به میزان صرفه جویی بیفزاید، تقاضای آتی انرژی نیز به همان نسبت از پیش بینی ما کمتر خواهد بود. به طور مثال، وزارت انرژی آمریکا برآورد می کند که مقررات پیشنهادی تا سال 1985 به اندازه کافی خواهد توانست در میزان تقاضای انرژی آمریکا کاهش ایجاد نماید و حدودا روزانه 2 میلیون بشکه از تقاضای بالقوه (4 درصد کل تقاضا) خواهد کاست. این معادل همان مقدار صرفه جویی است که درنتیجه لایحه قانونی مصوبه 1976 در مورد معیارهای سرعت در اتومبیلرانی پیش بینی می شود.

متدولوژی ما میزان صرفه جویی را بسیار زیاد برآورد می کند و نشان می دهد که سالانه از میزان شدت

ص: 497

مصرف انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی به طور متوسط 7/0 درصد کاسته خواهد شد که این میزان انرژی مورد نیاز برای تولید یک واحد تولید ناخالص ملی در سالهای 85-1977 است. این مقدار معادل نیمی از نرخ کاهش به دست آمده در سالهای 76-1974 می باشد. (به تصویر 7 نگاه کنید) این مقدار با دامنه ای از کاهشهای سالانه از 2/0 درصد تا یک درصد که توسط دیگر تحلیلگران پیش بینی شده قابل مقایسه است.(1) متدولوژی ما همچنین فرض را بر آن قرار می دهد که نرخهای صرفه جویی در تقاضای انرژی هریک از چهار منطقه کاهش خواهد یافت: نسبتهای تولید واقعی ناخالص ملی در طول نه سال با روندهای دوره 76-1974 مقایسه شده است.

* در آمریکا نسبت تقاضای انرژی به تولید ناخالص ملی به میزان سالانه 8/0 درصد در سالهای 85-1977 پیش بینی شده که کاهش خواهد یافت در حالی که در سالهای 76-1974 این میزان کاهش 1 درصد در سال بوده است.

* در ژاپن نسبت تقاضای انرژی به تولید ناخالص ملی نشانگر 9/0 درصد کاهش سالانه در سالهای 85-1977 است در حالی که در مقایسه این میزان کاهش در سالهای 76-1974 سه درصد در سال بوده است.

* در اروپای غربی میزان کاهش پیش بینی شده آتی 6/0 درصد است که از 3/1 درصد کاهش سالانه در سالهای 76-1974 پایین تر است.

* در کانادا که صرفه جویی موضوع یک خط مشی عمده نیست، پیش بینی شده که نسبت به میزان 2/0 درصد در سال که اساسا کمتر از سالهای 76-1974 خواهد بود، کاهش می پذیرد.

ما به منظور درک مفاهیم وسیع برآوردهایمان در مورد عرضه نفت اوپک، سناریوهای تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی را مرتبط با دو نرخ رشد اقتصادی واقعی ایجاد کرده ایم که ملازم با بیکاری ثابت این کشورها و براساس فرضیه های بهره وری جایگزینی مختلف هستند. در سناریوی پایه، ما میزان رشد تولید ناخالص ملی هر منطقه را به میزانی که بتواند بیکاری را در سطوح کنونی نگهدارد، برآورد کرده ایم. میانگین سالانه به دست آمده در مورد سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 حدود 2/4 درصد بود.

تصویر 7 ما چند عامل مؤثر در میزان بیکاری آتی، از قبیل رشد جمعیت قادر به کار، پیش بینی نرخهای مشارکت نیروی کار، روابط مشاهده شده در سالهای 1970 بین تغییرات در تولید ناخالص ملی واقعی و تغییرات در اشتغال را در این برآوردها دخالت داده ایم. (به جدول 4 نگاه کنید) چون تغییرات عمده ای در جمعیت قادر به کار سه منطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی از زمان حال تا اوائل سالهای 1980 رخ خواهد داد، ما نرخهای رشد را آنقدر تغییر داده ایم تا نرخ بیکاری ثابت بماند. منبع پیش بینی های ما در مورد جمعیتها (سازمان ملل)، این ارقام را در دوره های زمانی پنجساله ارائه می دهد که باعث می شود در پیش بینی های ما برای سالهای 1981 و 1982 عدم تداوم و گسیختگی

ص: 498


1- برای بحثی در مورد پیش بینی مقایسه ای تقاضای انرژی ضمیمه ”د“ را ببینید.

قابل ملاحظه ای پدید آید. استفاده از ارقام سال به سال منتج به نرخهای رشد لازمه با تغییرات ملایمتری می شود. تغییرات مزبور در رشد جمعیت قادر به کار، بیانگر یک نسبت کوچکتر از میزان بیکاری ثابت، به میزان رشد تولید ناخالص ملی در کانادا و آمریکا پس از سال 1981 کمتر و نسبت بزرگتری در کشورهای اروپای غربی می باشد.

به بعلت امکان تغییر در روندها و روابط تاریخی، میانگین سالانه محاسبه شده 2/4 درصد رشد برای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 را باید صرفا نشانگر رشد تولید ناخالص ملی که برای ثابت ماندن بیکاری لازم می باشد دانست و نباید آن را یک پیش بینی دقیق انگاشت. به طور مثال، در مورد آمریکا بسیاری از ناظران معتقدند که نرخهای رشد بیکاری مداوم کمتر از آن چیزی است که علی الخصوص در سالهای 81-1978 مور استفاده قرار داده ایم. ظاهرا این نظریات مختلف به موارد زیر ربط دارند: (الف) پیش بینی مشارکت کمتر نیروی کار و (ب) این اعتقاد که به لحاظ نرخهای کاهش یافته تشکیل سرمایه و دیگر ضرایب، افزایشهای فرض شده در تولید ناخالص ملی ممکن است مستلزم تغییرات بالاتری در اشتغال به جای افزایش در کارایی تولیدی بشاد. برای درنظر گرفتن این امکان که میزان اشتغال ممکن است در رابطه با تولید ناخالص ملی آتی بیش از گذشته بالا برود، ما یک سرّی فرضیات مختلف برای رشد تولید ناخالص ملی به میزان 5/0 درصد کمتر از سناریوی پایه در نظر گرفتیم (نرخ میانگین برای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 معادل 7/3 درصد می باشد).

جدول 4 سطح پایین ترین سناریوی رشد، ما نرخهایی از میزان رشد تولید ناخالص ملی سالانه برای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 را با میانگینی معادل 7/3 درصد دربر می گیرد. در بسیاری از موارد نرخها مشابه پیش بینی های بسیاری از پیشگویان اقتصادی است، گرچه افزایش تولید ناخالص ملی آمریکا و کانادا در سالهای 85-1982 در قسمت مقادیر کوچکتر قرار گرفته اند. گذشته از مسئله انرژی، بدبینی مربوط به رشد اقتصادی آتی ناشی از (الف) دورنمای تیره سرمایه گذاری در رابطه با منافع ناچیز و تردید در زمینه تجارت و (ب) سیاستهای اقتصادی محتاطانه دولتی در برابر کسری بودجه و پرداختهای عظیم، می باشد. در این سناریو، تقاضای انرژی کشورهای پیشرفته به میزان سالانه 9/2 درصد در سالهای 85-1978 افزایش خواهد یافت که در سال 1985 معادل 6/94 میلیون بشکه در روز می باشد.

در سناریوی سطح بالای رشد، تقاضای کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای انرژی از 4/75 میلیون بشکه در روز در سال 1977 به 98 میلیون بشکه در روز در سال 1985 افزایش می یابد.(1) نرخهای رشد تولید ناخالص ملی که در این سناریوها مورد استفاده واقع شده است کلاً در رابطه با میزان حداکثری که پیش بینی کنندگان در مورد کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 ابراز می دارند، بسیار ناچیزاست و میانگین آن 2/4 درصد سال می گردد و میزان رشد

ص: 499


1- به ضمیمه د در مورد مقایسه تقاضاهای پیش بینی شده انرژی نگاه کنید.

مصرف انرژی نیز معادل 3/3 درصد می باشد.

عرضه انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی برآورد ما در مورد عرضه انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 بر تحلیل مفصل طرحها و پیش بینی ها در مورد هریک از منابع انرژی در چهار منطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی استوار است. در این رابطه ما مخصوصاً (الف) سیاستهای عمرانی دولتها و مدیریت منابع، (ب) برآورد پایه منابع، (ج) قراردادهای موجود و کاملاً قابل اجرای تجاری، و (د) برنامه زمانی لازم برای راه اندازی پروژه ها را مورد بررسی قرار داده ایم. اصولاً، ما «بهترین برآوردها» را در صورت عدم ایجاد وقفه طولانی در برنامه های زمانی ساختمانی، از آنچه که می تواند تحت قوانین جاری حاصل شود، تهیه کرده ایم.

رشد تولید انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 81-1978 به طور میانگین بیش از 9/3 درصد خواهد بود و در سالهای 85-1981 با کاهش شدیدی معادل 2 درصد همراه خواهد بود. (به تصویر 8 نگاه کنید) این کاهش نمایانگر کاهش سرعت رشد تولید نفت سازمان همکاری و عمران اقتصادی پس از سال 1980 است که در آن تولید نفت دریای شمال و شیب شمالی آلاسکا کاهش خواهد یافت. از جمله منابع انرژی غیرنفتی که پیش بینی شده استفاده از آن در هشت سال آتی بسیار زیاد خواهد شد، می توان از انرژی هسته ای و زغال سنگ نام برد. تولید گاز طبیعی احتمالاً پس از سال 1980 دچار رکود خواهد گشت. انتظار می رود تا سال 1985 واردات زغال سنگ و گاز طبیعی که معادل 3 تا 4 میلیون بشکه نفت است جایگزین تولید داخلی انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی بشود. (به جداول 5 و 6 نگاه کنید) تصویر 8 بخش اعظم افزایش تولید نفت سازمان همکاری و عمران اقتصادی بین زمان حال و سال 1985 از دریای شمال پدید خواهد آمد که گمان بر این می رود که این افزایش نیز پس از سال 1980 سیر نزولی داشته باشد. بازده نفتی انگلیس که در سال گذشته معادل 000/800 بشکه در روز بود، در هشت سال آینده چهار برابر خواهد شد. انتظار می رود تولید نفتی انگلیس در امسال و سال آتی روزانه 000/500 بشکه افزایش یابد، لیکن پس از آن این افزایش تولید دچار سیر نزولی خواهد گشت. تولید نفت نروژ نیز در سال جاری دو برابر یعنی 000/600 بشکه در روز خواهد شد و پس از آن افزایش خواهد یافت و در سال 1985 به سطح 3/1 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. مهمترین حوزه نفتی کشف شده در دریای شمال به نام استات افجورد که در سال 1980 تولید و بهره برداری آن آغاز خواهد شد، تولید حوزه اکوفیسک را افزایش خواهد داد. میزان ذخایر نیز آنقدر زیاد است که می تواند این سطوح تولیدی پیش بینی شده را تأمین نماید. مجموع ذخایر کشف شده در آبهای انگلیس معادل 20 میلیارد بشکه نفت است. مجموع ذخایر مجتمع استات افجورد و اکوفیسک نروژ نیز رویهم رفته به 8 میلیارد بشکه نفت می رسد. میزان تولید تا پایان سال 1985 بستگی به برنامه ریزی توسعه که از هر حیث استوار باشد، دارد.

ص: 500

انتظار می رود در تولید نفت کانادا و آمریکا فقط افزایشات کوچکی وجود داشته باشد.

* تولید نفت آمریکا در سال 1985 احتمالاً به سطح 3/10 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. البته این میزان با دامنه ای از پیش بینی ها بین 5/9 و 5/10 میلیون بشکه در روز پیش بینی شده توسط اکثر شرکتهای نفتی، وزارت انرژی، و بخش خدمات تحقیقاتی کنگره مورد مقایسه قرار می گیرد. بازده شیب شمالی آلاسکا که قرار است از 000/300 بشکه در روز در سال 1977 به 2 میلیون بشکه در روز در سال 1985 برسد، خواهد توانست کاهش مداوم تولید منابع دیگر را جبران نماید. چون بخش اعظم تلاشهای اکتشافی آمریکا در مناطق قدیمی و کشف شده قبلی صورت گرفته است. افزایش در میزان حفاریها منجر به افزایش در ذخایر نشده است، ولی ادامه این عملیات سبب شده است که نرخ کاهش در تولید در خارج از شیبهای شمالی کند شود. با وجود اینکه آمریکا در خارج از خشکی ذخایر نفتی بسیار دارد، ولی عرضه نفت این منابع تا سال 1985 عمده نخواهد بود.

* بازده نفتی کانادا پس از سیر نزولی آن در سالهای 76-1974 در سال گذشته به سطح اولیه بازگشت و تا سال 1985 ممکن است قدری افزایش یابد. افزایش حفاری در مخازن کم عمق در آلبرتا سبب شده تا از کاهش در حوزه های قدیمیتر در سال گذشته، ممانعت به عمل آید.

جدول 5 و 6 هنوز ذخایر مهمی کشف نشده است، لیکن اکتشافات در بخش پمبینای غربی آلبرتا امیدوارکننده به نظر می رسد. نتایج حاصله از بخش پمبینا باید در سالهای 85-1982 روزانه بین 000/200 تا 000/300 بشکه نفت تولیدی جدید به تولیدات بیفزاید. تولید نفت مصنوعی از شنهای نفتی نیز از سطح 000/50 بشکه در روز در سال 1977 به سطح 000/300 بشکه در روز در سال 1985 افزایش می یابد.

تولید نفت ذخایر قطبی کانادا در دوران ماقبل 1985 آغاز نخواهد شد چون هزینه های مربوط به گسترش و توزیع این ذخایر بسیار سنگین می باشد.

تولید گاز طبیعی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز کاهش خواهد یافت و در سال 1985 به معادل نفتی آن یعنی 14 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. برآورد ما در مورد بازده گاز طبیعی آمریکا یعنی معادل 4/8 میلیون بشکه نفت در روز تا سال 1985 توأم با کاهش مداوم خواهد بود و تولید بر اضافات جدید در ذخایر فزونی می یابد و در میزان اکتشاف افزایش حاصل نمی شود. و تا قبل از سال 1985 از حوزه شیب شمالی آلاسکا، گازی در دسترس قرار نخواهد گرفت. بسیاری از پیش بینی کنندگان معتقدند که تولید گاز آمریکا تا سال 1985 معادل مقدار نفتی آن، یعنی 7 تا 9 میلیون بشکه در روز می باشد.

تولید گاز طبیعی در اروپای غربی نیز 15 درصد افزایش خواهد یافت. گرچه از عرضه گاز هلند، که 45 درصد مصرف اروپای غربی را تشکیل می دهد، به دلایل صرفه جویانه کاسته خواهد شد، ولی شروع بهره برداری از حوزه برنت و به اضافه استفاده کامل از حوزه فریگ، بازده دریای شمال را به میزان یک پنجم آن تا سال 1985 افزایش خواهد داد. تولید گاز توسط نروژ در دریای شمال قرار است از معادل نفتی آن یعنی 000/28 بشکه در روز در سال گذشته به 000/500 بشکه در روز در سالهای 1980 برسد.

ص: 501

در میزان تولید گاز طبیعی کانادا نیز قرار است افزایشی پدید آید. اکتشافات اخیر که با انگیزه های تشویقی اکتشافاتی فدرال، مالیات کم، و امتیازات بهره برداری در سطح فدرال و استان همراه است باید بتواند، تولید گاز کانادا را در اوائل سالهای 1980 بالا ببرد. ژاپن نیز قادر است مقدار زیادی گاز طبیعی از حوزه های خارج از خشکی تولید نماید، لیکن تلاشهای اکتشافی و گسترش به لحاظ ادعاهای حل نشده ژاپن، چین و کره در مورد آن دچار وقفه گشته است.

تولید زغال سنگ سازمان همکاری و عمران اقتصادی از معادل نفتی آن یعنی 3/12 میلیون بشکه در روز در سال 1977 به 4/15 میلیون بشکه در سال 1985 بالغ خواهد گردید. با مقررات کنونی آمریکا، ما پیش بینی می کنیم که بازده زغال سنگ آمریکا از معادل نفتی آن یعنی 5/7 میلیون بشکه در روز در سال 1977 به 4/10 میلیون بشکه در سال 1985 خواهد رسید، در حالی که بخش اعظم مصرف انرژی آمریکا مختص به تولید برق خواهد بود. این پیش بینی تقریبا مشابه مطالعات اخیر بخش خدمات تحقیقاتی کنگره، تحت عنوان عرضه و تقاضای انرژی در آمریکا، اختیارات محدود، فشارهای نامحدود می باشد.

تصویب مقررات جدید جهت فراهم آوردن انگیزه های بیشتر برای شرکتهای صنعتی و خدمات عمومی می تواند سبب مصرف بیشتر در زمینه زغال سنگ بشود، البته اگر مشکلات مربوط به حفاظت محیاط زیست، کار و حمل و نقل در رابطه با تولید زغال سنگ حل گردد.

بازده زغال سنگ اروپای غربی، کانادا و ژاپن به میزان کمی افزایش خواهد یافت.

* هزینه بهره برداری از زغال سنگ اروپای غربی به علت اینکه رگه های زغال سنگ باریک بوده و در اعماق معادن جای دارد، بسیار سنگین است و در بعضی از کشورها قیمت زغال سنگ وارداتی برابر31 قیمت زغال سنگ تولید شده در داخل است. افزایش در تولید زغال سنگ انگلیسی قادر خواهد بود کاهشهای مداوم در تولید زغال سنگ آلمان غربی و فرانسه را جبران نماید، و این کشورها روی هم رفته 90 درصد زغال سنگ اروپای غربی را تولید می نمایند. انتظار می رود تولید زغال سنگ در دیگر نقاط اروپا به خصوص، یونان، اسپانیا و ترکیه حاصل کمی دربرداشته باشد.

* تولید زغال سنگ کانادا نیز افزایش چشمگیری نخواهد داشت. گسترش این منبع انرژی به وسیله (الف) فقدان تسهیلات حمل و نقل لازم جهت تحویل زغال سنگ غرب به بازار شرق، (ب) تأخیر در پیمانهای صادراتی که قبلاً از گسترش حمایت می کردند، و (ج) عدم توانایی اتاوا در تطبیق دادن اهداف خود در زمینه انرژی و در رابطه با جمعیت، دچار وقفه گشته است.

* ذخایر زغال سنگ ژاپن در مناطق دورافتاده و کوهستانی و در بافتهای عمیق واقع شده است.

هزینه های تولید خیلی بیشتر از قیمت زغال سنگ در بازار است، و کمبود حاد کارگران ماهر نیز از قدرت تولیدی ژاپن در رابطه با زغال سنگ می کاهد.

انرژی هسته ای در کشورهای پیشرفته تحت فشارهای سیاسی و قانونی بسیار قرار دارد. بحث و مناظره فزاینده پیرامون مطلوبیت و کارایی انرژی هسته ای که با کاهش تقاضای مربوط به الکتریسیته و هزینه های سریعا رشد یابنده تأسیسات هسته ای دو چندان گردیده، انتظارات مربوط به دستیابی به انرژی هسته ای تا سال 1985 را به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش داده است. (به جدول 7 نگاه کنید) برآورد ظرفیت آتی با طولانی تر شدن برنامه های ساخت تأسیسات هسته ای دائما کاهش می یابد. اکنون چنین به نظر می رسد که حتی با ایجاد یک اختلال مهم در صنایع هسته ای از قبیل یک تأخیر طولانی در ساخت یا

ص: 502

اداره در یک کشور مهم، کاهشهای بیشتر در ظرفیت پیش بینی شده غیرمحتمل می باشند. به این ترتیب تا سال 1985 برق تولیدی توسط انرژی هسته ای معادل نفتی 6/6 میلیون بشکه در روز به تولید انرژی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی خواهد افزود که سه برابر مقدار آن در سال 1977 می باشد.

جدول 7 ظرفیت تولیدی ثابت آمریکا در اواسط سالهای 1980 از مرز 000/100 مگاوات خواهد گذشت برق تولیدشده توسط انرژی هسته ای در سال 1985 معادل 3 میلیون بشکه نفت در روز می شود که مساوی 10 درصد تولیدات انرژی آمریکا خواهد بود. گسترش انرژی هسته ای نیز در برگیرنده سه چهارم افزایش عرضه انرژی ژاپن در سالهای 85-1977 خواهد بود. در ژاپن ظرفیت ثابت 000/22 تا 000/23 مگاوات تا سال 1985 که خیلی پایین تر از پیش بینی های دولتی است، خواهد توانست تولید برقی معادل روزانه 000/600 بشکه نفت را تضمین نماید، البته اگر پیرامون مشکلات که به ظرفیت هسته ای کنونی ژاپن آسیب وارد می سازد، راه حلی اندیشیده شود. در کانادا افزایش فعالیت دولت مرکزی در زمینه انرژی هسته ای خواهد توانست در هشت سال آینده در منطقه اونتاریو 5000 مگاوات به ظرفیت انرژی هسته ای این کشور اضافه نماید.

در اروپای غربی، فرانسه نمونه ای برای گسترش انرژی هسته ای می باشد.

* کنترل مستقیم دولت بر بازار داخلی انرژی، پاریس را قادر خواهد ساخت تا ظرفیت انرژی هسته ای خود را بیش از هر کشور دیگری در اروپای غربی بالا ببرد. تا سال 1985، ظرفیت انرژی هسته ای فرانسه به 000/31 مگاوات خواهد رسید که در مقابل در سال 1977 این ظرفیت معادل 4600 مگاوات بوده است.

* در آلمان غربی جایی که بازار انرژی آزادانه تر از فرانسه عمل می کند، ظرفیت انرژی هسته ای از میزان 400/1 مگاوات افزایش می یابد و در سال 1985 به 000/2 مگاوات خواهد رسید. این میزان خیلی کمتر از برنامه ای است که دولت چندسال قبل طرح آن را ریخته بود. دعاوی قانونی گروههای حفاظت محیط زیست و شرایط سخت دولتی جهت دفن مواد زائد هسته ای، ساختمان بسیاری از کارخانه ها را به تأخیر انداخته و آغاز کار بسیاری را نیز به تعویق انداخته است.

* انگلیس که پیشگام در صنعت انرژی هسته ای بوده است، در تولید انرژی هسته ای افزایش ناچیزی را برنامه ریزی کرده است. تولید فراوان زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی در داخل، نیاز به انرژی هسته ای را در کوتاه مدت از بین برده است.

دیگر منابع انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی در چندسال آینده افزایش معتدلی خواهند یافت. کلیه مناطق مهم سازمان همکاری و عمران اقتصادی درنظر دارند، در برنامه تولید برق هیدروالکتریک و ژئو حرارتی خود گسترشی به وجود آورده، و میزان تولید سازمان را از این منابع در سال 1985 به 3/6 میلیون بشکه در روز برسانند. میزان افزایش استفاده از انرژی خورشیدی، باد و دیگر منابع انرژی غیرمرسوم در سال 1985 بسیار ناچیز و احتمالاً معادل نفتی آن یعنی 000/50 بشکه در روز

ص: 503

خواهد بود. تکنیکهای موجود استفاده از انرژی خورشیدی که با قیمتهای فعلی از نظر هزینه مقرون به صرفه است از قبیل ایجاد ساختمانهائی که بتوانند حداکثر استفاده از گرمای خورشید را بنمایند و نیز استفاده از این انرژی در گرم کردن آب، احتمالاً به کندی در معرض استفاده قرار خواهند گرفت.

واردات خالص زغال سنگ و گاز طبیعی به میزانی برابر معادل نفتی آن یعنی 7/3 میلیون بشکه در روز در سال 1985، مکملی برای منابع داخلی انرژی سازمان خواهد شد، در حالی که در سال گذشته میزان این واردات معادل 7/1 میلیون بشکه نفت در روز بوده است. آمریکا، اروپای غربی و ژاپن در این دوره بخش اعظم گاز طبیعی موردنیاز خود را از طریق کشورهای عضو اوپک وارد خواهند نمود. ژاپن امیدوار است که بتواند تا سال 1985 واردات گاز مایع طبیعی خود را دوبرابر یعنی معادل 000/500 بشکه نفت در روز بنماید، تا بتواند نیاز خود را در زمینه تغییر منابع انرژی و استفاده از سوخت بدون دود برآورده سازد. به دلیل هزینه های سرسام آور و تکنولوژی پیچیده لازم، ژاپن فقط به تعداد محدودی از برنامه های تولید گاز مایع طبیعی در خارج از کشور پرداخته است. مشکلات مربوط به انبار کردن و حمل و نقل نیز بر میزانی که ژاپن می تواند واردات گاز طبیعی مایع خود را افزایش دهد تأثیر خواهد گذارد. واردات گاز طبیعی اروپای غربی در سال 1985 دوبرابر خواهد شد که بیشتر از گاز طبیعی مایع الجزایر تشکیل می گردد. فروش گاز طبیعی شوروی به اروپای غربی نیز احتمالاً افزایش خواهد یافت (از معادل نفتی آن یعنی 000/850 بشکه در روز به 85/1 میلیون بشکهد ر روز) و به این ترتیب تا سال 1985 شوروی 50 درصد نیاز وارداتی اروپای غربی را از نظر گاز طبیعی برآورده خواهد ساخت.

انتظار می رود واردات خالص زغال سنگ سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سال 1985 معادل 4/1 میلیون بشکه نفت در روز بشود. واردات زغال سنگ اروپای غربی که از طریق افریقای جنوبی، لهستان، استرالیا و نیز آمریکا تأمین می گردد، نیز افزایش معتدلی خواهد داشت، ولی افزایش عمده ای در این رابطه پدید نخواهد آمد، چون صنعت فولادسازی که چهل درصد مصرف زغال سنگ را به خود اختصاص داده است رشد سریعی نخواهد داشت و در زمینه تولید انرژی برق یا در استفاده از زغال سنگ به عنوان سوخت نیز افزایش چشمگیر حاصل نخواهد گردید. بنا به دلایل مشابه واردات زغال سنگ ژاپن نیز افزایش چندانی نخواهد یافت.

تقاضای خالص واردات نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی کسر کردن تولید داخلی انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی و نیز واردات خالص غیرنفتی از تقاضای انرژی مذکور در سناریوهای ما، نشان دهنده این امر می باشد که تقاضای وارداتی انرژی این سازمان در سال 1985 دامنه ای از 5/31 تا 9/34 میلیون بشکه در روز را خواهد داشت، و بستگی به رشد تولید ناخالص ملی نیز دارد. (به جدول 8 نگاه کنید) در هر دو سناریو، رشد تقاضای واردات نفتی سازمان در سالهای 82-1980 سرعت می یابد، که منعکس کننده، کند شدن رشد تولید انرژی داخلی می باشد.

* با درنظر گرفتن فرضیات پایین تر رشد تولید ناخالص ملی که نزدیک بدان فرضیاتی است که توسط بسیاری از پیش بینی کنندگان انرژی صنعتی مورد استفاده قرار گرفته است، تقاضای خالص واردات نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی برابر با 5/31 میلیون بشکه در روز در سال 1985 خواهد بود که از این مقدار 5/12 میلیون بشکه آن روزانه توسط آمریکا وارد می گردد.

ص: 504

با درنظر گرفتن سناریوی رشد بیشتر، واردات خالص نفتی در سال 1985 مشتمل بر 9/34 میلیون بشکه در روز خواهد گردید، با این فرض که میزان عرضه برای تکافوی این مقدار تقاضا مناسب خواهد بود، در این سناریو تقاضای خالص وارداتی آمریکا به 2/14 میلیون بشکه در روز خواهد رسید، که ظرفیت بنادر موجود را تحت فشار قرار خواهد داد.

تقاضای کشورهای غیرکمونیستی خارج از کشورهای عضو سازمان...

در مرحله بعدی تجزیه و تحلیل، ما به برآورد تقاضای کشورهای درحال توسعه غیراوپک و چند کشور صنعتی خارج از حوزه سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای نفت اوپک پرداختیم. برای ساده تر شدن تحلیل و متمرکز شدن آن بر سیاستهای موازنه ای در کشورهای پیشرفته، تصمیم گرفتیم محتمل ترین برآورد را در مورد تقاضای این کشورها در مورد نفت اوپک به دست آوریم. به علت عدم کفایت اطلاعات موجود، بقیه کشورهای غیراوپک و غیرکمونیستی را نمی توان با کشورهای پیشرفته در یک ترازو قرار داد. در عوض، رابطه تاریخی بین فعالیت اقتصادی را که به وسیله تولید ناخالص داخلی اندازه گیری می شود و مصرف نفتی یازده کشور مصرف کننده بزرگ درحال توسعه و بقیه کشورهای در حال توسعه غیراوپک و چهار کشور پیشرفته را مورد بررسی قرار داده ایم.

تقاضای خالص وارداتی نفتی کشورهای درحال توسعه غیراوپک از نظر ما کشورهای درحال توسعه غیراوپک به طور گروهی در سال 1985 کمتر از امروز به نفت وارداتی نیاز خواهند داشت که در سال مزبور تقاضای وارداتی آنها برابر 3/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود، در حالی که در سال 1977 این تقاضا معادل 3 میلیون بشکه در روز بوده است. با این وصف این تولید سریعا رشد یابنده نفت مکزیک است که وابستگی وارداتی بسیاری از کشورهای درحال توسعه غیراوپک را مخفی نگاه می دارد. صادرات نفتی مکزیک از 000/250 بشکه در روز در سال گذشته به 7/2 میلیون بشکه در سال 1985 افزایش خواهد یافت. (به جدول 9 نگاه کنید) به نظر ما در طول سالهای 85-1978 مصرف نفت در کشورهای در حال توسعه غیراوپک افزایش خواهد یافت. در بسیاری از این کشورها سهم صنعت در بازده ملی رو به افزایش است، و کاهش استفاده از نفت را مشکل می سازد. به طور کلی، برآورد ما نشان می دهد که تقاضای نفتی کشورهای درحال توسعه غیراوپک از 2/7 میلیون بشکه در روز در سال گذشته به بیش از 11میلیون بشکه در سال 1985 بالغ خواهد گردید. این برآوردهای مربوط به تقاضا، فرض را بر آن قرار داده است که این کشورها به طور گروهی در سالهای 85-1977 به رشد تولید ناخالص داخلی معادل 5/4 درصد در سال دست خواهند یافت. این میزان رشد اقتصادی تقریبا برابر چهارپنجم میزان رشد تاریخی است. گرچه در میان کشورهای در حال توسعه تفاوتهایی نیز در این زمینه به وجود خواهد آمد، ولی این میزان با نرخ نسبتا کند رشد در کشورهای پیشرفته همراهی خواهد داشت.

تولید نفت داخلی کشورهای در حال توسعه غیراوپک از 2/4 میلیون بشکه در روز در سال 1977 به 3/6 میلیون بشکه در روز در سال 1980 و 9 میلیون بشکه در روز در سال 1985 افزایش خواهد یافت.

ص: 505

(به تصویر 9 نگاه کنید) بخش اعظم این افزایش در کشورهای مکزیک و مصر و بخش کمتر آن از کشورهای هند، برزیل و برونئی و مالزی تأمین خواهد گردید. تولید نفت و گاز طبیعی مایع در مکزیک از بیش از یک میلیون بشکه در روز در سال گذشته به 3/2 میلیون بشکه در سال 1980 و 9/3 میلیون بشکه در روز در سال 1985 بالغ خواهد گردید. بازده نفتی مصر احتمالاً به 000/700 بشکه در روز در سال 1980 و یک میلیون بشکه در روز در سال 84-1983 بالغ خواهد گردید.

کشف ذخایر نفتی وسیع در ایالات چیاپاز و تاباسکو در جنوب شرقی مکزیک در سال 1972 دورنمای وخیم عرضه نفت را دگرگون ساخت. پمکس، کمپانی دولتی نفتی یک برنامه ضربتی را برای گسترش دادن ذخائر؛ نفتی جدید ترتیب داد و مکزیک دوباره عنوان قبلی خود یعنی بشکه صادرکننده خالص نفت خام را در سپتامبر 1974 به دست آورد. در اواخر سال 1977 تولید نفت مکزیک به بیش از یک میلیون بشکه در روز بالغ گردید.

* برآوردهای اخیر مربوط به ذخایر نفتی واقع در خشکی حوزه رفورما در جنوب شرقی نشان می دهد که بین 20 تا 60 میلیارد بشکه نفت در این منابع وجود دارد. در این بخش 20 حوزه نفتی کشف شده و حداقل 65 حوزه دیگر آن کشف نشده باقی مانده است. شش حوزه نفتی با حداقل 130 حلقه چاه فعال روزانه معادل 000/750 بشکه نفت تولید می نماید. در خارج از خشکی، کمپانی پمکس در منطقه «چاک» به چهارحوزه نفتی دیگر دست یافته است، که در 75 کیلومتری شمال کویداد دل کارمن قرار دارد که حدود 60 حوزه یا بیشتر آن هنوز بکر باقی مانده است.

قدرت نفتی مصر خیلی بیشتر از اکثر کشورهای در حال توسعه غیراوپک می باشد. کمپانیهای بین المللی نفتی به توان ذخایر مصر امید بسیار دارند، که این امید آنها بیشتر در منطقه کانال سوئز متمرکز است که در آن به چهار اکتشاف مهم و چشمگیر دست یافته شده است. به نظر ما تولید نفت مصر به آرامی گسترش خواهد یافت، چون به لحاظ ادعاهای اسرائیل، امتیازات مربوط به اکتشافات نفت در کانال سوئز توأم با تردید باقی خواهد ماند. با توجه به عدم اطمینان در مورد وضعیت سیاسی، بازده نفتی مصر تا سال 1983 یا 1984 و در مقایسه با پیش بینی قاهره در مورد تولید 1 میلیون بشکه در روز در سال 1980 به سطح یک میلیون بشکه در روز نخواهد رسید.

دیگر کشورهای پیشرفته دورنمای تولیدی دیگر کشورهای پیشرفته از قبیل استرالیا، اسرائیل، نیوزیلند و آفریقای جنوبی چندان امیدوار کننده نمی باشد. در استرالیا که مهمترین تولیدکننده نفت این گروه به شمار می آید، انتظار می رود که در 85-1978 تولید به سطح 000/500 بشکه در روز کاهش یابد. به طور کلی، واردات نفتی این گروه از 000/700 بشکه در سال 1977 به روزانه 3/1 میلیون بشکه در سال 1985 افزایش خواهد یافت.

کشورهای کمونیست در بازار نفت

ما پیش بینی می کنیم که تولید نفت شوروی در سالهای 85-1981 کاهش خواهد یافت و به سطحی می رسد که تنها خواهد توانست نیازهای داخلی را برآورده سازد و مازادی برای صدور به خارج باقی

ص: 506

نخواهد گذاشت. ما انتظار داریم به این لحاظ که اروپای شرقی، کوبا، ویتنام، کره شمالی و مغولستان مناطق مواجه با کمبود هستند، روند تغییرات شوروی سبب خواهد شد که موضع کشورهای کمونیستی به عنوان صادرکننده خالص نفتی به وارد کننده خالص نفتی تغییر یابد. اینکه آنها تا سال 1985 چه مقدار نفت وارد خواهند کرد نامعلوم است. پیش بینی های ما نه تنها تحت تأثیر نامشخص بودن اطلاعات مربوط به تولید و مصرف قرار دارد، بلکه از این واقعیت نیز متأثر می شود که واردات حتی ناچیز نفتی باتوجه به استانداردهای جهانی موجب مصرف سنگین درآمدهای محدود ارز خارجی کسب شده، توسط کشورهای کمونیستی می گردد. با درنظر گرفتن شرایط احتمالی عرضه و تقاضای نفتی و با فرض اینکه قیمتهای نفت ثابت بمانند. می توان گفت که مضیقه های مالی مرتبط با تراز پرداختهای کشورهای کمونیستی، واردات خالص نفتی آنان را در سال 1985 به 5/2 میلیون بشکه در روز محدود خواهد کرد.

(به تصویر 10 نگاه کنید). علاوه بر این، حتی اگر کشورهای کمونیستی از وارد کردن نفت اجتناب ورزند، تأثیر این اقدام آنها بر عرضه نفت جهانی، هجوم فشار وارده بر تقاضا را تنها یک سال به تعویق خواهد افکند.

مشکل نفتی شوروی گرچه شوروی موضع خود را به عنوان مهمترین تولید کننده نفتی روزانه 9/10 میلیون بشکه در سال 1977 حفظ کرده است، لیکن میزان رشد بازده نفتی به طرز قابل توجهی کندتر شده است. در تولید نفت شوروی در سال 1977 تنها 000/500 بشکه در روز افزایش وجود داشت. این مقدار از سال 1972 کوچکترین افزایش واقعی بود و در مقایسه با دوران بعد از جنگ کمترین میزان رشد تولید به شمار می رود.

میزان بازده تمام مناطق نفتی شوروی در حال حاضر رو به کاهش است بجز غرب سیبری که اکنون به لحاظ اینکه حوزه نفتی غول آسای ساموتلر به اوج تولید خود رسیده است، بازده تولید به نظر می رسد که دچار مشکلات بیشتری شود. (به تصویر 11 نگاه کنید).

حوزه نفتی ساموتلر به تنهائی بیشترین سهم را در رشد تولید نفت شوروی در پنج تا شش سال گذشته داشته است. گسترش و بهره برداری از حوزه های دیگر غرب سیبری از برنامه خیلی عقب است. در سالهای 80-1976 حداقل از شش تا هشت حوزه جدید می بایست بهره برداری تجاری آغاز گردد، تا کاهش تولید ساموتلر جبران گردد. ولی در سال 1976 و 1977 سالانه فقط پنج حوزه نفتی کشف گردید که علت آن نیز عدم توانایی برآورد نیازهای مربوط به حفاری و کارهای زیربنایی بوده است.

مهمتر از همه اینکه، بازده حوزه ساموتلر احتمالاً در سال 1980 رو به کاهش خواهد گذارد و در سالهای 85-1982 کاهش آن عمده خواهد بود، در حالی که کاهشی که هم اکنون در مناطق دیگر در جریان است در اثر تخلیه ذخایر سریعا افزایش می یابد. در نتیجه ما معتقدیم که بازده نفتی شوروی در سال 1980 به اوج خود خواهد رسید و در اوایل سالهای 1980 سیر نزولی سریعتری پیدا خواهد کرد. بنابراین برآورد ما پیش بینی می کنیم بازده نفتی این کشور در سال 1985 معادل 10 میلیون بشکه در روز خواهد بود. البته اعتقاد داریم این مقدار بالاترین دامنه امکان تولید است و در صورتی که اکتشافات موفقیت آمیز باشند و حفاریها به خوبی انجام گیرد و شوروی بتواند تجهیزات و تکنولوژی مورد نیاز خود را وارد نماید، بدان نائل می شود. اگر نتیجه این اقدامات چندان مثبت نباشد، میزان بازده حداقل 8 میلیون بشکه در روز

ص: 507

خواهد بود.

در کوتاه مدت حداکثر تولید سوختهای جایگزین از قبیل زغال سنگ و گاز طبیعی کاهش بازده نفت را به طور نسبی خواهد توانست جبران نماید. صنعت گاز طبیعی شوروی از مرحله رشد چشمگیر گذشته و وارد یک مرحله کاهش رشد گشته است. تولید زغال سنگ شوروی نیز بسیار کم و برای تأمین نیاز برنامه های کافی نمی باشد.

گرچه ذخایر گازخیز بسیار بزرگ و تولید سالانه سالهای 1976 و 1977 بیش از حد موردنیاز بود، ولی در آینده این میزان توأم با نقصان خواهد گشت.

* پتانسیل مهم رشد هم اکنون بیش از هر زمان از وقتی که صنعت گاز شوروی رشد سریع خود را از اواسط دهه 1960 آغاز کرد، بیشتر بر یک منطقه منفرد متمرکز شده است. درحال حاضر مهمترین منطقه گاز خیزتویمان اوبلاست شمالی در غرب سیبری می باشد. مشکلات فیزیکی و قیمت تمام شده مربوط به گسترش ذخایر در قلمروهای غیرقابل سکونت و احداث هزاران کیلومتر خط لوله جهت انتقال گاز برای استفاده داخلی و صادرات، مشکلات جدیدی را به وجود آورده است. زیربنای نه چندان خوب و شرایط سخت قطبی، حفاری، تولید و احداث خطوط لوله را توأم با کندی خواهد کرد و مانع از آن خواهد شد که شوروی ها بتوانند از این ذخایر عظیم بهره برداری نمایند.

* تولید ذخایر مهم دیگر کشور در اوکراین، قفقاز شمالی، و ازبکستان در سال 1976 به اوج خود رسید و برای اولین بار در سال 1977 کاهش یافت و حتی برنامه ریزی شده که در چند سال آینده نیز سیر نزولی بیشتری را طی نماید.

شوروی دارای ذخایر عظیم زغال سنگ است، لیکن بسیاری از این ذخایر که در بخش اروپایی شوروی قرار دارند نیز مانند منابع نفت و گاز درحال رسیدن به انتها بوده و بهره برداری از آنها بسیار مشکل و گران قیمت می باشد. بخش اعظم ذخایر جدید نیز در شرق مراکز صنعتی و بخش اروپایی کشور قرار دارند و بسیاری دیگر از ذخایر قابل دسترس شرق نیز از نظر کیفیت نامرغوب هستند. در دو دهه گذشته میزان افزایش سالانه زغال سنگ دو درصد بوده است و 3 درصد افزایش سالانه سالهای 80-1976 هنوز تأمین نشده است. کمبود واگنهای راه آهن جهت حمل و نقل زغال سنگ، استفاده نادرست از نیروی کار و کاهشهای اضافه شده بر ظرفیت بهره برداری از معادن جدید از جمله موانع مهم به شمار می آیند. با افتتاح معادن جدید در سیبری، مسئله حمل و نقل یک مشکل غامض رو به افزایش خواهد شد.

کاهش رشد مصرف انرژی در شوروی بدون تأثیر شدید بر اقتصاد بسیار مشکل خواهد بود.(1) نحوه مصرف انرژی شوروی با الگوی مصرف آن در کشورهای صنعتی غرب بسیار متفاوت است و مشکلی است که صرفه جویی در انرژی را بسیار دشوارتر می سازد. صنایع شدیدا پرمصرف انرژی آهن و فولاد حدود 13 درصد مصرف انرژی شوروی را به خود اختصاص داده اند. در حالی که این صنایع در آمریکا تنها 3 درصد مصرف انرژی را شامل می شوند. در کشورهای غربی حمل و نقل و مسکن بخش اعظم مصرف انرژی را به خود اختصاص داده اند، و دورنمای صرفه جویی در این نقاط بسیار امیدوارکننده است.

در شوروی بسیاری از تکنیکهای مربوط به صرفه جویی انرژی در صنایع و منازل که اکنون در غرب مورد بحث قرار گرفته، در شوروی به خدمت گرفته شده اند. درشوروی حرارت بسیاری از مناطق شهری و نیز

ص: 508


1- به ضمیمه ”ه“ جهت مشاهده بحث مفصل پیرامون عرضه و مصرف انرژی در شوروی رجوع شود.

صنعتی از طریق سیستمهای مولد مشترک تأمین می گردد. در حالی که در غرب تعداد این سیستمها بسیار کم است (که اکثر آنها در آلمان غربی و سوئد واقع شده اند). ولی شوروی هزاران سیستم اینگونه ای را در خود مستقر کرده است. بخش اعظم حمل و نقل بار در شوروی توسط خطوط راه آهن انجام می گردد، در حالی که در آمریکا و اروپای غربی به جای آن از کامیون استفاده می شود. در رابطه با اتومبیلهای سواری، شوروی برای هر 40 تا 50 نفر از ساکنین خود یک اتومبیل دارد، در حالی که در آمریکا و کانادا هر دو نفر بیش از یک ماشین سواری و در اروپای غربی هر چهار تا پنج نفر یک اتومبیل سواری دارند.

به خاطر ساختار مصرف، صرفه جویی یا باید از طریق ارتقای تکنولوژی صنعتی و یا تغییر تولید از صنایع سنگین به صنایع و خدمات سبک تأمین گردد. ولی هیچ کدام از این کارها آسان نیست. ارتقای تکنولوژی زمان و هزینه بسیار لازم دارد. تغییر روش از صنایع سنگین مانند آهن و فولاد نیز با نظریات گروههای حاکم ذی نفع شوروی مغایرت دارد.

تولید واقعی ناخالص ملی در شوروی رو به کاهش است و انتظار می رود در سالهای 1980 نیز توأم با کاهش بیشتر باشد. ما پیش بینی می کنیم که افزایش تولید واقعی ناخالص ملی در سالهای 80-1976 معادل 4 درصد در سال و در سالهای 85-1981 معادل 3 تا 5/3 درصد در سال باشد.(1) مصرف انرژی شوروی دارای رشدی سریعتر از تولید ناخالص ملی در سالهای اخیر و سالهای 1960 می باشد. با درنظر گرفتن محدودیت موجود در زمینه صرفه جویی انرژی مجموع تقاضا برای انرژی احتمالاً با نرخی مشابه به نرخ رشد، تولید ناخالص ملی در سالهای 85-1981 افزایش خواهد یافت.(2) کاهش قریب الوقوع در تولید نفت همراه با رشد تولید ناخالص ملی سبب خواهد شد که شوروی نتواند در سالهای 85-1981 به قدر کفایت نیازهای داخلی، نفت تولید نماید و در همان حال موضع خود را به عنوان صادرکننده عمده حفظ نماید. ما انتظار داریم که نرخ رشد برای تولید انرژی، حدود نیمی از تقاضا باشد. بنابراین شوروی باید از مقدار صادرات انرژی خود به مقدار قابل ملاحظه ای بکاهد. در سال 1976 میزان صادرات انرژی این کشور معادل 3/3 میلیون بشکه نفت در روز بود، ولی تا سال 1985 تداوم حداقل 1 میلیون بشکه نفت در روز نیز، کاری بس دشوار خواهد بود. ما فکر می کنیم که تا سال 1985 بخش اعظم انرژی صادراتی این کشور را گاز طبیعی تشکیل دهد. در آن زمان، بین تولید و مصرف نفت شوروی به سختی توازن برقرار خواهد گشت، بنابراین صدور مستمر نفت شوروی به دیگر کشورهای کمونیستی به وسیله واردات حاصله از غرب تأمین خواهد شد.

فقر انرژی اروپای شرقی به دلیل قلت منابع انرژی داخلی، حدود 80 درصد انرژی مصرفی اروپای شرقی از طریق واردات تأمین می شود. از 2 میلیون بشکه نفتی که روزانه در سال 1976 مصرف شد، حدود 6/1 میلیون بشکه آن

ص: 509


1- در دهه آتی شوروی با مشکل اقتصادی حادی روبرو خواهد شد. گذشته از مسئله انرژی ٬ به خاطر کاهش شدید در میزان رشد نیروی کار ٬ نرخهای رو به کاهش بازدهی سرمایه ٬ و کشاورزی فاقد کارایی و غیرقابل اعتماد ٬ و محدودیت در توانایی کسب ارز معتبر جهت واردات تکنولوژی موردنیاز و خریدهای وسیع و متناوب گندم ٬ انتظار بر پایین آمدن نرخ رشد می رود. بحث مفصل مربوط به دورنماها و مشکلات اقتصادی شوروی در نشریه 10436 ٬77 ژوئیه 1977 آورده شده است.
2- به ضمیمه ”ه“ رجوع گردد.

را واردات نفتی تشکیل می داد که 85 درصد آن از طریق شوروی تأمین می گردید. تقریبا تمام نفت تولیدی اروپای شرقی از رومانی که تقریبا خودکفاست به دست می آید و مقداری از آن نیز در یوگسلاوی تولید می گردد که این کشور نیز می تواند 30 درصد نیاز خود را تأمین کرده و بقیه آن را در ازای ارز معتبر خریداری می نماید. بلغارستان، چکسلواکی، مجارستان، لهستان و آلمان شرقی تقریبا به طو رکامل به واردات متکی هستند که درحال حاضر تقریباً و منحصرا با پرداخت ارز معتبر از اتحادشوروی تأمین می نمایند.

رشد اقتصادی اروپای شرقی با کندی روبرو شده است. یعنی در سال 1976 و 1977 معادل 5/3 درصد بوده است در حالی که در سالهای 75-1971 میزان رشد برابر با 5/4 درصد بوده و ما فکر می کنیم که این کندی رشد همچنان ادامه خواهد داشت و در سالهای 85-1981 معادل 5/3 تا 4 درصد در سال خواهد بود. رشد تقاضای انرژی نیز دچار سیرنزولی شده است. علیرغم افزایش واردات گاز، تأکید بر تولید زغال سنگ و آغاز یک برنامه جاه طلبانه در زمینه انرژی هسته ای واردات فزاینده نفتی باید بتواند بخش اعظم تقاضای انرژی را بر آورده نماید. به نظر ما میانگین سالانه رشد واردات نفتی نیز بشدت کاهش خواهد یافت و از 12 درصد در سالهای 76-1971 به 5 درصد در سالهای 85-1977 تقلیل خواهد یافت. به طور کلی اروپای شرقی نیاز مبرمی به واردات نفتی روزافزون خواهد داشت.

احتمالاً رومانی و یوگسلاوی خواهند توانست در ازای نفت مورد نیاز خود ارز معتبر بپردازند. نیاز رومانی به نفت وارداتی در سال 1985 نباید بیش از 000/100 بشکه در روز باشد. یوگسلاوی نیز در حال حاضر روزانه 000/180 بشکه نفت وارد می کند که احتمالاً نیمی از آن از طریق شوروی و در ازاء ارز معتبر به دست می آید. ولی تا سال 1985 یوگسلاوی روزانه به 000/250 بشکه نفت وارداتی نیاز خواهد داشت که تقریبا باید در ازای همه آن ارز معتبر بپردازد.

کاهش احتمالی تولید نفت شوروی مشکلات زیادی برای اروپای شرقی به وجود خواهد آورد، و احتمالاً این کشورها نیز مجبور خواهند شد در تحمل بار سنگین کمبود نفتی شوروی شریک باشند.

بهترین وضع این است که پس از سال 1980 به احتمال زیاد در میزان صدور نفت شوروی به اروپای شرقی افزایشی پدید نخواهد آمد و بدترین وضع این است که این صادرات ممکن است، متوقف گردد. اگر بلغارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی و مجارستان تا سال 1985 مجبور شوند نفت خود را از طریق غرب تأمین نمایند، با قیمتهایی که نفت در سال 1977 خواهد داشت باید معادل 13 میلیارد دلار بپردازند و این رقم برابر کل ارز معتبری است که جمعا در سال گذشته به دست آورده بودند. ولی واضح است هیچ راهی وجود ندارد که آنها بتوانند چنین مخارجی را متحمل شوند. تحت چنین شرایطی احتمالاً شوروی به صادرات نفتی خود در سطحی پایین تر به اروپای شرقی ادامه خواهد اد و متعاقبا در ازای ارز معتبر از طرف آنها مقداری از نفت اوپک را نیز خریداری خواهد نمود.

دیگر کشورهای کمونیستی در حال حاضر دیگر کشورهای کمونیستی بجز چین، نفت مورد نیاز خود را از شوروی وارد می کنند.

آنها منابع انرژی جایگزین معدودی دارند و احتمالاً میزان واردات نفتی آنها افزایش خواهد یافت. کوبا بخش اعظم صادرات نفتی 000/330 بشکه در روز شوروی را در سال 1977 به خود اختصاص داده

ص: 510

است و مسکو برای تأمین نیاز انرژی آتی هاوانا اولویت خاصی قائل شده است. کوبا در سال 1976 روزانه معادل 000/180 بشکه نفت مصرف نمود و در سال 1985 احتمالاً معادل 000/250 بشکه در روز و یا بیشتر استفاده خواهد کرد. در سال 1976 هزینه کل واردات نفتی کوبا حدود 900 میلیون دلار یا بیش از کل ارز معتبر اکتسابی توسط این کشور گردید. در رابطه با کره شمالی، ویتنام، و مغولستان باید گفت که در حال حاضر مجموع واردات روزانه آنها فقط حدود 000/50 بشکه نفت می باشد و احتمال دارد که فقط به میزان کمی افزایش یابد. چین می تواند احتمالاً در آینده برای آنها منبع جایگزین انرژی به شمار آید.

تداوم صادرات چین در دهه آتی احتمالاً چین نخواهد توانست در زمره عرضه کنندگان اصلی نفت به بازار جهانی درآید.

بازده 8/1 میلیون بشکه در روز سال 1977، چین را در زمره تولیدکنندگان نفتی مهم جهان قرار داده که با اندونزی و ابوظبی قابل قیاس می باشد. لیکن تقاضای داخلی به سرعت رو به افزایش است و درحال حاضر این کشور 90 درصد تولیدات نفتی خود را خود مصرف می نماید.

رشد تولید نفت خام از 20 درصد و یا بیشتر در اوائل سالهای 1970 به 8 درصد در سال 1977 کاهش پیدا کرده است. این کاهش نیز ظاهرا به دلیل ناآرامیهای سیاسی و سرعت پیدا کردن مشکلات فنی در بالا بردن بازده حوزه های نفتی بزرگ به وجود آمده است. مهمترین حوزه های تولیدی اکنون ده سال و یا بیشتر از عمر خود را سپری ساخته اند و بخشهای کم عمق آنها درحال تخلیه کامل است. با این وصف چهار حوزه کم عمق جدید دیگر نیز وجود دارد که چینیها خواهند توانست با تواناییهای کنونی حفاری خود بهره برداری از آنها را آغاز نمایند. و در همین حال پکن درحال وارد کردن تکنولوژی حفاری عمیق از آمریکاست. این کشور بهره برداری از خلیج پوهای را آغاز کرده و با استفاده از مته های وارده از سنگاپور، ژاپن و نروژ به حفاریها اکتشافی مبادرت ورزیده است.

در اوائل سالهای 1980 احتمالاً چین خواهد توانست بیش از نیاز اقتصادی داخلی نفت تولید نماید. و در سال 1982 میزان صدور نفت برابر با 000/500 تا 000/600 بشکه در روز خواهد گردید. ژاپن نیز احتمالاً بخش اعظم این صادرات را جذب خواهد نمود، چون براساس یک قرارداد تجاری درازمدت بین چین و ژاپن نفت و زغال سنگ چین با تکنولوژی ژاپن معاوضه خواهد گردید. برای افزایش صادرات نفت به سطحی فراتر از سال 1982، چین نیازمند شانس قابل ملاحظه ای برای یافتن ذخایر بزرگ که به آسانی قابل بهره برداری هستند، می باشد و یا اینکه باید در میزان مصرف داخلی نفت، اقتصاد مبنی بر صرفه جویی را تقویت نماید.

موازنه تجارت نفتی کمونیستی بسته به اینکه تولید نفت شوروی در چه زمانی شروع به کاهش یافتن خواهد کرد و با درنظر گرفتن میزان رشد اقتصادی کشورهای کمونیستی مختلف، و رشد ارز معتبر اکتسابی آنان، واردات خالص نفتی آنها در سال 1985 معادل 5/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود. (به جدول 10 نگاه کنید) این رقم در برگیرنده 500000 بشکه در روز صادرات قابل پیش بینی چین، واردات 7/2 میلیون بشکه در روز اروپای شرقی، موقعیت تعادلی برای شوروی، واردات خالص 000/300 بشکه در روز برای دیگر

ص: 511

کشورهای کمونیستی به خصوص کوبا می باشد.

روشی که شوروی مشخصاً در تخصیص واردات و صادرات نفتی خود اعمال می نماید، البته جای تعمق و بررسی دارد. مسکو در حال حاضر حدود 5 میلیارد دلار از طریق صادرات نفتی خود، عمدتا به اروپای غربی ارز معتبر به دست می آورد.

جدول 10 البته ممکن است شوروی بخشی از این صادرات را ادامه دهد و مقداری نفت نیز از اوپک خریداری نماید تا نیاز خود را برآورده سازد و به همین ترتیب به صدور نفت خود به اروپای شرقی ادامه خواهد داد و مقدار موردنیاز برای جبران را نیز از اوپک وارد خواهد کرد. ولی چون هیچ یک از کشورهای اوپک حاضر نیستند که در ازاء چیز دیگری به جز ارز معتبر نفت خود را به فروش برسانند، بنابراین تأثیر آن برتر از پرداختهای ارزی شوروی، حداقل مشابه توقف صدور نفت شوروی خواهد بود. تا زمانی که شوروی نفت را در ازاء ارز معتبر وارد نماید تا بتواند به صادرات نفتی خود به اروپای شرقی و یا کوبا در ازاء ارز غیرمعتبر ادامه دهد، تراز پرداختهای ارزی آن وضع وخیمتری پیدا خواهد کرد.

در صورتی که قیمت نفت معادل قیمت زمان حال آن باقی می ماند، کشورهای کمونیستی احتمالاً قادر می بودند تا وجوه لازم برای واردات نفتی خود را به میزانی که پیش بینی شده بود، تأمین نمایند. در سال 1977 مجموع واردات در مقابل ارز و دریافتیهای ارزی شوروی، اروپای شرقی و کوبا به طور گروهی تقریبا موازنه داشت، و در هر طرف تراز معادل 33 میلیارد دلار می گردید. میزان ارز معتبری که این کشورها در نتیجه صدور نفت در سال(1) 1977 به دست آوردند معادل 5 میلیارد دلار بود. واردات نفتی مورد نیاز آنها در سال 1985 برابر با 5/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود که اگر قیمتهای نفت در سال 1977 ثابت بماند بالغ بر 12 میلیارد دلار خواهد گردید. بنابراین 17 میلیارد دلار ارز لازم، نیمی از ارز معتبر دریافتی آنان را تشکیل خواهد داد. بنابراین منطقی است اگر فرض کنیم که ارز معتبر دریافتی حاصله از صادرات غیرنفتی، طلا، و اعتبارات خالص تا پایان سال 1985 باید حداقل به سطح 10 میلیارد دلار برسد. درنتیجه گرچه لازم خواهد شد که در واردات غیرنفتی کاهش پدید آید، ولی به نظر می رسد که تمام واردات واجد ارجحیت آنها به این ترتیب برآورده شود.

این پیش بینی فرض را بر آن قرار داده است که تولید نفت شوروی در سال 1985 معادل 10 میلیون بشکه در روز و یا حد بالای دامنه ای که ما احتمال آن را می دهیم، خواهد بود. ولی اگر تولید نفت درحد پایین دامنه مورد پیش بینی ما یعنی 8 میلیون بشکه در روز باشد، فکر نمی کنیم که بتوانند کمبود مربوط را با وارد کردن نفت اضافی مورد نیاز در ازاء ارز معتبر جبران نمایند. واردات به میزان مورد لزوم بر تراز پرداختهای تلفیقی شوروی و اروپای شرقی تأثیر غیرقابل تحملی خواهد گذاشت. به همین دلیل ما معتقدیم که پیدایش هرگونه کمبود در تولید نفت شوروی از طریق رشد اقتصادی کندتر در اقتصاد شوروی

ص: 512


1- بشکه در روز می باشد و به استثنای صادرات پیش بینی5 به استثنای پیش بینی نفتی که به صورت پایاپای وارد می گردد و معادل شده چین.

و اروپای شرقی جذب خواهد گشت و در بازار جهانی منعکس نخواهد گردید.(1) گرچه حجم واردات نفتی کمونیستی مشخص و معلوم نیست، لیکن شک نداریم که شوروی و اروپای شرقی با مشکل عظیمی در زمینه انرژی و اتخاذ سیاستهای دردناک روبرو می شوند.

تقاضای جهانی برای نفت اوپک تا پایان سال 1985

براساس پیش بینی های متعددی که در بالا شرح آن رفت، ما فکر می کنیم که تقاضای جهان برای نفت اوپک به 6/41 تا 45 میلیون بشکه در روز خواهد رسید، البته در صورتی که عرضه نفت جهت تأمین این تقاضاها کافی باشد. (به جدول 11 نگاه کنید) سطح تقاضای پایین تر همراه با 7/3 درصد رشد سالانه در کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی در سالهای 85-1978 خواهد بود. ولی سطح بالای دامنه تقاضا منعکس کننده 2/4 درصد رشد سالانه کشورهای پیشرفته می باشد. در هر دو سناریو فرض بر این قرار داده شده که تقاضای اوپک برای نفت خودش بین سالهای 1977 و 1985 دوبرابر و معادل 4 میلیون بشکه در روز خواهد گردید.

موازنه عرضه و تقاضا نفتی: تأثیرات گرچه دامنه عدم اطمینان که عرضه و تقاضای انرژی را دربر می گیرد وسیع است، لیکن واضح است که عرضه نفت در کشورهای مهم اوپک و غیراوپک در نیمه اول سالهای 1980 مازاد چندانی برای برآوردن تقاضای بیشتر و احتمالی باقی نخواهد گذاشت مگر اینکه شرایط بسیار مناسب باشد. این موضوع الزاما به معنی آن نیست که قیمتهای نفت بسیار افزایش خواهد یافت، حتی اگر خطر این تحول زیاد باشد. اگر رشد اقتصادی آنقدر پایین باشد که بتواند مانع افزایش مهم در قیمتها بشود، احتمالاً به جای آن میزان بیکاری در کشورهای پیشرفته بالا خواهد رفت.

با نزدیک شدن به سال 1985 احتمال کمبود نفت نیز زیاد می شود. (به تصویر 12 نگاه کنید) بجز در مواردی که نرخهای رشد اقتصادی خیلی بالا هستند احتمال برابری عرضه با تقاضا تا سال 1982 نسبتا پایین است. اگر رشد اقتصادی سازمان همکاری و عمران اقتصادی آنقدر بالا باشد که میزان بیکاری را تخفیف دهد (یعنی سالانه بیش از 2/4 درصد باشد) براساس تمام فرضیات، عرضه می تواند بر بازار نفت در سال 1982 فشارهایی وارد سازد.

تصویر 12 و جدول 11 در سالهای 1983 و 1984 تعهد عربستان سعودی مبنی بر رسانیدن سطح تولید به 5/12 میلیون بشکه در روز و تحولات امیدوار کننده همزمان در دیگر کشورهای اوپک توأم با رشد اقتصادی کمتر از 5/3 درصد می تواند از بین برنده مشکلات بازار نفت باشد. تا سال 1985 کلیه تلفیقات در سناریوهای پایه ما در مورد عرضه و تقاضا دیگر قابل دفاع نیستند. پیش بینی ما در مورد واردات خالص نفتی کشورهای کمونیستی

ص: 513


1- یلیون بشکه در روز که در گزارش آوریل 1977 ارائه شده بود براساس رشد اقتصادی سریعتر شوروی به دست / 3 میلیون تا 5 / 1 ارقام 5 آمده بود و میزان صرفه جویی و مشکلات تراز پرداختها را در نظر نگرفته بود.

آنقدر بحرانی نیست که بتواند به نتیجه گیری همه جانبه در مورد کمبود در بازار نفتی بینجامد. ولی اگر کشورهای کمونیستی بتوانند از وارد کردن نفت خودداری نمایند، فشار تقاضای پیش بینی شده بر تولیدات نفت در مورد هریک از ترکیبات عرضه اوپک و تقاضای سازمان همکاری و عمران اقتصادی مدت یک سال به تعویق خواهد افتاد.

برای به آزمایش گذاشتن حساسیت این نتایج نسبت به تحولات مربوط به عرضه انرژی غیرنفتی و صرفه جویی، ما سناریوهای پایه ای تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی را در سال 1985 معادل 5/2 درصد، 5 درصد و 10 درصد کاهش دادیم (که در سالهای 85-1978 به صورت خطی افزایش یابند).(1) اولین کاهش سبب می شود که در میزان تقاضای آمریکا در مورد وارد کردن نفت به مقدار 2 میلیون بشکه در روز کاهش پیدا شود که این امر را وزارت انرژی نیز به دنبال قانون و مقررات پیشنهادی آمریکا یا به خاطر برنامه هایی با تأثیر مساوی در تمامی دیگر نقاط سازمان همکاری و عمران اقتصادی محتمل می داند. کاهش دوم هر دو نتیجه را به دست می دهد. سومین کاهش خطاهای بزرگتری را در پیش بینی تقاضای انرژی و نفت پدید می آورد. با درنظر گرفتن 10 درصد کاهش شدید، می توان گفت که از میزان تقاضای نفتی سازمان در سال 1985 روزانه 10 تا 7/10 میلیون بشکه کم می شود و تقاضای جهان برای نفت اوپک را فقط به میزان 6/31 تا 3/34 میلیون بشکه در روز براساس فرضیات مربوط به تولید ناخالص کاهش می دهد.

اگر کاهش 5/2 درصد درنظر گرفته شود، دوران پرخطر مشکل نفتی تا سال 85-1983 مدت یک سال به تأخیر خواهد افتاد. در واقع، براساس این فرضیه صرفه جویی جایگزینی یعنی ترکیب رشد اقتصادی کمتر و عرضه بیشتر اوپک، بروز کمبودهای بازار نفت به سال 1986 موکول می گردد. ولی درصد کاهش تأخیر بیشتری را ایجاد می نماید، حتی اگر فشارهای تقاضا برای نفت تا سال 1985 به حدود یک میلیون بشکه نفت در روز از تولیدات نفتی تحت کلیه ترکیبات سناریوهای ما بجز ترکیب تولید بالای اوپک و رشد پایین سازمان همکاری و عمران اقتصادی، نزدیک شود، 10 درصد کاهش نیز سبب می شود که جهان تا سال 1985 با مشکل نفتی روبرو نشده، مگر آنکه تولید نفت اوپک در سطح پایین و میزان رشد در سطح بالای دامنه پشنهادی ما باشد.

چند عامل می تواند خطر مشکل نفتی را در نیمه اول سالهای 1980 از میان بردارد، که عبارتند از:

* در سالهای 85-1978 میانگین رشد تولید ناخالص ملی کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی باید کمتر از 7/3 درصد در سال باشد، یا؛

ص: 514


1- خطاهای مستقل در پیش بینی عرضه و تقاضای انرژی بدون اینکه بر احتمال کمبود عرضه نفت اوپک تأثیر بگذارند از بین می روند. برای ارزیابی از بین رفتن این خطاها ٬ ما احتمال کمبود نفت اوپک در سال 1985 را با درنظر گرفتن پنج شرط محاسبه کردیم. یعنی: (الف) شکاف بین عرضه و تقاضای اوپک به 11 متغیر مختلف بستگی دارد که عبارتند از تقاضای انرژی ٬ تولید نفت و منابع انرژی غیر نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی ٬ عرصه و تقاضای نفتی دیگر کشورهای پیشرفته ٬ کشورهای روبه رشد غیراوپک٬ کشورهای کمونیست و کشورهای اوپک٬ (ب) بهترین حدس در مورد هریک از 11 متغیر در رابطه با برآورد حد وسط ٬ (ج) هر برآورد تابع نوعی خطا است ٬ (د) حد خطای هر برآورد یک متغیر تصادفی در توزیع نرمال با میانه صفر و انحراف معیاری معادل 10 % برآورد می باشد ٬ و (ه) حدود 11 خطا مستقل هستند. حتی با درنظر گرفتن چنین وسعتی برای خطای برآوردها ٬ احتمال بروز کمبود نفت اوپک در سال 1985 به میزان 74 درصد وجود دارد.

* کویت و ابوظبی باید محدودیتهای تولیدی فعلی را از بین ببرند، عربستان سعودی نیز باید محدودیت عملیاتی را از میان بردارد و اقدام به سرمایه گذاریهای جدید سنگینی بنماید، ایران در برنامه تزریق کار موفق شود و عراق نیز بیشترین مقدار مورد پیش بینی ما را تولید نماید، یا؛ * کشورهای مصرف کننده نفت بایستی انگیزه های جدیدی برای ساخت تجهیزات صرفه جویی کننده انرژی، ساخت ماشین آلاتی که انرژی را به صورت مفیدتری مصرف نمایند، بازگشت سریعتر سرمایه کارخانجات اتومبیل سازی و افزایش در استفاده از انرژی غیرنفتی، ابداع نمایند. این صرفه جوییها بایستی سبب شود که در رابطه مصرف انرژی و تولید ناخالص ملی کاهش معادل 5/1 درصد در سال، و به همان سرعتی که در سالهای 76-1974 پدید آمد، بوجود آید.

* و یا رشد اقتصادی کندتر و صرفه جویی انرژی خیلی بیشتر از آن چیزی باشد که اکثر پیش بینی کنندگان اظهار می دارند و سیاستهای نفتی اوپک نیز گسترش بیشتری پیدا کنند.

ضدفشارها فشارهای سیاسی و اجتماعی موجود ر کشورهای مصرف کننده در خیلی از موارد در جهت عکس تحولاتی است که کمبودهای بازار نفت را کاهش می دهند. مثلاً در حالی که سه سال پس از آخرین بحران اقتصادی میزان بیکاری 16 میلیون نفر است، به دولتهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی فشار وارد می شود، تا میزان رشد اقتصادی را بالا ببرند. مجموعه ای از انتخابات ملی که برای سالهای 1980 و 1981 در نظر گرفته شده اند تمایل به افزایش قیمتها تا سطح مطلوب را تقویت می نمایند. گرچه میزان تحمل عموم در رابطه با بیکاری چندان مشخص نیست، ولی بدون شک معلوم نیست که بسیاری از رأی دهندگان واقعیت مشاغل کمتر در کوتاه مدت را بپذیرند، تا از کاهش روند اقتصاد متکی به نفت در اواسط سالهای 1980 دور بمانند.

در همین حال، عرضه اضافی نفت در نتیجه جریانهای جدید نفت آلاسکا و دریای شمال در زمانی که میزان تقاضا پایین است و صنعت زغال سنگ نیز به خاطر کاهش تقاضای جهانی فولاد بیش از این نمی تواند تولید نماید، سبب شده است که مردم و حتی در بعضی موارد دولتها فرارسیدن مشکل نفتی را باور ننمایند. همین مسائل سبب می گردد که در مورد انرژی سیاست های بهتری اتخاذ نگردد و سبک زندگی نیز تغییری نیابد. و در بسیاری از کشورها نحوه سرمایه گذاری با سرعت کند و با به تعویق انداختن عرضه روشها و ماشین آلات تولیدی با صرفه تر از نظر مصرف انرژی برخلاف منافع حاصله از صرفه جویی اساسی عمل می نماید.

تأثیر افزایش احتمالی قیمت در صورتی که سیاستهای دولتی در کشورهای پیشرفته سبب شود که در موقع کندی رشد عرضه نفت، تقاضا بالا برود، قیمت نفت و تدریجا دیگر اشکال انرژی بشدت بالا خواهد رفت. در کوتاه مدت بار سنگین تطابق با قیمتهای بالاتر بر رشد اقتصادی تأثیر گذاشته و فشار خواهد آورد. افزایش واقعی قیمتهای انرژی به چند طریق زیر، رشد تولید ناخالص ملی را کاهش و میزان بیکاری را افزایش خواهد داد.

ص: 515

* افزایش قیمت انرژی سبب می شود که درآمد از عرضه نفت اوپک و تقاضا برای آن مصرف کنندگان به تولیدکنندگان انرژی انتقال یابد که آنها نیز احتمالاً منابع مالی در دسترس خود را فورا مصرف نخواهند کرد. کاهش حاصله در درآمد هر کشور نیز امری بحرانی به حساب می آید، چون کشورها در رشد دادن اقتصاد خود به واردات دیگران متکی هستند.

* افزایش قیمتهای نفت یکی از ضرایب تولیدی (نفت) را محدود کرده، نیروی تولیدی اقتصاد جهانی را کاهش می بخشد. بنابراین حتی اگر دولتها تلاش کنند تا تأثیرات کاهش تقاضا به خاطر قیمتهای بالاتر نفت را خنثی نمایند، تولید ناخالص ملی، همچنان کمتر و تورم بیشتر از آنی خواهد شد که در صورت رشد سریعتر تولیدات نفتی به وقوع می پیوست.

* بعضی از دولتها از سیاستهای تحدیدی اقتصادی پیروی می کنند به این منظور که در کسری پرداختهای خارجی و تورم حاصله از افزایش قیمت انرژی تقلیل ایجاد نمایند. گرچه تصمیم گیرندگان آگاهند که این گونه اقدامات به دنبال افزایش قیمتها در سالهای 74-1973 سیر نزولی فعالیتهای اقتصادی را وخیم تر کرد، ولی عکس العمل امروز آنها نیز چندان متفاوت نخواهد بود، چون بسیاری از کشورهای صنعتی اکنون بدهیهای خارجی عظیمی را دارا می باشند. به هرحال، در بازاری که کمبود نفت بسیار شدید است، تلاش برای از بین بردن تأثیر افزایش قیمت بر تولید ناخالص ملی، راه را برای افزایش بعدی قیمتها هموار می سازد.

به دنبال افزایش قیمت نفت در سالهای 74-1973 جهان پیشرفته از عمیق ترین بحران پس از جنگ لطمه دید. کاهش رشد با تورم دو رقمی و وخیم تر شدن موضع تجاری بین المللی کشورهای صنعتی همراه بود. بین سالهای 1973 و 1975، رشد تولید ناخالص ملی سازمان همکاری و عمران اقتصادی 8 درصد کاهش یافت. ولی قیمت کالاهای مصرفی 30 درصد افزایش یافت. گرچه چهاربرابر شدن قیمت نفت به دنبال تحریم نفتی تنها عامل مؤثر نبود، ولی تأثیر متعاقب آن بر نحوه عملکرد منفی اقتصادی بسیار زیاد بود. طبق محاسبات ما در حال حاضر هر 10 درصد افزایش در قیمت نفت خام معادل نیم درصد از نرخ رشد اقتصادی سازمان همکاری و عمران اقتصادی می کاهد و کمی بیش از آن (5/0درصد) به نرخ تورم می افزاید. افرایش قمیتها به این میزان در زمان حال با 60 درصد افزایش قیمت نفت اوپک در زمان تحریم نفتی برابر است، چون در حال حاضر نفت در فعالیتهای اقتصادی و علی الخصوص در ساختار قیمت تمام شده مصنوعات کارخانجات نقش مهمتری را بر عهده دارد.

تصمیمات اوپک پیرامون قیمت گذاری همان طور که قبلاً گفتیم، تجزیه و تحلیل اساسی ما فرض را بر آن قرار داده است:

* در سالهای 85-1977 قیمت واقعی و نهائی انرژی در کشورهای اروپای غربی، ژاپن و کانادا ثابت خواهد ماند.

* در سالهای 85-1977 قیمتهای واقعی و نهائی انرژی در آمریکا سالانه 5/2 درصد افزایش خواهد یافت.

* قیمت واقعی صادرات نفتی اوپک در سالهای 85-1979 ثابت خواهد ماند.

در پیش بینی های ما قیمتهای واقعی و نهائی انرژی و تولید ناخالص ملی واقعی، تعیین کننده تقاضا

ص: 516

برای نفت اوپک می باشند. قیمت واقعی نفت اوپک نیز به نوبه خود قیمتهای واقعی و نهائی انرژی را مشخص می نماید. قیمتهای واقعی نفت از سال 1976 به بعد کاهش یافته اند، ولی اطلاعات ناچیز موجود حاکی از آن است که قیمتهای نهائی انرژی در کشورهای مصرف کننده در نتیجه افزایش مالیات محصولات انرژی و قیمت انرژی غیرنفتی ثابت مانده و یا افزایش می یابد. بنابراین فرضیات ما در مورد قیمتهای واقعی ثابت و نهائی برای انرژی در کشورهای صنعتی در خلال مدتیکه قیمت واقعی نفت اوپک کاهش می یابد، منطقی به نظر می رسد. درنتیجه، افزایش رسمی قیمت نفت اوپک اگر آنقدر باشد که بتواند قدرت خرید هر بشکه نفت صادر شده را به سطح سال 1976 اعاده نماید، قیمت نهائی انرژی در کشورهای مصرف کننده را نیز افزایش خواهد داد، مگر آنکه این کشورها میزان مالیاتها را پایین آورده و یا اقدامات جبران کننده دیگری انجام دهند.

در داخل اوپک فشارهای زیادی برای افزایش دادن قیمت واقعی نفت به وجود آمده است. مازاد حساب جاری تلفیقی کوچک (برای تمام اعضاء) در حال کاهش می باشد. (به جدول 12 نگاه کنید) اعضای اوپک دریافته اند که علت کاهش قیمتهای نفت در سالهای 78-1976 (الف) افزایش ناچیز یا عدم افزایش در قیمتهای رسمی نفت، (ب) افزایش قیمتهای صادراتی از طرف تولیدکنندگان اوپک، (ج) و کاهش اخیر ارزش دلار بوده است. در سال 1978 ما حدس می زنیم که در میانگین قیمت واقعی نفت نسبت به قیمتهای سال 1976 معادل 8 درصد کاهش پدید خواهد آمد. در همان حال، تعدادی از کشورهای اوپک مانند نیجریه، اکوادور، الجزائر و ونزوئلا به درآمد بیشتری نیاز دارند تا بتوانند نیاز وارداتی خود را در مورد برنامه های عمرانی جاه طلبانه برآورده سازند.

جدول 12 بنابراین اوپک می تواند با وجود کسادی بازار نفت، قیمت نفت خود را بالا ببرد، و این کارتل نفتی خواهد توانست با کاهش مشترک اعضاء در تولید به صورت سهمیه ای از قیمتهای افزایش یافته حمایت نماید و در عین حال به میزان درآمدهای خود بیفزاید. اگر اوپک تصمیم بگیرد که با نرخی بیشتر از نرخ تورم جهانی قیمتهای نفت خود را افزایش دهد، افزایش در قیمتهای واقعی نفت موجب خواهد شد که صرفه جویی شدیدتری در پیش گرفته شود. اگر دولتها نتوانند مانع از تأثیر هزینه های فزاینده انرژی بر تولید ناخالص ملی شوند، افزایش قیمت واقعی نفت اوپک با کاهش دادن رشد اقتصاد جهانی موجب پایین آمدن تقاضای نفتی خواهد گردید. کاهش تقاضا نیز مدت پیدایش بحران شدید در بازار نفتی را به تعویق خواهد انداخت و فشار نفت بر رشد اقتصادی هرگز خود را به صورت آشکار نشان نخواهد داد.

البته یک خسارت در چند سال آینده احتمالاً بیکاری فزاینده خواهد بود تا مورد دیگری.

پیش بینی پیدایش کمبود نفت نیز می تواند در چند سال آینده منجر به پیش بینی افزایشهایی در قیمت واقعی اوپک گردد. اگر اوپک یک بازار وخیم و مواجه با کمبود را پیش روی ببیند، ممکن است تصمیم بگیرد که قبلاً قیمتها را بالا ببرد تا تأثیر آنها بر اقتصاد جهان تدریجی باشد. یک سری افزایش قیمت واقعی معتدل پی درپی و پیش بینی شده، تأثیر تدریجی ولیکن متراکم ضدتورمی بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت.

به ترتیب دیگری، اگر آگاهی جهان در مورد مسائل محتمل الوقوع گسترش یابد فشارهای ناشی از احتکار

ص: 517

نیز به خودی خود در چند سال آینده ممکن است باعث بالا بردن قیمتها شوند. در صورتی که تا اوائل سالهای 1980 قیمت واقعی نفت اوپک ثابت بماند، با شروع پیشی گرفتن تقاضا بر تولید و عرضه نفت، یک ترقی سریع و ناگهانی در قیمتهای نفت می تواند به وجود آید.

نتیجه گیری پایانی

فشار نفتی به هر صورتی که اعمال گردد، اکثر کشورها در انتقال به جوامع غیرمتکی به نفت دچار مشکلات فراوانی خواهند شد. در کوتاه مدت برنامه های زمانی برای پروژه های عمرانی، میزان سرمایه، و حتی فرامین دادگاهها و سبک زندگی بر نحوه و وسعت تصمیم گیریها محدودیتهایی ایجاد می کنند.

سیاستهایی که قادرند تقاضای نفتی را کاهش دهند احتمالاً با سیاستهایی که هدف آنها ایجاد کار بیشتر و کاهش تورم است و نیز با نگرانیهای مربوط به حفاظت محیط زیست در تضاد می باشند. چون برقراری تعادل در عناصر مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار سخت و شدید است. تصمیماتی که سیاستمداران در خلال چند سال آتی مجبور به اتخاذ آن می باشند ابعاد جدیدی از خطرات را دربر خواهند داشت.

بسیاری از افراد دفتر تحقیقات اقتصادی در تهیه این رساله ما را یاری داده اند. از نقطه نظرها و سؤالات استقبال می شود و لطفا آنها را برای شعبه انرژی بین المللی شماره 5804-351 بفرستید.

ضمیمه الف: متدولوژی

متدولوژی (روشها، قوانین، فرضیات و نظامات حاکم بر این تحقیق علمی - م) اطلاعات پایه مربوط به انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی در تدوین سری تقاضاهای انرژی آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و کانادا، ما در جایی که امکان داشته از منابع اصلی اطلاعات استفاده کرده ایم. در اکثر موارد اطلاعات اولیه به صورت واحدهای اصلی انرژی گزارش شده است (واحد مربوطه) که ما آنها را به یک واحد یکسان یعنی معادل نفتی یک میلیون بشکه در روز تبدیل کردیم. (به جدول الف - 1 نگاه کنید) این تبدیل واحد به میلیون بشکه در روز سبب می گردد که تقاضای نفتی که مهمترین عنصر تقاضای انرژی آمریکا محسوب می گردد، بدون توسل به تبدیل، محاسبه شود.

اطلاعات ما در مورد تقاضای انرژی با اطلاعات مشابه جمع آوری شده توسط دیگر تحقیق کنندگان تفاوت دارد. این اختلافات به ترتیب کاهش میزان اهمیت به شرح زیر می باشند:

* سرّی تقاضاهای ما به جای مجموع اطلاعات در مورد استفاده نهائی از انرژی توسط هریک از بخشهای مصرف کننده انرژی، مجموعه ای از کل اطلاعات تولید و مبادله مربوط به هر سوخت به طور منفرد می باشد.

* در برآورد مصرف نفت، انبارهای ذخیره نفت واحدهای دریایی را نیز درنظر گرفته ایم.

* برآورد ما در مورد مصرف نفت آمریکا شامل محصولات حاصله از جریان تولید (با پالایش) نفت نمی گردد.

ص: 518

* برای اندازه گیری برق تولیدی توسط منابع ژئوحرارتی، هسته ای و هیدرو از یک واحد میانگین حرارتی استفاده کرده ایم (که معادل میلیون بشکه نفت در روز می باشد).

* در مورد گاز طبیعی کانادا از اطلاعاتی استفاده کرده ایم که با تعریف آمریکا در مورد گاز تولیدی قابل فروش در بازار منافات نداشته باشد.

(جدول الف - 1) * جهت جلوگیری از تجدیدنظر در اطلاعات تشریح نشده و یا ناقص موجود در یک سری اطلاعات منتشره مربوط به تقاضا برای انرژی در زمانهای مختلف، به منابع اطلاعاتی اولیه تکیه کرده ایم.

* ما از اطلاعات انرژی ژاپن براساس سال تقویمی به جای سال مالی استفاده کرده ایم.

* به جای تولید خالص برق تولید ناخالص آن را گزارش نموده ایم.

* از ضرایب تبدیلی متفاوت برای سوختها و کشورهای مختلف استفاده کرده ایم تا تقاضای انرژی را به معادل نفتی آن یعنی میلیون بشکه در روز تبدیل نماییم.

برای برآورد قیمتهای نسبی انرژی آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و کانادا، برای هریک از چهار منطقه یک سری قیمتهای مصرف کننده نهائی انرژی به وجود آوردیم و پس از آن این قیمتها را با استفاده از عوامل جلوگیری از رشد تولید ناخالص ملی به دلار با نرخ تسعیر ثابت تبدیل کرده ایم. سری قیمتهای مصرف کننده نهائی میانگینهای محاسبه شده قیمت انواع مهم انرژی از قبیل سوختهای جامد، نفت تولیدی، گاز طبیعی، و برق به شمار می آیند. این میانگین ها سهمی از مصرف کلی انرژی می باشند.

قیمتهای مهمترین انواع انرژی، میانگین قیمتهایی است که توسط مصرف کنندگان انرژی پرداخت می گردد.

(به جدول الف - 2 نگاه کنید) مطالعات دیگر در مورد تقاضای انرژی در کوتاه مدت و درازمدت به برآورد بالاتری از کشش قیمتها نسبت به تحقیقات ما دست یافته اند. تحلیل ما پیرامون علتهای احتمالی این تفاوتها و اختلافات نشان می دهد که منبع مهم تولید اختلاف، انتخاب زمان تاریخی خاص به عنوان پایه برآوردها می باشد. اکثر برآوردهای دیگر در مورد زمانهای قبل و تا سال 1973 انجام گرفته، در حالی که ما در ارائه برآوردهای خود از اطلاعات مربوط به سالهای 76-1974 استفاده کرده ایم. دوره زمانی انتخابی تفاوت زیادی را در زمینه نتایج حاصله پدید می آورد. به طور مثال برآوردهای ما در مورد کشش قیمت برای تقاضای انرژی کوتاه مدت و درازمدت آمریکا با استفاده از اطلاعات مربوط به سالهای 76-1961 به ترتیب عبارت است از 075/0- ، 020/0- با استفاده از معادلات مشابه، برآوردهای مربوط به سالهای 73-1961 کشش قیمت کوتاه مدت و دراز مدت معادل 095/0- و 268/0- را نشان می دهد، ولی برآورد مربوط به سالهای 72-1961 کشش قیمت کوتاه مدت و درازمدت 334/0- و 11/0 را به دست می دهد.

جدول الف - 2

ص: 519

پیش بینی های مربوط به تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی برای پیش بینی تقاضای انرژی سالانه این سازمان تا پایان سال 1985 چهار مرحله را در مدنظر قرار داده ایم:

* در مورد تولید ناخالص ملی واقعی و قیمتهای انرژی، سناریوهای آتی را درنظر گرفته ایم. در این رابطه از دو سناریوی قابل جایگزینی برای تولید ناخالص ملی استفاده کرده ایم. اطلاعات تاریخی مربوط به رشد تولید ناخالص ملی در جدول الف - 3، و سناریوهای مربوط به آینده در جداول الف - 4 و الف - 5 نشان داده شده است. در رابطه با قیمتهای نسبی انرژی، ما فرض را بر آن قرار داده ایم که پس از سال 1977، در قیمتهایی انرژی آمریکا سالانه 5/2 درصد افزایش به وجود خواهد آمد. قیمتهای واقعی انرژی در نقاط دیگر ثابت فرض شده است. سناریوهای مربوط به تولید ناخالص ملی و قیمتهای انرژی پیش بینی نمی باشند، بلکه برای برآورد زمانی که عوامل بازار سبب بالا رفتن قیمت نفت اوپک می شود به کار خواهند رفت.

* در مورد آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و کانادا نیز معادلاتی در زمینه تقاضای انرژی آنها تهیه کرده ایم. در ذیل به شرح مفصل این معادلات پرداخته خواهد شد. در استفاده از معادلات جهت پیش بینی تقاضای انرژی، ما تأثیر روندهای مفروض قیمتهای انرژی و فعالیت کلی اقتصادی را نیز در نظر گرفته ایم؛ لیکن تأثیر لایحه سیاست انرژی و صرفه جویی آمریکا و دیگر سیاستهای انرژی ملی را که کاملاً بر تغییر قیمت انرژی متکی نیستند، حذف کرده ایم.

* برای دخالت دادن تأثیر آتی لایحه سیاست انرژی و صرفه جویی آمریکا و دیگر تأثیرات غیرمرتبط با قیمت بر تقاضای انرژی، ما پیش بینی های حاصله از معادلات تقاضا را کاهش دادیم. درصد کاهش به طور مستقیم از صفر در سال 1977 به 5 درصد در سال 1985 افزایش می یابد. این برآورد کاهش یافته پایه پیش بینی سیا در مورد تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی می باشد.

جدول الف - 3، الف - 4 و الف - 5 * با جرح و تعدیل پیش بینی های مربوط به تقاضا در رابطه با لایحه سیاست انرژی و صرفه جویی آمریکا و دیگر اقدامات توأم با صرفه جویی که با قیمت در ارتباط نمی باشند، در هریک از پیش بینی های سالانه، جایی برای تقاضای نفتی لازم جهت تأمین برنامه های دولت در مورد ذخایر اضطراری باز کرده ایم.

این اضافات و پیش بینی ها در مورد تقاضای نهایی انرژی در جدول الف - 6 نشان داده شده است) معادلات ما در مورد تقاضای انرژی بر دو فرضیه استوار است:

* در صورتی که در هریک از چهار منطقه ای که ما تقاضای انرژی آن را برآورد می نماییم، قیمتهای انرژی ثابت بماند، بنابراین درصد تغییر در تولید ناخالص ملی منطقه تقریبا متناسب با تغییری است که در تقاضای انرژی آن منطقه پدید می آید. این ضریب تناسب، که اغلب آن را حساسیت تقاضای انرژی باتوجه به تولید ناخالص ملی می خوانند در رابطه با هر منطقه متفاوت است.

* درصد ناچیز تغییر در قیمتهای انرژی در یک سال در هر منطقه نشانگر درصد کاهش تقاضای

ص: 520

انرژی همان سال آن منطقه است. ضریب متناسب سال اول به عنوان کشش قیمت کوتاه مدت تقاضای انرژی آن منطقه به حساب می آید. علاوه بر این، افزایش قیمت انرژی هر سال موجب می گردد که تقاضای انرژی در سالهای بعدی کاهش یابد. تأثیر کلی افزایش قیمت بر تقاضا به وسیله کشش قیمت در درازمدت اندازه گیری می شود.

از نظر ریاضی ما فرض می کنیم که تقاضای کلی انرژی هر منطقه در هر سال که ED(t) است، با تولید ناخالص ملی واقعی هر منطقه یعنی GNP(t) و قیمت های انرژی در گذشته و حال یعنی P(t)، P(t-1)، P(t-2)،... بستگی دارد. و نیز تقاضای انرژی ED(t) بر چند پارامتر تقریبی یعنی عامل ثابت AO، تقاضای انرژی/ نوسان تولید ناخالص ملی A1 و کشش ها یعنی BO، B1، B2 و... بستگی داشته، و با تغییرهای قیمت یعنی P(t)، P(t-1)، P(t-2) تطابق می نماید. کشش قیمتها فرضاً در طول این مدت یک سیر نزولی هندسی را در پیش می گیرد. خصوصا اینکه، ما از حرف Lبرای نشان دادن ارزش صفر تا یک و از حرف B برای نشان دادن پارامتر منفی برآورد استفاده کرده ایم، یعنی BOنتیجه حاصل ضرب B در L به توان صفر است، و B1=B.(L1(، B2=B.(L2(، والخ.

بنابراین لگاریتم طبیعی تقاضای انرژی (InED(t)) را می توان به صورت زیر نوشت:

1nED(t) = 1nAO + Al.LnGNP(t) + BL1nP(t) + BL11InP(t-1) + BL21nP(t-2) + ....

بنابراین (L)1nED (t-1) = (L) 1nAO = (L) (A1LnGNP(t-1)) + BL1nP(t-1) + BL21nP(t-2) + BL31nP(t-3) +...

جدول الف - 6 با درنظر گرفتن اختلاف بین این دو معادله و ترتیب عنوانی آنها، می توانیم شکل کلی معادلات تقاضای انرژی خود را به دست آوریم:

1nED(t) = (1-L)InAO + A1LnGNP(t) -(L) (A1LnGNP (t-1) + B1nP(t) + (L)1nED(t-1).

برآوردهای ما در مورد پارامترهای معادله تقاضا در جدول الف - 7 نشان داده شده است.

اگر از این برآوردها برای پیش بینی تقاضای انرژی در گذشته استفاده می کردیم، پیش بینی ها صحیح می بودند و برای هریک از چهار منطقه سازمان همکاری و عمران اقتصادی 4+ درصد و برای کل کشورهای این سازمان معادل 3+ درصد می بود. (به جدول الف - 8 تا الف - 12 نگاه کنید).

پیش بینی های جایگزین تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی تغییرات جزئی در پارامترهای معادله تقاضا می تواند موجب بروز اختلافات بزرگ در پیش بینی تقاضای انرژی بشود. معادله تقاضای انرژی آمریکا مثال خوبی در این مورد است. برآورد ما در مورد نوسان انرژی و تولید ناخالص ملی آمریکا معادل 1/1 می باشد. حال اگر به جای آن تنها از رقم 0/1 استفاده کنیم و کشش قیمت در کوتاه مدت و دراز مدت را نیز تا حدودی افزایش دهیم (یعنی نقش تولید ناخالص ملی را کم اهمیت و نقش قیمت را در تعیین تقاضا پراهمیت بدانیم) منتج به یک معادله تجدیدنظر

ص: 521

شده تقاضا با اندکی کارایی بهبود یافته در آزمایشات تاریخی یعنی طی یک دوران 15 ساله (76-1962) می شود. ولی این بهبود به سالهای 1960 یعنی زمانی که قیمت انرژی دائما رو به کاهش بود و بافت اقتصادی و تکنولوژی کمترین تشابه را هم با بافت امروزی نداشت، می گردد. در سالهای 76-1974 یعنی زمانی که تأثیرات افزایش فاحش قیمت نفت در سالهای 74-1973 و افزایشهای تدریجی بعدی تجربه می باشد، و افزایشهای تدریجی بعدی تجربه می شد، معادله مورد تجدید نظر واقع شده در پیش بینی تقاضای انرژی از آن معادله ای که ما انتخاب کرده ایم دقت کمتری دارد. علاوه بر این، معادله مزبور براساس سه سال تجربه به نظر می رسد که انحرافی دائمی به سمت پایین داشته باشد (منحنی)، در حالی که معادله منتخب ما نتایج واقعی را نشان می دهد. (به جدول الف - 13 نگاه کنید).

پیش بینی های مربوط به کشورهای غیرکمونیستی، خارج از سازمان همکاری و عمران اقتصادی ما رابطه تاریخی بین فعالیت اقتصادی را با استفاده از تولید ناخالص داخلی و مصرف نفت اندازه گیری شده برای ده کشور روبه رشد مصرف کننده نفت برآورد کرده ایم که عبارتند از: استرالیا، اسرائیل، نیوزیلند، افریقای جنوبی و دیگر کشورهای رو به رشد غیراوپک به طور گروهی. (به جدول الف - 14 نگاه کنید).

نوسانات نفت بر تولید ناخالص داخلی در هریک از گروهها در سالهای 73-1960 محاسبه شده است مصرف نفت از سال 1977 براساس نوسانات تاریخی و فرضیات در مورد سطوح و رشد آتی تولید ناخالص ملی پیش بینی شده است. در اکثر موارد، نرخهای رشد تقریبا برابر با چهار پنجم تاریخی آن می باشد. در مورد مکزیک از برآوردهای کمپانی پمکس در مورد مصرف نفت استفاده کرده ایم.

ضمیمه ج: جزوه «بازار نفت تا پایان سال 1985» در مقایسه با جزوه...

جزوه «بازار نفت تا پایان سال 1985» در مقایسه با جزوه «اوضاع انرژی بین المللی: نگرشی بر سال 1985» این ارزیابی اساسا به یک نتیجه گیری مشابه با آخرین گزارش منتشر شده ما درباره این موضوع دست می یابد. (10240 - اوضاع انرژی بین المللی: نگرشی بر سال 1985، طبقه بندی نشده، آوریل1977).

معذلک بین این دو گزارش چند تفاوت وجود دارد. یکی از مهمترین این تفاوتها این است که ارزیابی کنونی، با عربستان سعودی به عنوان یک تولیدکننده اضافی که کمبودها را تأمین نماید برخورد نمی کند.

در مطالعه آوریل 1977، سطح تولید اوپک جهت تأمین تقاضای نفتی غیرکمونیستی بروشی مشابه آنچه که در ارزیابی کنونی مورد استفاده قرار گرفت پیش بینی شد. در آنجا فرض بر این قرار داده شده بود که همه کشورهای اوپک به استثناء عربستان سعودی با ظرفیتی تولید خواهند کرد که تقاضا برای نفت را برآورده سازند و از عربستان سعودی خواسته شد، تا نفت باقیمانده را تولید نماید تا در بازار نفتی تعادل پدید آورد. این میزان نفت که بین 19 تا 23 میلیون بشکه در روز در مطالعه آوریل 1977 برآورد شده بود، نوعی پیش بینی در مورد تولید نبود، و مطالعات پیشین نیز حاکی از آن بود که تولید در چنین سطوحی شدیدا غیرمحتمل می باشد.

تفاوت دوم بین این دو گزارش این است که در معادلات پایه تقاضای انرژی ارزیابی کنونی به طور ساده یک شرط قیمت نیز درنظر گرفته شده است. لیکن در گزارش قبلی، تمام صرفه جوییهایی که انگیزه

ص: 522

آنها قیمت بود براساس قضاوت برآورد شده بود. جزئیات تطبیقی در این خصوص که چگونه به پیش بینی های مربوط به تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی دست یافته شده را می توان در ضمیمه الف و صفحات 4 و 5 گزارش آوریل 1977 رؤیت نمود.

نکته آخر اینکه، البته تفاوتهای بسیاری بین پیش بینی های مربوط به ارزش ضرایب متعدد عرضه و تقاضای نفتی وجود دارد. لیکن اکثر این تفاوتها بسیار جزئی و در بعضی از موارد قابل اغماض می باشند.

(به جدول نگاه کنید).

مهمترین تجدیدنظرهای ما در این پیش بینی از زمان گزارش آوریل 1977 عبارتند از:

* کاهش میزان تقاضای انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی به خاطر پایین آمدن انتظارات در مورد رشد تولید ناخالص ملی واقعی در سالهای 85-1978 * کاهش عرضه زغال سنگ سازمان همکاری و عمران اقتصادی در نتیجه دورنمای مأیوس کننده صنعت زغال سنگ آمریکا * کاهش رشد واردات خالص نفتی کشورهای کمونیستی * کاهش پیش بینی های مربوط به ظرفیت تولیدی اوپک و عربستان سعودی

ضمیمه د: تقاضای جهان برای نفت اوپک پیش بینی ها و فرضیات تطبیقی

تقاضای جهان برای نفت اوپک پیش بینی ها و فرضیات تطبیقی ما پیش بینی های خود را در رابطه با تقاضا برای نفت اوپک با پیش بینی های دیگر محققین مورد مقایسه قرار داده ایم. این مقایسه ها (به جدول د - الف نگاه کنید) نشانگر تغییر قابل ملاحظه ای در تقاضا برای نفت اوپک در سال 1985 می باشد و دامنه آن را از 3/38 میلیون بشکه در روز پیش بینی شده توسط کمپانی نفتی D تا 3/46 میلیون بشکه در روز یعنی بالاترین پیش بینی توسط آژانس بین المللی انرژی ادامه می یابد. پیش بینی های ما در مورد تقاضا برای نفت اوپک در سناریوهای رشد سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز در همین حدود واقع می شوند. بخش اعظم تغییرات موجود در مورد پیش بینی تقاضا ناشی از اختلافات موجود در فرضیات مبنائی است. معذالک مهمترین عامل مشکل کننده مقایسه این است که واحدهای اندازه گیری مختلف تقاضای انرژی توسط گروههای پیش بینی کننده مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. ما پیش بینی های تقاضای انرژی را تنها زمانی در واحدهای فیزیکی مورد مقایسه قرار داده ایم که مشکلات مربوط به تعریف، اندازه گیری و تبدیل در حداقل باشند که مثال مربوط به این مورد، تقاضای وارداتی نفت و تقاضای جهان برای نفتاوپک می باشد. در صورتی که این مشکلات مهم باشند، مانند اندازه گیری و تعیین کل تقاضای انرژی، ما درصد افزایشهای مورد استفاده در پیش بینی تقاضا را نشان داده ایم.

تغییر پیش بینی های مربوط به تقاضا برای نفت اوپک را می توان به شرح زیر تحلیل نمود: (الف) فرضیات مربوط به رشد اقتصادی، (ب) فرضیات مربوط به صرفه جویی، (ج) فرضیات مربوط به عرضه غیرنفتی، و (د) برآورد مبادله نفتی خالص کشورهای کمونیستی.

ص: 523

رشد اقتصادی و صرفه جویی اکثر پیش بینی کنندگان نرخهای رشد اقتصادی سازمان همکاری و عمران اقتصادی موجود در دو سناریوی ما و سازمان بین المللی انرژی و سازمان اطلاعات انرژی را نزدیک به، یا در بالاترین حد برگزیده اند. اختلافات موجود در مورد صرفه جویی سازمان همکاری و عمران اقتصادی ناچیز است، در حالی که پیش بینی ما در مورد صرفه جویی امیدوارکننده می باشد. برخلاف آنچه که از جانب دیگر پیش بینی کنندگان ارائه شده ما میزان صرفه جویی آمریکا را خیلی کم درنظر گرفته ایم. در هر حال فرضیات ما در مورد حاصل صرفه جویی مستمر در دیگر نقاط سازمان همکاری و عمران اقتصادی پیش از اینکه با فرضیات دیگران در مورد این نقاط که میزان صرفه جویی را کم و یا خیلی ناچیز در نظر گرفته ایم، انحراف داشته باشد، در تضاد شدید با یکدیگر واقع می شوند.

تقاضای واردات نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی دیگر پیش بینی های مربوط به تقاضای واردات نفتی سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز در دامنه پیش بینی های ما واقع می گردند. لیکن با دو سناریوی رشد بیشتر رابطه نزدیکتری دارند. این مسئله نه تنها نشانگر تشابه در پیش بینی های مربوط به تقاضای انرژی می باشد، بلکه تشابه پیش بینی های مربوط به تولید انرژی سازمان همکاری و عمران اقتصادی را نیز می رساند و اختلاف مربوط به منابع انرژی خاص حالت متعادل کننده دارند. پیش بینی حداکثر ما در مورد تقاضای وارداتی آمریکا نه تنها نشان می دهد که میزان صرفه جویی در آمریکا کم برآورد شده بلکه میزان تولید زغال سنگ آمریکا نیز در مقایسه با دیگر پیش بینی کنندگان کمتر برآورد شده است.

مبادلات نفتی کمونیستی فرضیات مختلف مربوط به تجارت خالص نفتی کشورهای کمونیستی یکی از منابع قابل ذکر تغییردهنده پیش بینی تقاضای جهان برای نفت اوپک می باشد. ما و سازمان بین المللی انرژی برآورد کرده ایم که در سال 1985 واردات خالص منطقه کمونیستی از نظر نفت معادل 5/2 میلیون بشکه خواهد بود. سازمان بین المللی انرژی نیز نیاز وارداتی این کشورها را پیش بینی کرده است، لیکن به میزان کمتری ولی پیش بینی های شرکت های نفتی حاکی از آن است که در تجارت نفتی کشورهای کمونیستی موازنه وجود خواهد داشت و با صادرات خالص آنها نیز ادامه خواهد یافت.

تأثیرات این اختلافات با درنظر گرفتن تشابه پیش بینی های متعدد در مورد تقاضا برای نفت اوپک، اختلافات موجود در نتیجه گیریهای مطالعات مختلف در مورد توازن آتی عرضه و تقاضا حول پیش بینی های مربوط به دورنمای عرضه و نفت اوپک دور می زند. در این مورد اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. پیش بینی های سازمان بین المللی انرژی مشابه پیش بینی های ما (37 میلیون تا 39 میلیون بشکه در روز تا سال 1985) می باشد. پیش بینیهای شرکتهای نفتی از تولید اوپک عموما در حدود بالاتری هستند (44 تا 48 میلیون بشکه در روز در سال 1985) این اختلافات احتمالاً ناشی از ماهیت سؤلاتی است که مطرح می شود

ص: 524

(یعنی آنچه که از نظر فنی ممکن است و از سیاستهای دولت میزبان چه نتایجی حاصل خواهد آمد)، و ناشی از جوابهای مختلف به آن مسئله نیست. اختلافات مربوط به نقش کشورهای کمونیستی در رابطه با نتیجه تجزیه و تحلیل های مختلف چندان مهم نیست، چون تأثیر یک جواب یا جواب دیگر بر مسئله کمونیستها تنها قادر است مسئله کمبود را یک سال و اندی به تعویق اندازد.

ضمیمه ه: عرضه و مصرف انرژی در شوروی

عرضه و مصرف انرژی در شوروی مصرف انرژی با استفاده از میزان رشد تولید ناخالص ملی فرضی 4 درصد در سالهای 80-1976 و 3 تا 5/3 درصد در سالهای 85-1981 میزان مصرف انرژی شوروی را برای سال 1980 و 1985 پیش بینی کرده ایم. در شوروی عموماً مصرف انرژی با سرعتی بیش از تولید ناخالص ملی افزایش یافته است و علت آن نیز تأکیدی است که بر گسترش صنایع سنگین متکی به انرژی می شود. این افزایش در نسبت مصرف انرژی و تولید ناخالص ملی واقعی علیرغم تغییر سریع شوروی از استفاده زغال سنگ به نفت و گاز ناشی شده است چون نحوه سوخت آنها در مقایسه با زغال سنگ مؤثرتر می باشد. و علیرغم سرمایه گذاری همه جانبه در ایجاد سیستمهای ارتقایی در جهت برقی شدن راه آهن که سبب بالا رفتن کارایی انرژی شده است، این مصرف همچنان بالا رفته است. در مقایسه با اقتصادهای غربی، که تأکید صنایع بر انرژی از سال 1973 کاهش یافته است، در شوروی مصرف انرژی پس از سال 1973 با سرعتی بیش از سرعت رشد تولید ناخالص ملی افزایش یافته است.

صرفه جویی انرژی در شوروی به خصوص از سال 1975 که میزان صادرات انرژی شوروی برای کمک به بهبود د تراز مبادلات ارزی این کشور افزایش یافت، شوروی به طور فزاینده ای نیازمند بالا بردن میزان کارآیی انرژی گشته است. در دو سال گذشته اقداماتی چند در زمینه محدود کردن اختصاص سهمیه سوخت انجام گرفته و در موجودی منابع سوخت نیز کاهش پدید آمده است و موقعیتهایی به وجود آمده که از اواسط سال 1976 کمبود سوخت بعضی از مناطق گزارش شده است. اطلاعات اولیه 1977 نشانگر کاهش سریع مصرف انرژی به 3/3 درصد (رشد تولید ناخالص ملی نیز 3/3 درصد بوده است.) می باشد. شورویها در سال 1977 اقدامات شدیدی در زمینه صرفه جویی انجام داده اند و ما معتقدیم که آنها توانسته اند در زمینه کارایی انرژی به موفقیتهایی مقطعی نائل آیند که در آینده امکان تکرار آن وجود ندارد.

در واقع مقداری از این صرفه جویی در زمینه سوخت از طریق کاهش اختصاص سهمیه سوخت احتمالاً توانسته است، زمان ظهور مشکل را مدتی به تعویق اندازد. تاکنون در سال 1978 اقداماتی در این زمینه انجام شده است که شامل دوبرابر کردن قیمت بنزین (که اصولاً یک اقدام سمبولیک می باشد) و آغاز یک برنامه برای بهبود بخشیدن به راندمان طراحی موتور می باشد.

تا زمانی که اولویتهای صنعتی بر روی صنایع سنگین پرمصرف (انرژی) باشد، بهبودیهای آینده در زمینه راندمان سوخت ناچیز خواهد بود. متخصصین انرژی شوروی از قبیل ان.وی.مالنیکف (یکی از

ص: 525

اعضای آکادمی علوم) و ام. آ. فیلنسکی در سال 1976 پیش بینی کرده اند که تا پایان سالهای 1980 مصرف انرژی شوروی سالانه 5/4 درصد تولید ناخالص ملی خواهد بود. در ماه دسامبر سال 1977، در کنفرانس انرژی آمریکا و شوروی، به مقامات آمریکایی گفته شد که در برنامه های پنجساله 80-1976 و 85-1981 مصرف انرژی سالانه 4 تا 6 درصد افزایش خواهد یافت.

ما مصرف انرژی ی تی (؟؟) شوروی را براساس روابط گذشته (تاریخی) انرژی و تولید ناخالص ملی پیش بینی کرده ایم و تا سال 1985 میزان صرفه جویی انرژی که تماما به صورت نفت باشد را 5/2 درصد در نظر گرفته ایم. البته امکان صرفه جویی بیشتر وجود دارد. ولی برای دست یافتن به این امکان باید اولویتهای صنعتی نیز تغییر یابد. لیکن در برنامه سال 1978 و نیز برنامه پنجساله 80-1976 اینگونه تغییر اولویت مشاهده نشده است. در نتیجه ما پیش بینی می کنیم که رشد مصرف انرژی در سالهای 80-1976 کمی بیشتر از تولید ناخالص ملی (1/4 درصد نرخ میانگین سالانه) و در سالهای 85-1981 کمتر از تولید ناخالص ملی (یعنی 2/3 درصد برای انرژی در مقایسه با 3 تا 5/3 درصد برای تولید ناخالص ملی خواهد بود. نتیجه این است که در نیاز داخلی شوروی به انرژی از 2/21 میلیون بشکه در روز (معادل نفتی) در سال 1976 به 7/24 میلیون بشکه در روز (معادل نفتی) در سال 1980 و 9/28 میلیون بشکه در روز در سال 1985 افزایش پیدا شود.

پیش بینی های ما در مورد موازنه انرژی شوروی در رابطه با سالهای 1980 و 1985 در جدول ه - 2 نشان داده شده است).

مانند تمام ترازهای پیش بینی شده دیگر، اینها نیز باید حکم شاخص را داشته باشند. روندها مشخص است و ما کاملاً مطمئن هستیم که بازده نفتی شوروی تا سال 1985 به سطح 8 تا 10 میلیون بشکه کاهش خواهد یافت. لیکن، نتیجه دقیق بسیاری از متغیرها از قبیل رشد اقتصادی، اولویت اقتصادی، برنامه های صرفه جویی، و تولید منابع انرژی جایگزین، پیش بینی های مربوط به مبادله خالص نفتی را به شدت نامطئمن می گرداند. آنچه ما پیش بینی کرده ایم، نتیجه قطعی موازنه انرژی شوروی براساس مفروضات رشد تولید ناخالص ملی و بالاترین میزان بازده نفتی شوروی در بالاترین حد دامنه نتایج احتمالی می باشد. با کاهش بازده نفت، رشد اقتصادی نیز قطعا ضربه خواهد خورد و منجر به کاهش در مصرف انرژی خواهد شد.

این پیش بینی با پیش بینی های ارائه شده در مشکلات و دورنمای اقتصادی شوروی از دو نظر متفاوت دارد. پیش بینی های مربوط به تقاضای انرژی و رشد اقتصادی مشابه هستند، لیکن میزان بازده انرژی جایگزین به خصوص زغال سنگ بسیار کم است و در آنها از حداکثر پیش بینی میزان تولید نفت بجای حد وسط در سال 1985 استفاده شده است.

پایین آوردن پیش بینی زغال سنگ اصولاً بر نحوه عملکرد نادرست صنعت زغال سنگ شوروی در نیمه اول برنامه پنجساله 80 -1976 استوار است. دورنما و مشکلات شوروی فرض را بر آن قرار داده بود که شوروی خواهد توانست به هدف موردنظر خود در برنامه 1980 یعنی تولید زغال سنگ خام معادل 5/9 میلیون تن دست یابد، که میزان این تولید در سال 1975 معادل 701 میلیون تن بوده است. در فصل اول سال 1978 میزان بازده 725 میلیون تن در سال بوده است و به همین دلیل ما پیش بینی می کنیم که شوروی نخواهد توانست به هدف موردنظر سال 1980 دست یابد و میزان تولید 40 میلیون تن کمتر

ص: 526

خواهد بود و طبق پیش بینی های ما میزان تولید تا سال 1985 معادل 100 میلیون تن کمتر خواهد شد.

این منفی گرایی در مورد تولید زغال سنگ شوروی ناشی از بیانات وزیر زغال سنگ شوروی است که در چند ماه گذشته پیش بینی خود را در مورد تولید این منبع انرژی به طرز عمده ای پایین آورده است. در سال 76-1975 وی به کرات گفته بود که میزان تولید تا سال 1990 به سطح یک میلیارد تن در سال خواهد رسید. ولی در ماههای گذشته وی گفته است که «تا پایان قرن» به هدف 1 میلیارد تنی تولید دسترسی پیدا خواهد شد.

کتاب پنجاه و نهم

فعالیتهای اقتصادی - نظامی کشورهای کمونیستی

ص: 527

ص: 528

توضیحات

ص: 529

ص: 530

سازمان سیا در نظر داشته گزارشاتی راجع به وضعیت کمکهای اقتصادی تکنیکی و نظامی کشورهای کمونیست و به ویژه شوروی به کشورهای در حال توسعه غیرکمونیست و جهان سوم تهیه نماید. بر این اساس نکات مورد نظر سیا به صورت سئوالهایی تدوین و در میان سفارتخانه های آمریکا در سراسر جهان توزیع می گردید. بعد از جمع آوری سئوالات که توسط بخشهای مختلف سفارتخانه ها جواب داده شده بود، جوابها تنظیم و به صورت گزارشات سه ماهه منتشر می گردید. در پایان هرسال چهار گزارش منتشره در آن سال جمع بندی و به صورت گزارش واحدی تخت عنوان «فعالیتهای کمکی کمونیستی در کشورهای غیرکمونیست روبه رو شد در سال...» درمی آمد.

مجموعه حاضر گزارش سالانه مربوط به سال 1978 (1375 ه.ش.) می باشد که پس از جمع بندی چهار گزارش سه ماهه مربوطه تهیه گردیده است. در ضمن در این مجموعه فقط مقدمه یکی از این جزوات سه ماهه (فصل سوم سال 1978) در مورد چین به واسطه اهمیت موضوع ترجمه گردیده، ولی اصل سند به طور کامل چاپ شده است. این مجموعه به تفصیل و با ذکر آمار و ارقام و زمینه های ارتباط سعی دارد که بخشی از سیاست خارجی و ارتباطات برون مرزی دنیای کمونیست و جهان سوم رانشان دهد و هر چند که نمایشگر عملکرد کشور رقیب و سردمدار دنیای استکبار و سرمایه داری آمریکاست، به واسطه تحقیقاتی بودن این رساله و تنظیم آن بدون در نظر گرفتن بهره برداریهای تبلیغاتی، به اعتقاد ما می تواند راهنمای خوبی جهت اهل نظر و اندیشمندان جهان سوم باشد.

انگیزه و مواضع آمریکا از سوی ملتهای تحت سلطه، همسانی و اشتراک اهداف دو ابرقدرت در به غارت بردن سرمایه های مالی و انسانی کشورهای جهان، اصل پذیرفته شده ای است که براساس آن می توان پی به اهداف تمام اصطلاح کمکهای اقتصادی نظامی این شیاطین برد زیرا مردم را نه توجیه های ایدئولوژیک فریب می دهد و نه دغلبازیهای سیاسی که آنچه آنها در طی قرون متمادی و به ویژه در قرن اخیر از سردمداران استکبار دیده اند تجاوز و فریب بوده و نه رفاه و عمران. اشتراک خصلتها یعنی «نفع طلبی» و «قدرت طلبی» دو ابرقدرت ایجاب می کند که هر کدام جهان را عرصه و جولانگاه خاص خویش بدانند و بر سرخوان نعمت دنیا تنها بنشینند و در ثروت حاصله از غارت شریکی نداشته باشند. جنگ دو ابرقدرت در اصل رقابت

ص: 531

است و تظاهر این امر که استکبار اساسا رقیب بردار نیست.

جدای از روشها و سیاستهای دول استکباری در برابر کشورهای جهان و سیاست مقابله در برابر همدیگر نکته ای که در این مجموعه در مرحله اول نظر خواننده را جلب می کند گستردگی و کمیت اطلاعات جمع آوری شده از سوی آمریکاییهاست و میزان فعالیت و توان فوق العاده آنها را در کسب اطلاعات از کشور رقیب می رساند. در اینجا بررسی توان آمریکاییها مد نظر نیست بلکه غرض نگرش به اختصاص بودجه های کلانی است که برای این امر اختصاص می یابد و نیروی انسانی زیادی که جهت از میدان به در بردن رقیب با سرمایه حاصل از غارت کشورهای روبه رشد و جهان سوم به کار گرفته می شود.

کنترل حرکات و سیاستهای روسها در جهان در ضمن این امکان را به آمریکا می دهد که در مقابله با حوادث و واکنشهای احتمالی در جهان سوم که از سوی روسها تحریک می شود ابتکار عمل را در دست داشته باشد و با عکس العمل مناسب بتواند گوی سبقت را از رقیب برباید.

شوروی سیاستهای خارجی:

سیاست خارجی شوروی را می توان در مجموع به دو دوره تقسیم کرد که هرکدام فرازهای خاص خود را دارد. در دوره اول که از اکتبر 1917 تا پایان جنگهای داخلی و آغاز سیاست نوین اقتصادی بدرازا کشید، تحریکات خارجی بدون اینکه نظم و روند متعلق به یک جامعه سیاسی تثبیت شده را یافته باشد، از الهامات و تعالیم مارکسیستی بهره بیشتری داشت.

از دوره دوم که حکومت مرکزی بلشویکها می رفت تا ماندگاری خود را پس از نبردهای سختی با روسهای سفید و دیگر مخالفین بلشویسم با طراحی سیاستهای پایدارتر داخلی و خارجی تثبیت کند (سال 1921)، تاکنون سیاست خارجی روسیه شوروی آمیخته ای از برخوردهای ایدئولوژیکی و آنچه که «منافع ملی» خوانده می شود، بوده است. ارجحیت یکی بر دیگری قاعدتا با روشن شدن موضوع و شرایط زمانی اعمال سیاست مذکور مشخص می شود.

بی تردید مهمترین فراز در سیات خارجی شوروی پس از مرگ لنین، به جنگ جهانی دوم برمی گردد.

طی این جنگ ارتش سرخ که یکی از پیروزمندان جنگ بود، موفق شد که با همکاری کمونیستهای داخلی تعدادی از کشورهای اروپایی، سلطه کمونیسم را به بیرون از مرزهای شوروی بکشاند.

افزایش کشورهای اردوگاه شرق از یک سو و زمینه رقابت و قدرت طلبی موجود تحت عنوان «منافع ملی» از سوی دیگر، با پذیرش این مسئله از سوی روسها همراه شد که می توان با کشورهای جهان سوم و یا به تعبیر دیگر روبه رشد تحت عنوان حکومتهای «بورژوا - دمکراتیک» همکاریهای گسترده داشت. این امر مقارن با زمانی است که روسیه شوروی ناامید از انتظار وقوع جدال میان دنیای سرمایه داری و افتادن کشورهای سرمایه دار به دامان کمونیسم علیرغم تحلیلهای از پیش بافته مارکسیستی، سعی کرد از پوسته دفاعی و انزوای تحمیل شده از سوی دنیای سرمایه داری و برخی از شرایط داخلی، بیرون بیاید و به آزمایش قدرت خود با حضور در دیگر کشورها دست یازد. همان گونه که ذکر شد هر چند این تحول امر جدیدی در سیاستهای خارجی کمونیستها نبود، تداوم سیاست بلشویکها در جهت تأمین «منافع ملی» در دنیای بیرون از جرگه آنها بود، ولی در واقع شرایط مناسب و مساعد برای این مهم با جنگ جهانی دوم

ص: 532

به طور بی سابقه ای فراهم گشت.

پذیرش رسمی سیاست همزیستی مسالمت آمیز از سوی حکومت خروشچف که باز ریشه های واقعی آن را در زمان لنین باید جستجو کرد، این فرصت را برای شوروی فراهم کرد که با توجیهی ایدئولوژیکی و با فراغت بال همکاریهای گسترده ای را با نزدیک به تمامی کشورهای دنیا طراحی نماید. در توجیه این سیاست این گونه استدلال می شد که دخالت مؤثر شوروی به شکل همکاریهای فنی - اقتصادی و فنی - نظامی، در تغییر ساختار کشورهای غیر کمونیست به کار خواهد آمد. به ظاهر تغییر ساختار حتی به شکل بطئی آن گامی به سوی پیش راندن جهان به سمت سوسیالیسم و کمونیسم تلقی می شد و در حقیقت «منافع ملی» شوروی در پرتو حضور در کشورهای در حال توسعه تأمین می گردید.

مشخصه های کمکهای شوروی شوروی در حال حاضر در صحنه های بین المللی همانند یک کشور مقتدر و در رقابتی تنگاتنگ با آمریکا قرار دارد و خصلت مشترک ابرقدرتی و استکباری، توسعه گسترده ای به «منافع ملی» که در اصل تعریف پذیر نمی باشد، می دهد. کمک و مشارکت شوروی عمدتا پروژه هایی است که به کار بخش خصوصی می آید و تأکید بیشتر بر این پروژه ها بهره برداری تبلیغاتی جهت انسانی نشان دادن این اعمال در پی دارد. بعضا سرمایه گذاریهای هنگفتی در پاره ای از ممالک انجام داده است که افزون بر منافع و امتیازات سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی نوعی رقابت «فنی و مالی» عظیم را نسبت به رقبای غربی در بر داشته است.

بر طبق اسناد موجود، در سال 1978 شوروی معادل 7/3 میلیارد دلار جهت کمکهای اقتصادی خویش اختصاص داده است که برای اولین بار از نظر معادل سرمایه گذاری نسبت به آمریکا کمترین فاصله را می یابد (کمکهای اقتصادی آمریکا در این سال معادل 5-4 میلیارد دلار بوده است). بخش قابل توجهی از این کمکها به کشورهایی که آشکارا جهت گیری غربی داشته اند سرازیر شده است. توجیهات و فریبه کاریهای ایدئولوژیک بدون کوچکترین گوشه چشمی به اصول بنیادین مارکسیسم - لنینیسم زمینه های مناسبی را برای همکاری گسترده با کشورهایی نظیر ترکیه، مراکش و ایران (قبل از انقلاب) فراهم ساخته بود. روابط با ایران و ترکیه را شاید بتوان به دلایل «همجواری» به سیاستهای «حسن همجواری» که جایگاه اولیه آن در متون مارکسیسم - لنینیسم چندان مشخص نیست، ارجاع داد، ولی سرمایه گذاری در مراکش (معادن فسفات) را نمی توان جز به تشدید حس «نفع طلبی» روسها به چیز دیگری تعبیر کرد.

مواضع و موقعیت کشورهای رو به رشد مراکش در میان کشورهای در حال توسعه مهمترین پروژه شوروی را به خود اختصاص داده بود و شرکت در معادن فسفات با یک قرارداد دو میلیارد دلاری و به مدت 30 سال «قرارداد قرن» را برای روسها به ارمغان آورده بود. زمانی رهبران کرملین در توصیف تلخی و شوروی روابط احتمالی خود با برخی از کشورهای عربی نفتی خلیج فارس، می گفتند که «حاضرند چند کیلو نمک بخورند، ولی چنین روابطی نداشته باشند»، ولی امروز با گذشتن چیزی بیش از یک دهه، شاهد تلاش و علاقه روز افزون این

ص: 533

کشور به داشتن روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای مراکش، عربستان، کویت و... می باشیم. این مواضع به وضوح تفسیر نزدیکی دو اردوگاه شرق و غرب است و همسانی اهداف و ماهیت ساختاری یکسانشان را می رساند.

تغییر سریع دولتهای چند کشور در حال توسعه در نیمه اول سال 1978 زمینه را برای دیپلماسی نظامی و اقتصادی شوروی در جهان سوم فراهم می سازد. در افغانستان یک کودتا دولت وابسته به شوروی را به قدرت می رساند و شوروی به این بهانه که رژیم بی تجربه جدید را در تحکیم قدرت خودیاری دهد، حضور نظامی و اقتصادی خود را افزایش می دهد. از همین اوان در شبه جزیره عربی، مارکسیستهای طرفدار مسکو، پس از کودتای ماه ژوئن، کنترل یمن جنوبی را به دست می گیرند و راه را برای افزایش حمایتهای روسها بازتر می کنند.

علیرغم چند معامله بزرگ تسلیحاتی - اقتصادی با کشورهای فوق و چند کشور در حال توسعه دیگر، قراردادهای نظامی کمونیستی منعقده با کشورهای روبه رشد در طی سالهای 1975 تا 1978 به پایین ترین سطح خود نزول می کند. برای این کاهش دلایل متعددی ارائه می شود که بیشتر آنها را باید به عنوان باختهای کشور شوروی و اقمارش در برابر رقبای غربیشان قلمداد کرد. از جمله این دلایل می توان نیاز کشورهای خریدار برای جذب سلاحهای خریداری شده در سالهای 77-1976، از دست رفتن مشتریها و تنزل نفوذ تسلیحاتی شوروی را نام برد. سه عامل عمده از سوی آمریکا به عنوان عوامل از دست رفتن مشتری و تنزل نفوذ تسلیحاتی شوروی قلمداد می شود. عامل اول به روسها و مشکلات مربوطه برمی گردد از قبیل فقدان آمادگی شوروی برای واگذاری تخفیفهای قابل توجه به خاطر مسائل اقتصادی، عدم امکان ارائه قطعات و تجهیزات یدکی، کیفیت پایین تسلیحات و لوازم ارسالی. عامل دوم برتریها تکنولوژیکی، بازاریابی و خدمات جذابتر غرب را مطرح می کند که با نفوذ به درون پایگاههای سنتی روسها (عراق، هند و سوریه) بازار را از دست روسها گرفته اند. سومین عامل به کشورهای خریدار برمی گردد که به واسطه تحولات سیاسی جهانی و موضع گیریهای خویش قصد داشته اند که منابع تسلیحاتی خود را متنوع گردانند. در نهایت آنچه از این دلایل برمی آید چیزی جز تفوق و برتری کشورهای غربی به ویژه آمریکا، فرانسه و انگلستان را در یک رقابت بلند مدت با روسها برمبنای خصلتهای مشترک «نفع طلبی» و «قدرت طلبی» نمی رساند.

سال 1978 عظیم ترین حرکتهای رو به غرب هواداران سنتی روسها شروع می شود. به طور مثال عراق که زمانی تصور می شد موفق خواهد شد که جای مصر ناصری را در میان اعراب بگیرد و حتی مقامات روسی فتوای «مترقی تر» بودن آنها را صادر کرده بودند، مبادلات گسترده تجاری، تسلیحاتی با غرب به ویژه فرانسه برقرار کرد. سوریه نیز به واسطه اتکای به کمکهای کشورهای ثروتمند عربی وابسته به غرب و تمایل این کشورها به خریدهای تسلیحاتی از غرب طبیعتا گرایشاتی را برای متنوع ساختن سیستم سلاحهای نظامی خود بروز داد. هند نیز بر مبنای تمایل مذکور یعنی ایجاد تنوع در سیستمهای نظامی - صنعتی وضعیتی مشابه سوریه پیدا کرد.

در آفریقا گذشته از لیبی و الجزایر که جزء تأمین کنندگان عمده ارزهای ناشی از مبادلات و همکاریهای تجارتی، تسلیحاتی برای روسها و دیگر کشورهای کمونیست هستند. کشورهایی مانند آنگولا و اتیوپی در شاخ آفریقا را باید مد نظر قرار داد. این کشورها به واسطه حکومتهای مارکسیست و

ص: 534

وابستگی این حکومتها به کمکهای نظامی - مستشاری و اقتصادی شوروی همچنین جنگها و درگیریها و کشمکشهای داخلی و خارجی آنها، منبع جذب عمده سلاحهای روسی و کمکهای آنها هستند. وضعیت آنها در آفریقا و چگونگی حضور شوروی و دیگر کشورهای کمونیست در آنجا تقریبا مشابه وضعیت افغانستان در آسیا می باشد.

دیگر کشورهای کمونیست همان گونه که آمریکا با همکاری همپیمانان غربی خود و به شکلی منسجم و هماهنگ پایگاههای نفوذی خویش را در کشورهای در حال توسعه مستحکم می کند شوروی نیز با همکاری کشورهای بلوک شرق و کوبا زمینه نفوذ خویش را فراهم می آورد. تحریکات و شیوه اعمال روشهای روسها همسان رقیب خود حاکی از یک نوع تقسیم اولیه اقدامات و فعالیتهاست. برای مثال کوبا در مرحله اول مستشاران نظامی خود را به کشورهای آشفته و موردنظر گسیل می دارد و در صورت لزوم در بعضی از پروژه های ساختمانی برای کسب ارز شرکت می جوید. آلمان شرقی و چکسلواکی با توجه به بافت صنعتی خود، اقلام ماشینی و نیازمندیهای تکنولوژیکی را در همکاریها و قراردادهای خویش می گنجانند و... هر یک از کشورهای بلوک شرق جهت تأمین منافع و نیازهای ارزی خویش نیز رأسا اقدام و با همکاریهای اقتصادی، نظامی و ارائه خدمات در تحقق این اهداف سهم به سزایی را ایفا می نمایند.

در میان کشورهای کمونیست چین جایگاه ویژه ای دارد. چین که تا دوران استالین برای روسیه حق پیشگامی و اولویت قائل بود، از زمان خروشچف با طرح این مسئله که «همزیستی مسالمت آمیز» یک انحراف بزرگ از اصول مارکسیسم - لنینیسم است، خطی متمایز از روسها برای خود در پیش گرفت.

امروز پس از گذشت نزدیک به سی سال آنچه را که چین برای شوروی گناهی نابخشودنی می دانست، برای خود یک «سیاست اصولی» می پندارد. به هر حال چین در میان کشورهای در حال توسعه سعی دارد که رهبری و هدایت را از آن خود کند. ارتباط با فقیرترین کشورها و تلاش برای رقابت با شوروی و یا پرکردن جای خالی این کشور (به طور مثال در سودان و سومالی)، حرکات گسترده ای را در نزد چینیها موجب شده است. انگیزه چین برای به رسمیت شناخته شدن در جامعه بین المللی در سالهای 1970 با ارائه کمکهای بی سابقه همراه بود و با جدایی برنامه های اقتصادی از محتوای ایدئولوژیک، به عنوان یکی از اسباب و وسائل اصلی سیاست خارجی در مبارزه برای ابقاء رهبریت کشورهای در حال توسعه به کار گرفته شده است. در سال 1974 به خاطر مسائل و درگیریهای قدرت میان تندروها و میانه روها، کمکهای اقتصادی پکن سیر نزولی در پیش گرفت. به هر حال با حاکمیت میانه روها (هواکوفنگ) سیاستهای خارجی مائو در قبال کشورهای فقیر ادامه پیدا کرد و با اعلام علنی آمادگی برای کمک به کشورهایی که سیاستهایی مغایر با سیاستهای شوروی اتخاذ نمایند، به تحکیم موقعیت خویش در میان کشورهای در حال توسعه پرداخت.

نکته جالب توجه در قسمت مربوط به چین اعتراف ضمنی آمریکا به ماهیت کمکهای نظامی و اقتصادی ابرقدرتها به کشورهای در حال توسعه است. در قسمتی از سند آمده است که «چین در میان ملل فقیر به عنوان یک کشور ارائه دهنده کمکهای اقتصادی از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار است. شرایط متعادل برنامه های کمکی که به طور مؤثری پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی را بالا می برد سبب شده است

ص: 535

که چین برخلاف برنامه های غربی و کمونیستی برای در نظر نگرفتن نیازهای بشری مورد انتقاد واقع نگردد. حتی اگر میزان و مقدار آنها ناچیز باشد، برنامه های کمک چین سبب بالا رفتن رفاه و میزان تولید بوده و نقصانهای اساسی و ریشه ای زیر بنایی و کشاورزی را مورد حمله قرار می داده است. فنون و تکنولوژی چینیها همیشه با شرایط فقیرترین کشورهای در حال توسعه تطابق داشته است. کمکهای چین همیشه در جهت گسترش برنامه های زیربنایی، صنایع مادر و کشاورزی به کار گرفته شده اند. نکات مورد توجه در تحلیل آمریکاییها نسبت به کمکهای چین و تأکید بر روی جنبه های انسانی این کمکها و تطابق با شرایط فقیرترین کشورهای جهان همان ویژگیهایی است که در کمکهای خویش نشانه ای از آن نمی بینند.

آنچه تحت عنوان «کمک» در فرهنگ این مستکبرین از آن یاد می شود، مجموعه ای از امتیازات را برای آنها به ارمغان می آورد. فروش کالاهای تجارتی و بنجل و بالتبع رونق اقتصاد و تجارت کشور به اصطلاح کمک دهنده، فروش کالاهای تسلیحاتی و در نتیجه کسب امتیازات نظامی و نفوذ در ساختار نظامی کشورهای مربوطه و توسعه صنایع تسسلیحات، تبدیل کشورهای خریدار به پایگاههای نظامی جهت دستیابی به مقاصد مورد نظر، ترویج فرهنگ مادیگرایی همراه با صدور کالاهای مصرفی و کمکهای اقتصادی، در اختیار گرفتن رأی کشورهای پذیرای کمک در مجامع بین المللی توسط کشورهای کمک دهنده و... از این جمله است. نهایتا آنچه عاید کشورهای پذیرنده کمک می شود، یک وابستگی تمام عیار در تمامی زمینه های اقتصادی، نظامی و سیاسی و مزید بر آن کسب یک هویت بیگانه با ماهیت انسانی و فرهنگی خویش و منطبق بر اهداف کشورهای مستکبر است.

«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» بهار 1365

رساله تحقیقی فعالیتهای کم-کی کمونیستی در کشورهای غی-ر کمونیست رو به رو شد در سال 1978

ص: 536

مرکز ملی اطلاعات خارجیسری - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان فعالیتهای کمکی کمونیستی در کشورهای غیر کمونیست در حال توسعه در سال 1978 یک رساله تحقیقی هشدار - منابع و طرق اطلاعاتی به کار گرفته شده است.

اطلاعات مربوط به امنیت کشور افشای بدون مجوز، جرائم جنائی در بردارد اختصارات مربوط به کنترل انتشار این سند NOFORN(NF)غیر قابل رؤیت برای بیگانگان NOCONTRACT(NC)غیر قابل رویت برای پیمانکاران یا مشاوران PROPIN(PP)هشدار - اطلاعات اختصاصی به کار گرفته شده است.

NFIBONLY(NO)فقط ادارات هیئت خبرگیری خارجی کشور ORCON(OC)انتشارات واحد اطلاعات تحت نظر تهیه کننده کنترل می شود.

REL....ارائه به... مورد تصویب قرار گرفته FGIاطلاعات دولت بیگانه نسخه میکروفیش این سند از طریق (7177-351) CR/BSD قابل دسترسی است؛ نسخه های چاپی از (5203-351) PPG-RBDتهیه گردد. دریافت منظم گزارشهای مرکز سنجش خارجی کشور به صورت اشتقاقی طبقه بندی به موجب 015319 صورت می گیرد.

6 سال بعد از این روز مورد تجدید نظر قرار گیرد. مأخوذ از منابع مختلف.

فعالیتهای کمکی کمونیستی در کشورهای غیر کمونیست در حال توسعه در سال 1978 یک رساله تحقیقی اطلاعات رسیده تا 15 مارس 1979 در تهیه این گزارش مورد استفاده قرار گرفته است.

این رساله توسط کارول فوگارتی از دفتر تحقیقات اقتصادی تهیه شده است. سئوالات و نقطه نظرهای خود را به خانم فوگارتی از طریق تلفن 5291-351 ارائه نمائید.

فعالیتهای کمکی کمونیستی در کشورهای غیر کمونیست روبه رو شد در سال 1978 نگرش کلی فعالیتهای کمکی اقتصادی و نظامی کمونیستی به جهان سوم در سالهای 78-1977 در طول یک ربع قرن از تاریخ این برنامه شاهد نوسانات وسیعی بوده است. کمکهای نظامی که در سال 1977 به سطح 7/5 میلیارد دلار رسیده بود، در سال 1978 به سطح 3/2 میلیارد دلار نزول کرد، ولی در سال 1978 کمک اقتصادی معادل 4/5 میلیارد دلار از تمام رکوردهای پیشین فراتر رفته است. (به تصویر یک مراجعه نمایید). معذلک به علت تعهدهای پیشین ارائه محموله های نظامی و اقتصادی در سال 1978 همچنان به قوت خود باقی بود. شوروی همچنان در تمام جنبه های برنامه کمک کمونیستی از قبیل انتخاب

ص: 537

دریافت کننده و تدارک منابع مورد نیاز تسلط و نقش برتر خود را حفظ کرده بود (طبقه بندی نشده).

تصویر 1. کشورهای کمونیستی:

قراردادهای اقتصادی و نظامی با کشورهای رو به رشد تعهدهای سالانه کشورهای کمونیستی در روند خود سیر نزولی و صعودی داشت و علت آن نیز: (الف) تغییرات سریع اوضاع سیاسی کشورهای دریافت کننده کمک که بر روحیه کمک دهنده و دریافت دارنده کمک تأثیر می گذارد و در رابطه با کمکهای نظامی منجر به شرایط بسیار حیاتی پیرامون عملیات اضطراری و عرضه دوباره می گردد؛ (ب) مدت زمان درازی چه جهت اجرای کمکهای اقتصادی و جذب تجهیزات نظامی در فهرست موجودیهای کشورهای در حال توسعه لازم است؛ (ج) مذاکرات دراز مدت مورد نیاز جهت تکمیل قراردادهای اقتصادی و نظامی و فقدان هماهنگی سالانه بعدی در اضافه این قراردادها و (د) فشارهای اقتصادی و سیاسی درونی کشورهای کمونیستی که بر میزان و نحوه توزیع تعهدات و تحویل کمکها تأثیر می بخشد.(خیلی محرمانه).

گرچه افتهای پیشین فروشهای تسلیحاتی شوروی موقتی به حساب می آمد، ولی کاهشهای کنونی ممکن است ناشی از عوامل سیاسی و اقتصادی بوده و تأثیر عظیم و دراز مدتی داشته باشد. اگر این مطلب مصداق داشته باشد، در آینده شوروی از نظر نفوذ سیاسی و نظامی خود در بعضی از کشورها و از نظر توانایی خود در تحصیل ارز معتبر دچار مشکلاتی خواهد شد. افت ناگهانی فروشهای شوروی به مشتریان مهم خود در خاورمیانه موجب 65 درصد کاهش فروش در سال 1978 گردید.

ایران، عراق و سوریه که جمع خریدهای سالانه آنها تقریبا معادل 5/1 میلیارد دلار در سالهای

ص: 538

77-1973 بود، در سال 1978 نتوانستند قرارداد جدیدی را منعقد سازند، فروشهای این کشور به الجزیره، هند و لیبی نیز خیلی کمتر از قبل بود. خریدهای تسلیحاتی عظیم اتیوپی و افغانستان نیز که جمعا بالغ بر یک میلیارد دلار شده بود نتوانست خسارات وارده را جبران نماید. (سرّی) سیر نزولی فروش تسلیحاتی شوروی در سال 1978 و عدم موفقیت آنها در بالا بردن این میزان فروش در شش ماهه اول سال 1979 به (الف) دسترسی روزافزون مشتریان مهم سلاحهای شوروی به منابع مالی سازمان کشورهای صادرکننده نفت که از طریق آنها می توانند بسیاری از نیاز خود را از غرب تأمین نماید (این مشتریان اغلب ترجیح می دهند تجهیزات غربی خریداری نمایند چون قابلیت اعتماد امکان تعمیر و تأمین قطعات یدکی آنها بسیار است). (ب) گرایش روزافزون مشتریان تسلیحاتی مهم شوروی به تغییر منابع خریدهای خود، آن چنان که هند، عراق و سوریه نیز در همین اواخر سفارشات تسلیحاتی چشمگیری را به غرب داده اند و (ج) از دست رفتن بعضی از مشتریان بنا به دلایل سیاسی که مصر و ایران از آن جمله می باشند، بستگی دارد. بنابراین در طول دو سال پس از اواسط سال 1977، کشورهای در حال توسعه جهت تأمین حدود 4 میلیارد دلار سلاحهای خود به سازندگان غربی روی آورده اند، در حالی که همین مقدار قبلاً می توانست نصیب شوروی بشود. (سرّی) در سال 1978 نیز برای دومین سال فروشهای نظامی شوروی به اتیوپی 40 درصد فروش کلی نظامی این کشور را تشکیل می داد. 40 درصد دیگر نصیب افغانستان، هند و الجزیره گردید و یازده درصد باقیمانده نیز نصیب یمن جنوبی و لیبی گردید.(سرّی).

با احتساب درخواست خریدهای عظیم اتیوپی از مسکو، میزان تحویل تسلیحات نظامی شوروی به 8/3 میلیارد دلار در سال 1978 رسید. این فروشها که بخش اعظم کسری تجارت شوروی با کشورهای در حال توسعه را جبران می کرد، تقریبا معادل 10 درصد از ارز معتبر اکتسابی شوروی به حساب می آمد.

اولین فروشها به کشورهای در حال توسعه شامل جتهای جنگنده میگ - 25 به الجزایر و لیبی، هواپیمای باری 76 - IL، و هلیکوپترهای می - 24 به الجزایر، عراق و سوریه بود. (سرّی).

در سال 1978 تعداد پرسنل نظامی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه 60 درصد افزایش و به سطح 52000 نفر رسید که بخش اعظم آن ناشی از اضافه شدن 16000 نفر کوبایی به پرسنل موجود در کشورهای آفریقایی مادون صحرا می باشد. (طبقه بندی نشده) برخلاف برنامه نظامی، دو اعتبار عظیم شوروی که شامل 2 میلیارد دلار به مراکش و 3/1 میلیارد دلار به ترکیه است، تعهدات اقتصادی شوروی در سال 1978 را به سطح بی سابقه 7/3 میلیارد دلار رسانید. کمک اقتصادی ارائه شده از طرف کشورهای اروپای شرقی به سطح 5/1 میلیارد دلار رسید که آلمان شرقی رتبه اول را به دست آورده است. چینیها نیز الگوی کمک اقتصادی اخیر خود را دنبال کردند و کمتر از 200 میلیون دلار کمک ارائه نمودند و بیشتر بر روی پروژه های کارگری متمرکز شدند که در این زمینه رکورد بیسابقه ای را به دست آورده اند. (سرّی) ملاحظات سودجویانه در برنامه های کمک اقتصادی شوروی و اروپای شرقی در سال 1978 بسیاربه چشم می خورد. فاحشترین نمونه آن اعتبارهای صادره از طرف شوروی جهت گسترش معادن فسفات مراکش است تا شوروی بتواند در ازای این اعتبار به مدت 30 سال، سالانه 10 میلیون تن فسفات از این کشور دریافت دارد و این در زمانی است که بهره برداری از معادن خود شوروی بسیار گرانتر و پر دردسرتر

ص: 539

است. کمک 3/1 میلیارد دلاری شوروی به ترکیه نیز به منظور گسترش کارخانه های فولاد و آلومینیوم و احداث نیروگاهها و یک پالایشگاه جدید ارائه شده است. هر دو اعتبار عظیم مزبور براساس «چهار چوب» مورد توافق (غیر اجباری و مجاز به دریافت قروض اضافی مورد نیاز) اعطا شده که نمونه کمکهای چند سال گذشته شوروی به کشورهای در حال توسعه می باشد. قرارداد مربوط به گسترش فسفات نیز نشانگر حرکت اخیر شوروی در تکمیل تولیدات داخلی از قبیل بوکسیت، آلومینیوم، نفت، گاز، سنگ آهن و قلع می باشد. (سرّی) برای اروپای شرقی و تا حدود کمتر از آن برای شوروی خدمات غیرنظامی فنی در سالهای 1980 نخواهد توانست منبع خوبی در تحصیل ارز معتبر به حساب آید. در سال 1978 تقریبا حدود 108000 تکنیسین کمونیست در جهان سوم به سر می بردند در حالی که تعداد آنها در سال 1970 حدود 24000 نفر بود، 40 درصد این تکنیسینها متعلق به کشورهای اروپای شرقی است. تکنیسینهای کمونیست در مناطق نفت خیز متمرکز شده بودند و تعدادی از آنها نیز براساس پیمانهای تجاری به عنوان مدیر، پزشک و کارگران ساختمانی به کار مشغول گردیده بودند. در سال 1978 این تکنیسینها 500 میلیون دلار نصیب اروپای شرقی و تقریبا 150 میلیون دلار نصیب شوروی کردند. (طبقه بندی نشده) فهرست مطالب نگرش کلی مقدمه برنامه کمکهای نظامی: کاهش فروش، افزایش محموله ها ارزش سلاحهای کمونیستی الگوها در سال 1978 عواید بازرگانی برنامه خدمات فنی نظامی در سطح جدید برنامه کمکهای اقتصادی: در نقطه اوج شوروی: رکورد سال در ارائه کمکها اروپای شرقی: به دنبال سودهای بازرگانی برنامه کمکها: منابع حاصله برای شوروی خدمات فنی: وسیله جذب ارز آموزش فنی: تلاشی روزافزون دانشجویان آکادمیک: سرمایه گذاری کم خرج ضمیمه بخشهای کشوری آفریقای شمالی آفریقای مادون صحرا آسیای شرقی

ص: 540

آمریکای لاتین اروپا خاورمیانه آسیای جنوبی جداول 1- معاملات نظامی کمونیستی با کشورهای در حال توسعه در سال 1978 2- شوروی: فروش و تحویل سلاح به کشورهای در حال توسعه به قیمت صادراتی شوروی و هزینه تولید آمریکا 3- پرسنل نظامی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه در سال 1978 4- پرسنل نظامی کشورهای در حال توسعه که در کشورهای کمونیستی در سال 1978 مشغول آموزش هستند.

5- کمک اقتصادی کمونیستی به کشورهای در حال توسعه در سال 1978 6- تکنیسینهای اقتصادی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه در سال 1978 7- دانشجویان آکادمیک کشورهای در حال توسعه که در کشورهای کمونیستی از دسامبر 1978 مشغول آموزش می باشند.

تصاویر 1- کشورهای کمونیستی: قراردادهای نظامی و اقتصادی با کشورهای در حال توسعه.

2- قراردادهای نظامی کمونیستی و تحویل آنها به کشورهای در حال توسعه.

3- شوروی: سهم ارز معتبر در کل فروش نظامی به کشورهای در حال توسعه.

4- قراردادهای اقتصادی کمونیستی و تحویل آنها به کشورهای در حال توسعه.

5- شوروی: کمک به صنایع فلزی و معدنی کشورهای در حال توسعه به صورت بخشی از کمک کلی 6- آفریقا: قراردادهای کمونیستی با کشورهای در حال توسعه، سال 1978 7- آسیای شرقی: قراردادهای کمونیستی با کشورهای در حال توسعه، سال 1978 8- آمریکا لاتین: قراردادهای کمونیستی با کشورهای در حال توسعه، سال 1978 9- خاورمیانه: قراردادهای کمونیستی با کشورهای در حال توسعه، سال 1978 10- آسیای جنوبی: قراردادهای کمونیستی با کشورهای در حال توسعه، سال 1978

مقدمه

این بررسی مربوط به کمکهای کمونیستی به کشورهای در حال توسعه در سال 1978 و دنباله مطالعات آغاز شده در سال 1956 است. بررسی این موضوع تا سال 1974 در زنجیره گزارشهای 14- تحت عنوان فعالیتهای تجاری و کمکی کشورهای کمونیستی در کشورهای در حال توسعه جهان آزاد در نتیجه تلاش کمیته فرعی اطلاعاتی اقتصادی - تجاری و کمکی، دفتر اطلاعاتی آمریکا بررسی گردیده است. این کمیته فرعی در تاریخ اول اکتبر 1974 منحل گردید، در حال حاضر گزارش سالانه توسط دفتر تحقیقات اقتصادی مرکز ملی ارزیابی خارجی سازمان سیا تهیه می گردد. (خیلی محرمانه)

ص: 541

این گزارش علاوه بر ارائه اطلاعات مفصل درباره رویدادهای 1978، تفسیرهای تحلیلی را مرور نموده و اطلاعات گزارشهای پیشین سالانه را نیز مورد تجدید نظر قرار می دهد. ارزش قراردادها و محموله های نظامی کمونیستی نیز با قیمت تجاری شوروی سنجیده شده. که همان قیمتی است که طبق برآورد ما کشورهای کمونیستی برای کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته اند. اطلاعات آماری مربوط به کمکهای نظامی و اقتصادی کشورهای کمونیستی در سال 1978 در یک جلد جداگانه کمک مرجع بنام 10160-79 ER با عنوان کمک کمونیستی به کشورهای در حال توسعه، تاریخ 1978 - مارس 1979 و طبقه بندی سرّی و غیر قابل رؤیت برای بیگانگان منتشر گردیده بود. این کتابچه حاوی اطلاعات تجاری بین کشورهای کمونیستی و در حال توسعه نمی باشد. این گونه اطلاعات به محض آماده شدن به عنوان مکمل گزارشهای مربوط به فعالیتهای تجاری و کمکی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه انتشار خواهد یافت. (خیلی محرمانه) عنوان کشورهای کمونیستی، شوروی، جمهوری خلق چین، و کشورهای اروپای شرقی یعنی بلغارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی، مجارستان، لهستان، و رومانی را در برمی گیرد. آنچه در این نشریه ضمیمه شده عبارت است از اطلاعات مربوط به کوبا، کره شمالی، و کمکهای یوگسلاوی و تعداد پرسنل این کشور که در کشورهای در حال توسعه به سرمی بردند. (طبقه بندی شده).

عنوان کشورهای در حال توسعه جهان غیرکمونیستی کشورهای زیر را شامل می شود: (1) تمام کشورهای آفریقایی به استثنای جمهوری آفریقای جنوبی؛ (2) تمام کشورهای آسیای شرقی به استثنای هنگ کنگ و ژاپن؛ (3) مالت، پرتغال، و اسپانیا در اروپا؛ (4) تمام کشورهای آمریکای لاتین به استثنای کوبا؛ (5) تمام کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی به استثنای اسرائیل در خاورمیانه؛ کامبوج، لائوس و ویتنام که در سال 1975 در زمره کشورهای کمونیستی در آمدند و بنابه دلایل تاریخی در چند سال قبل شرح آنها رفته است. (طبقه بندی نشده) کلمه Extention در صورتی به کار برده می شود که قرار باشد کالا و یا خدماتی به صورت بلاعوض و یا پرداخت آتی ارائه شود. این گونه کمکها پس از امضای قراردادها ارائه شده و یک بیانیه رسمی را در برمی گیرد. منظور از کلمه Drawing تحویل کالا و یا استفاده از خدمات است. (طبقه بندی نشده) کلمه «ناچیز» با اشاره به ارزشهای کمتر از 500000 دلار است و کلمه «هیچ» به معنی آن است که قراردادی منعقد گردیده، لیکن ارزش مالی آن معلوم نمی باشد. سه نقطه (...) یا به معنی آن است که معلوم نیست قراردادی منعقد شده باشد و یا از کشور مربوطه پرسنلی در کشور ثانی مشغول به کار نمی باشد.

(طبقه بندی نشده).

محتوای این گزارش با هماهنگی دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه، آژانس اطلاعاتی دفاعی، و آژانس رویدادهای بین المللی تهیه شده است. (طبقه بندی نشده).

ص: 542

فعالیتهای کمکی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه غیر کمونیستی در سال 1978 (طبقه بندی نشده)

برنامه کمکهای نظامی:کاهش فروش، افزایش محموله ها

کاهش فروش، افزایش محموله ها قراردادهای نظامی شوروی از سطح حداکثر آن یعنی 2/5 (این رقم با توجه به شکل 2 و مطالب قبلی باید 7/5 میلیارد دلار باشد - مترجم) میلیارد دلار در سال 1977 و میانگین سالانه 3 میلیارد دلار در سالهای 76-1973، در سال 1978 به سطح 8/1 میلیارد دلار تقلیل پیدا کرد. در همان حال، میزان محموله های ارائه شده از 5/3 میلیارد دلار در سال 1977 به سطح 8/3 میلیارد دلار افزایش یافت و مهمترین صادرات مسکو به جهان سوم را تشکیل داد. مهمترین میزان صادرات شامل ارائه محموله های یک میلیارد دلاری به اتیوپی است که بالاترین میزان تحویل سلاحهای روسی به یک کشور در حال توسعه در زمان صلح را نشان می دهد. (سرّی) به علت کاهش قراردادهای جدید شوروی و قراردادهای تقریبا بی سابقه چین (91 میلیون دلار) و فروشهای اروپای شرقی (463 میلیون دلار)، شوروی نتوانست در کمکهای تسلیحاتی کمونیستی به کشورهای کمونیستی اروپای شرقی در حالی که 32 تجهیزات بفروش رفته آنها (از قبیل کامیون، مهمات و پشتیبانی) به مشتریان اصلی شوروی مانند الجزایر، عراق، لیبی و سوریه تعلق می گرفت، برنامه های شوروی را تکمیل می کرد.

تصویر 2: قراردادهای نظامی کمونیستی و ارسال تجهیزات به کشورهای رو به رشد علاوه بر این شوروی مقام خود را به عنوان دومین فروشنده تسلیحات جهانی از دست داد و انگلیس و فرانسه بعد از آمریکا مقامهای بعدی را به دست آوردند. (سرّی)

ص: 543

جدول 1 معاملات نظامی کمونیستی با کشورهای در حال توسعه در سال 1978 میلیون دلار آمریکا قراردادها شوروی اروپای شرقی چین مراسلا ت شوروی اروپای شرقی چین جمع افغانستان الجزایر آنگولا مصر اتیوپی هند ایران عراق لیبی یمن جنوبی سوریه سایر کشورها 1767 275 236 26 13 750 215 000 1 81 75 9 86 463 18 100 48 9 10 000 50 33 54 2 111 28 91 000 000 000 52 000 000 000 000 000 000 000 39 30825 45 385 85 5 1000 215 هیچ 610 785 135 310 250 325 000 50 30 5 15 000 قابل اغماض 45 100 قابل اغماض 35 45 55 000 000 000 10 000 000 000 000 000 000 000 45 مهمترین و قاطع ترین فعالیتهای این گونه ای مسکو، مانند سال 1977 در شاخ آفریقا صورت گرفت.

اتیوپی که هنوز در مراحل ابتدایی تکامل تجهیزاتی خود به سر می برد، بیش از 40 درصد فروشهای شوروی را به خود اختصاص داده و آن در حالی است که آدیس آبابا دومین اسکادران جنگنده های پیشرفته میگ 23، صدها دستگاه تانک، نفر برهای زرهی، توپخانه سنگین، و تناژ عظیمی از مهمات و تجهیزات پشتیبانی لازم خود را از شوروی خریداری می نماید. قرار داد منعقده جدید 750 میلیون دلاری با اتیوپی ارزش کلی برنامه سه ساله نظامیشوروی در اتیوپی را به 2 میلیارد دلار، یعنی شش برابر ارزش کمکهای ارائه شده به کشور همجوار آن سومالی در طول روابط 16 ساله مسکو با این کشور می رساند.

حدود 1300 تکنیسین روسی و 16500 تکنیسین کوبائی وظایف آموزشی و تعمیر و نگهداری را در اتیوپی انجام می دهند، تا جذب تسلیحات یک میلیارد دلاری در اتیوپی به سهولت انجام گیرد و آدیس آبابا نیز حدود هزار نفر از پرسنل نظامی خود را به شوروی فرستاده است تا آموزشهای لازم را دریافت دارند. (S NF) 40 درصد دیگر از فروشهای شوروی در سال 1978 به افغانستان، الجزایر و هند تعلق گرفت، در حالی که این کشورها قبلاً بیش از 20 درصد فروشهای شوروی را به خود اختصاص نمی دادند.

قراردادهای مربوط به افغانستان سبب شد که 275 میلیون دلار هواپیماهایی پیچیده در اختیار رژیم نوپای مارکسیستی این کشور قرار گیرد و شرایط اعتبار نیز مانند دیگر قراردادهای شوروی با کابل سهل و آسان بوده است. قرارداد 235 میلیون دلاری این کشور با الجزایر و قرارداد 215 میلیون دلاری آن با هندوستان نیز ارائه تجهیزات لازم به این دو کشور در چند سال گذشته را تکمیل نمود. قراردادهای شوروی و هند سبب خواهد شد که هند بتواند اجازه مونتاژ و تولید جنگنده پیشرفته میگ 21 را به دست آورد. در جهان سوم الجزایر دومین کشوری است که قرارداد مربوط به اکتساب میگ 25 را منعقد ساخته و

ص: 544

تاکنون چند فروند از آنها را دریافت داشته است. علاوه بر این الجزایر همراه با عراق چند فروند هلیکوپتر می- 24 را دریافت داشت که ارسال این هلیکوپترهای رزمی به جهان سوم برای اولین بار صورت گرفته است. دیگر هواپیماهایی که برای اولین بار به جهان سوم ارسال گردید عبارت است از تحویل هواپیماهای باری 76 - IL به عراق (S NF).

در میان 11 کشور باقیمانده ای که در سال 1978 معادل 290 میلیون دلار تسلیحات شوروی را خریداری کرده اند، لیبی 80 میلیون دلار سلاح و یمن جنوبی نیز تقریبا معادل همین مقدار دریافت نمودند که نشانگر حرکت تازه مسکو در حمایت از دولتهای مارکسیست رادیکال نوپا می باشد. ارائه تسهیلات هوایی و دریایی توسط عدن در ازای دریافت جنگنده های میگ 21 و تانکهای تی - 62، مقداری از خسارات وارده به شوروی را در نتیجه از دست دادن سومالی جبران خواهد کرد. یک قرارداد 55 میلیون دلاری با ماداگاسکار جهت دریافت جنگنده های شکاری میگ - 21 و کمکهای آموزشی و فنی مهمترین قرارداد بزرگی است که این کشور کوچک با یک عرضه کننده تسلیحات خارجی منعقد ساخته است.

(NFS)

ارزش سلاحهای کمونیستی

در تمام این رساله ارزش تسلیحات و محموله های فروخته شده با در نظر گرفتن قیمت صادراتی شوروی یعنی روبل (تبدیل آن به دلار با در نظر گرفتن قیمت تبدیل ارز) که این کشور برای کشورهای در حال توسعه تعیین کرده، مشخص می شود. این قیمتها در تمام انتشارات تجاری و کمکی استفاده خواهد شد چون (الف) در مقایسه سالانه فروش نظامی کمونیستی، (ب) مقایسه صدور تسلیحات در رابطه با کل صادرات کمونیستی 7 و (ج) براورد میزان قروض کشورهای در حال توسعه به کشورهای کمونیستی و نشان دادن تأثیر آن بر موازنه پرداختهای کشورهای در حال توسعه، مفید واقع می شود. ارزشهایی که جهت محاسبه قیمتهای صادرات به کار می رود از فهرست قیمتهای شوروی (که از منابع مختلف به دست آمده) و دائما به خاطر تغییر ارزش دلاری روبل در معاملات تجاری خارجی جرح و تعدیل می گردد، به دست می آید. تحقیقات در حال انجام بر براوردهای آتی هزینه پشتیبانیهای نظامی (به خصوص اردنانس و تعمیر و نگهداری پشتیبانی شامل: قطعات یدکی، کالاها، تجهیزات و ابزار مربوط به تعمیر سیستمهای تسلیحاتی در کشورهای خریدار، پیاده کردن و تعمیر در کشور فروشنده) تأثیر خواهد گذاشت. تغییرات این براوردها می تواند در ارقام براورد شده مربوط به فروشهای کمونیستی سالانه 20-15 درصد افزایش پدید آورد. (خیلی محرمانه) گرچه قیمتهای صادراتی کمونیستی مناسب منظور این رساله در براورد فروشها و محموله های ارسالی به کشورهای در حال توسعه است، ولی مقیاس خوبی برای مقایسه معاملات تسلیحات بین کمونیستها و کشورهای روبرو شد؛ معاملات انجام شده با آمریکا و یا دیگر صادرکنندگان غربی نمی باشد، چون قیمت آنها در رابطه با قیمتهای غربی تجهیزات مشابه تفاوت بسیار دارد. به منظور انجام این گونه مقایسات، ما بادر نظر گرفتن امکان خرید تجهیزات مشابه از آمریکا، هزینه های لازم را براورد می کنیم. این سیستم هزینه یابی ارزش دلاری فروشها و محموله های کمونیستی را (براساس قیمتهای صادراتی) همان طور که در جدول زیر در مورد شوروی نشان داده شده معادل یک چهارم افزایش می دهد. (طبقه بندی نشده).

ص: 545

با استفاده از هزینه تولید آمریکا، سهم شوروی در بازار فروش تسلیحات به کشورهای در حال توسعه در سال 1978 معادل 10 درصد گردید، که در سال 1977 معادل 25 درصد و در سالهای 76-1974 معادل 20 درصد بود. ولی ارسال محموله های شوروی 30 درصد تسلیحات ارسالی در جهان را در سال گذشته تشکیل می داد، که از سال 1975 تقریبا در همین سطح باقیمانده است. (سرّی).

الگوها در سال 1978

ما معمولاً به نوسانات سالانه فروشهای تسلیحاتی شوروی اهمیت بسیاری نمی دهیم، اغلب پس از فروشهای سالانه سنگین کاهشی پدید می آید و علت نیز این است که کشورهای در حال توسعه قراردادهای پیشین خود را کم می کنند و برای جذب تسلیحات مدرن در سیستم خود به وقت و زمان نیاز پیدا می کنند. کاهش شدید فروشها در سال 1978 و عدم توانایی این فروشها در رسیدن به سطح پیشین در شش ماهه اول سال 1979 ممکن است دارای اهمیت بیشتری باشد، چون (الف) مسکو تعدادی از مشتریان بزرگ خود را از دست داده؛ و (ب) مشتریان مهم شوروی در همین رابطه با غرب قراردادهایی امضاء کرده اند. (سرّی) جدول 2 شوروی: فروش و ارسال تسلیحات به کشورهای در حال توسعه با احتساب قیمت صادراتی شوروی و هزینه تولید در آمریکا میلیون دلار کنونی آمریکا فروش ٬ به ارز مراسلات ٬ به ارزش قیمت صادراتی شوروی هزینه تولید در آمریکا قیمت صادراتی شوروی هزینه تولید در آمریکا 1974 1975 1976 1977 1978 4227 2036 3374 5216 1767 4695 2672 4232 6167 2299 2310 1845 2576 3515 3827 2567 2422 3229 4157 4982 این جدول فاقد طبقه بندی است به نظر ما پرو، مصر یا ایران در چند سال آتی تقاضاهای عمده ای نخواهند داشت. پرو که یک قرارداد 655 میلیون دلاری در زمینه تسلیحات با شوروی منعقد ساخته بود. به علت ناراضی بودن از روش تعمیر و نگهداری روسی، در آینده نزدیک چیزی به قراردادهای خود نخواهد افزود؛ مصر نیز در همین رابطه اجتناب را پیشه خود ساخته و ایران که با یک قرارداد 4/1 میلیارد دلاری در طول یک دهه خواستار دریافت تجهیزات نیروی زمینی شده بود، در رابطه با فروشهای اضافی عکس العمل چندانی نشان نداده است.(S NF) .

کاهش اخیر فروشها احتمالاً نشانگر این واقعیت است که تعدادی از مشتریان بزرگ به بازارهای دیگر تسلیحاتی روی آورده اند که این می تواند بر سطح آتی فروشهای شوروی تأثیر بگذارد. گرچه هنوز زمان ارزیابی تأثیرات درازمدت تغییر بازار این خریداران تسلیحات در کشورهای در حال توسعه نرسیده ولی

ص: 546

گرایش آنها به غرب برای شوروی در دو سال گذشته کاهش فروشی معادل 4 میلیارد دلار را به همراه داشته است. کشورهای غربی که اشتیاق زیادی به جذب بازار فرار مسکو نشان داده اند، در رابطه با فروش هواپیماها که نیمی از فروش تسلیحاتی شوروی در سالهای 78-1974 را تشکیل می داد، فعالیت بسیار به خرج داده اند. پیشرفتهای فنی غربی (به خصوص در رابطه با جتهای جنگنده، هلیکوپتر و الکترونیک)، تمایل آنها به فروش تکنولوژی پیشرفته به کشورهای در حال توسعه، و برتری آنها در ارائه خدمات و قطعات یدکی به خصوص در زمانی که مشتریان احتمالی دسترسی زیادی به دلارهای نفتی دارند، سبب بالا رفتن میزان رقابت عرضه کنندگان غربی شده است. امتیاز شوروی در رابطه با قیمتها و شرایط فروش از بین رفته است. از زمان افزایش قیمت نفت در سالهای 1973 و 1974، شوروی دیگر در رابطه با قیمت تسلیحات مدرن خود تخفیف عمده ای قائل نمی شود و در بعضی موارد قیمت تسلیحات روسی معادل قیمت آنها در بازار جهانی شده است. (سرّی).

عراق مهمترین نمونه مشتریان شوروی است که سعی کرده است منبع تأمین سلاح و وابستگی خود به تسلیحات شوروی را تغییر دهد. هند نیز در سال 1978 اولین خرید بزرگ خود را در غرب انجام داد، و سوریه نیز با شدت کمتری در همان طریق گام برداشته است. عدم توانایی عراق در انعقاد قراردادهای جدید تسلیحاتی با شوروی در سالهای 78-1977 تا حدودی ناشی از تشنجات سیاسی وی با مسکو و نیاز بغداد به زمان بیشتر جهت جذب تسلیحات 5/1 میلیارد دلاری سال 1976 می باشد از طرف دیگر بغداد معادل 2 میلیارد دلار سلاح (که بخش اعظم آن را هواپیماهای فرانسوی تشکیل می داد) از غرب خریداری نمود که در گذشته این رقم نیز نصیب شوروی می شد. قراردادهای دیگری (به ارزش 3-5/1 میلیارد دلار) جهت دریافت هواپیماها و تجهیزات دریایی با فرانسه منعقد خواهد شد که بازار فروش شوروی در عراق را با فرسایش بیشتری روبه رو خواهد کرد. حداقل وضعی که پیش خواهد آمد این است که تجهیزات غربی جایگزین خرید 5 میلیارد دلاری عراق از کشورهای کمونیستی خواهد شد. ما انتظار داریم که عراق تجهیزات روسی بیشتری را دریافت دارد و تسلیحات مدرن روسی دیگری را به تسلیحات کمونیستی خریداری شده خود در دو دهه گذشته بیفزاید، خصوصا اینکه عراق میل دارد تحویل سلاحها به سرعت صورت پذیرد. این سرعت ارسال که از مشخصات بارز سیاست تسلیحاتی شوروی است، بار دیگر با دریافت یک محموله 600 میلیون دلاری توسط عراق در سال 1978 منعکس شده است. براساس قراردادهای پیشین حدود 200 میلیون دلار سلاح دیگر باید به این کشور تحویل داده شود. (سرّی).

موضع مالی اخیرا تقویت شده هند و گرایشات وسیعتر سیاسیش سبب شد که وابستگی 17 ساله این کشور به تسلیحات شوروی قطع شود. به همین دلیل، دهلی نو در سال 1978 جنگنده های جاگوار انگلیسی - فرانسوی را به ارزش 7/1 میلیارد دلار به جای میگ 23 و سوخو 20 روسی انتخاب کرد. این معامله که مهمترین خرید تسلیحاتی هند در غرب به شمار می آید، ممکن است چند سفارش مربوط به تجهیزات نیروی دریایی را نیز به دنبال داشته باشد، چون در حال حاضر هندیها پیرامون این موضوع در چند کشور غربی مذاکره را آغاز کرده اند. ارائه این سفارشات وسیع به غرب و افزایش اتکاء هند به صنعت تسلیحاتی خود سبب خواهد شد که فروشهای شوروی به هند کاهش یابد، گرچه حداقل انتظار ما این است که هند به خرید تجهیزات اصلی مورد نیاز خود از شوروی ادامه دهد. علاوه بر این هند در رابطه با صنعت تسلیحاتی خود به طرحها و عناصر بحرانی شوروی وابستگی بسیار خواهد داشت ارسال سریع

ص: 547

تجهیزات شوروی انگیزه ای برای تداوم خریدها خواهد بود، ولی تأخیر در فروش میگ 23 بدین جهت که هند تا تحویل جنگنده های جاگوار سرگرم بماند. شرایطی چون باز پرداخت به روپیه نیز انگیزه دیگری در این رابطه خواهد بود. (سرّی).

عدم موفقیت مسکو و سوریه در انعقاد یک قرارداد جدید در سال 1978 علیرغم کاهش یافتن قراردادهای مهم یک امر سیاسی به شمار می رود؛ معذالک، بهره برداری مسکو از تسلیحات به عنوان یک اسلحه سیاسی علیه سوریه سبب روی آوردن دمشق به دیگر منابع تسلیحاتی شده است. به دنبال کمک اقتصادی و کمک نظامی مستقیم 6 میلیارد دلاری اوپک به سوریه نیز این امکان به وجود آمده است. در سال 1978، سوریه برای اولین بار چند خرید مهم در غرب انجام داد (که شامل 300 میلیون دلار جهت دریافت سیستمهای موشکی میلان فرانسوی و موشکهای ضد تانک حرارتی بود). توافق سیاسی اخیر این کشور با عراق و ایجاد یک فرماندهی نظامی متمرکز احتمالاً توانایی مالی سوریه را جهت خرید از عرضه کنندگان غیر کمونیستی بالا خواهد برد و فروشهای شوروی به سوریه (که با 5/4 میلیارد دلار بزرگترین مشتری آن به شمار می رفت) محدود خواهد شد. (سرّی).

اگر عراق، سوریه، و هند در این رابطه هم سطح شوند، به استثناء لیبی هیچ یک از دیگر مشتریان مسکو نخواهد توانست این کاهش تقاضای کشورهای در حال توسعه را در رابطه با تسلیحات شوروی جبران نماید. لیبی که همراه با خریدهای بزرگ خود از عرضه کنندگان غربی، در پنج سال گذشته 3 میلیارد دلار سلاح از شوروی خریداری کرده، به مسکو سفارشاتی را داده که به نظر ما ادامه خواهد داشت. مشتریان قدیمی شوروی نیز در روابط با تجهیزات مهم به شوروی وابسته خواهند بود. در میان اینها تنها الجزایر یک مشتری مهم به شمار می رود، که تا کنون خواستار دریافت 2 میلیارد دلار تجهیزات شده است؛ افغانستان نیز در طول 25 سال گذشته با کمتر از یک میلیارد دلار در رده بعدی قرار می گیرد و یمن جنوبی نیز سهمی معادل کمتر از نیم میلیون دلار دارد. مناطق جدید (به خصوص آفریقای مادون صحرا) به علت محدودیتهای مالی و ظرفیت جذب در رابطه با فروشهای شوروی اهمیت چندانی ندارند. (خیلی محرمانه).

عواید بازرگانی حاصله از این برنامه ها

با وجود اینکه ابتکارات اخیر شوروی مؤید تصمیم مسکو در استفاده از فروشهای نظامی به عنوان دستاویزی برای حضور در خاور میانه و منطقه اقیانوس هند است، مسکو به منافع اقتصادی حاصله از معاملات تسلیحاتی نیز واقف است؛ به طور مثال این کشور دائما بر روی دولتهای عربی متنفذ کار کرده و در قابل سلاحهای خود از آنها ارز معتبر دریافت می دارد. این صادرات بخش عظیمی از کسری بودجه سالانه تجارت غیر نظامی شوروی با کشورهای در حال توسعه را از بین برده و توانایی مسکو را در به دست آوردن ارز معتبر افزایش می دهد. تقریبا تمام قراردادهایی که براساس تبادل سلاح در قبال کالا منعقد می شد اکنون جای خود را به سلاح در ازای دریافت ارز معتبر داده است، چون مشتریان صاحب نفت شوروی در ازای سلاحهای خریداری شده توسط خودشان و نیز کشورهای فقیرتر قادر به پرداخت ارز خارجی شده اند. عربستان سعودی و کویت پرداخت هزینه مالی خریدهای تسلیحاتی چند کشور عربی از جمله سوریه را تقبل کرده اند. تنها افغانستان، هند و چند خریدار کوچک در آفریقا و آسیا امتیاز

ص: 548

باز پرداخت به صورت ارز و یا کالای محلی را حفظ نموده اند. طبق برآورد ما در سالهای 77-1974 فروش تسلیحاتی شوروی در ازای ارز معتبر 12 میلیارد دلار (یعنی سه چهارم کل فروش) بوده است؛ در سال 1978، این میزان معادل 1 میلیارد دلار یا 60 درصد کل فروش نیز نشده است. به تصویر 3 نگاه کنید) (سرّی).

تصویر 3. شوروی فروشهایی که در ازای ارز معتبر به صورت سهمی از فروش کلی نظامی به کشورهای در حال توسعه انجام می شود

خدمات فنی نظامی در سطح جدید

در سال 1978 برای دومین سال متوالی تعداد پرسنل نظامی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه بیش از 50 درصد افزایش یافت. تقریبا سه چهارم 52000 مدرس، مستشار، تکنیسین و نظامی را کوباییهای مشغول به کار در آفریقای مادون صحرا تشکیل می دادند که بسیاری از آنها در رزم نیز شرکت می جستند (به جدول 3 نگاه کنید). (طبقه بندی نشده).

اعزام 15500 کوبایی به اتیوپی در اوائل سال 1978 به منظور مقابله با نیروهای سومالی در اوگادن، شامل کل افزایش حضور نظامی کمونیستی در طول سال می باشد. بسیاری از این نظامیان از آنگولا به اتیوپی آورده شده بودند، حضور کوبا در آنگولا نیز با ورود 19000 کوبایی جایگزین به این کشور تأمین شد. نیروی کوبا در موزامبیک نیز (به 800 نفر) بالغ گردیده، چون در ماه اکتبر چند صد نفر از نظامیان کوبایی مستقر در اتیوپی و آنگولا جهت تقویت بنیه دفاعی موزابیک در برابر حملات مرزی مخرب رودزیا به این کشور وارد شدند. در این اثناء، گینه از تعداد کوباییها در کشور خود کاست، و تانزانیا علیرغم دریافت مقادیر زیادی تجهیزات روسی تا پایان سال حضور کوباییها را کاملاً از بین برد. (سری) ورود شدید تسلیحات پیشرفته شوروی به کشورهای در حال توسعه آموزش پرسنل محلی را دررابطه با تعمیر و نگهداری و استفاده از تجهیزات، بدوش شوروی گذاشته است. در پایان سال 1978 تقریبا حدود 1900 نفر از پرسنل کشورهای در حال توسعه در شوروی دوره های آموزشی تخصصی را می گذراندند (که نیمی از آنها اهل اتیوپی بوده اند) (به جدول 4 نگاه کنید). در همین حال، حدود 1800

ص: 549

روسی و 1300 پرسنل اروپای شرقی (20 درصد بیش از تعداد سال 1977) در کشورهای در حال توسعه به سر می برند. در مقایسه با سالهای اخیر یعنی زمانی که بخش عظیمی از این نیروهای شوروی و اروپای شرقی در آفریقای سیاه به سر می بردند، بخش اعظم افزایش در رابطه با آفریقای شمالی و خاورمیانه و در رابطه با ارسال اولیه جنگنده های میگ - 25 و هلیکوپترهای می - 24 به الجزایر و لیبی و ارسال توپ ضد هوایی خود کششی 4-23 ZSU به یمن جنوبی صورت گرفته بود.(سرّی) جدول 3 پرسنل نظامی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه در سال 1978 تعداد افراد جمعشورویاروپای شرقیکوباچیندیگر کشورها جمع5193510770130038650680535 شمال آفریقا3045231045021500070 آفریقای مادون صحرا42085330051537275590405 آمریکای لاتین16015000010000000 خاورمیانه57054160335115000060 جنوب آسیا94085000000090000 این جدول فاقد طبقه بندی است جدول 4 تعداد پرسنل نظامی کشورهای در حال توسعه که در کشورهای کمونیستی در سال 1978 به طی دوره های آموزشی مشغولند تعداد افراد جمعشورویاروپای شرقیچین جمع2820192584550 شمال آفریقا45540000 آفریقای مادون صحرا1620144015525 آمریکای لاتین100100000000 خاورمیانه1030380650000 جنوب آسیا25هیچهیچ25 کاهش موجود در ارتباط با آفریقای مادون صحرا از (الف) اخراج 1500 مستشار کمونیستی از سومالی در ماه نوامبر سال 1977؛ (ب) کاهش کمتر در گینه که سبب لغو قرارداد 60 مستشار روسی گردید و (ج) کاهشهای بیشتر در تانزانیا که حضور شوروی را به تدریج کم می کرد، ناشی شده است لیکن تعداد این افراد در آنگولا و اتیوپی تقریبا بیشتر از دو برابر شده است؛ پرسنل اروپای شرقی در رابطه با امور امنیتی و اطلاعاتی فعالیت بسیار داشته اند.(سری).

برنامه کمک اقتصادی: در نقطه اوج

کشورهای کمونیستی در سال 1978 تقریبا 4/5 میلیارد دلار به صورت کمک اقتصادی در اختیار جهان سوم قرار دادند که به این ترتیب کل کمکهای این گونه ای کشورهای کمونیستی از سال 1954 به این

ص: 550

سو بالغ بر 31 میلیارد دلار شده است، میزان تعهدات شوروی و اروپای شرقی در قبال این برنامه ها در اوج خود بود در حالی که کمکهای 185 میلیون دلاری چین به 16 کشور در حال توسعه در مقایسه با سال 1977 تغییر نکرده بود. (طبقه بندی نشده).

کمکهای بیسابقه 7/3 میلیارد دلاری مسکو در سال 1978 برای اولین بار برنامه سالانه آن را برابر با کمکهای سالانه آمریکا (5 - 4 میلیارد دلار) نمود. برخلاف کمکهای آمریکایی که توأم با کمکهای عظیم غذایی و سرمایه مورد نیاز جهت عمران زیربنایی است، کمکهای شوروی به طور کامل مربوط به پروژه های صنعتی بخش عمومی می شد. سیاستمداران شوروی نسبت به فشارهای اعمال شده از طرف اقتصاددانان جوانتر جهت اتخاذ یک روش جدید و پیچیده تر در رابطه با برنامه های عمرانی بی اعتنایی نشان داده اند. این روش که از طرف بعضی از اعضای جامعه کمک بین المللی حمایت می شود، خواستار کمک به عمران روستایی جهت برآوردن نیازهای اصلی انسانی است. شوروی به تقاضاهای کشورهای در حال توسعه در رابطه با کمکهای امتیازی بی اعتنایی نشان داده و هنوز نشانه ای دال بر نرمتر شدن شرایط کمکهای کمونیستی به دست نیامده است. گرچه کمکهای شوروی به مراکش از شرایط بهتری برخوردار بود، یعنی مدت بازپرداخت 15 سال و سه سال پاداش با نرخ بهره 5/3 درصد در نظر گرفته شده بود، لیکن بخش اعظم قراردادهای ترکیه دارای مدت باز پرداخت 10 ساله و نرخ بهره 5/4 درصد بوده است. قراردادهای اروپای شرقی نیز به همین ترتیب و مدت باز پرداخت آنها بین 8 تا 15 سال با نرخ بهره 5/2 تا 6 درصد بوده است که احتمالاً اکثر طرفهای قرارداد از مدت بازپرداخت 10 ساله و نرخ بهره 5/4 درصد که شاخص معمول کمکهای اروپای شرقی است استفاده می کنند.(خیلی محرمانه).

کمک 5/1 میلیارد دلاری اروپای شرقی در سال 1978 نسبت به کمکهای سالهای قبل چون 1977 بیش از نیم میلیون دلار افزایش یافته بود و آلمان شرقی با اعتباری معادل 965 میلیون دلار نقش عمده ای را در این گروه ایفا کرده است. (SNF).

تصویر 4:

قراردادهای اقتصادی کمونیستی و ارسال آنها به کشورهای در حال توسعه

شوروی: رکورد سال در ارائه کمکها

ص: 551

کمک اقتصادی 7/3 میلیارد دلاری شوروی در سال 1978 نسبت به سال 1975 معادل 90 درصد افزایش داشت و کل کمکهای 24 ساله شوروی را به سطح 17 میلیارد دلار رساند (به جدول 5 نگاه کنید).

(طبقه بندی نشده).

اعتبارهای عظیم داده شده به دو کشور دارای تمایلات غربی یعنی ترکیه و مراکش ( که 90 درصد کمک اقتصادی شوروی در سال 1978 را به خود اختصاص داده اند)، سبب بالا رفتن میزان کمکهای شوروی که در ده سال قبل از سال 1977 در سطح کمتری قرار داشت گردید.

اعتبارهای داده شده به ترکیه و مراکش براساس چهارچوب توافقهای انجام شده صادر گردیده اند:

قرارداد مربوط به مراکش در سال 1978 منعقد گردید، لیکن کمکهای مربوط به ترکیه در ادامه قرارداد سال 1975 به این کشور اعطا شده است. اصولاً این قراردادها نقاط همکاریهای اقتصادی و فنی را مشخص کرده، ولی مقدار کمک مختص هر برنامه را تعیین نمی کند، پس از کامل شدن مطالعات تک تک پروژه ها، قراردادهای جدیدی امضاء می شود که شرایط مالی نیز از جنبه اعتبارهای بازرگانی تاتوافقهای امتیازاتی تغییر می نماید. در چند سال گذشته شوروی بارها این گونه قراردادهای فاقد محدودیت زمانی که در آنها اختصاص کمک مدتهای مدید ادامه می یابد را امضاء کرده است. (خیلی محرمانه) جدول 5 کمک اقتصادی کمونیستی به کشورهای در حال توسعه در سال 1978میلیون دلار آمریکا جمع شوروی اروپای شرقی (کل بلغارستان ٬ چکسلواکی ٬ آلمان شرقی ٬ مجارستان ٬ لهستان ٬ رومانی چین جمع آفریقا شمال آفریقا مراکش تونس آفریقای مادون صحرا آنگولا اتیوپی غنا سومالی سودان تانزانیا اوگاندا سایر کشورها شرق آسیا برمه فیلیپین تایلند آمریکای لاتین برزیل جامائیکا سایر کشورها خاورمیانه یمن شمالی یمن جنوبی سوریه ترکیه جنوب آسیا پاکستان سریلانکا 5394 2708 2130 2109 21 578 77 306 42 18 25 30 49 31 170 140 30 هیچ 261 200 30 31 1867 60 101 350 1355 288 250 138 3707 2011 2000 2000 ...

11 1 قابل اغماض ...

...

...

...

...

10 ...

...

...

...

15 ...

...

15 1399 38 90 ...

1270 283 225 58 1502 627 110 89 21 517 76 306 42 ...

24 30 22 17 170 140 30 ...

244 200 28 16 441 ...

6 350 85 20 ...

20 56 21 ...

...

...

21 ...

21 ...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

35 ...

...

...

35 ...

...

...

245 105 25 25 ...

80 هیچ 45 ...

...

24 ...

...

11 140 140 ...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

963 307 21 ...

21 286 قابل اغماض 206 42 ...

قابل اغماض 12 22 4 30 ...

30 ...

206 200 ...

6 400 ...

هیچ 350 50 20 ...

20 53 19 ...

...

...

19 ...

9 ...

...

...

10 ...

...

...

...

...

...

28 ...

28 ...

6 ...

6 ...

...

...

...

...

23 23 14 14 ...

91 قابل اغماض ...

...

...

8 ...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

...

162 152 50 50 ...

102 75 26 ...

...

...

...

...

1 ...

...

...

...

10 ...

...

10 ...

...

...

...

...

...

...

...

184 71 20 20 ...

51 ...

...

...

18 قابل اغماض ...

26 7 هیچ ...

...

هیچ 2 ...

2 ...

27 22 5 ...

...

85 25 60 این جدول سری و غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است.

ص: 552

کمک 3/1 میلیارد دلاری این کشور به ترکیه جهت توسعه کارخانه های روسی آلومینیم و آهن و احداث نیروگاه و یک پالایشگاه جدید، میزان کمکهای شوروی به این کشور را دو برابر کرده، که در پاسخ به بحران مالی آنکارا این کار انجام شده است.(1) برنامه ماهیگیری شوروی در کشورهای در حال توسعه در گسترش حوزه عملیات ماهیگیری شوروی بسیار موفق آمیز بوده است. در ازای کمک 260 میلیون دلاری به 40 صنعت ماهیگیری جهان سوم، شوروی امتیاز استفاده از تسهیلات خشکی و ماهیگیری را به دست آورده است و سبب شده است که ناوگانهای ماهیگیری آن کشور به صورت مدرن ترین و عظیم ترین ناوگانهای موجود در دریاهای آزاد در آید. به طور مثال، میزان صید شوروی در سال 1976 (3/1میلیون تن) از آبهای غرب آفریقا با صید تمام کشورهای آفریقای غربی به تنهایی برابری می کرد. در همان سال شوروی 470000 تن ماهی به ارزش 130 میلیون دلار به خارج صادر نمود. (طبقه بندی نشده).

علیرغم خودکفایی بسیار مسکو در رابطه با کبالت، عدم ثبات زئیر (که یکی از تولیدکنندگان مهم کبالت بشمار می آید) سبب شده که چند خرید دراز مدت با تولیدکنندگان آفریقایی کبالت منعقد گردد.

مسکو به نیوبیوم آهن دار و منگنز جهت استفاده در صنعت فولاد و نیز محصولات آهن و فولاد علاقه نشان داده است. طرحهای شوروی در رابطه با گسترش استخراج سنگ آهن به خاطر کیفیت آن دچار وقفه شده است. در رابطه با تأمین نیازهای داخلی و کمبودهای پیش آمده، مسکو به اروپای شرقی اطلاع داده که نمی تواند نیازهای روزافزون آنها را به سنگ آهن براورده سازد. با وجود اینکه شوروی مهمترین صادرکننده سنگ آهن است، ولی در هند به مبادله نفت و سنگ آهن پرداخته و براساس یک قرارداد منعقده قرار شده است که سالانه 27000 تن آهن خام و فولاد از کارخانه ذوب آهن ساخت شوروی در کراچی پاکستان دریافت دارد. علاوه بر این مسکو مجتمع 3 میلیون تنی ذوب آهنی که قرار است در هند بسازد فولاد وارد خواهد کرد و از دیگر کارخانه های ساخت شوروی در هند نیز وارداتی خواهد داشت. با کاهش رشد ظرفیت فولاد شوروی که با افزایش هزینه عملیاتی و گسترش همراه است شوروی دیگر دارای امتیاز صادرکننده خالص فولاد نمی باشد. بین سالهای 1970 و 1976، مسکو میزان واردات فولاد نورد شده خود را دو برابر کرد. نیاز این کشور به فولادهای دارای مقاومت بسیار افزایش می یابد، چون در رابطه با پروژه های عظیم سیبری مورد نیاز می باشند. (خیلی محرمانه).

به طور کلی، پیشنهاد شوروی در رابطه با سرمایه گذاری در برنامه های عمرانی پرخرج عمومی با استقبال گرم کشورهای جهان سوم که مایل به پیشرفت هستند روبه رو بوده است. کشورهای در حال توسعه نیز در ازای این برنامه ها منابعی را دراز مدت به شوروی اختصاص داده اند تا بدین ترتیب انگیزه لازم برای پیشرفت پروژه ها را فراهم آورده باشند. (طبقه بندی نشده).

خدمات فنی: وسیله جذب ارز

برنامه خدمات فنی کمونیستی که یکی از شاخه های سودبخش برنامه کمکی است با ارسال 108000 تکنیسین کمونیستی به کشورهای در حال توسعه که 2000 نفر بیش از تعداد آنها در سال 1977 است، در سال 1978 به سیر صعودی خود همچنان ادامه داده است. (به جدول 6 نگاه کنید).

ص: 553


1- دو صفحه (صفحات 9 و 10 ) از صفحات جزوه انگلیسی در اصل سند موجود نبود.

این خدمات هم از طریق برنامه های کمکی و هم از طریق قراردادهای بازرگانی در اختیار 77 کشور قرار داده شده است، بخش عمده افزایش مربوط به پرسنل اروپای شرقی (9000 نفر) بوده که در چهار سال گذشته نیز سهم عمده ای در ارائه کمکهای فنی کمونیستی داشته است؛ حضور کوبا به دو برابر و بیش از 12500 نفر رسید؛ و شوروی نیز به تعداد تکنیسینهای خود در این نقاط 5000 نفر دیگر اضافه کرد؛ چین که مشغول احداث مهمترین پروژه های راهسازی روآندا و سودان بوده است، برای اولین بار در هفت سال گذشته تعداد پرسنل موجود خود در آفریقای مادون صحرا به کمتر از 20000 نفر کاهش داد. این مسئله 10 درصد کاهش کلی برنامه های چین را در بر می گیرد. (طبقه بندی نشده).

تمرکز پرسنل شوروی و اروپای شرقی در کشورهای نفت خیز با حضور 32500 پرسنل اروپای شرقی و 14000 پرسنل شوروی در الجزایر، لیبی، ایران، عراق و کویت بیش از پیش چشمگیرتر شده است. تقریبا نیمی از پرسنل اروپای شرقی (22000 نفر) مستقر در خارج در لیبی به سر می برند و الجزایر و سوریه نیز در رابطه با دریافت این خدمات مقامهای بعدی را دارا بوده اند، در بعضی از موارد هزینه مالی مربوط به این خدمات از طریق برنامه های کمکی تأمین می گردد؛ در موارد دیگر به خصوص در مورد خدمات غیر پروژه ای، شوروی در ازای آنها ارز معتبر دریافت می دارد. شوروی در سال 1978 از این طریق احتمالاً معادل 150 میلیون دلار به دست آورده است. تعداد زیادی از تکنیسینهای اروپای شرقی براساس قراردادهای بازرگانی، در ازای پرداخت ارز معتبر استخدام شده اند که در سال 1978 معادل 500 میلیون دلار نصیب اروپای شرقی نمودند. به طور مثال، خدمات بلغارستان به لیبی معادل 115 میلیون دلار برآورد شده بود که از کل صادرات بلغارستان به لیبی که معادل 10 میلیون دلار در سال 1977 بوده فراتر رفت. طبق گزارش مجارستان این کشور نیز از طریق برنامه خدمات خود به جهان سوم سالانه 50 میلیون دلار به دست می آورد.(سرّی).

جدول 6 تکنیسینهای اقتصادی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه در سال (1)1978 تعداد افراد جمع-شوروی-اروپای شرقی-چین-کوبا-کره شمالی جمع107995-27620-45035-22005-12525-810 شمال آفریقا38030-6680-29485-715-450-700 آفریقای مادون صحرا37320-4895-2745-18615-109709-5 شرق آسیا220-35-50-135-000-000 اروپا155-00-30-125-000-000 آمریکای لاتین1050-350-350-160-190-000 خاورمیانه25895-11885-12005-1075-915-15 جنوب آسیا5325-3775-370-1180-000-000

ص: 554


1- حداقل برآورد مربوط به یک ماه یا بیشتر ٬ ارقام فاقد اعشارند تا به عدد 5 نزدیکتر باشند. این جدول سرّی و غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است.

میزان حقوقهای بالا و رو به افزایش در سه سال گذشته خدمات فنی را توأم با سودهای سرشار نموده است. حرفه ایهای چکسلواکی و لهستان بیشترین حقوق (ماهانه 2500 دلار) را دریافت داشته ولی پرسنل بلغارستان ماهانه فقط حدود 800 تا 1000 دلار دریافت می کنند. حقوق و دستمزد هر پرسنل روسی در رابطه با هر یک از کشورهای در حال توسعه فرق می کند. علیرغم امتیازاتی که شوروی در رابطه با پرداخت دستمزد پرسنل خود قائل می شود، چند کشور آفریقایی از خطر تحمیل تکنیسینهای شوروی بر روی اقتصادی خود شکوه نموده اند. گرچه ما شواهدی دال بر افراطی بودن میزان حقوق پرسنل روسی نداریم، ولی چاد و گینه در یک مشاجره مربوط به هزینه ها از تجدید قراردادهای بعضی از تکنیسینهای روسی امتناع ورزیده اند. (سرّی) کشورهای خاورمیانه بیشترین تعداد تکنیسینهای روسی (11885 نفر) را به کار گرفته اند تعداد افرادکه شامل 45 درصد پرسنل موجود این کشور در کشورهای در حال توسعه می باشد. نیروی حاضر شوروی در آفریقا به مقدار ناچیزی کمتر از آن بوده است؛ 70 درصد این گونه پرسنل مستقر در آفریقا بجای اشتغال در پروژه ها به انجام خدمات حرفه ای مشغول بوده اند، در حالی که تعداد این گونه افراد در خاورمیانه بیش از 15 - 10 درصد نبوده است. معنی آن این است که آفریقا تقریبا 85 درصد از 1600 پزشک و 4500 معلم روسی مستقر در کشورهای در حال توسعه را در سال 1978 جذب کرده و تقریبا نیمی از 2100 زمین شناس روسی مستقر در جهان سوم را در نقاط مختلف به کار گرفته است. از طرف دیگر مشتریان خاورمیانه ای و آسیای جنوبی شوروی سه چهارم 18200 پرسنل مشغول به کار در پروژه های عمرانی همچنین 225 پزشک، 750 معلم و 1200 زمین شناس را پذیرفته اند. تمام 350 پرسنل روسی مستقر در آمریکای لاتین در رابطه با پروژه های عمرانی مشغول به کار می باشند. (خیلی محرمانه) کوبا نیز به حمایت خود از ابتکارات شوروی در جهان سوم ادامه داد و تلاشهای فنی خود را در بازارهای ارز معتبر گسترش و در همان حال حضور خود در جنوب آفریقا را در سال 1978 نیز افزایش داد. به طور مثال، الجزایر، لیبی و عراق در طول همین سال حدود 900 پزشک کوبایی را جهت کار پذیرفتند. خدمات ارائه شده به مناطق جدید، همراه با مضاعف شدن پرسنل مستقر در آفریقای مادون صحرا حضور اقتصادی کوبا را به 12500 نفر رسانید. از این تعداد حداقل 3000 نفر پزشک و 2000 نفر آنان معلم بودند که بنابر گفته مقامات کوبایی در سال 1978 معادل 50 میلیون دلار ارز نصیب این کشور نمودند. بقیه این پرسنل را کارگران ساختمان مشغول به کار در پروژه های زیر بنایی تشکیل می داده اند.

(خیلی محرمانه).

تعداد بیشتری از پرسنل جدید کوبایی در نتیجه تغییر گرایش آنگولا در استفاده از نیروهای غیر نظامی به جای نیروهای نظامی و با گسترش کارهای ساختمانی موزانبیک براساس قراردادهای منعقد در سال مزبور به آنگولا و موزامبیک روانه شدند. تعداد این پرسنل در سال 1979 افزایش و در پایان سال به سطح بیش از 10000 نفر بالغ خواهد گردید. علیرغم شکوه های هر دو کشور در مورد کیفیت و بعضا درمورد درستی و امانتداری کادر کوبائی، افزایش تعداد آنها ادامه می یابد. افزایش اخیر دستمزدها (که این دستمزدهای ماهانه بین 250 تا 850 دلار است و دستمزد پزشکان در الجزایر حدود 3000 دلار در ماه گزارش شده است)، ظاهرا به این معنی است که استخدام کوباییها به عنوان یک اقدام اقتصادی جذابیت

ص: 555

خود را از دست خواهد داد. بنا به گزارشهای رسیده، کوبا در سالهای اولیه این برنامه بسیاری از خدمات را به طور مجانی ارائه می کرد و کشورهای دریافت کننده فقط هزینه های محلی و پرداخت یک هزینه مختصر (30 تا 50 دلار در ماه) را به عهده می گرفتند. (سرّی) کوبا علیرغم کمبود منابع نیروی انسانی داخلی، به قراردادهای ساختمانی در عراق و لیبی تن داده و امیدوار است که در سال 1979 از این طریق 150 میلیون دلار از کشورهای تولیدکننده نفت به دست آورد. (طبقه بندی نشده).

چین در سال 1978 براساس این قرارداد منعقد با کویت جهت احداث 4000 واحد مسکونی، اولین خدمات بازرگانی خود را ارائه نمود. در صورتی که این قرارداد کویتی موافق چشمداشت چین در تأمین ارز معتبر باشد، پکن سعی خواهد کرد با ارائه شرایط رقابت آمیز این گونه خدمات خود را در سطح جهان گسترش دهد. در همین حال، پکن بسیاری از خدمات خود را در ازای حقوقهای ناچیز 30 تا 100 دلار در ماه به اضافه مخارج محل هر تکنیسین براساس قراردادهای کمکی دریافت نموده است. در سال 1979 به دنبال پروژه بندری موریتانی و جاده سازی ماداگاسکار تعداد تکنیسینهای چینی به سطح چند هزار نفر خواهد رسید.(NF S).

آموزش فنی: تلاشی روزافزون

کشورهای کمونیسیت در بخشی از برنامه خدمات فنی به آموزش افراد محلی کشورها مبادرت ورزیده اند تا مدیریت پروژه های عمرانی را به دست آنها بسپارند. با بیشتر شدن کارایی و کمتر شدن هزینه آموزش درون کشوری، مسکو به تدریج از تعداد پرسنلی که جهت آموزش به شوروی گسیل می شدند کاسته است. تنها حدود 3300 دانشجوی فنی از مهمترین مشترکان کمونیستی کشورهای عربی و آسیای جنوبی در سال 1978 به کشورهای کمونیستی روانه شدند و جمع کل آموزش یافتگان از ابتدای برنامه به 48000 نفر رسید. در همین حال، شوروی به یک برنامه آموزش در حین کار مبادرت ورزید که 550000 تبعه مختلف و 60000 نفر افغانستانی را در بر می گیرد. (طبقه بندی نشده).

کوبا نیز برنامه آموزشی وسیع خود را با پذیرش 1500 کودک دبستانی از اتیوپی و 1200 کودک دبستانی از موزامبیک در محل جدیدی در جزیره پاینز که ظرفیت پذیرش 20000 دانشجو را خواهد داشت، آغاز کرده است. (طبقه بندی نشده).

دانشجویان آکادمیک: یک سرمایه گذاری کم خرج

مسکو در دو دهه گذشته احتمالاً معادل 1 میلیارد دلار در مورد آموزش دانشجویی جهان سوم در شوروی مصرف کرده است و به منظور حمایت و آموزش هر یک از دانشجویان کشورهای در حال رشد سالانه 3000 تا 5000 دلار خرج می کند. کمک هزینه های اروپای شرقی در هر سال برای یک دانشجوی آکادمیک معادل 6000 دلار و برای رشته های مهندسی 4500 دلار می باشد. (سرّی).

در سال 1978 تعداد ملیتهای کشورهای در حال توسعه در شوروی و اروپای شرقی به بیش ازروسی (11885 نفر) را به کار گرفته اند45000 نفر رسید، چون 8700 دانشجوی جدید جهت انجام تحصیل به این کشورها وارد شده اند (به جدول 7 نگاه کنید). 26500 دانشجوی جهان سوم تقریبا نیمی از کرسیهای

ص: 556

مربوط به دانشجویان خارجی را اشغال کرده اند و براساس برنامه شوروی جهت افزایش ثبت نام دانشجویان کشورهای در حال توسعه در سال 1980، این تعداد به میزان یک سوم افزایش خواهد یافت.

دانشجویان آفریقایی که در شوروی و اروپای شرقی اکثریت را تشکیل می دهند، بالغ بر 23500 نفر یعنی معادل نیمی از دانشجویان کشورهای در حال توسعه در نهادهای کمونیستی می باشند. (خیلی محرمانه).

جدول 7 تعداد دانشجویان کشورهای رو ب رشد که تا دسامبر 1978 در کشورهای کمونیستی مشغول گذراندن دوره های آموزشی بوده اند.تعداد افراد جمع-شوروی-اروپای شرقی-چین جمع-45265-26445-18560-260 شمال آفریقا-3575-2035-1520-20 آفریقای مادون صحرا19975-11600-8235-140 شرق آسیا35-25-10-000 اروپا20-10-5-5 آمریکای لاتین4650-2760-1890-000 خاورمیانه12155-6615-5525-15 جنوب آسیا4855-3400-1375-80 این جدول سرّی و غیر قابل رویت برای بیگانگان است.

ص: 557

تصویر 6: آفریقا قراردادهای کمونیستی با کشورهای رو به رشد - 1978

ضمیمه: کشورهای منتخب

آفریقای شمالی

کلی انتقال سلاحها و قراردادهای جدید کمک اقتصادی کمونیستی با کشورهای آفریقای شمالی در سال 1978 به اوج خود رسید و این منطقه برای اولین بار در زمره مشتریان کمکهای اقتصادی و نظامی کمونیستی درآمد. این برنامه عبارتند از: (الف) عظیمترین قرارداد مسکو با یکی از کشورهای در حال توسعه (مراکش، (ب) نقطه اوج کمکهای فنی نظامی و اقتصادی، و (ج) قراردادهای مربوط به ارسال جنگنده های پیشرفته میگ 25 به الجزایر و لیبی، که اولین هواپیماهای پیشرفته می باشند که در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار گرفته اند. تشنجهای جدید ناشی از قرارداد کمپ دیوید و عدم موفقیت در دستیابی به یک راه حل در صحرای غربی سبب گردید که الجزایر و لیبی نیز متقاضی دریافت سلاحهای مدرن شدند. (خیلی محرمانه).

علیرغم کاهش ارزش قراردادهای جدید در سال 1978، تحویل سلاح به آفریقای شمالی افزایش

ص: 558

یافت، و تعداد مشاورین فنی کمونیستی تقریبا دو برابر گردید. بخش اعظم افزایش در لیبی که چهارمین مشتری بزرگ سلاحهای شوروی است و بعد از اتیوپی از نظر حضور فنی شوروی دومین کشور است، صورت گرفته است. علاقه مسکو به گسترش روابط تجاری با آفریقای شمالی نشانگر قرارداد 2 میلیارد دلاری فسفات با مراکش است. (طبقه بندی نشده).

الجزایر قرارداد 235 میلیون دلاری این کشور با شوروی جهت دریافت پیشرفته ترین جت جنگنده مسکو یعنی میگ 25 شاخص روابط الجزیره با جهان کمونیستی در سال 1978 است. رهبریت جدید الجزایر که پس از رئیس جمهور فقید بومدین قدرت را به دست گرفت مواضع پیشین رادیکال خود را در رابطه با امور آفریقای شمالی و خاورمیانه تأیید نمود و با صدور اجازه استفاده از بندر مرز الکبیر Mersel-Kebir توسط کشتیها و اسکادران شوروی در مدیترانه گامی دیگر به شوروی نزدیکتر گردید. میزان سلاحهای تحویلی نشانگر توافق بی چون و چرای مسکو با الجزایر در مورد اختلافات این کشور با مراکش و موریتانی بر سر صحرای غربی است. میزان این تسلیحات تحویلی در سال 1978 به 390 میلیون دلار رسیده و شامل اولین فروندهای میگ 25، هلیکوپترهای می-24، نفربرهای زرهی، توپهای خودکششی، موشکهای زمین به هوا، و ناوچه های رزمی اوزا-2 می باشد. (S NF NC).

انتقال جتهای جنگنده میگ 21 و میگ 23، هلیکوپتر، سیستم های دفاع هوایی، تجهیزات نیروی زمینی، و اسکورتهای نیروی دریایی ادامه یافت و 400 نظامی دیگر شوروی در سال 1978 به الجزایر روانه شدند که تعداد کل آنها در این کشور به 1000 نفر رسیده است. علی رغم افزایش یافتن پرسنل مستشاری، ناظران غربی در مورد توانایی الجزایر در استفاده مؤثر از این سلاحها تردید داشته و پیش بینی می کنند که این کشور در زمینه این گونه خدمات یک وابستگی درازمدت به شوروی پیدا خواهد کرد.

(S NF NC).

الجزایر با بلغارستان نیز یک قرارداد 100میلیون دلاری جهت خرید مهمات امضاء کرد، که از جمله مهمترین قراردادهای نظامی صوفیه با یک کشور جهان سوم به شمار می آید.(S NF NC).

توجه روزافزون الجزایر به آموزش و تکنولوژی غربی و قبول وامهای عمرانی غربی مقداری از نفوذ مسکو را در امور اقتصادی این کشور کاهش داده است. با این وصف شوروی هنوز هم فعالانه برنامه های خود را دنبال می کند. این کشور بر اساس اعتبار 290 میلیون دلاری صادره در سال 1977 مطالعات خود را جهت احداث یک مجتمع آلومینیم و یک مجتمع معدنی و فلزشناسی و احتمالا ایجاد یک کارخانه ذوب آهن دیگر آغاز کرده است، در حالی که شوروی میل ندارد در حال حاضر اقدام به احداث کارخانه ذوب آهن جدیدی بنماید. شوروی همچنین توافق کرده است که 22500 خانه مسکونی در الجزیره، اوران واسکیدا ساخته و در سال 1981 یک کارخانه تولید خانه های پیش ساخته نیز احداث نماید. در مورد گفتگوهای به عمل آمده بر اساس چهارچوبه قرارداد ژانویه 1976 که قرار بود یک مجتمع ماشین آلات سنگین برقی، یک سد و یک پروژه آبیاری، یک پالایشگاه احداث وانجام شود، اقدامات جدیدی تاکنون صورت نگرفته است.(طبقه بندی نشده).

در همین حال، کار مربوط به نصب دومین کوره محترقه در کارخانه ذوب آهن عنابه (Annaba) که

ص: 559

قریب به 45 در صید برنامه کمک 715 میلیون دلاری شوروی در الجزایر را تشکیل می دهد، ادامه دارد.

کمک عمرانی 525 میلیون دلاری اروپای شرقی نیز همانند کمکهای شوروی دارای اهمیت بوده و گفته می شود که در بسیاری موارد الجزایر تکنولوژی اروپای شرقی را به تکنولوژی شوروی ترجیح می دهد.

کشورهای اروپای شرقی نیز وارد کارهایی مانند ساختن منازل مسکونی شده اند، که الجزایر در این باره یک برنامه ضربتی را در مد نظر قرار داده است. به طور مثال مجارستان توافق کرده است که محل سکونت یک کارخانه ساختمان سازی عمومی را که 500 خانه در عنابه خواهد ساخت طرح ریزی نماید و لهستان و الجزایر با تشکیل کنسرسیومی براساس برنامه های دولت الجزایر سالانه 100000 واحد مسکونی ایجاد خواهند کرد. در این رابطه ورشو مصالح ساختمانی، تجهیزات، و خدمات مهندسی لازم را در اختیار الجزایر قرار خواهد داد. مهمترین پروژه های دیگر لهستان عبارتند از یک کارخانه تولید اسید سولفویک و یک کارخانه 500000 تنی سیمان، بنا به گزارشها شرکتهای لهستانی در مورد قرارداد 750 میلیون دلاری کشتی سازی مرز الکبیر مشغول به کار بوده و هم اکنون این کشور یک کارخانه کشتی سازی ما در ایجاد کرده که دو سال قبل وارد مرحله تولید شده است. چکسلواکی و آلمان شرقی بر روی کارخانه های فولادسازی و بلغارستان در ساختن سد و پروژه های آبیاری مشغول به کار بوده اند (طبقه بندی نشده).

تعداد پرسنل اقتصادی کمونیستی در الجزایر به 11750 نفر رسید که 6000 نفر آنها روسی و مهمترین نیروی پرسنلی شوروی در جهان سوم به شمار می آیند. حدود 5500 پرسنل اروپای شرقی در الجزایر و در سمتهای اداری به صورت معلم و پزشک مشغول به کار بودند. کوباییها نیز برای اولین بار به دیگر تکنیسینهای کمونیستی پیوسته و 50 پرسنل پزشکی کوبایی براساس قرارداد منعقده در اواسط سال وارد این کشور گردیدند. حدود 300 نفر پرسنل چینی در بخش کشاورزی کار می کردند. با آموزش دیدن 50000 الجزایری در کارخانه های ساخت کمونیستی، کشورهای کمونیستی نقش مؤثری در آموزش نیروی کار فاقد مهارت الجزایر ایفا کرده و شکاف موجود در خدمات فنی را که در نتیجه خروج فرانسه در سالهای 1960 به وجود آمده بود پرکردند (طبقه بندی نشده).

لیبی اختلاف پیشین میان لیبی و شوروی از بین رفته است چون واقعیتهای سیاسی - اقتصادی همکاریهای بیشتری را ایجاب می کند. این رابطه تاکنون به (الف) قراردادهای تسلیحاتی 6/3 میلیارد دلاری منعقده با کشورهای کمونیستی، که گسترده ترین نیروی آتش را در خارج از پیمان ورشو در اختیار تریپولی نهاده، و (ب) خدمات فنی اروپای شرقی در اجزاء قراردادهای تجاری، که لیبی برای مناقصه های اروپای شرقی ارجحیت بیشتری قائل است، بستگی دارد. (S NF NC) خرید تسلیحات کمونیستی توسط لیبی در ازای ارز معتبر دارای یک شاخص مهم یعنی افزایش پیچیدگی تسلیحاتی و قیمتهای گزاف است. گرچه فروش شوروی در سال 1981 به سطح 81 میلیون دلار (قیمت حداقل 5 فروند هواپیمای باری 76 - IL) تنزل نمود، ولی نقل و انتقالات واقعی برابر با 800 میلیون دلار بود. تجهیزات جدیدی که در رژه روز ملی ماه سپتامبر به نمایش گذاشته شد عبارت بود از جتهای جنگنده میگ25، سیستمهای موشکی دفاع هوایی سام - 9، موشکهای فراگ - 7 و جت آموزشی ال - 39 ساخت چکسلواکی. دیگر تجهیزات تحویل داده شده در سال 1978 شامل دو زیر دریایی اف -

ص: 560

کلاس روسی، یک وسیله زمین نشین لهستانی به نام پکنکنی ال اس تی، و انواع موشک، هواپیما، و تجهیزات نیروی زمینی، بود. تریپولی با کره شمالی، لهستان، رومانی و یوگسلاوی نیز قراردادهایی با ارزش کلی 169 میلیون دلار منعقد ساخته است. (S NF NC) تعداد پرسنل فنی شوروی در سال 1978 به سطح 1300 نفر رسید که اکثر آنها در گروه مستشاری نظامی شوروی در زمینه های آموزشی، تاکتیکی و کارهای تعمیر و نگهداری به کار مشغول بوده اند (S NF NC) تعداد پرسنل فنی شوروی در سال 1978 به سطح 1300 نفر رسید که اکثر آنها در گروه مستشاری نظامی شوروی در زمینه های آموزشی تاکتیکی و کارهای تعمیر و نگهداری به کار مشغول بوده اند.

(S NF NC) تعداد پرسنل اروپای شرقی که در زمینه قراردادهای عمرانی لیبی به کار مشغول بودند در سال 1978 معادل 22000 نفر گردید. این رقم دربرگیرنده نیمی از پرسنل اروپای شرقی مستقر در خارج و 10 درصد نیروی کار لیبی بود. البته این رقم افزایش بیشتری خواهد یافت چون آژانسهای لیبی مجبورند پاسخگوی دستورات قذافی در اعطای قراردادهای عمرانی به کشورهای کمونیستی باشند.

در سال 1978، دولتهای اروپای شرقی قراردادهای زیر را با لیبی منعقد ساختند:

* یک قرارداد بلغاری 80 میلیون دلاری جهت نصب تسهیلات در شش بیمارستان و نیز یک قرارداد هفت ساله دیگر جهت برقراری همکاری فنی بیشتر در زمینه کشاورزی، حمل و نقل، پروژه های صنعتی و دو برابر شدن حضور فنی که در سال 1978 به سطح 10000 نفر رسیده است.

* یک معاهده 10 ساله با آلمان شرقی پیرامون همکاریهای سیاسی، اقتصادی و علمی که شرایط آنها مشخص نشده است.

* انعقاد یک پروتکل فنی با لهستان جهت ایجاد 440 مزرعه در لیبی، علاوه بر 130 مزرعه ای که لهستانیها تا به حال ایجاد کرده اند و جهت افزایش مشارکت لهستان در برنامه ریزی، طراحی و اجرای طرحهای شهرسازی. (طبقه بندی نشده) قراردادهای میلیارد دلاری مطروحه در توافق اقتصادی لیبی و شوروی در سال 1976، قرار است موارد زیر را در برگیرد؛ (الف) احداث یک نیروگاه هسته ای 300 مگاواتی؛ (ب) یک برنامه عمرانی برای صنعت گاز تا سال 2000؛ (ج) استخراج نفت و اورانیوم؛ (د) احداث یک رآکتور تحقیقاتی 400 میلیون دلاری در تجورا (Tajura) (ه) احداث یک خط لوله گازی 650 کیلومتری و (و) یک کارخانه آهن و فولاد 5 میلیون تنی. (طبقه بندی نشده).

هم اکنون شوروی کار مربوط به رآکتور را آغاز کرده و قرارداد مربوط به احداث خط لوله گازی نیز منعقد شده است. تکنیسینهای شوروی تحقیقات مربوط به استخراج اورانیوم را آغاز کرده اند و قرار بود که قبل از پایان سال حدود 100 تکنیسین روسی در رابطه با انجام اکتشافات نفتی وارد این کشور شوند.

(S NF NC).

در سال 1978، چین در مورد برقراری روابط دیپلماتیک با لیبی به توافق رسید. این امر به دنبال اولین قرارداد همکاری اقتصادی و فنی پدید آمد. کوبا نیز براساس یک قرارداد منعقده توافق کرد که 300 نفر پزشک به لیبی ارسال دارد که لیبی در ازای آن با احتساب هزینه های حمل و نقل سالانه یک میلیون دلار ارز معتبر پرداخت خواهد کرد. دو طرف مزبور پیرامون احداث یک کارخانه قند 200000 تنی توسط

ص: 561

کوبا در لیبی مذاکره کردند که قرار است پس از احداث، کوبا شکر خام را در اختیار این کارخانه بگذارد.

(S NF NC).

ذخائر نفتی لیبی همیشه مورد توجه کمونیستها بوده است. به استثناء دوره دو ساله اواسط سالهای 1970 که لیبی یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت به اروپای شرقی به شمار می آمد، اختلاف موجود بر سر قیمتها مانع از انعقاد یک قرارداد بزرگ و جدید می شد، ولی در سال 1978 بلغارستان توافق کرد که در ازای دریافت نفت خدمات ارائه کند و بنا به گزارشها چکسلواکی نیز توافق کرد که در ازای کالاهای صنعتی سالانه 20 میلیون بشکه نفت از لیبی خریداری نماید، بنا به گزارشها و براساس یکی از قراردادهای امضاء شده در سال 1976، لیبی در سال 1978 معادل 60 میلیون بشکه نفت خام را یک ساله به قیمت هر بشکه بین 8 تا 10 دلار به شوروی فروخت. دیگر منابع گزارش داده اند که شوروی در سال 1977 خرید 20000 بشکه نفت در روز را به جای پرداخت ارزش تجهیزات نظامی تقبل کرده و در سال 1978 نیز در ازای ارز معتبر روزانه 4000 بشکه نفت از این کشور خریداری خواهد کرد. نفت لیبی در پالایشگاههای کارائیب، احتمالاً برای کوبا تصفیه می گردد.(S NF NC).

موریتانی جمهوری خلق چین به عنوان مهمترین کمک دهنده موریتانی، توانست روابط خود را با دولت جدید موریتانی که پس از کودتای ژوئیه 1978 به قدرت رسید بهبود بخشد. موقعیت شوروی در این کشور نیز احتمالاً به خاطر مسئله صحرای غربی و فعالیتهای ماهیگیری شوروی ضعیف شده است. رومانی که تنهاکشور اروپای شرقی دارای منافع در موریتانی اگر کمک 500 میلیون دلاری غربی و کمکهای عمده فرانسوی را که کمکهای 85 میلیون دلاری چین را کوچک جلوه گر می سازد در نظر نگیریم، باید بگوئیم که چین محبوب ترین کمک دهنده موریتانی است. چینی ها نیروگاه نوآکچوت را احداث و با سر و صدای زیاد در ماه نوامبر افتتاح کردند که می تواند 25 درصد نیاز شهری را برطرف کرده و مانع قطع برق چون گذشته بشود. کار چین در این کشور با احداث بندر نوآکچوت در آبهای عمیق موریتانی به ارزش 55 میلیون دلار آغاز و با چند پروژه کشاورزی و طبی ادامه یافته است. (طبقه بندی نشده).

اقدامات کمکی شوروی همیشه با برخوردی مؤدبانه مواجه بوده، لیکن در مورد آنها اقداماتی آنچنانی به عمل نمی آمده است. دولت جدید تمام قراردادهای ماهیگیری از قبیل قرارداد شوروی را لغو کرد. چون کشورهای خارجی در آبهای موریتانی به ماهیگیری بیش از حد مشغول بوده اند. پروژه های کمکی عمرانی مسکو شامل ارائه کشتیهای ماهیگیری و کارخانه شیلات و انجام تحقیقات زمین شناسی و معدنی و جستجو برای منابع طبیعی از قبیل نفت و اورانیوم می باشد. مسکو امیدوار است که بار دیگر امتیازات سودآور صنعت ماهیگیری موریتانی را به دست آورد.(S NF NC).

موریتانی نگران این است که شوروی از مرکز تحقیقاتی اقیانوس شناسی NOUADHIBOUجهت خرابه کاری علیه این کشور استفاده کند. براساس قراردادی که قبلاً با دولت پیشین منعقد شده بود، شوروی می بایست نیروی انسانی لازم برای این مرکز را جهت انجام تحقیقات و مطالعات فراهم سازد. در حال حاضر موریتانی برای راه اندازی این پروژه به کشورهای دیگر روی آورده است.(S NF NC).

قرارداد 2 میلیارد دلاری 30 ساله شوروی در رابطه با گسترش منابع فسفات مثقاله (Meskala) در جنوب

ص: 562

مراکش که توسط شاه حسن دوم پادشاه مراکش تحت عنوان «قرارداد قرن» منعقد شده بود، مهمترین قرارداد مسکو در رابطه با یک پروژه خاص در جهان سوم بوده و اولین قرارداد شوروی در زمینه وارد کردن فسفات می باشد. یک قرارداد 20 میلیون دلاری اولیه جهت مطالعه امکانات و طراحی جنبه های مختلف پروژه اختصاص یافته که احداث راه آهن، شبکه جاده ای و تسهیلات بندری و انبارسازی و عملیات استخراج معادن را شامل می گردد. بیش از 100 پرسنل روسی جهت انجام مطالعات مربوطه به محل پروژه وارد شده اند. ناظران غربی به نحو خوش بینانه ای اظهار داشته اند که بیش از 20 درصد تجهیزات مورد نیاز باید در بازارهای ارز معتبر خریداری گردد و مسکو نیز سعی خواهد کرد وامهای قابل تبدیل به ارز معتبر را در اختیار این کشور قرار دهد.(سرّی).

بخش اعظم بازده 10 میلیون تنی مثقاله به شوروی صادر خواهد شد، تا وام 2 میلیارد دلاری تأسیساتی پرداخت شده و علاوه بر این مقداری از آن نیز در ازای کالاهای روسی صادر خواهد شد. این معامله تجاری، شوروی و مراکش را در فهرست تجاری این کشور با کشورهای آفریقایی در مقام اول قرار خواهد داد. تجارت تقریبا متعادل کنونی شوروی و مراکش که تنها به وسیله قرارداد پایاپای نفت و مرکبات پشتیبانی می گردد، شوروی را به عنوان اصلی ترین منبع نفتی رباط درآورده است. (طبقه بندی نشده).

شوروی و مراکش در ماه آوریل یک شرکت ماهیگیری مشترک افتتاح کردند که شوروی در ازای یک سهم 49 درصدی فنون و اکثر تجهیزات لازم را فراهم آورد. تنها معامله نظامی بزرگ مراکش با شوروی یک قرارداد 25 میلیون دلاری در سال 1974 مربوط به دفاع هوایی و نیروی زمینی بود که هرگز به طور کامل به مرحله اجرا در نیامده است (سرّی).

اعتبار 90 میلیون دلاری مراکش از چکسلواکی، لهستان و رومانی به منظور گسترش فروش تجیهزات این کشورهای اروپای شرقی صادر گردیده بود تا از طریق آن بر کسری تجاری ناشی از ادامه خریدهای عظیم فسفات فائق آیند. فقط وام 14 میلیون دلاری لهستان به یک پروژه خاص یعنی گسترش ظرفیت کارخانه فسفات در صافی (Safi) به 500000 تن اختصاص یافته است.

گسترش این کارخانه، که چهارمین کارخانه اینگونه ای ساخته شده توسط لهستان در مراکش است، سطح بازده اسید سولفوریک این کارخانه های لهستانی را به 2 میلیون تن در سال افزایش خواهد داد. کار احداث این کارخانه در سال 1982 به پایان خواهد رسید و لهستان در ازای آن فسفات دریافت خواهد نمود. در سال 1978، مجارستان کار نصب جرثقیلهای بندری در آقادیر (Agadir) را به پایان رساند. این کار به دنبال نصب همین اسباب و آلات در بندر کنیترا آغازگشته بود. مراکش از خدمات فنی اروپای شرقی در این کشور راضی است و تعداد پرسنل اروپای شرقی در مراکش در سطح 1500 نفر ثابت باقی مانده است. (طبقه بندی نشده).

تونس تونس قراردادهای اقتصادی و نظامی جدیدی با کشورهای کمونیستی در سال 1978 امضاء کرد. که وابستگی تونس را به غرب و به خصوص آمریکا دستخوش تغییر ننمود. قرارداد 12 میلیون دلاری نظامی چین در رابطه با ارائه تفنگهای اتوماتیک، مسلسل دستی، نارنجک، و اقلام سررشته داری به قرارداد 9

ص: 563

میلیون دلاری پیشین چین در مورد اعطای دو قایق گشتی نوع شانگهای - 2 و تجهیزات نیروی زمینی اضافه شد. (S NF NC).

در همین حال، چین و شوروی به کمکهای خود در پروژه های عمرانی آبی که هزینه های مربوطه از طریق اعتبارهای پیشین، تأمین می گردد ادامه داده اند. در اواسط سال، متخصصین شوروی طرحهای مهندسی 55 میلیون دلاری اعتبار سال 1976 احداث یک سد در رودخانه جومین را براساس اعتبار 55 میلیون دلاری سال 1976 به پایان رسانیدند و چین نیز تکنیسینهای خود را به این کشور فرستاد تا احداث کانال مجردا - کاپ بن (Medjerda - Cap Bon) را براساس یکی از قراردادهای 90 میلیون دلاری چین آغاز نمایند. (طبقه بندی نشده).

کشورهای اروپای شرقی بسیار فعالتر بودند و کمکهای جدیدی در سال 1978 ارائه نمودند که شامل 525 تکنیسین که اکثر آنها معلم و پزشک بودند، می گردد. تلاشهای جدید آنها عبارت است از (الف) اعتبار 20 میلیون دلاری آلمان شرقی جهت احداث راه آهن؛ (ب) یک قرارداد 22 میلیون دلاری مجارستانی در رابطه با ورود قطارهای دیزلی که هزینه مالی آن از اعتبار 35 میلیون دلاری صادره در سال 1977 تأمین خواهد گشت.(S NF NC).

آفریقای مادون صحرا

کلی برنامه تسلیحاتی شوروی در آفریقا در سال 1978 توجه جهانی را به خود جلب نموده بود، و مسکو با قراردادهای جدید تسلیحاتی 845 میلیون دلاری مقام خود را به عنوان مهمترین تأمین کننده سلاح آفریقای مادون صحرا مستحکم نمود. در نتیجه بذل حمایت از دولتهای جدید مارکسیستی در آفریقا که در آنگولا در سال 1975 و بعدها در موزامبیک و اتیوپی آغاز گردید، آفریقای مادون صحرا نیمی از سلاحهای فروخته شده توسط شوروی به جهان سوم و یک چهارم فروش سال 1977 را به خود اختصاص داد. در حالی که قبل از سال 1975 میزان آن کمتر از 5 درصد بود.(خیلی محرمانه).

قرارداد جدید 750 میلیون دلاری سال 1978 با اتیوپی میزان قراردادهای نظامی کلی مسکو با این هم پیمان جدید را به سطحی بیش از 2 میلیارد دلار بالا برد. تحویل سلاحهای 1 میلیارد دلاری به اتیوپی تنها مشابه تحویل سلاح به سوریه پس از جنگ 1973 بوده است. این تسلیحات مدرن اتیوپی را در برابر تجزیه طلبان اریتره برای مدت طولانی مجهز خواهد کرد. ادامه تحویل سلاح به آنگولا (85 میلیون دلار) و موزامبیک (50 میلیون دلار) به منظور تقویت این دولتهای مارکسیستی صورت گرفته است. دیگر کشورهای خط مقدم از قبیل تانزانیا و زامبیا سلاحهایی جهت تحویل به نیروهای شورشی و حفاظت از مرزهای خود به دست آورده اند. در همین حال، تعداد تکنیسینهای کمونیسیتی در آفریقای سیاه در سال 1978 به خاطر ورود 15000 کوبایی دیگر به اتیوپی 60 درصد افزایش یافت. این پرسنل در مبارزات اریتره و اوگادن نحوه استفاده از تسلیحات مدرن و هدایت لجستیک و مخابرات نظامی را آموزش می دادند. 700 کوبائی دیگر در سال 1978 به موزامبیک فرستاده شدند و تعداد کل آنها در این کشور به 800 نفر رسید. (سرّی) تسلیحات روسی که به وسیله لیبی به شورشیان فرولینات تحویل داده می شد، سقوط دولت مالوم در

ص: 564

چاد را به دنبال داشت و حمله شورشیان کاتانگا تحت حمایت کمونیستی به زئیر (شبا 2) سبب شد که آفریقا کوبا و شوروی را مسئول مداخله در این قاره بداند. (سرّی) در همین حال بعضی از مشتریان قدیمی اقداماتی در جهت کاهش حضور شوروی انجام دادند. به طور مثال، گینه در اواخر سال 1978 اکثر مستشاران روسی و کوبایی را اخراج کرده و تهدید نمود که اجازه استفاده شوروی از بندر کوناکری را لغو خواهد کرد. این موضوع به دنبال لغو حقوق شوروی در استفاده از حوزه هوایی کوناکری جهت پروازهای شناسایی دور برد پدیدار شد. از دست رفتن تسهیلات گینه و سومالی در سال 1977 سبب شد که شوروی از دولت اتیوپی بخواهد که در ازای کمکهای نظامی بیشتر استفاده از تأسیسات بندری جنوب آساب (Assab) را منحصرا به شوروی بدهد. (S NF).

برنامه اقتصادی مسکو در آفریقای مادون صحرا در سال 1978 علیرغم درخواستهای مداوم افزایش کمکهای چندان چشمگیر نبوده است. کمکهای جدید تنها معادل 10 میلیون دلار (به هفت کشور) بوده است. شوروی با استفاده از اعتبارهای باقیمانده از قرارداد 1959 کمک جدیدی به اتیوپی ننموده و پروژه جدیدی را نیز مورد گفتگو قرار نداد. گزارشهایی درباره کمک جدید 3-2 میلیارد دلاری داده شده به اتیوپی براساس توافق اقتصادی و فنی سپتامبر رسیده که مورد تأیید ما نیست.(S NF).

از طرف دیگر، کشورهای اروپای شرقی با قراردادهای 515 میلیون دلاری جدید، به کمکهای کلی خود به این کشورها 50 درصد افزودند. اتیوپی در رابطه با برنامه های عمرانی زیربنایی از کشورهای اروپای شرقی 300 میلیون دلار کمک دریافت نمود. علاوه براین کشورهای اروپای شرقی 75 میلیون دلار به آنگولا، 45 میلیون دلار به غنا و مقادیر کمتری به چند کشور دیگر آفریقایی کمک کرده اند.(S NF).

چین که در اوائل سالهای 1970 یکی از محبوب ترین کمک دهندگان کشورهای آفریقایی شده بود، به خاطر تمرکز پکن بر طرحهای عمرانی خود، در سال 1978 تنها 50 میلیون دلار کمک اقتصادی جدید به این کشورها داد. پکن در برنامه های در حال انجام خود سرعتی به وجود آورد و 85 درصد 22000 تکنیسین خود در کشورهای در حال توسعه در آفریقای مادون صحرا را در مورد پروژه های عمرانی کشاورزی، شاهراهها، و پروژه های راه آهن به کار گرفت. (طبقه بندی نشده) در مباحث ذیل، ابتدا کشورهای آفریقایی دریافت کننده مهمترین کمکهای کمونیستی به ترتیب الفبا مطرح شده و سپس کشورهای دارای اهمیت کمتر نیز به ترتیب حروف الفبا مطرح گردیده اند. (طبقه بندی نشده).

آنگولا علیرغم تلاشهای عمده کمونیستی در ارائه تجهیزات و نیروی انسانی به بنیه دفاعی نهضت آزادی بخش خلق آنگولا، چریکهای ضد دولتی در سال 1978 تلفات سنگینی به نیروهای دولتی وارد کردند، آنگولاییها از عدم توانایی کمونیستها در کنترل شورش و اعاده نظم اقتصادی اظهار نارضایتی نموده اند. با وجود اینکه لوآندا (پایتخت آنگولا - م) درصدد فرصت برای برقراری روابط اقتصادی و فنی مجدد با غرب بود. ملل اروپای شرقی سعی می کردند روابط اقتصادی صمیمانه تری را برقرار سازند. (طبقه بندی نشده).

ص: 565

قراردادهای جدید تسلیحاتی کمونیستی در سال 1978 کاهش یافت، چون آنگولا به زمان بیشتری جهت جذب تجهیزات دریافتی کمونیستی به ارزش 480 میلیون دلار داشته است. دو سوم کمکهای 75 میلیون دلاری سال 1978 از طرف کشورهای اروپای شرقی در رابطه با تجهیزات غیر مرگبار از قبیل کامیون از آلمان شرقی و لهستان، یونیفورم از رومانی و تجهیزات مخابراتی از مجارستان ارائه شده بود.

ارسال هواپیماهای باری 40- YAK و 26- AN به ارزش 26 میلیون دلار تنها تجهیزات نظامی فروخته شده به آنگولا توسط مسکو به حساب می آید. ارسال تسلیحات 115 میلیون دلاری در سال 1978 هواپیماهای باری و رزمی، تجهیزات نیروی دریایی روسی، و هلیکوپترها و کامیونهای اروپای شرقی را در بر می گرفت. (سرّی).

تعداد مستشاران نظامی شوروی در آنگولا دو برابر تعداد آنها در زمان جنگ و معادل 1000 نفر در سال 1978 بود. افسران شوروی هنوز هم موقعیتهای مهمی را در فرماندهی نظامی و ساخت کنترل آنگولا در اشغال دارند. تعداد مستشاران آلمان شرقی که در حال حاضر بیش از 300 نفر است عملیات امنیتی و اطلاعاتی آنگولا را بهبود بخشیده اند. حضور نظامی کوبا نیز در این کشور با 20000 کوبایی حفظ شده است. (سرّی).

کشورهای کمونیست اروپای شرقی و کوبا حضور اقتصادی خود در آنگولا را در سال 1978 از طریق برنامه های خدمات فنی افزایش دادند، در حالی که افزایش این فعالیتها در طول سال منجر به عقد قرارداد نسبتا بزرگ نگردید. رومانی تنها توانست یک قرارداد خاص (75 میلیون دلار جهت پروژه های عمرانی) منعقد سازد و دیگر قراردادها در مراحل مذاکراتی باقیمانده است. حدود 10000 تکنیسین کمونیستی درپاسخ به نیاز شدید دولت آنگولا برای اشغال 100000 موقعیت شغلی بدون سرپرست در نتیجه استقلال این کشور از سلطه پرتغال، به کار مشغول شده اند. (خیلی محرمانه).

با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی میزان شکایات علیه کمونیستها در سال 1978 فزونی گرفت. گر چه آنگولاییها پرسنل شوروی و کوبا را به مدیریت نادرست در تجارت خارجی و سرقت کالاها (ماننده قهوه) متهم می کنند، ما شواهدی در دست نداریم که این مسئله در همه سطوح اتفاق افتاده باشد. علاوه بر این نمی دانیم که کمونیستها شرایط سختی را برای ارائه خدمات فنی تعیین کرده باشند. پرسنل شوروی و اروپای شرقی ماهانه 1200 دلار و کوباییها 800 دلار دریافت می کنند که حداقل نیمی از آن به صورت ارز معتبر پرداخت می گردد. براساس قراردادهای منعقده در دسامبر 1978 حضور کوبا در این کشور گسترش بیشتری خواهد یافت.(S NF).

کشورهای اروپای شرقی با ارائه اعتبارات تجاری جهت خرید تجهیزات روابط بازرگانی خود با آنگولا را گسترش دادند. آلمان شرقی در رابطه با کارخانه ها و ماشین آلات کامل یک اعتبار پنج تا هفت ساله صادر کرد و بلغارستان، چکسلواکی و لهستان نیز در ازای فروش وسائط نقلیه شرایط مشابهی را قائل شده اند.(S NF).

قراردادهای دیگر عبارتند از: (الف) پروتکل بلغارستان جهت کمک به کشاورزی و مدرنیزه سازی شهری، (ب) تعهد کوبا برای آموزش دادن 2500 تکنیسین آنگولائی در کوبا، (ج) تحویل شش کشتی ماهیگیری روسی به صورت هدیه؛ و (د) تعهد شوروی مبنی بر احداث یک مزرعه غله 400 هکتاری به صورت هدیه (طبقه بندی نشده).

ص: 566

برنامه اقتصادی بی اهمیت شوروی در آنگولا مشابه تلاشهای توأم با بی تفاوتی شوروی در دیگر کشورهای آفریقایی است که در آن نشانه ای از علاقه به عمران صنایع حیاتی بخش عمومی وجود ندارد.

تنها در رابطه با صنعت ماهیگیری آنگولا، که به کشتیهای روسی اجازه صید در آبهای آنگولا را می دهد، و ارائه تجهیزات مدارس آموزشی، کمک هایی داده شده است. (طبقه بندی نشده) اتیوپی یک سال و اندی بعد تغییر جهت حمایت شوروی از سومالی به اتیوپی، هنوز هم مهمترین عامل موجود در روابط شوروی و اتیوپی برنامه کمک نظامی مسکو و افزایش وابستگی اتیوپی به کشورهای کمونیستی از نظر حمایت فنی است. برخلاف شایعات مربوط به انعقاد قراردادهای عظیم اقتصادی، آدیس آبابا کمک اقتصادی جدیدی از شوروی دریافت نکرده، گرچه اروپای شرقی 300 میلیون دلار کمک جدید به این کشور پیشنهاد نموده است. برنامه اقتصادی مسکو هنوز هم از اعتبار 100 میلیون دلاری صادره در سال 1959 ناشی می گردد.(S NF NC).

تأمین تسلیحاتی سه ساله مسکو برای اتیوپی سه برابر میزان سلاحهایی است که شوروی در طول 13 سال در اختیار سومالی کشور همجوار اتیوپی قرارداده بود. تا پایان سال 1978، اتیوپی 2 میلیارد دلار کمک نظامی از شوروی و 66 میلیون دلار از اروپای شرقی دریافت کرده بود. در ازای این کمک، اتیوپی یک قرارداد دو جانبه دوستی بیست ساله با مسکو در ماه نوامبر امضاء کرد و به شوروی حق انحصاری استفاده از بنادری را که قرار است در شمال آساب بسازد اعطا نمود.(S NF NC).

تقریبا تمام کمکهای نظامی شوروی قبل و در طول حملات موفقیت آمیز اتیوپی در بیرون راندن نیروهای سومالی از اوگادن و در اوائل سال مزبور ارائه گردید. با وجود اینکه ما در برآوردهایمان قراردادهای جدید تسلیحاتی شوروی از آوریل 1978 را وارد ننموده ایم، ولی فکر می کنیم که در نیمه دوم سال قراردادهای جدیدی امضاء شده است، تا اتیوپی بتواند از تجهیزات غربی چشم پوشیده و به تسلیحات و تاکتیکهای روسی دست یابد. قراردادهای قبلی رژیم منگیستو را از سقوط حتمی نجات داد، لیکن میزان حمایت فنی و لجستیکی آنقدر کافی نبود که بتواند یک نیروی مبارز تجهیز شده توسط شوروی را برای مدتی دراز روی پای خود نگهدارد. حتی در غیاب قراردادهای موجود بین شوروی و اتیوپی پس از آوریل سال 1979 نیز سیاست شوروی در قبال اتیوپی تغییر نکرد. الگوی تداوم تأمین سلاح بدون شک مشابه کارهایی است که در رابطه با بعضی از مشتریان خاورمیانه ای مسکو انجام شده، یعنی تجهیزات بیشتری روانه شده، آموزش فنی بیشتری ارائه شده و تسلیحات مدرن تری به زرادخانه اتیوپی اضافه شده و خواهد شد.(S NF).

ارسال سلاح چه از طریق دریا و چه از راه هوا که در چهار ماهه اول سال 1978 به اتیوپی انجام گرفت، کل یک میلیارد دلار سلاح ارسالی در این سال را در بر می گیرد. اتیوپی اولین کشور آفریقایی مادون صحرا بود که در سال گذشته جنگنده میگ 23 را دریافت می کرد و علاوه بر این سلاحها و تجهیزات زیر را نیز دریافت نمود که عبارتند از: (الف) پایگاههای موشکی هدایت شونده دفاع هوایی سام - 2 و سام- 3 که به سرعت در اطراف آساب و آدیس آبابا مستقر گردید، (ب) 20 فروند هلیکوپتر می - 24؛ (ج) یک دوجین هواپیمای باری 12- AN (به صورت وام) و (د) هزاران وسیله حمل و نقل روسی جهت حمایت

ص: 567

عظیم لجستیکی در یک جنگ دو جبهه ای. تحویل تسلیحات سنگین زمینی متناسب تیپهای مکانیزه کوبایی نیز به صورت همه جانبه انجام گرفت. این تجهیزات عبارت بودند از 250 دستگاه تانک متوسط، بیش از 500 دستگاه نفربر زرهی، 360 دستگاه توپ کالیبر بزرگ و چند دوجین دیگر از سلاحهای ضد هوایی کنترل شونده توسط راداری به نام 4/23-(ZSU S).(NF).

تحویل جتهای جنگنده، تجهیزات نیروی دریایی و تسلیحات سنگین مکانیزه زمینی دیگری نیز براساس یک قرارداد 800 میلیون دلاری به این کشور صورت خواهد گرفت. بیشتر سلاحهای روسی ارائه شده به اتیوپی 50 درصد کمتر از قیمت معمول به این کشور داده می شود، ولی بررسی مقدماتی حاکی از آن است که قیمت بعضی از اقلام خیلی بیشتر از قیمت فروش آنها به دیگر مشتریان شوروی در کشورهای در حال توسعه در سالهای اخیر است. گرچه در ازای بعضی از تجهیزات باید پول نقد پرداخت شود. ولی بخش اعظم پرداختها به صورت ارز معتبر و در اقساط 10 ساله پرداخت خواهد شد (که لیبی نیز پرداخت مقادیری از آن را تقبل کرده است).(S NF).

علاوه بر ارسال سلاح، شورویها قراردادهایی برای توسعه و مدرنیزه کردن تسهیلات نظامی اتیوپی و تسریع آموزش نیروهای مسلح این کشور منعقد ساخته اند. در اوائل سال 1978، حدود 16500 پرسنل کوبایی و 1600 پرسنل روسی به آموزش اتیوپیاییها در کاربرد سلاحهای مدرن و هدایت لجستیکی و مخابراتی نظامی در اوگادن و اریتره مشغول بودند، علاوه بر این، 900 نفر افسر و افراد مشمول به شوروی روانه شدند تا دوره های تعلیم عملیات و تعمیر و نگهداری هواپیماها، سیستمهای دفاع هوایی، ناوهای دریایی، و تجهیزات پشتیبانی مربوطه را فرا گیرند. افسران اتیوپیائی در مدارس فرماندهی شوروی نیز در حال طی دوره های آموزشی هستند.(S NF).

در همین حال، تکنیسینهای روسی تعدادی از فرودگاههای قدیمی را به پایگاههای دارای سیستم دفاعی خوب جتهای جنگنده تبدیل نموده و تعدادی از آنها نیز در گسترش و توسعه تسهیلات بندری آساب و ساختمان پایگاههای آموزشی نظامی در خولت (Kholette) نظارت می کردند. ساختمان یک مرکز دریایی در آساب جهت استفاده انحصاری شوروی در آینده نزدیک آغاز خواهد شد. گرچه این مرکز در رابطه با عملیات ناوگان شوروی ضرورت چندانی ندارد، ولی حضور و حیثیت شوروی را در مناطق استراتژیک تنگه دریای سرخ افزایش خواهد داد و میزان کارایی عملیات دریایی شوروی را نیز بالا خواهد برد. کشتیهای یدک کش شوروی یک اسکله شناور را (که ابتدا در آبهای سومالی و پس از آن در آبهای یمن جنوبی مستقر شده بود) به آبهای اتیوپی وارد نمودند.(S NF).

شایعات مبتنی بر اینکه قرارداد کمک فنی و اقتصادی منعقده در سپتامبر 1978 حدود 3-2 میلیارد دلار اعتبار را در برمی گرفته، خالی از اعتبار است. این توافق نیز از نظر محتوای اصلی مشابه قراردادهای دیگری است که در چند سال گذشته توسط مسکو منعقد گردیده است. قرارداد اقتصادی سپتامبر تنها خواستار تشکیل یک کمیسیون مشترک جهت نظارت بر فعالیتهای اقتصادی موجود شوروی و بررسی امکانات گسترش در مناطق جدید شده است. میزان کمک هر پروژه مطالعه شده جداگانه خواهد بود. 80 میلیون دلار باقیمانده از اعتبار 100 میلیونی سال 1959 نیز قبل از آنکه شوروی قراردادهای جدید سنگین تری را منعقد سازد استفاده خواهد شد. در همین حال مسکو درباره پروژه های کمکی جدید پیشنهاداتی ننموده و از پاسخ به درخواست اتیوپی جهت تأسیس یک کارخانه ذوب آهن و پروژه های

ص: 568

صنایع سنگین دیگر نیز اجتناب ورزیده است.

در مقابل آن شوروی به اتیوپی توصیه کرده است که فعالیتهای خود را در امور کشاورزی متمرکز نماید.

کمکهای شوروی هم اکنون براساس پروتکل ماه مه 1977 به اتیوپی اجازه استفاده از اعتبار سال 1959 را می دهد که 15 میلیون دلار جهت ورود کالا، مقدار دیگری از آن جهت گسترش پالایشگاه روسی در آساب تا 75 درصد و نصب خط لوله و مخازن نفتی در مناطق مجاور به کار خواهد رفت. تعهدات جدید به منظور پروژه های آبیاری و کشاورزی که در دره آواش مورد بررسی است، حداقل به 300 میلیون دلار اعتبار نیاز خواهد داشت.(S NF NC).

کشورهای اروپای شرقی به تقاضای اتیوپی برای دریافت کمک پاسخ دادند: (الف) آلمان شرقی 200 میلیون دلار به منظور توسعه بندر آساب، احداث یک خط لوله نفتی و احتمالاً یک راه آهن در اختیار این کشور قرار داد: (ب) چکسلواکی 45 میلیون دلار کمک به این کشور داد؛ و (ج) بلغارستان، مجارستان و رومانی نیز در مجموع 55 میلیون دلار در اختیار اتیوپی قرار داده اند.(S NF NC) چین که قبلاً یکی از فعالترین کمک دهندگان اتیوپی به شمار می رفت. به خاطر حملات اتیوپی که به تحریک شوروی، علیه سیاستهای چین در جهان سوم صورت می گرفت فعالیتهای خود در این کشور را رها نمود.(S NF NC).

افزایش توجه کمونیستها به اتیوپی در سال 1978 سبب دو برابر شدن پرسنل اقتصادی اروپای کمونیستی در این کشور شد. از 1400 تکنیسین، 400 نفر آنها را معلمین و پرسنل اداری روسی، 300 نفر را پرسنل آلمان شرقی و 500 کوبایی در بخش خدمات پزشکی تشکیل می دادند. (طبقه بندی نشده).

علاوه بر این اتیوپی در سال 1978 حدود 700 دانشجوی سال اول خود را به مراکز آموزشی آکادمیک شوروی فرستاد که جمع دانشجویان اتیوپی در دانشگاههای شوروی را به 1500 تن رساند.

کوبا نیز با ارائه 1260 بورس تحصیلی جدید به دانش آموزان مدارس ابتدایی و متوسطه اتیوپی جهت تحصیل در جزایر پانیز (PINES) برنامه شوروی را تکمیل نمود.(طبقه بندی نشده).

گینه روزهای پرجنجال روابط شوروی و گینه احتمالاً سپری شده است. چون رئیس جمهور توره سعی دارد به نهضت غیر متعهدها بپیوندد و کمک بیشتری از غرب دریافت دارد. این وضع سیاسی جدید در سال 1978 بر برنامه های اقتصادی و نظامی تأثیر بسیار گذاشت:

0 امتیاز سوخت گیری هواپیماهای 95 - TUشوروی و حق پرواز این کشور لغو گردید.

0 دسترسی شوروی به اسکله کوناکری محدود گشت.

0 پیشنهاد شوروی به منظور احداث یک اسکله شناور رد شد.

0 تعدادی از پرسنل نظامی و اقتصادی شوروی اخراج گردیدند. (S NF).

ظاهرا شوروی از اخراج 60 تن از مستشاران نظامی خود از این کشور در ماه نوامبر شگفت زده شده بود. 100 تن از پرسنل کوبایی که شبه نظامیان گینه را آموزش داده و میگهای آنها را تعمیر کرده بودند نیز اخراج گشتند. در اوائل سال، کوناکری یک قرارداد 10 میلیون دلاری نظامی با شوروی امضاء کرده بود که

ص: 569

مهمترین بخش آن دربرگیرنده قرارداد ماه ژوئن جهت تحویل یک ناو اسکورت و دو قایق گشتی دست دوم از نوع شرشن بود (که گینه قبل از آن این نوع قایقها را دریافت ننموده بود). با وجود اینکه مسکو چند فروند جت میگ - 17 به این کشور ارسال داشته و توافق کرده است که یک اردوگاه نظامی 6 میلیون دلاری برای گردانهای تانک این کشور بسازد، ولی روابط آتی گینه و شوروی مشکوک به نظر می رسد و در حال حاضر کوناکری به فروشندگان تسلیحاتی دیگر روی آورده است.(S NF NC).

با اظهار نارضایتی کوناکری از 15 سال کمک غیر مؤثر شوروی و عدم توانایی مسکو در ارائه کمکهای جدید در ازا برنامه های رو به اتمام برنامه های اقتصادی نیز رو به وخامت نهاده بود. تعدادی تکنیسین 10 درصد کاهش و به 450 نفر رسید که نشان دهنده امتناع گینه از تجدید قراردادهای 55 معلم در دانشگاهها، دبیرستانها و مدارس فنی گینه در سال تحصیلی 79-1978 بود و علت آن نیز عدم تسلط این معلمین به زبان فرانسه و فنون تدریس قدیمی شمرده شده است. چند تن از آنان نیز متهم به فعالیتهای سیاسی و عملیات بازار سیاه شده بودند.(S NF NC) روابط اروپای شرقی که هیچ گاه مستحکم نبوده است، پس از اتخاذ سیاست ارز معتبر توسط گینه به عنوان تنها رسید بازپرداخت، متشنج تر گشت. تنها رومانی پیشنهاد کرد که حاضر است در سال 1978 در رابطه با یک پالایشگاه نفت در کوناکری و استخراج بوکسیت کمک عمرانی بدهد که منابع مالی آن نیز از طریق چند کشور ناشناس اوپک پرداخت خواهد شد. چین که تاریخی طولانی در ارائه کمک به گینه دارد.

ارائه کمک جدیدی را اعلام نکرده است. در حالی که از 83 میلیون دلار کمک داده شده به این کشور در گذشته مابه التفاوت چندانی (حدود 3 میلیون دلار) باقی نمانده است.(S NF NC) مالی کمک نظامی مهمترین عامل در روابط بین مالی و شوروی بوده است. گرچه با ماکو (پایتخت مالی - م) تمایل به کاهش وابستگی به تسلیحات شوروی نشان داده است. اعلام وزیر دفاع مالی در اکتبر سال 1978 که یکی از مهمترین حامیان تسلیحات نظامی شوروی به حساب می آمد، بر روابط بین دو کشور تأثیر منفی به جای خواهد گذاشت. (سرّی).

مالی هنوز هم فرودگاههای خود را (که اکثرا توسط شوروی ساخته شده است) در اختیار شوروی می گذارد، تا این کشور بتواند به عملیات خود در جنوب آفریقا ادامه دهد و در عوض تجهیزات نظامی دریافت می کند. در رژه سنتی روز استقلال در ماه سپتامبر، مالی 38 دستگاه موشک جدید سام، هواپیماهای میگ، تانک، و نفربرهای زرهی تحویلی به این کشور براساس قرارداد سال 1977 را به نمایش گذاشت. (سرّی).

با وجود اینکه تجهیزات مدرن مالی همسایگان آن را ترسانیده است، ولی ارسال 800 میلیون دلار تسلیحات نظامی در سالهای 78-1974 توسط شوروی میزان کارایی رزمی مالی را بالا نبرده است.

بخش اعظم این تجهیزات در نقاط دور از مرز انبار شده و برای شناسایی و دفاع مناسب نمی باشند. فقدان منبع مالی مورد نیاز جهت خرید قطعات یدکی بسیاری از هواپیماها را فاقد آمادگی پرواز کرده و هواپیماهای دیگر را نیز غیر قابل تحریک خواهد کرد.(سرّی).

مالی ها نسبت به کافی نبودن کمک اقتصادی شوروی اظهار نارضایتی کرده اند. تلاش مسکو نیز به

ص: 570

گسترش معدن طلای کالانا و ارسال پزشک و معلم به این کشور معطوف شده که بسیاری از آنها در مقایسه با پرسنل چینی و فرانسوی فاقد کارایی لازم به حساب می آیند. (طبقه بندی نشده).

چین که تمام تعهدات 100 میلیون دلاری خود را در رابطه با کشاورزی و پروژه های صنعتی برق مالی انجام داده، طرحهای جدیدی را جهت اجرای برنامه های خود در دهه آتی پی ریزی می کند. (طبقه بندی نشده).

موزامبیک وابستگی موزامبیک به کشورهای کمونیستی که از زمان ارائه حمایت نظامی قبل از دستیابی به استقلال از سلطه پرتقالیها آغاز شده بود. با اتکای روزافزون این کشور به تسلیحات کمونیستی در برپاداشتن تأسیسات نظامی خود افزایش بیشتری یافته است. کمک اقتصادی کشورهای کمونیستی که در بخش خدمات فنی متمرکز بوده چندان رضایتبخش نبوده است. (طبقه بندی نشده).

ارسال سلاح از شوروی و کشورهای اروپای شرقی به موزامبیک در سال 1978 معادل 84 میلیون دلار بود، لیکن قراردادهای جدید تنها 11 میلیون دلار ارزش دارد. شوروی اولین موشک اندازهای زمین به هوای سام - 3 و تجهیزات مربوط به دفاع مرزی را در اختیار این کشور قرار داد. زرادخانه کمونیستی 100 میلیون دلاری موزامبیک که از سال 1975 تشکیل گردید، موزامبیک را قادر به برقراری امنیت در مرزهای خود نساخته است. نیروهای رودزیایی هرگاه بخواهند به حمله علیه اردوگاههای چریکی در موزامبیک دست می زنند. اگر سیستمهای موشکی سام-3 وارد عمل شود جای توپ های ضد هوایی و موشکهای دستی سام - 7 را خواهد گرفت و در حفاظت فرودگاههای موزامبیک در برابر حملات رودزیا بهبودی پدید خواهد آورد. به علت عدم آشنایی موزامبیکیها، تکنیسینهای روسی تا مدتها موشکهای سام- 3 را به کار خواهند برد. تعداد تکنیسینهای روسی در موزامبیک در سال 1978 معادل 230 نفر بود.

ماپوتو (پایتخت موزامبیک - م) از شوروی و اروپای شرقی هلیکوپتر، تانک، توپخانه، و انواع سلاحهای سبک دریافت کرده است. (S NF NC).

کوباییها در برنامه های آموزش و تعمیر و نگهداری شوروی در موزامبیک نقش بسیار مؤثری داشته اند. با ورود 400 نظامی کوبایی از آنگولا و اتیوپی به موزامبیکحضور کوبا در این کشور در ماه اکتبر به شدت افزایش گسیل شده اند، به سلاحهای ضدهوایی مجهز هستند. حدود 400 کوبایی دیگر در موزامبیک نقش مستشار و تکنیسین را ایفا می کردند. (سرّی).

کشورهای کمونیستی از سال 1975 بیش از 160 میلیون دلار اعتبار اقتصادی به این کشور داده اند، لیکن هنوز هم این برنامه بر کمک فنی به جای تحویل تجهیزات و مواد متمرکز است، تقریبا 1300 تکنیسین اقتصادی کمونیستی، که اکثر آنها ارز معتبر دریافت می دارند، در سال 1978 به موزامبیک وارد گردیدند. میانگین بازپرداخت حدود 10 میلیون دلار در سال بوده است. چین با حدود 60 میلیون دلار اعتبار، یکی از مهمترین کمک دهندگان موزامبیک بوده است، لیکن براساس قرارداد اعتباری سال 1975 پروژه ای پیشنهاد نشده است. (خیلی محرمانه).

بعضی از فعالیتهای کمونیستی سبب نقصان در کشاورزی درخشان این کشور شده است. بلغارستان و شوروی با هم در سال جاری به کار بر روی پروژه عمرانی حوضچه لیمپوپو پرداخته اند. بلغارستان در نظر

ص: 571

دارد احداث سدهای ماسینگر و ماپایی را به پایان رسانیده و یک نیروگاه 40 مگاواتی بر روی سد ماسینگر و در حوضچه لیمپوپو بسازد. براساس قرارداد سال 1977 بلغارستان شاهراه بین ماپوتو - کابودلگادو را احداث خواهد کرد. مسکو نیز به تحقیقات زمین شناسی و تجهیزات مدارس فنی ادامه داد.

آلمان شرقی نیز مطالعات خود را بر روی پروژه هایی از قبیل عمران کشاورزی، اکتشاف معادن، ماهیگیری، ایجاد خطوط نیروی فشار قوی، احداث یک کارخانه نساجی، و کارخانه مونتاژ کامیون که قرار است بر اساس قرارداد سال 1977 در پیش گرفته شود، آغاز کرده است. مجارستان نیز احتمالا براساس همین قرارداد سال 1977 حدود 50 دستگاه اتوبوس به ماپوتو تحویل داده است. (طبقه بندی نشده).

نیجریه روابط نیجریه با دولتهای اروپای شرقی به دنبال قرارداد منعقده جدید همکاری در سال 1978 گرمتر شد، در حالی که پس از واقعه شبا - 2 روابط این کشور با شوروی و کوبا سردتر شده است.(طبقه بندی نشده).

روابط نظامی شوروی با نیجریه که ناشی از حمایت مسکو در طول شورش بیافرائیها در سال 1967 بوده است، در سالهای اخیر به خاطر نگرانی لاگوس (پایتخت نیجریه - م) در مورد سیاستهای شوروی در آفریقا رو به سردی نهاده است. از زمان فروش 75 میلیون دلاری هواپیماهای شوروی که بزرگترین خرید نیجریه به حساب می آمد، شوروی تنها توانسته است موشکهای سام - 7 و قطعات یدکی مورد نیاز نیروهای مسلح نیجریه را به این کشور بفروشد. با وجود اینکه پایگاههای نظامی نیجریه غرب زده است، ولی این کشور همچنان به تسلیحات نظامی کمونیستی علاقه نشان می دهد. گفتگوهای این کشور با لهستان و یوگسلاوی سبب شد که این کشورها پیشنهاد ارسال تانک بنمایند که قبلا از آمریکا دریافت می گردید. (S NF).

علیرغم کاهش حضور نظامی شوروی، حضور غیر نظامی آن به 1100 نفر رسید که اکثر آنها را تکنیسینهای مشغول به کار در پروژه 137 میلیون دلاری خط لوله نفتی تشکیل می دهند. قرار بود این خط لوله 800 کیلومتری تا پایان سال 1978 احداث گردد، لیکن بنا به گزارشها شوروی حدود 8 تا 10 ماه تأخیر داشته و توانسته است که تنها بخش اول این خط لوله را در سال 1978 تحویل دهد. (S) (NF).

طرحها و برنامه های مربوط به احداث کارخانه ذوب آهن آجائوکوتا، که مهمترین پروژه شوروی در نیجریه است، در ماه نوامبر به پایان رسید. دو طرف مزبور در مورد هزینه احداث به توافق نرسیده اند، چون شوروی 900 میلیون دلار را در نظر دارد، ولی نیجریه گفته است که حاضر نیست بیش از 600 میلیون دلار بپردازد. (سرّی).

کشورهای اروپای شرق برخلاف شوروی با امضاء چند قرارداد حیثیت خود را در نیجریه افزایش داده اند:

بلغارستان یک قرارداد همکاری اقتصادی را امضاء کرد که براساس آن یک کمیسیون مشترک جهت مطالعه و بررسی پروژه های کشاورزی، تهیه مواد غذایی و مسکن تشکیل گردید.

براساس یک قرارداد منعقده در ماه سپتامبر چکسلواکی توافق کرد که معلم و دیگر متخصصین را در

ص: 572

اختیار این کشور قرار دهد.

مجارستان طول عمر اعتبار 26 میلیون دلاری سال 1974 خود را در رابطه با تجهیزات بیمارستانی که در مورد 25 درصد آن قراردادهایی امضاء شده، افزایش داد.

لهستان 300 متخصص به نیجریه خواهد فرستاد و سالانه 300 دانشجوی نیجریه ای را در دانشگاهها و آموزشگاههای فنی خود براساس یک قرارداد دو ساله منعقده در ماه مارس، خواهد پذیرفت.

لهستان و رومانی قراردادهایی برای معامله پایاپای کالاها و خدمات خود در ازای نفت نیجریه امضاء کردند که نیجریه دیگر تمایل چندانی به اجراء آن نشان نداده است. (طبقه بندی نشده).

ورشو در مورد همکاری در رابطه با کشتی سازی، عمران بنادر، معادن و کشاورزی با نیجریه یعنی بزرگترین مشتری خود در آفریقای مادون صحرا مذاکره نمود و یک کمیسیون مشترک جهت بررسی امکانات پروژه ها تشکیل گردید. رومانی بر برنامه ایجاد یک خط کشتیرانی و ماهیگیری مشترک متمرکز شده و مشارکت در چند پروژه از قبیل (الف) یک پالایشگاه نفت، (ب) کارخانه های پتروشیمی، (ج) پروژه های کشاورزی، (د) کارخانه سیمان سازی، و (ه) برق رسانی به روستاها را پیشنهاد نمود. مهمترین کار رومانی تا به حال احداث یک کارخانه چوب 35 میلیون دلاری بود، ولی لهستان در رابطه با معادن زغال سنگ مشغول به کار بوده است. (خیلی محرمانه).

سومالی یک سال پس از لغو پیمان دوستی شوروی و سومالی، تلاش رئیس جمهور زیاد (زیاد باره - م) جهت دستیابی به منابع تسلیحاتی دیگر به جایی نرسید. تعدادی از عرضه کنندگان غربی اظهار داشتند که به محض عادی شدن اوضاع اوگادن، تجهیزات لازم را به سومالی خواهند فروخت. در همین حال، کمکهای کوچکی از طرف (الف) عربستان سعودی، که معادل 15 میلیون دلار سلاح سبک و مهمات از فروشندگان تجاری مجارستان و لهستان در سال گذشته برای سومالی خریداری نمود؛ و (ب)مصر، قطعات یدکی مورد نیاز را از انبارهای روسی خود برای دفاع هوایی و تجهیز نیروی زمینی سومالی ارسال داشت. صورت گرفت. سعودیها و دیگر شیخ نشینهای خاورمیانه هزینه مورد نیاز برای این اقلام خریداری شده را ارائه کرده و بنادر و فرودگاههای خود را به صورت کانال انتقال سلاح به سومالی در اختیار این کشور قراردادند، با این وصف نیروی هوایی سومالی به علت کمبود قطعات یدکی قادر به پرواز نمی باشد. (خیلی محرمانه).

در آوریل 1978، رئیس جمهور زیاد به پکن سفر کرد تا شخصا درخواست دریافت کمک اضطراری اقتصادی و نظامی بنماید. چینیها پیشنهاد کمک آموزشی و فنی دادند و تنها پس از سفر رئیس جمهور زیاد مقادیری تجهیزات نظامی به موگادیشو ارسال داشتند. تجهیزات ارسالی شامل چند نوع وسیله نقلیه نظامی ناشناس، توپخانه، توپهای ضد هوایی، سلاحهای سبک مقادیر قابل توجهی مهمات و قطعات یدکی مورد نیاز نفربرهای زرهی روسی بود. احتمالاً هنگام سفر دو هیئت عالیرتبه چینی به سومالی در ماه های ژوئیه و نوامبر نیز قراردادهای دیگری جهت ارسال کمکهای دیگر نظامی چین منعقد شده است. (سرّی).

چین به حضور 3000 نفری خود ادامه داده است، گرچه نمی تواند جای خالی 1000 تکنیسین روسی

ص: 573

و اروپای شرقی اخراجی را بگیرد، لیکن با ارائه یک کمک 18 میلیون دلاری توافق کرده است که پروژه های ناتمام شوروی را به پایان برساند. همچنین براساس یک قرارداد 109 میلیون دلاری سال 1971 توافق کرده است که یک شاهراه 20 میلیون دلاری بین بوراما و جیبوتی احداث نماید. این شاهراه به یکی از جاده هایی که توسط اعراب بین هارگی سا (Hargaisa) و بوراما ساخته شده متصل خواهد شد.

کارگران جاده سازی نیز از پروژه جاده بلت اوئن - بورائو که در ماه اوت تکمیل گردیده بود به این نقطه منتقل گشته اند. رومانی که تنها کشور اروپای شرقی فعال در این کشور است، طی امضای یک پروتکل توافق کرده است که در رابطه با کشاورزی، جنگلداری، و ماهیگیری با سومالی همکاری نماید. 100 میلیون دلار کمک جدیدی که از طرف اعراب به سومالی داده شده برابر است با 60 درصد کمکی که شوروی از نظر اقتصادی در طول 15 سال به این کشور داده است.(S NF NC).

کار شوروی بر روی پروژه های 60 میلیون دلاری نه تنها متوقف گشت، بلکه سومالی 370 دانشجوی این کشور را از دانشگاههای شوروی فراخواند و ادعا کرد که شوروی هزینه زندگی آنها را قطع کرده است.(S NF).

تانزانیا قراردادهای تسلیحاتی 275 میلیون دلاری مهمترین عامل در روابط شوروی و تانزانیا به حساب می آید. علیرغم سوءظن دارالسلام نسبت به انگیزه های شوروی، مسکو تنها منبع تأمین کننده سلاحهای مورد نیاز تانزانیا در مقابله با اوگاندا و حمایت از موزامبیک در برابر حملات رودزیا بوده است. (خیلی محرمانه).

گرچه در سال 1978 قرارداد نظامی جدید امضاء نشده، ولی بر اساس توافق 1977 قراردادهایی در رابطه با (الف) دریافت 20 سیستم موشک ضد هوایی برد متوسط سام - 6، که مسکو تنها به این کشور در آفریقای مادون صحرا داده است؛ (ب) 18 دستگاه موشک انداز 21- BM (ج) موشکهای زمین به هوای سام - 7: (د) توپخانه؛ و (ه) تجهیزات مخابراتی، منعقد گردیده است.(S NF NC).

تانزانیا مقداری سلاح سبک وقایق نفربر از چند کشور اروپای شرقی خریداری نمود و پکن نیز 4 میلیون دلار سلاح سبک و تجهیزات دیگر به این کشور داده است. چین علاوه بر این توافق کرده است که یک کارخانه مخصوص ساختن این سلاحها را در تانزانیا احداث نماید.(S NF NC).

شوروی که هرگز در عمران تانزانیا فعالیت چندانی نداشت، براساس اعتبار سال 1977 قراردادهایی جهت احداث چند مزرعه دولتی در روویومو (Ruvumu) و مورگورو امضاء کرد و در زمینه احداث یک سد و یک نیروگاه نیز به کندی در حال انجام کار است. با سیر نزولی برنامه اقتصادی 15 ساله شوروی، چین هنوز هم با استفاده از شهرت خود در ایجاد راه آهن تان - زام به کار مشغول است. علیرغم سردی روابط ناشی از حمایت چین از رژیم غیر مردمی مویوتو در طول حمله شبا حدود یک هزار نفر از تکنیسینهای چینی در زمینه پروژه های کشاورزی و معادن به کار مشغول بودند. در ماه سپتامبر پروتکلی در رابطه با توافق 75 میلیون دلاری سال 1974 چین امضاء شد تا یک معدن 300000 تنی زغال سنگ و نیروگاه مربوط به آن توسعه یافته و یک ساختمان محل تجمع حزبی نیز بنا گردد. با این وصف، چین از احداث یک خط آهن بین آروشا و موسوما امتناع ورزیده است. (S) (NF).

ص: 574

در بخش اقتصادی کشورهای اروپای شرقی فعالتر شده بودند و با ارائه 30 میلیون دلار اعتبار در سال 1978 کل تعهدات خود را به 50 میلیون دلار رسانیدند. اعتبار مشترک آلمان شرقی و لهستان در پروژه نساجی ام بیا (Mbeya) 20 میلیون دلار بود، ولی مجارستان فقط 10 میلیون دلار جهت خرید تجهیزات و ماشین آلات در اختیار این کشور قرار داده است. کوبا که حدود پنج سال است که به حضور خود در تانزانیا ادامه می دهد. با امضاء پروتکلی در سال 1974 توافق کرد که در زمینه ماهیگیری، کشاورزی و بهداشت عمومی تانزانیا را یاری دهد. در سال 1978 بیش از 200 کوبایی در پروژه های تانزانیا کار می کردند که معادل یک پنجم بیش از تعداد کارمندان شوروی و اروپای شرقی می باشد.(S NF NC).

زئیر افزایش تضاد شبا (که به نظر زئیر به تحریک شوروی، آلمان شرقی و کوبائیها رخ داده بود) در روابط بین کینشازا و قدرتهای کمونیستی در سال 1978 تأثیر بخشید. (طبقه بندی نشده).

چین که سعی داشت از عدم اعتماد زئیر به مسکو و اروپای شرقی بهره برداری کند، تنها کشور کمونیستی حامی دولت رئیس جمهور موبوتو در برابر جدایی طلبان کاتانگا بود. در طول این حمله معادل 6 میلیون دلار سلاح سبک و دیگر کمکها به زئیر داده شد که دو قایق توپدار شانگهای و 20 دستگاه تانک متوسط را دربر می گرفت. چین علاوه بر این توافق کرد که 18 توپخانه، مهمات، کامیون و قطعات یدکی مورد نیاز قایقهای گشتی چینی به زئیر بدهد و پرسنل زئیر را در چین در مورد توپخانه، عملیات قایقهای گشتی، و فنون ضد شورشی آموزش دهد.(S NF).

چین در بخش اقتصادی براساس یک اعتبار 100 میلیون دلاری کار مربوط به احداث یک کارخانه قند و تصفیه خانه آن را سرعت بخشید و در مورد ساختمان مجتمعهای ورزشی نیز مذاکراتی انجام داده است، دیگر فعالیتهای کمونیستی محدود به شرکتهای تجاری مشترک بوده است. ولی رومانی در ماه اوت یک قرارداد اقتصادی امضاء کرد که بر اساس آن باید پاسخگوی تقاضای کمک زئیر در رابطه با پروژه های کشاورزی، ماهیگیری، جنگلداری، معادن و داروسازی، به ارزش 150 میلیون دلار در برنامه پنج ساله بعدی آن کشور باشد (85-1981).(S NF NC).

زامبیا رئیس جمهور کوآندا هنوز هم در رابطه با تسلیحات شوروی در جنوب آفریقا مظنون است، ولی در غیاب حمایت غرب، او مجبور شده است پیشنهاد مسکو را برای بالا بردن بنیه دفاعی زامبیا در برابر حملات رودزیاییها مورد بررسی قرار دهد. با وجود اینکه زامبیا کمکهای چین را به کمکهای شوروی ترجیح می دهد، پکن نمی تواند در کوتاه مدت انواع مختلف سلاحهای مدرن را در اختیار این کشور قرار دهد. زامبیا براساس یک قرارداد منعقده در سال 1977 تنها توانست 12 فروند اف-6 (یا میگ 19) از چین تحویل بگیرد. بنا به گزارشهای رسیده شوروی در اوائل نوامبر به عنوان قسمتی از قرارداد 200 میلیون دلاری جهت بازسازی نیروهای دفاعی زامبیا مشابه و طبق مدل نیروهای شوروی، ارائه جتهای جنگنده میگ، موشکهای ضدهوایی و تانک را به این کشور پیشنهاد کرده است. زامبیا حتی با وجود اعتبارات صادره نیز نخواهد توانست قیمت این تجهیزات را بازپرداخت نماید و رئیس جمهور کوآندا نیز تا

ص: 575

کنون از پذیرش تعداد زیادی از پرسنل شوروی امتناع ورزیده است تا این وضع پیش نیاید. ولی در نهایت زامبیا مجبور به پذیرش بعضی از تجهیزات روسی جهت بهبود وضع دفاعی زامبیا در برابر حملات مرزی رودزیا خواهد شد. (S NF NC) در همین حال، مسکو حدود 2 میلیون دلار سلاح شامل توپخانه و نفربرهای زرهی را براساس قراردادهای گذشته به زامبیا تحویل داد. در حال حاضر حدود 100 نفر کوبایی در زامبیا با شورشیان زیمابوه و با نامیبیایی همکاری می کنند. انتقال تعداد زیادی از کوباییها از آنگولا به زامیبیا برای آموزش دادن زاپو هنوز تأیید نشده و در شرایط کنونی رئیس جمهور کوآندا نیز این مسئله را تأیید نمی کند.(S NF).

بنا به درخواست مقامات راه آهن تان-زام در سال 1978 پرسنل چین به زامبیا بازگردانده شدند، چون پرسنل محلی نتوانسته بودند با موفقیت به کار خود ادامه دهند. این راه آهن (که بزرگترین پروژه چین در جهان سوم به حساب می آید) رسما در سال 1976 به تانزانیا و زامبیا سپرده شده بود، لیکن قرار بود که 1000 تکنیسین چینی به مدت دو سال در این راه آهن به کار مشغول باشند، اما با پایان یافتن دورهای آموزشی پرسنل، افراد چینی به کشور خود بازگشتند. در سال 1978 و براساس یک اعتبار 51 میلیون دلاری چین در رابطه با کشاورزی و معادن کمکهایی به زامبیا داد. (طبقه بندی نشده).

مسکو طبق اعتبار 6 میلیون دلاری خود، اکثر تجهیزات سفارش شده را به این کشور تحویل داد و کشورهای اروپای شرقی نیز در عمران زامبیا فعالتر شده اند. رومانی نیز براساس یک اعتبار 50 میلیون دلاری صادره در سال 1972 برنامه های خود را جهت احداث یک سردخانه، کارخانه مونتاژ تراکتور، کارخانه نساجی، کارخانه سرامیک، و یا کارخانه کفش سازی اعلام کرده است. چکسلواکی در رابطه با عمران صنعتی 12 میلیون دلار وام به زامبیا داده است. (طبقه بندی نشده).

دیگر کشورهای آفریقای مادون صحرا بنین. رژیم تندرو رئیس جمهوری کرکو در بنین تلاش نمود که شهرت مارکسیست را استحکام بخشیده، در سال 1978 قدرت نظامی بنین را تقویت نموده، و از حق استفاده از بنادر و فرودگاههای خود که از اواسط سالهای 1970 به مسکو داده شده بود، جهت گسترش یافتن فعالیتهای شوروی در غرب آفریقا بهره برداری نماید. گرچه شوروی ممکن است با تقاضای بنین مبنی بر جایگزین ساختن ناوهای اژدرافکن به جای ناوهای نامرغوب روسی ساخت کره شمالی موافقت نماید، ولی قرارداد تسلیحاتی جدیدی منعقد نشده است. شوروی یک هواپیمای باری 26- ANو 2- ANبه ارزش 3 میلیون دلار به بنین ارسال داشته است.(S NF).

چین هنوز هم یکی از فعالترین کمک دهندگان اقتصادی بنین به شمار می آید و حدود 225 چینی بر روی پروژه های کشاورزی و یک استادیوم مشغول به کار بوده اند، گرچه قراردادهای اقتصادی جدیدی در ماه ژوئن با آلمان شرقی و در ماه سپتامبر با بلغارستان، چکسلواکی، مجارستان و لهستان امضاء گردید، لیکن این قراردادها پروژه خاصی را به همراه نداشته است. شوروی توافق کرد که تجهیزات مربوط به یک مزرعه نمونه را براساس توافق 1974 به این کشور بدهد، رومانی نیز پیرامون کمک به کشاورزی، صنعت برق، معادن و نفت با این کشور مذاکره کرده است.(طبقه بندی نشده).

بوتسوانا. روابط کمکی دو ساله بوتسوانا با چین، که تا سال 1978 بر اعطای تجهیزات کوچک نظامی برای نیروهای دفاعی بوتسوانا استوار بود، با دریافت مقدار زیادی سلاح محکمتر شد، چون پکن براساس قرارداد 1976 معادل 6/16 میلیارد دلار اعتبار به این کشور اختصاص داد. در پایان سال،

ص: 576

بوتسوانا به پیشنهاد ارسال پزشکان چینی توجه نشان داد، لیکن انتظار نمی رود که به پیشنهاد ارسال معلمین شوروی به بوتسوانا علاقه ای نشان دهد. (طبقه بندی نشده).

بوروندی. علیرغم چند پیشنهاد جدید کمونیستی جهت گسترش معادن بوروندی، الگوی کمک کمونیستی به بوروندی در سال 1978 تغییری نکرده است. چین، مهمترین کمونیست کمک دهنده به بوروندی، کار تکنیسینهای خود را بر روی پروژه مجتمع نساجی و نیروگاه آبی ادامه داده است، لیکن عملیات مربوط به احداث جاده بین بوجومبورا - روتو (Rutovo) به علت اختلافات مربوط به خدمات فنی معوق مانده است. (خیلی محرمانه) رومانی در ماه نوامبر پروتکلی در زمینه پروژه های اضافی کشاورزی، صنعتی، گسترش معادن و نیروگاهها امضاء کرد که مکمل عملیات مشترک موجود بود: (الف) یک عملیات معدنی، که عملیات آن در ماه سپتامبر آغاز شد، (ب) یک شرکت کشاورزی که در زمینی به مساحت 10000 هکتار در سال 1978 غلات و پنبه کشت نمود. (طبقه بندی نشده).

در همین حال، به علت اختلافات موجود در مورد نحوه پرداخت جهت پی جویی روی، سرب، تنگستن، مس، مولیبدن، و قلع، یک تیم روسی جای تیم رومانی را خواهد گرفت. در پایان سال، بوروندی یکی از پیشنهادات کوبا را مورد بررسی قرار داده است که احتمالاً براساس قرارداد همکاری اقتصادی سال 1976 و در رابطه با گسترش منابع نیکل که بنا به اظهارات سازمان ملل بسیار وسیع است، مطرح شده بود. (C NF).

کامرون. کامرون به استفاده از 100 میلیون دلار اعتبار ارائه شده توسط چین در رابطه با خطوط انتقال نیروی سد لاگدو برای پروژه برق رسانی روستایی ادامه داده است.(طبقه بندی نشده).

کیپ ورد. به خاطر تصمیم رئیس جمهور پریرا (Pereira) جهت ایجاد تأسیسات نظامی کیپ ورد با تجهیزات و آموزشهای روسی جدا از ارتش گینه بیسائو. حضور مسکو در کیپ ورد در سال 1978 افزایش چشمگیری یافت. در سال 1978 کیپ ورد حدود 2 میلیون دلار تجهیزات نظامی از مسکو خریداری نمود و براساس توافق سال 1976 حدود نیمی از این مبلغ را به صورت (کامیون، سلاحهای سبک، و مهمات) از مسکو دریافت نمود. مسئله با اهمیت دیگر این است که در ماه مارس شوروی اولین گروه مستشاران نظامی خود را برای آموزش و تعمیر و نگهداری هواپیماها به این جزیره ارسال نمود. در ماه سپتامبر تعداد مستشاران این کشور به 50 نفر رسید و حدود 250 نفر از پرسنل کیپ ورد جهت گذراندن دوره های آموزشی رهسپار شوروی شدند. حدود 15 پرسنل کوبایی و اروپای شرقی نیز در کیپ ورد مشغول به کار بوده اند. شوروی که امیدوار بود امتیاز استفاده از بنادر و ماهیگیری را در این جزیره به دست آورد. توافق کرد که نیازهای نفتی کیپ ورد را (که سالانه 5/2 میلیون دلار است)، به دنبال صدور یک اعتبار 16 ساله در رابطه با محصولات نفتی در ماه سپتامبر، برآورده سازد. با این وصف کیپ ورد به دلیل عدم توانایی در تعمیر و نگهداری، پیشنهاد مسکو را در رابطه با احداث یک نیروگاه برق 530 کیلوواتی در میندلو نپذیرفت. کیپ ورد اولین کمک پیشنهادی ارائه شده از طرف چین را در رابطه با احداث یک

ص: 577

ساختمان به عنوان محل اجتماع دولت که بسیار مورد نیاز این کشور بود و کار آن در مارس 1979 آغاز خواهد شد، پذیرفته است. پکن در نظر دارد احتمالاً براساس یک قرارداد منعقده در سال 1977، 500000 دلار وام کشاورزی به این کشور بدهد.(S NF).

امپراطوری آفریقای مرکزی. روابط بین مسکو و امپراطوری آفریقای مرکزی به دنبال حمله شبا و سوءظن رئیس جمهور بوکاسا در مورد نقش کشورهای کمونیستی در این حملات، تیره تر شده است.

برنامه 8 میلیون دلاری نظامی نیز پس از آن که رئیس جمهور بوکاسا در سال 1977 یک تیم هلیکوپتر روسی را به علت اختلافات پرداخت حقوق اخراج کرد. با تأخیر و تعویق روبه رو شده است. مهمترین منبع کمکهای اقتصادی و فنی امپراطوری آفریقای مرکزی فرانسه به حساب می آید و شوروی و چین نیز برنامه های خود را بر خدمات فنی متمرکز ساخته اند. در سال 1978 حدود 225 پرسنل روسی و 80 پرسنل چینی در امپراطوری آفریقای مرکزی به کار مشغول بودند.(S NF) چاد. روابط شوروی و چاد در سال 1978 به علت استفاده از سلاحهای روسی ارسالی لیبی توسط مسلمانان شورشی در حمله به چاد شمالی و عدم ارسالی قطعات یدکی و مهمات توسط شوروی برای نیروهای دولتی روبه وخامت نهاد. قرارداد جدید تسلیحاتی بین چاد و شوروی منعقد نگردید، ولی چاد براساس قرارداد سال 1976 مقادیر ناچیزی سلاح از این کشور دریافت نمود. در همین حال بیست نفر پرسنل نظامی روسی موجود در چاد در اوائل سال 1978 به پنج نفر در ماه اکتبر تقلیل یافت. چاد به غرب و به خصوص فرانسه که در عملیات ضدچریکی نقش بسیار فعال داشته، متکی شده است.(سرّی).

در سال گذشته هنگامی که مسکو هزینه پرسنل خود را بالا برد. چاد اظهار ناراحتی نمود، و علاوه بر این هنگامی که چاد از پرداخت هزینه های محلی 50 پزشک و معلم روسی امتناع ورزید، در ارائه برنامه کمک فنی ناچیز شوروی در این کشور اصطکاکمایی پدید آمد؛ در پایان سال حدود 30 نفر تکنیسین غیرنظامی روسی به خرج شوروی در چاد مشغول به کار بودند. چین، مورد توجه ترین کمک دهنده چاد، 360000 دلار کالاهای پزشکی را مجانا به این کشور داد و قول داد که برنامه احداث کارخانه برنج پاک کنی، احداث یک بیمارستان 150 تختخوابی و حفر چاههای آب را مورد بررسی قرار دهد، کار مربوط به احداث یک استادیوم و یک سد که پروژه های مربوط به قرارداد سال 1973 می باشد در سال 1979 آغاز خواهد گردید. (خیلی محرمانه).

کوموروس.کوموروس پیشنهاد کمک شوروی را در ازای استفاده از فرودگاه هاهایا (Hahaya) در جزیره گراند کومور و استفاده از یک لنگرگاه در دماغه آنجوان را رد کرد. (خیلی محرمانه).

کنگو. چینیها بر روی پروژه های مهم خود یعنی سد بوئنرا و برق رسانی روستایی و شوروی در رابطه با اکتشافات زمین شناسی به کار مشغول هستند. کوبا در اواخر سال 1978 اولین دامداری نمونه را در کنگو ایجاد کرد و در نظر دارد 14 دامداری دیگر بسازد. فعالیتها بر بهبود یافتن وضع نژاد دامهای محلی استوار است و کوبا هم اکنون چند نوع دام گوشتی و شیرده را به این پروژه هدیه کرده است. در اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی اوائل سال 1978، رومانی یک قرارداد همکاری اقتصادی جامع امضاء نمود. کنگو از فعالیتهای کشاورزی رومانی به علت بازده ناچیز محصول ناراضی بوده است. این کشور همچنین در مورد پیشرفت ناچیز ساختمان کارخانه الیاف ترکیبی که رومانی برای آن 20 میلیون دلار تجهیزات وارد کرده اظهار نارضایتی نموده است. (خیلی محرمانه).

ص: 578

جیبوتی. شوروی و جیبوتی در 3 آوریل 1978 در سطح سفارت روابط دیپلماتیک برقرار کردند.

(طبقه بندی نشده).

گینه استوایی. در سال 1978، گینه استوایی براساس قرارداد 9 میلیون دلاری خود یک فروند هواپیمای باری 40 - YAK از روسیه تحویل گرفت. با کاهش تجهیزات ارسالی شوروی، تعداد پرسنل مستشار کوبایی در حمایت از برنامه های شوروی (از 260 نفر در سال 1977) به 40 نفر در سال 1978 تقلیل پیدا کرد. از طرف دیگر مستشاران اقتصادی کمونیستی هنوز در این کشور به کار مشغول هستند.

حدود 500 نفر پرسنل روسی در رابطه با برنامه ماهیگیری وسیع مسکو در خارج از بندر لوبا مشغول فعالیت بوده اند. حدود 100 نفر از پرسنل آموزشی، پزشکی و ساختمانی کوبایی نیز در گینه به سر می بردند. چین تنها کشور کمونیستی که کمکهای بزرگی به این کشور کرده است (با 24 میلیون دلار کمک) 2000 نفر از پرسنل خود را در رابطه با پروژه های زیربنایی در این کشور به کار گماشته است.

(S NF NC).

غنا. کودتای بدون خونریزی که یک دولت دارای گرایشات غربی را در ماه ژوئیه در غنا بر سر کار آورد، بر برنامه های اقتصادی کمونیستی تأثیر نگذاشت، لیکن معاملات نظامی کمونیستی ظاهرا کنار گذاشته شده است. مهمترین، قرارداد کمونیستی آکرا در سال 1978 یک اعتبار 42 میلیون دلاری با آلمان شرقی در رابطه با دریافت ماشین آلات و تجهیزات بود که مهمترین قرارداد این کشور با اروپای شرقی به شمار می رود. بلغارستان در رابطه با کشاورزی، ماهیگیری و صنعت برق اعتبارهایی خواهد داد و مجارستان نیز قراردادهایی جهت وارد کردن جرثقیلهای بندری با این کشور منعقد ساخته است. چین که هنوز هم یکی از کشورهای کمونیست فعال در غنا به حساب می آید، به کار خود بر روی پروژه آبیاری 13 میلیون دلاری عفیفه (Afife)ادامه داده و تکنیسینهای چینی نیز به غنا آمده اند تا پیرامون احداث یک کارخانه شیشه سازی، مزرعه نیشکر و پالایشگاه، احتمالاً با استفاده از اعتبار 22 میلیون دلاری قرار داد سال 1964 به مطالعه و بررسی بپردازند. پکن، پیرامون احداث یک آسیای برنج کوبی، کارخانه تولید سرامیک پیشنهاد کمک داده است و احداث یک کارخانه نخ ریسی را برای یک شرکت خصوصی غنا نیز به پایان رسانده است، گذشته از ادامه کار در مورد کارخانه تولید پانلهای بتنی، روسها برنامه های خود را توسعه ندادند، چون غنا از پرداخت ارز مستقیم در قبال خدمات فنی شوروی برای بازسازی پروژه های زمان نکرومه امتناع ورزیده است.(S NF NC).

غنا برای اولین بار در سال 1978 پس از سرنگونی نکرومه، اولین هیئت نمایندگی کوبایی را به این کشور پذیرفت. در این ملاقات پیرامون تجارت نیشکر و چوب مذاکراتی انجام گرفت و کوبا ارسال متخصصین خود را برای بالا بردن ظرفیت تولیدی کارخانه های شکر ساخت لهستان و چکسلواکی مورد بررسی قرار خواهد داد. (طبقه بندی نشده).

گابن. با وجود روابط غیرخصمانه گابن با دیگر کشورهای کمونیستی، رهبریت متمایل به غرب این کشور از برقراری روابط خود با شوروی و کوبا به خاطر فعالیتهایشان علیه ثبات آفریقا سرباز زده است.

چین با یک قرارداد 25 میلیون دلاری تنها کشور کمونیستی است که توانسته حضور کمکی خود در گابن را حفظ نماید. بنا به گزارشهای رسیده این کشور پیرامون مشارکت چین در احداث خط آهن گابن مذاکره کرده است. ولی تا به حال در مورد اعتبار 290 میلیون دلاری رومانی جهت احداث بخشی از راه آهن

ص: 579

سرتاسری گابن اقدامی به عمل نیاورده است. رومانی قبول کرده است که اعتبار صادره اش در مدت بیست سال با کالاهایی از قبیل مواد نفتی، سنگ آهن و دیگر فلزات بازپرداخت شود. (خیلی محرمانه).

گینه بیسائو. افزایش کمک اقتصادی غربی نفوذ کشورهای کمونیستی و به خصوص شوروی را در گینه بیسائو کاهش داده، ولی روابط نظامی همچنان به قوت خود باقی مانده است. (طبقه بندی نشده).

گینه بیسائو در سال 1978 حدود 2 میلیون دلار تجهیزات نظامی از شوروی دریافت کرد، که 3 هلیکوپتر میگ - 4 را نیز در برمی گیرد. تنها قرارداد اقتصادی منعقده با شوروی در رابطه با یک قرارداد ماهیگیری بود که موجبات نارضایتی این کشور را فراهم نمود. بنابه گفته رئیس جمهور این کشور، مسکو نه تنها ماهی کافی به بازارهای محلی این کشور وارد نکرد، بلکه ماهیگیران محلی را نیز آموزش نداد و حتی به بیسائو اجازه نداد که منافع حاصله از سرمایه گذاری خود را به دست بیاورد. (سرّی).

در سال 1978 آموزشهای آکادمیک کمونیستی مهمترین برنامه آنها به شمار می رفت. از 235 دانشجویی که به بیسائو بازگشته اند به استثناء 30 نفر از آنها بقیه در کشورهای کمونیستی آموزش دیده اند و دوسوم دانشجویان مشغول به تحصیل این کشور در خارج از نهادهای کمونیستی بسر می برند. (خیلی محرمانه).

کنیا. مرگ جوموکنیاتا رهبر دیرین کنیا در ماه اوت در روحیه توأم با تردید کنیا در رابطه با کشورهای کمونیستی تغییری پدید نیاورد. با وجود اینکه کنیا رسما از اختلافات اتیوپی در مورد اوگادن حمایت می کند و علت آن نیز ادعای مشابه سومالی در مورد قلمرو کنیاست، ولی نایروبی درگیری و مداخله شوروی در ایتوپی را محکوم کرده است. کنیا به پیشنهاد کمک 7/6 میلیون دلاری مسکو جهت بازسازی بیمارستان ماثار (Mathare) و یا گسترش بیمارستان ساخت شوروی در نایروبی پاسخ مثبت نداده است.

در سال 1978 کنیا سرانجام پیشنهاد کمک گسترش فلوریت در دره کریورا که از طرف شوروی مطرح شده بود را رد کرد. نایروبی پیشنهاد چین را در مورد احداث یک استادیوم و پروژه تولید برنج مورد بررسی قرار داده است. (خیلی محرمانه).

لسوتو. لسوتو در پایان سال 1978 و به دنبال بازدید یک هیئت نمایندگی کوبا در اواسط سال مزبور آماده به رسمیت شناختن کوبا شده بود. (طبقه بندی نشده).

لیبریا. چین مهمترین عامل خیر در ابتکار لیبریا برای بهبود روابط خود با کشورهای کمونیستی و بالا بردن اعتبار عدم تعهد لیبریا بوده است. حدود 200 پرسنل چینی در لیبریا بر روی پروژه قبلی قند ملی چین در این کشور مشغول به کار هستند. در طول سفر رئیس جمهور تولبرت به چین در ماه ژوئن، چین توافق کرد که 23 میلیون دلار اعتبار برای سه ایستگاه رادیو، محصولات کشاورزی و احداث یک استادیوم در اختیار این کشور قرار دهد. چین همچنین توافق کرده است که در کارخانه قندی که پکن در سال 1977 از تایوان تحویل گرفت، یک کارخانه الکل سازی احداث نماید. برخلاف دیگر قراردادهای چین، لیبریا هزینه های محلی را تأمین خواهد کرد و چین نیز طرحها، تجهیزات و بعضی از مصالح ساختمانی را به این کشور خواهد داد. (خیلی محرمانه).

ماداگاسکار. شرقی گرایی در سال 1978 با امضاء یک قرارداد نظامی 55 میلیون دلاری با روسیه مشخص گردید که بزرگترین قرارداد این کشور با یک کشور عرضه کننده تجهیزات نظامی به حساب می آید، و طی همین قرارداد 12 جت میگ - 21، آموزش، و کمک فنی درون کشوری را دریافت خواهد

ص: 580

کرد. آنتاناناریو در سال 1977 قرارداد مشابهی را در ازای دسترسی یک جانبه شوروی به بندر دیگوسوآرز (Diego Suarez) امضاء کرد. لیکن این قرارداد به علت ترس از افزایش حضور شوروی لغو گردید. در سال 1978 کره شمالی (تنها تأمین کننده دیگر کمونیستی) به ماداگاسکار و برای پایگاه دیگوسوآرز چهار میگ - 17 قرض داد و حدود یک میلیون دلار تجهیزات از قبیل 18 دستگاه توپ ضدهوایی به این کشور تحویل داد. (S NF).

علاوه بر این مسکو 6 میلیون دلار کمک اقتصادی جدید در اختیار این کشور قرارداد که نیمی از آن مربوط به ارسال هواپیمای باری 40 - YAK و 200 دستگاه تراکتور بوده و در اواخر سال مزبور به این کشور تحویل گردید. تکنیسینهای شوروی براساس اعتبار صادره در سال 1974 پیرامون احداث یک کارخانه سیمان سازی، تولید آرد و ایستگاه پخش رادیویی مطالعات و بررسیهای خود را آغاز کرده اند.

(طبقه بندی نشده).

چین که هنوز هم مهمترین کمک دهنده ماداگاسکار به حساب می آید، در مورد پروژه های بزرگ فعالیت خود را کمتر کرد تا عدم تأیید خود را از برقراری نزدیک روابط این کشور با شوروی نشان داده باشد. معذلک، چین به ارسال تجهیزات برای بازسازی جاده تاماتاوه - مورامانگا که مهمترین پروژه این کشور براساس اعتبار 55 میلیون دلاری سال 1975 می باشد، ادامه داده است. یک تیم پزشکی چینی نیز در اواسط سال برای کار در مرکز پزشکی ساخته شده توسط چین وارد واتوماندری گردید. (طبقه بندی نشده).

رومانی پیرامون پروژه هایی مذاکرات خود را آغاز کرد که اگر به منصه اجرا درآید، این کشور را در زمره مهمترین کمک دهندگان ماداگاسکار در خواهد آورد. این مذاکرات در برگیرنده گسترش پالایشگاه نفت تاماتاوه جهت ایجاد تنوع در بازده، بهره برداری از منبع سنگ آهن سوآلالا (Soalala)، ایجاد یک مجتمع کشاورزی 5000 تا 10000 هکتاری، یک کارخانه مونتاژ وسیله نقلیه، یک کارخانه ذوب آهن در مورامانگا، بهبود وضع جاده ها و ایجاد نیروگاههای حرارتی می باشد.(S NF).

موریس. شوروی علیرغم آثار و علائم بهبود روابط، در سال 1978 نتوانست روابط بهتری با موریس برقرار سازد. قراردادهای شوروی با شرکت خصوصی موریس جهت تعمیر کشتیهای ماهیگیری شوروی (در ازای ارز معتبر) دارای کارایی عملیاتی نبود؛ موریس در سال گذشته قراردادهای ماهیگیری خود با شوروی را ملغی اعلام کرد چون شوروی ماهی کافی به بازارهای محلی عرضه نکرده و نیازهای آموزشی را نیز تأمین نساخته بود. موریس شوروی را متهم به غارت و چپاول در سواحل صیهاد و مالها (Sayhade - Malha) که طبق ادعای موریس از آبهای این کشور بشمار می آید متهم کرده است. لیکن کشتیهای موریس به معاملات تجاری خود با کشتیهای تجاری روسی ادامه داده اند. (خیلی محرمانه).

چین به علت سه برابر شدن هزینه های برآورده شده، کار مربوط به احداث یک فرودگاه براساس توافق سال 1977 را آغاز نکرده است. از زمانی که پیشنهاد 30 میلیون دلاری چین مطرح شده بود، تورم هزینه های برآورد شده را به 70 تا 100 میلیون دلار افزایش داده که امکان ساخت این فرودگاه را با هزینه اولیه پیشنهادی غیر ممکن می سازد.(خیلی محرمانه).

روآندا. روآندا و چین در ژوئن سال 1978 یک قرارداد اقتصادی و فنی جدید امضاء نموده و خواستار انجام مطالعات و بررسیهای پیرامون احداث یک بیمارستان، یک استادیوم ورزشی، یک کارخانه

ص: 581

آردسازی، یک کارخانه تولیدکننده سرامیک شدند. این پروژه ها به منابع مالی بیشتری نیاز خواهد داشت، چون از 22 میلیون دلار اعتبار سال 1972 تقریبا چیزی باقی نمانده است. چین در ماه ژوئیه یک نمایشگاه تجاری و اقتصادی در گیگالی برپا کرد که اولین نمایشگاه خارجی برگزار شده در روآندا به حساب می آید. (طبقه بندی نشده) سی شلز. چین و شوروی جهت نفوذ در سی شلز که به خاطر قرار گرفتن در ساحل شرقی آفریقا دارای موقعیت استراتژیک است، به رقابت پرداخته اند. در سال 1978، سی شلز اولین محموله های تسلیحاتی کمونیستی را به دست آورد: (الف) 000/200 دلار سلاح سبک، مهمات، وسیله نقلیه، و وسایل مخابراتی از چین؛ و (ب) 2 میلیون دلار تجهیزات روسی از قبیل 6 دستگاه نفربر زرهی 2- BRDM، 3 فروند قایق گشتی نیروی دریایی، و تعدادی موشک انداز قابل حمل آرپی جی - 7. با وجود اینکه مستشاران نظامی کمونیستی هنوز به این جزیره وارد نشده اند، ولی وجود آنها جهت آموزش عملیاتی و تعمیر و نگهداری تجهیزات مدرن تر ضروری خواهد بود.(S NF).

سنگال. علیرغم مخالفت رئیس جمهور سینگهور (Singhor) با فعالیتهای شوروی در آفریقا، روابط چین و اروپای شرقی با سنگال در سال 1978 گرم و صمیمانه بود. سنگال علیه حضور نظامی شوروی و کوبا در آفریقا مبارزاتی را آغاز نمود، لیکن اعطای 120000 دلار گندم را از طرف چین در زمان خشکسالی بی وقفه قبول کرد. این کشور با لهستان نیز براساس قرارداد سال 1976 پروتکلی را در ارتباط با تولید مواد شیمیایی (به خصوص کود فسفاته)، تهیه مواد غذایی، انرژی و صنعت برق امضاء نمود. ورشو با یک شرکت محلی جهت افزایش تجارت در رابطه با تجهیزات صنعت شیمیایی و مواد خام با سنگال شریک شده است. در ماه اکتبر بلغارستان نیز توافق کرد که در رابطه با کشاورزی، معادن و تحقیقات زمین شناسی به این کشور کمک نماید، و رومانی نیز پروتکلی را در ارتباط با همکاری در زمینه کشاورزی، نیروی برق، صنایع و معادن امضاء نمود. (طبقه بندی نشده).

سیرالئون. چین هنوز هم مهمترین کمک دهنده کمونیست به سیرالئون بوده و قرارداد اعتباری 40 میلیون دلاری این کشور موجب احداث یک استادیوم، دوپل و 13 ایستگاه کشاورزی گردیده است.

شرکت ملی تجاری، یعنی تنها واردکننده کالاهای چینی، اخیرا گسترش یافته و کالاهای مردمی ارزان قیمت بیشتری از چین خریدار خواهد کرد. تنها پروژه بزرگ چین در سیئرالئون یک شرکت ماهیگیری مشترک است و مسکو بار دیگر به فری تاون فشار وارد آورده است تا یک قرارداد ماهیگیری ده ساله شامل احداث یک اسکله و تأسیسات ساحلی را امضاء نماید. (طبقه بندی نشده).

سائوتومه و پرنسیپ. کمک کمونیستی به سائوتومه و پرنسیب (که بیشتر از طرف چین ارائه می گردد) خیلی بیشتر از کمک منابع دیگر بوده، و نفوذ کمونیستها در آنجا نیز بسیار زیاد است. در سال 1978، چین 6/17 میلیون دلار کمک عمرانی به این کشور داد تا قرارداد دسامبر 1975 در رابطه با کشت برنج، گسترش نیروگاههای آبی، و کمکهای پزشکی به مرحله اجرا درآید. برنامه کمک فنی کوبا نیز 140 پزشک، معلم و کارگر ساختمانی از طرف مسکو به سائوتومه ارسال داشته است. براساس همین برنامه کوبا احداث دو ساختمان آپارتمانی را در سال 1978 به پایان رسانید. (طبقه بندی نشده).

سودان. روابط شوروی و سودان که به دنبال اخراج مستشاران نظامی روسی از این کشور در سال 1977 تیره شده بود، حتی پس از برقراری روابط دیپلماتیک نیز دچار بهبود نشده است. نفوذ شوروی در

ص: 582

سودان ناشی از یک برنامه نظامی 87 میلیون دلاری بود؛ در حال حاضر سودان ظاهرا از دیگر کشورهای کمونیستی قطعات یدکی مورد نیاز خود را خود خریداری می نماید. لهستان در سال 1978 ارائه معادل یک میلیون دلار هلیکوپترهای طرح روسی و نیروگاههای مخصوص تانک تی - 55 را به سودان پیشنهاد کرد؛ لیکن معلوم نیست که سودان این پیشنهاد را پذیرفته باشد. نمیری هنوز هم از همکاری شوروی در اتیوپی و کمک نظامی لیبی به مخالفین سودان ابراز تنفر و انزجار می کند.(S NF) کمکهای جدید کمونیستی در سال 1978 عمدتا از طرف چکسلواکی براساس یک اعتبار 24 میلیون دلاری جدید در رابطه با مسکن و دیگر تجهیزات مطرح گردید. چین و آلمان شرقی مقدار کمی کمک به این کشور ارائه کردند و لهستان توافق کرد که براساس اعتبار صادره در سال 1977 معادل 12 میلیون دلار تجهیزات برقی به این کشور داده و براساس یک قرارداد تجاری یک تعمیرگاه کشتی 3 میلیون دلاری در خارطوم بنا نماید. (خیلی محرمانه).

علیرغم اعتبار 160 میلیون دلاری اخیر اروپای شرقی، چین هنوز هم یکی از مؤثرترین کمک دهندگان سودان است. تکنیسینهای چین دومین مرحله احداث کارخانه نساجی هاساهیسا (Hasahaisa) را در ماه ژوئن به پایان رسانیده و تدارکات مربوط به ساختن یک کارخانه پارچه بافی مربوط به کارخانه نساجی را آغاز کرده اند. پروژه های گسترش ماهیگیری چینی در دریاچه ان - نوبا (An - Nubah) که براساس یک قرارداد 40 میلیون دلاری انجام می شود، در حال اتمام است. کمکهای ارائه شده در این زمینه شامل 40 قایق ماهیگیری و دو سردخانه می باشد. (طبقه بندی نشده).

توگو. علیرغم ترس از اقدامات خرابه کارانه شوروی در آفریقا، توگو دانشجویان خود را به شوروی می فرستد، و در ماه ژوئن نیز یک قرارداد اقتصادی امضاء نمود که به پروژه های عمرانی شوروی در توگو منجر خواهد گشت. کشورهای اروپای شرقی نیز بیش از گذشته فعالیت داشتند؛ مجارستان در رابطه با تجهیزات معادن فسفات یک قرارداد 10 میلیون دلاری امضاء کرد و لهستان نیز در نظر داشت با مشارکت چند کشور غربی یک کارخانه تولید کود فسفاته به ارزش 300-250 میلیون دلار در توگو بنا نهد. چین نیز با استفاده از قرارداد 45 میلیون دلاری سال 1972 احداث سد و مجتمع آبیاری 6 میلیون دلاری رودخانه سیو را آغاز کرد.

این پروژه به محض اتمام در سال 1980 خواهد توانست 660 هکتار شالیزار را آبیاری نماید. پروژه مشابه کره شمالی بر روی رودخانه مونز نیز به علت کمبود آب در فصول خشک با موفقیت روبه رو نمی باشد. (طبقه بندی نشده) اوگاندا. علیرغم کمبود خلبانان واجد شرایط، اوگاندا در سال 1978 پنج فروند میگ - 21 و سه فروند میگ 17- به ارزش 14 میلیون دلار و براساس قرارداد سال 1977 از شوروی تحویل گرفت.

مسکو همچنین از طریق هوا در اوائل سال جاری مقادیری تجهیزات فنی به کامپالا ارسال کرد. در حالی که تقاضای امین را در رابطه با دریافت سلاح و خلبانان میگ- 21 در مبارزه علیه تانزانیا نپذیرفته بود. در بخش اقتصادی نیز قرارداد مسکو در رابطه با اکتشافات معدنی خیلی کمتر از قرارداد 35 میلیون دلاری چین جهت احداث یک کارخانه نساجی بود. ارزش قرارداد، هزینه نصب را در بر نمی گیرد و شرایط نیز برخلاف دیگر اعتبارات چین بسیار سخت است، یعنی 25 درصد آن اول باید پرداخت شود و بقیه آن در طول 9 سال و با نرخ بهره 5 درصد بازپرداخت گردد.(S NF NC).

ص: 583

ولتای علیا. یک اعتبار 48 میلیون دلاری چین که در سال 1973 صادر گشت، مهمترین کمک کمونیستی به ولتای علیا به حساب می آید. چین در سال 1978 دومین پروژه برنج خود در بانفورا را به این کشور تحویل، و حدود 200000 دلار کمک در مبارزه علیه خشکسالی در اختیار این کشور قرارداد.

شوروی که هیچ گاه کمک آنچنانی به ولتای علیا نمی کرد، مقداری دارو و شش دستگاه کامیون 5 تنی به ولتای علیا داد تا مواد لازم را در سال 1978 به قربانیان خشکسالی برساند. (طبقه بندی نشده).

ص: 584

تصویر 7: آسیای شرقی قراردادهای کشورهای کمونیستی با کشورهای رو به رشد - 1978

آسیای شرقی

کلی آسیای شرقی که از دیرباز یک منطقه دارای اهمیت تجاری برای بزرگترین کمک دهندگان کمونیستی بود، در سال 1978 معادل 170 میلیون دلار کمک اقتصادی از طرف کشورهای اروپای شرقی دریافت کرد که تمام آن نیز به برمه و فلیپین تعلق گرفت که این بخشی از تلاش اروپای شرقی در جهت فرسایش سلطه غرب و ژاپن در بازارهای آسیایی به شمار می رود.(طبقه بندی نشده) برمه. مهمترین اعتباری که رانگون از یک کشور کمونیستی دریافت نمود، یک اعتبار 140 میلیون دلاری 16 ساله با نرخ بهره 5/2 درصد از طرف چکسلواکی برای توسعه کارخانه تراکتورسازی مالون که توسط چکسلواکی ساخته شده بود و نیز احداث کارخانه پمپهای دیزلی و تایر می باشد. معذلک، روابط چین و برمه به علت مرز مشترک بین این دو کشور از اهمیت بیشتری برخوردار است. با وجود اینکه چین کمک جدیدی ارائه نکرده است، ولی توافق کرد که یک استادیوم 10 میلیون دلاری براساس قرارداد 57

ص: 585

میلیون دلاری سال 1971 در این کشور بسازد. (طبقه بندی نشده).

فیجی . یک تیم چینی بررسی یک کمک 20 میلیون دلاری را که شامل کمک در زمینه تولید کارهای دستی، نیروی برق آبی، کشت برنج و بهبود وضع روستاها می شود آغاز نموده است.(خیلی محرمانه) اندونزی. علیرغم سرد شدن روابط سیاسی، 10 مهندس و زمین شناس روسی به اندونزی فرستاده شده بودند تا براساس قرارداد 3/2 میلیون دلاری مارس 1978 پیرامون احداث یک نیروگاه 100 میلیون دلاری در آمریکا (Mrica) و جاده مرکزی به مطالعه و بررسی بپردازند. مسکو تأمین هزینه مورد نیاز نیروگاه 800 مگاواتی را به عهده گرفته و احداث یک نیروگاه دیگر نیز مورد بررسی است.(سرّی).

اندونزی پیشنهاد 50 میلیون دلار اعتبار رومانی را برای گسترش صنعت نفت که باز پرداخت آن می بایست بصورت طلا و با نرخ بهره 6درصد و در مدت 10 سال انجام شود را نپذیرفت. جاکارتا (پایتخت اندونزی - م) پیشنهاد 100 میلیون دلاری مجارستان را در رابطه با احداث ریخته گری، مرکز شکل بخشی فلزات (Forging) و قالبسازی مربوط به مجتمع موتور ماشین را نپذیرفت، لیکن نسبت به پیشنهاد لهستان در رابطه با ارائه تکنولوژی زغال سنگ، پتروشیمی، و ماهیگیری اظهار علاقه نمود. (S NF NC).

با وجود تلاش جاکارتا در گسترش روابط خود با اروپای شرقی، اندونزی از برقراری روابط تجاری مستقیم با چین امتناع ورزید، چون پکن از تبعیدشدگان کمونیست این کشور حمایت می کند و اندونزی نگران آن است که مبادا پکن بخواهد از این طریق وارد جامعه چینی اندونزی بشود. احتمالاً اندونزی به خرید برنج چینی که سالانه معادل 150 میلیون دلار است از طریق واسطه های آسیایی خود ادامه خواهد داد. (خیلی محرمانه).

یوگسلاوی تنها کشور کمونیستی است که کمک نظامی در اختیار اندونزی قرار می دهد. جاکارتا در سال 1978 یک ناو جنگی آموزشی و مهمات از بلگراد خریداری نمود و در مورد احداث یک کارخانه اسلحه سازی به کمک یوگسلاوی اظهار علاقه نمود. (سرّی).

مالزی. مالزی علیرغم چند اختلاف برطرف نشده روابط خود را با چین بهبود بخشید. خرید محصولات کشاورزی مالزی توسط چین تعادل بیشتری را در روابط تجاری بین دو کشور ایجاد کرد، ولی در روابط بین مالزی و اروپای شرقی به علت وابستگی شدید آنها به مواد خام مالزی عدم موازنه بسیاری قابل رؤیت است. (طبقه بندی نشده) در طول سال مزبور کوالالمپور (پایتخت مالزی - م) تصمیم دو ساله خود را علیه سرمایه گذاری شوروی در زمینه سد تمبلینگ Tembing علنا اعلام نمود. گرچه مطبوعات دلیل آن را تنها عوامل محیطی ذکر کرده اند، ولی دولت از حضور یک نیروی عظیم روسی در مناطق دور افتاده اظهار نگرانی کرده است.

(طبقه بندی نشده).

پاپوآ گینه جدید. چین با امضاء یک قرارداد سه ساله متعهد شد که سالانه 20000 تن مس کنستانتره به ارزش 22 میلیون دلار از پاپوآ گینه جدید خریداری نماید که دو برابر خرید سالانه چین در سالهای 77-1975 می باشد. (خیلی محرمانه).

فیلیپین. علاقه فلیپین به افزایش تنوع بخشیدن به روابط تجاری خود با کشورهای کمونیستی به دنبال کاهش قیمت شکر که موجب کسری موازنه 100 میلیون دلاری در تجارت بین شوروی و مانیل گردید، بشدت ضعیف شده است. درخشانترین نقطه در این روابط تجاری قرارداد پنج ساله بین فیلیپین و چین

ص: 586

است که در آن چین نفت خود را به این کشور خواهد فروخت. در ازای 44 میلیون بشکه نفت خام شنگلی (به ارزش 500 میلیون دلار با قیمتهای سال 1978) چین شکر، مس، کنستانتره و محصولات شیمیایی و کشاورزی از این کشور دریافت خواهد کرد.(خیلی محرمانه).

آلمان شرقی نیز برای سال 1979 پروتکلی را امضاء کرد تا در ازای دریافت 20 میلیون دلار کالای فیلیپینی، 26 میلیون دلار مواد شیمیایی، کود و کالاهای مصرفی به فیلیپین بفروشد. برای تأمین هزینه مالی مورد نیاز واردات فیلیپین، آلمان شرقی 30 میلیون دلار اعتبار به این کشور داد. مانیل توافق کرد که یک شرکت ماهیگیری مشترک با لهستان به وجود آورد که بتواند کشتیهای ماهیگیری لهستان را برای مدتی طولانی اجاره نماید. در مورد مراحل دیگر و نیز ایجاد مراکز پشتیبانی لازم مذاکراتی به عمل آمده است. این امر به دنبال بیش از چهار سال مذاکره فیلیپین و شوروی جهت تشکیل یک عملیات مشترک ماهیگیری مشابه صورت گرفته است.

(طبقه بندی نشده).

سنگاپور. در سال 1978 در روابط تجاری بین سنگاپور، شوروی و اروپای شرقی تغییری پدید نیامد.

سنگاپور تقاضای لهستان برای استفاده از لنگرگاههای سنگاپور جهت تعمیرات و نیز ایجاد یک کارخانه مشترک را مورد بررسی قرار داده است. ناوهای نیروی دریایی شوروی برای اولین بار در میان کشتیهای دیگر شوروی و براساس یک قرارداد 17 میلیون دلاری تعمیر کشتی در کشتی سازی دولتی کپل (Keppel) دیده شد. از اواسط سالهای 1960 کشتیهای غیر نظامی در سنگاپور تعمیر می گردید، چون براساس یکی از قوانین این کشور نیمی از محموله این کشتیها می بایست در سنگاپور به فروش رسد.

قرارداد 46 میلیون دلاری چین برای دو دکل نفتی روابط چین با کشتی سازیهای محلی را گسترش داد.

پکن مقداری از نفت خام شنگلی (Shengli) را به یکی از شرکتهای هنگ کنگ فروخت تا در پالایشگاههای سنگاپور تصفیه گردد و این شرکت امیدوار است بتواند یک شرکت جدید برای تصفیه نفت خام چین در پالایشگاه سنگاپور به وجود آورد.(S NF).

تایلند. قراردادهای جدید تجاری و همکاری اقتصادی بین چین و تایلند در سال 1978 و پیمان مبادله وابسته های نظامی بین دو کشور احتمالاً روابط دو کشور را بهبود خواهد بخشید که به دنبال قراردادهای تجاری این گونه ای پس از به رسمیت شناختن دیپلماتیک در سال 1975 دچار رکود شده بود. در نتیجه قرارداد منعقده در ماه دسامبر، تایلند گندم و دیگر محصولات کشاورزی را در ازای 000/240 تن نفت دیزل و 000/600 تن نفت خام به چین صادر خواهد کرد و پکن نیز تکنیسینهای خود را برای مطالعه فنون صنعتی و کشاورزی تایلندی به این کشور روانه خواهد کرد. به دنبال تصمیم دولت جدید تایلند در گسترش روابط تجاری با کشورهای کمونیستی، بانکوک با چکسلواکی، مجارستان و رومانی نیز قراردادهای تجاری منعقد ساخت. (خیلی محرمانه).

ص: 587

تصویر 8: آسیای شرقی قراردادهای کشورهای کمونیستی با کشورهای رو به رشد - 1978

آمریکای لاتین

کلی ورود کالاهای کشاورزی و معدنی به کشورهای کمونیست اروپایی از آمریکای لاتین سبب شده است که موازنه تجاری بین این دو منطقه به مدت یک دهه نامتعادل بماند. پس از تورم قیمتها در سال 1973 وضع وخیم تر و کسری سالانه بیش از یک میلیارد دلار گردید. کشورهای کمونیستی نیز تلاش کردند ماشین آلات و تجهیزات خود را فروخته و ضمنا تهدید نمودند که اگر طرفین مهم آمریکای لاتین گامی مثبت در برقراری تعادل برندارند، آنها به ناچار به بازارهای دیگری روی خواهند آورد. آنها خواستار افزایش خریدهای اعتباری مهم شدند و صدور اعتبار در قبال مواد خام و مواد غذایی از کشورهای متنفذ دیگر از قبیل آرژانتین و برزیل را پذیرا شدند. (طبقه بندی نشده).

آلمان شرقی در سال 1978 مهمترین سرمایه گذاری را در رابطه با صدور کالا به آمریکای لاتین انجام داد. 200 میلیون دلار اعتبار تجهیزاتی به برزیل داده شد، به این امید که این مقدار کمک به 2 میلیارد دلار کمک کمونیستی مورد استفاده واقع نشده در آمریکای لاتین، اضافه نگردد. کشورهای آمریکای لاتین ترجیح می دهند که تجهیزات مورد نیاز خود را از غرب خریداری نمایند و کلاً تجهیزات کمونیستی را نادیده گرفته اند. (طبقه بندی نشده).

ص: 588

گرچه قراردادها مدت چند سال را دربرمی گیرد، ولی ظاهرا مسکو در زمینه تجهیزات نیرو از وضع بهتری برخوردار است. در سال 1978 شوروی پیرامون قراردادهای چند میلیارد دلاری پروژه های نیرو در آرژانتین و برزیل به مذاکره پرداخت، لیکن تنها کمک جدید آن به یک کشور آمریکای لاتین اعطای دو توربین به ارزش 15 میلیون دلار به نیروگاه آبی سالتو گراند بود که توسط آرژانتین و اوروگوئه ساخته می شود. مسکو تلاش نمود با ارسال نفت به برزیل در تجارت خود با این کشور تعادلی به وجود آورد و به مشتریان ونزوئلا در اروپای شرقی نفت ارسال نمود تا براساس یک قرارداد چهار جانبه ونزوئلا نیز مقدار نفت مورد نیاز کوبا را تأمین نماید. چین با اولین نفت ارسالی به نیمکره غربی، از نفت به عنوان عامل برقراری تعادل تجاری با برزیل بهره برداری نمود. پکن با چند کشور کوچکتر منطقه نیز پیشنهاد ارسال نفت را مطرح نموده است.(S NF).

کوبا با ارائه کمک به باربادوس، دومینیکا، جمهوری دومینیکن، گویان (Guyana)، جامائیکا، و پاناما فعالانه وارد بازار گردید و سعی کرد از طریق شرکتهای خصوصی تحت کنترل کوبا در جزایر کارائیب مقدمات نفوذ بیشتری را فراهم آورد. (خیلی محرمانه).

آرژانتین. شوروی در سال 1978 فروشهای خود به آرژانتین را تجدید نمود، تا کسری موازنه تجاری نیم میلیارد دلاری خود را کاهش دهد. مسکو که بار دیگر با تمرکز بر صنایع نیرو سعی دارد از وخامت روابط بین آمریکا و آرژانتین بر سر مسائل حقوق بشر بهره برداری نماید، تلاش می کند قراردادهایی در مورد پروژه آبی یا سیرتا و توربین های پارانا مدیو منعقد سازد. مسکو قرارداد طرح پروژه پارانا مدیو را که یک پروژه نیرورسانی و آبیاری 5/2 میلیارد دلاری است به دست آورد و در ماه اکتبر قراردادی را در مورد دو ژنراتور 310 مگاواتی نیروگاه حرارتی بوئنوس آیرس امضاء نمود. اعطای 2 توربین به تأسیسات سالتوگراند به منظور شیرین جلوه گر شدن کمک 80 میلیون دلاری شوروی به پروژه مشترک آرژانتین و اوروگوئه انجام شده بود. در همین حال شوروی بر اساس یک قرارداد 120 میلیون دلاری مربوط به سه نیروگاه، نصب توربین در نیروگاه لوجان دوکویو را به پایان رسانید.(S NF NC).

کشورهای اروپای شرقی نیز مانند شوروی نتوانسته اند کسری تجاری خود و آرژانتین را کاهش دهند و تلاشهای مربوط به استفاده از 250 میلیون دلار اعتبار دست نخورده توسط آرژانتین نیز عقیم مانده است. به جای آن آرژانتین 30 میلیون دلار اعتبار به لهستان داد تا این کشور به وارد کردن کالاهای کشاورزی از آرژانتین بپردازد.

برزیل. برزیل بزرگترین کمک کمونیستی خود یعنی 200 میلیون دلار اعتبار از آلمان شرقی در سال 1978 پذیرفت، ولی در همان حال از تلاش شوروی در جهت گسترش روابط بین دو کشور اجتناب ورزید. این کمک همگام با قرارداد تجاری سه ساله بین برزیل وآلمان شرقی ارائه شده، قرار است در این رابطه موازنه ای پدید آورد که اکثر شرکای کمونیستی برزیل با آن دست به گریبان هستند. برزیل نیز در همین حال به کشورهای اروپای شرقی در رابطه با ورود کالاهای کشاورزی خود اعتبارهایی داده است.

(سرّی).

گرچه ارتقاء فروش شوروی محدود نیست، لیکن دولت نظامی نسبت به فعالیتهایی که باعث شود حضور شوروی در سال 1978 در برزیل بیش از 25 نفر تکنیسینهای این کشور باشد معترض است. دولت در رابطه با اعتبار 500 میلیون دلاری شوروی جهت پروژه نیروی پورتو پریماورا که باعث حضور 250

ص: 589

تکنیسین روسی در برزیل می شد شدیدا مخالفت کرده است. علیرغم پیشنهاد مسکو برای تأمین 40 درصد هزینه مورد نیاز 3/1 میلیارد دلاری با شرایط باز پرداخت 8 تا 10 ساله با نرخ بهره 5/4 درصد، برزیل به دنبال سرمایه گذاریهای غربی است. برزیل پیشنهاد مشابه شوروی را در مورد پروژه نیروی آبی اتیاپو رد کرد و در همان حال شوروی به خاطر تأخیر در نصب اولین توربین پروژه آبی سوبرادینهو براساس اعتبار سال 1975 مورد ملامت قرار گرفت.(S NF NC).

در همان حال، فروش 000/30 بشکه نفت خام شوروی با قیمت هر بشکه 13 دلار به گرمی پذیرفته شد. قبلاً نیز پیشنهادات این گونه ای سبب پایین آمدن کسری تجاری از 400 میلیون دلار در سال 1978 به 110 میلیون دلار در سال 1977 شده بود. (S NF NC).

مجارستان نیز که با همین گونه مشکلات تجاری دست به گریبان است. پیشنهاد کرد که حاضر است برای جبران کسری تجاری 180 میلیون دلاری خود در سال 1977 در برزیل کارخانه های داروسازی و آلومینیم سازی احداث نماید. بوداپست امیدوار است که قرارداد سه ساله 300 میلیون دلاری در سال 1978 در رابطه با وارد کردن مصنوعات و مواد خام برزیل در ازای تجهیزات مجارستانی بتواند تجارت بین دو کشور را متعادل تر سازد. لهستان نیز سعی کرده است با یک قرارداد سه ساله 500 میلیون دلاری که تجارت پایاپای سالانه زغال سنگ و سنگ آهن را در بر می گیرد کسری تجاری 100 میلیون دلاری خود را جبران نماید. (طبقه بندی نشده).

چین که کسری تجاری سالهای 77-1974 آن تقریبا معادل 250 میلیون دلار است و علت آن نیز معاملات این جمهوری با شرکتهای خصوصی برزیل بوده است، پس از برقراری روابط با برزیل با انعقاد یک قرارداد بین دولتین سعی کرده است این کسری را جبران نماید. این قرارداد که ارز معتبر را به عنوان یکی از شرایط خود گنجانیده است به دنبال قرارداد مبادله یک میلیون تن سنگ آهن در ازای 5/2 میلیون تن نفت خام چین به مدت دو سال از سال 1979 پدید آمد و مقادیر بیشتری را نیز در سه سال آتی در برخواهد گرفت. این اولین فروش نفتی چین در نیمکره غربی به حساب می آید. (طبقه بندی نشده).

پرو. گرچه برنامه نظامی 655 میلیون دلاری شوروی بر روابط بین شوروی و پرو در سال 1978 تأثیر منفی داشت، لیکن توافق مسکو بر برنامه ریزی دوباره فروش نظامی لیما سبب ادامه این همکاریها شده است، ولی در حال حاضر در رابطه با تجهیزات نظامی سفارشات جدیدی ارائه نشده است. لیما با کشورهای عضو پیمان ورشو به عنوان عامل برهم زننده تعادل نفوذ غرب و سمبل عدم تعهد خود روابطی برقرار ساخته است. (سرّی).

از زمان آغاز خریدهای تسلیحاتی پرو از شوروی در سال 1973، سال 1978 اولین سالی است که پرو با شوروی معامله تسلیحاتی انجام نداده است. علت آن نیز فشار صندوق بین المللی پول جهت محدود شدن خریدهای تسلیحاتی لیما و نارضایتی پرو در رابطه با مقدار و کیفیت حمایت شوروی، آموزش و اقدامات مربوط به تعمیر و نگهداری بوده است. معذالک مسکو تمام تجهیزات مهم درخواستی پرو را به این کشور ارسال داشته که نتیجه آن ارائه 77 میلیون دلار تجهیزات در سال 1978 که 20 درصد محموله های سال 1977 را تشکیل می دهد، بوده است. (سرّی).

ارسال هواپیما دو سوم تجهیزات ارسالی 1978 مسکو را شامل می شد که عبارتند از دو فروند هواپیمای آموزشی 22- SU، 12 فروند هواپیمای باری 26- AN و سه هلیکوپتر 6-MI، دو دستگاه

ص: 590

وسیله نقلیه شناسائی آبی 2- BRDM نیز برای اولین بار به پرو تعلق گرفت. گزارشات مربوط به این ارتش این کشور تانکهای متوسط تی - 62 را نیز تحویل گرفته است، مورد تأیید واقع نشده است.(S NF).

پرو با کمک 150 پرسنل نظامی شوروی به استقرار سیستمهای موشکی زمین به هوا، سام - 3 که به سیستمهای موشکی سام - 6 و سام - 7 اضافه شده بود و توپ ضدهوایی 4 - 23 -ZSU و 22- SU و 6-MI پرداخت. این تجهیزات و چند فروند جنگنده میراژ فرانسوی پرو را بر دشمنان هم مرز خود تفوق خواهد بخشید.(S NF).

مسکو در بهار سال 1980 توافق کرد که در مورد برنامه ریزی دوباره پرداخت قروض نظامی لیما که در سالهای 80-1978 آغاز خواهد شد تجدید نظر نماید. مسکو پذیرفت که 98 میلیون دلاری را که موعد پرداخت آن سالهای 89-1978 است و 51 میلیون دلاری را که باید در سال 1980 پرداخت شود تا سال 1985 به تعویق بیندازد. ولی لیما در ازای این مبالغ سالانه 8 میلیون دلار خواهد پرداخت. (طبقه بندی نشده).

روابط اقتصادی پرو با کشورهای کمونیستی پس از بحران اقتصادی 1976 یعنی زمانی که بر رژیم این کشور بنا به اصرار جامعه بانکی بین المللی یک برنامه انزواطلبی تحمیل گردید، بهبود چندانی نیافته است.

گرچه کشورهای کمونیستی خرید 15 درصد صادرات پرو را به خود اختصاص داده بودند، ولی بیش از 285 میلیون دلار کمک ارائه شده کمک جدیدی به این کشور نکردند و بسیاری از پروژه های عمرانی اوائل سالهای 1970 نیز وارد مرحله فعالیت نشده اند. (خیلی محرمانه).

گرچه شوروی مطالعات اولیه پروژه نیروی آب و آبیاری اولموس را که یک پروژه یک میلیارد دلاری است و تکمیل آن 10 تا 15 سال به طول خواهد انجامید به پایان رسانیده است. ولی در رابطه با آغاز ساختمان پروژه اقداماتی به عمل نیاورده است. (طبقه بندی نشده).

دیگر کشورهای کمونیستی نیر در جبهه کمک اقتصادی سال آرامی را پشت سر گذارده اند.

چکسلواکی 10 میلیون دلار اعتبار به نیروگاه ایکویتوس اختصاص داد و مجارستان نیز براساس یک قرارداد 2/1 میلیون دلاری تجهیزات آموزشی در اختیار این کشور قرار داد، رومانی که سالانه 450000 تن سنگ آهن از پرو خریداری می کند پیشنهاد کرد که در رابطه با مس، نقره، سرب، روی و دیگر مواد معدنی روابط خود را گسترش بخشد. در سال 1978، بخارست یک قرارداد 6 میلیون دلاری در رابطه با تجهیزات راه آهن منعقد ساخت و اعلام کرد که حاضر است یک کارخانه 100000 تنی کربنات سدیم و تجهیزات ضروری صنایع فولاد را به این کشور بفروشد. بررسی های رومانی بر روی پروژه معدن مس آنتامینا که در سال 1978 به پایان رسید. در پایان سال منجر به انعقاد قرارداد دیگری نشد. (طبقه بندی نشده).

دیگر کشورهای آمریکا لاتین بولیوی. بزرگترین کارخانه تبخیر قلع جهان که توسط شوروی در پوتوسی احداث می گردد، عامل اصلی روابط اقتصادی بولیوی و کشورهای کمونیست بوده است. برنامه های مربوط به کمک شوروی پیرامون احداث یک کارخانه دیگر در مارچامارکا رو به پیشرفت است. مسکو همچنین خرید قلع خود را که سالانه 40 میلیون دلار است افزایش خواهد داد و پس از آمریکا و انگلیس سومین مشتری بزرگ قلع

ص: 591

بولیوی خواهد شد. قرار است شوروی و آلمان غربی در مورد ساختن یک کارخانه ذوب سرب و نقره در بولیوی با استفاده از تکنولوژی شوروی به توافق برسند. یک قرارداد تجهیزاتی 10 میلیون دلاری براساس توافق سال 1976 کل معاملات انجام شده براساس این توافق را به 70 میلیون دلار رسانید.

(طبقه بندی نشده).

لهستان احداث یک کارخانه شیشه سازی 5 میلیون دلاری را بر اساس اعتبار صادره به پایان رسانید، و چکسلواکی پیشنهاد کرد که یک کارخانه مونتاژ موتور سیکلت و یک کارخانه ذوب 10 میلیون تنی فولاد و قراضه فلزات در این کشور احداث نماید. (طبقه بندی نشده).

کارائیب. باهاماس و آنتیل هلند. این گروه از جزایر از طریق یک واسطه سوئیسی از چین تقاضای خرید نفت خام کردند که به دنبال تجارب حاصله از اولین محموله نفت بفروش رسیده زمینه برای انعقاد قراردادهای طویل المدت فراهم خواهد گردید.(S NF).

باربادوس. به دنبال پیشنهاد کمک کوبا درزمینه تولید شکر، لبنیات، دامداری و ماهیگیری، احتمالاً باربادوس به کوبا اجاره افتتاح یک دفتر بازرگانی در بریج تاون را خواهد داد. چین نیز در طول سفر یک هیئت چهار نفره به این کشور پیشنهاد پروژه های کمکی داد. (خیلی محرمانه).

دومینیکا. این کشور پیشنهاد کمک کوبا را در رابطه با احداث یک کارخانه سیمان سازی، چاپخانه، مراکز پزشکی، ارائه بورس تحصیلی و آموزش پرسنل در زمینه ماهیگیری و کشاورزی نپذیرفت.

(S NF NC).

جمهوری دومینیکن. کوبا به این کشور پیشنهاد کرده است که حاضر است در تبدیل تفاله نیشکر به غذای دام کمک کند که خود جمهوری دومینیکن نیز در نظر دارد در صنعت شکر خود این تنوع را پدید آورد. (طبقه بندی نشده).

هائیتی. هائیتی در ازای برقراری روابط دیپلماتیک از چین کمک اقتصادی دریافت کرده است.

لهستان در میان کشورهای کمونیستی، در پرینس پورت حضور دارد.(S NF NC) جامائیکا. کار بر روی پروژه 5/8 میلیون دلاری کارخانه نساجی الیاف پلی استر چینی در اولدهاربور جامائیکا در حال انجام است. دو سال قبل جامائیکا به علت وضع مادی نامساعد خود پیشنهاد 150 میلیون دلار اعتبار مجارستان را در رابطه با تأسیس یک کارخانه آلومینیم 600000 تنی نپذیرفت. ولی پذیرفت که 28 میلیون دلار به اعتبار تجاری سال 1977 اضافه شود که نیمی از آن به پروژه های عمرانی اختصاص یافته است و بقیه آن نیز به کالاهای مصرفی، تجهیزات پزشکی، داروسازی و نساجی اختصاص داده شده است. شرایط بازپرداخت 8 ساله بوده و نرخ بهره 7 تا 8 درصد را دربر می گیرد. یک تیم مجارستانی در اواسط سال به جامائیکا وارد شد تا پیرامون سرمایه گذاری های مشترک در رابطه با کارخانه دوچرخه سازی، کارخانه تهیه محصولات کشاورزی، پرورش ماهی و کشت سبزیجات بررسی نماید. کوبا برای ساختن 6 مدرسه 14 میلیون دلار به این کشور کمک خواهد کرد. علاوه بر 40 پزشک، 600 کوبائی دیگر نیز بر روی این پروژه کار خواهند کرد و در رابطه با پروژه های تأمین آب و کارخانه تهیه قطعات پیش ساخته در جامائیکا، هاوانا پرسنل فنی مورد لزوم را ارسال خواهد داشت. در اواخر سال 1978، جامائیکا پیشنهاد خرید 200000 تن آلومینیوم توسط شوروی را رد کرد، چون قیمت پیشنهادی مسکو بسیار نازل بوده است. (خیلی محرمانه).

ص: 592

آمریکای مرکزی کاستاریکا. این کشور بخش استفاده نشده اعتبار پروژه اتوبوس شوروی را لغو نمود و طرح رومانی را در مورد استخراج بوکسیت براساس توافق 1977 نپذیرفت. با این وصف رومانی و کاستاریکا پروتکلی را در زمینه همکاری اکتشافات معدنی و مبادلات بازرگانی امضاء کرده اند؛ چکسلواکی ارائه، تجهیزات نیروگاه، ابزار آلات ماشین، کارخانه نساجی و مصالح ساختمانی را مطرح کرده؛ ولی کوبا نتوانست در سال 1978 با این کشور قرار داد تجاری منعقد سازد و به جای آن یک یادداشت تجاری امضاء کرد.

(طبقه بندی نشده).

گواتمالا. خرید 200000 عدل پنبه توسط چین در سال 1978 که یک سوم پنبه صادراتی گواتمالا را تشکیل می دهد. چین را به صورت بزرگترین خریدار پنبه از این کشور در آورده. چین مقدار مشابهی پنبه برای سال 1979 خریداری کرده است و مقامات گواتمالا احتمالاً به چین اجازه خواهند داد که یک دفتر بازرگانی در این کشور افتتاح نماید. (طبقه بندی نشده).

هندوراس. با اولین قرارداد تجاری خود با کوبا در طول 17 سال گذشته، هندوراس 2000 تن سیمان از این کشور خریداری کرد، چون کوبا بهترین قیمت و بهترین شرایط تحویل را ارائه کرده بود.(طبقه بندی نشده).

نیکاراگوئه. چین 150000 عدل پنبه که معادل یک سوم کل محصول پنبه نیکاراگوئه است از این کشور خریداری کرد.(خیلی محرمانه).

پاناما. یک کمیسیون اقتصادی پانامایی در چکسلواکی، آلمان شرقی، لهستان و شوروی قراردادهای تجاری منعقد نمود و کشورهای مزبور پیشنهاد ارائه کمکهای عمرانی را مطرح کردند. کشورهای کمونیستی متقاضی خرید 10 میلیون دلار موز در سال شدند؛ چکسلواکی یک قرارداد همکاری فنی منعقد ساخت؛ و شوروی متعهد گردید که یک نیروگاه آبی 300 مگاواتی به ارزش 800 میلیون دلار در بوکاس دل تورو بسازد که طرح آن قبلاً توسط تکنیسینهای روسی در سال 1977 مطالعه و بررسی شده بود.

کشورهای اروپای شرقی 100 بورس تحصیلی برای سال 79-1978 در اختیار دانشجویان این کشور گذاشتند و لهستان یک قرارداد فرهنگی پنجساله مبادله دانشجو امضاء کرد و در مورد ساختن یک کارخانه کشتی سازی در بند ماهیگیری جدیدی که در واکامونت در دست ساختمان است اظهار علاقه نمود. یک هیئت کوبایی در پاناما پیرامون گسترش همکاریهای کشاورزی مذاکراتی به عمل آورد. (خیلی محرمانه) شیلی. مذاکرات مجدد شیلی در رابطه با قروض دوران آلنده به اکثر کشورهای کمونیستی در سال 1977 منجر به افزایش تجارت این کشور با تمام کشورهای کمونیستی در سال 1978 گردید. بدین ترتیب، شیلی از زمان کودتای 1973 اولین قرارداد خود را با شوروی در زمینه فروش مقادیر کمی مولبیدن منعقد ساخت، چکسلواکی، لهستان و رومانی جهت خرید مقادیر کمی از محصولات شیلی قراردادهایی امضاء کردند و بانک بین المللی همکاری اقتصادی نیز بازپرداخت 50 میلیون دلار از قروض شش ساله شیلی را به عهده گرفت و بدین ترتیب این کشور 20 میلیون دلار به شوروی و 5 میلیون دلار به بلغارستان بدهکار است که پیرامون آنها نیز مذاکراتی انجام خواهد گرفت. روابط کمونیستی پیشین شیلی

ص: 593

قبلاً محدود به روابط آن کشور با چین و رومانی بود.(خیلی محرمانه).

در طول سال مزبور سانتیاگو (پایتخت شیلی - م) به دنبال برقراری روابط بیشتر با چین که تنها کشور ادامه دهنده برنامه کمکهای خود پس از کودتاست، برآمد و در نظر داشت از چین تجهیزات نظامی دریافت دارد. در اواخر سال 1978، چین با امضاء یک قرارداد خواستار خرید 000/90 تن مس به ارزش سالانه 46 میلیون دلار در طول سه سال آتی گشت. وزیر خارجه شیلی در سال 1978 به پکن سفر کرد تا پیرامون مبادله نفت چین با مس، نیترات و سنگ آهن شیلی به مذاکره بپردازد. (S. NFNC) کلمبیا. علیرغم بیانیه عمومی دولت جدید مبنی بر گسترش روابط این کشور با کمونیستها در نزدیکی روابط کلمبیا با این کشورها در سال 1978 تغییری پدید نیامده است. طرحهای احداث پروژه هیدروالکتریک او را (Urra) بر روی رودخانه آلتوسینو که بزرگترین پروژه نیروی ساخت شوروی در آمریکای لاتین می باشد، به پایان رسید و براساس اعتبار 200 میلیون دلاری سال 1975 ساخته خواهد شد. (خیلی محرمانه).

بوگوتا. (بنابه توصیه رومانی) به شورای کمک دو جانبه اقتصادی نخواهد پیوست، لیکن همیشه سعی داشته است روابط دو جانبه را گسترش بخشد. کلمبیا اعلام کرد که در نظر دارد در مورد احداث یک کارخانه کنسرو سبزیجات یک قرارداد مشترک با بلغارستان و در مورد احداث یک کارخانه ماشین آلات کشاورزی یک قرارداد با لهستان منعقد سازد و فروش قهوه به کشورهای اروپای شرقی را در ازای دریافت ماشین آلات جاده سازی و تجهیزات نیروگاهی افزایش دهد. تجارت 150 میلیون دلار در سال کلمبیا با کشورهای کمونیستی (که معمولاً به نفع کلمبیا است) به صورت تهاتری و ارز معتبر انجام می گیرد.

(خیلی محرمانه).

کوبا و چین نیز روابط خود را با دولت جدید بهبود بخشیده اند، قرارداد یک میلیون دلاری منعقده در اواسط سال 1978 اجازه می دهد که کشتیهای کوبایی در کارتاجنا تعمیر شوند و قراردادهای جدید تجاری، فرهنگی و نساجی نیز در دست مطالعه است. قرار است چین و کلمبیا در اواسط سال 1979 روابط دیپلماتیک برقرار سازند.

اکوادور. دولت نظامی اکوادور از برقراری روابط با شوروی دوری می جوید، لیکن روابط خود با کوبا و اروپای شرقی را گسترش می دهد. حضور شوروی محدود به دو نفر تکنیسین روسی است که در سال 1978 جهت آموزش فنون ماهیگیری به پرسنل اکوادور وارد این کشور شده اند. در همین حال رومانی اولین قرارداد پنجساله و باز پرداخت تجاری خود را با اکوادور منعقد ساخت و یک قرارداد همکاری فنی و اقتصادی دیگر نیز جای قرار دارد 1973 را خواهد گرفت. لهستان یک محموله 12 میلیون دلاری را به شرکت کشتی رانی دولتی تحویل داد و امیدوار است بتواند براساس قرارداد ماهیگیری قابل اجراء از سال 1979 تعدادی قایق ماهی گیری به این کشور بفروشد. در همین حال کوبا و اکوادور یک قرارداد تجارت مستقیم در ازای دلار کانادا منعقد ساختند، تا از طریق آن 20000 تن سیمان کوبایی با قهوه اکوادور مبادله گردد. (خیلی محرمانه) گویان. گرچه گویان تنها حدود 70 میلیون دلار کمک اقتصادی از کشورهای کمونیستی دریافت کرده، ولی گرایش سیاسی آن به جهان کمونیستی نشانگر کاهش در روابط فیمابین نیست. در سال 1978، آلمان شرقی (الف) 5/6 میلیون دلار اعتبار کوتاه مدت به 30 میلیون دلار تعهدات پیشین خود افزود. (ب)

ص: 594

توافق کرد که کار مربوط به کارخانه روغن نباتی را سرعت بخشد و (ج) به ارسال تکنیسینهای خود جهت بررسی پروژه بوکسیت تمایل نشان داد. پروتکلی که به دنبال توافق 1977 با شوروی امضاء گردید به گویان اجازه داد که از طریق یک اعتبار 10 ساله و با نرخ بهره 5/4 درصد تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز خود را از شوروی خریداری نماید. علاوه بر این گویان و شوروی مشترکا به ماهیگیری ماهیگیری خواهند پرداخت و شوروی نیز یک طرح 10ساله برای صنعت گویان خواهد ریخت. گرچه شوروی در رابطه با پروژه هیدروالکتریک رودخانه مارارونی علیا کمکی ارائه نکرده، ولی یک تیم روسی مطالعات مربوط به احداث یک کارخانه آلومینیم سازی 000/600 تنی و نیروگاه وابسته آن را آغاز کرده اند.

مسکو ظاهرا قبول کرده است که پس از تکمیل این کارخانه نیمی از بازده آن را خریداری نماید.

پروژه های چینی دچار مشکلاتی شده اند چون پیمانکاران محلی کار مربوط به پروژه 36 میلیون دلاری را کندتر کرده اند مجارستان براساس قرارداد تجاری 1977 خود توافق کرد که 10 میلیون دلار اعتبار یک ساله خود را کالای مصرفی و اعتبارهای 5 تا 7 ساله خود را کالاهای سرمایه ای به گویان بفروشد و گویان نیز سعی کرد برنج، شکر، دام و بوکسیت به این کشور بفروشد. در میان کشورهای کمونیست کوچکتر، کوبا تعهد کرد که یک مرکز پزشکی در دانشگاه کوبان ایجاد کند و در زمینه صنعت شکر و تسهیلات خبرپراکنی رادیوئی نیز کمک فنی ارائه کند و کره شمالی نیز شش پروتکل کشاورزی، تولید فیبر و سرامیک، ماهیگیری مشترک و کمک در بازسازی صنعت کشتی سازی چوبی گویان امضاء کرد. گویان مقادیر کمی کمک نظامی از کوبا، کره شمالی، و آلمان شرقی دریافت نمود.(S NF NC) مکزیک. مکزیک سفر رئیس جمهور لویز پورتیلو به مسکو در ماه آوریل 1978 را که در آن شوروی پروتکل دوم معاهده تلاتلولکو (Tlatelolco) جهت ایجاد یک منطقه عاری از تسلیحات هسته ای در آمریکای لاتین) را امضاء کرد، یک گام بزرگ در سیاست خارجی تلقی کرده است. با این وصف مکزیک دارای گرایشات بازرگانی غربی است و با وجود اینکه شوروی در سال گذشته به مکزیک فشار آورد (تا براساس قرارداد اعتباری نامحدود سال 1976) ماشین آلات و تجهیزات از شوروی خریداری نماید، ولی قراردادی در این رابطه امضاء نگردید. قرارداد چهارجانبه نفتی بین این کشور، اسپانیا، کوبا و شوروی نیز امضاء نشد چون شوروی این قرارداد را با ونزوئلا منعقد ساخته بود، ولی در پایان سال مکزیک خواستار خرید هواپیمای باری 40- YAK برای استفاده در مناطق دور افتاده و ماشین آلات حفاری نفتی روسی گردید. کشورهای اروپایی شرقی در روابط خود پیشرفت چشمگیری داشتند:

* بلغارستان در رابطه با طرح، ساختمان، و مدیریت یک مجتمع کشاورزی در مکزیک براساس یک برنامه دو ساله قراردادهایی امضاء کرده است.

* در مورد احداث یک نیروگاه حرارتی در بندر لوبوس با چکسلواکی به توافقهایی دست یافته شد.

* مجارستان در مورد ایجاد یک شرکت مکزیکی مجارستانی برای تولید ماشین آلات سبک و کارهای صنعتی به مذاکره پرداخت.

* رومانی توافق کرد که از طریق افزایش صادرات مواد شیمیایی و ماشین آلات به مکزیک و با همکاری در بخش صنعت نفت، همکاری اقتصادی خود را افزایش دهد.(S NF NC).

سورینام. علیرغم فقدان اشتیاق سورینام، چین اولین نمایشگاه تجاری کمونیستی را در پاراماریبو در پاییز 1978 برگزار کرد. در مورد پیشنهادات کمک شوروی به سورینام جهت احداث یک نیروگاه آبی در

ص: 595

سال 1977 گزارش جدیدی نرسیده است.(S NF).

اوروگوئه. این کشور در اعطای دو توربین 15 میلیون دلاری شوروی به پروژه هیدروالکتریک سالتوگراند اوروگوئه و آرژانتین سهیم است. اولین توربین در ماه مارس 1979 آغاز به کار خواهد کرد؛ تمام 14 توربین این پروژه در دسامبر سال 1981 به طور جمعی به کار خواهند افتاد. این توربینها از 81 میلیون دلار اعتبار صادره توسط شوروی در رابطه با این پروژه 3/1 میلیارد دلاری ناشی می شود. از دیگر عملیات کمونیستی در سال 1978 بازدید معاون وزیر بازرگانی مجارستان از مونته ویدئو در اواخر سال جاری بود که طی آن پیشنهاد کرد که به اعتبار تجاری مجارستان در اوروگوئه 10 میلیون دلار افزوده گردد.(S NF NC).

ونزوئلا. پس از دو سال مذاکره. براساس یک قرارداد چهار جانبه ونزوئلا ارسال نفت به کوبا را آغاز نمود.

این قرارداد ارسال روزانه 10000بشکه نفت خام ونزوئلا به کوبا را در ازای ارسال همین مقدار نفت توسط شوروی به اسپانیا شامل می گردد. طبق این قرارداد یک ساله اسپانیا به ونزوئلا در ازای نفت شوروی ارز معتبر خواهد داد و کوبا نیز در ازای دریافت نفت ونزوئلا هزینه لازم را به شوروی خواهد پرداخت. (خیلی محرمانه).

اروپا

مالت. مالت در سال 1978 روابط خود را با چین و اروپای شرقی گسترش داد، لیکن به علت ورود غیر مجاز ناوهای شوروی به آبهای مالت در گراند هاربور روابط این کشور با شوروی رو به وخامت نهاده است. مالت از عدم تمایل مسکو به گسترش کمکهای و روابط بازرگانی نیز ناراضی است. به دنبال سفر کنگ پیائو معاون وزیر چینی، چین کار مربوط به موج شکن بندر Marsaxlokk و تأسیسات ساحلی را که یکی از پروژه های بزرگ چین در جهان سوم بوده و براساس اعتبار 45 میلیون دلاری ساخته می گردد آغاز کرد. لهستان نیز در پروژه مزبور با اعطای امتیاز 37000 دلاری مشاورتی سازمان ملل شرکت دارد.

عملیات مشترک این کشور با چکسلواکی در مورد تکمیل کارخانه سازنده لوازم میکروسکوپی و تجهیزات هیدرولیک ادامه یافته است. چکسلواکی و مالت پیرامون احداث یک کارخانه ریخته گری فولاد و یک کارخانه کفش سازی مذاکره کرده اند (طبقه بندی نشده).

پرتغال. پرتغال به کوبا اجازه داد که از تأسیسات تعمیر کشتی این کشور در ازای تحویل شکر به پرتغال استفاده نماید.(طبقه بندی نشده).

ص: 596

تصویر 9: خاورمیانه قراردادهای کمونیستی با کشورهای رو به رشد - 1978

خاورمیانه

کلی علیرغم علاقه دیرین مسکو به برقراری حضوری نیرومند در خاورمیانه، شورویهای در سال 1978 اقدامات چندان مثبتی برای تحکیم روابط خود با ملل اصلی منطقه به عمل نیاوردند. کمکهای نظامی، یعنی مهمترین وسیله نفوذ شوروی در جهان سوم، به کشورهای خاورمیانه ای در 13 سال گذشته به کمتر از 100 میلیون دلار رسید و تنها ترکیه توانست کمکهای اقتصادی زیادی به دست آورد. تقریبا تمام کمکهای نظامی جدید به یمن جنوبی اختصاص داده شد، چون مسکو با ارسال جتهای جنگنده، تانک، و موشک به حمایت از رژیم مارکسیستی جدیدی که در ژوئن 1978 به قدرت رسیده بود پرداخت؛ روسها کمک فنی خود را به 150 نفر پرسنل رسانید و حدود 1000 پرسنل کوبایی از اتیوپی به این کشور اعزام گردیدند تا در تحکیم قدرت رژیم جدید عدن آن را یاری دهند. 500 نفر کوبایی دیگر غیر نظامی اعزامی به یمن جنوبی و 400 پزشک کوبایی اعزامی به عراق اولین گروه پرسنل غیر نظامی کوبایی هستند که مستقیما در خاورمیانه مستقر شده اند. بنا به گزارشهای متعدد رسیده، شوروی چند پایگاه هوایی و دریایی در یمن جنوبی خواهد ساخت تا نیازهای خود را تأمین نماید.(سرّی).

ص: 597

سلاحهای ارسالی به این منطقه در سال 1978، که معادل سطح ارسالی یک میلیارد دلاری آن در سالهای 77-1975 بود، جبران کمبود تعهدات جدید را نموده است. ارسال تسلیحات به عراق و سوریه یعنی بزرگترین مشتریان سلاحهای روسی، بسیار زیاد بود؛ البته این کشورها از سفارشات سالهای 77-1976 خود که در سال 1978 تکرار نشده بود استفاده می کردند. عدم امضاء قراردادهای جدید ناشی از چند عامل است که عبارتند از: (الف) نیاز عراق و سوریه به زمان بیشتر جهت جذب سلاحهای مدرن در نیروهای عملیاتی خود، (ب) دلایل استراتژیکی - سیاسی، شامل تأمل شوروی قبل از ارسال مقادیر زیادی سلاح جدید تا مسکو بتواند تأثیر ترک خصومت بین عراق و سوریه و تأثیر آن را بر توانایی نظامی سوریه ارزیابی نماید؛ و (ج) راهیابی اخیر اروپای غربی (به خصوص فرانسه) در بازارهای تسلیحاتی عراق و سوریه، علاوه بر این ثروت بی انتهای نفتی ملل خاورمیانه موقعیت شوروی را به عنوان عرضه کننده اصلی سلاح به منطقه به مخاطره می افکند، چون خریداران خواهند توانست نیازهای خود را از طریق غرب تأمین نمایند. (سرّی).

کاهش معاملات تسلیحاتی جدید در مورد کمکهای اقتصادی صادق نیست. عراق مقادیر بسیاری تجهیزات براساس قدرت میلیارد دلاری و قرار دادهای عمران نفتی خود با شوروی به دست آورد.

عراقیها در سال 1978 نیز قرار دادهای جدیدی با شوروی در رابطه با برنامه های عمرانی به خصوص عمران مدنی و عمران منابع آبی امضاء کرده اند. در سوریه ساختمان 10 ساله نیروگاه روسی 800 مگاواتی فرات در سال 1978 به پایان رسید و گرچه قرارداد جدیدی امضاء نشد، لیکن آلمان شرقی در رابطه با برنامه های صنعتی بیشترین مقدار اعتبار (350 میلیون دلار) را به سوریه داد.(S NF NC).

سقوط شاه در ماه دسامبر به یک سال تردید در روابط بین ایران و شوروی خاتمه داد. تکنیسینهای اقتصادی مسکو در تمام طول سال به کار بر روی پروژه های روسی مشغول بودند، در حالی که (الف) با انبار شدن کالاها در ناحیه مرزی فعالیتها کاهش یافته بود؛ و (ب) خط لوله ای که گاز ایران را به مرز شوروی می رساند بسته شده بود. طرح اکثر کارخانه ها دست نخورده باقیمانده و قرار داد سه جانبه خط لوله 1975 نیز نتیجه ای به بار نیاورد.. از طریق قراردادهای 600 میلیون دلاری سلاح جدیدی به ایران تحویل داده نشد. خریداران کمونیست در نتیجه قطع صادرات ایران، در بازار نفت دچار کمبود شدند و رومانی بیشترین ضربه را خورد. بخارست به دیگر فروشندگان روی آورد، در حالی که واردات آن از ایران یک سوم واردات نفتی آن را تشکیل می داد.(سرّی).

به دولتهای میانه روی عربی فشار وارد شد تا روابط خود با کشورهای کمونیستی را عادی سازند، به دنبال آن ابوظبی و عمان با چین روابط دیپلماتیک برقرار کردند، و سعودیها نیز با مسکو اولین مذاکرات خود را انجام دادند. از طرف دیگر کویت از پذیرش تکنیسینهای روسی جهت تجهیزات دفاع هوایی خریداری شده از روسیه (در سال 1977) امتناع ورزید. (سرّی).

مصر. با تیره شدن روابط مصر با شوروی و اروپای شرقی در سال 1978 قاهره با پذیرفتن مقادیر زیادی کمک نظامی روابط خود با چین را مستحکم نمود. در همین حال بالا رفتن میزان ارز خارجی دریافتی در قبال نفت پولهای ارسالی توسط کارگران کمکهای اعراب و همکاری نزدیک سیاسی با آمریکا، گرایش دوباره روابط اقتصادی مصر را به سوی غرب سهولت و سرعت بخشید. (سرّی).

از میزان اهمیت سلاحهای شوروی در زرادخانه های مصر کاسته شد. تنها در سال گذشته چند میلیون

ص: 598

دلار قطعات یدکی و وسیله نقلیه از طرف شوروی برای مصر ارسال گردید. در همین حین، مصر تحت حمایت سرمایه های عربی، با فروشندگان اصلی غربی قراردادهایی به ارزش 4 میلیارد دلار جهت دریافت سلاحهای مدرن منعقد ساخت که سهم آمریکا در این میان یک میلیارد دلار بود. این سفارشات عبارت بوده اند از: (الف) 525 میلیون دلار برای دریافت جنگنده های اف - 5 از آمریکا (ب) 100 میلیون دلار جیپ، کامیون، و تریلی از شرکتهای آمریکایی (ج) 20 فروند هواپیمای سی - 130 از آمریکا؛ (د) 120 فروند جنگنده آلفا جت از فرانسه، (ه) موشکهای ضد تانک سوئینگ فایر Swingfireو هلیکوپتر لینکس (Lynx) از انگلیس؛ (و) 6 فروند قایق موشکی نوع رمضان Ramadanبه ارزش 300 میلیون دلار از انگلیس؛ (ز) 150 میلیون دلار تجهیزات پشتیبانی زمینی از آلمان غربی؛ (ح) 50 میلیون دلار تجهیزات الکترونیکی از ایتالیا.(سرّی) کشورهای عربی توافق کرده بودند که هزینه مربوط به تمام این سفارشات را تأمین نمایند. لیکن امضاء پیمان صلح بین مصر و اسرائیل در ماه مارس 1979 مشارکت آنها و موقعیت این قراردادها را توأم با تردید کرده است. قاهره نیز در همان حال که به انتظار دریافت تجهیزات جدید و در دوره انتقالی به سر می برد، سعی دارد با استفاده از دیگر تسلیحات کمونیستی، ارتش مجهز به سلاحهای روسی خود را نیز دارای آمادگی عملیاتی بنماید. چین که بعضا قطعات یدکی به این کشور ارسال می داشت. برای اولین بار هواپیمای جنگنده اف - 6 (میگ 19 روسی) را در اختیار مصر قرارداد. در پایان سال شش فروند از این هواپیماها به مصر تحویل داده شده بود. قرارداد مربوط به دریافت 50 تا 100 فروند از این هواپیماها یکی از دو قراردادی را تشکیل می دهد که در سال 1978 بین چین و این کشور امضاء شده است. قرارداد دیگر شامل کمک فنی و مالی برای احداث یک کارخانه سازنده قطعات یدکی در مصر است. گرچه ما در مورد شرایط بازپرداخت اطلاعی در دست نداریم، ولی چین معمولاً کمک نظامی خود را به صورت اعطایی در اختیار کشورهای قرار می دهد.(S NF NC).

رومانی نیز یکی از منابع مهم قطعات یدکی برای مصر بوده است. در سال 1978 براساس دو قرارداد جداگانه رومانی توافق کرد که 5000 تفنگ تهاجمی AKMبه مصر بدهد.(S NF NC).

برنامه کمکی و تجاری بسیار اندک تنها چیز باقیمانده از روابط درخشان شوروی و مصر درگذشته است که 1/1 میلیارد دلار کمک اقتصادی در بخش عمومی و 4 میلیارد دلار تجهیزات نظامی را شامل می گشت. کمک 6 میلیارد دلاری اعراب (به صورت نقد) که از زمان جنگ 1973 خاورمیانه به مصر انتقال یافت، مصر را در تصمیم گیری پیرامون سرنوشت اقتصادی خود انعطاف پذیر ساخته و سبب شده است که این کشور به غرب روی آورد. علیرغم شایعات سال مزبور پیرامون اینکه سادات می خواهد روسها را از پروژه های عمرانی اخراج کند (به خصوص از پروژه های نفتی و برق رسانی روستایی)، در پایان سال 750 تکنیسین روسی در مصر و به خصوص در کارخانه ذوب آهن حلوان، و کارخانه آلومینیم سازی حمادی به کار مشغول بودند (در ماه مه، یک هیئت مصری قرار دادی را برای توسعه کارخانه مواد نسوز حلوان منعقد ساخت).(S NF) در میان کشورهای اروپای شرقی رومانی با حمایت از ابتکار صلح قاهره بهترین روابط را با مصر برقرار کرده است. تکنیسینهای رومانی نصب نیروگاه حرارتی در مجتمع فسفات حمراوین (Hamrawein) را به پایان رسانیده و در اوایل سال مزبور بخارست یک سوم 90 میلیون دلار اعتبار باقیمانده از قرارداد

ص: 599

1971 را به پروژه های برق رسانی در مصر اختصاص داد. آلمان شرقی که در سال 1977 معادل 95 میلیون دلار اعتبار به مصر داده بود در سال 1978 روابط تجاریش با مصر 10 درصد کاهش و به 80 میلیون دلار رسید و در همین حال مصر به خاطر یک مسئله کم اهمیت روابط خود را با بلغارستان قطع کرد. (طبقه بندی نشده).

در پایان سال مطبوعات مصری اعلام داشتند که عدم صدور پنبه خام به شوروی و چکسلواکی در سال 1979 نیز به قوت خود باقی خواهد بود؛ دیگر خریدهای شوروی نیز در سطح پیشین ادامه یافت. در سال 1978، تجارت بین مصر و شوروی نسبت به سال 1977 معادل 215 میلیون دلار کمتر شده بود، که علت آن نیز 135 میلیون دلار کاهش در واردات شوروی بود. در همین حال مصر توانست از طریق تجارت پایاپای خود با شوروی 150 میلیون دلار صرفه جویی نماید. گرچه مسکو با تحریم زغال سنگ، چوب و دیگر کالاهای استراتژیک به مصر پاسخ نداد، ولی تهدید کرد که اگر مصر بخواهد بنا به امر به 1977 سادات تنها با 20 میلیون دلار سرویس قروض اقتصادی، موازنه تجاری ایجاد کند، مسکو نیز ارسال زغال کک شوو دیگر مواد استراتژیک را به مصر قطع خواهد کرد.(خیلی محرمانه).

چین که سعی داشت از سیاست ضد روسی سادات بهره برداری کند، پیشنهاد کمک به صنایع نساجی و معدنی مصر را مطرح کرد و متعهد شد که یک مرکز کنفرانس در قاهره بسازد. (طبقه بندی نشده).

ایران. علیرغم کاهش در کمکها و ارسال محموله های بازرگانی به ایران در اواخر سال 1978، مسکو به کار خود در مورد قراردادهای عمرانی ادامه داد و سعی کرد حضور فنی شدیدی را در این کشور حفظ کند. ظاهرا شوروی امیدوار است که به دنبال ارزیابی مجدد تهران از اولویتهای عمرانی و روابط خود با پیمانکاران خارجی، روابط 15 ساله شوروی و ایران حیاتی شود. (طبقه بندی نشده).

با وجود قطع برنامه کار در نتیجه انباشته شدن کالاها در مرز ایران حدود 4000 تکنیسین روسی به کار بر روی پروژه های مهم شوروی در ایران ادامه داده اند. به این تکنیسینها اجازه داده شده است که کوره های ذوب و کوره های کک سازی در کارخانه اصفهان را در حد آمادگی عملیاتی نگاه دارند، چون حتی یک تعطیلی موقت نیز بر این کارخانه فولادسازی ضربه زده و شروع مجدد آن دو سال و یا بیشتر طول خواهد کشید. کار پروژه های دیگر روسی عبارتند از: (الف) یک سد ثانویه بر روی رود ارس، که در هر سوی رود 48600 هکتار زمین را آبیاری خواهد کرد و به نیروی برق هر کشور 100 مگاوات خواهد افزود؛ (ب) احداث یک نیروگاه حرارتی 1200 مگاواتی در اهواز؛ و (ج) کارخانه ابزارآلات ماشین سازی اراک که ظریف سالانه آن از 30000 تن به 50000 تن افزایش خواهد یافت. (سری).

به دنبال چندین ماه عملیات منقطع، خط لوله ایگات - که گاز ایران را به مرز شوروی می رساند بسته شد. میزان صادرات شوروی به 635 میلیون دلار رسید، ولی میزان واردات آن به علت تعطیل کار این خط لوله شدیدا کاهش یافت. در مورد وضع ارسال سلاحهای روسی به ایران در سال 1978 اطلاعی در دست نیست، امکان فروشهای بیشتر در آینده نزدیک نیز چندان زیاد نیست.(خیلی محرمانه) نابسامانیهای ایران، حضور شوروی در این کشور را توأم با عدم قطعیت کرده است. مسکو ظاهرا معتقد است که ایران به فروش گاز به شوروی ادامه خواهد داد و قراردادهای موجود نیز به قوت خود پا برجا خواهند بود. که یکی از این قراردادها توافق 3 میلیارد دلاری سال 1975 برای عمران و آبادانی دو طرف مرز ایران و شوروی می باشد. در پایان سال 1978، بیش از یک میلیارد دلار قراردادهای تجاری

ص: 600

منتظر اجرا بود و دیگر پروژه ها نیز تنها به صورت طرح باقیمانده بود، این قراردادها و طرحها عبارتند از:

(الف) کارخانه های صنعتی در اصفهان و کرمان به ارزش یک میلیارد دلار طبق توافق سال 1976؛ (ب) یک نیروگاه 450 میلیون دلاری در اصفهان؛ (ج) یک بخش 250 میلیون دلاری از خط لوله ایگات - 2؛ (د) یک رابط راه آهن با شوروی طبق توافق سال 1976؛ (ه) یک کارخانه آلومینیوم سازی 500 میلیون دلاری که هنوز هم تحت بررسی می باشد؛ و (و) سه برابر کردن ظرفیت کارخانه ذوب آهن اصفهان. (خیلی محرمانه).

اطلاعات مقدماتی حاکی از آن است که ایران برنامه ساختمان یک خط لوله براساس توافق سه جانبه 20 ساله در سال 1975 با شوروی و فروش گاز به اروپای شرقی را کنار گذاشته است. براساس این توافقنامه مسکو می بایست بخشی از خط لوله 1500 کیلومتری (ایگات - 2) را بسازد تا سالانه 475 میلیارد فوت مکعب گاز را به مرز شوروی در آستارا برساند. شوروی در ازای دریافت این گاز، می بایست 390 میلیارد فوت مکعب گاز خود را به اطریش، آلمان غربی و فرانسه بدهد که ایران نیز در ازای آن ارز معتبر دریافت کند. مسکو نیز 85 میلیارد فوت مکعب گاز را به عنوان هزینه احداث خط لوله دریافت می کرد. سالانه 130 میلیارد فوت مکعب دیگر از گاز ایران نیزبه چکسلواکی ارسال می گردید. گرچه کشورهای ثالث کار را بر روی بخشی از خط لوله آغاز کرده اند، ولی ما در مورد وضع این خط لوله و میزان مشارکت شوروی در آن اطلاعی نداریم. (طبقه بندی نشده).

رابطه بین ایران و شوروی که در نتیجه مرز مشترک تکامل یافته از طریق منافع اقتصادی دو جانبه نیز مستحکم شده است. توافق سال 1966 شوروی برای احداث یک خط لوله گاز طبیعی از حوزه های جنوب غربی ایران تا آستارا در مرز شوروی، مبادلات بازرگانی این دو کشور را تا سال 1978 به یک رابطه میلیارد دلاری تبدیل کرد و سبب شد که تهران بتواند محصول بی مصرف پیشین خود را (یعنی گازی که آتش زده می شد) سالانه منبع 200 میلیون دلار درآمد ارزی بسازد. جریان سالانه 350 میلیارد فوت مکعب گاز ایران به شوروی از سال 1970 توانسته است منبع بسیار عظیمی برای پرداخت قروض 4/1 میلیارد دلاری تهران، بابت کمکهای نظامی و اقتصادی شوروی باشد. (طبقه بندی نشده).

انتقال گاز ارزان قیمت ایران به مناطق ماوراء قفقاز شوروی را از احداث یک خط لوله طویل از حوزه های خود به این منطقه معاف ساخت. ارسال این گاز از ایران به شوروی سبب شده است که مقداری از گاز شوروی به همپیمانان آن در اروپای شرقی و دیگر مشتریان دارای ارز معتبر صادر گردد. (طبقه بندی نشده).

شوروی و ایران از روابط تجاری خود که مرهون برنامه کمک شوروی است نفع بسیار برده اند. فروش تجهیزات مسکو به ایران پس از سال 1973 و به دنبال راه یافتن به بازار خریدهای ایران به اوج خود رسید و در سال 1977 ایران به صورت بزرگترین بازار کالاهای روسی در جهان سوم درآمده بود. علاوه بر فروشهای 575 میلیون دلاری شوروی در آن سال مسکو از طریق خدمات فنی در پروژه های ایران نیز 50 میلیون دلار به دست آورد. گرچه سهم شوروی از کل تجارت ایران (شامل صدور نفت) کمتر از 5 درصد بود، ولی ورود ماشین آلات از شوروی به ایران سهم عمده ای در عمران این کشور داشت. (طبقه بندی نشده).

در اروپای شرقی، ناآرامیهای ایران مهمترین تأثیر را بر رومانی گذاشت، چون بخارست روابط

ص: 601

گسترده تجاری و فنی با تهران برقرار کرده بود و از نظر واردات نفتی نیز دو سوم واردات خود را به آن کشور متکی بود.در پایان سال رومانی به دیگر عرضه کنندگان نفت روی آورده بود تا 600000 بشکه نفتی را که قبلاً از ایران خریداری می کرد جبران نماید. در اوائل سال 1978، مجارستان و لهستان توافق کردند که با همکاری شوروی نیروگاه حرارتی 400 میلیون دلاری اصفهان را بسازند و ایران نیز توافق کرد تا تجارت نفتی خود با اروپای شرقی را گسترش دهد. تهران (الف) با امضاء یک قرارداد متعهد شده بود که تا سال 1980 میزان تجارت خود با رومانی را به یک میلیارد دلار برساند، و (ب) براساس امضاء یک پروتکل 215 میلیون دلاری متعهد شده بود که 35 درصد نفت مجارستان را تأمین نماید.(خیلی محرمانه).

عراق. اذیت و آزار کمونیستهای عراق توسط بغداد، آشتی عراق و سوریه، سوءظن بغداد در مورد مقاصد شوروی و کوبا در شبه جزیره عربی، و حمایت شدید عراق از شورشیان اریتره در اتیوپی، دست به دست هم داد و بحران روابط شوروی و عراق را در سال 1978 پدید آورد. با این وصف، شوروی به عنوان منبع اصلی تسلیحات، تجهیزات پشتیبانی و کمک فنی عراق در سال 1978 به تلاشهای خود ادامه داد.

(خیلی محرمانه).

ظاهرا این دو کشور در سال 1978 قرارداد جدیدی را امضاء نکرده اند. ولی شایعاتی پراکنده شده است که یک هیئت عالیرتبه نظامی عراق در ماه نوامبر با مسکو معاملات تسلیحاتی انجام داده است.

(S NF NC) بغداد بیشتر سلاحهای مدرن و به خصوص هواپیماهای مورد نیاز خود را از غرب خریداری می کند.

در سالهای 78-1977 این خریدها (که اغلب از فرانسه انجام شده) به 2 میلیارد دلار یعنی 2 برابر کل سفارشات تسلیحاتی آن به غرب در بیست ساله گذشته رسیده است. تجهیزات غربی نه تنها تجهیزات روسی را کامل می کند، بلکه فرصت راه یابی دیگر تولیدکنندگان سلاح را به این بازار انحصاری شوروی و اروپای شرقی ایجاد می نماید. کشورهای کمونیستی در دو دهه گذشته حدود 5 میلیارد دلار سفارشات تسلیحاتی از طرف عراق دریافت کرده بودند، که نیمی از آن در سالهای 78-1974 ارسال شده بود.

تحویل سلاح توسط شوروی در سال 1978 تقریبا به اوج خود یعنی 610 میلیون دلار رسید. عراق که به علت غنای آن از نظر ارز معتبر یکی از مشتریان ارجح به شمار می رفت، پیشرفته ترین تجهیزات را قبل از هر مشتری دیگر شوروی دریافت می کرد. هواپیما 60 درصد تجهیزات ارسالی توسط شوروی را تشکیل می داد که شامل آخرین مدل هواپیمای شوروی می گردید. شش فروند جت باری دور برد 76 - IL(که اولین هواپیماهای صادراتی شوروی از این نوع است)، بر اساس قرارداد 1977 در نیمه دوم سال 1978 به عراق تحویل داده شد. عراق پس از الجزایر دومین کشور خارج از پیمان ورشو بود که هلیکوپترهای رزمی 24 - MIرا دریافت می کرد.

10 فروند هلیکوپتر 24 - MI و 60 فروند هلیکوپتر 8 - MI بزرگترین یگان هلیکوپتر رزمی در جهان عرب را نصیب عراق کرده است. علاوه بر این، بغداد 30 فروند جت جنگنده سوخو (احتمالاً از نوع سوخو 22/20، جت جنگنده بمب افکن) و 8 فروند میگ - 21 نیز از شوروی دریافت کرده است.(S NF NC).

عراق نیز مانند لیبی و سوریه در زمره تنها کشورهای در حال توسعه درآمد که توانست موشک زمین به هوای سام - 9 را که سلاحی مؤثرتر از سام - 7 در برابر جنگنده های پیشرفته است، دریافت دارد. تعداد

ص: 602

زیادی تانک، نفربرهای زرهی، توپ و قطعات توپخانه به عراق ارسال گردید تا برنامه توسعه نیروهای زرهی و توپخانه نیروی زمینی به مرحله اجرا درآید. (سرّی).

معاملات تسلیحاتی این کشور با اروپای شرقی در سال 1978 عبارت بودند از (الف) یک قرارداد 25 میلیون دلاری با مجارستان برای دریافت تجهیزات نامعلوم؛ (ب) حدود 8میلیون دلار کامیون از آلمان شرقی؛ (ج) مقادیر کمی اقلام سررشته دارای از چکسلواکی ارسالیه های اروپای شرقی سومین ناو نیرو بر لهستانی را نصیب عراق نمود، و 150 توپ ضدهوایی 57 میلی متری اس-60 و مقادیر زیادی سلاحهای سبک مجارستانی را که رویهم رفته 50میلیون دلار ارزش داشتند نصیب این کشور کرد.(S NF).

مستشاران نظامی شوروی در عراق با افزایش کمی به 1100 نفر رسید تا ورود تجهیزات دفاع هوایی و هواپیماهای پیچیده به این کشور به سهولت انجام شود. حدود 550 نفر پرسنل شوروی در ارتش عراق به کار مشغول بودند که 500 تن از آنان در نیروی هوایی و 50 تن از آنان در نیروی دریایی به سر می بردند.

علاوه براین، حدود 150 کوبایی و 100 پرسنل نظامی اروپای شرقی به عنوان مستشار و تکنیسین مورد استفاده واقع شدند. حدود 100 تن از پرسنل نظامی عراق برای طی دوره های آموزشی به شوروی و 150 تن از آنان به اروپای شرقی روانه شدند که تعداد آنها معادل تعداد روانه شده در سال 1977 بوده است.

(سرّی).

با وجود اینکه عواید نفتی 11 میلیارد دلاری عراق به بغداد اجازه می دهد که به انتخاب خود از تخصص خارجی بهره برداری کند، ولی عراق باز هم به کشورهای عضو شورای کمک دو جانبه اقتصادی در رابطه با کارهای عمرانی، به خصوص عمران منابع آب و نیرو متکی است. علاوه بر ملاحظات ژئو سیاسی، کمونیستها رابطه نفتی و اکتساب ارز معتبر را با اشتیاق تمام دنبال می کنند. تقریبا تمام نفت ارسالی عراق به شوروی، چه به صورت بازپرداخت قروض گذشته و چه به صورت پایاپای در ازای ارز معتبر بار دیگر به فروش می رسد. (طبقه بندی نشده)

ص: 603

در سال 1978، مسکو با انعقاد یک قرارداد 140 میلیون دلاری تعهد کرد که برنامه تزریق آب به حوزه نفتی رومیله (Rumaylah) را دنبال کند تا مشکلات مربوط به کاهش فشار که ظرفیت تولیدی این حوزه را پایین آورده است، از میان برداشته شود و توافق کرده است که یک کارخانه نمک و آب زدایی نفتی نیز براساس اعتبار سال 1976 احداث نماید. کمک شوروی به صنعت نفت ملی عراق، دومین و مهمترین هدف کمکهای شوروی به عراق، با آغاز تولید در حوزه Luhais که توسط روسیه توسعه یافته بود و در جنوب عراق واقع شده (به میزان 50000 بشکه در روز) افزایش بیشتری یافته است. تمام بازده این حوزه که براساس یک قرارداد 22 میلیون دلاری شوروی توسعه یافته است، به خارج صادر می گردد. در پایان سال 1978 یعنی با قطع صدور نفت ایران کمونیستها به عرضه نفتی دراز مدت علاقه بیشتری نشان دادند.

(طبقه بندی نشده).

در سال 1978، سازمانهای شوروی فعالانه در مورد چند قرارداد تجاری پرمنفعت شامل: (الف) یک نیروگاه آبی 600 مگاواتی بر روی رود بزرگ زاب(Zab) (ب) یک نیروگاه حرارتی 350 میلیون دلاری در بجیل (Bajil)؛ (ج) یک پروژه انتقال نیرو، به مناقصه پرداختند. مسکو تعهد کرده است که حدود 2 میلیارد دلار کمک به پروژه های نیرو و آبیاری عراق براساس قراردادهای تجاری و کمکی که نیمی از آنها در سال 1976 امضاء شده بود، برساند.(S NF).

در سال 1978 حدود 6500 نفر از پرسنل روسی و اروپای شرقی بر روی پروژه های عمرانی عراق کار می کردند و برای اولین بار عراق 400 پزشک کوبایی را براساس پروتکل امضاء شده در اواسط سال به کار گرفت. به دنبال اعطای قراردادهای جاده سازی و مسکن اعطایی به هاوانا در سال 1978 تعداد بیشتری از کوباییها به عراق خواهند آمد، و علاوه بر این بغداد از کوبا 300 پرسنل پزشکی دیگر نیز خواسته است. (سرّی) یمن شمالی. رابطه بین یمن شمالی و شوروی در سال 1978 به علت حمایت شوروی از یمن جنوبی که به خرابه کاری و تروریسم در یمن شمالی پرداخته بود روبه وخامت نهاد. در همان حال برنامه های گسترده مدرن سازی ارتش، با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت تجهیزاتی آمریکا و فرانسه سبب سوق دادن یمن شمالی به سوی غرب گردید. (خیلی محرمانه). معذلک، نقش سنتی مستشاری نظامی شوروی (تا سطح واحدها) موقعیتی را برای آن فراهم آورده است که حضور آن را دائمی می سازد. در سال 1978 مسکو، تانک، هواپیمای باری، میگ - 17 و قایقهای گشتی Zhuk به این کشور تحویل داد. لهستان 50 دستگاه تانک تی - 54 به این کشور داد که هر 50 دستگاه آن توسط رئیس جمهور قشمی فقید سفارش شده بود.(S NF). در بخش اقتصادی شوروی توافق کرد که با ارائه 38 میلیون دلار اعتبار جدید ظرفیت کارخانه سیمان سازی 100000 تنی بجیل (Bajil) ساخته شده توسط روسیه را تا سه برابر بالا ببرد. این قرارداد جدید کل کمکهای اختصاص یافته روسی را به 140 میلیون دلار رسانید. (طبقه بندی نشده).

در اواخر سال 1978 چین قراردادی برای ساختن یک سالن کنفرانس در صنعا امضاء کرد. ولی بنا به یک گزارش، چین به علت مشکلات تولیدی از پروژه کارخانه نساجی که توسط خودشان در صنعا ساخته شده و از بزرگترین کارخانه های صنعتی یمن می باشد اخراج خواهد شد. (خیلی محرمانه).

یمن جنوبی. سیاستهای رادیکال یمن جنوبی و اعطای اجازه استفاده از تأسیسات هوایی و دریایی یمن جنوبی به شوروی این کشور را یک وسیله بسیار مفید برای دیپلماسی تسلیحاتی شوروی ساخته است. شوروی در سال 1978 مهمترین منبع عرضه تجهیزات نظامی عدن به شمار می رفت. طبق گزارش، شوروی توافق کرده بود که پایگاههای دریایی و هوایی چندی در یمن بسازد تا احتمالاً نیازهای خود را برآورده سازد. یک قرارداد جدید 75 میلیون دلاری و دو اسکادران میگ - 21، تانک تی - 62 و موشکهای زمین به زمین را نصیب عدن خواهد کرد. مهمترین اقلام موجود در محموله 135 میلیون دلاری شوروی در سال 1978 عبارت بودند از اولین ناو مین یاب عدن، اولین هواپیمای جنگنده بمب افکن سوخو - 22/20 و اولین توپ ضد هوایی 4/23 - ZSU بخشی از تجهیزات جدید، در قبال کمک یمن جنوبی به اتیوپی در اوگادن و ارزیابی مسکو از حفاظت منافع شوروی توسط یمن جنوبی در شاخ آفریقا و شبه جزیره عربی به این کشور هدیه داده شده است. (S NF).

مسکو در حمایت از فعالیتهای خود در یمن جنوبی به دیگر کشورهای کمونیستی نیز متکی بود.

بلغارستان و مجارستان قراردادهای تسلیحاتی و مهماتی کوچکی با جمهوری دموکراتیک خلق یمن منعقد ساختند و حدود 1000 نفر از پرسنل کوبایی و آلمان شرقی حضور 500 نفری شوروی را تکمیل نمودند. این کادر به تحکیم قدرت دولت جدید کمک کرده و آموزشهای سیاسی و اطلاعاتی ارائه کردند.

(سرّی).

گزارش مربوط به نجات اقتصاد یمن جنوبی توسط کمونیستها به دنبال تحریم اعراب خالی از اغراق

ص: 604

نیست. علیرغم درخواست عدن برای دریافت کمک از دولتهای کمونیستی به جای کمکهای از دست رفته اعراب، از کشورهای اروپای شرقی تنها مجارستان و آلمان شرقی کمکهایی ارائه کرده اند، به این ترتیب که مجارستان 9/5 میلیون دلار کمک کشاورزی و آلمان شرقی نیز وامهایی در رابطه با کالاهایی مصرفی و گسترش ماهیگیری در اختیار این کشور قرار داده اند. فقط یک کمک 85 میلیون دلاری برای برنامه پنجساله دوم عدن و 5 میلیون دلار کمک غذایی و کمکهای دیگر در سال 1978 از طرف شوروی ارائه گردید. در حالی که قبلاً شوروی در سال 1976 اعلام کرده بود که میزان کمکهای خود به یمن جنوبی را در سالهای 80-1976 به چهار برابر گذشته خواهد رسانید. مقداری از کمک اعلام شده نیز ممکن است از طریق هزینه های تأمین شده توسط شوروی در برابر کسری تجاری عدن ارائه شود که این کسری به دنبال افزایشی صادرات شوروی به یمن جنوبی در سالهای 77 - 1976 بدون افزایش قابل قیاس واردات پدید آمده بود. مسکو همچنین توافق کرده است که مدت بازپرداخت قروض عدن را مورد تجدید نظر قرارداده (که اکنون در مدت 12 سال با 5/2 درصد نرخ بهره پرداخت خواهد شد) و در مورد نرخ بهره نیز ملاحظاتی صورت بگیرد.(سرّی).

چین در تلاش برای برقراری حضور خود در عدن در سال 1978 توافق کرد که علاوه بر ارائه 5 میلیون دلار کمک نقدی فعالیتهای جاده سازی خود را بیش از آنچه که بین Shihrو Sayhut ادامه داشت افزایش دهد. چین ساختمان پنج سردخانه در Mukalla را براساس کمکهای ماهیگیری خود به یمن جنوبی آغاز کرده است. پرسنل چین در یمن جنوبی از محبوبیت خاصی برخوردار هستند، چون آنها سخت فعالیت می کنند و از سیاستهای داخلی نیز اجتناب می ورزند.(S NF) سوریه. علیرغم وخامت روابط سیاسی شوروی و سوریه در سال 1978 و پیدایش منابع مالی جدید جهت تأمین تجهیزات نظامی از منابع غیر کمونیستی، سوریه مایل نیست رابطه تسلیحاتی خود با شوروی را قطع نماید. معذالک دمشق نسبت به فعالیتهای شوروی و کوبا اعتراض نمود و سلاحهای روسی در اختیار انقلابیون اریتره قرار داد.(S NF).

عوامل سیاسی نقش چندان مهمی در عدم تمایل شوروی به انعقاد قراردادهای جدید نظامی با سوریه در سال 1978 نداشت. سیاست تسلیحاتی شوروی در سوریه انعکاس ارزیابی نیازها و ظرفیت جذب تسلیحاتی در نیروهای مسلح دمشق از طرف شوروی می باشد، مطالعات اخیر شوروی در سوریه نشانگر تأخیر در قراردادهای جدید است تا محموله های عظیم اخیر در ارتش سوریه به خوبی جذب شود تقاضای تسلیحاتی سوریه در سال 1978 شامل یک قرارداد 9 میلیون دلاری خدمات و تجهیزات پشتیبانی روسی گردید. تجهیزات ارسالی شوروی بالغ بر 310 میلیون دلار یعنی کمتر از میزان آنها در دو سال گذشته بود. حدود 275 میلیون دلار تجهیزات دیگر براساس قرارداد نظامی 6/4 میلیارد دلاری دمشق بعدا به این کشور ارسال خواهد شد که احتمالاً تانکهای تی - 72 و جنگنده های میگ 25 را نیز دربرخواهد گرفت. (S NF).

گرچه ارسال هواپیماها در سال 1978 ( به ارزش تقریبی 100 میلیون دلار) توام با کاهش بود، ولی این هواپیماها شامل دو اسکادران آخرین مدل میگ - 21 بود. حداقل 14 آتشبار از موشکهای جدید زمین به هوا (سام - 2، سام - 3، و سام - 6) یعنی 4 آتشبار بیش از سال 1977 در این کشور مستقر گردید، سوریه برای اولین بار دو فروند قایق گشتی دارای موشکهای هدایت شونده اوزا - 2 را دریافت نمود.

ص: 605

ارسال تجهیزات زمینی نیز کمتر از سال 1977 بود و شش تانک تی- 62، 54 دستگاه نفربر زرهی پی ام پی 54، 33 دستگاه APCS و 14 توپ ضد هوایی 4/23 - ZSU را در بر می گرفت. سوریه اخیرا به تغییر منابع تأمین سلاح خود علاقه نشان داده است.(S NF NC).

در سال 1978 قراردادهای تسلیحاتی اروپای شرقی به سطح 111 میلیون دلار رسید که نیمی از آن از طریق آلمان شرقی تأمین شده است، و 50 میلیون دلار اعتبار بزرگترین کمکی است که این کشور به یکی از کشورهای رو به رشد جهان کرده است. چکسلواکی با یک قرارداد 43 میلیون دلاری در رابطه با 35 فروند ال - 39 و 40 فروند جت آموزشی یو - میگ - 15 و تجهیزات رادیویی در ردیف بعدی قرار گرفت.

قرارداد آلمان شرقی تجهیزات ویژه الکترونیک، اجزاء تعمیراتی جنگنده میگ - 21 و کمک به نیروهای امنیت داخلی سوریه را شامل می گردد. مجارستان نیز توافق توافق کرد که حدود 10 میلیون دلار تجهیزات مخابراتی به این کشور بدهد. کشورهای اروپای شرقی معادل 40 میلیون دلار تجهیزات نظامی ساخت چکسلواکی به این کشور ارسال کردند. چکسلواکی 160 تانک تغییر یافته تی - 55، 10 موشک انداز فراگ - 2 مستقر بر کامیونهای تاترا، چهار هواپیمای آموزشی ال - 29 و 2 فروند هواپیمای آموزشی یو - میگ - 15 به این کشور تحویل داد.(S NF).

مسکو 200 تکنیسین دیگر به 2200 مستشار نظامی خود در سوریه در سال 1977 افزود که احتمالاً این افزایش میزان کارایی پرسنلی آن را به دنبال نارضایتی سوریه از کیفیت آموزشی شوروی بالا برده است. حدود 180 نفر از پرسنل اروپای شرقی نیز در سوریه مشغول به کار بوده اند:

* 60 نفر از پرسنل آلمان شرقی در رابطه با تعمیر و نگهداری هواپیماها و تعداد کمی از آنها در رابطه با امنیت داخلی کار می کردند.

* 60 نفر از پرسنل چکسلواکی در رابطه با پیاده کردن تانکهای تی- 550 و آموزشهای مخابراتی به کار گرفته شده بودند.

* 50 نفر از پرسنل آموزش مهندسی و فنی در آکادمی فنی نظامی Aleppoمشغول به کار بودند.

* 10 نفر از پرسنل بلغاری نیز هلیکوپترها را تعمیر می کردند. علاوه بر این کره شمالی نیز با یک نیروی 30 نفره در تولید مهمات به این کشور یاری می داد. (S NF NC).

سوریه 500 تن از پرسنل نیروی هوایی خود را در سال 1978 جهت گذراندن دوره های آموزشی پرواز ال - 39 و تعمیر و نگهداری به چکسلواکی اعزام کرد. در سال 1978 تنها 100 تن از پرسنل سوری به شوروی جهت طی دوره های آموزشی رفتند، چون سوریه در چند سال گذشته بر آن بود که تعداد افراد اعزامی خود به شوروی را که در سال 1973 معادل 700 نفر بود دائما کاهش دهد.(S NF NC) مهمترین رویداد در روابط اقتصادی شوروی در سال 1978 پایان کار احداث سد و نیروگاه 800 مگاواتی 10 ساله فرات بود و این رویداد آن قدر مهم بود که ریاست کمیته دولتی روابط اقتصادی خارجی شوروی برای شرکت در این جشن به سوریه سفر نمود. این پروژه نیم میلیارد دلاری که شوروی 185 میلیون دلار آن را تأمین کرده بود، بازده برق سوریه را دو برابر کرد و میزان زمینهای قابل کشت سوریه را سالانه 700000 هکتار افزایش خواهد داد.(S NF NC).

گرچه شوروی کمک جدیدی به سوریه نداد، ولی با امضاء یک پروتکل متعهد همکاری در زمینه صنعت نفت گردید و حدود 100 کیلومتر از راه آهن دمشق - حمص (Homs) را به پایان رسانید، که قرار

ص: 606

است در سال 1978 به طور کامل وارد مرحله عملیاتی گردد. درباره پروژه های عظیم درخواستی سوریه براساس توافقنامه 300 میلیون دلاری سال 1976 ( یک نیروگاه هسته ای، یک کارخانه ذوب آهن و آبیاری وسیع) هنوز اقدامی به عمل نیامده است.(طبقه بندی نشده) آلمان شرقی در سال 1978 معادل 350 میلیون دلار اعتبار جهت خرید تجهیزات به سوریه داد که بزرگترین کمک آلمان شرقی به یکی از کشورهای جهان سوم به حساب می آید. این کمک جدید احتمالاً در مورد دو کارخانه سیمان سازی (130 میلیون دلار)، یک نیروگاه 30 میلیون دلاری، یک کارخانه نساجی، و یک کارخانه تولید لامپ های برقی مصرف خواهد شد. (خیلی محرمانه).

برنامه 400 میلیون دلاری رومانی که در دهه گذشته آغاز گردید این کشور را به صورت فعالترین کمک دهنده سوریه در آورده است. بزرگترین پروژه رومانی در جهان سوم یعنی پالایشگاه نفت بانیاس به ظرفیت 120000 بشکه در روز به ارزش 400 میلیون دلار در پایان سال وارد عملیات آزمایشی گردید که پس از براورد نیازهای سوریه در رابطه با گاز، نفت سوختی، و دیگر محصولات، برای صادرات نیز مازادی تولید خواهد کرد. نیمی از کمکهای رومانی صرف این پروژه شده است.؛ یک چهارم دیگر صرف اجرای یک پروژه فسفات در حمص گردید که در سال 1979 ساختمان آن به پایان خواهد رسید. رومانی در سال 1978 در مورد یک کارخانه ذوب آهن اقدام به مناقصه کرد و طی یک قرارداد 50 میلیون دلاری تجاری گسترش پروژه صنعت گاز سوریه را به عهده گرفت. (سرّی).

کشورهای کمونیستی از تلاش سوریه در گسترش پایگاه صنعتی بخش عمومی که 85 درصد سرمایه گذاریهای درون کشوری را تشکیل می دهد، سود سرشاری می برند. در این خصوص اروپای شرقی با شرایط باز پرداخت سخاوتمندانه به رقابت پرداخته است. کشورهای کمونیستی از طریق این قراردادهای عمرانی سهم عظیمی از بازار ماشین آلات و تجهیزات سوریه را به خود اختصاص داده اند در سال 1977 آنها 20 درصد از کل واردات سوریه را تأمین می کردند و احتمالاً در سال 1978 نیز همین مقدار واردات را تأمین می کنند. (طبقه بندی نشده).

ترکیه. سفر نخست وزیر اجویت در اواسط سال به مسکو و صحه گذاردن وی بر «سند سیاسی» که شوروی چندین سال در تلاش برای آن بود مرحله جدیدی را در روابط ترکیه و کشورهای کمونیستی گشود. این کشورها با عمیق تر شدن بحران اقتصادی ترکیه کمکهای اقتصادی عظیمی به این کشور پیشنهاد کردند و شوروی براساس قرارداد 10 ساله 1975 معادل 2/1 میلیارد دلار کمک به ترکیه داده است، شوروی در رابطه با کارخانه ذوب آهن اسکندرون و کارخانه آلومینیم سازی Seydesehir و چند نیروگاه شدیدا مورد نیاز ترکیه کمکهای خود را ارائه کرده است.

همان گونه که در ذیل گفته خواهد شد، در پایان سال پروژه هایی که به 4 میلیارد دلار اعتبار شوروی نیاز دارد مورد بحث قرار گرفته بود. (خیلی محرمانه).

گرچه شوروی ظاهرا آماده است تا اعتبارهای لازم برای کارخانه اورهانلی (Orhaneli) با شرایط بازپرداخت 10 ساله و نرخ بهره 5/4 درصد تأمین کند، ولی مقامات ترکیه امید دارند که شوروی حداقل 450 میلیون دلار دیگر نیز به پروژه های مطرح شده در فهرست برنامه 85-1981 اختصاص دهد.

(S NF).

علیرغم اصرار ترکیه به انجام معاملات پایاپای نفت و گندم برای جبران کمبود نیرو تا پایان سال

ص: 607

1978، شوروی در این رابطه قراردادی را منعقد نساخته است. طبق این درخواست قرار بود که شوروی حدود 60000 بشکه نفت روزانه خود را از سال 1979 (حدود بیست درصد نیاز ترکیه) در ازای گندم و تنگستن به ترکیه بفروشد. موازنه تجاری نیز از طریق ارز معتبر برقرار می شد. این قرار داد نفتی سطح تجارت سالانه 400میلیون دلاری را که بر اساس قرارداد امضاء شده در ماه سپتامبر تعیین شده بود دو برابر می کرد. به منظور کاهش بحران انرژی ترکیه، بلغارستان و شوروی سالانه 1200 کیلووات ساعت برق به ترکیه می فروشند، که نیروی برق فروخته شده از طرف شوروی از طریق خط انتقال نیروی این کشور به مرز ترکیه تأمین می گردد. (طبقه بندی نشده).

کشورهای اروپای شرقی در سال 1978 در رابطه با کالا حمایت بی نظیری از ترکیه به عمل آوردند:

*بلغارستان 35 میلیون دلار مواد خام صنعتی به این کشور داد و پیشنهاد کرد که یک سد آبیاری بر روی رود تونکا بسازد.

*آلمان شرقی قول داد که 50 میلیون دلار اعتبار دراز مدت جهت ورود کالاهای آلمانی به ترکیه بدهد.

*رومانی توافق کرد که در طول سه سال آتی 240 میلیون دلار کالا به ترکیه صادر کند، که ارزش آن نیز از یک تا هفت سال و با نرخ بهره 7 درصد قابل پرداخت باشد. (طبقه بندی نشده) بخارست همچنین توافق کرد که (الف) کار ساختمان پالایشگاه نفتی آناتولی را سرعت بخشد، (ب) کار مربوط به احداث یک خط لوله 400 کیلو متری مربوط به همین پالایشگاه را هرچه زودتر آغاز کند، (ج) یک کارخانه فسفات احداث نماید، و (د) در رابطه با اکتشاف و تولید مواد معدنی و نفت این کشور را یاری دهد. هزینه مالی مربوط به پالایشگاه و تجهیزات اکتشاف نفتی از طریق اعتبار 200 میلیون دلاری سال 1976 تامین می گردد، لیکن در مورد هزینه دیگر پروژه ها چیزی گفته نشده است. (طبقه بندی نشده).

ظرفیت سالانهاعتبار تقریبی مورد نیاز (میلیون دلار آمریکا) نیروگاه حرارتی اورهانلی200 مگاوات154 نیروگاه حرارتی کان600 مگاوات430 توسعه کارخانه آلومینیم سید سهیر93 توسعه کارخانه ذوب آهن اسکندرون6 میلیون تن2000 معدن لیگنیت5/1 میلیون تن333 سد و نیروگاه کاوساک -کاتاران590 مگاوات400 ریخته گری30000 تن40 کارخانه آجر نسوز 90000تن33 نیروگاه هسته ای 890 تنهیچ صنعت تجهیزات برق87 خانه های پیش ساخته13 ساختن تجهیزات صنایع سنگین133 این جدول سرّی و غیر قابل رؤیت برای بیگانگان است.

ص: 608

دیگر کشورهای خاورمیانه قبرس. قبرس پروتکلی را جهت وارد کردن ماشین آلات و تجهیزات چکسلواکی امضاء کرده است، که اولین معامله این کشور براساس اعتبار 5 میلیون دلاری سال 1976 به حساب می آید. (طبقه بندی نشده) یونان. چین و شوروی روابط خود با یونان را گسترش داده اند. مسکو توافق کرده است که امکان (الف) تأمین هزینه مالی مربوط به احداث یک کارخانه آلومینیم سازی در یونان را که بازده آن به شوروی صادر خواهد شد؛ (ب) استفاده از کشتی سازیهای یونان جهت تعمیر و ساخت ناوهای روسی؛ (ج) ارائه کمک فنی در مورد یک کارخانه نیروی هسته ای و (د) فروش برق و گاز طبیعی به یونان را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. علیرغم نارضایتی یونان از نصب یک نیروگاه 200 مگاواتی در اوائل سال، این کشور یک قرارداد دیگر جهت احداث یک نیروگاه 300 مگاواتی که با سوخت نفت کار خواهد کرد با شوروی امضاء کرده است. یونان و لهستان توافق کردند که به سرمایه گذاری مشترک در رابطه با بهره برداری بوکسیت یونان و احداث یک کارخانه نخ ریسی در سالونیکا مبادرت ورزند. براساس قراردادی که در اوائل سال 1978 بین یونان و پکن جهت مبادله پایاپای نفت با محصولات یونان منعقد شده بود، اولین محموله تنباکوی یونان تجارت این کشور با چین را افتتاح نمود. (خیلی محرمانه).

اردن. اردن در سال گذشته روابط اقتصادی خود با کشورهای کمونیستی را افزایش داد. قرارداد دراز مدت تجارت و همکاری اقتصادی منعقده در ماه ژوئن فعالیتهای اقتصادی، نظامی کشورهای کمونیستی پراگ در احداث نیروگاه ها، کارخانه های سیمان سازی، تولید سرامیک و کارخانه های چرمسازی در اردن خواهد شد. لهستان در اواخر ماه سپتامبر یک قرارداد همکار پزشکی با اردن امضاء کرد تا از طریق آن علاوه بر کمک فنی به اردن پرسنل این کشور را نیز از نظر پزشکی آموزش دهد، رومانی با یک قرارداد 170 میلیون دلاری مربوط به گسترش پالایشگاه Zarqa که در اثر مشکلات موجود با پیمانکاران، ساختمان آن به پایان نرسیده بیشترین منافع را در این کشور به دست آورده است. چین اولین قرارداد تجاری خود را با اردن امضاء کرد و امان در مورد گسترش فسفات در یک منطقه جدید در ازای سنگ فسفات به شوروی امتیازاتی داده است. (S NF NC).

کویت. کشورهای کمونیستی بی سر و صدا به تلاشهای خود برای راهیابی به بازارهای کویت ادامه داده اند و شوروی نیز با استفاده از تنها قرارداد تسلیحاتی بزرگ کویت با کمونیستها که یک قرارداد 51 میلیون دلاری با شوروی جهت دریافت تجهیزات دفاع هوایی است، سلاحهای مورد نیاز را به این کشور ارسال داشته است. براساس همین قرارداد کویت در سال 1978 موشکهای فراگ - 7، موشک اندازهای فراگ، و موشکهای سالم - 7 را از شوروی دریافت نمود. یک هیئت نظامی کویتی در ماه نوامبر به مسکو رفت تا پیرامون مشکلات آموزشی و تعمیر و نگهداری موشکها گفتگو نماید و علاوه بر این اعلام کرده است که این کشور به مسکو اجازه نخواهد داد که مستشاران نظامی دیگری به این کشور ارسال نماید. چین پیشنهاد کرده است که 4500 کارگر خود را به کویت بفرستد تا پیرامون یک پروژه مسکن 4000 واحدی ارزان قیمت و احداث یک استادیوم که براساس قرارداد بازرگانی در کویت احداث خواهد شد، کار خود را آغاز نمایند. این اولین تلاش عمرانی بازرگانی چین در جهان سوم است که در قبال دریافت هزینه پروژه، انجام خواهد شد. رومانی نیز امید مشارکت کویت را در پروژه پتروشیمی Navodari در دریای سیاه از دست داده و در جستجوی جلب سرمایه های لیبی در این زمینه است. براساس توافق اولیه کویت

ص: 609

می بایست علاوه بر تأمین 49 درصد سرمایه لازم روزانه 160000 بشکه نفت خام به رومانی بفروشد.

آلمان شرقی از وضع بهتری برخوردار است چون شرکت سرمایه گذاری بین المللی کویت اولین وام سندیکای تمام عربی آلمان شرقی را در رابطه با ورود غله و علیق از غرب با نرخ روز فراهم کرده است.

این نهاد کویتی سال گذشته حدود 50 میلیون دلار وام مشابه را در رابطه با لهستان فراهم آورد. (سرّی).

عمان. عمان و چین در ماه مارس 1978 روابط دپیلماتیک خود را در سطح سفارت آغاز کردند.

(طبقه بندی نشده).

عربستان سعودی. در سال 1978، چین، رومانی، و شوروی به برقراری روابط دپیلماتیک با عربستان سعودی اظهار تمایل نمودند. (طبقه بندی نشده).

امارات متحده عربی. در میان امارات متحده عربی، در سیاستهای ضد کمونیستی ابوظبی تغییری حاصل نشد، گرچه آلمان شرقی اجازه یافت که اولین دفتر تجاری خود را مانند رومانی در دوبی افتتاح نماید. آلمان شرقی توافق کرده است که پزشکان لازم برای بیمارستانهای ابوظبی را روانه این امارت نماید. شارجه در اوائل سال 1978 میزبان اولین نمایشگاه تجاری اروپای شرقی از طرف چکسلواکی بود. چکسلواکی امیدوار است بتواند یک نمایندگی تجاری دائمی در امارات شمالی دارای گرایشهای بازرگانی افتتاح نماید. (خیلی محرمانه).

ص: 610

تصویر 10: آسیای جنوبی قراردادهای کشورهای کمونیستی با کشورهای رو به رشد - 1978

آسیای جنوبی

کلی کودتای مارکسیستی ماه آوریل افغانستان به مسکو فرصت داد که نفوذ خود را در این کشور مرزی که از دریافت کنندگان دیرین کمکهای شوروی بوده است، افزایش دهد. در پایان سال، افغانستان یک پیمان دوستی دراز مدت با شوروی بسته بود و حدود 3000 تکنیسین اقتصادی نظامی روسی در تمام واحدهای نظامی و اقتصادی به کار مشغول شده و افراد بی تجربه منصوب توسط دولت انقلابی را هدایت می کردند.

مسکو با امضاء یک قرارداد نظامی توافق کرد که 275 میلیون دلار هواپیمای مدرن در اختیار این کشور قرار دهد و قراردادهای کمک مذاکره شده توسط دولت قبلی را نیز امضاء نمود. علیرغم شایعات مبنی بر اینکه کمکهای جدید شوروی به سطح میلیاردها دلار خواهد رسید، کشورهای کمونیستی کمکهای جدید اقتصادی به افغانستان نداده اند تا جای کمکهای عربی را بگیرد. (S NF NC).

دیگر کشورهای آسیای جنوبی نیز قراردادهای جدیدی با شوروی در سال 1978 منعقد ساختند، گرچه در مورد تاثیر ثبات بر هم زننده انقلاب افغانستان و نقش شوروی در این کودتا نگرانی بسیاری مشهود بود. مسکو که نگران تمایل دوستی روزافزون بین هند و چین و احتمال ضربه زدن آن به منافع

ص: 611

شوروی در قاره آسیا بود، در مذاکرات خود با هند اشتیاق بیشتری نشان می داد و یک قرارداد روبل و روپیه و یک قرارداد نظامی 215 میلیون دلاری با این کشور را امضاء کرده است. (S NF NC).

پاکستان در رابطه با کارخانه ذوب آهن کراچی و جهت تامین مخارج اضافی مورد نیاز، 225 میلیون دلار اعتبار دریافت نمود و اسلام آباد بزرگترین قرارداد 19 میلیون دلاری خود با شوروی را برای دریافت هلیکوپتر امضاء نمود. شوروی همچنین 58 میلیون دلار کمک برای پروژه آبیاری ماهاولی (Mahaweli) به سریلانکا داده است (S NF).

با کاهش فعالیتهای چین فعالیتهای مسکو اوج می گیرد. نفوذ چین در پاکستان که بزرگترین دریافت کننده کمکهای نظامی و اقتصادی چین بوده است، به علت روی آوردن پاکستان به غرب در جهت اکتساب سلاحهای پیچیده تر و قابل رقابت با تسلیحات هند کاهش یافته است. اکثر کشورهای آسیای جنوبی چین را یک هم پیمان با ارزش در برابر توسعه طلبی هند و شوروی در منطقه می دانند. در سال 1978، کمک نظامی جدید چین تنها 16 میلیون دلار و کمک اقتصادی آن به پاکستان و سریلانکا 85 میلیون دلار بود (S NF) افغانستان. تعداد مستشاران نظامی و اقتصادی شوروی از زمان کودتای آوریل 1978 که موجب به قدرت رسیدن دولت چپگرای نخست وزیر نورمحمد ترکی گردید، دو برابر شده است. حدود 3000 مستشار روسی به کارهای زیر مشغول هستند: (الف) آموزش نظامیان افغانی در مورد سلاحهای مدرن (ب) برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی و نظامی، (ج) پشتیبانی مهندسی و مدیریتی از ساختمان و عملیات چند پروژه عمرانی و (د) انطباق سیستم آموزشی با مارکسیسم. سرعت ارسال کمکهای شوروی معادل سرعت افزایش مستشاران روسی نبوده است، چون افغانستان قادر نیست کمکهای بیشتر را به خود جذب نماید. (S NF NC) رژیم ترکی کمی بعد از به قدرت رسیدن بزرگترین قرارداد نظامی افغانستان با شوروی را برای دریافت 275 میلیون دلار هواپیمای مدرن منعقد ساخت. شرایط قرارداد تخفیف 75 درصد، دوران باز پرداخت 12 تا 25 ساله و نرخ بهره 2 درصد را در برمی گیرد. هواپیماها عبارتند از (الف) جنگنده های سوخو - 22/20، (ب) جت جنگنده میگ - 21، و (ج) MI - 24 که قبلا در جهان سوم تنها به الجزایر و عراق تعلق داشت. شوروی همچنین توافق کرده است که در وضع تعمیرگاه میگ - 21 پایگاه هوایی بگرام که تجهیزات لازم برای تعمیر قاب و بالهای این جت را فراهم می آورد بهبودی پدید آورد (SNF NC).

براساس توافقهای پیشین ارسال تجهیزات نظامی شوروی به افغانستان علیه عناصر شورشی و دفاع کلی مرزهای این کشور ادامه داشته است. از جمله تجهیزات 46 میلیون دلاری ارسالی در سال 1978 می توان: 70 دستگاه تانک تی - 62، توپخانه، و میگ - 21آموزشی را نام برد. جریان ارسال تجهیزات استعداد فنی افغانیها را از بین برده و وابستگی کابل را از نظر حمایت کامل نظامی به شوروی تکمیل نمود.

ارتقاء دسته جمعی افسران جوان توسط حزب دموکراتیک خلق به رتبه های مهم بافت نظارت و کنترل نظامی را تضعیف و نیاز به کمک فنی شوروی را در آموزش، تعمیر، نگهداری و عملیات سلاحهای مدرن موجود در این کشور به افغانها افزایش داده است. تعداد تکنیسینهای روسی در اوائل سال 1979 سه برابر و معادل 1000 نفر گردید. حدود 100 نفر خلبان آموزشی در ماه ژانویه و براساس یک برنامه آموزشی به شوروی رفتند و از طریق همین برنامه 3700 پرسنل نظامی افغانستان در رشته های مختلف نظامی

ص: 612

فارغ التحصیل گشته اند. تعلیم دهندگان روسی هزاران تن دیگر را نیز در افغانستان آموزش می دهند. (S NF NC).

نقش سلطه جویانه مسکو در نهادهای نظامی افغانستان به سال 1956 برمی گردد که در آن زمان شوروی 100 میلیون دلار کمک نظامی به کابل داده بود. پس از آن، شوروی و چکسلواکی تنها تأمین کنندگان سلاحهای مورد نیاز افغانستان شدند. شوروی حدود 700 میلیون دلار سلاح به افغانستان ارسال داشته که 95 درصد تسلیحات این کشور را تشکیل می دهد و عبارتند از (الف) 930 دستگاه تانک متوسط (که 115 دستگاه آنها تی - 62 هستند) (ب) 645 نفر بر زرهی؛ (ج) سه گردان سام - 2 و سام - 3 و تعداد کمی سام - 7؛ (د) 640 سلاح دفاعی هوایی؛ (ه ) بیش از 3000 توپ و موشک انداز؛ (و) 390 فروند هواپیما (که 44 فروند آن میگ - 21 و 25 فروند آن سوخوی - 7 می باشند). (S NF NC).

حتی با ارسال مقادیر زیادی اسلحه و افزایش تعداد مستشاران نظامی روسی نیز استعدادهای نظامی افغانستان محدود و احتمالا از زمان کودتای 1978 کاهش نیز یافته است. به علت رهبریت و آموزش نظامی نادرست، وسایل حمل و نقل غیر مکفی و کمبود قطعات یدکی ارتش نخواهد توانست در برابر یکی از حملات مؤثر خارجی ایستادگی کند. نیروی هوایی نیز با رهبریت ناشایست، وسایل ابتدایی مخابراتی، پرسنل عملیاتی و تعمیر و نگهداری فاقد آموزش کافی، و کمبود پایگاههای هوایی دست به گریبان است.

(S NF NC).

برخلاف برنامه کمک نظامی شدید که دارای اهمیتی حیاتی برای کابل است، شوروی در حمایت از اقتصاد افغانستان کمک چندانی به کابل نکرده است. مهمترین کمک اقتصادی آموزش و خدمات فنی بوده است. با ورود طراحان دیگر شوروی در سال 1978 جهت اشغال پستهای مدیریت در وزارتخانه های اقتصادی افغانستان و بررسی و طرح برنامه های جدید، تعداد پرسنل اقتصادی شوروی دو برابر و به 2000 نفر رسید. در تلاش به منظور انطباق سیستم آموزشی و بالا بردن وابستگی سیاسی این کشور همجوار، شوروی یک برنامه درسی جدید مارکیستی و زبان روسی را در سیستم آموزشی افغانستان گنجانده است. شوروی نیز مانند کشورهای اروپای شرقی در سال 1978 معادل 2000 بورسیه دانشجویی به دانشجویان افغانستان اعطا کرده است (NF NC S).

از زمان کودتا، شوروی کمک چندانی به برنامه 3/1 میلیارد دلاری 24 سال گذشته خود نیفزوده است. از این برنامه، 500 میلیون دلار دیگر باید به این کشور تحویل داده شود. محدودیت توانایی جذب افغانستان و فعالیتهای شورشیان در مناطق اجرای پروژه ها مانع از ادامه ارسال این کمکها گشته است. با وجود عدم انعقاد قراردادهای جدید در سال گذشته، دولت ترکی 60 قرارداد مذاکره شده توسط دولت پیشین را امضاء نمود. این قراردادها200 میلیون دلار ارزش دارند؛ حداقل سه چهارم آن از طریق اعتبارات شوروی تأمین هزینه و بقیه آن نیز احتمالا تجاری است. قراردادهای امضاء شده عبارتند از:

*احداث یک پل راه آهن و عبور وسیله نقلیه 50 میلیون دلاری بر روی رود آمودریا در حیرتان به عنوان اولین خط ارتباطی مستقیم بین افغانستان و شوروی.

* 30 میلیون دلار تجهیزات نفتی جهت ارسال در سالهای 1979 و 1980.

* مطالعات و طرحهای مربوط به کارخانه ذوب مس 600 میلیون دلاری Ainakو احداث یک کارخانه 300000 تنی کود در نزدیکی کارخانه ساخته شده توسط شوروی در مزار شریف.

ص: 613

* یک پروژه 7 ساله 22 میلیون دلاری برای نقشه برداری از شمال افغانستان.

* بازسازی 5 میلیون دلاری بندر رود شرخان تا بتواند ظرفیت بارگیری 2500 تن بار در سال را داشته باشد. (خیلی محرمانه).

در ماه نوامبر، افغانستان اکتشافات جدید نفتی شوروی در شمال افغانستان را اعلام کرد که راه را برای احداث یک پالایشگاه نفتی 500000 تنی که سالها برنامه آن تهیه شده بود را هموار می سازد. صنعت نفت گسترش یافته توسط شوروی سرانجام علاوه بر تأمین نیازهای نفتی داخلی افغانستان مقدار کمی نیز برای صدور ارائه خواهد کرد. از اواسط سالهای 1960، شوروی بیش از 235 میلیون دلار را به گسترش نفت و گاز این کشور اختصاص داده است. شوروی هم اکنون سالانه 3 میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی از افغانستان دریافت می دارد (از طریق خط لوله ساخته شده توسط روسیه) و توسط همین گاز بخش اعظم قروض اقتصادی و نظامی این کشور به شوروی پرداخت می گردد. مسکو توافق کرد که در قبال گاز افغانستان در سال 1978 یک سوم بیشتر بپردازد و مدت بازپرداخت را دو تا سه سال تمدید نماید. (خیلی محرمانه).

برنامه کمک شوروی حدود نیمی از واردات مورد نیاز پروژه های کابل را در چهار برنامه پنجساله (75-1956) تأمین کرده است. دو سوم جاده ها و دو سوم ظرفیت نیروی برق افغانستان به کمک شوروی ساخته شده است. شوروی فرودگاههای اصلی و شبکه وسیع انتقال نیروی این کشور را ساخته و بیش از 40000 هکتار زمین را به زیر کشت برده است. (خیلی محرمانه).

نقش مسکو به عنوان مهمترین کمک دهنده به افغانستان وی را به صورت مهمترین شریک تجاری این کشور نیز در آورده است. در سال 1978، واردات افغانستان از شوروی (اکثرا ماشین آلات و تجهیزات، نفت و و غذا) 25 درصد افزایش و به 205 میلیون دلار رسید در حالی که صادرات این کشور به شوروی (که اکثر آن گاز طبیعی و محصولات کشاورزی بود) در سطح 100 میلیون دلار باقیمانده است. به علت وجود تورم احتمالا افزایش واردات معادل بیست درصد بوده و حجم صادرات نیز کاهش یافته است.

(طبقه بندی نشده).

علیرغم شایعات مبنی بر صدور صدها میلیون دلار اعتبار، کشورهای اروپای شرقی در سال 1978 به افغانستان کمک جدیدی نداده اند. آنها تنها براساس قرار دادهای قدیمی 40 میلیون دلاری پیمان های کوچکی با این کشور بسته اند. روند کمک چین نیز عادی بوده است. پکن در نظر دارد در رابطه با بیمارستان ساخته شده توسط خود در قندهار تجهیزات و دارو به این کشور ارسال دارد، و تصمیم گرفته است به لیست پروژه های 45 میلیون دلاری خود براساس اعتبار سال 1972 یک کارخانه سیگارسازی نیز اضافه نماید. چینیها براساس همین اعتبار احداث یک مجتمع نساجی و یک پروژه آبیاری را در پیش گرفته اند. (طبقه بندی نشده).

بنگلادش . بنگلادش برای کاهش قدرت شوروی در منطقه در رابطه با کمکهای نظامی در سال 1978 به چین نزدیک تر گردید. گرچه پکن به تقاضای داکا جهت دریافت تانک، نفربر زرهی، توپخانه، و چهار قایق گشتی شانگهای پاسخ نداده است، لیکن توافق کرده است که 11 میلیون دلار هواپیمای اف - 6 در اختیار این کشور قرار دهد. گرایش این کشور به چین در اثر امتناع شوروی در سال 1976 از ارسال قطعات یدکی برای تجهیزات 45 میلیون دلاری نظامی شوروی به بنگلادش به وجود آمده است. گرچه

ص: 614

ارسال تجهیزات شوروی در سال 1977 آغاز گردیده بود، ولی ما در مورد ارسال بیشتر این تجهیزات در سال 1978 اطلاعی در دست نداریم. (S NF NC).

شوروی در سال 1978 فعالیت خود را در زمینه اقتصادی ادامه داده بود و در رابطه با کارخانه تجهیزات برق احداث شده توسط خود براساس اعتبار سال 1972 معادل 4 میلیون دلار ابزار و رنگ در اختیار این کشور قرار داد. مسکو در دو حوزه گاز خیز این کشور دو چاه نیز حفر کرده و پیرامون گسترش نیروگاه روسی GHOROSAL به 230 مگاوات اقدام به مناقصه کرده است. معذلک هنوز هم داکا در مورد هزینه کمکهای شوروی اظهار نارضایتی می کند. خرید 2/6 میلیون دلاری گندم آمریکا در ازای ارز معتبر در سال 1978 جهت بازپرداخت گندم قرض گرفته شده در سال 1973 از شوروی، موجبات رنجش خاطر بیشتر بنگلادش را فراهم ساخت.(خیلی محرمانه).

چین در سال 1978 با ماشین آلات جدید، تجهیزات برقی، و قطعات یدکی کارخانه اردنانس تونگی (Tongi) را بازسازی کرد و با ارسال مواد خام و ارائه خدمات 125 تکنیسین خود ادامه عملیات این کارخانه را امکان پذیر ساخت. برنامه کمک 60 میلیون دلاری چین که براساس قرارداد 1977 به پیش می رود نشانگر احتیاط چین در انتخاب پروژه هاست. چین یک کارخانه تولید کود نیتراته و احداث پروژه سیل بند را آغاز کرد که محل آنها نیز انتخاب شده بود. چین توافق کرده است که درخواست بنگلادش را در مورد تصفیه خانه شکر، آسیای برنج کوبی و روغن کشی و گسترش زغال سنگ مورد ملاحظه قرار دهد.

(طبقه بندی نشده) هند . وابستگی تاریخی هند به شوروی در رابطه با تسلیحات نیروی هوایی و زمینی در سال 1978 با یک معامله 2 میلیارد دلاری خرید 170 تا 200 فروند جت جنگنده جاگوار از انگلیس کاهش یافته است.

هند پیشنهاد مسکو را برای ارسال میگ - 23 و جت جنگنده و بمب افکن سوخو - 20 به علت محدودیتهای برد و تمایل دهلی نو به ایجاد تنوع در منابع تأمین تسلیحات مورد نیاز خود نپذیرفت. هند 20 فروند هواپیمای دریایی هاریر نیز از انگلیس خریداری کرد و مایل است زیردریاییهای جدیدی از غرب خریداری نماید. گرچه هند از سالهای 1960 با خرید تجهیزات کمی از غرب تجهیزات روسی خود را تکمیل کرده و با کسب جواز، تانک ویجایانتای انگلیسی را ساخته است، خریدها و قراردادهای منعقده اخیر این کشور در غرب برای اولین بار موجب ارسال تجهیزات بسیاری از غرب به این کشور شده و حاکی از آن است که هند می خواهد منابع تأمین سلاح خود را گسترش دهد. (سرّی).

گرچه هند در بازارهای غربی فعالتر از پیش خواستار خرید تجهیزات خواهد بود، لیکن در رابطه با نیازهای اصلی تجهیزاتی اش در چند سال آتی به شوروی متکی خواهد بود. اجازه تولید داخلی هواپیماهای میگ و تجهیزات روسی دیگر بر میزان فروش تسلیحاتی شوروی به هند تأثیر خواهد بخشید. در ورود سلاحهای روسی به این کشور در سال 1978 افزایش (226 میلیون دلار) مشاهده گردید. دهلی نو که سعی دارد رابطه 3 میلیارد دلاری تسلیحاتی خود را با شوروی حفظ نماید، پیرامون کسب امتیاز تولید و مونتاژ تسلیحات دیگر روسی برای رسیدن به خودکفایی مذاکراتی انجام داده است.

(سرّی).

دهلی نو در رابطه با طرحهای بخشهای اصلی وقطعات یدکی سلاحهای روسی تولیدی توسط خود، هنوز هم به شوروی متکی می باشد. به طور مثال، موتورهای ساخت روسیه خواهد توانست نیروی لازم

ص: 615

برای چند صد میگ 21 را فراهم کرده و خطوط مونتاژ هند را از سالهای 1980 یا 1981 به راه اندازد.

بیش از نیمی از جتهای جنگنده نیروی هوایی هند یا از شوروی وارد می شود و یا با کسب اجازه از شوروی در داخل تولید می گردد. (سری) مسکو دومین جمع کن از نوع ناتیا (Natya) و یک قایق گشتی موشکی نانوچکا (Nanuchka) را براساس قرارداد سال 1975 به هند تحویل داده است. این قایق گشتی به نوع جدیدی از موشک زمین به زمین 2 - N - SSمجهز است. دهلی نو، علاوه بر این 120 دستگاه تانک تی - 55 نیز از شوروی دریافت نمود. (S NF NC).

تجدیدنظر پیرامون نرخ مبادله روبل و روپیه در ماه نوامبر اختلاف چند ساله موجود در رابطه هند و شوروی را از میان برداشت. گرچه دو طرف برای رسیدن به یک توافق امتیازاتی به یکدیگر داده اند، لیکن گرم شدن روابط بین هند و چین منجر به نرمتر شدن موضع مسکو گردیده بود. نرخ جدید 10 روپیه در ازای هر روبل قابل مقایسه با نرخ پیشین 3/8 روپیه و درخواست 12 روپیه برای هر روبل توسط شوروی است. توافق شده است که نرخ جدید در مورد باز پرداختها به کار برده نشود، لیکن در مورد قروض مهم استفاده شده از منابع اعتباری که باید بدون بهره در مدت 45 سال پرداخت گردد به کار برده خواهد شد.

این وضع 20 درصد به قروض پرداخت نشده هند به شوروی خواهد افزود. هند تلاش بسیار به خرج داد تا قروض موجود از تأثیر این قرارداد جدید مستثنی گردد و بنا به اظهارات هند، در چهار سال آینده میزان باز پرداخت سالانه 250 میلیون دلار خواهد بود. ولی تمدید مدت باز پرداخت بی سابقه توسط شوروی به 45 سال تأثیر این افزایش را بر باز پرداختهای سالانه از میان می برد. (S NF NC).

در روابط اقتصادی دو کشور نیز کاهش بحران و تشنج مشهود است چون شوروی توافق کرده است که تجهیزات مورد نیاز برای پروژه های الجزایر، ایران و نیجریه را از کارخانه های ساخت شوروی در هند خریداری نماید. دهلی نو در نظر داشت با شورای همکاری دو جانبه اقتصادی دیدار کرده و از فرصتهای پیش آمده در پیمانکاریهای اروپای شرقی استفاده کند. (S NF NC) رابطه کمک اقتصادی 20 ساله هند با کمیسیون مشترک اقتصادی عالیرتبه هند و شوروی که اهداف همکاریهای اقتصادی و فنی 10 تا 15 سال بعدی را مشخص کرده، در ماه مارس حیات تازه یافته است.

بیشترین توجه به صنایع فولاد و ماشین سازی، تولید و تصفیه نفت، حمل و نقل و مخابرات داده شده بود.

این پروژه ها عبارتند از:

* احداث یک کارخانه آلومینیم سازی به ظرفیت 600000 تن و ارزش 550-500 میلیون دلار با استفاده از اعتبار 340 میلیون دلاری سال 1977 که در ازای آن به شوروی آلومینیم داده خواهد شد.

(شوروی توافق کرده است که سالانه 300000 تن آلومینیم دریافت دارد).

* احداث یک مجتمع کوره محترقه ذوب فلز 3 میلیون تنی در ویشناکاپتنام (vishnalaptnam) * بالا بردن ظرفیت تولید آهن کارخانه های ذوب آهن ساخت شوروی در Bhilai و بوکارو (Bolaro) به 5/10 میلیون تن.

* احداث یک کارخانه استخراج نیکل به ارزش 100 میلیون دلار توسط شوروی و کوبا در ایالت اوریسا که مطالعات مربوط به آن آغاز شده و از سنگ نیکل مشابه کوبایی آن در هند در این کارخانه استفاده خواهد شد.

ص: 616

* پی جویی و گسترش نفت و گاز در غرب بنگال.

* بهره برداری از منابع منگنز و سنگ آهن نامرغوب. (خیلی محرمانه).

پس از یک دهه وقفه کاری، در سال 1978 پروژه های شوروی حیات جدیدی یافت. فشار شدیدتر شوروی برای همکاری و توافق به گسترش بیشتر صنایع سنگین بخش عمومی توأم با تکمیل کارخانه ذوب آلومینیم در کوربا (Korba) و اولین مرحله کارخانه ذوب آهن بوکارو منجر گردید. کارخانه ذوب کوربا در پایان سال 60000 تن آلومینیم تولید کرده بود. روسها ارسال تجهیزات به پالایشگاه 250 میلیون دلاری ماثورا (Mathura) را که در دست ساختمان است آغاز کرده اند و شوروی به منظور توسعه ظرفیت ماهیگیری سالانه هند به 8 میلیون تن از 25/2 میلیون تن کنونی با این کشور مذاکراتی انجام داده است. (طبقه بندی نشده).

روابط هند با کشورهای اروپای شرقی توأم با انعقاد قراردادهای جدیدی بود که طرحهای عمرانی اقتصادی جاه طلبانه ای را در بر می گیرد.

* بلغارستان پروتکلی را امضاء کرد تا در رابطه با مجتمع های مهم کشاورزی بهار و کارناکاتا برای پرورش و تولید میوه، سبزیجات، غله، و گوشت این کشور را یاری دهد. بلغارستان همچنین توافق کرده است که یک کمپانی ماهیگیری مشترک با هند تشکیل داده و در رابطه با کالاهای چرمی، الکترونیک، مواد شیمیایی و داروسازی با این کشور همکاری نماید.

* مجارستان پیرامون سرمایه گذاریهای مشترک در دیگر کشورهای در حال توسعه مطالعاتی انجام داده و کمپانی ابزار ماشین آلات هندوستان نیز بخشی از تجهیزات مربوطه را فراهم خواهد آورد. دیگر پروژه های جاه طلبانه مورد بحث عبارتند از کارخانه آلومینیم گجرات، کارخانه تیتانیم در Kerala و تأسیسات مربوط به استخراج معادن تنگستن در راجستان (Ragastan). مجارستان توافق کرده است که کارخانه های تولید چرم و کفش، داروسازی، و کنسرو میوه در جنوب هندوستان ساخته و در نظر دارد یک کوره کک مشابه آنچه به بلغارستان داده در مجارستان احداث کند.

* رومانی به عنوان بخشی از برنامه وسیع اقتصادی خود احداث یک نیروگاه 330 مگاواتی و یک کارخانه سیمان 1500 تن در روز را پیشنهاد کرده است. این برنامه کمکهای مربوط به توسعه نفت و گاز، مونتاژ وسیله نقلیه، تولید کالاهای شیمیایی و چرمی، و گسترش صنعت الکترونیک را نیز در برخواهد گرفت. (طبقه بندی نشده).

علیرغم تلاشهای پراکنده جهت دستیابی و بهره برداری از فرصتهای تجاری جدید، تجارت بین اروپای شرقی و هند در سال 1978 معادل 65 میلیون دلار کاهش و به سطح 450 میلیون دلار رسید.

(طبقه بندی نشده).

پاکستان . علیرغم نگرانی پاکستان در مورد افزایش حضور شوروی در افغانستان و ترس از تغییر موازنه قدرت در منطقه، پاکستان 225 میلیون دلار اعتبار برای تأمین هزینه کارخانه ذوب آهن کراچی از شوروی دریافت کرد. علیرغم کاهش برنامه های کمکی، چین هنوز هم محبوبترین کمک دهنده پاکستان به حساب می آید. (طبقه بندی نشده) پاکستان به تدریج وابستگی خود را به چین به عنوان مهمترین منبع تسلیحاتی خود کاهش داده است.

چین که تا یک دهه پس از جنگ هند و پاکستان منبع اصلی سلاح برای پاکستان به حساب می آمد، اکنون

ص: 617

جای خود را به فروشندگان تسلیحاتی غربی که می توانند در برابر هند به پاکستان سلاحهای مدرنتری بدهند، داده است. در سال 1978 پاکستان تنها یک قرارداد 5 میلیون دلاری نظامی با پکن منعقد ساخت در حالی که از زمان جنگ 1965 این گونه قراردادها بالغ بر 525 میلیون دلار بوده و سه چهارم تسلیحات این کشور از چین وارد گردیده بود. چین در مجتمع مکانیکی تاکسیلا (Taxila) تأسیسات تعمیر و ساخت اسلحه را بنا کرده بود (که مهمترین کارخانه صنعتی چین در جهان سوم به حساب می آید) و در سال 1978 تعداد 16 فروند جت اف - 6 به ارزش 25 میلیون دلار به پاکستان تحویل داد. (SNF NC).

علیرغم نگرانی پاکستان از خطر شوروی، اسلام آباد یک قرارداد 19 میلیون دلاری جهت دریافت 12 فروند هیلکوپتر می- 8 با شوروی منعقد ساخت که قیمت ارزان، و شرایط اعتباری مناسب از مشخصات این قرارداد می باشد. (S NF NC).

برخلاف توصیه های جامعه مالی بین المللی، پاکستان برای به پایان رسانیدن ساختمان کارخانه ذوب آهن کراچی 225 میلیون دلار اعتبار از شوروی دریافت کرد که قبلا شوروی برای آن 430 میلیون دلار ارائه کرده بود که 45 میلیون دلار اعتبار استفاده نشده را نیز در بر می گرفت. در قبال اعتبارهای جدید شوروی سالانه 000/270 تن آهن و فولاد دریافت خواهد کرد. شوروی با پی بردن به محدودیتهای مالی پاکستان به این کشور اجازه داد که یک سال پس از وارد عمل شدن کارخانه هزینه ها را باز پرداخت نماید.

کمک دهندگان غربی اختصاص منابع کمیاب را به کارخانه ذوب آهن مورد انتقاد قرار داده اند، در حالی که پاکستان فقط تقاضای بودجه حمایتی و برنامه ریزی دوباره قروض را داشته است. (طبقه بندی نشده).

در میان کشورهای اروپای شرقی، مجارستان 100 میلیون دلار اعتبار 12 ساله با نرخ بهره 5 درصد جهت احداث قطار زیرزمینی و اتوبوس برقی در پاکستان اختصاص داد و لهستان از سال 1980 ارسال 16 فروند کشتی را به این کشور آغاز خواهد کرد. رومانی پالایشگاه نفت 60 میلیون دلاری کراچی را که با اعتبار 16 میلیون دلاری خود ساخته شده بود افتتاح کرد. بخارست توافق کرد که ساختمان کارخانه سیمان سازی را که هزینه آن سال قبل اعلام شده بود آغاز کرده و پیرامون احداث مجتمع تجهیزات برقی بررسیهای خود را آغاز نماید. چین ساختمان یک فرودگاه در اسکاردو (Skardu) را آغاز کرد و بزرگترین پروژه چین در پاکستان را که شاهراه 200 میلیون دلاری کارکورام (Karakoram) است و چین را به پاکستان متصل می کند به پایان رساند، این شاهراه توسط چین و بدون هزینه برای پاکستان ساخته شده است. چینیها کارگران جاده سازی را سریعا بر روی یک پروژه شاهراه سازی دیگری که اسکاردوی پاکستان را به Yarkand متصل خواهد کرد، با شرایط شاهراه قبلی منتقل کردند.

غیره نپال. نپال به روابط خود با چین که 185 میلیون دلار کمک به این کشور داده است، ارج بسیار می نهد.

در سال 1978 چین توافق کرد که پیرامون احداث یک کارخانه قند و یک کارخانه کاغذسازی به ارزش 40 میلیون دلار بررسیهایی انجام دهد. چین کارخانه نساجی Hitaura را براساس قرارداد سال 1972 به پایان رسانید و احداث جاده 60 کیلو متری Gurka-Narayanghat را سرعت بخشید. نپال سرانجام کارخانه تولید راتیانه و تریبانتین مورد نیاز خود را از شوروی و براساس قرارداد 3/4 میلیون دلاری منعقده در اواسط سال 1978 دریافت خواهد کرد. گرچه نپالیها از شرایط قرارداد ناراضی هستند، لیکن

ص: 618

این شرایط یعنی مدت باز پرداخت 12 ساله با نرخ بهره 5/2 درصد از نظر روسها بسیار جالب است.

(طبقه بندی نشده).

سریلانکا. سری لانکا 120 میلیون دلار کمک جدید از چین و شوروی برای گسترش منابع آب و 20 میلیون دلار از طرف آلمان شرقی جهت احداث 25 آسیای برنج کوبی و خرید 500 واگن قطار به دست آورد. پیشنهاد کمک چین و شوروی برای کمک به طرح عمرانی یک میلیارد دلاری رود ماهاولی در شرق سیلان، یعنی هسته اصلی طرح عمران کشاورزی کلمبو که چند دولت غربی نیز در آن مشارکت خواهد داشت، کمک 60 میلیون دلاری چین در مورد ساختن جاده، مسکن، مدارس و ساختمانهای عمومی را نیز شامل می شود. کمک شوروی نیز که حدود 60 میلیون دلار است به دو پروژه آبیاری اختصاص یافته که علاوه بر پروژه سامانلاویوا (Samanalawewa) براساس اعتبار 57 میلیون دلاری سال 1975 ساخته خواهند شد. گذشته از این شوروی پنج کشتی در اختیار مؤسسه کشتیرانی سیلان براساس قرارداد 45 میلیون دلاری قرار خواهد داد. (طبقه بندی نشده)

فعالیتهای کمکی و تجاری کمونیستی در کشورهای رو به رشد، در فصل سوم سال 1978

رو به رشد، در فصل سوم سال 1978 محتوا مرکز ارزیابی خارجی ملی آژانس اطلاعات مرکزی نکات اصلی دسامبر 1978 مقاله برنامه های کمک چین نشانگر واقعیتهای اقتصادی است این بخش به بحث پیرامون روند برنامه های کمک چین در جهان سوم می پردازد.

پیشرفتهای فصل سوم فعالیتهای اقتصادی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه قراردادهای نظامی کمونیستی با کشورهای در حال توسعه سرّی - غیری قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران

نکات اصلی

چکسلواکی با انعقاد یک قرارداد به مراکش 50 میلیون دلار اعتبار داد، تا بتواند نیروگاهها و تجهیزات سبک صنعتی را خریداری نماید.

بنین اولین قراردادهای اقتصادی خود را با لهستان و بلغارستان در ماه سپتامبر منعقد ساخت، و با چکسلواکی و رومانی نیز مذاکراتی را آغاز کرده است.

شوروی به کیپ ورد اعتبار 16 ساله برای خرید محصولات نفتی داده است.

یک قرارداد اقتصادی فنی جدید شوروی اتیوپی به فعالیتهای شوروی رسمیت می بخشد، لیکن اعتبار جدیدی در اختیار این کشور قرار نداده است.

بنابه گزارشها چین تقبل کرده است که یک شاهراه 385 کیلومتری در سومالی بین بوداما و مرز جیبوتی به ارزش 20 میلیون دلار بسازد.

ص: 619

شوروی توافق کرده است که دو توربین را مجانا به پروژه نیروگاه آبی آرژانتین اوروگوئه ای سالتوگراند بدهد، تا بدین وسیله موجبات بهبود را در روابط خود با آرژانتین فراهم آورد.

برزیل یک قرارداد سه ساله تجاری به ارزش کلی 2 میلیارد دلار با آلمان شرقی، مجارستان و لهستان منعقد ساخت و پیرامون اعتبار 500 میلیون دلاری پیشنهادی شوروی برای تأسیس پروژه نیروی پورتوپیریماورا به مطالعه پرداخت.

چین و شوروی در نظر دارند به سری لانکا در مورد پروژه یک میلیارد دلاری آبیاری ماهاولی کمک نمایند.

شوروی پیشنهاد کرده است که حاضر است به مطالعه امکانات ایجاد یک کارخانه آلومینیم سازی و نیروگاه هسته ای در یونان بپردازد.

ایران با شوروی، مجارستان و لهستان یک قرارداد 410 میلیون دلاری در رابطه با نیروگاه های حرارتی منعقد ساخته است.

الجزایر نیز قراردادی امضاء کرده است تا از شوروی 2 اسکادران میگ 25 دریافت نماید، و در ازای آن به شوروی حق ورود به بنادر خود را خواهد داد.

افغانستان یک قرارداد 250 میلیون دلاری جهت دریافت هواپیما و تجهیزات پشتیبانی زمینی با شوروی امضاء کرده است.

مقاله برنامه کمکهای چین منعکس سازنده واقعیتهای اقتصادی

تأکید پکن بر حل مشکلات داخلی سبب شده است که در برنامه کمکهای اقتصادی چین به جهان سوم در دو سال گذشته کاهشی پدید آید. کمکهای جدید اقتصادی در سال 1977 کمتر از 200 میلیون دلار بود در حالی که در سالهای 75-1970 معادل 500 میلیون دلار می گردید. در حالی که که در نیم سال میزان این کمکهای به 50 میلیون دلار رسیده، کمکها قرار است همچنان در سطح پایین سال 1978 باقی بمانند، چون دولت هوا در حال مبارزه با مشکلات داخلی از قبیل (الف) افزایش ظرفیت در زغال سنگ، آهن و دیگر شاخه های صنایع اصلی، (ب) ارائه انگیزه برای بالا بردن تولید؛ (ج) و بهبود سطح زندگی می باشد. با این وصف پکن به تعهدات سنگین گذشته خود نیز عمل می کند. جمهوری خلق چین که از نظر ارائه کمکهای نظامی در موقعیت ممتازی قرار ندارد، بر برنامه های اقتصادی در کمکهای خود به جهان سوم تأکید بسیار دارد.

کمکهای اقتصادی انگیزه چین برای به رسمیت شناخته شدن در جامعه بین المللی در سالهای 1970 با ارائه کمکهای بی سابقه همراه بود. برنامه های اقتصادی از محتوای ایدئولوژیک خود جدا گردیدند و به عنوان یکی از اسباب و وسایل اصلی سیاست خارجی در مبارزه برای ابقاء رهبریت کشورهای در حال توسعه به کار گرفته شد. در دوره پنج ساله سالهای 74/1970 کمکهای اقتصادی بالغ بر 8/2 میلیارد دلار گردید که تقریبا معادل سه برابر یک میلیارد دلار کمک ارائه شده در سالهای 1956 تا 1969 می باشد (به جدول

ص: 620

یک مراجعه شود). شصت درصد کمکهای جدید نصیب ملل آفریقایی گردید.

جدول 1 چین: کمکهای اقتصادی ارائه شده به کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977-1978 جمع23496-781-563-607-574-282-348-137-158-47 آفریقا2188-473-359-245-357-242-257-106-106-42 شمال آفریقا25-300-061-41-25-7-35-000-57-000 آفریقای مادون صحرا1935-437-298-205-355-185-222-106-49-42 آسیای شرقی107-000-81-000-000-25-1-000-000-000 اروپا45-000-000-45-000-000-000-000-000-000 آمریکای لاتین152-000-4-489-000-8-101-000-000 خاورمیانه2474-345-88-372-000-27-000-5 آسیای جنوبی7572-6534-139-180-580-351-000 1. این اطلاعات مربوط به دوره یکم ژانویه تا سی ام ژوئن است.

2. ارقام گرد شده اند به همین علت است در جمع برابر صفر نشوند.

با فرارسیدن سال 1974، به علت مبارزه ای که بر سر قدرت میان رادیکالها و میانه روها در گرفته بود برنامه کمکهای اقتصادی پکن سیر نزولی در پیش گرفت.

جناح میانه رو که سرانجام به رهبری هواکوفنگ به قدرت رسید به جهان سوم اطمینان داد که سیاست رئیس جمهور مائو در کمک به کشورهای فقیر ادامه خواهد داد، لیکن خاطرنشان ساخت که به علت وضع جمهوری خلق چین به عنوان یک کشور فقیر و در حال توسعه در میزان این کمکها محدودیتی ایجاد خواهد گردید. علاوه بر این مقامات چینی گفتند که هر مقدار منابعی که پس از برنامه های داخلی عمران باقی بماند به کشورهایی تعلق خواهد گرفت که حاضر باشند علنا از سیاستهای چین به خصوص سیاستهای مغایر با سیاست شوروی حمایت نمایند. به طور مثال، چین در سال 1976 به مصر و در سال 1977 به سومالی و سودان قول حمایت از برنامه های عمرانی آنها را داد، چون آنها با مسکو قطع رابطه کرده بودند. بخش اعظم کمکهای اقتصادی چین در سالهای 77-1976 بر آفریقا متمرکز بود؛ در مجموع تنها دو برنامه دارای ارزش بیش از 50 میلیون دلار بودند. میزان و وسعت قراردادهای کنونی با محدودیت ظرفیت اقتصادی چین متناسب بوده و مانند اوائل دهه جاه طلبانه نیستند. قراردادهای اخیر با پیروی از سنت چین بر پروژه های کشاورزی، صنایع سبک و کارگری تأکید دارد. و کمکهای فنی ارائه شده نیز متناسب با نیاز کشورهای در حال توسعه می باشد. گرچه کار چین در تأسیس راه آهن تان - زام بسیار عالی بود. لیکن اخیرا این کشور تقاضاهای آفریقاییها را برای کمک در ایجاد راه آهن و دیگر پروژه های زیربنایی رد کرده است؛ ظاهرا دولت جدید مایل است از پروژه های بزرگی که از برنامه کمکهای خارجی چین بهره ای ندارند، استفاده ننماید. گرچه روند تعهدات کندتر شده، لیکن پرداخت و انجام تعهدات مربوط به وامهای پیشین هنوز ادامه دارد. چون پکن هنوز هم به تعهدات گذشته خود عمل می نماید. یک پنجم 3/2 میلیارد دلار کمکهای ارائه شده به کشورهای در حال توسعه در سال 1976 و 1977 پرداخت گردید

ص: 621

(به جدول 2 نگاه کنید). در حالی که مهمترین کمکهای سالهای 74-1971 عبارت بود از برآورد نیاز پروژه راه آهن تان - زام، لیکن کمکهای اخیر گسترش توزیعی بیشتری یافته است. بزرگترین پروژه هایی که در سال 77-1976 آغاز می گردد عبارتند از پروژه 55 میلیون دلاری تأسیس یک بندر در آبهای عمیق موریتانی، مطالعات مربوط به احداث یک کانال 90 میلیون دلاری در تونس، احداث راه در ماداگاسکار، توسعه مجتمع ماشین سازی در پاکستان، و پروژه 30 میلیون دلاری آبیاری در سری لانکا، پروژه های راهسازی 400 میلیون دلاری اتیوپی، پاکستان، رواندا، سومالی، سودان و دو کشور یمن رو به اتمام بود.

در سال گذشته بیش از 24000 تکنیسین چینی در جهان سوم مشغول به کار بودند که این بالاترین میزان این افراد از ابتدای برنامه ها بوده است. مراجعت 10000 تکنیسین از منطقه احداث راه آهن تان زام نیز با جریان ورود این افراد به پروژه های آفریقایی جبران گردید. آفریقای مادون صحرا حدود 85 درصد پرسنل کمکهای چینی در خارج را در بر می گیرد.

خدمات فنی ارزان چین ارزشمندترین جنبه تلاشهای عمرانی جمهوری خلق چین بوده است. چین در برابر خدمات فنی خود از کشورهای در حال توسعه ارز معتبر دریافت نمی دارد؛ کشورهای در حال توسعه تنها مقداری از مخارج از قبیل مخارج مورد نیاز برای مسکن، تغذیه و حمل و نقل را در داخل کشور خود می پردازند؛ و پرسنل چینی نیز بسیار سخت کوش و کم توقع هستند. و در بعضی موارد به خصوص اگر خدمات بهداشتی مورد نیاز باشد، چین تمام مخارج متحمل شده را باز می گرداند.

جدول 2 چین: کمکهای اقتصادی ارائه شده به کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977 جمع172-72-189-259-238-252-181-283-198 آفریقا1030-37-116-148-164-137-118-195-115 آفریقا شمالی43-5-1-0-3-4-5-5-6 آفریقای مادون صحرا98-732-106-145-160-132-113-190-109 آسیای شرقی40-000-000-8-8-12-8-3-1 اروپا10-000-000-4-000-2-1-1-2 آمریکای لاتین25-000-2-14-1-1-1-3-3 خاورمیانه157-6-10-9-39-30-17-23-23 آسیای جنوبی410-29-61-76-26-70-36-58-54 چین در میان ملل فقیر به عنوان یک کشور ارائه دهنده کمکهای اقتصادی از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار است. شرایط متعادل برنامه های کمکی که به طرز مؤثری پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی را بالا می برد سبب شده است که چین برخلاف برنامه های غربی و کمونیستی برای درنظر نگرفتن نیازهای بشری مورد انتقاد واقع نگردد. حتی اگر میزان و مقدار آنها ناچیز باشد برنامه های کمک چین سبب بالا رفتن رفاه و میزان تولید بوده و نقصانهای اساسی و ریشه ای زیربنایی و کشاورزی را مورد حمله قرار می داده است.

فنون و تکنولوژی چینیها همیشه با شرایط فقیرترین کشورهای در حال توسعه تطابق داشته است.

ص: 622

کشورهایی که درآمد سرانه سالانه آنها کمتر از 200 دلار بوده همیشه بیش از نیمی از کمکهای چین را از آغاز به خود اختصاص داده اند.

کمکهای چین همیشه در جهت گسترش برنامه های زیربنایی، صنایع مادر، و کشاورزی به کار گرفته شده اند. مهمترین کمکها هنوز هم در زمینه احداث راه آهن، جاده، سد و احداث بنا در ارائه شده است (35 درصد) کمکهای مربوط به کشاورزی، آبیاری و پروژه های چند کاره شامل 20 درصد می گردد و کمک به صنایع سبک نیز 20 درصد دیگر را به خود اختصاص می دهد. تنها 5 درصد کل این کمکها به صنایع سنگین آن هم در پاکستان اختصاص داده شده است. باقیمانده این کمکها به عمران شهری، تحقیقات زمین شناسی و ایجاد تأسیسات توریسیتی، بندری، آموزشی، فرهنگی و پزشکی اختصاص یافته است.

راههای احداث شده و دیگر پروژه های حمل و نقل چینی مرحله جدیدی را در پیشرفت به وجود آورده، مشکلات موجود در حمل و نقل کالا و پرسنل را برطرف ساخته است. مثلاً چین در یمن جنوبی نیمی از شبکه راهها و در سومالی و سودان 10 درصد این شبکه را احداث نموده است. راه آهن تان - زام که با ظرفیت نسبی به کار خود مشغول است، در حمل کالاها به بخشهای داخلی و به زامبیا سرعت ایجاد کرده و تراکم موجود در بندر دارالسلام را کاهش داده است. پروژه های صنعتی و کشاورزی با نیاز هر یک از کشورهای در حال توسعه مطابقت داده شده است. چین با استفاده از تجارب خود در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بر پروژه ها کم خرج و آسانی که از واردات بکاهند تأکید دارد این پروژه ها اغلب تأسیساتی برای پروراندن مواد خام به وجود می آورند. تأسیسات صنعتی از قبیل کارخانه های نساجی، فیبرسازی، کاغذسازی، تهیه غذا، و کشاورزی با قیمت ارزان تأسیس و به سرعت راه اندازی می شوند. آنها از منابع انسانی و مصالح بهره برداری می کنند و برای راه اندازی و نگهداری آنها نیز مهارت بسیاری لازم نیست.

کمکهای چین به جهان سوم از امتیازات خاصی برخوردار است. در سالهای 1970 چین حدود نیم میلیارد دلار کمک ارائه کرده است و از ابتدای این برنامه ها میزان این کمکها بیش از 800 میلیون دلار است در سالهای اخیر، پکن در شرایط اعتبارهای خود نوعی میانه روی و اعتدال در پیش گرفته است.

قراردادهای عمرانی چین در سالهای 1960 خالی از نرخ بهره بود و معمولاً مدت بازپرداخت آنها ده سال دیگر نیز قابل تمدید بود. لیکن دوره های تمدیدی اکنون بیش از گذشته و به 20 تا 30 سال نیز می رسد. در مقایسه با میانگین دوره بازپرداخت وامهای غربی که 33 سال است و 9 سال نیز پاداش آن محسوب می گردد و نرخ بهره نیز 6/2 درصد می باشد و در مقایسه با دیگر کمکهای کمونیستی که بیش از 12 سال دوره بازپرداخت آن نیست و نرخ بهره آنها نیز 5/2 تا 3 درصد می باشد، جالب توجه است.

کمکهای نظامی میزان نسبتا ناچیز کمکهای نظامی چین (مجموعا 845 میلیون دلار) ناشی از عدم توانایی چین در رقابت با دیگر کشورهای کمونیستی و غربی در مسلح کردن تأسیسات نظامی جهان سوم می باشد. گرچه این کمکها به 38 کشور ارائه می شود که 26 تای آنها آفریقایی می باشند، ولی باید گفت که 75 درصد این گونه کمکها به پاکستان و تانزانیا داده شده است. مجموع کمکهای نظامی سال 1977 مقدار ناچیزی معادل 50 میلیون دلار بوده (به جدول 3 نگاه شود) که نیمی از آن به آفریقای مادون صحرا اختصاص یافته و در سال 1978 نیز به همان میزان ارائه می گردد. تولیدات نظامی چین 20 سال عقب تر از غرب و شوروی

ص: 623

بوده و چین کیفیت و کمیت تسلیحاتی مورد نیاز کشورهای در حال توسعه را ندارد.

حتی در کشورهایی که عمدتا سلاحهای خود را از چین وارد می کردند به علت رقابت کشورهای مهم تولید سلاح نیز تغییر گرایشی پدید آمده است و به طور مثال، تانزانیا که دومین مشتری بزرگ سلاحهای پکن به شمار می رفت و تنها کشور جهان سوم بود که وابستگی عمیق به آموزش و تجهیزات چین پیدا کرده بود، دیگر مایل نیست تجهیزات چینی را مورد استفاده قرار دهد. تانزانیا تعمدا به مسکو روی آورده است، چون چین قادر نیست سلاحهای مدرن در اختیار وی قرار دهد. در موزامبیک نیز، دولت جدید یک دهه همکاری نظامی با چین را در زمینه دریافت سلاحهای کوچک و آموزش مورد نیاز گروههای چریکی پایان بخشیده و برای تهیه سلاحهای مدرن تر به شوروی روی آورده است.

در سالهای اخیر نیز چین به مصر، سودان و سومالی تنها حمایت ظاهری نظمی داده است. در همه موارد، چین به برنامه کمکهای اقتصادی خود به عنوان وسیله ایجاد صلح و ثبات یاد می کند. پکن که بر نیاز تأکید بسیار دارد، فروش تسلیحاتی قدرتهای بزرگ را در مقایسه با کمکهای خود در پیشرفت مسالمت آمیز اقتصادی، تأسف بار می خواند.

جدول 3 چین: قراردادهای نظامی با کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977-1978 جمع259-36-38-17-92-78-64-21-43-51-21 آفریقا187-23-15-12-7-19-34-32-29-16 شمال آفریقا21-000-000-000-000-000-9-000-000-12 آفریقای مادون صحرا166-23-15-12-7-19-25-32-29-4 آسیای شرقی-قابل اغماض000-000-000-قابل اغماض000-000-000-000-000 آمریکای لاتین000-000-000-000-000-000-000-000-000-000 خاورمیانه17-000-قابل اغماض000-000-000-611-000-000- آسیای جنوبی388-40-66-67-20-67-2-100-21-5- 1. این اطلاعات مربوط به دوره یکم ژانویه تا سی ام ژوئن است.

2. ارقام گرد شده اند به همین علت است در جمع برابر صفر نشوند.

کتاب شصت

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 624

ص: 625

معرفی کتاب

ص: 626

بسم اللّه الرحمن الرحیم بررسی تحلیلهایی که توسط تحلیلگران آمریکایی در سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی آمریکا در مورد ایران صورت گرفته و در سفارت آمریکا در تهران به دست آمده است، تاکنون تحت عنوان «دخالتهای آمریکا در ایران» در 8 مجلد به چاپ رسیده است. نکته اساسی که برای انتشار این مجموعه تحت یک عنوان مدنظر بوده محتوای تحلیلی این اسناد است که بررسی جنبه های گوناگون جامعه و کشور ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی در زمانهای مختلف پرداخته است. تنظیم این اسناد برحسب تاریخ تهیه گزارش یا تحلیل، در حد مطالب مندرج در اسناد، مجموعه عواملی را که در مقاطع مختلف زمانی و نقاط عطف آن، زمینه ساز تحولات بوده اند و نهایتا به پیدایش انقلاب در این کشور منجر شده اند را تصویر می کند.

با گذشت زمان و افزایش حجم کار اسناد دیگری در زمینه تحلیل اوضاع و شرایط ایران و تحت عنوان اسناد منتشره قبلی یعنی «دخالتهای آمریکا در ایران» ترجمه و آماده چاپ گردیده اند، که در چهار جلد و به روال سابق یعنی تنظیم برحسب تاریخ سند، ارائه می گردد.

جلد اول یعنی کتاب حاضر مشتمل بر هشت سند است که در فاصله زمانی سالهای 1965/1341 تا 1974/ 1353 تهیه شده است. این اسناد در چهار موضوع کلی یعنی امنیت ؛ شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران؛ انقلاب سفید و سازمان دفاعی قابل تقسیم است که ذیلاً به توضیحی مختصر در مورد هرکدام از موضوعات بسنده می شود:

امنیت اولین سند با موضوع «امنیت در حکومت ایران» مروری دارد بر سیستم امنیتی در ایران. به واسطه گسترش روابط ایران و آمریکا در زمینه فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی پیشرفته و نیاز ایالات متحده آمریکا به حفظ اسرار نظامی و تسلیحاتی خویش در کشورهای طرف معامله و همچنین تصمیم آمریکا مبنی بر تجهیز ایران به موشکهای «هاوک» و «BIULLPUP»، وزارت دفاع آمریکا «کمیته کنترل اطلاعات نظامی دفاع کشوری» می باشد و براساس مشاهدات گروه و اطلاعاتی که از سوی مقامات آمریکایی و ایرانی در اختیار آنان نهاده شده، تهیه گردیده است.

در آغاز سند مبادی قانونی، نقش حکمرانی استبدادی شاه و دیدگاه عمومی در ارتباط با مسئله امنیت

ص: 627

مطرح شده و سپس به تشریح سازمانهای تشکیل شده برای تأمین امنیت در کشور با ذکر توضیحاتی در مورد موقعیت سازمانی، تاریخچه تشکیل و مسئولین هر سازمان و وظایف مربوطه می پردازد. تشکیلات مذکور «شورای امنیت ملی»، «ساواک» «رکن دو ستاد مشترک»، «ضد اطلاعات»، «پلیس کشوری»، «ژاندارمری» و «اداره اطلاعات ویژه» را شامل می شود.

رؤسای ساواک، رکن 2، پلیس و ژاندارمری همگی گزارش کار خود را مستقیما به شاه ارائه می دادند و بدین ترتیب میزانی از هماهنگی تا حد مطلوب از نظر شاه ارائه می دادند و بدین ترتیب میزانی از هماهنگی تا حد مطلوب از نظر شاه، توسط وی اعمال می گردید، و این هماهنگی توسط افرادی نظیر «سرلشگر فردوست» و با تشکیل جلسات ماهانه، هفتگی و روزانه در بین سازمانهای مختلف، تعمیم می یافت.

گروه تحقیقات در ادامه گزارش به بررسی امنیت در جنبه های غیرنظامی حکومت مانند وزارتخانه ها و ادارات دولتی پرداخته و سیستمهای حفاظت اسناد طبقه بندی شده در پایگاههای نظامی، غیرنظامی و ادارات تابعه هرکدام را مورد بحث قرار می دهد.

برنامه امنیت پرسنلی که در ایران وجود دارد نیز مورد بحث گروه قرار گرفته و هرچند این برنامه روشی برای سنجش میزان وفاداری (به شاه) نیز به شمار می رفته ولی روشی بوده است که عوامل تشکیل دهنده آن در امنیت و حفاظت از اسرار تعیین کننده بوده و بدین ترتیب مراحلی که یک متقاضی عضویت در نیروهای مسلح یا واحدهای تابعه بایستی طی می کرد و ملاحظات امنیتی که در این رابطه مرعی می شد، توسط گروه مورد بررسی قرار گرفته است.

شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران اسناد شماره دو، سه، پنج و هفت به طور کلی مشتمل بر مطالبی در باب شرایط و اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ایران هستند. موقعیت شاه به عنوان رئیس بی چون چرای خانه خود، ثبات سیاسی، رشد اقتصادی و سیاست خارجی ایران در سال 1969/ 1348 در سند شماره 3 به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. این ارزیابی شش ماهه به تحلیل کلیه ابعاد حکومت شاه پرداخته و شاه و مواضعش را این گونه توصیف نموده است: «دولتمردی مجرب که در صحنه جهانی، سیاست خارجی کشور را بااعتماد کامل هدایت کرده است و به صورتی غیرعلنی به ترویج مواضع مورد نظر آمریکا در میان دوستان آمریکا پرداخته، ولی در انظار عموم آن چنان نقش متعادلی را ایفا کرده که از طریق آن به گسترش جاه طلبیهای ایران در خلیج فارس و بهره برداری از روابط خود با غرب، جهان سوم و کشورهای بلوک کمونیست نائل آید.» و وی را به واسطه سرسختی در مذاکرات نفتی، اصرار وی بر قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر موضوع تیمور بختیار، موضع تهاجمی در قبال عراق به خاطر مرز بین دو کشور در شط العرب مورد انتقاد قرار داده است.

سند شماره 3 به طور عمده شامل مطالب زیر است که فهرست وار ذکر گردیده است:

- اوضاع اقتصادی ایران در سال 1348 و بررسی برنامه عمرانی چهارساله و نتایج مترتب بر آن در زمینه های کشاورزی، صنعتی، بازرگانی، کنترل پول، تورم، میزان ذخایر ارزی، پروژه های صنعتی عمده مانند خط لوله نفت و مجتمع پتروشیمی شاهپور و...

- ماهیت و محتوای روابط ایران و آمریکا، ملاقات شاه با نیکسون، شرکت وزیرخارجه وقت آمریکا

ص: 628

«راجرز» در کنفرانس سنتو در تهران، تأثیر پرواز آپولوی 11 بر ایرانیان، نقش آمریکا و روابط با آن در «متن ناسیونالیزم مستقل» ایرانی، فروش تسلیحات به ویژه هواپیماهای اف - 4، استخدام تکنیسینهای نیروی هوایی آمریکا برای تعمیر جتهای نیروی هوایی ایران و اختلافات موجود بین ایران و آمریکا بر سر دو موضوع آخر، روند مذاکرات سالانه نفتی بین دولت ایران و کنسرسیوم، همکاری دو جانبه در زمینه کاربرد انرژی اتمی در مورد اهداف غیرنظامی، وضعیت تجارت ایران و آمریکا.

- نقش ایران در خلیج فارس و اعلام اینکه ایران پس از خروج انگلستان از خلیج فارس قصد دارد نقش ژاندارمی منطقه را به عهده بگیرد و سعی در تفهیم این امر به انگلیسها و سایر شیوخ خلیج فارس، طرح یک سیاست دفاعی مشترک در منطقه با همکاری عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس.

- درگیری ایران و عراق در مورد مرز مشترک دو کشور در شط العرب، ذکر موارد اختلاف و اصل دعوا از نقطه نظر مرزی، حوادث اتفاق افتاده در خلال دوران درگیری، نحوه برخوردها و شیوه های به کار گرفته شده از سوی دو کشور.

- روابط ایران با سایر کشورها و به ویژه همسایگان از جمله قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر مسئله استرداد تیمور بختیار رئیس قبلی ساواک (قبل از 1348)، سقوط ایوب خان و روابط با پاکستان، اختلاف مرزی ایران و افغانستان بر سر رود هیرمند و روابط با این کشور، روابط با هند، اسرائیل و اردن و نقش میانجیگرانه شاه حسین اردنی در درگیری بین ایران و عراق.

- روابط ایران با شوروی و کشورهای بلوک کمونیست، انگیزه شاه از ایجاد روابط با آنان، تماسهای تجاری، اقتصادی و فرهنگی بین ایران و شوروی، مذاکرات بر سر کارخانه ذوب آهن و خط لوله گاز، روابط با رومانی، چکسلواکی و یوگسلاوی و سفر رؤسای جمهور چکسلواکی و رومانی و نخست وزیر یوگسلاوی به تهران.

- وضعیت دولت، پارلمان و احزاب، تغییرات و انتصابات مهم دولتی، وضعیت گروههای مخالف شاه، حوادث اتفاق افتاده و مغایر با امنیت در ایران.

سند شماره 5 تحلیلی است راجع به وضعیت جوانان در ایران و توصیف اعتقادات، دیدگاهها و میزان مشارکت آنها در مقابله یا همکاری با رژیم شاه، البته این اطلاعات و تحلیلها قشر تحصیل کرده و شهری جمعیت جوان کشور را شامل می شود و نهایتا به تحلیل جامعه بوروکرات و طبقه متوسط شهری منجر می گردد.

سند شماره 7 با موضوع «بررسی کلی - ایران» یکی از جزوات واحد بررسی اطلاعات ملی آمریکاست که در سال 1973 / 1352 تهیه گردیده و فهرست وار شامل مطالب زیر است :

- تاریخچه مختصری در رابطه با به قدرت رسیدن شاه و وقایع دوران مصدق، تأثیر وقایع و حوادثی که منجر به کودتای 28 مرداد گردید بر تفکرات شاه، دیدگاههای وی در مورد مدرنیزه کردن ایران و نظراتی که به طرح «انقلاب سفید» منجر گردید.

- تحلیل شخصیت ایرانی و تأثیرپذیری ایرانیان از شرایط جغرافیایی و تاریخی کشورشان (خود بزرگ بینی، فردگرایی و مخالفت با تحول و نوآوری) ؛ نقش مذهب، اهمیت روحانیون و اعتراضات علیه حاکمیت از سوی مذهبیون؛ پادشاهی در ایران و تاریخچه ای مختصر از سلسله های حاکم بر ایران.

- مجلس و جایگاه آن در سیستم حکومتی شاه ؛ نحوه کنترل و به اختیار درآوردن مجلس توسط شاه ؛

ص: 629

انحصاری کردن قدرت سیاسی از طریق اعمال نفوذ در انتخابات، انتصابات و تصدی شغلهای حساس و غیرحساس توسط شاه ؛ نقش نیروهای امنیتی و سرکوب هرگونه مخالفت با انحصارگرایی قدرت و استبداد شاه.

- مدرنیزاسیون و صنعتی کردن ایران و نقش نفت در این روند؛ موقعیت بخش خصوصی، صنایع و بانکها در سیستم اقتصادی ایران ؛ بررسی اقتصاد ایران و نقش نفت و دیگر منابع در آن ؛ سیاستهای مربوط به تولید و فروش نفت و وضعیت ذخایر نفتی ایران.

- سیاست خارجی ایران ؛ روابط با آمریکا، تاریخچه مختصری در مورد روابط ایران با شوروی، روابط فعلی ایران با شوروی، سیاست ایران در خلیج فارس و نحوه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس، عراق و مسئله درگیری با ایران.

- موفقیتهای شاه در دوران زمامداری، مشکلات مبتلا به رژیم به واسطه رشد اقتصادی و روند نوآوری، پیش بینی ثبات کشور و چشم انداز اقتصادی رژیم شاه، پیش بینی موقعیت آتی شاه و وضعیت سیاسی کشور.

- مشخصات کلی کشوری ایران در سال 1972 / 1351 شامل وسعت، آب، مردم، حکومت، اقتصاد، کمکها، ارتباطات و نیروهای دفاعی با ذکر آمار و ارقام.

سازمان دفاعی سند شماره 8 در آغاز به بررسی منافع آمریکا در ایران و سپس به ارزیابی تأثیرات موقعیت جغرافیایی ایران در خاورمیانه بر نیازهای دفاعی و موضع دفاعی آن می پردازد. مردم، مذهب، آداب و رسوم و پیشرفتهای عمرانی و اقتصادی و ضرایب مهم فرهنگی جامعه ایرانی به عنوان مقدمه ای بر بیان خطر خارجی که ایرانیان می پندارند و نیز استراتژی شاه برای خنثی کردن خطر مزبور مورد بحث قرار می گیرد.

تجزیه و تحلیل دستگاه تصمیم گیرنده در امور دفاعی ایران و سپس قدرت و تسلیحات موجود و طرحهای مربوط به گسترش نیروهای سه گانه، به طور مجزا و مختصر مطالب بعدی را تشکیل می دهد. در نهایت به مرور برنامه های کمک امنیتی آمریکا در حمایت از نیروهای نظامی ایران می پردازد و در مورد فروشهای نظامی، هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران (آرمیش مگ)، تیمهای کمک فنی حوزه ای (تافت)، برنامه آموزشی نظامی جاری و آتی خارج از کشور نیروهای نظامی ایران، خطرات حاصله از تسلیح بیش از حد ایران برای آمریکا، اندکی بحث می کند.

انقلاب سفید و اصلاحات اجتماعی اسناد شماره 4 و 5 با عنوان اصلاحات در ایران به تحلیل انگیزه ها، اهداف، شیوه های اجرا و بررسی شکستها و موفقیتهای رژیم شاه در اجرای اصول انقلاب سفید می پردازد. سند شماره 4 در سال 1969 / 1348 و سند شماره 5 در سال 1972 / 1351 تهیه شده است. در سند شماره 7 نیز قسمتی با عنوان انقلاب سفید به بحث در مورد این رفرم پرداخته است.

جامع ترین این اسناد در باب انقلاب سفید، سند شماره 4 است که به طور مفصل و جداگانه هرکدام از اصول دوازده گانه آن را مورد بحث قرار داده است. پس از ذکر مراحل طی شده در اجرای هرکدام از اصول

ص: 630

فوق به طور ضمنی و در خلال مطالب انگیزه ها و اهداف شاه و طراحان این اصول مطرح گشته، سپس مروری بر نتایج حاصله از اجرای این اصول صورت گرفته است. موفقیتها، شکستها و عوامل مؤثر بر این نتایج بررسی شده است و با توجه به عوامل مختلف (شیوه های اجرائی مطروحه در سند، بیانات و موضع گیریهای مسئولین اجرائی، تبلیغات رژیم و نتایج حاصله) تحلیل به نحوی صورت گرفته که اساس این اصول و اساس انگیزه های طراحان آن مورد سؤال قرار می گیرد، هرچند در نهایت کلیه آنها از سوی تحلیل گر موفقیت آمیز و نویدبخش ثبات، رشد اقتصادی و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران در آینده قلمداد می گردد.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که علیرغم نیاز به گزارشاتی دقیق، موشکافانه و واقع بینانه برای تحلیل مناسب و صحیح از شرایط و اوضاع، اسناد نشان می دهد که واقعیتها و حقایق آن گونه تصویر شده و به رشته تحریر درآمده اند که گزارشگر یا تحلیلگر دوست داشته ببیند. آمال و آرزوهایشان در مورد شاه و منافع در ایران آنان را به سطحی نگری، ساده اندیشی، زودباوری و نظریه پردازیهای عجولانه کشانده بدان حد که نهایتا از تحلیل اوضاع و پیش بینی حوادث ایران در سالهای بعد درمانده گشته و طوفان انقلاب اسلامی ایران خیمه های آمالشان را ویران و کاخهای بنا شده از ثروت ایران و کشورهای مشابه ایران را بر سرشان خراب نموده است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1366

«امنیت در حکومت ایران» مروری بر سیستم امنیتی ایران

ص: 631

سند شماره (1) سرّی ایالات متحده آمریکاکمیته کنترل اطلاعات نظامی این سند شامل 37 صفحه بوده و رونوشت شماره 46 از 49 رونوشت موجود می باشد، سریهایA «امنیت در حکومت ایران» یادداشت منشی:

1- گزارش ضمیمه به منظور ثبت مشاهدات «گروه کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» تهیه شده که از 25 اکتبر الی 3 نوامبر 1975، برنامه امنیتی در حکومت ایران را مورد بررسی قرار داده است.

2- «کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» این گزارش را طی جلسه مورخه 15 دسامبر 1965 تأیید نموده است.

3- این سند مستلزم «استفاده خاص» بوده و «غیر قابل واگذاری به اتباع بیگانه»می باشد.

4- پخش و واگذاری این سند منحصر به اشخاصی است که نیاز رسمی به آن دارند( مسئولیت اداری و رسمی آنان استفاده از آن را اقتضا می کند).

دونالد اس. هرلیس منشی گروه 1 از تنزل طبقه به صورت اتوماتیک مستثنی بوده و نمی بایست از طبقه بندی (محرمانه) خارج شود.

مستلزم استفاده خاص بوده و غیر قابل واگذاری به اتباع بیگانه است.سرّی مروری بر سیستم امنیتی ایران

- مقدمه

نظر به پیشنهاد «وزارت دفاع ایالات متحده» مبنی بر تجهیز ایران به سیستمهای پرتاب موشک «HAWK» و «BWKKPUP»، و نیز از آنجا که سیستم امنیتی ایران آخرین بار توسط یک گروه کمیته کنترل اطلاعات نظامی دفاع کشوری، که طی ماههای اوت و سپتامبر 1960 از ایران بازدید نمود، به طور رسمی مورد ارزیابی قرار گرفته است، «کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» (USMICC) بر آن شد تا یک گروه تحقیقات امنیتی برای بررسی مجدد سیستم امنیتی در ایران، به این کشور اعزام نماید. این گروه تحقیقات خود در ایران را از 23 اکتبر آغاز و در 4 نوامبر 1965 به انجام رسانید. جلسات بحث و مذاکره ای با حضور مقامات رسمی ایران و نیز نمایندگان سفارت آمریکا، هیئت مستشاری نظامی (ARMISH MAAG) و هیئت مستشاری در ژاندارمری « GENMISH» برگزار گردید.

ارزیابی امنیتی (قبلی) که ذکر آن گذشت، تحت شماره «129/206 MIC» مورخه 8 فوریه 1961، بایگانی گردیده است. هدف از گزارش فعلی عمدتا آن است که اطلاعات موجود در گزارش شماره «129/206 MIC» را تکمیل نماید. اظهارات موجود در این گزارش اساسا بر مشاهدات گروه و اطلاعاتی که از سوی مقامات ایرانی و آمریکایی در اختیار گروه نهاده شد، مبتنی است.

ص: 632

ضمیمه A: صورت اسامی اعضاء گروه است.

ضمیمه B: لیست اسامی عمده مقامات رسمی ایرانی است که گروه با ایشان مذاکره نموده است.

ضمیمه C: شامل اسامی عمده مقامات آمریکایی است که گروه با آنان جلسات بحث و مذاکره برگزار کرده است.

ضمیمه D: حاوی برنامه ملاقاتهای گروه می باشد.

- مبادی قانونی در ارتباط با مسئله امنیت

همان طور که در گزارش شماره «129/206 MIC» ذکر شده است. اصول قانونگذاری امنیتی در ایران تغییری نکرده است. مواد قانونی مورخه 1906 (1285) 1907 (1286) و 1925 (1304)، همچنان شالوده قانونی حکومت ایران و تقسیم آن به قوایی مجزا از هم مجریه، مقننه و قضائیه را تشکیل می دهد. با وجودی که حکومت ایران اسما دموکراتیک می باشد، اما شاه - در راستای سنت قدیمی پادشاهی مطلقه که از ابتدای ثبت تاریخ در ایران به چشم می خورد - بیش از پیش نقش یک حکمران مستبد را ایفا می نماید. بنابراین، دیدگاه شاه نسبت به مسئله امنیت و ثبات موقعیت وی، بایستی به عنوان عامل مهمی در هرگونه ارزیابی از نظام امنیتی ایران ملحوظ گردد.

قوانین امنیتی مدنی (غیرنظامی) نیز تغییری نداشته و بر مواد 79-60 از «قانون کیفری عمومی ایران» مورخه 1925 (حاوی اصلاحات و تجدید نظرات سال 1945 میلادی مطابق 1324 ه - ش) و نیز «قانون مخالفین امنیت و استقلال کشور» مورخه 1931 (1310)، مبتنی می باشد. فعالیتهای نظامی همچنان تحت نظارت «قوانین خط مشی و قانون کیفری ارتش» مورخه 1936 میلادی مطابق 1315 ه - ش (که به نام «عدالت نظامی و قانون کیفری ایران» نیز مشهور است) قرار دارند. لازم به توضیح است که بنابر قانون کیفری 1925 فوق الذکر ترتیبی اتخاذ شده است که افراد غیرنظامی و اعضای نیروهای مسلح، در موارد جاسوسی، توسط دادگاههای نظامی محاکمه خواهند شد. محاکمه افراد غیرنظامی در دادگاههای نظامی در موارد دیگری چون سوءقصد به جان شاه یا ولیعهد نیز طی فصول مختلف «عدالت نظامی و قانون کیفری ایران» پیش بینی شده است. در مدتی که گروه در ایران به سر می برد، یک دادگاه نظامی محاکمه تعدادی غیرنظامی را که در سوء قصد به جان شاه در قصر مرمر (1965 میلادی مطابق 1344 ه - ش) شرکت داشتند، به پایان رسانید. در میان احکام صادره، دو نفر به مرگ، یک نفر به حبس ابد و 9 نفر به حبس 3 الی 8 سال محکوم شدند.

(تذکر : سوء قصد به جان شاه عملاً توسط یک سرباز وظیفه عضو گارد شاهنشاهی انجام گرفت که خود در حین مبادرت به قتل شاه که با شکست رو به رو شد، کشته شد.) سوء قصد به جان شاه یا ولیعهد تنها جرایمی نیستند که مجازاتشان طبق قوانین متعدد فوق الذکر مرگ است. جرایم فراوان دیگری نیز وجود دارند که مرتکبین آنها ممکن است به مرگ محکوم شوند، و از آن جمله جاسوسی است. گواه این مدعا که مجازات مرگ در مورد جاسوسی نیز اعمال می گردد آن است که در اوائل سال 1965 (1344)، سه افسر ایرانی پس از اثبات محکومیت در یک دادگاه نظامی، به جرم جاسوسی برای روسها اعدام شدند. (تذکر: مورد جاسوسی که سه افسر مذکور محکوم به ارتکاب آن شدند، مورد تازه ای نیست. این مورد توسط «گروه ضد اطلاعات شاهنشاهی ایران» (IICIC) کشف

ص: 633

گردیده است.)

- دیدگاه عمومی در ارتباط با مسئله امنیت

دلیلی بر این اعتقاد وجود ندارد که ملت ایران اکنون بیش از زمانی که ارزیابی امنیتی قبلی در سال 1960 (1349) انجام گرفت، ضرورت امینت استحفاظی را درک می کند. هر چند تحولاتی در جامعه به چشم می خورد - برای مثال : رشد تدریجی یک طبقه متوسط و و نیز کاهش ناچیز درصد بیسوادی - اما این تحولات برای جبران فقدان هوشیاری ملی (از آن نوع که در میان ملل غربی وجود دارد)، سطح پایین زندگی بین اقشار متوسط، فقدان آموزش رسمی (هنوز بیش از 80% ایرانیان بیسوادند) و عقب ماندگی عمومی شایع در اکثر نقاط کشور، کافی نیست. به فرض آنکه تلاش شاه برای ارتقای سطح زندگی، ریشه کن ساختن بی سوادی، بهبود ارتباطات و ترویج هوشیاری ملی با موفقیت قرین گردد، می توان انتظار داشت که شرایط برای نسل بعد بهبود یابد.

- تشکیلات کشوری برای تأمین امنیت

چون این مسئله به تفصیل در گزارش شماره «129/206 MIC» مورد بحث قرار گرفته آست و اکثر مطالب مندرج در آن گزارش همچنان معتبر می باشد، این قسمت از گزارش فعلاً عمدتا به تجدید نظر و اصلاح مواردی از گزارش قبلی که نیاز به اصلاح داشته است، خواهد پرداخت.عامل مهمی که طی هرگونه ارزیابی در مورد مسئله امنیت در ایران بایستی مد نظر قرار گیرد، موقعیت و مقام شاه می باشد، از زمان تهیه گزارش امنیتی قبلی در سال 1960 (1339) تاکنون، هیچ گونه نقصانی در مرکزیت و علی الاطلاق بودن نقش شاه در حکومت ایران به چشم نمی خورد: بلکه دلبستگی شاه نسبت به مسئله امنیت و نظارت وی بر این امر به مراتب افزایش یافته است. انواع گوناگون سازمانهای امنیتی در ایران، در حقیقت به عنوان ضمائم حکومت مطلقه شاه فعالیت می کنند. از سال 1953 (1332)، که شاه با سقوط «مصدق» دگرباره قدرت را به دست گرفت، وی نسبت به عملکرد روزانه سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی مختلف علاقه شخصی عمیقی پیدا کرده است. تمامی تصمیمات مهم و بسیاری از تصمیم گیریهای جزئی در این زمینه بر عهده شاه است. دلبستگی شاه نسبت به امنیت، به ویژه پس از سوء قصد به جان وی در کاخ مرمر (آوریل 1965 - اردیبهشت 1344) که با موفقیت فاصله چندانی نداشت، افزوده گشته است. حفظ و ابقا پادشاهی مهمترین اهداف امنیتی در ایران را تشکیل می دهد. دیگر مقاصد اصلی امنیتی در ایران شامل مقابله با خطر روسیه و رویارویی با تهدیدات دیگر کشورهای منطقه، یعنی عراق و جمهوری متحده عربی (UAR)، می باشد. شاه، جمهوری متحده عربی را که «ناصر» مظهر آن است، بزرگترین خطر دهه اخیر برای ایران می داند. برعکس، در مقایسه با سال 1960 (1339)، ایران نسبت به روسها از آرامش خاطر بیشتری بهره مند است.

رویهم رفته می توان گفت که قدرت و نفوذ شاه در ارتباط با امنیت در ایران حداقل از دیدگاه ایالات متحده، نتایج مثبتی داشته است. با این همه نقش منحصر به فرد شاه ناگزیر این پرسش را برمی انگیزد که در صورت مرگ یا انتقال ناگهانی قدرت از وی چه روی خواهد داد؟ در حال حاضر به نظر نمی رسد که احتمال خلع شاه از سلطنت، از طریق مقابله تشکیلاتی و سازمان یافته ای وجود داشته باشد، چرا که چنین

ص: 634

تشکیلات کارا و مؤثری وجود ندارد. اما احتمال قتل شاه همواره هست، بنابراین، همانگونه که «هلمز» - سفیر پیشین (آمریکا در ایران ) - گفته است، موقعیت ایران در عین ثبات، شکننده می باشد. در صورت وقوع چنین حادثه ای، با در نظر گرفتن این مسئله که مخالفت سازمان یافته ای علیه رژیم فعلی وجود ندارد، ارتش احتمالاً قادر خواهد بود تداوم نوعی حکومت پایدار را که اهداف سیاست گذاری آن با خط مشی و سیاستهای آمریکا در منطقه هماهنگ باشد، تضمین نماید.

- «شورای امنیت ملی»

شورای امنیت ملی (NSC)، حداقل در تئوری، عالی ترین هیئت سیاست گذاری جامعه اطلاعاتی ایران را تشکیل می دهد. تا آن جا که مشخص است،هیچ تغییری در تشکیلات این شورا به وقوع نپیوسته است.

کمیته های فرعی که همزمان با «NSC» (یعنی در سال 1956 میلادی مطابق 1335 ه - ش ) به وجود آمدند، یعنی: «کمیته هماهنگ کننده حفاظت داخلی» (IPCC) و «کمیته هماهنگ کننده اطلاعات» (ICC) فعالیت خود را در کنار «NSC» ادامه می دهند.

در ملاقات گروه با نمایندگان ساواک (SAVAK)، «سرتیپ ماهوتیان» (رئیس امنیتی ساواک) گروه را مطلع ساخت که دو کمیته فرعی به طور ماهانه ملاقات می کنند و «IPCC» گاه دوبار در ماه تشکیل جلسه می دهد. بنابر اظهارات سرتیپ ماهوتیان، اعضای «ICC» را عمدتا مأمورین امنیتی وزارتخانه های مختلف تشکیل می دهند. آنان مقامات ارشد وزارتخانه ها بوده و انتصاب ایشان توسط وزرای مربوطه و با مشورت ساواک صورت می گیرد. جلسات ICC معمولاً به ریاست سرتیپ ماهوتیان برگزار می شود.

سرتیپ، ماهوتیان توضیح داد که «IPCC»، که سرپرستی آن را رئیس ساواک عهده دار است، نسبت به کمیته فرعی دیگر (یعنی ICC) دارای اهمیت بیشتری است. وی گفت که علاوه بر کلیه وزارتخانه ها، «شرکت ملی نفت ایران»، «سازمان برنامه (ریزی) ملی» و «شهرداری تهران» نیز در این کمیته نماینده دارند. یکی از ابعاد امنیتی حائز توجه این کمیته آن است که هر یک از اعضای آن موظفند سالانه گزارشی حاوی مشکلات امنیتی محیط کار خویش و نظرات خود پیرامون آن مشکلات را به کمیته تسلیم نمایند.

این گزارش به سرپرست کمیته، یعنی رئیس ساواک ارائه می گردد. لازم به تذکر است که «ICC» و «IPCC» به طور منظم مشکلات و مسائل امنیتی مربوط به وزارتخانه های مختلف را مورد بحث قرار داده و «IPCC» حل مشکلاتی را که «ICC» قادر به رفع آن نبوده است را بر عهده می گیرد.

- سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)

هنگام تهیه گزارش قبلی، ریاست ساواک را سرلشکر قدرتمند و با کفایت «تیمور بختیار» عهده دار بود که در سال 1961 (1340) - ظاهرا به دلیل آن که بیش از حد صاحب قدرت شده بود - توسط شاه برکنار شد. آن گاه «سرتیپ پاکروان» جانشین «سرلشکر بختیار» گردید، اما او هم مدت کوتاهی پس از کشته شدن نخست وزیر «حسنعلی منصور» در 21 ژانویه 1965 (1 بهمن 1344)، از این منصب بر کنار گردید.

برای «پاکروان» مایه تأسف بود که تشکیلات تحت سرپرستی وی، هیچ گونه اطلاع قبلی از توطئه قتل نخست وزیر نداشت. رئیس کنونی ساواک، سپهبد نعمت اللّه نصیری، به عنوان یک افسر بی رحم اما با کفایت که سخت هوادار شاه و وفادار نسبت به اوست شهرت دارد. رئیس ساواک سمت مشاور «NSC» و قائم

ص: 635

مقام نخست وزیر را نیز عهده دار می باشد.

ساواک همچنان یک سازمان قدرتمند بوده و در زمینه مسائل امنیتی کشور از مسئولیت تام و همه جانبه برخوردار است. وظایف ساواک امور زیر را شامل می گردد:

کنترل فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی خارج از کشور، رسیدگی به جاسوسی، خرابکاری، خیانت، شورش و دیگر اقدامات براندازی، جمع آوری اطلاعات پیرامون مخالفین سیاسی، نظارت بر سفارتخانه های خارجی، هیئتهای رسمی بیگانه و بیگانگان مقیم کشور، عملیات و اقدامات خارجی مرتبط با اطلاعات و ضد اطلاعات، ارتباط رسمی با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خارجی دوست ایران (به ویژه اسرائیلی ها) و حفظ امنیت در وزارتخانه های غیرنظامی، به گفته «رنسم هیگ»، وابسته سفارت آمریکا، شاه طی شش ماه گذشته، یک بار ابراز علاقه نموده بود که ساواک فعالیتهای شبه پلیسی را کنار گذاشته و جاسوسی و ضدجاسوسی را محور فعالیت خود قرار دهد. اما، هیگ می افزاید، تاکنون تحول چندانی در این زمینه مشاهده نشده است.

گروه به طور اخص نسبت به وظایف امنیتی ساواک در وزارتخانه های غیرنظامی علاقه مند گردید.

ساواک به چند طریق وزارتخانه ها را کنترل می نماید. در وهله اول، هر وزارتخانه دارای یک مأمور امنیتی است که به عنوان یکی از مقامات ارشد آن انجام وظیفه می کند. این شخص توسط وزیر و با مشورت ساواک انتخاب می شود، ساواک صلاحیت وی را تأیید نموده و بر کفایت و کاردانی او صحه می گذارد.

ساواک تأکید می کند که این مقامات امنیتی نمی بایستی به سادگی تعویض گردند. آموزش اولیه این مقامات توسط ساواک انجام می گیرد. (آقای هیگ متذکر شد که پرسنل وزارتخانه های مختلف عموما این مأمورین را مزدوران ساواک دانسته و بدین جهت از ایشان اجتناب می ورزند.) به هر ترتیب مأمورین امنیتی موظفند مسائل و مشکلات امنیتی موجود در وزارتخانه های مربوطه را به ساواک گزارش کنند. به علاوه، این مقامات در جلسات مداوم «ICC» که طی آن مشکلات امنیتی مرتبا مطرح می شوند، شرکت می جویند. بنابراین ساواک بازرسی وزارتخانه ها از نظر امنیتی را طبق یک برنامه منظم از پیش مقرر شده، ضروری نمی داند، اما حق بازرسی کلیه وزارتخانه ها، در هر شرایط و زمانی که ساواک لازم بداند برای این سازمان محفوظ است.

آقای «هیگ» معتقد بود که ساواک در کار خود پیشرفت قابل ملاحظه ای نموده است. اما در مقایسه با استانداردهای ایالات متحده هنوز راه زیادی در پیش دارد. به عقیده وی، نقاط مثبت ساواک در آگاهی زیرکانه این سازمان نسبت به خطر شوروی و کارایی و شایستگی اش در شئون سیاسی نهفته است.

- بخش «2- J» (اداره دوم ستاد مشترک)، ستاد عالی فرماندهی

در سال 1958 (1337)، به فرمان شاه، بسیاری از وظایفی که قبلاً توسط «2- G» انجام می گرفت، به « 2-J» منتقل گردید. در حال حاضر، «2- J» فعالیت اطلاعاتی نظامی ایران را هدایت و هماهنگ کرده و اطلاعات نظامی را جمع آوری، تنظیم و منتشر می نماید. ابن بخش در ارتباط با موارد زیر از مسئولیت تام برخوردار می باشد: امنیت تأسیسات و کارکنان نیروهای مسلح، عملیات ضدجاسوسی نظامی، نظارت بر وابستگان نظامی ایرانی خارج از کشور، نظارت بر فعالیتهای «سازمان مقاومت ملی» (تا آنجا که تحقیقات گروه نشان می دهد، فعالیت این سازمان هرگز از مرحله طرح فراتر نرفته است.) در رأس «2- J» از بهار

ص: 636

1961 (1340) تاکنون، «سپهبد عزیزاللّه کمال» قرار داشته است. پیش از او «سپهبد حاج علی کیا» ریاست «2- J» را بر عهده داشت، اما چون پیش از آنچه باید صاحب قدرت شده بود توسط شاه برکنار گرید.

(کسب قدرت بیش از حد در ایران از جمله علل متداول انفصال اشخاص از خدمت به شمار می رود) کارایی فنی «سپهبد کمال» چندان چشمگیر نیست، اما همه در این باره اتفاق نظر دارند که وی روباه پیر حیله گری است که می داند چگونه، تحت هر شرایطی، خود را مسلط بر امور جلوه دهد. همچنین به نظر می رسد آمریکاییانی که با «2- J» ارتباط رسمی دارند، اکثرا بر این عقیده اند که اقدامات ایمنی و آگاهی امنیتی در «2- J» (و لذا در نیروهای مسلح)، طی سال گذشته و به ویژه در طول شش ماه اخیر، فوق العاده بهبود یافته است. این امر ناشی از علل فراوانی است که «امکان دریافت تسلیحات حساسی نظیر «HAWK» و «BULLPUP» توسط ایران، و «تمایل شاه به بهبود عملیات امنیتی» و «تأثیر روانی بازدید گروه» USMICC» - که با علل دوگانه مسبوق الذکر مرتبط می باشد - از جمله مهمترین آنها به شمار می رود.

«هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران» برای اصلاح شئون اطلاعاتی و امنیتی با «2- J» همکاری نزدیکی داشته است. در این رابطه، «سرگرد رابرت هند» از نیروی زمینی ایالات متحده، شایسته قدردانی ویژه است چرا که همکاری مؤثر او با «2- J» در اصلاح بهبود خط مشی ها و ارتقای هوشیاری امنیتی این بخش نقش عمده ای داشته است.

- بخش «2- G» از ستاد ارتش

«2- G» در حال حاضر تنها از یک نقش فرعی در امور امنیتی برخوردار بوده، لذا مورد توجه خاص گروه قرار نگرفته است وظیفه اصلی این بخش گردآوری و تنظیم اطلاعات رزمی است.

- گروه ضد اطلاعات (CIC)

اکثر ناظرانی که گروه با ایشان گفتگو و مذاکره نمود معتقد بودند که «CIC» نخبه و برگزیده سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی در ایران است. مشاهدات گروه نیز مؤید این واقعیت بود. «CIC»تشکیلات نسبتا کوچکی است (که هنگام بازید گروه دارای 611 عضو بود)، اما از قابلیت تحرک، نظم و کارایی بالایی بهره مند می باشد در گذشته «CIC» بخشی از «2- G» به شمار می آمد، اما اکنون تحت نظارت «2- J» فعالیت می کند و رئیس «CIC» قائم مقام «2- J» نیز هست، در عین حال، چنین به نظر می رسد که «CIC» عملاً از استقلال قابل ملاحظه ای برخوردار است. تأمین و تضمین وفاداری نیروهای مسلح مهمترین مسئولیت «CIC» است. «CIC» پاکسازی و تصفیه پرسنل نظامی را عهده دار بوده، فعالیتهای اطلاعاتی بیگانه در ارتباط با تأسیسات نظامی ایران را تحت نظر دارد. رسیدگی به فعالیت نیروهای مخالف رژیم و نیز ایمنی فیزیکی (محیطی) و امنیت اسناد و مدارک موجود در نیروهای مسلح بر عهده «CIC» است. از جمله اختیارات «CIC» حق بازداشت پرسنل ارتش و افراد عادی (در صورتی که به طور ضمنی با ایمنی ارتش مرتبط باشد) را می توان برشمرد، در این گونه موارد، تنها شاه قادر است «CIC» را استیضاح نماید.

«سرتیپ اردشیر تاجبخش ریاست «CIC» را بر عهده دارد. وی در اکتبر 1963 (مهر 1342) رسما به این سمت منصوب گردید، اما عملاً از سال 1958 (1337) به عنوان سرپرست این سازمان فعالیت داشته است.

ص: 637

عموما بر این عقیده اند که تاجبخش با کفایت ترین و فعالترین مقام ارشد اطلاعاتی ایرانی است.

بنا به گزارش «گروه مسائل کشوری» ( The Country Team) تجدیدنظر در تشکیلات «CIC» یعنی تقسیم و تفکیک آن به عناصر و اجزایی که تحت فرماندهی جداگانه نیروی زمینی، دریایی و هوایی عمل نمایند، تا حدودی مورد بحث بوده است. گروه «USMICC» متذکر گردید که تفکیک عملکرد «CIC» و تبعیت آن از سرویسهای نظامی منفرد قابلیت و توانائی «CIC» برای محافظت از رژیم در برابر یک کودتای نظامی را از این نهاد سلب می کند.

- پلیس کشوری ایران

پلیس کشوری ایران مدتهاست که، به خصوص از طریق دفتر اطلاعات خود، با مسائل امنیتی ایران معاصر تماس نزدیک داشته است. پلیس کشوری عمدتا حفظ نظم عمومی در شهرهایی که بیش از 5000 نفر سکنه دارند را بر عهده داشته، در حالی که دفتر اطلاعات منحصرا عهده دار مسئولیتی ضد اطلاعاتی است. پلیس کشوری همگام با ساواک موظف است فعالیت بیگانگان را در شهرها و شهرستانها تحت نظر داشته باشد. نیروی پلیس کشوری مجموعا بالغ بر حدود 24000 نفر است. این رقم افسران پلیس، درجه داران، پلیس وظیفه و افراد شخصی (غیرنظامی) را در برمی گیرد. «سرلشکر محسن مبصر» از دوستان نزدیک «سپهبد نصیری» (رئیس ساواک)، پس از وی به ریاست پلیس کشوری انتخاب شد و از 30 ژانویه 1965 (10 بهمن 1344) این سمت را بر عهده داشته است.

سرپرستی دفتر اطلاعات را «سرتیپ صمد صمدیان پور» عهده دار است. مهمترین وظایف این دفتر عبارتند از: انجام تحقیقات پیرامون اشخاص و گروههایی که به فعالیتهای خرابکارانه پرداخته و با اینکه مورد سوءظن قرار دارند و نیز نظارت بر بیگانگان مقیم ایران. پلیس کشوری بدین منظور در مؤسسات دولتی، احزاب سیاسی (قانونی یا غیرقانونی)، اتحادیه های تجاری، گروههای مذهبی و در حقیقت در تمامی ابعاد حیات اجتماعی ایرانیان راه یافته است. اطلاعات کسب شده توسط این عوامل نفوذی و دیگر منابع، به طور منظم به دفتر اطلاعات ارجاع داده می شود که به نوبه خود این دفتر آن اطلاعات را ارزیابی و طبقه بندی نموده و در دفتر «ثبت مرکزی» خود بایگانی می نمایند. در میان اقلام موجود در دفتر اخیر، بنا به گفته «سرتیپ صمدیان پور» اثر انگشت یک پنجم جمعیت ایران وجود دارد. این دفتر (به استثنای موارد جنایی) اطلاعات مربوط به یک میلیون و شش صد هزار نفر را گردآوری و ضبط نموده است. «سرتیپ صمدیان پور» اظهار امیدواری نمود که این دفتر سرانجام اثر انگشت و اطلاعات مربوط به کلیه ساکنین ایران را فراهم خواهد کرد. شرح حال تمامی اعضای احزاب سیاسی (اعم از قانونی ) از جمله اطلاعات بایگانی شده در این دفتر است.

- ژاندارمری شاهنشاهی ایران

ژاندارمری در میان سازمانهای گوناگون امنیتی در ایران، به طور معمول کمترین امتیاز را به خود اختصاص می دهد. «سرتیپ ملک (مالک ) که پیش از فرمانده فعلی ژاندارمری عهده دار این قسمت بود، پس از «سرتیپ عزیزی» (که به جرم فساد برکنار گردید) به جانشینی وی انتخاب شد. گفته می شود که وی 95% از اوقات خود را به مبارزه با فساد اختصاص داده و تنها 5% درصد به وظایف روزمره ژاندارمری

ص: 638

می پردازد. این تشکیلات دارای نیرویی بالغ بر 36000 نفر است، اما از نظر تعداد افسران وضع وخیمی دارد. چیزی بین 40 تا 60 درصد از ژاندارم وظیفه ها بی سواد هستند. سطح دستمزد بسیار پائین است.

بیش از 2000 پاسگاه ژاندارمری در سراسر ایران مستقر می باشند.

مهمترین وظایف ژاندارمری عبارتند از: (1) اعمال قوانین در شهرها و شهرستانهایی که زیر 5000 نفر جمعیت دارند (یعنی 75 الی 80% کشور)، (2) مراقبت از مرزها ( در سال 1963، ژاندارمری حدود 5600 نگهبان مرزی را جذب نمود که این افراد تا آن زمان قسمتی از نیروی زمینی را تشکیل می دادند)، (3) سربازگیری، (4) کنترل قاچاق، (5) تأمین پوشش اطلاعاتی در نواحی مرزی، (6) داوری احقاق حقوق و میانجیگیری در مشاجرات میان روستاییان و اصلاحات ارضی، (7) اعلان فوری تجاوزات (مرزی) و رویارویی مقدماتی با آن و (8) نظارت (همگام با ساواک) بر شهرها و شهرستانهای حوزه فعالیت خود.

آثار و علائم امیدوارکننده ای به چشم می خورند حاکی از آن که احتمالاً در کارایی ژاندارمری بهبود حاصل خواهد شد. فرمانده جدید ژاندارمری، «سرلشگر اویسی» که از سپتامبر 1965 ( شهریور 1344) به این قسمت برگزیده شده و پیش از آن فرماندهی نیروهای گارد مخصوص را عهده دار بود، به تعلیم و سازماندهی مجدد ستادهای ژاندارمری علاقه زیادی ابراز داشته است، یک مقیاس جدید دستمزد، شبیه آنچه در نیروی زمینی هست، تصویب گردیده، اما بودجه آن هنوز تأمین نشده است. ایالات متحده در پی آن است که یک «مدرسه آموزش افسری» تأسیس نماید.

سرپرست هیئت مستشاری ایالات متحده در ژاندارمری (GENMISH) معتقد است که ژاندارمری، علیرغم ضعف و سستی حاکم بر آن، تشکیلات مؤثری بوده و نقش مهمی در حفظ ثبات در مناطق روستایی ایفا می کند. (مسئولیت مستشاری «GENMISH» در قبال ژاندارمری طبق قراردادی تأمین گردیده است، طبق این قرارداد، تقبل و اعمال این مسئولیت از جانب دول دیگر ممنوع اعلام شده است. به عقیده سرپرست (GENMISH»، مذاکرات مجدد پیرامون این قرارداد به هر دلیل - به عنوان مثال به منظور «GENMISH» را تابع « ARMISH» قرار دادن - این امتیاز انحصاری را به مخاطره می افکند.»

- اداره اطلاعات ویژه

هیچ گزارشی پیرامون تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی در ایران بدون ذکری از «اداره اطلاعات ویژه» کامل نخواهد بود. این اداره واحد کوچکی است متشکل از 40 افسر و کارمند که توسط شاه در سال 1959 (1338)، در کاخ سلطنتی تأسیس شد. هدف از تأسیس این اداره آن است که شاه را به طور مستمر در جریان تمامی تحولات مهم، که توسط اعضای جامعه اطلاعاتی و دیگر منابع گزارش می شود، قرار دهد، این اداره اختیارات و توانایی آن را دارد که تحقیقات و پژوهشهای ویژه ای را به انجام رساند. سرپرست این اداره، «سرلشگر حسین فردوست»، یک مقام اطلاعاتی حرفه ای است. وی از سال 1962 (1341) نایب رئیس ساواک بوده است و به کفایت و وفاداری کامل نسبت به شاه شهرت دارد.

- روابط و هماهنگی درون سازمانی

اگر چه ارائه شواهد عینی فراوان برای اثبات این مدعا دشوار می باشد، اما چنین به نظر می رسد که روابط و هماهنگی درون سازمانی در مقایسه با زمان تهیه گزارش قبلی بهبود نسبی یافته است و هر چند

ص: 639

هنوز با استانداردهای ایده ال آمریکایی فاصله دارد، شاید برای مقاصد در ایران کفایت کرده و رضایتبخش باشد. از آنجایی که رؤسای ساواک «2- J»، پلیس کشوری و ژاندارمری، همگی گزارش کار خود را مستقیما به شاه ارائه می دهند، ظاهرا میزانی از هماهنگی تا آن حد که شاه مطلوب و مقتضی بداند - ضرورتا بایستی توسط وی اعمال گردد. از سوی دیگر، هماهنگی و کنترل غیر رسمی از طرف شخص «سرلشکر فردوست» صورت می پذیرد که به عنوان دوست نزدیک شاه، نایب رئیس ساواک و نیز در مقام فردی که مسئول انتقال مستمر تحولات امنیتی و اطلاعاتی به شاه می باشد، الزاما می بایست برخی وظایف هماهنگ کننده را نیز عهده دار گشته و انجام دهد، یک رابطه نزدیک و غیررسمی دیگر نیز (میان تشکیلات مختلف امنیتی) موجودیت خود را مرهون این واقعیت است که دوست نزدیک رئیس ساواک پس از او به ریاست پلیس کشوری منصوب گشته است (مقصود «سرلشکر مبصر» است - مترجم). بدیهی است هیچ یک از افراد مذکور، بدون کسب اعتماد شاه، پستهای کنونی را اشغال نمی نمودند.

جلسات ماهانه «CIC»، به صورتی رسمی، مأمورین امنیتی وزارتخانه ها را گردهم می آورد. جلسات ماهانه یا دوبار در ماه «IPCC» در سطح مقامات بالاتر برگزار می شود. کلیه وزارتخانه ها در این جلسات، از طریق نمایندگان خود، حضور دارند و سرپرستی جلسات بر عهده رئیس ساواک می باشد. و باز در سطحی بالاتر، جلسات «NSC» به سرپرستی نخست وزیر تشکیل می شود که ریاست عالی ستاد و رؤسای «2- J» پلیس کشوری، ساواک و ژاندارمری در آن شرکت می کنند. «سرتیپ تاجبخش» گروه رامطلع ساخت که در سطوح پایین تر، «CIC» و ساواک روزانه برای انجام هماهنگی تشکیل جلسه می دهند و در مرحله ای نسبتا بالاتر، نمایندگان «CIC» ساواک و پلیس کشوری به همین منظور در جلسات هفتگی شرکت می نمایند وی با بی شائبگی اضافه کرد که همکاری میان «CIC» ساواک و پلیس کشوری (دفتر اطلاعات) با مشکلی رو به رو نیست، اما در سطح مقامات ارشد - مقصود وی افسرانی است که فرماندهی این سازمانها را عهده دارند - مسائل و مشکلات خصلتی و رقابتهایی بر سر تخصص پول و پرسنل وجود دارد.

- امنیت در ادارات دولتی

گروه در ارتباط با ابعاد غیرنظامی حکومت ملی، به جز در زمینه امنیت پرسنل (که بعد در این باره بحث خواهد شد) و همین طور مقررات حاکم بر امنیت، پیشرفت چندانی نسبت به آنچه در گزارش قبلی 129/206 MIC» آمده است، مشاهده ننمود. در زمانی نامشخص (ظاهرا نه چندان پس از بررسی قبلی «USMICC» )، آیین نامه امنیتی نسبتا مشروحی برای تمام وزارتخانه های غیرنظامی از سوی ساواک اعلام گردید. این آیین نامه حاوی 97 ماده جداگانه است، به عنوان یک خط مشی امنیتی از مزایای بسیاری برخوردار می باشد.

در رابطه با نیروهای مسلح نیز یک آیین نامه جدید و مفصل امنیتی طی شش ماه گذشته اعلام شده است که مقررات مندرج در آن ظاهرا ملهم و متأثر از بازدید گروه «USMICC» بوده است. آیین نامه مذکور توسط «ARMISH-MAAG» از «آیین نامه امنیتی نیروی هوایی ایالات متحده» اخذ و اقتباس گردیده و در نتیجه با استانداردهای مورد نظر برابری می کند. گروه بر این عقیده است که تلاشهای جدی در جهت مراعات و اجرا این آیین نامه، از سوی نیروهای مسلح صورت می پذیرد، در ابتدا حدود 200

ص: 640

رونوشت از این آیین نامه توزیع گردید و اکنون 300 نسخه دیگر نیز در حال توزیع است که با پخش این تعداد، میزان توزیع در سطح گردان خواهد بود مسئله ای که مایه دلگرمی است و گروه آن را به اطلاع افسر فرمانده «IIAF/CIC» نیز رسانده است، آن است که مقررات امنیتی جدید «IIAF» طبقه بندی نشده اند (در گذشته طبقه بندی شده بودند، لذا انتشار وسیع و استفاده از آنها به سهولت وسیع و استفاده از آنها به سهولت امکان پذیر می باشد.)

- امنیت فیزیکی (محیط و تجهیزات)

- وزارتخانه های غیرنظامی

همان گونه که در بالا اشاره شد، تنها مسئله قابل اشاره در این ارتباط صدور آیین نامه امنیتی مسبوق الذکر است که اعمال روشهای امنیت فیزیکی را به طور نسبتا مشروح میسر می سازد. اما این روشها در عمل چگونه به مورد اجرا گذاشته می شوند، مسئله ای است که برای گروه قابل مشاهده نبود. با این همه می توان گفت که به عقیده اکثر ناظران صاحب صلاحیت، اقدامات مربوط به امنیت فیزیکی در وزارتخانه های غیرنظامی مختلف در مقایسه با نیروهای مسلح در سطح بسیار نازلی است.

- نیروهای مسلح

گروه برای بررسی اقدامات و روشهای امنیت فیزیکی در ستاد «2- J»، «ستاد نیروی هوایی»، «ستاد CIC» و پایگاه هوایی مهرآباد از فرصت قابل ملاحظه ای برخوردار بود. برنامه گروه برای بازدید از پایگاه هوایی دزفول و پایگاه نیروی دریایی خرمشهر به علت شرایط نامطلوب جوی برای پرواز، ناگزیر حذف شد. در اماکنی که مورد بازدید قرار گرفت - به ویژه در پایگاه هوایی مهرآباد - روشهای حفظ امنیت فیزیکی بسیار عالی بود. این روشها عبارت بودند از: نگهبانی تمام وقت، گشت پیاده و موتوریزه و روشهای کنترل ورود و خروج، حصار مناسب، روشهای کنترل اسناد و ایجاد روشنایی (در محیط) و نیز میزان بالایی از هوشیاری و آمادگی در میان کارکنان تأسیسات فوق الذکر

- حفاظت اسناد طبقه بندی شده

گروه فرصت نیافت از روشهای حفظ اسناد در مؤسسات و وزارتخانه های غیرنظامی بازدید نماید، احتمالاً منطقی خواهد بود که فرض کنیم این روشها از زمان تهیه گزارش قبلی چندان تغییر نکرده باشد. اما در ارتباط با نیروهای مسلح، مشاهدات گروه و ناظران آمریکایی حاضر در صحنه، متفقا مؤید آن بود که روشهای کنترل اسناد پیشرفت شایان توجهی نموده است. این روشها در ستاد «J2-»، ستاد نیروی هوایی و پایگاه هوایی مهرآباد مورد بررسی قرار گرفتند، (در مهرآباد مقدار نسبتا ناچیزی اسناد طبقه بندی شده موجود است.) روشهای کنترل اسناد در ستادهای مذکور بسیار عالی بود. در هر دو مورد، روشهای پیشرفته به تازگی مورد استفاده قرار گرفته اند. به جز افزایش آگاهی امنیتی در این ستادها، علت پیشرفت و بهبود روشها را بایستی عمدتا در مطالعه مقررات امنیتی جدید جستجو کرد که به نگارش برخی «SOP»های جدید انجامیده است. علت دیگر بهبودی است که در برنامه توسعه توزیع گاوصندوقهای فولادی با ترکیب جدید حاصل شده است. 300 عدد از این گاو صندوقها سفارش داده شده و بیش از 80

ص: 641

عدد نیز تاکنون توزیع گردیده است. (تذکر: چهار سال پیش، تنها 29 گاو صندوق در کل نیروهای مسلح موجود بود.) هر ستاد دارای یک مرکز حفاظت اسناد است که تمامی اسناد سری و فوق سری می بایست در این مرکز نگاه داشته شوند. این اسناد به پرسنل کاملاً مجاز واگذار می گردد، اما بایستی پیش از پایان ساعت کار به مرکز باز گردانده شود. این مراکز 24 ساعته توسط نگهبانان مسلح محافظت می شوند طی ساعات کار، افسر مأمور مرکز کنترل اسناد حضور دارد از جمله وظایف وی، ثبت دقیق تحویل و اعاده اسناد طبقه بندی شده و پیگیری کامل جهت بازپس گرفتن اسنادی است که به پرسنل مجاز تحویل داده شده اند. وی همچنین صورت اسامی کسانی را که در استفاده از اسناد مختلف مجاز می باشند، تهیه و بایگانی می نماید. در این رابطه گروه متوجه شد که دسترسی به اسناد سرّی و فوق سری به شخصی که محتاج به آگاهی از محتوای آن است و یک معاون او منحصر می باشد. در این ستادها، زباله (اسناد بلااستفاده یا از رده خارج شده (TRASH)طبقه بندی شده و طبقه بندی نشده، روزانه در پایان ساعت کار جمع آوری و سوزانده می شد.

مرکز حافظت از اسناد پایگاه هوایی مهرآباد در ساختمان کوچکی قرار دارد که بین این مرکز و دفتر «CIC» محلی مشترک می باشد. پنجره های این مرکز توسط میله های فلزی مسدود شده اند و در طول 24 ساعت نگهبانان مسلح از آن محافظت می نمایند. این مرکز صاحب یکی از گاوصندوقهای سابق الذکر می باشد. روشهای (استحفاظی) مورد استفاده در این مرکز به مراکز ستادهایی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت شباهت داشته و تنها برخی تفاوتهایی خاص محلی وجود دارد. برای مثال، اسناد سری و فوق سری که در این مرکز نگاهداری می شوند، فقط در مرکز کنترل اسناد قابل مطالعه می باشند، مگر آنکه این اسناد تحت حفاظت شخصی افسر امنیتی پایگاه قرار داشته باشند.

به عقیده ناظران آمریکایی مستقر در این اماکن که با این امور آشنایی دارند، امنیت مربوط به حفاظت اسناد در ایران به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای نائل شده و اکنون نیز در حال بهبود است. یکی از علل این مسئله، ورود اسناد طبقه بندی شده سنتو «CENTO» است که برای حفاظت از آنها روشهای دقیق امنیتی (برای نخستین بار) اعمال گردید و اکنون نیز استفاده از این روشها ادامه دارد.

- امنیت پرسنلی

برنامه امنیت پرسنلی به صورتی که در ایران وجود دارد، از دید یک آمریکایی، محتملاً در عین حالی که برنامه ای امنیتی محسوب می گردد روشی برای (سنجش میزان) وفاداری نیز به شمار خواهد رفت. یک ناظر آمریکایی بسیار با صلاحیت، برنامه امنیتی نیروهای مسلح در ایران را عمدتا منطبق بر اصول و روشهای مورد استفاده در نیروهای مسلح ایالات متحده توصیف نمود، با این تفاوت که در ایران روشی (جهت سنجش و حفظ) وفاداری بر برنامه مذکور تطبیق داده شده است، روشی که عوامل تشکیل دهنده آن احتمالاً تعیین کننده می باشند. کل برنامه امنیتی نیروهای مسلح به وسیله «CIC» به مورد اجرا گذشته می شود. ذکر مراحلی که یک متقاضی عضویت در نیروهای مسلح بایستی پشت سر گذارد به درک مطلب کمک می کند: از جمله مراحل پذیرش پر کردن تقاضانامه مفصلی حاوی اطلاعات زیر است: سرگذشت شخصی داوطلب: نام و آدرس خویشاوندان درجه یک، دو و سه، محل اقامت (در این قسمت کروکی محل اقامت هم بایستی ترسیم شود)، مشاغل قبلی، هر گونه اشتغال قبلی در نیروهای مسلح، تابعیت فعلی و

ص: 642

تابعیتهای دیگری که ممکن است فرد داوطلب در گذشته دارا بوده باشد، نام همکلاسی ها، نام اقوام مقیم خارج از کشور، اسامی شش معرف، عضویت در هرگونه سازمان سیاسی، ورزشی، خیریه، مذهبی یا اجتماعی (بنابر مقاصدی،داوطلب می بایست ظرف پانزده دقیقه این قسمت را پر کند. ارائه اطلاعات در مورد هر یک از اقوام داوطلب که احتمالاً در یک حزب یا گروه سیاسی فعالیت دارند،اظهار نظر داوطلب درباره این که به نظر وی منتخبین کدام حزب مفید به حال کشور خواهند بود؟ ذکر هرگونه اشتغال در مؤسسات وابسته به کشورهای خارج، ارائه اطلاعات درباره اشخاصی که، در صورت اشتغال داوطلب در چنین مؤسساتی، معرف وی بوده اند و اینکه آیا او طرفدار هیچ یک از احزاب مخالف حکومت هست یا خیر؟ پر کردن این سند بایستی با حضور افراد «CIC» انجام گرفته و متقاضی نسبت به صحت اطلاعات ارائه شده توسط خود سوگند یاد کند. او باید شش عدد عکس همراه با نگاتیو این عکسها (چرا که عکس چاپ شده قابل دست کاری است) و نیز کارت شناسایی خود را ارائه نماید (این کارت با کارتی که در پرونده مخصوص اتباع موجود است مقایسه و تطبیق داده می شود). اثر انگشت متقاضی نیز روی دو برگ ثبت می گردد، آن گاه به سوابق وی در مؤسسات محلی و کشوری، یعنی اداره پلیس، ساواک ژاندارمری و دادگاههای غیرنظامی رسیدگی می شود. طی این مراحل تحقیق ممکن است از 5 الی 7 ماه به طول انجامد، اگر این مراحل با موفقیت پشت سر نهاده شود و متقاضی از جهات دیگر نیز شایسته ورود به نیروهای مسلح تشخیص داده شود، آن گاه او (در صورت لزوم ) مجاز خواهد بود که مطالب و اسناد «خیلی محرمانه» را مورد استفاده قرار دهد. در صورتی که فرد مذکور به استفاده از اسناد «سرّی» و «فوق سرّی» نیز احتیاج داشته باشد، درباره او تحقیقات مفصلتری باید انجام پذیرد. افراد غیرنظامی که مایل به استخدام در نیروهای مسلح می باشند، بایستی مراحل مشابهی را پشت سرنهند.

از جمله اقدامات مهم در ارتباط با امنیت کارکنان وزارتخانه های غیرنظامی آن است که بنابر مصوبه نخست وزیری، کارمندان بالقوه پیش از استخدام برای انجام تحقیقات سوءپیشینه به ساواک ارجاع داده می شوند. در چنین مواردی، آنچه بیش از هر چیز مد نظر ساواک قرار دارد، سابقه سیاسی این گونه اشخاص است. ساواک مدعی است که در ارتباط با حدود صد هزار نفر دارای پرونده هایی است که هر یک شامل اطلاعات موهن می باشد. اینکه این پرونده ها بسیار کامل و جامع هستند مسئله ای است که مورد تصدیق و اذعان عمومی است.

کلیه مشاغل در تمامی وزارتخانه ها به سه دسته تقسیم می شوند: (1) عادی، (2) حساس و (3) مهم و حساس.

مشاغل دسته اول غیرحساس و پایین رتبه می باشند: کارمندان جزء، دربانها، نظافتچیها و غیره.

مشاغل دسته دوم، برای مثال، شامل اشخاصی است که با مقررات و قوانین سر و کار دارند. مشاغل دسته سوم وزراء و مدیران کل را در برمی گیرد. ساواک برای متقاضیان مشاغل دسته اول که از سوی وزارتخانه ها برای انجام تحقیقات معرفی می شوند، فرم جداگانه و برای متقاضیان مشاغل دسته دوم و سوم فرم خاصی دارد که مفصلتر از فرم اول است. تمامی وزارتخانه ها ملزم به استفاده از این فرمها می باشند. فرم مشاغل دسته اول فقط شامل اطلاعاتی است که مأمورین ساواک بتوانند با استفاده از آن پرونده های مربوط به سوابق سیاسی متقاضیان را بررسی کنند. فرم مشاغل دسته دوم و سوم اطلاعات کافی برای انجام تحقیقات بیشتر در باره سوابق متقاضی را در اختیار ساواک قرار می دهد. هر دو فرم

ص: 643

سمتی را که متقاضی برای احراز آن مورد ارزیابی قرار می گیرد، مشخص می کنند. تا آنجا که تحقیقات گروه نشان می داد، تحقیقات انجام شده در ارتباط با سوابق متقاضیان مشاغل دسته دوم و سوم فوق العاده کامل و مفصل می باشند.

- امنیت صنعتی

در ایران چیزی که واقعا بتوان آن را یک برنامه صنعتی نامید وجود ندارد، چرا که نیاز به چنین برنامه ای تاکنون چندان محسوس نبوده است. البته مقدمات چنین برنامه ای برای پذیرش کارکنان کارخانه های توپ و مهمات و کارگرانی که برای بنای پایگاههای دفاعی استخدام می شوند، موجود است.

- نتایج حاصله

1- برنامه امنیتی ایران پایگاه قانونی مناسبی دارد و شواهد کافی دال بر اعمال مجازاتهای شدید در مواردی که امنیت دولت در معرض تهدید قرار می گیرد، موجود است.

2- با وجود آن که گاه به گاه در وظایف و عملکرد مؤسسات امنیتی (یعنی : «گروه اطلاعاتی ویژه دربار شاهنشاهی»، «J2-»، «CIC» «ساواک» و «پلیس کشوری» (شامل دفتر اطلاعات) تداخل صورت می گیرد، این مؤسسات در جایگاه حکومتی مقتضی خود، تحت نظارت و کنترل مستقیم شاه به نحو مؤثری عمل می کنند. هرچند سرلوحه اهداف مؤسسات (امنیتی) نظامی و غیرنظامی را، حفظ و ابقای رژیم فعلی تشکیل می دهد، این سازمانها خطر محور چین - روسیه را به خوبی درک می کنند. با وجود رقابت مستمر میان مؤسسات امنیتی، به نظر نمی رسد که این امر بر هماهنگی و همکاری این مؤسسات در سطوح اجرائی اثر نامطلوبی بگذارد.

3- آیین نامه امنیتی که با تأیید شخصی شاه ابلاغ گردید، مدت کوتاهی پس از گزارش قبلی «USMICC» به مورد اجرا گذاشته شد و تاکنون نیز به قوت خود باقی است. این آیین نامه که اساسا بیانگر یک سری اصول (کلی) است، جز در ارتباط با نیروهای مسلح و مؤسسات امنیتی، به صورت مفصل و مشروح بسط نیافته است.

4- برنامه امنیتی ایران از زمان تهیه گزارش قبلی «USMICC» به طور مشخص بهبود کلی یافته و حاکی از رشد و ارتقای هوشیاری امنیتی در این کشور می باشد.

5- علیرغم فقدان مقررات مشروح در ارتباط با امنیت فیزیکی و کمبود تجهیزات امنیتی، نیروهای مسلح به ویژه از طریق استفاده فراوان از پرسنل حفاظتی، به مراتب بالایی از امنیت فیزیکی دست یافته است. به جز در مورد مؤسسات امنیتی، هیچ گونه شواهدی دال بر وجود یک برنامه امنیت فیزیکی خارج از نیروهای مسلح مشاهده نشده است.

6- به درخواست و با همیاری «ARMISH - MAAG»، یک برنامه کنترل اسناد در بهار 1965 (1344)، با صدور آیین نامه امنیتی نیروهای مسلح بر مبنای «USAF AFR 205 - 1» به مورد اجرا گذارده شد. طبق مشاهدات گروه، آنچه در عمل پیاده می شود با آیین نامه فوق مطابقت دارد. اعمال مؤثر این برنامه مستقیما به تلاش مستمر فرماندهان و «2-J » (SCS)بستگی خواهد داشت، به جز در مورد مؤسسات امنیتی، هیچ گونه مدرکی دال بر وجود یک برنامه کنترل اسناد خارج از نیروهای مسلح ارائه

ص: 644

نگردید.

7- برنامه امنیتی مربوط به پرسنل مؤسسات امنیتی غیرنظامی عمدتا «حول کانون» وفاداری» (عدم مخالفت با رژیم کنونی) متمرکز است. نیروهای مسلح دارای برنامه امنیتی مثمرثمرتری است که عناصر «وفاداری» و «امنیت» را در کنار هم مد نظر دارد.

8- برنامه کارآموزی امنیتی مربوط به نیروهای مسلح که اخیرا آغاز شده محتاج به توسعه بیشتری است.

9- اجرای مؤثر و مطلوب برنامه امنیتی در ایران بیش از هر چیز از طریق جلب توجه و تحریک احساس مسئولیت شاه تأمین خواهد شد.

10- به علت فقدان شرایط، هیچ نوع برنامه امنیت صنعتی در ایران موجود نیست. بررسی سوابق و پذیرش پرسنل غیرنظامی که در پروژه های ساختمانی و صنعتی - که حائز اهمیت دفاعی هستند - استخدام می شوند، عملاً توسط نیروهای مسلح انجام می پذیرد.

- پیشنهادات

پیشنهاد می شود که:

1- سفیر (آمریکا در ایران) به شاه توصیه نماید که وی (شاه) طی صدور فرمانی، تمایل خود به تأمین حفاظت تجهیزات و اطلاعات طبقه بندی شده متعلق و مربوط به ایالات متحده، در تمامی سطوح را اعلام نماید. در این ارتباط، بایستی توجه داشت که روش استفاده از علائم ویژه احتمالاً مفید خواهد بود.

2- «ARMISH - MAAG» بایستی به تشویق و حمایت از توسعه بیشتر کلیه ابعاد و جوانب برنامه امنیتی نیروهای مسلح ادامه دهد.

3- آموزش مسائل امنیتی در نیروهای مسلح باید به عنوان گامی اساسی در جهت اجرای مؤثر برنامه امنیتی با شدت پیگیری شود.

4- «ARMISH - MAAG» باید ترتیبی اتخاذ نماید که افراد منتخب جهت «برنامه HAWK» آموزشهای امنیتی ویژه حفاظت از این سیستم تسلیحاتی را فراگیرند. در ارتباط با هرگونه تجهیزات طبقه بندی شده دیگری که ممکن است (به ایران) واگذار گردد، اقدام مشابهی باید صورت پذیرد.

5- طی دو سال آینده، «ARMISH - MAAG» گزارش شش ماهه از پیشرفت برنامه امنیتی در ایران به «USMICC» ارائه نماید.

- نتیجه

هر چند برنامه امنیتی نیروهای مسلح ایران برای حفاظت از اطلاعات و تجهیزات طبقه بندی شده ایالات متحده کفایت می کند، مقتضی است اقدام لازم جهت اجرا پیشنهادات فوق انجام پذیرد.

ضمیمه «الف» کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده...

ص: 645

ایران - 1965 (1344) آقای رابرت ان. مارگریو - رئیس، USMICC، مدیر، اداره کنترل مهمات، وزارت امورخارجه، رئیس.

آقای یوجین (اوژن) ام. وینترز - سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) سروان جیمز آ.گواناف، USN - عضو نیروی دریایی، USMICC آقای هوارد آر. بوس - عضو علی البدل نیروی زمینی، USMICC سرهنگ دوم توماس اچ. گان، USAF - عضو علی البدل نیروی هوایی USMICC آقای دونالد اس. هریس - منشی،USMICC ، وزارت امور خارجه، منشی

ضمیمه «ب» عمده افسران ایرانی که گروه «USMICC» با آنان مذاکره و مشورت نمود

سرهنگ ح (ه) برنجیان، IIAF فرمانده CIC و IIAFو A-2 آقای هسکم (HASKEM)، اداره 4 ساواک سپهبد عزیراللّه کمال، رئیس، 2 - J سرتیپ ماهوتیان، رئیس، امنیت (اداره 4)، ساواک سرهنگ مقدم، اداره 3، ساواک سرلشکر محسن مبصر، رئیس، پلیس کشوری سرهنگ م. مطهری، قائم مقام فرمانده پایگاه، پایگاه هوایی مهرآباد سرلشکر معتضد، رئیس، اطلاعات خارجی، ساواک سرتیپ صمد صمدیان پور، رئیس دفتر اطلاعات، پلیس کشوری سرتیپ اردشیر تاجبخش، رئیس، «CIC»

ضمیمه «ج» عمده مأمورین آمریکایی که گروه «USMICC» با ایشان مذاکره و مشورت نمود

عالیجناب «آرمین میر» سفیر آمریکا سرتیپ «هیوز ال. اش»، رئیس، بخش نیروی زمینی، «MAAG» سرهنگ «پرستون ب. کندی» رئیس، «GENMISH» سرهنگ «ویلیام د. کونس»، وابسته سفارتی (وزارت) دفاع و وابسته سفارتی نیروی زمینی «آلن سی. کانوی»، وابسته سفارت «للاندام. دان» مأمور (متخصص در امور) اقتصادی «رنسم اس، هیگ»، وابسته سفارت سرگرد «رابرت د. هند»، «2- J» «ARMISH - MAAG» «رابرت هرلن»، مشاور امور اقتصادی

ص: 646

«ویلیام آ. هلسث»، مأمور سیاسی «مارتین اف. هرتز»، مشاور امور سیاسی سرلشکر «هاروی آ. جبلنسکی»، رئیس، «ARMISH - MAAG» سرتیپ «لاک»، رئیس، قسمت مشاورت نیروی هوایی، «MAAG» «آر. کلیتون ماد»، دستیار ویژه سفیر «ریچارد ال. اولسون»، مأمور امنیت منطقه ای سرگرد «بیی آر. پریم»، دستیار وابسته سفارتی (نیروی) هوایی سروان «اف. اچ. والیس»، رئیس، قسمت (نیروی) دریایی، «MAAG» سرهنگ دوم «ب. ام. یورک»، وابسته سفارتی (نیروی )هوایی

ضمیمه «د» برنامه ملاقاتهای «USMICC»647

ایران 1965 (1344) دوشنبه، 25 اکتبر، 1965 - 3/8/44 11 - 10 ملاقات با سفیر میر 30/3-13 ملاقات با سرلشکر جبلنسکی، رئیس MAAG 15/15 - 30/13 ملاقات با سرگرد هند: ARMISH - MAAG 17 - 30/15 ملاقات با آقای آلن کانوی، وابسته سفارت سه شنبه، 26 اکتبر، 1965 - 4/8/44 10 ملاقات با آقای رنسم اس.هیگ، وابسته سفارت 11 ملاقات با آقای ویلیام آ. هلسث، قسمت سیاسی چهارشنبه، 27 اکتبر، 1965 - 5/8/44 30/12 - 30/9 ملاقات با سپهبد کمال، 2 -J «SCS» و سرتیپ تاجبخش، رئیس، IICIC 30/16 - 45/12 صرف ناهار و ملاقات با رئیس IICIC پنجشنبه، 28 اکتبر، 1965 - 6/8/44 30/12 - 30/9 سرهنگ برنجیان، رئیس CIC - IIAF ستاد IIAF 30/15 - 15/14 سرهنگ کندی، ایالات متحده آمریکا، رئیس ENMISH 30/16 - 30/15 سرهنگ یورک، سرگرد پریم، وابسته سفارتی (نیروی) هوایی و دستیار وی 30/17 - 30/16 آقای هرتز، مشاور امور سیاسی

ص: 647

جمعه، 29 اکتبر، 1965 - 7/8/44 10-9 آقای اولسون، مأمور امنیت منطقه ای، ایران 11-10 (وزارت) دفاع 12-11 آقای هرلن، مشاور امور اقتصادی و آقای دان، مأمور (متخصص در امور اقتصادی) شنبه، 30 اکتبر، 1965 - 8/8/44 30/12 - 30/9 ملاقات با مقامات ساواک 30/16 - 15/14 بازدید از صدویکمین بال جنگنده (WING FIGHTER [O] ST)، پایگاه هوایی مهرآباد، تهران. گفتگو با سرهنگ م. مطهری. قائم مقام فرمانده پایگاه 30/18 - 17 گفتگو با سرلشکر مبصر، رئیس پلیس کشوری و سرتیپ صمدیان پور، رئیس دفتر اطلاعات پلیس کشوری دوشنبه، اول نوامبر، 1965 - 10/8/44 8 سفری به پایگاه هوایی مهرآباد در ارتباط با برنامه سفر دو روزه به دزفول، آبادان و خرمشهر 30/17 - 30/16 آقای رنسم هیگ، وابسته سفارت سه شنبه، 2 نوامبر، 1965 - 11/8/44 30/11 - 30/9 سرگرد هند، «ARMISH - MAGG» چهارشنبه، 3 نوامبر، 1965 - 12/8/44 10 سرتیپ اش، رئیس قسمت نیروی زمینی، «MAAG» 14 ملاقات با سپهبد کمال، «2 - J»، جهت خداحافظی 30/15 اعلام خروج سرلشکر جبلنسکی 30/18 اعلام خروج، سفیر میر پنجشنبه، 4 نوامبر 30/8 عزیمت به سوی رم

یادداشت مکالمه با کنسول فرانسه در خرمشهر

ص: 648

سند شماره (2) یادداشت مکالمهطبقه بندی : خیلی محرمانه شرکت کنندگان: دومنیکو راورا - کنسول فرانسه در خرمشهر، لاری دبلیو، سماکیس، دبیر دوم سفارت آمریکا مکان: محل اقامت راورازمان 1 اسفند 1346 - 20 فوریه 1968 خوزستان در سالهای اخیر در زمینه عمران خوزستان پیشرفتهای مهمی رخ داده است. برای ساکنین عرب این منطقه میزان کار، تعداد بیمارستانها و مدارس افزایش یافته و وضع اقتصادی خوزستان نیز به طور کلی بهبود یافته است. «راورا» که اغلب به نقاط ساحلی جهت شکار سفر می کند خاطر نشان ساخت که چند سال قبل وی نمی توانست به زبان فارسی با اعراب ساکن روستاهای خوزستان گفتگو کند. البته اعراب خوزستان خود را جزئی از جهان عرب می دانند. ولی نباید بر آن تأکید بسیار کرد. آنها هنوز هم به شیوخ محلی که در رژیم کنونی از وضع خوبی برخوردار هستند وفادارند. راورا در حین جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 در رابطه با اعراب خوزستانی که عمیقا از آرمان عربی حمایت می کردند آزمایش جالبی انجام داده بود. راورا به چند تن از آنان گفته بود به خاطر حمایت فرانسه از آرمان اعراب وی به عنوان کنسول فرانسه قادر است آنهایی را که می خواهند از کشور خارج شده و به نیروهای عربی بپیوندند از نظر مالی تأمین کند. هیچ کس به او پاسخ مثبت نداد.

سیاستهای داخلی مردم اصولاً به احزاب سیاسی علاقه ای نشان نمی دهند. آنها حزب ایران نوین را یکی از باورهای بوروکراسی دولتی به حساب می آورند. حزب پان ایرانیست نیز طرفداران چندانی نداشته و معمولاً «سازمان مضحک» به حساب می آید. شاه مورد احترام و محبوبیت او بیش از گذشته است. ولی ایرانیها بی ثبات هستند و محبوبیت شاه نیز با «تغییر هوا» دستخوش تغییر می شود.

خلیج فارس ایران مهمترین قدرت خلیج فارس خواهد شد، و اگر عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین ها با این کشور همکاری کنند از وضع خوبی برخوردار خواهند شد. راورا که به بحرین نیز سفر کرده است، می گوید ایرانیها بخش اعظم جمعیت بحرین را تشکیل داده و طولی نخواهد کشید که بحرین جزو قلمرو ایران خواهد شد.

شرکتهای نفتی فرانسه و اقبال راورا که در حال حاضر برای یک شرکت نفتی فرانسه در جزیره لاوان کار می کند، گفت منوچهر اقبال حامی فعالیتهای نفتی فرانسه در ایران است. در زمان نخست وزیر امینی، اقبال مورد انتقاد شدید قرار گرفت و مجبور به ترک ایران شد، تا از محاکمه جان سالم به در برد. در اروپا نیز، اقبال با دوگل تماس گرفت و گفت اگر وی شاه را متقاعد سازد که به وی سمت مهمی بدهد، وی نیز به فرانسه خدمت خواهد کرد. دوگل

ص: 649

نیز در سفر خود به ایران شاه را متقاعد کرد که نسبت به اقبال با نظر مساعدی برخورد نماید از آن زمان به بعد اقبال نیز منافع فرانسه کمکهای بسیاری کرده، و فرانسه نیز سعی کرده است با تضمین منافع مالی وی را راضی نگاهدارد. بنا به گفته راورا، اقبال مهمترین شخصیت در تجارت پرسودی است که سبب جذب سرمایه گذاران خارجی به ایران شده است.

ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران

سند شماره (3) تاریخ : 4 سپتامبر 1969 - 13 شهریور 1348طبقه بندی: سرّی از : سفارت آمریکا در تهرانبه : وزارت خارجه آمریکا عطف به : تهران الف - 068 مورخ 20 فوریه 1969 موضوع : ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران فهرست مطالب 1- خلاصه 2- شاه 3- وضع اقتصادی 4- روابط ایران و آمریکا 5- ایران و خلیج فارس 6- ایران و عراق: درگیری شط 7- ایران و کشورهای دیگر 8- ایران و روابط آن با کشورهای کمونیستی 9- دولت، پارلمان و احزاب 10- مخالفت و امنیت داخلی ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران 1- خلاصه:

این شش ماه دورانی توأم با آرامش غیرعادی بود. موضع شاه بدون تغییر و به قوت خود باقی بود. رشد سریع اقتصادی و گسترش کامیابیهای اقتصادی ثبات درونی کشور را تضمین می نمود. از نظر مالی کشور دستخوش مشکلاتی بود، لیکن برنامه ریزان صلاحیت دار و شایسته کنترل اوضاع را در اختیار داشتند.

تغییرات کابینه نخست وزیر هویدا ظاهرا به تقویت موضع وی در قبال دیگر اعضای دولت انجامیده بود ولی او دیگر اعضای کابینه همچنان دراختیار شاه مانده بودند، پارلمان کشور بدون اینکه تغییری کرده باشد بدون مطالعه دقیق به ایفا نقش خود در قانونگذاری ادامه می داد. پس از اخراج دبیر کل خسروانی، کنگره حزب ایران نوین در سپتامبر تشکیل خواهد شد، تا علاوه بر ایجاد تغییر در ساختار آن در پرسنل حزب نیز تغییراتی ایجاد گردد. نفوذ در سازمان امنیت کشور و نیز سرعت تغییرات اجتماعی و اقتصادی سازمان روحیه عناصر مخالف را بر هم زده بود. به کارگیری کردهای عراق به تعهد بیش از پیش سازمان امنیت ایران در کردستان نیاز داشت، با این حال کنترل اوضاع مشخصا در اختیار دولت بود. دانشجویان و

ص: 650

کارگران آرام بودند و فقط گاه دست به اعتصابات مختصر می زدند.

ایران در سیاست خارجی راهی نیرومند و مستقل را در پیش گرفته بود. رابطه بین ایران و آمریکا در نتیجه تماسهای شخصی بین شاه و رئیس جمهوری و نیز تأثیر موضعی پرواز آپولوی 11 در سطحی بسیار عالی قرار داشت. مذاکرات سالانه در مورد فروشهای نظامی و درآمدهای شرکتهای نفتی توأم با مشکلات بسیار بود، لیکن نتیجه ای رضایتبخش داشت. سیاست مراوده شاه با شوروی و اروپای شرقی تا حدودی موجبات گسترش تجارت و همکاری به خصوص با رومانی و چکسلواکی را به دنبال داشت. ایران موضع مرز خود در شط العرب را طبق معاهده 1937 پیش کشید، ولی عراق تمایل به مذاکره براساس شرایط ایران را نداشت و پس از چند بار چنگ و دندان نشان دادن، موضوع به صورت جنگ لفظی ادامه پیدا کرد.

مهمترین منافع ایران در خلیج فارس نهفته بود . شاه اعلام کرده بود که پس از خروج انگلیس در سال 1971 از حضور هیچ نیروی بیگانه ای در خلیج فارس استقبال نخواهد شد، و بار دیگر اعلام کرد که آمریکا نیز باید تسهیلات بندری خود در بحرین را رها سازد. تلاش برای هماهنگ سازی روابط این کشور با عربستان سعودی و جلب حمایت شیخ نشینهای خلیج به آرامی ادامه داشت. ولی شاه از توسل به زور در مورد بحرین اجتناب ورزید و حاضر به پذیرش فدراسیونی شد که بحرین از آن مستثنی باشد. در نقاط دیگر، ایران با لبنان به قطع روابط دیپلماتیک دست زد چون این کشور، بختیار رئیس ساواک را که به آنجا پناهنده شده بود، مسترد ننمود. لیکن در برخورد با جمهوری متحده عربی جانب اعتدال را در پیش گرفت و از خواسته پیشین، یعنی عذرخواهی جمهوری به عنوان شرط اول عادی شدن روابط چشم پوشید.

ایران به پاکستان توجه خاصی داشت، و به خاطر نگرانی در مورد امنیت مرزهای شرقی خود به سرعت دولت یحیی خان را به رسمیت شناخت و از روابط نزدیک بین دو کشور بهره برداری نمود.

با پایان دوره گزارش حاضر، شواهدی دال بر تغییر ثبات سیاسی ایران رؤیت نشد، لیکن در مورد کاهش سرعت رشد اقتصادی ابراز نگرانی می شد. دلایل و شواهد امیدوارکننده حاکی از آن بود که خودداری و پیگیری سیاست آرام، در مورد بحرین می تواند راه حلی را پدید آورده و راه را برای ایجاد روابط بهتر در خلیج هموار سازد. در روابط ایران و آمریکا، مشکلات سالانه از قبیل فروش اعتبار نظامی و مذاکرات مربوط به درآمدهای نفتی در حال پدید آوردن مسائل جدیدی بود. لیکن سفر رسمی شاه به آمریکا در ماه اکتبر موجب تقویت هر چه بیشتر روابطمان گردید و طرفین بار دیگر اطمینان یافتند که قادرند مسائل را با در نظر گرفتن منافع دوجانبه حل و فصل نمایند.

شاه

طی شش ماه گذشته شاه همچنان رئیس بی چون و چرای خانه خود بود و ثبات سیاسی یکنواخت کشور، رشد اقتصادی، انقلاب سفید، و یا سیاست خارجی مستقل و مفید به حال ایران را هیچ خطری تهدید نمی نمود. بنا به گفته خود او، وی با احساس یک دولتمرد مجرب در بیست و هشتمین سال سلطنت خود در صحنه جهانی سیاست خارجی کشور را با اعتماد کامل هدایت کرده است، و به صورت غیرعلنی به ترویج مواضع مورد نظر آمریکا در میان دوستان ایران پرداخته، لیکن در انظار عموم آن چنان نقش متعادلی را ایفا کرده که از طریق آن به گسترش جاه طلبی های ایران در خلیج و بهره برداری از روابط خود با غرب، جهان سوم و کشورهای بلوک کمونیست نائل آید. سرسختی شاه در مذاکرات نفتی، اصرار وی در

ص: 651

قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر موضوع بختیار، و موضع تهاجمی وی در قبال عراق به خاطر مرز بین دو کشور در شط العرب بر وجهه وی به عنوان سیاستمداری منطقی لطمه وارد ساخته است.

علیرغم نشانه های حاکی از بحرانهای اقتصادی، در داخل کشور شاه برای تسریع پیشرفت اقتصادی اعمال فشار می نمود. با نزدیک شدن زمان خروج انگلستان از خلیج و رویارویی با عراق در مورد شط العرب، شاه بخش اعظم توجه خود را به آمادگی نظامی ایران معطوف داشت، و علاقه وی به کسب سیستمهای دفاعی بیش از پیش افزایش پیدا کرد. طی یک خانه تکانی نظامی بیش از 50 افسر عالی رتبه، از جمله رئیس ستاد فرماندهی کل، فرمانده نیروی زمینی و هفت نفر از هشت فرمانده نیروی دریایی بازنشسته و افسران جدیدی به جای آنان منصوب شدند. ریاست جدید فرماندهی کل یعنی ژنرال فریدون جم، به سمت عالیرتبه ترین مشاور شاه منصوب گردید. لیکن ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی از موضع نیرومند قبلی خود برخوردار بود. انتصاب ریاست ستاد با صلاحیت مناسب برای اولین بار در تاریخ اخیر ایران نشانگر میزان اعتماد شاه نسبت به امنیت و بقای موضع خود می باشد.

با افزایش مشارکت گروه نخبگان در صنعتی سازی ایران به جای مشاغل سیاسی، با گسترش منافع و کامیابیهای اقتصادی، و با صدور تصاویر شاه به عنوان فردی خیر و نیک به روستاها توسط انقلاب سفید شانس بقای شاه بیشتر و بیشتر شده بود. تلاش وسیعی صورت گرفته بود، تا با تبلیغ پیرامون فعالیتهای خیریه و امور داخلی دیگر به سلطنت وجهه انسانی بیشتری داده شود، ملکه به خاطر صمیمیت بی شائبه اش از محبوبیت بسیار برخوردار شده بود و چنین به نظر می رسد که پس از مبارزات وی در برابر چاپلوسیهای درباری و سخنرانیهایش در مورد حراست از موروثات فرهنگی کشور به وی اجازه داده شود تا نقش بیشتری را در ادامه امور مملکت به عهده گیرد تا بتواند برای ایفای نقش احتمالی خود به عنوان نایب السلطنه آماده شود.

لیکن محبوبیت خاندان سلطنتی هنوز قادر نیست جانشین اقتدار شاه برای ابقای سلطنت گردد، و مسئله حراست در آن، در صورت برکناری شاه از صحنه نیز هنوز لاینحل باقیمانده است.

اوضاع اقتصادی

رشد سریع اقتصادی ایران بدون وقفه ادامه دارد، لیکن حرارت و تأکید موجود حاکی از آن است که اعلامیه یا بیانیه دیگر صادر خواهد شد. برنامه ریزان اقتصادی برای مقابله با فشارهای موجود آماده شده و انتظار می رود که پیشرفت مداوم اقتصادی زیر بنای ثبات اقتصادی کشور را تشکیل دهد.

طی سال ایرانی که در تاریخ 31 مارس خاتمه خواهد یافت و اولین سال برنامه عمرانی چهار ساله می باشد، رشد تولید ناخالص ملی به 3/10% افزایش یافت و برای جمعیت 28 میلیونی ایران درآمد سرانه ای معادل 300 دلار را به همراه داشت. در شش ماهه اول سال 1969، صادرات نفتی، پروژه های ساختمانی، تولید داخلی، سطح اشتغال، و میزان سرمایه گذاریها همچنان بالا بود. میزان برداشت محصول نسبتا خوب بود، ولی میزان برداشت در محصولات مولد نقدینگی به استثنای پنبه در مقایسه با برداشت در سال 1969 پایین بود. پیشرفت گرچه در بعضی موارد کندتر بود، ولی در زمینه پروژه های صنعتی از قبیل مجتمع پتروشیمی که به مرحله تولید رسیده خط لوله گاز، کارخانه ذوب آهن، و کارخانه های تولید تراکتور و ماشین آلات ادامه داشته است. برنامه های تهیه شده می تواند موجبات افزایش در زمینه کشاورزی -

ص: 652

صنعتی را فراهم آورد.

نکته نگران کننده این است که کنترل پولی سال 1968 قادر به کاهش فشار ناشی از تورم نبوده است.

هنگامی که شاخص هزینه زندگی که خود نیز از نظر کلی بسیار عجیب و غریب بود 2/3% افزایش قیمت در دوره بین 21 مارس تا 21 ژوئن 1969 در مقایسه با همان دوره از سال گذشته را نشان می داد بانک مرکزی بار دیگر اقداماتی را در جهت محدودسازی نقدینگی با افزایش میزان بهره، ذخایر مورد نیاز بانکیها بازرگانی، حداکثر بهره برداری سپرده های مدت دار و پس انداز انجام داد.

نکته نگران کننده میزان ذخایر ارزی خارجی رو به کاهش بود که در مارس 1969 معادل 15 میلیون دلار ارز آزاد خارجی را نشان می داد. با رسیدن سطح ذخایر ارزی در ماه ژوئن به سطح 45 میلیون دلار، وضع تا حدودی بهتر شده بود و نشانگر آن بود که سازمان برنامه به بدهی های خارجی توجه بیشتری معطوف داشته و در زمینه دریافت وامها با احتیاط بیشتر عمل می کند. کمبود داخلی پول نیز برای دولت مشکل ایجاد کرده بود، چون دولت علیرغم میزان قروض داخلی تورم زا قادر به تأمین اسکناسهای مورد نیاز نبود. هزینه های جاری نیز قابل کنترل نبود، چون بودجه سال جاری در مقایسه با سال قبل 5/10 % افزایش یافته بود.

با وجود این مشکلات و مشکلات عمده ناشی از پروژه های صنعتی مهمی از قبیل پروژه خط لوله نفتی و مجتمع پتروشیمی شاهپور و امکان اینکه درآمدهای نفتی سال آتی نتواند نیاز عمرانی کشور را تأمین کند. سازمان برنامه راه تجدیدنظر را در پیش گرفته چون دریافته است که منابع مالی موجود قادر به تأمین نیاز تمام پروژه های مندرج در برنامه های عمرانی چهارم نیست. بنابراین احتمال تأخیر در مورد بعضی از پروژه های مهم وجود دارد.

لیکن اگر ایران در رسیدن به اهداف کوتاه مدت عمرانی خود به بیش از آنچه قابل هضم است دست یافته می توان گفت که خطر آنچنانی در برابرش وجود ندارد. با وجود اینکه حفظ موازنه اقتصادی در برابر فشارهای عالی از طرف شاه در رابطه با افزایش سرعت پیشرفت اقتصادی و خریدهای نظامی دشوار است ولی رده های بالای مقامات نیز دریافته اند که میزان پیشرفت قابل تحقق محدود است و اقداماتی نیز به عمل آمده، تا پیشرفت اقتصادی همگام با امکانات کشور تحقق یابد. گر چه این امر سبب کاهش میزان رشد غیرعادی خواهد شد، ولی نتیجه آن پیشرفتی منظم و سالم خواهد بود.

روابط ایران و آمریکا

ماهیت و محتوای روابط آمریکا و ایران در شش ماه گذشته تغییر نکرد و علیرغم مشکلات موجود اساس این روابط به قوت خود باقی ماند. حضور شاه در تشییع جنازه آیزنهاور فرصتی پدید آورد، تا شاه شخصا با رئیس جمهور نیکسون و دیگر رهبران دولت جدید آمریکا آشنا گردد. مشارکت وزیر خارجه راجرز در کنفرانس وزراء سنتو در تهران در ماه می جوّ دوستی و صمیمت بین رهبران دو دولت را مستحکم تر ساخت. موفقیت بی نظیر ماه پیمای آپولوی 11 نیز مورد توجه خاص ایرانیان قرار گرفت و احساسات تمام طبقات ایرانی را برانگیخت. این امر شهرت آمریکا را دوچندان کرد و برتری آمریکا از نظر فنی و مدیریت را در نظر آنها بسیار مورد توجه جلوه گر ساخت. سفر رسمی شاه به واشنگتن که قرار است در ماه اکتبر صورت گیرد نیز بر اهمیت روابط بین دو کشور خواهد افزود.

ص: 653

رابطه آمریکا با ایران حتی در متن «ناسیونالیزم مستقل» ایران از اولویت خاص برخوردار گردید که بخش اعظم این اولویت ناشی از همکاری نظامی ما با ایران است که شاه برای آن ارزش بسیاری قائل است. مذاکره در مورد برنامه فروش نظامی خارجی (بخش هفته) بار دیگر آغاز شد و علیرغم این واقعیت که نیاز شاه به خصوص در زمینه دریافت هواپیماهای اف - 4 بیش از حد برنامه بود، در این زمینه موافقتنامه ای امضا گردید. درک دوجانبه مشکلات سبب پیدایش یک راه حل رضایتبخش گردید.که براساس آن تحویل هواپیماهای اف - 4 می توانست از طریق یک «تعهد قابل اتکا» با ارائه اعتبار از طرف دولت آمریکا توسط پرداختهای آتی صورت گیرد. یک نکته اختلاف بالقوه پدید آمد که هنوز لاینحل مانده و آن مسئله استخدام تکنیسینهای نیروی هوایی آمریکا برای تعمیر جت های نیروی هوایی ایران بود که در صورت تشدید اختلاف با عراق می توانست، مورد بهره برداری قرار گیرد. مسئله کاربرد مجدد پرسنل آمریکایی در جنوب به طور غیر رسمی مطرح شد، و پس از مطلع ساختن ایرانیها از این امر که این کار می تواند برای واشنگتن مشکلاتی جدی پدید آورد پس گرفته شد. این واقعه شاید شاه را به یاد موضع آمریکا در قبال پاکستان آن هم در جنگ هند و پاکستان انداخته و شاید شاه در سفر آتی خود به واشنگتن این مسئله را بار دیگر مطرح سازد.

روند مذاکرات سالانه نفتی بین دولت ایران و کنسرسیوم شدیدتر از پیش بود. گاهی به بن بست کشانیده می شد، ولی در نهایت طرفین به توافق رسیدند. اعلامیه صریح کنسرسیوم به شاه در فوریه مبنی بر اینکه کنسرسیوم نخواهد توانست، سطح تولید را آنقدر بالا ببرد که بتواند به نیاز یک میلیارد دلاری ایران در سال آتی پاسخ دهد، موجب بروز عکس العمل تند شاه گردید. مذاکرات از آن پس با وقفه ادامه یافت و دولت ایران دست از تقاضاهای خود برنداشته و اعلام کرد که سهم مشارکت خود در کنسرسیوم را افزایش خواهد داد / کنسرسیوم نیز ترس از آن داشت که اگر مصالحه نماید، سال بعد نیز باید به تقاضاهای بزرگتر ایران پاسخ مثبت دهد، لیکن در نهایت کنسرسیوم فرمول جدیدی را یافت که با ترکیب افزایش برداشت و تجدید پیش پرداخت در پایان سال بتواند نیاز ایران را تأمین نماید، ولی این کار تنها از طریق عواید نفتی ممکن نبود.

طبق معمول، قرارداد همکاری دوجانبه دو کشور در زمینه کاربرد انرژی اتمی در امور غیرنظامی مانند قرارداد امنیتی سه جانبه آمریکا، ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی با تأخیر رو به رو شد. در نهایت متن قابل قبول طرفین در زمینه تضمین سرمایه گذاریهای مربوط تهیه و توسط کابینه تصویب و به مجلس فرستاده شد - چون ایران مایل به اصلاح قرارداد حمل و نقل هوایی دوجانبه بود، گفتگو در مورد هواپیمایی غیرنظامی آغاز شد، لیکن تغییری ننمود. تعطیل دو کنسولگری از چهار کنسولگری آمریکا در ایران در رابطه با BALPAدر نهایت مورد قبول واقع گردید. تجارت آمریکا همگام با تجارت کلی ایران با صادرات آمریکا ادامه داشت و 18 % خریدهای خارجی ایران را تشکیل می داد و خریداران آمریکایی 10% صادرات غیرنفتی ایرانی را به خود اختصاص داده بودند. در شش ماهه اول 1969 صادرات آمریکا به ایران معادل 160 میلیون دلار و خریدهای آمریکا از ایران (شامل فرآورده های نفتی) معادل 50 میلیون دلار بود. بین شرکتهای آمریکایی و دولت ایران اختلافات مهمی در زمینه کارخانه شیمیایی شاهپور، کارخانه لوله سازی اهواز و پشم کاشمر پدید آمد ولی منجر به فسخ هیچ یک از قراردادهای مربوطه نگردید. عدم حمایت آمریکا از ایران در مناقشه با عراق آن هم بر سر شط العرب و حمایت نه چندان شدید

ص: 654

ما از طرح لژیون رفاه بین المللی شاه نارضایتیهایی را در ایران پدید آورد، لیکن اعتراضات چندانی را برنینگیخت.

مذاکرات آتی نفت و فروش نظامی بار دیگر آغاز و روابط ایران و آمریکا را بار دیگر به مرحله آزمایش خواهد گذاشت. شکاف موجود بین عواید نفتی مورد نیاز ایران و پرداختهای پیش بینی شده کنسرسیوم در سال آتی ایرانی ممکن است وسیعتر از سال گذشته باشد. ولی شواهد موجود حاکی از آن است که شاه دریافته که شرایط متغیر بازارهای جهان نمی تواند پاسخگوی نیازهای ایران باشد، بنابراین در سال 1969 با ایرانی منطقی تر رو به رو خواهیم بود. مذاکرات مربوط به فروش نظامی در برنامه بعدی نیز خالی از دردسر نخواهد بود. «فهرست نیازمندیهای» شاه به خاطر تمایل وی به مدرنیزه ساختن سریع نیروهای مسلح این کشور با نزدیک شدن زمان خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس گسترش می یابد. لیکن با وجود این مشکلات منافع دوجانبه، اعتماد متقابل و تمایل به همکاری جهت از بین بردن اختلافات و ایجاد تفاهم بین طرفین وجود دارد.

ایران و خلیج فارس

طی دوره مورد بررسی، ایران در خلیج فارس از موضعی توام با اعتدال و ممانعت از دیپلماسی قدرت نمایی برخوردار بود، که منجر به رویارویی با عراق در مورد شط العرب گردید (به بخش 6 رجوع شود) شاه به همه فهماند که ایران در نظر دارد پس از خروج انگلستان نقش مهمی را در منطقه ایفاد کند و به کرات اعلام نمود که پس از سال 1971 از هیچ قدرت بزرگی در خلیج فارس استقبال به عمل نخواهد آمد.

هنگامی که ادوارد هیث رهبر حزب محافظه کار انگلستان اعلام نمود که در صورت پیروزی محافظه کاران در انتخابات آتی سیاست حزب تغییر خواهد کرد، شاه مؤدبانه لیکن قاطعانه اعلام کرد که دولت ایران از حضور مجدد بریتانیا در خلیج فارس استقبال نخواهد کرد. شاه به عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج (از بهار 1968) اعلام داشتند که برای طرح یک سیاست دفاعی مشترک در منطقه به وی بپیوندند و از ما نیز خواست که تسهیلات بندری خود را در بحرین رها سازیم تا این بنادر براساس طرح دفاعی مشترک منطقه مورد استفاده قرار گیرد.

شاه با اشاره به بیانیه خود در دهلی نو اعلام داشت که در قبال سیاست خود در رابطه با بحرین به زور متوسل خواهد شد. عکس العمل ایرانیان در قبال فدراسیون عربی از «نفی فدراسیون دربرگیرنده بحرین به «نفی فدراسیون دربرگیرنده بحرین تا زمان حل مسئله مورد اختلاف» تغییر یافت. دولت ایران به شیخ نشین ها یادآور می شد که بحرین نمی تواند ضمیمه فدراسیون عربی گردد لیکن جلسات و رویدادهای مربوط به تشکیل فدراسیون عکس العمل چندانی را از طرف محافل مطبوعاتی و خصوصی ایران به همراه نداشت. در پایان این دوره همه دریافتند که سیاست آرام ثمربخش بوده و در مورد مسئله غامض بحرین می توان به راه حل رضایتبخش دست یافت. دولت ایران در برابر این خبر که شیخ عیسی به لندن و واشنگتن سفر خواهد کرد اعتنایی ننمود.

ایران به تلاش در جهت هماهنگ سازی روابط خود با عربستان سعودی ادامه داد. سقاف (Saqqaf) وزیرخارجه این کشور در ماه آوریل از ایران دیدار به عمل آورد و در عین حال که این سفر نتایج چندانی نداشت، ولی سبب شد که بهبود روابط بین دو کشور ادامه پیدا کند. علاوه بر این دو کشور در مورد سفر

ص: 655

زایرین بین ایران و عربستان سعودی به توافق دست یافتند. جنبه منفی قضیه این است که، قطع رابطه ایران با لبنان و درگیری در رود شط العرب به احتمال زیاد مقاصد ایران را در نظر ملک فیصل مشکوک جلوه گر ساخته، ولی تاکنون شواهدی دال بر اثبات این موضوع در روابط بین دو کشور مشاهده نکرده ایم. با پایان گرفتن این دوره انتظار نمی رود که ملک فیصل در ماه اکتبر به ایران سفر کند. شخص سقاف نیز نگران از این اعتقاد ایرانیها بود که باور داشتند، می توانند با توسل به زور عراقیها و احتمالاً دیگر اعراب را مرعوب سازند.

در مورد خلیج سفلی، ایران موضع معتدلتری را از خود نشان داده است. شیخ شارجه که قرار بود در اوایل این دوره به تهران رفته و در مورد جزیره ابوموسی به گفتگو بنشیند، دست از این سفر برداشت. در مورد جزایر تنب نیز پیشرفتی پدید نیامد چون شیخ رأس الخیمه قرارداد مربوط را تأیید ننمود. دولت ایران در رابطه با این رویدادها هیچ گونه نگرانی از خود نشان نداد. تا جایی که می دانیم، ادامه مذاکرات در مورد خط فاصل بین ایران و کویت حاصلی نداشته، ولی ایران با قطر در این مورد به توافق دست یافته و قرار است در ماه جاری قراردادی منعقد گردد.

ایران به جلب دوستی شیخ نشینهای خلیج ادامه داد. ولیعهدهای ابوظبی و دبی طی برنامه دولت برای نزدیک ساختن شیوخ به یکدیگر از تهران دیدار کردند، ولی هیچ یک موفقیتی به دست نیاوردند. یک هیئت کنسولی ایرانی به مدت سه ماه در منطقه سفر کرد و برای ایرانیهای مقیم این منطقه پاسپورت صادر و تمدید کرد و به آنها اطمینان داد که ایران نسبت به آنها علاقه مند است. لیکن شاید بهتر از اینها سفر سناتور عباس مسعودی ناشر روزنامه اطلاعات به این منطقه باشد که با اجازه شاه صورت گرفت. مسعودی با مقامات منطقه از جمله حاکم بحرین ملاقات نمود. مهمتر از همه این که او اولین مقام ایرانی بود که ظرف چند سال گذشته با یکی از حکام بحرین دیدار می کرد. در مراجعت به تهران مسعودی مقالات متعددی در مورد بحرین و شیخ نشینهای خلیج نوشت و به ایرانیان فهماند که ساکنین حوزه جنوبی خلیج به مقاصد ایران به دیده تردید و سوءظن می نگرند.

ایران و عراق - رویارویی شط

در ماه مارس سال جاری دولت ایران تصمیم گرفت موضوع شط العرب را که یکی از مسائل اختلاف برانگیز است بار دیگر با عراق مطرح سازد. علت این امر هنوز کاملاً مشخص نیست. اقدامات ایذائی متعددی صورت گرفت و عراقیها با یک هیئت ایرانی که برای انجام مذاکرات به بغداد سفر کرده بودند برخورد درستی نداشتند، ولیکن امکان مذاکره در مورد مرز جدید شط (با در نظر گرفتن خط تالواگ به جای خط مرزی مورد تأیید ایرانیان) با دولت متزلزل عراق بعید به نظر می رسد و اعلام این مطلب که کشتیهای ایرانی حق دارند با پرچم ایران در آنجا به دریانوردی بپردازند، مانع از بروز خصومتهای مداوم نگردید. نتیجه گیری ما این است که دولت ایران دریافته است که می تواند عراقیها را که مهمترین قدرت نظام عربی در خلیج هستند تحت تأثیر قرار دهد و علاوه بر این به دیگر اعراب تندرو منطقه قدرت نظامی ایران را نشان داده و به آنها بقبولاند که ایران مایل است، رهبری خلیج را عهده دار شود. از زمانی که نظامیان عراقی متعهد نبرد با اسرائیل و کردها شده اند، خطر چندانی متوجه ایران نبوده است.

شاید ریشه های تضاد در سفر دسامبر گذشته نخست وزیر و وزیر دفاع عراق ژنرال حردان التکریتی به

ص: 656

تهران نهفته باشد. تکریتی که بنا به گزارشات واصله برای رسیدن به قدرت در عراق در صدد جلب حمایت ایران بود و گویا در آن زمان نیز کنترل بسیاری از امور را در دست داشت، از طرف دولت ایران مورد استقبال قرار گرفت. سفر وی به ایران سبب شد که چشمداشتهای دولت ایران از عراق افزایش یابد.

علیرغم اختلاف نظر سرویسهای اطلاعاتی ایران و آژانسهای دولتی در اواخر ماه ژانویه، خلعتبری به عراق رفت تا پیرامون مسئله شط و موارد دیگر به گفتگو بنشیند. ولی هیئت ایرانی با ناراحتی عراق را ترک گفت، چون عراقیها به بحث در مورد شط علاقه ای نشان نداده و با این هیئت رفتاری ناشایست داشتند.

اتفاقات بسیاری به سرعت رخ داد. ابتدا ماهیگیران ایرانی در شط مورد اذیت و آزار قرار گرفتند و پس از آن عراق اقدام به توقف و تفتیش دو قایق رودپیمای ایرانی کردند. مناقشات دیپلماتیک بین دو کشور در 19 آوریل به اوج خود رسید و افشار جانشین وزیر خارجه وقت قرارداد 1937 را مغایر با قوانین بین المللی خواند و عراق را متهم به سرپیچی از شرایط خاص این قرارداد نمود. افشار با نمایش تمایل به مذاکره اعلام نمود که ایران در مورد مسئله شط پاسخ هرگونه آتش را با آتش خواهد گفت. ایران نیز به تمرکز قوا و تسلیحات در منطقه شط مبادرت ورزیده و در دیگر تأسیسات دفاعی کشور اقدامات احتیاطی لازم را به مورد اجرا گذاشته بود.

علیرغم اعلام این مطلب توسط دولت ایران که هر کشتی عازم ایران باید دارای پرچم و ناخدای ایرانی باشد، معلوم شد که این امر تنها در مورد کشتیهای ایرانی رعایت می گردد. (کشتیهای خارجی بنا به علل بسیار از جمله مسئله بیمه و امنیت کشتیرانی مایل نبودند که کشتیهای خود را در شط به ناخداهای ایرانی بسپارند.) پس از آنکه دو کشتی در مسیر شط از پرچم و ناخداهای ایرانی استفاده کردند (که البته اسکورت دریایی نیز آنان را همراهی می نمود) در اواخر ماه آوریل دولت ایران اعلام کرد که در شط به اهداف خود دست یافته است، ولی واقعیت امر این است که در نتیجه این درگیری تنها در رابطه با کشتیهای ایرانی وارد و خارج شونده از ایران در مسیر شط مقررات جدیدی وضع شده بود.

این امر بیش از آنچه که در نگاه اول به نظر می رسد حائز اهمیت است، چون ایرانیها امیدوارند که بتوانند در آینده این معاهده را کاملاً نفی کرده و عراقیها را وادار به مذاکره در این مورد بنمایند. علیرغم حسن نیت بسیاری از کشورها ونیز میانجیگریهای اردن، عراق تا به حال نشان داده که براساس شرایط سخت پیشنهادی توسط ایران حاضر به مذاکره نمی باشد و توجه عموم ایرانیان از این مسئله منحرف شده و مقداری از نیروها نیز از این منطقه به عقب بازگردانده شده اند.

دو عامل مهم اختلاف برانگیز بین دو کشور، یعنی همکاری عراق با ژنرال بختیار، فعالیتهای عراق در خلیج فارس و تبلیغات ضدایرانی بغداد و بدرفتاری و اخراج ایرانیهای مقیم عراق هنوز به قوت خود باقی است. اخیرا دولت ایران اعلام کرده است که شمار ایرانیهایی که از عراق به ایران رانده شده اند 18600 نفر می رسد. ایران نیز عکس العمل نشان داده و هر سیلی را با سیلی پاسخ گفته است. تبلیغات مطبوعات و رادیو ایران علیه عراق با وقفه هایی، گهگاه ادامه داشته است. کمک ایرانیها به کردها که دور از انتظار عراق نبود، آشکارا و در طول بحران شط افزایش یافت تا با اعمال فشار بیشتر، دولت عراق به زانو درآید. در پایان این دوره از درگیری مستقیم دو کشور جلوگیری به عمل آمده بود. لیکن هیچ نشانه ای، حاکی از پر شدن شکاف بین دو کشور باشد، وجود نداشت.

ایران و کشورهای دیگر

ص: 657

به طور کلی ایران به تلاش خود در تقویت روابط با کشورهایی که در بالا ذکری از آنها به میان نیامده، ادامه داده است.

عراق (در بخش 6) و لبنان که ایران پس از مدتها مذاکرات تلخ در مورد استرداد ژنرال بختیار رئیس قبلی ساواک با آنها قطع رابطه کرد، از این قاعده مستثنی می باشند. غرض ورزی شخصی شاه این موضوع را به صورت امری خاص درآورده بود، اما به عنوان پیروزی یک عقیده شخصی بر شعور معمولی نمودار گردید.

پس از سقوط ایوب، دولت ایران تلاش کرد تا رابطه صمیمانه بین خود و پاکستان را حفظ کند. ایران به سرعت حمایت خود را از دولت یحیی خان اعلام کرد و هویدا اولین شخصیت خارجی بود که در ماه می و پس از وضع حکومت نظامی به پاکستان سفر نمود. در بیانیه ای ایران حمایت خود را از موضع پاکستان در قبال کشمیر اعلام کرد و هویدا در محافل خصوصی اعلام داشت که در صورت بروز خصومت با هند، پاکستان می تواند روی حمایت ایران حساب کند و پاکستان نیز به نوبه خود از موضع ایران در قبال شط حمایت کرد. شخصیتهای دیگری از پاکستان از قبیل نورخان فرمانده نیروی هوایی و رحمان استاندار پاکستان غربی، در اواسط تابستان به ایران سفر کردند. بین ایران و هم پیمان دیگرش در سنتو یعنی ترکیه در این دوره انتقادهای مطبوعاتی رخ نداد و ایران نیز در مورد سیاست کشت خشخاش ترکیه مطلبی اظهار ننمود (به الف - 917 مورخ 23 نوامبر 1968 رجوع شود.) گرچه دورنمای احداث خط لوله نفتی خلیج فارس به اسکندرون که در مورد آن در سفر ماه ژوئن نخست وزیر هویدا به ترکیه تبلیغ شده بود، چندان امیدوارکننده نیست ولی این دیدار، حسن نیت و تفاهم بسیاری را بین طرفین به وجود آورده و روابط جنبه عادی به خود گرفته است. اجلاس ماه می شورای وزیران در مورد سنتو نیز به دنبال تهاجم شوروی به چکسلواکی از خود بردباری بسیاری نشان داد و بر ضرورت حمایت آمریکا از این سازمان صحه گذارد، ولی شواهد ناشی از هواداری و خوش بینی زیاده از حد نسبت به آینده سنتو نبود.

موضوع رودخانه هیرمند، مهمترین مسئله موجود بین این کشور و افغانستان بود. در اوائل دوره مذکور پیشرفت قابل ملاحظه ای در جهت دستیابی به یک راه حل صورت گرفت، لیکن در اوایل تابستان و اعلام تمایل افغانستان به فروش آب به ایران بیش از آنچه که در قرارداد ذکر شده، مذاکرات به بن بست رسید. به طور کلی روابط دو کشور از یک بهبود کلی برخوردار بود و گاهی نیز بهتر از قبل بود. ولی ایران همیشه نسبت به نقش شوروی و چین در کابل و نیز اختلافات بین پاکستان و افغانستان ابراز نگرانی می کرد.

دولت ایران نسبت به توسعه روابط دوستانه با هند در پی سفر شاه به این کشور در ماه ژانویه علاقه بسیار نشان داد. وزیر خارجه هند رانش سینگ همراه با هیئتی به ایران سفر کرد و پیرامون مسائل بازرگانی از قبیل ترانزیت کالاهای هندی به اروپای غربی و کشورهای حوزه مدیترانه و فروش وسیع فرآورده های پتروشیمیایی ایران به خصوص آمونیاک برای تهیه کود شیمیایی به هند و نیز سرمایه گذاریهای مشترک تبادل نظر نمود.

بهبود روابط با دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز ادامه داشت. شاه حسین و نخست وزیرش جداگانه به تهران سفر کرده و نقش فعال دیپلماتیک خود را به نمایش گذاردند. ظاهرا در پاسخ به

ص: 658

پافشاریهای شاه حسین، شاه نیز با چشم پوشی از تقاضای پیشین خود، یعنی دریافت نامه عذرخواهی به عنوان شرط اصلی برقراری روابط دیپلماتیک، با امارات متحده عربی آشتی کرد. تبادل دیپلماتیک از طریق کشورهای ثالث پیشرفت چندانی نداشت، لیکن مطبوعات ایران در مورد امارات مطالب انتقاد آمیز چندانی درج نکرده و امارات نیز به نوبه خود در مورد مسئله شط مطلبی را عنوان نکرده و خاموش مانده است. شاه حسین نیز به خاطر حفظ منافع خود و به عنوان نشانه ای از روابط اردن و ایران تلاش کرده است تا ایران و عراق را در مورد مسئله شط بر سر میز مذاکره بکشاند ولی در این کار چندان موفق نبوده است.

در زمینه گسترش روابط با کشورهای عربی پیشرفت چندانی حاصل نشد، اما شاه و ملکه در آوریل سفر موفقیت آمیزی به تونس داشتند و مراکش و ایران نیز در مورد قرارداد فروش فسفات و نفت به مذاکره پرداخته و جوّ موجود بین دو کشور با سفر هیئتهای حسن نیت وزیران متعدد از جمله نخست وزیر هویدا که به عنوان میهمان شاه حسن در اواسط اوت همسرش را تنها گذاشته بود، گرمتر شد.

دولت ایران در ابراز مخالفت نسبت به توسل به زور در کسب امتیازات ارضی ادامه داده، خواستار خروج نیروهای اسرائیل از سرزمینهای اشغالی و اعاده وضعیت قبلی اورشلیم، و تأیید حمایت خود از ملت فلسطین گردید. شاه خاطر نشان ساخته است که اسرائیل در دوره بعد از جنگ ژوئن سرسختی بسیار نشان داده است. در همان حال ایران اسرائیل را به رسمیت شناخته و تهدید مبنی بر به دریا ریختن اسرائیلیها را غیر واقع گرایانه می داند.

در خارج از منطقه، سفر وزیر دریایی آلمان غربی اشتراوس به تهران در ماه آوریل و سفر هویدا به آلمان در همان ماه، اساس تمایل طرفین به گسترش روابط اقتصادی و سیاسی گردید. سفر شاه و ملکه مالزی به تهران تنها جنبه تشریفاتی داشته و سفر مزبور هیچ نتیجه خاص و چشمگیری را در پی نداشت.

روابط ایران با کمونیستها

مراوده مداوم ایران با شوروی و کشورهای اروپایی شرقی سبب افزایش سطح بازرگانی و همکاریهای اقتصادی در دوره مزبور گردید، اما به طور کلی این دوره یک دوره تجاری معمولی به حساب می آید.

انگیزه اصلی شاه در این روابط عبارت است از جلب منافع اقتصادی حاصل از بازارهای بزرگ برای فروش منابع نفتی ایران و دیگر صادرات کشور، دریافت اعتبار بیشتر برای هزینه های عمرانی و جلب کمک فنی بسیار مورد نیاز. شاه هنوز هم معتقد است که حمایت ایران از آن دسته از کشورهایی که از اندیشه ای مستقل برخوردارند می تواند به تحقق کامل استقلال آنان بینجامد. روابط ایران با کشورهای بلوک، در صفحه بین المللی ایران را به کشوری دارای سیاست خارجی مستقل مشهور نمود و در داخل کشور شاه را فردی روشنفکر و معماری خستگی ناپذیر معرفی کرده است.

تماسهای تجاری و اقتصادی بین ایران و شوروی در شش ماهه آخر سال افزایش یافت، ولی نتایج ملموس بسیاری به همراه نداشت. در سفر معاون نخست وزیر شوروی با بیاکف به تهران در ماه آوریل و سفیر وزیر اقتصاد ایران همراه با هیئتی بزرگ به مسکو در ماه می و سفر وزیر راه در ماه ژوئن مذاکرات اقتصادی صورت گرفت. ماه آینده نیز قرار است که یک هیئت بازرگانی از شوروی به ایران سفر کند. ایران یک نمایشگاه تجاری در مسکو برپا کرد، که نتایج حاصله مفید بود و نمایندگان جمهوریهای جنوبی

ص: 659

شوروی که با ایران هم مرز می باشند، به این کشور سفر کردند تا تجارت مستقیم بین دو بخش مرزی را که هم اکنون بسیار محدود است. گسترش دهند. در فعالیتهای مربوط به کارخانه ذوب آهن روسیه پیشرفتهای چشمگیری حاصل شد، پروژه خطر لوله گاز دنبال شد، لیکن ادامه کار توأم با تأخیر بود و هزینه ها بیش از برآوردهای اولیه می باشد. و برای تمدید برنامه احداث سیلو به کمک شوروی نیز به توافقهایی دست یافته شد. در زمینه برقی سازی خط آهن بین تبریز و جوروفت (Juroft) و بهبود خطوط ارتباطی با شوروی نیز موافقت اصولی حاصل شد. در مورد برنامه های همکاری مورد بحث در گذشته، گرچه مطبوعات مقالاتی درج می کردند، ولی پیشرفتی پدید نیامد. ایران پیشنهاد شوروی را مبنی بر آغاز یک پروژه مشترک حفاری و بهره برداری از امکانات نفتی دریای خزر را نپذیرفت. شاه موضوع احداث خط لوله ترانز - ایران را که از طریق آن بتوان نفت عربی را از حوزه خلیج به شوروی انتقال داد، در سر می پروراند، لیکن مشکلات لاینفک این پروژه، و اعتراضات شدید آمریکا و بریتانیا (که هنوز رسما تسلیم دولت ایران نشده) تحقق این مسئله را بعید می نماید. دو کشور توافق کرده اند که شوروی یک کارخانه بازسازی هشت میلیون دلاری برای تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه نظامی روسی در ایران احداث کند. با این حال ایران به خرید تجهیزات نظامی غیرپیشرفته از شوروی براساس قراردادهای اعتباری قبلی ادامه داد. و هیچ گونه تغییر چشمگیری در روند این قراردادها صورت نخواهد گرفت. تبادل پرسنل فنی افزایش یافت، لیکن ایران به خوبی مراقب اوضاع ایران است و تا اوت 1969 حدود 1200 تکنیسین روسی در ایران مستقر شده (همراه با خانواده هایشان) و حدود 230 ایرانی نیز در شوروی به آموزش مشغول هستند.

گسترش فعالیتهای شوروی در ایران اعتماد دولت ایران را نسبت به کنترل حضور شوروی متزلزل نساخته است. این کشور هنوز هم نسبت به مقاصد شوروی در درازمدت مظنون است و تماسهای غیر اقتصادی را شدیدا محدود ساخته است. اجازه ایجاد کنسولگریهای شوروی در اصفهان و رشت داده شد، به کشتیهای شوروی اجازه داده شد که در ماه ژوئن توقف کوتاهی در بندر عباس داشته باشند و سیرکهای روسی به تهران آمدند و مورد استقبال قرار گرفتند، اما تلاش برای تبادل دانشجو کاهش یافت و آموزش بینندگان ایرانی در شوروی تحت کنترل شدید قرار گرفتند. پیشنهاد روسی برگزاری کنفرانس تجارت ترانزیت منطقه ای در کابل مورد استقبال دولت ایران قرار گرفت، لیکن پیشنهاد شوروی برای ایجاد نوعی ترتیبات امنیتی منطقه ای با سردی رو به رو گردید. حمایت شوروی از حزب توده که به پخش برنامه های رادیوی مخفی خود ادامه می داد و در کنگره بین المللی حزب کمونیست شرکت کرده و در ماه مارس تظاهراتی را در برابر سفارت ایران در مسکو در مخالفت با محاکمه دانشجویان در ایران، برگزار کرد که همه نشانگر منافع شوروی است که به هیچ وجه منافع ایران را در نظر نمی گیرد. شاه در محافل خصوصی (و نه به روسها) در مورد تحویل سلاحهای روسی به کشورهای عرب متخاصم با ایران یعنی عراق و سوریه ابراز نگرانی کرد و اظهار داشت که اتحاد احتمالی این دو تحت رهبری عراق به صورت یک مشکل عمده خودنمایی خواهد کرد، وی همچنین در مورد گسترش نیروی دریایی و خطری که از این جانب سیاست ایران را در قبال خلیج فارس تهدید می کند، اظهار نگرانی نمود. برای نمایش این اختلافات بزرگ با شوروی به مطبوعات ایران اجازه داده شد تا مقالاتی انتقادی در سالگرد انعقاد پیمان بین هیتلر و استالین و حمله شوروی به چکسلواکی درج نمایند.

ص: 660

در میان کشورهای اروپایی شرقی ایران با کشورهایی که از نظر فکری مستقل تر می باشند، از جمله رومانی، چکسلواکی، و یوگسلاوی ارتباط نزدیکی را برقرار ساخت. در سفر وزیر تجارت خارجی رومانی در ماههای ژوئن و ژوئیه به ایران، یک موافقتنامه اصولی در مورد گسترش تجارت پایاپای منعقد، و گسترش و بهبود همکاریهای اقتصادی مورد بحث قرار گرفت. بعدها اعلام شد که چائوشسکو رئیس جمهور رومانی نیز در ماه سپتامبر به ایران سفر خواهد کرد و یک هیئت عالیرتبه اقتصادی را نیز به همراه خود به این کشور خواهد آورد. چکسلواکی قراردادهای جدیدی با ایران منعقد ساخت و طی آن 200 میلیون اعتبار خرید کالاهای سرمایه ای در اختیار ایران گذاشت و تجارت پایاپای بین دو کشور را گسترش بخشید، و رئیس جمهور چکسلواکی سووبودا(SVOBODA) نیز در ماه نوامبر به ایران خواهد آمد. معاون نخست وزیر یوگسلاوی پزدراک نیز در ماه آوریل به ایران سفر می کند. یوگسلاوی در مورد اداره یک پروژه کشاورزی صنعتی در جنوب ایران به توافق رسید، و ایران نسبت به احداث یک خط لوله نفتی بین ایران و یوگسلاوی جهت انتقال نفت به چکسلواکی و مجارستان علاقه نشان داد، ولی در مورد امور مالی و مسائل مربوطه دیگر هنوز به توافق نرسیده اند. گرچه تجارت و کمک اساس روابط ایران با این کشورها را تشکیل می دهد عنصر حمایت از تلاش برای کسب استقلال آنها نیز چشمگیر بود، بدون شک سفر چائوشسکو به ایران در حالی که شوروی نسبت به رومانی نظر مساعدی ندارد و انتخاب سووبودا، آخرین بازمانده دوران قبل از تهاجم شوروی به عنوان نماینده چکسلواکی نشانگر این واقعیت است که حمایت ایران از تمایلات لیبرالی کشورهای عضو بلوک تا چه اندازه می تواند مفید واقع گردد.

نکته قابل توجه دیگر سفر وزیر اقتصاد علیخانی به مجارستان و لهستان در ماه می است، که سبب انعقاد یک قرارداد درازمدت تجارتی پایاپای با مجارستان گردید. حمایت آلمان شرقی از عراق در مناقشه شط العرب سبب شد که ایران تجارت بین ایران و آلمان شرقی را محدود ساخته و از تلاش آلمان غربی در جلوگیری از عضویت آلمان شرقی، در سازمان بهداشت جهانی حمایت نماید. در تنها رویداد مربوط به کشورهای کمونیستی که از نظر دیپلماتیک به رسمیت شناخته شده اند، به پنج روزنامه نگار کره شمالی اجازه داده شد تا به مدت یک هفته وارد ایران شده و به بررسی انقلاب سفید بپردازند.

دولت، پارلمان و احزاب

علیرغم وجود شایعات در مورد برکناری وی، نخست وزیر هویدا در این دوره همچنان رئیس دولت بود. واقعیت امر این است که در نتیجه تغییرات شخصی در کابینه و دیگر ادارات دولتی، وی از موقعیت نیرومندتری برخوردار شده است. ایجاد تغییرات دو مرحله ای ماههای اوت و ژوئیه در کابینه سبب برکناری وزیر اقتصاد علیخانی، وزیر کشور خسروانی و وزیر مسکن و عمران نیک پی گردید. در این تغییر داخلی وزیر کشاورزی حسن زاهدی وزیر کشور شد، و سه چهره جدید یعنی هوشنگ انصاری به عنوان وزیر اقتصاد، ایرج وحیدی به عنوان وزیر کشاورزی و محمد یگانه به عنوان وزیر مسکن و عمران وارد کابینه شده و هر سه آنها به عنوان مدیرانی لایق و سخت کوش به دولت ایران افزوده شدند. برکناری علیخانی و خسروانی و نیز بازنشستگی اجباری عبدالرضا انصاری در سال 1968 از وزارت کشور سبب شد که افراد برجسته، و مستقل از نظر فکری که احتمالاً رقبای بالقوه نخست وزیر نیز به شمار می آمدند، برکنار شوند. افراد جدیدی که وارد کابینه شده اند مانند افراد سال 1968 جوانتر و از مهارتهای بیشتری در

ص: 661

زمینه های فنی و مدیریت برخوردارند و این امر وجهه کابینه را به عنوان گروهی متشکل از افراد حرفه ای که می توانند با نخست وزیر همکاری کنند، بالا می برد.

در زمانی که اوضاع داخلی کشور آرام است، مهمترین رویداد همین تغییرات داخلی دولتی به شمار می آیند. سال قبل 22 فقره تغییر شامل 16 نفر در کابینه صورت گرفت. تغییرات مهم پرسنلی در پایان سال 1968 سبب وارد شدن چهره های جدید به سازمان برنامه و بانک مرکزی گردید. هر دوی این نهادهای اقتصادی چشمگیر از آن زمان دستخوش تحولات و یا تغییر مسئولیتهایی شده اند که وزارتخانه ها نیز با وجود وزیران جدید از این قاعده مستثنی نمی باشند. به طور کلی می توان گفت که تغییرات مزبور سبب روی کارآمدن مدیران امروزی در نقاط حساس شده و برخلاف گذشته از استعدادها و مسئولیتها حداکثر بهره برداری صورت می گیرد.

روند عدم تمرکز قدرت و توزیع آن میان استانها نیز به آرامی صورت می گیرد مقامات منطقه ای وزارتخانه های بهداری و اصلاحات ارضی توانسته اند، هزینه های محلی را به خوبی تحت کنترل گرفته و بر پرسنل خود نظارت نمایند.

تغییر و تقسیم مجدد مرزی استانها و افزایش اختیارات استانداران نیز در آینده ای نه چندان دور صورت خواهد گرفت. انگیزه های جدید (غیرمستقیم) برای اصلاح آموزش دانشگاهی در نشست دوم رؤسای دانشگاهها و مقامات عالیرتبه آموزشی در حضور شاه و انتصاب علیخانی به عنوان رئیس دانشگاه تهران ایجاد شد. مقامات عالیرتبه دولتی در نتیجه بررسیهای سازمان بازرسی شاهنشاهی که منجر به پرده برداری از اختلاس در شرکت واحد اتوبوسرانی شد متقاعد شده اند که دولت در مبارزه خود با فساد بسیار جدی است، لیکن مجازاتهای ناچیز مسئولین تأثیر این تلاش را از بین برد.

پارلمان مانند گذشته نقش قانونگذاری خود را ایفا کرد، ولی فاقد اعتقاد و اعتماد به نفس بود. در روند تصویب لوایح هیچ گونه بحث و مناظره آن چنانی صورت نمی گرفت، و در مورد مسائلی که امکان ایجاد اختلاف را پدید می آورد (از قبیل کشت خشخاش، اختصاص بودجه اضطراری نظامی) درباره اجازه هیچ گونه بحث و مناظره ای را نمی داد. سروصدایی که از مجلس به گوش می رسید عبارت بود از گفتارهای عوامفریبانه در مورد دشمنان ملی مانند، شرکتهای نفتی و عراق.

خسروانی دبیر کل حزب ایران در اوایل سال مزبور اعلام کرد که در نظر دارد، حزب را از وجود «عناصر فرصت طلب و فردگرا» پاکسازی کند، ولی کمیته مرکزی 200 نفره حزب تنها اقدام به ایجاد تغییرات جزئی در کمیته اجرائی کرد. اختلاف درون حزبی بین گروه سنت گرایان خسروانی و هیئت نخبگان ادامه یافت و دبیرکل متهم شد که با استفاده از پست وزارت خود، سعی دارد حامیان شخصی و حزبی خود را به قدرت برساند، لیکن این اختلافات با برکناری خسروانی از کابینه و استعفای وی از حزب در ماه اوت خاتمه یافت. اجلاس ویژه کنگره حزبی در ماه سپتامبر حتما تغییرات عمده حزبی و پرسنلی را به دنبال خواهد داشت.

در میان مخالفین وفادار هیچ رویداد مهمی به وقوع نپیوست. حزب مردم علیرغم اعلام حمایت شاه از نظام دو حزبی در سال 1968 شاهد هیچ گونه افزایشی در میزان حمایت از خود نبود. حزب پان ایرانیست همچنان از ناسیونالیزم سخن می گفت و یک «کنگره حزبی» برگزار کرد و جلسات دیگری نیز با شرکت دانشجویان ایرانی تشکیل داد. ولی هیچ گونه شواهدی وجود نداشت که براساس آن بتوان گفت که شاه در

ص: 662

نظر دارد حمایت خود از پان ایرانیسم را افزایش داده و به آن اجازه دهد که در زمینه تحریک احساسات بیش از این فعالیت نماید.

مخالفت و امنیت داخلی

کنترل دولت بر اوضاع سیاسی در دوره مزبور به طرز مؤثری اعمال می شد. فعالیتهای خرابکارانه علنی محدود بود و نتایج قابل رؤیتی به دنبال نداشت. در یک رویداد کوچک، گروه اندکی مرکب از چند جوان و مردان بی تجربه که گویا عضو جناح چیکون حزب توده بودند، به اتهام طی دوره های چریکی دستگیر شدند، ولی فعالیت کمونیستی در ایران محدود به توزیع گهگاه نشریه ها می باشد. مخالفین هر دو جبهه کمونیست و غیرکمونیست از نظر میزان نفوذ و فرصتهای عملی موفقیتهای بسیار ناچیزی به دست آورده اند. در نتیجه رسوخ نیروهای امنیتی، مخالفین غیرقانونی دریافتند که پیشرفتهای اقتصادی و اصلاحات اجتماعی دیگر برای آنها بهانه ای برای مبارزه باقی نگذاشته است.

حزب توده و دیگر ناراضیان در خارج فعالیت داشته ولی در داخل نفوذی نداشتند. برنامه های رادیویی روزانه حزب توده که از طریق اروپای شرقی به ایران می رسد کاهش نیافت، ولی پیشرفتهای ایران را به رسمیت شناخت و سعی در توجیه و تحقیر آن کرد. دولت ایران نیز تلاش خود را برای دستیابی به دانشجویان ایرانی و دیگر افرادی که در خارج به سر می برند گسترش داد و رهبران پان ایرانیست را به اروپا فرستاد تا پیام انقلاب سفید را به گروههای دانشجویی رسانده و خواستار بازگشت داوطلبانه منتقدین سازنده دولت گردند (به پائین رجوع شود) در نتیجه تحریم سازمان دانشجویی ایرانی در اطریش به خاطر فعالیتهای سیاسی غیرمجاز علیه شاه در اوایل سال مزبور ناراضیان تبعیدی با شکست فاحشی روبه رو شدند. تلاش عراق برای به کارگیری کردها و اعراب ایرانی علیه رژیم کاملاً تحت کنترل و زیر نظر دولت قرار داشت. دستگیری گروهی از پیروان جلال طباطبائی در ماه می نشان داد که آنها در نظر داشته اند که با کردهای ایرانی تماس بگیرند، ولی این توطئه ریشه کن شد. اکثر کردهایی که به جرم فعالیتهای ضددولتی دستگیر شده بودند، آزاد گردیدند. جمعیت عرب ایرانی نیز هیچ گاه نسبت به درخواستهای رادیویی عراق مبنی بر قیام برای آزادسازی «عربستان» (خوزستان) از ایران عکس العمل مثبت نشان نمی دادند.

در داخل کشور دسایس خارجی با درج مقالات، و انتشار گسترده و مخفی کتابی که در آن از نخست وزیر و سخنگوی پارلمان به عنوان اعضای فرقه فراماسونری یاد شده از سرگرفته شد و این افراد متهم شدند که بازیچه سرویس اطلاعاتی انگلستان می باشند. برای خنثی سازی تأثیر این عمل، فهرستی از اسامی افرادی انتشار یافت که در آن از آن دسته از اعضای کابینه که در آمریکا تحصیل کرده بودند به عنوان عمال سازمان سیا یاد شده بود. گرچه این امر سبب بروز اقدامات تلافی جویانه دشمنان می شد، ولی هیچ گونه بحران جدی به دنبال نداشت و فقط احتمالاً میزان نفوذ عده ای را کاهش می داد. التهاب و تشنج ناشی از این کتاب و آن فهرست نشان می داد که موضوع دیگری وجود نداشته تا سیاستهای داخلی را به خود سرگرم کند.

علیرغم موضع قوی خود، دولت همچنان نسبت به ابراز مخالفتها حساس بود. کنترل مطبوعات و سانسور با شدت بیشتری دنبال می شد. در نتیجه ملی شدن تنها شبکه تلویزیونی کشور فرصت ابراز عقاید

ص: 663

به نحو مستقل نیز از میان رفت، و دولت گویا در نظر گرفته است که تعداد نشریات مطبوعاتی را کاهش بخشد. ناآرامیهای دانشجویی چندان زیاد نبود، و به شکل تحریم محدود کلاسها در حمایت از شکوائیه های محلی تجلی می یافت. کارگران نیز گهگاه در حمایت از شکوائیه های محلی دست به اعتصابهای محدود و یا کاهش سرعت کار می زدند، ولی در این موارد نیز دولت به سرعت وارد عمل می شد تا به اعتصابات خاتمه دهد و در صورت لزوم بعضی از افراد را دستگیر کرده و یا به خدمت سربازی می فرستاد تا از در سازش درآیند، در میان بازاریها و رهبران مسلمان نیز هیچ گونه مخالفت متشکل رؤیت نشده و برنامه حمایت دولت از رهبران جوانترشیعه ظاهرا سبب مقبول واقع شدن تغییرات اجتماعی و روند مدرن سازی نزد آنها گردیده است.

در تلاش محدودسازی مداوم چند اقدام در جهت ایجاد فضای آزاد سیاسی تقریبی صورت گرفت. در میان کارگران صنعتی تشکیل سازمانهای کارگری تحت کنترل مجاز شمرده شد. به دانشجویان نیز اجازه داده شد که برای خود تشکیلات دانشجویی بزرگ تشکیل دهند، ولی میزان فعالیت دانشجویان در امور فوق درسی هنوز هم محدود می باشد. طی برنامه ای دولت به آن دسته از مخالفین خود که در خارج از کشور در تبعید به سر می برند اجازه بازگشت به کشور را داد مشروط بر آنکه با اشتغال در سمتهای غیرحساس به عمران کشور کمک نمایند. انتقاد از گروههایی از دولت مانند شهرداریها و مسائل گذرا نیز مجاز شمرده شد. گرچه هدف از این اقدامات ایجاد جامعه آزاد آن چنانی نبود و در حقیقت بعضی از آنها سبب تحت کنترل درآمدن تغییرات اجتماعی می شد، ولی نوعی سوپاپ اطمینان را در کشور به وجود آورده بود. با این وصف، تا زمانی که حجم این فشارها به میزان قابل ملاحظه ای افزایش نیافته، نمی توان انتظار تغییرات عمده ای را در نحوه کنترل اعمالی در داخل کشور داشت.تاچر

اصلاحات ایران

سند شماره (4) تاریخ: 28 اوت 1969 - 6 شهریور 1348طبقه بندی : خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا در ایرانبه : وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اصلاحات ایران فهرست مطالب خلاصه و مقدمه 1- اصلاحات ارضی 2- ملی شدن جنگلها 3- فروش سهام کارخانجات دولتی 4- سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها 5- اصلاح قانون انتخابات 6- سپاه دانش 7- سپاه بهداشت 8- سپاه ترویج و عمران 9- خانه های اصناف و شوراهای داوری

ص: 664

10- ملی شدن منابع آب 11- بازسازی کشور 12- انقلاب اداری و آموزشی 13- اقدامات دیگر

خلاصه و مقدمه

همزمان با پیشرفت اقتصاد ایران و برخورداری کشور از ثبات بی سابقه، شاه نیز به تلاشهای خویش ادامه داده تا شهرت خویش را به عنوان یک فرد نوگرا و ایجادکننده اصلاحات حفظ نماید. او هنوز هم شبیه مردی عجول است که خواهان شتاب بخشیدن بیشتر به سرعت روند عمران اقتصادی ایران است.

بخش اعظم شهرت عمومی وی بر تمایل و خواست او برای به کرسی نشاندن این نظریه استوار است که او سلطانی امروزی و علاقه مند به رفاه مردمش می باشد و برای پیشرفت ملتش تلاش می کند.

از زمان اعلام انقلاب سفید شش ماده ای در سال 1963، پیگیری اصلاحات به صورت مهمترین مسئله روزمره در حیات ایران در آمده است. این برنامه اولیه در سال 1965 شامل 9 ماده و بعدها دوازده ماده شد. اقدامات اصلاحی دیگری نیز در کار انقلاب سفید انجام شده تا این نظریه که شاه حامی تغییر و پیشرفت ایران است بیش از پیش تقویت گردد.

بعضی از این برنامه ها پرمعنی بوده و بعضی دیگر نه. ولی اکثر آنها در زمینه اصلاحات تأثیراتی کلی برجای می نهند. از نظر یک ایرانی عامی، نیمی از یک قرص نان از هیچ بهتر است و به همین دلیل بخش عظیم تبلیغات دولتی همراه با برنامه های جدید را به خاطر مقدار پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور تحمل می کند. ممکن است که خود او در زمینه افزایش میانگین درآمد سرانه نقش چندانی نداشته باشد، ولی امیدوار است و به این دلخوش که شاید فرزندانش و یا نوه هایش از وضع بهتری برخوردار شوند. البته در روند مزبور همیشه خطر بیدار شدن و تحریک افزایش چشمداشتها و توقعات نیز وجود دارد. با این حال اگر قرار بر این باشد که شاه همچنان تلاش کند تا نشان دهد که خواهان تغییر و پیشرفت ایران است، ضرورت اصلاحات همیشه در دستور کار قرار خواهد داشت. (پایان خلاصه و مقدمه)

اصلاحات ارضی

اصلاحات ارضی که قلب انقلاب سفید شاه را تشکیل می دهد، از چند مرحله گذشته است. در اولین مرحله زمینداران بزرگ می بایست تمام زمینهای خود را به استثنای یک روستا به دولت بفروشند. تا میان دهقانانی که بر روی زمین کار می کنند تقسیم شود. براساس مرحله دوم مالکین یک روستا می توانستند یا باقیمانده املاک خویش را به دهقانان بفروشند، یا املاک خویش را در میان دهقانان تقسیم کرده و قسمتی را برای خود نگاهدارند و یا زمینهای خود را به طور سی ساله اجاره دهند. تا بهار 1969، حدود 209708 مالک زمینهای خود را اجاره دادند که در نتیجه 54183 (از 62000) روستای کشور، 19020 مزرعه و 2414447 زارع مستقیما از شرایط و مواهب اصلاحات ارضی بهره مند شدند.

همزمان با دو مرحله اول اصلاحات ارضی، تعاونیهای روستایی ایجاد شد تا اعتبار لازم، بذر و سوخت ارزان قیمت و دیگر خدمات سپاه ترویج وزارتخانه های اصلاحات ارضی و کشاورزی را در

ص: 665

اختیار اعضای تعاونی قرار دهند. تاکنون 68000 تعاونی و با مجموع اعضایی مساوی 1278389 نفر در 23697 روستا و با کل سرمایه ای معادل 19 میلیون دلار (حدود 2200 دلار برای هر تعاونی) تأسیس گردیده است.

در اثر اجرای دو مرحله اول اصلاحات ارضی وضع بخش کشاورزی بهبود یافت. میانگین افزایش 4/3% تولید کشاورزی در پنج ساله گذشته نیز به عنوان دلیلی در اثبات کارایی برنامه مزبور مطرح شده، ولی بهبود وضع آب و هوا به عنوان یک عامل مؤثر را هم نباید نادیده گرفت. بانک کشاورزی یعنی مهمترین منبع وامهای کوچک برای کشاورزان، حدود 6/1 میلیون وام به ارزش کلی 6/15 میلیارد ریال (کمی بیش از 200 میلیون دلار) طی پنج سال گذشته ارائه کرده است. سپاهیان ترویج و تعاونیها ارائه بذرهای اصلاح شده به کشاورزان را آغاز کرده اند. تعاونیها با همکاری شرکت ملی نفت ایران سوخت ارزان قیمت را در اختیار زارعین قرار می دهند. ایجاد بعضی از مراکز بازاری برای اینکه دهقانان بتوانند از شر واسطه ها خلاص شوند، می تواند نویدبخش درآمدهای بیشتر برای زارعین و بهتر شدن وضع کنترل بر بازار باشد. دهقانان از طریق تعاونیها میزان مشارکت در امور روستاها را افزایش داده اند، زیرا ساکنین روستاها هیئت مدیره تعاونی را از میان خودشان انتخاب می کنند. مکانیزه شدن کشاورزی از طریق خرید ماشین آلات کشاورزی از تعاونیها، تسریع شده است. فنون مدرن کشاورزی نیز به وسیله اعضای وزارت سپاه ترویج و مشاورین تعاونیهای وزارت اصلاحات ارضی به دهقانان آموخته می شود، در زمینه گسترش تعاونیها فعالیتها و اقدامات بسیاری باید انجام شود، ولی حرکت به خوبی آغاز شده است.

روستاییان عموما به تلاشهایی که دولت به خاطر آنها انجام می دهد، واقفند. به طور مثال، روستاهای دور افتاده که قبلاً در دسترس دولت مرکزی نبود و نمایندگان آن تنها برای دریافت مالیات و یا سربازگیری به آن نقاط می رفتند، اکنون از نعماتی چون تعاونیهای زراعی و فنون پیشرفته زراعی برخوردارند. با این حال علیرغم پیشرفتهای حاصله در زمینه اصلاحات ارضی باید گفت که اکثرروستاییان هنوز به صورت رعیت زندگی می کنند، گرچه اکثر آنها مانند گذشته در محصول سهیم نبوده و درآمد حاصل از کشت نیز افزایش چندانی نیافته است. به منظور ایجاد بهبود بیشتر در این وضع، سومین مرحله اصلاحات ارضی در دو بخش آغاز گردید.

اولین لایحه قانونی مهم مربوط به مرحله سوم اصلاحات ارضی، لایحه شرکتهای سهامی زراعی است.

براساس این قانون پانزده شرکت سهامی که معمولاً از آنها به عنوان شرکتهای زراعی یاد می شود تأسیس گردیده و طی برنامه چهارم عمرانی نیز قرار است 110 شرکت دیگر ایجاد شود.

چنین شرکتی زمانی می تواند تأسیس شود که 15% از زارعین، رعایا و مالکین در یک روستا و یا گروهی از روستاهای مجاور هم از دولت اجازه تأسیس یک شرکت زراعی را بخواهند. در صورت دریافت جواز، تمام زارعین باید برای مدت 5 سال حتما عضو شرکت باقی بمانند. سپس کلیه اعضا یک گروه پنج نفره هیئت مدیره مرکب از سه عضو دائم و دو عضو علی البدل را بر می گزینند. مدیرکل شرکت که به وسیله وزارت اصلاحات ارضی انتخاب می شود، مهندسی است که به شرکت در اجرای تصمیمات آن یاری می دهد.

هدف از ایجاد شرکتهای سهامی زراعی انجام کشتهای وسیع در سراسر ایران است. در عین حال که افزایش سطح تولیدات کشاورزی خواست و آرزوی همگان است، معلوم نیست وقتی که زارعین کوچک

ص: 666

دریابند که هدف از ایجاد شرکتهای سهامی زراعی تغییر برنامه اصلاحات ارضی است چه عکس العملی نشان خواهند داد. مالکیت مزرعه از آن زارع است، ولی شرکت زراعی آن را تحت کنترل خویش می گیرد.

این موضوع زمانی روشن خواهد شد که شرکتها نوع کشت زارعین را مشخص کنند و یا زارعین بفهمند که بدون اجازه شرکت حق فروش زمینهای خویش را ندارند. اگر قرار بر این باشد که مالکیت سهام یک شرکت زراعی از نظر روانی مالک یک قطعه زمین را ارضاء کند، باید منافعی را نیز برای شرکا در برداشته باشد.

لایحه قانونی دیگری که براساس آن رعایای زارع می توانند صاحب زمین شوند، به عنوان دومین بخش مرحله سوم اصلاحات ارضی، در اوایل سال 1969 وضع گردید. براساس این قانون زارعین پس از پرداخت اجاره بها به مدت دوازده سال صاحب زمین می شوند. (رقم دوازده سال به عنوان ارزش تقریبی زمین انتخاب شده بود)، برای اینکه پرداخت اجاره بهابه مالکین تضمین شده باشد، دولت اعلام نمود که در صورت عدم پرداخت وجوه مورد نظر دولت اوراق قرضه صنعتی در اختیار مالکین قرار خواهد داد. آنها نیز می توانستند با استفاده از این اوراق در ایجاد صنایع کوچک و یا سرمایه گذاری در پروژه های صنعتی عمرانی مورد تأیید دولت شرکت کرده و یا زمینهای بایر و یا کشت نشده ای را خریداری کنند. این قانون که به سرعت به مرحله اجرا درآمد، افق جدیدی را بر روی زارعین که به صورت رعیت و یا به صورت سهیم شدن در محصولات، بر روی زمین کار می کردند گشود و تضمین می نمود که بالاخره آنها نیز به صورت مالکین زمینهای کوچک خویش درمی آیند.

ملی شدن جنگلها

طی چند سال گذشته، دولت 1/1 میلیون هکتار جنگل و زمینهای قابل کشت را ملی اعلام کرد (قسمت دوم زمینهای جنگلی دولتی بود که به صورت غیرقانونی تصرف شده و پس از صرف کار چندین ساله به زمینهای قابل کشت تبدیل شده بود). در عین حال که مقداری از این زمینها، به خصوص در میان دشتها، برای توسعه کشاورزی به زارعین فروخته خواهد شد، ولی بخش اعظم زمینهای جنگلی توسعه خواهد یافت، به این امید که ایران بتواند مقدار قابل توجهی چوب و الوار را همزمان با تجدید جنگلهای خویش تولید نماید.

به این منظور وزارت منابع طبیعی با کمک سازمان ملل از طریق جنگل کاری و کاشت درختان متنوع و مناسب با شرایط جوی و خاکی هر منطقه سعی در بهبود وضع جنگلها دارد. این وزارتخانه برای افراد و شرکتهایی که در برنامه جنگل کاری وزارتخانه شرکت می جویند، در زمینه مدیریت کمکهایی ارائه می کند.

در حال حاضر، این وزارتخانه سرگرم سه پروژه برای بهره برداری از محصولات جنگلی است.

کوچکترین این پروژه ها (که مدیریت آن به خوبی انجام می شود) شامل 000/14 هکتار زمین جنگلی است، دومین پروژه 000/50 هکتار زمین را در برمی گیرد، و سومین آنها در برگیرنده 000/80 هکتار زمین جنگلی می باشد. شرکتی که برای انجام پروژه نخست تأسیس شده به خاطر فقدان تجهیزات سنگین با یک سوم ظرفیت خویش کار می کند. پس از انعقاد و قراردادی با وزارتخانه مزبور، یک شرکت متعلق به رومانی با اجرای پروژه سوم تجهیزات سنگین موردنیاز را وارد خواهد کرد. یک هیئت از کشور رومانی حدود یک سال قبل به ایران سفر کرد تا به بحث و تبادل نظر در مورد این پروژه بپردازد و مطبوعات نیز

ص: 667

مردم را در جریان این ملاقاتها قرار می دادند.

فروش سهام کارخانجات دولتی

براساس دو فاز اول اصلاحات ارضی، مالکین می توانستند در قبال زمین یا اوراق قرضه دولتی 6 درصد و یا سهام کارخانجات دولتی که دارای 6 درصد سود تضمینی سالانه بود دریافت نمایند. به همین منظور 55 کارخانه دولتی به ارزش 7/2 میلیارد ریال براساس قانون مزبور ثبت گردید.

تاکنون، هشت کارخانه (دو کارخانه قند، دو کارخانه تولید روغن نباتی، یک کارخانه کنسروسازی و یک کارخانه صابون و کارخانه تولید گلیسرین) به طور کامل به افراد غیر دولتی فروخته شده است. در سه مورد دیگر یعنی کارخانه های قند، از طریق فروش بیش از 50% سهام، کنترل کاملاً در اختیار مالکین بخش خصوصی قرار داده شده است. موانع موجود در سر راه خرید بقیه کارخانه ها که اکثرا کارخانه های نساجی هستند، عبارت است از میزان سرمایه گذاری هنگفت مورد نیاز برای بالابردن کارایی کارخانه ها و مشکل کاهش شمار کارگران غیرضروری. مشکل دوم دردسرهایی را چه برای دولت و چه برای صاحب کارخانه پدید خواهد آورد. به هر حال فروش کارخانجات دولتی هیچ گاه با موفقیت رو به رو نبوده است، و حتی یکی از نشریات دولتی نیز مجبور شده است اعتراف کند که «مردم به خرید سهام این کارخانه ها علاقه چندانی نشان نداده اند.»

سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها

قانون و مقررات مربوط به سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات تصریح می دارد، که کارگران باید20% منافع کارخانه ها و شرکتها را دریافت کنند. طی پنج سال گذشته حدود 000/128 کارگر قراردادهای سهیم شدن در سود کارخانه ها را با مدیریت آنها امضاء کرده اند.

ولی بررسیهای اخیر نشان می دهد که بسیاری از کارگران کارخانه سودی کمتر از 20% قید شده در قانون را دریافت می نمایند. در صنایع سودآورتر درآمد کارگران خیلی کمتر است. به ما گفته شده که مدیریت با تأیید دولت در حال طفره رفتن و شانه خالی کردن از زیر بار این امر است، چون دولت نیز نمی خواهد با بالا بردن هزینه کارگری در ایران مهار عوامل تورم را در رابطه با اقتصاد کشور از دست بدهد. ولی دولت بنا به دلایل سیاسی به تبلیغ در مورد حقوق قانونی کارگران می پردازند و کارگران ایرانی (همان طور که در سمینار سالانه سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات در تهران نشان داده شد) بیش از پیش به حقوق خود واقف شده اند (به الف - 115 رجوع شود).

در اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که اجرای شدیدتر قانون سهیم شدن در سود در ایران دشوار است و علت آن نیز درست همان علت کمبود مشارکت در بازار سهام است. چون در هر دو مورد صورت حسابها باید دقیق و آشکار باشد، که پیامد آن مسائل جالبی از قبیل مالیات، مبلغی که باید به دولت پرداخته شود و مسائل دیگر مطرح می شوند.

بنابراین بی انصافی نیست اگر فرض شود که صاحبان کارخانه ها، نمایندگان کارگران و نمایندگان وزارت کار که در یک گردهمایی پیرامون مبلغ قابل پرداخت به هر کارگر چک و چانه می زنند، در مورد مزبور توافق می کنند، هنوز موقع آن نرسید که از نمایندگان کارگری انتظار داشته باشیم که سود، هزینه،

ص: 668

درآمد خالص و مسائل دیگر مربوط به صاحبان کارخانه ها را به زیر سؤال بکشند و علیرغم حسن تفاهمات نهفته در پیشنهاد اولیه، کارگر ایرانی احتمالاً می داند که خود بازیچه دست صاحب کارخانه و دولت شده است.

اصلاح قانون انتخابات

وزارت کشور در زمان وزیر اسبق عبدالرضا انصاری با بهره برداری از تغییرات موجود در قانون انتخابات به مشخص کردن روشها و مکانیزم روند انتخابات پرداخت. در نتیجه، ایران توانست در ماه اوت 1967 یک انتخابات پارلمانی آرام و سراسری را برگزار نماید و پس از آن نیز انتخابات انجمن شهر را در ماه اکتبر 1968 (به الف - 864 رجوع گردد) در شهرهای بزرگ و شهرکها به اجرا گذاشت. دستورالعملهای مربوط به انتخابات و صندوقها جمع آوری آرا به سرعت اعلام شد و به این ترتیب رأی گیری در مدت یک روز و در سرتاسر کشور انجام گرفت. یک شبکه ارتباطاتی بسیار مؤثر متمرکز در تهران باعث می شد که نتیجه انتخابات در عرض چند ساعت اعلام شده و نشانگر پیشرفت سریع ناشی از برنامه اصلاح انتخابات شاه باشد. این انتخابات با انتخابات دوران قبل از اجرای برنامه اصلاح قانون انتخابات شاه تفاوت بسیار داشت، زیرا در آن زمان رأی گیری چند روز طول می کشید و امکان جلوگیری از تقلب نیز وجود نداشت.

علیرغم کارایی جدید و صمیمانه دولت، انتخابات از نظر معیارهای غربی به صورت آزاد و آشکار برگزار نشده بود. نتایج قبلاً تعیین شده بود و هیچ گونه اختلاف انتخاباتی نیز وجود نداشت، که قبل از رأی گیری حل نشده باشد. اصلاح انتخابات در فوت و فن انتخابات بهبودهایی را پدید آورده و می تواند برای مبارزات سیاسی آینده مقدمه خوبی باشد، اما برگزاری انتخابات واقعی به اصلاحات سیاسی اساسی بستگی دارد.

سپاه دانش

از زمان آغاز این برنامه یعنی شش سال قبل، 000/52 جوان سرباز در سپاه دانش شرکت جسته و به 5/1 میلیون ایرانی در 000/17 روستا خواندن و نوشتن را یاد داده اند. سپاهیان دانش در زمینه احداث مدارس، حمامهای عمومی، مساجد و جاده های هزاران روستا نقش مؤثری را ایفا کرده و حدود 3 میلیون درخت کاشته اند. در حال حاضر 9000 سپاهی در 7000 روستای کشور مشغول کار هستند، از زمان آغاز برنامه این بیشترین تعداد روستایی است که تحت پوشش سپاه دانش درآمده است. پس از ایجاد یک برنامه آموزشی صحیح و مناسب در روستاها توسط سپاه دانش، معلمین وزارت آموزش و پرورش جهت ادامه کار به نقاط مزبور اعزام خواهند شد.

در سال جاری، دولت ایران اولین اعزام گروه از زنان را به عنوان سپاه دانش اعلام نمود. هم اکنون دو هزار زن جوان در سنین بین 19 تا 28 سال در مناطق روستایی به خدمت مشغولند. دولت امیدوار است که سپاهیان مؤنث بتوانند زنان و دختران روستایی را به کلاسها جذب کنند چون تا به حال هیچ یک از آنها به حضور در کلاسهای دارای معلمین مذکر تمایلی نشان نداده اند. (در روستاهایی که مورد بازدید مقام سفارت قرار گرفته درصد دختران در مقایسه با پسران حاضر در کلاسهای سپاهیان دانش 1 به 10 بوده است.)

ص: 669

برنامه سوادآموزی یکی از موفقترین برنامه های اصلاحی شاه و عامل مهمی در دو برابر شدن میزان با سوادی از سال 1956 تا کنون بوده است. یکی از منابع جنبی برنامه نیز این است که سپاهیان پس از اتمام دوره خدمت سربازی به حرفه تعلیم و تعلم جذب می شوند.

بیست هزار نفر از آنهایی که در برنامه های شش سال اول شرکت داشتند. تصمیم گرفتند، به عنوان معلم به وزارت آموزش و پرورش بپیوندند.

در خلال دو سال گذشته، وزارتخانه به صورت فزاینده ای با مشکل جذب آنها به حرفه معلمی مواجه بوده، زیرا اکثر آنها پیشنهاداتی برای دریافت پول و شرایط شغلی بهتر در صنایعی که جدیدا در شهرها تأسیس می شوند، دریافت نموده اند، معذالک وزارتخانه امیدوار است زنان سپاه ترویج احتمالاً به ادامه تدریس بپردازند و در نتیجه منابع انسانی وزارتخانه را تقویت نمایند.

مهمترین انتقادی که از این برنامه به عمل می آید مربوط به عدم پیگیری برنامه است. پس از آن که یک روستایی قادر به خواندن و نوشتن می شود، هیچ کار دیگری در مورد وی انجام نمی شود. در صورت عدم تقویت برنامه های بعدی از نظر دولت یک روستایی به محض باسواد شدن از نظر آماری به صف باسوادها پیوسته و در همان حال می ماند و ادامه یا قطع باسوادی وی نیز حائز اهمیت نیست.

سپاه بهداشت

در حال حاضر 1741 پزشک، دندانپزشک و داروساز و 3729 کمک پزشک در 500 تیم مختلف مشغول انتقال تسهیلات عادی بهداشتی به روستاهایی از کشور هستند که هرگز از موهبتهای درمانی برخوردار نبوده اند. (در برنامه عمرانی چهارم باید 606 تیم به وجود آید.) اعضای تیم علاوه بر انجام کارهای پزشکی، بر کار احداث لوله های آب، حفر چاه، بهداشت محیط و فعالیتهای مربوطه نظارت می کنند.

در مورد شمار روستاهای بهره مند از خدمات سپاهیان بهداشت هیچ گونه آماری ارائه نشده است. اکثر روستاها هنوز از این گونه خدمات بهره مند نشده اند، ولی بدون شک حضور سپاهیان برای کسانی که تاکنون به دست فراموشی سپرده شده بودند، محسوس و ارزشمند می باشد.

از آنجا که استخدام افراد مایل به خدمت دشوار است، دولت ایران برای افزودن به شمار سپاهیان بهداشت درصدد اعزام دانشجویان رشته پزشکی به دیگر استانهاست. این امر مخالفت بسیاری از چهره ها و اساتید پزشکی را برانگیخته چون معتقدند که دانشجویان از چنان صلاحیتی برخوردار نیستند که بتوانند به عنوان پزشک و یا مشاور پزشکی عمل کنند. در کنفرانس انقلاب آموزشی که در شیراز برگزار گردید، شاه به دانشجویان پزشکی توصیه نمود که در برنامه مزبور شرکت نمایند.

حضور سپاهیان بهداشت مانند حضور سپاهیان ترویج، گذشته از اینکه دانشجویان دارای درجه پزشکی باشند یا نباشند می تواند به صورت یک عامل روانی به روستاییان نشان دهد که دولت به رفاه آنها چشم دوخته است.

سپاه ترویج و عمران

در طول مدت پنج سالی که از پیدایش سپاه ترویج و عمران می گذرد، 8500 سپاهی به عنوان کارآموز

ص: 670

در استانها به کار و فعالیت پرداخته و نه تنها به تدریس روشهای کشاورزی امروزی مشغول بوده اند، بلکه روستاییان را تشویق کرده اند که به انجام پروژه های خودیاری در روستاهایشان بپردازند.

این سپاه از این نظر مورد انتقاد واقع شده که افراد صلاحیت داری را برای تدریس روشهای کشاورزی به روستاها اعزام نمی دارد. که مقامات سپاه ترویج نیز در رد انتقادات می گویند که اداره ترویج کشاورزی قادر نیست افراد مروج عادی را به نقاط دورافتاده اعزام نماید و وجود سپاهیان ترویج بهتر از هیچ است.

اعضای سپاه دانش متخصصین مجرب کشاورزی نمی باشند، ولی همه آنها کسانی هستند که از میان فارغ التحصیلان دوره دبیرستان انتخاب می شوند و مسائل مربوط به کشاورزی را نیز در دبیرستان فرا گرفته اند. علاوه بر این قبل از اعزام به محل مأموریت مقداری آشنایی نیز با برنامه مورد نظر پیدا می کنند.

نکته مهم دیگر این است که آنها به عنوان یک کانال ارتباطی بین دولت و روستاها و بالعکس عمل می کنند.

از نقطه نظر روانشناسی نیز حضور آنها در خدمت مجاز به غیبت از محل مأموریت خویش نیست.

روستاها نشانگر علاقه دولت به روستاییان است. یک عضو سپاهی پس از اعزام به محل مأموریت باید برای مدت هیجده ماه در آنجا خدمت کند و تا پایان مدت خدمت مجاز به غیبت از محل مأموریت خویش نیست.

بنا به گفته مقامات سپاه ترویج، بسیاری از کسانی که به استانها اعزام می شوند، از نوعی ذوق میسیونری و علاقه به انجام کار خاص محوله برخوردار شده و شماری از آنها نیز پس از پایان دوره خدمتشان به وزارت کشاورزی می پیوندند، بدین ترتیب از نظر دولت، سپاهیان ابتدا به صورت کارآموز به کار پرداخته و در نقاطی که از نظر عاملین ترویج وزارت کشاورزی مناسب فعالیت نیست، جای آنها را می گیرند.

خانه های انصاف و شوراهای داوری

از زمان ایجاد اولین خانه انصاف در دسامبر 1963، دولت 1573 خانه انصاف دیگر در مناطق روستایی ایران به وجود آورده که حدود 2000 روستا و توابع آنها را در برمی گیرد. به ما گفته شده که 5/1 میلیون روستایی یعنی معادل 10% جمعیت 15 میلیون روستانشین که به این مراکز دسترسی دارند. طبق برنامه های موجود باید حدود 800 تا 1000 خانه انصاف دیگر تا قبل از پایان سال ایرانی جاری ایجاد شود (21 مارس 1970) و دولت نیز قول داده که منابع لازم برای تأمین هزینه این سیستم کم خرج را تأمین نماید. بر طبق گزارش وزارت دادگستری هر خانه انصاف سالانه به 20000 ریال بودجه (270 دلار) برای تأمین هزینه مربوط به میز و صندلی، لوازم التحریر و دیگر ضروریات نیاز دارد. طبق برآوردهای انجام شده، باید حدود 11000 تا 12000 خانه انصاف ایجاد شود تا نیاز کلی جمعیت روستانشین کشور برآورده گردد، و طبق پیش بینی های موجود این برنامه در مدت ده سال تکمیل خواهد شد.

خانه های انصاف در یاری گرفتن از نظام «ریش سفیدان» (معتمدین روستا) بسیار موفق بوده است. به عبارت دیگر این برنامه به نظام دیرین وجود افراد مسن و متعهد روستایی در حل مسائل مدنی روستایی رسمیت داده است. علاوه بر این صورت جلسات تهیه شده توسط این نظام را از جنبه حقوقی برخوردار ساخته که خود سطح تأثیر و کارایی آنها را نیز بالابرده است. مهمترین امتیاز این امر این است که در حال حاضر روستاییان می توانند برای حل اختلافات جزئی خود سریعا اقدام کنند و برای این کار به خانه

ص: 671

انصاف مستقر در نزدیکی روستاهای خود مراجعه می کنند و نیاز به مسافرت به نزدیکترین شهر از بین می رود.

در حال حاضر 49 شورای داوری ایجاد شده که در شهرکها و شهرهای ایران به جمعیت شهری کشور خدمت می کنند. بعضی از شهرکهای بزرگتر بیش از یک شورای داوری دارند و برای تهران سی شورای این گونه ای در نظر گرفته شده است.

هر شورا دارای پنج عضو است که به وسیله اهالی منطقه تابع شورا انتخاب می شوند و علاوه بر این دارای یک مشاور حقوقی می باشد که از طرف وزارت دادگستری به عضویت شورا منصوب می گردد. در صورتی که این مشاور نتیجه گیری شورا را غیرمنصفانه بداند، می تواند پرونده را به دادگاه ارجاع دهد. این موضوع در مورد یک تا دو درصد پرونده ها صادق است. شورا نیز مانند خانه های انصاف به اختلافات مدنی که مدعی مطالبه بیش از 130 دلار و جرایمی که مدعی مطالبه بیش از 15 دلار نباشند، رسیدگی می کند. شوراها تاکنون بسیار موفق بوده اند و شوراهای فعالتر مستقر در شهرهای بزرگتر ماهانه به 800 پرونده رسیدگی می کنند. وزارت دادگستری در حال حاضر از مجلس خواسته است که به شوراهای محل، اجازه رسیدگی به پرونده های بزرگتر را تفویض کند.

شوراها به خاطر میزان کارمند و عضویت افراد دریافت کننده حقوق و موقعیت شهری خویش بیش از خانه های اصناف به هزینه های بودجه ای نیازمند است. هزینه سالانه اداره یک شورای داوری تقریبا معادل 000/600 ریال (000/8 دلار ) است. وزارت دادگستری در نظر دارد در سال جاری 40 شورای دیگر ایجاد کند. به ما گفته شده که دولت ایران در سال جاری مبلغ 000/000/30 ریال (000/400 دلار) برای اداره خانه های اصناف و 000/000/40 ریال (530000 دلار) برای اداره شوراهای داوری در اختیار وزارت دادگستری قرار داده است. خانه های انصاف و شوراهای داوری هر دو برنامه های محبوب و مردمی می باشند (به الف - 775، 19 اوت 1968 رجوع شود.)

ملی شدن منابع آب

منابع آبی ایران پس از تصویب لایحه ملی سازی آبها مورخ ژوئیه 1968 ملی اعلام شد. از نظر تئوریکی این عمل باعث شده که دولت از طریق وزارت آب و نیرو بر منابع کشور کنترل بیشتری را اعمال نماید که خود منجر به بهره برداری سازنده تر از این منابع حیاتی خواهند شد نتایج ملی سازی تا به حال چندان ملموس نبوده است. هدف از ملی ساختن آنها علاوه بر حفاظت از آنها انجام بهره برداری علمی از منابع طبیعی نیز بود. به عنوان یک هدف دراز مدت دولت باید مناطق مهم از نظر کشاورزی را نقشه برداری کرده، و میزان آب موجود و میزان آبدهی آن را مشخص نماید و محدودیتها را در زمینه استفاده از آب هر منطقه تعیین نماید. این برنامه صرفه جویی در صورتی که با فنون بهره برداری بهتری توأم باشد، می تواند به استفاده منسجم تر و مؤثرتر آب منجر گردد. منابع آب در مقایسه با جنگلها توسط مالکین و زارعین با کارایی بهتر مورد استفاده قرار گرفته است. ولی به خاطر استفاده از روش آبیاری قنات (آب به میزان ثابت و بدون در نظر گرفتن نیاز در کانالهای زیرزمینی جریان می یابد) جهالت زارعین و زیاده روی در مصرف، بخش قابل ملاحظه ای از این منبع باارزش طی سالهای متمادی به هدر رفته است.

بازسازی کشور

ص: 672

شاید بتوان این برنامه را بی مسماترین برنامه اصلاحاتی خواند، زیرا در برگیرنده قوانین و پیشنهادات به ظاهر بی ارتباطی است که هیچ گاه جنبه قانونی نیافته و نکاتی از دیگر برنامه های اصلاحی را نیز تحت عنوان بازسازی کشور شامل می گردد. به طور کلی، هدف این برنامه در ابتدای امر بهره برداری صحیح از منابع طبیعی کشور به خصوص خاک و آب به سود روستاییان بوده است. ولی حدود و ثغور این برنامه توسعه یافته و برنامه های متنوع دیگری از قبیل احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله و تهیه نقشه جامع شهرها را به عنوان بخشی از اصلاحات مد نظر قرار داده است.

در زمان اعلام این برنامه، سه بخش اصلی اصلاحاتی وجود داشت، اولین آنها ایجاد وزارت عمران روستایی بود. برنامه دوم شامل توسعه کاربرد سپاه ترویج بود که به مرحله اجرا درآمد. بخش سوم، تقدیم لایحه ای به مجلس برای ایجاد واحدهای زراعی تحت کنترل وزارت آب نیرو بود تا فنون کشاورزی مدرن از آن طریق به روستاها راه پیدا کند. بالاخره همین لایحه به لایحه شرکتهای سهامی زراعی تبدیل شد که شرکتهای زراعی تحت کنترل وزارت اصلاحات ارضی را پدیدار ساخت.

دو برنامه دیگری که زمانی به عنوان ماده یازدهم انقلاب سفید معرفی شده بود، عبارتند از تهیه نقشه جامع شهرها و احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله، نقشه جامع تعدادی از شهرهای ایران از قبیل تهران و اصفهان تهیه شده، ولی جلب همکاری و برنامه ریزی بین شوراهای شهری، وزارتخانه ها و طرفین ذی نفع برای تحقق بخشیدن به این نقشه ها تاکنون امری بسیار دشوار بوده و هست. پس از وقوع زلزله سال گذشته در خراسان، احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله از اهمیت بیشتری برخوردار شد. ولی علاقه چندانی نسبت به این برنامه وجود ندارد و روستاییان نیز نمی خواهند برای ساختن این گونه محلهای سکونت خاص بدون کمک مالی قابل ملاحظه دولت، متحمل هزینه های اضافی بشوند.

بخش بازسازی کشوری انقلاب سفید گویا در اصل منعکس کننده برنامه های شاه برای بهبود وضع روستاییان از طریق کاهش بودجه برنامه های مختلف وزارتخانه ها بوده است. بعضی از برنامه ها جنبه قانونی پیدا کرده اند، لیکن میزان اصلاحات گسترش یافته تا به حال، مفهوم اصلی خویش را از دست داده است.

انقلاب اداری و آموزشی

انقلاب اداری حوزه وسیعی را در برمی گیرد. تقریبا تمام فعالیتها دولتی به منظور بهبود یا پاکسازی یک عملیات یا سازمان خاص تحت پوشش این برنامه واقع می شود. تماشایی ترین اکتشاف این برنامه پرده برداری از اختلاس در شرکت اتوبوسرانی بوده در حالی که موارد پرمعنی تر دیگری نیز وجود داشته است.

استقرار مجدد بازرسی شاهنشاهی در اواسط سال 1968 و به سرپرستی مستقیم شاه، برای شنیدن شکوائیه های مردم در مورد بوروکراسی و انجام اقدامات سریع، حرکت اصلاحات اداری را از تحرک بیشتری برخوردار ساخت. چنین برخوردی با این مشکل دیرین که مستقیما پر ستیز شاه را درگیر می ساخت، می توانست از نظر روانی اذهان ایرانیان را به سوی او جلب کند، اما آنها ظاهرا امید چندانی به موفقیت این گونه اقدامات ندارند. بسیاری از کسانی که برای اخراج شدن برگزیده شده اند در کاخ سلطنتی،

ص: 673

کابینه یا مجلس حامیانی دارند و حمایت این گونه حامیان سرشناس می تواند، این برنامه را قبل از آغاز فعالیت نابود سازد.

اصلاحات خدمات مدنی نیز یکی از سنگهای زیربنایی اصلاح اداری است. اجرای مجموعه قوانین مصوبه پارلمان در 1966 که از طریق آن 000/300 کارمند دولتی در یک نظام پرسنلی سازماندهی می شوند، حدود پنج سال دیگر طول خواهد کشید. در همان حال، سازمان اداری و امور استخدامی کشوری بارها تلاش کرده است تا به کارمندان دولت بقبولاند که مجموعه قوانین جدید استخدامی به ضرر آنها نیست، چون هیچ کس را از کار برکنار نمی کند و آسیبی را نیز متوجه سطح درآمد آنها نمی سازد. ولی در این برنامه نیز شکافهایی رو به پیدایش است. سازمان طرح و برنامه وزارت امور خارجه تحت پوشش این لایحه قرار نگرفته و به آنها اجازه داده شد که سیستم کارگزینی مختص خود را داشته باشند.

وزارتخانه های دیگر نیز با تقدیم عریضه هایی به مجلس خواستار معافیت از شرایط این برنامه اصلاحی شده اند. اصلاحات اداری یکی امتیاز نویدبخش ترین برنامه های انقلاب سفید شاه نیست و تمام پیشرفتهای مربوطه نیز حاشیه ای و اتفاقی بوده است. بوروکراسی ایران از دیرباز قادر به جذب امواج اصلاحی و انتقادات خشمگینانه شهروندان و در نهایت ادامه روال قبلی بوده است. هنگامی که بازرسین وارد شهری می شوند، نوعی تغییرات کوچک و مثبت ایجاد می شود، ولی به محض خروج آنها از نقطه مورد نظر وضع به صورت سابق برمی گردد.

انقلاب آموزشی در اوت 1968 با برگزاری کنفرانس مشهور رامسر به ریاست شاه آغاز گردید. یکی از اهداف این برنامه در اوان امر نوسازی دانشگاههای قدیمی ایران و تأمین پرسنل فنی مورد نیاز و هدف دیگر آن ریشه کن ساختن مشکلات دانشجویی در ایران و یا انجام اقداماتی بر علیه آنها بود. با وجود پیشرفتهایی که در این زمینه به خصوص در دانشگاه پهلوی و آریامهر صورت گرفته، ولی واقعیت این است که موفقیتها به هیچ وجه مشابه وعده های مطروحه در رامسر نبوده و وسعت و پیچیدگی مشکل و مسئله هرگونه خوش بینی را از بین می برد. دانشجویان که مستقیما تحت تأثیر این برنامه قرار می گیرند. نیز ظاهرا مورد تفقد اعلامیه رامسر قرار نگرفته و گویا خط مشی ببینیم چه می شود را پیشه کرده اند. رؤسای تمام دانشگاهها به استثنای یک مورد عوض شده اند و اساتید جوانتر که اکثرا ایرانیهای از خارج برگشته می باشند به استخدام درآمده و بعضی از واحدهای درسی قدیمی تر با شدت بیشتر دنبال شده و واحدهای درسی جدیدتر نیز به برنامه بعضی از دانشگاهها اضافه شده و تغییرات دیگری نیز صورت گرفته است. در دانشگاههای پهلوی و آریامهر پیشرفتهای واقعی در زمینه تجدید و نوسازی روند آموزشی انجام شده است. ولی این دو دانشگاه دارای رؤسایی جوان و پرتحرک می باشند که برای خود دستیارانی بسیار صلاحیت دار و شایسته دست و پا کرده اند. این دو دانشگاه اخیرا تأسیس شده و مشمول تغییر در فنون تدریس و تسهیلات آموزشی دانشگاههای دیگر از جمله دانشگاه تهران نبوده اند. این واقعیت نیز نباید نادیده گرفته شود که این دو دانشگاه جایگاه ویژه ای را در صحنه آموزشی کشور دارا می باشند، زیرا به میزان قابل ملاحظه ای توجه مردم را به شاه معطوف می دارند. آینده نشان خواهد داد که آیا پویایی و رشد امیدوارکننده دانشگاههای آریامهر و پهلوی جنبه نهادی خواهد یافت، یا اینکه تحت تأثیر شرایط ضروری صورت گرفته و در آینده دستخوش تغییرات حادی خواهد شد. با این حال به دو شکوائیه بسیار مهم که یکی اصلاح دانشگاهها (منظور دانشگاه تهران) است و دیگری مشارکت دانشجویی، به مفهوم

ص: 674

واقعی پرداخته نشده و به ناچار باید چنین نتیجه گیری کرد که علیرغم تحرک ایجاد شده در انقلاب سفید از طریق انقلاب آموزشی و از بین رفتن مسائل جزئی توسط همین انقلاب، انقلاب آموزشی نتوانسته است بسیار از موانع موجود در راه اصلاح برنامه آموزشی کشور را از میان بردارد.

اقدامات دیگر

طی چند ماه گذشته اقدامات دیگری نیز صورت گرفته تا منعکس سازنده حس تحرک در انقلاب سفید باشد. حمایت مالی از کارمندان دولت، وعده ایجاد شرایط کاری بهتر در مورد صنعت فرش بافی، برخورد بهتر با خدمتکاران منازل، ایجاد یک «فرهنگستان» به منظور تخلیص زبان فارسی، و تشکیل شورای عالی انجمن ملی خانه فرهنگ روستایی، نمونه دیگری از تلاشهای دولت می باشد. مطبوعات با بعضی از این موارد چند روزی برخورد می کند، ولی به تدریج دنباله آن را رها می کنند و نشان می دهند که گرچه دولت به این اقدامات شدیدا توجه دارد، ولی اشاعه آنها به این خاطر صورت می گیرد که حرکت و پیشروی برنامه اصلاحی حفظ شود.

در واقع، پیشرفتهایی که در مورد آنها تبلیغاتی صورت نمی گیرد به طور مداوم در سراسر کشور انجام می شود، جاده های بسیاری در دست احداث است (گرچه وجود جاده های بسیار زیاد دیگری برای کشور ضروری است)، برق هر روز به روستاهای بیشتری رسانیده می شود، سیستمهای آبیاری و حمامهای عمومی در دست احداث است و خانه های فرهنگ روستایی نیز گشایش می یابد، همان گونه که قبلاً گفته شد سطح افراد باسواد کشور دو برابر شده، شمار دانش آموزان فارغ التحصیل دوره دبیرستان از 77 هزار به 359 هزار نفر در مدت ده سال گذشته افزایش یافته، شمار کلی دانش آموزان در همان مدت از 499069 به 1336300 نفر رسیده، 19 ایستگاه فرستنده رادیویی و هفت ایستگاه تلویزیونی در کشور به فعالیت مشغول است، و در ایران 325 سینما وجود دارد و دولت نیز 300 واحد سیار سینمایی در اختیار دارد، 14 فرودگاه در سرتاسر کشور در دست احداث و بازسازی است و زندگی روستاییان و شهروندان فقیر نیز رو به بهبود است. سطح حداقل دستمزد بالا رفته، به طور مثال از 30 الی 40 ریال در ساعت به 60 ریال در ساعت در تهران و خوزستان افزایش یافته است. رادیوهای ترانزیستوری و موتورسیکلت و دوچرخه در همه نقاط کشور قابل رؤیت است. خلاصه اینکه، روستاییان و کارگران دیگر نگران تأمین معیشت روزمره خویش نیستند و می دانند که دیر یا زود به مقداری از «تجملات» نیز دست خواهند یافت.

اظهارنظر

پیشروی حرکت اصلاحی گرچه ادامه داشته و گاهی نیز با وقفه هایی رو به رو می شود، ولی نکته مهم این است که پویایی خویش را به هیچ وجه به طور کامل از دست نداده است. معدودی از برنامه های برجسته تر مفهوم بهتری به جنبش اصلاحی داده و با تحرک هر از چند یکباره خویش حیات تازه ای به آن می بخشد. اصلاحات ارضی به نحوی از انحاء از زمان پیدایش قانون آن ادامه داشته، که آخرین مرحله آن انگیزه جدیدی را برای نهضت پدید آورده است. سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه عمران همگی قادر به انجام کار مؤثرتر در محیط روستایی عاری از روابط ارباب و رعیتی بوده و میزان فعالیت آنها نیز رو به افزایش است. خانه های اصناف و شوراهای داوری جدیدی نیز هر روز گشایش می یابد. انقلاب

ص: 675

آموزشی، که هنوز چیزی کمتر از یک سال از عمر آن سپری شده، فعالانه به پاسخگویی در قبال مشکلات دانشگاهی ایران پرداخته، بگذریم از اینکه نتایج حاصله محدود بوده است.

دیگر بخشهای برنامه 12 ماده ای نتایج چندان درخشانی را به همراه نداشته اند. ملی ساختن جنگلها و منابع آبی کشور به کندی به مرحله اجرا درآمده و در هر دو مورد چندان چشمگیر نبوده و کمک چندانی به پیشرفت ایران ننموده است. فروش سهام کارخانه های دولتی نیز از هواداری چندانی برخوردار نبوده و علیرغم ادامه تلاشهای دولت برای به فروش رساندن بعضی از کارخانه هایی که مقرون به صرفه نیستند، این ماده نیز با موفقیت چندانی رو به رو نبوده است. برنامه سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها نیز هنوز جنبه تئوریک داشته و بنا به علل مختلف بعدی است که بتواند به اهداف عالیه مورد نظر دست پیدا کند.

اصلاح قانون انتخابات، در مکانیزم برگزاری انتخابات ایران بهبودهایی را ایجاد کرده، اما نتوانسته است پدیدآورنده رقابتهای سیاسی واقعی باشد، بازسازی کشور راکد مانده و به طور کامل مفهوم خویش را از دست داده است. به اصلاحات اداری نیز بدبینانه نگریسته می شود. برنامه اصلاحات تاکنون بیشترین تأثیر را بر بخش روستایی داشته است. روستاییان امروز که از قید سیستم ارباب و رعیتی آزاد شده اند یا صاحب زمین خویش هستند و یا خواهند شد، وضع زندگی شخصی و روستای آنها نیز بسیار بهبود یافته است. آنها از بسیاری از منافع جنبی انقلاب سفید بهره مند شده و راه برای اشتراک مساعی آنها در زمین ترقی و پیشرفت کشور هموار شده است.

منافعی که نصیب جمعیت شهرنشین کشور شده به جز چند مورد استثنایی می تواند تقریبا به طور کامل به پیشرفت عمومی اقتصاد کشور ربط داده شود و نه به برنامه خاص اصلاحی، طبقه سرمایه دار روبرو شد، گرچه در برنامه های اصلاحی نقش ندارد، ولی در کامیابی و تحرک ناشی از آن سهیم است. نیروی کار از برنامه های فوق بهره چندانی نبرده ولی حرکتهایی نیز در این رابطه آغاز شده است. البته دانشجویان تنها کسانی هستند که مستقیما از پیشرفتهای حاصل از انقلاب سفید بهره مند خواهند شد. مهمتر اینکه اگر روشنفکران جامعه اذعان نمایند که بخش اعظم جمعیت از این برنامه ها بهره مند شده و می شوند، خود آنها تا حدود زیادی خلع سلاح و تخطئه خواهند شد.

شهرت شاه طی چند سال گذشته دستخوش تغییرات بسیار شده است، که همه این تغییرات ناشی از برنامه های اصلاحی وی بوده است.

ترس پیشین روستاییان به تدریج از بین رفته و جای آن را نوعی احترام و احساس همدردی هر چند احتیاط آمیز گرفته است. گرچه همه ایرانیان دارای چنین حس هواداری نیستند، ولی بدون شک میزان احترام و تمجید از وی در چند سال گذشته افزایش یافته است. چون ایرانیان به طور کلی معتقدند و اعتراف می کنند که تنها خود او قادر بوده است چنین برنامه هایی را در مدتی این چنین کوتاه به مرحله اجرا درآورد. موفقیت وی گرچه در زمینه اصلاحات محدود بوده، ولی در خنثی سازی نقش منتقدینش مؤثر بوده است.

بنابراین می توان با اطمینان گفت که برنامه اصلاحی شاه به ایجاد ثبات سیاسی که در چند سال گذشته بر ایران حاکم بوده، کمک کرده است. این برنامه جمعیت روستایی کشور را وادار به مشارکت در پیشرفت هیجان انگیز کشور کرده و می تواند موجب از بین رفتن ناآرامی در مناطق روستایی گردد. این برنامه برای دیگر بخشهای جمعیت ایران نیز نویدهایی را به همراه داشته است. و عده های ادامه اصلاحات میزان

ص: 676

چشمداشت و توقعات را نیز بالا خواهد برد. پیشرفت اقتصادی مداوم کشور هر گونه فشار ناشی از آن را خنثی خواهد کرد، اما آگاهی نسبت به ضرورت اصلاحات دور از دسترس روز به روز زیادتر شده و اگر شاه باز هم درصدد نشان دادن این امر یعنی ادامه اصلاحات در ایران و ایجاد کشوری کامیاب از نظر اقتصادی باشد، باید به دفعات با این مسئله برخوردی جدی تر داشته باشد.

جوانان

سند شماره (5) طبقه بندی: خیلی محرمانهمی 1972 - اردیبهشت 1351 خلاصه «جوانان تحصیلکرده و فعال ایران تنها بخش کوچکی از کل جمعیت جوان کشور را تشکیل می دهند.

با این وصف اعتقاد بر این است که مدیران آینده کشور از میان همین گروه برگزیده خواهند شد. نکته این است که با وجود این که 54% جمعیت ایران را افراد جوانتر از 24 سال تشکیل می دهند ولی نقطه نظرات آنها حائز اهمیت بسیار است. فعالان شهری که همیشه آماج حملات ساواک واقع می شوند، مخالفت خود را پنهان ساخته و فعالیتهای خود را به تظاهرات غیر خشونت بار و هواداری از اعتصابات محدود کرده اند».

تماسها و اطلاعات سفارت در مورد جوانان ایرانی تنها به گروه فعال تحصیلکرده و شهری محدود است، این گروه تنها بخش کوچکی از جمعیت جوان ایران است (54% کل جمعیت ایران را افراد زیر 24 سال تشکیل می دهند). اما نظرات دهقانان و کارگران جوان به خوبی مطرح نشده و حتی در زمینه آنها حرفی نیز به میان نمی آید. ولی اتفاق آرا بر این است که این جوانان همیشه به روش کار افراد مسن تر از خود پایبند بوده و نمی توانند گروه قابل توجه و با اهمیتی باشند. با این حال در مورد اقلیت فعال شهری مطالب بسیاری می توان گفت تظاهرات دانشگاهی چند سال قبل که عکس العمل وحشیانه پلیس را به دنبال داشت و موجب خونریزی شد در دهه 1970 راه را برای برگزاری تظاهرات عاری از خشونت و اعتصابات توأم با هواداری هموار نمود، چنین به نظر می رسد که تظاهرات دانشجویی قدرت و شدت خود را از دست داده است. جشنهای بیست و پنجمین قرن شاهنشاهی در اواخر سال 1971، تا حدودی موجب برانگیخته شدن اعتراضات دانشجویی گردید، ولی تعداد کمی از آنها دستگیر شدند و خشونت بسیار ناچیز بود. محاکمه اخیر خرابکاران و تروریستها نیز نگرانی و اضطراب دانشجویی را تشدید نمود، لیکن عکس العمل آنها برخلاف گذشته توأم با نرمش و انعطاف پذیری بود.

جوانان تحصیل کرده ایران - تکنوکراتها، بوروکراتها و فرهنگیان جوان - به طور کلی اصلاحات آموزشی انقلاب سفید را ناموفق می دانند. مداخله خارجی، مناقشات مربوط به تعیین اختیارات، تجهیزات و نحوه تدریس غیراستاندارد هنوز هم به قوت خود باقی است. گرچه گاهی نیز اساتید و مدیران فعال و معمولاً تحصیلکرده غرب پای به صحنه می گذارند، ولی بنا به اعتقاد دانشجویان، حضور ساواک سبب کاهش کارایی آنها می گردد. هر زمان اعتراض کاهش یافته، طبق گزارشات فعالیتهای ساواک نیز کم شده است. دانشجویان و جوانان دیگر، امروز برخلاف گذشته مایل نیستند، اعتراضات خود را مطرح کنند (چون در آن زمان ساواک به نظر آنها یک سازمان چندان جدی به حساب نمی آمد) و رخنه مؤثر در تمام

ص: 677

گروههای مخالف سبب سرکوب هرگونه نارضایتی شده است. ظاهرا دانشجویان دریافته اند که اعتراضات، فراتر از نارضایتی آکادمیک معمولاً عکس العمل سرکوبگرانه و خشن به دنبال دارد. این عکس العمل توسط اعتراضات مطروحه و علنی مطبوعات و رسانه های دولتی علیه دانشجویان شدت بیشتری می یابد. بنابراین می توان گفت که اعمال کنترل بیشتر بر تکنولوژی رو به بهبود، به سرکوب مخالفین کمک کرده است.

ایرانیهای جوان بر خلاف افراد مسن تر می توانند با کار در نظام موجود روحیه عصیانگر خود را مخفی نمایند. این واقعیت که سالانه حدود 000/15 ایرانی تلاش می کنند تا به دانشگاهها راه یابند، لیکن به دلایلی چون کمبود مالی و یا کمبود مکان، قادر به این کار نیستند خود گواهی است بر جذابیت تحصیلات عالیه در ایران برای بسیاری از مردم دانشگاه و مدرک تحصیلی، گذرنامه ورود به زندگی بهتر در ایران است. با این وصف، محدودیتهای اعمالی در مورد تحصیلات عالیه خسارات خود را وارد خواهد کرد چون جوانان ایرانی درمی یابند که آنها محتاج به تطابق و همراهی بیشتر با دستگاه دولتی ایران بوده و مباحثات سازنده (معمول در بین تمام دانشجویان دنیا) برای آنان ممنوع است. اتحادیه های دانشجویی و ورزشی تا حدود زیادی جایگزین مشارکتهای دیگر شده تا ذهن دانشجویان را به خود مشغول دارند این جایگزین سازی چیزهای دیگر به جای مشارکت دانشجویی نیز در کنترل محیط دانشگاهی در سالهای اخیر نسبتا موفق بوده است، اما احتمالاً نتیجه مستقیم آن ارائه روشنفکرانی جوان و فاقد تجربه کافی به اجتماع خواهد بود. شاه و دولت در میان ایرانیهای جوان گاهی وحشت انگیز گاه قابل احترام و گاه قابل انزجار جلوه گر می شود. بدون شک افسران جوان نظامی به شاه و ایران وفادارند، و بخش اعظم جوانان عضو سپاهیان دانش، بهداشت و عمران و ترویج نیز از آن جمله اند. این گروهها دارای چنان احساس سرسپردگی و نخبگی هستند که جوانان ایرانی عموما فاقد آن هستند. بنا به دلایلی که هنوز روشن نشده - شاید فردگرایی ایرانیها و نیز این تصور آنها مبنی بر اینکه هیچ چیزی نیست که واقعا ارزش مبارزه را داشته باشد مرتبط است - در میان آنها هیچ گاه نفع عمومی مدنظر نیست.

درست یا نادرست، جوانان ایرانی معتقدند که تجهیزات و دستگاههای دولتی هیچ گاه مانند امروز محدود کننده نبوده است. پس از برگزاری جشنها اقدامات احتیاط آمیز امنیتی که در سراسر کشور برقرار شده بود، ادامه یافت چون دولت مصمم شده بود که گروههای چریکی و تروریست را سرکوب نماید. در نتیجه، گردهمایی دانشجوی و جوانان بیش از گذشته تحت کنترل قرار گرفته مباحثات سیاسی در میان این دانشجویان بیش از گذشته نادر شده است.

برای جوانان شهری و تحصیلکرده، نه اصلاحات پرجنجال و نه بهبود وضع بازار کار هیچ یک جذابیتی ندارند، دانشگاهها تا حدود زیادی با پذیرش تعداد بی شماری از جوانان محروم از نظر اقتصادی با دموکراسی همراه شده، اما برای بعضی از آنها روش تحصیل مضحک است و دانشگاه شباهت بسیاری به یک سیرک پیدا کرده است. اقتصاد کشور فعال شده، اما بیکاری واقعی و اشتغال در سطح پایین در میان جوانانی که چیزی به جز ارائه مدرک دانشگاهی ایران ندارند، افزایش یافته است.

جوانان تحصیلکرده ناراضی و ناراحت هستند. آنها خواستار منافع ثروتمندان و افراد بانفوذ هستند، اما از محدودیتی که بر مشارکت آنها در حیات سیاسی ملی اعمال می شود، متنفر هستند.

برنامه اصلاحی

ص: 678

سند شماره (6) طبقه بندی : خیلی محرمانهمی 1972 - اردیبهشت 1351 برنامه اصلاحی خلاصه انقلاب سفید ایران که در سال 1962 آغاز شد در سالهای اخیر قدری از پویایی خود را از دست داده است. برنامه اصلاحی 13 ماده ای که قرار بود ملت ایران را وارد قرن بیستم بنماید، در زمینه هایی چون اصلاحات ارضی و سوادآموزی موفقیت بسیار داشته، لیکن در زمینه های دیگر از قبیل اصلاح امور اداری و انقلاب آموزشی موفقیت چندانی در برنداشته است. تأثیر کل برنامه اصلاحی سبب تغییر وجهه شاه از فردی فاقد حس اعتماد به فردی علاقه مند به کشور و قادر به حکومت شده، لیکن فقدان حس اصلاحات سیاسی کافی در آینده مسائلی را ایجاد خواهد کرد.

در اثر پویایی وجهه شخصی شاه و قدرت اجرایی تکنوکراتهای ذی صلاح ایرانی برنامه اصلاحی به صورت بخشی از حیات جامعه ایرانی درآمده است، از زمان اعلام برنامه اصلاحی 6 ماده ای در سال 1962 اصلاحات زبانزد خاص و عام گشته و تلاشهای بسیاری صرف می شود تا هرگونه قانونی هر چند بی ربط با برنامه اصلاحی مربوط گردد.

برنامه اصلاحی ظاهرا در طول دو سال گذشته تحرک خود را از دست داده، لیکن طی سال آتی یا پس از آن مجددا تحرک بیشتری خواهد یافت. واقعیت این است که بعضی از برنامه های خیالی انقلاب سفید کمک زیادی به پیشرفت ایران در سالهای اخیر کرده و شاه اغلب اوقات با غرور بسیار از موفقیتهای خویش دم می زند. واقعیت این است که بعضی از برنامه های اصلاحی ایران سرمشق برای دیگر کشورهای کمتر توسعه یافته شده است.

انقلاب سفید شامل برنامه های زیر است:

1- اصلاحات ارضی 2- ملی شدن جنگلها 3- فروش سهام کارخانجات دولتی 4- سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها 5- اصلاح قانون انتخابات 6- سپاه دانش 7- سپاه بهداشت 8- سپاه ترویج و آبادانی 9- خانه های انصاف و شوراهای داوری محلی 10- ملی شدن منابع آب 11 - بازسازی کشور 12 - انقلاب اداری و آموزشی 13- سپاه دین نیمی از این برنامه ها راه را برای پیشرفت و ترقی ایران هموار کرده است. اصلاحات ارضی زیربنای

ص: 679

تمام برنامه های اصلاحی است و موفقترین آنها نیز بوده است و سبب آزادی دهقانان از چنگال سیستم فئودالیته غالب شده و راه را برای زمیندار شدن آنان باز کرده است. در نتیجه فعالیت جوانان مشمول خدمت در نظام وظیفه در مناطق استانی به عنوان سپاه دانش، سطح سواد از سال 1956 دو برابر شده و برنامه عمرانی سازمان ملل که مشغول اجرای برنامه های سوادآموزی است، اعلام کرده است که کشور در حال شکستن سد بزرگ بی سوادی است. سپاه بهداشت که تسهیلات طبی را در نقاط دور افتاده کشور فراهم می کند و سپاه عمران که خدماتی را در نقاط دور افتاده همین کشور ارائه می کند هم نتایج خوبی داشته و هم در حال گسترش است. خانه های انصاف عدالت را برای اولین بار در تاریخ کشور به روستاها برده است.

دیگر جنبه های انقلاب سفید به سادگی قابل رؤیت نیست. ملی شدن جنگلها و منابع آب به تدریج اجرا شده و نقش چندانی در پیشرفت ایران نداشته اند، لیکن ظاهرا در درازمدت منافعی برای کشور به همراه خواهند داشت. فروش کارخانجات دولتی هواداری چندانی را برنینگیخته و ظاهرا تلاشی است از طرف دولت برای شانه خالی کردن از زیر بار سرمایه گذاریهای فاقد سود. سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها هنوز به مرحله مورد نظر نرسیده و اصلاح قانون انتخابات وضع مبارزات سیاسی کشوررا بهبود نبخشیده است (واقعیت این است که این کار با وجود سیستم سیاسی موجود تحقق پذیر نیست و برای شاه جنبه تبلیغاتی داشته تا یک اصلاحات واقعی). بازسازی کشور ثمری نداشته و اصلاحات اداری هنوز هم با بدبینی و تردید مورد برخورد قرار می گیرد، و به خاطر عدم موفقیت در کمک به عدم تمرکزگرایی بوروکراسی حجیم ایران مورد انتقاد قرار گرفته است. اصلاح آموزشی که در تابستان 1968 با جنجال بسیار بازگشایی شد (که ما فکر می کردیم شاید نوعی تعادل در این نهضت اصلاح طلبانه ایجاد کند)، نتوانسته است مشکلات دانشگاهها و دانشجویان و اساتید ایرانی را حل کند و به همین دلیل همه این عناصر نسبت به اصلاحات آموزشی بی تفاوت می باشند. سپاه دین به خاطر فشارهای اعمالی از طرف ملاهایی که این برنامه را طرحی دولتی در جهت کاهش نفوذ خود در میان مردم به حساب می آوردند، راکد مانده است.

انقلاب سفید مهمترین تأثیر را در بخش روستایی به جا گذاشته است: در حال حاضر دهقانان صاحب زمین خود بوده و وضع زندگی در روستاهایشان بهبود یافته است. آنها از منافع جنبی بسیاری برخوردارند و راه مشارکت آنها در ترقی کشور به طرز قابل توجهی باز شده است. جمعیت روستایی در کامیابی اقتصادی ناشی از اصلاحات سهیم است، لیکن دانشجویان و روشنفکران در اجرای برنامه های اصلاحی شرکت نکرده و در امتناع از این کار می گویند که نباید عمران اقتصادی را به جای اصلاحات واقعی اجتماعی و سیاسی پذیرفت.

وجهه شاه نیز به خاطر همین برنامه های اصلاحی دستخوش تغییر بسیار در چند سال گذشته شده است. ترس سالهای پیشین دهقانان از بین رفته و احترام جدیدی جای آن را گرفته است. به کمک فعالیتهای انسان دوستانه ملکه فرح، شاه دیگر شهرت خود را به عنوان یک فرد زن باز از دست داده و به صورت یک فرمانروای جدی درآمده که به رفاه کشور و مردمش چشم دوخته است. در عین حالی که همه این گونه احساس هواداری نسبت به او را ندارند، ولی ایرانیها به طور کلی دریافته اند که این تنها شاه است که توان پیشبرد برنامه های اصلاحی را در مدتی کوتاه دارد، و به لحاظ عملکرد وی احترام او افزایش یافته

ص: 680

است.

تعهد شاه نسبت به برنامه های اصلاحی و شواهد موجود مبنی بر اینکه برنامه های اصلاحی به قوت خود باقی خواهند ماند، سبب شده که میزان چشمداشتها نیز افزایش یابد. فشار وارده بر اعمال اصلاحات بیشتر به خصوص در زمینه سیاسی افزایش خواهد یافت، چون ماه عسل سیاسی شاه نیز رو به پایان است.

وی شخصا معترف است که مردمش باید آماده رسیدن روزی باشند که مشارکت بیشتر آنها در دولت متبوعشان الزامی خواهد بود. ولی از طرف دیگر وی میل ندارد به آنها اجازه مشارکت دهد. اینکه او چگونه این دو موضع را با یکدیگر منطبق می سازد و خود را با اوضاع دائما متغیر وفق دهد معلوم نیست.

ولی پاسخ به این سؤالها کلید اصلی آینده سیاسی ایران است، زیرا مشخص است که در سالهای آتی بارها و بارها باید با مشکلات اصلاحی برخورد نمود.

بررسی اطلاعات ملی

سند شماره (7) بررسی کلی می 1973 - اردیبهشت 1352 ایران بررسی اطلاعات ملی هشدار جزوه حاضر حاوی بررسی اطلاعات ملی است و نباید منتشر و یا در اختیار نمایندگان هیچ دولت خارجی و یا هیئت بین المللی قرار گیرد، مگر با کسب مجوز از رئیس سازمان اطلاعات، بر طبق مفاد مندرج در بخشنامه شماره 1 شورای اطلاعات امنیت ملی.

ولی مطالب طبقه بندی نشده بررسی اطلاعات ملی می تواند در جهت نیل به اهداف رسمی در اختیار اتباع خارجی و یا پرسنل غیر دولتی قرار گیرد، مشروط بر اینکه در آنها اشاره ای به اطلاعات ملی و بررسی اطلاعاتی ملی به عنوان مأخذ و مرجع نشده باشد.

مطالب فرعی و گرافها جداگانه و برحسب موضوع طبقه بندی شده است / عناوین کنترلی عبارتند از:

(U/OU) - طبقه بندی نشده / فقط برای استفاده شخصی ( C) - خیلی محرمانه (S) - سرّی

فصول بررسی کلی

نگرشی جامع به کشور مورد نظر: تاریخ کشور، مختصر مطالب مربوط به کشور.

خلاصه نقشه جامعه: ساختار اجتماعی، جمعیت، بهداشت، شرایط زندگی، مسائل اجتماعی، مذهب، آموزش و پرورش، فعالیتهای هنری. اطلاعات عمومی.

دولت و سیاست: تکامل اقتصاد کشور. ساختار آن - کشاورزی، شیلات، جنگلداری، سوخت و نیرو، فلزات و کانیها، صنایع و ساختمان سازی. تجارت داخلی، خط مشی اقتصادی و عمران، نیروی انسانی،

ص: 681

روابط اقتصادی بین المللی.

حمل و نقل و مخابرات: ارزیابی سیستمها، تحرک استراتژیک، خط آهن شاهراهها، آبهای داخلی، خطوط لوله، بنادر، کشتیهای بازرگانی، هواپیمایی داخلی، فرودگاهها، سیستم مخابراتی.

جغرافیای نظامی: توپوگرافی و آب و هوا، مناطق جغرافیایی نظامی، مناطق استراتژیک، راههای داخلی.

مبادی ورودی: زمینی، دریایی، هوایی.

نیروهای مسلح: نهاد دفاعی، فعالیتهای مشترک، نیروهای زمینی، نیروهای دریایی، نیروهای هوایی، شبه نظامی.

اطلاعات و امنیت: ساختار سازمانهای مرتبط با امنیت داخلی و اطلاعات خارجی، مسئولیتها و معیارهای حرفه ای و تداخل روابط آنها، مأموریت، سازمان، عملکرد، کارایی و روشهای عملیاتی هر یک، بیوگرافی مقامات عالیرتبه.

این بررسی کلی جایگزین مجلد مورخ نوامبر 1969 که نسخ آن باید نابود گردد، می شود نمای کشور : ایران

تغییر از بالا

موانع موجود در برابر تغییر، سنت تفوق طلبی، انحصاری سازی قدرت سیاسی، انقلاب سفید، نفت و دیگر چه؟ نگاهی به غرب، شرق و به خاورمیانه، با رفتن شاه ایران بر باد می رود.

تاریخ کشور مختصر مطالب مربوط به کشور خلاصه نقشه این نمای کشوری توسط سازمان سیا برای بررسی اطلاعاتی ملی تهیه شده است. تحقیقات در ژانویه 1973 به پایان رسید.

تغییر از بالا در میان کشورهای کمتر توسعه یافته، مهمترین کوششها برای مدرنیزه شدن در کشور ایران جریان دارد. برخلاف سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی، به خصوص کشورهای خاورمیانه، ایران در جهت مدرنیزه شدن گامهایی برداشته که ناشی از انقلاب یا واژگونی خشونت بار نظام اجتماعی نبوده بلکه از ابتکارات فرمانروای این کشور، محمدرضا شاه پهلوی سرچشمه می گیرد.(U/OU) محمدرضا همیشه پیشتاز حرکت نوگرایی کشور نبوده است. او در سال 1941، هنگامی که پدرش به خاطر مشکوک واقع شدن در زمینه همکاری با نازیها توسط روسها و انگلیسیها - که ایران را اشغال نموده بودند تا از رشد و نفوذ نیروهای خط مقدم جلوگیری نمایند - مجبور به کناره گیری از حکومت شد، به تخت نشست. شاه جوان که در زمان نزول بر تخت سلطنت تنها 22 سال داشت مدتی از عمر خود را در سایه پدر قدرتمند و زیرک خود که مؤسس دودمان بود و چهره ای نیرومند و مسلط بر اوضاع، گذراند. به علاوه در 10 سال اول حکومت خود، محمدرضا از نقشی که می بایست در اداره کشورش ایفا کند، ظاهرا

ص: 682

آگاهی کافی داشت. او که در سوئیس تحصیل کرده و تحت تأثیر سنتهای دموکراتیک غربی قرار داشت، تصور می کرد که باید مانند سلاطین اروپایی که در آنها یک دولت منتخب اهداف و خط مشی های ملی را تعیین می کند، انجام وظیفه کند.(U/OU) در دوران پرجنجال نخست وزیری محمد مصدق یعنی از سال 1951 تا 1953 نقطه عطفی در تحول سیاسی شاه پدیدار گشت که منجر به اتخاذ روش حکومتی کنونی وی گردید. مصدق هنگامی به قدرت رسید که تخاصم و منازعه میان دولت ایران و شرکت نفت انگلیس بر سر افزایش حق الامتیاز منجر به ملی شدن این شرکت شده بود. در اثر اقدامات اقتصادی متقابل انگلیس و قطع تولید نفت این شرکت، ایران مشکلات اقتصادی فزاینده ای را تجربه نمود.(U/OU) مصدق که قادر به اصلاح خرابی اوضاع اقتصادی نبود برای خاموش کردن و فرونشاندن منتقدین خویش، به اقدامات سرکوبگرانه متوسل شد. در نتیجه او بسیاری از حامیان محافظه کار خود را از دست داد و پس از کناره گیری آنها، حزب کمونیست توده به عنوان تنها حامی او باقی ماند. سپس مصدق بر آن شد تا با انحلال مجلس موقعیت خود را تحکیم بخشد. هنگامی که شاه خواست او را برکنار کند وی از مردم خواست که با ریختن به خیابانها به نفع او تظاهرات کنند و شاه را از سلطنت خلع نموده و یک شورای نیابت سلطنت را تشکیل داد. شاه به بغداد و پس از آن به رم گریخت و سپس ارتشیان ایران با حمایت آمریکا در اوت 1953 طرح کودتا بر علیه مصدق را به مورد اجرا گذارده و شاه را دوباره بر تخت سلطنت نشاندند.

شاه که دریافته بود که در حکومت یا باید اقتدار بیشتری از خود نشان دهد و یا خطر از دست دادن مجدد تاج و تخت را به جان خریدار شود، درصدد تحکیم مقام و موقعیت خویش برآمد. پس از حل مسئله نفت با انگلیس، او بقیه سالهای دهه 1950 را صرف تقویت حکومت خود در سراسر کشور و به ویژه در نظام ارتش و بوروکراسی دولت نمود. پس از انجام این کار او تلاش خود را به مدرنیزه کردن کشور معطوف داشت و برنامه وسیعی را برای ایجاد تغییر در نظام اجتماعی و اقتصادی کشور تهیه نمود.(U/OU) یکی از جنبه های تلاش شاه برای مدرنیزه کردن کشور همان هدفی را دنبال می کرد که پدرش نیز درصدد تحقق بخشیدن به آن بود: ایجاد ارتشی نیرومند برای کنترل اوضاع داخلی در سرزمینی با رقابتها و خصومتهای دیرین و کهنسال و گسترش نفوذ کشور در خاورمیانه. ولی مدرنیزه شدن ارتش و نیروهای مسلح به خودی خود امکان پذیر نبود و برای این کار باید ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور نیز تغییر داده می شد. تأمین نیروی انسانی برای یک نیروی مسلح که در زمینه کاربرد سلاحهای مدرن آموزش دیده و مجهز به آنها باشد، مستلزم وجودسربازانی آموزش دیده تر و سالمتر بود، و این تنها در صورتی امکان پذیر است که عموم مردم از آموزش وپرورش و بهداشت بهتر برخوردار باشند. عملکرد یک سیستم نظامی نیز محتاج یک دستگاه اداری پیچیده خواهد بود.(U/OU) شاه همچنین سعی داشت تا از طریق برنامه اصلاحات ارضی موقعیت خود را مستحکم نماید. ثروت زیاد تعدادی از خانواده ها را در ایران (احتمالاً، کمتر از 1000 تایی است که معمولاً ذکر می شود) قادر ساخته بود که به قدرت سلطنتی دست درازی نموده و گاه گاهی نیز با آن به مبارزه برخیزند. در ایران از دیرباز ثروت بر مالکیت زمین استوار بوده است. شاه با گنجاندن تقسیم مجدد اراضی در برنامه جدید خود دو هدف را دنبال می کرد: درهم شکستن قدرت سیاسی زمینداران به وسیله تقسیم املاکشان که منبع

ص: 683

درآمد آنها بوده و در عین حال جلب توجه و عطوفت رعایا. شاه امیدوار بود که از این توجه و حق شناسی رعایا برای ایجاد یک هم پیمانی سیاسی با آنها جهت مقابله با بقایای سلاطین که در اواسط دهه 1950 هنوز مجلس را در کنترل داشتند، استفاده نماید.(U/OU) نوعدوستی و ملی گرایی نیز سهم عمده ای در کوششهای شاه برای نوسازی کشور داشتند. او آشکارا متعهد شده است که اصلاحاتی را پدید آورد. در نطق تاجگذاری خود وعده داد که تمام تلاش خود را «صرف بهبود مستمر وضع ملت ایران خواهد ساخت تا هم سطح پیشرفته ترین و خوشبخت ترین جوامع دنیا گردد». او بر اهمیت تغییر نظام ملوک الطوایفی موجود تأکید نموده است. بدین ترتیب او در کتاب خود تحت عنوان «فلسفه انقلاب» که در سال 1967 در مورد برنامه اصلاحات نگاشته، اعلام داشته است که:

«نظام اجتماعی سابق که قرنها در ایران رواج داشت و در آن امتیازات و برتریهای طبقاتی کم و بیش در اصل و طبیعت مسائل در نظر گرفته می شد دیگر قابل قبول نیست. متعاقبا اگر ملت ما می خواهد که در مسیر حرکت و پیشرفت و جزء ملل آزاد دنیا باقی بماند هیچ راهی جز تغییر و اصلاح کامل نظام اجتماعی کهنه و قدیمی و ساختن آینده خود در یک نظام جدید و سازگار با نیازها و نگرش روز ندارد.» شاه در سال 1952 برای نشان دادن حقانیت کلامش، شروع به فروش املاک شخصی وسیعش نمود.

او زمینهای خود را به صورت دراز مدت به روستاییانی که روی آن کار می کردند فروخت و تقسیم نهایی در ژانویه 1963 انجام شد. شاه همچنین مؤسسات دولتی را وادار نمود که اراضی مازاد خود را که جزء املاک عمومی می باشد بین مردم تقسیم نمایند، حرکتی که در سال 1958 شروع شد. در سال 1961 شاه اقدام به تشکیل بنیاد پهلوی نمود که سود سهام مؤسسات تجاری شاهی را دریافت کرده و آن را در جهت حمایت از خدمات اجتماعی گوناگون صرف می نماید شاه تاجگذاری خود را تا سال 1967 یعنی 26 سال پس از به قدرت رسیدن به تأخیر انداخت، چرا که معتقد بود اگر چه این تاج میراث اوست، ولی تا زمانی که شایستگی کافی برای این کار را به دست نیاورده نمی تواند آن را بر سر بگذارد.(U/OU)

موانع موجود در برابر تغییر (C)

دستیابی به تحول در ایران آسان نبوده و شاه مجبور بود با مشکلات زیادی که مستقیما بر میزان و جهت فعالیتهای مربوط به نوآوری کشور تأثیر می گذارند، مقابله کند. نظر به نیاز یک ارتش مدرن به تحرک و دسترسی یک اقتصاد صنعتی مدرن به بازار و مواد خام می بایست با مشکلات محیط دست و پنجه نرم می شد.

ایران سرزمین صعب العبوری است مرکب از یک فلات مرتفع مثلث شکل محصور در میان کوهها، این سرزمین گوناگون از لحاظ شرایط طبیعی به چهار منطقه تقسیم می شود. کوههای غربی و جنوبی، رشته کوهها و سرزمینهای کم ارتفاع اطراف دریای خزر، فلات خشک و لم یزرع مرکزی، مناطق مرتفع شرقی، محیط طبیعی کشور منجر به پیدایش آب و هوای مخالف می شود. میزان متوسط بارش باران در منطقه تحتانی دریای خزر به 50 اینچ در سال بالغ می شود. این مقدار با کمی تفاوت در کوههای شمالی و غربی نیز دیده می شود.ولی هر چه به طرف جنوب شرقی و مناطق مرکزی پیش رویم این میزان کاهش بیشتری نشان می دهد. کوهها مانع از رسیدن ابرها به منطقه مرکزی که کویر بزرگی است و تقریبا نیمی از کشور را در بر می گیرد. می شوند. وجود آب یک عامل اساسی و عمده در مشخص کردن، اندازه و موقعیت و الگوی

ص: 684

سکونت انسان در ایران می باشد. در خارج از مناطق شمالی و غربی که بیشتر جمعیت 8/30 میلیونی ایران در آن زندگی می کنند روستاها در اطراف منابع آب متمرکز شده اند. در برخی مکانها منابع آب آن قدر اندک است که مردم فقط در صورتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند که به خصوصیات زندگی بادیه نشینی عادت نموده و از صحراهای کم ارتفاع به علفزارهای واقع در مناطق مرتفع تر کوچ کنند. راههایی که قسمتهای مختلف کشور را به یکدیگر متصل می کند از میان صحرا عبور کرده پس از چرخش در اطراف گذرگاههای کوهستانی به دره ها ختم می شود. در قسمت مرکزی کشور تنها یک جاده وجود دارد، که شمال را به جنوب وصل می کند و تنها دو جاده وجود دارد که از غرب به شرق می رود. سیستم راه آهن اندکی توسعه یافته و تنها شامل 3000 مایل خطوط آهن است که خلیج فارس را به بحر خزر و مراکز کشاورزی عمده شمال غرب و شمال شرق را به تهران وصل می کند. شهرهای بزرگتر از حمل و نقل هوایی برخوردارند، ولی مسافران معمولی برای سفر از پایتخت به استانها باید از وسایط نقلیه مشکلتری استفاده کنند. این تنوع قسمتهای مختلف کشور باعث تفرق مردم شده است. بسیاری از آنان اولاد و نوادگان کسانی هستند که قرنها پیش به این سرزمین حمله کرده و اکنون به صورت اقلیتهایی باقی مانده اند که بزرگترین آنها ترکها، اکراد و اعراب هستند. تنها در حدود 50 درصد از جمعیت کشور به زبان فارسی به عنوان زبان ملی خود تکلم می کنند. گرچه عده بسیار زیادتری این زبان را در مدرسه فرامی گیرند.

شهرنشینی باعث از بین رفتن موانع زبانی و ایجاد انسجام بیشتر شده ولی استانگرایی (تمایل به سکونت در استانها - م) هنوز هم صفت مشخصه جامعه است. از نظر تاریخی به فرضیه کشور تحت حاکمیت ملت و برنامه هایی که کل کشور را تحت تأثیر قرار می دهد توجه چندانی نشده است. حتی امروز هم تنها جزء کوچکی از مردم ایران که در شهرها زندگی می کنند خود را بخشی از این ملت می دانند. بیشتر مردم در روستاها زندگی می کنند و زندگی آنها در درجه اول به خانواده و سپس به روستا وابسته است. آنها حتی به روستای مجاور خود کمک نمی کنند تا چه رسد به بقیه کشور و ملت. قبایل چادرنشین حتی بیشتر از این حد از شرکت در حیات ملی کناره گرفته اند. تلاشهای دولت برای اسکان عشایر با موفقیت همراه بوده و سرشماری سال 1966 تعداد آنها را 000/500 و احتمال اندکی بیشتر نشان داده است. بسیاری از عشایر اسکان یافته شرکت در مسائل قبیله ای را همچنان حفظ نموده و به دولت و کشور جز به عنوان یک قدرت مرکزی که سعی در تغییر شیوه زندگی آنان دارد، نمی نگرند. حتی سوای مسائل استانگرایی شاه و حکومت او برای جلب حمایت توده های روستایی ازبرنامه های اصلاحی خود با مشکلاتی رو به رو خواهند بود. در نتیجه شیوه خاص زندگی خود، روستاییان نوعا محافظه کار می باشند آماده قبول تغییراتی که آنها را مجاز به تملک اراضیشان و یا افزودن املاکشان می کنند، هستند. ولی تمایل به قبول تغییراتی از قبیل بهبود وضع زنان که بر روی امور شخصیشان تأثیر گذارده ندارند. در بیشتر نقاط آنها در فقر و بی سوادی به سر می برند و از شرایط زندگی خود راضی بوده و از زندگی توقع چندانی ندارند و در درجه اول نگرانی آنها مسئله ادامه زندگی و بقا تشکیل می دهد.

در سطوح بالاتر جامعه ایران، بیشتر افراد در فکر بهبود موقعیت و افزایش ثروت خود می باشند. البته خودپسندی و خودبینی امر تازه ای نیست، ولی جامعه ایرانی به طور سنتی خود بزرگ بین را یک فضیلت می داند. شخصی که با توسل به طرق مختلف راه ترقی را می پیماید در این جامعه مورد تمجید و تحسین واقع می شود. بنابراین و به همین دلیل هنگامی که جیمز موریس انگلیسی کتاب طنز خود را تحت عنوان

ص: 685

حاجی بابای اصفهانی نوشت که در آن یک فرد حقه باز و بی قید نسبت به موازین اخلاقی شخصیت اول داستان بود. به جای تقبیح یک خصوصیت غیر قابل قبول، این کتاب به عنوان داستان یک قهرمان ملی در میان ایرانیان محبوبیت یافت. در نتیجه همین کردار رایج بسیار به ندرت می توان فردی را یافت که مایل به شرکت در برنامه های ملی باشد، حال چه به عنوان مجری و چه به عنوان شرکت کننده، مگر در صورتی که نفع شخصی خود را در این مسئله بیابد.

از سویی، بخشی از تاریخ کشور مانع از مقبول واقع شدن برنامه های آینده نگر شاه می گردد. موجودیت 2500 ساله ایران باعث بروز مقاومت عمومی در برابر تغییر سریع شده مگر آن که این تغییر جنبه تحمیلی داشته باشد. در بخش عظیمی از تاریخ ایران این تمایل نوعی فضیلت به شمار می رفته، چرا که خطر جدی از بین رفتن هویت فرهنگی ملت در اثر حمله و اشغال اعراب، ترکها، مغولها، تاتارها و افغانها مطرح بوده است. اکنون بخشهایی از جمعیت ایران شاه را به خاطر گسستن پیوستگی فرهنگی و همچنین مقابله اش با مذهب که به نظر آنها در سیاستهای وی نهفته است مورد انتقاد قرار می دهند.

اعتراضات شدید نسبت به برنامه های اصلاحی شاه به خصوص از جانب مذهبیون که از قدیم الایام قدرتمندترین گروه موجود در ایران بوده اند، سرچشمه می گیرند. برای پی بردن به اهمیت رهبران مذهبی و روحانیون در ایران کافی است بدانیم، که اسلام تنها یک مذهب نیست. اسلام یک نظام مذهبی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و معنوی است که کلیه جنبه های زندگی را از نماز و عبادت گرفته تا قوانین ارشاد و روابط بین افراد در بر می گیرد. مذهبیون به خاطر علم و قدرت تفسیر قوانین اسلامی از دیر باز خواستار برخورداری از حق وتو در مورد هرگونه فعالیت دولت که متناقض با اسلام است، بوده اند.

مذهبیون از یک قرن پیش تاکنون نسبت به دخالت دولت در مسائلی از قبیل آموزش و پرورش، الگوهای مالکیت زمین و وضع زنان اعتراض نمود و مخالفت نشان داده اند، رهبران مذهبی به درستی می دانستند که نتیجه نهایی رویه دولت در صورت عدم کنترل توسط آنان چیزی جز دنیا پرستی و مادی گرایی نبوده و مسائل شخصی توسط قوانین دولتی و دادگاههای دولتی اداره خواهند شد، نه با قوانین و مقررات اسلام. بنابراین هنگامی که برنامه اصلاحاتی شاه در ژانویه 1963 به صورت قانون درآمد، چهره های ارتجاعی مذهبیون اولین کسانی بودند که علنا به مخالفت با آن برخاستند. آنها همچنین شورشهایی را که در برخی از مراکز شهری در ژوئن 1963 رخ داد رهبری می کردند. اگر چه بعدا دولت نفوذ مذهبیون را در شهرهای ایران محدود نمود ولی رهبران مذهبی در مناطق روستایی همچنان تأثیر عمده خود را بر روی روستاییان که عمیق؛ تحت تأثیر مذهب قرار داشتند، حفظ کردند. شاه برای آرام کردن و ساکت نمودن مخالفت مذهبیون تأکید می کند که ملت با اسلام رابطه نزدیکی دارد و خود را در انظار مردم از لحاظ عمل به وظایف مذهبی مقید می نمایاند.

سنت پادشاهی (U/OU)

ماهیت گریز از مرکز نیروهای مؤثر در امور ایران تا اندازه ای به لحاظ جنبه دیگری از تاریخ این کشور محدود می شود، که سنت وجود یک حکمران نیرومند است که در رأس یک حکومت مقتدر، بر ملت حکومت می کند. در طول تاریخ در جریان حملات و پیروزیها، وجود یک رهبر نیرومند همواره عاملی ضروری بوده و احتمالاً عامل مهمی در حفظ فرهنگ آن سرزمین ایران در برخی ادوار حتی قرنها تحت

ص: 686

تسلط بیگانگان قرار گرفته، ولی هرگز شیوه های زندگی فاتحان خود را به طور کامل نپذیرفته، بلکه در عوض، گاهی اوقات اعقاب همین فاتحان خود فرمانروایان ایرانی نیرومندی شده اند.

شاهنشاه - شاه شاهان در نظر مردم تجسم عینی قدرتی مهربان و حکومتی پایدار و بسیار برتر و والاتر از آنان است. اگرچه روستاییان ممکن است از اوضاع مملکت آگاه نباشند ولی حکمران آن را می شناسند، چرا که از شکوه و عظمت تاریخی کشورشان از طریق اشعار شعرای گذشته و سابقه تاریخ این کشور چه از طریق نوشتجات و چه از طریق نقل داستانهای سینه به سینه آشنا شده اند. کورش کبیر(1) با شکست مادها و سایر پادشاهان در سرزمین بین ساحل مدیترانه ای سوریه و رود اکسوس(OXUS) در آسیای مرکزی در قرن ششم قبل از میلاد اولین امپراطوری ایرانی را بنا نهاده و نوه او داریوش این امپراطوری را به 20 قلمرو یا استان که توسط شبکه های از راههای شاهی به یکدیگر متصل می شدند، تقسیم نمود. پس از پیروزی اسکندر و قرنها سلطه یونانیان، سلسله پارتها روی کار آمد و سپس نوبت به سامانیان رسید که ایرانیان امروز آن را بلافاصله بعد از هخامنشیان می دانند. ساسانیان در خلال 400 سال سلطنت خود که از قرن سوم تا اواسط قرن هفتم میلادی به طول انجامید، قدرت دولت مرکزی را تقویت نمودند. آنها دست به اقدامات اصلاحی در سرزمینی که هم اکنون ایران نامیده می شود زدند، و نقشه آن را تهیه کردند. با شکست آخرین پادشاه ساسانی توسط اعراب مهاجم در سال 651 میلادی ایران پای به دوره ای نهاد که 9 قرن به درازا کشید و شاهد تسلط بیگانگان بود. به هر حال با به قدرت رسیدن صفویان در سال 1501 میلادی بار دیگر یک سلسله ایرانی حکومت را به دست گرفت. شاه عباس بزرگترین حکمران صفویان، پادشاهی بی نظیر بود و در زمان حکومت وی (1569) امپراطوری ایران مجددا تحت کنترل یک حکومت مرکزی مقتدر قرار گرفت. پس از دو قرن سلسله صفویه توسط پادشاه کشور افغانستان که در همسایگی ایران قرار داشت، منقرض گردید.

افغانها نیز به نوبه خود توسط نادرشاه که از قبایل ترک زبان بودند سرنگون شدند. نادرشاه آخرین فاتح بزرگ آسیایی به شمار می رود. او که شاهی مستبد بود به هندوستان حمله برد و گنجینه وسیعی شامل تخت طاووس معروف و الماس کوه نور را با خود به ارمغان آورد. آخرین سلسله خاندان ترک قاجار بود که دوران دراز حکومتش نمایانگر دخالت سیاسی و اقتصادی اجانب و علی الخصوص روس و انگلیس بود.

انقراض قاجاریان در سال 1921 توسط رضاشاه، پدر شاه فعلی باعث شد که مجددا یک حاکم نیرومند بر تخت نشیند. قبل از اینکه رضا شاه توسط و روس و انگلیس مجبور به استعفا شود توانست کمبودهایی را که در دوران قاجار ایجاد شده بود، اصلاح نماید. رضاشاه با قدرت تمام حکومت را متمرکز نمود و ارگانهای جدا و پراکنده ارتش را در قالب ارتشی یکپارچه درآورد، اولین گامها را برای درهم شکستن قدرت مذهبیون برداشت.

شاه فعلی سعی کرده تا با تحریک غرور مردم کشورش نسبت به عظمت پادشاهی ایران قدیم و قابل

ص: 687


1- حکاکیهایی که از زمان هخامنشیان برجای مانده نشان می دهد که آنان طایفه خود را هخامنش٬ قبیله خود را پارسا و نژاد خود را آریایی می نامیدند. ایران به عنوان یک اسم جغرافیایی از لغت آریا مشتق شد. این نام رسماً در سال 1935 به عنوان نام کشور اعلام شد. از لغت پارسا لغت یونانی پارسی که در سایر زبانهای اروپایی به پرشیا تبدیل شده ٬ گرفته شده است. این لغت وقتی که داخل زبان عربی شده چون زبان عربی (پ) ندارد تبدیل به فارسی شد که ایرانیان همین را مورد استفاده قرار می دهند و نام یک استان نیز هست.

قبول بودن وجود و استقرار یک پادشاهی نیرومند بر روابط و وابستگی خود به اجداد تاریخیش تأکید نماید. جدیدترین و معروفترین کوشش وی در بها دادن به این سنت، نمایش مضحک جشن بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران در تخت جمشید در سال 1971 بود که پادشاهان، رؤسای جمهور و سران بیش از 60 کشور در آن حضور داشتند.

به انحصار در آوردن قدرت سیاسی (S)

مخالفت مجلس با برنامه های شاه تنها چیزی بوده که وی هرگز با آن روبرو نشده است و از آنجایی که وی کنترل مجلس را به دست دارد برای تصویب برنامه ها و اخذ بودجه های لازم از مجلس با مشکل چندانی رو به رو نیست. اگر چه ایران یک کشور مشروطه سلطنتی است و دارای سیستم انتخابی می باشد، لیکن شاه توانسته با توسل به تهدید و تطمیع، مجلس را به عاملی برای دمکراتیک جلوه دادن سیستم و رژیم خود تبدیل نماید.

برای اطمینان از عدم مواجهه با هرگونه مخالفتی، کاندیداها جهت تصدی پستهایی در احزاب قانونی سیاسی و یا اخذ کرسی در سطح پایین تر پارلمان (مجلس) به دقت دستچین شده و مشخصا توسط شاه تأیید می شوند، آن بخش نسبتا کوچک جامعه که آگاهی سیاسی دارند، از دخالت شاه در روند سیاسی ناراضی هستند، ولی به خوبی می دانند که جز جلب توجه مردم به این مسائل در رابطه با اوضاع موجود، کار دیگری از دستشان برنمی آید. شاه نیز به نوبه خود برای اینکه کنترل کامل خویش بر صحنه سیاسی را نشان دهد به آنها تا اندازه ای آزادی داده که ناراحتیهای خود را شفاها بروز دهند، به همین دلیل چند سال پیش این مصاحبه ساختگی با یک نماینده فرضی پارلمان در یکی از روزنامه های تهران به چاپ رسید:

سؤال : جمعیت حوزه انتخابیه شما چند نفر است؟ جواب : 000/10 نفر س : شما چند رأی آورده اید؟ ج : 000/150 س : آیا فکر نمی کنید که در اینجا اختلافی وجود دارد؟ ج : چرا ولی به من گفته شده که حرفی نزنم.

س : چند کاندیدای رقیب داشتید؟ آیا هیچ یک از آنها بیشتر از شما رأی آورد؟ ج : خیلی بودند. همه آنها از من بیشتر رأی آوردند.

س : پس شما چطور انتخاب شدید؟ ج : این معجزه صندوق رأی گیری است.

س : سه حادثه مهم که در طول دوران نمایندگی شما رخ داد چه بودند؟ ج : اولی هنگامی اتفاق افتاد که من در خانه نشسته بودم و فکر می کردم چه کاری پیدا کنم که رادیو اعلام کرد من برای نمایندگی در پارلمان انتخاب شده ام، دومی روزی بود که پارلمان حقوق ما را به 1000 دلار در ماه افزایش داد و سومی وقتی بود که به ما یک حق مسکن کلان دادند.

شاه با انحصاری کردن قدرت سیاسی در واقع همان حکومت است و به تنهایی در مورد جهت و کیفیت سیاستهای ملی تصمیم می گیرد. شاه برای اجرای جنبه های عملی حکومت عده ای از هم مسلکان خود را

ص: 688

در قالب افراد کابینه، کارمندان غیرنظامی سطح بالا، مقامات نظامی بلند پایه، رهبران پارلمانی، متخصصین، تجار و اعضای خانواده سلطنتی، درباریان و افراد مورد اعتماد، گرد خود جمع نموده است.

شاه عده ای دیگر را نیز برای خدمت به خود به عنوان عوامل سیاسی اش در استانها در قالب سطح دومی از کارمندان دولتی و مقامات محلی که در درجات پایین تری قرار دارند به کار گماشته است. شاه برای اطمینان از ادامه سلطنت خود و اطمینان از اینکه هیچ کس بر علیه وی قیام نخواهد کرد به هیچ فرد یا گروهی فرصت ایجاد پایگاه قدرت مستقلی نمی دهد. معمولاً کسی که مظنون به داشتن چنین تمایلی است از موقعیت خود به حوزه نامربوطی انتقال داده می شود.

اگر چه نیروی امنیتی کشور هر گونه مخالفت با انحصار گرایی قدتر توسط شاه را در هم کوبیده ولی مواردی از اغتشاش و ناامنی وجود داشته تا به دنیا نشان داده شود که در کشور هنوز مخالفانی که قادر به اقدامات سریع و عجولانه هستند، وجود دارند. یکی از این قبیل حوادث در ماه می 1972 هنگام دیدار پرزیدنت نیکسون از تهران به وقوع پیوست، که طی آن چندین بمب در این شهر منفجر شد. در خلال همان سال مقامات ایرانی اعلام کردند که در رابطه با اقداماتی چون حمله به پلیس و نیروهای امنیتی و ترور و آدم ربایی 28 تن دیگر را زندانی کرده اند.

بیشتر افراطیون سیاسی که تعداد آنها حداقل چند صد نفر می باشد، جوان تحصیلکرده از طبقه متوسط جامعه ایرانی می باشند. از جانب اینها هیچ گونه خطر جدی متوجه حکومت نیست.

به هر حال می توان گفت که آنها تا اندازه ای اقدامات سیاسی و اقتصادی کنونی شاه را در معرض تهدید قرار می دهند، چون که تنها عده قلیلی از آنها ممکن است از طریق اقدامات انتحاری اقدام به ترور شاه بنمایند. از آنجایی که شاه معمار و پیشتاز حرکتهای اصلاحی و توسعه اقتصاد کشور است، ترور وی ادامه این حرکتها را غیرممکن خواهد ساخت.

دستگاه امنیتی به واسطه نفوذی که توسط شاه کنترل می شود قادر به کاهش و تنزل این خطر و همچنین سرپوش گذاردن بر هرگونه قدرتی که نظم و آرامش عمومی را به میزان بیشتر تهدید کند، می باشند.

انقلاب سفید

شاه برای نشان دادن این مطلب که تغییراتی را که قصد انجام آن را در ایران دارد بدون خونریزی به به دست خواهد آمد، این انقلاب را انقلاب سفید نامید. او همچنین گفته است که اصلاحات ارضی هسته این تغییرات می باشد. زمانی که این انقلاب رسما در سال 1963 به وقوع پیوست اقتصاد ایران، اقتصادی کشاورزی بود. اگرچه هم اکنون محصولات کشاورزی تنها در حدود 16 درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل می دهد، ولی وجود این محصولات همچنان برای تهیه غذای مورد نیاز جمعیت رو به رو شد و مواد خام صنعت رو به توسعه این کشور یک مسئله حیاتی به شمار می آید. به همین دلیل طرحهای شاه در جهت افزایش محصول دهی و تولید مزارع صورت گرفته است. در سیستم سنتی مالکیت زمین به این مسئله توجه چندانی نمی شد. طبقات صاحب زمین و ملاکین تنها به فکر سرمایه گذاری در مسائلی از قبیل خرید و فروش اراضی شهری بودند، و توجهی به تکنیکهای جدید برای مدرنیزه کردن کشاورزی نداشتند.

روستاییان هیچ سهمی در زمین نداشتند و در حقیقت حاضر بودند که زمینهای اجاره ای خود را ترک کرده و در جستجوی کار پردرآمدتر به مراکز شهری مهاجرت کنند. امید آن می رفت که با سهیم کردن روستاییان

ص: 689

در زمینها می توان علاقه به تولید بیشتر را در آنان کم کم ایجاد نمود.

قبل از به اجرا درآمدن قانون اصلاحات اراضی تنها یک درصد از مردم - که بیشتر آنها ملاکین غایب بودند - مالکیت بیش از نصف زمینهای زراعی کشور را در اختیار داشتند. این قانون آنان را مجبور کرد که به استثنای مقداری خاص کلیه املاک خود را بفروشند و برای روستاییان شرایطی فراهم کرد که بتوانند پول زمین را در مدت 15 سال بپردازند. اداره اوقاف مذهبی که 15 تا 25 درصد دیگر زمینها را در اختیار داشت موظف شد، که این زمینها را 99 ساله به مستأجرین خود اجاره دهد. در سال 1971 دولت اعلام داشت که کار تقسیم اراضی پایان یافته است. اگر چه آمار دقیقی در مورد مقدار ملاکینی که مشمول این قانون شده بودند در دست نیست، ولی دولت ادعا می کند که کلیه 52818 روستای موجود در ایران تحت پوشش این قانون قرار گرفتند و هم اکنون 1850000 مالک جدید وجود دارد. به هر حال منافع اقتصادی حاصله به میزان مورد انتظار نبوده است.

روستاییانی که در سیستم گذشته زمینداری تنها قوت لایموتی برای ادامه زندگی به شدت می آوردند برای خرید بذر و سایر مایحتاج هنوز محتاج پولند و به علاوه حالا فشار مالی برای پرداخت پول زمینها نیز دامنگیر آنها شده است.

از نظر دولت بازدهی کشاورزی به میزان مورد نظر افزایش نیافته است. روستاییان همچنین سرمایه لازم جهت خرید تجهیزات مکانیزه و کودهای شیمیایی که می تواند تولید و بازدهی را بالا ببرد در اختیار ندارند. دولت معتقد است که مکانیزه کردن کشاورزی تنها در صورتی امکان پذیر است که خرده مالکین شرکت تعاونی تشکیل دهند، و هم اکنون سرگرم ترویج تشکیل چنین تعاونهایی در این مرحله از برنامه اصلاحات ارضی است. ایران برای اداره شرکتهای تعاونی هم که قبلاً تشکیل شده اند نیروی انسانی تعلیم دیده کافی در اختیار ندارد. آنهایی که برای تشکیل شرکت تعاونی گرد هم آمده اند از کمبود سرمایه و عدم کارایی مدیریت رنج می برند. مشکلات و مسائل روستاییان تنها در اثر کمبود پول نیست. جهالت، بیماری و عدم آگاهی از روشهای دیگر زراعتی که کارایی بیشتری دارند نیز از دیگر مسائلی است که گریبانگیر آنان است. هر یک از این نقایص به نظر می رسد که در تقویت سایر مشکلات برای بازداشتن کشاورز از ادامه راهی که خود را در آن یافته، مؤثر می باشد، انقلاب سفید درصدد توسعه آموزش در جهت تعلیم سواد خواندن و نوشتن، بهداشت و پیشرفت جامعه است. اقدام دولت در این زمینه شامل تشکیل گروههای سربازان وظیفه به نام سپاهی است که براساس خط مشی های نظامی سازماندهی می شوند. تشکیل این سپاهها به فارغ التحصیلان مدارس متوسطه و دانشگاهها این فرصت را می دهد که در عوض خدمت سربازی در زمینه آموزش خود به روستاها رفته و به مردم این مناطق خدمت کنند. موفقترین این گروه سپاهیان دانش بوده اند که در روستاهایی که در آنها هیچ مدرسه رسمی تشکیل نشده، فعالیت دارند. آمار دولتی نشان می دهد که تا سال 1971 سپاهیان بهداشت 4/1 میلیون نفر را در زمینه خواندن و نوشتن مقدماتی تعلیم داده اند. کمی پس از روشن شدن موقعیت سپاه دانش، سپاه بهداشت را به عهده داشت. در جریان اجرای این برنامه 6600 سپاهی از میان اطباء و پرسنل بهداشتی در کلینیکها و خانه های بهداشت و 500 واحد سیار در سرتاسر کشور به کارگماشته شدند. بنا به گفته شاه تعداد روستاییانی که به خدمات این سپاهیان دسترسی داشتند، از یک میلیون در سال 1962 به 8 میلیون یعنی تقریبا 50 درصد جمعیت روستایی در سال 1971 افزایش یافته است. در این میان سپاهیان ترویج به دلیل کمبود پرسنل ورزیده در

ص: 690

زمینه های کشاورزی، دامپزشکی و مهندسی کمترین موفقیت را در این جمع دارا بوده اند. سایر موانع موجود بر سر راه فعالیت ایشان عبارت از کمبود سرمایه و کمبود منابع در روستاهایی که قرار است تحت پوشش کمک قرار گیرند، بوده است. برخی از این سپاهیان قادر به پر کردن جای خالی گردانندگان شرکتهای تعاونی در این مرحله از برنامه اصلاحات ارضی بوده و برخی از کشاورزان را به استفاده از تکنیکهای مدرن کشاورزی تشویق می کنند. برای رسیدن به اهداف انقلاب سفید حرکت خوبی آغاز شده است. با این وجود برخی از مشکلات کلیه ابعاد برنامه را تحت تأثیر قرار داده که واضحترین و مبرم ترین آنها کمبود پرسنل متخصص می باشد. پس از این کمبود سرمایه برای تأمین اعتبار پروژه ها از آغاز شروع آنها را باید ذکر نمود. تا اندازه ای می توان گفت که دولت با اصرار بر پیشرفت بیشتر این مشکلات را رو در روی خود قرار داده، ولی پیش از این که به تقویت هدفهای نایل آمده بپردازد به توسعه عجولانه پروژه ها دست زده است.

نفت و دیگر چه ؟

شاه برای حرکت هر چه سریعتر در جهت صنعتی کردن ایران بشدت به نفت متکی بوده است. از آنجایی که ذخایر نفتی حتی با میزان استخراج فعلی تنها برای استفاده 42 سال دیگر کافی خواهد بود شاه درنظر دارد از صنایع به عنوان عاملی برای عدم اتکای به نفت استفاده کند. به دلیل هزینه کلانی که ایجاد صنایع مختلف مدرن در مراحل ابتدایی در بر دارد دولت مجبور بوده که بار عمده این هزینه های مورد نیاز را به دوش خود گیرد. بخش خصوصی عمدتا فعالیتهای مجتمع مانند را در بر می گیرد که سود سریع و زیادی را در بر داشته باشد. بیشتر این شرکتها چندان بزرگ نیستند: بنا به آمار دولت ایران 91 درصد از شرکتهای ایران تنها 9 نفر یا عده کمتری را در استخدام خود دارند. اگر چه دولت مایل است که صنایع فرعی که توسط بخش خصوصی اداره می شود وابسته به صنایع مادر نظیر کارخانه ذوب آهن و پتروشیمی است رشد کند، لیکن بخشی خصوصی نیز با همان موانعی که در سر راه مدرنیزه شدن صنایع و برنامه های اصلاحی دولت وجود دارد رو به روست. هر دو بخش دولتی وخصوصی دچار کمبود پرسنل متخصص و مدیر برای رفع نیازهای خود بوده و در عین حال کمبود سرمایه نیز به چشم می خورد. دولت برای حل مشکل سرمایه اقدام به قرار دادن منابع مالی بیشتر در اختیار بانکهای سرمایه گذاری نموده و برای حل مشکل نیروی متخصص و کاهش این کمبود نیز طرح تعلیم در حین کار را به مورد اجرا گذارده است. حداقل شرکتهای بزرگتر از این اقدامات سود می برند. علیرغم این حقیقت که صنایع بخش خصوصی بر خلاف انتظار دولت چندان سریع رشد ننموده، ولی آنها مانند بخش صنایع (دولتی) رو به رشد بوده و سریعترین رشد در میان دیگر اجزا اقتصاد کشور دارا می باشند. پیشرفتهای جدید، مانند طرحهای دولت برای کار بر روی معادن عظیم مس و همچنین سنگ آهن که به تازگی کشف شده باعث تقویت و توسعه مستمر صنایع در ایران می شوند. به هر حال تا به امروز شاه توانسته است که برنامه مدرنیزه کردن اقتصادی و اجتماعی خود را اجرا نموده و به علاوه توانسته یک ارتش مدرن ایجاد نماید و اینها بیشتر در اثر وجود نفت بوده است. تولید ناخالص ملی در حال حاضر در ایران از کلیه کشورهای خاورمیانه بیشتر بوده و از دو برابر میزان تولید ناخالص ملی مصر و اسرائیل زیادتر است. در 7 سال گذشته این تولید، رشد متوسط سالانه 11 درصد را نشان داده است. صنعت نفت بزرگترین سهم را در تولید ناخالص ملی داشته و تنها عامل افزایش روزافزون

ص: 691

آن می باشد. درآمد ایران از نفت در سال مالی که در مارس 1972 پایان پذیرفت 2/2 میلیارد دلار ارز خارجی بوده و میزان این درآمد سال مالی جاری به 7/2 میلیارد دلار خواهد رسید. در دهه 1961 تا 1971 میزان تولید متوسط سالانه نفت ایران 5/14 درصد افزایش یافت در همین مدت میزان افزایش تولید جهانی 8 درصد و افزایش تولید بقیه کشورهای خاورمیانه 10 درصد بوده است. امروزه ایران پس از ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و عربستان سعودی چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان می باشد. میزان تولید آن در سال 1971، 7/1 میلیارد بشکه بوده که ده درصد تولید کل جهان را تشکیل می دهد. وجود ذخایر نفتی معادل حدود 70 میلیارد بشکه که 10 درصد ذخایر نفتی دنیا را تشکیل می دهد، اهمیت ایران را به عنوان یک تولید کننده بین المللی نفت نشان می دهد. افزایش درآمد نفت ایران تنها به خاطر افزایش تولید نبوده است، چرا که گاهی اوقات شاه و یا نمایندگان وی با زیرکی با شرکتهای نفتی خارجی درباره افزایش سهم ایران از سودی که این شرکتها از صادرات نفت ایران کسب می کند، به مذاکره نشسته اند. میزان واقعی سود به وسیله ایجاد یک قیمت ثابت مصنوعی که ایران برای نفت دریافت می دارد، مشخص می شود. از ابتدای امضای قرارداد اولیه، هم درصد سود و هم قیمت ثابت به نفع ایران افزایش یافته است. براساس قراردادهای جدیدی که به امضا رسیده است، انتظار می رود که ایران بتواند حدود 14 میلیارد دلار درسالهای 72/1971 تا 76/1975 از طریق نفت کسب نماید.به علاوه، در اواسط سال 1972 ایران برای تهیه ترتیبات بیشتر جهت مجاز نمودن شرکت ملی نفت ایران به صدور زیادتر در چهارچوب فروش نامحدود در بازار جهانی وارد مذاکراتی شد. تهران همچنین خواستار اعمال کنترل عملیاتی بر روی تأسیسات پالایشگاهی و همچنین سرمایه گذاری بیشتر از جانب شرکتهای خارجی در زمینه مسائل پالایشگاهی و سایر فعالیتها شده است. شاه برای وادار کردن شرکتهای نفت به قبول طرحهای خویش در تاریخ 23 ژانویه 1973 تهدید به فسخ قراردادهای جاری نمود و این در حالی بود که مذاکرات با کنسرسیوم در این زمینه در جریان بود. به هر ترتیب ایران همچنان خواستار به دست آوردن درآمد بیشتر از نفت جهت تأمین اعتبار برای طرحهای شاه می باشد. ایران همچنین سرگرم توسعه سایر منابع درآمد می باشد. ایران از لحاظ حجم ذخایر گاز طبیعی سومین کشور دنیا بوده و میزان این ذخایر معادل 200 تریلیون فوت مکعب برآورد شده است. در حال حاضر بزرگترین خریدار گاز ایران اتحاد شوروی است که در سال 1971 حدود 200 میلیارد فوت مکعب گاز به ارزش 37 میلیون دلار از ایران خریداری کرده است. ایران با مسکو قراردادی برای فروش 5000 میلیارد فوت مکعب گاز منعقد نموده است. همچنین مذاکراتی جهت تولید گاز مایع در جریان است. با شروع سال 1973 طرح کارخانه های جدیدی با سرمایه گذاری سه میلیارد دلار و با مشارکت شرکتهای ژاپنی و سایر شرکتهای خارجی جهت احداث آماده شد. البته درآمد حاصل از نفت به تنهایی قادر نبوده است که راه را برای تمامی اصلاحات موردنظر شاه و برنامه های مدرنیزه کردن و صنعتی کردن کشور هموار نماید. به هر حال اعتبارات خارجی حدود یک چهارم از بودجه لازم برای طرحهای ایران را در برنامه 5 ساله جاری تأمین خواهند نمود.

ایالات متحده از سال 1946 با در اختیار قرار دادن حدود 1/1 میلیارد دلار در قالب وامهای بلاعوض و اعتبارات برای اقتصاد و 7/1 میلیارد دلار برای ارتش ایران یکی از منابع اصلی این کمکها می باشد سایر اعتبارات بزرگ عمرانی توسط آلمان غربی، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و ژاپن ارائه شده، و کشورهای کمونیستی نیز از سال 1958 بیش از یک میلیارد دلار اعتبار اقتصادی در اختیار این کشور قرار داده اند که

ص: 692

منبع بیش از نیمی از آن شوروی بوده که بین سالهای 1967 و 1971 نیز حدود 325 میلیون دلار اعتبار برای مصارف نظامی در اختیار ایران گذاشته است.

نظر به شرق، غرب و به خاورمیانه

سیاست خارجی ایران رابطه نزدیکی با اوضاع داخلی آن دارد، از زمان مصدق به بعد شاه از نظر کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی بشدت به ایالات متحده متکی شد. در همین راستا وی هم پیمانی نزدیکی با غرب پیدا کرد. در سال 1955 ایران به پیمان ضد شوروی، بغداد پیوست و در 1959 یک موافقتنامه دو جانبه با ایالات متحده به امضاء رسانید. وقتی که اقتصاد ایران در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 به طور روز افزونی قویتر شد، شاه خواهان کنار کشیدن خود از رابطه نزدیک با آمریکا و به طور کلی با غرب شد. او هم اکنون به نظر می رسد که خواستار میدان عمل بیشتری در روابطش با شرق و غرب می باشد.

روابط تهران با اتحاد شوروی از سال 1963 به طور مستمر گسترش یافت. مدتها پیش از آنکه شاه ازاتحاد شوروی به خاطر حمایت از مصدق در دهه 1950 خشمگین شود، روابط ایران با همسایه شمالی اش تیره و تار بود. در بیشتر سالهای قرن 19 ایران شاهد تعدیات اتحاد شوروی به خاک خود بوده و گرچه دولت بلشویک سیاستهای امپراطوری تزاری را مردود اعلام کرد با این حال سربازان روسی دوبار خاک ایران را به اشغال خود درآوردند. در سال 1920 روسها برای حمایت از «جمهوری سوسیالیستی گیلان» که در کناره جنوب غربی دریای خزر برپا شده بود وارد این کشور شدند. روسها زمانی که پدر شاه از امضای قراردادی با مسکو امتناع نمود و آن خطه به سرزمین ایران بازگشت از ایران عقب نشینی کردند.

پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که سربازان روس و انگلیس، ایران را در تصرف خویش داشتند، روسها از خارج شدن از این کشور خودداری نموده و حضور آنان باعث ایجاد دو جمهوری مستقل در قسمتهایی از کشور که کردها و ترکهای آذربایجان در آنها زندگی می کردند شد، ولی سرانجام به دلیل فشار سازمان ملل، اتحاد شوروی نیروهای خود را از ایران خارج نمود.

به هر حال از اواسط دهه 1960 اتحاد شوروی به صورت یک منبع مهم کمکهای اقتصادی برای ایران درآمده است. بسیاری از کارخانجات صنایعی سنگین ایران توسط اتحاد شوروی و اقمارش در اختیار دولت این کشور قرار گرفته اند. مسکو همچنین خریدار عمده گاز طبیعی ایران بوده است. میان سران دو کشور دیدارهایی به عمل آمده و به طور کلی دو کشور مواضع خصومت آمیز گذشته نه چندان دور خود را تغییر داده اند.

به طور طبیعی شاه نگرانی خاصی نسبت به موقعیت ایران در خاورمیانه نشان داده است. تأکید اخیر وی هنگامی بروز نمود که وی تصمیم گرفت پس از خروج نیروهای نظامی انگلیس از منطقه در سال 1971 ایران را به صورت قدرت حاکم بر خلیج فارس درآورد. او برای پر کردن خلاء موجود به سرعت وارد کار شد و به هدف خود دست یافت.در سال 1971 برای پایان دادن و حل مناقشات دیرینه ایران با دو شیخ نشین بر سر تصاحب و مالکیت جزایر استراتژیکی که در مدخل خلیج فارس قرار داشتند، شاه اقدام به یک نمایش قدرت نمود. او نیروهایی برای در دست گرفتن کنترل این جزایر و تحمیل شرایط ایران به آنجا گسیل داشت. ایران همچنان با همسایه عرب خود عراق که در غرب آن واقع است، مناقشاتی دارد.

ص: 693

مهمترین مسئله موجود در مناقشات دو کشور مربوط به ادعا و کشمکش عراق در زمینه مرز مشترک خود با ایران در طول شط العرب، که یک آبراه بین المللی است که دسترسی به بندر آبادان را امکان پذیر می سازد بوده و عراق ادعا می کند این مرز در ساحل ایران قرار دارد نه در خط میانی این آبراه. عراق همچنین ایران متهم به حمایت از شورشیان مناطق کرد نشین شمال عراق که در خلال 10 سال گذشته شورشهای متناوبی بر علیه دولت بغداد برپا کرده اند، نموده است. ایران نیز به نوبه خود از اخراج متناوب ایرانیان از شهرهای مذهبی عراق خشمگین است ادامه این کشمکش بین یک رژیم پادشاهی غیرعرب و یک رژیم تندرو عرب چندان شگفت آور نیست. ولی بزرگ کردن این اختلافات و تبدیل آن به بحران نظامی موضوع دیگری است که هر دو طرف به دلایلی مجبور به اجتناب از آن می باشند. هیچ یک از دو طرف حاضر نیست که برای دست یافتن به مقاصد خود دست به مبارزه بزند، لااقل عراق حاضر به این کار نیست، چرا که نیروی نظامی ضعیفتری دارد.

اگر شاه برود، ایران هم می رود

در مدت ده سالی که شاه برنامه های اصلاحی خود را آغاز نمود، موفقیتهایی به دست آورده است.

اقتصاد ملت شاهد یک رشد واقعی بوده و صنعت رو به رشد آن به نظر می رسد میزان سالمی از رشد را دنبال خواهد کرد. در مناطق روستایی، انقلاب سفید، املاک فراوان ملاکین ثروتمند را از آنان گرفته و در اختیار کسانی قرار داده که زمینی نداشته و یا تنها قطعه کوچکی زمین در اختیار داشتند. برنامه های سوادآموزی شاه به روستاییان بی بضاعت امکان بیشتری برای دسترسی به آموزش داده است.

فارغ التحصیلان دانشگاهها نیز در این میان سود برده اند، بسیاری از آنان برای اداره برنامه های اصلاحی مختلف تکنوکرات شده اند، ثروتمندان در رشد اقتصاد شرکت داشتند و از آن سود برده اند. مخالفان پیشرفتهای دهه اخیر عمدتا از تحصیل کرده های طبقه متوسط می باشند که ندای سیاسی آنها مطابق با چشمداشتهایشان نیست. ایران بدون ضعف نیست، به عنوان مثال مسئله افزایش میزان زاد و ولد در دراز مدت تهدیدی نسبت به موفقیت انقلاب سفید به حساب می آید. میزان رشد جمعیت بیش از یک میلیون نفر در سال است. جمعیت ایران در سال 1973 سی و یک میلیون نفر بود در سال 1989 به پنجاه میلیون نفر خواهد رسید بیشتر این جمعیت از نظر اقتصادی تولیدکننده نخواهند بود. در حال حاضر در حدود پنجاه و هفت درصد جمعیت ایران زیر 20 سال هستند و همچنان که جمعیت افزایش می یابد میانگین سنی نیز کاهش می یابد.

چون میزان ورود جوانان به نیروی کار بیش از حد توانایی جذب اقتصاد است. ایران علیرغم بزرگترین رشد و توسعه اقتصاد خود با بیکاری روز افزون رو به روست. در شهرها که افراد از مناطق روستایی برای یافتن کار به آنها هجوم می آورند میزان بیکاری به 12 درصد نیروی کار بالغ می شود. در اثر توسعه اقتصاد، تواناییهای عده ای برای تحرک اجتماعی رو به افزایش است. ولی هیچ نشانی از کمتر شدن شکاف میان طبقه ثروتمند و فقیر به چشم نمی خورد. ایران ضرورتا به خاطر تولید ناخالص ملی سرانه آن ( در حدود 400 دلار در سال) باید هنوز در جرگه کشورهای توسعه نیافته در نظر گرفته شود.

با این وصف ثبات کشور و چشم انداز اقتصادی آن دورنمای کلی این کشور را خوب و آینده آن را اطمینان بخش می سازد. روابط کشور با غرب مستحکم است به علاوه در قبال مسئله اعراب و اسرائیل

ص: 694

موضع تشنج آفرینی نداشته و از طرف دیگر به ترک مخاصمه با اتخاذ جماهیر شوروی تمایل نشان داده است.

هیچ خطری موقعیت شاه را تهدید نمی کند و موقعیت وی امن است. او بر ایران حکومت می کند. او تغییرات مهیج و مسالمت آمیزی را در رده های بالای جامعه به وجود آورده است. ضعف عمده سیستم شاه از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی - که هنوز به قوت خود باقی است این است که این سیستم هنوز به صورت نهادی در نیامده است. و چنین به نظر می رسد که در رابطه با انگیزه ها، جهت ها و نظرها تنها به او وابسته است. اگرچه برای اجرا پروژه ها و طرحهای وی دستگاه اجرائی دست اندرکار است، ولی فقط جزء کوچکی از تصمیمات وجود دارد که اشخاص دیگری جز شاه در اتخاذ آنها دخالت دارند.

دهه ای که او برای مدرنیزه کردن کشور گذرانده ممکن است وفاداری ها و پویاییهایی را برای خودش ایجاد کرده باشد و سن شاه (که در اکتبر 1973 وارد 54 سالگی خواهد شد) و همچنین سلامتی وی به او اجازه می دهد، سالهای دیگری را برای تقویت سیاستهای خود و ایجاد ریشه های عمیقتر برای آنان سپری کند. ولی از آنجایی که سیستم فعلی به این صورت تک قطبی شده و ابزارهای سیاسی تنها در دست یک نفر که در رأس سیاست قرار دارد می باشد، برای آزمایش کامل قدرت دوام ایران باید منتظر از بین رفتن وی باشیم.

وقایع نگار (U/OU)

330 - 559 قبل از میلاد مسیح اولین امپراطوری پارس توسط کورش بزرگ و دودمان هخامنشی تأسیس شد و در برگیرنده افغانستان کنونی در شرق و مدیترانه و دریای اژه در غرب بود.

330 قبل از میلاد مسیح اسکندر کبیر پس از شکست نیروهای پارسی به عنوان شاه پارس تاج بر سر می نهد و آغازگر حکومت یونان بر این خطه می گردد که تا 250 سال قبل از میلاد مسیح دوام پیدا می کند.

250 قبل از میلاد مسیح شورش علیه حکومت یونانیان منجر به پیدایش دودمان پارت می شود، که پنج قرن حیات آن ادامه می یابد.

651 میلادی تمام قلمرو ساسانیان تحت کنترل اعراب مسلمان در می آید و موجب پیدایش سقوط سیاسی، تفرقه، و بی نظمی 900 ساله تحت حکومت اعراب، ترکها و مغولها می شود.

1736 - 1501 میلادی تحت حکومت صفویان نظم و وحدت داخلی به کشور بازگشته و شیعه اسلامی مذهب رسمی کشور اعلام می گردد.

1795 میلادی حکومت طولانی قاجاریان ترک آغاز می شود.

ص: 695

1906 - دسامبر قوانین بنیادین (قانون اساسی ملی) در زمان سلطنت دودمان قاجار به تصویب پارلمان ایران می رسد.

1907 - اکتبر بخش متمم قانون اساسی نیز تصویب می گردد.

1921 - فوریه رضاخان سرکرده تیپ قزاق ارتش ایران و سید ضیاءالدین طباطبائی که بعدا نخست وزیر شد با موفقیت علیه خاندان قاجاریه کودتا می کنند. پیمان دوستی بین ایران و جمهوری سوسیالیستی فدرال روسیه شوروی منعقد می گردد.

1925 - دسامبر تاجگذاری رضاخان که از این پس به رضاشاه پهلوی مشهور می گردد.

1941 - اوت انگلستان و شوروی به ایران حمله می آورند تا مانع گسترش نفوذ آلمان شوند.

سپتامبر رضاشاه به نفع پسرش محمدرضا شاه از سلطنت کناره می گیرد.

1946 - می شوروی نظامیان خود را پس از طرح شکوائیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر عدم خروج شوروی از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم، خارج می سازد.

1949 - فوریه حزب توده، حزب سیاسی کمونیست ایران، به خاطر دست داشتن در طرح سوء قصد علیه شاه غیرقانونی اعلام می شود.

1951 - مارس صنعت نفت انگلیس ملی اعلام می شود، تظاهرات خیابانی ضدانگلیس، امنیت ملی کشور را در معرض تهدید قرار می دهند.

آوریل محمد مصدق نخست وزیر می شود.

1953 - اوت مصدق به دنبال یک کودتا از کار برکنار و شاه که پس از تلاشی ناموفق علیه مصدق چند روز قبل از آن به اروپا گریخته بود به ایران بازمی گردد.

1955 - نوامبر ایران به پیمان بغداد که در سال 1959 عنوان سازمان پیمان مرکزی (سنتو) را یافت، می پیوندد.

1959 - ژوئیه قرارداد دفاعی دوجانبه را با آمریکا منعقد می سازد.

1960 - ژوئیه ایران و جمهوری عربی متحده به دنبال مناقشه مربوط به اسرائیل روابط دیپلماتیک خویش را قطع

ص: 696

می کند.

اکتبر وارث ذکور شاه متولد و رضا کورش علی نام می گیرد.

1961 - می علی امینی نخست وزیر می شود و از طرف شاه مأمور انجام اصلاحات وسیع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می گردد.

1962 - سپتامبر اعلامیه یک جانبه ایران به نفع شوروی مبنی بر اینکه قلمرو ایران به پایگاه هیچ یک از قدرتهای خارجی تبدیل نخواهد شد.

1963 - ژانویه رفراندوم ملی در مورد برنامه اصلاحی شش ماده ای شاه سبب می شود که همگان به این برنامه رأی مثبت بدهند.

سپتامبر انتخابات پارلمانی مجلس بیست و یکم برگزار می شود.

1964 - ژوئیه ایران، پاکستان و ترکیه سازمان همکاریهای عمران منطقه ای را تشکیل می دهند.

1965 - ژانویه نخست وزیر حسن علی منصور توسط یکی از اعضای گروه متعصب مسلمان به قتل می رسد، امیرعباس هویدا به نخست وزیری می رسد.

آوریل یکی از سربازان وظیفه گارد سلطنتی به جان شاه سوءقصد می کند.

ژوئن شاه رسما به شوروی سفر می کند.

1966 - ژانویه ایران و شوروی در مورد احداث کارخانه ذوب آهن، توسعه معادن آهن و زغال سنگ و احداث یک لوله جهت انتقال گاز طبیعی ایران به شوروی، توافق می کنند.

1967 - ژانویه شوروی یک اعتبار نظامی 110 میلیون دلاری در اختیار ایران قرار می دهد.

اوت انتخابات پارلمانی مجلس بیست و دوم برگزار می شود.

سپتامبر مجلس مؤسسان قانون اساسی را اصلاح می کند تا جانشین شاه مشخص شود، ملکه نیز عنوان نائب السلطنه می گیرد.

ص: 697

اکتبر تاجگذاری محمدرضا شاه .

نوامبر کمک اقتصادی آمریکا به ایران رسما پایان می یابد.

1968 - ژانویه انگلستان اعلام می کند که در پایان سال 1971 نیروهای خود را از خلیج فارس خارج خواهد ساخت.

1968 - فوریه شاه سفر به عربستان سعودی جهت گفتگو در مورد وضعیت بحرین را لغو می کند زیرا رقابت موجود در خلیج فارس افزایش می یابد.

سپتامبر شاه به شوروی سفر می کند.

اکتبر انتخابات شوراهای شهری در شهرهای بزرگ و شهرکها برگزار می شود.

نوامبر شاه به عربستان سعودی و کویت سفر می کند.

1969 - آوریل از آنجا که لبنان از استرداد سپهبد تیمور بختیار به ایران امتناع می ورزد، چون باید در ایران محاکمه شود، ایران با لبنان روابط دیپلماتیک خود را قطع می کنند.

ایران قرارداد 1937 خود با عراق را در مورد مرز شط العرب زیر پا می گذارد، زیرا معتقد است که عراق از آن سرپیچی کرده است.

اکتبر شاه به آمریکا سفر می کند.

1970 - ژوئیه سپهبد تیمور بختیار توسط عوامل ایرانی در عراق به قتل می رسد.

1971 - ژوئیه انتخابات پارلمانی مجلس بیست و سوم برگزار می گردد.

اکتبر مراسم بزرگداشت 2500 سال شاهنشاهی ایران نوامبر نیروهای ایران جزایر ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ در خلیج فارس را اشغال می کند.

1972 - اکتبر شاه و ملکه به شوروی سفر می کنند

مشخصات کشور

ص: 698

مشخصات کشور(1) زمین:

636000 مایل مربع، 14% کشاورزی، 11% جنگلی، 16% قابل کشاورزی و دارای آب کافی، 51% کویری، لم یزرع، یا شهری، 8% مراتع مهاجرتی و غیره مرزهای خشکی: 3305 مایل آب:

محدوده قلمرو آبی (مورد ادعا ): 12 مایل دریایی خط ساحلی: 1560 مایل ( شامل جزایر دورافتاده) مردم:

جمعیت 000/805/30 نفر طبق برآورد یکم ژانویه 1973، پراکندگی جمعیت، 48 نفر در هر مایل مربع، 43% شهری، 57% روستایی.

ترکیب نژادی: بیش از 50% جمعیت را می توان فارس نامید، در حالی که 22% دیگر از جمله کردها (6%) نژاد ایرانی هستند. مردم ترک زبان 22%، اعراب 5% و دیگر نژادها 1% می باشند.

مذهب : 90% رسما مسلمان شیعه می باشند، 8% مسلمان سنی، 2% مسیحی، یهودی، زردشتی و غیره.

زبانها: پارسی (فارسی)، ترکی، کردی، عربی سطح سواد، حدود 33 % جمعیت 10 ساله به بالا (آمار 1972) نیروی کار: 3/8 میلیون نفر شامل: 37% در بخش کشاورزی، 27% در بخش صنعت و 25% در بخش خدمات.

سطح بهداشت، تغذیه و بهزیستی: پایین.

حکومت:

نام حقوقی: امپراطوری ایران نوع: سلطنت مشروطه تحت کنترل شاه پایتخت: تهران تقسیمات فرعی سیاسی: 14 استان و نه فرمانداری مستقل که به حوزه، حومه، بخش و روستا تقسیم بندی شده اند. قرار است تقسیمات استانی جدیدی در این کشور انجام شود. (خیلی محرمانه) نظام حقوقی: استوار بر مجموعه قوانین فرانسه همراه با عناصری از مجموعه قوانین جهانی و قانون اسلام: قانون اساسی در سال 1906 به تصویب رسید، دیوان عالی برترین مرجع قضایی کشور است، منبع تحصیلات حقوقی دانشگاه تهران است، حیطه قضایی دادگاه بین المللی قضات را نپذیرفته است.

شعبات: شاه قوه مجریه را در اختیار دارد، نخست وزیر توسط شاه منصوب و باید توسط مجلس تأیید شود، ولی کابینه در حیطه مسئولیتهای نخست وزیری است و شاه در انتخاب وزراء نفوذ شدیدی را اعمال می کند، قوه مقننه دوگانه، مجلس دارای 268 کرسی است (که دو کرسی خالی برای جزایر خلیج فارس در نظر گرفته شده است) که نمایندگان آن برای یک دوره چهارساله برگزیده می شوند نیمی از اعضای مجلس

ص: 699


1- این مطالب از کتاب وقایع نامه نیمساله اطلاعاتی 1973 اقتباس شده است ٬ مطالب فوق طبقه بندی نشده و برای استفاده اداری است مگر آنکه غیر از آن بیان شود.

سنا را شاه منصوب می کند و نیمی دیگر انتخابی هستند.

برای بررسی قضایی لوایح قانونگذاری هیچ شرطی در نظر گرفته نشده است.

رهبر دولت: محمدرضا شاه پهلوی حق رأی: برای تمام افراد 20 ساله به بالا آزاد است.

انتخابات : مجلس هر چهار سال یک بار: سنا هر چهار سال یک بار، آخرین انتخابات ملی در ژوئیه 1971، و انتخابات محلی در اکتبر 1972 برگزار گردید.

احزاب سیاسی : حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب ایرانیان، قدرت رأی : مجلس - حزب ایران نوین، 230 کرسی، حزب مردم، 37 کرسی، حزب ایرانیان 1 کرسی، سنا - حزب ایران نوین، 28 کرسی، حزب مردم، 2 کرسی، ب اضافه 38 کرسی موجود برای نمایندگان انتصابی توسط شاه، تمام نامزدهای مجلسین باید مورد تأیید دولت باشند.

کمونیستها: 500 الی 4500 (هسته اصلی، تقریبی)، دارای هوادارانی در میان کارگران و روشنفکران می باشند، اکثرا طرفدار شوروی هستند، ولی جناح طرفدار چین نیز رو به گسترش است. (سرّی) دیگر گروههای سیاسی یا صاحب نفوذ: حزب توده (کمونیست، غیر قانونی) کنفدراسیون دانشجویان ایرانی (غیرقانونی).

عضویت در : سنتو، طرح کلمبو، سازمان خواروبار و کشاورزی، سازمان انرژی اتمی بین المللی، بانک بین المللی بازسازی و عمران، سازمان هوانوردی غیرنظامی بین المللی، IHB,IDA ، سازمان کار بین المللی، IMCO، صندوق بین المللی پول، اتحادیه تجاری بین المللی OPED، سازمان همکاری عمران منطقه ای، سازمان ملل، یونسکو، UPU، سازمان بهداشت جهانی.

اقتصاد:

تولید ناخالص ملی : 12 میلیارد دلار (تقریبی در سال مالی 72-1971 ایرانی)، 400 دلار سرانه، رشد واقعی تولید ناخالص ملی 14% در سال مالی 72-1971 ایرانی.

کشاورزی و دامداری: گندم، جو، برنج، چغندر، پنبه، خرما، کشمش، چای، تنباکو، پرورش گوسفند و بز.

صنایع مهم : تولید نفت خام (1655 میلیون بشکه در سال 1971) و پالایش، منسوجات، سیمان و دیگر مصالح ساختمانی، تهیه مواد غذایی (به خصوص قند و تولید روغن نباتی) مصنوعات فلزی (خیلی محرمانه) نیروی برق: 000/800/2 کیلو وات ظرفیت (1972)، 3/8 میلیارد کیلو وات ساعت سطح تولید (1971).

صادرات : 356 میلیون دلار (غیرنفتی در سال مالی ایرانی 72-1971)، 89% نفتی، فرش، پنبه خام، میوه، خشکبار، پوست و اقلام چرمی، سنگهای معدنی، کشورهای کمونیست (به خصوص شوروی) 31% صادرات غیرنفتی کشور را دریافت داشته اند.

واردات: 1872 میلیون دلار سال مالی ایرانی (72-1971)، ماشین آلات، آهن و محصولات فولادی، شیمیایی، دارویی، تجهیزات برقی، کشورهای کمونیست منبع تأمین 13% از کالاهای وارداتی این کشور می باشند.

ص: 700

مهمترین طرفین تجاری: صادرات - آلمان غربی، آمریکا، ژاپن شوروی و دیگر کشورهای کمونیست، واردات - آمریکا، آلمان غربی، انگلستان، ژاپن، شوروی.

کمک:

اقتصادی: 1029 میلیون دلار اعتبار اقتصادی توسط کشورهای کمونیست از سال 1958 تا 1971 (601 میلیون دلار توسط شوروی)، کل کمکهای آمریکا (سالهای مالی 71-46) 1131 میلیون دلار، برنامه کمک، که معادل 603 میلیون دلار (در سالهای مالی 71-46) بود در نوامبر 1967 خاتمه یافت.

دریافت کمک از سازمانهای بین المللی معادل 1/682 میلیون دلار بود (سالهای مالی 71-49).

نظامی: 325 میلیون دلار کمک توسط شوروی (1967 71-)، کل کمکهای نظامی آمریکا در سالهای 71-1946 معادل 1700 میلیون دلار بود. (سرّی) نرخ تبدیل پول ایران: 75/75 ریال = 1 دلار آمریکا (1972) سال مالی: از 21 مارس الی 20 مارس ارتباطات:

راه آهن: 2875 مایل با اندازه 4 فوت و 5/8 اینچ، 57 مایل با اندازه 5 فوت و 6 اینچ شاهراهها: 26500 مایل، 7100 مایل آسفالته، 12900 ایل شوسه و 6500 مایل خاکی.

راههای آبی: 565 مایل به استثنای دریای خزر، شط العرب و دریاچه ارومیه.

خط لوله: نفت خام، 3300 مایل، فرآورده های پالایشگاهی، 2785 مایل گاز طبیعی 1760 مایل.

بنادر: 7 بندر بزرگ، 6 بندر کوچک ناوگان تجاری : 15 کشتی (1000 تنی و بیشتر ) معادل 150399 تن یا 219075 تن، ظرفیت کامل، شامل 11 کشتی باری و 4 تانکر.

هواپیمایی کشوری: 18 هواپیمای بزرگ ترابری پایگاههای هوایی: 148 پایگاه قابل استفاده، که شش تای آنها باند فرود بالغ بر 12000 فوت، 15 تا باندهای فرود بین 8000 الی 999/11 فوت، 49 تا باندهای فرود بین 4000 الی 7999 فوت دارند و 49 پایگاه دیگر دارای باندهای دائمی می باشند و 82 پایگاه هوایی دیگر نیز در دست احداث است.

مخابرات راه دور: سیستم پیشرفته رابطهای رله رادیویی، خطوط با سیم، کابلی، و رابطهای ماهواره زمینی، تهران مهمترین مرکز آن است، مراکز ثانوی عبارتند از اصفهان، مشهد و تبریز، 500/307 تلفن (1971)، 3 میلیون گیرنده رادیویی (1970) و 000/700 گیرنده تلویزیونی (1972)، 24 موج 1 - ام، امواج اف - ام و 18 ایستگاه تلویزیونی (ژانویه 1973)، ایستگاه ماهواره های زمینی.

نیروهای دفاعی:

نیروهای انسانی نظامی: ذکور 49-15 ساله، 7255000 نفر، حدود 59% مناسب برای خدمات نظامی، حدود 317000 نفر سالانه به سن مناسب برای ورود به خدمت نظام وظیفه (21 سالگی) می رسند.

پرسنل: 298300 نفر به شرح زیر: نیروهای زمینی 165000 نفر، نیروی دریایی،13000 نفر (شامل 3000 نفر نیروی پیاده دریایی)، نیروی هوایی 50000 نفر (461 خلبان)، ژاندارمری، 70300 نفر (سرّی).

ص: 701

واحدهای مهم زمینی: 5 لشکر (2 پیاده، 3 زرهی)، یک ستاد فرماندهی هوایی ارتش، 4 تیپ مستقل (2 تیپ پیاده، 1 تیپ هوابرد پیاده، 1 تیپ نیروهای ویژه (سرّی) ناوها: یک ناوشکن حامل موشکهای هدایت شونده، 2 ناو اسکورت حامل موشکهای هدایت شونده، 12 قایق گشتی، 6 مین جمع کن، 4 قایق آبی - خاکی، 21 ناو خدماتی، 2 قایق، 10 فروند هاورکرافت (سرّی).

هواپیما :508 فروند شامل 320 فروند (212 جت) در نیروی هوایی، 52 هواپیمای ملخی در ژاندارمری، 117 فروند ملخی در نیروهای زمینی و 19 هواپیمای ملخی در نیروی دریایی (سرّی) تدارکات : بخش کوچکی از مهمات سلاحهای کوچک و مهمان 105 میلی متری را تولید می کند، بخش اعظم تجهیزات آمریکایی است، قسمتی از موشکهای ضد تانک فرانسوی است، بخشی از موشکهای زمین به هوا و ناوهای دریایی انگلیسی است، و هلیکوپترهای آن ایتالیایی است از سال 1967 مقادیر زیادی وسایط نقلیه، زرهی، توپخانه (از جمله توپهای خود کششی ضدهوایی) و وسایط نقلیه ترابری از شوروی دریافت کرده است، اخیرا نیز توپهای ضد هوایی و رادارهای مربوط را از سوئیس و تانکهای مورد نیاز خویش را از انگلستان دریافت کرده است (سرّی) بودجه نظامی: برای سال مالی که در 20 مارس 1973 خاتمه می یابد حدود 2/1470 میلیون دلار درنظر گرفته شده که حدود 20% کل بودجه کشور را تشکیل می دهد.

سند شماره (8) قابل توجه برای پرسنل نیمه وقت (طبقه بندی نشده) صبح (بعدازظهر) بخیر آقایان. من... هستم. از آنجا که مدت اقامت شما در ایران کوتاه خواهد بود. یک جلسه توجیهی برای شما طرح ریزی کرده ایم تا حوزه دید و بینش شما را نسبت به وضعیت اینجا گسترش دهد، به این امید که در اجرای مأموریت شما مؤثر واقع گردد.

مقدمه

(خیلی محرمانه) این نوشتار در آغاز به بررسی منافع ملی آمریکا در ایران می پردازند، در ادامه به سنجش و ارزیابی تأثیرات موقعیت جغرافیایی ایران در خاورمیانه و بررسی جنبه های فیزیکی اصلی کشور می پردازد، چون این عمل می تواند در تشریح نیازهای دفاعی ایران و موضع دفاعی ایران مفید واقع شود. علاوه بر این به عمران اجتماعی و صنعتی ایران، مردم آن و مذاهب آنها نیز نگاهی خواهیم داشت و به طور مختصر در مورد چند ضریب مهم فرهنگی اظهاراتی را مطرح خواهیم کرد. آنچه گفته شد مقدمه ای است بر بیان خطر خارجی که ایران آن را متصور است و نیز استراتژیی شاه برای خنثی ساختن خطر مزبور، تجزیه و تحلیل دستگاه تصمیم گیرنده در امور دفاعی ایران نیز در مرحله بعد قرار می گیرد و پس از آن از قدرت، تسلیحات موجود و طرحهای مربوط به توسعه و گسترش نیروهای نظامی سه گانه، به طور مختصر سخن به میان خواهد آمد. سپس به مرور و بررسی برنامه کمک امنیتی آمریکا در حمایت از نیروهای ایرانی پرداخته و به طور مفصل در مورد دو عنصر مهم آن صحبت می کنیم که عبارتند از هیئت مستشاری نظامی و تافت یعنی تیمهای کمک فنی حوزه ای.

ص: 702

از ژانویه 1972، ایران حدود 5/2 میلیارد دلار تجهیزات نظامی آمریکایی خریداری کرده که به این ترتیب این کشور به صورت مهمترین خریدار مصالح تولیدی توسط صناعی دفاعی آمریکا در آمده است.

جدولی از فروشهای خارجی نظامی که تا به حال انجام گرفته و نیز فهرستی از فروشهای مهمی که قرار است در آینده صورت پذیرد. در اینجا ارائه خواهد شد. این خریدهای مهم نظامی گرچه بسیار حیرت انگیز و مؤثر می باشند، ولی باید توأم با یک برنامه آموزشی جاه طلبانه باشند تا اکتساب تسلیحات به صورت توان رزمی تحقق پیدا کند. بنابر این، تشریح برنامه آموزشی نظامی جاری و آتی خارج از کشور برای نیروهای نظامی ایران نیز ضرورت داشته و در اینجا به آن پرداخته می شود. بالاخره در این نوشتار، به بررسی فشرده عواملی می پردازیم که علاوه بر خطر خارجی به تعهد شاه در رابطه با گسترش و نوسازی نیروهای مسلح ایران شکل می بخشند.

منافع آمریکا

(طبقه بندی نشده) بررسی منافع آمریکا نقطه آغاز بسیار مفیدی است، زیرا نشان می دهد که چرا آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم دائما از ایران حمایت کرده چرا میزان این حمایت طی دو سال گذشته افزایشی چنین چشمگیر داشته است. ایران که در سمت غربی آن تضاد رو به انفجار اعراب و اسرائیل و در شرق آن خصومت پایدار بین پاکستان و هند وجود دارد، مانند جزیره ای از ثبات ترقی در بخشی از جهان است که این شرایط بسیار کمیاب می باشد.

(خیلی محرمانه) ثانیا، موافقت نامه امنیتی دو جانبه منعقده در سال 1959 عامل برقراری رابطه بین آمریکا و ایران است. علاوه بر این، آمریکا و ایران در سازمان پیمان مرکزی (سنتو) هم پیمان می باشند که ایران عضو کامل آن سازمان است و آمریکا عضو وابسته به آن، طی چند سال گذشته ارزش ساختار هم پیمانی نظامی آمریکا در بخشهایی از جهان درست مانند سرعت کاهش ارزش دلار سیر نزولی طی کرده است.

معذالک، وجود ایران به عنوان مانعی در راه دستیابی اتحاد جماهیر شوروی به آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند برای آمریکا دلگرم کننده می باشد.

(خیلی محرمانه) ثالثا، در هر زمانی که موانع سیاسی سدی نفوذ ناپذیرتر از موانع تکنولوژیک می باشند، ایران برای هواپیماهای نظامی آمریکا یک فضای پرواز بی نظیر فراهم آورده است. با در نظرگرفتن این مطلب که هواپیماهای ما از پرواز بر فضای ساحل جنوبی مدیترانه در کمانی از الجزیره تا سوریه منع شده اند، مسیر پرواز موجود در ترکیه و ایران تنها رابطه معقول و عملی بین اروپا و چند مقصد مهم در منطقه اقیانوس هند را پدید آورده است. به عنوان مثال، از طریق ایران فرماندهی هوابرد نظامی از نظر ارتباطی به ایستگاه ما در اتیوپی، فرمانده نیروی دریای آمریکا، نیروی خاورمیانه، و برنامه کمک امنیتی در عربستان سعودی خدمات ارزنده ای می نماید.

(طبقه بندی نشده) رابعا، موازنه پرداختها به صورت یک مسئله مزمن و حاد در اقتصاد آمریکا خودنمایی می کند. علاوه بر فروش تجهیزات نظامی، ایران، به صورت بازاری بسیار پررونق برای سرمایه ها و کالاهای بازرگانی آمریکا در آمده است. در حال حاضر، بیش از 200 شرکت آمریکایی دفاتری در تهران دارند. دفاتر 20 شرکت نفتی آمریکایی نیز از همین جمله است. ایران حتی برای کالاهای

ص: 703

کشاورزی آمریکا نیز بازار خوبی است که در سال گذشته میزان فروش این گونه کالاها به بیش از دو میلیون دلار رسید.

(خیلی محرمانه ) خامسا، نفت موضوعی است که امروزه افکار همگان را به خود مشغول داشته است.

آمریکا در حال حاضر 40 درصد نفت تولیدی جهان را مصرف می کند. نیاز ما به انرژی روی به افزایش می باشد در حالی که میزان تولید داخلی مان رو به کاهش است. بدون شک آمریکا مجبور خواهد بود حداقل تا پایان دهه 1980 مقادیر بیشتری نفت را وارد کند. در حال حاضر کمتر از 5 درصد نفت صادراتی ایران مستقیما به آمریکا فرستاده می شود. ولی مقادیر بسیار بیشتری به کشور هم پیمان مهم ما در آسیا یعنی ژاپن، و نیز به هم پیمانان ما در سازمان ناتو در اروپای غربی صادر می گردد. در صورت بروز بحرانی در زمینه انرژی و در صورت اجرا تهدیدهای اعراب مبنی بر استفاده از نفت به عنوان سلاحی برای ایجاد اعتدال در حمایت آمریکا از اسرائیل، ایران به صورت یک منبع مهم نفت وارداتی مطمئن عمل می کند.

(خیلی محرمانه) بالاخره، ایران به خاطر موقعیت جغرافیایی خویش محل مناسبی برای فعالیت تأسیسات متعدد آمریکایی می باشد که به نوبه خود مساعدتی است حیاتی در امنیت ملی آمریکا.

مشخصات فیزیکی

(طبقه بندی نشده) برای ایجاد یک چهارچوب مرجع صحیح، لازم است به یاد داشته باشیم که ایران کشوری است وسیع که مساحت آن معادل 000/636 مایل مربع است. برای اینکه وسعت آن بهتر نشان داده شود می توان گفت که اگر می توانستیم ایران را روی نقشه ای از آمریکا قرار دهیم می دیدیم که بخش اعظم کشور را در شرق رودخانه می سی سی پی در بر می گیرد. علاوه بر این اگر همین عمل بر روی نقشه اروپا انجام شود می بینیم که بخش اعظم اروپای غربی را از اسکاتلند گرفته تا رم و از دریای بالتیک تا مرز اسپانیا می پوشاند.

(طبقه بندی نشده) در دو سوی ایران دو منبع آبی بسیار مهم قرار گرفته است. دریای خزر در شمال که آبها آن بخش اعظم خاویار جهان را تأمین می کند و خلیج فارس در جنوب که در برگیرنده بزرگترین ذخایر نفتی جهان است.

(طبقه بندی نشده) ایران با عراق و ترکیه در غرب و افغانستان و پاکستان در شرق هم مرز است. این کشور از فلاتی نیمه خشک و یا سلسله کوههای رفیع و بخش قابل توجهی کویر لم یزرع تشکیل شده است.

منطقه دریای خزر نیمه استوایی است و بسیار حاصلخیز، در حالی که منطقه مجاور خلیج فارس بسیار گرم و خشک است.

(طبقه بندی نشده) ایران دارای سه بخش جغرافیایی مهم است، سلسله جبال البرز از جنوب شرقی ترکیه در تمام طول مرز 1200 مایلی ایران و شوروی تا مرز افغانستان ادامه می یابد. سطح ارتفاع این منطقه از 86 فوت زیر دریا در دریای خزر تا حدود 19000 فوت بالاتر از سطح دریا در کوه دماوند تغییر پیدا می کند.

(طبقه بندی نشده) منطقه سلسله جبال البرز بسیار صعب العبور بوده و به صورت مانع طبیعی قد علم کرده و فقط دارای چند معبر به سمت شمال است. منطقه واقع در میان شیبهای شمالی کوههای البرز و دریای خزر در تمام طول سال دارای میزان بارش بسیار آب و هوایی معتدل می باشد. نهرها و رودهای پرپیچ و خم کوهستانی، منطقه دریای خزر را به صورت منطقه ای بسیار زیبا، غنی، حاصلخیز و کشاورزی

ص: 704

درآورده است. در ثانی منطقه محصولات بسیاری از قبیل برنج، نیشکر، ذرت... پنبه، تنباکو و چای به عمل می آید، محصول مرکبات این منطقه نیز دارای اهمیت بسیار می باشد. شهر تبریز در نزدیکی این منطقه واقع شده و به خاطر باغهای زیبای شاه و گلستان خویش شهرت یافته است. مهمترین محصولات این شهر عبارتند از فرش، پتو و نقره جات بسیار عالی.

(طبقه بندی نشده) دومین منطقه جغرافیایی مهم ایران سلسله جبال زاگرس است که از کوهها کردستان ترکیه در طول مرز عراق ادامه یافته و به کوههای بلوچستان و پاکستان متصل می گردد. این سلسله جبال نیز در نقاطی مانند کوههای البرز صعب العبور بوده و از عمق بیشتری برخوردار و در بعضی نقاط عرض آنها بین 200 تا 250 مایل متغیر است.

(طبقه بندی نشده) شهر شیراز در سلسله جبال زاگرس قرار دارد و شاعرانه ترین شهر ایران می باشد.

مقبره های شعرای شهیری چون سعدی و حافظ در این شهر قرار دارند. در نزدیکی این شهر، شهری بسیار قدیمی و تاریخی قرار دارد که همان تخت جمشید پایتخت سابق امپراطوری پارس می باشد، که در همان جا جشنهای بزرگداشت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی در سال 1971 برگزار گردید. بین او دو سلسله جبال صعب العبور یک دشت خشک بسیار وسیع قرار گرفته که عاری از هرگونه حیات نباتی، حیوانی و انسانی است.

(طبقه بندی نشده) این سرزمین خشک و لم یزرع که در بخش شرقی و مرکزی ایران قرار دارد از ارتفاعی بین 1000 تا 8000 فوت از سطح دریا برخوردار است و با افغانستان و پاکستان هم مرز می باشد.

فلات عظیم کشور در برگیرنده دشت کویر و دشت لوط می باشد. شهر اصفهان درست در لبه این فلات واقع شده و شامل مجموعه ای از مساجد زیبای ایران و بزرگترین کارخانه های نساجی کشور است. بخش اعظم کارهای دستی برنجی و بسیار زیبا در بازار کار بزرگ اصفهان تولید می شود. از نقطه نظر توریستی اصفهان به خاطر مساجد زیبا، سدهای تاریخی و مناظر غیر آن جذابیت بسیار دارد.

(طبقه بندی نشده) از نظر سنتی و از دیر باز، کوهها موانعی دفاعی برای این کشور بوده است. ولی نکته مضحک جالب توجه این است که مهمترین اهداف استراتژیک ایران یعنی تأسیسات تولید، پالایش و صدور نفت کشور در جنوب غربی، در دشتی باز و در خارج از سلسله جبال دفاعی ایران واقع شده اند.

(طبقه بندی نشده) جزایر لاوان و خارک در خلیج فارس مهمترین مناطق ذخیره و صدور فرآورده های نفتی کشور می باشند. شکوه و جلال تاریخی ایران به سرعت با پدیده هایی نو چون خط لوله گاز از خلیج فارس تا شوروی جایگزین می گردد.

مردم، مذهب، فرهنگ

(طبقه بندی نشده) جمعیت ایران 30 میلیون نفر است که اکثر آنها مسلمان یعنی پیرو اسلام می باشند. مسلمانان ایران بیشتر پیرو مذهب تشیع هستند تا مذهب تسنن اسلامی. در ایران مسلمانان عرب، ترک، افغان و پاکستانی نیز زندگی می کنند. اقلیتهای مذهبی عبارتند از مسیحیان، یهودیان و زردشتیها. در ایران معاصر 80000 یهودی زندگی می کنند و یکی از قدیمی ترین جمعیتهای یهودی جهان را تشکیل می دهند.

(طبقه بندی نشده) منشأ اختلاف بین مذاهب تشیع و تسنن اسلامی مناقشه ای بود که پس از درگذشت محمد پیامبر اسلام در مورد تعیین جانشینی وی در گرفت. شیعیان معتقدند که پس از محمد دامادش علی

ص: 705

و سپس گروهی از امامان جانشین وی می شوند و دوازدهمین امام، امام غایب است که از نظرها پنهان شده و روزی باز خواهد گشت.

فرقه تسنن که تمام اعراب متعلق به آن هستند، معتقد است که خلفای منتخب باید عهده دار سمت جانشینی شوند. شیعیان معتقدند که قرآن آنان را چندان مقید نمی سازد، به همین دلیل است که مثلاً در رابطه با مشروبات الکلی انعطاف پذیرتر از اهل تسنن می باشند.

(طبقه بندی نشده) نقش مذهب در حیات ایرانیان بهتر از نقش آن در حیات اکثر غربیها بوده است. از آنجا که عکس العملهای عاطفی و روشنفکرانه در قابل محیطی مادی اغلب به صورت مذهبی فرمول بندی شده، تقریبا تمام حرکتهای مذهبی ایران دارای تأثیرات بسیار شدید اجتماع و سیاسی بوده است.

(طبقه بندی نشده) روحانیت اساسا نیرویی محافظه کار در ایران معاصر است. آنها با برنامه اصلاحاتی شاه و به خصوص با برنامه اصلاحات ارضی و آزادی زنان مخالفت ورزیده اند. حتی قوانین مدنی چون قوانین طلاق که اخیرا وضع شده بر مفاهیم قرانی استوار است.

(طبقه بندی نشده) مشروعیت دودمان حاکمه از این فرضیه نشأت می گیرد که شاه به عنوان نماینده یا نایب امام غایب که در آخرین روزهای عمر جهان به زمین بازمی گردد تا حقیقت، صلح و عدالت را مستقر سازد، بر مردم حکومت می کند.

(طبقه بندی نشده) حدود 3 درصد کل جمعیت کشور را مردم قبایل و بیابانگردی تشکیل می دهند که تا همین اواخر تمام متعلقات خویش را دوبار در سال بر شترها، قاطرها و اشتران بار کرده و به چراگاههای بهتر کوچ می کرده اند. به عنوان بخشی از اصلاحات اخیر، دولت در جهت اسکان این قبایل در روستاها و شهرکها اقداماتی را به عمل آورده است تا بتوانند در آن نقاط به کار پرورش دام، کشاورزی و یا خرده بازرگانی مشغول شوند.

(طبقه بندی نشده) کردها، بختیاریها، قشقاییها، بلوچها ترکمنها مهمترین قبایل مهم کشور می باشند.

همچنین قبایل کوچک دیگری چون لرها، شاهسونها، افشاریها و دیگر عناصر قبیله ای کوچک نیز در این کشور به سر می برند. در میان نامبردگان، کردها و بختیاریها بزرگترین قبایل بوده و به ترتیب شامل دو میلیون و یک میلیون عضو قبیله ای می باشند. به استثناء تلاشی که پس از جنگ جهانی دوم صورت گرفت و خنثی شد، کردها هیچ گاه به صورت ملتی جدا قد علم نکرده اند ولی 3000 سال است که این گروه به صورت نژادی خاص به حیات خویش ادامه داده است. کردهای ایران در منطقه مرزی شمال غربی کشور زندگی می کند.

(طبقه بندی نشده) تفاوت فرهنگ ایران و فرهنگ ما مانند تفاوت میان مذهب آن و مذهب ماست.

گرچه بعضی از جنبه های آن حیرت آور و شگفت انگیز است ولی بعضی از جنبه های دیگر آن بسیار زیبا و باب طبع است. اجازه دهید تنها به طرح چند نکته پرداخته و از بحثی جامع پرهیز نماییم.

(طبقه بندی نشده) از نظر اکثر ایرانیها، غربیها افرادی خونسرد و بی تفاوت و علاقه مند به تنهایی و گوشه گیری و رعایت قوانین می باشند و به وفاداریهای شخصی توجهی ندارند، ولی خود را افرادی صمیمی، سخاوتمند و مهربان می دانند.

(طبقه بندی نشده) ولی آنچه که بیش از همه اذهان آمریکاییان را به خود مشغول می دارد این جامعه حصارکشی شده است، که نفوذ و رخنه به درون آن بسیار دشوار می نماید. در درون این حصارها این افراد

ص: 706

در واحدهایی امن محصور در میان دوستان و اقوام زندگی می کنند و تنها به افرادی که می شناسند اعتماد دارند و آنها را «خودی» یا «یکی از خودمان» می خوانند.

(طبقه بندی نشده) برای ایرانیها رعایت احترام از همان ارزشی برخوردار است که برای خانواده و دوستان قائلند. آنها که در شرق خدمت کرده اند می دانند «آبرو» چقدر اهمیت دارد. اگر به کسی در برابر دیگران ناسزا بگوئید، بدانید که کلماتتان بیش از هر ضربه ای که از شما به او وارد شود او را می آزارد.

اهانت در اینجا واقعا شخص را می آزارد. بعضی ازکلماتی که ممکن است شما حتی به زبان انگلیسی در مورد وی به کار ببرید، حتما از همین تأثیر برخوردار خواهد بود. بنابراین به سادگی نمی توان دریافت که کدام یک از عبارات ممکن است خشم و نفرت آنان را برانگیزد.

(طبقه بندی نشده) و نکته دیگر اینکه اسماء و اشارات نیز در اینجا مملو از معانی جدید می باشد. حتی نشان دادن علامت انگشت شست نیز دارای مفهومی بسیار توهین آمیز می باشد. ایرانیها با استفاده از دستهایشان سخن می گویند. بهتر است قبل از استفاده از دستهای خویش کاربرد زبان را فراگیرید.

(طبقه بندی نشده) علاوه بر انتقاد راههای دیگری نیز برای اهانت به دیگران وجود دارد. مردم طبقات پایین اجتماع همیشه ابتدا به شما سلام می گویند، ولی شما نیز حتما باید با گفتن «سلام» به آنها پاسخ دهید. در ایران، برخواستن در برابر یک فرد همتا و یا والامقامتر که به اتاق وارد می شود، عملی مؤدبانه است. بعضی از زنان نیز در برابر دیگر زنان و یا مردان مسن از جای بر می خیزند. هنگامی که میهمانی خانه شما را ترک می گوید، حتما او را تا خیابان و یا قسمتی از راه مشایعت نمایید، در غیر این صورت چنین تلقی می شود که او را تحقیر کرده اید.

(طبقه بندی نشده) توجه ایرانیها به رعایت احترام منجر به پیدایش خصیصه دیگری می شود که غربیها را بیشتر شگفت زده می کند. آیا می دانستید که در زبان فارسی کلمه ای شدیداللحن تر از «نه» وجود ندارد.

آنها نمی خواهند شما را ناراحت کنند. بنابراین آن چیزی را بر زبان می رانند که فکر می کنند از شنیدن آن خوشحال می شوید. ممکن است ناراحت شوید از اینکه هیچ کس از شما انتقاد نمی کند و حتی یک پاسخ «منفی» مؤدبانه به شما نمی دهند، ولی بدانید که آنها می خواهند با این کار آبروی شما را حفظ کنند.

(طبقه بندی نشده) در ایران با نظام بسیار ظریفی بنام «تعارف» مواجه خواهید شد. بعضی از عبارات مؤدبانه به مذاق تازه واردین خوش می آید و همان گونه که از فراگیری موسیقی و یا کارهای دستی ایرانی خوشحال می شوید از فراگرفتن این عبارات نیز لذت خواهید برد. بطور مثال اگر متوجه شوید که در حالی که ایستاده اید به فردی پشت کرده اید و از او معذرت بخواهید، او نیز در پاسخ خواهد گفت که «گل پشت و رو ندارد». یکی دیگر از موارد مورد نظر تعارف در مورد این است که چه کسی اول باید وارد اتاق شود. نظم تعارف بسیار دقیق است و به تدریج همگان از آن پیروی می کنند. مهمترین یا ارشدترین فرد معمولاً از این امتیاز برخوردار می شود و معمولاً همکاری خارجی نیز دارای چنین رتبه ای است، اما سعی کنید آن را سرسری نگیرید. این کار معمولاً نوعی بی ادبی تلقی می شود. زنان معمولاً در این کارها اولویت دارند.

(طبقه بندی نشده) برای خارجیها «تعارف» بیشتر جنبه چانه زدن دارد و در این کار قدری تفریح و شیطنت مانعی ندارد. لیکن در ورا «تعارفات» سخاوت و میهمان نوازی واقعی و عمیق نهفته است. بنابراین فراگرفتن آن از ارزش خاصی برخوردار است و بی فایده نیست.

(طبقه بندی نشده) ایرانیها می گویند «میهمان حبیب خداست» و هر بیگانه ای که به ایران می آید از

ص: 707

مواهب این میهمان نوازی که به صورت هنری ملی جلوه گر می شود، بهره مند می گردد.

(طبقه بندی نشده) دعوت کننده یا پیشنهاد کننده یک نفر میزبان می شود، که خود یکی از نقشهایی است که ایرانیها با احتیاط بسیار عهده دار آن می شوند. «میهمان کردن» نیز در اینجا بسیار رایج است. در پایان دیدن یک فیلم و یا صرف غذا در رستوران بحث بسیار زیادی آغاز می گردد تا مشخص شود که چه کسی باید هزینه ها را بپردازد. ایرانیها میزبانی را دوست داشته و از مصاحبت با شما لذت می برند.

میهمان نوازی سنتی آن چنان شدید و مهم است که میهمان باید دقت کند که چیزی را به میزبان تحمیل ننماید. مردم نه چندان ثروتمند متحمل هزینه های بسیار می شوند تا بتوانند به میهمانی که به خصوص خارجی باشد، خدمت کنند. هیچ گاه از اشیایی که از آن میزبان شماست تعریف نکنید چون وی ممکن است اصرار نماید که آن را برای خودتان بردارید، ولی شما نیز باید در امتناع از این کار سخت بکوشید.

(طبقه بندی نشده) اکثر ایرانیها ظهرها غذای کاملی صرف می کنند و پس از آن در هوای گرم چرتی می زنند و شب نیز شامی سبک مرکب از نان و کره و پنیر می خورند. ولی وقتی که شما به جایی دعوت می شوید حتما غذای خوبی تهیه می بینند.

(طبقه بندی نشده) در محافل سنتی برای میهمانان فورا چایی می آورند. در محافل مدرن، معمولاً کوکتل آورده می شود. گرچه اکثر زنان تقاضای نوشیدنیهای غیرالکلی خواهند کرد. وقتی که به شما تعارف شد، بدانید که ویسکی بسیار گران است ولی ودکا و آبجو، نه.

(طبقه بندی نشده) به گفته ایرانیها یک سفره رنگین بیش از هر چیز دیگر آنها را خوشحال می کند چون نشانه «برکت» در آن است. در خانه های سنتی سفره ای بر روی قالی اتاق پهن شده و میهمانان در اطراف آن می نشینند. در خانه های امروزی تر غذا به سبک بوفه ای سرو شده و هر یک از میهمانان بشقاب غذای خود را برداشته و در اطراف میز به صرف آن مشغول می شوند و در صورت لزوم غذای بیشتری بر می دارند. در ایران لذت بردن از غذا امری بسیار جدی و حائز اهمیت است. صرف غذا به سرعت و بدون سخن گفتن چندانی صورت می گیرد. قانونی که باید رعایت کرد این است که به محض دریافت غذا به صرف آن مشغول شوید و در عین حال که منتظر دیگران می مانید، نگذارید غذایتان سرد شود. ولی حتی اگر میزبان شما تعارف نمود، فکر نکنید که مجبورید بیش از نیاز خود غذا بخورید. چند چیز دیگر از جمله چایی نوشیده خواهد شد، ولی لازم نیست نگران صرف چایی تا آخرین قطره موجود در فنجان باشید و علاوه بر این می توانید شیرینی و میوه ای را که به شما تعارف می شود قبول کنید ولی مانعی ندارد که آن را کنار گذاشته و دست نزنید.

(طبقه بندی نشده) دعوتها نیز گاهی گیج کننده می شوند چون نظریات رایج در اینجا در مورد زنان تفاوت دارد. «روز» ایرانی از غروب آفتاب شروع می شود بنابراین شب می تواند فاصله بین یک روز و روز بعد باشد. مثلاً، غروب جمعه شاید در برگیرنده شب بین پنجشنبه و جمعه باشد. بهتر است حتما در این مورد سؤال کنید.

(طبقه بندی نشده) در مورد فرهنگ ایرانی مایلم تنها به یک نکته دیگر اشاره کنم. ایرانیها به موروثات خویش بسیار افتخار می کنند. برای آنها شاه و پرچم کشور مایه فخر و مباهات است. ممکن است آنها به انتقاد از دولت و نهادهای دولتی خویش بپردازند، ولی در صورتی که شخص دیگری مبادرت به انجام آن نماید حتما عصبانی خواهند شد. حتی ایماء و اشارات نیز می تواند توهین آمیز تلقی گردد. به نظر من بهتر

ص: 708

است هنگام حضور در جمع ایرانیها، حتما جانب احتیاط را حفظ کنید. چون اگر دیگران به آمریکا بی احترامی کنند خودمان هم ناراحت می شویم. پس چرا آنها این طور نباشند؟

عمران اجتماعی و صنعتی

(طبقه بندی نشده) آنهایی که با تاریخ ایران معاصر آشنا هستند می دانند که اعلیحضرت شاهنشاه، از دیرباز یک برنامه عمرانی برای کشور تهیه دیده است، وی ابتدا این برنامه را در کتاب خویش تحت عنوان مأموریت برای وطنم در سال 1962 بیان نمود. بعدها وی «انقلاب سفید» را اعلام کرد و کتاب دیگری تحت همین عنوان نوشت که حاوی 12 برنامه مهم اصلاحی بود. این برنامه ها که اکنون «انقلاب شاه و مردم» لقب گرفت مبنای تمام اصلاحات اجتماعی کشور را تشکیل می دهد. بیایید مختصرا به بررسی این برنامه بپردازیم.

ستون فقرات همه آنها اصلاحات ارضی بوده و در این برنامه اعلیحضرت پیشگام شده و بخش اعظم زمینهای سلطنتی را میان دهقانان توزیع کرده و از ملاکین غایب خواسته است که زمین را در اختیار دهقانان که در اصل بر روی آنها کار می کنند قرار دهند. اکنون پس از گذشت یک دهه، این برنامه گسترش یافته و شامل تعاونیهای زارعی، برنامه های تأمین وام به منظور خرید تراکتور و کود شیمیایی و یک برنامه نوسازی کلی برای کشاورزی می باشد.

(طبقه بندی نشده) سه برنامه بعدی مرتبط با یکدیگر می باشند، شاید بدانید که در ایران هر زن و مرد جوانی باید در صورت ضرورت خدمت نظام وظیفه را انجام دهد. علاوه نیروهای مسلح سه گانه، مردان و زنان، معمولاً از میان فارغ التحصیلان دبیرستانها دانشگاهها به ارتش فراخوانده شده و پس از گذراندن چند هفته آموزش نظامی به وزارتخانه ای مربوط برای فراگیریهای بیشتر سپرده می شوند و سپس به روستاهای محل مأموریت خویش اعزام می شوند تا بقیه مدت خدمت خویش را در آنجا سپری کنند.

سپاه دانش در روستاها به تشکیل مدارس پرداخته و به جوانان و دیگر مردم روستاها خواندن و نوشتن می آموزند. سپاه بهداشت در روستاها کلینیکهایی را بر پا کرده به تزریق واکسنها پرداخته و آموزش بهداشت را برعهده دارد. سپاه ترویج عمران نیز با احداث خیابان، و مراکز روستایی پرداخته و اجرای دیگر پروژه های مورد نیاز روستاها را عهده دار می شود.

(طبقه بندی نشده) یکی دیگر از جنبه های انقلاب سفید اصلاح قانون انتخابات است. حدود ده سال قبل زنان از حق رأی برخوردار شدند، ولی شاید مهمترین جنبه این برنامه اصلاحی تعیین حوزه های انتخاباتی باشد که براساس آن نمایندگان هر بخش براساس مناطق جغرافیایی و نژادی جمعیت به مجلسین سنا و شورای ملی راه می یابند.

(طبقه بندی نشده) قبل از تولد انقلاب سفید سازمانهای دولتی بسیار کند کار بوده و انجام هیچ کاری از طریق آنها ممکن نبود. حقوق کارمندان دولت مکفی نبود و تنها از طریق انعام دادن کارها صورت می گرفت. اعلیحضرت نه تنها سطح حقوق کارمندان را بالا برده، بلکه برنامه ای تهاجمی را برای بهبود کارایی و آموزش کارگران دولتی مد نظر قرار داده است. تقریبا تمام کارمندان دولتی در یکی از انواع کلاسهای شبانه شرکت می جویند.

(طبقه بندی نشده) تا همین اواخر در روستاها، هیچ گونه سیستم قضایی رسمی وجود نداشت. انقلاب سفید در برگیرنده خانه های اصناف است که قضات آنها انتصابی می باشند و به حل اختلافات می پردازند.

ص: 709

هشت هزارمین خانه اصناف اخیرا در نزدیک رشت افتتاح شد که خود پیشرفت قابل ملاحظه ای در طول یک دهه به شمار می آید.

(طبقه بندی نشده) ایران در تلاش برای ایجاد یک زیر بنای صنعتی است که بتواند با زیر بنای صنعتی کشورهای اروپای غربی به رقابت برخیزد. در آغاز دولت صنایع را سازماندهی کرده و به صورت سرمایه گذاری مشترک با یک کمپانی کاپیتالیستی از کشورهای بیگانه آنان را به راه می اندازد. در صورت موفق شدن صنعت مورد نظر، به ایرانیها اجازه داده خواهد شد که از طریق خرید سهام صنایع در آن سهیم شوند. علاوه بر این در بسیاری از صنایع از انگیزه سهیم شدن در سود کارخانجات استفاده می شود تا به افزایش میزان کارایی و تولید منجر گردد.

(طبقه بندی نشده) در مورد برنامه نوسازی ایران آنچه گفته شد کفایت می کند. تنها کاری که باید بکنید این است که به اطراف خود دقیق شوید، روزنامه ها را بخوانید تا دریابید که احتمالاً هیچ کشور دیگری در جهان وجود ندارد که در زمینه های مختلف چنین پیشرفتی داشته باشد.

(طبقه بندی نشده) اگر بر روی این سرزمین خشک و کویری پرواز کنید، باور نخواهید کرد که تا چند صد سال پیش این سرزمین مملو از درختان بسیار و مراتع فراوان بوده است. برای بازگشت به روزهای وفور نعمت گذشته است که دولت منابع آب، جنگل و مراتع را ملی اعلام کرده و در زمینه جنگلکاری مدیریت جنگلها، بهبود وضع مراتع، توسعه آبیاری و استفاده از آب به عنوان مولد نیروی برق برنامه های جاه طلبانه ای را مد نظر قرار داده است.

(طبقه بندی نشده) همین خود انقلاب شاه و مردم است این انقلابی است واقعی و دولت هر دلار یا ریالی را که به دست می آورد در این زمینه صرف می کند.

(طبقه بندی نشده) احتمالاً جشنهای دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را که در سال 1971 در تخت جمشید برگزار شد به یاد می آورید. بنای شهیاد که اکنون از سمت فرودگاه مهرآباد به صورت دروازه شهر تهران درآمده در بزرگداشت این موقعیت ساخته شده است. شاه از طریق برگزاری این مراسم به جهانیان اعلام کرد که ایران به خانواده ملل مدرن جهان پیوسته است. اعلیحضرت صراحتا اعلام کرده بود که ایران در این بخش از جهان نقش ایجاد کننده ثبات را ایفا خواهد نمود.

توسعه صنعتی

(طبقه بندی نشده) از طریق کاربرد سازنده و مؤثر منابع خویش، ایران به بالاترین رقم نرخ رشد اقتصادی در جهان دست یافته که خود دو برابر نرخ رشد اقتصادی آمریکاست. هزینه زندگی دائما رو به افزایش بوده است لیکن خیلی کمتر از سطح هزینه زندگی در آمریکا می باشد.

(طبقه بندی نشده) طی پنج سال گذشته درآمدهای ایران از منابع عظیم نفتی اش دو برابر شده و از همان طریق هزینه مالی مربوط به 65 درصد از واردات کشور را که سه چهارم آن کالاهای سرمایه ای و مواد خام می باشند تأمین می نماید، تا صنعت ایران بیش از پیش گسترش یابد. یکی از نمونه های بارز توسعه صنعتی سریع، گسترش مداوم تأسیسات ذخیره و صدور نفت در جزایر خارک و لاوان می باشد. یکی از عظیمترین سرمایه گذاریهای ایران، یعنی خط لوله گاز به شوروی، حدود 550 میلیون دلار برای این کشور هزینه در برداشته است. به کمک روسها در اراک یک کارخانه ماشین سازی احداث شده و یک تأسیسات تولیدی

ص: 710

دیگر در رابطه با ماشینهای بافندگی نیز ایجادشده است. در اصفهان یک کارخانه ذوب آهن جدید توسط روسها احداث شده که حدود 300 میلیون دلار هزینه داشته است.

(طبقه بندی نشده) پروژه های دیگر عبارتند از یک کارخانه تراکتورسازی رومانی که سالانه 5000 تراکتور تولید می کند. در اثر موافقتنامه عالی اعتباری با چکسلواکی یک کارخانه تولید ژنراتور، یک کارخانه تولید موتورهای جت توربینی، یک کارخانه سیمان و یک کارخانه قند نیز احداث خواهد شد. در این افزایش تجارت غیرغربی منافع مالی بسیاری نهفته است. بلوک شوروی معمولاً اعتبارات دوازده ساله ای را با نرخ بهره دو و یک و نیم درصد ارائه می کنند: و علاوه بر این در این کار انگیزه های دیگری نهفته است که دول و شرکتهای غربی قادر به رقابت با آن نمی باشند.

(طبقه بندی نشده) همچنین ایران قادر است اعتبارات بلوک شوروی را از طریق فروش گازی که قبلاً به هدر می رفت و یا در هوا سوخته می شد، بازپرداخت نماید. با این وصف، شرکتهای غربی نیز توسعه سریع صنعتی کشور مشارکت دارند. یک کارخانه آمریکایی مولد بخش اعظم لوله های 42 اینچی مخصوص خط لوله گاز کشور به شوروی و همچنین تحقیقات مربوط به کارگذاری آنها بوده است.

(طبقه بندی نشده) فعالیتهای دیگر عبارتند از عملیات عظیم معادن و گسترش مداوم سه کارخانه پتروشیمی آبادان و جزیره خارک در زمینه تولید انرژی برق - کشتی سازی و عملیات کارخانه ای، اسپانیا، آلمان و انگلستان نیز مشارکت دارند.

(طبقه بندی نشده) در بخش کالاهای مصرفی، ایران خود تولید کننده، یخچال، اجاق گاز و رادیو و تلویزیون می باشد. در این زمینه ایستگاه ماهواره زمینی در همدان باعث شده که ایران بتواند، رویدادهای ورزشی را دنبال کرده و قسمتهایی از جشنهای با شکوه سلطنتی سال 1971 را در معرض دید جهانیان قرار دهد. اتوبوس، اتومبیلهای سواری و جیب، کامیون، کامیون سنگین و نیز ماشین آلات کشاورزی از جمله اقلام دیگری است که در ایران تولید می شود.

(طبقه بندی نشده) صنعتگران ایران آثار شیشه ای بسیار ظریف همراه با فرشهای ایرانی دارای شهرت جهانی را که هنوز توسط بسیاری از زنان و مردان کشور بافته می شوند، تولید می کنند. ودکا و دیگر مشروبات الکلی نیز در این جا تولید می شود. یکی از نشانه های ترقی و پیشرفت در کشور این است که در اینجا می توان قایق تفریحی فایبر گلاس ساخت ایران را خریداری نمود.

خطر خارجی

(خیلی محرمانه) علت اصلی تجهیز نظامی ایران در خطر خارجی متصور شاه نهفته است. از دیرباز، شوروی مهمترین عنصری بوده که ایران راتهدید می کرده است. طی جنگ جهانی دوم، روسها مداخله کرده و نیمه شمالی کشور را به تصرف خویش درآوردند. همزمان با این واقعه، انگلیسها نیز وارد معرکه شده و نیمه جنوبی کشور را تحت کنترل درآوردند. این دو قدرت زمانه سعی داشتند با این گونه اعمال یک راه حیاتی تدارکاتی را به سمت شوروی به وجود بیاورند. در خاتمه جنگ آنها توافق کردند که از ایران سریعا خارج شوند. انگلیسیها به قول خود عمل کردند. اما روسها همچنان در بخش تحت سیطره خویش ماندند، وسعی داشتند با منحرف ساختن ساکنین منطقه، یک حکومت دست نشانده را در استانهای شمال غربی ایران روی کار آورند. در نتیجه اعمال فشارهای آمریکا، روسها مجبور به رها کردن طرحهای ارضی خویش

ص: 711

شدند. به یاد داشتن این نکته مهم است که در گذشته ای نه چندان دور حدود نیمی از ایران تحت تصرف و کنترل شوروی قرار داشت. از اواسط دهه 1960 ایران با اتخاذ تدابیری سعی کرده است با ابرقدرت موجود در شمال خویش روابط عادی برقرار سازد. از همان زمان میزان همکاری فنی، اقتصادی و فرهنگی بین دو کشور افزایش چشمگیری پیدا نمود. در نتیجه، ایران کنونی ترسی از حمله شوروی ندارد.

معذالک، شاه همچنان نگران گسترش نفوذ شوروی در سراسر منطقه است.

عراق فعالترین دشمن ایران است

(خیلی محرمانه) از نظر نژادی یک عرب رو در روی یک آریایی قرار گرفته، از نظر مذهبی مسلمانان سنی عراق در مقابل مسلمانان شیعی ایران، از نظر نظامی - تجهیزات و مستشاران روسی در عراق به کار مشغولند در حالی که در ایران تجهیزات و مستشاران آمریکایی. عراق بارها ایران را متهم به ارائه کمک به کردهای شمال عراق کرده و ایران نیز معتقد است که تروریسم شهری ایران الهام گرفته از تحریکات عراق است.

حدود ده سالی است که در طول مرز 800 مایلی عراق و ایران درگیریهایی رخ داده است. بالاخره، اختلاف فلسفه سیاسی دولتین دو کشور مطرح می شود. ایران نمونه بارز یک حکومت باثبات، سنتی و مسئول است، در حالی که رژیم تندرو عربی بغداد دستخوش تجزیه طلبیها است و وضع آن قابل پیش بینی نیست.

(خیلی محرمانه) ایران مهمترین هم پیمان منطقه ای پاکستان است. ایران به کرات خود را متعهدبه حفظ ثبات سیاسی پاکستان نشان داده است. پاکستان که در نتیجه جنگ 1971 با هند ضعیف شده بود، دارای چند اقلیت نژادی است که دائما خطراتی را برایش به وجود می آورند. ایران نیز مانند پاکستان دستخوش مسائل قبیله ای است. در بخش جنوب شرق ایران حدود نیم میلیون نفر اعضای قبیله بلوچ به سر می برند.

قبیله بلوچ بخشهایی از پاکستان و افغانستان را تحت کنترل دارد. گهگاهی نیز برای تجزیه بلوچستان حرکتهایی از آنها سرمی زند.

بلوچستان مفروض نیز قرار است از بخشهایی از ایران، پاکستان و افغانستان کنونی پدیدار شود و با اقیانوس هند هم مرز باشد و در یک نقطه نیز با شوروی تماس خواهد داشت از نظر ایران، این یک مسئله حاد امنیتی داخلی می باشد. هر چند این مسئله هنوز در زیر خاکستر پنهان شده، ولی می تواند یکی از علل تقویت نیروهای ایران در بخش جنوب شرقی کشور باشد.

(خیلی محرمانه ) علاوه بر این ایران نگران آینده کشورهای عرب سنتی واقع در ساحل جنوبی خلیج فارس است. بنا به اعتقاد شاه کویت، عربستان سعودی، و شیخ نشین های متعدد امارات متحده عربی به خاطر پایگاههای ملی نسبتا ضعیف و ثروت سرشار نفت شان اهداف اغواکننده ای برای فرصت طلبان بین المللی محسوب می شوند. براساس اشکال مشابه حکومتی، علاقه مشترک به تولید و صدور نفت و دیگر منافع مشترک منطقه ای، ایران سعی کرده است بین خود و کشورهای عرب حوزه خلیج پل ارتباطی برقرار سازد. شاه تلاش کرده است که به کشورهای عرب نقش رهبریت ایران در امور خلیج فارس را بقبولاند. لیکن کشورهای عرب از دادن این امتیازسرباز زده اند. در اوایل بهار جاری هنگامی که بین عراق و کویت مناقشه مرزی درگرفت. ایران سریعا به کویت پیشنهاد کمک نظامی داد. کویت با سپاسگزاری از پیشنهاد شفاهی به موقع ایران، اعلام داشت که قبول پیشنهاد ایران را ضروری نمی داند. در بخش دیگری از خلیج، سلطان نشین عمان پیشنهاد کمک ایران را پذیرا شد، حدود ده سال است که عمان درگیر یک مبارزه

ص: 712

ضد شورشی علیه عناصر چریکی تندرو می باشد که از چین و شوروی کمکهایی دریافت می دارند. در حال حاضر، یک نیروی ویژه نظامی 300 نفره ایرانی با پشتیبانی هلیکوپترها در کنار نیروهای این سلطان نشین به مبارزه مشغول می باشند.

استراتژی

(خیلی محرمانه) در نتیجه استراتژی شاه در قبال شوروی، می توان گفت که ایران انتظار ندارد که حمله ای از آن سوی مرز صورت پذیرد. ولی در صورت بروز چنین حمله ای، ایران به هیچ وجه نخواهد توانست به تنهایی در برابر آن مقاومت نماید. معذلک نیروهای ایرانی با عقب نشینی به سمت درونی جنوب کشور در پیشروی این حمله تأخیر ایجاد خواهند کرد. این کار توأم با سوزاندن زمینها موجود برای نومید ساختن نیروی مهاجم همراه خواهد بود، تا زمان بیشتری بگذرد و قدرت غربی بتواند راه حلی را تحمیل کرده و یا به مذاکره در مورد آن بپردازد.

(خیلی محرمانه) در صورت بروز درگیری با عراق، احتمالاً شاه سریعا و بدون هیچ گونه مشورتی به جنگ خواهد پرداخت. با الگو قرار دادن کار اسرائیل در سال 1967 نیروی هوایی رعدآسا حمله خواهد کرد تا حوزه های هوایی عراق را خنثی ساخته و از برتری هوایی برخوردار شود. مانورهای نیروی زمینی نیز طوری انجام خواهد شد تا مقداری از قلمرو عراق به تصرف درآمده و حفظ شود و آتش بس در اراضی عراق اجرا گردد. در همین اثنا، نیروی هوایی و دریایی ایران نیز به دفاع از تأسیسات حیاتی نفتی ایران خواهند پرداخت.

(خیلی محرمانه) گرچه مأموریت نیروی دریایی ایران حراست ساحلی و ممانعت از عملیات نفوذی بوده، ولی در حال حاضر مأموریت وسیعتری به آن محول شده است. ظاهرا شاه یک استراتژی جنوبی را فرموله کرده که از طریق آن کشور دارای یک مرز دفاعی دریای عمیق خواهد شد. طراحی جابجایی نیروها، تدارک تسلیحاتی و احداث تأسیسات در جنوب شرقی ایران، همه در حمایت از نظریه در حال اجراست. نیروی دریایی ایران تحت پوشش نیروی هوایی قادر به انجام عملیات آبی خواهد بود. شاه مصمم به حراست از تنگه هرمز یعنی شاهرگ اقتصادی منطقه است. از طریق همین تنگه، روزانه 000/000/20 بشکه نفت در اختیار ملل صنعتی جهان قرار می گیرد. ایران 25 درصد این مقدار نفت را تولید می نماید. حراست از این شاهراه حیاتی برای ادامه حرکت و رشد اقتصادی کشور ضروری است.

(خیلی محرمانه) شاه معتقد است که ایران در آینده نقش مهمی را در اقیانوس هند ایفا خواهد نمود. به تدریج، وی از نیروی دریایی برای به اهتزاز درآوردن پرچم ایران در این منطقه و حراست از خطوط ارتباطی دریایی ایران حتی به طور محدود، استفاده خواهد نمود. شاه با بصیرت قابل ملاحظه ای که دارد در نهایت نوعی «مثلثی» بین ایران، آفریقای جنوبی، استرالیا و سنگاپور به وجود خواهد آورد تا در خدمت منافع آتی ایران در این منطقه درآید.

سازمان دفاعی

(خیلی محرمانه ) تجزیه و تحلیل دستگاه تصمیم گیری نظامی ایران نشان می دهد که شاه فعالانه به عنوان فرمانده کل قوا عمل می کند و قدرت بی چون و چرای خویش را اعمال می نماید. در رده های بعدی پنج نقطه قدرت نظامی

ص: 713

اصلی وجود دارد. یکی از آنها ارتشبد ازهاری رئیس ستاد عالی فرماندهی است که با ستاد مشترک و ساختار نظامی خودمان تا حدودی مشابهت دارد. با این حال ستاد عالی فرماندهی تفاوتهایی نیز دارد.

یعنی فقط مسئول ایجاد هماهنگی است و هیچ نیرویی را تحت کنترل ندارد و فاقد قدرت صدور فرمان است. فرماندهان نیروهای سه گانه، ارتشبد خاتمی (نیروی هوایی) ارتشبد اویسی (نیروهای زمینی) و دریادار عطایی (نیروی دریایی) دیگر نقاط قدرتی هستند که مستقیما با اعلیحضرت مرتبط می باشند.

فرد قدرتمند پنجم معاون وزیر جنگ، طوفانیان ارتشبد نیروی هوایی است که مسئول خرید تمام تجهیزات نظامی خارجی و تولیدات نظامی داخلی اوست. او نیز باید گزارش کار خود را مستقیما به شاه بدهد. بدین ترتیب، تنها در کاخ شاهی است که سیاستهای دفاعی کشور طراحی می گردد، علاوه بر این، این امر سبب می شود تا شاه بتواند نیروهای نظامی را دائما تحت کنترل داشته باشد.

(خیلی محرمانه ) وزیر جنگ مسئول مسائلی حقوقی و بودجه ای نیروهای سه گانه است. وزیر کشور دو نیروی شبه نظامی ایران یعنی نیروی پلیس ملی و ژاندارمری را تحت کنترل دارد. هر دوی این نیروها در زمان جنگ می توانند تحت فرمان مستقیم ارتشبد نیروهای زمینی قرار گیرند. ژاندارمری مسئول حفظ امنیت داخلی، مرزی، کنترل شاهراهها و فعالیتهای ضدقاچاق، و ضدمواد مخدر و سربازگیری است.

پلیس ملی به انجام عملیات عادی پلیسی در شهربانی می پردازد.

توسعه و تجهیزات نیروها، نیروهای زمینی

(خیلی محرمانه) نیروی زمینی با داشتن 180000 نیرو بخش اعظم نیروی انسانی نظامی کشور را به خود اختصاص داده است. این بخش از نیروهای مسلح که با دو قرارگاه لشکر سازماندهی شده، داری واحدهای رزمی مرکب از سه لشکر پیاده، سه لشکر زرهی، و پنج تیپ مستقل شامل یک تیپ هوابرد و نیروی ویژه است.

نیروی زمینی ایران دارای واحدهای پیاده مکانیزه و عناصر پشتیبانی عادی توپخانه نیز می باشد.

واحدهای معمول پشتیبانی رزمی و واحدهای پشتیبانی خدمات رزمی نیز در این نیرو وجود داشته و قادر به اجرای وظایف خویش می باشد. در مراسم سالانه جشن تولد شاه واحدهای نیروی زمینی رژه بسیار تماشایی را در برابر بینندگان اجرا می کنند که قادر به رقابت با واحدهای رژه رونده آمریکایی است.

(خیلی محرمانه) با این حال، بهتر است سطح نیروی کنونی را با سطح پیش بینی شده برای پایان برنامه پنجساله که در سال 1978 خاتمه می یابد مقایسه کنیم. در نیروی زمینی سطح نیروها به مقدار 50 درصد افزایش خواهد یافت. در نتیجه افزایش نسبتا کمی در توان لشکرهای رزمی پدید خواهد آمد و نیروی اضافی برای تقویت این واحدها به صورت واحدهای پشتیبانی سازماندهی می شوند و علاوه بر این جهت تکمیل کادر مورد نیاز هوانیروز ارتش ایران استفاده خواهند شد.

افزایش هفت برابر تعداد هلیکوپترهای این نیرو عظیمترین نوع تجهیز در جهان به شمار می آید.

افزایش شمار تانکهای این نیرو نیز شایان توجه و اهمیت است. شمار پیش بینی شده 1800 تانک شامل 750 تانک چیفتن متوسط و 250 وسیله نقلیه شناسایی رزمی اسکورپیون است که ایران از انگلستان خریداری نموده است. در جدول، آماری در رابطه با توپخانه این نیروها آمده که نشانگر توپهای 155 میلی متری و توپهای خودکششی آن است.

نیروی هوایی

ص: 714

(خیلی محرمانه) این نیرو که منحصرا مجهز به تجهیزات آمریکایی است در میان نیروهای مسلح ایران از نظر تکنولوژیکی پیشرفته ترین و پویاترین آنها محسوب می شود. از زمان آغاز به کار بسیار کم اهمیت در سال 1929 و وضعیت آن در پایان جنگ جهانی دوم که تنها شامل دو اسکادران متروکه و خارج از رده بود، وضع آن در حال حاضر بهبود بسیار یافته است. امروزه، نیروی هوایی تحت رهبری ارتشبد خاتمی مجهز به مدرنترین هواپیماها شده، و از نظر آموزش و انگیزه در سطح بسیار خوبی قرار دارد و قادر است به خوبی از هواپیماهای خویش که شامل اف - 4، اف - 5، سی - 130 و چند هواپیمای خدماتی مختلف است بهره برداری کند.

(خیلی محرمانه )تأسیسات هواپیمایی مدرن احداث شده و نیروی هوایی دارای پایگاههای عملیاتی در مهرآباد، دوشان تپه، دزفول، همدان (وحدتی) و مشهد و نقاط دیگر کشور است. نیروی هوایی در حین پرواز از زبان انگلیسی استفاده می کند و در تهران دارای مدرسه ای مدرن برای تدریس این زبان است.

همسران بسیاری از همکاران ما در همین مرکز به تدریس زبان مشغولند. نیروی هوایی همچنین دارای سایتهای رادار مختلفی است که بسیاری از آنها در نقاط دورافتاده مستقر شده و در شرایط آب و هوایی بسیار سخت فعالیت می کنند.

(خیلی محرمانه) نیروی هوایی نیز مانند نیروی زمینی در نظر دارد طی برنامه پنج ساله بعدی شمار پرسنل خود را به میزان 50 درصد افزایش دهد. سه پایگاه اصلی عملیاتی نیز احداث خواهد شد تا شمار اسکادرانهای عملیاتی دو برابر شود. تقریبا حدود 200 هواپیمای مدرن پیشرفته دیگر در اختیار این نیرو قرار خواهد گرفت. این تعداد شامل بعضی از هواپیماهای آمریکایی بسیار پیشرفته خواهد بود. ایران به اطلاع رسانده است که می خواهد 30 فروند اف - 14 و 50 فروند جت جنگنده اف - 15، شش فروند هواپیما F3- Pشناسایی گشتی نیروی دریایی، شش فروند تانکرC 9 J 3 - 707 و تعدادی هواپیمای پشتیبانی زمینی 10- Aخریداری نماید. نیروی هوایی مسئولیت کل شبکه دفاع هوایی کشور را عهده دار است. تا به حال، از آمریکا شش گردان موشک هاوک پیشرفته و از انگلستان دو گردان موشک راپیرسام خریداری کرده تا بتواند امنیت پایگاههای هوایی، مراکز فرماندهی نظامی و تأسیسات نفتی را تأمین نماید.

سازمان نیروی دریایی ایران

(خیلی محرمانه) با وجود انهدام کامل نیروی دریایی ایران در زمان جنگ جهانی دوم، این نیروگاههای مؤثری برداشته تا به یک نیروی دریایی مدرن تبدیل گردد. تحت فرماندهی دریادار عطایی، این نیرو به دو حوزه شمالی و جنوبی و یک قرارگاه مرکز وقایع در تهران تبدیل شده که قرارگاه تهران به صورت مرکز فرماندهی و فعالیتهای دریای خزر و خلیج فارس عمل کرده و هماهنگی لازم را بین نیروی دریایی و نیروهای دیگر و نیز دیگر آژانسهای دولت ایران پدید می آورد. حوزه شمالی نیروی دریایی در بندر پهلوی واقع شده و در گردانندگی مدرسه سربازان وظیفه، مدرسه دریانوردی، و دیگر مدارس و نیز چند کشتی کوچک را به عهده دارد. دیگر مراکز نیروی دریایی در بندر پهلوی عبارتند از مراکز آموزشی و مراکز سربازگیری در نزدیک شهر رشت.

ص: 715

(خیلی محرمانه) قرارگاه حوزه جنوبی نیروی دریایی در حال انتقال یافتن از خرمشهر در ابتدای خلیج فارس به بندرعباس می باشد. این نیروی دریایی جنوبی در حال حاضر دارای چند ناوشکن، ناوچه های کشتی، ناوهای توپدار گشتی، مین جمع کن 7 تانکر و کشتیهای پشتیبانی لجستیکی و ناوهای گشتی ساحلی می باشد.

(خیلی محرمانه ) با وجود این که نیروی دریایی کوچکترین نیروهای ایران است، ولی رشد قابل ملاحظه ای را تجربه می کند. نیروی دریایی ایران نیز برنامه هایی در دست اقدام دارد تا براساس آنها تعداد پرسنل خود را 50 درصد افزایش دهد و در نظر دارد یک پایگاه جدید در چاه بهار احداث کرده و از آنجا اقیانوس هند را زیر نظر بگیرد و علاوه بر این تأسیسات موجود در بندرعباس و بوشهر را توسعه دهد.

ناوهای جدیدی که در اختیار نیروی دریایی قرار گرفته عبارتند از ناوشکنهای موشک انداز آمریکایی و ناوچه های انگلیسی نیروی دریایی ایران که دارای بزرگترین واحد عملیاتی هاور کرافت در جهان است.

در نظر دارد چهار فروند دیگر از این ماشینها را خریداری نماید. در صورت دریافت هلیکوپترهای مجهز به موشک ضد زیر دریایی، مین جمع کن و غیره توان رزمی هوایی این نیرو نیز گسترش خواهد یافت.

موقعیت نیروها

(خیلی محرمانه) بررسی موقعیت پایگاههای مهم نظامی کشور نشان می دهد که این پایگاهها بیشتر در بخش غربی آن تمرکز یافته اند. ولی طرحهای آتی نشان می دهد که بر احداث پایگاه هر سه نیرو در بخش جنوب شرقی ایران تأکید می گردد.

تاریخ کمک نظامی و هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا

(طبقه بندی نشده) از زمان پیدایش آن در سپتامبر 1941 که یک گروه آمریکایی تشکیل شد تا در برنامه های بده و بستان برای شوروی و خاورمیانه در جنگ جهانی دوم کمک کند، کمک نظامی به ایران اشکال مختلف گرفته است.

(طبقه بندی نشده) یک قرارداد رسمی در نوامبر 1943 منعقد گردید و در اکتبر 1947 مورد تجدیدنظر قرار گرفت و به این ترتیب گروه ارتشی آمریکایی مأمور به ایران به وجود آمد. در ماه می 1950 قرارداد کمک دفاعی دو جانبه که موجب پیدایش هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا در ایران شد. امضا گردید.

در سال 1958 گروههای مختلف گروه ارتشی آمریکایی مأمور به ایران و هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا در این کشور در یکدیگر ادغام شدند. در سال 1965 هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا مجددا سازماندهی شد و سه بخش نیروی زمینی، هوایی و دریایی، یک ستاد مستشاری مشترک و عناصر پشتیبانی و اداری به وجود آمده که بعدا در مورد آنها صحبت خواهیم کرد. مأموریتهای هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا در اسلاید نشان داده شده است. هر ماه با تعدادی از کشورهای دیگر، ایران آن قدر پیشرفت کرده که خود می تواند تجهیزات مورد نیاز خویش را خریداری نماید. کنگره آمریکا نیز در سال 1961 برنامه «فروش نظامی خارجی» را تصویب نمود. برنامه فروش نظامی خارجی از سال 1964 مهمترین منبع خرید تجهیزات آمریکایی مورد نیاز ایران بوده است.

تشکیلات گروه کمک مستشاری نظامی

ص: 716

(طبقه بندی نشده) هیئت کمک مستشاری نظامی در حال حاضر تحت فرمان ارتشبد دول برت (DEVOL BERTT) است که علاوه بر وظایف اصلی اش در زمینه کمک مستشاری نظامی به عنوان نماینده ارشد وزارت دفاع در ایران عمل می کند و هماهنگیهای لازم را میان چند آژانش مربوط به وزارت دفاع پدید می آورد.

(طبقه بندی نشده) پس از سفیر ریچارد هلمز و معاونش دوگلاس ال. هک، ارتشبد برت سومین مقام برجسته آمریکا در ایران است. هیئت کمک مستشاری نظامی دارای تشکیلاتی بسیار ساده است. ستاد مشترک گروه تحت فرمان رئیس ستاد عمل می کند. هیئت کمک مستشاری نظامی علاوه بر ارائه پشتیبانی ستاد از رئیس، در رابطه با همتایان خود در ستادعالی فرماندهی ایران نیز نقش مستشاری ایفا می کند.

(طبقه بندی نشده) در حال حاضر هیئت کمک مستشاری نظامی چیزی حدود 250 پرسنل دارد.

گرچه تعداد آنها کمتر از سالهای قبل است، ولی علت این کاهش در سازماندهی مجدد نهفته است. در سپتامبر 1972 کل بخش پشتیبانی از گروه گرفته شد و به فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا پیوست بنابراین فعالیت پشتیبانی دیگری در تهران صورت نمی گیرد و دولت ایران نیز هزینه این گونه پرسنل را تأمین نمی نماید.

بخش ارتشی

(طبقه بندی نشده) قرارگاههای مستشاری ارتش موقتا در ساختمانی در نزدیک محوطه بخش خلیج واقع شده است.

قرارگاه نیروی زمینی نیز اخیرا به ساختمان جدیدی منتقل شده است. بخش ارتشی تا شش ماه دیگر به محل قرارگاه نیروی زمینی انتقال خواهد یافت. بخش ارتشی در حال حاضر تحت سرپرستی سرتیپ لئوای، سوسک (LEO E. SOUCEK) که خود در تهران دارای ستادی خاص است عمل می کند. شمار قابل ملاحظه ای از پرسنل وی به تیمهای کمکی صحرایی مأمور شده و هر یک از آنها تحت فرماندهی یک سرهنگ بوده و در یکی از دو قرارگاه لشکر ایران به سر می برند از میان این تیمها نیز عناصر یک یا دو نفری به طور موقت یا دائمی به واحدهای ویژه ایرانی یا مدارس بر اساس شرایط جاری مأمور شده اند.

بخش نیروی هوایی

(طبقه بندی نشده) بخش نیروی هوایی در قرارگاههای نیروی هوایی در بخش جنوب شرقی شهر مستقر شده است.

رئیس بخش مستشاری نیروی هوایی سرتیپ والتر دی. درون(WALTER D. DRUEN) می باشد که خود دارای ستاد کوچکی است و در رابطه با فعالیتهای مختلف نیروی هوایی نقش مستشاری را ایفا می کند.

بخش نیروی دریایی

(طبقه بندی نشده) کوچکترین عنصر مستشاری هیئت مستشاری نظامی آمریکا همین بخش است. سرپرستی بخش به عهده سروان رابرت اس. هاروارد است که خود همراه با ستاد کوچکش در قرارگاه نیروی دریایی در تهران مستقر می باشد. بخشی از ستاد مستشاری در حوزه دریای جنوب خلیج فارس یعنی خرمشهر، جزیره خارک و بندرعباس مشغول فعالیت می باشد.

فعالیت پشتیبانی فرماندهی اروپایی

ص: 717

(طبقه بندی نشده) تا پاییز گذشته، هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا نه تنها از خود بلکه از دیگر فعالیتهای وزارت دفاع در ایران پشتیبانی می نمود. یک عنصر کوچک پشتیبانی در این گروه مسئول حسابرسی امور پرسنلی و بخشهای حمل و نقل و تدارکات بود در سپتامبر 1972 این وظایف از هیئت مستشاری گرفته شد و یک گروه پشتیبانی کوچک تحت فرماندهی مستقیم فرماندهی نیروهای آمریکایی در اروپا به وجود آمد.

مسئولیت این گروه در تاریخ 1 ژوئیه 1974 به ارتش آمریکا در اروپا محول خواهد شد.

تیمهای کمک فنی صحرایی

(طبقه بندی نشده) در زمان فرمول بندی برنامه توسعه نظامی ایران، معلوم شد که ایران به کمک تکنیسینهای آمریکایی نیاز خواهد داشت، تا بتواند تجهیزات مدرن آمریکایی را در نیروهای خود به کارگیرد. بالاخره آمریکا موافقت کرد که 550 تکنیسین را به ایران اعزام نمایند. به علت محدودیتهای کنگره، این تعداد پرسنل نمی توانست به صورت حساب هیئت کمک مستشاری اضافه شود. در نتیجه یک فرضیه و سازمان جدید به نام تیم کمک فنی صحرایی پدیدار گشت از نظر سازمانی تیم کمک فنی صحرایی جدای از هیئت کمک مستشاری نظامی عمل کرده و گزارش کار خود را به عناصر فرماندهی نیروهای امریکا در اروپا تسلیم می نماید. رئیس گروه کمک مستشاری نظامی مسئول نظارت، هماهنگ سازی و ارزیابی فعالیتهای این گروه است. تیم کمک فنی صحرایی با هیئت کمک مستشاری نظامی آمریکا از چند نظر تفاوت دارد. هیئت کمک مستشاری دارای وظایف ستادی مداوم است، ولی تیم کمک فنی صحرایی در مورد معرفی و شناساندن تجهیزات نظامی جدید و سیستمهای پشتیبانی مربوط فعالیت می نماید. علاوه بر این، دولت آمریکا بخش اعظم هزینه های هیئت کمک مستشاری نظامی را تقبل و پرداخت می کند. ولی هزینه های مربوط به تیم کمک فنی صحرایی تماما به عهده دولت ایران است، این هزینه ها عبارتند از پرداخت حقوق و مزایای پایه، هزینه سفر، و کل هزینه های سرانه و اداری و نیز هزینه هایی که چندان محسوس نیست مانند پرداخت شهریه فرزندان اعضا تیم و کمک به صندوق بازنشستگی نظمی آمریکا.

(خیلی محرمانه) تفاوت دیگر آنها در موقعیت و مکان استقرار آنهاست. در حالی که اعضای هیئت کمک مستشاری نظامی تماما در منطقه تهران مستقر می باشند. نیمی از پرسنل تیم کمک فنی صحرایی در پایگاههای مختلف نظامی ایران از تبریز در شمال غربی تا کرمانشاه و شیراز و تا بندرعباس در جنوب شرقی مستقر شده اند. در نتیجه فعالیت این تیم موقعیت و قابلیت رؤیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران به طرز چشمگیری افزایش یافته است. با احتساب پرسنل هیئت کمک مستشاری نظامی، تیم کمک فنی صحرایی و گروه پشتیبانی فرماندهی اروپا می توان گفت که حدود 900 موقعیت پرسنلی نظامی در ایران در رابطه با برنامه کمک امنیتی وجود دارد. در حال حاضر بیش از 750 نفر پستهای مزبور را اشغال کرده و در سال مالی جاری نیز تعدادی از پرسنل و تکنیسین فنی بقیه موقعیتهای موجود را پر خواهند کرد.

فروش نظامی خارجی

(خیلی محرمانه) طی گفتگوهای رئیس جمهور نیکسون با اعلیحضرت در تهران در ماه می 1972، آمریکا موافقت نمود که تمام تجهیزات قراردادی تولید شونده توسط صنایع دفاعی آمریکا را در اختیار ایران قرار دهد.

ص: 718

این اسلاید نشان می دهد که ایران تا چه حد از این فرصت استفاده کرده است.

(خیلی محرمانه) با وجودی که دولت ایران قراردادهایی را مستقیما با کمپانیهای آمریکایی منعقد ساخته، ولی ترجیح می دهد بخش اعظم خریدهای خویش را از طریق برنامه فروش نظامی خارجی انجام دهد.

به این ترتیب با اکتساب خدمات میان دوره ای وزارت دفاع آمریکا، شاه می خواهد، مطمئن شود که با ایران در زمینه قراردادهای تجاری منصفانه برخوردار شود. در سالهای قبل، ایران مقداری وام بلاعوض از آمریکادریافت نمود. ولی در حال حاضر تمام حسابهای خود را پرداخت می کند. مبالغ صرف شده به دلار نشان می دهد که بخش اعظم هزینه های ایران در این زمینه صرف خرید هواپیما شده است. خرید سیستم دفاع هوایی موشک هاوک، نشانگر بخش دیگری از این سرمایه گذاری عظیم است. علاوه بر هزینه های سرسام آور مزبور، پیشرفت بعضی از این سیستمهای تسلیحاتی نیز شایان توجه است. علاوه بر این، علاقه شاه به خرید تجهیزات تسلیحاتی پیشرفته همچنان به قوت خود باقی است. در رأس خریدهای ایران می توان از خرید هواپیماهای اف - 14 و اف - 15 نام برد که مبلغی بالغ بر یک میلیارد دلار را شامل می گردد. در نتیجه تجزیه و تحلیل نتایج حاصله از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل می توان گفت که ایران باز هم به خرید بیشتر تسلیحات آمریکایی خواهد پرداخت.

آموزش CONUS719

(خیلی محرمانه ) عامل مهم در تسریع گسترش نیروهای ایرانی جذب پرسنل آموزش دیده و قابل آموزش می باشد.

همراه با برنامه اکتساب تجهیزات نظامی 7 هیئت کمک مستشاری نظامی به تلاشی هماهنگ در زمینه آموزش نیز می پردازد. طی سال مالی گذشته، حدود 1400 دانشجوی ایرانی به آمریکا اعزام شدند تا در 200 دوره مورد نیاز آموزش ببینند. در سال مالی 1974 این تعداد بیش از اینها افزایش خواهد یافت.

بخش اعظم آموزشهایی که به پرسنل نظامی ایران داده می شود در زمینه های بسیار فنی است و تا سالهای بعد میزان نفوذ آمریکا بر نیروهای ایرانی را نشان خواهد داد. به عنوان مثال، اکثر خلبانان ایران در آمریکا دوره دیده اند. علاوه بر این بسیاری از افسران ارشد نیروها نیز دوره هایی را در آمریکا گذرانده اند.

(خیلی محرمانه) بالاخره برای بازدیدکنندگان هیئت کمکی مستشاری نظامی این سؤال پیش می آید که: «در حال حاضر چرا ایران این مقدار عظیم از ثروت ملی خود را صرف نیروهای نظامی خویش می نماید؟ «برای یک خارجی، عاملی چون تهدید خارجی نمی تواند پاسخگوی این سؤال باشد. بنابراین برای درک بهتر مقاصد شاه، لازم است به چند عامل دیگر نیز اشاره شود. اولاً هدف شاه از گسترش نیروی نظامی اش به وجود آوردن یک نیروی مدافع است. بنابه اعتقاد وی، اگر نیروهای کشور بقدر کافی گسترش یافته، نوسازی شوند و آموزش ببینند به تنهایی خواهند توانست مهاجمین را منصرف سازند.

علاوه بر این وی تصور می کند که نیروهایش می توانند شهرت منطقه ای و بین المللی کشور را بالا ببرند.

گذشته از آنچه که گفته شد، تورم نیز فشار قابل ملاحظه ای را به این کشور وارد می آورد. ساده تر بگوییم اگر ایران بخواهد به تجهیز نیروهای نظامی خود ادامه دهد، سرمایه گذاری مربوطه امروز ارزان تر از فردا برایش تمام خواهد شد. علاوه بر این موضوع موجودیت تجهیزات نیز حائز اهمیت است. هم اکنون، شاه می تواند برای دریافت تجهیزات مدرن به آمریکا روی آورد. ولی در عصری که روابط سیاسی دائما رو به

ص: 719

تغییر است، وی مطمئن نیست که این وضع همیشه ادامه خواهد داشت. گذشته از این، شاه به این نتیجه رسیده که آینده شاه بستگی به انطباق موفقیت آمیز تکنولوژی غربی، فرهنگ پارسی دارد تا بتواند کشور را به عرصه «تمدن بزرگ» برساند. او در نظر دارد تغییرات عمده ای در برنامه های نظامی خویش پدید آورده و منابع مالی مربوطه را صرف مدرن سازی جامعه ایران بنماید. بالاخره، یک عنصر روانی تاریخی وجود دارد که در تصمیمات شاه دخیل می باشد. در زمان جنگ جهانی دوم یعنی در دوران زندگی خودش، شاه با قدرتهای خارجی رو به رو بود که کشورش را تصرف کرده و پدرش را از سلطنت خلع نمودند. از این نظر او به نیروهای نظامی اش متکی شده تا مانع از آن شود که نیروهای مهاجم بار دیگر بتوانند شرایطی را به ایران تحمیل نمایند.

(طبقه بندی نشده) در اینجا جلسه توجیهی پایان می یابد و سؤالی ندارید؟

کتاب شصت و یکم

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 720

ص: 721

ص: 722

چقدر برای یک مملکتی عیب است و سرشکستگی که دستش را دراز کند طرف آمریکا که گندم بده، کشکول گداییش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد، چقدر برای ما سرشکستگی دارد. تا این ملت بنای بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست می آورد، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. تا این ملت بنای بر این نگذارد که ما باید همه چیزمان از خودمان باشد، ما باید قطع رابطه اقتصادی، رابطه فرهنگی از خارج بکنیم، فرهنگ از خود ما باید باشد، اقتصاد هم از خود ما باشد. تا این بنا در توده ها نباشد و تا این مغزی که انگلی است و استعماری عوض نشود و باورمان نیاید که ما هم آدم هستیم، نمی توانیم استقلال پیدا کنیم..... مملکتمان هم یک مملکتی است همه چیز هم دارد یک مملکت غنی ای است. و چنان کردند که ما باید در آنجایی که چاههای نفتمان هست گرسنگی بخوریم... می خواستند در محیط نفت مردم گدا باشند تا کارگر ارزان باشد تا بتوانند استعمارشان بکنند.

همه جا را، هرجا را با یک نقشه ای عقب نگه داشتند تا استفاده کنند.

امام خمینی - 21/9/58

معرفی کتاب

به دنبال انتشار کتاب قبل، مجموعه حاضر محتوی 13 سند می باشد که در فاصله زمانی سالهای 1974/1352 تا ژوئن 1978 / خرداد 1359 تهیه گردیده است و چهار موضوع کلی را شامل می گردد :

موضوعات و وقایع سیاسی، اصلاحات اجتماعی - رفاهی، طرز فکر ایرانیان در مورد بیگانگان مقیم ایران و بررسی اوضاع اقتصادی. جهت معرفی کتاب و امکان استفاده راحت تر از موضوعات مورد علاقه، مطالب مندرج در اسناد به صورت اختصار توضیح داده می شود

ص: 723

موضوعات و وقایع سیاسی تحت موضوع فوق دو محور یعنی سیاست خارجی ایران (اسناد شماره 1و2) و سیاست داخلی و وقایع جاری (اسناد شماره 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12) مطرح است.

اولین سند نامه ای است از ریچارد هلمز (سفیر سابق آمریکا در تهران در سالهای حدود 1974 و رئیس پیشین سیا) به عباسعلی خلعتبری وزیر خارجه وقت ایران، که در آن پس از اشاره به روند رو به رشد تبادل اطلاعات طبقه بندی شده بین دولتین و توافق دوجانبه بر سر محرمانه بودن این اطلاعات، پیشنهاد می نماید که یک تفاهم نامه دوجانبه را در رابطه با تبادل اطلاعات طبقه بندی شده که چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم بین دو دولت تبادل می گردد، تأیید نماید. در ادامه سند مواد مختلف این تفاهم نامه تشریح شده و بیان نموده که هرگونه سند، نوشته، نقشه، عکس، طرح، مدل، مشخصات و یا نمونه هایی که چه به صورت شفاهی و چه کتبی، یا به صورت انتقال تجهیزات و مصالح بین دو دولت مبادله می گردد، مشمول این تفاهم نامه قرار می گیرد. همچنین براساس تفاهم نامه به هریک از متخصصین امنیتی دولت مقابل اجازه داده شده هر از چند یک بار به قلمرو کشور طرف مقابل سفرکرده تا با مقامات امنیتی آن در مورد روشها و تسهیلات لازم جهت حراست از اطلاعات طبقه بندی شده تبادل نظر به عمل آورد. در بخش ضمیمه سند اقدامات و روشهای کلی امنیتی در مورد حراست از موارد فوق تشریح شده و در پایان جوابیه خلعتبری مبنی بر تأیید این تفاهم نامه آورده شده است.

سند شماره 2 به تاریخ 9 ژانویه 1975/19 دی 1353 با عنوان دیدار سناتور پرسی شرح مذاکراتی است که بین سناتور پرسی (سناتور آمریکایی)، آموزگار و انصاری (وزرای کابینه هویدا) و لوبرانی (نماینده اسرائیلی) در موضوعات مختلف سیاسی صورت گرفته است که از اهم موضوعات مورد بحث قرار گرفته می توان از مسائل مربوط به موضوع دولت ایران در قبال رویارویی اعراب و اسرائیل، کشور فلسطینیها، آینده عربستان سعودی و آسیب پذیری این رژیم در برابر مخالفتهای داخلی، وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران و موضع مردم در برابر این اوضاع نام برد. تظاهرات 19 دی 1356 قم و تداوم آن به صورت مراسم چهلم شهدای قم در تبریز و سپس برگزاری چهلم شهدای تبریز در دیگر شهرهای ایران از جمله اصفهان و شیراز موضوع مورد بحث در اسناد شماره 6، 7، 8، 11 و 12 می باشد که در آنها همراه با ذکر جزئیات حوادث و وقایع اتفاق افتاده به تحلیل تظاهرات و ریشه های آن پرداخته شده است.

سند شماره 6 توصیف حوادث و تظاهرات تبریز است و سند بعدی با عنوان تحلیلی مقدماتی در ارتباط با آشوب و قیام مردمی در تبریز به ارزیابی و بررسی این حرکت شورآفرین پرداخته است. تعداد مردم و تلفات مکانهای مورد حمله قرار گرفته و میزان خسارات فیزیکی، ماهیت و بافت اجتماعی تظاهرکنندگان، شیوه های اقدام و مقابله جمعیت تظاهرکننده و پلیس، شعارها و انگیزه های تظاهرکنندگان و ارزیابی ریشه های نارضایتی مردم تبریز از جمله موارد مطروحه در این سند است.

چهل روز پس از تظاهرات تبریز، اصفهان شاهد تظاهرات و درگیریهای مداومی به مناسبت چهلم شهدای تبریز می گردد، که احساس ناامنی را در میان جوامع ایران و آمریکایی افزایش داده و موجب رشد بی اعتمادی وسیع در بین مردم نسبت به انگیزه ها و تاکتیکهای دولت می گردد. سند شماره 11 اغتشاشات اصفهان را تشریح کرده و شیوه های مبارزه مردم با حکومت و مقابله حکومت با مردم را طرح و نهایتا تحلیلی نسبتا جامع از پدیده نوظهور چماقداری در اصفهان و پیدایش گروههای به اصطلاح انتقام در

ص: 724

سطح این شهر و ارتباط آنها با مقامات امنیتی و دولتی ارائه می نماید.

سند شماره 12 پس از ذکر توضیحاتی مختصر در مورد حوادث شیراز و تظاهرات مردم آن شهر به مناسبت چهلم شهدای تبریز، روند رو به خشونت در شیراز و نقش نوگرایان و مذهبیون در این روند را به بحث کشیده است. وحدت نوگرایان (دانشگاهیان) و عناصر محافظه کار مذهبی در مقابله با رژیم شاه، نگارنده را به تحلیلی جامع در مورد انگیزه های مختلف و تضادهای اصولی عقیدتی بین دو گروه مذکور کشانده، و نقش فلسفه اسلامی و گرایش به عدالت اجتماعی نهفته در بطن این فلسفه را به عنوان عامل وحدت مطرح کرده است. با توجه به نظریه نگارنده مبنی براینکه نوگرایان در جریان فعالیتهای ضد رژیم دستخوش موج محافظه کاری شده اند، بررسی عوامل دخیل در این امر از دیدگاه تحلیلگر، مطالب درج شده در ادامه سند است که مختصرا می توان به عوامل زیر اشاره کرد: عدم مدرنیزاسیون کامل در کل جامعه ایران، رویگردانی عناصر نوگرا از سیاست در خلال سالهای اخیر، نداشتن تعریف و تصویر واضح از اهداف نوگرایی (به استثناء مارکسیستها)، مشخص بودن چهار چوب اصلی اهداف و جامعه دلخواه از نظر محافظه کاران مذهبی. مطالب انتهایی سند تحلیلی است در مورد نوع و ماهیت مشکلاتی که رژیم شاه از قبل داشته و یا به واسطه گسترش تظاهرات با آن روبرو شده است و به بررسی شیوه های متخذه از سوی رژیم در مقابله یا در جهت خنثی کردن آنها نیز پرداخته است.

گزارشی از برداشتهای عمومی در مورد دولت آموزگار و عملکرد آن در حدود یک سال دوران زمامداری و تأثیر اختلالات اجتماعی و اقتصادی باقیمانده از دولت هویدا بر دولت وی موضوع سند شماره 10 را تشکیل می دهد و نتیجه می گیرد که پس از نه ماه همان نومیدیها یعنی تورم، افزایش قیمتها، کمبودها، نابرابریهای اقتصادی، کاغذ بازیهای دوران قبل از انتصاب آموزگار به جای هویدا هنوز به چشم می خورد که روند رو به رشد واپسگرایانه اقتصادی و سیاستهای غیر واقعگرایانه دولت در قبال ناآرامیهای اجتماعی نیز برشدت آنها افزوده است.

اصلاحات اجتماعی - رفاهی حرکت در جهت رفاه اجتماعی کشور، عنوان سند شماره 3 است که در تاریخ 20 فوریه 1975/1 اسفند 1353 تهیه شده است. شاه و دولت او با صرف درآمدهای عظیم نفتی در پیشگاه ملت هدفشان را به ظاهر برای شروع یک سری برنامه های رفاه اجتماعی که متضمن تندرستی، آموزش و شرایط زندگی بهتر و به ادعای خودشان توزیع عادلانه تر درآمدهای نفتی، نشان می داده اند. این برنامه ها که در این سند مورد بحث قرار گرفته اند، عبارتند از:

آموزش و نیروی انسانی - در این قسمت در مورد بودجه اختصاص یافته برای آموزش، دانشجویان و امکانات رفاهی، آموزش اجباری، تغذیه رایگان، آموزش رایگان، کمبود استاد و معلم و ظرفیت آموزشی ایران و کنفرانس رامسر بحث کرده و سپس به بررسی نیروی کار ماهر و نیمه ماهر نیازهای ایران به افراد متخصص در کلیه زمینه ها و همچنین کارگران فنی و امکان استخدام آنها از خارج می پردازد، و جنبه های مختلف آموزشی جاری در ایران و کیفیت این آموزشها را مورد بررسی قرار می دهد.

اصلاحات پزشکی - از جمله موارد مطروحه، تلاشهای رژیم برای بهبود کیفیت و کمیت امکانات پزشکی در ایران و به ویژه در روستا و مناطق محروم می باشد که به واسطه کمبود پزشک در سطح ایران و

ص: 725

برای رفع این کمبود تسهیلات ویژه ای برای بهیاران و تیمهای امدادی در امر ادامه تحصیل، و امکان دادن اجازه کار برای پزشکان ایران فارغ التحصیل از دانشگاههای خارجی در نظر گرفته می شده است.

وضعیت بیمارستانها، تعداد آنها، کیفیت خدمات درمانی بیمه همگانی و طرحهای دولت برای بهبود این امور از جمله مسائل مطروحه، دیگر است.

مسکن و زمین - بخش مربوط به مسکن بحث جامعی است راجع به سیاستهای دولتی رژیم شاه، نقش بخش خصوصی و دولت در امر خانه سازی و تهیه مسکن برای جامعه ایران و بررسی میزان نیازها و امکانات در حل مشکل مسکن در دنبال آن مروری دارد بر ارتباط افزایش قیمت مسکن و اجاره ها از یک سو و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر. سیاستهای دولت منجمله اقدامات مجلس و لوایح ضد زمینخواری نیز تشریح شده است.

سازمان کشاورزان ایران - شاه به واسطه اهدافی که از اجرای اصطلاحات ارضی در سر داشت (این اهداف مغایر با اهداف تبلیغ شده از سوی رژیم بود) موجب گردید که زمینهای واگذار شده به کشاورزان یارها شوند و یا به مرور زمان تقسیم گردند. همچنین عدم دسترسی کشاورزان به امکانات و وسایل لازم برای کار و فقدان سرمایه امکان استفاده صحیح از زمین را از آنان گرفته بود، بدین جهت دولت سیستم تعاونی و شرکتهای سهامی زارعی را با بهانه دگرگون نمودن متدهای سنتی کشاورزی و بازاریابی از طریق گروه بندی و سازماندهی دهقانان، ایجاد کرد. سیاست مذکور اهداف آن و نتایج حاصل از اجرای این سیاست مطلب مورد بحث در این بخش از سند است. در مورد وزارت جدیدالتأسیس (1974) رفاه اجتماعی، وظایف، نیازها و کمبودهای آن مطالبی آورده شده و در پایان افزایش درآمد نفتی و بالا رفتن سطح انتظارات مردم، ساختار سنتی و سیاسی جامعه ایران، فساد و قوم و خویش بازی و مشکل انجام اصلاحات در ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

طرز فکر ایرانیان در مورد بیگانگان مقیم ایران سند شماره 5 در واقع مجموع 26 مصاحبه و یک نتیجه گیری است که به واسطه اشتراک موضوع به عنوان یک سند ارائه گردیده است. به دنبال گسترش روابط ایران و آمریکا و سود حاصله برای آمریکا، مستشاران نظامی و فنی، پرسنل تجاری و بازرگانی و کلاً سیل آمریکاییها برای پرکردن جیبهای خود و خزائن کشورشان به ایران سرازیر شدند. افزایش قیمت نفت در سال 1973 این روند را رشدی چند برابر بخشید به نحوی که تعداد آمریکاییها در سال 1976 به حدود 20 هزار نفر رسید و سفارت پیش بینی تا چند برابر شدن آنها را در سالهای آتی می کرد. رشد آگاهی ملت به واسطه ستمی که بر آنها می رفت و غارت ثروت مملکت و برباد رفتن استقلال و حیثیت فرهنگی کشور، آمریکاییها و طراحان آمریکایی را متوجه کرد که آخرالامر تپشها، ناله و ناله ها فریاد خواهد شد و فریادها گلوله، و اولین گلوله قلب آنان را نشانه خواهد گرفت. بدین جهت سفارت آمریکا در تهران برای سنجش و ارزیابی عقاید و آراء مردم به صورت نظرخواهی به طرح سه سؤال کلی پرداخت و در گفتگوهای خود با افراد مصاحبه شونده در پی جواب برآمد. هرسه سؤال به نحوی در جستجوی ارزیابی میزان خطری بودند که افراد و منافع آنان را مورد تهدید قرار می داد. البته باید توجه داشت که این سه سؤال به فرمهای گوناگون و همراه با حواشی و جزئیات مطرح می گردیده است. سؤالات مطرح شده پیرامون مطالب زیر است:

ص: 726

1- آگاهی از تعداد خارجیهای مقیم ایران و میزان تغییر آنها در دو یا سه سال گذشته.

(سؤالات جنبی: خارجیها را چگونه می شناسید؟ آیا می توانید ملیت یک خارجی به ویژه یک آمریکایی را در میان خارجیهای دیگر بشناسید و براساس چه مشخصات و ویژگیهایی؟ نظرتان راجع به افزایش خارجیهای در سالهای آینده چیست؟) 2- تأثیرات ناشی از حضور بیگانگان در ایران.

(سؤالات جنبی : تا چه حد از تسهیلات ویژه آمریکاییان در ایران خبر دارید؟ راجع به برنامه های انگلیس رادیو و تلویزیون ایران و کانال آمریکا نظرتان چیست؟ درباره افزایش اجاره بهای منازل و تأثیرات آمریکاییان در این باب چه نظری دارید؟ برخوردهای اخلاقی و اجتماعی آمریکاییان را چگونه ارزیابی می کنید؟ تأثیر مصرف آمریکاییها در مایحتاج عمومی و کمبود آنها را چگونه می بینید تأثیرات فرهنگی ناشی از حضور آمریکاییها بر نسل جوان ایران را چگونه می بینید؟) 3- ایجاد محلهای ویژه جهت سکونت خارجیان (سؤالات جنبی : جدا کردن محل زندگی نظامیان آمریکایی چه نتایجی دارد؟ جدا کردن آمریکاییان و ایجاد محلهای خاص برای آنها در شهرهای بزرگ چه عواقبی دارد؟) لازم به ذکر است اکثر افرادی که مورد سؤال قرار گرفته اند عناصر و مهره های اجرائی یا فرهنگی رژیم بوده اند که با توجه به بافت فکری فرهنگی آنها و اینکه اکثرا تحصیلات غربی داشته اند، امکان یک نتیجه گیری مطلوب و دقیق از این نظرخواهی را از طراحان این امر گرفته بودند.

بررسی اوضاع اقتصادی موضوع مورد بحث در اسناد 4 و 13 مسائل اقتصادی و اقتصادی سیاسی ایران است. سند شماره 4 یک تحلیل اقتصادی سیاسی جامع است که در سال 1354 - 1975 توسط افسر توسعه اقتصادی مالی سفارت تهیه گردیده و سعی نگارنده بر آن بوده که عوامل سیاسی و اقتصادی را ترکیب نموده و با توجه به پیش بینی دورنمایی روشن برای اقتصاد ایران، نقش و دخالت روبه تزاید آمریکا در ایران را چندان مطلوب جلوه گر نسازد. به واسطه جامعیت سند وتراکم مطالب مورد بحث، رئوس مطالب به صورت فهرست وار ذکر می گردد :

اقتصاد داخلی - تولید ناخالص سرانه ایران، نفت و نقش آن در اقتصاد داخلی، تحلیل فقر در ایران، موقعیت اقتصادی ایران در جهان سوم و رو به رشد، طرحهای توسعه صنعتی، اقتصاد ایران بدون نفت، سازمان برنامه و بودجه و اهمیت برنامه ریزی، مشکلات عمده اقتصاد ایران (کمبود بنادر و شبکه حمل و نقل، کمبود پرسنل ماهر، وضع اسفناک کشاورزی)، مصرف زدگی و تنوع در مصرف مواد غذایی، تورم و اقدامات ضد تورمی دولت، تضاد بین رشد اقتصادی و سیستم استبدادی سیاسی، پیش بینی آینده اقتصادی ایران.

روابط اقتصادی خارجی - موقعیت ایران در اقتصاد جهان، افزایش قیمت نفت و دیدگاههای ایران و آمریکا در این مورد، روابط آمریکا با ایران (تأمین تسلیحات و تجهیزات و مستشاران نظامی، روابط تجاری و تأمین غلات و ماشین آلات، ارائه مشاوره های فنی، سرمایه گذاری و رونق شرکتهای تجاری آمریکا در ایران)، عواقب سیاسی ناشی از درگیری آمریکا در سیاست نظامی و اقتصادی ایران، نظارت

ص: 727

نگارنده در مورد روابط و کیفیت آنها با ایران، رفتار ایران در قبال نظام مالی بین المللی و بررسی قرضه ها و بدهیهای ایران، تناقضات سیاسی (عوامل مورد اختلاف در روابط دوجانبه، تفاهمات سیاسی)، تشریح وضعیت سیاسی ایران در گذشته، حال و آینده، تضاد بین روند نوگرایی و مدرنیزاسیون و ساختار استبدادی حاکمیت، پیش بینی آینده سیاسی ایران. اهرمهای احتمالی جهت نفوذ آمریکا - تحلیل نیازهای ایران به آمریکا و برعکس، نیازهای ایران (تسلیحات، نیروهای فنی و نظامی، مشاوره، غلات، ماشین آلات....)، نیازهای آمریکا (نفت، بازار ایران، موقعیت اطلاعاتی و استراتژیک ایران)، اهداف و نیات در اعمال فشار بر ایران (اتخاذ مواضع متعادل در قیمت گذاری نفت)، اهرمهای فشار آمریکا (تسلیحات نظامی، غلات....)، وضعیت نظامی ایران از نظر تجهیزات.

آخرین سند یک بررسی صرفا اقتصادی است که با ارائه آمار و ارقام به صورت جداول و توضیحات وضعیت اقتصادی ایران را در زمینه های زیر مورد مرور قرار می دهد : تجارت خارجی ایران (صادرات شامل خدمات و کالاهای نفتی و غیرنفتی، واردات شامل خدمات و کالاهای نظامی و غیرنظامی)، صادرات نفتی ایران در سالهای 1976 و 1977 (به کشورهای طرف قرارداد)، موافقتنامه ها و محموله های نظامی (از کشورهای کمونیستی و غربی غیر از آمریکا)، گزارش تحلیلی تسلیحاتی برنامه فروشهای نظامی خارجی به ایران در سالهای 74 تا 77 (53 تا 56) و گزارش تحلیلی تسلیحاتی محوله فروشهای نظامی خارجی به ایران در سال 74 تا 1977.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1366

نامه هلمز به عباسعلی خلعتبری

ص: 728

سند شماره (1) وزیر امور خارجه ایرانتهران، 28 مه 1974 - 7 خرداد 1353 عباسعلی خلعتبری حضرت مستطاب:

مفتخرا در اینجا به روند رو به رشد تبادل اطلاعات طبقه بندی شده بین دولتین ما اشاره می نماید.

همان گونه که در روابط دیپلماتیک معمول است، این اطلاعات به طور محرمانه مبادله گردیده و توافق بر این است که محرمانه بودن آنها حتما رعایت گردد. این اصل در زمینه قوانین و مقررات داخلی در حراست از اسرار نظامی و دولتی منعکس و در بسیاری از قراردادهای دو و یا چند جانبه نیز گنجانده شده است.

بنا به اعتقاد دولت آمریکا اطلاع از اصول حاکم بر تبادل این اخبار بسیار شایسته است، تا تبادل این گونه اطلاعات بین دو دولت ما با سهولت بیشتری انجام گیرد. به همین علت اینجانب افتخار دارد که تأیید یک تفاهم نامه دوجانبه را در رابطه با تبادل اطلاعات طبقه بندی شده که چه به طور مستقیم و چه به طور غیرمستقیم بین دو دولت ما صورت می گیرد، پیشنهاد نماید، به این ترتیب که دریافت کنندگان اطلاعات مزبور :

الف : بدون تأیید دولت مربوطه، اطلاعات را در اختیار دولت ثالثی قرار نخواهند داد ؛ ب : تلاش خواهند کرد تا اطلاعات دریافتی را طبق طبقه بندی دولت منتشرکننده تحت حفاظت خویش قرار دهند؛ ج : این اطلاعات را برای مقصود دیگری جز آنچه که بیان شده به کار نبردند؛ و د : به حقوقی خاص مانند حق ثبت، حق طبع و نشر و تبادل اسرار که در این اطلاعات گنجانده شده، احترام بگذارند.

به منظور تصریح این قرار داد باید گفته شود که منظور و مقصود از این اطلاعات، هرگونه سند، نوشته، نقشه، عکس، طرح، مدل، مشخصات و یا طرح و نمونه هایی است که چه به صورت شفاهی یا بصری، یا کتبی و یا به صورت انتقال تجهیزات و مصالح بین دو دولت مبادله می گردد. این اصول در رابطه با دولت آمریکا به اطلاعاتی اطلاق می گردد که توسط همین دولت با طبقه بندیهای خیلی محرمانه، سرّی و یا خیلی سرّی مشخص شده و یا به اطلاعاتی مربوط می شود که توسط دولت شما و براساس همان قرارداد مبادله می شوند، ولی این قرارداد در مورد اطلاعاتی که تبادل آنها به قراردادهای خاصی نیازمند می باشد، کاربردی ندارد.

این تفاهم نامه در مورد تمام اطلاعات مبادله شده بین تمام سازمانها و مقامات معتبر بین دو دولت چه در پایتختهای دو کشور و چه در کنفرانسهای بین المللی یا نقاط دیگر، کاربرد دارد. و انعقاد هرگونه قرارداد دیگری بین دولت ما و یا سازمانهای تابعه آنها در رابطه با تبادل این گونه اطلاعات، تا جایی که با محتوای این قرارداد مغایر نباشد، تحت تأثیر این تفاهم نامه واقع نخواهد شد. جزئیات مربوط به کانالهای ارتباطی و کاربرد اصول فوق در نتیجه مذاکرات فنی بین سازمانهای ذی ربط دولتین مشخص خواهد کردید.

هریک از دولتین به متخصصین امنیتی دولت مقابل اجازه خواهد داد، که هر از چند یک بار به قلمرو آن سفرکرده تا با مقامات امنیتی آن در مورد روشها و تسهیلات لازم جهت حراست از اطلاعات طبقه بندی شده که توسط دولت مقابل در اختیار آن قرار گرفته تبادل نظر به عمل آورد، و تسحیلاتی در اختیار این

ص: 729

افراد متخصص قرار خواهد داد، تا آنها مشخص نمایند که آیا از این گونه اطلاعات حراست کافی به عمل می آید یا خیر. پس از شناخت این واقعیت که حراست از اطلاعات طبقه بندی شده به خصوص در زمینه تحقیق و توسعه و تولید تجهیزات دفاعی نقش مهمی در امنیت ملی دو کشور دارد، مراحل و روش کلی حراست از این اطلاعات در ضمیمه همین نوشتار درج خواهد شد. در صورتی که دولت متبوع شما با مطالب فوق موافقت دارد، پیشنهاد می کنم که این یادداشت و پاسخ شما به آن پس از مشخص شدن نوع اطلاعاتی که بنا به میل دولت شما باید تحت پوشش این موافقتنامه واقع شود. از تاریخ پاسخ شما به صورت موافقتنامه مورد نظر تلقی گردد.

امیدوار است عالیجناب احترامات گرم و صمیمانه مرا بپذیرند.ریچارد هلمز سفیر آمریکا

ضمیمه مربوط به روشها و اقدامات کلی امنیتی

1- اطلاعات رسمی دارای طبقه بندی امنیتی که توسط هر یک از دولتین ما و یا بر اساس توافقنامه بین این دو دولت مشخص شود و یکی از دولتین در اختیار دولت، دیگر و از طریق کانالهای دولتی قرار می دهد، توسط مقامات ذی صلاح دولت دریافت کننده از یک طبقه بندی خاص دیگر برخوردار می گردد، تا میزان حراستی که از آن اطلاعات به عمل می آید معادل یا بیش از طبقه بندی مورد نظر دولت دهنده باشد.

2- دولت دریافت کننده، اطلاعات را برای هیچ مقصود دیگری مگر هدف انتشار آن به کارنخواهد برد و این اطلاعات را بدون رضایت دولت دهنده در اختیار دولت ثالثی قرار نخواهد داد.

3- در رابطه با اطلاعات ارائه شده در زمینه قرار دادهای منعقده بین هریک از دولتین، سازمانها بخش خصوصی و یا افراد تابعه آن با دولت کشوری که قرارداد در قلمرو آن قابل اجراست مسئولیت اقدامات امنیتی لازم را جهت حراست از این گونه اطلاعات که دارای طبقه بندی شده بر طبق معیارها و شرایط مشخص شده توسط آن دولت در زمینه مفاد قرار داد و اطلاعات مورد استفاده از طبقه بندی امنیتی، عهده دار می گردد. قبل از انتشار این گونه اطلاعات طبقه بندی خیلی محرمانه یا مهمتر است، به پیمانکار یا پیمانکار احتمالی، دولتی که در نظر دارد آن اطلاعات را واگذار نماید باید قبلاً تضمین کند که آن پیمانکار یا پیمانکار احتمالی و تسهیلات آن توان کافی جهت حراست از اطلاعات طبقه بندی شده را دارد، در این رابطه مجوز خاصی را ارائه خواهد نمود و مجوزهای خاص امنیتی را برای افرادی که وظیفه شان دسترسی داشتن به این اطلاعات طبقه بندی شده است را صادر خواهد نمود.

4- دولت دریافت کننده نیز موظف به انجام وظایف زیر است :

الف: حصول اطمینان از این امر که تمام اشخاص دارای امکان دسترسی به این اطلاعات طبقه بندی شده از مسئولیتهای خود در حراست از این اطلاعات بر طبق قوانین مربوطه مطلع می باشند.

ب: بازرسیهای امنیتی را در مورد تسهیلاتی که در نتیجه اجراء قرارداد با این اطلاعات طبقه بندی شده سرو کار دارند به مرحله اجراء درآورد.

ج: حصول اطمینان از این امر که وجود این گونه اطلاعات در تسهیلات ذکر شده در پاراگراف فرعی ب تنها مورد استفاده اشخاصی قرار خواهد گرفت، که برای اجراء اهداف رسمی نیازمند آن می باشند. در این

ص: 730

رابطه درخواست مجوز ورود به این گونه تسهیلات در صورت نیاز به دسترسی داشتن به این گونه اطلاعات، توسط سازمان دولت مقابل تسلیم سازمان دولتی ذی ربط خواهد شد، و در این درخواست به مجوز امنیتی و رتبه رسمی بازدیدکننده و ضرورت بازدید نیز اشاره خواهد شد. برای بازدیدهای طویل المدت تر نیز می توان مجوزهای مناسب صادر نمود. دولت دریافت کننده درخواست بازدید موظف است که به پیمانکار مربوطه اطلاع داده و آن را در جریان بازدید مورد قبول خویش قرار دهد.

5- هزینه های متحمل شده در اجراء تحقیقات امنیتی و بازرسیهای لازم از این پس بازپرداخت نخواهد شد.

6- اطلاعات و تجهیزات طبقه بندی شده تنها بر اساس دولت به دولت انتقال خواهد یافت.

7- دولت دریافت کننده تجهیزات تولید شده براساس قرارداد موجود در قلمرو دولت دیگر در جهت حراست از اطلاعات طبقه بندی شده همان اقداماتی را معمول دارد که در حراست از اطلاعات طبقه بندی شده خود انجام می دهد.

وزارت خارجه شاهنشاهی ایران شماره: 18/2515تهران، 6 ژوئن 1974

جوابیه خلعتبری به سفیر هلمز

آقای سفیر:

افتخار دارد به یادداشت شماره 370 مورخ 28 می 1974 شما و ضمیمه آن اشاره کند که پیشنهاد می نماید اطلاعات طبقه بندی شده مبادله شده بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت آمریکا تابع بعضی از اصول امنیتی مورد توافق و مشخص شده در آن باشد.

در اینجا با کمال افتخار اعلام می دارد که دولت شاهنشاهی ایران با پیشنهاد مندرج در یادداشت فوق الذکر و ضمیمه آن موافقت خویش را اعلام می نماید. در رابطه با اطلاعاتی که از سوی دولت ایران ارائه می گردد، اصول و روشهای مطروحه شامل تمام اطلاعات دارای طبقه بندی محرمانه، خیلی محرمانه، سرّی و خیلی سرّی می باشد، مگر آن که در مورد این گونه اطلاعات توافق خاص دیگری به عمل آید.

برطبق پیشنهاد مطروحه در یادداشت شما، بدین وسیله موافقت می نماید که یادداشت شماره 37 مورخ 28 می 1971 شما و ضمیمه آن و این پاسخ از همین تاریخ به صورت قراردادی بین دو دولت ما تلقی گردد. با استفاده از این فرصت احترامات بی شائبه خود را تقدیم می دارد.

عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه ایران

دیدار سناتور پرسی و موضوعات سیاسی

سند شماره (2) تاریخ : 9 ژانویه 1975 - 19 دی 1353طبقه بندی : خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا در تهران به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی.

عطف به : تهران 169 (کتبی) موضوع : دیدار سناتور پرسی: موضوعات سیاسی 1- سناتور پرسی در تماسهای جداگانه ای با آموزگار و انصاری وزرای کابینه و نماینده اسرائیل،

ص: 731

لوبرانی در مسائل زیر با آنان تبادل نظر نمود. این گزارش از مرحله تصویب و تأیید نگذشته و ممکن است از طرف سناتور مورد تجدید نظر واقع گردد.

- موضع دولت ایران در قبال رویارویی اعراب و اسرائیل

هر سه موافق بوده و یا مسلم می دانستند که موضع ایران اساسا تغییری نکرده یعنی، ایران به اعراب برای مقابله با اسرائیل کمک نظامی نخواهد نمود و در تحریم نفتی بر علیه اسرائیل شرکت نخواهد جست.

لوبرانی معتقد است که ایران در صدد جلب حمایت اعراب، به خصوص مصر در رابطه با مشکلات بین ایران و عراق است تا موقعیت خویش را در خلیج تحکیم بخشد. وی افزود همکاریهای نهانی با اسرائیل علیرغم حساسیتهای سیاسی موجود ادامه دارد.

- کشور فلسطینیها

آموزگار و انصاری بر این عقیده بودند که پیشنهاد تشکیل یک کشور فلسطینی ضروری و حیاتی است. هر دو در مورد مکان و چگونگی تشکیل این کشور فلسطینی به طرز ابهام آمیزی سخن می گفتند، ولی امیدوار بودند که برای حفظ موقعیت حسین اقدامی به عمل آید. لوبرانی معتقد بود که حسین خود را برای نمایش قدرتی با فلسطینیها آماده می کند و شاه قصد دارد که امکانات حسین را قبل از دیدار با سادات، ارزیابی کند.

- آینده عربستان سعودی

آموزگار و لوبرانی احساس می کنند که دولت عربستان سعودی بسیار آسیب پذیر بوده و به احتمال قوی یک رژیم ضد غربی مانند رژیم قذافی جای آن را خواهد گرفت. آموزگار معتقد بود که تشکیل کشورهای کوچک در خلیج فارس اشتباهی عظیم بوده و گفت که این امارات باید خود را در یک تمامیت بزرگتر سازماندهی کنند. هم او و هم لوبرانی معتقدند که یک کشور فلسطینی فشار زیادی را بر روی کشورهای شبه جزیرها اعمال خواهد نمود. لوبرانی معتقد است که در صورتی که تغییرات سیاسی منافع دولت ایران را به خطر اندازد ایران در آن سوی خلیج به مداخله خواهد پرداخت.

- عکس العمل مردم ایران

انصاری دوران فعلی را دورانی حساس توصیف کرد که ناشی از سطح چشمداشتهای شخصی ایرانیان به منافع حاصله از نفت است و فشارهای تورم زای ناشی از تزریق مقادیر زیادی پول به جدید در اقتصاد.

آموزگار مسائل دولت ایران را با لحن تندتری بیان کرد و در این زمینه از موانع فیزیکی و پرسنلی موجود در راه پیشرفت و این واقعیت که سطح درآمدها در مناطق شهری هفت برابر مناطق روستایی است، سخن گفت. انصاری اظهار داشت که دولت ایران با دقت بسیار به اداره امور مربوط به اوضاع جاری پرداخته است. هم او و هم آموزگار معتقدند که دولت ایران در رابطه با تأمین سوبسید کالاهای اساسی به منظور مهار تورم (که میزان این تورم هم اکنون به گفته انصاری 12 درصد است) و ارائه خدمات اجتماعی عملکردی منطقی و معقول داشته است. هردو برسر این موضوع اتفاق نظر داشتند که دانشجویان و دیگران

ص: 732

نسبت به برنامه جدید کمکهای خارجی ایران در زمانی که نیازهای داخلی برآورده نشده، معترض هستند.

هر دو معتقد بودند که دولت ایران مردم این کشور را قانع ساخته که در این کار منافع بیشتری نهفته است.

نقطه نظرهای لوبرانی چندان مثبت و خوش بینانه نبود. او از این بیم داشت که خود بزرگ بینی شاه ممکن است باعث شود که وی دست به اجرای نوعی از برنامه های اجتماعی و یا اقتصادی بزند که زیردستان وی احتمالاً نتوانند آنان را اداره کرده، و بدین وسیله موجب دلسردی و ناامیدی مردم شود. لوبرانی همچنین از اختلاف درآمد و نفوذ ارتجاعی عناصر مذهبی ابراز نگرانی می کرد. آموزگار تصور می کرد که قدرت مذهبیون رو به زوال است. خلاصه اینکه هر سه نفر اوضاع داخلی را برخلاف آنچه که ترسیم می گردد، نوید بخش توصیف نمی کردند.میکلوس

حرکت در جهت رفاه اجتماعی کشور

سند شماره (3) تاریخ: 20 فوریه 1975 - 1 اسفند 1353طبقه بندی : خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت خارجه - واشنگتن موضوع: حرکت در جهت رفاه اجتماعی کشور خلاصه:

شاه و دولت او با صرف درآمدهای وسیع و فزاینده نفتی هدفشان را برای شروع یک سری برنامه های رفاه اجتماعی که متضمن تندرستی بهتر، آموزش بهتر و شرایط بهتر زندگی برای مردم ایران و برای اطمینان یافتن از توزیع عادلانه تر درآمدهای نفتی می باشد، نشان داده اند. این برنامه های بزرگ شامل اصلاحات عظیم احتمالی در آموزش و تربیت نیروی انسانی، خدمات درمانی، مسکن، استفاده از زمین، سازمان کشاورزان ایران و رفاه و بیمه اجتماعی که در این گزارش مورد توجه قرار گرفته اندژ می باشد.

گزارش تکمیلی دیگری که در دست تهیه است، پیشرفت انقلاب شاه و ملت را در جزئیات مورد بحث قرار می دهد. فهم این برنامه مستلزم سالهای زیاد و به وجود آوردن زیرسازی و کارشناسی کامل که ایران مثل اغلب کشورهای دیگر در حال توسعه فعلاً فاقد آن است، می باشد. موفقیت ایران در پیدا کردن راههایی برای انجام این اصلاحات عظیم اجتماعی برای توسعه و ثبات مستمر ملی حیاتی است.

- آموزش و نیروی انسانی

در محدوده کلی توسعه ملی و رفاه اجتماعی به نظر می رسد که دولت ایران در حال حاضر توجه بیشتری به مشکلات آموزش و تربیت و به کارگیری نیروی انسانی نسبت به دیگر موضوعات معطوف می دارد. برنامه تجدید نظر شده پنجم 130 میلیارد ریال (حدودا 9/1 میلیارد دلار) برای آموزش و پرورش اختصاص داده است که شامل 20 میلیارد ریال (حدودا 297 میلیون دلار) تنها برای برنامه آموزش ابتدایی رایگان می باشد. رقم 9/1 میلیارد دلار با وجود جالب توجه بودن، فقط نشان دهنده 4/2% افزایش و تشخیص عدم توانایی سیستم آموزشی ایران برای جذب مبلغ بیشتر می باشد. از 000/124 دانشجوی ایرانی که در حال حاضر در دانشگاهها هستند، تقریبا 000/41 نفر از دولت کمک دریافت می دارند. شورای هماهنگی امور دانشجویان تحت نظارت نخست وزیر اخیرا یک صندوق برای کمک به دانشجویان ایرانی خارج از کشور تأسیس نموده است و سازمان جدیدالتأسیس دانشجویان در

ص: 733

وزارت علوم و آموزش عالی به فارغ التحصیلان برای گرفتن شغل در آینده کمک خواهد نمود، درجات تحصیلی خارجی را ارزیابی خواهد نمود و فعالیتهای مختلف آموزشی در سطح دانشگاه را سرپرستی خواهد کرد. تعداد 000/40 دانشجو و دانش آموز داوطلب در یک طرح 24 میلیون دلاری توسعه در تابستان در مناطق روستایی شرکت کردند و انتظار می رود که تعداد آنها تا سال 1978 به یک میلیون نفر برسد.

شاه فرمان داده است که هشت سال اول آموزش منجمله یک جیره شیر و پروتئین روزانه برای هر دانش آموز مجانی باشد. قانون دیگری والدین را از ممانعت فرزندانشان برای حضور در مدارس منع می کند. برای اطمینان پیدا کردن از اینکه از قانون تخطی نخواهد شد، برای هر کودک تازه متولد یک کارت آموزشی صادر خواهد شد. این فرمان منجر به افزایش سریع تعداد کودکان ایرانی شد که آموزش ابتدایی می بینند. برطبق ارزیابیهای رسمی 77% از 000/764/4 کودک ایرانی بین سنین 6 تا 10 سال در حال حاضر در مدارس ابتدایی عادی و مدارس سپاهی دانش و یا کلاسهای مبارزه با بیسوادی ثبت نام کرده اند.

وزارت آموزش و پرورش مسؤل اجرای فرمان تا سال 1974 شد. در عمل، هنوز امکان نداشته است که طرح نهار مجانی کاملاً اجرا گردد و در نوامبر 1974 مسئولیت اجرای این بخش از برنامه به وزارت بازرگانی سپرده شد. مشکلات توزیع و خراب شدن (مواد غذایی) همچنان ادامه پیدا کردند، ولیکن تلاشی عمده برای بهبود مؤثر تغذیه تعداد زیادی دانش آموز انجام شده بود. علاوه بر این شاه اشاره کرده است که آموزش عالی مجانی منجمله هزینه های زندگی در صورتی که دانش آموز و دانشجو موافقت کنند که یک سال در مقابل هرسال تحصیلی دبیرستان و 2 سال در مقابل هرسال تحصیلی دانشگاه برای کشور کار کنند به وسیله دولت فراهم خواهد شد. تعلیمات فنی دانشگاهی بدون شرایط بازپرداخت فراهم خواهد شد. در کوتاه مدت کیفیت آموزشی به خاطر کمبود حاد معلم که 000/30 در سال تخمین زده شده احتمالاً پایین خواهد بود و برای چند سالی نمی توان برآن غلبه نمود؛ چون که ظرفیت آموزش معلم در ایران 000/10 تا 000/13 می باشد. به علاوه با در نظر داشتن درصد بالای رشد جمعیت ایران کل کودکان سن دبستان که در حدود 8/4 میلیون در سال 1971 تخمین زده شده، در سال 1986 به 6/8 میلیون خواهد رسید، افزایشی که هر سیستم آموزشی را تحت فشار قرار خواهد داد. این کمبود فقط یک جهش ناگهانی تقاضای معلم را منعکس نمی کند، بلکه همچنین حقوق سطح پایین آنها و احترام کمی که ایرانیها برای این حرفه قائلند را منعکس می سازد. ایرانیان از این مشکل آگاهی دارند و در سپتامبر 1974، کنفرانس رامسر رأی به فراهم نمودن حقوق بهتر، بیمه و مسکن و دیگر خدمات رفاه اجتماعی برای جلب افراد بیشتری به حرفه معلمی داد. این منجر به تهیه برنامه ای جهت ساختمان 700 واحد مسکونی برای معلمان در تهران شد.

هرچند با گفتگو برسر مکان آن به تأخیر افتاد، ولی نمایش واقعی تصمیمی است که به طور مطلوبی معلمان آینده را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در این اثنا سپاهیان دانش و مبارزه با بیسوادی آسودگی خاطری در مورد کمبود معلم برای مناطق روستایی فراهم می آورند و مقامات امیدوارند که از طریق آموزش تلویزیونی و استفاده از معلمانی که شرایط پایین تری نسبت به بقیه دارند، کمبود معلم را برای درسهای ابتدایی کاهش دهند.ضمنا ساختمان دانشگاه و مدارس ابتدایی با سرعت به جلو می رود. در سال گذشته 700 مدرسه ابتدایی و متوسطه ساخته شد. بودجه دانشگاه تهران از 8/13 میلیون دلار به 84 میلیون دلار افزایش پیدا کرد و تعدادی دانشگاههای منطقه ای برای مناطق درو دست کشور برنامه ریزی شد.

ص: 734

در زمینه آموزش نیروی انسانی، ایرانیها پیش بینی می کنند که تا سال 1978 به 1/2 میلیون کارگر جدید احتیاج خواهد بود؛ حتی اگر تمام برنامه ها در سطح مطلوبشان اجرا شوند، یک کمبود در حدود 000/720 نفر پیش بینی شده است. این شغلها ممکن است از طریق وارد کردن کارگر خارجی پر شود و در حقیقت، ایران هم اکنون از خیلی از دکترهای پاکستانی و هندی در مناطق روستایی استفاده می کند. به علاوه برنامه های در جریانی وجود دارد که 000/7 مهندس، پرسنل پزشکی و تکنیسینهای ساختمانی از فیلیپین و همچنین کارشناسانی از دیگر ملل استخدام نمایند. برای هماهنگی درخواستهای بخش عمومی و خصوصی برای کارگر خارجی وزارت کار و امور اجتماعی یک مرکز کاریابی برپا کرده است، که به پرسنل پزشکی و کارشناسان ساختمانی و راه سازی ارجحیت می دهد.

همچنین دولت ایران در تلاش است که ایرانیهای تعلیم دیده که در خارج زندگی می کنند را تشویق به بازگشت نماید. خصوصا در رشته های پزشکی و در میان مهندسین توجه به کاهش فرار مغزها به اروپا و ایلات متحده، معطوف شده است. آمار وزارت علوم نشان می دهد. که 71% تمام دانشجویان ایرانی که در خارج تحصیل می کنند در آمریکا 25 درصد در آلمان غربی، 10% در انگلستان و 6% در فرانسه هستند.

دولت ایران قصد دارد که تیمهایی از استخدام کنندگان را به خارج اعزام دارد که با ایرانیان مهاجر تماس برقرار کنند و به آنها پیشنهاد حقوق بهتر و توضیحاتی در مورد شرایط بهبود یافته کاری و اجتماعی بدهند، که آنها را تحرکی به بازگشت به ایران کنند. ولی قسمت اعظم نیروی انسانی مورد نیاز آینده ایران بایستی در داخل فراهم آید. با کمک وام 19 میلیون دلاری بانک جهانی، دولت ایران و یونسکو طرحی دارند که یک پروژه 70 میلیون دلاری برای ساختمان 39 مدرسه جدید کشاورزی و حرفه ای، مدارس ابتدایی و راهنمایی و تسهیلات آموزش معلم را شروع کنند. برنامه های جاری نیاز به دانش آموزان حرفه ای تا سال 1978 را به ده برابر (حدود 000/560) آن چیزی که هم اکنون آموزش می بینند، عنوان می دارد. دولت ایران امیدوار است که بیشتر این آموزش در آینده از طریق 150 مرکز آموزش حرفه ای سیار که فارغ التحصیلان خود را به یک سیستم 200 مرکزی کاریابی سیار و 150 مرکز کاریابی ثابت مرتبط می کند انجام گیرد، و وزارت کار انتظار دارد که قادر باشد این کارگران را به مناطقی که گاز وجود دارد منتقل نماید. در حال حاضر این مراکز عمدتا در مرحله برنامه ریزی هستند.

بعضی جنبه های آموزش جاری ایران بی هدف است و بایستی در آن تجدید نظر شود. تعداد زیادی از فارغ التحصیلان دانشگاهی از اینکه می بینند بدون آموزش عملی بیشتر غیرقابل استخدام هستند ناامید و پریشان می شوند. فارغ التحصیلان بی تخصص دبیرستانی اغلب قادر به پیدا کردن کارهای خوب بجز بخش خصوصی که برنامه های آموزشی دارند نیستند. بعضی دانشگاهها شروع به عرضه درسهای کوتاه مدت برای به وجود آوردن مهارتهای قابل جذب در بازار کرده اند، تا پاسخگوی این مشکل باشند و دولت ایران در نظر دارد که 600 فارغ التحصیل دبیرستان را سالانه تحت نظر سازمان بین المللی کار به خارج اعزام دارد. تأکید بیشتر متوجه به کارگیری بهتر زنان می شود که قسمت بزرگی از بیکاران جامعه ایران را تشکیل می دهند. در حال حاضر فقط 6/13% زنان کار می کنند و انتظار می رود که این رقم فقط 3/15% تا سال 1978 یعنی پایان برنامه پنجم افزایش پیدا کند.

گرچه بیش از نیمی فعالیت اقتصادی ایران در حال حاضر در دست دولت است، بخش خصوصی در زمینه کارگر ماهر و نیمه ماهر یک نقش مستمر و مهم بازی می کند و اکثریت عظیمی از چنان کارگرانی

ص: 735

آموزش و تجربه را خارج از برنامه های دولت دریافت داشته اند. در کنفرانس مدیریت شیراز در نوامبر 1974، دولت ایران این موضوع را (خصوصا در قسمت شکر، سیمان و پارچه بافی) به وسیله پیشنهاد تأمین بودجه تمام یا قسمتی از هزینه های آموزشی بخش خصوصی از طریق کمک و یا تخفیف مالیاتی صریحا تشخیص داد. این احتیاج ناگهانی به نیروی انسانی ماهر بر این حقیقت تأکید دارد که آموزش و پرورش ایران و آموزش نیروی انسانی توسعه پیدا کرده است (شاید بدون پیش بینی قابل فهم احتیاجاتی که از رشد عظیم و سریع درآمدهای نفتی ایران سرچشمه می گیرد). در بخش آموزش و به کارگیری کارگران ماهر و نیمه ماهر است که دولت ایران هم اکنون با مشکلات عاجل مربوط به توسعه روبرو است.

اگر چه کنفرانس شیراز شروع به ساختن شمایی از نیازهای انسانی ایران نمود، ایران هنوز آن اساس آماری که او را قادر به استفاده صحیح از نیروی کارگری موجودش، آموزش کارگران لازم برای آینده و یا استفاده از نیروی انسانی بیکار از قبیل زنان و یا کارگران فصلی کشاورزی بنماید، ندارد. سازمان برنامه و بودجه، که مسئولیت اصلی را در این زمینه به عهده دارد، و وزارت کار هر دو مشغول تهیه امکانات آماری و تحلیلی هستند تا مشخص شود بهترین روش برخورد با این مشکلات چگونه است و بتوان به سؤالاتی از قبیل تطبیق حقوق، نیازمندیهای مسکن، بازگشت کارگران ماهر به میهن (که در وارد کردن کارگران خارجی به تعداد مورد لزوم برای قادر ساختن ایران به انجام برنامه های توسعه اش نهفته است) پاسخ داد.

- اصلاحات پزشکی

شاه کمی بعد از صدور فرمان آموزشی یک برنامه فراگیر پیشگیری پزشکی را نیز اعلام نمود. برای وسیعتر کردن دامنه مراقبتهای پزشکی قابل دسترسی در استانها و برای تعدیل اثر کمبود ملی دکتر، سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی زیر نظر اشرف در نظر دارد که یک برنامه آموزشی نه ماهه برای تیمهای امدادی که شغل خودشان را باید به پیش گیریهای طبی و استعلاجی در مناطق روستایی اختصاص دهند، ارائه کند. در پایان برنامه امید است که تیمهای امدادی به بیش از 000/60 برسند، ولی مقاومت مستقیم به وسیله دکترهای ایرانی شروع برنامه را به تعویق انداخته است. دولت همچنین یک برنامه جداگانه و کمی مشترک (با برنامه سازمان خدمات) برای آموزش دستیار و بهیار که یک دوره اجباری دوساله را باید در تیمهای امدادی بگذرانند، در نظر دارد. ولیکن پس از دوره مأموریت ابتدایی دوساله شان آنها مجاز خواهند بود یک دوره چهار ساله را شروع نمایند، که به هزینه دولت منجر به دریافت لیسانس بهیاری خواهد شد. پس از فارغ التحصیلی آنها می توانند به عنوان معلم برای تربیت دستیارهای آتی خدمت کنند و، یا به تحصیل پزشکی تا سطح دکترا ادامه دهند.

با اشاره به توسعه کمکهای پزشکی (در سطح پایین تر از دکتری)، ایرانیها در تلاش هستند که در یک مدت کوتاه بر اثرات کمبود دکتر و بی میلی دکترهای ایرانی، برای خدمت در مناطق دور افتاده استانها که یک رقم تخمینی 80% جمعیت را بدون پوشش لازم طبی گذاشته است، غلبه کنند. برای مثال ایران با یک جمعیت 32 میلیونی فقط 11774 دکتر دارد که از این تعداد 3538 نفر متخصص هستند که 2347 نفرشان (از متخصصین) در تهران کار می کنند.

دولت ایران امیدوار که 300 تا 500 دکتر ایرانی که در آلمان غربی به کار مشغولند را از طریق معتبر دانستن مدارک آلمانی آنها که قبلاً غیر کافی برای اشتغال به طبابت در ایران تشخیص داده شده بود،

ص: 736

ترغیب به بازگشت به وطن نماید. به دکترهای ایرانی که در کشورهای دیگر به کار مشغول می باشند، پیشنهاد معافیت از خدمت نظام وظیفه با کارکردن در بیمارستانی که دولت معین می کند با حقوق کامل و اجازه پرداختن به کار خصوصی پس از ساعات بیمارستان داده شده است. ایران همچنین شروع به وارد کردن دکتر از پاکستان و هند به منظور رویارویی با نیازهای توسعه اش کرده است. به هر حال تحقق بیشتر این برنامه ها که چندین فقره از آنها مکمل سپاه بهداشت می باشد، در آینده بدون اشکال خواهد بود. به استثنای برنامه واکسیناسیون که هم اکنون در دست انجام است خیلی زود است که این برنامه ها را چیزی جز پیشنهادات معرفی نماییم.

دولت در تهران برنامه های قابل تحقق فوری تری که برای افزایش دسترسی فقرا به خدمات درمانی طرح ریزی شده را شروع نموده است. اینها (برنامه ها) شامل ساختمان 2 بیمارستان 1000 تختخوابی است که نرخهای ثابت 300 ریال روزانه برای کلینیکهایی که دارای تجهیزات کمتر هستند و 900 ریال برای بیمارستانهای عادی را عرضه می نمایند. کلیه بیمارستانهای دیگری که 30% یا بیشتر بودجه شان را از دولت دریافت می دارند، و نیز بیمارستانهایی که برای درمان کارمندان با دولت قرارداد دارند از این نرخهای ثابت استفاده می کنند.

دولت ایران تأکید می کند که قصد ندارد بیمه همگانی را در ایران تحمیل کند، بلکه هدفش این است که خدمات درمانی وسیع و مجانی برای آنهایی که قادر به پرداختی برای آن نمی باشند، فراهم کند در عین حال که افراد ثروتمند را که از کیفیت خدمات و درمان در بیمارستانهای عمومی ناراضی هستند، آزاد می گذارد تا برای نوع مراقبتهای پزشکی که می خواهند پول بپردازند.

- مسکن

در ابتدا دولت ایران قصد داشت که 75 درصد خانه سازی ایران را به بخش خصوصی واگذار نماید و دولت منابع ساختمانیش را به طور اصلی روی خانه سازی برای کارمندان دولت و نظامیان متمرکز کند. در مقایسه با برنامه چهارم (1973-1969) بخش خصوصی فی الواقع 256000 واحد مسکونی در مقابل 000/37 واحد دولت بنا نمود. به هرحال تراکم مسکن در این دوره از 7/7 به 8/8 نفر در مقابل یک واحد مسکونی افزایش پیدا کرد و به دنبال ترمیم کابینه در 1974 و علیرغم کمبود مسکن در سطح کشور (در حدود 7/1 میلیون واحد) دولت تصمیم گرفت که مداخله کند. هدف خانه سازی در برنامه تجدیدنظر شده پنجم از 000/740 واحد به 000/050/1 واحد ترقی پیدا کرد و تخصیص (منابع) برای خانه سازی از 90 میلیارد ریال به 250 میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. برطبق برآوردهای رسمی منابع اضافی به علاوه توسعه سریع و تشویق صنعت خانه سازی پیش ساخته به دولت اجازه خواهد داد که تا سال 1978 سالانه 000/100 واحد بنا کند (برطبق ارزیابیهای رسمی). (اشاره می شود به یک تذکر نامتجانس: امیرشاهی مدیر شرکت خانه سازی کورش توضیح داد که حداقل دو سال طول می کشد تا کارخانه های خانه سازی پی ساخته قبل از اینکه واحدی ساخته شود، برپاشوند.) همایون جابر انصاری وزیر مسکن و شهرسازی یک هدف عظیمتر خانه سازی را اعلام نموده است، که بر اساس آن 000/200 واحد در طول سال آینده ساخته خواهد شد که 000/120 واحد آن به وسیله بخش خصوصی و 000/80 واحد به وسیله دولت (منجمله 000/20 واحد به وسیله وزارتخانه او) ساخته خواهد شد. او انتظار دارد که این هدف 69/6

ص: 737

میلیارد دلار خرج بردارد. او همکاریهایی را از طرف شرکتهای آمریکایی، فرانسوی دانمارکی و عرب که نسبت به بازار خانه سازی ایران به درجات مختلف ابراز علاقه نموده اند، پیش بینی می کند. به هر حال بخش خصوصی در گذشته متمایل به تمرکز روی ساختمان آپارتمانهای مجلل که سود بیشتری را عاید می کرد، بوده است. دولت باید برنامه ای طرح کند که پیمانکاران خصوصی را به ساختن پروژه های خانه سازی به مقیاس وسیعتر و هزینه پایین برای رفع احتیاجات زیادتر ترغیب نماید. دولت همچنین در نظر دارد که آپارتمانها ساخته شده به وسیله بخش خصوصی را خریداری نماید و برای فروش مسکن ارزان قیمت به نرخهای پایین، خود نیز اقدام به ساختمان بنماید و در این میان کارگران، اعضای تعاونیهای مسکن و تعاونیهای روستایی و کسانی که برای کار فرمایانی کار می کنند که آنها را نزد سازمان بیمه های اجتماعی بیمه کرده اند، از اولویت بالا برخوردارند. برای تشویق بیشتر مسکن قرار است یک اعتبار یک میلیارد ریالی در اختیار بانک ساختمان قرار دهند که به صورت وامهای 20 ساله به اعضای تعاونیها با نرخ بهره پایین 2 تا 6 درصد در تهران و در استانها با نرخ کمتر اعطاء شود. وامهای بانک ساختمان نیز جالب توجه تر شده است، زیرا که بانک مرکزی نرخ (بهره) وام به بانک ساختمان را از 8 درصد به 6 درصد کاهش داد. از خریدارانی که عضو تعاونی نیستند انتظار می رود پیش قسطی معادل 20% وام رهنی مسکن را که از بانکهای مجاز قابل دریافت است ابتدا بپردازند و باقیمانده بها (منجمله 50 درصد ارزش زمینی که خانه روی آن ساخته شده است) را به اقساط 15 ساله با نرخ بهره 12 درصد بپردازند. چندین پروژه موجود خانه سازی که به وسیله بانک رفاه کارگران، بانک رهنی و سازمان مسکن تأمین بودجه شد (که بعضی از آنها قابل مقایسه با پروژه های دیگر کشورهای در حال پیشرفت می باشد) مستلزم 20% پیش قسط با نرخهای بهره 2 تا 9 درصد می باشند. اگر چه جریان اخیر پول نفت، نرخهای پایین بهره و وامهای آسانتر را ممکن ساخت، ولی وامهای مسکن پرداختی به کارگران یک سیاست دراز مدت مستمر دولت ایران می باشد. (از 1962 تا 1974 سازمانهای مختلف وام دهنده دولتی 4/12 میلیارد ریال را به 194/132 کارگر پرداخت نمودند.) دولت ایران همچنین امیدوار است که اجاره را به وسیله الزام موجرین به محاسبه اجاره بهای سالانه شان براساس درصد مالیاتی که آنها روی زمین و ساختمان مورد اجاره می پردازند، تثبیت گرداند.

(در حال حاضر خانه هایی که زیر 000/300 ریال ارزش دارند، از مالیات معافند و از طرق قرارهایی بین صاحبخانه ها و ممیزین مالیاتی خیلی از خانه ها زیر قیمت اصلی ارزیابی شده اند.) تا 21 مارس 1975 اجاره بهای ساختمانهای قدیمی تر محدود به اجاره بهایی است که از 21 مارسی 1972 گرفته شده است.

به هرحال تقاضا برای مسکن اجاره ای در پایتخت آن قدر بالااست که هرچند اجاره ها کنترل می شوند، صاحبخانه ها مشکل زیادی برای دریافت پولهای اضافی مخفیانه از مستأجرین ندارند.

براساس قرار داد آوریل 1974 با UNDP (برنامه توسعه سازمان ملل)، سازمان برنامه بودجه یک مرکز برای مطالعات مسکن و ساختمان به وجود آورد، که مسئول تهیه و تنظیم آیین نامه ملی ساختمان شده است. این آئین نامه و دیگر مقررات برای کمک به وزارت مسکن در تحقق طرح بزرگ 20 ساله سازمان برای ساختن 2349000 واحدی شهری 5/7 میلیون واحد روستایی می باشد (هدفی که وقتی نخست وزیر در کنگره حزب ایران نوین در ژانویه 1975 صحبت می کرد آن را تا 5/11 میلیون واحد در 15 سال بالا برد.)

ص: 738

هویدا پیش بینی می کند که 60% مسکن طرحریزی شده برای افزایش جمعیت مورد نیاز خواهد بود و 14% برای غلبه بر کمبود موجود مسکن و 25% برای جایگزینی و 1% باقیمانده به عنوان ذخیره.

به این معیارها دولت ایران یک تعهد مهم در جهت توسعه مسکن برای ایرانیان دارد، لیکن هدفهای خانه سازی قبلی که به میزان کمتری بود عمدتا به خاطر کمبود مصالح اصلی از قبیل سیمان و انواع مشخص آهن که صنعت ساختمان با آن روبرو بوده است، تحقق پیدا نکرده.

موقعیت سیمان بهبود پیدا کرده است، ولی رشد سریع جمعیت ایران (2/3% که یکی از بالاترین رشدهای دنیاست) و گرایش فعلی به مهاجرت به شهر فشارهای فزاینده ای روی ظرفیت ساختمانی کشور وارد می کند (دولت ایران برنامه ای تنظیم کرده است که مهاجرت بالعکس را ترغیب نماید، ولی تاکنون به طوری که قابل توجه باشد موفقیت نداشته است). منابع مواد ایران، نیروی انسانی ماهر و نیمه ماهر و ظرفیت حمل و نقل و واردات آن از منابع مالی او خیلی محدودترند. دولت ایران برای انجام موفقیت آمیز برنامه های مسکن خود و اطمینان یافتن از این که مسکن بیش از حد لازم با توسعه در دیگر رشته ها به خاطر این منابع محدود رقابت نمی کند، باید ارجحیت هایی برقرار نماید.

- استفاده زمین

یک عامل اصلی در افزایش قیمت مسکن و اجاره ها ازدیاد سریع قیمت زمین بوده است. دولت در یک تلاش برای کاهش زمینخواری گسترده، برنامه هایی را برای خرید قطعات استفاده نشده زمینهای بزرگتر از 500 متر مربع در نزدیکی شهرهایی که بیش از 000/25 جمعیت دارند، اعلام نموده است. زمین در اختیار بانک مسکن دولت ایران قرار خواهد گرفت که برای مسکن دولتی، پارک و مناطق تفریحی مورد استفاده قرار گیرد. بها به مالکین براساس قیمت روز پرداخت خواهد شد، ولی تشویق خواهند شد که عایدات خودشان را در سهام کارخانجات دولتی به عنوان اقدام ضد تورمی سرمایه گذاری کنند.

در یک حرکت مهمتر، مجلس در حال حاضر لایحه زمین را تحت بررسی دارد (مراجعه کنید به ضمیمه 1 برای متن لایحه) که شاید وسعیترین مبنای قانونی زمین پس از اصلاحات ارضی شاه باشد به طور اساسی لایحه، فروش زمین استفاده نشده را برای بیش از یک بار ممنوع می کند. قطعاتی که خارج از محدوده شهری قرار دارند به فروششان ادامه داده می شود، ولی مالیات بر هر قطعه زمین با هر بار فروش دو برابر خواهد شد. مالک می تواند زمین ساخته نشده را نگهدارد یا آن را بسازد و بعد به فروش رساند و یا اجاره دهد و یا آن را به دولت بفروشد. اگر دولت زمین را بخرد او (دولت) می تواند آن را به بخش خصوصی اجاره دهد و یا برای ساختمان طرحهای خانه سازی موافقت شده بفروشد. به هر صورت اگر پیمانکار نسبت به تکمیل پروژه در زمان تصریح شده قصور ورزید، جریمه خواهد شد.

این لایحه توجه بیشتری را بیش از هرچیز دیگری در تاریخ اخیر مجلس به خود جلب نمود و منجر به اصلاحیه های پیشنهادی شد. بعضی از این پیشنهادات از قبیل پیشنهادی که مالکین را به ساختن تمام قطعات شهری در 1 تا 3 سال ملزم می سازد و یا مواجه با فروش زمین به دولت می کند، عملی نیستند.

تهران به تنهایی 943/26 قطعه خالی در اندازه های مختلف دارد و ایران فاقد مصالح ساختمانی و کارگر ماهر برای شروع برنامه ساختمان به این ابعاد و علاوه بر هر چیز دیگری که برنامه ریزی شده است، می باشد. دیگر مواد این لایحه شامل راه گریزهایی است (نوع ساختمانی که مجاز به فروش مجدد است

ص: 739

تشریح نشده و آنهایی که نفوذ کافی دارند، بدون شک می توانند زمین را خریداری کنند و ترتیبی بدهند که دولت از خرید آن امتناع ورزد) که بدان وسیله فروش خصوصی مجدد را تضمین می کند. برحسب آنکه سرانجام چه پیشنهادی قبول خواهد شد، این لایحه عام ممکن است کنترل دولت بر شرایط فروش زمینهای حومه شهری استفاده نشده (و برخی زمینهای روستایی)، ساختمانها، هزینه های اجاره، مالیات زمین و در حقیقت هر چیزی که بالقوه با معاملات زمین حومه شهری سروکار دارند، برقرار نماید.

یک حرکت مؤثر دیگر در مقابل زمینخواری ملی کردن 000/429 هکتار چراگاه در آذربایجان شرقی، 3 میلیون متر مربع زمین نزدیک کاشان و قطعات مختلف زمین اصلاح نشده نزدیک قم و کرج بود.

چون مبلغی که برای زمینهای ملی شده پرداخت شد، خیلی کمتر از ارزش بازار آن بود، زمین بازان به سرعت از بازار کنار کشیدند و تقاضا برای زمینهای واقع در خارج از محدوده شهر به تندی پایین آمد.

برای دلسرد کردن بیشتر زمین خواران و پایین آوردن میزان زمینی که بایر می شود و تولید کشاورزی در آن انجام نمی گیرد و محدود ساختن مهاجرت ناخواسته به شهرها، وزارت کشاورزی تقسیم زمینهای کشاورزی که در یک فاصله مشخص از شهرها قرار دارند را ممنوع کرده است. همچنین مجلس به عنوان اصلاحیه ای در لایحه زمین ذکر شده در بالا، پیشنهادی را تحت رسیدگی قرار داده است که برمبنای آن فروش زمینهای کشاورزی یا حقوق آب را که تحت قوانین اصلاحات ارضی حاصل شده است به جز به کشاورز دیگر و یا یک تعاونی زراعی قدغن می کند. حتی این فروش محدود مستلزم تایید قبلی وزارت تعاون و امور روستاها می باشد.

- سازمان کشاورزان ایران

دولت ایران در حال توسعه یک سیستم تعاونی و شرکتهای سهامی زراعی برای دگرگون نمودن متدهای سنتی کشاورزی و بازاریابی از طریق گروه بندی فزاینده و سازماندهی مؤثر دهقانان منزوی فرد گرامی باشد. تعاونیهای روستایی که قرار است تسهیلات بازاریابی و وامهای کم بهره بانک تعاونی کشاورزی و بانک توسعه کشاورزی را برای اعضاء فراهم نمایند، یک بار تعدادشان به 300/8 رسید، ولی اقدام اخیر در جهت ادغام تعداد آنها را به 2697 رسانید. این تعاونیهای با سرمایه 8/4 میلیارد ریال (حدودا 71 میلیون دلار) فعالیت می کنند. قبل از ادغام هرتعاونی شامل بیش از حدودا سه روستا می شد، ولی اکنون هیچ یک شامل کمتر از ده دهکده نمی شود و 223 تعاونی شامل بیش از 50 روستا می شود.

همبستگی این تعاونی ها براساس تصورکلی مناطق رأی بود که جمعیت دهات تشویق به بهبود تولید کشاورزی شوند و فراهم نمودن آموزش، بهداشت و دیگر خدمات اجتماعی آسانتر گردد و بعضی می گویند که این ادغام برای آسان کردن هدایت کشاورزان به وسیله دولت بوده است. در آینده دولت ایران در نظر دارد که تعداد بیشتری از روستاییان را در شهرکهای روستایی جمع کند، جایی که صنایع سبک وابسته به کشاورزی از قبیل صنایع مواد غذایی برپا خواهد شد، تا برای کشاورزان در فصل بیکاری کار فراهم گردد. در حال حاضر 60 شهرک از این دست در مرحله برنامه ریزی هستند. همچنین شاه تقاضای نوعی از بیمه محصول را نمود و خرید تولیدات کشاورزی به وسیله دولت را تضمین نمود.

نتیجه ایده تعاونی و شرکت سهامی زراعی (این دو مفهوم در گفتار مقامات ایران گاهی اشتراک پیدا می کنند) یک برنامه وسیع برای افزایش تولیدات کشاورزی به وسیله گروه بندی دهقانان (داوطلبانه یا

ص: 740

غیرداوطلبانه) در مجتمعها می باشد. با کمک وام 60 میلیون دلاری بانک جهانی 65، مجتمع تشکیل شده است. مجتمع صاحب تمام زمینها و تجهیزاتی که در قلمرو قدرت او است می باشد، و به اعضا سهامی بر اساس زمین، آب دیگر دارائیهایی که آنها در زمان تشکیل مجتمع مالک بودند، اختصاص می یابد. اعضاء بخشی از سود را بر اساس سهام خود دریافت می دارند. سهام (ولی نه زمین) قابل انتقال و قابل توارث می باشد. در تمام موضوعات تعاونی (منجمله مشاجرات شخصی بین اعضاء)، به وسیله کمیته های مدیریت مرکب از 3 نفر که به وسیله وزارت تعاون و امور روستاها تعیین می گردند، حکم داده می شود. این کمیته کارتهایی صادر می کند که به اعضاء اجازه می دهد تا از فروشگاه شرکت به طور اعتباری در مقابل سود سهامی که تعلق خواهد گرفت، خرید کنند. کمیته ها می توانند اعضاء را از سهام خود محروم سازند و در بعضی شرکتهای سهامی زراعی مسافرت اعضاء به خارج از منطقه تعاونی را کنترل کنند.

با وجود این برنامه ها، در سالهای اخیر افزایش تولیدات کشاورزی همگام با درصد افزایش جمعیت و نیز مصرف که شدیدا افزایش یافته بود و درآمد سرانه بالاتر این امکان را به آن داد، نبوده است. فقط در سال 1974 مصرف شکر ایران 18%، روغن نباتی 40% و گوشت صددرصد نسبت به سال قبلی افزایش پیدا کرد. ایران به طور معقولانه ای منابع نقدی افزایش یافته خود را برای تأمین بودجه واردات عظیم گندم، برنج، دانه های غذایی سویا، شکر، پنیر، گوشت و دیگر خوراکیهایی که با قیمتهای کاهش یافته در دسترس مردم قرار می گیرد، مورد استفاده قرار داده است. به هر صورت یک چنین برنامه ای علائم را درمان می کند تا علل را و جانشینی برای افزایشی در تولید داخلی نیست. اما چون که انتظار می رود فقط 6% از 2/1 میلیون شغل جدید که در طول برنامه پنجم (مراجعه شود به قسمت الف) پیش بینی شده مربوط به قسمت کشاورزی شود و چون کشاورزی بزرگترین رقم بیکار را دارد، چنین استنباط می شود که بیشتر مستخدمین داخلی برای 94% باقیمانده شغلها باید از میان جمعیت روستایی انتخاب شوند. برخی صنایع می تواند در مناطق روستایی تأسیس شود، ولی چنانچه ایران بخواهد که مواد غذایی بیشتر با دهقانان کمتری تولید کند، کارایی تولید سرانه کشاورزی باید چندین برابر شود.

متأسفانه سیستم تعاونی که ایران مقدار زیادی از امیدش را برای آینده روی آن گذاشته بود خوب عمل نکرده است. کریم گودرزی معاون اسبق تعاونیها در وزارت تعاون و امور روستاها به طور خصوصی و شاید اغراق آمیز، تعاونیها را به عنوان یک شکست کامل توصیف کرد. بر طبق گزارش گروه مطالعات انقلاب سفید، مقامات محلی تعاونیها به خوبی آموزش ندیده اند و نه آنها و نه اعضای آنها آگاه به توان و مسؤلیتهای سیستم تعاونی نیستند. آنها موفق به دادن کالا به اعضایشان با قیمت کمتر نبوده اند و همچنین هیچ گونه نفوذ قابل تشخیصی بر روی تورم سراسری نداشته اند تعاونیها وظیفه بازاریابی خود را به خوبی انجام نداده اند، اگر چه آنها موفقیت در دادن وام به اعضاء داشته اند. ولیکن نرخهای بهره به سرعت نوسان پیدا کرده اند. علاوه بر این سرمایه وام آنها آنقدر کافی نبوده است که احتیاجات اعضاء را برآورده کند و آنها را (اعضاء) مجبور به تکیه به بانکهای دورافتاده یا وام دهندگان خصوصی سنتی نموده است.

تاکنون تعاونیها و شرکتهای سهامی زارعی بیشتر توانایی خود را در به هم ریختن ساخت سنتی دهات و قرار دادن دهاتیان تحت هدایت و کنترل فزاینده دولت نشان داده اند تا در خدمت کردن به عنوان یک سیستم کشاورزی، وام دهی، و بازاریابی پیشرفته. شاید تاکنون تعاونیها و و شرکتهای سهامی زراعی بهترین نمونه از یک شکست عمده در طرحهای رفاهی ایران باشند. یک پیشنهاد خیالی از بالا که از طرف

ص: 741

تمام سطوح دولت حمایت شده و یا به صورت شفاهی تأیید شده، به خاطر عدم هماهنگی و تفاهم، نقصان نیروی انسانی ماهر و عدم کفایت اداری شدیدا ضربه خورده است. همان طوری که در گزارش گروه تحقیق انقلاب سفید اشاره شده است، دولت آگاهی دارد که برنامه تعاونیهایش اشکالاتی دارد. برنامه تجدیدنظر شده پنجم شامل 24 درصد افزایش در سرمایه های تخصیص داده شده به توسعه روستایی و 98 درصد افزایش در مخارج کشاورزی (منجمله 10 میلیارد ریال که در 21 مارس 1975 در اختیار قرار خواهد گرفت) برای قادر ساختن تعاونیها برای خرید تولید خودشان (تحت قیمتهای از پیش تعیین شده دولت) و به بازار رساندن آنها از طریق یک شرکت سهامی زراعی بازاریابی می باشد. دولت ایران همچنین بر تصمیمش در مورد کمک به کشاورزان از فروش کود شیمیایی با قیمتهای پایین و اختصاص 4 میلیارد ریال برای باز پرداخت بدهیهای کشاورزان به وام دهندگان سنتی تأکید نموده است. به هر صورت، خیلی از کمبودهایی که تعاونیها را دچار درسر می کنند به واسطه چیزهایی از قبیل کمبود پرسنل آموزش دیده مایل به کار و زندگی در مناطق روستایی ایجاد می شود و فقط به وسیله افزایش مخارج نمی توان این کمبودها را محدود نمود. بنابر این مورد سؤال و تردید است که برنامه در کوتاه مدیریت به هدفهایش دست پیدا کند.

- رفاه و امنیت اجتماعی

وزارت رفاه اجتماعی (بهزیستی) که در زمان ترمیم کابینه در آوریل 1974 تشکیل شده موظف شد که کلیه فعالیتهای رفاهی در سطح کشور را کنترل نماید و در صورت وجود سازمانهای داوطلب این فعالیتها را هماهنگ سازد. وزارتخانه برنامه های وسیعی برای سرپرستی طرحهای بیمه درمانی و اجتماعی و بهزیستی دارد و قصد دارد مراکزی برای توانبخشی فاحشه ها، معتادان به مواد مخدر و عقب افتاده های ذهنی ایجاد نماید. علاوه بر مسئولیت برای اجرای فرمان 6 ژانویه 1975 شاه که به معلولین، بیوه ها، یتیمها و خانواده های بدون نان آور یاری میدهد، قصد دارد که تا 1983 پوشش بیمه های اجتماعی را به تمام ایرانیها توسعه دهد. برنامه کمک را به صورت کمکهای نقدی فراهم می آورد.

به هرحال وزارتخانه تازه شروع کرده است و هنوز برای استقرار موضع برتر خویش با گروههای رفاه اجتماعی که پیش از این مستقل بوده اند و اغلب فاسد می باشند درگیر کشمکش و جنگ است.

علاوه بر این وزارتخانه فاقد پرسنل آموزش دیده (در دسامبر 1974 سازمان بیمه های اجتماعی 26 ساله اولین دبیر(آمارگیر) خود را استخدام نمود) و مطالعات تحقیقاتی لازم برای اجرای برنامه های بزرگ رفاهی می باشد و از وزارت بهداری، آموزش و پرورش و بهزیستی ایالات متحده برای بیشتر کارهایش درخواست همکاری نموده است. وزارتخانه انتفاعی نیست و اهدافش از حمایت تاج و تخت برخوردار می باشند، اما در مرحله فعلی توسعه اش درتلاش برای دستیابی به راههایی است که وظیفه اش را انجام دهد.

نتایج

آشکار است که ایران تعهدی عظیم و روشنگرانه برای ایجاد طرحهای وسیع رفاهی تقبل کرده است، که در صورت موفقیت، شرایط زندگی برای اکثریت جامعه بهبود خواهد یافت. در انجام این امر ایران در هر

ص: 742

چیزی به جز پول خود را دچار کمبود و نقصان می بیند. موفقیت برنامه های رفاهی ایران هر چند در مراحل اولیه اش می باشد، ولی برای توسعه مستمر ملی و شاید به مفهومی محدودتر، برای ثبات ملی نظر مهم می باشد. توسعه ایران لزوما به طریقی صورت گرفته است که معدود افرادی به میزان خیلی بیشتری از اکثریت از آن نفع برده اند. درآمدهای زیادتر نفت انتظارات را افزایش داده است ولی توزیع درآمد همچنان به مقدار زیادی نامتوازن است. تورم همچنان بالاتر از 20% است و فساد و قوم و خویش پرستی (انتصاب اقوام به مقامات مهم) مشکلات بی کفایتی و نابرابری را مطرح می کنند. این مسائل در جامعه ایران سنتی هستند و ساخت سیاسی - اجتماعی ایران احتمالا در کوتاه مدت و به اندازه کافی برای قبول نوع تغییراتی که یک دولت مسئول برای برطرف کردن بعضی از این نابرابریها بخواهد اعمال کند، قابل انعطاف نیست.

دولت با درک این موضوع پاسخش ایجاد طرحهای عظیم رفاهی بوده است که ممکن است به انتقال مقداری از سود جدید نفت به مردم با گذشتن از سد سیستم سنتی و به طور مستقیم کمک کند. در حالی که این روش بیشتر علائم مشکل را مورد حمله قرار می دهد تا خود مشکل را، ولی زمان را برای جا افتادن اصلاحات بلندمدت دولت که در متن برنامه های رفاهی قرار گرفته کوتاه می کند. توده های ایرانی به طور غیرقابل انتظاری صبور هستند و با این برنامه های رفاهی آنها می توانند متوجه بهبودهایی در طریقه زندگیشان شوند. اما مشکلات اجرای برنامه های رفاهی در ایران زیاد هستند و در کشوری که تأکید غالبا برروی ظاهر می شود تا اساس و بنیان، بعضی برنامه های خوش منظر دولت هرگز انجام نمی شوند. بعضی دیگر دچار تعویق های طولانی می شوند و با بی کفایتی که در بوروکراسی ایران بومی می باشد، دست به گریبان می شوند و تأثیرهای احتمالی آنها کاهش می یابد. اگر چه ایرانیها این نوع اجرا را انتظار دارند با این حال، برنامه های توسعه با اهداف عالی که نمی توانند نتایج را باسرعت کافی برای ارضاء نیازها و خواسته های مردم نشان دهند، ممکن است از هیچ بدتر باشند. جالب توجه خواهد بود که شاهد باشیم چگونه تلاشهای ایران برای هدایت یک برنامه مؤثر رفاهی، نیازها و انتظارات فزاینده طبقات فقیرتر را ارضاء خواهند نمود. هلمز ضمیمه 1: لایحه ضد زمین خواری ضمیمه 2: قانون تشکیل شرکتهای سهامی زراعی

گزارش پایان مأموریت - دورنمایی از ایران

سند شماره (4) تاریخ: 4 اوت 1975 - 13 مرداد 1354 طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: گزارش پایان مأموریت - دورنمایی از ایران این نامه انعکاس ارزیابی پایان دوره مأموریت تهیه شده از سوی افسر توسعه اقتصادی مالی سفارت آمریکا در تهران طی دو سال گذشته می باشد و سعی آن براین است که فاکتورهای عوامل اقتصادی وسیاسی را ترکیب نموده و نتیجه گیری نماید که علیرغم مطلوبیت زیاد دورنمای اقتصادی این کشور، درگیری روب تزاید ایالات متحده در امور اقتصادی حاوی بذر برخوردهای احتمالی دو طرف، هرچند که ممکن است این برخوردها جدی نباشد، می باشد. دورنمای روابط سیاسی بالنسبه خوب و مبتنی بر تساوی طرفین میان دو کشور روشن است. ناسازگاری رشد سریع اقتصادی و مدرنیزاسیون با حاکمیتی استبدادی - که نسبت به رونق اقتصادی بیشتر برای توده های مردم و تغییر اجتماعی و نه سیاسی، متعهد

ص: 743

است - مهمترین عاملی است مانع از پیش بینی خوشبینانه در مورد ایران می شود. در صورتی که کشور بتواند ثبات نسبی را با در پیش گرفتن نوعی اصلاح، و نه انقلاب، با هدف لیبرالیزه کردن سیستم دولت حفظ کند، دورنمای بلند مدت تداوم رونق آن احتمالاً چیزی در حد دیگر کشورهای در حال توسعه جهان خواهد بود.

ایالات متحده و ایران هر دو احتیاجات متقابل دارند. تنها یک تغییر شدید در سیستم دولت و یا بروز یک بحران در سیستم مالی جهان احتمالاً می تواند روابط سودمند دوجانبه فعلی را به طور جدی آشفته سازد. احتمالاً ایالات متحده اعمال نفوذ زیادی در روند توسعه ایران نخواهد کرد.

هلمز پیوست - تهران 170 - الف مقدمه : افزایش سریع قیمت در جهان و ثروت بادآورده حاصل از دلارهای نفتی طی دو سال گذشته آن چنان تغییرات شگرفی را در ایران موجب شده این امر که این کشور در اواسط 1973 نیز یکی از کشورهای در حال رشد سریع جهان بوده است فراموش می شود. در طی مدت برنامه چهارم عمرانی (از 21 مارس 1968 الی 20 مارس 1973) نرخ رشد ایران برحسب قیمتهای ثابت به طور متوسط معادل 11 درصد در سال بود. مازاد ارز خارجی حاصل از چهار تا پنج برابر شدن قیمت طی سالهای 72 و 73 در زمان بسیار مناسبی به دست ایران رسد. کشور درصدد شروع برنامه عمرانی بسیار جاه طلبانه ششم بود و از قبل زیربنایی بسیار برتر از آنچه که در دیگر کشورهای نفتی کناره خلیج فارس شاهد هستیم، ایجاد کرده بود.

خط مشی اقتصادی و سیاسی که ایران طی دو سال گذشته تعقیب کرده است، از دیدگاه منافع ملی این کشور معقول و تقریبا بدون استثناء با موفقیت شایانی همراه بوده اند. جز در مورد موضع ایران نسبت به قیمت نفت سیاستهای این کشور با منافع ایالات متحده مغایرتی نداشته است. در صورتی که اقتصاد ایران قوی و مردم آن کامیاب بمانند، احتمال اینکه ایران قوی، با ثبات و طرفدار غرب به عنوان متحدی قابل اطمینان در بخش وسیعی از مرزهای جنوب غربی روسیه باقی بماند، بیشتر است. ایران عمیقا به سرمایه گذاریهای مختلط متعهد است و در این راه مشکلات ایدئولوژیکی زیادی ندارد. ایرانیان از سرمایه آمریکاییان و دیگر خارجیان استقبال می کنند. ما بر بازار واردات نظامی ایران غلبه داریم و سهم روبه تزایدی از خریدهای غیرنظامی این کشور را، که به زیان اروپای غربی و ژاپن تمام می شود، تأمین می کنیم.

به او یا بدون اعمال نفوذ دولت ایالات متحده منافع ما در این کشور بایستی به رشد سریع خود ادامه دهند.

اقتصاد داخلی - شکوفایی در عین مشکلات

ایران با آشفتگی ولی به سرعت در حال رشد است. تولید ناخالص ملی این کشور معادل 61 میلیارد دلار یعنی برحسب قیمتهای ثابت 22 درصد بیشتر از سال 1974 تخمین زده شده است. بر اساس این تخمین ایران با تولید ناخالص ملی سرانه ای نزدیک به 1800 دلار در ردیف ثروتمندترین کشورهای در حال توسعه قرار می گیرد. به راحتی می توان افزایش قیمت نفت را عامل نیمی از نرخ رشد ایران دانست، اما حتی بدون افزایش قیمت نفت نیز عملکرد اقتصادی ایران چشمگیر است. فقر وجود دارد، اما در ایران یافتن مواردی شبیه به فقر شومی - که در مناطق وسیعی از جنوب و جنوب غربی آسیا وجود دارد - مشکل

ص: 744

و مشکلتر می شود و چنین سطحی از فقر نه در مناطق شهری و نه روستایی در سطح وسیع وجود ندارد.

مشکل باقیمانده مشکل تقسیم درآمدها و احتمال گسترش شکاف میان ثروتمندان و فقرا می باشد. با این حال علیرغم عدم وجود اطلاعات آماری لازم اکثر ناظران معتقدند که طبقات فقیرتر در مناطق شهری و غیر شهری می توانند، بهبود سالانه اوضاعشان را شاهد باشند.

در مقایسه با چشم انداز اقتصادی تیره بخش اعظم جهان در حال توسعه، وضع ایران رضایت بخش است. همان قدر که چشم انداز بلند مدت روشن است، باید به خاطر داشت که هنوز هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که این کشور - خصوصا پس از خوی گرفتن به سطوح بالاتر زندگی ناشی از افزایش درآمد صادرات نفت - زیربنای صنعتی لازم را برای حفظ رونق اقتصادی در 20 تا 30 آینده که مازاد درآمد حاصل از فروش نفت روبه نقصان گذارده و تا حد زیادی کاهش می یابد - ایجاد کرده است. با این حال ایران در جهت صحیح نیل به رشد اقتصادی که بدون مازاد درآمد عظیم حاصل از نفت نیز قابل تداوم باشد، حرکت می کند. طرح توسعه این کشور منطقی می باشد، اما اجرای پروژه های عظیم فولاد و پتروشیمی که ستون فقرات این طرح را تشکیل می دهند، عقب تر از برنامه پیش بینی شده می باشد و بخشهای عمده ای از این پروژه ها هنوز در مرحله طراحی می باشند. هنوز تنها کشور جهان آزاد میان اروپا و ژاپن که دارای صنایع سنگین مستقل می باشد، هند است. در این کشور تولید فولاد 50 سال قبل از ایران شروع شد.

در حالی که شکل مورد تجدید نظر قرار گرفته برنامه عمرانی پنجم طرحی معقول به نظر می رسد، ارتباط آن با آنچه که عملاً در کشور می گذرد، محدود است. قدرت سازمان برنامه سابق (سازمان برنامه و بودجه فعلی) از بیش از دو سال قبل که آخرین اختیارات اجرائی خود را از دست داد کاملاً به پایان رسید.

با توجه به دست کشیدن دولت ایران از برخی اهداف جاه طلبانه کوتاه مدت خود و اعتراف علنی مبنی بر این که منابع ارز خارجی کشور پایان ناپذیر نیستند و نباید برباد داده شوند، ممکن است برنامه ریزان بخشی از قدرت از دست داده خود را به دست آورند، ولی هنوز نشانی از این امر به چشم نمی خورد.

طی این سال و نیم گذشته در مورد دو مشکل عمده اقتصاد ایران کمبود بنادر و شبکه حمل و نقل داخلی و کمبود پرسنل ماهر زیاد گفته شده است. ایرانیان به طور قابل توجهی با این مشکلات مقابله کرده اند، اما با توجه به برنامه هایشان هنوز فاصله زیادی با حذف کامل این مشکلات دارند. طرح ضربتی که از 18 ماه قبل جهت تبدیل بندر شاهپور به بندر اصلی کشور تهیه شده بود، به زحمت در دست اجرا است و هرروز براندازهای بندر شاهپور و خرمشهر انباشته تر می گردند.

خط آهن کرمان - بندرعباس سالها از برنامه عقب است. شاهراه به خاطر افزایش رفت و آمد کامیونها مسدود شده اند و طرح توسعه آنها نیز به آهستگی پیش می رود. در برنامه عمرانی پنجم (که در 20 مارس 1978 پایان می یابد) پیش بینی شده بود که از نیروی کار 000/721 کارگر خارجی استفاده شود. اقتصاد ایران تا حد زیادی به کارگران ایرانی که فاقد آموزشهای لازم هستند تکیه کرده است، و ورود کارگران خارجی نیز ادامه دارد. این امر مشکل تأمین مسکن و دیگر تسهیلات را افزایش داده و انتظار بدتر از آن هم می رود. ثبات بنیادین اجتماع فرهنگ ایرانی چنان بوده است که تاکنون نفوذ خارجیان احساسات غیردوستانه زیادی برنینگیخته است، ولی هنوز هم احتمال بروز مشکلات جدی می رود.

کشاورزی هنوز هم به طور جدی می لنگد. کارشناسان خارجی شاغل در این بخش بیش از دیگران دلسرد شده اند. آب و هوای نامناسب سالهای 73 و 74 دلیل اصلی کمبود مواد کشاورزی طی دو سال اول برنامه

ص: 745

عمرانی جاری بوده است، اما مشکلات جدی دیگر نیز حل نشده اند و به نظر می رسد هیچ کس رشد هفت درصدی پیش بینی شده در بخش کشاورزی طی برنامه پنجم را جدی نگیرد. سیاستگذاران بخش کشاورزی با ایده کشت اشتراکی (تعاونیها) و کشاورزی محدود مخالفند فقدان سیاسی منطقی در قیمت گذاری کالاهای کشاورزی به چشم می خورد.

مشکلات کشاورزی ایران خاص این کشور نمی باشد و در جاهای دیگر نیز راه حل مناسبی برای آن یافت نشده، اما در حال حاضر میزان تقاضا برای رژیم غذایی بهتر و متنوعتر هماهنگ با سطح درآمدها افزایش می یابد و هزینه های صعودی واردات مواد غذایی موجب زحمت برنامه ریزانی - که نگران توانایی آتی کشور در اداره خود بدون درآمد ناشی از صدور نفت هستند - شده است.

اقداماتی از قبیل پرداخت سوبسید جهت کالاهای اساسی و تهدید دولت مبنی بر اتخاذ اقدامات شدید برعلیه سود جویان و محتکرین نتوانسته است، تورم را مهار کند. ممکن است این اقدامات سرعت افزایش قیمتها را کاهش داده باشند، اما نرخ 25 درصدی تورم در سطح وسیعی به عنوان تخمینی صحیح تلقی می شود. احتمال این که این نرخ به صعود خود ادامه داده و بعدها روبه کاهش گذارد بیشتر است. در این مورد نیز دیگر کشورها هم نتوانسته اند راز رشد سریع اقتصادی بدون تورم حاد را دریابند و باید از انتقاد بی مورد از ایران خودداری کرد، ولی درهر حال این مشکلی جدی است و احتمالاً بدتر نیز خواهد شد.

حداقل ایران نسبت دادن مسئولیت این مشکل به تورم وارداتی از دیگر کشورها را متوقف ساخته و این نشان خوبی از ایجاد واقع بینی در میان سیاستگذارن اقتصادی می باشد.

نشانه دیگر درک واقعیات موقعیت ایران از سوی مراجع تصمیم گیری اقتصادی کشور را می توان در اقرارات عمومی حاکی از این که اهداف برنامه عمرانی پنجم از برنامه عقب خواهند ماند، دید. انگیزه های چنین اعترافاتی اختلاطی از انگیزه های مختلف می باشند و عبارتند از: (1) تمایل به اشاعه این نظر که کشور بخاطر کاهش تولید نفت، که این نیز خود به خاطر توجیه بین المللی افزایش بیشتر قیمت آن انجام شده، با کمبود منابع مالی مواجه است، (2) تمایل به متقاعد ساختن بوروکراتهای ایرانی به اینکه ایشان پول نامحدودی برای خرج کردن ندارند، و (3) لزوم توجیه رد درخواستهای رو به ازدیاد دریافت کمک از ایران، ولی به سادگی می توان دلیل اصلی را لزوم اعتراف به واقعیات مشکلات توسعه اقتصادی و تأخیرهای احتمالی، که روز به روز نمود بیشتری پیدا می کنند، دانست.

با وجودی که دست یافته ها مطمئنا کمتر از آنچه که وعده داده شده خواهند بود، ولی دولت ایران به خاطر اقداماتی که طی سال 1974 جهت رایگان و همگانی نمودن تحصیلات و تأمین خدمات بهداشتی عمومی به عمل آورد، شایسته اعتبار است. حذف بخش عمده شهریه مدارس، درآمد واقعی اکثریت طبقه متوسط شهری را که شدیدا تحت فشار بودند، افزایش داد. دیگر تلاشهای عمده جهت درک مشکل تقسیم درآمدها و تخصیص بخش عمده ای از سود واقعی شکوفایی اقتصادی ایران به طبقات فقیرتر، عبارتند از برنامه اعلام شده در مورد اصلاح قوانین مالیات بردرآمد و شرکتها و طرح توسعه مالکیت صنایع ایران به سود کارگران، کشاورزان و عموم.

اجرای این برنامه ها مشکل خواهد بود، ولی به نظر می رسد واقعا آثار سودمندی به دنبال داشته باشند و نشانگر عزم رهبری کشور به تقسیم منافع حاصل از کامیابی اقتصادی می باشد.

مشکلات بسیاری برای اقتصاد ایران باقی می ماند، ولی به نظر می رسد اکثر آنها در بلندمدت قابل

ص: 746

کنترل باشند. باید به خاطر داشت که معدودی از کشورهای جهان آزاد سیاستها و برنامه های کاملاً منطقی و مناسبی جهت توسعه اقتصادی دارند. طبیعت اقتصاد مختلط مانع برنامه ریزی کاملاً دقیق می گردد.

سیستم استبدادی دولت، وسعت عظیم بخش دولتی و رابطه نزدیک دولت با تجارت، در مقایسه با جوامع با اقتصاد کمتر کنترل شده، به دولت ایران قدرت بیشتری جهت هدایت اقتصاد را می دهد. از سوی دیگر استعدادهای اداره کنندگان اقتصاد کشور شدیدا محدود است و حتی کمبود جدیتری در سطح مدیران میانه و کارشناسانی که باید برنامه های اقتصادی را به اجرا در آورند، وجود دارد.

در این برهه به نظر می رسد که تمامی این عوامل نهایتا به اقتصادی با قدرت متوسط برای ایران منجر می شوند. این کشور تا پایان قرن بیستم از نظر استاندارد زندگی به پای کشورهای جنوب اروپا خواهد رسید و به راحتی می تواند از نظر تولید ناخالص ملی، جز کشورهای بزرگ اروپایی، بردیگران پیشی جوید، ولی در میان قدرتهای اقتصادی عمده قرار نخواهد گرفت.

روابط اقتصادی خارجی - آثار آن بر ایالات متحده

دو سال گذشته تغییرات عمیقی در موقعیت ایران در اقتصاد جهان به دنبال داشته است. ایران یکی از مهمترین اعضاء و بنیانگذاران موفقترین کارتل دوران بوده است. این کشور به سرعت از یک وارده کننده سرمایه به یک صادرکننده نسبتا یا اهمیت سرمایه تبدیل شده است. ایران هنوز در میان کشورهای در حال توسعه طبقه بندی می شود و تا سالهای متمادی نیز چنین خواهد بود، ولی از گروه کشورهای غنی این طبقه به یکی از ثروتمندترین قدرتهای جهان سوم تبدیل شده است.

از نظر منافع ایالات متحده و دیگر کشورهای واردکننده نفت، حمایت ایران از افزایش بهای نفت مهمترین فاکتور در تغییر روابط اقتصادی آن با دیگر کشورهای جهان است. از این اقدام در تمام ایران استقبال شده است. واقعا هیچ ایرانی قضیه را جز در جهت توجیه سیاست دولت ایران در قیمت گذاری نفت بررسی نمی کند. البته می توان این گونه استدلال کرد که افزایش قیمت انرژی به خاطر مشکلات اکولوژیک و محیط زیستی و محدودیت ذخایر سوخت فسیلی برای بقیه کشورهای جهان مفید خواهد بود، ولی نمی توان مدعی شد که جهش ناگهانی قیمت نفت جز زیان چیزی برای منافع کوتاه مدت ایالات متحده و دیگر کشورهای وارد کننده انرژی داشته است. طی سال 1974 ایران با صدور 2 میلیارد دلار نفت به ایالات متحده برای اولین بار تبدیل به مهمترین تأمین کننده نفت این کشور شد.

همانند قیمت نفت، دومین فاکتور مهم روابط ایالات متحده با ایران، یعنی تأمین تجهیزات نظامی، نیز آثار سیاسی و اقتصادی قوی خواهد داشت. در این مورد وضعیت کاملاً متفاوت است چرا که ما تاکنون مهمترین شریک تجاری ایران بوده ایم. ایرانیان اطلاعات تجاری که حاوی اقلام واردات نظامی می باشند را منتشر نمی سازند، اما موازنه پرداختها نشان می دهد که نزدیک به نیمی از 10 میلیارد دلاری که طی سال ایرانی ختم شده در 20 مارس هزینه واردات شده، صرف تجهیزات نظامی شده است. آمار فروشهای نظامی و ما نیز نشان می دهد که حدود نیمی از این پول صرف تجهیزات نظامی آمریکایی شده است.

اطلاعات دقیقی در مورد بودجه نظامی ایران وجود ندارد، چرا که بخش عمده ای از هزینه های نظامی در دیگر بخشهای بودجه گنجانده می شوند، ولی تخمینهای اخیر نشان می دهد که کل هزینه های نظامی ایران طی سال جاری بیش از ده میلیارد دلار و معادل یک سوم هزینه های دولت ایران می باشد. تأثیر منفی این

ص: 747

مبلغ عظیم بر ذخایر مالی ایران کمتر از آن است که به نظر می رسد چرا که ظرفیت جذب دیگر بخشهای اقتصاد تقریبا به حداکثر رسیده است. احتمالاً زیان جدیتر به بخش غیر نظامی اقتصاد از ناحیه جذب تعداد زیادی از افراد آموزش دیده و استعدادهای اجرایی توسط ارتش وارد می شود. از سوی دیگر این زیان تا حدی با سودی که اقتصاد از آموزشهای داده شده به مشمولین و سربازان، که پس از چند سال خدمت نظام به زندگی غیر نظامی باز می گردند، می برد جبران می شود.

پس از نفت و تجهیزات نظامی سومین بخش مهم در تجارت میان ایالات متحده و ایران طی سال 1974 ماشین آلات و تجهیزات حمل و نقل می باشد، البته غلات با فاصله کمی در رتبه چهارم قرار دارند و از نظر اهمیت روبه افزایش هستند. احتمالاً ایران پس ازتجهیزات نظامی، غلات را مهمترین چیزی می داند که از ایالات متحده آمریکا می خرد. بسیاری از ماشین آلات و تجهیزات حمل و نقل را می توان از دیگر کشورها خریداری نمود، ولی جز ایالات متحده هیچ کشوری توانایی عرضه مقادیر عظیمی غلات و دیگر محصولات کشاورزی به بازارهای جهانی را ندارد.

با افزایش درآمدها ایرانیان انتظار دارند مواد غذایی بیشتر و متنوعتری مصرف کنند. در عین حال، همان طور که اشاره شد، بخش کشاورزی ایران می لنگد و دورنمای میل به خودکفایی دورتر از آنچه که دو سه سال قبل به نظر می رسید، می باشد. احتمالاً طی سال جاری ایران از نظر وسعت دهمین بازار محصولات کشاورزی ما خواهد بود و فروش غلات به 650 میلیون دلار خواهد رسید.

در حال حاضر، نه در تهران و نه در واشنگتن، اطلاع موثقی از میزان سرمایه گذاری آمریکایی در ایران وجود ندارد. سفارت اخیرا این سرمایه گذاریها را معادل 400 الی 500 میلیون دلار تخمین می زند. این رقم کمی کمتر از سه سال گذشته و قبل از انحلال کنسرسیوم نفتی گذشته می باشد، ولی در عوض سرمایه گذاری آمریکایی در دو کشور دیگر آسیایی - ژاپن و فیلیپین - افزایش یافته است. در رابطه با آینده سرمایه گذاریهای مشترک، که بسیاری از آنها هم اکنون در مراحل برنامه ریزی می باشند، چشم انداز مناسبی جهت افزایش سرمایه گذاریهای آمریکایی در ایران به میزان سه تا چهار برابر تا سال 1980 وجود دارد. انتظار می رود جو سرمایه گذاریهای خارجی همچنان مطلوب باقی بماند، اما ممکن است دولت ایران در درخواست خود سرمایه گذاران خارجی مبنی بر تبعیت از قوانین ایران سختگیری و حساسیت بیشتری به خرج دهد. درخواست یاد شده بدین صورت است که کلیه شرکتهای خصوصی چه شریک خارجی داشته باشند و چه نداشته باشند، باید ظرف 5 سال از تأسیس شرکت 49 درصد سهام خود را به کارگران، کشاورزان و عموم مردم واگذار نمایند. این مثال خوبی است از عزم دولت ایران جهت کسب اطمینان از مشارکت شرکتهای خصوصی در برنامه هایی که به سود اجتماع تلقی می شوند. سرمایه گذاران خصوصی خارجی نباید انتظار دریافت هیچ امتیازی را داشته باشند، مگر هنگامی که جهت جذب صنایعی که برای میل به اهداف توسعه لازم شمرده می شوند و یا باید در مناطق دور افتاده کشور ایجاد شوند امتیازاتی در مورد مالیات، حق گمرکی و از این قبیل در متن قرار داد گنجانیده شود.

به نظر می رسد که رابطه نزدیکتر اقتصادی میان ایالات متحده و ایران اجتناب ناپذیر باشد، چرا که ما مهمترین منبع تأمین (الف) پیچیده ترین تجهیزات نظامی مورد درخواست ایران، (ب) غلات و دیگر مواد غذایی که انتظار نمی رود ایران بتواند در کوتاه مدت نیاز روبه افزایش داخلی آن را تأمین کند و (ج) بخش عمده ای از کارخانجات و تجهیزاتی که باید برای صنعتی شدن ایران وارد شوند، هستیم و می توانیم بخش

ص: 748

عمده ای از سرمایه و تکنولوژی جهت سرمایه گذاریهای مشترک و دیگر صنایع ایران را تأمین نماییم.

چنین رابطه ای به او بدون تشویق رسمی دو دولت ایجاد خواهد شد. رشد روابط اقتصادی دو کشور در ماه فوریه سال جاری با تأسیس کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی رسمیت یافت. ممکن است کمیسیون مشترک در بعضی موارد به معنی همکاری نزدیکتر و انتقال سریعتر کالا و خدمات باشد، ولی مشکلاتی هم به همراه خواهد داشت. باید از مداخلات اداری در امور که بخش خصوصی یک یا هر دو کشور می تواند به تنهایی بهتر ترتیب دهد، خودداری کرد. اجلاس ماه مارس کمیسیون پیش بینی کرد که ایلات متحده طی 5 سال آینده در معامله با ایران 15 میلیارد دلار مازاد موازنه بازرگانی خواهد داشت. به نظر می رسد به هر ترتیب بخش عمده ای از این مبلغ عینیت خواهد پذیرفت. بوروکراسی از پیش ناتوان ایران به درخواستهای ایالات متحده - مبنی بر حمایتی که بحق باید جهت تکنیسینهای آمریکایی، که برای به اجرا در آوردن پروژه های مختلف وارد ایران می شوند را تأمین نماید - پاسخ مناسبی نمی دهد.

به علاوه این خطر وجود دارد که رسمی شدن درگیری ایالات متحده در اقتصاد ایران تحت عنوان کمیسیون مشترک به صورت مشکلی جدی در روابط ایالات متحده و ایران در آید. توسعه اقتصادی ایران خیابان یک طرفه مسطحی نیست. برخورد به گودال و عقب گردهای گاه و بیگاه اجتناب ناپذیرند. قدرت خارجی که بیشترین درگیری را داشته باشد، قربانی مناسبی خواهد بود و شاید این توصیه خوبی به ما باشد که مشارکت رسمی را در پایین ترین سطح ممکن نگاه داریم.

ما جدای از قیمت پایین تر نفت، سهم بیشتر در بازار ایران و حفظ فضای مطلوب جهت سرمایه گذاری، خواهان رفتار مسئولانه تر ایران در قبال نظام مالی بین المللی هستیم. عملکرد این کشور در به جریان انداختن مجدد مازاد دلارهای نفتی اش تاکنون قابل ستایش بوده است، هرچند به درستی می توان مطرح کرد که امتیازات و دیگر قرضه های اعطا شده از سوی ایران فقط به خاطر منافع خود این کشور بود (منافع سیاسی، اقتصادی و یا هر دو)، اما ایران قرضه های عظیم با نرخ بهره پایین به برخی از بزرگترین و در عین حال فقیرترین کشورهای در حال توسعه نظیر هند، پاکستان، مصر و افغانستان ارائه نموده، اوراق قرضه بانک جهانی خریداری کرده، و به تأسیسات نفتی IMP(1) نیز قرض داده است. به نظر می رسد رده های بالای دولت ایران دریافته اند که احتیاج شدید کشور به واردات جهت اجرای برنامه های توسعه اقتصادی بدون ادامه کار منظم نظام مالی بین الملل تأمین نمی گردد. می توان برروی ایرانیان حساب کرد چرا که منافع شخصی خود ایشان در صدر مسائل ذهنی ایشان قرار دارد و منافع ایشان در عدم حمایت از افزایش قیمت نفت به میزانی که ثبات نظام پولی بین لملل را تحت تأثیر قرار دهد می باشد.

اخیرا در مورد مسئله تداوم مازاد درآمدهای نفتی ایران در داخل و خارج این کشور نظرات متفاوتی ارائه شده است. استقراض از - خارج، عمدتا جهت تأمین پولی مخارج کوتاه مدت صادرات و واردات و از بانک جهانی جهت پروژه های کشاورزی هیچ گاه متوقف نشد، چرا که قرضه های IBRD(2)با کمکهای تکنیکی مورد نیاز همراه بوده است. احتمالاً مذاکراتی با مؤسسات خارجی تأمین اعتبار جهت گرفتن قرضه های میان مدت برای اجرای برخی پروژه ها طی سال 1976 انجام خواهد شد، ولی با توجه به قرضه های عظیم باز پس گرفته نشده ای که ایران طی سالهای قبل از 1977 و بعد از آن به کشورهای

ص: 749


1- IMFصندوق بین المللی پول.
2- :IBRDبانک بین المللی نوسازی و توسعه.

مختلف می دهد، احتمالاً این کشور به یک واردکننده صرف سرمایه تبدیل نخواهد شد. البته در این معادله آن قدر متغیرهای مختلفی وجود دارد که هرگونه پیش بینی و تجسم موقعیت مالی بین المللی ایران تقریبا بی معنی است. آینده قیمت نفت و سطح تولید نامطمئن است و هیچ کس نمی تواند در مورد نرخ رشد واردات و توانایی اقتصاد ایران در حفظ آن پیشگویی نماید. همان طور که در بالا اشاره شد به نظر می رسد که اخیرا دولت ایران در تلاش است افکار عمومی را متقاعد سازد که کشور فقیرتر از واقع می باشد. از دیدگاه ایرانیان این سیاستی کاملاً موجه می باشد، چرا که به دولت ایران ابزار لازم را جهت عقلایی نمودن حمایت از افزایش قیمت نفت می دهد و مقاصد دیگری را که قبلاً ذکر شد، تأمین می نماید. از جمله مهمترین این مقاصد لزوم مواجهه با این واقعیت است که بسیاری از پروژه ها به خاطر مشکلاتی از قبیل کمبود لوازم، زیربنای لازم و دیگر کمبودها طبق برنامه به پایان نمی رسند.

تناقضهای سیاسی: دو سال گذشته شاهد تغییرات شدید در روابط اقتصادی ایالات متحده و ایران بوده است و ایران به صورت بازاری مهم و مناسب برای صادرات آمریکا و سرمایه گذاری منصفانه در طرحهای مشترک درآمده است. دولت ایران با موضعی که در مورد مسئله قیمت نفت اتخاذ نمود برای اولین بار در تاریخ اتحاد سی ساله ما و در موضوعی بسیار با اهمیت موضعی خلاف منافع ایالات متحده گرفت. از بعد کاملاً سیاسی تغییر زیادی در روابط ایالات متحده و ایران رخ نداده است. ایران هنوز به ما به عنوان حامی عمده خود در برابر دست اندازیهای غول شمالی می نگرد. هنوز می توان بر حمایت ایران از اکثر مواضع جهان آزاد در صحنه بین المللی حساب کرد. دولت ایران از نفوذ ایالات متحده در دیگر کشورهای هم مرز با شوروی استقبال می کند و حداقل به طور ضمنی حضور قویتر ایالات متحده در اقیانوس هند را جهت ایجاد تعادل در مقابل حضور نیروی دریایی شوروی در این منطقه تأیید می نماید.

شاید بخش عمده فعالیت در روابط دوجانبه ما اقتصادی باشد، ولی مشکلترین سؤالاتی که باید به آنها پاسخ داد سیاسی هستند و نه اقتصادی. کل روند توسعه اقتصادی و مدرنیزاسیون ایران که به سرعت در حال انجام است با عکس العملهای جدی که احتمالاً در آینده بروز خواهد کرد مغایر است. باور این مطلب تقریبا غیر ممکن است که در بلند مدت حتی رژیمی با ثبات و قدرت رژیم ایران بتواند کشور را طی چند دهه از شکل یک اجتماع تقریبا بی سواد فقیر و عمدتا روستانشین به ملتی با تحصیلات نسبتا خوب، تا حد موجهی، ثروتمند، مدرن و پرتحرک تبدیل نماید بدون آن که در برخی مقاطع درگیر ناملایمات شدید سیاسی و شاید حتی تغییرات رادیکال در جامعه شود. به عبارت دیگر رژیم فعلی ایران از مردم می خواهد جنبه های مختلف مدرنیزاسیون را بپذیرند و در عین حال درصدد حفظ نظام استبدادی که هنوز آزادیهای اولیه انسانی را از ایشان نفی می کند می باشد، در حالی که این آزادیها در اکثر جوامع غربی که ایران در تلاش رقابت با آنهاست، کاملاً پذیرفته شده اند.

آنچه که یک ناظر خارجی می تواند امیدوار باشد آن است که یک تحول سیاسی و نه یک انقلاب طی مدت زمان مناسب کشور را به سوی چیزی شبیه به یک سلطنت مشروطه مدرن هدایت کند. ایرانیانی که با آنها در این مورد بحث کرده ام در تئوری با این مطلب موافق هستند. ولی هیچ ایده ای در مورد چگونگی اجرای چنین تحولی ندارند. به نظر می رسد تعداد اندکی از ایشان جانشین مناسبی برای شاه سراغ داشته باشند. و افسوس که تاریخ سابقه ناامیدکننده از سالهای سقوط مستبدین ارائه می دهد. هیچ نمونه از حاکم مطلقی که با میل خود زمام قدرت را آزادتر نماید به خاطر نمی آورم. ایجاد سیستم تک حزبی که اخیرا

ص: 750

انجام گرفت، حتی امید وجود اپوزیسیون وفادار به دولت اعلیحضرت را از بین برد. البته می توان مدعی شد که در واقع با تأسیس حزب رستاخیر تغییر عمده ای روی نداده است، ولی با این حال شواهد ایجاد سیستم دولتی دمکراتیک در ایران دلسرد کننده است. با توجه به این که طبقه تحصیلکرده عمدتا مجموعه ای از افراد منفعل و غیرسیاسی را تشکیل می دهند که نگرانی عمده شان باز نمودن جای خود در سیستم موجود می باشد و توانایی یا تمایل ایجاد رهبری محافظه کارانه ای که منشأ تغییرات مسالمت جویانه گردد را ندارند، بیم آن می رود که ایشان صحنه را به سود رادیکالهای ترک نمایند. رادیکالها از گروههای نسبتا کوچک و پراکنده ای تشکیل شده اند، اما توانایی ایشان در انجام اعمال تروریستی بی هدف بر علیه مقامات ایرانی و آمریکایی طی ماههای اخیر بسیار نگران کننده است. جوامع دمکراتیک تر با سازماندهی بهتر و با ثبات تر از ایران نتوانسته اند تروریسم را از بین ببرند، ولی در این کشور تنها به بیماری و نه ریشه اصلی آن حمله می شود. احتمال وقوع سوء قصدها و اعمال تروریستی بیشتر می رود.

علیرغم تمامی مشکلات موجود بر سر راه توسعه کشور، چشم انداز اقتصادی ایران بسیار روشنتر از پیش بینی سیاسی آن است. از سوی دیگر عملکرد بسیار موفق اقتصادی کشور احتمالاً خطر بروز انقلاب اجتماعی را کاهش می دهد. با گسترش بیشتر ثروت واقعی در تمامی کشور ایرانیان بیشتری سود خود را در حفظ چیزی شبیه به وضع موجود می بینند. شانس تجربه مدرنیزاسیون بالنسبه مسالمت آمیز نیز به خاطر ثبات بنیادین جامعه و فرهنگ ایرانی و احترام سنتی آن نسبت به قدرت بیشتر شده است. علیرغم پیش بینی بروز مشکلات عدیده در آینده ایران، که مهمترین آنها چگونگی گذر از برزخی است که پس از خروج اجتناب ناپذیر شاه از صحنه به وجود می آید، به نظر می رسد هنوز هم شانس کشور برای پرهیز از تغییرات رادیکال و آشوبهای بلند مدت و تضعیف کننده نسبتا خوب است.

اهرمهای احتمالی جهت نفوذ ایالات متحده

آیا ما می توانیم اعمال نفوذ زیادی بر روند آینده وقایع ایران بنماییم؟ شاید ولی احتمالاً نخواهیم توانست. از ظواهر این امر این گونه بر می آید که ایران بیش از آنچه که ما به آن نیاز داریم به ما نیاز دارد. در مقایسه با احتیاج ایرانیان به ما، جهت خرید تجهیزات نظامی پیچیده ای که به آنها عادت کرده و خواهان ادامه خرید آن هستند و تأمین مقادیر عظیم غلاتی که طی چند سال آینده برای برآوردن تقاضای رو به افزایش داخلی ضروری است، ما راحت تر می توانیم به منابع جایگزینی جهت تأمین واردات نفتی مان دسترسی پیدا کنیم. ایران همچنین خواهان مشارکت بیشتر ما در طرحهای مشترک می باشد و بانکهای ایالات متحده را به عنوان امنترین مکان جهت سپردن ذخایر ارز خارجی به صورت سپرده های کوتاه مدت ترجیح می دهد.

اگر ما بخواهیم تلاش کنیم که با استفاده از هر وسیله ممکن در سیاستهای ایران اعمال نفوذ کنیم، احتمالاً اولین هدف ما باید تلاش جهت وارد ساختن ایران به اتخاذ موضع متعادلتر در مورد قیمت نفت باشد. اما در هر زمینه ای که بخواهیم در سیاستهای ایران تغییری ایجاد کنیم، تعهد ما به مکانیسم بازار آزاد ما را محدود می سازد. با کنار گذاشتن احتمال بروز تغییرات شدید در سیاستهای آمریکا احتمالاً ما دخالتی در روند انتقال تکنولوژی و سرمایه از هر دو سو و فروش غلات نخواهیم کرد. طرف آمریکایی تمامی این فعالیتها، بخش خصوصی است. تنها خریدهای نظامی باقی می ماند که در این زمینه از قبل

ص: 751

مکانیسمی جهت اعمال کنترل دولت ایالات متحده وجود داشته است. در گذشته دلیل مناسبی که جهت عدم ایجاد محدودیت در فروش تجهیزات نظامی به ایران ارائه می شد آن بود که ایران به راحتی می تواند فروشنده دیگری در میان رقبای ما بیابد. اما امروز این دلیل فقط تا حدی صحیح است. برای مثال در حال حاضر هیچ کشور دیگری نمی تواند جنگنده های قابل مقایسه با اف - 14 به ایران بفروشد. ولی تا زمانی که ما برای مسئله کلی چگونگی اعمال نفوذ بر دیگر کشورهای عضو اوپک پاسخی نیافته ایم، تلاش جهت فشار به ایران از طریق ممنوعیت فروش برخی تجهیزات نظامی کاری غیر عاقلانه است. از آنجا که ایران در تعیین قیمتهای جهانی نفت به تنهایی عمل نمی کند، فشار بر این کشور برای اخذ نتیجه کافی نخواهد بود. همچنین باید با توجه به سیاست خود نسبت به خلیج فارس و اقیانوس هند محدودیتهایی در مورد خریدهای نظامی ایران در نظر بگیریم.

به هر حال در بلند مدت استفاده از منابع انرژی خودمان، در مقایسه با تحت فشار قرار دادن اعضای اوپک، موفقیت بیشتری در متوقف ساختن رشد قیمت نفت و حتی کاهش آن خواهد داشت. با توجه به این که تاکنون کشورهای وارد کننده نفت از انجام اقدامات هماهنگ ناتوان بوده اند، هیچ چیز نمی تواند اعضای اوپک را تحت تأثیر قرار دهد مگر موفقیت در ایجاد منابع جایگزین انرژی به میزانی که موجب کاهش چشمگیر در تقاضای جهانی نفت گردد.

از مسئله موضع ایران در مورد قیمت نفت گذشته، به نظر نمی رسد ایران هیچ گونه موضع گیری، که زیان جدی به منافع حیاتی ایالات متحده وارد سازد، بنماید؛ مگر آنکه تغییری شدید در سیستم دولت آن روی دهد. ایالات متحده و ایران متحد طبیعی یکدیگر بر علیه شوروی باقی خواهند ماند. به نظر می رسد منافع ما در خلیج فارس و اقیانوس هند طی سالهای متمادی نزدیک به هم باقی خواهد ماند، و برنامه های جاه طلبانه ایران برای توسعه متکی بر حفظ رونق نظامی مالی جهان می باشد که در این نظام ایالات متحده به عنوان مهمترین کشور مطرح است. ایران به طور اتوماتیک از رهبری ایالات متحده تبعیت نخواهد کرد.

اما مخالفت آشکاری هم با اغلب سیاستهای ما نخواهد داشت، چرا که منافع بنیادین ما هنوز بر هم منطبق می باشد.

طرز فکر ایرانیان در مورد خارجیهای مقیم ایران

سند شماره (5) از: مشاور سیاسی، جان د. استمپلتاریخ: 27 آوریل 1976 - 7 اردیبهشت 1355 بیگانگان به: سفیرطبقه بندی: خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای موضوع: طرز فکر ایرانیان در مورد خارجیهای مقیم ایران همان طور که می دانید در مورد طرز فکر ایرانیان در رابطه با خارجیهای مقیم ایران با عناصر ایرانی سطوح مختلف جامعه ایران در حال گفتگو و نظرخواهی بوده ایم. بیست و شش مورد مصاحبه ای که تا به حال انجام شده و توسط اینجانب مرور گردیده و می تواند نتایج کلی را در مورد این طرز فکر ارائه کند.

به نظر من این یادداشت و متن مصاحبه ها می تواند در مورد توجه و استفاده بسیاری از افسران منتخب هیئت و کنسولگریهایمان قرار گیرد و از آنجایی که نتایج جالب توجهی نیز پدیدار گشته در نظر دارم یک نسخه از این مطالب را در اختیار آنان قرار دهم.

ص: 752

1- نمونه تعداد افراد شرکت کننده در مصاحبه (26 نفر) بسیار کم بوده، و اکثر آنها عضو نخبگان طبقه بالا و یا متوسط جامعه ایران می باشند. این افراد بیش از اکثر ایرانیها تحصیل کرده و مطلع می باشند، به همین دلیل نظراتشان نیز بااهمیت تر از افراد عامی است، زیرا آنها در زمینه های مختلف صاحب نظر می باشند. شایان توجه است که نگرانیهای ابراز شده توسط این افراد تحصیلکرده ایران هیچ گاه در پاسخهای کسانی که خود را نماینده درصد بیشتری از مردم ایران می دانند منعکس نمی باشد. مسلم این است که مسئله حضور بیگانه تنها بر کسانی تأثیر می بخشد که تا حدود زیادی با بیگانگان یا خارجیها در تماس می باشند.

بسیاری از مصاحبه شدگان به طور کلی نگران حضور بیگانگان و نه آمریکاییان در ایران هستند. نکته قابل توجه دیگر این است که دو سوم اعضای این گروه از پاکستانیها، هندیها، و آسیای شرقیها، مانند فیلیپینی ها و اتباع کره جنوبی بعنوان گروههایی یادکرده اند که بیشترین رشد حضوری را داشته (و بیشترین تأثیر را بر آنها داشته اند. تنها یک سوم اعضاء این گروه اظهار داشته اند که حضور آمریکاییها طی دو یا سه سال گذشته رشد سریعی داشته است. برآورد تعداد آمریکاییها در تهران بین چهار هزار تا چهل هزار نفر بوده و برآورد معتدلتر آن 10 هزار تا 15 هزار بوده است. تنها هشت نفر از افراد مصاحبه شده خود را آگاه نسبت به حضور خارجیها بر خلاف دو سال قبل می دانند. چند نفر از مصاحبه شدگان در خارج از کشور تحصیل کرده و یا دارای همسر خارجی می باشند، اما این موضوع در میان طبقه بالا و متوسط امری غیر عادی نیست.

2- تأثیرات ناشی از حضور بیگانه هفت تن از پاسخ دهندگان گفته اند که حضور کنونی بیگانگان هیچ گونه تأثیری در وضع آنها نداشته است. بقیه آنها یا با این موضوع مخالفت کرده و یا به طور ضمنی معترف بر تأثیر حضور بیگانه بر وضع خودشان شده اند. چند نفر نیز به جنبه های مثبت حضور بیگانه از قبیل افزایش مهارتهای تکنولوژیکی، و نیروی انسانی مجرب تر، اشاره کرده اند. بیش از نیمی از اعضاء این نمونه اظهار داشتند که خود و دوستانشان معتقدند که آمریکاییها و اروپاییها عامل اصلی افزایش اجاره بها طی دو سال گذشته می باشند.

هفت نفر در مورد مشکلات ناشی از رانندگان خارجی سخن گفته اند. شگفت آورتر اینکه تنها هشت نفر به ذکر وقایع ناپسند پرداخته و اکثر آنها مربوط به آمریکاییهای طبقه پایین اجتماع بود که علنا به شرابخواری و عربده کشی می پردازند.

این افراد از تسهیلات ویژه خارجیان بطرز غریبی بی اطلاع بودند، اکثر اعضای این گروه در حمایت از برنامه های رادیو و تلویزیون نیروهای آمریکایی سخن گفتند؛ بسیاری از آنها که این برنامه را دنبال کرده و یا به آن گوش می دهند آن را یکی از تسهیلات مخصوص بیگانگان نمی دانند. تنها دو نفر از آنها خواستار کنترل آن توسط ایرانیها شده، ولی یکی از آنها هشدار داد که اگر اصطکاک بین ایرانیها و خارجیها افزایش یابد رادیو و تلویزیون نیروهای آمریکا در آینده به صورت آماج منطقی حملات در خواهد آمد. تنها 5 نفر به ذکر تسهیلات ویژه خارجیها (مانند کمیسری و حوزه خلیج) پرداختند و تنها دو نفر اعلام داشتند که این تسهیلات حسادت هیچ کس را بر نمی انگیزد. سه تن از آنها گفتند که اگر روابط ایران و آمریکا روبه وخامت نهد، این تسهیلات به صورت آماج حملات در خواهند آمد.

ص: 753

3- ایجاد محلهای مخصوص زندگی خارجیها در مقابل نظریه انطباق حیات هیچ یک از افراد موردنظر در حمایت از نظریه ایجاد جوامع خاص خارجیها در ایران سخن نگفت، ولی دو نفر از آنها گفتند که انجام آن در موارد خاص، (از جمله برای اتباع بلوک شوروی و دیگران در شهرهای دیگر) مانعی ندارد. بیش از نیمی از افراد مصاحبه شده (از تمام سطوح اجتماع) معتقدند که گسترش یکسان حضور بیگانه در اجتماع هم به نفع آنها و هم به نفع خارجیهاست: تنها سه نفر از این افراد به ذکر مشکلات مربوط به ایجاد محیط زیستهای خاص به خصوص تهدیدات امنیتی ناشی از همزیستی پاکستانیها و هندیها پرداختند.

تنها سه نفر از این افراد معتقدند که مضاعف یا سه برابر شدن جامعه آمریکایی در ایران مشکلات جدی را به دنبال خواهد داشت و دو نفرشان معتقدند که علت این امر نیز فقدان مسکن و فروشگاههای کافی است. پنج تن از پاسخ دهندگان معتقدند که ایران از حضور بیشتر آمریکاییها به خصوص در زمینه فنی فواید بسیار کسب خواهد کرد.

4- نتیجه گیری در مورد افزایش حضور خارجی نگرانیهایی ابراز شده، اما هیچ کس مشکل و خطر جدی را پیش بینی نمی کند. چند تن از پاسخ دهندگان متذکر شدند که گسترش حضور خارجیها همگام با رشد موجود در زمینه ملی است. افزایش مشکلات زندگی شهری بر خارجیها و ایرانیها تأثیرات یکسانی را اعمال می کند، اگر چه در اکثر موارد خارجیها مقصر این مشکلات شناخته می شوند، باید گفته شود که آنها در تمام موارد مقصر نیستند و ایرانیها نیز به این معترف هستند.

آنهایی که بیش از همه تحت تأثیر قرار می گیرند، اعضای طبقه متوسط طیف اجتماعی و اقتصادی ایران می باشند. آنها بیش از همیشه با خارجیها سر و کار داشته، و موقعیت حرفه ای و شخصی آنها نیز با پروژه هایی که خارجیها بر روی آنها کار می کنند مرتبط است. نخبگان طبقه بالای اجتماع کمتر با خارجیها سر و کار دارند. ایرانیهای طبقه پایین اجتماع نسبت به حضور آمریکاییها توجه چندانی نشان نمی دهند اما از حضور روز افزون هندیها و آسیاییها در نتیجه رونق اقتصادی ایران متنفر می باشند.

در مواردی معدود، مانند مدیریت دانشگاهها، آنهایی که در اروپا تحصیل کرده اند از روشهای آمریکایی برخلاف حضور آنها متنفرند، زیرا همتایان آنها که در آمریکا تحصیل کرده اند (و رقبای آنها به شمار می روند) در حال دستیابی به موقعیتهای مهم در نهادهای اجتماعی ایران هستند. بنابراین موفقیت ایرانیهای تحصیل کرده آمریکا ترس و حسادت بسیاری را برانگیخته که گهگاه باعث ابراز مخالفت با جامعه آمریکایی مقیم ایران می گردد.

گرچه ترس از ضد آمریکایی گرایی بی اساس تلقی می شود، ولی باید به نگرانیهای ابراز شده توسط اعضاء گروه توجه بیشتری معطوف نمود. شاید مهمترین نظریه این باشد که در دورانی که مشکلات زندگی شهری توأم با افزایش حضور خارجی است، شاید بهتر باشد که آمریکاییهایی به این جامعه ارسال شوند که از نظر فرهنگی حساستر و بالغترند. چهار یا پنج نفر از پاسخ دهندگان از شرکتهای آمریکایی می خواهند که افراد مورد نظر خود را با در نظر گرفتن حساسیتهای ایرانی انتخاب کنند. البته این امر در مورد دولت آمریکا مانند صنایع بخش خصوصی نیز مصداق پیدا می کنند.

ص: 754

از آنجا که زندگی شهری در ایران برای همه مشکلتر شده، و به خصوص امکان کاهش روند پیشروی اقتصادی نیز وجود دارد، بهتر است شمار آمریکاییهایی که به اینجا وارد می شوند ثابت نگاه داشته شود.

پس از ذکر این مطالب، باید گفته شود که حتی اگر به جای 000/25 آمریکایی تنها 1000 نفرشان در ایران حضور داشته باشند، بخش اعظم انتقادات مطروحه باز هم ابراز می شد. بنابر این طرز فکرهای مندرج در این تحقیق تنها نوعی عامل مشخص کننده محسوب می شود، ولی نمی تواند تعریف دقیق از طرز فکر ایرانیها را ارائه کند.استمپل

مصاحبه با دکتر کیوان صالح

بررسی طرز فکر ایرانیان در قبال افزایش حضور خارجیها در ایران مصاحبه مورخ 18 فوریه با دکتر کیوان صالح در دفتر کار گوردون وینکلر دکتر صالح صحبتهایش را با اظهار نظر در مورد خود مصاحبه آغاز کرد و گفت این کار می بایست مدتها قبل انجام می شد و خوشحال است که سفارت با دیدی مثبت در حال گردآوری اطلاعات در این زمینه است.

دکتر صالح گفت که می داند تعداد خارجیها بیش از دو یا سه سال قبل است و آمریکاییهایش اعظم آنان را تشکیل می دهند. وی گفت در اینجا به تمام خارجیها آمریکایی اطلاق می شود، مگر آنکه تعریف دیگری از آنها شده باشد.

دکتر صالح حدس می زند که تعداد آمریکاییهای مقیم تهران حدود 000/30 نفر است ولی وقتی که به او گفته شد که تعداد آنها حدود نصف رقم ذکر شده توسط اوست تعجب کرد. وی یادآور شد که تعداد آمریکاییهای مقیم ایران دائما رو به افزایش است و گویا قرار است حدود 000/50 خانواده آمریکایی دیگر نیز طی سه سال آینده وارد ایران شوند. او و دوستانش می گویند که این افراد اکثرا در جنوب ایران اسکان خواهند یافت. دکتر صالح گفت دوستانش نمی توانند ارائه رقم 000/50 نفر درست گفته باشند، ولی آنها معتقدند که تعداد آنها خیلی زیاد خواهد بود. وی گفت ظاهرا شرکت بل هیکوپتر در نظر دارد تعداد کارمندان خود را در ایران دو برابر کند، و گویا لبنیات پاک نیز در صدد دو برابر کردن تعداد کارمندان آمریکایی خود می باشد.

دکتر صالح گفت که یک خارجی به خصوص اگر آمریکایی باشد به سادگی برای او قابل تشخیص است. وی گفت که قادر است یک آمریکایی را از پشت سرش تشخیص دهد. او گفت «شاخصهای مهم در این رابطه نحوه اصلاح سر و شلواری است که یک آمریکایی به پا می کند.» وی در توضیح مطلب گفت شلوار آمریکاییها بسیار وارفته و در بخش نشیمنگاه بسیار شل است. چون آنها عادت ندارند شلوارشان را بالا بکشند. وی گفت به نظر او و دوستانش ظاهرا آمریکاییها چندان جذاب نیستند، به خصوص از نظر رنگ لباس چون اغلب پیراهنهای سبز روش، شلوار قرمز، کفشهای سفید و جورابهای قرمز به تن می کنند.

او ظاهر آمریکاییها را مسخره خواند. دکتر صالح گفت که وی می تواند بین مدیران عالیرتبه شرکتها و دیپلماتهای آمریکایی و افرادی آمریکایی رده پایین تر تفاوتهایی قائل شود. علاوه بر این وی گفت که افراد رده آخر تنها مکانیکهای شرکت بل هلیکوپتر نیستند بلکه ظاهرا افرادی حرفه ای هستند که برای انجام چند کار به ایران آمده اند.

در پاسخ به این سؤال که آیا حضور خارجیها بر زندگی او و خانواده و دوستانش تأثیر دارد یا خیر، وی

ص: 755

گفت حتما دارد و همیشه موجبات شرمساری وی فراهم می آید. او گفت «این موضوع برای من حائز اهمیت بسیار است زیرا من شدیدا با آمریکاییها سروکار دارم. در صورتی که حرفه ای نباشند من آسیب می بینم. وی گفت: «وقتی می شنوم که آمریکاییها به خوبی با مسائل ایران و ایرانی آشنا نشده اند ناراحت می شوم. آنها در اغلب موارد در جلساتی شرکت کرده و بیاناتی را ایراد می کنند که نشانگر برداشت نادرست آنها از اوضاع کشور است. او و دوستانش احساس می کنند که اکثر آمریکاییها در ایران تأثیر منفی داشته و قابلیت انطباق پذیری ندارند. «آنها به اینجا می آیند تا پول به جیب بزنند.» او گفت: «آنچه ما را ناراحت می کند این است که آمریکاییها حقوقهای گزافی چون 000/50 دلار در سال دریافت کرده و در مورد آن در انظار عموم سخن می گویند. این کار باعث بروز عکس العمل منفی ایرانیهای تحصیلکرده می شود، چون معتقدند که این افراد از نظر حرفه ای شایستگی دریافت این گونه حقوقهای کلان را ندارند». دکتر صالح گفت دوستانش اغلب به آمریکا سفر کرده و با آمریکاییهایی در آنجا ملاقات می کنند که با آمریکاییهای مقیم اینجا از نظر حرفه ای تفاوت دارند و به نظر او اینها افراد گلچین شده نیستند.» وی گفت برای او و همسر و دوستانش واضح است که آنها دارای مشکلات روانی هستند، همسرانشان از امنیت برخوردار نبوده و فساد در میان آنها رواج دارد، شرابخوارگی بسیار است و همسران آنها در اغلب موارد افسرده هستند.

وی خاطر نشان ساخت که مدرسه آمریکایی تهران به عنوان یک «مدرسه نظامی» بین دوستانش معروف است و آموزش مکفی و مؤثر را ارائه نمی کند. وی گفت اکثر بچه های آمریکاییها اغلب از نقطه ای از جهان به نقطه دیگر منتقل شده و به همین دلیل فاقد ریشه های اجتماعی و ارزشهای لازم می باشند.

مدرسه ایران زمین و مدارس دیگر از شهرت کمتری برخوردارند.

دکتر صالح در مورد تسهیلات و سازمانهای ویژه خارجیها در تهران از کلوپ زنان آمریکایی، کلوپ پارس آمریکا و حوزه خلیج نام برد. (او از حوزه خلیج با نام «قلعه» یاد می کرد و چندی بعد گفت به نظر او حوزه خلیج این نام مستعار را از نشان حک شده بر سر در آن به ارث برده است.) از او سؤال شد که در مورد حوزه خلیج چگونه می اندیشد. وی گفت هیچ گونه خصومتی با آن ندارد، ولی گفت که تصور می کند که تعداد زیادی از بچه های هیپی نما در حوزه خلیج وجود دارند و بسیاری از دختران آمریکایی در کنار خیابان خواستار اتومبیل سواری مجانی می شوند. وی یادآور شد که این کار مناسب جامعه ایرانی نیست.

وی گفت که به نظر او و دوستانش کلوپ زنان آمریکایی تنها دارای جنبه ظاهری است: «به نظر ما زنان آمریکایی در پارتیها خونگرم نیستند و به خوبی قاطی اجتماع نمی شوند. آنها در خود کلوپ زنان احساس راحتی بیشتری دارند،» وی گفت این امر در مورد زنان ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، آلمانی و دیگر زنان اروپایی صادق نیست، چون اکثر آنها اجتماعی بوده و به زبان فارسی تکلم می کنند، ولی این امر در مورد زنان آمریکایی صادق نیست، وی گفت در ضیافتهای سطح بالای اجتماعی کمتر با آمریکاییها برخورد می کند ولی اکثرا با انگلیسیها، فرانسویها بلژیکیها و دیگران روبرو می شود.

در رابطه با رادیو و تلویزیون ،وی اظهار داشت که دیوانه برنامه بین المللی جدید رادیو و تلویزیون ایران است و اغلب برنامه های خود را طوری تنظیم می کند تا فرصت دیدن و شنیدن این برنامه ها را داشته

ص: 756

باشد (وی احساس می کند که دو گرداننده آمریکایی برنامه چندان مفید نبوده و اغلب مایه شرمساری می شوند.) بنابه گفته او خبر انگلیسی خیلی بهتر از خبر فارسی است. وی گفت قطع برنامه های آمریکایی هیچ گاه موجب نگرانی وی نخواهد شد. با این حال وی معتقد است که برنامه رادیویی نیروهای مسلح آمریکایی «به استثناء بخش موسیقی آن که مورد انزجار همگان است» باید ادامه پیدا کند. وی گفت اکثر دوستانش به برنامه های رادیویی آمریکا گوش داده و آن را دوست دارند. وی گفت این برنامه به افراد طبقه متوسط اجتماع در زمینه فراگیری زبان انگلیسی کمک بسیارمی کند. در رابطه با رویداد های ناشایستی که بین خارجیها و ایرانیها به وقوع پیوسته،دکتر صالح گفت ،که اطلاع خاصی ندارد، ولی در مورد رانندگان آمریکایی با لحن بسیار تندی صحبت کرد.وی گفت ایرانیها می دانند که این خود آنها هستند که به محض ورود به شاهراهها و خیابانهای تهران قوانین را زیر پا می گذارند. اما، وی گفت اینجا کشور ما است. وی گفت بسیاری از آمریکاییها پس از اقامت در اینجا بدتر از ما رانندگی می کنند. چراغهای راهنمایی و خطوط تفکیک کننده خیابان را نادیده گرفته و به نظر می رسد که ما را افرادی بسیار پست تلقی می کنند.

دکتر صالح گفت در بسیاری از موارد دوستان من شیشه اتومبیل خود را پایین کشیده و فریاد زده اند که مواظب باش اینجا کشور من است. تو نمی توانی این طور در اینجا رانندگی کنی. وی گفت همه چنین تصور می کنند که این آمریکاییهای حرامزاده در کشور ما خوب زندگی کرده و خوب پول درمی آورند و گذشته از این که هیچ چیزی را نصیب کشورمان نمی کنند، وارد تمام جزئیات زندگی ما نیز می شوند. ظاهرا رانندگان آمریکایی با هدف زیرگرفتن به ما نزدیک می شوند.

در مورد رانندگی، وی گفت زنان خارجی در حین رانندگی حالتی تهاجمی پیدا می کنند. وی گفت تمام مشکلات ناشی از رانندگی وی در طول 9تا 12 ماه گذشته رخ داده است .قبل از آن رانندگان خارجی خیلی خوب رانندگی کرده و حالتی تهاجمی نداشتند. وی گفت که مشکل برای آمریکاییها را وضعیت این است که به نظر می آید که همه خارجیها اینطور زندگی می کنند و بهمین دلیل ایرانیها خارجیها را آمریکایی تصور می کنند و بنا به گفته دکتر صالح «عکس العمل اساسی ایرانیها در قبال این مسئله این است که آمریکاییها هیچ گونه احترامی برای ما قائل نبوده و ما را کثافت تلقی می کنند.» در دنباله گفتگو وی که دوستانش شدیدا معتقدند که آمریکاییها برای کمک به ما اینجا نیامده اند بلکه هدفشان پول به جیب زدن است. او اغلب این سؤال را می شنود که «آنها برای ما چه کرده اند؟ وی خاطر نشان ساخت که دولت نیز تلاش می کند تا کلمات فارسی انگلیسی الاصل کمتر استعمال گردد.

وی در ادامه گفت پنج سال قبل روش آمریکایی مورد احترام همگان بود. نظام آمریکایی چه در زمینه ساخت، چه در زمینه آموزش یا پزشکی بهترین تلقی می شد. ولی در حال حاضر تنفر از این روش و نظام آن چنان افزایش یافته که ایرانیها بیش از پیش می گویند که نمی خواهند شاهد پیاده شدن روش آمریکایی باشند. ولی نکته جالب توجه این است که بنا به گفته دکتر صالح هنوز هم ماشینها و دیگر کالاهای ساخت آمریکا در جهان بهترین چیزها قلمداد می شوند: «ظاهرا ایرانیها نمی دانند که این مصنوعات از همان روش آمریکایی مورد تنفر آنها ناشی شده است.» حضور آمریکاییها در مجامع عمومی نیز مسئله ساز است. دکتر صالح نمی داند که چرا این مسائل در رستوران محل اطراق او رخ نمی دهد، و علت آن نیز شاید حضور و آمد و شد آمریکاییها عالیرتبه باشد. با این حال همسرش و دوستان او در سوپرمارکتها با این گونه مسائل روبرو شده اند. دکتر صالح خاطرنشان

ص: 757

ساخت که سوپرمارکتها تجلیگاه تنفرهای شدید است. وی گفت خارجیها باعث افزایش شدید قیمتها شده اند و هنگامی که یک آمریکایی وارد فروشگاه می شود مانند «ملخ» همه چیز را با خودمی برد و وقتی که ایرانیها وارد می شوند چیزی برای آنها باقی نمی ماند. وی گفت از صحت این موضوع اطلاعی ندارد،ولی مهم این است که این طرز فکر ایرانیهاست.

وی گفت در زمینه مسکن هیچ امیدی برای مانیست، چون اگر او و همسرش خانه نداشتند، نمی توانستند در تهران زندگی کنند. به خاطر این که توان اجاره محل سکونتی را ندارند مجبور می شدند از کشور خارج شوند. وی گفت که تمام مساکن خوب توسط خارجیها تصرف شده است. وی گفت در مورد دفاتر کار، و دستیاران زبده اصلی و خارجی نیز همین موضوع صادق است. «آمریکاییها تمام شوفرها و رانندگان موجود را به استخدام خود درآورده اند».

بنا به گفته دکتر صالح یکی از نشانهای ترسناک حضور آمریکاییها در ایران، وجود تبلیغات بسیار در بخش آگهی های روزنامه های انگلیسی زبان تهران است. وی گفت این روزنامه ها به صورت یک بازار مکاره در آمده اند. او کیهان اینترنشنال را باز کرد و ستون آگهی ها را نشان داد که مربوط به آمریکاییهای در حال خروج از کشور بود. آنها می خواهند آشغالهای خود را به ما بفروشند.وی گفت «من آگهی هایی را دیده ام که در آنها در مورد فروش زیرپوشها مطالبی درج شده است.» وی گفت حدود شش ماه تا یک سال قبل «این آگهی ها وجود نداشت و حتی کسانی که می خواستند با فروش زمین در اسپانیا پول به جیب بزنند، نیز آگهی نمی دادند.» وی گفت گردآوردن آمریکاییها در محل های خاص اشتباه بزرگی است. وی گفت هنگام عبور از محلهایی که آمریکاییها یا خارجیها در آنجا زندگی می کنند، می بینید که بچه های ایرانی و خارجی با هم سرگرم بازی هستند. وی گفت این موضوع دلگرم کننده است. زیرانشانگر نوعی امتزاج اجتماعی است. لیکن وی تصور نمی کند که اسکان نظامیان آمریکایی در منطقه ای خاص مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. وی گفت بهتر است که آنها در خیابانها ظاهر نشوند. وی نسبت به آنها برداشتی منفی دارد و تصور می کند که اکثر آنها در خیابانها و در جیپهای مخصوص رانندگی می کنند. وقتی به او گفتم که بخش اعظم افراد هیأت مستشاری نظامی آمریکایی را افسران عالیرتبه و تحصیل کرده تشکیل می دهند وی تعجب کرد. وی گفت «در یک جمله توانستید شک و شبهه های موجود در ذهن مرا پاک کنید.» وی در مورد ارتش گفت که به نظر او حضور تعداد بیشماری از هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا در فرودگاه مهرآباد مسائلی را در زمینه روابط عمومی ایجاد کرده است. او و دوستانش حضور آنها را به دقت دنبال کرده و می دانند که کالاهای بسیاری توسط همین هواپیماها برای جامعه آمریکایی مقیم تهران وارد کشور می شود.

دکتر صالح دائما صحبت را به بی توجهی آمریکاییها نسبت به ایران می کشانید. از او سؤال کردم که در مورد آگهی سفر به تخت جمشید، شوش و کاخ گلستان در تلویزیون آمریکا چطور فکر می کند، گفتم که این آگهی ها قطعا نشانگر توجه بسیار آمریکاییها به فرهنگ است. دکتر صالح آن را نپذیرفت و گفت این امر فقط جنبه سیاحت دارد «چون آمریکاییها یک بار به آنجا می روند و آن را فراموش می کنند.» وی گفت در حالی که اروپاییها به محض پای گذاشتن به این نقاط عمیقا به اصل موضوع توجه می کنند.» در این لحظه از او سؤال کردم که آیا او و دوستانش می دانند که یک دانشجوی آمریکایی در آمریکا

ص: 758

می تواند برخلاف دانشجویان دیگر در مورد ایران و تاریخ آن مطالب بسیاری را فراگیرد. وی گفت او به این موضوع واقف است. ولی گمان نمی کند که ایرانیها چنین فرصتی داشته باشند.

وی گفت یکی از نقاط مشکل برانگیز مهم کلوپ کشوری شاهنشاهی (سلطنتی) است. وی گفت در حال حاضر بسیاری از آمریکاییها به این کلوپ پیوسته و در همه جا دیده می شوند. ظاهرا هدف آنها بازی گلف و دیدن فیلم های سینمائی است و در ماههای اخیر اعضاء ایرانی کلوپ نتوانسته اند به راحتی به آنجا وارد شوند. از او سوال کردم که چرا کمیته عضویت کلوپ مانع از عضویت آمریکاییها نمی شود؛ چون چنین به نظر می رسد که به پول آنها احتیاجی ندارند. ولی او جوابی نداشت.

دکتر صالح گفت او و دوستانش عمیقا نگران آینده هستند. وی گفت ازدیاد شمار آمریکاییها در این کشور مسائل بسیاری را برای ایران به وجود خواهد آورد: «برای ما محیط خفقان آور شده است، چون می بینیم که تعداد بیشتری از آمریکاییهای موجود و نیمه حرفه ای وارد کشور می شوند .که نسبت به این کشور هیچ گونه احساسی ندارند و به سرعت یک برداشت منفی به جای گذاشته و می خواهند با عجله پول کافی به دست آورده و از این کشور خارج شوند.»

مصاحبه با دانشجویان و یک ایرانی 24 ساله مشغول کسب و کار

(محرمانه) مصاحبه با دانشجویان دو دانشجوی ایرانی در کلاس درس من در دانشکده گسترش همکاریهای منطقه ای (که شامل دانشجویان ایرانی، پاکستانی و ترک است) شاهد افزایش حضور آسیاییها در ایران بوده اند. آنها معتقدند که شمار اعضاء دیگر گروههای خارجی افرایش چندانی نیافته و برای آنها تشخیص آمریکاییها از دیگر ساکنین اروپای غربی و اسکاندیناوی دشوار است. تنها نگرانی آنها در مورد تأثیر بیگانگان این است که آیا آنها قرار است به جای دانشجویان ایرانی پستهای دانشگاهی را پر کنند یا خیر؟ هیچ یک از آنها در مورد تسهیلات خاص خارجیها اطلاعی نداشت، ولی در مورد معابد هندوها و کلیساهای مسیحیان سخن می گفت. هر دوی آنها معتقد بودند که عمل تفکیک محل زندگی بیگانگان کار درستی نیست. هر دو دانشجو ظاهرا در مورد حضور آمریکاییها در ایران بی اطلاع بوده و به آن علاقه ای نشان نمی دادند.

یک ایرانی 24 ساله مشغول کسب و کار رضا از طرف یک شرکت کوچک در تهران به فروش تجهیزات ترافیک و ابزار مهندسی راه و ساختمان مشغول است. او که فارغ التحصیل دانشگاه پهلوی شیراز است، در چهار سال گذشته در تهران بسر برده و شاهد افزایش قلیل در شمار خارجیها بوده است. در حال حاضر تعداد پاکستانیها و هندیهای مقیم تهران افزایش بسیار یافته، زیرا قبلاً این گروهها به امارات واقع در خلیج فارس جهت تحصیل معاش می رفتند، ولی اکنون همه آنها به تهران هجوم آورده اند. تا بخشی از درآمد نفتی ما را نصیب خود سازند. رضا معتقد است که برخلاف گذشته تعداد آمریکاییها نیز افزایش یافته ولی از تسهیلات ویژه خارجیها بی اطلاع است (با وجود اینکه این فرد و همسرش گاهی به تلویزیون نیروهای آمریکا نگاه می کنند، ولی رضا هیچ گاه حتی با تلاش برای پی بردن به این موضوع از آن ذکری به میان نیاورد). رضا معتقد است که محل زندگی خارجیها نباید تفکیک گردد، زیرا این امر در مورد اعراب و دیگر گروههای این قاره از نظر امنیتی

ص: 759

مشکلات را برای دولت ایران در بر خواهد داشت.

به نظر او پروژه های ویژه مسکن در دیگر شهرهای استانی مناسب است، البته تا زمانی که تفاوت فاحشی میان وضع زندگی آنها با وضع زندگی افراد محلی مشهود نباشد.استمپل

مصاحبه با خانم فرهنگ مهر

تاریخ: 19 فوریه 1976 از: مشاور اقتصادی - لانج شرمرهرنبه: بخش سیاسی موضوع : پروژه ویژه سیاسی - طرز برخورد ایرانیان در قبال حضور آمریکاییها در ایران اظهارات یک زن برجسته در مورد حضور آمریکاییها در ایران می تواند در تهیه گزارش شما با اهمیت باشد.

خانم فرهنگ مهر همسر رئیس دانشگاه شیراز دیشب با من صحبت آغاز کرد و گفت شیراز اخیرا مملو از آمریکاییها شده است و منظورش آمریکاییهایی بود که به خاطر قرارداد وستینگهاوس به این شهر وارد شده اند. وی سؤال کرد که چرا این شرکت افراد بهتری را انتخاب نمی کند؟ بچه ها همه وحشی شده اند»، و به ذکر چند نمونه از رفتار جوانان پرداخت که همسایگان ایرانی این خانواده های آمریکایی را آزرده است که یکی از آنها یک جوان 10 الی 11 ساله است که در انظار عموم به کشیدن سیگار و خوردن مشروب می پردازد. خانم مهر گفت شخصا نزدیک خانواده رفته و از آنها خواسته است که یا رفتار فرزندان خود را تحت کنترل گرفته و یا به محل دیگری برای سکونت نقل مکان کنند. وی گفت این خانواده اکنون آن محله را ترک کرده ولی معلوم نیست که آیا از کشور خارج شده و یا به آپارتمان دیگری نقل مکان کرده و آیا محرک اصلی خود او بوده که هنوز مشخص نشده است.

اظهار نظر: متأسفانه بسیاری از کارمندان در زمینه سبک زندگی شخصی خود توجیه نشده و این سؤال باقی می ماند که آیا شرکتها باید در زمینه رفتار عمومی و انطباق پذیری کارمندان خود را تحت کنترل داشته باشند یانه. اگر برنامه های عمرانی اصفهان و شیراز ادامه یابد تعداد بیشتری از آمریکاییها وارد این مناطق خواهند شد و اظهاراتی شبیه آنچه خانم مهر بیان داشت پدیدار خواهد گشت، مگر آنکه شرکتها با کمک یا بدون کمک دولت آمریکا برنامه های معارفه و کنترل رفتار کارمندان خود را جدی تر دنبال کنند.

شرمرهرن

مصاحبه با دکتر مهدی هروی

محرمانه بررسی طرز فکر ایرانیان در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران مصاحبه با دکتر مهدی هروی، استاد علوم سیاسی و تحصیلکرده آمریکا در دانشگاه ملی، که قرار است به عنوان معاون رئیس دانشگاه رازی برگزیده شود. مصاحبه در حین صرف ناهار در یک رستوران انجام گرفت.

پروفسور هروی گفت حضور خارجیها بر خلاف دو یا سه سال گذشته تغییر چندانی نکرده، ولی برخلاف ده سال گذشته وی نسبت به حضور آنها مطلعتر است، طبق برآورد وی حدود 000/8 آمریکایی در تهران به سر می برند. او می گوید که قادر است یک آمریکایی را از خارجیهای دیگر تمیز دهد، ولی نحوه این کار را دقیقا نمی تواند بیان کند. وی می گوید علت آن شاید تجارب وسیع وی در خود آمریکا بوده

ص: 760

باشد.

نکته جالب توجه این است که دکتر هروی اظهار داشت که او و دوستانش بیش از پیش نسبت به حضور روسها در ایران آگاهی یافته اند. وی گفت این امر به خصوص در مورد دوستانش در اصفهان صادق است.

بعضی از آنها معتقدند که شهر به تصرف روسها درآمده است. با این حال وی شخصا معتقد است که تعداد روسها فعالیت سفارت روسیه در زمینه اجتماعی و غیره بطرز محسوسی افزایش یافته است.

در پاسخ به این سؤال که آیا حضور بیگانگان بر زندگی وی تأثیر دارد و می گفت: «بله، از حضور آنها لذت می برم و دوست دارم با آنها باشم.» وی گفت شکی نیست که مردم گناه بالا رفتن قیمتها را به گردن آمریکاییها می اندازند. هروی گفت: «همه شما را 100% در زمینه بالا رفتن اجاره خانه ها مقصر می دانند.» وی خاطر نشان ساخت که در یک مورد یک استرالیایی با دو برابر کردن اجاره بها به خانه ای نقل مکان کرد و مردم پس از شنیدن موضوع، استرالیایی را به عنوان آمریکایی خطاب کردند که باعث افرایش اجاره بها شده است.» پروفسور هروی اظهار داشت چهار روز قبل نیز آمریکاییها خانه ای را که 100 دلار اجاره بهای آن بود به قیمت 175 تا 200 دلار اجاره کرده بودند. وی گفت این میزان اجاره بها در کشور شما حائز اهمیت نیست، ولی برای ما بسیار گران است و همین امر وجهه آمریکاییها را از جنبه منفی برخوردار ساخته است.

از وی سؤال شد که آیا می توان چند محله خاص خارجیها را نام ببرد و وی از حوزه خلیج، مدرسه آمریکایی تهران و بیمارستان آمریکایی یاد کرد. وی در مورد این محل ها نظر خاصی ندارد، فقط در مورد حوزه خلیج اظهار می دارد که ایرانیها مایلند بیش از پیش از آنجا استفاده کند. با این حال وی با این کار موافق نیست، چون اختلاط این کار آنها در می خانه سبب بروز همه گونه مشکلات خواهد شد.

دکتر هروی گفت هرگز به برنامه های تلویزیون «چه آمریکایی و چه ایرانی» توجهی ندارد. با این حال معمولاً به برنامه های رادیو آمریکا در اتومبیل خود گوش می دهد چون: «این برنامه را بیش از برنامه رادیویی ایران دوست دارم. البته کیفیت آن مشابه کیفیت آمریکایی آن نیست، ولی من آن را دوست دارم چون دروغ پردازی در آن نیست.» وی در ادامه گفت اعتبار و شهرت مهمترین مسئله تلویزیون ایران است، ولی بنا به گفته او بعضی از دوستانش از برنامه های جدید و بین المللی تلویزیون ایران تعریف کرده اند. وی گفت بسیاری از جوانان به رادیوی آمریکا گوش می دهند، چون موسیقی آن نسبت به موسیقی رایج در رادیو ایران معاصرتر و جهانی تر است.

از طرف دیگر بسیاری از دانشجویان جناح چپ احساس می کنند که حضور تلویزیون آمریکا به معنی «استعمار» این کشور است. وی گفت تعدادی از دانشجویانش این موضوع را به وی گوشزد کرده اند.

از او سؤال کردم که آیا به نظر او درست است که با در نظر گرفتن روابط ایران و آمریکا این برنامه حذف شود؟ او نیز پس از قدری تأمل گفت: «البته اگر آن را حذف کنید، این دانشجویان چیز دیگری از جمله مجله آمریکایی و یا مرکز فرهنگی را به عنوان امپریالیسم آمریکا مورد انتقاد قرار خواهند داد.» در زمینه رویدادهای ناخوشایند وی گفت به یاد می آورد که: «به یک پسر آمریکایی در یک می خانه واقع در سلطنت آباد چاقو کشی شد و یک ایرانی نیز در یک هتل دیگر با یک خارجی وارد منازعه شد و چون گمان می کرد که او به همسرش خیره شده است.» با این حال هروی نمی دانست که این فرد خارجی

ص: 761

آمریکایی است یا نه. وی گفت تصور می کند که افزایش حضور خارجیها در ایران بروز این وقایع را تشدید خواهد کرد.

وی شخصا به حضور نظامیان آمریکا واقف نیست، ولی دانشجویان چپگرا و لیبرال از آن اطلاع دارند.

نسل جوانتر که حضور نظامیان آمریکا را در اینجا احساس می کنند و دانشجویان با وی در این زمینه ها سخن گفته اند. در پاسخ به سؤالی در زمینه رانندگی، هروی گفت: «آمریکاییها نیز یاد گرفته اند مانند ما رانندگی کنند» و این موضوع سبب رنجش خاطر بسیاری از ایرانیها شده است. همه احساس می کنند که آمریکاییها به جای اکتساب عادات خوب، تنها عادات بد ما را می گیرند، وی گفت ایرانیها خطاهای دیگر ایرانیها را در زمینه ترافیک نادیده می گیرند ولی نمی توانند از خطاهای آمریکاییها بگذرند.

پروفسور هروی معتقد است که اشکالی در مورد نحوه لباس پوشیدن آمریکاییها وجود ندارد و واقعیت این است که فرزندانمان سعی دارند مانند آنها لباس تن کنند.» وی افزود این امر نیز موجب رنجش خاطر ایرانیهای مسن تر و سنتی تر می شود و هنگامی که فرزندان خود را در شلوار جین و با موهای بلند می بینند سؤال می کنند که چرا«عادات بد آمریکاییها را جذب می کنید؟» از پروفسور هروی پرسیدم که ایرانیها چه عادات خوبی دارند که آمریکاییها باید آنها را کسب کنند، وی با قدری تأمل گفت : «خوب، مؤدب بودن بیش از حد ما.» وی گفت وقتی که میزبان به مهمانان خود چای تعارف می کند انتظار دارد که یکی از آنها اولین فنجان را بردارد. ولی در همان حال انتظار دارد که او آن را به خود او تعارف کند. مسئله تعارف همیشه در این گونه مراودات شخصی معمول است و میزبان هنگام صرف چای خواستار صورت گرفتن مکالمه ای هر چند محدود است. دکتر هروی اظهار داشت که چند تن از ایرانیها در مورد این عادت بد آمریکاییها یعنی قرار دادن پا بر روی میز سخن گفته اند. این امر در فرهنگ ایرانی کاملاً ممنوع است.

به محض مطرح شدن مسئله اسکان آمریکاییها در محله ای خاص، دکتر هروی گفت کاملاً با این موضوع مخالف است، به او گفتم چطور است که گروه کوچک نظامیان آمریکایی به محوطه خاص جهت زندگی نقل مکان پیدا کند. وی گفت نظامیان در حال حاضر در شمال شهر پراکنده شده و هیچ کس به آنان توجهی ندارند. ولی اگر آنها را به محله خاصی ببرند توجه همگان جلب خواهد شد. این امر بنوبه خود مردم را متوجه تجهیز نظامی ایران و هزینه سرسام آوری که صرف آن می شود می کنند. به همین دلیل این کار اشتباه است. وی افزود مردم نسبت به وجود یک جامعه جذاب آمریکایی حسادت خواهند کرد.

در این موقع موضوع کمیسری آمریکایی پیش کشیده شد. پروفسور هروی گفت خیلیها به آمریکاییها حسادت می ورزند. زیرا آنها از اجناسی برخوردارند که بهتر از چیرهایی است که در اختیار ایرانیهاست.

ص: 762

وی گفت حسودترین ایرانیها کسانی هستند که در آمریکا تحصیل کرده اند و برداشت وی این است که هرکس که یک پاسپورت آمریکایی داشته باشد می تواند به کمیسری راه یابد. او گفت که این موضوع صحت ندارد.

کلاً دکتر هروی احساس می کند، حضور آمریکاییها امروز مسئله حادی را ایجاد ننموده است. وقتی که در مورد امکان افرایش حضور آمریکاییها صحبت می کردیم، او گفت بهتر است که این افراد در سرتاسر کشور پخش شوند. اگر یک گروه این چنین بزرگ حتی در شهری بزرگ چون تهران متمرکز شود دردسرهایی را پدید خواهد آورد.

وی گفت: «یک گروه خاص امروزه برخلاف گذشته حضور آمریکاییها را احساس کرده واز آن انتقاد می کنند. این گروه را کلاً دانشجویان تشکیل می دهند. معمولاً از زبان آنها می شنویم که تمام این آمریکاییها به اینجا آمده اند تا پول در بیاورند و هیچ کاری برای ما انجام ندهند.» بعضیها می گویند که تعدادی از این آمریکاییها بازنشسته های نظامی هستند که حقوق گزافی دریافت می دارند. ولی کاری انجام نمی دهند. دانشجویان علاوه بر این گمان می کنند که درصد زیادی از امریکاییهای مقیم اینجا اعضای سازمان سیا هستند.

مصاحبه با روزنامه نگار شول بخش (SHAUL BAKHASH)

بررسی طرز فکر ایرانیان در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران مصاحبه با روزنامه نگار شول بخش (SHAUL BAKHASH ) تاریخ 22 فوریه در حین صرف ناهار در یک رستوران آقای بخش گفت احساس می کند که اقدامات سفارت در زمینه تحقیقی و تفحص پیرامون این موضوع بسیار بجاست. در پاسخ به این سؤال که آیا حضور بیگانگان در این کشور برای او محسوس است یا نه؟ وی جواب مثبت داد و گفت این مسئله در فروشگاهها، رستورانها و محلهای اسکی و دیگر اماکن عمومی محسوس تر است. او شخصا به این موضوع واقف است. چون در نزدیکی خیابانهای میرداماد و جردن زندگی می کند که خارجیهای بسیاری در حال نقل مکان به آنجا هستند. با این حال در همان موقعی که آقای بخش به این سؤال پاسخ می داد هر دو به این نتیجه رسیدیم که اکثر افرادی که تا بحال مورد مصاحبه واقع شده اند. برای این کار مناسب نبوده اند. بنا به گفته وی این افراد کسانی هستند که در اروپا و آمریکا و تجارب زیادی کسب کرده اند و به همین دلیل تأثیر حضور خارجیها چه مثبت و چه منفی نفی بر زندگی آنها نمی تواند چندان مهم باشد؛ درست برعکس ایرانیهایی که هرگز به خارج از کشور پا نگذاشته اند.

در پاسخ به این سؤال که چند آمریکایی در تهران زندگی می کنند، وی گفت 20000 نفر. وی گفت معمولاً قادر است با مشاهده رفتار و شنیدن لهجه یک خارجی بگوید که او آمریکایی است یا نه. در پاسخ به این سؤال که آیا بیگانگان تأثیری در زندگی او دارند یا خیر؟ وی گفت که آنها یک تأثیر مثبت دارند. یک فروشگاه واقع در محله آنها اکنون به سوپرمارکت تبدیل شده و نیاز خارجیها را تأمین می کند. در این فروشگاه کالاهایی یافت می شود که در نقاط دیگر شهر غیر قابل دسترسی است به این ترتیب زندگی بخش، از غنای خاصی برخوردار شده است. در این لحظه وی اظهار داشت که گویا نخست وزیر گفته است که فروشگاههای سنتی ایران را به سوپرمارکتها ترجیح می دهد، چون سوپرمارکتها با وجود اجناس بیشمارشان چشمداشتهای مردم را بالا می برند و نخست وزیر امیدوار است که دولت بتواند این انتظارات را برآورده سازد.

در بحث پیرامون عکس العمل موجود در قبال خارجیها، بخش گفت که به نظر او مهمترین تأثیر منفی ناشی از میزان اجاره بهای منازل است. وی گفت فعلاً افزایش میزان اجاره بها را مستقیما به گردن خارجیها می اندازند، چون اجاره کردن محل سکونت برای ایرانیها یک امر واهی شده است. او می گوید که اغلب اظهاراتی منفی در مورد خارجیها می شنود، به طور مثال در صف اسکی شنیده است که مردم می گویند «من که برای اسکی به آلپ نمی روم؛ چرا آنها به اینجا می آیند وصف اسکی ما طویلتر می کنند؟ «وی گفت حضور خارجیها مسئله کمبود خدمتکار را پیش کشیده و تسهیلات عمومی نیز مورد استفاده

ص: 763

اعضاء طبقات بالای اجتماع قرار می گیرد.

در رابطه با تسهیلات ویژه خارجیها،وی از کمیسری آمریکا، چند کلوپ و حوزه خلیج یاد کرد. با این وصف وی احساس می کند که وجود این گونه تسهیلات نیز دارای همان جنبه منفی می باشد. قبلاً اکثر ایرانیها از فروش اجناس ویژه در این مکانها احساس ناراحتی می کردند، ولی امروزه این اقلام از جمله مواد غذایی برای اکثر مردم موجود است. یکی از مهمترین نکات نگران کننده این احساس است که خارجیها بیش از ایرانیها در کارهای مشابه حقوق دریافت می دارند، در حالی که صلاحیت آنها نیز ممکن است بیش از صلاحیت همتاهای ایرانیشان نباشد. بعنوان مثال وی گفت مهندسین مشاور گاهی کارمندان خود را از اروپا و آمریکا وارد می کنند تا جایگزین ایرانیانی شوند که از همان صلاحیتها برخوردارند و حتی در همان دانشگاهها تحصیل کرده اند. بخش گفت این شکوائیه ها را می توان در میان ایرانیهای تحصیل کرده و صلاحیت دار نیز شنید.

بخش همچنین یادآور شد که ایرانیها بین خارجیها نیز تفاوت قائل می شوند. وی گفت اغلب به کلوپ تهران می رود که محل آمد و شد افراد انگلیسی است و متوجه شده است که امروزه این محل مملو از انگلیسیهایی است که فاقد تحصیلات کافی بوده و لهجه بسیار نامناسبی نیز دارند. وی گفت اینها همان تکنوکراتهایی هستند که برای به جیب زدن پول به اینجا می آیند. وی گفت همین موضوع در مورد آمریکاییها نیز صادق است.

سؤال شد که نظرش در مورد سه برابر شدن تعداد آمریکاییها در این کشور چیست؟ او با حالتی بسیار افسرده گفت، بهتر است با دقت بیشتر کار کنید.» وی بار دیگر گفت این تحقیق بسیار عاقلانه است ولی خاطرنشان ساخت که آمریکاییها دارای طرز برخوردی بسیار تهاجمی بود، و این روحیه می تواند باعث بروز مشکلاتی جدی گردد. وی گفت: «بهتر است میزان جامعه مقیم آمریکایی اینجا را محدود سازید.» وی افزود جامعه کنونی به حد اشباع نرسیده و او نمی داند که نقطه اشباع آن کدام است «ولی بدون شک این نقطه اشباع وجود دارد.» حد اشباع مستقیما به روابط بین دولتین و تغییرات آن بستگی دارد، اگر تشنج در سطوح عالیه پدیدار شود، حد اشباع نیز دستخوش تغییر و تأثیر خواهد شد.» وی همچنین یادآور شد که اگر تشنجها و بحرانهای داخلی رشد کند، اقتصاد کشور آسیب خواهد دید، و اگر کمبودی پدیدار شود مشکلات ظاهر خواهد شد. وی به خصوص گفت اگر در میان ایرانیها بیکاری ایجاد شود، همان طور که تعداد آمریکاییها افزایش می یابد، این امر می تواند باعث بروز کشمکشهای وخیمی شود زیرا مردم خواهند دانست که آمریکاییها شغلهای آنان را از دستشان گرفته اند وی گفت: «این وضع می تواند نتایجی بسیار جدی به دنبال داشته باشد.» وی گفت گسترش و جهان شمولی ایران هر چه باشد، روحیه ایرانی جنبه استانی دارد. به طور مثال اگر یک ایرانی به انگلستان یا آمریکا سفر کند، شهروندان این کشورها توجه نمی کنند که برداشت آن ایرانی از فرهنگ و تاریخ انگلستان یا آمریکا چگونه است. ولی در اینجا موضوع فرق می کند. در اینجا نوعی خود آگاهی وجود دارد و مردم خواهان محترم شمردن این جامعه از طرف دیگران هستند. به همین دلیل وی معتقد است که قبل از هر چیز باید تازه واردین را با فرهنگ و تاریخ ایران آشنا ساخت. ولی با اشاره به سه برابر شدن جامعه آمریکایی مقیم ایران گفت باید در قبال آن اقداماتی انجام داد و دولت من باید مانند دولت شما در مورد این مسئله نگران باشد و به آن توجه بیشتری مبذول نماید.

ص: 764

در رابطه با رادیو و تلویزیون، وی گفت که شخصا به برنامه های هیچ کدام گوش نمی دهد (او به نوشته ها علاقه مند است). با این حال دوستانش برنامه های تلویزیون آمریکا را می بینند. وی معتقد است که در حال حاضر بخش خارجی برنامه ها نمی تواند مشکلی را در رابطه با برنامه «فرهنگی امپریالیسم» در خاک ایران پدید آورد. ولی در صورتی که مشکلاتی در زمینه بین ملتین یا بین دولتین پدید آید، وجود استودیوی پخش برنامه های نیروهای مسلح آمریکا می تواند به بحران دامن بزند. بخش همچنین اظهاراتی را در مورد یک نکته مثبت بیان داشت وی گفت در صحبتی که با هوشنگ مهرآئین از انجمن ایران و آمریکا داشت و نتیجه نیز درج یک مقاله بسیار مثبت در کیهان بود، مهر آئین به بخش گفته بود «از آنجا که من عمیقا» به دموکراسی ایمان دارم، می خواهم مراکزی چون انجمن ایران و آمریکا در این کشور بیشتر گسترش یابد. نهادهایی این چنین شخصیت و غرور انسانی را حفظ کرده و نوعی سپر ایمنی برای ما نیز محسوب می گردد.

بخش گفت نمی داند که آیا واقعه ای ناگوار بین ایرانیها و آمریکاییها رخ داده یا خیر. وی نسبت به نحوه رانندگی امروزی آمریکاییها در تهران حساسیت نشان داد و گفت این امر مشکلاتی را پدید خواهد آورد؛ ولی این احساس وی چندان تند نیست.

هنگامی که از وی خواسته شد تا در مورد تفکیک محل سکونت خارجیها نظر بدهد وی گفت کاملاً با این امر حتی در مورد نظامیان آمریکایی مخالف است. «این بدترین کاری است که می توان انجام داد.» وی خاطرنشان ساخت که حضور نظامیان آمریکایی در ایران برای وی محسوس نبوده ولی با تفکیک محل زندگی آنها شناسایی آنها با سهولت بیشتر صورت خواهد گرفت. وی گفت: « شما نه تنها با این کار این سهولتها را پدید می آورید بلکه سبب تحریک حسادت بسیاری از ایرانیها می شوید چون مجبورید برای آمریکاییها امکانات و تسهیلات ویژه ای برپا کنید.»

مصاحبه با شهرام چوبین

24 فوریه 1976طبقه بندی نشده از: مشاور سیاسی - آرچی ام. بولستر موضوع: حضور آمریکا در ایران - شهرام چوبین به عنوان یک ایرانی تحصیلکرده در خارج (که دارای درجه دکترا در روابط بین الملل از دانشگاه کلمبیاست) چوبین را نمی توان الزاما یک ناظر فاقد تعصب دانست. هنگامی که به ایران آمد تا به مؤسسه مطالعات اقتصادی و سیاسی بین المللی بپیوندند، چوبین تا حدودی به زبان فارسی و تکلم با آن آشنا بود، ولی قادر به خواندن و نوشتن آن نبود. بنابراین می توان گفت که وی بیشتر نسبت به مشکلات خارجیها در ایران ابراز همدردی می کند. چوبین خاطرنشان ساخت که ایرانیها معمولاً وجود خارجیها را تحمل کرده و حضور آ نها در ایران برایشان عادی شده است. اروپاییها و آمریکاییها آشکارتر از دیگر خارجیها می باشند، و بیشتر توجه ها به آمریکاییها معطوف می گردد. چون ایرانیها می دانند که آمریکا بیش از هر کشور دیگر قادر به اعمال نفوذ در روند وقایع ایران است. مهمترین احساس تنفر افراد حرفه ای ایرانی علیه آمریکاییها ناشی از این واقعیت است که متخصصین آمریکائی اغلب از حقوق بسیار گزاف برخلاف ایرانیها برخوردارند، و این موضوع حتی در مورد ایرانیها و آمریکاییهای تحصیلکرده در یک دانشگاه نیز صادق است. یکی دیگر از ناراحتیهای ایرانیان این است که اکثر افرادی که وارد ایران می شوند با وضع این

ص: 765

کشور بیگانه، هستند «مزدورانی» در اینجا به سر می برند که هدفشان صرفا پول در آوردن است و به هیچ وجه سعی نمی کنند طرز فکر ایرانیها را درک کنند. بهرام چوبین و یکی دیگر از همکارانش که در بخشی از مصاحبه حضور داشت (فریدون فشارکی) معتقدند که وابستگی ایران به مستشاران خارجی افزایش خواهد یافت. این امر به خصوص زمانی واقعیت پیدا می کند که می بینیم که ایران آن چنان تسلیحات پیشرفته ای را از آمریکا خریداری می کند که تعمیر و نگهداری آنها توسط ایرانیها ممکن نیست. هر دوی آنها معتقدند که این وضع مشکل بسیار جدی را در روابط ایران و آمریکا پدید خواهد آورد، چون ایرانیها عموما می خواهند که وابستگی آنها به بیگانگان به تدریج کاهش یابد. اگر این امر تحقق نیابد، سرخوردگیهای بسیار شدیدی پدیدار گشته و منجر به پیدایش احساسات ضد بیگانه، به خصوص علیه آمریکا و آمریکاییان خواهد شد.بولستر

مصاحبه با باری چوبین از شرکت ملی نفت ایران

تاریخ: 10 مارس 1976محرمانه از: مشاور اقتصادی - آقای پاترسونبه: مشاور اقتصادی - آقای بروین موضوع: طرز فکر ایرانیها در قبال حضور آمریکا مصاحبه با باری چوبین از شرکت ملی نفت ایران پاسخ به سؤالات به شرح زیر است:

1- حضور خارجیها در ایران در حال حاضر محسوستر از دو یا سه سال گذشته نیست و فقط تعداد سیاحان افزایش یافته است.

ملیتهایی که بیش از دیگران برای وی محسوس است عبارتند از انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی. وی گمان می کند که حدود 000/4 آمریکایی در تهران زندگی می کنند، اما پس از تکرار سؤال وی گفت هرگز به فکر شمارش تعداد وابستگان نیفتاده و فقط کارمندان خارجی را در نظر گرفته است او نمی داند که تعداد وابستگان خارجیها در چه حدود است. وی گفت قطعا می تواند بگوید که کدام یک از خارجیها آمریکایی است. زیرا بنا به گفته او: «من با آنها بزرگ شده ام و با طرز راه رفتن، صحبت کردن لباس پوشیدن و غیره آنها آشنا هستم.» 2- وی گفت تا به حال به این نیندیشیده است که آیا حضور خارجیها بر زندگی او یا خانواده و دوستانش تأثیری دارد و یا نه. وی گفت به طور کلی خارجیها صحنه تهران را دلپذیرتر می سازند.

3- وی گفت در زمینه تسهیلات ویژه خارجیها تنها از حوزه خلیج و کمیسری خبر دارد، و خوشحال است که خارجیها دارای این گونه مکانهای ویژه هستند و خیلی مایل است که خود او نیز بتواند به این نقاط وارد شود. با این حال، هیچ گاه از وجود این گونه تأسیسات منزجر نیست. وی گفت تنها به برنامه های تلویزیونی و رادیویی مخصوص آمریکاییها گوش می دهد و معتقد است که این برنامه ها باید ادامه یابد.

شنیده است که رویدادهای ناخوشایند بسیاری بین خارجیها و ایرانیان به وقوع پیوسته، ولی به استثنای یک مورد از جزئیات آنها اطلاعی ندارد. در عوض، می تواند بگوید که این رویدادها بیشتر با شرابخوارگیها مربوط بوده اند. مورد استثنایی مربوط به دو آمریکایی تازه وارد بود که خود را کارمندان انستیتو هودسون، ا.بی.سی و یک آژانس دولتی ژاپنی معرفی کرده بودند. مدتها قبل USIS تلگرافی به واشنگتن در مورد این واقعه فرستاد، و این دو خارجی در دفتر کار آقای چوبین به وی گفته بودند که به

ص: 766

خاطر افزایش قیمتهای نفتی «روزی خواهد رسید که از این پنجره به بیرون نگاه کنید و متوجه شوید که آسمان مملو از هواپیماها و خلبانهاست.» این مسئله در ذهن چوبین باقی مانده است .

آقای چوبین گفت در مورد خارجیهای مقیم ایران نشنیده است که درگیر رویدادهای ناخوشایند شده باشند. ولی وی اذعان داشت که شاید تغییراتی پدید آمده در میزان آگاهی و روش زندگیش سبب این عدم آگاهی شده باشد.

4- وی معتقد است که برای خارجیها و ایرانیها بهتر است که خارجیها همراه با طبقات مختلف جامعه ایران زندگی کنند نه در محوطه های مجزا. تفکیک محل زندگی نوعی «خود منزوی سازی» است و اگر در اطراف یک گروه خاص مرزی ایجاد کنید مورد توجه و انزجار واقع خواهند شد. وی گفت در زمینه گروههای بزرگی از خارجیان و اسکان آنها در شهرهای استانی نیز دارای همین نظر است. وی گفت برای «او مهم نیست» که تعداد خارجیها دو یا سه برابر شوند.

چوبین نیز مانند بسیاری دیگر از ایرانیها گناه بالا رفتن غیر منتظره اجاره مسکن را متوجه خارجیها می داند. او می داند که علت اصلی کمبود عرضه است؛ اما با وجود مشکلات عملی بر سر راه این مسئله، وی معتقد است که تمام جوامع خارجی گرد هم خواهند آمد و خواهند گفت که آری بیشترین میزان اجاره بها را آنان با کمال میل پرداخت کرده و می کنند. علاوه بر این او نیز معتقد است که مالکین ایرانی بین مستأجرین خارجی و ایرانی تبعیض قائل می شوند (چون می ترسند که اگر خانه را به یک ایرانی اجاره دهند او برای مدتها در آنجا بماند و نقل مکان نکند.) دیدگاه چوبین بیشتر جنبه شخصی و فلسفی دارد. به طور مثل وی تأکید دارد که گروههای مخلتف باید با یکدیگر مراوده داشته باشند تا سلامت آنها از طریق این آشنایی تضمین گردد. ولی چوبین تحصیلکرده انگلستان و آمریکاست و بخش اعظم زندگیش را در آن کشورها سپری کرده است. ز بان انگلیسی زبان مادری او محسوب می شود و خیلی بهتر از زبان فارسیاش می باشد. چنین به نظر می رسد که اکثر افرادی که تا بحال با آنها مصاحبه داشته ایم سر و ته یک کرباس باشند. اگر این مسئله صحت داشته باشد، باید بگویم که این عمل بی فایده است. من معتقدم که بخش اعظم این جامعه بسیار سنتی و مذهبی است و احساسات ضد بیگانگان در آن شدید است.

مصاحبه با آقای رحیمی نژادی

تاریخ: 15 مارس 1976محرمانه از: مشاور اقتصادی - لین لامبرتبه: مشاور اقتصادی دیوید ئی وستلی موضوع: طرز فکر ایرانیها در قبال حضور آمریکا: مصاحبه با آقای رحیمی نژادی از شرکت کشتیرانی یا حمل و نقل تی.تی.تی پاسخ سؤالات به شرح زیر است:

1- حضور بیگانگان در ایران در حال حاضر برای او محسوستر از دو یا سه سال قبل است با این حال، معتقد است که حضور خارجیها مفید است، چون علاوه بر تکنولوژی لازم جهت برنامه های عمرانی ایران کارگران ماهری را که در این کشور به خصوص در بخش ساختمانهای کم است تأمین می کنند. وی معتقد است که حضور خارجیهایی که قبلاً در کشورهای دیگری زندگی کرده اند، مفیدتر از حضور آمریکاییهای تازه از آمریکا خارج شده در ایران است. معتقد است که آن دسته از خارجیهایی که در رویدادهای داخلی

ص: 767

شرکت می کنند و عادات و رسوم ایرانیها را اقتباس می کنند، بهتر از دیگران در ایران زندگی کرده و مورد احترام مردم واقع می گردند. بنا به اعتقاد او آمریکاییها و کره شمالیها بخش اعظم خارجیهای مقیم تهران را تشکیل می دهند و طبق برآوردی حدود 000/10 آمریکایی در تهران به سر می برند. وی مدعی است که با مشاهده لباس، ظاهر، و رفتار یک خارجی می تواند آمریکایی بودن یا نبودن وی را تشخیص دهد.علاوه بر این قادر است اتباع اروپای شمالی را از اتباع جنوب اروپا تمیز دهد، ولی نمی تواند کشور هر یک را مشخص نماید.

2- حضور خارجیها بر زندگی او، خانواده و دوستانش تأثیر خاصی ندارد. در مورد تسهیلات ویژه خارجیها، وی گفت که تنها از کمیسری آمریکایی خبر دارد، ولی در مورد آن نظری ندارد. اغلب اوقات به برنامه های رادیو و تلویزیون آمریکا گوش می دهد، خواستار ادامه کار آن است و امیدوار است که در محتوای آنها بهبودی حاصل گردد. فرزندان آقای نژادی در مدرسه خارجیها درس می خوانند و به برنامه های آمریکایی گوش می دهند تا در زبان انگلیسی پیشرفت کنند.

او می دانند که بین ایرانیها و خارجیها اتفاقات ناگواری رخ داده است. او مدعی است که اکثر این رویدادها ناشی از شرابخوارگیهای آمریکاییهای طبقه پایین اجتماع و رفتار تهاجمی آنها در قبال ایرانیها می باشد.

وقوع این اتفاقات در سالهای اخیر افزایش یافته، ولی اقلیت کوچکی از آمریکاییهای مقیم ایران را شامل می گردد.

3- آقای نژادی معتقد است که خارجیها باید با نحوه زندگی انطباق پیدا کنند، چون هر دو طرف باید از فرهنگ یکدیگر مطلع شوند. وی معتقد است که ایجاد محیطهای زندگی جداگانه مشکلات فرهنگی را به وجود خواهد آورد و منافع ناشی از تبادل بین المللی را از بین خواهد برد. طرز فکر او در قبال ایجاد این محله ها چه در تهران، شیراز و یا دیگر استانها یکسان است. وی از ورود خارجیهای بیشتر در پنج سال آینده در زمینه مهارتها و کمک برنامه های عمرانی ایران استقبال می کند. وی خواستار آن است که خارجیها بیشتر با فرهنگ ایرانی آشنا شوند، و تنها کسانی به ایران فرستاده شوند که علاقه مند به زندگی بین المللی و فراگیری فرهنگ ایران هستند.

لامبرت

مصاحبه با بهروز شاهنده

تاریخ: 15 مارس 1976محرمانه از : آلبرت اس. چاپمنبه : بخش سیاسی - جان استمپل موضوع : بررسی غیر رسمی طرز فکر ایرانیها در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران آقای بهروز شاهنده پاسخ به سؤالات به شرح زیر است:

1- بلی، حضور خارجیها در ایران بیش از 2 یا 3 سال قبل محسوس است. البته او آمریکاییها را در میان آنها بیشتر دیده و اخیرا آلمانی و آسیای شرقیها را نیز مشاهده کرده است. وی تصور می کند که حدود 10000 آمریکایی در تهران به سر می برند. بلی، او می تواند بگوید که یک خارجی آمریکایی است یا نه و برای این کار از ظاهر (لباس، رنگ پیراهن) اخلاق و صدای او استفاده می کند.

2- خیر، حضور خارجیها بر زندگی وی یا خانواده و دوستانش تأثیر مستقیم ندارد. ولی، حضور

ص: 768

خارجیها به طور غیر مستقیم بر حیات ایرانیها تأثیر می گذارند، مثلاً سبب کمبود مسکن اجاره ای شده است. وی گمان می کند که در ابتدای کار استقرار شرکتهای خارجی در تهران در سالهای اخیر، به علت جستجوی تهاجمی آنها برای مسکن و وسیله حمل و نقل، قیمت این امکانات به سرعت افزایش یافته است. بسیاری از صاحبخانه های ایرانی ترجیح می دهند که منازل خود را به خارجیها اجاره دهند. چون بالاخره خارجیها این منازل را ترک کرده و آنان نیز به خانه های خود می رسند. از تسهیلات ویژه خارجیها تنها می تواند به ذکر نام حوزه خلیج بپردازد. وجود این مکان برای وی مهم نیست، ولی نقش آن به انزوا کشانیدن آمریکاییهاست. وی معتقد است که این گونه تسهیلات سبب بروز عکس العمل ایرانیها می گردند.

وی اغلب به برنامه های تلویزیون و رادیوئی آمریکا گوش فرامی دهد. اغلب اوقات نیز در اتومبیل خود به رادیویی آمریکا احتمالاً به خاطر موسیقی آن گوش می دهد. علاوه بر این دوست دارد ورزش و فیلمهای آمریکایی را از طریق این تلویزیون ببیند. (آقای شاهنده سالهایی از عمر خود را در آمریکا گذرانده است او می داند که بین ایرانیها و خارجیها مسائل ناخوشایندی به خصوص در رابطه با زندگی آپارتمانی، بلند صحبت کردن و سوء تفاهم ناشی از عدم آشنایی به زبان پدید آمده است. او در این زمینه از انگلیسیها یاد کرد، ولی معتقد است که همه خارجیها با این گونه مسائل روبرو هستند که این وقایع بیشتر در روزهای ملی آنها رخ می دهد. وی معتقد است که این رویدادها افزایش یافته چون شکایات بسیاری را شنیده است.

3- وی دوست ندارد که خارجیها در محل زندگی منفکی به سر برده و در همانجا کار و زندگی کنند.

وی معتقد است که این کار سبب پیدایش خصومت بین طرفین می گردد در حالی که هدف اصلی آن کاهش اصطکاک بوده است. ایجاد این گونه محیطها بدین معنی است که خارجیها و ایرانیها یکدیگر را نمی پذیرند و نمی توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند. اگر قرار باشد گروه های بزرگ از خارجیها در شهرهای استانی اسکان یابند، وی اعتراضی ندارد، ولی امیدوار است که تعداد آنها دستخوش افزایش آنچنانی شود. وی معتقد است که خارجیها از استقبال طبیعی ایرانیها محروم مانده اند. زیرا آنها پا را فراتر از تسهیلات فراهم آمده برای تأمین نیاز خود به خصوص در زمینه مسکن گذاشته اند.اگر تعداد خارجیها دو یا سه برابر شود، خوشایند نیست. چون تسهیلات ایجاد شده برای آنها از هم اکنون دچار تراکم شده و موجب بروز تشنجاتی میان خود و ساکنین محلی گشته است.

مصاحبه با علی قاضی، رئیس بخش دریافت اطلاعات کامپیوتری سازمان برنامه و بودجه

تاریخ: 15 مارس 1976محرمانه از : ا.اس. چاپمنبه : جان استمپل موضوع: طرز فکر ایرانیها در قبال حضور آمریکا مصاحبه با علی قاضی، رئیس بخش دریافت اطلاعات کامپیوتری سازمان برنامه و بودجه دولت ایران 1- آقای قاضی گفت که حضور خارجیها بیش از دو یا سه سال قبل برای او محسوس است و بیش از همه از حضور آمریکاییها با خبر است، ولی می داند که تعداد بسیاری از اروپائیها نیز در اینجا به سر می برند. وی معتقد است که حدود بیش از هفت هزار آمریکایی در تهران زندگی می کنند و معمولا با شنیدن لهجه یک خارجی ،قد و قامت و طرز لباس پوشیدنش می تواند بگوید این فرد آمریکایی است یا خیر.

2- خیر، معمولاً حضور خارجیها بر زندگی او،خانواده و دوستانش هیچ گونه تأثیری نداشته است. وی گفت که شخصا با یک شرکت آمریکایی همکاری نزدیک دارد و خانوادهایشان اغلب با یکدیگر دیدار

ص: 769

می کنند. معمولاً آمریکاییها دوست دارند در محیط خودشان مراوده داشته باشند. او از وجود تسهیلات ویژه خارجیها در تهران مطلع است و گفت که می داند که یک کلوپ آمریکایی در نزدیک خیابان دروس وجود دارد (ولی نام کلوپ را نمی دانست و نیز خبر نداشت که حتی ایرانیها نیز می توانند در آن عضو شوند). وی گفت: «بنابه تصور من این کلوپها نباید در انحصار خارجیها باشد .چون این کار در کشور شما مجاز نیست». وی گفت که اغلب به رادیو آمریکا گوش می دهد، چون او و همسرش هر دو به موسیقی پاپ علاقه مندند. ولی به برنامه تلویزیون آمریکا گوش نمی دهیم چون باید آنتن ویژه داشته باشیم. وقتی از وی سؤال شد که آیا به نظر او کار تلویزیون و رادیوی آمریکا در اینجا باید ادامه پیدا کند، وی پس از قدری تأمل گفت باید تحت نظارت رادیو و تلویزیون ملی ایران قرار گیرند. در پاسخ به سؤال مربوط به رویدادهای ناخوشایند بین آمریکاییها و خارجیهای مقیم اینجا وی گفت مطالب بسیاری شنیده است. وی گفت به نظر او آمریکاییهای مقیم تهران قابل تقسیم به دودسته هستند: «آمریکاییهای تحصیل کرده که مزاحمتی فراهم نمی کنند، اما در بعضی از مواردآمریکاییهای تحصیل کرده که مزاحمتی فراهم نمی کنند، اما در بعضی از موارد آمریکاییهای طبقه کارگر قادر به انجام یک گفتگوی منطقی با ایرانیها هستند، و گاهی نیز لحن بیانشان از جنبه ناخوشایندی برخوردار می شود. او نمی داند که بجز آمریکاییها، خارجیهای دیگر نیز در این رویدادها دخیل بوده اند یا نه، اما گمان می کند که مشکلاتی در رابطه با آنها نیز وجود داشته است. وی معتقد است که این وقایع در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته است.

3- او عمیقا معتقد است که خارجیهای مقیم تهران باید در سرتاسر شهر پراکنده شوند، در غیر این صورت انزوای آنان شدیدتر می شود و امکان تماس بیشتر و پیدایش اصطکاک افزایش می یابد. وی می گوید که حتی اگر قرار بر افزایش تعداد خارجیها باشد باز هم باید اصل پراکندگی در میان آنان رعایت شود، چون معتقد است که ایران به تکنولوژی غرب احتیاج دارد بنابراین خارجیها باید به ایران آمده و شرکتهای مدرن را به راه بیندازند. «انتقال مؤثر تکنولوژی به ایران تنها از طریق زندگی هماهنگ خارجیها و ایرانیها ممکن می گردد و انفکاک محل زندگی نمی تواند تماس لازم را بین آنها پدید آورد.»

مصاحبه باآقای مهابی، رفتگری که در جنوب خیابان نادری کار می کند

محرمانه آقای مهابی، رفتگری که در جنوب خیابان نادری کار می کند این فرد بین 55 تا 70 سال دارد و مدت 25 سال است که در شغل حاضر کار می کند. عقاید و نظارت وی در واقع با چهارچوب روشنفکرانه تحقیق ما منطبق نیست، ولی از آنجا که این نظریات ممکن است نمایانگر نظریات بسیاری از ایرانیهای طبقه پایین باشد، آن را از نظر شما می گذرانم:

مهابی معتقد است که تعداد خارجیها در تهران احتمالاً بیشتر شده است، ولی به خاطر کثرت تعدد نمی توان شمار آنان را مشخص نمود کثافتکاری همه بیشتر شده است، خصوصا جوانان ایرانی که آشغالهای خود را از ماشینها بیرون می ریزند. ولی خارجیها هیچ گاه خیابانها را کثیف نمی کنند. خارجیها برای او مزاحمتی ایجاد نمی کنند. آنها واقعا مانند بعضی از مقاماتی که او می شناسد بد نیستند و او امیدوار است که بعضی از آمریکاییها نیز به محله وی نقل مکان کنند، چون دوستانش که در عباس آباد هستند می گویند که آنها خوب انعام می دهند «مهم نیست که خارجیها در کجا زندگی می کنند؟ من خودم به اندازه کافی دردسر دارم.» (این عبارت آخر بویی از دیوانگی لیکن جنون بی آزار فرد مورد نظر را داشت، بنابراین

ص: 770

این دوستانه از یکدیگر جدا شدیم.» انجمن ایران و آمریکا بررسی غیر رسمی طرز فکر ایرانیها در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران مدیر واحدهای درسی با یک معلم ایرانی که به طور نیمه وقت زبان انگلیسی تدریس می کنند مصاحبه کرد. فرد مورد نظر در حین مصاحبه همکاری لازم را مبذول داشت و برایش بسیار خوشایند بود که فرصتی برایش پیش آمده تا نظریاتش را ابراز دارد.

1- وی گفت که قطعا بیش از دو تاسه سال گذشته حضور خارجیها محسوس است.

- آمریکاییها - 10000 نفر - خیر 2- وی گفت حضور خارجیها بر زندگی، او خانواده و دوستانش تأثیر بسیار دارد.

- او و دوستانش نمی توانند آپارتمانی را با قیمتی مناسب اجاره کنند. صاحبخانه ها ترجیح می دهند که منازل خود را به خارجیها اجاره دهند، چون اجاره زیادی پرداخت کرده و در یک محدوده زمانی خاصی مکانها را تخلیه می کنند.

- هنگامی که گروههایی از ایرانیها به کلوپهای شبانه و غیره می روند مردان خارجی اغلب از دختران می خواهند که با آنها برقصند و این امر برای مردان ایرانی ناخوشایند است. وی به ذکر یک نمونه در هتل هیلتون پرداخت که در نتیجه گروه همراه وی بسیار عصبانی شدند، ولی عکس العمل خشونت باری از خود نشان ندادند.

- بلی، او از وجود تسهیلات ویژه خارجیها در تهران مطلع است. او از هتل اوین بعنوان یکی از این مکانها یاد کرد و گفت بخشی از هتل تنها دلار را به عنوان وسیله خرید می پذیرد. از مرکز بولینگ نیز به عنوان یکی دیگر از این موارد یاد کرد که ایرانیها باید برای ورود به آن پول بپردازند، ولی خارجیها از پرداخت آن معافند. ولی با کنترل قیمتها این وضع تغییر کرده است.

- وی از انجام این اعمال ابراز تنفر کرد.

- او به برنامه های رادیویی و تلویزیونی آمریکا گوش می دهد. در مورد تلویزیون و رادیوی نیروهای آمریکایی احساس منفی ندارد، ولی او و دوستانش به وجود برنامه انگلیسی در تلویزیون ایران مشکوک هستند.

علاوه بر این از اینکه برنامه های تلویزیون انگلیسی دیرتر از برنامه های فارسی شروع می شود بدشان می آید. وی گفت برنامه های تنها ایستگاه اف ام تهران بسیار فشرده و زیاد است.

- او شکایات مداوم خارجیها از وضع ترافیک را یکی از رویدادهای ناخوشایند می داند، آنها تنها به شکایت کردن از وضع ترافیک و مسکن اکتفا می کنند، ولی با درآوردن پول بسیار ثروتمند از قبل از ایران خارج می شوند.

- این خارجیها حتما از یک کشور خاصی نیستند. (گمان می کنم منظور وی آمریکایی است در حالیکه اکثر افراد مورد تماسش آمریکایی می باشند).

ص: 771

- او معتقد است که وقوع رویدادها افزایش یافته و افزایش خواهد یافت.

3 - بلی، او نیز معتقد است که خارجیها و ایرانیها قطعا باید با یکدیگر کار کنند.

- در صورتی که تعداد خارجیها افزایش یابد حتی در دیگر استانها باز هم همین نظریه را دنبال می کند.

- افزایش خارجیها به میزان دو یا سه برابر در پنج سال آینده او را نگران خواهد نمود.

اظهارنظر برداشت من این است که این فرد از اینکه فرصت اظهار نظر یافته بسیار خوشحال است. وی همچنین یاد آور شد که بنا به گفته دوستانش خارجیها بیش از ایرانیهای مشغول به کارهای مشابه حقوق دریافت می کنند، وی گفت ایرانیها نیز در طرز لباس پوشیدن شبیه غربیها هستند که بیشتر جنبه تصنعی دارد.

مصاحبه با آقای مایک پیشوائیان،مدیر بازرگانی شرکت دیزل اتوپارت

تاریخ: 16 مارس 1976 - 25 اسفند 1354طبقه بندی : محرمانه از : مشاور اقتصادی دیوید ئی. وستلیبه : مشاور سیاسی - جان استمپل موضوع : طرز فکر ایرانیان در مورد حضور آمریکا: مصاحبه با آقای مایک پیشوائیان، مدیر بازرگانی شرکت دیزل اتوپارت آقای پیشوائیان اظهار داشت که در حال حاضر در مورد حضور بیگانگان در ایران مطلع تر است و این آگاهی بیش از همیشه در مورد حضور آمریکاییها صادق است. وی حدس می زند که حدود 000/40 آمریکایی در تهران به سر می برند. وی اظهار داشت که به سادگی با رؤیت طرز لباس پوشیدن، سخن گفتن و اقدامات یک فرد می تواند بگوید که او آمریکایی است یا خیر (به طور مثال، یک آمریکایی در هنگام صرف غذا و طرز استفاده از قاشق و چنگال روش خاصی دارد و برای صرف غذایی دیگر اقدامات لازم را در یک رستوان انجام می دهد و منتظر همراهان خود نمی شود تا غذای خود را کاملاً صرف کنند).

آقای پیشوائیان گفت حضور خارجیها سبب معرفی عقاید جدید و مفید و بالا رفتن سطح زندگی از طریق معرفی غذاهای جدید می گردد. در مورد آخر، وی از تأثیر وضع غذایی که توسط آمریکاییها در ژاپن معمول گردید و نیز جنبه های مثبت آن بر بهداشت و وضع ظاهری ژاپنیهای بعد از جنگ جهانی دوم سخن گفت. پیشوائیان در مورد کمیسری و USAFOOM و کلوپ پیکان مطالب زیادی می دانست و نیز واقف بود که این مراکز مختص آمریکاییهاست و او و ایرانیها از این مسئله ناراضی هستند، زیرا آمریکاییها در صورت تمایل از این مزایا برخوردار می شوند، اما وی احساس می کند که آمریکاییها بین خودشان تبعیض بسیار قائل می شوند. وی گفت با استفاده از کمیسری می تواند هر محصول آمریکایی مورد نظر خود را دو یا سه برابر قیمت اصلی خریداری کند.

وی گفت در منزلش (همسرش آمریکایی است) همه فقط به رادیو و تلویزیون آمریکا گوش می دهند.

فرزندانش زمانی کانال ایرانی را باز می کند که قرار باشد فیلم آمریکایی به نمایش گذاشته شود تا با استفاده از موج اف. ام بتوانند زبان اصلی فیلم را نیز بشوند. به نظر وی این کار در آموزش انگلیسی به کودکان بسیار مفید است. وی گفت در صورت افزایش محتوای ایستگاه ایرانی باز هم ایستگاه آمریکایی باید فعالیت خود را دنبال کند.

پیشوائیان گفت که شخصا در مورد وقوع رویدادهای ناپسند بین آمریکاییها و ایرانیها خبری ندارد،

ص: 772

ولی می داند که بین خود آمریکاییها این وقایع رخ داده است علاوه بر این وی نمی تواند، بگوید که میزان این وقایع افزایش یا کاهش یافته است.

پیشوائیان معتقد است که وضع کنونی زندگی خارجیها که در چند نقطه تهران پراکنده شده اند بهتر از تراکم آنها در یک محوطه است، ولی خاطر نشان ساخت که آمریکاییها (و خارجیهای دیگر) همیشه در نقاط معینی گرد می آیند. وی گفت ایرانیها اساسا میهمان نوازند. در مورد دیگر شهرهای ایران و یا در صورت مضاعف شدن خارجیها نیز همین عقیده را دارد. در همان حال وی اظهار داشت، درست است که هجوم خارجیها خوب است و در اینجا از ایران و اسرائیل به عنوان دو کشوری که در نتیجه هجوم نفوذ خارجی و نیز ازدواجها گامهای بزرگی برداشته اند یاد کرد - ولی افزود نمی خواهد شاهد افزایش هجوم پاکستانیها و غیره به جای آمریکاییها، انگلیسیها و آلمانیها باشد.

اظهار نظر: سخنان پیشوائیان دارای دیدگاهی خاص است. او در آمریکا (آیوا) تحصیل کرده است. ده سال از عمر خود را در آمریکا گذرانده است، دارای همسری آمریکایی و یک کارت سبز است و احتمالاً در همین ایام به آمریکا مهاجرت خواهد کرد. علاوه بر این برای شرکتی کار می کند به نام آلیس چالمرز که دارای خط وخطوط بسیار آمریکایی است. با وجود اینکه سعی داشتم حد اعلای دنائت پیشوائیان روشن شود، ولی او در صراحت خود جانب احتیاط را نیز رعایت می کرد.

مصاحبه با محسن دربانی، مدیر کارگزینی، شرکت آسانسور اوتیس

محرمانه محسن دربانی، مدیر کارگزینی، شرکت آسانسور اوتیس در دربانی پنج سال مشاور وزیر کشور یعنی جمشید آموزگار بود و این کار تا دسامبر گذشته ادامه داشت؛ در مورد حضور واقعی بیگانگان در ایران مطالب بسیاری می داند و شاید بتوان گفت که مطلعترین کسی است که تا به حال با وی مصاحبه کرده ام. دربانی می گوید شمار خارجیهایی که در ایران به سر می برند طی چهار سال گذشته افزایش چشمگیری یافته است. در حال حاضر تعداد پاکستانیها، هندیها، فیلیپینی ها و اتباع کره جنوبی بیشتر شده و افزایش حضور اتباع اروپایی از جمله آمریکایی معتدل بوده است. مشکل اصلی وجود فیلیپینی ها و اتباع کره جنوبی در مشاغلی است که می تواند توسط ایرانیها اشغال شود.

(اظهارنظر: در عین حال این دو گروه از خارجیها ظاهرا افرادی ماهر در زمینه ساختمانی، رانندگی کامیون و غیره به شمار می آید، ولی بنا به گفته دربانی، ایرانیها آنان را کارگرانی چندان ماهر به خصوص در حوزه خلیج فارس به حساب نمی آورند.) ایرانیها نمی دانند که چرا باید کار با آسیاییهای (در اغلب موارد) بی سواد را بپذیرند در حالی که خود می توانند در زمینه مهارتهای لازم آموزش ببینند.

اکثر ایرانیها احساس تنفری نسبت به آمریکانیها و آلمانیها ندارند. چون می دانند که این خارجیها «مهارتهایی را به کشورشان وارد می کنند که آموختن آنها مدت بسیاری به طول می انجامد» که خود امتیازی برای اروپاییها و آمریکاییها به حساب می آید. از دیدگاه دربانی مشکلات اصلی ناشی از هجوم آسیاییها به این کشور است، و به ورود تعداد بی شمار اروپاییها ربطی ندارد، چون این دسته تجاوزی به حیات شهروندان کشور ندارند. به نظر وی هیچ گونه تسهیلات خاص در اختیار این خارجیها قرار داده نشده است. (دربانی نیز مانند بسیاری دیگر از افراد مصاحبه شده ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی نیروهای مسلح آمریکا را بخشی از تأسیسات محلی یعنی صرفا برای استفاده ایرانیها و خارجیها می داند.)

ص: 773

محل زندگی آمریکاییها و اروپاییها تفاوت چندانی را در اصل مسئله ایجاد نمی کند، چون آنها در مقایسه با دیگران از جمله پاکستانیها و دیگر اتباع آسیایی، خطری علیه ایرانیها ایجاد نمی کنند. به نظر دربانی ایجاد محلات خاص آمریکاییها امری منطقی نیست زیرا مانع از انطباق پذیریهای فرهنگی می گردد «و آمریکاییها بیش از دیگران مایل به ادامه این روند هستند»، اما وی معتقد است که ایجاد این گونه محلات برای آسیاییها به نفع دولت است زیرا خواهد توانست جنبه های امنیتی این جوامع خارجی را بهتر کنترل کند.استمپل

مصاحبه مرلین مک کافی با مهناز افخمی، وزیر مشاور در امور زنان

در تمام طول صحبت مهناز مؤکدا می گفت که وی شخص صاحب نظری نیست زیرا آن قدر مشغول کار است که می توان گفت که وی منزوی است. بنا به گفته خودش وی تا ساعت 8 شب کار می کند و هیچ گاه قبل از ساعت 9 به منزلش نمی رود و آن قدر خسته است که ترجیح می دهد فورا به خواب برود. در یکی از دو شب از هفته که دعوتنامه هایی را قبول می کند، ضیافت ها بیشتر جنبه رسمی یافته و فرصتی برای صحبت کردن با مردم به وجود نمی آید.

وی همچنین گفت که دوستدار آمریکا و آمریکائیان است - - «من در آنجا بزرگ شده ام. آنجا کشور دوم من است» او تا آنجا پیش رفت که تشخیص نمی داد دیگرانی که نسبت به او علاقه کمتری به آمریکا دارند ممکن است به این طرز گفتار وی حساس شوند برای مثال گفت که شوهرش پس از دبیرستان به آمریکا رفت و وی گفته بود که او ممکن است مسائل را به گونه دیگری ببیند. با این حال صحبتهای ما دارای نکاتی جالب توجه نیز بود:

برنامه بین المللی تلویزیون ملی ایران مورد تنفر همه و به خصوص کسانی است که آن را تماشا می کنند.

چرا این اوقات با ارزش باید صرف انتشار برنامه های انگلیسی زبان گردد؟ تلویزیون نیروهای مسلح آمریکایی مورد قبول است، زیرا گردانندگان آن آمریکایی هستند. آنچه مردم را عصبانی می کند این است که چرا تلویزیون ایران باید پخش انگلیسی زبان داشته باشد.

طبق برآورد مهناز بین 000/50 تا 000/60 خارجی در ایران به سر می برند. ولی از تعداد آمریکاییها در این کشور اطلاعی ندارد. وی گفت مطمئن است که تعداد آنها افزایش یافته، ولی با اشاره به زندگی «منزوی» خود گفت که این افزایش برای او محسوس نبوده است. وی گفت قبلاً در مورد عکس العملهای منفی مطالب بسیاری می شنید، ولی بنا به گفته خودش، زندگی وی در آن زمان عاری از محدودیتهای کنونی بود.

او نگران افزایش احتمالی تعداد خارجیها نبود، ولی سؤال موجود در ذهن وی این بود که این شهر چگونه قادر به جذب آنها خواهد بود (مثلاً از نظر مسکن).

به نظر وی ایجاد زیستگاههای متراکم برای آمریکاییها مثمرثمر نیست، حتی اگر این کار برای عده خاصی باشد و نه برای همه. در عین حال که بعضی از مشکلات حل خواهد شد، ولی به صورت امری تأسف بار ظاهر خواهد گردید. آمریکاییها نخواهند توانست در مورد فرهنگ ایرانی مطالبی فرا گیرند درست مانند این که در آمریکا زندگی می کنند. علاوه بر این وی فکر می کند که تأثیر وجود زنان خارجی بر

ص: 774

وضع زنان ایرانی خوب بوده و خواهد بود.

مهناز گفت که اصولاً به واسطه کارش در سازمان زنان ایرانی با زنان طبقه پایین اجتماع ایران و مقامات دولتی سرو کار دارد. به نظر وی طبقه متوسط و به خصوص افراد بالای این طبقه، از بیشترین تأثیر برخوردار هستند و بیشترین عکس العمل را نشان خواهند داد.

وی ساعات بسیاری را صرف گفتگو در مورد مشکلات زنان موجود در این طبقه می کند. آنها مشکلات بسیاری از جمله اجاره نشینی دارند، اما این امر به خارجیها ارتباطی ندارد. آنها اصلاً نگران خارجیها نیستند. در میان مقامات دولتی و به خصوص تصمیم گیرندگان، تنفر فزاینده ای نسبت به فرهنگ وارداتی وجود دارد. تصمیم گیرندگان، تنفر فزاینده ای نسبت به فرهنگ وارداتی وجود دارد.

«علیاحضرت همیشه در مورد آن سخن می گوید. یعنی باید برای مشکلات محلی راه حلهای محلی یافت شود.» مقامات دولتی از تبلیغات مطبوعاتی که در مورد آنها در آمریکا به راه می افتد، ناراحت و عصبانی هستند. این عصبانیت جنبه عمیق شخصی پیدا کرده است، مقامات ایرانی بیش از پیش حساسیت پیدا کرده اند زیرا ایران بیش از پیش مورد حمله و انتقاد واقع می گردد. «این امر به میزان زیادی غیر منصفانه است.» شاید مقامات دولتی بیش از حد حساس شده، و شاید از ماهیت مطبوعات آمریکایی بی خبر باشند، اما نسبت به آن حساسیت بسیار نشان داده و ابراز تنفر می نمایند، و این تنفر در درون کشور محسوستر است. «یکی از این موارد داستان ماریون جاویتس است. اگر عراق به جای ایران قرار داشت هرگز با آن این گونه برخورد نمی شد.» روحیه غالب در کشور روحیه ای در حمایت از خارجیها نیست بلکه بیشتر جنبه ناسیونالیستی پیداکرده است. حتی همسران خارجی ایرانیها نیز در وضع بدی به سر می برند، چون تازگی موضوع از بین رفته است. قبلاً با آنها به عنوان افراد جالب توجه صمیمانه برخورد می شد. ولی در حال حاضر این طور نیست آنها بیش از این مورد اغماض واقع نمی شوند. اکنون با مزاحمتهای موجود در فرهنگ ایرانی آشنا شده اند. اشتباه آنها دیگر «امری جالب توجه» نیست.

مصاحبه میلز با دکتر ضیائی رئیس کمیته روابط خارجی مجلس

1- از وجود خارجیهابیشتر مطلع است. ولی از تراکم آنها چیزی نمی داند. 8 - 6 ماه قبل یعنی در دوران رونق اقتصادی وضع خیلی خوب بود، زیرا هرکس سعی داشت قراردادی منعقد ساخته و پولی را به جیب بزند. اکنون حرکت این موج تمام شده است. در حال حاضر در وی احساس انزجاری وجود ندارد. افراد معقول و منطقی می دانند که وجود متخصصین خارجی برای انجام کارها ضروری است، به همین جهت حاضر به پرداخت هزینه ها و تحمل وجود آنها نیز هستند. در مورد کارگران باید اقداماتی در جهت تنظیم ورود آنان به عمل آید تا مانند کشورهای اروپایی دچار دردسر نشویم. بعضی از جوانان چپگرا در این مورد ابراز انزجار کرده اند. اما عده آنها نیز کم است، وی می گوید که حدود 4000 - 2000 آمریکایی در تهران به سر می برند. او نمی تواند تفاوت بین آمریکاییها و دیگر اتباع کشورهای غربی را بیان کند، ولی وقتی که به یک می خانه، یا هتل آمریکایی مانند می رود احساسی متفاوت دارد. گاهی اوقات آمریکاییها

ص: 775

بیش از دیگران با صراحت سخن می گویند (منظورش کله شقی و لجاجت است).

2- فاقد تأثیر در مورد کلوپها و PX مطالب بسیاری می داند، ولی مردم از آنها بیزار نیستند. به نظر آنها وضع درمان و تندرستی آمریکاییها بهتر شده است، لیکن از این امر خوششان نمی آید (من او را از آن مبرا کردم) این افسانه که آمریکاییها با جیب پر وارد می شوند هنوز به قوت خود باقی است، ولی در حال تغییر است.

او به برنامه های تلویزیون آمریکا نگاه می کند، و در حین رانندگی اخبار را به گوش می دهد و این برنامه ها را دوست دارد، مردم نیز معترض نیستند.

وی در مورد اجاره نشینها اخبار نامعقولی شنیده است. درگذشته این گونه رویدادها جنبه عمومی داشته و پر دردسر بوده است.

3- وی هوادار اختلاط ایرانیها و خارجیهاست. انزوا مسائلی را به وجود می آورد که در انگلستان نمونه های آن دیده شده بود و هنوز هم باعث انزجار و تنفر آنهاست. اگر ناگهان تعداد زیادی از خارجیها وارد استانها شوند، می توان آنها را موقتا جدا نگاه داشت تا به یکدیگر عادت کنند، ولی اگر قدرت انطباق پذیری وجود داشته باشد، نیاز به منزوی سازی نیست. باید آنها را به عنوان بخشی از حیات عمومی جامعه نگاهداشت.

در عکس العمل در مورد خبرهای حاکی از سه برابر شدن، وی گفت که از روسها هندیها، پاکستانیها متنفر است، چون تعداد افراد خانواده شان بسیار زیاد است. کثرت تعداد آنها در ایران سبب می شود که ایرانیها نتوانند مهارتهای لازم را فراگیرند. غربیها مورد تنفر نیستند، زیرا منافعی را نصیب کشور می سازند؛ افرادی چون بازرگانان، سرمایه گذاران و تکنیسینها برای این منظور مناسبند، لیکن تعداد کارگران ماهر و نیمه ماهر کاهش یابد.

مصاحبه گوردون وینکلر با خداداد فرمانفرمائیان، رئیس بانک صنعتی ایران

بررسی طرز فکر ایرانیها در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران مصاحبه گوردون وینکلر با خداداد فرمانفرمائیان، رئیس بانک صنعتی ایران، 16 مارس 1976، محل مصاحبه در انجمن ایران و آمریکا به خداداد توضیح دادم که این مصاحبه چیست و او خواهش کرد که به او اجازه دهم تا در آغاز مطلبی را بیان کند و پس از آن به طرح سؤالات پرداخته شود.

خداداد در آغاز مطلب گفت اقدامات سفارت در تحقیق پیرامون این موضوع بسیار بجاست، ولی بهتر است این مسئله را زیاد بزرگ نکنیم. او نگران از این است که مبادا نگرانی خود ما مسئله را برای ایرانیها بزرگ جلوه گر سازد. وی گفت از اینکه تنها با 25 یا 30 نفر مصاحبه کرده ایم خوشحال است و یادآور شد که هر یک از این افراد می تواند به نخست وزیر و یا یک مقام عالیرتبه دیگر بگوید که «سفارت آمریکا در مورد این مسئله ابراز نگرانی کرده بنابراین ما هم باید نگران باشیم.» بدین ترتیب نخست وزیر نیز مسئله را با شورای وزیران و یا مقامات عالیرتبه دیگر در میان خواهد گذاشت.

خداداد گفت 15 تا 18 سال قبل آمریکاییها به اینجا وارد شدند و در آن زمان بیش از آنچه در حال حاضر است برای ایران مسئله ساز بودند، چون امروز دستخوش تغییرات بسیار شده است. یک و نیم دهه قبل این کشور تنها جنبه استانی داشت. امروزه مردم بیشتری باسواد شده، تلویزیون دارند و به عبارت

ص: 776

دیگر بین المللی شده اند. خداداد گفت: «به این ترتیب ما به دیدن شما عادت کرده ایم.» او از جوی که از زمان تصدی امور توسط سفیر هلمز به وجود آمده بسیار ستایش نمود. وی معتقد است که سفیر حضور خود را خالی از جنجال نگاه می دارد و در اطراف کشور برای انجام سخنرانی حضور نمی یابد. و حتی «ظاهرا» سعی دارد مانع از چاپ عکس خود در روزنامه ها گردد. وی گفت مشخص است که انجمن ایران و آمریکا و دیگر عناصر سفارت نیز طبق اوامر سفیر دریافته اند که حضور آنها در اینجا نباید با جنجال و تبلیغات بسیار توأم باشد.

خداداد گفت نکته مهم این است که ما نباید روابط ویژه بین دو کشور را به رخ همگان بکشیم. بارها و به کرات از روش سفیر هلمز، طی سه سال گذشته از مأموریتش در ایران تمجید نمود.

از وی سؤال شد که آیا حضور بیگانگان در ایران در حال حاضر محسوس تر از گذشته است یا خیر و خداداد جواب داد: «کلاً آری».

وی یادآور شد که افزایش سریع درآمدهای نفتی بسیاری از آمریکاییها و اتباع دیگر به خصوص بازرگانان را به تهران جلب و جذب کرده است. فعالیت بسیاری از این افراد پول ساز برای وی محسوس است و ظاهرا ناراحت است که چرا بسیاری از آنها می خواهند با او ملاقات کنند و بگویند که تا به حال چه اقداماتی صورت داده اند تا در حین گزارش به رئیس مافوقشان از قلم نیفتد.

وی گفت: احساس می کند که در عین مفید بودن، جریان جدید تجارت در تهران می تواند سوءظنهایی را پدید آورد «به خصوص که اگر به این امر همزمان با افشای مطالب مربوط به لاکهید نگریسته شود.» او قادر است آمریکاییها را از دیگر خارجیها تمیز دهد. «برای این کار کافی است به کفشهایشان نگاه کنید.» وی گفت پاشنه کفش آمریکاییها ضخیم تر از پاشنه کفش از اروپاییهاست. وی افزود به خاطر تجربه بسیار وسیع خود با مردم انگلیسی زبان با شنیدن لهجه یک فرد نیز می تواند بگوید که آن فرد آمریکایی است یا بالعکس.

بار دیگر در بحث پیرامون تجارت و خارجیهایی که وارد کشور می شوند، خداداد گفت، وارد کردن انگلیسیها، آلمانیها و یا دیگر اتباع اروپایی ارزانتر از وارد کردن آمریکاییها به ایران است. «چون آنها حقوق کمتری دریافت می دارند.»البته ایرانیها تا حدودی نسبت به حقوق دریافتی توسط آمریکاییها حسادت می کنند، ولی وی خاطرنشان ساخت که در رده های بالا متخصصین عالیرتبه ایرانی نیز مانند آمریکاییها حقوق دریافت می دارند.

وی خاطرنشان ساخت که البته چند متخصص «قلابی» نیز به کشور وارد می شوند، ولی «اکنون ما می توانیم بهترینها را انتخاب کنیم. ما جواهر شناس هستیم، بنابر این می توانیم بین شیشه و الماس تفاوت قائل شویم.» وی گفت علاوه بر این اکثر این متخصصین از طرف شرکتهای خصوصی به اینجا می آیند و نمی توانند این شرکتها را تا ابد تحمیق کنند.

وقتی از وی خواسته شد که تعداد آمریکاییهای مقیم تهران را حدس بزند، وی رقم 000/4 تا 000/5 را بیان داشت. پس از آنکه به وی گفتم که تعدادآنها 16000 نفر است تعجب کرد ولی ناراحت نشد.

در پاسخ به این سؤال که آیا حضور خارجیها بر زندگی او و خانواده اش تأثیر دارد یا نه وی گفت از نظر مواد غذایی، استفاده از تاکسی و تسهیلات دیگر خیر، وی گفت در رابطه با نمونه های خاصی از مسکن، افزایش اجاره ها شاید ناشی از حضور همین خارجیها باشد.

ص: 777

وی در ادامه گفت بعضی از فعالیتهای خارجیان از جمله شورای بریتیش، انستیتو گوته و انجمن ایران و آمریکا برای ایرانیها مفید است و بر روابط دو جانبه نیز تأثیر می گذارد.

وقتی از او سؤال شد که تعدادی از تسهیلات ویژه خارجیها را نام ببرد، وی گفت شنیده است که کلوپهایی برای این منظور ایجاد شده، لیکن در هیچ یک از آنها حضور نداشته است. پس از ذکر نام حوزه خلیج او حضور و هدف از ایجاد آن را به یادآورد، ولی وجود این گونه مراکز برای وی ناخوشایند نیست، و فکر می کنند که برای دیگران نیز باید همین طور باشد.

در مورد رادیو و تلویزیون وی گفت که همیشه به برنامه های کانال 7 گوش می دهد و نمی خواهد، شاهد حذف آن باشد. وی گفت به نظر او نیز کانال بین المللی تلویزیون ملی ایران مفید است ولی بهتر است دو کانال انگلیسی مختلف در کشور وجود داشته باشد.

خداداد به یاد نداشت که واقعه ناخوشایندی بین ایرانیها و خارجیها رخ داده باشد و فقط کشته شدن دو آمریکایی در آذربایجان را بطرز مبهمی به یاد داشت.» او به بحث پیرامون حالت آمریکاییها در حین رانندگی پرداخت و گفت: «تمام خارجیها دارند مانند ما رفتار می کنند.» لیکن معتقد است که ایرانیها آن حالت تهاجمی خاص را در رانندگی امریکاییها احساس نمی کنند چون این حالت را در رفتار خود نیز نمی بینند. به نظر آنها «عبور ناگهانی از برابر دیگران» خطا نیست.

خداداد در مورد امکان تفکیک محل زندگی و محلهای تفریح آمریکاییها یا خارجیها ابراز مخالفت کرد و گفت این امر سبب مشخص شدن و شناسایی افراد خاص موجود در میان خارجیها خواهد شد و حسادتها و رشکهایی را تحریک خواهد کرد و روی هم رفته مخرب خواهد بود.

از وی سؤال شد که آیا این کار حتی در یک جامعه کوچکتر مانند اصفهان نیز مناسب نیست (و در اینجا گفتم که یک روستای خارجی در شمال شهر در دست احداث است) خداداد از عبارت «محله پست» استفاده کرد، ولی گفت که البته مشکلات متفاوتی در استانها وجود دارد. «ولی با این حال من با این عقیده مخالف هستم. وی گفت در این صورت نباید چند روستای خارجی در چند شهر بنا شود، بلکه این خارجیها باید در میان جمعیت ایران پراکنده شوند. نهایت اینکه، این نظریه به هیچ وجه موافق میل خداداد نبود.

در مورد تأثیر سه برابر شدن احتمالی شمار آمریکاییها در ایران صحبت کردم، ولی ظاهرا خداداد اصلاً نگران نشد. ولی اعتراف کرد که با افزایش شمار آمریکاییها و یا دیگر خارجیها در ایران مشکلاتی نیز پدیدار خواهد شد. اما پیش بینی محل و عامل مسئله و مسئله سازی کاری بس دشوار است.

خداداد در خاتمه گفت متوجه شده است که تمام آمریکاییهایی که در تهران با وی ملاقات کرده اند با آمریکاییهایی دیگر تفاوت دارند. وی گفت «آمریکاییها بیشتر بین المللی شده اند» یعنی بسیاری از آنها که به اینجا آمده اند، در کشورهای دیگری نیز زندگی کرده اند. (البته پس از این گفتگو شخص به این نتیجه می رسد که خداداد تنها با افرادی از طبقه بالای اجتماع از نظر اقتصادی سر و کار داشته است.)

مصاحبه با آقای محمد طاهری

ص: 778

محرمانه موضوع : نظریات آقای محمد طاهری در مورد افزایش حضور بیگانگان در ایران سابقه :

آقای طاهری مدیر عامل شرکت فیلور است و ظاهرا در حال ترقی. او فردی است حدودا 40 ساله، خوش بیان و برجسته از نظر اجتماعی.از او خواسته شده که در اجلاس بعدی شورای تجاری مشترک ایران و آمریکا نقش مهمی را عهده دار شود. او 10 سال از عمر خود را در دانشگاههای آمریکا گذراند و در نهایت درجه دکترای تحصیلی در رشته مهندسی گرفت.

آقای طاهری گفت البته افزایش شمار خارجیها در ایران برای او محسوس بوده، ولی هیچ گاه به این فکر نیفتاده که جامعه تجاری ایران (منظورش اشل بالای جامعه است) در نتیجه هجوم خارجیها دستخوش مشکلاتی شده باشند. در پاسخ به سؤال من، وی تعداد آمریکاییهای مقیم تهران را بین 000/10 تا 000/15 نفر برآورد کرد. وی گفت که معمولاً می تواند یک آمریکایی را بین چند خارجی تشخیص دهد، چون آمریکاییها در روش زندگی خود خیلی خودمانی هستند، و به خصوص در لباس پوشیدن برخلاف دیگر افراد خارجی غیر رسمی می باشند. با این اظهارات هدفش انتقاد نبوده بلکه نوعی صفات شخصی را بیان می کرد.

وی در ادامه گفت که به نظر او آمریکاییها بیش از دیگران «قبیله گرا» هستند. اکثر آنها در منطقه سلطنت آباد زندگی می کنند که شاید علت، وجود هیئت مستشاری نظامی در آن منطقه باشد. در ابتدای صحبت چنین به نظر می رسید که طبق نظر وی این قبیله گرایی آمریکائیان را از بسیاری از مزایای فرهنگی محروم می سازد. به طور مثال، اگر او به عنوان یک ایرانی در فرانسه زندگی کند، سعی خواهد کرد محصولات فرانسوی را خریداری کند و خود را وارد جامعه فرانسه نماید. به او گفته شده که حدود 000/13 آلمانی در تهران به سر می برند که او را متعجب کرده است چون آلمانیها از نظر جغرافیایی در سرتاسر تهران پراکنده شده اند. در تناقض با این موضوع وی خاطرنشان ساخت که این قبیله گرایی نوعی مشخصه آمریکایی است که به هیچ وجه برای او ناخوشایند نیست.

او می داند که تسهیلات ویژه ای برای آمریکاییها ایجاد شده است. سفارت آمریکا نیز با شهروندان خود تماس بسیار نزدیکی ایجاد نموده است، و بیش از دیگر سفارتخانه ها برای این شهروندان آمریکایی فعالیت می کند. ولی وظیفه سفارت همین است.

وی گفت ممکن است که طبقه پایین اجتماع اقتصادی ایران در رابطه با جامعه خارجیها مشکلاتی داشته باشد. به طور مثال از نظر بعضی از ایرانیها محافظه کار نحوه لباس پوشیدن آمریکاییها عجیب است و حتی نوعی توهین تلقی می گردد. بار دیگر وی گفت که از نظر افراد هم طبقه خود در این جامعه این مسائل چندان مهم نیست. او نشنیده است که اتفاق ناخوشایندی بین ایرانیها و خارجیها رخ داده باشد، ولی در پاسخ به اظهارات من گفت احتمالاً این مشکلات بین رانندگان تاکسی و یا صاحبخانه ها و خارجیها حتما پیش آمده است. از طرف دیگر ایرانیها نیز با همین مسائل دست به گریبان هستند. او در واقع به فکر وجود مشکلات بین ایرانیها و خارجیها نیفتاده بود و مطمئن نبود که واقعه مهمی رخ داده باشد. دو یا سه برابر شدن شمار خارجیها در ایران طی پنج سال آینده مسئله ای را برای جامعه تجاری ایران به وجود نخواهد آورد، ولی این گونه مشکلات حتما در سطوح پایین اجتماع پدیدار خواهد گردید.بروین

مصاحبه با سعید کوکبی

ص: 779

25 مارس 1976یادداشت برای بایگانی از: مشاور سیاسی - آرچی ام. بولستر موضوع : حضور آمریکاییها در ایران در مورد این موضوع با همسایه ام سعید کوکبی، در تاریخ 6 مارس گفتگویی داشتم. کوکبی یک دانش آموز 17 ساله و یکی از سه فرزند پسر و یک دختر یک تاجر بازاری است. خانواده کوکبی هشت سال پیش از ناحیه بازار به خیابان دروس نقل مکان کردند و سرپرست خانواده روزانه دو بار به بازار می رود. کوکبی ها یک خانواده محافظه کار هستند، اما فرزندانشان شلوار جین به پا کرده، به موزیک راک گوش می دهند و با معیارهای ایرانی می توان گفت که امروزی شده اند.

سعید کوکبی معتقد است که حضور خارجیها در ایران، مانند حضور آلمانیها در این محله بخاطر مدرسه آلمانی و کلیسای آلمانی بسیار مفید است، چون تخصصهای مورد نیاز کشور را تأمین می کنند.

آموزش و پرورش در ایران آن قدر پیشرفت کرده که بتواند ایرانیها را در زمینه فنی تربیت کند. سعید برادری دارد که متالوژی خوانده و مدتها در نزدیکی اصفهان مشغول به کار بوده است. ولی در حال حاضر برای یک شرکت آمریکائی واقع در غرب تهران کار می کند. یکی از خویشاوندان دور وی (نامشخص) با تکنیسینهای روسی در یکی از سیلوهای واقع در جنوب ایران آشنا بود. روسهایی که بدون خانواده های خود در ایران به سر می برند در مجتمعهای آپارتمانی به سر برده و در خارج از محل کار خود با ایرانیها تماس چندانی ندارند. سعید گفت این روش چندان خوب نیست. از او سؤال کردم که نظرش در مورد زندگی خارجیها با خانواده هایشان در محله های خاص چیست. او گفت مخالف این کار است. وی معتقد است که خارجیها باید در میان ایرانیها زندگی کنند، فارسی را از آنها یاد بگیرند و به همسایگان خود زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و یا غیره را بیاموزند.

مصاحبه با پارسا

25 مارس 1976یادداشت برای بایگانی از : مشاور سیاسی - آرچی ام. بولستر موضوع : حضور آمریکاییها در ایران در این خصوص در تاریخ 6 مارس با همسایه ام آقای پارسا صحبت کردم. وی کارمند وزارت آموزش و پرورش و در زمینه تحصیلات متوسط مشغول به کار است. او زبان انگلیسی را تا حدودی می داند ولی به زبان فرانسه به خوبی تکلم می کند. او فرزند جوانش را به مدرسه فرانسوی رازی می فرستد. زبان مورد استفاده ما در مورد موضوع موردنظر فارسی بود. من موضوع را به صورت یک نظر خواهی مطرح نکردم، ولی صحبت را به نحوی به این موضوع کشاندم. وقتی از پارسا سؤال کردم که به نظر او چند نفر آمریکایی در ایران به سر می برند، وی گفت حدود 000/20 نفر که به طرز عجیبی مشابه رقم برآورد شده توسط سفارت است. وی معتقد بود که تعداد ژاپنیها بیش از آمریکاییهاست (؟!) و تعداد آلمانیها و فرانسویها نیز نمی تواند کمتر از آمریکاییها باشد. پارسا خاطرنشان ساخت که ایرانیها از گذشته های دور با خراجیها کنار آمده اند، چون کار آگاهانه خارجیها کمک زیادی برای ایران محسوب شده و منافع بسیاری به دنبال داشته است. وی اذعان داشت که این روحیه شاید بیش از همه در میان تحصیلکردگان مشهود باشد، چون آنها برای این گونه تماسها ارزش قائلند، ولی از آنجایی که افراد عامی با خارجیها تماس چندانی ندارند

ص: 780

نمی توانند در مورد حضور آنها صاحب نظر باشند. وی عارضه منفی ناشی از حضور بیگانگان در ایران را لمس نکرده است. خارجیها را می توان در زمینه افزایش میزان اجاره بها مقصر دانست، زیرا بنا به گفته او، این مالکین خانه ها هستند که میزان اجاره را چه برای خارجیها و چه برای ایرانیهابالا می برند. وی می گوید این مالکین هر وقت که بتوانند میزان اجاره بها را برای خارجیها افزایش می دهند. پارسال که سال گذشته به آلمان سفر کرد ه بود، از ترافیک منظم آنجا تعریف می کرد. وی در مقایسه این وضع با وضع ترافیک در ایران گفت، هموطنانش علیرغم شایعات رایج در مورد میهمان نوازیشان، در مجامع عمومی رفتار ناهنجاری دارند.وی به عنوان مثال بوق زدن ماشینها را در هنگامی که چراغ راهنمایی قرمز است ذکر کرد، تا ماشینهای واقع در ردیف نخست حتی قبل از سبز شدن چراغ به حرکت درآیند.

مصاحبه با آقای شابی، مدیر رستوران چلوکبابی در خیابان هشت گرد

محرمانه آقای شابی، مدیر رستوران چلوکبابی در خیابان هشت گرد (حدود چهل مایلی غرب تهران) شابی 26 ساله به زبان انگلیسی آشنا نیست و طی دو سال گذشته پس از اتمام دوره دبیرستان و کار برای خانواده چلوکبابی خود را اداره می کرد، است. وی معتقد است که تعداد خارجیها در کشورش چندان افزایش نیافته، ولی می گوید که در تهران تعداد آنها بیش از ده سال گذشته یعنی زمانی است که وی به عنوان یک فرد جوان در آنجا زندگی می کرد می باشد. خارجیها تأثیر چندانی بر زندگی وی ندارند، ولی از یک سال قبل که محل کار خود را نقاشی کرده و میز و صندلیهای جدیدی خریداری کرده آنها چلوکبابی او را بر دو رقیب وی در خیابان هشت گرد ترجیح می دهند (به همین علت ما به آنجا رفته بودیم) خارجیها بهتر از ایرانیها انعام می دهند، ولی نه او و نه هیچ یک از سه خدمتکارش نمی توانند ملیت خارجیها را حدس بزنند، ولی معتقدند که اکثر آنها اروپایی می باشند.

محل زندگی خارجیها برای شابی اهمیتی ندارد، ولی چند نفر از آنها که در این خیابان زندگی می کنند در منازلی تمیز به سر می برند و زیاد وارد شهر نمی شوند. وی شخصا معتقد است که بد نیست خارجیهای دیگر نیز برای صرف غذا به اینجا بیایند.

مصاحبه با سیروس الهی، استاد اقتصاد در دانشگاه ملی

محرمانه سیروس الهی، استاد اقتصاد در دانشگاه ملی الهی که پس از گفتگو برای گذرانیدن مدت 6 هفته عازم آمریکا گردید، یک دانشمند علوم اجتماعی تحصیلکرده آمریکاست و در صحنه سیاسی ایران رابطهای خوبی دارد، ولی به گفته خودش شخصا فاقد جاه طلبیهای سیاسی است. الهی گفت تعداد خارجیها در ایران ظاهرا افزایش یافته است. مهمترین گروههای افزایش یافته عبارتند از هندیها و سکنه «اروپای غربی» از جمله آمریکاییها. الهی از مدتها قبل سرگردم مطالعه در زمینه مشکلات خارجیها در ایران و به خصوص مسئله انطباق پذیری آنها بوده است.

اکنون که شهرها به خصوص تهران، به سرعت توسعه می یابند، خارجیها نه تنها شوک عادی فرهنگی را تجربه می کنند، بلکه با همان یأسها و نومیدیهایی روبرو می شوند که سبب افزایش خشونتهای شهری در ایران در طول دو تا سه سال گذشته شده است.تنها تسهیلات خاص خارجیها دفتر مسکن بود که از آن ذکر به میان آمد (این امر بسیار عجیب است، چون الهی گهگاه به برنامه های تلویزیونی نیروهای مسلح آمریکا

ص: 781

گوش می دهد). الهی معتقد است که دولت ایران باید تلاش بیشتری را در جهت از بین بردن نحوه زندگی محله ای صرف کند، «البته روسها از این قاعده مستثنی هستند، چون نمی توانند هیچ گونه ارتباطی برقرار سازند، بنابراین بهتر است در جایی زندگی کنند که دائما تحت کنترل نیروهای امنیتی باشند.» الهی متوجه شده که اخیرا میزان خصومت نسبت به بیگانگان افزایش پیدا کرده است. از وی سؤال شد که آیا این خصومت از طرف یک گروه اجتماعی خاص اعمال می گردد، و وی در پاسخ اظهار داشت طبقات مختلف از طرف گروههای مختلف به ستوه آمده اند، یعنی ایرانیهای طبقه پایین اجتماع از هجوم افسار گسیخته پاکستانیها و هندیها ناراحت بوده و بعضی از ایرانیهای طبقه بالا به خصوص کسانی که دارای سوابق تحصیلی فرانسوی و اروپایی هستند با آمریکاییها ضدیت پیدا کرده اند. الهی افزود بین تحصیل کردگان در آمریکا و ایرانیهایی که در اروپا و به خصوص فرانسه درس خوانده اند مبارزه ای واقعی برای به دست گرفتن قدرت در نهادهای دانشگاهی آغاز شده است.» شما می توانید منتظر ضربه خوردن از طرف هواداران اروپا باشید، ولی آن را جدی تلقی نکنید، زیرا ایرانیهای آمریکایی در حال پیروز شدن هستند.

استمپل

مصاحبه گوردون وینکلر با دکتر کامبیز محمودی، معاون مدیر کل رادیو و تلویزیون ملی

بررسی طرز فکر ایرانیان در قبال افزایش حضور بیگانگان در ایران مصاحبه گوردون وینکلر با دکتر کامبیز محمودی، معاون مدیر کل رادیو و تلویزیون ملی ایران در دفتر کارش در تاریخ 8 آوریل 1976 کامبیز گفت برخلاف دو یا سه سال گذشته اکنون نسبت به حضور بیشتر خارجیها در ایران آگاه تر است.

اما هنگامی که از وی خواسته شد که به ذکر ملیتها بپردازد، وی از کره ایها پاکستانیها، هندویها و فیلیپینیها یاد نمود. وی گفت که قبلاً سکنه خارجی ایران را تنها آمریکاییها تشکیل می دادند، اما طی دو سال گذشته هجوم آسیاییها به ایران افزایش یافته و او و دوستانش به این مسئله واقف هستند.

وی خاطرنشان ساخت که گویا حدود 000/3 پزشک هندی در استانهای مختلف ایران مشغول به کار هستند، و بسیاری نیز در مورد رفتار این پزشکان ابراز نگرانی کرده اند. وی گفت بعضی از ایرانیها معتقدند که تأثیر عمده یک پزشک بر زندگی فردی می تواند جنبه تأثیر فرهنگی نیز پیدا کند، وی گفت بعضیها نگران این هستند که مبادا روستاییان انگلیسی را با لهجه هندی و پاکستانی در روستاهای کشور فرا گرفته و به کار برند.

کامبیز گفت حدود 000/50 آمریکایی در ایران به سر می برند، ولی وقتی به او گفته شد که تعداد آنها معادل نیمی از این رقم است شگفت زده شد. وی گفت می تواند یک ایرانی را از یک خارجی تشخیص دهد، ولی تشخیص آمریکایی از انگلیسی یا کانادایی، آلمانی و یا فرانسوی برایش دشوار است.

وی گفت حضور خارجیها تأثیر چندانی بر زندگی وی ندارد، اما شکی نیست که مردم به این نتیجه رسیده اند که خارجیها باعث افزایش اجاره بها شده و باعث کمبود خدمتکاران داخلی شده اند. با این حال وی گفت آمریکاییها هسته اصلی موضوع را تشکیل نمی دهند. وی گفت البته در گذشته این طور نبود چون آمریکاییها بخش اصلی حضور بیگانه را تشکیل می دادند اما امروزه ایرانیها مسئله افزایش اجاره بها را به گردن کل خارجیها و ایرانیهایی که حاضرند هر اجاره بهایی را بپردازند، می اندازند.

هنگامی که در مورد تسهیلات ویژه خارجیها از وی سؤال شد، کامبیز فورا نام کلوپ آلمانها را به میان

ص: 782

آورد (و این امر نیز طبیعی است چون این کلوپ در سمت دیگر خیابان محل کار وی قرار دارد)، و به طرزی ابهام آمیز از کلوپ پارس آمریکا یاد نمود. وی ظاهرا از وجود حوزه خلیج بی خبر بود.

هنگامی که در مورد رادیو و تلویزیون صحبت آغاز شد، کامبیز گفت ایرانیها هیچ گونه انتقادی نسبت به حضور تلویزیون نیروهای آمریکا نداشته و شکوائیه ها و انتقادات اصلی از طرف ترکها، پاکستانیها، و دیگر مقامات رادیویی که به ایران سفر می کنند مطرح شده است. وی گفت حتی مقامات پخش خبر آمریکایی که به ایران سفر کرده اند، نیز در حضور وی سؤالاتی را در مورد نقش این تلویزیون مطرح کرده اند.

کامبیز گفت بیاد ندارد که واقعه ناخوشایندی بین ایرانیها و خارجیهای مقیم آنجا رخ داده باشد ولی بین کارمندان خارجی تلویزیون ملی ایران چند رویداد به وقوع پیوسته بود. وی گفت به طور مثال آنها مجبور شدند یک انگلیسی را به خاطر وارد کردن حشیش به داخل محوطه اخراج کنند و او می دانست که بعضی از اساتید دانشگاههای کالیفرنیای جنوبی بایکدیگر عناد دارند ولی در رابطه با ایرانیها مشکلی وجود نداشت. کامبیز در ادامه گفت که مشکلات مربوط به وجهه آمریکاییها چندین سال قبل از این وجود داشته است. وی گفت مطمئن است تعداد کنونی آمریکاییها در این کشور بیش از گذشته است، اما پس از آن که آژانس آمریکایی توسعه بین الملل، برنامه های خود را در اینجا آغاز کرد صدها آمریکائی را وارد ایران نمود که اکثرشان افراد فاقد آداب معاشرت و تحصیلات لازم بودند. وی گفت این افراد تا حدودی وجهه آمریکاییها را لکه دار کرده و در نتیجه آن بین کارمندان ایرانی و سران آمریکایی ادارات اصطکاکهایی پدید آمد. وی گفت این وجهه منفی چند سال پس از پایان برنامه آژانس نیز ادامه داشت، ولی ظاهرا در حال حاضر به طور کامل فروکش کرده است. وی گفت شاید آمریکاییهایی که اکنون به ایران آمده اند با گذشتگان فرقی دارند یا «ما ایرانیها جهانگراتر و مترقی تر شده و طرز فکرمان عوض شده است.» کامبیز به هیچ وجه با تفکیک محل زندگی آمریکاییها و یا خارجیهای دیگر در ایران موافق نیست. وی گفت یک جامعه تصنعی اوضاع را وخیمتر خواهد کرد و حضور خارجیها را آشکارتر، وی گفت «شما با این: کار آماجهایی را برای انتقاد فراهم می آورید و بهتر است بدانید که فرهنگ ما ضرروت امتزاج افراد را ایجاب می نماید.» وی یادآور شد که تمام بازرگانان خواستار ایجاد چنین جامعه ای هستند: «با وجود اینکه شما کمیسری مخصوص خود را دارید، بازرگانان احساس می کنند که وجود جامعه خارجیها به کسب و کار آنان رونق بخشیده است در صورتی که اگر شما یک گروه خارجی را در یک محل خاصی اسکان دهید و فروشگاههای نیز برای آنان ایجاد کنید، بازرگانان متوجه خواهند شد که فرصتهای مهم تجاری خود را از دست داده اند.» وقتی که از وی سؤال شد که آیا در رابطه با شهرهای کوچکتر نیز همین عکس العمل را نشان میدهد وی پاسخ داد: «قطعا.» در حین صحبت پیرامون امکان دو برابر یا سه برابر شدن جوامع آمریکایی یا خارجی در ایران کامبیز اظهار داشت که در آن صورت نمی داند چه عکس العملی پدید خواهد آمد. «با این حال اگر قرار است این کار صورت پذیرد، بهتر است گامهایی بردارید تا ورود این افراد به ایران به سهولت صورت پذیرد.» وی گفت یکی از این گامها آشناسازی جدی این افراد با ایران است که باید پیگیری شود.

در راه رسیدن به این هدف، بنا به گفته کامبیز، تلویزیون ایران در حال ساختن 9 فیلم است. پنج فیلم (در زمینه جغرافیا مردم، زن، فرهنگ ما قبل از اسلام، فرهنگ بعد از اسلام تا سال 1800) ساخته شده و

ص: 783

چهار حلقه فیلم دیگر تا آخر تابستان جاری به پایان خواهد رسید. این فیلمها صرفا جهت استفاده در 18 کالج و دانشگاه آمریکایی که دروس مربوط به ایران و زبان فارسی را تدریس می کنند، تهیه می شوند.

در نتیجه گفتگوهای قبلی بین من و کامبیز در این مورد، وی گفت از تولیدکنندگان این فیلمها خواسته است که با آژانس اخبار آمریکا در واشنگتن تماس بگیرند، تااین فیلمها در جلسات معارفه مورد استفاده قرار گیرند. وی گفت تعدادی از این فیلمها در آمریکا آزمایش شده و نتایج به دست آمده موفقیت آمیز بوده است. وی گفت با وجود اینکه این فیلمها مختص دانشگاهها علی الخصوص در سطح دوران لیسانس ساخته شده اند، ولی توجه بسیاری از افراد تحصیلکرده را نیز به خود جلب کرده اند.

شورشهای تبریز در 18 مارس 1978

سند شماره (6) یادداشت مکالماتطبقه بندی: خیلی محرمانه زمان و مکان: 23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356، اقامتگاه کنسول شرکت کنندگان: ام. هنری مارشال، مدیر مرکز فرهنگی فرانسه در تبریز - دیوید سی. مک گافی کنسول آمریکا در اصفهان موضوع: شورشهای تبریز در 18 مارس 1978(1) مقدمه: ام. مارشال دوستی از روزهای کار در تبریز، در حالی که برای شرکت در کنفرانس مدیران مرکز فرهنگی فرانسه در اصفهان به سر می برد، به ملاقات من آمد. هنگام صرف ناهار، وی به صحبت در مورد شورشهای تبریز پرداخت. مارشال گفت که مقامات برای جلوگیری از اغتشاش اقدامات احتیاط آمیز را رعایت کرده بودند، ولی آماده مقابله با اقدامات خشونت آمیز نیز بودند. در اطراف دانشگاه و کلانتریها نیروی پلیس را مستقر ساخته و پلیسهای بی سیم به دست در هر چهار راهی دیده می شدند، کنترل آنها بر دانشگاه آنچنان شدید بود که آنجا در تمام طول روز آرام بود. با این حال به محض آغاز ناآرامیها هرج و مرج بر همه جا حاکم گردید.

نقطه آغاز مسائل تظاهرات عظیمی بود که در برابر هتل آریا در مرکز شهر برگزار شده بود.در ابتدا گروهی از مردم به آرامی گرد آمده و به طرف «کاخ جوانان» دولتی در آن نزدیکی سنگ پرتاب کردند.

شایع شده است که یک زن بدون چادر از درون اتومبیل خود بیرون کشیده شده و ناپدید گشته و می گوید که سوزانده شده است. گروه های کوچک مورد نظر وی بسیار سازمان داده شده و در تمام شهر ناگهان ظاهر گردیده بودند. شعبات بانک صادرات هدف اصلی آنها بود، و شورشیان وارد بانکها شده و به نابود کردن لوازم و مدارک پرداخته و آشغالها را آتش می زدند، ولی در مورد سرقت پول بنا به گفته وی گزارشاتی نرسیده است. در تبریز می گویند که این بانک از این جهت مورد حمله واقع شده که رابطه نزدیکی با خاندان سلطنتی نزدیکی با خاندان سلطنتی دارد. آقای مارشال گفت تخریب بانکها، کاخ جوانان، دفاتر حزب رستاخیز و پلاکارتهای مربوط به تجلیل از انقلاب شاه و مردم در برابر اداره اصلی پست در مدت 2 ساعت به پایان رسید و تظاهرات بعدی چندان سازمان داده نشده بود، ولی مردم بسیاری را در بر می گرفت. بنا به گفته او پلیس از سلاحهای خود کار علیه تجمعهای بزرگ استفاده می کرد و دوستان پزشک موجود در ساعت 13 اطلاع دادند که بیمارستانها مملو از حدود بیش از 500 نفر زخمی یا در حال مرگ است و

ص: 784


1- اشتباه تاریخ مربوط به اصل سند است.

تانکهای چیفتن در چهار راههای اصلی مستقر شده اند و در نتیجه تیراندازیهای آنان نیز عهده ای دیگر کشته یا زخمی شده اند. طبق اطلاعاتی که از پزشکان تبریز دریافت داشته تعداد کشته شدگان 100 - 90 نفر و تعداد زخمی شدگان حدود 700 نفر بوده اند و بسیاری نیز به طور سرپایی مداوا شده اند.

بنا به گفته او حدود بیست دختر در مدرسه پروین که یک مدرسه دختران تیزهوش است مورد ضرب و شتم واقع شده اند چون می خواستند از مدرسه خارج شوند و مقامات از والدین آنها خواسته بودند که با اتومبیل به مدرسه آمده و با چادر دختران خود را از آنجا ببرند.

وی گفت شنیده است که شعارهای تظاهرکنندگان ضد شاه و به طرفداری از اسلام بوده و حداقل یکی از گروهها شعارهایی به طرفداری از ترکها می داده است (ولی معلوم نیست که منظور ترکیه بود یا هدف از این شعار زبان و فرهنگ محلی آذربایجان بوده است.) بنا به گفته وی هیچ گونه فعالیت ضد آمریکایی و ضد خارجی مشاهده نشده، لیکن سعی داشتند به اقامتگاه کارگران خارجی پروژه IDROحمله کنند و به انجمن ایران و آمریکا خساراتی برسانند. گفته می شود که قرار است پایگاه استاندار و رئیس پلیس ساواک و ارتش مورد تهاجم قرار گیرد. «تجربه» انتصاب مقامات ارشد دارای تماس نزدیک با آذربایجان در تبریز به پایان خط رسیده است.

طبق اظهارات وی سازمان دهندگان دارای افرادی داوطلب بودند که علت آن نیز نارضایتی جمعیت کشاورز از سیاستهای دولت در قبال قیمت محصولات کشاورزی می باشد، با این حال، وی می گوید که همه رابطهای وی در تبریز معتقدند که تظاهر کنندگان تحت کنترل «عناصر بیگانه» نبوده اند، زیرا در عین سازمان داشتن و اهداف مورد تهاجم، نشانگر نارضایتیهای آذربایجانیها بوده است. آنها معتقدند که محرک اصلی این تظاهرات افراد محلی (و یا غیر آذربایجانی ایرانی) بوده که عملیات خرابکاری آنان را مؤثرتر ساخته اند.

اظهار نظر سفارت آمریکا در تهران: در عین حال که آمار و ارقام مربوط به تلفات با آمار رسمی و موثق بسیار مغایر است، ولی اصل گفتگو واقعیت دارد هر چند تا حدودی مهیج است.

مقام سیاسی از تبریز: دیوید مک گافی 3/1/1978

تحلیلی مقدماتی در ارتباط با «آشوب و قیام مردمی در تبریز»

سند شماره (7) تاریخ: 23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تحلیلی مقدماتی در ارتباط با:

«آشوب و قیام مردمی در تبریز» ابتدای خلاصه: در روز شنبه 18 فوریه 1978، جمعیتی بالغ بر چند هزار نفر، یک روز تمام را به ایجاب آشوب و درگیری با نیروهای پلیس و ارتش گذراندند. خسارت وارده بر اموال خصوصی و دولتی قابل ملاحظه بود و آمار کشته ها و مجروحین صدها نفر تخمین زده می شد. خیابانهای شهر تا این تاریخ، یعنی 21 فوریه، هنوز تحت کنترل نظامی قرار دارند و انتظار می رود که آثار و عوارض آشوب تا مدتی مدید ادامه داشته باشند. انتهای خلاصه.

اندکی پس از ساعت 10 صبح شنبه 18 فوریه، گروههایی که اکثریت آنان را جوانان تشکیل می دادند

ص: 785

در بازار و مرکز خرید اصلی شهر گرد آمدند. کوشش پلیس محلی برای جلوگیری از ازدحام به زد و خورد شدیدی منجر گردید که به سرعت و به طرز خشونت باری به دیگر نقاط شهر سرایت کرده و گسترش یافت.

با وجود آنکه شنبه به طور رسمی روز کار محسوب می شد، اوراق چاپی از هفته گذشته بین مردم توزیع گشته و به آنان سفارش شده بود که روز شنبه را به مناسبت چهلم مقتولین مرکز مذهبی «قم» تعطیل نمایند و لذا، منطقه بازار و اکثریت مطلق مغازه های شهر تعطیل کرده بودند. اما تمام ادارات، فروشگاههای وابسته به دولت و بانکها باز بودند. این اماکن، همزمان با آغاز آشوب، از سوی جمعیت مورد حمله و تهاجم قرار گرفتند. با ادامه ناآرامی و آشوب در طول روز، این مسئله بیش از پیش آشکار گردید که حملات علیه ساختمانهای مختلف از قبل پیش بینی و تعیین شده و توده ای اهداف مشخصی را دنبال می کنند. هرچند تعطیل مغازه ها به مناسبت کشته های قم از قبل به طور وسیعی منتشر شده بود، اما مأمورین پلیس شهری آشکارا فاقد آمادگی لازم جهت مقابله با انفجار خشونتی که در پیش بود، به نظر می رسیدند و ظاهرا هیچ گونه برنامه ریزی قبلی دراین باره انجام نگرفته، و اگر گرفته بود به هیچ وجه کفایت نمی کرد. پلیس محلی که ابتدا کوشیده بود جمعیت را از ازدحام و ایجاد آشوب منصرف نماید و آن گاه به شلیک تیرهای هوایی مبادرت ورزیده بود، به زودی کنترل خود را از دست داد و در حالی که توده ها در دیگر نقاط شهر نیز ازدحام می نمودند، پلیس اقدام به عقب نشینی نمود. اوائل بعد از ظهر، سربازان پیاده نظام به کمک پلیس شتافته و وارد صحنه شدند. (بنا به گزارش، این سربازان به پایگاه های نیروی زمینی ارتش در شهرهای «مرند» - که از تبریز با ماشین 45 دقیقه فاصله دارد - و «مراغه» که تا تبریز حدود 2 ساعت راه است - تعلق داشته اند.) هنگامی که این نیروهای کمکی رسیدند و شلیک گلوله به سمت جمعیت به طور جدی آغاز گردید. آشوب در منطقه ای به طول 12 کیلومتر (از «دانشگاه آذر آبادگان» در شرق تا ترمینال راه آهن در غرب شهر) و پهنای حدود 4 کیلومتر (از «ستاد حزب رستاخیز» در شمال تا دو بلوک مانده به کنسولگری آمریکا در جنوب) گسترش یافته بود. ورود ارتش و به ویژه تانکهای «چیفتن» که برای گشت و پاسداری از شهر وارد صحنه شدند (و استفاده از آنها تا حدودی موجبات نگرانی سفارت انگلیس را فراهم آورده) باعث شد که موضع تهاجمی توده ها کاهش پذیرد.

اکثر تلفات و زخمیهای محلی به همین سربازان پیاده نظام نسبت داده می شود.

در حالیکه عکس العمل دولت در برابر آشوب بی برنامه به نظر می رسید و برای چند ساعت متوالی مؤثر واقع نشد، تاکتیکها و روشهای به کار گرفته شده از سوی مردم حاکی از آمادگی بسیار خوب ایشان بود. آشوب طلبان اهداف خاصی در سر داشتند و ظهور گروه های مختلف در مناطق گوناگون شهر - گروههایی که به مواد آتش زا برای ایجاد حریق در نقاط مناسب کاملاً مجهز بودند - مستلزم وجود یک هسته مرکزی متشکل از شورشیان بود که به خوبی می دانستند. چه می خواهند بکنند. به آتش کشیده شدن ساختمانهایی که چندین مایل از یکدیگر فاصله دارند، در فواصل زمانی نسبتا کوتاه، تردیدی برجای نمی گذارد که این گروهها به طور تصادفی تشکیل نشده اند. گرچه سلاح توده ها عموما به سنگ، چماق و چاقو محدود می شد. (اخباری در ارتباط با شورشیان مسلح به تفنگ و اشخاصی که از مخفیگاه های خود مبادرت به تیراندازی نموده اند، شایع شد ه است، اما اکنون چنین به نظر می رسد که این موارد استثنایی بوده اند.) با این همه حتی این سلاح های ابتدایی نیز نبایستی از سوی آشوب طلبان به طور اتفاقی انتخاب شده باشند. به ساختمانها - بویژه نواحی تجاری که بیشترین ویرانی را متحمل شده اند - آن قدر خسارت

ص: 786

وارد شده است که باید گفت مردم اقلام (سلاحهای) فوق را قبلاً گردآوری و ذخیره نموده اند.

شمار تلفات و مجروحین در اینر روز به طور رسمی 125 زخمی و 6 کشته تخمین زده می شود و تعداد از مجروحین را افراد پلیس و مأمورین امنیتی تشکیل می دهند؛ اما بنابر منابع دیگر، این ارقام، بسیار بالاتر است. تنها دریک بیمارستان بیش از 150 نفر، طبق گزارشات واصله، تحت مداوا قرار گرفته اند و یک ناظر خارجی که آپارتمان محل سکونتش بر منطقه بازار، که خسارات سنگینی دیده است، مشرف می باشد مدعی است که 7 وانت بار کوچک، اجساد کشته شدگان را حمل نموده اند.

تعداد کشته ها طبق منابع غیر رسمی 200 تن تخمین زده می شود. اما با در نظر گرفتن این مسئله که دولت چنین آماری را به طور معمول کمتر از تعداد واقعی گزارش می کند و از سوی دیگر، مردم در گزارش خود عادتا مبالغه می نمایند، کسب آمار واقعی تلفات و زخمی ها تقریبا غیر ممکن است.

آنچه به وضوح قابل مشاهده است خسارات وسیع فیزیکی است و در این میان ساختمانهای بانکها بیشترین آسیب را متحمل شده اند. شیشه های پنجره بیش از 70 شعبه بانک خرد شده و حداقل 10 بانک هم کاملاً تخریب گشته اند. پرونده ها و قبوض بانکی در تمام شهر روی زمین پراکنده شده اند و جمع آوری و تنظیم امور مالی مربوط به هزاران مشتری این بانکها کار بسیار مشکلی خواهد بود.

اماکن دولتی نیز آسیب جدی دیده اند: توده ها دو شعبه از ساختمانهای شهرداری، اداره آموزش و پرورش، اداره اوقاف، دادگستری شهر، اداره مالیات، یک ساختمان متعلق به اداره تلفن و تلگراف، دو شعبه از فروشگاههای تعاونی روستایی، چندین کیوسک پلیس و ساختمان بیمه اجتماعی را مورد تهاجم قرار داده و مهمتر از همه ستاد حزب رستاخیز را به آتش کشیده اند.

مؤسسات فرهنگی نیز هدف قرار گرفته اند که «انجمن ایران آمریکا» و «کلوپ معلمین» از جمله مهمترین آنها می باشند؛ شیشه پنجره های انجمن عمدتا شکسته اند. «کاخ جوانان» نیز که وابسته به دولت می باشد به آتش کشیده شده و آسیب زیادی دیده است. در ارتباط با بخش خصوصی، چندین مغازه و حداقل یک سینما به کلی تخریب شده اند. کارخانه محلی «پپسی کولا» و یک هتل به سختی آسیب دیده اند.

پنجره های چندین هتل دیگر، تقریبا تمام سینماهای شهر و تعداد محدودی مغازه نیز خرد شده اند.

ساختمانهایی که مورد حمله قرار گرفته و یا به آتش کشیده شده اند به چند دسته مشخص قابل تقسیم می باشند: برخی وابسته به دولت یا بانکها هستند و بعضی - چون کارخانه پپسی کولا و تعدادی از مغازه های طعمه حریق شده - وابسته به انجمن بهائی های محلی است. دلیلی که عموما در ارتباط با حمله به سینماها ارائه می گردید. آن بود که در این اماکن زنها روی پرده ظاهر می شدند. در رابطه با کاخ جوانان، انجمن ایران - آمریکا، کلوپ معلمین و هتلها نیز گفته می شد که در این مؤسسات زن و مرد آزادانه معاشرت و آمیزش داشته و در نتیجه موجبات انزجار و تنفر مسلمانان متعبد را فراهم می آوردند.

آنچه در تخریب اماکن به وضوح آشکار می نمود، آن بود که شورشیان به خوبی می دانستند کدام ساختمانها را مورد تهاجم قرار دهند. آنان گاه برای تخریب برخی ساختمانها (نظیر ساختمان انجمن ایران - آمریکا) از مسیر خود خارج می شدند، در حالی که خانه ها و مغازه های مجاور اهداف خود را دست نخورده بر جای می گذاشتند. در طول تظاهرات و آشوب، ساختمانهای معمولی بندرت صدمه دیده اند و این مسئله به طور قطع حاکی از آن است که مسئولین سازماندهی آشوب گروه های خود را تحت کنترل و نظارت کامل داشته اند. چنین به نظر می رسد که خود شورشیان اقدام به دزدی و غارت اماکن مورد تهاجم

ص: 787

خویش ننموده و یا به ندرت دست به این کار زده اند و دزدی های کوچکی که اتفاق افتاده اند، توسط اشخاصی (از جمله تعدادی زن) انجام گرفته که توده های تظاهر کننده را تعقیب می کرده اند.

ظاهرا خود شورشیان عمدتا جوان بوده و پایینترین حدود سنی بین 12 تا 15 سال بوده است. هر چند بنابر اعلان رسمی، شورشیان «مارکسیستهای اسلامی» بوده اند. اما از دیدگاه ناظران محلی (و غیر رسمی) این لفظ هیچ گونه ارتباطی با آنچه که در تبریز به وقوع پیوست ندارد. اعتقاد عمومی بر آنست که شورشیان را اقشار بیکار و پایینترین طبقات شاغل تشکیل می داده اند - اقشار ناراضی و فوق العاده انعطاف پذیری از جنس مذکر که چیزی ندارند تا با ایجاد آشوب از دست بدهند و به آسانی نیز بازیچه محرکین قرار می گیرند. هر چند چنین گروهی را می توان «مسلمان» نامید، اما افزودن برچسب «مارکسیست» بر آنان متناقض به نظر می رسد.

تبریز همچون دیگر شهرهای بزرگ ایران مورد هجوم سیل عظیمی از روستاییان جوانی قرار گرفته است که در پی یافتن اشتغال به این شهر یورش برده و بر تراکم رو به افزایش پست ترین قشر اجتماعی در این شهر، که هم اکنون نیز بیش از حد رشد یافته است، می افزایند آنان می کوشند درجامعه بسته و بسیار محافظه کار تبریز جایی برای خود باز کنند، در حالی که اکثرا بی سواد بوده و یا از سواد کمی برخوردارند.

مردان جوانی که غالبا از خانواده های خود جدا شده اند، و بدین ترتیب فاقد تکیه گاه خانوادگی ای می باشند که از نظر روانی برای ایرانیان بسیار حائز اهمیت است. اگر بتوانند کاری پیدا کنند، پست ترین نوع مشاغل یدی به ایشان واگذار می گردد. هرگونه تفریح و سرگرمی عادی جهت آزاد ساختن انرژی، از توان مالی آنان خارج است (فعالیتهای ورزشی و تماشای فیلم، اوقات فراغت و پول می خواهد و هرگونه تماس واقعی با جنس مخالف ممنوع است). با این تفاصیل، تعجبی ندارد که این گروه سخت انعطاف پذیر (و دمدمی مزاج) می باشند. با وجود جو متعصب و مذهبی حاکم که بر محدود نمودن نقش زنان در جامعه تأکید می ورزد و لذات دنیوی، چون سینما و اماکنی که در آن «زنان خود را در معرض تماشای مردان قرار می دهند» - یعنی کلوپهای تفریحی، هتلها، کاخ جوانان و انجمن ایران - آمریکا که صرف حضور یافتن در آنها مستلزم صرف هزینه بوده و بنابراین تنها در اختیار اقشار مرفه و متوسط قرار دارند - را مردود می شمارد، تعجبی ندارد که گروه مذکور دست به حرکات خشونت بار و عاطفی بزنند. مذهب یکی از معدود عناصر پایدار در میان این قشر از مردم است و شناخت محدود ایشان از اسلام و حس احترام آنان نسبت به سلسله مراتب شیعی، از جمله اندک چیزهایی است که آنها می توانند در جامعه ای که احساس می کنند از آن طور شده و از سوی آن مورد تهدید قرار گرفته اند، برای خود نگاه دارند.

تصمیم رهبران مذهبی مبنی بر بستن بازار و تعطیل نمودن شهر به یاد کشته های قم می تواند، اعتراض مستقیمی علیه حاکمیت دولت به شمار رود؛ اما ازجهت دیگر، این امر را می توان به جای آوردن یک تکلیف دینی از سوی مردمی دانست که عمیقا معتقدند کشته های قم در راه ایمان خود به شهادت رسیده اند. نفوذ واقعی روحانیت بر بخشی از مردم (در این حادثه) آشکارا به نمایش گذاشته شده و فریاد «مرگ بر شاه» و تقاضای بازگشت خمینی (رهبر مذهبی شیعی که اکنون در تبعید به سر می برد) به ایران، حاکی از نارضایتی سیاسی و نیز بیانگر ایمان مذهبی است. اینکه آیا انگیزه اصلی متشکل کنندگان توده مردم صرفا سیاسی یا صرفا مذهبی، و یا ترکیبی از این دو بوده است که در کنار آن دیگر محرکین و آشوب طلبان سیاسی نیز برای ارعاب رژیم مداخله نموده اند، مسئله ای است که شاید هرگز کاملاً روشن

ص: 788

نشود. آنچه روشن است این است که توده عوام (در سراسر ایران) و به طور کلی تمام اقشار ناراضی مردم که آشوب طلبان از میان آنان برخاسته اند، دگرباره به سلاحی پرقدرت برای استفاده علیه رژیم تبدیل شده اند. کسانی که طرح آشوب را ریخته اند، چه روحانیون که هدف آنها اثبات ایمان و از خود گذشتگی شان نسبت به نوعی از اسلام، می باشد که به اعتقاد آنان از سوی رژیم مورد تهدید واقع شده و چه آنان، در حقیقت «آشوب طلبان مارکسیست» باشند، در هر صورت دعوی مبارزه جدی ایشان علیه رژیم، که در قالب تهاجم به مؤسسات متعدد مسبوق الذکر ابراز گردید، عواقب بسیار گسترده ای خواهد داشت.

در کوتاه مدت، تا زمانی که مؤسسات آسیب دیده دوباره به حال عادی خود بازگردند، حیات اقتصادی و اجتماعی شهر مختل خواهد بود و احتمالاً تحولات جدی در سطح مقامات حکومتی محلی به خاطر قصورشان در پیش بینی و پیشگیری از آشوب، صورت خواهد گرفت. بدون تردید بسیاری از مقامات شهر و استان که سهل انگار و تا حدود انعطاف پذیر و ملایم بوده اند، تعویض شده و گروه سخت گیرتر و سرکوب کننده تری جایگزین آنان خواهند گردید. می توان پیش بینی نمود که رژیم از طریق حذف برنامه های اجتماعی و طرحهای توسعه منطقه نیز عکس العمل نشان خواهد داد. مسئله بسیار مهم تر در درازمدت آن است که آشوب تبریز نشان داد که چگونه حاکمیت بالفعل رژیم بر استانهای کشور می تواند به طور جدی از سوی نیروهای مذهبی و اجتماعی که مدتها توسط تهران نادیده انگاشته شده اند، در معرض تهدید قرار گیرد؛ نیروهایی که اکنون بسیار قدرتمندتر از آن هستند که بتوان آنان را نادیده پنداشت و یا به آسانی با خود همراه نمود.مترینکو

ناآرامیهای قم و تبریز

سند شماره (8) تاریخ : 5 مارس 1978 - 14 اسفند 1356طبقه بندی: خیلی محرمانه از : کلاید د. تیلوربه : مشاور سیاسی - جان استمپل موضوع: ناآرامیهای قم و تبریز آقای بختیان امروز صبح گفت که پسر عمویش که پزشک است در طول تعطیلات آخر هفته با وی دیدار کرده و رویدادهای قم را به وی گزارش نموده است. پسر عمویش گرداننده امور یک کلینیک در قم است و در آغاز اظهار داشت که تعداد کشته شدگان ناآرامیهای قم حدود 400 نفر می باشد. وی گفت که سخنگویان دولت پس از شورشهای تبریز برای یک آیت اللّه در قم پیامی آورده بودند، مبنی بر اینکه اعلیحضرت مدت 5 روز است که به خواب نرفته است و در پاسخ، آیت اللّه قم گفته بود «به او بگویید که ما 50 سال است که نخوابیده ایم» بنا به گفته این پزشک یکی از علل ناآرامیهای قم این است که آیت اللّه ایرانی که در عراق در تبعید به سر می برد به پایان شانزده سال تبعید خود رسیده و در مورد بازگشت وی سؤالاتی مطرح شده که ریشه تمام این اغتشاشات می باشد.

یکی از جالب توجه ترین اظهارات آقای بختیان این بود که به گفته وی رادیوی صبح کشور اعلام کرده بود که راه قم به علت مراسم جاری در این شهر بسته شده است. وی از من سؤال کرد که آیا قرار است بازار و مغازه های دیگر شهرهای ایران نیز تعطیل شوند یا نه که پاسخ من منفی بود.تیلور

تمایل سرلشکر پاکروان مبنی بر افزایش نقش مشورتی آمریکا برای شاه

ص: 789

سند شماره 9 تاریخ: 19 آوریل 1978 - 30 فروردین 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه یادداشت مکالماتمکان: منزل سرلشکر حسن پاکروان، نیاوران، تهران شرکت کنندگان: سرلشکر حسن پاکروان، دبیر اول سفارت آمریکا کلاید دی. تیلور موضوع: تمایل سرلشکر پاکروان مبنی بر افزایش نقش مشورتی آمریکا برای شاه مقدمه: ضیافت شام مورد نظر فرصتی بود برای اختلاط دوستان سرلشکر (سرلشکر بازنشسته، معاون اسبق نخست وزیر و رئیس ساواک، و غیره) و خانم پاکروان و دوستان پسرش دکتر کریم پاکروان (استاد اقتصاد در دانشگاه آزاد ایران و مشاور سازمان برنامه و بودجه در امر انرژی) و همسرش. در تمام طول شب سرلشکر دائما نزد من می آمد و دنباله صحبتهای گزارش شده را ادامه می داد که حدودی یک ساعت به طول انجامید.

سرلشکر پاکروان در مقدمه صحبتهایش گفت که دیگر به شاه دسترسی ندارد، اما بعضی از دوستان جوانترش با وی در تماس می باشند. اما در نتیجه سالها تماس مستقیم معتقد است که «شاه را همچون کتابی می شناسد» و هنوز هم قادر است به دقت در زمینه طرز فکر شاه در رابطه در رویدادها و آینده تعمق نموده و به قضاوت بنشیند. او گفت که افکارش را به عنوان یک وطن پرست نگران با من در میان می گذارد.

سرلشکر در ابتدا از من خواست که نظر خود را در مورد وضع اقتصادی جاری و آتی ایران بیان نمایم.

سپس پرسید که نظر آمریکا در مورد ایران چیست. پاسخ من منطبق با مطالبی بود که سفیر سولیوان در دیدار با میهمانان خود بیان می داشت یعنی ارزش منافع آمریکا در ایران به عنوان کشور مولد گاز و نفت و نیز کشوری که دارای ارزشهای ژئوپلتیک غیر قابل قیاس و سنجش است.

سرلشکر گفت که شاه اخیرا در مورد اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران شدیدا اظهار نگرانی کرده است.

(منظور وی تنها عدم توازن اقتصادی، فعالیت بیش از حد اقتصادی و نومیدیهای ناشی از عدم موفقت برنامه پنجم ایران که قبلاً در مورد آن تبادل نظر کرده بودیم، نبود، بلکه شامل افزایش مخالفتهای سیاسی اجتماعی و مذهبی در ایران نیز می شد.) وی گفت از منزوی شدن بیش از حد شاه نگران است و معتقد است که تنها شمار کمی از افراد هستند که به خاطر بالا بردن رفاه ایران اطلاعات صادقانه ای را در اختیار وی قرار می دهند. شخص او معتقد نیست که ایران می تواند به اهداف تعیین شده دست یابد. بنابراین اگر قرار است یک اقتصاد سالم در دراز مدت پیاده شود که نتایج نادرست سیاسی اجتماعی به دنبال نداشته باشد، باید از شدت و حدت این اهداف کاسته شود.

سؤال کردم که آیا واقعیت ندارد که شاه برای مطلع بودن از امور جاری در جهان تجاری دائما با گروهی از تجار و بازرگانان در تماس است؟ سرلشکر در پاسخ گفت که متأسفانه این تجار که قبلاً نیز با شاه در تماس بوده اند یا از جریان امر خبر ندارند و یا در برخورد با وی صادق نیستند. وی در مقام اعتراف گفت احتمالاً شاه آنچنان مجذوب اهداف خود شده که بیش از گذشته نسبت به کسانی که اخبار بدی را به او می دهند، مظنون می شود. وی گفت در جنبه رسمی و مقاماتی نیز متأسفانه وزیران و نیز رهبران تجارت خارجی و سران کشورها مانند دیگر ایرانیان عمل می کنند، یعنی به امید تحصیل چیزی از شاه و ایران به او نزدیک می شوند.

نکته مهم نهفته در گفتگوهایش این بود که اینجانب می بایست به دولت آمریکا و یا سران غیر دولتی

ص: 790

آمریکا (از جمله دیوید راکفلر) این پیام را برسانم که در زمینه مشورت با شاه فعالیت بیشتری داشته باشند.

وی گفت گمان می کند که مانند سالهای گذشته، آمریکا، رئیس جمهور و سفیر تا حدودی این کار را انجام می دهند، اما معتقد است که این نقش در حال حاضر باید با فعالیت بیشتر دنبال شود و به صورتی بسیار دیپلماتیک نشانگر علاقه آنان به آینده ایران باشد. وی در مقام هشدار گفت البته ممکن است شاه عصبانی شده و یا فریاد بزند، چون طبیعتش این است. اما قبل از آن که مهار وضعیت موجود از کنترل خارج شود باید وی را مطلع ساخت. در رابطه وضع سیاسی داخلی ایران، وی گفت که آنها کاملاً به خارجیان واگذار شده است، لیکن شاه از دهه 1960 (زمانی که سرلشکر رئیس ساواک و طبیعتا در تماس نزدیک با شاه بود) به این نتیجه رسیده بود که اعطای آزادیهای در ایران باید تحقق یابد. وی گفت از من می خواهد که این مطالب را به سفیر بگویم چون فکر می کند که آمریکا برای ارائه نصایح سیاستمدارانه به شاه از موقعیتی بهتر از دیگران برخوردار است. وی گفت دیگران از جمله رهبران آلمان، بریتانیا، فرانسه و احتمالاً ژاپن نیز می توانند نظر شاه را جلب کرده وبا در نظر نگرفتن منافع تجاری خود در ایران می توانند با شاه در مورد آینده ایران صادقانه سخن بگویند.

بیوگرافی سرلشکر حسن پاکروان:

متولد 1914 است و قبلاً معاون رئیس ساواک در سالهای آخر ریاست تیمور بختیار (اواخر دهه 1950) بود و پس از آن به عنوان رئیس ساواک و معاون نخست وزیر از سال 1960 تا 1964 برگزیده شد.

به خاطر تضادی که با ژنرال نعمت اللّه نصیری پیدا کرد. از ساواک برکنار شد و از آن زمان به بعد نصیری رئیس ساواک بوده است. بعدها سرلشکر پاکروان وزیر اطلاعات، سفیر ایران در پاکستان و فرانسه (از سپتامبر 1969 تا 1973) شد. از آن پس نیز چند سمت دولتی داشته است. او به زبان انگلیسی به خوبی تکلم می کند و فردی است که از جریانهای موجود در ایران کاملاً مطلع است. بدون شک علت آن نیز شرکت وی در چند عملیات بزرگ تجاری است که یکی از آنها احداث یک کارخانه بزرگ ذوب آهن است که در نزدیکی مشهد و توسط شوروی ساخته خواهد شد.

دکتر کریم پاکروان:

فرزند سرلشکر پاکروان است و ظاهرا بیش از 30 سال ندارد. او لیسانس خود را در سوئیس و در فوق لیسانس را از دانشکده اقتصاد لندن دریافت نمود و درجه دکترا را از دانشگاه شیکاگو در ریاضیات و اقتصاد گرفت. در سال 1976 به ایران بازگشت و در دانشگاه آزاد ایران مشغول به کار شد. وی دارای یک فرزند 5/2 ساله است و همسرش Azitiنیز که درجات تحصیلی چندی از انگلستان و آمریکا در رشته تلویزیون یا ارتباطات دارد نیز در ایران به طور نیمه وقت در دانشکده تلویزیون و ارتباطات دانشگاه آزاد کار می کند. دکتر پاکروان اخیرا به عنوان مدیر کل یک شرکت مشاوره تجاری بنام شرکت آگرگ در آمده که در زمینه کشاورزی، منابع و انرژی فعالیت می نماید.

چند استاد در دانشگاه نیز با وی در این شرکت سهیم هستند. علاوه بر این وی تنها مشاور سازمان برنامه و بودجه در زمینه انرژی است و با فریدون فشارکی مشاور انرژی نخست وزیر و نیز دیگر

ص: 791

متخصصین انرژی موجود در ایران روابط صمیمانه ای برقرار کرده است. او با سفارت بسیار صریح و بی پرده است و می تواند یک منبع خوب باشد.تیلور

برداشتهای عمومی در مورد دولت آموزگار

سند شماره (10) تاریخ: 27 آوریل 1978 - 7 اردیبهشت 1357طبقه بندی : خیلی محرمانه از : کنسولگری آمریکا در شیرازبه : وزارت امور خارجه موضوع : برداشتهای عمومی در مورد دولت آموزگار طی چند ماه گذشته این واحد تلاش کرده تا با تماس با تعدادی از افراد موجود در جنوب ایران از نظریات آنان در مورد دولت آموزگار که از تابستان قبل روی کار آمده مطلع گردد. پاسخ بسیاری از آنها به خصوص مقامات دولتی و افراد دارای خیال پروریهای سیاسی بیشتر مطالب کلیشه ای و معلول از جمله ایران در حال ورود به دروازه های تمدن بزرگ است، می باشد. با این حال، اظهارات صریحتر حاکی از نارضایتی نستبا وسیع است. این نارضایتی نیز ناشی از خطاهای ملموس دولت نیست. بلکه علت اصلی آن این است که همه معتقدند که این دولت هیچ کار خاصی انجام نداده است، از جمله علل احتمالی این نحوه برداشت می توان موارد زیر را نام برد:

سالهاست که ایرانیها تحت تأثیر سخنان مقامات برای یافتن پاسخ تمام مسائل توجه خود را به دولت مرکزی معطوف ساخته اند. شخص آموزگار گاهی تأکید کرده است که در هیچ موردی راه حل معجزه آسایی وجود ندارد، که به نظر بسیاری از ناظران بی طرف، نظری واقعگرایانه و سالم است. با این خیال شخص نخست وزیر نیز عاری از مبالغه گریهای یک سیاستمدار نبوده است. نتیجه این شد که حضار وی علائم گیج کننده ای دریافت کرده اند یعنی یک روز از آنها خواسته می شود که سطح توقعات خود را پایین بیاورند و روز دیگر تعاریف پر آب و تاب از وضعیت موجود آغاز می گردد.

آموزگار بخاطر شهرتی که در زمینه مدیریت داشت به این سمت منصوب گردید. بسیاری گمان می کردند که او خواهد توانست در آخرین ماههای دولت هویدا که توأم با اختلالات اجتماعی و اقتصادی بوده نظم و ترتیب را حکمفرما سازد. ولی نه ماه بعد همان نومیدیها یعنی تورم، افزایش قیمتها، کمبودها، نابرابریهای اقتصادی، کاغذبازیهای اداری دوران قبل از انتصاب آموزگار به جای هویدا، هنوز هم به چشم می خورد. روند واپسگرایانه اقتصادی بسیاری پر حرارت که همزمان با آغاز دولت آموزگار پدیدار شده بود، سبب گردید که بسیاری از رابطهای سفارت به خصوص در بخش خصوصی نسبت به دولت وی بدبین شوند. در عین حال که علت اصلی گسترش سریع اقتصادی از نظر همین افراد ناشی از بسیاری از عدم موازنه ها بود و سکونی موقت می توانست فرصت ایجاد استحکام و انسجام را پدید آورد، ولی در چند ماهه اخیر همه این افراد از روزهای پر جنجال سالهای 1974 و 1975 دم می زنند.

سیاستهای دولت در قبال ناآرامیهای داخلی، از نظر بسیاری از آنها، نشانه ناتوانی آن در برخورد واقعگرایانه تر با مسائل بحرانی است. طرز برخورد افراد در قبال ناآرامیها نیز بسیار پیچیده بوده و ناشی از بی میلی افراطی بسیاری از عناصر متجدد جامعه ایران در درک منابع و مفاهیم آن است، اما همه در برابر نوسانات دولت بهت زده می شوند، چون گاهی متوجه می شوند که دولت نمی داند در انتخاب دو راه یعنی بردباری در برابر نظرات ناراضیان و سرکوب کدام یک را برگزیند. جاه طلبیها گرچه شاخص اصلی

ص: 792

منتقدین نیست، ولی از نظر آنها این مسائل نقاط ضعف دولت محسوب می گردند.

خلاصه اینکه، دولت آموزگار تا حدودی قربانی شرایط موجود گشته است. چنین نتیجه گیری شده که به خاطر عدم توان خود در برابر شرایطی که موجود است نمی خواهد به صورت وسیله ای درآید. شکسته نفسی و واقعگرایی در برخورد با مسائل پیچیده همیشه به عنوان نقاط ضعف تعبیر شده است، معذالک، چنین به نظر می رسد که دولت نتوانسته است آنچنان رهبری را به وجود آورد که موجب از بین رفتن نارضاییها از عملکرد آن به خصوص در جنوب ایران گردد.تامست

اغتشاشات اصفهان

سند شماره 11 تاریخ: 6 مه 1978 - 16 اردیبهشت 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا در اصفهانبه: وزارت خارجه آمریکا موضوع: اغتشاشات اصفهان آغاز خلاصه متن اصفهان در تاریخ 28 مارس یعنی بزرگداشت کشته شدگان تظاهرات تبریز در تاریخ 18 فوریه، شاهد تظاهرات مداومی بوده است که احساس ناامنی را درمیان جوامع ایرانی و آمریکایی افزایش داده، و ایرانیها را نسبت به انگیزه ها و تاکتیهای دولت ایران بی اعتماد ساخته است: اخیرا ماهیت تظاهرات تغییر کرده و بسیاری از محافظه کاران را وارد درگیریها ساخته و احساسات ضد آمریکایی نیز در حال پیدایش است در صورتی که روش جدیدی در ممانعت از درگیریها ابداع نشود بی نظمی شدیدی حاکم شده و منافع شهروندان آمریکایی مقیم اینجا را به مخاطره خواهند افکند. (پایان خلاصه متن) سرقتهای ایذائی 40 روز پس از شورشهای تبریز که سبب کشته شدن بسیاری از افراد گردید، در اصفهان نیز احتمال بروز چنین درگیریهایی آن هم در آخرین روز از عزاداریهای 40 روزه قوت پیدا کرده است. مقامات محلی می گویند که انتظار بروز آشوب را نداشتند، اما دفاتر امنیتی و دولتی به مدت سه روز قبل از این تاریخ در آماده باش 24 ساعته به سر می بردند. در نگاه اول رویدادهای 28 مارس کم اهمیت تلقی می شد، که عبارت بود از سرقت (پرتاب سنگ) در چند دفتر شهرداری و بانک جمعیتهای خیابانی به سرعت وضع عادی پیدا کرده، و حضور کارمندان در محل کار و پلیس در محلهای کنترل ترافیک نیز جنبه عادی خود را یافت، ولی دو روز بعد و به خصوص هر روز بعد از آن رویدادهای مشابه دیگری به وقوع پیوست، یعنی در هر مورد چند نفر اتومبیل یا موتور سیکلت سوار به طرف تأسیسات فاقد نگهبان (بانکها، سینماها، مشروب فروشیها، و دفاتر پستی) حمله ور شده و به طرف آنها یا سنگ پرتاب می کردند و یا بمبهای آتش زا که اغلب عمل نمی کردند و پس از آن مهاجمین ناپدید می شدند. از سی و شش حمله گزارش شده هیچ کدام منجر به رویارویی با پلیس و یا دستگیری نشده است. پس از ده روز اول این حملات کاهش یافت، اما تا اواسط ماه آوریل همچنان ادامه داشت.

ص: 793

مداخله دولت ایران / تصادم؟ با ادامه این حملات در نقاطی که پلیس حضور نداشت و با تحقیقات پلیسی که فاقد هرگونه اطلاعات دقیق و یا دستگیری بود، روزنامه مطالبی را در محکوم ساختن فعالیتهای «عناصر ضد دولت» منتشر ساخته و از «سازمانهای وفادار و مردمی ایران» در خواست می کردند که مانع از ادامه این اعمال گردند، در نتیجه سازمان دفاع غیر نظامی در اصفهان تحت عنوان «جوخه های اقدام»(1) تشکیل گردید و برخلاف پلیس سریعا موفق به درگیری و دستگیری «محرکین مظنون» و تحویل آنان به پلیس گردیدند.

این روش در اصفهان مورد سوءظن واقع گردید، تا اینکه اکثریت مردم این شهر به این نتیجه رسیدند که خرابکاریها بنا به دستور دولت ایران و با حمایت آن انجام می شده است. گفته می شد که هدف دولت از این کار توجیه پیدایش «چماق به دستهای» ظاهرا مردمی ولی باطنا نظامی و امنیتی بوده است. این گروههای اقدام سریع خیابانی بعدا می توانست علیه مخالفین دولتی به صورتی مشروع و یا نیمه قانونی مورد بهره برداری واقع گردد، چون دولت قادر نبود بخاطر مخالفت جهانی (به خصوص آمریکا) در زمینه حقوق بشر و سرکوبهای اعمالی از طرف دولت، مستقیما مرتکب چنین اعمالی شود. این امر سبب می شود که دولت ایران علنا بتواند از حقوق و آزادیهای بیشتر طرفداری و در عین حال از «افراط کاریهای» این گروه از شهروندان علاقه مند که قادر است مخالفین را به طرز وحشیانه ای سرکوب کند، ابراز تأسف و نگرانی نماید.

عدم مواجهه همیشگی پلیس و این خرابکاران را اصفهانیها و عامل اصلی پیدایش این فرضیه می دانند چون اصفهان شهری است که نیروهای امنیتی آن همیشه به حال آماده باش هستند و شهر را تحت نظر دارند و علت این خرابکاریها نیز اطلاع کافی از حرکات نیروهای امنیتی در شهر است و یا یا بی تفاوتی مردم در برابر پیدایش این خرابکاریها در غیاب نیروهای پلیس و یا همکاری دولت با خرابکاران.

اولین دلیل با هماهنگی و یکسان بودن شیوه های خرابکاری جور در نمی آید، و دومی به لحاظ حضور و موفقیت ناگهانی جوخه های اقدام سازمان دفاع ملی واقعیت ندارد که جا را برای سومی باز می کند.

علاوه بر این اصفهانیها خاطر نشان می سازند که با وجود رایج بودن این رویدادها، میزان خسارات وارده ناچیز و مغایر خسارات وارده توسط تظاهر کنندگان واقعی علیه همان گونه اهداف در تبریز می باشند.

تظاهرات مرحله دوم گروههای دانشجویی محافظه کار در دانشگاه اصفهان تظاهراتی همراه با عکسها و اسامی قربانیان تبریز مورخه 29 تا 31 مارس بر پا کردند که با خرابکاریهای ایذایی کاملاً متفاوت بود. پس از این مراسم اعلام یک هفته اعتصاب یاد بود کردند که به خوبی پیگیری شد (گرچه کتابخانه و اتاقهای مطالعه مملو از دانشجویانی بود که در تدارک امتحانات بودند). تا اینجا عامل نگران کننده ای پدیدار نشده بود. ولی در تاریخ 14 آوریل، واقعه ای در مسجد حسین آباد نزدیک دانشگاه رخ داد که نتایج خطرناکی را به دنبال داشت. بنا به گزارشات واصله یک ملای محافظه کار (رهبر مذهبی) اعلام کرده بود که قصد دارد در مورد خطراتی که در ایران اسلامی را تهدید می کنند، سخن بگویند، وی و همراهانش به محض ورود به مسجد، با

ص: 794


1- تذکر: در یادداشتها و گزارشات سفارت دولت به این گروهها ”سپاه مقاومت“ اطلاق می کند که ”گروههای اقدام کننده“ و ”سپاه مقاومت“ هر دو یکی هستند.

پلیس روبرو شدند که قصد داشتند مانع ورود وی به مسجد شوند که در این کار نیز موفق شدند گذشته از موقعیت، مناقشه مربوطه جمعیتی عظیم و کینه توز را به سوی خود جذب نمود. شاهدان عینی می گویند که چهار وسیله نقلیه نظامی به این صحنه نزدیک شد، و افراد مسلح نظامی دارای تفنگ، سرنیزه و سلاحهای خودکار از آنها پیاده شده و از خود حرکات و نظم و ترتیب نظامی نشان دادند، ولی تیراندازی نشد. ظاهرا همین نیروها محل سکونت چهره های محافظه کار رامورد تهاجم قرار داده و بین 20 تا 50 نفر را جهت بازجویی با خود بردند. روزنامه ها این واقعه را اولین فعالیت جوخه های اقدام سازمان دفاع ملی در اصفهان قلمداد کردند که طی آن هشت نفر یا به جرم تحریک آشوبهای اخیر و یا توزیع نشریات مخرب (تهران ژورنال 16/4/1978) دستگیر شده بودند. رابطهای من می گویند که این افراد همان نظامیان بوده ولی در حین اقدام نشانهای نظامی خود را به تن نداشتند.

در یک عکس العمل خصمانه نسبت به رویداد حسین آباد روز سه شنبه 18 آوریل حدود 500 دانشجو در محوطه دانشگاه اصفهان گرد آمدند و اقدام به شکستن پنجره های ساختمانها و ماشینهای پارک شده در محوطه دانشگاه کرده، و پس از خروج از دانشگاه به طرف هتلی که در آن نزدیکی قرار داشت و یک شعبه بانک صادرات سنگ پرتاب کرده، و در نهایت به کارخانه پپسی کولا در یکی از خیابانهای اصلی نزدیک دانشگاه حمله ور شدند. پلیس نیز به این منطقه هجوم آورد و تیراندازی شروع شد و حداقل دو تن از دانشجویان دستگیر شدند. بنا به گفته شاهدان تعداد بسیاری از دانشجویان توسط پلیس دستگیر شدند، لیکن بعدا آزاد گردیدند و مدعی شدند که در حین بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.) در روز یکشنبه 23 آوریل، حدود 000/2 دانشجو محوطه دانشگاه را ترک و جریان ترافیک را مختل کرده و چند نفر از رانندگان را از اتومبیلهای خود بیرون کشیدند، ولی به محض آغاز حمله پلیس به یکی از مساجد محل پناهنده شدند. در این مسجد نیز بیش از بیست نفر دستگیر شدند.

در همین حال در داخل دانشگاه حدود 10 درصد دانشجویان به برگزاری تظاهرات دارای ماهیت ارتجاعی مذهبی پرداخته و دانشجویان دختری را که چادر به سر نداشتند مورد اهانت قرار داده و سعی داشتند دانشجویان را وادار کنند که برای انجام نماز کلاسها را ترک نمایند. اکثر دانشجویان به خاطر امتحانات در کلاسها حاضر می شدند، اما بسیاری از آنها در برنامه جلسات رئیس و دیگر مقامات اداری دانشگاه شرکت کرده و خواهان اجرای فرایض اسلامی در دانشگاهها شدند. (زنان چادر به سر کنند، محل غذاخوری آنها تفکیک شده، کلاسها برای انجام نماز تعطیل گردد و حدود 30 درصد از کارمندان دانشکده ها بخاطر گرایشات غیر اسلامی اخراج شوند.) حدود 000/3 نفر در جلسه ای با شرکت ریاست دانشگاه شرکت نمودند تا این تقاضاها را نزد وی مطرح سازند. رئیس دانشگاه نیز در این جلسه حاضر شد، لیکن تقاضاها را نپذیرفت و به دانشجویان دستور داد که یا به کلاسها بازگشته و یا اخراج شوند. پس از عزیمت وی، جمعیت خشمگین با توسل به لوله های فشار قوی آب متفرق گردیدند.

شایعات، شایعات و عکس العمل در تمام موارد فوق، شهر، و به خصوص جامعه آمریکایی دستخوش شایعات بود. شایعات ابتدا دارای ماهیت اغراق آمیز نشأت گرفته از درون این جامعه بود، لیکن تازگیها یک نوع شایعه نگران کننده پدیدار گشته است. چند نفر با من تماس گرفته و در مورد ربوده شدن یک کودک آمریکایی، اسید پاشی بر روی دو

ص: 795

زن آمریکایی، تجمع دانشجویان در نزدیکی اقامتگاههای چند آمریکایی، حمله به آمریکاییها در اتوبوسهای شهری و چند فقره حمله و تجاوز سؤالاتی را مطرح نمودند. در مدرسه ابتدایی پس از این شایعات میزان حضور دانش آموزان بشدت کاهش یافت. ولی هیچ یک از این شایعات واقعیت نداشت و آنهایی که قابل ردیابی بودند نیز توسط منابع (نامشخص) ایرانی پخش شده بودند. چنین به نظر می رسید که شخصی عمدا سعی دارد با این شایعات آمریکائیان را متوحش سازد. بالاخره ظاهرا ساواک با یکی از افسران امنیتی تماس گرفته و به وی گفته بود که دو زن آمریکایی از اتومبیلهای خود بیرون کشیده شده، لباسهای آنها دریده شده، و از آنها عکسبرداری شده است و این منبع ساواک به مقام مزبور دستور داده بود که با انتشار یک بولتن امنیتی از زنهای آمریکایی بخواهد اقامتگاههای خود خارج نشوند. او نیز بدون هیچ گونه تحقیق بیشتر طبق دستور دریافتی عمل نمود و انتشار بولتنی امنیتی سبب فرار خانواده های آمریکایی از اصفهان گردید و بسیاری از افراد باقیمانده نیز متقاضی خروج از این منطقه می باشد. یکی از منابع دانشگاهی گزارش داد که در میان دانشجویان کتابچه ای در تمجید از موفقیت آنها در ترسانیدن آمریکاییها توزیع شده و از آنها خواسته شده که به این شایعه پراکنیها ادامه دهند؛ لیکن صحت ادعای توزیع این نشریه مورد تأیید قرار نگرفته است.علاوه بر این یک شرکت دیگر تهدیدهای تلفنی و کتبی دریافت نمود، و یکی از مقامات ژاندارمری نیز گزارش داد که چند گروهان دیگر نیز تهدیدات تلفنی دریافت نموده اند، بالاخره، یکی دیگر از گزارشات این جانب حاکی است که ملای مسجد حسین آباد و چهار ملای دیگر در خطابه های ضد شاهی خود مطالب ضد بیگانه و ضد آمریکایی را نیز گنجانده اند و آنها و دانشجویان حامی شان در حال تشکیل نیروهای دفاع از خود علیه حملات جوخه های اقدام سازمان دفاع ملی می باشند.

تجزیه و تحلیل به نظر من نیروهای دولت ایران نتوانسته اند اوضاع اصفهان را به خوبی تحت کنترل درآورند. واقعیت مشارکت دولت در خراب کاریها هر چه باشد (که خب بعید به نظر می رسد ولی اثبات ویا اینکار آن نیز کار ساده ای نیست) تاکتیکهای بسیار متضادشان در مقابله با آنها وتظاهرکنندگان محافظه کار و دانشجویی و نیز تشکیل جوخه های سازمان دفاع مقصر بودن آنهارا در انظار دانشجویان و مردم حتمی جلوه گر ساخته است. قدرت و خشونت روز افزون و تظاهرات محافظه کاران عکس العملی است، در قبال تهدیدات موذیانه دولت ایران. با تظاهرات افزایش قدرت آن همیشه این خطر وجود دارد که اقدامات ضد دولتی متوجه اهدف دیگری شود که عبارتند از جوامع یهودی، آمریکایی و بهائی مقیم اصفهان، که از میان آنها آمریکاییان به مرحله جنون رسیده اند. درگیری آشکار بین جوخه های سازمان دفاع ملی و نیروهای دفاع از خود می تواند سبب گسترش سریع شورشها گردد. مردم در عین ناراضی بودن از وضع موجود، هودارا عکس العمل محافظه کارانه می باشند. به طور مثال، با وجود این که اقلیت کوچکی از دانشجویان واپس گرا هستند، ولی 45% کل دانشجویان در جلسه ملاقات با رئیس دانشگاه حاضر شدند، و استفاده از ماشینهای آ ب پاش توسط پلیس چهت متفرق ساختن این جمعیت موجب افزایش پیروان افراطیون گردید. مقامات آمریکایی اکنون در حال هشدار دادن به آمریکاییها هستند در حالیکه هفته ها بود که می گفتند نباید از چیزی ترسید. به نظر من در حال حاضر هیچ گونه خطری آمریکاییان یا منافع آمریکا را تهدید نمی کند اگر

ص: 796

آرامش کوتاهی برقرار شود، ترس آمریکاییهای مقیم این شهر از بین خواهد رفت، ولی بحرانی شدن اوضاع امنیت شخصی آمریکاییان را به خطر انداخته و ممکن است پرسنل مشغول به کار در پروژه های آمریکایی هدفهای بزرگ ثانوی تظارات وسیع قرار گیرند.

در همین حالی که روحیه تظاهرات گسترش می یابد، ظاهرا تنها مداخله خارجی می تواند مانع از بروز خشونت بیشتر گردد، و شاید این رویداد خارجی تابه حال به وقوع نپیوسته باشد. کودتای کمونیستی در کشور همسایه ایران یعنی افغانستان که گویا تحت پوشش تظاهرات مذهبی و محافظه کارانه انجام گرفته تأثیر هشیار کننده ای داشته است، چون سه روز است که تظاهراتی برگزار نشده است. اگر تظاهر کنندگان متقاعد شوند که تظاهرات آنها کمکی به پیشبرد اهداف کمونیستی خواهد بود، سعی خواهند کرد جنجال آنچنانی برپا نکنند. با این حال، حتی اگر اصفهان آرام شود، مشخص شده که عناصر ارتجاعی مذهبی قادرند حمایت بسیای از مردم را جلب کرده و جمعیت عظیمی را برای برپایی تظاهرات جذب نمایند؛ و در عین حال که این تظاهرات (مسالمت آمیز) است، ولی از مبادرت به خشونت و درگیری نیز ابایی ندارند. این موضوع یک نتیجه گیری عمومی است و مربوط به رویدادی خاص نمی باشد و همچنان ثبات کشور را تهدید خواهد کرد حتی اگر این تظاهرات و آشوبها به آرامش کشانیده شود.مک گافی

ناآرامیهای اجتماعی در شیراز

سند شماره (12) تاریخ : 14 مه 1978 - 24 اردیبهشت 1357طبقه بندی: خیلی محرمانه از : کنسولگری آمریکا در شیرازبه: وزارت امور خارجه موضوع : ناآرامیهای اجتماعی در شیراز در تمام طول هفته هفتم ماه مه شیراز نیز مانند دیگر شهرهای موجود در قلمرو کنسولگری و نیز دیگر شهرهای ایران شاهد موجی از تظاهرات ضد رژیم بود. تلاش تظاهر کنندگان بیشتر بر چهلمین روز بروز به خشونت در تاریخ 30 مارس که 40 روز پس از شورش تبریز که آن هم 40 روز پس از قتل عام ژانویه در قم بود، متمرکز گردیده بود. آنچه مسلم است این است که این دوره های بزرگداشت چهل روزه وسیله ای شده برای بروز احساسات ضد رژیم که در جامعه ایران ریشه های عمیق و گسترده ای دارد. رشد روند روبه خشونت در شیراز حاکی است که بسیاری از ایرانیهای مذهبی (و احتمالاً نقاط دیگر کشور) عمیقا نگران ماهیت حکومت و جنبه های برنامه های نوگرایی در کشورشان می باشند.

ولی وجود این واقعیت که دو گروه یعنی عناصر نوگرا مرکب از دانشجویان دانشگاهی و نیروهای محافظه کار اسلامی در تظاهرات و خشونتها درگیر بوده اند. ارزیابی علل نهفته در ناآرامیها را دشوارتر و پیچیده تر می سازد و ضروت آزادیهای سیاسی بیشتر به نظر می رسد که مستقیما با نادانی محافظه کاران در تضاد است. در حقیقت، خط تمایز بین این دو گروه معمولاً، به واسطه جاه طلبیهای بسیاری از عناصر نوگرا نادیده گرفته می شود. در اغلب اوقات چنین به نظر می رسد که این افراد آماده اند تضاد آشتی ناپذیر روند نوآوری را با بنیادگرایی اسلامی تحت الحمایه منتقدین محافظه کار رژیم نادیده بگیرند. گرایش به عدالت اجتماعی در فلسفه اسلامی نیز ظاهرا وحدت عجیب و غریب آنها را منطقی جلوه گر می سازد، چون سبب می شود که نوگرایان و مسلمانان خرافاتی که بیشتر نگران تأثیر این روند نوگرایی بر شکل مذهب خود به صورت که در میان مردم به آن عمل می شود، نه به لحاظ ماهیت فلسفی آن، به نوعی اشتراک هدف برسند.

ص: 797

با وجود اینکه ایران از دیر باز شاه داشته است، سنت جهان وطنی اسلامی وحدت بین نوگرایان و محافظه کاران را در مخالفت با رژیم سهولت بخشیده است. روشنفکران صادق نیز اغلب اوقات نگران عدم تجانس نوگرایی در محیطی تحت سلطه مطلق گرایی سلطنتی می باشند. حتی کسانی که مایلند اعتبار و ارزش مهارتهای سیاسی شاه را به رسمیت بشناسند، نیز فضای سلطنتی و بی فکریهایی که شاخص اطرافیان سلطان است را به دیده تحقیر می نگرند. آنها نسبت به حضور همه گیر سلطنت درعصری کاملاً پیشرفته و پیچیده بدبین بوده و با توسل به فرضیه اخوت اسلامی سعی دارند، علاوه بر یافتن یک نظام بهتر، برای مشارکت با محافظه کاران نیز انگیزه ای را پدید آورند.

بعضی از نوگرایان علنا این نوع مشارکت را وسیله ای برای سهولت در نیل به هدف توصیف کرده، و بعضی دیگر از جمله عناصر مارکسیست بدون هیچ گونه تردید و دودلی در مقام بهره برداری از احساسات ضد رژیمی محافظه کاران برای رسیدن به اهدافی که مورد تأیید محافظه کاران نیست، برآمده اند. با این حال در جنوب ایران، نشانه ها حکایت از آن دارد که نوگرایان شرکت کننده در فعالیتهای ضد رژیمی دنباله رو یک حرکت محافظه کارانه می باشند. این نوگرایان به جای اینکه پیشاهنگان نهضت باشند، دستخوش موج محافظه کاری شده اند. در این روند نیز ظاهرا چند عالم دخیل است که عبارتند از: اولاً، علیرغم تغییرات بسیار فاحش دو دهه گذشته، ایران (خارج از تهران) هنوز هم جامعه ای است که مدرنیزاسیون به طور کامل در آن جامعه عمل نپوشیده است. حتی عناصر عمده جمعیتهای سریعا روبه رشد مراکز شهری چون شیراز، اهواز، آبادان، خرمشهر، کرمان و بندرعباس در همین اواخر از محیطهای سنتی زیست در شهرکهای و روستاها خارج شده اند ثانیا در بخش نو شده جامعه، بسیاری از عناصر از سیاست روی گردان شده اند. ثالثا، همان گونه که قبلاً گفته شد، آن دسته از نوگرایان فعال، به استثنای مارکسیتسها، اغلب تعریف واضحی از اهداف خود ارائه نکرده اند. آنها می دانند که با چه چیزی مخالفت می کنند، ولی تصویر واضحی از مطلب مورد حمایت خود ندارند. نهایتا، محافظه کاران، حداقل، این قدرت تفکر را دارند که بدانند خواستار جامعه ای هستند که عاری از صفات «غیر اسلامی» باشد. این امر مشتمل بر خلاصی یافتن از چنگال رهبری است که دفاع از دین را در صدربرنامه های خود قرار نداده و در واقع هوادار مسائلی از قبیل آزادی زن می باشد، ولی در اینجا تغییر وضع اقتصادی را که سبب بهبود وضع زندگی بسیاری از ایرانیان از جمله خود محافظه کاران شده، نادیده می گیرند. عدم تحقق هدف محافظه کاران در باب ایجاد اقتصادی صنعتی در جامعه ای که در یک قالب قرون وسطایی کامل با زنان چادری و اجرای احکام مذهبی (شریعت) قرار می گیرد، تأثیر بسیار کمی بر مشکل عملی حکومت در ایران می گذارد. اولین و مهمترین واقعیت این است که رژیم با نارضایتیهای وسیعی روبروست که نتایج مستقیم و اجتناب ناپذیر روند نوآوری در میان بخش اعظم جمعیت ایرانی است که از عصر جدید بویی نبرده اند.

تغییر روند نوآوری تقریبا غیر قابل تصور است، اما پیشرفت این روند توأم با افزایش ناآرامی در میان کسانی است که با بسیاری از تجلیات آن مخالف هستند و یا از نتایج این تجلیات هراس دارند. گرچه محافظه کاران فاقد قدرت لازم برای واپس گرایی می باشند، ولی می توانند پیشرفت را کندتر کنند. یکی از مسائلی که وضع را پیچیده تر می کند این است که آن دسته از افرادی که از نظر سیاسی در منتهی الیه طیف اجتماعی فعال هستند نگران بسیاری از بیمورد کاریها بوده و بدون تردید خواستار آزادیهای سیاسی بیشتری خواهند شد و در این راه در صورت تشخیص ضرورت حتی با نیروهای ارتجاعی نیز همگام

ص: 798

خواهند شد.

رژیم نیز که با این دو تنگنای سیاسی هم جهت روبرو است، شاید بخواهد درصدد بهره برداری از گرایش نوظهور نوگرایان برای عکس العمل برآید که تا به حال در زمره عناصر غیر سیاسی ایران بوده اند.

این افراد که شامل کارمندان دولتی، تکنوکراتها، افسران نظامی،تجار (در برابر بازاریها که از جمله سنت گرایان محسوب می شوند) می باشند، اصولاً مایل به دنبال کردن حرفه و مسائل شخصی خود بوده اند. ولی در حال حاضر خود را با ناآرامیهای دانشگاهی و اختلال در امور تجاری به خاطر بزرگداشت شهادت قهرمانان این شهر و آن شهر وافزایش موجبات رنجش خاطر در حیات خود روبرو می بینند، به این ترتیب ذهن خود را با راه حلهای فاشیستی مشغول می دارند تا بتوانند خشونتهایی را که دامنگیر بسیاری از شهرها شده از بین ببرند. نداهای گهگاه در رابطه با برخورد آگاهانه باچماق به دستها و عناصر ضد دولت حاکی از آن است که رژیم نیز همین روش را مد نظر داشته وشاید تا به حال آن را رد نکرده است. تغییر جهت، به سیاست اعطای آزادیها که به عناصر ناراضی ایرانی اجازه ابراز عقیده داده است می تواند سبب پایان گرفتن تجلیات علنی ناآرامیهای اجتماعی ناشی از روند نوآوری گردد، اما گمان نمی رود که قادر به تغییر علل ریشه ای آن باشد، زیرا، واضح است که قبل از شکوفا ساختن گلهای بسیار، سرکوب و سانسور نتوانسته است، مانع از پدیدار گشتن ناآرامی اجتماعی گردد، که اکنون در همه جا به چشم می خورد.

تامست

واردات نظامی و صادرات نفتی ایران

سند شماره (13) تاریخ: 7 ژوئن 1978 - 17 خرداد 1357طبقه بندی: سرّی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان از: کلاید دی. تیلور - مشاور اقتصادیبه: سفیر از طریق: معاونت سفارت - آقای چارلز ناس مشاور اقتصادی- آقای راجر بروین طبقه بندی بدون مطالب پیوست: محرمانه موضوع: واردات نظامی و صادرات نفتی ایران به پیوست جداول حاوی آمار و ارقام و برآوردهای مربوط به واردات نظامی و صادرات نفتی ایران آمده است که در برگیرنده تمام تجارت خارجی ایران (کالاها و خدمات) و تجارت آن با آمریکا می باشد.

در بیانیه ای نیز که به پیوست آمده مشکلات موجود در راه تهیه این آمار، و ارقام و هشدارهای لازم در زمیه موثق بودن آنها ارائه شده است. از ابتدای ورود خویش به ایران از فقدان آمار و ارقام جامع در زمینه تجارت ایران شگفت زده بوده ام و می دانم که پیشینیان من نیز با همین مسئله دست به گریبان بوده اند. آقای کاری هاف بوئر دستیار معاون وزیر خزانه داری در امور سرمایه گذاری و تجارت بین المللی و اینجانب در اوائل سال جاری پیرامون همین مسئله بحثهای مفصلی داشتیم. او با مهربانی بر روی آن کار کرد و اطلاعاتی را که از طریق چهار دفتر آمریکایی گردآوری کرده بود در اختیار من قرار داد. پس از این تلاش وی در مورد این آمار و ارقام چنین اظهار نمود، «گمان نمی کنم گزارش مناسبی باشد.» من یک نسخه از نامه و ارقام نامه اش را محض اطلاع شما ارسال می دارم.

علاوه بر آقای هاف بوئر، آقای بش نیز در این تلاش مرا یاری داده است.

مطالب پیوست:

ص: 799

1- نامه هاف بوئر به تیلور در تاریخ 13 مارس 1978 با چند مطلب پیوست.

2- تراز تجارت خارجی و حساب جاری ایران با جهان و آمریکا با جدولهای 1، 2، 3.

سری/ غیر قابل رؤیت برای بیگانگان بدون مطالب پیوست محرمانه است

تراز تجارت خارجی و حساب جاری ایران با جهان و آمریکا در سال 1976 و 1977

آمار و ارقام کامل مربوط به تجارت خارجی ایران یا منتشر نمی شود و یا تا آنجا که می دانم توسط دولت ایران به دقت دنبال نمی شود. در آمار مربوط به تجارت کالایی، نفت از صادرات و کالاهایی که توسط ارتش وارد می شود و همه آنها نیز الزاما نظامی نیستند، تفکیک می گردد. عناصر مهم غیر قابل رؤیت دیگر در حساب جاری از جمله جهانگردی، بهداشتی، انتقال حساب، بهره، حمل و نقل و غیره تنها در صورت موازنه پرداختها منظور گشته و تقسیمات مربوط به هر کشور در آن ذکر نمی گردد.

اگر درصدد کسب اطلاعاتی در مورد ارزش صادرات نفتی ایران باشید باید با استفاده از منابع اطلاعاتی یا کشورهای دریافت کننده اطلاعات لازم را گردآوری کرده ویا به تخمین و برآورد اکتفا کنید. البته این مورد دوم مشکلاتی از قبیل «یافتن سرنخ و کندی کار» و نیز مبانی قیمت گذاری مانند FAS (تحویل در بندر) CIF(قیمت تمام شده + بیمه + حمل) و FOB(تحویل روی عرشه) را در برخواهد داشت.

به دست آوردن آمار و ارقام مربوط به واردات نظامی ایران دشوارتر است. در ابتدا فرض بر این بود که تفاوت بین واردات غیرنظامی که توسط اداره گمرکات (وزارت اقتصاد و دارایی) گزارش می شود و تراز پرداختهای مربوط به واردات کالایی گزارش شده توسط بانک مرکزی تحت عنوان تراز پرداختهای ارز خارجی می تواند نشانگر میزان واردات نظامی این کشور باشد. به این ترتیب و همان طور که در جدول 2 نشان داده شده، واردات نظامی ایران در سالهای اخیر نباید (به میلیون دلار آمریکا) در سال 1975 معادل 5298 میلیون دلار، در سال 1976 معادل 3309 میلیون دلار، و در سال7 197 معادل 2550 میلیون دلار بوده باشد. بخش اعظم اعتبار این فرضیه به رابطه نزدیک بین واردات و پرداختها بستگی دارد چون دو فرضیه کاملاً متفاوت تجاری را به یکدیگر ربط می دهد که عبارتند از گمرکات (بر اساس اسناد کالاهای دریافتی) و جریان وجوه نقدی ترازپرداختها.

این موضوع احتمالاً تا مارس 1976 صادق بوده است. از آن پس، به خصوص بخش دولتی ایران واردات خود را براساس اعتبار به جای پرداخت نقدی انجام می داد. این امر سبب تغییر شرایط پرداخت واردات غیر نظامی گردید در حالی که بخش اعظم واردات نظامی براساس شرایط برنامه فروش نظامی خارجی آمریکا صورت می گرفت. نتیجه این امر این است که تراز پرداخت واردات به نسبت گمرکات به طرز نادرستی برآورد می شود و بهمین ترتیب در مورد واردات نظامی نیز نمی توان نتیجه گیری معقولی داشت. نکته ضعف دیگر در این فرضیه که ناشی از برآورد بیش از حد واردات و مبنا قرار دادن تراز پرداختها است، مسئله پیش پرداخت واردات می باشد (یعنی پرداخت نقدینه بیشتر در مورد کالاهایی که اگر از طریق گمرکات وارد می شد، نقدینه کمتری به آن تعلق می گرفت، و همین موضوع میزان واردات نظامی را بیشتر از آنچه که هست جلوه گر می سازد) که بر آمار و ارقام 1975 و تا حدود کمتری بر آمار و

ص: 800

ارقام 1976 تأثیر می بخشد. (به سطور ششم و هفتم جدول 2 رجوع شود.) آمار و ارقام مربوط به محموله های نظامی ارسالی به ایران که از طریق اسناد طبقه بندی نشده وزارت دفاع آمریکا در زمینه فروشهای نظامی خارجی و اسناد طبقه بندی شده (سری برای کشورهای دیگر و از طریق سیا) به دست آمده، ارقام مربوط به 1975 و 1976 را بسیار مبالغه آمیز جلوه گر ساخته (سطر هفتم جدول 2) و انسان را در مورد جامع بودن این ارقام به شک و تردید وا می دارد. علاوه بر این بین سال مالی آمریکا و سال گریگوریان (سال میادی - م) تمایزی قائل نمی شود، تاریخ تحویل را همان تاریخ انتقال اعلام کرد ه و محل درج ارزش محموله را نیز خالی می گذارد.

آمار و ارقام مربوط به صادرات نفتی ایران نیز باید مورد مطالعه و برآورد دقیق واقع شود. آمار خام شرکت ملی نفت ایران که برای اطلاع عموم منتشر می شود، حاوی نام کشورهای مقصد کالا و یا مقاصد نهایی کالا نمی باشد و هیچ گاه به مقادیر پولی تبدیل نمی گردد. همان طوری که در جداول یک و سه گفته شده، سفارت ارزشها را محاسبه کرد و با استفاده از ارقام بدست آمده از طریق منابع خاص مقصد نهایی نفت خام و یا نفت پالایش شده را نیز حدس زده است؛به این دلیل آنها دارای طبقه بندی محرمانه می باشند.

واردات غیر کالایی و صادرات غیر قابل رؤیت ایرانی نیز از طریق موازنه پرداختهای بانک مرکزی قابل محاسبه بوده، و آنهایی که مربوط به آمریکاست نیز طبق آنچه که در جدول 2 گفته شده محاسبه می شود. ارقام مربوط به جریان صادرات غیر قابل رؤیت به آمریکا محافظه کارانه است. ارقام مربوط به خدمات صادراتی از ایران به آمریکا نه موجود است و نه از نظر وسعت قابل ارزش.

جمع و ترازهای مربوط به جدولهای 1 و 2 در رابطه با تجارت بیش ایران و آمریکا در زمینه کالاها و خدمات تقریبا درست است، ولی به طور کلی از مبنای چندان استواری برخوردار نیست.

ضمائم جدول 1 و 2 و 3 مشاور اقتصادی: تیلور سرّی/ غیر قابل رؤیت برای بیگانگان جدول 1 تجارت خارجی ایران (به میلیون دلار) عکس

ص: 1

عکس منابع الف/ محاسبات سفارت با استفاده از ارقام شرکت اسکو و شرکت ملی نفت ایران، محاسبات سفارت برای آمریکا، بدون احتساب هزینه حمل و نقل.

ب / آمار ارقام مربوط به موازنه پرداختهای ارز خارجی ایران که بر طبق سال گریگوریان توسط بانک مرکزی شده است.

ج / سفارت «آمار و ارقام مربوط به تجارت خارجی ایران»، وزارت اقتصاد و دارایی، صادرات FOB و واردات CIF د / اسناد آمریکا (جهت کنترل مهمات)، وزارت دفاع آمریکا (برای فروشهای نظامی خارجی) و سازمان سیا (برای کشورهای دیگر غیر آمریکا)، براساس FOB.

ه / برآوردهای سفارت و بخش خدمات فروشهای نظامی خارجی وزارت دفاع آمریکا.

* نرخ تبدیل دلار به ریال 5/70 ریال برابر یک دلار آمریکا.

سرّی / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان جدول 2 واردات نظامی ایران (به میلیون دلار آمریکا) عکس

ص: 801

عکس الف/ منبع: دفتر کنترل مهمات، وزارت خارجه، دفتر آمار سال تقویمی، FOB ب / سال مالی آمریکا (1977 شامل 5 فصل) گاهی نیز این عنوان به ایران اطلاق می شود.

ج / به استثنای صادرات غیر از مهمات کنترل شده توسط عرضه کنندگان تجاری.

د / محموله ها، نه قراردادها: منبع: سازمان سیا، سال تقویمی.

ه / جدای از کالاهای غیر نظامی وارداتی وزارت جنگ.

و / براساس 30% پرداخت بخش خصوصی و 20% پرداختهای دولتی: آمار و ارقام بانک مرکزی ایران در مورد تراز پرداختهای ارز خارجی برای سال تقویمی گریگوریان (سال میلادی - م).

محرمانه جدول 3 صادرات نفتی ایران به درآمد تقریبی آن 1967 و 1977 1976 عکس * احتمالاً 70% نفت خام صادر شده توسط ایران به «کارائیب و جزائر ویرجین» تصفیه شده و مجددا به صورت فرآورده های نفتی به آمریکا صادر می گردد. بنابراین واردات نفتی سال 1976 آمریکا از ایران چه مستقیم و چه غیرمستقیم احتمالاً حدود 1/185 میلیون بشکه بوده که بدون هزینه حمل و نقل ارزش آن حدود 1/2 میلیارد دلار می باشد.

ص: 802

ادامه جدول 3 1977 عکس * احتمالاً 70% نفت صادراتی ایران به جزایر کارائیب و ویرجین تصفیه شده و مجددا به آمریکا صادر می گردد. بنابراین واردات نفتی آمریکا از ایران در سال 1977 چه مستقیم و چه غیر مستقیم احتمالاً حدود 7/283 میلیون بشکه و معادل 5/3 میلیارد دلار بوده است.

تاریخ: 13 مارس 1978 - 22 اسفند 1357طبقه بندی: سرّی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان وزارت خزانه داری - واشنگتن آقای کلاید تیلور افسر امور مالی بخش اقتصادی سفارت آمریکا - تهران کلاید عزیز:

شما از ما خواسته بودید که تعداد محموله های اخیر تسلیحاتی به ایران را در اختیار شما قرار دهیم. این امر ما را ملزم ساخت تا از چهار منبع کسب اطلاع نماییم که عبارتند از: 1 - وزارت دفاع، 2- دفتر کنترل مهمات وزارت خارجه، 3- وزارت بازرگانی، 4- سازمان اطلاعات مرکزی (سیا). ما با این چهار سازمان تماس گرفته ایم و اطلاعاتی را که در دسترس هستند. جمع آوری نموده ایم. لیکن این اطلاعات برای ارائه گزارشی مرتب در یک قالب قرار نمی گیرند.

وزارت دفاع ایالات متحده اطلاعاتی مفصل در مورد محموله های تسلیحاتی برای ایران در اختیار دارد که آنها را براساس سال مالی ایالات متحده نگاهداری می نماید. من نسخه ای از داده های کامپیوتری این محمولات را به منظور فراهم آوردن اطلاعات تا آنجایی که میسر باشد، ضمیمه نموده ام.«حمل مواد» برای وزارت دفاع به این معناست که عنوان مالکیت به دولت خریدار داده شده است و معمولاً عنوان مالکیت زمانی در داخل دستگاه دولت آمریکا به خریدار داده می شود که مواد و تجهیزات آماده بارگیری و حمل باشند (و بنابر این درست کمی قبل از زمان واقعی صدور از ایالات متحده به آن اطلاق می شود). من داده های کامپیوتری وزارت دفاع را مورد موافقتنامه های فروش با ایران را نیز ضمیمه کرده ام و این

ص: 803

موضوع به شما اجازه می دهد تا محمولات را با برنامه های فروش مورد مقایسه قرار دهید. (منظور مقادیر حمل شده و یا در حال حمل و فروشهای آینده - م) دفتر کنترل مهمات نیز اطلاعاتی در مورد صدور مواد و تجهیزاتی که براساس اختیارات (سازمان) مقررات مبادلات بین المللی تسلیحاتی کنترل می شود، به شرح زیر فراهم آورده است:

سال مالی- ایالات متحده دلار آمریکا 118499219- 1975 106510107 -1976 20506769 -سه ماه آخر 76 و اول 77 119124106 -1977 این ارقام صادراتی براساس اطلاعات اداره آمار ارائه شده و منعکس کننده مقادیر حمل شده واقعی از ایالات متحده می باشند. من در مورد مجوزهای صادره برای صادرات به مقصد ایران اطلاعاتی به ضمیمه ارسال نکرده ام، چون که ارقام بدون استفاده ای خواهند بود. خیلی از مجوزهای صادراتی هرگز مورد استفاده واقع نمی شوند. ما با وزارت بازرگانی تماس گرفتیم تا اطلاعاتی در مورد صادرات تجاری به غیر از ارقام گنجانده شده در اطلاعات (سازمان) مقررات مبادلات بین المللی تسلیحاتی و کنترل شده به وسیله دفتر کنترل مهمات به دست آوریم. این اقلام غیر نظامی هستند، و نیز اقلامی از آن قبیل که هم مواد استفاده نظامی و هم غیر نظامی دارند را در بر می گیرند، مثل: تجهیزات ساختمانی، چادر و وسایل چادرزنی، لباس و وسایل شخصی، موتور هواپیما، و غیره که باید از منابع تجاری در آمریکا خریداری شوند. وزارت بازرگانی قادر است تا اطلاعاتی در مورد مجموع مبادلات با ایران برحسب نوع کالا فراهم آورد، ولی متأسفانه نمی تواند آن را بر حسب مصرف کننده نهایی در اختیار گذارد و بنابراین نمی تواند خریدهای نظامی ایران را مشخص نماید. از این جهت ما باید بگوییم که ما از این طبقه بندی صادراتی آگاهیم، ولی قادر به فراهم آوردن اطلاعات مربوطه نیستیم. وسیله ای که معمولاً در گزارشاتی با این ماهیت مورد استفاده قرار می گیرد، این است که: «صادرات خارج از اقلام دفتر کنترل مهمات توسط فروشندگان تجارتی از این گزارش مستثنی هستند.» سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) اطلاعاتی در مورد محمولات نظامی به ایران از کشورهایی به غیر از ایالات متحده، فراهم آورده است. این اطلاعات براساس سال تقویمی تهیه شده اند. ستونی که با کلمه «موافقتنامه ها» مشخص شده منعکس کننده تعهدات ایران برای خرید می باشد و ستون «محمولات» به اقلامی اطلاق می شود که توسط ایران دریافت شده است. این گزارش شامل موافقتنامه ها و همچنین محمولات می باشد، چون که برخی از کشورها موافقتنامه های تسلیحاتی منعقد نموده اند، ولی ظاهرا هنوز شروع به حمل ننموده اند و یا حداقل گزاشی در مورد محمولات ندارند. در هر یک از دو حالت به شما ایده ای در مورد محمولات احتمالی می دهد. نسخه ای از جدول سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) به پیوست می باشد.

این بهترین اطلاعاتی بوده است که ما قادر به جمع آوری بوده ایم و من امیدوارم که به مقصود شما کمک کند. اگر کار بیشتری از دست ما بر می آید، لطفا مرا مطلع نمایید.

ارادتمند گری هاف بائر

ص: 804

سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان ایران: موافقتنامه ها و محموله های نظامی عکس عکس سازمان همکاریهای امنیتی طبقه بندی و تجزیه و تحلیل از روی درصد انواع اقلام و خدمات دفاعی گزارش تحلیلی تسلیحاتی برنامه فروشهای نظامی خارجی - ایران ترتیب توالی - منطقه - کشور سازمان اجرائی - همه سازمانها عکس

ص: 805

عکس سازمان همکاریهای امنیتی دفاعی طبقه بندی و تجزیه و تحلیل از روی درصد انواع اقلام و خدمات دفاعی گزارش تحلیلی تسلیحاتی محموله فروشهای نظامی خارجی - ایران ترتیب توالی - منطقه - کشورسازمان اجرائی - همه سازمانها عکس

ص: 806

عکس (ارقام سال مالی 1976 شامل سه ماهه انتقالی آخر 76 و اول 77 می باشد).

* ارقام کمتر از 500 دلار (به لحاظ روند کردن ارقام ممکن است در مجموع تفاوتی داشته باشد).

کتاب شصت و دوم

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 807

ص: 808

ص: 809

«... در زمان این (شاه جنایتکار) چقدر از ذخایر این مملکت برای خرید یک ابزارهای جنگی که خود ایرانیها نمی توانند استعمالش کنند، چقدر ذخایر ما، بودجه این مملکت صرف شد برای خریدن اینها، چیزهایی که به درد ما نمی خورد و برای پایگاه درست کردن برای آمریکا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما این معنا را دادند که پایگاه برای آمریکا درست کردند. عوض پول نفتی که از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عوضش یک اسلحه هایی، یک چیزهایی دادند که ما خودمان نتوانیم استعمال کنیم و محتاج به کارشناس و مستشار باشیم و امثال ذلک و به درد خود آنها بخورد، پایگاه، خود آنها درست کنند در این مملکت، از پول ما برای خودشان پایگاه درست کنند. وارد کردن چیزهای مترقی آنها این طوری است، برای خودشان است. شما تصور نکنید که اینها برای ما و برای صلاح ما یک قدم بردارند. هر که این را تصور بکند، که اینها بخواهند ممالک شرق یک قدم رو به ترقی برود، این جاهل است. ممالک شرق باید فکر خودشان باشند، نسیان کنند غرب را و خودشان مشغول بشوند به اصلاح خودشان. اگر ما می توانستیم که بلکی منقطع بشویم از اینها، اجازه می داد این مسائل که بکلی منقطع بشویم از اینها، به صلاحمان بود خیال نکنید که روابط ما با آمریکا و روابط ما با شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است. رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست.

اینها می خواهند از ما بدوشند. اینها نمی خواهند به ما چیزی بدهند».

امام خمینی - 4/8/58 یازدهمین جلد از مجموعه اسناد «دخالتهای آمریکا در ایران» یعنی کتاب حاضر، یک گزارش بازرسی داخلی وزارت خارجه آمریکاست که به ارزیابی خط مشی و کارایی مدیریت در این وزارت و بخشهای تابعه آن می پردازد و نیازهای اطلاعاتی حسابرسی، امور مالی و مدیریت و غیره را تأمین و به طور کلی یک ارزیابی همه جانبه در مورد مدیریت و به طور خاص یک ارزیابی در مورد سفارت آمریکا،

ص: 810

مدیریت امور کشوری و کلیه قسمتهای وابسته به سفارت آمریکا در تهران ارائه می دهد.

این گزارش در آغاز به بررسی ایران و منافع آن برای آمریکا می پردازد و بیان می دارد که: «ایران برای یک آینده قابل پیش بینی، حائز اهمیت بسیار برای آمریکا خواهد بود. موقعیت استراتژیک، منابع نفت و گاز و نفوذ سیاسی آن بر دیگر کشورهای منطقه، به صورت لاینفک، به این معنی است که عمران و بهبود وضع ایران بر بعضی از منافع خاص آمریکا و هم پیمانان ما در پیمان ناتو تأثیری مستقیم دارد». سپس در باب مسائل مذکور به صورت مجزا توضیح می دهد: «... ایران مهمترین عرضه کننده نفت ژاپن و اروپای غربی است و مهمترین عنصر موجود در اوپک در زمینه تعیین قیمت نفت است. علاوه بر این، این کشور در پیشبرد عمران صلح آمیز کشورهای حوزه خلیج فارس و محدود ساختن نفوذ شوروی در این منطقه بحرانی نقش منطقه ای بسیار مهمی را ایفا می کند. بالاخره ایران محل استقرار بعضی از تجهیزات اطلاعاتی بسیار منحصر به فرد آمریکایی است که تکثیر یا تغییر مکان آنها امری بسیار دشوار است».

روابط بین ایران و آمریکا در خلال 30 سال همکاری دو جانبه و روابط بین رؤسای جمهور پیشین آمریکا و شاه و روابط کارتر با شاه به عنوان روابطی که بسیار سازنده و صمیمانه بوده، مورد بحث قرار گرفته است. مشکلات بین دو کشور در زمینه حقوق بشر، فروش تسلیحات، تسلیحات هسته ای و سیاستهای مربوطه به عنوان مقدمه ای بر گسترش بحث میان دولتمردان آمریکا برای یافتن بهترین راه برخورد با شاه و سپس روش مورد کاربرد که فشار بی سروصدا از طریق رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و سفیر می باشد مطرح گردیده است.

چون محتوای اساسی سیاسی کتاب در سه قسمت با عناوین «نگرشی کلی»، «خط مشی» و «مدیریت» درج شده، بخشهایی از مطالب مندرج به نقل از اسناد می آید:

«روابطمان با ایران به خوبی هدایت و اداره می شوند ... سفیر کنترل کامل هیئت نمایندگی خویش در تهران را در دست دارد. تماسهای سفارت را گسترش داده تا در بر گیرنده گروه بزرگتری از ایرانیها از جمله کسانی که مخالف شاه هستند، باشد ... منابع پرسنلی کافی است و کیفیت پرسنل خوب است ...».

«... در زمینه حمایت آمریکا از دولت ایران محدودیتهای سیاسی و روانی خاصی پدید آمده که در گذشته به میزان و شدت کنونی سابقه نداشته است. این محدودیتها بر حقوق بشر، فروش تسلیحاتی و سیاستهایمان در زمینه عدم تکثیر هسته ای متمرکز است که هر یک از آنها مشکلاتی را در زمینه روابط با دولت ایران ایجاد کرده است ... اعمال فشار آرام، لیکن مداوم سفیر سبب پیدایش اعتدال قابل توجهی در زمینه حقوق بشر و برنامه اعطای آزادیهای سیاسی شاه شده ... در عین حال که فروشهای نظامی آمریکایی و آموزش مرتبط با آن سنگین است، ولی فروشها دقیقا تحت نظارت است تا مانع از خدشه دار شدن روابط یا کاهش توان نظامی ایران گردد ... یک قرارداد همکاری هسته ای دو جانبه بین ایران و آمریکا در ژوئیه 1978 / تیر 1357 در تهران منعقد گردید ...» «... تمایل شاه به دریافت تجهیزات پیشرفته تر دو سؤال را مطرح می نماید که یکی نیازهای واقعی نظامی و دیگری تأثیرات تمایل او به خرید برخی تجهیزات مخرب و گرانقیمت بر اقتصاد ایران می باشد ...

مهمترین وظیفه دیپلماسی آمریکا تزریق واقعگرایی و تعادل به جنبه فروش تسلیحاتی روابطمان با ایران است ... یکی دیگر از مسائلمان به میزان حضور آمریکا که اکنون معادل 40000 نفر برآورد شده، مربوط است. بخش اعظم این آمریکاییها به خاطر فعالیتهای نظامی در ایران حضور دارند ...».

ص: 811

«... مسئله ای که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله دانشجویان ایرانی است. ظاهرا حدود بیش از 60000 دانشجوی ایرانی در آمریکا مشغول به تحصیل بوده و شمار آنها هر سال رو به افزایش است ... دانشجویان ایران منبع مهمی برای گسترش این روابط و کمک مهمی در عمران در جهت مورد نظر ما به شمار می آیند ...».

«روابط ما با ایران بیشتر بر شخص شاه متمرکز است زیرا روند تصمیم گیریها در این کشور از تخت طاوس سرچشمه می گیرد ... سفیر قادر است به طور مداوم و با سهولت با شاه تماس برقرار سازد. دو تن دیگر از مقامات با او ملاقات می نمایند ... هیئت نمایندگی به طور کلی با تمام سطوح دولت ایران ارتباط خوبی برقرار ساخته و بین افسران هیئت مستشاری نظامی آمریکا و همتایان ایرانی آنها نیز رابطه صمیمانه ایجاد شده است ...».

ادامه این گزارش در 26 یادداشت جداگانه به بررسی واحدهای مختلف مرتبط با ایران و واحدهای مستقر در سفارت آمریکا در تهران یا بخشهای تابعه آن در تهران و دیگر شهرها می پردازد.

یادداشت اول مربوط به مدیریت بخش کشوری (ایران) است. این اداره با سه افسر و دو منشی فعالیت می کرد. افسر اول مدیر امور کشوری، افسر دوم مسئول نظارت بر مسائل اقتصادی نظامی و حقوق بشر بوده و افسر سوم مسائل اقتصادی را زیر نظر داشته و پشتیبانی لازم را از کمیسیون مشترک آمریکا و ایران به عمل می آورد. این اداره همیشه سفارت را در جریان امور مربوط به برنامه های مهم دستگاه اداری قرار می داد. از جمله وظایف این اداره می توان از طرحی یاد کرد که نحوه برخورد با مسائل بسیار غامض و عاطفی حقوق بشر را مشخص می کرد، تا اصطکاک بین دفاتر موجود در وزارت خارجه را کاهش دهد و همچنین تعیین برنامه مشخصی در رابطه با برنامه پیشنهادی فروش نظامی به صورتی دقیق تا مانع از فروشهای عمده که سبب منحرف ساختن و تحریک جناح مخالف می گردید، بشود.

دومین یادداشت مدیریت پست دیپلماتیک یا مدیریت هیئت نمایندگی آمریکا در تهران را مورد بحث قرار می دهد. این هیئت با 1400 آمریکایی (1200 نفر در هیئت مستشاری نظامی کار می کردند) و 850 کارمند محلی، تشکیلات وسیعی را به وجود آورده بودند. در این واحد 102 کارمند آمریکایی و 165 کارمند در بخش وزارت خارجه به علاوه نمایندگانی از وزارتخانه های بازرگانی، کشاورزی، دادگستری، خزانه داری، دفاع و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) مشغول به کار بوده اند. این هیئت دارای نمایندگیهایی در تبریز، اصفهان و شیراز نیز بوده و بخش اجرایی سفارت تحت نظر سفیر، معاون، مشاور ستادی و یک مقام سیار قرار داشته است. وظایف و مشکلات این هیئت در گزارش آمده است.

گزارشگری سیاسی برای پوشش و تجزیه و تحلیل مسایل مهم مورد علاقه آمریکا در ایران، دانشجویان ایرانی، فعالیت احزاب سیاسی، زنان، حقوق بشر، سیاستهای خارجی ایران، مقامات ایرانی و رویدادهای داخلی وظایف محوله بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران بوده که با سه افسر و دو منشی مشغول به کار بوده و در یادداشت شماره 3 مورد بحث واقع شده است. ماهیت قدرت سیاسی در ایران و مشکلات گزارشگری سیاسی در این کشور، از جمله مسائل مطروحه در این قسمت می باشد.

امور بخش اقتصادی / بازرگانی شامل 8 پرسنل آمریکایی و 9 پرسنل محلی و تحت سرپرستی یک افسر سرویس خارجه فعالیت می کرده است. وظایف این واحد مطالب مندرج در یادداشت شماره 4 را تشکیل می دهد. انتشار اطلاعات مربوط به بازار و تهیه مقدمات برای 350 شرکت آمریکایی و دفتر بانکی

ص: 812

آمریکایی در ایران و سیل بازرگانانی که به این کشور سفر می کردند از جمله وظایف بخش مهم اقتصادی - بازرگانی سفارت بوده است. گزارشگری در زمینه امور نفتی و اقتصادی از وظایف واحد اقتصادی؛ تأمین اطلاعات مورد نیاز برای منافع بازرگانی آمریکایی و تحقیق در امر بازار از وظایف واحد بازرگانی؛ و هماهنگی فعالیتها و بهبود در وضعیت انتقال کمک فنی و تکنولوژیکی به ایران از وظایف کمیسیون مشترک بوده است.

صدور روادیدهای دانشجویی، مهاجرتی، امور مربوط به اتباع آمریکایی از وظایف واحد امور کنسولی بوده که با 10 افسر آمریکایی 6 کارمند آمریکایی و 17 کارمند محلی مشغول به کار بوده است و در یادداشت شماره 5 مورد بحث قرار گرفته و به مشکلات و مسایل این واحد پرداخته شده است.

یادداشت شماره 6 در هشت قسمت فعالیتهای واحد امور اداری سفارت را تحت عناوین عملیات کارگزینی، بودجه و مالی، ارتباطات و بایگانی، خدمات عمومی، پزشکی، املاک سفارت و امنیت مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. این واحد با 24 کارمند آمریکایی، 145 کارمند محلی، 14 نفر گارد امنیتی و حدود 150 کارمند پیمانی خدمات مربوطه را به هیئت دیپلماتیک ارائه می نموده است. وظایف و مشکلات هر قسمت در یادداشت مربوطه مطرح شده است.

حضور 10000 آمریکایی تحت پوشش حوزه مأموریت کنسولگری اصفهان، تبدیل اصفهان به یک شهر مرکزی در رابطه با مجتمع صنعتی - نظامی، یک مرکز مهم آموزشی و پرورشی و زادگاه بسیاری از عناصر محافظه کار مذهبی و متنفذ از نظر سیاسی از عوامل توجیه وجود کنسولگری آمریکا در اصفهان بوده است. این کنسولگری با دو آمریکایی سه کارمند محلی، یک دستیار کنسولی، سه گارد امنیتی و یک تعمیر کار پیمانی اداره می شده است. یادداشت شماره 8 الف به تشریح وظایف اداری، کنسولی و مدیریتی این واحد می پردازد.

یادداشتهای شماره 8 ب و 8 ج نیز توجیه وجودی کنسولگریهای شیراز و تبریز را مورد بحث قرار داده اند و وظایف و عملکرد هر کدام را به نقد و بررسی کشیده اند: «تحت پوشش بودن 4000 آمریکایی، در بر گرفتن تمام منطقه جنوب ایران و مراکز و بنادر تولید نفت، وجود ارتباطات مقامات کنسولگری با رابطهای خوب در شیراز و جنوب و گزارشگریهای سیاسی بسیار عالی» به عنوان دلایل وجودی کنسولگری شیراز و «ارزش واحد تبریز در رابطه با منافع آمریکا، گزارشات عالی کنسولگری در مورد رویدادهای مهم این منطقه، عوامل مربوط به حیثیت و وجهه در روابط بین ایران و آمریکا، موقعیت منطقه از نظر تاریخی، حضور کنسولگریهای ترکیه و شوروی و حضور 2000 آمریکایی در این منطقه» نیز به عنوان دلایل توجیه وجودی کنسولگری تبریز در نظر بوده اند. مسائل مربوط به وظایف و عملکرد کنسولگریهای فوق نیز به همراه یادداشت آمده است.

دفتر وابسته دفاعی با 8 کارمند آمریکایی و 5 کارمند محلی تحت پوشش وزارت دفاع آمریکا و زیر نظر یک سرلشکر نیروی هوایی که نماینده وزارت دفاع نیز بوده، فعالیت می نموده است. این واحد مسائل مربوط به هیئت نمایندگی نظامی در ایران و مستشاری نظامی شامل 918 پرسنل نظامی و 274 پرسنل غیر نظامی را حل و فصل می کرده است. رئیس هیئت مستشاری نظامی بر فعالیت 7000 پرسنل پیمانی آمریکا و بر فروشهای نظامی خارجی (6 میلیارد دلار در سال 1977 / 1356 و 3 میلیارد دلار در 1978 / 1357) و بر کار چند تیم کمک فنی حوزه ای نظارت داشته است. بررسی این فعالیتها مطالب مندرج در

ص: 813

یادداشت 9 - الف را تشکیل می دهد.

واحدهای وابسته به وزارتخانه های دیگر غیر از وزارت خارجه که در سفارت آمریکا در تهران مشغول بوده اند و وظایف این واحدها مطلب یادداشتهای 9 ب، 9 ج، 9 د و 9 و، را تشکیل می دهند.

واحدهای وابسته عبارتند از: سازمان ارتباطات بین المللی، سازمان مبارزه با مواد مخدر (وزارت دادگستری) دفتر وابسته کشاورزی (وزارت کشاورزی)، مرکز تجاری آمریکا در تهران (وزارت بازرگانی) و اداره مالیات بر درآمد (وزارت خزانه داری).

یادداشتهای شماره 10 - الف و 10 ب به فعالیتهای متفرقه و مربوط به خدمات رفاهی و آموزشی افراد آمریکایی مقیم ایران و وابسته به هیئت دیپلماتیک اشاره دارد که این واحدها عبارتند از: مدرسه آمریکایی تهران، انجمن کارمندان آمریکا و وابسته امور علمی.

این گزارش هر ساله و توسط گروه بازرسی کل دفتر هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران) به شکل جزوه حاضر تهیه می شده است که گزارش حاضر مربوط به سال 1978 / 1357 می باشد. لازم به تذکر است که فعالیت واحدهای اطلاعاتی از جمله قرارگاه سیا در تهران از وظایف گزارشگری گروه مذکور نبوده و توسط گروه ویژه بررسی و ارزیابی می شده است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1366

ص: 814

وزارت امور خارجه سپتامبر 1978 - شهریور 57 دفتر بازرس کلخیلی محرمانه گزارش بازرسی در مورد هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران) هشدار در مورد توزیع این نشریه این گزارش بازرسی گزارش داخلی وزارت خارجه است و بخشی مستقیم از روند برنامه ریزی شده آن می باشد که به ارزیابی خط مشی و کارایی مدیریت می پردازد. این گزارش برای وزیر امور خارجه و معاونین وی تهیه شده و در زمینه ایجاد تغییر در خط مشی و مدیریت برای آنها حاوی توصیه ها و پیشنهاداتی است.

این گزارش نباید چه به صورت کامل و چه به صورت جزء در خارج از وزارتخانه توزیع گردد. ولی در صورت دریافت مجوز کتبی قبلی از بازرسی کل وزارت خارجه می تواند در اختیار آن دسته از سازمانهایی قرار گیرد که در شکل دادن و مدیریت سیاست خارجی مستقیما دخیل هستند. در واحدها و هیئت های نمایندگی وزارت خارجه، بنا به صلاحدید سرپرست آن واحد نمایندگی بخشهای مناسبی از این گزارش می تواند به نمایندگان دیگر آژانسهای اجرایی و یا وزارت خارجه دولت آمریکا نشان داده شود، مشروط بر آنکه آنان نیز با توصیه های مربوط به خط مشی مورد نظر مستقیما در ارتباط باشند.

هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)

پیشگفتار

هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران) پیشگفتار گزارشات بازرسی به منظور تأمین نیازهای بازرسی بخش 681 قانون خدمات خارجی سال 1946 و اصلاحات آن و همچنین نیازهای حسابرسی امور مالی و مدیریت بخش 113 قانون بودجه و روشها و مراحل حسابداری سال 1950 و اصلاحات آن که به وسیله بخشنامه 2 - 73 مورخ 27 سپتامبر 1973 مدیریت فدرال به مورد اجراء گذاشته شده است، یک ارزیابی همه جانبه در مورد مدیریت ارائه می دهد.

این بازرسی مشتمل بر آزمایشهای مناسب جهت ارزیابی کارایی کنترلهای داخلی و عملیات مدیریت بوده، لیکن بررسی جزء به جزء کلیه فعالیتها و نقل و انتقالات انجام نگردیده است. این بازرسی در :

واشنگتن در تاریخهای 15 مه تا 30 مه 1978 و 14 ژوئیه تا 31 ژوئیه 1978؛ در تهران در تاریخهای 20 ژوئن 78؛ شیراز در تاریخهای 21 ژوئن تا 22 ژوئن 78؛ اصفهان در تاریخهای 28 ژوئن تا 29 ژوئن 78 انجام گرفت.

چارلزتی . کراس بازرس ارشد آلن دبلیو. برنسونلاورنس ا. فولر بازرس بازرس کنت ان . راجرزویرجینیا وایرز بازرسبازرس

هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)

ص: 815

فهرست مقامات اصلی

سفارت سفیر - جناب ویلیام اچ . سولیوان رئیس هیئت نمایندگی - چارلز دبلیو. ناس رؤسای بخشها سیاسی - جورج . بی . لمبراکیس اقتصادی - بازرگانی - راجر سی . بروین کنسولی - لوئیس پی . گوئلز اداری - هنری آر . میلز رابرت ال . جینگلز دیگر سازمانها وزارت دفاع: هیئت نظامی آمریکا در ایران - سرلشگر فیلیپ سی. گاست، از نیروی هوایی آمریکا آژانس ارتباطات بین المللی - جک اچ . شلنبرگر وزارت دادگستری: اداره مبارزه با مواد مخدر - پیتر ددیچ وزارت کشاورزی - پل جی . فری وزارت بازرگانی: مرکز تجاری آمریکا - بروکس رانیو وزارت خزانه داری: اداره مالیات بر درآمد - مریلین رانیو کنسولگریها تبریز - مایکل جی . مترنیکو شیراز - ویکتور ال . تامست اصفهان - دیوید مک گافی هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران) فهرست مندرجات نگرشی کلی خط مشی مدیریت جدول 1 . فهرست تمام منابع پیشنهادی جدول 2 . خلاصه ای از تغییرات پیشنهادی در پستها **********

ص: 816

یادداشتهای بازرسی (جداگانه موجود است) یادداشت دفتر مدیریت (امور خاور نزدیک / ایران)-1 مدیریت واحد-2 امور سیاسی-3 امور اقتصادی بازرگانی-4 امور اقتصادی بازرگانی-5 عملیات اداری-6الف عملیات پرسنلی-6ب عملیات بودجه و مالی-6ج ارتباطات و سوابق-6د عملیات خدمات عمومی-6ه واحد پزشکی-6و دارایی غیرمنقول-6ز امنیتی-6ح سیستم ارزیابی پرسنلی-7 اصفهان-8الف شیراز-8ب تبریز-8ج وزارت دفاع-9الف آژانس ارتباطات بین المللی-9ب اداره مبارزه با مواد مخدر-9ج وزارت کشاورزی-9د وزارت بازرگانی: مرکز تجاری آمریکا-9ه اداره مالیات بر درآمد-9و مدرسه-10الف انجمن کارمندان-10ب امور علمی-11 **********

ص: 817

جدول کنترل پیشنهادات (جداگانه موجود است) خیلی محرمانه

نگرش کلی

در آینده قابل پیش بینی، ایران برای آمریکا حائز اهمیت بسیار خواهد بود. موقعیت استراتژیک، منابع نفت و گاز و نفوذ سیاسی آن بر دیگر کشورهای منطقه، به صورت لاینفک، به این معنی است که عمران و بهبود وضع ایران بر بعضی از منافع خاص آمریکا و هم پیمانان ما در پیمان ناتو تأثیری مستقیم دارد.

ایران در رأس منطقه حائل بین شوروی و شبه جزیره نفت خیز عربستان واقع است. در عین حال که آمریکا تنها 5 درصد نفت این کشور را برداشت می کند، ولی ایران مهمترین عرضه کننده نفت ژاپن و اروپای غربی است و مهمترین عنصر موجود در اوپک در زمینه تعیین قیمت نفت است. علاوه بر این این کشور در پیشبرد عمران صلح آمیز و استقلال کشورهای حوزه خلیج فارس و محدود ساختن نفوذ شوروی در این منطقه بحرانی نقش منطقه ای بسیار مهمی را ایفا می کند. بالاخره ایران محل استقرار بعضی از تجهیزات اطلاعاتی بسیار منحصر بفرد آمریکایی است که تکثیر و یا تغییر مکان آنها امری بسیار دشوار است.

روابط بین آمریکا و ایران خوب است. مدت بیش از 30 سال است که با یکدیگر در زمینه مسائل حائز اهمیت از نظر منافع ملی دو کشور همکاری کرده، و در این مدت عادات و روابط کاری از جمله بین شاه و یکایک رؤسای جمهور پیشین آمریکا برقرار نموده ایم که بسیار سازنده و صمیمانه بوده است. این وضع تا زمان دولت کارتر ادامه یافته است. شخص رئیس جمهور در زمینه اتخاذ سیاستها در قبال ایران بسیار دخیل بوده و با شاه دید و بازدید کرده اند. در تهران، سفیر قادر است به سهولت با شاه ملاقات نماید.

معذالک، چند موضوع هست که مشکلاتی را بین دو کشور به وجود آورده است. این دشواریها حول و حوش حقوق بشر، فروش تسلیحات، و سیاستهای ما در زمینه عدم تکثیر تسلیحات هسته ای دور می زند.

عقاید ناموجه در میان دولتمردان آمریکایی برای یافتن بهترین راه برخورد با شاه در خصوص هر یک از این موارد بالا گرفته است. روش ما عموما فشار بی سروصدا از طریق رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، سفیر و به همین ترتیب در سطوح پایینتر بوده است. ما تا به حال درخواستهای متعدیانه را مطرح نکرده ایم و دست به اقداماتی نزده ایم که در نتیجه آنها منافع وسیعترمان به خطر افتد.

تاکنون این نوع دیپلماسی تا حدودی موفق بوده است: وضع حقوق بشر تا حدودی بهبود یافته و امکان به وجود آمدن روند بهتری نیز وجود دارد، مذاکره ای واقعگرایانه در مورد خریدهای تسلیحاتی با شاه صورت گرفته و یک قرارداد همکاری هسته ای نمونه نیز که حاوی تمام پیشگیریهای مهم مورد نظر ما در خصوص عدم تکثیر هسته ای می باشد به امضاء رسیده است.

روابطمان با ایران به خوبی هدایت و اداره می شوند. علاقه و توجه مقامات عالیرتبه در واشنگتن سبب می شود که در مورد مسائل مربوط به ایران سریعا تصمیماتی اتخاذ شود. ستاد مدیریت امور کشوری که بسیار سخت کوش و ذیصلاح است ترتیبات همکاری مؤثری را با دیگر سازمانها بخصوص وزارت دفاع و جامعه اطلاعاتی ایجاد کرده است. در داخل وزارتخانه، مدیریت بخش ایران با HA و PM در زمینه نحوه برخورد با جنبه های عملی حقوق بشر و سیاستهای مربوط به فروش تسلیحات اختلافات بسیار فاحش داشته؛ ولی در نهایت اقدامات منسجمی پدیدار گردیده است. مدیر بخش ایران هم اکنون به گونه صحیحی

ص: 818

بر دورنمای درازمدت تر و برنامه ریزی سیستماتیکی برای برخورد با این گونه موارد تکرار شونده تأکید مجدد خویش را اعلام می نماید.

سفیر کنترل کامل هیئت نمایندگی خویش در تهران را در دست دارد و تمام سازمانهای نماینده دولت آمریکا در ایران بر طبق نامه مورخ اکتبر 1977 رئیس جمهور عمل می کنند. اکنون سفیر که وارد سال دوم خدمت خویش در ایران شده، تماسهای سفارت را گسترش داده تا در برگیرنده گروه بزرگتری از ایرانیها از جمله کسانی که مخالف شاه هستند، باشد. به همین ترتیب وی از آژانس ارتباطات بین المللی در ایران خواسته است، تا به تلاشهایش برای دسترسی به نخبگان جدیدی که قبلاً خارج از دسترس بودند وسعت بیشتری ببخشد. برنامه های کمک نظامی ما در نتیجه سعی و تلاش ریاست هیئت مستشاری نظامی پر انرژی و مجرب نظامی آمریکا در ایران محدودتر می گردد و با بعضی از مسائل حساس اطلاعاتی برخوردی صریح به عمل می آید.

منابع پرسنلی کافی است و کیفیت پرسنل خوب است و بجز در اصفهان و واحد بازرگانی تهران ضعفهای واقعی وجود ندارند. میزان کار هیئت نمایندگی در نتیجه فعالیت های کنسولگریهای تبریز، شیراز و اصفهان رو به افزایش است چون آنها خدمات مورد نیاز آمریکاییهایی را که شمارشان در ایران رو به افزایش است ارائه کرده و گزارشات سیاسی سفارت را تکمیل می کنند و در صورت ارائه رهنمودها و پشتیبانیهای لازم می توانند بر میزان فعالیتهای بازرگانی سفارت بیفزایند.

علیرغم مشکلات کار و زندگی در تهران، با تراکم ترافیکی آن که بدترین نوع در جهان است تمرکز جمعیت و مشکلات فرهنگی، روحیه موجود در سفارت خوب است. همسران به خاطر فرصتهای شغلی موجود بخصوص در سفارت و به خاطر توجه مدیریت سفارت به نیاز خانواده ها بهتر قادر به تحمل مشکلات زندگی در تهران می باشند.

تسهیلات فیزیکی موجود در محوطه سفارت برای تأمین نیاز کنونی مکفی است، گرچه بعضی از ساختمانها باید تعمیر و بازسازی شوند. احداث یک ساختمان جدید برای بخش کنسولی که اکنون در مکانی غیر قابل قبول فعالیت می کند نیز ضرورت دارد.

خط مشی

ایران به خاطر موقعیت جغرافیایی، منابع نفتی و نفوذ سیاسی خویش در منطقه از اهمیت استراتژیک ویژه ای برخوردار است. هدف سیاستهای آمریکا تداوم کشوری با ثبات، مسئول و دوست است که (الف) برای آمریکا و هم پیمانانش تسهیلات اطلاعاتی و نظامی استراتژیک فراهم آورده و دسترسی آنها به نفت و بازارهایش را ممکن سازد و (ب) در منطقه نقش سازنده ای را منجمله در زمینه محدودسازی نفوذ شوروی ایفا کند. این خط مشیها تاکنون کاربرد خوبی داشته است.

با وجود اینکه آمریکا با ایران یک قرارداد همکاری دفاعی دو جانبه در متن پیمان سنتو در سال 1959 منعقد ساخته، ولی در زمینه حمایت آمریکا از دولت ایران محدودیتهای سیاسی و روانی خاصی پدید آمده که در گذشته به میزان و شدت کنونی سابقه نداشته است. این محدودیتها بر حقوق بشر، فروش تسلیحاتی و سیاستهایمان در زمینه عدم تکثیر هسته ای متمرکز است که هر یک از آنها مشکلاتی را در زمینه روابط با دولت ایران ایجاد کرده است. مهارت و ظرافت بسیار لازم است تا اجرای این سیاستها با نیل

ص: 819

به اهداف فوق الذکرمان هماهنگ گردد.

بازرسین معتقدند که ما تا حدودی موفق بوده ایم. اعمال فشار آرام لیکن مداوم سفیر سبب پیدایش معتدل لیکن قابل توجهی در زمینه حقوق بشر و برنامه اعطای آزادیهای سیاسی شاه شده که احتمالاً روند مداومی را دنبال خواهد کرد. در عین حال که فروش تجهیزات نظامی آمریکایی و آموزشهای مرتبط با آن سنگین است، ولی رهنمودها همیشه در مد نظر بوده و فروشها دقیقا تحت نظارت است، تا مانع از خدشه دار شدن روابط یا کاهش توان نظامی ایران گردد. یک قرارداد همکاری هسته ای دوجانبه بین ایران و آمریکا در ژوئیه 1978 در تهران منعقد گردید که اولین نوع آن است. این قرارداد توسعه اتمی، ایران را در محدوده کنترلها و پیشگیریهای قابل قبول برای ما در می آورد و بایستی نمونه و مشوقی برای دیگر موافقتنامه هایی از این قبیل باشد.

به هرحال بعضی از مشکلات جدی هنوز به قوت خود باقی است. محدودیتهای موجود در مورد هزینه های دلاری فروشهای نظامی، برنامه ریزی را مشکل می سازد چون هزینه های لوازم یدکی و تعمیرات و نگهداری هر چه بیشتر و بیشتر کل مبالغ در نظر گرفته شده برای ایران را به خود اختصاص می دهند. تمایل شاه به دریافت تجهیزات پیشرفته تر دو سؤال را مطرح می نماید که یکی نیازهای واقعی نظامی و دیگر تأثیرات تمایل او به خرید برخی تجهیزات مخرب و گرانقیمت بر اقتصاد ایران می باشد. در داخل دولت آمریکا با شدت بر سر آن گونه موارد کشمکش وجود دارد، اما بازرسین نمی دانند که انصاف ایرانیان در برخورد با این مسائل تا چه حدی بوده است. مهمترین وظیفه دیپلماسی آمریکا تزریق واقعگرایی و تعادل به جنبه فروش تسلیحاتی روابطمان با ایران است.

یکی از مسائل دیگر به میزان حضور آمریکا که اکنون معادل 40000 نفر برآورد شده، مربوط است بخش اعظم این آمریکاییها به خاطر فعالیتهای نظامی در ایران حضور دارند. اکثر آنها با کار در خارج از آمریکا به عنوان غیر نظامی آشنا نبوده و خانواده هایشان نیز به زندگی در یک جامعه نسبتا محافظه کار مسلما عادت ندارند. در نتیجه مشکلات عظیمی در رابطه با روابط عمومی و حراست پدیدار می گردد که مداوما سفارت و کنسولگریهای تابعه آن و علی الخصوص اصفهان را با دردسر مواجه می سازند. سفارت در هدایت و فعالیتهای پشتیبانی برای تطبیق پذیری این آمریکاییها به خوبی انجام وظیفه می کند و دولت ایران نیز که هزینه این حضور آنها را تأمین می کند، از هیچ گونه همکاری فروگذار نکرده است. با این حال، مهمترین وظیفه سفارت تداوم بخشیدن به پیشرفت برنامه های بزرگتر است تا زمان و شمار آمریکاییهای موجود در کشور به حداقل کاهش یابد. افسران واحد همکاری نظامی ما تحت امر سفیر قادر به دستیابی به این امر می باشند، مثلاً اصرار و پافشاری برانگیزه ها و اهداف قراردادهای شرکتهای آمریکایی با ایران به تکمیل به موقع پروژه ها و خروج پرسنل پیمانی آمریکایی از ایران کمک می نماید.

مسئله ای که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله دانشجویان ایرانی است. ظاهرا حدود بیش از 60000 دانشجوی ایرانی در آمریکا مشغول به تحصیل بوده و شمار آنها هر سال رو به افزایش است. بسیاری از این دانشجویان یا واجد شرایط نیستند و یا انگیزه درستی ندارند، در نتیجه به سرعت تحت تأثیر فعالیت سیاسی - اغلب خشونت بار قرار می گیرند که آمریکاییها را مضطرب ساخته و بحرانهایی را در روابط ایران و آمریکا فراهم می آورند. البته در همان حال، دانشجویان ایرانی منبع مهمی برای گسترش این روابط و کمک مهمی در عمران ایران در جهت مورد نظر ما به شمار می آیند. آنچه مورد نیاز است اینست که دولت

ص: 820

آمریکا بر سر نحوه کار در مورد این مسئله نوعی توافق کلی داشته باشد. بازرسین پیشنهاد کرده اند که یک گروه مطالعه درون سازمانی تشکیل شود تا معیارها و طرحهای مربوط به روادیدهای دانشجویی (سطح زبان انگلیسی، نمرات دبیرستانی، غیره)، نوع جلسات معارفه ای که باید برای دانشجویان قبل از ورود به آمریکا تشکیل شود و روش مشاوره با دانشجو در حین اقامت وی در آنجا (آمریکا - م) را مشخص کند.

بازرسین دریافته اند که مکانیزم های گسترش و هماهنگی سیاست چه در واشنگتن و چه در محل مأموریت هیئت مؤثر واقع می شود. آخرین اسناد مربوط به این گونه خط مشی ها، PARM1977 و GORM 1978 بر طبق رهنمودهای وزارت خارجه تهیه گردیده و مسائل و مشکلات را مشخص نموده است. با وجود این که، ایران مورد توجه عالیرتبه ترین مقامات موجود در دولت آمریکاست، تصمیمات اتخاذ شده در کاخ سفید و یا طبقه هفتم در اختیار مقامات در سطوح پایین تر قرار می گیرد و بازرسین این برداشت را داشته اند که مدیر بخش کشور ایران از امور کاملاً مطلع می شود. ایجاد هماهنگی بین سازمانی در واشنگتن دشوار است، چون تعداد سازمانهای قدرتمند و اختلاف نظر در مورد مسائل مربوط به ایران آن قدر زیاد است که گاهی رویاروییهایی نیز به وقوع می پیوندد، ولی در نهایت همه آنها احتمالاً به خاطر توجه مقامات عالیرتبه حل می شوند. ارتباط بین واشنگتن و سفارت در تهران در زمینه خط مشی ها بسیار عالی است.

مدیریت

رابطه ما با ایران بیشتر بر شخص شاه متمرکز است زیرا روند تصمیم گیریها در این کشور از تخت طاووس سرچشمه می گیرد. بنابراین، اجرای مؤثر سیاستهای آمریکا در ایران به توان قابل ملاحظه سفیر و دیگر همکارانش در داشتن دسترسی به شاه و محفل کوچکی از مقاماتی که بر او نفوذ دارند، بستگی دارد.

سفیر قادر است به طور مداوم و با سهولت با شاه تماس برقرار سازد. دو تن دیگر از مقامات نیز با او ملاقات می نمایند، ولی آنان تحت کنترل سفیر عمل می نمایند. هیئت نمایندگی به طور کلی با تمام سطوح دولت ایران ارتباط خوبی برقرار ساخته و بین افسران هیئت مستشاری نظامی آمریکا و همتایان ایرانی آنها نیز رابطه صمیمانه ای ایجاد شده است. هر یک از کنسولگریها نیز با مقامات محلی چنین رابطه ای را برقرار ساخته اند. در واشنگتن مدیریت امور کشوری با عناصر دیگر موجود در دولت آمریکا که در رابطه با ایران فعالیت دارند رابطه کاری مفیدی برقرار کرده است.

با در نظر گرفتن وسعت و پیچیدگیهای انجام کار در ایران می توان گفت که سفارت آمریکا در تهران از مدیریت خوبی برخوردار است. سفیر نیز از جزئیات عملیات به خوبی مطلع است و در همه فعالیتها مگر فعالیتهای بسیاری عادی و روزمره شرکت دارد. معاونت سفیر که جدیدالورود است و در امور ایران تجارب وسیع دارد، به خوبی جریان را تحت کنترل گرفته و در تمام مدتی که بازرسی صورت می گرفت به عنوان کاردار عمل می کرد. سفیر بر معاونت نمایندگی به عنوان مقام اجرایی سفارت متکی است، تا ناظر بر عملیات روزانه سفارت باشد؛ شاهد اجرای مسئولیتها توسط عناصر مختلف باشد؛ برنامه های سفارت را هماهنگ ساخته و به مناقشات بین عناصر سفارت خاتمه دهد.

ارتباط بین واشنگتن و حوزه در مورد عملیات روزمره کافی بود و خالی از هر گونه نقیصه قابل ملاحظه ای می باشد. در زمینه خط مشی و موضوعات دارای اولویت بیشتر با سرعت و دقت کافی عمل

ص: 821

می شود. به خاطر خصوصیت فراگیر جلسات روزانه ستادی، در سطوح ریاست سازمان و بخشهای تابعه سفارت اطلاعات جریانی آزاد را دنبال می کند، اما در سطوح پایین تر، خصوصا در بخشهای کنسولی و اداری این جریان دچار وقفه هایی می گردد. سفارت از عدم توجه به احساسات موجود در این بخشها آگاه است و لذا در جهت بهبود این وضع گامهایی بر خواهد داشت.

به نظر بازرسین، تبریز، اصفهان و شیراز در زمینه منافع آمریکا اهمیت بسیاری دارند، به همین جهت آنها به پیشنهاد مطروحه خویش در گزارش بازرسی 1976 مبنی بر تعطیل کنسولگری آمریکا در تبریز را پس گرفتند. مدیریت کنسولگریها در تبریز و شیراز خوب است؛ ولی در اصفهان این طور نیست و بازرسین پیشنهاداتی را در جهت خلاصی یافتن این واحد از بی نظمیها مطرح ساخته اند. هر سه واحد مزبور به رهنمودها و پشتیبانی بیشتر سفارت نیاز دارند و بازرسین توصیه می کنند که مسئولیت نظارت مستقیم فعالیت آنها از سرکنسول گرفته شود، چون مسئولیتهای وی بیش از حد زیاد است و به معاون سفیر سپرده شود.

عملیات کنسولی از زمان ورود سرکنسول کنونی و علیرغم افزایش روادیدها و موارد امنیتی بهبود بسیار یافته است. با این حال غیر مکفی بودن تسهیلات فیزیکی (از جمله مسکن و دفتر کار - م) میزان عملیات را محدود می سازد و این تسهیلات هم اکنون آنچنان مملو از افراد است که اگر قرار باشد مقامات کنسولی به تهران اعزام شوند، مکانی برای انجام فعالیتهایشان وجود نخواهد داشت.

گزارشگریهای سیاسی کلاً خوب است، ولی منشأ بخش اعظم گزارشها از مقامات تصمیم گیرنده است.

پوشش گروههای مخالف به آرامی در حال گسترش است و کنسولگریها اطلاعات جالبی را در زمینه طرز فکر سیاسی دیگر نقاط کشور ارائه کرده اند. بازرسین با بررسی دقیق سعی کردند دریابند که آیا گزارشگری توسط کارمندان تازه کار از نظر محتوا محدود و یا به آن جهت داده می شود و یا یک «خط حزبی» از سوی سفارت بر شاه نفوذ دارد. آنها دریافته اند که ممکن است در گذشته اظهارات تندی در مورد شاه و فعالیتهایش اظهار شده باشد، ولی در حال حاضر این طور نیست.

کار اقتصادی - بازرگانی از کیفیت مختلطی برخوردار است. گزارشگریهای مالی و اقتصادی از نظر محتوا، حوزه پوشش و تجزیه و تحلیل حائز اهمیت است. از طرف دیگر، عملیات بخش بازرگانی در بازار پس از رقابت ایران غیر مکفی است.

البته علت نقایص موجود در بخشی نیست که با وجود نقیضه های فلج کننده فعالیتهای خویش را دنبال می کند. وضع ترافیک ارتباطی، تعیین وقت ملاقات و پیگیری آن را دشوار می سازد. کتابخانه بخش بازرگانی در محوطه سفارت ایجاد شده که دسترسی به آن را دشوار می سازد. تدابیر امنیتی برای بازدیدکنندگان دشواریهایی را پدید می آورد و مانع از ایجاد انعطاف پذیری در ساعات اداری می گردد.

معذالک بازرسین احساس می کنند که با سازماندهی بهتر و ایجاد انگیزه و تخیل بیشتر این بخش می تواند خدمات بیشتری را در اختیار تجار آمریکایی قرار داده و از برنامه های ما در زمینه صادرات حمایت بیشتری به عمل آورد. بازرسین معتقدند که مرکز بازرگانی به خوبی مورد بهره برداری واقع نشده و به همین جهت پیشنهاد می کنند که این مرکز در ژانویه 1980 تعطیل گردد، مگر آنکه روش بهتری برای بهره برداری از آن ابداع گردد.

امور علمی مورد توجه بیشتر سفارت واقع شده زیرا اهمیت آنها در ایران روز به روز آشکارتر می گردد

ص: 822

و گردش و اداره این امور نیز به عهده مقامی است که در زمینه صنعت و وزارتخانه تجارب بسیار اندوخته است. وی فردی با ارزش در حمایت از تلاشهای بازرگانی آمریکا در زمینه انرژی و بخصوص انرژی هسته ای است. وابسته علمی نیز مسئول امور جمعیتی است و رابطه بسیار خوبی را با متخصصین امور خانواده در ایران برقرار ساخته است.

دفتر اجاره ای ضمیمه سفارت که محل بخش کنسولی، دفتر بودجه و امور مالی، دفتر اداره مبارزه با مواد مخدر و دفتر اداره عوارض داخلی است از فضای کافی برخوردار نمی باشد. برنامه تعویض زمین تحت مالکیت سفارت در تبریز با یک ساختمان اداری پیش ساخته در محوطه سفارت در تهران موفقیتی بهمراه نداشته، ولی نیاز شدید به این ساختمان نیز از بین نرفته است. بازرسین توصیه می کنند که اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه آمریکا مستقیما هزینه مورد نیاز ساخت این ساختمان پیش ساخته را تأمین نماید.

از زمین با ارزش موجود در محوطه سفارت به خوبی بهره برداری نمی شود. در مورد ارزیابی قیمت آن کاری انجام نشده، ولی براوردهای غیر رسمی حکایت از آن دارند که این زمین حدود 65 تا 250 میلیون دلار ارزش دارد. برنامه های دراز مدت جهت ایجاد فضای دفتری و مسکن کافی برای آینده طراحی نشده است.

آپارتمانهای موقتی که در محوطه سفارت بنا شده بود عمر مفید خود را سپری کرده و به محض دریافت منابع مالی لازم در جهت تخریب آنها باید اقدام گردد. ارزش زمین در تبریز به خاطر آشوبهای اخیر در آنجا و قوانین ضداحتکار (زمینخواری) نزول بسیار وحشتناکی داشته است.

در حال حاضر زمین تحت تملک اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه آمریکا در تبریز باید در مالکیت آن باقی بماند. برنامه های دراز مدتی باید طراحی شود تا بخشهای غیرضروری زمین پس از بالا رفتن قیمتها به فروش برسد و قیمتها هم حتما افزایش خواهد یافت، چون فشارهای تورم زا در ایران این امر را ایجاب می کند.

از آنجا که سفارت نمی تواند به تنهایی برنامه های واقعگرایانه و دراز مدت مربوط به املاک را تهیه کند، باید یک تیم AMAT مرکب از مهندسین اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه آمریکا و دیگر افراد ذیصلاح جهت مساعدت در این زمینه به تهران اعزام شوند.

برخلاف انتظار بازرسین روحیه پرسنل سفارت خیلی خوب بود. آنهایی که به سفارت در تهران منصوب شده اند معتقدند که مدیریت سفارت به مسائل مؤثر بر روحیه توجه بیشتری داشته و مثلاً با بهبود وضع مسکن، و نشان دادن برخوردی پاسخگویانه به نگرانیهای شخصی پرسنل در این راه اقدام می نماید.

جنبه های سخت زندگی فیزیکی در تهران نیز بر همگان معلوم است. تراکم ترافیک، آلودگی هوا، مشکلات فرهنگی و دیگر موانع طاقت فرسا ضرورت صبر و بردباری بیشتر را آشکار می نماید. اکثر همسران به خوبی با محیط جدید تطابق پیدا کرده اند و این امر در مورد کسانی که موفق به یافتن شغلی شده اند صادق تر است. افراد ما می دانند که خدمت آنها برای آمریکا در ایران حائز اهمیت است و به همین جهت زندگی را به صورت موجود در آنجا پذیرفته اند. با تخصص کلاً خوبی که دارند، همه آنها به خوبی قادر به مبارزه با مشکلات می باشند.

ص: 823

جدول 1 فهرست توصیه مربوط به تمام منابع حذف شوداضافه شودتغییر مکان داده شود و یا در موقعیت تعدیل ایجاد گرددتهرانشغل کارمند محلی متخصص امنیتی رابط سرویس خارجه از دفتر کارگزینی (3/510) کارمند بخش سیاسی را به بخش سیاسی / نظامی انتقال داده (یا برای پست دوم شخص دیگری را تقاضا نمایند.شغل کارمند محلی امور مالی و بودجه سرویسخارجه (1/530) محل شغلی کارمند تحقیقات بازار (431 - 20) در صورت تعطیل شدن مرکز بازرگانی آمریکا در تهران حفظ شود.عنوان شغلی کارمند تجزیه و تحلیل مدیریت (436-50) را به کارمند خدمات عمومی تغییر دهید. اصفهانشغل کارمند محلی متخصص کنسولی سرویس خارجهچهار کارمند محلی اول سرویس خارجه در دفتر بودجه و امور مالی که بازنشسته می شوند نباید تا زمان تکمیل کار تجدید سازمان این دفتر و تعیین شمار کارمندان آن به صورتی صحیح و مفید تعویض شوند.

تبریز محل شغلی برای یک کارمند جدیدالاستخدام آمریکایی جدول 2 خلاصه تغییرات پیشنهادی در مشاغل حذف شود اضافه شود خالص کارمندان ارشد(1)سرویس خارجه(وزارت خارجه)کارمندان دفتری(2) سرویس خارجه کارمندان محلی(3)سرویس خارجه کارمندان ارشدسرویس خارجه(وزارت خارجه)کارمندان دفتریسرویس خارجهکارمندان محلیسرویس محلیکارمندان ارشدسرویس خارجه(وزارت خارجه)کارمندان دفتریسرویس خارجهکارمندان محلیسرویس خارجه1- تهرانصفرصفر2صفرصفرصفرصفرصفر2 -2- اصفهان صفرصفرصفرصفرصفر1صفرصفر2 +3- شیرازصفرصفرصفرصفرصفرصفرصفرصفرصفر4- تبریزصفرصفرصفر1 صفر صفر 1 + صفر صفر جمع کل 1 + صفر 1 - .1 FSO = FOREIGN SERVICE .2 FSS = FOREIGN SERVICE .3 FSL = FORTEGN SERVCE LOCAL (employer)

امور خاور نزدیک / ایران

ژوئیه 1978خیلی محرمانه وزارت امور خارجه(1) / اداره امور روابط با ایرانیادداشت بازرسی - شماره1 امور خاور نزدیک / ایران مدیریت بخش کشوری (ایران) مدیریت بخش کشوری (ایران) از سه افسر و دو منشی تشکیل شده. مدیر امور کشوری و افسر دوم این اداره در زمان بازرسی به این اداره وارد شدند. با وجود اینکه این تیم جدید برای مشخص کردن مسئولیتها و وظایف هر یک از افسران فرصت کافی نداشته، ولی مدیریت سابق اداره، افسر دوم را مسئول نظارت بر

ص: 824


1- توزیع محدود در یک واحد سرویس خارجه ٬ این یادداشت تنها می تواند در اختیار کارمندان مستقیماً ذیربط قرار گیرد. در اختیار کارمندان مستقیماً ذیربط قرار گیرد. در واشنگتن ٬ توزیع آن در خارج از وزارت امور خارجه تنها توسط بازرسی کل سرویس خارجه امکان پذیر است.

مسائل اقتصادی نظامی و حقوق بشر کرده است. افسر سوم مسائل اقتصادی را زیر نظر داشته و پشتیبانی لازم از کمیسیون مشترک آمریکا و ایران را به عمل می آورد.

ارزیابی و نتیجه گیری

اداره امور کشوری، علیرغم تغییرات بسیار پرسنلی، به عنوان مرکز توزیع محدود در یک واحد سرویس خارجه، این یادداشت تنها می تواند در اختیار کارمندان مستقیما ذیربط قرار گیرد. در واشنگتن، توزیع آن در خارج از وزارت امور خارجه تنها توسط بازرسی کل سرویس خارجه امکان پذیر است.

اداره امور ایران در داخل دولت آمریکا به خوبی عمل می کند. خوشبختانه مدیر اداره امور کشوری (2 - 0) و افسر دوم اداره (3 - 0) تجارب وسیعی در ایران داشته و افسر سوم یک فرد (4 - 0) بسیار فعال و پرانرژی است که توانسته است تداوم و پیوستگی لازم را فراهم آورد. شمار کارمندان این اداره در حال حاضر کافی است، ولی در مواقع بحرانی تحت فشار بسیار قرار خواهد گرفت.

کیفیت مطالعات، نوشتارهای توجیهی، اسناد مربوط به سیاستها، مکاتبات کنگره و غیره بسیار خوب است و نشانگر برداشت صحیحی از موضوعات مورد نظر و اقدامات ضروری در دموکراسی می باشد. در تمام سطوح بین مدیریت بخش کشورهای ایران و سفارت در تهران تماس بسیار خوبی برقرار است. این اداره همیشه سفارت را در جریان امور مربوط به برنامه های مهم دستگاه اداری قرار می دهد. اداره امور کشوری در داخل بخش امور خاور نزدیک در زمینه پاسخگویی به موقع به درخواستهای ضربتی از شهرت به سزایی برخوردار است.

دفتر امور خاور نزدیک بنا به ضرورت توجه خویش را بر تضاد اعراب و اسرائیل متمرکز ساخته و بازرسین با دقت بیشتر به تفحص پرداختند تا دریابند که آیا این امر در زمینه ارائه رهنمودهای مربوط به خط مشی های مربوط به ایران خدشه وارد ساخته یا نه. نتیجه این بود که رهنمودها و پشتیبانیهای ارائه شده توسط افسران امور خاور نزدیک کافی بود و با منافع مورد نظر کاخ سفید و طبقه هفتم در مورد ایران مطابقت داشته و اداره امور کشوری نیز به این مسئله توجه کافی مبذول داشته است. در واقع، تمرکز و توجه عالیرتبه ترین مقامات به این اداره کمک کرده است تا در زمینه اتخاذ تصمیمات در سطوح پایین تر سرعت لازم را پدید آورد.

فشارهای وارده بر اداره امور کشوری آن قدر زیاد بود که بخش اعظم فعالیت آن توأم با عکس العمل بود و تلاش کرده است تا با رویدادها هماهنگ شده و در مورد خط مشی ها و برنامه های تعیین شده از قبل حرکتهای توأم با پیشرفت لازم را داشته باشد. مدیر جدید امور کشوری نیز اذعان دارد که وضع حاضر ایده آل نیست و امیدوار است که فنون برنامه ریزی دراز مدت تری را طراحی کند تا برخورد منظمتر با خط مشی ها را امکان پذیر سازد. به طور مثال، او بر روی طرحی کار می کند تا نحوه برخورد با مسائل بسیار غامض و عاطفی حقوق بشر در ایران مشخص شود و اصطکاک بین دفاتر موجود در وزارت خارجه کاهش یافته و در عین حال ضرائب و عوامل مؤثر در حقوق بشر نیز مد نظر واقع گردند.

یکی دیگر از ایده های مدیر امور کشوری، تعیین تعیین برنامه مشخصی در رابطه با برنامه پیشنهادی فروش نظامی به صورتی بسیار دقیق است، تا مانع از فروشهای عمده که سبب منحرف ساختن و تحریک

ص: 825

جناح مخالف می گردد بشود. بازرسین معتقدند که این نظریات با ارزش می باشند.

علاوه بر این، بازرسین معتقدند که در زمینه و تجزیه و تحلیل دراز مدت برنامه های اقتصادی ایران با در نظر گرفتن امکان از میان رفتن ذخائر نفتی آن کشور بایدتلاش بیشتری مبذول شود. تأثیر اختصاص بخش عمده ای از منابع به برنامه های دفاعی بر برنامه ریزیهای صنعتی کشور نیز یکی دیگر از مسائل مهم است. هدف از این مطالعات باید مشخص کردن عناصری از سیاستهای اقتصادی و نظامی ما باشد که بقای ایران را در دراز مدت تضمین کرده و یا به مخاطره می افکند.

(پیشنهاد 1 - 1) مدیریت بخش کشور ایران با دیگر آژانسهای مرتبط با امور ایران بخصوص اداره امور امنیتی بین المللی در وزارت دفاع و عناصر مختلف جامعه اطلاعاتی رابطه خوب و سازنده ای برقرار کرده است.

در زمینه هماهنگی بین سازمانی مشکل چندانی وجود ندارد.

در داخل وزارت خارجه، میان بخش امور ایران، HA و بعضی از بخشهای PM تضاد و درگیریهای تندی پدید آمده بود. اختلاف سلیقه های بین این اداره و سازمانهای مزبور احتمالاً تا زمانی که از ایران به عنوان کشوری متخلف در زمینه حقوق بشر یاد شود و روابط ما با ایران اینچنین صمیمانه و نزدیک باشد، ادامه خواهد یافت. با این حال ابداع روشهای از قبل تعیین شده و مورد توافق و مورد نظر اداره امور کشوری می تواند تشنجها را کاهش داده و بهبودی را در امور پدید آورد.

میزان کار کمیسیون مشترک آمریکا در ایران ظاهرا رو به افزایش است و مقام اقتصادی این اداره قبل از برگزاری اجلاس خویش که سه بار در سال است، شدیدا مشغول رتق و فتق امور می باشد (به یاد داشت بازرسی 4 رجوع شود). بنا به ابتکار همین مقام اقتصادی است که نقش کمیسیون مشترک سازنده تر از پیش شده است.

پیشنهاد 1 - 1 مدیریت امور کشوری (امور خاور نزدیک / ایران) باید در جهت مشخص سازی این مطلب که کدام یک از سیاستهای اقتصادی و نظامی ما بقاء ایران در دراز مدت را تضمین و یا تهدید می کند، مطالعاتی را انجام دهد.چارلز تی . کراس بازرس ارشد

مدیریت پست دیپلماتیک، حقایق

وزارت امور خارجهمحرمانهیادداشت بازرسی - شماره 2 1978 هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)واحد: تهران - ژوئیه مدیریت پست دیپلماتیک حقایق هیئت نمایندگی آمریکا در ایران از سازمانی بسیار وسیع مرکب از 1400 آمریکایی برخوردار است که بخش اعظم آنها (1200 نفر) در گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا در ایران مشغول به کار بوده و 850 نفر آنها از اتباع محلی هستند. وزارت خارجه دارای 102 کارمند آمریکایی و 165 کارمند محلی است.

علاوه بر وزارت خارجه نمایندگانی از وزارت بازرگانی، کشاورزی، آژانس مبارزه با مواد مخدر، اداره

ص: 826

مالیات بر درآمد، اداره هوایی فدرال، آژانس ارتباطات بین المللی و وزارت دفاع نیز در آنجا به کار مشغول می باشند. این نمایندگی در تبریز، اصفهان و شیراز نیز واحدهایی دارد.

بخش اجرایی سفارت نسبتا کوچک و متشکل از سفیر، معاون سفیر مشاور ستادی سفیر که در کمیسیون مشترک ایران و آمریکا کار می کند (به یادداشت بازرسی شماره 4 رجوع گردد) و معمولاً یک مقام سیّار است که اولین دوره خدمت خود را در آنجا می گذراند. دو منشی آمریکایی و یک کارمند محلی با عنوان مقام پروتکل، می باشند. سفیر به معاونت نمایندگی به عنوان مقام اجرایی سفارت متکی است، تا بر عملیات روزمره سفارت نظارت اعمال نماید؛ اطمینان حاصل کند که تمام عناصر نمایندگی مسئولیتهای محوله را انجام می دهند. برنامه های سفارت را هماهنگ ساخته و مناقشات مربوط به اختیارات بین عناصر سفارت را حل و فصل نماید.

سفیر روزانه یک جلسه ستادی تشکیل می دهند که مقامات اصلی نمایندگی از جمله رئیس هیئت مستشاری نظامی که مسافتی بسیار طولانی را جهت شرکت در این جلسه طی می کند، در آن شرکت می نمایند. هفته ای یک بار نیز جلسه مربوط به تیم کشوری تشکیل می شود و در صورت ضرورت جلسات دیگری به منظور ایجاد هماهنگی و برنامه ریزی ترتیب داده می شود.

ارزیابی، حقایق

ارزیابی مدیریت نمایندگی بخصوص با در نظر گرفتن وسعت و پیچیدگیهای انجام کار در ایران، خوب است.

سفیر به خوبی در جریان جزئیات عملیات قرار داشته و فعالانه در تمام آنها به استثناء عملیات روزمره شرکت و دخالت دارد. معاون سفیر که اخیرا وارد این واحد شده، به نحو قابل تمجیدی اداره امور را در دست گرفته و در تمام مدت اقامت این تیم در ایران، وی به عنوان کاردار عمل می نمود.

وضع ارتباطات در سطح رؤسای بخش و سازمان خوب است چون ماهیت جامع جلسات روزانه کارمندی که در آنجا تصمیمات و تکالیف در مسائل عملیاتی اتخاذ و مشخص می گردد. چنین ایجاب می کند، این گروه در مورد رویدادهای مربوط به فعالیتهای مهم توجیه می گردد و سفیر رهنمودهای کلی را ارائه می نماید. با این حال، بازرسین شکایات نه چندان تندی مبنی بر عدم وجود ارتباطات در سطوح پائین تر دریافت داشته و مقامات و کارمندان، بخصوص در بخشهای کنسولی و اداری معتقدند که آنها آن طور که باید و شاید در جریان وقایع قرار نمی گیرند. واحد از این گونه احساسات با خبر است و تلاش دارد تا بایگانی قابل مطالعه را در اختیار همگان قرار داده و مشارکت بیشتر آنان در جلسات تیم کشوری را سبب شود. این امر بسیار دشوار است چون اتاق کنفرانس مخصوص به جلسات طبقه بندی شده بسیار کوچک است. تمام بخشها به استثنای بخش اداری جلسات ستادی خویش را برگزار می کنند که البته با ورود مقام اداری جدید این نقیصه بر طرف خواهد شد. بازرسین معتقدند که بخشی از مطالب مورد تبادل نظر میان رؤسای بخشها باید در اختیار کارمندان تابع آنها نیز قرار گیرد. بازرسی سه واحد تابعه حاکی از آن است که در زمینه ارائه رهنمود و اطلاعات لازم به خصوص در موارد سیاسی و اقتصادی و بازرگانی باید توجه بیشتری به این بخشها بشود. بازرسین پیشنهاد کردندکه معاون سفیر و مشاورین سفارت در امور سیاسی، اداری، اقتصادی / بازرگانی، و کنسولی هر یک دوبار در سال به واحدهای تابعه طبق برنامه از قبل تعیین شده سفر نمایند. (پیشنهاد 1 - 2) این بازدیدها باید توأم با کنفرانس عادی برگزار شوند با به

ص: 827

سه افسر اصلی در تهران باشد و در آنها سعی شود که واحدهای تابعه نیز وارد فعالیتهای سفارت به طور کلی بشوند.

در بازرسی قبل پیشنهاد شده بود که یک نفر به عنوان «هماهنگ کننده کنسولگریها» تعیین گردد. از آنجا که از این سه واحد تابعه دو واحد تنها امور کنسولی را اجرا می کنند، بازرسین پیشنهاد کردند که هماهنگ کننده همان رئیس بخش کنسولی باشد و از عنوان سرکنسولی برخوردار گشته و درجه شغلی وی نیز 2 - 0 طبقه بندی گردد. این کار صورت گرفته است و در زمینه هماهنگی و ارائه رهنمودها در بخش کنسولی، وضع بهبود بیشتری پیدا کرده است.

با این حال، در رابطه با دیگر فعالیتهای مهم کنسولگریها و کیفیت سطح پشتیبانی اداری تغییر چندانی را ایجاد ننموده است. سر کنسول، که افسر بسیار مجربی است، فقط در تهران که بخش اعظم فعالیتهای کنسولی در آنجا انجام می شد، حجم بسیار زیادی از کار را بر عهده دارد، و از او نمی توان انتظار داشت که بتواند به سازماندهی فعالیتها در واحدهای تابعه و نیز واحد تحت فرمان مستقیم خویش بپردازد. بازرسین پیشنهاد می کنند که نقش هماهنگی به معاونت سفیر داده شده ولی سرکنسول نیز عملیات کنسولی را زیر نظر داشته باشد. این تغییر، مسئولیتهای وی را کاهش نخواهد داد و به طبقه بندی مقام وی نیز لطمه ای وارد نخواهد ساخت که همان سطح 2 - 0 خواهد بود. (پیشنهاد 2 - 2).

هر سال چند شخصیت مهم به تک تک این سه واحد تابعه سفر می کنند. بنابراین بهتر است که به مقامات این واحدها فرصت داده شود تا در برنامه ریزی و تهیه مقدمات این گونه سفرها مستقیما شرکت داشته باشند. معمولاً تا بحال از آنها خواسته می شد که در زمینه کارهای لجستیکی و رزرو هتل کار کنند ولی در بخشهای دیگر فعالیتی نداشته اند. اهمیت «وجهه» برای این مقامات جوان نباید از نظر نگاه داشته شود. (پیشنهاد 3 - 2).

پبرنامه سیار بودن مقامات جوان به خوبی پیشرفت می کند و آنها ظاهرا از اینکه در جریان تمامی جنبه های خدمت در امور خارجی قرار می گیرند خوشحال هستند. کیفیت این برنامه ها را با برگزاری جلساتی که سفیر و معاون وی نیز در آنها شرکت داشته و به تبادل تجارب پرداخته و نحوه بهره برداری بهتر از آموزشها را فراگیرند، می توان افزایش داد. (پیشنهاد 4 - 2).

روحیه کلی خوب است و وضع حاکم بر این واحدها به نسبت دو سال قبل تغییر بسیار یافته است.

بازرسین معتقدند که علت این امر توجه کافی سفارت به مشکلات موجود در زمینه روحیه از جمله وضع مسکن، تفریحگاه و جلسات معارفه و پیگیری مسائل اداری به نحو احسن می باشد.

این پست دیپلماتیک دارای یازده منشی آمریکایی است که تعداد آنها کافی می باشد. به منظور بهره برداری بهتر از منابع منشیگری موجود، باید برنامه های پشتیبانی بهتری تهیه گردد. به طور مثال بخشهای سیاسی و سیاسی نظامی باید بتوانند منشیهای خود را با یکدیگر تعویض کرده و یا در صورت لزوم منشیها به یکدیگر کمک نمایند و منشیهای بخش اقتصادی و بازرگانی نیز باید در بخشهای یکدیگر آموزشهای لازم را ببینند تا در صورت لزوم هر یک بتواند جای دیگری را بگیرد. این برنامه ها سبب ایجاد جو هماهنگی بیشتر و از بین رفتن احساس انزوا می گردد. (پیشنهاد 5 - 2).

پیشنهادات

ص: 828

1 - 2. سفارت آمریکا در تهران باید سیستم سرکشی مرتب معاونت نمایندگی و مشاورین سیاسی، اداری، اقتصادی/بازرگانی و امور کنسولی را به واحدهای تابعه پیاده کند تا هر یک از این مقامات بتوانند حداقل سالی دو بار طبق برنامه مشخص به هر یک از این واحدها سفر کنند.

2 - 2. سفارت آمریکا در تهران باید مسئولیت نظارت و ایجاد هماهنگی در کار واحدهای تابعه خویش را به معاونت نمایندگی محول نماید. سفارت باید با صلاحدید خود پیشنهاد به لغو شغل و عنوان هماهنگ کننده کنسولگریها را بدهد که در آن صورت باید توصیه نماید که مقام سرکنسول به قوت خویش باقیمانده و رده شغلی اش نیز همان رده 2 - 0 باشد.

3 - 2. سفارت آمریکا در تهران باید اقداماتی را در جهت دخالت مدیران واحدهای تابعه در برنامه ریزی وسازماندهی سفر شخصیتهای مهم انجام دهد تا وجهه آنان نزد مقامات محلی بالا رود.

4 - 2. سفیر با معاونت نمایندگی در سفارت تهران باید هر چند وقت یک بار باافسران سیار به صورت گروهی تشکی جلسه داده و ملاقات نمایند.

5 - 2. سفارت آمریکا در تهران باید یک سیستم مبادله منشی با جهت کمک و پشتیبانی را برنامه ریز کند تا مثلاً منشیهای بخشهای سیاسی و نظامی و بخشهای اقتصادی / بازرگانی بتوانند با یکدیگر تعویض شده و یا در کارها یکدیگر را یاری دهند.

چارلز تی . کراس بازرس ارشد وزارت امور خارجهخیلی محرمانه هدایت روابط با ایران (امور خارجه نزدیکایران)یادداشت بازرسی - شماره 3 واحد: تهران - ژوئیه 1978 حقایق بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران به وسیله یکی از افسران سرویس خارجی رده شغلی 2 - 0 سرپرستی و شامل دو مقام تمام وقت دیگر و دو منشی است. بخش سیاسی / نظامی یک واحد جداگانه است، ولی در این یادداشت بازرسی به آن پرداخته می شود و یکی از کارمندان رده شغلی 3 - 0 در آن مشغول به کار است که یک منشی امور مربوط به او را انجام می دهد.

ارزیابی و نتیجه گیریها

- امور سیاسی

ارزیابی کار بخش سیاسی نشان می دهد که عملکرد آن به طور کلی خوب است. این بخش یک برنامه گزارشگری سیاسی بسیار جالب ارائه نمود که برای پوشش و تجزیه و تحلیل مسائل مهم مورد علاقه آمریکا طرح ریزی شده بود. موضوعات مندرج در این برنامه مانند ارسال گزارش در مورد دانشجویان ایرانی در آمریکا، فعالیت احزاب سیاسی، فعالیت زنان، حقوق بشر، سیاست ایران در قبال اقیانوس هند و خلیج فارس، مقامات ایران و رویدادهای داخلی دستورالعملی برای گزارشات کامل گردید. این گزارشگری طبق برنامه به پیش می رود و بسیاری از گزارشها هم اکنون به مرحله نهایی رسیده است. چند

ص: 829

موضوع جدید نیز به این گزارش افزوده شده است. گزارشات مستمر موضوعی نیز تقریبا به طور روزمره تهیه و به تناسب ارسال می شود.

ماهیت تمرکز قدرت سیاسی در دست شاه و این واقعیت که تمام تصمیمات مهم توسط شاه اتخاذ می گردد، گزارشگری سیاسی سنتی بخش سیاسی را دچار محدودیتهایی می سازد. سفیر دائما با شاه در تماس است و از این طریق گزارشهای سیاسی قابل ملاحظه ای را ارسال می نماید که این کار نیز مکمل گزارشگری بخش سیاسی می گردد. تماسهای بخش (سیاسی) نیز ظاهرا کافی است و کیفیت آنها نیز با گسترش اخیر برنامه ها رو به بهبود است.

وزارت امور خارجه (ایران - م) و دیگر شخصیتهای مهم ساختار قدرت در ایران همیشه تحت پوشش گزارشات بخش سیاسی قرار دارند.

کار بخش سیاسی به دو بخش مهم مسایل داخلی و روابط خارجی ایران تقسیم می گردد. گزارشات داخلی در طول سال گذشته پیچیده و شدیدتر شده و این به خاطر چند رویداد است که در نتیجه برنامه اعطای آزادیها توسط شاه رخ داده است. این امر عکس العمل رهبران مذهبی محافظه کار، دانشجویان و دیگر گروهها را به دنبال داشته است.

روابط خارجی ایران، بخصوص با همسایگان نزدیکش، کشورهای کوچک حوزه خلیج، منطقه خاور نزدیک و آمریکا و شوروی نیز تحت پوشش گزارشات سفارت قرار داشته است. گزارشها از ماهیتی روشن، فشرده و تقریبا کامل برخوردار بوده ولی بهتر است در مورد مفهوم و اهمیت رویدادها تجزیه و تحلیل های بیشتری ارائه شود. بعضی از یادداشتهای مکالماتی نیز باید به تلگرام تبدیل شوند.

گزارشات ارسالی زندگینامه ای عالی، جامع و دقیق است. پرونده زندگینامه های این بخش بسیار حائز اهمیت بوده و بسیاری برای درک طرز فکر و آشنایی با شخصیتهای مهم ایران از آن استفاده می کنند موضوعات چند جانبه از جمله امور زنان و قانون دریاها نیز به خوبی توسط بخش سیاسی تحت پوشش واقع شده است.

تعداد کارمندان این بخش نیز ظاهرا کافی است، ولی بخش گزارشات داخلی گسترده تر از بخش تهیه گزارشات خارجی است. در تهیه گزارشات داخلی حمایت بسیار عالی سرکنسولگری آمریکا در ایران تأثیر به سزایی دارد. مدیران این کنسولگریها هر چهار ماه یک بار در تهران گرد هم می آیند تا در مورد فعالیتهای حوزه خویش تبادل نظر نمایند. این عمل درست نه تنها برای سفارت بلکه برای مدیران نیز با ارزش است، زیرا تماس شخصی آنها با یکدیگر و عناصر سفارت، حوزه دید و برداشت آنها را در مورد مسائلی که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرند، گسترش می دهد.

- امور سیاسی / نظامی

کار بخش امور سیاسی / نظامی نیز برجسته و با اهمیت است. رابطه بین آمریکا و ایران در زمینه همکاری در فروشهای نظامی بسیار گسترده بوده، و بزرگترین برنامه اینچنینی ما در جهان محسوب می شود. ارزش این فروشها به دلار بسیار عظیم بوده و حضور حدود 18000 پرسنل آمریکایی و وابستگانشان که اکثرا غیرنظامی هستند، در ایران رشدی چشمگیر یافته است.

فروشهای نظامی خارجی به ایران تحت کنترل رهنمودها و بخشنامه های قوه مقننه، ریاست جمهوری،

ص: 830

وزارت خارجه و دفاع می باشد. مشاور سیاسی نظامی این موارد را کاملاً درک کرده است. رابطه خوب وی با هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران موجبات رعایت این رهنمودها و اجرای مؤثر آنها را در پیشبرد منافع و اهداف آمریکا فراهم می آورد.

سفیر شخصا بر امور سیاسی / نظامی نظارت دارد و مشاور سیاسی نظامی دائما وی را در جریان رویدادها قرار می دهد. این بخش همیشه پرکار است و اعزام یک مقام از رده متوسط و آشنا به امور حوزه مأموریت و بخصوص با تجربه در زمینه PM / SASمی تواند کمک مؤثری به آن باشد. (پیشنهاد 1 - 3).

مشاور سیاسی نظامی به اهمیت بعد کار خویش در زمینه حقوق بشر واقف بوده و با این گونه موارد برخوردی مؤثر دارد.

از جمله مسائل مهمی که اخیرا توسط مشاور سیاسی / نظامی به آنها اشاره شده مسئله فروش هواپیمای بوئینگ آواکس جهت افزایش توان ایران در زمینه هشدار هوایی دفاعی این کشور، پیش بینی خریدهای دفاعی ایران و انگیزه های پیمانکاران آمریکایی در تسریع خارج سازی پرسنل خویش بر طبق رهنمودهای لایحه 1977 همکاری امنیتی بین المللی (لایحه عمومی 92 - 95) را می توان نام برد.

مسئله حساس نظارت بر افزایش فروش تسلیحاتی آمریکا توسط پیمانکاران دفاعی آمریکایی در چهارچوب قوانین و سیاستهای مورد تصویب قوه مجریه نیز یکی از جنبه های مهم کار مشاور سیاسی / نظامی است. او این کار را به خوبی انجام می دهد و به تداوم رابطه بسیار عالی بین هیئت مستشاری نظامی آمریکایی و سفارت کمک می نماید.

امور کارگری

گزارشگری امور کار و کارگری در سفارت، کامل نیست. این کار به عنوان بخشی از وظایف نیمه وقت به بخش سیاسی محول شده است. این امر رضایتبخش نبوده و نیاز وزارتخانه های امور خارجه و یا کار را تأمین نمی کند. گرچه گزارش کارگری سالانه (مورخ 5 ژانویه 1978 ، 005 CERP) کامل و دقیق تهیه شده است، معذالک فقدان جریان مداوم گزارشات از صحنه کارگری رو به تکامل ایران قابل توجه و محسوس است. البته گزارشات کارگری بسیار خوبی که از شیراز می رسد استثناء است. پیشنهاد می شود که گزارش کارگری به بخش اقتصادی و بازرگانی محول شود. در مسائل کارگری حداقل در آینده نزدیک محتوای سیاسی چندانی به چشم می خورد، اما از نظر عناصر اقتصادی چرا. (پیشنهاد 3 - 2).

سفارت باید اطلاعات خود را در زمینه سازمان و فعالیتهای وزارت کار و امور اجتماعی مطابق با شرایط روز وفق داده و این اطلاعات باید در برگیرنده رهبریت کنونی، گرایشها و فعالیتهای سازمان کارگران ایرانی؛ طرز برخورد دولت ایران و مواضع آن در قبال سازمان کارگران ایرانی که مستقیما آمریکا را نگران می سازد و تکامل وضع نیروی انسانی و کار (شامل روندهای موجود در استخدام، دستمزدها، قیمتها، تولید و توزیع درآمدها) رویدادهای مهم در روابط کارگری، مهاجرت کارگری، سیاستها و مقررات مربوط به کارگران خارجی، و در مورد برنامه ها و طرحهای مربوط به بالا بردن معیارهای کار، باشد. تجدید مداوم ارقام مربوط به نیروی انسانی، رویدادهای اتحادیه های تجاری، مسائل کارگری بین المللی و معیارهای کاری و کارگری ضرورت دارد.

در پایان سال، این کار باید مورد بررسی مجدد قرار گیرد و در صورت رضایتبخش نبودن آن، باید یک

ص: 831

مقام خاص را به طور تمام وقت مأمور تهیه و ارسال این گزارشات نمود.

پیشنهادات 1 - 3. سفارت آمریکا در تهران باید ضرورت وجود یک مقام دیگر در امور سیاسی و نظامی را مشخص کند و یا یکی از کارمندان بخش سیاسی را به آنجا منتقل سازد و یا افسر جدیدی را درخواست نماید.

2 - 3. سفارت آمریکا در تهران باید وظیفه تهیه گزارش امور کار و کارگری را به بخش اقتصادی - بازرگانی و موقعیت شغلی 30 - 317 محول نماید.

کنت ان . راجرز چارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

امور اقتصادی / بازرگانی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجه طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)یادداشت بازرسی - شماره 4 واحد: تهران - ژوئیه 1978 امور اقتصادی / بازرگانی حقایق بخش اقتصادی بازرگانی شامل هشت پرسنل آمریکایی و نه پرسنل محلی تحت سرپرستی یک افسر سرویس خارجه با رده شغلی 1 - 0 است. معاون وی یکی از کارمندان بخش سرویس خارجه وزارت بازرگانی با رده شغلی 2 است که به وزارت خارجه مأمور شده است. عناصر این بخش عبارتند از واحد اقتصادی با یک افسر سرویس خارجه از رده شغلی 3 و یک کارمند محلی، یک وابسته علمی و فنی، یک مقام امور نفتی؛ و واحد بازرگانی مرکب از سه کارمند آمریکایی و هفت کارمند محلی است که دو نفر از آنها در کتابخانه بازرگانی کار می کنند. واحد اقتصادی بر کار دو کارمند برنامه کمکهای آمریکایی نظارت دارد که مشغول آموزش فردی در زمینه برنامه های کمک آمریکا در کابل هستند. بخش اقتصادی بازرگانی یک رابطه رسمی نیز با وابسته هوایی غیرنظامی و نماینده اداره مالیات بر درآمد دارد. قسمتی از این بخش را مرکز تجاری در تهران تشکیل می دهد، که در یادداشت بازرسی 9 ه تشریح شده است. جلسات ستادی تمام پرسنل چه آمریکایی چه محلی به صورت هفتگی برگزار می شود.

ارزیابی و نتیجه گیری منافع اقتصادی آمریکا در ایران طبیعتا بر نفت متمرکز است، گرچه ایران تنها 8/4 درصد واردات نفتی آمریکا را تأمین می کند. ما در مورد هیچ کالای استراتژیک دیگر به ایران متکی نیستیم، لیکن گاز و ثروتهای معدنی دیگر آن نیز به موقع خود برای ما حائزاهمیت خواهد شد.

انتشار اطلاعات مربوط به بازار و تهیه مقدمات جالب برای شرکتهای آمریکایی از جمله مأموریتهای مهم بخش اقتصادی / بازرگانی، سه واحد تابعه سفارت، دفتر وابسته کشاورزی و مرکز بازرگانی است.

منابع قابل ملاحظه ای برای خدمت به 350 شرکت آمریکایی و 14 دفتر بانکی آمریکایی در ایران و سیل بازرگانانی که به این کشور سفر می کنند پیش بینی شده است.

ص: 832

کار واحد اقتصادی و کار وابسته علمی بسیار عالی است. کار واحد بازرگانی آن طور که باید و شاید خوب نیست.

- واحد اقتصادی

گزارشگری اقتصادی بخصوص در زمینه اقتصاد کلان از کیفیت بالایی برخوردار است. البته کمبودها و وقفه هایی وجود دارد که با سازماندهی مجدد منابع می تواند از میان برداشته شود. گزارشات اطلاعات جاری اقتصادی کامل است و طبق برنامه تهیه و ارسال می گردد.

در همان حال، گزارش مربوط به امور نفتی، گرچه عالی است، ولی تا حدودی نسبت به روزهای بحرانی گذشته کاهش یافته و گزارش مربوط به مواد معدنی نیز کافی نبوده است. بهمین دلیل توصیه می شود که تهیه گزارش مربوط به مواد معدنی برعهده افسر گزارشگر امور نفتی گذاشته شود.

(پیشنهاد 1-4).

در عین حال که گزارشات اطلاعات جاری اقتصادی به صورت نامه هوایی ارسال می گردد، سفارت باید از تلگرام در زمینه گزارشات خود استفاده بیشتری بنماید. این امر در نحوه توزیع و ارسال به موقع بهبود بیشتری را ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این هزینه ارسال تلگرام کمتر از هزینه ارسال نامه هوایی است. این بخش همچنین باید میزان وابستگی خود به ارسال یادداشتهای مکالماتی را کاهش داده و بیشتر به ارسال گزارشهای تلگرافی بپردازد. یادداشتهای مکالماتی به طور کافی توزیع نمی گردند و ظاهرا توجه چندانی را نیز جلب نمی کنند.

تهیه آمار و ارقام اقتصادی موثق و اطلاعات دیگر در ایران دشوار است، ولی این بخش در تلاش خود در این زمینه موفق بوده است و در مورد این مطالب مهم لیکن پیچیده روش تجزیه و تحلیل و تفسیر خوبی را ابداع کرده است. رابطه این بخش با نهادهای مالی بسیار قابل توجه است و رابطه و حمایت آن از جامعه بانکی عظیم آمریکایی در ایران نیز شایان توجه خاص است. وزارت خزانه داری آمریکا از دریافت گزارشها و تجزیه و تحلیل های ارائه شده توسط این واحد بسیار خرسند است.

- واحد بازرگانی

واحد بازرگانی مرکب از یک وابسته بازرگانی اعزامی از وزارت بازرگانی و یک کمک وابسته بازرگانی 5 - 0، یک کارمند بازرگانی 6 - 0 و معمولاً یک کارمند سیار است، که هیچ گاه به صورت تمام وقت در این واحد انجام وظیفه نمی کند. در رابطه با واحد اقتصادی، باید گفته شود که تأمین اطلاعات مورد نیاز برای منافع بازرگانی آمریکایی دشوار بوده است. این گونه مشکلات اغلب سبب کندی بروز عکس العمل نسبت به درخواستهای مربوط به گزارش راهنمای تجارت جهانی و ADSمی گردد. بازرسین پیشنهاد کرده بودند که برای کاهش این گونه تأخیرها که وقفه های قابل ملاحظه ای را نیز ایجاد کرده اند (گرچه در زمان بازرسی کاهش پیدا کرده بود) واحد بازرگانی در هنگام پاسخگویی به یک درخواست محلی برای اطلاعات اعلام نماید که در خاتمه 30 روز از زمان دریافت درخواست پاسخ به واشنگتن ارسال خواهد گردید. اگر شرکت درخواست کننده به زمان بیشتری نیاز داشته باشد باید واحد بازرگانی را در جریان امر قرار دهد.

ص: 833

بازرسین همچنین پیشنهادی کردند که اگر پس از 30 روز پاسخ مقتضی دریافت نشد، این واحد با اطلاعات موجود به واشنگتن اطلاع داده و اعلام نماید که در صورت بروز اطلاعات بیشتر مطالب باز هم ارسال خواهد شد. این چنین گزارشگری زمان وقفه ها را کاهش خواهد داد و از کیفیت کلی گزارشات چیزی کم نخواهد کرد. کمک وابسته بازرگانی که رده شغلی 5- 0 دارد، برای اولین بار است که به عنوان یک کارمند بازرگانی انجام وظیفه می کند. هفت کارمند محلی نیز در این بخش خدمت می کنند. معمولاً آنها تحت نظر یک افسر سیار تازه کار قرار می گیرند.

کیفیت کار آنها مانند حضور و غیابشان مختلط است. شاید علت این امر این باشد که نظارت کافی بر کار آنها اعمال نمی شود. آنها می دانند که افسران سیار بزودی این محل را ترک می گویند و به همین دلیل به رهنمودهای آنان وقعی نمی نهند. بنابراین توصیه می شود که نظارت بر کار کارمندان محلی به عهده کمک وابسته بازرگانی گذاشته شود نه افسر سیار. این امر همچنین باعث می شود که در زمانی که افسر سیار به این بخش مأمور نشده وقفه در نظارت پدید نیاید. (پیشنهاد 2 - 4).

یکی از کارمندان تحقیق در امر بازار از بخش اقتصادی / بازرگانی معمولاً به مرکز بازرگانی آمریکا مأمور می شود. این پست سازمانی خدمات ارزنده ای به بخش اقتصادی / بازرگانی کرده و می تواند در پیدایش عالی فرصتهای تجاری نقش مهمی داشته باشد. این وظیفه و شغل باید ابقا شود و وضعیت مرکز تجاری نباید در آن تغییری پدید آورد (پیشنهاد 3 - 4).

کتابخانه بازرگانی کافی است اما محل آن مناسب برای استفاده از آن نیست. از آنجا که عموم قادر به استفاده از آن نیستند باید محل آن را تغییر داد (پیشنهاد 4 - 4؛ به یادداشت بازرسی شماره 6 ب نیز رجوع شود).

ساعات کار بخش اقتصادی بازرگانی مانند ساعات کار بقیه قسمتهای سفارت از ساعت 30/7 تا 4 بعدازظهر است. اکثر مراکز بازرگانی تهران از ساعت 30/9 یا 10 کار خود را آغاز و در ساعت 6 بعدازظهر تمام می کنند. علاوه بر این روزهای کار آنها نیز با روزهای اداری دیگر بخشهای جامعه تفاوت دارد.

بنابراین، سفارت باید ساعات کار بخش اقتصادی / بازرگانی را مورد تجدید نظر قرار دهد تا کارایی آن افزایش یابد. بقیه قسمتهای سفارت به منظور و مطابقت با ساعات کار محلی چه ساعات کار خود را تغییر دهند و چه ندهند، ولی واحد بازرگانی باید این کار را انجام دهد و احتمالاً از یکی از کارمندان خود در روزهای عادی کار به صورت کشیک استفاده کند. (پیشنهاد 5 - 4) یک خبرنامه بازرگانی محلی نیز معمولاً چهار بار در سال منتشر می شود. انتشار آن نیز در نتیجه مشکلات مربوط به تولید دچار تأخیر می گردد. خوشبختانه، پس از دریافت ماشین چاپ جدید توسط آژانس ارتباطات بین المللی وضع بهتر خواهد شد.

فرصتهای بازرگانی در حومه سه کنسولگری باید با انرژی بیشتری دنبال شود. این واحد باید در تهران جلساتی برگزار نماید که در آن مدیران سه کنسولگری گرد آمده و پیرامون موقعیت بازار و فرصتهای تجاری موجود بحث و تبادل نظر به عمل آورند. (پیشنهاد 6 - 4)

- کمیسیون مشترک

کمیسیون مشترک در سال 1974 تأسیس گردید تا وضعیت انتقال کمک فنی و تکنولوژیکی به ایران را

ص: 834

بر طبق خط مشی های ارائه شده در زمینه کمک بهبود بخشد، در حالی که هزینه های مورد اول توسط ایران تأمین می گردد. (دفتر کمک در سال 1967 تعطیل گردید).

افسر مسئول کمیسیون مشترک مستقر در سفارت آمریکا تا همین اواخر در بخش اقتصادی / بازرگانی کار می کرد. ولی بعدها ثابت شد که این کار نمی تواند یک شغل تمام وقت باشد، بنابراین وظیفه به کارمند بخش کمک محول شد که آن را به عنوان یکی از وظایف خود انجام می دهد. کمیسیون مشترک ایران و آمریکا از پنج کمیته تشکیل شده است:

1 - کمیته اقتصادی و مالی، شامل کمیته های فرعی تجارت، بهداشت، مسکن، حمل و نقل و الکترونیک (که این کمیته فرعی آخر هنوز فعال نشده است).

2 - کمیته نیروی انسانی و همکاری فنی، شامل امور کار و کارگری.

3 - کمیته کشاورزی (به یادداشت بازرسی 9 د رجوع شود).

4 - کمیته انرژی، شامل کمیته های فرعی انرژی هسته ای، خورشیدی، نفتی، گازی و برق رسانی روستایی.

5 - کمیته علوم، تکنولوژی و آموزش پرورش.

این کمیسیون دو بار در سال تشکیل جلسه می دهد و گزارش وضعیتهای مربوط به فعالیتهای کمیته ها را هماهنگ می سازد. به طور کلی، این کمیسیون مشترک فعال است و در بعضی از بخشها این فعالیت بیشتر است. با این حال، به چند موضوع دیگر نیز توجه خود را معطوف داشته و هماهنگیهایی را در آن موارد به وجود می آورد.

درست مثل مسائل دیگر موجود در دولت ایران، فعالیتهای کمیسیون مشترک با مشکلات و موانعی روبه رو می گردد چون معمولاً تصمیمات لازم در سطح کابینه اتخاذ می گردد. این کمیسیون به عنوان سمبل همکاری جدی بین آمریکا و ایران تلقی می گردد.

پیشنهادات

1 - 4. سفارت آمریکا در تهران باید مسئولیت گزارشگریهای مربوط به مواد معدنی را به افسر گزارشگر امور نفتی محول نماید.

2 - 4. سفارت آمریکا در تهران باید مسئولیت نظارت بر کار کارمندان محلی بخش اقتصادی بازرگانی را به کمک وابسته بازرگانی محول کند.

3 - 4. سفارت آمریکا در تهران باید حتی در صورت تعطیل مرکز تجاری آمریکا در تهران، پست افسر تحقیق در زمینه بازار و ابقاء نموده و آن را در بخش اقتصادی و بازرگانی به کار بگمارد.

4 - 4. سفارت آمریکا در تهران باید برای سه کنسولگری خویش در ایران حداقل سالی یک بار یک کنفرانس بازرگانی - تجاری برگزار نماید.

کنت ان . راجرز چارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

امور کنسولی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 835

واحد: تهران - ژوئیه 1978طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 5 امور کنسولی حقایق بخش کنسولی سفارت آمریکا در تهران تحت سرپرستی یک افسر سرویس خارجه - 3 در امور کنسولی می باشد. وی همچنین فعالیتهای سه واحد تابعه سفارت در ایران را زیر نظر دارد.

بخش کنسولی در صورت تکمیل بودن کادر پرسنلی مرکب از 10 افسر آمریکایی (که دو نفر از آنها به صورت نیمه وقت در این بخش کار می کنند)، 17 کارمند محلی7 و 6 کارمند PIT است که همه آنان آمریکایی می باشند. بخش کنسولی در یک ساختمان جداگانه و حدود سه خیابان دورتر از محوطه اصلی سفارت واقع شده است. در ایام شلوغیهای تابستانی، مسئله روادید دانشجویی در ساختمان دیگر انجام می شود که اخیرا برای این کار احداث شده و در محوطه سفارت قرار دارد ولی از خیابان دارای یک درب ورودی جداگانه نیز می باشد.

ارزیابی و نتیجه گیری

- مدیریت

عملیات کنسولی از زمان انجام آخرین بازرسی، بهبود قابل توجهی یافته است که با در نظر گرفتن واقعیت افزایش قابل ملاحظه حجم کار، این بهبود وضع شایان توجه بسیار می باشد. تقاضای روادیدهای غیر مهاجرتی طی سال مالی جاری ممکن است به مرز 100000 برسد، در حالی که تعداد آنها در سال مالی 1976 برابر با 60000 مورد بود. روادیدهای مهاجرتی نیز از 2100 مورد به حدود 3700 تا 3800 مورد افزایش یافته است. شهروندان آمریکایی مقیم حومه کنسولی تهران نیز بیش از 40000 نفر برآورد شده در حالی که دو سال قبل تعداد آنها حدود 28000 نفر بود.

جذب این مقدار کار افزوده شده تنها با استفاده از فنون مدیریت تدبیر شده توسط کنسول و حمایت سفیر و معاونت وی امکان پذیر بوده است. تغییرات کوچک و بزرگ بسیاری نیز ایجاد شده تا این بخش علاوه بر هماهنگ ماندن با میزان خدمات مورد نیاز بتواند نسبت به عموم چه ایرانی و چه آمریکایی پاسخگو باشد. علیرغم کمبود کارمندان آمریکایی و برنامه نه چندان مؤثر این کار صورت گرفته است. تا همین اواخر تعداد کارمندان آمریکایی عبارت بود از ده نفر که دو نفر آنها به صورت نیمه وقت در این بخش کار می کردند. این دو افسر در حال حاضر به بخش اقتصادی و سیاسی منتقل شده و تعداد کارمندان بخش کنسولی را به 8 نفر تقلیل داده اند. برای سال مالی 1979 سه موقعیت شغلی جدید برای بخش کنسولی مورد تصویب قرار گرفته، ولی امکان آموزش آنها به زبان فارسی و آشناسازی قبلی آنها در نیمه بعدی سال ضعیف به نظر می رسد.

- روادیدها

یکی از چشمگیرترین بهبودها در بخش کنسولی گشایش بخش صدور روادید دانشجویی در محل

ص: 836

سکونت قبلی تفنگداران دریایی در کناره محوطه سفارت می باشد. گرچه این ساختمان برای عملیات صدور روادید پرحجم مناسب و ایده آل نیست، ولی از فضای موجود به دقت استفاده شده تا متقاضیان بتوانند به ترتیب مراحل مورد نظر را طی کنند: به طور مثال، صندلیهای اطاق انتظار طبق رنگ کدبندی شده اند، یعنی اگر کسی را از یک صندلی آبی برای کنترل اولیه مدارک فرا خوانند و به او بگویند که پس از اتمام کار روی یک صندلی زرد بنشیند، می داند که بعدا باید چه مرحله ای را بگذراند که مرحله مصاحبه در مورد صدور روادید است. برای یک فرد ناظر بر امور، مهمترین جنبه تسهیلات جدید دانشجویی جو صداقت و کارایی موجود در آنجاست، گر چه هنوز فصل ازدحام روادیدهای دانشجویی از راه نرسیده، ولی مشخص است که در آن زمان نیز اقدامات لازم به عمل خواهد آمد تا نه برای متقاضی ناراحتی به وجود آید و نه بر اعصاب کارمندان فشاری وارد شود.

وضع مربوط به روادیدهای غیر مهاجرتی در ساختمان اصلی کنسولی نیز بهبود بسیار یافته است. یک بخش از محل پارک موتوری برای محل تجمع متقاضیان در خارج از محدوده خیابان در نظر گرفته شده، تا پس از دریافت شماره نوبت به صورت گروههای کوچک وارد بخش صدور روادید غیر مهاجرتی شوند.

مقام کنسولی تازه وارد مسئول بخش روادیدهای غیر مهاجرتی، پاسپورتها و متقاضیان را از نظر می گذراند تا موارد خاصی که روادید بدون نیاز به مصاحبه می تواند صادر شود، مشخص گردد ( که شامل متقاضیانی است که برای چندمین بار درخواست صدور این گونه روادیدها را دارند). در این گونه موارد (که شامل 30 درصد روادیدهاست) به فرد مورد نظر گفته می شود که نیازی به مصاحبه نیست و می تواند محل را ترک گوید و بعد از ظهر همان روز پاسپورت خود را با روادید لازم دریافت نماید. سپس بقیه متقاضیان توسط کارمندان آمریکایی PIT، مقامات کنسولی و یا مقامات تازه کار بخشهای دیگر سفارت که اکثرا به صورت هفته ای در بخش کنسولی به کار می پردازند تا بتوانند در فصول توأم با ازدحام متقاضی برای این بخش کمک واقع شوند، مورد بررسی قرار می گیرند. این عمل باعث می شود که کسانی که مدارک لازم را تهیه کرده و مصاحبه با آنها ضرورتی ندارد از رده حذف شده و روادید لازم را دریافت دارند و در عوض کسانی که براساس ماده 221 مدارک لازم را تهیه نکرده اند نیز کنار گذاشته می شوند. حدود 10 درصدی که پس از این مرحله باقی می مانند و از نظر فرد مسئول و بر طبق ماده (ب) 214 و یا مقررات دیگر واجد شرایط برای دریافت روادید نمی باشند نیز توسط مقام کنسولی مورد مصاحبه ای دقیق قرار می گیرند تا در مورد استحقاق آنها برای دریافت روادید تصمیم گیری شود.

نقطه ضعف این سیستم این است که تقاضا نامه هایی که توسط کارمندان PIT، در مرحله قبل از مصاحبه مورد قبول قرار گرفته اند از نظر صدور روادید مورد بررسی مجدد یک مقام کنسولی قرار نمی گیرد. این مقامات روادیدها را امضاء نمی کنند چون مهر روادید حاوی امضاء سر کنسول می باشد. در نتیجه کارمندان آمریکایی PIT بخودی خود صدور روادید مورد نظر را تصویب کرده اند. بازرسین، بدون سوءظن به صلاحیت و یا صداقت این کارمندان، معتقدند که این عمل باید متوقف گردد و یک مقام کنسولی تمام موارد بررسی شده توسط مقامات غیر کنسولی را موردمطالعه مجدد قرار دهد. (پیشنهاد 1 - 5).

رئیس بخش کنسولی پاسخنامه های رد شده متقاضیان روادید غیر مهاجرتی را برخلاف مفاد 4058 - CAمورخ 12 ژوئن 1975 مورد بررسی قرار نداده و امضاء نمی کند. از آنجا که در بخش صدور روادید غیرمهاجرتی کارمندان بسیاری به صورت سیار به کار می پردازند، بهتر است که این گونه پاسخنامه های

ص: 837

رد شده (بجز در مواردی که علت، فقدان مدارک لازم است) توسط یک مقام مجرب بررسی شود تا هماهنگی لازم نیز حفظ گردد. این گونه موارد تنها حدود پنج درصد کل متقاضیان روزانه را تشکیل می دهد و نباید تصور شود که برای رئیس بخش مسئولیتی مازاد بر ضرورت ایجاد شده است.

(پیشنهاد 2-5).

میزان درخواست برای روادیدهای مهاجرتی نیز افزایش یافته است. اگر تعداد آنها حدود 3700 مورد در سال باشد، یک افسر، یک کارمند PIT آمریکایی، و سه کارمند محلی برای انجام آن کافی است ولی، افزایش سفر دانشجویان و ایرانیان دیگر به آمریکا حتما به روند مهاجرت سیر صعودی خواهد بخشید.

درخواستهای تلفنی و یا کتبی برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد این گونه روادیدهای مهاجرتی بخشی از وقت کارمندان این واحد را تلف می سازد. به همین دلیل در آینده نزدیک یا باید تعداد کارمندان این بخش افزایش یابد، یا وظایف دیگر این واحد از جمله تصویب عریضه ها، درخواست ورود مجدد، بررسی تقاضانامه های مربوط به صدور روادید سرمایه گذاران و غیره به واحد دیگری محول شود.

رئیس بخش بر امور نظارتی عالی دارد و مورد تمجید همه کارمندانش می باشد. وی ترکیب جالبی است از رهنمودها و ترغیب قوه ابتکار. با در نظر گرفتن شهرت سفارت آمریکا در تهران به عنوان یکی از سخت ترین واحدهای کنسولی وزارت خارجه، باید گفته شود که وضع روحی کارمندان آمریکایی و محلی بسیار خوب است. در همان حال، مقامات تازه کاری که وارد بخش کنسولی می شوند، دائما اظهار می دارند که گویا از بقیه قسمتهای سفارت جدا مانده اند. فشارهای ناشی از حجم کار و دوری از سفارت باعث می شود که بسیاری از آنها در جلسات هفتگی تیم کشوری حضور به هم نرسانند. تماس با دیگر کارمندان در طول ساعات اداری نیز به ندرت صورت می پذیرد. بایگانی مخصوص مطالعه نیز در مرکز ارتباطات در ساختمان اصلی سفارت نگاهداری می شود که برای دسترسی به آن باید از بخش کنسولی هر روز به مدت 10 تا 15 دقیقه پیاده روی نمود.

بازرسین معتقدند که سفارت باید این بایگانی را به صورت بهتر و بیشتری در اختیار کارمندان بخش کنسولی از طریق ارسال نسخ دوم پرونده ها به صورت روزانه قرار دهد. (پیشنهاد 3 - 5).

گرچه از کارمندان تازه کار خواسته می شود که در جلسات هفتگی تیم کشوری شرکت جویند، ولی آنهایی که در بخش کنسولی مشغول کار می شوند، به خاطر فشار کار در این جلسات حاضر نمی شوند. به نظر بازرسین باید تلاش بیشتری در جهت دعوت این کارمندان برای حضور در این جلسات به عمل آید.

رئیس بخش کنسولی که باید هر هفته همراه با یکی از کارمندان خود در این جلسات حاضر شود، بایستی لیستی از این افراد همراه تهیه کند تا حضور و غیاب کارمندانش نیز با سهولت بیشتری انجام شود.

(پیشنهاد 4 - 5).

- منابع پرسنلی کنسولی و آموزش

سفارت یک برنامه متناوب بسیار فعال نیز برای کارمندان تازه کار تهیه کرده که در زمینه دو مورد از وظایف آنها در تهران آموزش و تجربه لازم را ارائه می کند. ظاهرا، یکی از این کارمندان تازه وارد (با رده شغلی 332 - 30) در بخش کنسولی در این برنامه متناوب گنجانده نشده بود. این نقیصه باید مرتفع گردد تا این کارمند نیز بتواند مانند دیگران از آموزش های نهفته در این برنامه بهره مند شود. (پیشنهاد 5 - 5)

ص: 838

علاوه بر آموزشهای فوق، رئیس بخش کنونی نیز کارمندان بخش را هر از چند یک بار جا به جا می کند تا علاوه بر کسب آموزش در مورد وظایف گوناگون کنسولی تا حدودی از فشار کار ناشی از «صدور روادید» خلاصی یابند. تعداد کمی از متقاضیان و مقامات ایرانی طبقه متوسط یا پایین هرم سازمانی دولت به زبان انگلیسی تکلم می کنند. بازرسین معتقدند که تمام کارمندان بخش کنسولی به استثناء رئیس بخش باید در زمینه زبان آموزش ببینند. (پیشنهاد 6 - 5) بازرسین چنین تصور می کردند که این کارمندان در زمینه زبان فارسی آموزش می بینند، ولی دو تن از کسانی که اخیرا وارد این بخش شده اند از این گونه آموزشها برخوردار نشده اند و به یکی از آنها نیز گفته شده بود که این کار ضرورتی ندارد. سفارت و وزارت خارجه باید مراقبت به عمل آورند تا کلیه این مناصب به وسیله افرادی که زبان فارسی فرا گرفته اند پرشوند و تمام جانشینان آنان نیز به فراگیری زبان فارسی بپردازند. در همان حال برنامه آموزش فارسی نیز باید مورد تجدید نظر واقع گردد تا مفاد آن مطابق شرایط روز باشد. بسیاری از منتقدین این برنامه مدعی هستند که زبان فارسی که در مؤسسه سرویس خارجه تدریس می شود، فارسی رایج در تهران امروز نیست. دیگران نیز معتقدند که در این برنامه بیشتر روی فارسی مکتوب تأکید می گردد که در تهران ضرورت چندانی ندارد. (پیشنهاد 7 - 5).

- مشکل مربوط به روادیدهای دانشجویی

این سؤال که آیا معیارهای علمی و مالی و یا دیگر ضوابط مربوط به صدور ویزای دانشجویی برای ایرانیها در کمترین حد لازم تعیین می شوند یا خیر، مشکلی است که بسیاری از مقامات کنسولی که با متقاضیان روادید دانشجویی مصاحبه می کنند را نگران کرده است. سوءظنی قوی وجود دارد که بسیاری از دانشجویان ایرانی با کار در آمریکا از وضعیت قانونی خود تخلف می کنند، ولی هنوز مسجل نشده است.

میزان تطبیق وضعیت آن دسته از دانشجویانی که چندین سال در آمریکا بوده اند نیز نگران کننده است.

(بررسی بایگانی روادیدها توسط بازرسین نشان می دهد که میزان انطباق پذیری آنها 25 درصد یا بیشتر است).

علاوه بر این معلوم نیست که آیا آموزشهای اکتسابی توسط ایرانیان در مدارس کوچک و کم اهمیت آنها را قادر به دنبال کردن حرفه مورد نظر خویش در ایران می سازد یا نه. اگر پاسخ منفی باشد، سؤال این است که تأثیرات این روند بر ثبات آتی ایران و سیاست خارجی آمریکا چگونه خواهد بود؟ با افزایش تعداد روادیدهای دانشجویی صادره در ایران در هر سال از چند هزار در دهه 1970 به حدود 20000 در سال جاری، باید گفته شود که یافتن پاسخهای مربوط به این سؤالات حائز اهمیت بسیار است.

در اینجا مناسبت دارد که وزارت خارجه (امور خاور نزدیک / ایران و CA/ VO) و اداره مهاجرت به جمع آوری اطلاعات و تحلیل آنها پرداخته تا بتوان آماری منطقا صحیح در مورد تحصیل، کار و موارد مطابقت وضعیت دانشجویان ایرانی فراهم آورد و در نتیجه به تجزیه و تحلیلی قابل اتکاء در این خصوص که آیا مسائلی که ذکر آن در بالا رفت واقعا وجود دارند یا خیر دست یافت. (پیشنهاد 8 - 5 و 9 - 5).

پیشنهادات

1 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید ترتیبی دهد تا تمام روادیدهای غیرمهاجرتی به تأیید مقام کنسولی رسیده باشد.

ص: 839

2 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید اطمینان حاصل کند که رئیس بخش کنسولی تمام پاسخنامه های رد شده مربوط به روادیدهای غیر مهاجرتی را بر طبق مفاد 4058 - CA مورخ 12 ژوئن 1975 مرور و بررسی می نماید.

3 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید نسخه رونوشت پرونده ها را از بایگانی مخصوص مطالعه در اختیار بخش کنسولی قرار دهد تا کارمندان آن بخش بتوانند در جریان فعالیتهای سفارت قرار گیرند.

4 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید مطمئن شود که یکی از کارمندان بخش کنسولی همیشه همراه سرپرست بخش کنسولی و به صورت متناوب در جلسات هفتگی تیم کشوری شرکت می نماید.

5 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید ترتیبی دهد تا کارمند تازه کار دارای رده شغلی 332 - 30 نیز در برنامه آموزشی متناوب کارمندان تازه کار شرکت نماید.

6 - 5. وزارت خارجه و سفارت باید از تمام کارمندان بخش کنسولی به استثناء رئیس بخش بخواهد که در زمینه زبان فارسی آموزش ببینند. همچنین باید مطمئن شوند که افراد مأمور به این گونه مناصب حتما این دوره آموزشی را دیده اند.

7 - 5. وزارت امور خارجه باید برنامه زبان فارسی مؤسسه سرویس خارجی را مورد بررسی قرار دهد تا مطمئن شود که این برنامه شامل آموزش زبان محاوره ای کنونی در ایران است.

8 - 5. وزارت خارجه (امور خاور نزدیک / ایران و CA/VO) با همکاری آژانس ارتباطات بین المللی در اداره مهاجرت و تابعیت باید نحوه زندگی دانشجویان ایرانی در آمریکا را مورد مطالعه قرار دهند. میزان تغییر وضعیت، الگوی کاری، نوع مؤسساتی که در آنها تحصیل می کنند و عملکرد آنها باید در این بررسی گنجانده شود.

9 - 5. سفارت آمریکا در تهران باید کمیته خاصی را برای بررسی معیارهای مخصوص صدور روادید دانشجویان ایرانی تشکیل دهد. بنا به دستور معاونت نمایندگی، این کمیته باید مرکب از کارمندان بخش کنسولی، بخش امور فرهنگی آژانس ارتباطات بین المللی و بخش سیاسی باشد. این کمیته باید در رابطه با ریز نمرات، حمایت مالی، درک زبان انگلیسی، و تناسب رشته تحصیلی مورد نظر با تأکید بر آموزش قبل از دانشگاه رهنمودهایی را ارائه کند.

ویرجینیا وایرز چارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

فعالیتهای امور اداری، حقایق، ارزیابی، نتیجه گیری

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 6 الف واحد: تهران - ژوئیه 1978 فعالیتهای امور اداری حقایق بخش اداری شامل 24 کارمند آمریکایی، 145 کارمند محلی سرویس خارجه، 14 نفر گارد امنیتی تفنگدار دریایی، یک افسر خدمات ساختمانی نیروی دریایی و حدود 150 کارمند پیمانی است. دفاتر آن

ص: 840

در نقاط مختلف محوطه سفارت و محوطه اجاره ای سفارت پراکنده است.

ارزیابی و نتیجه گیری با وجود اینکه مشاور اداری که در اواخر ژوئن 1978 تهران را ترک نمود، دارای سبک مدیریتی بسیار عادی بود، ولی برای خود او مفید واقع شد و یک سلسله عملیات مؤثر برای امور اداری ایجاد نموده بود که مسائل کوتاه مدت را حل می کرد. او از مرکز دایره مدیریتی که ایجاد نموده بود عمل می کرد که توجه اصلی را به تأمین نیازهای رده بالای مدیریت، پروژه های خاص و قسمتها و بخشهای مشکل زا معطوف می داشت. او محل شغلی 3 - 0 خدمات عمومی را پر نکرده بود، اما به طور جداگانه خدمات عمومی را سرپرستی و هدایت می نمود. او از وجود یک کارمند تجزیه و تحلیل روشهای مدیریت 5 - 0 بهره برداری کرد که یکی از وظایفش بررسی داخلی و انتخابی از عملیات اداری سفارت بود.

کارمند بخش تجزیه و تحلیل روشهای مدیریت به عنوان جانشین مشاور اداری، در مدت غیبت وی عمل می کرد. او به خوبی از عهده این کار برمی آمد چون رؤسای شعبات اداری گرچه مسنتر از وی بودند، ولی از کل عملیات اداری سر درنمی آوردند و به همین دلیل مایل به عهده دار شدن مسئولیتها نیز نبودند.

این مشاور اداری هیچ گاه جلسات ستادی را تشکیل نمی داد و به همین دلیل میزان اطلاعات در تمام بخش از عملیات اداری بسیار محدود شده بود.

این نوع مدیریت نمی تواند در تشکیلات هرم گونه وزارت خارجه جایی داشته باشد و الزاما نمی تواند نشانه بهبود وضع باشد. استفاده بهتر از نیروی انسانی موجود در اختیار وزارت خارجه احتمالاً از طریق نظارت مستقیم امکان پذیرتر است. به همین دلیل، بازرسین پیشنهاد کردند که جای خالی کارمند بخش خدمات عمومی 3 - 0 همان طور که پیش بینی شده پر شود و عنوان کارمند تجزیه و تحلیل روشهای مدیریت (436 - 2130 - 50) نیز به کارمند خدمات عمومی تغییر پیدا کند. فرد مزبور هم اکنون به عنوان کارمند خدمات عمومی خدمت می کند و مهمترین وظیفه اش که یافتن موارد استفاده از مینی کامپیوتر وانگ است، در حالی که مستقیما از وظایف متعلق به کارمند بخش سرپرستی خدمات عمومی می باشد (پیشنهاد 6 الف - 1).

یکی از اقدامات مشاور اداری قبلی سفارش یک مینی کامپیوتر وانگ به ارزش 69400 دلار بود. قبل از ارسال سفارش هیچ گونه زمینه کاربرد خاصی برای آن طرح ریزی نشده بود، ولی این کامپیوتر با دستگاههایی که در واحدهای دیگری در حال نصب است سازگار می باشد. سفارت آمریکا در تهران در نظر دارد برنامه های مخصوص کامپیوتر وانگ را از سفارت آمریکا در سئول قرض بگیرد. به جای تأمین بودجه برای کامپیوتر سفارت آمریکا در تهران از منابع معقول، بخشی از هزینه (24429 دلار) از طریق انجمن کارمندان آمریکایی و بخشی دیگر از محل درآمدهای ناشی از فروش داراییهای غیرقابل مصرف (20812 دلار) تأمین گردیده است. این روش کاملاً غیر عادی است. بقیه این مبلغ نیز به وزارت خارجه اختصاص داده شده تا از بودجه مشترک تخصیص یافته برای پشتیبانی تجهیزاتی تأمین گردد. قبل از نصب مقدمات لازم برای شروع کار با این کامپیوتر توسط اپراتورها فراهم نشده بود. سفارت و وزارت خارجه آمریکا باید مشترکا به بررسی مطلب بپردازند تا مطمئن شوند که عملیات کامپیوتر مقرون به صرفه است، یعنی فضای پرسنلی به میزان لازم محدود و اطلاعات مورد نیاز مدیریت تأمین شود تا تمام هزینه های مصرفی برای عملیات کامپیوتری جبران شود. در این بررسی باید تعداد پرسنل مورد نیاز برای بخش

ص: 841

کامپیوتری و نیز اختصاص بودجه صحیح به آن نیز مد نظر قرار گیرد. (پیشنهاد 6 الف - 2)

پیشنهادات

6 الف - 01 وزارت خارجه (PER ، امور خاور نزدیک / EX) باید عنوان شغلی تجزیه و تحلیل روشهای مدیریت (436 - 2630 - 50) را در سفارت آمریکا در تهران به کارمند خدمات عمومی تغییر دهد.

6 الف - 02 وزارت خارجه (امور خاور نزدیک / A /ISO , EX) و سفارت آمریکا در تهران باید مشترکا به بررسی عملیات طراحی شده کامپیوتری بپردازند تا از مقرون به صرفه بودن، وجود پرسنل مورد نیاز برای به کار انداختن و استفاده از سیستم و تأمین مالی صحیح خرید کامپیوتر اطمینان حاصل کنند.

لاورنس ا. فولر چارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

عملیات کارگزینی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)گزارش بازرسی - شماره 6 ب واحد: تهران - ژوئیه 1978 عملیات کارگزینی حقایق تعداد 104 آمریکایی و 837 کارمند محلی سرویس خارجه سازمانهای دولت آمریکا در ایران، از خدمات کامل قسمت کارگزینی استفاده می کنند تعداد کارمندان آن از دو آمریکایی و نه کارمند محلی سرویس خارجه تشکیل شده که یکی از کارمندان محلی سرویس خارجه دارای سمت نظامی است.

104 آمریکایی فوق الذکر از کارمندان خارجه، آژانس ارتباطات بین المللی، سرویس خارجی وزارت کشاورزی و وزارت بازرگانی می باشند. 73 آمریکایی دیگر و 270 نفر از وابستگانشان از کمک محدود قسمت کارگزینی برخوردار می شوند. از 837 پرسنل محلی سرویس خارجی، حدود 593 نفر در استخدام سازمانهای نظامی آمریکایی می باشند.

ارزیابی و نتیجه گیری عملیات پرسنلی کلاً به خوبی اداره می شود. تلاشهایی در جهت ممانعت از بروز مشکلات در این بخش انجام می شود و در صورت بروز آنها سعی می شود به موقع مرتفع گردند. با در نظر گرفتن وضعیت تهران به عنوان یک شهر دستخوش ترافیک سنگین، باید گفت که وضع روحی کارمندان آمریکایی بسیار خوب است. تهران یک پایتخت فاقد هر گونه مطبوعیت است. سفارت نیز تلاش بسیاری را در جهت تأمین مسکن برای کارمندان آمریکایی خویش در طول ماههای اخیر مصروف داشته است. افسر کارگزینی با رتبه 3 - RUمسئول قسمت کارگزینی است، ولی مدیریت برنامه کارمندان آمریکایی را به فرد تابع خویش که یک کارمند کارگزینی با رتبه 6 - RUاست سپرده و خود منحصرا فعالیتش را بر مدیریت برنامه کارمندان متمرکز کرده است.

ص: 842

در گفتگو با بازرسین، افسر کارگزینی با بیان این مطلب که مدیریت برنامه پرسنل محلی دشوارتر است و مدیریت پرسنل آمریکایی کاری غیر عادی و سخت نیست این کنجکاوی ما را برطرف ساخت.

وی اخیرا به بررسی دستمزدها پرداخت، که نتیجه آن در آوریل 1978 منتشر گردید و در حال حاضر مشغول مطالعه طبقه بندی مشاغل محلی است. علاوه بر این وی در حال ایجاد یک شورای محلی کارمندی است تا موضوعات مورد علاقه کارمندان محلی را حل و فصل کرده و راه حلهای مناسبی برای آنها بیابد، و ظاهرا پروژه بسیار خوبی است.

افسر کارگزینی تازه کارتر برای اولین بار به عنوان مقام پرسنلی به کار پرداخته است. حدود نیمی از اوقات وی صرف مشاوره با کارمندان آمریکایی و یا وابستگان و بقیه اوقات وی صرف انجام امور دفتری مربوطه می شود. دوره خدمت وی امسال به پایان می رسد در حالی که در زمینه مدیریت برنامه پرسنل محلی تجربه چندانی کسب نکرده است.

سوء تفاهمهای جزئی در سفارت پدیدار گشته، چون قسمت کارگزینی عملاً به دو سازمان مستقل تقسیم شده است. بعضی از پرسنل آمریکایی از این که افسر کارگزینی خود را درگیر امور پرسنلی آنها نساخته اظهار شگفتی کرده اند. افراد متقاضی کمک در زمینه مسائل مربوط به پرسنل محلی نیز گاهی از این که به آنها گفته شده که افسر تازه کار کارگزینی قادر به کمک به آنها نیست رنجش خاطر یافته اند.

همچنین، در مورد سلسله مراتب فرماندهی مرتبط به مقام پرسنلی تازه کار در این گونه شرایط سؤالاتی به وجود آمده است. با وجود این که او فعالیت بسیار خوبی از خویش نشان داده، ولی قبلاً می بایست در زمینه امور پرسنلی آموزشی کافی دریافت می نمود. (پیشنهاد 6 ب - 1) در نتیجه طبقه بندی مجدد مشاغل محلی، کسانی ارتقاء درجه پیدا می کنند که تغییرات شغلی آنها باید مورد موافقت افسر کارگزینی و ناظر مربوطه قرار گیرد. خطر موجود در این گونه بررسی محدود این است که ممکن است ارتقاء درجه بعضیها چندان درست نیز نباشد. به منظور ایجاد هماهنگی، افسر کارگزینی در نظر دارد. رده های شغلی حدود 200 کارمند پیمانی را طبقه بندی نماید. او نباید این کار را انجام دهد، زیرا این افراد کارمندان دولتی نیستند. بازرسین پیشنهاد کردند که سفارت یک هیئت بررسی ارتقای رده های شغلی تشکیل دهد تا رده شغلی هیچ کس به ناحق تغییر نکند و علاوه بر این از طبقه بندی مشاغل پیمانی دست بردارند. (پیشنهاد 6 ب - 2).

یکی از کارمندان محلی سرویس خارجه که متخصص امنیتی می باشد رسما به قسمت کارگزینی منصوب گشته است. حقوق سالانه وی معادل 14000 دلار است. او به عنوان دستیار افسر کشیک شب از چهارشنبه تا یکشنبه انجام وظیفه می کند. (به هر حال بخش اعظم مشکلات به وسیله کارمندان عادی آمریکایی و کارمندان محلی سرویس خارجی حل و فصل می گردند). این شغل غیر ضروری است و باید حذف گردد. (پیشنهاد 6 ب - 3). در صورت عملی بودن، این کارمند باید به جای دیگری منتقل گردد.

یکی از پرسنل کارشناسان محلی کارگزینی سرویس خارجی از کارمندان محلی که مایلند از پوشش بهداشتی بیشتری برای والدین و یا فرزندان 18 سال به بالای خویش برخوردار شوند پول جمع آوری می کند و این پول را به بیمارستان بیمه کننده آنان می پردازد. از آنجا که وی یک کارمند دولتی آمریکایی است، کارمند ارشد بودجه و امور مالی باید بر جمع آوری و هزینه کردن این وجوه کنترل رسمی را اعمال نماید. (پیشنهاد 6 ب - 4)

ص: 843

برای دفتر کارگزینی در زمینه پذیرش ارباب رجوع، مشاوره با کارمندان محلی و مصاحبه با متقاضیان فضای کار کافی ایجاد نشده است. قسمت کارگزینی و کتابخانه بازرگانی در طبقه دوم یک ساختمان کوچک نزدیک درب ورودی اصلی محوطه سفارت قرار دارند. باید فضای کافی برای قسمت کارگزینی ایجاد نمود و این کار تنها با انتقال کتابخانه بازرگانی به یک محل موقت در محوطه سفارت یا بالعکس امکان پذیر است. (پیشنهاد 6 ب - 5) بازرسین در طول این بازدید با یک گروه از نمایندگان کارمندان محلی سرویس خارجی ملاقات و پیرامون مسائل و مشکلات جاری آنان به تبادل نظر پرداختند. بعضی از این مشکلات در زیر فهرست شده است.

- - دستمزدهای نشان داده شده در لیست حقوق کارمندان محلی به دو بخش حقوق و مزایا تقسیم شده است. کسورات مربوط به بازنشستگی از خدمات دولتی تنها از حقوق اصلی کسر می شود که به نفع کارمندان محلی سرویس خارجی نیست. آنها تقاضا دارند که این دو بخش ترکیب شده و عنوان حقوق اصلی به آن داده شود.

- - تعدادی از کارمندان محلی سرویس خارجی در ایران برای صندوق مشترک اصلی کار می کردند که یک نهاد آمریکایی ایرانی بود. این صندوق بیش از پنج سال دوام نداشت. اکثر کسانی که تحت تأثیر این روادید قرار گرفته اند کارمندان آمریکایی بودند، که برای کار به این صندوق منتقل شده بودند ولی پس از آن برای مدت کار در آنجا از مزایای بازنشستگی محروم شده اند. آنها معتقدند که حتی در آن زمان نیز کارمند دولت آمریکا بوده اند.

- - بهداشت و درمان برای کارمندان محلی سرویس خارجی در تهران تنها توسط بیمارستان عمومی تهران و از طریق یک برنامه تهیه شده توسط سفارت تأمین می گردد. اگر یک طرح بیمه درمانی جامع ابداع شود مثمرثمرتر خواهد بود.

- - بهداشت و درمان برای وابستگان یک کارمند محلی سرویس خارجی در سن 18 سالگی قطع می گردد، مگر آن که حق بیمه اضافی پرداخت گردد. بعضی دیگر از کارفرمایان تا سن 25 سالگی افراد را شامل این خدمات می دانند مشروط بر آن که آنان در حال تحصیل باشند.

- - وامهای بانکی و غیره در ایران به سختی قابل دریافت است. کارفرمایان معمولاً این شکاف موجود را پر می کنند. اطلاعات مربوط به راههای ممکن برای ایجاد یک اتحادیه اعتباری می تواند در این زمینه مفید واقع گردد.

- - ساعت شروع کار یعنی 30/7 دقیقه در روزهای زمستانی خیلی زود است. بهتر است در آن قسمت از سال ساعت کار تغییر کند. این مسائل با مشاور اداری و دو کارمند ارشد پرسنلی قبل از عزیمت بازرسین مورد تبادل نظر قرار گرفت. آنها نیز معتقدند که این پیشنهادات شایستگی و ارزش ملاحظه را دارد. (پیشنهاد 6 ب - 6) پیشنهادات 6 ب - 01 سفارت آمریکا در تهران باید در آینده به کسانی که برای اولین بار به عنوان کارمند پرسنلی به آن واحد منصوب می شوند فرصت دهد تا به صورت متناوب برنامه های پرسنلی آمریکایی و محلی را

ص: 844

تجربه کنند.

6 ب - 02 سفارت آمریکا در تهران باید یک هیئت بررسی ارتقای درجات شغلی را تشکیل دهد تا مبادا فردی به ناحق ارتقای درجه پیدا کند و علاوه بر این نباید به طبقه بندی مشاغل پیمانی بپردازد.

6 ب - 03 سفارت آمریکا در تهران باید رده شغلی متخصص امنیتی محلی سرویس خارجی به شماره 2/510 را حذف کند.

6 ب - 04 سفارت آمریکا در تهران باید بر وجوهات جمع آوری شده از قسمت کارگزینی بخش کارمندان محلی جهت پوشش بیمه درمانی والدین و فرزندان بالای 18 سال آنها نظارت رسمی داشته باشد.

6 ب - 05 سفارت آمریکا در تهران باید فضای کافی برای قسمت کارگزینی خویش ایجاد کند.

6 ب - 06 سفارت آمریکا در تهران باید مسائل مورد علاقه کارمندان محلی سرویس خارجی را که در یادداشت 6 ب مورخ ژوئیه 1978 فهرست شده. حل کرده و خلاصه ای از اقدامات انجام شده را در اختیار کارمندان محلی سرویس خارجی در سفارت و واحدهای تابعه آن قرار دهد.

لاورنس ا . فولرچارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

عملیات بودجه و مالی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)گزارش بازرسی - شماره 6 ج واحد: تهران - ژوئیه 1978 عملیات بودجه و مالی حقایق دو آمریکایی و 19 کارمند محلی سرویس خارجی در دفتر بودجه و مالی که در دفتر اجاره ای سفارت واقع شده کار می کنند. دو کارمند آمریکایی دارای عناوین شغلی مقام بودجه و مدیریت و مقام بودجه و مالی هستند.

ارزیابی و نتیجه گیری برداشت کلی بازرسین این است که دفتر بودجه و مالی عملکرد بسیار خوبی دارد، ولی در صورت مرتب تر شدن مراحل کاری با تعداد کمتری کارمند خواهد توانست کار بهتری انجام دهد. در ماه مارس 1978 تنها 339 صورتحساب از این بخش گذشته بود. بخش اعظم کارمندان محلی سرویس خارجی از نظر فیزیکی و از نظر وظایف دارای اتاقهای جداگانه هستند و بسیاری از آنها آموزشهای مختلف را ندیده اند. در نتیجه مسئولان بخش بودجه و مدیریت و بودجه و مالی قادر نیستند میزان تولید کار کارمندان محلی سرویس خارجی خود را مقایسه کرده و یا برای بهبود وضع عملیات خویش از آنها اطلاعات لازم را دریافت دارند. برای حل این مسئله، بازرسین توصیه می کنند که واحد کنترل وجوهات و واحد کنترل صورت بها به صورت یک واحد مالی در یکدیگر ادغام شده و کار بین آنها تقسیم گردد. یعنی همان متخصص مالی هم به کار حسابداری خواهد پرداخت و هم به عنوان بررسی کننده، صورت

ص: 845

حسابهای بخش خود عمل خواهد کرد. متخصصین مالی باید هر شش ماه یک بار به کار در بخش دیگر بپردازند تا به نحوه، انجام حل وظایف واحد آشنا شوند. (پیشنهاد 6 ج - 1) واحد مالی باید تحت نظارت مستقیم مقام آمریکایی بودجه و مالی قرار گیرد. در این صورت، رده شغلی 1/530 کارمند محلی سرویس خارجه در دفتر بودجه و مالی نیز می تواند حذف بشود.

(توصیه 6 ج - 2) به منظور اعمال کنترل داخلی، مسئولیت توزیع چکهای وارده از RFC پاریس باید از دوش واحد رابط RFC برداشته و به مسئول امور پستی محول گردد. این فرد نیز باید مستقیما گزارش کار خود را به مقام بودجه و مدیریت تسلیم نماید. مسئولیت ارسال اسناد به RFC پاریس نیز باید بر عهده واحد رابط RFC باشد که تعداد کارمندان آن نیز می تواند به یک نفر تقلیل یابد. این فرد نیز باید گزارش کار خود را به مقام بودجه و مالی که مقام تصویب کننده است، تسلیم نماید. هدف این است که یک نفر علاوه بر تسلیم صورتحساب، دریافت کننده چک مربوط به آن نیز نباشد. (پیشنهاد 6 ج - 3) روشهایی باید ابداع گردد تا آمار و ارقام مناسب حسابداری در کلیه اسناد هزینه و تعهدات ارسالی به دفتر بودجه و مالی نشان داده شوند. صورتحسابها باید در دفاتر صادر کننده ماشین شود، نه در دفتر بودجه و مالی، و قبل از ارسال آنها به دفتر بودجه و مالی حتما باید تصویب شده باشند. این تغییر باید تمام صورتحسابها - از جمله آنهایی که از محل صندوق وجوه جزئی پرداخت می شوند و دفتر ذیربط مایل به تصویب آنهاست - را در بر گیرد. (پیشنهاد 6 ج - 3) در حال حاضر روش باز پرداخت نقدی صورتحسابها در دفتر بودجه و مالی به طرز غیرضروری پیچیده است و باعث پیدایش تأخیر در ارسال آن به RFCپاریس می گردد و احتمال رفع نقایص به موقع را ضعیف می سازد. بعضی از صورتحسابهای فرعی که هنوز تا تاریخ 3 ژوئیه 1978 در مورد آنها اقدامی به عمل نیامده است مربوط به ماههای آوریل و مه 1978 می باشند. در روشها باید تجدید نظری صورت گیرد تا اطلاعات حسابداری (کدگذاری حسابها) در هر صورتحساب فرعی قابل پرداخت از صندوق در زمان پرداخت منعکس گردیده و هر صندوقدار بتواند آمار و ارقام حسابداری مربوط به بازپرداخت صورتحسابهای خویش را به صورت خلاصه جمع بزند. از آنجا که بسیاری از اسناد هزینه به زبان فارسی است، سندرس باید دائما صحت ترجمه آنها را کنترل کند تا مطمئن شود که این اسناد معتبر بوده و مبالغ منعکس شده در آنها صحت دارد. از آنجا که بررسی کنندگان صورتحسابهای جزئی قابل پرداخت از صندوق آنها را به موقع بررسی نکرده اند، فرد دیگری باید مأمور انجام این امر گردد. (پیشنهاد 6 ج - 4) به منظور کاهش نیاز به مبالغ هنگفت مالی هر صندوقدار فرعی باید تمام صورتحسابهای موجود در اختیار خویش را هر روز به صندوقدار طبقه ب تحویل دهد و این کار را به صورت فعلی آن یعنی هفتگی یا ماهانه انجام ندهد. هر صندوقدار باید فهرستی از صورتحسابهای فرعی باز پرداخت شده را یک یا دوبار در هفته تهیه کرده و به مقام مسئول تحویل دهد و این کار را مانند گذشته به صورت دو هفته یا ماهی یک بار انجام ندهد. مقام تأیید کننده باید اطمینان حاصل کند که تمام صورتحسابهای بازپرداختی در پایان هر روز کار و پس از دریافت توسط دفتر بودجه و مالی مراحل خاص خود را طی کرده باشند. همان طور که قبلاً گفته شد، از تاریخ بعضی از صورتحسابهای فرعی موجود دو ماه گذشته بود و این امر مربوط به زمان عزیمت ما می باشد. (پیشنهاد 6 ج - 3)

ص: 846

بعضی از پرونده های موجود در دفتر بودجه و مالی مربوط به سال 1974 و سالهای قبل از آن است.

بسیاری از آنها نیز نسخه دوم پرونده های حسابداری رسمی سفارت است که توسط RFCپاریس نگهداری می شوند. به منظور ایجاد روحیه تولید در متخصصین مالی بجای روحیه پیروی از بایگانی، پرونده های موجود در اختیار آنها باید به صورت (1) پرونده اسناد تعهدات انجام نشده، (2) پرونده اسناد تعهداتی که در ماه جاری پرداخت شده اند، (3) پرونده قراردادها و وامهای فعال، (4) پرونده ای مرکب از قراردادها و وامهایی که در ماه جاری مختومه اعلام شده اند، و (5) فرمهای 60 ، 62، 80، 90، و 136 مربوط به RFC برای ماه جاری. در پایان هر ماه، صورتهای مربوط به حسابهای پرداختی، مختومه و اسناد تکمیل شده با قرار گرفتن در جعبه های مقوایی به اتاق بایگانی انتقال اتاق بایگانی انتقال به منظور ایجاد سرعت بیشتر در تولید مالی، متخصصین مربوطه بایددر زمینه بودجه، آمار و یا ارسال گزارشات ویژه مسئولیتی نداشته باشند. یک واحد بودجه و گزارشات باید با انتقال یک یا دو نفر از واحد کنترل منابع مالی تشکیل شده تا عهده دار انجام تجزیه و تحلیلهای لازم و گزارشهای مورد نیاز باشد. رئیس این واحد نیز باید گزارش کار خود را به مقام بودجه و مدیریت بدهد تا مقام آمریکایی بودجه و مالی نیز بتواند توجه خود را به واحد مالی پیشنهادی متمرکز ساخته و صدور صورتحسابها را تسریع نماید. (پیشنهاد 6 ج - 4) در صورت انجام این تغییرات، تعدادی از مشاغل کارمندان محلی سرویس خارجه در دفتر بودجه و مالی نیز می تواند حذف گردد، اما سازماندهی مجدد برای کارمندان محلی قدیمی سرویس خارجه اثرات روحی جبران ناپذیری پدید خواهد آورد. به همین دلیل ما پیشنهاد می کنیم که چهار سمت خالی موجود در دفتر بودجه و مالی در صورت بازنشسته شدن یکی از کارمندان محلی سرویس خارجی، اشغال نشود تا سازمان جدید عملاً فعال بشود و شمار واقعی کارمندان ضروری مشخص گردد. (پیشنهاد 6 ج - 4) علاوه بر این، مقدار پول نقد لازم برای عملیات آمریکا در ایران نیز می تواند کاهش یابد. صندوقدار ب سفارت به تنهایی 250000 دلار در اختیار دارد. به محض تکمیل روند سازماندهی مجدد حداکثر موجودی نقدی در صندوق وی باید به 100000 دلار کاهش پیدا کند. در صورت نیاز به مبالغ اضافی در هر زمان، RFC پاریس باید آن مبلغ را به صورت تلگرافی در اختیار صندوقدار مسئول قرار دهد.

(پیشنهاد 6 - 3) در حال حاضر دفتر صندوقدار ب سفارت در طبقه دوم دفتر اجاره ای سفارت واقع شده که جدای از دیگر دفاتر بودجه و مالی است که در طبقات چهارم و پنجم همان ساختمان قرار گرفته اند. کسانی که به بخش کنسولی وارد می شوند معمولاً از این صندوقدار سؤالاتی کرده و گاهی نیز خواستار تبدیل ارز می شوند. بخش کنسولی دارای یک انبار در طبقه پنجم است که می تواند به صورت دفتر صندوقدار مورد استفاده قرار گیرد. بازرسین توصیه می کنند که جای این دو اطاق با یکدیگر عوض شود. علاوه بر این آنها توصیه می کنند که صندوقدار کنسولی دارای عنوان صندوقدار فرعی شود و مقداری پول خرد نیز در اختیار وی قرار داده شود. (پیشنهاد 6 ج - 4) در حال حاضر سه نفر در دفتر صندوقدار سفارت مشغول کار می باشند که عبارتند از صندوقدار ب ، یک صندوقدار فرعی، یک صندوقدار پیمانی برای تابستان که بنظر ما تنها وجود یک صندوقدار کافی است. از آنجا که صندوقدار فرعی کار دریافت و پرداخت صورتحسابها را انجام می دهد، بازرسین پیشنهاد می کنند که او از عنوان صندوقدار ب برخوردار شود. از صندوقدار ب قبلی می توان به عنوان

ص: 847

بررسی کننده صورتحسابهای پرداختی استفاده کرد تا زمانی که بازنشسته شود. نه صندوقدار پیمانی برای تابستان و نه افراد دیگر، هیچ یک نباید به دفتر صندوقدار و یا نقدینه موجود دسترسی داشته باشند.

(پیشنهاد 6 ج - 4) برای کاهش میزان کار صندوقداران سفارت و تسریع در روند کار مربوط به اسناد چند راه وجود دارد.

به طور مثال، می توان از تبدیل ارز نقدی جلوگیری به عمل آورد، بخصوص به خاطر آن که انجمن کارمندان آمریکایی چنین خدماتی را ارائه می نماید. این کار از طریق محدودسازی زمان دریافت ارز تبدیلی امکان پذیر است. صندوقدار فرعی کنسولی می تواند به جای صندوقدار ب پیامهای طرفین ذیعلاقه را جمع آوری کند. پنجره مخصوص دفتر صندوقدار می تواند به طور کامل یک یا دو روز در هفته بسته باشد تا صندوقدار به صورتحسابها و دیگر اسناد خود جهت انتقال به صندوقدار مالی منطقه ای RFC پاریس بدون اتلاف وقت بپردازد (پیشنهاد 6 ج - 4) امنیت وجوهات نقدی در دفتر صندوقدار سفارت نیز باید تقویت شود. در حال حاضر، صندوقدار فرعی مبالغ هنگفتی پول نقد را در کشوهای چوبی زیر پنجره خود در تمام طول روز نگاهداری می کند و این مبالغ شبها در صندوقی که در داخل یک محل شبیه به گاوصندوق تعبیه شده نگاهداری می شود.

صندوقدار کنسولی صندوق قفل شده را به هنگام شب در داخل این کمد شبیه به گاوصندوق قرار می دهد.

رمز قفل این کمد نیز در اختیار صندوقدار ب و صندوقدار فرعی می باشد. صندوقدار پیمانی مخصوص تابستان نیز گاهی وظایف صندوقدار فرعی را انجام می دهد. صورتحسابهای فرعی که بخشی از وجوه موجود نزد صندوقدار ب را تشکیل می دهد، در حین بازرسی در اختیار بسیاری از کارمندان بودجه و مالی قرار داشت و بازرسین شاهد تأیید یک صورتحساب در تاریخ 3ژوئیه 1978 بودند. این تأییدیه در سیستم کمرشکن صندوقدار منطقه ای RFCحدود 10 ساعت وقت را تلف نمود. همان گونه که در گذشته نیز گزارش شده، نه مقام تأیید کننده و نه بازرسین مطمئن نیستند که آیا اقلام بیشمار در حال نقل و انتقال در زمانی که صورتحساب تلفیقی تهیه می شود از صحت و درستی برخوردار می باشند یا خیر. (پیشنهاد 6 ج - 3)

پیشنهادات

6 ج - 1. سفارت آمریکا در تهران باید دفتر بودجه و مالی خود را مجددا سازماندهی نماید و روشهای مالی خود را طبق آنچه گفته شده به جریان اندازد و مرتب نماید.

6 ج - 2. سفارت آمریکا در تهران باید محل شغلی کارمند محلی سرویس خارجه 1/530 و مقام بودجه و مالی در سفارت را حذف کند.

6 ج - 3. سفارت آمریکا در تهران باید کنترل داخلی خود را بر موجودی نقدی اعمال کرده و میزان موجودی نقدی را به 100000 دلار کاهش دهد.

6 ج - 4. سفارت آمریکا در تهران نباید چهار کارمند محلی سرویس خارجه در دفتر بودجه مالی را که تا زمان سازماندهی مجدد بازنشسته خواهند شد تعویض نماید تا مشخص شود که به چه تعداد کارمند در این بخش نیازمند است.

لاورنس ا. فولرچارلز تی . کراس

ارتباطات و بایگانی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 848

بازرس بازرس ارشد وزارت امور خارجه محرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران) یادداشت بازرسی شماره 6 د واحد: تهران ژوئیه 19 ارتباطات و بایگانی حقایق بخش ارتباطات و بایگانی دارای 9 کارمند آمریکایی و بیست کارمند محلی است. دو تن از کارمندان آمریکایی تکنیسینهای منطقه ای می باشند. میزان تلگرام، نامه ها و مراسلات طی سال گذشته افرایش یافته و به خاطر فزونی گرفتن تعداد سازمانهای مورد حمایت از میزان مراسلات در آینده نزدیک کاسته نخواهد شد.

ارزیابی و نتیجه گیری عملیات ارتباطات و بایگانی از زمان انجام بازرسی قبلی تا حدودی بهبود یافته است. یکی از مهمترین پیشرفتها عبارتست از نصب موفقعیت آمیز یک سیستم جدید تلفنی بجای سیستم تلفنی قدیمی و از کار افتاده سفارت تهران. مقدمات ایجاد ارتباط مستیم تلفنی با هیئت مستشاری نظامی آمریکایی نیز فراهم شده که با در نظر گرفتن میزان و حجم فعالیتهای وزارت دفاع در ایران (به گزارش بازرسی 9 الف توجه شود) از ضروریات است.

در اکثر موارد، خط تلگرافی به سرعت به وسیله این بخش اداره شده، گرچه واحد ارتباطات طی ماههای گذشته از تعداد لازم کارمندان مربوطه برخوردار نبوده است. کار اضافی محدود و نیز استخدام کارمندان PITبرای تولید مجدد و توزیع در زمینه از بین رفتن وقفه های جدی، مؤثر واقع شده است. ولی در مواردی، بعضی از تلگرامهائی که می بایست در اواخر روز ارسال می شد با تأخیری معادل دو روز انجام شده است. تصور بر این است که نصب سیستم کامل TERPمی تواند حلال بقیه مشکلات موجود در زمینه ارسال و دریافت تلگرامها باشد گرچه سیستم TERP برای سفارت آمریکا در تهران برنامه ریز شده، ولی برای نصب آن تاریخ قطعی معین نشده است.

به عنوان یک اقدام میان مدت، که از نظر پرسنل این بخش می تواند پاسخگوی تلگرامهای ارسالی باشد، پرسنل بخش ارتباطات و بایگانی پیشنهاد می کنند که دستگاه حروفخوان چشمی سریعا نصب و راه اندازی شود. این دستگاه بخشی از سیستم TERPاست و پس از نصب دستگاه TERP نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در همین حال وقفه های موجود در این زمینه مرتفع گردیده و آموزشهای لازم در رابطه با دستگاه حروفخوان چشمی نیز انجام خواهد شد (پیشنهاد 6 د - 1) مدیریت بایگانی نیز به صورت مسئله ای خودنمایی کرده است. پرونده های این واحد طی یک سیستم تمرکز یافته نگاهداری می شود. پرونده های مربوط به دو سال که می بایست از رده خارج می شد اکنون در اینجا جمع آوری شده است. تلاشهای پرسنل این بخش برای حل این مسئله با موفقیت چندانی همراه نبود تا این که معاونت نمایندگی جدید بر اهمیت مدیریت بایگانی تأکید نمود. از آن زمان به بعد همکاری دفاتر و بخشهای مختلف افزایش یافته و همه تأکید دارند که این مسئله باید حل شود.

ص: 849

بازرسین یک نکته دیگر را که باید سفارت آمریکا در تهران به آن پاسخ گوید تا مانع از بروز مشکلات دیگر در آینده شود. یادآور شدند. اخیرا یک دستگاه تلکس بازرگانی در اتاق پست و مراسلات نصب شده است، قرار است در نهایت این تلکس به بخش عملیات کنسولی متصل شود تا ارسال تلگرامهای خصوصی با سرعت بیشتری انجام پذیرد. در این مدت، تلگرامهای بازرگانی برای انجمن کارمندان فرستاده می شد و حال آن که این انجمن به تلگرامهای اضطراری پاسخ می گفت و محموله های مفقودالاثر و یا توأم با تأخیر را پی گیری می کرد. تاکنون از شرکت تلگراف صورتحسابی نرسیده، ولی در هر زمان انتظار آن می رود. با این حال، روشهای لازم برای ضبط، صدور صورتحساب و جمع آوری هزینه تلگرامها ابداع نشده است. بازرسین معتقدند که روشی مشابه روش مربوط به تلفنهای راه دور باید ابداع شود تا دفتر بودجه و مالی بتواند این هزینه ها را جمع آوری کند و این هزینه ها از بخش ارتباطات و بایگانی عبور بنماید. (پیشنهاد 6 د - 2)

پیشنهادات

6 د - 1. سفارت آمریکا در تهران، همگام با وزارت خارجه (A/OC) باید به بررسی وضعیت سیستم TERPو امکان نصب حروفخوان چشمی به عنوان یک اقدام کوتاه مدت بپردازد.

6 د - 2. سفارت آمریکا در تهران باید روشهای رسمی مربوط به صدور صورتحساب و جمع آوری هزینه ارسال تلگرامهای تجاری را ابداع نموده و از مشخص شدن مسئولیتها و قبول آن توسط پرسنل ذیربط اطمینان حاصل کند.

آلن برنسون چارلز تی . کراس بازرس بازرس ارشد وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 6 ه

عملیات خدمات عمومی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

واحد: تهران - ژوئیه 1978 عملیات خدمات عمومی حقایق دفتر خدمات عمومی بزرگترین عنصر دولتی در این واحد بوده و دارای چهار کارمند آمریکایی و 69 کارمند محلی مجاز می باشد. علاوه بر این به استثنای محافظین، 65 کارمند پیمانی نیز در این بخش مشغول کار می باشند. این دفتر در برگیرنده عملیات ساختمانی و تعمیر و نگهداری، تدارکات، انبارداری، گمرکات و حمل و نقل و دفتر مخصوص اجاره منازل مسکونی می باشد. این دفتر در زمینه های فوق از وزارت خارجه، آژانس ارتباطات بین المللی. وزارت بازرگانی، کشاورزی اداره مالیات بردرآمد و اداره مبارزه با مواد مخدر پشتیبانی به عمل می آورد.

ارزیابی و نتیجه گیری

- انعقاد قرارداد پیرامون خدمات

ص: 850

به طور کلی و با در نظر گرفتن میزان سنگین کار موجود در رابطه با ارائه پشتیبانی از هیئت نمایندگی یی با این وسعت، دفتر مزبور عملکرد خوبی داشته است. پس از آخرین بازرسی، بر بهبود روحیه پرسنل تأکید شد و عملیات این دفتر با موفقیت بسیار در این مسیر قرار داده شد. اما این دفتر نیز خالی از مشکلات نیست، ولی اکثر آنها شناسایی شده و می تواند در محل تصحیح گردد، ولی یکی از مسائل، یعنی انعقاد قرارداد برای خدمات، بدون خلاصی از مقررات نمی تواند حل و فصل گردد.

وضع سفارت آمریکا در تهران مشابه وضع سفارتخانه های دیگری است که در کشورهایی نه چندان پیشرفته از جهان مستقر می باشند. این واحد نیز باید خدمات بسیاری از باغبانی گرفته تا تعمیر و رنگ آمیزی میز و صندلی و مبلمان را به کار گیرد. علاوه بر این محدودیت فضای کار پرسنلی، استخدام مستقیم کارمندان لازم برای اجرای این گونه خدمات را غیر ممکن می سازد. اما اقتصاد محلی به چنان سطحی نرسیده که بتوان خدمات مورد نظر را از طریق قراردادهای خدماتی واقعی با شرکتها فراهم آورد.

در نتیجه سفارت آمریکا در تهران از قراردادهای شخصی برای بهره مندی از این گونه خدمات به استثنای خدمات مستخدمی و باغبانی استفاده می کند که البته دو مورد آخر را می توان از طریق انعقاد قراردادهای واقعی با شرکتها تأمین نمود.

در زمان بازرسی، هفت قرارداد خدمات در تهران به ارزش 700000 دلار در سال منعقد شده بود.

همان طور که گفته شد، دو قرارداد یعنی باغبانی و مستخدمی با شرکتها منعقد شده بود. بقیه خدمات ماهیتا و از نظر اجرایی خدمات شخصی می باشند. به طور مثال، قرارداد راننده، نقاش، و غیره می باشد. پرسنل به کار گرفته شده پس از استخدام، آموزش یافته و سپس تحت نظارت مستقیم پرسنل سفارت کار می کردند.

همین مسئله در مورد گاردهای پیمانی سفارت نیز صادق بوده است.

با در نظر گرفتن این شرایط و این واقعیت که بسیاری از کارمندان پیمانی مستقیما استخدام شده و به مدت بیش از بیست سال در زمینه یک کار خاص فعالیت داشته اند. کارمندان پیمانی خود را مستخدمین دولت آمریکا به حساب می آورند. اقدامات بعضی از پرسنل سفارت نیز این آشفتگی و سوءتفاهمات را تشدید نموده است. به جای برخورد با مقام منعقد سازنده قرارداد یا نماینده اش، شکایات کارمندان پیمانی، اختلافات و درخواست آنها برای افزایش حقوق با سرپرستان آمریکایی و مقام کارگزینی سفارت در میان گذاشته می شود. این مقام، گرچه نماینده فرد منعقد سازنده قرارداد نیست، مگر در مورد قرارداد انجمن کارمندان آمریکایی، ولی شخصا اقداماتی به عمل آورده و حتی قول افزایش حقوق و مزایای بهتر را به آنها داده و گاهی نیز برنامه حقوق را برای کارمندان پیمانی طرح ریزی کرده است. (پیشنهاد 6 ه - 1) این فرد به اصطلاح پیمانکار در زمینه تهیه لیست حقوق خدمات و ایجاد هماهنگی همکاری می کرده است. در طول مدت بازرسی، برنامه هایی تهیه شده بود تا کارمندان ساختمانی و تعمیراتی و گاردهای پیمانی به انجمن کارمندان به نوبه خویش تنها به صورت رسمی می تواند پیمانکار باشد، انتقال یابند.

خدمات حفاظتی در تهران توسط چند شرکت ارائه می گردد. بازرسین توصیه می کنند که تلاش شود تا این قراردادها با رهنمود وزارت خارجه (الف - 2007، مورخ 5 مه 1977) منطبق گردد. یکی از این اقدامات عبارت است از انعقاد قرارداد با شرکتهایی که این گونه خدمات را ارائه می کنند و نیز درخواست این مطلب از انجمن کارمندان که مسئولیت نظارت و مدیریت پرسنل پیمانی را عهده دار شوند. (پیشنهاد 6 ه - 2) علاوه بر قراردادهای خدماتی برای کارمندان محلی، سفارت با انجمن کارمندان نیز قراردادی منعقد

ص: 851

ساخته تا از این طریق نیز به طور موقت برای شهروندان آمریکایی خدماتی انجام شود. در این مورد نیز از قرارداد به عنوان وسیله ای در تسریع امور استفاده می شود. این قرارداد عمدتا برای تسریع استخدام کارمندان PIT مورد استفاده قرار می گیرد تا در این بین تشریفات اداری از قبیل (امنیت، تهیه لیست حقوق، سوابق از نظر کارگزینی و غیره) تکمیل گردد. این کارمندان توسط سفارت تهران مصاحبه، انتخاب، و استخدام می شوند. اکثر آنها هیچ گاه به دفاتر انجمن کارمندان پای نگذاشته اند. به جای آن دفتر کارگزینی یادداشتی برای انجمن فرستاده و به آن اطلاع می دهد که فرد جدیدی در لیست حقوق قرار می گیرد. در یک مورد یک کارمند به مدت سه هفته برای کنسولگری تبریز کار کرده بود، ولی تازه پس از این مدت سه هفته ابلاغیه دفتر کارگزینی به انجمن ارسال شده بود. تا آن زمان، تنها مدیر کنسولگری مسئول پرداخت حقوق این کارمند بود. باید در مورد برنامه ریزی و پیش بینی جایگزین سازی کارمندان تأکید بیشتری اعمال شود تا شرایط و نیازهای اداری تأمین شده و از قرارداد به این منظور استفاده نشود.

(پیشنهاد 6 ه - 3) اسنادی وجود ندارند که نشان دهنده این باشند که قبل از انعقاد قرارداد بررسیهای لازم به عمل آمده است. در نتیجه، نمی توان گفت در موقع انعقاد قراردادهای مربوطه به نظافت و باغبانی قراردادی با مناسبترین قیمت منعقد شده است. در هر دو مورد آگهیهایی منتشر شده و بسیاری از مقاطعه کاران قیمتهای خاص و مورد نظر خود را ارائه داده بودند. ولی در نهایت قرارداد با کسی منعقد گردیده که قبلاً قراردادهای دیگری با سفارت بسته و پیمانکار ساختمانی، تعمیراتی و حراستی سفارت به شمار می آید.

در هر دو مورد، پیمانکاران دیگر قیمتهایی کمتر از وی ارائه کرده بودند، ولی توجیهات برای انعقاد روشن نشده بود و در یک مورد تمام هزینه ها در تعیین پیمانکار برنده مناقصه مورد شمول قرار نگرفته بود.

(پیشنهاد 6 ه - 4)

- کنترل انبار، سیاست مسکن

از سال 1976 تاکنون وسایل و تجهیزات مصرف نکردنی صورت برداری نشده است. البته در زمان انجام این بازرسی این کار در حال انجام بود. گمان نمی رود که این عمل در مدت معقول به پایان برسد و یا صورت با موجودی تطابق پیدا کند چون در پرونده انبار هم وسایل موجود ثبت شده و هم وسایلی که به دفاتر و اقامتگاهها ارسال شده است. در نتیجه، باید تلاشی بیهوده و غیرضروری به خرج داد تا تمام وسایل مصرف نکردنی موجود در دفاتر و اقامتگاهها و نیز انبار مشخص شود و با رقم موجود در پرونده انبار مطابقت پیدا کند.

سفارت آمریکا در تهران باید وضع کنترل خویش بر وسایل موجود را بهبود بخشیده و با تهیه کارتهایی برای اجناس موجود در انبار روند صورت برداری از آنها را سهولت بخشد. پس از آن صورت برداری سالانه از اجناس انبار ممکن خواهد بود و می تواند با موجودی کارتها مطابقت پیدا کند. اجناس مصرف نکردنی که از انبار خارج شده نیز می تواند در پرونده فرد یا دفتر دریافت کننده ثبت شده و با تغبیر افراد در اختیار گیرنده آنها این پرونده ها نیز حتما باید تغییر پیدا کند. (پیشنهاد 6 ه - 5) ج. سیاست مسکن

ص: 852

از سفارت باید به خاطر تلاش بی وقفه خویش در تهیه مسکن مورد نیاز پرسنل سفارت تمجید به عمل آورد. بازرسین معتقدند که اقدامات انجام شده در این زمینه نقش مهمی را در بهبود روحیه کارمندان ایفا کرده است. با این حال سیاست موجود در این رابطه مطابق شرایط روز نیست و هیئت تهیه مسکن نماینده تمام اقشار کارمندی سفارت نبود و جنبه نهفته داشت. درنتیجه، پذیرش یک محل اقامت معمولاً تابع احساسات فردی بود و در حالی که میزان اجاره بها سرسام آور می باشد، در بسیاری از موارد واحدهای بسیار گرانقیمت تا مدتها خالی از سکنه باقی می ماند. علاوه بر این، تهیه اقامتگاه برای افراد تازه وارد همیشه به صورت دقیق و کامل انجام نمی گیرد و ساکنین تازه وارد می بایست شخصا به نظافت محل بپردازند. بازرسین معتقدند که سیاست تهیه مسکن سفارت آمریکا در تهران باید جنبه رسمی پیدا کرده و تدوین شود و یک کمیته مسکن مرکب از نمایندگان سفارت تشکیل شود تا در این زمینه مشارکت متعادل و یکنواخت همگان تضمین گردد. (پیشنهاد 6 ه - 6). علاوه بر این، اقامتگاه مورد نظر باید قبل از ورود کارمندان جدید، از نظر نظافت دقیقا مورد بررسی قرار گیرد. (پیشنهاد 6 ه - 7)

عملیات پارک موتوری، پیشنهادات

عملیات پارک موتوری را با بررسی بهتر نحوه استفاده از وسایط نقلیه و مصرف میزان بنزین می توان بهبود بخشید. میانگین بنزین مصرفی روزانه معادل 400 گالن در روز است و برای سال 1978 هزینه ای معادل 50000 دلار را برای سفارت در برداشت. بعضی از وسایط نقلیه حتی با در نظر گرفتن ترافیک وحشتناک تهران، حدود یک گالن برای هر مایل بنزین مصرف می کردند که صرف غیرضروری هزینه ها می باشد. در مواقع دیگر هزینه مصرف همان اتومبیل بهتر بود. مطالعه در این زمینه علل مصرف بیش از حد را روشن می سازد. شمار اتومبیلهای موجود در اختیار سفارت نیز چندان زیاد نبود. از بعضی از وسایط نقلیه شدیدا استفاده می شد، ولی از بعضی دیگر خیر. اگر در زمینه استفاده از آنها نیز بررسیهایی انجام شود برنامه استفاده بهتری تهیه می گردد که می تواند منجر به استفاده بهتر از عمر مفید کل اتومبیلها گردد. این گونه مطالعات می تواند نیاز به تعمیرات را نیز سریعتر مشخص نماید. (پیشنهاد 6 ه - 8)

پیشنهادات

6 ه - 1. سفارت آمریکا در تهران باید ترتیبی دهد تا تنها پرسنل مجاز قادر به مذاکره با پیمانکاران باشند و کارمندان پیمانی نیز مستقیما در برابر آنها مسئول باشند.

6 ه - 2. سفارت آمریکا در تهران باید در زمینه انعقاد قراردادها مفاد رهنمود وزارتخارجه (الف - 2007، مورخ 5 مه 1977) را رعایت نموده و یا شرکتهایی قرارداد منعقد نماید که ارائه کننده خدمات مورد نظر باشند و ضمنا ترتیبی دهد تا انجمن کارمندان بر کار کارمندان پیمانی نظارت و مدیریت داشته باشند.

6 ه - 3. سفارت باید روشی را ابداع کند تا با استفاده از آن در کاربرد کارمندان جدید PITتأخیر چندانی به وجود نیاید و از انجمن کارمندان به عنوان وسیله وارد کردن و یا بکارگیر کارمندان PITاستفاده نکنند.

6 ه - 4. سفارت آمریکا در تهران باید روشی را برای به مناقصه گذاشتن قراردادها پدید آورد تا در آنها

ص: 853

تصمیمات متخذه توسط کارمند امور قراردادها از صحت و حمایت کافی برخوردار باشد.

6 ه - 5. سفارت آمریکا در تهران باید کارت بایگانی اجناس مصرف نکردنی را تهیه کرده که نشان دهنده مقادیر اجناس موجود در انبار باشد. صورت برداری سالانه از اجناس باید انجام شود و صورت موجودی عینی با ارقام مندرج در کارتها موجودی انبار مطابقت داشته باشد. در صورت تغییر اشخاص استفاده کننده باید از اجناس موجود در دفاتر و اقامتگاهها نیز صورت برداری شود.

6 ه - 6. سفارت آمریکا در تهران باید یک سیاست مسکن هماهنگ را تهیه و تدوین کند و یک دفتر مسکن متشکل از نمایندگان کارمندان سفارت ایجاد کند.

6 ه - 7. سفارت آمریکا در تهران باید اقامتگاههای استیجاری را مورد بازدید مفصل عینی قرار دهد تا قبل از تصرف آنها توسط تازه واردین، از نظافت کامل آنها اطمینان حاصل گردد.

6 ه - 8. سفارت آمریکا در تهران در زمینه بهره برداری و مصرف بنزین وسایط نقلیه مرتبا بررسیهای لازم را به عمل آورد.

آلن برنسون چارلز تی. کراس بازرسبازرس ارشد

پزشکی، حقایق، ارزیابی، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)یادداشت بازرسی - شماره 6 واحد: تهران - ژوئیه 1978 پزشکی حقایق در تهران یک بیمارستان ارتش آمریکا وجود دارد. علاوه بر این سفارت دارای یک واحد پزشکی در خود محوطه سفارت است که در آن یک پرستار و پزشک آمریکایی پیمانی به صورت نیمه وقت انجام وظیفه می کنند. مقام پزشکی مسئول منطقه ای نیز در سفارت آمریکا در کویت مستقر می باشد.

در نتیجه تلاشهای گروهی از والدین علاقه مند، سازمانی به نام مرکز بهبود اجتماعی تشکیل شده است تا از نظر روانشناسی مشاوره لازم را در اختیار آمریکاییان مقیم تهران قرار دهد. این مرکز دارای یک روانپزشک آمریکایی، چهار دستیار حرفه ای محلی، یک دستیار اداری و یک منشی است. انجمن کارمندان آمریکایی به عنوان بانکدار و پرداخت کننده مخارج این مرکز عمل می کند. به عبارت دیگر مرکز بهبود اجتماعی به عنوان یک نهاد مستقل عمل می کند.

ارزیابی و نتیجه گیری وضع بهداشت و درمان در تهران عموما خوب است؛ ولی در صورت لزوم و توصیه پزشکان از نظر درمانی نقل و انتقالات لازم انجام می گیرد.

مدیر بیمارستان ارتش آمریکا با ایجاد واحد بهداشتی و درمانی در خود سفارت مخالف بوده و با پرسنل این واحد همیشه همکاری لازم را مبذول نداشته است. به منظور جلوگیری از بروز شکایات دولت ایران که منابع مالی لازم در اختیار بیمارستان ارتش قرار می دهد، این بیمارستان عرضه دارو به واحد

ص: 854

بهداشتی و درمانی سفارت را متوقف ساخته وحتی با وجود تأمین مالی تنخواه گردان نیز دست از این کار بر نمی دارد. واحد بهداشتی و درمانی سفارت نیز داروهای مورد نیاز خود را از ارتش آمریکا در آلمان دریافت می نماید.

بسیاری از کارمندان آمریکایی سفارت از نحوه ارائه خدمات و عدم توجه کافی در بیمارستان ابراز نارضایتی کرده اند. گرچه به احتمالی شکایات مشابهی می تواند علیه هر بیمارستانی اقامه شود، ولی باید با اتخاذ روشی به بررسی و تحقیق در مورد این شکایات پرداخته شود و آنها را تصحیح نمود. یکی از مواردی که شکایات مکرری را بدنبال داشته ورودی 20 دلاری است که گاهی برای مراجعه مکرر در مورد یک ناخوشی دریافت و گاهی نیز دریافت نمی شود. (پیشنهاد 6 و - 1) سفیر قبلی در مورد طرح استقرار یک مقام پزشکی منطقه ای در تهران اعتراض نمود چون امیدوار بود که بنا به مصالح امنیتی حضور رسمی آمریکا در ایران را کاهش دهد. با وجود اینکه مرکز بهبود اجتماعی تحت حمایت انجمن کارمندان آمریکایی عمل می کند، ولی تمام آمریکاییهای مقیم ایران را برای درمان می پذیرد و هزینه مالی آن نیز توسط شرکتهای تجاری آمریکایی تأمین می گردد. مدیر این مرکز از طریق قرارداد منعقده با انجمن کارمندان آمریکایی استخدام شده در حالی که خود مرکز دیگر کارمندان مورد نیاز خویش را استخدام نموده است. از آنجا که انجمن کارمندان مجاز به ارائه خدمات به آمریکاییان غیر رسمی نیست، مسئولیت نظارت بر امور مالی این مرکز باید از دوش انجمن کارمندان برداشته شده و به مدرسه آمریکایی تهران و یا کلیسای جامعه محول گردد. وزارت بهداری نیز از طریق مدرسه یا کلیسا به جای انجمن کارمندان آمریکایی منابع لازم را در اختیار مرکز بهبود اجتماعی قرار خواهد داد، مدرسه یا کلیسا به عنوان بانک و پرداخت کننده مخارج مرکز عمل خواهد نمود، ولی خود مرکز نیز به صورت واحدی جداگانه به عملیات خویش ادامه خواهد داد. (پیشنهاد 6 و - 2) وزارت خارجه (M/MED , A/OPR) رهنمودهای عملیاتی مرکز بهبود اجتماعی را در اختیار سفارت قرار نداده است. (پیشنهاد 6 و - 3)

پیشنهادات

6 و - 1. سفارت آمریکا در تهران باید روشی برای بررسی شکایات کارمندان غیرنظامی آمریکایی در رابطه با بیمارستان ارتش آمریکا در تهران را ایجاد نماید و از مقامات نظامی مسئول خواهان تصحیح موارد مربوطه گردد.

6 و - 2. سفارت آمریکا در تهران باید مسئولیت مالی مرکز بهبود اجتماعی را از انجمن کارمندان آمریکایی گرفته و به مدرسه آمریکایی تهران یا کلیسای جامعه واگذار نماید.

6 و - 3. وزارت امور خارجه ( A/OPRوM/MED ) باید رهنمودهای عملیاتی مربوط به مرکز بهبود اجتماعی را تا قبل از آغاز اجرای پیشنهاد 6 و - 2 فوق در اختیار سفارت آمریکا در تهران قرار دهد.

لاورنس ا. فولرچارلز تی . کراس بازرس بازرس ارشد

املاک سفارت، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 855

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 6 ز واحد : تهران - ژوئیه 1978 املاک سفارت حقایق محوطه 27 جریبی (جریب آمریکایی معادل 4047 متر مربع است - م) سفارت و نیز ساختمان دفتر آژانس ارتباطات بین المللی در تهران در مالکیت دولت آمریکاست. علاوه بر این، سفارت ساختمانی را به عنوان دفتر ضمیمه سفارت، یک مرکز تجاری و دفاتر جداگانه کشاورزی و حدود 111 اقامتگاه دیگر را به صورت کوتاه مدت و به مبلغ سالانه معادل 1800000 دلار اجاره کرده است. ساختمانهای موجود در محوطه سفارت عبارتند از ساختمان اصلی سفارتخانه، اقامتگاه سفیر، اقامتگاه معاون سفیر و پانزده ساختمان دیگر.

ارزیابی و نتیجه گیری از محوطه سفارت بهره برداری کامل صورت نگرفته است. این محوطه دارای فضای کافی برای ایجاد دفاتر و اقامتگاههای دیگری می باشد که ایجاد آنها شدیدا ضرورت دارد. ارزش زمین موجود در اختیار سفارت از نظر حرفه ای برآورد نشده است، ولی برآوردهای غیررسمی مقامات سفارت حکایت از آن دارد که ارزش آن بین 65 تا 250 میلیون دلار است.

به سفارت و نه اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه راههای گوناگونی برای بهترین نوع بهره برداری از این دارایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار نداده اند. به خاطر ارزش هنگفت آن، این مورد باید بررسی شود تا مشخص گردد که آیا می توان بخشی از آن را در ازای دفاتر کار و آپارتمان تعویض کرد تا این گونه ساختمانها با مشخصات مورد نظر اداره ساختمانهای خارجی یا در خود محوطه دایر شوند و یا در زمینی ارزان قیمت تر در تهران ایجاد شوند. یک فرد متخصص از اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه و یا یک AMAT بایستی به این منظور به تهران اعزام شود. (پیشنهاد 6 ز - 1) مدت اجاره دفتر ضمیمه کنونی سفارت در تاریخ 30 ژوئن 1979 پایان خواهد یافت. این ساختمان مناسب شمار کنونی متقاضیان خدمات کنسولی نیست. در صورت تمدید اجاره این ساختمان هزینه مربوطه احتمالاً از 36000 دلار به 150000 دلار در سال افزایش خواهد یافت. چاره این است که یا ساختمان پیش ساخته ای در خود محوطه سفارت نصب شود و یا ساختمان مناسبتری اجاره شود. طرح تعویض بخشی از املاک اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه آمریکا در تبریز با یک ساختمان آماده به عنوان دفتر کار و یک ساختمان جهت سکونت تفنگداران دریایی که قرار بود در محوطه سفارت بنا شود نیز گویا مؤثر واقع نشده است. سفارت پیشنهاد کرده است که اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه مستقیما هزینه خرید این ساختمانها را تأمین نماید. (تهران 6247 مورخ 29 ژوئن 1978) در صورت عملی نبودن این رویه، سفارت در نظر دارد ساختمان روبه روی در ورودی سفارت را به مبلغ 240000 دلار در سال اجاره نماید. (تهران 06212 مورخ 28 ژوئن 1979) وزارت امور خارجه (اداره

ص: 856

ساختمانهای خارجی و امور خاور نزدیک / خارجی) در مورد مکان استقرار بخش کنسولی پس از تاریخ 30 ژوئن 1979 باید هر چه سریعتر تصمیم گیری نماید. (پیشنهاد 6 ز - 2) محل سکونت تفنگداران، واحد بهداشت و درمان و ساختمان ضمیمه روادید دانشجویی در آپارتمانهای موقتی واقع در محوطه سفارت قرار گرفته است. این ساختمانهای قدیمی را نمی توان با شرایط مورد نیاز کنونی وفق داد بنابر این باید در اسرع وقت تخریب شوند. علاوه بر این، ساختمان چوبی جلوی ساختمان اصلی سفارت نیز که قبلاً محل صدور روادید دانشجویی بود، از ساختمان خوبی برخوردار نیست و باید در فرصتی مناسب تخریب گردد. (پیشنهاد 6ز -3) سیستمهای حرارتی و خنک کننده ساختمان اصلی سفارت و نیز اقامتگاه سفیر از ابتدای امر از کیفیت خوبی برخوردار نبوده و رو به فرسایش است. در فرصتی مناسب اداره ساختمانهای خارجی باید یکی از نمایندگان ذیصلاح خویش را به تهران اعزام دارد تا طرحی را برای تعویض این سیستم پیاده کند.

پیشنهادات

6 ز - 1. وزارت خارجه (الف) باید یکی از متخصصین اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه یا یک AMAT را به تهران اعزام نماید تا طرح دراز مدت املاک سفارت را تهیه نماید.

6 ز - 2. وزارت خارجه (اداره ساختمانهای خارجی و CA و امور خاور نزدیک / خارجی) باید سریعا در مورد محل بخش کنسولی پس از تاریخ 3 ژوئن 1979 تصمیمات لازم را اتخاذ نماید. در صورت عملی بودن، دفتر بودجه و مالی باید مستقیما هزینه احداث ساختمان بخش کنسولی را در محوطه سفارت تأمین کند.

6 ز - 3. وزارت امور خارجه (اداره ساختمانهای خارجی) باید به سفارت آمریکا در تهران اختیار دهد تا برای تخریب آپارتمانهای موقتی قبلی واقع در محوطه سفارت در زمان مناسب اقدام مقتضی را به عمل آورد و ساختمان چوبی موقت نزدیک در ورودی محوطه سفارت را که قبلاً محل صدور روادید دانشجویی بود از میان بردارد.

6 ز - 4. وزارت امور خارجه (اداره ساختمانهای خارجی) باید نماینده واجد شرایط خویش را به تهران اعزام دارد تا طرح تعویض سیستم حرارتی و خنک کننده ساختمان اصلی سفارت و اقامتگاه سفیر را پیاده کند.

لاورنس ا. فولرچارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

امنیت، حقایق و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهمحرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 6 ح واحد : تهران - ژوئیه 1978 امنیت حقایق مقامات ذیل مستقیما در زمینه امنیت سفارت آمریکا در تهران و سازمانهای تابعه آن مسئول

ص: 857

می باشند:

افسران امنیتی آمریکایی تفنگداران دریایی امنیتی گاردهای پلیس ملی ایران گاردهای پیمانی محلی کارمند محلی پذیرش سرویس خارجه افسر امنیتی فنی آمریکایی افسر اداره امور ساختمانی نیروی دریایی محققین محلی سرویس خارجه دستیار آمریکایی مخصوص تشخیص هویت منشی آمریکایی سازمانهای آمریکایی نظامی موجود در تهران نیز هر یک دارای پرسنل امنیتی خاص خود می باشند.

افسران امنیتی، مأمورین محلی تحقیق سرویس خارجه، افسر امنیتی فنی، و افسر اداره امور ساختمانی نیروی دریایی مسئولیت امنیتی واحدهای تابعه سفارت در ایران را نیز بر عهده دارند. علاوه بر این، افسر امنیتی فنی و افسر اداره امور ساختمانی نیروی دریایی خدمات فنی امنیتی لازم را به دیگر واحدهای موجود در کشورهای حوزه خلیج فارس ارائه می نمایند.

ارزیابی و نتیجه گیری طراحی و نظارت امنیتی در سفارت آمریکا خیلی خوب بوده است. بررسی امنیتی در ژوئن 1978 به پایان رسید؛ و برنامه تخلیه اضطراری افراد بنا به شرایط روز تغییر یافته است. گروههایی که ممکن است هراز چند یک بار امنیت حدود 40000 آمریکایی موجود در ایران را که معمولاً بنا به دلایل حرفه ای خویش در اینجا به سر می برند، به مخاطره افکنند عبارتند از تروریستهای چپگرا، محرکین مذهبی ضد بیگانه، فعالین دانشجویی، و یا ائتلاف موقتی از همه گروههای فوق الذکر.

با یک بررسی اجمالی می توان گفت که بخش کنسولی آسیب پذیرترین محل انجام فعالیت رسمی آمریکا در ایران است. این بخش کنسولی در یک ساختمان اجاره ای واقع در حدود دو خیابان دورتر از سفارت واقع شده است. امکان اعمال کنترل فیزیکی بر این محل بسیار ضعیف است و به راحتی قابل تقویت نمی باشد. تعداد کثیری از ایرانیها معمولاً یا در داخل ساختمان و یا در کناره خیابان منتظر پذیرش می باشند. همان گونه که قبلاً نیز گفته شده، تنها راه حل موجود انتقال بخش کنسولی به محلی دیگر است تا امکان برقراری امنیت بیشتری فراهم شود.

به علت کثرت تعداد متقاضیان روادید، یک بخش صدور روادید ثانوی برای فصل تابستان بر طبق روال سالهای قبل ایجاد شده است. برای این کار از یک آپارتمان موقت واقع در قسمت عقب محوطه سفارت استفاده می شود. این محل باعث می شود که هزاران دانشجوی ایرانی روزانه متوجه شوند که از طریق آپارتمانهای موقت قبلی که اکنون محل سکونت تفنگداران دریایی و واحد بهداشت و درمان و نیز محل صدور روادید دانشجویی است، می توان وارد محوطه سفارت شد. بنابراین بهتر است که مبدأ ورودی

ص: 858

سفارت مجهز به زنگ خطر شود تا در صورت گشوده شدن آنها گاردها به سرعت در جریان امر قرار گیرند. (پیشنهاد 6 ح - 1) اکثر ناظران معتقدند که این ساختمانها نمی توانند براساس توافقهای وزارت خارجه با سپاه تفنگداران دریایی محل کافی به شمار آیند و سفارت چندین سال است که در تلاش برای احداث ساختمانی جدید جهت اسکان تفنگداران دریایی بوده است. در حال حاضر باید اقداماتی در جهت اجاره یک ساختمان مناسب برای تفنگداران به عمل آید تا ساختمان مورد نظر برای آنها احداث گردد. (پیشنهاد 6 ح - 2) با وجود این که بخش اعظم محوطه 27 جریبی (جریب آمریکایی معادل 4047 متر مربع) سفارت با دیوارهایی محصور شده، ولی مهمترین وسیله حراست از آن گاردهایی هستند که حفظ امنیت آنجا را بر عهده دارند. گروههای غیرمجاز مردمی به علت وجود گاردها نخواهند توانست به ساختمان اصلی سفارت حمله ور شوند، ولی به علت سنگینی میزان آمد و شد و نیز وجود چندین مبدأ ورودی کارمندان پیشین در انجام این عمل با موانع چندانی روبه رو نخواهند بود.

کسانی که می خواهند وارد ساختمان اصلی سفارت شوند طبق معمول ابتدا وارد اتاق نگهبانی می شوند. در آنجا یک گارد امنیتی تفنگدار و یک کارمند محلی پذیرش سرویس خارجه در یک کیوسک حفاظت شده قرار دارند. پس از آن تا در اصلی ساختمان سفارت پیش رفته و در آنجا منتظر رسیدن راهنمایشان می شوند. در راهروی ساختمان سفارت نیز یک تفنگدار امنیتی دیگر در یک کیوسک حفاظت شده مستقر می باشد. او از طریق قفلهای الکترونیک تمام شش مبدأ ورودی منتهی به سفارت را تحت کنترل دارد.

یکی از نقاط ضعف راهروی بسته این است که کارمندان نمی توانند آزادانه وارد دفاتر دیگر کاری شوند و این خود ایجاد کننده مزاحمت قابل ملاحظه ای است. دستشویی مردانه در یک طرف راهرو و دستشویی زنانه در طرف دیگر است. نقطه ضعف دیگر این است که در صورت بروز حمله، افسر و کشیک مسئول امنیت در دفتر کار خود محبوس می مانند و به علت نبودن در ورودی پشتی نخواهند توانست به کمک تفنگداران بشتابند. (توصیه 6 - 3) در ورودی شرقی ساختمان اصلی سفارت همیشه به خوبی کار نمی کند و قفل آن به خوبی بسته نمی شود. گرچه تفنگدار مستقر در راهرو می تواند از طریق یک تلویزیون مدار بسته این در را زیر نظر داشته باشد، ولی در صورت بسته نبودن، یک فرد مطلع می تواند از آنجا وارد شده و از پشت به این تفنگدار نزدیک شود. اکثرکارمندان سفارت با استفاده از در غربی زیرزمین که برای انتقال اشیاء نیز از آن استفاده می شود، به این ساختمان وارد و یا از آن خارج می شوند. تفنگدار مسئول نمی تواند این در را زیر نظر داشته باشد، ولی می تواند با استفاده از تلویزیون مدار بسته راهرو را تحت کنترل داشته باشد. معمولاً یک گارد پیمانی در کیوسکی در نزدیکی این در مستقر می باشد؛ ولی در چند مورد بازرسی مشخص شد که این مبدأ ورودی باز بوده و نگهبان آن در محل خود مستقر نیست. یک مانع فلزی کوتاه نیز راهنمای کسانی است که می خواهند با استفاده از پله ها به راهرو طبقه همکف وارد شوند. در صورتی که آنها بخواهند با استفاده از همین پله ها به طبقات بالاتر بروند، تفنگدار مربوطه در دیگری را برای آنها می گشاید. ولی بعضیها نیز که قصد داشته باشند می توانند با پریدن از روی این مانع پنهان از دید تفنگداران به طبقه دوم یعنی محلی که پرونده های حساس وجود دارد و سفیر مستقر است راه یابند.

ص: 859

برای کنترل مبادی ورودی به ساختمان اصلی سفارت چند راه عملی وجود دارد. به طور مثال، می توان دری را در محل ورود به زیرزمین، مجهز به زنگ خطر نصب کرد تا تنها در صورت بروز موقعیتهای اضطراری باز شود. کارمندانی که در طبقات فوقانی ساختمان کار می کنند نیز می توانند از در شرقی رفت و آمد کنند. گاردهای محلی را می توان در داخل زیرزمین و در شرق آن هم در ساعات معمولی اداری مستقر نمود. در آن طرف راهرو می توان یک مانع ایجاد کرد و یک کیوسک مخصوص نگهبانی را در کناره پله ها دایر نمود تا وی بتواند عبور افراد به سمت ساختمان سفارت و طبقه بالا را بدون ایجاد وقفه درآمد و شدهای مربوط به طبقه همکف کنترل نماید. کارمند محلی پذیرش سرویس خارجه نیز می تواند از در ورودی اصلی نقل مکان کرده و به سمت دیگر راهرو بیاید و به این ترتیب واحد نگهبانی گارد امنیتی آنجا نیز از بین می رود. حداقل، وزارت خارجه (بخش امنیتی) باید بار دیگر در مورد کنترلهای مبادی ورودی به ساختمان اصلی سفارت تجدید نظر نماید تا مطمئن شود که مطابق حداقل معیارهای لازم می باشند. (پیشنهاد 6 ح - 4) بخشی از سلاحهای ضد تروریستی این واحد در ساختمان اصلی سفارت نگاهداری می شود و بخشی دیگر در دفاتر مأمورین تحقیق محلی سرویس خارجه که تقریبا 50 متر دورتر از مبدأ ورودی زیرزمینی سفارت واقع شده اند. از آنجا که قرار است تفنگداران در صورت بروز موقعیت اضطراری در این ساختمان مستقر شوند، تمام این سلاحها باید به درون ساختمان اصلی منتقل شوند. (پیشنهاد 6 ح - 5) به خاطر امکان حمله به آمریکاییهای غیررسمی، افسر ارشد امنیتی تلاش بسیاری را صرف ایجاد یک سیستم نگهبانی با همکاری فعالانه حدود 200 شرکت آمریکایی کرده است. هدف اصلی از ایجاد این سیستم خنثی سازی شایعات مربوط به امنیت آمریکاییها در ایران و انتقال اطلاعات موثق به آنها در صورت بروز وضعیت اضطراری است.

بر خلاف اعتراضات افسر ارشد امنیتی منشی امنیتی به کرات برای انجام وظایف موقت به نقاط دیگر سفارت مأمور شده است. به خاطر اهمیت شاخه امنیتی برای این واحد و جامعه تجاری آمریکایی در ایران، باید از مأمور شدن وی به نقاط دیگر بدون جلب رضایت افسر امنیتی ارشد بجز در موارد اضطراری جلوگیری به عمل آید. (پیشنهاد 6 ح - 6)

پیشنهادات

6 ح - 1. سفارت آمریکا در تهران باید مبادی ورودی خیابانی به آپارتمانهای موقت پشت محوطه سفارت را از نظر امنیتی تأمین کرده و آنها را مجهز به زنگهای خطر نماید تا در صورت باز شدن این درها، نگهبان سریعا در جریان امر قرار گیرد.

6 ح - 2. سفارت آمریکا در تهران باید یک محل مناسب را جهت اسکان تفنگداران امنیتی اجاره کند تا ساختمان مناسب برای آنها ساخته شود.

6 ح - 3. سفارت آمریکا در تهران باید محل استقرار افسر کشیک امنیتی خویش را طوری تغییر دهد که در صورت بروز موقعیتهای اضطراری وی بتواند به کمک تفنگداران بشتابد.

6 ح - 4. وزارت خارجه (بخش امنیتی) باید نحوه کنترل بر مبادی قابل دسترسی به ساختمان اصلی سفارت در تهران را مورد بررسی قرار دهد تا مطمئن شود که آنها با حداقل معیارهای موجود مطابقت

ص: 860

دارند.

6 ح - 5. سفارت آمریکا در تهران باید تمام سلاحهای ضد تروریستی خویش را در زمانهایی که بلااستفاده هستند در ساختمان اصلی سفارت نگاهداری کند.

6 ح - 6. سفارت آمریکا در تهران نباید منشی امنیتی را بدون جلب رضایت افسر ارشد امنیتی بجز در موارد اضطراری به نقاط دیگر جهت انجام وظایف موقت مأمور کند.

لاورنس ا . فولرچارلز تی . کراس بازرس بازرس ارشد

ارزیابی پرسنلی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)یادداشت بازرسی - شماره 7 واحد: تهران - ژوئیه 1978 ارزیابی پرسنلی حقایق سفارت آمریکا در تهران تمام گزارشات مربوط به ارزیابی پرسنل سال 1978 خویش را به موقع تسلیم نموده است.

ارزیابی و نتیجه گیری به جز چند مورد استثنایی تمام گزارشات ارزیابی پرسنلی تهیه شده در این واحد منصفانه و متعادل است. شواهد موجود حکایت از هیچ گونه تبعیض و انتقاد بی اساس در مورد افراد نمی کند. بخش 4 ج این گزارشات که مربوط به امکان ایجاد بهبود وضعیت پرسنلی است بطرزی خلاق و منطقی تهیه شده و در اکثر موارد می تواند راهنمای کار مقام مورد نظر باشد. بخش بررسی کننده نیز ظاهرا با دقت و حداکثر کارایی عمل کرده است. بازرسین خاطرنشان ساخته اند که تبادل نظرهای سازنده ای میان اعضای این بخش صورت گرفته و به دنبال بررسیهای انجام شده در این بخش چند اظهار نظر غیرقابل پذیرش و یا نادرست از متن گزارشات حذف گردیده است.

بخش اعظم اظهارات مربوط به الزامات کاری در زمان مورد نظر تهیه شده و در انجام آن وقفه های جدی پدید نیامده است. بازرسین در کمال خوشحالی شاهد بوده اند که سفارت از این ابزار مدیریت خویش حداکثر بهره برداری را به عمل آورده و شرایط کاری را با اهداف مورد نظر مرتبط ساخته و مسئولیتها را نیزبه وضوح مشخص ساخته است.

آلن برنسون چارلز تی . کراس بازرس بازرس ارشد لاورنس ا . فولر کنت ان . راجرز بازرس بازرس

کنسولگری اصفهان، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 861

وزارت امور خارجهمحرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 8 الف واحدهای تابعهواحد: اصفهان - ژوئیه 1978 کنسولگری اصفهان حقایق کارمندان کنسولگری اصفهان عبارتند از دو آمریکایی، سه کارمند محلی سرویس خارجه، یک دستیار کنسولی پیمانی، سه گارد پیمانی، و یک تعمیرکار پیمانی، کنسول یک افسر سرویس خارجه دارای رده شغلی 4 - FSO است؛ معاون کنسول برای دومین بار در این واحد مشغول خدمت شده است. دفتر کنسولگری در طبقه همکف اقامتگاه کنسول واقع گردیده است.

در حوزه این کنسولگری حدود 10000 آمریکایی وجود دارند که خود توجیه کننده وجود کنسولگری آمریکا در این شهر است. عامل توجیه کننده دیگر این است که اصفهان در حال تبدیل به صورت یک شهر مرکزی ایران در رابطه با مجتمع نظامی صنعتی جاه طلبانه آن است. علاوه بر این اصفهان یک مرکز مهم آموزش و پرورشی است و زادگاه بسیاری از عناصر مذهبی محافظه کار و متنفذ از نظر سیاسی.

ارزیابی و نتیجه گیری

- مقدمه

مدیریت کنسولگری اصفهان چندان خوب نیست و نتوانسته بر مشکلات ناشی از فقدان کارمندان مهم محلی طی سال گذشته فائق آید. حقیقت این است که هیچ یک از کارمندان محلی در این کنسولگری به مدت بیش از 18 ماه کار نکرده است؛ و کنسول نیز بالاجبار با مشکلات مداوم آموزشی روبه رو بوده است.

از آنجا که کنسول مقدمات لازم برای بازرسی را تدارک ندیده بود، بازرسین متوجه شدند که شخص کنسول و معاونش در انجام کارها بی نظم بوده و آشفتگی وضع دفتر کارشان نشانگر وجود بسیاری از کارهای نیمه تمام بود. اگر معاون کنسول مجربتر بود می توانست ضعف کنسول را در این بخش بپوشاند.

(پیشنهاد 8 الف - 1) یکی دیگر از نشانه های فقدان تشکیلات مناسب این است که بایگانی طبقه بندی شده جاری در اینجا وجود ندارد و در عین حال بسیاری از پرونده های نیمه تمام مربوط به سالهای قبل هنوز به قوت خود باقی است. این واحد همچنین از پشتیبانی و رهنمودهای کافی سفارت بخصوص در بخش مربوط به کارمندان محلی برخوردار نیست. به طور مثال مدت زیادی طول کشید تا مشاور استانی محلی سرویس خارجه را که بیمار بود و بعدها در گذشت، تعویض نماید.

به هنگام ورود کنسول در ژوئیه 1977، رابطه بین ایرانیهای محلی و تعداد کثیری از آمریکاییهایی که اخیرا وارد این منطقه شده و فاقد هر گونه سابقه خدمت در خارج از کشور خویش بودند، رو به وخامت نهاده بود. روحیه جامعه آمریکایی مقیم اینجا بسیار پایین و فاقد رهبریت لازم بود. کنسول در چنین وضعیتی به سرعت دست به کار شد و در میان آمریکاییها مؤسسات مشارکت و همکاری از جمله شورای

ص: 862

پیشاهنگی و شورای کلیسا و یک مرکز منابع اصفهان ایجاد کرد، تا علاوه بر ارائه خدمات حرفه ای برای کسانی که دچار اختلالات روانی شده بودند با مسائل دیگری چون مشروبات الکلی، مواد مخدر و دیگر مشکلات اجتماعی دست و پنجه نرم کند. گذشته از این کنسول همیشه با مقامات کارگزینی شرکتهای بزرگ آمریکایی ملاقات و تبادل نظر می کند، تا برای مشکلات مشترک آنها راه حلهای توأم با تعاون و فاقد رقابت ابداع کند. در همان حال وی به تقویت روابط کنسولگری و مقامات محلی پرداخت تا همکاری بیشتر آنان را جلب نماید. به نظر می رسد که وضع موجود در نتیجه این تلاشها تا حدودی بهبود یافته است.

این گونه فعالیتها و دیگر اقدامات کنسولی سبب شده است که این واحد نتواند فرصت کافی برای تهیه گزارشهای سیاسی و برنامه های تجاری داشته باشد. این واحد همچنین برای یک مدت بحرانی 9 هفته ای مشاور استانی محلی را در اختیار نداشت. در نتیجه حجم گزارشات مکتوب بسیار کم ولی از محتوای خوبی برخوردار بود. این واحد در زمینه تهیه گزارشات کلی سیاسی سفارت و ارسال گزارشات خود از طریق تلفن بسیار مثمرثمر بوده است.

بنا به همین علل، کار بازرگانی اصلاً انجام نمی شود، اما شخص کنسول با کمک خویش به شرکتهای آمریکایی مشغول کار در این منطقه کمک بسیاری به جامعه تجاری آمریکا می کند. مشاور استانی جدید در زمینه فعالیتهای بازرگانی تجربه داشته و ظاهرا این کار را دوست دارد و در صورت راهنمایی و ارشاد از طرف سفارت خواهد توانست یک برنامه بازرگانی را عهده دار شود. بازرسین معتقدند برای تشخیص این مطلب که آیا افزایش فعالیت کنسولگری ضرورتی دارد یا نه، باید در زمینه بازار تحقیقاتی به عمل آید.

به هر حال مشارکت و توجه بیشتر بخش اقتصادی و بازرگانی سفارت می تواند کمک مؤثری در این زمینه باشد.

یک عامل ممانعت در تمام فعالیتهای کنسولگری شخصیت محافظه کار و درونگرای اصفهانیهاست که ایجاد رابطه با آنها را مشکل و غیرسازنده می نماید. دسترسی کنسول به عالیرتبه ترین مقامات محلی در صورتی بهتر خواهد شد که وی مستقیما در برنامه ریزی و تدارک سفر بسیاری از چهره های مهم آمریکایی که هر ساله به اصفهان می آیند دخیل باشد.

به کنسولگری اجازه داده شده که یک منشی آمریکایی PIT را استخدام کند، ولی هنوز این کار صورت نگرفته است، چون در زمینه کسب گواهی عدم وجود اشکالات امنیتی در مورد متقاضیان مشکلاتی وجود داشته است. علاوه بر این، کنسولگری خواستار یک کارمند آمریکایی و یک دستیار محلی کنسولی سرویس خارجه دیگر شده است. در صورتی که شرح وظایف شغلی مورد نظر حاوی وظائف منشی گری نیز باشد، این منصب بایستی به ترتیبی مورد تصویب قرار گیرد که کنسول نیازی به ادامه قرارداد استخدام دستیار دوم محلی کنسولی نداشته باشد. تا زمانی که وضع این واحد از نظر تشکیلات بهبود نیافته، نمی توان گفت که آیا وجود یک کارمند دیگر در آنجا ضروری است یا نه. در صورت لزوم، سفارت آمریکا در تهران می تواند یکی از کارمندان بخش کنسولی را به کنسولگریاصفهان بفرستد تا در دوران ازدحام متقاضیان روادید به این واحد کمک کند. (پیشنهاد 8 الف - 2) در این کنسولگری مطالب طبقه بندی شده چندانی تهیه نمی شود و آن مقداری نیز که تهیه می شود می تواند توسط یک منشی آمریکایی PIT ماشین شود. با این حال، بازرسین معتقدند که یک منشی ذیصلاح سرویس خارجه باید موقتا به این واحد اعزام گردد تا وضع پرونده ها را مرتب کرده و سازماندهی

ص: 863

نماید. (پیشنهاد 8 الف - 3)

- امور کنسولی

طبق برآورد کنسولگری در سال 1978 حجم کار مربوط به صدور روادید غیرمهاجرتی معادل 3700 تقاضانامه می باشد. گرچه میانگین روادید مربوط به هر روز معادل 15 تقاضا نامه می باشد، ولی جریان متقاضیان تابع فصل است که در ماههای تابستان به نقطه اوج خود می رسد. بنا به درخواست مقامات امنیتی ایران، کنسولگری در جهت کنترل شمار متقاضیان اقداماتی به عمل آورده که از نظر بازرسین از نقطه نظر حجم کار و روابط عمومی موجه نیست. طبق این سیستم متقاضی روادید باید ساعت 4 بعدازظهر پنج شنبه به کنسولگری بیاید (جمعه و شنبه نیز تعطیلات آخر هفته است) تا شماره ای را دریافت نموده و هفته بعد تقاضانامه خود را تسلیم نماید. گاهی بیش از بیست شماره در روز توزیع نمی شود. در نتیجه تعداد کثیری از متقاضیان قبل از شروع ساعات کار اداری در روزهای پنج شنبه در کنار خیابان صف کشیده یا می نشینند به امید آن که یکی از این شماره های کذایی را دریافت نمایند. آنهایی که این کار طاقت فرسا را تحمل کرده و یکی از شماره های محدود را می گیرند باید ساعت 10 صبح روز موعود برای مصاحبه به کنسولگری بیایند. سپس به افراد واجد شرایط گفته می شود که ساعت 30/4 بعدازظهر همان روز جهت دریافت پاسپورت خویش مراجعت نمایند.

بازرسین به مدت 45 دقیقه شاهد روند مصاحبه با متقاضیان بودند. در این مدت ده نفر از نظر افسر کنسولی گذشتند. مدت مصاحبه ها بین یک تا نه دقیقه در نوسان بود و میانگین مصاحبه ها 3 دقیقه بود چهار بار وقفه سبب هدر رفتن 15 دقیقه از آن مدت گردید. در نتیجه، نیمی از بیست مورد اختصاص یافته در آن روز در مدت یک ساعت و نیم به اتمام رسید، در حالی که صد نفر در خارج از ساختمان و در هوای گرم منتظر دریافت شماره ای بودند تا بتوانند هفته بعد تقاضانامه خویش را به کنسولگری تسلیم نمایند.

بازرسین توصیه می کنند که سیستم شماره دهی فورا متوقف گردد. با مرتب کردن وضع خویش در صورت لزوم یک کارمند کنسولی می تواند تمام وقت خویش را در طول صبح هر روز به مصاحبه با متقاضیان اختصاص داده و بدون هیچ گونه دردسری روزانه 50 نفر را مورد مصاحبه قرار دهد. در صورتی که شمار متقاضیان در روز بیش از این باشد (که با در نظر گرفتن آمار سالانه غیرممکن است) می توان به متضاضیان باقیمانده شماره ای داد که به آنها اولویت می دهد روز بعد مراجعه کنند. (پیشنهاد 8 الف - 4) «پرونده های روادید چندان مرتب نیست و فقط تحت پنج گروه الفبایی قرار دارد. از آنجا که این واحد در سال 1975 افتتاح گردیده تلاش برای یافتن پرونده لازم در چند نقطه برای کارمند این واحد کار دشواری نیست، با این حال اگر این پرونده ها سریعتر مرتب شوند سهولت بیشتری ایجاد خواهد شد، بنابراین بازرسین پیشنهاد می کنند که این واحد در انجام آن هر چه زودتر اقدامات مقتضی را به عمل آورد».

(پیشنهاد 8 الف - 5) دیگر پرونده ها و دستورالعملهای مورد نیاز کنسولی نیز می تواند روی میز هر کسی و یا در بایگانی یعنی جایی که واقعا باید باشد، پیدا شود. بار دیگر، باید گفته شود که به خاطر حجم سبک کار، پرسنل موجود می توانند آنچه را که می خواهند بدون دردسر بسیار پیدا کنند، ولی باید وضع بایگانی مرتب شود تا برای یافتن یک مورد اجبارا به حافظه اشخاص وابستگی غیرضروری پیدا نشود. (پیشنهاد 8 الف - 6) خدمات مخصوص آمریکاییها برخلاف خدمات بخش صدور روادید مناسبتر است. روز حضور بازرسین

ص: 864

در این واحد روز پنج شنبه بود که در آن روز اکثر شرکتهای آمریکایی دست از کار می کشند. در آن روز حجم خدمات مربوط به گواهی امضاء و تمدید پاسپورتها بسیار سنگین می شود، ولی تمام موارد در کمال ادب و به طرز مؤثری انجام گرفت. در حال حاضر در حوزه کنسولگری اصفهان تنها یک آمریکایی در زندان به سر می برد. از این زندانی آن طور که لازم بوده هر ماه دیدار به عمل نیامده و گزارشی در مورد بازدیدهای انجام شده به وزارت خارجه ارسال نشده، در حالی که مقررات کتابچه توقیفها این امر راتصریح و تأکید نموده است. (پیشنهاد 8 الف - 7) کنسولگری معمولاً از طریق دوستان کارمندان آمریکایی در جریان توقیف افراد آمریکایی قرار گرفته و مستقیما قادر به تماس با فرد مذکور که معمولاً مورد لطف و مرحمت مقامات قرار دارند، می باشد. در اکثر موارد دستگیر شدگان در کمتر از مدت 24 ساعت آزاد شده و به این ترتیب ارسال گزارش به وزارت خارجه نیز ضرورتی ندارد. معذالک، بازرسین معتقدند که بهتر است این واحد این گونه سوابق را بایگانی نماید. (پیشنهاد 8 الف - 8) وزارت خارجه (CA/SCS) به بازرسین اعلام کرده است که اسامی موجود وکلا در پرونده آنها متعلق به تاریخ 29 اوت 1976 می باشد. ولی در حال حاضر کنسولگری فهرستی را در اختیار دارد که فاقد تاریخ است و بنا به گفته کنسول در طول سال قبل مورد تجدید نظر واقع شده است. این فهرست باید تجدید و نسخه ای از آن به بخش امور امنیتی وزارت خارجه ارسال گردد. (پیشنهاد 8 الف - 9) در اتاقک مخصوص گواهی امضاها، در همان کشویی که فهرست وکلای دعاوی جهت توزیع قرار دارد، بازرسین بسته ای حاوی تبلیغات مورخ مه 1978 مربوط به یک مؤسسه مشاوره حقوقی را یافتند که شامل مختصر مطالبی در مورد سابقه اعضای مؤسسه و نیز نقشه محل شرکت بود. این مطالب فورا باید از آنجا برداشته شود و کنسولگری با انجام اقدامات لازم اطمینان حاصل کند که هیچ یک از کارمندان آن عملی را انجام ندهد که براساس آن یک وکیل خاص بر وکلای دعاوی موجود در فهرست وکلا ارجحیت داده شود. (پیشنهاد 8 الف - 10)

- امور اداری

حقوق دستیار کنسولی پیمانی از طریق سفارشات خرید پرداخت می گردد و همسر کنسول نیز به دفعات به استخدام کنسولگری در آمده است. (پیشنهاد 8 الف - 11) دیگر کارگران پیمانی نیز از طریق کارفرمای ناظر سفارت استخدام می شوند و او نیز به نوبه خود با دیگران در این زمینه قرارداد منعقد می سازد.

بخش اعظم اوقات دستیار اداری محلی سرویس خارجه نسبتا بی تجربه به این ترتیب تلف می شود. به طور مثال، وی یک فرم مخصوص صندوقدار مالی منطقه ای را در رابطه با پرداخت هر صورتحساب تهیه می کند. هفت صورتحساب ناقص پرداختی مربوط به 19 آوریل 1978 در آنجا وجود داشت که در آن هنگام یکی از بازرسین شاهد شمارش پول نقد در تاریخ 28 ژوئن 1978 بود. (پیشنهاد 8 الف - 12) معاون کنسول که شمارش پول نقد را انجام می داد هیچ گاه در زمینه تهیه صورتحساب مربوط به صندوقدار مالی منطقه ای آموزش ندیده بود. (پیشنهاد 8 الف - 13) منابع مالی صندوقدار ب شامل 9500 دلار به پول ایران و 500 دلار به پول آمریکا بود. این واحد کوچک به دلار نیازی ندارد. هزینه های نقدی ماه گذشته

ص: 865

معادل مبلغی کمتر از 1000 دلار بود. بنابر این میزان منابع مالی باید کاهش پیدا کند (پیشنهاد 8 الف - 14).

صندوقدار پولهای نقد را در صندوق نگاهداری می کند که در هنگام شب در داخل یک اتاق قرار داده می شود، برای کنترل بیشتر باید یک گاوصندوق در اختیار وی قرار داده شود. (پیشنهاد 8 الف - 15) او به طرز نادرستی از ماشین رسیدهای هزینه های کنسولی مبالغ نقدی دریافت می دارد، ولی رسما آن مبالغ را انتقال نمی دهد. (پیشنهاد 8 الف - 16) سوابق مربوط به اشیای مصرف نکردنی در مورد اشیائی که از طریق خرمشهر، تبریز، تهران و نقاط دیگر به این واحد ارسال شده، کامل نیست. (پیشنهاد 8 الف - 17 و 18) در کنسولگری که در طبقه همکف اقامتگاه کنسول قرار دارد چند اقدام امنیتی احتیاطی به عمل آمده، لیکن اتاقهای مرتبط مسکونی عملاً فاقد هر گونه حفاظتی بوده و روی پنجره ها هیچ قفلی وجود ندارد و از طریق پشت بامها نیز دسترسی به آنها آسان است. (پیشنهاد 8 الف - 19) دفاتر شلوغ و دارای فضای غیر مکفی است؛ در حالی که در محل اقامتگاه کنسولی فضای استفاده نشده بیشتری موجود است. (پیشنهاد 8 الف - 20) این ساختمان در عین زیبایی، از نظر سیم کشی برق، لوله کشی، پنجره ها، درها و دیگر مصالح در وضعیت مناسبی نیست. (پیشنهاد 8 الف - 21) هیچ گونه طرح اضطراری تخلیه افراد در این واحد وجود نداشت.

(پیشنهاد 8 الف - 22) کنسولگری گزارش مفصلی در مورد پرداخت خرده هزینه های خویش تهیه نکرده است. دو هتل قابل قبول موجود در این شهر روزانه 57 دلار دریافت می کنند؛ در حالی که میزان بودجه ای که درحال حاضر برای این کار در نظر گرفته شده 61 دلار در روز است. (پیشنهاد 8 الف - 23)

پیشنهادات

8 الف - 1. سفارت آمریکا در تهران باید در مورد امکان انتصاب مقامات کنسولی تازه کار به سفارت و امکان انتصاب افراد مجرب در امور کنسولی از میان کارمندان خود سفارت به واحدهای تابعه با وزارت خارجه جهت بررسی امر تماس برقرار سازد.

8 الف - 2. سفارت آمریکا در تهران باید یک مقام کنسولی را به طور موقت به کنسولگری اصفهان اعزام نماید تا در صورت لزوم در مواقعی که حجم کار صدور روادید بخصوص در مواقع تعطیلات سنگین است به آن واحد یاری دهد.

8 الف - 3. سفارت آمریکا در تهران باید یک منشی آمریکایی صلاحتیدار را به طور موقت به کنسولگری اصفهان اعزام نماید تا در زمینه سازماندهی کارهای دفتری کنسولگری به آن واحد یاری دهد.

8 الف - 4. کنسولگری اصفهان باید در برنامه کار و روش خویش تجدید نظری به عمل آورد تا بتواند در فصول ازدحام متقاضیان میزان روادید بیشتری را صادر نماید و سیستم شماره دهی برای مصاحبه آن هم هر یک روز در هفته را سریعا متوقف نماید.

8 الف - 5. کنسولگری اصفهان باید پرونده های روادید خود را بر طبق ضمیمه د بخش 9 جلد چهارم نظامنامه امور خارجه و بخشنامه اصلاحی 274 مورخ 18 ژانویه 1977 مرتب سازد.

ص: 866

8 الف - 6. کنسولگری اصفهان باید تمام پرونده ها و نظامنامه های خویش را مطابق شرایط روز مرتب کند، تا در صورت نیاز بتوان بدون اتلاف وقت به آنها دسترسی پیدا کرد.

8 الف - 7. کنسولگری اصفهان باید به آمریکاییهای زندانی ماهی یک بار سرزده و در مورد هر ملاقات گزارشی را برای وزارت خارجه ارسال نماید (امور امنیتی).

8 الف - 8. کنسولگری اصفهان باید سوابق مربوط به توقیف شدگان و اقدامات به عمل آمده در مورد آنها را نگاهداری کرده و این کار حتی در مورد کسانی که مدت حبس آنها کمتر از 24 ساعت بوده و ارسال گزارش در مورد آنها به وزارت خارجه ضرورتی ندارد، لازم است انجام شود.

8 الف - 9. کنسولگری اصفهان باید فهرست جدیدی از وکلای دعاوی را تهیه کرده و نسخه ای از آن را به وزارت خارجه (بخش امور امنیتی) ارسال دارد.

8 الف - 10. کنسولگری اصفهان باید از توزیع مطالب مربوط به وکلای موجود در فهرست خویش دست برداشته و طوری عمل نکند که استنباط از آن ارجحیت یک فرد بر دیگر افراد موجود در آن فهرست باشد.

8 الف - 11. کنسولگری اصفهان نباید از طریق سفارش خرید به استخدام دستیار کنسولی بپردازد و وزارت خارجه نیز باید یک کارمند محلی سرویس خارجه در اختیار آن قرار داده، تا از کنسولگری پشتیبانی لازم را به عمل آورد.

8 الف - 12. سفارت آمریکا در تهران باید یک مقام بودجه و مالی را به طور موقت به کنسولگری اصفهان اعزام نماید تا در رابطه با روش حسابداری وجوه نقد به آنها کمک نماید.

8 الف - 13. سفارت آمریکا در تهران باید اطمینان حاصل کند که هر یک از آمریکاییهای انتصابی به کنسولگری اصفهان با نحوه تهیه صورتحساب مربوط به صندوقدار مالی منطقه ای آشنایی دارد.

8 الف - 14. کنسولگری اصفهان باید 500 دلار موجودی خویش را به صندوقدار مالی منطقه ای در پاریس بازگردانده و پول ایرانی خود را به میزان مورد نیاز برای سه هفته کاهش دهد.

8 الف - 15. سفارت آمریکا در تهران باید یک گاوصندوق را منحصرا جهت استفاده صندوقدار ب به کنسولگری اصفهان منتقل سازد.

8 الف - 16. کنسولگری اصفهان باید مفاد بخشنامه الف - 2711 مورخ 29/6/1977 را در رابطه با کنترل و اداره امور مربوط به هزینه های کنسولی اجرا کند.

8 الف - 17. سفارت باید یکی از کارمندان خدمات عمومی خود را به طور موقت به کنسولگری اصفهان اعزام نماید تا صورت مربوط به اشیای مصرف نکردنی کنسولگری را از سال تأسیس آن یعنی 1975 تهیه کرده و گزارش کار خویش را برای تیم بازرسی بعدی بر جای بگذارد.

8 الف - 18. کنسولگری اصفهان باید برای تمام اشیاء و املاک مصرف نکردنی خویش سوابق لازم را تهیه کرده و هر سال از کلیه اقلام موجودی برداری عینی کرده و سیاهه مربوط به آنها را و تفاوت بین هر دو صورت اشیاء را مقایسه نماید.

8 الف - 19. سفارت آمریکا در تهران باید یک مقام امنیتی را موقتا به اصفهان اعزام نماید تا وضع امنیت اقامتگاه کنسول را که در همان ساختمان کنسولگری قرارداد بهبود بخشد.

8 الف - 20. کنسولگری اصفهان باید بخشی از اقامتگاه کنسول را به دفاتر کار و اداری اختصاص دهد.

ص: 867

8 الف - 21. سفارت آمریکا در تهران باید در صورت پیدایش فرصت مناسب، محل بهتری را برای کنسولگری و اقامتگاه کنسول تهیه کند.

8 الف - 22. کنسولگری اصفهان باید با کمک سفارت یک برنامه اضطراری تخلیه افراد را تهیه کرده و تمام کارمندان خویش را از مسئولیتهایشان در صورت بروز موقعیتهای اضطراری مطلع سازد.

8 الف - 23. کنسولگری اصفهان باید گزارشات لازم برای حصول اطمینان از میزان هزینه های مورد نیاز روزانه آن در اصفهان را تهیه و مرتبا ارسال نماید.

ویرجینیا وایرز بازرس لاورنس ا. فولرچارلز تی. کراس بازرس بازرس ارشد

کنسولگری شیراز، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهمحرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 8 ب واحدهای تابعه واحد: شیراز - ژوئیه 1978 کنسولگری شیراز حقایق کنسولگری شیراز در ماه سپتامبر 1975 و همزمان با تعطیل کنسولگری آمریکا در خرمشهر افتتاح گردید. این واحد دارای سه کارمند آمریکایی و پنج کارمند محلی است و سرپرستی آن را یک افسر مدیریت رده 4 عهده دار است. واحد مزبور دارای سه گارد و یک تعمیرکار پیمانی نیز می باشد. در حوزه مأموریت این کنسولگری حدود 4000 آمریکایی مقیم می باشند. کنسولگری شیراز تمام خدمات کنسولی را به استثنای صدور روادید مهاجرت انجام می دهد (متقاضیان مربوطه در این مورد را به سفارت آمریکا در تهران ارجاع می نماید).

ارزیابی و نتیجه گیری

- مقدمه

کنسولگری شیراز به نحوی بسیار عالی اداره شده و واحدی سازنده به شمار می آید. با وجود این که حجم کار این واحد بسیار سنگین است و خدمات آن از نظر شمار روزافزون آمریکاییهای مقیم این حوزه با ارزش می باشد، ولی این علل نمی تواند تنها عوامل توجیه کننده حضور آن باشد.

با این وصف حوزه این کنسولگری شامل تمام منطقه جنوبی ایران و دربرگیرنده تمام مراکز و بنادر تولید نفت مهم کشور می باشد. از آنجا که مقامات کنسولگری رابطهای خوبی در خود شیراز داشته و طبق برنامه دقیق به تمام نقاط حوزه خویش سفرمی نمایند تا رویدادهای سیاسی و اقتصادی را گزارش کنند، اطلاعاتی که توسط آنها ارائه می شود در تهران نیز قابل تهیه نیست. شاید مهمترین نکته این باشد که آنها برداشتی کاملاً متفاوت با برداشت موجود در تهران را ارائه می کنند که خود به طور کلی برای درک بهتر ایران ضروری است و به همین دلیل از نظر سفارت و واشنگتن حائز اهمیت و ارزش بسیار می باشد. این گزارشات و مطالب با در نظر گرفتن عملکرد کنسولی نشان می دهد که این واحد در مسیر منافع آمریکا

ص: 868

عمل می کند.

تمام عملیات این واحد به خوبی سازماندهی شده و به طرز مؤثری اداره می شود. هر سه مقام موجود توأما عملیات کنسولی و اداری را انجام می دهند و دو مقام تازه کار نیز به تهیه گزارش رویدادهای سیاسی و اقتصادی ترغیب می شوند تا علاوه بر تکمیل گزارشات افسر ارشد کنسولگری در این زمینه آموزش لازم را نیز دیده باشند. نظارت و رهنمودهای سفارت در مورد مسائل مربوط به خط مشی و مدیریت کافی است، ولی در روند تهیه مقدمات بودجه ای باید با آن مشورت بیشتری شود و رؤسای بخشهای مختلف سفارت نیز باید به این حوزه بیشتر سفر کنند. این واحد مکلف به کمک در رابطه با اسناد خط مشی کشوری شده و بازرسین احساس می کنند که سفارت باید توجه بیشتری را معطوف عملیاتی سازد که در چهارچوب این کنسولگری صورت می پذیرد.

این کنسولگری دائما گزارشات بسیار خوبی را به صورت نامه هوایی و یادداشت مکالماتی ارسال می دارد. محتوای تجزیه و تحلیلی این گزارشات نیز عالی بوده و موضوعات انتخاب شده توسط افسر ارشد این واحد نیز با علایق سفارت مرتبط بوده است. بخش سیاسی سفارت باید بیش از این واحد مزبور را راهنمایی و ارشاد نماید.

انجام وظیفه واحد در زمینه تهیه و ارسال گزارشات اقتصادی بخصوص طی سال گذشته بسیار خوب بوده و بنادر، سیستم راهها، ظرفیت تولید انرژی و کشاورزی ایران را در بر می گرفته است. واحد مزبور گزارشات بازرگانی چندانی را تهیه نمی کند، چون کارمند محلی که باید آمار و ارقام و مطالب اولیه را تهیه کند به قدر کافی دارای سرعت عمل نیست. کار بازرگانی در شیراز به طور کلی از عدم توجه بخش اقتصادی بازرگانی نیز برخوردار است و به تنهایی عمل می کرده است. انجام تحقیق در زمینه بازار اقدامی باارزش است و باید بین بخش اقتصادی و بازرگانی سفارت و کنسولگری تماسهای بیشتری برقرار شود.

- امور کنسولی

علیرغم موانعی چون فضای کار شلوغ و غیرمکفی، یک جامعه آمریکایی بزرگ روبه رشد (4000 نفر)، وسعت حوزه کنسولی که تقریبا 40 درصد کشور را در بر می گیرد و تقاضای روزافزون برای خدمات صدور روادید غیرمهاجرتی، عملیات کنسولی به خوبی دنبال می شود. تقاضا نامه های روادید تنها در سال گذشته به سه برابر افزایش یافته بود. این واحد توانسته است تقاضای رو به افزایش مربوط به همه نوع خدمات کنسولی را برآورده ساخته و این کار تنها از طریق برنامه ریزیهای خلاق و انعطاف پذیری سه افسر ارشد واحد امکان پذیر بوده، چون همین امر موجبات مسافرتهای آنان به نقاط مختلف حوزه کنسولی را جهت ارائه خدمات به شمار بسیاری از آمریکاییها، فراهم آورده و در عین حال در کار خود کنسولگری نیز وقفه ای ایجاد نکرده است.

در حوزه کنسولگری شیراز و در حال حاضر هیچ یک از آمریکاییان در زندان به سر نمی برند و طی دو سال گذشته تنها سه نفر دستگیر شده اند. مقامات ایرانی رسما کنسولگری را از طریق وزارت خارجه در جریان دستگیریها قرار می دهند، ولی در تمام این سه مورد، کنسولگری به طور غیررسمی در جریان امور قرار گرفته و قبل از رسیدن اخطاریه رسمی، تماس خویش را با دستگیر شدگان برقرار ساخته بود. اصولاً مأموران قانون ایران با آمریکاییها بهتر از اتباع خویش رفتار می کنند.

ص: 869

ظاهرا در یک مورد آن هم در ژوئیه 1977 با یک آمریکایی توقیف شده بدرفتاری شده و شبانه روانه زندان شده بود. کنسولگری پس از مطلع شدن از موضوع، با فرد آمریکایی تماس حاصل نمود و از وی خواست که نوشته ای حاوی شرح واقعه را تهیه کند و او نیز چنین نمود. دستگیری و بدرفتاری به طرز صحیحی به وزارت خارجه (بخش امور امنیتی) و سفارت آمریکا گزارش گردید.

در همین مورد به مقامات محلی اعتراضیه ای تسلیم شد و سفیر نیز شخصا موضوع را با نخست وزیر در میان گذاشت. عقیده بر این است که این واقعه منحصر به فرد بوده و نشاندهنده طرز برخورد نسبت به آمریکاییهایی که دستگیر شده اند نیست.

- امور اداری

همان طور که در گزارش بازرسی 1976 خاطرنشان شده بود، عنوان شغلی 002 - 2021 - 50 یعنی افسر اداری مناسب نیست، چون این فرد بخش اعظم اوقات خود را صرف کارهای کنسولی و بازرگانی می کند. فردی که با این عنوان شغلی به فعالیت بپردازد در حال گذراندن اولین دوره خدمت خویش می باشد. همان طور که انتظار می رفته او در نظارت بر کار کارمندان محلی سرویس خارجه با مشکلاتی روبه رو شده است. مثلاً وی در عین تازه وارد بودن سعی کرده است به آنها دستور بدهد. اسلاف وی نیز در دوره اول خدمت خویش با همین مشکلات روبه رو بوده اند. به همین دلیل، توصیه می کنیم که فردی عهده دار این مسئولیت شود که قبلاً در سفارت تهران به مدت یک سال یا بیشتر در این زمینه تجربه داشته باشد. (پیشنهاد 8 ب - 1) در حال حاضر، کنسولگری در طبقه دوم یک ساختمان دوبلکس واقع شده و شخص کنسول نیز در طبقه اول اقامت دارد. اتاقها طوری ساخته شده اند که بعضی از دفاتر کار به صورت محل عبور ارباب رجوع مورد استفاده قرار می گیرد که به هیچ وجه مناسب نیست. فردی به طور غیررسمی به کنسول اطلاع داده که در صورت انعقاد قرارداد اجاره مناسبی حاضر است یک ساختمان اداری و سه خانه مسکونی را بر طبق مشخصات مورد نظر اداره ساختمانهای خارجی وزارت خارجه برای کنسولگری احداث کند. وضع امنیتی کنسولگری ضعیف است، اما کنسول میل ندارد تدابیر پیشنهادی افسر امنیتی سفارت را که دربرگیرنده هزینه بسیار می باشد، اجرا کند، چون امیدوار است که مذاکراتش با فرد ساختمان ساز مورد نظر به نتیجه برسد. (پیشنهاد 8 ب - 3).

به روشهای مورد استفاده توسط صندوقدار ب توجه بسیار معطوف شد، چون او موافقت کرده است که مبلغ 37314 ریال (65/529 دلار) کسری حساب صندوق خود را شخصا پرداخت نماید. وی فردی بی نظم است و بیشتر برای یافتن و یا آگاهی از موجودی صندوق به حافظه خویش متکی است؛ او باصورتحسابهای خویش بنا به درخواست سفارت آمریکا در تهران ور می رود تا نشان دهد که اسناد ارسالی به سفارت هنوز در اختیار وی می باشد تا سفارت شماره های انتقالی صندوقدار مالی منطقه ای رابه او گزارش کند؛ او در سوابق حسابداری خود تراز حساب صندوق را نگاهداری نمی کند و چکهای حقوقی کارمندان محلی را نقد می کند و هر دو هفته یکبار صورتحسابهای هزینه را تحویل می دهد. بخش اعظم این ضعفها با بی تجربگی ناظران وی و نیز فقدان رهنمود کافی از سوی سفارت مرتبط است. یک افسر بودجه و مالی باید به این کنسولگری سفر کند و روشهای کنترل نقدینه بهتری را پیاده نماید. (پیشنهاد

ص: 870

8 ب - 4). شماره انتقالی صندوقدار مالی منطقه ای نیز باید توسط کنسولگری مشخص شود نه توسط سفارت.

وضع پرونده مربوط به اشیای مصرف نکردنی قابل قبول نیست. یکی از افسران خدمات عمومی سفارت باید به این کنسولگری آمده و روشهای کنترل بهتری را برنامه ریزی کند. (پیشنهاد 8 ب - 5) به استثنای کنترل مربوط به مدیریت نقدینه ها که در فوق به آن اشاره شد، پشتیبانی اداری سفارت از این واحد رضایتبخش بوده است.

پیشنهادات

8 ب - 1. سفارت آمریکا در تهران باید با همکاری وزارت خارجه موضوع امکان انتصاب تمام مقامات جدیدالانتصاب را به سفارت و انتصاب مقامات مجرب از سفارت به واحدهای تابعه را مورد بررسی قرار دهد.

8 ب - 2. سفارت آمریکا در تهران باید در اولین فرصت دفاتر کار کنسولگری شیراز را به محل امنتری منتقل سازد. در صورتی که تأخیر بیش از 1 ماه باشد، پیشنهادات مطروحه در آخرین بررسی امنیتی حتما باید به مرحله اجرا در آید.

8 ب - 3. سفارت آمریکا در تهران باید افسر بودجه و مالی خود را به کنسولگری شیراز اعزام نماید تا زمینه کنترل بهتر نقدینه ها را فراهم آورد.

8 ب - 4. سفارت آمریکا در تهران باید یک افسر خدمات عمومی را به کنسولگری شیراز بفرستد تا روشهای بهتری را برای کنترل اشیای مصرف نکردنی طراحی کند.

ویرجینیا وایرز بازرس چارلز تی. کراسلاورنس ا. فولر بازرس ارشدبازرس

کنسولگری تبریز

وزارت امور خارجهمحرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 8 ج واحدهای تابعهواحد: تبریز - ژوئیه 1978 کنسولگری تبریز حقایق کنسولگری آمریکا در تبریز در شمال غربی ایران دارای یک افسر آمریکایی و 12 کارمند محلی (پنج کارمند استخدامی و هفت کارمند پیمانی) بوده و در محوطه ای وسیع و جالب واقع شده است. این واحد خدمات مورد نیاز کنسولی را برای یک جامعه آمریکایی عظیم ارائه کرده و گزارشات منطقه ای مهمی را ارسال می نماید.

ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 871

بازرسین تصمیم گرفته اند پیشنهادات مندرج در گزارش بازرسی قبلی (1976) را تغییر داده و ایفای کنسولگری تبریز را توصیه نمایند. ارزش این واحد در رابطه با منافع آمریکا، تنها در گزارشات عالی کنسولگری در مورد رویدادهای مهم این منطقه خطیر ایران نهفته نیست، بلکه عوامل روانی و مربوط به وجهه و حیثیت نیز وجود دارند که به طرز پیچیده با یکدیگر مرتبط بوده و دریافت روابط ایران و آمریکا حائز اهمیت می باشند.

به عبارت دیگر باید گفته شود که هنوز موقع آن نرسیده که بتوان سمبل مشهود منافع آمریکا که دیرزمانی است از استقرار آن می گذرد را در این منطقه بی ثبات و تجزیه طلب از میان برداشت و آینده این منطقه را دستخوش ناآرامی نمود. این حرکت ممکن است برای دولت ایران به سادگی قابل درک نباشد، چون در حال حاضر دولت ایران در صدد تقویت روابط خویش با بخش شمال غربی ایران می باشد.

بسته شدن کنسولگری در این منطقه ممکن است به صورت علائمی نادرست توسط عراق، ترکیه و شوروی تعبیر شود، چون همه آنها به این منطقه همجوار با مرزهای خویش با علاقه خاصی می نگرند. علاوه بر این، این کار باعث می شود که 2000 آمریکایی مقیم این حوزه کنسولی از خدمات مهم آن محروم بمانند.

(تعداد آمریکاییهای مقیم این حوزه در حین بازرسی سال 1976 برابر با 400 نفر بود) شمار آنها رو به افزایش است و مشکلاتشان نیز پیچیده تر. ملک متعلق به کنسولگری در تبریز نیز بسیار وسیع است و از شهرت بسیار برخوردار و گاهی این نگرانی ابراز شده است که نیاز به این مکان بسیار وسیع نیست. این موضوع در حال حاضر درست است، ولی جای دیگری وجود ندارد که بتوان بدون صرف هزینه سنگین آن را در اختیار گرفت، ولی به هر حال، بخشی از محوطه کنسولگری برای فروش عرضه شده است.

در همین رابطه گفته شده است که ارزش کل این دارایی بسیار زیاد است. برآوردهای سنگینی نیز با در نظر گرفتن قیمتهای «بازار آزاد» به عمل آمده است. با این حال، این گونه برآوردها را غیر واقعگرایانه می دانیم.

بازار پررونق خرید و فروش زمین در تبریز از بین رفته و در طول سال گذشته قیمتها شکسته شده است.

علاوه بر این، ایرانیها مایل به پرداخت قیمت بازار آزاد در ازای زمین کنسولگری نیستند، چون تصور می کنند که این زمین پس از خریداری توسط آنها ممکن است توسط دولت ایران ضبط شود. اخیرا این امر در منطقه تبریز چندین بار صورت گرفته است. در چنین مواردی اغلب بخش کوچکی از هزینه های متحمل شده توسط خریدار و شاید چیزی در حدود 10 درصد به وی باز گردانده شده است. فضای باز بسیاری در نقاط مختلف شهر وجود دارد، ولی نرخ زمین چندان بالا نیست.

گزارشات سیاسی ارسالی از تبریز عالی بوده است. مقام مسئول کنسولگری صحنه منطقه تبریز را کاملاً تحت پوشش قرار داده است. گزارشات وی در مورد شورشها و دیگر مطالب از کیفیت بسیار عالی برخوردار بوده است (تا همین اواخر، سفارت، ظاهرا گزارشات سیاسی تبریز را سانسور و یا محدود می کرده است، ولی این مسئله در حال حاضر حل شده است). با این حال، وی در زمینه ارسال گزارشات اقتصادی و بازرگانی فعالیت چندانی نداشته چون فاقد فرصت و تجربه کافی در این زمینه است.

حجم کار کنسولی در تبریز بخصوص در رابطه با حراست و حفاظت افزایش یافته است. در طول مدت بازرسی، سه جوان آمریکایی به جرم سرقت اتومبیل دستگیر شده بودند. مقام مسئول کنسولگری نیز با این مسائل با حساسیت و تخصص خاص خویش برخورد نمود. او موجبات انتقال دو تن از این آمریکاییها را از یک سلول کوچک و فاقد پنجره و دارای دمای 100 درجه در حالی که مجبور بودند با 12 هم سلول

ص: 872

ایرانی عصبانی به سر برند، به یک اتاق در بیمارستان زندان فراهم آورد.

بازرسین همچنین توصیه کرده بودند که اختیار صدور پاسپورت به کنسولگری تبریز داده شود تا وضع خدمات ارائه شده به آمریکاییهای مقیم این منطقه بهبود یابد. کار مربوط به صدور روادید غیرمهاجرتی رو به افزایش است و در سال 1979 دو برابر 1977 خواهد شد. (پیشنهاد 8 ج - 1) بخش اقتصادی بازرگانی کنسولگری تبریز باید فعالتر شود. به طور مثال، مسئول تحقیق در امور بازار که اکنون در خارج مرکز تجاری، آمریکا در تهران مشغول کار است باید به تبریز اعزام و مطالعات تحقیقاتی مربوطه را انجام دهد. (توصیه 8 ج - 2) فرصتهای تجاری حتما در این منطقه وجود دارد ولی در مورد آنها گزارشی ارسال نشده است.

بنا به اعتقاد بازرسین، حوزه عمل افسر اصلی کنسولگری بسیار محدود است و آمریکا از بسیاری از مزایای نهفته در ابقای این واحد در تبریز محروم مانده است. به منظور تحت پوشش درآوردن بهتر این منطقه و ارائه خدمات کافی، او در اغلب اوقات باید به نقاط مختلف سفر کند و به این ترتیب واحد وی تحت پوشش کافی قرار نمی گیرد. در عین حال که یک کارمند توانسته است فراتر از حداقل نیاز بخش کنسولی، سیاسی و اداری عمل کند، ولی در زمینه اقتصادی و بازرگانی و یا گزارش و تجزیه و تحلیل رویدادهای شمال غرب ایران عمق مطلوب را نداشته است. به همین دلیل بازرسین توصیه می کنند که یک کارمند تازه کار دیگری که به زبان فارسی آشنا باشد، به واحد مزبور در تبریز اعزام گردد.

(پیشنهاد 8 ج - 3) بازرسین به این نتیجه رسیده اند که به طور کلی کنسولگری تبریز از مدیریت خوبی برخوردار بوده است. صورتی از تمام مایملک شخصی در دست تهیه بود؛ دسترسی به ماشین صدور روادید محدود بود؛ رسیدهای کنسولی کنترل شده و کلاً کنسولگری از وضعیت خوبی برخوردار می باشد، ولی در یک زمینه یعنی کنترل 10000 دلار پیش پرداخت نقد باید تلاش بیشتری اعمال شود. بررسی اعلام نشده ماهانه حسابها صورت نمی گیرد. روشهای توصیه شده مربوط به دریافت، سپرده ها و انتقال اشیاء نیز باید دنبال نشود و این واحد باید مدارک مربوط به این گواهیها را ضبط و در بایگانی نگهداری کند. (پیشنهاد 8 ج - 4)

پیشنهادات

8 ج - 1. سفارت آمریکا در تهران باید اختیار صدور پاسپورت را به کنسولگری تبریز تفویض نماید.

8 ج - 2. سفارت آمریکا در تهران باید افسر تحقیق در امور بازار را به تبریز جهت تهیه گزارش از وضع بازار اعزام نماید.

8 ج - 3. سفارت آمریکا در تهران و وزارت خارجه باید ترتیبی دهند تا یک مقام دیگر به کنسولگری تبریز اعزام و منصوب شود.

8 ج - 4. کنسولگری تبریز باید به صورت صحیحی بررسی و تائید پیش پرداخت نقدینه ها را انجام داده و گزارش کار لازم را تهیه و نگاهداری نماید.

چارلز تی. کراس بازرس ارشد آلن دبلیو .برنسونکنت ان . راجرز بازرسبازرس

وزارت دفاع، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

ص: 873

وزارت امور خارجه خیلی محرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 9 الف سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 وزارت دفاع حقایق هیئت نمایندگی نظامی در ایران / و مستشاری نظامی مرکب از 918 پرسنل نظامی و 274 پرسنل غیر نظامی وزارت دفاع به سرپرستی یک سرلشگر نیروی هوایی که نماینده وزارت دفاع نیز هست، می باشد.

رئیس هیئت مستشاری نظامی بر فعالیت 7000 پرسنل پیمانی آمریکایی نیز نظارت دارد. هیئت مستشاری نظامی با رعایت رده خدمتی سازماندهی شده بر فروشهای نظامی خارجی که در سال 1977 معادل 6 میلیارد دلار بوده و در سال مالی 1978 نیز معادل 3 میلیارد دلار خواهد شد نظارت اعمال می کند. چند تیم کمک فنی حوزه ای نیز وجود دارد که ارائه آموزش لازم در زمینه سیستمهای تسلیحاتی و عملکردهای نظامی را بر عهده دارد.

دفتر وابسته دفاعی دارای هشت کارمند آمریکایی و پنج کارمند محلی است. وابسته دفاعی نیز یک سرهنگ نیروی هوایی آمریکا می باشد.

ارزیابی و نتیجه گیری عملیات تحت سرپرستی رئیس هیئت مستشاری نظامی از نظر حجم و پیچیدگی در حوزه کمک نظامی باید بی نظیر باشد. او رهبریتی مؤثر برای دیگر عناصر تیم کشوری محسوب می شود و با آنها به خوبی همکاری می کند. سفیر نیز مستقیما در تمام جنبه های عملیات وزارت دفاع در ایران دخالت دارد و از جزئیات برنامه ها به خوبی مطلع است. او در جلسات روزانه کارمندی که ریاست هیئت مستشاری نیزدر آن شرکت دارد، رهنمودهای لازم را ارائه می کند.

یک مشاور سیاسی نظامی توانا و سخت کوش بین سفارت و هیئت مستشاری نظامی و بین نمایندگی آمریکا در ایران و واشنگتن رابطه لازم را حفظ کرده و تداوم می بخشد. او مطابقت فروشهای نظامی با مقررات و رهنمودها را به دقت زیر نظر دارد و علل توجیه کننده خریدهای تسلیحاتی را که توسط دولت ایران و مستشاری نظامی مطرح می گردد مورد ارزیابی قرار می دهد. مشکلات مربوط به خطوط ارتباطی مستقیم که در گزارش بازرسی قبل مطرح شده بود ظاهرا مرتفع گشته است.

در زمینه رعایت مقررات مربوط به فروشهای نظامی در برگیرنده شمار عظیمی از پرسنل آمریکایی و مبالغی چنین هنگفت نمایندگی با مشکلاتی روبه رو می باشد. بازرسین معتقدند که تلاشی صادقانه در حال انجام است تا بر اساس این مقررات از افزایش فروشها جلوگیری به عمل آید و با انحرافات مربوطه نیز به طور جدی برخورد شود. معذالک بین مشاوره با ایرانیها در مورد استفاده و تناسب یک سیستم تسلیحاتی و حمایت از آن و یا پیشنهاد مربوط به یک راه حل دیگر نمی توان وجه تمایز خاصی ایجاد کرد و در این رابطه تمام طرفین ذیربط باید با کمال هوشیاری مراقب عدم تخلف از آن باشند.

مشکل دیگر اشتهای سیری ناپذیر ایرانیان برای سیستمهای تسلیحاتی برخوردار از تکنولوژیهای

ص: 874

پیشرفته است. گرچه سیاست آمریکا بر کمک به ساخت و مدرن سازی نیروهای نظامی آن کشور و تأمین سلاحهای مورد نیاز آن تأکید دارد، دولت ایران بنا به علل مختلف می خواهد تجهیزاتی را به دست آورد که توان جذب آنها را در حال حاضر ندارد. در مورد روشهای مورد استفاده در ارسال درخواستهای خرید تسلیحاتی ایران، بازرسین توجیه شده و از روش پیچیده و منسجمی که در نتیجه آن جریان تجهیزات، آموزش پرسنل مخصوص آنها، مکان انبار آن، و وسایل تعمیراتی آن قبل از ارسال درخواستها پیش بینی می شد، تحت تأثیر قرار گرفتند.

هیئت مستشاری نظامی بسیار بزرگ و مستقر در محل همتای خویش در نیروهای دفاعی ایران گاهی اوقات نقش وابسته دفاعی را به عنوان رابطه بین نیروهای دفاعی ایران و به عنوان مشاور سفیر در مسائل نظامی این کشور را بر عهده می گیرد. با این حال، می گویند که ایرانیها نسبت به گردآوری اطلاعات نظامی توسط خارجیها حساس هستند و به دقت کانالهای رابط وابسته دفاعی را زیر نظر می گیرند. معذالک، دفتر وابسته دفاعی در زمینه تهیه گزارشات بیوگرافیک حائز اهمیت از نظر واحد مشغول کار است. دفتر وابسته دفاعی با دیگر بخشهای سفارت نیز روابط بسیار خوبی برقرار نموده است.

کنت ان . راجرزچارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

سازمان ارتباطات بین المللی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک - ایران)یادداشت بازرسی - شماره 9 ب سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 سازمان ارتباطات بین المللی حقایق سازمان ارتباطات بین المللی مرکب از 14 کارمند آمریکایی و 17 کارمند محلی در عملیاتی بسیار وسیع و پرتحرک و مرتبط با مراکز دوملیتی می باشد. در استانها این سازمان از طریق انجمن ایران و آمریکا عمل می کند. ساختمان سازمان ارتباطات بین المللی در تهران شامل یک دفتر کار بزرگ، یک مرکز فرهنگی بسیار مجهز و یک مرکز آکادمیک تقریبا رضایتبخش می باشد. قرار است یک ساختمان جدید نیز توسط انجمن ایران و آمریکا در کنار مرکز فرهنگی طی سال جاری احداث شود تا مرکز آکادمیک به آنجا منتقل گردد.

ارزیابی و نتیجه گیری سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا در ایران که از دیرباز عنصر مهمی در روابط ایران و آمریکا و بخصوص در عصر کنونی حیات فرهنگی ایران بوده است، روشها و برنامه های خود را با ایران و تغییرات آن به خوبی انطباق داده و سعی دارد توجه خود را از اهداف قبلی خویش که همان نخبگان ماهر از نظر زبان، جهان دیده و عموما تحصیلکرده آمریکا می باشند منحرف ساخته و به حضاری مرکب از آنهایی که کمتر با آمریکا آشنا بوده، ولی به تدریج بر رویدادهای ایران در 5 تا 10 سال آینده تأثیر خواهند گذاشت، معطوف نماید. در این حرکت جدید سعی خواهد کرد از ایجاد ارتباط بیشتر با ایرانیانی که دارای روابط

ص: 875

خصوصی بسیار با آمریکا هستند جلوگیری به عمل آورد. در این مسیر، سازمان ارتباطات بین المللی در حال تقویت عنصر فارسی برنامه های خویش می باشد. برنامه های انجمن ایران و آمریکا را توسعه می دهد تا بتوانند اتباع ایرانی بیشتری را در بر گیرند، فیلمهایی را به زبان فارسی به نمایش در می آورد، از متخصصین آمریکایی برای سخنرانی در زمینه باستان شناسی، فرهنگ و تاریخ ایران دعوت به عمل می آورد. اقداماتی در دست اجراست تا بخشی از برنامه های صدای آمریکا به زبان فارسی پخش شود، چون پخش این برنامه ها از خارج توجه بسیاری از افراد کنجکاو از نظر سیاسی را بر می انگیزد. این برنامه ها طوری ترتیب داده شده تا پایگاه تماس سازمان ارتباطات بین المللی گسترش یافته و با هدف کلی این سازمان یعنی افزایش سطح ارتباط دو جانبه با مردم سازگار واقع شود. با این حال، کارمندان این آژانس نمی توانند به تنهایی تمام وظایف را انجام دهند و به نظر بازرسین کارمندان آمریکایی بخشهای دیگر نمایندگی نیز باید در برنامه های انجمن ایران و آمریکا مشارکت بیشتری داشته باشند. (پیشنهاد 9 ب - 1) یک مطلب دیگر مورد توجه این سازمان دانشجویان ایرانی هستند که عازم آمریکا می باشند. در حال حاضر حدود 60000 دانشجوی ایرانی در آمریکا به سر می برند و شمار آنها هر ساله رو به افزایش است.

این دانشجویان هم برای آینده ایران ارزشمند هستند و هم خطری برای زمان حال آن محسوب می شوند.

جنبه مثبت قضیه آن است که آنها به شمار ایرانیان تحصیلکرده ای که با آمریکا آشنا بوده و از آن هواداری می کنند، می افزایند. جنبه منفی قضیه این است که بسیاری از دانشجویان نه چندان ذیصلاحی که در آمریکا به سر می برند درگیر فعالیتهای ضد رژیم می شوند و به روابط بین ایران و آمریکا لطمه وارد می سازند.

سازمان ارتباطات بین المللی نقش خود را در زمینه مشاوره و معارفه گسترش داده و تلاش خود را در زمینه آموزش زبان انگلیسی به 5000 دانشجوی زبانی که در انجمن ایران و آمریکا ثبت نام کرده اند تقویت نموده است. این برنامه کاملاً خودجوش است و هزینه های عملیاتی این مرکز دو ملیتی را خود تأمین می نماید.

شمار دانشجویان فاقد صلاحیتی که به مدارس نه چندان معتبر می روند نیز بخشهای کنسولی و سیاسی را نگران کرده است. بازرسین معتقدند که باید سیاست مشخصتری در زمینه صدور روادید دانشجویی اعمال شود و سازمان ارتباطات بین المللی نیز با تخصیص ویژه خویش باید به عنوان یکی از عوامل مؤثر در این روند به کار گرفته شود. (به گزارش 5 بازرسی رجوع شود) برنامه های مبادله دانشجویی در عین فعال بودن نقش چندان خطیری در رابطه با اهداف آمریکا ایفا نمی کنند و علت آن نیز روابط بسیار گسترده است که بین نهادهای ایرانی و آمریکایی ایجاد شده که عامل عمده آن نیز سازمان ارتباطات بین المللی و اسلاف آن بوده اند. به همین دلیل برنامه مبادله دانشجو از حوزه عمل بسیار محدودی برخوردار است. دولت ایران نیمی از هزینه های سازمان ارتباطات بین المللی را پرداخت می کند و بقیه توسط خود سازمان در بالا بردن سطح مبادلات فردی تأمین می گردد.

جهت گیری و تأکید برنامه های سازمان ارتباطات بین المللی در برنامه کشوری هماهنگ با اهداف آمریکا در ایران است. سفیر نیز در تهیه این برنامه شخصا مشارکت و توجه داشت تا به این ترتیب حوزه تماسهای سازمان گسترش یابد. مسئول روابط عمومی نیز عضو مهمی از تیم کشوری است و در زمینه تمام مسائل مربوط به دیپلماسی عمومی نظریات وی مؤثر واقع می گردد. بین سازمان ارتباطات بین المللی و بخش

ص: 876

اقتصادی بازرگانی نیز همکاری نزدیک برقرار است تا خدمات مربوط به حفظ سوابق حضار به طرز مؤثری انجام شود. بازرسین معتقدند که از این وسیله باید بیش از اینها بهره برداری شده چون این بخشها می توانند با استفاده از خدمات بایگانی سوابق حضار در زمینه تهیه فهرست اسامی میهمانان، بازدید و غیره مفید و مؤثر واقع گردند. طبق اظهارت مسئول روابط عمومی، حمایت اداری سفارت با در نظر گرفتن مشکلات کار در تهران بسیار عالی بوده است؛ مشکلات مربوط به مسکن که گویا در گذشته روابط عناصر موجود در نمایندگی را تیره ساخته بود اکنون تا حدود زیادی برطرف شده است. (پیشنهاد 9 ب - 2)

پیشنهادات

9 ب - 1. سفارت آمریکا در تهران باید موجبات مشارکت بیشتر پرسنل خویش را در برنامه های انجمن ایران و آمریکا فراهم آورد.

9 ب - 2 . سفارت آمریکا در تهران باید از خدمات بایگانی سوابق حضار در سازمان ارتباطات بین المللی توسط دیگر مقامات سفارت بخصوص سیاسی و اقتصادی بازرگانی، بیشتر استفاده کند.

چارلز تی. کراس بازرس ارشد

وزارت دادگستری و سازمان مبارزه با مواد مخدر، حقایق،...

وزارت امور خارجه محرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 9 ج سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 وزارت دادگستری و سازمان مبارزه با مواد مخدر حقایق نماینده سازمان مبارزه با مواد مخدر در سفارت آمریکا در تهران یک مقام مجرب است. دفتر کار وی در ساختمان کنسولی که قرار است محل آن تغییر یابد، واقع شده است. وی دارای یک منشی آمریکایی است. مقام مسئول سازمان مبارزه با مواد مخدر گزارش کار خویش را به معاونت نمایندگی تسلیم می کند.

و هر دو هفته یکبار وی را در جریان فعالیتهای خود قرار می دهد. علاوه بر این وی از حمایت سفیر نیز برخوردار است و هر گاه که مایل باشد می تواند با وی ملاقات نماید.

مقام مسئول هماهنگی در مواد مخدر دومین مقام موجود در بخش سیاسی است. کمیته مواد مخدر که ریاستش به عهده معاونت نمایندگی است، دارای نه عضو از گروههای دیگر چون وابسته کشاورزی، هیئت مستشاری نظامی، سازمان ارتباطات بین المللی و وابسته سازمان مبارزه با مواد مخدر است.

ارزیابی و نتیجه گیری مقام مسئول در سازمان مبارزه با مواد مخدر ارتباطات زیادی با پلیس کشور میزبان دارا می باشد. به نظر وی این رابطه بسیار عالی است. وی در ایجاد نهادها، حمایت فنی و تحقیقات مشترک در زمینه مسائل مربوط به فعالیتهای موجود در مورد مواد مخدر در خارج از مرزهای ایران نیز اقداماتی معمول می دارد.

رابطه اطلاعاتی معمولاً به انتقال یا حمل موادمخدر به خارج از ایران و یا از طریق آن کشور به خارج ربط

ص: 877

دارد. مقام سازمان مبارزه با مواد مخدر در مورد مشکلات ناشی از استفاده نادرست از مواد مخدر در چند مرحله سخنرانیهایی را انجام می دهد. او از لایحه مانسفیلد که در آن پرسنل سازمان مبارزه با مواد مخدر از مشارکت در حمله علیه خاطیان منع شده اند به خوبی آگاه است.

ایران از دیرباز صحنه استفاده نادرست از مواد مخدر بوده و دارای یک میلیون تریاک کش و 5000 فرد معتاد به هروئین می باشد. گرچه کشت خشخاش توسط ایران در سال 1955 ممنوع گردیده بود، ولی قاچاق آن از طریق ترکیه و افغانستان به صورت آفتی به جان ایران افتاد؛ در سال 1967 ایران کشت قانونی خشخاش را آغاز کرد تا نیاز 167000 معتاد ثبت شده ایرانی را تأمین کند. این گونه کشت اکنون در 23 مزرعه با تولید سالانه 300 کیلو مجاز می باشد. هر سال میزان سنی افراد واجد شرایط برای دریافت جیره دولتی یک سال کاهش می یابد. در حال حاضر تنها افراد 62 ساله یا مسن تر تحت پوشش این برنامه هستند. ایران با مسئله مواد مخدر به صورت جدی مبارزه می کند و طی دهه گذشته حدود 300 نفر را به جرم قاچاق اعدام کرده است، ولی نه در این اواخر.

کنت ان. راجرزچارلز تی . کراس بازرسبازرس ارشد

وزارت کشاورزی، حقایق، ...

وزارت امور خارجه طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)گزارش بازرسی - شماره 9 د سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 وزارت کشاورزی حقایق نماینده وزارت کشاورزی (آمریکا - م) در ایران یک افسر سرویس کشاورزی خارجی و یک دستیار وابسته تازه کار است که برای اولین بار در رابطه با وزارت کشاورزی در خارج از کشور انجام وظیفه می کند. دفاتر کار وابسته کشاورزی در حدود دو خیابان دورتر از محوطه سفارت واقع شده است. از نظر فضای کار این دفاتر مکفی است و بهتر از دفاتر وابسته های کشاورزی قبلی در ساختمان نامناسب کنسولی می باشد. وظیفه اصلی دفتر وابسته کشاورزی تهیه گزارشات تحلیلی مربوط به کشاورزی از جمله هوا، سیاستهای تجاری و رویدادهای مربوط به آن، تغییر نوسان قیمتها و موجودی کالاها و واردات می باشد.

وابسته کشاورزی هر ماه یک بار یک گزارش جامع در مورد دورنمای کشاورزی و یک بار در سال گزارش وضعیتی در مورد سیاست و خط مشی کشاورزی ارائه می کند. این گزارش جامع در برگیرنده گزارش وضعیت کامل اقتصادی، خط مشی و برنامه ریزی کشاورزی، اطلاعات در مورد سازمانهای تخصصی کشاورزی، بودجه و برنامه ریزی کشاورزی، تحقیق و اعتبار موجود و نیز خدمات مربوط به آموزش و ادامه کار می باشد.

گزارشات وسیع در مورد قیمت گذاری، بازاریابی، و تجارت کشاورزی، حقوق گمرکی و تعرفه و تجارت دولتی از جمله مهمترین جنبه های این گونه گزارشات محسوب می شود. استفاده از زمین، سازمانهای دهقانی، منابع و بعضی از جنبه های گزارشگری مربوط به امور کارگری نیز در آنها گنجانده

ص: 878

می شود. گزارشات بسیار مفصلی در مورد محصولات، بخصوص پنبه، شکر، سیب زمینی، غلات و سبزیجات، نیز در این بخش ارائه می شود.

کار اصلی وابسته کشاورزی سوای گزارشگری، حمایت از فروش محصولات کشاورزی آمریکایی در ایران و مشارکت در فعالیتهای کمیسیون مشترک آمریکا و ایران است. در حال حاضر فروش محصولات کشاورزی آمریکایی به ایران سالانه مبلغی معادل نیم میلیارد دلار را در بر می گیرد. مهمترین این محصولات عبارتند از گندم سفید، دانه های روغنی و روغن این دانه ها، روغن پنبه دانه، برنج و غلات دیگر، بخصوص غلات غذایی، جو، ذرت و محصولات دیگری چون مرغ یخزده، گاوهای شیرده نیز از آمریکا از طریق هوا وارد ایران می شوند.

دفتر وابسته کشاورزی در زمینه فروش ماشین آلات کشاورزی عرضه کنندگان آمریکایی و نیز فروش مواد شیمیایی مانند کود به بخش اقتصادی بازرگانی کمک می کند. وابسته کشاورزی گاهی نیز نمایشگاه کوچکی از مواد غذایی دایر می کند و برای این منظور یکبار از مرکز تجاری آمریکا (در ژوئن 1977) استفاده کرده است.

نتیجه گیری و ارزیابی دفتر وابسته کشاورزی تهران، بسیار شلوغ و سازنده است. حجم دلار ناشی از فروش محصولات کشاورزی آمریکا به ایران نیز نشانگر اهمیت فعالیت این دفتر است. شمار کسانی که از آمریکا به این کشور سفر کرده و به دفتر وابسته کشاورزی مراجعه می کنند در سال بالغ بر 1000 نفر می شود.

گزارشات وابسته کشاورزی بسیار جامع و ارزشمند می باشد. در کمک و غنی سازی محتوای گزارشات بخش اقتصادی سفارت نیز بسیار مؤثر واقع می گردد.

در گذشته، دفتر وابسته کشاورزی بخشی از دفتر مشاور اقتصادی بود و همین امر باعث پیدایش مشکلاتی در زمینه هماهنگی و انتشار گزارش وقایع کشاورزی می گردید. این مشکل هم اکنون حل شده و مسئولیت هماهنگی گزارشگری به انتخاب وابسته کشاورزی می باشد.

وابسته کشاورزی با وقوف بر ضرورت ایجاد بهبود وضع فروش در زمینه کشاورزی، مکانیکی، فنی و شیمیایی در ایران، مطالب قابل ملاحظه ای را برای بخش اقتصادی - بازرگانی تهیه کرد تا راه برای این مهم هموار گردد.

وابسته کشاورزی در یکی از پنج کمیته کمیسیون مشترک شرکت می نماید که همان کمیته کشاورزی است و در تسهیل کار کمیسیون بخصوص در زمینه دامداری و بهداشت آن، ممانعت از آتش سوزی در جنگلها، آموزش کشاورزی، قرنطینه سازی گیاهی، و بازرسی گوشت نقش به سزایی داشته است (برای درک بهتر وضع کمیسیون به یادداشت بازرسی شماره 4 رجوع شود).

دفتر کار وابسته کشاورزی از فضای کافی برخوردار است، لیکن در صورت احداث ساختمانی در محوطه سفارت دفتر ایشان نیز باید به آنجا انتقال یابد. این امر در تأمین نظریات نماینده اداره کشاورزی خارجه و دیگر عناصر موجود در سفارت مفید واقع خواهد شد.

کنت ان . راجرزچارلز تی. کراس بازرس بازرس ارشد

وزارت بازرگانی مرکز تجاری آمریکا در تهران، حقایق،...

ص: 879

وزارت امور خارجه طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیکایران)گزارش بازرسی - شماره 9 ه سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 وزارت بازرگانی مرکز تجاری آمریکا در تهران حقایق مرکز تجاری آمریکا در تهران در سال 1973 و قبل از افزایش بی سابقه قیمت نفت تأسیس گردید. از پانزده مرکز تجاری وزارت بازرگانی این مرکز یکی از دو مرکزی است که به وسیله دفتر بازاریابی بین المللی اداره نمی شود (مرکز تجاری آمریکا در مسکو تحت نظارت دفتر تجارت شرق و غرب وزارت بازرگانی است). مرکز تجاری واقع در تهران به وسیله گروه بازرگانی امور خاور نزدیک اداره می شود.

مرکز تجاری وزارت بازرگانی در تهران دارای دو کارمند آمریکایی از وزارت بازرگانی، پنج کارمند محلی تحت استخدام وزارت بازرگانی، یک نفر که در استخدام وزارت خارجه می باشد و پنج کارمند پیمانی است. یک افسر دارای رده شغلی 5 از دفتر سرویس خارجی بخش اقتصادی / بازرگانی سفارت به عنوان مسئول تحقیقات در امور بازار به این مرکز منصوب گشته است. مرکز تجاری زیر نظر مشاور اقتصادی / بازرگانی سفارت عمل می کند. این مرکز در ساختمانی واقع در پائین شهر تهران قرار گرفته و طی دو سالی که از آخرین بازرسی می گذرد نه نمایشگاه بزرگ دائر کرده است.

این مرکز همچنین از مشارکت نمایشگاههای آمریکایی در نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران نیز حمایت و پشتیبانی به عمل می آورد. مهمترین نمایشگاههایی که پس از آخرین بازرسی برگزار گردیده به شرح زیر می باشند.

تاریخ- عنوان-شمار شرکت کنندگان-شمار بازدید کنندگان-اکتبر 76-تجهیزات و سیستمهای بازرگانی23-663-فوریه 77-تجهیزات ارتباطاتی-21-717-ژوئن 77-منابع آب26-241-ژوئیه 77-عیب یابی وسائط نقلیه و ماشین آلات11-690-نوامبر 77-جیپای- g w1075-دسامبر 77-مصالح و تجهیزات ساختمانی- 10-650-ژانویه 78-شیمیایی / پتروشیمی 24-418- مارس 78-بسته بندی و تهیه مواد غذایی -13-407-مه 78-انرژی خورشیدی- 14-444 نتیجه گیری و ارزیابی مرکز تجاری آمریکا در تهران در مواقع برگزاری نمایشگاهها بسیار فعال است، لیکن میزان فعالیت آن در فواصل زمانی بین برگزاری نمایشگاهها و علیرغم تلاش شدید این مرکز برای جلب توجه عموم چندان زیاد نیست. این مرکز از نظر محیط فیزیکی بخصوص در رابطه با نمایشگاهها و فقدان محل پارک وسائط نقلیه که در همه نقاط پائین شهر تهران به چشم می خورد دچار محدودیتهایی می باشد. کارمندان وزارت

ص: 880

بازرگانی مشغول به کار در این مرکز افراد بسیار مجرب می باشند. مدیر این مرکز حدود 15 سال در زمینه بازاریابی با کار در یک شرکت بزرگ آمریکایی تجربه اندوخته و در وزارت بازرگانی و نیز به عنوان مدیر مرکز تجاری در بانکوک فعالیت وسیعی داشته است. معاون وی نیز در زمینه ایجاد نمایشگاههای تجاری فعالیت داشته است.

میزان فعالیت آمریکا در بازار ایران طی دو سال گذشته تا حدودی کاهش داشته، ولی حجم دلاری فروشهای آمریکا به این کشور افزایش یافته است. بازاریابی در ایران کار فوق العاده طاقت فرسایی است و وظیفه ای آسان نیست.

برنامه ریزی، تهیه مقدمات، و سازماندهی بر خلاف دیگر مراکز تجاری در اینجا دشوارتر است.

معذالک، با همکاری بخش اقتصادی بازرگانی و پشتیبانی یک فرد مسئول تحقیق در امور بازار، به نتایج بسیار مفیدی دست یافته که این امر بخصوص در زمینه فروش «کالاهای انبار شده» و اجناسی که «جدیدا» به بازار وارد شده صادق بوده است. بعضی از نمایشگاهها بسیار موفق و بعضی دیگر ناموفق بوده است. با این حال، سنجش نتایج حاصل از نمایشگاههای مهم به صورت مجزا دشوار است و نمی توان منطق قاطع و مبرهنی را جهت ادامه عملکرد مرکز تجاری آمریکا در تهران ارائه نمود. بررسی عملیات مرکز تجاری توسط بازرسین حاکی از آن است که این مرکز عمر مفید خود را به پایان رسانده و ادامه حضور آن در این کشور فاقد ارزش است. طبق برداشت بازرسین، فلسفه عملیات مرکز تجاری این است که پس از چند سال فعالیت از میان برداشته شود، بنابر این آنها توصیه می کنند که این مرکز تا قبل از سال مالی 1980 از مرحله عمل خارج شود تا روش بهتری برای استفاده بیشتر از تسهیلات آن ابداع گردد (پیشنهاد 9 ه - 1) محوطه نمایشگاه بازرگانی تهران ظاهرا جای مناسبی برای به نمایش گذاشتن محصولات آمریکایی است و قبلاً نیز در موارد مناسب این مکان مورد استفاده شرکتهای آمریکایی بخصوص در نمایشگاههای سالانه قرار گرفته است.

قبل از اتخاذ هر گونه تصمیم نهایی باید عکس العملهای سیاسی و اجتماعی حاصل از این عمل را نیز در نظر گرفت، گرچه احتمال بروز این گونه فعل و انفعالات بسیار ضعیف است.

این مرکز در زمینه امور گمرکی مربوط به اقلام وارداتی از طریق مرکز تجاری جهت برگزاری نمایشگاهها با مشکلات بسیار شدیدی دست به گریبان بوده است. این امر مسائلی را در برخورد با مقامات گمرکی ایران ایجاد کرده و باید به آن توجه شود، گرچه در این اواخر وضع بهبود بیشتری پیدا کرده است. (پیشنهاد 9 ه - 2) اگر این مرکز تعطیل شود، مسئول تحقیق در امور بازار باید در بخش اقتصادی / بازرگانی به کار مشغول گردد. این بخش باید تقویت شود و بعضی از خدمات ارائه شده توسط مرکز تجاری برای جامعه تجاری آمریکا باید در بخش اقتصادی / بازرگانی انجام شود که عبارتند از کمک و مشاوره با آنها در برقراری تماس با جامعه بازرگانی ایران و راهنمایی تجار جدید در امور این کشور.

پیشنهادات

9 ه - 1. سفارت آمریکا در تهران باید بر فعالیت مرکز تجاری مروری داشته باشد یا بهره برداری از آن

ص: 881

را به طرز مؤثرتری افزایش دهد و یا برنامه ای برای حذف آن تا قبل از سال 1980 پیشنهاد نماید. در انجام این عمل سفارت باید با دفتر امور خاور نزدیک/ امور ایران و وزارت بازرگانی همکاری نماید.

9 ه - 2. مرکز تجاری آمریکا در تهران باید مسائل گمرکی خود را در مورد کالاهایی که این مرکز وارد کشور کرده با مقامات محلی حل و فصل کند.

چارلز تی. کراس بازرس ارشد آلن برنسونکنت ان. راجرز بازرسبازرس

وزارت خزانه داری واداره مالیات بر درآمد، حقایق،...

وزارت امور خارجه طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیکایران)یادداشت بازرسی - شماره 9 سازمانهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 وزارت خزانه داری واداره مالیات بر درآمد حقایق دفتر اداره مالیات بر درآمد در سفارت آمریکا در تهران یکی از چهارده دفتر این گونه ای است که در شهرهای بزرگ جهان مستقر می باشد و از سال 1974 در تهران کار خود را آغاز نمود است. این دفتر در بخش برنامه های خارجی دفتر عملیات بین المللی اداره مالیات بر درآمد فعالیت می کند. این دفتر دارای مسئولیت منطقه ای در برگیرنده ایران، لبنان، لیبی، مصر، بحرین، اردن، کویت، عراق، عمان، یمن، قطر، سوریه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، پاکستان و افغانستان می باشد. دفتر مزبور در ساختمان سرکنسولگری آمریکا حدود دو خیابان دورتر از سفارت قرار دارد.

دفتر تهران تحت نظارت یک افسر 15 - GS و معاونش که یک افسر 14 - GS است عمل می کند و هر دوی آنها کارمندان وزارت خزانه داری آمریکا می باشند. این دفتر دارای یک کارمند دیگر آمریکایی و یک منشی محلی نیز می باشد. این دفتر در طبقه چهارم ساختمان سرکنسولگری حدود دو خیابان دورتر از محوطه سفارت قرار دارد. در طول مدت شش ماه از سال یک پرسنل دیگر نیز به طور موقت به این دفتر مأمور می گردد تا در تهیه اظهار نامه های مالیاتی، مالیات دهندگان آمریکایی را یاری دهد. دفتر اداره مالیات بر درآمد رسما با بخش اقتصادی بازرگانی سفارت مرتبط می باشد.

ارزیابی و نتیجه گیری نمایندگان اداره مالیات بر درآمد سعی می کنند سالی دو بار به شهرهای بزرگ تحت پوشش خویش در منطقه سفر کرده و امور مربوطه را انجام دهند که خود کاری دشوار است. وظیفه اصلی این دفتر حصول اطمینان از این امر است که شهروندان آمریکایی و شرکتهای آمریکایی و اتباع خارجی تابع مقررات مالیاتی آمریکا، قوانین و مقررات مالیاتی را رعایت می نمایند.

مهمترین فعالیت این دفتر شامل کمک به مالیات دهندگان، حسابرسی مالیاتی، و برقراری تماس با مقامات مالیاتی دول منطقه می باشد. شمار آمریکاییهای مقیم این منطقه بسیار است و به طور مثال 41000 نفر از آنها در ایران و 35000 نفر در عربستان سعودی به کار مشغول می باشند.

ص: 882

دوره حاضر دوره ای بحرانی و پرفعالیت برای اداره مالیات بر درآمد بوده است، چون طی این مدت کنگره آمریکا در حال بحث پیرامون بخش 911 قانون مالیاتی بود که بر بدهی مالیاتی آمریکاییهای مقیم خارج از کشور به استثنای مقامات دولتی تأثیر خواهد داشت. این امر نه تنها مایه نگرانی مالیات دهندگان بلکه شرکتهای استخدام کننده آنان نیز شده است، چون تغییر این قانون نه تنها هزینه کار بلکه نحوه رقابت ما را نیز دگرگون خواهد ساخت.

تعداد کثیری خارجی مقیم آمریکا نیز هستند که شهروندان ایرانی بوده و با «کارتهای سبز خویش» به ایران بازگشته اند. این افراد با وجود این که زمان چندانی را در آمریکا به صورت اقامت نمی گذرانند، ولی مقیم آمریکا شناخته می شوند. بنابراین تابع مقررات مالیاتی مربوط به درآمدهای خویش در تمام نقاط جهان می گردند، اجرای این مقررات در مورد کلیه این چنین افرادی در اغلب موارد در مورد درآمدهایشان در ایران دشوار است، چون بین ایران و آمریکا هیچ گونه معاهده مالیاتی منعقد نگردیده است. گاهی نیز این مورد تحت بررسی قرار گرفته ولی موفقیت چندانی نداشته است بنابراین، توصیه می شود که تلاش بیشتری در زمینه انعقاد چنین پیمانی با ایران به عمل آید. (پیشنهاد 9 و - 1)

پیشنهادات

9 و - 1. وزارت امور خارجه (دفتر خارجی اداره مالی داخلی) هماهنگ با وزارت خزانه داری، باید در صدد انعقاد پیمان مالیاتی با ایران باشد.

9 و - 2. سفارت آمریکا در تهران باید در صورت یافتن یا احداث محل جدید و مناسب بخش کنسولی، مکان مناسبی را در همان ساختمان برای دفتر اداره مالیات بر درآمد در نظر بگیرد.

کنت ان. راجرزچارلز تی. کراس بازرسبازرس ارشد

مدرسه آمریکایی تهران، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجه طبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)یادداشت بازرسی - شماره 10 الف فعالیتهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 مدرسه آمریکایی تهران حقایق مدرسه آمریکایی تهران یک مدرسه خصوصی غیرانتفاعی آموزشی است که شامل برنامه های تحصیلی از کلاس اول دبستان تا سال آخر دبیرستان می باشد. شمار دانش آموزان کنونی این دبیرستان 3200 نفر است.

ارزیابی و نتیجه گیری وامهای بلاعوض دریافتی توسط این مدرسه در ژوئن 1976 معادل 17500 دلار؛ در آوریل 1977 معادل 7500 دلار؛ و در سپتامبر 1977 معادل 2500 دلار بوده است. به استثنای هزینه های مصرف شده جهت به کارگیری یک هواپیمای خارجی که جهت تأمین هزینه های لازم برای آن از وام بلاعوض ژوئن

ص: 883

1976 استفاده شده بود، تمام مخارج دیگر بر طبق شرایط وام قابل پرداخت مصرف شده بود. تنها توضیحی که در زمینه استفاده از هواپیمای خارجی داده شده این است که بخش مدیریت مدرسه این امر را ضروری تشخیص داده است. اگر این موضوع صحت داشته باشد و توضیح دیگری در توجیه مطلب ارائه نشود. هزینه حمل و نقل هوایی معادل 52/1026

پیشنهادات

10 الف - 1. سفارت آمریکا در تهران باید علت استفاده از هواپیمای خارجی را روشن نماید و در صورت عدم دستیابی به توضیحات کافی، باید هزینه حمل و نقل هوایی را عودت دهد.

آلن برنسونچارلز تی. کراس بازرسبازرس ارشد

انجمن کارمندان آمریکا، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجهطبقه بندی نشده هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک ایران)یادداشت بازرسی - شماره 10 ب فعالیتهای دیگرواحد: تهران - ژوئیه 1978 انجمن کارمندان آمریکا حقایق انجمن کارمندان آمریکایی یکی از عملیات وسیع از این دست در سرویس خارجه است. این انجمن دارای 8000 عضو بوده و در برگیرنده شهروندان آمریکایی مشغول به کار رسمی در ایران و نیز تعدادی از پرسنل بازنشسته نظامی آمریکا یا وزارت خارجه است که در ایران به سر می برند و دولت ایران به آنها اجازه داده که از مزیت خرید معاف از حقوق گمرکی محدودی برخوردار شوند. این انجمن دارای یک رستوران یک محل صرف مشروبات الکلی، فروشگاه، سرویس تاکسیرانی، سرویس استخدامی، آپارتمانهای موقتی و سرویسهای پستی می باشد. فروش سالانه تا 30 ژوئن 1978، از مرز 6 میلیون دلار فراتر خواهد رفت. در صورت اجرای عملیات گسترشی، میزان فروش سالانه به مرز 10 میلیون دلار نزدیک خواهد شد.

آخرین حسابرسی مستقل انجام شده توسط حسابداران رسمی شامل دوره 18 ماهه قبل از دسامبر 1976 بوده است. بر طبق برنامه های موجود باید کارمندان دولت غیرذینفع آمریکایی حسابرسی لازم را در ژوئیه 1978 انجام دهند.

ارزیابی و نتیجه گیری نحوه کنترل و نظارت بر عملیات اصولاً خوب است. با این حال میزان بیمه مربوط به خسارات وارده به کالاها در نتیجه آتش سوزی، طوفان و وقایع دیگر،باید افزایش پیدا کند. در حال حاضر، میزان بیمه تنها کالاهای به ارزش یک میلیون دلار را در بر می گیرد، ولی ارزش کالای موجود حدود 5/1 میلیون دلار برآورد شده است. از آنجا که شرکت بیمه به ندرت کل ارزش مربوط به کالاهای بیمه شده را تأمین می کند، میزان خسارات احتمالی وارده به انجمن کارمندان آمریکایی می تواند وسیع باشد (پیشنهاد 10 ب - 1).

ص: 884

مورد دیگری که باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد میزان پول نقدی است که بلا استفاده مانده و می تواند در صورت سرمایه گذاری به صورت سپرده بانکی کوتاه مدت مبلغی به عنوان بهره کسب نماید. تا تاریخ 30 آوریل 1978، بیش از یک میلیون دلار یا به صورت موجودی وجود داشته و یا در حساب چکی انجمن سپرده شده بوده است. (پیشنهاد 10 ب - 2).

در یک مورد دیگر متوجه شدیم که انجمن کارمندان آمریکا می تواند در زمینه حسابداری به گروه مشاوره تفریحی سفارت آمریکا در تهران یاری دهد. اخیرا این گروه اقدام به جمع آوری مقداری اعانات کرده و قرار است این کار بیش از اینها نیز ادامه پیدا کند. ولی هیچ گونه نظارتی بر دریافت و پرداخت این پولها و مبالغ اعمال نمی شود. مبالغ جمع آوری شده در صندوق یکی از کارمندان سفارت نگهداری می شود و اسناد مربوطه شامل یادداشتهای مربوط به آنها می باشد.

به منظور برقراری یک سیستم حسابداری موجه و کنترلهای داخلی و جلوگیری از بروز مشکلات این مبالغ بایستی به تنخواه گردانی که توسط انجمن کارمندان آمریکایی نگهداری می شود، انتقال یابد و همین انجمن مسئول نقل و انتقالات مربوطه باشد. (پیشنهاد 10 ب - 3)

پیشنهادات

10 ب - 1. سفارت آمریکا در تهران باید از انجمن کارمندان آمریکایی بخواهد که میزان بیمه کالاهای خویش را افزایش دهد تا از وارد آمدن خسارات احتمالی جلوگیری به عمل آید.

10 ب - 2. سفارت آمریکا در تهران باید از انجمن کارمندان آمریکایی بخواهد که حداقل نقدینه مورد نیاز را نزد خویش نگهداری کند. مبالغ مازاد نیز باید به صورت سپرده های مدت دار نزد بانک سپرده شود.

10 ب - 3. سفارت آمریکا در تهران باید از گروه مشاوره تفریحی بخواهد که تمام موجودی خویش را به انجمن کارمندان آمریکایی بسپارد و این انجمن نیز باید حسابی را مخصوص این گروه افتتاح کرده و تمام نقل و انتقالات مالی مربوط به آن را در آن حساب ضبط کند.

آلن برنسونچارلز تی. کراس بازرسبازرس ارشد

امور علمی، حقایق، ارزیابی و نتیجه گیری

وزارت امور خارجه محرمانه هدایت روابط با ایران (امور خاور نزدیک / ایران)یادداشت بازرسی - شماره 11 واحد: تهران - ژوئیه 1978 امور علمی حقایق در سفارت آمریکا در تهران بخش اقتصادی - بازرگانی پاسخگوی امور علمی نیز می باشد. وابسته علمی با موضوعات مهمی از قبیل مسائل مربوط به انرژی هسته ای سروکار دارد.

ارزیابی و نتیجه گیری ایران پیمان عدم تکثیر سلاحهای هسته ای را امضاء و تأیید نموده است. به دنبال امضای لایحه

ص: 885

همکاری هسته ای توسط رئیس جمهور در آوریل 1978، تمام قراردادهای همکاری هسته ای باید مورد مذاکره مجدد قرار گرفته و از اهمیت بیشتری برخوردار گردند. ایران اولین کشوری بود که در مورد آن این امر به مرحله اجرا در آمد. بنابراین اهمیت این مذاکرات و تأثیر آن بر دیگر ملل که شمار آنها به 40 می رسد. قابل ملاحظه می باشد.

وابسته علمی در زمینه امور مربوط به جمعیت نیز فعالیت داشته و با مقامات وزارت بهداشت و رفاه اجتماعی تماسهای بسیار می گیرد. او برنامه های کنترل خانواده در ایران را برای آژانس گسترش بین المللی ارزیابی کرده و در غیر این صورت به عنوان رابط عمل می کند. گرچه آمریکا در زمینه برنامه های کنترل خانواده ایران کمک مستقیمی را ارائه نمی کند، ولی ما در تلاش جهانی سازمان ملل مانند برنامه های آن در فدراسیون برنامه ریزی بین المللی والدین همکاری داریم. علاوه بر این به خاطر وابستگی ضروری موجود بین تکنولوژی مربوط به ارتقاء سطح زندگی و برنامه کنترل خانواده، می توان گفت که وابسته علمی نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفا می کند. بازرسین احساس می کنند که وی در این زمینه عملکرد خوبی داشته و دارد.یکی از جنبه های مهم دفتر وابسته علمی مربوط به کار بخش اقتصادی/ بازرگانی است و تلاشهای مهمی را در زمینه ارتقاء وضع فروش تجهیزات و خدمات مهندسی، تکنولوژیکی و علمی در بر می گیرد. موفقیت این نوع تلاشها نیاز به آگاهی از مسائلی را ایجاد می کند که نمی توان از مقام امور بازرگانی انتظار داشت، بنابراین حضور چنین وابسته علمی در تهران به نفع آمریکا می باشد. حدود نیمی از کار وی را بهبود وضع تجارت و فروشهای بازرگانی تشکیل می دهد. بخشی دیگر از کارهای وی نیز عبارت است از تماس با جامعه آکادمیک و علمی ایران که وی در صورت داشتن یک دستیار تمام وقت، مایل به گسترش آن می باشد. وابسته علمی به بازرگانان منتخب آمریکایی توجه بسیاری را معطوف می دارد و به آنها در زمینه های مختلف بخصوص انرژی هسته ای، باد، برق و خورشیدی کمک می کند. اینها زمینه هایی است که ملل دیگر از جمله فرانسه و آلمان غربی در آنها فعالیت بسیار دارند. ظاهرا آمریکا در تسخیر این گونه بازارها بازنده بوده است و خنده دارتر این است که شرکتهای برنده بازار از کشورهایی هستند که خود جواز تولید تجهیزات طراحی شده در آمریکا را در اختیار دارند. ظاهرا آمریکا شرکت چندانی در مناقصه ها نداشته و در ارائه خدمات و ارزیابی مستمر فعالیت چندانی ندارد. وزارت انرژی آمریکا نیز مایل به جمع آوری سودهای حاصله از برگزاری نمایشگاه تجاری انرژی خورشیدی در مرکز تجاری آمریکا در تهران به تاریخ مه 1978 است که این نمایشگاه نیز ظاهرا در برانگیختن توجهات سهم به سزایی داشته است. به احتمال زیاد ایران در نقاط مختلف جهان به مقایسه امکانات خرید در زمینه تجهیزات انرژی خورشیدی خواهد پرداخت. این نمونه ای از رقابت سرسختانه ای است که در این بخش جریان دارد چون فرانسه و آلمان معمولاً خدمات فنی نرم افزار متعاقب فروشهای تجاری خویش را کاهش می دهند.

وابسته علمی در هر دو مورد از وظایف خویش یعنی وظیفه علمی و بهبود وضع فروشهای بازرگانی با مشکلاتی عمده چون گردآوری اطلاعات موثق روبه رو می باشد. بخش اعظم این گونه مشکلات مربوط به پنهان کاری سنتی و دیرین ایرانیهاست. ولی آمریکا هنوز هم در زمینه فروش و ارائه خدمات تکنولوژیکی عالی پیشگام می باشد.

وابسته علمی در دفتر سازمان ثبات اقتصادی تجارب بسیاری کسب کرده و تجربه بیست ساله ای نیز

ص: 886

در زمینه صنعت اندوخته است، که در نحوه برخورد وی با صنعتگران آمریکایی تأثیر به سزایی داشته است. با وجود اینکه بیش از دو ماه از اقامت وی در ایران نگذشته، ولی وی کمکهای شایان توجهی به سفارت نموده است. میزان این کمکها در آینده نیز افزایش خواهد یافت. تغییر عنوان شغلی وی به مشاور باعث ارتقاء مقام وی و سهولت در تماس با جامعه علمی و آکادمیک ایرانی خواهد گردید. (پیشنهاد 11 - 1) نهایت این که او به یک دستیار تمام وقت نیازمند می باشد.

پیشنهاد

11 - 1. سفارت آمریکا در تهران باید از وزارت امور خارجه درخواست نماید که عنوان وابسته علمی را به مشاور امور علمی و تکنولوژی تغییر دهد.

کنت ان . راجرزچارلز تی. کراس بازرسبازرس ارشد

فهرست اعلام

ص: 887

ص: 888

ص: 889

آ - الف آئرونات، پی. ال. / 97 آ. اوپک / 191، 215 آبادان / 266، 273، 648، 694، 711، 798 آتاباسکای (کانادا) / 419، 420 آتتک / 342، 343، 344، 345، 348 آتلانتیک ریچفیلد / 404، 412 آتن / 348، 356 آدلسیک، جوزف دبلیو./ 296، 320، 322، 328، 329، 330، 331، 332، 333، 334، 335، 336، 337، 338 آدمیرال ترنر / 268 آدیس آبابا / 198، 544، 567 آذربایجان / 278، 281، 290، 291، 293، 305، 309، 311، 318، 693، 778، 785 آذربایجان شرقی / 318، 740 آذربایجان غربی / 309، 311 آذر (سرتیپ) / 334 آرتز / 241 آرژانتین / 588، 589، 596، 620 آرمیتاژ، جان الف. / 71 آروشا / 574 آزمون، منوچهر / 395 آژانس آمریکایی توسعه بین الملل / 783 آژانس ارتباطات بین المللی / 817، 820، 827، 835، 841، 843، 851، 857 آژانس اطلاعات دفاعی / 71، 250، 542 آژانس اطلاعات مرکزی سیا / 466، 619 آژانس بین المللی آمریکا / 79 آژانس بین المللی انرژی اتمی / 8، 16، 38، 654 آژانس جهانی بهداشت / 213 آژانس خبری خاورمیانه / 224 آژانس خبری عراق / 247 آژانس دولتی ژاپنی / 766 آژانس سازمان ملل / 213 آژانس عمران بین المللی / 63 آژانس کنترل و خلع تسلیحاتی / 71، 72 آژانس گسترش بین المللی / 887 آژانس مبارزه با مواد مخدر / 827 آژانس متارکه گران / 144، 155، 157 آژانس ملی انرژی / 456، 457 آساب / 565، 567، 568، 569 آستارا / 601 آسوان / 210، 211 آسیا / 44، 64، 144، 204، 231، 415، 417، 418، 434، 535، 540، 541، 542، 548، 550، 554، 555، 556، 557، 579، 585، 586، 611، 612، 615، 619، 621، 622، 682، 687، 704، 744، 748، 753، 754، 759، 768، 774، 782 آشورکویک، پتر ایوزیفویچ / 106، 129، 132، 134، 135، 534، 541، 548، 564، 572، 576، 579، 582، 621، 622، 624

ص: 890

آکاپوف، پاول / 249 آکرمان، کارل د. / 91 آکینز، جمیز، ئی. / 455، 456 آلاسکا / 415، 450، 471، 472، 500، 501، 515 آلبانی / 179، 185 آلبرتا / 501 آلکسویچ، بوگینی / 31 آلمان / 9، 26، 27، 29، 30، 31، 41، 42، 45، 46، 80، 95، 107، 136، 236، 301، 368، 369، 438، 439، 443، 444، 446، 696، 711، 781، 791، 856، 887 آلمان شرقی / 179، 510، 535، 539، 542، 551، 560، 561، 564، 566، 569، 572، 575، 576، 579، 583، 587، 588، 589، 593، 594، 595، 598، 600، 603، 604، 605، 606، 607، 608، 610، 619، 620، 661 آلمان غربی / 17، 26، 29، 30، 94، 95، 150، 235، 245، 380، 396، 493، 496، 497، 502، 503، 509، 592، 599، 601، 659، 661، 692، 701، 735، 736، 887 آلمان نازی / 224 آلن، جیمز / 18 آلنده، سالوادور / 593 آماریس / 192 آمریکا / (اکثر صفحات) آمریکای لاتین / 356، 417، 453، 541، 542، 550، 554، 557، 588، 589، 591، 594، 595، 621، 622، 624 آموزگار، جمشید / 724، 725، 731، 732، 733، 773، 792، 793 آمونیاک / 658 آناتولی / 101 آنتاناناریو / 581 آنتیل هلند / 592 آندریف، آندری نیکولایویچ / 55 آنکارا / 64، 198، 553 آنگلوساکسون / 437 آنگولا، 534، 549، 550، 555، 564، 565، 566، 567، 571، 576 آواکس / 832 آیروفلوت / 8، 24، 65 اباالخیل / 486 ابراهیم القبصی / 213 ابوسفیان / 254 ابوظبی / 468، 469، 476، 477، 484، 490، 492، 511، 515، 598، 610 ا. بی. سی / 766 اتاق بازرگانی ایران و آمریکا / 259 اتاوا / 8، 93، 204، 502 اتحادیه بین المللی مخابرات / 8 اتحادیه پست جهانی / 195 اتحادیه تجاری بین المللی / 195، 700 اتحادیه عرب / 222، 226 اتریش / 493 اتیوپی / 250، 534، 539، 543، 544، 549، 550، 556، 559، 564، 565، 567، 568، 569، 571، 580، 583، 602، 604، 619، 622، 703 اجلاس بغداد / 220 احمد ابوالقیط / 248 احمد امیر، آمال / 205 احمد بن بلا، 392 احمد سلطان / 205 اخوان المسلمین / 190، 198، 208، 209، 210، 223، 243 اداره اوقاف / 787 اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی / 115، 118، 125، 130، 131، 134

ص: 891

اداره ثبت تهران / 108 اداره کشاورزی صنعتی در جنوب ایران / 661 اداره مالیات بر درآمد / 815، 817، 827، 833، 851، 883، 884 اداره مبارزه با مواد مخدر / 817، 824، 851 اداره مهاجرت و تابعیت / 390 ادوارد جی. گنین (اسم رمز ادمیرال ترنر) / 268 ارتش خلق مغولستان / 100 ارتفاعات جولان / 219 اردن / 209، 220، 225، 244، 609، 629، 659، 883 اردوگاه قیریات اربع / 217 ارمنستان / 93 اروپا / 8، 9، 12، 13، 14، 18، 24، 28، 31، 36، 39، 41، 43، 44، 50، 53، 54، 61، 63، 73، 95، 116، 117، 122، 127، 190، 191، 195، 236، 279، 301، 302، 328، 336، 362، 368، 369، 373، 385، 392، 408، 413، 414، 417، 418، 428، 429، 430، 437، 439، 440، 449، 451، 454، 485، 502، 541، 542، 554، 557، 595، 596، 621، 622، 649، 659، 661، 663، 696، 703، 717، 718، 735، 745، 747، 754، 763، 764، 782 اروپای شرقی / 3، 8، 9، 12، 13، 42، 62، 63، 64، 74، 76، 78، 79، 80، 82، 91، 97، 98، 154، 155، 164، 249، 417، 433، 467، 470، 507، 509، 510، 511، 512، 513، 539، 540، 542، 543، 550، 551، 553، 554، 556، 557، 560، 561، 562، 563، 564، 565، 566، 567، 569، 570، 571، 572، 574، 575، 576، 577، 579، 582، 583، 585، 586، 587، 589، 593، 594، 596، 598، 599، 601، 602، 603، 604، 605، 606، 607، 608، 610، 613، 614، 616، 617، 618، 651، 663 اروپای شمالی / 768 اروپای غربی / 75، 78، 79، 80، 191، 233، 234، 235، 236، 238، 306، 355، 397، 418، 433، 436، 455، 493، 495، 497، 498، 499، 501، 502، 503، 504، 509، 512، 516، 518، 519، 520، 598، 658، 704، 710، 744، 759، 781، 812، 819 اریتره / 564، 568، 602، 605 ازبکستان / 508 اسپانیا / 184، 200، 437، 493، 502، 542، 595، 596، 704، 711، 758 استاکی، جک سی. / 128، 129 استالین / 535، 660 استانبول / 93، 149 استانداری اصفهان / 396 استرالیا / 475، 504، 506، 522، 713 استراوس / 244 استکهلم / 45، 46، 322، 328، 329، 330، 331، 332، 335، 336، 337، 338 استمپل، جان د. / 329، 393، 752، 755، 760، 768، 769، 772، 774، 782، 789 استوت، جیمی ال. / 121، 126، 128، 130، 133، 136، 138 استوریج، پی. دی. / 93 استون (سناتور) / 247، 248 اس. دی. ارن (اسم رمز) / 313، 340، 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 349، 350، 351، 353، 356، 357، 358، 359 اس. دی. ایگل / 354 اس. دی. اینورموس / 276 اس. دی. بیپ / 301، 303 اس. دی. پرتیکست / 105، 282 اس. دی. پرنک / 281، 309 اس. دی. پروب / 304، 305، 309، 310، 311،

ص: 892

313، 314، 315، 316، 317، 318، 320، 322 اس.دی. پکن / 393، 394، 395 اس. دی. پلاد / 328، 329، 330، 331، 332، 334، 335، 336، 337، 338، 339 اس. دی. پوتی / 321، 322 اس. دی. پیر / 315 اس. دی. ترامپ / 92، 94 اس. دی. جانوس / 261، 273، 274، 275، 277، 280، 281، 283، 285، 287، 288، 289، 291، 295، 297، 300، 304، 305، 306، 307 اس. دی. راتر / 287، 288، 289، 372، 373، 380، 381 اس. دی. رایت / 386، 388، 389 اس. دی. روپ / 264 اس. دی. فورگیو / 270 اس. دی. کاراوی / 393 اس. دی. کازمو / 321 اس. دی. مارکت / 386، 387، 388، 389 اس. دی. ولید / 259، 271، 272، 275، 280، 284، 287، 288، 292، 306، 308، 386 اسرائیل / 15، 64، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 199، 200، 201، 202، 212، 213، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 221، 223، 224، 226، 229، 230، 232، 233، 235، 237، 239، 240، 242، 244، 245، 246، 249، 250، 407، 437، 438، 506، 522، 542، 629، 649، 656، 659، 691، 694، 696، 703، 704، 713، 724، 731، 732 اسکاتلند / 704 اسکاربک، ایروین / 62 اسکاردو (Skardu) / 618 اسکله کوناکری / 569 اسکندر / 695 اسکندرون / 658 اسکندریه / 149، 196، 203، 204، 205، 206، 207، 213، 214 اسکو / 487 اسکوتزکو، ولادیمیر / 118، 126 اسلام آباد / 294، 295، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 379، 380، 385، 612، 618 اسلامی، علی / 259، 294 اسماعیل فهمی / 203 اسماعیلیه / 196، 205 اشتاین / 26، 27، 28، 30، 31 اشتراوب، آلفرد / 100 اشتراوس / 659 اشچوکین، میخائیل / 16 اشرف عبداللطیف غوربال / 200، 203 اش، هیوز ال. (سرتیپ) / 646، 648 اصفهان / 119، 149، 184، 185، 365، 366، 370، 392، 602، 660، 673، 686، 701، 705، 711، 724، 760، 761، 778، 780، 784، 793، 794، 795، 796، 797، 813، 814، 816، 817، 820، 821، 823، 828، 863، 864، 866، 867، 868، 869 اطریش / 15، 16، 17، 18، 23، 80، 601، 663 اف. بی. آی / 18، 19، 57 افتخاری، قاسم / 386 افخمی، مهناز / 774 افریقای جنوبی / 504، 522 افغانستان / 218، 272، 372، 534، 535، 539، 544، 548، 611، 612، 613، 614، 617، 620، 629، 658، 687، 695، 704، 705، 712، 749، 797، 879، 883 اقبال، منوچهر / 649، 650 اقیانوس اطلس / 197 اقیانوس هند / 96، 548، 703، 712، 713، 716، 750، 752، 830

ص: 893

اکتنیگ / 154 اکسیدنتال / 404، 412 اکوادور / 453، 517، 594 الازهر / 210 ال. ان. ایز / 137 ال.ان. یوما (رمز) / 356، 357 ال. پی. گامین / 357، 359 الجزایر / 392، 430، 437، 491، 504، 517، 534، 539، 543، 544، 545، 548، 550، 554، 555، 558، 559، 560، 602، 612، 616، 620 الجزیره / 51، 53، 149، 198، 202، 539، 559، 703 السالوادور / 231 العریش / 223 الغوار / 483 القانیان، حبیب / 232 القبصی / 213 الکبیر / 559 المنصوره / 196 الهی، سیروس / 781 الیاس سرکیس (رئیس جمهور لبنان) / 230، 232، 242 الیانور / 26، 27، 28، 29، 30، 31، 62 امارات متحده عربی / 234، 610، 659، 883 امام خمینی / 95، 189، 212، 227، 233، 254، 263، 264، 268، 270، 273، 274، 278، 279، 282، 283، 291، 293، 294، 295، 311، 312، 313، 314، 315، 316، 317، 319، 323، 330، 336، 346، 352، 371، 374، 375، 374، 376، 378، 379، 723، 788، 811 امان / 198، 294، 295، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 380 امیرانتظام، عباس / 253، 258، 293، 296، 315، 327، 328، 330، 331، 359 امیرطهماسبی، ژاله / 392 امینی، علی / 649، 697 ان. بی. سی / 215 انجامنا / 97 انجمن ایران - آمریکا / 765، 771، 776، 777، 778، 785، 876، 787، 788، 878 اندونزی / 219، 415، 427، 430، 444، 469، 490، 491، 511، 586 انستیتو گوته / 778 انستیتو هودسون / 766 انصاری، عبدالرضا / 661، 669 انصاری، هوشنگ / 661، 724، 731، 732 انقلاب سفید / 629، 651، 661، 663، 665، 673، 675، 679، 689، 709، 741 انگلستان / 19، 21، 184، 206، 207، 290، 340، 396، 417، 534، 629، 652، 655، 663، 696، 698، 701، 702، 711، 714، 715، 735، 764، 767، 776، 791 انگلیس / 189، 191، 194، 234، 235، 236، 239، 290، 362، 363، 397، 403، 409، 416، 428، 430، 435، 438، 439، 441، 443، 453، 493، 496، 497، 500، 503، 543، 591، 599، 615، 651، 683، 687، 692، 693، 727، 786 اوبلاست، ونیتسکی / 129 اوپک / 191، 195، 215، 219، 404، 406، 408، 409، 410، 411، 412، 413، 414، 415، 417، 420، 421، 422، 423، 424، 425، 426، 427، 428، 429، 430، 431، 432، 433، 434، 435، 436، 438، 440، 442، 444، 445، 446، 447، 448، 453، 454، 455، 457، 462، 463، 466، 467، 468، 469، 471، 472، 473، 475، 476، 477، 479، 480، 484، 485، 490، 491، 492، 493، 498، 504، 505، 506، 510، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 520، 522،

ص: 894

523، 524، 548، 570، 752، 812، 819 اورشلیم / 198، 208، 209، 219، 228، 241، 243، 244، 245، 659 اورشلیم پست / 244 اورشلیم شرقی / 209 اورلی / 18، 19 اوروگوئه / 589، 596 اورینوکو تاربلت / 489 او. زی. رام / 98 اوکراین / 107، 508 اوگادن / 549، 564، 567، 568، 573، 580، 604 اوگاندا / 574، 583 اوگردنیکف، آناتولی تریفنویچ / 53، 54 اولان باتار / 100 اولتان، دونالد / 13، 14، 15، 16، 17، 61، 64 اولسون، ریچارد ال. / 647، 648 اونتاریو / 503 اوهاها / 186 اوهایو / 341 اوهیرا / 220 اویسی، غلامعلی (ارتشبد) / 639، 714 اویل کالیفرنیا / 404، 411 اویل نیوجرسی / 404، 412، 443 اهرلیک، سیمکا / 245 اهرم / 246 اهرن، توماس ل. / 263، 308، 317، 318، 319، 359، 381 اهواز / 321، 487، 798 ایالت اوریسا / 616 ایتالیا / 80، 236، 238، 437، 438، 446، 493، 496، 497، 692 ایرلند / 493 ایروان / 93 ایروین / 423، 433، 440، 442، 447، 448 ایزمن / 241 ایزوستیا / 8، 92، 95، 224 ای. زی. نوا / 360 ایستگاه ماهواره ای سمفونی / 197 ایستگاه ماهواره زمینی در همدان / 711 ایسلند / 493 ایگور / 93 ایلتس / 210، 212، 240 ایل قشقایی / 361، 369، 370، 373، 374، 375، 376، 377، 378، 379 ایلینتسف، والنتین ایوانویچ / 37 اینتوریست مینسک / 106، 109 ایندیانا / 185، 299، 404 ایندین / 282 ایوانوویچ، اریک / 94 ای. وی. اچ (EVH) / 9 ب بائر، گری هاف / 805 باربادوس / 589، 592 بارن، دیوید / 443 باروز، فرانک / 259، 261، 265، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 276، 283، 290 بارون، جان / 106 بازار تهران / 301 بازرگان، مهدی (مهندس) / 233، 258، 272، 281، 298، 315، 316، 317، 328، 329، 331، 333، 335، 340، 344، 352، 359، 361، 369، 374، 385 باشگاه افسران تهران / 128 باکینگهام، برایانت / 365، 366 باکینگهام (خانم) / 365 بال / 154

ص: 895

بالاشوف / 51، 52، 54 بالفور / 262 بانفورا / 584 بانک بین المللی بازسازی و عمران / 700 بانک تعاونی کشاورزی / 740 بانک چیس مانهاتان / 404، 412، 416، 431، 442، 443 بانک رفاه کارگران / 738 بانک رهنی / 738 بانک صادرات ایران / 795 بانک صنعتی ایران / 776 بانک عمران آفریقایی / 195 بانک عمران ژاپن / 496 بانک فرست نشنال سیتی (نیویورک) / 341، 404، 412 بانک مرکزی ایران / 653، 662، 738، 801، 802، 803 بانگوی / 97 باوالوف، ریا / 103، 120 باهاماس / 592 باهدون، مؤمن / 225، 226 بجیل (Bajil) / 603 بحر خزر / 685 بحرین / 649، 651، 655، 656، 883 بخارست / 591، 601، 608، 618 بختیار، تیمور (سپهبد) / 368، 628، 629، 635، 651، 652، 657، 658، 698، 791 بختیار، شاهپور / 255، 257، 299، 311، 322، 323، 332، 361، 375، 376، 393 بختیان / 789 بخش، شول / 763 برازاویل / 97 برازین / 299 براس پترو / 488 برانت، ویلی (صدراعظم اسبق آلمان) / 245 براون، رالف / 86، 237 برایان / 347 برت، دِوِل (ارتشبد) / 717 برزیل / 8، 282، 386، 488، 506، 588، 589، 590، 620 برژنف / 224 برژینسکی، زبیگنیو / 208 برلن / 149 برلن شرقی / 46، 386 برلین / 18، 26، 27، 28، 29، 30، 31 برمه / 45، 151، 152، 153، 585 برنجیان (سرهنگ) / 646، 647 برنسون، آلن دبلیو. / 816، 851، 855، 862، 874، 883، 885، 886 بروان (خانم) / 86 بروجردی (آیت اللّه) / 212 بروکسل / 15، 23، 27، 50، 51، 52، 53، 65 بروکلین / 13 بروین، راجر سی. / 766، 779، 799، 817 بریتانیا / 189، 343، 388، 655، 660، 791 بریتیش پترولیوم / 404، 412 بریج تاون / 592 بش / 799 بغداد / 198، 213، 215، 218، 220، 222، 231، 247، 423، 439، 488، 547، 602، 603، 693، 696، 712 بغدادی / 198، 199 بک، ژوزف / 14، 16 بگین، مناخیم / 219، 224، 230، 239 بلاغی، سیدصدرالدین / 278، 282 بلژیک / 15، 50، 51، 52، 54، 65، 66، 439، 493 بلغارستان / 89، 179، 185، 510، 542، 554،

ص: 896

555، 559، 560، 562، 566، 569، 571، 572، 576، 579، 582، 593، 594، 595، 600، 604، 608، 617، 619 بلک، جورج / 86 بلگراد / 204 بلوچستان / 354، 360، 705 بلو، مری / 85 بمبئی / 149 بن / 27، 29، 31، 62، 95، 214، 392، 658 بندر آبادان / 694 بندر پورت سعید / 196 بندر پهلوی (بندر انزلی) / 380، 715 بندر رود شرخان / 614 بندر سعید / 205 بندر سنیفوگوس / 207 بندر سوئز / 196 بندر سوتامتون / 22 بندر شاهپور / 745 بندرعباس / 716، 717، 718، 745، 798 بندر لوبا / 579 بندر نوآکچوت / 562 بنگلادش / 386، 614، 615 بنلوکس / 439 بنیاد پهلوی / 684 بنیاد سرمایه گذاری در ایران / 396 بنی صدر، ابوالحسن / 352، 356، 386 بنین / 576، 619 بوئر، کاری هاف / 799 بوئنوس آیرس / 589 بوبین، الکساندر / 224 بوتروس / 225 بوتسوانا / 577 بوخارست / 149 بودائیسم / 85 بوداپست / 149، 590 بوداما / 619 بوراما / 574 بوروندی / 577 بوستون / 22 بوس، هوارد آر. / 646 بوکارو / 616 بوکاسا / 578 بوکاس دل تورو / 593 بوکسیت یونان / 609 بوگوتا / 594 بولستر، آرچی ام. / 765، 766، 780 بولستر، کیو. آر. / 272، 304 بولیوی / 591، 592 بهرامیان، بهرام / 253، 257، 327، 340، 345، 348، 354، 359، 360 بهشتی، سیدمحمدحسین (آیت اللّه) / 282، 315، 374 بیروت / 198، 225، 232، 294، 295، 316، 323، 370، 371، 372، 374، 375، 380، 385، 407، 441 بیسائو / 577، 580 بی.سی. هاوک / 394 بیگی، بهمن / 366 بیل وث / 103 بیمارستان ارتش آمریکا (تهران) / 101، 108، 136، 855، 856 بیمارستان شوروی (تهران) / 103، 106، 124، 135 بیمارستان ماثار (Mathare) / 580 پ پاپوآ گینه / 586 پاپیچ، اس. جی. / 367

ص: 897

پاترسون، دیوید / 283، 766 پادگان سمیرم / 363 پاراماریبو / 595 پارسا / 780 پاریس / 198، 225، 276، 302، 320، 323، 338، 356، 847، 848، 849، 868 پاسادنا / 304 پاسایک / 299 پاکروان، حسن / 635، 790، 791 پاکروان، کریم (دکتر) / 790، 791 پاکستان / 63، 96، 219، 231، 612، 617، 618، 622، 623، 629، 651، 654، 658، 697، 703، 704، 705، 712، 737، 749، 791، 883 پاکستان غربی / 658 پالایشگاه ساحلی آمریکا / 426 پالایشگاه سنگاپور / 587 پالایشگاه (غنا) / 579 پالایشگاه ماثورا (Mathura) / 617 پالایشگاه نفت آناتولی / 608 پالایشگاه نفت بانیاس / 607 پالایشگاه نفت تاماتاوه / 581 پالایشگاه نفت در کوناکری / 570 پالایشگاههای کارائیب / 562 پاناما / 231، 589، 593 پایگاه فیلادلفیا / 263، 301 پایگاه نیروی دریایی خرمشهر / 641 پایگاه هوایی دزفول / 641 پایگاه هوایی مهرآباد / 641، 642، 646، 648 پراکسمایر (سناتور) / 445 پراگ / 149 پراودا / 8، 93 پرتغال / 493، 542، 596 پرتلانت / 137 پرسی (سناتور) / 724، 731 پرو / 546، 590 پروخوروف، یوگنی میخایلویچ / 22 پروژه بلت اوئن - بورائو / 574 پروژه نیروی آبی اتیاپو / 590 پریرا (Pereira) / 577 پریش، ام. آر. / 365 پریم، بیی آر. (سرگرد) / 647 پرینس پورت / 592 پستایم تکز، اف. جی. / 355، 356، 357، 359 پطروس غالی / 206، 218، 228، 229، 241 پکن / 174، 231، 511، 535، 556، 565، 573، 574، 575، 577، 578، 579، 580، 586، 587، 589، 594، 609، 614، 618، 620، 621، 623، 624 پکوئین، دونالد سی. / 137، 268، 269، 270، 297، 298، 300، 301، 307، 316، 346، 347، 372، 380 پلاتوف (سرهنگ) / 106 پلنتینگا / 341، 388 پوتوسی / 591 پوتیاتوف، ولادیمیر / 11، 12 پورت آوپرینس / 97 پورتیلو، لویز / 595 پوستون، سی.ام./ 368 پولارد / 367 پویاپسکی، میکول / 86 پهلوی، رضا / 192 پهلوی، علیرضا / 364 پهلوی، فرح / 211، 659، 698 پهلوی، محمدرضا / 95، 189، 192، 193، 210، 211، 212، 218، 233، 240، 242، 243، 247، 254، 255، 266، 270، 271، 275، 282، 295، 306، 307، 334، 340، 344، 346، 350، 362، 363، 364، 367، 369، 386، 388، 389، 392،

ص: 898

402، 403، 433، 563، 598، 627، 628، 629، 630، 631، 633، 634، 635، 636، 637، 639، 640، 644، 645، 649، 650، 651، 652، 653، 654، 655، 656، 658، 659، 660، 662، 663، 665، 669، 670، 673، 674، 676، 677، 678، 679، 680، 681، 682، 683، 684، 685، 686، 687، 688، 689، 690، 691، 692، 693، 694، 695، 696، 697، 698، 699، 700، 702، 703، 705، 706، 708، 709، 710، 711، 712، 713، 714، 719، 720، 725، 726، 732، 733، 734، 736، 739، 740، 742، 750، 751، 784، 785، 788، 790، 791، 798، 811، 812، 813، 819، 820، 821، 822، 823، 831 پی. ال. اس. دی. ارن / 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 348، 350، 353، 354، 355، 356، 359 پیشوائیان، مایک / 772 پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) / 9، 19، 44، 46، 55، 445، 812، 819 پیمان سنتو / 629، 642، 653، 658، 696، 700، 703، 820 پیمان عدم تکثیر سلاحهای هسته ای / 886 پیمان ورشو / 84، 149، 560، 573، 582، 590، 602 پینک، الینور/ 86 ت تاباسکو / 506 تاجبخش، اردشیر (سرتیپ) / 637، 640، 646، 647 تاجیکستان / 109 تاچر / 664 تارلتزکایا، رگینا کوزیمیروفنا / 106 تاشکند / 96 تاگور، رابیندرانات / 28 تالواگ / 656 تامست، ویکتور ال . / 793، 799، 817 تانتا / 196 تانزانیا / 549، 550، 564، 574، 575، 576، 583، 623، 624 تانک سوینگ فایر / 235 تایلند / 587 تایوان / 580 تأسیسات سالتوگراند / 620 تأسیسات سورو مورسک / 99 تأسیسات نظامی کیپ ورد / 577 تبریز / 149، 183، 184، 185، 212، 265، 278، 301، 366، 367، 660، 701، 705، 724، 784، 785، 786، 788، 789، 794، 813، 814، 817، 823، 824، 828، 853، 857، 867، 872، 873، 874 تخت جمشید / 365، 688، 705، 710، 758 تخت طاووس / 388، 687، 813 ترکمن / 306 ترکیه / 17، 46، 64، 493، 502، 533، 539، 540، 552، 553، 597، 607، 608، 658، 697، 703، 704، 705، 785، 814، 873، 879 تره کی، نورمحمد / 612 تریپولی / 65، 198، 423، 432، 439، 560 تریسته / 149 تصفیه خانه شکر (بنگلادش) / 615 تگزاس / 103، 126، 185، 423 تگزاکو / 404، 412 تل آویو / 15، 198، 224، 229، 230، 241، 244، 245، 294، 295، 313، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 380، 385 تلویزیون آمریکا / 761، 770 تلویزیون ملی ایران / 774، 778، 783

ص: 899

تنباکوی یونان / 609 تنب کوچک و بزرگ / 698 تنسی / 186 تنگه هرمز / 713 توسلی، محمد / 341 توکیو / 97، 214، 220، 496 توگو / 583 تولبرت (رئیس جمهور) / 580 توماس اچ. گان (سرهنگ دوم) / 646 تون / 250 تونس / 51، 52، 198، 219، 222، 355، 563، 622، 659 تهران / (اکثر صفحات) تهران ژورنال / 795 تیبرباس / 232 تیپ گارد ریاست جمهوری / 197 تیسی، رابرت پی. / 164 تیلور، کلاید د. / 273، 789، 790، 792، 799، 800، 801، 804 ج ج. آر. یو / 5، 6 جابر انصاری، همایون / 737 جاده تاماتاوه - مورامانگا / 581 جاکارتا / 24، 586 جامائیکا / 589، 592 جامعه اقتصادی اروپا / 408، 437، 439، 454 جانسون، رابرت ال. / 18، 19، 130، 131، 132، 133، 135، 200 جانسون، فرانک / 130، 131، 133 جانسون، لیندن / 200 جبلنسکی، هاروی آ. (سرلشکر) / 647، 648 جبهه خلق آزادیبخش فلسطین / 229 جبهه دموکراتیک ملی / 282 جبهه ملی / 223، 257، 267، 280، 282، 286، 293، 309، 312، 316، 362، 364، 365، 375، 387، 392، 393 جبهه ملی سوم / 299 جده / 198، 220، 294، 295، 315، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 379، 380، 385، 447 جزایر ابوموسی / 698 جزایر پانیز / 569 جزایر خلیج فارس / 699 جزایر کارائیب / 589، 804 جزایر ویرجین / 803، 804 جزیره ابوموسی / 656 جزیره خارک / 710، 711، 717 جزیره گراند کومور / 578 جزیره لاوان / 649، 710 جسکول / 445 جشنهای دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران / 710 جعفر نمیری / 222 جکسون (سرگرد) / 367 جکسون (سناتور) / 445 جمال عبدالناصر / 190، 198، 199، 200، 634 جم، فریدون (تیمسار) / 280، 652 جمهوری دمکراتیک آلمان / 89، 185 جمهوری دموکراتیک خلق کره / 185 جمهوری دموکراتیک خلق یمن / 96، 247، 604 جمهوری سوسیالیستی ویتنام / 89 جمهوری عربی مصر / 194 جمهوری فدرال آلمان / 122 جمهوری لاتویا / 25 جمهوری متحده عربی / 198، 199، 634، 651 جمهوری یمن جنوبی / 230 جنبش رادیکال / 312 جنبش غیرمتعهدها / 202، 221، 272

ص: 900

جنبش ملی فارس / 363 جنگ اعراب و اسرائیل / 200، 201، 649 جنگ جهانی دوم / 13، 14، 17، 28 جنوب لبنان / 225، 229، 230، 232، 242، 246 جوادی / 317 جوزف، الیس / 99 جونز، تام / 85 جی. آر. یو (سازمان اطلاعاتی روسیه) / 6، 7، 8، 9، 11، 12، 17، 19، 22، 24، 34، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 54، 55، 56، 57، 58، 63، 65، 66، 93، 101، 102، 103، 104، 106، 107، 120، 126، 131، 135 جیبوتی / 219، 225، 226، 574، 579، 619 جیل، لاری / 101، 102، 103، 104، 105، 107، 108، 110، 111، 112، 114، 115، 116، 117، 118، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 135، 136، 137 جینگلز، رابرت ال . / 817 چ چائوشسکو / 661 چاپمن، آلبرت اس. / 768، 769 چاد / 231، 336، 555، 565، 578، 685، 784، 785، 795، 798، 805 چرتون / 65، 66 چرومکین، یوری سمنوویچ / 106 چکسلواکی / 9، 89، 179، 185، 235، 301، 510، 535، 542، 555، 560، 562، 563، 566، 569، 572، 576، 579، 583، 585، 587، 591، 592، 593، 595، 596، 600، 601، 603، 606، 609، 610، 613، 619، 629، 651، 658، 660، 661، 711 چمران، مصطفی (دکتر) / 296، 304، 307، 310، 312، 346، 377، 378، 380 چمران، مهدی / 333 چنگیزخان / 363 چوبین، باری / 766، 767 چوبین، بهرام / 766 چوبین، شهرام / 765 چیاپاز / 506 چیشلوم / 367 چیکو (کالیفرنیا) / 384، 385 چین / 23، 28، 89، 101، 111، 143، 144، 145، 149، 158، 164، 170، 173، 174، 175، 176، 177، 179، 185، 198، 231، 235، 243، 335، 378، 433، 435، 469، 470، 502، 510، 511، 512، 531، 535، 536، 542، 543، 550، 551، 554، 556، 557، 561، 562، 563، 564، 565، 569، 570، 571، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584، 585، 586، 587، 589، 590، 592، 593، 594، 595، 596، 598، 599، 600، 604، 605، 609، 610، 611، 612، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 622، 623، 624، 644، 658، 700، 713 ح حاتیم / 198 حاج سید جوادی / 362 حاج سید جوادی، احمد صدر / 280، 281 حاجی بابای اصفهانی (کتاب) / 686 حاجی هاشم / 281 حافظ / 705 حافظ اسماعیل / 202 حبیب زیادباره / 222 حردان التکریتی (ژنرال) / 656

ص: 901

حزب ایران / 662 حزب ایران نوین / 649، 700 حزب ایرانیان / 700 حزب بعث سوریه / 246 حزب پان ایرانیست / 649، 662 حزب توده / 336، 660، 663، 696، 700 حزب جمهوری اسلامی / 282 حزب جمهوری خلق مسلمان / 261، 262، 265، 270، 280، 282، 287، 286، 287، 289، 293، 309، 311، 312، 315، 316 حزب دموکراتیک خلق / 612 حزب دموکراتیک ملی / 223 حزب رادیکال / 278 حزب رستاخیز / 784، 786، 787 حزب کمونیست ایران / 696 حزب کمونیست چین / 174 حزب لیبرال / 244، 245 حزب لیکود / 244 حزب محافظه کار انگلستان / 269 حزب مردم / 662، 700 حزب ملی دموکراتیک / 195 حسنی مبارک / 206، 240 حسینی فرد، احمد / 386 حصبیه / 246 حضرت علی (ع) / 705 حضرت محمد (ص) / 705 حوزه اکوفیسک / 500 حوزه الغوار / 480، 484 حوزه شمالی آلاسکا / 501 حوزه فریگ / 501 حوزه مدیترانه / 658 حوزه نفتی استات افجورد (دریای شمال) / 500 حوزه نفتی اندونزی / 491 حوزه نفتی رومیله (Rumaylah) / 603 حوزه نفتی ساموتلر / 507 حوزه نفتی میناس / 491 حوضچه لیمپوپ / 572 خ خاتمی، محمد (ارتشبد) / 652، 714، 715 خارطوم / 198، 583 خاقانی، شیخ محمدطاهر (آیت اللّه) / 266، 270، 273، 280، 362 خالد محی الدین / 209 خامنه ای، محمد (آیت اللّه) / 386 خاور دور / 13، 25، 63 خاورمیانه / 56، 440، 441، 541، 550، 554، 555، 557، 559، 597، 621، 622، 624، 702 خاور نزدیک / 330، 332، 335، 337، 353، 815، 816، 817، 825، 826، 827، 831، 833، 837، 840، 841، 843، 846، 850، 851، 855، 857، 858، 862، 863، 869، 872، 875، 876، 878، 879، 881، 883، 884، 885، 886 خبرگزاری آسوشیتدپرس / 217، 224، 229 خبرگزاری تاس / 8، 50، 53، 92 خبرگزاری چین / 174 خبرگزاری نووستی / 8 خراسان / 278، 282، 673 خرمشهر / 183، 280، 641، 648، 649، 716، 717، 745، 798، 867، 869 خروشچف / 535 خسروانی / 650، 661، 662 خسروخان / 363، 365، 366، 367، 368 خسروشاهی، سیدهادی / 278، 282 خلخالی، صادق / 233، 295 خلعتبری، عباسعلی / 657، 729، 731 خلیج پرودهو / 443 خلیج سفلی / 656

ص: 902

خلیج فارس / 93، 237، 247، 402، 406، 423، 425، 426، 429، 433، 436، 437، 439، 444، 447، 533، 628، 629، 630، 649، 650، 651، 655، 656، 657، 658، 660، 685، 693، 698، 699، 703، 704، 705، 712، 715، 716، 717، 732، 744، 752، 759، 764، 773، 812، 819، 830، 859 خلیج مکزیک / 423 خلیل / 247 خوزستان / 259، 267، 270، 272، 321، 361، 374، 377، 379، 380، 381، 649، 663، 675 خولت (Kholette) / 568 خیابان آپادانا / 349 خیابان بلیس واتر / 20، 21 خیابان تخت جمشید / 185 خیابان جردن / 763 خیابان دروس / 770 خیابان سی ام / 303 خیابان سیبویه / 349 خیابان شاهرضا / 213 خیابان فارهیلز / 341 خیابان ماساچوست واشنگتن / 205 خیابان مهرشاه / 346 خیابان میرداماد / 318، 763 خیابان مین / 367 خیابان نادرشاه / 307 خیابان نادری / 770 خیابان نیاوران / 790 خیابان ویلا، 129 خیابان هشت گرد / 781 خیزتویمان اوبلاست شمالی / 508 د دارالسلام / 11، 574، 623 داکا / 149، 614، 615 داکار / 149 دالاس، آلن دبلیو / 149 دان / 391 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 105، 193، 258، 327، 409، 463، 536، 631، 728 دانشکده افسری تهران / 212 دانشکده اقتصاد لندن / 791 دانشگاه آذر آبادگان / 786 دانشگاه آریامهر / 674 دانشگاه آزاد ایران / 790، 791 دانشگاه آکسفورد / 37 دانشگاه استانفورد / 39 دانشگاه اصفهان / 794، 795 دانشگاه بیرزیت / 219، 224، 229، 241 دانشگاه پهلوی شیراز / 674، 759، 760 دانشگاه تولوز فرانسه / 397 دانشگاه تهران / 397، 662، 674، 699، 734 دانشگاه جورج تاون / 205 دانشگاه رازی / 760 دانشگاه شیکاگو / 791 دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) / 393، 394 دانشگاه فیرلی دیکنسن / 392 دانشگاه فؤاد / 203 دانشگاه قاهره / 194، 203 دانشگاه کالیفرنیا / 13 دانشگاه کلمبیا / 765 دانشگاه لندن / 37 دانشگاه مسکو / 93 دانشگاه ملی / 760، 781 دانشگاه نیویورک / 298، 299 دانشگاه هاروارد / 203 دانشگاه هال نیویورک / 299 دانشگاه یل (YALE) / 37

ص: 903

دان، للاندام. / 646، 648 دانمارک / 438، 493 داوبنیا، لئونید واسیلیوویچ (سرهنگ دوم) / 101، 102، 103، 107، 111، 113، 120، 135 داوبنیا، ناتالیا ویکتوروفنا / 107 دایان، موشه / 245 دبلیو. او. لاک / 360 دبلیو. او. میس / 160 ددیچ، پیتر / 817 درابلز، ماتیتیاهو / 244 دربانی، محسن / 773 دروموند، نلسون سی. / 19، 20، 21، 22 درون، والتر دی. (سرتیپ) / 717 دره آواش / 569 دره کریورا / 580 دریاچه ارومیه / 701 دریاچه ان - نوبا / 583 دریاچه ماراکائیبو / 488 دریای اژه / 695 دریای بالتیک / 704 دریای خزر / 306، 693، 660، 701، 704، 715 دریای سیاه / 25، 609 دریای شمال / 415 دریای مدیترانه / 19 دزفول / 648، 715 دستگاه اطلاعاتی مجارستان / 9 دستگاه جاسوسی آمریکا / 462 دفاع هوایی موشک هاوک / 719 دفتر اطلاعاتی آمریکا / 541 دفتر اینتوریست / 64 دفتر بازرس کل / 816 دفتر حفاظت آمریکا / 81 دفتر کنترل مهمات وزارت خارجه / 804 دلتای نیل / 204 دماغه آنجوان / 578 دمشق / 198، 224، 232، 605 دنور / 185 دنیسف، یوری ام. / 138، 139 دورویتر، بارون ژولیوس / 402 دوشان تپه / 715 دوگل / 649 دوگلاس، ال. هک (معاون سفیر) / 717 دوگلاس، ویلیام / 392 دومینیکن / 589، 592 دهانه (KOLUINTET) / 99 دهکده بیت یاهون / 246 دهلی نو / 27، 294، 295، 312، 316، 370، 371، 372، 374، 379، 380، 385، 615، 616، 655 دیتون / 341 دیرتک / 342، 343، 344، 345، 348، 354، 355، 356، 357، 359 دیلارد / 117 دیلون، فرانسیس آر. (گروهبان) / 117 دیما / 137، 486 دیمیتروف / 97 دیوان عالی شیلی / 231 دیهم، فریتز / 94 ر راجرز، جان سی. (سرهنگ) / 117، 118، 629، 653، 816، 833، 862، 874، 883 رادیو آمریکا / 761، 770 رادیو اسرائیل / 229 رادیو اورشلیم / 224 رادیو بیروت / 246 رادیو تهران / 212 رادیو قاهره / 246، 299

ص: 904

رادیو مراکش / 225 رادیو و تلویزیون ملی ایران / 312، 770، 727، 756، 782 راسک / 155، 390 رافرتی، جیمز / 344 راکفلر، دیوید / 791 راکول / 390 رامسر / 674 رامکف، آناتولی (دکتر) / 103، 104، 105، 123، 124، 126، 127، 128، 130، 131، 132، 133، 134، 135 رانگون / 151 رانوف، نیکولای ایوانویچ / 24 رانیو، بروکس / 817 رانیو، مریلین / 817 راورا، دومنیکو / 649 راه آهن تان - زام / 574، 576، 621، 622 رأس الخیمه / 656 رباط / 198 رحمان / 658 رحیمی فرید، س. / 276 رحیمی نژادی / 767 رسولی، علی / 386 رشت / 660، 715 رضاخان / 192، 687، 696 رفسنجان / 212 رم / 189، 344، 386، 394، 648، 704 رنسکله / 301 رن، کریستوفر / 250 روآندا / 554، 581، 622 رود آمودریا / 613 رود اردن / 208، 217، 223، 244 رود اکسوس / 687 رود تونکا / 608 رودخانه آلتوسینو / 594 رودخانه سیو / 583 رودخانه لیتانی / 246 رودخانه مارارونی علیا / 595 رودخانه هیرمند / 658 رود ماهاولی (سیلان) / 619 رود نیل / 196 روزنامه آیریش تایمز / 246 روزنامه آیندگان / 379 روزنامه اردنی الرأی / 246 روزنامه اطلاعات / 265، 656 روزنامه الاخبار / 247 روزنامه الاهرام / 208 روزنامه السفیر / 247 روزنامه النهار / 247 روزنامه بیروتی النهار / 203 روزنامه صاعقه / 246 روزنامه کیهان / 265 روزنامه کیهان اینترنشنال / 758 روزنامه معاریو / 229 روزنامه منا / 241 روزنامه نوویو (روسی) / 97 روزنامه یدیوت آهارونوت / 245 روس / 104، 119، 687، 693 روسف، الکساندرویچ / 24 روسیه / 13، 93، 184، 202، 209، 216، 224، 248، 250، 413، 532، 535، 579، 580، 598، 603، 604، 614، 615، 634، 644، 744، 761 روکانوف، الکساندر ایوانویچ / 24 رومانی / 89، 179، 185، 249، 510، 542، 561، 562، 563، 566، 569، 570، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 586، 587، 591، 593، 594، 595، 598، 599، 601، 602، 607، 608، 609، 610، 617، 618،

ص: 905

619، 629، 651، 661، 667 رومیله / 488 رونگ، یوگینوویچ / 41 رویتر / 242 ریاض، محمود / 202 ریودوژانیرو / 8 ز زئیر / 293، 553، 565، 575 زاپو / 576 زامبیا / 564، 575، 576 زاهدی، اردشیر / 388 زاهدی، حسن / 661 زکریا محی الدین / 198، 199 زلاندنو / 475 زلنین / 51، 52، 53 زنجان / 299 زنجانی، حاج آقارضا / 263، 264، 297، 298، 299، 300، 304، 305، 306، 307 زنجانی، سید بیوک / 282 زننر (دکتر) / 367 زورین، والریان الکساندرویچ / 33 زیمابوه / 576 ژ ژاپن / 17، 220، 413، 414، 417، 418، 428، 430، 438، 439، 446، 448، 449، 455، 493، 495، 496، 498، 502، 503، 504، 511، 516، 519، 520، 542، 585، 692، 701، 704، 744، 745، 748، 772، 791، 812، 819 ژاندارمری ایران / 714 ژنو / 8، 116، 135، 149، 203، 204، 224، 362 ژوهانسبورگ / 97 س سائوتومه / 582 سابو، لاسلو / 9 ساحل غربی رود اردن / 239 ساخاروفسکی، الکساندر میخایلوویچ / 40 ساریس، لوئیس جی / 239 سازانوف، آناتولی / 101، 102، 103، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 118، 119، 120، 121، 122 سازمان آزادیبخش فلسطین / 222، 323 سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا (ایران) / 815، 876، 877، 878 سازمان اطلاعات شوروی (کا. گ. ب.) / 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 16، 17، 18، 19، 23، 24، 25، 26، 27، 31، 32، 33، 36، 40، 41، 42، 43، 44، 47، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 66، 75، 76، 77، 78، 79، 87، 90، 93، 94، 101، 103، 104، 105، 109، 121، 124، 135، 137، 138، 164 سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) / 76، 105، 146، 147، 200، 208، 209، 230، 239، 253، 280، 352، 401، 417، 531، 461، 541، 643، 646، 663، 682، 763، 802، 803، 804، 805، 813 سازمان اطلاعاتی لهستان / 84، 86 سازمان امنیت ایران در کردستان / 650 سازمان بازرسی شاهنشاهی / 662 سازمان برنامه و بودجه ایران / 394، 397، 727، 738، 745، 769، 790 سازمان بهداشت جهانی / 195، 213، 214، 700 سازمان بیمه های اجتماعی / 738 سازمان بین المللی انرژی / 524 سازمان بین المللی کارگری / 195

ص: 906

سازمان توسعه صنایع کشاورزی در سودان / 215 سازمان توسعه و همکاری اقتصادی / 448 سازمان ثبات اقتصادی / 887 سازمان جهانی آبادی نشین های صهیونیستی / 244 سازمان جهانی بهداشت / 105، 135 سازمان خواروبار و کشاورزی / 700 سازمان دانشجویی ایرانی / 663 سازمان دفاع ملی / 795، 796 سازمان دفاعی / 630، 713 سازمان رفاه و بیمه اجتماعی / 733 سازمان زنان ایرانی / 775 سازمان صنعتی عرب / 234، 235، 236، 237 سازمان عقابها / 406 سازمان کار بین المللی / 700 سازمان کشاورزان ایران / 726، 733، 740 سازمان مبارزه با مواد مخدر / 878، 879 سازمان مجاهدین خلق / 296 سازمان مشاوره دریایی بین دولتین / 195 سازمان مقاومت ملی / 636 سازمان ملل (ژنو) / 203 سازمان ملل متحد / 8، 16، 22، 149، 195، 201، 203، 204، 213، 214، 220، 222، 223، 225، 229، 230، 232، 242، 245، 246، 247، 391، 392، 418، 450، 498، 577، 596، 667، 680، 693، 696، 700، 738، 887 سازمان مواد و غذایی کشاورزی / 195 سازمان وحدت آفریقا / 218، 219، 228، 231 سازمان همکاری و عمران اقتصادی / 462، 466، 471، 472، 473، 475، 485، 493، 494، 495، 496، 497، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 513، 514، 515، 516، 520، 521، 522، 523، 524 سازمان هوانوردی غیرنظامی بین المللی / 700 ساف / 217، 220، 224، 245، 246، 321، 323 سالتوگراند (اوروگوئه) / 589، 596 سالزبورگ / 149 سامانلاویوا (Samanalawewa) / 619 ساموتلر / 507 سانتیاگو / 594 ساندرز / 245 سانفرانسیسکو / 186، 258، 302، 383، 384 ساواک / 103، 105، 126، 134، 255، 261، 263، 266، 271، 275، 277، 283، 297، 299، 306، 307، 335، 336، 354، 628، 629، 635، 636، 638، 639، 640، 643، 644، 646، 648، 651، 658، 677، 785، 791، 796 ساواما / 306، 307 ساولف، میخائیل استپانویچ / 22 سپاه بهداشت / 664، 670، 675، 679، 690، 709، 737 سپاه پاسداران انقلاب / 293 سپاه ترویج و عمران / 664، 666، 670، 673، 679، 709 سپاه دانش / 664، 669، 671، 675، 678، 679، 680، 690، 709 سپاه دین / 679 سپاه عمران / 675 ست، آی. ان. / 137 ستیزفای ایگور، پی. دی. / 93 سحابی / 359 سحابی، عزت اللّه / 352 سد کاوساک - کاتاران / 608 سد لاگدو / 577 سد ماپایی / 572 سد ماسینگر / 572 س. دی. پوتی (رمز) / 320 س. دی. راتر / 374

ص: 907

سرف، ال. دبلیو. / 267، 268 سری لانکا / 95، 612، 619، 622 سعد حداد / 232 سعدی / 705 سفارت آمریکا (آنکارا) / 221 سفارت آمریکا (بیروت) / 242، 246 سفارت آمریکا (تل آویو) / 224، 245 سفارت آمریکا (توکیو) / 220 سفارت آمریکا (تهران) / اکثر صفحات سفارت آمریکا (جده) / 218، 219 سفارت آمریکا (جیبوتی) / 225 سفارت آمریکا (صنعا) / 213، 230 سفارت آمریکا (قاهره) / 206، 208، 220، 223، 247 سفارت امارات عربی متحده (تهران) / 119 سفارت ایران (مسکو) / 660 سفارت ایران (واشنگتن) / 391، 397 سفارتخانه استکهلم / 329 سفارت ژاپن / 309 سفارت سوئیس / 105، 132، 133، 135 سفارت شوروی / 11، 21، 25، 31، 37، 48، 50، 51، 59، 139 سفارت مصر / 200، 201، 212، 213، 248، 249 سفارت مصر (مسکو) / 248 سلسله جبال زاگرس / 705 سلطان / 206، 211 سلطان قابوس / 222 سلطنت آباد / 779 سلیم الحوص / 230، 242 سلیمان فرنجیه / 230 سماکیس، ال. و. / 392، 649 سمیرم / 363 سمیکوف، اولگ الکساندروویچ / 54 سنا / 445، 700 سنت، جی. بی. / 348 سنجابی، سام / 258، 327، 383، 384، 385 سنجابی، کریم / 258، 312، 383، 384، 385 سنگاپور / 149، 511، 587، 713 سنگال / 228، 386، 582 سوئد / 219، 493، 509 سوئیس / 104، 135، 683، 791 سوآرز، دیگو / 581 سواحل صیهاد / 581 سواحل مالها / 581 سودان / 190، 222، 228، 535، 554، 582، 583، 621، 622، 623، 624 سورن (پسر لنینگراد) / 93 سوروکین، وادیم ولادیمیروویچ / 22 سورو مورسک / 98، 99 سورینام / 595 سوریه / 50، 65، 185، 190، 198، 199، 216، 219، 220، 221، 222، 223، 230، 232، 242، 247، 534، 538، 539، 543، 548، 554، 564، 598، 602، 605، 606، 607، 660، 687، 703، 883 سوسِک، سرتیپ لئو ای. / 717 سولیوان، ویلیام اچ. / 134، 213، 790، 817 سوماترا / 491 سومالی / 219، 222، 250، 535، 544، 545، 549، 550، 565، 567، 568، 573، 574، 580، 619، 621، 622، 623، 624 سومد / 220 سوموزا / 247 سووبودا / 661 سویس / 77، 363، 368، 435، 493 سی. آ. برایت / 95 سی. آ. وردانت / 95

ص: 908

سیا / 93، 102، 103، 104، 105، 107، 108، 110، 114، 116، 118، 119، 121، 122، 126، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 137، 138، 147، 181، 182، 183، 184، 255، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 280، 301، 309، 310، 320، 330، 332، 335، 340، 348، 350، 361، 369، 383، 384، 386، 393، 394، 395، 406، 461، 463، 520، 724، 801، 802 سیبری / 507، 508 سی. بی. اس. / 215 سیراک / 105، 129 سیراک، دیمیتری لئونتیویچ / 129 سیراک، یوگنیا لوگیانوفنا / 129 سیرالئون / 582 سی شلز / 582 سیف پور فاطمی، علی محمد / 253، 327، 386، 389، 391 سی. کن. تاپ / 93، 98 سی. کی. لگ / 98 سی. کی. کون / 137 سیگ گی / 227 سیلا، 227 سیماکیس، لاری دبلیو / 649 سیمپسون، تی (سرگرد) / 250 سینگ، رانش (وزیر خارجه هند) / 658 سینگهور (Singhor) / 582 ش شابی / 781 شارون / 217 شاکا (شهردار نابلس) / 241 شامیر، موشه / 217 شانشه، دین (سرهنگ) / 117 شانگهای / 28، 564، 575، 614 شانون، روبرت / 128، 129 شاه حسن / 563، 659 شاه حسین / 629، 658 شاه خالد / 240، 242 شاهراه ماپوتو - کابودلگادو / 572 شاهزاده سلطان / 234 شاه عباس / 388، 687 شاهنده، بهروز / 768 شبستری زاده / 278، 281 شبه جزیره عربستان / 415 شرکت آسانسور اوتیس / 773 شرکت آگرگ / 791 شرکت اسکو / 802 شرکت پیرانکو / 261، 279 شرکت خانه سازی کورش / 737 شرکت دیزل اتوپارت / 772 شرکت فیلور / 779 شرکت لانا / 299 شرکت ملی تجاری (سیرالئون) / 582 شرکت ملی نفت ایران / 321، 322، 323، 385، 403، 456، 487، 635، 666، 692، 766، 801، 802 شرکت موریس / 581 شرکت نفت استاندارد ایندیانا / 412 شرکت نفت انگلیس / 683 شرکت نفت شل / 412، 443 شرکت نفت عراق / 429 شرکت نفتی آرامکو / 407، 441، 442، 446، 468، 478، 479، 480، 481، 482، 483، 484، 486، 492 شرکت نفتی آنگلوساکسون / 438 شرمرهرن، لانج / 760 شریعتمداری، سیدحسن / 260، 265، 285،

ص: 909

287، 288، 292، 293، 306، 308 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 233، 253، 255، 257، 258، 259، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 269، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 287، 288، 289، 290، 291، 292، 294، 296، 297، 298، 299، 300، 301، 302، 303، 305، 306، 307، 309، 310، 311، 315، 317، 318، 319، 322، 323، 327، 362، 371، 376، 385 شریعتمداری، علی (دکتر) / 385 شط العرب (اروندرود) / 628، 651، 652، 654، 655، 656، 661، 694، 701 شفیق الهوت / 219 شلپین، الکساندر نیوکولایویچ / 11 شلنبرگر / جک اچ / 817 شوا، رشاد / 229 شورای امنیت سازمان ملل / 245، 696 شورای امنیت ملی / 448، 449، 628، 635 شورای انقلاب / 309، 310، 311، 340، 346 شورای داخلی انرژی / 450 شورای صلح (کلمبو) / 95 شورای عالی نویسندگان مسکو / 93 شوروی / 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 29، 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 66، 67، 71، 75، 77، 78، 89، 91، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 109، 111، 121، 123، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 134، 138، 139، 143، 144، 145، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 156، 157، 160، 164، 179، 185، 190، 198، 206، 207، 224، 231، 248، 249، 255، 269، 295، 307، 334، 336، 363، 372، 416، 417، 434، 435، 436، 441، 467، 469، 470، 487، 504، 506، 507، 508، 509، 510، 511، 512، 513، 525، 526، 527، 531، 532، 533، 534، 535، 537، 538، 539، 540، 541، 542، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 551، 552، 553، 554، 555، 556، 557، 559، 560، 561، 562، 563، 564، 565، 566، 567، 568، 569، 570، 571، 572، 573، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584، 586، 587، 589، 590، 591، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 599، 600، 601، 602، 603، 604، 605، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618، 619، 620، 621، 623، 624، 629، 630، 636، 651، 658، 659، 660، 661، 692، 693، 695، 696، 697، 698، 700، 701، 702، 703، 704، 705، 710، 711، 712، 713، 716، 750، 752، 754، 791، 811، 812، 814، 819، 820، 831، 873 شوش / 758 شولار / 321 شهرک غرب / 394 شهر مدیسون نیوجرسی / 392 شهر هبرون / 217 شهزاد، نادر / 386 شهلا، علی اکبر / 263، 301 شیخ الاسلام زاده، شجاع الدین (دکتر) / 396 شیخ زکی یمانی / 407 شیخ عیسی / 655 شیراز / 184، 185، 365، 366، 367، 370، 380، 396، 670، 705، 718، 724، 725، 736،

ص: 910

760، 768، 792، 797، 798، 813، 814، 816، 817، 823، 828، 832، 869، 870، 872 شیکلینگ / 332 شیلی / 593، 594 صاعقه / 246 صالح (دکتر) / 755، 756، 757، 758، 759 صباغیان، هاشم / 310، 311، 312، 378 صبری، علی / 198 صحرای سینا / 194، 199، 213، 214، 218، 227 صحرای غربی / 559 صدیق المهدی / 222 صراف یزدی / 386 ص - ض صلاح خلف / 246 صمدیان پور، صمد (سرتیپ) / 638، 646، 648 صندوق بین المللی پول / 195، 700 صنعا / 604 صوفیه / 149 ضیائی (دکتر) / 775 ط - ظ طالقانی، سیدمحمود (آیت اللّه) / 266، 270، 273، 282، 310، 352، 353 طاهری / 779 طباطبائی، جلال / 663 طباطبائی، سید ضیاءالدین / 696 طباطبایی / 310، 378 طباطبایی، صادق / 312، 378 ظهیر محسن / 246 ع - غ عامر موسی / 226 عباس آباد / 770 عبدالحکیم امیر / 198، 199 عبدالحلیم خدام / 223 عبدالفتاح اسماعیل / 230 عبدالکریم قاسم / 428 عبداللطیف البغدادی / 199 عبدل، ابوالحسن / 352 عدن / 96، 545، 597، 604، 605 عراق / 93، 164، 185، 213، 214، 215، 220، 221، 222، 228، 247، 250، 314، 380، 415، 424، 428، 429، 430، 433، 434، 439، 440، 445، 469، 488، 492، 493، 515، 534، 538، 539، 543، 545، 547، 548، 554، 555، 556، 597، 598، 602، 603، 604، 612، 628، 629، 630، 634، 650، 651، 652، 654، 655، 656، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 693، 694، 698، 704، 705، 712، 713، 732، 775، 789، 873، 883 عربستان سعودی / 210، 213، 214، 215، 218، 220، 221، 225، 228، 234، 236، 237، 240، 241، 242، 244، 247، 407، 408، 415، 423، 425، 428، 430، 434، 435، 440، 441، 442، 446، 449، 467، 468، 469، 476، 477، 478، 479، 480، 481، 483، 484، 485، 486، 492، 513، 522، 523، 548، 573، 604، 610، 649، 655، 698، 703، 712، 732، 883 عزیزی (تیمسار) / 366، 638 عطارزاده / 354 عطاری، سمیع / 246 علیخانی / 661 علیزاده / 282 علی سعیر / 242 علی عبداللّه صالح / 230 عمان / 222، 228، 415، 598، 610، 712، 883

ص: 911

عمر (پسر غوربال) / 205 عمر تلمسانی / 208 عیسی مسیح (ع) / 695 غنا / 55، 579 غوربال / 201، 202، 203، 204، 205 ف فاتیف، آلبرت گئورگییویچ / 38، 39 فارس / 361، 365، 366، 380، 699 فاس / 221، 226، 227، 231 فاطمی، تورج / 327 فاطمی، حسین (دکتر) / 389، 390، 392 فاطمی، علی / 391، 392 فاطمی، نصراللّه / 392 فرازیان / 261، 262، 263، 264، 265، 266، 306، 307 فرانتک / 354، 355، 356، 357، 359 فرانسه / 14، 15، 51، 191، 194، 206، 234، 235، 304، 305، 318، 320، 396، 397، 437، 438، 439، 443، 453، 493، 495، 496، 497، 502، 503، 534، 543، 547، 560، 570، 578، 598، 599، 601، 602، 604، 649، 650، 692، 699، 735، 779، 780، 782، 784، 791، 887 فرانکفورت / 149، 349، 356 فرد جنی / 132، 133، 134، 135 فردوست، حسین (سرلشگر) / 628، 639، 640 فرمانفرمائیان، خداداد / 776، 777، 778 فرودگاه بن / 29 فرودگاه تمپلهوف / 30، 31 فرودگاه رانگون / 152 فرودگاه مهرآباد / 710، 758 فرودگاه هاهایا (Hahaya) / 578 فروغی / 390 فروهر، داریوش / 259، 281، 385، 386 فری، پل جی.، 817 فری تاون / 582 فرید، رحیم / 299 فرید زنجانی، محمد سعید / 276، 298، 299 فریدیک / 282 فشارکی، فریدون / 791 فلاحی، ولی (سرلشگر) / 370 فلسطین / 185، 193، 212، 245، 659 فلوریت / 580 فنلاند / 493 فورد، راتر / 356، 357 فورست آ. سینگهوف / 116 فوگارتی (خانم) / 537 فولر، لاورنس ا. / 816، 843، 846، 849، 856، 858، 862، 869، 872 فونست، رابرت ال. / 365، 366 فهد / 225 فیجی / 586 فیروزآباد / 362، 363، 365، 366 فیروزی، سیف اللّه (دکتر) / 275 فیلاتوف، روبسپیران / 8 فیلادلفیا / 301، 303 فیلنسکی، ام.آ./ 526 فیلیپس، رونالد ام. (گروهبان) / 108، 110، 112، 114، 118، 120، 123، 124، 125 فیلیپین / 586، 748 ق قاضی، علی / 769 قاهره / 194، 196، 198، 201، 202، 203، 204، 207، 209، 211، 218، 219، 220، 223، 233، 234، 236، 237، 240، 241، 247، 250، 294، 295، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 380، 385، 599، 600

ص: 912

قبرس / 8، 23، 24، 609 قرارداد ژنو / 116، 117 قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل / 191، 193، 216، 237، 248، 249 قرارگاه استکهلم / 332، 334 قرارگاه تهران / 260، 261، 262، 263، 264، 268، 303، 329، 332، 353، 715 قرارگاه رم / 344 قرارگاه سیا / 340، 344، 815 قرارگاه سیا (تهران) / 264، 309، 320، 393 قرارگاه کابل / 93، 94 قرارگاه مدنسکی / 299 قسطنطنیه / 207 قشقایی، امیر عبداللّه / 367 قشقایی، خسرو / 253، 257، 258، 266، 267، 280، 327، 361، 362، 364، 365، 367، 368، 369، 370، 371، 373، 375، 376، 378، 379، 380، 381 قشقایی، صولت الدوله / 362 قشقایی، محمدحسین / 362 قطب زاده، صادق / 296، 312، 378، 386، 389، 390 قطر / 220، 234، 656، 883 قطعنامه بغداد / 218، 220، 222 قفقاز شمالی / 508 قم / 259، 263، 266، 271، 272، 273، 278، 280، 284، 286، 290، 302، 305، 317، 330، 336، 406، 482، 724، 740، 786، 788، 789، 797 قیام 15 خرداد / 255 ک کابل / 94، 272، 294، 295، 370، 371، 372، 612، 614، 660 کاتانگا / 565، 575 کاتلر / 293 کاتم، دیک / 313 کاخ جوانان / 784، 787 کاخ سفید / 383، 822، 826 کاخ سلطنتی / 639، 673 کاخ شاهی / 714 کاخ گلستان / 758 کاخ مرمر / 633، 634 کارائیب / 592 کارتاجنا / 594 کارتر، جیمی / 210، 254، 812، 819 کارناکاتا / 617 کازابلانکا / 149 کازناکیف / 151، 152 کاستاریکا / 593 کاسیگین / 92، 94 کاشان / 740 کاشمر / 654 کاظمی، باقر / 299 کافه زاخرو / 14 کالج آمریکایی تهران / 363 کالج البرز / 362 کالیفرنیا / 385 کامبوج / 542 کامپالا، 97، 583 کامرون / 577 کامینسکی / 303، 304 کانادا / 77، 409، 415، 416، 417، 419، 439، 448، 452، 493، 496، 497، 499، 501، 502، 509، 516، 518، 519، 594 کانال پاناما / 206، 207 کانال سوئز / 196، 205، 206، 207، 215، 240، 299، 429، 437، 439، 506

ص: 913

کانال فست اکت / 348 کانال کاپ بن / 564 کانال مجردا / 564 کانوی، آلن سی. / 646، 647 کپنهاک / 24، 37، 281، 309 کراچی (پاکستان) / 96، 294، 295، 316، 370، 371، 372، 374، 375، 379، 380، 385، 553، 618 کراس، چارلز تی. / 816، 827، 830، 833، 836، 841، 843، 846، 849، 851، 855، 856، 858، 862، 869، 872، 874، 876، 878، 879، 880، 883، 884، 885، 886، 888 کرافورد، فرانکلین ج. / 391 کرانه غربی / 245 کرایسکی / 245 کرب، ام. اچ. / 137 کرج / 740 کردستان / 268، 270، 309، 314، 333، 378، 705 کرکوک / 488 کرمان / 798 کرمانشاه / 718 کره جنوبی / 773 کره شمالی / 158، 164، 179، 507، 511، 554، 561، 576، 581، 583، 595، 606، 661 کریستوفر / 221، 225، 242 کرین، بیل / 105، 138 کستیل، برتون آ. / 122 کشمیر / 658 کشورهای حوزه خلیج فارس / 812، 819، 859 کلارک / 226 کلاید / 804 کلکته / 149 کلمبو / 619، 700 کلمبیا / 453، 594 کلوپ پارس آمریکا / 756، 783 کلوپ پیکان / 772 کلوپ تهران / 764 کلوپ زنان آمریکایی / 756 کلوپ کشوری شاهنشاهی (سلطنتی) / 759 کلوپ معلمین / 787 کلیتون ماد، آر. / 647 کمال حسن علی / 237 کمال، عزیزاللّه (سپهبد) / 637، 646، 648 کمپانی آرامکو / 468 کمپانی پمکس / 506 کمپانی رویال داچ شل / 404 کمپ دیوید / 191، 192، 193، 218، 224، 249، 558 کمیسیون انرژی اتمی / 449 کمیسیون بین المللی قضات / 194 کمیسیون مشترک آمریکا و ایران / 813، 826، 828، 836، 880 کنت ان . راجرز / 816، 833، 836، 862، 874، 876، 879، 880، 883، 884، 888 کنت پی. مایلز (سرلشگر) / 127 کنتیننتال / 404، 412 کندی، پرستون ب. (سرهنگ) / 646 کندی، رابرت / 392 کندی (سرهنگ) / 647 کنسولگری آمریکا (اصفهان) / 863 کنسولگری آمریکا (تبریز) / 820، 823، 874 کنسولگری آمریکا (خرمشهر) / 869 کنسولگری آمریکا (شیراز) / 820، 869، 870 کنسولگری شوروی (تهران) / 139 کنفرانس اسلامی / 213، 215، 218، 219، 221، 222، 225، 226، 227، 231 کنفرانس رامسر / 734

ص: 914

کنفرانس وزراء سنتو در تهران / 629، 653 کنکنیکات / 186 کنگ پیائو / 596 کنگره آمریکا / 448، 449، 716 کنگره بین المللی حزب کمونیست / 660 کنگره حزب ایران نوین / 650، 738 کنگو / 578 کنیا / 580 کنیاتا، جومو (رهبر کنیا) / 580 کوئیک، پی. دی. / 97 کوآندا / 575، 576 کوالالامپور / 94، 586 کوبا / 89، 158، 164، 179، 185، 272، 470، 507، 510، 511، 512، 535، 539، 542، 544، 549، 550، 554، 555، 556، 560، 561، 562، 564، 565، 566، 568، 569، 571، 572، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 582، 589، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 602، 603، 604، 605، 616 کوپف، بیدن / 331 کورش / 687، 695 کورش، رضا / 697 کورن / 367 کورنلیاس گیلیان (کشتی) / 203 کورودیخ، نیکولای گئورگییویچ / 37 کورولف، یوگنی وی. / 95 کوره کک (مجارستان) / 617 کوکبی، سعید / 780 کوکتل پارتی / 76، 77، 114، 364 کولسکی زالیف (KOLSKIY) / 99 کومو / 364، 367 کومودور / 218 کوموروس / 578 کوناکری / 565 کونس، ویلیام د. (سرهنگ) / 646 کووانگ / 102 کووانگ، آشور / 102، 105 کوه البرز / 704 کوه دماوند / 704 کوه نور / 687 کویت / 198، 219، 220، 241، 247، 294، 295، 316، 321، 355، 370، 371، 372، 374، 375، 379، 380، 385، 415، 423، 424، 428، 429، 430، 433، 434، 440، 441، 442، 443، 447، 469، 476، 477، 481، 489، 490، 492، 493، 515، 534، 548، 554، 556، 598، 609، 610، 656، 698، 712، 855، 883 کویک، آشور/ 102، 104، 106، 113، 129، 132، 134، 135 کویموف، لئونید گابریلوویچ / 63 کیا، حاج علی (سپهبد) / 637 کیپ ورد / 577، 619 کیس (سناتور) / 392 کیسینجر، هنری / 201 کیگالی / 225 کیلتایگر / 320 کیلگور / 220 کینشازا / 575 کیو. آر. بولستر / 295، 297، 298 کیو. آر. رام / 272 کیو. آر. کابل / 272 گ گابن / 228، 579 گاچ، ایوان ایوزیفویچ / 106 گارد ملی سعودی / 244 گارزان (تیمسار) / 364 گاست، فیلیپ سی. (سرلشگر) / 817

ص: 915

گالن / 417 گامبیا / 228 گاوا، هاسه / 309، 318 گرکو، فلوریان / 98 گرومیکو، آندره / 109 گروه گوران / 282 گروه مهندسین مشاور ریتون هاوک / 408، 441 گریزینگ، اچ.بی. / 348 گریگوریان / 802، 803 گرین، آلبرت / 85 گرینویچ / 96 گست، فیلیپ سی. (سرلشگر) / 134، 137 گلف / 404، 411 گلگروف / 260، 262، 270، 272، 273، 277، 279، 280، 284، 285، 286، 287، 288، 289، 290، 291، 292، 293، 308، 347، 387، 388 گناباد / 306 گنجاروف، گریگوری یوسیفویچ / 65 گنجیان / 393 گنهم / 214 گوئلز، لوئیس پی.، 817 گواتمالا، 593 گواناف، جیمز آ. (سروان) / 646 گورکی / 106 گوش امونیوم / 224 گویان / 589، 594، 595 گیلان / 278، 693 گیلفیلن، دونالد / 365، 366 گینه / 228، 549، 550، 555، 565، 569، 570، 577، 579، 580 ل لئوپولدویل / 149 لئونارد / 244 لائوس / 89، 542 لاتش (اسم رمز مأمور سیا) / 344، 387 لارچمونت / 19، 22 لاس وگاس / 28 لاک (سرتیپ) / 647 لاگوس / 149، 572 لامبرت، لین / 767، 768 لاهور / 149 لبنان / 47، 50، 220، 225، 229، 230، 231، 232، 241، 242، 246، 628، 629، 651، 652، 656، 658، 698، 883 لس آنجلس / 384 لسوتو / 580 لمبراکیس، جورج. بی. / 281، 817 لندن / 19، 20، 21، 37، 105، 106، 198، 203، 207، 280، 297، 302، 320، 323، 332، 335، 337، 340، 342، 343، 344، 345، 351، 395، 396، 497، 655، 791 لنین / 93، 94، 532، 533 لنینگراد / 13، 93 لوآندا (پایتخت آنگولا - م) / 565 لوبرانی / 724، 732، 733 لوزتر، جی. پی. / 389 لوکزامبورگ / 439 لوکنز، رابرت وس. / 122 لوماکین، پاول ایوانویچ / 8 لونیگر، ربای / 217 لووچنکو، استانیسلاو الکساندروویچ / 97 لوون پارویرویچ وارطامیان (لو پاولویچ) / 92، 93 لوین، سیمور (سرهنگ) / 101، 111، 112 لهستان / 9، 84، 86، 89، 179، 185، 504، 510، 542، 555، 560، 561، 563، 566، 572، 573، 575، 576، 579، 582، 583، 586، 587، 589، 590، 592، 593، 594، 596، 602، 604، 609،

ص: 916

610، 618، 619، 620، 661 لهفلد، ویلیام. دبلیو / 455، 458 لیبریا / 580 لیبی / 17، 185، 190، 227، 247، 343، 425، 429، 430، 434، 435، 436، 437، 438، 439، 440، 441، 444، 491، 534، 539، 543، 548، 550، 554، 555، 556، 558، 560، 561، 562، 564، 568، 578، 583، 883 لیما / 590 لیندسی (آلمان) / 116 لینگن / 337 م مائو (رئیس جمهور) / 621 ماپوتو / 97، 571، 572 ماتسدورف، ارنست / 28، 29، 30 ماداگاسکار / 545، 556، 580، 581، 622 مادام ایکس / 50، 51، 52، 53، 54 مادون صحرا / 539، 567 مارتین، رابرت الف. / 239 مارتین، سی. ال. (سرهنگ) / 117 مارشال، ام. هنری / 784 مارگریو، رابرت ان. / 646 مارون / 487 مارینا (دختر لئونید) / 107 ماکائو / 355، 356، 357، 359 مالت / 542، 596 مالزی / 219، 586، 659 مالنیکف، ان.وی./ 525 مالی / 570 مانیل / 586، 587 ماهنامه الاعتصام (مصر) / 209 ماهنامه الدعوه / 209، 218 ماهوتیان (سرتیپ) / 635، 646 مایر / 391 مایک 1، 2، 22 مأموریت برای وطنم (کتاب) / 709 مبصر، حسن (سرلشکر) / 638، 640، 648، 646 مترنیکو، مایکل جی / 789، 817 متین دفتری، هدایت اللّه / 282 مجارستان / 9، 89، 179، 185، 510، 542، 554، 560، 563، 566، 569، 572، 573، 575، 576، 579، 583، 586، 587، 590، 591، 592، 595، 596، 602، 603، 604، 605، 606، 617، 618، 620، 661 مجتمع پتروشیمی شاهپور / 652، 653 مجتمع مکانیکی تاکسیلا (Taxila) / 618 مجلس خبرگان / 256، 309، 311، 312، 314، 315، 316، 318 مجلس سنا / 445، 451، 700، 709 مجلس شورای ملی / 243، 442 مجلس مؤسسان قانون اساسی / 697 مجلس نمایندگان آمریکا / 9 مجله غربی / 172 محمد انورسادات / 189، 190، 191، 192، 193، 195، 201، 202، 209، 210، 211، 212، 214، 217، 218، 220، 222، 223، 231، 238، 239، 240، 242، 243، 247، 249، 599، 600 محمودی، کامبیز (دکتر) / 782، 783 مدارس فنی گینه / 570 مدرس / 149 مدرسه آمریکایی تهران / 756، 761، 815، 856، 884 مدرسه ایران / 780 مدرسه ایران زمین / 756 مدرسه پروین / 785 مدرسه جورج تاون / 205 مدنی، محمد (دریادار) / 280، 321، 361، 372،

ص: 917

374، 377، 379، 380، 381، 633، 671، 672، 674، 706 مدیترانه / 429 مدیک، دان / 102 مرابطون / 225 مراغه ای / 266، 309، 314، 318 مراکز پزشکی دومینیکا / 592 مراکش / 225، 226، 227، 228، 533، 534، 539، 552، 558، 559، 563، 659 مرز الکبیر / 560 مرز رودزیا / 576 مرز شط العرب / 698 مرکز آموزش بین المللی ایران / 387، 388 مرکز ارزیابی خارجی ملی / 619 مرکز بازرگانی آمریکا / 835 مرکز بولینگ / 771 مرکز تجاری آمریکا (تهران) / 815، 817، 836، 880، 881، 882، 883، 887 مرکز ملی ارزیابی خارجی / 466 مزار شریف / 613 مسجد حسین آباد / 794، 796 مسعودی، عباس / 656 مسکو / 5، 11، 16، 19، 23، 27، 44، 45، 46، 54، 62، 64، 94، 96، 129، 135، 149، 190، 248، 249، 470، 534، 539، 544، 545، 547، 548، 551، 553، 556، 559، 562، 564، 565، 566، 567، 568، 570، 572، 574، 575، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 586، 589، 590، 591، 592، 595، 596، 598، 600، 601، 602، 603، 604، 605، 606، 607، 609، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 621، 624، 659، 693 مشهد / 149، 305، 701، 715، 791 مصدق، محمد (دکتر) / مصدق / 299، 362، 365، 375، 392، 629، 634، 683، 693، 696 مصر / 25، 50، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 202، 203، 204، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 228، 229، 231، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 243، 246، 247، 248، 249، 250، 270، 506، 534، 539، 546، 573، 598، 599، 600، 621، 624، 691، 732، 749، 883 مصطفی امین / 247 مطهری، م. (سرهنگ) / 646، 648 مظفرالدین شاه / 402 معادن بوروندی / 577 معاهده تلاتلولکو (Tlatelolco) / 595 معتضد (سرلشکر) / 646 معدن تنگستن (راجستان) / 617 معدن مس آنتامینا / 591 معمر قذافی / 241، 561، 732 مغولستان / 100، 507، 511 مقدم مراغه ای، رحمت اللّه / 253، 258، 267، 278، 281، 296، 309، 312، 315، 316، 318، 327 مقدم، ناصر (رئیس ساواک) / 646 مکزیک / 471، 505، 506، 522، 595 مک کابی (تیمسار) / 116، 117، 118، 127 مک کنا / 129 مک گافی، دیوید سی. / 784، 785، 797، 817 مگ، آرمیش / 105، 630 ملبورن / 364، 367 ملک فیصل / 247، 433، 434، 656 منامه / 312، 316، 385 منصور، حسنعلی / 635، 697

ص: 918

منصوری / 240 منگیستو / 567 موبوتو / 293 موبیل / 404، 411 موتوریزه / 641 موراتوف، یوگنی گورگبیویچ / 51 مورلوت / 278 موریتانی / 559، 562 موریس، جیمز / 685 موریس، کورتیس اس. / 118، 121، 126، 128، 133، 135 موزامبیک / 549، 555، 556، 564، 571، 574، 624 موزل، کنستانتین / 65 موسوما / 574 موسوی / 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 279، 281، 289، 290، 291، 292، 295، 296، 297، 298، 300، 301، 304، 305، 306، 307 موسوی، مرتضی / 261، 262، 279، 281، 289، 290، 291، 292 موسی / 227 موگادیشو / 250 مونت کلر علیا (نیوجرسی) / 299 مونرویا / 231 مونیخ (آلمان) / 367 مهاباد / 311 مهابی / 770 مهرآئین، هوشنگ / 765 مهرآباد / 715 میدان اورلی / 18 میدان گراسونور / 19، 21 میدل تون / 367 میدی / 181، 182، 183، 184، 185 میر، آرمین / 646، 648 میرا لوداسکا / 86 میکلوس / 733 میلز، هنری آر. / 775، 817 میلهیم / 217 مین / 186 مینتکنبائو / 18 میندلو / 577 مؤسسه ارتباطات بین المللی / 91 مؤسسه عمران بین المللی / 195 ن ناپلئون / 189 ناتاشا (همسر سازانوف) / 109 ناتو / 9، 19، 21، 46، 53، 99، 101، 103، 105، 107، 108، 111، 121، 123، 124، 127، 128، 131، 133، 135، 296، 379، 416، 441، 445، 608، 704، 749، 752، 792، 812، 819 نادرشاه / 306، 687 ناس، چارلز دبلیو. / 799، 817 ناصرالدین شاه قاجار / 402 ناصری، تورج (دکتر) / 253، 393، 394، 396 ناصری، فریدون (دکتر) / 327، 395، 397 ناکس، ویلیام / 402 نامیبیایی / 576 ناهید (دختر غوربال) / 205 نایروبی / 149 نپال / 618 نجیب (ژنرال) / 190 نروژ / 409، 438، 493، 500، 501، 511 نزیه، حسن / 253، 258، 267، 317، 320، 322، 327، 374، 385 نصیری، نعمت اللّه (تیمسار) / 254، 635، 638، 791

ص: 919

نکراسوف / 94 نکرومه / 55، 579 نمایشگاه بین المللی بازرگانی تهران / 881، 882 نمایشگاه تجاری در مسکو / 659 نمایشگاه تجاری و اقتصادی (گیگالی / 582 نمایندگی آمریکا در صحرای سینا / 221 نوا، ای. زی. / 358 نوار غزه / 208، 209، 217، 219، 223، 239، 245 نورخان / 658 نوردن / 364 نورنوک / 22 نونامسکی، جرج / 84 نهضت آزادی ایران / 257، 258، 328، 340، 344، 360، 565 نهضت مقاومت ملی / 299 نیجر / 228 نیجریه / 427، 429، 430، 436، 439، 444، 469، 489، 517، 572، 573، 616 نیروهای مسلح آمریکا / 642، 773، 774، 781 نیروهای مسلح ایران / 211، 645، 703 نیروهای مسلح لبنان / 225 نیروی پورتو پریماورا / 589 نیروی دریایی ایران / 713 نیروی زمینی آمریکا / 116، 117، 637، 646 نیروی زمینی ایران / 714 نیروی هوایی آمریکا / 123، 127، 129، 130، 132، 250، 629، 640، 654، 758، 817، 875 نیروی هوایی ایران / 211، 654، 713 نیکاراگوئه / 593 نیک پور، منوچهر / 263، 303 نیک پی، غلامرضا / 661 نیکسون / 628، 653، 689، 718 نیکولاینفا، سوفیا / 93 نیمکره غربی / 453 نیوپورت / 22 نیوجرسی / 298، 299، 392 نیوزیلند / 506، 522 نیویورک / 8، 19، 22، 204، 214، 221، 250، 275، 276، 298، 299، 404، 412، 437 نیویورک تایمز / 250 و واترلوی / 412 وارنل، ویلیام / 126 واسکیدا، اوران/ 559 واشبرن، جان / 456 واشنگتن / (اکثر صفحات) والتان، دونالد / 13 والدهایم، کورت / 223 والری (پسر داوبنیا) / 107 والیس، اف. اچ. (سروان) / 647 واهو، زی. آر. / 316 وایت، دوروتی / 85 وایرز، ویرجینیا / 816، 841، 869، 872 وث، بابیل / 124 وحیدی، ایرج / 661 وزارت آموزش و پرورش / 669، 670 وزارت ارتباطات / 74 وزارت اصلاحات ارضی / 666، 673 وزارت اقتصاد و دارایی / 802 وزارت امور خارجه آمریکا / (اکثر صفحات) وزارت انرژی آمریکا / 497 وزارت بازرگانی / 76، 457، 734، 804، 805، 815، 817، 827، 833، 834، 843، 851، 881، 882، 883 وزارت بازرگانی آمریکا / 425، 817، 827 وزارت بهداری / 742

ص: 920

وزارت بهداری آمریکا / 856 وزارت بهداشت و رفاه اجتماعی / 887 وزارت تحقیقات و تکنولوژی / 497 وزارت خارجه ایران / 731 وزارت خزانه داری / 815، 804، 817، 834، 883، 884 وزارت دادگستری / 389، 397، 447، 672، 815، 817 وزارت دفاع آمریکا / 6، 368، 627، 632، 445، 646، 648، 717، 719، 801، 802، 804، 814، 817، 827، 831 وزارت دفاع اسرائیل / 244 وزارت رفاه اجتماعی / 742 وزارت علوم و آموزش عالی / 734 وزارت عمران روستایی / 673 وزارت کار و امور اجتماعی / 396، 397، 668، 735 وزارت کشاورزی آمریکا / 671، 815، 817، 827، 843، 851، 879 وزارت کشور / 190، 404، 416، 445، 450، 661، 669 وزارت منابع طبیعی / 452 وزارت نفت / 479 وزارت نیرو ایران / 672 وست / 240 وستلی، دیوید ئی / 767، 772 وستینگهاوس / 760 ولاتسکوف، ویکتورآی. / 25 ولتای علیا / 228، 584 ولید / 260، 265 ونرستروم، استیگ / 45، 46، 47 ونزوئلا، 417، 418، 420، 427، 429، 430، 432، 439، 444، 448، 453، 469، 488، 489، 517، 589، 595، 596 ونس / 207، 218، 220، 231، 247، 248 ونگ / 113 ویتنام / 75، 77، 507، 511، 542 ویتنام شمالی / 158، 164، 179، 185 ویرادوف، ایوان پاکولویچ / 22 ویزارد، ا.سی. / 342، 343، 345 ویسبادن / 46 ویلیامز / 346 وین / 15، 23، 39، 60 ویندسور، پائول / 101، 112 وینکلر، گوردون / 755، 776، 782 وینوگرادوف، ولادیمیر / 135 ویوید، ای.زی./ 360 ه هارگی سا (Hargaisa) / 574 هاروارد / 201 هاروارد، رابرت اس. (سروان) / 717 هاریس / 215، 216 هاشمی رفسنجانی، اکبر / 386 هاگلند / 208 هالدین، دوروتی (سرهنگ دوم) / 117، 122 هالدین، دوگلاس (سرهنگ دوم) / 117 هالوئی (دریاسالار) / 205 هامت، ادوین ال. / 127، 129، 130، 131، 132، 133، 135 هاواک، بی. سی. / 344، 387، 394 هاوانا / 511، 592، 604 هاوک، ریتون / 408، 441 هبرون / 209، 217 هتل آریا / 784 هتل آکارا / 55 هتل اوین / 771 هتل شرایتون / 380

ص: 921

هتل فیلادلفیا / 302 هتل کاسپین / 185 هتل کلین / 27 هتل هیلتون / 31، 771 هرالد، بی.کی. / 160، 161 هرتز، مارتین اف / 143، 151، 389، 391، 647 هرشون، الن بی (سرهنگ دوم) / 118 هرلن، رابرت / 646، 648 هرلیس، دونالد اس. / 632 هروی، مهدی (دکتر) / 760، 761، 762 هفته نامه نیوزویک / 28 هلسث، ویلیام آ. / 647 هلسینکی / 97 هلمز، ریچارد (سفیر) / 635، 717، 730، ، 743، 744 هلند / 428، 438، 439، 453، 493، 501 هلهول (شهر) / 217 هلیکوپتر لنیکس / 235 همدان / 715 هند / 27، 37، 41، 45، 200، 201، 506، 534، 539، 544، 547، 548، 553، 611، 612، 615، 616، 617، 618، 629، 654، 658، 703، 712، 737، 745، 830 هند، رابرت د. (سرگرد) / 637، 646، 647، 648 هندوراس / 593 هنگ کنگ / 149، 355، 356، 542، 587 هولمز / 389 هویتینن، ارکی / 67، 97، 98 هویدا، امیرعباس / 254، 395، 409، 650، 658، 659، 697، 661، 724، 725، 739، 792 هیئت دیپلماتیک سوریه در تهران / 299 هیئت مستشاری نظامی آمریکا (MAAG) / 65، 813، 814، 820، 822، 828، 832، 850، 875، 878 هیئت نظامی آمریکا (ایران) / 817 هیئت نمایندگی تجاری چین / 176 هیتلر، آدولف / 660 هیث، ادوارد / 269 هیدلبرگ / 122 هیگ / 636 هیگام، جیمز / 133، 134 هیگ، رنسم اس / 636، 646، 647، 648 هینک، جان ای. (سرهنگ) / 364 هیوز، توماس سی. / 117 هیوی، فرانک ام. / 107، 110، 111، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 138، 139 ی یاسر عرفات / 224، 245 یالتا / 25 یحیی خان / 651، 658 یزدی، ابراهیم / 293، 296، 312، 329، 330، 331، 333، 340، 351، 378، 383، 384 یزدی، جلال / 299 یگانه، محمد / 661 یمانی / 442 یمن / 199، 213، 622، 883 یمن جنوبی / 222، 230، 534، 539، 548، 550، 568، 597، 604، 605، 623 یمن شمالی / 214، 230، 604 یوتاشکوا، نینا ولادیمیروفنا (همسر یوری) / 106 یوجین (اوژن) ام. وینترز / 646 یورک، ب. ام. (سرهنگ) / 647 یوگسلاوی / 3، 102، 144، 179، 185، 199، 249، 510، 542، 561، 572، 586، 629، 661 یونان / 17، 493، 502، 609، 695 یونسکو / 8، 195، 700، 735

ص: 922

جلد 7

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

کتاب شصت و سه

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 1

ص: 2

«... انقلابی که در ایران واقع شده اکثر مردم نمی دانند چه شده است، نمی دانند مقابله کی با کی بوده است، اطلاع ندارند که این انقلاب بی نظیر است. یک جمعیت سی و چند میلیونی، دست خالی، بدون ابزار جنگ و بدون اینکه نظامیگری داشته باشند، اینها برای خاطر توجهشان به اسلام، توجهشان به دیانت، آنها حرکت کردند و نهضت کردند و چه کردند. تمام قدرتها، تقریباً تمام قدرتهای بزرگ و کوچک همه مخالف بودند، شوروی مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در رأس آنها آمریکا مخالف بود، دول غربی همه مخالف بودند، بعضی اظهار موافقت می کردند، آنها برای اینکه کم کم دیده بودند که دارد جلو می رود، والا مخالف ایران بودند. ملت ایران بود با همه رژیمها، مقابله ایران بود با تمام قدرتها.

یک همچو انقلابی که همه قدرتهایی که چشم طمعشان را به این مملکت دوختند، دستشان از منافع زیادی که از این مملکت می بردند بریده شده است، بازار از دستشان گرفته شده است. نفت از دستشان گرفته شده است منابع زیر زمینی و رو زمینی ازشان گرفته شده است....» امام خمینی 11/8/58

معرفی کتاب

دوازدهمین جلد از مجموعه اسناد «دخالتهای آمریکا در ایران» یعنی کتاب حاضر حاوی 28 سند است که در فاصله زمانی اوت 1978/ مرداد 1357 تا اکتبر 1979 / آبان 1358 تهیه گردیده است.

اسناد تا شماره 11 چون اکثراً مقارن با اوج جریانات انقلاب بوده بیشتر به تجزیه و تحلیل جریانات مذکور و عناصر دخیل در آن قضایا پرداخته است. موضوعات اسناد، از شماره 11 به بعد مربوط به دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد که مطالب آن در سه محور عمده قابل تقسیم بندی است:

«انقلاب»، «مسائل فیمابین ایران و آمریکا» و «روندهای اقتصادی ایران بعد از انقلاب».

ص: 3

اولین سند یک ارزیابی اطلاعاتی در مورد ایران است که تحت عنوان «بروز مجدد اغتشاشات داخلی» در 16 اوت 1978 / 25 مرداد 1357 تهیه گردیده است و به بررسی ریشه های نارضایتی که به صورت تظاهرات مردمی در سالهای 56 و 57 تجلی کرده بود، پرداخته است. تظاهراتی که از 30 تیر 57 با بهانه قرار دادن فوت کافی صورت گرفت و تداوم آنها، محرک نگارنده برای ارائه تحلیل بوده و پس از ذکر حوادث، ریشه های آن را «در مخالفت دیرین محافظه کاران مذهبی که با شاه به خاطر دنیاگرایی و نوگرایی جامعه ایران مخالفت می ورزند» دیده و هدف قرار گرفتن بانکها، سینماها، وسایط نقلیه و تجارتخانه ها توسط تظاهرکنندگان را نیز ناشی از افکار محافظه کارانه و گرایشهای مذهبی قلمداد کرده است. روند حوادث از تظاهرات اصفهان و شیراز که به مناسبت چهلم شهدای تبریز برگزار شده بود تا برقراری حکومت نظامی در اصفهان و سه شهر تابعه آن و حوادث بعدی از مطالب مورد بحث در سند است.

سیاست اعطای آزادیهای سیاسی و تأکید بر این سیاست توسط شاه به عنوان یکی از عوامل بروز اغتشاشات مطرح و سیاستهای رژیم که همگام با اعطای آزادیهای سیاسی و گسترش تظاهرات اعمال می گردید (از قبیل تهیه مقدمات انتخابات آزاد مجلس و گسترش باب مذاکره با جامعه میانه رو مذهبی) مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله مطالب مندرجه می توان به مطالبی در مورد نقش امام خمینی و پیروان ایشان در تظاهرات، حمایت گروههای مختلف مانند چپگرایان (به ویژه تودهایها)، لیبرالها و ملی گرایان از انقلاب و رهبری آن؛ انگیزه های این گروهها در حمایت از انقلاب؛ افزایش فعالیتهای ضد آمریکایی و غیره اشاره کرد. در قسمتی از سند چنین آمده: «خمینی از دیرباز علیه حضور آمریکا در ایران سخن رانده و مدعی است که آمریکا حامی اصلی شاه است و ثروت ایران را به غارت می برد.» ادامه سند به بررسی وضعیت آمریکاییان در ایران و انگیزه های نهفته در موضعگیریهای ضد آمریکایی جناحهای مخالف ایران می پردازد. قرار گرفتن شاه بر سر دو راهی بواسطه مواجهه با سردرگمی در اتخاذ و تداوم سیاست اعطای آزادیها و یا در پیش گرفتن سیاست سرکوب و اختناق و دیدگاههای مخالفین رژیم و نظامیان در این موارد، مطالب انتهایی سند را تشکیل می دهد.

سند شماره 2، متن مکالمات بین معاون وابسته نظامی سفارت فرانسه، سفیر یونان و دبیر دوم سفارت آمریکا در تهران در مورد اوضاع داخلی ایران می باشد. نظرات وابسته نظامی سفارت فرانسه در باب مبارزات مذهبی ایران با شاه، نقش اسلام به عنوان عامل نشانگر شکوه های مردمی، شریعتمداری و میانه روی در جریان انقلاب جالب توجه است: «.. او (وابسته نظامی فرانسه) پیش بینی می کند که اگر شاه در دو هفته آتی اقدامات گسترده ای را در پیش نگیرد، تا پایان اکتبر مجبور به ترک ایران خواهد شد. طبق پیش بینی وی حدود یک میلیون نفر مسلمان از بازار در جنوب تهران مانند موجی به تظاهرات خواهند پرداخت که ارتش و پلیس نیز قادر به متوقف کردن آنان نخواهند بود....» بقیه سند در تشریح نظریات افراد مذکور در باب موضوعات داخلی ایران است.

امنیت و رفاه جامعه آمریکایی مقیم ایران و تأمین آن، یکی از وظایف اساسی هیأت دیپلماتیک و سفارت تهران بوده است. برای توجیه این جامعه و ارائه برنامه ای جهت تأمین امنیت و رفاه آنان، سفیر در اجتماعی خطاب به نمایندگان تجاری مهم آمریکا در ایران سخنانی در باب رویدادهای جاری آن دوران، واقعیتهای سیاسی و وضعیت آمریکاییان ایراد می کند که خلاصه ای از آن در سند شماره 4

ص: 4

درج شده است. تحت عنوان «نگرشی بر رویدادهای جاری»، سفیر به مرور زنجیره ای از رویدادهای مهم سیاسی ایران در خلال ده ماه تا آبان 1357 پرداخته است. وی تمایل شاه را به واگذاری سلطنت به پسرش و نیاز به روند اشتراک تصمیم گیری در امورات مملکت و مغایرت آن با آنچه در دوران سلطنت خودش رواج پیدا کرده بود، و بالنتیجه تغییرات سیاسی و باز شدن فضای سیاسی ایران از عوامل گسترش تظاهرات و ابراز نارضایتی از سوی مردم ایران قلمداد کرده است، به ویژه که این تحولات سیاسی در کشوری به وقوع پیوسته است که تا آن زمان این روش را تجربه نکرده بود. سپس سفیر به بررسی حوادث و نقش امام در آنها پرداخته و روند جریاناتی که به حادثه 17 شهریور میدان شهدا منجر گردید و سیاستهای دولت و گروههای مخالف رژیم را مورد بررسی قرار داده است. نقش میانه روها و امیدهایی که به آنان بسته شده بود و اعزام آنها به پاریس جهت مذاکرات با امام، دولت آشتی ملی و دولت نظامی از مسایل مطروحه بعدی در سند است. سفیر وضعیت آن زمان تولید نفت، اعتصابات، سیاستهای دولت ازهاری، بازگشایی مدارس و تاکتیک مخالفین رژیم را تحلیل کرده و در پایان سخنان طرحهای اضطراری و شیوه های مرتبط با امنیت و رفاه جامعه آمریکایی را به اطلاع آنان رسانده است.

حساسیت آمریکاییان به فرارسیدن ماه رمضان و شدت یافتن میزان تظاهرات در این ماه در تعدادی از اسناد مشهود است که به عنوان نمونه مشخصه آن می توان از سند شماره 5 نام برد. این سند توسط سیا تهیه شده و در پایان متن ترجمه انگلیسی پیام حضرت امام به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان آورده شده است (ترجمه ای از انگلیسی به فارسی نیز در متن فارسی صورت گرفته است).

سند شماره 7 به این صورت شروع می شود: «درست مثل همه ما، اسرائیلیها با حالت بهت زده و هراسناک سیر فروریختگی ایران به اعماق را نظاره کرده اند. آنها معتقدند رژیم ثابت قدم، وفادار، دوست و طرفدار غرب شاه به صورت اصلاح ناپذیری از هم پاشیده شده و در انتظار جانشین پیش بینی شده اش می باشد.» در دنباله متن اثراتی که ناآرامیها و سقوط شاه بر رژیم صهیونیستی خواهد داشت مورد بررسی قرار گرفته است که از آن جمله تقویت بنیادگرایی اسلامی نوظهور در خاورمیانه، فروش نفت به اسرائیل و امنیت 80 هزار یهودی ایرانی می باشد. از دید صهیونیستها تحولات ایران تأثیرات محسوسی در برخواهد داشت که این تأثیرات نه فقط بر روی روابط دوجانبه ایران و اسرائیل تأثیر خواهند گذارد، بلکه بر ثبات منطقه ای که در پی ریزی جریان صلح خاورمیانه در سالهای آتی عامل مهمی می باشد نیز مؤثر واقع می شوند. بر طبق آنچه در سند آمده «برای اسرائیل یک رابطه نزدیک با ایران از کیفیتی عالی و بنیادی و همچنین از اهمیتی سمبلیک برخوردار بوده است.

همکاری نظامی و اطلاعاتی پر اهمیتی در خلال سالیان دراز بین دو کشور ایجاد شده بود. شرکتهای اسرائیلی در پروژه های عمرانی و ساختمانی ایران شرکت داشتند و با احتساب صادرات، سالیانه 300 میلیون دلار به دست می آوردند.» از نظر سمبلیک اسرائیلیها به روابط نزدیکشان با ایران مسلمان به عنوان نشانه ای دال بر اینکه کشور یهودی در خاورمیانه از نظر همه مطرود محسوب نمی شود، می نگریستند. نکته جالب توجه در این سند این امر است که در پی جریانات ایران، اسرائیلیها نسبت به ارزش تعهدات آمریکا مشکوک شده و به ایران به عنوان مثالی در این خصوص که اسرائیل در تحلیل

ص: 5

نهایی نمی تواند متکی به واشنگتن باشد، اشاره می نمودند.

در 16 دی 1357 و پس از روی کار آمدن دولت غیر نظامی بختیار وضعیت و مشکلاتی که این دولت با آن روبرو خواهد شد در سند شماره 8 تحلیل شده است و بیان گردیده که: «... این مشکلات قادر است خوش شانس ترین و مجربترین سیاستمداران را به ورطه شکست بکشاند. چه آنکه به نظر نمی رسد چنین دولتی دارای چنان سیاستمدار خوش شانس و مجربی باشد.» تحلیلگر بعداً اشاره کرده که: «... از آنجا که ایران کنونی با مشکلاتی رو به روست که دولتهای پیشین را سرنگون ساخته و ناآرامیها و اعتصابات 6 ماه گذشته نیز به آنها افزوده شده، بعید است که وی بتواند کابینه ای را که از نظر عملکرد، کارایی داشته باشد روی کار آورد و احتمالاً اولین قربانی دوران بعد از شاه خود او خواهد بود.» در ادامه سند مشکلاتی که دولت بختیار با آنها رو به رو بوده است مطرح می گردد که عناوین مطالب مطروحه عبارت است از: مورد قبول شاه واقع شدن، پذیرفته شدن توسط مجلس، در رابطه با دو مورد اول مورد قبول مردم قرار گرفتن، مبارزه با فساد، وجود انتقامجویی علیه عناصر آلوده رژیم در بین مردم و از همه مهمتر مسئله اقتصاد (شامل اعتصابات، اعتصابات شرکت نفت، افزایش دستمزدها وعده های داده شده، تورم، خروج سرمایه و سرمایه دارها، انتقال ارز و.....).

در بخش دیگری از سند به بررسی سناریویی پرداخته که احتمال داده می شده که موفقیتی محدود برای بختیار به همراه داشته باشد. این سناریو منعکس کننده نظریات فعالین جبهه ملی در اصفهان بوده است و «فرض بر این بوده که با رسیدن مخالفت امام خمینی و جبهه ملی با بختیار به اوج خود، شاه ایران را ترک گوید که خود سبب فروکش کردن جنبشها و تظاهرات در نتیجه شادی ناشی از این موفقیت خواهد شد و به این ترتیب تمام کارگران به سر کارهایشان باز خواهند گشت و....» در پایان سند احتمال سقوط دولت بختیار و رژیمهای جانشین وی و برخورد هر کدام از رژیمهای جانشین احتمالی با آمریکا مورد بحث قرار گرفته است.

متن بیانات ساندرز معاون وزیر امور خارجه آمریکا که قرار بوده است در برابر کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ایراد شود، محتوای سند شماره 9 را تشکیل می دهد. به طور خلاصه ساندرز در این بیانات سعی داشته به چهار سؤال زیر پاسخ دهد: 1- منافع و نقش آمریکا در ایران چه بوده است؟ 2 - وضع کنونی چیست و چگونه پدید آمد؟ 3 - آمریکا در قبال این وضع چه موضعی را اتخاذ کرده است؟ 4 - در پیش رو چه داریم؟ این بیانات هر چند جنبه رسمی و نسبتاً حالت عمومی داشته ولی در عین حال حاوی مطالب جالب توجهی است. در جواب سؤل اول منافع آمریکا را این گونه برشمرده است: «به خاطر اهمیت از نظر امنیت منطقه خلیج، آینده خاورمیانه و تولید نفت، ما به ایرانی آزاد، با ثبات و مستقل شدیداً علاقه مند هستیم» و در توضیح نقش آمریکا چنین آمده است: «.... به دو طریق به ایران کمک کرده ایم تا بنیه اقتصادی خود را تقویت کند. 1 - ما در روند نوسازی ایران اولاً از طریق کمکهای عمرانی و ثانیاً از طریق شرکتهای خصوصی آمریکایی مشارکت داشته ایم. 2 - شرکتهای آمریکایی و غربی در زمینه تولید و بازاریابی نفت ایران شرکت داشته و..... ما به درخواست ایران مبنی بر کمک به نوسازی نیروهای مسلح آن، که در دفاع ایران نقش مهمی را ایفا کرده و می کند پاسخ داده ایم.» این نقش در ادامه این قسمت در ابعاد دیپلماسی بین المللی، تأمین انرژی جهانی و امنیت خلیج فارس نیز بررسی گردیده است.

ص: 6

در مورد سؤال دوم یعنی «چگونگی پیدایش وضع حاضر» عوامل چندی را تحت عناوین نوسازی، انقلاب سفید، اعتماد و رشد (55 - 1342). مشکلات و فشارها (57 - 1355) مورد بحث قرار داده است پیشرفتهای اقتصادی ناشی از انقلاب سفید و فقدان پیشرفتهای مشابه در نظام سیاسی، مشکلات ناشی از تمرکز قدرت سیاسی، فقدان کارایی و سیاست در سطوح بالا، بی احترامی به احساسات مذهبی، عدم موازنه بین درآمدها، قربانی شدن برنامه های عمرانی در راه کسب تجهیزات نظامی و.....

به عنوان مهمترین عوامل نارضایتی و ایجاد آشوب مورد تحلیل قرار گرفته است. اوضاع اقتصادی ایران در دوران طرح مسئله (اعتصابات، تظاهرات، توقف عملکرد سیستم بانکی، و....) و ارزیابی علل آشوب مطرح و مشکلات آمریکا و مسائلی که در پیش رو داشته ارائه گردیده است.

در اواسط صحبتهایش، ساندرز به طرح سؤال جدیدی پرداخته است و این که آیا بی ثباتی ایران همراه با رویدادهای افغانستان، یمن شمالی و جنوبی و شاخ آفریقا بخشهایی از یک الگوی بی ثباتی که جهت گیری سیاسی منطقه استراتژیک خاورمیانه را تغییر خواهد داد، نیست؟ ساندرز در چهار پاراگراف به بررسی و تحلیل این سوأل پرداخته و مواضع نسبتاً رسمی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سؤال فوق را همراه با ذکر سیاستهای رسمی آمریکا در قبال وقایع ایران ارائه داده است.

اسناد مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی الف - انقلاب سند شماره 12 با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد؟» توسط یکی از دیپلماتهای سابق آمریکا که در سفارت تهران طی دو دوره خدمت کرده، تهیه شده است. وی مشاهدات و تحلیل خود را راجع به ایران قبل از انقلاب و آنچه که باعث بروز انقلاب گردید، در سند تشریح کرده است. در بخشی از سند آمده: «واضح است که سیاست ایرانی ما که برای مدت 30 سال در خدمت به ما مؤر واقع شده بود، اکنون به صورت عاملی بی ربط و ناهنجار درآمده و در مواردی بسیار حتی قبل از سقوط شاه نیز خطراتی را علیه منافع ما به وجود آورده بود بنابراین بجاست دیگر سؤال شود ایران چه اشتباهی رخ داده و چرا ما با وجود این همه منافع در ایران، وقوع آن را پیش بینی نکرده بودیم.» در پی این مطلب وقایع و عواملی را که منجر به سقوط دیکتاتوری شاه گردید، بررسی می کند. وی در تحلیلش به دو واقعه که در سقوط شاه نقش مهمی داشته اند اشاره می کند: «واقعه یا عامل اول و مهمتر تصمیم سال 1974 / 1353 شاه مبنی بر استفاده از درآمد افزایش یافته نفتی ایران در تسریع حرکت برنامه های عمران ملی بود و در نتیجه رشد تورم و توزیع ناعادلانه درآمدها و....» و «رویداد دوم ظهور سیاست حقوق بشر کارتر بود.» سیاستهای شاه و دیدگاههای وی با این بیان که «شاه نیز مایل بود جو سیاسی خاصی پدیدار گردد تا امکان انتقال قدرت به فرزندش پیدا شود و شاید نسبت به سیاست حقوق بشر کارتر عکس العمل نشان داد، اقداماتی انجام داد تا حیات سیاسی ایران آزادتر گردد»، مطلب بعدی مندرج در سند است. نقش رهبری امام خمینی، مذهب و مرجعیت در ایران به عنوان عامل مؤر در سرنگونی شاه و اشاره ای مختصر به وقایع تاریخی در این باب از مسایل مطروحه دیگر است.

تحلیلگر سپس به بررسی شیوه های متخذه در قبال ایران و پیگیری سیاستهای گزارشگری سفارت آمریکا در تهران در مواجهه با حوادث سیاسی رژیم شاه می پردازد.

ص: 7

مشاور اصلی فرماندهی کل قوا در نیروی دریایی ایران در زمان شاه، وقایع مربوط به دوران انقلاب و مجموعه حوادثی که به انقلاب منجر شدند را به صورت وقایع نگار در سند شماره 13 به رشته تحریر درآورده است. این متن فاقد تحلیل است و به جز بخش کوچکی در انتهای سند، صرفاً حالت گزارش وقایع را دارد.

ب - مسایل فیمابین ایران و آمریکا سیزده سند از این مجموعه مربوطه است به مسائلی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بین ایران (به ویژه دولت موقت) و آمریکا مطرح گردیده است. فهرست مندرجات اسناد مرتبط با این موضوع ذیلاً آمده است.

سند شماره 14 - ملاقات فقیه، کاردار ایران با مقام وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، موضوع سند مزبور است که این موضوعات مورد گفتگو واقع شده است: صدور ویزا برای خانواده سلطنتی؛ تأکید مقام وزارت خارجه آمریکا بر ایجاد رابطه ای نزدیک و مولد با ایران ابراز نارضایتی مقامات آمریکا از بیانات ضد آمریکایی حضرت امام وضعیت امنیتی محوطه سفارت روادیدهای دانشجویی، مهاجرتی و غیره.

سند شماره 15 - شرح ملاقات بین کاردار (لینگن) و جانشین وابسته اقتصادی سفارت با دکتر علی محمد ایزدی وزیر کشاورزی دولت موقت می باشد.

مسایل مطروحه در سند عبارت است از: صحبتهای ایزدی در باب روابط خارجی و اتکای به آمریکا برای تأمین کمکهای فنی و علمی، سیاست تبلیغاتی و مطبوعاتی آمریکا نظرات اقتصادی و کشاورزی وزیر تقاضای ایزدی از سازندگان تجهیزات کشاورزی آمریکایی برخورد وزیر با آمریکاییها و بیوگرافی وی.

سند شماره 16 - نامه دکتر یزدی (وزیر خارجه) به سایروس ونس (وزیرخارجه آمریکا) است شامل این مطالب: تشکر از انتصاب کاتلر به عنوان سفیر در ایران اعتراض رسمی دولت ایران به قطعنامه سنای آمریکا علیه ایران.

سند شماره 19 شرح ملاقاتی است بین جانشین وابسته اقتصادی سفارت با دکتر رضا سلیمی معاون سرپرست سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران که در طی آن در مورد موضوعات ذیل گفتگو شده است: مساعدتهای خارجی ایران (به افغانستان، مصر، سنگال، هند و صندوق اوپک)؛ سرمایه گذاری خارجی؛ درآمدهای حاصله از قراردادهای سازمان سرمایه گذاریها؛ پرداخت و دریافت قروض توسط ایران.

در اسناد 20 تا 25 به ترتیب این مسائل مطرح گردیده است: تشکر کریستوفر معاون وزیر خارجه آمریکا از بیانیه تلویزیونی امیرانتظام و مسکوت گذاشتن اعلام زمان انتصاب سفیر کاتلر؛ طرح سؤلاتی درباره ارتباطات سیاسی در داخل رهبری انقلاب؛ گزارش موادی از پیش نویس قانون اساسی برای وزارت خارجه آمریکا و اظهار نظر در مورد آنها؛ ملاقات یکی از مأمورین وزارت خارجه آمریکا با رئیس بانک ملی (جلیل شرکاء) در مورد امکان فعال سازی مجدد اتاق بازرگانی و مسئله مدیریت بعد از انقلاب؛ نطق تلویزیونی بازرگان و طرح وجود سیستمهای موازی حکومتی در

ص: 8

ایران و راه حل پیشنهادی دولت موقت برای ایجاد هماهنگی بین دولت با کمیته های انقلاب و دادگاههای انقلاب؛ تظاهرات ضدآمریکایی در ایران و به حمایت از امام.

سند شماره 26 - شرکت دکتر یزدی وزیر امور خارجه وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک و اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا فرصتی برای آمریکاییها فراهم آورده بود که به تحلیل مواضع دکتر یزدی و دولت موقت بپردازند. اهداف سیاسی دکتر یزدی، هدف وی در روابط با آمریکا، بررسی افکار یزدی، تدارک نظامی و موضع علنی آمریکا در قبال انقلاب از جمله مسائل مندرج در این سند است.

ج - روندهای اقتصادی ایران انقلاب اسلامی ایران که به دنبال تظاهرات و اعتصابات چندی به ثمر رسید، همراه با عملکرد دولتهای نظامی و ائتلاف ملی و غیره، یک اقتصاد بیمارگونه و بحرانی عظیم را به ارث گذاشت. تأثیر این بحران در خدمات اصلی زیربنایی، و سطح فعالیت اقتصادی مولد، صنایع، صنایع غذایی و دارویی، نیروی انسانی و سیاستهای دولت موقت در برخورد با این مسائل، در سند شماره 18 به صورت تحلیلی جامع ارائه گردیده است.

ماهیت اقتصاد بیمارگونه و عوامل سیاسی متعدد که تأثیری تعیین کننده بر امور اقتصادی داشته، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و در مقایسه با عوامل مثبتی چون ذخایر ارزی بسیار، بدهیهای بسیار ناچیز و پایگاه نفتی پردرآمد، آینده اقتصادی ایران و روند آن پیش بینی گردیده است. از جمله مسائل مندرج در این سند می توان به بررسی سیاستهای اقتصادی انقلاب اسلامی در قبال مسائل ملی، تجاری، بانکی و مربوط به قیمت و تورم اشاره کرده که به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

سند دیگر در زمینه امور اقتصادی ایران بعد از انقلاب سند شماره 27 با عنوان «بهبود اقتصادی - اکنون کجا هستیم می باشد که در آبان 1358 تهیه شده است. فهرست عناوین مهم طرح شده در سند عبارت است از: «عدم موفقیت در انتقال سرمایه های نقدی و غیر نقدی بانکها به بخش صنعتی، عدم اطمینان و امنیت اقتصادی، عدم وجود سرمایه و سرمایه گذار؛ خروج سرمایه، بی لیاقتی دولت در همه زمینه ها؛ عدم تأمین شخصی؛ شخصیت اقتصادی بازاریها؛ عدم صلاحیت مدیران و انتصاب مدیران بی تجربه.

در پایان انتظار داریم که انتشار این اسناد، جزئیات بیشتری از سوابق رژیم فاسد شاه، ارتباط آن با آمریکا و سیاستهای استعمارگرانه شیطان بزرگ را روشن نماید. مطالب آنها چراغی باشد فرا راه آیندگان تا از دام و حیلتهای آن برهند و تذکاری بر ما تا قدردان خونهای پاک شهیدانی باشیم که با خون خویش، نهال استقلال و آزادی را بارور کردند و رهایی از قید بیگانگان و سلطه گران را به ارمغان آوردند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1366

ایران بروز مجدد ناآرامیهای داخلی

ص: 9

سند شماره (1) خیلی محرمانهغیر قابل رؤت برای بیگانگان16 اوت 1978 - 25 مرداد 1357 ارزیابی اطلاعاتی ایران: بروز مجدد اغتشاشات داخلیتهیه شده توسط: سرگرد دان آدامیک، ایالات متحده آمریکااین نشریه وزارت دفاع توسط آژانس اطلاعاتی دفاعی، معاونت تولید تهیه شده است.

ناآرامیهای اخیر شامل فعالیتهای ضد آمریکایی بوده است 27 ژوئیه - شیراز - شیشه تمام پنجره های ساختمان انجمن ایران و آمریکا توسط تظاهرکنندگان شکسته شد.

1 اوت - اصفهان - پرتاب سه راهی به داخل محوطه کنسولگری آمریکا.

6 اوت - شیراز - جمعیت سعی می کنند به زور داخل انجمن ایران و آمریکا شوند و شیشه تمام پنجره ها را خرد می کنند.

8 اوت - شیراز - جمعیتی که از طرف مسجد به سوی انجمن ایران و آمریکا حرکت کرده توسط پلیس متفرق می گردد.

اوایل اوت - اصفهان - چند آمریکایی گزارش داده اند که تهدید شده اند.

خیلی محرمانه، غیر قابل رؤت برای بیگانگان.

ایران: بروز مجدد ناآرامیهای داخلی (طبقه بندی نشده)

خلاصه

(C / NOFORN)(1) از 21 ژوئیه ایران شاهد موجی از فعالیت ناراضیان بوده که قبلاً نیز در پنج ماهه اول همین سال کشور با آن دست به گریبان بود. عناصر مذهبی مخالف شاه سبب بروز درگیریهایی با دولت شده اند که منجر به کشته شدن 12 الی 20 نفره، زخمی شدن چند نفر دیگر و دستگیری چند صد نفر شده است. دیگر مخالفین شاه عبارتند از افراد لبیرال تر، دانشجویان و احتمالاً گروههای تروریستی که به صورت حاشیه ای عمل می کنند. گرچه این گروهها ممکن است برای آینده ایران طرحی قطعی نداشته باشند، ولی همه آنها در مخالفت خویش با شاه، متحد می باشند.

(C / NOFORN) ناآرامیهای اخیر حاکی از افزایش فعالیتهای ضدآمریکایی است. در رقابتی که برای پیشی گرفتن بر یکدیگر بین آنها پدید آمده، گروههای مختلف ناراضی احتمالاً به تشدید سخنرانیهای ضدآمریکایی خواهند پرداخت و بیگانه ترسی نهفته در شخصیت ایرانی را آشکار خواهند کرد. این امر می تواند موجب بروز مشکلاتی برای جامعه عظیم آمریکاییان مقیم ایران به خصوص آنهایی که ممکن است در شهرهای محافظه کارتر درگیر این رویدادها شوند، گردد.

(C / NOFORN) مرگ و میرهای اخیر احتمالاً سبب پیدایش دوره های جدیدی از تظاهرات مذهبی که در اوایل سال جاری تجربه شد، خواهد گردید. ماه اسلامی رمضان که نزدیک است و روزهای ویژه عزاداری در اواخر ماه اوت احتمال بروز تظاهرات بیشتر را افزایش می دهد. احتمالاً

ص: 10


1- خیلی محرمانه / غیر قابل رؤیت برای بیگانگ (cinoforn )

دولت خواهد توانست از پس اوضاع برآید ولی شاه هنوز هم با معمایی لاینحل رو به رو است که:

چگونه می توان همگام با حفظ نظم و آرامش به اعطای آزادیها در جامعه ایران پرداخت و از سرکوب شدید ناراضیان دست برداشت.

سابقه (C / NOFORN) بروز ناآرامیهای داخلی ایران در چند هفته گذشته از بسیاری جهات با اغتشاشات بین ماههای ژانویه و مه شباهت دارد. ریشه های آن در مخالفت دیرین محافظه کاران مذهبی که با شاه به خاطر دنیاگرایی و نوگرایی جامعه ایران مخالفت می ورزند، نهفته است. اهداف تظاهرکنندگان نیز همان است، یعنی بانکها، سینماها، وسائط نقلیه و تجارتخانه های معمولی. دیگر مخالفینی که در حین عدم مشارکت از آنها حمایت می کنند عبارتند از افراد دارای بینش لیبرالی مانند دانشجویان، پیروان جبهه ملی که اکنون غیر قانونی اعلام شده و احتمالاً گروههای تروریستی. گرچه این ناآرامیها با تظاهرات قبلی شباهتهایی دارند ولی خصوصیات جدید و تازه ای نیز به خود گرفته اند.

پیدایش ناآرامیها

بحث (C / NOFORN) اغتشاشات اخیر در روز 21 ژوئیه که یک روز تعطیل مذهبی است و برای مسلمانان شیعه ایران حایز اهمیت می باشد، آغاز گردید. به جای برگزاری مراسم معمول، پیروان آیت اللّه خمینی خواستار تشکیل گردهماییهای سیاسی شدند. مجالس بزرگداشت آیت اللّه کافی، که یک رهبر مذهبی قابل احترام در شهر مشهد بود، برگزار و پس از آن روز به بعد بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی دولتی درگیریهایی به وقوع پیوست. از شهرهای دیگر نیز بروز چند واقعه گزارش شده که ظاهراً محرک همه آنها افراطیون مذهبی بوده اند.

(C / NOFORN) طی هفته بعد مجالس عزاداری برای کافی و برای کسانی که طی هفته قبل کشته شده بودند، نیز منجر به بروز اغتشاشات بیشتر شد. شایعه کشته شدن کافی بدست مقامات امنیتی دولت، پیروان وی را بیش از پیش تحریک نمود. طبق گزارش مطبوعات تحت کنترل دولت حدود 300 نفر دستگیر، حدود شش نفر کشته و 26 نفر طی این دو هفته خشونت بار مجروح شده اند. این رویدادها با بمب گذاری کنسولگری آمریکا در اصفهان خاتمه یافت. گر چه در اثر این واقعه کسی مجروح نشد و تنها خساراتی جزیی به ساختمان کنسولگری وارد آمد، ولی این اولین باری است که در چند ماه گذشته یک اقدام آشکار ضد آمریکایی صورت می گیرد.

(C / NOFORN) دوره بین 5 تا 10 اوت تا حدی آرامتر بود، گرچه مرکز الهیات قم و شهرهای شیراز و اصفهان شاهد بروز خشونت نیز بودند. افراطیون مذهبی در هر موقعیتی سعی کرده اند موضوع ادامه بزرگداشت کافی، روز قانون اساسی ایران و آغاز ماه رمضان را وارد دیگر مسائل بنمایند.

دستگیری یک رهبر برجسته مذهبی در اصفهان توسط ساواک یعنی سازمان اطلاعات و امنیت ایران نیز در بروز تظاهرات ضد دولت نقش داشته است.

(C / NOFORN) در تاریخ 11 اوت، دولت ایران در دومین شهر بزرگ کشور یعنی اصفهان

ص: 11

حکومت نظامی اعلام کرد. تلاش پلیس برای متفرق کردن تظاهرات مذهبی منجر به بروز اغتشاش گردید، به همین علت از نیروهای نظامی برای بر قراری نظم و آرامش کمک گرفته شد. مقررات منع عبور و مرور به اجرا درآمده و اجتماع سه نفر یا بیش از آن ممنوع شده است. حکومت نظامی برای مدت یک ماه ادامه خواهد یافت و بنابه گزارشهای رسیده و طبق ضرورت شهرهای دیگر را نیز در بر خواهد گرفت. گزارشات مطبوعاتی تأیید نشده حاکی از آن است که حکومت نظامی احتمالاً در سه شهر کوچک دیگر نزدیک اصفهان برقرار شده است. تحمیل سریع حکومت نظامی در مرکز صنعتی و توریستی نشانگر جدیت و وخامت وضع و تمایل دولت به رویارویی با افراطیون با نیروی لازم جهت اعاده نظم می باشد. در اصفهان و دیگر شهرها از تاریخ 11 اوت شمار کشته و زخمی شدگان افزایش یافته، اما آمار و ارقام موثق هنوز موجود نیست.

اعطای آزادیهای سیاسی یک عامل

(C / NOFORN) با فروکش کردن تظاهرات و ناآرامیهای ضدشاهی در ماه مه و اعلام سرکوب مخالفان توسط دولت، اکثر رهبران مذهبی ظاهراً خواستار آرامتر شدن اوضاع بودند. شواهد موجود نشانگر وجود مذاکره بین شاه و جامعه مذهبی بود. در همان حال، رهبر ایران بار دیگر بر سیاست اعطای آزادیهای سیاسی خویش تأکید نمود و تهیه مقدمات انتخابات پارلمانی سال آتی مهمترین موضوع خبری را تشکیل می داد. فضای باز سیاسی سبب بروز بحثها و تبادل نظرها و کاهش عمومی وضعیت متشنج گردید.

(C / NOFORN) آرامش نسبی ظاهراً به مذاق مخالفین افراطی تر سلطان، خوش نیامده است.

پیروان ضد شاه خمینی تبعید شده نیز ظاهرا عامل بسیاری از خشونتها بوده و حداقل می توان گفت که توانسته اند از مراسم بزرگداشت برگزار شده توسط اکثریت مذهبی بهره برداری لازم را به عمل آورند.

بنابه گزارشهای واصله، حزب توده یا حزب کمونیست غیر قانونی ایران تلویحاً به حمایت از گروههای مذهبی طرفدار خمینی پرداخته است. ملی گرایان دیرین دارای عقاید چپگرایانه به حمایت از فعالیتهای ضد دولتی برخواسته اند. گرچه این گروهها برای آینده ایران نقشه هماهنگی ندارند و معلوم نیست که آیا اصولاً نقشه ای داشته باشند، ولی در مخالفت خویش علیه شاه و شکل کنونی دولت، با یکدیگر متحد می باشند.

(C / NOFORN) شیوع اخیر ناآرامیها حکایت از افزایش فعالیتهای ضد آمریکایی در میان مخالفین دولت دارد. آن دسته از ملی گرایانی که از دیرباز با شاه مخالفت ورزیده اند مدعی هستند که شاه بازیچه دست آمریکا و اجرا کننده فرامین واشنگتن است. آنها با اشاره به سیاست اعطای آزادیهای سیاسی و بهبود وضع حقوق بشر در ایران می گویند همین ها خود نشانه پیروی شاه از دستورات آمریکاست. شواهد اخیر نیز گویای آن است که مخالفین شاه به این نتیجه رسیده اند که آمریکا در مورد بهبود وضع سیاسی ایران، فشار لازم را به وی وارد نمی آورد.

(C / NOFORN) طبق گزارشات موجود، عناصر مذهبی نیز به خصوص در اصفهان از موضوع ضدیت با آمریکاییها بهره برداری می کنند. خمینی از دیرباز علیه حضور آمریکا در ایران سخن رانده، و مدعی است که آمریکا حامی اصلی شاه است و ثروت ایران را به غارت می برد، در حالی که

ص: 12

آمریکاییان مقیم این کشور از امتیازات خاصی بهره مند می شوند. ایرانیها معمولاً خارجیها را مسئول بروز مشکلات خویش می دانند و در اینجا آمریکاییها به صورت یک هدف بسیار خوب درآمده اند.

برای برتری جستن بر دیگر مخالفین رقیب، رهبران مذهبی احتمالاً در مخالفت خویش با دولت موضع تندتری اتخاذ خواهند کرد. این موضعگیری می تواند در سخنرانیهای روزافزون ضدآمریکایی منعکس گردد، و باعث شود که بیگانه ترسی نهفته در جمعیت ایران به تدریج آشکار شود که خود می تواند بروز مشکلاتی را برای جامعه عظیم آمریکایی 37000 تا 40000 نفری مقیم ایران به وجود بیاورد.

(C / NOFORN) لحن ضدآمریکایی هنوز علناً ظاهر نشده و ممکن است به جناح مخالف افراطی تر محدود باشد. با این حال، شمار اقدامات ضدآمریکایی در هفته گذشته غیر عادی است، چون در طول پنج ماه ناآرامی اوایل سال جاری احساسات ضدآمریکایی چندانی بروز ننموده بود.

علاوه بر این، شمار عظیم آمریکاییان مقیم این کشور به خصوص در شهرهای محافظه کارتری چون اصفهان و شیراز احتمالاً سبب گرفتار شدن آنها در این رویدادها خواهد شد. بخش اعظم محل آمد و شد آمریکاییها در اصفهان مانند رستورانها و مغازه ها در منطقه نسبتاً کوچکی از شهر قرار گرفته است.

بنابراین میزان تمرکز آمریکاییها شدیدتر و احتمال بروز وقایع بیشتر می شود.

دورنما

خیلی محرمانه رهبر مذهبی تبعید شده که هنوز هم در ایران صاحب نفوذ است.

آیت اللّه روح اللّه خمینی سن: 76 سال از شاه و برنامه اصلاحی اش انتقاد کرده است با حضور امریکائیها در ایران مخالفت ورزیده است در سال 1964 به عراق تبعید گردید.

خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان دورنما (C / NOFORN) معمای دیرین شاه هنوز به قوت خود باقی است که عبارت است از نحوه اعطای

ص: 13

آزادیها در جامعه ایرانی و حفظ نظم و آرامش بدون مبادرت ورزیدن به سرکوب شدید ناراضیان.

مخالفین وی به او فشار وارد می آورند تا بیش از پیش لیبرال شوند و در همان حال نیروهای امنیتی نیز در برابر محدودیتهایی که بر آنها تحمیل شده تاب تحمل را از دست می دهند. اکثریت مردم این کشور نیز بدون شک از ایجاد وقفه در زندگی عادی ناراحت شده و خواستار برقراری نظم و قانون خواهند شد. در کوتاه مدت شاه نیز احتمالاً همان تاکتیکهای خویش را دنبال خواهد کرد و تلاش خواهد نمود تا با مخالفین مذهبی وارد مذاکره شود. معذالک، و در صورت ضرورت، از اقدامات قاطع نیروهای امنیتی برای سرکوب خشونتهای جدید استفاده خواهد شد. حکومت نظامی در اصفهان مثال دیگری از عزم راسخ شاه در حفظ نظم و قانون می باشد.

(C / NOFORN) احتمال بروز ناآرامیهای بیشتر زیاد است. در گذشته مجلس بزرگداشت کسانی که در تظاهرات کشته می شدند چهل روز بعد برگزار می شد، که خود منجر به بروز خشونت های دیگر می گردید. بدین ترتیب می توان گفت که در 22 ژوئیه دور جدیدی از اغتشاشات مذهبی پایه ریزی شده است. در همان حال ماه رمضان - ماه روزه و نماز - نزدیک است و احتمالاً میزان تشنج و بحران را افزایش خواهد بخشید. روزهای 24 و 26 اوت که در آن ایام ایرانیها در سوگ وفات (حضرت) علی علیه السلام رهبر مذهبی بسیار والا مقام خویش می نشینند نیز دورانی بسیار خطرناک خواهد بود.

بازگشایی مدارس در ماه آینده هم احتمالاً جمعیت دانش آموزان و دانشجویان را به اغتشاشگران خواهد افزود. (C / NOFORN) ماههای آتی به احتمالی ماههایی آبستن حوادث برای ایران می باشند.

ثبات حکومت شاه را هیچ عاملی تهدید نمی کند، ولی بین دولت و جناح مخالف زور آزماییهای بسیاری در جریان است.

اوضاع داخلی

سند شماره (2) طبقه بندی: سرییادداشت مکالماتشرکت کنندگان: آلن دوبیوپوی، معاون وابسته نظامی سفارت فرانسه، سفیر پانایوتیس اکونومو، سفارت یونان، جورج ب. لامبراکیس، سفارت آمریکا در تهرانزمان و مکان: 15 سپتامبر 1978 - 24 شهریور 1357،محل اقامت لامبراکیس موضوع: اوضاع داخلی دوبیوپوی تنها عضو محفل دیپلماتیک است که جدیت مبارزه مذهبی با دولت و شاه را که ما شاهد آن هستیم قبلاً پیش بینی کرده بود. او با همه گفتگو می کرده است و تحت الشعاع خشمی قرار گرفته که در محافل مذهبی شکل گرفته و از سوابق تاریخی اسلام به عنوان یک عامل نشانگر شکوه های مردمی با خبر است. از نظر تاریخی، هم پیمانان ملاها بیش از تعداد هم پیمانان آنها در سال 1342 می باشند.

دوبیوپوی گفت ما نباید اجازه دهیم که میانه روی موقت شریعتمداری ما را از روند واقعی غافل سازد. شریعتمداری تندروها را تحت کنترل ندارد و بالاخره تسلیم آنها خواهد شد. او که یک «فرد مذهبی» است نمی تواند یک سیاستمدار باشد و اقدامات وی نیز با اقدامات یک سیاستمدار تفاوت دارد. در پاسخ به دعوت من به اینکه باز هم پیش بینی کند، دوبیوپوی گفت که اگر شاه در دو هفته آتی

ص: 14

اقدامات گسترده ای را در پیش نگیرد، او پیش بینی می کند که شاه تا پایان اکتبر مجبور به ترک ایران شود.

طبق پیش بینی وی حدود یک میلیون نفر مسلمان از بازار در جنوب تهران مانند موجی به تظاهرات خواهند پرداخت که ارتش و پلیس نیز قادر به متوقف کردن آنان نخواهند بود. وی گفت زمانی خواهد رسید که تیمسار اویسی به همراه سخنگوی مجلس یعنی ریاضی و احتمالاً سفیر آمریکا در تظاهرات(!) از شاه خواهند خواست که بر هواپیما سوار شده و کشور را ترک گوید.

به نظر دوبیوپوی تنها راه اجتناب از این کار، این است که شاه در قبال مردمش نقش مستقیم تری را ایفا کند. او با محاکمه کردن زیر دستان خود نمی تواند خود را از مسئولیتهای حکومتی در دو دهه گذشته تبرئه کند. مردم دیگر وعده های وی را باور نخواهند کرد مگر آن که این وعده مستقیماً و از طریق تلویزیون به مردم داده شود. مردم از او می خواهند که خانواده اش و تمام وزارت دربار را به دور افکند. جناح مخالف ظاهراً سازش نخواهد کرد مگر آنکه یک سلطنت مشروطه بر کشور حکمفرما شده و حکومت را به سیاستمداران بسپارد.

سفیر یونان نیز گفت که با نظرات دوبیوپوی موافق است. وی گفت آمریکاییها باید قبول کنند که شاه اکنون تنها شده است، و هیچ کس از وی حمایت نخواهد کرد. دوبیوپوی و سفیر مزبور اعتراف کردند که شاه تأثیر خوبی برای ایران داشته است و در صورت امکان باید حفظ شود «اگر شما آمریکاییها هنوز هم در او نفوذ دارید، سعی کنید اقدامات لازم را تا فرصت باقی است انجام دهد».

در تشریح بیشتر نظریات خود، دوبیوپوی گفت که او شخصاً تظاهرکنندگان را در تهران دنبال کرده و از دیگران نیز خواسته است که این کار را انجام دهند. در تاریخ 13 شهریور حدود 200 - 100 هزار نفر به تظاهرات پرداخته بودند چون رهبران میانه رو مذهبی نیز به افراطیون پیوسته بودند. در تاریخ 17 و 18 شهریور ماه تظاهرکنندگان به طور یکپارچه از افراطیون تشکیل شده بودند. رقم تظاهرکنندگان در تاریخ 17 شهریور به 50000 نفر می رسید. این نقطه اوج نمایش قدرت افراطیون بود. بنابراین خطیرترین مسئله برای شاه جلوگیری از پیوستن رهبران میانه رو به افراطیون در آینده نزدیک است.

راستی، دوبیوپوی در سازمان اطلاعاتی فرانسه کار می کند.

اقدامات خنثی کننده یک سازمان طرفدار

سند شماره (3) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از : سفارت آمریکا در تهرانبه : وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع : اقدامات خنثی کننده یک سازمان طرفدار 1 - بنابه گفته یک منبع دارای رابطهای خوب (که صحت خبر تائید نشده است) شاه دو کمیته پنج نفری در اختیار دارد که هریک از آنها در کشور در زمینه تجهیز حمایت برای او نقش مهمی ایفا می کند. یکی از آنها تظاهراتی را به طرفداری از شاه برپا می کند. سرپرستی این کمیته را دوست و خدمتکار خوب شاه، یعنی ژنرال فردوست عهده دار است. اعضای دیگر آن عبارتند از ارسلان افشار، رئیس تشریفات دربار؛ ژنرال اویسی، رئیس حکومت نظامی تهران؛ آهنچیان، تاجر مشهد و ژنرال

ص: 15

خسروانی.

2 - کار کمیته دیگر با مطبوعات و تبلیغات مرتبط است. اعضاء این کمیته عبارتند از امین اشرفی، سردبیر روزنامه «آتش» و ژاندارم (م - M.P) قدیمی (از دوران 1953)؛ قنات آبادی، نخست وزیر پیشین (از دوران 1953)؛ متین، عضو سابق وزارت دربار (در زمان علم)؛ متقی، و بازرگان معروف به بیوک صابر. این کمیته در نظر دارد یک روزنامه جدید حامی شاه را بزودی منتشر سازد. علاوه بر این مقالاتی را در نشریات دیگر به چاپ می رساند که یکی از آنها اخیراً در مجله «خواندنیها» ظاهر شد و در پشت جلد آن شاه را به صورت مرد جوانی نشان می داد که دختر بچه ای او را در آغوش کشیده بود. (در سالهای 1940!) 3 - علی نقی انصاری، سفیر اسبق ایران در ایتالیا و رئیس دفتر شاهدخت شمس نیز فرد پولداری است.

4 - این تلاشها جدای از اقدامات «تحریک آمیز» ساواک است که بنابه گفته یک منبع دیگر، عامل بسیاری از خرابکاریها و برخوردها در کرمان، راور، کرمانشاه، همدان، گرگان، رضائیه، آمل، بانه، مراغه، سنندج و غیره بوده است. طبق گفته های همین منبع به مشاور سیاسی، شخص پرویز ثابتی (زمانی که هنوز یکی از مقامات ساواک به شمار می رفت) در مورد دو رویداد اول گفته بود که عازم کردستان است؛ از ادای این مطلب چیزی نگذشته بود که به طرفداری از شاه در آنجا تظاهرات و حملاتی آغاز گردید.

5 - اظهار نظر؛ قبل از این در مورد اقدامات خنثی کننده توسط زاهدی (تهران 10699) سخن به میان آورده بودیم. بعید نیست که عامل پیدایش این دو کمیته نیز زاهدی بوده باشد. از آنجا که نمی توان باور کرد که شاه از فعالیتهای ساواک بی اطلاع است، ولی باید گفت که ملاقات شاه با زاهدی و پاسخگویی شاه به وی در حضور سفرای آمریکا و انگلیس به این علت صحنه سازی شده بود تا آنها باور کنند که شاه در وقایعی که به طرفداری از وی رخ داده بی گناه است.

تعدادی از ناظران ایرانی که با منابع خوبی در تماس هستند معتقدند که این امر نشانگر بی اطلاعی شاه از وجهه کنونی مردمی خویش است و قادر نیست وضع خطرناک مربوط به خود و سلطنت را لمس کرده و اقدامات لازم را در مورد آنها به عمل آورد. بنابه گزارشات واصله خوش بینیهای زاهدی نیز در این زمینه مؤر واقع نخواهد شد.سولیوان

خلاصه ای از ملاقات سفیر با گروه منتخبی از نمایندگان جامعه تجاری آمریکا

سند شماره (4) تاریخ : 21 نوامبر 1978 - 30 آبان 57 از : SCIATT ورنون ئی. آدلربه : مشاور اقتصادی - آقای جان میلز موضوع : خلاصه ای از ملاقات سفیر با گروه منتخبی از نمایندگان جامعه تجاری آمریکا جان، فکر کردم بهتر است لحن و محتوای بیانات سفیر سولیوان خطاب به جامعه تجاری در تاریخ 15 نوامبر، برای سفارت و دفتر امور ایران جنبه سندیت پیدا کند. به همین جهت این یادداشت مکالمات را جهت تأیید شما ارسال می نمایم.

وابسته SCI: ورنون آدلر محرمانه

ص: 16

یادداشت مکالماتتاریخ و مکان : 15 نوامبر 1978؛ رستوران کاروانسرا شرکت کنندگان : سفیر سولیوان، 4ویلیام اچ. سولیوان اعضای اصلی سفارت امریکا نمایندگان جامعه تجاری آمریکا(حدود 150 نفر) موضوع : خلاصه ای از بیانات سفیر سولیوان خطاب به نمایندگان تجاری مهم آمریکا در ایران سفیر بیانات خویش خطاب به جامعه تجاری را با تشریح دو علت این گردهمایی در این جلسه توجیهی آغاز کرد و گفت: اولاً، زمان آن فرا رسیده که وضعیت حاضر را مورد ارزیابی قرار دهیم و ثانیاً، موعد آن است که در مورد وضعیت موجود برای جامعه تجاری در ایران صریحاً به تبادل نظر بپردازیم. تا به حال وی میل نداشت که اعضای این جامعه را در یک مکان گرد هم آورد چون ساختار وضعیت به نحوی استقرار نیافته بود که ما را قادر به بررسی زیرکانه جهات و راه حلها سازد. ولی اکنون به نظر می رسد که امور از اثبات بیشتری برخوردار شده اند. گروه گرد آمده در اینجا تقریباً گروهی است منتخب که می تواند نماینده بخش اعظم آمریکاییهای مشغول به کار در ایران باشد.

محتوای این ملاقات بایگانی نمی شود و در اختیار مطبوعات نیز قرار نخواهد گرفت تا سفیر بتواند مطالب خود را با صراحت بیان دارد و مطبوعات نیز از آن بهره برداری ننمایند.

نگرشی بر رویدادهای جاری

سفیر ابتدا به مرور زنجیره ای از رویدادهای مهم سیاسی ده ماهه اخیر ایران پرداخت و این کار را با یادآور شدن تغییرات قابل پیش بینی در فوریه، یعنی زمانی که رژیم در کمال آگاهی اعلیحضرت دریافته بود که جامعه ایران پیچیده تر از آن است که تمام تصمیمات آن بتواند توسط یک نفر اتخاذ شود، آغاز کرد. شاه به این نتیجه رسیده بود که روند اشتراک تصمیم گیری باید به وجود آمده و به فرزندش که به دودمانی مغایر با دودمان موجود در 37 سال گذشته نیازمند است، منتقل شود. شاه پذیرفته بود که پدید آوردن این تغییر سیاسی دشوار است و رهانیدن جامعه از فشارهای دیرین ثبات سطحی کشور را دگرگون ساخته و ممکن است آن را به مرحله انفجار بکشاند. ایران قبلاً این نوع روش خلاصی از فشار را تجربه نکرده بود، چون در تمام طول مدت حکومت شاه یک نیروی پلیسی مسلط بر تمام جوانب جامعه وجود داشت. سفیر به دنبال کردن رویدادها از تبریز جایی که جوانان کوچ کرده به شهرها دریافته بودند که تحت کنترل رفتاری متفاوت با رفتار سنتی روستایی قرار گرفته اند، پرداخت.

حمله ای که توسط مقامات مجاز شمرده شد، در بسیاری از شهرها تکرار شد و به دانشگاهها سرایت کرد. خمینی نقش فعال خود را بار دیگر در عراق آغاز و از جو جدید توأم با صراحت بیان بهره برداری نمود. جناح مخالف خود را در میان پیروان خمینی پنهان و مخفی نمود.

واقعیتهای سیاسی

با پایان یافتن ماه رمضان، میانه روها دریافتند که بیش از این قادر به ادامه یک نقش میانه واقعی و مستقلی نیستند. در تمام طول تابستان، سیاستمداران پس از آنکه دیدند که برخلاف خمینی قادر

ص: 17

نیستند پیروانی را گرد خود جمع کنند، به سمت خمینی گرایش پیدا کردند، علیرغم این واقعیت که شاه خواهان برقراری یک جمهوری اسلامی یعنی یک حکومت قانونی، با کمیته ای مرکب از پنج ملا بود تا قوانین پیشنهادی را مورد بررسی قرار داده و عدم تناقض آن با مجموعه قوانین اسلامی را مشخص کنند (جمله نامفهوم و فاقد استنتاج است - م). پس از راهپیمایی صلح آمیز هفتم سپتامبر، حکومت نظامی و واقعه میدان ژاله در هشتم سپتامبر به وقوع پیوست و نظامیان رودرروی تظاهرکنندگان قرار گرفتند. در ماه سپتامبر، دولت بر آن شد تا با جذب میانه روها بین آنان و خمینی جدایی و تفرقه پدید آورد. بنابراین این آزادیهایی اعطا شد، یعنی در تلویزیون جلسات مناظره پدیدار گشت، حقوق و مزایای کارمندان دولتی افزایش یافت و بر اساس قانون اساسی اقدامات آشتی جویانه دیگری معمول شد تا نشانگر حمایت از موضع میانه روها باشد. تقریباً در اواخر ماه اکتبر، سیاستمداران به پاریس رفتند تا با خمینی وارد مذاکره شوند ولی او همچنان در موضع خود سرسخت و پا برجا بود.

شاه به این نتیجه رسیده بود که کابینه شریف امامی نمی تواند مانع از گسترش امواج ضد شاهی شود. در اواسط اکتبر شاه دریافت که تنها دو راه برای او باقیمانده است: یعنی یا یک دولت ائتلافی تشکیل دهد و یا یک حکومت نظامی را روی کار آورد. او هرگز در رابطه با ائتلاف پاسخ مثبتی دریافت ننمود. در تاریخ 4 نوامبر، سنجابی پس از عزیمت به پاریس، اعلام نمود که کاملاً از خمینی حمایت می کند؛ این امر برای شاه قابل قبول نبود چون موضع خمینی با برکناری شاه و دودمان پهلوی، و ایجاد یک «حکومت اسلامی» که هنوز مشخصات آن اعلام نشده بود آغاز و به همانجا خاتمه می یافت. در تاریخ 4 نوامبر، در دانشگاه درگیریهایی به وقوع پیوست و افرادی کشته شدند. در تاریخ 5 نوامبر، نظامیان غیبتی غریب داشته و در تظاهرات شورش وار به هیچ وجه دخالت نکردند ولی از چند مکان حراست به عمل آوردند. البته در همان زمان کابینه شریف امامی استعفا داد و استفاده از راه نظامی را پیشنهاد کرد که همان روز عصر، ژنرال ازهاری به عنوان رئیس حکومت نظامی منصوب گردید.

وضعیت کنونی ما

اکنون به نقطه ای رسیده ایم که اراده و قدرت ما به مرحله آزمایش در می آید. هیچ کس از میزان قدرت جناح مخالف مطلع نیست. ارتش با ظرافت و پیچیدگی کار خود را آغاز کرده و قوای خود را نه تنها بر اعاده قانون و نظم بلکه بر رابطه بسیار نزدیک بین «بازگشت به کار»، به خصوص در زمینه تولید نفت، متمرکز ساخته است. نخست وزیر ازهاری اعلام کرد که افراد (خاطی - م) از کار برکنار، از مسکن سازمانی محروم و حتی تحت پیگیرد قانونی قرار خواهند گرفت. تولید نفت وضع بهتری پیدا کرده، گرچه نوسان داشته است. اعتصاب پالایشگاه آبادان یافته است. (در حال حاضر سطح عادی تولید 2/6 میلیون بشکه در روز است.) سطح تولید در هفته جاری حدود 3 میلیون در روز یا کمی بیش از آن است. مردم هر روز بیش از گذشته به کارهای خود باز می گردند ولی اعتصاب به طور کامل از بین نرفته است. اعتصاب ایران ایر پایان یافته است. اعتصابات پراکنده هنوز در وزارتخانه ها در جریان است. (به طور مثال، کارمندان گمرک در وزارت دارایی در اعتصاب به سر می برند.) بنابراین شاهد روند بازگشت به کار و افزایش تولید هستیم. درخواست خمینی مبنی بر برگزاری اعتصاب

ص: 18

عمومی طی هفته گذشته در شیراز، اصفهان و بازارهای تبریز برخلاف تهران مؤر واقع شد.

رژیم نیز تا هیجدهم ماه دست از آزمایش وضعیت مدارس برداشته و گشایش مدارس ابتدایی را مجاز شمرده است. خواهیم دید که آیا قبل از گشایش مجدد دبیرستانها و (احتمالاً) دانشگاهها، معلمین و شاگردان مدارس ابتدایی کار خود را آغاز خواهند کرد یا نه.

خمینی تصور می کند که برگزاری اعتصاب عمومی می تواند کشور را به زانو درآورد و خود اوست که حق دارد مردم را به مسلح شدن ترغیب کند. به نظر ما شورش مسلحانه موفق نخواهد بود و توان مردم در مسلح شدن نیز محدود است. گمان نمی کنیم که خمینی بتواند دستور جهاد یا جنگ مقدس را صادر کند، چون این کار می تواند تنها علیه کفار صورت پذیرد و دولت نیز بر این موضع است که مجموعه رفتار اسلامی را حفظ کند. بنابراین موضوع حاضر نمی تواند از طریق انتخابات آن گونه که در آمریکا معمول است حل و فصل شود. بلکه، امواج گاهی به این سو و گاه به سویی دیگر به حرکت در می آیند. در صورتی که وضع غیر نظامی عادی بر کشور حاکم باشد، نظاره کنندگان یا «اکثریت صامت» می توانند ظاهر شده و از شاه حمایت کنند، در غیر این صورت اگر بازگشت به کار با قهر و کم کاری و اجبار مردم همراه باشد، این موج به سرعت طومار زندگی شاه را در هم خواهد پیچید. دولت مایل به کاهش نفوذ خمینی و حرکت در جهت ایفای یک نقش دموکراتیک بر طبق اصول سلطنت مشروطه است. آغاز مجدد اعتصابات در این زمان، می تواند دارای تغییر جهت بوده و به نفع طرف مقابل نیز به حرکت در آید. این امر سبب خواهد شد که دولت راه حل دموکراتیک را مد نظر قرار ندهد ولی ما احساس می کنیم که در حال حاضر دولت اهرمهای قدرت را در اختیار دارد و این نشانه خوبی است.

امنیت و رفاه جامعه آمریکایی

سفیر سپس به بحث پیرامون امنیت جامعه آمریکایی و اقدامات اضطراری که به عمل خواهد آمد، پرداخت که جزئیات آن توسط آقای ناس به دفعات با گروه کوچکی از نمایندگان 4 یا 5 شرکت طی هفته های جاری درمیان گذاشته خواهد شد. سفیر اعتراف کرد که طرحهای اضطراری بسته به میزان و شدت و ضعف وضعیت اضطراری تغییر خواهد کرد؛ ولی، به شرح بعضی از عوامل به ترتیب ذیل پرداخت: ما برای تأمین امنیت فیزیکی خویش به نیروی نظامی ایران متکی خواهیم بود. آنها نیز به نوبه خود جهت حفظ تمامیت دفاعی خود به ما وابسته می باشند. پیمانکاران دفاعی آمریکا برای ابقای تمامیت نظامی ایران عاملی حیاتی به شمار می آیند.

برای برنامه های اضطراری معیارهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت چون در صورت بروز هر گونه وضعیت اضطراری هرچه تعداد افراد دخیل در اقدامات مقدماتی کمتر باشد، اجرای طرح با سهولت بیشتر انجام خواهد گرفت. بنابراین با بروز و تکامل وضعیتهای اضطراری تصمیمات مربوطه نیز به طور پیوسته «مقیاس بندی» خواهد شد.

مسائل مختلف

محروم ماندن از حدود یک میلیارد دلار درآمد و روند کم کاری و اعتصابات که بخش اعظم امور

ص: 19

تجاری کشور را فلج کرده است بسیار پر خرج و پرهزینه بوده و بار بودجه بسیار عظیمی را بر دوش دولت ایران تحمیل می کند. پرداختهای دولتی با کندی صورت می گیرد، و طبیعی است که از این بابت خساراتی نیز متوجه جامعه آمریکایی گردد. تعداد حدود 40 هزار آمریکایی در ماههای آتی به حداقل کاهش خواهد یافت. آخرین نکته مورد نظر سفیر این بود که او از نحوه پاسخگویی جامعه آمریکایی در برابر فشارها و شایعاتی که تاکنون رایج بوده احساس فخر و مباهات می کند. سپس از افراد حاضر در ملاقات سؤلاتی دریافت شد. مطالب مطروحه در این مورد به شرح زیر می باشد:

الف: نخست وزیر ازهاری قانون تشکیل دادگاههای ویژه را عنوان کرده است. این قانون بزودی برای مجازات و اثبات اتهامات افراد برجسته وضع خواهد گردید. ازهاری نسبت به این بازی شکار و شکارچی حساس شده و قصد دارد به سرعت اقدامی مؤثر به عمل آورده و راه را بر شکار ببندد و قبل از پیدایش مجدد رویدادهای ناخوشایند به حیات آن خاتمه بخشد.

ب: ذخایر ارزی ایران هنوز هم 11 میلیارد دلار است، ولی آنها امکان قرض گرفتن بین المللی را به حالت تعلیق درآورده اند ولی به خاطر مسئله کاهش ارزش پول داخلی که مشکل مهمی است مجبورند این کار را مجدداً از سر بگیرند.

ج: طی برنامه ای بیسیم هایی را توزیع خواهیم کرد تا در صورت قطع رابطه تلفنی که اکنون به آن متکی هستیم، بتوانیم رابطه خود را با جامعه آمریکایی حفظ کنیم. (در اینجا سفیر بر جنبه آسیب پذیری ارتباطات آمریکایی به خاطر اتکای کامل خود بر سیستم تلفنی ایران تأکید کرد.) د: تا مدتها در انتظار انتشار روزنامه های انگلیسی زبان نباشید و برای کسب اطلاعات دقیق به اخبار انگلیسی توجه ننمایید.

ه: گمان نمی کنیم که وضع وخیمتر از وضع حاضر بشود، لیکن در صورت بروز وضعیت اضطراری، احتمالاً شاهد بعضی از نشانه های تشنج از جمله خرابکاری، اقدامات تروریستی پراکنده و غیره خواهیم بود. سفیر به طور مؤد گفت ما وقوع این گونه حوادث را پیشگویی یا پیش بینی نمی کنیم ولی می گوییم که امکان آن نیز همیشه وجود دارد.

و: نقاط تجمع خاصی برای جامعه آمریکایی در نظر گرفته خواهد شد. این مسئله بسیار حساس است، بنابراین اطلاعات مربوط به آن نیز خیلی محرمانه خواهد ماند. با استفاده از معیارها، اطلاعات را توزیع کرده و موضوع عزیمت را نیز به همین ترتیب عنوان خواهیم نمود. سفیر تأکید کرد که ایران نباید شاهد آن باشد که جامعه آمریکایی او را تنها می گذارند، بلکه باید بداند که «هیچ اشکالی ندارد» که این افراد برای گذراندن دوران کریسمس به آمریکا رفته و یا برای مدتی صندلیهای خالی هواپیماهای پان آمریکن را که اخیراً پروازهای خود را از سرگرفته اند، اشغال نمایند.

ز: در مورد ثبات ریال، سفیر گفت، قیمت آن بیش از حد لزوم است و در صورتی که به آن اجازه نوسان آزاد داده شود، این میزان افزایش خواهد یافت. (مطبوعات ایران خواستار یک دلار به ازاء هر 60 ریال بجای یک دلار برای 70 ریال هستند چون ایران در نتیجه کاهش ارزش دلار که ارز مخصوص خرید نفتی است مقدار قابل توجهی از درآمد خود را از دست داده است.) ح: در داخل نیروهای مسلح شاهد فقدان وفاداری نبوده ایم، با این حال، افسران ارشد در مورد وضع سربازان خود ابراز نگرانی کرده اند چون این دسته نیز از میان همان گروههای برخاسته اند که

ص: 20

تظاهر کنندگان عضو آنان می باشند.

ط: از تاریخ 16 نوامبر آقای ناس هر بار با 4 یا 5 شرکت تماس خواهد گرفت و از آنها خواهد خواست که آمار خاصی چون تعداد کارمندان، آدرس ها، شماره تلفن ها، تعداد وابستگان، اطلاعاتی در مورد وسائط نقلیه و غیره را همراه خود به سفارت بیاورند. وی گفت به همین منظور یک مرکز اطلاعاتی در تمام طول هفت روز هفته مشغول کار خواهد شد تا به تلفنها و سؤلات از ساعت 30/7 صبح تا ساعت 8 شب پاسخ بگوید.

دستورات آیت اللّه خمینی برای انجام تظاهرات ضد حکومتی در ماه محرم

سند شماره (5) طبقه بندی گزارش: سری - هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده کشور: ایران موضوع: دستورات آیت اللّه خمینی برای انجام تظاهرات ضد حکومتی در ماه محرم (اواخر نوامبر 1978 - اوایل آذر 1357) منبع: معتمد یک عضو بلند پایه و قدیمی تشکیلاتی برجسته در جنبش مخالفین میانه روی ایران که تماسهای مستمر و صمیمانه با رهبری این تشکیلات دارد. گزارشهای پیشین وی مستمراً تأیید شده اند.

1 - در تاریخ 25 و 26 نوامبر آیت اللّه خمینی دستوراتی برای حامیان و «برادران دینی» وی مبنی بر انجام تظاهرات علیه مقامات دولت ایران در خلال ماه محرم به تهران رسید. خمینی از حامیان خود خواسته است که محدودیتهای دولت نظامی بر تظاهرات، اجتماعات و راه پیمائیها را نادیده بگیرند.

خمینی قصد دارد تظاهرات ضد شاه را در ماه محرم به برخوردی خشونت بار با نظامیان و نیروهای امنیتی مبدل کند، چون که وی معتقد است این امر به سقوط قطعی شاه و سلطنت منجر خواهد شد.

2 - (اظهارنظر منبع: رهبران جبهه ملی در بحث بر سر دستورالعملهای خمینی برای تظاهرات خشونت آمیز ضد شاه به این نتیجه دست یافته اند که براساس باور خمینی ارتش از دستورات متابعت نموده و بر روی مردم آتش خواهد گشود ولی با افزایش تعداد کشته شدگان و ادامه تظاهرات در سلسله مراتب ارتش نیز انقلابی رخ داده و سقوط شاه محقق خواهد گردید.) 3 - اعلامیه های خمینی در دعوت برای خشونت در محرم در تهران و دیگر شهرها انتشار می یابد.

از تظاهرکنندگان خواسته شده تا پارچه های سفید بر تن کرده و تمایل خود را به کشته شدن به دست ارتش نشان دهند. در مساجد و دیگر مکانها جلساتی تشکیل می شود تا تاریخ و محل برگزاری تظاهرات وسیع تعیین گردد.

4 - (اظهارنظر منبع: در حال حاضر هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که اکثریت ایرانیان به دستور خمینی با مایه گذاشتن از جان در تظاهرات راهپیمایی شرکت جسته و با ارتش به مقابله برخواهند خواست. ولی، به نظر می رسد که تظاهرات همه گیر علیه شاه در ماه محرم احتمالاً انجام خواهد گردید. احساسات ضدشاهی بین دانشجویان، بازاریان و دیگر عناصر «قابل تحریک» بسیار شدید بوده و اینها حتماً دستورات خمینی را اجرا خواهند نمود.) 5 - (اظهار نظر حوزه مأموریت: آنچه در ذیل می آید خلاصه ترجمه «اطلاعیه خمینی به مردم

ص: 21

ایران به مناسبت فرارسیدن محرم» است و پیامی می باشد که در بالا به آن اشاره شد. پیش بینی می شود که ماه محرم توأم با قهرمانی، فداکاری، و شجاعت باشد - ماه محرم ماهی است که خون بر شمشیر پیروز می شود، ماه قدرت حق است. ماهی است که ظالمین به پای میز محاکمه کشیده شده و دولت شیطان مغلوب می گردد. این ماه در جهان شهرت خواهد یافت. ماهی که در آن نیرومند به وسیله کلمه حق در هم شکسته می شود. ماهی که در آن امام مسلمانان راه به قدرت رسیدن علیه ظالمان را نشان خواهد داد. ماهی که مبارزان آزادی و وطن پرستان با مشت گره کرده بر تانکها و مسلسلها پیروز خواهند شد. امام مسلمین به ما آموخته است که مستکبرین را براندازیم. زمانی که اسلام در خطر است باید متحد شده قیام کنید. دولت در دست افراد غیر مسلمان قرار گرفته تا به حفظ منافع حاکم شیطان صفت و انگل هایشان بپردازند و کشور را به نابودی بکشانند، مردم باید تمام نیرویشان را برای نابودی شاه به کار برند.

دولت نظامی نامشروع و پست است و باید از پرداخت مالیات به این رژیم ظالم امتناع ورزید؛ باید که به تظاهرکنندگان کمک کرده از کارمندان شرکت نفت بخواهید که دست به اعتصاب بزنند. آیا کارمندان نفت نمی دانند که سلاحهای خریداری شده از فروش نفت بروی برادران، همسران، مادران و کودکانشان آتش می گشاید؟ آیا آنها می دانند که شاه مقادیر معتنابهی نفت به اسرائیل می دهد تا علیه مسلمانان به کار رود؟ آیا دولت قادر هست که کارمندان نفت را مجبور به ادامه این خیانت بنماید؟ افراد مطلع می دانند که صورتی از اسامی مقامات دولتی مجرم در دست تهیه است. مقامات دولتی می دانند که اگر به حمایت از شاه علیه اسلام بپردازند در آینده ای نزدیک مجازات خواهند شد.

در ماه محرم زمانی که شمشیر به دست سربازان اسلام بیفتد، روحانیون رهبری شیعه را بدست گرفته درخت ظلم و خیانت (دولت) را از ریشه بر خواهند انداخت. تا از حکومت شیطان رهایی پیدا کنیم.

پیروزی عظیم اسلامی و آزادی و عدالت بر جنایت و خیانت به وقوع خواهد پیوست و حکومت اسلامی تشکیل خواهد شد و موج خون در عاشورا برپا خواهد شد تا نشانه روز انتقام از جنایت و استکبار باشد.

سخنوران وظایف مقدس و جنایات رژیم را به احترام حضرت علی گوشزد خواهند کرد.

اعلامیه هایی به روستاها فرستاده خواهد شد تا جنایات شاه را افشاء کند. به آنها باید گفته شود که حکومت اسلامی طرفدار آنها و ضد سرمایه دار و زمینداران است. بنابه توصیه آمریکاییها شاه کشاورزی را از بین برده است. او کشور را به نفع سرمایه داری تضعیف کرده است. حکومت جدید از حقوق شما دفاع خواهد کرد.

جوانان مذهبی مدارس و دانشگاهها، روزنامه نگاران، کشاورزان، کارگران، بازاریان و قبایل همه برای رسیدن به اهداف اسلامی متحد شوید تا حکومت و رژیم مستکبر شاه را برانداخته و جمهوری اسلامی را بر اساس اصول پیشرفته اسلام بر قرار سازید.

جلسات عزاداری باید آزاد و بدون اجازه شهرداری و سازمانهای امنیتی برگزار گردد. باید بدون اجازه این اجتماعات را برپا کنید.

این روزها برای ایران روزهای حساسی است و شما مردم ایران را تاریخ به خاطر کارهایی که

ص: 22

انجام می دهید به یاد خواهد سپرد. برای شما تکلیف است که دولت را براندازید. از ملت بر علیه دشمنان اسلام دفاع کنید. خیانت پیشگان می خواهند از شاه حمایت کنند ولی سخت در اشتباه هستند.

شاه باید برود و این انگلها نمی توانند او را نجات بدهند.

از تمام مردم بزرگ ایران، می خواهم که از نیروی اسلام علیه شاه و یاران ظالمش در ماه محرم استفاده کنند. بیایید برای رسیدن به اهداف مقدس، به خاطر ملت متحد شویم. به مادران و پدرانی که فرزندانشان در این راه شهید شده اند، تبریک می گویم.

انقلاب اسلامی عظیمی در ایران و دیگر کشورهای مسلمان به وقوع خواهد پیوست. آنها نمونه و سرمشق دیگر جوانان کشورهای اسلامی خواهند بود.امیدواریم که شما پرچم جمهوری اسلامی را در همه جا به اهتزاز درآورید.

این مسئولیت من از طرف خداست.»(1) با درود - آیت اللّه روح اللّه خمینی 6 - محل دستیابی: ایران، تهران (29 نوامبر 1978). گزارش از حوزه ماموریت به شماره 15194 - NIT 7 - پخش از حوزه مأموریت: سفارت آمریکا در تهران (برای سفیر، وزیر مختار، مشاور سیاسی، وابسته دفاعی و افسر امنیت منطقه ای)، این گزارش به پاریس، دهلی نو، کابل، اسلام آباد، کراچی، مسقط آتن، ابوظبی، کویت، جده، عمان، تل آویو، قاهره، منامه، آنکارا استانبول، (مخصوص سفیر، وزیر مختار، و مشاور سیاسی) ارسال شود. این گزارش با عنوان انحصاری برای رکن دوم، رئیس ستاد ارتش آمریکا در اروپا، رئیس ستاد نیروی هوایی آمریکا در اروپا، رئیس ستاد نیروی زمینی آمریکا در اروپا، رئیس ستاد نیروی دریایی آمریکا در اروپا، فرماندهی نیروی خاورمیانه، فرماندهی ناوگان هفتم، ریاست ستاد فرماندهی نیروی خاورمیانه، فرماندهی ناوگان هفتم، ریاست ستاد فرماندهی استراتژیک هوایی، رئیس ستاد نیروی اقیانوس آرام، COMIPAC مشاور سیاسی و نماینده نظامی ملی ایالات متحده (مخاطب: ژنرال هیگ) ارسال شود.

طبقه بندی گزارش: سری - هشدار - شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است - غیر قابل رؤت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده می باشد.

منافع اقتصادی فرانسه در ایران

ص: 23


1- بیانیه فوق ترجمه ای از متن انگلیسی تهیه شده توسط سفارت می باشد. اصل بیانیه حضرت امام در محرم در صحیفه 1357 /9 /1نور ٬ جلد سوم موجود می باشد

سند شماره (6) یادداشت مکالماتطبقه بندی: محرمانه شرکت کنندگان: Serqe Deqallaix دبیر اول، سفارت فرانسه کلایدی. تیلور، دبیر اول سفارت آمریکا زمان و مکان: 3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357، رستوران میرابل موضوع: منافع اقتصادی فرانسه در ایران

فرانسویهای مقیم ایران

طبق برآورد آقای Deqallaix حدود 4500 فرانسوی در ایران اقامت دارند. وی گفت مقامات مدرسه فرانسوی LYCEE در تاریخ 12 آذر ماه تصمیم گرفته اند که مدرسه را دو هفته قبل از آغاز تعطیلات کریسمس تعطیل نمایند، طبق پیش بینی وی در طول تعطیلات گروه زیادی به فرانسه مهاجرت خواهند کرد. وی گفت قبل از تعطیل LYCEEمیزان ثبت نام از 450 نفر به 375 نفر کاهش یافته بود.

تأثیرات موجود بر تجارت فرانسه در ایران

آقای Deqallaix گفت طبق اطلاع وی تا به حال به علت مشکلات موجود در این جا تنها یکی از شرکتهای فرانسوی که شرکت بزرگی نیست کار خود را متوقف کرده است. وی گفت شنیده است که در بازپرداخت مربوط به شرکتهای فرانسوی کاهش بیشتری پدید آمده است. وی گفت بانک صادرات فرانسه یعنی کوفاس در مورد طلب خود از بانک عمران که بیش از 100 میلیون دلار است دچار نگرانی شده است. وی گفت این قروض شامل سرمایه گذاریهای مشترکی است که با شرکت بنیاد پهلوی و بانک عمران صورت گرفته است. وی گفت پروژه متروی تهران هنوز لغو نشده ولی ممکن است مدت زیادی به طول انجامد.

راه آهن

فرانسویها هنوز در مورد برقی کردن راه آهن با ایران قراردادی منعقد نساخته اند لیکن قرارداد مربوط به طراحی کلی و کمک فنی آنها با راه آهن دولتی ایران هنوز به قوت خود باقی است و ادامه دارد.

هسته ای

وی گفت اعتصاب در ایستگاههای راکتورهای هسته ای حدود دو هفته طول کشید و مناقشه موجود به خاطر مشخص شدن وضع پرداخت حقوق کارگران در حین اعتصاب بوده است. ارتش اعلام کرده بود که حقوق کارگران باید پرداخت شود ولی سازمان انرژی اتمی ایران آن را نپذیرفته است؛ بالاخره در این مورد توافق حاصل شد و کارگران نیمی از حقوق خود را دریافت داشتند.

آیت اللّه خمینی

Deqallaixگفت در مورد وضع خمینی پس از خاتمه روادید سه ماهه او در فرانسه نبایستی نگرانی

ص: 24

وجود داشته باشد. وی گفت او می تواند تا یک سال دیگر بماند و دولت متبوع وی خمینی را از جمله 2500 ایرانی دیگر مقیم فرانسه به حساب می آورد. وی گفت خمینی می تواند تا یک سال دیگر نیز در فرانسه باقی بماند.

بیوگرافی

آقای Deqallaix که با چند مسأله سیاسی و همچنین اقتصاد کلان (که این با کار دفتر بازرگانی که در محل دیگری واقع است و منحصراً با مسائل تجاری سروکار دارد، اختلاف دارد) درگیر است.

حدود دو سال و نیم است که در تهران به سر می برد. وی در پایان شهریور اینجا را ترک خواهد گفت؛ همسرش در حال حاضر اینجا را ترک گفته است. در پاریس وی سمت معاونت دوسدوی سفیر سابق فرانسه را که مسئولیت امور اجناس می باشد عهده دار خواهد شد.

اسرائیل و تحولات ایران

سند شماره (7) طبقه بندی: خیلی محرمانهتاریخ : 4 ژانویه 1979 - 14 دی 1357 از: سفارت آمریکا،تل آویوبه : وزارت خارجه، واشنگتن موضوع : اسرائیل و تحولات ایران 1 - خلاصه: اسرائیلیها با حالت بهت زده و هراسناکی سیر فرو ریختگی ایران به اعماق را نظاره کرده اند. انتظار می رود که انقراض رژیم شاه تعصب گرایی اسلامی نوظهور را در خاورمیانه تقویت نماید که به طور مؤثر بر فروش نفت به اسرائیل تأثیر می گذارد، هشتاد هزار یهودی ایرانی را در معرض خطر قرار می دهد و سپس ثبات منطقه ای را که در پی ریزی جریان صلح خاورمیانه در سالهای آتی عامل مهمی می باشد مورد تهدید قرار خواهد داد. فقط تعداد معدودی از افراد تردید دارند که دولت بعدی تهران رابطه اسرائیل با ایران را قطع نماید. چیزی که به تیرگی منبعث از این نگرانیها می افزاید عکس العملهای استراتژیک بیشمار ضد غربی است که یک ایران رادیکال از خود نشان خواهد داد.

باور عمومی اسرائیلها، بر این قرار دارد که ایالات متحده می توانست با شدت و انرژی بیشتر و بطریقی مؤثرتر از جانب شاه وارد عمل شود و برخی نیز به ایران به عنوان مثالی (برای اسرائیل - م) اشاره می کنند که در تحلیل نهایی و به این وصف اسرائیل نمی تواند متکی به واشنگتن باشد. علاوه بر این اسرائیلیها وحشت دارند که کشورهای صنعتی و خصوصاً ایالات متحده حتی از این هم بیشتر به عربستان سعودی متکی شوند و در نتیجه تمایل کمتری به اعمال فشار بر سعودیها جهت حمایت از پیمان کمپ دیوید و راه حلی معتدل برای تضاد اعراب و اسرائیل از خود نشان دهند. نگرانیها و اضطرابهایی که منبعث از تحولات ایران می باشند تغییر مشهودی در مواضع دولت اسرائیل در رابطه با معاهده با مصر ایجاد ننموده است، در اینجا نسبت به تأثیری که یک ایران رادیکال می تواند بر خاورمیانه به طور عام و اسرائیل به طور خاص داشته باشد، نگرانی زیادی وجود دارد ولی تأییدی بر این که سیاستهای دولت ایران بتواند نفوذ قابل ملاحظه ای بر سرنوشت میانه روی در منطقه داشته باشد، وجود ندارد.

2 - درست مثل همه ما، اسرائیلیها با حالت بهت زده و هراسناک سیر فروریختگی ایران به اعماق را

ص: 25

نظاره کرده اند. آنها معتقدند رژیم ثابت قدم، وفادار، دوست و طرفدار غرب شاه به صورت اصلاح ناپذیری از هم پاشیده شده و در انتظار جانشین پیش بینی شده اش می باشد. در برخی افراد این شبهه وجود دارد که دولت بعدی تهران به رهبری هرکه باشد، به اکثر و اگر نه تمام جنبه های رابطه نزدیک و از روی دقت ایجاد شده بین ایران و اسرائیل پایان می بخشد. از نظر برخی تحلیلگران اسرائیلی فقط یک کودتای نظامی به اسرائیل توانائی می دهد تا حداقل مقداری از روابط خود را با ایران نجات دهد.

با نگرشی به درون چهارچوب منطقه ای، در اینجا انتظار می رود که توفیق مخالفین اسلامی شاه به نیروهای نوظهور متعصب اسلامی در خاورمیانه قدرت ببخشد که به نوبه خود به عدم ثبات منطقه ای کمک خواهد کرد و راه رخنه افزایش یافته روسها در منطقه را می گشاید. بنابراین به تعبیر اسرائیلیها تحولات ایران تأثیرات محسوسی دربر خواهد داشت که این تأثیرات نه فقط بر روی روابط دوجانبه ایران و اسرائیل تأثیر خواهند گذارد بلکه بر ثبات منطقه ای که در پی ریزی جریان صلح خاورمیانه در سالهای آتی عامل مهمی می باشد نیز مؤثر واقع می شوند.

3 - برای اسرائیل یک رابطه نزدیک با ایران از کیفیتی عالی و بنیادی و همچنین اهمیتی سمبلیک برخوردار می باشد. همکاری نظامی و اطلاعاتی پر اهمیتی در خلال سالیان دراز بین دو کشور ایجاد شد. شرکتهای اسرائیلی در پروژه های عمرانی و ساختمانی ایران شرکت داشته اند که با احتساب صادرات، سالیانه 300 میلیون دلار به دست آورده اند. از نظر سمبلیک، اسرائیلی ها به رابطه نزدیکشان با ایران مسلمان به عنوان نشانه ای دال بر اینکه کشور یهودی در خاورمیانه از نظر همه مطرود محسوب نمی شود، نگریسته اند. هرچند ایران روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار ننمود ولی دفاتر رابط به عنوان هیئتهای نمایندگی دیپلماتیک در همه امور عمل کردند، منتها به صورت بی نام. علاوه بر این به زندگی امنی که 000/80 یهودی ایرانی از آن برخوردار بودند قدر و منزلت بخشیده است و این تعداد بالاترین رقم یهودیانی است که هنوز در یک کشور مسلمان زندگی می کنند.

4 - بدین جهت اسرائیلی ها با بیم و هراس فزاینده ای علائم واضحی را در خصوص مورد تهدید واقع شدن روابط دوجانبه شان با ایران مشاهده می نمایند. آنها به اظهارات بختیار نخست وزیر معرفی شده در این خصوص که اسرائیل در آینده از ایران نفت خام دریافت نخواهد کرد اشاره می کنند.

هرچند این تحول که انتظار می رفت مسئله مبرمی را برای اسرائیل ایجاد می نماید ولی دولت اسرائیل مشتاق پناه آوردن به تعهد سال 1975 ایالات متحده در شبه جزیره سینا در خصوص تأمین اسرائیل با نفت ایالات متحده تا زمانی که راههای چاره دیگر به خوبی مورد بررسی قرار گیرند، نمی باشد. نه تنها پیش بینی اتکای بیشتر به واشنگتن در اینجا شبهات و تردیدهایی را ایجاد می نماید، بلکه خرید نفت ایالات متحده خیلی گران تمام خواهد شد و بنابراین اگر امکان آن وجود داشته باشد بایستی از آن اجتناب ورزیده شود.

5 - چیزی که به تیرگی منبعث از این نگرانی ها می افزاید، عکس العملهای استراتژیک بی شمار ضدغربی است که یک ایران رادیکال از خود نشان خواهد داد. نه تنها یک تولید کننده مهم نفتی با یک تلاطم از جبهه غرب خارج می شود بلکه موضع ایالات متحده در قسمت شمالی هرچه بیشتر در معرض از هم پاشیدگی قرار می گیرد و احتمالاً به نفوذ شوروی افزوده می شود. علاوه بر این چون که

ص: 26

به نظر نمی رسد مخالفین مسلمان شاه قادر به استقرار یک رژیم جانشین با ثبات باشند، اسرائیلیها معتقدند ایران برای یک دوران طولانی در آشوب به سر خواهد برد. دولت بعدی ممکن است یک دولت تندرو نباشد، ولی قوی هم نخواهد بود. علی رغم به رسمیت شناختن نیروهای انقلابی در حال فعالیت در ایران از طرف اسرائیلیها، آنان معتقدند که ایالات متحده می توانست با انرژی و شدت بیشتر و به طرز مؤثرتری به یکی از متحدان همیشگی و ثابت قدم آنان یاری دهد. آن اسرائیلیهایی که نسبت به ارزش تعهدات ایالات متحده مشکوک می باشند، به صورت بی تجانسی به ایران به عنوان مثالی (برای اسرائیل - م) در این خصوص که اسرائیل در تحلیل نهایی نمی تواند متکی به واشنگتن باشد، اشاره می نمایند.

6 - با نگرشی وسیعتر اسرائیلیها از این وحشت دارند که تا زمانی که در تولید نفت ایران به میزان زیادی کاهش وجود دارد، کشورهای صنعتی حتی ممکن است از این هم بیشتر به عربستان سعودی متکی شوند. در اینجا به ایالات متحده این طور نگریسته می شود که برای اعمال فشار به عربستان جهت حمایت از پیمان کمپ دیوید و راه حلی معتدل برای تضادهای اعراب و اسرائیل تمایل کمتری خواهد داشت. علاوه بر این در این حال که سعودیها کنترل را از همیشه بیشتر در اختیار دارند، سادات نیز جای کمتری برای مانور در مذاکرات صلح از زمان حاضر خواهد داشت.

7 - اسرائیلیها با در نظر گرفتن این مطلب یکبار دیگر بر جدل همیشگی خود در این خصوص که عربستان سعودی برای آمریکا یک حامی غیر قابل اتکاء می باشد، اصرار می ورزند. دید اسرائیلیها از عربستان سعودی به این صورت است که آن را ذاتاً درست مثل رژیم شاه در مقابل موجی از تعصب گرایی اسلامی ضربه پذیر می دانند. اعتقاد بر این است که سیر سریع نوسازی و تغییر و تحول در عربستان سعودی زمینه ای آماده برای نفوذ فزاینده عناصر مذهبی افراطی در خاندان سلطنتی و سنتی برای ظهور یک قذافی، قذافی سعودی فراهم می آورد.

8 - نگرانیها و اضطرابهایی که بواسطه تحولات ایران ایجاد شده اند هنوز تغییر مشهودی در مواضع دولت اسرائیل در رابطه با معاهده با مصر ایجاد ننموده اند و ماهم فکر نمی کنیم که ایجاد نمایند. مسائل باقیمانده در عهدنامه محدود هستند و هیچ نشانه ای وجود ندارد که وقایع ایران بتوانند در آنها رسوخ نمایند. فی الواقع، می توان به طور منطقی به این نتیجه رسید که انقراض یکی از رژیمهای میانه رو در منطقه، اسرائیلیها را به فکر عاقبت خود با مصر در وحله اول و متعاقباً با عربستان سعودی انداخته و بنابراین با حداکثر سرعت ممکنه به سمت پایان بخشیدن به کار معاهده حرکت می نمایند. ولی متأسفانه آن آینده نگری استراتژیک در اینجا تقریباً به طور کامل وجود ندارد. برخی افراد از جمله دایان وزیر امورخارجه رژیم سادات را بالقوه و به همان اندازه در مقابل همان نیروهایی که به نظر می رسد تقریباً شاه را ساقط کرده باشند، ضربه پذیر می داند. آنها نسبت به واگذاری منطقه استراتژیک و چاههای نفت در مقابل یک پیمان صلح با رژیم بالقوه ضربه پذیر مصر فقط محتاط تر شده اند. چیزی که ما به طور کلی در اینجا شاهد آن هستیم یک اضطراب عمیق در مورد تأثیری می باشد که یک ایران رادیکال می تواند بر خاورمیانه به طور اعم و اسرائیل به طور اخص داشته باشد، ولی تأییدی بر اینکه سیاستهای دولت ایران بتواند نفوذ قابل ملاحظه ای بر سرنوشت میانه روی در منطقه داشته باشد وجود ندارد.

پیش بینی دورنمای تیره برای ایران

ص: 27

سند شماره (8) از : کنسولگری آمریکا در اصفهانبه : وزارت خارجه آمریکا طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 6 ژانویه 1979 - 16 دی 1357 موضوع : پیش بینی دورنمای تیره برای ایران خلاصه: یک دولت غیر نظامی اداره امور را در ایران به دست خواهد گرفت و با مشکلاتی روبرو خواهد شد که قادر است خوش شانس ترین و محبوبترین سیاستمداران را به ورطه شکست بکشاند؛ حال آن که به نظر نمی رسد چنین دولتی دارای چنان سیاستمداران خوش شانس و مجربی باشد.

امیدوار کننده ترین دورنمایی که می توان برای آن متصور شد این است که دولت بتواند به صورتی متزلزل و آماده جنگ در مصدر امور باقی بماند تا منجر به برگزاری انتخابات اوایل تابستان گردد.

عدم موفقیت و شکست آن محتملتر است که خود منجر به تجدید و تشدید بحران خواهد شد. به هرحال، برای فردفرد آمریکاییان، آینده خالی از خطر نخواهد بود. (پایان خلاصه)

نقطه نظرات اصفهانیها در مورد دولت بختیار

با پخش شایعات مبنی بر روی کار آمدن دولت بختیار، درصدد برآمدم تا از نقطه نظرات اصفهانیها در مورد امکان موفقیت وی مطلع شوم. اکثر پاسخ دهندگان اظهار داشتند که اگر بختیار بتواند حمایت خمینی را نسبت به خود جلب کند و (مهمتر از همه) موجبات خروج شاه را فراهم سازد و افراد ذیصلاح و عاری از انتقاد را به عنوان اعضای کابینه گردآورد، آنها با او مخالفت نخواهند کرد و او از شانس موفقیت نیز برخوردار خواهد شد. در میان تمام کسانی که من با آنها صحبت کردم هیچ کس نبود که از شنیدن نام وی هیجان زده شود ولی هیچ کس از او ناراضی و ناراحت نیز نبود. آنها می گفتند که احتمالاً وی بیش از هر یک از دیگر افراد موجود در جناح مخالف که در گذشته از آنها ذکری به میان آمده مورد قبول ارتش واقع خواهد شد و احتمالاً جبهه ملی نیز وی را قبول خواهد کرد. آنهایی که تحصیلکرده تر بودند می گفتند که صلاحیت و عدم مشارکت در صحنه عمومی کشور طی بیست سال گذشته یا اندی (که هر دو لازم و ملزوم خالی از انتقاد بودن است) به احتمال بسیار ترکیب درستی نخواهد بود و دیگر اینکه بختیار چاره ای ندارد جز اینکه بین صلاحیت و حمایت یکی را برگزیند. از آنجا که ایران کنونی با مشکلاتی روبروست که دولتهای پیشین را سرنگون ساخته و ناآرامیها و اعتصابات شش ماه گذشته نیز به آنها افزوده شده. بعید است که وی بتواند کابینه ای را که از نظر عملکرد کارایی داشته باشد روی کار آورد و احتمالاً اولین قربانی دوران بعد از شاه خود او خواهد بود. ممکن است در نتیجه مانورهای آخرین لحظات بتوان فرد دیگری را جانشین بختیار نمود. ولی، هر دولت غیر نظامی که در این زمان روی کار آید با همان محدودیتها و مشکلات بختیار روبرو خواهد بود؛ بنابراین آنچه در ذیل گفته می شود مشکلاتی است که در خدمت نخست وزیر جدید خواهد بود و نام وی در این موضوع تغییری ایجاد نمی کند.

مشکلاتی که دولت با آنها روبروست

دولت جدید باید در ابتدای امر با ظرافت و زرنگی خاصی تعادل خود را حفظ کند. در ابتدا باید

ص: 28

ثابت کند که مورد قبول شاه است وگرنه منصوب نخواهد شد، ولی اگر میزان تأیید آن توسط شاه بیش از حد لازم باشد، مخالفین آن را نخواهند پذیرفت. این دولت باید مورد تأیید پارلمان که تقریباً نماینده مردم است نیز قرار گیرد. لیکن از آنجا که خود پارلمان نیز حاوی اعضایی است که در نظر ناراضیان مقبول نمی افتند، (و آن را تشکیلاتی می دانند که آلت دست شاه می باشد) باید بتواند از پارلمان فاصله بگیرد. این دولت باید مورد قبول کارگران اعتصابی واقع شود، تا آنها نیز به سر کارهای خویش باز گردند، ولی باید از وعده های دولت قبلی در مورد افزایش دستمزدها فاصله بگیرد تا بتواند با تورم برخورد کند.

اولین مسئله ای که دولت با آن روبرو خواهد شد عبارت است از: خروج شاه؛ ضرورت مورد قبول واقع شدن و سازمان مقاومت مرکب از گروههای مخالف در حال رقابت با یکدیگر. احتمالاً شاه زمان عزیمت خویش را به تعویق خواهد انداخت تا از ثبات حکومت جدید اطمینان حاصل کند. اما اگر در تعیین موعد مقرر برای این کار مهارت لازم را به خرج ندهد، تأخیر وی سبب می شود که دولت بختیار نیز در انظار مردم مانند یکی دیگر از دولتهای دست نشانده شاه به شمار آید و در نهایت مورد قبول مردم واقع نشود.

ولی پس از پذیرفته شدن، این دولت باید با عامل انتقامجویی سروکار پیدا کند. در اصفهان لیستهای حاوی بیش از 100 اسم تهیه شده که می بایست به «مرگ» محکوم شوند و شمار کثیر دیگری نیز هست که برای آنها «کیفر» (نامشخص) و یا حبس در نظر گرفته شده است. این لیستها که به وسیله جناح مخالف محلی تهیه شده، ظاهراً حامل اسامی آن دسته از پرسنل ساواک که دستور قتل ناراضیان را صادر کرده و یا عامل کشتار آنها بوده اند و علاوه بر این در برگیرنده اسامی افرادی از بخش خصوصی و دولتی است که سودجو و فاسد تلقی شده اند. اسامی موجود در این گونه لیستها به نسبت تهیه کنندگان آنها تغییر می کند و می گویند بسیاری از اسامی تنها به منظور تسویه حسابهای قدیمی و شخصی در آنها گنجانده شده است. ظاهراً در تمام شهرها و شهرکهای ایران این گونه فهرستها تهیه شده است. در اصفهان تعدادی از کسانی که نامشان در زمره محکومین به مرگ آمده بود، به قتل رسیده اند.

دولت جدید باید در جهت ارضای این حس انتقامجویی و در عین حال حضور عدالت و دادگستری گام بردارد. علاوه بر این، تعداد اسامی مقامات ارتشی و امنیتی در این گونه لیستها آن قدر زیاد است که ارتش در برابر هیچ چیز مگر یک فداکاری رسمی تاب مقاومت نخواهد داشت. ولی اگر گروههای مردمی با اقدامات دولت راضی نشوند ممکن است خود وارد معرکه شوند و ساواک و ارتش نیز به دفاع از خود اقدام کند که به احتمال بسیار درگیری خونین به وقوع خواهد پیوست. به مفهوم وسیعتر، دولت باید راهی برای برقراری نظم بیابد، در حالی که با دسته هایی از جوانان سرسخت روبرو خواهد شد که به خشونتهای دسته جمعی عادت داشته و از آن لذّت می برند و در عین حال به فعالیتهای خود نیز ادامه می دهند. به هر حال باید یک موازنه ظریف برقرار شود زیرا اگر چیزی شبیه حکومت نظامی یا استبدادی حاکم شود کلّ جمعیت بار دیگر قیام خواهد نمود.

مسئله مهمتر، اقتصاد خواهد بود. دولت باید کارگران را به سرکارهایشان بازگرداند و در عین حال از آنها و نیز از کل کشور بخواهد که فداکاری کرده و به کمبودها و احتمالاً قیمتهای بالا تن در دهند. به کارگران وعده افزایش دستمزدهایی داده شده که خارج از استطاعت کشور است و هزینه بازگرداندن

ص: 29

اقتصاد کشور به وضعیت عادی نیز سرسام آور و نجومی می باشد. کارگرانی که زمانی به خاطر افزایش دستمزدهایشان به میزان بین 50 الی 125 درصد دست از کار کشیده بودند آیا اکنون با دریافت دستمزدهای قدیمی حاضر به از سرگرفتن کار خود می باشند؟ کاپیتالیستها و سرمایه داران و کسانی که سرمایه هایی را تحت کنترل خویش دارند که طی شش ماه گذشته از کشور خارج شده، اقدامات دولت را به دقّت زیر نظر خواهند گرفت. اگر آنها دریابند که سیاستهای دولت طوری طراحی شده که منجر به خشنودی کارگران و پیدایش طورّم و عقب افتادگی اقتصادی می شود، از به خطر انداختن سرمایه های خویش امتناع خواهند ورزید. میزان بی کاری در حال حاضر زیاد است و افزایش نیز خواهد یافت.

مگر آنکه تجار و بازرگانان حاضر شوند در اقتصاد کشور مشارکت نمایند. جامعه تجاری کشور از نظر جریان نقدینگی در وضعیّت بحرانی است. آن دسته از کارخانجاتی که به کار خود ادامه داده اند.

نیز تمام اعتبارات بانکی موجود در اختیار خویش را مصرف کرده و اکنون اقدام به استفاده از ذخایر (به خصوص سوخت) کرده و ذخایر عظیمی از کالاهای فروخته نشده را در اختیار داشته ولی پولی ندارند. بازاریها نیز که برای مدتی حدود دو ماه کارشان را تعطیل کرده بودند از نظر پولی وضع خوبی ندارند و مشتریانی نیز که قیمتهای منفعت باری را می پردازند ولی از نظر دریافت دستمزد وضع مشخصی ندارند، کم پول هستند. بالاخره از نقطه ای باید به مقدار عظیمی پول نقد یا اعتبار برای به راه افتادن چرخهای اقتصاد، به این کشور تزریق شود و این کار باید برای یک مدت زمان طولانی انجام شود، زیرا در این جا معاملات معمولاً بر اساس صورت حسابهای قابل پرداخت در مدت 120 روز صورت می گیرد. اگر جلو فرار سرمایه گرفته نشود تا بتوان آنرا در جامعه به کار برد، تولید پول جدید، تورّمی عظیم را پدیدار ساخته و عامل پیدایش یک بحران جدید اقتصادی و سیاسی خواهد شد.

سناریو برای موفقیّت (محدود)

به نظر نمی رسد که چنین دولت بی تجربه ای بتواند بر مشکلات فوق الذکر فایق آید. ولی یک سناریو وجود دارد که می تواند مؤقیّت محدود آن را به همراه داشته باشد: این سناریو منعکس کننده نظریات فعالین جبهه ملی در اصفهان است. در این سناریو فرض بر این است که با رسیدن مخالفت خمینی / جبهه ملی با بختیار به اوج خود، شاه ایران را ترک می گوید که خود سبب فروکش کردن جنبشها و تظاهرات در نتیجه شادی ناشی از این مؤقیّت می گردد. به این ترتیب تمام کارگران به سرکارهایشان برمی گردند چون از این قضیه خوشحالند و از دستمزدها هیچ سخنی به میان نمی آورند.

خمینی نیز میزان نفوذ خویش را از دست می دهد، چون او خواستار برگزاری تظاهرات می شود در حالی که مردم، دیگر خسته شده اند. دولت چند محاکمه مهمّ ظاهری را ترتیب خواهد داد و به نحوی فهرستهای متعددی حاوی اسامی کسانی که باید از آنها انتقام گرفته شود مورد «تأیید» قرار می دهد؛ بدون اینکه در مورد آنها اقدامی به عمل آورد و سعی می کند که توجه مردم را به محاکمات مهم معطوف دارد و شعار «تعقیب بی وقفه» تمام تبهکاران را نیز سر دهد در همان حال زمانی که دولت دریافت که اشخاصی مهم از ایران گریخته اند اقدام به ضبط و توقیف اموال آنها در ایران خواهد نمود. از آنجا که تنبیه زیر دستان پس از فرار کلّه گنده ها منصفانه نیست، دولت چند نفر را به صورت نمایشی دستگیر می کند. از آن پس نیز هر کارگری در اعتراض به عدم افزایش دستمزدها اقدام به برگزاری

ص: 30

اعتصاب یا تظاهرات نماید، مانند شاه، به عنوان فردی سودجو مورد انتقاد قرار خواهد گرفت و در نهایت با دهان بسته به کار خویش بازگردانده خواهد شد. کابینه دائماً تغییر خواهد یافت و نمایندگانی از جبهه ملی و دیگر جناحهای غربی مخالف را جذب و آنها را رودرروی یکدیگر قرار خواهد داد و وزرا را به اتهام ناتوانی در برخورد با مسائل اخراج خواهد کرد و بدین ترتیب تقصیر را متوجه دیگری ساخته و فرصت بیشتری را برای خود پدید می آورد. توجّه زیادی به انتخابات آتی خواهد شد و چند کمیته مرکب از چهره های مخالف منصوب و تأخیرهای جزئی نیز ایجاد خواهد شد تا مردم در حالت اضطراب و انتظار باقی بمانند. خود دولت نیز در مبارزات انتخاباتی نقش عمده ای را ایفا خواهد نمود و مشکلات کشور را بسیار جدی عنوان خواهد کرد. و از نامزدهای انتخاباتی خواهد خواست که به مسایل بپردازند و شخصیتها را مورد خطاب قرار ندهند. بدین ترتیب جناح مخالف مجبور است دائماً مراقب انتخابات باشد و بنابراین نخواهد توانست علیه بختیار جبهه متحدی را تشکیل دهد. اقتصاد به چرخش در خواهد آمد در حالی که دولت دائماً خواستار فداکاری بیشتر خواهد شد تا ایران متعلق به ایرانیان شود. بالاخره و شاید مهمتر از همه، دولت توجّه خود را به یک دشمن جدید معطوف خواهد ساخت که این دشمن شاید خارجی و به احتمال زیاد آمریکا باشد. آنها متهم خواهند شد که به عنوان آخرین حربه خویش در حمایت از شاه پروژه های لازم الاجرا را به طرز خائنانه ای به حال خود رها کرده و در همان حال سعی کرده اند در حال ماندن و یا ترک کشور از اقتصاد استوار بر تقاضا و سود کشور سوءاستفاده کنند. از جمله اقدامات تأدیبی نمایشی که در مورد خارجیهایی که بدون وجود کار و یا اجازه اقامت و یا برخلاف سایر مقررات و قوانین ایران هنوز به کار خود ادامه می دهند می توان از اخراج آنها نام برد که با جار و جنجال نیز توأم باشد. در این سناریو جایی دیگری برای مانور باقی نمی ماند، امّا اگر تمام عناصر لازم در مکانهای بایسته خویش قرار گیرند، دولت بختیار خواهد توانست تا زمان برگزاری انتخابات و شاید بعد از آن روی کار باقی بماند که اینها همه به میزان تفرقه میان جناح مخالف بستگی دارد.

تأثیر آنچه که گفته شد بر آمریکا و آمریکاییان

اگر دولت بختیار سقوط کند، محتمل ترین نتیجه آن روی کار آمدن رژیمی استبدادی یا به وسیله یک کودتای نظامی یا جناح راست رادیکال که (خمینی را به قدرت برساند) یا حرکت جناح چپ (که به نظر نمی رسد با آمریکا برخوردی دوستانه داشته باشد) خواهد بود. یک کودتای نظامی در عین حال که ممکن است موفقیت آمیز باشد و با آمریکا برخوردی دوستانه داشته باشد، مدت زیادی دوام نخواهد آورد، زیرا مردم نحوه مبارزه با ارتش را آموخته اند یعنی به جای اعمال خشونت مستقیم به نافرمانی و اعمال فشار اقتصادی می پردازند و شواهد موجود حاکی از آن نیست که ارتش توانسته است پاسخ صحیح مربوط به این گونه رفتارها را بیابد. موفقیت آن نیز بستگی به پیروی از یکی از دو جناح راست یا چپ رادیکال دارد. دولت خمینی، در صورت روی کار آمدن اصولاً ضد آمریکایی و خارجی خواهد بود و پس از مدت کوتاهی به خاطر عدم شایستگی و صلاحیت و کارایی خویش از بین خواهد رفت. دولت جناح چپ تندرو نیز در صورت روی کار آمدن مانند آنچه که در افغانستان است، احتمالاً در روابط خویش با آمریکا رویه درستی را در پیش خواهد گرفت. لیکن مجبور خواهد

ص: 31

شد شدیدا به حمایت شوروی متکی بشود و به سرعت گرفتار منازعات داخلی با جناح راست مذهبی گردد که این وضعیت نیز با وضع موجود در افغانستان شباهت بسیار دارد. هریک از نتایج فوق سبب از هم پاشیدن بنیه اقتصادی ایران، فزونی گرفتن گروه بندیها و درگیریها و در نهایت از دست رفتن ایران به عنوان یکی از همپیمانان آمریکا خواهد شد.

از طرف دیگر موفقیت بختیار ممکن است حداقل در کوتاه مدت برای آمریکاییهای مقیم ایران و یا حداقل اصفهان آبستن خطرات جدی باشد. احساسات ضد آمریکایی و ضد خارجی توأم با خشونت رو به فزونی، در این جا به قوت خود باقی است. اگر دولتی که در تهران امور را به دست می گیرد انتقامجویی علیه ساواکیها و شخصیتهای امنیتی را محدود کرده و یک موضع ضد آمریکایی اتخاذ کند، میزان رویدادهای خشونت آمیز علیه آمریکاییان افزایش یافته و اگر خشونتها در سطوح بالای کنونی ادامه یابد نتایج آنها وارد آمدن جراحات جدی و یا مرگ خواهد بود. چنین به نظر می رسد که آنچه که به نفع آمریکاست به ضرر فرد فرد آمریکاییان مقیم اینجا است و ایجاب می کند که حضور آمریکاییان حداقل برای مدت چند ماه کاهش قابل ملاحظه ای پیدا کند.مک گافی

بیانیه ساندرز معاون وزیر امور خارجه

سند شماره (9) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 17 ژانویه 1979 - 27 دی 1357 از : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به : سفارت آمریکا در امان - فوری موضوع : بیانیه ساندرز معاون وزیر امورخارجه آنچه در ذیل می آید متن بیاناتی است که ساندرز معاون وزیر امورخارجه در روز چهارشنبه در ساعت 10 صبح در برابر کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان ایراد خواهد کرد. لطفاً توجه داشته باشید که تا قبل از انتشار این مطالب در برابر کمیته متن بیانیه نباید در اختیار عموم قرار گیرد.

وضع حاضر در ایران و تأثیرات آن

آغاز متن

مقدمه

در این جلسه فرصتی پدید آمده تا به اتفاق یکدیگر مروری داشته باشیم بر وضع کنونی ایران و بعضی از تأثیرات آن بر آینده سیاست آمریکا در قبال ایران و خاورمیانه پیشنهاد می کنم که در مقدمه مطلب سؤلات زیر، مورد بحث و تبادل نظر واقع شوند:

منافع و نقش آمریکا در ایران چه بوده است؟ وضع کنونی چیست و چگونه پدید آمد؟ تأثیر این رویدادها در ایران بر اوضاع منطقه و جهان چگونه است؟ آمریکا در قبال این وضع چه موضعی را اتخاذ کرده است؟ در پیش رو چه داریم؟ به طور خلاصه در مورد نکات ذیل صحبت خواهم کرد:

آمریکا مانند تمام دولتهای سابق این کشور از زمان جنگ جهانی دوم نسبت به ایرانی آزاد، با

ص: 32

ثبات و مستقل، خود را متعهد می داند. استقلال ایران برای حراست از آزادی ملل دیگر در خاورمیانه حیاتی است. پنجاه درصد نفت، مصرفی جهان آزاد از طریق تنگه هرمز در قسمت جنوبی ایران عبور می کند.

ایران مانند کشورهای دیگری که به سرعت پیشرفت کرده اند طی دو دهه گذشته دستخوش تغییراتی سریع و بنیادین شده است که عبارتند از عمران اقتصادی، تغییرات اجتماعی گسترده و تقاضا برای مشارکت بیشتر مردم در اتخاذ تصمیماتی که بر حیات و آینده ایران تأثیر بسیار دارد. در مسیر این نوگرایی بسیار سریع، پیشرفت اقتصادی فراتر از گسترش نهادهای سیاسی بوده است. بعضی از ایرانیها معتقدند که نقش سنتی آنها و اعتقادات مذهبی شان بواسطه این پیشرفتها و نیز رواج فرهنگی بیگانه مورد تهدید و در معرض خطر واقع شده است. در حال حاضر بسیاری خواستار مشارکت بیشتر در زمینه قدرت سیاسی و نیز منافع اقتصادی می باشند. این هسته اصلی مشکل کنونی ایران است.

در طول سه دهه گذشته سیاست ما بر همکاری با ایران و دیگر کشورهایی که دستخوش همین تغییرات شده اند، بوده است تا راه حلهای سازنده ای برای مشکلات آنها یافته شود، ثباتی نوین صحنه های تغییر را پشت سر بگذارد و در نهایت موجبات حراست و حفاظت از استقلال آنها پدید آید.

نظر اکثر ما این است که هیچ نیروی خارجی حق ندارد مسیر پیشرفت ایران را دیکته کرده، از بی ثباتی آن برای نیل به اهداف خود سود جسته و یا درصدد کنترل این منطقه باشد. هر کشوری حق دارد آزادانه و به دور از مداخله خارجی آینده خود را تعیین کند.

تمام منطقه آسیای غربی دستخوش رشد و تغییر شده است. تغییر، مولد فرصتها و نیز بی ثباتی و بحران است. ولی باید دید که چگونه می توان تغییر را منجر به پیدایش ثبات و قدرت نمود. موضع ما در این منطقه توأم با قدرت است. اکثر کشورهای منطقه از اهداف ما برای این منطقه یعنی امنیت و استقلال ملی هر کشور و ایجاد فرصتی برای اینکه بتوانند با شیوه های خود سطح زندگی ملتشان را بهبود بخشند، پیروی می کند. از آنجایی که ما نیز درصدد تحقق همین اهداف بوده و سلطه طلب نیستیم، معتقدیم برای اینکه ملل منطقه بتوانند آینده خود را ترسیم کنند در آینده نیز مانند گذشته به کمک آمریکا نیاز خواهد بود. با حکومتهای موجود در منطقه و نقاط دیگر جهان که منافعشان بواسطه اوضاعی مشابه تحت تأثیر واقع شده در تماسی نزدیک هستیم.

منافع و نقش آمریکا

منافع آمریکا در ایران در طول عمر نسل گذشته به قوت خود پا برجا مانده است.

به خاطر اهمیت ایران از نظر امنیت منطقه خلیج، آینده خاورمیانه و تولید نفت، ما به ایرانی آزاد، با ثبات و مستقل شدیداً علاقه مند هستیم. ما از زبان جنگ جهانی دوم مصرانه و فعالانه در پی تحقق این هدف بوده ایم.

با همکاری در محدوده تعیین شده توسط دولت ایران در زمینه علائق مشترک، به دو طریق به ایران کمک کرده ایم تا بنیه اقتصادی خود را تقویت کند:

(1) ما در روند نوسازی ایران اولاً از طریق کمکهای عمرانی و ثانیاً از طریق همکاری شرکتهای خصوصی آمریکایی مشارکت داشته ایم.

ص: 33

(2) شرکتهای آمریکایی و غربی در زمینه تولید و بازاریابی نفت ایران شرکت داشته و به این وسیله درآمدهایی را تأمین کرده اند که محرک اصلی عمران اقتصادی ایران بوده است.

همان گونه که در مورد دولتهای دارای قدرت تمرکز یافته و نیز کشورهایی که در آنها منافع اقتصادی و استراتژیک در گرو بسیاری مسائل دیگر است، صادق می باشد، توان ما در حفظ تماس با تمام عناصر جامعه و مطبوعات جهت پدید آوردن تغییرات مؤر و سازنده بسیار محدود بوده است.

زمانی که شاهد فشارهای اجتماعی و سیاسی در جامعه بودیم توجه مقامات را نسبت به آنها جلب می کردیم، ولی سرعت پیشرفتها و رویدادها توسط دولت و شرایط حاکمه بر ایران تعیین شده بود.

علاوه بر این ما به درخواست ایران مبنی بر کمک به نوسازی نیروهای مسلح آن که در دفاع ایران نقش مهمی را ایفا کرده و می کند پاسخ داده ایم. پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس در سال 1971، ما کشورهای منطقه را در زمینه تقویت بنیه امنیتی آنها دعوت به همکاری کرده ایم. برای جبران خلأ ناشی از کناره گیری انگلستان نیز رابطه کمک امنیتی مختصر خود را پدید آوردیم. نیروهای مسلح ایران علاوه بر یاری رسانیدن به عمان در دفاع از خود علیه شورشیان در حراست از غرب به منظور دسترسی داشتن به عرضه کنندگان نفتی مثمر ثمر بوده اند.

علاوه بر این ما ایران را به همکاری در زمینه پیشرفت اقتصادی و ثبات جهان نیز ترغیب نموده ایم.

ایران تا همین اواخر نه تنها با تولید نفت جهت تأمین انرژی مورد نیاز جهان بلکه با ارائه کمکهای عمده خود به کشورهای دیگر، سرمایه گذاری در کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت و ایفای نقشی مهم در صحنه اقتصادی جهان، کمکهای شایان توجهی کرده است.

در دیپلماسی بین المللی، ایران مساعدتهای بسیار ثمر بخشی داشته است: حراست از صلح در ویتنام و خاورمیانه، حمایت از راه حلهای توأم با میانه روی در برابر مسائل آفریقا و نقاط دیگر، و تلاش برای حل اختلافات دیرین با همسایگان خود از آن مقوله اند.

در نتیجه منافع دیگرمان در ایران، به رویدادها و ثبات داخلی ایران نیز در آینده نیز مانند گذشته به حقوق ایرانیها در تعیین سرنوشت آتی خود احترام بگذاریم.

چگونگی پدیدار شدن وضع حاضر

برای پی بردن به ماهیت وضع کنونی باید چگونگی پدیدار شدن آن را مورد بررسی قرار دهیم.

نوسازی

پس از جنگ جهانی دوم ایران بسیاری از فشارها و بحرانهای داخلی ناشی از نوسازی را که موجب بی ثباتی کشورهای دیگر بوده اند تجربه کرده است. بعضی از این بحرانها آشنا هستند؛ مانند رشد سریع جمعیت، گرایش مردم از روستانشینی به شهرنشینی، کثرت دانشجویان و کارگران بیکار یا کم کار و مسائل متعدد دیگری که در کشوری با ملیتهای گوناگون و در حرکت به سوی عمران و پیشرفت در چند جبهه به طور قرینه وجود دارد.

در ایران نکته حائز اهمیت از جدایی و بیگانگی رو به افزایش بین رهبران و سود برندگان از روند نوسازی با دیگرانی است که موضع اجتماعی آنها و نیز اعتقادات عمیقاً مذهبیشان توسط این روند

ص: 34

تهدید می گردد.

انقلاب سفید

63 - 1962. در دهه 1960 رهبران ایران از افزایش نارضایتیها مطلع گشته و دریافتند که باید اصلاحات گسترده تری را در بعدی وسیعتر پدید آورند تا در نظامی غیر استبدادی از نظر سیاسی پاسخگوی نیاز همگان باشد. به منظور کانالیزه کردن این فشارها در جهت به وجود آوردن تغییرات سازنده به جای دیگر تغییرات انقلابی، دولت ایران یک برنامه اصلاحی و عمرانی انقلابی را آغاز کرده که از بالا به صورت پیش نویس تحمیل شده بود. این انقلاب سفید، نوسازی اقتصادی و اجتماعی را مورد توجه قرار داده و شاه نیز مهمترین عامل در این روند اصلاحی به شمار می آمد.

برنامه اصلاحی متأثر از درآمدهای رو به افزایش در سالهای 1960 سریعاً منجر به تغیرات دور از تصور گردید و زندگی بسیاری از شهروندان را بهبود و وضع بسیاری دیگر را به وخامت کشانید. به طور مثال تقسیم مجدد اراضی قدرت زمینداران بزرگ و نیز روحانیون را تضعیف نمود، چون منبع درآمد مستقل آنان را از بین می برد و وابستگی آنها را به اعانات خصوصی افزایش می داد. بعد جاه طلبی برنامه عمرانی نخبگان جدیدی را پدیدار کرد و آنان را مأمور برنامه ریزی و اجرای برنامه ها ساخت، لیکن این برنامه ها طرح ریزی و اجرا می شد بدون این که آرای عمومی در نظر گرفته شود. در همان حال که علائق تجار بازاری و دیگر عناصر سنت گرا نادیده گرفته می شد، گسترش بخش خصوصی موجب پیدایش طبقه جدیدی از سرمایه گذاران گردید. فرصتهای موجود در زمینه آموزش و پرورش افزایش یافت، لیکن محدودیتهای جاری موجب محدود شدن مشارکت تحصیلکردگان جدید در روند سیاسی می شد و میزان آموزش دیدگان بیش از کسانی بود که در پستهای جالب توجه به استخدام در می آمدند.

اعتماد و رشد: 76 - 1963

پیشرفتهای اقتصادی ناشی از انقلاب سفید فقدان پیشرفتهای مشابه در نظام سیاسی را تحت الشعاع قرار داده بود. در سال 1976، اکثر ناظران صحنه ایران بر این عقیده بودند که نحوه برخورد ایران با روند مدرن سازی پیشرفتهای عمده ای را به دنبال داشته است.

در نتیجه برنامه اصلاحی، ایران در حال تبدیل به یک قدرت مدرن اقتصادی بود و آینده آن درخشان به نظر می آمد. چنین به نظر می رسید که درآمدهای سریعاً رو به افزایش نفتی کامیابی اقتصادی کشور را تضمین کرده است. تا سال 1976 پیشرفتها قابل توجه بود، ولی پیشرفتهای اقتصادی و سیاسی با سرعتهای بسیار متفاوت راههای جداگانه ای را در پیش گرفته بودند.

مشکلات و فشارها: 1978 - 1976

پیشرفت جدید سبب مخفی ماندن مشکلات ناشی از تمرکز قدرت سیاسی در راس هرم دولت و فقدان کارایی و سیاست در سطوح بالا، بی احترامی به احساسات مذهبی مردم، عدم موازنه بین درآمدها و هزینه ها، کمبود برنامه ریزی، اجرای پروژه های جاه طلبانه، بیکاری روز افزون در شهرها با

ص: 35

فروکش کردن کارهای ساختمانی، فرصتهای شغلی غیر ممکن برای دانشجویانی که هر ساله فارغ التحصیل می شدند، توزیع غیر عادلانه منافع حاصله از برنامه های عمرانی، قربانی شدن برنامه های غیرنظامی در راه کسب تجهیزات نظامی و افزایش تورم که دائماً فراتر از افزایش حقوق و دستمزدها بود و نمی توانست چشمداشتهای موجود در رابطه با افزایش سطح زندگی را برآورده سازد، از جمله اشتهای موجود در رابطه با افزایش سطح زندگی را برآورده سازد، از جمله مهمترین عوامل نارضایتیها به شمار می آمدند. این شکوه ها و فقدان نهادهای سیاسی جهت تأثیر بخشیدن بر سیاستهای دولت، رهبران جناح مخالف میانه رو را بر آن داشت تا با عناصر برجسته روحانیت مسلمان همگام شوند.

در پاسخ به انتقادات و شور و حرارتهای سیاسی در سالهای 1976 و 1977، دولت تلاشی را برای ریشه کن ساختن فساد در بخشهای خصوصی و عمومی آغاز کرد، برای از بین بردن اسراف و افزایش کارایی خود را مجدداً سازماندهی نمود و به یک حزب رسمی سیاسی اجازه مشارکت بیشتر داد مشروط بر آنکه تجاوزی به حقوق سلطنتی نکند. اقداماتی نیز در جهت بهبود وضع حقوق بشر، از بین بردن شکنجه و افراط کاریهای تأدیبی در زندانها و عفو زندانیان سیاسی به جای ایجاد نهادهای سیاسی جدید، انجام گرفت. در نهایت اقدامات دولتی سبب ترغیب «انتقادات سازنده» در جهت افزایش مشارکت مردم در مسائل دولتی و نیز سبب کاهش رشد اقتصادی سریع که موجب انحرافهای جدی در جامعه شده بود، گردید. ولی این تغییرات نتوانست نیاز روزافزون ایرانیان را به نظامی باز از نظر سیاسی ارضا کند.

در پایان سال 1977، ناظران خارجی و ایرانی مشاهده کردند که این حرکتها اولین نتایج سیاست رسمی دولت مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی ایران که از سال 1976 آغاز شده بود، می باشد. ولی این حرکتها به هیچ وجه در برگیرنده حرکتی اساسی بسوی تغییرات بنیادین سیاسی نبود.

در اوایل 1978 اغتشاشات گسترده آغاز و دانشجویان ایرانی مقیم خارج نیز نسبت به آن ابراز همدردی کردند. در ابراز مخالفت با دولت چهره های مذهبی رهبریت را به دست گرفتند. شاه علناً اظهار داشت که قصد دارد روند گسترش فضای باز سیاسی را دنبال کرده و در نهایت انتخابات آزادی را برگزار کند. ولی در اواخر اوت معلوم شد که دولت عمق نارضایتیها را دست کم گرفته است. در آن زمان دولتی جدید روی کار آمد که آزادی فعالیت احزاب سیاسی مشروع را وعده داد چند روز بعد مجبور به اعلام حکومت نظامی در تهران و بازده شهر دیگر در پاسخ به تظاهرات عمومی گردید. در اواخر اکتبر، اعتصابات و بی نظمی ها گسترش عجیبی یافته بود. تولید نفت به طرز فاحش کاهش یافته بود و فعالیت بخشهای مختلف دولت متوقف گردید. با افزایش شورشها در اوایل نوامبر بحران بحد نهایی رسیده و یک حکومت نظامی روی کار آمد.

امروز

به عقیده ما وضع کنونی ایران شامل عناصر زیر است: اعتصابات و تظاهرات گسترده اقتصاد ایران را تقریباً به طور کامل متوقف ساخته است. بسیاری از مردم شهرهای بزرگ کار نمی کنند و از کمبود کالاهای اساسی رنج می برند. عملکرد سیستم بانکی متوقف شده و تولید نفت نمی تواند نیاز داخلی را

ص: 36

تأمین کند رهبران فعال مذهبی و بسیاری از اعضای سیاسی مخالف خواستار خروج شاه از ایران و یا کناره گیری وی از سلطنت شده اند. شاه نیز ایران را به بهانه گذراندن تعطیلات ترک کرده است. از شورای نیابت سلطنت خواسته شده تا به وظایف خود در غیاب شاه عمل کند. دولت نخست وزیر بختیار با وظیفه دشوار برقراری نظم در کشور و آشتی دادن عناصر سیاسی مخالف با یکدیگر، روبرو گردیده است.

خلاصه اینکه، ایران یک و نیم دهه رشد سریع و تغییر اجتماعی را پشت سر گذاشته در حالی که نهادهای سیاسی آن از این رشد و تکامل برخوردار نبوده اند. مردمی که بیش از همه تحت تأثیر این تغییرات واقع شده اند اکنون خواستار مشارکت بیشتر در تعیین سرنوشت ایران شده اند، اما هنوز نتوانسته اند به طور منظم عقاید خود را در مورد مسیر آتی ایران و نحوه تعیین سرنوشت آن ابراز دارند.

چرا انفجار؟

در وهله اول توضیح این سؤال بسیار ساده است ولی این طور نیست. بعضی از تحلیلگران دولتی و غیر دولتی طی سالهای متمادی خاطرنشان ساخته اند که در سیستمهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران نقطه ضعفهایی وجود دارد. در اواسط سال 1976، با آغاز عکس العمل رهبریت ایران در برابر نارضایتیهای روز افزون، تحلیلگران موجود در واشنگتن اعلام کردند که مشارکت سیاسی همگام با رشد اقتصادی سریع ایران نبوده و دولت باید زمینه را برای تقسیم بیشتر قدرت فراهم آورد.

از سال 1976 چند رویداد سبب عمیقتر شدن میزان نارضایتیها و تسریع غیر قابل انتظار بحران گردیده است. موفقیت روند نوگرایی اقتصادی یکی از محرکهای اصلی این موضوع بوده است. رشد اقتصادی توأم با افزایش بیکاری و تورم سبب بالا رفتن میزان نارضایتیها و بیکارانی گردید که دیگر در اقتصاد فعال موجود سهمی نداشتند. در همان حال که دولت ایران گامهایی را در جهت آزادسازی بیان انتقادی و بهبود عملکرد خود در زمینه حقوق بشر برمی داشت، شکوه های اساسی به قوت خود باقی بود. در همین رابطه، تظاهرات وسیع ضد دولتی در اعتراض به برنامه های شاه در اوایل 1978 برگزار شد و آغازی بود بر فعل و انفعالاتی که از آن زمان به بعد شاخص اصلی صحنه ایران بوده است.

مسائلی که در پیش رو داریم

مهمترین مسأله برای دولت ایران پایان بخشیدن به خونریزیها و اعاده نظم در کشور است تا با برگزاری انتخابات عمومی بتوان در مورد حکومت آتی ایران و اولویتهای داخلی و خارجی آن تصمیم گیری نمود. مهمترین کار شورای نیابت سلطنت و دولت غیر نظامی جدید جلب حمایت مردم است تا خشونت پایان پذیرد و فعالیتهای عادی اقتصادی از سرگرفته شود، علاوه برپایان بخشیدن به رنجهایی که مردم در ماههای اخیر تجربه کرده اند، باید محیطی برای مباحثات منطقی بر اساس یافتن یک راه حل سیاسی برای مشکلات ایران در دراز مدت پدید آید.

در کشوری با معضلات ایران نمی توان راه حلهای سریع را تجویز نمود. در کشوری که خشونت بسیار را تجربه کرده است، نمی توان انتظار پدید آمدن پاسخهای خالی از رنج و دردسر را داشت. صلح

ص: 37

داخلی باید برقرار شود و احتمالاً زمان بسیاری باید بگذرد تا مردم ایران بتوانند در مورد آینده سیاسی خود تصمیم گیریهای لازم را بنمایند. نکته مهم این است که این روند باید به طور منظم دنبال شود. ما نمی توانیم بگوییم که ایران چه راهی را انتخاب خواهد کرد ولی ایرانیها خود باید این تصمیم مهم را اتخاذ کنند.

تأثیرات منطقه ای

مهمترین سؤلی که به کرات در مورد تأثیرات بحران کنونی ایران مطرح می شود این است که آیا ما بی ثباتی ایران همراه با رویدادهای اخیر افغانستان، یمن شمالی و جنوبی و شاخ آفریقا را بخشهایی از یک الگوی بی ثباتی که جهت گیری سیاسی منطقه استراتژیک خاورمیانه را تغییر خواهد داد، نمی بینیم؟ در اینجا باید چهار نکته مهم را روشن ساخت:

اولاً، ما می دانیم که در منطقه آسیای غربی و شمال شرقی آفریقا تغییراتی بنیادین از جمله نوگرایی اقتصادی، تغییرات اجتماعی، تجدید حیات دینی، ناسیونالیزم و درخواست روزافزون مردمی برای مشارکت بیشتر در روند سیاسی در حال وقوع است. ولی این تغییرات توسط نیروهای داخل همین کشورها پدید آمده است. ما باید بین آنها وجوه تمایزی قائل شده و از ساده گرایی پرهیز نماییم.

رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پدیده های پیچیده ای هستند و ما هنوز نتوانسته ایم از آنها سردربیاوریم. سیاست آتی ما مانند سیاست سی سال گذشته مان همکاری با کشورهای دستخوش این گونه تغییرات است تا بتوانند به راه حلهای سازنده تری دست پیدا کرده و با ثبات نوینی این دوران توأم با تغییرات را پشت سر بگذارند. تا زمانی که این ملتها به معنی واقعی کلمه مستقل نشوند و بدون ترس به دنبال کردن سیاستهای خود بپردازند، آمریکا نخواهد توانست جهانی را که مد نظر دارد، ایجاد نماید.

ثانیاً، بی ثباتی در کشوری که در یک منطقه استراتژیک قرار دارد عامل مهمی در سیاستهای جهانی محسوب می گردد. ما با همپیمانان و دوستان خود در خاورمیانه و نقاط دیگر جهان در تماس نزدیک بوده و از نگرانی آنها مبنی بر این که مبادا مشکلات ایران خطرات موجود علیه استقلال آنها را افزایش دهد، مطلع هستیم. ما به همکاری خود با آنها در جهت کاهش این خطر ادامه خواهیم داد. ما به آنها اطمینان خواهیم داد که ثبات، امنیت و استقلال ملی هریک از ملل منطقه را تضمین خواهیم کرد. به نظر ما این هدف مشترک اساس همکاریهای صمیمانه تر آتی را پی ریزی خواهد نمود.

ثالثاً، موضع دراز مدت ما در این منطقه استراتژیک تا زمانی که کشورهای منطقه بتوانند اهداف عمرانی خود را به دور از هرگونه مداخله خارجی دنبال کنند، نیرومند باقی خواهد ماند. احترام ما به اصول دموکراسی و آزادیهای انسانی، درخواست آنها برای دستیابی به قدرت اقتصادی و تکنولوژیک غرب و تلاش ما در جهت پیاده کردن اصول دموکراسی مورد توجه شدید ملل و کشورهای منطقه واقع شده است. آنها می دانند که ما آماده ایم تا از تلاشهای آنان در جهت تقویت توان دفاعیشان حمایت کنیم بدون آنکه از آنها چیزی را بخواهیم که خود مایل نباشند به ما بدهند.

رابعاً، تغییراتی که ما در این منطقه از آسیای غربی و شمال شرقی آفریقا شاهد آنها هستیم حاوی

ص: 38

اهدافی در جهت پیشرفت و نیز بحران است. بعضی از نقاط این منطقه از جمله ملل بسیار غنی و سریعاً رو به رشد جهان می باشند و بعضی دیگر از جمله فقیرترین و سنتی ترین جوامع می باشند. مبارزه ای که ما و دوستانمان با آن روبرو هستیم در نحوه استفاده از فرصتها برای کانالیزه کردن تغییرات در جهت پدید آمدن نتایج سازنده است نه نشان دادن عکس العمل صرف نسبت به آن به عنوان یک عامل مهم بی ثباتی و تضاد.

البته با گفتن این مطلب خطراتی را که علیه منافع آمریکا وجود دارد نیز کاهش نداده ایم، ولی باید منافع مردم منطقه را نیز در نظر گرفت.

سیاست آمریکا

سیاست آمریکا در قبال ایران همیشه بر سه اصل،با توجه به رویدادهای چند ماه اخیر این کشور استوار بوده است:

1 - ما به کرات تصریح کرده ایم که تصمیمات مربوط به آینده ایران و رابطه بین مردم و دولت ایران باید در ایران و توسط ایرانیها اتخاذ شود. ما مایل نیستیم در زمینه این تصمیم گیریها نقشی داشته باشیم و از نظر ما اعمال نفوذ خارجی نادرست است.

2 - دولت آمریکا در چهار چوب نهادهای ایران و با مقامات این کشور بر اساس مفاد قانون اساسی ایران همکاری کرده است. در قانون اساسی موادی برای تغییر اصول آن وجود دارد و ما از تصمیمات دولت ایران هر زمان و هر جا که بتوانیم مفید واقع شویم حمایت می کنیم.

3 - ما از استقلال ایران حمایت کرده ایم. موضع گیری ما چنین بود که هیچ نیروی خارجی حق بهره برداری از بی ثباتی ایران و یا کشورهای دیگر را به نفع خود ندارد، هدف نهایی آمریکا در رابطه با ایران این است که این کشور باید به دور از هر گونه مداخله خارجی بتواند آینده خود را مشخص کند.

این اصول دائماً همزمان با آشوبهای سال گذشته ایران به کار گرفته شده و شاخصهای اصلی سیاستهای آتی ما خواهند بود.

در متن این اصول ما این اهداف مهم را دنبال کرده ایم

اولاً، امیدواریم که شاهد پایان خونریزیها باشیم تا مردم ایران بتوانند زندگی عادی خود را از سرگیرند، چون تنها در این شرایط است که با برگزاری مباحث منطقی می توان راه حلهای سیاسی را برای مشکلات ایران یافت و ثبات را بر این کشور حکمفرما نمود. ما از تمام طرفین خواهیم خواست که با راههای مسالمت آمیز به اهداف سیاسی خود دست یابند.

ثانیاً، ما خواهان حفظ روابط خود با ایرانی مستقل، با ثبات و امن هستیم. ما معتقدیم که منافع ایران و آمریکا به یکدیگر وابسته اند بنابراین خواستار حکمفرما شدن جوی توأم با احترام متقابل و همکاری مثبت می باشیم. ما معتقدیم که این امر به نفع ایران، آمریکا و جهان آزاد خواهد بود.

ثالثاً، ما خواهان ایرانی با ثبات و کامیاب هستیم تا بتواند نقش خود را در منطقه و جامعه بین المللی ایفا کند. ما آماده کمک فنی به ایران در سطوح دولتی و دیپلماتیک هستیم تا بنیه تولیدی خود را بازیافته و حس اعتماد بین المللی را که طی دهه گذشته نسبت به خود جلب کرده بود بار دیگر

ص: 39

به دست آورد. آغاز مجدد صادرات نفتی ایران به نفع اقتصاد ایران و اقتصاد جهان آزاد است.

ما معتقدیم که این اهداف نه تنها به حفظ منافع کشور خودمان بلکه به حراست از منافع مردم ایران نیز خواهد انجامید. به نظر ما همین اهداف زمینه عملی همکاریهای آتی را فراهم می آورد.

در پیش رو چه داریم؟

ایران در چنگال یک بحران عظیم اجتماعی گرفتار آمده است و به نظر ما این روند به سادگی حل نخواهد شد و برای ما نیز قابل توجیه نیست که تنها سیر وقایع را پیش بینی کنیم. مردم آمریکا و ایران در مورد چهار معیار اساسی توافق دارند.

اولاً، ما هر دو از موروثات مذهبی قدرتمندی برخورداریم.

مردم هر دو کشور به نحوه ای از زندگی معتقد هستند که از اصول اخلاقی نشأت گرفته باشد. ما معتقدیم که این اصول باید راهنمای دولتی واقعاً عادل باشد.

ثانیاً، ما معتقدیم که مردم حق اظهار نظر سیاسی از طریق نهادهای تشکیل شده توسط خود را دارند. ما هر دو معتقدیم که ایرانیها باید در مورد حکومت آتی خود تصمیم بگیرند همان طور که در آمریکا این کار توسط مردم آمریکا انجام می شود.

ثالثاً، هر دوی ما به استفاده از سلامت ملی خود در جهت بهبود وضع زندگی مردممان معتقدیم. به همین دلیل آمریکا آماده است در زمینه عمران کشور به ایران کمک کند.

نهایتاً اینکه، آمریکاییها و ایرانیها خواستار پدید آمدن ایرانی واقعاً مستقل می باشند. ما به هیچ وجه خواهان دیکته کردن سیاستهای دولت ایران نیستیم.

بر اساس همین اشتراک نظر و منافع، ما تلاش خواهیم کرد تا رابطه نزدیک بین ایران و آمریکا را حفظ نماییم.

در نگاهی به آینده، آمریکا با رهبران ایران در جهت تقویت حکومتی غیر نظامی و جلب حمایت مردمی از اعاده نظم و قانون و ایجاد یک بنیاد سیاسی سالم برای تداوم پیشرفت و استقلال ایران همکاری خواهد نمود.ونس

سفر فرانسوا پونست، وزیر خارجه فرانسه به کپنهاک

سند شماره (10) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 29 ژانویه 1979 - 9 بهمن 1357 از : سفارت آمریکا در کپنهاک به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع : سفر فرانسوا پونست، وزیر خارجه فرانسه به کپنهاک 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - خلاصه: دفتر وزارت امور خارجه در تاریخ 6 بهمن ماه در مورد سفر پونست به کپنهاک در تاریخ 3 بهمن گزارشی به ما ارائه کرد. موضوعات مورد بحث عبارت بوده اند از نظام پولی اروپا و رابطه آن با موازنه مقادیر پولی، مناقشه بودجه ای پارلمان و شورای جامعه کشورهای اروپایی، خلع سلاح، ایران و تأثیر آن بر حل مسائل خاورمیانه، و هندوچین. (پایان خلاصه) 3 - فرانسوا پونست، وزیر خارجه، عصر روز 3 بهمن ماه از راه رسید و در ساعت 10 همان شب

ص: 40

آنجا را ترک گفت. این سفر یکی از چند سفری است که پس از انتصاب به سمت جدید انجام داده است. در کپنهاک وی با وزیر خارجه دانمارک یعنی هنینگ کریستوفرسن و چند تن از دیگر مقامات ملاقات کرد و پس از آن در ضیافت شامی که از طرف کریستوفرسن تهیه دیده شده بود حضور یافت.

4 - در ملاقات قبل از شام سه موضوع مورد بحث قرار گرفت. نظام پولی اروپا، رابطه توازن مقادیر پولی و آغاز کار نظام پولی اروپا و مناقشه بین شورا و پارلمان جامعه کشورهای اروپایی بر سر بودجه. بنابه گفته مقام وزارت خارجه دانمارکیها در مورد این مسائل با میهمان خود برخوردی «عادلانه» داشتند.

5 - ضیافت بحث و شام بیشتر یک «ضیافت شام» بود. وزیر خارجه فرانسه در مورد کنفرانس پیشنهادی دولت خود در زمینه خلع سلاح اروپا؛ اوضاع ایران و تأثیر آن بر حل تضاد موجود در خاورمیانه و اوضاع آسیای جنوب شرقی گفتگو کرد.

الف. فرانسوا پونست در مورد کنفرانس خلع سلاح اروپا گفت باید بر اصول موجود در پیشنهاد تأکید خاصی نشده یعنی هر کشور به تنهایی امنیت خود را تضمین نماید. وی در مقام تأیید گفت ابتدا باید به مسئله نیروهای قراردادی و پس از آن به اهمیت شرایط رضایتبخش تأیید پرداخت. وی گفت فرانسه حاضر است در رابطه با پیشرفت کنفرانس صبر و حوصله بسیاری به خرج دهد. (وی در مورد 15 - 10 سال تلاش شوروی در رابطه با کنفرانس از این نوع سخن گفت) ب - فرانسوا پونست در مورد آینده ایران با «بدبینی» سخن گفت و اظهار داشت که این کشور دچار «آشوب و بی ثباتی» خواهد شد. وی گفت نگرانی او این است که اروپا در نتیجه این وضع در اواخر سال جاری دشواریهای مربوط به کاهش عرضه نفتی را تجربه خواهد کرد.

ج - بنابه اعتقاد وزیر خارجه فرانسه، رویدادهای ایران احساس ناامنی اسرائیل و مصر را افزایش می دهد. اسرائیل که گذشته از دیگر مسائل نگران وضع آتی نفت است، در انعقاد قرارداد دوجانبه با مصر انعطاف پذیری کمتری نشان خواهد داد و مایل به استرداد قلمرو تحت اشغال خود نخواهد بود.

گسترش نا امنی حل مسائل خاورمیانه را از طریق کمپ دیوید دشوارتر خواهد نمود. به گفته فرانسوا پونست این شرایط در صورت انعقاد قرارداد بین مصر و اسرائیل موضع اروپا را پیچیده تر خواهد کرد.

وی افزود در چهار ماه گذشته جامعه کشورهای اروپایی از انعقاد این قرارداد استقبال می کرد، لیکن در حال حاضر پاسخ جامعه کشورهای اروپایی ابهام آمیز است. (مقام سفارت خواستار توضیح بیشتر در این مورد شد. اما مقام وزارت خارجه گفت که در ضیافت شام بیش از این چیزی اظهار نشده است).

د - مقام وزارت امورخارجه گفت موضع وزیر امورخارجه فرانسه در مورد هندوچین با موضع آمریکا و دانمارک مطابقت دارد. یعنی حضور ویتنامیها در کامبوج غیر قابل قبول است؛ در مورد تحریم کمکها صحبت شد، ولی در عین حال گفته شد باید راهها باز باشد چون ممکن است ویتنامیها به اشتباهات خود اعتراف کنند. و ویتنامیها باید بدانند که غرب هنوز هم از «طرفین بالقوه» می باشد.مانشل

بحثهای اقتصادی حامیان آیت اللّه خمینی

ص: 41

سند شماره (11) 79 - 02173 / 315 - TDFIRDBتاریخ : 5 فوریه 1979 - 16 بهمن 1357 طبقه بندی گزارش : سری - هشدار، شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیرقابل رؤت برای بیگانگان - غیر قابل رؤت برای پیمانکاران یا پیمانکاران مشاور کشور : ایران موضوع : بحثهای اقتصادی حامیان آیت اللّه خمینی (تاریخ اطلاعات: اوایل فوریه 1979) منبع: یک.... و نویسنده مقالات بازرگانی که به مخالفین مذهبی در تهران دسترسی دارد. او قبلاً نیز در مورد امور اقتصادی گزارش داده است ولی میزان دسترسی وی به جامعه مذهبی مشخص نیست.

1 - مشاورین آیت اللّه روح اللّه خمینی اکنون به این سؤل پرداخته اند که پس از به دست گرفتن قدرت چگونه با مشکلات اقتصادی عظیم کشور دست و پنجه نرم خواهند کرد و درصدد فرمول بندی اصول مهم برای هدایت برنامه های اقتصادیشان برآمده اند. عموماً، آنها از کلی گویی در مورد اصل ملی سازی واحدهای تولیدی و تأکید بر تولیدات کشاورزی پا را فراتر ننهاده اند. اصولاً این مشاورین و نیز شخص خمینی سعی دارند در ابتدای امر با ماهیت اقتصاد ایران برخورد کنند. در حقیقت حاضرند اقتصادی نه چندان پیچیده را بپذیرند تا در آن صورت بتوانند حضور خارجی را در ایران و نیز سلطه بیگانگان بر اقتصاد کشور را کاهش دهند. علاوه بر این در مورد نیاز کشور به صادرات نفت به میزان قبل از دوران اعتصاب اظهار تردید کرده اند. آنها که نگران قدرت جذب اقتصاد کشور هستند معتقدند که کاهش تولید اقتصاد را تحت کنترل آنها در آورده و در نهایت سبب کنترل مسیر حرکت آن خواهد شد.

2 - در زمینه های خاص، خمینی و مشاورانش در نظر دارند اقدامات زیر را دنبال کنند:

الف: کشاورزی - خمینی بر این باور است که برنامه اصلاحات ارضی شاه سبب نابودی بسیاری از اراضی زراعی ایران در نتیجه تقسیم آنها شده است چون این تقسیمات از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبوده و دهقانان را از آزادی چندانی برخوردار نمی کرده است. دولت الهام گرفته از خمینی بر کشاورزی تأکید خواهد کرد ولی برنامه های این دولت برای انجام چنین کاری هنوز طرح ریزی نشده است.

ب: کارگری - در مورد برخورد با مسئله کارگری و نیز افزایش مزایا و خدمات اجتماعی برای کارگران نیز هیچ برنامه خاصی فرمول بندی نشده است.

ج: صنعت - خمینی و مشاورانش شدیداً در فکر ملی سازی تمام واحدهای تولیدی مهم اقتصاد ایران می باشند. صنایع بهائیها و به خصوص شرکت مهم «ارج» از این جمله بوده و مورد توجه خاص قرار دارد. ولی برنامه ای خاص که از طریق آن ملی سازی تحقق خواهد یافت و یا از طریق آن بخش تولیدی اقتصاد به حرکت در خواهد آمد، تدوین نشده است.

د: بانکداری - بر طبق اصول اسلامی، بانکها دیگر بر اساس معیارهای پذیرفته شده غربی عمل نخواهند کرد و ملی خواهند شد. بانکها باز هم پول قرض خواهند داد ولی بهره ای به آن تعلق نخواهد گرفت، بلکه منافع حاصله از سرمایه گذاریها قابل توزیع است و ضرر و زیان حاصل از آن قابل جذب.

سیاستهای مربوط به پس انداز و دیگر معاملات بانکی نیز در مرحله فرمول بندی است.

ص: 42

3 - (اظهار نظر منبع: طرز فکر اقتصادی خمینی و مشاورانش نادر است و پس از تفحص بیشتر از جمله در مورد نحوه اجرای برنامه ملی سازی، این مشاورین می گویند که جزئیات بعداً به اطلاع خواهد رسید. بخش اعظم این طرز فکر ناشی از ساده اندیشی است و در حین اتخاذ تصمیم در مورد اقتصاد و مولد بودن آن تغییر خواهد کرد.) 4 - بدست آمده در: ایران، تهران (4 فوریه 1979). شماره از حوزه فعالیت 10438 - NIT 5 - انتشار از حوزه فعالیت: سفارت و مشاور اقتصادی در تهران. ارسال شده به پاریس، کویت، جده، ابوظبی، امان، قاهره، تل آویو، منامه، مسقط، دهلی نو، کابل، اسلام آباد، کراچی (فقط برای مقامات ارشد).

طبقه بندی گزارش سری : هشدار، شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - غیر قابل رؤت برای بیگانگان - غیر قابل رؤت برای مشاورین یا مشاورین پیمانکار - پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده. تا تاریخ 5 فوریه 1999 در بایگانی ضبط شود. طبقه بندی توسط مأمور گزارشگر ثبت شده است. تمام اجزای گزارش حاوی طبقه بندی و قیود کل سند می باشند.

چه اشتباهی در ایران رخ داد؟

سند شماره (12) استانلی(1) تی. اسکودروخیلی محرمانه چه اشتباهی در ایران رخ داد؟ در تمام مدت بعد از جنگ و به خصوص از سال 1953 به این طرف، آمریکا با شاه ایران و رژیمش رابطه ای بسیار نزدیک برقرار نمود. ما در سرنگونی نخست وزیر چپگرا و ناسیونالیست یعنی مصدق و بازگرداندن شاه از تبعید مختصرش در اروپا نقش بسیار مؤری را ایفا نمودیم. ما چند میلیارد دلار در زمینه پروژه های کمک دو جانبه مصرف کردیم که بسیاری از آنها به خوبی قابل درک بود و مورد تمجید قرار گرفت. بر اساس منافع مشترک امنیتی و نیز قدرت خرید ایران، ما به ایران کمک کردیم تا به صورت قدرت بی چون و چرا در خلیج فارس درآید. ما در آن کشور دارای هزاران مستشار و تکنیسین نظامی و غیر نظامی بودیم. از حاکمی نیرومند و مستبد حمایت می کردیم که در نتیجه بصیرت خویش به ضرورت عمران ملی پی برده بود و ظاهراً آن قدر شجاع بود که هدایت ایران را در مسیر اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ملی به دست گرفت تا ایران بتواند به قرن بیستم وارد شود.

این فهرست بسیار عریض و طویل است ولی به طور خلاصه می توان گفت که ما در انجام این کارها موفق بودیم.

لیکن پس از بازگشت به تهران در نوامبر 1978، پس از 3 سال و نیم دوری از این شهر، متوجه شدم که شاه آخرین روزهای عمر حکومت خود را پشت سر می گذارد. مقامات آمریکایی با وسایط نقلیه زرهی و همراه گاردهای مسلح سفر می کردند، تا از آنها نه در برابر گروههای منزوی تروریستی بلکه در برابر دسته های عظیمی از افراد ایرانی معمولی حراست به عمل آید. سفارت و دیگر تأسیسات آمریکا و دولت ایران نیز به وسیله کامیونهای مملو از سربازان ایرانی مسلح به سلاحهای خودکار در

ص: 43


1- استانلی اسکودرو دوبار در ایران خدمت کرده است؛ آخرین دوره آن به صورت موقت و بین ماههای نوامبر ژانویه بود. در حال حاضر وی خدمت می کند. UNP / در دفتر امور ای

برابر این گونه خطرات حراست می شد. با این وصف سفارت و کنسولگری ما در تبریز مورد حمله قرار گرفت و محوطه سفارت به تصرف مهاجمین در آمد. بعدها خود سفارت نیز برای مدت کوتاهی به تصرف مهاجمین درآمد. احساسات ضدآمریکایی خشونت بار در تمام بخشهای جامعه ایران حس می شد و بسیاری از قدرتهایی که ما سیاستهای خویش را بر آنها بنا نهاده بودیم اکنون به صورت خطری متوجه خود ما شده بود، این وضع پس از عزیمت شاه در اواسط ژانویه بسیار وخیمتر گردید.

خطر تجدید و تشدید هرج و مرج، جنبه ای واقعی تر به خود گرفت.

واضح است که سیاست ایرانی ما که برای مدت 30 سال در خدمت به ما مؤر واقع شده بود، اکنون به صورت عاملی بی ربط و ناهنجار در آمده و در مواردی بسیار حتی قبل از سقوط شاه نیز خطراتی را علیه منافع ما بوجود آورده بود. بنابراین بجاست اگر سوأل شود که در ایران چه اشتباهی رخ داده و چرا ما با وجود این همه منافع در ایران وقوع آن را پیش بینی نکرده بودیم.

شرح کامل وقایع و نیروهایی که منجر به سقوط دیکتاتوری شاه گردید تا مدتها موضوع بحثهای علمی خواهد بود، به هر حال، در این نوشتار امکان این کار نیست. ولی می توان گفت که این وضع به طور مسلم نتیجه مستقیم یک انقلاب اصیل داخلی بود، نه نا آرامی و آشوب هدایت شده از خارج.

آنچه که به طور بسیار ساده لوحانه ای گفته شده این است که نظام حکومتی شاه به وجود یک دست قدرتمند در رأس حکومت با حمایت یک مکانیزم حکومتی خشن و توان مالی لازم برای کاهش نارضایتیها از طریق اجرای برنامه های عمرانی، سوبسید مستقیم و همکاری کسانی که ممکن بود در غیر این صورت به مخالفت با رژیم برخیزند، بستگی داشت. سالها سرکوب، فساد، عدم مدیریت، چاپلوسی و تملق، وعده های توخالی، و عدم سیاست و کارایی کلی هر دو ستون رژیم را تضعیف و باعث شد که بسیاری از ایرانیها که به هر حال نسبت به حکومت خویش بدبین و بی اعتماد هستند، نسبت به موفقیتهای چشمگیر و باارزش حکومت سلطنتی واقعیات را نادیده بگیرند. نوآوری سریع و فرصتهای آموزشی رو به رونق نیز صحنه را برای سقوط پهلوی فراهم نمود.

به نظر من، دو واقعه در مرحله نهایی سقوط نقش بسیار بسزایی داشته اند. واقعه یا عامل اول و مهمتر تصمیم سال 1974 شاه مبنی بر استفاده از درآمد افزایش یافته نفتی ایران در تسریع حرکت برنامه های عمرانی ملی بود که با پذیرفته شدن این خطر همراه بود که ممکن است تولید آن قدر افزایش نیابد که موجب افزایش تقاضا و از بین رفتن تورم گردد. در زمان آغاز این تصمیم ایران دارای یک تورم دو رقمی بود، کشور فاقد زیربنای فیزیکی، نیروی انسانی مجرب و مدیریت متخصص ضروری جهت جذب برنامه هایی معادل 50 درصد برنامه های جاه طلبانه بود. این نقائص در نتیجه تلاش و سرسپردگی شاه به تجهیز غیر ضروری و بیش از حد ارتش، بیشتر جلوه گر شد. در نتیجه، در تمام موارد برنامه های عمرانی ناموفق ماند ولی تورم رو به افزایش گذاشت. سطح تورم در حال حاضر بیش از 50 درصد است. با وخیمتر شدن وضع اقتصادی شکاف موجود در توزیع درآمدها آشکارتر گردید. نارضایتی مردم افزایش یافت و توان رژیم در استفاده از منابع مالی به عنوان وسیله ای برای حفظ بقای خود رو به ضعف نهاد.

رویداد دوم ظهور سیاست حقوق بشر دولت کارتر بود. بسیاری از ایرانیها سرسختانه معتقدند که سیاستهای کشورشان از اواخر قرن نوزدهم، بوسیله یک دست خارجی هدایت می شود، که اولین آنها

ص: 44

روسها یا انگلیسیها بوده و از سال 1953 به بعد آمریکاییها بوده اند. بعضی از مخالفین، سیاست حقوق بشر را گامی در جهت دوری از شاه و ضعف بعدی تاج و تخت تلقی می کنند. چون در نتیجه آن، آنها تشویق و فعالتر گردیده بودند. در همان حال شاه نیز که مایل بود جو سیاسی خاصی پدیدار گردد تا امکان انتقال قدرت به فرزندش پیدا شود و شاید عکس العمل در قبال سیاست حقوق بشر نشان داد، اقداماتی انجام داد تا حیات سیاسی ایران آزادتر گردد.

به طور کلی می توان گفت که ایرانیها نسبت به قدرت حکومت نظر خاصی دارند، یعنی آن را مانعی در راه موفقیتهای فردی تصور می کنند و به همین دلیل سعی می کنند در هر حال آن را نادیده بگیرند.

پس از این نادیده گرفتن و تخلفها، قدرت حکومتی قابل تحقیر می باشد؛ ولی حکومتی که در آن تخلف جایز نباشد از نظر آنها واجد احترام همراه بابی میلی است.

حکومت مطلقه شاه حد و حدود ابراز مخالفتها را معین کرده بود. ولی حرکتهای وی مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و بیانیه های ما در زمینه حقوق بشر این ابعاد را تغییر داده و ابعاد جدیدی را جایگزین آن ساخته بود مردم ایران که نمی خواستند باور کنند رژیم اگر ضعیف نباشد میزان کنترل خود را کاهش نخواهد داد. در تمام جهات به اعمال فشار پرداخته و تلاش کردند با این کار محدوده های جدید رفتار سیاسی فردی را مشخص کنند تا به امروز آنها نتوانسته اند این مرزها را شناسایی کنند؛ چون شاه نمی توانست یا نمی خواست دست به اقدامات خنثی بزند که در گذشته موقعیت وی را مستحکم ساخته بودند و دولت جدید نیز هنوز نتوانسته است ابراز قدرت لازم تخصص در مدیریت و انسجام ملی را که باید برای نیل به موفقیت در اختیار داشته باشد بدست گیرد.

در زمانی مناسب، رهبر تبعیدی اسلامی آیت اللّه روح اللّه خمینی، مخالفت خود را از سرگرفت و به صورت نشانه و عامل خشونت و خشم مردم در آمد. همانطور که در زمینه هر حرکت انقلابی ملی موفقیت آمیز در ایران معاصر صادق است، این نهاد اسلامی نیز محیطی مورد احترام را برای ائتلاف عناصر مخالف پدید آورد و برای به حرکت در آوردن نهضت از توان ارزشمند خود در بسیج شمار عظیمی از مردم استفاده کرد.

همین ائتلاف انقلابی مستقیماً یا به طور غیر مستقیم باعث مرگ یک شاه، اخراج یک شاه دیگر، و تبعید موقت شاه سومی در طول 83 سال گذشته شده است. اکنون نیز باعث انقراض حکومت آخرین شاه احتمالی این کشور گردیده است. از میان تمام شاهانی که از زمان تأسیس سلسله قاجاریه در سال 1796 در ایران حکومت کرده اند، تنها یک شاه با انتقال آرام و بدون دردسر قدرت به تاج و تخت دست یافته است. با در نظر گرفتن این شواهد تاریخی باید گفت که خطری که محمدرضا پهلوی را از سوی انقلاب ایران تهدید می کرد نباید باعث شگفتی شود. ولی همه شگفت زده شده اند.

ساده تر بگویم، ما برای سقوط رژیم پهلوی آماده نبودیم چون نمی خواستیم واقعیت را بپذیریم.

گفتن این مطلب که پس از سال 1953 شاه به صورت بازیچه آمریکا در آمده بود مبالغه آمیز است ولی این مبالغه چندان شدید نیست. به هر حال با گذشت سالها او بیشتر نسبت به خودش اعتماد پیدا کرد و برخورد ما یا او نیز به صورت یک طرف مساوی در آمد ولی با رشد این رابطه سالمتر، خطای اساسی در سیاست آمریکا بیشتر جلوه گر شد، که همانا همسو خواندن منافع آمریکا در ایران و منافع رژیم پهلوی بود. در حدود سال 1968 یعنی زمانی که در خاطر من مانده، می بینم که سیاست پنهانی وزارت

ص: 45

خارجه، سفارت (و احتمالاً دولت، گرچه یک مقام تازه کار چون من نمی تواند در این مورد با قاطعیت اعلام نظر کند.) بر ارسال گزارشهایی خطیر در انتقاد از شاه استوار بود. در طول خدمت خود در تهران در سالهای 75 - 1971 نیز شاهد پیگیری همین سیاست بودم. پس از مطرح کردن این سؤل به طور کلی، به من گفته شد که اطلاعات خطیر می تواند به خارج رخنه کرده و توسط دشمنان شاه در واشنگتن مورد استفاده نادرست قرار گیرد. در مورد یک موضوع خاص وقتی که به من دستور داده شد که در مورد ازدواج موقت شاه با یک زن ایرانی گزارشی ارسال ننمایم، به من اطمینان داده شد که این موضوع در نامه های رسمی و غیر رسمی به طور کامل مطرح شده است. ولی به نظر من نمی توان به این ترتیب جامعه اطلاعاتی را در جریان یک رویداد مهم قرار داد.

از طریق تحمیل این سیاست اصولاً غیر صادقانه در طول دهه گذشته وزارت خارجه خود را از اطلاعاتی محروم نمود که می توانست آمریکا را بهتر از پیش آماده پذیرش رویدادهای اخیرا ایران سازد.

محدود شدن تماسهای بین سفارت و کسانی که تماس آنها با ما از نظر شاه مانعی نداشت نیز این خطا را شدت بیشتر بخشید. تماس با رهبران جناح مخالف و تشکیلات اسلامی ممنوع شده بود. به جای آن سفارت می بایست تنها با همان محفلی از رابطها تماس بگیرد که طی 25 سال گذشته آنان را در اختیار داشته است. به طور کلی این افراد حامی شاه بودند. ثروت، قدرت نفوذ و تا حدودی رفاه جسمانیشان به ادامه الطاف سلطنتی بستگی داشت. لیکن در نگرش به ایران از دید آنها ما نیز این کشور را مانند یک سلطان می دیدیم. بنابراین شگفت آور نیست که ببینیم اکثر گزارشهای ارسالی در حمایت از شاه و برنامه هایش بوده اند.

حتی در صورتی که می خواستیم نظریات تمام عناصر جامعه ایران را گزارش کنیم، فقدان مقاماتی که در زمینه کاربرد زبان فارسی شایستگی داشته باشند، کار ما را با موانع خاصی روبرو می ساخت.

حفظ تماس با سران اسلامی و بازاری، بدون وارد بودن به زبان فارسی غیر ممکن است و همین مسئله در مورد بسیاری از اساتید و دانشجویان دانشگاهی نیز صادق است. یک مسافر در سفر خود به استانها اگر نتواند به زبان مردم صحبت کند، در هاله ای از جهالت خواهد ماند.

روسها قبل از ارسال هریک از مأمورین خود به ایران قبلاً آنها را به مدت پنج سال در زمینه مطالعات شرقی آموزش می دهند، تا به محض ورود بتواند به زبان فارسی تکلم کرده و حتی بنویسند.

امکان در پیش گرفتن برنامه ای مشابه برنامه های روسی عملی نیست، ولی مقامات ما خوشبختند که می توانند حداقل مدت 10 ماه در زمینه زبان فارسی آموزش ببینند. لیکن قبل از ورود به محیط تهران که زبان انگلیسی در آن کاملاً رایج است، باید آموخته های خود در آمریکا را طی یک دوره شش ماهه در یکی از دانشگاههای ایرانی خارج از تهران مانند دانشگاه فردوسی مشهد که برنامه فارسی بسیار خوبی دارد تقویت نمایند. گذراندن این دوره سخت برای تمام مقامات متخصص زبان آسان نیست ولی باید از مقامات سیاسی خواسته شود که این دوره را حتماً بگذراند.

با بررسی وقایع گذشته واضح است که ما به جاهل و غافل ماندن خود در مورد بسیاری از جنبه های شرایط ایران از طریق وارد شدن از آسانترین راه ممکن کمک کرده ایم. ما راهی نداشتیم مگر آنکه با حاکم مطلق ایران که در هر حال تمام امکانات را در اختیار ما قرار می داد، برخورد داشته

ص: 46

باشیم. بنابراین چرا بیشتر خود را به دردسر بیندازیم؟ به هر حال، در جهان امروز هر سیاستی که بیش از 25 سال قابلیت کاربرد داشته باشد سیاست خوبی است.

موضوعی که باعث شرمساری ما شده اینست که ما درصدد یافتن راه حل نبوده ایم بلکه از یک بازنده حمایت کرده ایم. در صورتی که می توانستیم حوزه تماسهای خود را گسترش داده و در همان حال مانع از آسیب پذیر شدن روابط خود و شاه نیز بشویم. هنگامی که ما او را از تصمیمات خود در زمینه تماس با مخالفین مطلع ساختیم، او با مسئله با تردید و سوء ظن برخورد نمود.

حتی اتخاذ یک سیاست گزارشگری که کمتر در آن ابهام و تردید باشد نیز نمی توانست ما را در نجات شاه یاری دهد. آن چه بر او رفت، دیر یا زود و شاید در مورد این این شاه نه بلکه در مورد فرزندش رخ می داد ولی زمانی که ما از پیدایش انقلاب با خبر شدیم، متوقف ساختن آن غیر ممکن شده بود. اما در صورتی که دولت ما آماده اقدام بر اساس اطلاعات متناقض با سیاست موجود بود با تماسهای وسیعتر و گزارشات دقیقتر و حتی به قیمت به خطر افتادن روابط صمیمانه دولت آمریکا و دولت ایران، ما می توانستیم بسیاری از وقایع را پیش بینی کرده و میزان خسارات وارده به موقعیت خویش در ایران را به حداقل کاهش دهیم. امروزه، تا آنجا که به دولت کنونی و مردم ایران مربوط است. این وضع و موفقیت به خطر افتاده و با دشواری بسیار و زحمات طاقت فرسا شاید بتوان آن را احیا نمود.

ما در دوران بعد از جنگ چین و در ویتنام مرتکب همین خطا شدیم و هرگاه که منافع خویش و دولت مورد حمایت خود را تمیز ندهیم باز هم همین طور خواهد شد. ولی بالاخره باید بیاموزیم که هدف از گزارشات سیاسی ارائه اطلاعات و تجزیه و تحلیلهای آگاهانه برای کمک به اتخاذ تصمیم گیریهای لازم در زمینه خط مشی های آتی است، نه پیگیری و حمایت از سیاستهای موجود.

بالاخره باید اعتراف نمود که هیچ سیاستی خالی از خطا نیست.

طبقه بندی شده توسط گالن فوکس مطابق برنامه خروج از طبقه بندی بخشنامه اجرایی شماره 12065 است. در تاریخ 1 ژوئن 1985 از طبقه بندی خارج خواهد شد.

تأیید متن سخنرانی

سند شماره (13) تاریخ : 25 آوریل 1979 - 5 اردیبهشت 1358 از : دریادار اف. سی. کالینز، نیروی دریایی آمریکا به : رئیس اطلاعات، اداره نیروی دریایی، واشنگتن دی. سی. 20350 پیوست : (1) چهارچوب لازم برای سخنرانی در مورد انقلاب ایران موضوع : تأیید متن سخنرانی؛ درخواست برای:

1 - از ماه مه 1978 تا فوریه 1979 اینجانب به عنوان مشاور اصلی فرمانده کل قوا در نیروی دریایی شاهنشاهی ایران خدمت می کردم و در عین حال سرپرست بخش نیروی دریایی هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران نیز بودم. لازم است بگویم که این دوره بسیار پر ماجرا و جالب بود، چون فرصتی بسیار شگفت انگیز فراهم نمود تا جهش ایران از یک نیروی دریایی مربوط به جنگ جهانی دوم به تکنولوژی قرن بیستم و ناوشکنهای کورش طبقه 993 و نیز انقلابی بسیار خشونت بار

ص: 47

که توانست یک دودمان 50 ساله حکومت استبدادی را سرنگون سازد، مشاهده نمایم.

2 - با پیش بینی این که شنیدن این داستان دست اول برای بعضیها جالب توجه خواهد بود، مطالبی را تحت عنوان «آناتومی انقلاب» به رشته تحریر در آورده ام تا زیر بنا یا مبنای نکات مطروحه توسط اینجانب باشد. این نوشتار جنبه واقعیت نگاری دارد و تنها در دو صفحه آخر به ذکر نظریات شخصی و علت وقوع آن پرداخته ام.

مطالب دارای عناوین مربوطه و مناسب نیز خواهد بود. کمکهای بصری اینجانب در تأیید مطالب عبارتند از گرافها و اسلایدهای 35 میلیمتری استخراج شده از روزنامه های کیهان و تهران ژورنال - یعنی دو روزنامه انگلیسی زبان تهران که در دوره مورد نظر منتشر می شد.

3 - مایلم شما نیز استفاده از این مطالب را در سخنرانیهای آینده در مورد موضوع انقلاب در ایران مورد تأیید قرار دهید. برای مدت کوتاهی از منطقه واشنگتن خارج خواهم شد و پس از آن از طریق وست کوست (کالیفرنیا - م) عازم مأموریت می شوم، بنابراین در صورت تمایل می توانید بین تاریخ 28 آوریل تا 7 مه از طریق فرمانده نیروهای زمینی اقیانوس آرام در سان دیاگو با من تماس حاصل نمایید. پس از این تاریخ جهت خدمت خود را به عملیات - 40 معرفی خواهم کرد.

4 - با تشکراف. سی. کالینز رونوشت برای: رئیس هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران

آناتومی انقلاب

پیشگفتار اختتام 2507 سال امپراطوری ایرانی در تاریخ 11 فوریه، همه را از جمله آیت اللّه روح اللّه خمینی و نخست وزیر بختیار در شگفتی فرو برد. چه واقعه ای رخ داد؟ این واقعه چگونه رخ داد؟ آنچه در ذیل می آید نظریات من در این مورد است.

آغاز

* ژانویه 1963 - زمانی بود که شاه از طریق «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» زمینهای سلطنتی و موقوفی را بین دهقانان و روستاییان تقسیم نمود. می گویند 60 درصد این زمینها متعلق به روحانیون بوده است. برای پی بردن به ژرفای نفوذ روحانیت کافی است بدانید که در این کشور 35 میلیون نفری حدود 80000 مسجد، 180000 ملا و بیش از 1200 آیت اللّه وجود دارد. یکی از ناراضیانی که علناً بر سر موضوع تقسیم اراضی با شاه به مخالفت خشونت بار برخواست، روح اللّه خمینی بود که در شهر مقدس قم در 90 مایلی جنوب تهران مشغول تدریس بود. به خاطر همین مخالفت تبعید شد و تا تاریخ 6 اکتبر 1978 یعنی زمان عزیمت به پاریس، در شهر مقدس نجف به سر می برد. نقل مکان وی به پاریس در نتیجه اعمال فشارهای مقامات عراق صورت گرفت چون می خواستند که روابط بهبود یافته شان با ایران به قوت خود باقی بماند.

* تجلیات خارجی انقلاب در ایران به تاریخ 8 ژانویه 1978 برمی گردد که در آن دانشجویان در

ص: 48

قم و اصفهان دست به شورش زدند. در اصفهان و دیگر شهرهای اطراف حکومت نظامی برقرار گردید.

* در ژوئیه 1978 آرامش نسبی در تهران برقرار بود، ولی گاهی نیز تظاهراتی برگزار و اماکن عمومی (بانکها، مشروب فروشیها و ماشینها) تخریب می شد. شاه و خانواده اش بخش اعظم تابستان را در دریای خزر می گذراندند. شایعه مربوطه به سوء قصد به جان شاه توسط یک افسر جوان ارتش (ستوان خاتمی، فرزند ژنرال خاتمی متوفی) تکذیب شد و عکسهای شاه و شهبانو در روزنامه ها منتشر گردید.

* بمب گذاری اوت 1978 در رستوران خانسالار تهران و پس از شورشهای اصفهان در تاریخ 11 اوت به وقوع پیوست و بالاخره در آن تاریخ 17 اوت فاجعه سینما رکس آبادان رخ داد که در آن 377 نفر کشته شدند و این سرآغازی بود بر دورانی توأم با شورشهای فعال و مداوم.

* آیت اللّه شریعتمداری، چهره مذهبی برجسته کشور، علناً خواستار انجام اصلاحات گردید و آیت اللّه طالقانی که پیشگام زندانیان سیاسی بود توسط شاه از زندان آزاد گردید، ولی او نیز به شریعتمداری پیوست. در این زمان دولت سعی کرد با خمینی در عراق وارد مذاکره شود ولی موفق نشد.

* 27 اوت 1978. یکی از نشانه های بارز پیدایش مشکلات، استعفای نخست وزیر آموزگار است در حالی که بیش از یک سال عهده دار این سمت نبود.

* 28 اوت 1978. شریف امامی، 4جعفر شریف امامی که در سالهای 61 - 1960 نخست وزیر بود، وارد این پست شد. همه گمان می کردند که او فردی محافظه کار است که می تواند با روحانیون، جبهه ملی و غیره ارتباط برقرار سازد؛ متأسفانه امامی تحرک و قاطعیت چندانی ندارد و تظاهرات و خرابکاریها ادامه یافته است.

* ساعت 6 صبح هشتم سپتامبر. حکومت نظامی در تهران (مقررات منبع عبور و مرور از ساعت 9 شب تا 5 بامداد) و 9 شهر دیگر ایران برقرار شد. نکته مهم اینکه هیچ یک از شهرهای تحت کنترل نیروی دریایی تابع حکومت نظامی نبودند. ژنرال اویسی فرمانده نیروی زمینی رئیس حکومت نظامی تهران گردید. صبح روز 8 سپتامبر، جمعیت زیادی در میدان ژاله گرد آمدند تا از میزان جدیت حکومت در زمینه منع مقررات عبور و مرور مطلع شوند. به ناچار، نظامیان بر روی مردم آتش گشوده و حدود 300 نفر را کشته و حدود 1000 نفر دیگر را زخمی کردند. (آمار دولتی حاکی از کشته شدن 70 نفر و زخمی شدن 280 نفر بود).

* 17 سپتامبر 1978. زلزله در شهر طبس واقع در شمال شرقی ایران منجر به کشته شدن حدود 25000 نفر شد و غمی دیگر بر ناراحتیهای شاه افزوده شد.

* 6 اکتبر 1978. خمینی، نجف عراق را به مقصد پاریس ترک می گوید و مبارزه تبلیغاتی وسیعی را علیه دودمان «پهلوی» و دولت آغاز می کند.

* اوایل اکتبر. شاهد تظاهرات کارگران پستخانه و بیمارستانی و غیره بود. در تاریخ 11 اکتبر اعتصاب 4 روزه روزنامه ها در اعتراض به سانسور مطبوعات شروع شد.

* 26 اکتبر روز تولد شاه. مراسمی خالی از جنجال؛ بار عام در کاخ گلستان در پائین شهر تهران با بازرگانان، فرهنگیان، روحانیون و مقامات ارشد نظامی. وضع مزاجی شاه خوب است، مردم تحت

ص: 49

تأثیر واقع شده اند شاه در اتومبیلی بدون حضور افراد امنیتی در میان صفوف حضار در کاخ رانندگی کرد.

* اواخر اکتبر. ساواک پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران به باد انتقاد گرفته شد. ژنرال نصیری رئیس پیشین ساواک متهم به قتل گردید.

* اول نوامبر. آغاز اعتصاب کارگران نفتی.

* 4 نوامبر. از کریم سنجابی رهبر جبهه ملی دعوت شد تا از پاریس یعنی محل مذاکره اش با خمینی،به ایران بازگشته و دولتی را تشکیل دهد؛ خمینی فرصت ایجاد یک راه حل مسالمت آمیز را از بین برد.

* 5 نوامبر. حمله به بانکها، سینماها و مشروب فروشیها به اوج بی نظمی و آشوب رسید. تا به حال 300 بانک تخریب شده، ساختمان 11 طبقه بانک ملی ایران با خاک یکسان شد. مقر 7 طبقه بانک ملی دستخوش حریق گشته، تعداد بیشماری از سینماها و مشروب فروشیها به آتش کشیده شدند.

دولت شریف امامی استعفا می دهد.

* 6 نوامبر. شاه، ژنرال غلامرضا ازهاری را به عنوان نخست وزیر برگزید. او نیز به نوبه خود خواستار برقراری نظم و آرامش گردید و به وجود فساد در دولت اعتراف نمود. سخنرانی وی مورد قبول همگان قرار گرفت و تنها برخی معتقدند که او نیز مرتکب اشتباهات شخصی خواهد شد؛ قانون اساسی می گوید که شاه نمی تواند خطاکار باشد ولی دولت چرا.

رؤای قوای سه گانه به وزارتخانه ها منصوب گردیدند؛ ربیعی - وزیر مسکن، اویسی - وزیر کار، حبیب اللهی - آموزش و پرورش/ صنایع / فرهنگ / آموزش عالی، قره باغی - وزیر کشور و غیره.

یک هفته بعد استعفا داد چون بر اساس قانون اساسی نمی تواند دارای دو پست مهم دولتی باشد.

* محرم. (10 - 1 دسامبر). عزاداری برای امام حسین، سومین امام؛ فرزند علی، جانشین محمد)؛ آغاز تظاهرات وسیع - سرپیچی از قوانین حکومت نظامی - سردادن شعارهای اللّه اکبر از روی بامها نیز مانند تحقیر حکومت نظامی به صورت امری عادی در آمده است.

* 8 - 7 دسامبر. تخلیه وابستگان آغاز شد تا خطر ناشی از شورشهای 10 - 9 دسامبر کاهش یابد.

* تاسوعا (9 دسامبر). رژه توسط ازهاری مجاز شناخته شد. 34 میلیون تا یک میلیون نفر تا شهیاد پیاده روی کردند.

* عاشورا (10 دسامبر). تاسوعا تکرار می گردد. میزان جمعیت همان است.

* دسامبر. قطع برق شبانه، کمبود بنزین، نفت و گازوئیل. صفوف 48 ساعته بنزین، صفوف نفت حداقل 10 - 8 ساعت. کمبود گازوئیل خانه ها و حمامها را سرد نموده است.

* 30 دسامبر. به ژنرال ازهاری یک سکته قلبی خفیف دست داده و خواستار کناره گیری از پست نخست وزیری شده است.

* 3 ژانویه 1979. از صدیقی برای تشکیل حکومت دعوت شد ولی نتوانست کابینه ای را تشکیل دهد. ژنرال اویسی، فرمانده نیروی زمینی و رئیس حکومت نظامی تهران از کشور خارج و عازم آمریکا گردید. بدعاقبتی بود. شاپور بختیار موافقت کرده است که به سه شرط حکومتی را تشکیل دهد

ص: 50

که عبارتند از: شاه کشور را ترک نماید؛ به او آزادی عمل داده شود؛ و ارتش نیز تحت کنترل وی درآید. شاه نیز موافقت می کند.

* 7 ژانویه 1979. بختیار کابینه خود را تقدیم می دارد که همه ضد شاه هستند. این کابینه اکنون باید مورد تصویب مجلس و سنا واقع گردد. مقررات منع عبور و مرور از ساعت 11 شب تا 5 صبح است. صحبت از کودتاست.

* 15 ژانویه 1979. کابینه بختیار مورد تأیید قرار می گیرد.

چرخش ناگهانی قضایا

* 16 ژانویه 1979. شاه ایران را برای استراحت ترک می کند و شورای نیابت سلطنت را عهده دار امور می گرداند. تهرانی رئیس شورا می شود. هیجان زیادی وجود دارد. شاه یک روز را در بندرعباس به سر برد.

* 17 ژانویه 1979. یک روز را نیز در بوشهر به سر برد. روحیه ضعیف است ولی کاملاً درهم شکسته است.

* 21 ژانویه 1979. کمونیستها تظاهرات عظیمی را در پائین شهر تهران برگزار کرده و با مقداری مخالفت روبرو می شوند.

* 23 ژانویه 1979. خمینی تهدید می کند که به تهران باز خواهد گشت؛ فرودگاه مهرآباد به مدت 5 روز بسته می شود.

* 25 ژانویه 1979. طرفداران قانون اساسی در حمایت از بختیار راهپیمایی موفقیت آمیزی تا میدان بهارستان مقابل مجلس به راه می اندازند. 500000 - 300000 * 27 ژانویه 1979. بختیار می گوید که آماده است با خمینی در پاریس ملاقات نماید؛ خمینی می گوید: «استعفا در دست پیش بیا».

1 فوریه 1979. خمینی پس از 15 سال به ایران باز می گردد. 750000 تا 1 میلیون با بیان «آقا آمد» به استقبال وی می شتابند.

6 فوریه 1979. خمینی، مهدی بازرگان 70 ساله را به عنوان نخست وزیر حکومت انقلابی منصوب می نماید. بختیار می گوید که دولت انقلابی لطیفه ای بیش نیست.

8 فوریه 1979. هفت تن از وزرای کابینه بختیار به سمت بازرگان می روند. قره باغی در مدرسه افسری می گوید «وظیفه ارتش دفاع از کشور است نه وارد شدن در سیاست».

9 فوریه 1979. در کلیسای جامعه مسیحیان تهران یک سخنرانی تحت عنوان «نمی توان از هیچ چیز سر درآورد» ایراد می شود. در دوشان تپه، همافران دست به شورش می زنند. از گارد سلطنتی خواسته می شود تا آن را سرکوب کنند.

10 فوریه 1979. شایع شده که ارتش به نبرد با نیروی هوایی پرداخته است. تیراندازی و آتش سوزی در جنوب قرارگاه نیروی دریایی.

مقررات منبع عبور و مرور از ساعت 30/16 آغاز می شود، با سرکوب ناآرامیها در دوشان تپه، بخش نیروی دریایی وارد عمل می شود؛ هیئت مستشاری نظامی آمریکا تصمیم به اقامت در قرارگاه

ص: 51

نیروهای سه گانه می گیرد. کلانتریها به ترتیب و به طور منظم به تسخیر در می آید.

پایان دوران یک دودمان

11 فوریه 1979. از همه خواسته شده تا از منازل خود خارج نشوند. تیراندازیهای پراکنده.

قره باغی حرکات ارتش را با عبارت «سیاست را برای سیاستمداران بگذارید» خنثی می کند. گارد سلطنتی به پادگان بازمی گردد. مردم دچار جنون می شوند. شایع شده که آب شهر زهرآلود گشته است.

ژنرال بدره ای، جعفریان و بیگلری هرسه امروز کشته شدند.

12 فوریه 1979. اسلحه خانه گارد سلطنتی به تصرف در می آید. هزاران قبضه سلاح، و میلیونها فشنگ اکنون در اختیار انقلابیون قرار گرفته است. رادیو اعلام می کند برای خنثی کردن انقلاب آمریکاییها نیز به گارد سلطنتی پیوسته اند. افراد گارد سلطنتی یا به انقلابیون پیوسته و یا از خدمت فرار می کنند. تیراندازیها افزایش یافته است. در ساعت 30/4 دقیقه صبح گاست و گروه وی توسط ابراهیم یزدی نجات یافته و به سفارت رسانده می شوند.

13 فوریه 1979. دریا سالار حبیب اللهی از طریق رادیو از اعضای نیروی دریایی می خواهد که به کارهای خود بازگردند.

14 فوریه 1979. در ساعت 20/11 گاست تلفن کرد که به سفارت حمله شده است. من به دریاسالار حبیب اللهی تلفن کرده و خواستار کمک شدم. از ایستگاه پلیس خمینی نیز تقاضای کمک کردم. در ساعت 45/1 گاست تلفناً می گوید که سفارت اشغال شده و ما تسلیم گشته ایم. نیروهای یزدی و خمینی از راه رسیده و از چریکها می خواهند که زندانیان را تسلیم کنند و بعد آنان را برای بازجویی به قرارگاههای خمینی می برند. چریکها ادعا می کنند که مارکسیست و فدایی هستند. مدعی هستند که در جستجوی اعضاء و سوابق مربوط به ساواک در سفارت می باشند. تمام پرسنل نظامی سفارت همان روز بعد از ظهر به سفارت باز گشتند. باب پرایور وارد می شود و من از او دعوت می کنم که در اینجا بماند. در مورد ترک کلیسا در تاریخ 11 فوریه سخن می گوید.

15 فوریه 1979. افراد مسلح دم دروازه اجتماع می کنند. باغبان می گوید که شخص مهمی در اینجا به سر نمی برد.

16 فوریه 1979. با پرایور همراه می شوم تا مراسم را در اتاق سعدی هتل هیلتون برگزار کند. شبه نظامیان خمینی درب ورودی را تحت کنترل دارند. در ساعت 30/12 هنگام تهیه نهار عبدل می گوید که کمیته اینجا آمده و حضور من الزامی است. از 25 نفر کمیته ای هشت نفر وارد محوطه می شوند. از من سؤال می کنند که چرا هنوز اینجا هستم، از من می خواهند که اینجا را ترک نمایم چون امنیت ندارد.

آنها نمی توانند حراست از ما را عهده دار شوند و با ما رفتاری مؤبانه دارند.

17 فوریه 1979. نیروی دریایی ایران کار خود را آغاز می کند. کمیته به بازجویی افسران ارشد می پردازد. ناخدا سلطان نماینده ارشد نیروی دریایی است و یک ملا عهده دار امور است. برادران پورزند وضع خوبی ندارند. کیهان اولین تصاویر مربوط به «عدالت اسلامی» را منتشر می سازد.

دادگاههای انقلابی ژنرال نصیری (ساواک)، ناجی (رئیس حکومت نظامی اصفهان)، رحیمی (رئیس حکومت نظامی تهران) و خسروداد (فرمانده هوانیروز) را محکوم و تیرباران می کنند. تصاویر خونین.

ص: 52

تصاویر چهار افسر دیگر با دستهایی از پشت بسته شده. آنها نیز به همان سرنوشت دچار می شوند.

عرفات رهبر ساف در شهر است.

18 فوریه 1979. لباسها را به خدمتگذاران می دهم و اسباب و اثاثیه خود را بسته به هیلتون نقل مکان می کنم و به محض ورود ما اعلام می شود که هتل بمب گذاری شده است.

19 فوریه 1979. در فرودگاه مهرآباد شدیداً تفتیش شده و پاسپورتم هفت بار مورد بررسی قرار گرفت. پرواز شماره 1502 به سوی آزادی پرواز می کند.

علل اصلی سقوط دودمان پهلوی

«تنفر خمینی از شاهنشاه» «فساد در دولت» «عدم موفقیت شاه در مراقبت از اوضاع» «حکومت استبدادی شاهنشاه» «فقدان اطلاعات باارزش و به موقع توسط آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و ایران» «خروج شاه از صحنه عمومی در ماه سپتامبر» «حمایت فرانسه از خمینی» «اخبار به زبان فارسی از شبکه بی بی سی» «عدم موفقیت در اجرای قوانین حکومت نظامی» «عدم موفقیت در مبارزه علیه خمینی و مخالفین» «عدم موفقیت در سرکوب مؤر اعتصابات» «عدم وجود ارتش با دل و جرأت» «حدسیات نادرست در مورد توان جذب منابع پرسنلی ایران» «سیاستهای حقوق بشر» «عدم برداشت صحیح غربیها از فرهنگ خاورمیانه ای»

سؤالات مهم بدون پاسخ

«چرا شاه از رهبریت فعال کناره گیری کرد؟» «چرا ژنرال قره باغی ارتش را خنثی نمود؟» «چرا دولت سعی نکرد یا اعتبار خود را نزد مردم بالا ببرد یا حیثیت خمینی را لکه دار کند؟» «چرا ارتش صنایع اعتصابی از جمله پالایشگاهها و گمرکات را به تصرف خود در نیاورد؟»

ملاقات با کاردار ایران

ص: 53

سند شماره (14) طبقه بندی: خیلی محرمانهتاریخ: 27 آوریل 79 - 7 اردیبهشت 1358 از : وزارت خارجه - واشنگتن به : سفارت آمریکا - تهران - فوری شماره: 6924 موضوع : ملاقات با کاردار ایران 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - فقیه، کاردار ایران در 27 آوریل به تقاضای خودش در بخش ایران - امور خاور نزدیک، حضور به هم رسانید. مقصود اولیه فقیه از این ملاقات دو جنبه داشت:

الف - حمایت دولت موقت ایران از درخواست نصر (ناصر) افشار در مورد آزادی (انتشار) اطلاعات را متذکر شد و همچنین اظهار داشت روحانی و دیگران از وی خواسته اند تا بر حمایت دولت موقت از انتشار اسناد مربوط به خاندان پهلوی تأکید ورزد.

ب - بر پیام اخیر که بوسیله یادداشتی ارسال شده بود و در آن اظهار شده بود چنانچه ایالات متحده برای خاندان پهلوی ویزا صادر نماید، دولت موقت ایران آن را یک اقدام خصمانه تلقی خواهد نمود. تأکید ورزید. مقام وزارت خارجه در پاسخ به فقیه خاطرنشان ساخت که وی باید مراقب باشد که در امور داخلی دولت ایالات متحده دخالت ننماید. دعوای حقوقی ناصر افشار هنوز در دادگاهها مطرح می باشد و با در خواست وی برای آزادی (انتشار) اطلاعات بنا به صحت یا عدم صحت نفس دعوا و مطابق با قوانین و مقررات ایالات متحده برخورد خواهد شد. ما کاملاً از احساس قوی دولت ایران و ایرانیان نسبت به شاه آگاه بوده ایم. گزارش مطبوعات به طور واضح به مسئله غامضی که این امر برای دولت ایالات متحده ایجاد نموده، اشاره کرده بود. ایران بایستی آگاه باشد که ایالات متحده در مورد پذیرش خارجیانی که در دردسر افتاده اند. بدون اینکه به سوابق آنان توجه نماید دارای یک خط مشی سنتی می باشد. ما امیدوار بودیم که روابط با ایران به تدریج تقویت گردد تا بتواند بر پایه و اساسی محکمتر از مسئله صدور ویزا قرار گیرد. در حال حاضر مسئله آمدن خانواده پهلوی به ایالات متحده مطرح نشده چون که به نظر می رسد آنها رو به سوی مقصد دیگری نهاده باشند. مقام وزارت خارجه گفت که چندین ماه پیش در تهران برای خانواده پهلوی ویزا صادر شد.

3 - مقام وزارت خارجه در رابطه با بررسی روابط ایران و آمریکا نکاتی که وزیر (خارجه آمریکا) به آنها اشاره کرده بود را مورد تأکید قرار داد و اظهار داشت که ما مایل به ایجاد رابطه ای نزدیک و مولد با ایران هستیم ولی قصد نداریم که برای سرعت بخشیدن به آن به ایران فشار بیاوریم. وی اظهار داشت که ما مشتاقانه از هر گونه پیشنهادی که دولت ایران در تقویت ثبات سیاسی و اقتصادی آن مد نظر دارد، استقبال می کنیم. ما علی الخصوص خواستار آن می باشیم که هر گونه سوءظنی یا شکی که ایران ممکن است نسبت به اقدامات آمریکا داشته باشد، در سر میز مذاکره مطرح شود.

4 - مقام وزارت خارجه این طور به سخنان خود ادامه داد که ما از اظهارات اخیر خمینی مبنی بر این که ایالات متحده به نحوی علیه ثبات ایران فعالیت می نماید، ناراحت شده ایم. البته این موضوع مطمئناً حقیقت ندارد چون که ما قویاً از استحکام بیشتر دولت بازرگان حمایت کرده ایم. ما امیدوار بوده ایم که آن افرادی که مشاور آیت اللّه می باشند با صراحت و صداقت در مورد موضع ایالات متحده از ابتدای انقلاب با وی گفتگو کنند. چنانچه آنان سوءظن و تردیدهایی به دل دارند که می خواهند برای

ص: 54

آیت اللّه مطرح نمایند، ما امیدواریم که در ابتدا آن را برای ما مطرح نمایند.

5 - مقام وزارت خارجه این طور ادامه داد که یکی از مسائل غامضی که از بازگشت به شرایط عادی جلوگیری می کند، وضعیت امنیتی محوطه سفارتخانه ما است. تا زمانی که ما حفاظت از آن را بهبود نبخشیده ایم، قادر نخواهیم بود که بر یک اساس عادی و به آن نحو که مطابق میل ماست شروع به صدور ویزا بنماییم.

6 - مقام وزارت خارجه با اشاره به موضوع ویزا، خاطرنشان ساخت که برخی از کنسولگریهای ایران عرف جاری در صدور ویزا را رعایت نکرده و برای مثال برخی از ویزاها برای مدت 10 روز و یک بار ورود معتبر می باشد. برخی از کارمندان کنسولی ما نیاز به ارائه معرفی نامه ای از دولت ایالات متحده دارند. همانطور که کاردار مطلع است، قانون ما بر لزوم مقابله به مثل در صدور ویزا تأکید دارد.

ما مایل نیستیم که این کار را به یک امر عادی تبدیل نماییم، لیکن اگر وضعیت اصلاح نشود مجبور به انجام آن می باشیم، فقیه گفت که وی سریعاً به این امر رسیدگی می کند و اظهار داشت که برخی از اعضای کمیته از عرف جاری عدول می نمایند. او برای تصحیح این وضعیت با دکتر یزدی تماس خواهد گرفت. ما از او درخواست کردیم که پیش از آنکه از سفارت آمریکا در تهران درخواست نماییم موضوع را با مقامات دولت موقت ایران در میان بگذارد، وی گزارشی از یافته های خود در مورد این امر به ما بدهد.

7 - سرانجام مقام سفارت موضوع رضا امینی را مطرح ساخت و اظهار داشت که وی شخصاً نمی تواند قبول کند که رضا امینی در توطئه علیه دولت جدید دخالت داشته است. هیچ گونه اتهامی در مورد وی اعلام نشده است و اثر عملی ادامه حبس امینی زیانی برای تلاشهای ما در جهت تقویت روابط ایران و آمریکا می باشد. فقیه این موضوع را یادداشت کرد و اشاره نمود که وی با تهران تماس خواهد گرفت.ونس

ملاقات کاردار با دکتر محمد ایزدی ، وزیر کشاورزی

سند شماره (15) طبقه بندی : خیلی محرمانهتاریخ : 4 مه 1979 - 14 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع : ملاقات کاردار با دکتر محمد ایزدی ، وزیر کشاورزی 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: در تاریخ 2 مه کاردار طی ملاقاتی با ایزدی وزیر کشاورزی همان پیام سیاسی قبلی را به وی داد و ایزدی در پاسخ با لحنی مؤدبانه لیکن در کمال خونسردی گفت مایل است که مشکلات موجود در زمینه سیاست خارجی آمریکا از بین رفته و براساس روابط تاریخی در زمینه آموزشی، فنی و کالا، رابطه دوجانبه کشاورزی برقرار گردد. در مورد سیاستهای جدید و یا خاص کشاورزی مطلبی آشکار نشد ولی وزیر از سازندگان تجهیزات کشاورزی آمریکایی دعوت کرد که پیشنهادات خود را در زمینه قراردادهای تولید دراز مدت به وزارتخانه تابع وی تسلیم نمایند. (پایان خلاصه) 3 - کاردار همراه با جانشین مشاور اقتصادی در تاریخ 2 مه با دکتر محمد ایزدی ، وزیر کشاورزی و عمران روستایی ملاقات نمود. آقای مقصودپور از دفتر روابط بین المللی نیز در این ملاقات حضور

ص: 55

داشت. کاردار به تشریح سیاستهای اصلی آمریکا در قبال ایران، تمامیت ارضی ایران و بنیه اقتصادی و عدم مداخله آمریکا پرداخت و اظهار امیدواری کرد که بتوانیم در این جو جدید بر اساس تفاهم متقابل، وابستگیهای تاریخی و مبادرت به انجام بازرگانی سودآور برای طرفین با یکدیگر همکاری کنیم. در اینجا کاردار به ذکر چند برنامه دوجانبه فنی، به خصوص در رابطه با وزارت کشاورزی پرداخت و با اعتراف به ناپختگی این ملاحظات، از وزیر کشاورزی ایران دعوت کرد تا در حین طراحی برنامه های کشاورزی خود جنبه خصوصی و عمومی موجود در آمریکا در رابطه با این مسئله را نیز مد نظر داشته باشد.

4 - دکتر ایزدی ، در پاسخ، به نادرست بودن استراتژی اقتصادی رژیم گذشته که بر پروژه های «نمایشی» بیشتر تأکید داشت و اهداف غیرواقعگرایانه ای را دنبال می کرد اشاره نمود. وی گفت ایران باید به کشاورزی سنتی خود با تأکید بر تمام فنون مناسب باز گردد: «ما از تمام دوستانمان کمک دریافت خواهیم کرد.» در رابطه با روابط خارجی در زمینه کشاورزی وی گفت که آمریکا منبع شماره یک و منطقی کمکهای فنی و علمی ماست چون برتری نهادهای آمریکایی و آب و هوای آن نقش مهمی را در آموزش ایرانیها داشته است. وی گفت ادامه یا قطع این روابط به سیاست آمریکا در زمینه ترغیب این روابط بستگی دارد.

5 - در زمینه مسائل سیاسی، دکتر ایزدی به اختلاف بین آمریکاییها (محبت آمیز و مثمر ثمر و غیره) و سیاست آمریکا پرداخت. وی گفت سیاست آمریکا بر گزارشات عمال آن و رسانه های جمعی آمریکایی استوار بوده که اغلب تحت کنترل همان انحصاری است که فیلمهای آمریکایی می باشند. اگر آمریکا درمی یابد که مورد تنفر واقع شده، به خاطر این است که خارجیها نسبت به نادرست جلوه گر شدن خود در رسانه های ما عکس العمل نشان می دهند. وی گفت اگر طبق نظر کاردار، آمریکا بخواهد در این روابط بهبودی پدید آورد باید وضع رسانه های جمعی آمریکایی را تغییر دهد. وی گفت دولت کنونی ایران با نظری باز به مسائل نگریسته و خواستار برخوردی صادقانه است. از آنجا که همه ما فرزندان آدم و حوا هستیم، باید بر اساس تفاهم و احترام متقابل با یکدیگر همکاری کنیم. این ملاقات 30 دقیقه ای در حالی پایان یافت که دکتر ایزدی به انتقاد از مطبوعات آمریکا پرداخت و گفت که در نتیجه چند سال تحصیل در آمریکا دریافته است که رسانه های آمریکا تحت کنترل چند انحصارطلب می باشند. دولت آمریکا باید با وضع قانونی، این مسئله را حل کند؛ ولی بعداً اظهار داشت که البته او طرفدار آزادی مطبوعات است.

6 - کاردار با نظریات وزیر کشاورزی و انتقادات صادقانه وی از رسانه های آمریکا گفت که شاه نیز از مطبوعات آمریکا انتقاد می کرد ولی می گفت که چنین مطبوعاتی نمی تواند چندان بد نیز باشد.

7 - در تلاش برای متمرکز ساختن بحث در زمینه مسائل کشاورزی کاردار از وزیر کشاورزی خواست که در مورد سیاست و برنامه های کشاورزی سخن بگوید. بار دیگر با در نظر گرفتن اینکه دولت وی جدیداً روی کار آمده است، از وی خواست که برنامه های دولت را در زمینه عمران روستایی (راهسازی و برق رسانی)، سیاستهای بنیادین کشاورزی (تعاونیها،) شرکتهای صنایع کشاورزی) و سیاستهای قیمت گذاری کالاها تشریح نماید. دکتر ایزدی گفت در این زمینه و به خصوص در زمینه ساختار کشاورزی تصمیمات چندانی گرفته نشده است. وی گفت شخصاً خواستار

ص: 56

سرمایه گذاریهای خصوصی با مداخله دولت در زمینه تعیین مسیرهای صحیح و تأمین وسایلی که توسط بخش خصوصی مکن نیست مانند سدهای آبیاری و راهسازی است. قیمت رسمی گندم افزایش یافته و قیمت غله، چغندر و برنج تحت بررسی است. هنگامی که مقام سفارت از موفقیتهای تعاونی ملی روستایی آمریکا در کشورهای دیگر سخن به میان آورد؛ نیز گفت که این شرکت تعاونی مایل است در این زمینه به ایران نیز کمک کند. دکتر ایزدی گفت برنامه برق رسانی روستایی مهم است ولی باید پس از توزیع و انبارسازی تولیدات کنونی کشاورزی صورت پذیرد. (جزئیات اطلاعات مورد درخواست در تلگرام عطف، پس از ملاقات ما دریافت گردید، ولی بیشتر متناسب با تلاش وابسته کشاورزی است، که پس از تعطیل دفتر کار این وابسته در اواسط فوریه متوقف ماند.) 8 - وزیر ایزدی از سازندگان تجهیزات کشاورزی آمریکا خواست که پیشنهادات خود را به این وزارتخانه تسلیم کنند؛ البته اگر مایل به مشارکت در تولیدات درازمدت در ایران هستند. وی گفت این وزارتخانه همگام با تأکید جدید ایران بر کشاورزی سه شرکت را جهت تولید و فروش به ایران دعوت خواهد نمود. البته توان آنها در تولید قطعات یدکی و ارائه خدمات نیز مدنظر واقع خواهد شد.

شرکتهای علاقه مند باید کاتالوگهای تولیدات خود را با ذکر قیمتها ارائه نمایند. مقام سفارت پرسید این سیاست بر آینده دیگر شرکتهای خارجی مقیم اینجا (از جمله شرکت تراکتورسازی رومانی با مسی فرگوسن تبریز و شرکت جان دیر و اینترناسیونال هاروستر اراک) تأثیر خواهد داشت؟ و وزیر کشاورزی گفت این تسهیلات را می توان تغییر داد. (تذکر: کارمندان بخش بازرگانی و کشاورزی ما مسئله را تعقیب می کنند و گزارشات بعدی را ارسال می دارند.) 9 - مدت 25 دقیقه منتظر ملاقات ماندیم و به مقصودپور از وزارت کشاورزی و تعاون روستایی توضیح دادیم که وزارت کشاورزی ایران، پیش پرداخت 21700 دلار به آموزش بینندگان رشته جنگلداری را به وزارت کشاورزی آمریکا بدهکار است. وی گفت که از هیچ کمکی در زمینه حل این مسئله فروگذار نخواهد کرد و کارمندان محلی اداره کشاورزی خارجی ما با وی تماس خواهند گرفت.

مقصودپور که بیست و پنج سال در خدمت این وزارتخانه بود، گفت این وزارتخانه شروع به کار خواهد کرد. تشکیلات اداری آن از نه معاون به چهار معاون کاهش یافته که یکی از آنها از چهره های گذشته است.

10 - بیوگرافی: دکتر محمد ایزدی ، 53 ساله، فردی است لاغر اندام، با کله ای تاس و صورتی ریش دار. او زبان انگلیسی را خیلی خوب به کار می برد و به دقت صحبت می کند و ظاهری مورد اعتماد دارد. او در دانشگاه پنسیلوانیا درس خوانده و در زمینه علوم کشاورزی از دانشگاه اورگون مدرک دکترا دریافت کرده است. در این اواخر نیز در دانشگاه پهلوی شیراز به عنوان استاد علوم کشاورزی کار می کرد. وی خود کشاورز است و ظاهراً سیب زمینی، کلم و برنج می کارد. رفتار وی با میهمانانش توأم با خونسردی و بی تفاوتی بود. پذیرش گرمی از ما به عمل نیاورد. (حتی در حین گفتگو، بدون عذرخواهی به انجام یک مکالمه طویل المدت تلفنی پرداخت). به نظر می رسید او خود را آماده کرده باشد تا به محض شروع سخن حملاتش را به سیاست خارجی آمریکا آغاز نماید. نظریات صادقانه و تحقیقاً تغییرناپذیر وی در مورد مطبوعات آمریکا که رواج آن حتی بین ایرانیانی با این تحصیلات عالی در آمریکا نیز عجیب نیست، توأم با تعقیب کورکورانه وی در مورد تبلیغات و اکاذیبی

ص: 57

بود که (توسط) خمینی و «جوخه حقیقت گوی» وی به خورد مردم ایران داده می شود. ایزدی نیز مانند دیگر وزیران کابینه بازرگان برای مقام خود شایستگی دارد. گرایشات او به بخش خصوصی شرایط خوبی برای یک برخورد اصلی با حرفه ای فراهم می آورد که فعلاً اعتمادی نسبت به آن در سرمایه گذاران وجود ندارد.

در صورت وجود امکانات پرسنلی این ملاقات باید پیگیری شود. اعتراف صریح ایزدی نسبت به تمایل طبیعی ایران به سمت آمریکا در زمینه کشاورزی نیز باید به دقت توسط بخش خصوصی ما مورد بررسی قرار گیرد تا اگر نتواند مانع از بین رفتن خصومت وی نسبت به موضع آمریکا بشود، حداقل سوءظن و تردیدهای وی را از بین ببرد.

نامه وزیرخارجه ایران (یزدی) به وزیر خارجه امریکا(ونس )

سند شماره (16) بسمه تعالی جناب آقای وزیر امور خارجهتاریخ : 30/2/1358 دریافت نامه مورخ سیزدهم مه 1979 آن جناب موجب خوشوقتی گردید.

از تبریکات و آرزوهایی که به مناسبت انتخاب اینجانب به سمت وزیر امور خارجه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران ابراز فرموده اید سپاسگزارم و مایلم متقابلاً به شما اطمینان بدهم که جمهوری اسلامی نیز در مسائل و مصالح مشترک دو کشور آماده همکاری می باشد.

از خبری که در مورد انتصاب آقای کاتلر به سمت سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران بمن داده اید متشکرم و امیدوارم به محض مساعد شدن فضای روابط دیپلماتیک دو کشور، ایشان بتوانند به ایران آمده وظایف خود را شروع کنند.

من از عقیده شما مبنی بر لزوم تبادل نظر کامل و صادقانه، خواه به طور مستقیم و خواه به وسیله نمایندگان دو کشور، استقبال می کنم و در چهارچوب این فکر مایلم مطلب زیر را با شما در میان بگذارم و توجه خاصتان را نسبت به آن جلب نمایم.

ص: 58

جناب آقای وزیر امور خارجه شما در نامه خودتان نوشته اید که دولت متبوعتان قصد ندارد به هیچ گونه در امور داخلی ایران مداخله نماید. من از این تصریح متشکرم. اما ناگزیرم بگویم که به نظر دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه مورخ 17 مه 1979 سنای کشور شما در مورد مجازات جنایتکاران رژیم سابق به هیچ وجه از اصل فوق پیروی نمی کند و از مصادیق بارز مداخله در امور داخلی کشور ما می باشد و ناگزیر دولت ایران نسبت به این رویه و قطعنامه سنای آمریکا شدیداً اعتراض می نماید.

برای ملت ایران مایه تعجب است که چگونه سنای آمریکا، هنگامی که رژیم گذشته جوانان ما را بی پروا به خاک خون می غلتاند ساکت می ماند و احساس نمی کرد که حقوق بشر در ایران نقض شده است. اما اکنون که انقلاب پیروز شده و جنایتکاران، بدون در نظر گرفتن وابستگیهای مذهبی آنان، به سزای اعمالشان می رسند فریاد نقض حقوق بشر را در کشور ایران بلند کرده و از کسانی که برای بیش از نیم قرن شرم آورترین جنایات را مرتکب شده اند، پشتیبانی می نماید.

جناب آقای وزیر امور خارجه یقین دارم که جنابعالی به خوبی وقوف دارید که یکی از هدفهای اصلی و مستمر انقلاب مردم ایران، پایان دادن به هرگونه دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان است. در چنین شرایطی باید با نگرانی اظهار کنم که اقدام سنای کشور شما نه تنها به ایجاد تفاهم مشترک و مبنایی برای همکاری ثمربخش که شما در نامه خودتان بدان اشاره کرده اید کمک نمی کند بلکه دولت ایران را مجبور می سازد که زیر فشار شدید افکار عمومی ملت در روابط خود با دولت آمریکا در جهت محدود نمودن آن تجدید نظر نماید.

به شما اطمینان می دهم که دولت متبوع من نیز مایل است با ایالات متحده آمریکا روابط نزدیک دوستی و همکاری را بر اساس حفظ استقلال مملکت و منافع ملی و احترام متقابل برقرار نماید ولی این روابط همان طوری که جنابعالی نیز متذکر شده اید باید بر مبنای جدیدی پایه گذاری شود. این مبنا، به نظر دولت من، توجه و احترام به احساسات و خواسته های مردم ایران و قبول واقعیات ملهم از انقلاب قهرمانانه آنان می باشد.

به شما اطمینان می دهم که چنانچه روابط جدید دو کشور ما بر اساس مبانی فوق بنا شود زمینه برای همکاریهایی که جنابعالی در نامه خودتان بدان اشاره فرموده اید مساعد خواهد شد.

متقابلاً آرزومندم در آینده فرصتی پیش آید که شما را ملاقات کنم.

با احترام ابراهیم یزدی جناب آقای سایروس ونس وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا

تظاهرات ضدآمریکایی موعود

سند شماره (17) از : وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.تاریخ : 24 می 1979 - 3 خرداد 1358 به : سفارت آمریکا در تهران - فوریطبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : تظاهرات ضدآمریکایی موعود 1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - ما از اقدامات سفارت برای بالا بردن امنیت سفارت و نیز طرح متفرق ساختن پرسنل سفارت در روز تظاهرات تا حد امکان، تقدیر می نماییم. به هر حال ما تا این تاریخ از پاسخ دولت موقت ایران به درخواست شما مبنی بر افزایش اقدامات امنیتی رضایت نداریم. بنابراین لطفاً برای خاطرنشان ساختن نکات ذیل سریعاً با نخست وزیر بازرگان و یا وزیر خارجه یزدی ملاقات نمایید:

الف. همان طور که دولت ایران واقف است دولت ایالات متحده نهایت سعی خود را در جهت بهبود روابط و عادی ساختن آن با ایران مبذول داشته و تلاش نموده که بروز عکس العملهای عاطفی یا توأم با سوء تفاهم را محدود سازد. ما توانایی کنترل اظهارات مطبوعات آمریکا و یا کنگره این کشور را نداریم.

ب. ما سعی نموده ایم که تصویری واقعی از وقایع ایران ترسیم نموده و منافع و نگرانیهای مشترک دو کشور را برای کلیه طرفهای آمریکایی ذیربط توضیح دهیم.

ص: 59

ج. ما از پدیده فزاینده ضدآمریکایی گرایی، که به نظر می رسد عمدتاً از سوء تفاهم مردم نسبت به رفتار دولت ایالات متحده نشأت می گیرد، مضطربیم. ما محدودیتهایی را که دولت موقت ایران با آن روبروست درک کرده و تلاشهای این دولت را که تاکنون در جهت خنثی کردن جو کاملاً متشنج فعلی انجام گرفته مورد تقدیر قرار می دهیم.

د. ما بشدت نگران این مطلب هستیم که مبادا تظاهرات، امنیت پرسنل سفارت در تهران را مورد تهدید قرار دهد. ما مایلیم که دولت ایران اقدامات حفاظتی بیشتری را در این شرایط توأم با تشنج احساسات به عمل آورد. در عین حال ما سریعاً درخواست می کنیم که مقداری از افراد امنیتی مؤر و منظم در جهت تأمین امنیت سفارت آمریکا و پرسنل آن به کار گمارده شوند.

ه. ما همچنین خواستار اجرای، اقداماتی در جهت جلوگیری از برگزاری تظاهرات مورد نظر که ممکن است در اثر تهدید محل سفارت به خشونت بینجامد هستید.

3- در همین حال ما همین نکات را در یک نشست اضطراری در این جا با سفارت ایران در میان خواهید گذاشت. کریستوفر

روندهای اقتصادی ایران

سند شماره (18) ژوئن 1979 - خرداد 1358گزارشی از سفارت آمریکا در تهران روندهای اقتصادی ایران

خلاصه

در اواسط سال 1979 اقتصاد ایران در نتیجه یک تشنج انقلابی که به صورت جمهوری اسلامی در فوریه گذشته ظاهر گردید، فلج شد. علیرغم وجود برخی فریبکاریها جهت عادی نشان دادن اوضاع، مانند خدمات اصلی زیر بنایی، سطح فعالیت اقتصادی مولد معادل نیمی از فعالیتهای انجام شده در سال گذشته نیز نمی باشد. این وضع بر کشاورزی تأثیری نداشته و در بخش صنایع، صنایع غذایی و دارویی به صورت تقریباً عادی و طبیعی به عملیات خود ادامه می دهند. با وجود این که هیچ گونه آمار و ارقام رسمی و یا حتی برآوردی منتشر نشده، ولی گمان بر این است که تولید ناخالص ملی واقعی در سال 1357 که در تاریخ 20 مارس پایان می گیرد 20 درصد کاهش یافته است. به بهبود وضع اقتصادی به عنوان یک چشم انداز میان مدت نگریسته می شود که عوامل سیاسی نقشی تعیین کننده تر از عوامل اقتصادی، در به وجود آوردنش داشته اند. رهبران انقلابی ایران وارث اقتصادی بیمار گونه می باشند، ولی عوامل مثبتی چون ذخایر ارزی بسیار، بدهیهای ناچیز پایگاه نفتی پردرآمد و امکانات درازمدتی که می تواند توجیه کننده آرمانهای نسبتاً جاه طلبانه اجتماعی و اقتصادی باشند، را نیز در اختیار دارند. تأثیر انقلاب بر منافع بازرگانی خارجی در ایران نیز منفی و عمده بوده است. وضع اکثر قراردادهای منعقده در قبل از انقلاب هنوز نامعلوم است و از بازرگانان خواسته شده که قبل از سفر به ایران و یا محاسبه در مورد امواج فعلاً آرام انقلابی آن، آخرین اطلاعات لازم را تهیه کنند.

وضع آشفته رونداقتصادی جاری

ص: 60

وضع آشفته اقتصادی اقتصاد بعد از انقلاب ایران تا آخر ماه ژوئن آشفته بوده است. تداوم ماهیت انقلاب که موجب سرنگونی حکومت سلطنتی در 11 فوریه گردید، مؤرترین عامل در این آشفتگی اقتصادی است. ایران تحت یک حکومت موقت است و در انتظار اتخاذ تصمیم در زمینه یک قانون اساسی جدید و انتخاب یک حکومت دائمی است. موقتی بودن دولت و چشمداشتهای بسیار منفی، بیمارگونگی اقتصاد را نیز تداوم می بخشد. دولت و مقامات انقلابی در ماه فوریه اقتصادی را به ارث بردند که از عدم توازنهای ناشی از اعتصابات و امتیازات اعطایی به کارگران زیان دیده بود. صنعت گذشته از بخشهایی که مانند صنایع غذایی و دارویی اعتصاب زده نیستند، در وضعی بسیار بد به سر می برد. بخش صنعت ساختمانی کاملاً تعطیل و متوقف گردیده است. بازرگانی دستخوش کندی مصرف، تحریمهای گمرکی، و سیستم بانکی تقریباً ورشکسته، شده است. بخش نفتی قادر به تأمین نیاز داخلی نبوده است. این وضع آشفته، ظاهراً بر کشاورزی چندان تأثیری نگذاشته است. ولی، برخلاف بسیاری از انقلابیون موجود، رهبران ایران یک ذخیره ارزی خارجی بسیار خوب، میزان بدهی ناچیز و قدرت اکتساب درآمدهای ارزی از طریق بخش نفتی را نیز به ارث برده اند.

از زمان تغییر حکومت عوامل غیر اقتصادی نقش بسزایی داشته اند. مانند بسیاری از انقلابها، «روند پاکسازی» از اولویت برخوردار بوده و نتایج اقتصادی حاصل از این کار نیز تابع نیل به اهداف انقلابی گردیده است. ولی این مرحله از «گذشته نگری» انقلاب گویا هنوز به حد تکامل نرسیده است قراردادها، حرکتهای مالی و ثروتهای شخصی تحت بررسی قرار گرفته و افراد مقصر توسط عدالت انقلابی ریشه کن گردیده اند. این عمل نیز نتوانسته است به رشد عوامل مورد نیاز برای بازیابی اقتصادی، از قبیل ایجاد ساختار قدرت، تصمیم گیری مؤثر نظم و ترتیب کارگری و چشمداشت مؤثر و مثبت کمک کند. بر عکس، اکثر اعضای رهبریت ارشد و برجسته دولتی و تجاری کشور برکنار، زندانی، اعدام و یا به دلخواه تبعید شده و یا به آنها دستور داده شده که از کشور خارج شوند، و با ادامه از دست رفتن مدیران میان رتبه، حرفه ایها و تکنیسینها از طریق مهاجرت، اقتصاد ایران دچار کمبود رهبریت و تخصص و فرسایشهای ناشی از این روند و نتایج حاصل از آن شده است. مقامات عمومی و تجاری، تصمیمی نمی گیرند و افراد زیر دست آنها نیز که از نتایج نامشخص این روند انقلابی هراسناک هستند، مانع از اجرای برنامه ها می شوند.

بسیاری از جنبه های اقتصاد ایران بعد از انقلاب به طرز عجیبی عادی است. ساختار زیربنایی آب، برق، مخابرات، پست و عرضه نفت به قوت خود باقی بوده و با تأمین نیازهای اولیه چنین می نماید که وضع در بقیه نقاط نیز عادی است. کارمندان دفاتر و بانکها در محل کار خود حاضر می شوند و اکثر مغازه ها بازند، اما میزان عملکرد اقتصادی پایین تر از سطح معمول است و این امر در وضعیت انقلاب قابل درک است، ولی با وجود مشکلات عادی و روزمره قابل تمجید نیست. در ماه ژوئن، یکی از مقامات برجسته ایران گفت که صنایع کشور با 40 درصد ظرفیت کار خود را دنبال می کنند؛ ولی منظور او احتمالاً 40 درصد ظرفیت معمول بوده است. همین شخص، کمبود اعتبار و فقدان اطمینان را موانع اصلی در راه رسیدن به بازیافت اقتصادی خوانده است.

ص: 61

از سپتامبر 1978 یعنی آغاز بحران انقلابی آمار اقتصادی چندانی ارائه نشده است. گزارش سالانه بانک مرکزی، که در برگیرنده آمار اقتصادی سال مربوطه است، تا قبل از ماه سپتامبر منتشر نخواهد شد؛ یعنی سه ماه از موعد انتشار آن خواهد گذشت. بهترین برآورد ما در مورد عملکرد اقتصادی سال 1357 که در تاریخ 20 مارس 1979 پایان می یابد، تولید ناخالص ملی را معادل 70 میلیارد دلار برآورد کرده که در مقایسه با 17 درصد افزایش در سال 1356 حدود 8 درصد کاهش داشته است. در این سطح تولید ناخالص ملی، می توان گفت که درآمد سرانه 1988 دلار یعنی 20 درصد کمتر بوده است. طبق برآورد ما در صورت ثابت ماندن قیمتها از سال 1353، تولید ناخالص ملی 20 درصد کاهش و معادل 44 میلیارد دلار بوده است، که با 8/2 درصد رشد سال 1356 قابل مقایسه است.

کاهش تولید ناخالص ملی نتیجه مستقیم بحران سیاسی بود که کشور را تا لبه پرتگاه فلج اقتصادی سوق داد. تولید نفت که در طول پاییز نامنظم بود، در 26 دسامبر به سطح تقریباً ثابتی رسید و صادرات تا 5 مارس به تعویق افتاد و برای تمام سال معادل 8/14 میلیارد دلار بود. ارزش افزوده در گروه بخشهای صنعتی 20 درصد پایین آمد در حالی که مهمترین خسران متوجه صنایع ساختمانی شده بود.

هزینه های دولت نیز در ماه فوریه معادل درآمد آن بود.

اکثر ناظران معتقدند که تا چند سال دیگر بازیافت اقتصادی تحقق پیدا نخواهد کرد، چون ضربات ناشی از امواج انقلاب بسیار سهمگین بوده است. بخش نفتی که اکنون برای اقتصاد ضروری تر است، روزانه 4 میلیون بشکه تولید دارد یعنی 40 درصد کمتر از سطح تولید آن در یک سال قبل، لیکن اگر همین سطح تولید ادامه پیدا کند میزان تولید در سال 1358 تقریباً معادل تولید در سال قبل خواهد شد.

در سال 1978 تولید نفت 9/1 میلیارد بشکه ای حدود 3/8 درصد کاهش یافت. ولی میزان درآمدها حداقل 40 درصد افزایش می یابد، که در حال حاضر به میزان 24 میلیارد دلار در سال رسیده است.

صنعت در صورت بهبود و آغاز کارهای ساختمانی با 20 درصد ظرفیت عادی سبب کاهش فشار بر تولید ناخالص ملی خواهد شد. ارقام مربوط به تولیدات کشاورزی احتمالاً منفی خواهد بود چون گذشته از وضع یکسان یا بهتر گندم (4/5 میلیون تن متر یک)، سویا و لبنیات، گوشت، برنج و تولید محصولات دیگر کاهش یافته است. سیاستهای مالی، طبق گزارشات واصله، روند رو به رشدی را در پیش گرفته اند، اما پس از اخذ تصمیم در مورد بودجه سال 1358 و پرداخت تعهدات، تأثیرات اقتصادی آن در سال جاری حس نخواهد شد. تجارت غیر نفتی خارجی کمتر از سطوح قبلی است، در حالی که سطح واردات بیش از 9 میلیارد دلار نبوده است. پروژه های مهم یا لغو شده و یا از کار افتاده و در انتظار تأیید و تصویب مجدد و به جریان افتادن می باشند. بیکاری همچنان مهمترین مسئله اقتصادی و سیاسی کشور است و رهبران دولت در مورد «دیکتاتوری کارگری» ناله سرداده اند. ضرایب تورمی تشدید شده و در نتیجه بازیابی اقتصادی لجام گسیخته خواهد شد که خود اجتناب ناپذیر است.

سرمایه گذاری خصوصی، که واقعاً در سال 1356 کاهش یافت، در حال حاضر وجود خارجی ندارد و با وجود ملی سازیها و وجود عدم اطمینانها، دیگر در بخش خصوصی صورت نخواهد گرفت. خلاصه اینکه، عملکرد اقتصادی ایران در کوتاه مدت تابع محیط یا جو سیاسی آن است. تداوم جو عدم اطمینان مانع از بهبود وضع موجود می گردد، چون اعاده ثبات و نیل به سطح معقول فعالیت اقتصادی نیازمند ابتکارات عمده دولتی می باشد. خوشبختانه، اگر تولید نفت در حدود 4 میلیون بشکه در روز

ص: 62

حفظ شود که بدون وجود تکنیسینهای خارجی در کوتاه مدت امکان پذیر است، ایران با مشکلات مالی جدی روبرو نخواهد شد.

سیاستهای اقتصادی هنوز هم در وضعی آشفته به سر می برند. همه سیاستهای مربوط به گذشته مظنون واقع شده است. اسلام شیعه ظاهراً در بخش عظیمی از مسائل اقتصادی انعطاف پذیر است و گذشته از شعار تکراری حقوق مالکیت خصوصی و تساوی حقوق،تصمیم گیریهای مربوط به خط مشی اقتصادی در ایران بیشتر با موضع جهان سومی و نیاز اجتماعی و اقتصادی آن مربوط است. اختلاط نهایی بخشهای خصوصی و دولتی در اقتصاد ممکن است با مداخله کنونی دولت در امور اقتصادی تفاوت داشته باشد چون این مداخله به خاطر وضع آشفته بعد از انقلاب قابل توجیه است. در زمینه خط مشی ها چند تغییر مشاهده شده است که یکی از آنها ملی شدن بانکها در تاریخ 7 ژوئن و دیگر ملی شدن شرکتهای مهم در تاریخ 25 ژوئن می باشد ولی در حال حاضر ملی سازی بخش صنایع و کشاورزی را در بر نخواهد گرفت. مالیات قابل پرداخت افزایش یافته ولی میزان حقوقهای دولتی کاهش یافته است. سیاستهای بازرگانی نیز حامی کاهش کنترل قیمتها، وابستگی به نیروهای بازار و توجه بیشتر به اولویتهای بخشهای روستایی و کشاورزی می باشد. پروژه های «تجملی» و سیستمهای پیشرفته نظامی از بین رفته است.

همان طور که قبلاً نیز گفته بودیم ایران از دورنمایی بهتر از دورنمای معمولی دراز مدت برخوردار است. با ذخایر نفتی حدود 60 میلیارد بشکه، دومین ذخایر بزرگ گاز و بخش معادن نه چندان کم اهمیت و قدرت تحصیل ارز خارجی آن این کشور می تواند به اجرای برنامه های عمرانی نسبتاً جاه طلبانه در دراز مدت مبادرت ورزد. واقعیتی که انقلاب آن را نادیده می گیرد این است که ایران از کشوری با برنامه های جاه طلبانه که هزینه های آن از طریق نفت تأمین می شد، به کشوری با زیربنای بهتر، سطح سواد بالاتر و مهارتهای بیشتر نیروی انسانی و مصرف سرانه قادر به حمایت از صنایع داخلی، تبدیل شد. انقلابها به ندرت صاحب کارایی و سیاست بوده اند و انقلاب ایران نیز از نظر انسانی و فیزیکی بهای گزافی را پرداخته است. مسایلی که با آنها باید مقابله شود عبارتند از اداره امور ملتی با سه درصد میزان رشد، میزان بیسوادی بسیار عظیم، توزیع ناعادلانه درآمدها و جناح بندیهای اجتماعی. این کشور امروزه باید ساختارهای سیاسی و حتی اجتماعی جدید و یک هویت خودی پیدا نماید تا با توسل به آنها بتواند به رفاه فردی و اجتماعی و آرمانهای اقتصادی خود دست پیدا کند.

رویدادهای مالی

عملکرد مالی ایران از اواخر سال 1978 جنبه غیرعادی یافته است. بازپرداخت دیون مربوط به پروژه های سرمایه ای به طور کلی متوقف گردید. بازپرداختهای مربوط به سال 1357 باز هم معوق مانده است. افزایش هزینه های جاری همچنان کنترل می شود و میزان آن کمی از هزینه های حقوق تجاوز می نماید. قروض و سرمایه گذاریهای خارجی حدود یک سال است که مورد توجه واقع نشده و واقع نخواهد شد. جمع آوری مالیاتها در پائیز گذشته متوقف گردید و پرداخت بدهیها به دولت نیز تا 21 ژوئیه به تعویق افتاد. خرید سهام قرضه نیز در ماه اکتبر متوقف شد و گمان نمی رود که بتواند در کوتاه مدت به عنوان یک منبع درآمد دولتی حائز اهمیت باشد. محدودیت در مخارج با کاهش کسری

ص: 63

بودجه سال 1357 دولت به میزان حداقل یعنی زیر 3 میلیارد دلار، برطرف می گردد. قروض خارجی دولت در همه جا موضوع بحث است، اما پرداخت به موقع این قروض به شرکتهای خارجی مشکل است.

بودجه موقت فصل اول سال 1358 تمام شده و بودجه دائمی هنوز مورد تصویب واقع نشده است.

این بودجه گویا 2240 میلیارد ریال (8/31 میلیارد دلار) است که 800 میلیارد ریال (3/11 میلیارد دلار) آن هزینه است و بقیه آن برای فعالیتهای جاری و مختلف می باشد. این ارقام به طرز عمده ای کمتر از ارقام مربوط به سال 1357 است، لیکن تقریباً معادل هزینه های دو سال گذشته می باشد.

کمکهای مالی دولت نیز تا حدودی کاهش یافته تا افزایش حقوقهای پائیز گذشته نیز از بین برود.

گرایشهای عمده بودجه ای متوجه کشاورزی، عمران روستایی و مسکن است. در مورد ادامه پروژه های بزرگ هنوز تصمیم گیری نشده، اما اختصاص کلی بودجه ظاهراً با در نظر گرفتن کندی موجود بین تصمیم گیری و باز پرداختها کافی می باشد. مسئله مهم ظرفیت سیاسی اختصاص بودجه و توان آن در بازپرداخت قروض است. منحنی مواجهه رهبریت جدید با شرایط، به لحاظ بوجود آمدن ضعف در نیروی انسانی درجه دوم که یا مهاجرت کرده اند و یا به خاطر تب انقلابی کنار گذاشته شده اند، خط سیر واقعی طویل تری را در پیش گرفته و باید در هنگام به حساب آوردن چشمداشت ها مورد ملاحظه قرار گیرد. موضوع دیگر توان یا اراده موجود در از بین بردن بدهیهای سال 1357 است. کسری بودجه پیش بینی شده 5 میلیارد دلاری باید از طریق درآمدهای بیشتر نفتی و نیز خرید شخصی سهام دولتی (نه نهادی) حذف شود. دریافتیهای ایران از سرمایه گذاریهای غیر پولی خارجی 7 میلیارد دلاری، باید حدود 1 میلیارد دلار باشد. میزان خالص درآمدهای ناشی از برنامه عفو مالیاتی و نتایج حاصله از افزایش بی حد و حساب معافیت مالیات بر درآمد شخصی به سهولت قابل محاسبه نیست؛ اما درآمدهای غیر نفتی باز هم سهم عمده ای را در زمینه درآمدهای حاصله از منابع ایفا خواهد کرد.

تحولات پولی و مربوط به قیمت

در هنگام تهیه این نوشتار سیستم بانکی ایران عملکردی منطقی داشت. سلامت بانکها تا قبل از ملی سازی 7 ژوئن دستخوش بحران بود چون حدود 15 بانک با سرمایه گذاریهای داخلی و شش بانک سپرده حساب دیگر با سرمایه گذاریهای خارجی تشکیل شده بود. پس از انقلاب بانکها کار خود را به صورت معمول آغاز کردند ولی خدمات آنها عاری از خطا نبود؛ بازار ارز خارجی نیز از آشفتگی خاصی برخوردار بود، چون مقررات بانک مرکزی در تاریخ 5 مه کاملاً تغییر و پس از آن نیز دائماً مورد تجدید نظر واقع می گردید. مدیریت بانکها نیز مانند مدیریت دیگر نقاط اقتصادی کشور با تغییر دو سوم مدیران آنها در هم شکسته شد. عادیترین قراردادها نیز زیر نظر کمیته های انقلابی منعقد می گردید. در تاریخ 21 ژوئن یعنی زمانی که جریمه ها و بهره های دیر کرد قروض می بایست پرداخت می شد، پرداخت این قروض بازرگانی به تعویق انداخته شد. به دنبال ملی شدن بانکها، مدیریت بانکهای خصوصی و نیز بانکهایی که با سرمایه گذاریهای مختلط تشکیل شده بودند نیز تغییر یافت. در حال حاضر چنین پیش بینی می شود که با قرار گرفتن دولت در موضع طرف دعواهای سیستم بانکی، مشکل بانکهای ضعیف و نیز عدم تمایل اکثر بانکها به تأمین اعتبار حل خواهد شد. بازپرداخت

ص: 64

بدهیهای داخلی و بخش خصوصی به بانکها نیز به احتمال زیاد به تعویق خواهد افتاد؛ در طرف دیگر، اکثر بانکها در زمانی به سر می برند که باید قروض داخلی و خارجی خود را پرداخت و یا دریافت کنند. بانکهای آمریکایی که سرمایه گذاری آنها در ایران معادل 3 میلیارد دلار تا سال 1979 بوده است میزان تأمین اعتبار و دیگر فعالیتهای مالی خود را کاهش داده اند. آنها نیز مانند دیگر بانکهای خارجی و ایرانی بانکها هنوز حل نشده، اما دولت موقت از اصل جبران سهام حمایت کرده است.

آمار پول رسمی از اکتبر 1978 منتشر نشده، اما ظاهراً رکود پولی از تاریخ 21 سپتامبر تا 19 فوریه پنج درصد افزایش یافته چون میزان انتشار اسکناس 103 درصد افزایش داشته ولی میزان پس اندازها و سپرده های ثابت 20 درصد کاهش داشته است. بنابراین این کاهش سرعت گردش پول فعالیت چاپ اسکناس های درشت که ضامن ادامه فعالیت بانکها در دوران توأم با خارج ساختن مقادیر زیاد از حسابها می باشد را متوقف نموده است. اسکناسهای در گردش تا تاریخ 20 مارس معادل 912 میلیارد ریال بود در حالی که این میزان در تاریخ 22 سپتامبر 450 میلیارد ریال برآورد شده است. بانک مرکزی هنوز ذخایر پول خود را که در اکتبر گذشته کاهش یافته بود تقویت نکرده و خرید سهام دولتی توسط بانکها نیز اجباری نیست. بانکهای دارای نقدینگی نیز برای دریافت اعتبار دولتی جهت بهبود اقتصادی در برنامه منظور شده اند، که در ماه مه این اعتبارها در زمینه صنعت، کشاورزی، مسکن و شرکتهای مختلف دولتی ارائه گردید. میزان بهره و یا «کارمزد» معادل شش درصد یا کمتر از آن می باشد چه بانک مرکزی توجه خود را به بهبود اوضاع بانکها متمرکز کرده و هنوز بودجه پولی را به کار نگرفته است. ولی در نظر دارد برای سال 1358 اسکناسها را از دور خارج نماید که به منظور بازگرداندن اسکناسهای خارج شده از کشور خواهد بود. در مورد حسابهای خارجی، ایران ظاهراً در کوتاه مدت با مسئله حادی روبرو نخواهد بود. موازنه مقدماتی یازده ماهه مربوط به پرداختها حاکی از آن است که موازنه حساب ارزی خارجی متعادل است و قدری مازاد نیز دارد. ارز خارجی رسمی در اواسط ژوئن، پس از سه ماه فقدان کامل درآمدهای نفتی، کمی بیش از 10 میلیارد دلار بوده است. با فرض بر اینکه پرداختهای سال 1358 معادل 13 میلیارد دلار یعنی 40 درصد کمتر باشد و صادرات نفتی (خام و فرآورده) معادل 4/3 میلیون بشکه در روز، می توان گفت که مازاد جاری ایران معادل 10 میلیارد دلار و ذخایر پایان سال آینده نیز 20 میلیارد دلار خواهد بود. چنین امکاناتی ممکن است ایران را ترغیب نماید تا درصدد بازپرداخت وامهای خارجی با بهره و کارمزد بالا برآید و در نتیجه تا هنگام حصول به امر برآوردن نیازهای اقتصادی از یک موقعیت نسبتاً خوب برخوردار شده و در آن صورت بتواند میزان درآمدها را کاهش داده و یا هزینه ها را بالا ببرد. در مورد نحوه مبادله ارز مباحثات بسیاری در جریان و شامل کاهش ارزش پول و یا افزایش ارزش آن است.

بانک مرکزی دارای دو نرخ فروش ارز است؛ بخشی از ارز مورد نیاز دولتی به نرخ60/70 ریال و بخشی دیگر به نرخ 79 ریال به فروش می رسد. درآمدهای ارزی غیر نفتی از نرخ مقبولتر50/77 ریال برخوردار است.

تحولات تجاری

سطح تجارت ایران در سال 1978 کاهش عمده داشت و در سال 1979 نیز ظاهراً 40 درصد

ص: 65

کاهش خواهد یافت. آخرین ارقام تجاری ایران در دسامبر 1978 منتشر گردید. ارقام و آمار مقدماتی مربوط به هفت ماه اول سال 1357 (که در 22 اکتبر پایان خواهد یافت) حکایت از واردات غیر نظامی معادل 8157 میلیون دلار و یا میزان سالانه 14 میلیارد دلار دارد. به علت اعتصابات گمرکی و دیگر بخشها، شک داریم که میزان این واردات از 11 تا 12 میلیارد دلار در سال 1357 بالاتر باشد، در حالی که کل پرداختی کالا حدود 5/14 تا 15 میلیارد دلار در مقایسه با 18 میلیارد دلار 1356 می باشد. صادرات غیر نفتی و غیر گازی نیز احتمالاً در سال 1357 بیش از 350 میلیون دلار نخواهد بود. دریافتهای حاصله از صادرات نفتی نیز در سال 1358 حدود 21 میلیارد دلار خواهد بود.

مشروط بر آنکه سطح تولید معادل 4 میلیون بشکه در روز باشد. صادرات غیر نفتی و غیر گازی که شدیداً به رکود موجود در زمینه معادن و صنایع بستگی دارد، نیز 50 درصد کاهش خواهد یافت.

مقررات مربوط به واردات در سال 1358 نیز به تنها منعکس سازنده ممنوعیتهای اسلامی است بلکه نشانگر حاکمیت فلسفه خودکفایی یا استقلال اقتصادی است. به طور مثال، وارد کردن وسائط نقلیه کاملاً ممنوع اعلام شده است.

اوضاع حاکم بر بنادر، پس از انقلاب، بخاطر اعتصابات طویل المدت آشفته بوده است. علیرغم درگیریهای موجود در زمینه های مدیریت و سیاسی، عملیات به کندی از سرگرفته شد و کالاهای بارگیری شده به مقصد ایران که در زمان برگزاری اعتصابها تحویل داده شده بود تخلیه گردید.

مشکلات نژادی و سیاسی وقت در خرمشهر سبب تعطیل کامل آن بندر در ماه مه گردید. خوشبختانه تمام واردات غذایی ایران که تمام فعالیتهای جاری در زمینه واردات را شامل می گردد، از طریق بنادر آرام دیگر تخلیه و وارد کشور می شد. در مناطق گمرکی که دارای انبارهای عظیم بوده و یا نبوده اند واردات یا به حال خود رها می شوند و یا اصولاً مشکل عمده ای را ایجاد کرده اند. فقدان سرمایه قابل گردش نیز یکی از موانع مهم در راه حل این گونه مسایل است. شرایط مالی برای انجام فعالیتهای تجاری جدیداً وضع شده است. اکثر صادر کنندگان به ایران خواستار اعتبارنامه هستند ولی اکثر بانکهای ایرانی نیز قبلاً خواستار دریافت سپرده ای معادل 100 درصد بهای صادرات شده اند. ولی هنوز به طور قطع نمی توان گفت که این مانع عظیم در نتیجه ملی شدن بانکها از میان خواهد رفت.

صادر کنندگان ایرانی قبلاً باید قراردادی را امضاء کنند که بر اساس آن درآمدهای ارزی خارجی خود را به نظام بانکی به فروش برسانند.

مسئله تورم

چنین به نظر می رسد که ایران باید برای بازیابی اقتصادی خود هزینه سنگینی را به صورت افزایش تورم بپردازد. در سال 1978 بخاطر کاهش رشد اقتصادی و سیاستهایی که بر قیمت زمین تأثیر می گذاشت نرخ رشد تورم کاهش یافت. شاخص قیمتهای عمده فروشی و خرده فروشی در سال 1357 به 4/9 تا 7/9 درصد رسید که نسبت به رشد دورقمی نرخهای گذشته کاهش عمده ای محسوب می شد. متأسفانه به خاطر تغییر الگوی هزینه های ناشی از فلج و نامطمئنیهای اقتصادی این شاخصها نمی توانست در سال 1357 به طور کامل مورد کاربرد جامع واقع گردد. بنابراین، از نظر ما نرخ تورم در سال 1357 برابر با 15 و 11 درصد و قدرت تورم شکنی تولید ناخالص ملی نیز 12

ص: 66

درصد خواهد بود. بررسی اخیر حرکتها و تغییرات قیمتهای جاری حاکی از آن است که نرخ تورم سالانه قیمتهای موارد مصرفی حدود 15 تا 17 درصد بوده است. قیمت زمین و املاک و اجاره ها نیز کاهش یافته است. قیمت لوازم منزل تا حدودی کاهش یافته ولی قیمت پوشاک و هزینه حمل و نقل بالا رفته است. هزینه مواد غذایی به استثنای آن دسته از مواد دارای سوبسید دولتی نیز سبب بالا رفتن فهرست قیمتهای مواد مصرفی می گردد. میوه، گوشت و سبزیجات دچار کمبود شده و قیمت بعضی از این اجناس دو تا سه برابر قیمت آن در سال قبل است. به طور کلی می توان گفت که قیمت مواد غذایی در شش تا نه ماه گذشته 30 درصد افزایش یافته است. کمبود لوازم یدکی ماشین آلات، پلاستیک و مواد شیمیایی صنعتی نیز محسوس شده است. سیاست دولت در زمینه قیمتها نیز هنوز مشخص نشده است. ظاهرا سوبسیدهای مواد غذایی کلاً ادامه پیدا خواهند نمود. افزایش دستمزدهای پاییز گذشته، کمبودها و افزایش تقاضا بخاطر عوامل سیاسی، سبب کاهش کارایی تولیدی، افزایش هزینه های دولتی و کاهش بیکاری و در نتیجه افزایش تورم معادل 30 درصد در آینده نزدیک خواهد شد.

اصولاً، حرکت معتدل قیمتها در آینده نزدیک، نتیجه مستقیم فعالیت اقتصادی و کاهش تقاضا خواهد بود؛ افزایش نرخ تورم نیز بهای بازیابی اقتصادی در کوتاه مدت و یا رکود اقتصادی در دراز مدت می باشد.

اوضاع کارگری

شاید بتوان گفت که بیکاری مهمتری مسئله اقتصادی و سیاسی ایران است. عظمت این مسئله در نتیجه سیاست کار داوطلبانه یا غیر داوطلبانه علیرغم نیاز تحت الشعاع قرار گرفته است. گزارشات واصله حکایت از آن دارد که اکثرا از برنامه وام بیکاری دولت که معادل 10 میلیارد ریال در ماه است برخوردار نمی باشند. معذالک، بسیاری هنوز نمی دانند که میزان پس اندازهای شخصی و کمکهای اجتماعی برای چند میلیون فرد بیکار یا دستخوش کم کاری چه زمانی پایان خواهد یافت. همین مسائل در زمینه ساختمانی و حمل و نقل توأم با کندی رشد صنعت و خدمات بخش خصوصی سبب تشدید امر گردیده است. در نهایت این اقتصاد جامعه است که باید خسارات وارده در نتیجه کم کاریها را جبران نماید. یک نمونه بارز کارخانه ای است که تعداد کارمندان آن در مقایسه با یک سال قبل فرقی نکرده است، اما سطح تولید آن حدود 20 تا 30 درصد ظرفیت معمولی است و دستمزدهای گزافی را نیز می پردازد. در بخش بازرگانی، کارفرمایان حقوق کارمندان خود را از محل سرمایه یا جیب پرداخت می کنند و منتظرند تا وضع کار تغییر پیدا کند. بوروکراسی دولتی نیز مانند بخش خصوصی درگیر مسائل سیاسی و تشکیلاتی است. نکته خنده آور این است که جنبش جدید و تازه به دوران رسیده کارگری ایران، که از اعتصابات سیاسی پاییز گذشته قدرت خود را به نمایش گذاشته بود، با اقتصادی بحرانی روبرو شده و از طرف دیگر رهبریت انقلابی ایران نیز از آن می خواهد که بخاطر انقلاب از رفاه مادی خود چشم پوشی کند. در واقع، دولت دلسرد ایران نیز اخیراً یک نیروی ویژه برای تنظیم مقررات کارگری و جلوگیری از مداخله کارگران در عملیات کار را تشکیل داده است. برنامه مالی دولت نیز گویا شامل تولید کار در مناطق روستایی به این امید است که مهاجرت روستاییان به شهرها کاهش یابد.

محیط

ص: 67

جو سیاسی و اقتصادی ایران هنوز هم جوی انقلابی است. مردم منتظر پیدایش رویدادهای خاصی هستند که در تصور آنها امنیت و انگیزه کاری و نیز خطرات عادی اقتصادی دارای اهمیت می باشند.

عفو زندانیان سیاسی و کسانی که مظنون بوده اند از نظر بسیاری برای از بین بردن جو ترس و نااطمینانی صورت گرفته است. به همین ترتیب، تصویب قانون اساسی و انتخاب دولت دائمی مورد قبول عامه مردم و نیز گامی الزامی در جهت کاهش بیماریهای سیاسی و چمشداشت های منفی بوده است. استقرار یک سیستم قضایی و امنیتی عادلانه نیز مورد نظر می باشد. توزیع قدرت در میان ساختار دولتی و انقلابی هنوز هم به قوت خود باقی است. غربیها، و نیز ایرانیهایی که در غرب آموزش دیده اند، اغلب تأثیر قضاوتهای انقلاب در مورد نفوذ و حضور غرب را احساس می کنند. در عین حال که خطرات جانی کاهش یافته، جو موجود می تواند خصومت بار نیز باشد.

نتایج برای آمریکا

تأثیر اقتصادی عدم فعالیت ایران و انقلاب آن بر عرضه کنندگان خارجی کالاها و خدمات آن چشمگیر بوده و تا مدتها حس خواهد شد. در اواخر سال 1978 صادرات خارجی به ایران بطرز فاحشی کاهش یافت و سفارشات فعلی عبارتند از مواد غذایی، دارویی، محصولات کاغذی و لوازم یدکی. صادرات غیر نظامی آمریکا که در سال 1978 بین 1 تا 7/3 میلیارد دلار افزایش یافته بود در فصل اول سال 1979 معادل 72 درصد کاهش یافت و برابر 245 میلیون دلار گردید. توان صادراتی آمریکا در زمینه کالاهای کشاورزی خوب است و تحویل این گونه مواد به صورت عادی از سرگرفته شده است. البته امکانات سرمایه گذاری نامشخص هستند و شرکتهایی که در ایران سرمایه گذاری مشترک نموده اند در بسیاری از موارد منتظر مشخص شدن وضعیت آینده خود می باشد. در بعضی از موارد از جمله صنایع غذایی و دارویی آینده همچنان درخشان است.

بسیاری از قراردادهای دولت ایران با شرکتهای خارجی لغو گردیده، معدودی تهدید و بسیاری دیگر نیز به حال تعلیق درآمده اند. ارزش قراردادهای غیرنظامی لغو شده حدود 38 میلیارد دلار می باشد. ارزش قراردادهای نظامی ایران و آمریکا نیز حدود 15 میلیارد دلار بدون احتساب بسیاری از قراردادها در زمینه خدمات مربوطه است. در حالی که هنوز منبع تأمین این فروشها تغییر نکرده ولی می توان گفت که افزایش بیکاری از جمله تأثیرات این انقلاب بر اقتصاد آمریکا خواهد بود. از جمله قراردادهای غیرنظامی کاملاً فسخ شده می توان از کارخانه ای در آبادان، قرارداد کالینگاز در مورد گاز طبیعی مایع، دو نیروگاه هسته ای فرانسوی 900 مگاواتی، پروژه برقی کردن راه آهن تهران - خرمشهر - بندر خمینی (بندر شاهپور) و پروژه نوسازی مرکز تهران به نام شاهستان را می توان نام برد پروژه هایی که امکان ادامه آن به دست خارجیها و یا پیمانکاران داخلی بعید است عبارتند از پروژه ساختمان فرودگاه بین المللی تهران، شاهراه قم، بندر امام خمینی و برقی کردن راه آهن تهران - تبریز. در مورد خطوط لوله گاز ایگات - 2 و دو نیروگاه 1200 مگاواتی آلمانی (که دو سوم ساختمان آنها تکمیل شده)، کارخانه ذوب آهن ایتالیایی در بندرعباس، و قطار زیرزمینی تهران هنوز تصمیماتی گرفته نشده است. پروژه هایی که ادامه خواهند یافت عبارتند از مجتمع پتروشیمی ایران و ژاپن، مجتمع مس

ص: 68

سرچشمه، بازیابی و تزریق مجدد گاز در خوزستان و پروژه مخابرات راه دور. از بازرگانان و تجار خواسته شده که برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد پروژه ها و نیز وضع کلی اقتصادی ایران با وزارت بازرگانی و وزارت امور خارجه آمریکا تماس حاصل نمایند.

اکثر شرکتهای خارجی دارای قراردادها و یا سرمایه گذاری مشترک عظیم در ایران، پس از انقلاب با همکاران ایرانی خود تماس برقرار ساخته اند. بسیاری از آنها معتقد بودند که اگر از این کشور خارج نشده بودند، کما اینکه بعضیها حضور خود را در ایران متوقف نکرده بودند، می توانستند به آژانس ذیربط ایرانی نشان دهند که به فعالیتهای گذشته خود توجهی ندارند. نتیجه تجدید قراردادها بسیار متفاوت بود، لیکن به طور کلی بازرگانان خارجی حتی در صورت لاینحل ماندن بسیاری از قضایا سفرهای خود به ایران را قابل توجیه می بینند. یک بازرگان خارجی در بسیاری از موارد متوجه شده است که دولت ایران قادر نیست در مورد یک مسئله خاص تصمیم گیری کند. آژانسهای دولتی در مواردی که مذاکرات می بایست تجدید گردد، تلاش کرده اند تا موجبات جرح و تعدیلهای نزولی در قراردادها را فراهم آورده، هزینه های واحدهای فعال را کاهش و حضور کارگران خارجی را تقلیل دهند و در نتیجه هزینه های توقف کار و آغاز مجدد کارفرمای خارجی، در نتیجه انقلاب را پرداخت ننمایند. بدین ترتیب حتی زمانی که به یک قرارداد اجازه آغاز کار داده می شود، شرکت خارجی مایل به شروع کار تا زمانی که مسائل و پرداخت های گذشته حل نشده اند نیست و در نتیجه این امر با سیاستهای دولتی مشکلی مواجه می گردد. سکنه عظیم خارجی ایران اکنون به چند هزار نفر کارگر خارجی تقلیل یافته است. جمعیت آمریکایی 45500 نفری مقیم ایران نیز به استثنای تبعه دارای دو ملیت به چند صد نفر کاهش یافته است. سیاست جدید و بسیار محدود کننده اجازه کار خارجیها نیز درصدد افزایش استخدام ایرانیهاست، اما آغاز مجدد قراردادهای قدیمی و یا جدید را مشکل می سازد.

سفارت نیز از طریق درخواستهای مستقیم و یا از طریق آژانسهای موجود در واشنگتن رهنمودهای لازم را در زمینه سفر به ایران ارائه می کند. در همان حال که بسیاری از تجار آمریکایی یا کار خود را ادامه داده و یا بدون هیچگونه مزاحمتی کار خود را موقتاً و یا به طور همیشگی متوقف کرده و به آمریکا باز گشته اند، ولی در بسیاری از موارد نیز تجار آمریکایی زندانی شده، از خروج آنها از ایران ممانعت به عمل آمده و یا مورد اذیت و آزار کارمندان واقع شده اند. گروه مستشاری امنیتی سفارت نیز در اواخر ماه ژوئن اعتراف کرده است که قادر نیست از جان و مال آمریکاییها در ایران حراست به عمل آورد. سفرهای تجاری با اهداف و مقاصد خاص می تواند مجاز شمرده شود، لیکن از بقیه افراد خواسته شده که قبل از سفر به ایران حرکت خود را مورد ارزیابی قرار داده و در ایران نیز دائماً با سفارت در تماس باشند.

کمک خارجی، سرمایه گذاری، درآمدها و قروض ایران

سند شماره (19) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 20 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358 به: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویت 2135طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: کمک خارجی، سرمایه گذاری، درآمدها و قروض ایران وزارت خارجه متن حاضر را در اختیار بانک صادرات و واردات آمریکا قرار دهد. سفارت

ص: 69

آمریکا در پاریس نیز این متن را در اختیار سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی قرار دهد.

1 - تمام متن خیلی محرمانه است.

2 - جانشین مشاور اقتصادی سفارت در تاریخ 12 ژوئن از دکتر رضا سلیمی معاون سرپرست سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران (واقع در وزارت اقتصاد و دارایی و تابع همین وزارتخانه) اطلاعات مختصری را در مورد وضعیت و خط مشی دولت موقت ایران در زمینه سرمایه گذاری، کمک خارجی، درآمدها و قروض خارجی به دست آورد. فهرستی از وامهای خارجی اعطایی ایران، اعتبارها و سرمایه گذاریهایی که توسط این سازمان صورت گرفته و قبلاً توسط رژیم گذشته مخفی نگاهداشته می شد، در مطبوعات مورخ 29 مارس تهران منتشر گردید و گویا تعدادی از کارمندان سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران این اطلاعات را در اختیار مطبوعات قرار داده بودند. یکی از مقامات ارشد این سازمان می گوید این گزارشات حاوی اطلاعاتی نادرست نیز بوده است. به ما قول داده شد که اطلاعات درست و مفصل در اختیارمان قرار خواهد گرفت. در همین حال، ارقام مجموع فهرست منتشره دامنه عمل را به صورت کلی نشان می دهد: وامهای بلاعوض 126050169 دلار؛ اعتبار - 7960523445 دلار و سرمایه گذاری 854 میلیون دلار.

3 - مساعدت خارجی: بودجه مساعدتهای خارجی سال 1358 که در تاریخ 21 مارس آغاز گردید، بنا به گفته دکتر سلیمی هنوز فرمول بندی نشده است. از زمان انقلاب در 12 فوریه تنها به صندوق اوپک کمک شده است. وی گفت امیدوار است که به تعهدات عمل شود. اظهارات وی در مورد برنامه های ویژه کشور وی گرچه پراکنده است ولی به شرح زیر می باشد:

افغانستان - از زمان انقلاب هیچ گونه کمکی به این کشور نشده است.

اظهار نظر: با وجود اصطکاک حاکم بر روابط جاری، نمی توان از ایران انتظار سخاوت داشت.

مصر - علیرغم اعلام این مطلب توسط دولت موقت در ماه مارس مبنی بر تعلیق کمکها، سلیمی بر برنامه های تعلیقی سرمایه گذاری مشترک با شرکتها به نحوی اشاره کرد که گویای فعال بودن این برنامه ها باشد.

سنگال - برنامه هایی که قبلاً «امکان ناپذیر» عنوان شده بود کاملاً از نظر افتاده اند.

هند - پرداختهای مالی مربوط به پروژه آهن کودره موخ که احداث آن به پایان رسیده معوق مانده است، چون در مورد نحوه عملکرد آن اختلاف نظر وجود دارد.

صندوق اوپک - دکتر سلیمی گفت ایران اخیراً به درخواست مالی اوپک پاسخ مثبت نداده و اعلام داشته است که سهمیه تولید نفتی ایران در مقایسه با دیگر اعضای سازمان نمایشگر تولید واقعی نفت آن نیست. در اینجا عضو مورد اشاره عربستان سعودی است. سلیمی گفت ایران باید 420 میلیون دلار در اختیار این صندوق قرار دهد (که 120 میلیون دلار آن در اختیار سازمان گسترش مواد غذایی و عمرانی قرار می گیرد) در حالی که عربستان سعودی که مهمترین تولید کننده سازمان است تنها 415 میلیون دلار به این صندوق می پردازد. وی گفت پرداختهای ایران به این صندوق فراتر از 200 میلیون دلار بوده است.

4 - سرمایه گذاری خارجی: دکتر سلیمی گفت خط مشی دولت انقلابی ایران در زمینه سرمایه گذاری خارجی هنوز تحت بررسی است، ولی در حال حاضر قرار بر ممانعت از سرمایه گذاریها

ص: 70

در خارج از کشور است. وی انتقاداتی را که از سرمایه گذاریهای خارجی رژیم گذشته به عمل می آمد بجا می داند. گزارشات چند روزه اخیر مطبوعات در مورد حضور وزیر صنایع و معادن در جلسه هیأت مدیره صنایع کروپ آلمان نشانگر غرور ایرانیها از مشارکت در چنین صنایعی می باشد.

5 - درآمدهای حاصله از قراردادهای سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران:

دکتر اشرفی، سلف دکتر سلیمی، گفت دریافتیهای ایران از طریق این سرمایه گذاریهای خارجی در سال جاری ایرانی حدود 2/1 میلیارد دلار خواهد بود. هنگامی که مقام سفارت این مسئله را یادآور شد، دکتر سلیمی گفت این رقم بسیار زیاد است ولی اذعان نمود که چون در سمت حاضر تازه وارد است نمی تواند اطلاعات دقیقی در این مورد داشته باشد. دو پرداخت عمده یکی به مبلغ 400 میلیون دلار از هیئت آب لندن و نیز پرداخت سریع وجهی معادل 300 میلیون از بانک فرانسه، رقمی معادل 700 میلیون دلار را تشکیل می دهد؛ به همین دلیل می توان با احتساب نرخ بهره و غیره گفت که میزان این درآمدها بیش از یک میلیارد دلار است. کشورهایی که نتوانسته اند از کمک ایران برخوردار شوند عبارتند از مصر، سودان و پاکستان. بدهی مصر مدتها قبل مجدداً برنامه ریزی شد، ولی در مورد بدهیهای سودان و پاکستان و یا برنامه ریزیهای مجدد آن اطلاعاتی در دست نداریم. آمار و ارقام مربوط به درآمدهای دولت از این طریق هنوز موجود نمی باشد.

6 - پرداخت و دریافت قروض توسط ایران: این سازمان مسئول دنبال کردن قروض عمومی ایران (چه مستقیم و چه به صورت تضمینی) می باشد و نیز باید قروض خارجی تمام سازمانهای دولتی را تصویب کند. پس از انقلاب که توأم با فلج شدن بانکها و اعتصابات در بخش دولتی بود این سازمان تحت فشار قرار گرفته بود تا علت تأخیر در پرداخت اقساط را توضیح دهد و علاوه بر این قول تأمین مبالغ مورد نیاز را بدهد. در بعضی از موارد قسمت اخیر، این سازمان به عنوان ضامن پرداختها را به تعویق انداخت تا اقدامات معقولی در زمینه وادار ساختن طرف متعهد به پرداخت به عمل می آید. دکتر سلیمی گفت بخش دولتی از اطلاعات جدیدی در زمینه قروض خارجی خود برخوردار است. موارد مستثنی از این قاعده عبارتند از: بانک اعتبارات صنعتی که قروضش توسط وزارت اقتصاد و دارایی تضمین نمی شوند؛ و کمپانی تراکتورسازی ایران که آن هم تضمین شده نیست. دکتر سلیمی از جرایم ناشی از دیرکرد پرداخت اقساط اظهار نگرانی کرد و سؤل نمود که با در نظر گرفتن مشکلات جاری در تهران آیا دولت آمریکا نمی تواند این جرایم را نادیده بگیرد. وی گفت این سازمان قبلاً چندین برابر جریمه های دیرکرد را پرداخته ولی در حال حاضر وزارت اقتصاد و دارایی به علت وجود وضعیت اضطراری از پرداخت آنها امتناع می ورزد. مقام سفارت گفت علت نگرانیها را می داند ولی دولت موقت سعی دارد مسئله را بیش از این پیچیده کند. سازمانهای دولتی دعوتهای اضطراری شرکتهای خارجی را در رابطه با کارهای ناتمام مانده در طول انقلاب نمی پذیرند.

در اینجا مقام سفارت از حوزه و وسعت جرایم سؤل کرد و گفت آیا همه آنها توسط دولت آمریکا اعمال شده است؟ وی گفت حدود یک میلیون دلار است و تقریباً بخش اعظم آن از آنِ آمریکاست.

مقام سفارت گفت دولت آمریکا قادر نیست در زمینه پس گرفتن قروض بیش از این انعطاف نشان دهد. در اینجا سلیمی گفت در صورتی که آمریکا بیش از این اصرار کند وی از شورای اقتصادی خواهد خواست که مبالغ لازم را در اختیار وی قرار دهند.ناس

بیانیه امیرانتظام

ص: 71

سند شماره (20) از: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.تاریخ : 24 ژوئن 1979 - 3 تیر 1358 به: سفارت آمریکا در تهران - فوری 3162طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: بیانیه امیرانتظام 1 - تمام متن خیلی محرمانه 2 - در صورت ملاقات با یزدی یا امیرانتظام، لطفا مراتب سپاسگزاری ما را از بیانیه تلویزیونی انتظام در مورد روابط ایران و آمریکا به اطلاع ایشان برسانید. امیدواریم شعارها کاهش یافته و در زمینه رفع مشکلات موجود در روابط دوجانبه بتوانیم پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته باشیم.

3 - در صورت مطرح شدن موضوع انتصاب سفیر لطفا مانع از اعلام زمان این کار بشوید. همان طور که می دانید، عدم پذیرش سفیر کاتلر توسط ایران بسیاری را در اینجا عصبانی کرده و باید مدتی دیگر بگذرد تا سنای آمریکا بتواند انتصاب فرد دیگری را بپذیرد.کریستوفر

ارتباط سیاسی در داخل رهبری انقلاب

سند شماره (21) از: وزارت خارجه خارجه در واشنگتن دی. سی.تاریخ : 29 ژوئن 79 - 8 تیر 58 به: سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی : سری موضوع : موضوعات برای گزارش آنچه در زیر می آید متن مرجع ب تقاضا شده در تلگرام مرجع الف مورخ 28 ژوئن است. چون شما تقاضا کرده بودید و چون فرصتها در هفته های آینده گسترش می یابند در اینجا مواردی را که بر اساس آنها توانستیم اطلاعات اضافی و مستمر را به کار بریم ذکر می کنیم.

1 - ارتباطات سیاسی در داخل رهبری انقلاب الف - شخصیتهای مقتدر، با داشتن یا بدون داشتن موقعیت رسمی که باید آنها را به عنوان رهبران آینده در نظر بگیریم، بیوگرافی آنها مورد احتیاج است.

ب - قدرت و اتحاد سیاسی امیر انتظام و صباغیان چگونه است؟ ما در مورد هر دوی آنها اطلاعات نسبتاً کمی داریم.

ج - موقعیت یزدی در تشکیلات پس از انتصابش در وزارت امور خارجه چگونه است؟ آیا او قدرت از دست داده یا بدست آورده است؟ عکس العمل پرسنل وزارت امورخارجه نسبت به او چگونه بوده و آیا اثرات قابل پیشگویی در سیاست به چشم می خورد؟ 2 - نفوذ عمومی بازرگان چگونه است؟ در نظر گروههای مهم مختلف چطور است؟ رقیبی دارد؟ 3 - ما در مورد طالقانی، اطرافیانش و ارتباطاتش با دیگران در نهادهای مذهبی و غیر مذهبی اطلاعات ثابتی نداریم.

4 - به تماسهای سیستماتیک برای تجسم روندهای مختلف منجمله تعیین زمینه های اقتصادی و سیاسی خاص جهت بررسی و گزارشهای دوره ای نیاز داریم. چندین طبقه بندی را در تلگرافهای قبلی توضیح داده ایم.

5 - آمریکا در نظرها چگونه است؟ چه عمل یا عکس العلهایی از اواسط فوریه به نفع یا ضرر ما

ص: 72

بوده است؟ چگونه می توانستیم بهتر عمل کنیم؟ 6 - گزارشات از مکالمات نظامی خیلی مفیدند. گاهگاهی خلاصه کردن تشکل روندهای مختلف برای هریک از نیروهای (مسلح) مثمر ثمر خواهد بود. اطلاعات در مورد پلیس و ژاندارمری نیز مفید است.

7 - از گزارشات ارزشمند اقتصادی بینهایت قدردانی می کنیم. ما توانستیم (به عنوان قسمتی از شماره 4 بالا) از گزارشات منظم در زمینه قیمت کالاها، بازار، کمبودها، استخدام و نارضایتیها استفاده کنیم. بیکاران، زندگی را چگونه اداره می کنند؟ 8 - فعالیتها، قدرت و طرحهای لیبرال دموکراتها (متین دفتری) جبهه ملی (سنجابی)، چریکهای چپی (فدائیان) گروههای مختلف مجاهدین، عناصر طرفدار شاه چگونه است؟ 9 - وضع استانها چگونه است؟ خصوصاً از نظر برداشت محصول و دسترسی به مواد غذایی؟ 10 - کوشش اجتماعی برای قطع فروش و ارسال کمکها و تجهیزات نظامی در چه حد است؟ 11 - از احساس و درک سفارتهای مهم چه مقدار می توانید جمع آوری نمایید؟ شوروی چه قصدی دارد؟ 12 - وضعیت دانشگاهها، رادیو تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی چگونه است؟ 13 - وضعیت برنامه های طرح ریزی شده برای قانون اساسی و انتخابات چگونه است؟ 14 - دولت موقت / خمینی در جهت عفو عمومی برای ارتش، پلیس و دیگران چه انجام داده اند؟ 15 - و ضمناً فراموش نکن ترتیب پارتی چهارم ژوئیه را بدهی.کریستوفر

قانون اساسی ایران

سند شماره (22) از : هیأت مستشاری نظامی آمریکا در ایرانبه : وزارت امورخارجه در واشنگتن دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه - غیر قابل رؤت برای بیگانگانتاریخ : 3 ژوئیه 1979 - 12 تیر 1358 موضوع : قانون اساسی ایران 1 - (طبقه بندی نشده) روزنامه تهران تایمز، اخیراً در چند گزارش خود، ترجمه «پیش نویس قانون اساسی ایران» را منتشر ساخته است. این گزارشها علاوه بر این حکایت از آن دارند که وزیر کشور، یداللّه سحابی، نیز این ترجمه ها را به عنوان «عمدتاً» صحیح تأیید کرده است. این پیش نویس حاوی 151 ماده در برگیرنده تمام جوانب حکومتی جمهوری جدید اسلامی است که البته باید منتظر تصویب باشد. این گزارش حاوی بخشهایی از موارد قانون اساسی است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم می تواند بر نیروهای مسلح ایران و سیاستهای دفاعی آن تأثیر بگذارد.

الف. ماده 6 - سانسور مطبوعات تنها در زمان جنگ اعمال خواهد شد.

ب. ماده 76 - رئیس جمهور باید ایرانی الاصل و شهروند ایران باشد.

ج. ماده 82 - رئیس جمهور طبق سوگندی که یاد می کند باید با استفاده از تمام اختیارات خود در حراست از تمامیت ارضی کشور کوشا باشد.

د. ماده 93 - رئیس جمهور فرمانده کل نیروهای نظامی کشور است. رئیس ستاد نیروهای مسلح ایران نیز طبق پیشنهاد کابینه انتخاب و باید مورد تصویب رئیس جمهور قرار گیرد.

ص: 73

ه ماده 94 - توشیح معاهده های ایران با کشورهای دیگر و نیز معاهده های بین المللی از مسئولیت های رئیس جمهور است، البته پس از آنکه این معاهده ها و پیمانها مورد تصویب پارلمان کشور قرار گیرد.

و. ماده 95 - اعلام جنگ، آتش بس و انعقاد صلح نیز پس از تصویب پارلمان در اختیار رئیس جمهور است. در صورت بروز اوضاع اضطراری، پس از مشورت با کابینه وزراء رئیس جمهور می تواند وضع اضطراری اعلام نماید.

ز. ماده 103 - اداره امور کشوری و مسئولیت تمام سازمانهای نظامی و غیر نظامی بعهده شورای وزیران است.

ح. ماده 121 - نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مسئول حراست از استقلال و تمامیت ارضی کشور می باشند.

ط. ماده 122 - هیچ سرباز یا افسر خارجی حق خدمت در نیروهای مسلح ایران را ندارد. حضور نیروهای مسلح خارجی در کشور و یا عبور آنها از کشور تنها زمانی مجاز است که به نفع کشور باشد و توسط 34 کل اعضای پارلمان تصویب شود.

ی. ماده 123 - بودجه سالانه ارتش باید مورد تصویب پارلمان قرار گیرد. هزینه خرید تسلیحات و علل خرید آنها باید در بودجه نظامی تصریح گردد.

ک. ماده 123 - ایجاد هرگونه پایگاه خارجی در ایران حتی برای استفاده های صلح آمیز کاملاً ممنوع است.

ل. ماده 138 - تخلفات و سرپیچی از وظایف خاص و مسئولیتهای نظامی در دادگاههای نظامی بررسی می گردد. بررسی جرائم عمومی مرتکب شده توسط پلیس نظامی نیز بعهده دادگاههای عدلیه عمومی است.

م. ماده 142 - به منظور حراست از قانون اساسی و حصول اطمینان از تطابق دیگر قوانین با آن، شورایی مرکب از عناصر زیر خواهد شد:

1. پنج رهبر مذهبی مطلع به مقتضیات عصر حاضر. پارلمان این پنج نفر را از میان رهبران سرشناس مذهبی انتخاب خواهد کرد.

2. شش فرد خبره در امور قضایی: که سه تن از آنان اساتید حقوق قضایی در دانشکده های حقوق کشور و سه تن دیگر از قضات دیوان عالی کشور بوده و توسط پارلمان انتخاب می شوند.

2- (خیلی محرمانه/ غیر قابل رؤت برای بیگانگان) اظهار نظر: در صورت تصویب قانون اساسی فوق، رئیس جمهور به عنوان فرمانده کل قوای مسلح عمل خواهد کرد (ماده - 93). ظاهراً رئیس ستاد همردیف یا همتای سرپرست رؤای ستاد مشترک ما خواهد بود. اگر قرار باشد که رئیس جمهور، رئیس مذهب اسلامی ایران (یعنی دین رسمی تشیع جعفری) باشد، مثلاً اگر خمینی رئیس جمهور شود، در برابر ارتش از قدرت قابل ملاحظه ای برخوردار خواهد بود. این وضعیت کاملاً جمع گرا حتماً بوجود خواهد آمد چون رهبر (آیت اللّه، رئیس یا سرپرست) پنج رهبر مذهبی حافظ قانون اساسی (ماده - 142) نیز به احتمال قوی خمینی خواهد بود. در صورتی که یک فرد عادی به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، رهبریت مذهبی به صورت عاملی بسیار مهم در تصمیم گیریها عمل خواهد نمود.

ص: 74

از نظر استراتژیک، ممنوعیت ایجاد پایگاههای خارجی در خاک ایران حتی برای استفاده های صلح آمیز (ماده - 124) در صورت تصویب (و گمان می کنیم که تا زمان تکیه زدن خمینی بر قدرت اجرا خواهد شد) مانع از برقراری مجدد عملیات نظامی دوران قبل از انقلاب ایران توسط آمریکا به استثنای عملکردهای مربوط به هیأت مستشاری نظامی خواهد شد. اجرای موادی که در این پیام نیامده است، تأثیری بر وضع نیروهای مسلح نخواهد داشت. در اینجا تکرار می کنیم که این قانون اساسی در مرحله پیش نویس قرار دارد و این نکته ای است که سحابی نیز در گفتگوهای خود با مقامات سفارت در تهران آن را متذکر شده بود. جناحهای مختلف مردم نیز تا بحال در چند مورد نسبت به آن اعتراضاتی نشان داده اند.گاست

روابط تجاری ایران و آمریکا

سند شماره (23) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 22 ژوئیه 1979 - 31 تیر 1358 به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویتطبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: روابط تجاری ایران و آمریکا 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - مقام وزارت خارجه با رئیس بانک ملی، جلیل شرکا در تاریخ 22 ژوئیه ملاقات کرده و در تبادل نظر در مورد روابط تجاری ایران و آمریکا از مطالب و نکات مطروحه در تلگرام مرجع استفاده نمود. در این سفر می خواستیم از نظریات وی در مورد امکان فعال سازی مجدد اتاق بازرگانی و یا شورای بازرگانی مطلع شویم، چون شرکاء زمانی سرپرست ایرانی کمیته اقتصاد و دارایی کمیسیون مشترک ایران و آمریکا بود.

3 - مقام وزارت خارجه با اظهاراتی مختصر در مورد روحیه تجاری آمریکا براساس گفتگوهای انجام شده با بعضی از شرکتها از زمان پیدایش انقلاب، بحث را آغاز نمود. موضوع اصلی این بود که هنوز حفظ روابط تجاری با ایران مورد توجه است ولی در مورد رویدادها ووقایع ایران نیز نوعی غفلت و عدم اطمینان قابل ملاحظه، محسوس است. شرکتهای آمریکایی می توانند با شرایط «بد» وفق پیدا کنند، اما در مبارزه با عدم اطمینان مشکلات بسیار داشته اند. گرچه بعضی از شرکتها چون جنرال موتورز و دوپونت در سفرهای خود نتایج مثبتی را تجربه کرده اند، ولی شرکتهای دیگری چون جی.تی.ئی. با مشکلات بسیار جدی مواجه می باشند. (اظهار نظر: شرکا نیز مانند ما نمی داند که چرا با شرکت جی.تی.ئی. چنین رفتاری شده است. پایان اظهار نظر.) ما امیدوار بودیم که بتوانیم از طریق کانالهای غیر رسمی وضع ارتباطی را بهبود بخشیده و میزان مناقشات و اختلافات تجاری را به حداقل کاهش دهیم.

4 - شرکاء گفت که «آشکارا نگران» وضعیت موجود است. انقلاب همه چیز را 180 درجه تغییر داده است. در وزارتخانه ها دیگر کسی نیست که با این مسائل آشنا باشد. وی در ادامه گفت «تنها یک نفر مانده است». شرکتها نیز در زمینه مدیریت خود در سطوح ارشد همین تغییرات را تجربه کرده اند.

شرکا گفت به همین دلیل است که اقتصاد در وضعی خطرناک به سر می برد و بسیاری از شرکتهای خارجی نیز مشکلات مربوط به برقراری مجدد روابط را تجربه می کنند.

ص: 75

5 - شرکاء گفت که اخیراً بنابه درخواست نخست وزیر بازرگان، به نیویورک و لندن سفرکرده بود.

هدف از این کار تشریح سیاست ملی سازی بانکها و نگرانیهای مربوط به بخشی از بانکهای خارجی بود. دو هفته قبل او اجلاسی از عالیرتبه ترین بانکها در نیویورک تشکیل داده و از طرف دولت ایران در مورد سرمایه هایشان به آنها اطمینان داده بود. شرکا گفت که ایرانیها در این زمینه سوابق مثبتی دارند و به ذکر مواردی که در زمان کار در وزارت دارایی با آنها مواجه شده بود پرداخت که یکی از آنها رعایت حقوق سهامداران می باشد.

6 - در رابطه با احیای مجدد شورای بازرگانی، شرکا گفت که این نظریه بسیار خوب است. ولی مشکل موجود این است که طرف ایرانی باید فرصت بازسازی خود را داشته باشد و بخاطر مهاجرت وسیع بازرگانان بزرگ ایرانی، زمان مورد نیاز برای طرف ایرانی طولانی تر خواهد شد. شرکا صریحاً معتقد است که بهتر است این پیشنهاد تا روی کار آمدن دولت جدید مسکوت بماند. مقام وزارت خارجه در پاسخ گفت البته در مورد زمان بندی از نظر ایرانیها مطلع خواهیم شد، ولی باید مکانیزم مشورتی غیر رسمی خاصی نیز وجود داشته باشد. شرکاء احساس می کند در این زمان بهتر است که شرکتهای آمریکایی به صورت جداگانه به دنبال تأمین منافع خود باشند. در رابطه با کمیسیون مشترک، شرکا گفت در دولت موقت سخنی به میان نیامده است. بنا به اعتقاد این کمیسیون وسیله ای است بسیار مفید و پیشنهاد کرد که این موضوع را حتماً با وزیر دارایی و دیگران در میان بگذاریم.

7 - امکان ورود یک هیئت کوچک نمایندگان شرکتهای مهم آمریکایی به تهران نیز مورد بحث قرار گرفت. بار دیگر وی گفت که زمان برای این کار مناسب نیست. بهتر است تا زمان انتشار مقررات ملی سازی صنعتی منتظر بمانیم. با این حال شرکاء گفت که قبل از دنبال کردن این نظریه بهتر است آن را با دیگران نیز در میان بگذاریم.

(اظهار نظر: با فرا رسیدن ماه رمضان در آخر هفته جاری، باید گفت که سفر مزبور باید در پاییز صورت پذیرد. پایان اظهار نظر.) بانک ملی (که او توسط شاه در فوریه 1978 به عنوان رئیس آن منصوب شد) از وضعیت ممتازی برخوردار است. وی گفت علت این امر نیز وجود رابطهای نیرومند خانوادگی وی در بازار است. همین خصیصه او را مورد قبول «طرف مقابل» ساخته است. از بیانات شرکا چنین بر می آید که او و مغز کوچکش در این بانک در زمینه سیاست اقتصادی به صورت پلی بین دولت بازرگان و دیگر شخصیتهای انقلابی عمل می کنند.لینگن

دولت موقت ایران (بار دیگر) برای کنترل جنبش انقلابی تلاش می کند

سند شماره (24) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 23 ژوئیه 1979 - 1 مرداد 1358 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی. سی. فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: دولت موقت ایران (بار دیگر) برای کنترل جنبش انقلابی تلاش می کند 1 - (تمام متن خیلی محرمانه است) 2 - خلاصه: در یک نطق تلویزیونی خطاب به ملت در تاریخ 20 ژوئیه نخست وزیر بازرگان علل وجودی سیستمهای موازی حکومتی ایران را مورد بررسی قرارداد و آخرین پاسخ دولت موقت را برای حل این مشکل ارائه نمود. به نظر ما، دولت موقت در این زمینه نقش چندان مؤثری نخواهد

ص: 76

داشت. راه حل پیشنهادی برای آینده قابل پیش بینی این است که کمیته های انقلاب، دادگاههای انقلاب، و گروههای مختلف مسلح شبه نظامی مستقل از دولت موقت و رهبریت جنبش انقلابی عمل نمایند.

پایان خلاصه.

3 - بازرگان در تاریخ 20 ژوئیه (تلگرام عطف) خطاب به ملت اظهار داشت که در طول تاریخ سه نوع انقلاب نظامی، حزبی و ملی وجود داشته است. کودتای 1921 به سرکردگی رضاخان (که بعداً شاه شد) نمونه ای از انقلاب نوع اول، انقلاب 1917 روسیه نمونه ای از نوع دوم، و البته، انقلاب 1979 ایران نمونه ای از نوع سوم است که «در تاریخ جهان بسیار کم نظیر است». وی گفت، نتیجه مشارکت توده های مردم در انقلاب ایران، پدید آمدن عدم تمرکز قدرت در تمام افراد و سازمانهای اعمال کننده آن، بوده است.

4 - بازرگان گفت این وضع نمی تواند بیش از این ادامه داشته باشد، زیرا به کرات دیده شده که آنهایی که در تلاشند تا اعمال قدرت کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در نیل به اهداف تناقض ایجاد کرده اند.

دولت موقت ایران، شورای انقلاب و خمینی جلسه ای برای حل این مسئله تشکیل داده اند و به سه راه حل دست یافته اند:

یکی این که کمیته های انقلاب و همه عناصر غیر رسمی ساختار حکومتی منحل شوند، یا دولت مستقیماً در برابر شورای انقلاب مسئول واقع شود همان طوری که «کمیته های امام تحت نظارت آن هستند» و یا اینکه اعضای دولت و شورای انقلاب در یکدیگر ادغام شوند. آخرین راه شایسته ترین شناخته شد و بازرگان اعلام نمود که پنج تن از اعضای شورای انقلاب در سه وزارتخانه مختلف دولت موقت ایران به سمت معاونین وزرا منصوب خواهند شد. این وزارتخانه ها عبارتند: از وزارت دفاع ملی، امور اقتصاد و دارایی و علوم و آموزش عالی.

5 - این راه حل نیز نخواهد توانست در حل مشکلات و معضلات ناشی از دوگانگی اختیارات حکومتی مؤثر واقع شود. قابل تصور نیست که سه ملا و یک غیر نظامی در پست معاونت وزیر (تئوریسین اقتصادی ابوالحسن بنی صدر نیز از قبول این سمت در وزارت اقتصاد و دارایی سرباز زد که ظاهراً باعث خوشحالی وزیر اقتصاد، علی اردلان، گردیده است) در حل مشکل اصلی دولت یعنی اعمال قدرت بر کمیته ها و دادگاههای انقلابی و نیروهای شبه نظامی مؤثر واقع شوند، چون تمام این عناصر نه تنها مستقل از دولت موقت بلکه مستقل از همه کس و همه چیز عمل کرده اند، و دلیلی ندارد که بگوییم آنها از استقلال عمل خود دست برخواهند داشت.لینگن

ایران: تظاهرات در حمایت از خمینی

سند شماره (25) از: آژانس اطلاعات دفاعی در واشنگتن دی. سی.تاریخ : 16 اوت 1979 - 25 مرداد 1358 به: آژانس اطلاعات دفاعی (بخش اطلاعات جاری CURINTL) گزارش اطلاعاتی دفاعی آژانس اطلاعات دفاعی طبقه بندی : خیلی محرمانه / غیر قابل رؤت برای بیگانگان ایران: تظاهرات در حمایت از خمینی 1 - (طبقه بندی نشده) پس از سه روز خشونت، در تاریخ 15 اوت تهران به خاطر بزرگداشت

ص: 77

وفات امام علی، یک رهبر فرقه شیعه، تقریباً به حالت تمام تعطیل درآمده بود. در همان حال، مطبوعات گزارش دادند که دهها هزار نفر در قم در حمایت از خمینی به راهپیمایی پرداخته اند.

2 - (طبقه بندی نشده) بنا به گزارشات واصله راهپیمایان یک قطعنامه 5 ماده ای صادر کردند که در آن خاطرنشان شده که «ملت ایران تحت رهبریهای خمینی هرگونه توطئه، خیانت، نفوذ، تشنج و یا نابسامانی را در نقطه خفه خواهند کرد، و علیرغم تمام توطئه های بین المللی راه خود را ادامه خواهد داد». این قطعنامه همچنین از دادگاههای انقلاب خواستار اعدام «رهبران اصلی صهیونیستها و کسانی که با آنها رابطه دارند» شده است.

3 - (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤت برای بیگانگان) این قطعنامه بار دیگر نشانگر احساس شدید ضد بیگانه رایج در ایران است. ظاهراً مردم نمی توانند مسئولیت پیدایش شرایط یا اقدامات نادرست را به گردن بگیرند. در عوض، آنها وضع اقتصادی وخیم، آشوبهای نژادی، و تظاهرات ضد خمینی را عناصری از توطئه های خارجی می دانند که بنابر اعتقاد آنها توسط آمریکا و اسرائیل طراحی شده است.

4 - (خیلی محرمانه / غیر قابل رؤت برای بیگانگان) برگزاری این تظاهرات در حمایت شدید از خمینی پس از تصویب اعمال کنترل شدید بر مطبوعات پدیدار گشت. علیرغم اقدامات خود مختارانه و سرکوبگرانه وی، این موضوع بار دیگر بر این واقعیت دلالت دارد که او از حمایت شدید طبقه پایین اجتماع برخوردار می باشد. نیروهای اسلامی کنترل امور را در دست دارند و هیچ گروه سیاسی دیگری برای مبارزه با آنها عرض اندام نکرده است.

5 - (خیلی محرمانه/ غیر قابل رؤت برای بیگانگان) با این وصف، بنیادگرایان اسلامی ناتوانی خود را در متحد ساختن جامعه ایران با اقوام، ملل و گروههای اجتماعی، مذهبی و سیاسی مختلف که شامل عناصر مهمی از نوگرایان و مادیگرایان است نشان داده اند. در طول شش ماهی که به قدرت رسیده اند، گروهها را یکی پس از دیگری با خود بیگانه کرده اند. این رویه و روش نمی تواند تا مدت نامعلومی ادامه پیدا کند. ولی تا زمانی که حمایت مالی توده های مردم فرسایش نیافته، خمینی کنترل امور را در دست خواهد داشت و قدرت خود را تحکیم خواهد بخشید.

تهیه شده توسط: دی. آدامز، نیروی دریایی آمریکا، DN - 2E (خروج از طبقه بندی 15 اوت 1985)

یزدی در نیویورک، اکنون کجاست؟

سند شماره (26) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 12 اکتبر 1979 - 20 مهر 1358 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی. سی. فوری 4217طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع: یزدی در نیویورک، اکنون کجاست؟ 1 - تمام متن خیلی محرمانه است 2 - خلاصه: عملکرد یزدی در نیویورک جنبه فرسایشی داشت و طی آن یادآور شد که ما باید به طریقی عمل نماییم که نشان دهد انقلاب را واقعاً پذیرفته ایم. بخشی از این عملکرد جنبه شعارهای انقلابی دارد ولی بخش اعظم آن از اصالتی خاص برخوردار و نشانگر تلاش محفلی خاص در درون

ص: 78

دولت موقت ایران برای تحکیم مواضع قدرت خود می باشد. تا آنجا که در توانمان هست اقدام در چند زمینه را توصیه می کنیم و ما باید تلاش خود را صرف تقویت خط مشی خود در این جو بنماییم. (پایان خلاصه) 3 - سفارت از دریافت تلگرام مرجع که حاوی تجزیه و تحلیلی ارزشمند از عملکرد دکتر یزدی در نیویورک می باشد بسیار سپاسگزار است و باید گفت که یزدی به عنوان عضو گروهی که در داخل دولت موقت به خمینی بسیار نزدیک است به احتمال قوی در انقلاب ایران بعد از انقلاب نقش مهمی را ایفا خواهد کرد. (دیگر افراد موجود در این گروه عبارتند از وزیر دفاع جدید چمران، قطب زاده در رادیو و تلویزیون ملی ایران، سخنگوی دولت موقت، طباطبائی و وزیر کشور صباغیان.) 4 - ما نیز با تجزیه و تحلیل وزارتخانه در مورد یزدی در این خصوص که او می خواهد برای رسیدن به اهداف روانی و سیاسی خود انقلابیون اسلامی را به عنوان نسل جدیدی از انسان بنمایاند که می خواهند در صحنه جهانی حق اظهار نظر داشته باشند، موافقیم. یزدی در هاوانا و در نیویورک چنین فرصتی را به دست آورده بود و مصمم بود که از آن حداکثر بهره برداری را بنماید.

5 - نکته مهم دیگر این است که هدف وی در رابطه با آمریکا این بود که چه به طور علنی و چه خصوصی به ما بفهماند که باید اقدامات بسیاری را انجام دهیم که نشان دهد ما انقلاب را پذیرفته ایم، و به ما هشدار بدهد که تا زمانی که این کار صورت نگرفته نمی توان در جهت ایجاد روابط بهتر پیشرفتی پدید آورد. پس از بازگشت از نیویورک (تلگرام جداگانه) نیز وی همین نکات را به طور مفصل در یک کنفرانس مطبوعاتی مطرح نمود. یزدی می گوید یخ حاکم بر روابط بین دو کشور هنوز شکسته نشده است.

6 - این اظهارات تا حدودی جنبه افراطی دارد چون دولت آمریکا با اقدامات خود نشان داده است که ما واقعاً این انقلاب را پذیرفته ایم. ولی به چند دلیل می توان گفت که این امر چندان شگفت آور نیز نیست و لازم نیست که ما هم این دلایل را بپذیریم ولی باید در تلاش خود برای کنار آمدن با این رژیم سرسخت حتماً همان دلایل را مد نظر داشته باشیم.

7 - همان گونه که در تلگرام مرجع خاطرنشان شده، یزدی یک سیاستمدار انقلابی جاه طلب است.

همین دیدگاه است که به خصوص در اولین بازگشتش به آمریکا پس از هیجده سال اقامت در تگزاس و دیگر نقاط (قسمتی از گذشته او که اکنون تحمل آن را دشوار می بیند)، او را وادار به سخن گفتن و نمایش کردار یک انقلابی می نماید. در نتیجه برای وی مهم بود که در بازگشت به کشورش از وجهه یک انقلابی واقعی برخوردار شود تا همه بدانند که او آماده مقاومت در برابر آمریکاست و تحت تأثیر «بردگی فکری» که بنابه گفته خودش در هاوانا» مشخصترین اثر انگشت امپریالیسم در جهان است... و به عنوان یک وسیله مؤر لیکن کم بها سلطه امپریالیستی را در جهان تداوم می بخشد» قرار نگرفته است.

8 - اما در مقاومت سرسختانه وی در برابر آمریکا مفاهیم بیشتری نهفته است که در مذاکرات او با وزیرخارجه آمریکا و نیز در محتوای سخنرانیهای عمومی اش آشکار است. یزدی از نظر سیاسی جاه طلب ولی یک انقلابی معتقد نیز هست. به همین دلیل نمی توان او را فردی صرفا قلمداد کرد. روش برخورد وی حکایت از مطالبی دارد که بنیاد تمام تجهیزات و دستگاههای انقلابی اینجاست؛ که خود

ص: 79

جنبه تاکتیکی کوتاه مدت آن است: ولی او از مطالبی بنیادی تر و دراز مدت تر نیز سخن می راند.

9 - در کوتاه مدت، یزدی و دیگر نزدیکان وی در اندرون دولت موقت تلاش می کنند تا قدرت سیاسی خود را که از نظر خودشان در معرض خطر واقعی و یا خیالی قرار گرفته مستحکم سازند. به همین دلیل است که نسبت به بروز مشکلات در کردستان و خوزستان عکس العملهای تندی نشان داده می شود عکس العملی که شاخص آن رگباری از تبلیغات داخلی است تا نشان داده شود که آمریکا در پشت صحنه است و در واقع این عراق است که با همکاری عمال آمریکایی و تحت تأثیر آنها در بروز این گونه حوادث دست دارد. رابطه این تبلیغات با شرایط بحرانی این دو استان هر چه باشد، می توان گفت که این تبلیغات طوری طراحی شده تا کنترل روحانیون و انقلابیون بر نیروهای امنیتی و دستگاههای در حال تکامل دولتی را تقویت کند تا پس از تکمیل قانون اساسی بتوان هریک را در محل خاص خود استقرار بخشید. تلاش آنها در جهت تحکیم قدرت نیز از نظر بسیاری از شاهدان تأکیدی است بر ضرورت «محوسازی» آثار به جای مانده از رژیم منسوخ و مخالفین سیاسی شان از ساختار دولتی. به همین دلیل به نقل از سخنان یزدی در نیویورک گفته اند که مرحله پاکسازی وزارت خارجه هنوز به پایان نرسیده است. چمران نیز از پاکسازی مورد نظر خود در نیروهای مسلح سخن می گوید. مسائلی که در نتیجه وجود نزیه در شرکت ملی نفت ایران پدیدار گشته نیز سخن از ضرورت پیگیری روند پاکسازی را به دنبال داشته که به قولی نزیه آن را نادیده گرفته و کنار گذاشته است.

خمینی نیز می گوید تنها راه بقای انقلاب، انجام پاکسازیهای لازم در کل بافت اجتماعی و اقتصادی کشور است.

10 - آنچه به همین موضوع مرتبط است ولی از ماهیتی دراز مدت تر برخوردار است، ابراز نگرانی در مورد یک خطر دیگر بزرگتر است که انقلاب، اهداف و مقاصد آن را تهدید می کند. ماحصل این نگرانی محسوس شدن ضرورت حذف سلطه فرهنگی اجانب و به خصوص غرب است که بنا به قولی از رژیم گذشته بر جای مانده و از نظر انقلابیون تأثیر اسلام را در تحرک بخشیدن به جامعه و ایجاد انگیزه برای حل بافت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران فرسایش می دهد. واقعیت این است که آنها این خطر را در تمام نقاط جهان اسلام حس می کنند، که به صورت نوعی جبر ایدئولوژیک ممزوج شده با سخنان مبنی بر الحاق سرزمینهای اسلامی به یکدیگر که از ایده آلیسم پنهان شیعیان منشأ می گیرد و باعث تیره شدن روابط بین جمهوری اسلامی ایران و اکثر همسایگان مسلمان آن می شود.

11 - یزدی در بخش اعظم سخنرانی افشاگرانه خود در هاوانا به همین مضمونی که در ذهن انقلابیون ایرانی جای دارد اشاره نمود. بنابه گفته او «معیاربندی ارزشها، اهداف و آرمانها در میان نخبگان حاکم بر جهان، بعد جدید سلطه فرهنگی را به ماهیت رو به تکامل امپریالیسم در جهان معاصر افزوده است.» یزدی خواستار «زدودن و کناره گیری از همپیمانی فرهنگی با ابرقدرتها و تلاشی منظم در جهت رهانیدن خود از اسارت فکری سلطه فرهنگی شده است.» 12 - برای ما کار کردن با رهبریتی که مانند او عمل می کند دشوار است؛ چون علیرغم اینکه به ما نیازمند است سعی می کند زیاده از حد به ما نزدیک نشود تا انقلاب حفظ شود. زمان و شرایط اجباری ناشی از یک تحرک و پویایی نهفته در مادیگرایی و نوگرایی اقتصاد ایران و ساختار اجتماعی شهری آن این وضع را در نهایت تغییر خواهد داد. ولی در نتیجه بعضی از مشکلات سیاسی که در کوتاه مدت

ص: 80

اجتناب ناپذیر است، حرکت کندتر خواهد شد. ما باید حداکثر صبر و حوصله و حساسیت خود را در پیگیری منافع خود در جوی انباشته از سوء ظن که توسط یزدی در نیویورک منعکس گردیده، به کار گیریم.

13 - پس از ادای این مطالب، از این پس به اظهار نظر در سه مورد خاص می پردازیم: اول، تدارک نظامی؛ دوم، موضع علنی ما در قبال انقلاب؛ و سوم، حرکت سمبلیک ملاقات با خمینی و انتصاب سفیر.

14 - یزدی در نیویورک از روشن ساختن این موضوع باز نماند که عملکرد ما در زمینه تدارکات نظامی همچنان محکی است برای مواضع ما در مقابل انقلاب. مسیر بسیار صعب العبوری در پیش است، آن هم نه به خاطر اینکه برقراری رابطه با چمران به عنوان سرپرست جدید نهاد دفاعی موضوع بحث باشد، بلکه به خاطر اینکه ترس از گسترش نفوذ آمریکا در جامعه ایران از طریق نظامی وجود دارد. (طبق گفته یزدی در هاوانا بیش از 1200 پرسنل نظامی ایرانی در آمریکا دوره دیده اند، که این رقم از نظر ما محافظه کارانه ارائه شده است.) علاوه بر این یزدی و دیگران معتقدند که ایران از طریق صندوق اعتباری خود فریب خورده است.

15 - بنابراین ما با مسئله ارضای سیاستمدارانی چون یزدی، چمران و نیز افراد حرفه ای نظامی روبرو هستیم که دریافته اند که از پشتیبانی لجستیکی و فنی آمریکایی مورد نیاز خود محروم خواهند ماند. با این وصف، از نظر ما موضعگیری کنونی ما در قبال تدارک نظامی اصولاً صحیح است که همان موضعگیری صریح و روشن در قبال پرداخت صورتحسابهاست و به صورتی بسیار صریح قوانین و مقررات خودمان را در آمادگیمان به پاسخگویی به سؤلات دولت موقت در زمینه جزئیات مالی و ارائه لوازم یدکی پس از برقراری نظم در حکومت موقت ایران، ارائه می دهیم، به آن گوشزد می کند.

ولی، به نظر ما باید در خط مشی های خود به صورت منفرد و منفک و به خصوص در مورد ارائه مقرراتی که به تجهیزات طبقه بندی شده و حساس تأثیر می گذارد نیز تن به خطر و ریسک بدهیم. در نتیجه باید در پاسخ به درخواست دولت موقت در مورد هواپیماهای اف - 4 بسرعت موضع گیری مثبتی را از خود نشان دهیم. هرگونه به تأخیر و یا ممانعت از ارسال این جنگنده ها این سوءظن را بر می انگیزد که مبادا آمریکا خیال تنبیه و تأدیب دولت موقت را از نظر مالی و سیاسی دارد؛ تصویب مورد مربوط به این تعداد کوچک از هواپیماها که هزینه آنها نیز اضافه بر صورتحسابهای نیروی هوایی پرداخت شود در حراست از منافع ما در ایران (در صورتی که نیاز به مشورت با کنگره باشد) قابل دفاع و توجیه است.

16 - ثانیاً، همان طور که این سفارت قبلاً پیشنهاد کرده بود، ما معتقدیم که باید راهی یافته و علناً اعلام کنیم که وجود دگرگونی در ایران را پذیرفته ایم. برای این کار دو علت وجود دارد یکی اینکه سوءظنهای دولت موقت نسبت به مقاصد ما کاهش پیدا می کند و دیگر اینکه با این کار به مردم خودمان منافع درازمدتمان در ایران را یادآور می شویم (چون مطبوعات آمریکا در این زمینه نقشی تصنعی و سطحی داشته اند). البته معنی این مطلب این نیست که برای ما حمایت و تأیید علنی خمینی و یا تشویق و حمایت از چمران و یزدی و تمام بیانات و کردار آنها و یا تمجید از سیاست دولت موقت در کردستان ضروری و حیاتی است. آنچه که باید بگوییم آن هم به طریقی که تا به حال نگفته ایم این

ص: 81

است که ما در ایران دارای منافع دراز مدتی هستیم که هنوز هم به قوت خود باقی است و به نظر ما باید در ایران اسلامی نیز پیگیری شود.

17 - ما مخصوصاً از وزارت خارجه می خواهیم که علناً و بطریقی اعلام نماید که ما مایلیم که ایران اهداف انقلابی خود را طوری تحقق بخشد که مورد حمایت تمام اقشار ملت آن باشد و آمریکا قصد ندارد مقاصد خود و یا رژیم خاصی، چه سلطنتی و چه غیر از آن را بر ایران تحمیل کند و القای تمامیت و استقلال ایران به نفع ما و مورد توجه ماست؛ و منافع آمریکا در دسترسی داشتن به نفت ایران مترادف است با منافع ایران در ادامه و تأمین مالی عمران صنعتی و کشاورزی آتی ایران. ما باید فرصتهایی پیدا کرده و تأکید ایران انقلابی بر اسلام و کمک معنوی آن به جامعه را با در نظر گرفتن طریقی که آمریکاییان نیز برای جنبه های معنوی تلاش انسانی اهمیت قائل می شوند، به عنوان عنصری مورد احترام و قابل درک برای آمریکاییها مورد استقبال قرار دهیم.

18 - نظریات چند ماه قبل معاون وزیرخارجه، یعنی ساندرز در مورد خاورمیانه بخش اعظم این مطالب را در بر دارد و چیزهایی است که باید مکرراً به سمع ایرانیها رسانیده شود.

19 - ثالثا، و مختصرا، یک موضوع بسیار با اهمیت دیگر دیدار با خمینی و انتصاب یک سفیر در ایران است. اکنون برای انجام این کارها شاید دیر شده باشد؛ ولی موضوع اصلی راهی را پیش پا می گذارد که از نظر یزدی و اکثر ایرانیها می تواند به روشن شدن طرز برخورد ما در قبال انقلاب بینجامد. اگر قرار باشد انتصاب سفیر جدید باز هم به تأخیر افتد، توصیه می کنیم که زمینه برای ملاقات با خمینی در سطح کاردار فراهم آید. اما در رابطه با انتصاب سفیر، اکنون زمان مناسبتر از همیشه است و نباید در این مورد بیش از این تأخیر روا داشت.لینگن

بهبود اقتصادی - اکنون کجا هستیم؟

سند شماره (27) از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 23 اکتبر 1979 - 1 آبان 1358 به : وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویتطبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : بهبود اقتصادی - اکنون کجا هستیم؟ 1 - (تمام متن خیلی محرمانه) 2 - مقدمه و خلاصه: در حالی که عایدات نفتی ایران 2 میلیارد دلار در ماه می باشد، در حدود 4/2 میلیون نفر (یا 20 درصد) نیروی کار ایران بیکار هستند. بسیاری از کارخانه های در حالت رکود به سر می برند. متوسط تولید 50 درصد ظرفیت تخمین زده می شود. با گذشت 8 ماه از انقلاب و در حالی که اولین مرحله ابتدایی که همانا تخفیف هرج و مرج ها و سر و سامان دادن به امور می باشد انجام پذیرفته است، بسیاری از ایرانیان شروع به پرسیدن این سؤل کرده اند که چرا بهبود اوضاع به طرز سریعتری انجام نمی گیرد.

3 - این تلگرام به بررسی یک مشکل اساسی می پردازد و آن عدم موفقیت در انتقال سرمایه های نقدی و غیر نقدی بانکها به بخش ناتوان صنعتی که بشدت محتاج سرمایه یا اعتبار هستند می باشد.

کمبود اعتبار، تصمیمات اعلام شده دولت را بی اثر می سازد و به بی ثباتی و عدم اطمینان که خود از عوامل دخیل در این مشکل هستند کمک می نماید. دلایل دیگری که ذیلاً مورد بحث قرار می گیرند

ص: 82

عبارتند از: عدم وجود سرمایه و سرمایه گذار، خروج سرمایه، بی لیاقتی دولت در همه زمینه ها، عدم تأمین شخصی، عدم موفقیت در اجرای برنامه اعتبار ضروری و عدم توانایی کسانی که قصد گرفتن وام دارند در بازپرداخت وامشان. آینده این رژیم بستگی به موفقیت دولت در حل چنین مشکلاتی و اجرای برنامه های اطمینان بخش در ماههای آتی دارد. (پایان مقدمه و خلاصه) 4 - عدم اطمینان، عدم سرمایه گذاری، ترجیح سرمایه نقدی بر غیر نقدی و خروج سرمایه نقدی و غیر نقدی از دو طریق می تواند مولد شود. از طریق سرمایه گذاری در کارخانه های موجود یا جدید و از طریق اعطای وام جهت سرمایه کاری. در حال حاضر سرمایه گذاری انجام نمی گیرد و این تا حدودی ناشی از فرار طبقه تاجر به خارج از کشور می باشد. صادق سمیعی، معاون مدیر کل بانک ایران - عرب که خودش از همان تبار می باشد می گوید در حال حاضر بیش از 15 نفر ایرانی که ثروت شخصی لازم را دارا باشند باقی نمانده اند و آنها هم در شرایط فعلی کاری نمی توانند بکنند.

5 - اقشار بازاری (بازرگانان محافظه کار)، دلال هستند و نه سرمایه گذاران اهل ریسک. بنابه گفته ابطحی، مدیر بخش خارجی بانک ملی (بزرگترین بانک تجاری)، بازاریها افراد بسیار ثروتمندی هستند اما با توجه به عدم اطمینانهای مشابهی، آنها ترجیح می دهند که ثروتشان را در بانکها انباشته کنند و یا حتی بهتر از این، آن را صادر نمایند. گرانتر از حد واقع پرداختن برای واردات (overvoicing) وسیله معمول برای توضیح اینکه چرا ارزش (و به عبارتی ارزش دلاری) اعتبارات اسنادی در دو ماه گذشته با چنین شدتی افزایش یافته اند را فراهم می آورد. این امر ضرورتاً به معنای افزایش واردات یا افزایش فعالیت اقتصادی نمی باشد. ابطحی می گوید من مکرراً از مردم سؤل می کنم چرا آنها با این واقعیت که ما در وضعیت بسیار بدی هستیم روبرو نمی شوند؟ 6 - ابطحی ادامه داد، بازاریها (و دیگران) متناوباً در حال تبدیل ثروتشان به کالاهایی هستند که احتمالاً بازارهای خوبی در خارج پیدا می کنند. علاوه بر کالاهای معمول مانند طلا یا فرشهای شرقی، زعفران نیز در حال حاضر خواهان بسیار پیدا کرده است. بر عکس طبقه کارخانه داران که نزدیکی نامطبوعی با رژیم گذشته داشتند، بسیاری از بازاریها از نظر ایدئولوژیکی به رژیم فعلی تر حریف هستند.به طور کلی آنها پول خوبی در می آورند و شاهد این امر، خرده فروشیهای قابل توجه در بازارها و بالا رفتن رقم پس انداز بانکی آنها می باشند. بنابراین دلیل عدم اطمینان از جانب ایشان، نباید به سادگی رد شود.

7 - قسمتی از این عدم اطمینان ناشی از سیاستها یا بی سیاستهایی است که از دولت سرچشمه می گیرند. به جای خط مشی های ثابت و استوار بازرگانان با تئوریهای مبهمی از قبیل بهره صفر درصد، (مرجع ب)، بدون ایجاد انگیزه هایی که آنها بتوانند بدان پاسخ گویند و برنامه های خودشان را بر آنان استوار سازند، مواجه می شوند. ابطحی تنها با لحن نیمه شوخی اظهار داشت که صحبت از بهره صفر درصد ممکن است تهدید دروغین برای انتقال مازاد سرمایه های نقدی و غیر نقدی از حسابهای جاری مشمول بهره به بازار سهام یا به شکلهای مستقیم تری (از سرمایه گذاری بوده باشد. او با لحن غمناکی گفت، اما این امر به هیچ وجه تحقق نیافت.

8 - عامل دیگری که موجب تشویش خاطر بازاریان را فراهم می کند قیمت است. چقدر باید برای این یا آن کالای وارداتی بپردازند؟ چقدر باید بابت این کالاها از مصرف کنندگان پول دریافت کنند؟

ص: 83

گرچه این امر یک آیین مذهبی - سنتی در اسلام سنتی است اما برخورد ساده انگارانه اسلام با این مسئله و اضطرابی که انزجار ایشان نسبت به سودگرایی ایجاد می کند، مانع دیگری بر سر راه سرمایه گذاری یا وام دهی می باشد.

9 - عامل دیگری که ممکن است تضییع اطمینان را فراهم سازد عدم صلاحیت مدیرانی است که برای به راه انداختن صنایع ملی شده انتخاب شده اند. از قرار معلوم حتی کارگران نیز در این مورد گله مند هستند. بانکداران از مدیرانی صحبت می کنند که مجبورند تازه با اختلاف بین ستون بدهکار ترازنامه و بستانکار آن آشنا شوند. عدم اطمینان از این که کسانی مالکان و کنترل کنندگان شرکتها هستند بر بی میلی بانکداران برای اعطای وام به شرکتهای فاقد مدیریت با تجربه می افزاید. در مواردی که همه سهام یک شرکت مصادره شده ولیکن دولت یا یک بنیاد خیریه، مدیران معینی را جهت هیأت مدیره منتصب می کند، حوزه های مسئولیت افراد و مسئولیت نهایی مالی نامشخص باقی می ماند.

10 - انعکاس انتصاب مدیران بی تجربه در خروج افراد با تجربه از کشور مشاهده می شود. با این حال هنوز تعدادی از افراد مزبور در کشور مانده اند و در این سیستم کار می کنند. اما توانایی آنها برای پر کردن شکاف تجربه موجود و تأثیرشان در ایجاد تحرک اقتصادی به خاطر ناملایمات روحی ناشی از مشاغل آنان کاسته شده است. ابطحی پرسید آیا شما می توانید درک کنید که دوره تصدی من بستگی به این دارد که آیا من نماز می خوانم یا نه؟ سایر کسانی هم که مانند ابطحی نمی خواهند منافق گونه عمل کنند، چیزهای مشابهی را گفته اند. همه تا اندازه ای آسیب پذیر هستند، این درسی است که به طور مؤثری از اخراج نزیه - رئیس شرکت نفت - گرفته شده است. لذا تمایل رو به رشدی وجود دارد که از تصمیماتی که احتمالاً جلب توجه کرده یا تهاجمی را علیه خودشان بر می انگیزاند اجتناب ورزند. این امر حتی به تمایل آنها برای اضافه کاری لطمه می زند. (مخصوصاً بعد از کاهش عمده اخیر در حقوق کارکنان شرکت نفت و بانکها.) 11 - مسئله دیگر، ترس از این می باشد که نه این رژیم، بلکه جانشین آن، مدیران را بخاطر اجرای دستورات رژیم فعلی مورد موأخذه قرار دهد؛ آنچه که بر سر بسیاری از کسانی که دستورات شاه را اجرا کردند آمد. عدم ثبات آشکار رژیم و احتمال محسوس وجود ضدانقلاب همه دست به دست هم داده تا از تحرک و ابتکار جلوگیری کنند. البته از جنبه مثبت قضیه باید گفت که مثال عاقبت کسانی که بخاطر حمایت از دوستان نزدیک شاه قوانین را زیر پا گذاشتند باعث تقویت بانکداران برای مقاومت در مقابل دخالتهای خام (بیجای) روحانیت و کمیته ها که خواستار به اجرا درآمدن پروژه های نفتی - هر چند غیر اقتصادی - خود می باشند شده است. عقیلی، مدیرعامل بانک ایران و خاورمیانه می گوید هیچ کس نمی خواهد همان گونه که آنها عده ای (از عمال رژیم سابق) را اعدام کردند، مرا نیز تیرباران نمایند.

12 - اما به هر حال در مجموع، اثر این فشارها مخصوصاً بر بانکداران، که در حال حاضر کارمندان دولت به شمار می آیند، این بوده است که از هر نوع ابتکار و ابداع، جسارت و انعطاف از سوی آنها ممانعت به عمل آورد. کیفیات و مشخصات ذکر شده مخصوصاً از این جهت مورد نیازند که در حال حاضر بسیاری از صنایع ایران که قادر به پرداخت دیون خود نمی باشند با بیهودگی تقاضای اعتبار می نمایند.

ص: 84

13 - برای درک اهمیت اعتبار برای صنایع ایران، باید به یاد آورد که عمده این صنایع در واقع مونتاژ قطعات خارجی می باشد و یا حداقل به شدت به مواد خام وارداتی وابسته است. صاحبان صنایع به سختی قادر به حفظ اعتباراتشان هستند. همان طور که ساقطلیان (SAGHETELIANE) مدیر عامل بانک تجارت خارجی ایران اظهار داشت، آنها قبل از این که به بانکداران ایرانی خودشان توجهی داشته باشند متوجه تأمین کنندگان مواد اولیه شان می باشند. در مقابل، بسیاری از آنها از امتیازات خرید با اعتبار نامحدود برخوردار هستند. سایرین نیز اعتبارات اسنادی با مهلت 180 روز یا بیشتر را در اختیار دارند. اعتبارات اسنادی ضمن آنکه آنها را مجاز ساخته که قبل از اینکه مجبور به پرداخت قیمت کالاهای وارداتی به صادر کنندگان این مواد باشند، یک ماه برای حمل کالاهای وارداتی، یک ماه برای عمل آوری این مواد و یک ماه برای دادن فرصت به خریدار محصولات تولید شده برای پرداخت، و نیز از یک مدت 3 ماهه اضافه جهت بازپرداخت برخوردار باشند. شناوری مدت زمان پرداخت از عوامل مهم در سودبری آنها می باشد.

14 - با شروع انقلاب، صادر کنندگان خارجی شروع به تأکید برای اعتبارات اسنادی تأیید شده کردند، که در واقع به معنای پرداخت نقدی بود. شرکتها نیز به نوبه خود از مشتریانشان خواستار پرداخت نقدی گشتند. شناوری مدت پرداخت از بین رفته، و در بسیاری از موارد در حالی که باید همچنان 20 درصد اضافه حقوق کلیه کارمندان حفظ شود، تولید و درآمدها کاهش یافته اند.

مشتریان پرداختهای خود را معلق کرده اند. بدین ترتیب بسیاری از صنایع کاملاً در قرض فرورفته بر اثر این مشکلات از پرداخت قروض خود عاجز شده بودند و در ضمن وثیقه های (ملکی) ایشان نیز فاقد اعتبار گشته بود و تلاش می کردند که حتی برای پرداخت حقوق کارکنانشان وام بگیرند و البته اغلب هم تلاششان به جایی نمی رسید.

15 - فریاد برای اعتبار اضطراری که برای اولین بار 5 ماه قبل به گوش رسید توسط کمیته بازرگانی کمیته انقلاب در قم پاسخ داده شد. اتحادیه ای متشکل از بازاریان راستگرا با اعتبار اضطراری 80 میلیارد ریالی مشهور خود، امیدهای بزرگی را به همراه آورد. بانک مرکزی ایران قصد داشت که این 80 میلیارد را با بهره 6 درصد و با صرفنظر نمودن از الزامات جانبی (وثیقه) بین ده نوبت از طریق 10 شعبه (که اخیراً یازده تا شده اند) از بانکهای قویتر تجاری تقسیم نماید. پنجاه درصد نیازمندیهای متقاضیان از این طریق تأمین می شد و این درحالی بود که وجوه مورد نیاز از محل ذخایر خود بانکها تأمین می گشت. به این ترتیب با 6/1 میلیارد ریالی که انتظار می رفت از هریک از بانکهای انتخاب شده در نوبت اول پرداخت نمایند، مجموعاً 160 میلیارد ریال به اقتصاد کشور تزریق می شد.

این اعتبارات می توانست برای پرداخت حقوق کارکنان یا جهت خرید مواد خام مورد مصرف قرار گیرند.

16 - به جز یک استثنای احتمالی بقیه رابطهای بانکهای ما روی این نکته توافق دارند که این طرح یک شکست کامل بوده است. بانک صنایع یعنی تنها بانک برگزیده شده ای که ارقام خودش را به ما می دهد خاطرنشان ساخت که از 6/1 میلیارد ریال آن تنها 309 میلیون یا به عبارتی 20 درصد هدف نهایی تأمین شده است. همه اذعان دارند که بن بست عمده در این مسیر بوروکراسی پیچیده یأس آوری بود که متقاضیان با آن مواجه بودند. ساقطلیان از بانک تجارت خارجی ایران می گوید، کمیته وام

ص: 85

وزارت صنایع و معادن از یکی از متقاضیان که درخواست وام برای خرید مواد خام کرده بود، تنها درخواست نمود که اسامی کلیه کارکنانش به این کمیته داده شود. او سهواً در نوع اعتبار درخواستی اشتباه کرده بود. (این سؤال باقی می ماند که آیا برای پرداخت وام اضطراری جهت پرداخت حقوق کارکنان همه آن اسامی لازم می باشند یا خیر.) بوروکراسی ایران در این وزارتخانه خود را به مانند نمایندگان روحانی، با درخواست جزئیات زیادی و نامربوط سرگرم می سازد و ماهها می گذرد بدون اینکه عملی از سوی وزارتخانه مزبور یا بانک مرکزی صورت بگیرد.

17 - به نظر می رسد در میان بانکداران تنها ساقطلیان گرفتار این مشکلات نبود. هنگامی که بانک مرکزی در حل مسئله سستی به خرج می داد او کل مبلغ لازم را از صندوق خود بانک تجارت خارجی ایران تأمین و بعداً حسابها را تصحیح می کرد. ساقطلیان گفت به فرض این که نرخ کاهش ذخیره سایر بانکها پایین باشد باز هم صنایع عمده ایران به طور سنتی بانک او را طرف معاملات خود قرار می دهند. به عبارت دیگر او به اندک کسانی که واقعاً احتیاج به اعتبار ضروری نداشتند وام داد.

همانطور که در بالا ذکر شد اجماع بر این واقع شده بود که آنهایی که به این اعتبارات نیاز داشتند آنها را دریافت نمی کردند.

18 - بنابراین مسئله ای که بی پاسخ مانده، ارزش اعتباری صاحبان صنایع بخش خصوصی می باشد. ابطحی گفت بانک ملی هر آنچه که در توان داشته باشد برای اعطای اعتبارات انجام داده است. ولی موقعی که یک شرکت به طور محسوسی ناتوان از پرداخت دیون خود می باشد و مجبور است که حتی برای پرداخت حقوق کارکنانش وام بگیرد باید دور آن را خط کشید. ابطحی به وضوح گفت که او نیز مانند عقیلی میل ندارد که روزی در سینه دیوار قرار بگیرد.

19 - نتایج: بانکهای تجارتی با توجه به عدم صلاحیت وزارتخانه مسئول و عدم وجود قوانین جنبی، در مقابل این اولویت ملی که از آنها خواسته شده تا پولهای خودشان را در عملیات کمک به افراد مقروضی که از بازپرداخت وام خود عاجزند، سرمایه گذاری کنند پاسخ شایسته ای نمی دهند.

نتایج این امر به طرق متعددی احساس می شوند.

20 - برای مثال، صنعت کامیون سازی به طور جدی با کمبود قطعات یدکی مواجه است. یکی از بزرگترین وارد کنندگان قطعات یدکی تنها می تواند 65 درصد از سفارشات این صنعت را برآورده سازد. ذخایر اضافی در انبارهای گمرک موجود می باشد اما هنوز پول آنها پرداخت نشده است.

شرکت (وارد کننده این قطعات) در عسرت می باشد و هیچ بانکی حاضر به اعطای وام به این شرکت جهت پرداخت بهای کالاهای وارداتی و ترخیص آنها از گمرک نمی باشد. در همین حال، وزرای کابینه نیز به تولید کنندگان و وارد کنندگان فشار می آورند تا کاری برای حل این مشکل بکنند.

21 - این شاید حالت افراطی قضیه باشد. صنایع متعلق به دولت حداقل بنابه گفته مدیر عامل افغانی و طرفدار دولت بانک صادرات ایران، قادر هستند که اعتبار کافی برای واردات و یا جهت تداوم تولید را کسب کنند. تعداد زیادی از این مشکلات میراث زمان شاه می باشند. به ما گفته می شود که ماشین آلات کشاورزی وضع بهتری دارند.

22 - معهذا بر طبق تحلیل ذکر شده، جای نگرانی وجود دارد. هرچه که از زمان پیروزی انقلاب می گذرد مردم از آنچه که دولت در حال حاضر انجام می دهد توقع بیشتری دارند. ماههای آتی بهتر به

ص: 86

ما نشان خواهند داد که آیا منحنی ثبات و اطمینان سیر صعودی خواهد داشت یا تنزل خواهد نمود.لینگن

صنعت بعد از انقلاب ایران - مرسدس بنز

سند شماره (28) از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 به: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : صنعت بعد از انقلاب ایران - مرسدس بنز.

1 - (تمام خیلی محرمانه است.) 2 - خلاصه: در سفر اخیر خود به تبریز، مقام سفارت از کارخانه سرمایه گذاری مشترک موتور دیزل مرسدس بنز بازدید به عمل آورد. به خاطر مأموریت قبلی مقام سفارت (74 - 1972) در تبریز، این مقام آشنایی کاملی به کارخانه، مدیرعامل سابق آن و مدیر عامل فعلی آن یعنی، کریس آقابیگیان که یک فرد ارمنی است، پیدا کرده بود. با در نظر گرفتن معیارهای صنعتی بعد از انقلاب ایران سطح تولید کنونی که معادل 50 درصد ظرفیت تولید گذشته است می تواند نوعی موفقیت به حساب آید.

داستان مربوط به نحوه مبارزه کارخانه با بحران موجود حکایتی است جالب در مورد انقلاب ایران و اینکه چگونه یک مدیر با استعداد ارمنی می تواند بین تضاد منافع موجود در بخشهای دولتی، سهامداران خصوصی، بانکها، کمیته های انقلابی، ملاها و کارگران ایجاد مسالمت نماید. (پایان خلاصه) 3 - شرکت دیزل سازی در سال 1970 به صورت سرمایه گذاری مشترک مرسدس بنز تأسیس شد تا بتواند موتورهای دیزلی کامیون و اتوبوس را بسازد. بانک عمران ایران، شرکت خاور ایران ناسیونال در این سرمایه گذاری خصوصی تقریباً دارای سهامهای مشترکی می باشند. شرکتهای خاور و ایران ناسیونال در تهران به ساخت موتورهای دیزلی کامیونهای متوسط و اتوبوس مشغولند. شرکت سازنده موتورهای دیزلی نیز سرنوشتی موفقیت آمیز داشته است، تا سال 1977 سطح تولید افزایش یافته و معادل 18000 موتور دیزل در سال بود (که تقریباً) به طور مساوی بین شرکت خاور و ایران ناسیونال تقسیم می شد) و برنامه گسترشی کارخانه می توانست سطح تولید را بیش از این افزایش دهد. سطح تولید در سال جاری (از مارس تا سپتامبر) کاهش و به 750 موتور در ماه یا9000 موتور در سال تقلیل یافته است.

4 - شرکت دیزل سازی در بازار جاذب ایرانی گاهی وضعی بسیار خوب و گاه تأسف بار داشته است. از اوان انقلاب شرکت خاور با مشکلاتی جدی در زمینه اعتبار و تولید روبرو بوده است. در عین حال که مهمترین سهامدار آن (یعنی خانواده سوده ور) (soudevar) در ایران مانده اند، دولت مدیریت و هیئت مدیره جدیدی را در این کارخانه منصوب نموده است. شرکت خاور حتی قبل از انقلاب نیز مشکلاتی داشت و چون کامیونها به صورت اعتباری به فروش می رفت این کارخانه می بایست تلاش بسیاری به خرج دهد تا بتواند سرمایه گردش کار خود را تأمین نماید. با ظهور انقلاب تعطیل پروژه های بزرگ ساختمانی، امتناع یا عدم توان مشتریان آن در پرداخت دیون خود، توأم با کمبود اعتبار و بی تجربگی مدیریت جدید، کارخانه را به ورطه ورشکستگی کشاند. دستمزد کارگران افزایش یافته ولی سطح تولید واقعاً ناچیز است. از طرف دیگر شرکت ایران ناسیونال در ایران قبل از انقلاب به

ص: 87

صورت یک ماشین سکه زنی برای صاحبان خود، یعنی خیامیها عمل می کرد. تقاضا برای اتومبیلهای پیکان ساخت این کارخانه آن قدر زیاد بود که مشتریان آن 6 ماه قبل از تحویل اتومبیل پول پرداخت می کردند و بازار مینی بوسهای تولیدی آن نیز رو به گسترش بود. خیامیها از ایران فرار کرده اند، ولی دولت موقت نیز نتوانسته است کارخانه ایران ناسیونال را ویران سازد. سرمایه در گردش این کارخانه در اوایل انقلاب بیش از یک میلیارد تومان (135 میلیون دلار) بود. همین امر سبب شد که کارخانه بتواند بحرانهای ناشی از افزایش دستمزد کارگران را پشت سر بگذارد و افزایش تقاضا برای مینی بوسهای آن نیز بازار تولیدات کارخانه موتور دیزل سازی ایران را گرمتر ساخته است.

5 - طبق استانداردهای تبریز و حتی ایران، کارخانه دیزل سازی ایران یک شرکت سودآوری برای سهامدارنش بوده است. دریافتی سالانه بیش از 600 میلیون تومان (حدود 100 میلیون دلار) و واردات قطعات شرکت دیلمر بنز نیز معادل 100 میلیون مارک در سال بوده است، با این حال سود شرکت در سال 1977 معادل 80 میلیون تومان (یا بیش از 10 میلیون دلار) بود و برای 1300 نفر از تبریزیها تأمین کار می نمود. ظرفیت تولیدی کنونی کارخانه 50 درصد است، ولی حقوق افزایش یافته نیروی کار خود را می پردازد (چون قابل کاهش نیست) و ماهانه 5 میلیون تومان ضرر می دهد (حدود 800000 دلار). علت اصلی ضررها نیز استفاده از کاهش ذخایر ارزی و استفاده از اعتبارهای بانکی است. قبل از انقلاب، شرکت دیلمربنز آلمان قطعات لازم برای این کارخانه را با 50 درصد پیش پرداخت و پرداخت مازاد آن با اقساط 9، 12 و 15 ماهه می فروخت. پس از انقلاب این نسبت به 20 درصد و 80 درصد تغییر کرد و پس از آنکه شرکت بیمه هرمز صادرات این شرکت را بیمه ننمود، شرکت دیزل سازی ایران نیز مجبور شد با استفاده از اعتبارنامه، خریدهای خود را انجام دهد.

6 - انقلاب روابط بین مدیریت و نیروی کار کارخانه دیزل سازی را در کوتاه مدت دستخوش تغییرات فاحش ساخته است. آقابیگیان در اوایل سال 1974 به صورت معاون مدیر عامل کارخانه درآمد. آقا بیگیان که از ارمنیهای بومی تبریز است 13 سال در آلمان اقامت داشته، لیکن در سال 1970 به عنوان مهندس به ایران بازگشته و در نتیجه تلاش و کوشش خود در این کارخانه به سمت مدیر عامل درآمده بود. هیئت مدیره پس از انقلاب آقا بیگیان را به عنوان مدیر عامل برگزید و کمیته انقلاب کارخانه نیز در جلسه ای پرجنجال با شرکت 1300 کارگر کارخانه او را در همین پست ایفاء نمود. کمیته اولیه کارخانه مرکب از 29 نفر (چند کمونیست) بود، اما پس از آن کارگران، یک کمیته 5 نفره مرکب از کارگران بسیار مذهبی کارخانه را برگزیدند. آقا بیگیان معتقد است که کارگرانی که می خواهند مشکلات خود را مستقیماً با وی در میان بگذارند باید حتماً از این کمیته بگذرند. در عین حال که این امر نشانه اعتماد و اطمینان است ولی میزان تقاضا برای اوقات کار او افزایش می یابد.

7 - حتی قبل از انقلاب نیز آقا بیگیان به صورتی بسیار جدی نسبت به ناراحتیها و کمبودهای کارگران عکس العمل نشان داده بود. برخلاف میل کارمندان وی به کارگران اجازه داد که از کلوپ، استخر و میدان تنیس شرکت استفاده کنند. وی کار احداث محل مسکونی 250000 دلاری خود در تبریز را متوقف ساخت و به سکونت در خانه ای کوچکتر در تبریز ادامه داد. وی خاطرنشان ساخت که برای کارگران مذهبی محل برگزاری نماز وجود نداشت و به همین دلیل کار احداث یک مسجد کوچک را در کارخانه آغاز نمود. او از راننده استفاده نمی کند. اتومبیل مرسدس بنز جدید خود را

ص: 88

فروخته و یک مرسدس دیگر را که پنج سال از عمر آن می گذرد استفاده می کند. در نتیجه همین اقدامات بین او و کارگران رابطه بهتری ایجاد شده. ولی نکته مهم دیگر این که نتیجه این کارها باعث بهبود روابط بین آقابیگیان و نهاد جدید انقلابی شهر شده است. تأییدات کمیته مذهبی کارخانه از اقدامات وی سبب بازدیدها و توصیه های مکرر آیت اللّه اصلی شهر شده است. وامهای مورد درخواست وی از بانکهای محافظه کار تبریز نیز همیشه مورد حمایت کمیته مرکزی انقلاب، استاندار و آیت اللّه های سرشناس شهر تبریز بوده است.

8 - آقابیگیان می داند که در ایران انقلابی موفقیت جنبه موقتی دارد. کارگرانی که او را انتخاب کرده اند احتمالاً ممکن است به خاطر هیچ و پوچ علیه وی بسیج شوند. هیئت مدیره او نیز که اکثراً از طرف دولت منصوب شده اند نیز احتمال مورد نظر را قویتر می سازد. ولی او با آنها درگیر شده و از تغییر یادداشتهای جلسات هیئت مدیره از زبان انگلیسی به فارسی ممانعت به عمل آورده است و با انقلاب مورد نظر آنها (یعنی شعار بدون کار) مبارزه کرده است. تجزیه و تحلیل انگیزه ها بسیار دشوار است. ولی آقابیگیان که تاکنون سه بار در حال دادن استعفا بوده است، معتقد است که این کارخانه بدون وجود او شکست خواهد خورد و چون هیئت مدیره و کمیته کارگران استعفای او را نپذیرفته اند، این معنی قوت بیشتری می گیرد. آقابیگیان مدیری است مایل به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، ولی اگر مشکلات بسیار عظیم باشد راه فرار برای او باز است؛ کارخانه بنز آلمان همیشه حاضر به پذیرش او در آلمان می باشد و بستگان ارمنی وی در لس آنجلس نیز حاضرند با وی در کسب و کار خود شریک شوند. آقابیگیان یکی از چند مدیر امروزی است که ایران نمی تواند او را از دست بدهد، چون بسیاری از آنها تا بحال از کشور گریخته اند. اکثر آنهایی که مانده اند نیز مانند آقابیگیان سرخورده اند و همانند او در بسیاری از نقاط دیگر جهان فرصت پیشرفت بیشتر دارند.

لینگن

کتاب شصت و چهارم

سیاست جهانی آمریکا از ادعا تا واقعیت

ص: 89

ص: 90

مقدمه

ص: 91

ص: 92

مطالعه سند حاضر ما را به این حقیقت رهنمود می کند که چگونه دست اندرکاران سیاست خارجی آمریکا اهداف توسعه طلبانه و امپریالیستی خود را، در پشت کلمات مقدسی مانند صلح طلبی، حقوق بشر، کمکهای اقتصادی و غیره پنهان می کنند. آنها در مخفی نمودن اهداف واقعی خود، تا آنجا پیش رفته اند که در اسناد طبقه بندی شده و برای مأموران دیپلماسی تحت امر خود نیز آن را به صورت حقایقی بدیهی و اصولی انسان دوستانه مطرح نموده اند به گونه ای که امر بر خودشان نیز مشتبه شده و هیچ قبحی در نظریات خویش نمی بینند. البته بدیهی است که الزاما تمامی دیپلماتهای آمریکایی در جریان دانسته ها و ماهیت طرحهای طراحان مرکز نبوده و شاید اشاره به این واقعیتها اثراتی منفی در عملکرد و تبلیغات این افراد داشته باشد.

از روزی که غرب با استفاده از شعارهای انسان دوستانه برای به انقیاد درآوردن کشورهای جهان سوم قیام نمود، عده ای از روشنفکران! این جهان! نیز آن را باور نموده و در پی آن روان شدند و اکنون ایالات متحده، خود نیز بر این باور شده است که رسالتی جاویدان در رهایی بشر! و کسب حقوق! آن دارد. رسالت روشنفکر واقعی جهان سوم، خصوصا کشورهای اسلامی آن است که تفاوت عظیم موجود بین این ادعا و واقعیت امر را برای جهانیان مخصوصا ملل اسلامی روشن نماید.

امید است با عنایت به این مقدمه و اسناد موجود در کتاب، قدمی در روشن نمودن این امر خطیر برداشته شود.

سابقه سیاست خارجی آمریکا

پس از استقلال آمریکا، طی جنگهای 1783 - 1775 و بالا رفتن میزان قدرت ایالات متحده و در کنار آن افول قدرت استعماری اسپانیا در آمریکای لاتین و استقلال مستعمرات اسپانیا، ایالات متحده با اعلان دکترین مونرو (1823) قدم به عرصه سیاست جهانی گذاشت. این دکترین که توسط جیمس مونرو رئیس جمهوری وقت آمریکا اعلام شد، شامل سه ماده می گردید:

(الف) عدم دخالت مستعمراتی اروپا در امور آمریکا (شمالی و جنوبی) (ب) عدم دخالت دول متحده در مستعمرات اروپا در آمریکای لاتین (ج) عدم دخالت آمریکا در امور داخلی کشورهای اروپایی(1) پس از اشغال اراضی وسیعی از مکزیک (1838) و نیز پایان جنگهای داخلی آمریکا (1861 -

ص: 93

1865) و در نتیجه تکمیل وحدت ایالتهای مختلف آمریکای شمالی، سیاست خارجی ایالات متحده تحرک بیشتری یافت و حرکت خود را در جهت دستیابی به اهداف امپریالیستی و استعماری آغاز کرد که از اولین موارد آن می توان به جنگ با اسپانیا در سال 1898 اشاره کرد. این جنگ بر اثر بحران داخلی کوبا در رابطه با استعمار اسپانیا به وجود آمده بود. نتیجه این جنگ واگذاری پورتریکو به آمریکا و خارج شدن اسپانیا از کوبا و فیلیپین و اشغال این دو سرزمین توسط ایالات متحده بود. که پایگاههای نظامی آمریکا در این دو کشور نیز از همان زمان برقرار گردید.(2) در شروع جنگ جهانی اول، آمریکا موضع بیطرفانه ای اتخاذ کرد، ولی پس از مدت کمی با کمک به فرانسه و انگلیس و در نهایت با دخالت نظامی بر علیه آلمان، بیطرفی را کنار گذاشت. علت اصلی کمک به دو کشور مزبور و نیز دخالت در جنگ، عمدتا ناشی از منافع اقتصادی آمریکا بود، زیرا در صورت ادامه سیاست بیطرفانه، کشورهای مزبور پولی برای خرید اجناس آمریکایی نداشتند و لذا صادرات آمریکا دچار رکود می شد، در نتیجه ضرورت اعطای اعتبارهای چند میلیاردی به دو کشور مذکور احساس شد. همچنین شرکت مستقیم در جنگ هم ناشی از ملاحظات اقتصادی بود، زیرا احتمال شکست فرانسه و انگلیس، خصوصا پس از خروج روسیه از میدان جنگ وجود داشت که در این حالت کلیه اعتبارات پرداخت شده به متفقین که بالغ بر ده میلیارد دلار می شد، از دست می رفت.(3) پس از پایان جنگ اول تغییرات مهمی در جهان حادث شد. روسیه بر اثر جنگ داخلی و انقلاب بلشویکی و نیز جدا شدن قسمت عمده ای از سرزمین آن، از صحنه سیاست جهانی خارج گردید.

امپراطوری اطریش - هنگری و امپراطوری عثمانی نیز منحل شدند. آلمان نیز مغلوب شده بود و در اروپا تنها دو قدرت استعماری انگلیس و فرانسه پابر جای ماندند. البته به علت خرابیهای ناشی از جنگ و صرف بودجه هنگفت نظامی از قدرت آنها نسبت به قبل از جنگ کاسته شده بود. در عوض ایالات متحده تنها کشوری بود که از جنگ قدرتمندتر نسبت به گذشته خارج گردید.

آمریکا که قبل از جنگ به اروپا بدهکار بود، پس از جنگ جزو طلبکاران از اروپا درآمد. طی جنگ افزایش صادرات این کشور بر وارداتش به 5/9 میلیارد دلار رسید.(4) در این میان رئیس جمهوری آمریکا با شعارهای ضد استعمار قدیم و نیز اصل «آزادی ملل در تعیین سرنوشت خود» برای برقراری صلح وارد میدان سیاست جهانی گردید.

البته این اصول با ترجمه آمریکایی آن مطرح گردید و به عقیده آقای رئیس جمهور مانعی نداشت که دولتی صنعتی با استفاده از زور و حتی بوسیله اشغال نظامی، در کشورهای تازه استقلال یافته را بر روی تجارت خود باز کند.(5) ویلسون علاقه مند بود، پس از جنگ نقش مهمی را در سیاست جهانی بر عهده گیرد. وی تقریبا محور اصلی کنفرانس صلح ورسای بود و اصول 14 گانه پیشنهادی او مورد قبول کنفرانس واقع گردید، لیکن سیاست خارجی وی در داخل ایالات متحده با عکس العمل منفی و در نهایت با شکست مواجه شد. بدین صورت که عهدنامه ورسای در مجلس سنا رأی نیاورد و با ماده 10 آن که مربوط به دخالت نظامی در تضمین تمامیت ارضی و استقلال کلیه دولتهاست و نیز ماده دیگری که مربوط به دخالت جامعه ملل در مسایل بین المللی می گردید، مخالفت شد. آنها معتقد بودند که جامعه ملل حق دخالت در مسائل مربوط به دکترین مونرو، رژیم گمرکات و مقررات مهاجرت موجود در ایالات متحده را ندارد. در پایان، رأی دهندگان آمریکایی طی یک رفراندوم، با الحاق به

ص: 94

جامعه ملل مخالفت نهایی خود را اعلام کردند.(6) یکی از علل مهم این تصمیم گیری ترس مردم و سنای آمریکا، از دخالت در امور اروپا بود، که این امر را مخالف منافع خود می دانستند. خصوصا که فرانسه و انگلیس هم بدان حد تضعیف نشده بودند که بدون چون و چرا انقیاد ایالات متحده را بپذیرند.

جنگ جهانی دوم سیستم بین المللی را به طور اساسی متحول نمود، پس از جنگ قدرتهای اروپایی به شدت تضعیف شده بودند و در مقابل شوروی به عنوان یک کشور بزرگ و فاتح ظاهر شده بود که تعدادی از کشورهای اروپای مرکزی نیز جزو اقمار آن به حساب می آمد و امکان سقوط دیگر دول اروپایی به دامن شوروی وجود داشت. از طرف دیگر نفوذ فرانسه و انگلیس برای حفظ منافع استعماری در کشورهای جهان سوم تا حد زیادی از بین رفته بود. در نتیجه اروپا خود را در قبول رهبری آمریکا مجبور می دید. زیرا قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا به بالاترین حد قابل قبول تصور در آن زمان رسیده بود. چنین شرایطی، توسعه طلبی را با زننده ترین شکلش وسوسه نموده و دیگر کسی به فکر اتخاذ سیاستی انزواگرایانه مانند آنچه که پس از جنگ جهانی اول اتفاق افتاد نبود. علائم این توسعه طلبی قبل از ورود آمریکا به جنگ نیز بروز نموده بود.

هنری لوس در 1941 در برابر ادعاهای هیتلر درباره ضرورت توسعه ارضی احتجاج نموده و می گوید: «حکومتهای استبدادی ممکن است نیازمند فضای حیاتی بسیار وسیعی باشند، لیکن «آزادی» به فضای حیاتی بسیار وسیعی نسبت به حکومتهای استبدادی نیازمند است.»(7) پس از جنگ جهانی دوم قدرت دریایی آمریکا نسبت به زمان شروع جنگ 5 برابر شده و 15 هزار هواپیمای جنگی خود را به هواپیمای مسافربری تبدیل می کند. تولیدات کشاورزی و ذغال و نفت افزایش یافته و تولید سنگ آهن چهار برابر و تولیدات صنعتی 100% افزایش می یابد. آمریکا در این زمان نصف انرژی تولیدی دنیا را مصرف می کند و 23 استعداد تولید صنایع تبدیلی جهان را در کنار مازاد تجاری 40 میلیارد دلار و 50% ذخایر طلای جهان را به خود اختصاص داده و بزرگترین قدرت جهانی محسوب می گردد، در مقابل شوروی نیز هر چند 10% جمعیت خود را از دست داده و بیش از 30 هزار مؤسسه صنعتی و ده هزار مجتمع کشاورزی و 65 هزار کیلومتر راه آهن آن طی جنگ نابود شد، ولی پس از جنگ تولید ذغالش نسبت به شروع آن 50% افزایش یافت و تولید برق آن دو برابر گردید و تنها کشوری که طی جنگ توسعه ارضی پیدا می کند و سرزمینهای بالتیک، روسیه سفید، بسارابی، بوکووین شمالی و قسمتی از خاک فنلاند را به خود ضمیمه می کند و همچنین بر کشورهای لهستان، رومانی، مجارستان، بلغارستان، چکسلواکی، اطریش، یوگسلاوی و نصف آلمان نظارت می نماید و از نظر نیروی نظامی و تجهیزات قوی ترین کشور اروپایی محسوب می گردد.(8) سیستم جهانی پس از جنگ دوم به صورت دو قطبی در می آید و اثرات آن در کلیه نقاط و در اغلب مسائل جهان منعکس می شود. ایالات متحده پس از جنگ چند نوع سیاست را به طور همزمان اختیار می کند:

(الف) تقویت اروپا و استفاده از آن برای مقابله با شوروی، که این امر از لحاظ اقتصادی در قالب طرح مارشال و از نظر نظامی در چهارچوب ناتو تحقق یافت.

(ب) کمکهای نظامی و اقتصادی به کشورهایی که در خطر هجوم روسها و یا عواملشان قرار دارند

ص: 95

که این موضوع نیز ضمن طرح ترومن و با کمک فوری به یونان و ترکیه برای مقابله با کمونیستهای محلی شروع گردید.

در کلیه مناطقی که اعمال این سیاست با عقد قراردادها و یا کمکهای نظامی میسر بود، این سیاست دنبال گردید. از جمله می توان از پیمانهای O.A.S (در آمریکای لاتین) و آنزوس (استرالیا و زلاندنو) و سیتو و سنتو نام برد. البته در مواردی هم با عقدی پیمانهای دو جانبه این روابط استحکام بیشتری می یافت، انعقاد قرارداد با فیلیپین، کره، تایوان و ژاپن از این نمونه هستند. غیر از پیمان ناتو که بین آمریکا و اروپا توازنی نسبی برای انعقاد یک قرارداد نظامی وجود داشت، بقیه این پیمانها بین دو طرف نابرابر منعقد می شد و همین نابرابری طرفین بود که این پیمانها را به صورت یک سری قراردادهای استعماری در می آورد. مثلاً در پیمان O.A.Sکه مشترکا برای دفع تجاوز نسبت به هر کشوری و بوسیله 23 آراء اقدام می کنند، بین تجاوز داخلی و خارجی تفاوت قائل نگشته اند و لذا کانادا که در پیمان ناتو حضور دارد، دارد در این پیمان حضور ندارد.!(9) طی این مدت مقابله با نفوذ کمونیسم از طریق کمک به کشورهای تحت خطر انجام نمی شد، بلکه این مقابله با حضور آمریکا بجای حضور احتمالی و یا خیالی شوروی در آن کشورها، انجام می گردید و این نحوه عملکرد فضای واقعی سیستم دو قطبی طی این مدت می باشد.

تا قبل از شروع دوران تشنج زدایی بین شرق و غرب، آمریکا با یکه تازی در عرصه نظامی، درصدد مقابله با کمونیسم بود. دخالتهای نظامی در کره (1950) و گواتمالا (1954)، لبنان (1958) و سپس در کوبا و ویتنام مبین اعمال اینگونه سیاستها بود.

پس از شکست انگلیس و فرانسه در خاورمیانه (1956) و به وجود آمدن قضایای مربوط به کانال سوئز، سیاست فوق مجددا از طرف آیزنهاور مورد تائید قرار گرفت که به طرح آیزنهاور مشهور گردید. این طرح شامل نکاتی می گردی که بر اثر آن، از هر دولتی که مورد تجاوز یکی از دولتهای تابع نفوذ کمونیسم قرار می گرفت، حمایت شده و به دولتهای منطقه که با آمریکا پیمان می بستند، کمک اقتصادی لازم برای تقویت قوه نظامی آنها صورت می گرفت.(10) اصول و اهداف و کمکهای اقتصادی آمریکا در دوران پس از جنگ در بخش جداگانه ای مطرح خواهد شد.

به دنبال به وجود آمدن توازن وحشت و ضرورت همزیستی مسالمت آمیز و نیز قدرت یافتن اروپا و در کنار آن رشد کمی و کیفی کشورهای جهان سوم از غلظت دو قطبی بودن جهان کاسته شد و به همین علت با شروع دوران نیکسون در سیاست خارجی آمریکا تغییرات و تحولاتی به وجود آمد.

ضرورت این تحولات را هنری کیسینجر یا طراح سیاست خارجی نیکسون بدین صورت مطرح می نماید:

«در دو دهه پس از جنگ جهانی دوم، برداشت آمریکا از روابط بین المللی برای حل مسایلی که در این دو دهه مطرح شدند برداشتی مناسب بود. ما به هر جا که رو می کردیم، با جابجایی عمیقی روبه رو می شدیم که ترسیم آن بدون کمک ما امکان پذیر نبود.... اوضاع بین المللی در اواخر دهه 1960 به مراتب پیچیده تر شده است. ایالات متحده دیگر در موقعیتی نیست که به تنهایی برنامه هایی را در سطح جهان اجراء کند. ناگزیر این کشور باید اجرای چنین برنامه هایی را تشویق کرده و همکاری و مشارکت دیگر کشورها را برای پیروزی آنها جلب کند. به عبارت دیگر، آمریکا امروز در وضعی

ص: 96

نیست که بتواند راه حلهایی را که خود ترجیح می دهد به دیگران تحمیل کند.» ....«بهترین و غرور انگیزترین بیان مقاصد جهانی ما هنگامی متجلی شده است که با همکاری دیگران و به صورت دسته جمعی عمل کرده ایم... پس برای آنکه بتوانیم نقش مستمر و موثر در جهان ایفا کنیم، باید اتحادها و ائتلاف هایی به وجود آوریم که دارای اهدافی مشترک باشند.

پیمانهای منطقه ای که از طرف آمریکا حمایت می شوند، باید مسئولیتهای مهمی را در مورد مسائل مربوط به منطقه خود به عهده بگیرند و آمریکا باید بیشتر به برقراری نظم و امنیت در سطح جهانی پرداخته و به چهارچوب کلی نظم بین المللی توجه کند، نه حل و فصل هر مسئله و بحران ناحیه ای».

تحلیلهای این دوران که از نتایج جنگ ویتنام متأثر است، به این صورت در نوشته های کیسینجر منعکس می شود:

«... یکی از میراثهای جنگ ویتنام آن خواهد بود که آمریکا دیگر به آسانی حاضر به درگیر شدن در منازعات منطقه ای نشود»(11).

از آنجا که قدرتها منطقی جز زور ندارند و فقط با همین منطق هم مجبور به عقب نشینی می شوند، لذا تا روزی که دخالت مستقیم نظامی موفق بود، همه از آن دفاع می کردند، ولی از روزی که شکستهای فاحش در ویتنام تحقق یافت. استدلال آنها هم به احتراز از دخالت مستقیم راه یافت.

برای اجرای این سیاست، ایجاد ژاندارمهای منطقه ای و تقویت بنیه نظامی آنها در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت و دخالتهای منطقه ای نیز بر عهده همین ژاندارمها گذاشته شد، از جمله می توان تقویت رژیم شاه و حمایت از دخالت وی در قضایای ظفار و شاخ آفریقا را از نمونه های بارز این سیاست دانست.

دوران کارتر را باید به مثابه یک دوره برزخ از سیاست نیکسون تا هجوم ریگان دانست. که طی آن آمریکا سعی کرد، کم کم سلاحهای جدیدتری همچون حقوق بشر را به محک تجربه بگذارد. لیکن عدم کارایی آن به سرعت روشن شد، زیرا که حقوق بشر کارتر، نه از بابت اعتقادش به آن، که از باب ناچاری بود و سلاحهای گذشته در شرایط آن روز کاربرد مؤثری نداشتند. و اجرای شیوه های جدیدتری در سیاست خارجی ضرورت داشت. و چون روشهای جدید مواجه با شکست شد، ریگان با سیاستی تهاجمی تر و فاشیستی تر نسبت به کارتر و حتی اسلاف جمهوری خواهش قدم به کاخ سفید گذاشت، تا خاطرات شیرین گذشته آمریکا را زنده نماید. ولی قبل از آن ضربات زیادی به منافع آمریکا وارد آمد، خصوصا پیروزی انقلاب اسلامی، تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب نیکاراگوئه را می توان از نمونه های بارز آن دانست که جبران آن برای ریگان مشکل، بلکه محال می نمود.

اکنون ریگان آمده است تا عظمت از دست رفته آمریکا را بازگرداند، ولی اشکال قضیه در این است که دسترسی به این هدف غیر ممکن و یا حداقل با استفاده از وسایل و روشهای گذشته محال است و اگر در سال 1958 با چند هزار سرباز توانست لبنان را به نحو دلخواه آرام نموده و حاکمیت متزلزل کامل شمعون را ثبات بخشد، امروز نه تنها با کمک دوستان فرانسوی، انگلیسی، ایتالیائی و حتی اسرائیلی خود، نمی تواند به چنین هدفی دست یابد، بلکه با تلفات فراوان مجبور به عقب نشینی می گردد و اگر روزی در کره و ویتنام دخالت نظامی می کرد، امروزه حداکثر می تواند به جزیره ای بسیار کوچک چند هزار نفری در آمریکای مرکزی چون گرانادا حمله ور شود.

اصول حاکم بر سیاست خارجی آمریکا

ص: 97

«سیاست خارجی به ندرت منطبق با خصوصیات و ویژگیهایی است که سیستم دمکراسی داراست.

بالعکس، سیاست خارجی خواستار اعمال تقریبا تمامی آن چیزهایی است که در دمکراسی ناپسند است»(12).

از سخنان پرفسور تاکویل فرانسوی در خصوص سیاست خارجی آمریکا منظور ما از اصول حاکم بر سیاست خارجی آمریکا، کلی ترین خطوط این سیاست است که روح حاکم بر تصمیم گیریها می باشد.

مهمترین اصل در سیاست خارجی هر کشور حفظ و گسترش منافع ملی آن کشور است و طبیعی است که این اصل در مورد آمریکا نیز صدق می کند، ولی نکته مهم در تعریف حدود و ثغور دو کلمه «منافع ملی» می باشد، در خصوص منافع ملی آمریکا، نکته قابل توجه، خالی بودن بعد «ارزشی» آن است.

بدین معنی که تعدادی از کشورها خارج از چهارچوب مادی به بعضی از اصول انسانی و اخلاقی نیز که بعد ارزشی دارد، اعتقاد دارند و ملاحظه آن را جزو اصول سیاست خارجی خود می دانند و یا حداقل در حفظ منافع مادی خویش از اتخاذ سیاستهای غیر اخلاقی پرهیز می کنند و در تعریف و حفظ منافع ملی خویش بعضی اصول اخلاقی و ارزشی را دخیل می نماید.

در سیاست خارجی آمریکا، خصوصا پس از جنگ دوم، به همه چیز از دریچه منافع ملی و با عینک قدرت و زور نظاره شده است، و از آنجا که آمریکا روند فعلی جهان را مخالف موقعیت قبلی خود تصور می کند، لذا برای حفظ آن موقعیت از ملاکها و ارزشهای انسانی در سیاستهای خود چشم پوشی نموده است.

این که باید گذشته را فراموش کرد و فقط خاطرات شیرین آن را به یاد آورد، حقیقتی است که رؤسای جمهور آمریکا پس از آیزنهاور آن را به نحوی درک نمودند و تا حد امکان عملاً به آن گردن نهادند. تنها ریگان است که می خواهد گذشته را برگرداند و طبیعی است که او هم بیشتر شعار می دهد و در عمل از گذشته خبری نیست.

در چنین سیاستی اگر مواردی ارزشی همچون حقوق بشر مشاهده شود، نه از اعتقاد قلبی، که از مصلحت ملی است. و هنگامی که کارگر نیفتد به هما ن سرعتی که می آید، به همان سرعت هم محو می شود.

برای روشن تر شدن موضع نکاتی که به طور خلاصه جمع بندی کتاب «سیاست امنیت ملی آمریکا در دهه هشتاد» می باشد، ذکر می شود.

مولفین این کتاب عمدتا از مشاوران ریگان بوده و 13 فصل آن به وسیله افراد مختلفی تحریر شده است که نویسندگان نسبت به نقاط زیر تلویحا و یا تصریحا اشتراک نظر دارند.

(الف) آمریکا در بعضی مناطق حقوق و منافع حیاتی دارد (و در مناطق دیگر منافع درجه دوم دارا می باشد) و لازم است که عملاً برای دفاع از آنها اقدام نمود، زیرا در غیر این صورت دیگر آن منافع را نمی توان حیاتی تعریف نمود.

ص: 98

(ب) لازم است که آمریکا هیچ کدام از هم پیمانهای خود را رها نکند، همچنان که لازم است در همکاری با دولتهای دارای اهمیت اقتصادی یا استراتژیک امثال آفریقای جنوبی و برزیل(1) در خود تردیدی راه ندهد.

(ج) با وجود اختلاف وجهه نظر نویسندگان در خصوص چگونگی و یا امکان دخالت آمریکا برای حمایت از منافع خارجی، همه آنها در حق ایالات متحده به دخالت در همه کشورهای جهان به طور اصولی توافق دارند. (ولو به طور ضمنی) (13) کلیه سیاستهای خارجی آمریکا در زمینه های مختلف متأثر از خطوط فوق است و اکنون عناوینی که در اسناد آمده اند را در حد ممکن مورد ملاحظه و ارزیابی قرار می دهیم. توجه به نکات طرح شده در این اسناد برای روشن شدن ماهیت امپریالیسیتی آمریکا کافی است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پاییز 1366

پیش بینی کلی روندها

ص: 99


1- هنگام تحریر کتاب ٬ برزیل تحت سلطه نظامیان دیکتاتور بود.

شماره سند: وزارت خارجه 78894 تاریخ: 27 مارس 1978طبقه بندی : سری - غیر قابل رویت برای بیگانگان از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سیبه: تمام واحدها دیپلماتیک و کنسولی رونوشت: سازمان مرکزی اطلاعات(CIA) واشنگتن دی سی، وزارت دفاع، شورای امنیت ملی واشنگتن دی سی موضوع: پیش بینی کلی روندها 1 - آنچه که در ذیل به عنوان پیش بینی کلی روندها در رویدادهای جهان 18 ماه آینده می آید توسط دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت خارجه و بنا به درخواست M,S/P تهیه شده و به عنوان یک راهنمای کلی در اختیار شما قرار می گیرد. می توانید از آن برای تکمیل اطلاعات خود در رابطه با مراجع و دیگر پیامهای مرتبط با همین موضوع بهره برداری کنید.

2 - این یک پیش بینی تشریحی است و روش عملی ارائه نمی کند گذشته از این هیچ سیاست خاصی را پیشنهاد نکرده و یا مورد تأیید قرار نمی دهد، ولی سعی دارد جو سیاسی، اقتصادی و نظامی خارجی خاصی را تشریح کند که براساس آنها سیاستها اتخاذ و اجراء می گردد.

3 - این پیش بینی با بحث پیرامون روندهای موجود در هر منطقه آغاز می شود و اقتصاد بین المللی را مورد تفحص قرار می دهد و رویدادهای احتمالی مربوط به حقوق بشر، کنترل تروریسم، سلاحهای قراردادی و عدم تکثیر هسته ای را پیشگویی می کند. اختصاص منصفانه منابع جهانی، بخصوص انرژی و مواد غذائی، و تأمین نیازهای اساسی بشری در شرایطی که رشد جمعیت به سرعت و با تفاوت صورت می پذیرد، از موضوعات دیگر این گفتار است.

4 - مهمترین نکات به شرح زیر است:

(الف) گرایش به همبستگی و تقسیم قدرت شتاب می گیرد.

(ب) رویدادهای اقتصادی سلطه روزافزونی بر جو سیاسی پیدا می کند.

(ج) بلوکهای قدرت شرق و غرب باز هم به عنوان قدرتهای بزرگ در صحنه جهانی عمل می کنند، لیکن صف آرایی کشورهای در حال توسعه از نظر تغییرات داخلی در حال رشد است، یعنی گروهی از کشورهای مهمتر نفوذ اقتصادی و سیاسی بیشتری پیدا می کنند.

(د) تضادهای منطقه ای ممکن است به درگیریهای وسیعتری مبدل شود، که عبارتند از تضاد اعراب و اسرائیل، آفریقای جنوبی و شاخ آفریقا، 5 - بررسی منطقه ای 6 - اروپای غربی: اروپای غربی باز هم با مشکلات اقتصادی دست به گریبان خواهد بود. یعنی باید به محدود کردن تورم و متعادل سازی کسری پرداختها و کاهش بیکاری بپردازد. بین ما و دیگر شرکای صنعتی نسبت به حمایت دولت از تولید کنندگان داخلی و جلوگیری از واردات، اصطکاکها و فشارهایی وجود خواهد داشت.

7 - مهمترین کشورهای اروپایی به طور همزمان نگران آینده تشنج زدایی و افزایش نیروی نظامی شوروی بخصوص قدرت تانکها و موشکهای اس اس 20 شوروی و نیز پیدایش موشکهای جدید قاره پیمای این کشور خواهند بود، اروپاییها مذاکرات خلع سلاح آمریکا - شوروی را به دقت زیر نظر

ص: 100

خواهند گرفت تا مبادا منافع آنها پایمال گردد. توافق اصولی هم پیمانان نسبت به کاربرد روز افزون تسلیحات تشعشعی و کاربرد آنها در مذاکرات خلع سلاح در سیاستهای داخلی بعضی از این کشورها تناقض هایی را ایجاد خواهد ساخت.

8 - جناح جنوبی ناتو به خاطر لاینحل ماندن مناقشه یونان و ترکیه نامتعادل خواهد بود و به همین علت یونان نیز به طور کامل با ناتو همکاری نخواهد کرد. تأخیر در برقراری مجدد روابط نظامی آمریکا و ترکیه، مدرن سازی تأسیسات نظامی ترکیه را به تأخیر خواهد انداخت و بر رابطه آمریکا و ترکیه، همچنین گرایش ترکیه به سوی ناتو تأثیر منفی نخواهد داشت. در همان حال رابطه ما با یونان و نیز صحنه سیاسی داخلی این کشور دستخوش ناآرامیهایی خواهد بود.

9 - موعد برگزاری انتخاب در ایتالیا و انگلستان نزدیک است. در انگلستان مسائل اقتصادی بر انتخاب تأثیر اصلی را خواهد داشت. ولی ضعفهای موجود در بافت نظام ایتالیا در مقایسه با مبارزات سیاسی علیه مشارکت کمونیستها در حکومت از اهمیت ثانوی برخوردار خواهد بود. تروریسم نیز قادر خواهد بود در جناح بندیهای کنونی تغییراتی را پدید آورد.

10 - در مسیر تحقق «تمامیت بخشی» به اروپا تنها پیشرفتی جزئی و گاهی نوعی سیر قهقرائی به وجود خواهد آمد. جامعه اروپا خود را آماده انتخاب مستقیم پارلمان خواهد کرد. مذاکراتی آغاز خواهد شد تا یونان، اسپانیا و پرتغال نیز به این جامعه بپیوندند، اما مسائل سهمگین اقتصادی مانع از پیدایش نوعی توافق در زمینه رقابت محصولات کشاورزی می گردد و ترس از صدور بیکاری همچنان پابرجاست.

11 - شوروی و اروپای شرقی: علیرغم توافق در مورد بعضی از مسائل مورد علاقه طرفین که عبارتند از قرارداد سالت 2 و دیگر قراردادهای خلع سلاح و گسترش مبادلات، جو حاکم توأم با عدم آرامش است. علاوه بر مسائل حاد ناشی از مداخله شوروی در آفریقا، استثمار جهان سوم توسط شوروی نیز می تواند وخامت اوضاع را تشدید کند. معذالک امکان پیشرفت در مورد بعضی از مسائل سیاسی دو جانبه جو سیاسی را در برابر هرگونه وخامت شدید مصونیت خواهد بخشید.

12 - اما به نتیجه نرسیدن و یا عدم تصویب قرارداد سالت 2 روابط آمریکا و شوروی و تشنج زدائی شرق و غرب را تیره خواهد ساخت. روسها ابتدا برای تحت کنترل داشتن رابطه استراتژیک خود باز هم به قراردادهای موقتی دیگر روی می آورند، لیکن فشارهای سیاسی در جهت تجهیز بیشتر تسلیحاتی در شوروی در سال 1978 یعنی زمان آغاز برنامه ریزیهای سالانه شوروی افزایش خواهد یافت.

13 - تغییر رهبری در شوروی این روندها را تشدید می کند و یا روند تصمیم گیری در مسکو را فاقد تحرک خواهد ساخت. گمان می کنم هنگامی که جایگزینی صورت گیرد، روند تصمیم گیری را کندتر خواهد ساخت، اما مسکو از هدف خود که همانا بهره برداری از فرصتهای موجود در جهان سوم است غافل نخواهد ماند. طبق انتظار ما حداقل در کوتاه مدت توجه به مسائل داخلی در رژیم آینده بیشتر خواهد شد، ولی در دراز مدت سیاست خارجی شوروی تداوم پیدا خواهد کرد.

14 - انتظار داریم شوروی در ارتباط با اروپای شرقی خواستار تطابق بیشتر ایدئولوژیک و هماهنگی سیاست خارجی شود. شوروی در زمینه واگذاری بعضی از مشکلات اقتصادی اروپای

ص: 101

شرقی به غرب با مشکلاتی دست به گریبان خواهد بود، چون مایل نیست که از سلطه خود در این بخش از جهان بکاهد. لهستان حساسترین بخش این مسئله را تشکیل می دهد. انتظار داریم که شوروی برای جلب همکاری بیشتر عناصر متمایل به خود در درون حزب کمونیست و نیروهای مسلح یوگسلاوی تلاش بیشتری بکند، تا خود را برای دوران پس از مرگ تیتو آماده سازد.

15 - چین: رهبران چین با اختلافاتی دست به گریان خواهند بود، لیکن در مورد نیاز مبرم این کشور به برنامه های عمرانی توافق کلی خواهند داشت. سیاست خارجی «مائو - چو» باز هم پیگیری خواهد شد. تأخیر در عادی شدن روابط چین و آمریکا مانع از وخامت این روابط خواهد شد مشروط بر آن که چین باور کند که آمریکا در برابر شوروی مقاومت می کند و بیانیه شانگهای را به قوت خود باقی دانسته و سیاست «دو چین» (چین دوگانه - م) را اتخاذ نخواهد نمود.

16 - پکن مسکو را مهمترین دشمن خود تصور کرده و در صحنه جهانی به مخالفت علیه شوروی ادامه می دهد. به طور مثال چینیها از ابتکارات آسیاییها و مصریها برای ایجاد صلح در خاورمیانه حمایت کرده و آن را مانعی بر سر راه گسترش نفوذ شوروی قلمداد می نمایند. از نظر چین آمریکا و کشورهای جامعه اروپا علاوه بر اینکه نیروهای بازدارنده ای در برابر شوروی به حساب می آیند، یک منبع مهم تجاری و تکنولوژیکی نیز به شمار می آیند.

17 - می توان انتظار داشت که چین در تعقیب هدف خود که همانا تضعیف رابطه کشورهای عضو پیمان ورشو با شوروی است، در زمینه ایجاد رابطه بیشتر با آنها انعطاف پذیری نشان دهد، گرچه پکن به تبلیغ پیرامون «وحدت نظامی خود» و جهان سوم خواهد پرداخت، ولی کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای قدرتمند منطقه همچون ایران و عربستان سعودی را تشویق خواهد کرد که به خنثی سازی نفوذ شوروی در جهان سوم بپردازند، لیکن در این راه به افزایش کمکهای اقتصادی خود به کشورهای در حال توسعه متوسل نخواهند گشت.

18 - آسیای شرقی و اقیانوس آرام: ژاپن از نظر سیاسی با ثبات خواهد بود، لیکن احزاب میانه رو مخالف نیز نفوذ خود را گسترش خواهند داد. مهمترین مسئله ژاپن تنظیم اقتصاد داخلی و تجارت خارجی است، تا بتواند انتقادات بین المللی را خنثی ساخته به نحوی که مایه عدم ثابت اقتصادی و عدم محبوبیت سیاسی در داخل کشور نگردد. در خلال کاهش عدم توازن های تجاری که موجب نگرانی شدید آمریکا می باشد ژاپن در رسیدن به میزان رشد مورد نظر دچار اشکال خواهد شد، روابط امنیتی بین ژاپن و آمریکا به قوت خود باقی خواهد ماند و ژاپن تحت حمایت آمریکا توان دفاعی خود را بهبود خواهد بخشید 19 - کره جنوبی روند مدرن سازی اقتصادی شگفت انگیز خود را دنبال می کند و بیش از پیش خودکفا می گردد. علیرغم تحقیقات کنگره در مورد اعمال نفوذهای کره، حقوق بشر، خروج نظامیان و بازپرداخت خسارات، آمریکا و کره جنوبی روابط صمیمانه ای خواهد داشت.

20 - در کره شمالی، مشکلات اقتصادی در رابطه با بودجه دو راه را در پیش روی کره ایها قرار می دهد که یکی عمران اقتصادی است و دیگری بهبود وضع نظامی. در صورتی که آرامش جنوب به طور جدی مشوش نشود، شمال از حمله و یا تحریک در منطقه غیر نظامی دست خواهد کشید.

21 - علیرغم تغییرات احتمالی در رهبریت اندونزی و مالزی همکاری متقابل «آ سه آن» گسترش

ص: 102

خواهد یافت. رابطه این جامعه با آمریکا همچنان صمیمانه خواهد بود، لیکن مسائل مربوط به حقوق بشر گاه به گاه بر آن تأثیر خواهد بخشید. نگرانیهایی نیز در مورد اهداف درازمدت چین، ویتنام و شوروی به چشم خواهد خورد و در عین حال تلاشهایی تدریجی صورت گرفته است که روابط رسمی با این کشورها بهبود پیدا کند.

22 - کشورهای هند و چین با رویدادهای داخلی از جمله کمبود مواد غذایی و تضادهای مرزی دست به گریبان خواهند بود. تشنج حاکم بر روابط چین و ویتنام بخصوص در مورد کامبوج ادامه خواهد یافت، لیکن درگیری آشکار به وجود نخواهد آمد، مگر آنکه هانوی برای سرنگونی و سقوط کامبوج به زور متوسل شود.

23 - با وجود دولتهای طرفدار آمریکا، استرالیا و نیوزلند ثبات خود را حفظ خواهند نمود، ولی روابط بین المللی تجاری و نیز وخامت وضع دلار نگرانیهایی را برای آنها پدید خواهد آورد.

24 - آسیای جنوبی : توسعه اقتصادی، محاسبات سنتی موازنه قدرت و علائق امنیتی نگرانیهای عمده آسیای جنوبی را تشکیل می دهد. بخصوص پاکستان و بنگلادش احتمالاً دستخوش ناآرامیهای سیاسی خواهند شد و حکومت نظامی آنها درصدد حل این مشکلات برمی آیند.

25 - مذاکرات پاکستان و فرانسه در مورد تجهیزات غنی سازی و موضع هندوستان در رابطه با تسلیحات اتمی مشکلاتی را در زمینه سیاسی به وجود خواهد آورد. توجه هند به یک جت جنگنده پیشرفته می تواند موجبات تشدید مسابقه تسلیحاتی را در این منطقه فراهم آورد. روابط چین و هند بهبود خواهد یافت ولی نه چندان زیاد.

26 - خاورمیانه و خلیج فارس: تلاش برای دستیابی به یک راه حل در زمینه تضاد اعراب و اسرائیل، رویدادهای خاورمیانه را شکل و جهت خواهد داد. مصر و اسرائیل و نیز جهان عرب از عدم پیشرفت مذاکرات صلح ناراضی هستند. برای اینکه سادات بتواند به مذاکرات خود با اسرائیل ادامه دهد بایستی در زمینه مذاکرات حرکت چشمگیری رخ دهد. به همین منظور او و دیگر اعراب میانه رو به آمریکا فشار می آورند که با نفوذ خود در اسرائیل آن را وادار به اعطاء امتیازاتی کند تا روند صلح حفظ شود.

27 - در صورت شکست ابتکار سادات، ممکن است شاهد بروز عواقب جدی آن در منطقه باشیم، تغییر موضع سادات و اتخاذ موضع مقاوم تری در برابر اسرائیل، روی کار آمدن عناصر تند رو در رژیم مصر به جای سادات، نارضایتی و واخوردگی اعراب میانه رو و تقویت، ارتدادیون و نفوذ شوروی در منطقه از جمله این بحرانها به حساب می آید.

28 - اثر شکست مذاکرات در اسرائیل، یا به عنوان عامل همبستگی و یا متفرق کننده در صحنه سیاسی عمل خواهد کرد که البته بستگی به نحوه تصور اسرائیلیها در مورد این موضوع دارد. آنها احتمالاً یا با دولت به عنوان نمایش همبستگی دفاعی تجدید پیمان خواهند کرد و یا خواستار روی کار آمدن دولت وحدت ملی تحت رهبریت جدید خواهند شد. به هر حال بگین در یکی دو سال آینده یا بنا به دلایل سیاسی و یا به دلیل وخامت وضع مزاجی از سیاست کناره خواهد گرفت. ولی در صورتی که مردم اسرائیل وی را مسئول تیرگی روابط آمریکا و اسرائیل بدانند کناره گیری وی زودتر از موعد مقرر صورت خواهد گرفت.

ص: 103

29 - در صورت شکست مذاکرات صلح گذشته از دلایل شکست، آمریکا مسئول شناخته شده و روابط آن با کشورهای مهم منطقه به سردی خواهد گرایید. در صورتی که اعراب به این نتیجه برسند که قادر به مبارزه نظامی با اسرائیل بوده و یا تنها راه به شکست کشانیدن روند صلح را درگیری نظامی تصور نمایند و یا اینکه اسرائیل به این نتیجه برسد که امنیتش در گرو یک حمله تعیین کننده است، خصومتها بار دیگر با شدت بیشتری از سرگرفته خواهد شد.

30 - لبنان به صورت یک منطقه بی ثبات و بحرانی حاد باقی خواهد ماند که علت آن نیز عدم توافق آراء سیاسی و حضور گسترده فلسطینیهای مسلح است.

31 - علیرغم ناآرامیهای فزاینده در ایران، چشم انداز تداوم صلح در خلیج امیدوار کننده است. اگر جنگ دیگری بین اعراب و اسرائیل رخ ندهد، عرضه نفت دچار وقفه نخواهد شد، گرچه اقدامات تروریستی می تواند در کوتاه مدت سبب قطع جریان نفت گردد. لیکن در صورت شکست ابتکار صلح و عدم ارائه جنگنده های اف - 15 به عربستان سعودی توسط کنگره، سعودیها نیز در زمینه صدور نفت همکاری نکرده و حداقل مانع از بالا بردن تولیدات نفتی خود خواهند شد.

32 - یک عامل ناشناخته دیگر حمایت شوروی و کوبا از منابع منطقه ای بی ثباتی در جمهوری دموکراتیک خلق یمن، عمان و دیگر «مناطق مورد نظر آتی» می باشد. همکاری سعودیها و ایران در پاسخ به این گونه اعمال فشارها گسترش خواهد یافت.

33 - آفریقا: بحران جنوب آفریقا بی ثباتی پایدار در شاخ آفریقا به همراه اوضاع رو به انفجار در صحرای غربی، همچنان در صحنه آفریقا مطرح خواهد بود و مهمترین مسئله در جنوب آن به قدرت رسیدن حکومت اکثریت در رودزیا و نامیبیا می باشد.

34 - اسمیت و «ناسیونالیستهای داخلی» در رودزیا اقدام به تشکیل مستعمرات داخلی کرده اند ولی هنوز معلوم نیست که این امر بتواند رژیم با ثبات و منسجمی را پدید آورد و از آنجا که تنها بعضی از احزاب در این امور شرکت دارند، اقدامات جدید خطر بروز جنگ داخلی را که از قبل وجود داشته تشدید می نماید. در نامیبیا، تصمیم آفریقای جنوبی مبنی بر پیگیری «روش داخلی» و قطع رابطه با گروه تماس سبب می شود که قوانین تحریم جدیدی توسط جامعه بین المللی علیه پرتوریا وضع گردد.

35 - در شاخ آفریقا، اکنون که سومالی توسط نیروهای مشترک اتیوپی و کوبا شکست خورده، روسها احتمالاً از نفوذ خود در آدیس آبابا استفاده خواهند کرد تا علاوه بر اعاده موقعیت پیشین خود در سومالی، نفوذ خود را بر هر دو کشور اعمال نمایند. حتی اگر مسکو در این راه ناموفق باشد، در آینده نزدیک نفوذ شوروی و کوبا در اتیوپی فزونی خواهد یافت به طور مثال ممکن است هر دو کشور به آدیس آبابا در بازپس گرفتن اریتره از شورشیان کمک نماید. ثبات کشور جدید جیبوتی قابل تردید است و تمایل فرانسه به حفظ حضور نظامی خود در آنجا بر آن تأثیر خواهد داشت.

36 - در صحرای غربی، امکان دستیابی به یک راه حل جهت از میان برداشتن تضاد موجود ضعیف به نظر می رسد. نهضت استقلال طلبان صحرا که از طرف الجزایر حمایت می شود نخواهد توانست امتیازات مهمی را کسب کند، مگر آنکه فرانسه از نظر نظامی کمکهای شایان توجهی به مراکش و موریتانی ننماید. شوروی گرچه علنا خود را از این مناقشه به دور نگاهداشته، ولی مقادیر بسیاری تجهیزات پیشرفته در اختیار الجزایر قرار خواهد داد.

ص: 104

37 - در بعضی از کشورهای آفریقایی طی 18 ماه آینده تشنجات سیاسی حادی می تواند رخ دهد و مناطق بحرانی جدیدی را به وجود آورد، از جمله رویدادهایی که می تواند این وضع را پدید آورد می توان از مرگ کنیاتا نایرره یا عیدی امین، شورشهای تحت الحمایه لیبی در چاد، رقابتهای بین مالی و ولتای علیا و سقوط اقتصادی در زئیر را نام برد.

38 - نیم کره غربی، پس از حل مسئله کانال، نظرها به نگرانیهای دو جانبه اقتصادی که دارای ماهیت منطقه ای و جهانی می باشند، جلب خواهد شد. تضاد نظامی دیرین مرزی و مناقشات ارضی بین پرو، شیلی و بولیوی، بین پرو و اکوادور، بین السالوادر و هندوراس، بین آرژانتین و شیلی، و بین بلیزه مستقل و گواتمالا به جنگ آشکار تبدیل نخواهد شد، ولی عکس آن را نیز نباید از نظر دور داشت. همانطور که رژیم سوموزا تلاش می کند تا کنترل داخلی نیکاراگوئه را به دست گیرد، عملیات چریکی نشأت گرفته از کاستاریکا نیز می تواند منجر به تشدید بحران بین دو کشور گردد.

39 - در روابط بین آمریکا و دولتهای نظامی مانند آرژانتین، شیلی، اروگوئه، پاراگوئه و السالوادر مسئله حقوق بشر نوعی نگرانی را پدید آورده است در همین حال، حامیان حقوق بشر که در خارج از حیطه این دولتها عمل می کنند مانند برزیل، با استفاده از سیاست حقوق بشر آمریکا برآنند تا بار درگیر ساختن آمریکا به دولتهای خود فشار وارد کنند.

40 - اهداف آمریکا در زمینه عدم تکثیر اتمی در آرژانتین و برزیل با مخالفتهای شدیدی روبه رو می گردد، چون هر یک از این کشورها به این گونه منابع نیاز مبرم داشته و از نظر سیاسی متعهد به استقلال اتمی شده اند. با وجود اینکه هیچ یک از این کشورها برای چشم پوشی از نیروگاه های خود رغبتی نشان نداده اند، ولی آرژانتین می تواند در مسیر تحقق اهداف آمریکا حرکت کند.

41 - چند حکومت نظامی ممکن است سرنگون شود. رژیم سوموزا در نیکاراگوئه تحت فشار مخالفتهای شدید قرار گرفته است. اکوادور و بولیوی انتخابات ریاست جمهوری را برگزار خواهند کرد و پرو در نظر دارد در سال 1978 انتخابات مجلس مؤسسان انجام دهد. حکام نظامی آرژانتین، شیلی و اروگوئه، علنا اعلام کرده اند که روزی حکومت را به دست غیر نظامیان خواهند سپرد، ولی تنها دولت نظامی اروگوئه است که علنا در مورد طرحهای برگزاری انتخابات سال 1981 گفتگو می کند.

42 - در کانادا، فشارهای ناشی از انقلاب و تجزیه طلبی و نیز نگرانیهای مربوط به سلطه آمریکا بر اقتصاد کانادا ادامه خواهد یافت، ولی گمان نمی کنیم که رابطه آمریکا و کانادا به سردی بگراید.

43 - اقتصاد بین المللی 44 - تجارت، اعتبار و رشد اقتصادی: گمان نمی کنیم که در روندهای مهم اقتصادی تغییرات شدیدی پدید آید، اما مشکلات اساسی تطابق اقتصاد جهانی در چند سال آینده مرتفع نخواهد شد.

45 - اقتصاد آمریکا به رشد خود به میزان 5/4 درصد در سال ادامه خواهد داد، اما در سال 1978 با یک کسری موازنه تجاری روبه رو خواهیم شد، و دلار نیز ضعیف خواهد گردید. در پایان سال 1978، موازنه تجاری آمریکا بهبود پیدا می کند و آمار منفی کاهش ارزش دلار نیز در فصل سوم همان سال ظاهر خواهد گردید. علاوه بر این، در صورت برگزاری اجلاس اقتصادی بن در ماه ژوئیه، اقدامات مرتبط با کاهش تورم مورد تأکید قرار خواهد گرفت. در همین حال، لوایح انرژی که محدود کننده واردات نفتی در میان مدت است سبب ثبات بیشتر دلار خواهد گردد.

ص: 105

46 - مازاد تجاری و حساب جاری ژاپن، روابط ژاپن و آمریکا و اروپا را شدیدا پیچیده خواهد کرد. رشد کند آلمان غربی ادامه خواهد یافت، وین برای افزایش فعالیت اقتصادی از طریقی هم که احتمالاً موجب افزایش فشارهای تورم گردد یا مسائل سیاسی داخلی به بار آورد، اقدام چندانی به عمل نخواهد آورد. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سال 1978 تغییرات چندانی نخواهد داشت، چون ترس از تورم مانع از تحرک بخشیدن بیشتر به اقتصاد می گردد.

47 - میزان بیکاری در سراسر اروپای غربی همچنان افزایش می یابد و فشارهای داخلی در جهت حفظ مشاغل کنونی و نیز همزمان با آن تحرک بخشیدن به اقتصاد ادامه خواهد یافت. نحوه اداره سیاست حمایت از تولید کنندگان داخلی و جلوگیری از واردات همچنان به صورت یک نگرانی عمده برای کشورهای صنعتی باقی خواهد ماند.

48 - ایران و عربستان سعودی در سال 1978 قیمت نفت خود را ثابت نگاه خواهند داشت تا علاوه بر ممانعت از کاهش بیشتر ارزش دلار از بروز رویدادهای منفی دیگر در خاورمیانه نیز جلوگیری کرده باشند. بر اساس روحیه کنونی سعودیها و دیگر اعضاء اوپک می توان گفت که در سال 1979 قیمت نفت قدری بالا خواهد رفت ولی این امر نیز به نوبه خود به وضع بازار نفت بستگی دارد که نمی توان با قاطعیت در مورد آن پیش بینی نمود. مازاد پول اوپک به طور مطلق کاهش پیدا خواهد کرد ولی جذب آن با دشواریهائی توأم خواهد بود.

49 - در اروپای شرقی بدهیهای ارزی افزایش خواهد یافت، مهمترین مسئله این منطقه بدهیهای ارزی لهستان به میزان 13 میلیارد دلار است که منبع نگرانی شدیدی را برای اعتبار دهندگان اروپای غربی فراهم آورده است. گرچه در حال حاضر لهستان به دنبال برنامه ریزی مجدد رسمی و وسیع دیون خود نیست، ولی این سیاست در سال آتی تغییر تندی پیدا خواهد کرد.

50 - ظاهرا رشد اقتصادی شوروی پایینتر از سطح رشد مورد نظر در همین برنامه پنج ساله (1980 - 1976 ) خواهد بود. قرار است در سال 1978 در بخش صنعت تولید فقط تا میزان 5/4 درصد افزایش یابد. بنابراین برای اینکه به سقف مورد نظر برسد، لازم است در فاصله 80- 1977 رشدی بیش از 7 درصد داشته باشد. به دنبال عملکرد مأیوس کننده اقتصاد در سال 1977 رهبریت شوروی بر بالا رفتن میزان کارایی و تولید تأکید نموده، ولی هیچ گونه پیشنهاد قاطعی را ارائه نکرده است.

51 - در زمینه روابط آمریکا و شوروی باید گفت که در نیمه دوم سال، 1977 شاهد افزایش شدید خرید غلات توسط شوروی بودیم، ولی آمریکا در حالی که زارعینش به دنبال بازارهای ضربه گیر هستند، نمی تواند از فروش غلات برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده کند. آینده تجارت غله به درستی قابل پیش بینی نیست، لیکن اصلاحیه «جسکون و اینک» فروش مصنوعات را محدود می سازد. به هر حال، موقعیت آمریکا در اعمال فشار اقتصادی به شوروی از طریق فروش غله یا طرق دیگر محدود باقی خواهد ماند.

52 - روابط شمال و جنوب: مذاکرات اقتصادی شمال و جنوب شامل مذاکره پیرامون مسائلی خاص از قبیل دیون، صندوق مشترک، اقدامات تدریجی و خاص در مذاکرات تجاری با کشورهای در حال توسعه و قرارداد برای کالاهای خاص می باشد. در گروه 77 در مورد این مسائل اختلاف

ص: 106

عقیده هایی وجود دارد و بعضا آنان را وادار می کند که در ارزش گذاری جانب حداقل را بگیرند. این مسئله حل مشکلات را پیچیده کرده و فشارهای وارده بر آمریکا را در جهت از دست دادن بعضی از امتیازات در مذاکرات مربوطه افزایش می دهد.

53 - کمیته جدید سازمان ملل بنام Wholeبرای کنترل مسیر آتی مذاکرات شمال و جنوب به وجود آمده، ممکن است به بررسی موضوعات جنبه سیاسی بدهد و اجلاس اونکتاد 5 که قرار است در اواسط سال 1979 تشکیل شود، به صورت مرکز اصلی این مباحثات و مذاکرات در خواهد آمد.

شکاف وسیع بین مواضع اتخاذ شده توسط گروه 77 و کشورهای پیشرفته طی سال آینده پر نخواهد شد. گذشته از این، کنفرانس ارتباط رادیویی جهانی سال 1979 نیز ممکن است به صورت محل بروز نظریات متناقض شمال و جنوب در آید.

54 - کشورهای در حال توسعه : کشورهای در حال توسعه غیر نفتی در سال 1978 به میزان کمتر از 5 درصد سال 1977 توسعه خواهند یافت. این کاهش میزان رشد، نشانگر کاهش رشد کشورهای صنعتی و نیز تأثیر محدودیتهای واردات می باشد. بعد از دو سال بهبود انتظار می رود کسری حساب جاری کشورهای در حال توسعه وارد کننده نفت پس از کسریهای عظیم در سال 1975، باز هم افزایش یابد. رشد صادرات کم شده، و شرایط تجاری بخصوص در کشورهای در حال توسعه مهمتر، تا حدودی وخیمتر خواهد شد.

55 - منابع مالی مورد نیاز برای از بین بردن کسری حساب جاری این کشورها احتمالاً از طریق افزایش معتدل کمکهای رسمی عمرانی، سرمایه گذاریهای خصوصی و قروض بیشتر از بازارهای سرمایه بخش خصوصی جبران خواهد گردید، معذالک ممکن است این کشورها از منابع ارز ذخیره سالهای 1976 و 1977 جهت مرتفع ساختن مسئله کسری حساب جاری خود استفاده کنند. مسائل مربوط به موازنه پرداخت و دیون تنها در مورد چند کشور در حال توسعه باقی خواهد ماند، ولی تعدادی از آنها باید متوسل به سیاستهای دیگری در این زمینه بشوند.

56 - منابع موجود برای حمایت از کشورهای در حال توسعه افزایش خواهد یافت. کشورهای کمک دهنده سرمایه های عمومی خود را افزایش می دهند. تا علاوه بر مضاعف شدن سرمایه بانک بین المللی توسعه و بازسازی، سرمایه آژانس عمران بین المللی نیز افزایش یابد.

57 - گذشته از این، میزان وام دهی بانک جهانی نیز گسترش می یابد که البته نسبت به گذشته چندان زیاد نیست. افزایش انتخابی استفاده از سهام در حد سال 1977 حدود 8 میلیارد دلار به سرمایه 41 میلیارد دلاری، بانک عمران و بازسازی بین المللی خواهد افزود. افزایش سهمیه ها نیز حدود 11 میلیارد دلار به سرمایه صندوق بین المللی پول خواهد افزود. علاوه بر این، چند کشور عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی نیز در نظر دارند برنامه های کمک عمرانی دو جانبه خود را توسعه دهند.

58 - توان قرض دهی صندوق بین المللی با 10 میلیارد دلار (پرداختی از طرف مؤسسه ویته وین) افزایش خواهد یافت، تا اعضای صندوق بتوانند مشکلات موازنه پرداخت خود را برطرف سازند.

صنایع مالی صندوق بین المللی شاهد 11 میلیارد دلار افزایش دیگر از طریق بالا رفتن میزان سهمیه اعضا خواهند بود. علاوه بر این، چند کشور عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی درصدد توسعه

ص: 107

و برنامه های کمک عمرانی می باشند.

59 - قانون دریاها، سومین کنفرانس سازمان ملل تحت عنوان کنفرانس قانون دریاها در مذاکرات خود وارد یک مرحله حساس شده است. اجلاس آتی آن در تاریخ مارس و مه 1978 در ژنو نیز با پایان مذاکرات در این زمینه خواهد بود و یا مذاکرات را تسریع خواهد کرد تا سبب موفقیت اولیه آن شود. در صورت عدم موفقیت مذاکرات، آمریکا باید سیاستهایی را در جهت حفظ منافع ملی خود اتخاذ کند که از جمله می توان انعقاد قراردادهای ویژه منطقه ای و گروهی را نام برد. ولی در صورت حصول پیشرفت، راه برای عقد قرارداد با اعضای میانه رو کشورهای در حال توسعه باز می شود و سهولتی در مسائل دیگر مطروحه بین شمال و جنوب پدید می آید و عنصر ایدئولوژیک موجود در مذاکرات کاهش پیدا می کند.

60 - مسائل جهانی 61 - حقوق بشر: شوروی احتمالاً از طریق تبعید داوطلبانه و اجباری، محاکمه های علنی، فشارهای اقتصادی، اذیت و آزار و اقدامات شدید پلیسی به خشونت علیه ناراضیان ادامه خواهد داد.

محدودیت عملیات شوروی در این رابطه بستگی به وجهه شوروی و نیز روابط آن با دموکراسی های غربی دارد. اکثر دولتهای غربی در مجامع بین المللی به حمایت از ابتکارات آمریکا برمی خیزند و از اقداماتی که ممکن است تشنج زدایی غرب و شرق را به خطر اندازد، اجتناب خواهند ورزید، در بخش اعظم جهان سوم، حقوق گروهی و نیز تأمین نیازهای بشر، بر حقوق سیاسی حقوقی و مدنی فرد اولویت خواهد یافت.

62 - رژیمهای مستبد چپ و راست، روشهای خود را با دلایل ایدئولوژیک مذهبی و امنیتی توجیه خواهد کرد. معذالک، بعضی از دولتها بخصوص در مورد نحوه برخورد با زندانیان سیاسی دست به اصلاحاتی خواهند زد. با این وصف اکثر کشورها شاهد بهبود وضع حقوق فردی، تغییر در شیوه اعمال شکنجه، آدم ربایی و توقیف خودمختارانه خواهند بود.

63 - حقوق بشر آمریکا برای گروههای مخالف در بسیاری از کشورهایی که تحت حکومتهای استبدادی به سر می برند، قوت قلبی بوده است. حتی توقف و اصلاح نسبی در پاسخ به فشارهای آمریکا و جامعه بین المللی می تواند مقداری از نیروهای مهم را آزاد سازد تا سبب تغییر سیاسی و اجتماعی شوند. پس از این رویداد، دولتها مجبورند بین انجام اصلاحات بیشتر و یا سرکوب مخالفین خود یک راه را انتخاب نمایند.

64 - تروریسم : روش کنونی بمب گذاری، آدم ربایی، قتل، حمله مسلحانه و هواپیماربایی به احتمال زیاد کاهش نخواهد یافت. لیبی، عراق، یمن جنوبی و الجزایر به حمایت خود از چند گروه تروریستی و آنارشیستی که در ایتالیا و آلمان فعال هستند ونیز ارتش جمهوریخواه ایرلند و تروریستهای پروتستان در ایرلند شمالی ادامه خواهند داد.

65 - در ابداع اقدامات ضد تروریستی مؤثر بین المللی پیشرفتهای چشمگیری پدید خواهد آمد، ولی هنوز هم نقطه نظرات سیاسی و اخلاقی مانع از پیشرفت بیشتر این تلاشها می گردد. بسیاری از کشورها نیز به خاطر ترس از اقدامات تلافی جویانه تروریستها و یا کشورهای حامی آنها مایل نیستند که در این راه گامی بردارند.

ص: 108

66 - محدودیت تسلیحات سنتی: سیل این گونه تسلیحات به جهان سوم محدود نخواهد گردید.

همکاریهای چند جانبه بین کشورهای تولید کننده جهت محدودسازی فروش این گونه تسلیحات به چند علت با دشواری صورت می گیرد که یکی از این علتها منافع اقتصادی است و علت دیگر ترس از امکان فروش مقادیر عمده ای سلاح آمریکایی می باشد. با در نظر گرفتن عدم توافق شوروی با عرضه محدود تسلیحات، اکثر کشورهای غربی با آمریکا در این زمینه همکاری نمی کنند تا مبادا شوروی بتواند خلاء ایجاد شده را پر کرده و نفوذ سیاسی خود را میان کشورهای کمتر رشد یافته گسترش دهد.

67 - تقاضای جهان سوم برای سلاح افزایش پیدا خواهد کرد و کشورهایی که از نظر تکنولوژیک بسیار عقب افتاده هستند، نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آرمان کسب حیثیت یا وجهه سیاسی و نیز خطرات داخلی و خارجی، انگیزه های لازم را در این رابطه ایجاد می کنند. توازن روزافزون کشورهای در حال توسعه مهمتر از قبیل هند و برزیل در تولید سلاح، نه تنها برای استفاده خودشان بلکه برای صدور به کشورهای در حال توسعه باید تحت کنترل درآید.

68 - مذاکرات مربوط به کنترل تسلیحات: دورنمای موفقیت مذاکرات مربوط به قرارداد سالت 2 امیدوار کننده بوده و می تواند منجر به قراردادی در منع آزمایشات هسته ای شود لیکن مذاکرات مربوط به موشکهای قاره پیما و محدودیتهای تسلیحاتی در اقیانوس هند، به دلیل رویدادهای غیر قابل پیش بینی لاینحل باقی خواهند ماند.

69 - یکی از ابتکارات جدید غرب می تواند سبب به راه افتادن مجدد، مذاکرات در مورد موشکهای قاره پیما گردد، لیکن روسها تا به حال نشان داده اند که روش غرب را در کاهش تولید این موشک نخواهند پذیرفت اگر طرفین از نظر سیاسی تحرک بیشتری نشان ندهند، پس از انعقاد سالت 2 نیز پیشرفت چندانی حاصل نخواهد شد.

70 - رویدادهای شاخ آفریقا پیچیدگیهای و معضلاتی را در مذاکرات محدودسازی تسلیحات در اقیانوس هند به وجود خواهد آورد. در غیر این صورت امکان توافق در مرحله ابتدائی مذاکرات زیاد است که به دنبال آن میزان نیروهای آمریکا و شوروی در این منطقه متعادلتر خواهد گردید.

71 - اجلاس ویژه سازمان ملل در مورد خلع سلاح، که قرار است در مه و ژوئن 1978 برگزار شود، تنها کنفرانس برگزار شونده در این رابطه خواهد بود. گذشته از ماحصل اجلاس ویژه خلع سلاح، جنبش غیر متعهدها نیز با اعمال فشار خواستار پیشرفت و حرکت سریعتر ابرقدرتها در زمینه خلع سلاح خواهد شد. روسها نیز طوری پیشنهادات خود را در این رابطه مطرح خواهند ساخت تا از اقدامات دیگران و انتقادات کشورهای در حال توسعه مصون بمانند.

72 - پیمان عدم افزایش سلاحهای هسته ای، به استثناء مورد آفریقای جنوبی، طی 18 ماه آینده، کشورهای مختلف باید منتظر ماحصل مذاکرات عدم افزایش سلاحهای هسته ای به مانند کشورهای دیگر منتظرند تا شاهد موارد زیر باشند:

(1) شکل نهایی قانون صدور انرژی هسته ای آمریکا و نحوه کاربرد آن.

(2) نتایج مطالعات کنونی سیکل سوخت هسته ای که بر سیاست عدم افزایش سلاحهای هسته ای آمریکا تأثیر خواهد گذاشت.

(3) نتایج مذاکرات مربوط به کنترل تسلیحاتی که از دید دیگر کشورهای غیر هسته ای، تمایل

ص: 109

ابرقدرتها را به محدودسازی عمودی و افقی نیروهای هسته ای نشان می دهد.

73 - شاهدی در دست نیست که حکایت از طرحهای پرتوریا مبنی بر انجام آزمایشات هسته ای در آینده نزدیک باشد. معذالک آفریقای جنوبی فعالیتهای خود را شدت بخشیده تا بالا بردن میزان خودکفائی اتمی خود، از تحریمهایی که ممکن است به دنبال یک آزمایش هسته ای علیه آنها وضع شود، مصون باشند.

74 - منابع جهانی: عرضه نفت در سالهای 1978 - 1979 بیش از تقاضا خواهد بود، بخصوص آنکه تقاضای کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی افزایش شدیدی پیدا نخواهد کرد.

دریای شمال و آلاسکا و نیز بازده رو به گسترش مکزیک نیز مقادیری را به میزان عرضه کنونی خواهند افزود. ولی گمان نمی کنم که در آینده نزدیک از نظر تکنولوژیکی چنان پیشرفتی حاصل آید تا از طریق آن منابع انرژی مرسوم بیشتری کشف گردد و یا جایگزینی برای آنها پیدا شود.

75 - عرضه مواد غذایی در جهان برای سال 1978 کافی است، ولی در رابطه با توزیع مواد غذائی مشکلاتی وجود دارد. زیرا خشکسالی سبب کاهش تولید در نیم کره جنوبی، تایلند و سواحل آفریقا و نقاط اطراف آن شده است.

76 - رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانع از رشد درآمد سرانه شده و مانع از بهبود سطح زندگی برای اکثر مردم جهان می گردد. علاوه بر این رشد جمعیت کارگر در بازارهای اقتصاد در حال توسعه مشکلات بیکاری و کم کاری را افزایش خواهد داد. جمعیت افراد بین سنین 24 - 15 سال به میزان 3/3 درصد در سال 1980 رشد خواهد داشت. این همان گروه سنی است که در نتیجه افزایش اخیر سطح بیکاری در کشورهای صنعتی، شدیدا صدمه دیده است. در چند کشور اروپای غربی از قبیل انگلستان، یونان، ایتالیا، اطریش و اسپانیا، رشد جمعیت هنوز هم با سرعت ادامه دارد.

77 - بهداشت جهانی و مشکلات مربوطه توجه دولتها را جلب خواهد کرد. چون سال 1979 سال بین المللی کودک نامگذاری شده و دهه 1980 نیز دهه آب نامگذاری خواهد شد، مشکلات غذایی جمعیت و بهداشت موجود جهان اجرای سیاسی حقوق بشر آمریکا که هدفش تأمین نیازهای اساسی بشر است را با دشواریهایی روبه رو خواهد ساخت.ونس

خط مشی جهانی

سری از: وزارت خارجه واشنگتن دی سیتاریخ: 29 نوامبر 1978 - (8 آذر 1357) به: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولیرونوشت: دفتر حفاظت منافع در بغداد سفارت آمریکا در بیروت - سفارت آمریکا در برازاویل - سفارت آمریکا در پرتوریا - شورای امنیت ملی در واشنگتن دی سی - ستاد مشترک ارتش در واشنگتن دی سی- وزارت دفاع در واشنگتن دی سی - اداره خزانه داری در واشنگتن دی سی - سفارت آمریکا در ماپوتو موضوع: خط مشی جهانی تشریح اهداف و موفقیتهای حاصله در زمینه سیاست خارجی آمریکا و نیز سیاستها پدید آمده بعدی همراه با اخبار و رهنمودهای لازم در اختیار واحدها قرار می گیرد تا از آن در رابطه با اهداف و

ص: 110

مدیریت منابع خود در سال مالی 1981 (1360) بهره برداری نمایند، شما به انگیزه های مهم موجود در رابطه با اهداف سیاست خارجی دولت واقف هستید. این پیام نشانگر موفقیتهایی است که طی دو سال گذشته در تمام نقاط مهم علمی و جغرافیایی برای رسیدن به آن اهداف کسب کرده ایم و نیز در برگیرنده سیاستهایی است که باید طی دو سال آینده و پس از آن اتخاذ گردد. ما از طریق ابتکارات دو جانبه، از طریق مشارکت در سازمان ملل(1) و دیگر هیئتهای بین المللی هم چون سازمان کشورهای آمریکایی(2) (قاره آمریکا - مترجم) و نیز با توسل به عضویت خویش در ناتو(3) (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) و از راه اعمال نفوذ بر سازمانهای منطقه ای چون سازمان وحدت آفریقا(4) و جامعه اقتصادی اروپا(5) که در آنها عضویت نداریم، اهداف خود را دنبال خواهیم کرد.

سفیر باید این پیام را در اختیار پرسنل ذیربط موجود در واحد خود قرار دهد.

مناطق عملیاتی

الف) مسائل اقتصادی بین المللی 1 - انرژی: در عین حال که بحران اولیه ناشی از تحریم نفتی و چهار برابر شدن قیمت آن سپری شده، ولی آینده نیز آبستن مشکلاتی می باشد. کاهش وابستگی غرب به نفت وارداتی از ضروریات بوده و ما باید وارد آن مرحله از اقتصاد جهانی شویم که «دیگر منابع» انرژی بتوانند ایفاگر نقش مهمی در آن باشند. همزمان با این امر باید از تکثیر نیروی اتمی در جهان نیز جلوگیری به عمل آید.

در سازمان همکاری و عمران اقتصادی(6) بخصوص در آژانس بین المللی انرژی سعی کرده ایم کهموضوع انرژی به محور همکاری تبدیل گردد نه عامل تفرق.

سران کشورها در اجلاس بن توافق کردند که وابستگی به نفت وارداتی را کاهش داده واز ذغال سنگ، انرژی اتمی، و منابع انرژی قابل احیاء، بهره برداری بیشتری بنمایند.

آمریکا نیز به نوبه خود متعهد شد که از پایان سال 1978 (1357) اقداماتی را به عمل آورد که تا سال 1985 (1364) منجر به صرفه جوئی نفت وارداتی به مقدار 5/2 میلیون بشکه در روز گردد. در نتیجه تصویب لایحه انرژی در پاییز سال جاری، پیش بینی می شود که تا سال 1985 (1364) ما روزانه 4/2 تا 9/2 میلیون بشکه کمتر از گذشته نفت وارد نمائیم و در نظر داریم تا سال 1985 (1364) ذخیره نفتی استراتژیک به میزان یک میلیارد بشکه ایجاد کرده و تولید ذغال سنگ را به مقدار دو سوم افزایش دهیم. علاوه بر این دولت ما در نظر دارد قیمت پرداختی در ازاء نفت را در آمریکا تا پایان سال 1980 (1359) به سطح قیمتهای جهانی برساند. تصمیم رئیس جمهور کارتر در ماه مه 1979 مبنی بر اینکه آیا قیمت نفت در داخل آمریکا باز هم باید تحت کنترل باشد یا نه، بدون تردید از

ص: 111


1- UN.
2- OAS.
3- NATO.
4- OAU.
5- EC.
6- OECD.

نظر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دور نخواهد ماند.

در اجلاس سران در بن، شرکت کنندگان موافقت کردند که در زمینه انرژی، تلاش هماهنگی به منظور تشدید کمکهای دو جانبه به کشورهای رو به رشد به عمل آورند و تکنولوژی استفاده از منابع انرژی قابل احیاء را در معرض استفاده روز افزونتری قرار دهند. چنین تعهداتی محتاج به پیگیری جدی بوده و بایستی در برنامه های تکنولوژیکی و مساعدتهای عمرانی عمومی ما در سالهای آتی منعکس شده باشد.

ذخائر نفت و گاز مکزیک در دراز مدت نقش بسیار مهمی را در دورنمای عرضه انرژی ایفاء خواهد کرد.

طی دو سال آتی هدف سیاست بین المللی انرژی ما، تقویت همکاری دراز مدت در زمینه انرژی خواهد بود. ما در تلاش خود برای در حد معقول نگهداشتن قیمت و سیاستهای تولیدی نفت اوپک(1) ،سعی خواهیم کرد جبهه متحد و هماهنگی متشکل از کشورهای مصرف کننده نفت به وجود آوریم و فعالیتهای خود را در آژانس بین المللی انرژی افزایش خواهیم داد. و همکاریهایی دو جانبه در زمینه صرفه جویی در انرژی و کاستن از مصرف و بخصوص دست یابی به منابع انرژی جایگزین را تقویت خواهیم نمود.

2 - تجارت و بازرگانی: دو مسئله مهمی که ما با آن درگیر هستیم مسئله قراردادهای چند جانبه تجاری و نحوه برخورد با جوسازی های محافظه کارانه است.

همیشه باید به یاد داشت که بهترین مذاکرات چند جانبه تجاری باید تعداد موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای را کاهش دهد. مهمتر از همه، شاید این کار سبب پیدایش مجموعه قوانین جدیدی گردد که عامل نظم و هماهنگی بیشتر در اقدامات تجاری آینده بشود. این قوانین، پاسخگوی مسائلی از قبیل سوبسیدهای دولتی و اقداماتی خواهد بود که سایر کشورها زمانی به انجام آنها مبادرت می ورزند که صنایع داخلی آنها در نتیجه واردات در معرض آسیب قرار می گیرند (روشهای حفاظتی). قرارداد نهایی باید از نظر تعرفه ای و نیز قوانین حاکم بر عملیات تجاری، برای کشورهای در حال رشد امتیازاتی داشته باشد (یعنی کشورهای رو به رشد(2) خواستار دریافت کل امتیازات گمرکی نباشند.) در صورتی که مذاکرات یک قرارداد چند جانبه تجاری(3) موفقیت آمیز باشد، باید کل متون قراردادبه تصویب کنگره (آمریکا - م) نیز برسد. مهمترین موضوع مربوط به این مسئله این است که کشورهای تجاری مهم که شامل تعدادی از کشورهای مهم در حال توسعه می باشند، با قوانین مورد مذاکره و اتخاذ تدابیری جهت پیشبرد آزادی عمل در بازار موافقت نماید. (وزارت خارجه واحدها را دائما در جریان پیشرفت یا روند ملاحظات و مذاکرات کنگره پیرامون کل متون قرارداد تجاری چند جانبه قرار خواهد داد. تلاش واحدها در برخورد با هرگونه مسئله بین المللی مطروحه در حین این مذاکرات نیز حائز اهمیت بسیاری است.) در دراز مدت، آمریکا پیرامون نقاط مرتبط با حوزه تجاری، براساس اولویتهائی به شرح زیر عمل

ص: 112


1- OECD.
2- LDCS.
3- MTN.

خواهد کرد:

اولین مورد تخلف از قوانین جدید که به قرارداد عمومی و تعرفه و تجارت(1) ارجاع گردد و نیزاولین اقدام حراستی تجاری که بر اساس قوانین جدید اتخاذ شود خطیرترین نقش را در موفقیت و یا عدم موفقیت مذاکرات چند جانبه تجاری ایفاء خواهد کرد. رعایت و عدم تخلف از این قوانین و حل و فصل سریع اختلافات از طریق سیستم قرارداد عمومی تعرفه و تجارت بخصوص زمانی که مهمترین کشورهای تجاری با مسئله ای درگیر باشند، به طرز بسیار خطیری کارائی قوانین جدید را در افکار عمومی داخل آمریکا نشان خواهد داد. برای کشورهای در حال توسعه، رضایتبخش بودند سیستم قرارداد عمومی تعرفه و تجارت در زمینه عضویت فعال آنها در سیستم تجاری موجود و یا رسیدن آنها به این نتیجه گیری که باید بازسازیهای مهمی صورت گیرد، تاثیر بسزائی خواهد داشت. (به ضمیمه شماره 4 مراجعه شود) کشورهای رو به رشد(2) صادر کننده فعالتر به رقابت با آمریکا خواهند پرداخت.

در همان حال که از اقدامات محافظه کارانه اجتناب خواهیم ورزید سعی خواهیم کرد کشورهای در حال توسعه ای مانند مکزیک را وادار سازیم تا سیستم قرارداد عمومی تعرفه و تجارت(3) را رعایتکنند (و در بعضی موارد به آن بپیوندند).

ما و دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی(4) باید تلاش کنیم تا در یابیم کهچگونه می توان با تغییرات حاصل از قیمتهای انرژی، تکنولوژی، و نیز امتیازات نسبی در میان کشورهای مهم تجاری انطباق پذیری مثبتی پیدا کرد. در دوران بعد از عقد قراردادهای چند جانبه تجاری، کشورهای در حال توسعه از کشورهای پیشرفته(5) مصرانه خواهند خواست که سطح وارداتخود را افزایش دهند. آمریکا نیز از دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی که دارای مازاد تجاری هستند، خواهد خواست که سطح واردات خود را افزایش دهند تا موجبات تحرک رشد را فراهم آورده و در توزیع کالای وارداتی را در اقتصاد خود سبب شوند. بروز این گونه اقدامات از طرف آن دسته از کشورهای در حال توسعه دارای مازاد تجاری که استراتژی رشد وابسته به صادرات را دنبال کرده ولی از نظر تاریخی همیشه در مقام حراست از صنایع داخلی در برابر واردات بوده اند، دور از انتظار ما نیست. ما باید در سال 1980 (1359) گزارشی پیرامون عملیات پنج ساله اول سیستم کلی ارجحیت ها(6) به کنگره تسلیم نمائیم. چون سال 1980 (1360) آخرین مهلت موجودبرای این کار خواهد بود. در هر مورد فرصت داریم نحوه بهبود بیشتر این سیستم را بررسی نمائیم.

3 - کالاها(7): از نظر آمریکا اقداماتی که می تواند در جهت کاهش نوسانات تند قیمت مواد خام کلیدی به عمل آید، به نفع کشورهای تولید کننده و مصرف کننده است. در صورت مفید شناخته شدن

ص: 113


1- GATT.
2- LDSC.
3- GATT
4- OPEC.
5- DCS.
6- GSP.
7- به ضمیمه شماره 4 قسمت ثبات بازار جهانی مواد اولیه مراجعه شود.

این اقدامات، ما نیز تشریک مساعی خواهیم کرد تا قراردادهائی برای ثابت ماندن قیمتها منعقد گردد و فرضیه مسئولیت مشترک تولید کننده و مصرف کننده در جهت تأمین هزینه قراردادهای کالا پذیرفته ایم. طی دو سال آینده موضوع قرارداد کالا در بین گروههای خاص تولید کننده و مصرف کننده مورد همکاری بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت ولی در روابط شمال و جنوب برخلاف گذشته تأثیر بسزایی باقی نخواهد گذاشت. نکات مهم عبارتند از :

صندوق مشترک: کشورهای در حال توسعه و کشورهای صنعتی قصد دارند که حداکثر تا تشکیل پنجمین کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل(1) در این مورد به نتیجه و توافق برسند، در صورت عدمموفقیت مذاکرات، گروه - 77(2) آن را در اجلاس مذاکرات شمال و جنوب مطرح خواهد نمود. حتی درصورت به توافق؛ رسیدن بر سر جنبه های اساسی، پیرامون جنبه هائی جزئی تشکیل این صندوق بحثهای چند ماهه ای آغاز خواهد شد.

هر یک از کشورهای تولید کننده کالا نیز بایستی در مورد شرکت یا عدم شرکت خود در این صندوق تصمیم بگیرند. امیدواریم که کشورهای تولید کننده و مصرف کننده بخصوص کشورهای در حال توسعه در مذاکرات مربوط به جزئیات صندوق آن چنان موضعی را اتخاذ نمایند که:

(1) با موضوع متخذه آنها در قبال هر یک از قراردادهای کالائی(3) یکسان باشد. و (2) استقلال قرارداد تبادل کالاها را نیز حفظ نماید.

لاستیک: مذاکرات مربوط به تثبیت قراردادهای لاستیک در نوامبر 1978 (آذر ماه 1357) آغاز می گردد. به احتمال زیاد یک قرارداد کلی در سال 1979 (1358) منعقد خواهد شد.

مس: مشورتهای کنفرانس سازمان ملل در زمینه تجارت و توسعه (اونکتاد) در سال 1978 (1357) در مورد ایجاد یک سازمان مشترک متشکل از کشورهای تولید کننده و مصرف کننده مس به جائی نرسید. ما می خواهیم هر چه زودتر مذاکرات فنی مربوط به وضع بازار مس را آغاز کرده و امکانات به ثبات کشانیدن قراردادهای مس را تحت بررسی قرار دهیم.

شکر: مناقشه بر سر شرائط برنامه حمایت از قیمت داخلی شکر مانع از تصویب قرارداد بین المللی شکر توسط آمریکا و نیز تصویب لایحه اجرائی مربوطه در سال 1979 (1357) گردید. اما کنگره مناظرات مربوطه را در اوایل اجلاس آتی از سر خواهد گرفت. در عین حال سهمیه های صادراتی قراردادها هنوز به قوت خود باقی است.

گندم: مشارکت در مذاکرات کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل در ماه نوامبر، آن هم پیرامون یک قرارداد جدید بین المللی گندم(4) در مورد موضوعات خطیری چون قیمت، سطح ذخیره سازی، وضع شرایط خاص برای کشورهای در حال توسعه به نتیجه ای نرسید. به همین دلیل مذاکرات به تعویق افتاد و احتمالاً در اوایل سال 179 (1358) بار دگر از سر گرفته خواهد شد (در اواسط دسامبر نیز احتمالاً کمیته (میان دوره ای) تشکیل خواهد داد)

ص: 114


1- UNCTAD
2- G- 77.
3- ICAS.
4- IWA.

دیگر قراردادهای کالائی: ترتیباتی که به منظور افزایش تولید، توسعه محصولات جدید، ایجاد بازارهای جدید، یا متعادل کردن آن با سایر کالاها همچون جو صورت گرفته نیز ممکن است در سال بعد یا پس از آن مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. ما کشورهای تولید کننده در حال توسعه را ترغیب خواهیم کرد که با وجود راه حلهای بهتر، از اصرار و پافشاری در مورد قراردادهای تثبیت قیمت دست بردارند. تدبیر مالی جبران کننده و تثبیت میزان درآمد ارز خارجی(1) : طی سال آتی اقدامات بیشتریمورد بررسی قرار خواهد گرفت تا به تثبیت درآمد ارز خارجی کشورهای در حال توسعه که از نوسانات بازار کالاهای بین المللی تأثیرات منفی را تجربه کرده اند، منجر شود. جامعه اروپایی(2) به انعقاد مجدد قرارداد (LOME) که شامل مفاد تثبیت درآمد ارز خارجی می شود، خواهد پرداخت.

کشورهای عضو مجمع ملل جنوب شرقی آسیا(3) نیز احتمالاً به ژاپن فشار وارد خواهند ساخت تا برایتحت پوشش قرار گرفتن صدور مواد خام خویش به این کشور، درصدد انعقاد قرارداد تثبیت درآمد ارز خارجی منطقه ای برآید. صدر اعظم اشمیت هنوز هم در حال تلاش برای به کرسی نشاندن پیشنهاد خود یعنی انعقاد قرارداد تثبیت درآمد ارز خارجی در سطح جهان است.

هنوز نسبت به مفید واقع شدن برنامه های تثبیت درآمد ارز خارجی در جبران کاهش منافع مربوط به بعضی از کالاهای خاص متقاعد نشده ایم. CFFکه در سال 1975 (1354) آزاد گردید، مکانیزم شایسته تری است، چون به طور کلی درآمد حاصل از صادرات هر کشور را تحت پوشش خود قرار می دهد. در کمیته بررسی کاراییCFF که از طرف صندوق بین المللی پول(4) و بانک توسعه و عمران بن المللی(5) تشکیل شده شرکت خواهیم کرد و امیدواریم که صندوق بین المللی پول در اجلاس خود کهدر مارس 1979 (فروردین 1358) تشکیل می گردد، تغییرات لازم را در زمینه CFFنماید.

4 - کمکهای عمرانی: دولت آمریکا (دولت کارتر - م) کمی پس از روز کارآمدن به بررسی همه جانبه برنامه کمکهای خارجی پرداخت. ریاست جمهور تصمیماتی اتخاذ نموده که در سالهای آتی می تواند در زمینه کمکهای خارجی به شرح زیر راهنمای ما باشد. البته از سطوح بودجه و نحوه برخورد کنگره نیز نباید غافل بود. (به ضمیمه 5 تحت عنوان کمکهای اقتصادی و عمرانی مراجعه شود.) آمریکا امیدوار است تا سال 1982 (1361) کمکهای امتیازی، (دو جانبه و چند جانبه ) خود را عمدتا به میزان بیش از آنچه که در سال 1978 (1357) ارائه شده، بالا ببرد.

امیدواریم که آمریکا بتواند حدود 40 تا 50 درصد(6) به برنامه اعطای وام بلاعوض چند جانبه کمککند تا شاهد افزایش کمک در زمینه مواد غذائی و افزایش چشمگیرتری در برنامه های عمرانی دو جانبه باشیم. در سال 1982 میزان کمکهای پشتیبانی امنیتی ثابت خواهد بود. فشارهای مالی و

ص: 115


1- STABEX.
2- EC.
3- ASEAN.
4- IMF.
5- IBRD.
6- PCT.

کاهش بودجه توسط کنگره نیز از توان ما در رسیدن به این اهداف خواهد کاست.

کمکهای دو جانبه امتیازی ما نیز بر رفع نیازهای اساسی(1) مردم فقیر کشورهای دست به گریبان بافقر متمرکز باشد، البته باید از چنان انعطاف پذیری برخوردار باشد که به رشد منصفانه کشورهای دارای درآمد متوسط هم کمک کند و در صورت موجود بودن، منابع مالی کافی به دولتهایی اختصاص یابد که متعهد کمک به فقرای خود هستند. در نتیجه این تصمیمات 85 فقره وام و وام بلاعوض اختصاص یافته به کشورهای در حال توسعه در سال مالی 1979 (1358) برای آن دسته از کشورهایی در نظر گرفته شد که درآمد سرانه آنها کمتر از 520 دلار در سال می باشد (براساس قیمتهای سال 1975) در بودجه سال مالی 1980 برنامه کمک بیشتری را برای کشورهای فقیر در نظر خواهیم گرفت. سیاست ما بر این عقیده استوار است که تأمین نیازهای اساسی انسانی تنها از طریق برنامه هائی امکان پذیر است که هدفشان توسعه رشد باشد. (به ضمیمه 5 قسمت توزیع کمکها مراجعه شود).

به عنوان یک هدف، ارضاء نیازهای اساسی انسان در برگیرنده حداقل سطوح زندگی ملموس و غیر ملموس یا به عبارت دیگر تغذیه کافی، بهداشت، بهزیستی، پوشاک، مسکن و آموزش و پرورش برای تمام انسانها است و تأکید آن نیز بر مساوات است.

تأمین نیازهای اساسی انسانی، به عنوان یک استراتژی، تولید کلی را تحرک بخشیده و بالا می برد تا این نیازها مرتفع و ظرفیت تولیدی و درآمد فقرا افزایش یابد. به همین دلیل می توان گفت که بر رشد تأکید دارد.

بررسی های بیشتری انجام خواهیم داد تا معلوم شود که آیا ایجاد انعطاف پذیری بیشتر در اجرای سیاستهای تأمین نیاز انسانی به تحقق اهداف ما کمک خواهد کرد یا نه.

انتظار داریم که مذاکرات هر چه زودتر آغاز شود و سبب افزایش سرمایه بانک عمران و بازسازی بین المللی به میزان صد در صد گردد. کاهش عمده، سرمایه آژانس عمران بین المللی(2) نیز در سال آتیمورد مذاکره واقع خواهد شد. اخیرا نیز کاهش سرمایه های دارای شرایط «سخت» و «معتدل»بانکهای منطقه ای که آمریکا عضو آنها است نیز به مورد مذاکره گذاشته شد. یکی از اهداف مهم آمریکا افزایش کارایی کمک، از طریق ایجاد هماهنگی با دیگر کمک دهندگان می باشد.

5 - عرضه مواد غذایی به نسبت رشد جمعیت: آمریکا در زمینه سیاست خارجی کشاورزی اهداف ذیل را دنبال می نماید:

گسترش تجارت کشاورزی آمریکا از طریق آزادسازی تجارت، مذاکرات در سطح قراردادهای چند جانبه تجاری در ژنو ادامه دارد.

کمک به کشورهای در حال توسعه در بالا بردن سطح تولید مواد غذایی و کشاورزی به عنوان عنصر مهم عمرانی.

افزایش امکانات حفظ و نگهداری و تثبیت قیمت مواد غذایی در سطح جهان، از طریق ایجاد دفاتر غله درون کشوری تحت نظارت یک نظام بین المللی، مذاکرات مربوط به این مورد هنوز ادامه دارد.

ص: 116


1- BHN
2- IDA

ارائه کمکهای غذایی به کشورهای فقیر در حمایت از برنامه های عمرانی آنها، ایجاد بازارهای بیشتر برای مواد کشاورزی صادراتی آمریکا و دیگر هدفهای آمریکا در زمینه سیاست خارجی آن و نیز برای نیل به اهداف بشر دوستانه.

هدف ما در رابطه با جمعیت به شرح زیر است:

مورد شمول قرار دادن عوامل جمعیتی در استراتژی عمرانی به نحوی بهتر.

افزایش کمک به کشورهایی که رشد جمعیت آنها بیشتر است.

متعهد ساختن کشورهای در حال توسعه برای برخورد قاطع تر با رشد افراطی جمعیت گسترش اقدامات مربوط به رشد جمعیت از قبیل طرح خانواده و بهداشت و تغذیه به عنوان بخشی از برنامه هایمان در تأمین نیازهای اساسی انسانی.

طی دو سال آتی به بهبود تلاشهایمان در رابطه با «جمعیت» خواهیم پرداخت تا حمایت کشورهای در حال توسعه از طرح خانواده و برنامه های دیگر بیشتر شود، و تحقیقات داخلی خود را در مورد روشهای ضد بارداری که با سهولت بیشتری در کشورهای در حال توسعه استفاده شوند، افزایش دهیم و، نهادهای چند جانبه دست اندرکار چون نیز (1)UNFPA، سازمان بهداشت جهانی، UNDP(2) و بانک جهانی تقویت شوند.

6- تکنولوژی: مسئله انتقال تکنولوژی مسئله ای بسیار پیچیده و حائز اهمیت در روابط شرق و غرب و شمال و جنوب است (به ضمیمه شماره 5 مراجعه شود). در مذاکرات شمال و جنوب تلاشهای ما در حال حاضر و در سالهای آتی بر مسائل زیر متمرکز خواهد بود:

کنفرانس اوت 1979 سازمان ملل بنام کنفرانس علم و تکنولوژی برای عمران(3) آماده ایم تا بهبررسی استراتژی های جهانی برای کمک به کشورهای در حال توسعه جهت بهره برداری از تکنولوژی موجود و در حال پیدایش برای بالابردن استعدادهای هر کشور در حال توسعه بپردازیم. در این کنفرانس روشهای توانائی کشورهای در حال توسعه را مورد توجه اساسی قرار خواهیم داد که عبارتند از: نحوه گسترش یا تطابق تکنولوژی،تأمین هزینه ها و مدیریت بهره برداری از فنون پیشرفته. در این رابطه تکنولوژیهای مربوط به انرژی، مواد غذائی و بهداشت مورد توجه قرار خواهد گرفت.

طی سه سال گذشته، مذاکرات شمال و جنوب در مورد انتقال تکنولوژی بیشتر در زمینه جهانی متمرکز بوده تا معیارهای تعیین شده (که از نظر ما رهنمودهای داوطلبانه) است برای اینکه دولتها و شرکتها بتوانند در زمینه قراردادهای بین المللی و در رابطه با دریافت جواز ثبت، قراردادهای مربوط به آموزش فنون، قراردادهای مهم و دیگر اشکال انتقال انرژی آموزش ببینند. یکی از کنفرانسهای سازمان ملل (از 16 اکتبر تا 10 نوامبر) نتوانست در مذاکره بر سر مسائل مهم مربوط به این مجموعه قوانین (از قبیل، ماهیت حقوقی، روش پیگیری، نحوه برخورد با قراردادهای اصلی و فرعی، توجیه بعضی از اعمال محدود کننده در زمینه های سرمایه گذاری، اصولی که براساس آن دولتها می توانند مقررات مربوط به انتقال تکنولوژی را وضع کنند.) راه حل و فصل نماید. این کنفرانس مذاکرات خود

ص: 117


1- WHO
2- Unicef.
3- UNCSTD.

را در طول 16 فوریه الی 2 مارس آغاز خواهد کرد. در حالی که مطابق شواهد تعدادی از کشورهای گروه 66 مایلند بجای پیشبرد امور بر پایه میانه روی، در مجموعه قوانین، به رویاروئی (احتمالاً در اجلاس پنجم اونکتاد) بپردازند موضع ما در این مذاکرات کم تحرک لیکن سازنده بوده است، و همیشه خواستار پیدایش روشهای داوطلبانه و قابل کاربرد بوده ایم، تا وضع کشورهای در حال توسعه عملاً بهبود یابد و جو موجود برای سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی نیز مساعدتر شود. در صورتی که مذاکرات به نتیجه ای نرسد، امیدواریم که کنفرانس سازمان ملل در مورد علم و تکنولوژی برای عمران در سال 1979 موقعیتی پیش آورد تا جهت مذاکرات را به نحوه پاسخگوئی در برابر محدودیت کشورهای در حال توسعه در رابطه با تحولات تکنولوژیکی معطوف نمائیم. بنیاد بین المللی همکاری تکنولوژیکی(1) که ذیلاً شرح آن آمده، می تواند بعد از تشکیل کنفرانس فوق نقش مهمی را در روابطتکنولوژیکی با کشورهای در حال توسعه داشته باشد.

دولت (آمریکا - م) اخیرا پیشنهاد کرد که سازمانی به نام بنیاد بین المللی همکاری تکنولوژیکی ایجاد شود. این بنیاد برای دولت آمریکا به منظور کاربردن اطلاعات تکنولوژیکی در زمینه عمران، مکانیزم بسیار مهمی به حساب خواهد آمد. این بنیاد وظیفه ارائه کمک را بر عهده خواهد داشت واز طریق صندوقهای کمک عمرانی تأمین هزینه خواهد شد و با استفاده از منابع مالی دولتی و بخش خصوصی در زمینهای عمرانی به بازسازی و فعالیت خواهد پرداخت، و با کشورهای در حال توسعه نیز همکاری نزدیک خواهد داشت. حوزه عمل و تشکیلات بنیاد بین المللی همکاری تکنولوژیکی توسط قوه مجریه در دست بررسی است. در صورتی که کنگره نسبت به آن رأی مثبت دهد، در سال مالی 1980 عملیات خود را آغاز خواهد نمود.

چاره اندیشی تدابیری به منظور توسعه و اداره بهتر همکاریهای تکنولوژیکی و علمی ما با کشورهای در حال توسعه ثروتمندتر، اروپای شرقی، شوروی، چین و کشورهای اوپک که امری بسیار دشوار است، در سالهای آتی نیز به صورت تلاشی بسیار مشکل باقی خواهد ماند. دموکراسیهای صنعتی باید در یافتن راه بهتری برای استفاده از تکنولوژی جهت انجام وظایف جهانی خود از قبیل محیط زیست، بهبود وضع بهداشت، کنترل رشد جمعیت، ممانعت از آلودگی دریاها، بهره برداری از منابع انرژی امن و قابل احیاء و بهره برداری بهتر از خاک و حیات نباتی و حیوانی که هدایت و رهبری را بر عهده گیرند.

7 - مذاکرات شمال و جنوب: تقریبا تمام مسائل فوق، عناصر مهم مذاکرات شمال و جنوب را تشکیل می دهند (که ما قبل از هرگونه مذاکرات مهم سعی خواهیم کرد با کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی مشورت کنیم.) دیگر موضوعات مهم و بالقوه به شرح زیر هستند. (به ضمیمه شماره 5 مراجعه شود):

دیون کشورهای در حال توسعه : اکثر کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی از جمله آمریکا اقداماتی را اتخاذ کرده اند تا از طریق آنها از بار سنگین دیون کشورهای دارای حداقل رشد بکاهند. در مورد افزایش سرمایه صندوق بین المللی پول و دیگر مؤسسات جدید این صندوق (صندوق تراست، ویته وین ، و غیره) به میزان 50 درصد توافق به عمل آمده که این موضوع به کشورها

ص: 118


1- FITC.

کمک می کند تا مشکلات موجود در رابطه با موازنه پرداخت را در کوتاه مدت از میان بردارند.

همکاری اقتصادی در میان کشورهای در حال رشد(1) : ظاهرا گروه 77 برای این موضوع اهمیتویژه ای قائل است، گرچه این گروه و یا گروه ب به محتوای موضوع توجهی نداشته اند. کشمکش بیشتر بر سر مراحل بوده است و اینکه آیا اونکتاد می تواند پیرامون این موضوع که منحصرا به گروه 77 مربوط است، جلسه ای تشکیل دهد یا خیر؟ سعی خواهیم کرد کشورهای در حال توسعه را متقاعد سازیم که کشورهای پیشرفته را نیز در مذاکرات خود مربوط به برنامه های ECDCراه دهند و ECDC نباید پدید آورنده نهادهای محدود باشد.

کشورهای در حال توسعه پیشرفته: می خواهیم این منطق را در سطح بین المللی تعمیم دهیم که باید با هر کشور در حال توسعه بنابر میزان رشد خودش برخورد شود. کمکهای امتیازی باید در اختیار فقیرترین کشورها قرار گیرد. کشورهای پیشرفته در حال توسعه باید از امتیازت ویژه خود به عنوان در حال توسعه چشم پوشی کرده و به جای آن، به اقدامات معمولی تجاری چند جانبه روی آورده، از بازار سرمایه و سرمایه گذاری بخش خصوصی برای تأمین منابع مالی خارجی استفاده کنند، و در رابطه با عملکرد اقتصاد بین المللی، مسئولیتهای بیشتری را پذیرا شوند. کشورهای پیشرفته نیز متقابلاً باید روشهائی را ابداع کرده و کشورهای در حال توسعه را در روند تصمیم گیریهای مربوط به سازمانهای اقتصادی بین المللی دخالت دهند.

استراتژی عمرانی: بخش اعظم مذاکرات اکنون بر نحوه انتقال منابع از شمال به جنوب متمرکز است و از استراتژی عمرانی داخلی کشورهای در حال توسعه سخن به میان نمی آید. در نظر داریم در رابطه با مسائلی از قبیل نیازهای اساسی انسانی، توزیع درآمدها، صادرات در قبال استراتژیهای رشد بازارهای داخلی و غیره راههایی بیابیم تا مسائل فوق با فعالیت بیشتری پیگیری شود.

مذاکرات شمال و جنوب طی دو سال گذشته بسیار سازنده بوده است، در ماهها و سالهای آتی مسائل جدید پدیدار خواهد شد. اجلاسیه های گروه 77 در سطح وزراء منطقه که منجر به تشکیل جلسه وزراء در آروشای - تانزانیا گردید، در اسفند ماه سکوی جدید برای گروه 77 به وجود خواهد آورد تا اعلامیه 1976 (1355) «مانیل» به اجراء گذاشته شود. کمیته کارشناسی سازمان ملل نیز برای دهه های آتی درصدد فراهم آوردن یک استراتژی جدید و عمرانی بین المللی خواهد بود. اونکتاد 5، کمیته (2)Whole و اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل(3) سال 1980 (که یک استراتژی جدیدعمرانی را اتخاذ خواهد کرد) اعلام خواهند نمود که این مذاکرات در چه سازمانهائی ادامه پیدا می کند.

ما مایل به مشارکت سازنده در این مجامع هستیم تا برنامه کار واقعگرایانه آتی را فراهم آوریم.

در چند سال آینده آمریکا نگران تأثیر روند مدرن سازی بر ثبات سیاسی کشورهای در حال توسعه و کارایی نهادهای موجود در انطباق پذیری با مشکلات و فشارهای جدید است. این مسائل را نمی توان با کشورها به صورت منفرد در میان گذاشت چون به روندهای داخلی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر یک از آنها مربوط هستند. رویدادهای چند ساله اخیر معدودی از کشورها از قبیل هند،

ص: 119


1- ECDC
2- COW.
3- UNGA.

پاکستان، ایران، نیجریه و مکزیک نشان می دهد که ارزیابی آن دسته از سفارتهای آمریکایی که در این کشورها مستقر می باشند، تا چه حد در طرح ریزیها و فرمول بندی سیاسی آمریکا حائز اهمیت است.

ب) حقوق بشر: (به ضمیمه 2 و ضمیمه 5 قسمت ارتباط کمکها با حقوق بشر مراجعه شود).

1 - کلی: ما متعهد به تلاش و پیگیری برای پیشبرد هر سه بخش حقوق بشر که توسط وزیر خارجه ونس در آوریل 1977 (فروردین 1356) توصیف و تشریح شده است، می باشیم. حقوق شخصی با حقوق اقتصادی (حق برخورداری از غذا، مسکن، بهداشت و تحصیلات) و حقوق سیاسی از جمله مسائل تشریح شده می باشند. مسائل مربوط به حقوق بشر جزء لاینفک روابط ما، از تبادل خصوصی دیپلماتیک گرفته تا برنامه های کمک مالی و روابط نظامی با دیگر دولتها شده است تجاربی که تا کنون به دست آمده نشانگر آن است که می توان بین مسئله بهبود وضع حقوق بشر و دیگر منافع آمریکا نوعی توازن ایجاد نمود و نفوذ ما نیز عامل مهمی در بهبود بخشیدن به وضع حقوق بشر باشد.

پیشرفتهای مهمی در زمینه حقوق شخصی حاصل شده است. شمار زندانیان سیاسی آزاد شده به هزاران نفر می رسد که دربرگیرنده چند کشور از جمله تانزانیا، هائیتی، شیلی، بولیوی، کره جنوبی، فیلیپین، تایلند، ایران، پاکستان، بنگلادش، گینه، مراکش و نپال می باشد. شکنجه زندانیان سیاسی کاهش یافته و در بعضی موارد محاکمه آنها نیز علنی برگزار شده است. سعی داریم برای بالا بردن سطح حقوق اقتصادی اشخاص در برنامه های کمکی دو جانبه و نقش خود در بانکهای عمرانی چند جانبه بر نیازهای اساسی بشر تأکید داشته باشیم. همانطور که انتظار داشتیم، پیشرفت حاصله در رابطه با بهبود وضع حقوق سیاسی با کندی بسیار صورت می گیرد ولی در بعضی موارد به خصوص در رابطه با آزادی بیان و گسترش مشارکت سیاسی نقطه آغاز، بسیار امیدوارکننده بوده است. دیگر ملل موجود به خصوص در اروپای غربی با استقلال نسبی به همکاری در بعضی از جنبه های این سیاست پرداخته اند تا با اقدامات خود موجبات بهبود وضع حقوق بشر را در جهان فراهم آورند.

قانون و سیاست ما بسیار واضح بوده و در مورد حقوق انسانی و حقوق اقتصادی کاربردی ساده دارد. ارتقاء حقوق سیاسی نیز برای ما از اهمیت کمتری برخوردار نیست، ولی باید ابتدا به حساسیت سیاستها و فرهنگهایی که با سیاست و فرهنگ ما (و یکدیگر) تفاوت دارند، پی برد.

اجرای این سیاست پیچیده و جاه طلبانه بسیار دشوار است. واحدها می دانند که در روابط دوجانبه ما با بعضی از کشورها این مسئله چه مشکلات و موانعی را پدید آورده است. مسائل دیگر با نحوه پاسخگویی و پیگیری موقعیت نسبی سیاست موجودمان مرتبط است. طی دو سال آتی باید مسائل و موضوعات ذیل را دقیقا زیرنظر داشته باشیم:

نحوه ایجاد توازن بین اهدافمان در زمینه حقوق بشر با نیازمان به حفظ همکاری با دولتهای میزبان به خصوص در زمینه مسائل مهمی از بیل منافع امنیتی و اقتصادی ما.

در رابطه با کشورهایی که در هنگام مواجهه با فشارهای مخالفین داخلی به سرکوب متوسل می شوند و یا در رابطه با کشورهایی که امکان ناآرامیهای سیاسی مضر به حال منافع آمریکا وجود دارد، چگونه می توان به پیگیری اهدافمان در زمینه حقوق بشر پرداخت.

چگونه می توان میان اهداف مختلفمان در زمینه حقوق بشر از قبیل بهبود حقوق اقتصادی فقرا در مقابل کاربرد فشارهای اقتصادی به منظور بهبود حقوق سیاسی یا فردی تعادل برقرار ساخت.

ص: 120

در بانکهای چند جانبه عمرانی(1) چگونه باید به پیگیری اهداف خویش در زمینه حقوق بشربپردازیم، بی آنکه تمامیت اینگونه نهادها به مخاطره افتد. و در چه زمانی می توانیم با برنامه های بانکهای چندجانبه عمرانی که در خدمت تأمین نیازهای اساسی انسان قرار دارند، مخالفت خویش را نشان دهیم؟ آیا از برنامه های کمکی که هدف اولیه آن عمران اقتصادی است می توان در پیدایش روند تصمیم گیری محلی استفاده کرد (یعنی می توان از گروههای شهروندی در اجرای این برنامه ها استفاده کرد).

چگونه می توان وضع حقوق بشر را در کشورهایی که یا در آنها اهرم نیرومندی نداریم و یا اخبار مورد نیاز در مورد حقوق بشر در آن کشورها به ما نمی رسد، بهبود بخشیم و در انتقاد علنی از این کشورها در زمینه حقوق بشر تا چه حدی می توانیم فعال باشیم حال آنکه می دانیم این عمل ما، حداقل در کوتاه مدت نمی تواند تأثیر عملی داشته باشد.

چگونه می توان از مکانیزم حقوق بشر سازمانهای چند جانبه در تحقق حقوق بشر استفاده کرد و چگونه می توانیم مکانیزم کنونی حقوق بشر را در برخورد با مسائل موجود در زمینه حقوق بشر از کارآیی بیشتری برخوردار سازیم.

در صورتی که حقوق بشر در کشوری بهبود بسیار یافته ولی وضع کلی رضایتبخش نباشد، چه عکس العملی باید نشان داده شود. این موضوع به خصوص در رابطه با نقاطی که در آنها وضع حقوق فردی بهبود یافته (بعضی زندانیان سیاسی آزاد شده اند) ولی در رابطه با تضمینهای اساسی و یا تغییرات سیاسی بهبودی حاصل نشده، مصداق دارد.

در حال حاضر ما مشغول ارزیابی کاربرد اعمال محدودیتهایی بر تاجرت و اعتبار به عنوان وسیله ای برای پیشبرد تعدادی از اهداف سیاست خارجی آمریکا و نیز حقوق بشر هستیم.

کنگره نیز به حقوق بشر توجه بسیار نشان می دهد، با وجود اینکه قانونگذاری عمومی مورد توجه بیشتر قرار گرفته ولی تمام قوانین بازدارنده ای که تا به حال برای بهبود حقوق بشر وضع شده، به قوت خود باقی است و ما انتظار داریم که این وضع ادامه یابد.

2 - آوارگان یا پناهندگان: طی چهار سال گذشته بیش از 400000 آواره از هند و چین به کشورهای غیرکمونیست گریخته اند. در ماههای اخیر این رقم افزایش عمده ای داشته است و کشورهایی که پناهگاههای امنی برای آنها به حساب می آیند، قادر نیستند این پناهندگان را جذب نمایند و حال آنکه علت این فرار همان نارضایتی های سیاسی و اقتصادی در ویتنام، ظلم و جنگ در کامبوج، و تبعیض و خصومت شدید علیه قبایل موجود در لائوس می باشد. آمریکا تا به حال 180000 نفر از آنان را پذیرفته و امیدوار است 45000 نفر دیگر را نیز تا تاریخ 30 آوریل 1979 به داخل مرزهای خود راه دهد قوانین جدید آمریکا و مهمتر از همه تلاشهای جدید بین المللی باید صورت گیرد تا بتوان با مشکل یک میلیون پناهنده ای که ممکن است در سه سال آینده بخواهند از هند و چین بگریزند، دست و پنجه نرم کرد.

ج) کنترل تسلیحاتی

ص: 121


1- MBDS.

1 - سالت 2 (مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک): ما امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم قرارداد سالت 2 را منعقد سازیم. برخلاف سالت 1، قرارداد جدید بر سیستم سلاحهای استراتژیک هسته ای آمریکا و شوروی از نظر کمی و کیفی محدودیتهایی قائل خواهد شد و آمریکا و شوروی با پیگیری و آغاز مذاکرات (سالت 3) متعهد خواهند شد که اقداماتی را در جهت محدودسازی و کاهش سلاحهای استراتژیک اتخاذ نمایند.

(به بخش 5 ذیل در مورد مسئله مربوط به سیستمهای نقاط خاکستری مراجعه کنید.) توافق شده است که مجموع محموله های سیستمهای استراتژیک در پایان عقد قرارداد از 2400 سیستم به 2250 سیستم کاهش یابد و تعداد موشکهای چند کلاهکه(1) به 1320 تقلیل خواهد یافت که در نتیجه، قبل از کاستن مورد لزوم از تعداد موشکهای ضد موشکهای کلاهک دار(2) می توان تعداد 120فروند از هواپیماهای حامل موشکهای کروز کاست و شماره مجاز موشکهای قاره پیمای دارای چند کلاهک(3) نیز تا سقف 820 تعیین شده است.

طرفین همچنین توافق کرده اند که تعداد موشکهای قاره پیمای دارای کلاهک و فاقد کلاهکهای هسته ای خود را نیز تا سال 1985 کاهش دهند، ولی هنوز مسئله مربوط به تعداد کلاهکهای جنگی موشکهای قاره پیما(4) و موشکهای قاره پیما و قابل پرتاب از زیر دریایی(5) حل نشده است. نظارت برروند کاهش نیز از طریق تدابیر فنی ملی هر یک از طرفین از جمله توان شناسائی ماهواره ای و نیز تبادل اطلاعات مورد نظر اعمال خواهد شد و حال آنکه شوروی در گذشته سرسختانه از این کار طفره می رفته است.

تنها چند مسئله متناقض و نسبتا جزئی هست که باید حل شود. مهمترین مسائل لاینحل به موشکهای کروز و بمب افکنهای بک فایر شوروی مربوط است. روسها اعلام کرده اند که به آمریکا تضمین خواهند داد که تولید بمب افکنهای بک فایر را متوقف خواهند کرد و توان آنها در ضربه زدن به آمریکا را نیز محدود خواهند نمود، ولی ما هنوز در مورد بعضی از جنبهای این تضمینها توافق نکرده و نمی دانیم که در انظار عموم و در برابر کنگره با آنها چه نوع برخوردی باید داشته باشیم.

2 - قرارداد منع آزمایش تسلیحاتی(6) : میان انگلستان و شوروی یک قرارداد منع آزمایشات تسلیحاتی به مذاکره درآمده است.

مدت مذاکرات را سه سال تعیین کرده ایم تا در این مدت کنفرانس به بررسی مسئله جایگزین ساختن پیمان بپردازند. هنوز معلوم نیست که مسائل مربوط به نحوه تائید و نظارت چگونه حل خواهد شد. در هر حال روند مزبور به دنبال مذاکرات سالت 2 پیگیری خواهد شد.

3 - کاهش دو جانبه و متعادل نیروها(7): در آوریل گذشته غرب با جرح و تعدیل موضع خود به

ص: 122


1- MIRV.
2- MIRVEDM.
3- MIRVEDMICBM.
4- ICBM.
5- SLBM.
6- CTB.
7- MBFR.

شوروی اجازه داد که به جای یک لشکر تانک، یکی از پنج لشکر خود را عقب بکشاند و در همین رابطه و در مرحله اول قول داد، که با همکاری کشورهای اروپای غربی در مرحله دوم کاهش نیرو نیز همکاری نماید. در ماه ژوئن، شرق به گونه ای پاسخ داد که گویا با کل موضع اروپای غربی موافقت کرده است. لیکن از غرب خواست اعتراف کند که در نقاطی که قرار است کاهش صورت پذیرد، تفاوت نیروی جنگی انسانی بسیار زیادی وجود دارد. از آنجا که غرب معتقد است که نیروی جنگی انسانی شرق 150000 نفر بیش از رقم مورد ادعای آن است، اختلافاتی به وجود آمده است امیدواریم که در ماههای آتی بتوانیم شرق را در مورد این ارقام متقاعد سازیم تا توافقهایی که تا به حال به وجود آمده، به خطر نیفتند. در همین حال ما در درون ناتو در نظر داریم که به اقدامات ایجاد کننده ثبات پرداخته و نیز معتقدیم که باید در این خصوص با شرق وارد مذاکره شویم.

4 - سیستمها و فعالیتهای ضد ماهواره ای(1) : هیئتهای نمایندگی آمریکا و شوروی در ژوئن 1978در هلسینکی مذاکرات مقدماتی خود را پیرامون محدودسازی فعالیتهای ضد ماهواره ای آغاز کردند.

این مذاکرات بسیار مفید بود چون امکان پیدایش قرارداد و توافق را در این زمینه پدید می آورد هیئتها موافقت کردند که بار دیگر جهت تداوم مذاکرات در اوایل سال 1979 ملاقات نمایند.

5- سیستمهای نقاط خاکستری(2) : سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به بررسی مدرن سازیبرنامه هفته ای خود و نیز امکان کنترل تسلیحاتی پرداخته است تا بتواند با شرایط مربوط به افزایش جنگ افزار هسته ای برخوردی معقول داشته با شد.

این سازمان ممکن است در سالهای آتی به این نتیجه برسد که افزایش تسلیحاتی هسته ای تا حدودی ضروری است، که خود نوعی عکس العمل در پاسخ به موشک بالستیک میان برد(3) اس - اس -20 می باشد، با وجود علاقه آلمان غربی به کنترل تسلیحات دور برد و نیز فشارهای شوروی به منظور محدودسازی ساختن موشکهای کروز آمریکا، می توان گفت که هدف سالت 3 احتمالاً محدودسازی بعضی از سیستمهای جنگی آمریکا و شوروی خواهد بود در چند سال آینده مدرن سازی هسته ای و سیستم نقاط خاکستری توجه بسیاری را به خود معطوف خواهد ساخت.

6 - سلاحهای شیمیایی و جنگ افزارهای رادیولوژیکی: در هر دو مورد مذاکرات دو جانبه با شوروی ادامه دارد. احتمالاً قراردادی مبنی بر منع تولید و کاربرد سلاحهای رادیولوژیک نیز منعقد خواهد شد. پیشرفت در جهت منع کامل تولید و کاربرد سلاحهای شیمیائی چندان چشمگیر نبوده است. اختلافات بسیار مهمی در مورد مسائلی از قبیل اقدامات توأم با تنوع و تغییر طرفین را از یکدیگر جدا ساخته است.

7 - محدودسازی تسلیحات در اقیانوس هند: از ژوئن 1977 با شوروی مذاکراتی را آغاز کرده ایم تا شاید بتواند به تثبیت و یا کاهش تسلیحات نظامی آمریکا و شوروی در اقیانوس هند منجر گردد.

این قرارداد به هیچ وجه محدود کننده نیروهای کشورهای هم پیمان ما یا هم مرز با با اقیانوس هند نیست و نخواهد بود. این گفتگو از فوریه 1978 به تأخیر افتاده و ما برآنیم تا موجبات آغاز مذاکرات

ص: 123


1- ASAT.
2- IRBM.
3- IRBM

را فراهم آوریم لیکن تصمیمی در این زمینه اتخاذ نشده است.

8 - سیاست انتقال تسلیحات قراردادی: در این زمینه سیاست آمریکا از سه بخش تشکیل شده است: (1) کنترل کیفیت سیستمهای پیشرفته، (2) محدودیت کمی فروش این تسلیحات به بعضی از کشورها و (3) محدودسازی فعالیتهایی که جهت بالا بردن میزان فروش صورت می گیرد. تمام عناصر موجود در این سیاست به اجرا درآمد و حتی در سال مالی 1978، هشت مورد کاهش نیز پدید آمده است.

مسئله مربوط به همین کاهش در سال مالی 1979 تحت بررسی است در سال 1980 از واحدها خواسته خواهد شد که در رابطه با انتقال این گونه تسلیحات همان وظایف قبلی را انجام دهند.

9 - مذاکرات خودداری از انتقال تسلیحات قراردادی(1) : نیل به هدف محدودسازی جهانی انتقالاینگونه تسلیحات، بستگی به همکاری عرضه کنندگان این اقلام از غرب گرفته تا شوروی و خریداران آنها دارد. در این رابطه نیز با شوروی وارد مذاکره شده ایم، تا پس از همکاری دو جانبه، دیگر عرضه کنندگان و نیز خریداران را به همکاری وادار سازیم. روسها نسبت به این مسئله علاقه نشان داده اند، لیکن قراردادی منعقد نشده است. بسیاری از کشورها را نیز در این زمینه توجیه کرده ایم تا از نقطه نظرات و همچنین پشتیبانی آنها برخوردار شویم. بسیاری از عرضه کنندگان تسلیحات اروپایی در این باره می گویند که عمل آنها بستگی به عکس العمل شوروی دارد. علاوه بر این ما به حمایت خریداران تسلیحات نیز نیازمندیم. ترغیب ابتکارات منطقه ای دریافت کنندگان مانند آنچه در آمریکای لاتین می گذرد، هدف مهمی در این مذاکرات به حساب می آید.

اگر قرار باشد که در سال مالی 1981 مذاکرات ما با شوروی ادامه یابد و بتوانیم دیگر عرضه کنندگان و خریداران را نیز وارد فعالیتها کنیم، عملیات واحدها افزایش خواهد یافت، چون بعضی از دولتهای میزبان می توانند در ترغیب ابتکارات منطقه ای از سوی دریافت کنندگان و یا عرضه کنندگان تسلیحات نقش به سزایی داشته باشند.

د) عدم تکثیر تسلیحات هسته ای (به ضمیمه شماره 1 مراجعه شود.) طی 22 ماه گذشته تلاشهای ما در چند جبهه متمرکز بوده است.

1 - لایحه عدم تکثیر تسلیحات هسته ای: این لایحه که در ماه مارس وضع گردیده، مقرر می دارد که کشورهایی که فاقد سلاحهای هسته ای بوده لیکن مصالح و تجهیزات هسته ای آمریکایی را دریافت می دارند باید فعالیتهای صلح آمیز هسته ای خود را تا مارس 1980 در چهارچوب حراستهای بین المللی درآورند، تا بتوانند باز هم صادرات هسته ای آمریکایی و تجدید قراردادی مربوطه را نیز به وجود آورده است.

این گونه تجدید قراردادها می تواند بر روابط سیاسی حساس تأثیر بگذارد. ما با جامعه اروپا نیز در زمینه ارائه خدمات هسته ای به توافقهایی دست یافته ایم. ما هنوز هم سوخت مورد نیاز راکتور اتمی هند در تاراپور را تأمین کرده و قرار است پیرامون محدودیتهای یک قرارداد جدید نیز با دولت هند وارد مذاکره شویم.

ص: 124


1- CAT.

2 - برنامه ارزیابی بین المللی سیکل سوخت هسته ای(1) : این برنامه بنا به ابتکار ما ایجاد گردید و53 کشور به مدت دو سال مشغول انجام مطالعاتی در زمینه سیکل سوخت می باشند که امیدواریم تا پایان سال 1979 اتفاق آرایی را در مورد عدم تکثیر هسته ای مورد نظر ما پدید آورد.

3 - خودداری عرضه کنندگان: تلاشهای خود را در رابطه با گروه عرضه کنندگان هسته ای(2) گسترش داده ایم تا از یک سیاست مشترک در زمینه تکنولوژی «نقاط خاکستری» استفاده شود، که این تکنولوژی منحصرا برای برنامه های هسته ای به کار نمی رود، ولی با تغییراتی می توان از آن برای نقاط حساس هسته ای (همچون غنی سازی و تجدید کاربرد) استفاده نمود.

4 - پیمان عدم تکثیر(3) و نقاط آزاد از تسلیحات اتمی: ما شدیدا خواستار رعایت همه جانبه پیمانعدم تکثیر تسلیحات هسته ای بوده ایم تا از گسترش تکنولوژی تسلیحات هسته ای جلوگیری کرده و توسعه صلح آمیز انرژی هسته ای را سبب شده باشیم. همچنین براساس شرایط مناسب از ایجاد مناطق عاری از تسلیحات هسته ای حمایت کرده ایم.

5 - سیاست داخلی: آمریکا برای نشان دادن سیاست بین المللی خود، در داخل نیز مانع به کارگیری مجدد سوختهای هسته ای در زمینه تجاری شده است.

6 - رویدادهای نقاط دیگر: ما آن دسته از کشورهای دیگر را که مشغول فعالیتهایی در زمینه اتمی بوده اند و اقدامات آنها می تواند بر اهدافمان در رابطه با عدم تکثیر هسته ای تأثیر بگذارد، زیر نظر داشته ایم. ممانعت از فروش یک نیروگاه «تجدید کاربرد» توسط فرانسه به پاکستان نیز براساس سیاست عدم تکثیر صورت گرفت. قرارداد فروش تکنولوژی هسته ای آلمان غربی به برزیل نیز حاوی بندهائی است که براساس آن تکنولوژی تجدید کاربرد نیز باید به آن کشور فروخته شود که با اعتراض ما روبه رو شده است. موضوع تجدید کاربرد بر رابطه هسته ای بین ما و ژاپن نیز تأثیر مستقیم دارد. توافق ژاپن با تأخیری دو ساله جهت تصمیم گیری پیرامون استفاده تجاری از اپلوتونیوم در راکتورهایی که از آب سبک استفاده می کنند و نیز در رابطه با کارخانه های سنتی تولید مجدد(از فضولات) با مشورت صمیمانه آمریکا حاصل گردید. (به ضمیمه شماره 1 مراجعه شود.) آنچه که باید از این پس انجام شود:

سعی خواهیم کرد رعایت گسترده پیمان عدم تکثیر را سبب شویم. ما و چند کشور هم پیمان، چند کشور دیگر را وارد مذاکرات پیمان - عدم تکثیر کرده ایم. چند کشور مختلف مهم از جمله اندونزی، ترکیه، نیجر، و سری لانکا نیز نسبت به این پیمان اظهار علاقه کرده اند. در سال 1980 کنفرانسی برای بررسی پیمان عدم تکثیر تشکیل خواهد شد. استراتژی کنفرانس نیز طی سال آینده فرمول بندی خواهد شد.

ما همچنان به حمایت خود از اجرای برنامه دور نگهداشتن آمریکای لاتین از تسلیحات هسته ای ادامه خواهیم داد و انتظار می رود که آرژانتین نیز آنرا تصویب نماید. کوبا در آمریکای لاتین تنها کشوری خواهد بود که این قرارداد را تصویب نخواهد کرد. (شرایط قرارداد مانع از اقدام «گویانا» در

ص: 125


1- INFCE.
2- NSG.
3- NPT.

جهت تصویب آن است ولی دبیر کل این پیمان در نظر دارد با ارائه یک فرمول خاص موجبات پذیرش آن را فراهم آورد.) امکان تصویب قرارداد توسط کوبا بسیار ضعیف است.

طی دو سال آینده قراردادهای مربوط به همکاریهای هسته ای را براساس لایحه عدم تکثیر هسته ای سال 1978 منعقد خواهیم ساخت. این مذاکرات نیز همکاری واحدهای مستقر در خارج را ایجاب می نماید.

در بخش ارزیابی بین المللی سیکل سوخت هسته ای نیز تلاش خواهیم کرد که راههایی برای مدیریت بر سیکل سوخت هسته ای مشخص شود. اجلاس این بخش نیز در فوریه 1980 برگزار می گردد. از طریق این بخش سعی خواهیم کرد به منابع سوخت و ذخیره گاههای سوخت مصرف شده دست یابیم تا گسترش صنعت تجدید کار برد سوخت و غنی سازی محدود شود، ولی کشورهای عمده هسته ای در برابر تغییرات الزامی در برنامه های سرمایه گذاری خود مقاومت خواهند کرد و حتی اگر سیکلهای سوختی درگیر نیز کشف گردد.

ما در NSG و به طور دو جانبه با کشورهای عرضه کننده همکاری خواهیم کرد تا سیاست صادرات هسته ای هماهنگ گردد.

ه ) جنبش عدم تعهد(1) در چند سال گذشته این جنبش به خاطر سیاستکوبا در آفریقا، میزان رویارویی مورد نظر با غرب و چند موضع دیگر از جمله شرایط عضویت، دستخوش اختلافات داخلی گشته است. این اختلافات در سال 1978 بیشتر بروز کرده و یوگسلاوی، مصر، هند و دیگر اعضای «میانه رو» جنبش را در برابر اعضاء تندرو جنبش قرار داده است. اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا که در سپتامبر 1979 برگزار خواهد شد، تأثیر نفوذ کوبا را بر این جنبش و نیز بر وحدت آن و روابط آمریکا با بسیاری از اعضاء آن طی چند سال آینده به منصه آزمایش خواهد گذارد. بروز اختلاف یا تشدید رویارویی بر سر مسائل اقتصادی مطرحه در اونکتاد 5 و نیز مسائل سیاسی اجلاس سران جنبش غیر متعددها، تأسف بار خواهد بود. ما در حال بررسی نحوه برخورد خود با اجلاس سران هستیم تا از بروز این بحرانها جلوگیری به عمل آوریم. بسیاری از کشورهایی که در جنبش عدم تعهد عضویت ندارند نیز با ما در این مورد هم عقیده هستند و بسیاری از واحدها را نیز در جریان امر قرار خواهیم داد، تا فعالانه در نیل به اهداف، نقش خود را ایفا نمایند.

و) اصلاحات سازمان ملل (به ضمیمه شماره 6 تحت عنوان «سازمان ملل» مراجعه شود) گزارش مارس 1979 رئیس جمهور به کنگره در مورد اصلاحات سازمان ملل مبنای تلاش منظم و مداوم آمریکا در جهت بهبود توانایی سازمان ملل برای تأمین نیازهای روز افزون جهانی است.

آمریکا بخصوص به موارد ذیل توجه دارد.

بهبود روشهای سازمان ملل جهت حل مسالمت آمیز منازعات، کاربرد مؤثرتر سیستمها و نهادهای دیپلماتیک سازمان ملل و بالا بردن توان آن در جهت استقرار و حفظ صلح.

هماهنگ سازی بیشتر برنامه های کمک فنی آژانسهای مختلف سازمان ملل، و نیز گسترش تلاشهای استوار بر ارزیابی، نظارت و کنترل کیفیت.

ص: 126


1- NAM.

بررسی پیشنهاداتی که در رابطه با ایجاد منابع درآمد مستقل برای این سازمان بین المللی ارائه می شود.

کاهش آن دسته از مسائل مربوط به سیستم سازمان ملل که به طور روز افزون از طرف کنگره و مردم مورد انتقاد و بررسی قرار دارد که مسائل عبارتند از افزایش بودجه، تمایل روز افزون آژانسهای مختلف آن به شامل ساختن کمکهای فنی در بودجه ارزیابی شده خود، و سیاسی شدن بعضی از این آژانسهای فنی.

ز) کنترل تروریسم سیاست آمریکا در مبارزه با تروریسم بر اصول زیر استوار است:

حراست از منافع آمریکا و شهروندان آن در تمام نقاط جهان در برابر تروریسم.

حراست از اتباع بیگانه و مایملک آنها در حیطه قانونی آمریکا.

هماهنگ سازی کامل تلاشهای ضد تروریستی ما با کشورهای دوست تعداد حملات تروریستی به طور کل و تعداد این حملات علیه منافع آمریکا بالاخص در سالهای 78 - 1977 ظاهرا کاهش یافته است. تقویت اقدامات امنیتی نمایندگیهای آمریکا در خارج و توجه شرکتهای آمریکایی به اقدامات ضد تروریستی، از جمله عوامل کاهش دهنده این فعالیتها به شمار می آیند.

اعلامیه ضد هواپیماربایی اجلاس بن که خواستار لغو خدمات هوایی غیر نظامی به کشورهایی می شود که از استرداد و یا به کیفر رسانیدن هواپیما ربا و یا بازگرداندن هواپیماهای ربوده شده خودداری می کنند، اساس فعالیتهای دیپلماتیک ما بوده است.

ما درصدد جلب حمایت بیشتر از این اعلامیه و دیگر اقدامات مشابه از قبیل کنوانسیون توکیو، لاهه، و مونترال که امنیت هواپیمائی بین المللی را افزایش می دهند، هستیم. ما از کنوانسیون ضد گروگانگیری آلمان غربی شدیدا حمایت خواهیم نمود. علاوه بر این در مورد کشورهایی که به عنوان حامیان تروریسم بین المللی مشهور شده اند به تلاش گسترده ای دست خواهیم زد تا حمایت لجستیکی و مالی تروریستها از طریق این منابع کاهش یابد.

ح) کنترل مواد مخدر در این زمینه نیز سیاست ما بر آن است تا از طریق سفارتخانه های خود و دیگر سازمانهای بین المللی توان حکومتهای دیگر را در از بین بردن منابع تولید نامشروع مواد مخدر و قاچاق یاری داده و مانع از صدور این مواد به آمریکا گردیم.

تلاشهای دو جانبه مهمی در رابطه با کشورهای تولید کننده مواد مخدر در آسیای شرقی، آمریکا و خاورمیانه صورت گرفته که امیدواریم حمایت این حکومتها را در رابطه با این اقدامات جلب کرده و آموزش، تجهیزات و حمایت کافی را به منظور کنترل قاچاق مواد مخدر در اختیار آنها قرار دهیم.

در سطح بین المللی، ما به صندوق کنترل مواد مخدر سازمان ملل(1) کمکهای مالی کرده و دراجلاسیه های چند جانبه شرکت جسته ایم تا فعالیتهای حکومتی را در زمینه کنترل مواد مخدر هماهنگ نمائیم کمکهای ویژه سوئد، نروژ، دانمارک، و هلند سبب کاهش میزان کمکهای آمریکا به

ص: 127


1- UNFDAC.

بودجه صندوق مذکور شده ولی باید بیشتر تلاش کرد تا دیگر ملل پیشرفته نیز از این اقدامات حمایت نمایند. با انجام بررسیهایی در نظر داریم نظر کشورهای آسیای جنوب شرقی و گروه کلمبو را نیز نسبت به این موضوع جلب نمائیم.

همکاری بین دولت آمریکا و دولتهای مکزیک، برمه، تایلند، و کلمبیا در ممانعت از قاچاق و جریان غیر نظامی مواد مخدر به آمریکا بسیار موفقیت آمیز بوده است ولی اقدامات بسیاری وجود دارد که باید انجام شود.

مکزیک یکی از مهمترین منابع هروئین وارده به آمریکا خواهد بود، ولی موفقیت برنامه ریشه کن سازی خشخاش در مکزیک از اهمیت آن به عنوان عرضه کننده این ماده مخدر خواهد کاست.

هروئین آسیای جنوب شرقی که در مثلث طلائی تولید می گردد، به صورت مهمترین منبع هروئین صادره به آمریکا درآمده است و علاوه بر این مهمترین منبع این ماده مخدر برای کشورهای اروپای غربی می باشد.

کاکائو از بولیوی و پرو به کلمبیا برده شده و در آنجا پس از تبدیل به هزاران کیلو کوکائین به سوی آمریکا سرازیر می گردد. اقداماتی که در جهت کنترل کوکائین به عمل آورده ایم مستقیما با همین کشورها در رابطه می باشد.

علاوه بر این باید در مورد کشورها و نقاطی که مواد مخدر از آنها عبور می کند (یعنی مالزیا، هنگ کنگ، سنگاپور، اکوادر، کلمبیا، اندونزی و کشورهای حوزه کارائیب به خصوص باهاما) و از آنجا به آمریکا می رسد نیز اقداماتی معمول داریم.

باید ورود ماری جوانا از ساموآی شرقی به ایالات متحده آمریکا را نیز تحت کنترل درآوریم، چون جزایر این منطقه علاوه بر به جیب زدن منافع سرشار، از سندیکاهای قاچاق مواد مخدر و جنائی در داخل و خارج از آمریکا حمایت می کنند.

مشکلاتی که در کوتاه مدت وخامت بیشتری خواهند یافت عبارتند از: (1) عرضه مازاد بر احتیاج مواد مخدر مشروع در سطح جهان (2) امکان ورود جریان عظیم هروئین تولیدی در افغانستان و پاکستان به اروپا و آمریکا.

ط) محیط زیست مشکلات مربوط به محیط زیست در سطح جهان و منطقه بر رفاه تمام کشورها تأثیر می بخشد.

مشکلات موجود و یا رو به پیدایش عبارتند از: افزایش آلودگی هوا و آب، گسترش مواد سمی، و کاهش میزان زمینهای زراعی و سیستمهای خاکی و آبی که برای حفظ روند پیشرفت و عمران ضروری هستند. در کنفرانسها و اجلاسیه های بین المللی اخیر به این موارد توجه بسیار شده است.

دولت در حال اتمام بررسیهای خود در زمینه منابع محیطی و مشکلات مربوط به جمعیت است که باید به صورت محرکهایی برای اقدامات جدید درآید.

طی دو سال آینده به حمایت از تلاشهای برنامه محیط زیست سازمان ملل خواهیم پرداخت تا یک شبکه بین المللی نظارت بر محیط زیست به وجود آید و کشورهای در حال توسعه را یاری خواهیم داد تا بتوانند همگام با عمران اقتصادی وضع محیط زیست خود را نیز به نحو بهتری اداره کنند.

ص: 128

گذشته از این، ما از تلاشهای UNFPA و سازمان بهداشت جهانی در نحوه برخورد با مشکل مواد مسموم کننده و بخصوص خطراتی که در رابطه با بهداشت دارد، حمایت می کنیم. در میان کشورهای پیشرفته نیز ما با کمیته جامعه مدرن ناتو، کمیته محیط زیست کشورهای سازمان عمران و توسعه اقتصادی، و کمیسیون اقتصادی برنامه محیط زیست اروپا روابط مستحکم تری برقرار خواهیم ساخت.

کمک به کشورهای در حال توسعه در رابطه با مدیریت بهتر زمین، از جمله مسائل مرتبط با ممانعت از گسترش کویر، ممانعت از جنگل زدائی و فرسایش خاک، از طریق برنامه های کمکی، عمرانی مورد تأکید بیشتری قرار خواهد گرفت. طی دهه های آتی تأثیر نوسانات جوی را نیز مورد مطالعه بیشتر قرار خواهیم داد.

ی) قانون دریاها(1) (به ضمیمه شماره 4 قسمت «قانون دریاها» مراجعه شود) از زمانی که مذاکرات مربوط به بعضی مسائل حائز اهمیت برای آمریکا در قانون دریاها آغاز شد، که یکی از آنها حفظ و حراست از حقوق دریاپیمایی سنتی در برابر گسترش حیطه دولتهای ساحلی و تسلط آنها بر منابع بود، پیشرفتهای بیشتری در این رابطه به وجود آمده است. علاوه بر این، حق عبور بلامانع از تنگه ها نیز تاکنون از قانون مرزی 12 میل دریائی متأثر نشده است. نتایج پافشاریهای آمریکا توافق در مورد حراست از محیط زیست دریایی بوده است و ما موفق شده ایم روش خود را در حل مناقشات و اختلافات به کرسی بنشانیم، ولی در دو بخش ما هنوز به اهداف خود دست پیدا نکرده ایم که عبارتند از: کشف معادن در بسترهای عمیق دریاها و تحقیقات علمی دریائی.

کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بر سر (الف) ماهیت یک رژیم بین المللی که بتواند بر فعالیتهای معدنی و دریائی، و (ب) توزیع درآمدهای حاصله از این معادن نظارت داشته باشد، اختلافات شدیدی دارند. آمریکا پیشنهاد کرده است که یک «سیستم همزمان» اکتشاف و بهره برداری به وجود آید که در نتیجه نیمی از مناطق دارای معادن را برای «کشور مربوطه» و نیمه دیگر را برای شرکتها یا دول پیمانکار باقی می گذارد. در حال حاضر همه این موضوع را به عنوان اساس «مذاکرات» پذیرفته اند.

کشورهای گروه 77 به انتقاد از قانون پیشنهادی آمریکا در مورد بستر دریاها پرداخته و در مورد احتمال فعالیتهای معدنی در خارج از چهارچوب بین المللی به رسمیت شناخته شده اظهار نگرانی کرده اند. آنها این گونه فعالیتها را براساس حقوق بین المللی نامشروع می انگارند. لیکن آمریکا نیز معتقد است که این عمل نشانگر آزادی دریاهاست و تنها یک قرارداد بین المللی می تواند اقدامات آمریکا را در این زمینه محدود نماید.

بنا به پیشنهاد دولت (آمریکا - م) این قانون باید (الف ) ماهیتا میان دوره ای باشد. یعنی پس از آن پیمانی منعقد گردد، (ب ) پس از آنکه پیمانی منعقد گردید، باید مبالغی به یک صندوق ویژه پرداخت گردد تا زمینه مشارکت جامعه بین المللی فراهم آید. (ج) حق حاکمیت را بر بستر ژرف دریاها اعمال ننماید. این قانون به این دلیل پیشنهاد شده تا معدنچیان آمریکا بتوانند تکنولوژی مورد نیاز را پدید آورده و در صورت مقرون به صرفه بودن حتی بدون عقد قرارداد خاصی فعالیتهای معدنی آغاز گردد.

کشورهای در حال توسعه و دیگر کشورهای ساحلی معتقدند که تحقیقات گسترده علمی در شعاع

ص: 129


1- LOS.

200 میلی باید به موجب رضایت توافق آنها آغاز گردد. آمریکا و دیگر کشورهای محقق خواستار کسب آزادی بیشتر در رابطه با تحقیقات خود می باشند، البته مشروط بر انجام تعهداتی از طرف کشور محقق در برابر کشورهای ساحلی. دیگر مسائل لاینحل مهم شامل تعریف و مشخص شدن محدوده دریایی کشورهای ساحلی و اختیارات آنها بر منابع دریایی، دسترسی کشورهای فاقد مرزهای آبی و کشورهای محروم از نظر جغرافیایی به منابع ماهی و علامت گذاری مرزهای دریایی بین کشورهای مجاور و کشورهایی که در برابر یکدیگر واقع شده اند، می باشد.

آمریکا در نظر دارد یک قرارداد قانون دریاها که همه جانبه بوده و شامل فعالیتهای معدنی در بستر دریاها باشد، را پدید آورد. ما طی دو سال آینده به دنبال تحقق این پیمان و اختتام مذاکرات مربوط تا سال 1980 خواهیم بود.

در سال 1979 قرار است دو کنفرانس در مورد قانون دریاها تشکیل گردد که یکی از آنها به تاریخ 19 مارس در ژنو برگزار خواهد شد.

ک) ارتباطات و رسانه های گروهی بین المللی برای اولین بار در بیست سال گذشته، کنفرانس مدیریت جهانی رادیو(1) در سپتامبر 1979 و به سرپرستی اتحادیه بین المللی ارتباطات تشکیل جلسه خواهد داد، و به طور کلی به بررسی و تخصیص و توزیع فرکانس به سراسر جهان می پردازد. حدود 1000 هیئت نمایندگی از طرف 140 کشور در این اجلاس شرکت خواهند نمود. ما از هم اکنون با 36 کشور در رابطه با کنفرانس سال 1979 مدیریت جهانی رادیو وارد مذاکره شده ایم و طی ماههای آینده نیز این مذاکرات دو جانبه را دنبال خواهیم کرد.

به طور کلی، آمریکا معتقد است که فقط تغییرات محدود نسبی در تخصیص فرکانس ضرورت دارد. و برای ایجاد تغییرات ناشی از ضروریات ارتباطاتی و بهبود توان یا استعدادهای تکنولوژیک، باید بر انعطاف پذیری بیشتر تأکید شود.

البته ممکن است کشورهای در حال توسعه خواستار ایجاد تغییرات عمده ای در تخصیص فرکانسها شوند تا بدین ترتیب عدم تعادل ارتباطی بین شمال و جنوب برطرف گردد. ولی معلوم نیست که آیا مشترکا و با هماهنگی در این زمینه اقدام خواهند کرد یا خیر.

دیگر نگرانیهای کشورهای در حال توسعه در مورد عدم تعادل ارتباطات بین المللی شامل موضوعات ذیل است:

یک اعلامیه اصولی سازنده در رابطه با رسانه های گروهی اخیرا در کنفرانس عمومی یونسکو(2) به تصویب رسید. آمریکا و کشورهای اروپای غربی موفق شدند مخالفت خود را با متن بیانیه دال بر اینکه رسانه های گروهی باید وسیله ای برای تحقق اهداف دولتی باشند، به کرسی بنشانند.

در کنفرانس برون فضائی سازمان ملل، نه تنها کشورهای در حال توسعه و شوروی بلکه بسیا ری از دموکراسیهای صنعتی نیز معتقدند که کشور خواهان ارتباط مستقیم با ماهواره (تکنولوژی ارتباطاتی که هنوز به طور کامل وارد مرحله عمل نشده) باید از طرف پخش تلویزیونی بین المللی رضایت نامه دریافت دارد. آمریکا هنوز هم با این شرط مخالفت می ورزد.

ص: 130


1- WARC.
2- UNESCO.

مشکلاتی که کانادا و دیگر کشورهای اروپای غربی با آنها دست به گریبان هستند، عبارتند از: نیاز به حذف اقدامات محدود کننده در رابطه با انتقال بین المللی آمارهای کامپیوتری، آمریکا در این زمینه نقش بسیار فعالانه ای را ایفا خواهد کرد.

ل) فضای برونی در سیاست و برنامه های فضایی آمریکا عناصر مهمی وجود دارد که به شرح زیر است:

تأکید بر کاربردهایی که موجب بالا بردن دانش ما در رابطه با منابع زمینی، کشاورزی، جوی، هوائی و آلودگی می گردد.

نمایش تواناییهای تکنولوژیک به روشهای آزاد و تخیل پردازانه که به نفع کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت باشد.

ادامه حمایت ما در رابطه با ایجاد یک رژیم مشروع برای فضا تا کاربرد امن و مسالمت آمیز از فضا را ممکن سازد.

استفاده از شاتل فضایی به منظور کاهش هزینه ها در حال حاضر آمریکا به ایجاد کارخانه های فضائی، ماهواره های خورشیدی، و دیگر پروژه های مهندسی وسیع نخواهد پرداخت. ولی توسعه تکنولوژی این راه را باز خواهد گذاشت.

در آینده:

به دنبال فرصتهایی خواهیم بود تا مشارکت بخش خصوصی در فعالیتهای متعدد فضایی گسترش یابد.

در کمیته برون فضایی سازمان ملل که هدف آن بررسی امکان استفاده از منابع انرژی هسته ای فضا و جنبه های مختلف حقوق فضایی است شرکت مداوم خواهیم کرد. آمریکا آماده مشارکت در مباحثات مربوط به تعریف و تعیین حدود «برون فضا» است. ولی ادعای بعضی از کشورها را که معتقدند مدار زمینی فضا نیز در حاکمیت کشور مربوط است، از نظر علمی یا حقوقی مستدل نمی دانیم.

ما از پیشنهاد مربوط به تشکیل کنفرانس سازمان ملل در چند سال آینده حمایت می نماییم. این کنفرانس توجه خود را به تحقیقات علمی و تکنولوژیک فضایی و منافع حاصل از تکنولوژی فضایی و نیاز به همکاری بین المللی در جهت شناخت منافع حاصله از مطالعات فضائی متمرکز خواهد ساخت.

III - تحقیقات مربوط به روندهای منطقه ای:

الف) روابط آمریکا - شوروی مذاکرات ما با شوروی پیرامون مسائل مرتبط با امنیت ملی روابط بین دو کشور را تشکیل می دهد.

مذاکرات کنترل تسلیحاتی از نظر پیچیدگی و حدود و ثغور، گسترش خواهد یافت. همان گونه که قبلاً گفته شد، مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک به احتمال زیاد سلاحهایی که قبلاً «صرفا» جنبه تاکتیکی داشت را در بر خواهد گرفت، و این نگرانی را برای شوروی پدید خواهد آورد که آن کشور با چهار نیروی اتمی مواجه است، در حالی که آمریکا خود را با یک نیروی اتمی مواجه می داند. انعقاد قرارداد سالت - 2 و تأیید آن در اواسط سال 1979، همراه با توافق اولیه در مورد منع وسیع آزمایشات هسته ای، ممکن است در جو حاکم بر روابط دو کشور بهبودهائی را پدید آورد. پیشرفت در زمینه M-B-F-Rنیز به این روند کمک خواهد کرد. تلاشهای دیگر همچون مذاکرات مربوط به

ص: 131

تسلیحات ضد ماهواره ای با پیشرفتی غیر قابل پیش بینی و برآورد، ادامه پیدا خواهد کرد این مذاکرات باید توأم با صراحت و بی پرده گویی در مورد مسائل نظامی باشد که کشور شوروی نیز به اهمیت این عنصر در مذاکرات پی برده است.

ضرایب و عوامل سیاسی که بر روابط ما تأثیر دارند در این مذاکرات نقش خطیری خواهند داشت.

روسها که از خطر دیرین احتمالی چینی ها نسبت به جناح جنوبی خود نگران بودند، اکنون به واقعیت، پیوستن این خطر عینا شاهد می باشند. به همین دلیل مایل نیستند ضرابخانه ملی خود را محدود سازند مگر آنکه مطمئن شوند که خواهند توانست بدون آنها هم در برابر چین از خودشان دفاع نمایند.

هم پیمانان ما در ناتو میل دارند در این مذاکرات نقش بسیار فعالانه ای داشته باشند چون همین مذاکرات بر تسلیحات مستقر در خاک آنها نیز تأثیر می بخشد. این مذاکرات تا حدود زیادی تحت تأثیر اختلافات سیاسی آمریکا در مورد رویدادهای جهان سوم واقع خواهد شد، ولی بنا به اعتقاد ما مذاکرات اصلی یعنی سالت، باید جدا از این مسائل حل شود ولی همین مسئله نیز تحت تأثیر و نفوذ جو داخلی آمریکا قرار می گیرد.

فعالیتهای شوروی و کوبا در شاخ آفریقا و به طور بالقوه در جنوب آفریقا و نیز در افغانستان و یمن جنوبی سبب بروز نگرانی مردم و کنگره در مورد اهداف احتمالی شوروی شده است. ما خواستار حل مسائل در شاخ و جنوب آفریقا آن هم از طریق مذاکره شده ایم و صریحا اعلام داشته ایم که فعالیتهای شوروی در این منطقه بر روابط ما تأثیر خواهد بخشید. مداخله شوروی در ایران و یا نقش فعال و منفی تر آن در روابط اعراب و اسرائیل نگرانی عموم و کنگره آمریکا را افزایش خواهد داد.

سیاست آمریکا بر این است که که به کشورهای نگران از فعالیتهای شوروی و کوبا قوت قلب داده و روابط اقتصادی و تکنولوژیک آمریکا و غرب را با کشورهای مهم تقویت نماید، و مانع از بروز فرصتهایی شود که بجای جای حل مسالمت آمیز مسائل، مداخلات شوروی را به دنبال داشته باشد.

جانشینان برژنف نیز به خصومتهای بین شوروی و چین دامن خواهند زد. رقابت با چین سبب فعال شدن بیشتر شوروی در جهان سوم، اعمال فشار بیشتر شوروی بر پیمان ورشو به منظور ایجاد تطابق بیشتر، و تلقین این نظریه می کرد که هرگونه برقراری ارتباط بین آمریکا و چین به معنی گسترش سیاست آمریکا خواهد بود. آسیای جنوب شرقی و بخصوص ویتنام به عنوان مرکز ثقل آن، توجه شوروی را باز هم به خود معطوف خواهد داشت. خصوصا آنکه روسها سعی خواهند کرد تا به روشهایی فعالیت و نفوذ چینینها را در این کشورها کاهش دهند.

روسها هیچ گاه راه حلی را که در مورد خاورمیانه و تنها تحت نظارت آمریکا ارائه شود نخواهند پذیرفت زیرا در غیر این صورت از نفوذ آنها در منطقه بیش از این کاسته خواهد شد. در نتیجه به حمایت خود از ساف(1) و دیگر اعراب رادیکال مخالف قرارداد کمپ دیوید ادامه داده و با استفاده از فرصت های مغتنم به گسترش روابط خود با کشورهای منطقه خواهند پرداخت ولی اگر تشنج به حدی بالا رود که منجر به تضاد مسلحانه شود آنها به هیچ وجه سودی نخواهند برد.

میزان تجارت بین شوروی و آمریکا پس از نزول شدید در سالهای 1976 تا 1977، در سال 1978 افزایش یافت. گرچه طرحهای موجود بر آن نیستند تا بر قانون منع جکسون - وانیک مبنی بر

ص: 132


1- PLO

عدم ارائه اعتبار(1) و منابع مالی به شوروی اصلاحیه هائی را اضافه نمایند، ولی انتظار داریم که سطحکنونی تجارت حفظ و حتی به طور معتدل رشد نماید. علائق تجاری شوروی در زمینه تکنولوژی پیشرفته متمرکز است و حال آنکه کنترلهای صادراتی از جمله عوامل مهم محدود کننده در این زمینه به حساب می آیند. نیاز آن کشور به غله همچنان محفوظ و مهمترین عنصر در روابط دو جانبه به حساب خواهد آمد. محدودیت ارز خارجی شوروی حجم واردات آن کشور را محدود خواهد کرد.

علاوه بر این فقدان صادرات قابل توجه شوروی به بازارهای آمریکا حجم صادرات شوروی به این کشور را نیز محدود خواهد نمود. امکان گسترش تجارت آنهم از طریق معاملات جبرانی وجود دارد.

ولی روسها بیش از هر چیز به برقراری روابط اقتصادی چین و غرب بخصوص در زمینه تکنولوژی پیشرفته، حساسیت نشان می دهند. آمریکا براساس سیاست مشخص خود در زمینه تجاری با چین و شوروی روش و برخوردی یکسان دارد. سیاست ما بر فروش تجهیزات نظامی و یا تکنولوژی مربوط به چین و یا شوروی استوار نیست، بلکه کشورهای دیگر باید در مورد نحوه برخوردشان تصمیم بگیرند.

سیاست حقوق بشر ما در مورد شوروی نتایج مختلفی به همراه داشت. روسها به حساسیت موضوع واقف هستند و از نظر ایدئولوژیکی موضع دفاعی گرفته اند. در عین حال بیانیه های ما نیز به تشنج موجود در روابط دو جانبه دامن زده و اعدام مخالفین که نوعی عکس العمل در برابر سیاست ما تلقی می گردد، منجر به بحرانی تر شدن روابط بین دو کشور گردیده است. اجرای سیاست حقوق بشر در متن روابط ما با شوروی مشکلات دیگری را به وجود خواهد آ ورد. لیکن با فرا گرفتن نحوه کاربرد مؤثرتر آن، خواهیم توانست از تأثیر آن بر روابط موجود کاسته و در عین حال در زمینه مسائلی از قبیل مهاجرت، تأثیر و نفوذ حقوق بشر را افزایش دهیم.

ب) اروپای شرقی مسائل ذیل بر سیاست آمریکا در قبال اروپای شرقی تأثیر خواهد بخشید:

دوران بعد از تیتو در یوگسلاوی: مشکلات مرتبط با مسئله تعین جانشین وی نقش مهمی را در حفظ ثبات و امنیت اروپا، علی الخصوص منطقه بالکان و شرق مدیترانه ایفا خواهد نمود. تداوم استقلال و اتحاد یوگسلاوی برای آمریکا و غرب حائز اهمیت بسیار است.

لهستان و سقوط ارزی: لهستان طی دو یا سه سال آینده در رابطه با دیون ارزی خود با مشکلات سنگینی دست به گریبان خواهد بود. علیرغم توانایی لهستان در دست یابی به اشکال جدید پرداخت دیون، این کشور شاید مجبور به برنامه ریزی مجدد دیون خود شود. حتی اگر لهستان بتواند بدون برنامه ریزی مجدد کار خود را به پیش ببرد، عرضه کالاهای مصرفی مورد نیاز بخصوص گوشت، و نیز سرکوب فشار نهضتهای مخالف خطراتی جدی را برای دولت آن کشور پدید خواهد آورد. در صورتی که لهستان قادر به پرداخت دیون خود نباشد، ممکن است از آمریکا خواسته شود که به این کشور کمک کرده و یا اروپای غربی را متقاعد سازد که اعتبارات بیشتری را در اختیار لهستان قرار دهند.

نارضایتیهای جدی داخلی و فشارهای اعمال شده جدید شوروی بر لهستان، علاوه بر اینکه برای سیاست آمریکا در قبال لهستان و مسائل و دشواریهایی پدید آورد، روسیه را نیز دچار مشکلاتی

ص: 133


1- MFN.

خواهد ساخت.

کنفرانس CSCE مادرید: دومین کنفرانس CSCE در تاریخ 11 نوامبر 1980 در مادرید برگزار خواهد شد. قرار است در 9 سپتامبر 1979 یک اجلاسیه مقدماتی برگزار گردد. با فرا رسیدن زمان برگزاری این دو کنفرانس باید منتظر افزایش فعالیت مخالفین در شوروی و اروپای شرقی بود.

عکس العمل دول اروپای شرقی نه تنها بر این مخالفتها بلکه بر وضع روابط آنها با شوروی و غرب و نیز نیروی داخلیشان استوار خواهد بود.

نحوه برخورد آنها نیز بر سیاست ما در قبال آنها که فراتر از CSCE است، تأثیر خواهد بخشید. به منظور شرکت در کنفرانس مزبور، برنامه ریزان آمریکا باید تصمیماتی را پیرامون نحوه پیشبرد مؤثر حقوق بشر در لایحه نهایی هلسینکی اتخاذ نمایند.

علاوه بر این طراحان و برنامه ریزان باید روش ایجاد هماهنگی بیشتر بین تلاشهای آمریکا و اروپای غربی و NNAهای هوادار را نیز مورد بررسی و مطالعه قرار دهند. آمریکا تلاشهای داخلی خود را طی 18 ماه آینده براساس اجرای CSCE تقویت خواهد کرد تا بتواند به طرز مؤثرتری در کنفرانس مزبور شرکت نماید.

تأثیر و نفوذ بالقوه یک پاپ لهستانی: انتخاب جان پل دوم موقعیت کلیسای کاتولیک رم را در لهستان و دیگر نقاط بلوک شوروی تقویت کرده، و ابعاد سیاست خارجی واتیکان را نیز گسترش خواهد داد. این امر نه تنها خطری برای شوروی و هم پیمانانش به حساب خواهد آمد و بلکه بر روابط شرق و غرب و سیاستهای داخلی ایتالیا نیز بی اثر نخواهد بود. گرچه عکس العمل اولیه شوروی به طرز حساب شده ای مثبت بود، ولی شوروی می توانست با تشدید کنترل داخلی در بلوک خود و بخصوص لهستان عکس العمل نشان دهد تا منجر به حمایت بیشتر کلیسا از ناسیونالیزم و آزادی مذهب در اروپای شرقی نشود.

ج) اروپای غربی 1- روابط با احزاب چپ گرا: پس از شکست جناح چپ در انتخابات مجلس مقننه فرانسه و نیز رویدادهای مشابه دیگر، احزاب چپگرا تمام محتوای پیمان سیاسی خود را به بررسی و مطالعه مجدد گذاشته اند. آمریکا باید نسبت به این تغییرات و تأثیر آنها بر منافع آمریکا در ناتو و نقاط دیگر حساسیت نشان دهد.

2 - تکامل جامعه اروپایی: طی چند سال آینده گامهای ذیل برای تقویت جامعه اروپایی برداشته خواهد شد:

فرانسه و آلمان غربی هماهنگی سیاستهای خود را بخصوص در رابطه با سیستم پولی پیشنهادی برای اروپا بیشتر خواهند کرد.

اعضاء پارلمان اروپا مستقیما انتخاب خواهند شد و همین امر نفوذ این هیئت را افزایش خواهد داد.

یونان، اسپانیا، و پرتغال نیز احتمالاً به جامعه اروپا خواهند پیوست همین موضوع فشارهای بیشتری را به مؤسسات جامعه اروپایی و روابط درونی میان اعضاء بر آن وارد خواهد کرد.

این شرایط نیاز مبرم به حفظ منافع آمریکا را بخصوص در رابطه با مسائل ویژه حادتر خواهد

ص: 134

نمود، و در عین حال استحکام و وحدت جامعه اروپایی را تضعیف نخواهد کرد.

در مورد سیستم پولی جامعه اروپا، مشکلاتی برای نقش دلار و صندوق بین المللی پول به وجود خواهد آمد. در رابطه با افزایش اعضاء جامعه نیز مسائل تجاری بخصوص در رابطه با مسائل کشاورزی پدید خواهد آمد. چند سال آینده شاهد ظهور یک جامعه اروپایی رو به تکامل با خواص مثبت و منفی مربوط به همبستگی انسجام اروپا و منافع آمریکا خواهیم بود.

3 - تکامل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو:

آمریکا باید همگام با هم پیمانان خود در ناتو تصمیم بگیرد که آیا مدرن سازی نیروی اتمی دوربردش ضرورت دارد یا نه و اگر پاسخ مثبت است چه سیستمی باید جایگزین آن شود. آمریکا و هم پیمانان ناتو علاوه، بر این باید نقش هر یک از اعضاء را در زمینه نحوه مشارکت، سهیم شدن در سواحل و یا استقرار سیستمهای جدید تعیین نمایند.

عنصر مهم موجود در هماهنگی سیاست آمریکا و هم پیمانانش، نحوه تکامل مذاکرات کنترل تسلیحاتی و تأثیر آن بر مدرنیزاسیون و قدرت تسلیحات دوربرد غرب خواهد بود.

گرچه در سال گذشته در رابطه با کاهش متعادل دو جانبه نیروها پیشرفتهایی حاصل شده، ولی مذاکرات با کندی بیشتری ادامه خواهد یافت و در میان مدت، تلاشها مصروف رفع نواقص موجود در رابطه با آمار و ارقام نیروهای شرق و غرب خواهد شد. (به بخش ط و ج، پاراگراف 3 فوق رجوع شود.) این پیمان همچنین با مشکلات دشوار مشاوره ای و برداشت از مفاهیم در هماهنگ سازی مذاکرات متعدد کنترل تسلیحاتی از قبیل مذاکرات سالت، کاهش متعادل دو جانبه نیروها(1) و اقدامات که مبتنیبر ایجاد اعتماد در برنامه های پیگیری CSCEکه به یکدیگر بستگی دارند، رو به رو خواهد شد. گذشته از این، پیشنهادات فرانسه در رابطه با خلع سلاح اروپا ممکن است در دستور کار ناتو باقی بماند.

در رابطه با استانداردسازی تسلیحات نیز ناتو با مشکلاتی مواجه خواهد شد و تمایل آمریکا مبنی بر اعمال یک برخورد «دو طرفه» در خرید تسلیحات از عرضه کنندگان اروپایی و فروش آنها نیز موجبات نگرانی هم پیمانان را فراهم خواهد آورد.

4 - مناقشات یونان و ترکیه: مسئله قبرس و مناقشات اژه از دیر باز شکل دهنده روابط ترکیه و یونان بوده و آمریکا باید در رابطه با مسائل ذیل تصمیمات دشواری را اتخاذ نماید:

میزان کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا و اینکه آیا این کمکها باید مرتبط با مشارکت هم پیمانان ناتو باشد.

تلاش مداوم آمریکا در جهت حل مناقشه قبرس، از طریق فراهم آوردن محیط مذاکره بین دو جامعه قبرسی تحت سرپرستی و نظارت سازمان ملل، اینکه آیا آمریکا باید نقش فعالتری را در حل مناقشه اژه به عنوان میانجی ایفا کرده و طرفین را وادار به مذاکره نماید، یا از دیگر هم پیمانان ناتو بخواهد که در به وجود آمدن محیط مذاکره همکاری نمایند؟ 5 - سیاستهای رشد اقتصادی: مشکلات اروپای غربی در حل مسائل مربوط به کندی رشد

ص: 135


1- MBFR.

اقتصادی، بیکاری و از بین بردن ظرفیت مازاد صنایع مهم همچون صنایع پولاد، کشتی سازی، و نساجی می تواند منجر به اتخاذ سیاستهایی شود که با منافع آمریکا مغایرت دارند. اروپایی ها نیز می توانند نسبت به آن دسته سیاستهای آمریکا که بر آنها تأثیر می بخشد، حساسیت نشان دهند.

مشورت در مورد مسائل اقتصادی از جمله سیاستها و اوضاع اقتصادی داخلی، هسته اصلی روابط اروپا و آمریکا را تشکیل می دهد. ما باید در همه حال مراقب خط تمایز ظریف بین تلاشهای دولتی در منطقی جلوه گر ساختن تغییر الگوی تجاری و اشکال جدید و تغییر چهره یافته حمایت دولتی از تولید داخلی و جلوگیری از واردات باشیم. انطباق مثبت کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به ما فرصت مشورت همکاری بیشتر در این بخش را می دهد.

6 - کمک به اقتصادهای متلاطم: ریاضت های اقتصادی ثبات سیاسی کشورهایی که در حد فاصل رشد قرار دارند یعنی پرتغال، اسپانیا و ترکیه را به خطر می اندازد. کمکهای دو جانبه آمریکا محدود خواهد بود بنابراین آمریکا میزان تلاشهای مفید صندوق بین المللی پول، جامعه اروپا و بانکهای خصوصی را مورد بررسی و ملاحظه قرار خواهد داد.

د) خاور نزدیک و آسیای جنوبی 1 - تضاد اعراب و اسرائیل : قرارداد کمپ دیوید چهارچوبی را تشکیل می دهد که از طریق آن نه تنها می توان امکان درگیری مجدد را کاهش داد، بلکه می تواند پاسخگوی مسائلی نظیر رابطه فلسطینیها و اسرائیلیها با دیگر همسایگانشان نیز باشد. روابط پیچیده میان کشورهای غرب و نیز بین آمریکا و اسرائیل و هر یک از کشورهای منطقه نشانگر آن است که حل تضاد اعراب و اسرائیل همچنان به عنوان اولویت سیاسی برای ما باقی خواهد ماند. تغییرهای مهم و مسائلی که می تواند مصور آن دسته موضوعات مؤثر بر سیاستهای ما باشد به شرح زیرند.

نقش شوروی گرچه در حال حاضر راکد است ولی بعدها ممکن است فعال شود.

هزینه های اقتصادی و عمرانی صلح در منطقه تأثیر شکست یا عدم موفقیت کمپ دیوید بر سیاستهای منطقه ای، جهانی و داخلی.

2- مشکلات امنیتی خاور نزدیک و آسیای جنوبی: مشکلات معدود امنیتی «منطقه ای» در خاور نزدیک می تواند ثبات منطقه را دستخوش دگرگونی ساخته و به همین علت باید از نظر اطلاعاتی و سیاسی تحت کنترل و نظارت دقیق درآید.

امنیت خلیج فارس و آسیای جنوبی به وسیله اوضاع وخیم داخلی ایران، پاکستان و رژیم چپگرای جدید در افغانستان به خطر افتاده است.

ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. اوضاع این کشور آنچنان به سرعت تغییر کرد که اتخاذ هیچ گونه سیاستی در یک یا دو سال آینده قابل پیش بینی نمی باشد. تولید نفت ایران بر قیمتهای بین المللی نفت تأثیر خواهد گذارد، بقاء و قدرت دولت شاه و یا ماهیت دولت جایگزین آن، بر امیرنشینهای خلیج، عراق، پاکستان و عربستان سعودی از نظر سیاسی تأثیر خواهد گذاشت، و نقش شاه در پیمان سنتو، همکاری با آمریکا در زمینه سیاسی و نظامی و روابط آن با شوروی در رابطه با امنیت کل منطقه حائز اهمیت بسیار است. رویدادهای ایران اهمیت کاری تمام واحدها را در بررسی دراز مدت روندهای اقتصادی - اجتماعی و نیز جنبشهائی که می تواند عامل تغییرات خطرناک در

ص: 136

محیط های سیاسی جوامع باثبات باشند را نشان می دهد.

موضع شوروی در بخش سفلای دریای سرخ - اتیوپی و جمهوری - دمکراتیک خلق یمن(1) - طیدو سال گذشته نیرومندتر شده است. این امر سبب بروز نگرانی عمیق عربستان سعودی و همسایگان محافظه کارش شده است. که به آمریکا به عنوان حافظ امنیت خود می نگرند. در پاسخ به نگرانی سعودیها، ما به طور اصولی با فروش عمده تجهیزات به جمهوری عربی یمن موافقت کرده ایم، که البته هزینه های لازم توسط سعودیها تأمین می گردد.

اختلافات مراکش - الجزایر و موریتانی بر سر صحرای عربی و نیز شورشیان پولیساریو می تواند ثبات شمال آفریقا را به مخاطره افکند.

جنگ داخلی لبنان به صورت یک مشکل خطرناک منطقه ای درآمده و می تواند بار دیگر موجب بروز جنگ بین اعراب و اسرائیل گردیده و مشکلات انسانی بسیار عمیقی برای مردم لبنان به وجود آورد.

مدتهاست که بین مصر و لیبی روابط تیره ای برقرار است. اگر مصر علیه لیبی اقدام به حرکت نماید، احتمالاً دیگر کشورهای عرب و حتی شوروی مداخله خواهند کرد.

3 - محور بندی احتمالی روابط سیاسی آسیای جنوبی:

نگرانی عمده ما در مورد افغانستان و پاکستان به ثبات حکومت آنها و نفوذ پذیری آنها در برابر شوروی، و یا تجزیه احتمالی پاکستان مربوط است. روابط هند و پاکستان گرچه فعلاً آرام است، ولی علیرغم قدرت نظامی هند در منطقه، این روابط در دراز مدت دستخوش بحران و تشنج خواهد شد.

در سیاست آمریکا مهمترین موضوع این است که چگونه می توان از پاکستان حمایت نمود بدون آنکه روابط بین هند و پاکستان و هند و آمریکا را دستخوش بحران ساخت.

4 - بعضی از جنبه های سیاست اوپک: مازاد موازنه پرداختهای اعضای اوپک در حوزه خلیج فارس اخیرا کاهشهای سریعی را تجربه کرده است. این روند بر سیاست قیمت گذاری و تولید اوپک تأثیر می بخشد. شاید اعضای اوپک به این نتیجه برسد که باید قیمتها را افزایش دهند تا روند مزبور تغییر جهت یابد. برای بالابردن قیمتها ممکن است از میران تولید نیز بکاهند. آنچه آمریکا باید مد نظر قرار دهد، چگونگی تأثیر این رویدادها بر انسجام اوپک است و دیگر اینکه مشخص نماید که کار برد نفوذش در عربستان سعودی تا چه حد می تواند افزایش قیمتها و یا کاهش تولید را محدود نماید.

آمریکا از کشورهای اوپک مصرانه خواهد خواست که میزان کمکهای خود را به کشورهای در حال توسعه افزایش دهند.

5 - تکثیر اتمی: انفجار یک بمب اتمی توسط هند در سال 1974 نگرانی ما را در مورد تکثیر اتمی در منطقه آسیای خاور نزدیک(2) افزایش داد. با وجود اینکه فرانسه تصمیم گرفته است که فروشنیروگاه غنی سازی به پاکستان را متوقف سازد، ولی دولت پاکستان هنوز هم درصدد کسب قدرت اتمی می باشد. این وضع و اوضاع دیگر منطقه باید شدیدا زیرنظر قرار گیرد. (به ضمیمه شماره 1 مراجعه شود)

ص: 137


1- PORY.
2- NEA.

با وجود اینکه دولت موراجی دسای متعهد شده که حتی برای مقاصد صلح طلبانه اقدام به ساخت و یا انفجار یک بمب اتمی دیگر ننماید، ولی در صورتی که دولت پاکستان بتواند بمب اتمی را به دست آورد، طرز برخورد دهلی نو نیز تغییر خواهد کرد.

با توجه به خطراتی که علیه امنیت ایران وجود دارد، این کشور ممکن است نتواند در برابر وسوسه تهیه بمب اتمی مقاومت نماید. نامشخص بودن رویدادهای داخلی ایران هرگونه پیشرفتی را در این زمینه غیرقابل پیش بینی جلوه گر می سازد.

برنامه های عراق به برنامه های ایران و نیز نتیجه گیری خود عراق در مورد نقش رهبریت آتی آن در جهان عرب بستگی دارد.

در عین حال که بسیاری از تحلیل گران معتقدند که اسرائیل از یک قدرت اتمی محدود برخوردار است، ولی ما از اسرائیل خواهیم خواست که نقش عدم تکثیر اتمی را در منطقه به نحو مؤثری ایفاء کند.

ه ) آسیای شرقی 1 - چین و جهان خارج: ما و هم پیمانانمان «جهش عظیم چین به خارج از حصار» را به گرمی استقبال کرده ایم. ولی باید حرکتهای پکن در مناطق مهمی از قبیل ژاپن و آسیای جنوب شرقی که از مانورهای چین و شوروی تأثیرپذیری دارند را زیر نظر داشته باشیم. - ما و چند کشور عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی افزایش عمده ای را در تبادل فرهنگی بین خود و جمهوری خلق چین(1) پدید خواهیم آورد تا تماسهای چین با غرب و چین در نزدیک شدن به جهان آزاد می تواند در کوتاه مدت تشنج و بحرانهای داخلی را به همراه داشته و در دراز مدت بر سیاستها و جامعه چین تأثیرات عمیق داشته باشد.

آینده برقراری کامل روابط عادی بین آمریکا و چین هنوز مشخص نیست، ولی این موضوع در تفاهم نامه 1972 شانگهای به عنوان یک هدف دولتی مشخص شده است. اقدامات سیاسی آمریکا در این جهت باید رفاه حال مردم تایوان را نیز در نظر داشته باشد. تصمیمات اخیر در رابطه با فروش هواپیماها و دیگر تسلیحات در جهت مرتفع سازی نگرانی های تایوان اتخاذ شده است.

افزایش مبادلات تجاری چین و آمریکا در رابطه با فروش تجهیزات نظامی و انتقال تکنولوژی حساس، مشکلات مهمی را به وجود می آورد. ما تلاش خواهیم کرد که مبادلات مربوط به مسائل حساس (از قبیل عدم تکثیر هسته ای و کنترل تسلیحاتی) با چین به تدریج صورت پذیرد.

2 - ژاپن: روابط بین ما و ژاپن صمیمانه خواهد بود. با این وصف این روابط خالی از مشکلات اقتصادی نبوده و طرفین باید به دقت با آنها بر خورد نمایند.

روسها نسبت به توسعه نقش سیاسی ژاپن حساسیت نشان خواهند داد، ولی چینیها از آن به گرمی استقبال خواهند کرد. روابط چین و ژاپن از نظر اقتصادی، فرهنگی و فنی به سرعت گسترش خواهد یافت. شوروی در ژاپن نفوذ چندانی نخواهد داشت. کشورهای آسیای جنوب شرقی از گسترش نظامی ژاپن نگران بوده و در عین حال از روابط تجاری و سرمایه گذاریهای آن کشور استقبال می نمایند.

ص: 138


1- PRC.

تمایل ژاپن به بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل دفاعی و تقویت بنیه دفاعی به طور غیر مستقیم به بالا رفتن امنیت منطقه کمک می کند ولی بعضی از کشورها اظهار ناراحتی خواهند نمود.

3 - شبه جزیره کره: تصمیم دولت مبنی بر خارج سازی نیروهای زمینی خود از کرده توأم با بحرانهای ناشی از افشاگریهای کریاگیت (در برابر واترگیت - م) نوعی کاهش اعتماد کره جنوبی(1) بهاین رابطه هم پیمانی است تصمیم دیگر ما مبنی بر کاهش روند خروج سربازان در سال 1978 و توافق ما مبنی بر انتقال گسترده تجهیزات نظامی به این شبه جزیره سبب متعادل شدن حضور ما در این نقطه از جهان گردیده است. اوضاع امنیتی شمال و جنوب را باید به دقت زیر نظر داشته و در مرحله بعدی خروج نیروهای آمریکایی برآورد درستی از سطوح نیرو در کره شمالی داشته باشیم.

برقراری تماس بین کره شمالی و کشورهای کمونیست بخصوص شوروی مسئله چندان مهمی نیست و امیدواریم که در مقابل پیونگ یانگ آنقدر انعطاف پذیر باشد که بتواند از فرصتهای لازم برای مذاکرات بیشتر بهره برداری نماید.

4 - آسیای جنوب شرقی: ما از نظر سیاسی و اقتصادی حمایت بنیادین خود را از مجمع ملل آسیای جنوبی شرقی «آ سه آن» نشان داده و اعلام داشته ایم که منطقه گرایی آسیای جنوب شرقی باید با سرعت مخصوص به خود و نیز با در نظر گرفتن اولویتهای خود تکامل یابد. کشورهای آ سه آن انسجام بیشتری از خود نشان داده، و در زمینه برنامه های داخلی پیشرفت چشمگیری کرده و می توانند برنامه های عمرانی خود را تقویت نموده و آن را توسعه بخشند. ولی آنها از این نگرانند که مبادا بحرانهای موجود در هند و چین که ناشی از رقابتهای بین شوروی و چین است، قلمرو آنها را نیز تحت تأثیر قرار دهد و تلاشهای عمرانی آنها را منحرف سازد. کمکهای اقتصادی و امنیتی آمریکا به کشورهای منطقه نشان داده که آمریکا از منافع آنها حمایت می کند. در برخورد با مسئله غیر منتظره پناهندگان در منطقه باید روشهای جدید و عکس العملهای گسترده بین المللی را پدید آورد. کنترل بین المللی مواد مخدر بخش اعظم تلاشهای ما را در این منطقه تشکیل می دهد.

5 - هند و چین: ویتنام و کامبوج درگیر یک جنگ مرزی بوده اند که می تواند جنگ را به سطح منطقه بکشاند، در حالی که هر یک از آنها توسط یک قدرت کمونیستی حمایت می شود یعنی کامبوج تحت حمایت چین و ویتنام تحت حمایت شوروی می باشد. ویتنام مایل است به کالاها و تکنولوژی آمریکایی دست پیدا کند و به همین دلیل خواستار برقراری روابط عادی با آمریکا است تا بتواند نفوذ شوروی را در منطقه کاهش داده و اعتبار سیاسی خود را در میان کشورهای آسه آن بهبود بخشد.

سرپیچی و نقض حقوق بشر در کامبوج، 4کامبوج نگرانیهای بسیاری را سبب شده است. ما در حین برقراری ارتباط با این کشورها سعی خواهیم کرد در جنگ مرزی جانب هیچ یک از طرفین را نگیریم و دخالت جمهوری ویتنام را نیز محکوم نمائیم. و در اثناء یافتن راهی بر ای از بین بردن تضاد موجود، رعایت حقوق بشر در کامبوج (لائوس و ویتنام) را نیز خواستار شویم. در همان حال باید برقراری تماس با غرب و ژاپن و کناره گیری از شوروی را ترغیب کرد.

6 - فیلیپین: در حال حاضر مهمترین مسئله موجود در روابط ما تمایل به حفظ تأسیسات نظامی خویش - پایگاه هوائی کلارک و پایگاه دریائی دماغه سوبیک تحت یک موافقت اصلاح شده است که

ص: 139


1- ROK.

ما را از امتیازات عملیاتی مداوم خود مطمئن ساخته و در عین حال حاکمیت فیلیپین را تائید می نماید و اقدامات جبران کننده را (مثلاً کمکهای دولت آمریکا در ازاء استفاده از این کشور به عنوان یک پایگاه نظامی - م) نیز در نظر دولت این کشور معقول تر جلوه گر می سازد. دو پایگاه مزبور دارای تجهیزاتی است که نمی توان در نقطه ای دیگر از اقیانوس آرام مستقر ساخت و انتقال دیگر تأسیسات قابل انتقال نیز هزینه های گزافی را به همراه خواهد داشت. مسائل دیگر چندان حاد نیست، ولی تا مدتها اذهان دو دولت را به خود مشغول خواهد نمود. از جمله این مسائل حقوق بشر، تجارت، مهاجرت و این احساس پابرجای فیلیپینی هاست که ناشی از گذشته استعماری آنها بوده و مبتنی بر این است که باید «رابطه ای خاص» با ایالات متحده داشته باشند. مشارکت گسترده تر فیلیپین در آسه آن بعضی از این مسائل را در متن این مجمع مطرح خواهد ساخت، ولی دشوارترین آنها باید از طریق کانالهای دو جانبه حل و فصل گردد.

و) آفریقا مهمترین اهداف ما در رابطه با مناطق زیر صحرای آفریقا عبارتند از: ایجاد زمینه مساعد برای حل مسالمت آمیز اختلافات، بخصوص در رابطه با مسائلی که صلح جنوب آفریقا(1) را تهدید می کند، ممانعت از حضور نظامی شوروی و کوبا در منطقه، حفظ روابط حسنه با تمام کشورها، ارائه کمکهای محدود نظامی و کمکهای اقتصادی به مللی که به کمک ما نیاز دارند، جلب حمایت همه جانبه از سیاستهای ما در سازمانهای بین المللی از جمله حقوق بشر و حفظ دسترسی خود به بازارها و منابع مواد خام منطقه، همگام با دیگر کشورها تلاش می کنیم تا منطقه ساحلی آباد گردد و از بروز مجدد قحطی و دیگر آثار ناشی از خشکسالی منطقه ساحلی مانند دوران سالهای 1974 - 1968 جلوگیری گردد.

1 - جنوب آفریقا: مسائل سیاسی که ما طی چند سال آینده در این منطقه خواهیم داشت تا حدود زیادی به نتایج ابتکارات مذاکرات جاری بستگی دارد.

الف) رودزیا: این کشور حتما در آینده تحت حکومت اکثریت در خواهد آمد. هدف آمریکا مساعدسازی شرایط برای تحقق حاکمیت اکثریت در جامعه است. طرح انگلیس و آمریکا مبتنی بر چهارچوبی است که تمام احزاب مخالف باید براساس آن در حکومت کشور، مشارکتی مسالمت آمیز داشته باشند. حتی این طرح نیز قادر نیست تضمین کند که احزاب موجود روشهای مرتبط با قانون اساسی را رها نکرده و به جنگ داخلی متوسل شوند. در صورتی که گذر به مرحله حاکمیت اکثریت از طریق مذاکره ممکن نباشد، یک «راه حل نظامی» پیش کشیده خواهد شد و درگیری نیروهای خارجی در تضاد موجود قطعا بیشتر خواهد شد. حتی پیروزی نهضتهای آزادی بخش نیز تضاد جناحهای رقیب را به د نبال خواهد داشت. سیاست آمریکا استوار بر همکاری با تمام احزاب است تا از نظر سیاسی راه حلی پیدا شود که منجر به استقلال و حاکمیت اکثریت گردیده و مانع از مداخلات شوروی، کوبا و یا ارتش آفریقای جنوبی شود و استقلالی را که پس از پیدایش، ظریف و شکننده خواهد بود، تقویت نماید.

ب) نامیبیا: در صورتی که رژیم پرتوریا با انتخاباتی که تحت نظارت جامعه بین المللی برگزار شود،

ص: 140


1- به ضمیمه شماره 3 تحت عنوان ”صلح طلبی“ مراجعه شود.

موافقت ننماید، سازمان ملل مجبور خواهد شد مجموعه تحریمهایی را علیه آفریقای جنوبی به مرحله اجراء بگذارد و حتی در صورتی که آفریقای جنوبی طرح شورای امنیت سازمان ملل را که توسط پنج کشور گروه تماس عنوان شده بپذیرد، از نظر اجرای آن با مشکلاتی رو به رو خواهد شد، که به روشن شدن وضع دماغه والویس و بندر مهم منطقه که از نظر آفریقای جنوبی از نامیبیا جداست، بستگی دارد.

حل موفقیت آمیز مسائل مربوط به نامیبیا مشکلات مربوط به رودزیا را نیز کاهش داده و سبب بهبود روابط آمریکا و آنگولا می گردد.

موضع آمریکا در قبال بعضی از تحریمها با موضع دیگر هم پیمانان هماهنگ خواهد گردید، زیرا اگر این هماهنگی به وجود نیاید آفریقای جنوبی به سادگی از زیر بار آنها شانه خالی خواهد کرد. این مسئله کشورهای مختلف از جمله آمریکا را با تصمیمات دشواری روبه رو ساخته، و به همین علت ما نمی دانیم که چه نوع تحریمهایی مناسب هستند.

ج) جمهوری آفریقای جنوبی: سیاستهای آپارتاید آفریقای جنوبی و نیز سیاستهای اتمی این کشور مسائلی هستند که در دراز مدت بر روابط ما تأثیر خواهند گذاشت. در کوتاه مدت، به جلب همکاری پرتوریا در رابطه با رودزیا و نامیبیا خواهیم پرداخت آنهم از طریق ترکیبی از انگیزه ها و اعمال فشارهای مؤثر.

گرچه مشکلات نژادی آفریقای جنوبی پیچیده است و در آینده نزدیک حل نخواهد شد، ولی به نظر ما جامعه آفریقای جنوبی باید دستخوش یک دگرگونی مترقی گردد، تا بتواند از سیاستهای تبعیض نژادی کناره گیری کرده و تمام اتباع آفریقای جنوبی را از نظر مشارکت سیاسی یکسان تلقی کند ما مصرانه از آفریقای جنوبی خواهیم خواست که یک روند مشورتی سیاسی سازنده را آغاز نماید تا از طریق آن آرمانهای سیاسی تمام اتباع آفریقای جنوبی در نظر گرفته شود. در صورتی که این روند آغاز نشود، روابط ما با آفریقای جنوبی به سردی خواهد گرائید.

ما از آفریقای جنوبی مصرانه می خواهیم که پیمان عدم تکثیر هسته ای را رعایت کرده و تسلیحات هسته ای خود را با حفاظتهای بین المللی تطبیق دهد تا آمریکا نیز بتواند با دولت آفریقای جنوبی از نظراتی همکاری داشته باشد.

2 - شاخ آفریقا: شاخ آفریقا در چند سال گذشته شاهد تغییر پیمانها و نبردهای تلخ استقلال و خودمختاری اریتره و منطقه اودکان اتیوپی که ساکنین اصلی اش را سومالیاییها تشکیل می دهند بوده است. کمکهای نظامی گسترده شوروی به اتیوپی در سال گذشته و حضور 15 الی 20 هزار نظامی کوبایی سبب دفع حملات سومالی در سال 1978 توسط اتیوپی گردید، اما تداوم حضور این نیروی نظامی خارجی مایه نگرانی آمریکا، سودان، مصر و عربستان سعودی را فراهم آورده است. تأثیر و نفوذ ما در اتیوپی آن چنان نیست که بتواند آنها را متقاعد به کاهش حضور شوروی و کوبا در این کشور بنماید، گذشته از این مایل به ارائه کمک نظامی متقابل به سومالی نیستیم چون این کشور از یک نیروی شورشی در اوگادن حمایت می نماید. در این شرایط سیاستهای ما بر مسائل ذیل متمرکز گردیده است:

فراهم آوردن زمینه مساعد برای حل اختلافات اتیوپی و سومالی از طریق میانجیگری سازمان وحدت آفریقا.

ص: 141

اثبات این موضوع به اتیوپی که ما نیز اساسا به هدف اصلی انقلاب آن کشور یعنی بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردم - علاقه مند بوده و خواستار بهبود وضع حقوق بشر نیز هستیم.

یافتن راههایی برای از بین بردن نگرانیهای امنیتی سومالی بدون اینکه نیازی به ارائه تسلیحات نظامی تهاجمی مورد درخواست زیاد باره باشد.

3 - دیگر کشورهای مهم:

سودان: پس از عادی شدن روابط در اواسط سال 1976 سطح روابط ما با سودان نیز بالا رفته است. برنامه کمک نظامی و اقتصادی ما به این کشور عظیم ترین برنامه ها را در آفریقا تشکیل می دهد.

بهبود روابط بیش از اینها امکان پذیر است.

کنیا: روابط آمریکا و کنیا عالی است. خوشحالیم از اینکه رئیس جمهور «موئی» از طریق قانون جانشین «کنیاتا» گردید، و هنوز هم از هواپیماها و ناوهای آمریکایی در آنجا استقبال می شود و دیگر اینکه دولت در جهت ریشه کن سازی فساد تلاش می کند و سعی دارد پایگاه مشارکت سیاسی مردمی را گسترش دهد. ما در نظر داریم برنامه کمکهای نظامی و اقتصادی خود را ادامه دهیم لیکن تأثیر مخارج نظامی کنیا را بر برنامه های اقتصادی و عمرانی آن به دقت زیر نظر خواهیم داشت.

نیجریه: با وجود عدم خوش بینی، امیدواریم که یک حکومت غیر نظامی در این کشور روی کار آید، و از بحرانهای اجتماعی اجتناب کرده و اوضاع اقتصادی را بهبود بخشد، رئیس جمهور قول کمکهای بیشتری را داده و ماهم پیرامون برنامه های جدید دو جانبه در تلاش هستیم.

زئیر: اعاده نظم در منطقه «شابا» آنهم توسط یک نیروی بین المللی در سال 1978 زئیر و آنگولا را آماده بهبود روابط کرده و در کوتاه مدت سبب بهبود وضع بخش معادن زئیر گردیده است خروج نهایی نیروهای بین المللی نشان خواهد داد که دولت زئیر تا چه حد از حمایت مردمی برخوردار است، زئیر و آنگولا تا چه حد قادر به سرکوب شورشیان خواهند بود، و آموزشهای نظامی بلژیک و فرانسه تا چه حد موفق بوده است در سالهای اخیر زئیر بیش از هر کشور دیگر آفریقایی از کمکهای آمریکا برخوردار بوده است. با این وصف اگر اصلاحات بیشتری صورت نگیرد، این کمکها قادر به بهبود ثبات اقتصادی، نظامی و سیاسی زئیر نخواهد بود، و برنامه کمکی آمریکا نیز با انتقادهای داخلی روبه رو خواهد گردید. مسائل ما در این رابطه عبارتند از:

برای ایجاد اصلاحات بیشتر چگونه می توان از کمک دو جانبه استفاده کرد.

برای ایجاد اصلاحات بیشتر چگونه می توان میان کمک دهندگان هماهنگی ایجاد نمود.

چگونه می توان موجبات همکاری بیشتر زئیر و آنگولا را فراهم آورد.

4 - حل اختلافات: ایجاد یک روش موثر برای حل اختلافات موجود در آفریقا در آینده نیز مد نظر خواهد بود.

ما و آفریقائیها معتقدیم که تنها راه حلهای آفریقایی قادر به حل مسائل آفریقا می باشند، ولی مکانیزمهای سازمان وحدت آفریقا برای میانجیگری در حل این اختلافات بسیار ضعیف است.

تقویت نقش سازمان وحدت آفریقا در حل اختلافات درون آفریقایی می تواند منجر به تحقق اهدافمان در محدود ساختن مداخلات بیگانه در این قاره شود، و از جمله حضور شوروی و کوبا را کاهش دهد.

ص: 142

اما در رابطه با اوضاع اتیوپی و سومالی، ما مایل به ایجاد و ارائه یک راه حل مناسب هستیم. لیکن آفریقایی ها به خاطر عدم تمایل به متوسل شدن به سازمانهایی چون سا زمان ملل قادر نیستند این راه حلها را تحقق بخشند.

5 - بهبود بیشتر روابط با «مترقیان» آفریقایی: مسئله بهبود روابط با کشورهای «رادیکال» و یا «مترقی» آفریقایی مرتبط با تمام مسائل فوق الذکر است. بهبود روابط با این دولتها می تواند از میزان مداخلات شوروی و کوبا بکاهد. معدودی از «مترقیان» (از جمله گینه، کنگو و آنگولا) نسبت به این بهبود روابط اظهار علاقه کرده اند. ممکن است اختلافات ایدئولوژیکی به قوت خود باقی بماند، ولی این کشورها اهم تلاش خود را وقف کاهش وابستگی خود به شوروی و هم پیمانان آن کرده و در رابطه با امور تجاری و سرمایه گذاری به غرب روی می آورند.

ز) آمریکای لاتین 1- کلی: تصویب پیمانهای مربوط به کانال پاناما مهمترین عامل کدورت در روابط آمریکا و آمریکای لاتین را از بین برده است. طی دو سال گذشته شاهد بهبود وضع حقوق بشر در چند کشور و نیز حرکت منطقه به سوی محدودسازی سلاحهای قراردادی یا متعارف، ایجاد دموکراسی بیشتر و حل مسالمت آمیز اختلافات بوده ایم.

2 - آمریکای مرکزی: فشارهایی اعمال می شود تا نیکاراگوئه و السالوادر از نظر سیاسی دستخوش تغییرات بنیادین گردند. سازمانهای چریکی و نیروهای چپگرای متعهد به ایجاد تغییرات اساسی در هر دو کشور فعال بوده و بحران بیشتری را به وجود خواهند آورد.

آمریکا به دنبال راههایی است که از طریق آنها بتواند رعایت حقوق بشر را در آمریکای مرکزی سبب گردیده و مانع از افزایش خشونتهای سیاسی داخلی گردد.

3 - مکزیک: ذخائر عظیم نفتی مکزیک و قدرت رو به افزایش اقتصادی آن، این کشور را به صورت اهرمی در برابر آمریکا درآورده است. ولی چند موضوع پیچیده، روابط آمریکا و مکزیک را تحت تأثیر خود قرار داده است که عبارتند از:

مسائل تجاری، مهاجرت، مواد مخدر، مسائل مرزی، در رابطه با قاچاق، جنایت، آب و آلودگی و نیز نگرانیهای مربوط به انرژی.

پس از سفر رئیس جمهور لوپزپورتیلو به آمریکا در سال 1977 روابط بین دو کشور تا حدودی بهبود یافت. گرچه فقدان قراردادی در زمینه شرایط صدور گاز طبیعی مکزیک به آمریکا و «موانع ایجاد شده توسط تورتیلا» نقاط ضعف روابط ما را نشان می دهد، سفر رئیس جمهور (در فوریه) سبب بهبود بیشتر روابط بین دو کشور خواهد شد.

4 - علاوه بر بهبود قابل ملاحظه وضع حقوق بشر در چند کشور آمریکایی لاتین که قبلاً مورد بحث قرار گرفته، آمریکا خواستار برقراری حکومتهای دموکراتیک غیر نظامی در این نقطه از جهان بوده است.

اخیرا تلاشهای آمریکا بر چهار کشور، جمهوری دومنیک، اکوادور، بولیوی و پرو متمرکز بوده است. علیرغم بعضی عقب نشینی ها، در رابطه با اعاده دموکراسی پیشرفتهائی صورت گرفته که انتخاب رئیس جمهور «گازمان» در دومینیکن نمونه بارزی از آن است.

ص: 143

5 - همکاری در منطقه کارائیب : منطقه کارائیب با عقب افتادگی اقتصادی، بیکاری و تورم دست به گریبان است، که همین سه عامل ثبات کشورهای این منطقه را به خطر انداخته است.

استقلال «دومنیکا» و دیگر مستعمرات انگلستان در «ولت اندیس» چند کشور کوچک دیگر را در منطقه به وجود خواهد آورد که امیدی به بقای آنها نیست. آمریکا خواستار یک راه حل منطقه ای در برخورد با مشکلات کارائیب است. گروه عمران کارائیب بانک جهانی روشی را اتخاذ کرده که امیدواریم منجر به ثبات سیاسی و اقتصادی این منطقه گردد.

6 - پیدایش قدرتهای متوسط: علاوه بر مکزیک، چند کشور دیگر آمریکای لاتین نیز به عنوان قدرتهای متوسط در امور جهانی به ایفای نقش پرداخته اند. برزیل به خاطر مساحت، امکانات اقتصادی و پویائی آن، و ونزوئلا به خاطر منابع انرژی آن به صورت قدرتهای منطقه ای در خواهند آمد. آرژانتین را نیز می توان در این طبقه بندی قرار داد، گرچه این کشور در دهه اخیر دستخوش مشکلات داخلی بوده است، مسائل اقتصادی (تجارت) در برزیل و ونزوئلا (انرژی) نقش مهمی را در روابط دو جانبه خواهند داشت. خصوصا حالا که روند آزادسازی در برزیل مسئله حقوق بشر را کمتر به عنوان یک رنجش خاطر در روابطمان درآورده است. آمریکا باید مشخص کند که تا چه حد حاضر است نیاز این کشورها را برآورده سازد و با در نظر گرفتن نفوذ و اهمیت آنها چگونه برخوردی با آنها خواهد داشت.

7 - محدودیت تسلیحاتی و حل اختلافات: تلاش آمریکای لاتین در ایجاد منطقه ای در نیمکره غربی که عاری از تسلیحات اتمی باشد تا حدود زیادی پیشرفت داشته (به بخش «ط، و د» پاراگراف 6 رجوع کنید) در رابطه با محدودیت تسلیحات مرسوم، ابتکار مکزیک بر به وجود آوردن یک رژیم محدود کننده تسلیحات با همکاری آمریکا پیشرفتهای قابل ملاحظه ای دارد. طی دو سال گذشته همیشه پنج اختلاف مرزی در آمریکای لاتین بین السالوادر و آرژانتین و شیلی وجود داشته است. در صورتی که طی دو سه سال آینده این اختلافات شدت یابد، آمریکا مجبور خواهد شد برای حل آنها به مداخله بپردازد.

8 - سازمان کشورهای آمریکایی: آمریکا و مکزیک از جمله کشورهایی هستند که امیدوار به مشخص شدن مجدد اهداف سیستم درون آمریکایی و بازسازی سازمان کشورهای آمریکا می باشند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای این نیمکره باشد.

احتمالاً در این رابطه با مشکلات ذیل روبه رو خواهیم بود:

ورود تعداد بیشتری از کشورهای کوچک کارائیب (که الگوی آراء منفی سازمان را به ضرر کشورهای بزرگتر این قاره آشفته می سازد) و تلاشهای آمریکای لاتین به منظور بهره برداری از این سازمان جهت جلب امتیازات اقتصادی از آمریکا.ونس

ص: 144

«فهرست اختصارات»(1) سیستمها و فعالیتهای ضد ماهواره ای:

ASAT Anti Satellite Activities and Systems مجمع ملل جنوب شرقی آسیا:

ASEAN Association Of South - East Asian Nations نیازهای اساسی انسانی:

BHN Basic Human Needs انتقال تسلیحات قراردادی:

CAT Conventional Arms Transfer صندوق مشترک:

CFF کمیته کلی:

COW Committee Of The Whole CSCE قرارداد منع آزمایش تسلیحاتی:

CTB Comprehensive Test Ban Treaty کشورهای پیشرفته:

DCS Developed Countries جامعه اروپا:

EC بنیاد بین المللی همکاریهای تکنولوژیکی:

FITC Foundation for International, Technological Cooperation کشورهای گروه 77:

G- 77 سیستمهای نقاط خاکستری:

GAS Gray Area Systems قرارداد عمومی تعرفه و تجارت:

GATT General Agreement on Tariffs and Trade

ص: 145


1- اختصارات فوق از متن سند و یا از کتاب NEW International ABBREVIATIONS Fifth Edition RALPH DE SOLA : نوشته استخراج شده است. لازم به توضیح است مواردی که مشخض نبوده اند ٬ به همان صورت در متن بکار رفته است.

تعمیم سیستم اولویتها:

GSP Genralized System OF Preferences بانک توسعه و عمران بین المللی:

IBRD International Bank For Reconstruction, and Developement قرارداد تبادل کالا:

ICAS Individual Commodity Agreements موشکهای بالستیک قاره پیما:

ICBM Intercontinintal Ballisdtic Missile آژانس عمران بین المللی:

IDA International Development Assocociation صندوق بین المللی پول:

IMF International Monetary Fund ارزیابی بین المللی سیکل سوخت هسته ای:

INFCE International Nuclear Fuel Cycle Evolution موشک بالستیک میان برد:

IRBM Intermediate Range Ballistic Missile قرارداد بین المللی گندم:

IWA International Wheat Agreement کشورهای رو به رشد:

LDCS Less Develeped Countries قانون دریاها:

LOS Law Of The Sea بانکهای چند جانبه عمرانی:

MBDS Multilateral Development Banks کاهش دو جانبه و متعادل نیروها:

MBFR Matual Balanced- Forced Reduction موشکهای چند کلاهکه:

MIRV موشکهای ضدموشک چند جانبه:

MIRVEDM مذاکرات تجاری چند جانبه:

MIN Muttilateral Traede Negotiation جنبش عدم تعهد:

NAM Non - Aligned Movement

ص: 146

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی:

NATO North Atlantic Treaty Organization آسیای خاور نزدیک:

NEA Near East Asia NNA پیمان عدم تکثیر:

NPT Non - Proliferation Treaty گروه عرضه کنندگان هسته ای:

NSG Nuclear Suppliers Group سازمان کشورهای آمریکایی:

OAS Organization Of American State سازمان همکاری و عمران اقتصادی:

OECD Organization Of Economic Cooperation and, Develoment سازمان کشورهای صادرکننده نفت:

OPEC Organization Of Petroleum Exporting Countries موشکهای بالستیک قابل پرتاب از زیر دریائی:

SLBMS Submarine Launched Ballistic Missile تثبیت درآمد ارز خارجی:

STABEX Stabilizing Exchange کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد:

UNCTAD United Nation Coference on trade and, Development کنفرانس سازمان ملل در مورد علم و تکنولوژی برای عمران:

UNCSTD United Nation Conference on Science and, Technology For Development برنامه عمرانی سازمان ملل:

UNDP United Nation Development Program سازمان علمی، فرهنگی، آموزشی سازمان ملل:

UNESCO United Nation Educational, Scientific and, Cultural Organization صندوق کنترل مواد مخدر سازمان ملل:

UNFDAC United Nation Fund For Drug Abuse Control مجمع عمومی سازمان ملل:

UNGA United Nation Genral Assembly UNICEF United Nation International Childrn's Emergency Fund UNFPA

ص: 147

کنفرانس مدیریت جهانی رادیو:

WARC World Administrative Radio Conference سازمان بهداشت جهانی:

WHO World Health Organization

عدم دسترسی دیگران به سلاح هسته ای

ضمیمه شماره 1 آمریکا شدیدا امیدوار بود که برتری و انحصار هسته ای خود را پس از جنگ دوم حفظ کند. لیکن با دستیابی شوروی به این سلاح، امید آمریکا از بین رفت. پس از آن دو ابرقدرت سعی نمودند که با انحصاری نمودن سلاح اتمی در حیطه خویش بر جهان حکومت کنند، به همین دلیل هنگامی که در 1963 دوگل از تأسیسات اتمی فرانسه بازدید می کرد، گفت: «این که دو ابرقدرت بخواهند برای همیشه انحصار نیروی اتمی را در دست داشته باشند، بدان معنی است که دنیا به سلطه دو جانبه آنها تن در داده است. و کشور ما نمی تواند این را بپذیرد.»(14) اصولاً دوگل به علت عدم اعتمادش به آمریکا و اینکه علاقه مند بود تحت سلطه آمریکا عمل نکند، دستور ساختن بمب اتمی را صادر کرد. همچنین یکی از دلایل مهم اختلافات چین و شوروی نیز متأثر از توافق دو ابر قدرت مبنی بر عدم گسترش سلاحهای هسته ای در سطح جهان بود، که این امر از نظر چین بدین صورت تفسیر می شد که آنها می خواهند مانع از دسترسی چین به سلاح هسته ای گردند.

آمریکا فقط برای حفظ سلطه خود بر قدرت اتمی، و در نتیجه بلامنازع بودن اعمال نظریاتش است که سعی در ممانعت از دسترسی دیگران به قدرت هسته ای دارد، و هیچ معیار انسان دوستانه و اخلاقی در آن نهفته نبوده و حتی ایالات متحده در این ادعا نیز صادق نمی باشد، بدین معنی که امروزه به غیر از 5 قدرت اتمی جهان، کشورهای دیگر همچون برزیل، هند، پاکستان و اسرائیل و آفریقای جنوبی به سلاح هسته ای دسترسی پیدا کرده و یا در راه حصول آن می باشند. در این میان اسرائیل و آفریقای جنوبی همکاری دوجانبه داشته و تقریبا اکثر قریب به اتفاق ناظران معتقدند که اسرائیل چندین بمب اتمی دارد.(15) لیکن آمریکاییها قدمی در خصوص مخالفت با دستیابی اسرائیل به سلاح هسته ای برنداشته و حتی هیچ اقدامی، ولی نمایشی در جهت تحت فشار قرار دادن آن نیز ننموده اند، در حالی که سیاست آمریکا نسبت به پاکستان در این خصوص کاملاً متفاوت می باشد.(16) هنگامی که دست اندرکاران سیاست خارجی آمریکا از سیاستهای هسته ای آفریقای جنوبی شکایت می کنند، متذکر می شوند که این امر در دراز مدت بر روابط ما تأثیر خواهد گذاشت.(1) و طبیعی است که کلمه دراز مدت احاله به آینده نامعلوم است، خصوصا امروزه که بیش از 7 سال از تحریر این سند می گذرد، واضح می باشد که نه تنها روابط دو کشور تیره نشده که بهتر از گذشته نیز می باشد.

ص: 148


1- صفحه 110 کتاب حاضر.

در قسمت دیگری از سند آمده است(1) بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل از یک قدرت اتمی محدود برخوردار است. ولی ما از اسرائیل خواهیم خواست که نقش عدم تکثیر اتمی را در منطقه به نحوی مؤثر ایفا کند. «جای تعجب است که، آمریکا از کلیه فعل و انفعالات اتمی شوروی مطلع است، چگونه از دسترسی و یا عدم دسترسی اسرائیل به سلاح اتمی اطلاعی ندارد؟ و تنها از قول بسیاری از تحلیلگران و به صورت احتمال مطرح می کند.

حقوق بشر

ضمیمه شماره 2 دفاع از حقوق بشر در مقابله با نقض حقوق خدادادی انسان از جانب ستمگران، به وسیله حق طلبان همواره مطرح بوده است. اکنون این سئوال پیش می آید که در جهان امروزی چه کسانی این حقوق را نقض کرده اند؟ و موارد نقض کدام می باشد؟ قریب به اتفاق مصادیق عناوین نقض حقوق بشر در غرب یعنی اروپا و آمریکا بوده است. و حتی اصطلاحات آن نیز غربی است.

انگیزسیون (تفتیش عقاید)، پوگروم (قتل عام)، گتو (محاصره اقلیتها)، اندلازونگ (ریشه کن سا ختن اقلیتها)، هولوکوست (همه سوزی)، امپریالیسم نو و کهنه (استعمار)، آپارتاید (نژادپرستی) و حتی تجارت برده (Slave Trade) به بدترین شکل آن در قرن 18 و 19 در آمریکا و به وسیله اروپاییان وجود داشت و مزارع پنبه جنوب آمریکا به وسیله همین برده های سیاه پوست آباد گردید و غرب با تلفیق ایدئولوژی نژادپرستی با تجارت برده، پایه های برده داری را ثبات و استحکام بخشید و بازمانده های این طرز تفکر هنوز هم در آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی صاحب قدرت هستند.(17) مسئله مهم این است که آیا حقوق بشر در ایدئولوژی غربی به عنوان یک اصل پذیرفته شده؟ و یا اینکه به عنوان یک ابزار جدید در به زیر سلطه کشیدن مظلومان جهان به کار می رود؟ به عبارت روشنتر آیا تفاوتی بین افکار آقای ریگان آقای پیتر بوتا وجود دارد؟ یعنی اگر هم اکنون رئیس جمهوری آمریکا، رئیس جمهوری آفریقای جنوبی شود و بالعکس، آیا تفاوتی در سیاست خارجی و داخلی دو کشور آفریقای جنوبی و ایالات متحده رخ خواهد داد؟ یا اینکه نحوه تفکر آنها تفاوت جوهری نداشته و فقط شرایط سیاسی - اجتماعی چنین اقتضاء می کند که آنها با دو شیوه به ظاهر متفاوت حکومت کنند، واضح است که جواب سئوال فوق منفی است، یعنی حقوق بشر یک اصل اخلاقی و ارزشی برای غرب نمی باشد، که در هر شرایط و هر رژیمی به آن معتقد باشند و عمل نمایند.

اکنون این مسئله را باید روشن نمود که چه شرایط و زمینه هایی منجر گردید که غرب سنگ حقوق بشر را به سینه بزند؟ چند تغییر عمده در جهان و نیز در درون کشورهای صنعتی پدید آمده است که غرب را در به کارگیری سلاح حقوق بشر ترغیب نموده است. اولین تغییر، در وضعیت اقتصادی کشورهای صنعتی غرب بوده است. قدم گذاشتن به مرحله وفور اقتصادی منجر به گسترش طبقه متوسط و از بین رفتن خطر قیام محرومین و کارگران و بیکاران بر علیه نظام سرمایه داری گردید، تشکیلات درونی نظامهای غربی شکلی استوار و تقریبا ثابت به خود گرفت و کلید مبارزات سیاسی درون نظام و نه بر علیه نظام،

ص: 149


1- صفحه 138 کتاب حاضر.

انجام می گرفت و لذا خطر بروز انقلاب و تغییر نظامهای سیاسی منتفی گردید و حتی هنگامی که احزاب سوسیالیست هم حاکم می شوند، تغییر عمده ای در سیاست داخلی و خارجی این نظامها پدید نمی آورند. قبل از دوران وفور اقتصادی حقوق بشر به زشت ترین صورت آن در غرب مورد تعرض قرار می گرفته است و فاشیستی ترین رژیمهای تاریخ طی این دوره در آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی و اسپانیای فرانکو و غیره مشاهده شده است و اگر در داخل کشورهای اسکاندیناوی و انگلیس و فرانسه هم مشاهده نمی شود، نه از بابت طبع آزادمنش آنهاست که از بابت عدم امکان دسترسی آنها به شرایط و زمینه های توسعه طلبی (اسکاندیناوی) و یا نحوه توسعه طلبی غیر قاره ای (انگلیس و فرانسه) بوده است، و این دو رژیم اخیر عمدتا در مستعمرات خود مشغول ذبح حقوق بشر بوده اند.

تغییر و تحول دیگر در ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی از قبیل تلویزیون، رادیو، مطبوعات و غیره می باشد، این تحول به اندازه ای اهمیت دارد که قرن اخیر را با همه پیشرفتهایش از جهات مختلف، می توان قرن ارتباطات نامید. متأثر بودن شدید افکار عمومی از وسایل ارتباط جمعی مخالفت بالفطره مردم با استبداد و بی عدالتی، حکومتهای غربی را مجبور به پذیرش بعضی اصول در سیاست داخلی نمود. از جمله تغییر و گسترش شرایط انتخاب کنندگان و حق انتخاب کردن و سپس انتخاب شدن زنان و غیره از این موارد می باشد.(18) حتی رعایت حقوق اجتماعی از قبیل ساعت کار و حق بازنشستگی، بیمه و غیره ناشی از ضرورت های اقتصادی جوامع غربی، در کنار مبارزات کارگری بود و این طور نیست که نظام سرمایه داری غرب به طیب خاطر چنین تحولاتی را پذیرفته و اکنون هم وضعیت اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشورشان است که آنها را به دفاع از چنین طرز فکری مجبور می نماید.(19) تفکر مغرب زمین، خصوصا پس از قرون وسطی به شدت متأثر از جامعه و تغییرات اجتماعی بوده است و عاری از ارزشهای مقدس می باشد هر چند که تحوّل در ابتدا در کنار تغییرات اقتصادی، غرب را مجبور به قبول اصلاحات سیاسی و اجتماعی نمود، لیکن از طرف دیگر «سرمایه» حاکمیت خود را بر وسایل ارتباط جمعی به سرعت محقق ساخت. و اگر روزی این وسایل بر علیه نظام عمل می کردند، بعدا در انقیاد نظام سرمایه داری درآمدند و یکی از ابزارهای لازم برای حفاظت سیستم سرمایه داری از خطرات دمکراسی گردید.به عبارت دیگر دمکراسی یا حاکمیت مردم امروزه در غرب تبدیل به حاکمیت وسایل ارتباط جمعی شده است و این وسایل نیز تحت حاکمیت «سرمایه» می باشند. و از این طریق است که شعار دمکراسی و استفاده از آن به عنوان یک حربه در غرب سهل شده است. موریس دورژه در کتاب جامعه شناسی سیاسی توضیح می دهد که چگونه وسایل ارتباط جمعی به یک سلاح سیاسی تبدیل شد و نیز چگونه این وسایل در غرب به سمت تمرکز پیش رفته است. و کلیه روزنامه های محلی در انحصار یک یا دو روزنامه مهم درآمده اند و چگونه این وسایل به صورت حربه ای بر علیه دمکراسی تبدیل شده اند و بدین نحو تنوع که سرچشمه اصلی آزادی مطبوعات است، جای خود را به انحصار می دهد و در جهت جنجال گرایی و «تحمیق» مردم گام بر می دارد.(20) تحول دیگر کند شدن بعضی از سلاح های سیاسی - نظامی غرب در به استعمار کشیدن کشورهای جهان سوم می باشد. تغییر موازنه قوا به موازنه وحشت و عدم کارایی سلاح اتمی در حل دلخواه

ص: 150

مناقشات منطقه ای و نیز رشد قدرت کشورهای جهان سوم(21) باعث گردیده است که غرب به دنبال اکتشاف سلاحهای جدیدتری جهت زورگویی و تسلط بر جهان باشد زیرا دیگر دورانی که فریاد زنند:

«امپراطوری راه حلی برای مسئله نان است، اگر می خواهید جنگ داخلی نداشته باشید، باید امپریالیست شوید.»(22) گذشته است و سلاح زور برای امپریالیست شدن کهنه شده است.

برای به کارگیری حقوق بشر به عنوان یک حربه لازم بود که تغییراتی نیز در اوضاع داخلی کشورهای غربی خصوصا آمریکا، نسبت به مسائل حقوق - بشر از جمله نژادپرستی به وجود آید. هر چند که تئوریسن های آمریکایی سعی کرده اند که این امر را به سیاست سد نفوذ آمریکا ارتباط دهند.

آمریکا مجبور بود که سیاست جدیدی را در پیش گیرد (در مقابل نفوذ شوروی) زیرا موضوع قراردادهای نظامی و سد نفوذ کفایت نکرده و برای نفوذ در کشورهای دیگر احتیاج به کسب مشروعیت برای سیاست داخلی خود داشت و لذا برای جلوگیری از عکس العمل منفی در خارج می بایست سیاست خود را نسبت به «سیاهان» تغییر می داد.(23) از طرف دیگر کشورهای جهان سوم عمدتا دارای ساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مناسبی که بتوانند شیوه های حکومتی به شکل غرب به وجود آورند، نمی باشند و در صورت عدم تمکین نسبت به خواسته های غرب، مورد هجوم تبلیغاتی و سیاسی غرب قرار می گیرند، زیرا اگر یک حکومت مستقل و غیر وابسته به غرب در جهان سوم تصمیم به ادامه حیات خود و با شیوه حکومتی غرب بگیرد، طولی نخواهد کشید که دسیسه های فرهنگی و سیاسی غرب او را از پا در خواهد آورد و اگر در مقابل فشار غرب تسلیم نشود، و آن طور که صلاح ملتش می باشد، عمل کند، همواره تحت بمباران تبلیغاتی غرب و سازمانهای وابسته به آن خواهد بود و متهم به نقض قوانین انسانی و حقوق بشر خواهد شد.

نکته ای که تذکر آن خالی از فایده نمی باشد. این است که متأسفانه روشنفکران جهان سوم و حتی وسایل ارتباط جمعی آنها هم در تورهای این دام غربی افتاده و دیگر کشورهای همنوع خود را با همین شیوه استدلال و از دیدگاه دمکراسی به مفهوم غربی آن مورد هجوم قرار می دهند و لذا از نظر یک روشنفکر وابسته جهان سومی نحوه حکومت هند به مراتب پسندیده تر از چین یا الجزایر می باشد.

البته عکس این قضیه صادق نیست که هر حکومتی از دمکراسی غربی دورتر باشد، بهتر است. بلکه اصل مطلب در این است که ملاکهای تعیین حق و باطل نسبی این رژیمها در غرب تعیین نمی شود.

و لذا بدین نتیجه می رسیم که حقوق بشر به مفهوم و تفسیر غربی آن ناشی از منافع غرب در شرایط تاریخی - اقتصادی خاصی است و هیچ گونه بار ارزشی ندارد و حتی متأثر از مسیحیت هم نمی باشد، زیرا اگر چنین بود باید طی قرون وسطی و یا پس از آن نمونه های آن بروز می نمود. در مقابل در کشورهای دیگر خصوصا کشورهای اسلامی، حقوق انسانها جزو اصول ارزشی و اعتقادی مردم بوده است و عملکرد نظام های غربی چه قبل از جنگ دوم و یا در طول جنگ و حتی پس از آن در کلیه مستعمرات، به وضوح ضد انسانی بودن آنرا ثابت می کند. حتی امروز هم نمونه های این امر که به صورت آتش زیر خاکستر می باشد در غرب دیده می شود. از جمله، هجوم های نژادی به مسلمانان در فرانسه و به سیاه پوستان در انگلیس و به خارجیان غیر اروپایی در آلمان و غیره را می توان نام برد، در حالی که در کشورهای اسلامی وضع چنین نبوده و نیست، زمانی که اسپانیا در دست مسلمانان بود، مذاهب سه گانه در کنار یکدیگر زندگی می کردند، ولی هنگامی که اسپانیا دوباره به دست اروپاییان

ص: 151

مسیحی فتح شد، وحشیانه ترین اعمال را نسبت به مسلمانان روا داشتند، در صورتی که در حکومت عثمانی و در اوج قدرت آن که تا وین پیش رفته بود، اجباری در مسلمان نمودن مسیحیان ننمودند و آنها به زندگی و عبادات خود ادامه می دادند و حتی مرکزیت مذهبی آنها در استانبول حفظ گردید.

در اینجا بی مناسبت نیست که قسمتی از جوابیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در بن را به بیانیه اعلام مواضع حزب سوسیالی دمکرات آلمان که درباره اوضاع ایران در تاریخ اکتبر 1985 منتشر شده بود را ذکر نماییم(1).

«در کشورهای اسلامی هیچ گاه تعقیب دینی سیستماتیک وجود نداشت. تفتیش عقاید مذهبی (انگیزسیون)، قتل عام (پوگروم)، محاصره اقلیتها (گتو)، ریشه کن ساختن اقلیتها (اندلازونگ)، همه سوزی (هولوکوست) اصطلاحاتی است که در غرب ساخته و پرداخته شده است و به اعمال شناخته شده ای اطلاق می شود که در این سرزمین سنت طولانی دارد ما این اعمال را مدیون ملل متمدنی هستیم که گاه وگاه می خواهند به ما درس حقوق بشر بدهند.

... زندگی مسالمت آمیز ادیان سه گانه در دوره حکومت اسلامی در اسپانیا و تعقیب دینی این ادیان که پس از فتح مجدد اسپانیا به آن گرفتار آمدند، قابل ذکر است....

جنگهای سی ساله بین مسیحیان، جمعیت اروپا را به نصف آن کاهش داد. یهودیان و مسلمانان قرنهای متمادی در فلسطین با مسالمت در کنار هم زندگی می کردند، تا یهودیان اروپایی که تحت تعقیب بودند به آنجا پناه آوردند و خود به تعقیب دیگران پرداختند [زیرا یهودیانی بودند که خلق و خوی اروپایی و غربی داشتند ]تاریخ رایش سوم و جنایات آلمانی ها به عنوان متمدن ترین قوم اروپایی کاملاً شناخته شده است.» اکنون به واقعیت سیاست حقوق بشر آمریکا که اوج آن طی دوران حکومت کارتر بود و چکیده آن در این اسناد آمده است، می پردازیم.

«مسایل مربوط به حقوق بشر جزء لاینفک روابط از جمله تبادل خصوصی دیپلماتیک تا برنامه های کمک مالی و روابط نظامی ما با دیگر دولتها شده است.» ذکر این خط مشی کلی مانع از آن نمی باشد که در سراسر متن روح مخالف آن را حاکم بر نوشته بیابیم. خصوصا در تحلیل اوضاع منطقه ای آفریقا و آمریکای لاتین این امر به وضوح دیده می شود. در صفحه 87 ضمن خوشحالی از بهبود قابل ملاحظه وضع حقوق بشر در چند کشور آمریکای لاتین متذکر می گردد که آمریکا خواستار برقراری حکومتهای دمکراتیک مدنی در این نقطه از جهان بوده است. ولی توضیح نمی دهد که ارتباط این وضعیت ناهنجار و ضد انسانی در این نقطه جهان با تسلط و حاکمیت کلی ایالات متحده بر آنجا چگونه است؟ چه دلایلی باعث شده است که دیکتاتورترین حکومتهای جهان در منطقه امنیتی و خصوصی آمریکا پرورش یابند؟ چگونه در مناطق دیگر آسیا و آفریقا که بعضا از نظر اقتصادی و اجتماعی از کشورهای آمریکای لاتین عقب تر هستند، حکومتهایی به مراتب انسانی تری یافت می شوند؟ و از همه مهمتر در عمل چه نوع محضوراتی را اعم از دیپلماتیک و اقتصادی در روابط خود با این کشورها در نظر گرفته اند؟ و حتی در این سند سری و غیرآشکار

ص: 152


1- برای آشنا شدن با چگونگی حقوق بشر در آلمان می توان به کتاب ”قهقرا“ نوشته گونتروالراف ترجمه س پوستی که از اواخر سال 1364 به صورت پاورقی در کیهان منتشر شد ٬ مراجعه کرد.

ذکری از نقض حقوق بشر در کشورهائی همچون برزیل، آرژانتین، شیلی و اروگوئه به میان نمی آید.

چگونه است که اگر اختلافات مرزی بین کشورها شدت یابد، آمریکا مجبور به مداخله خواهد شد؟(1) ولی توانائی ممانعت از نقض حقوق بشر در این کشورها را ندارد؟ در این میان فقط نیکاراگوئه و السالوادر مورد تعرض جدی از طرف انقلابیون بوده اند، و لذا آمریکا برای دفاع از موجودیت آمریکایی این رژیمها و ممانعت از تغییر و تحولات اساسی و ایجاد بحران(2) درصدد برمی آید که تغییراتی بنیادین را در این دو کشور به وجود آورد، در حالی که دیگر حکومتهای منطقه از نظر نقض حقوق بشر دست کمی از این دو رژیم نداشتند.

«آمریکا به دنبال راههایی است تا از طریق آنها بتواند رعایت حقوق بشر را در آمریکای مرکزی سبب گردد و مانع از افزایش خشونتهای سیاسی داخلی گردد.»(3) سئوال این است که آیا این نقض حقوق بشر در آمریکای لاتین تازگی داشته است؟ یا دارای قدمت دیرینه به عمر دکترین مونرو می باشد؟ و چرا تاکنون راهی برای آن پیدا نشده است؟ البته جواب واضح است زیرا در قسمتی از متن که توجیه سیاست موجود با بخش های دیگر دستورالعمل همسو نبوده است آنرا به نحوی به آینده موهوم و خیالی احاله داده اند. مثلاً در قسمت دیگری آمده است که: گرچه مشکلات نژادی آفریقای جنوبی پیچیده است(!!)... ما مصرانه از آفریقای جنوبی خواهیم خواست که یک روند مشورتی سیاسی سازنده را آغاز نماید... در صورتی که این روند آغاز نشود روابط با آفریقای جنوبی به سردی خواهد گرائید.»(4) در ابتدا با پیچیده جلوه دادن مشکلات نژادی یک پیشداوری ظالمانه را به نفع رژیم نژادپرست تلقین می کند، و سپس درخواست آغاز نمودن یک روند مشورتی سیاسی سازنده را به آینده احاله می کند و معلوم است که تاکنون چنین درخواستی را نکرده اند و در نهایت هم معتقدند اگر این روند آغاز نشد، روابط به سردی می گراید و البته معلوم نیست که سقف زمانی لازم برای این موضوع چه موقع است و امروز از نزدیک به ده سال از تاریخ نگارش متن سند می گذرد، همه شاهد هستند که از نظر آمریکا پیچیدگی نژادی در آفریقای جنوبی به حدی است که عدم آغاز چنین روندی منطقی است و زمان شروع سردی روابط فی مابین نرسیده است. روابط گرمی که حقوق بشر جزء لاینفک آن به شمار می رود!! در جای دیگر آمده است که: «اگر رژیم پروتوریا طرحهای سازمان ملل (در خصوص نامیبیا) را نپذیرد، سازمان ملل مجبور خواهد شد که بر علیه آن تحریم کند، این مسئله کشورهای مختلف از جمله آمریکا را با تصمیمات دشواری روبه رو ساخته و به همین علت ما نمی دانیم که چه نوع تحریم هایی مناسب هستند.»(5) (!!) این هم یکی از موارد دشوار در سیاست خارجی آمریکا است و حق هم همین است. جالب است که اگر گفته شود یک سال بعد و پس از تسخیر لانه جاسوسی و فقط در

ص: 153


1- صفحه 144 کتاب حاضر.
2- صفحه 146 کتاب حاضر.
3- صفحه 146 کتاب حاضر.
4- صفحه 141 کتاب حاضر.
5- صفحه 140 کتاب حاضر.

عرض چند روز برای تحریم کامل ایران از نوع آنها مطلع شدند ولی طی مدت چند سال با آن همه نفوذ در آفریقای جنوبی هنوز نمی دانند که چه نوع تحریمهایی برای رژیم نژادپرست مناسب است.

کدام دیپلمات آمریکایی در جهان با خواندن این سطور باور خواهد کرد که، آمریکا با آن همه دستگاههای اطلاعاتی و خبری و تحقیقاتی مختلف که مدعی اطلاع از تمام مسائل جهان می باشند، از مسئله نسبتا ساده ای بدین صورت، تحلیلی ندارد؟ تعیین کنندگان خط مشی خارجی آمریکا هنگامی که هیچ توجیهی برای عملکردهای خود ندارند، دلایل عجیبی ارائه می کنند که مصداق عذر بدتر از گناه می باشد: «در حال حاضر مهمترین مسئله موجود در روابط فی مابین (با فیلیپین) تمایل ما به حفظ تأسیسات نظامی... پایگاه هوایی کلارک و پایگاه دریائی دماغه... است که گذشته از امتیازات عملیاتی برای ما، در تائید حاکمیت فیلیپین بوده و اقدامات جبران کننده را نیز در نظر دولت این کشور معقول تر جلوه گر می سازد. دو پایگاه دیگر دارای تجهیزاتی است که نمی توان در نقطه ای دیگر از اقیانوس آرام مستقر ساخت و انتقال دیگر تأسیسات قابل انتقال نیز هزینه های گزافی را در بر خواهد داشت. مسائل دیگر چندان حاد نیست، ولی تا مدتها اذهان دو دولت را به خود مشغول خواهد نمود. از جمله این مسایل حقوق بشر، تجارت، مهاجرت و این احساس پابرجای فیلیپینی هاست که ناشی از گذشته استعماری آنها بوده و مبتنی بر این است که باید «رابطه ی خاص» با ایالات متحده داشته باشند.»(1) توجیه یک رابطه استعماری و ظالمانه و با استناد به دلایل نژادپرستانه را چه می توان نامید؟ اگر این نوشته مربوط به ابتدای قرن حاضر، یعنی زمانی که مستعمره فیلیپین بیشتر از سه ربع قرن تحت تسلط آمریکاییهای انسان دوست! و ضد استعمار! قرارداد آیا استناد به سابقه استعماری نمی توانند فریبی برای توجیه رابطه ویژه باشد؟ و اگر هم حقیقت داشته باشد، آیا این حقیقت مبین چهره کریه استعمار آمریکایی نمی باشد؟ چگونه است که مردم کشورهای دیگر منطقه از جمله مالزی، سنگاپور، ویتنام و غیره که مدت کمتری از آزادی آنها از سلطه استعمار اروپا می گذرد، چنین مشکلی ندارند؟ چهارچوب حقوق بشر آمریکایی! در صفحه 49 به سئوالاتی در زمینه چگونگی متعادل نمودن منافع آمریکا هنگام تعارض با حقوق بشر و یا هنگام بحران در کشورهای طرفدار آمریکا، مطرح شده است و پیدا کردن جوابهای مربوط به آینده احاله شده است، آینده ای که پس از گذشت قریب به ده سال امروز برای ما روشن شده است، و سیاستهای ضد حقوق بشری ریگان بر همگان واضح می باشد.

این نحوه برخورد شیوه ای است که اگر امروز هم به متون مشابه صادره از وزارت خارجه آمریکا دسترسی پیدا کنیم، کاملاً متوجه می شویم که، مسایلی بدین صورت همه به آینده ای مجهول احاله می گردند.

صلح طلبی

ضمیمه شماره 3 معنای واقعی صلح طلبی در قاموس سیاسی ایالات متحده، حفظ آن قسمت از وضع موجود است که منطبق بر منافع ایالات متحده می باشد، و نیز مبارزه و جنگ بر علیه آنچه مورد پسند آمریکا

ص: 154


1- صفحه 140 کتاب حاضر.

نیست، البته تا حدودی که توان انجام چنین عملی را داشته باشد.

بین دو ابرقدرت تصور مشترکی در خصوص نگرش دو قطبی به جهان و تحلیل مسائل و مشکلات آن از این دیدگاه وجود دارد، یعنی هر حرکتی را که به نحوی مخالف منافع و اهداف خود بدانند، فورا آن را به دخالتها و دسیسه های ابرقدرت دیگر مربوط می کنند. جدا از این که ابرقدرتها به این طرز تفکر اعتقاد داشته و یا نداشته باشند، از آن برای توجیه دخالتهای غیر انسانی خود در امور دیگر کشورها استفاده می کنند روسها با توجیه وجود توطئه از طرف امپریالیسم آمریکا در افغانستان، در آنجا دخالت نظامی می کنند، همچنین آمریکاییها نیز معتقدند: «مداخله شوروی در ایران (منظور حوادث مربوط به انقلاب اسلامی است)... نگرانی عموم و کنگره آمریکا را افزایش خواهد داد.(1) و با همین دیدگاه نیز حرکتهای ضد نژادپرستانه را در آفریقای جنوبی و نامیبیا نوعی حضور شوروی و کوبا در منطقه می داند که این امر صلح جنوب آفریقا را تهدید می کند.(2) یکی از اصول دیگری که در برخورد با مسائل سیاسی از جانب ابرقدرتها پذیرفته شده است، اصل تمکین در مقابل امر واقعی ولی در قالب منافقانه می باشد، یعنی تا هنگامی که بتوانند با یک موج جدید مبارزه کنند، به این عمل خود ادامه می دهند، ولی هنگامی که توان خود را برای اجرای این امر کافی نبینند، فورا تغییر جهت داده و خود را همسوی آن موج می نمایند تا به نحوی بر آن سوار شوند.

به عنوان مثال در خصوص رودزیا نوشته اند: «چون رودزیا حتما در تحت حکومت اکثریت در می آید هدف آمریکا نیز مساعدسازی زمینه برای تحقق این مطلب است.»(3) ملاحظه می شود هر چند که در شیوه نژاد پرستی بین رژیم رودزیا و آفریقای جنوبی تفاوتی وجود نداشت، لیکن سیاست فوق در آفریقای جنوبی دنبال نمی شود، زیرا در آنجا نژادپرستان آنقدر قوی هستند که هنوز بر سریر قدرت بمانند.

و یا در قسمت دیگری آمده است که: «ما و آفریقائی ها معتقدیم که تنها راه حل های آفریقائی قادر به حل مسایل آفریقا می باشد.»(4) (منظور ممانعت از دخالت نیروهای کوبا و شوروی است.) اگر این مطلب به عنوان یک اصل است چرا در آمریکای لاتین و یا آسیای جنوب شرقی مصداق نداشته باشد؟ واضح است که در آنجا آمریکا توان مداخله دارد و این کار را هم می کند، ولی در آفریقا این قدرت را ندارند و لذا منادی عدم دخالت می گردد. (روابط آمریکا با ملل محروم آفریقا، خالی از ابعاد انسانی است و تنها محور این روابط ممانعت از نفوذ روسها و کوبا و نیز دسترسی به با زارها و منابع مواد خام منطقه می باشد.) صلح طلبی در سیاست خارجی آمریکا به عنوان یک ارزش تلقی نمی شود. بلکه آنجا که از سر ناچاری تن به مسائل ناخوشایندی می دهند، برای آنکه به شکست و یا ماهیت خود اعتراف نکنند، فورا صلح طلب می شوند.

مسائل اقتصادی و بین المللی

ص: 155


1- صفحه 132 کتاب حاضر.
2- صفحه 140 کتاب حاضر.
3- صفحه 140 کتاب حاضر.
4- صفحه 142 کتاب حاضر.

مسائل اقتصادی و بین المللی 1- ثبات بازار جهانی مواد اولیه:

برای به گردش درآمدن چرخهای صنعتی و تولدی غرب، به طور مطلوب، ثبات بازار جهانی مواد اولیه یک ضرورت است. حتی اگر این ثابت به قیمت فقیرتر شدن کشورهای جهان سوم تمام شود، زیرا اکثر این نوع کشورها دارای مواد اولیه متعدد می باشند ولی فاقد تکنولوژی لازم جهت تبدیل آنها به کالاهای سرمایه ای، واسطه ای و مصرفی می باشند و لذا اقدام به فروش آنها به صورت خام می نمایند.

تئوریهای اقتصادی غرب مدافع آزادی بازارهای داخلی و جهانی است و حتی المقدور با سیاستهای گمرکی مخالفت می نمایند، این تئوری مبتنی بر اصل آزادی رقابت می باشد، ولی در عمل به وجود آمدن کارتلها و تراستهای بزرگ مانع از قیمت گذاری براساس عرضه و تقاضا گردیده است. این کارتلها و تراستها با اعمال سیاستهای متمرکز درصدد تثبیت و یا حتی تنزیل قیمت مواد خام کشورهای جهان سوم برمی آیند، و از طرف دیگر قیمت تولیدات خود را با اتخاذ سیاستهای حمایتی افزایش می دهند. تنها گروهی که تاکنون توانسته است تا حدودی در مقابل این مؤسسات امپریالیستی قد علم کند، اوپک بوده است، که آن هم چندی است در دام سیاستهای امپراطوری تراست - کارتل های غربی افتاده و قیمت نفت تاکنون به کمتر از نصف آن کاهش یافته است.(1) برای روشن شدن سیاست ثبات بازار جهانی مواد اولیه کافی است نگاهی به آمار زیر که تغییرات قیمت بعضی از مواد را نشان می دهد.

جدول شماره 1 تغییر قیمت مواد معدنی - کشاورزی طی 22 سال عکس ملاحظه می شود که طی 22 سال به استثنای پنبه (آن هم حدود 20% ) بقیه با کاهش قیمت مواجه شده اند. قیمت این مواد طی سال های 1973 تا 1977 افزایش یافت ولی روند تغییرات آن بعد از سال 77 نیز قابل توجه می باشد.

ص: 156


1- مطلب مربوط به سال 1986 می باشد.

جدول شماره 2 تغییر قیمت بعضی مواد عکس در صورتی که بخواهیم تغییر قیمتهای فوق را با لحاظ نمودن تورم جهانی (جدول 3) منظور کنیم.

جدول شماره 4 حاصل می شود.

عکس جدول شماره 4 عکس در جدول فوق باید تغییرات ارزش برابری دلار را نیز محاسبه نمود که از انجام آن صرف نظر نموده و لذا اعداد جدول را به طور تقریبی باید مورد ملاحظه قرارداد.

ص: 157

ملاحظه می شود که ثابت نگه داشتن قیمت این مواد چه ضربه سختی بر اقتصاد نوپای کشورهای جهان سوم وارد می کند. به عنوان مثال می توان میزان تبدیل این مواد به کالاهای صنعتی را مورد مطالعه قرار داد. در سال 1959 با فروش 24 تن شکر امکان خرید یک تراکتور 60 اسب وجود داشت لیکن در آخر سال 1982 برای این معامله 115 تن شکر ضروری بود- در سال 1959 با فروش 6 تن چتایی امکان تهیه در یک کامیون 8 - 7 تن وجود داشت لیکن در آخر سال 1982 این تعادل با 66 تن چتایی حاصل می شد. در سال 1959 یک تن سیم مسی برای خرید 39 لوله اشعه ایکس کافی بود، ولی در آخر سال1982 همین میزان فقط شامل یک لوله اشعه ایکس می شد.(27) تثبیت قیمت گندم از سوی آمریکا و غرب که از تولیدات غرب است، نیز ناشی از ضرورت بوده است زیرا در صورت اضافه نمودن قیمت آن اولاً کشورهای دیگر اهمیت بیشتری به کشت آن داده و به سمت خودکفائی خواهند رفت و این امر اهرم فشار گندم را برای مواقع ضروری از دست آمریکا خواهد گرفت، ثانیا اضافه تولید در غرب به حدی است که امکان اضافه نمودن قیمت آن به طور جدی وجود ندارد. فشار تولید کننده آمریکایی به دولت متبوعش در زمینه صدور گندم به حدی است که آمریکا در استفاده از گندم به عنوان یک اهرم فشار در شرایط غیر متعادل، منصرف نموده است.

سیاستهایی که آمریکا و غرب در مواجهه با قیمت نفت اتخاذ کردند را می توان در کتاب جداگانه ای که در همین رابطه چاپ می شود، ملاحظه کرد. ولی خلاصه ای از آن در صفحات بعدی آمده است.

2 - قانون دریاها:

از جمله مسائلی که تاکنون حل نشده و به عنوان عامل تنشی بین کشورهای جهان سوم با آمریکا و انگلیس وجود دارد، چگونگی استفاده از منابع دریاهای غیر ساحلی و خارج از فلات قاره می باشد.

آمریکا به علت داشتن بالاترین تکنولوژی و نیز دارا بودن سرمایه لازم در کنار تسلط نظامی بر دریاها، شرایط لازم برای تحقق سلطه کامل بر دریا جهت بهره برداری از منابع آن را دارد. از طرف دیگر کشورهای جهان سوم نداشتن شرایط فوق را مانع از ذیحق بودنشان در منافع حاصل از دریا نمی دانند، همان طوری که در منابع تحت الارض داخل کشور نیز عدم امکان بهره برداری مانع از ذیحق بودنشان نمی باشد.

اهمیت زیاد منابع معدنی(1) دریاهای خارج از فلات قاره سبب شده است که توافق برای بهره برداری مشترک یا منفرد از آن با موانع سختی مواجه شود. دولت مالت پیشنهاد کرد که این مناطق به عنوان میراث مشترک بشریت شناخته شده و یک مقام بین المللی مسئولیت بهره برداری از منابع آن را تقبل کند و منافع آن را بین اعضای جامعه بین المللی با در نظر گرفتن رشد اقتصادی هر یک تقسیم کند. این پیشنهاد با مخالفت کشورهای پیشرفته صنعتی روبه رو شد.(28) هر چند وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در دنباله فلات قاره ها و حتی در اعماق ژرف اقیانوسها امری مسلم است و بسیاری از فلزات مهم قابل استخراج در آن وجود دارد و به عبارتی پاسخگوی قرنها نیاز بشر خواهد بود لیکن مطبوعات غربی در این زمینه سر و صدایی راه نمی اندازند، و دست اندرکاران امور مالی و اقتصادی جهان در این باره سکوت را بر جنجال ترجیح می دهند. هر چند آرام آرام تکنولوژی خود را در حدی گسترش می دهند که امکان استخراج را در اعماق زیاد دریاها

ص: 158


1- مثلاً منگنز و فسفوریت به صورت کلوخه در بستر اقیانوس ها در اعماق 700 الی 6100 متری یافت می شود.

فراهم نمایند.(29) نحوه برخورد سیاستمداران آمریکایی با مسئله فوق در متن سند به خوبی روشن است، و پس از ذکر پیشنهاد آمریکا در خصوص دریاها آمده است که «این قانون بدین دلیل پیشنهاد شده که معدنچیان آمریکا بتوانند تکنولوژی مورد نیاز را پدید آورده و در صورت مقرون به صرفه بودن حتی بدون عقد قرارداد خاصی فعالیت های معدنی آغاز گردد.(1) و یا در قسمت دیگر اراده آمریکا را در اعمال نظرات خود در مواجهه با دیگر کشورها را بدین صورت بیان می نماید: در صورت عدم موفقیت مذاکرات، آمریکا باید سیاستهایی را در جهت حفظ منافع ملی خود اتخاذ نماید، که از جمله می توان انعقاد قراردادهای ویژه منطقه ای و عملی را نام برد. ولی در صورت حصول پیشرفت راه برای عقد قرارداد با اعضای میانه رو کشورهای در حال توسعه باز می شود...(2) نکه جالبی که در سراسر سند مشاهده می شود، تناقض بارزی است که بین شعارهای آمریکا در دفاع از آزادی، حقوق بشر، توسعه، مبارزه با فقر و غیره از یک طرف و مخالفت قاطع کشورهای جهان سوم با سیاستهای آمریکا در زمینه های حقوق دریاها، انتقال تکنولوژی، سازمان ملل و ارکان های تابعه آن ارتباطات و فضا برونی وجود دارد، حتی در مواردی نیز کشورهای صنعتی هم بانظرات آمریکا مخالف بوده و در مقابل آن ایستادگی می کنند.(3) همه جا صحبت حمایت از منافع و توسعه کشورهای در حال پیشرفت می باشد ولی عجیب است که این کشورها همواره با آن مخالفت می کنند. نمونه ای از این نظرات در آراء سازمان ملل و در قسمت بعدی ارائه خواهد شد.

کمکهای اقتصادی و عمرانی

ضمیمه شماره 5 شاه بیت قصیده سیاست خارجی آمریکا مسئله کمکهای اقتصادی و عمرانی است. نقش مهم کمکهای اقتصادی در سیاست خارجی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم ظاهر گشت. آنها مدعی اند که این کمکها با هدف زیر انجام می شود. «کمکهای دو جانبه امتیازی ما نیز باید بر رفع نیازهای اساسی مردم فقیر کشورهای دست به گریبان با فقر متمرکز باشد... و در صورت موجود بودن منابع مالی کافی به دولت هائی اختصاص یابد که متعهد کمک به فقرای خود هستند... سیاست ما بر این عقیده استوار است که تأمین نیازهای اساسی انسان مکمل برنامه هایی است که هدفشان توسعه و رشد است.»(4) یا در جای دیگر می خوانیم که: «کمکهایی امتیازی باید در اختیار فقیرترین کشورها قرار گیرد.»(5) برای روشن شدن حقیقت کمکهای خارجی آمریکا و اینکه واقعیت این کمکها با جمله پردازی های فوق چه تفاوتی دارد، ابتدا نظری به سیاست کمکهای اقتصادی آمریکا پس از جنگ دوم جهانی

ص: 159


1- صفحه 129 کتاب حاضر.
2- صفحه 108 کتاب حاضر.
3- صفحه 130 کتاب حاضر.
4- صفحه 115 کتاب حاضر.
5- صفحه 119 کتاب حاضر.

انداخته و سپس کمکهای خارجی اخیر دولت ریگان که مربوط به سال 1986 می باشد را مورد بررسی قرار می دهیم.

پس از جنگ دوم و خرابی شدید اروپا، طرح مارشال جهت ثبات اروپا برای دفاع در مقابل نفوذ کمونیسم ارائه شد. از آنجا که کمک گیرندگان کشورهای با سابقه صنعتی بودند. لذا این کمکها در مسایل اساسی و زیربنایی به کار رفت. به طوری که پس از سه سال اقتصاد اروپا رمق از دست رفته خود را بازیافت. و حتی با سرعت بیشتر از آنچه که برآورده شده بود. و نیز با استفاده کمتر از سقف کمکهای پیش بینی شده در طرح مارشال، به نتیجه دلخواه رسید.(30) هدف این کمکها صرفا برای مقابله با نفوذ کمونیسم در کشورهای اروپایی بود. اجرای این هدف در کشورهای ترکیه و یونان در قالب طرح ترومن پدیدار شد و کمک 400 میلیون دلاری به این کشورها و نیز کمکهای مشابه به کشورهای دیگر، نوع جدیدی از کمکهای خارجی آمریکا در عرصه جهانی نمودار گشت.

قسمتی از این کمکها صرفا جهت تقویت ارتش و دولت برای مواجهه با نیروهای انقلابی و به دنبال هدفهای استراتژیک بوده است، در این رابطه سخنان ژاکوب وینر (Jacob Viner) مشاور پیشین آیزنهاور که تحت عنوان نقش آمریکا در اقتصاد جهانی و طی یک کنفرانس در دانشگاه کلمبیا درباره سیاست ملی و موفقیت داخلی و خارجی در سال 1954 ایراد شده است، قابل توجه می باشد.

«اگر تقاضایی کمک یکسره و تنها مبتنی بر ملاحظات خالصا اقتصادی بودند هیچ اقبال توفیقی در جنباندن رگ سود کشورهای پیشرفته پیدا نمی کردند.

این تنها به خاطر ربط کمک با استراتژی کشورهای غنی است که تقاضاهای کشورهای در راه رشد تا اندازه ای اقبال اجابت دارند. در عرصه شطرنج سیاست، کشورهای از رشد مانده نقش پیاده را برای کشورهای زورمند بازی می کنند.

تنها عاملی که قادر است ما را به لزوم طرح و اجرای یک برنامه کمک واقعا وسیع به کشورهای از رشد مانده متقاعد کند، اطمینان به این امر است که دوستی یا اتحاد این کشورها برایمان دارای ارزش استراتژیک و سیاسی، روانی در «جنگ سرد» است. اطمینان به این امر است که در تأمین این دوستی و اتحاد می توانیم بر روی کمکهای اقتصادی پرحجم خود حساب کنیم و اطمینان به این امر است که بها و هزینه قابل ملاحظه این برنامه کمک اقتصادی، در مقایسه با بردها و دست آوردهای استراتژیک بهای گزافی نیست.»(31) هدف سرمایه های آمریکایی در خارج از کشور سود بیشتر همراه ملاحظات سیاسی بوده است و نه توسعه کشورهای جهان سوم. برای روشن شدن این امر کافی است گفته شود که از سال 1949 تا 1952 از 34 میلیارد دلار کمک خارجی آمریکا 26 میلیارد آن به اروپا و ژاپن و فقط 60 میلیون آن یعنی حدود 002/0 کمکها نصیب آفریقا شده است.(32) از مجموع سرمایه گذاریهای آمریکا در آفریقا در طی چندین سال بعد از جنگ دوم مقدار 51% آن در نفت، 5/13 % در تجارت و 22% در معادن و فقط 5/13% در صنعت به کار رفته است و این نسبت در خاورمیانه 93% برای نفت و 3% در صنعت بوده است و کلاً در سال 1962 65% سرمایه گذاریهای آمریکا در آسیا در رشته نفت انجام شده و 47% سرمایه گذاریهای فرانسه نیز در 1961 در نفت بوده است.(33)

ص: 160

این سیاست حتی در انتقال تکنولوژی نیز رعایت می شده است. تکنولوژیهای مربوط به انرژی، مواد غذایی و بهداشت در انتقال به کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار خواهد گرفت...

دمکراسی های صنعتی باید در تلاش خود برای بهره برداری بهتر از تکنولوژی در مسیر حفظ محیط، بهبود وضع بهداشت، کنترل رشد جمعیت، ممانعت از آلودگی دریا، بهره برداری از منابع انرژی امن و قابل تجدید و بهره برداری بهتر از خاک و نبات و حیوانات رشته امور را در جهان به دست گیرند.(1) ملاحظه می شود که این کمکها همواره در جهت حل معضلات و مشکلات غرب بوده است. (تأمین انرژی امن، حفظ محیط زیست، کنترل رشد جمعیت و آلودگی دریاها...) کشورهای جهان سوم در منافع دریاها شریک نمی باشند و تسلطی بر آن ندارند که مسئله آلودگی دریا برای آنها مطرح با شد، البته این بدان معنی نیست که آنها خواستار آلودگی دریاها هستند، بلکه منظور در اولویت قرار داشتن مسایل می باشد. درصد ناچیزی از این کمکها در امور اساسی که پایه های محکمی برای اقتصاد ملی کشورهای جهان سوم باشد، صرف شده است.

مقداری از این کمکها تحت عنوان «کمک برای دفاع» انجام می شد. و به آن دسته از متحدین نظامی آمریکا تعلق می گرفت که قادر به تحمل هزینه های دفاعی خود نمودند. این کمک بدین صورت بود که، به کشور مورد نظر اجازه وارد کردن هر کالائی را از آمریکا می دهد، بدون آنکه نیازی به پرداخت دلار باشد و از فروش آن در داخل کشور، پول محلی عاید می گردد که این پول در صندوقی جمع می شود و آن گاه دولت آمریکا به کمک گیرنده اجازه می دهد که برای تأمین مخارج و به ویژه هزینه های نظامی از این صندوق برداشت کند. کشور کمک گیرنده برای فروش سریعتر ترجیح می داد که کالاهای مصرفی وارد کند. این کمکها با شرایطی که برای آن وجود داشت منجر به به وجود آمدن یک طبقه متوسط وابسته می شد. این مبالغ به دولت اجازه می داد که سازمان اداری اعم از لشگری و کشوری را اداره کند، البته درنظر آمریکاییها این طبقه متوسط متناسب با کالائی شده است که از محل کمک وارد می گردد، لذا اگر دولت بخواهد با ممنوع کردن واردات کالاهای مصرفی، ورود کالاهای سرمایه ای را ترویج کند، موجب آن می شود که در صندوق وجهی فراهم نیاید و بدین سان تحویل بودجه ممکن نگردد، و از این رو دولت کمک گیرنده چه بخواهد و چه نخواهد در تله شیوه سرمایه داری رشد می افتد، شیوه رشد سرمایه داری از این دیدگاه، این است که بالا رفتن پس انداز طبقه متوسط نیاز به فرآورده های صنعتی را موجب می شود که این امر مقدمات و شرایط ایجاد یک صنعت محلی را فراهم می آورد، طبقه متوسط شهری که بدین سان پدید می آید، و در درآمد و مصرف وابسته به غرب است، خود خندق مطمئنی علیه کمونیسم می گردد.(34) بدین صورت واضح است که کمکهای خارجی راهی جز روند وابستگی و به انحطاط کشاندن اقتصاد ملی طی نکرده است، در این رابطه قبول کمکهای اقتصادی آمریکا به وسیله مصر پس از توافق کمپ دیوید نمونه جالبی می باشد و نشان می دهد چگونه سرمایه های خارجی در بخشهای خدمات، جهانگردی، تجارت، نفت، ساختمان و بانکداری به کار گرفته شده است و بخشهای عمده صنعت و کشاورزی از آن بهره کافی و متناسب نبرده اند که این امر منجر به تخریب نظام اقتصاد ملی مصر گردیده است.(35)

ص: 161


1- صفحه 118 کتاب حاضر.

گذشته از موارد مزبور نگاهی گذرا به بودجه کمکهای خارجی آمریکا در سال 1986 که تقریبا مشابه کمکهای گذشته است. مؤید این مطلب است که این کمکها دارای هیچ گونه بار ارزشی و انسان دوستانه و در جهت تحقق اهداف حقوق بشر نمی باشد و یا آن طور که مدعی هستند، در مسیر تأمین نیازهای اساسی انسان دربرگیرنده حداقل سطوح زندگی ملموس و غیر ملموس یا به عبارت دیگر تغذیه کافی، بهداشت، بهزیستی، پوشاک، مسکن و آموزش و پرورش برای تمام انسانها است. و تأکید آن نیز بر تساوی است،(1) نمی باشد. در نظر آمریکاییها نه تنها توسعه کشورهای جهان سوم در کمکهایشان، مسئله اصلی نمی باشد بلکه اخیرا از روند توسعه نیز نگران شده اند.! «در چند سال آینده آمریکا نگران تأثیر روند مدرن سازی بر ثبات سیاسی و کارایی نهادهای موجود، در تطابق با روشها و مشکلات جدید است. رویدادهای چند ساله اخیر معدودی از کشورها از قبیل هند، پاکستان، ایران نیجریه و مکزیک نشان می دهد که...» 1- میزان کمکها(36) مقدار کمکهای خارجی آمریکا برای سال 1986 که از طرف کنگره تصویب شده است برابر 77/12 میلیارد دلار است و در مقایسه با مبلغ 3011 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی آمریکا این عدد برابر 42/0% نسبت به گذشته(2)میلیارد دلار آن در امور نظامی است که بدین صورت توزیع می شود وام های صرف نظر / 12 میلیارد کمک خارجی 27 / 3 از مجموع 77 6269 میلیون دلار می باشد. / 93 میلیون دلار که در مجموع 3 / شده ٬3100 وام با نرخ روز ٬2271 بلاعوض و غیره 2(3) کاهش نشان می دهد. همچنین باید توجه داشت که حدود نصف این کمکها نظامی می باشد که به صورت فروش وسایل و تجهیزات نظامی است و 13 این مبلغ نیز به صورت وام با نرخ بهره ترجیحی 5% می باشد.

2 - ارتباط کمک ها با حقوق بشر میزان واقعیت ادعای کاخ سفید در خصوص رعایت حقوق بشر در کمکهای خارجی را می توان از خلال آمار زیر دریافت.

در سال 1986 مبلغ 54 میلیون دلار برای مبارزه با تروریسم در آمریکای مرکزی درخواست شده است که 22 میلیون دلار آن برای پلیس و ارتش السالوادر و 11 میلیون دلار برای هندوراس، 9 میلیون دلار برای کاستاریکا و 3 میلیون دلار برای گواتمالا و 7 میلیون نیز برای پاناما در نظر گرفته شده است. این کمکها عمدتا به نیروهای پلیس کشورهای مزبور که از ضد بشری ترین حکومتهای جهان می باشند، تعلق گرفته است تا بدین وسیله به اسم مقابله با تروریسم در جهت سرکوبی قیامهای مردمی اقدام نمایند، این سیاست به حدی روشن است که کنگره نیز مخالفت خود را با این اهداف ریگان اعلام نموده است. این کمکها با توجیه خطر امنیت اتباع و منافع ایالات متحده انجام می پذیرد که به طور مشخص پس از کشته شدن 4 تفنگدار آمریکایی در سان سالوادور مطرح گردید. نکته جالب این است که هنگام دفاع از ارقام پیشنهادی فوق مطرح شد که این پولها در راه مبارزه با گروه های چپگرا و راست گرا!! به کار خواهد رفت.

ص: 162


1- صفحات 116 و 120 کتاب حاضر.
2- میلیارد و تولید / 967 میلیارد دلار و بودجه نظامی 223 میلیارد و کمک خارجی 77 / 2 کل بودجه ایالات متحده در سال 1986 برابر 6 ناخالص ملی 3011 میلیارد دلار می باشد.
3- تولید ناخالص ملی به نرخ ثابت 1980 حساب شده است

رژیم های ضد بشری دیگر آمریکای لاتین مانند پاراگوئه، هائیتی و السالوادر از کمکهای اقتصادی و نظامی بهره مند شده اند. مثلاً برای السالوادر به ترتیب 350 و 6/132 میلیون دلار کمک اقتصادی و نظامی در نظر گرفته شده است که هدف آن تنها حفظ رژیم وابسته مزبور در مقابل حملات انقلابیون می باشد. هنگامی که ریگان بنام حقوق بشر تقاضای کمک برای ضد انقلابیون نیکاراگوئه نمود، این مسئله به قدری ناپسند و غیر اخلاقی مطرح شد که حتی کنگره برای سال 1985 با قسمت کمکهای نظامی آن موافقت نکرد، ولی برای سال 1986 تعبیر و تفسیرهای بشر دوستانه ولی غیر نظامی از کمک به ضد انقلابیون نیکاراگونه به قدری وسعت داده شد که شامل تجهیزات نظامی از قبیل بی سیم، کامیون و هلی کوپتر گردیده است! در صدر کشورهای کمک گیرنده از آمریکا، اسرائیل قرار دارد که سیاستهای نژادپرستانه آن در رابطه با اعراب مناطق اشغالی بر همگان واضح است. تنها موردی که آمریکاییها سعی کرده اند اصول حقوق بشر را رعایت نمایند، مشروط نمودن کمک 3(!) میلیون دلاری به موزامبیک در مقابل کاهش مشاورین نظامی خارجی! و برقراری انتخابات آزاد می باشد!! ماهیت شرط و شروط آمریکا مبین وجود یک روحیه نژادپرستانه و سلطه جویانه می باشد و از این طریق سعی در تحقیر ملل جهان سوم می نماید در مورد لبنان برخوردی به مراتب تحقیرآمیز نموده اند، رایگان 10 میلیون دلار برای لبنان درخواست نمود که کنگره فقط با 5/2 میلیون دلار آن مشروط به آزادی 7 گروگان آمریکایی موافقت نمود! واضح است، وقتی برای کمکهایی بدین حد ناچیز چنین شرط و شروطی قرار می دهند، می توان قیاس نمود که برای کمکهای چند صد میلیونی خود چه شروطی را قایل می شوند.

3 - توزیع کمک ها اکنون نوبت آن است که بدانیم چگونه کمکهای ممتاز در اختیار فقیرترین کشورها قرار گرفته است.

از حدود نیمی از 3/6 میلیارد دلار کمک نظامی خارجی، مبلغ 8/1 میلیارد دلار به اسرائیل و 3/1 میلیارد دلار آن به مصر تعلق گرفته است و هدف این کمک استحکام هر چه بیشتر پایه های قرارداد کمپ دیوید می باشد که به عنوان یک نقطه اتکاء استراتژیک برای سیاستهای آمریکا در منطقه مطرح است. و اهمیت آن بدین صورت بیان شده است:

«در صورت شکست ابتکارات سادات، منطقه شاهد بحرانهای شدیدی خواهد بود و... روی کار آمدن عناصر تندرو در رژیم مصر به جای سادات، نارضایتی و واخوردگی اعراب میانه رو، تقویت ارتدادیون و نفوذ شوروی در منطقه از جمله این بحرانها می باشد.»(1) اهمیت این مسئله پس از بروز انقلاب اسلامی و رشد حرکتهای انقلابی در منطقه بیشتر شده است.

50% بقیه کمکها نیز عمدتا به متحدین نظامی آمریکا در ناتو و آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین پرداخت شده است. که در واقع به نیابت از آمریکا منافع غرب را حفظ می نمایند. از این میان ترکیه 28/714 میلیون دلار، یونان 500 میلیون، فیلیپین 70 میلیون و السالوادر 6/132 میلیون دلار دریافت می دارند و کشورهای کره جنوبی، پرتغال، اسپانیا و تایلند نیز به فراخور نقشی که در دفاع از منافع ایالات متحده دارند، کمکهایی دریافت می نمایند.

ممتازترین کمکهای اقتصادی نیز در اختیار مصر و اسرائیل قرار گرفته که به ترتیب 815 و 1200

ص: 163


1- صفحه 103 کتاب حاضر.

میلیون دلار می باشد، و دیگر کشورها نیز به نحوی که در کمکهای نظامی آمد، از این کمکها نصیبی برده اند. برای اولین بار در زمینه کمکهای اقتصادی کلیه مبالغ در نظر گرفته شده برای اسرائیل به صورت نقدی پرداخت می گردد و برای مصر هم 115 میلیون دلار از اعتبار فوق نقدا پرداخت می شود.

در حالی که بقیه این کمکها همگی به صورت اعتبار جهت واردات از آمریکا در نظر گرفته شده است و اگر نقش اعطای اعتبارات در اقتصادی غرب را نیز در نظر بگیریم، به اهمیت دو بعدی بودن این کمکها پی می بریم که از یک طرف منافع سیاسی در پی دارد و از طرف دیگر متضمن منافع اقتصادی آمریکاست.

از دیگر مواردی که در سند آمده است و برای خواننده امروزی بسیاری جالب می باشد، در خصوص دیون کشورهای در حال توسعه است.

«اکثر کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از جمله آمریکا اقداماتی را اتخاذ کرده اند تا از طریق آنها از سنگینی بار دیون کشورهای دارای حداقل رشد بکاهند... افزایش سرمایه صندوق بین المللی پول... به این کشورها کمک می کند که موازنه پرداخت را در کوتاه مدت از میان بردارند.»(1) بدون آنکه اشاره ای به روش اتخاذ شده جهت کم کردن سنگینی بار دیون گردد، سعی گردیده که در این خصوص موضع خیرخواهانه را اعلام نمایند. اگر قرار بود در سال نوشتن گزارش (1978) این قسمت را ارزیابی می کردیم، شاید در ذهن خواننده قدری تردید در خیرخواهانه نبودن نیات آمریکا پیدا می شد ولی امروز 8 سال از آن تاریخ می گذرد، اعداد رسمی گویای نتایج روشهای مزبور که با مشارکت دیگر دول صنعتی غرب اتخاذ شده، می باشد.

جدول شماره 5 عکس متوسط رشد سالانه این بدهی ها بین سالهای 1972 تا 1981 به 20% رسیده بود.(37)

سازمان ملل

ضمیمه شماره 6 اساس شکل گیری سازمان ملل متحد برای مشروع نمودن اقتدار ابرقدرتها خصوصا آمریکا بود و پوششی برای مقاصد توسعه طلبانه و یا حفاظت از وضع موجود، به نفع آنها بود و نیز برای تبلیغ این ایده بود که: هیچ مسئله بین المللی بدون لحاظ نمودن نقش ابرقدرتها قابل طرح و بررسی و در نهایت قابل حل نمی باشد.(38) و لذا آمریکا در گشته با توان لازم از موجودیت این سازمان حمایت می کرد،

ص: 164


1- صفحه 119 کتاب حاضر.

خصوصا که در مواقع ضروری مثل جنگ کره از این طریق پوششی مشروع و جهان پسند جهت اقدامات خود کسب می نمود. ولی به مرور که کشورهای مستقل بیشتر شده و معیارهای قدرت تغییر نمود و ملل مستضعف فرصت خودنمائی پیدا نمودند، سازمان ملل از حالت یک طرفه بودن کامل خارج گردید، هر چند که جوهر و ماهیت این سازمان و دیگر ارگانهای بین المللی وابسته به آن تغییر اساسی نکرده است، ولی در ظواهر و مسایل نسبتا فرعی قدرت مانور مطلق از آمریکا و غرب سلب گردید، و با رشد این روند، آمریکا نسبت به آن موضع گیری نمود.

برخورد ایالات متحده با مجامع بین المللی موید وجود یک رویه سلطه جویانه نسبت به این مجامع می باشد هر چند بدین صورت فریبنده بیان گردد که: «ایالات متحده علاقه مند به تلاش مخصوصا» در موارد ذیل برای تبدیل سازمان ملل به عنوان تأمین کننده نیازهای روز افزون جامعه جهانی است.

بهبود روش های سازمان جهت حل مسالمت آمیز منازعات هماهنگ سازی بیشتر برنامه های کمک فنی آژانسهای مختلف سازمان...(1) ولی نحوه عملکرد آمریکا با سازمانهای جهانی طی لایحه کمکهای خارجی سال 1986 بدین صورت ارائه می شود که: کمک به آن دسته از سازمانهای بین المللی که برنامه هایی برای کمک به ساف، سواپو، لیبی، ایران و کوبا دارند، کاهش خواهد یافت» و یا اینکه در سال گذشته عضویت و کلیه کمکهای خود را به یونسکو لغو نمودند، زیرا عملکرد آن را موافق منافع خویش نمی دانستند هر چند که اکثریت کشورهای جهان آن را نپسندند. البته مسئله در این نیست که چرا آمریکا کمک و عضویت خود را لغو می کند؟ و یا فلان سازمان را تهدید می کند که اگر چنین تصمیمی بگیری، عکس العمل ما چنان خواهد بود؟(2) بلکه مسئله اصلی این است که در چنین صورتی ادعای دفاع از حقوق بشر و کشورهای عقب مانده را نباید بنمایند، زیرا که این ادعا با آن عمل در تعارض می باشد.

اگر قطعنامه های ارائه شده در اجلاسهای سالانه مجمع عمومی سازمان ملل را به عنوان مسائل عمده جهانی منظور نماییم، آراء ایالات متحده در سال 1984 مؤید دیدگاه و سیاست خصمانه آمریکا در مقابل اکثریت کشورهای جهان می باشد. و حتی در بسیاری از موارد، ایالات متحده یگانه مخالف در برابر نظرات کلیه کشورهای جهان می باشد.

از مجموع 30 قطعنامه مهم و حیاتی ارائه شد، آمریکا فقط به 5 قطعنامه رأی مثبت داده است.

موضوع قطعنامه -تعداد مخالفین -رأی آمریکا 1 وضعیت در آفریقای جنوبی-هیچ-ممتنع 2 اقدام جهت منع آپارتاید-2-منف 3 اجرای رأی شورای امنیت در نامیبیا-هیچ-ممتنع 4 استعمار زدایی-2-هیچ 5 وضعیت در افغانستان-20-مثبت

ص: 165


1- صفحه 126 کتاب حاضر.
2- در خصوص اخراج اسرائیل از مجمع عمومی سازمان ملل ٬ آمریکا تهدید به خارج شدن از سازمان نموده بود و این در حالی است که 14 بودجه سازمان را تأمین می کند.

موضوع قطعنامه- تعداد مخالفین- رأی آمریکا 6 اسکان یهودیها و کنوانسیون های ژنو-1-ممتنع 7 اشغال بلندیهای جولان-1-ممتنع 8 کنفرانس صلح خاومیانه-3-ممتنع 9 تصویب معاهده قانون دریاها-2-ممتنع 10 منشور حقوق و عوارض اقتصادی-10-ممتنع 11 تهدید اقتصادی کشورهای در حال توسعه-19-منفی 12 محصولات مضر برای سلامت و محیط-1-منفی 13 بودجه سازمان ملل-17-منفی 14 تبعیض علیه زنان-1-منفی 15 پروتکل مربوط به منع مجازات اعدام-19-مثبت 16 قانون تجاوز علیه صلح و امنیت بشر-...-ممتنع 17 تأمین مالی نیروهای حافظ صلح در لبنان-15-مثبت 18 منع آزمایش های سلاحهای هسته ای-12-رای ممتنع 19 جلوگیری از مسابقه تسلیحاتی در فضا-هیچ-ممتنع 20 متوقف ساختن سلاحهای هسته ای-12-ممتنع 21 کاهش بودجه های نظامی-16-منفی 22 سلاحهای شیمیایی و باکتریولوژیکی-16-مثبت 23 سلاحهای شیمیایی (شامل سلاحهای مضاعف)-1-مثبت 24 اقدامات یک جانبه درمورد خلع سلاح-1-منفی 25 زمستان هسته ای-1-منفی 26 گزارش کنفرانس خلع سلاح-1-منفی 27 جلوگیری از جنگ هسته ای-1-منفی 28 مطالعه و توسعه و تحقیقات نظامی-1-منفی 29 محدود کردن مسابقه تسلیحات دریایی-19-منفی 30 اجرای امنیت جمعی-22-منفی بدین صورت جمع آرای آمریکا 18 درصد بوده است در حالی که یک صد کشور عضو سازمان بالای 86 درصد رای داده اند، این ارقام و استاندارد در شمارش آرا بر اساس توافق هر کشور با معبارهای ذیل می باشد:

برقراری صلح جهانی و روابط عادلانه بین ملت ها، برابری اقتصادی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، سازمان جهانی موثر، حفظ محیط زیست و اعتدال زیست بومی.

درصد ارا ایالات متحده در سال 1983 برابر 13 درصد بوده است.

والسلام علی من التبع الهدی 16/12/1364

یادداشتها

ص: 166

(1) صدر، تأسیسات و سازمانهای بین المللی، تهران 1350، ص 83 (2) ش، دولاند، تاریخ جهانی، از قرن 16 تا عصر حاضر، احمد بهمنش، تهران 1364، ج 2، ص 362 (3) پیر رنون، تاریخ روابط بین الملل، بحرانهای قرن بیستم، تهران 1357، ج 1، ص 93 - 110.

(4) همان کتاب، ص 182.

(5) همان کتاب، ص 310.

(6) همان کتاب، صص 283 - 284.

(7) لورنس اچ شوپ و ویلیام مینتر، تراست مغزهای امپراطوری، منصور آسیم، تهران 1364، ص 140.

(8) پیر رنون، همان کتاب، ج 2، ص 476 - 473.

(9) حمید بهزادی، «سیاست خارجی آمریکا از دیدگاه مورگانتا»، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 18 (دی 1354)، ص 63 - 70.

(10) الموسوعه السیاسیه، الموسسه العربیه للدراسات و النشر، بیروت، ج 1، ص 437.

(11) هنری کیسینجر، «سیاست خارجی آمریکا»، حسن محمدنژاد، تهران 1353 ص 118، ص 124 (12) حمید بهزادی، همان کتاب، شماره 20 (بهمن 1356)، ص 106.

(13) Ed. j. Dorman "United States National, Security Policy in The Decade Ahead. "1978 به نقل از نشریه «الفکر الاستراتیجی العربی»، معهدالانماء العربی، بیروت 1981، شماره اول.

(14) آندره فونتن، یک بستر و دو دریا، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران 1363، ص 78.

(15) برای اطلاع بیشتر در زمینه دسترسی اسرائیل به سلاح اتمی به کتاب «القه العسکریه الاسرائیلیه» از سلسله دراسات استراتیجی شماره 2 - مرکز العالم الثالث للدراسات و النشر - لندن مراجعه شود.

(16) برای اطلاع بیشتر به کتابهای مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی شماره های 45 و 46 «دخالتهای آمریکا در کشورهای اسلامی» پاکستان (1) و (2) مراجعه شود.

(17) در زمینه جنایاتی که غرب در حق بشریت نموده است، کتب و مقالات فراوانی وجود دارد و در این جا فقط جهت اطلاع قسمتهایی از دو کتاب را مرور می نماییم.

«در سده هفدهم آفریقاییان را همانند حیوانات به تاراج می بردند، گردانهایی از اروپاییان «متمدن» روستاهای بومیان آفریقا را محاصره می کردند و خرد و بزرگ را گروه گروه به ساحل می کوچاندند و در آنجا در کشتیهایی که لنگر انداخته و بادبان برافراشته بودند، بار می کردند. در هر یک از این کشتیها 300 نفر سیاه، مرد، زن و کودک را، همانند چهارپایان، روی هم می انباشتند. سپس کشتیها بردگان آینده را به سوی سواحل آمریکا می بردند و در آنجا، صاحبان مزارع پنبه در انتظار آنان بودند، شکار برده در تمام قاره آفریقا گسترش می یافت. بدین سان 10 میلیون آفریقایی به آمریکاییها فروخته شدند و چند میلیون نفر از آنان نیز به هنگام گذر از اقیانوس اطلس جان سپردند و در

ص: 167

حدود 10 میلیون نفر آنان نیز به هنگام حمل و نقل در داخل قاره آفریقا کشته شدند و یا مردند. تجارت سیاهان برای قاره آفریقا به قیمت زندگی حداقل 60 میلیون دختر و پسر آفریقایی تمام شد.

خرید و فروش موجودات انسانی نه تنها وجدان کمال جوی اشرافان اروپایی را ناراحت نمی کرد، بلکه به گونه های مختلف چنین سوداگری بر سر انسانها را تشویق هم می کردند.

الیزابت اول، ملکه انگلستان، به نخستین پیشگام سوداگران بردگان، جان هوکینز عنوان «نجابت» را داد. این شوالیه نوخاسته باشتاب دستور داد که برای وی جعبه ای درست کنند که روی آن یک سیاه به زنجیر کشیده نقش شده باشد.

در سده هجدهم یک نفر کشاورز از اهالی ویرجینیا، به نام چارلز لینچ در برابر سرکشی های سیاهان خود به داوری پرداخت. لینچ نقش دادستان بازپرس، وکیل مدافع و دژخیم را یک جا به عهده می گرفت. وسیله اجرای «عدالت» وی یک طناب و یک شاخه درخت بود. بدون کوچکترین چون و چرائی سیاهان گریزان از بردگی را به دار می آویخت، شیوه ابداعی چارلز لینچ بیش از دویست سال به نام «قانون لینچ» در سرتاسر آمریکا به اجراء درآمد و هزاران سر سیاه زیور شاخه درختان شد.

در قرن نوزدهم اشغالگران سفیدپوست، بی رحمانه جمعیت بومی جزیره تاسمانی (استرالیا) را از بین بردند و آخرین بازمانده آنان در سال 1867 جان سپرد. در سرزمین وسیع استرالیا استعمارگران انگلیسی بومیان را معدوم می ساختند، عشیره ها را تیرباران می کردند، با استرکنین (چون سگ) مسموم می نموده و یا وادار می کردند از گرسنگی بمیرند.

تنها چند ده هزار نفر از بومیان «وحشی) توانستند از چنگ اروپاییان «متمدن»! بگریزند و در بیابانها و سنگلاخ ها پناه گزینند، بقیه با خون خود سرزمین استرالیا را آبیاری می کردند.

در دهه چهارم سده بیستم، آلمان فاشیستی در جستجوی «فضای - تنفسی» نخست کشورهای همجوار را به تصرف درآورد، سپس به هوس به چنگ آوردن سرزمینهای وسیعتر و نیروی انسانی ارزان بهاتر و مصرف کنندگان پرشمارتر افتاد. هیتلر برای تحقق داستان «گرگ و میش» اعلام کرد: «ما باید این جماعت را از بین ببریم، چنین کاری جزو وظایف ما در حمایت از ملت آلمان به شمار می آید.

لازم است که ما شیوه ها و شگردهای نابودسازی جماعت را پی گیری کنیم (کوره های آدم سوزی در آشویتس).

اگر از من بپرسند منظورم از نابودسازی جماعت چیست پاسخ خواهم داد که منظورم نابود کردن تمام یک نژاد است.

تقریبا این است که می خواهم به انجام رسانم و این وظیفه من است... اگر من گل های ملت آلمان را به جهنم جنگ اعزام می کنم و خون گرانبهای آلمانی را نثار می کنم، مسلما من حق دارم میلیونها آدم از نژاد پست را نابود سازم که چون کرم زیاد می شوند، یکی از وظایف عمده سازمان اداری آلمان عبارت از این است که از رشد نژاد اسلاو پیشگیری کند.» نقل از کتاب «فقر و جنایت در آمریکا»، پرخاشگری انسان، نوشته د. شیخاوندی، ص 9 - 11، در خصوص عدم رعایت حقوق بشر در قوانین جزائی و مجازاتها و نیز در روحیه ضد انسانی فرد غربی می توان به کتاب جرم شناسی در جلد دوم رضا مظلومان بحث دوم و سوم مراجعه نمود. در زیر فقط گوشه هایی از این موارد ذکر می شود.

در سال 1814 سه نوجوان به سنین 8 - 9 - 11 به علت دزدیدن یک جفت کفش محکوم به مرگ شدند.» صفحه 164 «وهنر Vehner» با تشریح شکنجه های تحمیلی به یک زن آبستن که در سال 1631 صورت گرفته است و ذکر

ص: 168

منظره دلخراش و بیان نعره ها و فریادهای ملتمسانه او، به خوبی رنجها و آزارهای تحمیلی به هزاران قربانی به قتل رسیده و شکنجه و عقوبتهایی را که زیر عنوان «درک حقیقت و عدالت خواهی» انجام می شد، نشان می دهد.

شرح این شکنجه ها که از پرونده این زن استخراج شده است و لرزه به بدن هر انسان می اندازد، به طور اختصار عبارت است از:

1 - دستهای زن را بستند و او را روی نردبانی بالا کشیدند و آنقدر از هر دو طرف او را پیچاندند، که قلبش در حال ترکیدن بود.

2 - چون هنوز به هیچ وجه اعتراف نمی کرد، شکنجه ها را از نو آغاز کردند. موهای سرش را تراشیدند و او را مجددا به نردبان بستند. سپس روی سرش الکل ریختند و می خواستند تمام سر تراشیده اش را بسوزانند.

3 - زیر بغلها و زیر گوشهایش را با آتش سوزاندند.

4 - طنابی به دست هایش بستند و به وسیله آن، او را تا سقف بالا کشیدند.

5 - سپس او را پایین آوردند و باز بالا بردند. این عمل چهار ساعت تا موقع نهار قضات ادامه داشت.

6 - هنگامی که داوران برگشتند دستها و پاهای زن آبستن را به پشت بستند.

7 - روی سر او الکل ریختند و پشتش را با کبریت شعله ور کردند.

8 - بعد روی پشتش وزنه های سنگین بستند و او را بالا کشیدند.

9 - سپس از نو، او را روی نردبان خواباندند.

10 - آنگاه روی پشتی یک تخته سنگین پر از میخهای نوک تیز بستند و از دستهای بسته، او را تا سقف بالا کشیدند.

11 - بعد پاهای او را بستند و روی آنها یک وزنه بیست و پنج کیلوئی آویزان کردند، به طوری که هر آن قلبش در شرف توقف کامل بود.

12 - از نو زانوها و پاهایش را به طوری محکم بستند که خون از شست او سرازیر شد.

13 - قضات به این هم راضی نشدند و دستور دادند که او را یک دفعه دیگر به گیره شکنجه ببندند.

14 - روز بعد برای چندمین بار شکنجه را آغاز کردند و به او گفتند تا رسیدن مرگ، شکنجه خواهد شد.

15 - آنگاه از دستهایش او را آویزان کردند، به طوری که دیگر نمی توانست نفس بکشد.

16 - بعد او را شلاق زدند.

17 - سپس او را به گیره و چنگگ بستند و مدت شش ساعت به همان حال باقی گذاشتند.

18 - پس از آن به طور رقت باری او را با ترکه به مدت یک روز کتک زدند.

19 - روز دیگر شکنجه ها را از نو آغاز کردند. او را از همه طرف محکم بستند و به مدت شش ساعت در گیره شکنجه، عقوبت دادند. «از صفحه 165 تا 167».

(18) در انگلستان اخذ رأی همگانی فقط از سال 1918 ایجاد شده و زنان از 1928 حقوق سیاسی و اجتماعی مساوی مردان به دست آوردند. رضا علومی - اصول علوم سیاسی جلد اول صفحه 394 (19) بحران اقتصادی 1929 که غرب و اقتصاددانان آن را شوکه نمود سبب بروز تفکرات جدیدی در اقتصاد شد. و کینز با ارائه نظریات جدید خود که نافی نظریات اقتصادی کلاسیکها بود، پیشنهادات اصلاحی در جهت دخالت دولتها در اقتصاد و نیز توزیع بیشتر درآمدها برای افزایش مصرف و خروج از بحران را مطرح نمود که با قبول نسبی سرمایه داری غرب مواجه گردید.

ص: 169

(20) برای اطلاع بیشتر از چگونگی عملکرد وسایل ارتباط جمعی در عرب به صفحه 217 - 227 کتاب جامعه شناسی سیاسی موریس دورژه ترجمه ابوالفضل قاضی مراجعه نمائید.

همچنین نگاهی به اخبار تلویزیونهای غربی مبین این واقعیت است که چگونه مردم خود را از حقایق دور نگه می دارند. مثلاً ممکن است خبر فلان سگی که وارث ثروت صاحب بدون فرزند خود شده است، برای چند روز از مهمترین خبرهای تلویزیون محسوب شود و یا خبر فردی که سه پیرزن را به طرز مشابهی کشته است و اقدامات پلیس در دستگیری آن و عکس العمل مردم و پیرزنها از داغترین اخبار باشد و کلیه افکار عمومی را به خود متوجه کند و این در حالی است که در همان موقع مسائل مهمی در آمریکای لاتین، خاورمیانه و حتی روابط شرق و غرب در جریان می باشد.

(21) برای درک بهتر اینکه ورود سلاح اتمی چه تغییراتی را در روابط کشورهای به وجود آورده است، به کتب زیر مراجعه شود:

- حمید بهزادی، قدرتهای بزرگ و صلح بین الملل از دیدگاه مورگانتا» تهران 1356.

- هنری کیسینجر، همان کتاب (22) Of the World's of Cccil Rhodes. 1895.

(23) حمید بهزادی، «سیاست خارجی آمریکا از دیدگاه مورگانتا»، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 19 (آذر 1355)، ص 105.

(24) International Financial Statistics, Year Book 1985, P. 136.

(25) همان کتاب، ص 136.

(26) نشریه سالانه صندوق بین المللی پول (I.M.F) (27) «آفریقا در چنگال چند ملیتی ها» 1 زنامه کیهان، 29روزنامه کیهان، 29/11/1364.

(28) برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:

- 1 شید ممتاز، 29جمشید ممتاز «نظام نوین دریاها و اقیانوسها»، نشریه روابط بین الملل، مرکز مطالعات عالی بین المللی شماره های 11 و 12 تهران 1358، ص 253 به بعد.

- «طرح مالت»، ترجمه 1 ویز علوی، 29پرویز علوی و... مرکز مطالعات عالی بین المللی 1356.

(29) 1 د حسین سیدی، 29سید حسین سیدی، «اقیانوس و آینده بشریت»، نشریه 1 ریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 29دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 19 (آذر 1355)، ص 57.

(30) 1 ید بهزادی، 29حمید بهزادی، همان مقاله، شماره 18 (دی 1354)، ص 66.

(31) آلبرتینی، مکانیسم های از رشد ماندگی، الف، بنی صدر، تهران 1352، ص 124.

(32) همان کتاب، ص 126 (33) همان کتاب، ص 118 (34) همان کتاب، 127 (35) ع. عبدی، «جایگاه واقعی مردم در نظام اسلامی»، 1 زنامه کیهان، 29روزنامه کیهان 7/10/1364.

(36) اعداد مربوط به این بخش از نشریه:

Congressional Quarterly Weekly Report, August 3. 1985.اخذ شده است.

ص: 170

(37) به نقل از «تراز» هفته نامه بازرگانی خارجی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی وزارت بازرگانی، شماره 12 (18/9/64)، ص 2.

(38) مراجعه شود به: حمید بهزادی «قدرتهای بزرگ و صلح بین الملل از دیدگاه مورگانتا» تهران 1356.

(39) مطالب مربوط به آراء در سازمان ملل از گزارش که در نشریه «در مجامع بین المللی» فصل نامه اداره کل امور بین المللی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دوره دوم شماره هفتم، آبان 1364 چاپ شده است، استخراج گردیده است.

کتاب شصت و پنجم

روندهای اقتصادی و سیاسی در شبه جزیره عربستان

ص: 171

ص: 172

مقدمه

ص: 173

ص: 174

من به سران کشورهای خلیج فارس سفارش می کنم که به خاطر یک عنصر ورشکسته سیاسی،نظامی، اقتصادی بیش از این خود و مردم کشورتان را تحقیر نکنید و با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید. ابرقدرتها آن لحظه ای که منافعشان اقتضاء کند، شما و قدیمی ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد، آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند. چه خوب است که بعضی سران سرسپرده کشورهای اسلامی به اربابان و خدایان زور و زر و تزویر خود این نکته را جدی گوشزد کنند که اینقدر از منافع خود در خلیج فارس سخن نگویند، برای اینکه همین مسئله موجب حساسیت شدید مردم منطقه است که آمریکا و فرانسه و انگلیس چه منافعی در آبهای خلیج فارس دارند که تا پای دخالت نظامی و جنگ هم می خواهند آن را حفظ کنند؟ از پیام حضرت امام خمینی به مناسبت حج سال 1407 هجری قمری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و برچیده شدن نظام ستم شاهی، قدرتهای شیطانی جهان و در رأس آنها شیطان بزرگ آمریکا با به کارگیری بخش عمده ای از توش و توان خود، بر آن شدند تا با این حرکت الهی به مقابله جدی برخیزند. لذا از یک طرف در داخل کشور با انجام انواع توطئه ها و کارشکنیها توسط ایادی وابسته به خود، به ضعف نظام اسلامی و نهایتا پشت کردن مردم به انقلاب و یا حداقل بی تفاوتی آنان در قبال مسائل حکومتی دل نهاده و از طرف دیگر با شتاب و سراسیمگی

ص: 175

فراوان کمر به محاصره انقلاب اسلامی بستند.

لذاست که در جهت تحقق هدف اخیر، کلیه عوامل اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در منطقه، خصوصا کشورهای همسایه و در این میان کشورهای و در این میان کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به دلیل حساسیت ژئوپولتیکی و اقتصادی این منطقه - به کار گرفته شد تا با بررسی زمینه های موجود در این کشورها، امکان صدور انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری این مناطق از آن مورد ارزیابی قرار گیرد.

سندی که در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته جزوه ای است پیرامون روند اقتصادی، سیاسی کشورهای شبه جزیره عربستان، که دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و عمدتا با هدف فوق الذکر توسط دفتر تحقیقات اقتصادی بخش کشورهای در حال رشد تهیه شده است. هدف از تهیه گزارش در مقدمه آن به خوبی مشهود است:

فراهم آوردن اطلاعاتی در مورد کشورهای شبه جزیره عربستان و بازشناسی فشارهای عمده اجتماعی، سیاسی اقتصادی جهت ایجاد تغییر در منطقه و نهایتا تعیین وجوه تشابه و افتراق عوامل تغییر و تحول در ایران و کشورهای شبه جزیره عربستان.

از لابه لای این سند، به خوبی می توان هراس آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی و صدور آن به کشورهای منطقه را مشاهده کرد. عوامل اطلاعاتی آمریکا در کشورهای منطقه، با بهره گیری از منابع اطلاعاتی داخلی، به جمع آوری و دسته بندی آخرین اطلاعات پیرامون اوضاع سیاسی اقتصادی و نظامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس پرداخته اند. به واقع آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دست به یک بسیج اطلاعاتی در کشورهای همسایه ایران - خصوصا کشورهای منطقه خلیج فارس زده است تا پیش از رسیدن پیام انقلاب اسلامی به مردم این کشورها و بروز زمینه ها و عوامل تغییردهنده در نظام دولتهای منطقه، با تدارک و پیش بینی تمهیدات لازمه از میزان آسیب پذیری این دولتها - که اکثرا فاقد پایگاه مردمی محکم بوده - بکاهد.

از آنجا که دیدگاه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی از ابتدا دیدگاهی غیرواقعی بوده و بر این دیدگاه غلط نیز با تبلیغات دروغین و به کارگیری دیپلماسی خود، پای فشرده است، این دیدگاه در تمامی تحلیلها و اسناد مربوط به ایران تأثیر ناگزیر خود را گذاشته است.

در این اسناد، میزان تأثیرپذیری دولتهای حاشیه جنوبی خلیج فارس یعنی کویت، عربستان، بحرین، قطر، امارات عربی متحده و عمان بیش از دو دولت یمن شمالی یمن جنوبی برآورد شده است.

البته حساسیت آمریکا بر شش کشور مزبور نیز بیشتر است، چرا که دولت جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) خارج از مدار اقمار آمریکا بوده و جمهوری یمن (یمن شمالی) نیز به سبب فقر منابع مادی و برخوردار نبودن از موقعیت ژئوپولتیکی درجه یک از حساسیت آنچنانی برخوردار نیست.

در این تحلیل، آن دسته از مطالبی که حساسیت بیشتری برای آمریکا در برداشته است، شامل محورهای زیر می باشد:

1- تحلیل پدید آمدن انقلاب اسلامی با یک دید مادی صورت گرفته است، چنانکه در ابتدای کتاب در بخش «نگرشی کلی» بروز نارضایتی در مردم را معلول افزایش قیمت نفت و تضاد برنامه ریزیهای

ص: 176

تجددطلبانه با راه و رسم سنتهای اجتماعی می داند.

2- با تبلیغ رفورم به جای انقلاب برای کشورهای منطقه، این روش را تنها راه در امان ماندن از رشد انقلاب اسلامی و صدور آن می داند.

3- علت دیگر بر سقوط رژیم پهلوی در ایران را تز «دفاع از کشور» حتی به قیمت رفاه اجتماعی ذکر می کند!! 4- در قسمتهای مختلف سند عنوان شده که در کشورهای خلیج فارس، دولتها با فراهم آوردن امکانات فراوان اقتصادی برای مردم می خواهند از تغییر و تحول جلوگیری کنند. (به نظر می رسد که نویسنده نسبت به این تز و موفقیت آن خوشبین است).

5- نیروهای مسلح این کشورها غالبا نقش بازدارنده را دارند و تنها می توانند تا زمان رسیدن نیروهای کمکی خارجی، مقاومت نمایند.

6- تأثیر انقلاب اسلامی در عملکرد حکام خلیج فارس تاکنون این بوده که به مردمشان بیشتر رسیدگی کنند.

آمریکا و سایر قدرتهای شیطانی، همواره از درک این معنا که اسلام و انقلاب اسلامی مهارناشدنی بوده و به مثابه یک اعتقاد ناب به هر جا که انسان و انسانیت است راه یافته و تشنگان استقلال و آزادی را سیراب می کند، عاجز بوده و با این تفکر که با به کارگیری عوامل اقتصادی، نظامی و سیاسی، می توان مانع صدور انقلاب اسلامی شد، هر روز بیش از پیش بر تلاش خود می افزایند.

علیرغم کج فهمی ابرقدرتها اکنون در این برهه حساس از تاریخ مسلمین جهان و مستضعفان به خوبی معنا و مفهوم صدور اسلام و انقلاب اسلامی را دریافته و مصادیق مختلفه ای در طول نه سال پس از پیروزی انقلاب بر آن یافته اند.

بدون تردید، شعاع تأثیر مبارک انقلاب اسلامی، سراسر جهان اسلامی را در برگرفته و اسلام اکنون به عنوان قدرتی معنوی و الهی در مقابل تمامی قدرتهای شیطانی، سرفرازی می کند.

اگر انقلاب اسلامی در ایران پیروز نشده و قدرت شیطانی آمریکا در ایران ضربه نخورده بود، بدون تردید:

1- پیمان نامیمون کمپ دیوید، علاوه بر مصر اکثر کشورهای عربی و چه بسا تمام آنان را شامل شده و در این رابطه آمریکا و غاصبان قدس به پیروزی بزرگی دست یافته بودند.

2- ترور انقلابی سادات خائن اتفاق نمی افتاد و موج آن در مصر انقلابی، علیه رژیم مبارک و منافع نامشروع آمریکا در این کشور اسلامی به حرکت در نمی آمد.

3- دولتهایی چون رژیم آل سعود حتی خود را ملزم بر حفظ ظواهر اسلامی نمی دیده و بدون پرده پوشی و ریاکاری خود و مقدرات کشور اسلامی حجاز را تماما در اختیار ابرقدرت آمریکا قرار می دادند و خود را از بروز حرکتهای اسلامی مخالف، در امان می پنداشتند.

4- رژیم نمیری در سودان هنوز بر سر کار بود و....

5- جغرافیای سیاسی در لبنان با آنچه که امروز هست، تفاوت کلی داشت و تفنگداران آمریکا و فرانسه، اینچنین دلیرانه هدف عملیات قهرمانانه ملت مسلمان لبنان قرار نمی گرفتند.

6- در تونس رژیم حاکم به کلی آسوده خاطر بود و خطری از جانب ملت مسلمان تونس متوجه

ص: 177

خود نمی دید. بدون شک آمریکای جهانخوار در مقابل پیروزی انقلاب، از خود واکنش نشان خواهد داد و اگر از جاسوسی و فتنه گری و دیپلماسی مزورانه طرفی نبندد، از به کارگیری نیروی تجاوزگر نظامی ابا نخواهد کرد. چرا که خوی جهانخواری و تجاوزگری امپریالیسم تحمل گسترش اندیشه ناب اسلام انقلابی را ندارد و بقا و رشد آن را به منزله انحطاط و نابودی خود می داند. اما چه باک که رهروان راه شهادت از آن روز که شعار نه شرقی و نه غربی و استقلال و آزادی را سر دادند خود را برای مقابله با قدرتهای ضد خدایی مهیا نموده و دل به دریا زده اند - و سرانجام کار را احدی الحسنیین - پیروزی یا شهادت می دانند.

حسن ختام مطلب را از پیام تاریخی امام به مناسبت حج می آوریم: «من با اطمینان می گویم اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت می نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری بر طرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد».

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام زمستان 1366

ص: 178

قابل توجه:

منابع و روشهای اطلاعاتی به کار گرفته شده است.

اطلاعات امنیت ملی:

افشای غیرمجاز مشمول مجازات جنایی خواهد بود.

علائم اختصاری NFغیرقابل پخش برای ملیتهای خارجی NCغیرقابل پخش برای پیمانکاران و یا مشاوران پیمانکار PPاحتیاط - مشمول اطلاعات انحصاری NOفقط برای ادارات OCانتشار و اقتباس اطلاعات تحت نظارت تهیه کننده اصلی است RELمجاز است که این اطلاعات در اختیار... قرار گیرد FGIاطلاعات دولت خارجی Uطبقه بندی نشده --------------------------------------------------------------------------------------------------- - طبقه بندی مستخرج (مشتق) توسط 483626 این نشریه به صورت میکروفیش در دسترس می باشد - موعد تجدیدنظر 6 آوریل 1999 - برای اخذ یک نسخه میکروفیش از این نشریه با 7177 CCR/DSB تماس بگیرید.

برای نسخه های آتی (علاوه بر یا به جای نسخه های جلد مقوایی) با 5203 PPG/RD تماس بگیرید.

مرکز ملی اطلاعات خارجی سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان یک ارزیابی اطلاعاتی - تحقیقات مربوط به این گزارش در تاریخ 30 مارس 1979 تکمیل گردید.

روندهای اقتصادی و سیاسی در شبه جزیره عربستان نویسندگان اصلی این گزارش عبارتند از: گوردن فرالین و توماس زرن از «دفتر تحقیقات اقتصادی - بخش کشورهای در حال رشد». تحلیلگران دیگری نیز در تهیه این گزارش مشارکت داشته اند منجمله از دفاتر تحقیقات اقتصادی تجربه و تحلیل سیاسی، مرجع مرکزی، تحقیقات جغرافیایی و نقشه برداری و تحقیقات استراتژیکی. نظرات و سؤالات مورد استقبال بوده و باید برای آقایان فرالین و یا زرن (تلفن 7234 - 351) ارسال شود.

این گزارش در دفتر تحقیقات اقتصادی، هماهنگ با دفاتر تجزیه و تحلیل سیاسی، تحقیقات استراتژیکی، تحقیقات جغرافیایی و نقشه برداری و مرجع مرکزی، تنظیم گشته است.

سری 10222-79ER آوریل 1979

ص: 179

سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان فهرست مقدمه نگرش کلی بحرین: کشوری که اداره امور اقتصادی و سیاسی اش حادتر می شود کویت: کشوری که با رشوه از وقوع انقلاب جلوگیری می کند یمن شمالی: روابط این کشور با عربستان سعودی توفیقی روبابند است عمان: کشوری که قرن بیستم را درک می کند قطر: یک مؤسسه خانوادگی که به وسیله توسعه مورد تهدید قرار گرفته است عربستان سعودی: نیروهایش را برای پذیرش تحولات توازن می بخشد یمن جنوبی: خنجری که از پشت به شبه جزیره عربستان فرو رفته است امارت متحده عرب: فشار در جهت وحدت بیشتر ضمائم ضمائم آماری نمودارها 1- اهمیت انرژی (کشورهای) غیر کمونیست 2- ذخایر انرژی بین المللی 3- اهمیت (این شبه جزیره) به مثابه کمک رسان اقتصادی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان سری مقدمه هدف از این گزارش این است که: (الف) برای گروه دست اندرکار سیاست خارجی زمینه ای اطلاعاتی در مورد کشورهای شبه جزیره عربستان فراهم نماید؛ (ب) فشارهای عمده اجتماعی سیاسی و اقتصادی را جهت ایجاد تغییر در منطقه مشخص نماید و تا آنجا که ممکن است روابط میان این عوامل را باز شناساند؛ (ج) وجوه تشابه و افتراق عوامل تغییر و تحوّل در ایران و کشورهای شبه جزیره عربستان را تعیین نماید. این ارزیابی را به هیچ وجه نباید به عنوان برآوردی از امکان و یا عدم امکان بقاء و تداوم دولتهای حاکم منطقه تفسیر کرد.

روندهای اقتصادی و سیاسی در شبه جزیره عربستان

نگرش کلی

جهشهای بهای نفت در اوپک طی سالهای 1973 و 1974 موقعیت شبه جزیره عربستان را در جهان به شدت تقویت نموده، نیروهای عظیمی را برای تغییرات درونی به حرکت در آورده است. طی

ص: 180

چند سال گذشته، کلیه کشورهای منطقه برنامه های اقتصادی تجددطلبانه ای را با شتاب پذیرفته و در پیش گرفته اند، و این امر - آن گونه که در مورد ایران صادق است - ارزشهای سنتی اجتماعی را مورد تهدید قرار داده است. برای بسیاری از این کشورها، این مسئله عوارض منفی ای از قبیل تنگناهای توزیع، تورم شتاب یافته، هر چه بیشتر در معرض نفوذ بیگانه قرار گرفتن، نابرابریهایی وسیعتر درآمد و شیوع فساد را به همراه داشته است. همچون دولت ایران، حکومتهای این کشورها در اختیار خانواده های سلطنتی ای قرار دارند که مایل به تقسیم قدرت خویش با طبقه متوسط در حال پیدایش و رشد نمی باشند.

به هر ترتیب، صرف نظر از این شباهتها، آن کشورها با ایران قابل قیاس نبوده و یا از وجوه تشابه بارزی برخوردار نیستند. هر چند نهادهای دموکراتیک در سراسر منطقه ضعیف می باشند، لکن اکثر کشورها از چنان روشهای سنتی که نفوذ شکایات و خواستهای مردم را به صورت تصفیه شده به مرکز حکومت مقدور می سازد، بهره می جویند. در بسیاری از موارد، رسوم و عرف مذهبی به مثابه عامل مهمی در خط مشی سیاسی مورد توجه قرار می گیرد. در حالی که انقلاب ایران و عواقب ژئوپلیتیکی آن درون شبه جزیره عربستان مایه نگرانی جدی است، به نظر می رسد که اکثر این کشورها، به جای انقلاب به مفهوم واقعی کلمه، با بی میلی تحولات سیاسی تدریجی توأم با کاهش شتاب در روند تجددطلبانه اجتماعی و اقتصادی در آینده نزدیک را برگزیده اند.

شبه جزیره عربستان و جهان تملک منابع عظیم نفتی به شبه جزیره عربستان در جهان مقامی برجسته بخشیده است. وجهه ای که این گونه منطقه در اوپک و در امور مربوط به اعراب کسب نموده است، در غیر این صورت قابل حصول نبود. افزایش بهای نفت در سالهای اولیه دهه 80 - 1970 به کشورهای ثروتمندتر منطقه مسئولیتهای بین المللی وسیعی سپرده است، که دستگاه رهبری و نهادهای موجود در آن کشورها فاقد آمادگی لازم برای پذیرش و ادای آن تعهدات بوده اند.

ذخایر شناخته شده نفتی در شبه جزیره عربستان 48% کل ذخایر جهان آزاد را تشکیل می دهد.

تولید نفت خام - عمدتا در سه کشور واقع در خلیج فارس - به 28% آن ذخایر می رسد. (به نمودار شماره 1 رجوع شود) تخلیه ذخایر در بحرین و عمان هم اکنون نیز بازده را به اوج خود رسانیده است. با وجود آنکه در دو کشور یمن نفتی کشف نشده است، این کشورها نیز از ثروتهای همسایگان خود سود برده اند.

عربستان سعودی بزرگترین تولیدکننده نفت در منطقه بود و پس از اتحاد جماهیر شوروی، مقام دوم را از نظر بازده در دنیا داراست. در نتیجه امکانات بالقوه برای افزایش تولید، عربستان سعودی به عنوان تأمین کننده اصلی و نهائی تلقی شده و کانون فشارهای بین المللی برای پائین نگاهداشتن قیمت نفت می باشد. در گذشته، توان استفاده از ظرفیت مازاد در حقیقت به مثابه اهرمی برای تعدیل بهای نفت اوپک - که به نظر سعودیها ثبات اقتصادی جهان را تهدید می نمود - مورد استفاده قرار گرفته است.

عمدتا به منظور حفظ تنها منبع طبیعی با ارزش خویش، عربستان سعودی، کویت و امارات متحده عربی، سقف تولیدی بر استخراج نفت خود قائل گشته اند. با در نظر گرفتن کاهش تولید نفت خام ایران

ص: 181

در ماههای اخیر و کمبود جهانی متعاقب آن، سعودیها قسمت عمده ای از قدرت نفوذ خویش در خط مشی قیمت گذاری اوپک را از دست داده اند.

عامل دیگری که بر دیدگاه های کشورهای نفت خیز درباره سطح تولید مؤثر بوده است، انباشتگی ارز رسمی خارج آنان است (به نمودار شماره 2 رجوع کنید). علیرغم انگیزه های شتابنده توسعه اقتصادی و برنامه های عظیم مربوط به کمکهای خارجی، جمعیت اندک و تواناییهای ناچیز برای جذب، مانع استفاده کامل از درآمدهای نفتی بوده است. در عرض پنج سال، میزان دارایی ذخیره خارجی رسمی (در تملک دولت) منطقه از نسبت 5% در جهان آزاد به 17% در سال 1978 رسیده است. چهار تولیدکننده اصلی نفت اکنون دارای بیش از 105 میلیارد دلار (دارایی ذخیره) و کل شبه جزیره 108 میلیارد دلار می باشند - که قسمت عمده آن در خزانه های آمریکا و اروپای غربی قرار دارد. عربستان سعودی به تنهائی از دارایی ارزی بیشتری از هر یک از کشورهای آلمان غربی و ژاپن برخوردار است. در نتیجه این ذخایر انعطاف مالی عظیمی ایجاد شده است، به طوری که کشورهای ثروتمندتر قادرند برای 20 تا 45 ماه واردات خود را تأمین نماید - در مقایسه با استاندارد عمومی 5 ماه در کشورهای کمتر رشد یافته (S-NF).

درآمدهای نفتی به طور معتنابهی توانایی تولیدکنندگان بزرگ منطقه را تقویت نموده است. ترس از محاصره شوروی و از اعراب رادیکال (تندرو) - منجمله یمن جنوبی واقع در خود شبه جزیره - کشورهای محافظه کار را واداشته است، که از غرب و خصوصا از ایالات متحده آمریکا طلب حمایت نمایند. در عین حال، این کشورها، از طریق کمکهای وسیع، بر وحدت اعراب تأکید ورزیده اند.

کمکهای اهدایی چهار کشور بزرگ تولیدکننده نفت شبه جزیره عربستان به کشورهای عرب درگیر - مصر، اردن و سوریه - در گردش امور آنان بسیار مؤثر بوده است. کمکهایی همچنین در اختیار همسایگان فقیرتر، نظیر بحرین، عمان و دو کشور یمن، در جهت حفظ ثبات در شبه جزیره، قرار گرفته است.

روی هم رفته این سیاستها حداقل راهی برای نفوذ دولتهای محافظه کار شبه جزیره جهت تعدیل تصمیمات مربوط به امور اعراب گشوده و به حفظ اعتبار خلیج در اخوت عرب کمک نموده است.

کمک به کشورهای کمتر پیشرفته جهان، که بهتر است به دست ودل بازی اجباری تعبیر شود، عمدتا منحصر به کشورهای مسلمان بوده است (به نمودار شماره 3 رجوع شود). این کمک در سال 1977 بیش از میزان کمکی بوده که توسط ایالات متحده آمریکا انجام گرفته است. در حقیقت میزان کمکهای خارجی به عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی (GNP) خارق العاده بوده، به 40% برای عربستان سعودی و 10% برای کویت بالغ گردیده است.

رونق اقتصادی ترقی بهای نفت در دهه 80 - 1970، به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحرک و پول لازم جهت تنوع در سیستمهای اقتصادی کلیه کشورهای شبه جزیره عربستان را تأمین نمود. این گونه، روند تجدد گرایانه ای آغاز گردید که شکافی روز به روز وسیعتر میان ارزشهای اقتصادی و اجتماعی از یک سو و نظامهای سیاسی که در محدوده این ارزشها بایستی عمل نماید از سوی دیگر، ایجاد می نماید.

ص: 182

لکن، برخلاف ایران، بسیاری از کشورهای منطقه در نیمه دهه 80 - 1970 کاهشی در اهداف توسعه گرایانه خویش آغاز نمودند و هیچ یک، آن همه که ایران بر مسئله دفاع به قیمت رفاه اجتماعی تأکید می نمود، بر این امر اصرار نورزیدند.

در قسمتی از شبه جزیره که بر خلیج فارس واقع است، درآمدهای رو به افزایش نفتی بین سالهای 77 - 1974 رشد اقتصادی واقعی ای را بالغ بر سالیانه 20% در بخشهای (اقتصادی) غیر نفتی همه کشورها ایجاد نمود - بجز کویت که میزان متوسط آن به 8% می رسید - در اکثر موارد فعالیتهای ساختمانی، تجارت داخلی و خدمات دولتی (از دیگر بخشهای اقتصادی) پیشتر بودند. یمن شمالی، با سود جستن از افزایش سریع درآمد آن دسته از اتباع خود که جذب مشاغل موجود در کشورهای ثروتمند نفتی شده بودند، شاهد رشدی در تولید ناخالص ملی خود بود که در سالهای آخر این دوره به سالیانه 17% بالغ می گردید.

در اکثر برنامه های توسعه گرایانه، رفاه اجتماعی از اولویت زیادی برخوردار بوده و امروز در مقایسه با ده سال قبل اغلب اتباع این کشورها در موقعیت مادی بهتری قرار دارند. مدارس رایگان، مراقبت بهداشتی و معافیت از مالیات بر درآمد، بجز در دو کشور یمن، در همه کشورها امری عادی است. برای مسکن و مواد غذایی نیز عموما سوبسید در نظر گرفته می شود. در عین حال، در موارد متعددی توزیع درآمد نابرابرتر شده و فساد به وسیله خاندان سلطنتی شیوع یافته است. حکام و دستیاران ایشان و برخی از مالکین و تجار محتملاً امروزه از عموم شهروندان نسبت به قبل از دوره رونق ثروتمندتر شده اند. این عدم مساوات به خصوص در عمان بسیار چشمگیر است، چون ایادی سلطان قابوس در این کشور از هیچ چیز جهت اقناع مطامع خویش دریغ نورزیده اند.

اگر چه دسترسی به خدمات اجتماعی برای اتباع این ممالک بهبود یافته و سهلتر امکانپذیر است، لکن تنوع طلبی اقتصادی، در اکثر موارد به تنگناهایی در توزیع و تورمی شتاب یافته منجر گشته است.

عقد قراردادهایی که متضمن تشدید تورم بوده اند هزینه ها را بالا برده و بر ضایعات افزوده اند.

هزینه های گزافی صرف طرحهای نمایشی شده و از آن هم بدتر برای طرحهای بیجایی چون احداث چهار فرودگاه بین المللی به فاصله چند صد کیلومتر از یکدیگر در امارات متحده عربی، تلف گردیده است. تعدادی از پروژه های مربوط به صنایع سنگین مستلزم مواد خام وارداتی است و این امر احتمالاً سبب خواهد شد که استفاده از محصولات این صنایع صرف نداشته باشد. طرحهای کشور عربستان سعودی برای ایجاد صنعت پتروشیمی مشتمل بر چنان هزینه های سنگینی است که ممکن است آن دولت ناگزیر از سوبسید مواد مصرفی این تأسیسات باشد، شاید به این صورت آن طرحها ارزش اجرا پیدا کنند.

مشکلات اقتصادی و نگرانیهای روز افزون درباره عوارض اجتماعی تجددگرایی، بسیاری از کشورهای شبه جزیره عربستان را واداشته است که محرکات توسعه گرایانه خویش را در اواسط دهه 80 - 1970 تعدیل نمایند. در سال 1976 عربستان سعودی چندین پروژه صنعتی خود را به تعویق انداخت و اجرای بقیه طرحها را نیز در جریان یک بحران نقدینگی به کناری نهاد. مشکلات بودجه و موازنه پرداخت باعث شد که عمان در سال 1977 هزینه های مربوط به توسعه (اقتصادی) خود را کاهش دهد و کویت در سراسر دهه 80 - 1970 نسبت به رشد اقتصادی موضعی محافظه کارانه اختیار

ص: 183

نمود.

نگرانیهای اجتماعی تعدیل در انگیزه های توسعه گرایانه این ممالک بیانگر ترس از وابستگی روز افزون به کارگران بیگانه برای جبران کمبود نیروی انسانی داخلی و نارساییهای تکنولوژیکی ایشان نیز بوده است.

مصریها، اردنیها و فلسطینیها به مشاغل نیازمند تبحر و یا نیمه حرفه ای و خدمات شهری روی آورده اند. غربیها، اگر چه از حیث تعداد محدودند، نیازمندیهای تکنولوژیک را در اختیار گرفته اند، حال آن که پاکستانیها، هندیها و اهالی کره جنوبی مشاغلی را که نیازمند تبحر و تخصص نمی باشند پر نموده اند. در عربستان سعودی یک سوم از کل جمعیت و بیش از نیمی از نیروی کارگری را بیگانگان تشکیل می دهند. در کویت، قطر و امارات متحده عربی اهالی بومی در حقیقت اقلیتی از جمعیت این کشورها را شامل می شوند.

هر یک از گروههای بیگانه نوعی نگرانی برای دولتهای میزبان ایجاد می کند. حضور فلسطینیها بخصوص دردسر آفرین بوده، موضع کشور میزبان در قبال اختلافات بین اعراب و اسرائیل را تشدید می نماید. غربیها به عنوان ناقلان ماتریالیسم (مادیگرایی) و لیبرالیسم نگریسته می شوند. و آداب و رسوم آسیاییها (چینیها و ژاپنیها و غیره) برای اعراب عجیب و بیگانه است. به استثنای یمنی های ساکن کشورهای نفت خیز، هیچ یک از گروههای بیگانه با هنجارهای (شعایر و آداب و رسوم) بنیادی مرسوم در شبه جزیره عربستان سازگار نمی باشند. بیگانگان مقیم شبه جزیره، مانند مصریها و فلسطینی ها - که بسیاری از آنان تمام زندگی خود را در کشورهای میزبان گذرانده اند - اغلب کمتر از همکاران محلی خود حقوق می گیرند و به ندرت اجازه دریافت تابعیت به آنان داده می شود. بیگانگان معمولاً از مزایای اجتماعی کمتری نسبت به اتباع برخوردارند، این مشی کلی عموما دنبال می شود که مهاجرین را از اقامت دائمی دلسرد نموده و دردسر آفرینان را به سرعت اخراج نمایند.

تجددگرایی در شبه جزیره میان عناصر مذهبی محلی بعضی تشنجها را به وجود آورده است، هر چند اکثر این اصطکاکها اکنون تحت کنترل می باشد. مسلمانان سنی منطقه را در اختیار دارند، اما گروههای قابل توجهی از شیعیان در ایالت شرقی عربستان سعودی - آنجا که منابع نفتی کشور قرار دارد - و نیز در کویت وجود دارند، همچنین در بحرین شیعیان 60% جمعیت را تشکیل می دهند. از نظر تاریخی، شیعیان همواره به کارهای یدی در خدمت مالکین زمین و تجار سنی اشتغال داشته اند. نوعا علیه آنان تبعیض روا داشته شده و از تعدادی از مشاغل محروم بوده اند. اختلافات کهن میان شیعه و سنی در یمن شمالی مشکل منطقه ای و قبیله ای نیز به خود گرفته است، اعتقاد بر این است که شیعیان در عربستان سعودی دلبستگی خاصی به جریانات سیاسی ایران ندارند و چنین به نظر می رسد که آنان در سالهای اخیر از جهت اقتصادی تا آنجا که ایجاد تشنج جدی را از آنان سلب نماید، تأمین شده اند.

در بحرین، حامیان (امام) خمینی در میان شیعیان از قدرت بیشتری برخوردارند، نیروهای چپگرا نیز در این کشور قدرتمندند.

ص: 184

عایقهای اجتماعی علیرغم تشنجات سالهای اخیر، اکثر کشورهای شبه جزیره عربستان کمتر گرفتار ناآرامیهای اجتماعی و تلاشهای دانشجویی بوده اند. تاکنون موارد فشاری که روی حکومتهایی با پایه (مردمی) و گسترده تر وارد شده، بدون اغتشاش عمده ای سرکوب گشته است. در بحرین، مخالفت با تعلیق مجلس ملی توسط آل خلیفه حاکم و امتناع آن از مجاز دانستن اتحادیه های کارگری ضعیف بوده، اگر چه گروههای مخالف طی هفته های اخیر برای ایجاد دولتی مسئول و متعهدتر تلاش نموده اند. خاندان صباح (Sabah) در کویت که از تجربه شاه (ایران) نتیجه گرفته است که سرکوبی آزادی بیان سیاسی خطرناک می باشد، مناظره برای بازگردانیدن دستگاه قانونگذاری را ترغیب می کند. با سرکوب شورش در ظفار در اواسط دهه 80 - 1970، مخالفت با حکومت قابوس در عمان لااقل ظاهرا ناچیز بوده است.

هر چند احتمالاً این گمان ضعیفی است لکن ثبات اجتماعی در آن سوی شبه جزیره عربستان که بر خلیج فارس قرار دارد، ناشی از قوام سنتی است. سلسله مراتب حکومتی از مشروعیتی تاریخی برخوردار است که به وسیله عموم پذیرفته شده و بین آن و نهادهای مذهبی بومی (داخلی) مناسبات حسنه ای برقرار می باشد. روند حکومتی که نوعا از ساخت و ترکیب سنتی برخوردار است، بر مبنای وفاداری قبیله ای به خاندان سلطنتی قرار دارد. و این به نوبه خود مستلزم جلب موافقت این خاندان در انتخاب حاکم و تصمیمات مربوط به اداره امور می باشد، حاکم به مثابه نگاهبان ارزشهای معنوی، لااقل به ظاهر خود را با احکام و موازینی که به وسیله مذهبیون معین شده وفق می دهد. تماس او با دیدگاهها و نقطه نظرهای عموم از طریق برپایی متوالی یک مجلس - یا بار عام - به دست می آید که طی آن حتی بی مقدارترین شهروندان نیز می تواند شکایات و مشکلات خویش را ابراز نماید.

مشورتهای متعدد با رهبران قبایل و تجار متشخص نیز دیدگاههای طبقه متوسط را به دست می دهد.

نقش ارتش به عنوان مبنای قدرت سیاسی ناچیز به نظر می رسد. در اکثر موارد مخارج دفاعی بخش نسبتا ناچیز و غیر قابل توجهی از درآمد ملی را تشکیل می دهد و در نتیجه مقادیر مازاد بر احتیاج انعطاف پذیری که این کشورها از نظر مالی از آن برخوردارند، مخارج دفاعی در هیچ موردی از حوائج اقتصادی نکاسته است. قوای مسلح قبل از هر چیز نقشی بازدارنده به عهده دارند به این معنا که وظیفه شان سد نمودن حمله دشمن تا زمانی است که نیروهای خارجی به یاریشان بشتابند. تجهیز ارتش با سلاحهای ظریف و پیچیده تاکنون در ازدیاد توان رزمی آن نقشی نداشته است. به خاطر کشش و جاذبه مشاغل غیرنظامی، اکثر آنان از قدرتی به مراتب پایین تر از آنچه مورد نظر بوده است برخوردارند و این امر کشورهای متعددی را بر آن داشته است که طرحهای سربازگیری را مورد آزمایش قرار دهند، که از نظر اجتماعی نامطلوب می باشد. دو کشور یمن در اقصی نقطه جنوب غربی شبه جزیره استثناء می باشند. دستگاه رهبری یمن جنوبی که تحت رژیم مارکسیستی سازمان یافته بر الگوی شوروی عمل می کند، سلطه سیاسی و اجتماعی خویش را از طریق حزب حاکم سوسیالیست یمن اعمال می نماید. بیشترین پشتیبانی از رژیم از سوی مناطق شهرنشین، به ویژه اطراف عدن صورت می گیرد. هر چند حکومت در گسستن پیوندهای قبیله ای تا حدی موفق بوده است، هنوز مخالفت با آن در برخی نقاط دور افتاده ادامه دارد. دولت یمن که از انقلاب دهه 1960 پایه گرفت و اکنون در قالب

ص: 185

یک دستگاه قانونگذاری تکامل یافته است، پس از گذر از یک رشته کودتاها و قتل نفسها اکنون تحت حاکمیت یک افسر نظامی خشک سر قرار دارد که از پایگاه مردمی ناچیزی برخوردار است. عربستان سعودی که مدت مدیدی است در امور صنعا دخالت می نماید، مقادیر معتنابهی کمک در اختیار حکومت مرکزی و قبایل مختلف قرار می دهد تا تحت هیچ شرایطی از وجود دوستی در پایتخت بی نصیب نماند.

تأثیرات ناشی از ایران علیرغم تفاوتهای متعدد (میان کشور ایران و کشورهای شبه جزیره عربستان)، حوادث (اخیر) ایران یک ناآرامی عمومی را در شبه جزیره عربستان تسریع و تشدید نموده است. سلسله مراتب حاکم به بازبینی امور داخلی خویش پرداخته اند تا میزان آسیب پذیریشان را در قبال دگرگونی وسیعی که ایران تجربه نموده است، تعیین نمایند. طبق گزارشات واصله، بحث درباره اینکه آیا پیشرفت سریع به سوی تجدد عقلایی است یا خیر گسترش می یابد، و در حال حاضر طرفداران محافظه کاری و کاهش در رشد اقتصادی، اکثریت را دارا می باشند. دستوراتی برای تقلیل مصارف تجملی صادر شده و رعایت احکام مذهبی بیشتر تبلیغ می شود. در آینده نزدیک احتمال؛ تولید نفت از سقفهای (حدود) تعیین شده تجاوز نخواهد کرد و کمتر به جمع آوری و انباشتن لوازم و تجهیزات خارجی اهمیت داده خواهد شد.

شواهد چندانی دال بر لیبرالیزه نمودن روند سیاسی موجود نیست (شواهد چندانی مبنی بر بازتر نمودن فضای سیاسی موجود نیست)، لکن در صورت رشد سریع آزادیخواهی در روند سیاست، حکام احتمالاً تنها سقوط خویش را تسریع خواهند نمود. در عین حال، از بعضی تغییرات سیاسی برای تسکین خواسته های طبقه متوسط در حال رشد، نمی توان اجتناب نمود.

از نقطه نظر ژئوپولیتیکی، اعراب شبه جزیره از سویی ناظر احاطه روزافزون منطقه توسط روسها در افغانستان، شاخ آفریقا، و یمن جنوبی بوده و از سوی دیگر شاهد کوتاهی ایالات متحده آمریکا در دفع تجاوز روسیه می باشند. در حال حاضر، آنان در انتخاب میان امتیازات ناشی از استمرار پیوندهای مستحکم با غرب از یک طرف، و حفظ وحدت اعراب و نقش تعدیل کننده ای که خلیج در امور مربوط به آنان بازی نموده است از طرف دیگر، مردد می باشند. آن گونه که از ناآرامیهای منتج از پیمان صلح اسرائیل و مصر برمی آید آنان به احتمال قوی وحدت عربی را انتخاب خواهند کرد.

بحرین

جمعیت: 000/340 نفر، 75% بومی حکومت: سلطنت سنتی تحت فرمانروایی خانواده الخلیفه رئیس کشور: امیر عیسی ابن سلمان الخلیفه مذهب جمعیت بومی: 60 درصد مسلمان شیعی مذهب 40 درصد مسلمان اهل تسنن سطح سواد: 40 درصد درصد محصلین در جمعیت: 25 درصد

ص: 186

تولید ذخیره نفت: 000/50 بشکه در روز در سال 1978 میزان رسمی ارز خارجی: 550 میلیون دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص داخلی: 7/1 میلیارد دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 1600 نفر نیروی پلیس ملی: 2700 نفر بحرین: مدیریت سیاسی و اقتصادی با مشکلات بیشتری روبروست کشور جزیره شکل بحرین که حدود دویست سال است تحت حاکمیت خاندان خلیفه به سر می برد، با بهره برداری از ثروت حاصله از نفت به یکی از مراکز بانکی و تجاری منطقه مبدل گشته است. بحرین، که برای ایالات متحده آمریکا از حیث تأمین امکانات بندری برای نیروی دریایی کوچک خاورمیانه ای آمریکا در خلیج فارس، از اهمیت خاصی برخوردار است، عرفا از منابع تعدیل سیاست منطقه به شمار می رفته است. حکومت بحرین اکنون با ناآرامی روزافزون از سوی مخالفینی روبه رو است که با الهام از تحولات ایران، خواستار مشارکت بیشتر در سیاست و عدالت اجتماعی می باشند. در حالی که تولید نفت این کشور کاهش می یابد، خلفا امیدوارند سلطه خویش را بر دولت به وسیله بالابردن تدریجی سطح زندگی از طریق توسعه خدمات و صنعت سبک، و وعده مدرنیزه نمودن سیاست، حفظ نمایند. اخیرا جمعیت بحرین 000/340 نفر تخمین زده شده است، که تقریبا سه چهارم آن را اتباع بومی تشکیل می دهند.

حکومت بحرین هر چند گاه به گاه از مردم بحرین پیرامون حکومت مشروطه و اصلاح اجتماعی نظرخواهی می شود، لکن حکومت بحرین همچنان یک «الیگارشی» تحت سلطه خاندان خلیفه (آل خلیفه) باقی مانده است. اعضای این خانواده نیمی از کرسیهای هیئت وزرا و اکثر سمتهای دولتی را در اختیار دارند، هزار خلیفه احتمالاً متصدی چنین پستهایی می باشند. عیسی بن سلمان الخلیفه، امیر 45 ساله ای که از سال 1961 حکمران این کشور بوده است، نفوذ شخصی شایان توجهی بر امور مربوط به عموم ملت اعمال می نماید. اهداف عمده او از این قرار است: (الف) حفظ کشور به عنوان یک ذخیره خانوادگی، (ب) ایجاد و توسعه یک بنیان اقتصادی ثابت، (ج) نابودی عواملی که امنیت داخلی کشور را تهدید می کنند، (د) توسعه پیوندهای صمیمانه با همسایگان عرب و کشورهای غربی.

علیرغم فساد و سوء استفاده از حقوق اختصاصی و امتیازات خود، خلفا تاکنون تنها با مقاومت ملایمی از سوی گروههای مخالف مختلف مواجه بوده اند. در حقیقت، امیران بحرین تا اوایل دهه 60 - 1950 ظاهرا بدون کوچکترین مخالفتی به حکومت خویش ادامه داده و تنها در این زمان بوده است که تحت فشار خواسته های مردم جهت تحولات سیاسی، به اندک تغییراتی در قانون اساسی تن می دهند.

متعاقب این جریان، نادیده گرفتن وعده اصلاحات سیاسی و اجتماعی توسط عیسی - منجمله رد اتحادیه های کارگری، تعلیق «مجلس ملی» در سال 1975، قصور در رعایت حقوق دموکراتیک مربوط به پارلمان، و مخالفت با تجدید قدرت حکمران در قانون اساسی - که انتظار می رفت با جنجال

ص: 187

بسیاری مواجه شود، جز با مخالفت بی مایه ای روبرو نشده است.

بحرین: رؤسای دولت ناممقامسوابق فردیعیسی ابن سلمان الخلیفه خلیفه بن سلمان الخلیفه حمد ابن عیسی الخلیفهحبیب قاسم یوسف احمدالشیراوی عبدالعزیز بن محمدالخلیفه ابراهیم عبدالکریم محمد بن مبارک الخلیفه علی محمد فخرو خلیفه ابن عبداله الخلیفهطارق عبدالرحمن المؤیدمحمد بن خلیفه ابن حمید خلیفهعبداللّه بن خالد الخلیفهعیسی ابن محمدالخلیفه مجید الجیشی ابراهیم محمد حسن حمیدان جواد سلیم آل اورید حسین محمد ال بهارناامیرنخست وزیرولیعهد فرمانده کل قوای مسلح بحرین وزیر بازرگانی و کشاورزی وزیر صنایع عمران وزیر آموزش و پرورش وزیر اقتصاد و داراییوزیر امور خارجه وزیر بهداری وزیر مسکن وزیر اطلاعات وزیر کشوروزیر دادگستری و امور اسلامی وزیر کار و امور اجتماعی وزیر امور عامه وزیر راه و ترابری وزیر مشاور در امور کابینهوزیر مشاور در امور حقوقیبرادر جوانتر امیرفرزند ارشد امیربرادرزاده امیربرادرزاده امیربرادرزاده امیربرادرزاده امیربرادرزاده امیر برادرزاده امیرمسلمان شیعی مذهبمسلمان شیعی مذهب مخالفت داخلی خطر اصلی که امنیت داخلی را تهدید می نماید از شکاف مذهبی درون جزیره سرچشمه می گیرد.

شیعیان 60% ساکنین اصلی بحرین را تشکیل می دهند، اما از نظر اقتصادی و سیاسی تحت سلطه سنی ها، که شامل خاندان سلطنتی و اکثر تجار عمده نیز می شود، به سر می برند. طبقه کارگر، ماهیگیران و کشاورزان اکثرا شیعه می باشند. طی سالهای اخیر شیعیان تحرکی به سوی قشرهای بالای جامعه را آغاز نموده اند، اما پیروان دو مذهب، در نتیجه اقدامات سیاسی تبعیض جویانه از جانب سنی ها و حفظ نظامهای قضائی، تربیتی و مذهبی جداگانه از سوی شیعیان، به پیوستگی اجتماعی

ص: 188

ناچیزی دست یافته اند.

موقعیت اجتماعی، اقتصادی پست تر شیعیان بر آنان بسیار تلخ و ناگوار است. در گذشته، آنان در سازمانهای ضعیف ضد حکومتی چپگرا و نهضتهای کوچک کارگری فعال بوده اند؛ هر چند از این کار طرفی نبسته اند. موقعیتهای اخیر شیعیان در ایران الهام بخش نوعی احساس غرور در آنان بوده است.

رهبران مذهبی جوانان شیعه را به اشاعه شعارهای ضدحکومتی ترغیب نموده اند، ظاهرا عواطف ضد سلطنتی و متمایل به (امام) خمینی در میان شیعیان بحرین شیوع یافته است و فعالیتهای گسترده تر ضد حکومتی بسیار محتمل می باشد.

نهضتهای چپگرا که عموما شیعی می باشند نیز همراه تحولات (اخیر) ایران تقویت گردیده است.

مخالفین افراطی در انتظار قدرت یافتن حکومتی چپگرا در ایران که آنان را مشمول حمایت سیاسی و شاید مادی خود قرار دهد، مترصد فرصت اند. هر چند این نهضتها تحت سرکوب مداوم توسط یک سیستم امنیتی نسبتا لایق و کارا تضعیف گشته است، ولی دولت قادر نبوده است از شیوع تدریجی افکار چپگرایانه در میان جوانان بحرینی جلوگیری کند. در حالی که تعداد چپگرایان سازمان یافته از 150 تا 180 نفر تجاوز نمی کند، این عده احتمالاً از همدردی و حمایت هزاران تن از ساکنین بحرین برخوردارند.

رهبران مذهبی شیعه و چپگرایان در مخالفتهای مشترکی علیه رژیم خلیفه سهیم می باشند، لکن احتمالاً در این باره که چه خط مشی ها و سیاستهایی را یک حکومت جدید بایستی دنبال کند، توافق ندارند. تاکنون شواهد کمی از همکاری خود به دست داده اند، اما احتمال کوششهای مشترک آنان علیه رژیم در آتیه افزایش خواهد یافت. حکومت به زودی ناگزیر خواهد بود که با خواسته های شیعیان و چپگرایان در زمینه تقسیم قدرت توافق نماید.

تجددگرایی اقتصادی گسترش اقتصاد چند پایه ای جهت مستعد نمودن شرایط برای آینده ای بدون نفت به عنوان یک استراتژی حکومتی مهم برای تسکین ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی به کار رفته است. در حالی که ابتدا دولت بحرین بر توسعه صنایع سنگین همچون پالایش آلومینیم و تعمیر کشتی تأکید می نمود، در سالهای اخیر ساختن جاده ها، تجهیزات بندری، مدارس و وسایل ارتباطی را ترجیح داده است. اولین سیستم فاضلاب و ساختمان یک نیروگاه برق که طرح آن از مدتها قبل تهیه شده بود، در دست تهیه است. قسمت عمده ای از هزینه های بودجه جاری نیز به مسکن و بهداشت اختصاص یافته است.

اولویتهای اقتصادی آینده شامل تأسیس خدمات و صنایع کارخانه ای سبک خصوصی می باشد، که در این محدوده، بحرین از نظر منابع انسانی، موقعیت مکانی و یک سیستم حمل و نقل کاملاً پیشرفته، بر دیگر کشورهای شبه جزیره عربستان از برتری نسبی برخوردار است. طرح جاده ای به عربستان سعودی با هزینه همین کشور ریخته شده است که اگر ساخته شود، با در نظر گرفتن نیازهای آتی مرکز صنعتی جبیل در عربستان سعودی، باعث تحرک صنایع کوچک خواهد شد این جاده تجارت ترانزیت و گمرک سنتی بحرین را نیز گسترش خواهد داد.

متجدد نمودن بخش دفاعی از اولویت اقتصادی ناچیزی برخوردار می باشد. بحرین دارای

ص: 189

کوچکترین و از نظر تجهیزات، فقیرترین نیروهای مسلح در شبه جزیره عربستان است. هزینه های دفاعی به طور ثابت 4% درآمد ملی بین سالهای 77 - 1973 را شامل می شد، هر چند هزینه ها به طور مطلق افزایش یافته است. تحویل سالیانه تجهیزات نظامی (که عمدتا از جهت مالی به وسیله عربستان سعودی تأمین می شود) در همین دوره، به همان میزان یک میلیون دلار باقی مانده است. ظاهرا بحرینیها خطر خارجی عمده ای را احساس نمی کنند. افزایش سلاح آنان هدفی را جز تأمین امنیت داخلی و تسکین ارتش که سلاحهای خود را پست تر از تجهیزات کشورهای همسایه می پنداشت، دنبال نمی کند.

درآمدهای عمومی، رشد اقتصادی و توازن پرداخت توانایی دولت بحرین جهت مدرنیزه کردن و تنوع بخشیدن به اقتصاد آن کشور، در نتیجه چهار برابر شدن قیمت نفت در جهان طی سالهای 74 - 1973 و توسعه سریع در فعالیتهای اقتصادی سراسر شبه جزیره عربستان تقویت گردیده است. هر چند تولید نفت طی سالهای اخیر در حقیقت نقصان پذیرفته است، بحرین که در اوپک عضویت ندارد، در نتیجه افزایش بهای نفت شاهد ازدیاد درآمدهای حاصله از نفت خود - از 75 میلیون دلار در سال 1973 به حدود 500 میلیون دلار در سال 1977 - بوده است. در عین حال نیاز بیشتر به خدمات مالی دولت بحرین درآمدهای غیرنفتی را به بیش از سه برابر افزایش بخشیده و به 125 میلیون دلار در سال 1977 رسانیده است.

تولید ناخالص داخلی واقعی به نسبت متوسط سالانه 11% از سال 1973 به بعد افزایش یافته است و این واقعیت نمودار پایه فوق العاده توسعه یافته درآمد دولت بحرین می باشد. تمام این در بخش (اقتصاد) غیرنفتی به ویژه در زمینه خدمات در حال گسترش بانکی و بیمه انجام گرفته است. سیستم بانکی به خصوص پس از تصمیم دولت مبنی بر ارائه جواز به واحدهای بانکی ساحلی در سال 1974 احیاء گردید. تغییر مکان بسیاری از خدمات بانکی و خدمات دیگر پس از جنگ داخلی لبنان نیز برای بحرین سودمند بود. اداره امور ملی، (منجمله دفاع) و صنایع نیز به سرعت گسترش یافته است.

زراعت که از ابتدا قابل توجه نبود به تدریج اهمیت خود را از دست داده است و در حالی که ذخایر نفتی رو به نقصان می رود، تولید هیدروکربن ها در نتیجه افزایش بهای نفت سهم خود را از تولید ناخالص داخلی همچنان حفظ کرده است.

هر چند رشد سریع اقتصادی و تولید رو به نقصان نفت حساب بازرگانی بحرین را از سال 1973 به بعد تضعیف نموده است ولی موازنه پرداخت به قوت خود باقی است. ذخایر رسمی، که از پشتوانه سرمایه گذاریهای مستقیم قابل توجه (به ویژه در زمینه فعالیتهای ساختمانی) و کمکهای خارجی (اکثرا از سوی صندوقهای عربی مختلف) برخوردار می باشد، افزایش یافته و میزان آن، که در اواسط سال 1978 به 552 میلیون دلار می رسید، با سه ماه واردات برابری می نمود. قروض خارجی نیز در انتهای سال 1977 به حدود 154 میلیون دلار افزایش یافته که از این مقدار 65 میلیون دلار آن پرداخت شده است. به هر ترتیب، نسبت بدهی به خدمات در بحرین در آن سال تنها یک درصد بوده است و بدین گونه محل فراوانی جهت گرفتن قروض بیشتر از خارج باقی می ماند.

ص: 190

قطع روند تجددگرایانه اگر چه در نتیجه رونق اقتصادی اکثر مردم بحرین بدون تردید از رفاه مادی بیشتری بهره مند گشته اند، نیل به تجددگرایی ناگزیر برخی مشکلات اجتماعی، سیاسی را نیز به همراه داشته است. این گونه به نظر می رسد که تجددگرایی فاصله ای را که عرفا میان درآمد سنی های ثروتمند و شیعیان فقیر موجود بوده است، افزایش داده و به رشد قابل توجهی در نیروی انسانی کنترل ناپذیر اتباع سابق این کشور منجر شده است. در عین حال روابط اقتصادی مستحکمتر با عربستان سعودی، بر نفوذ و سلطه فراوان این کشور در خط مشی کلی بحرین افزوده است.

توزیع نادرست ثروت توسعه سریع اقتصادی روابط متشنج معمول میان سنی ها و شیعیان را تشدید نموده است. کلیه سکنه بحرین از امکانات تحصیلی، بهداشتی و مسکن بهتری سود جسته اند و درآمد سرانه به وجه قابل ملاحظه ای - یعنی 270 دلار از سال 1973 به بعد، تا 5000 دلار در سال 1977 - افزایش یافته است. به هر ترتیب برگزیدگان سیاسی، مالکین زمین و تجار، که عمدتا سنی می باشند، بیش از کشاورزان (که مورد قصور واقع شده اند) و کارگران (که اضافه درآمدشان در نتیجه تورم مضاعف به هدر می رود)، از رونق اقتصادی سود برده اند.

مشکل اتباع بیگانه تا سال 1974 بحرین تنها کشور واقع در خلیج فارس به شمار می آمد که از نیروی انسانی متخصصی مازاد بر احتیاج خود برخوردار بود. از آن زمان به بعد، رونق اقتصادی نیاز به کارگرانی را که ترک تابعیت ممالک دیگر نموده و حدود نیمی از نیروی کارگری فعلی آن را تشکیل می دهند، افزایش داده است. برای جلوگیری از سلطه یک ملیت بیگانه خاص بر نیروی کارگری، حکومت بحرین استخدام اتباع کشورهای دیگر خاور دور را بیش از استخدام کارگران هندی و پاکستانی تشویق می نماید. هندیها و پاکستانیها اکنون به 23000 نفر بالغ گشته و حدود 60% کارگران بیگانه را شامل می شوند هزار و پانصد فلسطینی مقیم بحرین به عنوان کارگران متخصص به حسابداری، مدیریت معلمی و خدمات شهری اشتغال دارند. هر چند به علت برخورداری از برخی مزایای دولتی چون تحصیل رایگان و بهداشت، اتباع سابق (کشورهای دیگر) چندان فعالیت سیاسی ندارند، با این همه آنان اغلب مورد خشم و انزجار اتباع بحرین قرار می گیرند، به ویژه اگر شغلهای حرفه ای و تخصصی را اشغال نمایند. حکومت بحرین به ویژه در مورد وابستگی خدمات شهری به بیگانگان نگران است. خط مشی دولت مبنی بر استخدام انحصاری اتباع بحرین (بحرینیزاسیون) که چندین سال است آغاز گردیده است، هنوز بایستی این وابستگی را کاهش دهد.

نقش عربستان سعودی کمکهای افزایش یافته و پیوندهای صنعتی و مالی در حال توسعه، نفوذ عربستان سعودی بر بحرین را افزوده است. آل خلیفه که دارای پیوند فامیلی با خاندان سلطنت عربستان سعودی و کویت می باشد،

ص: 191

مایل است خط مشی آنان را در امور داخلی و خارجی دنبال کند. بدون تردید عدم موافقت عربستان سعودی با تجربه پارلمانی بحرین تصمیم عیسی را مبنی بر تعلیق این تجربه، پس از آنکه لیبرالیزاسیون (ایجاد فضای باز سیاسی) مخالفت با حکومت وی را احیاء نمود، راسخ تر نموده است.

چشم انداز علیرغم فروکش نمودن تشنجهای اجتماعی و سیاسی، اکثر عواملی که موجب انقلاب ناگهانی در ایران گردیدند در بحرین موجود نبوده و یا آنکه دچار پراکندگی و از هم پاشیدگی می باشند. از آنجا که تولید نفت در بحرین ناچیز و رو به نقصان است، جریان ثروت به داخل کشور به اندازه کشورهای عضو اوپک نبوده است. همچنین بحرین مدتهاست که صاحب ثروتی بوده است که پیشرفت اقتصادی این کشور را طی چندین دهه به اعتدال فراهم نماید. نیروی کارگری عظیم بومی بحرین باعث شده است که این کشور کمتر از بسیاری از همسایگانش به نیروی بیگانه متکی باشد. به علت رشد فرهنگی سکنه بحرین منجمله زنان، احتمالاً اتباع بحرین عاقبت حرفه هایی را که در تملک اتباع سابق دیگر ممالک می باشند، اشغال خواهند نمود.

اما قابلیت انعطاف آل خلیفه احتمالاً بهترین بیمه ای است که کشور بحرین علیه عدم ثبات سیاسی دارا می باشد. دولت بحرین بر این امر واقف است که این کشور در زمینه توسعه صنایع سنگین قادر به رقابت با کشورهای دیگر نیست، و از این رو خط مشی اقتصادی خود را بر رفاه اجتماعی و صنایع سبک متمرکز نموده است. در حالی که دولت اتحادیه های کارگری را غیر قانونی اعلام کرده است، قوانینی برای تنظیم شرایط کار وضع نموده و طیفی از مزایای اجتماعی را که به تدریج در حال گسترش می باشد برای سکنه بحرین فراهم نموده است.

امیر بحرین طبقه متوسط را به درون دولت جذب نموده و حتی چندین مشاور از جمله دو وزیر کابینه را از میان شیعیان منصوب نموده است. همچنین خاندان حاکم (آل خلیفه) در پی به کار گماردن مجلس ملی دیگری است که فاقد تأثیرات تزلزل آفرین مجلس گذشته باشد و ضمنا تقسیم قدرت را تا آن حد امکانپذیر نماید که در صورت بروز ناآرامی عمومی شبیه ایران بتوان سرزنش و تقصیر را نیز تقسیم نمود.

کویت

جمعیت: 2/1 میلیون، 47 درصد بومی حکومت: سلطنت تحت فرمانروایی خانواده صباح رئیس حکومت: امیر جابرالاحمد آل جابرالصباح مذهب جمعیت بومی: 20 درصد مسلمان شیعه مذهب 80 درصد مسلمان سنی سطح سواد: 40 درصد تولید نفت: 1/2 میلیون بشکه در روز در سال 1978 ذخیره ارز خارجی رسمی: 9/26 میلیون دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص داخلی: 8/12 میلیارد دلار در سال مالی 1977

ص: 192

میزان نیروهای مسلح: 9500 نفر نیروی پلیس ملی: 15200 نفر کویت کشوری که به یاری رشوه از وقوع انقلاب جلوگیری می کند! در شبه جزیره عربستان کویت کشور کوچکی است که از نظر ثروت غنی ترین، از نظر سیاسی پیچیده ترین و از نظر سیاست خارجی بیگانه گراترین آنهاست. طی دهه گذشته، خاندان حاکم الصباح از طریق مشورت با خانواده های تجار برجسته و رهبران قبایل در رابطه با مسائل گوناگون نشان داده است که تا حدودی بر نیاز تجددگرایی سیاسی واقف است. علیرغم تعلیق «مجلس ملی» و تأدیب مکرر رسانه های گروهی، این خاندان قادر به تسکین مخالفتها و حفظ دولتی معتبر و با ثبات بوده است، روی هم رفته بیشتر از آنرو که خاندان الصباح برای کویتیها بالاترین استاندارد زندگی را فراهم نموده است، به نظر می رسد که این خاندان کنترل زمام قدرت را به دست دارد.

به هر ترتیب انتظار می رود که فشار از جانب شیعیان بی قرار و جوامع متشکل از اتباع دیگر کشورها تحولات اجتماعی و سیاسی را طی سالهای بعد تسریع نماید. به علاوه، آشوب چند ماهه اخیر ایران تمام کشورهای شبه جزیره را در مقابل نیروهای بالقوه تحول را آسیب پذیر نموده است.

حوادث خارج از مرزهای کویت و خارج از کنترل این کشور همچون قرارداد صلح اعراب و اسرائیل یا کشمکشهای موجود در یمن و لبنان، می توانند موجد انعکاسات و عوارضی در این کشور باشند که تسلط بر آن برای خاندان الصباح مشکل و پر زحمت خواهد بود.

نوع و روش حکومت:

حکومت کویت که پس از استقلال از سلطه بریتانیا در سال 1961 اسما یک پادشاهی مشروطه بود از سال 1756 به بعد تحت سلطه الیگارشی خاندان الصباح بوده است. جانشین «امیر» که در رأس حکومت قرار دارد، از طریق اجماع اعضای ارشد خاندان سلطنتی انتخاب می شود. سنت مقتضی است که «امارات» بین دو شاخه این خاندان به نوبت تعویض گردد، و به موجب قانون اساسی، «مجلس ملی» بایستی انتخاب جانشین را تصویب نماید. اما در واقع هر دو شرط احتراما نقض و یا نادیده گرفته می شوند. امیر فعلی جابرالاحمد الصباح از ژانویه سال 1978 تاکنون سلطنت نموده است. برای بیش از ده سال پیش از جلوس بر تخت سلطنت، جابر به عنوان ولیعهد و صدر اعظم نقش عمده ای در سیاست کویت بازی نمود. امیر به یاری مشورت با مشاوران معتمد، کابینه و دیگر اعضای خاندان صباح حکومت می نماید. خاندان سلطنتی اکنون 9 کرسی از 22 کرسی کابینه را که شامل کلیه پستهای کلیدی می باشد در اختیار دارد. رهبران اصلی قبایل خانواده های تجار برجسته، رهبران مذهبی و افسران عالیرتبه ارتش در رابطه با مسائل مهم مربوط به خط مشی سیاست مورد مشورت قرار می گیرند. احزاب سیاسی ممنوع می باشد و فعالیتهای سیاسی از اتباع سابق کشورهای دیگر (مقیم کویت) پذیرفته نیست.

در سال 1976، متعاقب گذراندن لوایحی از طریق پارتی بازی و رشوه توسط چپیها که از دیدگاه خاندان سلطنتی مضر بر سیاست خارجی تلقی گردید، مجلس ملی منحل شد. این حرکت به ویژه

ص: 193

انزجار جوانان کویتی را که در خارج تحصیل نموده و خواهان نقش بیشتری در اداره امور مملکت می باشند برانگیخت. الیگارشی حاکم که به این نتیجه رسیده بود که شاه (ایران) تخت خود را تا حدودی به خاطر ایجاد اختناق سیاسی از دست داده است، اخیرا مناظره ای در باب برقراری مجدد مجلس به راه انداخت.

علیرغم وجود چندین دسته بندی درون دو شعبه خاندان سلطنتی، حاکم فعلی قادر بوده است همبستگی و نظم این خاندان را حفظ نماید. انتصاب جنجال آفرین سعدالعبداللّه الصباح پسر عموی وی به عنوان ولیعهد و صدراعظم و انتصاب دیگر وزراء توسط او، در میان خاندان سلطنتی به خوبی پذیرفته شده است. هر چند فساد خاندان سلطنتی انتقاد عموم را برانگیخته، اما این فساد نسبت به دیگر اماکن شبه جزیره عربستان از وسعت کمتری برخوردار است. به هر ترتیب، خاندان صباح اکنون به تجدید نظر در مورد نقش اعضای خود در فعالیتهای مالی و تجاری داخلی مشغول می باشد. به خانواده های ثروتمند تذکر داده شده است، که از اسراف در تجملات بپرهیزند.

روابط با نیروی کارگری در صورتی که افکار عمومی در این جهت شکل گیرد که در حق کارگران ظلم روا داشته می شود و نفوذ سیاسی به طرزی افراط آمیز مورد سوء استفاده قرار می گیرد، نیروی کارگری سازمان یافته می تواند مشکلی ایجاد کند. اتحادیه های صنفی در این ناحیه جزء سازمان یافته ترین (مؤسسات) بوده، در حالی که نمایندگی یک سوم از نیروی کارگری بومی را عهده دار می باشند. این اتحادیه ها بالقوه قادرند فعالیت اقتصادی را در محورهای کلیدی و عمده متوقف نمایند. چهارده اتحادیه ای که «فدراسیون عمومی کارگران کویتی» را شامل می شوند از کارمندان صنعت نفت، بانکها و نه (9) وزارتخانه تشکیل یافته اند. رهبران اتحادیه ها چپگرا یا کمونیست می باشند، در حالی که اعضای معمولی نسبت به سیاست بی تفاوت هستند. دولت تاکنون بر رادیکالیسم سیاسی به طرز موفقیت آمیزی مسلط بوده، و فعالیت اتحادیه ها را به مسائل بسیار جزئی مشغول داشته است.

تقسیم ثروت حاصله از نفت ملایمت تشنجات سیاسی داخلی نشانگر تقسیم ثروت حاصله از نفت کشور میان اتباع این کشور می باشد، که البته بایستی میان آنان و اتباع سابق کشورهای دیگر که جمعیت بسیاری را در کویت شامل می شوند، تمایز داده شود. طی سالهای 74 - 1973 کویت در نتیجه افزایش بهای نفت ثروت عظیم بادآورده ای به دست آورد در حالی که تا آن زمان نیز بیش از بیست و پنج سال از ثروت حاصله از نفت سود جسته بود. درآمدهای نفتی از 2 میلیارد دلار در سال 1973 به 9 میلیارد در سال 1977 افزایش پیدا نمود. کویت این درآمدها را در جهت بهبود وضع کشوری به کار برده است که در گذشته نیز از جهت رفاه اجتماعی از پیشرفته ترین کشورهای جهان محسوب می شده است.

* اشتغال برای همه اتباع تضمین گشته است. در صورت عدم اشتغال افراد در مشاغل غیردولتی، دولت آنان را به استخدام خود در می آورد.

ص: 194

* مسکن (که اغلب شامل تدارک زمین و اعتبار می باشد) به بهای کسری از بهای واقعی خود فراهم است.

* به مواد غذایی سوبسید (کمک هزینه دولتی) تعلق می گیرد.

* درآمد فاقد مالیات می باشد.

* تحصیل رایگان برای عموم، بهداشت و آب و برق و تلفن به صورت رایگان برای کلیه اتباع فراهم است.

تنها نقیصه عمده در رفاه گرایی کویتیها کمبود مسکن برای قشر کم درآمد مردم است، زیرا بنای ساختمان همگام با تقاضا نبوده و قادر نیست پاسخگوی آن باشد.

هر چند جمعیت شیعیان بومی این کشور که به 110 هزار نفر بالغ می گردد (20% کل جمعیت بومی کویت) در ثروت حاصله از نفت شریک گشته اند، با این همه هنوز از برخی تبعیضات سیاسی و اجتماعی رنج می برند. از نظر مالی شیعیان مجموع «بسیار موفق بوده اند و ظاهرا ناآرامی مدنی برای ایشان همانقدر زیان بخش است که برای برادران سنی مذهبشان، اگر چه اخیرا شیعیان - منجمله خانواده های تجاری مرفه - تظاهراتی به پشتیبانی (امام) خمینی برگزار نمودند و احتمالاً برای کسب آزادی سیاسی بیشتر اصرار خواهند ورزید، اما آنان بیش از آن مرفهند که به انقلابیون حقیقی مبدل گردند.

در حالی که اتباع کویت از مزایای ثروت حاصل از نفت برخوردارند، خارجیان که به اکثر مشاغل یدی و حرفه های تخصصی درجه 2 در رابطه با مدیریت اشتغال دارند، از بخت کمتری بهره مند می باشند. اتباع کشورهای دیگر که 53% جمعیت 2/1 میلیون نفری این کشور و 70% نیروی کارگری را تشکیل می دهند، در مقابل کار مشابه از اتباع اصلی حقوق کمتری دریافت می کنند و از نظر مسکن در سخت ترین شرایط به سر می برند. مشاغل پردرآمد و مالکیت زمین، تشکیل احزاب سیاسی و شرکت در هر گونه فعالیت سیاسی برای آنان ممنوع است، طبق قوانین مشکل مربوط به حق تابعیت، تنها تعداد اندکی از خارجیان می توانند به تابعیت این کشور درآیند.

محرومیت از مالکیت اموال و فعالیت سیاسی، در میان کسانی که تبعه این کشور نیستند به ویژه فلسطینیها، ایجاد تنفر و خشم می نماید. سیصد هزار فلسطینی بزرگترین گروه خارجیان را تشکیل می دهند. آنان 25% مشاغل مربوط به خدمات شهری شامل بسیاری مناصب کلیدی را در اختیار دارند. قوای امنیتی از نزدیک فلسطینیها را تحت کنترل داشته و گاه به گاه اغتشاش آفرینان فلسطینی را از کشور اخراج می نمایند. خطر از دست دادن مشاغل مؤثرترین عامل بازدارنده فلسطینی ها از فعالیت سیاسی بوده است. به هر ترتیب، صرف قدرت حاصله از کثرت فلسطینی ها همچنان موجب نگرانی خاندان سلطنت می باشد.

گردش ثروت حاصله از نفت با پندگیری از اشتباهات گذشته، دولت کویت کنترل منابع نفتی خود را طی سالهای دهه 1970 به دست گرفته و این سیاست موجب تسکین ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی گشته است. به منظور حفظ ذخایر نفتی برای نسلهای آینده، استخراج نفت کاهش پذیرفته است. در نتیجه افزایشهای مستمر در

ص: 195

بهای نفت، کاهش استخراج تاکنون مانع سیر صعودی درآمدهای حاصله از نفت از سال 1975 نبوده است. از سال 1973 تاکنون رشد (اقتصاد) غیر نفتی به میزان متعادل سالانه 8% نگاهداشته شده است، حتی طی دوران قبل از سال 1973، دولت کویت که ظرفیت محدود سرمایه گذاری داخلی را دریافته بود، به سرمایه گذاری عظیم در خارج از کشور همت گماشت. سالهاست تجربیات سرمایه گذاری خارجی کویت از دیگر کشورهای عربی تولیدکننده نفت پیشرفته تر بوده است.

طی سالهای دهه 1970، سیاست نفتی دولت تصویر بارزتری از منفعت جویی ملی را به نمایش گذارده است. از سال 1973 به بعد، استخراج نفت از 3 میلیون بشکه در روز به 2 میلیون بشکه کاهش یافته است. با این حساب، ذخایر نفتی قطعی و احتمالی کشور که 80 میلیارد بشکه تخمین زده شده است برای صد سال کفایت خواهد نمود. دولت بهره جداگانه ای برای استخراج نفت مقرر کرده و مالیاتها و حق الامتیازاتی را که به وسیله کمپانیهای خارجی فعال در کشور پرداخت می شوند افزایش داده است. مالکیت بخش (اقتصاد) نفتی که در سال 1975، 70% تولید ناخالص داخلی را تأمین می نمود کاملاً در اختیار دولت قرار گرفته است.

در زمینه های غیرنفتی، توسعه و پیشرفت (اقتصادی) داخلی بر حمل و نقل، ارتباطات، خدمات اجتماعی و پایه صنعتی تمرکز یافته است. در زمینه صنعت، بخشهای (اقتصادی) مربوط به صادرات که بر صدور سرمایه استوار است و از نفت و گاز به عنوان منابع انرژی و مواد خوراکی خود استفاده می نمایند، مورد تأکید قرار گرفته اند.

کویت: رهبران حکومت نام مقام سوابق(1) جابرالاحمد الصباح(2) امیر سعد العبداللّه الصباح(2) نخست وزیر از بستگان دور امیر جابر علی الصباح(2) معاون نخست وزیر وزیر اطلاعات از بستگان دور امیر صباح الاحمد الصباح(2) معاون نخست وزیر و وزیر امورخارجه برادر ناتنی امیر خالد الاحمد الجابرالصباح(2) وزیر امور دیوانی امیر برادر ناتنی امیر عبدالوهاب النفیسی وزیر بازرگانی و صنعت سلیمان زیدالخالد وزیر ارتباطات سالم الصباح السالم الصباح(2) وزیر دفاع از بستگان دور و فرزند امیر جاسم خالد المرزوق وزیر آموزش و پرورش حمد مبارک العیار وزیر آب و برق عبدالرحمن سلیم العتیقی وزیر دارایی دکتر عبدالرحمن العوضی وزیر بهداری --- وزیر مسکن نواف الحمد جابرالصباح(2) وزیر کشور برادر ناتنی امیر

ص: 196

عبداللّه المفرح وزیر دادگستری سلمان الدویج الصباح(2) وزیر امور حقوقی و اداری برادرزاده امیر علی الخلیفه الصباح(2) وزیر نفت برادرزاده امیر محمد العدسانی وزیر برنامه ریزی حمود یوسف النصیف وزیر امور عامه یوسف جاسم الحاجی وزیر امور مذهبی و اسلامی عبدالعزیز محمود بوشهری وزیر کار و امور اجتماعی عبدالعزیز حسین وزیر مشاور در امور کابینه 1- عبدالمطلب الکاظمی وزیر نفت کویت در سالهای 78 - 1975 تنها شیعی مذهبی بود که توانسته بود در کابینه سمتی کسب نماید، بقیه اعضاء سنی مذهب می باشند.

2- اینان اعضای انتسابی خانواده حاکم می باشند. اعضای کابینه شاخه های متعدد خانوادگی را نشان می دهد که رقبای یکدیگر نیز به حساب می آیند.

دولت کویت عموما پروژه هایی را برگزیده است که در صحنه اقتصاد بین المللی قادر به رقابت بوده و نسبت به استانداردهای (موازین) معمول تجاری از سود کافی برخوردار باشند. بر خلاف ایران و دیگر کشورهای کمتر توسعه یافته، کویت از نمایشهای بیش از حد تجملی و پر دردسر در زمینه صنعت اجتناب ورزیده است.

علیرغم مخارج فراوان برای ایجاد تنوع اقتصادی، دولت دارای مازاد بر درآمد نیز می باشد.

موجودی ذخیره رسمی از 7/3 میلیارد دلار در آخر سال 1973 به 6/9 میلیارد دلار در اواسط سال 1978 افزایش یافته است. به علاوه این کشور دارای موجودی غیر ذخیره ای بالغ بر 3/17 میلیارد دلار در خارج از کشور می باشد، که اکثر آن در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا سرمایه گذاری شده است. درآمد حاصله از این موجودی در پنج برابر شدن درآمدهای غیر نفتی طی سالهای 77 - 1974 مؤثر بوده است و دولت امیدوار است که این درآمد توسعه اقتصادی را با وجود کاهش ذخایر و استخراج نفت، تداوم بخشد. اکنون دولت کویت مقرر داشته است که 10% از درآمدهای حاصله از نفت به «صندوق ذخیره نسلهای آینده» که در خارج به کار گرفته می شود، واریز گردد. درآمدی که از این کار به دست می آید در خود صندوق نگاهداشته می شود و حداقل به مدت 25 سال نمی تواند به عنوان بودجه مورد استفاده قرار گیرد.

سیاست خارجی کویت سیاست خارجی خود را بر کسب و موازنه حمایت سیاسی همسایگان خود استوار نموده است و این مسئله حاکی از آسیب پذیری نظامی و جغرافیایی این کشور می باشد. کویت در جستجوی آن است که خلیج فارس را از ستیزه جویی یک قدرت بزرگ دور نگاهداشته و با کلیه کشورها روابط دوستانه برقرار نماید. حمایت جدی کویت از وحدت عربی به منظور آن است که وی را از اشغال و تجاوز به وسیله دیگر کشورها و انقلابی رادیکال که به پشتیبانی بیگانه ممکن است در این کشور به وقوع بپیوندند، در امان دارد. هرگونه شکافی در صفوف اعراب، به خصوص در رابطه با مسئله

ص: 197

فلسطین، به عنوان خطری تلقی می شود که امنیت داخلی و خارجی این کشور را تهدید می نماید. هر چند این کشور نسبت به مسئله فلسطین همفکر و همدرد است، با این همه اگر به خاطر کثرت جمعیت فلسطینیهای مقیم این کشور نبود، احتمالاً خط محافظه کارانه تری را در رابطه با این مسئله دنبال می نمود. گسترش درآمدهای حاصله از نفت بر نفوذ خارجی کویت افزوده است. طرح یاری رسانی کویت - که این کشور در میان کشورهای تولیدکننده نفت عضو اوپک، جزء اولین مبتکرین آن می باشد - اکنون یکی از مهمترین ابزار در خدمت سیاست خارجی این کشور به شمار می رود.

کویت که در میان یاری رسانان جهان مقام چهارم را دارا می باشد، از بالاترین نسبت کمک به تولید داخلی ناخالص (حدود 10%) برخوردار می باشد. بین سالهای 77 - 1974، مجموع این کمکها به 8/2 میلیارد دلار بالغ گشته و بین 40 کشور مختلف توزیع گردید. بیش از سه چهارم این مقدار به کشورهای عرب، به ویژه کشورهای در حال ستیز (خط مقدم - م) تعلق گرفته است. به منظور حفظ پشتیبانی فلسطینیهای داخلی، کویت به سازمان آزادیبخش فلسطین و صندوق کمک به اردوهای پناهندگان مربوط به سازمان ملل متحد نیز یاری نموده است.

اگر سیاستهای سیاسی و اقتصادی قادر به جلوگیری از تجاوز خارجی نباشند، کویت ناچار خواهد بود که بر نیروهای نظامی ناچیز خود تکیه کند. نیروهای مسلح کویت که عمدتا از عشایر داخلی تشکیل می شود، تنها شامل بر 9500 نفر می باشد. نیروی پلیس ملی که بالقوه ممکن است ارتش را یاری نماید بر 15200 نفر بالغ می گردد. در نتیجه مشکلاتی در جذب داوطلب سربازی، کویت به تازگی خدمت وظیفه اجباری را وضع نموده است.

خاندان سلطنتی دریافته است که قادر به دفع یک تهاجم وسیع نظامی نخواهد بود. از اینرو استراتژی وی بنای یک قوای دفاعی است که قدرت کافی برای متوقف نمودن مهاجم تا کسب کمک خارجی را دارا می باشد. در سالهای 77 - 1976، کویت معاینه کامل و اصلاحات عمده ای را در رابطه با نیروهای مسلح خود آغاز نمود، به این منظور مسافرتهایی به کشورهای غرب و به میزان بسیار کمتری به روسیه، برای خرید جتهای جنگنده، تانک، راکت و کشتی انجام گرفت. بهای ابزار نظامی تحویل گرفته شده توسط کویت از 6/1 میلیون دلار در سال 1974 به 324 میلیون دلار در سال 1977 افزایش یافته است. به علت رشد سریع اقتصادی، مخارج دفاعی هنوز تنها 4% تولید ناخالص داخلی یعنی تقریبا به اندازه سال 1973 را تشکیل می دهد و آنقدر نیست که نفرت سکنه ثروتمند این کشور را در سطح گسترده ای برانگیزد.

چشم انداز با ثروت انبوه و جمعیت 2/1 میلیون نفری کویت انتظار می رود که این کشور طی چندین سال آتیه قادر باشد ثبات سیاسی خود را حفظ کند. تجربه طولانی در مورد اداره ثروت و توسعه برنامه های وسیع اجتماعی باعث شده است، که خانواده صباح کمتر از بسیاری از همسایگانش نسبت به مخالفتهای داخلی آسیب پذیر بماند. به هر ترتیب محتمل است که فشار از سوی شیعیان و فلسطینیهای داخلی و کویتیهای تحصیلکرده، متشکل از گروههای نژادی و مذهبی گوناگون منجر به تغییرات اجتماعی و سیاسی در طول سالهای آتی گردد. از طریق بهبود خدمات اجتماعی، کویت احتمالاً قادر

ص: 198

خواهد بود که از ناآرامی بالقوه فلسطینیها و اتباع سابق کشورهای دیگر اجتناب نماید. با در نظر گرفتن وابستگی داخلی کویت به نیروی انسانی بیگانه برای تأمین خدمات و عکس العملهای حاد سیاسی که اخراج تعداد قابل توجهی فلسطینی در پی خواهد داشت، اخراج در مقیاس وسیع راه حل مناسبی نخواهد بود. به ویژه خاندان سلطنتی تحت فشار بسیاری قرار خواهد گرفت تا موضع اساسی تری نسبت به پشتیبانی از مسئله فلسطین اختیار کند.

در پاسخ به تقاضای مردم برای حضور بیشتر آنان در صحنه سیاست خاندان صباح احتمالاً کوشش خواهد نمود که مجلس ملی را به شکلی که مشکلات گذشته تکرار نشده و حاکمیت این خاندان به خطر نیفتد، دوباره برقرار سازد. در کوتاه مدت تقسیم مختصری از نفوذ و قدرت سیاسی توسط خاندان سلطنتی ممکن است برای ابقای حکومت آنان کافی باشد. اما در بلند مدت، خاندان صباح تحت فشار روزافزونی قرار خواهد گرفت تا قدرت خود را با نیروهای سیاسی در حال رشد تقسیم نماید.

یمن شمالی

جمعیت: 3/6 میلیون نفر که تقریبا تمامی آنها بومی هستند.

حکومت: رژیم نظامی (طرفدار غرب) رئیس حکومت: سرهنگ دوم علی عبداله صالح مذهب جمعیت بومی: 55 درصد سنی شافعی 45 درصد شیعه زیدی سطح سواد: 15 درصد اقتصاد: اقتصادی کوچک و کشاورزی که اصولاً به وسیله پولهای کارگرانی که در خارج از کشور بسر می برند حمایت می گردد.

ارز خارجی رسمی: 35/1 میلیارد دلار در ژوئن 1978 ذخیره تولید ناخالص ملی: 5/2 میلیارد دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 500/16 که نیروهای قبیله ای به فراخور نیاز فرا خوانده می شوند.

نیروی پلیس ملی: تقریبا 4300 نفر یمن شمالی، روابط با عربستان سعودی بقای حکومت فعلی یمن شمالی بر حمایت مستمر اقتصادی و سیاسی عربستان سعودی از این کشور متکی است. سعودیها پیشتاز تلاش بین المللی در حمایت از صنعا بوده اند و طی پنج سال گذشته حدود یک میلیارد دلار کمک اقتصادی را در گرو این کار نهاده اند. با این همه عربستان سعودی هرگز به یمن شمالی اعتماد نداشته و حتی توطئه چیده است که آن را از داخل تضعیف نموده و ضعیف نگاه دارد. به هر ترتیب سعودیها خواستار رژیم مساعدی در یمن شمالی می باشند، که بتوانند از آن به عنوان خط مقدم دفاع خود علیه حکومت رادیکال یمن جنوبی استفاده نمایند. در رابطه با پرزیدنت علی عبداللّه صالح باید گفت که تلاشهای وی برای حامیان خود و تسکین منتقدان روز افزونش ممکن

ص: 199

است، بسیار دیر شده باشد.

یمن شمالی که نام رسمی آن جمهوری عربی یمن می باشد، مساحتی برابر دویست هزار کیلومتر مربع از بخش جنوبی شبه جزیره عربستان را می پوشاند. کشاورزی قسمت اعظم فعالیت اقتصادی در این کشور را تشکیل می دهد. هر چند میزان بارندگی در یمن شمالی نسبت به سایر کشورهای واقع در شبه جزیره بسیار بهتر است، اما محصول کشاورزی در گرو آب و هوایی خشن و متغیر قرار دارد.

شمار بسیاری از ساکنین یمن شمالی در جستجوی درآمد بهتر به نقاط پر رونق منطقه خلیج فارس به ویژه به عربستان سعودی مهاجرت نموده اند. وجوه ارسالی توسط این کارگران معادل بیش از 50% تولید ناخالص داخلی بوده و بخش عمده ای از واردات یمن شمالی را تشکیل می دهد. به علاوه از طریق مالیاتهای گمرکی که به این واردات تعلق می گیرد، آنان سهم عمده ای از درآمدهای دولتی را به طور غیرمستقیم تأمین می نمایند. مهاجرت، اتباع سابق یمن را با عقاید و مهارتهای جدیدی روبرو نموده و این گونه ارزشهای اجتماعی مورد پسند و علاقه، اعراب محافظه کار را تغییر و تحول می بخشد. تغییر و تحول در ارزشها و شیوه های مرسوم زندگی هنگامی اوج می گیرد، که یمن شمالی تلاش می نماید از سویی از عهده تجاوزات یمن جنوبی برآمده و از سوی دیگر با روابط مستمر با عربستان سعودی و قبایل شمالی که صاحب استقلال فکری می باشند کنار آید، موقعیتی که می توانست باعث تداوم یک حکومت ضعیف (چون دولت یمن شمالی) گردیده و ایجاد نهادهای دموکراتیک اصیل را به تعویق اندازد.

تحول سیاسی منطقه ای که اکنون جمهوری عربی یمن را در بر می گیرد تا انقلاب سپتامبر سال 1962 که سلطه فئودالیستی «امام» را خاتمه بخشیده و راهی برای نفوذ تأثیرات خارجی به داخل منطقه گشود، از نظر سیاسی و اقتصادی در حالتی نامتناسب با شرایط زمان به سر می برد. گروه جمهوریخواهان که «امامت» را برانداختند، اقدام به تأسیس نهادها و اشاعه خط مشی هایی متناسب با یک حکومت متجددتر از دولت اسلامی قرون وسطایی یمن شمالی نمودند. تحت سرپرستی مصریها که از جمهوریخواهان در جنگ داخلیشان علیه عناصر سلطنت طلب (که به وسیله عربستان سعودی حمایت می شدند) طرفداری می کردند، در حدود دوجین وزارتخانه و سایر مؤسسات دولتی و چند شرکت مشترکا خصوصی - دولتی به وجود آمدند. همزمان با خاتمه رسمی جنگ داخلی در سال 1970، یک قانون اساسی تدوین گشت و اولین انتخابات ملی یمن شمالی برگزار شد که به استقرار یک هیئت قانونگذاری موسوم به «مجلس شورا» منجر گردید. هر چند احزاب سیاسی سازمان یافته در این کشور هرگز مجال رشد نیافته اند اما برخی عناصر تشکیل دهنده مجلس صاحب اعتقادات بعثی و ناصری و نظریات دیگر می باشند.

نفوذ مجلس شورا بر خط مشی ملی که از ابتدای تأسیس آن نیز قابل توجه نبوده است، طی سالهای اخیر به علت حاکمیت متوالی «شوراهای رهبری نظامی» تضعیف گشته است. در سال 1974 یک شورای رهبری چهار نفره تحت رهبری آمیخته با نبوغ سرهنگ ابراهیم الحمدی قدرت کامل را به دست گرفت. با تکیه بر توسعه اقتصادی و تجددگرایی، این شورا کوشش نمود که حکومت مرکزی

ص: 200

را تقویت نماید. چندین کمیته اصلاح، تعاونی، انجمن مهاجرین و مؤسسات دیگری که قدرتهای سنتی و قبیله ای را در معرض تهدید قرار می داده اند، تأسیس گردید. با این همه دولت هرگز قادر نبود کنترل کامل خود را بر بسیاری از مناطق کشور، به ویژه بر شمال شرقی آن اعمال نماید.

پس از آن که حمدی در اکتبر سال 1977 به قتل رسید. بسیاری از برنامه ها اصلاحی وی نیز به فراموشی سپرده شدند. دولت تحت رهبری جانشین سرهنگ احمد القشمی، قالب شخصی و نظامی تر به خود گرفت. تکیه بر نیروهای نظامی پس از قتل قشمی توسط مأموری از یمن جنوبی در ژوئن سال 1978 همچنان ادامه یافت. رئیس جمهور فعلی سرهنگ دوم علی عبداللّه صالح خارج از قوای مسلح پایگاه قدرتی ندارد و مورد تنفر بعضی عناصر درون قوای مسلح نیز می باشد، زیرا آنان گمان می کنند که وی مسئول مرگ حمدی محبوب بوده است.

رژیم صالح با این مشکل روبروست که ساکنین یمن شمالی را متقاعد نماید که قادر است، مشکلات فراوان سیاسی و اقتصادی این کشور را حل کند. در عین حال، حکومت فعلی بایستی به شرایط امنیتی نابهنجاری که به واسطه فعالیتهای خرابکارانه مارکسیستی یمن جنوبی ایجاد گردیده است، رسیدگی نماید.

یمن شمالی: رهبران حکومت نام مقام سوابق علی عبداللّه صالح رئیس جمهور زیدی محمد احمد آل جونید معاون نخست وزیر در امور مالی و اقتصادی شافعی عبدالکریم آل امیریانی وزیر کشاورزی نامشخص حسین عبداله الامری وزیر امور خارجه نامشخص یحیی حسین آل وزیر اطلاعات و فرهنگ نامشخص محمد حمود خمیس وزیر کشور نامشخص احمد آل میهانی وزیر امور عامه و شهرداریها نامشخص تقسیماتی از دیدگاه جامعه شناسی یک شکاف مذهبی میان سکنه 3/6 میلیون نفری یمن شمالی ماده منفجره بالقوه ای در چشم انداز امنیت داخلی این کشور به شمار می رود. جماعت زیدیه از مذهب شیعه که در مناطق شمالی، مرکزی و شرقی یمن شمالی به سر می برند قرنهاست که بر جماعت شافعی از مذهب سنی در جنوب و جنوب غربی این کشور مسلط بوده اند. وجه تمایز این دو فرقه بیش از آنکه از تعالیم دینی ایشان نشأت بگیرد، در خصوصیات اجتماعی و فرهنگی آنان نهفته است. از آنجا که جماعت شافعی از نقش محسوسی در امور حکومتی محروم بوده اند، اغلب خارج از کشور به تجارت اشتغال ورزیده اند و از این رو بیش از زیدیان تنگ نظر، در معرض تأثیرات خارجی قرار گرفته اند. شافعیان در حال کسب مختصر نفوذی در امور سیاسی می باشند. شمار روز افزون تکنوکراتهای (متخصصین در امور صنعتی) مورد نیاز حکومت که از عهده تهیه خدمات عمومی و اداره طرحهای مربوط به توسعه اقتصادی کشور

ص: 201

برآیند، در میان شافعیان بیش از زیدیهای قبیله نشین یافت می شوند. همچنان که اقتصاد از حرفه های کشاورزی سنتی رایج در میان قبایل فراتر می رود، به نظر می رسد که زیدیها همبستگی خویش را از دست می دهند.

ضعف نظامی اختلاف فرقه ای میان شافعی ها و زیدی ها وحدت نیروهای مسلح را تضعیف می نماید. واحدهای نظامی در ابتدا گرد نسبهای قبیله ای تشکیل شدند. از آنجا که داوطلبهای خدمت در ارتش طبیعتا جذب واحدهای هم قبیله ای های خود شده اند، تشکیل قبیله ای واحدهای مختلف همچنان تداوم یافته است. افسران ارتشی عموما زیدیه مذهبند و معمولاً قبیله دوست بوده و از تحصیلات و تربیت پایینی برخوردار می باشند. بسیاری از شافعیان از خدمت زیردست مافوق زیدیه مذهب سرباز زده اند. همراه با گرایش روزافزون نیروهای مسلح به سمت سیاست و فساد شایع میان افسران، فرقه گرایی به کمبود کارکنان ارتش منجر گردیده است. در حالی که طی برخوردهای خصمانه با یمن جنوبی اختلافات داخلی علت عمده عملکرد ضعیف یمن شمالیها می باشد. ارتش این کشور نیز از تجهیزات فرسوده و بد نگهداری شده خود زیان بسیاری تحمل نموده است. تجهیزات نیروهای مسلح را عمدتا اسلحه فرسوده روسی و برخی وسایل جدیدتر غربی تشکیل می دهد. طی سالهای 1973 تا 1977، میزان وسایل نظامی که به یمن شمالی تحویل داده شده است تنها به 90 میلیون دلار بالغ می گردد، حال آنکه یمن جنوبی معادل 197 میلیون دلار تجهیزات دریافت داشته است. این شکاف در سال 1978 وسعت بیشتری می یابد. یمن شمالی تنها 5/7 درصد از کارکرد ملی خود را به مخارج دفاعی اختصاص می دهد، در حالی که یمن جنوبی 5/14 درصد وقف این مخارج می کند. اخیرا واردات تجهیزات آمریکایی از ایالات متحده و عربستان سعودی که توسط ریاض تأمین (مالی) می شود. احتمالاً از عدم توازن نظامی در یمن شمالی خواهد کاست.

مهاجرت: هرز رفتن نیروی انسانی کمبود کارکنان ارتش نشانگر نقصان عمومی نیروی انسانی در یمن شمالی است. از سالهای 74 - 1973 به بعد که افزایش بهای نفت به رونق اقتصادی در عربستان سعودی و کشورهای دیگر خلیج منجر گردید، تعداد روزافزونی برای اشتغال به خارج مهاجرت نموده اند، حدود 30 درصد از نیروی انسانی مرد اکنون خارج از کشور به کار اشتغال دارد. ذخیره غیرکافی نیروی کارگری داخلی فشار عمده ای بر برنامه های توسعه اقتصادی و گسترش بازرگانی خصوصی، در داخل کشور به شمار می رود، به ویژه کشاورزی از این نقصان زیان دیده است. فقدان نیروی انسانی به ترک برخی زمینهای زراعی انجامیده و احتمالاً در کاهش محصول نیز دخیل بوده است. در نتیجه موقعیت کساد نیروی کارگری، زنان به تدریج محدودیتهای سنتی را شکسته و به کار می پردازند. این دگرگونی بیش از هر چیز در کشاورزی تکان دهنده بوده است. به علاوه کارهای روزمره نظیر آشپزی، حمل آب، پرورش فرزند، جمع آوری علوفه و مراقبت از حیوانات اکنون زنان در فعالیتهایی نظیر شخم زدن، کاشتن و درو کردن که مطابق سنت به مردها اختصاص داشته است نیز دخالت دارند. کارگران زن که به کشاورزی

ص: 202

اشتغال دارند 2/1 تا 4/3 مردان همکار خود مزد می گیرند، حتی در بعضی نقاط کشور زنان مزارع را اداره می کنند، در امور سرمایه گذاری صاحب رأی می باشند و همطراز مردان در کارهایی چون برق کشی در منازل و حفر چاه شرکت می جویند.

مهاجرت: تأمین مالی اقتصاد طبق گزارش رسمی درآمدهای ارسالی به این کشور توسط یمن شمالیهایی که در عربستان سعودی و کشورهای دیگر به کار اشتغال دارند، به یک میلیارد دلار در سال 1978 - یعنی 9 برابر رقم متعلق به سال 1974 افزایش یافته است. این مبلغ معادل بیش از 50 درصد «تولید ناخالص داخلی» می باشد. بدون شک اضافه بر این مبلغ، وجوه دیگری نیز به کشور ارسال می شوند که در بانک مرکزی ثبت نمی گردند. همچنین یمنی هایی که به کشور بر می گردند ماشین، کامیون و سایر اقلام مصرفی را به همراه می آورند. این وجوه در دو برابر نمودن درآمد سرانه به 350 دلار طی پنج سال اخیر مؤثر بوده اند. وجوه ارسالی بودجه عمومی را بهبود بخشیده است. از آنجا که افزایش قدرت خریدی که توسط این وجوه به وجود آمده تقاضا برای اجناس وارداتی را بالا برده است، مالیات گمرکی که به این اجناس تعلق می گیرد نیز به سرعت افزایش یافته و روی هم رفته بزرگترین قسمت از درآمدهای عمومی تأمین می نماید (85%). در عین حال ذخایر رسمی به طور یکنواخت بالا رفته و در آخر سال 1978 به بیش از 4/1 میلیارد دلار بالغ گردیده است خط مشی کنونی بانک مرکزی یمن شمالی خرید دلار با ریال های یمنی است که این کشور چاپ می نماید. به عنوان یک کشور کمتر پیشرفته که از نظر منابع طبیعی فقیر می باشد، یمن شمالی از اعتبار بین المللی خارق العاده ای برخوردار است. داراییهای خصوصی دلار و دیگر پولهای نقد - که به علت فقدان کنترل ارزی رواج یافته است - احتمالاً بیش از داراییهای عمومی می باشد.

در نتیجه محدودیت نیروی انسانی و دیگر فشارها، تنها قسمتی از تقاضاهای حاصله از هجوم وجوه خارجی توسط محصول داخلی که از سال 1973 به بعد سالیانه 8% افزایش یافته است، برآورده می شود. بازرگانی، خدمات دولتی، حمل و نقل و بودجه داخلی سریعتر از دیگر چیزها توسعه یافته اند.

بسیاری از مهاجرین که به کشور بازگشته و مخارجشان توسط پس انداز آنها در خارج از کشور تأمین می شود، مغازه های کوچکی باز نموده و به حرفه هایی نظیر نجاری، جوشکاری و خدمات فنی که در عربستان سعودی فرا گرفته اند، می پردازند. از آنجا که مراجعین از عربستان سعودی، از نظر رفاه عمومی توسط دولت آن کشور تأمین می شده اند، تقاضا برای گسترش خدمات عمومی در سطح کاملاً بالایی قرار دارد.

حتی کشاورزی که هنوز 45% از محصولات تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد، توسعه قابل توجهی در زمینه محصولات قابل عرضه جدید به ویژه سبزیجات، میوه جات و طیور پیدا نموده است.

وجوه ارسالی کشاورزی را مکانیزه تر نموده، بخصوص پمپ و تراکتور را تأمین کرده است. گیاه مخدر ملایمی که در یمن شمالی به طور وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد، همچنان مهمترین (و جنجال آفرین ترین) محصول قابل عرضه می باشد. هر چند مازاد مواد غذایی اکثرا در داخل کشور به مصرف می رسد، ولی محصولات کشاورزی چون کتان و قهوه - که بیشتر در زمینهایی که به وسیله

ص: 203

باران آبیاری می شوند به عمل می آیند - قسمت عمده صادرات را تشکیل می دهند. مواد غذایی داخلی می بایست توسط واردات غذایی تکمیل شود. مواد غذایی 24 درصد از کل واردات را شامل می گردد.

از آنجا که سرمایه گذاری و تولید داخلی نتوانسته همگام با ازدیاد وجوه ارسالی به داخل کشور توسعه یابد، تورم تسریع گردیده است. طی سالهای اخیر قیمتهای مصرف کننده سالیانه 25 درصد بالا رفته است. روش اصلی دولت برای کنترل تورم عبارت از توسعه واردات می باشد. این گونه است که صنعا هر گونه محدودیت و ممنوعیت در رابطه با واردات تجملی را از میان برداشته است. روشهای دیگر چون کاهش اعتبار بانکی تنها بر کاستن واردات و مالیاتهای گمرکی منجر خواهد شد. تغییر خط مشی مربوط به مبادله آزاد ارزهای خارجی ارزش ریال یمنی را پایین آورده و گردآوری ذخایر دلار را کند خواهد نمود.

توزیع درآمد افزایش وجوه ارسالی توسط کارگران در یکنواخت کردن درآمدها بسیار مؤثر بوده است. وجوه ارسالی از خارج از کشور اکثرا به روستاهایی سرازیر می شود که قسمت عمده نیروی کارگری مشغول به کار در خارج اهل آن روستاها می باشند. روابط خانوادگی مستحکم سنتی باعث شده است که بسیاری از مردم از این نقل و انتقالات سود ببرند. در عین حال گسترش بخش جدید اقتصادی در یمن شمالی فرصتهای جدیدی برای اشتغال کسانی که اقامت در داخل کشور را انتخاب می نمایند به وجود آورده است. با بهره جویی از تأثیر مثبتی که وجوه ارسالی بر منابع کشور داشته است، اکنون دولت در پی توسعه برنامه ریزی جهت تأمین نیازهای اساسی طبقات بسیار فقیر می باشد.

تعدادی از تجار مرفه و ملاکین ثروتمند که از تحولات سیاسی سالهای اخیر جان سالم به در برده اند، بخش بزرگی از ثروت کشور را دارا می باشند. در حقیقت اکنون برخی از تجار با سوء استفاده از کمبودهای مستمر، ثروتمندتر می شوند. نظام فعلی مربوط به تصرف زمین و سنت تقسیم محصولات نیز نابرابریهای مالی در مناطق روستایی را ابقاء می نمایند. دولت تلاش می کند مالیات بیشتری از اقشار پر درآمد دریافت نماید. هر چند که تاکنون چندان جدی نبوده و موقعیت قابل توجهی نیز نداشت است.

یمن شمالی، روابط با عربستان سعودی

عربستان سعودی در مجموع دارای بیشترین نفوذ خارجی بر یمن شمالی است. ریاض موضع سیاسی دو شاخه ای (دوگانه ای) را نسبت به صنعا دنبال می نماید. از یکسو، از اوائل دهه 1960 به بعد عربستان سعودی مهمترین متفق سیاسی دولت یمن شمالی بوده است، تلاشهای بین المللی جهت محافظت یمن شمالی علیه تجاوزات جنوبی را رهبری نموده و طی پنج سال گذشته حدود یک میلیارد دلار جهت کمک اقتصادی به این کشور اختصاص داده است. در عین حال سعودیها حمایت سنتی خویش را از قبایل شمالی و شرقی یمن شمالی ادامه داده اند. رهبران سعودی روابط خود با این قبایل را به مثابه وسیله ای می نگرند که نفوذ آنان در یمن شمالی را افزایش بخشیده و چون حصاری آنان را علیه یک رژیم بالقوه غیر دوستانه با تمایلات چپ گرایانه (که ممکن است در یمن شمالی قدرت را به

ص: 204

دست گیرد) محافظت خواهند نمود.

همچنین سوبسیدهایی که به این قبایل پرداخت می شود هجوم نیروی کارگری نامحدودی را به داخل عربستان سعودی تضمین می نماید. عقیده بر این است که نیم میلیون نفر از اتباع یمن شمالی در این کشور به کار اشتغال دارند. سعودیها یمن شمالی را به عنوان بهترین منبع نیروی کارگری موجود می نگرند. یمنی ها برادران عربی هستند که با آنان زبان مشترکی داشته و بر خلاف دیگر کارگران مشکلات اجتماعی کمتری دارند و ضمنا از تحرک بسیاری برخوردارند. توسط معافیت از پاسپورت رسمی، ویزا و مقررات پیمانی، سعودیها کارگران یمنی را تشویق می نمایند. اینچنین است که برخلاف اکثر کارگران بیگانه در عربستان سعودی، یمنی ها قادرند از شغلی دست کشیده و به شغلی بپردازند که از مزد بیشتری برخوردار باشد. بعضی از اتباع یمن شمالی صنعا را تحت فشار گذارده اند، که ریاض را وادار نماید تا مزایای شغلی بیشتری نظیر بیمه تصادفات، مرخصی به علت بیماری، حقوق بازنشستگی و کارآموزی بهتر در اختیار آنان قرار دهد، اما صنعا از مسئله نیروی کارگری احتمالاً گام چانه زدن جهت اخذ کمکهای بیشتری از عربستان سعودی سود خواهد جست.

چشم انداز حفظ پشتیبانی کامل عربستان سعودی برای بقای روش حکومتی فعلی در یمن شمالی حیاتی خواهد بود. ما معتقدیم که کمکهای مستمر از جانب عربستان سعودی تا زمانی که این کشور یمن شمالی را به عنوان خط اول دفاع خود علیه حکومت رادیکال عدن می پندارد، تقریبا تضمین گشته است. اما در مورد پرزیدنت صالح، بنیان قدرت او بسیار شکننده است و این امر امکان بقای او را ضعیف می نماید.

روند تجددطلبی در یمن شمالی احتمالاً تحولی درون حکومت به وجود می آورد و قطعا تحولات عمده ای در ارزشهای اجتماعی ایجاد خواهد نمود. قدرت و همبستگی سنتی قبایل به طور روزافزونی توسط مهاجرت از بین می رود. تجار الگوی جوانانی می گردند که زمانی به رهبران قبایل سنتی به عنوان نمونه و الگو می نگریستند. تکنوکراتهایی (متخصصین فنی) را که برای اداره حکومت و اقتصاد مورد نیاز می باشند در میان شافعیان که کمتر تمایلات قبیله ای دارند بیشتر می توان یافت. کارگرانی که از خارج بازمی گردند طالب خدمات دولتی بهتری در داخل کشور خود می باشند. چنین است که روند تغییرات، روابط جدیدی ایجاد خواهد نمود که روابط قبیله ای را تحت الشعاع قرار داده و حتی جایگزین پیوستگیهای مذهبی زیدی - شافعی خواهد شد. با وجود چنین تحولات اجتماعی و اقتصادی که در حال وقوع می باشند احتمالاً توالی یک رشته حکومتهای ضعیف بالاترین چیزی است که یمن شمالی می تواند به آن امید بندد.

عمان

جمعیت: 000/700 نفر. 80 درصد بومی حکومت: سلطنت مطلق رئیس حکومت: سلطان قابوس ابن سعید آل بو سعید

ص: 205

مذهب جمعیت بومی: 50 درصد مسلمان اباضی 35 درصد مسلمان سنی 15 درصد مسلمان شیعی سطح سواد: 10 درصد درصد دانشجو نسبت به میزان جمعیت: 7 درصد تولید نفت: 315000 بشکه در روز در سال 1978 ارز رسمی خارجی: 410 میلیون دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص ملی: 1/2 میلیارد دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 200/12 نفر نیروی پلیس ملی: 2400 عمان: در حال بیداری نسبت به دنیای قرن بیستم سلطان قابوس، طی 9 سالی که از خلع پدرش توسط وی می گذرد، تلاش نموده است که عمان را با قرن بیستم تطبیق دهد، البته به نحوی که این کار سلطه مطلق وی را تهدید ننماید. در این مدت وی جنگ داخلی ای را که علیه سیاستهای سرکوبگرانه پدرش آغاز گردیده بود، فرو نشانده و حرکت گسترده ای را جهت متجدد نمودن اقتصاد و جامعه ای که توسط نفت تأمین مالی می شود، آغاز نموده است. تاکنون استبداد نیکخواهانه وی مخالفت چندانی بر نیانگیخته است، اما قصور وی در رابطه با برقرار نمودن تجدد سیاسی به علاوه نقصان در تولید و ذخایر نفت او را در معرض خطر ناآرامیهای احتمالی آینده قرار خواهد داد. به علاوه یمن جنوبی که توسط شوروی حمایت می شود، ممکن است شورش در ایالت ظفار عمان را دوباره تحریک نماید، به خصوص که شاه ایران دیگر به عنوان ژاندارم خلیج فارس عمل نمی کند. قابوس که متوجه موقعیت استراتژیک عمان بر تنگه هرمز - که قسمت اعظم صادرات نفتی خلیج فارس از طریق آن بایستی عبور کند - می باشد، طالب آن است که آمریکا و قدرتهای دیگر غرب متعهد شوند که هر گونه مبارزه طلبی ملهم از قدرتهای خارجی را دفع نمایند.

امتناع عمان از حمایت از اقدامات ضد مصری و عدم شرکت آن کشور در گردهمایی بغداد در ماه گذشته قابوس را در معرض خطر بزرگتری از سوی کشورهای عرب تندرو قرار داده است که حامیان سادات را خیانتکار نامیده و آنان را به یک مبارزه تروریستی تهدید نموده اند.

بررسی حکومت سلطان قابوس ابن سعید آل بوسعید پس از خلع پدرش در ژوئیه سال 1970 تا به حال بر عمان - کشوری بایر به وسعت 000/200 کیلومتر مربع در لبه جنوب شرقی شبه جزیره عربستان - حکومت نموده است. از آنجا که پدر وی نفوذ تجدد را از این کشور دور نگاهداشته بود، هنگامی که قابوس به حکومت دست پیدا کرد خود را حاکم منزوی و جاهل ترین ملل جهان یافت. او خود خالصانه در فکر آن است که عمان را از شرایط فئودالی پیش از سال 1970 به عصر جدید انتقال دهد و از اینرو بر تنوع اقتصادی، قبیله زدایی جامعه و جایگزینی غیرعمانی ها در دستگاه حکومتی تأکید فراوان داشته است.

ص: 206

همچنین قابوس قوانین خشک و افراطی را که توسط پدر وی اعمال می شد لغو نموده است هر چند به این منظور عجولانه و شتابزده عمل نکرده و در حقیقت قابوس نیز همچون پدرش اغلب به خاطر فقدان فعالیت و مسامحه در حل مشکلات عمان مورد انتقاد قرار می گیرد.

تمایل سلطان قابوس در جهت متجدد نمودن عمان نهادهای سیاسی را در بر نمی گیرد. وی که چهاردهمین نفر از خاندان خود است که به حاکمیت می رسد، به عنوان یک پادشاه مطلق - هر چند مهربان (ملایم) حکومت می کند - قدرت در دستهای وی تمرکز یافته است. او تنها منبع قانونگذاری و بالاترین قدرت قضائی می باشد. عمان قانون اساسی ندارد و مردم عملاً فاقد نقش سیاسی می باشند.

بر خلاف حکام دیگر شبه جزیره عربستان که عناصری از سنت سیاسی بدوی را حفظ نموده اند، قابوس فاقد مجلس است، مقید به اجماع هیئت وزراء اعضای خاندان خود نیست و شیوه ای رسمی برای آن که هیئت وزراء و یا اتباع کشور از طریق آن عرض حال نمایند مقرر ننموده است. طی ماههای اخیر قابوس بر تماسهای خود با توده مردم و رهبران قبایل افزوده است. با این همه روی هم رفته دسترسی به سلطان برای هیچ کس جز نزدیکترین مشاورین وی که بیشتر در دوائر پلیس و ارتش تمرکز یافته اند، میسر نیست. بانفوذترین مشاورین وی که برخی از آنان به پولکی بودن و مزدوری مشهورند، انگلیسی و یا عرب غیرعمانی می باشند.

علیرغم قصورهای قابوس، به نظر می رسد که عمانیها نسبتا از وی راضی می باشند و تا حدودی به این علت سپاسگزارند که وی پدر مستبد خویش را از سلطنت برکنار نمود. اما احتمالاً زمانی قدردانی آنان نقصان خواهد پذیرفت و او نسبت به سهل انگاری در قبال فساد، اسراف و ولخرجی، بی توجهی نسبت به امور مملکتی و امتناع وی از قبول هر گونه پیشنهادی در رابطه با تقسیم قدرت سیاسی، با انتقاد بیشتری روبرو خواهد شد.

عمان: رهبران حکومت نام مقام سوابق قابوس ابن سعید آل بوسعید سلطان، وزیر دفاع وزیر دارایی سید احمد آل سنفاری وزیر کشاورزی، ماهیگیری، نفت و مواد معدنی سلیم بصیر آل بوسعید وزیر ارتباطات احمد عبداللّه آل غزالی وزیر آموزش و پرورش محمد عبداللّه الحرینی وزیر آب و برق دکتر مبارک خادوری وزیر بهداری محمد آل زبیر وزیر صنایع و بازرگانی فهدبن محمود آل سعید وزیر اطلاعات و جهانگردیاز وابستگان دور سلطان محمدبن احمد وزیر کشور هلال ابن احمد السمار وزیر دادگستری

ص: 207

حلف بن نصیر وهابی وزیر کار و امور اجتماعی عاصم الحمالی وزیر زمین و امور شهرداریها فیصل ابن علی فیصل آل بوسعید وزیر موروثات ملیاز وابستگان دور سلطان کریم احمد آل حرافی وزیر پست و تلگراف و تلفن ولیدبن ظهیر الهیانی وزیر امور مذهبی و اسلامی حمید بن حمود آل بوسعید وزیر امور سلطاناز وابستگان دور سلطان بودیک بن حمود آل غفاری وزیر بدون وزارتخانه فهاربن تیمور بوسعید وزیر امور جوانان عموی سلطان قیس عبدالمنضم الرواوی وزیر مشاور در امور خارجی اختلافات داخلی از نقطه نظر جغرافیایی و جامعه شناسی، عمان از شکاف عمده ای میان شمال کشور و ظفار که جنوبی ترین ایالت آن می باشد رنج می برد، به علاوه آنکه این دو منطقه به نوبه خود دارای اختلافات داخلی می باشند. قبایل و گروههای مختلف نژادی تقسیمات اجتماعی دیگری به وجود می آورند، هر چند پیوستگیهای قبیله ای به تدریج اهمیت خود را از دست می دهند. اباضی ها - فرقه ای از فرق اسلامی - که اکثریت را شامل می شوند، نسبت به سایر گروههای مذهبی، منجمله جوامع کوچک شیعیان، نسبتا صبور می باشند. اگر چه موفقیت (امام) خمینی در ایران بدون شک برخی از اتباع عمان را در پی تصحیح بی عدالتیهای اجتماعی در آن کشور برخواهد انگیخت، ولی به نظر نمی رسد که احیای اسلامی در عمان به وقوع پیوندد.

مهمترین نگرانی سلطان قابوس در حال حاضر آن است که فقدان حمایت شاه از وی به احیای شورش در ایالت ظفار منجر گردد. «جبهه خلق برای آزادی عمان» یک سازمانی انقلابی مارکسیستی که توسط یمن جنوبی و شوروی حمایت می شود، شورشی را در ظفار از اواسط دهه 1960 تا سال 1975 رهبری نمود. نقض سیاستهای سرکوبگرانه پدرش توسط سلطان قابوس به علاوه کمکهای نظامی قابل توجهی از سوی ایران و اردن، شورشیان را از نظر نظامی و سیاسی تضعیف نمود. در سال 1975 به استثنای تعداد معدودی از چریکهای نسبتا غیرفعال که در کوههای ظفار باقی ماندند، شورشیان جبهه خلق «برای آزادی عمان به یمن جنوبی گریختند.» جبهه خلقی برای آزادی عمان که تعداد اعضای آن 800 نفر تخمین زده شده است، از سال 1975 به بعد در یمن جنوبی به تربیت کادر مشغول بوده و خطر بالقوه ای برای رژیم مسقط محسوب می شود.

در نتیجه شورش ظفار و درک خطر خارجی از سوی یمن جنوبی، عمان یکی از مؤثر و کاراترین نیروهای مسلح را میان کشورهای کوچک خلیج به وجود آورده است. به علت آنکه سلطان بر نیروهای مسلح به عنوان پشتیبان اصلی رژیم خود تکیه می کند، موقعیت ارتش تقویت گردیده است.

مسئله ای که نشانگر اهمیت ارتش برای رژیم می باشد، این است که دفاع 34 درصد از تولید ناخالص داخلی - یعنی سهمی بیش از دیگر کشورهای شبه جزیره عربستان - را بخود اختصاص می دهد.

تجهیزات ارتش که اغلب توسط عربستان سعودی و امارات متحده عربی تأمین مالی شده و عمدتا از

ص: 208

اروپای غربی خریداری می گردد، در سالهای 77 - 1973 بالغ بر 104 میلیون دلار تخمین زده شده است. نیروهای مسلح از رئیس ستاد مشترک گرفته تا سطح گروهان، به وسیله افسران فرماندهی می شود. (S) توسعه اقتصادی به ضمیمه هزینه های سنگین دفاعی، قابوس برنامه ای جامع در رابطه با تجدد اقتصادی به عهده گرفته است تا رژیم خود را استحکام بخشد. تا سال 1967 اقتصاد راکد عمان تقریبا تماما بر کشاورزی و ماهیگیری به حد امرار معاش بنا شده بود. در سال 1967 صادرات نفتی باعث افزایش فراوان عایدات ارز خارجی و درآمدهای عمومی گردید. لکن بخش ناچیزی از عایدات حاصله صرف توسعه اقتصادی شد. هنگامی که قابوس قدرت را به دست گرفت بنای قالب (چارچوب) اصلی یک اقتصاد جدید، به ویژه ساختن جاده و مدارس را اولین اولویت خویش قرار داد.

در حالی که درآمدهای حاصله از نفت به همراه افزایش بهای نفت در جهان ازدیاد پیدا نمود، هزینه سرمایه گذاری که در سال 1970 تقریبا صفر بود به 85 میلیون دلار در سال 1973 و سپس به 425 میلیون دلار در سال 1977 افزایش پیدا کرد. طرحهای عمده شامل بر احداث یک بندر در آبهای عمیق، یک فرودگاه جدید و یک کارخانه که از آب دریا نمک می گیرد (کارخانه دیگری از این نوع در دست ساختمان می باشد) بوده است. همچنین دولت بر ساختمان جاده ها تأکید نموده و طول اتوبانها را از 10 کیلومتر در سال 1970 به بیش از 1000 کیلومتر در سال 1976 افزایش داده است و پیشرفتهای حاصله در رابطه با آموزش و پرورش نیز همین قدر تکان دهنده بوده است. بین سالهای 76 - 1970 تعداد مدارس از سه عدد با کمتر از 1000 محصل به بیش از 250 عدد با 70000 محصل ازدیاد یافته است. اگر چه توسعه اقتصادی در حیطه پایتخت تمرکز یافته است، ظفار که برای مدت مدیدی عقب افتاده ترین و منزوی ترین نواحی عمان بوده است نیز مورد توجه خاصی قرار گرفته و این امر نشانگر تلاشهای سلطان برای تأمین صلح می باشد.

در حالی که تولید و ذخایر نفت نقصان می پذیرد، عمان در می یابد که هر چه سریعتر بایستی فعالیتهای غیر نفتی خود را گسترش دهد. در سال 1974، قابوس یک «شورای توسعه» تعیین نمود تا یک طرح اقتصاد ملی برای سالهای 80 - 1976 تدبیر نماید. اما در نتیجه کمبودهای فنی متصدیان برنامه ریزی و پایه اطلاعاتی ضعیف آنان این طرح ساده و محافظه کارانه از آب درآمد. اهداف اصلی این طرح عبارتند از:

(الف) توسعه مستمر خدمات اساسی (ب) کاهش مهاجرت به شهرها از طریق تشویق کشاورزی و ماهیگیری (ج) یکنواخت نمودن سرمایه گذاری در هر منطقه (د) طرح برنامه هایی که مولد درآمد باشند برنامه های خاص شامل توسعه ذخایر داخلی مس به مساعدت 100 میلیون دلار (85 درصد کل مخارج) از سوی عربستان سعودی، احداث یک کارخانه سیمان سازی و یک کارخانه فولاد می باشد.

ص: 209

احداث لوله کشی گاز از مرکز کشور به پایتخت نیز کامل شده است.

هر چند کشاورزی که 45 درصد از نیروی کارگری را به خود اختصاص می دهد، مورد تأکید دولت قرار گرفته است، با این وجود بعید است که به سرعت توسعه یابد و مهاجرت (به سوی شهرها) احتمالاً ادامه خواهد یافت. پایین بودن سطح محصولات کشاورزی یک مشکل همیشگی است و کمیابی آب و زمین قابل زرع، حاصلخیز نمودن زمینهای جدید را بسیار محدود می نماید. در حقیقت منابع آب زیرزمینی عمان در حال تخلیه است و ده سال بعد احتمالاً فقدان آب قابل استفاده به صورت مشکل وخیمی درخواهد آمد. عمان دارای منابع غنی ماهی است که به طور جزئی مورد استفاده قرار گرفته است و به کمپانیهای خارجی امتیاز ماهیگیری از آبهای ساحلی داده شده است.

مشکلات توسعه اقتصادی تمایل به انتقال عمان به درون دنیای جدید و هزینه ناشی از شورش در ظفار از یک سو و ظرفیت جذب و منابع مالی محدود عمان از سوی دیگر عواقب اقتصادی پر دردسری به همراه داشته است.

درآمدهای حاصله از نفت که 75 درصد از درآمدهای عمومی - 90 درصد بجز امتیازات (اعانات) - را تشکیل می دهد طی دهه 80 - 1970 به سرعت بالا رفته و به 104 میلیارد دلار در سال 1977 رسید. با این همه هزینه های عمومی به ویژه در سالهای 75 - 1974 با سرعت بیشتری افزایش یافتند.

در سال 1972 بودجه و حساب جاری موازنه پرداختها از مازاد به کسر بودجه نوسان کرده و بجز سال 1977 - که دولت هزینه های دفاعی و عمده را کاهش داده و اعانات معتنابهی از عربستان سعودی دریافت نمود - به همان شکل باقی مانده است.

به منظور بازگردانیدن توازن به اقتصاد، دولت اصلاحات چندی را در رابطه با نهادها آغاز نموده است تا هزینه های عمومی را کنترل کرده یک بانک مرکزی تأسیس نموده و طرحی درباره توسعه اقتصادی را پیاده نماید. در نتیجه فعالیت اقتصادی در اواسط دهه 1970 فروکش نموده و برخی فشارهای وارده بر اقتصاد گداخته (برافروخته) کاهش یافت. متعاقب تنزل بهای مواد غذایی در جهان، تورم نیز به میزان 10 تا 15 درصد طی سالهای 77 - 1975 فروکش نمود. با این وجود اقتصاد عمان در سال گذشته نیز کاهش در بودجه و حساب جاری را نشان می داد و این امر تا حدودی ناشی از آن بود که تولید نفت روزانه 000/25 بشکه در روز کاهش یافته و به 315000 بشکه در روز رسید و کمک بودجه عربستان سعودی نیز تنزل پیدا نمود. برای جبران مقداری از قروض خود عمان از خارج قرض کرده و قروض خارجیش در سال 1978 به 550 میلیون دلار بالغ گردید. (S) به ویژه از سال 1973 به بعد اکثر عمانیها تحت حکومت سلطان قابوس از منافع اقتصادی بهره جسته اند. در عین حال تعداد معدودی از مردم شامل خاندان سلطنتی مشاورین نزدیک سلطان و کارمندان عالیرتبه دولت به طرز چشمگیری ثروتمند شده اند. برخی اعضای (مافیای مسقط) به علت شرایط مکانی و زمانی مناسب ثروتمند گردیده اند، چون اغلب ثروت ایشان ناشی از آن است که مناصب عالی خود را در جهت منافع شخصی به کار می گیرند. درآمد متوسط در مناطق روستایی که 60 درصد از جمعیت کشور در آن به سر می برند، در اواسط دهه 1970 دویست دلار تخمین زده شده است. درآمد معمول در بخش اقتصادی جدید شاید ده برابر این مقدار باشد و اتباع سابق کشورهای دیگر در عمان بیش از

ص: 210

سه برابر عمانیها درآمد دارند. در حال حاضر تشنج میان طبقات اجتماعی بیش از آنکه بالفعل باشد، بالقوه است، اما ناآرامی ممکن است به سرعت گسترش یابد، به ویژه اگر اقتصاد دچار تنزلی ناگهانی و وسیع گردد.

تجددطلبی در مقابل عمان گرایی از سال 1970 به بعد تحولات سریع عمان مستلزم هجوم خارجیها به داخل کشور بوده است تا وظایف فنی و اجرائی را به عهده گیرند. جمعیت عمان که حدود 000/700 نفر می باشد بسیار ناچیز بوده و فاقد مهارت و تخصص کافی برای اجرای طرحهای توسعه جویانه دولتی - بدون همکاری اتباع کشورهای دیگر در مقیاس وسیع - می باشد. مدیران اروپایی (اکثرا انگلیسی) و کارگران و دفترداران آسیای جنوبی به منظور اداره صنایع جدید به این کشور آورده شده اند. در حال حاضر آنان دو سوم نیروی کارگری را بجز کشاورزی تشکیل می دهند. برخلاف دیگر کشورهای شبه جزیره عربستان، تقریبا تمام کارگران خارجی که مشغول به کارهای یدی و تخصصی می باشند از شبه قاره هند آمده اند.

قابوس نسبت به ورود اعراب غیر عمانی به عمان تمایلی نداشته است و حداکثر 500 فلسطینی در عمان به کار اشتغال دارند. استفاده از مصریها، سودانیها و اردنی ها در تعلیم و تربیت و خدمات امنیتی از این قاعده مستثنی می باشد.

از اهداف اصلی سلطان قابوس جانشین نمودن عمانیها به جای کارگران و مشاورین خارجی است. اما با در نظر گرفتن جمعیت کم این کشور و عدم تمایل عمانیها نسبت به مشاغل پست، وابستگی به اتباع کشورهای دیگر ادامه خواهد یافت. علیرغم تمایل قابوس به عمانیزه نمودن نیروی کارگری به نظر نمی رسد که وی برای تعویض مشاورین عالیرتبه سیاسی و مالی خود که انگلیسی، لیبیایی و سعودی می باشند، عجله ای داشته باشد. او نکوشیده است کارگرانی را که از اتباع کشورهای دیگر بوده و مشاغل کلیدی را در صنعت نفت که تحت کنترل دولت می باشد دارا می باشند تعویض نماید، با وجود آنکه می داند این امر می تواند تولید نفت و درآمدهای دولتی را با سیر نزولی شدیدی روبرو سازد.

چشم انداز: مشکلاتی که در پیش رو قرار گرفته است.

خط مشی ها و برنامه های سلطان قابوس تاکنون موجب رضایت اکثر عمانیها بوده و طی آینده نزدیک موقعیت وی به اثبات می نماید. با این همه مشکلات ناشی از حکومت مطلقه وی، فشارهای اجتماعی منبعث از تجددگرایی و ناهماهنگیها و تبعیضات مالی هر لحظه ممکن است به ناآرامی داخلی بیانجامد. در حالی که افزایش بهای نفت روزی را که درآمدهای حاصله از نفت نقصان پذیرد به تعویق می اندازد، عمان بایستی منابع درآمد غیر نفتی را مستعد نموده و در صورت امکان منابع کمکهای خارجی آینده را تعیین نماید.

جدی ترین خطری که رژیم عمان را تهدید می نماید احیای احتمالی شورش ظفار می باشد اگر FPLO(جبهه خلق برای آزادی عمان) تروریسم در شمال را نیز به عهده گیرد، رژیم قابوس بیشتر در مخاطره خواهد افتاد. هر چند ارتش عمان با تجربه است و خوب اداره می شود، اما احتمالاً برای شکست شورشی مصمم و وسیع در ظفار به کمک خارجی نیازمند خواهد بود. قابوس معتقد است که

ص: 211

مشاجره میان یمن جنوبی و یمن شمالی در آینده نزدیک به مبارزه علیه دخالت یمن جنوبی در ظفار خواهد انجامید. از اینروست که وی از موقعیت استفاده نموده به تقویت ارتش خود و کسب حمایت عربستان سعودی، آمریکا و کشورهای خارجی دیگر پرداخته است.

قطر

جمعیت: 000/200 نفر، 35 درصد بومی حکومت: سلطنت تحت فرمانروایی خانواده آل ثانی رئیس حکومت: امیر خلیفه ابن احمد آل ثانی مذهب جمعیت بومی: 85 درصد مسلمان سنی مذهب 15 درصد مسلمان شیعی مذهب سطح سواد: 25 درصد نسبت محصلین بر میزان جمعیت: 20 درصد تولید نفت: 480000 بشکه در روز در سال 1978 ارز رسمی خارجی: 3/4 میلیارد دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص ملی: 5/4 میلیارد دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 5600 نفر نیروی پلیس ملی: 3000 نفر قطر: یک مؤسسه خانوادگی که به وسیله توسعه در معرض تهدید قرار گرفته است.

کشور کوچک و نفت خیز قطر که از اواخر قرن نوزدهم به بعد تحت حکومت خاندان ثانی (al-thani)بوده است از اوائل دهه 1960 زمانی که برخی اصلاحات سیاسی برای تسکین شکایات مردم انجام شد تاکنون نسبتا آرام بوده است. در عین حال روش حکومتی سنتی امیر خلیفه و خودپسندیهای خاندان ثانی در رابطه با امتیازاتشان با توسعه سریع اقتصادی و تحولات ارزشهای اجتماعی طی دهه گذشته سخت متعارض است. این تعارض در حال رشد بدون شک موجب فشارهای روزافزونی جهت تحول سیاسی خواهد بود، به ویژه اگر تعداد نسبتا زیاد قطریهای جوان تحصیل کرده خارج که به وطن باز می گردند، استراتژی دولت مبنی بر توسعه صنایع سنگین را مملو از اشتباه تلقی نمایند.

نهادهای دولتی امیر خلیفه بن حمدالثانی از فوریه سال 1972 - یعنی زمانی که وی پسر عموی خویش امیر احمد را خلع نمود - تاکنون بر قطر، شبه جزیره ای به وسعت 000/10 کیلومتر مربع که به سمت شمال درون خلیج فارس پیش رفته است، حکومت کرده است. خلع امیر احمد به پشتیبانی اعضای کلیدی خاندانی ثانی و عاری از خشونت و ناآرامی سیاسی انجام گرفت، خلیفه به عنوان قائم مقام امیر و نخست وزیر حتی قبل از آنکه به امارت رسد نیز تصمیمات مهم و حکومتی را به عهده داشت. پس از رسیدن به

ص: 212

امارت، اهداف اصلی وی بقرار زیر بوده است:

الف - حفظ همبستگی و حمایت خاندان ثانی ب - جایگزینی اتباع قطر در مناصب عالی دولتی (قطری نمودن مناصب عالی حکومتی) ج - حفظ سلطه خاندان ثانی بر قطر د - ایجاد یک اقتصاد متنوع ه - و بهبود روابط با همسایگان عرب و ایالت متحده آمریکا به منظور محافظت از امنیت ملی.

شیوه حکومتی خلیفه نشانگر مبدأ قبیله ای اکثر قطریها و تمایل مذهبی محافظه کارانه امیر و خاندان سلطنتی است. خاندان ثانی سنی مذهبند و عقاید آنان مشابه فرقه وهابیان عربستان سعودی است. آنان ابتدا از عربستان سعودی به این کشور مهاجرت نموده اند و این امر تا حدودی نفوذ فراوان حکومت ریاض بر خلیفه را روشن می کند در حالی که قطر دارای یک قانون اساسی موقت هیئت وزیران (اکثرا از خاندان ثانی) و یک شورای رایزنی (Advisory cuncil)می باشد، کلیه تصمیمات اجرائی و وضع قوانین به عهده خلیفه می باشد. «شورای رایزنی» یک هیئت مشورتی است که نزد قطریها از اهمیت چندانی برخوردار نیست. امیر اموراتی چون انتخاب جانشین را به اجماع خاندان ثانی ارجاع نموده و بسیاری از امور مربوط به قانون، تسلیم عرف و رسوم متداول می باشد. نظریات عامه مردم از طریق بار عام برای متظلمین و یا به وسیله واسطه های با نفوذ مجال بروز می یابد.

نزاعهای درونی خاندان ثانی خاندان ثانی یکی از بزرگترین خاندانهای سلطنتی در شبه جزیره عربستان است که اعضای مذکر آن بین 300 تا 800 نفر تخمین زده می شوند در حالی که کلیه اعضای این خاندان از امتیازات خاص و مواجب دولتی برخوردارند، نارضایتی میان گروههای متعدد این خاندان در رابطه با سمتهای رسمی و فساد میان مشاورین امیر رواج دارد. این نارضایتی بیشتر از حسادت و نگرانی در مورد محرومیت از غنائم سیستم تاراجگرانه ای نشأت می گیرد که سیاست قطر را فرا گرفته است. امیر به وسیله اعطای مناصب اختلافات را تسکین بخشیده و منافع رقبا را متعادل می نماید. با تعیین پسر خود به مقام ولایت عهد امیر موقعیت برادرش برای نیل به این مقام را بسیار تضعیف نمود. اخیرا تعیین وزراء ظاهرا موقعیت خلیفه را بیش از پیش تحکیم بخشیده است. (S-NF) قطر: رهبران حکومت نام مقام سوابق خلیفه ابن حمدالثانی امیر و نخست وزیر فیصل بن سمیع الثانی وزیر کشاورزی و صنعت از وابستگان دور امیر نصیر بن خالدالثانی وزیر بازرگانی و اقتصاد از وابستگان دور امیر حمد بن خلیفه الثانی وزیر دفاع فرزند امیر محمد بن حمدالثانی وزیر آموزش و پرورش برادر امیر قاسم بن محمدالثانی وزیر برق و منابع آب از وابستگان دور امیر

ص: 213

عبدالعزیز ابن خلیفه الثانی وزیر دارایی و نفت فرزند امیر صحیم ابن حمدالثانی وزیر امور خارجه برادر امیر عیسی غانم الکوری وزیر اطلاعات خالد بن حمدالثانی وزیر کشور برادر امیر پست خالی وزیر دادگستری علی بن احمد الانصاری وزیر کار و امور اجتماعی مسلمان شیعی مذهب محمد بن جبرالثانی وزیر امور شهرداریها پسر عموی امیر خالد محمد المانی وزیر بهداری خالد بن عبداللّه العتیه وزیر کارهای عمومی عبداللّه بن نصیر السویدی وزیر ارتباطات و ترابری احمد بن صیف الثانی وزیر مشاور در امور خارجی از وابستگان دور امیر توسعه اقتصادی با علم به اینکه ذخایر نفتی قطر طی چند دهه تهی خواهد شد، خلیفه برنامه ای در جهت تنوع بخشیدن به اقتصاد کشور را در سطح گسترده ای به مورد اجرا گذاشته است. استراتژی وی برای توسعه اقتصاد شامل تکیه بر تراکم سرمایه در صنایع سنگین قابل صدور می باشد. از نقطه نظر تئوری این سیاست، کوچکی بازار داخلی و کمبود نیروی کارگری را در نظر داشته و از گاز طبیعی فراوانی به عنوان منبع انرژی و مواد مورد مصرف خود سود می جوید. در عمل بسیاری از پروژه های این برنامه بد انتخاب شده و به نظر نمی رسد قادر به رقابت با تولیدکنندگان خارجی باشند.

تلاش امیر معمولاً بر این بوده است که اقدامات مشترکی (حداقل 70 درصد تحت مالکیت دولت) با شرکای خارجی که کارشناسان تولید و بازاریابی را تأمین می کنند به عمل آورد. از جمله اقدامات بالقوه منطقی ساختمان یک کارخانه گاز طبیعی مایع و بازسازی کارخانه ای از این نوع که در سال 1977 در اثر ابتلای به حریق از بین رفته بود را می توان نام برد. همین طور به منظور استفاده از منابع گاز که اخیرا در گنبد شمال غربی (North West Dome)کشف گردیده است، دولت قطر درصدد ساختن تجهیزات گاز طبیعی مایع می باشد. به این منظور یک کارخانه پتروشیمی در دست ساختمان است. بجز این طرحهای مرتبط با انرژی، پروژه های دیگر شامل یک کارخانه سیمان سازی یک کارخانه کود و یک کارخانه فولاد در حال اجرا می باشد. در حالی که دولت درصدد توسعه کارخانه تهیه کود می باشد مشکلات اخیر در رابطه با بودجه و افراط در سازندگی مناطق دیگری در خلیج موجب شده اند که ساختمان تجهیزات ذوب آلومینیوم به مدت نامعلومی به تعویق افتد.

علاوه بر جاده، بندر و نیروگاه برنامه های عمده ای نیز جهت ساختن مسکن، بیمارستان و مدرسه در دست اجرا می باشد. این برنامه ها بخشی از یک برنامه وسیع رفاه اجتماعی را تشکیل می دهند که بیشتر برای اتباع طرح ریزی شده است. مراقبتهای طبی به طور رایگان برای کلیه اتباع - منجمله اتباع کشورهای دیگر مقیم قطر - تأمین گردیده است. تحصیل دوره دبیرستان رایگان می باشد و دولت برای اتباع، زمین و آب و برق رایگان و وام بدون بهره جهت خرید خانه فراهم می نماید. توسعه بخش

ص: 214

اقتصادی در رابطه با دفاع از توجه کمتری برخوردار بوده است. مخارج دفاعی تنها 8 درصد از هزینه های دولتی و تنها کمی بیش از 3 درصد از کارکرد ملی را تشکیل می دهد. نقش اصلی نیروهای مسلح 6000 نفری قطر تأمین ثبات داخلی و جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی می باشد. همچون بحرین، قطر خود را در معرض خطر نظامی به مفهوم متعارف آن نمی بیند و عربستان سعودی را محافظ خود در برابر خطرهای خارجی می داند. نیروهای مسلح قطر تحت کنترل خاندان ثانی قرار دارند و دلیلی وجود ندارد که از جانب آنها خطری رژیم فعلی را تهدید نماید. افسران اکثرا قطری، فلسطینی و اردنی بوده و افراد عادی عمدتا از بدویهای سعودی می باشند. (S-NF).

رونق (اقتصادی) ناشی از نفت و مشکلات (مربوطه) بخش اقتصاد نفتی که از سال 1976 به بعد کاملاً تحت مالکیت دولت درآمده است، هنوز بیش از سه چهارم بازده ملی و بیش از 90 درصد از درآمدهای عمومی و تقریبا کل درآمد صادراتی را تشکیل می دهد. در سال 1973 مجموعه استخراج نفت با 000/570 بشکه در روز به اوج خود رسید و یک سال پس از آن در نتیجه اقداماتی در جهت حفظ ذخایر نفتی، تنها 480000 بشکه در روز استخراج گردیده است. مشکلات مربوط به بودجه در سال 1977 و قطع صدور نفت ایران در سال 79-1978، استخراج نفت طی ماههای اخیر را تا حدودی افزایش داده است. علیرغم این تحولات به علت سیر صعودی بهای نفت، درآمدهای حاصله از صادرات نفت از 6/0 میلیارد دلار در سال 1973 به 3/2 میلیارد دلار در سال 1978 جهش داشته است.

مسئله ای که حاکی از افزایش شدید در درآمدهای حاصله از نفت این کشور می باشد آن است که مخارج دولت طی سالهای 77 - 1974 سالیانه 53 درصد افزایش یافته و در سال 1977 به 8/1 میلیارد دلار رسید. این توسعه خارق العاده موجب شد که فعالیت بخش خصوصی، به ویژه در زمینه ساختمان و بازرگانی بشدت افزایش پیدا کند. همچنان که گسترش فعالیتهای اقتصادی از ظرفیت جذب اقتصاد سبقت گرفت، فشارهای قوی ناشی از تورم ایجاد گردید و قیمتها طی این دوران سالیانه 20 تا 25 درصد افزوده شد. همزمان با این تحولات، کسری بودجه و نقصان در پرداختهای خارجی نیز به وجود آمد. بالاخره در اواسط سال 1977 دولت بر آن شد تا رشد هزینه ها را از طریق تعویق پرداخت به مقاطعه کاران و به تأخیر انداختن طرحهای جدید و توقف یا کاهش به روی طرحهای در دست اجرا متوقف نماید. هر چند این اقدامات دیرتر از آن انجام شدند که بتوانند از نقصان بودجه در سال 1977 جلوگیری نمایند، اما تأثیر قابل تقدیری بر امور مالی سال گذشته داشته اند. در سال 1978 هزینه ها یازده درصد پایین آمدند در حالی که درآمدهای حاصله از نفت افزایش یافتند و این امر موجب شد که مازاد بودجه قابل توجهی به دست آید. نقصان حاصله در فعالیتهای اقتصادی و رفع بعضی موانع مؤثر بر میزان واردات باعث گردید که تورم به حدود 10 درصد کاهش یابد.

این اقدام دولت، همچنین کاهش سریع مازاد حساب جاری را آهسته نمود. به همراه واردات، وجوه ارسالی توسط خارجیهایی که در قطر مشغول بکارند و توسعه اعانات (امتیازات) به میزان افزایش صادرات، مازاد حساب جاری از میزان 4/1 میلیارد دلار در سال 1974 به 700 میلیون دلار در سال 1977 کاهش یافته بود. مازاد حساب جاری در سال 1978 به میزان 600 میلیون دلار تخمین زده

ص: 215

می شود. ارز موجود خارجی چهارصد میلیون دلار در نیمه اول سال 1978 افزایش یافته و به 3/4 میلیارد دلار بالغ گردید (9/3 میلیارد دلار از آن ذخایر رسمی (دولتی) می باشد).

اجتماعی متشکل از اتباع کشورهای دیگر توسعه اقتصادی سریع طی سالهای اخیر موجب هجوم خارجیان به منظور اشتغال به مشاغل مربوط به مدیریت، مشاغل حرفه ای و غیر حرفه ای گردیده است.

قطر در حقیقت به کشوری متشکل از اتباع سابق کشورهای دیگر تبدیل شده و اتباع آن تنها 35 درصد از جمعیت تخمینا دویست هزار نفری آن را تشکیل می دهند. احتمالاً 80 درصد از نیروی کارگری قطر خارجی هستند، اگر چه دولت این نسبت را 68 درصد اعلام کرده است. در بخش عمومی کارمندان غیر قطری عمدتا اعراب مصری، اردنی، سوری، سعودی و سودانی می باشند. در بخش خصوصی، پاکستانیها، ایرانیها، فلسطینیها ، هندیان و یمنی ها اکثریت را تشکیل می دهند. تعداد فلسطینیها بالغ بر بیست هزار نفر است که مشاغل حرفه ای و مدیریت را عهده دار می باشند. هر چند دولت قطر خدمات اجتماعی بسیاری بر اتباع کشورهای، دیگر فراهم نموده است، اما کوشش فراوانی به کار برده تا از تثبیت کامل آنان جلوگیری کند.

برای مثال از طریق استخدام کارگران خاور دور برای مشاغل مقاطعه کاری سلطه پاکستانیها را تعدیل نموده است. بیست هزار نفر پاکستانی که اکنون در قطر می باشند، خطری بالقوه علیه امنیت داخلی کشور به شمار می روند. همچنین دولت سعی نموده است که سیاستی در جهت قطریزه نمودن (Qatarization)مشاغل اعمال نماید؛ اما از این جهت تاکنون چندان موفقیتی نداشته است و خارجیان همچنان مشاغل کلیدی را در اختیار دارند مشاور عالیرتبه سیاسی و حقوقی خلیفه یک شخص مصری است که مسئول برنامه ریزی برای مدرنیزه نمودن دولت بوده، نظام حقوقی را بر پایه قوانین مدنی (غیر وابسته به مذهب) بنا نهاده و امتیازات متعلق ثانی های هرزه و ولخرج را محدود نموده است. مشاورین عالیرتبه در وزارتخانه های نفت و امور مالی و در برنامه ریزیهای صنعتی، فلسطینی می باشند. اما اخیرا امیر برای چهار وزارتخانه معاونین قطری تعیین نموده است. (S-NF) چشم انداز (دورنمای آتیه): تشنجات موجود در پشت صحنه ثبات ظاهری قطر کشمکشهای عمده اجتماع آن کشور را از انظار مخفی می کند. هر چند در این کشور تقریبا هیچ گونه حرکت سازمان یافته چپگرا وجود ندارد و نیروهای امنیتی قطر نسبت به جمعیت آن بسیار بزرگ است، با این همه قطریهای بومی و اتباع سابق کشورهای دیگر از رژیم ثانی ناراضی می باشند، و احتمالاً به طور روز افزون ناراضی تر خواهند گشت. افزایش نارضایتی، کینه خانوادگی میان خاندان سلطنت، ناآرامیهای موجود در جماعت متشکل از اتباع کشورهای دیگر و تکانهای شدیدتری در منطقه در نتیجه ادامه انقلاب کنونی در ایران ممکن است، ناآرامیهای سیاسی در این کشور را به نقطه انفجار بکشانند. علیرغم جمعیت کم شیعیان در قطر آیت اللّه خمینی ظاهرا شخصیت پرجذبه و با نفوذی است که می توانند الهام بخش بسیاری از مسلمانان عرب و غیر عرب قرار گیرد که نظامهای موجود خود را با تردید و اعتراض نگاه کنند.

ص: 216

اما منشأ عمده تحولات در دراز مدت ممکن است طبقه متوسط متشکل از قطریهای تحصیل کرده در خارج باشد که به منظور مطالبه نقش بیشتری در اداره کشور خود به قطر باز می گردند. این فارغ التحصیلان درون و خارج از دولت سمتهای مهمی را اشغال نموده و (دولت را) به منظور کسب نقش بیشتر تحت فشار قرار خواهند داد. تاکنون ثانی ها با حساسیت تمام تنها به آن حد از تقسیم قدرت رضایت داده اند که برای تأمین بقای دراز مدت رژیم لازم خواهد بود. سهم سرانه تولید ناخالص ملی در این پادشاهی کوچک ثروتمند دو برابر این مقدار در ایالات متحده بوده و دهان را آب می اندازد!

عربستان سعودی

جمعیت: 1/6 میلیون نفر، 70 درصد بومی حکومت: سلطنت تحت فرمانروایی خانواده آل سعود رئیس حکومت: خالد بن عبدالعزیز السعود مذهب جمعیت بومی: 98 درصد مسلمان سنی مذهب 2 درصد مسلمان شیعی مذهب سطح سواد: 20 درصد نسبت محصلین به جمعیت: 10 درصد تولید نفت: 3/8 میلیون بشکه در روز در سال 1978 ارز رسمی خارجی: 7/59 میلیارد دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص داخلی: 57 میلیارد در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 56000 نفر که 17000 تن از آنها گارد داخلی را تشکیل می دهند.

عربستان سعودی: توازن نیروها در مسیر تحول هر چند آشوب سیاسی در ایران موجب گشته است که دستگاه حاکمه عربستان سعودی مواضع خود را در درون و خارجه از کشور مورد بررسی مجدد قرار دهد، قوای تحول زا در این کشور در محیطی کاملاً متمایز عمل می کنند. با وجود آنکه خاندان سلطنتی در عربستان سعودی قدرت مطلقه بر روندهای سیاسی را در اختیار دارد، از محبوبیتی برخوردار است که در خاورمیانه به ندرت می توان یافت. در این کشور، احترام به احکام مذهبی جزء مکملی از تعیین خط مشی حکومتی را تشکیل می دهد. خوف از فشارهای اجتماعی ناشی از تجددگرایی نظامی - اقتصادی طی سه سال گذشته به تعدیل شتاب توسعه (اقتصادی) انجامیده و ظاهرا کاهش شتاب بیشتری در این زمینه جزء برنامه آتیه قرار دارد. درآمد حاصله از نفت موجب توسعه عمومی اقتصاد گشته و منافع قابل توجهی را برای اکثر اتباع فعال در بخش خصوصی فراهم نموده است. به هر تقدیر، سعودیها حق دارند که در رابطه با آسیب پذیری خود در قبال وقایع ایران نگران باشند. سقوط شاه به مفهوم از میان رفتن یکی دیگر از

ص: 217

نظامهای پادشاهی در جهان بوده و این امر نظام حکومتی عربستان را بیش از بیش در معرض خطر قرار می دهد. خاندان سلطنتی آمادگی ندارد که قدرت سیاسی خود را با طبقه متوسط در حال رشد تقسیم نماید، هر چند این امر تقریبا اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. و همچنین اعضای این خاندان در برابر اتهاماتی مبتنی بر فساد عمومی در میان ایشان بی دفاع می باشند. در حال حاضر ظاهرا خطری ثبات داخلی کشور را تهدید نمی کند. اما در بلند مدت این مسئله را نمی توان تضمین کرد. احتمالاً مهمترین انعکاس انقلاب ایران در این کشور آن است که این انقلاب سلسله مراتب حکومت سعودی را واداشته است که در منافع استراتژیک خود در منطقه تجدید نظر نمایند. در اینجا سعودیها خطری جدی را در ارتباط با گسترش نفوذ روسیه احساس می نمایند که از سوی آمریکا مهار نمی گردد.

نظام حکومتی پادشاهی عربستان سعودی در سال 1932 توسط ملک عبدالعزیز السعود بطور رسمی بنیان نهاده شد و از آن پس این کشور تحت حاکمیت سلسله ای از فرزندان وی قرار داشته که آخرین ایشان، خالد، در سال 1975به سلطنت رسید. ملک خالد که 66 سال دارد از ناراحتی قلبی شدیدی رنج می برد که مانع از شرکت فعالانه وی در اداره کشور است. دومین مقام مملکتی ولیعهد «فهد» می باشد که ضمنا قائم مقام نخست وزیر نیز بوده و اداره روز بروز حکومت را به عهده دارد. در عربستان سعودی که خشکه مقدس ترین و لااقل ظاهرا متدین ترین کشورهای اسلامی سنی مذهب می باشد، حاکم هم به عنوان رهبر ملت و هم به مثابه نگاهبان ارزشهای معنوی شناخته می شود. هر چند حدود قدرت و اختیارات دقیق پادشاه توسط قانون اساسی یا یک هیئت قانونگذاری مدنی (غیر مذهبی) مشخص نگردیده است، اما محدوده عملکرد و قدرت پادشاه سعودی را عوامل ذیل تعیین نموده اند:

الف : یک روند حکومتی شورایی مبتنی بر سنت که تکامل یافته روشها و رسوم بدوی می باشد.

ب : یک ضرورت حفظ پشتیبانی خاندان سلطنت که از 4 تا 5 هزار نفر تشکیل شده است (شامل نوه های پسری و دختری عبدالعزیز).

عربستان سعودی: رهبران حکومت نام مقام سوابق(1) خالد بن عبدالعزیز السعود شاه فهد بن عبدالعزیز السعود(2) معاون نخست وزیر برادر ناتنی شاه عبداللّه بن عبدالعزیز السعود معاون دوم نخست وزیر برادر ناتنی شاه عبدالرحمن عبدالعزیز حسن الشیخ وزیر آب و کشاورزی سلیمان عبدالعزیز السلیم وزیر بازرگانی حسین ابراهیم المنصور وزیر ارتباطات سلطان ابن عبدالعزیز السعود(2) وزیر دفاع هوایی برادر ناتنی شاه عبدالعزیز عبداللّه الخویتر وزیر آموزش و پرورش محمد علی ابالخیل وزیر دارایی و اقتصاد ملی

ص: 218

سعود بن فیصل السعود(2) وزیر امور خارجهبرادرزاده شاه فرزند شاه فیصل فقید حسین عبدالرزاق الجزایری وزیر بهداری حسن ابن عبداللّه الشیخ وزیر آموزش عالی قاضی عبدالرحمن القسیبی وزیر صنایع و برق نایف بن عبدالعزیز السعود(2) وزیر کشور برادر ناتنی شاه محمد عبدویمانی وزیر اطلاعات ابراهیم بن محمد بن ابراهیم الشیخ وزیر دادگستری ابراهیم بن عبداللّه انقاری وزیر کار و امور اجتماعی مجید بن عبدالعزیز السعود(2) وزیر شهرداری و امور روستایی برادر ناتنی شاه احمد زکی یمانی وزیر منابع نفتی و معدنی عبدالوهاب عبدالواسع وزیر حج و امور مذهبی حشام محی الدین نظیر وزیر برنامه ریزی علوی درویش کیان وزیر پست و تلگراف و تلفن مطیب بن عبدالعزیز السعود وزیر مسکن و امور عامه برادر ناتنی شاه محمد ابراهیم مسعود وزیر مشاور محمد عبدالطیف الملحم وزیر مشاور عبدالعزیز بن زیدالقریشی وزیر مشاور 1- ظاهرا مسلمان سنی مذهب است 2- اعضای انتصابی از خانواده سلطنتی حکام سعودی تشکیلات مربوط به وزارتخانه ها (یا آژانسهای اجرائی) را که برخی از آنها تحت سرپرستی اعضای خاندان سلطنتی می باشند، توسعه داده اند تا مسئولیتهای رو به افزایش حکومت مرکزی را عهده دار گشته و اداره نمایند. در سال 1953 یک «هیئت وزراء» به طور رسمی دایر گردید تا شاه را در تعیین خط مشی کلی یاری داده و بر فعالیت وزارتخانه ها، که مسئول اجرای خط مشی های تعیین شده می باشند، نظارت نماید. در عربستان سعودی دستگاه قانونگذاری رسمی وجود ندارد. شاه در مورد مسائل مهم مملکتی حکم صادر می کند و تنظیم مقررات در رابطه با اموری که از اهمیت کمتری برخوردارند بر عهده وزارتخانه هاست. درون وزارت دادگستری سیستمی متشکل از دادگاه های مذهبی مطابق با «شریعت» (احکام اسلامی) عمل می کند، و نظام گسترده ای مرکب از «هیئتهای عمومی» با اختیارات قانونی متفاوت، قوانین و مقررات را اجرا می نماید.

سعودیها بر حسب عرف و عادت همواره تصمیمات خود را از طریق اجماع گروههای ذی ربط اتخاذ نموده اند در برخی موارد تنها عده ای از شاهزادگان عالیرتبه خاندان سلطنت مورد مشورت قرار می گیرند. در موارد دیگر، مشاوره ممکن است طیف وسیعی از خاندان سلطنتی یا اقشاری از جامعه سعودی را در بر گیرد. تعدادی تکنوکرات تحصیل کرده در خارج که شاه و خاندان سلطنتی، برای اداره امور مملکتی وابستگی روزافزونی به ایشان پیدا نموده اند، هر چند از پایگاه قدرت مستقلی برخوردار نیستند، در حال حاضر بیش از پیش در تصمیم گیری شرکت می نمایند.

ص: 219

روند تصمیم گیری از طریق اجماع معمولاً ارزیابی مناسبی از آراء عمومی را تضمین می کند. به علاوه دسترسی تعداد کثیری از اتباع کشور به اعضای متعددی از خاندان سلطنت، ارتباط مستقیم عقاید و مشکلات عامه مردم را با مرکز قدرت ممکن می سازد. به این ترتیب، هر چند گروه بندیهای سیاسی اتحادیه های کارگری وسایل ارتباط جمعی مستقل و گروههای جوساز مجاز نمی باشند، اما پادشاهی سعودی به طور وسیعی آگاه به نیازها و مشکلات مردم و پاسخگو به آنها بوده است. این امر به ویژه هنگامی که مخالفتی علنی با عرف جامعه - نظیر موج آزادیخواهی در ارتباط با حقوق زنان - با حساسیتهای محافظه کاران افراطی و یا نهاد مذهبی اصطکاک پیدا می کند، به چشم می خورد. روی هم رفته، سعودیها چندان از روش اداره کشورشان ناراضی نیستند،و در حقیقت نسبت به مقام و موقعیت جهانی کشور خود از اوائل دهه 1970 به بعد بسیار احساس غرور می نمایند.

ارتش ارتش در عربستان سعودی نقش سیاسی نسبتا جزئی ای را ایفا می نماید. آرمانهای نظامی ظاهرا به ملاحظاتی پیرامون «پرستیژ» (شهرت و اعتبار) و تلاشهایی در جهت ایجاد یک نیروی دفاعی بازدارنده محدود می شود. جنگ داخلی یمن در دهه 1960 انگیزه اتخاذ یک خط مشی در جهت اصلاح و بهبود نیروهای مسلح در این کشور گردید و جنگهای اعراب و اسرائیل سالهای 1967 و 1973، و شورش ظفار در عمان، این اقدام را تقویت و تأیید نمود. اخیرا سوءظن نسبت به مقاصد و اهداف روسیه در منطقه این روحیه دفاعی را تقویت نموده است. (S) نیروهای مسلح تحت دو مرکز فرماندهی مجزا سازماندهی شده اند: نیروی زمینی، هوایی و دریایی تحت فرماندهی شاهزاده سلطان - وزیر دفاع و هواپیمایی - قرار دارند، و گارد ملی توسط شاهزاده عبداللّه اداره می شود تعدادی از شاهزادگان پستهای کلیدی و اشتغالات ستادی در نیروهای مسلح را به عهده دارند. هر چند میزان حقوق و مزایای ارتش در سطح بالایی قرار دارد، اما موقعیتهای خوب اقتصادی در بخش خصوصی آنقدر جالب توجه گردیده که دولت به سختی توان واحدهای ارتشی را به میزان لازم نگاهداشته است. توان رسمی نیروهای مسلح شامل گارد ملی به 000/90 تن نیروی انسانی بالغ می گردد، اما توان بالفعل آن 56000 نفر تخمین زده می شود. مسئولیت اصلی گارد ملی را حفظ امنیت داخلی و محافظت از خاندان سلطنت تشکیل می دهد. خاندان سلطنتی گارد ملی را به مثابه حامی و پشتیبان خود علیه هر گونه کودتای احتمالی در ارتش می نگرد. استخدام در گارد ملی در انحصار قبایل بدوی است که به خاندان سلطنت شدیدا وفادار بوده و تداوم دلبستگی شان نسبت به این خاندان توسط کمک هزینه هایی که دولت پرداخت می کند، تضمین می شود. (S) نفوذ بیگانه هر چند از اواسط سال 1978 کوشش فراوانی جهت ثبت نام و آمارگیری از بیگانگان مقیم عربستان سعودی به عمل آمده، اما اطلاع از ترکیب جمعیت این کشور حدس و تخمینی بیش نیست.

طبق اکثر منابع، بیگانگان حدود دو میلیون نفر از 6 میلیون جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند. یک میلیون نفر از نیروی کار توسط کارگران خارجی تأمین می شود و اتباع سعودی نیز همین تعداد از

ص: 220

نیروی کارگری را تشکیل می دهند. نگرانی دولت از حضور بیگانگان بیشتر درباره خطری است که در این رابطه ارزشهای سنتی را تهدید می نماید، اما گذشته از تأثیرات ظریفی که این امر ممکن است بر آداب و سنن سعودیها داشته باشد، بیگانگان مشکلات سیاسی قابل توجهی ایجاد ننموده اند. بخشی از این آرامش سیاسی ناشی از خطر اخراج فوری است که خارجیها را تهدید می کند. تعداد انگشت شماری شورش در اردوهای ساختمانی که بر سر شرایط زندگی و نابرابری میزان حقوق، به وقوع پیوسته نه بر علیه دولت بلکه علیه کارفرمایان بوده است. اکثر کارگران مهمان (بیگانه) به پادشاهی سعودی می آیند تا هر چه می توانند پول تحصیل کنند. آنان معمولاً در اسرع وقت به کشورهای خود بازگشته و فرصت درگیری در مسائل و تحولات سیاسی داخلی عربستان را پیدا نمی کنند.

یمنی ها که به عنوان سعودیهای درجه دو تلقی می شوند تقریبا نیمی از دو میلیون خارجی مقیم عربستان را تشکیل می دهند. آنان عموما از یمن شمالی آمده و بدون ویزا به عربستان سعودی پذیرفته می شوند. بر خلاف اکثر دیگر ملیتهای بیگانه، حضور ایشان بسته به عقد قراردادی با یک کارفرمای خاص نیست. هر چند آنان مزاحمت سیاسی فراهم ننموده اند. اما صرف تعدادشان موجب نگرانی دولت می باشد. اعراب دیگر، به ویژه مصریان، فلسطینیها و اردنی ها یک چهارم از جمعیت خارجیهای (ساکن عربستان) را تشکیل داده و بسیاری از اشتغالات حرفه ای نظیر تعلیم و تدریس تا خدمات شهری و مدیریت سطح متوسط را اشغال نموده اند. مابقی بیگانگان عمدتا از آسیا، به ویژه پاکستان و کره جنوبی می آیند. شمار آمریکایی ها و اهالی اروپای غربی تنها به 50000 نفر بالغ می گردد. (S) فلسطینیهای مقیم عربستان سعودی که حدود125000 نفر می باشند بیش از سایر گروهها ایجاد نگرانی می نمایند. طی سالهای اخیر، دولت از اعطای حق تبعیت به ایشان خودداری نموده و به منظور جلوگیری از هجوم بیشتر آنان به داخل عربستان مقررات جدی تری در رابطه با ویزا و حق اقامت وضع نموده است. دولت از این نگران است که فلسطینیها ممکن است در آتیه - مگر به قصد بازگشت به سرزمینی متعلق به خودشان - عربستان را ترک نگویند. (S) عربستان سعودی از جمعیت بومی نسبتا یکپارچه، زبان مشترک و مذهب تسنن فوق العاده محافظه کارانه ای برخوردار است. یک استثناء قابل توجه جامعه 125000 نفری شیعیان در ایالت شمالی این کشور می باشد که تقریبا یک چهارم جمعیت این ناحیه را تشکیل می دهند. شیعیان پیش از کشف منابع نفتی دارای مقام اجتماعی و اقتصادی پست تری بوده و به کارهای یدی نزد کشاورزان و تجار سنی اشتغال داشتند. اما طی دهه اخیر آنان در بخش اقتصاد نفتی و دوائر مربوط به تجارت خصوصی و دولتی پیشرفتهای شایان توجهی نموده اند. تبعیض در اشکال مختلف وجود دارد: از جمله تضییقات در رابطه با استخدام شیعیان در نیروهای مسلح، اداره پلیس و برخی اشتغالات دیگر را می توان نام برد. تحقیقات اخیر درباره جامعه شیعیان ناظران را متقاعد نموده است که تحول اقتصادی موقعیت ایشان را برای ادامه فعالیت در جامعه سعودی تثبیت نموده است. (S) تجربه عبرت انگیز حضور گسترده خارجیان در جامعه سعودی در وهله اول میراث جریان پرشتاب تجددگرایی است که هدف از آن سوق دادن این کشور به ماورای موقعیت یک کشور در حال رشد بوده است. این جریان

ص: 221

در پی چهار برابر شدن بهای نفت اوپک طی سالهای 74 - 1973 تشدید گردید. عربستان سعودی با در دست داشتن 27 درصد از ذخایر نفت آزاد دنیا، درآمدی معادل 36 میلیارد دلار در سال 1978 به دست آورد. هر چند این کشور از نظر سرمایه مشکلی ندارد، اما دارای خلاءهای عظیمی در رابطه با قابلیتهای اجرائی، تکنولوژی و نیروی انسانی است. مسکن غیرکافی که جوابگوی هجوم خارجیها به داخل کشور نیست، و شبکه های ضعیف حمل و نقل موانع دیگری بر سر راه توسعه آرام و بی دردسر اقتصادی را تشکیل می دهند.

تلاشهای مقدماتی در جهت تسریع توسعه با «اولین طرح توسعه» در سالهای مالی 75 - 1971 آغاز گردید .(1) 10 میلیارد دلار هزینه ای که برای اجرای این طرح در نظر گرفته شده بود در عمل به 19 میلیارد دلار افزایش یافت. این طرح که مقاصدی مبهم را در جهت توسعه دنبال می نمود و می بایست از طریق هزینه عمومی تحقق یابد، از فشارهای اجتماعی ناشی از این کار غافل بود. «طرح دوم توسعه» (سالهای مالی 80 - 1976) هزینه ای معادل 142 میلیارد دلار را پیش بینی نموده و اصلاح شبکه های حمل و نقل ارتباطات و توزیع از اهداف آن به شمار می رفت. این طرح برای آنکه نیاز به نیروی کارگری بیگانه را کاهش دهد. بر توسعه صنایع سنگین با سرمایه تمرکز یافته و ترتیب نیروی انسانی بومی تأکید نمود. همچنین اصلاحاتی در زمینه مزایای اجتماعی به منظور جلوگیری از شکافهای رو به رشد در رابطه با توزیع درآمد مورد تأکید قرار گرفت.

در سال 1976 مقامات رسمی مشکلات گوناگونی را در رابطه با جذب کالاها و نیروی انسانی وارداتی تشخیص دادند و در نتیجه سرعت فعالیت در جهت توسعه کاهش یافت.

مسئله عبرت انگیز دیگر در سال 1978 به وقوع پیوست، زمانی که روشهای حساب نشده و ناهماهنگ تنظیم بودجه، کاهش در هزینه وزارتخانه ها را ایجاب نمود و از سوی دیگر اجرای برخی طرحها را به تعویق انداخته و به کاهش دارایی های مالی خارجی منجر گردید.

طی «سومین طرح توسعه» (سال جاری مالی 85 - 1981)، کاهش بیشتری در شتاب روند توسعه اقتصادی پیش بینی می شود. این طرح، ظاهرا برای آنکه محصولات داخلی را جایگزین واردات نموده و موجبات شرکت گسترده تر سعودیهای بومی در توسعه صنعتی را فراهم نماید، بر صنعت (کارخانجات) تأکید خواهد نمود. در میان معیارها و موازین پذیرش طرحهای جدید، حفظ ارزشهای سنتی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. نگرانی رو به رشد در میان جناح محافظه کار نظام حکومتی سقفی برای تولید نفت را پیشنهاد می کند که احتمالاً کمتر از 12 میلیون بشکه در روز برای اواسط دهه 1980 خواهد بود. (در مقایسه با تولید نفت در اوائل سال 1979 که نزدیک به 10 میلیون بشکه در روز بوده، و مذاکرات قبلی در رابطه با بیش از 15 میلیون بشکه نفت در روز برای اواسط دهه 1980).

تجربه عبرت انگیز عربستان سعودی در رابطه با روند توسعه در ابعاد دیگر نیز به چشم می خورد.

مدت مدیدی است که سعودیها به مواردی از اجحافات فاحش در رابطه با قراردادهای خود ظن برده اند، اما اینک این ظن تبدیل به یقین گشته است. قراردادهای گذشته اخیرا به بهانه های مختلف

ص: 222


1- سال مالی سعودی بر پایه سال هجری قمری است و به طور متوسط 11 روز از سال تقویمی غربی کمتر است. سال مالی 1979 در ششم ژوئن 1978 آغاز شد و در بیست و پنجم ماه مه 1979 خاتمه خواهد یافت.

موضوع مذاکرات مجدد قرار گرفته اند و این امر به پس اندازی معادل 30 درصد قیمتهای قبلی منجر گردیده است. در آژانسهای معتبر، کاهش قیمت به منظور حذف حشو و زوائد همراه با اشتیاقی شبیه به شور جهاد صلیبیان (Crusad - Like)انجام می گیرد و محتمل است که این امر روند توسعه را بیش از آنکه با توانایی مصرف درآمدهای حاصله در نفت هماهنگ گرداند، با قابلیت جذب واقعی همگام و متناسب نماید.

روی هم رفته، اموری که از اهمیت اجتماعی برخوردارند، همراه با داد و ستد منصفانه، به عنوان مهمترین عوامل مؤثر در شتاب توسعه مطرح می شوند. میزان درآمد مالی سعودی قابلیت انعطاف عظیمی را فراهم می آورد. مازادهای حاصله از درآمدهای نفتی دارایی رسمی خارجی را از 7/4 میلیارد دلار در آخر سال 1973 به حدود 60 میلیارد دلار در آخر سال 1978 افزایش داده است و این مقدار بیش از آلمان غربی و ژاپن می باشد. تنها درآمدهای حاصله از داراییهای خارجی 20 درصد از صورتحساب واردات کشور را می پوشاند. در حالی که طی دو سال گذشته مازادهای موازنه پرداخت کاهش یافته اند، و با در نظر گرفتن سیر صعودی بهای نفت در جهان، این روند احتمالاً معکوس خواهد شد.

موارد استفاده از ثروت نفت هزینه دولتی که طی پنج سال از 7/2 میلیارد دلار به حدود 33 میلیارد دلار در سال مالی 1978 افزایش یافته است، انگیزه رشد اقتصادی را فراهم نموده است. بخش اقتصاد نفتی علیرغم آنکه پشتیبان و پایه اصلی اقتصاد این کشور را تشکیل می دهد، تا حدود 2 سال پیش توسط درآمدهای کمپانی تأمین مالی می شد. تا آنکه سرمایه گذاری عظیم برای ایجاد یک سیستم جمع آوری گاز هزینه اضافی از سوی دولت را ایجاب نمود. حدود یک چهارم از بودجه طی پنج سال گذشته صرف خریدهای نظامی شامل تجهیزات سنگین، پایگاههای زمینی و دریایی و مراکز فرماندهی و ارتباطات گشته که اکثرا از ایالات متحده خریداری شده است. تکیه بر ظرافت تکنیکی و کیفیت تجهیزات موجب شده است که عربستان سعودی تجهیزات پیشرفته ای نظیر هواپیمای جنگی اف - 15 را به دست آورد.

تا اواخر سال 1978 قراردادهای نظامی با آمریکا به 19 میلیارد دلار بالغ می گردید. قراردادهای ساختمانی ارتش 11 میلیارد و قراردادهای مربوط به تجهیزات سنگین 8 میلیارد دلار از این مقدار را تشکیل می داد. حدود 3 میلیارد از هر یک از این دو گروه قرارداد تا به حال انجام شده و یا تحویل گردیده است. یک چهارم دیگر از بودجه صرف طرحهای توسعه اقتصادی شده است. پیشرفت به ویژه در زمینه ساختمان و گسترش بنادر چشمگیر بوده و به از میان برداشتن موانع مربوط به واردات یاری رسانده است. اکثر کارخانجات در جبیل واقع در خلیج فارس و ینبع (Yanbu)واقع در دریای سرخ هنوز در مراحل مقدماتی و برنامه ریزی قرار دارند. بجز فعالیتهایی که در جهت تأمین خدمات در این پایگاهها انجام می شود، یک سیستم جمع آوری گاز به ارزش 13 میلیارد دلار و مقداری لوله کشی گاز سرتاسری تنها تأسیسات عمده ای می باشند که پس از چندین سال وقفه اکنون در دست اجراء قرار گرفته اند. ساختمان یک کارخانه فولاد در جبیل نیز ممکن است امسال آغاز شود.

بقیه تقسیمات بودجه به ارقام جاری نظیر حقوق، انتقالات، سوبسید و کمکهای خارجی تخصیص

ص: 223

یافته است - تنها مواردی که هزینه به طور مداوم بر مقادیر تخصیص یافته پیشی گرفته است - هزینه های مربوط به کمکهای اقتصادی خارجی بطور متوسط طی سالهای 77 - 1975 به 2 میلیارد دلار در سال بالغ گردیده و در سال 1978 کاهش یافت. کمکهای رسمی اکثرا به صورت امتیازات دو طرفه و وامهایی بر مبنای شرایط امتیازی تأمین شده و عمدتا به کشورهای عربی و به ویژه کشورهای مبارز تعلق گرفته است. دولت کوشش فراوان به کار برده است تا ثروت حاصله از نفت را با سعودیهای بومی تقسیم نماید. خانواده های کم درآمد اکنون توسط بیمه اجتماعی، سوبسیدهای غذایی و کنترل اجارات پشتیبانی می شوند. هر تبعه سعودی که دارای قوه ابتکار باشد می تواند از اعتبار کم هزینه چشمگیری جهت تأمین مالی اقدامات تجاری خود استفاده نماید و کلیه اتباع از وامی بی بهره تا مرز 000/90 دلار، بیست ساله، برای ساختمان خانه خصوصی خود برخوردار می باشند. هزینه های عمومی فراوان نیز صرف تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی آنان گردیده است. توسعه هزینه های عمومی رشد قابل توجهی در بخشهای غیرنفتی اقتصاد این کشور - که تا همین سالهای اخیر عملاً تک محصولی بوده است - ایجاد نموده رشد حقیقی در بخش دولتی از سال 1973 به بعد به طور متوسط سالانه 16 درصد بوده و در بخش خصوصی به 12 درصد بالغ گردیده است. اقدامات بازرگانی در عربستان سعودی تاکنون منحصر به تجارت و ساختمان بوده و تلاش کمی در زمینه های صنعتی دیده شده است.

مقایساتی با ایران دگرگونی اجتماعی در ایران موجد نوعی خودآگاهی ملی در عربستان سعودی شده است که نگران احتمال بروز سرنوشتی مشابه در این کشور می باشد. هر چند وقوف بر خسارات اقتصادی ناشی از تورم و خطری که از جانب جامعه اتباع سابق کشورهای دیگر نظام اجتماعی عربستان را تهدید می کند، هم اکنون نیز نیل به تجددگرایی را در این کشور تعدیل نموده است، اما انقلاب ایران ممکن است انگیزه تحول وسیعتری گردد. (S) خاندان سلطنتی سعود احتمالاً بیش از هر چیز در ارتباط با فسادی که قراردادهای خارجی را احاطه نموده حساس و آسیب پذیر می باشد. گزارشات اخیر حاکی از تنفر عمومی روزافزونی نسبت به این گونه اعمال است. اکنون شهرت یافته است که اعضاء خاندان سلطنتی از طریق همکاری و شرکت در قراردادهای عظیم ساختمانی خارجی ثروتهای هنگفتی به چنگ آورده اند. انتقاداتی که در رابطه با این گونه اختلافها پدید آمد، سبب شد که حدود یک سال قبل اقداماتی تصنعی در جهت کاهش نفوذ - فروش به عمل آید. حق الزحمه آژانس به طور قانونی به 5 درصد بهای قرارداد منحصر گردید و خریدهای نظامی از طریق آژانس به کلی ممنوع گردید. با این همه، خارجیانی که خواهان عقد قراردادهای دولت غیرنظامی می باشند می بایست از طریق قانونی توسط یک آژانس سعودی عمل کنند و این امر به طرز مؤثری موجب می شود که کمیسیونهای نسبتا بزرگ در اختیار یک اقلیت ممتاز قرار گیرد.

از جهات دیگر خاندان سلطنتی سعودی کمتر از شاه (معدوم ایران) آسیب پذیر به نظر می رسد.

سلسله مراتب حکومتی روابط نزدیکی با جامعه مذهبی حفظ نموده است. عرف سعودی راهی برای

ص: 224

شکایات شهروندانی که از حق رأی بی بهره اند باز گذارده است.

هر چند بدون شک توزیع درآمد کاملاً به نفع یک اقلیت کوچک است، اما اکثر سعودیها به طور ملموسی از رونق اقتصادی بهره جسته اند. برخلاف ایران هزینه های دفاعی به قیمت چشم پوشی از برنامه های اقتصادی اساسی تمام نشده است. در حقیقت به علت درآمد گزاف حاصله از نفت و جمعیت کم، سعودیها یارای تحمل اشتباهات اقتصادی را دارا می باشند که می توانست برای کشورهایی که از بخت کمتری برخوردارند، عواقب وخیمی در برداشته باشد.

چشم انداز ثبات اجتماعی (در عربستان سعودی)، حداقل برای کوتاه مدت، محتمل به نظر می رسد. خاندان سلطنتی ظاهرا کنترل کامل را به دست دارد و مردم از نظر اقتصادی به طور معقولانه ای آرام نگاه داشته شده و خطری جدی از سوی خارجیان داخل کشور ثبات جامعه را تهدید نمی کند. (S) به هر ترتیب چندین منبع تشنج زا وجود دارند که در دراز مدت ممکن است تقویت شوند.

نگرانیهایی از این دست از سوی سعودیهای عالیرتبه ابراز شده است:

(الف) - یمانی، وزیر نفت: تحولات سیاسی - اجتماعی عمده ای را برای اواسط دهه هشتاد پیش بینی نموده است.

(ب) - وزیر امور خارجه، شاهزاده سعود، گفته است که پادشاهی سعودی قادر نخواهد بود یک کودتای نظامی (درون ارتش خود) را طی درگیری اخیر در یمن تحمل نماید.

(ج) - چندین تن از اعضای خاندان سلطنت رهبری ولیعهد فهد را مردد و در حال نوسان خوانده و مورد انتقاد قرار داده اند.

نشانه دیگری از ناآرامی در آتیه، افزایش قاچاق اسلحه به داخل کشور است. (S-NF- NC- OC) هر گونه تهدید احتمالی نسبت به قدرت مطلقه خاندان سلطنت احتمالاً از جانب طبقه کارمندان خدمات شهری، تجار، مهندسین، کارمندان ارتش و کارگران متخصص نشأت خواهد گرفت. همگام با پیشرفت اقتصادی، این طبقه متوسط در حال رشد نقش مهمتری را در عرصه سیاست جستجو خواهد نمود بویژه، پیچیده و ظریف تر شدن اقتصاد و فشار ناشی از تحولات اجتماعی - اقتصادی به احتمال قوی بر توان سیاسی تکنوکراتهای تحصیلکرده در خارج خواهد افزود. این قشر بیش از اکثر اعضای خاندان سلطنت در معرض دگرگونی اجتماعی قرار دارند.

به علت فقدان یک رهبری مؤثر و نیرومند در نظام حکومتی عربستان سعودی و خاندان سلطنت - مشکلی که از سال 1975، پس از مرگ ملک فیصل به بعد همواره بغرنج تر گردیده است - حل این تشنجات بسیار مشکل خواهد بود. ولیعهد فهد به ویژه در رابطه با مسائل مهم مملکتی که بین مقامات عالیرتبه دولتی و شاهزادگان هیچ گونه توافقی وجود ندارد، فاقد قدرت و اختیارات کامل تصمیم گیری است. بعلاوه، به نظر می رسد که فهد از قاطعیت فکری و روحی لازم نیز بی بهره است. او به جای آنکه فکر خود را برای مردم بازگو نماید، آنچه آنان خواهان شنیدنش هستند بر زبان میراند. (S) فقدان رهبری مؤثر طی چند سال گذشته خصومتها و رقابتهای درون خاندان سلطنت را تشدید نموده است. اختلافات خانوادگی در ارتباط با بسیاری از روشها و خط مشی ها وجود دارد، اما

ص: 225

مهمترین رقابتها از نقطه نظر سیاسی مربوط به جانشینی مقام عالی سلطنت می باشد. شاهزاده عبداللّه احتمالاً پس از فهد به ولایتعهدی برگزیده خواهد شد اما درباره جانشین عبداللّه اختلافات جدی وجود دارد. برادر تنی فهد، سلطان، محبوب برخی است و برادر ناتنی اش مشعل (Mish`al)، محبوب برخی دیگر. (S) خاندان سلطنتی بر سر شتاب تجددگرایی نیز دچار اختلاف است. ولیعهد فهد نماینده طرحهای توسعه طلبانه مترقی است. فهد می داند که «مدرنیزاسیون بدون وسترنیزاسیون» (تجددطلبی بدون غرب گرایی) آرمانی باطل است اما امیدوار است که این تحول اجتناب ناپذیر را تحت کنترل نگاهدارد.

اما شاه خالد نماینده گروهی بنیادگراتر است و شاهزاده عبداللّه و حتی برخی از برادران تنی فهد نیز به این دسته تعلق دارند. این محافظه کاران در مقابل هر گونه لیبرالیزه نمودن نظام اجتماعی مقاومت می کنند، اما با توسعه اقتصادی فی نفسه مخالف نیستند. (S-NF) اختلافاتی هم در زمینه چگونگی برخورد با موقعیت ژئوپولیتیکی منطقه وجود دارد. اقدامات سعودیها حاکی از این اعتقاد ایشان است که روسیه درگیر تلاش استراتژیک به منظور محاصره مناطق نفت خیز خلیج فارس و عربستان سعودی می باشد. طی دو سال گذشته، سعودیها درگیری روسیه را در شاخ آفریقا، کودتای افغانستان و فعالیتهای افزایش یافته یمن جنوبی به عنوان گواهی بر مقاصد سوء آن کشور می دانند. اگر چه اکثر رهبران سعودی معتقد نیستند که روسیه در سقوط شاه ایران مستقیما دخالت داشته است، اما عقیده دارند که رویدادهای ایران موازنه قدرت در منطقه را به طرز مؤثری دگرگون نموده و خطر محاصره منطقه توسط روسیه را افزایش داده است. آنان احساس می کنند که ایالات متحده دو سال اخطار توسط عربستان سعودی را نادیده انگاشته و بر بحرانی بودن شرایط واقف نیست، و یا متناوبا قادر نیست منافع خود را در منطقه محافظت نماید. این نگرانیها بر اختلاف نظر خاندان سعودی درباره برقراری مجدد نوعی روابط رسمی با روسیه شوروی افزوده است. (S) در حال حاضر سعودیها روابط خود با ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی را مورد ارزیابی مجدد قرار می دهند. طی ماههای اخیر عربستان سعودی در ارتباط با روند صلح خاورمیانه از مصر و آمریکا دوری گزیده و با اکثریت کشورهای عربی که معتقدند توافقهای «کمپ دیوید» چهارچوب مناسبی جهت صلحی مطلوب را تشکیل نمی دهد در یک صف قرار گرفته است. همچنین به نظر می رسد که این کشور در حال تجدید روابط با عراق می باشد. کاهش اعتبار ایالات متحده در چشم رهبران سعودی احتمالاً هم اکنون قدرت سیاسی شاهزادگان عالیرتبه و به ویژه شاهزاده فهد را، که بیش از همه نماینده تام موضع طرفداری از آمریکا می باشد، تضعیف نموده باشد. اگر طی ماههای آتی رهبران سعودی متقاعد شوند که واشنگتن پناهگاه قابل اعتمادی برای ایشان نیست، ممکن است موضعی غیرمتعهدانه تر اتخاذ نمایند. هر چند که ناخوشایند باشد، احتمال می رود که سعودیها، به منظور کسب فرصتی جهت کاستن از شتاب پیشروی محسوس روسیه در منطقه، با آن کشور از در دوستی درآیند. (S)

یمن جنوبی

جمعیت: 1700000 نفر؛ تقریبا 100 درصد آنها بومی می باشند

ص: 226

حکومت: مارکسیست غیر نظامی رئیس حکومت: رئیس جمهور عبدالفتاح اسماعیل* مذهب جمعیت بومی: 95 درصد مسلمان سنی - شافعی 5 درصد مسلمان شیعه - زیدی سطح سواد: 10 درصد نسبت محصل به جمعیت: 15 درصد اقتصاد: کشاورزی پایدار؛ صنعت کلبه سازی ارز رسمی خارجی: 150 میلیون دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص ملی: 550 میلیون دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 21800 نفر نیروی پلیس ملی: تقریبا 10000 نفر شبه نظامیان: تقریبا 10000 نفر * البته بعدها علی ناصر محمد روی کار آمد. وی در مقایسه با عبدالفتاح اسماعیل و سالم ربیع علی از دیدگاه متعادلتری برخوردار است. در کودتای سال 1365 علی ناصر محمد به وسیله عبدالفتاح اسماعیل و طرفدارانش از کار برکنار و متواری شد. در جریان کودتا عبدالفتاح اسماعیل و علی عنتر به قتل رسیدند، و نهایتا العطاس نخست وزیر قبلی به حکومت رسید. مترجم یمن جنوبی: خنجری فرورفته در پشت شبه جزیره عربی از سال 1967 به بعد یعنی زمانی که یمن جنوبی استقلال خود را به دست آورد، رژیمهای چپگرا تحولات اقتصادی و اجتماعی ای را (بر این کشور) تحمیل نموده اند که تا حدود زیادی آن کشور را از دیگر همسایگانش در شبه جزیره عربستان متمایز و منزوی ساخته است. حکام تندرو طبقات را کاملاً از بین برده، توسط مبارزات خونین، کشور را آرام نموده و تحصیلات غیر مذهبی را جایگزین تعلیمات اسلامی سنتی نموده اند. طی 9 ماه گذشته، دولت تحت کنترل یک ایدئولوگ مارکسیست متعهد (دو آتشه) به نام عبدالفتاح اسماعیل که به همکاری نزدیک با روسیه متمایل است، قرار داشته است. در گذشته زندگی سیاسی داخلی کشور تحت الشعاع مبارزه ای برای قدرت میان اسماعیل و رئیس جمهور فقید علی قرار داشت: علی به عنوان فردی چپگرا امّا پراگماتیک تر از اسماعیل شهرت داشت.

در هر دو صحنه داخلی و بین المللی، سیاستهای یمن جنوبی همسایگان عرب خود را از این کشور بیگانه و دور نموده است. عدن از نهضتهای انقلابی منطقه جانبداری نموده، تروریستهای بین المللی را در کنف حمایت خود قرار داده و اخیرا نیز فعالانه به خصومت با یمن شمالی - که از متفقین عربستان سعودی می باشد - پرداخته است. کوششهای عربستان سعودی که با وعده کمکهای اقتصادی، یمن جنوبی را به استقلال از روسیه ترغیب می نماید، عقیم مانده است و مقدار کمکهای مالی آینده از سوی کشورهای محافظه کار خلیج نامعلوم می باشد. آینده اقتصادی یمن جنوبی بدون کمکهای مالی خارجی تاریک است. عدن فاقد منابع طبیعی است و از نظر نیروهای متخصص فنی و مدیریت برای آنکه

ص: 227

مستقلاً به توسعه اقتصاد خود پردازد در مضیقه قرار دارد.

ابعاد سیاسی ساکنین یمن (عدن) بخش عظیمی از تاریخ اسلامی خود را تحت سلطه ائمه یمن شمالی که به مدت 800 سال در صنعا حاکمیت داشته اند، به سر برده اند. جنوبیها که عمدتا سنی مذهب و از فرقه شافعی می باشند از بیعت با ائمه که شیعه بودند خودداری ورزیدند. ایالات کوچک قبیله ای و سلطان نشینان جنوب یمن هرگز تحت کنترل کامل حکومت یمن قرار نگرفتند. تاریخ جدید یمن جنوبی از زمانی آغاز می شود که عدن - در سال 1839 - به تصرف بریتانیای کبیر درآمده و به عنوان پاسگاهی برای حفظ امنیت مسیرهای تجارتی به هندوستان مورد استفاده قرار گرفت. طی دهه 1930 تمام سلطان نشینان یمن به تحت الحمایه های بریتانیا تبدیل شده بودند، اما در پیمان فوریه 1959، بریتانیا عهد بست که مستعمره عدن و ایالات تحت الحمایه را برای استقلال کامل مهیا سازد.

تلاش در جهت آماده نمودن زمینه برای استقلال یمن جنوبی با موج فراگیر ناسیونالیسم عربی تلاقی نموده و دچار پیچیدگی و اشکال گردید. مخالفت با بریتانیا به تروریسم آشکار میان دو گروه ناسیونالیستی و در حال رقابت مبدل شد. سرانجام «جبهه آزادیبخش ملی» پیروز گشته و در ماه نوامبر 1967 کشور را به سمت استقلال هدایت نمود. طی چند سال بعد جناحهای تندرو NLFنفوذ و قدرت خود را تحکیم بخشیدند و در اواسط سال 1971 اسماعیل - که دبیر کل مارکسیست جبهه ملی بود - و پرزیدنت سلیم ربیع علی رهبری را تقبل نمودند.

رهبران تندرو، تحت حمایت تلقینات سوسیالیستی خود، طبقات را ریشه کن نموده، قبایل را وادار به اطاعت از حزب و حکومت مرکزی کرده، آرامش کشور را از طریق مبارزات خونین تأمین نموده و مسئله نقش زن در جامعه و تحصیلات غیر مذهبی را تبلیغ و ترویج نمودند. آنان قساوت و بیرحمی بسیاری از اقدامات خود را به عنوان اهداف انقلاب توجیه کردند. ملی کردنها و سرکوب سیاسی موجب شد که صدها هزار نفر کشور را ترک گفته و بسیاری نیز در یمن شمالی مستقر شوند. عده دیگری نیز کشور را به قصد کار در کشورهای همسایه که از لحاظ نفت غنی بودند ترک نمودند. بسیاری از کسانی که به کشورهای دیگر پناهنده شدند، تاجر، کارگران متخصص و صاحب حرفه بودند.

تحکیم قدرت در اوائل سال 1978 درگیری میان اسماعیل و علی که به امتیازات یکدیگر حسد می بردند شدت یافت. قتل رئیس جمهور یمن شمالی، احمد القشمی (al-Qashmi) در 24 ژوئن، حوادثی در پی داشت که به مرگ علی و حاکمیت مطلق اسماعیل و حامیانش در جنوب انجامید. اسماعیل کوشید علی را به عنوان مسبب قتل پرزیدنت قشمی معرفی نماید (وی توسط بمبی که مأمور سیاسی یمن جنوبی حامل آن بود به قتل رسید) اما منطقی ترین شرح واقعه، خود اسماعیل را مسئول ماجرا می شناخت. طی کشمکشهای بعدی میان گروههای مخالف، اسماعیل غالب گشت و علی و دو تن از یارانش اعدام شدند و بقیه حامیان علی تبرئه شدند. (S) اسماعیل در اصل اهل یمن شمالی است و در میان رهبران قبیله ای سنتی جنوب از محبوبیت کمی

ص: 228

برخوردار می باشد. در عوض، اسماعیل بر همقطاران شمالی و عدنیائی که قبائلشان را از دست داده اند متکی است و بر پشتیبانی ایشان امیدوار می باشد. قدرت اسماعیل در حزب مارکسیست - لنینیستی تمرکز یافته است که خود در تأسیس آن شریک بوده است. ابزار نشر افکار حزب که از نفوذ فراگیرنده ای در سراسر یمن جنوبی برخوردار می باشد، در جهت یاری دولت برای انجام فرامین رهبری انقلاب طرح ریزی شده اند. این دستگاه متشکل از کمیته های سراسری و «نهادهای توده ای» که در کلیه ابعاد زندگی ملت حضور دارند، در کنترل جمعیت پراکنده و عقب افتاده 7/1 میلیونی آن کشور بسیار مؤثر بوده است. مخالفت رهبران قبایل که در روستاها هنوز از نفوذ بسیاری برخوردارند - و حامیان علی با حکومت اسماعیل، چندان جدی تلقی نمی شود. (S-NF) نقش ارتش نیروهای مسلح کم حجم اما مؤثر یمن جنوبی طی دهه اخیر بیش از دو برابر افزایش یافته است.

ارتش این کشور از تجربیات رزمی قابل توجهی برخوردار است و توان رزمی خود را طی چندین کشمکش مختصر با یمن شمالی و عربستان سعودی نشان داده است. همچنین در رفع حملات ناگهانی گروههای تبعیدی موفق بوده است. دو نیروی «میلیشیای توده» و «نیروی امنیت عمومی» ارتش را تکمیل کرده و در عین حال خنثی می کنند. میلیشیا، که تصور می رود تحت کنترل اسماعیل باشد، مسئولیت حفظ امنیت در عدن و مناطق مرزی را که فاقد واحدهای ارتشی معمولی هستند بر عهده دارد، با وجود آنکه میلیشیا می توانست منبع مهمی برای تقویت ارتش باشد، اما روابط بین ایندو خوب نیست. میلیشیا طی زد و خوردهایی با ارتش در سال 1976 صدمات زیادی تحمل کرد، اما ظاهرا اسماعیل با تکیه بر میلیشیا کودتای موفق خود را در سال 1978 به انجام رسانید. «نیروی امنیت عمومی» در دسته های کوچک در سراسر کشور پراکنده است تا از ثبات داخلی محافظت نماید.

(S-NF) روسیه به امید آنکه نفوذش را در منطقه گسترش داده و یک پایگاه عملیاتی برای پشتیبانی از ناوگان خود در اقیانوس هند کسب نماید، عملاً کلیه تجهیزات سنگین ارتش یمن جنوبی را تأمین نموده و طی سالهای 77 - 1973 تجهیزاتی معادل تقریبا 200 میلیون دلار را به این کشور تحویل داده است. وسایلی که در سال 1978 از سوی روسیه به یمن جنوبی تحویل داده شد بیش از 130 میلیون دلار ارزش داشته و شامل چندین دستگاه اسلحه پیشرفته بود. در این کشور قریب پانصد مشاور نظامی روسی موجود می باشند، که عمدتا نیروهای هوایی و ضدهوایی را پشتیبانی می کنند. پیش از ژوئن 1978، حدود 300 تا 400 مشاور کوبایی در عدن مستقر بودند، اما پس از کودتا تعداد ایشان احتمالاً به هزار تن افزایش پیدا کرد، طی ماههای اخیر به نظر می رسد که تعداد کوبائیها به 500 مشاور نظامی و چند صد متخصص غیر نظامی کاهش یافته است. (S-NF) یمن جنوبی: رهبران حکومت نام مقام عبدالفتاح اسماعیل رئیس، رئیس جمهور، و سرپرست شورای عالی خلق

ص: 229

علی ناصر محمدالحسنی معاون رئیس و سرپرست شورای عالی خلق فضل محسن عبداله دبیر ریاست و سرپرستی شورای عالی خلق سلطان محمد الدوش عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق ریاض ال اکبری عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق ایداعلی سعید عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق سید صالح سلیم عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق محمود سعید المهدی عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق عبداللّه احمد الغانم عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق فاریس سلیم احمد عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق علی احمد نصیر سلامی عضو ریاست و سرپرستی شورای خلق علی نصیر مجدالحسنی رئیس شورای وزیران محمد سلیمان الناصر وزیر کشاورزی و اصلاحات کشاورزی محمود عبداللّه رشیداوشیش وزیر ارتباطات محمود نجاشی وزیر فرهنگ و جهانگردی احمد ناصر البیشی وزیر دفاع سعید عبدالخیر النوبان وزیر تعلیم و تربیت علی ناصر محمد الحسنی وزیر اقتصاد محمد سلیم کوثر وزیر منابع ماهیگیری محمد صالح یغائی وزیر امور خارجه دکتر عبداللّه احمد بوخیر وزیر بهداری عبدالغنی عبدالقدیر وزیر صنایع رشید محمد ثابت وزیر اطلاعات حیدر ابوبکر العتاس وزیر تأسیسات صالح مصلح القاسم وزیر کشور خالد فضل منصور وزیر دادگستری و اوقاف مذهبی نصر نصرعلی وزیر کار و خدمات مدنی عبدالعزیز عبدالولی النشیر وزیر برنامه محمد سعید عبداللّه محسن الشرجابی وزیر امنیت کشوری احمد عبیدالفضل وزیر تجارت و تدارکات علی اسد مثنی وزیر مشاور در امور کابینه * جمعیت کشور از شاخه شافعی تسنن اسلامی پیروی می نماید. ملاحظات مذهبی از دیرباز در زندگی اجتماعی نقش بسیار مهمی داشته، لیکن عضویت در حکومت و کابینه مشروط بر اعتقاد شدید به ایدئولوژی مارکسیستی است و برای این کار نیازی به اعتقادات مذهبی نیست.

ص: 230

سیاست خارجی یمن جنوبی خود را به عنوان یکی از اعضای اردوی سوسیالیستی بین الملل می نگرد و از این رو نسبت به سیاست حمایت از نهضتهای انقلابی، شرکت در کشمکش اعراب علیه اسرائیل و مخالفت با دولی که «امپریالیست» و «مرتجع» می نامد، احساس تعهد می نماید. فقدان ظرافت و دقت در این سیاستها مانع پیوند نزدیک با سایر کشورهای عربی است. با وجود آنکه لیبی نیرومندترین همپیمان عرب عدن می باشد، رژیم قذافی احتمالاً فقدان هر گونه رنگ اسلامی در امور داخلی یمن جنوبی را با سوءظن می نگرد. روابط این کشور با عراق به دلیل اختلافات موجود در ارتباط با شاخ آفریقا و ممانعت عدن از فعالیت مؤثر بعثی های سبک عراقی در سیاست یمن، سرد می باشد کشورهای خلیج فارس معمولاً در مخالفت با یمن جنوبی، عربستان سعودی را سرمشق قرار می دهند، سوریه و مصر در سوءظن سعودی نسبت به نفوذ روسیه (در یمن جنوبی) شریک می باشند. (S) یمن جنوبی همواره ثبات منطقه را بر هم زده است. در اواخر دهه 70 - 1960، این کشور حامی اصلی شورشیان ظفار در عمان بود و با تکیه بر کمکهای آن، شورشگران توانستند کنترل دولت را در آن منطقه به مخاطره اندازند. هر چند عمان، بیاری ایران اردن و عربستان سعودی، در اواسط دهه 80 - 1970 حاکمیت خود را بازیافت. اما این کشور نگرانست که خروج سربازان ایرانی که اخیرا انجام گرفت اسماعیل را ترغیب نماید که حمایت از شورشیان افزایش دهد.

روابط بین دو کشور یمن شمالی و جنوبی هرگز خوب نبوده است و در سال 1970، هنگامی که عربستان سعودی و ایالات متحده حکومت صنعا را به رسمیت شناختند، این روابط تیره تر گردید. در سال 1972 جنگی میان دو کشور درگرفت و طی آتش بس متعاقب آن، «اتحادیه عرب» مسئله اتحاد دو کشور را به عبث به مذاکره گذاشت. پس از یک دوره طولانی درگیریهای مرزی، در اوائل سال 1979 یمن جنوبی هجوم وسیعی به داخل خاک یمن شمالی را به امید برانداختن حکومت صنعا، آغاز نمود. این کشمکش حداقل در حال حاضر فروکش نموده است. (S-NF) عربستان سعودی که از گسترش نفوذ روسیه در درون شبه جزیره نگران است تلاشهایی نموده است تا سیاستهای عدن را تعدیل نماید. ریاض برای مدتی اجتماعات پناهندگان در عربستان سعودی و یمن شمالی را در ارتباط با عملیات نظامی فعال (هر چند بی نتیجه) ایشان علیه جنوب یاری نمود.

سپس سعودیها وعده حمایت اقتصادی را مطرح نمودند؛ روابط دیپلماتیک برای اولین بار در اوائل سال 1977 برقرار گردید و پرزیدنت علی توافق نمود که در ازای کمکهای سعودی از نفوذ کمونیستها در یمن جنوبی جلوگیری نماید. در آخر سال 1977، عربستان سعودی کمکهای مالی اش را متوقف نمود زیرا عدن به وعده های خود وفا ننموده بود؛ حمایت یمن جنوبی از اتیوپی چشم سعودیها را بر واقعیات گشود. کودتای موفقیت آمیز اسماعیل از سوی حکام سعودی به عنوان گواهی بر کوششهای روسیه در جهت احاطه بر شبه جزیره تلقی گردید، و متعاقبا سعودیها به موضع خصومت آمیز گذشته خود بازگشتند. (S-NF) پایه اقتصادی ساده پیش از کسب استقلال در سال 1967، در همسایگی بندر عدن یک اقتصاد جدید شکوفا و پویا به

ص: 231

وجود آمده بود. ترقی روزافزون شهر بر پایه یک پالایشگاه نفت، خدمات کشتی و سوختگیری، فعالیتهای بازرگانی ناشی از بندر آزاد، و تأمین خدمات پرسنل نظامی بریتانیا بنا گردیده بود. خارج از عدن، اقتصاد بر کشاورزی برای معاش، ماهیگیری و قاچاق متکی بود. شبکه های اصلی حمل و نقل و ارتباطات ابتدایی و غیر پیشرفته بودند. استقلال ضربه سنگینی بر اقتصاد کشور وارد نمود به ویژه آنکه با بسته شدن کانال سوئز و ترک سربازان انگلیسی مصادف گردید. خروج انگلیسیها تقاضا برای خدمات داخلی را کاهش داده و درآمد اقتصادی در اطراف عدن را حدود 30 درصد پایین آورد، نرخهای سرمایه گذاری را فوق العاده کاهش داد و قریب 000/20 نفر (یعنی یک چهارم از نیروی کارگری در شهرها) را بیکار برجای گذارد. توقف ناگهانی حمایت مالی بریتانیا درآمد دولتی را به نصف تقلیل داد و توان رژیم را برای ایجاد فعالیتهای جدید اقتصادی محدود نمود.

رژیم چپگرای جدید دست به اقدامات افراطی زده و یک برنامه توسعه سوسیالیستی را آغاز نمود.

اصلاحات اقتصادی با ملی کردن املاک خارجی در سال 1969 آغاز گردید و این امر بخش اقتصادی خدمات جدید اطراف عدن (شامل بانکداری، بیمه، کشتیرانی و بازرگانی) را تحت کنترل دولت قرار داد. هر چند برخی فعالیتهای خصوصی، عمدتا در زمینه بازرگانی، صنایع دستی و کارخانجات کوچک مجاز بود، اما این گونه اقدامات نقشی فرعی ایفا نمودند. دو قانون اصلاحی در رابطه با زمین، تقسیم محصول زمین را منسوخ نموده و مالکیت فردی در رابطه با زمین را به قطعات کوچک محدود نمود. همزمان با این اقدامات، تعاونیهای جدید تولیدی و مزارع ایالتی (دولتی) به وجود آمدند. زنان نیز آزاد شده و ترغیب گشتند که به عنوان نیروی انسانی غیر زراعی به کار مشغول شوند و جای کسانی را که کشور را ترک می نمودند پر کنند. هم سطح نمودن درآمدها از اهداف بسیار مهم تلقی گردید.

یمن جنوبی برای تعقیب اهداف خود در زمینه مدرنیزاسیون و تنوع اقتصادی با مشکلات مهیبی روبروست که مهمترین آنها فقدان منابع طبیعی، کمبود ارز خارجی و مهارتهای فنی و مدیریت غیر کافی می باشد. آب و هوای خشک و خشن نواحی قابل کشت را محدود می کند و بازار داخلی محدود و قلت منابع مواد خام موانعی بر سر راه رشد صنعتی این کشور به شمار می روند. کیفیت ناهموار محلی بر پیچیدگی این مشکلات می افزاید و مشکلات جدی در رابطه با ارتباطات داخلی ایجاد نموده و بهای حمل و نقل محلی را نیز افزایش می دهد.

دولت برای احیاء اقتصاد کساد خود پیش از هر چیز بر هزینه های عمومی متکی بوده است. از طریق برنامه های متوالی توسعه، سرمایه گذاریهای ملی (GNP) از 35 میلیون دلار در سال 1973 به قریب 165 میلیون دلار در سال 1977 - یعنی از 12 درصد به 30 درصد از تولید ناخالص ملی - افزایش یافت. بیش از نیمی از سرمایه گذاری ملی صرف بخش تولید و کالاهای مفید گشته است که از آن جمله 37 درصد به ماهیگیری و کشاورزی، 13 درصد به صنعت و 7 درصد به اکتشافات معدنی تخصیص یافته است. قریب 14 از این سرمایه گذاری به حمل و نقل و ارتباطات اختصاص یافته و بقیه صرف خدمات اجتماعی گردیده است.

ابقای این افزایش در هزینه عمومی مستلزم تلاشی عمده به منظور بسیج نمودن منابع مالی بوده است. مالیاتهای جدیدی وضع گردیده و وصول مالیات اصلاح شده است؛ همچنین حقوق سالانه

ص: 232

کارکنان دولت دوبار کاهش یافته است. علیرغم این اقدامات، منابع داخلی همچنان از عهده هزینه های عمومی برنیامده و دولت ملزم بوده است که بیش از پیش بر کمکهای خارجی متکی باشد. کمکهای مشخصا پرداخت شده از قریب 26 میلیون دلار در سال 1973 به بیش از 100 میلیون دلار در سال 1977 بالغ گردید و این رقم به طور معتنابهی از تشکیل سرمایه داخلی بیشتر است.

روند توسعه مأیوس کننده! طی دهه پس از کسب استقلال، یمن جنوبی به زحمت آغاز به ایجاد شتاب اقتصادی نموده است.

آمار نامناسب تنها تصویر مبهمی از سالهای اولیه نشان می دهد، اما تحولات اجتماعی و سازمانی بدون شک تولید داخلی را کاهش داده اند، در حالی که اقدامات سخت گیرانه می بایست جدا مصرف خصوصی را محدود نموده باشد. فعالیتهای خصوصی که سهم عمده ای از بازده محصولات داخلی را تأمین می نمود به طور محسوسی کاهش یافت. توسعه نیز به علت وقفه زمانی میان سرمایه گذاری و بازده در بخش عمومی تقلیل یافت. به احتمال قوی بازده حقیقی طی سالها پس از 1967 کاهش یافته و برای اولین بار در سال 1976 نشانگر توسعه بود. رشد اقتصادی واقعی طی سالهای 77 - 1976 حدود 6 تا 7 درصد بوده و عمدتا توسط انتقال وجود ارسالی از سوی کارگران یمنی در خارج از کشور - که یک سوم از تولید ناخالص ملی را تشکیل می دهد - حاصل می گشت. در سال 1978، توسعه نسبت به دو سال پیش از آن احتمالاً تقلیل یافت و این امر ناشی از کاهش هزینه دولتی در ارتباط با پروژه های توسعه داخلی بود.

امروز کشاورزی و ماهیگیری مهمترین فعالیتهای اقتصادی این کشور به شمار رفته و صنعتی ناچیز همراه با تأمین خدمات بندری مکمل این فعالیتها می باشند:

کشاورزی و ماهیگیری 45 درصد از نیروی کارگری را به کار گرفته و 22 درصد از تولید ناخالص داخل را تأمین می نمایند. غله و حبوبات دو سوم از زمینهای زیر کشت را به خود اختصاص می دهند و اخیرا کشت گندم مورد توجه خاص قرار گرفته است. محصول پنبه که زمانی مهمترین محصول صادراتی به شمار می رفت به علت آنکه زمینها به طرحهای آبیاری واگذار شده اند، رو به کاهش است.

ماهیگیری رو به رشدترین شاخه از این بخش اقتصادی است و در نتیجه بهبود وسایل، تکنیکهای جدیدتر و افزایش در قیمتهای تحت کنترل دولت با صرفه بوده است.

صنعت 8 درصد از بازده داخلی را فراهم می نماید که عمدتا از پالایشگاه نفتی در عدن، که توسط شرکت نفت انگلیس بهره برداری می شود و ظرفیتی برابر با 170 هزار بشکه در روز دارا می باشد به دست می آید. از سال 1973 به بعد تولید نفت به طور یکنواخت (به طور ثابت) کمتر از 70 هزار بشکه در روز یعنی به مقدار لازم برای جبران هزینه ها بوده است. این روند رو به نقصان، رقابت افزایش یافته ای منطقه ای - که تقاضا برای خدمات سوختگیری را کاهش داده است - و نقص تجهیزات بندری کنونی برای پذیرایی از کشتیهای بزرگ را منعکس می نماید. صنایع دیگر شامل تأسیسات کوچکی است که کالاهای مصرفی، ماشین آلات سبک و لوازم یدکی تولید می نمایند. محور طرحهای توسعه صنعتی جانشین نمودن کارخانجات کوچکی است که صابون، اکسیژن و آستیلین تولید نموده و روغن های نباتی و تولیدات لبنی را تهیه می نماید تا جایگزین وارد کردن کالاهای مذکور بشود.

ص: 233

فعالیتهای بندری مقدار کمی از اشتغالات را تأمین می کند. پیش از بسته شدن کانال سوئز، بندر عدن بیش از 6000 کشتی در سال را پذیرایی می نمود. اما فعالیت بطور فوق العاده به 20 درصد سطوح قبلی کاهش پذیرفت و در سال 1978 رفت و آمد کشتیها نسبت به ده سال پیش کمتر از پنجاه درصد بود. پیشرفت مختصری به منظور احیاء بنادر در زمینه مدرنیزه کردن تجهیزات بارگیری و تعمیق کانالهای کشتیرانی به چشم می خورد، هر چند بازسازی کشتیرانی بین المللی از سال 1967 به بعد این امر را که عدن موقعیت گذشته خود را مجددا به دست آورد، غیرممکن می سازد.

درآمدها و کمک خارجی موازنه پرداخت در یمن جنوبی تا سال 1977 دائما دچار کمبود بود تا اینکه در این سال افزایش صادرات داخلی و عایدات رو به رشد کارگران خارجی مازاد معتنابهی به وجود آورد. یک ضعف اساسی موازنه بازرگانی می باشد که با فروش ماهی، کتان، قهوه و تعداد اندکی اقلام دیگر تنها به جبران 10 تا 15 درصد کالاهای عمده، تولیدات واسطه و اجناس غذایی و مصرفی که می بایست از خارج وارد شوند اکتفا می کند. کالاهای غذایی معمولاً 23 درصد از واردات را تشکیل می دهند و از نظر ارزشی برابر با کل ماهیگیری و کشاورزی داخلی می باشند. طی پنج سال گذشته، جهت بازرگانی از کشورهای سوسیالیستی به ممالک صنعتی و عمدتا ژاپن و انگلیس تغییر کرده است.

توسعه وجوهات ارسالی توسط کارگران در رشد واردات متناسب با خود مؤثر و مفید بوده است.

طی سالهای 77 - 1973 این وجوهات تقریبا با دریافتیهای کمکهای خارجی مساوی بوده است. در اوائل دهه 1970 ضوابط خشک دولتی و کنترل شدید ارز خارجی موجب کاهش وجوهات ارسالی به یمن جنوبی گردید. به علت نقصان در نیروی انسانی داخلی و قابلیت تولید پایین، مهاجرت در سال 1973 ممنوع گردید. اما رونق توسعه (اقتصادی) در کشورهای همسایه و در نتیجه بالا رفتن سطح مزد تجدید نظر در خط مشی دولتی را در جهت جذب وجوهات کارگرانی که در خارج به کار اشتغال داشتند ایجاب می نمود. هیئتهای دیپلماتیک به کشورهای دیگر اعزام شده و درصدد بر آمدند که اتباع را نسبت به ایمنی وجوهاتی که به عدن ارسال می شدند، مطمئن سازند. بهره های سنگین تری برای موجودی بانکی اشخاص غیر مقیم پیشنهاد گردید و زمین و مصالح ساختمانی در اختیار مهاجرین قرار گرفت تا برای خود یا خانواده شان خانه بسازند. این اقدامات موجب گردید که وجوهات ارسالی طی سالهای 77 - 1974 افزایش یافته و به 180 میلیون دلار در سال 1977 بالغ گردد. این رقم نیز شاید میزان واقعی وجوهات ارسالی را کمتر از آنچه هست قلمداد نماید، زیرا اطلاعات موجود تنها نشانگر وجوهاتی است که از طریق سیستم بانکی به داخل کشور راه یافته اند.

کمکهای خارجی اکثرا در قالب وامهای امتیازی نیز از منابع مهم پشتوانه هزینه ها و سرمایه جهت توسعه (اقتصادی) بوده است. طی سالهای 77 - 1973، مجموع کمکهای اقتصادی دریافتی توسط یمن جنوبی به 442 میلیون دلار بالغ گردید. هزینه سرویس بدهیها در سال 1977، 5/1 میلیون دلار بود و با در نظر گرفتن ماهیت امتیازی (یا اعطایی) وامها، این مسئله مشکلات مالی ناچیزی را طی سالهای آینده به همراه خواهد داشت. (S) کمکهای اقتصادی طی اولین سالهای استقلال این کشور تماما توسط کمونیستها تأمین می گردید.

ص: 234

در اواسط دهه 1970، کشورهای عربی یاری کنندگان اصلی به این کشور بودند زیرا تلاش می کردند عدن را از اردوی کمونیستی بربایند. در اواسط سال 1978، کمکهای کشورهای عربی و منابع مالی دیگر یمن جنوبی به مخاطره افتاد، زیرا اتحادیه عرب با در نظر گرفتن نقش عدن در قتل رئیس جمهور یمن شمالی، تصمیم گرفت کمکهای فنی و اقتصادی به این کشور را متوقف سازد. اما این تحریم در سال 1978 برطرف گردید و مدتی که به طول انجامیده بود کمتر از آن بود که خسارت زیادی برای توسعه اقتصادی این کشور در برداشته باشد. (S) نگرش کلی: دورنمایی دلسردکننده شرایط اقتصادی یمن جنوبی در آتیه نزدیک دلگرم کننده نیست. علیرغم برطرف شدن تحریم (اقتصادی) توسط اتحادیه عرب احتمالاً بعضی از اعضاء و به ویژه کشورهای محافظه کار خلیج فارس، از پرداخت کمک به میزان گذشته خودداری خواهند نمود. در این صورت به نظر می رسد که لیبی و روسیه جانشینان اصلی این کشورها خواهند بود. این کشور از نقطه نظر مالی ضعیف البنیه تر از آن است که به تنهائی متجدد شود. (به تنهایی قادر به تحقق مدرنیزاسیون باشد) از دست دادن کمکهای عربستان سعودی در سال 1977 موجب شد که برنامه ریزان دولتی طرحهای جدید را از برنامه سال 1978 حذف نموده و هزینه های طرحهای در دست اجرا را تقلیل دهند.

شانس عدن برای نیل به استقلال مالی از یاری دهندگان خود در بلند مدت نیز ضعیف است.

اهداف توسعه گرایانه در کشورهای تولیدکننده نفت در خلیج فارس عموما به اهدافی طویل المدت تبدیل می شوند و این امر تقاضا برای وارد نمودن نیروی کارگری را تقلیل داده و در نتیجه وجوهات ارسالی توسط کارگران (در خارج از کشور) کاهش خواهد یافت. موانع طبیعی بر سر راه توسعه کشاورزی وابستگی به واردات غذایی را تداوم خواهد بخشید. دولت عدن سرمایه گذاران خارجی را تأمین ننموده و اشتیاق ایشان (برای سرمایه گذاری در این کشور) را بر نمی انگیزد. تاکنون جستجوی نفت بیهوده بوده است.

از نظر سیاسی مهمترین خطری که رژیم «اسماعیل» را تهدید می کند احتمال بروز نارضایتی در میان یکی از ارکان اصلی جمعیت این کشور و سازمان یافتن شورشی علیه این رژیم می باشد. شاید اصطکاک میان ارتش و میلیشیا یکی از نکات مورد نظر باشد. همچنین شورش می تواند به وسیله اقتصاد پر از موانع این کشور پرورش یافته و تقویت شود. گذشته از کودتا و شورش، تحولات کوتاه مدت دیگر احتمالاً به سقوط رژیم یمن جنوبی خواهند انجامید. اگر اسماعیل بمیرد - و اغلب گفته می شود که وضع جسمانی وی چندان مساعد نیست - و یا اگر بقتل رسد، یاران وی محتملاً به سرعت جانشین ثابت و استواری برای وی انتخاب خواهند نمود. از آنجا که همقطاران سابق علی تصفیه شده اند، احتمال می رود که هر حکومت جدیدی سیاستی نظیر خط مشی اسماعیل را دنبال نماید. تا آنگاه که همسایگان این کشور در شبه جزیره عربستان بر محدودیتهای نظامی خو فائق آیند، انتظار می رود یمن جنوبی از تمرد و شورش در منطقه حمایت خواهد نمود و با این حساب عدن همواره در جهان عرب به عنوان یک مرتد باقی خواهد ماند. (S)

امارات متحده عربی

ص: 235

جمعیت: 860000 نفر؛ 28 درصد بومی حکومت: فدراسیون از قبایل شیخ نشین تحت سرپرستی رئیس جمهور رئیس حکومت: شیخ زاید بن سلطان آل نهیان مذهب جمعیت بومی: 90 درصد مسلمان سنی مذهب 10 درصد مسلمان شیعی سطح سواد: 25 درصد نسبت محصلین به جمعیت: 25 درصد تولید نفت: 8/1 میلیون بشکه در روز در سال 1978 ارز رسمی خارجی: 4/14 میلیارد دلار در ژوئن 1978 تولید ناخالص داخلی: 3/13 میلیارد دلار در سال 1977 میزان نیروهای مسلح: 24700 (تقریبی) نیروی پلیس ملی: 6600 (تقریبی) امارات متحده عربی: فشارهایی در جهت وحدت گسترده تر امارات متحده عربی (UAE) که در سال 1971 در پی ترک شبه جزیره عربستان توسط انگلیس، بنیان نهاده شد، مجموعه هفت شیخ نشین می باشد که با (فدراسیونی) سست و ناپایدار به هم پیوسته اند.

از همان ابتدا منازعاتی بر سر میزان تمرکز، تشکیلات اداری (بوروکراسی) و نیروهای مسلح و ترکیب بودجه، پیوند این شیخ نشینها را تحت فشار قرار داده است. هجوم درآمدهای حاصله از فروش نفت به داخل این شیخ نشینها - و به ویژه شیخ نشین اصلی یعنی ابوظبی - منشأ طرحهای توسعه بی شماری بوده است که بسیاری از آنها به طور ناقص برنامه ریزی شده اند. این طرحها ایجاب نموده اند که تعداد بسیاری کارگران خارجی به این مناطق جذب شوند به طوری که اتباع بومی اقلیتی از جمعیت این شیخ نشینها را تشکیل می دهند.

تلاشهای رئیس جمهور شیخ زاید برای تحکیم کنترل مرکزی و توزیع بار بودجه فدراسیون به طور متساوی به علت گرایش دیگر شیخها به سوی استقلال در عمل و همچنین به علت ناهماهنگی در اعمال قدرت توسط خود شیخ زاید بی نتیجه می ماند. دگرگونی عظیم و ناگهانی در ایران مولد فشار در جهت اصلاح حکومت فدرال می باشد. در حالی که ظاهرا خطر جدی ای امنیت داخلی امارات متحده عربی را تهدید نمی کند، اما این مناطق برای روبرویی با خطرات جدی که محتملاً توسط آشوب در ایران و دیگر نیروهای تجزیه و آشوب طلب (Disruptive force)در منطقه ایجاد خواهد گردید، آمادگی کامل ندارد.

فدراسیون (اتحادیه) شیخ نشینهای امارات متحده عربی در گذشته تروشال استیتز (Trucial States) خوانده می شدند که عبارت بود از: ابوظبی، دوبی، عجمان، فجیره، رأس الخیمه، شارجه و ام القیوین. ابوظبی و دوبی

ص: 236

تولیدکنندگان ثروتمند نفت بوده و بقیه نسبتا فقیر می باشند. شیخ زاید از ابوظبی از ابتدای تشکیل حکومت مرکزی رئیس جمهور آن بوده است. شیخ راشدالمکتوم از دوبی نایب وی می باشد. زاید به همراه «شورای عالی حکام» (هیئتی متشکل از هفت شیخ) که به عنوان عالی ترین مقام قانونگذاری و اجرائی عمل می کند، حکم می راند. وضع قوانین در شورای عالی مستلزم رأی یک اکثریت نسبی می باشد، اما این اکثریت می بایست شامل ابوظبی و دوبی باشد. یک «مجلس ملی فدرال» - شورایی متشکل از 40 عضو که توسط حکام هفت امیرنشین تعیین می گردد - در مورد وضع قوانین مورد مشورت قرار می گیرد.

نهادهای رسمی حکومت مرکزی ضعیف می باشند. همه حکام از قدرت معتنابهی در شیخ نشینهای خود برخوردارند و زاید و راشد پرنفوذترین ایشان در حکومت فدرال هستند. سیاست در امیرنشینها تحت سلطه یک طبقه برگزیده به نمایندگی از سوی خاندانهای حاکم و همدستان ایشان می باشد.

شخصیتهای برجسته صنف تجار و رؤسای قبایل نیز به عنوان شرکای پایین رتبه مطرح بوده و عمدتا نقش مشاور و همکار را بر عهده دارند.

حکومت مطابق سنتهای اسلامی و قبیله ای اداره می گردد. تصمیمات مملکتی نشانگر توافق خاندانی و قبیله ای و عرف مذهب به نسبتهای مختلف می باشند. تکیه بر سنن و فقدان مخالفت فعال با حکومت شیخ ها این شبه را ایجاد نموده است که نظام به خوبی عمل کرده و مرکز قدرت برای همه به آسانی قابل دسترس می باشد. طبقات بالای جامعه قادرند مستقیما با حکام تماس بگیرند و اقشار پایین تر می توانند - بر طبق سنن قبیله ای - در یک مجلس یا دادگاه آزاد عرض حال خود را به حاکم برسانند. اما اعتقاد بر این است که طبقه متوسط - که کمتر از سنن پیروی می کند - این گونه اظهار تظلم را کسرشان خود می داند و بنابراین دادخواهی ندارد.

مشکلات ناشی از تقسیم قدرت اساسی ترین خطر داخلی که امارات را تهدید می نماید، رقابتهای کهن سلطنتی در میان شیخ نشینهاست. شیخها هنوز نمی توانند بپذیرند که قدرت و امتیازات در اختیار گروهی قرار داشته باشد که استقلال سنتی اشان را تهدید نموده و احتمالاً منافع شخصی آنان را تأمین ننماید. اختلافات فراوانی در ارتباط با مسائلی چون محل پایتخت حکومت فدرال، توزیع پستهای هیئت دولت، نمایندگی شیخ نشینهای فقیرتر، بودجه فدرال و مرزهای نامشخص، وجود دارد. اختلاف میان زاید که طرفدار اصلی فدراسیون و یک حکومت مرکزی مقتدر می باشد، و راشد که حامی اصلی حقوق شیخهاست هسته مرکزی این مشاجرات را تشکیل می دهد. نزاع ایندو در ارتباط با چگونگی تقسیم قدرت و اعمال آن و کیفیت توزیع طرحهای توسعه در میان یکایک امیرنشینها بزرگترین خطری است که آینده فدراسیون را تهدید می کند.

فشارهای سیاسی داخلی برای غلبه بر این اختلافات پس از آشوب در ایران رو به افزایش می باشد، به خصوص بسیاری از اعضای مجلس ملی فدرال از این امر که رهبری به جای اشتغال به امنیت ملی،تحولات سیاسی و روند قانونگذاری، درگیر کشمکشهای داخلی است ناراضی هستند. یک روزنامه که به یکی از اعضای مجلس تعلق دارد، برخلاف سنت معمول در امارات نگرانی خود را از

ص: 237

این مسئله ابراز نموده و انتشار داده است. چندین تن از مقامات عالیرتبه نیز به طور خصوصی نارضایتی خود را از کیفیت و شیوه رهبری امارات ابراز نموده اند، هر چند به نظر نمی رسد که اختلاف عقیده در میان بوروکراتهای طبقه متوسط یا شهروندانی که (اتباعی که) از شم سیاسی کمتری برخوردارند نیز رسوخ یافته باشد. اکنون به نظر می رسد که خواسته ها و نگرانیها رو به افزایش است تا آنجا که ممکن است زاید راشد ناگزیر شوند که دیگر چون گذشته اختلافات خود را مخفی ننمایند.

(S-NF) امارات متحده عربی: رهبران حکومت نام مقام سوابق زاید بن سلطان آل نهیان (ابوظبی) رئیس جمهور امیر ابوظبی راشد بن سعید المکتوم (دوبی) معاون رئیس جمهور حاکم دوبی مکتوم بن راشد بن سعید المکتوم نخست وزیر فرزند ارشد حاکم دوبی حمدان ابن محمد آل نهیان (ابوظبی) معاون نخست وزیرپسرعموی حاکم ابوظبی سیدالرقبانی وزیر کشاورزی و ماهیگیری محمد سیدالمعلا وزیر ارتباطات محمد بن رشید بن سعید المکتوم (دوبی) وزیر دفاع فرزند حاکم دوبی سلطان بن احمدالمعلا (ام القیوین) وزیر اقتصاد و بازرگانی فرزند حاکم ام القیوین احمد خلیفه السویدی وزیر امور خارجه خلفان الرومی وزیر بهداری احمد بن حمید آل نهیان (ابوظبی) وزیر فرهنگ و اطلاعاتپسرعموی حاکم ابوظبی مبارک بن محمد آل نهیان (ابوظبی) وزیر کشورپسرعموی حاکم ابوظبی محمدعبدالرحمن البکر وزیر دادگستری، امور اسلامی و موقوفات مذهبی عبداللّه اعضروی وزیر کار و امور اجتماعی مانی ابن سعید العتیبه وزیر نفت و منابع معدنی سید احمد القباش وزیر برنامه ریزی محمد خلیفه ال کنیدی وزیر امور عامه و مسکن احمد بن سلطان القاسمی (شارجه) وزیر کشورپسرعموی حکمران شارجه سید العیص وزیر مشاور در امور کابینه راشد عبداله علی النویمی (عجمان) وزیر مشاور در امور خارجی محمود بن علی وزیر مشاور در امور داخلی عبدالعزیز بن حمید القاسمی (رأس الخیمه) وزیر مشاور در امور شورای عالیبرادرزاده حاکم رأس الخیمه

ص: 238

رشد کنترل نشده فقدان اهداف ملی هماهنگ و رهبری واحد اشتباهات بسیار و ضایعات فراوانی در ارتباط با هدایت و نیل به تجددگرایی در امارات متحده عربی به بار آورده است. پیش از آغاز استخراج نفت در سال 1962 این منطقه از فقیرترین نقاط جهان بود و اقتصاد آن بر کشاورزی بخورونمیر ماهیگیری و روابط بازرگانی دوبی (به صورت قانونی و غیرقانونی) با کشورهای همسایه متکی بود. افزایش در تولید استخراج نفت و بالا رفتن بهای آن طی سالهای 74 - 1973 درآمدهای حاصله از نفت را از یک میلیارد دلار در سال 1973 به حدود 9 میلیارد دلار در سال 1977 ارتقاء داد. طی سالهای 78 - 1974 این افزایش ناگهانی درآمد میزان سالانه رشدی معادل بطور متوسط 20 درصد در تولیدات ملی غیرنفتی را تأمین می نمود. با در نظر گرفتن جمعیت کمی معادل 860 هزار نفر، رونق اقتصادی حاصله از نفت این تولیدکننده وابسته به اوپک را به یک از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل نمود به طوری که درآمد سرانه به بیش از 15 هزار دلار بالغ گردید.

رونق اقتصادی حاصله از نفت بی هدف و خارج از کنترل بوده است. فدراسیون کوشیده است که در آن واحد شبکه های ارتباطی و حمل نقل را گسترش داده، کشور را صنعتی کرده و مردم را در ارتباط با خدمات اجتماعی تأمین نماید. فقدان برنامه منظم و همکاری سیاسی، به اسراف، تکثیر لوازم و یک بحران بانکی کوتاه مدت منجر گردید.

در نتیجه کمبود نیروی کارگری و خدمات پشتیبانی نامناسب، مشکلات جدی ای در ارتباط با تدارکات و به خصوص در بخش (اقتصادی) ساختمان ایجاد گردید. تورم در سال 1976 به 31 درصد رسید و در سال 1977 به 31 درصد رسید و در سال 1977 هنوز به 22 درصد بالغ می شد.

قسمتی از عدم نتیجه مطلوب که در روند توسعه به چشم می خورد ممکن است معلول رقابت میان امیرنشین ها بوده و با طرحهایی که تنها به منظور کسب شهرت پیشنهاد می شوند ارتباط داشته باشد.

چهار فرودگاه بین المللی که فاصله میان هر یک برابر با چهار ساعت رانندگی است ساخته شده اند و ساختمان سه فرودگاه دیگر نیز جزء برنامه است. دوبی در حال اتمام ساختمان بزرگترین اسکله جهان - یک بندر با گنجایش 74 کشتی - برای تأمین خدمات یک شهر جدید صنعتی، و بزرگترین کوره (gas-fired)گازسوز آلومینیم در دنیا می باشد. این تجهیزات با بنادری که هم اکنون در ابوظبی و دوبی وجود دارند و بندر جدیدی در شارجه و ساختمانهای مشابهی در بحرین به رقابت خواهند پرداخت.

در حالی که پروژه های عمده رو به اتمام می باشند. توسعه دیوانه وار سالهای نخستین تعدیل می گردد. رشد ناخالص ملی غیر نفتی در مقایسه با حدود 40 درصد افزایش در سال 1974 طی سالهای 1977 تنها قریب 11 درصد رشد یافته است. به علاوه دولت مرکزی با برنامه ریزی منسجم فاصله زیادی دارد و هر یک از امیرنشینها همچنان مسئول امور مالی و نفتی خود می باشد.

ابوظبی با ذخیره نفتی کافی برای تأمین میزان فعلی استخراج یعنی 5/1 میلیون بشکه در روز طی شصت سال آینده درآمد کافی برای استمرار برنامه توسعه (اقتصادی) خود را دارا می باشد. در عین حال اکتشاف (منابع نفتی) بیش از پیش، استفاده از ذخایر گاز، و اقداماتی در جهت حفظ ذخایر نفتی نظیر تعیین سقف تولید به منظور تأمین ثروت نسلهای آینده مورد تأکید قرار دارد.

ص: 239

دوبی که منابع نفتی آن طی ده سال آتیه تهی خواهد شد، پایه های رشد اقتصادی خود را توسط اقداماتی نظیر ایجاد جاده هایی به منظور پی ریزی صنعت و توسعه فعالیتهای بازرگانی سنتی، تحکیم می بخشد.

دیگر امیرنشینها به طور فعال در جستجوی نفت و گاز می باشند، اما به احتمال قوی ناگزیر خواهند بود که توسعه (اقتصادی) خود را در مقیاس کوچک به وسیله ثروت نفتی ابوظبی تأمین نمایند.

ارتش و وحدت اکثر امیرنشینها حامی متجدد نمودن (مدرنیزاسیون) ارتش بوده اند و این امر در ابوظبی از اولویت زیادی برخوردار بوده است. هزینه دفاع از کمتر از 60 میلیون دلار در سال 1973 به بیش از 680 میلیون دلار در سال 1977 افزایش یافته و این شتاب در دیگر کشورهای عربی بی سابقه می باشد. این افزایش هزینه نتیجه خرید یک سیستم پدافند هوایی، گلوله های ضدتانک، هواپیمای جنگی و ناو - که عمدتا از اروپای غربی خریداری شده - می باشد.

بسیاری از این تجهیزات هنوز در مرحله سفارش بوده و وسایل تحویل گرفته شده طی سالهای 1973 تا 1977 تنها به 280 میلیون دلار بالغ گردیده است. (S-NF-NC) در سال 1976 نیروهای منفرد امیرنشینها به طور رسمی ادغام گردیده و تحت فرماندهی مرکزی واحد با نیرویی معادل 24700 نفر قرار گرفت. در عمل تمام واحدها مشترکا در عملیات و آموزشها شرکت نمی کنند. خاتمه پذیرفتن نقش ایران به عنوان ژاندارم خلیج، فشار بیشتری بر شیخها وارد می آورد تا فعالیت نظامی خود را برای رویارویی با خطراتی که امنیت ملی و منطقه ای را تهدید می کند، هماهنگ نمایند. نیروی پلیس ملی که توسط انگلیسیها و اردنی ها تربیت می شود، معمولاً از نیروهای مسلح منسجم تر بوده و ظاهرا از کارایی لازم جهت سرکوب ناسیونالیستهای افراطی و مخالفین خارجی (در داخل کشور) برخوردار می باشد. نیروهای مسلح را عمدتا اتباع عمان (Sultanate) سلطان نشین عرب واقع در جنوب امارات تشکیل می دهند. ظاهرا خطر فوری ای از جانب عمانی ها (امارات را) تهدید نمی نماید، اما بعید نیست که آنان در آتیه تحت تأثیر تلاشهای مخرب قرار گیرند.

امارات متحده عربی در پی آن است که اتباع خود را جایگزین اکثر افسران عمانی نماید. (S-NF) تنظیمات مالی ابوظبی در ارتباط با امور مالی امارات مترادف فدراسیون می باشد. اما از آنجا که مشکل بتوان معاملات مالی را از معاملاتی که وی به نام دولت انجام می دهد، متمایز نمود، وجه اختلاف میان بیت المال و اموال خصوصی به سختی قابل تشخیص می باشد. هر چند زاید کوشیده است تا حکام دیگر امیرنشینها را وادار نماید که بودجه دولت مرکزی را از نظر مالی تأمین نمایند، ابوظبی هنوز قریب 90 درصد هزینه های امارات متحده عربی را تأمین می کند. علیرغم هزینه های قابل توجه برای تأمین توسعه و وارد نمودن تجملات و اجناس لوکس خارجی درآمدهای نفتی ابوظبی آنقدر بوده است که زاید قادر باشد سرمایه های خارجی عظیمی انباشته و کمکهای خارجی را به طور دلخواه انجام دهد.

در آخر سال 1978، دارایی امارات متحده عربی شامل ذخایر بین المللی مجموعا به قریب 15 میلیارد

ص: 240

دلار بالغ گردید، اگر امارات مبلغ 6/2 میلیارد دلار طی سالهای 77 - 1974 به کشورهای کمتر رشد یافته به عنوان کمک در جهت توسعه رسمی اعطاء نکرده بود، این مبلغ حتی بیش از مقدار فعلی آن بود. بخش غیر ذخیره ای دارایی رسمی خارجی (قریب 6 میلیارد دلار) عمدتا صرف خرید املاک و بیمه شرکتها در ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی می گردد. اداره پورت فولیو الگویی را تقلید می نماید که توسط ابوسود - یک فرد فلیسطینی که به عنوان پدر مشی سرمایه داری کویت شهرت یافته است - بنیان نهاده است. پرداخت کمک به طور نامناسب تری انجام پذیرفته و تعداد بی شماری وام و امتیاز توسط افراد و سازمانهای خصوصی و دولتی متعدد اعطاء گردیده اند. زاید از نظر سخاوت شهرتی کسب کرده است. حدود نیمی از این کمکها به کشورهای جبهه پایداری(confrontation states) تعلق گرفته و دیگر کشورهای عربی، کشورهای اسلامی دوست و ممالک ضد اسرائیلی در آفریقای سیاه نیز کمک دریافت نموده اند. (S-NF) بر خلاف سخاوت دولتی و شخصی زاید، رهبر دوبی، یعنی راشد، علیرغم درآمد نفتی قابل توجهش به خست شهرت یافته است، او برای تأمین طرحهای گزاف توسعه (اقتصادی) در دوبی از وامهای خارجی بهره جسته است.در حقیقت احتمالا بهره وامهای دوبی به زودی به 35 درصد خواهد رسید (در مقابل 5/2 درصد برای کل امارات) و این امر راشد را وادار خواهد نمود که ذخایر ارزی خارجی رسمی امیرنشین خود را تهی نموده طرحها(ی توسعه) را بتعویق انداخته و از ابوظبی طلب نجات نماید.(S) بومیان و خارجیها هر چند اکنون اکثر اتباع امارات قادرند موقعیت خود را بهبود بخشیده و از خدمات اجتماعی گوناگونی بهره جویند با این همه ثروت هنوز به طرز نابرابری تقسیم گردیده است. هنوز حدود 25 درصد از نیروی کارگری بومی به کشاورزی و ماهیگیری اشتغال دارند، و کسانی که روشهای سنتی را در کشاورزی به کار می گیرند احتمالاً از درآمدی معادل فقط 100 دلار در سال برخوردار می باشند.

درآمد بسیاری از شهرنشینان در امیرنشینهای فقیرتر کمی بیش از این مقدار است. شهروندان اغلب به علت فقدان مهارت برای کسب اشتغالات پر درآمدتر به دلسردی و نارضایتی مبتلا می شوند. به هر ترتیب، خصوصیات سنتی جامعه ترکیب نسبتا هماهنگ مذهبی (90 درصد سنی، 10 درصد شیعی) و امنیت پلیسی تاکنون امارات متحده عربی را از افراط گراییهای جدی مصون داشته است.

اما بومیان کمتر از 30 درصد جمعیت امارات را تشکیل می دهند. خارجیان - عمدتا پاکستانیها، هندیان، عمانی ها، یمنی ها و فلسطینیان که به علت رونق اقتصادی ناشی از نفت (به داخل امارات) جذب گشته اند، اکثریت نیروی کارگری را تأمین می نمایند. این امر به ویژه در ابوظبی و دوبی که خارجیها 90 درصد کارگران شهرها را تشکیل می دهند، چشمگیر است. این هجوم بیگانگان طبیعتا نگرانی قابل توجهی در میان رهبران امارات در ارتباط با حفظ ارزشها و نهادهای محلی به وجود آورده است. دولت تلاش می کند که به منظور بهبود مهارتها در میان نیروی کارگری داخلی شرایط تحصیل و آموزش های حرفه ای را برای ایشان فراهم نماید. همچنین امارات قوانینی در ارتباط با کارگری وضع نموده است تا تعداد کارگران خارج از کنترل دولت و بیگانگانی که به طور غیرقانونی در

ص: 241

این کشور می باشند را محدود نماید. این مقررات استخدام کارگران خارجی را به مدت بیش از پنج سال ممنوع نموده و کسب رضایت دولت هنگام تغییر اشتغال را ضروری دانسته است. اعتصابات کارگران خارجی، اخراج فوری ایشان از امارات را به دنبال دارد. دولت همچنین محدودیتهای بیشتری برای اعطای ویزا قائل گردیده تا ورود کارگران به داخل کشور را بیش از پیش تحت کنترل قرار دهد.

تاکنون جوامع متشکل از مهاجرین کشمکش و نارضایتی چندانی ایجاد ننموده اند. اکثر کارگران متخصص به حقوقهای گزاف خود قانع بوده اند. در محیط نسبتا آزاد اقتصادی غیر بومیان ثروتمند املاکی خریداری نموده اند حتی این گونه اشخاص و تجار مهاجر خود را با رژیم موجود مرتبط می دانند. خطر جدی که ثبات را تهدید می کند از جانب کارگران خارجی غیر متخصصی است که تحت قوانین کار با ایشان بد رفتاری می شود. کاهش دوساله در رشد اقتصادی - به ویژه در زمینه ساختمان - رقابت بر سر اشتغالات را تشدید نموده و خطر اخراج را افزایش داده است.

چشم انداز: تمرکز و یا نابودی ثبات امارات متحده عربی تا حدود زیادی به قابلیت رهبری برای ایجاد یک حکومت مرکزی با کفایت تر بستگی دارد «مجلس فدرال ملی» و «شورای وزیران» لیستی شامل برخی اصلاحات حکومتی پیشنهادی را به رهبران امارات ارائه داده است. طرحی برای توسعه اقتصادی هماهنگ با کمک نمایندگان هر یک از امیرنشینها توسط وزارت برنامه ریزی در دست تهیه است.

به نظر می رسد که راشد در دوبی - تحت فشار برای پذیرش تمرکز بیشتر قدرت - بیش از پیش منزوی می شود. موقعیت وی در نتیجه سرنگونی حامی اش یعنی شاه ایران و قطع روابط بازرگانی با ایران تضعیف گردیده است. به هر ترتیب ما معتقدیم که راشد و چندین شیخ دیگر در برابر تمرکز یافتن حکومت، بازرسی امور مالی مربوط به ایشان و نظارت بر امنیت داخلی توسط حکومت مرکزی مقاومت خواهند نمود. نارضایتیهای عمومی نسبت به ضعفهای نظام بایستی ادامه یابد تا حکومت فدرال را به سوی همبستگی و کسب کفایت بیشتر سوق داده و بر شهرت و قدرت زاید و دیگر عناصر پیشرو بیفزاید. در دراز مدت مجلس ملی فدرال از فرصت خوبی برای کسب نفوذ بیشتر برخوردار می باشد. (S-NF) هر چند برنامه ریزی اقتصادی هماهنگ میان امیرنشینها برای حذف دوباره کاریها و اسراف ضروری به نظر می رسد. اما احتمالاً نسبت به همکاری سیاسی مستحکمتر از اولویت پایین تری برخوردار است. همکاری اقتصادی میان ابوظبی و دیگر امیرنشینها حداقل برای پاسخگویی به وامهای سنگین خارجی دوبی، چگونگی بهره برداری از ذخایر نفتی محدود و فراهم نمودن منابع درآمد غیر نفتی ضروری می باشد، هر چند سیاستهای ابوظبی برای حفظ ذخایر نفتی، مازاد حساب جاری امارات متحده عربی را کاهش خواهد داد (هم اکنون نیز این مبلغ بیش از 4 میلیارد دلار در سال 1974 به 2 میلیارد دلار تقلیل یافته است). درآمدهای حاصله از نفت برای تأمین توسعه منظم اقتصادی و اجتماعی کاملاً کافی خواهد بود.

حتی اگر جمعیت خارجیان مقیم امارات را صرفا از نظر تعدادشان در نظر بگیریم، آنان به عنوان یک عامل بالقوه که ثبات و آرامش امارات را تهدید می کنند باقی خواهند بود. اما نا متجانس بودن

ص: 242

خارجیان، حقوقهای گزاف و حمایت امارات متحده عربی از قضایای مربوط به اعراب مانع اتحاد عمل ایشان می باشد. جمعیت فلسطینیها که به چهل تا هشتاد هزار نفر بالغ می گردد از نظر سیاسی منسجم ترین گروه خارجیان را تشکیل می دهد؛ اما حتی ایشان هم آشوبگر و سرکش نبوده اند.

کتاب شصت و ششم

اعتصاب در صنعت نفت ایران

ص: 243

ص: 244

ص: 245

ص: 246

مقدمه استعمار آمریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی کند واز دیگری می خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد، ولی شاه این طلای سیاه رامی فروشد و خزانه ایران و ملت را تهی می کند و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید به اربابان استعمارگرش وام می دهد و یا اسلحه های خانمانسوز و مخرب می خرد تا از منافع و مطالع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند.

امام خمینی 21/12/53 در جریان رشد نهضت اسلامی بر علیه نظام ستمشاهی حضرت امام رهبر آگاه و هوشمند نهضت، با صدور فرمان اعتصاب سراسری بر علیه رژیم یکی از اساسی ترین ضربه ها را بر پیکر فرسوده آن وارد کرده و مقدمات فروپاشی و اضمحلال کامل نظام را فراهم ساخت. پشتیبانیها و حمایتهای بعدی رهبری از اعتصابات و متعاقب آن اجابت بی دریغ ملت از فرامین امام را می توان در حقیقت نفی کامل رژیم از طرف گروندگان به انقلاب اسلامی به شمار آورد. با این حرکت رژیم در مرحله احتضار قرار گرفت و با قیام خونین 22 بهمن آخرین نفسهای دستگاه شاهی گرفته شد و نظام شاهنشاهی در قعر تاریخ پر از ظلم و جور خویش مدفون گردید.

برای آنکه تحلیلی هر چند مختصر بر نحوه وارد آمدن این ضربه داشته باشیم، باید به ساختار اقتصادی رژیم شاه نظری افکنده و در این راستا چگونگی تأثیر ضربه را بررسی نماییم. اقتصاد شاهنشاهی اقتصادی وابسته و نیروی محرکه آن بنا به ماهیتش، درآمدهای نفتی بود. تاریخچه ورود درآمد حاصل از نفت به درآمدهای عمومی و بودجه دولتی به سالهای کشف نفت در ایران و قرارداد دارسی برمی گردد، اما از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و در پی انعقاد قرارداد جدید با کنسرسیوم و همزمان با تدوین و پیاده شدن برنامه های عمرانی دوره ای، موقعیت درآمدهای نفتی در بودجه دولتی سال به سال مستحکمتر شد و همین امر ماهیت اقتصاد ایران را دگرگون کرده و آن را به جایی رسانید که «اقتصاد تک پایه ای» لقب گرفت. در کنار اهمیتی که نفت برای توسعه اقتصادی غرب داشته است و نقش آن در برنامه ریزیهای اقتصادی بلوک غرب رشد و تکامل این روند عمدتا به لحاظ داخلی به دلایل زیر صورت گرفت:

ص: 247

1 - لزوم افزایش قدرت خرید مردم برای تثبیت پایه های رژیم 2 - ناتوانی در پی ریزی یک اقتصاد مستقل مبتنی بر نیروی کار و منابع داخلی 3 - روی آوردن به نسخه های عمرانی آمریکایی مانند برنامه های چند ساله شاهی نگاه به جدول زیر این روند را نشان می دهد:

عکس جدول نشان می دهد که رژیم شاه تنها راه چاره برای افزایش بودجه دولتی را اتکا به درآمدهای نفتی می دانست و این اتکا روز بروز نیز بیشتر می شد. بدون تردید این افزایش درآمدها در پی صادرات فراوان نفت و کاهش سریع ذخایر نفتی به وجود می آمد. هر چند که بخشی کوچک از این درآمدها صرف ایجاد رفاه کاذبی در اقشار متوسط و افزایش اندکی در قدرت خرید اقشار کم درآمد می شد، اما قسمت اعظم درآمدها صرف خرید تسلیحات، افزایش، سرمایه طاغوتیان و بزرگ سرمایه داران داخلی و تأمین منافع شرکتهای چند ملیتی می گردید. در هر صورت با ورود این درآمدها به سیستم اقتصادی در طول دو دهه در ساختار اقتصادی مملکت تغییرات اساسی ایجاد شد و در نهایت به یک اقتصاد تک پایه ای و وابسته مبدل گردید و این در حالتی بود که از مشکل کسر بودجه نیز علیرغم درآمدهای نفتی هنگفت رنج می برد. بدیهی است رژیمی با این خصوصیات اقتصادی نمی تواند دارای پایه های قوی باشد، هر چند که در ظاهر بتوان صلابتی برای آن به نمایش گذاشت. از آنجا که جریان نفت شاهرگ حیاتی چنین اقتصادی را تشکیل می داد و از سوی دیگر زرق و برقهای عوام فریب این اقتصاد مهمترین عامل گزافه گوییهای شاه به شمار می رفت، در اثر به مخاطره افتادن جریان صدور نفت، حیات رژیم نیز به خطر می افتاد، با چنین درک هوشمندانه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمان اعتصابات سراسری را صادر نمودند و بدینسان از اواسط شهریور ماه سال 1357 موج گسترده اعتصابات همه جا را فرا گرفت.«شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسی و بالاتر بر ضد احکام آزادیبخش اسلام نموده اند قهرا خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است. به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید.»از پیام امام خمینی در پانزدهم شهریور ماه 1357در مورد تداوم نهضت پس از فاجعه عظیم 17 شهریور و آشکارتر شدن ماهیت پلید رژیم، اعتصابات حدت و حرارت بیشتری یافت و در 19 شهریور کارکنان و کارگران پالایشگاه نفت تهران اولین اعتصاب در صنعت

ص: 248

نفت را به راه انداختند و از آن پس به سرعت این اعتصاب به دیگر قسمتهای صنعت نفت نیز گسترش یافت و این امر تا حد توقف کامل صادرات نفت پیش رفت.

در کنار سایر عواملی که رژیم شاه را روز به روز تحت فشار خرد کننده قرار داده بود، جریان اعتصاب هم ضربه کاری دیگری بود که سقوط رژیم را تسریع نموده و به دنبال آن موجب ایجاد نگرانیهای جدی برای حامیان آمریکایی رژیم شاه گردید. گذشته از اثرات این حرکت در بی ثبات کردن رژیم شاه، اثرات جهانی قطع صادرات نفت ایران نیز نوید بحران گسترده ای به سردمداران شیطان بزرگ می داد. در پی این نگرانیها وزارت خارجه آمریکا از جاسوسخانه آمریکا در تهران خواست که در مورد اعتصاب صنعت نفت گزارشهایی تهیه کند تا بدین وسیله اطلاعات بیشتری در مورد این مسئله به مقامات آمریکایی برسد. اسنادی که در این کتاب آمده است، مجموعه ای از این گزارشها است که از پرونده های مختلف جمع آوری شده و به چاپ آنها اقدام می شود. گذشته از ارزش تاریخی این مجموعه اسناد، که اطلاعات فراوان و مدونی را در اختیار خواننده قرار می دهد، نکته قابل توجه مشاهده نگرانی بسیار عمیق آمریکاییها و وحشت فراوان آنها از اعتصاب است.

بدون تردید این نگرانی ناشی از تهدید جدی است که متوجه منافع اقتصادی و سیاسی آنان بوده است و اهمیت بسیار فراوانی که آنها برای دوام صدور نفت قائل بودند. از آنجا که این اسناد از نوع گزارش خبری هستند به چگونگی این اهمیت و تحلیل آن نمی پردازند و در این مقدمه نیز قصد آن نیست که این مبحث باز شود. اما در نگاهی بسیار سریع می توان نکات زیر را به عنوان عوامل اصلی نگرانی برشمرد:

رژیم شاه اولین تأمین کننده نفت اسرائیل بود.

طاغوت ایران را به صورت مهمترین حافظ منافع آمریکا در منطقه (ژاندارم خلیج فارس) درآورده بود.

ایران مهمترین بازار سلاح و دیگر کالاهای آمریکایی در منطقه بود.

ایران مستحکمترین و طولانی ترین سد برای جلوگیری از دسترسی روسها به آبهای گرم خلیج فارس و مهمترین حلقه پیمان نظامی سنتو به شمار می رفت.

علاوه بر موارد فوق اثرات حرکت بر اقتصاد غرب دلایل کافی برای نگرانی زایدالوصف آمریکاییان را موجب می شد و این شرایط، سفارت آمریکا در تهران را به صورت یک ستاد خبری در ارتباط با گزارش اخبار اعتصاب در آورده بود، به صورتی که در برخی روزها بیش از یک تلکس در ارتباط با این موضوع به وزارت خارجه مخابره می شد. از مطالعه اسناد بر می آید که عوامل سفارت در این ماجرا صرفا نقش گزارشگر و جمع کننده خبر را بر عهده ندارند و تماسهای آنان با آن دسته از عوامل دستگاه طاغوت که نقش درجه اول را در اداره امور نفتی و مقابله با اعتصاب به عهده دارند، همفکری حاکمیت آمریکا را برای سرکوب و شکستن اعتصاب نشان می دهد. در این مورد حداقل دو دلیل عمده به چشم می خورد:

1- مقامات سفارت به کرات نارضایتی خود را از نحوه برخورد دولت وقت با اعتصابیون ابراز می دارند و به نظر آنها سیاست برخورد کجدار و مریض دولت مساله اعتصاب را حل نمی کند. در اولین مرحله اعتصابات نگرانی آنها از موافقت دولت با اکثر درخواستهای اعتصابیون است که به گمان آنها

ص: 249

موضع دولت را بسیار تضعیف می نماید. در مراحل بعد آنها معتقدند که دولت باید سیاست یکنواخت و قاطعی برای سرکوب جدی اعتصاب داشته باشد و از نوسانات شدید در خط مشی برخورد شاکی هستند.

2- نقش شتاب دهنده اعتصاب در حرکت انقلاب اسلامی و آگاهی عمیق اعتصابیون و امت مسلمان از این اقتدار و توان ارزشمند انقلاب و نمود این موضوع در افکار عمومی و روزنامه ها باعث ناراحتی سفارت می شود. سولیوان به مناسبتی این موضوع را به انصاری (مرد شماره یک شرکت ملی نفت ایران) متذکر می شود و می گوید که شرکت نفت می باید به گفته وی اخبار صحیح و واقعی را توسط کارمندان روابط عمومی خویش به مطبوعات بدهد، تا از تغذیه روزنامه ها با اطلاعات دروغ اعتصابیون تندرو (به زعم انصاری) جلوگیری کند و قول این کار را از وی می گیرد.

به هر صورت علیرغم این تمهیدات و تلاشهای آمریکایی - طاغوتی حرکت نیرومند و سترگ اعتصاب، کوبنده و درهم شکننده ادامه یافت وقتی سرکوبهای وحشیانه رژیم و قتل و زندانی نمودن و شکنجه اعتصابیون باعث کندی این حرکت می شد، سیل حمایتهای گسترده امت و امام، تهدیدات پوشالی دولت طاغوت را خنثی کرده و اعتصاب با سرعت بیشتری به راه خود ادامه داد. در نیمه اول آذر یعنی دو ماه پس از شروع اعتصاب است که آمریکاییان همه چیز را متوجه شده و از طریق منابع خویش به ریشه واقعی اعتصاب پی بردند:

«کلیه منابع ما گزارش می کنند که از سرگیری فعالیت اعتصابی در بخش نفت منحصرا به دعوت خمینی نسبت داشته و حتی یک نمونه مشهود از منطق اقتصادی در آن وجود ندارد.» در هر صورت، تفنگ و پول و فریب آمریکاییها و عوامل طاغوتی آنها در مقابله با این حرکت اصیل مکتبی راه به جایی نبرد. اعتصاب نفت به مثابه یکی از قویترین اهرمهای انقلاب اسلامی بر فشار خردکننده و روز افزون خود بر گلوی طاغوت ادامه داد و راه تنفس رژیم را روزبه روز تنگ تر کرد.

پیکر نیمه جان طاغوت با حرکت دلاورانه فرزندان دلاور اسلام در 22 بهمن 57 به ذلت مرگ افتاد و نهال مقدس انقلاب اسلامی به بار نشست. بدون تردید خون سرخ و مطهر نفتگران قهرمانی که در جریان اعتصاب به پای این نهال ریخته شد، دین سنگینی را به عنوان میراث برای همه امت اسلام به خصوص هم سنگران آن شهدای گرانقدر در صنعت نفت برای ادامه راهشان باقی می گذارند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1367

اعتصاب در بخش صنعت نفت ایران (حاوی 47 سند)

سند شماره (1) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 27 سپتامبر 1978 - 5 مهر 1357شماره : 246376 از: وزارت خارجه - واشنگتنبه : سفارت آمریکا - ایران موضوع: اغتشاشات در بخش نفت 1- خلاصه - وزارتخانه در خلال سه روز گذشته گزارشاتی از شرکتهای مختلف آمریکایی (و ژاپنی) در رابطه با این مسائل دریافت نموده است:

ص: 250

الف - انفجار خط لوله IGAT در 21 سپتامبر.

ب - اعتصاب عمومی گزارش شده از جانب کارگران روزمزد در تأسیسات تولیدی و بارگیری مهم.

ج - برکناری محتمل الوقوع هوشنگ انصاری مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران.

نظرات و عکس العملهای سفارت در مورد این گزارشات موجب قدردانی خواهد بود. (پایان خلاصه).

2 - انفجار خط لوله ایگات. براساس گفته مقامات شرکتهای ژاپنی و آمریکایی، انفجار گزارش شده در تاریخ سه شنبه 21 سپتامبر در نقطه ای در مسیر خط لوله واقع در حدود 17 مایلی قم اتفاق افتاد. بنا به گزارش انفجار یک بخش 500 پایی خط لوله قطور را نابود کرد. هیچ نوع صدمات جانی گزارش نشده است. یک گزارش مطبوعاتی به نقل از سخنگوی شرکت ملی گاز ایران که نام او فاش نشد، تروریستها را مسئول این واقعه قلمداد کرد.

3 - اعتصاب کارگران روزمزد. براساس گفته مدیر یکی از شرکتهای آمریکایی که متعلق به کنسرسیوم می باشد، روز دوشنبه 25 سپتامبر کارگران روزمزد تمام تأسیسات تولیدی خوزستان و همچنین پایانه بارگیری خارک دست از کار کشیدند. براساس گفته نماینده شرکت در تهران اعتصاب با حدود 50 تا 60 درصد کارگران روزمزد شروع شد. روز بعد به سطح 100 درصد بالغ شد. نمایندگان وزارت کار، سندیکاها، کارگران روزمزد، اسکو و شرکت ملی نفت ایران در 26 سپتامبر برای رسیدگی به وضعیت، جلسه ای تشکیل دادند. سخنگوی کارگران روزمزد لیستی مشتمل بر 48 تقاضای غیر رسمی به مقامات شرکت ارائه داد که در رأس آن تقاضای 50 درصد افزایش دستمزد قرار گرفته بود، تا آنجایی که ما اطلاع داریم شکایات عنوان شده منحصرا شامل تقاضاهای اقتصادی هستند و ظاهرا هیچ گونه مسئله سیاسی وجود ندارد.

4- تاکنون تأثیر این امر بر عملیات به میزان حداقل بوده است. تولید به لحاظ بسته شدن دو منطقه کوچکتر 000/190 بشکه در روز کاهش یافته است. بر طبق اظهار منبع شرکت فقط در ترمینال جزیره خارک مشکل ایجاد می شود، چون در آنجا خدمت کارگران روزمزد هنگام بارگیری تانکرها مورد نیاز است. اسکو تلاش می کند برای ایجاد تخفیف در مشکل دو یدک کش قراردادی را بکار گیرد. بنا به گزارش نیروی دریایی ایران برای کمک به انجام عملیات در جزیره خارک پرسنلی را در اختیار اسکو و شرکت ملی نفت ایران قرار داده است. یک منبع شرکت اظهار نمود که چنانچه اعتصاب بیش از 3 روز طول بکشد، مشکلات بسیار حادتر خواهند شد.

5 - هوشنگ انصاری. یک بانکدار آمریکایی که در مذاکرات با هیئت نمایندگی دولت ایران در جلسات بانک جهانی شرکت جسته بود، اظهار نظر قطعی نمود که برکناری انصاری قریب الوقوع است.

بر طبق اظهارات این مقام انصاری متهم به فساد و ارتباطات با بهاییها می باشد. (شایع است که پدر انصاری بهایی بود.) مقام شرکت نفتی مذکور در پاراگرافهای 3 و 4 بالا، اشاره نموده است که وی نیز همان شایعات را در مورد انصاری شنیده است. منبع دوم بر این تصور بود که این امر دلیل روند اخیر

ص: 251

در شرکت ملی نفت ایران بوده و احتمالاً دلیل اینکه چرا در اعتصابات مسائل از کنترل خارج شدند را تشریح می نمایید.

6 - ما این گزارشات را برای توضیح و اظهار نظر احتمالی شما ارائه می کنیم. همان طور که شما هم می توانید تصور کنید، برداشتهای افراد از اوضاع ایران در اطاق کنفرانس و جلسات با این نوع اطلاعات شکل می گیرند و هر اطلاعی از جانب شما که بتواند موضوع را روشن سازد، مورد تقدیر می باشد.کریستوفر سند شماره (2) تاریخ : 28 سپتامبر 1978 - 6 مهر 1357شماره: 9428 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : وزارت خارجه 246376طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تحولات اخیر در مناطق نفتی 1 - در 23 سپتامبر مطبوعات محلی گزارشات ضد و نقیضی از یک انفجار در تاریخ 21 سپتامبر نقل کردند که بخشی از خط لوله 42 اینچی (ایگات 1) را که حدود یک میلیارد فوت مکعب استاندارد در روز گاز طبیعی را به اتحاد شوروی حمل می نماید، منهدم نمود. این گسیختگی در نزدیکی ساوه واقع در شمال قم روی داد.

2 - انفجار یک بخش 7 متری لوله را در بر می گرفت و با این همه در جریان تعمیراتی که در مدت 48 ساعت انجام گرفت بیش از 70 متر از لوله تعویض شد. منابع ما در شرکت ملی گاز ایران اظهار می دارند که انفجار از خوردگی و تنش لوله ناشی شده است. به هر صورت به لحاظ مشکلات زیاد و غیرعادی که ما در اخذ اطلاعات در خصوص انفجار داشته ایم و همچنین به لحاظ میزان زیاد فعالیت در شرکت ملی گاز ایران در خلال هفته گذشته (منجمله جلسه عجولانه ای بین نخست وزیر و مقامات شرکت ملی گاز ایران)، احتمال دخالت تروریستها را مردود نمی شماریم.

3 - شایعات اخیر در خصوص عزیمت قریب الوقوع هوشنگ انصاری (که در تهران 8721 و تهران 8921 راجع به آن اظهار نظر شد) به میزان زیادی کاهش پیدا نموده است. ما شنیده ایم که انصاری یکی از افرادی است که مخالفین تحت این عنوان که بایستی برود از او یاد کرده اند (اینکه این امر به خاطر ارتباطات بهائی گری یا فساد و یا هر دو آنها است روشن نیست، هر چند هر دو مدعا باعث پخش شدن شایعه شده اند). به هر صورت این شایعات به طور وسیعی در تهران منتشر شده اند و اصلاً روشن نیست که آیا انصاری واقعا بدانها متهم می باشد یا خیر. ما همچنان به عدم باور وجود ارتباطات بهاییگری وی گرایش داریم و تاکنون هیچ گونه اتهام رسمی و علنی در زمینه فساد به او منتسب نگردیده است. البته او و شرکت ملی نفت می توانند در جریان مبارزه ضد فساد درگیر شوند، لیکن این تحول قابل پیش بینی نیست.

4 - روندی که در تلگراف مرجع در مورد آن اظهار نظر شده در شرکت ملی نفت ایران، خیلی قبل از زمان پخش شایعات درباره خلع ید احتمالی از انصاری آشکار بوده است. ما معتقدیم که این روند عمدتا انعکاسی از الف - عزیمت دو تن از بهترین و با تجربه ترین مدیران شرکت ملی نفت ایران در

ص: 252

فوریه (نابق و مینا)، ب - عدم تجربه عملی انصاری و مهران در زمینه صنعت نفت، ج - مشکل تحرک سازمانی به بزرگی و رخوت شرکت ملی نفت ایران، می باشد. نگرانی در خصوص حفاظت از خود در مقابل امکان یک تحقیق رسمی در حال حاضر افزایش بیشتری یافته است و همان طور که ما در تلگرام تهران 8971 متذکر شده ایم، احتمالاً انصاری این نگرانی را دارا می باشد. بایستی خاطرنشان گردد که تعداد زیادی از مقامات عالیرتبه و نیز در سطح متوسط شرکت ملی نفت (و خیلی دیگر از نهادهای دولتی) وجود دارند که تمایلی به تحقیقات وسیع نداشته و میل دارند که جریانات به خودی خود بگذرند.

5 - گزارشات در خصوص تأثیر اعتصابات بر عملیات شرکت ملی نفت ایران و اسکو، منجمله تولید و عملیات ترمینال صادراتی جزیره خارک، که در محافل صنعتی تهران (و نیز با توجه به تلگرام مرجع در آمریکا) منتشر شده اند، تأثیرات فعلی و کوتاه مدت را به صورت اغراق آمیزی جلوه داده و تا همین دیروز نیز در مورد وسعت اعتصاب و دست از کارکشیدن گزافه گویی نموده بودند. اعتصابات روز 23 سپتامبر توسط تعداد کمی از کارگران روزمزد در اهواز شروع گردید و تدریجا گسترش پیدا کرد و تا دیروز تقریبا 90 % کارگران روزمزد در اهواز، آغاجاری، و گچساران در اعتصاب شرکت جستند، لیستی مشتمل بر 20 تقاضا منجمله حقوق و مزایا به مدیریت اسکو ارائه شد، و در هر حال اسکو نقشی نسبتا خنثی در مذاکرات متعاقب آن ایفا نمود و مذاکره کنندگان اصلی، وزارت کار، شرکت نفت، سندیکاها و نمایندگان غیر رسمی کارگران روزمزد بوده اند. تمامی آنچه که ما شنیده ایم بر این دلالت دارند که اعتصاب منحصرا انگیزه اقتصادی داشته و هیچ گونه صحبت سیاسی مطرح نبوده است.

6 - چندین جلسه مذاکره برگزار شده است، لیکن هیچ گونه نشانه ای از پیشرفت وجود ندارد. بنا به گزارش، وزارت کار و شرکت ملی نفت ایران این موضوع را پذیرفته اند که فقط پس از آنکه اعتصاب غیر قانونی خاتمه پذیرد، هر چیزی قابل مذاکره است. ما اطلاع یافته ایم که مذاکره کنندگان دیروز تهدید مبهمی را علیه آن افرادی که از کارگران روزمزد که تا ساعت 2 بعد از ظهر همان روز (27 سپتامبر) به سرکارهای مهم خویش بازنگردند، اقامه نموده اند. بنابه گزارش، عده معدودی دیروز و امروز صبح دیر به سرکارهایشان آمدند، ولی تطابق تقاضا با از سرگیری کار در بهترین حالت نامرتب بوده است.

7 - پیش بینی نتیجه احتمالی غیر ممکن است، ولی اعتصاب شرکت نفت و شاه را بسیار مضطرب ساخته و کارگران قادرند به بسیاری از تقاضاهایشان دست پیدا کنند.

8 - اعتصاب تاکنون تقریبا تأثیری بر تولید یا صادرات نداشته است و یک میدان کوچک (منصوری با ظرفیت 20 هزار بشکه در روز) و همچنین دو کارخانه نمک زدابی تعطیل شده اند. در جزیره خارک عملیات به صورت عادی پیش می روند. اسکو دو یدک کش قراردادی دارد که در بحث و جدالهای کارگری درگیر نمی باشند، همچنین کشتی یدک کش خود را به وسیله کارکنان خویش اداره می کند و امروز از خدمات یک یدک کش قراردادی دیگر نیز بهره می برد. همان طور که وزارتخانه مطلع است تولید نفت و انجام عملیات در خارک، کارگر زیادی لازم ندارد و مدیریت اسکو و کارمندان آن می توانند برای مدتی بدون تأثیر زیادی بر مقادیر تولید و صادرات به کار خود ادامه دهند. با این وجود

ص: 253

تعمیر و نگهداری دچار نقصان می شود، احتمال وقوع حوادث بیشتر است، حفاریهای توسعه ای و فعالیتهای مربوط به کار مجدد بر روی دکلها متوقف شده است، غیره و غیره، و همه منتظر هستند که کارگران روزمزد به سرکارهایشان بازگردند.سولیوان سند شماره (3) تاریخ : 2 اکتبر 1978 - 10 مهر 1357شماره: 9521 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : الف) وزارت خارجه 246376، ب) تهران 9428 طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : مطالب دیگری در خصوص مسائل کارگری بخش صنعت نفت 1 - دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران اغتشاشات کارگری در میان کارکنان صنعت نفت در جنوب کشور را در میان هاله ای از مخفی کاری پنهان کرده اند. به نمایندگان اسکو و کنسرسیوم از طرف شرکت نفت هشدار داده شده که راجع به وضعیت با هیچ کس گفتگو ننمایند و تعداد افرادی که در شرکت نفت از جریان اعتصاب مطلع هستند، بسیار کم است. (حتی مدیران مختلفی که ما با آنان گفتگو کرده ایم فقط شایعاتی را شنیده اند که برخی از آنها اشتباه است.) 2 - در هر حال ما صحت گزارش مربوط به تقاضای کارگران روزمزد مبنی بر پنجاه درصد افزایش حقوق را تأیید نموده ایم (مرجع الف).

مذاکره کنندگان از طرف دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران قول افزایش فوری ده درصد حقوق را داده اند و همچنین وعده داده اند که چنانچه کارگران روزمزد به سرکارهایشان بازگردند، تقاضاهای مربوط به افزایش اضافی حقوق یا بهبود بخشیدن به امور رفاه اجتماعی کارگران را مورد بررسی قرار دهند. از اول اکتبر این پیشنهاد مورد قبول واقع نشده و کارگران روزمزد همچنان در اعتصاب به سر می برند.

3 - نکته جالب توجه دیگری در مورد مشکل کارگری اسکو این واقعیت است که دعوت به اعتصاب و مذاکره بر سر تقاضاهای کارگران روزمزد به وسیله کسانی انجام شد که هیچ گونه حق رسمی برای نمایندگی از جانب نیروی کارگری نداشتند. رهبران فعلی اعتصاب عنوان می دارند نمایندگان انتخاباتی آنان خیلی سازشکار هستند و خواسته اکثریت غالب کارکنان اسکو را بیان نمی دارند. مقامات شرکت ملی نفت و وزارت کار به این گفته در ابتدا با این پیشنهاد پاسخ داده اند که کارگران روزمزد برای انتخاب نمایندگانی جدید که دارای حق مذاکره بر سر شرایط عمومی استخدام باشند، از مراحل و روشهای انتخابی معمول استفاده نمایند. ظاهرا کارگران روزمزد بیشتر خیال دارند که بر شکایت فوری خود اصرار ورزند، تا به انتخاب نمایندگان سندیکایی جدید بپردازند. این قضیه تا حدودی قابل بحث است، چونکه مقامات وزارت کار و شرکت نفت با رهبران اعتصابیون مذاکره کرده اند و بدان وسیله حق کارگران روزمزد برای انتخاب سخنگوی غیر رسمی آنان را مورد شناسایی قرار داده اند.

4 - علیرغم ادامه اعتصاب، تولید نفت خام و صادرات در سطوح بالا ادامه دارد. علاوه بر این تهدید قبلی مبنی بر پیوستن کارکنان فنی و متخصص ایرانی شرکت اسکو به کارگران روزمزد صورت

ص: 254

واقعیت به خود نگرفت و هراس از اینکه اعتصاب ممکن است از محدوده کارگران روزمزد پا فرارتر نهد، تخفیف یافته است.

5 - ما اطلاع یافته ایم که آشوب کارگری در بخش صنعت نفت منحصر به جنوب نیست. خیلی از کارگران روزمزد پالایشگاه تهران (کارکنان شرکت نفت و اسکو) برای تقریبا دو هفته در اعتصاب بوده اند. درخواست اصلی آنان حقوق بالاتر و مسکن سازمانی می باشد. تأثیر اعتصاب بر پالایشگاه تهران درست به میزان حوزه های نفتی جنوب در سطح حداقل بوده است.سولیوان سند شماره (4) تاریخ : 22 اکتبر 1978 - 30 مهر 1357شماره : 10279 از : سفارت آمریکا - تهران تلگرامبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : تهران 9651 طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصابات در بخش صنعت نفت ادامه می یابد 1 - همان طور که در تلگراف مرجع گزارش گردید، دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران دو هفته پیش به طور اساسی در مقابل تقاضاهای کارگران روزمزد اعتصابی شرکت نفت تسلیم شدند (که اساسا کارگران ساده و غیر ماهر هستند)، هر چند که اعتصاب هیچ گونه تأثیر بسزایی بر تولید نفت، صادرات، پالایش و غیره نداشت. در هر حال یک اعتصاب، خیلی جدی تر چهارشنبه گذشته یعنی 18 اکتبر توسط درصد قابل توجهی از کارمندان ایرانی اسکو در اهواز و پالایشگاه شرکت نفت در آبادان شروع شد.

2 - کارمندان خواستار اضافه حقوق و مزایا معادل و یا بیشتر از مبالغی که به کارگران روزمزد داده شده است می باشند. کارمندان اعتصابی بخش نفت در لیست تقاضاهای اقتصادی خود، درخواست پایان گرفتن حکومت نظامی را نیز اضافه کرده اند. اگر اعتصاب به مناطق و حوزه ها برسد (که محتمل به نظر می رسد) و اگر تمام یا بخش اعظمی از کارمندان ایرانی در آن شرکت جویند، تولید و صادرات به نحو جدی تأثیر خواهد پذیرفت. در هر حال براساس گفته منابع ما در شرکت نفت، کارمندان ارشد و همکاران خارجی آنها در اعتصاب مشارکت نخواهند جست و همه چیز را به نحو نسبتا عادی فعال نگاه داشته اند.

3 - صنعت نفت اخیرا مثل دیگر بخشها نه فقط دچار اعتصاباتی به وسیله تمامی گروههای مهم شده بلکه به کم کاری و تحصن نیز (که اکثرا دوره آن کوتاه است) توسط گروههای نسبتا کوچکی که تقاضاهایشان اکثرا به خوبی بیان نمی شود و پای بندی آنان به تقاضای خود اغلب موقتی است، دچار شده است. اعتصاب چند نفری که در پالایشگاه تهران دردسر آفریدند خاتمه یافت، لیکن تقاضای فوق العاده برای تولیدات نفتی که به لحاظ شایعات ایجاد شده بود سیستم توزیع داخلی را دچار ازدحام و شلوغی کرد (هر چند که این سیستم مجددا به طور عادی فعالیت می نماید). شرکت نفت انتظار دارد که حتی اگر مشکلات جدیدی وجود نداشته باشند، صفوفی در پمپ بنزینها به وجود آید.

4 - براساس سابقه، تن در دادن به تقاضاهای چند هفته گذشته، می توان به طور معقولانه ای نتیجه گرفت که دولت ایران و شرکت نفت اعتصاب کارمندان اسکو و شرکت نفت را با موافقت سریع با

ص: 255

درخواستهای آنان حل خواهند نمود. در هر حال یکی از مقامات ارشد شرکت نفت به ما گفت که این شناخت به وجود آمده است که اعتصابات (نه فقط در صنعت نفت بلکه در کل اقتصاد) عمدتا انگیزه سیاسی دارند و سیاست برآورده ساختن تقاضاهای اقتصادی نمی تواند بیش از دوره کوتاهی آن هم به بهای بسیار زیاد آرامش را ایجاد نماید. پیام صریح و روشنی که مقام شرکت نفت به ما می داد، این بود که شرکت نفت و احتمالاً دولت ایران تصمیم گرفته اند، تا نسبت به اعتصابیون خشن تر شوند، ولی چگونگی آن روشن نیست.سولیوان سند شماره (5) تاریخ: 23 اکتبر 1978 - 1 آبان 1357شماره: 10331 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن مرجع: تهران 10279طبقه بندی: محرمانه موضوع : اعتصابات در بخش صنعت نفت ادامه می یابد 1- پیش بینی مقام ارشد شرکت ملی نفت ایران در این خصوص که شرکت نفت با کارکنان اعتصابی با خشونت برخورد خواهد نمود، اساسا اشتباه از کار درآمد. انصاری مدیر عامل شرکت ملی نفت دیروز بعدازظهر مذاکرات طولانی خود را با کارکنان اعتصابی پالایشگاه آبادان خاتمه داد و کلاً با مبلغی افزایش موافقت نمود که نمایانگر 20 تا 52 درصد افزایش در حقوق ناخالص است. این افزایش برحسب درصد مثل افزایشی که قبلاً در حقوق کارمندان روز مزد صنعت نفت به عمل آمد، سخاوتمندانه نیست. شکایات و تقاضاهای کارمندان پالایشگاه در مورد اعمال مقامات حکومت نظامی (یک نکته حساس در پالایشگاه آبادان که باعث برانگیختن احساسات می شود و به طور مستقل با عملیات قرینه شده است، حتی در مسائل امنیتی) موقتا مسکوت گذارده شد که به مدیریت شرکت نفت زمان کافی داده شود تا روشی را با همکاری مقامات حکومت نظامی طرح ریزی نمایند که برای کارکنان پالایشگاه نیز قابل قبول باشد.

2 - شرایطی که مورد قبول انصاری قرار گرفت شامل افزایشی به میزان 5/12 درصد در حقوقهای پایه و پرداخت «مزایای مخصوص» جدید به مبلغ 7500 ریال به طور ماهانه می باشد.

3 - بنا به گزارش پیشنهاد شرکت ملی نفت مورد قبول کارکنان پالایشگاه آبادان قرار گرفت، لیکن تاکنون حداقل تعداد زیادی از کارمندان اسکو به سرکارهایشان بازنگشته اند. همان طور که ما انتظار داشتیم، اعتصاب کارکنان اسکو از دفتر مرکزی اسکو در اهواز به حوزه ها کشانیده شد و در حال حاضر کارکنان اسکو در اهواز، گچساران و آغاجاری در اعتصاب شرکت می کنند. بنا به گزارش، عملیات در حوزه ها هنوز به طور مؤثری از جریان اعتصاب متأثر نگردیده اند.سولیوان

ص: 256

سند شماره (6) تاریخ : 25 اکتبر 1978 - 3 آبان 1357شماره : 10408 از: سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : تهران 10383طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : مطالب دیگری در مورد اعتصاب در بخش صنعت نفت ایران 1 - جان اورنج، نماینده کنسرسیوم در محل، صحت و واقعی بودن نظریه شاه در مورد جدی بودن اعتصاب حوزه های نفتی (تلکس مرجع) را تأیید نمود. اورنج گفت که در حدود700 هزار بشکه نفت در تولید روزانه کاهش پیدا شده است که عمدتا در گچساران بوده و صادرات نفت خام تولیدی اسکو در جزیره خارک در حدود 4 میلیون بشکه در روز بوده است، در حالی که تقاضا 7/4 میلیون بشکه می باشد.

در عین حالی که ممکن است اعتصاب عمدتا توسط کارکنان اداری به وجود آمده باشد، لیکن روشن است که تعداد زیادی از کارکنان فنی نیز در آن مشارکت دارند.

2 - اورنج که از پیش بینی تعطیل کامل طفره می رفت، نمی توانست پیش بینی نماید که اعتصاب چگونه می تواند متوقف شود و او با صراحت قبول نمود که چنانچه اعتصاب کاملاً موجب تعطیل صادرات از طریق جزیره خارک بشود، زیاد تعجب نخواهد کرد.

3 - یکی از تحولات مهم و ناراحت کننده این است که کارگران روزمزد گچساران و جزیره خارک به اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت و اسکو پیوسته اند. این امر علیرغم تسلیم شدن شرکت نفت به خواسته کارگران اعتصابی در 5/2 هفته گذشته، تاکنون به نظر می رسید که مشکلات کارگران روز مزد را حل کرده باشد.

4 - اورنج همچنین امروز صبح مطلع شده بود که ناخداهای نیروی دریای نیز به همراه کارگران روزمزد و کارمندان تازه کار اسکو در جزیره خارک اعتصاب کرده اند. براساس گفته اورنج این وضعیت بسیار وخیم است و مشکل اصلی و فوری حتی در صورت همکاری نیروی دریایی این خواهد بود که اعتصاب ناخداها به میزان زیادی پهلو گرفتن و بارگیری تانکرها را کاهش داده، و یا احتمالاً از آن جلوگیری به عمل خواهد آورد. انصاری مدیر عامل شرکت نفت امروز به جزیره خارک می رود (یا هم اکنون رفته است) و برای متقاعد ساختن افراد کافی به منظور باقی ماندن بر سر کارهایشان و جلوگیری از کاهش بیشتر صادرات تلاش خواهد نمود.

5 - اورنج موافقت نمود که امروز و فردا صبح زود تا آنجایی که امکان پذیر است، اطلاعات بیشتر کسب نموده و اطلاعات را فردا قبل از برگزاری مراسم سلام به سفیر انگلیس و یا خود من بدهد تا بعد از آن من در مورد وضعیت با سفیر انگلیس مذاکره نمایم.سولیوان

ص: 257

سند شماره (7) تاریخ : 30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357شماره : 10546 از: سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع :الف - تهران 10503، ب - تهران 10408طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : مطالب دیگری در مورد اعتصاب در بخش صنعت نفت ایران همان طور که در مرجع الف پیش بینی شده بود، اعتصاب حوزه های نفتی موجب کاهشی دیگر در تولید و صادرات گردید. اعتصاب ناخداهای نیروی دریای در ترمینال صادراتی جزیره خارک خاتمه یافت در خارک هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. مشکل فعلی مربوط به تولید اسکو می شود که به چیزی کمتر از 2 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.

امروز صبح نماینده محلی کنسرسیوم به ما گفت که صادرات نفت خام جزیره خارک که به وسیله اسکو تولید می شود به 1/1 میلیون بشکه کاهش یافته است. علاوه بر این، طبق گفته نماینده محلی کنسرسیوم، مدیر عامل اسکو به نحو فزاینده ای نسبت به توانایی اسکو جهت حفظ سطوح حتی خیلی پایین تولید، بدبین است.

2 - دو مجتمع سرمایه گذاری مشترک یعنی ایپاک و لاپکو که هفته پیش موفق به حل مسئله اعتصاب شده بودند، به نظر می رسد که همچنان پایداری آن را حفظ نموده اند و ظرفیت تولیدی آنها در خشکی که هفته گذشته کاهش یافته بود، هنوز در حال بالا گرفتن و برگشتن به سطح اولیه آن می باشد.

3 - ما پیش بینی می کنیم که تقاضا برای نفت خام صادراتی ایران حدود 4/5 - 5/5 میلیون بشکه در روز باشد و به طور ضمنی این را می رساند که اعتصاب برای ایران حدودا 4 میلیون بشکه نفت خام در روز خرج بر می دارد که معادل روزانه 50 میلیون دلار می شود.

4 - شرکت ملی نفت ایران دیروز و امروز با انتقال 20 مهندس محقق و تکنسین از لابراتوار تحقیقاتی تهران به پالایشگاه آبادان، آنچه را که می توانست برای پر کردن جاهای خالی حساس انجام داد، لیکن پرسنل اضافی خیلی کمی باقی مانده اند. ظاهرا وضعیت برای دولت و شرکت نفت به حالتی بحرانی تبدیل شده و چشم اندازهای انجام موفقیت آمیز مذاکرات متعارف مدیریت و کارکنان اعتصابی صنعت نفت در بهترین وضعیت، خیلی دور از دستیابی است.سولیوان سند شماره (8) تاریخ : 30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357شماره : 10560 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن دی . سی. فوری طبقه بندی : سری موضوع : اعتصاب بخش نفتی ایران 1 - بعد از ظهر روز هشتم آبان ملاقات کوتاهی با هوشنگ انصاری رئیس شرکت ملی نفت ایران داشتم. انصاری صبح همان روز پس از چند روز مذاکره شدید با کارگران اعتصابی تأسیسات شرکت ملی نفت ایران در جنوب ایران به تهران بازگشته بود. وی گفت تولید روزانه طی سه روز گذشته به

ص: 258

میزان یک میلیون بشکه کاهش یافته و هم اکنون این کاهش بیش از یک میلیون بشکه است.

2 - قبل از ملاقات با من، او با نخست وزیر و رئیس حکومت نظامی یعنی اویسی ملاقات کرده بود. او به آنها گفته بود که 90 درصد کارگران اعتصابی حاضرند به خاطر منافع اقتصادی که در مذاکرات مطرح شده به محل کار خود بازگردند، ولی کمتر از ده درصد از «رادیکالهای آموزش دیده» آنها را مرعوب کرده و اصرار دارند که تقاضاهای سیاسی آنها برآورده شود.

3 - نخست وزیر تصمیم گرفته بود که به مقامات حکومت نظامی دستور دهد که رادیکالها را منزوی کرده و شرایط حکومت نظامی در زمینه متوقف کردن صنایع حیاتی را به آنها بفهماند و به آنها پیشنهاد دهد که یا باید به محل کار خود بازگردند و یا دستگیر و زندانی شوند. این اقدام عصر روز 8 آبان عملی خواهد شد. در صورت عملی شدن و بازگشت کارگران، انصاری معتقد است که در مدت دو روز تولید به وضع عادی بازخواهد گشت. در غیر این صورت وی آماده خواهد شد تا طرحهای اضطراری را به مرحله اجرا بگذارد.

4 - اولین اقدام کاهش صادرات و نیز کاهش صدور گاز مرتبط به شوروی، و محدود ساختن تولید به رفع نیازهای داخل خواهد بود. پالایشگاه ها هنوز در مرحله تولید هستند، گرچه تولید پالایشگاه آبادان به 000/350 بشکه در روز رسیده است. در نتیجه این اقدام، نفت جیره بندی خواهد شد. (ولی انصاری معتقد است که این کار با دشواری بسیار عملی خواهد شد.

5 - اقدام دوم اضطراری استخدام کارگران خارجی از آن دسته تأسیسات اروپایی است که با ظرفیت کم مشغول به کارند تا بتوانند جایگزین اعتصابیون شده و تولید را به مرحله ای برسانند، تا نیاز داخلی تأمین گردد. او و رضا فلاح از شرکت ملی نفت ایران و جورج لینک از اسکو آماده پرواز به لندن هستند تا در مورد جزئیات این طرح با کنسرسیوم وارد مذاکره شوند.سولیوان سند شماره (9) تاریخ : اول نوامبر 1978 - 10 آبان 1357شماره: 10666 از: سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن دی - سی، فوری مرجع : تهران 10560طبقه بندی : سری موضوع : وضعیت بخش نفت ایران 1 - در تاریخ 31 اکتبر با هوشنگ انصاری رئیس شرکت ملی نفت ایران تماس گرفتم تا از نتایج تصمیمات دولت مبنی بر اعزام نیروهای حکومت نظامی به تأسیسات نفتی آگاه شوم. او به طرز محافظه کارانه ای محتاط بود، لیکن اظهار نظرات وی خالی از تشنج و بحران نبود.

2 - وی گفت بسیاری از کارگران در حال بازگشت به محل کار خود بوده و تولید نیز رو به افزایش است. جزیره خارک به طور کامل وارد مرحله عملیاتی شده است. پالایشگاه با ظرفیت کامل کار نمی کند.

3 - وی گفت استراتژی مذکور در تلگرام مرجع دچار یک تغییر شده است. یعنی به جای دستگیری آن دسته کارمندان شرکت ملی نفت ایران و اسکو به خاطر امتناع از ادامه کار دولت، تصمیم به اخراج آنها گرفته است. وکلای وی به او اطمینان داده اند که برای این کار در شرایط عادی نیز اساس حقوقی

ص: 259

کافی وجود دارد و لازم نیست به حکومت نظامی متوسل شد.

4 - نظر وی مانند قبل این بود که اکثر کارگران به کار خود باز می گردند. او به معاونش - دیبا - در جنوب ایران دستور داده است تا عملیات را واحد به واحد بازسازی کند. تا به حال این کار هم بدون دردسر ادامه داشته است.

5 - او گمان می کند که تعداد کارگران اخراجی چندان زیاد نباشد و با جورج لینگ رئیس اسکو طرحی ریخته اند تا به جای کارگران اخراجی پرسنل دیگری از ارتش، افراد در حال آموزش و قرارگاههای تهران جایگزین شوند. بنابراین طرح اضطراری مخصوص استخدام کارگران خارجی فعلاً کنار گذاشته شده است.

6 - جان اورنج نماینده محلی کنسرسیوم در تاریخ 11 آبان با من تلفنی گفتگو و موارد فوق را تأیید نمود. ظهر روز 11 آبان با انصاری در همین مورد ملاقات دیگری خواهم داشت.سولیوان سند شماره (10) تاریخ : 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357شماره : 10695 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : وضعیت بخش نفتی ایران 1 - هوشنگ انصاری رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران صبح روز 2 نوامبر با آخرین اخبار در مورد تأسیسات نفتی به من تلفن کرد. او گفت که تولید تدریجا افزایش می یابد و امروز انتظار می رود میزان آن به 3/2 میلیون بشکه باشد. برنامه او این بود که با استفاده از همان پرسنل نظامی تولید را به میزان 4 میلیون بشکه در روز افزایش دهد.

نظریه: ما متعاقب گفتگو با انصاری، با مدیر عامل اسکو صحبت کردیم. و وی گفت که ارقام انصاری واقع گرایانه هستند. (پایان نظریه) 2 - او گفت پالایشگاه آبادان دارای پرسنل کافی بوده و امروز ظرفیت آن به 500 هزار بشکه می رسد. این اقدام برای جبران زیانهای مورد انتظار در شیراز و تبریز که پالایشگاههای آنها مورد تهدید تعطیلی قرار گرفته اند، لازم می باشد.

3 - من به انصاری گفتم این وقایع و اخبار با گزارشات روزنامه های صبح که اعلام نموده اند تولید به صفر رسیده است، مغایر می باشند. او گفت روزنامه ها با اطلاعات دروغین اعتصابیون تندرو تغذیه شده اند. من متذکر شدم شرکت نفت دارای کارمندان روابط عمومی فراوانی است که بایستی اخبار صحیح و واقعی را به مطبوعات بدهند. او قول داد تا آنان را فعال نماید.

4 - وی سپس به من گفت که در حال حاضر از فرودگاه تلفن می زند و قرار است که هم اکنون به مقصد نیویورک سوار هواپیما شود. او در 3 نوامبر با هنری کیسینجر و چند نفر دیگر به طور ناشناس ملاقات خواهد کرد. او انتظار دارد که در 4 نوامبر به تهران بازگردد. این عمل ممکن نیست از روی بصیرت و کاردانی باشد، بلکه به نظر می رسد از روی خونسردی است.سولیوان

ص: 260

سند شماره (11) تاریخ : 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357شماره : 10726 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی.

مرجع : تهران 10695طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : مطالب بیشتری راجع به اعتصاب بخش نفتی ایران 1 - تلکس مرجع شامل اطلاعات جاری در خصوص پیشرفت مداوم و افزایش تولید حوزه های نفتی خوزستان، یعنی حوزه های تولیدی اسکو بود. در هر حال ایپاک (IPAC) هنوز با ظرفیت 400 هزار بشکه در روز خود کاملاً تعطیل می باشد و نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه اعتصاب علیه لاپکو با ظرفیت 200 هزار بشکه در روز آن، ممکن است از سرگرفته شود.

2 - اولتیماتومی که دو روز پیش به کارمندان اعتصابی شرکت نفت و اسکو داده شد، مبنی بر اینکه یا به سرکارهایشان بازگردند و یا منتظر زندانی شدن باشند، از اول نوامبر به کارمندان اعتصابی ایپاک داده نشده است. براساس گفته مقام محلی آموکو (مالک 50 درصد ایپاک) هیچ گونه مذاکره ای بر سر مسائل و مشکلات شروع نشده است و علت آنهم این است که تقاضاهای اعتصابیون یا اقتصادی هستند و یا سیاسی و در صورت اقتصادی بودن ناراحت کننده و عجیب و غریب می باشند.

3 - ما شب گذشته از طریق مقام محلی آرکو (مالک 5/12 درصد لاپکو) کسب اطلاع کردیم که کارکنان لاپکو در جزیره لاوان تهدید کرده اند که اعتصاب خود را از 4 نوامبر شروع خواهند کرد. به ما گفته شد که نگرانیها و تقاضاهای کارمندان لاپکو که دیروز عنوان شد برای اولین بار ماهیتا سیاسی بوده اند.

4 - هر چند که به نظر می رسد در حل مسائل و مشکلات شرکت نفت (مشکلات مربوط به کارمندان آن در پالایشگاهها) قضایا به آن ترتیبی که موردنظر است، پیش خواهند رفت، لیکن وضعیت دو مجتمع بزرگ سرمایه گذاری از خوشبینی خیلی کمی برخوردار است.شرکت نفت می تواند به نحو قابل توجیهی توجه و تلاشهای خود را روی عملیات بسیار حساس (مثل تولید در حوزه های خوزستان و پالایش) متمرکز نماید، اما اجازه دادن به اینکه وضعیت به سمت رکود یا وخیم تر شدن پیش برود، اشتباه بزرگی خواهد بود.

سولیوان سند شماره (12) تاریخ : 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357شماره : 279618 از : وزارت خارجه - واشنگتنبه : سفارت آمریکا - تهران طبقه بندی : خیلی محرمانه رونوشت به سفارت آمریکا در توکیو و دفتر ارتباطی ایالات متحده در پکن موضوع : گزارش در مورد اعتصاب نفت 1 - وزارت انرژی درخواست نموده است که گزارشهای سفارت در مورد اعتصاب بخش نفتی به دفتر ارتباطی ایالات متحده در پکن و سفارت آمریکا در توکیو مخابره شود و با عبارت «قابل توجه

ص: 261

وزیر شلزینگر» که از آن مناطق بازدید می نماید، مشخص شود. پیامهای ارسالی به پکن تا ساعت 9 به وقت محلی روز 5 نوامبر و توکیو تا ساعت 9 به وقت محلی روز 7 نوامبر مخابره شوند.

2 - سازمانهای مربوطه در واشنگتن از پست (سفارت آمریکا در تهران - م) به خاطر گزارش کردن عالی وضعیت تقدیر می نمایند.ونس سند شماره (13) تاریخ : 4 نوامبر 1978 - 13 آبان 1357شماره : 10738 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : تهران 10733طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : مطالب دیگری در خصوص اعتصاب در بخش صنعت نفت ایران 1 - بهبود وضعیت حوزه های نفتی خوزستان که تحت کنترل و مدیریت اسکو می باشند، از آنچه که ما باور داشتیم یا در خلال دو روز گذشته گزارش نمودیم، سرعت اساسا خیلی کمتری داشته است.

ضمن اینکه ما گزارش کردیم انتظار می رود تولید اسکو 2/2 - 3/2 میلیون بشکه در روزهای دوم و سوم نوامبر باشد، لیکن تولید واقعی 5/1 میلیون بشکه در دوم نوامبر و 7/1 میلیون بشکه در سوم نوامبر بود. اسکو انتظارات خود را پایین آورده و نمی تواند پیش بینی نماید چه زمانی تولید به 4 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. تولید واقعی اسکو در ساعت 6 صبح امروز 4 نوامبر در سطح 8/1 میلیون بود، لیکن اسکو تصور می نماید که امروز 9/1 میلیون بشکه تولید خواهد شد.

2 - تهدید شدن لاپکو به شروع اعتصاب (که در 2 نوامبر گزارش شد) به خوبی صورت پذیرفت.

تعطیلی تأسیسات لاپکو به ظرفیت 200 هزار بشکه در روز، شب گذشته شروع شد و ساعت 6 صبح امروز تولید به تعطیلی کامل کشید. تقاضاهای کارکنان اعتصابی لاپکو حداقل به صورت آشکار ماهیت سیاسی ندارد. در هر حال برخی از تقاضاهای اقتصادی به آن صورت هستند که شرکت نفت و مدیریت لاپکو حتی در صورت تمایل نمی توانند با آن موافق باشند. برای مثال یکی از تقاضاها تغییر فوری برنامه کار است به این ترتیب که کارکنان که هم اکنون در مقابل دو هفته کار یک هفته تعطیل دارند و در جزیره لاوان یا سکوهای دریایی کار می کنند، در مقابل یک هفته کار یک هفته تعطیلی داشته باشند. چنین تقاضایی در آینده نزدیک نمی تواند برآورده شود، زیرا مستلزم گسترش نیروی کار در هنگامه ای است که بازار کار از وجود متخصصین نفتی خالی می باشد. چنین تقاضاهایی به سادگی می تواند یک تاکتیک مذاکراتی باشد که برای حصول بهترین نتایج ممکنه طرح ریزی شده، لیکن تاکنون تقاضاهای اعتصابیون غیر قابل بحث بوده اند و ممکن است برای ایجاد بحران طرح ریزی شده باشند.

3 - هیچ گونه تغییری در وضعیت ایپاک روی نداده است. اعتصاب آنها ادامه دارد و ظرفیت 400 هزار بشکه در روز آن کاملاً راکد است.

4 - انتظار می رود امروز مجموع تولید (اسکو، سیریپ، ایمینوکو و سوفیران) حدود 2 میلیون بشکه باشد.سولیوان

ص: 262

سند شماره (14) تاریخ : 5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357شماره : 10757 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - تولید اسکو در مناطق نفتی خوزستان در تاریخ 4 نوامبر 000/734/1 بشکه بود که 000/652 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی تحویل شد و 000/082/1 بشکه نیز آماده صادرات بصورت خام بود. ایپاک و لاپکو هر دو به خاطر اعتصابات هنوز کاملاً تعطیل هستند. مجموع تولید در 4 نوامبر (منجمله اسکو، سیریپ، ایمینوکو و سوفیران) حدود 85/1 میلیون بشکه بود.

2 - براساس گفته دفتر محلی کنسرسیوم، اسکو امروز انتظار دارد 2/2 میلیون بشکه تولید شود. در هر حال نه دفتر کنسرسیوم و نه سفارت هیچ کدام اعتباری برای پیش بینی هایی که اسکو در 4 - 5 روز گذشته انجام داده، قائل نیستند.

3 - امروز صبح کارمندان دفتر مرکزی شرکت ملی نفت به اعتصابیون پیوستند. این اقدام نمی تواند هیچ گونه تأثیری بر تولید، صادرات و یا پالایش داشته باشد، چون که از یک جهت کارمندان جایگزین فراوانی وجود دارند و از جهت دیگر دفتر مرکزی مسئولیت حیاتی در قبال عملیات اصلی ندارد. به هر حال این اقدام از جهت سمبولیک آن اهمیت دارد، خصوصا چون که کارمندان دفتر مرکزی از همکارانشان در جنوب بسیار سیاسی تر شده اند.

4 - اعتصابی نیز توسط کارمندان سیستم توزیع تهران شروع شده است، که شدیدا جریان محصولات از پالایشگاه تهران به شبکه خرده فروشان را کاهش داده است. در نتیجه این امر صفوفی طولانی در پمپ بنزینها تشکیل شده است. جنبه خوشایند این امر کاهش قابل توجه ترافیک آشنای تهران است، چون که اتوموبیل سواران ظاهرا سوختی را که در اختیار دارند، صرفه جویی می نمایند.

5 - ما تاکنون قادر نبوده ایم اطلاعات موثقی در مورد وضعیت فعلی پالایشگاههای مختلف ایران به دست آوریم. بنا به گزارش پالایشگاههای شیراز و تبریز تعطیل هستند، در حالی که تولید آبادان فقط 000/200 بشکه است که یک سوم ظرفیت آن می باشد. پالایشگاه تهران در حال کار است، لیکن چنانچه اختلال در سیستم توزیع ادامه یابد تولید به نحو توجیه پذیری بایستی کاهش پیدا کند.

6 - به طور خلاصه، به نظر می رسد وضعیت به آهستگی و تدریجا رو به وخامت می گذارد و اسکو و شرکت ملی نفت ایران برای درگیر شدن با مشکلات در صورت وجود پرسنل واجد شرایط، تعداد کمی را در اختیار دارد. ارتش می تواند در برخی از محدوده ها کمک کند و ما گزارشاتی در دست داریم که آنها تولیدات پالایش شده را به پمپ بنزینها و جایگاههای توزیع خرده فروشی حمل می نمایند، لیکن سربازان از مهارتهای لازم برای وظایف خطیرتر در صنعت نفت برخوردار نیستند.سولیوان

ص: 263

سند شماره (15) تاریخ : 6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357شماره : 10815 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - تولید نفت توسط اسکو در حوزه های نفتی خوزستان در تاریخ 5 نوامبر 000/791/1 بشکه بود که 000/559 بشکه آن برای پالایشگاههای داخلی حمل شد و 000/232/1 بشکه نیز آماده برای صادر کردن به صورت خام بود. هر دو شرکت ایپاک و لاپکو هنوز به خاطر اعتصابات کاملاً تعطیل می باشند. مجموع تولید نفت روز 5 نوامبر (شامل اسکو، سیریپ، ایمینوکو و سوفیران) در حدود 9/1 میلیون بشکه بود.

2 - تولید امروز خیلی کمتر است. امروز صبح تولید نفت توسط اسکو در حدود 000/261/1 بشکه بود و نمایندگان محلی کنسرسیوم هیچ گونه دلیلی که به لحاظ آن انتظار افزایش تولید در خلال روز را داشته باشیم، عنوان ننمودند.

3 - گزارشات تأیید نشده ای که ما در مورد کاهش تولید پالایشگاهها دریافت نموده ایم، با ارقام دریافت شده از اسکو در مورد محموله های ارسالی نفت خام به پالایشگاههای داخلی تطبیق می نماید.

در حالیکه روزهای آخر هفته منتهی به 4 نوامبر محموله ها در سطح 000/650 بشکه ثابت ماندند، لیکن دیروز به سطح 000/559 بشکه کاهش یافت و اسکو امروز فقط برای تحویل 000/417 بشکه برنامه ریزی کرده است. بنا به گزارش، پالایشگاه تهران حدود ظرفیت خود (000/225 بشکه در روز) فعالیت می کند، ولی توزیع ظاهرا مغشوش می باشد.

4 - دیروز شرکت ملی نفت ایران مجددا مبادرت به مذاکره با کارمندان اعتصابی اسکو نموده است ولی به لحاظ تمایل اعتصابیون به گفتگو در خصوص فقط مسائل سیاسی و امتناع نمایندگان شرکت ملی نفت از مذاکره در باب چیزی بجز مسائل اقتصادی، مذاکرات صورت نپذیرفت.

5 - ظاهرا وضعیت سیاسی در اهواز و مناطق نفت خیر تحت تأثیر وقایع دیروز تهران قرار نگرفت و مدیریت اسکو گزارش می دهد که وضعیت جنوب نسبتا آرام است و فقط معدودی از افراد کار می کنند.سولیوان سند شماره (16) تاریخ : 7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357شماره : 10879 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1- تولید نفت توسط اسکو در حوزه های نفتی خوزستان در تاریخ 6 نوامبر 000/261/1 بشکه بود که 000/417 بشکه آن برای پالایشگاههای داخلی حمل شد و 000/844 بشکه نیز آماده برای صادرات به صورت خام بود. هر دو شرکت ایپاک و لاپکو هنوز به خاطر اعتصابات کاملاً تعطیل

ص: 264

هستند. ما امروز اطلاع یافتیم مجتمع سیریپ که 50 درصد آن متعلق به شرکت ملی نفت ایران و 50 درصد متعلق به اگیپ می باشد و ظرفیت تولیدی آن در حدود 000/50 بشکه در روز است، 2 یا 3 روز پیش به خاطر اعتصابات تعطیل شد. مجموع تولید 6 نوامبر (شامل اسکو، ایمینوکو و سوفیران) حدود 3/1 میلیون بشکه بود.

2- انتظار می رود تولید 7 نوامبر توسط اسکو حدود 000/152/1 بشکه باشد که به صورت مساوی بین صادرات و محموله های ارسالی به پالایشگاههای داخلی تقسیم شده باشد.

3- به نظر می رسد استقرار دولت نظامی جدید تأثیر کمی بر اعتصابات داشته باشد (تعداد قابل توجهی از مردم هنوز شروع به کار نکرده اند و با قضاوت از روی گفتگویی که با چند تن از اعتصابیون داشته ایم، در مواضع آنان تغییری مشاهده نمی شود.) به نظر می آید که همه قبل از تصمیم گرفتن در خصوص اینکه چه باید بکنند، منتظر روی دادن چیزی هستند.

4- برطبق گفته نماینده محلی کنسرسیوم، وضعیت در اهواز از آرامش بیشتری برخوردار است.

اسکو در حال آموزش 160 نفر از ملوانان نیروی دریایی برای اداره واحدهای تولیدی می باشد و انتظار می رود که ظرف یکی دو روز آینده کار را شروع نمایند. حتی اگر به دنبال این امر هیچ یک از اعتصابیون به محل کار بازنگردد، اسکو انتظار دارد که تولید به میزان قابل توجهی افزایش یابد. نماینده محلی کنسرسیوم همچنین اظهار داشت که مقامات حکومت نظامی هم اکنون و یا به زودی اولتیماتومی صادر خواهند نمود که به اعتصابیون جنوب اخطار می نماید یا به سرکارهایشان بازگردند و یا منتظر دستگیری باشند. ما فکر می کنیم که این بار تهدید قطعا به مورد اجراء گذاشته خواهد شد، ولی پیش بینی اینکه چه روی خواهد داد، غیر ممکن است.سولیوان سند شماره (17) تاریخ : 8 نوامبر 1979 - 17 آبان 1357شماره : 10958 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - تولید نفت توسط اسکو در میادین نفتی خوزستان در تاریخ 7 نوامبر 000/152/1 بشکه بود که 000/553 بشکه آن به پالایشگاههای داخل حمل شد و باقیمانده آن یعنی 000/599 بشکه آماده صادرات به صورت خام بود. تمام چهار مجتمع سرمایه گذاری مشترک به ظرفیت مجموعه 000/700 بشکه در روز کاملاً تعطیل می باشند. سیریپ و ایمینوکو آخرین شرکتهایی بودند که تحت تأثیر (اعتصابات - م) قرار گرفتند و در 6 نوامبر تولید را متوقف نمودند. در نتیجه تولید ایران در مناطق نفتی خوزستان تنها به وسیله سیریپ، صورت می گیرد.

2 - اسکو تولید امروز را در سطح 000/132/1 بشکه برنامه ریزی کرده بود که 000/544 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/588 بشکه نیز برای صادرات به صورت خام باقی می ماند.

3 - اسکو به صورت محتاطانه ای خوشبین است و اظهار می دارد که به حداقل (تولید - م) دست

ص: 265

یافته است. در هر حال ما می دانیم که تعداد کارکنان معدودی که از توافقها سرپیچی کرده و به سر کارهایشان بازگشته اند، از طرف همکاران اعتصابی خود برای متوقف کردن کار تحت فشار قرار دادند.

به نظر می رسد که وضعیت از همیشه بیشتر سیاسی شده است. امید به تولید بیشتر بر مبنای این انتظار قرار گرفته است که ملوانان آموزش دیده برای اداره تأسیسات میدانهای نفتی، کارآمد و مولد باشند و هیچ کس پیش بینی نمی کند اعتصابیون به طور گسترده و سریع به سرکارهایشان باز گردند.

4 - پمپ بنزینهای تهران باز هستند، ولی به طورکامل و دائم سرشان شلوغ است و ردیف اتومبیلهایی که منتظر نوبت خود برای بنزین زدن می باشند معمولاً چهار بلوک و یا بیشتر می رسد. به نظر می رسد مقادیر معتنابهی بنزین و سوخت به پمپ بنزینها تحویل داده می شود و در نتیجه بایستی ظرف 2 یا 3 روز تقاضای بیش از حد بر آورده گردد و وضعیت به حال عادی بازگردد (به استثناء تحولات پیش بینی نشده). ما به غیر از لبریز کردن موقتی سیستم توزیع سوخت و کمبود کپسول گاز، صحبت هیچ گونه کمبودی در تولیدات پالایش شده را نشنیده ایم. به هر صورت به دلیل اینکه محموله های نفت خام حمل شده برای پالایشگاه داخلی در خلال 4 روز گذشته به میزان خیلی کمی از 000/500 بشکه تجاوز می نماید و شرکت ملی نفت ایران برای برآورده ساختن تقاضای داخل مجبور به پالایش 000/800 بشکه در روز می باشد، احتمالاً مشکلاتی بروز خواهد کرد. (مجموع تقاضای داخلی برای تولیدات پالایش شده حدود 000/650 بشکه در روز است، لیکن برای تولید مقادیر لازم بنزین و مشتقات میانه بایستی 000/800 بشکه در روز پالایش شود.) 5 - یکی از اخبار جالب در کنار مسئله اعتصابات که ما از آن مطلع شده ایم، این است که خواسته اصلی کارمندان دفتر مرکزی شرکت ملی نفت ایران که شنبه گذشته به اعتصابیون پیوستند، برکناری انصاری مدیر عامل شرکت نفت به خاطر مسئله فساد می باشد. انصاری هفته گذشته ایران را ترک کرد (براساس گزارشات تأیید نشده خانواده وی نیز او را همراه می کردند و یا اینکه به دنبال وی عزیمت نمودند) و در شرکت نفت تصور می رود که انصاری تا زمانی که وضعیت تثبیت نشود، باز نمی گردد.سولیوان سند شماره (18) از : سفارت آمریکا - تهرانتلگرامتاریخ : 10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 به : وزارت خارجه - واشنگتنطبقه بندی : خیلی محرمانه شماره : 11047 موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1- سطوح تولید امروز برای دومین روز پیاپی مجددا افزایش یافته است. برنامه ریزی اسکو برای تولید امروز 000/661/1 بشکه است که 000/459 بشکه برای پالایشگاههای داخلی حمل می گردد و 000/202/1 برای صادرات به صورت خام و آماده خواهد بود. ما اطلاع یافتیم که چهار مجتمع تولید در خشکی هنوز به صورت کامل تعطیل هستند.

2 - طبق گفته نماینده محلی کنسرسیوم، پرسنل اعتصابی هنوز به سرکارهایشان بازنگشته اند و افزایش تولید تا میزان زیادی منعکس کننده تلاشهای پرسنل نیروی دریایی ایران است که در مناطق نفتی به خدمت گمارده شده اند.

ص: 266

3 - به هر صورت، در جلسه ای که دیروز برگزار گردید و ریاست آن را نخست وزیر جدید بر عهده داشت، دولت ایران تصمیم گرفت تا برای شکستن اعتصابات روش جدیدی را به کار گیرد. امروز به کارکنان اعتصابی مناطق نفتی گفته شد، چنانچه به سرکارهایشان باز نگردند، اخراج خواهند شد و از خانه های شرکتی بیرون رانده می شوند. آخرین مهلت برای کارکنان نوبت کاری (شیفت) امروز بعد از ظهر است، در حالی که تمام کارکنان دیگر بایستی صبح روز یکشنبه به سرکارشان باز گردند و یا مواجه با عواقب آن گردند.

4 - ما گمان می کنیم چنانچه کارکنان متقاعد شوند که دولت تهدید خود را به مورد اجراء خواهد گذارد، اکثریت آنان به اعتصاب خود پایان خواهند داد. به هر صورت، حتی تعداد نسبتا کمی از کارکنان خیلی تندرو در صورت عدم انزوا از دیگر کارکنان و نیز در صورت دستیابی به تأسیسات مناطق نفتی، می توانند مشکلات جدی به بار آورند. واضح است که ما تحولات را دقیقا دنبال خواهیم کرد و بایستی تا فردا نشانه هایی از عکس العمل اعتصابیون نسبت به اولتیماتوم در دست داشته باشیم.

سولیوان سند شماره (19) تاریخ : 12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357شماره : 11064 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - تولید اسکو به کندی افزایش می یابد و برای امروز یعنی 12 نوامبر در سطح 000/115/2 بشکه برنامه ریزی شده که 000/464 بشکه از آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/651/1 بشکه دیگر آماده برای صادرات خواهد بود. کلیه چهار مجتمع سرمایه گذاری مشترک هنوز به طور کامل تعطیل هستند.

2 - علیرغم منقضی شدن ضرب الاجل (شب گذشته برای کارکنان شیفت و امروز برای تمام دیگر کارکنان) که بخشی از اولتیماتوم دولت ایران به کارکنان اعتصابی مناطق نفتی بود، هیچ گونه بازگشت وسیعی به سرکارها صورت نگرفت. افزایش تولید ذکر شده در پاراگراف یک بالا، عمدتا قابل انتساب به پرسنل نیروی دریایی می باشد، و این افزایش هر چند که از آن استقبال می شود، ولی در سطح پایینی قرار دارد و ماهها وقت لازم خواهد بود که (حداقل) تعداد کافی پرسنل نظامی تربیت شوند تا به خوبی و به صورت مؤثری بتوانند جایگزین تمامی اعتصابیون شوند.

3 - بنا به گزارش، وضعیت اهواز و مناطق نفتی خیلی وخیم است. بر طبق اظهارات نماینده محلی کنسرسیوم (وی این اطلاعات را از مدیر عامل اسکو کسب کرده است) دیروز دو نفر (ظاهرا ایرانی) توسط مقامات حکومت نظامی کشته شدند، در گچساران تیراندازی شد (اطلاعی از زخمیها و کشته های احتمالی در دست نیست)، خانه یکی از کارمندان مقیم ایران (ملیت او مشخص نیست) اسکو در اهواز توسط گروهی چپاول شد (هیچ گونه جراحتی به کسی وارد نشد)، اعلامیه هایی در جنوب به صورت گسترده توزیع شد و در آن حمایت کامل روحانیت از اعتصاب بخش نفت اعلام گردیده است،

ص: 267

روحیه کارمندان خارجی اسکو رو به بدتر شدن می رود و تخلیه خانواده کارمندان خارجی اسکو به طور جدی تری مورد بررسی قرار گرفته است.

4 - چون تهدید دولت مبنی بر اخراج و بیرون رانده شدن از خانه های سازمانی در شکستن اعتصابات موفقیتی دربر نداشت، دولت اکنون شروع به دست زدن به اقدامات خشن تری نموده است.

اطلاع موثقی به دست ما رسیده مبنی بر اینکه 170 نفر از کارگران مناطق نفتی از دیروز دستگیر شده اند. براساس اطلاع واصله از یک مقام ارشد ایپاک در جزیره خارک دوازده نفر از کارکنان اعتصابی اسکو امروز صبح دستگیر شدند و متعاقب آن 8 نفر اظهار تمایل نمودند تا به سرکارهایشان بازگردند. ما مطلع نیستیم که آیا به آنان اجازه داده شده که به سر کار بازگردند یا خیر. دولت ایران ظاهرا با مبادرت به دستگیری و منزوی ساختن رهبران اعتصابیون قصد شکستن اعتصاب را دارد.

5 - ایپاک از شرکت ملی نفت ایران اجازه ای دریافت نموده تا نسبت به صدور اولتیماتوم برای کارکنان اعتصابی خود شبیه به آنچه که برای اعتصابیون اسکو صادر شد، اقدام نماید. مدیریت ایپاک (یعنی آموکو) با خوشبینی نسبی بر این عقیده است، که چنانچه به آنان اجازه داده شود تا کارمندان خود را اخراج نمایند و نیز مقامات نظامی محرکین را دستگیر نمایند، قادر به شکستن اعتصاب خواهند بود. از طرف دیگر مدیریت اسکو خوشبینی خیلی کمتری داشته و ظاهرا این طور فکر می کند که امروز انفجار وخیمی در پی خواهد داشت.

6 - ما همچنان به کسب اطلاعات ادامه خواهیم داد و امروز گزارش وضعیت دیگری ارسال خواهیم داشت.سولیوان سند شماره (20) تاریخ : 12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357شماره : 11067 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - از امروز صبح وضعیت کارگری در مناطق نفتی جنوب تا حدودی بهبود یافت. اعتصابیون بیشتری شروع به کار نموده اند و در حال حاضر پنجاه درصد کارکنان (کارگران و تکنسینها) و حدود 40 درصد کارمندان (اداری) مشغول کار هستند. تقریبا صددرصد کارمندان ارشد و سرپرستان به کار مشغول شده اند و نزدیک به تمام کارمندانی که سابقه کار آنها از 5 سال کمتر است (که در حدود 60 درصد نیروی کار را تشکیل می دهند) همچنان در حال اعتصاب هستند. نماینده محلی کنسرسیوم به ما گفته است که به خدمت اعتصابیون خاتمه داده می شود و فکر نمی کنیم که دستگیری ها ادامه داشته باشد. برداشت نماینده محلی کنسرسیوم از گفتگوهای امروز او با مدیریت اسکو این است که وضعیت در حال حاضر کمتر از صبح حالت انفجاری داشته، و دلایلی برای امیدواری وجود دارد که اکثر کارکنان به زودی به سرکارهایشان بازخواهند گشت، لکین هنوز موقع پیش بینی های دقیق در مورد زمان و چگونگی پایان اعتصابات نرسیده است. اسکو امیدوار است که سیاست نرمش و اجرای قانون (افزایش قابل توجه حقوق و مزایای کارکنان و اخراج و بیرون راندن اعتصابیون از خانه های سازمانی

ص: 268

و دستگیری احتمالی آنان) توسط دولت ایران در بازگرداندن کارکنان مؤثر و موفق باشد.

2 - به صورت فزاینده ای آشکار می گردد که دولت ایران در نظر دارد تا آنجایی که فکر می کند (لازم است برای بازگرداندن کارکنان مبادرت به اعمال فشار نماید. اگر 90 درصد یا بالاتر از مجموع اعتصابیون به سرکارها بازگردند، می توانند با همکاری پرسنل نیروی دریایی و خارجیان مقیم تولید را به سرعت به سطوح بالای آن اعاده نمایند.

3 - اسکو همچنان تخلیه وابستگان کارمندان خارجی را تحت بررسی قرار داده، لیکن به نظر نمی رسد که تصمیم به تخلیه آنان محتمل الوقوع باشد.

4 - ما تخمین می زنیم که درآمد ارزی ناخالص ایران از محل صادرات نفتی به خاطر اثرات اعتصاب تا نیمه شب 12 نوامبر، 900 میلیون دلار کمتر از آنچه که در غیاب مشکلات کارگری به دست می آمد، باشد. ارزیابی ما براساس تولید 2/6 میلیون بشکه در روز در خلال سه هفته گذشته قرار دارد. این فرض معقول است، زیرا میانگین تولید در خلال ماه ایرانی منتهی به 22 اکتبر (مهر) 1/6 میلیون بشکه بود و همچنین تقاضا رو به افزایش بود. این زیان قابل انتساب به تولید کاهش یافته در اثر اعتصاب می باشد، که در غیر این صورت 11 میلیون بشکه نفت می توانست توسط چهار مجتمع سرمایه گذاری مشترک و 60 میلیون آن نیز توسط اسکو تولید شود و مجموعا در صورت تولید صادر می شدند. علاوه بر این چنانچه امروز اعتصاب خاتمه یابد، تولید برای حداقل 10 روز آینده به سطح 3/6 میلیون بشکه در روز نخواهد رسید، و در خلال این مدت ایران متحمل زیان اضافی در درآمدهای ارزی خود به مبلغ تقریبا 100 میلیون دلار خواهد شد.

5 - هر چند مشکل عمده و فوری که به خاطر اعتصاب بخش نفت به بار آمد، زیان عظیم در درآمد می باشد، لیکن احتمالاً تأثیرات منفی دیگری نیز وجود خواهد داشت. برای مثال ما فکر نمی کنیم شرکت ملی نفت ایران به راحتی بتواند مستقیما به بازاریابی برای نفت خام خود بپردازد. هر چند شرکت ملی نفت ایران در خلال 2 تا 3 سال گذشته به صورت فزاینده ای مستقیما موفق به بازاریابی برای مقادیر بیشتر و بیشتری از نفت خام خود گردیده است (در واقع به هزینه شرکتهای تجاری کنسرسیوم) لیکن از جانب خریداران مقاومتی وجود داشته است.قسمتی از مقاومت به همیشه به این اعتقاد گسترده مربوط می شده است که خرید از یک شرکت چند ملیتی نفتی که به انواع مختلف نفت خام دسترسی دارد، از تأمین بیشتری برخوردار است. یک چنین ملاحظه ای احتمالاً در آینده اهمیت بیشتری پیدا می کند و شرکت ملی نفت ایران مقابله را مشکل خواهد یافت. شرکت ملی نفت ایران احتمالاً می توانست از روابط خوب خویش با برخی از همکارانش در اوپک بهره جسته و اجازه برداشت و خرید نفت خام را از منابع عربستان، کویت و غیره برای مشتریان مرجح شرکت ملی نفت ایران مهیا سازد. به هر صورت ما هیچ گونه خبری حاکی از اینکه ایران با دیگر تولید کنندگان در رابطه با مسائل ایجاد شده به لحاظ اعتصاب ایران در تماس بوده است نداریم، و برداشت روشن و مشخص ما این است که مشتریان در رابطه با یافتن نفت خام به منظور جایگزینی با نفت ایران راه حل خود را در پیش گرفته اند. احتمالاً شرکت ملی نفت انتظار دارد که ارتش در شکستن اعتصاب بخش صنعت نفت به سرعت موفق شود و مشتریانش مبادرت به امضای قراردادهای بلندمدت با جاهای دیگر ننمایند. پیش بینی اینکه شرکت ملی نفت ممکن است موافقتنامه های خریدهای تهاتری و مشابه

ص: 269

آن را در سال آینده به امضاء برساند، می تواند تا حدود زیادی خوش بینانه باشد.

سولیوان سند شماره (21) تاریخ : 14 نوامبر 1978 - 23 آبان 1357شماره: 11141 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - چشم انداز بخش نفت در روز جاری درست مثل دیروز است، یعنی پیشرفت مستمر لیکن همراه با سطح بالایی از تشنجات، خصوصا در اهواز و مناطق نفتی خوزستان.

2 - اسکو در نظر دارد که امروز 000/968/2 بشکه تولید نماید که 000/525 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/443/2 بشکه آماده صادرات خواهد بود. براساس اطلاعات ما به طور تخمینی 70 درصد (شاید کمی بیشتر) کارکنان ایرانی اسکو و کارگران روزمزد کارشان را شروع کرده اند و تعداد بیشتری هنوز در حال بازگشت به سرکارها می باشند. مشکلات عمده و بزرگ صرفا در حوزه های مارون و آغاجاری وجود دارند و در آنجا تولید به لحاظ کمبود کارگران هنوز محدود است. اسکو در نظر دارد کار تأسیسات مایع سازی گاز طبیعی (یکی از شش مورد) را امروز به جریان بیندازد.

3 - اواخر روز گذشته یعنی 13 نوامبر لاپکو شروع به در جریان انداختن کار تولید حوزه ساسان نمود و تا نیمه شب تولید به سطحی معادل 000/205 بشکه رسید. تمامی اعتصابیون لاپکو کارشان را از سر گرفته اند.

4 - ایمینوکو عصر دیروز تولید را شروع کرد و ما مسبوق هستیم که اکنون آنان در سطح 45 تا 50 هزار بشکه تولید می کنند. ظاهرا تمامی اعتصابیون به سرکارشان بازگشته اند.

5 - براساس اظهارات یک منبع مطلع شرکت نفت، سیریپ قرار بود که امروز تولیدش را در ساعت 7 صبح از سر گیرد. ما هنوز تأییدیه رسمی در مورد تولید سیریپ دریافت نکرده ایم، ولی تصور می کنیم که تا امروز عصر 000/50 بشکه تولید نماید.

6 - ایپاک دیروز عصر جریان انداختن کار تولید حوزه داریوش خود را آغاز نمود، لیکن پیشرفت کار کند بوده است. پرسنل ایپاک در جزیره خارک شروع به از سرگیری کارها نموده اند، ولی اکثر پرسنل ایپاک در تأسیسات و سکوهای دریایی هنوز از پایان دادن به اعتصاب خود امتناع می ورزند و ظاهرا پرسنل تأسیسات دریایی یا هنوز خبر پیدا نکرده اند که اکثر همکارانشان کار را شروع کرده اند و یا آن را باور نمی کنند.

7 - مجموع تولید ایران در روز جاری بایستی 3/3 میلیون بشکه باشد که 8/2 میلیون بشکه آن آماده صادرات خواهد بود.

8 - مدیر روابط عمومی شرکت نفت به ما اطلاع داده است که «کمیته اعتصابیون» در پالایشگاه آبادان اعلامیه ای صادر نموده است مبنی بر اینکه چون شاه قول داده تا تقاضاهای سیاسی آنها را

ص: 270

برآورده سازد، آنان به اعتصاب خود خاتمه خواهند داد. ظاهرا کارکنان پالایشگاه آبادان تقاضاهایشان برای الغاء کلیه قراردادهای نفتی و بر کناری تمامی خارجیان از صنعت نفت را فراموش نموده و روی آزادی کلیه زندانیان سیاسی در آینده و استقرار یک دولت اساسا مستقل از شاه فعالیت می نمایند.

9 - از پیشرفت 2 - 3 روز گذشته خیلی استقبال شده و خوشبینی ها افزایش می یابد. در هر حال تعداد قابل توجهی از کارکنان اسکو هنوز کار نمی کنند و ممکن است به صورت فزاینده ای نسبت به روند جاری نگرانی پیدا کنند.سولیوان سند شماره (22) تاریخ : 15 نوامبر 1978 - 24 آبان 1357شماره : 11214 از: سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه 1 - پس از شش روز بهبود متوالی در تولید نفت ایران، امروز کاهش کمی نسبت به 3/3 میلیون بشکه تولید شده در 14 نوامبر به2/3 میلیون بشکه روز جاری ایجاد شده است.

2 - خبرگزاری پارس و ظاهرا برخی از رسانه ها گزارش می کنند که اعتصاب نفت خاتمه یافته است. ما اطمینان نداریم که آیا این اخبار نتیجه سردرگمی بر سر اعلامیه دیروز کارکنان پالایشگاه آبادان مبنی بر خاتمه دادن به اعتصابشان است یا اینکه شرکت نفت سیاست فریب خبری را پیشه کرده است. در هر صورت تعداد قابل توجهی از کارکنان حوزه نفتی ایپاک و اسکو هنوز به کار اشتغال ندارند. همان طور که ما دیروز گزارش کردیم، اعتصابات حداقل به طور موقت علیه لاپکو، سیریپ و ایمینوکو پایان گرفته است. به نظر می رسد اعتصابات پرسنل پالایشگاهی شرکت نفت خاتمه یافته و امروز انتظار می رود میزان تولید قابل توجه باشد. در هر حال کارکنان ناراضی زیادی در دفتر مرکزی شرکت نفت وجود دارند که اگر کاری انجام دهند، میزان آن بسیار کم است.

3 - اسکو برنامه ریزی کرده تا امروز تولید خود را به 000/912/2 بشکه برساند که 000/620 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل می شود و 000/292/2 بشکه آن آماده برای صادرات خواهد بود. ما مطلع هستیم که برکناری، اخراج از خانه های سازمانی و دستگیریهای پراکنده در مورد اعتصابیون اسکو ادامه دارد. کاهش تولید اسکو (از 3 به 9/2 میلیون بشکه در روز) به لحاظ تعطیل یک واحد تولیدی بوده که آن هم به خاطر کمبود پرسنل انجام شده است. در وضعیت کارگری اسکو هیچ گونه وخامتی رخ نداده است، ولی پیشرفت به سرعتی که مورد نظر بوده انجام نشده و آنها (اسکو) خود را شدیدا در مضیقه حس می کنند.

4 - آن دسته از کارکنان اسکو چه خارجی و چه ایرانی که هنوز به کار مشغول می باشند، همچنان تهدیداتی دریافت می دارند از دو روز پیش یعنی زمان وقوع حادثه پرتاب بمب آتش زا به اتومبیلی که رانندگی آن با مدیر عامل اسکو بوده است، ما هنوز چیزی از حادثه جدی دیگری نشنیده ایم.

در هر حال میزان تشنج هنوز بالا است. مقامات حکومت نظامی در تلاشی به منظور جلوگیری از حملات بیشتر به کارکنان اسکو و خانه های آنان، نیروهایی را به مناطق مسکونی اسکو اعزام نموده و

ص: 271

پستهای فرماندهی در آن مناطق برقرار نموده اند.

5 - در وضعیت ایپاک از دیروز تغییری حاصل نشده است. تولید بسیار ناچیز است و کارکنان تأسیسات دریایی هنوز از بازگشت به سر کارهایشان امتناع می ورزند. مقامات آموکو فکر می کند که نیروهای نظامی ممکن است حداقل به برخی از سکوهای دریایی ایپاک رفته و به منظور شکستن اعتصاب شروع به دستگیری رهبران اعتصابیون بنمایند.

6 - مجموع تولید امروز 2/3 میلیون بشکه خواهد بود که به ترتیب زیر است:

اسکو - 9/2 میلیون ، لاپکو - 2/0 و مجموع سیریپ و ایمینوکو 1/0 . نفت خام آماده برای صادرات 6/2 میلیون بشکه خواهد بود.سولیوان سند شماره (23) تاریخ: 18نوامبر 1978 - 27 آبان 1357شماره: 11301 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - امروز یعنی 18 نوامبر مجموع تولید ایران افزایش یافت و قرار است که در سطح 67/3 میلیون بشکه باشد که 3 میلیون بشکه آن آماده صادرات به صورت خام خواهد بود، ارقام نشان دهنده پیشرفت در سطح خوبی می باشند، لیکن وضعیت هنوز حالت انفجاری شدیدی دارد.

2 - شب گذشته هنگامی که یک کوکتل مولوتف به طرف خانه مدیر ایرانی عملیات منطقه ای اسکو پرتاب شد، میزان تشنج در اهواز شدت یافت. این حادثه هیچ گونه جراحتی در بر نداشت. نماینده محلی کنسرسیوم به ما گفت که تعداد زیادی از پرسنل اسکو به خاطر اینکه حضور پلیس در مناطق مسکونی اسکو برای برقراری حفاظت مفید کافی نیست، عصبانی هستند و امکان دارد که تعداد قابل توجهی از پرسنل خارجی در صورت وخیم تر شدن اوضاع ایران را ترک نمایند.

3 - نشانه دیگری مبنی بر این که ممکن است مسائل به طریقی که تا به حال جریان داشته اند، ادامه نیابند، این است که برخی از رهبران اعتصابیون که قبلاً مسئله اعتصاب علیه لاپکو را حل کرده اند، تهدید به از سرگیری اعتصابات نموده اند. گروه نسبتا کوچک کارکنان تندرو و پر سر و صدای لاپکو که قبلاً دو بار توانایی خود به اعمال نفوذ و زور در مورد همکارانشان را نشان داده اند، چون که اعتصابات ایپاک و اسکو ادامه دارد، این سؤال را مطرح می نمایند که آیا تصمیم آنها به از سرگیری کار تصمیم صحیحی بوده است یا خیر.

4 - پرسنل تأسیسات دریایی ایپاک هنوز از کار کردن امتناع می ورزند و در نتیجه تولید به حدود 000/30 بشکه از حوزه داریوش محدود است. مدیریت ایپاک منتظر مداخله ارتش و شروع دستگیری رهبران اعتصاب سکوهای دریایی است.

5 - اسکو در نظر دارد که امروز 000/345/3 بشکه تولید نماید که 000/667 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/678/2 بشکه نیز آماده برای صادرات خواهد بود.

تولید لاپکو 000/215 تا 000/225 بشکه در روز است. مجموع تولید سیریپ و ایمینوکو 000/90

ص: 272

بشکه در روز است و حوزه نفت شاه شرکت نفت 000/15 بشکه تولید می نماید.

(نظریه: ما کسب اطلاع کرده ایم که شرکت ملی نفت هرگز مجبور به تعلیق تولید نفت شاه نشد و در تمام دوران اعتصاب تولید این حوزه در سطوح معمولی آن بوده است، لیکن این اطلاع از اهمیت ویژه ای برخوردار نمی باشد.)سولیوان سند شماره (24) تاریخ: 19 نوامبر 1978 - 28 آبان 1357شماره: 11341 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفتی ایران 1 - تولید نفت خام ایران هنوز به صورت بطیی افزایش می یابد و امروز 19 نوامبر 8/3 میلیون بشکه برای تولید برنامه ریزی شده که 1/3 میلیون بشکه آن آماده صادرات خواهد بود.

2 - اسکو 000/452/3 بشکه تولید خواهد نمود که 000/657 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/795/2 بشکه به صورت خام صادر خواهد شد. انتظار می رود فردا بین دویست تا سیصد هزار بشکه بر تولید اضافه شود. لاپکو، سیریپ، ایمینوکو و شرکت نفت به تولید خود کمی بالاتر از 000/300 بشکه ادامه خواهند داد.

3 - پرسنل ایپاک که در دریا فعالیت دارند، هنوز در اعتصاب به سر می برند و تولید محدود به آن چاههایی است که در حوزه نفتی داریوش قرار دارند، و دارای خطوط انتقال مستقیم از چاهها به جزیره خارک می باشند. امروز روز تعویض خدمه و کارکنان می باشد و مدیریت ایپاک که توسط پرسنل نیروی دریایی ایران حمایت می شوند بر اعزام کارمندان جدید ایپاک به مناطق دریایی به منظور بیرون راندن آنهایی که کار نمی کنند، نظارت خواهند نمود.

4 - اسکو در 18 نوامبر کارخانه مایع سازی گاز طبیعی 6000 را راه اندازی نمود و قرار است تا فردا کارخانه مایع سازی گاز طبیعی دیگری به جریان افتد. شرکت ملی گاز ایران مسائل کارگری خود را حل نموده و بنا به گزارش کارخانه آماده سازی گاز بید بلند آن قادر به انجام عملیات (آماده سازی) بر روی تمامی گاز حمل شده از واحدهای مایع سازی گاز طبیعی می باشد. دیروز برای اولین بار در خلال دو هفته گاز در ایگات - 1 در قسمت ترمینال جنوبی واقع در بید بلند جریان یافت. اگر اسکو به دایر کردن کارخانجات مایع سازی گاز طبیعی (NGL) ادامه دهد و در بید بلند مشکلاتی وجود نداشته باشد، شرکت ملی گاز ایران حداقل بایستی قادر باشند تا حمل مقداری گاز به صنایع و مشتریان بخش تجاری را در خلال چند روز آینده شروع نماید. هنوز حتی تعمق راجع به زمان از سرگیری صادرات به شوروی زود است. 5 - در همین رابطه اکثر کارمندان ایرانی شرکت شیمیایی خارک (50 درصد ان.

پی. سی و 50 درصد آموکو) امروز صبح محل کار خود را ترک گفتند. کارخانه هنوز در سطوح کاهش یافته (تولید) به وسیله کارمندان قسمت سرپرستی که مشتمل بر ایرانی و خارجی می شود، فعالیت می نماید. به هر صورت آموکو ممکن است عمدا اجازه دهد که کارخانه تعطیل شود، تا توجهات را به جنگ در حال باختی که فکر می کنند، آنها بر پا کرده اند جلب نمایند. تعطیلی شرکت

ص: 273

شیمیایی خارک فورا مشهود خواهد گردید، زیرا عرضه گاز برای مصرف سوختی تمامی جزیره خارک را کاهش می دهد و همراه سایر مسائلی که ایجاد می نماید دو واحد اصلی نمک زدایی آب را که با گاز کار می کنند و تقریبا تمام آب آشامیدنی خارک را تأمین می نمایند، متوقف خواهد نمود. 6 - در تهران شایعاتی گسترش یافته مبنی بر استعفای هوشنگ انصاری رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران و جایگزینی وی با شریف امامی نخست وزیر اسبق و یا یک ژنرال. منابع ما شایعات را تکذیب می نمایند، لیکن توافق دارند که امکان بازگشت انصاری برای اداره شرکت ملی نفت بسیار بعید است.سولیوان سند شماره (25) تاریخ: 20 نوامبر 1978 - 29 آبان 1357شماره: 11369 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفتی ایران 1- وضعیت حوزه های نفتی ایران به استثنای اعتصاب مداوم در لاپکو، ممکن است بکندی به حالت عادی بازگردد. امروز 20 نوامبر مجموع تولید در سطح 1/4 میلیون بشکه در نظر گرفته شده است که 46/3 میلیون بشکه آن آماده برای صادرات به صورت خام خواهد بود.

2 - اسکو در نظر دارد 000/743/3 بشکه تولید نماید که که 000/632 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل می شود(1) 000/102/3 بشکه نیز صادر خواهد شد. اسکو انتظار دارد که فردا 4 میلیون بشکه تولید نماید و امیدوار است که ظرف 10 روز به سطح 6/5 - 5/5 میلیون بشکه برسد. براساس گفته نماینده محلی کنسرسیوم میزان تشنجات در مناطق نفتی اهواز و خوزستان کاهش یافته و مدیریت اسکو از هفته های گذشته به مراتب خوشبین تر است.

3 - دیگر منابع سفارت اظهار می دارند که وضعیت هنوز هم وخیم است و به سادگی و به سرعت می تواند بدتر هم بشود. امروز به ما گفته شد که مقامات حکومت نظامی همچنان به دستگیری اعتصابیون اسکو ادامه می دهند و برخی از اعتصابیون که بر سر کارهایشان حاضر نشده اند در خلال شب در خانه هایشان دستگیر شده اند.

4 - نیروی دریایی ایران آن طور که انتظار می رفت دیروز در مقابل کارگران اعتصابی ایپاک که در دریا کار می کنند، نقش فعالی بر عهده نگرفت و خدمه جدید که به تأسیسات دریایی عزیمت کردند کاری انجام نمی دهند. تولید ایپاک در حوزه داریوش 45 تا 50 هزار بشکه در روز است. در وضعیت شرکت شیمیایی خارک تغییری حاصل نشده است. اعتصاب ادامه دارد لیکن خدمه ای در حد بسیار کم همچنان به تولید بنزین کافی برای تدارک سوخت جزیره خارک ادامه می دهند.

5 - تولیدکنندگان دیگر یعنی لاپکو، سیریپ، ایمینوکو و شرکت نفت به تولیدی در حدود 000/325 بشکه در روز ادامه می دهند. برای دو روز گذشته کارکنان لاپکو مبادرت به تکرار تهدیدات برای از سرگیری اعتصابشان ننموده اند.سولیوان

ص: 274


1- اعداد ٬ دقیقاً مانند متن اصلی هستند. اختلاف موجود در مجموع دو عدد با میزان تولید کل ناشی از اشتباه در متن اصلی است. (م)

سند شماره (26) تاریخ : 21 نوامبر 1978 - 30 آبان 1357شماره : 11424 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - تولید نفت ایران همچنان که در وضعیت کارگری به تدریج بهبودی حاصل شد، رو به افزایش می رود. انتظار می رود تولید امروز یعنی 21 نوامبر مجموعا به 3/4 میلیون بشکه برسد که 66/3 میلیون بشکه آن آماده برای صادرات به صورت خام خواهد بود.

2 - اسکو در نظر دارد 000/968/3 بشکه تولید نماید که 000/682 شبکه آن به پالایشگاههای داخلی محل خواهد شد و 000/826/3 بشکه نیز صادر می شود. حدود 80 درصد کارکنان اسکو بر سر کارهایشان حاضر هستند. برخی از کارگران تهدید کرده اند که چنانچه همکارانشان که در بازداشت به سر می برند آزاد نشوند، کارشان را رها خواهند کرد. دولت ایران بنا به گزارش آزادی برخی از کارکنان بازداشتی را که به نظر می رسد مایل به بازگشت به سرکارهایشان می باشند، مورد بررسی قرار می دهد.

3 - تولید روزانه ایپاک هنوز محدود به 5000/4 بشکه از حوزه داریوش می باشد، پرسنل نیروی دریایی سه سکوی دریایی را اشغال نموده اند و به اعتصابیون تا ساعت 16 روز 21 نوامبر فرصت داده اند تا به سرکارهایشان باز گردند.

4 - دیگر تولید کنندگان همچنان به تولیدی به میزان 000/325 بشکه در روز ادامه می دهند.

سولیوان سند شماره (27) تاریخ: 21 نوامبر 1978 - 1 آذر 1357شماره: 11497 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - تولید نفت ایران در 22 نوامبر حدودا یک میلیون بشکه افزایش یافت که در نتیجه بهبود مشخص وضعیت کارگری در مناطق نفتی بود. انتظار می رود که تولید مجموعا به حدود 2/5 میلیون بشکه برسد که 5/4 میلیون بشکه آن آماده برای صادرات خواهد بود.

2 - اسکو در نظر دارد که 000/682/4 بشکه تولید نماید که 000/707 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد. انتظار می رود فردا افزایش اساسی دیگری در تولید اسکو پدید آید که آن را به حدود عادی خواهد رسانید. جزییات موضوع مشخص نیست، لیکن سفارت تصور می کند که افزایش ثبت شده در تولید بدین معنی است که اعتصاب در اسکو به نحو مؤثری حداقل برای حال حاضر حل شده است.

3 - کارکنان ایپاک نیز در 22 نوامبر به سر کارهایشان بازگشتند. انتظار می رود تولید ایپاک (حدود

ص: 275

000/200 بشکه در 22 نوامبر) تا 23 نوامبر به حالت عادی آن یعنی چیزی بیش از 000/400 بشکه باز گردد. کارکنان ایپاک پس از کمی تردید ظاهرا از جانب افسران مسئول نیروی دریایی اطمینان حاصل نمودند که تقاضاهایشان برای حقوق و دیگر مزایا به نحو اساسی برآورده خواهد شد.

4 - اگر افزایشها در تولید پیش بینی شده برای 23 نوامبر به همان نحو که انتظار می رفت تحقق می یافت، تولید نفت ایران عملاً به میزان اصلی آن اعاده می گردید، مگر در موارد معدودی که روشهای پیچیده ای می بایست به کار گرفته شود. به نظر می رسد یک نوع متارکه آزمایشی در مورد دعوای کارگری حاصل گردیده باشد، ولی به قیمت وعده اعطای امتیازات مهم اقتصادی.سولیوان سند شماره (28) تاریخ: 29 نوامبر 1978 - 8 آبان 1357شماره: 11701 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن مرجع: تهران 11654طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: گزارش وضعیت بخش نفت 1 - همان طوری که در گزارش دو روز پیش ما پیش بینی شده بود، تولید بکندی افزایش می یابد و امروز یعنی 29 نوامبر به میزان 9/5 میلیون بشکه خواهد بود که 2/5 میلیون بشکه آن آماده برای صادرات خواهد بود. اسکو 2/5 میلیون بشکه تولید خواهد کرد، ایپاک در سطحی معادل 000/375 بشکه تولید می نماید و انتظار دارد تا فردا 000/50 بشکه دیگر نیز به آن افزوده شود و دیگر تولید کنندگان یعنی لاپکو، سیریپ، ایمینوکو، سوفیران و شرکت نفت در سطح ظرفیت خود تولید می نمایند که مجموعا 000/325 بشکه در روز می رسد.

2 - هر چند تولید و صادرات به نحو خوبی پیش می روند، ولی شرکت ملی نفت ایران همچنان دارای مشکلات عدیده ای می باشد. پالایشگاههای آبادان، کرمانشاه و تبریز به صورت عادی فعالیت می نمایند و اولین خط تولید پالایشگاه اصفهان راه اندازی شده و در حال کار است. در هر صورت پالایشگاه شیراز هنوز تعطیل است و تولید پالایشگاه تهران فقط صد تا صد و پانزده هزار بشکه در روز است (ظرفیت = 000/225 بشکه در روز) و علّت آن این است که پرسنل کافی برای اداره هر دو خط وجود ندارد. علاوه بر این شرکت نفت نگران این است که برخوردهای خشونت بار اخیر در دفتر مرکزی آن شرکت در تهران (تلگرام مرجع) ممکن است باعث ترک کار عده دیگری از کارکنان پالایشگاه شود که به نو به خود می تواند، امر پالایش در پالایشگاه حساس تهران را کاهش بیشتری داده و یا حتی آن را متوقف سازد.

3 - شرکت ملی نفت ایران تاکنون هر چند که تولید پالایشگاه تهران برای یک ماه به شدت کاهش یافته است، قادر بوده تا با استفاده از موجودی پالایشگاه و انتقال تولیدات از آبادان به تهران توسط یک خط لوله، تقاضای تولیدات تصفیه شده را بر آورده سازد. در هر حال موجودی بدون شک در سطح پایینی قرار دارد و در 27 نوامبر 200 نفر از کارگران خط لوله تهران - آبادان اعتصاب کردند.

میزان بازدهی خط تولید کاهش یافته است و عملیات صرفا توسط گروه کاملی از پرسنل سرپرستی انجام می شود. وضعیت به سادگی می تواند وخیم تر شده و شرکت نفت و دولت ایران شدیدا نگران

ص: 276

احتمال تعطیلی خط تولید هستند.

4 - یکی از امکانات آسودگی خیال احتمالی افزایش بازدهی پالایشگاه تهران است و شرکت نفت در تلاش برای دستیابی بدین منظور کارکنان عملیاتی پالایشگاه را از آبادان به تهران می آورد.

(خوانندگان به خاطر می آوردند چندین هفته قبل هنگامی که پالایشگاه آبادان در معرض خطر تعطیلی قرار داشت، کارگرانی از تهران به آبادان اعزام شدند.) 5 - علیرغم فقدان هر گونه اشاره ای از جانب رسانه ها (آن مقدار کمی که باقیمانده است) در خصوص کمبود احتمالی تولیدات تصفیه شده، افکار عمومی نسبت به آن آگاهی دارد. صفوف تشکیل شده در پمپ بنزینهای تهران بین 4 تا 6 بلوک طول دارد و تقاضای نفت سفید و نفت گاز 20 تا 25 درصد بیشتر از میزان آن در سال گذشته است.سولیوان سند شماره (29) تاریخ : 4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357شماره : 11834 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - وضعیت کارگری حوزه های نفتی ایران همچنان وخیم تر می شود. علاوه بر ایپاک که کل تولید را در 3 دسامبر متوقف نمود، لاپکو نیز به لحاظ اعتصاب جدید مجبور شد از ساعت 7 صبح روز 4 دسامبر کار تولید را کاملاً متوقف نماید. علاوه بر این تعداد قابل توجهی از کارکنان اسکو مجددا اعتصاب کرده اند و در نتیجه آن هر شش کارخانه مایع سازی گاز طبیعی تعطیل شده و امروز یعنی 4 دسامبر برنامه ریزی تولید برای 000/441/4 بشکه در روز است که 600 تا 700 هزار بشکه کمتر از میزان تولید شده در 5 روز گذشته است. این امر حتی ممکن است شدیدا خوش بینانه باشد، زیرا ما از چندین منبع کسب اطلاع کرده ایم که کارگران همچنان به ترک کار ادامه می دهند و نگرانی تجدید شده ای وجود دارد که تولید می تواند به سادگی و سریعا به سطوح شدیدا پایین اوائل نوامبر کاهش یابد.

2 - در نتیجه تعطیل کارخانجات مایع سازی گاز طبیعی، تحویل گاز به ایگات - 1 دچار وقفه شده و صادرات به روسیه نیز از روی اجبار متوقف گردیده است. علاوه بر این اگر کارخانجات مایع سازی گاز طبیعی برای بیش از چندین روز تعطیل شوند، کارخانه LPG بندر ماهشهر نیز اجبارا تعطیل شده و در نتیجه کمبود بنزین را تشدید خواهد نمود. ما انتظار داریم که شرکت ملی گاز ایران به زودی شروع به قطع انتقال گاز به صنایع داخلی بنماید.

3 - سیریپ و ایمینوکو هنوز به تولید ادامه می دهند (به ظرفیت مجموع 000/90 بشکه در روز) لیکن منابع ما در شرکت ملی نفت ایران انتظار دارند که کارگرانشان به زودی دست به اعتصاب بزنند.

حتی اگر کارگران ایمینوکو اعتصاب ننمایند، این شرکت فقط قادر است حدود 2 تا 3 روز دیگر به تولید ادامه دهد چونکه تمامی نفت خام ایمینوکو از طریق ترمینال لاپکو صادر می شود که به خاطر اعتصاب در آن شرکت تعطیل است و مخازن ایمینوکو نیز که در جزیره لاوان قرار دارند به زودی پر

ص: 277

خواهند شد.

4 - مجموع تولید 4 دسامبر ممکن است 55/4 میلیون بشکه باشد (در صورتی که پیش بینی های اسکو برای اوائل روز تحقق یابند) که 000/795 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی و 75/3 میلیون نیز آماده برای صدور به صورت خام خواهد بود.

5 - ایپاک دیروز حدود 200 نفر از کارکنان جوان خود را از جزیره خارک انتقال داد، لیکن امروز شواهد بر این دلالت دارند که هنوز کارکنان ارشدتر ایرانی تمایلی به از سرگیری تولید ندارند.

6 - وضعیت پالایشگاه تهران به نظر می رسد که حدودا مثل گذشته باشد (یعنی مطلوب نیست ولی حساس هم نیست). بنا به گزارش پالایشگاه کرمانشاه به حالت عادی عمل می نماید. پالایشگاه تبریز که تاکنون از اعتصابات لطمه ای ندیده بود، مجبور شد که تولید را به خاطر ترک کار از طرف کارگران و یا توقف آن، کاهش دهد. پالایشگاه اصفهان که یک خط آن اواخر نوامبر با کمک فلور راه اندازی شده بود تعطیل شد و پرسنل تعمیرات و نگهداری و کارگاه تعمیراتی پالایشگاه آبادان مجددا اعتصاب نموده و منابع مادر شرکت نفت انتظار دارند که اعتصاب به پرسنل عملیاتی نیز سرایت نماید.

7 - کلیه منابع ما گزارش می کنند که از سرگیری فعالیت اعتصابی در بخش نفت منحصرا به دعوت خمینی نسبت داشته و حتی یک نمونه مشهود از منطق اقتصادی در آن وجود ندارد. مقامات حکومت نظامی اهواز مجددا برخی از اعتصابیون را دستگیر می نمایند که احتمالاً برخی از افرادی هستند که دو سه روز بیش دستگیر شده و بعدا آزاد گردیدند و یا برخی از افرادی که دو سه هفته پیش آزاد شدند و متعاقبا تحت مراقبت مشغول به کار گردیدند.

8 - ما انتظار دریم که وضعیت حداقل در خلال چند روز آینده بدتر شود.

سولیوان سند شماره (30) تاریخ: 5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357شماره: 11873 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - همان طوری که کارکنان بیشتری به اعتصابیون می پیوندند تولید نفت ایران مستمرا کاهش می یابد. اسکو نتوانست به هدف خود برای تولید 44/4 میلیون بشکه در روز 4 دسامبر برسد و تولید واقعی حدودا به 2/4 میلیون بشکه کاهش پیدا کرد (1/4 توسط اسکو 1/0 بوسیله سیریپ، ایمینوکو، شرکت نفت و سوفیران).

2 - امروز یعنی 5 دسامبر اسکو انتظار دارد که 000/610/3 بشکه تولید نماید که 000/678 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و باقیمانده صادر خواهد گردید. در هر حال این برآورد (مثل دیروز) براساس این فرضیه پیش بینی و تعیین شده است که وضعیت کارگری حوزه ها با پیشرفت روز وخیم تر نخواهد شد و ممکن است یک فرضیه اساسا غلط باشد.

3 - ایپاک و لاپکو هنوز به طور کامل تعطیل هستند. سیریپ، ایمینوکو، سوفیران و شرکت نفت

ص: 278

(حوزه نفت شاه) همچنان تولید می کنند، ولی میزان آن فقط صد هزار بشکه است. ایمینوکو ممکن است مجبور شود فردا کل تولید را متوقف نماید و آن به خاطر عدم توانایی در صدور از طریق تأسیسات بارگیری است که به لحاظ اعتصاب تعطیل شده اند.

4 - وضعیت پالایش از دیروز تغییری نیافته و وضع خوبی ندارد، ولی تنها دلگرمی این است که به نظر نمی رسد بدتر شود.

5 - تماسهای ما با یک سری از منابع صنعتی، ما را مجبور نموده که قبول کنیم شرکت نفت و دولت ایران از حالا تا 12 دسامبر کاری برای شکستن اعتصاب انجام نخواهند داد. ارتش پس از عاشورا تلاش خواهد نمود تا اعتصاب را با به خدمت گرفتن تاکتیکهای مشابهی که قبلاً در اواسط نوامبر موفقیت خود را به ثبوت رسانیده اند (یعنی تقاضای اینکه اعتصابیون به سر کارهایشان باز گردند، یا اخراج شده و از خانه های سازمانی بیرون رانده شوند و یا امکان دستگیری مواجه باشند) اعتصاب را بشکند.سولیوان سند شماره (31) تاریخ : 6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357شماره : 11952 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - تولید نفت خام ایران همچنان کاهش می یابد و امروز یعنی 6 دسامبر مجموع تولید برای 05/3 میلیون بشکه برنامه ریزی شده است، که 000/700 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و باقیمانده صادر خواهد شد. در هر صورت تخمین امروز (مثل تخمین های دو روز گذشته) احتمالاً خیلی خوش بینانه است و سفارت تخمین می زند که تولید واقعی از میزان پیش بینی شده شاید 000/200 بشکه کمتر باشد.

2 - مدیریت اسکو عقیده دارد که تولید در سطحی خیلی بالاتر از 1/1 میلیون بشکه در روز تثبیت خواهد شد که ماه گذشته تولید شده بود و این به خاطر در دسترس قرار داشتن 160 تکنسین نیروی دریایی ایران است که برای فعال کردن تأسیسات نفتی آموزش دیده اند. این امر ممکن است امکان پذیر باشد لیکن فرض بر این قرار می گیرد که تحصن و ترک کار پرسنل عادی ممکن است اساسا گسترده تر از ماه گذشته نباشد، و بایستی دید که به چه نحو عمل خواهد شد.

3 - در خلال 24 ساعت گذشته هیچ گونه تغییراتی در وضعیت تولیدکنندگان دیگر (شرکتهای طرف سرمایه گذاریهای مشترک، سوفیران و شرکت نفت) یا پالایشگاهها وجود نداشته است. در هر حال ما امروز صبح از مدیر توزیع داخلی و فروش شرکت نفت (حفاظت شود) کسب اطلاع کردیم که موجودی نفت سفید و نفت گاز به شدت پایین است و تولید جاری پالایشگاه، تقاضا را تأمین نمی نماید. منبع ما گفت هر چند که هوا نسبتا ملایم است، ولی تقاضای مشتقات حد وسط (میانی) تقریبا 50 درصد بیشتر از میزان سال گذشته آن در همین تاریخ است. او پیش بینی می کند که کمبودهای جدی پیش خواهد آمد و به سادگی خواهند توانست سیستم توزیع را در هم بریزند. منبع ما

ص: 279

همچنین گفت که شرکت نفت در بازار جهانی در تلاش انجام برخی خریدهای مقطعی تولیدات است، لیکن از این وحشت دارد که این کار ممکن است برای جلوگیری از بحران خیلی دیر باشد.

4 - طبق شایعات جاری، قرار است دکتر پرویز مینا (مدیر سابق امور بین الملل) به عنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران جانشین هوشنگ انصاری شود. براساس گفته یک منبع نزدیک به مینا، شغل به وی پیشنهاد شده است، لکن وی قبل از تقبل آن خواهان برخی تأمینات (نامعلوم) شده است. خبری که به این شایعه اساس و پایه ای داده است، این بود که مینا اواخر هفته گذشته به صورت غیر منتظره ای به تهران بازگشت. ما از انتصاب دکتر مینا متعجب نخواهیم شد، لیکن تردید داریم که چنین حرکتی قبل از عاشورا یعنی 11 دسامبر 1978 انجام شود.سولیوان سند شماره (32) تاریخ: 8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357شماره: 12043 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - به نظر می رسد که وخیم تر شدن وضعیت بخش نفت ایران حداقل به طور موقت متوقف شده باشد. تولید نفت خام توسط اسکو در 8 دسامبر در سطح 000/756/2 بشکه برنامه ریزی شده است (حدود و مقادیر دو روز قبل) که 000/681 بشکه به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و باقیمانده آماده صادرات خواهد بود. ما تصور می کنیم (لیکن به لحاظ تعطیلات آخر هفته ایران نمی توانیم آنرا تأیید نماییم) که دیگر تولید کنندگان کوچک بجز ایپاک و لاپکو که هنوز کاملاً تعطیل هستند، فعلاً حدود 000/125 بشکه تولید می نمایند.

2 - وضعیت امنیتی اهواز در نتیجه برخورد روز 7 دسامبر در گورستان اهواز بین سربازان و گروهی از مردم شهر متشنج تر شده است و بنا به گزارش چهار نفر از مردم شهر کشته شدند. کارمندان اسکو چه ایرانی و چه خارجی که مشغول به کار هستند تهدیدات مکرری دریافت می دارند، لیکن برنامه ارعاب به نظر می رسد که از ماه گذشته موفقیت کمتری داشته است. ما فکر می کنیم که روحیه افراد در مناطق نفتی هنوز نسبتا خوب است، که شاید تا حدودی به لحاظ تلاش فراوان ارتش در استفاده از منابع زیادش جهت برقراری امنیت مؤثر برای پرسنل صنعت نفت بوده باشد.

3 - وضعیت پالایشگاهها و سیستم توزیع داخلی بنا به گزارش تغییری نیافته است، مگر به خاطر تعطیلی 6 دسامبر به لحاظ اقدام به اعتصاب که آن هم در حدود 000/800 بشکه است. مسائل مبتلا به اعتصاب، سیاسی و رفاهی هستند. کنسولگری تبریز گزارش می کند که ذخایر پالایشگاه از سه روز بیشتر نیست.سولیوان

ص: 280

سند شماره (33) تاریخ : 13 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357شماره: 12176طبقه بندی : خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - تولید نفت خام ایران کمی کاهش یافته و مجموع تولید برنامه ریزی شده بر ای 13 دسامبر 17/1 میلیون بشکه است که فقط به میزان خیلی کمی بیش از مقدار تولید شده در سطح پایین روز 8 نوامبر است. تحویل نفت خام به پالایشگاهها نیز پایین است و کمبودهای جدی در تولیدات پالایش شده غیر قابل اجتناب به نظر می رسد.

2 - اسکو در نظر دارد روز 13 دسامبر 000/102/1 بشکه تولید نماید که 000/530 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل می شود و 000/571 بشکه نیز آماده صادرات خواهد بود. نمایندگان محلی کنسرسیوم نمی دانند کاهش 000/146 بشکه ای امروز در اثر چه عاملی بوده است.

3 - هیچگونه تغییری در وضعیت شرکتهای ایپاک و لاپکو که تعطیل شده اند به وجود نیامده است.

اعتصابیون شرکتهای طرف سرمایه گذاری مشترک حتی این را که چه موقع و تحت چه شرایطی کار را شروع خواهند کرد، با مدیریت در میان نمی گذارند. سیریپ، سوفیران و شرکت نفت همچنان به تولید حدود 000/70 بشکه ادامه می دهند.سولیوان سند شماره (34) تاریخ : 14 دسامبر 1978 - 21 آذر 1357شماره : 12254 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران -14 دسامبر 1 - مجموع تولید نفت خام ایران در 14 دسامبر 2/1 میلیون بشکه خواهد بود که درست به میزان تولید شده روز پیش است. وضعیت تولید در حال حاضر با ثبات است، لیکن خیلی شکننده می باشد و وضعیت تا آنجایی که به پالایش مربوط می شود رو به وخامت می گذارد.

2 - اسکو امیدوار است و خصوصا بیش از آن انتظار نیز دارد که تولید را در سطح 1/1 میلیون بشکه نفت روزانه حفظ کند، در هر حال وضعیت کارگری می تواند بدتر هم شود و در آن صورت سطح تولید به 700 تا 800 هزار بشکه در روز نیز می رسد. این میزان حداقل همچنان می تواند با 150 تا 160 تکنسین نیروی دریایی که در مناطق نفتی فعالیت می نمایند، حفظ گردد. ملوانان تنها کارکنان تولید مناطق پاریز و کرنج می باشند و نیز می توانند دو واحد تولیدی دیگر را نیز اداره نمایند. آنان در شیفتهای 12 ساعتی کار می کنند و در تأسیسات رفاهی منطقه بندری سکونت دارند.

3 - اعتصاب فعلی کارکنان اسکو به نحو قابل ملاحظه ای از اوائل نوامبر گسترده تر است. علاوه بر این خیلی از آنهایی که هنوز کار می کنند به سرپرستان خود گفته اند که فقط به منظور تولید نفت خام کافی برای بازار داخلی کار می کنند. آنان تهدید کرده اند که چنانچه اسکو مبادرت به افزایش تولید نماید و یا پرسنل نظامی را در کنار آنان وارد کار نماید، دست از کار خواهند کشید و بنابر این

ص: 281

تکنسینهای نیروی دریایی منزوی شده و تنها مسئولیت واحدهای تولیدی مشخصی به آنان واگذار گردیده است.

4 - برخی از اعتصابیون نیز تهدید نموده اند چنانچه تولید افزایش یابد به تاکتیکهای خشنی دست خواهند زد و مقامات باتجربه و سطح بالای آمریکایی اسکو متقاعد شده اند که تهدیدات جدی هستند.

امروز صبح یکی از مقامات ارشد اسکو به ما گفت که تولید می تواند با پرسنل موجود کمی افزایش یابد؛ لیکن ترس از تلافی تاکنون از آن جلوگیری نموده است. مقام اسکو که ما با وی گفتگو نموده ایم گفت که اعتصابیون اظهار داشته اند هیچ گونه شکایتی از شرکت ندارند، بلکه اعتصاب یک مسئله ایدئولوژیک است و بنابراین مدیریت اسکو در گفتگو راجع به بازگشت به کار صرفا وقت خود را تلف می کند. منبع ما که اعتماد زیادی به وی داریم، انتظار ندارد که پس از تعطیلات آخر هفته تعداد زیادی به سر کار باز گردند.

5 - اسکو، شرکت ملی نفت و نیروی دریایی خودشان را برای مسائل بدتر از این هم آماده می کنند و دیروز در اهواز جلسه ای برای بحث در مورد اینکه ارتش به منظور کمک چه کارهای بیشتری می تواند انجام دهد، برگزار گردید. اسکو پیشنهاد کرد که 500 ملوان دیگر از نیروی دریایی را آموزش دهد. پاسخ مقام عالیرتبه نیروی دریای که در جلسه حضور داشت، این بود که انتقال 500 ملوان دیگر مستلزم کنار گذاشتن دو ناوشکن است و تأیید این مطلب بایستی از تهران بیاید.

6 - امروز صبح ارقام دقیق تولید و تفکیک آن به صادرات و مصرف پالایشگاههای داخلی قابل دسترسی نبودند. به هر صورت به ما اطلاع داده شد که در 14 دسامبر 1/1 میلیون بشکه توسط اسکو تولید خواهد شد و میزان قابل حمل به پالایشگاه آبادان از 13 دسامبر کمتر خواهد بود. (از هنگامی که میزان آن 000/544 بشکه بود)، در صورتی که حمل محمولات به پالایشگاه تهران در حدود قبلی خواهد بود (میزان حمل در 13 دسامبر 000/74 بشکه بود) منبع ما سوءظن ما در مورد افزایش مشکلات کارگری پالایشگاه آبادان را تأیید نموده (که در 11 دسامبر طی تلگرام 12099 - تهران گزارش شد) و گفت که وضعیت بسیار وخیم شده است. کمبودهای داخلی در زمینه نفت گاز و نفت سفید پدیدار شده است، ولی هنوز مشکلات جدی یا ترس و وحشت ایجاد ننموده اند. ظاهرا وارادت تولیدات پالایش شده در بندر ماهشهر شروع شده، ولی در بهترین وضعیت ورود تولیدات کافی برای جبران کمبودهای فعلی و در صورت دخالت ندادن مشکلاتی که در اثر بروز کاهش شدید در تولید پالایشگاه آبادان به وجود خواهد آمد، امر مشکلی خواهد بود. علاوه بر مشکل تأمین نیازهای وارداتی، تأسیسات بندر ماهشهر برای صادرات طرح ریزی و ساخته شده و آسان نخواهد بود که از همان تأسیسات برای اداره امور مقادیر زیاد واردات استفاده شود.

7 - مشکل دیگری که در مقابل قرار داد فشار رو به کاهش گاز در خط لوله ایگات - 1 است و همچنان گاز را برای مصارف خانگی داخلی تأمین می سازد و حدودا از دو هفته پیش صادرات و مصارف تجاری صنعتی قطع شده است. حدود 125 میلیون فوت مکعب استاندارد گاز به طور روزانه در واحدهای تولیدی اهواز سوزانیده می شود و این میزان گاز در صورتی که اسکو قادر بود تا یکی از کارخانجات مایع سازی گاز طبیعی را راه اندازی نمایند می توانست در خط لوله ایگات - 1 جریان یابد.

در هر صورت پرسنل در حال اعتصاب هستند و در 13 دسامبر مقامات حکومت نظامی اهواز

ص: 282

مبادرت به شناسایی برخی از این اعتصابیون نمودند، به این منظور که سایر اعتصابیون را حتی به صورت موقت مجبور به بازگشت به سرکارهایشان بنمایند. از امروز یعنی 14 دسامبر، مقامات حکومت نظامی قادر نبوده اند که حتی سرپرست ارشد کارخانه مایع سازی گاز طبیعی را پیدا نمایند.

8 - وضعیت تولید کنندگان کوچکتر تغییری نیافته است. ایپاک، لاپکو و ایمینوکو کاملاً تعطیل هستند. سیریپ، سوفیران و شرکت نفت همچنان روزانه 60 تا 70 هزار بشکه تولید می نمایند.سولیوان سند شماره (35) تاریخ: 16 دسامبر 1978 - 25 آذر 1357شماره : 12278 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : گزارش 16 دسامبر در مورد بخش نفت 1 - امروز یعنی 16 دسامبر اسکو در نظر دارد 000/674/1 بشکه تولید نماید که 000/646 بشکه به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/028/1 بشکه نیز برای صادرات آماده خواهد بود. سیریپ، سوفیران، و شرکت نفت همچنان به تولید 66 تا 70 هزار بشکه در روز ادامه می دهند.

2 - افزایش 000/400 بشکه ای توسط اسکو نتیجه راه اندازی یک واحد تولیدی در گچساران و واحد دیگری در بی بی حکیمه است. کارکنان این دو واحد به صورت داوطلبانه امروز صبح به سرکارهایشان بازگشته اند ولی عملاً تنها کارگرانی هستند که به سر کار بازگشته اند. دیگر اعتصابیون هیچ گونه علائمی از قصد بازگشت نشان نداده اند، و بنابراین هنوز خیلی زود است که بگوییم بازگشت دو دسته از کارکنان روندی را نشان می دهد.

3 - اسکو و مقامات شرکت نفت امروز با اعتصابیون جنوب ملاقات می نمایند تا به آنان بگویند، چنانچه به سرکارهایشان باز نگردند، وضعیت از کنترل آنها خارج است و مقامات حکومت نظامی اداره امور را به دست خواهند گرفت. ما انتظار داریم که ارتش فردا یعنی 17 دسامبر شروع به اعمال فشارهایی بنماید. به نظر می رسد وضعیت وخیمتر از ماه گذشته است و با در نظر گرفتن اشاره خمینی به دعوت خود برای ادامه اعتصاب در بخش نفت ما در مورد امکان برخوردهای خشونت بار نگران هستیم.

4 - حمل نفت خام به پالایشگاهها در حالی که هنوز به آرامی صورت می گیرد، برای دو روز متوالی گذشته افزایش داشته است. اکثر افزایشها در حمل محمولات به تهران بوده است. در زمینه نفت، گاز، نفت سفید کمبودهای داخلی وجود داشته است و خیلی از جایگاههای فروش بنزین در تهران در خلال دو روز گذشته با نیاز بیشتری از آنچه که می توانند برآورده سازند مواجه بوده اند، و در هر حال کمبودها هنوز حاد و بحرانی نیستند.سولیوان

ص: 283

سند شماره (36) تاریخ : 17 دسامبر 1978 - 26 آذر 1357شماره : 12311 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت - 17 دسامبر 1 - قرار است اسکو در تاریخ 17 دسامبر 000/140/2 بشکه نفت تولید کند که 654000 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی تحویل خواهد شد و 000/495/1 بشکه آن صادر خواهد شد. ایپاک، لاپکو و ایمینوکو هنوز هم تعطیل هستند، اما تولید کنندگان کوچک دیگر در حال تولید بین 60 هزار تا 70 هزار بشکه در روز هستند.

2 - حدود 50 درصد کارگران حوزه عظیم گچساران به محل کار خود بازگشته و 3 واحد تولید مشغول کار است، که ظرفیت تولید کامل نیست. یکی از واحدهای تولیدی که در تاریخ 16 دسامبر در بی بی حکیمه وارد مرحله تولید شد، به صورت عادی کار می کند. پرسنل ایرانی مشغول گرداندن حوزه های پاریز و کرنج هستند و حوزه اهواز نیز تا حدودی مشغول تولید است. با این وصف وضع کارگری در حوزه های اهواز، مارون و آغاجاری بهبود پیدا نکرده است.

3 - ارتش خود را آماده دخالت مستقیم و فوری در این وضع کرده است، یکی از ژنرالهای ارتش به آغاجاری، دیگری به گچساران و دو سرهنگ به اهواز فرستاده شده اند، تا عملیات ارتش را در بازگردان تولید به وضع عادی رهبری کنند.

از اسکو خواسته شده که اسامی سران کارگران اعتصابی و افراد محرک را به ارتش بدهد و علاوه بر این به اسکو گفته شده که این گونه افراد در دادگاههای نظامی گچساران، آغاجاری یا اهواز تحت شرایط لایحه خرابکاری در صنعت نفت مربوط به سالهای 3-1951 یعنی دوره ملی شدن نفت محاکمه خواهند شد.

دو شرکت مهمی که با سرمایه گذاری مشترک ایجاد شده، یعنی ایپاک و لاپکو نیز مطلع شده اند که همین اقدامات در مورد جزایر خارک و لاوان به عمل خواهد آمد و تیمهایی تحت سرپرستی افسران نظامی فردا وارد جزیره خواهند شد. ارتش به اسکو گفته است که سران و محرکینی که در زمینه خرابکاری در صنعت نفت (یعنی اعتصاب) مقصر شناخته شوند از خانه های سازمانی اخراج و اسامی آنها علنا اعلام خواهد شد تا نتوانند در آینده به استخدام دولت ایران و یا شرکتها و مؤسسات دولتی درآیند.

4 - در مورد انتصاب تکنیسینهای دیگر نیروی دریایی به اسکو جهت آموزش و یا استخدام به عنوان کارگران حوزه نفتی چیز جدیدی نشنیده ایم و گمان می کنیم که این تصمیم موکول به زمانی خواهد شد که ارتش بتواند کارگران اعتصابی را وادار به بازگشت نماید. با این حال، اگر لازم باشد که 500 ملوان دیگر وارد حوزه های نفتی شوند، همان طور که به اسکو (در تهران 12254) گزارش شده، هیچ یک از ناوچه های نیروی دریایی بی پرسنل نخواهد ماند.

5 - پالایشگاه تبریز در تاریخ 16 دسامبر به جریان افتاد و به ما گفته شد که مشکلات کارگری در پالایشگاه آبادان حل شده است. پالایشگاه تهران با 50 درصد ظرفیت تولید کار می کند، ولی

ص: 284

پالایشگاههای شیراز و اصفهان هنوز هم تعطیل هستند و کمبود فرآورده های نفتی بسیار محسوس است ولی چندان خطیر نیست و به نظر می رسد که این وضع تا پایان زمستان به طرز غیر قابل پیش بینی ادامه داشته باشد. در مورد این موضوع مهم فردا نیز گزارشی ارسال خواهیم نمود.

6 - شرکت ملی نفت ایران جلسه ای با حضور اعضاء هیئت مدیره در تاریخ 16 دسامبر داشت و اعلام شد که استعفای (غیابی) هوشنگ انصاری تسلیم و پذیرفته شده است. تعدادی از منابع معمولاً موثق می گویند که عبداللّه انتظام قرار است جانشین انصاری شود. انتظام دیپلمات پیشین 81 ساله است که وزیر خارجه (55 - 1953)، و مدیر عامل پیشین شرکت ملی نفت ایران (63 - 1957) بود او را فردی صادق و نسبتا مستقل در محفل کوچک ایرانیان مسن و عاقل می دانند.سولیوان سند شماره (37) تاریخ : 18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357شماره : 12349 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 1 - انتظار می رود که تولید در روز جاری یعنی 18 دسامبر 000/400 بشکه افزایش یابد، ولی اعتصاب ادامه می یابد. فی الواقع به ما اطلاع داده اند که اسکو امروز کارکنان کمتری را نسبت به دیروز در خدمت دارد. برنامه ریزی شده که اسکو 000/514/2 بشکه تولید نماید که 000/728 بشکه آن به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد و 000/786/1 بشکه آماده صادرات خواهد بود. ایپاک، لاپکو و ایمینوکو هنوز تعطیل هستند و منابع ما هیچ گونه دلیلی مبنی بر خوشبینی ارائه نمی نمایند.

سیریپ، شرکت نفت ملی ایران و سوفیران حدود 000/90 بشکه در روز تولید می نمایند، ولی خیلی از کارکنان سوفیران تهدید به اعتصاب نموده اند. چنین تحولی صرفا از نظر روانی اهمیت دارد، چون که تولید سوفیران حدود 000/30 بشکه در روز است.

2 - اسکو دیروز تلاش کرد تا با راه اندازی کارخانه مایع سازی گاز طبیعی - 600 در اهواز تحویل گاز طبیعی به خط لوله ایگات - 1 را مجددا آغاز نماید. اواخر بعد از ظهر روز گذشته با تلاش و مشکل بیش از حدی، گروهی جمع آوری شده و به کارخانه مایع سازی گاز طبیعی اعزام شدند، لیکن قبل از اینکه کارخانه شروع به کار نماید، قطع برق پیش آمد (برق توسط شرکت آب و برق خوزستان تأمین می شود) خدمه اسکو امروز صبح قبل از اینکه جریان برق برقرار شود از محوطه کارخانه خارج شدند و کارخانه مایع سازی گاز طبیعی 600 هنوز نیمه تعطیل است. مدیریت اسکو تحت فشار شدیدی قرار دارد که ثابت نماید برخوردی بین اعتصابیون اسکو و کارکنان همفکر آنان در OSCO وجود داشته است، لیکن نسبت به آن تردید دارد.

3 - وضعیت پالایش از دیروز تغییری نیافته است. تبریز به صورت عادی فعالیت دارد. آبادان نسبتا به صورت عادی فعالیت دارد و پالایشگاه تهران حدود 50 درصد ظرفیت فعالیت دارد، کمبودهایی مستمر در زمینه نفت گاز و نفت سفید وجود دارد در تهران و شاید در دیگر مراکز مصرفی، شرکت نفت توزیع مشتقات میانه را در سطح دو سوم تقاضای طبیعی برای این برهه از سال محدود

ص: 285

نموده است. این کمبودها ادامه خواهند یافت و شاید حتی برای زمستان بدتر هم بشوند و این مسئله بدون توجه به آنچه که در پالایشگاهها اتفاق می افتد و نیز بدون توجه به واردات کالاهایی که هم اکنون شروع شده اند، روی خواهد داد.

4 - مدیر کل شرکت نفت در خصوص توزیع داخلی و فروش (حفاظت شود) به ما گفت که ذخائر مشتقات میانه در سطح کشور فقط 10 روز مصرف را تکافو می کند (تقاضای طبیعی زمستان برای مشتقات میانه 000/420 بشکه در روز است) در حالی که ذخایر تهران کمتر از یک روز نیاز مصرفی است. وی همچنین گفت که حداکثر تولید احتمالی مشتقات میانی با فرض عملکرد تمام پالایشگاهها به صورت عادی، چیزی زیر 000/420 شبکه در روز است. معمولاً ذخایر در خلال تابستان جمع آوری می شوند و در طول زمستان به تدریج مصرف می شوند. در حال حاضر 40 روز ذخیره میزان حداقلی است که برای گذراندن زمستان مورد نیاز می باشد. منبع ما گفت که شرکت نفت خرید 2 میلیون تن تولیدات پالایش شده را مد نظر قرار داده است، لیکن او همکارانش را متقاعد ساخته است که سیستم توزیع داخلی انتقال بیش از 000/500 تن از بنادر خلیج فارس (بندر ماهشهر و بندرعباس) به مراکز مصرف داخلی در دو ماه آینده را نمی تواند تحمل نماید، و متعاقبا احتمال دارد که زمستان امسال در بیشتر شهرهای داخلی ایران سرد و طولانی باشد.سولیوان سند شماره (38) تاریخ : 23 دسامبر 978 1 - 2 دی 1357شماره: 12542 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع : لندن 21050طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران 23 دسامبر - ترورها 1 - پل گریم مدیر عملیات اسکو و یک سرپرست ایرانی منطقه حفاری که در استخدام اسکو بود، در دو واقعه جداگانه در شهر اهواز حدود ساعت 7 صبح روز 23 دسامبر کشته شدند. گریم یک شهروند آمریکایی بود که موقتا از تگزاکو مأمور خدمت در اسکو شده بود.

براساس اطلاعات ما، گریم همانطوری که به تنهایی در مسیر جاده مسجد سلیمان (یک راه اصلی که به اهواز منتهی می شود) برای رفتن به سر کارش رانندگی می کرد به وسیله آتش یک اسلحه اتوماتیک کشته شد. بنا به گزارش، کارمند ایرانی اسکو در حالی که آماده می شد تا به محل دفتر کار اسکو برود در مقابل خانه اش به قتل رسید.

2 - اتفاقا، گریم منبع اصلی سفارت برای پاراگراف 4 گزارش 14 دسامبر ما در مورد بخش نفت بود (تهران 12254) که در آن ما گزارش کرده بودیم که مقامات آمریکایی سطح بالای اسکو متقاعد شده بودند که تهدیدات اعتصابیون برای استفاده از تاکتیکهای خشن، جدی هستند.

3 - اسکو در اهواز جلساتی برای بحث در مورد وضعیت و تخلیه احتمالی (پرسنل) برگزار می نماید و ما انتظار داریم که اکثر خانواده های خارجی باقی مانده و برخی کارمندان خارجی رفتن را انتخاب نمایند. ما مطلع هستیم که دفتر کنسرسیوم در لندن ترتیباتی داده که چنانچه افراد بیشتری مایل به ترک (ایران) باشند پروازهای فوق العاده ای برای آن دسته از افرادی که تعدادشان افزون بر پروازهای

ص: 286

برنامه ریزی شده است، برقرار نماید.

4 - ما همچنین تأیید گزارشات مبنی بر اینکه یک کامیون سبک و یک کامیون سنگین متعلق به شرکتهای خدماتی خارجی مناطق نفتی (آمریکایی و فرانسوی) در اهواز احتمالاً به وسیله بمب آتش زا نابود شده اند را دریافت نمودیم. ما همچنین تأییدیه گزارش تلکس مرجع در ارتباط با خرابکاری خط لوله نفت خام را اخذ کرده ایم. در هر صورت نماینده محلی کنسرسیوم در تعطیلات به سر می برد و معاون وی اطلاعی از واقعه نداشت. معاون نماینده محلی کنسرسیوم نیز از نامه استعفای دسته جمعی (تلگرام مرجع) خبری نداشت و ما تا کنون قادر نبوده ایم هیچ گونه اطلاعات دیگری به دست آوریم.

5 - حتی پیش از این اتفاقات، اعتصابیون مناطق نفتی مواضع خود را سخت تر نموده بودند.

اعتصابیون لاپکو این طور اظهار می کرده اند که در 26 دسامبر ممکن است به سر کارهایشان باز گردند لیکن ممکن است این تصمیم را نیز بگیرند که به اعتصابشان ادامه دهند تا اینکه یک دولت غیر نظامی بر سر کار آید. مدیریت ایپاک که از آموکو می باشد، عملاً امید از سرگیری تولید در آینده نزدیک را از دست داده است. کارکنان ایرانی ایپاک در تمام سطوح شرکت حداقل نسبت به تقاضاهای رهبران اعتصاب از خود هواداری نشان می دهند و سرپرستان ایپاک از تقاضا یا ترغیب زیردستان خود برای از سرگیری کار امتناع می ورزند.

6- بنا به گزارش مجموع تولید نفت خام در 21 و 22 دسامبر به طور میانگین 6/3 تا 7/3 میلیون بشکه شد. به لحاظ آشوب در اسکو، ما تخمینی از تولید امروز یعنی 23 دسامبر نخواهیم داشت.

7 - از هنگام شروع اولیه اعتصابات سیاسی آشکار بخش نفت در اواخر اکتبر، مقامات ارشد دولت ایران، شرکت نفت و حتی ارتش ایران در مورد امکان تحریک به وقوع حوادث حاد و وخیم نگران بوده اند. این امر تا حدود زیادی به خاطر نگرانی از این امر است که ارتش برای اعمال فشار زیاد روی اعتصابیون بسیار بی میل بوده است.

در هر حال تأکید بر در باغ سبز نشان دادن به جای استفاده محتاطانه و معقولانه از نیروی قهریه، نه فقط منتج به ادامه اعتصاب شده است، بلکه حتی از متوسل شدن (مخالفین) به تروریسم نیز جلوگیری ننموده است. وضعیت برای اداره مشکلات و مسائل به لحاظ بالا گرفتن مجدد تاکتیکهای خشونت بار و نیز به خاطر اینکه دولت ایران، شرکت نفت و ارتش قسمت اعظم اعتبارشان را از دست داده اند، شدیدا مشکل خواهد بود. درصد کوچکی از کارکنان حوزه های نفتی (از کارمندان سرپرستی گرفته تا پایین ترین رده کارکنان) که اهمیت زیادی نیز دارند، به نظر می رسد که متقاعد شده باشند، تهدیدات انجام شده به وسیله دولت ایران انجام نخواهد شد، و این امر یا به لحاظ عدم تمایل از جانب دولت ایران و ارتش یا به خاطر این اعتقاد است که اعتصاب آنچنان مورد حمایت است که کارگران در یک نمایش قدرت غلبه خواهند نمود.سولیوان

ص: 287

سند شماره (39) تاریخ : 27 دسامبر 1978 - 6 دی 1357شماره: 12641 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران -27 دسامبر 1 - بنا به گفته مقام ارشد خارجی اسکو در تهران که به تازگی مذاکره با ایوانس قائم مقام مدیر عامل اسکو را در اهواز به پایان رسانیده است، شیرازه امور در حال از هم گسیختگی است. تولید اسکو در حال حاضر در سطحی پایین تر از 000/500 بشکه در روز قرار دارد. علاوه بر این، وضعیت آنچنان انفجاری است که ممکن است تعطیل کامل کل تولید به وقوع بپیوندد.

2 - ما فرض را بر این نهاده ایم که ملوانان نیروی دریایی عمدتا مسئول برقراری سطح فعلی تولید هستند. در هر حال ما این تصور را نیز داشته ایم که پرسنل نیروی دریایی به تنهایی می توانند 700 تا 800 هزار بشکه در روز تولید نمایند (به تلگرام 12254 - تهران در تاریخ 14 دسامبر مراجعه شود).

نه دفتر محلی کنسرسیوم و نه اسکو در تهران قادر به تشریح دلیل پایین افتادن تولید نیستند و ما برای برقراری تماس با اسکو در اهواز از طریق خطوط ارتباطی نامطمئن به خودمان زحمتی نداده ایم، چون که این افراد هم اکنون تحت فشار کافی می باشند.

3 - ما امروز صبح از طریق رئیس تیم ساختمانی فلور (FLUOR) در پالایشگاه تهران اطلاع حاصل کردیم که پالایشگاه در مرحله تعطیل شدن می باشد. امروز صبح تظاهرات عظیمی در پالایشگاه برگزار گردید و کارمندان شرکت نفت در پالایشگاه به بذل و بخشش نفت سفید و نفت گاز به هر کسی که با ظرف جلوی درهای پالایشگاه می آمد پرداختند که به خودی خود مسئله خیلی مهمی نیست، لیکن علامتی از تعطیل کامل بخشی است که به بهترین نحو اداره می شد و پیچیده ترین بخشها بود.

4 - حتی اگر تعطیل پالایشگاه تهران کامل نشده باشد و یا اینکه دوره کوتاهی داشته باشد، کمبود مشتقات میانی بشدت وخیم می باشد و همچنان نیز خواهد بود. نفت سفید برای تمام مصارف و مقاصد دیگر در تهران قابل حصول نیست. نفت گاز بسیار کمی در دسترس می باشد ولی به آنهایی تعلق می گیرد که ارتباطات بسیار ویژه ای داشته باشند یا به آنهایی که مایل بوده و قادر باشند تا چهار برابر قیمت بپردازند.

5 - ما از هالیبورتون شنیده ایم که کار فوق العاده سودآوری دارند. وظیفه اصلی آنان نصب Packer و سیمان کردن درپوش بر روی چاههایی است که تعطیل می باشند. روش معمول صنعتی، بستن چاه به وسیله شیرهای مخصوص است که بر روی Well Headقرار دارد و این در صورتی است که انتظار رود میزان تعطیلی کوتاه مدت باشد. از آنجا که هالیبورتون عملیات سیمانکاری و نصب Packer بر روی خیلی از چاهها (از جمله میدانهای نفتی اصلی مثل گچساران) را انجام داده است، گمان می رود که اسکو و یا شرکت ملی نفت ایران انتظار دارند که تعطیلی بلند مدت باشد و یا اینکه اسکو و شرکت نفت این عملیات را به منظور به حداقل رسانیدن خطرات خرابکاریها انجام می دهند. ما فکر می کنیم که توضیح اخیر از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. این موضوع همچنین این را می رساند که در صورت

ص: 288

حل شدن مسئله اعتصاب، برای شروع تولید زمان بیشتری لازم خواهد بود.سولیوان سند شماره (40) تاریخ : 26 دسامبر 1978 - 6 دی 1357شماره : 12613 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن مرجع: تهران - 12583طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 26 دسامبر 1 - متعاقب مخابره تلگرام مرجع ما به اطلاعات دقیق تری (از طریق اسکو به جای دفتر محلی کنسرسیوم) در خصوص تولید و حمل محمولات به پالایشگاهها دست یافتیم. در ساعت 6 صبح روز 26 دسامبر تولید در سطح روزانه 000/446 بشکه بود، لیکن اسکو امیدوار است که تولید را تا سطح 000/550 بشکه بهبود بخشد. ما مطلع هستیم که اسکو هیچ گونه قصد فوری برای مبادرت به تولید بیش از 000/550 بشکه در روز که تماما به پالایشگاههای داخلی حمل خواهد شد ندارد.

2 - مشهود است که 000/550 بشکه خیلی بهتر از 000/240 بشکه ای می باشد که ما قبل شنیده بودیم، امروز برای پالایشگاههای داخلی حمل می شود. در هر صورت، شرکت نفت حتی زمانی که تولید پالایشگاهها حدود 000/700 بشکه در روز بود، زمینه و موقعیت خود را تدریجا از دست داد.

با تولید به میزان بالایی همچون 000/550 بشکه در روز، بحران چند روزی به تعویق می افتد، ولی وضعیت اکنون شدیدا وخیم است (ما آن را بحرانی می خوانیم، ولی اغراق گوییها را برای فردا یا روز بعد آن می گذاریم) چون که تقاضای مشتقات میانی به تنهایی و بدون ذکر تقاضای بنزین و سوختهای دیگر افزون بر 000/400 بشکه در روز است.

3 - ما گزارشاتی از اقدامات رو به تزاید خرابکاریهای جزئی که موجبات تعطیلی و به تعویق انداختن راه اندازی تأسیسات گوناگون را دارد، دریافت می نماییم. این اقدامات به استثنای خط لوله نفت خام که هفته گذشته با دینامیت منفجر شد، موجب به بار آوردن خسارات عمده و یا نابود کردن تجهیزات حساس نگردید، لیکن تأثیرات ناچیزی بر فعالیتهای تولیدی داشته اند. چنین اقداماتی همچنین بایستی به احساس ترس و عدم اطمینان در مورد آن افرادی که تمایل به کار دارند نیز کمک نماید.

4 - آموکو به آن دسته از پیمانکارانی که به ایپاک خدمات حفاری و دیگر خدمات می دهند، اعلام فورس ماژور نموده است. این امر کار دکلهای حفاری دریایی را که نسبتا از اعتصاب ایپاک تأثیری نپذیرفته بودند، متوقف نموده است. دکلها از بحرین تدارک دیده شده بودند. اکثر دکلهای دریایی که به وسیله پیمانکاران مختلف برای اسکو مورد استفاده قرار می گرفتند، نیز تعطیل هستند. تحولات از 23 دسامبر مشکلات را افزایش داده اند، ولی برخی از مشکلات که قبلاً وجود داشتند، از میان برداشته شدند و خیلی دیگر نیز در همین حالت قرار گرفتند و این هر دو به لحاظ عدم دسترسی به مواد مهم و حساس است. کمبود مواد نتیجه اعتصاب مداوم گمرکات بوده و هست.

5 - سوفیران هنوز از اعتصابات لطمه ای ندیده است و همچنان به تولید حدود 000/35 بشکه در روز ادامه می دهد. ما نمی دانیم که آیا سیریپ و شرکت نفت (منطقه نفت شاه) مشغول تولید هستند یا

ص: 289

خیر. در هر حال آنان بیش از 000/60 بشکه در روز تولید نمی کنند.سولیوان سند شماره (41) تاریخ : 27 دسامبر 1978 - 6 دی 1357شماره : 12649 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 27 دسامبر 1 - امروز یعنی 27 دسامبر قرار بود اسکو 000/487 بشکه تولید نماید که 000/329 بشکه آن به پالایشگاه آبادان و 000/158 بشکه به پالایشگاه تهران حمل خواهد شد. در هر صورت کمی بعد از ظهر پالایشگاه تهران کاملاً تعطیل شد و بنابر این حمل محمولات نفت خام به تهران و در نتیجه آن تولید، ممکن است از آن چه برنامه ریزی شده بود کمتر شود. به ما گفته شده است که پالایشگاه تبریز نیز تعطیل می باشد، لیکن هنوز این خبر تأیید نشده است.

2 - ظاهرا پالایشگاه آبادان نسبتا از اعتصابات تأثیری نپذیرفته است و بنابراین می توانست احتمالاً به میزان قابل توجهی بیش از 000/329 بشکه ای که امروز دریافت می دارد، تولید نماید. در هر صورت تولید اسکو اکنون محدود به مناطق اهواز و مارون است و یک سری مسائل تکنیکی وجود دارد (عمدتا مربوط به اندازه و طرح خطوط لوله نفت خام می شود) که افزایش حمل محمولات به آبادان را اساسا مشکل و یا حتی غیر ممکن می سازد. در صورتی که این مشکل حل نشود، تولید امروز اسکو (28 دسامبر) ممکن است فقط حدود 000/350 بشکه باشد.

3 - عبداللّه انتظام مدیر عامل جدید شرکت نفت امروز ساعت 14 از رادیو اعلام کرد که کل شرکت نفت در اعتصاب به سر می برد. پیام وی شامل یک درخواست صریح مبنی بر عدم توسل اعتصابیون به خرابکاری بود. او همچنین رهبران مذهبی را دعوت نمود تا به منظور بهبود بخشیدن به اوضاعی که برای مردم دردسر و ناراحتیهای فراوانی ایجاد خواهد نمود در این ماجرا مداخله نمایند. انتظام گفت که تولیدات نفتی در عرض دو روز مصرف خواهند شد و به انتها می رسند.

4 - این وضعیت اکنون حساس است و می توانند بدتر هم بشود، ولی نه خیلی زیاد.سولیوان سند شماره (42) تاریخ : 28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357شماره : 12709 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 28 دسامبر 1 - تقریبا اکثر کارکنان خارجی کلیه شرکتهای خدماتی مناطق نفتی ایران را ترک کرده یا در حال ترک آن هستند. تمام کارکنان خارجی ایپاک و لاپکو بجز سه نفر از لاپکو در صورتی که اختلالی در امر خدمات هوایی پیش نیاید، ایران را ترک خواهند کرد. اسکو در تلاش است تا به صورت اساسی تعداد کارکنان خود را تقلیل دهد و به ما گفته شده که تقریبا تمام خانواده های کارمندان اسکو و

ص: 290

بسیاری از کارمندان آن بین 30 دسامبر و 2 ژانویه به وسیله پروازهای در بست از ایران تخلیه خواهند شد. عزیمت خانواده های اسکو و کارمندان به صورت داوطلبانه خواهد بود، هر چند که خانواده ها قویا ترغیب به این کار شده اند.

2 - گزارش قبلی ما مبنی بر اینکه تولید نفت کاهش یافته است اشتباه بود. اسکو در سطح 000/340 بشکه در روز تولید می نماید که تماما به پالایشگاه آبادان می رود. چون که هیچ گونه نفت خام به تهران حمل نمی شود (که از آن طریق نفت خام به تبریز حمل می شود)، ما اعتقاد داریم که می توانیم تأیید نماییم آبادان تنها پالایشگاه در حال کار است.سولیوان سند شماره (43) تاریخ : 3 ژانویه 1979 -13 دی 1357شماره : 00084 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - آخرین گزارش 3 ژانویه 1 - دیر وقت بعد از ظهر روز دوم ژانویه ما شایعه ای شنیدیم مبنی بر اینکه در خط لوله آبادان به تهران خرابکاری صورت گرفت. ما هم اکنون از یک منبع تأییدیه ای دریافت کرده ایم که آن را معتبر می دانیم و بر این دلالت دارد که خط لوله روز دوم ژانویه خسارت دید (و احتمالاً در آن خرابکاری به عمل آمده است) و جریان تولیدات به تهران قطع شده است. ما مطلع هستیم که تعمیرات اضطراری هم اکنون در جریان است و بایستی که به سرعت انجام گیرد.

2 - در نتیجه تحقیقات منابع ما در صنعت نفت، مطلع شده ایم که احتمالاً یک هفته و نیم تا دو هفته طول خواهد کشید که عملیات عادی آن دسته از پالایشگاههایی که کاملاً تعطیل شده اند ؛ مثل تهران، تبریز، و شیراز و جمعا ظرفیتی معادل 000/345 بشکه در روز دارند، دوباره آغاز شود.سولیوان سند شماره (44) تاریخ : 3 ژانویه 1979 - 13 دی 1357شماره: 00093 از: سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - سوم ژانویه 1 - در ساعت 6 صبح روز سوم ژانویه اسکو در سطح 000/235 بشکه در روز تولید داشت و با در نظر گرفتن تحولات غیر قابل پیش بینی این سطح برای امروز به همین میزان باقی خواهد ماند.

تمامی نفت خام همچنان به پالایشگاه آبادان حمل می شود.

2 - در روز دوم ژانویه برای اعتصابیون اسکو در اهواز از طرف آیت اللّه هاشمی سخنرانی شد. وی به تازگی از زندان آزاد شده و به عنوان یکی از طرفداران بی باک خمینی معرفی شده است. هاشمی به اعتصابیون گفت که تا زمانی که شاه ایران را ترک نکند، هیچ گونه تولیدی برای صادرات وجود نخواهد داشت. پس از عزیمت شاه، صادرات به تمام کشورها بجز آفریقای جنوبی و اسرائیل می تواند

ص: 291

ادامه یابد.

3 - شیعه گرایی که بین اعتصابیون با انگیزه های مذهبی و تندروهای سیاسی (تهران 62) به وجود آمده است، ظاهرا نه فقط یک تلاش برای برتری جویی است، بلکه شامل نوعی عدم توافق بر سر تاکتیکها نیز می باشد. مذهبیون تمایل دارند که تولید را فقط برای بازار داخلی شروع نمایند، لیکن تندروهای سیاسی ظاهرا میل دارند که بحران را طولانی تر و تشدید نمایند و بنا به گفته منابع اسکو، می خواهند که تولید کاملاً تعطیل شود.

4 - براساس اطلاعاتی که از اسکو دریافت شده، اهواز یک کارخانه عظیم شایعه است و تشنجات بسیار بالا گرفته است.سولیوان سند شماره (45) تاریخ : 4 ژانویه 1979 - 14 دی 1357شماره : 190 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 4 ژانویه 1 - ناصر میناچی رهبر مخالفین که امروز صبح با مهدی بازرگان گفتگو کرد، به کارمند سیاسی گفت که بازرگان در رسیدن به توافق برای شروع تولید نفت به منظور برآوردن نیازهای داخلی موفق شده است. براساس گفته میناچی تولید به اندازه کافی افزایش داده خواهد شد. تا تمام پالایشگاهها را فعال سازد، البته به جز آبادان که میزان بازده آن حدودا به یک ششم ظرفیت محدود می شود. ما تصور می کنیم برای محدود ساختن نیاز به صدور مشتقات نفتی سنیگن، کار پالایشگاه آبادان محدود می گردد. این امر ظاهرا به خاطر تمایل به جلوگیری از صادرات مشتقات نفتی سنگین است که نیاز به تولید مشتقات میانی برای بازار داخلی را تحت الشعاع قرار می دهد. (شاید زمانی که آشکار شود تولیدات بیشتری از آبادان مورد نیاز است، برخی انعطاف پذیری ها در تولید آن صورت گیرد.) میناچی همچنین از گروهی صحبت می کرد که مراقب خواهند بود تا هیچ گونه نفت خامی صادر نشود.

2 - تا جایی که ما می دانیم تلاشهای بازرگان به اهواز و کارکنان تولید محدود شده است. به این سؤال که اعتصابیون پالایشگاههای شیراز، تبریز و تهران چه زمانی شروع به کار خواهند نمود و تحت چه شرایطی، بایستی بعدا پاسخ داده شود. یکی از منابع ما در پالایشگاه تهران به ما گفت که اعتصابیون هنوز بازگشت به سر کار خود را مورد مطالعه قرار نداده اند.

3 - اسکو از طریق دفتر محلی کنسرسیوم گزارش می نماید که برخی از کارکنان به سرکارشان باز می گردند و یکی از واحدهای تولیدی که قبلاً توسط نیروی دریایی اداره می شد، اکنون به وسیله کارکنان اسکو اداره می شود. ما هیچ گونه تخمین دقیقی برای تولید امروز در دست نداریم، لیکن مطلع هستیم که از 240 هزار بشکه در روز برای دو روز گذشته بیشتر نخواهد بود. دولت ایران تا حدود زیادی تقاضای بازرگان مبنی بر خروج ارتش از مناطق نفتی را مورد قبول قرار داده است. گاردهای نظامی و همچنین ملوانانی که به عنوان کارکنان مناطق نفتی خدمات می کرده اند، از مناطق خارج شده اند و یا اینکه در حال خروج از کلیه واحدهای تولیدی می باشند.

ص: 292

4 - ما اعتقاد پیدا کرده ایم که جریان خیلی کم تولیدی که از هنگام بسته شدن پالایشگاه تهران در تهران توزیع می شده، از خط لوله آبادان می آمده است. در هر حال این مورد ظاهرا از جمله مواردی نبوده است که در مذاکرات بازرگان بخشی را تشکیل دهد، لیکن وی اعلام نموده است که حمل محمولات از طریق خط لوله آبادان به تهران از سر گرفته خواهد شد. (ظاهرا چند بشکه ای بیشتر از محصولات در محوطه پالایشگاه تهران باقی نمانده است.) 5 - با ارزیابی گزارشات پراکنده ای که موجود می باشند، پیشرفت در جهت حصول به هدف بسیار محدود از سرگیری سوخت برای بازار داخلی به دست آمده است. در هر حال ما هشدار می دهیم که فقط یک قدم برداشته شده است. خوشبختانه ممکن است این قدم در جهت صحیح باشد.سولیوان سند شماره (46) تاریخ : 5 ژانویه 1979 - 15دی 1357شماره : 00239 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 5 ژانویه 1 - جزئیات توافق نامه ای که بازرگان مشغول مذاکره بر سر آن می باشد و به ترتیب که اسکو آن را در اختیار ما گذاشت، تا حدودی با آنچه ما دیروز گزارش کردیم اختلاف دارد. ظاهرا توافق نامه ای که به وسیله شرکت نفت، نمایندگان ارتش و رهبران اعتصابیون امضاء شد در وهله اول فقط کارکنان تولید و پالایش آبادان را شامل می شود.

نیت اولیه این است که تولید را به حدود 000 /600 بشکه در روز افزایش داده و آن را تماما در پالایشگاه آبادان تصفیه نمایند و محصولات را در تمام کشور توزیع نمایند.

2 - اولین مشکلی که پدیدار شده است، امتناع کارکنان خط لوله برای از سرگیری کار است که برخی بایستی به منظور توزیع محصولاتی که از آبادان به دست می آید، کار را شروع نمایند. بنا به گزارش کارکنان خط لوله تا زمانی که آخرین توافق نامه مورد مذاکره به وسیله بازرگان امضاء نشود، کار را شروع نخواهند کرد. اکنون تلاشهایی می شود تا موافقتنامه به نظر همه برسد و صحت و وجود آن نمایش داده شود.

3 - قدم بعدی احتمالاً این خواهد بود که بازرگان به تهران بیاید و عمل خارق العاده خود را در مورد کارکنان پالایشگاه ری به مورد اجرا بگذارد.

4 - ایوانس قائم مقام مدیر عامل اسکو بعد از ظهر فردا با سفیر قرار ملاقاتی دارد و ما امیدواریم که قادر باشیم تصویر بهتری از وضعیت جاری و چشم اندازهای آینده به دست آوریم.سولیوان

ص: 293

سند شماره (47) تاریخ : 6 ژانویه 1979 - 16 دی 1357شماره : 00256 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی : خیلی محرمانه موضوع : اعتصاب در بخش نفت ایران - 6 ژانویه 1 - اخبار عمده امروز این است که دستور تخلیه تمام خارجیان باقیمانده اسکو از جنوب (یعنی اهواز، آبادان و مناطق نفتی) که تعدادشان به حدود 60 نفر می رسد از طرف کنسرسیوم صادر شده است. هم اکنون تدارکات برای این امر در جریان است و انتظار می رود که تخلیه در 7 ژانویه صورت پذیرد. انگیزه اصلی این تصمیم به نظر می رسد تخلیه گاردهای امنیتی از محوطه دفتر مرکزی مدیران خارجی اسکو و مناطق مسکونی باشد. اخبار اولیه از جانب مقامات ارشد شرکت نفت دال بر این است که آنان تصمیم به خارج ساختن کلیه پرسنل اسکو را درک کرده و تا حدودی با آن موافق هستند. در هر حال، خارجیان شاغل در اسکو از عملیات بسیار محدود مورد نیاز برای تولید نفت خام برای بازار داخلی نارضایتی ندارند.

2 - جلسه ای که برای امروز بعد از ظهر بین سفیر و ایوانس قائم مقام مدیر عامل اسکو برنامه ریزی شده بود به هم خورد و دلیل آن این بود که ایوانس مجبور بود برای خاتمه بخشیدن به برنامه های تخلیه در جنوب باقی بماند.

3 - بازرگان در 5 ژانویه به همراه کمیته همراهش به منظور مسبوق شدن از عملیات بخش نفت و اطمینان یافتن از اینکه هیچ گونه صادراتی صورت نمی گیرد از گچساران، بندر ماهشهر و جزیره خارک دیدار کردند و این بدین معنی است که هیچ کس، منجمله کارکنان اعتصابی اسکو و شرکت ملی نفت ایران آگاه نبوده اند، که صادرات متوقف شده است. انتظار می رود که این گروه امروز از آبادان انتظار می رود که این گروه امروز از آبادان دیداری به عمل آورند. ظاهرا کارکنان پالایشگاه آبادان شرایط توافقی که توسط بازرگان به عمل آمد را هنوز مورد قبول قرار نداده اند، چون که بازده هنوز فقط حدود 000/240 بشکه در روز می باشد. بازرگان و گروه وی در خلال دیدارشان از آبادان تلاش خواهند نمود تا کارکنان را متقاعد سازند، تولید را تا حد ظرفیت پالایشگاه (600 تا 630 هزار بشکه در روز) افزایش دهند.

4 - جریان محصولات از آبادان به تهران و از طریق خط لوله هنوز شروع نشده است. در هر حال سندی از طرف بازرگان ارسال شده که توافق را تشریح می نماید و از کارکنان خط لوله در خواست می نماید، که همکاری نمایند. این سند امروز صبح به تهران رسید و شرکت نفت اکنون بایستی مشغول نشان دادن آن به کارکنان در ایستگاه پمپاژ ری باشد.

5 - یک روزنامه نگار که از پایانه محصولات در پالایشگاه ری تهران در روز 5 ژانویه بازدید نموده بود، از کارکنان اداره توزیع شرکت نفت که در حال کار بودند شنید، نفت سفید و بنزینی که در تهران به فروش می رسد، به وسیله کامیونهای نفت کش حمل می شود و روزانه تعداد معدودی از این کامیونها از جنوب وارد می شوند. همچنین به این روزنامه نگار گفته شد که مقدار بسیار کم نفت گازی که به دست مصرف کنندگان تهرانی می رسد از محل ذخایر ناچیزی است که هنوز در محوطه انبار

ص: 294

پالایشگاه ری وجود دارد.

6 - ما آمار تولید دو روز گذشته را در دست نداریم، لیکن چون تولید پالایشگاه آبادان (تنها پالایشگاه در حال تولید) هنوز فقط 000/240 بشکه در روز است، بنابراین تولید نفت خام بایستی در همین حدود باشد.سولیوان

کتاب شصت و هفتم

دلالان اسلحه، واسطه های نفوذی

ص: 295

ص: 296

پیشگفتار

ص: 297

ص: 298

در مجموعه روابط رژیم طاغوت با هیئت حاکمه آمریکا، یکی از نقطه های سیاه و قابل توجه روابط تسلیحاتی آنان بوده است و در روابط تسلیحاتی آنچه که ظاهرا به مراتب ریشه دارتر از مقوله نیازهای واقعی امنیتی و دفاعی کشور بوده، مسئله سوء استفاده مالی و خصوصا نقش واسطه های معاملات تسلیحات است. اسنادی که در این مجموعه گردآوری شده تلاش می کند گوشه ای از سوابق این واسطه ها، رقابتهای داخلی آنان و طرز تلقی شرکتهای آمریکایی طرف قرارداد آنها را از این ارتباطات نمایان سازد.

اقتصاد تسلیحاتی اقتصاد جهان صنعتی را می توان اقتصاد تسلیحاتی نامید. بیشترین حجم صادرات کالاهای صنعتی ممالک پیشرفته به جهان سوم را اسلحه تشکیل می دهد. بیشترین خرید اسلحه در جهان هم توسط ممالک فقیر صورت می گیرد. در سال 1973 تقریبا 85% خریدهای تسلیحاتی در سطح جهان توسط ممالک جهان سوم صورت گرفته است. نرخ رشد میزان خرید اسلحه ممالک خاورمیانه در سال 1974 نسبت به سال قبل 40% و در سال 1975 نسبت به سال قبل باز هم 40% بوده است. صنایع اسلحه سازی در اقتصاد غرب از چاههای نفت پر اهمیت تر و یکی از بزرگترین مجاری انتقال ثروت ملی و سرمایه های بومی ممالک فقیر به غرب است. مکانیزم موجود در مراحل تولید، مدیریت و بازاریابی آن و تلاش جهت توسعه آن بسیار پیچیده و نوعی سوپر استثمار است. بازاریابی و افزایش تقاضای جهانی برای تولیدات و تجهیزات نظامی رابطه مستقیمی با اقدامات مداخله جویانه و سیاستهای استراتژیک ممالک صنعتی دارد. تزریق بحران به جوامع جهان سوم برای رونق بازار اسلحه و فروش بیشتر اسلحه برای ایجاد بحران ساده ترین شکل مکانیزم رابطه تسلیحاتی تولیدکنندگان و خریداران است.

خرید اسلحه، سهم زیادی از درآمد ملی ممالک فقیر را می بلعد و در شرایط اضطراری مالی حکومتهای این ممالک برای جبران از سهم فرهنگ و آموزش می زنند، تا حجم خریدهای تسلیحاتیشان کاهش نیابد. خریدهای کلان تسلیحاتی، تعویض سیستمهای دفاعی و گران شدن قطعات و لوازم یدکی همیشه ضربه مؤثری بر پیکر اقتصاد ملی بوده است. لیکن تئوری پردازهای غربی دائما خلاف این را گفته و ترویج کرده اند. توجیه غربیها برای این چپاولگری، ظاهری آراسته و مردم فریب

ص: 299

دارد. آنها می گویند صنایع تسلیحاتی و هزینه های نظامی راه حلی برای رشد و توسعه می باشند و رابطه مثبت و قدرتمندی میان تحلیل هزینه های دفاعی از یک سو و آهنگ رشد اقتصادی از سوی دیگر وجود دارد. یعنی هر کشوری که بتواند هزینه نظامی و دفاعی سنگینتری را تحمل کند، شرایط مساعدتری برای رشد اقتصادی خواهد داشت. یکی از وظایف کمپانی های تولید کننده سلاح، ایجاد بازار برای کالاها و تجهیزات تولیدیشان است. حتی برخی بر این عقیده اند که گران شدن نفت در سال 1973 مجموعا پیامد تحریکات صاحبان صنایع اسلحه سازی آمریکا بوده است و دقیقا به همین علت و در عرض چند سال بعد عظیمترین حجم پولی مورد مبادله در اقتصاد بین المللی از سوی کشورهای تولیدکننده نفت و در حقیقت فروشندگان نفت برای خرید اسلحه به آمریکا بازگشت داده شد و درآمدهای بادآورده نفتی، جیب صاحبان صنایع اسلحه سازی را پر کرد. از جمله باید خریدهای نجومی شاه را نام برد. شاه سعی می کرد تسلیحات پیشرفته و از پیچیده ترین نوع اسلحه ها را خریداری کند و طبعا همراه آن جمع کثیری از کارشناسان و مستشاران نظامی را جهت آموزش و آماده سازی وارد نماید. تنها یک قرارداد شاه با آمریکا رقمی معادل 10 میلیارد دلار اسلحه را شامل می شد. البته این بهای رسمی و اعلام شده، تنها بخشی از هزینه های نظامی شاه بود. مبالغ کلانی که جهت لوازم یدکی و آماده سازی تجهیزات و مبالغ هنگفتی که روانه جیب گشاد دلالان و واسطه ها و درباریها می شد بیش از اینها بود. جنگ مافیایی دلالان و رقبای بازار اسلحه کار را به جایی می کشاند که حاضر بودند یکدیگر را قربانی اهداف خود نمایند. البته اگر اسلحه های مورد معامله دست دوم و یا منسوخ شده و تقلبی نباشند. کشورهایی که نیازمند اسلحه می باشند و یا حاضرند بخشی از ثروت ملی خود را برای خرید اسلحه هزینه نمایند ناگزیرند به صحنه روابط موجود در بازار خرید اسلحه گام نهند و به مکانیزمهای مرسوم آن عمل نمایند. این بازار ذاتا و به دلیل مسائل عدیده ای دارای مکانیزمی جدا از بازار کالاهای دیگر است و پیچیدگی و ویژگی بازار اسلحه عمدتا به دلیل اهداف استراتژیکی ممالک فروشنده می باشد. این اهداف، در چهارچوب سیاستهای درازمدت و جهانی سیاستمداران و سرمایه داران پایه ریزی شده است.

بازار اسلحه همیشه دارای معاملات مخفی و پر مسئله، مبهم و پر از تقلب و ریاکاری و رشوه خواری و خباثت است و مکانیزم این بازار دارای مشخصه های اصلی زیر است:

زمینه سازیهایی که ایادی ممالک تولید کننده جهت رونق بازار اسلحه صورت می دهند. ایجاد فضای دلهره و تشنج سیاسی در مناطق مختلف جهان به صورت درگیریهای سیاسی داخلی، کودتاها، مناقشات مرزی، تعارضات و یا پیمانهای منطقه ای، تهدیدات استراتژیکی و جنگ سرد زمینه ساز رونق بازار مبادلات تسلیحاتی می گردند و رابطه مستقیمی با نوع و تنوع تجهیزات نظامی مورد نیاز دارند.

نظامیگری خود دستاورد غریبی است که پس از جنگ جهانی دوم، به شدت در کشورهای تحت الحمایه غرب رخ نموده است و عامل مهمی در جهت گیری اقتصاد تسلیحاتی است. بقای تشنج و بی ثباتی، ساده ترین راه حل برای رونق بازار اسلحه غرب (به مفهوم جهان صنعتی اعم از بلوک شرق یا غرب) است.

روابط ناسالم مالی و پولی که از آغاز به دست آوردن طرحها و نقشه های تکنولوژی ساخت تا مرحله فروش حاکم بر مکانیزم بازار است، سوء استفاده های مالی، رشوه گرفتنها، انتقال حجم پول در

ص: 300

مجاری مخفی جهت عدم پرداخت مالیات و حقوق گمرکی از مشخصات آن است. کارتلهای تولیدکننده سلاحهای جنگی با پرداخت رشوه های کلان به مسئولین کشورها و متنفذان و خریدن برخی مهره های مهم و صاحب نفوذ، قراردادهای سنگین را به ملل محروم تحمیل می کنند.

جایگزینی و نوآوری: به دلیل رقابت فشرده ای که میان تولید کنندگان اسلحه وجود دارد، طراحان ابزار نظامی هر روز در کار خلق ابزار و تجهیزات پیچیده تری هستند. نوآوری، تحولات کیفی، خارج کردن سیستمهای فرسوده و منسوخ و جایگزینی تجهیزات پیشرفته تر، سود کلانی را نصیب کمپانیهای سازنده اسلحه می نماید. به همین دلیل فروشندگان سعی می کنند تسلیحات قدیمیتر را به فروش برسانند و برای فروش اسلحه پیشرفته تر در آینده زمینه سازی کنند.

ممنوعیت انتقال تکنولوژی ساخت و به کارگیری. روشهای تخریبی جهت تضعیف و ورشکستگی صنایع دفاعی بومی ممالک تولیدکننده به صورت جدی از دستیابی ممالک ضعیفتر به تکنولوژی ساخت سلاحهای مورد نیاز ممانعت به عمل می آورند و یا آنقدر کارشکنی می کنند که هیچ گاه به مرحله بهره برداری نمی رسد.

واسطه ها و دلالان: گروهی که در بازار اسلحه مجری سیاستهای تولیدکنندگان اسلحه می باشند و در اداره بازاریابی به هر شیوه غیر اصولی متمسک می گردند، دلالان می باشند، یعنی در حقیقت تعزیه گردان اصلی بازار اسلحه که علاوه بر دسترسی به مراکز قدرت، دارای نفوذ سیاسی و قضایی نیز هستند. این دلالان و واسطه ها که عمدتا خود متعلق به ممالک خریدار می باشند، عموما به عنوان ستون پنجم و کسانی که از تحولات و اوضاع داخلی مطلعند شناخته می شوند. اینها مجریان طرحهای سیاسی دیگران و مزدوران صاحبان کارخانجات اسلحه سازی اند.

معرفی کتاب

تلاش کمپانیهای تولید تجهیزات و جنگ افزارهای نظامی در زمینه ایجاد رابطه با واسطه های سرشناس و پر نفوذ ایرانی که به نحوی از انحاء به دستگاه حاکمه شاه نزدیک بودند، از اهداف اصلی آنها به شمار می رفته و دادن رشوه های کلان به دلالان حرفه ای در حقیقت منافع دراز مدت آنها را چپاول هرچه بیشتر پولهای نفتی و نیز تثبیت موقعیت سرمایه گذاریهای آینده آنها تضمین می کرده است.

این طرز تلقی عناصر آمریکایی از ساختار رژیم شاهنشاهی که بر پایه رشوه و فساد مبتنی بوده، دقیقا برخاسته از همان ساختار حکومتی دولت آمریکا می باشد و این نیز حکایت از یک وجه تشابه میان دو نظام دارد. مطالعه اسناد اخیر نشان می دهد که کمپانیهای آمریکایی اطمینان داشتند که بدون دادن رشوه های کلان که در حقیقت می دانستند، نهایتا به جیب اشخاصی نظیر خاتمیها و طوفانیان ها می رود، توفیق در فروش جنگ افزار نخواهند یافت و راه به بیراهه خواهند برد. شاه که در رأس دزدان و غارتگران بیت المال بود و بانکهای دنیا را از سرمایه های به غارت برده مردم محروم این سامان لبریز نموده بود، علنا دست افرادی امثال طوفانیان و خاتمی را جهت به یغما بردن سرمایه های ملت مسلمان ایران باز می گذاشت و تنها، گلایه اش از دلالان خرده پا بوده است و مدعی بود آنها با این کارشان امنیت ملی را به خطر می اندازند.

ص: 301

نکته جالب آنکه زمانی که موضوع کنار رفتن واسطه های جزء مطرح می شود، عناصر آمریکایی آن را برای کمپانیهای آمریکایی یک فاجعه می خوانند، چرا که راز موفقیتشان را در زمینه فعالیتهای گسترده در ایران و جذب پولهای نفتی، همین دلالان خرده پا، اما با نفوذ می دانستند.

افرادی مانند طوفانیان، نگرانیشان از این بابت بود که چرا کمپانیهایی مانند گرومن و نورتروپ جهت انجام معامله نزد واسطه هایی مانند برادران لاوی می روند و او را به عنوان فرد اصلی تصمیم گیرنده نادیده می گیرند؛ چیزی که وی در مورد آن جنجال زیادی به راه انداخت و قضیه را به مطبوعات کشانید. اما نهایتا خود نیز به عنوان رشوه گیرنده اصلی تیتر روزنامه های داخلی و خارجی گردید و مغضوب دزد اصلی یعنی شاه شد.

هرچند که بیان همه واقعیت در این مختصر نمی گنجد و تنها مشتی از خروارهاست و حضور بیش از چندین دهه نفوذ استعماری گردنکشانه و چپاولگرانه کمپانیهای چند ملیتی آمریکایی مستلزم نوشتن کتابهای بیشمار است، بر این اساس تنها به ذکر نمونه هایی از این مقوله بسنده می کنیم:

حکایت از آنجا شروع می شود که کمپانی آمریکایی گرومن سازنده هواپیماهای اف - 14 تام کت در موقعیت ورشکستگی قرار می گیرد و دولت ایران جهت نجات گرومن، یک وام 75 میلیون دلاری به منظور جلوگیری از ورشکستگی آن در نظر می گیرد.

اما گرومن به این مبلغ اکتفا نکرده و تلاش آن در جهت فروش هواپیماهای تام کت به نیروی هوایی ایران شروع می گردد. آنها برادران لاوی را به عنوان یک پل ارتباطی انتخاب می کنند. گفته می شد که برادران لاوی(1) با شهرام، یکی از اعضای خانواده شاه در ارتباط بوده اند. برادران لاوی در ازای قرار دریافت 28 میلیون دلار از گرومن مقدمه فروش 30 فروند هواپیمای اف - 14 را فراهم می کنند. موافقتنامه گرومن - لاوی در نوامبر 1972 منعقد می شود، یعنی یک سال قبل از احتمال بررسی خرید هواپیماهای اف - 14 در ایران، ولی اعلام انعقاد آن در فوریه 1974 یعنی یک سال پس از امضای قرارداد فروش صورت می گیرد. بر اساس قرائن و شواهد، گرومن در پشت پرده با خاتمی در ارتباط بوده و این نقش واسطگی را برادران لاوی بازی می کردند و به خاطر همین روابط پنهانی بود که دولت ایران درصدد نجات کمپانی گرومن از ورشکستگی برآمد. ضمنا واسطه های دیگری از قبیل ابوالفتح محوی یکی از بنیانگذاران صنایع هواپیمایی ایران و رئیس شرکت اطلاعاتی ایز ایران، از دوستان نزدیک خاتمی در این رابطه در فعالیت بودند. محوی با 17 شرکت آمریکایی که از مهمترین آنها می توان راکول، لیتون، جنرال الکتریک، نورتروپ و گرومن را نام برد، در ارتباط بوده و پولهای کلانی را از این راه به جیب می زد. سپهبد خاتمی و خادمی به اعتقاد آمریکاییها از شرکای اصلی محوی محسوب می شدند. فردی واسطه به نام دهش که از طرف طوفانیان رانده شده بود به آمریکاییها گفته بود که محوی به عنوان کمیسیونر اصلی به گرومن معرفی گردیده و گرومن تنها او را به رسمیت می شناخته است. محوی یک دلال و واسطه بنام بود و در فروش هواپیماهای اف - 5 به ایران سهم بسزایی داشت، زیرا ایران در عین حالی که موافقت خود را جهت خرید هواپیماهای اف - 5 اعلام می کرد، میزان خرید خود را در مورد هواپیماهای اف - 5 از 36 فروند به 146 فروند افزایش داد. در بحبوحه فعالیتهای برادران لاوی در امر واسطگی با گرومن، فرد جدیدی وارد صحنه می گردد. نام وی

ص: 302


1- برادران لاوی یهودی ایرانی الاصل و تبعه اسرائیل بودند.

آلبرت جی فیوج بود. لاوی دلال ایرانی که در ازای دریافت 28 میلیون دلار کمیسیون از شرکت گرومن موجبات فروش جنگنده های اف - 14 به ایران را فراهم آورده بود، اعلام نمود که تحت فشارهایی مجبور گردیده است که بخش اعظمی از کمیسیون دریافتی را به فردی بدهد که مدعی بود از طرف دو تن از مقامات عالیرتبه دولت ایران (یعنی ژنرال حسن طوفانیان و ژنرال محمد خاتمی داماد شاه) به این کار مامور گردیده است. عامل جدید آلبرت جی. فیوج سریعا موفق شد که در عرض دو ماه تعداد 50 فروند به خریدهای اف - 14 اضافه نماید. فیوج به لاوی گفته بود که می بایست 66 درصد کل کمیسیون را به او بدهد. قبل از تغییر واسطگی لاوی به فیوج، یکی از مقامات عالیرتبه ایرانی (احتمالاً محوی) پس از افشای پرداخت 28 میلیون دلار رشوه از طرف گرومن به لاوی در سال 74 به گرومن اطلاع داد که دیگر نباید بیش از این از لاوی استفاده نمایند. بعدها رئیس گرومن، پیتر جی.

اورام، اعلام کرده بود که از بازگشت این کمیسیونها به مقامات ایرانی بی اطلاع بوده، اما در زمینه موضوع انتقال کمیسیون از لاوی به فیوج آگاهی داشته است. در حقیقت این اعلام عدم آگاهی از بازگشت کمیسیونها به مقامات ایرانی، نشانه ترس و واهمه کمپانی گرومن در ارتباط با قراردادهای آینده بود. همان طور که در اسناد آمده است، خود آمریکاییها به این امر واقف بودند که برادران لاوی و فیوج پوششی برای فعالیت عناصر و اشخاص دیگری محسوب می شوند که آنها اشخاصی جز ژنرالهای بانفوذ ایرانی نبودند. در این میان بود که رقابت سختی بین محوی و طوفانیان در گرفت.

طوفانیان علیرغم آگاهی از روابط نزدیک خاتمی و محوی، جرأت درگیر شدن با ژنرال خاتمی به عنوان داماد شاه را نداشت و این قرعه به نام محوی می افتد. طوفانیان ماجرای دخالتهای محوی و برادران لاوی را به اطلاع شاه می رساند و شاه آنها را در لیست سیاه قرار می دهد. محوی که با 17 شرکت آمریکایی رابطه داشت، از قرار گرفتن در لیست سیاه شاه مطلع می شود و طی یک توبه نامه به شاه مجددا از لیست سیاه خارج می گردد.

اما در این بین طوفانیان موضوع برادران لاوی را دنبال می کند و مسئله 28 میلیون دلار رشوه پرداختی به آنها از طرف گرومن را به جراید می کشاند و ادعا می کند که گرومن با اختصاص 28 میلیون دلار جهت کمیسیون، سر ایران را کلاه گذاشته است و تهدید نمود که این شرکت را تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد. فروش هواپیماهای اف - 14 به ایران حدود 2/2 میلیارد دلار برای کمپانی گرومن به همراه داشت که جان تازه ای در وجود این کمپانی ورشکسته و بی رمق دمید. طوفانیان در ملاقات با مستشاری نظامی در ایران به این روش کمپانیها در فروش تجهیزات نظامی به ایران با نشان دادن دو قطعه چک مربوط به پرداختی گرومن به برادران لاوی به ارزش 6 میلیون دلار اعتراض نمود و خواستار حذف عناصر واسطه گردید. وی گفت بر اساس رابطه ای که وی با گرومن و نورتروپ داشته است به آنها اطلاع داده که وی به عنوان معاون وزیر جنگ، تنها نماینده دولت ایران در برابر دولت آمریکاست و مشخص بود که طوفانیان نمی توانست سایر رقبای خود را در این میان تحمل نماید و به این خاطر بود که با از میدان به در نمودن تک تک آنها سعی داشت ابتکار عمل را در امور واسطگی خود به دست گیرد. اما ظاهرا این شرکتها و کمپانیها هم با آگاهی از ساختار فاسد دستگاه سلطنتی و نیز جهت حفظ منافع آینده خود به سخنان وی وقعی ننهادند و با وجود اعلام دولت ایران در خصوص منع استفاده از دلالهای اسلحه کماکان کمپانیهای تسلیحاتی به فعالیت خود در ارتباط با

ص: 303

دلالها به عنوان پلهای ارتباطی و پرنفوذ خود ادامه می دادند. نکته جالب آنکه حتی خود آمریکاییها در زمینه محدود نمودن فعالیت کمپانیهای خود و حذف عناصر واسطه به وحشت افتادند و آن را برای فعالیتهای آینده خود مضر می دانستند.

البته طوفانیان نیز در این درگیری با واسطه ها آنچنان هم رو سفید بیرون نیامد و رقبای او هم در راستای فعالیتهای وی بیکار ننشستند و دست به کار از میدان به در کردن وی شدند. شخصی به نام دهش که از رانده شدگان طوفانیان بود در ملاقات با عناصر لانه جاسوسی گفته بود که طوفانیان از بابت معامله فولاد از هندوستان و نیز خرید قایقهای گشتی فرانسوی مبالغ هنگفتی رشوه گرفته است، و با اطمینان گفت که خیلی زود وی از نظرها خواهد افتاد و چنین نیز شد و در اوج مبارزات ملت مسلمان ایران، نام او نیز به عنوان یک رشوه گیر بنام، تیتر روزنامه های داخلی و خارجی گردید.

مروری بر حرکتها و فعالیتهای کمپانیهای آمریکایی جهت نفوذ و در دست گرفتن بازار ایران می تواند تا حدود زیادی عمق نظام فاسد و استکباری آمریکا را نشان دهد؛ نظامی که ساختار اصلی آن را کمپانیهای چند ملیتی تشکیل داده اند و هرچند با گذشت زمان با تعویض رؤسای جمهور تظاهر به انجام دگرگونی در نظام بیمارگونه خود می نمایند، اما ملل جهان تاکنون به این نتیجه رسیده اند که اینها جز عروسکهای خیمه شب بازی چیز دیگری نیستند و صحنه گردان اصلی این جریانات همان کمپانیهای چپاولگر می باشند. آمار زیر در خصوص پرداخت رشوه می تواند تا حدودی روشنگر این واقعیات باشد:

1- شرکتهای لیتون - مک دونالد داگلاس - لاکهید (از بابت فروش پ - 3) و نورتروپ، همگی جهت ورود به بازار ایران و فروش جنگ افزار، رشوه های کلان به واسطه ها داده اند.

2- یک شرکت به نام Economic Development مستقر در سوئیس به توسط فردی به نام فرانک دو فرانسیس جهت ارتقای سطح فروش اف - 5 در سطح جهان کمیسیونی به مبلغ 1/1 میلیون دلار در رابطه با فروش هواپیما به ایران در اختیار یک واسطه گذاشته است.

3- شخصی به نام کشفی دو مبلغ 3 و 4/1 میلیون دلار از کمپانی فیلکو فورد به خاطر انعقاد قرارداد رادار دریافت کرده است.

4- شرکت بل هلیکوپتر به یک عامل ناشناس 489000 دلار (هزار دلار بابت فروش هر هلیکوپتر) برای فروش سال 73 آن شرکت پرداخت نموده است.

5 - شرکت نورتروپ دو مبلغ 6/1 میلیون دلار و 450 هزار دلار جهت حق الزحمه برای انعقاد یک قرارداد به یک واسطه پرداخته است.

6- پرویز بوشهری - دلقک دربار- از کمپانی GTE طرف قرارداد شرکت مخابرات از یک قرارداد یک میلیاردی، 5/2 درصد دریافت نمود.

با بررسی و مطالعه اسناد این نتیجه حاصل می شود که اصولاً فروش تسلیحات و جنگ افزارهای پیشرفته در مرحله اول باعث اعمال سیاستهای زورمدارانه استکبار جهانی است که در این رهگذر عوامل دلال و واسطه ها نقش ثانوی را در اجرای این سیاستها بازی می کنند. به طور قطع با گذشت زمان و با تشدید رقابتهای تسلیحاتی مابین کشورها و غولهای تسلیحاتی جهان این موضوع بعد تازه ای به خود می گیرد و کشورهایی که در حجم وسیع روابط تسلیحاتی با آمریکا دارند نمی توانند از

ص: 304

این موضوع مستثنی باشند. در کشورهای مرتجع عربی و در راس آنها رژیم حاکم بر حجاز و مصر این موضوع (دخالت عناصر واسطه و دلال در امر فروش تجهیزات نظامی و به دنبال آن پرداخت رشوه های کلان) می تواند در ابعاد بسیار وسیعتری مطرح باشد و در همین کشورهاست که کمپانیهای تسلیحاتی آمریکایی از طریق واسطه های سرشناس و پر نفوذ اهداف سیاسی - نظامی - اقتصادی خود را جامه عمل می پوشانند.

اسناد اخیر نشان می دهد که نظام حاکم بر آمریکا مبتنی بر رشوه و فساد و تباهی است و اکنون نیز از آن جز یک ببر کاغذی چیزی باقی نمانده است. تلاش دولتمردان آمریکایی جهت به دست آوردن قدرت و نفوذ گذشته خود به منظور چپاول اموال ملتهای محروم جهان و به زیر سلطه بردن آنها، با مطرح گردیدن مجدد اسلام حیات بخش و گسترش نفوذ آن در ملل محروم و مستضعف جهان با شکست قطعی روبرو گردیده است و این قدرت استکباری دوران افول خود را به سرعت سپری می کند. آمریکا با پی بردن به عظمت و قدرت انقلاب اسلامی ایران به خیال واهی نزدیک شدن به آن و به زعم خودش جذب عناصر میانه رو سعی داشت که اهداف و انگیزه های شیطانی خود را به منصه ظهور گذارد. لکن این بار شیپور را از دهانه گشادش نواخت و به این خیال باطل که اکنون نیز همانند رژیم شاه می تواند اهداف خود را از طرق تسلیحات جامه عمل بپوشاند، با شکست و رسوایی ذلت باری مواجه گردید، که همانند مار زخم خورده ای هنوز بر خود می پیچد.

والسلام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اسفند 1367

دلالهای نفوذ

ص: 305

سند شماره (1) خیلی محرمانه - آوریل 1973 از: گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا در تهران، ایرانبه : وزیر دفاع، واشنگتن دی - سی موضوع : دلالهای نفوذ 1- (خیلی محرمانه) حدود یک سال قبل شاه با بیانی تند خطاب به پرسنل تهیه کننده تسلیحات گفت که ایران دیگر یک کشور در حال ظهور نیست. بنابراین نباید برای نفوذ افراد هزینه ای را متحمل گردد. از آن زمان به بعد شدیدا تلاش شد تا با پاکسازی قراردادهای خرید تسلیحاتی تمام عناصری را که هزینه های نادرستی را به این کشور تحمیل کرده اند، از صفحه خرید حذف نمایند. طی سال گذشته پرونده های فروش نظامی خارجی چندین بار و به دقت بررسی شد، و در انجام آن حتی فهرستی از اسامی افرادی که در مذاکرات دخالت داشته اند، تهیه گردید.

2- (خیلی محرمانه) اکنون مقامات ایرانی فهرست مفصلی را از اسامی افراد ایرانی و خارجی که در این کشور اقامت دارند، لیکن نماینده کارخانه ها و یا کمپانیهای خارجی دارای رابطهای خاص در خارج از کشور می باشند، تهیه نموده اند. شخص شاه این فهرست را به دقت مطالعه کرده و فرمان داده است که به هیچ یک از آنها به خاطر انعقاد قراردادها خرید تسلیحاتی کمیسیون یا هزینه ای پرداخت نشود.

3- (خیلی محرمانه) مقامات نظامی دست اندرکار خرید تسلیحاتی این موضوع را تا جایی دنبال کرده اند که مسئله جنبه عاطفی به خود گرفته و اعلام نموده اند که آن دسته از افرادی که در ایران اقامت دارند لیکن نماینده کمپانیهای خارجی می باشند، نباید در جلسات توجیهی، بحثها، و یا مذاکرات مربوط به خرید تسلیحات نظامی حضور داشته باشند.

اخیرا نیز آنها در چند مورد افراد حاضر را شناسایی کرده و از بعضی از افراد خواسته اند که قبل از آغاز گفتگوها جلسه را ترک نمایند.

4- (خیلی محرمانه) از مقامات ما در واشنگتن دعوت شده تا نمایندگان شرکتهای تجاری تولیدکننده تجهیزات نظامی را که قصد سفر به ایران دارند معرفی نمایند، تا اطمینان حاصل شود که در پیشنهادات آنها به ایران هیچ گونه هزینه و یا کمیسیون نادرستی گنجانده نشده است. این نمایندگان باید از آوردن شخصیتهای محلی به جلسات مذاکرات اجتناب نمایند.

5- (خیلی محرمانه) ما این وضع را زیر نظر گرفته و در مورد هرگونه انحراف مهمی که در عمل نسبت به مقاصد دولت به وجود آید، گزارشات لازم را ارسال خواهیم نمود.

6- سفارت آمریکا نیز موافقت خویش را اعلام می دارد.

7- خروج از طبقه بندی در سال 1979.

ص: 306

سند شماره (2) اداری - غیر رسمی - استفاده اداری محدودتاریخ: 30 ژانویه 1975 استانلی تی. اسکودرو بخش سیاسی سفارت آمریکا، تهرانوزارت خارجه واشنگتن دی. سی.

استان عزیز:

لطفا در اوقات فراغت خویش اطلاعات، بیوگرافیک مردی به نام محوی که مدیر عامل سیستم اطلاعاتی ایران (ایز ایران) است (یا بوده) و گویا در حال تشکیل شرکت الکتریسیته هسته ای ایران (INECO)و شرکت تکنولوژی پیشرفته ایران می باشد، برای ما ارسال نمایید. امیدوارم بخش اقتصادی در مورد وی اطلاعات خوبی داشته باشد، چون او ظاهرا خدمتکار خوش سیمای شاه در زمینه تشکیل شرکتهایی است که آماده واردسازی صنعت تکنولوژی پیشرفته به ایران می باشند. هرگونه اطلاعات دیگری که در مورد دست راست محوی یعنی آقای مناوی و نیز شیرین (شاهین - م) آقایان، وکیل و مشاور تجاری وی داشته باشید برای ما جالب خواهد بود.

این اطلاعات تنها جنبه ارضای کنجکاوی شخصی دارد، چون نام این افراد در گفتگو با تجار به کرات مطرح می گردد ولی کسب این اطلاعات می تواند در پی بردن به رابطه های قدرت بسیار مفید واقع گردد. با این وصف می توانم از دریافت این اطلاعات صرف نظر نمایم، تا این افراد فکر نکنند که سفارت در مورد آنها فضولی می کند.

سلام گرم ما را به جی و ساشا برسانید.

(یعنی آلساندرا) ارادتمند - بایرون بی مورتون دفتر امور ایران

درخواست اطلاعات در مورد ابوالفتح محوی

سند شماره (3) از: مستشاری نظامی (آرمیش مگ) - تهرانخیلی محرمانه - 7 ژوئیه 1975 به: سازمان همکاری امنیتی وزارت دفاع - ستاد فرماندهی ایالات متحده در اروپا برای سپهبد فیش و سرلشکر رایدر - از سرلشگر برت موضوع: وضعیت ابوالفتح محوی 1- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان معاونت وزیر جنگ امروز 6 ژوئیه به ژنرال برت تلفن زد و به وی اطلاع داد که شاه آقای ابوالفتح محوی را در لیست سیاه قرار داده است. ژنرال طوفانیان قاطعانه درخواست کرد که ژنرال برت وزارت دفاع را از تصمیم شاه مطلع سازد.

2- (خیلی محرمانه) بر اساس تجربه گذشته، این امر به وضوح بدین معناست که آقای محوی به عنوان نماینده یا مشاور هرگونه شرکت خارجی پذیرفته نخواهد شد. ما در این مرحله هیچ گونه اطلاع موثقی در این خصوص که آقای محوی نماینده کدامیک از شرکتهای آمریکایی می باشد، نداریم؛ ولی در هر حال شواهد دال بر این امر هستند که وی در گذشته نماینده شرکتهای بازرگانی خصوصی بوده است.

3- (خیلی محرمانه) پیشنهاد می نماییم که این خبر به نحو مناسبی پخش شود. از مذاکرات با نمایندگان مقاطعه کاران آمریکایی در این جا آشکار است که تمایل بسیار قوی از جانب شاه و دولت

ص: 307

ایران در قبال عدم استفاده از نمایندگیها و یا افرادی که به هر جهت می توانند، به طور جدی در معرض خطر قرار گیرند، وجود دارد. ما هیچ گونه وقفه ای در این تلاش نمی بینیم ولیکن قویا بر این عقیده هستیم که این تنها راهی است که شرکت های آمریکائی می توانند در ایران به کار بپردازند. من پیش بینی می کنم که برخی افراد مشهور دیگر نیز در لیست سیاه قرار داده شوند و این امر می تواند به شرکتهای آمریکایی که از طریق این افراد معرفی می شوند لطمه وارد نماید.

4- (خیلی محرمانه) نظرات و پیشنهادات شما مورد قبول ما است. ما در مستشاری نظامی همیشه مستمرا و آگاهانه به نمایندگان شرکتهای آمریکایی در مورد نقطه نظرات دولت ایران در خصوص این موضوع گوشزد کرده ایم.

سند شماره (4) خیلی محرمانه - 8 ژوئیه 1975 از: سرلشکر برتبه: پیام شخصی برای وزیر آقای هوفمان (شورای عمومی) و سپهبد فیش مرجع: الف - پیام ژوئیه 75 (خیلی محرمانه) اینجانب در مورد موضوع ب - پیام 8 ژوئیه 75 (خیلی محرمانه) اینجانب تحت عنوان دلالها و نرخ دلالها موضوع: وضعیت آقای ابوالفتح محوی 1- (خیلی محرمانه) در تاریخ 8 ژوئیه 75 طی ملاقاتی طولانی بین ژنرال طوفانیان معاون وزیر جنگ و سرلشکر برت از گروه کمک مستشاری نظامی، طوفانیان از اینجانب خواست که نقل قول شده ذیل را که مکمل مطالب گزارش شده در مرجع الف می باشد برای وزیر دفاع ارسال نمایم.

نقل قول:

عالیجناب وزیر دفاع جیمز شلزینگر 8 ژوئیه 1975 پنتاگون، واشنگتن دی - سی.

ایالات متحده آمریکا آقای وزیر عزیز:

1- طبق فرمان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر، فرمانده کل قوا، باید به اطلاع آن جناب برسانم که به علت دخالتهای آقای ابوالفتح محوی در تهیه و تدارک سیستمهای دفاعی مورد نیاز نیروهای مسلح سلطنتی ایران از صنایع آمریکایی، نام وی باید در فهرست سیاه قرار گیرد. به این جانب دستور داده شده تا مقدمات اختتام فعالیتهای وی را فراهم سازم. وی هیچ گونه حق و اختیاری ندارد تا تحت هیچ عنوان و پوششی در زمینه تأمین سیستمهای دفاعی برای نیروهای مسلح سلطنتی مداخله نماید.

2- باعث خرسندی من خواهد بود چنانچه جناب وزیر با مساعی خویش به تمام شرکتها و صنایع آمریکایی اطلاع دهند که وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران هیچ قراردادی را که آقای ابوالفتح محوی تحت هر نام و به هر ترتیبی با آن مربوط باشد، امضاء نخواهد کرد.

3- با احترامات گرم و صمیمانه.

ارادتمند:

ص: 308

ژنرال ح. طوفانیان معاون وزیر جنگ.

پایان نقل:

2- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان همچنین از اینجانب خواست که تمام نمایندگان قراردادهای مرتبط به مسائل دفاعی آمریکایی را در درون کشور ایران از اقدامات دولت ایران در مورد محوی مطلع سازم و علاوه بر این آنها را در جریان موضع محکم دولت ایران در قبال استفاده از دلالها و یا افراد یا شرکتها، تحت هر پوششی که منجر به دریافت و پرداخت کمیسیون و غیره در زمینه خریدهای نظامی شود قرار دهم. از زمان شروع مأموریتم در ایران، این جانب و تمام کارمندانم در ملاقاتهای خویش با پیمانکاران بر موضع دولت ایران در مورد استفاده از دلالها، تأکید ورزیده ایم: با این حال هیچ اقدامی در مورد درخواست ژنرال طوفانیان چه به صورت تشکیل جلسه فوری و چه به صورت ارسال اخطاریه کتبی انجام نخواهم داد تا از شما دستورات لازم را دریافت نمایم، چون این اولین باری است که از ما خواسته شده که به طور علنی هویت یک فرد خاص را فاش نماییم.

به نظر من مطرح ساختن خصوصیات و ویژگی های فرد مورد نظر برای نمایندگان پیمانکاران محلی دارای فواید مثبتی نیز می باشد. در گذشته ظاهرا چنین بود که بسیاری به این سخنان گوش می دادند، ولی هیچ کس آن را باور نمی کرد. گذشته از این ما موضوع را با مقامات ذی ربط سفارت در میان می گذاریم تا از نقطه نظرات آنها نیز مطلع شویم، چون خواهی نخواهی این خبر به دیگر وزارتخانه های دولت ایران راه پیدا کرده و به گوش دیگر پیمانکاران بازرگانی نیز می رسد.

3- (طبقه بندی نشده) از دریافت رهنمودهای شما خوشحال خواهیم شد.

خروج از طبقه بندی در تاریخ 31 دسامبر 1981

حق الزحمه دلالها

سند شماره (5) از : گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا در تهرانبه : وزارت دفاع در واشنگتن دی. سی.

پیام برای شخص سپهبد فیش از طرف سرلشکر برتخیلی محرمانه - 9 ژوئیه 1975 موضوع : حق الزحمه دلالها 1- (خیلی محرمانه) سرلشکر برت در تاریخ 8 ژوئیه 1975 با ژنرال طوفانیان معاون وزیر جنگ ملاقاتی بسیار طولانی داشت که منحصرا به مشکلات مربوط به استفاده شرکتهای آمریکایی از دلالها در رابطه با قراردادهای مربوط به خریدهای نظامی ایران بود. ژنرال طوفانیان خواستار آن شده است که بخش اعظم مطالب ذیل در اختیار مقامات وزارت دفاع قرار گیرد.

2- (خیلی محرمانه) به محض ورود برت، ژنرال طوفانیان بحث و گفتگو پیرامون دلالها و حق الزحمه دلالها را آغاز کرد. در تمام طول ملاقات برخورد وی بسیار جدی و قویا قاطعانه بود.

مسلم است که این موضوع از نظر اعلیحضرت و دولت ایران بسیار حائز اهمیت می باشد و تمام مطالبی که به برت گفته می شود مورد تأیید اعلیحضرت قرار گرفته است. در آغاز ژنرال طوفانیان اظهار داشت که اعلیحضرت با سرمایه گذاری خصوصی و یا جو تجارت آزاد مخالف نیست، اما قطعا و به طور صددرصد با پرداخت هرگونه کمیسیون یا حق الزحمه اضافی در زمینه خریدهای دفاعی مخالف می باشد. ژنرال طوفانیان اظهار داشت که این موضوع یک «مفهوم مقدسی» می باشد که بیان شده

ص: 309

توسط شاه است، که تهیه و تدارکات دفاعی که با امنیت ملی کشور سروکار دارد، باید عاری از هرگونه پرداختهای مالی باشد که مستقیما بتوان آنها را با قرارداد تهیه و تدارک تجهیزات دفاعی مرتبط ساخت. وی اظهار داشت که هیچ فردی حق ندارد در این زمینه مبالغ اضافی پرداخت یا برداشت نماید. وی افزود، متأسفانه موارد بسیاری مشاهده شده که به افرادی در رابطه با قراردادهای دفاعی چه قراردادهای مستقیم بازرگانی و چه فروش خارجی نظامی مبالغ عظیمی به صورت هزینه های اضافی پرداخت شده است. ژنرال طوفانیان اظهار داشت، مبلغ پول مورد نظر چندان اهمیتی ندارد، ولی اصل خود عمل از اهمیت بسیاری برخوردار است. در همین رابطه می توان گفت که تصمیمات اخیر شاه بخصوص در رابطه با آقای محوی که در تلگرام جداگانه 8 ژوئیه 75 گزارش شده، با تصمیمات ایشان در زمان اعلام انقلاب سفید قابل مقایسه می باشد. این تصمیمات باید به عنوان «یک هشدار» مثبت برای تمام پیمانکاران دفاعی تلقی گردد.

3- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان در اینجا اسنادی را به برت نشان داد، که بر طبق آنها مبالغ هنگفتی از طرف پیمانکاران و یا شرکتهای آمریکایی به افراد و یا شرکتهای خاصی پرداخت شده است. او به برت دو قطعه چک باطل شده ای را نشان داد که یکی از آنها به مبلغ 9/2 میلیون و دیگری به مبلغ 1/3 میلیون دلار توسط شرکت گرومن به برادران لاوی پرداخت شده بود؛ علاوه بر این وی یک یادداشت امضاء شده ای را در اختیار داشت که با یک نظر اجمالی می توان گفت مشخص کننده مبلغی است که در رابطه با فروش هواپیماهای اف - 14 به ایران، پرداخت گردیده است - گرچه برت فرصت نداشت تا به مطالعه دقیق چکها بپردازد. ولی متوجه شد که تاریخ یکی از آنها 25 آوریل 1974 می باشد، یعنی پس از اعلام دستورات مندرج در ASPERSژنرال طوفانیان اظهار داشت که گرومن پرداختهایی در حدود 24 میلیون دلار داشته و او اصرار دارد که شرکت مزبور 28 میلیون دلار به دولت ایران بپردازد که 4 میلیون دلار اضافی به صورت جریمه و یا تأمین مبالغ پرداختی است که هنوز مشخص نشده است.

4- (خیلی محرمانه) وی سپس به اظهار نظر و ارائه اسناد مربوط به فعالیتهای شرکت نورتروپ پرداخت و گفت نورتروپ به عنوان حق الزحمه لغو قرارداد، 6/1 میلیون دلار به محوی پرداخت کرده و 450000 دلار دیگر نیز به وی به عنوان عامل این شرکت در ایران پرداخت نموده است. به همین دلیل طوفانیان اصرار می ورزید که نورتروپ باید مبلغ 2/2 میلیون دلار را به دولت ایران بپردازد، و گفت گرچه کل مبلغ این نیست، ولی او آن را به صورت عددی روند ارائه کرده است. وی گفت پس از رسیدن مسئله مربوط به دلالها به سمع رئیس شرکت نورتروپ یعنی جونز، آقای جونز پس از گفتگو با وزیر دربار علم و ژنرال طوفانیان تلاشهای مثبتی را به کار بسته بود تا به رابطه بین نورتروپ و آقای محوی خاتمه دهد. از نظر طوفانیان این موضوع اعتباری است برای نورتروپ. با این وصف گرومن، حتی پس از دریافت هشدار ژنرال طوفانیان ما و دیگران (اظهار نظر: ما یعنی گروه کمک مستشاری نظامی نیز گرومن و دیگر شرکتها را قبل از آوریل 1974 در جریان امر قرار داده بودیم) اقدام به پرداخت مبالغی هنگفت به برادران لاوی کرده بود. از نظر وی، این مسئله غیر قابل اغماض است و با قوانین ما و آنها مغایرت دارد.

5- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان سپس نامه هایی را که در سال 1972 به نخست وزیر نوشته

ص: 310

بود و در آنها برادران لاوی را در لیست سیاه قرار داده بود، به برت نشان داد و تأکید نمود که علیرغم تمام اینها، شرکت گرومن در اواخر بهار 1974 قراردادی را با برادران لاوی منعقد ساخته بود. او قرارداد منعقده بین گرومن و برادران لاوی را در برابر دیدگان برت به حرکت درآورد. برت نتوانست به قرارداد نگاه کند. در همان حال، ژنرال طوفانیان اظهار داشت که این قراردادی نیست که بین دو طرف تجاری منعقد می گردد، بلکه سند تسلیم شرکت گرومن در برابر برادران لاوی است.

6- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان گفت در نتیجه رابطه ای که با گرومن و نورتروپ داشته به هر دوی آنها اطلاع داده است که وی به عنوان معاون وزیر جنگ تنها نماینده دولت ایران در برابر دولت آمریکا و پیمانکاران دفاعی است، اما ظاهرا این شرکتها به سخنان وی وقعی ننهاده و به تلاش خویش از طریق دلالها ادامه داده اند. وی گفت این دلالها در هر صورت چیزی را از دست نمی دهند، چون پس از عقد قرارداد با شرکتهای آمریکایی، اگر شرکتهای مزبور برنده شوند، پول عاید آنها می شود و اگر برنده نشوند، دلالها هیچ چیزی را از دست نمی دهند.وی گفت درگذشته دلالهای مزبور بااستفاده از هویتهای کاذب سعی داشته اند با شرکتهای آمریکایی ارتباط برقرار سازند و اظهار داشت که برای اثبات مطلب مدارک لازم را در اختیار دارد. وی به ذکر چند مورد پرداخت که بر اساس یکی از آنها، دلالی همراه با یک ایرانی ناشناس به یک کشور خارجی رفته و او را به عنوان ژنرال طوفانیان معرفی کرده است و این ژنرال قلابی نیز به شرکت توصیه کرده است که بهتر است، این فرد را به عنوان نماینده خویش در ایران استخدام نماید. وی در ادامه گفت این کارها حتی در خود ایران نیز جریان دارد چون هنگامی که نمایندگان کمپانیها وارد هتل هیلتون می شوند افرادی با آنها تماس گرفته و می گویند که حاضرند آنها را به ژنرال طوفانیان معرفی نمایند و حتی ترتیب ملاقات آنها را با شاه را می دهند. در اینجا وی یادداشتی را نشان داد که در آن نماینده یک شرکت آلمانی اظهار داشته بود که یک فرد ایرانی می خواهد برای او از ژنرال طوفانیان و حتی شاه وقت ملاقات بگیرد. ژنرال طوفانیان نیز گفته بود که با فرد ایرانی مورد نظر هیچ گونه رابطه ای نداشته و ندارد.

7- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان اظهار داشت که می خواهد یک موضوع را روشن کند و آن اینکه گرچه شرکتهای آمریکایی از تبلیغات کافی برخوردارند و توجه همگان را به خود جلب کرده اند، ولی همین موضوع در مورد شرکتهای نماینده دیگر کشورها بخصوص آلمان، فرانسه، انگلستان، و بلژیک نیز صادق است. وی بار دیگر گفت که شاه با تجارت آزاد و صحیح مخالف نیست بلکه نمی تواند درباره فساد و دوز و کلک در زمینه قراردادهای دفاعی بی تفاوت بماند. این «رهنمود مقدس» شامل همه می شود که با همه به طور مساوی برخورد خواهد نمود.

8- (خیلی محرمانه) سپس ژنرال طوفانیان از برت درخواست نمود که در جلسه ای با حضور نمایندگان محلی تمام پیمانکاران دفاعی آمریکایی به آنها اطلاع دهد که آقای محوی در فهرست سیاه قرار گرفته و موضع شاه را به دقت برای آنها توضیح دهد (اظهار نظر: قبل از انجام این عمل، با سفارت و دفتر وزارت دفاع هماهنگی خواهد شد).

9- (خیلی محرمانه) ژنرال طوفانیان از برت خواست که به دفتر وزارت دفاع اطلاع دهد تا قرارداد ناوچه های اسپروآنس (DD 963) را به دقت بررسی نماید، تا مطمئن شود که هیچ گونه کمیسیون و یا حق الزحمه ای پرداخت نخواهد شد و از شرکتهای درگیر نیز بخواهد که استشهاد نامه تهیه شده توسط

ص: 311

دفتر وی را امضاء نمایند.

10- (خیلی محرمانه) گفتگو با نمایندگان محلی شرکتهای آمریکایی در چند روز گذشته نشان داده است که موضوع کمیسیون و یا حق الزحمه دلالها مهم ترین موضوع مطروحه در ملاقاتهای ژنرال طوفانیان با آنها بوده است. مسلم است که شاه به تلاشی جدی برای از بین بردن فساد و یا هرگونه اعمالی که حاکی از فساد در زمینه امور دفاعی باشد، دست زده است. همان طور که در آغاز مطلب گفته شد،ژنرال طوفانیان از برت خواسته است که این اطلاعات را حتما در اختیار واشنگتن قرار دهد.

در ملاقات مختصر بین ژنرال طوفانیان در بعدازظهر روز 8 ژوئیه در ساختمان ستاد مشترک، وی بار دیگر از برت خواست که واشنگتن را در جریان اظهارات وی قرار دهد. برت گفت حتما این کار را خواهد کرد و ژنرال طوفانیان نیز گفت که مایل نیست پیام ژنرال برت را مرور کند، اما مایل است که وی برداشتهای خودش را برای واشنگتن بفرستد.خروج از طبقه بندی 31 دسامبر 75 سند شماره (6) 13 ژوئیه 1975 - سفیرخیلی محرمانه از طریق: معاونت - آقای میکلوس از طریق: مشاور سیاسی - آقای میلز - مشاور سیاسی نظامی - هنری پرشت حق العمل دلالان شما خواستار دریافت خلاصه ای از گزارش وزارت دفاع در مورد هزینه عاملین و نیز گزارش ارنست و ارنست در مورد شرکت نورتروپ شده بودید. مطالب زیر با ایران در ارتباط است:

گزارش وزارت دفاع گزارش وزارت دفاع بر اساس قراردادهای نیروی هوایی آمریکا تهیه شده و قطعا نمی تواند حتی در مورد نیروی هوایی کامل بوده باشد. این گزارش حاوی نکات مهم ذیل است:

فیلکوفورد در سال 1969 مبالغی معادل 3 و 4/1 میلیون دلار به خاطر قراردادهای رادار به کشفی پرداخت نمود. این کمپانی همچنین مبلغ 144000 دلار دیگر به او پرداخت نمود، تا از سال 1970 به مدت دو سال به عنوان مشاور این شرکت عمل کند.

شرکت وستینگهاوس در رابطه با تجارت و یا کار مربوط به نیروی هوایی ایران تنها هزینه های ناچیزی را پرداخت کرده است. البته این موضوع با عقل جور در نمی آید.

شرکت بل نیز ظاهرا به یک عامل ناشناس حدود 489000 دلار (1000 دلار در ازاء هر هلیکوپتر) در ازاء فروشهای سال 1973 این شرکت پرداخت نموده است. میزان پرداخت این هزینه ظاهرا پس از اعتراض دولت ایران مبنی بر غیر منصفانه بودن درصد کمیسیون از طریق مذاکره مشخص گردید.

شرکت مک دونال داگلاس نیز احتمالاً مبلغ نامعلومی را به یکی از افسران بازنشسته نیروی هوایی آمریکا به نام آقای لاون که در اسرائیل زندگی می کند و عهده دار امور این شرکت در آنجاست پرداخت نموده است. تیوکول نیز گویا 000،74 دلار به فردی به نام آقای بزرگمهر و 000،85 دلار به فردی به نام آقای شاهان پرداخت کرده که من آنها را نمی شناسم.

ص: 312

شرکت لیتون به خاطر انعقاد قراردادی در سال 1973 معادل 121000 دلار به شرکت خدمات مدیریت فنی با مسئولیت محدود (محوی) پرداخت نموده است. شنیده ام که محوی به لیتون اطلاع داده است که علیرغم اقدامات تند طوفانیان وضع هیچ گونه تغییری نکرده است. لاکهید نیز ظاهرا مبلغ یک میلیون دلار به خاطر فروش 30 میلیون دلاری 3 - پ در سال 1973 به جیم زند پرداخته است.

ظاهرا نورتروپ نیز به محوی قول داده است که در صورت انجام فروش 3/50 میلیون دلاری فانتوم های اف - 5 - ئی، 5/1 درصد کمیسیون به وی بپردازد.

گزارش ارنست اند ارنست اینجانب بخشهایی از این گزارش را که می تواند برای شما جالب باشد جدا ساخته ام. بعضی از مطالب مربوط به ایران به شرح زیر می باشد.

شرکت اکونومیک اند دیولوپ منت، یک کمپانی مرموز مستقر در سوئیس توسط فرانک دوفرانسیس جهت ارتقای سطح فروش فانتوم های اف - 5 - ئی در سطح جهانی، 1/1 میلیون دلار «کمیسیون اختیاری» در رابطه با فروش هواپیما به ایران، پرداخت نموده است. «عاملین دیگری» (احتمالاً محوی) نیز در همان فروش 7/2 میلیون دلار دریافت داشته اند.

یادداشت: TVJ در مورد این قرارداد حاوی عبارت زیر است: «اطمینان دارم که این کار صورت خواهد گرفت من قادر به شناخت صاحب امضاء نیستم ولی حدس می زنم که متعلق به یکی از وکلای اروپایی باشد که رئیس است.» قرارداد امضاء نشده ای که با شاهزاده شهرام منعقد شد (و در گزارش با عنوان PCPیاد شده) به عنوان توافق نامه ای با یک بازرگان خصوصی ذکر شده و گفته شده که این شخص یکی از مقامات دولت ایران نمی باشد. مبلغ 125/1 میلیون دلار در ازاء خدماتش به کنسرسیوم INTSبه وی پرداخت شده که 000،705 دلار آن سهم پیج (Page) بوده است. مبلغ مورد نظر ظاهرا به یکی از حسابهای شماره دار بانک سوئیس واریز شده است.

به شرکت مدیریت و مشاوره فنی با مسئولیت محدود (برمودا) که متعلق به محوی است بر اساس یک قرارداد سه ساله از اول اوت 1971 سالانه مبلغ 000،150 دلار پرداخت شده است. علاوه بر این، دیگر قراردادهای شرکت نورتروپ، در همین رابطه، کمیسیونهایی معادل 2/2 میلیون دلار برای مدت سه سالی که در 31 دسامبر 1973 خاتمه یافته پرداخت شده است. زمانی که دولت ایران استفاده از دلالها را ممنوع اعلام کرد، شرکت نورتروپ سعی کرد با پرداخت 3/1 میلیون دلار ادامه فعالیتهای محوی در رابطه با شرکت مزبور را متوقف سازد. ظاهرا مذاکرات مربوط به این معامله هنوز هم در جریان است و گویا سپهبد خاتمی و خادمی نیز از جمله اعضاء گروه محوی می باشند. محوی قبلاً صاحب 51 درصد سهام شرکت IACIبود، ولی طوفانیان سهام وی را خریداری کرد. خاتمی و خادمی در این توافقنامه تنها نقش سهامدارانی را داشتند که در امور دیگر مربوط به شرکت دخالتی نداشتند.

می گویند جف کیچن (Jeffkitchen) نیز اظهار داشته که محوی در فروش هواپیماهای اف - 5 ئی نقش موثری داشته، زیرا ایران در عین حال که هواپیماهای اف - 4 اس را خریداری می کرد،میزان خرید خود را در زمینه اف - 5 ئی از 36 فروند به 146 فروند اضافه نمود. در یک یادداشت بدون امضاء و

ص: 313

تاریخ از محوی چنین نقل قول شده است که «سپهبد خاتمی که خود عضو گروه وی می باشد، فروش هواپیماهای (اف - 5 ئی) را به سطح کنونی رساند و بر اساس آنچه از محوی دریافته بود او نیز در مبلغ کمیسیون شریک خواهد بود. واقعیت امر این است که مسئله فروش با موانعی روبرو بود ولی در حال حاضر این موانع از بین رفته و فروش به جریان افتاده است.» شاهین آقایان نیز گویا مبالغی تحت عنوان «پرداختهای ویژه» معادل 000،15، 000،50 و 000،16 دلار بین سالهای 73 - 1971 دریافت کرده است.

شرکت پیج نیز ظاهرا بین سال های 73 - 1971 مبلغ 000،15 دلار به یک مشاور به نام بیژن پرداخت کرده است. این فرد احتمالاً همان سرهنگ بیژن از نیروی هوایی ایران است که به خاطر دریافت کمیسیون قبل از تغییر مقام سال گذشته اش شهرت یافته است.

گویا ژنرال ژابلونسکی نیز به سوئیس سفر کرده و کمیسیون شرکت پیج (به مبلغ 660000 دلار) را به یک فرد ناشناس واقع در یک هتل پرداخت کرده است. علاوه بر این وی برای شرکت مزبور یک حساب بانکی در سوئیس باز کرده است.

سرلشکر برت آقای کالاهان آقای وستلی

سند شماره (7)

سند شماره (7) برای افراد ذی ربط:

بنابه فرمان اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر فرمانده کل، باید به اطلاع شما برسانم که به علت مداخله آقای ابوالفتح محوی در تهیه سیستم دفاعی و تأمین نیاز نیروهای مسلح سلطنتی از صنایع آمریکایی، نام وی باید در لیست سیاه قرار گیرد. به من دستور داده شده ترتیبی دهم تا فعالیتهای وی خاتمه یابد. او به هیچ وجه و تحت هیچ عنوانی حق ندارد در زمینه تهیه سیستمهای دفاعی نیروهای مسلح سلطنتی ایران دخالت داشته باشد.

مایلم موضوع به اطلاع کمپانیها و صنایع آمریکا برسد که وزارت جنگ دولت سلطنتی ایران هیچ قراردادی را که به نحوی با آقای ابوالفتح محوی مرتبط باشد امضاء نخواهد نمود.

تصویب: ژنرال ح. طوفانیان معاون وزیر جنگ

نامه طوفانیان در مورد ابوالفتح محوی

وضعیت آقای ابوالفتح محوی

سند شماره (8) قرارگاه گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا در ایران نیویورک 09205 3 ژوئیه 1975 دفتر رئیس - یادداشت برای: ژنرال حسن طوفانیان معاون وزیر جنگ موضوع: وضعیت آقای ابوالفتح محوی آقای پرشت و اینجانب معتقدیم که یادداشت پیوست با گفتگوهایمان در تاریخ 29 ژوئیه 1975

ص: 314

مغایرت و تناقضی ندارد. در صورت تأیید شما اینجانب فورا رونوشتهایی از آن را در اختیار آقای پرشت قرار خواهم داد تا بین پیمانکاران آمریکایی توزیع گردد.

دول برت سرلشکر نیروی هوایی آمریکا، رئیس، گروه کمک مستشاری نظامی

بایرون عزیز

سند شماره (9) 31 ژوئیه 1975 اداری - غیر رسمیخیلی محرمانه تهران، ایران جناب بایرون بی. مورتون - وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی، 20520 بایرون عزیز:

در حالی که در نوشته های استانلی اسکودرو تحقیق می نمودیم، نامه ای را که در تاریخ 30 ژانویه برای ایشان ارسال کرده بودید، یافتیم که در آن خواستار دریافت اطلاعاتی در مورد ابوالفتح محوی و رابطهایش شده بودید. با استناد به نامه چارلی ناس که برای جک میکلوس در تاریخ 24 ژوئیه 1975 فرستاده شده بود، می توان گفت که از طریق گزارش ارنست و ارنست اطلاعات بسیار خوبی در مورد فعالیتهای آقای محوی به دست آورده اید. (ما نیز یک نسخه از این گزارش را در اختیار داریم.) محوی، که من هرگز او را ندیده ام، فردی است حدود 50 ساله و بسیار باهوش. وی رابطه های بسیار خوبی دارد که احتمالاً به ژنرالهایی چون خاتمی و خادمی (در ایران ایر) می رسد. او در ایران دارای چند شرکت بزرگ است و من قطعا مطالب زیادی در مورد آنها نمی دانم. همان گونه که در تلگرام اخیر اطلاع داده ایم، شرکت ایزایران به تصرف شرکت IEI درآمده است. شرکت هسته ای (اتمی - م) محوی یعنی INECOنیز گویا در رابطه با فروش رآکتورهای آلمانی فعالیت می نماید. محوی ظاهرا فعالیتهای خود را ابتدا در زمینه تجارت نفت آغاز کرده اما در حال حاضر هیچ گونه فعالیت مهم نفتی ندارد.

نمی دانم که آیا تلگرام پیوست ارسالی توسط گروه کمک مستشاری نظامی را که خواسته شده بود در اختیار وزارت خارجه نیز قرار گیرد، دیده اید یا نه. در گفتگو در مورد محوی با ژنرال طوفانیان در تاریخ 29 ژوئیه وی خاطرنشان ساخت که حدود 17 کمپانی آمریکایی با وی در ارتباط می باشند. و به ذکر اسامی این شرکتها پرداخت و از راکول، لیتون و شرکت جنرال الکتریک یاد کرد، ولی موضوع به همین جا خاتمه نیافت. البته رابطه وی با شرکت نورتروپ برای همه معلوم و آشکار است. ما سعی داریم یک نامه تحت عنوان «به تمام افراد ذیربط» از طوفانیان دریافت کنیم که همان مطالب مندرج در نامه اش به وزیر دفاع را داشته باشد.

در صورت موفقیت، چند نسخه از آن نامه را برای شما خواهم فرستاد. تا بنا به صلاحدید خویش در اختیار بازرگانانی که با شما تماس می گیرند، قرار دهید.

آقای مناوی که در نامه خود به وی اشاره کرده اید، فردی است حدود 30 ساله و یکی از اعضای درخشان ستاد کارمندی محوی است که از سمت خود به عنوان مدیر ایزایران استعفا داده است. طبق اطلاع من وی سرپرستی بقیه شرکتهای محوی در ایران را به عهده خواهد گرفت. او و رییسش هردو در حال گذراندن تعطیلاتی طولانی در اروپا می باشند. شاهین آقایان که نامش در گزارش ارنست و

ص: 315

ارنست آمده وکیلی است موفق که با نخست وزیر و دیگر مقامات ارشد دولت ایران رابطه دارد. او همچنین از دوستان بسیاری از پرسنل سفارت به حساب می آید. آقایان در ایران نماینده بسیاری از شرکتهای آمریکایی است. همسرش که عضو حزب رستاخیز است اخیرا به عنوان نماینده ارمنی ها در مجلس برگزیده شده است.

اطلاعات موجود در مورد سه فرد فوق الذکر حکایت از آن ندارد که آنها در نتیجه وضع شرکت نورتروپ دچار ضرر و زیان مالی شده اند محوی به یکی از طرفهای تجاری آمریکاییش گفته است که «وضع به هیچ وجه تغییر نکرده» و بهتر هم شده است. ولی مسلم است که دولت ایران در نظر دارد حداقل مانع ادامه فعالیتهای محوی در زمینه خریدهای دفاعی گردد.

ضمیمه: تلگرام گروه کمک مستشاری نظامیارادتمند: هنری پرشت دبیر اول

از یک رسوایی چند ملیتی دیگر پرده برداشته شد

سند شماره (10) اخبار - تجارت از یک رسوایی چند ملیتی دیگر پرده برداشته شد.

این هفته شاهد رسوایی یک شرکت چند ملیتی که دهها میلیون دلار پول در آن دخالت داشت و توسط روزنامه کیهان افشا شد، بودیم. (برای اطلاع شما طی تلگرام خیلی محرمانه شماره 22 مورخ 28 دسامبر 1975 ارسال شده است.) کیهان گزارش زیر را در روزنامه مورخ 27 دسامبر 1975 خود منتشر کرد: تلاشهای یک شرکت آمریکایی برای مغبون کردن ایران به میزان 28 میلیون دلار، توسط وزارت جنگ خنثی شد. این شرکت گرومن می باشد که یک قرارداد فروش هواپیماهای تام کت اف - 14 با ایران دارد.

ایران در سپتامبر 1973 مذاکراتی را برای خرید این هواپیماها با شرکت گرومن آغاز نمود. در آن هنگام مقامات شرکت به نمایندگان ایران اطلاع دادند که در نظر دارند، فردی به سروان پولارد را که قبلاً در سفارت آمریکا در تهران کار می کرد به عنوان نماینده خود در ایران منصوب نمایند. ولی مقامات ایرانی بلافاصله پاسخ دادند که وی از ایران اخراج شده است و ایران در هر شرایطی برای معاملات خود یک چنین شخصی را واسطه قرار نمی دهد.

مقامات ایرانی آقای جیمز شلزینگر وزیر دفاع وقت را نیز فورا از این قضیه مطلع ساختند و از وی خواستند تا ضمیمه خاصی را به موافقتنامه فروش تسلیحات به ایران اضافه نماید. به این صورت که پرداخت هرگونه وجهی تحت عنوان کمیسیون یا حق دلالی و.... به اشخاص واسطه ممنوع گردد. این مطلب تحت عنوان ضمیمه شماره 9 به موافقتنامه افزوده شد. ایالات متحده آمریکا طبق برنامه فروش تسلیحات خود فروشندگان را ملزم ساخت که دولت را در جریان پرداخت مبالغی که بیش از یک میلیون دلار باشد قرار دهد، در حالی که کمپانی گرومن چنین مطلبی را به اطلاع دولت آمریکا نرسانده بود.

علیرغم تمام این مسائل، اخیرا شایع شده است که گرومن کمیسیونی بالغ بر 28 میلیون دلار را به دو برادر یهودی به نام های پرویز و منصور لاوی داده است. ارتشبد حسن طوفانیان، وزیر جنگ ایران، به محض اطلاع از این شایعه، بلافاصله موضوع را به گوش مقامات ذیربط رساند و یک بار دیگر از

ص: 316

وزارت دفاع آمریکا خواست که در این مورد تحقیق کند. رئیس و رئیس هیئت مدیره شرکت گرومن برای ادای توضیحات به تهران فراخوانده شدند و پرداخت چنین مبلغی را تایید کردند، ولی ادعا کردند که این مبلغ از محل صندوق اعتبارات ایران تامین نشده است. مدیر عامل شرکت گرومن نیز در ایالات متحده اطلاعیه ای انتشار داد، مبنی بر اینکه این پرداخت هیچ هزینه ای برای دولت ایران در بر ندارد.

ولی این مطلب برای مقامات ایران غیر قابل قبول بوده است. چرا که شرکت گرومن یک سازمان خیریه نیست که مبلغ 28 میلیون دلار به اشخاصی بدهد که علاوه بر اینکه هیچ تماسی با ایران ندارند بلکه ممنوع الورود نیز می باشند.

درست در هنگامی که چنین مبادله غیر قانونی بین شرکت گرومن و برادران لاوی در جریان بود، شرکت گرومن در آستانه ورشکستگی قرار داشت و دولت ایران مشغول اعطای یک وام 75 میلیون دلاری به آن شرکت بود تا آن را از ورشکستگی نجات دهد. با توجه به این مطلب دولت ایران درخواست نمود تا گرومن این مبلغ را به ایران برگرداند. ولی در این میان دولت ایران متوجه شد که برادران لاوی این قرارداد را به شخصی به نام فیوج فروخته اند که نامبرده طی نامه ای به وزارت جنگ اعلام کرده است که این قرارداد مبلغ 28 میلیون دلار هزینه داشته است.

مقامات گرومن نیز که احتمالاً مبالغ قابل توجهی از این پول را به جیب زده اند در نهایت قبول کردند که این مبلغ را به دولت ایران برگردانند، ولی درخواست کردند که این پول صرف خرید لوازم یدکی از همان کمپانی شود. دولت ایران این درخواست را رد کرد و درخواست کرد که این پول فورا بازپرداخت شود و در غیر این صورت از پرداختهای آینده ایران کسر خواهد شد.

نکته جالب توجه این است که «قرارداد» لاوی - گرومن در نوامبر 1972، یعنی تقریبا یک سال قبل از اینکه ایران احتمال خرید هواپیماها را مطرح کند منعقد شده بود، ولی در فوریه 1974 یعنی یک سال بعد از اینکه قرارداد فروش هواپیماها منعقد شد، در نیویورک افشا گردید. این مطلب به وضوح نشان می دهد، که یک کلاهبرداری در کار بوده است و مقامات گرومن مبلغ هنگفتی پول به جیب زده و دولتهای ایران و ایالات متحده را فریب داده و در عین حال شرکای کمپانی خود را نیز گول زده اند.

معلوم نیست که آیا گرومن که به دولت آمریکا نیز اسلحه می فروشد، چنین کلاهبرداریهایی را در مورد معاملات خود با آن دولت به اجرا می گذارد یا نه.

به گفته مدیر عامل گرومن، مقامت برجسته ایرانی به وضوح به وی گفته اند که هیچ کمیسیون یا حق دلالی نبایستی در رابطه با این گونه معاملات پرداخت شود. در اظهارات وی چنین آمده است که بنابه ترتیبات متخذه هیچ پرداختی در رابطه با مقامات دولت ایران یا مستخدمین یا نمایندگان آن صورت نگرفته است.

به گفته منابع آگاه در تهران، دولت ایالات متحده برای پرده برداشتن از رسوایی گرومن از هیچ گونه کمک و همیاری نسبت به دولت ایران دریغ نورزیده است. مدیران گرومن به طور کتبی به انجام این اعمال غیر قانونی اعتراف کرده اند و قبول کرده اند که پول را برگردانند.

رسوایی شرکت گرومن یادآور خاطره کلاهبرداری کمپانی نورتروپ پیج می باشد،که چندی بیش افشا شد و شامل پرداخت یک کمیسیون 6میلیون دلاری بود،که بلافاصله توسط دولت ایران کسر شد.

جلوگیری از فعالیت واسطه ها در امور خریدهای وزارت جنگ

ص: 317

سند شماره (11) از: سازمان معاونت تسلیحاتی وزارت جنگ به: جناب آقای نخست وزیر پیرو شماره: 14 - 79 - 01 - 1401مورخ 24/10/54 موضوع: جلوگیری از فعالیت واسطه ها در امور خریدهای وزارت جنگ عریضه آقای ابوالفتح محوی مبنی بر اینکه به هیچ عنوان در معاملات وزارت جنگ و نیروهای مسلح شاهنشاهی دخالت ننماید در تاریخ 7/12/54 از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران گذشت و تصویب فرموده اند که نامبرده بالا از لیست سیاه خارج شوند.جانشین وزیر جنگ ارتشبد حسن طوفانیان

ناهار با هوشنگ دهش

سند شماره (12) تاریخ: 19 ژانویه 1976طبقه بندی: خیلی محرمانه از میز سیاسی نظامی - هنری پرشتیادداشت برای بایگانی موضوع: ناهار با هوشنگ دهش دهش که اغلب از جریانات مطلع و همیشه دارای انگیزه های شخصی و خود رأی است، در روز 15 ژانویه مراتب ذیل را اظهار نمود.

مشکل نمایندگان گرومن. دهش اظهار داشت که اتحادیه متشکل از برادران لاوی و دکتر فیوج که وی برادران فولادی را نیز به آنها اضافه نمود، در واقع پوششی برای اشخاص دیگر محسوب می شود.

اطلاعات وی حاکی از این است که 24 میلیون دلار در حقیقت به محوی داده شد، تا از طریق محوی به ارتشبد خاتمی داده شود. هنگامی که در نوامبر 1973 محوی آشکارا خاتمی را در سفر وی که به منظور بازدید تجهیزات دفاعی مقاطعه کاران ایالات متحده انجام می شد، همراهی کرد، شرکت گرومن متقاعد شد که می بایست با او جهت ضمانت فروش اف - 14 وارد معامله شود تا کمپانی را که در وضعیت حاد ورشکستگی قرار دارد نجات دهد. من به دهش گفتم که شایعاتی مبنی بر اینکه شاهزاده شهرام از برادران لاوی حمایت می کند شنیده ام. دهش این شایعات را رد نمود و اظهار داشت که گرومن طوفانیان را متقاعد ساخته است که محوی دریافت کننده حقیقی حق العمل نمایندگان است.

GTE - این شرکت به پرویز بوشهری، برادر شوهر شاهزاده اشرف وعده 5/2% کمیسیون از قرارداد میلیارد دلاری SWITCHING را داده است. بوشهری که نماینده کمپانی «نور فرنیچر» می باشد شخصی مقتدر و توانا در معاملات خود می باشد و برای شرکت GTEشخص مهمی محسوب می شود، نه به علت رابطه وی با اشرف، بلکه به این دلیل به این کمپانی گفته بود که برای قرارداد با این کمپانی هیچ گونه کارمزدی برای واسطه ها در نظر نخواهد گرفت. (اظهارات دهش تا اینجا توسط منابع دیگر نیز تأیید شده است.) از آنجایی که قرار بود پولهای پرداختی بوشهری در اختیار مقامات اجرائی شرکت پست و تلگراف و تلفن قرار گیرد. عدم تهیه آن از طرف کمپانی GTEموجب تأخیر در قرارداد خواهد شد. اگر GTEپول را نپردازد، قرارداد امضاء نخواهد شد و بنابراین سفیر آمریکا ناچار است برای عقد این قرارداد نزد شاه وساطت کند.

ارتشبد طوفانیان. (از آنجا که دهش به علت اخراج خود توسط طوفانیان وی را نبخشیده است،

ص: 318

هرچیزی که توسط وی در رابطه با طوفانیان گفته می شود بایست با دیده تأمل در آن نگریست) هنگامیکه طوفانیان به خانه جدیدش - یک قصر با 28000 فوت مربع زیر بنا که در نزدیکی دانشگاه ملی است - نقل مکان کند، مقدمات سقوط خود را در ظرف مدت کوتاهی فراهم خواهد ساخت.

طوفانیان در کار خرید نسبتا پاک و ناآلوده است اما با تأمین کنندگان فولاد از هندوستان قرار و مدارهایی بسته است تا در زمینه تولید سلاح چیزی هم به طور ضمنی عاید خود کند. دهش حدس می زند که طوفانیان مقدار 7% بر معامله خرید قایقهای گشتی فرانسوی افزوده باشد، تا خودش شخصا برداشت کند. او کاملاً مطمئن بود که طوفانیان از نظرها خواهد افتاد اما این قضیه مانند قضیه نیروی دریایی رسوایی علنی نخواهد داشت، زیر آقای ارتشبد از نزدیکان شاه به شمار می رود. وی گفت که طوفانیان چندی پیش سخت توبیخ شده بود چون برای 747هایی که از TWAخریده اند لوازم یدکی عوضی (مدل B به جای A) تهیه کرده بود. (مستشاری نظامی و شرکت بوئینگ می گویند که مسئله کوچکی پیش آمد، ولی رسوایی بزرگی ببار نیاورد).

جنجال عمومی برای حق العمل کارگزاران. علل اصلی که شاه نسبت به کارگزاران خصوصا سخت می گیرد عبارتند از:

1- علاقه شدید او به اینکه نام نیک خود و رژیم خود را در معرض انتقادهای بین المللی قرار ندهد.

2- تنگناهای مالی که نشان می دهد دولت ایران دیگر نمی تواند شاهد سرازیر شدن مبالغ عظیم پول به جیب کارگزاران باشد. این امر تا حدی علت سقوط عطایی هم بود.

تنگناهای مالی - شرکت عزیز فرمانفرماییان به واسطه انبوه سفارشات ساختمانی عقب مانده چند ماه پیش خود کادر خود را توسعه داد. چون دولت ایران از پرداخت های، خود امتناع می ورزد، این شرکت عملاً ورشکسته شده و فرمانفرماییان را فرستاده اند به خارج تا سلامت عقلی خود را از دست ندهد. به نظر دهش اگر این تنگناهای مالی منجر شود به تقلیل سفارشات نظامی، که نه در توانایی مملکت است و نه به طور معقول قابل استفاده، چیز خوبی خواهد بود. وی با خوشبینی انتظار دارد که وقتی تیمسار معصومی سرکار بیاید در فعالیتهای ارتشبد طوفانیان نظم و ترتیب بیشتری واقع گردد. او فکر می کند که شاید لازم شود بسیاری از پروژه ها را معلق یا لغو کنند. دو پروژه ای که یقینا لغو نمی شوند چون شاه نسبت به آن دو تعلق خاطر دارد، توسعه پایگاه چاه بهار و راکتورهای اتمی می باشد. در حاشیه دهش گفت که شنیده است، بانک مرکزی تصمیم گرفته است که ایران برای جبران تقلیل درآمدهای نفتی به وام گرفتن روی نیاورد.

کلاهبرداری شرکت گرومن از ایران

سند شماره (13) گرومن - ایران تهران، ایران (آسوشیتدپرس) - معاون وزیر جنگ ارتشبد حسن طوفانیان روز شنبه اظهار داشت که شرکت گرومن با اختصاص 28 میلیون دلار برای کمیسیون فروش سر ایران را کلاه گذاشته است.

وی تهدید نمود که این شرکت را تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد و این پول را از گلوی آن بیرون خواهد کشید.

طوفانیان در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر گزارشگران ایرانی گفت: شرکت گرومن این پول را

ص: 319

به جیب زده است. وی افزود در نتیجه مذاکرات گرومن موافقت کرده است که از مبلغ مذکور 18 میلیون دلار را به ایران بازگرداند اما ایران خواهان دریافت تمام مبلغ 28 میلیون دلار است.

گرومن در بتاپیج در دفتر مرکزی خود در نیویورک در روز سه شنبه اظهار داشت که بین این شرکت و دولت ایران مذاکراتی در جریان است تا مشخص گردد، که چه کسی باید مبلغ 28 میلیون دلاری را که می بایست به واسطه ها در ازاء فروش 2/2 میلیارد دلاری هواپیماهای اف - 14 تام کت پرداخت شود، دریافت نماید.

سخنگوی گرومن گزارشات منتشر مبنی بر اینکه شرکت وی با پرداخت مستقیم مبلغ کمیسیون به دولت ایران موافقت کرده است را تکذیب نمود.

طوفانیان مدعی است که بر اساس قرارداد موجود، گرومن موافقت کرده بود که بدون وجود هرگونه واسطه ای فروش های مورد نظر انجام خواهد گرفت و علاوه بر این اظهار نامه ای را در این رابطه امضاء کرده بود، ولی با این وصف مدعی پرداخت کمیسیون به دو برادر ایرانی پرویز و منصور لاوی می باشد. طوفانیان گفت از سال 1970 برادران لاوی به خاطر کلاهبرداری تحت تعقیب بوده اند.

ژنرال دو قطعه چک گرومن به مبلغ 6 میلیون دلار به کسانی که او آنها را نمایندگان فروش، و آمریکاییهایی که در ایران کار می کنند، خواند پرداخت شده، اما شرکت در تلاش است، تا این پول را پس بگیرد.

رئیس شرکت گرومن - جان - سی - بایرورث - اظهار داشت که این شرکت و ایران توافق کرده اند که پرداخت 28 میلیون دلار اکنون به صورت یک موضوع حقوقی درآید، وی گفت گرومن پس از حل مسائل به وظایف حقوقی خویش عمل خواهد نمود.

طوفانیان به طرح این اتهام پرداخت که در فوریه 1973 گرومن قراردادی با برادران لاوی منعقد ساخته که بر اساس آن کمیسیون دریافتی آنها در نتیجه فروش هواپیماها از 1 درصد تا 21 درصد افزایش خواهد یافت. وی افزود که قراردادی برای خرید هواپیماهای اف - 14 در سال 1974 منعقد شد. در آن قرارداد تصریح گردیده که نباید به هیچ فردی کمیسیونی پرداخت شود و این معامله مستقیما و بدون دخالت هرگونه واسطه ای انجام می گیرد.

طوفانیان گفت در آوریل 1975 از طریق دوستانش از اختلاف بر سر تقسیم کمیسیون اطلاع حاصل کرده است.

ژنرال گفت که وی موضوع را به اطلاع وزارت دفاع رسانیده و متعاقب آن دو تن از مدیران شرکت گرومن به تهران پرواز کرده و اعتراف کرده اند که کمیسیون پرداخت شده، در حالی که در طول انجام مذاکرات فروش سوگند یاد کرده بودند که در این معامله هیچ دلالی شرکت ندارد.(پایان)

مشکل مربوط به دلال شرکت گرومن

سند شماره (14) تاریخ: 19 فوریه 76طبقه بندی نشده مرجع: تهران 1562 از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در تهران موضوع : مشکل مربوط به دلال شرکت گرومن 1- آنچه در ذیل آمده از مقاله نشریه نیوزدی مورخ 15 فوریه اقتباس گردیده است. بخش اعظم

ص: 320

مطالبی را که قبلاً انتشار یافته حذف نموده ایم.

2- دلال ایرانی که در ازای دریافت 28 میلیون دلار کمیسیون با شرکت بین المللی گرومن همکاری کرده بود تا موجبات فروش جنگنده های اف - 14 به ایران را فراهم آورد، اعلام کرده است که تحت فشارهای وارده مجبور شده است بخش اعظم کمیسیون دریافتی را به فردی بدهد که مدعی شده بود از طرف دو تن از مقامات عالیرتبه دولت ایران برای این کار مأمور شده است.

این دلال که چندین بار در طول شش هفته گذشته مورد مصاحبه گزارشگر نشریه نیوزدی واقع شده هوشنگ لاوی نام دارد و یکی از اتباع ایرانی است که در پلین دیوی آمریکا دفتر کاری دارد.

لاوی در ژانویه 1974 سبب فروش 30 فروند اف - 14 گرومن به ایران شد. طبق اظهارات لاوی، چندی نگذشت که یکی از عاملین فروش دارای رابطهای ایرانی با وی تماس برقرار ساخت. این فرد به لاوی اطلاع داد که 66 درصد کمیسیونهای دریافتی گذشته و آتی وی در مورد فروش هواپیماهای اف - 14 گرومن به ایران باید در اختیار وی قرار گیرد.

لاوی گفت که در آوریل 1974 با این مسئله موافقت کرده بود، چون متقاعد شده بود که این عامل جدید به نیابت دو تن از مقامات عالیرتبه دولت ایران فعالیت می کند. این دو تن نیز به عنوان ژنرال حسن طوفانیان معاون وزیر جنگ و ژنرال فقید محمد خاتمی، داماد شاه ایران و فرمانده نیروی هوایی کشور شناسایی شدند.

عامل جدید یعنی آلبرت جی. فیوج که یک فرد آمریکایی است، سریعا مقدمه معاملات دیگری را برای گرومن فراهم ساخت، به طوری که در مدت دو ماه،ایران خود را مقید به خرید 50 فروند دیگر از اف - 14های گرومن، ساخت.

این معامله موجبات شگفتی بسیاری را در واشنگتن فراهم آورد. قبل از آنکه فیوج سررشته امور را از لاوی برباید، طوفانیان پنهانی به مقامات آمریکا از طرف شاه اطلاع داد که دولت متبوع وی مایل است اف - 15های مک دونالد داگلاس را به جای اف - 14های گرومن خریداری نماید. متن این بیانیه در اختیار نشریه نیوزدی قرار دارد...

...پیتر بی. اورام رئیس شرکت بین المللی گرومن بکرات اعلام کرده است، که از بازگشت این کمیسیونها به حساب مقامات دولت ایران توسط فیوج یا لاوی کاملاً بی اطلاع است. ولی اورام اظهار داشته بود که از انتقال کمیسیون از لاوی به فیوج اطلاع داشته است.

... روند تحقیقات، حاوی شواهدی بود که نشان می داد، حداقل بعضی از مقامات عالیرتبه ایرانی ظرف مدت دو سال می دانستند که در ابتدا لاوی و سپس فیوج به عنوان دلالهای گرومن عمل می نمایند. در این مورد هیچ گونه اعتراض مخفیانه نیز مطرح نشد، تا اینکه در ماه ژوئن گذشته زمانی که کنگره تحقیقات خویش را در مورد معاملات شرکتهای آمریکایی با دولتهای خارجی آغاز نمود، ایران ناگهان از گرومن به خاطر استفاده از دلالها شکایت نمود.

تحقیقات نیوزدی نشان داده است که:

طبق نسخه ای از قرارداد امضاء شده بین لاوی و فیوج، لاوی بخش اعظم کمیسیون دریافتیش را در اختیار فیوج قرار داده است، این قراردادها به امضای گرومن رسیده و تاریخ آنها نیز زمانی مشخص شد که این شرکت مطلع گردید که لاوی از این پس به عنوان دلال مورد قبل نیست ولی شخص دیگر

ص: 321

چرا.

علیرغم منع قراردادی ایران از استفاده از عاملین دریافت کمیسیون، یکی از مقامات عالیرتبه دولت ایران در اوایل 1974 به گرومن اطلاع داد که نباید بیش از این از لاوی استفاده کند، ولی اعتراضیه دیگری را مطرح ننمود. در ژوئن 1975، طوفانیان اسناد دولتی را در اختیار مقامات گرومن قرار داد تا بدانند چرا لاوی در لیست سیاه قرار گرفته است. او نیز توصیه کرد که بهتر است گرومن بیش از این از لاوی استفاده نکند. ولی هیچ نشانه ای دال بر این نیست که او گفته باشد گرومن از مفاد قرارداد سرپیچی کرده و یا خواستار دریافت 28 میلیون دلار کمیسیون مورد نظر شده باشد.

شرکتی که فیوج رئیس و مدیر اجرایی اصلی آن است یعنی شرکت بین المللی EFC، دارای دفتری در خیابان 33 ورث در مانهاتان نیویورک و شماره تلفن آن نیز 4450 - 431 می باشد و مأموریت آن انجام خرید برای نیروی هوایی سلطنتی ایران.... فیوج گفته است که کمیسیون را به خاتمی یا طوفانیان نداده، ولی اظهار داشته که آنها را می شناسد.

جاده پرپیچ و خم بین قرارگاههای بتاپیج گرومن و تهران، منبع معاملات سودآور اولین بار در سال 1972 پی ریزی شد. لاوی که در منزل نه چندان باشکوه خویش در پلین دیوی می کرد با مقامات شرکت در ماه سپتامبر تماس گرفت و گفت آماده است در زمینه فروش اف - 14 به ایران کمک کند.

در آن زمان شرکت گرومن به خاطر قراردادهای سختی که با نیروی دریایی منعقد ساخته بود ضرر و زیان بسیاری را متحمل می شد.

مقامات گرومن در ابتدای امر و در نتیجه بدبینی به تحقیق در مورد اعتبارات لاوی پرداخته و طبق اسناد موجود یک قرارداد پرداخت کمیسیون در تاریخ 2 فوریه 1973 با لاوی منعقد ساختند. لاوی گفت که مدت 24 سال است که به عنوان دلال دریافت کننده کمیسیون عمل می کند و 26 مورد از تجهیزات آمریکایی را از طریق اعتبار خویش به فروش رسانیده است.

لاوی گفت که او درها را به روی گرومن باز کرده و مدعی است که به خاطر آشناییش با خاتمی در دهه 1950 از طریق بازی در دو تیم فوتبال مختلف توانسته بود با وی رابطه ای برقرار سازد. وی می گوید که خاتمی مقدمات برگزاری جلسات توجیهی برای دیگر مقامات نیروی هوایی ایران را فراهم نمود، تا آنها با استعدادها و توان رزمی اف - 14 که برای نیروی دریایی آمریکا طراحی شده بود آشنا شوند. اورام گفت لاوی یکی دو نفر از سرهنگها را معرفی کرده بود و اسامی افراد مناسبی را که می بایست با آنها ملاقات شود نیز در اختیار شرکت قرار داده بود. اورام می خواست طی دو مصاحبه چنین وانمود کند که لاوی تنها به ارائه خدمات لجستیکی برای آمریکاییهایی که به ایران سفر می کردند اکتفا می کرده است. ولی گذشته از نقش لاوی در فروش اولین 30 فروند اف - 14هابه ایران در ژانویه 1974، اورام نسبت به خدمات ارائه شده، توسط وی هیچ گونه نارضایتی را ابراز نداشته است....

... مقامات گرومن به خصوص اورام، دریاسالار رابرت ال. تاون سند رئیس شرکت بین المللی گرومن و توماس ا. برانکاتی رئیس بخش عملیاتی ایران در گرومن را بازنشسته کردند، چون می دانستند که در صورت ارائه سفارش دوم آنها ضرر و زیان بسیاری را به شرکت وارد خواهند ساخت.

ایران در نظر داشت بار دیگر به خرید این جنگنده ها بپردازد و انتظار می رفت که اینبار به رقیب

ص: 322

جنگنده برتر نیروی هوایی آمریکا یعنی اف - 15 ساخت مک دونالد داگلاس چشم دوخته باشد. متن نسخه ای از تلگرام ارسالی در آن زمان از سوی گروه کمک مستشاری آمریکا در تهران به رئیس ستاد مشترک آمریکا و دیگر مقامات دولتی به شرح زیر است:

دولت ایران در نظر دارد برای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران 30 فروند اف - 14 تام کت، 50 فروند اف - 14 ایگل خریداری نماید. طوفانیان تأکید نموده است که وی (یعنی اعلیحضرت) شخصا لحن این مطالب را تصویب نموده است.

در اینجا فیوج و شرکت متبوع وی شهام اس وارد می شود. بنابه گفته لاوی، فیوج که طی معاملات قبلی با وی آشنا شده بود، در ماه مارس و فوریه 1974 با وی تماس گرفت. وی تاریخ دقیق این تماس را به خاطر نداشت - لاوی افزود، فیوج در آن ملاقات اعلام نمود، که دستوراتی از خاتمی و طوفانیان دریافت کرده که باید قرارداد کمیسیون به نام شرکت شهام فیوج که شرکت بین المللی شرقی لاوی را خریداری نمود، انتقال داده شود. بنابه گفته لاوی به وی وعده داده شده بود که انجام امور تمام کارهای مسافرتی گرومن به آژانس مسافرتی وی سپرده شود.

فیوج که می گوید از سال 1974 در زمینه تجارت بین المللی فعالیت داشته، گفته است که در هیچ توطئه ای برای به دست گرفتن کنترل شرکت لاوی و قرارداد کمیسیون وی دست نداشته. وی گفت شرکت شهام که در تمام منطقه خاورمیانه فعالیت می کند، علاقه مند به فروش هر دو نوع هواپیمای اف - 14 و اف - 15 می باشد.

فیوج با صراحت اعلام نمود که هیچ مقدار از مبالغ پرداختی توسط گرومن به مقامات دولتی ایران داده نشده؛ وی در مقام تأکید گفت «هرگز چنین نشده است». وی گفت «پس از تحقیق شواهد را در اختیار همگان قرار خواهد داد». اورام در مورد بعضی از جنبه های قرارداد کمیسیون آزادانه سخن گفت، اما از پاسخ به سؤالات طفره می رفت. او به کرات از بردن نام منبع ایرانی که به نماینده گرومن اطلاع داده بود که لاوی بیش از این دلال دلخواه نیست امتناع ورزید. و هیچ گونه یادداشت و یا سند شرکتی را که دال بر توصیه فیوج به عنوان دلال مناسب بین ایران و گرومن در زمینه فروش اف - 14 به آن کشور باشد، در اختیار نیوزدی قرار نداد.

در مصاحبه بعدی، وی نگفت که چه کسی قبل از همه فیوج را توصیه کرده است، اما اظهار داشت که گرومن اولین بار از طریق برانکاتی رئیس بخش ایرانی عملیات شرکت به این مسئله پی برده است مقام گرومن گفت که طی ملاقات با طوفانیان در ژوئن 1975، رئیس خریدهای تسلیحاتی ایران به شرکت توصیه نمود که بهتر است به ارتباط خویش با فیوج یا هر دلال دیگری پایان دهد، ولی از کمیسیون صحبتی به میان نیاورد.

گرومن تا به حال 6 میلیون دلار از 28 میلیون دلار کمیسیون مربوط به 80 فروند اف - 14 فروخته شده به ایران را پرداخت کرده است شرکت مزبور در ماه آوریل 1975 مبلغی معادل 9/2 میلیون دلار به فیوج پرداخت کرده است، بنابه گفته لاوی، فیوج نیز از این مبلغ 000،600 دلار را به وی عودت داده است. اورام می گوید که مبلغ 1/3 میلیون دلار نیز به شرکتی بنام شرکت صادرات بین المللی استار لایت که شامل برادران لاوی یعنی پرویز و منصور می باشند، پرداخت نموده است.

ولی بخش اعظم پول حاصله از قرارداد فسخ شده کنونی می بایست نصیب فیوج شود. شهام ظاهرا

ص: 323

قرارداد کمیسیون را به نام دولت ایران انتقال داده است. هنوز معلوم نیست که بر چه اساسی این قرارداد دریافت شود. سفارت آمریکا پس از اولین وعده همکاری کامل با نیوزدی، طی دو هفته گذشته هیچ گونه پاسخی به سؤالات آن نداده است.اینگرسول

نامه ابوالفتح محوی به ژنرال طوفانیان معاونت وزارت جنگ

سند شماره (15) تاریخ: 26 فوریه 1976 ژنرال طوفانیان معاونت وزارت جنگ دخالت من به عنوان یک بازرگان مستقل در امور تسلیحاتی نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران با تأسیس و سرمایه گذاری در صنایع هواپیمایی ایران و با کسب مجوز قبلی شروع شد. پس از تحویل و تحول در صنایع هواپیمایی ایران و مجددا با کسب مجوز قبلی و همچنین به یک میزان محدود فعالیت تجاری خود را منطبق با قوانین کشورمان ادامه دادم. هرچند که مدتی است، فعالیتی نداشته ام ولی علی ایحال موافقت دارم که از این پس هیچ گونه دخالتی در امر فعالیتهای تجاری نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران ننمایم.ابوالفتح محوی

خروج نام ابوالفتح محوی از لیست سیاه به دستور شاه

سند شماره (16) تاریخ: 2 مارس 1976شماره : 33 - 79 - 01 - 1401 وزارت جنگ معاونت تسلیحاتی وزارت جنگ سلطنت آباد - تهران - ایران گواهی می شود:

به دنبال ایجاد ارتباط با من در 10 ژوئیه 1975، شکوائیه ای که توسط آقای محوی ارائه گردیده بود و در آن ادعا شده بود، که وی خود و هیچ یک از عواملش را مستقیما یا به طور غیرمستقیم در مبادلات مربوط به خریدهای نظامی وزارت جنگ و نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران در حال حاضر و یا در آینده دخالت نمی دهد، به شرف عرض شاهنشاه آریامهر فرمانده کل قوا در 26 فوریه 1976 رسانیده شد.تأییدیه شاهنشاه برای حذف نام آقای محوی از لیست سیاه اعطاء گردید.

ژنرال طوفانیان معاونت وزیر جنگ

گرومن

سند شماره (17) تاریخ: 10 دسامبر 1976طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا در تهران مرجع: (الف) تهران 12219؛ (ب) تلگرام وزارتخانه 300036 موضوع: گرومن 1- مقام سفارت اطلاعات موجود در مرجع الف را در تاریخ 10 دسامبر در اختیار نورمن پاول

ص: 324

قرار داد. این اطلاعات برای پاول جالب توجه بود، اما معتقد است که اقامه دعوای لاویها مانع از آن می گردد، که وی در این موقعیت پاسخ جامعی بدهد. او در نظر ندارد در آینده نزدیک به ایران سفر کند.

2- پاول گفت سند اقامه شکایت لاویها که گزارش گر نیویورک تایمز آن را ندیده است، چند مطلب را تصریح می کند که در آنها پای ایرانیها و دولت ایران به میان کشیده شده است. وی می گوید هرگاه که سندی وارد قلمرو عمومی شود، مقالات مطبوعاتی بسیاری نیز به دنبال آن پدیدار می گردند.رابینسون

اختلافات تجاری - شرکت گرومن

سند شماره (18) تاریخ: 17 اکتبر 1978طبقه بندی: محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت خارجه در واشنگتن دی.سی موضوع: اختلافات تجاری - شرکت گرومن 1- آقای برادفورد وستون، نماینده آقای آلبرت آی. ادلمان از شرکت حقوقی تروبین سیلکاکس ادلمان و کناپف، شماره 375 خیابان پارک، نیویورک 10022 در تاریخ 10 و 11 اکتبر با بخش بازرگانی سفارت تماس گرفت و خواستار دریافت اطلاعات و گفتگو در مورد پرونده حقوقی مطروحه بین برادران لاوی و شرکت گرومن شد.

2- این شرکت که نماینده برادران لاوی در دعوای حقوقیشان برای دریافت 24 میلیون دلار از شرکت گرومن است، مایل است به اسناد و سوابق مربوط به پرونده، از جمله مطالبی که در آنها به اسنادی اشاره شده که گویا چندین سال قبل توسط سفارت در اختیار گرومن قرار داده شده است، دسترسی پیدا کند. این مطالب عبارتند از: مکاتباتی که حکایت از قرار گرفتن نام برادران لاوی توسط وزارت جنگ در فهرست سیاه دارد.

3- در پاسخ، مقام سفارت گفت که این بخش فاقد هرگونه پرونده ای در مورد شرکت گرومن می باشد، ولی یک گزارش جامع در مورد تجارت جهانی مربوط به شریک شرکت لاوی تحت عنوان لاوکو چندین سال قبل تهیه شده که در آن نشانه ای از رابطه بین شرکت مزبور و کمپانیهای آمریکایی وجود ندارد.

4- بررسی دقیق نشان داد که بایگانی اداره تجارت جهانی حاوی چنین گزارشی نمی باشد، و ظاهرا تصور بر این است که در پرونده های وزارت بازرگانی در واشنگتن ممکن است نسخه ای از این گزارش وجود داشته باشد. FSNنیز تأیید کرده که چنین گزارشی را قبلاً تهیه کرده است.

5- بررسیهای انجام شده در بایگانی پرونده های بازرگانی حاوی هیچ گونه سند یا سابقه ای در رابطه با لاوی ها یا گرومن و به خصوص مکاتبات بین وزارت جنگ و سفارت یا بین سفارت و گرومن نبود.

6- وابسته بازرگانی که از نوامبر 1974 در این واحد مشغول کار بوده به وستون گفت که او به خاطر ندارد که در این مورد مطلبی دریافت و یا ارسال کرده و یا موضوع را با گرومن و یا مشاور آن در میان گذاشته باشد؛ و در همان حال یادآور شد که در اوج رونق بازار نفتی ایران در سال های 1974 و 75 شمار بازدیدکنندگان و نامه های وارده به این بخش بسیار سرسام آور بوده است.

7- وستون در ملاقات کوتاهی که با مشاورین سیاسی و نظامی داشت، از آنها سؤال کرد که آیا در

ص: 325

بایگانی پرونده های سیاسی نظامی نسخه اصلی نامه های سال 1972 که در آنها نام لاویها به فهرست سیاه وارد شده وجود ندارد؟ به وی اطلاع داده شد که بررسی پرونده ها نشانگر مطالبی مرتبط با این موضوع نبوده است. وستون علاوه بر این به صورت کلی در مورد سیستم ضبط پرونده ها و نامه ها سؤال کرد.

8- در پاسخ به سؤال مربوط به نحوه ضبط و ربط نامه ها یا مکاتبات دریافتی، وابسته بازرگانی گفت مدتی پس از ورود وی مکاتبات دریافتی در دفتر خاصی ضبط می شد، ولی نظام اداری کنونی مجاز است. بنا به دلخواه این کار را انجام ندهد. وی افزود که البته تنها از طرف بخش مربوطه خودش این گونه سخن می گوید و به بخشهای دیگر کاری ندارد. وابسته بازرگانی همچنین اظهار داشت که در همان زمان (سال های 1977 یا 1978) فرم مخصوصی برای بازدیدکنندگان تهیه شد و در آن نام، کمپانی، آدرس محلی و غیره، بازدیدکنندگان امور تجاری به خصوص کسانی که قبلاً وقت گرفته بودند ضبط می شد. ولی کسانی که قبلاً وقت نگرفته بودند از چنین مسائلی برخوردار نمی شدند. وی گفت که در اوراق قدیمی جستجو خواهد کرد تا شاید نام بازدیدکننده مورد علاقه وستون را بیابد، ولی بررسی های انجام شده نشان داد که تمام این اوراق مربوط به سال 1977 و بعد از آن می باشند.

9- قبل از عزیمت، وستون از وابسته بازرگانی تقاضا کرد که یک نوشته با مضمون زیر در اختیار وی قرار دهد: نقل قول «آیا بایگانیهای وابسته بازرگانی، سفارت آمریکا در تهران حاوی پرونده یا اطلاعات دیگری در مورد شرکتها و افراد ذیل می باشند: لاوکو، جنتی اینترنشنال، استارلایت اینترنشنال، ایستون اینترنشنال، گدکو، شرکت گرومن، هوشنگ لاوی، جمشید لاوی، منصور لاوی».

(پایان نقل قول).

وستون همچنین در نامه خویش خواسته است که نقل قول: وابسته بازرگانی سفارت آمریکا در تهران شرح دهد که از چه سیستمی برای ضبط و ربط نامه ها مکاتبات، اطلاعات و دیگر اسناد وارده و تاریخ و فرستنده آنها و غیره استفاده می کند. (پایان نقل قول).

10- در صورتی که وزارت خارجه اعتراضی نداشته باشد، وابسته بازرگانی می تواند به اطلاع وی برساند که به دنبال یک جستجوی دقیق ولی نه چندان کامل او نتوانسته است، هیچ گونه نامه، گزارش، و یا پرونده ای در رابطه با شرکتها و یا افراد فوق الذکر به دست آورد. که البته یادداشت مکالماتی با مدیر اجرای گرومن از این قاعده مستثنی است و با هیچ یک از طرفین دیگر مربوط نمی باشد. ثانیا یک سال و اندی پس از ورود وی به سفارت به کارگیری سیستم ضبط و ربط نامه ها در بخش بازرگانی سفارت معمول گردید ولی بعضی از نامه های وارده نیز مشمول این سیستم نمی شد. به هر حال، ضبط و ربط در مورد تمام نامه ها از جمله مکاتبات دریافتی از دیگر بخشهای سفارت رعایت نمی گردد. علاوه بر این، طبق روش معمول پس از مدت دو سال باید تمام سوابق غیر فعال نابود شوند.

11- از دریافت سریع اظهارات و نصایح وزارتخانه خوشحال خواهیم شد.سولیوان

ص: 326

سند شماره (19) تاریخ: 9 نوامبر 1978شماره: 11028 از : سفارت آمریکا - تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن مرجع: 268454 وزارت خارجهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : اختلافات تجاری - گرومن ما به مطالب دیگری در مورد موضوع پرونده سیاسی - نظامی دلالها در سال 1976 دست یافتیم.

قسمت اعظم آن پرونده مربوط به گرومن، برادران لاوی و فروش هواپیماهای اف - 14 می شود.

نسخه اصل یا کپی نامه های طوفانیان به لاوی ها و محوی ضمیمه شده است.سولیوان

پرداخت حق الزحمه دلالها

سند شماره (20) تاریخ: 4 سپتامبر 79طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.

مرجع : تلگرام وزارت خارجه 227121 موضوع: پرداخت حق الزحمه دلالها 1- تحقیق در پرونده های سیاسی نظامی سفارت هیچ گونه پاسخ قطعی را در ازای سؤال مطروحه در تلگرام مرجع پدید نیاورده است. آخرین اشاره ای که به منبع استفاده از دلال ها یا پرداخت حق الزحمه به آنها در فروشهای نظامی شده، در یادداشت مکالماتی 11/8/73 بین معاون ژنرال طوفانیان، هوشنگ دهش و مقامات گروه کمک مستشاری نظامی درج گردیده است. بر طبق این یادداشت مکالماتی، دهش گفته است که دولت ایران پرداخت هیچ گونه حق الزحمه یا درصدی را در قبال 1680 فروشهای نظامی خارجی تقبل نخواهد کرد. حتی اگر دولت آمریکا اعلام کند که پرداخت این هزینه ها بر اساس مقررات ASPR قابل قبول است، دولت ایران زیر بار نخواهد رفت.

2- بنا به پیام 91335، ژوئیه 1975 گروه کمک مستشاری سرلشگر طوفانیان به ژنرال برت گفته بود که شاه «با پرداخت هرگونه حق الزحمه و یا هزینه های اضافی برای تهیه و تدارک تجهیزات دفاعی شدیدا مخالف است».

3- در پرونده های سفارت هیچ گونه بیانیه صریحی در رابطه با زمان و یا شکل منع پرداخت حق الزحمه دلالها وجود ندارد. گروه کمک مستشاری نظامی توصیه می کند، که شما موضوع را با آژانس کمک امنیتی دفاعی در میان بگذارید. معاون مدیر آژانس کمک امنیتی دفاعی ممکن است در این مورد اطلاعات بیشتری داشته باشد.

4- سفارت نسخه هایی از اسناد مربوطه را برای اداره امور خاور نزدیک / ایران ارسال می دارد.تامست

کتاب شصت و هشتم

توهم براندازی

ص: 327

ص: 328

مقدمه

ص: 329

ص: 330

بسم اللّه الرحمن الرحیم در مجموعه کتابهای دخالتهای آمریکا در ایران و خصوصا خط میانه، خط مشی آمریکا در مواجهه با انقلاب و رهبری آن به خوبی ملاحظه می شود. از کلیدی ترین جملات اسناد مندرج در کتاب شماره 55 و در هدایت جریان شریعتمداری و افراد مرتبط با او خط مشی زیر می باشد:

«من (رئیس قرارگاه سیا در تهران) نظر خود را تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام می دارم و این هم مرحله ای است که برای طی آن از دست ما تقریبا هیچ کاری ساخته نیست.

کاری که از دست ما برمی آید و من هم اکنون درگیر آن هستم، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرالهای سیاسی، چهره های مذهبی میانه رو و سران ارتشی متمایل به غرب (زمانی که ظهورشان شروع شد) را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها بشویم، کسی که بیش از دیگران احتمال داده می شود این ائتلاف را سرعت بخشد آیت اللّه شریعتمداری است.» در جواب ستاد مرکزی سیا تصریح می کند: هدف ما از اقدام سیاسی مان در ایران، روی کار آوردن دولتی است که نسبت به منافع ایالات متحده نظر موافق داشته باشد. برای آنکه حزب شریعتمداری را به عنوان یکی از راههای نیل به هدف خود مورد توجه قرار دهیم، لازم است که قدرت و نفوذ آن را معین کنیم.

«بهترین راه نیل به این هدف استقرار یک دولت میانه روی برخوردار از حمایت مردم است که تحت رهبری یا حمایت جامعه روحانیت باشد و قدرت حفظ نظم و قانون را داشته باشد.» با این مقدمه روشن است که آمریکا که در مرحله اول با شکست غیرمنتظره ای مواجه شده و نتوانسته است علیرغم همه فعالیتهای سیاسی پشت پرده شاه را بر سریر قدرت نگاه دارد، با حاکمیت انقلاب در کمال احتیاط برخورد نماید و در شرایطی که به عنوان مظنون درجه یک در تهدید انقلاب به او نگریسته می شود، به بازسازی اهرمهای از دست رفته بپردازد.

اسنادی که در این مجموعه ارائه می شود حکایت اشخاصی است که به اشکال مختلف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خود را به عناصر آمریکایی نزدیک نموده و موضوع براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را مطرح و خواستار پشتیبانی آمریکا شده اند. از آنجا که عموما این افراد فاقد ویژگیهای اساسی مورد نظر آمریکا یعنی داشتن هدف و حمایت واقعی توده ای و نفوذ با دوام و قابل اتکاء بوده اند با جمله کلیشه ای «آمریکا قصد دخالت در امور داخلی ایران را ندارد» مواجه می شده اند.

البته به تناسب، این افراد مواضع متمایل به میانه روی و معقولتری نسبت به شرایط جدید اتخاذ

ص: 331

می کردند، این پاسخ آمریکا از رقت کمتری برخوردار بود و روزنه هایی برای دسترسی به حمایت آمریکا باقی گذاشته می شد. طبیعی است افرادی که مشهور به ارتباط با رژیم گذشته بوده اند در آن زمان نمی توانستند محور حرکت آتی آمریکا بشوند. در کنار اهداف جاه طلبانه به تعبیر خود آمریکاییها فرصت طلبانه بعضی از این اشخاص، آمریکا مستقلاً با هدف جاسوسی و جمع آوری اطلاعات سعی می کند از ظرفیت دسترسیهای آنان حداکثر بهره برداری را بنماید. زمانی که این دسترسی شامل اطلاعات با ارزش طبقه بندی شده می شود فرد به سیا تحویل داده شده و ارتباطات کاملاً صورت اطلاعاتی پیدا می کند و تا مرحله آموزشهای ویژه جاسوسی نیز پیش می رود.

کلیه این فعالیتها در جهت همان هدف اصلی که ایجاد یک جریان میان رو است هدایت می شود.

محورهای جاسوسی زیر از این اسناد استخراج شده است:

- طرحها و شکافهای درونی رهبری روحانیت.

- دستگاه اطلاعاتی جدید و اطلاعات مربوط به امنیت داخلی.

- شناسایی سرهنگهای میان رتبه که هسته رهبری آتی ارتش را به عهده دارند.

- تواناییهای نظامی و دفاعی(1) (در رابطه با تهاجم عراق، بر علیه آل سعود در مقابل شوروی و در حمایت از پاکستان).

- نحوه مقابله با تحریکات گروهکها که از آن تحت عنوان ناآرامی اقلیتها یاد می شود.

- دستیابی به اطلاعات مربوط به خریدهای نظامی گذشته و از حمله زیر دریایی از آلمان غربی.

در مورد عناصری که در خارج از کشور دعوی تشکیل هسته های مخالفین را داشتند مسئله تفاوت می کرد. این افراد ارزش استفاده جاسوسی را برای آمریکا نداشتند لیکن آمریکا علاقه مند بود در جریان فعالیت این به اصطلاح تبعیدیها قرار داشته باشد و همچنین از موضع دولت میزبان آن مطلع باشد.

با این وجود، از آنجا که ارزیابی سفارت آمریکا در تهران این بود که هیچ کدام از این تبعیدیها پایگاهی خاص در بین مردم ندارند و از سوی دیگر خود این افراد در ابراز حمایت آمریکا از خودشان بیش از حد غلو می کردند و احتمال داده می شد که حساسیت دولت ایران در این راستا برانگیخته شود و یا موجب تضعیف جریانهای حامی ارتباط با آمریکا که هنوز از حاکمیت تصفیه نشده بودند گردد، بعضا از ادامه تماس با به اصطلاح مخالفین واهمه داشتند. تعابیری که در توصیف شخصیت بی مقدار بعضی از این عناصر به کار رفته است بسیار قابل توجه است. در عین حال، برخی از آنان نظیر منوچهر گنجی در سالهای اخیر با توجه به رویارویی جدیتر آمریکا با انقلاب اسلامی به صورت محور تحرکات جناح راست و طرفدار غرب درآمده اند که ریشه آن را باید در همان تماسهای اولیه و برداشتهای آمریکا از دیدگاههای این فرد دانست. همچنین بعد از تسخیر لانه جاسوسی و تحمل ضربه جدید آمریکا از عناصری همچون باقری (فرمانده وقت نیروی هوایی) در جریان طبس و حمله نظامی به ایران استفاده می کند. در واقع شرایط ویژه بعد از انقلاب، زمانی که هنوز جریانهایی نظیر نهضت

ص: 332


1- نوع اطلاعات مورد توجه آمریکاییها با توجه به تهاجم نظامی عراق و شروع جنگ توسط رژیم متجاوز بعث و همچنین همکاریهای بعدی بین آمریکا و عراق در زمینه تبادل اطلاعات نظامی که در مطبوعات هم مطرح شد ٬ حاکی از نقش مستقیم آمریکا در شروع جنگ تحمیلی می تواند باشد.

آزادی نقش قابل ملاحظه ای در اداره امور اجرایی به عهده داشتند، به تحرکات آمریکا حساسیت ویژه ای می بخشید که دستیابی به منافع از دست رفته را مطلقا از مجرای مرتبطین سابق که عموما به وابستگی به رژیم شاه شهره بودند، نمی توانست جستجو کند، لذا به شدت از این که به عنوان پشتیبان کسانی معرفی شود که هیچ امیدی به موفقیتشان در آینده سیاسی ایران نمی رفت احتراز می کرد. در عین حال منابع جمع آوری اطلاعات خود را نیز اگر در راستای اهداف اصلی ارزشمند بودند از این که در به اصطلاح «توطئه چینیهای مخالفین» درگیر شوند، مانع می شد. (سیروس رامتین نمونه این شیوه برخورد بوده است).

با این همه علیرغم ادعای عدم دخالت در امور داخلی ایران، حتی مأمورین بخش سیاسی سفارت نیز در تماس و مراوده با این توطئه چینیها بسیار پیش می رفتند و حاضر به گفتگو با کسانی بودند که صراحتا تأیید می کردند در حرکتهای ایذائی مسلحانه ضدانقلابی نقش داشته اند و به دنبال اقدام نظامی بر علیه حکومت انقلابی می باشند.

در مجموع ادعای عدم مداخله آمریکا در امور داخلی ایران یک موضع جدی و واقعی نبوده، بلکه بیشتر یک ترفند دیپلماتیک بوده است.

مجموعه اسناد حاضر بر اساس فعالیتهای افراد موضوع بندی شده و در مقدمه اسناد مربوط به هر فرد، توضیحات لازم آورده شده است. همچنان که قبلاً هم اشاره شد برخی از این افراد تا مرحله تماس و رابطه با سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، پیش رفته و آنهایی که ارزش کمتری داشته اند صرفا با عوامل وزارت خارجه آمریکا مرتبط بوده اند، لذا به طور طبیعی خوانندگان محترم بایستی تفاوتهای تکنیکی این اسناد را در نظر داشته باشند.

در خاتمه وجوب شکر نعمت رهبری هوشمندانه انقلاب اسلامی که با زعامت او این کشتی هر روز در میان طوفانهای سهمگین توطئه، راه خود را به جلو باز کرده و می کند، بر خود و همه مستضعفان عاشق اسلام ناب محمدی (ص) را یادآور می شویم .

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1368

اسناد حمید شیرازی عضو سیا با رمز:اس دی کت/1 شغل : سرتیپ نیروی هوایی ایران

نام : حمید شیرازی نام رمز: اس دی کت/1شغل : سرتیپ نیروی هوایی ایران چون اسناد تماسهای ابتدائی از بین رفته اند، لذا چگونگی برقراری ارتباط اولیه شیرازی با سیا مشخص نمی باشد. نام مشارالیه نیز در این مجموعه اسناد نمی باشد و از توضیح گروگانها در زمان اسارت و تحقیقات بعدی مشخص شده است. با توجه به اسناد چنین برمی آید که حمید شیرازی در مسافرتی به هنگ کنگ با آمریکاییها تماس می گیرد و پس از یک سری ملاقاتها می پذیرد که به عنوان یک عامل اطلاعاتی برای سیا کار کند. مشارالیه پیش بینی می کند بتواند در نیروی هوایی ایران پست مهمی بگیرد و به همین دلیل آمریکاییها برای آموزش و توجیه وی تلاش زیادی می کنند، سیا از وی خواهان اطلاعاتی در مورد موقعیت نیروی هوایی ایران و مقایسه آن با نیروی هوایی عراق، آمادگی هواپیماهای جنگی و روحیه خلبانها، طرح جدید دفاع هوایی ایران در مقابل حمله احتمالی عراق و ...

می شود و با توجه به این نیازها وی را ترغیب به گرفتن شغلی در نیروی هوایی می کند(شیرازی اظهار

ص: 333

داشت که در مورد مقدورات فعلی نیروی هوایی و احیانا دستگاه ارتش ظرف چند روز بعد از بازگشت به ایران و گفتگو با دوستانش در ارتش خواهد توانست یک گزارش وضعیت عالی و متکی به اخبار صحیح به ما بدهد.

مأمور مربوطه گفت که از شنیدن این حرف خوشحال است، اما طراحان و تصمیم گیرندگان سیاسی کشور ما علاقه وافری دارند که او طرحها و مقاصد ارتش ایران را هم در اختیار ما گذارد و این کار را فقط وقتی می تواند به طور مداوم انجام دهد که در نیروی هوایی شاغل به خدمت باشد. مشارالیه گفت موافق است - سند شماره 5). طرفین توافق می کنند که در ایران به طور مرتب ارتباط عملیاتی داشته باشند و یا در صورت لزوم ارتباط تلفنی و یا پستی به صورت رمز داشته باشند. وی پس از بازگشت به تهران تا مدتی با جاسوسان ارتباط برقرار نمی کند و آنها در پی کسب خبر از وی تلاش می کنند تا بعدا متوجه می شوند که شیرازی برخلاف پیش بینی سمتی در ارتش نگرفته و بازنشسته شده است. به همین دلیل سیا از تماس و استفاده از او منصرف می شود (چنان که به خاطر می آوریم تخلیه اطلاعاتی «ک/1» نشان داد که در موقعیت او به عنوان یک افسر بازنشسته امکان دسترسی به اطلاعات مفید وجود ندارد و به این ترتیب فایده آشکاری در تماس با او در این موقع وجود ندارد حتی اگر خودش علاقه مند باشد لذا این را کنار می گذاریم - سند شماره 19) سند شماره (1) 6 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 503377به: فوری به توکیو رونوشت فوری برای بانکوک، تهران، هنگ کنگ حساس عطف به: توکیو 86408اقدام شبانه توکیو هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

1- در ذیل احتیاجات اطلاعاتی که در تلگرام مرجع درخواست شده بود می آید:

الف - ما علاقه مند به دریافت حداکثر جزئیات درباره طرحهای جنگی ایران علیه عراق می باشیم.

(تصور می کنیم که تمام طرحهای جنگی تهیه شده در زمان شاه هنوز معتبر می باشند). طرحهای حمله تعرضی نیروی هوایی علیه عراق را به تفصیل شرح دهید. طرحهای مقابله با یک حمله عراق را به تفصیل شرح دهید. آیا ایرانیها اول سعی خواهند کرد نیروی هوایی عراق را از کار بیندازند، بعد سیستم دفاع موشکی ضد هوایی و بعد به پشتیبانی نیروی زمینی ایران بپردازند؟ هر سه کار را با هم انجام می دهند؟ چه هدفهای ویژه ای مورد اصابت قرار خواهند گرفت؟ در کجا نیروی زمینی ایران نوک حمله خود را متمرکز خواهند ساخت؟ نیروی هوایی ایران چه نوع کمکی می تواند در اختیار گذارد.نیروی هوایی چه نوع مقابله ای را پیش بینی می کند؟ برای خنثی سازی آن چه مدتی را؟ ارزیابی نیروی هوایی ایران از نیروی هوایی عراق چگونه است؟ آیا خلبانهای عراقی پروازهای مکرر دارند؟ آیا آموزش سخت دارند؟ آیا در تبادل دیدارها (بعد از 1975) مشارالیه هیچ دیداری از عراق داشته؟ اگر آری به تفصیل بیان شود. به کجا رفت؟ چه چیز ویژه ای مشاهده کرد؟ تلقی وی چه بود؟ ارزیابی مشارالیه از توانایی نیروی هوایی به اجرای طرحهای جنگی شاه. هیچ طرحی علیه عربستان سعودی در میان بود؟ برای دفاع در برابر شورویها چه؟ برای کمک به پاکستان؟ حتما طرحهای ایران برای

ص: 334

دفاع در برابر حمله از جانب عراق بیان شوند. احتمال داده می شود که عراقیها بیشتر از کجا حمله کنند؟ با چه تجهیزاتی؟ دفاع ایران چگونه خواهد بود؟ ضد حمله ها؟ ب - درجه آمادگی عملیاتی هواپیماهای اف - 14 چقدر است؟ آیا سیستمهای موشکی فونیکس در وضع عملیاتی قرار دارند؟ اندازه آمادگی عملیاتی هواپیماهای اف4- و اف5- چقدر است؟ آیا موشکهای هوا به هوای (سایدویندر و اسپارو و هوا به زمین) در وضع خوبی به سر می برند؟ ج - چه نوع هواپیماهای جنگنده ای علیه کردها به کار گرفته شده اند؟ چه تعداد؟ چه نتیجه ای داشته؟ تلفات چقدر بوده؟ (علت م) تلفات چه بوده؟ قصور در نگهداری؟ د - آیا مشارالیه از ناآرامیهای اقلیتها در (بلوچستان - م) اطلاعی دارد؟ آیا دولت ایران پیش بینی می کند در این منطقه دردسر داشته باشد؟ ه - در خصوص لوازم یدکی و دریافت کمک نگهداری تجهیزات غیر از ایالات متحده چه کشورهایی در نظر گرفته شده اند؟(مثل ایتالیا و پاکستان) و - آیا نیروی هوایی انتظار دارد از هواپیماهای اف - 4، اف - 5، سی - 130 تعداد هواپیماهای ......./عادی کاهش یابد و تمام شود؟ اگر نه، چه اقداماتی در جهت پیشگیری از وخامت ...

هواپیماهای قابل پرواز اتخاذ می شوند (یعنی استفاده محدود از ذخیره شده ها)؟ ز - خط تدارکات لوازم یدکی برای آن نوع لوازمی که قابل تهیه می باشند چگونه کار می کند؟ ح - آیا طرحهایی برای بازگرداندن مستشاران نیروی هوایی ایالات متحده در میان می باشند؟ کدام افسران نیروی هوایی ایران موافق بازگرداندن مستشاران آمریکایی و کدام مخالف آن هستند؟ ط - از مشارالیه بخواهید که چارت نیروی هوایی و سازمان خود را بکشد و مقامها و صاحبان فعلی آنها را نشان دهد و درباره کارآیی نظامی و شخصیت افسران کمی اظهار نظر کند.

ی - آیا درگیری همافران و خلبانان در جهت حل شدن است؟ آیا مداخله کمیته انقلاب در نیروی هوایی ادامه دارد؟ 2- بدون پرنده، تا تاریخ 6 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سند شماره (2) 9 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 505513به: فوری به هنگ کنگ، تهران، رونوشت با حق تقدم برای توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - رئیس 503258 ب - توکیو 86467 ج - توکیو 86460 د - توکیو 86480 ه - تهران 54078 و - رئیس 503377 1- به دنبال جواب مطلوبی که در تلگرام مرجع ه آمده بود و ارزیابی مثبت جینوچیو از عکس العمل مشارالیه نسبت به پیشنهاد استخدام، ستاد، استخدام وی را با اجرت مشخص شده در پاراگراف 3 تلگرام مرجع الف تصویب می کند. ما هم موافقیم که باید فهمانده شود علاقه ما به او بیشتر برای دراز مدت است و کارآیی بالقوه او احتمالاً بسته است به اینکه حاضر باشد در صورت لزوم

ص: 335

مقامی غیر از ریاست ستاد هم قبول کند.

2- اداره مطالعات استراتژیک از دریافت گزارش تلگرام مرجع (د) خوشحال شد و پیشنهاد کرد نمرات بالایی به آن داده شود. این گزارش همچنین ذائقه آنها را برای گزارشهای بیشتر تحریک کرد.

آنها قویا اصرار می ورزند که مشارالیه اطلاعاتش به طور کامل و با حداکثر تفصیلات در مورد طرحهای جنگی پیش از انقلاب علیه عراق در درجه اول، اتحاد شوروی در درجه دوم و طرحهای جنگ یا کمک نظامی علیه هر کشور دیگر در درجه سوم تخلیه شود. (همچنین بابت هر گونه توضیحی که مشارالیه بتواند در مورد محل «کی بی سی K.B.C.» که در پاراگراف دو گزارش مرجع «د» به آن اشاره شده تهیه کند، متشکر خواهیم شد). عدم توانایی مشارالیه به درک احتیاج ما به این نوع خبر که در پاراگراف مرجع «ج» به آن اشاره شد قابل درک است. ما تردیدی نداریم که این موضوعات در رژیم شاه به طور عادی با تیمهای مستشاری نیروی هوایی مورد بحث قرار می گرفتند. واقع قضیه این است که تیمهای مستشاری آمریکا - غیر از ایران در سایر کشورها نیز عموما به آگاه کردن جماعت اطلاعاتی از اخبار حاصله طی مأموریتهای محوله خود در خارج بی میل بوده اند، از ترس اینکه مبادا دولتهای میزبان آنها را به چشم بازوی جماعت اطلاعاتی بنگرند. این منجر به ایجاد فواصل خالی حساسی در اطلاعات موجود مشتریان بالقوه ای مثل اداره مطالعات استراتژیک شده است، چنان که از نوع احتیاجات اطلاعاتی تلگرام مرجع «و» این نکته آشکار است. (برای اطلاع شما: تعدادی از این سؤالات و احتیاجات را قبلاً سازمان اطلاعات دفاعی به ما داده بود) فقط برای اطلاع شما.

می توان به مشارالیه گفت که ما به اخباری برای تائید اطلاعات فعلی خود و یا هر گونه اطلاعات بیشتری که بتواند فراهم کند احتیاج داریم.

3- در مورد این نظر مشارالیه که طرحهای جنگی تهیه شده در دوران شاه دیگر اعتبار ندارند، اداره مطالعات استراتژیک موافق نیست. آنها احتمال نمی دهند حکومت خمینی طرحهای جدید (جنگ) احتمالی تهیه کرده باشد، خصوصا با آن بی نظمی که در ارتش وجود دارد. برای مثال اگر حکومت فعلی با یک حمله هوایی عراقی روبه رو شود باید برای دفاع و ضد حمله از طرح ریزیهای نظامی سابق استفاده کند. یا اینکه طرحهای مصلحتی به اجرا بگذارد. در رابطه با مطالب فوق، بسیار متشکر می شویم که این موضوع را تعقیب کنید.

4- پرونده: 27 -120 -41. تا تاریخ 8 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (3) فوری به هنگ کنگ، عادی به توکیو(25504- FJT) 1- قرارگاه اطلاعی درباره طرحهای احتیاطی نظامی قبل از انقلاب و مناسبت آنها ندارد. آواکس هیچ گاه کامل نشد. خبری که درباره انضباط ارتش و نگهداری هواپیماها داده شده با گزارشهای قرارگاه سازگاری دارند. این مفهوم که به طور غیرمستقیم بیان شده که مسئله لوازم یدکی با ایالات متحده مورد مذاکره قرار نگرفته یا اگر گرفته نتیجه مثبت نداشته غلط است. از منابع متعدد اطلاع یافته ایم که تشنج بین همافران و خلبانان شدید بوده است.

2- بدون پرونده. تا تاریخ 8 شهریور 78 در بایگانی ضبط می شود. تماما سریسری

ص: 336

سند شماره (4) 9 شهریور 58 اعضاء سریهشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - رئیس 505513 ب - تهران 54078 ج - توکیو 86431 د - توکیو 86467 از: هنگ کنگ 68149به: فوری به تهران، رئیس رونوشت با حق تقدم برای توکیو، بانکوک 1- بابت تلگرامهای مرجع الف و ب تشکر می شود. فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع صبح روز 9 شهریور مطابق طرح تماس هنگ کنگ برای ... توجیه شد... برنامه ریزی برای جلسه طولانی شب 9 شهریور دنبال دیدار بین ساعات 30/17 و 18 ...

2- تهران. بابت طرح تماس مشروحه در تلگرام مرجع «ب» تشکر می شود... طرح(های) اختیاری (یعنی نقاط مختلف و اضطراری ملاقات در اتومبیل) برای ... تهران با ذکر اولویت فوری به هنگ کنگ فرستاده شود... دلایل غیرقابل پیش بینی ممکن است مشارالیه درباره ... دچار دلهره شود. می خواهیم در این صورت چاره هایی برای مذاکره... داشته باشیم. التفات داریم که پاسخ شما به همین درخواست در پاراگراف 2 تلگرام مرجع ... با این مطلب تلاقی می کند.

3- مأمور مربوطه قصد دارد پیشنهادها و...شغلی خود را امشب با مشارالیه در میان گذارد، روی همین نکته ما ... بیشتری خواهیم گذاشت ... پاراگراف 4 تلگرام مرجع «ج» مشارالیه صریحا به مأمور مربوطه گفته بود که پیشنهاد داده شده برای فرماندهی کل نیروی هوایی بود، در حالی که تهران و ستاد مرکزی صحبت از ریاست ستاد نیروی هوایی ... آیا ... هست که ما اینجا نمی دانیم؟ این نکته را دوباره نزد... روشن خواهیم کرد، همچنین راجع به تمایل مشارالیه به قبول ... کمتر ... یا نظامی، فرماندهی سؤال خواهیم کرد.

4- در این مرحله نمی دانیم مقدار وقتی که مشارالیه برای ملاقات با مأمور مربوطه کنار می گذارد چقدر خواهد بود. در صورت مجال، همان طور که در تلگرام مرجع الف درخواست شده، رئوس راهنمای جمع آوری اطلاعات را بار دیگر مرور خواهیم کرد.

5- پرونده: 27- 120 - 41. تا تاریخ 9 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (5) 10 شهریور 58 اعضاءسری از: هنگ کنگ 68171به: فوری به تهران، رئیس رونوشت با حق تقدم به توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس الف : تهران 54091ب : هنگ کنگ 68149 ج : رئیس 505513 1- با فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع عصر روز 9 شهریور ملاقات شد و او پذیرفت که به عنوان یک منبع اطلاعات خارجی که مستقیما به مأمور تهران گزارش می کند فعالیت مخفیانه داشته باشد. او نمی توانست با وجدان پاک پاداش پولی یا حقوق قبول کند و در ازای خدمات خود چیزی نخواست.

معذالک دوباره در مورد پسرش خصوصا اظهار نگرانی کرد که تحصیل او در سیستم آمریکایی به هم خورده است (چنان که قبلاً به بانکوک اطلاع داد)، اما هیچ قول کمک نخواست و صریحا گفت پیشنهادش هم نشود. فرد مزبور کاری که برایش به عنوان «کمک او به آزادی» پیشنهاد کرده بودیم

ص: 337

پذیرفت- این مقصدی است که او ظاهرا با صداقت می گوید برایش از پول مهمتر است. (با این وجود امکان این را مردود نمی شمریم که در آینده حاضر شود به عنوان پشتوانه ای برای ابهامات آتیه خود حقوق را قبول کند). فرد مزبور موافقت کرد که اگر شغلی سطح بالا در نیروی هوایی به او پیشنهاد شد آن را بپذیرد، حتی اگر این شغل غیر از ریاست ستاد باشد، تا به این ترتیب سطح دسترسی اطلاعاتی مورد نظر ما تأمین شود. او رابطه خوبی با رئیس ستاد جدید سرلشکر امیر بهمن باقری دارد. باقری یکی از دو سرلشکری بوده که او به عنوان واجدین صلاحیت برای این مقام به وزیر دفاع توصیه کرده بود. مشارالیه قرار است عصر 11 شهریور هنگ کنگ را ترک کند. قرار شده ملاقات بعدی در ساعت 00/14 10 شهریور بیشتر به قصد مرور طرح تماس تهران صورت پذیرد.

2- ملاقات عصر 9 شهریور تقریبا 1 تا 5/1 ساعت طول کشید. پیش بینی می شود ملاقاتهایی که با او تا پیش از عزیمت از هنگ کنگ داریم نسبتا کوتاه باشد، چون خودش حتما می خواهد افراد گروه همسفرش از غیبت او ظنین نشوند. مأمور مربوطه در ابتدا به فرد مزبور گفت اطلاعاتی که او در جواب پرسشها و مسائل طرح شده در توکیو داده بود در واشنگتن با استقبال خیلی خوبی مواجه شد. با این شواهد ملموس از صحت اطلاعات وی و تمایلش به پاسخ به پرسشهای ما، به او گفته شد که اکنون حاضریم درباره جزئیات یک رابطه مداوم مخفی مذاکره کنیم. مشارالیه با اساس نحوه استدلال اداره مطالعات استراتژیک موافقت داشت که در صورت حمله خارجی به ایران دولت خمینی احتمالاً چاره ای نخواهد داشت جز آنکه از طرحهای احتیاطی نظامی که در دوران شاه تهیه شده بود استفاده کند - این مبنای علاقه فراوان ما به جزئیات این طرحها بود. او موافقت کرد که اگر در هنگ کنگ فرصت داشت، یک بار دیگر خواسته های (اطلاعاتی) ستاد را مرور کنیم. او اظهار داشت که در مورد مقدورات فعلی نیروی هوایی و احیانا دستگاه ارتش ظرف چند روز بعد از بازگشت به ایران و گفتگو با دوستانش در ارتش خواهد توانست یک گزارش وضعیت عالی و متکی به اخبار صحیح به ما بدهد.

مأمور مربوطه گفت که از شنیدن این حرف خوشحال است، اما طراحان و تصمیم گیرندگان سیاسی کشور ما علاقه وافری دارند که او طرحها و مقاصد ارتش ایران را هم در اختیار ما گذارد و این کار را فقط وقتی می تواند به طور مداوم انجام دهد که در نیروی هوایی شاغل به خدمت باشد. مشارالیه گفت موافق است.

3- فرد مزبور گفت برای تأمین خواسته های اطلاعاتی که برای وی داشتیم در بازگشت به ایران در نیروی هوایی مقامی خواهد پذیرفت، البته اگر چنان که کاملاً انتظار دارد، دوباره به او پیشنهاد شود. او گفت که در این مرحله نمی تواند فعالانه دنبال یک مقام باشد، چون این کار با برخوردش ... مطابقت پیدا نمی کند. او کاملاً انتظار دارد کمی پس از مراجعتش وزیر دفاع ریاحی دوباره با پیشنهاد اشتغال نزد او بیاید. سپس درباره امکانات شغلی صحبت کردیم و مأمور مربوطه به او خبر داد که سرلشگر امیر بهمن باقری به عنوان رئیس ستاد جدید معرفی شده است. وی از این موضوع اطلاع نداشت (ظاهرا باقری بعد از عزیمت وی برای گذراندن تعطیلات جاری انتخاب شده بود)، اما اظهار داشت در واقع در گفتگو با ریاحی او باقری و یک سرلشکر دیگر به نام ن - یوسفی را به عنوان شایسته ترین افراد برای مقام ریاست ستاد توصیه کرده بود. مشارالیه گفت که وی و باقری در مدرسه فرماندهی در آمریکا همکلاسی و دوست صمیمی شده بودند و همسران ایشان خصوصا دوستی نزدیکی در آن

ص: 338

زمان برقرار کرده بودند. وی و باقری همچنان روابط خوبی با هم دارند. باقری یک خلبان جنگنده شکاری و از تجربه و توانایی فراوانی برخوردار است. معذالک وی شک دارد که باقری برای تجدید سازمان نیروی هوایی، آن طور که ریاحی می خواهد شایستگی داشته باشد. او همچنین تردید دارد باقری برای حکومت خمینی کاملاً قابل قبول باشد. بنابراین، اگرچه باقری به عنوان رئیس ستاد انتخاب شده، ولی وی شدیدا معتقد است که به تواناییهای ویژه ای که خود مشارالیه دارد احتیاج خواهد بود.

4- در مورد امکان مشاغلی که برای او وجود دارد، با فرض اینکه باقری در همین مقام باقی بماند، او فکر می کند که دو امکان خوب وجود دارد. در (طرحی - م)که او برای تجدید سازمان نیروی هوایی در نظر دارد، مشارالیه فرماندهی عالی را حذف خواهد کرد و معاونین نیروی زمینی و دریایی و هوایی را بین وزیر دفاع و رؤسای نیروها قرار می دهد. اگر این طرح پذیرفته شد، فکر می کند که شاید خودش کاندیدای معاونت نیروی هوایی شود. در غیر این صورت امکان دارد که تنها برای طراحی و اجرای تجدید سازمان نیروی هوایی مستقیما برای باقری کار کند. برای وی اهمیت نداشت که یک شغل عملیاتی به عهده نخواهد گرفت و نمی تواند بگیرد، چون این ایجاب می کند که گروههای اقلیت درون ایران را آماج ... نیروی هوایی قرار دهد. در عین حال چون مشارالیه خودش خلبان نیست احتمال نمی دهد چنین شغلی به او پیشنهاد شود.

5 - در قبال جوابهایی که مشارالیه داد منجمله توافق گذشته اش برای ملاقات مخفی در تهران - که امروز عصر هم تکرار کرد - مأمور مربوطه به او خبر داد که در ازای - خدماتش می خواهد به عنوان یادگاری از صمیمیت و قدردانی 1000 دلار بدهد و پرداخت ماهانه 1000 دلار برای یک مدت آزمایشی شش ماهه را به وی پیشنهاد می کنیم که در انتهای آن مدت در شروط مناسبات خود تجدید نظر خواهیم کرد. مشارالیه گفت که بابت پیشنهاد متشکر است، اما کاری که تصمیم گرفته برای ... انجام دهد با دلار و سنت قابل ارزیابی نیست. او مدعی شد که آزادی خود را از دست داده و کشورش دیگر آزاد نیست انگیزه وی برای همکاری با دولت آمریکا این است که آنچه ... انجام دهد تا ببیند آزادی دوباره در ایران برقرار شده است. بنابراین می خواهد از ما درخواست کند وجوهاتی را که برای او کنار گذاشته شده صرف « راه آزادی» کنیم. پذیرفتن پول برای مقصد آزادی بر خلاف شخصیت و وجدان اوست. او افزود که بیشترین نگرانیش این است که ترتیبی دهد پسرش تحصیلات خود را ادامه دهد.

مشارالیه امیدوار است که طی مدت کوتاهی اوضاع ایران عوض شود تا پسر و خانواده اش بتوانند دوباره در آرامش و آزادی در این کشور زندگی کنند. اگر این اوضاع امکان پذیر نشود، او می خواهد که پسرش بتواند در ایالات متحده تحصیل کند. مأمور مربوطه گفت که از این خواسته خوب آگاهی دارد و احساس همدردی می کند، اما نمی تواند در این رابطه کمکی نماید. مشارالیه جواب داد که درک می کند و می داند که مأمور مربوطه کاری نمی تواند بکند. مأمور مربوطه گفت هر گاه که دو نفر با هم مناسبات جدیدی پیدا می کنند، علیرغم استحکام آن وقفه ای در آن رابطه به وجود می آید که طی آن هر دو به سنجش حسن نیت و رفتار یکدیگر می پردازند. ما نسبت به بازدهی او خیلی خوشبین هستیم اما باید جانب احتیاط را رعایت کنیم. مشارالیه گفت که کاملاً موافق است و هنوز می خواهد با ما همکاری کند و به ایالات متحده معتقد است و از ما می خواهد که به کشورش کمک کنیم.

ص: 339

6- مشارالیه گفت که می خواهد مأمور مربوطه بداند که شخصیت وی چنان است که در همه امور همیشه بر مبنای تشخیص خود از درستی راهش جلو رفته و او را نمی توان مجبور به کاری کرد که به نظر خودش صحیح نیست. مأمور مربوطه جواب داد که در ساعاتی که با هم گذرانده اند قوت شخصیت مشارالیه بسیار مشهود بود. فقط می خواهد بگوید که مشارالیه در مناسبات جدید خود باید صبور باشد، شاید گاهی اوقات ما او را برای تهیه جواب تحت فشار بگذاریم و رفتاری از خود نشان دهیم که به نظر او خیلی بی نزاکتی باشد، اما آن انعکاس درخواستهای مبرم عالیترین سطوح دولت آمریکا می باشد و مأمور مربوطه تقاضا می کند که او تلاش دو طرفه مان برای آزادی را با عدم توافقهای جزئی که بین افراد روی می دهد افشاء نکند. مشارالیه بطور عادی لبخند کوچکی زد و اظهار موافقت کرد.

7- فرصت شد که مأمور مربوطه فقط بگوید که حاضر است درباره جزئیات طرح تماس در تهران مذاکره کند و بیشتر فرصت نشد. این طرح در ملاقات 10 شهریور ساعت 00/14 مورد بحث قرار خواهد گرفت. از مشارالیه خواسته شد عکسهایی از خودش به آن ملاقات بیاورد.

8- بابت تلگرام مرجع الف، منجمله توضیح درباره عناوین و سلسله مراتب نظامی ایران که مشارالیه نیز در این جلسه اخیر تشریح کرد، متشکریم.

9- پرونده: 27 - 120 - 41 تا تاریخ 10 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (6) 10 شهریور 58 اعضاءسری از: هنگ کنگ 68177به: فوری به تهران، رئیس، رونوشت با حق تقدم برای توکیو، بانکوک هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساساقدام شبانه تهران، رئیس عطف به: الف: تهران 54078 ب: تهران 54079 ج : تهران 54091 د : رئیس 505513 ه :

هنگ کنگ 68178 (هویت) 1- فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع در ساعات 30/15-1400 10 شهریور به ملاقات آمد تا طرح تماس تهران را به نحوی که در تلگرامهای مرجع الف و ب داده شده به طور کامل مرور کنیم.

شرح این ملاقات در ادامه گزارش می شود. طرح تماس جایگزین که در تلگرام مرجع ج آمده مورد احتیاج نبود و با مشارالیه مطرح نشد، معذالک از تهران تشکر می کنیم که طرح را برای استفاده احتمالی تهیه نمود. مشارالیه روحیه اش بسیار بالا بود و حتی لبخند داشت و در طرح ارتباطی اظهار اطمینان نفس کرد و قول داد برای ادامه ارتباط عملیاتی نهایت کوشش خود را به عمل آورد. قرار شد آخرین ملاقات با مأمور مربوطه در هنگ کنگ ساعت 00/14،11 شهریور باشد تا درباره احتیاجات اطلاعاتی مشروحه در تلگرام رئیس 503377 بحث شود و طرح تماس برای آخرین مرتبه مرور شود.

2- بخشهای الف و ب از طرح تماس در پاراگراف 3 تلگرام مرجع الف برای مشارالیه کاملاً قابل قبول بود و همان طور که تهران راهنمائی کرده اجرا خواهد شد. تاریخهای 22، 29 شهریور و 5 مهر قابل قبول نیستند، تکرار می شود قابل قبول نیستند، زیرا پنجشنبه ها برای دیدار با اقوام کنار گذارده

ص: 340

شده است. وی اظهار داشت که چون بازنشسته است همسرش برای همه کارها طرح می ریزد و برایش امکان ندارد که اکنون بگوید چه روزهایی آزاد است. بنابر این تصمیم گرفت که قرار اولین ملاقات با رابط تهران از طریق تلفن به «جیم مولیگان» گذاشته شود و خودش را خسرو معرفی می کند، به همان نحوی که در پاراگراف 3 ج تلگرام مرجع الف پیشنهاد شده است. مشارالیه گفت که در فاصله 16 تکرار می شود 16 و 25 تکرار می شود 25 شهریور تماس خواهد گرفت. او از نکات امنیتی رعایت شده در طرح (تماس) تهران راضی بود و پیش بینی می کند در اجرای آن اشکالی پیش نیاید. از آنجا که وی طرح اصلی را به طور کامل پذیرفت، مأمور مربوطه طرح تماس جایگزین را که در تلگرام مرجع ج آمده است مطرح نکرد.

3- مشارالیه 49 ساله است قد 173 سانتیمتر، حدودا 72،68 کیلو، قدری طاس، و همیشه عینک قاب سیاه شیشه شفاف می زند. در محل سوار شدن به اتومبیل پیراهن تنیس آستین کوتاه سفید بانلون با نقش های سیاه روی یقه شلوار سبز(بژ) کمرنگ و کفشهای قهوه ای کمرنگ به تن خواهد داشت. وی قامت بسیار راستی دارد و به آهستگی و با تأنی راه می رود. مأمور مربوطه در 11 شهریور عکسهایی از مشارالیه اخذ خواهد کرد و از توکیو آنها را به تهران و ستاد خواهد فرستاد.

4- اطلاعاتی بیشتر برای تسهیل تماس اضطراری با مشارالیه:

الف : نشانی منزل و شماره تلفن خود مشارالیه هویت الف است. هویت «ب» محلی است که او فعلاً برای امنیت بیشتر همراه همسر و دو فرزندش نزد اقوام به سر می برد. پدر و مادر مشارالیه تنها کسانی هستند که در منزل خودش (هویت الف) زندگی می کنند. نامه های او به نشانی هویت الف می آیند و او آنها را از والدین می گیرد.

ب: مشارالیه اظهار داشت می تواند با امینت نامه هایی دریافت کند که از داخل ایران فرستاده شده اند و به منزل خودش (هویت الف) می رسند. مأمور مربوطه سیستم ظهور با گرما را به او آموزش داد، تا اگر ناچار شدیم یک نوبت برایش دستورالعمل بفرستیم به کار بندد. نامه باید برای مشارالیه به نشانی هویت الف فرستاده شود، به فارسی و بهتر است از مشهد ارسال شده باشد، هر چند که تهران (نیز - م) قابل قبول است. لازم نیست نشانی نام فرستنده روی پاکت باشد. در نامه نویسنده باید اظهار علاقه کند به مذاکره برای خرید زمینی که مشارالیه در مشهد دارد (واقعا هم در مشهد ملک دارد) و تقاضا می کند مشارالیه با فلان شماره با او تماس بگیرد. به نحوی مناسب هم می توان هر امضایی کرد.

نوشته باید فقط روی یک طرف کاغذ باشد. مشارالیه از محتوای نامه می فهمد که از ما است و آن را در معرض حرارت قرار می دهد تا پیام روی طرف سفید نامه ظاهر شود.

ج: نامه نباید از خارج ایران برای مشارالیه فرستاده شود. در دوران شاه افسران نظامی از تماس با بیگانگان منع شده بودند و وی فکر می کند همان قاعده هنوز به قوت خود باقی باشد.

د: مشارالیه دو اتومبیل دارد: یک رنو 1357، چهار در، رنگ نارنجی، و یک ایمپالا 1977، چهار در، قرمز رنگ. او نمی توانست شماره پلاکها را به خاطر آورد، او و همسرش رانندگی می کنند. وی راننده ندارد.

ه : مشارالیه عضو هیچ باشگاه، سازمان یا انجمن نیست. مطالعه سرگرمی اصلی وی است، با

ص: 341

خواندن روزنامه و مجله خود را در جریان اخبار جهان نگاه می دارد، اوقات فراغت از اینکه کتابهای علمی و فلسفی بخواند لذت می برد. او ورزش خصوصا اسکی، تنیس، شنا و والیبال می کند. معمولاً در محوطه نیروی هوایی تنیس بازی می کرد، اما اکنون نمی کند. وی در منزل یک استخر شنا دارد.

و: مشارالیه محرم و همراز نزدیک ندارد. خودش هنوز بهترین مشاور خود است. او هرکسی را با حساب قدر و منزلتهای خود آن فرد می پذیرد و از کسی بیشتر یا کمتر از وسعش انتظار ندارد. وی هیچ گاه جزئیات کار خود را با همسرش در میان نگذارده و توضیح داده که این کار خودش است و او از آن چیزی نخواهد فهمید. به همین دلیل و به خاطر امنیت خود و آنها او قصد ندارد که همسرش یا کس دیگری را در جریان روابط مخفیمان قرار دهد.

5- مأمور مربوطه خاطرنشان کرد که در مورد مسئول و طرف حساب او تاکنون صحبتی نشده است. مشارالیه جواب داد که در مراحل اولیه رابطه مان فهمیده بود که (این رابطه) اطلاعاتی است و علاوه بر آن، دقیقا فهمیده بود که مسئول و طرفش کیست. او گفت که این مسئله برایش کاملاً روشن است و لزومی ندارد که بیشتر گفته شود.

6- مشارالیه در این ملاقات اشاره ای به پیشنهاد سابق پاداش مالی نکرد، معذالک گفت موقعی دیگر ممکن است برای تبدیل ریال به دلار به کمک ما احتیاج پیدا کند. مأمور مربوطه جواب داد که ما می توانیم او را کمک کنیم و او باید موضوع را با رابط خود در تهران در میان گذارد.

7- متفرقه:

الف - تنها کسانی که می دانند مشارالیه در نظر داشته ایران را ترک کند والدین، یک برادرش، سه عمویش، دو خواهر زنش و شوهرانشان می باشند. به آنها فقط اظهار داشته که به خاطر فرزندانش شاید تصمیم به ترک کشور بگیرد.

ب - در مسافرت تفریحی جاری، مشارالیه پاسپورتهای همسر و دو فرزندش را آورده بود تا برای آنها نیز ویزای ایالات متحده بگیرد، مقام کنسولگری بانکوک اظهار داشته بود که اعضای خانواده برای گرفتن ویزا باید شخصا حاضر شوند، اما وقتی فرصت ... پیش بینی می کند در گرفتن ویزای آنها اشکالی پیش نیاید.

8- پرونده: 27 - 12 - 41 تا تاریخ 10 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (7) 10 شهریور 58 اعضاءسریعطف به: هنگ کنگ 68177 از: هنگ کنگ 68178به: فوری به تهران، رئیس، رونوشت با حق تقدم برای توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس اقدام شبانه تهران، رئیس 1- برگ هویت:

هویت الف: شماره 75 آپارتمانهای آریا شرقی میدان کندی تهران تلفن: 934274 هویت ب : خیابان اقدسیه، خیابان فرید کوچه باستان، کیهان (منزل متعلق به آقای جنتی عطا... است، که خویشاوند مشارالیه می باشد و همچنین در این نشانی با خانواده اش زندگی می کند).

2- پرونده: 27 - 120 - 41 تا تاریخ 10 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری

ص: 342

سند شماره (8) 10 شهریور 58 اعضاء سریعطف به : الف - رئیس 505513 ب - توکیو 80 86 از: هنگ کنگ 68179به: فوری به رئیس، رونوشت با حق تقدم برای تهران، توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس 1- از آشفتگی که درباره محل «کی بی سی» پیش آمد متأسفم، این نام محلی است که ... از روی نقشه پیدا کردیم. فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع اظهار داشت. که قوای زمینی ایران باید از آن ناحیه احتراز کنند. مشارالیه در 10 شهریور توضیح داد که قوای تهاجم زمینی از تمام منطقه مرزی جنوب مندلی تا خلیج فارس دوری خواهد کرد. رخنه نیروی زمینی در شمال (مندلی - م) از مناطقی غالبا کوهستانی صورت می پذیرد.

2- پرونده 47 - -12 041 تا تاریخ 10 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (9) 11 شهریور 58 اعضاءسری از: تهران 54099به: فوری به هنگ کنگ رونوشت برای رئیس، توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: هنگ کنگ 68177 1- در صورتی که فرصت داشتید. لطفا از مشارالیه بپرسید اگر شرایط ایجاب کرد که اول قرارگاه تهران تماس تلفنی بگیرد، مأمور مربوطه باید خود را با چه نامی معرفی کند. اگر این عملی نبود، به نظر ما او قبول خواهد کرد که به عنوان شناسایی نامی که مأمور مربوطه توکیو با استفاده از آن خود را به او معرفی کرده ذکر شود. لطفا نظر خود را اعلام کنید.

2- به نظر می رسد که در یک مضیقه زمانی غیرقابل اجتناب، کار آماده سازی فرد مورد اشاره تلگرام مرجع به طور کامل صورت گرفته باشد. اگر همه چیز خوب جلو برود، به مجموعه عوامل اینجا منبعی با ارزش افزوده خواهد شد. هنگامی که تماس برقرار شد به مخاطبین این تلگرام اطلاع خواهیم داد.

3- از ستاد مرکزی درخواست می شود شماره (پرونده) - 201 و نام رمز تعیین کنند.

4- پرونده: 47 - 120 - 40 . تماما سریسری سند شماره (10) 11 شهریور 58 اعضاءسری اقدام شبانه تهران از: هنگ کنگ 68182 به: فوری به تهران، رئیس، رونوشت برای توکیو، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف: تهران 54099 ب: هنگ کنگ 68177 1- فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع در ملاقات نهایی که برای ساعت 00/11 شهریور قرار گذاشته شده بود فورا حاضر شد. متأسفانه گروه همسفرش تفریحاتی ترتیب داده بود که ناچار بود در

ص: 343

آنها شرکت کند، بنابراین این ملاقات فقط 15 دقیقه طول کشید. معذالک فکر می کنیم روی تمام عوامل مهم طرح واگذاری مشارالیه به (قرارگاه) تهران کار شده است ... مشارالیه بی میلی یا تردیدی نسبت به...

در تهران اظهار نداشت و دوباره عزم راسخ خود را برای ادامه... ارتباطات مخفی اعلام کرد. او امروز بعد از ظهر عازم ایران می شود.

2- تلگرام مرجع الف به موقع نرسید تا روی آن اقدام شود. نامی که مأمور مربوطه توکیو به آن برای مشارالیه شناخته شده «آلن» است. می دانیم که فقط موقعی اقدام به تماس تلفنی با وی در تهران خواهد شد که سایر سیستمها نتیجه ای ندهند. در چنین صورتی تماس باید با منزل خودش باشد. از آنجا والدینش می توانند پیام را به وی برسانند. مشارالیه شماره تلفن منزلی که فعلاً به طور موقت نزد اقوام خود اقامت دارد به یاد نیاورد، با این وجود نباید با آن نشانی تماس گرفته شود.

3- مرور نهایی که از طرح تماس مشارالیه در تهران به عمل آمد مأمور مربوطه را متقاعد کرد که او طرح را خوب یاد گرفته. او دوباره تأکید کرد که برای شروع طرح تماس در فاصله 16 و 25 شهریور تماس خواهد گرفت.

4- مشارالیه یک عکس تمام رخ از خود تهیه کرد که به تهران و ستاد ارسال خواهد شد.

5- متأسفیم که فرصت نشد به طور عمیق مسائل و احتیاجات اطلاعاتی ستاد را چنان که در نظر داشتیم مرور کنیم. پیشنهاد می شود که تهران در موقعی دیگر این مطلب را دنبال کند. وی بیانات ذیل را هم اظهار داشت:

الف: دلیل دیگری که او فکر می کند طرحهای احتیاطی نظامی دوران شاه دیگر معتبر نیستند این است که در آن زمان کردها با رژیم شاه همکاری می کردند و در آن طرحها به حساب آمده بودند، اما الان کردها دیگر همکاری نمی کنند.

ب: مأمور مربوطه سعی کرد مشارالیه را به موضوع اهداف مشخص نظامی در عراق بکشاند، ولی او چیزی به یاد نداشت. چنان که در گزارش اطلاعاتی تهیه شده است، خلبانها اهداف مشخصی ...

داشتند.

در پایگاههای هوایی ایران، اهدافی که در قلمرو تهاجم هر پایگاه به خصوص قرار داشتند روی نقشه های نظامی مشخص شده بودند. خلبانهای یک پایگاه از اهداف معین شده برای خلبانهای پایگاه های دیگر اطلاع نداشتند.

ج : نیروی هوایی ایران چندین مرتبه به دولت ایران در سرکوبی شورشیان پشتیبانی داده بود.

د : فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع نسبت به نظر دولت آمریکا در مورد نقش شاه در آینده ایران اظهار علاقه کرد. او اظهار داشت که اگر نظر آمریکا را بداند شاید در موقعیتی باشد که به منافع آمریکا در ایران کمک کند. برای مثال وی گفت که بسیاری از افسران و افرادی که او می شناسد طرفدار شاه می باشند و مایلند بازگشت وی را ببینند، اما چون حدس و نشانه ای ندارند که احتمال بازگشت شاه چطور است، به سرعت اعتماد به نفس و امید خود را از دست می دهند. مشارالیه گفت: که بسیاری از این افراد نظامی ممکن است از صحنه خارج شوند، یعنی استعفا دهند، فرار کنند، مگر آنکه انگیزه ای برای ماندن به آنها داده شود و تا زمانی که ممکن است وجودشان لازم شود آنجا بمانند. وی پیشنهاد می کرد که شاید بتواند این طرفداران شاه را به اشتغال به خدمت در نیروی نظامی ترغیب کند. مأمور

ص: 344

مربوطه گفت در موقعیتی قرار ندارد که بتواند اظهار نظر کند جز آنکه توصیه کند مشارالیه درباره این موضوع با رابط تهران مذاکره کند که وی گفت این کار را خواهد کرد.

6- می خواهیم برای تهران آرزوی موفقیت کنیم. از ... مأمور مربوطه با وی به نظر می رسد که مشارالیه شجاعت، ... شخصیت و ذهنیت لازم برای اینکه منبعی درجه یک، بشود دارد. همچنین مایلیم از قرارگاه هنگ کنگ و دموفسکی بابت هوشیاری نسبت به این سرنخ و رساندن آن به مرحله ای که جینوچیو توانست آن را بدون اشکالی تحویل بگیرد تشکر کنیم.

7- پرونده: 47 - 120 - 40، تا تاریخ 11 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (11) 11 شهریور 58 اعضاءسری از: هنگ کنگ 68183به: با حق تقدیم به توکیو، رونوشت برای رئیس، تهران، بانکوک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: هنگ کنگ 68182 1- جای جینوچیو در پرواز ساعت 10/11 12 شهریور از هنگ کنگ به مقصد توکیو تأیید شد.

2- بدون پرونده: تا تاریخ 11 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (12) 13 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 507116به: تهران، رونوشت برای هنگ کنگ، توکیو، بانکوک هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به: الف - تهران 54099 ب - رئیس 504657 1- به فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع نام رمز اس. دی. کت / 1 (962507-201) و پیرو تلگرام مرجع ب در 6 شهریور 1358 POAداده شد.

2- پرونده: 96507-201، تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (13) 14 شهریور 58 اعضاءسری از: توکیو 86582به: هنگ کنگ، رونوشت برای رئیس، بانکوک، تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس عطف به : هنگ کنگ 68182 1- قرارگاه توکیو مایل است مراتب امتنان خود را از قرارگاه هنگ کنگ جهت پشتیبانی عالی از جینوچیو طی مأموریت موقت 8 تا 12 شهریور وی ابراز دارد. این مأموریت با توقف معاون رئیس جمهور در هنگ کنگ مصادف بود و باری شد اضافی بر عهده قرارگاه پرمشغله هنگ کنگ، ولی آن قرارگاه از همه جهت نهایت مساعی خود را مبذول نمود.

ص: 345

2- پرونده: 47 -120 - 40 تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (14) 14 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 507810به: با حق تقدم به توکیو، هنگ کنگ، بانکوک، رونوشت برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. حساس 1- بابت تلاش موفقیت آمیزی که منجر به تثبیت اس. دی. کت/1 به عنوان منبع گزارشگر مخفی اطلاعات خارجی شد ستاد به تمام مراکز دست اندرکار تبریک می گوید. فکر می کنیم که درخواستش برای تسهیل مبادله ارزی و جوابهای صادقانه اش به احتیاجات و سؤالات اطلاعاتی در رابطه با ارتش ایران، ممکن است منتهی شود به اینکه در نهایت دریافت دستمزد را بپذیرد. به نظر می رسد که به ملاقات مخفی در تهران بسیار تمایل دارد و بعد اگر در تهران ملاقات کرد، به عنوان منبع گزارشگر درباره ارتش ایران که همچنان از اولویت اطلاعاتی بالایی برخوردار است، ظاهرا بسیار امیدوارکننده می باشد.

2- احسنت.

3- پرونده: 962507-201، تا تاریخ 13 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (15) محموله: طبقه بندی سری رونوشت به: ریاست اداره خاور نزدیک، ریاست بخش مدارک مهم ریاست اداره آسیای شرقیعطف به: هنگ کنگ 68171 از: رئیس قرارگاه هنگ کنگبه: رئیس قرارگاه تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

موضوع: حساس- اس. دی. کت/1 (962507-201) با پوششی جداگانه عکس تمام رخ اس. دی. کت/1 ارسال شده است.

لئونارد. آ. جینوچیو ضمیمه: تحت پوشش جداگانه عکس تحت پوشش جداگانه توزیع: نسخه اصلی و 1 نسخه - ریاست قرارگاه تهران، تحت پوشش جداگانه 1 نسخه - ریاست خاور نزدیک تحت پوشش جداگانه 1 نسخه - ریاست آسیای شرقی، بدون پیوست و 1 نسخه - ریاست مدارک مهم، تحت پوشش جداگانه تا تاریخ 23 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تاریخ: 23 شهریور 58 شماره پرونده: 962507 -201 علامت و شماره محموله: 34488- FCHAسری

ص: 346

سند شماره (16) 3 مهر 58 اعضاء سری از: تهران 54300به: رئیس، رونوشت برای هنگ کنگ، بانکوک، توکیو هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کت 1- عصر 2 مهر نبیعی تلفنی با اس. دی. کت/1 تماس گرفت که متأسفانه روز مرگ پدرش بود.

مأمور مربوطه اظهار تسلیت کرد و بعد به ک/1 گفت متأسفیم که از هنگام بازگشتش او را ملاقات نکرده ایم. ک/1 اظهار داشت او نیز متأسف است که با هم ملاقات نداشته ایم و هنوز شماره تلفن ما را دارد و هر چه زودتر تماس خواهد گرفت. مأمور مربوطه مجددا ابراز همدردی کرد و گفت خیلی مشتاقیم دوباره او را ببینیم.

2- از تلفن، ناراحتی ک/1 آشکار بود، اما اعتقاد هم داریم که در حرف خود صداقت داشت و تماس خواهد گرفت. ما امیدواریم که این قضیه آن امیدهایی را که ابتدا نوید می داد تحقق بخشد.

3- پرونده: 962507-201، تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری- سری.

تذکر ... مطابق درخواست ... هنگ کنگ بانکوک و توکیو به عنوان گیرندگان رونوشت نام برده شدند.سری سند شماره (17) 26 مهر 58 اعضاءسری از: تهران 54510به: رئیس، رونوشت برای هنگ کنگ، بانکوک، توکیو هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کت عطف به : تهران 54300 1- عصر 23 مهر، نبیعی به منزل اس. دی. کت/1 تلفن زد. مردی گوشی را برداشت، مأمور مربوطه سراغ ک/1 را گرفت، آن مرد قدری به فارسی حرف زد و قطع کرد. مأمور مربوطه با همان سرسختی سابق دوباره تماس گرفت و پرسید آیا کسی هست که آنجا بتواند به انگلیسی صحبت کند. جواب دهنده طوفانی از کلمات (احتمالاً رکیک) فارسی ردیف کرد و گوشی را سر جایش زد.

2- شماره ای که تماس گرفته شد منزل ک/1 بود، اگر چه سوابق قرارگاه نشان می دهند که فقط والدین ک/1 در آنجا زندگی می کنند (می گویند پدرش اخیرا فوت کرده، چنانچه در تلگرام مرجع اشاره شد). در پرونده آدرس خودش نیز هست اما شماره تلفن خویشاوندی که ک/1 و همسرش ظاهرا آنجا اقامت دارند نیست.

3- قرارگاه قصد دارد نام ک/1 را به طور نامحسوس در لیست عده ای از افسران نیروی هوایی قرار دهد و از دفتر وابسته دفاعی بپرسد که آیا می توانند موقعیت آنها را روشن کنند. اقدامات آتی قرارگاه در این قضیه بستگی به این دارد که بتوانیم محل و وضعیت ک/1 را مشخص کنیم.

4- پرونده: 962507-201، تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری

ص: 347

سند شماره (18) 27 مهر 58 اعضاءسری از: توکیو 88035 (به کفالت گرشینسکی)به: تهران، رونوشت برای رئیس، هنگ کنگ، بانکوک سری هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کت عطف به : الف - تهران 54510 ب - هنگ کنگ 68177 1- متأسفیم که آن قرارگاه تاکنون نتوانسته تماس حضوری با اس. دی. کت/1 (ک/1) برقرار کند.

خاطرنشان می سازیم که پاراگراف -4 تلگرام مرجع ب حاوی دستورالعمل ارسال نامه مخفی نویس به ک/1 با شیوه (ظهور) حرارتی است. لطفا دقت فرمائید که نامه باید به منزل خودش فرستاده شود.

نشانی آن هویت تلگرام مرجع ب است.

2- چنانچه قرارگاه (توکیو) را در جریان تحولات (آتی) قرار دهید موجب امتنان خواهد بود.

3- پرونده: 962507 - 201 تا تاریخ 27 مهر 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (19) ...آبان 58 اعضاءسری به: رئیس، رونوشت برای بانکوک، هنگ کنگ، توکیو هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کت سری عطف به : تهران ...

1- پیرو تلگرام مرجع، وابسته نظامی هنگام صرف شام با افسران عالیرتبه نیروی هوایی در 10 آبان ضمن سؤال درباره دیگران از وضع اس. دی. کت/1 پرسید، به او گفته شد که ک/1 به خدمت بازخوانده نشده و فعلاً قصد این کار در نظر نیست. قضیه ای که برای وابسته دفاعی تعریف شد این بود که نفر قبل از باقری در مقام ریاست ستاد در واقع می خواست که ک/1 را به همان کاری که کمی قبل از انقلاب داشت با مشابه آن بازگرداند، باقری تصمیم گرفت این طرح را ... ادامه ندهد و چیزی اظهار نکرده مبنی بر اینکه قصد دارد آن طرح را اعاده کند.

2- احتمالاً مطلب فوق توجیه غیبت ک/1 می باشد. چنان که به خاطر می آوریم، تخلیه اطلاعاتی ک/1 نشان داد که در موقعیت او به عنوان یک افسر بازنشسته امکان دسترسی (به اطلاعات) مفید وجود ندارد و به این ترتیب فایده آشکاری در تماس با او در این موقع وجود ندارد حتی اگر خودش علاقه مند باشد لذا این ... را کنار می گذاریم.

3- پرونده :201 سری

سیروس رامتین عضو سیا با رمز:اس.دی.کوئیک/1 مدیر خدمات بین المللی رادیو و تلویزیون

نام: سیروس رامتیننام رمز: اس.دی.کوئیک/1 آخرین شغل: مدیر خدمات بین المللی رادیو و تلویزیون تا پیروزی انقلاب اسلامی.

یکی از جاسوسان مورد توجه سیا در اواخر سال 57 و ابتدای سال 58 فردی به نام سیروس رامتین می باشد. وی که احتمالاً از سال 1343 وارد رادیو و تلویزیون شده است. در خلال سالهای 1355 تا 1357 عهده دار مدیریت خدمات بین المللی رادیو و تلویزیون بوده و متناسب با مسئولیت

ص: 348

خود و با توجه به حجم زیاد فعالیتهای این رسانه در رابطه با خارجیان مقیم ایران خصوصا آمریکاییها، با عوامل سفارت آمریکا در ارتباط بوده است.

از جمله در 20 آبان 57 در ملاقاتی با یکی از مسئولین روابط عمومی سفارت آمریکا خبر می دهد که دربار شاه دستور داده فیلمهای فرانسوی و آلمانی و دیگر کشورها را متناسب با برنامه های آمریکایی و بدون زیرنویس انگلیسی در کانال مخصوص خارجیان ارائه کند. رامتین ابراز نگرانی می کند که این کار با توجه به فقدان اماکن تفریحی سطح پایین معمولی! (مثل بار، زنان مهماندار، سینماهای انگلیسی زبان) ضربه ای برای جماعت آمریکایی خواهد بود و موجب عزیمت آنان از ایران خواهد شد! نامبرده در پی اولین ارتباط جاسوسی با سیا نهایتا در بهمن ماه 1357 تنها یک هفته قبل از سرنگونی نظام شاه به استخدام سیا در می آید و در اسفند ماه نیز از رادیو و تلویزیون اخراج می گردد.

در پی این تحول شغلی نوع دسترسی او به اطلاعات مورد نیاز سیا تغییر پیدا کرده و تا خرداد 1358 عملاً بهره مناسبی برای سیا نداشته است. از خرداد ماه به تعبیر سیا« رامتین مشغول گزارشگری درباره فعالیتها و دیدگاههای سران دولت موقت دست اندرکار اطلاعات و امنیت داخلی بوده است» و با توجه به آشنایی که با برخی افراد داشته در مورد شکافهای درونی رهبری روحانیت و دستگاه اطلاعاتی جدید و مسائل مربوط به امنیت داخلی به جاسوسی مشغول بوده است.

در عین حال مطلب متفرقه ای نظیر رؤیت یک بلغاری که ادعا شده مدیر ایستگاه رادیویی مخفی حزب توده «پیک ایران» بوده را در تهران به سیا اطلاع می دهد.

رامتین در تابستان 58 خبر ارتباط خود با گروههایی را به سیا می دهد که عمدتا متشکل از افسران فراری و عوامل ساواک منجمله بوده اند و اهداف براندازی و خرابکاری را تعقیب می کرده اند. سیا ضمن ابراز علاقه مندی به حفظ ارتباط رامتین با این گروهها، وی را از همکاری جدی با آنها برحذر می دارد، چرا که به تعبیر قرارگاه سیا در تهران اگر رامتین در تهران روی رابطهای خود در دولت موقت کار کند، ارزشش برای سیا بیشتر از درگیر شدن وی در توطئه چینیهای مخالفین است.از سوی دیگر سیا اگر چه وجود هسته های ضد انقلابی را محتمل می داند، اما احساس می کند که در مورد توانائیهای آنها به شدت مبالغه و گزافه گویی می شود و به خوبی روشن است که از همین زاویه نیز به این گروهها کم بها داده می شود و نه از روی عدم انطباق اهداف آنها با آمریکا.

نکته قابل توجه در مورد گروه رزم آرا که در اسناد ملاحظه می شود ارزیابی ثانوی سیا از طریق یکی از جاسوسان خود به نام نوذر رزم آرا می باشد که در عین حال از عناصر با سابقه ساواک نیز بوده است. نوذر رزم آرا اشاره به طرحی می نماید که ظاهرا با کمک سازمانهای اطلاعاتی مصر و اسرائیل برنامه ریزی می شده، تا با اجرای یک حمله دریایی به خوزستان، توانایی تولید نفت ایران تحت کنترل درآید و به این ترتیب کنترل ایران به دست نیروهای میانه روی طرفدار غرب درون ایران بیفتد. این مسئله با توجه به حمله رژیم صهیونیستی عراق در سال بعد از آن اهمیت به سزایی دارد و انگیزه های رژیم عراق در تجاوز به جمهوری اسلامی ایران را تا حد زیادی روشن می نماید.

رامتین همچنین از تلاش برای راه اندازی روزنامه ای توسط حسن شریعتمداری خبر می دهد و اظهار می نماید در صورتی که این امر تحقق یابد آشنایانی دارد که اگر سیا بخواهد می توانند برایش مقالاتی

ص: 349

منتشر کنند که این موضوع مورد استقبال سیا قرار می گیرد.

در حاشیه پرونده رامتین اشاره به سوابق تیمسار جم از عناصر بازنشسته ارتش رژیم شاه می شود و چنین پیداست که وی از عناصر مرتبط با سازمان جاسوسی انگلیس است.

رامتین ماهیانه از سیا مبلغ 500 دلار بابت فعالیتهای جاسوسی اش دریافت می کرده است. آن گونه که از آخرین اسناد به دست آمده برداشت می شود، در خصوص دقت گزارشات رامتین در اواخر کار، برای سیا تردیدهایی پدید می آید.

سند شماره (1) 11 نوامبر 78 محرمانه آژانس ارتباطات جهانی تهران - ایران 20 آبان 57 یادداشت مکالمهشرکت کنندگان : آقای سیروس رامتین مدیر بخش روابط بین الملل رادیو تلویزیون ملی ایران جک. اچ. شلنبرگر، کارمند روابط عمومی تاریخ و محل : هتل اینترکنتینانتال، 14 نوامبر به درخواست رامتین، در محل نسبتا بی طرفی با هم ملاقات کردیم. وی واهمه عمیق خود را از اوضاع ایران با من در میان گذارد. وی از شلوغیهای امروز تهران و چند شهر استانهای دیگر صحبت کرد. او گفت کارکنان رادیو تلویزیون یا رادیکال شده اند («توسط مارکسیستهایی که خود را مسلمان یا طرفدار خمینی جا می زنند») یا آنکه متوحش هستند در هفته گذشته چند تظاهرات، «تظاهرات وسیعی در محوطه رادیو تلویزیون» صورت گرفته است. سربازان اینک داخل محوطه حتی در راهروها مستقر شده اند. حضور آنها بر عصبیت عمومی می افزاید اما «همین روز گذشته، یکی از فعالان، به داخل یک استودیوی تلویزیون پرید و سعی کرد با فریاد شعاری بدهد. او را عقب کشیدند، اما دستگیر نشد» در واقع با مهربانی هم با او رفتار کردند.

ران باگنولو و دو تن آمریکایی دیگر استعفای خود را تسلیم کرده اند، آنها عصبی و ناراحت هستند.

قید و بندهای حکومت نظامی روی جمع آوری و پخش خبر به علاوه برخوردهای فعالان رادیو تلویزیون موقعیت را برایشان غیر قابل تحمل می کند و رامتین ناراحتی آنها را می تواند درک کند.

او امروز جلسه ای با کارکنان خارجی خود داشت و قول داد امنیت شخصی آنها را تأمین کند، اما ترس همچنان وجود دارد.

علت اصلی مکالمه ما نگرانی رامتین درباره دستوری از دربار بود که بنابر آن تلویزیون بین المللی باید برنامه های فیلم و سریال فرانسوی و آلمانی و دیگر کشورها را متناسب با برنامه های آمریکایی و بدون زیرنویس انگلیسی ارائه کند. رامتین معتقد است که این عمل شدیدا به جماعت آمریکاییها لطمه خواهد زد و با فقدان اماکن تفریحی سطح پائین معمولی (مثل بار، زنان مهماندار، سینماهای انگلیسی زبان و غیره) شاید بیشتر مایل به عزیمت یا رفتار ناشایست باشند.

او نمی داند آیا روی این توصیه فکر درست و حسابی شده یا نه و جدا نگران است که اگر به اجرا در آید ظرف دو سه هفته آینده می تواند به روحیه خراب فعلی آمریکاییها در ایران شدیدا لطمه بزند وی فکر می کند که این توصیه بر اساس برداشتی غیر واقع بینانه از جهت سیاسی این مملکت داده

ص: 350

شده است. افزودن ساعاتی به برنامه تلویزیونی فرانسوی، آلمانی، هندی، کره ای بدون زیرنویس انگلیسی اقدامی سیاسی است که حداقل تأثیر آن در رابطه با موقعیت شاه خواهد بود و فقط قاطبه فعلاً بی قرار انگلیسی زبان (شامل ایرانیها) را منزجر خواهد ساخت. رامتین افزود وزیر جدید اطلاعات تیمسار سعادتمند از مقامات سابق ساواک و مسئول سانسور مطبوعات بوده است. حضور او کمتر از همه می تواندبه روزنامه نگاران اطمینان دهد که این مسئله هم گذرا خواهد بود.

جک شلنبرگر 11 نوامبر 78 محرمانه سند شماره (2) 21 مرداد 58 اعضاءسری از: تهران 53911به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک عطف به: الف - تهران 53904 (10682-NIT) ب - تهران 53909 (10683- NIT) 1- گزارشهای مرجع در ملاقات 21 مرداد از اس.دی.کوئیک/1 اخذ شدند. ک/1 گفت حدود ده روز پیش با نادر معتضد درباره تشکیلات مخفی صحبت کرده و ک/1 قبول کرده بود او را با شاپور زندنیا مرتبط سازد، و در 20 مرداد ترتیب آن را داد. معتضد قبلاً مأمور ساواک در اداره هشتم بوده و مسئولیتهایی برای رادیو و تلویزیون داشته است. معتضد به ک/1 گفت به دنبال انقلاب بهمن ماه مدت سه ماه در ایران در مخفیگاه به سر می برد. طی این مدت پاسداران اتومبیلش را بردند و اثاثیه منزلش را دزدیدند.همسرش عاقبت اتومبیل را پس گرفت.

2- پس از سه ماه اختفاء، معتضد اطلاع یافت خطری ندارد با مصطفی چمران، رئیس جدید سازمان اطلاعات ایران صحبتی داشته باشد. در این صحبت که در ماه مه صورت گرفت، چمران شغلی در سازمان جدید با حقوق 500 تومان در ماه (حدود 5000 دلار در ماه) به معتضد پیشنهاد کرد.

معتضد به ک/1 گفت این حقوق کم غرورش را جریحه دار ساخت و پیشنهاد را رد کرد. ک/1 این امکان را هم می دهد که شاید معتضد از طرف چمران دسیسه چینی می کند، اما به نظر وی معتضد در فعالیت خود بر ضد رژیم صادق است.

3- معتضد در هر دو ملاقات خود همراه یک مأمور یا عامل جوان سابق ساواک بود ک خود را «فکری» (املاء تحت اللفظی) معرفی کرد. ک/1 فکر می کند این نام مستعار است. «فکری» گفت وقتی خمینی در پاییز 1978 در پاریس بود در عملیات ساواک در رابطه با خمینی شرکت داشته و ادعا کرد منزلی در نوفل لوشاتو مقابل اقامتگاه خمینی اجاره کرده بود. قرارگاه گزارشهایی از منابع ساواک در 1978 به یاد دارد که از عملیاتی در رابطه با خمینی حاصل شده بود. ک/1 اوصاف ذیل را از «فکری» نقل کرد که شاید برای مأموران سابق ساواک جهت شناسایی فکری کافی باشد. «فکری» حدودا 28 - ساله 6 فوت و 2 اینچ قد، بدن لاغر، موی سیاه، چشم سیاه و سبیل چخماقی مشکی و پوست گندمگون دارد. در دو ملاقاتی که او با ک/1 داشت ملبس به پیراهن و شلوار جنس اعلاء بود. ک/1 از نوع بیان «فکری» حدس می زند که او فارغ التحصیل دانشگاه و اهل تهران باشد.

4- معتضد به ک/1 گفت شنیده است همکار سابق دیگری در اداره هشتم به نام ایزدی - نام

ص: 351

کوچکش مشخص نیست - اینک عضو فدائیان خلق (چریکهای مارکسیست) است.

5- نام معتضد در فهرست بایگانی ثبت شود.

6- پرونده: 959013-201 تا تاریخ 21 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (3) 25 مرداد 58 تلگرام غیرفوریسری از: تهران 53934 به: واشنگتن موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس.دی. کوئیک - پسر اس.دی.کوئیک / ا 1- اس. دی. کوئیک / ا به مأمور مربوطه گفته است پسرش (هویت) که اینک در کالیفرنیا درس می خواند... استخدام است و مایل است شغلی در دولت آمریکا داشته باشد، مأمور مربوطه نشانی و شماره تلفن سازمان استخدامی... را به اس. دی. کوئیک داد تا برای پسرش استفاده کند و افزود صلاحیتهای پسرش را به ستاد گزارش خواهد کرد.

2- ک / ا گفت پسرش لیسانس دارد و مشغول تکمیل دوره فوق لیسانس است. پسر وی با یک شهروند آمریکایی ازدواج کرده است... مطمئنا ظرف حدود یک سال تابعیت آمریکایی کسب خواهد کرد. او به چند زبان شامل فارسی، انگلیسی،... تکلم می کند.

3- اگر ستاد تصمیم به (تماس احتمالاً - م) با پسر ک / ا گرفت سخنی از همکاری ک / ا با... نباید مطرح شود... ناآگاه است.

4- پرونده: 959013 - 201 تا تاریخ 25 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (4) 27 مرداد 58 تلگرام غیرفوریسری از: واشنگتن 497711به: تهران موضوع: هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است - گزارشها 1- نمرات و نظریات مربوط به گزارشهای ماه ژوئیه که در 24 مرداد 1358 مرور شدند به شرح زیر است:

(نمره: 5)- 79 - 11834/315 - TDFIRDBبدون OPACT10655 - NIT(یک جانبه) اس.دی.کوئیک/ اسری / با تمام قیود.

انتشار در 10 مرداد 1358 «ارتباط لبنانی مصطفی چمران» نظریه: چنان که قبلاً اشاره شده، مصطفی چمران در حال حاضر یک چهره اصلی به حساب می آید. ما ارتباط وی با لبنان، خصوصا از طریق موسی صدر را قابل توجه دیدیم، آیا اس.دی.کوئیک/1 می تواند خبری درباره کمک احتمالی ایران به شیعیان لبنان به دست آورد؟ هر چه که تا به حال در این مورد داشته ایم خبرهای پراکنده بوده است.

ص: 352

سند شماره (5) 28 مرداد 58 تلگرام غیرفوریسری از: تهران 53966به: واشنگتن موضوع: هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.اس.دی. کوئیک سی. کی. لگ وای. کی. باند - الکساندر پوپوف 1- در ملاقات 27 مرداد، اس.دی.کوئیک/1 (ک/1) گزارش داد که مطمئن است الکساندر پوپوف متخصصی بلغاری برای رادیوی (خاورمیانه -م) را در تهران روز پنجشنبه 23 مرداد دیده است. ک/1 توضیح داد که سالها قبل در حین مسئولیتش در رادیو تلویزیون همراه یک هیئت رادیو تلویزیون ملی ایران به بلغارستان رفته و آنجا پوپوف را ملاقات نموده است، او پوپوف را مردی بلند قد، مو بور و درشت اندام توصیف نمود. بعدا در تهران، یکی از دوستان ک/1 که عضو حزب توده در اروپای شرقی بوده و حالا مرده است به او گفته بود پوپوف مدیر ایستگاه رادیویی مخفی توده به نام «پیک - ایران» بوده است.

2- دفتر ک/1 حدود دو خیابان (بلوک) با سفارت بلغارستان فاصله دارد و در 23 مرداد 58 او ماشین سفیر بلغارستان را پوپوف در آن دیده که از خیابان محل دفترش گذشتند.

3- از دریافت هر گونه اطلاعات درباره پوپوف که مأموریت وی در ایران را روشن کند متشکریم.

4- نام پوپوف در فهرست بایگانی ثبت شود. پرونده 959013 - 201 تا تاریخ 28 مرداد 78 در بایگانی ضبط می شود. تماما سریسری سند شماره (6) 29 مرداد 58 اعضاءسری از: تهران 53973به: رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. کوئیک کیو - آر. بولستر 1- اس.دی.کوئیک/1 می گوید پسر شریعتمداری، مهندس حسن شریعتمداری مشغول احیاء پروژه ای برای راه اندازی روزنامه ای فارسی زبان است که متکی به حامیان آذربایجانی شریعتمداری خواهد بود. وقتی چند ماه پیش این پروژه اول بار مطرح شد 12 میلیون تومان (حدود 2/1 میلیون دلار) برای راه اندازی روزنامه به حسابهای بانکی واریز شد و هنوز موجود است. در آن زمان خمینی مانع شد. (برادر زن یا شوهر خواهر یا باجناق - م) حسن شریعتمداری به نام شجاع الدین (نام کوچکش مشخص نیست) از اس.دی.کوئیک/1 دعوت کرده است درباره پروژه با حسن صحبت کند.

2- اس.دی.کوئیک/1 گفت این پروژه چه پا بگیرد یا نگیرد، او آشنایانی دارد که اگر ما بخواهیم می توانند برایش مقالاتی منتشر کنند. مأمور مربوطه گفت ما به این مطلب علاقه داریم و در ملاقاتهای بعدی دوباره به این موضوع خواهیم پرداخت.

3- پرونده: 959013 - 201 تا تاریخ 29 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

ص: 353

سند شماره (7) 29 مرداد 58 اعضاءسریعطف به: تهران 53911 از: تهران 53975به: رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک اس. دی. جانوس 1- در ... مرداد... در تلگرام مرجع با اس.دی.کوئیک/1 (ک/1) ملاقات داشت و طی آن از ک/1 خواست جزئیات محل فرستنده های اصلی رادیو و تلویزیون در ایران، همچنین مراکز برق، ژنراتورها و ... را فراهم کند. ک/1 تصور می کند که او این جزئیات را برای ... خرابکاری می خواهد. ک/1 می گوید برای فکری (نام مستعار) طفره رفت تا از مأمور مربوطه جواب ... چکار باید بکند.

2- ک/1 می گوید می تواند ... که به جزئیاتی از این قبیل دسترسی دارد ...... همه آن را به دست آورد و .... از تجارب خود می داند. مأمور مربوطه به ک/1 گفت که ... است او نباید این نوع اطلاعات را به ... بدهد، هر چند که علاقه داریم... ک/1 به گروه معتضد حفظ شود.

3- در ملاقات بعدی مأمور مربوطه به ک/1 تأکید خواهد کرد که باید به فکری پاسخ دهد او ...، به جزئیاتی از آن قبیل دسترسی ندارد... به هر صورت ... است که در اقدامات انفرادی خرابکاری دست داشته باشد، اقداماتی که ... باعث قدری ضربه به دولت می شوند اما ... با دقت بسیار بررسی شوند.

تصور می کنیم که این (پیشنهاد احتمالاً -م) دسترسی ک/1 حفظ خواهد کرد و در عین حال او را از خطر مشارکت برکنار می دارد.

4- پرونده: 959013 - 201 تا تاریخ 29 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.سری تذکر مترجم: این سند به طور کامل جمع آوری نشده و نقطه چین ها مربوط به عبارات جاافتاده می باشد.

سند شماره (8) 29 مرداد 58 تلگرام غیرفوری سری از: تهران 53977به : واشنگتن موضوع: اس. دی. کوئیک پرداختی به اس. دی. کوئیک/1 1- بنابر مدارک موجود در پرونده اس.دی.کوئیک/1 و اظهار ک/1 در 27 مرداد، وی از مارس 1979 که 500 دلار دریافت کرد دیگر حقوقی نگرفته است. او به مأمور مربوطه پیشنهاد کرد به جای پرداخت مابقی، قالیچه ای قیمتی برای پسرش بفرستد که بتواند در آمریکا نقدا بفروشد.

2- به جای مشارکت در صدور قالی ایرانی، قرارگاه پیشنهاد می کند عطف به آوریل 1979 ماهانه 500 دلار آمریکا به او پرداخت شود. اگر ستاد این شیوه را تصویب می کند، ک/1 درخواست دارد. از 2500 دلار بابت پنج ماه، آوریل تا اوت 1979، مبلغ 1000 دلار به حساب بانکی هویت الف و 1500 دلار به حساب بانکی هویت ب فرستاده شود.

3- پرونده: 959013 - 201 تا تاریخ 19 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سریسری

ص: 354

سند شماره (9) 30 مرداد 58 تلگرام غیرفوریسری از: تهران 53978به : واشنگتن عطف به : تهران 53977 هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس.دی.کوئیک 1- هویت الف: آقای سیامک رامتین شماره حساب پس انداز: 3994-41؟10 دفتر... میرآمار بانک آمریکا، 935 جاده کرنی، سان دیه گو کالیفرنیا 26؟؟ 2- هویت ب : آقای سهراب رامتین شماره حساب 0703701، سکیوریتی پاسیفیک نشنال بانک، دفتر پوینت لوا سان دیه گو، کالیفرنیا ؟9212 3- شماره پرونده: 959013-201. تا تاریخ 30 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (10) 20 شهریور 58 تلگرام غیرفوری سری از: واشنگتن 510981به: تهران اداره خاور نزدیک / ایران موضوع: هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس.دی.کوئیک/1 - FSAR در ذیل FSAR پیشنهادی ما برای اس.دی.کوئیک/1 در دوره گزارشگری حد فاصل دی 57 - مهر 58 ارائه می گردد. لطفا هر نظر یا تصحیح که به نظرتان لازم می آید اطلاع دهید و اطلاعات خواسته شده را تأمین فرمائید تا DID-Fکامل گردد. ما در ضمیمه 3 نسخه ای از 6-230 FSARمورخ 7 شهریور 56 را برای اطلاع شما از خواسته های FSAR ارسال داشته ایم.

دوره گزارشگری : دی 57 - مهر 58 1- معرفی الف: فعالیت: اس.دی.کوئیک ب: عوامل : اس.دی.کوئیک/1 2- FAN 3304949 3- هدف : اس - ا 4- جزئیات عملیاتی:

الف: مأموریتهای عملیاتی، تأییدیه ها و غیره.

اس. دی. کوئیک/1 (ک/1) مدیر خدمات بین المللی رادیو تلویزیون ملی ایران از سال 1343 تا اخراجش در بهمن 57 بود. اولین بار گنجیان در 23 آذر 57 او را ملاقات کرد و در 15 دی 57 برای او تأییدیه موقت عملیاتی تصویب شد. در 15 بهمن 57 استخدام و طرح امضای قرارداد تعهد توسط قرارگاه تهران اعلام شد، اما در پی آن انقلاب و نابودی پرونده ها روی داد. در مرداد 000 تقاضای قرارداد شد و با اخراج او از رادیو تلویزیون در اوائل اسفند نوع دسترسی وی به اطلاعات تغییر پیدا

ص: 355

کرد و در حد فاصل فروردین تا خرداد 58 مأموریتها و گزارشگری او وقفه یافت. از خرداد ماه او مشغول گزارشگری درباره فعالیتها و نظرگاههای سران دولت موقت دست اندرکار اطلاعات و امنیت داخلی بوده و حقوق گذشته او تا اسفند پرداخت شده است.

ب: دسترسی و هدفها دوستی ک/1 با مهدی طالقانی، پسر آیت اللّه سرشناس، به او امکان دسترسی به اطلاعات مربوط به طرحها و شکافهای درونی رهبری روحانیت در ماه های نزدیک انقلاب داد. دوستی او با معاون نخست وزیر مصطفی چمران و معاون وزیر کشور صادق طباطبایی به او امکان دسترسی به اطلاعات مربوط به دستگاه اطلاعاتی جدید که تحت ریاست چمران است و اطلاعات مربوط به امور امنیت داخلی داد. عضویت او در یک کمیته غیررسمی برای تحقیق درباره وضع امام موسی صدر برای عملیات مخفی فرصتهایی در اختیار می گذارد و اگر او به کار در زمینه دایر کردن یک دفتر مطبوعاتی جدید برای طباطبایی ادامه دهد، وی باید به مطالب حساس که به مطبوعات راه نمی یابند دسترسی پیدا کند.

ج: انگیزه و کنترل انگیزه ک/1 احتیاج او به تأمین مالی فرزندان دانشجویش در ایالات متحده از پول خود یا پولی که سیا به عنوان حقوق می دهد، می باشد. پرداختهای حقوق وی، به استثنای یک مرتبه به حسابهای فرزندانش واریز شده اند و معادل ماهانه 500 دلار می باشند. (لطفا قرارگاه درباره انگیزه و دامنه کنترل سیا بیشتر اظهارنظر نماید).

د: اطلاعات مربوط به تماس و ملاقات در اوائل سال 1979 به ک/1 در منزلش تلفن می شد و ملاقاتها با سوار کردن به اتومبیل صورت می گرفت. در اسفند ماه او در چند ملاقات حاضر نشد و در نتیجه مأمور مربوطه تصور کرد که او «تصمیم گرفته خود را کنار کشد» اکنون که وضع امنیت فردی او ظاهرا بهبود یافته، ک/1 دو باره تماس می گیرد (لطفا قرارگاه اطلاعات جدیدتری در رابطه با برنامه تماس تهیه کند).

ه : امنیت ک/1 موافقت کرد در اوایل بهمن یک آزمایش دروغ سنجی را بگذراند، اما در این میان انقلاب روی داد. (لطفا قرارگاه اطلاعات جدیدتری، احیانا شامل طرحهایی که برای آزمایش دروغ سنجی در نظر است، فراهم نماید).

و: آموزش آموزشی به ک/1 داده نشده اما طرحی در این زمینه در نظر نیست (لطفا قرارگاه اظهارنظر نماید).

5- موفقیتها و طرحها ک/1 طی این دوره گزارشگری بسیار پرثمر بوده است. از دی ماه 57 تا مرداد 58 او 16 گزارش تهیه کرد که چهار فقره نمره 10 و دوازده فقره نمره 5 گرفتند. ارتباط او با طالقانی (مهدی) منجر به خبرهای مفیدی در اولین ماههای انقلاب شد. این خبرها از مهدی پسر آیت اللّه، که همکلاس دوران دانشکده وی و از یاران «دوره» یا گروه نیمه سری دوستان ک/1 می باشد اخذ شده بودند. ارتباطات او با چمران و در نتیجه با دستگاه اطلاعاتی جدید تحت ریاست وی بیشتر مورد استفاده قرار خواهد

ص: 356

گرفت. دوستی او با طباطبایی نیز منجر به تهیه گزارشهای خوبی درباره کشمکشهای ایران و لیبی بر سر قضیه موسی صدر شده و قطعا فرصتهایی برای عملیات مخفی فراهم می کند که از آن استفاده خواهد شد. (لطفا قرارگاه اظهار نظر نماید).

6- مخارج الف: پرداختها (حقوق) 500 دلار آمریکا در ماه، 4500 دلار هزینه های عملیاتی (لطفا قرارگاه تهیه نماید).

ب: پرداختها به حسابهای بانکی پسرانش در آمریکا واریز می شوند.

ج: مدت کاری سالانه (لطفا قرارگاه تهیه نماید.) تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (11) طبقه بندی گزارش: سری- هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار- پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده.کشور: ایران منبع: یک ناظر سیاسی ایرانی که قابلیت اطمینان به وی در حال حاضر مشخص نیست. او این گزارش را از یک خبردهنده که قابلیت اطمینان به وی معلوم نیست و در ارتش ارتباطات شخصی خوبی دارد، دریافت کرد.

موضوع: تشکیل یک گروه مخالف در ارتش ایران (تاریخ خبر: 24 شهریور 1358) 1- یک گروه از افسران ارتش ایران که عمدتا تیمسارهای بازنشسته می باشند تشکیل شده است تا برنامه ای در جهت مخالفت با دولت موقت ایران به اجرا درآورند. افسران اصلی دست اندرکار عبارتند از : تیمسار فریدون جم که فعلاً در لندن اقامت دارد؛ تیمسار امیربهمن باقری رئیس ستاد فعلی نیروی هوایی؛ تیمسار بیان (نام کوچکش مشخص نیست) وابسته نظامی سابق در پاکستان؛ تیمسار پزشکپور (نام کوچکش مشخص نیست) برادر رهبر حزب پان ایرانیست؛ تیمسار ناظم (نام کوچکش مشخص نیست) که سابقا معاون تیمسار جم بوده؛ سرتیپ خسرو دانشور؛ و تیمسار اصغر سپهر.

2- در اواسط شهریور 1358، هرمز رزم آرا، پسر نخست وزیر پیشین که کار تشکیلاتی این گروه را انجام می دهد در یک جلسه افسران دست اندرکار که در منزل تیمسار سپهر در تهران منعقد گردیده بود سخنرانی کرد. رزم آرا ادعا کرد که از دولت ایالات متحده برای طرحهای گروه، چراغ سبز دریافت نموده است. برنامه آنها شامل بمب گذاری در شهرستانها و به دنبال آن یک حمله در تهران می شود. به طوری که ادعا شده، این گروه یک کشتی را مجهز به دستگاههای فرستنده کرده تا در خلیج فارس مستقر شود و تبلیغات مخالف ایران پخش کند.

3- (توضیح حوزه فعالیت: تیمسار باقری تنها افسر مرتبط (با گروه) است که می دانیم شاغل می باشد).

4- بدست آمده در تهران، ایران (26 شهریور 1358)، شماره گزارش حوزه فعالیت ؟ 1073 -NIT 5- انتشار از حوزه فعالیت: سفارتخانه و وابسته نظامی در تهران فرستاده شد به : امان، بیروت، قاهره، اسلام آباد، جده، کراچی،کویت،منامه، دهلی نو، تل آویو، لندن.سری

ص: 357

سند شماره (12) 26 شهریور 58 - اعضاءسریعطف به: تهران 54234 (10731- NIT) از: تهران 54233به: رئیس با حق تقدم هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- اس.دی.کوئیک/1 (ک/1) خبر تلگرام مرجع را در 24 شهریور از هرمز رزم آرا گرفت . رزم آرا به او گفت که گروه به دقت درباره ک/1 تحقیق کرده بود و می خواهد او مسئول پروژه فرستنده مستقر در کشتی شود. رزم آرا گفت که همسر ک/1 در صورتی که مایل باشد جهت حفاظت به چاه بهار آورده خواهد شد یا به خارج فرستاده می شود. برای مسافرت به خارج احتیاجی به ویزا نخواهد بود.

2- رزم آرا گفت که هر روز با برادرش نوذر رزم آرا تماس تلفنی دارد. نوذر سابقا یک مقام عالیرتبه ساواک بوده و اکنون در بالتیمور زندگی می کند. هرمز نزد ک/1 ادعا کرد که در اواسط شهریور با یک نماینده آمریکا در تهران ملاقات کرده و بعدا آن فرد در اواخر شهریور از لندن تماس گرفت و گفت که پروژه فرستنده مورد تصویب دولت آمریکا قرار گرفته است.

3-؟ رزم آرا تأکید کرد که گروه وی تشکیلاتی در پاریس، لندن، ایالات متحده و آلمان غربی دارد و از حمایت مالی ایالات متحده برخوردار است.

4- ک/1 خواستار نظر مأمور مربوطه درباره پیشنهادی شد که رزم آرا داد مبنی بر اینکه پروژه تبلیغاتی را او کنترل کند. مأمور مربوطه به ک/1 گفت که او باید آن را رد کند.

5- نظریه: اگر چه امکان دارد رزم آرا درباره ... گروه افسران ایرانی راست گفته باشد، ولی به نظر قرارگاه در مورد تماسهای گروه با آمریکا مبالغه می ورزد. یا ... به هر صورت، اگر اس.دی.کوئیک/1 ... در تهران روی رابطهای خود در دولت موقت کار کند ارزشش برای ما بیشتر است تا اینکه درگیر توطئه چینیهای مخالفین شود).

6- درخواست می شود سوابق موجود در مورد هرمز رزم آرا و نوذر رزم آرا را اطلاع دهید.

7- نام هرمز و نوذر رزم آرا در فهرست بایگانی ثبت شود.

8- پروند: 959013-201. تا تاریخ 26 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (13) 28 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 516749به: تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس.دی.کوئیک عطف به: الف - 10730 - NIT، 79 - 16233/315 - TDFIRDB ب - 10731 - NIT، 79 - 16214/315 - TDFIRDB 1- در قبال ... احساساتی و جنجالی گزارشهای مرجع، ما شروع به تجدید نظر در ... گزارشگری اس. دی. کوئیک/1 در چند ماه گذشته کرده ایم. لطفا حداکثر جزئیات ممکن را راجع به دسترسی شغلی اس. دی. کوئیک/1 (به اطلاعات)، دسترسی اجتماعی وی و دسترسی ... او تهیه فرمائید. فعلاً، لطف کرده برای گزارشهای اس. دی. کوئیک/1 زی. آر. واهو نیز بفرستید.

ص: 358

2- پرونده: 959013-201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سری سری سند شماره (14) 28 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 516898به: با حق تقدم به لندن، رونوشت با حق تقدم برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک جی. ان. سایت.

عطف به: الف - تهران 54234 (731/10 - NIT)ب - لندن 17890 (174/74 - DEL) 1- پس از کسب موافقت تهران، لطفا گزارش مرجع را با انگلیسیها هم در میان بگذارید و درباره موقعیت تیمسار جم که در آن گزارش مطرح شده نظر آنها را جویا شوید. در آن گزارش تصویری از جم ارائه می گردد که دقیقا خلاف آن تصویر نسبتا مسالمت جویانه ای است که از او داشتیم (گزارش مرجع ب این فکر را تقویت می کند). آیا انگلیسیها مطمئن هستند که جم با آنها برخورد صادقانه ای دارد؟ 2- پرونده: 315147-201. تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (15) 29 شهریور 58 اعضاء سریعطف به: تهران 54234 (10731 - NIT) از: تهران 54263به: رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- در روز دوشنبه 26 شهریور هرمز رزم آرا در جلسه ای که در تهران در منزل شفیع مقتدر شفیعا تشکیل شده بود، طرحهای گروه خود برای قیام مسلحانه را ارائه کرد. مقتدر شفیعا یک مهندس است که در منطقه دروس تهران زندگی می کند. سایر افرادی که در جلسه حضور داشتند عبارت بودند از تیمسار (بازنشسته) تقی فاطمی، پسر عمویش سرهنگ فاطمی که نام اولش مشخص نیست، و دکتر بهزادی که نام اولش مشخص نیست، دکتر بهزادی سابقاً برای سرهنگ طباطبایی که نام اولش مشخص نیست، کار می کرده است. طباطبایی یک افسر ساواک بوده که درست پیش از انقلاب جای پرویز ثابتی را گرفت.

2- رزم آرا با تکرار طرحهایی که در تلگرام مرجع گزارش شده اند گفت قیامها ابتدا در استانهای بلوچستان، کردستان و خوزستان صورت خواهند پذیرفت. پس از آن گروه هایی در تهران حملات مسلحانه را شروع خواهند کرد. رزم آرا افزوده در صورتی که دولت برای حفاظت از زنان معلم در مناطقی از تهران که سخت اسلامی هستند کاری نکند، گروه در نظر دارد یک اعتصاب معلمان ترتیب دهد. رزم آرا (اخبار) گزارش مرجع را تکرار کرد مبنی بر اینکه گروه یک کشتی مجهز به وسائل فرستنده برای مقاصد تبلیغاتی در اختیار دارد.

3- اس.دی.کوئیک/1 تنها فرد دیگر حاضر در جلسه بود.

4- پرونده: 959031-201. تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری.

ص: 359

سند شماره (16) 29 شهریور 58 اعضاء سریعطف به: رئیس 516749 از: تهران 54264 به: رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- بابت تلگرام مرجع تشکر می کنیم. قرارگاه به خوبی از طبع احساساتی گزارشهایی که منجر به تجدید نظر در گزارشگری اس.دی.کوئیک/1 می شوند اطلاع دارد. برای این گزارشها و گزارشهای قبلی ما از ک/1 خواستار شواهد تأیید کننده و تجدید نظر در منابع و منابع فرعی شده ایم. در هر یک از ملاقاتهای اخیر ما از او خواسته ایم نسخه ای از مقاله آیندگان که بنابر گزارش وی دلیل مستقیم تعطیل آن روزنامه بود تهیه کند. او همچنان می گوید که فراموش کرد ... ملاقات، خواسته ها را پیش روی او می گذاریم تا فورا تأمین کند.

2- در FSAR جدید اشاره شده بود که اس. دس. کوئیک/1 در بهمن 1357 حاضر بود آزمایش دروغ سنجی انجام دهد. وقتی مقاله آیندگان را آورد، موضوع آزمایش دروغ سنجی را با او در میان خواهیم گذارد و به او می گوییم به علت اهمیت گزارشهایش او به یک طبقه گزارشگران ویژه ارتقاء می یابد و این کار شرط لازم آن می باشد.

3- تلگرام جداگانه ای نیز بعد از این تلگرام درباره آخرین ملاقات او با گروه هرمز رزم آراست.

تشخیص ما این است که این تلگرام به عنوان خبر قابل انتشار نیست، چون فقط چند نام جدید به قبلی ها می افزاید، اما در رابطه با تجدید نظر در گزارشگری (ک/1) توجه تان را به این گزارش جلب می کنیم.

4- پرونده : 959031-201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری سند شماره (17) 30 شهریور 58 اعضاء سریعطف به: تهران 54266 (10734- NIT) از: تهران 54265 به: رئیس با حق تقدم هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- اس.دی.کوئیک/1 خبرگزارش مرجع را در یکشنبه 25 شهریور از فردی به نام آقای بابان گرفت که گفت از طرف محمد امین نقشبندی (ن) تماس می گیرد. (ن) همچنین از طریق بابان این پیام را رساند که تماس خود با ک/1 را احتمالاً با تلفن از بیروت حفظ خواهد کرد.

2- ک/1 گفت هنگامی که ریاست رادیو تلویزیون ملی در غرب ایران را به عهده داشت (ن) مشاور وی در امور کردی بود و آنجا با (ن) آشنا شده بود. هنگامی که ک/1 در سال 1355 به تهران رفت، (ن) را هم به عنوان دستیار با خود آورد. ک/1 نمی داند چرا پس از تغییر دولت در بهمن ماه 1357 قطب زاده(ن) را به عنوان مشاوره نگهداشته است.

3- پرونده: 959013-21 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری

ص: 360

سند شماره (18) 30 شهریور 58 اعضاء سریعطف به: الف - تهران 54233 ب - تهران 54234 از: رئیس 518601 به: تهران با حق تقدم هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس.دی.کوئیک 1- تا آنجایی که می دانیم ادعای رزم آرا مبنی بر تماس با دولت آمریکا صحت ندارد. ستاد مرکزی یک بار حضوراً و چند بار تلفنی با نوذر رزم آرا تماس داشته است. نوذر هویت الف است و شماره پرونده 2010259407 دارد. غرض از تماس این بود که دسترسی نوذر رزم آرا به اهداف اطلاعاتی که فعلاً مورد توجه هستند معین شود و بعد از ملاقاتی یک روزه در اواسط تیر فهمیدیم که دسترسی نداشت. چندین تماس تلفنی با او داشته ایم که آخرین آنها در اوائل مرداد درباره مشکل ویزایی دخترش بود، اما هیچ چیز مهمی صحبت نشد و اشاره ای هم به پروژه ای که رئوس آن در تلگرامهای مرجع مشخص شده نگردید. نوذر رزم آرا به طرحی اشاره کرده بود که ظاهرا با کمک سازمانهای اطلاعاتی مصر و اسرائیل انجام می گیرد تا با اجرای یک حمله دریایی به خوزستان توانایی تولید نفت ایران تحت کنترل آید و به این ترتیب کنترل ایران به دست نیروهای میانه رو طرفدار غرب درون ایران افتد. از آنجا که شواهدی تأیید کننده به دست نیامد، ما این خبر را به عنوان افکار خیالی انتشار دادیم و هنوز می دهیم.

2- درباره هرمزد (هرمز) رزم آرا سابقه ای نداشتیم، اما پرویز برادر نوذر را که تفصیل شرح احوالش در هویت ب آمده است می شناسیم.

3- پرونده: 2010959013؛2010259407. تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سند شماره (19) 30 شهریور 58 اعضاء سریعطف به: رئیس 518601 از: رئیس 518647 به: تهران با حق تقدم هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- هویت الف : اس. دی. جانوس/27 - تاریخ و محل تولد: 12 اسفند 1309، کرمانشاه، فارغ التحصیل دانشگاه سیراکوز، 1328، همسر: نیره رزم آرا تاریخ و محل تولد: خرداد ... تهران. در 1336 وارد ساواک شد، خدمت در ترکیه 39-1337؛ بخش تحقیقات، اداره هفتم 44-1339، عربستان سعودی (رئیس قرارگاه) 49-1334، اداره مرکزی ساواک، تهران 50-1349؛ پاکستان 1351؛رئیس اداره تحقیقات، اداره هفتم 1352 ؛ مصر (رئیس قرارگاه و نماینده مخصوص شاه) 1357 بهمن 1354- فعلاً همراه پسر عموی خود در نشانی 3029، خیابان داندالک، بالتیمور، مریلند اقامت دارد.

2- هویت ب: تلگرام تهران 49103 مورخ 30 مهر 1357 گزارش داد برادرش پرویز رزم آرا(می باشد) تاریخ تولد: حدود 1322، ایران، مأمور رابط بین گروه کمک هواپیمایی کشوری و سازمان هواپیمایی کشوری ایران، مجرد؛ فوق لیسانس بازرگانی از برکلی؛ به دنبال ترور پدرش

ص: 361

تیمسار حاج علی رزم آرا نخست وزیر در 1330، چهارده سال در آمریکا گذراند. پرویز مدیر یک شرکت مشاورتی به نام «دنجون ایران» هم هست. قرار بود کارمند هواپیمایی فدرال ترتیب آشنایی اجتماعی وی با مأمور قرارگاه را بدهد.

3- پرونده: 2010959013؛ 2010259407. تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری سند شماره (20) 26 مهر 58 اعضاءسری از : تهران 54524به: رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. کوئیک 1- در 9 مهر چند ساعت پیش از آخرین ملاقات مقرر، اس.دی.کوئیک/1 با مأمور مربوطه تماس گرفت تا آن را لغو کند. در این مکالمه خیلی کوتاه او ظاهرا مضطرب بود. اس/1 دیگر تماس حاصل نکرد تا 25 مهر، که یادداشتی برای مأمور مربوطه گذارد که تماس بگیرد مأمور مربوطه در 25و 26 مهر تلفن زد ولی اس/1 در منزل نبود. رویدادهای آینده را نیز به اطلاع خواهیم رساند.

2- پرونده: 959013-201 تا تاریخ 26 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سریسری

هاشم کامبخش نام رمز: اس. دی. تندرا/1آخرین شغل: سرهنگ نیروی زمینی

نام: هاشم کامبخشنام رمز: اس. دی. تندرا/1آخرین شغل: سرهنگ نیروی زمینی.

شخص فوق الذکر در پی مسافرتی که به همراه خانواده اش به ایتالیا داشته است در 14 شهریور ماه 1358 به سفارت آمریکا در رم مراجعه می نماید و خود را آماده خدمت به آمریکاییها اعلام می کند.

قرارگاه سیا در رم با هماهنگی با ستاد مرکزی سیا در خصوص سوابق وی شروع به تحقیق می نماید و به عنوان شروع از او درخواست اطلاعاتی در مورد ادامه قرارداد خرید زیردریایی از آلمان غربی و ناوچه از هلند و همچنین اطلاعاتی در خصوص آمادگیهای رزمی نیروهای مسلح ایران در قبال حمله عراق می کند. در پی یک سلسله تماس و کاوش در ویژگیهای روانی و خصوصیات فردی این فرد و سوابق کاری و همچنین دسترسیهای وی به اطلاعات، سیا برای شناسایی سرهنگهای درجه دوم که هسته رهبری آتی ارتش را به عهده می گرفتند علاقه مند به استخدام وی می گردد.

اگر چه در برآوردهای بعدی نسبت به تواناییهای وی در تأمین این نیازها تردیدهایی حاصل می شود. به هر حال کامبخش رم را به امید تماسهای بعدی سیا از طریق مکاتبه با نشانی وی در ایران ترک می کند. سوابق دوران آموزش وی در آمریکا تصریح بر ضعیف النفس بودن وی، چاپلوسی در مقابل مقامات بالاتر و عدم موفقیت در تحصیل به واسطه هرزگیهای فوق برنامه او دارد. به هر حال این عنصر خود فروخته تنفر خود را نسبت به رویدادهای اخیر ایران (پیروزی انقلاب اسلامی) و ضرورت همکاری «افراد عاقل» برای واژگون کردن اوضاع را در گفتگو با مأمور سیا اعلام و اظهار می دارد مسئولیتهای افسران ارتشی این است که ایران را از وضع فلاکت باری که الان دارد نجات دهند.

کامبخش ضمن اینکه به طور تلویحی تأیید می کند که به زعم او حداقل 60 تا 70 درصد مردم حامی حکومت هستند، در عین حال تمایل خود را برای جاسوسی به نفع آمریکا را به نفع کشور

ص: 362

قلمداد کرده و مدعی می شود که نمی خواهد به صورت عامل برای آمریکا کار کند! البته در جای دیگر ناشیانه از مأمور سیا سراغ مزایای همکاری با آمریکا را می گیرد!! کامبخش در دورانی که در رم تحت آزمایشات مأمورین سیا قرار داشته اطلاعات مورد درخواست آمریکاییها را تا حدی که از آن مطلع بوده در اختیار می گذارد و شاید یکی از دلایل دلسردی آمریکاییها از ادامه سرمایه گذاری روی این فرد، کیفیت پایین اطلاعات و قابلیتهای ضعیف فردی او بوده است. به هر حال با تصرف لانه جاسوسی ادامه پیگیری استخدام این جاسوس متوقف می گردد و هاشم کامبخش از سوی مسئولین قضایی تحت تعقیب قانونی قرار گرفته و دستگیر می گردد.

میزان سرمایه گذاری ایستگاههای سیا در اروپا برای پیگیری عملیات استخدام این فرد و همچنین اطلاعات مورد درخواست در مورد آمادگیهای ایران برای مقابله با تهاجم عراق بسیار قابل توجه است.

سند شماره (1) 14 شهریور -1358 اعضاءسری از: رم 77637به: فوری رئیس، رونوشت با حق تقدم به تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. جانوا 1- در 14 شهریور هاشم کامبخش سرهنگ نیروی زمینی ایران که «آمادگی خود را برای خدمت به آمریکاییها اعلان کرده »(1) از سفارت دیدن کرد. در آغاز از فرد مزبور توسط مأمور امنیت سفارت سؤال و جواب شد و مقرر شد که وی در 15 شهریور رأس ساعت 10 به وقت محلی باز گردد.

2- درباره فرد مزبور که مدعی است پنج ماه پیش در پایگاه فورت براگ «تعلیمات نیروهای مخصوص» می دیده سابقه وی را خواستاریم (اقدام شبانه مورد نیاز نیست). وی همچنین مدعی است که در سالهای 1339-1338 و یک بار دیگر در سالهای 1343-1342 در مدرسه نظامی زبان سن آنتونیو تحصیل کرده است (فرد مزبور انگلیسی را با مهارت عالی تکلم می کند). او همچنین می گوید که در سال 1347 برای گذراندن یک دوره«ضد جاسوسی» در پایگاه هوابرد حضور یافته است.

3- فرد مزبور اظهار داشت که همراه با همسر و خانواده اش «برای گذراندن تعطیلات »به رم آمده و حوالی 25 شهریور به تهران باز خواهد گشت. قرار است وی در تهران به وزارت دفاع احتمالاً بخش خریدهای نظامی گزارش بدهد.

4- طبق اظهارات مأمور امنیت سفارت، او فردی متعادل و باهوش به نظر می رسد. وقتی که از او سؤال شد آیا برای آمدن به سفارت حالت عصبی پیدا کرده یا نه، فرد مزبور جواب داد که در این ارتباط وی کاملاً احساس امنیت داشته است، چرا که ایرانیان مقیم ایتالیا او را نمی شناسند و خود او هم هرگز با سفارت ایران در رم تماسهای رسمی نداشته است.

5 - اگر سوابق و تحقیقات مثبت باشند، قرارگاه در نظر دارد که از مأمور بخواهد در صبح 15

ص: 363


1- این عبارت که در گیومه قرار داده شده یعنی نقل قول این فرد است به این صورت که وی آنجا رفته و گفته می خواهم اطلاعات خود را به آمریکاییها عرضه کنم توضیح مترجم.

شهریور سؤال و جواب بیشتری از وی به عمل آورد. اگر شرایط اقتضاء نماید ما همچنین امکان تغییر محل ارتباط به یک مکان خارج از سفارت را در نظر خواهیم گرفت.

6- پرونده : بعدا تعیین شود. تا 14 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (2) 15 شهریور 58 اعضاءسریعطف به: رم 77637 از: رئیس 508050به: فوری رم، رونوشت برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- متن زیر خواسته های (اطلاعاتی) برای استفاده احتمالی در تخلیه اطلاعاتی فرد مورد نظر است:

الف: وضع قراردادهای خرید زیردریائی از آلمان غربی و چند ناوچه هلندی که حکومت شاه بر سر آنها مذاکره می کرد چگونه است؟ آیا حکومت بازرگان علاقه ای به قبول خرید زیردریایی نشان داده است؟ فرد مورد نظر از قراردادهای سابق تسلیحاتی ایران و آلمان چه می داند؟ ب: آخرین واحد ارتش ایران که فرد مورد نظر در آن خدمت می کرد کدام بود؟ وظیفه این واحد هنگام جنگ با عراق چه بود؟ اگر ایران حمله می کرد چه؟ اگر عراق حمله می کرد چه؟ تا آنجا که امکان دارد مشخصات دقیق بخواهید. آیا این واحد این وظایف را تمرین می کرد؟ چند نوبت؟ روحیه واحد را توصیف کنید؟ همین طور کارآیی عملیاتی آن را؟ آیا تجهیزات کار می کردند؟ آیا ایرانیها می توانستند آنها را به کار گیرند؟ ج: هر گونه اطلاعاتی که فرد مورد نظر بتواند از نیروهای مسلح عراق یا تلقی ایرانیها از عراقیها فراهم کند، باعث امتنان خواهد بود. لطفا مشخصات دقیق بخواهید و اگر این فرد تلقی ایرانیان را ارائه کرد لطفا کنجکاوی کنید که ایرانیها چگونه و چرا به این تحقیق و ارزیابی از عراقیها رسیده اند؟ د: ما به تمام جزئیات مربوط به مناسبات نظامی بین حکومت جدید ایران و آلمان غربی که هنوز پابرجا می باشند علاقه مندیم. آیا تعلیمات افسران ایرانی با EMدر آلمان صورت می پذیرد؟ آیا طرحهایی برای اعزام پرسنل ارتش ایران به آلمان وجود دارد؟ ه : هر گونه اطلاعاتی که فرد مورد نظر بتواند درباره ساخت، قدرت یا ترکیب قومی پاسداران انقلاب فراهم کند یا اطلاعاتی در مورد نیروهای کردی که با دولت مخالفت می ورزند مورد علاقه خواهند بود.

و: به عقیده فرد مورد نظر کدام افسران (سرهنگ دو یا سرهنگ تمام) ممکن است در فرماندهی خود در ارتش وجهه ای در بین پرسنل داشته باشند و چرا؟ اگر فرد منظور اطلاعاتی درباره افسران عالیرتبه تر داشته باشد ما علاقه مند خواهیم بود اما توجه ما مخصوصا به افسران رتبه های میانه که کمتر شناخته شده اند معطوف است.

2- پرونده: بعدا تعیین شود. تا تاریخ 14 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سریسری

ص: 364

سند شماره (3) سری 15 شهریور 58 اعضاءبه: فوری رم، رونوشت فوری تهران، عادی فرانکفورت از: رئیس 508094 هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سوابق - آزمایش دروغ سنج عطف به: رم 77637 (به فرانکفورت فرستاده نشده، مورد احتیاج نیست).

1- اطلاعات ذیل درباره سرهنگ هاشم کامبخش از گزارش ... سازمان اطلاعات دفاعی DIAکه طی اقامت کامبخش در پایگاه هوابرد از ... فروردین تا 18 مرداد ماه 1347 تهیه شده، برداشته شده است. شخص مزبور در این دوران سروان بود (توجه کنید که تلفظ فامیل وی به صورت کامبخش برکامبکش ترجیح دارد). تاریخ و محل تولد 11 دی ماه 1315 ... ایران، شغل افسر اجرایی بخش تعقیب (عینا نقل قول) واحد ضد اطلاعات عنوان شده است. نام همسر فریده 16 ماه پس از ازدواج جدا شدند، علت نامعلوم. دارای یک دختر به نام شهلا. فردی است فوق العاده برون گرا تا بدانجا که دیگران وی را به چشم موذی می نگرند. در مجموع فرد دلپذیری است که در فرصتهای اجتماعی با دیگران به خوبی جور می شود. بیش از حد به رتبه حساسیت دارد و مشهور است که نزد پرسنل رتبه های بالاتر «چاپلوسی می کند» تا مورد عنایت واقع شود. میزان هوشش از حد متوسط بالاتر است، اگر چه از لحاظ تحصیلی در دوران آموزش ضعیف بود. تصور می شد که عدم موفقیت تحصیلی به جهت فعالیتهای فوق برنامه اش باشد؛ وی به «زن بارگی» مشهور بود. در وفاداری او به کشور و دولتش تردیدی نبود. بی نهایت از اینکه افسر ضداطلاعات است مغرور می باشد و ضداطلاعات را نخبه ارتش می داند. انگلیسی خود را روان و بدون اشکال می داند و علاقه دارد انگلیسی را با زبان عامیانه آمریکایی و با استفاده از اختصارات نظامی تکلم نماید. توانایی واقعی وی در ابراز مقاصد خود به انگلیسی چه شفاها و چه کتبا قدری ابتدائیست. از اقامتهای قبلی خود در ایالات متحده به نیکی یاد می کرد. فرد مزبور در محیط اسلامی احتمالاً «دست از پا خطا نمی کند»؛ به هر حال بیرون از این محیط مشروب می نوشد و مدت قابل توجهی دنبال زنانی که در دسترس باشند می رود. چندین مرتبه به تنهایی در خیابان بالتیمور شرقی، در «محله» دیده شده جائی که چند ردیف مؤسسه استریپ تیز در آنجا واقعند. در دوران آموزش به موفقیتهای عالی تحصیلی نایل نشد و مشارکتش در بحثهای کلاسهای درس حداقل بود.

2- در ستاد مرکزی اطلاعات بیشتری نبود. کارتهای قرارگاه تهران که اینک در ستاد مرکزی هستند نیز بازدید شدند.

3- به شرطی که قرارگاه تهران موافقت داشته باشد کامبخش از لحاظ عملیاتی به عنوان عامل نفوذی بالقوه در ارتش ایران مورد توجه است، تکرار می شود، مورد توجه است و به علت شرایط سخت و محدود عملیاتی قرارگاه تهران، لازم است تخلیه اطلاعاتی بیشتر، ارزیابی و استخدام وی در خارج از ایران انجام شود. اگر امکان داشته باشد رم باید آزمایش دروغ سنجی از کامبخش و تعلیمات اساسی ارتباطات او را نیز مد نظر قرار دهد.

تلگرام جداگانه ای برای نکاتی که لازمست در تخلیه اطلاعاتی پرسیده شوند مخابره خواهد شد.

4- نام «کامبخش» اندیکس شود. پرونده: 27-120 - 41 تا 14 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سری سری

ص: 365

سند شماره (4) 15 شهریور 58 اعضاء سری از: رم 77654به: فوری رئیس رونوشت فوری برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: الف - رئیس 508094 ب - رئیس 508050 1- در 15 شهریور آناکلاریو مأمور قرارگاه تحت نام مستعار «جیمز لیتل» با فرد مورد اشاره تلگرامهای مرجع (درخواست می شود برای وی نام رمز تعیین گردد) برای تخلیه اطلاعات به مدت یک ساعت ملاقات کرد. این گفتگو از یک ساعت تجاوز نکرد زیرا مشارالیه تمام خانواده اش را به سفارتخانه آورده بود و در حالی که وی و مأمور مربوطه با هم صحبت می کردند، همسر و سه فرزندش در اتاق پذیرایی منتظر بودند. تخلیه کامل اطلاعات وی درباره اقلام ذکر شده در تلگرام مرجع ب قرار شده در نیمه روز 16 شهریور انجام گیرد. هر چه زودتر اخبار را اطلاع خواهم داد.

2- مشارالیه در اینکه صادقانه انگیزه های تماسش با دولت آمریکا را در میان گذارد تردیدی به خرج نداد. وی اظهار داشت که یک فرد «حرفه ای» می باشد که از تعطیلات خود در ایتالیا برای تماس با «افراد مناسب» در سفارتخانه آمریکا استفاده می کند. او تنفر کامل خود را نسبت به رویدادهای اخیر در ایران و ضرورت همکاری «افراد عاقل» برای واژگون کردن اوضاع را اظهار داشت. او گفت که به علت ارتباطات نزدیکش با ارتش آمریکا، خود را تقریبا آمریکایی می داند و امیدوار است بتواند برای کمک به کشورش با آمریکا کار کند. او گفت که حاضر است مابقی مدت اقامت خود در رم را به هر صورت که می تواند صرف کمک کند (او در 25 شهریور عزیمت خواهد کرد).

3- مأمور مربوطه درباره ضرورت امتحان اشخاصی نظیر وی که به طور ناگهانی با سفارتخانه تماس می گرفتند توضیح داد و مقداری وقت صرف مرور کردن سوابق اخیر وی شد. جزئیات کامل سیر سوابق وی در تخلیه اطلاعاتی 16 شهریور اخذ خواهد شد. مشارالیه در 1347 از فورت هولابرد عزیمت کرد و به تهران بازگشت و در آنجا با رتبه سرگردی در گروه عملیات ستاد بزرگ تا سال 1350 خدمت کرد. در همان زمان وی به بخش امنیت و تحقیقات سازمان صنایع نظامی منتقل شد و مدت هشت سال تا 1357 در آن مقام ماند. در سالهای 53-1352 وقفه ای در این مأموریت حاصل شد تا وی هشت ماه در کمیسیون بین المللی کنترل و نظارت در ویتنام خدمت کند. در 1357 مشارالیه برای شرکت در آموزش افسران ارشد ستاد در دانشکده ستاد نیروی هوایی واقع در مجتمع «دوشان تپه» پشت ستاد مرکزی نیروی هوایی در تهران معرفی گردید. دوره دانشکده ستاد از آبان 1357 تا 19 مرداد 1358 به طول انجامید و تحولات 9 ماهه اخیر در آن تأثیری نگذاشت و پس از پایان کلاس وی به گذراندن تعطیلات مشغول شد و باید تا 27 شهریور مراجعت کند. در این زمان کلاس دانشکده ستاد مراسم فارغ التحصیلی خود را برگزار خواهد کرد. پس از این، وی به وزارت دفاع گزارش خواهد کرد تا مقام جدیدی برای وی تعیین گردد. او فکر می کند «تقریبا 85 درصد مطمئن است» که به مقامی در سازمان صنایع نظامی باز خواهد گشت.

4- مشارالیه پس از دادن اطلاعات فوق، مجددا تأکید کرد که آماده است در هر ... که بتواند به طور کامل با دولت آمریکا کار کند. او اظهار داشت که در ازای آن چیزی نمی خواهد. اما فقط درخواست

ص: 366

کرد که برای امنیت خود و خانواده اش این تماس به شدت سری نگاه داشته شود. در جریان بحث پیرامون لزوم مخفیکاری، وی گفت که وی و بهترین دوستش سرهنگ نیروی هوایی محسن پورصبا تصمیم گرفته بودند که پس از دانشکده ستاد در تعطیلات خود سعی کنند با دولت آمریکا تماس بگیرند. او و پورصبا در دانشکده ستاد با هم در یک کلاس بودند. پورصبا برای گذراندن تعطیلات خود به سن آنتونیو تگزاس رفته و الآن باید آنجا باشد و به گفته مشارالیه پورصبا اینک باید مشغول برقراری تماس با ارتش آمریکا در سن آنتونیو باشد تا به همان نحوی که وی در رم با ما تماس دارد خدمات خود را ارائه کند.

5- مشارالیه بلیطهای هواپیمای خود و خانواده اش با خط هوایی اردن را به مأمور مربوطه نشان داد که مسیر مسافرت تهران امان - رم - امان - تهران بود. او اظهار داشت به این دلیل خط هوایی اردن را انتخاب کرده بود که وضع خط هوایی ایران «افتضاح» بود. مشارالیه یک ویزای آمریکایی ب/1 - ب/2 برای ورود مکرر نامحدود دارد که در 11 خرداد 1357 صادر شده است. خانواده وی هیچ ویزای آمریکایی ندارند و مشارالیه سعی دارد در رم برای آنها ویزای مسافرتی آمریکا تهیه کند. او گفت که این برای «بیمه» (احتیاط - م) است.

6- قرارگاه یک اتاق در هتل هیلتون رم گرفته و این کار با استفاده از خدمات تکنسین ای - زی، نوا، اورویل ب. گرونکلتون با نام مستعار صورت گرفت و جلسات تخلیه اطلاعات از 16 شهریور شروع خواهد شد. مشارالیه به همسر و خانواده اش می گوید که یک دوست نظامی قدیمی در سفارت آمریکا در رم دارد که می خواهد ببیندش. همسر و فرزندان وی فقط فارسی حرف می زنند و صرفنظر از تمایل مشارالیه به کمک به آنها در خرید و مسافرت در اطراف رم ظاهرا مشکلی ایجاد نمی کنند. بر حسب اتفاق، مأمور ای. زی. ویزارد آلدن اچ.کیتوک در رم به سر می برد و قصد داریم شب 16 شهریور فرد مورد نظر را تحت آزمایش جی. بی. مینیمم قرار دهیم. مأمور آزمایش دروغ سنجی، جوئل ام. کلاین اسمیت در 19 شهریور وارد رم می شود و برای آزمایش دروغ سنجی برنامه ریزی خواهیم کرد. اگر تخلیه های اطلاعاتی خوب جلو بروند، (آزمایش) جی.بی.مینیمم مثبت به نظر برسد و مشارالیه در آزمایش دروغ سنجی قبول شود، هفته 24-19 شهریور را برای آموزش وی به نحو مقتضی در اختیار خواهیم داشت.

7- تأثیر اولیه ای که مشارالیه روی مأمور مربوطه داشت بسیار مطلوب بود. او فردی پر حرارت و خوش زبان است که بابت سرهنگ بودن، تکلم خوب به انگلیسی و تجربیات خود در آمریکا احساس غرور می کند. هنگامی که مخالفت خود با دولت فعلی را بیان می کرد تا حدی احساساتی شد، اما هیچ گاه کنترل خود را از دست نداد. او مکررا به موهای جوگندمی روی گونه خود اشاره می کند و می گوید «من دارم پیر می شوم، اما اهل عمل هستم». خلاصه آنکه اگر مشارالیه از امتحان خوب به درآمد ممکن است مورد علاقه نقدا عملیاتی برای سیا باشد. اظهار نظر و پیشنهادهای بیشتر و احتمالاً وارد کردن مأموران عملیاتی دیگر که با عملیات تهران آشناتر باشند را به ستاد مرکزی و یا تهران واگذار می کنیم.

8- پرونده: 27-120-41. تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری

ص: 367

سند شماره (5) 15 شهریور 58 اعضاءسری عطف به: رم 77654 از: رئیس 508616به: فوری به رم، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است 1- برای فرد مورد اشاره تلگرام مرجع شماره (پرونده) 962683 - 201تعیین شد و نام رمز اس.

دی. تندرا/1 خواهد داشت. تهیه POAمراحل خود را طی می کند. شما را در جریان خواهیم گذاشت.

(به مناسبت مدت زمانی که در ایالات متحده گذرانده، تهیه POAمستلزم دریافت سوابق ان. وی.

کنوپی (وزارت دفاع یا سازمان اطلاعات دفاعی- م) است که درخواست گردیده).

2- نویکوفسکی مأمور ستاد مرکزی شعبه ایران در حال حاضر مأموریت موقت به لندن دارد که در ضمن از بن عبور خواهد کرد و در صورت لزوم می توان برای مساعدت به (قرارگاه - م) رم از وجود وی استفاده کرد، پس از تخلیه اطلاعاتی در 16 شهریور اظهار نظر آسانتر خواهد بود. لطفا نظر خود را اطلاع دهید.

3- پرونده: 962683-201. تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (6) 15 شهریور 58 اعضاء سری از: رم 77659به: فوری به آتتک، تهران، رونوشت فوری برای فرانتک، رئیس، دیرتک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به : الف - رم 77637 (به آتتک، فرانتک، دیرتک فرستاده نشد)، ب - رئیس 508094 (به آتتک، فرانتک، دیرتک فرستاده نشد) 1- تلگرامهای مرجع در رابطه با یک سرهنگ نیروی زمینی ایران و حدودا چهل ساله است که در 14 شهریور به سفارتخانه آمد تا برای آمریکاییها کار کند. او تا 25 شهریور پیش از عزیمت خود به تهران برای مأموریت موقت در شهر خواهد بود. در تاریخ 19 شهریور از مشارالیه آزمایش دروغ سنجی به عمل خواهد آمد.

2- با توجه به فرصت کمی که برای این درخواست وجود دارد، در صورتی که نتایج آزمایش دروغ سنجی رضایتبخش بود در رابطه با آموزش فنی که باید به مشارالیه داده شود، از مخاطبین تقاضا می کنیم نظر خود را ابراز دارند. طرحهای اولیه ای که رم در نظر دارد شامل آموزش مخفی نویسی و ارتباط الکترونیک برد کوتاه می شود، اما ما با مقدورات فعلی قرارگاه تهران برای پشتیبانی هر کدام از این دو سیستم یا مسائل مربوط به استفاده از سیستم پستی ایران برای نامه نگاری محلی یا بین المللی آشنا نیستیم.

3- از تهران درخواست می کنیم که این قضیه را ارزیابی کند و هرچه زودتر درخواستهای لازم را برای کسب مجوز لازم برای سیستمهای فنی ارسال دارد. ای. ز. ویوید توصیه مربوط به سیستمها را بررسی خواهد کرد و در عین حال ای. زی. نوا به طور مقتضی مأموران متخصص آموزش و وسایل فنی لازم را در اختیار قرار خواهد داشت. به نظر ما مأمور آزمایش دروغ سنجی فرانکفورت که قرار

ص: 368

است در 19 شهریور وارد رم شود شاید بتواند وسائل لازم را به طور دستی حمل کند تا ضرب الاجل به اتمام نرسد.

4- پرونده بعدا تعیین شود. تا تاریخ 15 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (7) 16 شهریور 58 اعضاء سری از: آتتک 23989به: فوری به رم، رونوشت فوری برای تهران فرانتک، رئیس هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است عطف به: الف - رم 77659 ب - تهران 54141 1- پیرو تلگرامهای مرجع، در صورت رضایتبخشی نتایج آزمایش دروغ سنجی، لطفا اطلاعات مربوط به فرم 30-SR مخفی نویس را به ای. زی. ویوید بفرستید تا بتواند سیستم MLI مناسب را انتخاب کند.

2- پرونده: 27-120-41. تا تاریخ 16 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. سری سند شماره (8) سری 19 شهریور 58 اعضاء از: رم 77748به : فوری به رئیس، تهران، رونوشت برای دیرتک، فرانتک هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. ای. زی.ویزارد- اس . دی. تندرا 1- در 19 شهریور مأمور (بخش - م) ای. ایکس. ویزارد (پایگاه م) ای.زی نوا به نام کیتوک اس.

دی. تندرا (ت/1) را که به خواست خود مراجعه کرده تحت آزمایش جی. بی. مینیمم قرار داد. ت/1 کلاً خود را خوب نشان داد. او شخصیتش با محیط به نحو مطلوبی سازگار یافته و این امر به او امکان خواهد داد که به عنوان یک عامل اطلاعاتی نفوذی در محیط یا فرهنگ خود با کارآیی عمل کند.

2- ت/1 از لحاظ سطح هوش عمومی فقط کمی از حد میانگین بالاتر است و تصور می شود که در مقایسه با اکثر افسران نظامی آمریکایی همرتبه اش از این حد پایین تر باشد. با این وجود از دیدگاه غربی این اختلاف عمدتا در زمینه عملکرد فکری است و در مقایسه با همکاران خودش از لحاظ کارآیی ت/1 احتمالاً نمره عالی می آورد، به علاوه چندین فقره از خصلتهای اصلی او برای افسری که در یک ساخت نظامی بسیار استبدادی قرار دارد« طبیعی» محسوب می شوند. یعنی او برای سازگاری با نقش خود حتما نباید «کاری» انجام دهد.

3- سازگاری او با محیط هم از لحاظ روانشناسی و هم جسمی خشک است و نتایجش این است که او احتمالاً به سهولت خسته می شود و احتمالاً از وضع جسمی نیز ناراحتیهایی خواهد داشت. به هرحال ت/1 مستقل، خود محور و غیر احساساتی است. سرسختی او با کمی غرور آمیخته و احتمالاً بیشتر از آن قدر که می خواهد منفی باف به نظر می رسد. او با خصومت نهفته فراوانی عمل می کند، خصومتی که اغلب به صورت عبارات طعنه آمیز و نیشدار نمایان می شود.

4- ت/1 در اجتماع فعال و پراراده است، به دنبال رابطه اجتماعی است (و به آن احتیاج دارد) و

ص: 369

باید در تحرک و یا اختلاط یا رشد در زمینه یا فرهنگ آشنای خود موفق باشد. با این وجود قادر نیست در اوضاع اجتماعی ناآشنا خوب عمل کند، چون اسلوب وی نسبتا انعطاف ناپذیر یا یکنواخت است. به این دلیل نباید او را خیلی آب زیرکاه دانست چون می توان (ذهن) او را تقریبا خوب «خواند».

ت/1 قطعا می تواند در دروغ گویی قدری موفقیت داشته باشد، اما به نظر نمی رسد که خود را همچون مبتلایان به مرض دروغگویی بزرگ جلوه دهد.

5- او میل به غلو اهمیت فردی و لیاقت خود خواهد داشت و بزرگترین خطر این خواهد بود که او نخوت و اعتماد به نفس خود را تحت انقیاد کافی نگاه ندارد. بدبینی و تنفر درست پشت ظاهرش قرار دارند و هنگامی که ت/1 احساس کند که تحقیر شده یا او را دست کم گرفته اند یا او را تنها گذارده اند کینه توزی نهایی وی نمایان می شود. بنابراین او از آن نوع افرادی است که فقط با یک موقعیت آشنای خود تطابق می یابند و ظاهرا قادر به کار خوب در چنین شرایطی هستند.

6- ت/1 باید برای آزمایش دروغ سنجی موضوع مناسبی باشد. یعنی او کسی است که واکنش نشان می دهد و باید آزمایش او معتبر محسوب شود.

7- ت/1 از نظر فنی قابل تعلیم است. او استعداد کسب فوری یک مهارت طبیعی در یک فن یا شیوه را ندارد، اما بسیار مصمم است که دقیق باشد و بنابراین یاد خواهد گرفت. او باید یک شیوه را آن قدر تمرین کند تا تقریبا عادتش شود.

8- فرمول جی. ب. مینیمم:(E MINUS C PLUS C FOC PLUS U PLUS C O) L.

9- پرونده: 962683-201 تا تاریخ 19 شهریور در بایگانی ضبط شود.

سند شماره (9) 19 شهریور 58 اعضاءسری از: رم 77749به: فوری به رئیس رونوشت فوری برای تهران هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: الف - رئیس 508050، ب - تهران 54141، ج - رئیس 508616، د - رم 77654 1- در 16 شهریور اطلاعات اس. دی. تندرا (ت/1) درباره موضوعات مندرج در تلگرام مرجع الف تخلیه شد که نتایج آن جداگانه ارسال می شود. همچنین مرور کاملی بر سابقه نظامی ت/1 و نتایج آزمایش ج. ب. مینیمم جداگانه ارسال می شود.

2- روز دوم صحبت با ت/1 امکان داد که بین مأمور مربوطه و ت/1 نوعی رابطه برقرار گردد و طی آن مدت ت/1 حالش بهتر به نظر می رسید. همان طور که می توان از جوابهای ت/1 به تخلیه اطلاعاتی فهمید او به طور خاصی از حرفه نظامی یا سایر جزئیات مخصوص نظامی اطلاع ندارد. او تقریبا ده سال را در کار امنیتی با یک سازمان ویژه وابسته به وزارت دفاع گذرانده و هیچ گاه فرماندهی عملیاتی در دست نداشته است. به نظر می رسد که ارزش ت/1 احتمالاً در آن باشد که اکنون افسری است ارشد که اخیرا در دانشکده ستاد بوده و باید تا حدی اکثر افسران ارتش ایران بین درجه سرهنگ دومی و سرتیپی را که الان وضعشان دچار اشکال نیست و هسته رهبری ارتش ایران

ص: 370

در آینده خواهند بود بشناسد. به این ترتیب او باید مقامی را داشته باشد که درباره طرحها و طراحان و علل آنها به سیا اطلاع بدهد. مثلاً ت/1 گفت رئیس جدید سازمان صنایع نظامی، سرتیپ علی اصغر انتقامی که اوائل شهریور به این سمت منصوب شده دوست نزدیک اوست.

2- طی صحبتی که یک روز به درازا کشید ت/ا دائم تنفر خود را از «ملاها» اظهار کرد و می گفت که مسئولیتهای افسران ارتش این است که ایران را از وضع فلاکت باری که الان دارد نجات دهند. او گفت که او و افسران ارشد همکارش صبورانه نشسته اند و خمینی را نظاره می کنند که «قبر خود را می کند» و قبل از اقدام به هر عمل، منتظر زمانی هستند که اکثریت مردم وضع جاری را به حد کافی تجربه کنند. ت/ا گفت با اینکه از اذعان به این نکته نفرت دارد اما «70-60 درصد ایرانیها یکپارچه احمقند» و با ترکیب شور دینی و هیجان ضد شاهی از خود بیخود شده اند و از ندای خمینی برای تشکیل یک جمهوری دینی حمایت کرده اند. ت/ا معتقد است که تمام اینها در قبال فاجعه اقتصادی ناشی از سقوط حاکمیت مرکزی ایران قابل ذکر نیستند و معتقد است که تنها ارتش، تشکیلات و وفاداری فردی لازم برای جان به در بردن از این سقوط را خواهد داشت و موقعیتی را دارا خواهد بود که کشور را به سوی یک دولت دموکراتیک تر و مسئول تر سوق دهد. ت/ا اظهار داشت که شاه هرگز بازنخواهد گشت، اما «ملاها باید بروند». او پیش بینی کرد که در جریان حذف خمینی «هزاران نفر خواهند مرد»، اما این برای تجدید حیات ایران قیمت قابل قبولی خواهد بود.

3- چندین بار در خلال روز، ت/ا با نگرانی از مأمور مربوطه پرسید آیا خواهد توانست «تعلیمات» را شروع کند یا نه. ت/ا گفت که او و دوست نزدیکش (فرد مورد اشاره پاراگراف 4 تلگرام مرجع) با یکدیگر تصمیم گرفته بودند که «با آمریکاییها تماس بگیرند» و ت/ا می خواهد اطمینان یابد که وقت کافی برای آموزش جهت ادامه تماس با آمریکاییها «در تهران» خواهد داشت. ت/ا گفت که کاملاً آگاه است که تماس برای همکاری آتی بین خود و دولت آمریکا تنها در تهران صورت پذیر است، چون کار و زندگیش در آنجاست» اما او می خواهد که تماسش با ایمنی باشد و این آموزش او را ایجاب می کند. او از اینکه وقت را تلف می کنیم ابراز نگرانی کرد. به ت/ا گفته شد که او باید مورد تأیید قرار بگیرد و با در نظر داشتن تخصص امنیتی خود باید این را درک کند و تا هنگامی که این انجام نپذیرفته هیچ چیز شروع نخواهد شد، این فرصت به مأمور مربوطه امکان داد که آزمایش جی.

بی. مینیمم و امتحان دروغ سنجی را که 19 شهریور در نظر گرفته شده مطرح کند. ت/ا موافقت تام خود را با آزمایشها ابراز داشت و متعاقباً آزمایش جی. بی. مینیمم را توسط کیتوک مأمور ای. زی.

ویزارد گذراند. به ت/ا گفته شد که اگر تمام آزمایشها مثبت باشند، آموزش او از 20 شهریور آغاز خواهد شد. و با این حساب وقت کافی برای آموزش مناسب او موجود خواهد بود. طی این صحبت، ت/ا «به عنوان یک دوست» پرسید آیا به نظر مأمور مربوطه «شما» (یعنی سیا) می خواهد با او کار کند. مأمور مربوطه جواب داد «ما» حقیقتا خیلی خوشحال هستیم از اینکه فرصت صحبت با ت/ا را پیدا کرده ایم و اگر آزمایشها به خوبی انجام شوند ما به احتمال قوی مایل به کار کردن با او خواهیم بود. ت/ا آمادگی خود را برای گذراندن هرگونه آزمایش و تمام آنها اظهار داشت تا صداقت خود را به اثبات رساند و خوشحالی خود را از تماس با آمریکاییها دوباره اعلام کرد.

4- از دیدگاه ما ت/ا نسبتا خوب به نظر می آید و اگر ت/ا در آزمایش دروغ سنجی مردود شود ما

ص: 371

متعجب خواهیم شد، تصور می کنیم که اکنون زمان آماده کردن خود برای پنج روز پر مشغله قبل از موعد بازگشت ت/ا به تهران فرا رسیده است، به شرط اینکه مخاطبین هم تأیید کنند که ت/ا شایسته استخدام نهایی است. قرارگاه رم می تواند همان طور که در تلگرام مرجع ب گفته شده در زمینه گزارش نویسی و شیوه های ارتباطی آموزش مقدماتی در اختیار ت/ا قرار دهد. به هر حال تجربه ما در آموزش عوامل دیگر نشان می دهد که تقریبا لازمست پیش از اعزام عامل یک نفر از قرارگاه ذینفع درباره محلهای تماس عملیاتی در شهر با عامل بحث کند تا برقراری رابطه به تماسی کور با یک مأمور سیا در شرایطی سخت تبدیل نشود. تصور می شود که اگر شایستگی ت/ا مورد توافق باشد مأموری عملیاتی از تهران یا حداقل آشنا با محیط تهران ترتیب یک مسافرت موقت را به رم بدهد تا با ت/ا مذاکره نماید و امکان کار دو طرف برای پیدا کردن نقاط تماس مطمئن و متناسب با اوضاع پیش آید (ما قویاً توصیه می کنیم همان مأمور مربوطه تهران که کار ت/ا را به دست خواهد گرفت، این مسافرت را انجام دهد، هرچند که ممکن است این به دلیل عوامل دیگری که رم از آنها اطلاع ندارد امکان پذیر نباشد)، همچنین با پیشنهاد مندرج در تلگرام مرجع الف موافقت می شود که نویکوفسکی کارمند میز ایران یک مسافرت یک هفته ای در حدود 19 الی 24 شهریور به رم نماید تا با ت/ا کار کند. کمک او خصوصا در زمینه فنون گزارش دهی کمک پرارجی در جهت دادن آموزش ت/ا است، به نحوی که دقیقا متناسب با واقعیات ایران باشد، چیزی که مأموران قرارگاه رم با آن آشنا نیستند.

5- در تلگرام مرجع ب ما هیچ ذکری از آموزش ت/ا در زمینه مخفی نویسی مشاهده نکردیم. یک بار دیگر سؤال می شود آیا مخاطبین نمی خواهند که حضور ت/ا در رم را مغتنم دانسته و غیر از آموزش تماس حضوری در تهران (سایر) طرق ارتباطات مطمئن با سیا را به ت/ا آموزش دهند، چون تماس حضوری دستخوش عوامل ظریف بسیاری و از همه مهمتر حضور خود ت/ا در تهران است. او پیش بینی می کند که مقامی در تهران به او داده شود، اما ما هیچ تضمینی در دست نداریم که عملاً اینطور شود. اگر ت/ا (آموزش) مخفی نویسی داشته باشد، حداقل می تواند به هرکجا که فرستاده شود با سیا ارتباط داشته باشد. تا آنکه در یک تاریخ دیرتر بتوان تماس حضوری برقرار نمود. چون گرفتن تأییدیه برای (آموزش) مخفی نویسی ضروری خواهد بود، لطفاً اطلاع دهید آیا این آموزش مورد نظر است.

6- پرونده 962683- 201- تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (10) 19 شهریور 58 اعضاء سری از: رم 77750به: فوری به رئیس رونوشت، فوری برای تهران هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: الف - رم 77749 ب - رئیس 508050 1- پیرو تلگرام مرجع ب - نتایج تخلیه اطلاعاتی اس. دی. تندرا/ا در 16 شهریور به شرح زیر می آید تمام جوابها در رابطه با پاراگرافهای تلگرام مرجع ب می باشند. در مواقعی که لازم بوده

ص: 372

توضیحات ت/ا در پرانتزها اضافه شده است:

الف - ت/ا اطلاعی درباره زیردریاییهای آلمانی یا ناوچه های هلندی نداشت. او اظهار داشت که با شروع سقوط شاه فعالیت سازمانش متوقف شد (مثل اینکه کلیدش را خاموش کرده باشند) و از اسفند 1357 در ادارات چیزی که بتوان نام کار واقعی روی آن گذاشت جریان نداشته است. سفارشهای جاری هنوز مثل آب باریکه می آیند. اما اینها اقلامی بوده اند که پیش از خاتمه حکومت شاه قراردادشان بسته شده بود. تا آنجا که ت/ا اطلاع داشت، در سازمان وی هنوز کاری از سر گرفته نشده اگرچه از آبان 1357 قدری تماسش با آنجا قطع بوده است (ت/ا توضیح داد که کار وی اطلاع از امور جاری سازمان خود نیست زیرا فقط مسئولیت جوانب امنیتی فعالیت آن سازمان بر عهده اوست. او از سابقه هرکس در سازمان اطلاع دارد، اما لزوماً نمی داند که همه آنها چه می کنند. او اظهار داشت که مراتب شغلی تقریبا خوب رعایت می شوند. او فکر می کند که می تواند چیزهای بسیار بیشتری درباره سازمانش بداند، اگر این چیزی است که ما می خواهیم، چون یکی از بهترین دوستانش اخیراً مسئول کل سازمان شده است).

ب - ت/ا از (آرایشهای رزمی - م) چندان اطلاع نداشت. او گفت که به طور کلی وضع نگهداری تجهیزات در ارتش ضعیف است و بسیاری از تجهیزات گرانقیمت بخشهای مختلف ارتش در اکثر اوقات به کار گرفته نشده اند و در این دوره از ارتش، او می ترسد اوضاع بسیار بدتر باشد، روحیه (ارتش) پیش از سقوط شاه خوب بود. ت/ا تخمین زد که در آن موقع 95 درصد ارتشیها راضی بودند و از آن مهمتر نسبت به وظایف و مراتب خود «مسئول» بودند. حالا عوض شده اند و تخمین زد که فقط 25 درصد از کادر وظیفه هنوز مشغول خدمت هستند و اکثراً یا ترک خدمت کرده اند یا به صفوف پاسداران انقلاب پیوسته اند، یا آنکه خیلی ساده به خانه های خود رفته اند. درجه داران و رده های بالاتر آنها سر خدمت هستند اکثراً به این لحاظ که به حقوق احتیاج دارند این به شعبات فنی ارتش مثل واحدهای تجهیزات مکانیکی و نیروی هوایی امکان می دهد تا حدی فعال باشند، چون درجه داران هنوز در مشاغل خود هستند، روحیه ها خراب است. اما هیچ کس نمی داند چه باید بکند، بنابراین کار در حال حاضر با نیروی محرکه خودش جلو می رود.

ج - ت/ا درباره مقدورات و مقاصد عراقیها چیزی نداشت که بگوید. او درباره خط مشی فعلی ایران در قبال عراقیها چیزی نمی دانست، اما گفت «چنین چیزی وجود ندارد».

د - تنها خبری که وی درباره مناسبات بین ایران و دولت ایران (احتمالاً منظور دولت آمریکا بوده است - م) داشت خبر آموزش 30 کارآموز سازمان صنایع نظامی در آلمان غربی بود. کارآموزان دوره فنون و تشکیلات صنعتی می بینند و قرار شده در اواخر سال 1979 به ایران بازگردند. تا آنجا که ت/ا می داند این آموزش با وقوع انقلاب قطع نشده است و هیچ یک از کارآموزان فرا خوانده نشده اند. ت/ا نمی تواند بگوید پس از بازگشت گروه تعلیمی فعلی باز هم آموزش در آنجا از سر گرفته می شود.

ه- ت/ا در مورد این مسئله بسیار احساساتی شد و چندین بار اظهار داشت که سپاهیان انقلاب چیزی نیستند جز «تازه کارهای جوانی» که با سلاحهای ارتشی (که از انبارهای ارتش دزدیده بودند) مسلح شده اند. ت/ا فکر می کند که این گروهها بسیار بی نظم و فاقد توانایی رزمی حقیقی می باشند (ت/ا اظهار داشت که یک «تیپ خوب و وفادار از سربازان ارتش می تواند تمام کشور را در دست

ص: 373

بگیرد»، او افزود که دیگر «تیپ خوب» باقی نمانده، چون تمام افراد وظیفه فرار کرده اند، اما این به مرور زمان درست خواهد شد، ت/ا گفت که آن قدر در رابطه با پرسنل سپاه انقلاب که به یکدیگر تیراندازی کرده اند حادثه بوده که دستور داده شد، سلاحها را آزمایش کرده و خالی نگهدارند و خشابهای سلاحهای نیمه اتوماتیک را بیرون بکشند، اما این دستور چندان موفقیت نداشته است. این قدری به دلیل این است که «نیروها» دوست دارند گاهگاهی شلیک کنند، چون خوششان می آید.) هنگامی که درباره بسیج ارتش علیه کردها سؤال شد، ت/ا جواب داد که اینها اکثراً درجه داران و رده های بالاتر از ارتش هستند که هنوز به دستورها جواب می دهند و به «پاسداران انقلاب» مربوط نمی شود. ت/ا فکر می کرد که گروههای مسلح کمونیستی لزوماً شبیه پاسداران انقلاب نیستند، چونکه آنها حرفه ای ترند و از نوعی انضباط برخوردارند. وی پیش بینی کرد که اینها همان گروهی خواهند بود که بعد از به قدرت رسیدن ارتش در آینده باید نابود شوند.

و - این قسمت تخلیه اطلاعاتی به تأخیر افتاد تا ت/ا قدری خود را در منزل آماده کند. «مسئله افسران نظامی شایسته» مسئله ای بود که بسیار ت/ا را بخود جلب کرد و پیشنهاد شد که در چند روز آینده مقداری از ایده های خود درباره این مسئله را مرور کند و توجه به یک مذاکره عمیقتر داشته باشد درباره اینکه چه کسی یک افسر «خوب» است و چه کسی نیست. همان طور که در تلگرام مرجع گفته شد. این زمینه ای است که شاید ت/ا در آن بهترین فایده را داشته باشد، اما کمی کار دارد که ت/ا جواب خود را به نحوی مرتب کند که شامل تمام افسران «خوب» بشود، نه فقط دوستانش. این مسئله بعداً در ملاقاتهای آتی با ت/ا با عمق بیشتری جواب داده خواهد شد.

2- پرونده: 962683- 201، تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (11) 19 شهریور 58 اعضاءسری از: رم 77751به: فوری به رئیس رونوشت فوری برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77749 1- سوابق حرفه ای سرهنگ هاشم کامبخش که در 16 شهریور اخذ شد به شرح زیر می باشد:

تاریخ و محل تولد: 3 دی 1314، تهران، ایران.

1333- با رتبه ستوان دومی از «وست پوینت» ارتش ایران فارغ التحصیل شد. مأمور به خدمت در لشکر سوم، هنگ هفتم، در مراغه از توابع آذربایجان. مأمور به آموزش تاکتیکهای پیاده. پس از شش ماه در امتحان انگلیسی نفر اول و مأمور به خدمت در مدرسه زبان انگلیسی تهران شد. این دوره 24 هفته طول کشید. پس از آن به لشکر سوم بازگشت.

1335- دوباره مأمور به گروه مستشاری، سپاه دوم در زنجان از توابع آذربایجان شد. یکی از وظایفش خدمت به عنوان افسر رابط با افسران مستشاری آمریکا بود که مشارالیه را برای آموزش زبان در آمریکا توصیه کردند.

ص: 374

اواخر 38- 1339- برای آموزش در نیروی مخصوص و جنگ روانی به فورت پراگ در آمریکا فرستاده شد. با مراجعت به ایران، مأمور به خدمت در سپاه یکم، تیپ یکم، تهران به عنوان افسر آموزش و همچنین خدمت در بخش اطلاعات (رکن 2) شد. افسر رابط افراد مستشاری آمریکا بود.

1341- به ستوان یکمی ترفیع یافت.

1342- به مرکز پیاده شیراز منتقل شد و هنوز جمعی تیپ یکم بود. مسئول برنامه های تدریس و آموزشی شد. در امتحانات نیروی هوایی قبول شد.

1342- برای آموزش هلیکوپتر به پایگاه هوایی لاکلند واقع در سن آنتونیو تگزاس اعزام شد.

برنامه را تکمیل نکرد و دوره مدرسه زبان را به اتمام رساند. هشت ماه در آنجا ماند. پس از بازگشت به ایران مأمور به خدمت در لشگر هفتم، مشهد، خراسان شد و در آنجا مسئول آموزش در رکن 2 بود.

1343- به درجه سروانی ترفیع یافت (در شهریور).

1344- برای آموزش اصول ضد اطلاعات مأمور به خدمت در ضد اطلاعات ارتش در تهران شد.

با تکمیل دوره، فوراً به شغل قبلی مأمور نشد، بلکه در مرکز ضد اطلاعات ماند و در بخش امنیت امور درخواست های تأییدیه را مدت حدوداً یک سال به دست داشت.

1347- برای دوره مدیریت اطلاعات به فورت هولابرد، مریلند اعزام شد که 16 هفته طول کشید.

با تکمیل دوره، به ایران بازگشت و در آنجا دوباره مأمور به خدمت در مرکز ضد اطلاعات شد و درخواستهای تأییدیه را در دست داشت.

1348- مأمور به خدمت در گروه عملیات، ستاد بزرگ، بخش طرحها شد.

1350- به سرگردی ترفیع یافت و دوباره مأمور به خدمت در سازمان صنایع نظامی بخش امنیت شد. کارش در رابطه با تأییدهای داوطلبان استخدامی غیر نظامی بود و بر تماسهای کارکنان نظامی و غیر نظامی با بیگانگان، دزدی، خرابکاری، تحقیقات شناسایی و واحد نیروی حفاظت نظارت می کرد.

1353- 1352- به واسطه قابلیت در تکلم و نوشتن انگلیسی، مشارالیه مأموریت یافت که همراه با نیروی اعزامی ایران به ویتنام جزو اولین گروه فرماندهی بین المللی کنترل و نظارت باشد. هشت ماه در ویتنام ماند و از دولت ایران مدال گرفت. پس از ویتنام به شغل قبلی خود در بخش امنیتی سازمان صنایع نظامی بازگشت، در شغل خود در صنایع نظامی تا اواسط 1357 ماند.

1353- به سرهنگ دومی ترفیع یافت.

1356- به سرهنگی ترفیع یافت (شهریور).

1357- برای شرکت در سمینار افسران ارشد به مدت ده ماه مأمور به دانشکده ستاد نیروی هوایی شد و در اواخر مرداد 1357 دانشکده را تمام کرد.

2- مسافرت: علاوه بر مأموریتهای نظامی به آمریکا در سالهای 39- 1338، 1342، 1347 وی به عنوان توریست در سال 1356 از کالیفرنیا آمریکا دیدن کرد. مشارالیه چند روز نیز در پاریس، فرانکفورت و لندن طی این مسافرتها گذرانده است همراه با همسر و سه فرزندش در شهریور 1358 به رم،ایتالیا رفت.

3- پرونده: 962683- 201 تا تاریخ 17 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری

ص: 375

سند شماره (12) 19 شهریور 58 اعضاء سری از: رئیس 510560 به: فوری به بن رونوشت، برای آلمان، رم، تهران، بخش خارجی / سانفرانسیسکو هشدار- شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است اس. دی. تندرا عطف به: الف - بن 84354 (به رم فرستاده نشد / لازم نبود)، ب - رم 77749 (به بن، آلمان فرستاده نشد) 1- شرط موافقت... از نویکوفسکی درخواست می شود به محض... کار در آلمان با مأموریت موقت به رم برود تا در... اس. دی. تندرا/ا که جدیداً مطرح شده یاری نماید. نویکوفسکی باید بعد از آن مستقیماً به ایالات متحده بازگردد.

2- برای بن: اس. دی. تندرا/ا افسری است از ارتش ایران که داوطلب همکاری شده و رم او را برای بازگشت به تهران و شروع کار... عامل مخفی... می کند. او مراحل نهایی آزمایش و آموزش را طی می کند. نویکوفسکی می تواند در زمینه ارائه آگاهی های لازم در منطقه مساعدت کند و ارزیابی دیگری از استعداد این مورد کاری به عمل آورد. تمام مکاتبات سابقه در رم موجودند.

3- برای رم: اس. دی. تندرا/ا به نحو عجیبی مشتاق تماس در تهران است. این امکان را می خواهیم مطرح کنیم که شاید ما را وامی دارد (حضور احتمالاً - م) سیا را برملا سازیم. لطفاً توجه خاصی به این... امنیتی مبذول دارید... مذاکرات بعدی و آزمایش دروغ سنجی آتی...

4- اعلام نظر راجع به آموزش مخفی نویس را به... واگذار می کنیم. به فرض تخفیف... امنیتی فوق الذکر، ستاد مرکزی هم موافق است که این ذخیره مفیدی خواهد بود.

5- پرونده: 962683- 201، تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری سری سند شماره (13) 19 شهریور 58 اعضاءسری از: رم 77769به: فوری به رئیس رونوشت فوری برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77749 1- پیرو تلگرام مرجع، اس. دی. تندرا/ا (ت/ا) در 19 شهریور هنگام ظهر با قرارگاه تماس گرفت و درخواست کرد گفتگوی کوتاهی در سفارتخانه داشته باشد. ت/ا همراه با خانواده اش در ساعت 00/16 به سفارتخانه آمدند و در آنجا آناکلاریو و ت/ا مدت سی دقیقه در اتاق پذیرایی از مهمانهای غیر دعوتی با هم صحبت کردند.

2- در گفتگو، ت/ا توضیح داد آن جلسه طولانی که با مأمور مربوطه و مأمور ای. زی. ویزارد روز جمعه داشت موجب ناراحتی عمیق همسرش شده بود، چون در هتل با فرزندان تنها مانده بود. از آنجایی که خانواده وی فقط فارسی می دانند و برای برقراری ارتباط با ایتالیائیها کاملاً به ت/ا وابسته

ص: 376

هستند، غیبت وی باعث شد همسرش از فرط ترس و تحریک عصبی ناشی از تنها ماندن تقریبا ناراحتی جسمی پیدا کند. به طوری که ت/ا می گوید، هنگامی که از ملاقات با مأمور مربوطه در روز جمعه به هتل بازگشت (این ملاقات همراه با نهار هفت ساعت طول کشید)، بین او و همسرش صحنه تأثرآوری روی داد و ت/ا فکر نمی کند که صلاح باشد در بقیه ایام تعطیلی خود دوباره از این غیبتها با همسرش داشته باشد.

3- مأمور مربوطه بیهوده استدلال کرد که این موجب می شود که قرار گذاشتن و کار جدی بین ت/ا و مأمور مربوطه برای تماس در ایران فوق العاده مشکل شود، زیرا طرح ریزی برای تماس در تهران به سختی امکان پذیر است. ت/ا گفت که این آنقدرها هم مشکل نیست، چون او شماره تلفن و نشانی منزل خود در تهران را خواهد داد و می توان با تلفن با او تماس گرفت و کسی هم می تواند به منزل او بیاید و در آنجا با او ملاقات کند. ت/ا دوباره وارد یک سخنرانی در این خصوص شده که او چقدر آمریکا را تحسین می کند و می خواهد به «دوستان نزدیک» خود کمک کند. بعد او جهت و میل دیگری پیدا کرد که این احتمالاً منعکس کننده احساسات درونی او بود. او گفت که نمی خواهد یک «عامل» باشد و همه چیز را درباره «مأموران مربوطه عوامل» می داند و می خواهد روشن کند که فقط به این دلیل با آمریکاییها «همکاری» می کند که این کار به نفع کشورش است و او هیچ گاه یک عامل نخواهد شد.

4- مکالمه مدت چند دقیقه دیگر به این روال ادامه یافت و مأمور مربوطه سعی می کرد ت/ا را ترغیب کند در هفته چند ساعت با او کار کند و ت/ا سر تصمیم خود بود که همسر و فرزندانش را تنها نگذارد. هنگامی که مأمور مربوطه پیشنهاد کرد او در جمعه شب 23 شهریور میزبان شام ت/ا و خانواده اش باشد و در آن موقع امکان پذیر است که تحت عنوان گفتگوی اجتماعی درباره تماس احتمالی در تهران صحبت کرد. از آنجایی که هیچ یک از افراد خانواده انگلیسی نمی داند، می توان در حضور خانواده گفتگو کرد. ت/ا این فکر را پذیرفت و برای صرف شام در آن موقع موافقت کرد.

5- درست پیش از مراجعت به اتاق پذیرایی سفارتخانه که خانواده اش در آن منتظر وی بودند، ت/ا مأمور مربوطه را متوقف کرد تا بپرسد اگر برای آمریکاییها کار کند «مزایایش چه خواهد بود» مأمور مربوطه جواب داد که این چیزی است که باید به تفصیل درباره اش مذاکره شود، اما مشخص کردن آن در مدت کوتاهی که ما باید با ت/ا در رم گفتگو کنیم غیرممکن است. ت/ا گفت می توان مسئله را تا هنگام ملاقات با رابطش در تهران کنار گذارد.

6- گفتن ندارد که قرارگاه با مشاهده جریان رویدادها قدری دلسرد شده است. مطمئنا به نظر نمی رسد که ت/ا همان قدر باهوش و صادق باشد که در ابتدای امر چهار روز پیش نشان می داد. اما حکم کردن درباره او در این موقعیت مشکل است. چون ما فقط مدت کوتاهی با او تماس داشته ایم.

کنترل نداشتن او بر زنش چندان قابل توجیه نیست (همسرش از آن زنهای پهن و چاق و بی جذبه است). وضع مالی همسر ت/ا شاید بهتر از خودش باشد، چون می گوید که یک مرسدس بنز و یک استخر شنا در منزل دارد و به این ترتیب می تواند روی شوهرش احاطه داشته باشد. شاید هم ت/ا در طول هفته درباره آزمایش دروغ سنجی خود فکر کرده و به این نتیجه رسیده که نمی خواهد چنین چیزی را تجربه کند.

ص: 377

7- در رابطه با این تحولات، قرارگاه دیگر نمی تواند آن امیدواری که قبلاً نسبت به استعداد ت/ا داشت داشته باشد. به این ترتیب ما باید تصمیم گیری در مورد اقدامات بیشتر در این قضیه را به مخاطبین این تلگرام واگذار کنیم. در صورتی که تشخیص داده شد که فایده دارد، نویکوفسکی هنوز می تواند به رم بیاید و در شام جمعه شب شرکت کند و ت/ا را ببیند. با توجه به شرایط، معرفی ت/ا به مأمور قرارگاه تهران در این موقع به نظر نمی آید که مصلحت باشد. به هر صورت سعی خواهیم کرد که نشانی و شماره تلفن ت/ا در تهران را برای تماس احتمالی بگیریم و بعد بگذاریم او و زن (بی اطلاعش) و خانواده در 25 شهریور به ایران بازگردند.

8- پرونده: 962683- 201، تا تاریخ 19 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (14) 19 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 510694به: فوری به بن، رونوشت فوری برای آلمان، رم، تهران.

هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77769 (به بن، آلمان فرستاده نشد/ لازم نبود) 1- با توجه به تلگرام مرجع، نویکوفسکی الان نباید برای مأموریت موقت به رم برای قضیه اس.

دی. تندرا/ا طرح ریزی کند.

2- برای رم: از بابت رویدادهای اخیر در این قضیه متأسفیم، اما فکر می کنیم که برخورد ماهرانه شما اینک مانع گردیده که ما تا آخر باغ سبزی کشیده شویم که یک داوطلب به ما نشان داده است.

داوطلبی که به انگیزه هایش حالا باید بدیده تردید فراوان نگریست. رفتار ت/ا بسیار قابل تردید و به احتمال زیاد ترس از آزمایش دروغ سنجی علت آن است. با طرحهای قرارگاه برای شام 23 شهریور و گرفتن شماره تلفن و نشانی ت/ا در تهران موافقت می شود.

3- پرونده: 962683- 201، تا تاریخ 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (15) سری: 28 شهریور 58 اعضاء از: رم 777987به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: الف - رم 77769، ب - رئیس 510694 1- پیرو تلگرام مرجع الف، در شب 23 شهریور اس. دی. تندرا/ا (ت/ا) و خانواده اش در یک مهمانی شام توسط آناکلاریو پذیرایی شدند. آن شب خیلی بی دردسر گذشت و ت/ا کار ترجمه را به عهده گرفته بود و با توجه به موانع زبانی، خانواده خیلی خوب و مؤدبش فوق العاده دلپذیر و خوشایند بودند. معلوم شد که همسر ت/ا فردی خیلی جذاب است و آشکار بود که ت/ا از خانواده اش خصوصا پسرش بسیار احساس سرفرازی می کرد.

2- مأمور مربوطه اینک که به گذشته می نگرد از مهلت خیلی کوتاهی که برای کار کردن با ت/ا

ص: 378

داشتیم تأسف می خورد، چون اگر وقت کافی داشتیم تا او را به آرامی به سمت نقطه نظر مطلوب سوق دهیم چندان شکی نیست که ممکن بود به نحوی قبول کند که عامل ما شود. به نظر می رسید که روحیه «مسئولیت پذیری» او با واقعیات تخلیه اطلاعاتی و قرار گرفتن تحت آزمایش جی. بی مینیمم و دروغ سنجی منطبق نبود. ظاهرا فکر می کرد می تواند فردی باشد که فروش سلاحهای آمریکایی به ارتش دولت جدید ایران را پیش ببرد و از آنجا خود را در عایدی آن سهیم کند. در عین حال آموزشی که در اطلاعات طی کرده بود به وی امکان داد که در این تماس منظور خود را با استفاده از اصطلاحات مخفی کاری بیان کند و این عمل به نوبه خود مأمور مربوطه اش را به اشتباه انداخت که امیدوارانه تصور می کرد فرصتی واقعی برای پرورش یک عامل پیش آمده است. اگر برای کار کردن با یکدیگر وقت بیشتری بود شاید ت/ا و مأمور مربوطه اش می توانستند به یک زمینه تفاهم دست یابند.

3- ت/ا به دفعات اظهار تمایل کرد که نوعی تماس با سیا برقرار کند (در آن شب او اظهار داشت که می داند با کی سروکار دارد) و مأمور مربوطه توضیح داد که شاید بهتر باشد تا چند ماه آینده اوضاع به همین ترتیب بماند تا هیچ مشکل احتمالی پیش نیاید. مأمور مربوطه توضیح داد که از پیشنهاد مساعدت ت/ا بسیار قدردانی می شود و این مسئله به طور ویژه ای گزارش شده و در ستاد سیا به دقت روی آن بررسی می شود. در آینده او می تواند هر موقع که خواست با اطمینان خاطر با یک مأمور آمریکایی تماس بگیرد (چنان که در رم کرده بود) و سیا در جریان قرار خواهد گرفت و همکاری وی ممکن است به منظور احتمال بهره برداری مورد بررسی واقع شود. به علاوه ت/ا و مأمور مربوطه توافق کردند که با مکاتبه تماس خود را حفظ کنند و برای این کار از پسر نوجوان ت/ا به عنوان گیرنده نامه استفاده خواهد شد. ت/ا نام و نشانی پسرش (هویت الف) را در اختیار گذارد و مأمور مربوطه آدرس عملیاتی در رم (هویت ب) را داد. طرح از این قرار است که چند هفته بعد نامه ای ابتدا توسط مأمور مربوطه فرستاده شود که علی الظاهر یک دوست جوان ایتالیایی پسر ت/ا فرستنده آن است و ت/ا جواب خود را به صورتی خواهد فرستاد که گویی پسری در جواب یک آشنای جوان ایتالیایی می نویسد. هر دو توافق داشتیم که این کار یک شیوه ارتباط بین ت/ا و مأمور مربوطه برقرار خواهد کرد که در آینده ممکن است مفید واقع شود.

4- تشخیص لزوم نوشتن این نامه که مکاتبه را شروع می کند به گیرندگان این تلگرام واگذار می کنیم. به نظر ما حفظ نوعی رابطه با ت/ا مفید است تا ببینیم در ماههای آتی چه روی خواهد داد و در صورتی که گیرندگان این تلگرام در اصل آن موافقت داشته باشند، متن نامه را به منظور تأیید و اظهارنظر بیشتر پیش از ارسال خود نامه خدمتتان ارائه خواهیم نمود.

5- پرونده: 962683- 201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری

ص: 379

سند شماره (16) 28 شهریور 58 اعضاءسری از: رم 77988به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77987 1- هویت الف: شهریار کامبخش.

تهران - سلطنت آباد- میدان (اختیاریه - کوچه م) شقایق شماره 27 (تلفن 248248) هویت ب: مارکو برناردینی منطقه پستی کاسلا 02؟ 12 00136- رم - ایتالیا 2- پرونده: 962683- 201 تا تاریخ 28 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.سری سند شماره (17) 29 شهریور 58 اعضاءسری از: تهران 54257به: رم، رونوشت برای رئیس هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77987 1- تشخیص مصلحت استفاده از طرح پیشنهادی برای مبادله نامه ها را به ستاد مرکزی واگذار می کنیم.

2- ما توجه داریم که اس. دی. تندرا/ا در موقع انتخاب خود تشویق شده بود با دولت آمریکا محرمانه تماس بگیرد. تردید داریم که بدون علائم از پیش تعیین شده بتوانیم با ایمنی تماس در تهران را شروع کنیم. پیشنهاد می شود بر این مبنا به او اطلاع داده شود.

3- پرونده 962683- 201 تا تاریخ 29 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (18) 31 شهریور 58 اعضاءسری از: رئیس 518812به: رم، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رم 77987 1- پیشنهاد می شود که قرارگاه برای پسر اس. دی. تندرا/ا در تهران نامه نفرستند. اگر ت/ا فکر می کند که در آینده می تواند خدمتی برای سیا انجام دهد، چنان که در تلگرام مرجع اشاره شده، می تواند در آن موقع از شیوه ای مثل آنکه در رم به کار گرفته برای تماس با ما استفاده کند، یا می تواند خودش مبادله نامه ها را شروع کند. کار روی این قضیه که در ابتدا دلگرم کننده می نمود توسط رم صورت گرفت و از این بابت تشکر می کنیم.

ص: 380

2- پرونده: 962683- 201 تا تاریخ 30 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود. تماما سری سری سند شماره (19) 3 مهر 58 اعضاءسری از: رم 78181به: رئیس، رونوشت برای تهران هشدار - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اس. دی. تندرا عطف به: رئیس 518812 1- مطابق تذکرات تلگرام مرجع عمل خواهیم کرد. قرارگاه نظارت خود بر آدرس عملیاتی را همچنان ادامه خواهد داد و در صورتی که اس. دی. تندرا/ا (ت/ا) تماس مکاتبه ای را شروع کرد اطلاع خواهیم داد. یک سری تصویر ت/ا که از پاسپورتش برداشته شده همراه با یک تصویر جداگانه که او در اختیار آناکلاریو گذارد با T/Mفرستاده شد. این تصاویر به گیرندگان تلگرام ارسال می شوند تا هرجا که ت/ا دوباره پیدایش شد به طور مثبت شناسایی شود.

2- پرونده: 962683- 201 تا تاریخ 3 مهر 78 در بایگانی ضبط شود.سری

هوشنگ نهاوندی

نهاوندی که از عناصر اصلی رژیم شاه و گردانندگان حزب رستاخیز بوده است، برابر اسناد موجود در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و بازجویی می شود، لیکن موفق به فرار از بازداشتگاه شده و در اطراف تهران و منطقه شمال کشور مخفی می گردد. وی در اردیبهشت ماه 1358 از طریق کردستان به ترکیه گریخته است. او علیرغم تحصیل در فرانسه و سابقه فرانسویش همیشه در تماس با سفرای آمریکا بوده است.

در مرداد 1358 با وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در فرانسه که سابقه دوستی داشته ملاقات و ضمن ادعای اوجگیری مخالفتها بر علیه انقلاب از کردها به عنوان قویترین نیروی نظامی در کشور یاد می کند. وی پیش بینی می کند کودتایی توسط بعضی از امرای سابق ارتش و با پشتیبانی کردها 6 تا 8 هفته بعد به وقوع می پیوندد و اگر کودتا موفق نشود کمونیستها حاکم خواهند شد. وی اظهارنظر کرده که کردها احتمالاً از طرف اسرائیل و عربستان سعودی حمایت می شوند. یک هفته بعد در ملاقات دیگری نهاوندی می گوید از کودتای خاصی صحبت نمی کرده و یک سناریوی خیالی را مطرح نموده است. وی مجدداً بحث براندازی جمهوری اسلامی ایران را مطرح و زمینه های زیر را برای آن برمی شمرد:

1- حمایت خارجی کشورهای اسرائیل، عربستان سعودی، اردن و مصر، البته وی اضافه می کند نیازی به دخالت خارجی نیست، ولی از طرف دیگر ارتش در پشتیبانی از هر نوع نهضت سیاسی ایران نیاز به چراغ سبز یا عدم چراغ قرمزِ خارج دارد.

2- کردها و نارضایتی آقای شریعتمداری و هوادارن او.

3- هواداران رژیم سابق در ارتش.

4- حمایت آمریکا را جداگانه و در آخر با تأکید مطرح می کند.

ص: 381

مأمور آمریکایی سیاست عدم دخالت آمریکا در امور ایران را مطرح می کند که ریشه آن به خوبی در اسناد بعدی قابل ملاحظه است. سفارت آمریکا در تهران ضمن ارزیابی اظهارات نهاوندی وردتلویحی آنها وی را یک سیاستمدار فرصت طلب و یکی از چاپلوسترین افرادی که شاه را به طور گسترده در سالهای اخیر کمک کرده و به همین جهت مورد تنفرشدید همکاران خود و اکثر ایرانیان می باشد دانسته است و اضافه کرده است با توجه به این وضع، متمرکز شدن نیروهای مخالف رژیم در اطراف این شخص را بعید می بینیم.

در پاسخ به سؤال سفارت آمریکا در پاریس که آیا تماس با نهاوندی ادامه پیدا کند و سطح تماس چگونه باشد، یادداشتی ملاحظه می شود که اظهارنظر شده نظریات نهاوندی مزخرف است و پیشنهاد شده تماسهای آینده با وی در سطح سرایدار باشد! وزارت خارجه آمریکا نیز با توجه به سوابق نهاوندی نقش فرضی رهبری در ایران آتی را برای او منتفی دانسته و به سفارتخانه های خود توصیه می کند ضمن تماس با ایرانیهایی که در برابر شما خودنمایی می کنند، آنها را تشویق به امری نکنید و برای آمریکا دانستن فعالیتهای آنان حتی اگر آینده سیاسی چندان مثبتی نداشته باشند، ضروری است.

نهاوندی بعداً اطلاع می دهد که قصد دارد برای دیدن شاه به مکزیک برود و او را در جریان تحرکات مخالفین قرار دهد، لیکن وزارت خارجه آمریکا در مورد نهاوندی تصریح می کند که تماس گاه به گاه با او را بلامانع می داند، لیکن علاقه مند نیست که در صحبت با او پیشقدم باشد.

سند شماره (1) تاریخ: 10 ژانویه 1972- 20 دی 1350سری از: منابع کنترل شده آمریکایی یادداشت برای: قسمت سیاسییادداشت 116 موضوع: شهرت دکتر هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران در میان شیرازیها اطلاعات زیر از یک منبع قابل اعتماد می باشد که برای اطلاع و استفاده شما نوشته شده و احتیاجی به ذکر و قید منابع کنترل شده آمریکایی نیست.

تا زمانی که نهاوندی به عنوان رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شروع به استفاده از نیروهای ساواک در کاهش مشکلات دانشجویی نکرده بود، دانشجویان رفتاری معتدل و ملایم داشتند. سرکوبهای مستمر توسط ساواک نه تنها دانشجویان بلکه اولیاء آنها را نیز تندروتر کرده است. (اظهارنظر:

گزارشهای قبلی حاکی از آن است که ساواک به نهاوندی گفته است که آنها وارد محوطه دانشگاه پهلوی خواهند شد). نهاوندی در دسامبر 1971، در نظر داشت که یک سخنرانی در دانشگاه قدیمی خودش در شیراز انجام دهد. به توسط خیلی از شیرازیها به او تذکر داده شد که برای ایراد سخنرانی تلاش نکند، ولی وی پندهای آنها را نادیده گرفته و به شیراز رفت. در حالی که نهاوندی صحبت می کرد عده ای از حضار سالمند آنقدر جنجال به راه انداختند که وی سخنرانی خود را نیمه تمام گذاشت و سالن را ترک کرد.سری

ص: 382

سند شماره (2) تاریخ: 25 ژوئن 1978- 4 تیر 1357سری یادداشت سیا: 228 برای: مشاور امور سیاسی موضوع: هوشنگ نهاوندی پرونده های سیا حاوی مطالب منفی زیر در رابطه با هوشنگ نهاوندی است که احتمالاً همان شخصی است که رئیس گروه بررسی مسائل ایرانیان می باشد.

24 اوت 1954- دانشجوی رشته حقوق و عضو هیئت مدیره یک سازمان طرفدار مصدق در پاریس تحت عنوان اتحادیه دانشجویان ایرانی فرانسه بود که با حزب توده همکاری داشت.

11 ژانویه 1955- دانشجوی رشته حقوق که در تاریخ 31 اکتبر 1954 در یکی از جلسات حزب توده که در منزل دوشیزه ای به نام خانلری در پاریس برگزار شده بود شرکت داشت. نهاوندی هوادار مصدق توصیف شده است.سری سند شماره (3) تاریخ: 3 مه 1979- 13 اردیبهشت 1358 از: تام فارل به: جان استمپل پرونده نهاوندی در تاریخ 2 مه یک رفیق ایرانی، به نام رفیع جاوید، یک مقاطعه کار برق، به من گفت که آقای نهاوندی رئیس سابق دانشگاه تهران (و رئیس سابق دفتر شهبانو)، در حال ترک کشور (احتمالاً همان شب) به سوی اروپا می باشد و گفت که اعضای یکی از کمیته ها به وی کمک می کنند تا از کشور خارج شود یا فرار کند.

نام نهاوندی در طول بحثی که بر سر اوضاع فعلی بعد از انقلاب داشتیم پیش آمده بود. جاوید درخواست کرده بود که من در اواخر ژانویه بین نهاوندی و سفیر ترتیب ملاقاتی را بدهم. به علت احساس ناامنی که نهاوندی دارد، ملاقاتی که وی با افراد سفارت می خواست داشته باشد، هرگز جامه عمل به خود نپوشید. من خوانده بودم که نهاوندی متهم و توسط دادگاه انقلاب محکوم شده و خیال می کردم که اعدام شده است، نتیجتاً داشتم به رفیقش جاوید تسلیت می گفتم. جاوید مدعی است که نهاوندی بلافاصله بعد از 22 بهمن توسط افراد کمیته مورد بازجویی قرار گرفت، ولی وی موفق شد که از بازداشتگاه فرار کند و هفته های اخیر را در اطراف تهران نزد دوستانش به سر برده است. جاوید معتقد است که آخرین پناهگاه نهاوندی در منطقه دریای خزر بوده است.

به هر تقدیر، نهاوندی از ایران خارج شده است، یا به زودی خارج خواهد شد، اگرچه وی در لیست افراد تحت تعقیب است، ولی کمک افراد ناشناسی در کمیته قرار است که خروج وی را تضمین کند.

ص: 383

سند شماره (4) تاریخ: 3 اوت 1979- 12 مرداد 1358سری از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی رونوشت به: سفارت آمریکا در تهران موضوع: وزیر اسبق وقوع یک کودتا را در ایران پیش بینی می کند 1- (سری - تمام مطلب) 2- خلاصه مطلب: در 28 ژوئیه (6 مرداد) هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی اطلاع داد که احساس انزجار نسبت به رژیم فعلی افزایش یافته و ممکن است بدتر از اینها هم بشود. او از کردها به عنوان یکی از قوی ترین نیروهای نظامی در کشور یاد کرد و گفت نیروهای مسلح کشور در حال از هم پاشیدگی است. او پیش بینی می کند که یک کودتا توسط بعضی از تیمسارهای ارتشی با پشتیبانی کردها 6 الی 8 هفته دیگر به وقوع خواهد پیوست. نهاوندی پیش بینی می کند که اگر این کودتا موفق نشود ایران به سوی آشفتگی بیشتر پیش رفته و سرانجام کمونیستها حاکم خواهند شد. (پایان خلاصه).

3- در 28 ژوئیه (6 مرداد) هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی (در سال 1966) و رئیس اسبق دانشگاه تهران (از سال 1971 تا سرنگونی رژیم شاه) مأمور امور فرهنگی سفارت را که یکی از دوستان شخصی او می باشد دید. هوشنگ نهاوندی که می دانست نظرات او گزارش خواهند شد، تجزیه و تحلیل مفصلی از موقعیت فعلی ایران را ارائه نمود. او در تشریح مطلب گفت که پس از سرنگونی شاه، در اختفا به سر می برده و بعداً در نتیجه تماسهایی که با رهبران اکراد داشته ایران را از طریق کردستان ترک و به ترکیه رفته است.

4- نهاوندی وضعیت ایران را وخیم و رو به زوال توصیف کرده و گفت دو عامل مهم یعنی عادات معمول ایرانیها و نیز فشار وارده بر مصرف کنندگان در سقوط دولت فعلی نقش خواهند داشت و پس از آن آشفتگی و هرج و مرج شدیدی حاکم خواهد شد. وی گفت حزب توده زرنگ تر از آن است که در حال حاضر وارد صحنه شود، ولی اکنون مشغول رخنه به مواضع مهم کشور از جمله ارتش می باشد تا فرصت مناسب به دست آید. زمان حاضر برای توده ای ها مناسب نیست، چرا که فعلاً یک حالت ضد کمونیستی قوی بین مردم رواج دارد. ولی ادامه هرج و مرج سبب مقبول واقع شدن کمونیستها خواهد شد.

5- نهاوندی کردها را یکی از قوی ترین (بنا به گفته او در حدود 10000 فرد مسلح دارند) و سازمان یافته ترین نیروها توصیف کرد که منطقه ای به وسعت 100 تا 150 کیلومتر را در طول مرز ترکیه و عراق تحت کنترل خود دارند. او معتقد است که خلع سلاح کردها واقعاً دشوار و غیرممکن است چون نیروهای مسلح ایران نیز در وضعی بسیار آشفته بسر می برند. او همچنین در مورد منبع پشتیبانی مالی کردها اظهارنظر کرد (بنا به گفته او احتمالاً از طرف اسرائیل و عربستان سعودی حمایت می شوند).

6- نهاوندی به یک کودتای نظامی ویژه که در دست تهیه می باشد اشاره کرد و معتقد بود که این کودتا 6 الی 8 هفته دیگر به وقوع خواهد پیوست. این کودتا توسط بعضی از تیمسارهای ارتشی

ص: 384

رهبری خواهد شد و اگر این کودتا موفق شود، مانع از ادامه هرج و مرج و به قدرت رسیدن کمونیستها خواهد شد. نهاوندی گمان می کند که کردها از این کودتا پشتیبانی نظامی خواهند کرد، چرا که آنها امیدوارند بعداً استقلال داخلی بیشتری، (به خصوص در زمینه تعلیم و تربیت به زبان کردی، و عدم حضور پلیس و نظامیان غیر کرد در استان) به دست آورند. نهاوندی وجود خطر در این طرح را تصدیق کرد، اما معتقد است که خطر این طرح کمتر از حد تصور خواهد بود. به هر حال او گفت که در حال حاضر هیچ نیروی متشکلی غیر از کردها در ایران وجود ندارد.

7- نهاوندی خود را یک سلطنت طلب می داند که شاه پرست نیست. او گفت فکر می کند که مراجعت شاه غیرممکن است، اما بهترین فرم حکومت در ایران روش پارلمانی شاهنشاهی بریتانیایی می باشد.

او تصمیم دارد که در پاریس بماند و امیدوار است که بتواند نیروهای مخالف را در اطراف خود جمع آوری کند. تمام یادداشت مکالماتی توسط پست سیاسی برای بخش خاورمیانه امور ایران ارسال گردید.

چپمن سری سند شماره (5) تاریخ: 3 اوت 79، 12 مرداد 58سری یادداشت مکالماتیتاریخ: 28 ژوئیه 1979 شرکت کنندگان: هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی - مشیر فاطمی رئیس اسبق امور دانشجویان دانشگاه پهلوی شیراز - ریچارد تی آرندت وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در پاریس.

مکان: رستوران رکامیه پاریس موضوع: وزیر اسبق ایران وقوع یک کودتا را در ایران پیش بینی می کند سوابق من فکر می کنم هوشنگ نهاوندی در حدود سال 1926 در رشت متولد شد و هنگامی که من در سال 1966 وارد ایران شدم او وزیر مسکن و شهرسازی بود. پس از آن رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد و سپس در سال 1971 رئیس دانشگاه پرقدرت تهران شد، مقامی که همیشه به عنوان یک مقام هم سطح با مقامی در کابینه تلقی می شد. او در این مقام تقریبا تا آخرین لحظات باقی ماند اگرچه در آخرین روزهای حکومت شاه یکی از 2 نفر کاندیدای، احراز مقام نخست وزیری بود که بعداً نصیب جعفر شریف امامی شد. (اگر شرایط غیر از این بود او مطمئنا روزی به مقام نخست وزیری می رسید).

نهاوندی تحصیل کرده فرانسه است، او دکترای اقتصاد خود را در اوائل سالهای 50 در پاریس گرفت (شاید سال 1952: عنوان دکترایش: جوزف شامپیتر، تئوریسین سرمایه داری). او علیرغم سابقه فرانسویش همیشه در تماس با سفرای آمریکا بوده است که این تماسها را با «آرمین مایر» شروع کرده ولی مخصوصا با هلمز و سولیوان نیز در تماس بوده است. او دشمن نخست وزیر هویدا به شمار می آمد، ولی از جانب ملکه به خوبی حمایت می شد و به همین دلیل قادر به حفظ مقام خویش بود.

ص: 385

قبلاً، او یکی از تکنوکراتهای تحصیل کرده غرب بود که در اطراف علی منصور (که قبل از هویدا نخست وزیر بود و به قتل رسید) جمع شده بودند. اگرچه دشمن هویدا و دوست کسی که بر هویدا غالب گشت، یعنی جمشید آموزگار (دکترای خود را در رشته مهندسی از دانشگاه کورنل آمریکا کسب کرده است) می باشد، اما گفته است که تفاوت این دو بسیار فاحش است. آموزگار اگرچه دوست او است و در اساس کار با او در توافق است اما مردی است دارای دید نه چندان وسیع و هویدا اگرچه دشمن او و در تضاد با او بود، ولی مردی بود بلنداندیشه و پرجنبه.

نهاوندی خود را کسی می داند که در مقابل نفوذ فساد در ایران ایستادگی کرده است. می گوید که تنها اتهامی که بر علیه او یافته اند این بوده که او مبلغ 250 هزار دلار در یکی از شغلهایی که احتمالاً دانشگاه پهلوی شیراز می باشد، بدون هیچ دلیلی دریافت کرده است. او می گوید که این پول هنگامی که او و ملکه ترتیب برگزاری کنفرانس مشهور آسپن را می دادند برای او و ملکه در آمریکا خرج شده بود.

او می گوید که پس اندازش در اینجا تقریبا ناکافی برای مخارج او و زنش می باشد و آنچنان که او می گوید در تضاد صریح با دیگر همکاران سابقش که حساب بانکی آنها در اروپا به طور افسانه ای است می باشد.

انگلیسیش بد نیست، ولی ترجیح می دهد در مکالماتش از زبان فرانسه استفاده کند. او فرانسه را واقعاً مانند زبان مادری تکلم می کند. مشیر فاطمی زمانی که نهاوندی پست ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را داشت رئیس امور دانشجویان بود. اما مهمتر اینکه او مسئول امنیتی و احتمالاً رابط دانشگاه با ساواک بوده است. پس از آن نیز وی در زمینه تجهیزات امنیتی از جمله سیستمهای هشداردهنده و غیره، در آمریکا، ایران و اروپا برای خود شغل پردرآمدی دست و پا کرده است.

مکالمه او اخیراً بعد از 6 ماه مخفی بودن به پاریس رسیده است. مدتی از این زمان را در تهران مخفی بوده و سپس با ریشی تمام عیار به محدوده کردستان سفر کرده بود. بعد از آن او برای مدتی در کردستان ماند و سپس آنجا را ترک کرد و با پای پیاده و با پشت سر گذاشتن حدود 500 متر از مرز عبور کرد، ولی بقیه راه را عمدتاً با وسیله نقلیه سفر کرده بود. او به اندازه کافی موجودی دارد که در پاریس زندگی کند و با زنش در یک آپارتمان کوچک به سر می برند. خوشبختانه تمام بچه هایش حقوق بگیرند و پول در می آورند، بنابراین او نیاز چندانی به پول ندارد. او در نظر دارد که در پاریس بماند و «کار کند» که تصور می کنم این کار وقف کمک به اعاده عقل سلیم در ایران باشد. او گفت که یک سلطنت طلب است و نه یک شاه طلب و توضیح داد که به عقیده او بازگشت شاه به ایران غیرممکن است. اما تصور می کند که دولت ایده آل برای ایران همانند حکومت سلطنتی پارلمانی در بریتانیا می باشد. او گفت در مورد سرنگونی کاملاً اطمینان دارد که به اصطلاح دولت کنونی ایران در زمانی بین شش تا هشت هفته بعد از ملاقات کنونی مان سقوط خواهد کرد.

او گفت فشار مصرف کننده و سنتهای معمولی ایرانیان (خوشگذرانیها) عامل مهمی در سرنگونی دولتی خواهد بود که ظاهرا در نظر دارد تمام لذایذ مادی را از بین ببرد. او گفت سرنگونی رژیم خمینی به بحرانهایی می انجامد که نتیجه اش در درازمدت تنها تسلط شورویها بر این کشور خواهد بود، ولی در

ص: 386

ابتدا ظاهر امر چنین نشان نخواهد داد. او فکر می کند که اگر کودتایی که جزئیات طرح آن در زیر آمده است اجرا نشود، سرنگونی رژیم خلائی را به وجود می آورد که تنها حزب توده است که در آن سازمان یافته و متشکل باقیمانده است. اما او گفت که در حال حاضر حزب توده خیلی زیرک تر و باهوش تر از آن است که علناً وارد صحنه شود. او گفت آنها محتاطانه در بخشهای مهم منجمله ارتش لانه می کنند و منتظر فرصت مناسب هستند. او احساس می کند اکنون زمان مناسبی برای روی کار آمدن کمونیستها یا توده ایها و یا روسها نمی باشد، چرا که اکنون نارضایتی عمومی با یک جنبه نسبتاً شدید ضد کمونیستی همراه است. او خاطرنشان ساخت که دوران پس از سرنگونی احتمالاً توأم با آشوبهای بیشتری خواهد بود که حتی امکان دارد در زمستان بدتر نیز بشود که به دنبال آن عناصر مارکسیستی جلب نظر خواهند کرد. او معتقد است که حزب توده تا یکی دو سال آینده حرکت نهایی را از خود نشان نخواهد داد.

کودتایی که او به آن اشاره می کرد به قسمتی از مشاهدات او در کردستان مربوط می شود. او می گوید که کردها به شدت مسلح بوده و رقم 10000 مرد مسلح را به کار می برد. او می گوید هر نوع اسلحه قابل تصوری در بازار کردستان آزادانه در معرض خرید و فروش است. او می گوید که کردها کنترل منطقه ای به طول 100 تا 150 کیلومتر را در داخل خاک ایران و در طول مرز ترکیه و عراق در دست دارند. او چنین قضاوت کرد که واقعاً غیرممکن خواهد بود که آنها را خلع سلاح کرد، مخصوصا با آن از کارافتادگی که ارتش در تهران دارد. او احساس می کند که ده هزار کرد در کردستان به علاوه بی نظمی حاکم در تهران به علاوه یک رهبری مناسب برای کردها شاید بتواند دولت را سرنگون کند.

او گفت جای تردیدی نیست که مقدار قابل توجهی پول خارجی برای تأمین اسلحه های کردها به کردستان سرازیر شده است. او گمان نمی کند که منبع این پولها آمریکا باشد؛ بلکه برعکس فکر می کند که احتمالاً این گونه نیست. اما تشخیص آن مشکل است و معلوم نیست که این پول از کجا می آید و آیا یک منبع اولیه دارد یا موقت. او حدس می زند که اسرائیل، عراق یا عربستان سعودی احتمالاً منابع مورد نظر هستند، اما احتمالاًت دیگر را هم کتمان نکرد. واضح بود که از فرار او از طریق ترکیه به وسیله ترکها ممانعت به عمل نیامده بود. به هرصورت او به کودتای مخصوص نظامی اشاره می کند که در حال تکوین و زمان به مرحله اجرا درآمدن آن تعیین شده است که به عقیده او 6 هفته دیگر خواهد بود. اگر این کودتا موفق شود، که به نظر او احتمال آن زیاد است، جایگزین سناریوی فوق الذکر خواهد شد. این کودتا قرار است توسط تیمسارهای خاصی به اجرا درآید. از قرار معلوم در طول مسافرتش به کردستان ملاقاتهائی با افراد بلندپایه کرد و همچنین با چند تن از همردیفان تهرانی برجسته پناهنده اش داشته است. او گفت حالت پناهندگان انتقام جویانه بود و او در این ملاقاتها خواسته بود که در صورت انجام این کودتای موفق، کشتار به حداقل برسد، زیرا کشتار بیشتر سبب افزایش تضاد خواهد شد.

کردهایی که او با آنها صحبت کرده و ظاهرا با همه رهبران آنها نیز تبادل نظر کرده، گویا حالتی آشتی پذیر و مسالمت جو داشته اند.

وی تحت تأثیر برنامه های توأم با فروتنی آنها قرار گرفته است. او گفت که کردها در ازای کمک به آزاد کردن ایران از تعدی خمینی تا حد مشخصی خودمختاری منطقه ای می خواهند، اما به طرز عجیبی در دیگر خواسته هایشان فروتن هستند.

ص: 387

هسته مرکزی خواسته آنها زبان است: آنها می خواهند تمام مراحل آموزش و پرورش به زبان کردی صورت گیرد و زبان فارسی به عنوان زبان دوم در سطح دبیرستان تدریس شود. آنها نسبت به اینکه استاندار از تهران فرستاده شود اعتراضی نداشته و بر نصب متصدیان کردی الاصل نیز اصراری ندارند.

وی در جواب سئوالی تأیید کرد که مشخصا احساسات ملی گرایانه کردها را تنها نیروی متشکل کننده ای می داند که می تواند اوضاع را در تهران روبه راه کند. او می داند که این یک ریسک خطرناک است اما افزود که به این نتیجه رسیده که این کم خطرترین کار قابل تصور است. او گفت در هر صورت آن طور که او می داند هیچ گونه نیروی سازمان داده شده دیگری که بتوان روی آن حساب کرد وجود ندارد. از او در مورد اینکه آیا وضع مناطق مرزی دیگر هم به این صورت هستند سئوال شد وی گفت که در این مورد خبری ندارد، اما تصور می کند که در این نقاط نیز حتماً همین وضع حاکم است. در نگاهی به وقایع گذشته، او گفت که احساس می کند که آمریکاییها اشتباه کرده اند، اما عوامل دیگر هم دخیل بوده اند. او مباحثات خصوصی زیاد و عمیقی با سفیران (هلمز و سولیوان) داشته بود.

هر دو به او گزارش داده بودند که آنها قادر نبوده اند پیامهای مهم او را از حلقه ای که در اطراف شاه ایجاد شده گذرانیده و به او برسانند. وی از این موضوع تعجب کرده و چنین تصور می کرد که شاه می توانسته قابل دسترسی باشد. او ماجرای آخرین کوششهای شاه برای حفظ موقعیت خود را گفت.

در زمان بررسی دولت شریف امامی او نامزد دیگری برای احراز پست نخست وزیری بود. شاه از او و شریف امامی خواسته بود که برنامه هایشان را تقدیم کنند، ولی برنامه های او رد شد، چرا که شاه بعضی از سخت گیریهای او را قابل قبول نمی دانست. او در بین برنامه هایش خواسته بود که یک خواهر و دو برادر شاه فوراً ایران را ترک کنند و 2 نفر از اعضای جبهه ملی را در کابینه پیشنهادی خود جای داده بود که هردوی آنها هم اکنون در کابینه بازرگان فعال هستند که یکی از آنها وزیر دادگستری می باشد. او احساس می کند که شاه به طور خاصی مانع از پافشاری او شد که تمام اعضای کابینه اش باید مرکب از افرادی «غیرقابل» سرزنش باشند. از قرار معلوم او احساس می کند که چیزی در گفته هایش مانع پذیرفتن شاه شد و او را به بحث فرعی که چه کسی قابل سرزنش و چه کسی قابل سرزنش نیست کشاند. بدون اینکه بخواهد، طفره برود که چه رقابتها بر سر چه مسائلی بوده، گفت که خواسته هایش به طرز قابل توجهی از آنچه که شاه یک ماه بعد به دولت بختیار واگذار کرد خاشعانه تر بوده است.

در مورد تهران او چندین ماجرا را تعریف کرد. اما در مجموع او گفت که نوشته های جین لارتکی در روزنامه پاری ماچ 2 هفته قبل (به پیوست ارسال می شود) بهترین گزارشی است که می توانسته نوشته شده باشد و آن مقاله جزئیات و بررسی کامل اوضاع را در بر دارد.

واضح است که وی امیدوار می باشد که یک هسته مخالف را در پاریس به دور خودش جمع کند.

در جواب اینکه در مورد گذراندن یک دوره در دانشگاه آمریکا چه احساسی دارد، او گفت، اگرچه در نظر ندارد خانه ای را در نوفل لوشاتو اجاره کند، اما بهتر است به کارهایی که در پاریس لازم است انجام گیرد سر و سامان دهد.

آرندت سری

ص: 388

سند شماره (6) سری10 اوت 1979- 19 مرداد 1358 یادداشت مکالماتی 1- شرکت کنندگان: هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی ایران، ریچارد تی آرندت، وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در پاریس 2- تاریخ و محل ملاقات: 10 اوت 1979، کافه پلاس دوترن 3- موضوع: فعالیت مهاجرین سیاسی ایرانی هوشنگ نهاوندی از وابسته فرهنگی خواست تا با او به طور خصوصی ملاقات نماید. او گفت در ملاقات قبلی به خاطر حضور نفر سوم تحت فشار بود. او می خواست مسائلی را روشن کرده و وارد جزئیاتش گردد.

برخورد ما در اولین ملاقات من را به یک سری تصورات غلط واداشت که ما فوراً مسئله را بیان کردیم. او از وقوع یک کودتای خاص در آینده نزدیک خبر نمی داد. با این حال او مطمئن است هنگامی که افکار عمومی از نتایج فاجعه انگیز هرج و مرج موجود آگاه گردد، فشارهای داخلی در آینده نزدیک موجب پدیدار گشتن تغییر کلی در ایران خواهد شد. اگر این جریان رهبری و هدایت نشود، ایران حتماً به سوی چپ خواهد رفت. کودتایی که او ذکر کرد یک سناریوی خیالی بوده است.

او گفت که اوضاع ایران چنان آشفته است که یک نیروی سازمان یافته خیلی کوچک می تواند اوضاع را دوباره تحت کنترل بگیرد و همین امر خود خطر بزرگی محسوب می شود. چون افراد جاه طلب بسیاری در قسمتهای مختلف دنیا هستند که قادرند اقداماتی را انجام دهند. او از خواهر شاه یعنی اشرف در این زمینه بیش از همه می ترسد، ولی بنابه گفته او افراد دیگری نیز هستند مسئله موجود از نظر او مسئله نحوه هدایت این انرژی به داخل یک کانال خاص و متحد ساختن عناصر سیاسی و نظامی است. در همان حال باید واقعیتهایی نیز در نظر گرفته شود تا حکومت جدید برای مردم قابل پذیرش باشد. با در نظر گرفتن وضعیت داخلی، در حال حاضر او هیچ راهی برای داخل کردن شاه نمی بیند. مسئله مهم دیگراین است که دولتی که بخواهد در ایران روی کار آید باید شامل افرادی فاقد سوابق و عملکرد مورد تقبیح باشد. اکثر کاندیداهای مهم آنقدر در گذشته سازشکار بودند که نمی توان گفت دارای حداقل صداقت مورد نیاز برای عضویت در دولت می باشند. او از بختیار دلخور شده بود، ولی او را به عنوان یک مرد با جرأت و با ایمان تحسین کرد که از صداقت ناشی از گذشته فاقد قدرتش برخوردار بود، ولی از طرف دیگر همیشه از سادگی بختیار که از بی تجربگیش ناشی می شود می ترسید. بدتر از همه کنفرانس مطبوعاتی او بود که در هفته گذشته انجام شد و چیزهای تأسف انگیزی را درباره او آشکار کرد. او گفت که کنفرانس از نظر حفظ وجهه و شهرت فردی بطور بدی اداره شده بود.

به نظر او تلاش بختیار برای اثبات این ادعا که در زمان تبعید با دوگل آشنا بود اشتباهی بسیار وحشتناک می باشد. موضوع جدی تر اینکه کنفرانس مطبوعاتی، بی پولی بختیار را دقیقا مشخص کرد و نشان داد که او برای پشتیبانی خود مجبور به کمک خواستن از افراد ناشایستی شده است. او گفت که اطراف بختیار از آدمهای نادرستی پر شده است. او به عنوان مثال جواد دولو علامیر رابط قبلی لوموند

ص: 389

را ذکر کرد که رابطه هایش با (سازمان آزادیبخش فلسطین) و واقعیتهای تلخ دیگر زندگیش بسیار است و نشان می دهد که انتخاب او به عنوان وابسته مطبوعاتی بختیار کار اشتباهی بوده است. او از اینکه امیر متقی را در اردوی بختیار دیده شدیداً نگران می باشد. متقی سالها رئیس چاپلوسها و حتی دلال محبت برای اسداللّه علم بود. اشخاصی از این قبیل باعث شکست بختیار قبل از شروع بازی می شوند.

او گفت در جهت هماهنگی کار مهاجرانی که جرأت فعالیتهای آشکار داشته اند، یک کمیته به نام آزادی ملی جدیداً شروع به کار خواهد کرد. به دنبال آن اولین مقاله خود او نیز با مطالب دیگر در مجله فیگاروی این هفته چاپ خواهد شد. او گفت گروههای ایرانی مهمی در بروکسل، مونیخ، نیویورک، واشنگتن و به علاوه در پاریس وجود دارند و همچنین یادآور شد که حدود 40 هزار ایرانی در تبعید در محله کان - نیس زندگی می کنند.

او وضع داخلی ایران را شکننده توصیف کرد و یادآور شد که وضع موجود حداقل پنج کشور (و شاید کشورهای دیگری مثل فرانسه) را که حمایتشان از بختیار عامل مهمی به حساب می آید، دچار وسوسه های خطرناکی کرده است. اسرائیل، عربستان سعودی، اردن و مصر به تنهایی و یا در رابطه با کشورهای دیگر منافع خود را در به ثبات رساندن ایران می بینند. برنامه عراق خیلی پیچیده تر از آن است که بتوان در حال حاضر آن را پیش بینی کرد، ولی منافع آن نیز بسیار آشکار و عظیم است. او گفت که عراق اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد اگر سعی بکند که به خوزستان حمله کند، زیرا حمله به شاهرگ حیاتی ایران بیش از هر عامل دیگر باعث ایجاد وحدت بین دولت فعلی و ملت و انسجام ارتش خواهد شد. او فکر می کند که در حال حاضر کمکهای خارجی به سوی کردستان سرازیر شده، ولی نمی داند که منبع آن کجاست. او معتقد است برای اینکه عناصر جدی بتوانند کنترل کشور را به دست گیرند نیازی به دخالت خارجی نخواهد بود، ولی از طرف دیگر قبل از اینکه ارتش در پشتیبانی از هر نوع نهضت سیاسی ایران وارد عمل شود لازم است حداقل توافقی که منجر به دادن چراغ سبز و یا ندادن چراغ قرمز شود انجام گیرد.

او کمی بیشتر درباره قدرت کردها شرح داد. آنها به اعماق کوهها رفته اند و بیرون آوردن آنها از آنجا تقریبا محال است. او از میزان آمادگی و مقدار مهمات موجود در اختیار آنها تعجب کرده بود. او غارهایی در کوه دیده بود که برای فرود و پنهان شدن سه هلیکوپتر در آن واحد تعبیه شده بودند و همچنین متذکر شد که توپهای سبک در همه جا وجود دارد. او هم چنین معتقد بود که تقاضای رهبران کردها معقول و توأم با میانه روی است. بعد از گفتگوی قبلی او از ناآرامیهای قابل توجهی در آذربایجان خبر می داد. نارضایتی آیت اللّه شریعتمداری نتایج مهمی برای آذربایجان به دنبال خواهد داشت، چون در آنجا او نفوذ بسیار زیادی دارد. تاریخ ایران در صدساله اخیر آذربایجان را ناحیه ای از کشور نشان داده که حرکتهای سیاسی خیلی مهم از آنجا آغاز شده است.

کلید اصلی ارتش است. او گفت که ارتش برای عمل حاضر است، ولی باید بداند که چه موقع و چطور و در چه جهت عمل کند. او آرزو داشت که ارتش فرصت بیشتری برای مهیا کردن خود پیدا می کرد، ولی در زمان مناسب نیز می توان این کار را انجام داد و این موقع مناسب اکنون فرا رسیده است. او معتقد بود که مهره اصلی ژنرال اویسی است که الان در نیویورک ساکن است. ژنرال آزموده که

ص: 390

یک شخصیت خیلی پیرتر و مورد احترام در سلسله مراتب ارتش ایران است، هفته پیش حمایت خود را از اویسی اعلام کرد. او مطمئن است که ساختار سلسله مراتب ارتش ایران قدرت عظیم آن است و عامل اصلی در وحدت عمل آن بعد از تعیین اهداف. او معتقد است که خطر منحرف ساختن اعضاء مختلف ارتش به وسیله دولت فعلی جدی است، ولی هنوز گسترده نشده است که بتواند به عنوان یک عامل منفی تلقی گردد. او پادگانهای متعددی را متذکر شد که هنوز دست نخورده باقی مانده اند مانند پادگان لویزان که برای گارد سلطنتی تدارک دیده شده بود. این پایگاه آنقدر قوی است که رژیم موجود جرأت نکرده است که حتی به آن دست بزند و وفاداریش به ارتش قدیم خیلی شدید است. وی گفت از آنجایی که زنها و بچه های آنها در آنجا زندگی می کنند، دفاع از آن در موقع حمله خیلی سخت خواهد بود. او گفت که وضع ارتباطی در دوایر ارتشی درون و بیرون ایران عالی بوده و شخصیتهای مختلف ارتشی به راحتی و با پاسپورتهای متعدد از کشور خارج و یا به آن داخل می شوند. او گفت که یک هفته پیش یک گفتگوی طولانی با دو تن از نمایندگان اویسی داشته است و هنگامی که ژنرال آزموده پشتیبانی خود را از اویسی اعلام کرد او نیز در جلسه حضور داشته است. من از او پرسیدم که این افراد ارتشی چه کسانی هستند. او یادآور شد که آنها به او گفته اند که به خاطر تجارب تلخ گذشته نمی خواهند نامشان فاش شود. آنها معتقدند که علت شکست کودتای 5 سال قبل لیبی نیز این بود که کودتاچیان به سفارت آمریکا اعتماد کرده بودند و سفارت نیز به شخص قذافی. وقتی بحث شد که منبع این خبر فقط ساواک بوده، گفت برای من صحیح یا غلط بودن آن فرقی نمی کند، ولی ارتشیان این موضوع را باور دارند و لذا احتیاط زیادی به خرج می دهند. او در درازمدت بیش از همه به اویسی اعتبار می دهد و در مجموع فکر می کند که اویسی مناسبترین شخص در زمان فعلی می باشد. شهرت او به عنوان «جلاد جمعه» جنبه های منفی و مثبتی داشته است. یعنی در ایران خیلیها از او می ترسند. برای این منظور داستانی بدین مضمون تعریف کرد که: در موقع مخفی بودنش در تهران (در خانه یکی از رؤسای کمیته انقلاب!) یک شایعه پخش شده بود که اویسی به سوی تهران حرکت کرده است و این باعث ایجاد اضطراب در میزبانش شده بود و صاحبخانه می گفت «اگر اویسی بیاید ما باید فرار کنیم، چون او همه را سر خواهد برید». این سابقه بی رحمی که خود نوعی رحمت است، عامل مثبتی در جریان کثیف برقراری نظم خواهد بود. او گفت که دوایر ارتشی اعتقاد پیدا کرده اند که تهران غنیمتی است که به آسانی به چنگ خواهد آمد. او معتقد است که با پشتیبانی کردها، آنها می توانند با کمک 2000 نفر تهران را بگیرند و احتمالاً میزان تلفات نیز سنگین نخواهد بود. او سپس به ارائه پیغامی پرداخت که می خواست من پیک آن باشم. در سالهای آخر اقامت در تهران، او بیشتر از یک بار و به طور محرمانه با هلمز و سولیوان مذاکره داشته و به آنها اعتماد کرده است. او گفت که وی با آن دو طوری رفتار کرده است که با هیچ سفیر خارجی دیگری این طور رفتار نکرده است، زیرا آینده ایران خواه ناخواه تحت تأثیر عملیات آمریکا خواهد بود. به همان ترتیب و با همان روحیه او با من به عنوان یک کانال ارتباطی با واشنگتن سخن می گفت. کشور او به طور وحشتناکی محتاج کمک است و فقط آمریکاست که می تواند به آن کمک کند. علیرغم مخالفت من و اشاره ام به سیاستهای جدید «عدم دخالت» او بر موضع خود پافشاری نمود.

مسئله مهیا کردن نیرو نیست، بلکه ایجاد ائتلاف در میان نیروهای ضروری شامل ارتش و طبقه

ص: 391

سیاسی و احتمالاً کردها می باشد. در مرحله دوم فراهم آوردن نوعی رهبری و هدایت برای سایر مردم است که منافعشان در تغییر وضعیت ایران بر همگان آشکار است. او گفت ارتش حرکت نخواهد کرد مگر اینکه اطمینان به چراغ سبز و یا حداقل اطمینان به نبودن چراغ قرمز داشته باشد. خطر موفق نشدن خیلی عظیم است. او گفت که کنترل باید دوباره به دست گرفته شود، به طوری که ارتقاء تولید سریع نفت به اندازه 2 میلیون بشکه در روز انجام گیرد تا کشور بتواند سرمایه ها را جمع آوری کرده و دوباره اعتماد نهادهای سرمایه گذار ایران را جلب نماید تا چرخهای اقتصاد به حرکت درآید. یک بیانیه، هرچند خصوصی، مبنی بر پشتیبانی آمریکا یا حداقل دخالت نکردن آن، به اعضاء ایرانی اجازه خواهد داد که به هم بپیوندند.

نقش او نیز انجام حداکثر تلاش ممکن در این مسیر می باشد. او اصلاً خیال رهبر شدن ندارد، ولی می تواند نقش مهمی را ایفا کند. او گفت که می تواند پیروانش یعنی همانهایی را که از 1972 ساخته است با خود بیاورد. او یک تیم فکری مرکب از روشنفکران و چهره های سیاسی تشکیل داده بود که درباره مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور تحقیق کند. او گفت قادر است که مرکز ثقل رهبری ایران را در هر زمان که لازم باشد فراهم آورد. سؤال او این است که آیا بهتر نیست که در آینده نزدیک یک ملاقات سری بین مهره های اصلی مهاجر ایرانی و چند چهره از واشنگتن که بتوانند با اختیار تام حرف بزنند، انجام گیرد. برای یک چنین گردهمایی مهمی خوب است که یک یا چند تن از رؤسای کردها با هم دعوت شوند. او از سادگی و بی تجربگی من در این زمینه سخن گفت و اظهار داشت که خودش ساده تر از همه است.

او نمی داند در حال حاضر چطور این کار را شروع کند، ولی اعتقاد دارد که مذاکره با آمریکا عامل خیلی حیاتی خواهد بود و بدون آن هیچ چیز نخواهد توانست مانع از گسترش هرج و مرج و در نهایت سوق یافتن ایران به اردوی شوروی، شود.آرندتسری سند شماره (7) 13 اوت 79- 22 مرداد 58سری از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

سری - تهران 8990 موضوع: کودتا در ایران 1- (سری - تمام متن) 2- نظرات نهاوندی درباره وضعیت کردستان ایران در طول مرزهای ترکیه و عراق بطور کلی با اطلاعات محدود ما یکسان به نظر می رسد.

بیشتر افرادی که اخیراً از منطقه دیدن کرده اند به ما گفته اند که در حال حاضر کردها کنترل کامل مرزها را در اختیار گرفته اند. با وجود این ما مطمئن نیستیم که آنها، همان طوری که نهاوندی می گوید، از سازماندهی خوبی برخوردار باشند. در حال حاضر چند گروه کرد در منطقه مشغول فعالیت هستند ولی به نظر نمی رسد که آنها فعالیتهای هماهنگ شده مؤثری در منطقه داشته باشند.

3- هیچ مدرکی نیز دال بر تأیید ادعای نهاوندی در مورد انجام یک کودتای قریب الوقوع به وسیله

ص: 392

تیمسارهای ناراضی ارتش، در 6 تا 8 هفته آینده، در دست نیست. این حقیقت مسلم است که هنوز تیمسارهایی هستند که در پستهای مهم ارتش باقی مانده اند و ممکن است این کودتا را رهبری کنند.

علاوه بر این بی نظمی موجود در نیروهای مسلح چنان است که نمی توان حتی تصور کرد که کودتای سرهنگها بتواند در آینده نزدیکی شانس موفقیت داشته باشد.

4- به هرحال اشاره هوشنگ نهاوندی به احتمال دخالت کردها در فعالیتهای نظامی بعید نمی باشد چرا که از سالها پیش کردها در ارتش ایران شاغل پستهای نظامی مختلف بوده اند. شایعات چنین نقل می کند که افراد نظامی کرد و غیر کرد با فرار از ارتش در حال تشکیل یک نیروی نظامی مخالف هستند که قصد دارد در آینده دولت مرکزی را سرنگون کند. مهره اصلی این برنامه احتمالاً عزیزاللّه پالیزبان ذکر شده است که گفته می شود مسئول سازماندهی ارتش مذکور در کردستان است (ما هیچ گونه مدرک عینی جهت اثبات وجود این نیرو یا اقامت پالیزبان در کردستان نداریم).

5- آقای نهاوندی، به هرگونه ای خود را در حال حاضر معرفی کند، یک سیاستمدار فرصت طلب است و یکی از چاپلوس ترین افرادی بوده که شاه را به طور گسترده در سالهای اخیر کمک کرده بود و به همین جهت مورد تنفر شدید همکاران خود و اکثر ایرانیان می باشد. ما با توجه به این وضع متمرکز شدن نیروهای مخالف رژیم کنونی در اطراف این شخص را بعید می بینیم.

لینگن سری سند شماره (8) سریتاریخ: 14 اوت 79- 23 مرداد 58 از: سفارت آمریکا در پاریس به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی سری، پاریس 25805رونوشت سفارت آمریکا در تهران 4344 مرجع: الف: تهران 8990، ب: پاریس 24739 موضوع: مطالب بیشتر از نهاوندی درباره فعالیت مهاجرین ایرانی 1- (تمامی متن سری است) 2- با توجه به شهرتی که در مرجع الف به نهاوندی نسبت داده شده، اظهارنظرهای اضافی زیر را که او روز 10 اوت (19 مرداد) به وابسته فرهنگی ابراز کرده است، گزارش می دهیم. چون هیچ کس دیگر حضور نداشت او توانست صریح باشد در حالی که قبلاً با ایماء و اشاره صحبت می کرد. متن کامل به وسیله پیک سیاسی فرستاده شده است.

3- نهاوندی بعضی از جنبه های اظهارنظرهای خود را در جریان ملاقات قبلی (مرجع ب) و به ویژه دو نکته روشن کرد. اول اینکه او خود را به عنوان چهره مرکزی تلقی نمی کند، بلکه می کوشد تا عناصر میهن پرست را بدون شاه با یکدیگر مؤتلف کند تا کنترل ایران را در دست بگیرند و اقتصاد کشور را بازسازی کنند. دوم اینکه او هیچ گونه اطلاعی درباره نقشه برای کودتا در آینده نزدیک ندارد بلکه یک سناریو فرضی را توصیف کرده است.

4- نهاوندی از کنفرانس مطبوعاتی بختیار دلسرد بود. نهاوندی در حالی که از تحسین کنندگان بختیار است درباره اطرافیان بختیار نظریات انتقادی دارد. وی گفت که یک «کمیته آزادیبخش ملی»

ص: 393

احتمالاً شامل بختیار به زودی در پاریس تشکیل خواهد شد و خود او مقاله ای در روزنامه مهم فیگارو چاپ پاریس در هفته جاری منتشر خواهد کرد.

5- کلید کودتا نظامیان هستند و مرد کلیدی ژنرال اویسی است که اکنون در نیویورک به سر می برد.

هفته گذشته ژنرال ارشد آزموده در پاریس اویسی را مورد تفقد قرار داد. وی گفت اویسی با نظامیان داخل ایران ارتباطات عالی دارد.

6- نهاوندی از وابسته فرهنگی خواست تا این پیام را بفرستد. او گفت مسئله فراهم کردن عضله (نیروی نظامی لازم - مترجم) نیست، بلکه ایجاد ائتلاف در میان نیروهای لازم است که نظامیان و قشر سیاسی و احتمالاً کردها را در بر می گیرد. جنبه دوم فراهم کردن یک نوع رهبری یا کنترل بر سایر کشورهایی است که منافع آنها در تغییر اوضاع ایران شناخته شده است و ممکن است به مداخله ترغیب شوند. نظامیان ایران بدون نوعی چراغ سبز یا لااقل غیبت مطمئن چراغ قرمز اقدام نخواهند کرد. اعلامیه ای هرچند خصوصی مبنی بر پشتیبانی ایالات متحده یا لااقل عدم مداخله آن به عناصر ایرانی اجازه خواهد داد تا خود را متشکل کنند. سؤال او این است که آیا یک ملاقات خصوصی در پاریس یا نیویورک در آینده نزدیک بین عناصر کلیدی مهاجرین ایرانی و بعضی از چهره های آمریکایی که بتوانند با برخورداری از اختیارات صحبت کنند می توان ترتیب داد یا خیر. البته در چنین ملاقاتی یک یا چند تن از سران کرد نیز باید حاضر باشند.

7- سئوال - با توجه به، مرجع الف پاراگراف 5 اظهار نظر، آیا وزارت مایل است که این تماس حفظ شود؟ و اگر پاسخ مثبت است در چه سطحی؟.چپمنسری توضیح مترجم: نوشته زیر به صورت یک یادداشت دستنویس ضمیمه سند بوده است.

تا رسیدن نظر وزارت به جریان نیافتد.

این ماجرای «تنها چیزی که لازم داریم یک علامت است» ممکن است در پاریس به حرکت درآید، ولی همه وقت در اینجا درباره آن می شنویم. در این مورد من فکر می کنم که نشان دهنده مزخرف بودن چیزهایی است که نهاوندی القا کرده است که دوستان او می توانند انجام دهند. حتی اگر ارتباطات اویسی با نظامیان در ایران به همان اندازه که ادعا شده خوب باشد (که من در این باره شک دارم) با توجه به شکل کنونی نیروهای مسلح ایران چه فایده ای از آن به او خواهد رسید. من پیشنهاد می کنم تماسهای آینده در سطح سرایدار باشد.

سند شماره (9) سری14 اوت 1979- 23 مرداد 58 سفارت آمریکا- تهرانرونوشت جهت ویکتور تامست ریچارد. تی. آرندتغیر رسمی - اداری وابسته فرهنگی - سفارت آمریکا، پاریس، فرانسه آقای ارندت عزیز:

از شما برای فرستادن یک گزارش کامل از گفتگویتان با هوشنگ نهاوندی متشکرم. نقطه نظرهای او نسبتاً در همان خط منوچهر گنجی است که همان طور که می دانید یکی از اعضای همان گروه

ص: 394

لیبرالی بود که در اطراف ملکه (فرح) بودند. در زمانی که من در تهران بودم نهاوندی در حوزه دانشگاهی خودش محبوبیت چندانی نداشت. او خودش را اولین کاندید برای مقام نخست وزیری می دانست، اما تعداد کمی از ایرانیها چه در داخل و چه در خارج دستگاه حکومتی او را شایسته چنین مقامی می دانستند. بنابراین مثل دیگر مهاجرین قدرتش برای داشتن یک نقش فرضی رهبری در ایران آتی، به نظر نسبتاً محدود می رسد.

معهذا امیدواریم تماس شما با ما قطع نشود و در عین حال ایرانیهایی را که در برابر شما به خودنمایی می پردازند، تشویق به امری نکنید، برای ما دانستن این مطلب که آنها درصدد انجام چه کاری هستند بسیار ضروری است. حتی اگر آینده سیاسی آنها چندان مثبت نباشد. شاید بخواهید این افکار را با وارن زیمرمان در میان بگذارید. من یک رونوشت از این مطلب را همراه گزارش شما به تهران می فرستم.ارادتمند هنری پرشتمدیر اداره امور مربوط به ایران - سری سند شماره (10) تاریخ: 17 سپتامبر 79- 26 شهریور 58خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دارای حق تقدم رونوشت برای سفارت آمریکا تهران 4384طبقه بندی: خیلی محرمانه پاریس 28979 موضوع: وزیر سابق ایران که در پاریس در تبعید به سر می برد برای گفتگو با شاه عازم مکزیکو خواهد شد 1- تمامی متن سری است.

2- هوشنگ نهاوندی وزیر سابق مسکن و شهرسازی ایران که در محافل مهاجرین ایرانی فعالیت دارد به وابسته فرهنگی سفارت اطلاع داد که روز دوشنبه 17 سپتامبر (26 شهریور) پاریس را به قصد مکزیک ترک می کند تا با شاه ملاقات نماید. مأموریت او عبارت است از اطلاع دادن به شاه درباره حکومت در تبعید که تازه جوانه زده است. این یک ائتلاف سیاسی است که به طور مداوم به هم نزدیکتر می شود و در اطراف بختیار، جمشید آموزگار و خود او، به اضافه دیگرانی که هنوز نمی خواهند هویتشان فاش شود دور می زند و از پشتیبانی اویسی و جم که از جمله نظامیان مهاجر هستند نیز برخوردار است. قصد او متقاعد کردن شاه است که از این امر به دور باشد و دیگر اینکه برای او امکان بازگشت به ایران وجود ندارد و تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که امیدوار باشد فرزندش بتواند در آینده کشور نقش ایفا کند.

3- نهاوندی می گوید گزارشهای آنها دلالت بر سرخوردگی فزاینده و فقر اقتصادی و هرج ومرج اداری در ایران است. آنها با چهره های مهمی در داخل ایران تماس دارند. او از سرکوب شدن کردها دلسرد نشده است و می گوید که چهره های مهم نظامی بر سر این حادثه تغییر جبهه داده و فرار کرده اند.

او اشاره به تعداد زیادی از نظامیان سازمان آزادیبخش فلسطین در تهران می کند که بسیاری از آنها در سرکوبی کردها شرکت داشتند. مثلاً یک شخصیت کلیدی بر روی هر هلیکوپتر توپ دار حضور داشت.

4- نهاوندی می گوید که لحظه انجام اقدام متقابل نزدیک می شود و اگر این اقدام صورت نگیرد اوضاع همچنان تا مرگ خمینی به قوت خود باقی خواهد ماند.

ص: 395

5- نهاوندی به وابسته فرهنگی گفت که او حاضر است با یک مأمور متناسب حکومت آمریکا (ترجیحاً به زبان فرانسه) در زمان بازگشتن از مکزیک یا در واشنگتن و یا در جای دیگر صحبت کند.

نهاوندی پیشنهاد کرد که اگر قرار بر این گونه ملاقاتها باشد، با او در منزل دخترش، خانم افسانه ملک زاده در شهر سالت لیک سیتی تماس گرفته شود. زیرا پس از ترک مکزیک او به آنجا خواهد رفت. شماره تلفن خانم ملک زاده 2392- 261- 801 است. با نهاوندی طوری رفتار نشد که انتظار ملاقات با مقامات دولت ایالات متحده را داشته باشد. هارتمن خیلی محرمانه سند شماره (11) تاریخ: 22 سپتامبر 1979- 21 شهریور 58طبقه بندی: خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سیبه: سفارت آمریکا در تهران 4677 موضوع: تماس با ایرانیان تبعیدی 1- (محرمانه - کل مطلب) 2- در تماس با تبعیدیهای ایرانی در اروپا باید قاطعانه هیچ گونه اثری که نشانگر آن باشد که دولت آمریکا قصد مداخله در جریانات داخلی ایران را دارد یا اینکه با گروههایی که علیه دولت جدید ایران نقشه می کشند همکاری می کند، دیده نشود. لطفاً این موضوع را صریحاً برای کسانی که با شما تماس می گیرند روشن کنید ما روی این موضوع تأکید داریم زیرا دولت کنونی ایران نسبت به مقاصد آمریکا شدیداً مظنون است. بنابراین هر تماسی حتی معصومانه ترین آنها ممکن است دولت ایران را دستخوش تعابیر نادرست سازد. علاوه بر این باید به خاطر داشت که افراد ایرانی در زمینه تماسهای خود با مقامات آمریکایی بیش از حد غلو کرده و عمداً ادعا می کنند که دولت آمریکا از حرکت خاص آنها حمایت می کند.

3- البته مفهوم این مطلب این نیست که اصلاً نباید با تبعیدیهای ایران تماس گرفته شود و در بعضی مواقع این ملاقاتها بر مبنای آشنایی شخصی با تبعیدیها، طبیعی است. بعضی از تماسها با کارگزاران سفارت امکان دارد در پیشبرد اطلاعات مورد نظر دولت آمریکا مفید باشد، ولی به هر صورت رعایت احتیاط در زمینه دادن علائم سیاسی ضروری است. اگر کارگزاران به افراد خاصی مشکوک هستند، باید خواهان کسب دستورات جدید شوند. به طوری که تهران (سفارت) گزارش داده، هیچ کدام از این تبعیدیها پایگاهی خاص در بین مردم ندارند، ولی به هر صورت کارگزاران بایستی از فعالیتهای آنها گزارش مناسب را تهیه کنند. ما همچنین علاقمند هستیم از موضع دولت میزبان (که این تبعیدیها را نگهداشته - م) در قبال تبعیدیها مطلع شویم.

4- برای پاریس: در زمینه فعالیتهای نهاوندی همان طوری که قبلاً ما و سفارت خاطرنشان ساخته ایم وی یکی از تبعیدیهایی است که به هیچ وجه نمی شود روی او حساب کرد. البته ما هیچ گونه مخالفتی با تماس گاه گاه بین شما و او نداریم و اگر او خواستار ملاقات با ما در واشنگتن است، با او ملاقات خواهیم کرد، ولی به هرحال چندان علاقه مند هم نیستیم که در صحبت با او پیش قدم شویم.

ونس خیلی محرمانه

فیروز شریفی

ص: 396

فرد فوق الذکر از مسئولین پروژه کامپیوتری ایز ایران و در ارتباط با نیروهای مسلح بوده است. وی از جمله رهبران تظاهرات طرفداران قانون اساسی که به طرفداری بختیار در جریان پیروزی انقلاب صورت گرفت در اسناد توصیف شده است.

اسناد ملاقاتها و تماسهای وی در فاصله اردیبهشت تا شهریور ماه 1358 با مأمورین بخش سیاسی جاسوسخانه آمریکا در دست می باشد. در این اسناد شریفی اگرچه دیوانه توصیف شده است ولی اخبار فعالیتهای وی که در مجموعه جناح راست محسوب گردیده از سوی آمریکا دنبال می شده است. شریفی ادعا می کند در تدارک نقشه ای برای مقابله نظامی با دولت بازرگان است و با دکتر صدیقی از رهبران جبهه ملی در ارتباط می باشد. وی مأمور سفارت را در 20 خردادماه 58 به دیدار فردی به نام «فرد» که مدعی است گروه کوچک 200 نفری برای برقراری سلطنت تشکیل داده می برد در اتاق محل ملاقات تعدادی مسلسل وجود داشته است، فرد ادعا می کند که به چند مقر کمیته و پاسداران حمله کرده است. وی صحبت از حمایت بلوچها و همچنین تحرکات پالیزبان در مناطق کردستان کرده است. فرد همچنین ادعا کرده 117 گروه را می شناسد که برعلیه انقلاب مبارزه می کنند و از 50 نفر تا چند هزار نفر عضو دارند و او با بیشتر آنها ارتباط دارد! فرد در حضور شریفی اظهار می کند با منابع کافی مالی می تواند گروههای قومی مانند ترکمنها و حتی کردها و گروههای سیاسی همفکر را در تهران بسیج کند.

پاسخ مأمور آمریکایی به ادعاهای فوق این بوده که «مسائل دیگری مانند رهبری و هدف نیز به اندازه منابع مالی برای گروهی که بخواهد خمینی را براندازد مهم هستند».

در هر صورت انگیزه سفارت آمریکا از ادامه ملاقاتها با وی کسب اطلاعات در مورد پروژه ای بوده که وی در نیروی دریایی اداره می کرده است، به علاوه از آنجا که این احتمال برای آمریکا مطرح بوده که انقلاب احتمالاً در پی به ثمر نرسیدن وعده های اقتصادی دچار شکست خواهد شد، تماس با این افراد را مفید ارزیابی می کرده است. آمریکاییها ضمن اطلاع از فعالیتهای مسلحانه این عناصر بر علیه جمهوری اسلامی ایران تماس خود را با آنان ادامه داده و چون احتمال موفقیت آنها را بسیار ضعیف می دیده اند هیچ گونه قول حمایت به آنها نمی دهند. از اسناد برمی آید که شریفی درصدد خروج از کشور بوده است که از سرنوشت بعدی این عنصر ضدانقلاب اطلاعی در اختیار نمی باشد.

سند شماره (1) تاریخ: 29 آوریل 79- 9 اردیبهشت 58سری - تهران 4435 از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی. با اولویت مرجع: الف: تهران 2739، ب: تهران 1991 موضوع: آخرین اخبار در مورد جناح راست 1- (سری - تمام متن) این یک تلگرام گزارشی است.

2- خلاصه مطالب: تعدادی از وابستگان رژیم سابق در تدارک نقشه ای مبنی بر مقابله نظامی با دولت بازرگان می باشند. راستگراها ممکن است درصدد جلب کمک نظامی باشند. پایان خلاصه

ص: 397

مطلب.

3- فیروز شریفی و جانشین رئیس قسمت سیاسی سفارت در حین صرف نهار در روز 24 آوریل (4 اردیبهشت) با هم درباره تحولات و مناسبات سیاسی صحبت کردند. شریفی بارها کوشش کرده که بخشی از عملیات سیاسی را به طرفداران شاه واگذار کند. (به تلگرام مرجع رجوع شود) او از مأمور سیاسی سفارت خواست که جهت بررسی تحولات با یکدیگر ملاقات کنند، زیرا او در سوم ماه مه عازم یک سفر یک ماهه خواهد شد.

4- شریفی گفت: تیمسار اویسی و تعدادی دیگر از تیمسارهای شاه نمی خواهند اجازه دهند که جمهوری اسلامی کشور را به دست کمونیستها بسپارد. بنا به گفته شریفی، اویسی، برای اینکه ببیند دولت ایران نسبت به این مسئله چگونه عکس العمل نشان می دهد، عامل طغیان در نقده شده است.

(نتیجه به نظر شریفی زیاد خوب نبود). تعدادی گروه نظامی میانه رو (که طرفدار نیروهای سلطنتی بدون شاه هستند) در چهار نقطه خارج از ایران تشکیل شده و احتمالاً در اواخر ماه مه وارد عمل خواهند شد یکی از آن گروه ها در پاکستان دو نیرو در عراق و یک نیرو در ترکیه تشکیل شده اند. این گروهها امیدوارند که بتوانند دوباره نیروهایی را که از خمینی سرخورده و دلسرد شده اند برای مقابله با چپیها جمع آوری کنند.

5- برخلاف معمول، شریفی مستقیماً درخواست کمک نکرد (تلگرافهای مرجع)، ولی گفت که گروهها در حال جمع آوری پول و غیره می باشند و با یک نگاه استهزاآمیز پیشنهاد کرد که شاید آمریکا نیز مایل باشد در این امر کمک کند. مأمور سیاسی با قاطعیت جواب دندان شکنی به شریفی داد. این بار نوبت شریفی بود که گفت ما فقط باید مدتی صبر کنیم و منتظر باشیم که ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد البته او چنین اطمینانی را قبلاً نشان نداده بود.

او سپس گفت در نظر دارد که برای خرید ماشینهای جوجه کشی به مدت 30 روز به خارج مسافرت کند. مأمور سیاسی سفارت گفت برای خرید چیزهای دیگر چطور؟ شریفی با پوزخند ولی جدی جواب داد که اسلحه های سنگین هم همین طور. (نظریه: در حالی که شریفی احتمالاً از سوداگران مرگ نمی باشد، ممکن است در جستجوی کمک نظامی محدود در واشنگتن و یا دیگر بازارهای وسایل نظامی دنیا ظاهر شود).

6- بنا به نظر شخصی خودم، شریفی چیزهای جالبی برای گفتن درباره «ایزیران» که مدیر پروژه کامپیوتری آنجا می باشد دارد. نیروهای مسلح ایران در حال منحل کردن ایزیران در فرم کنونی خود می باشند. اما قصد دارند تعداد زیادی از این پروژه ها منجمله پروژه نیروی دریایی را که شریفی در رأس آن می باشد ادامه دهند.

رئیس انقلابی جدید ایزیران به خاطر قول واگذاری ماشین و خانه توسط کارگران جوان و سرایداران انتخاب شده است و در درجه دوم اهمیت علمی قرار دارد. یک سری اختلافات داخلی بین رئیس جدید و تعدادی از مدیران وجود دارد. شریفی در شش ماه آینده خود را برای شرکت در هماهنگی مسائل اجرایی آماده می سازد، اما فکر می کند که مدیران اصلی پروژه منجمله خودش در ادامه موفقیت این پروژه کوشش خواهند کرد، البته در صورتی که ارتش احتیاجات خود را قبل از آنکه دوباره هرج و مرج به وجود آید مشخص نماید.

ص: 398

7- نظریه عمومی: مدت ملاقات از جلسه قبلی کمتر بود و شریفی زیاد پافشاری نکرد. از طرف دیگر شریفی نسبت به قبل خوشبین تر بود و فکر می کرد که یک نفر در حال انجام کاری است. شریفی با اشاره به اعمال محافظه کارانه به ذکر نمونه ای پرداخت و گفت که فرزندان افرادی که اعدام شده اند شبها پاسداران انقلابی را می کشند. البته نمی توان گفت که چطور این مسئله به اقدام او بستگی دارد، ولی کشته شدن پاسداران انقلاب ادامه دارد. (نیروی حفاظتی ما به مأمور سیاسی سفارت گفته است که در عصر روز 26 آوریل در نزدیکی سفارت شاهد تیراندازی به سوی 4 پاسدار بوده است).ناس سری سند شماره (2) تاریخ: اول مه 1979- 11 اردیبهشت 1358سری از: سفارت آمریکا در تهرانبه: سفارت آمریکا در آنکارا سری - تهران 4514 موضوع: آخرین اخبار در مورد جناح راست 1- (سری - تمام متن) 2- سفارت سند شماره تهران 1991 را در اختیار ندارد. مهمترین تلگرام مربوط به این موضوع در ذیل مخابره می گردد:

3- خلاصه مطالب: شریفی یکی از رهبران تظاهرات طرفداران قانون اساسی در اوائل فوریه از مأمور سیاسی خواست تا از جنبشی که می خواهد زیاده رویهای جمهوری اسلامی را تعدیل بخشد، حمایت کند. او به مأموران سفارت گفت شایع شده است که آمریکا با خنثی کردن ارتش توسط ژنرال هایزر، موجبات روی کار آمدن خمینی را فراهم آورده است. طرح جدید او نیز این است که یک کاندیدای مردم پسند برای ریاست جمهوری اسلامی ایران پیدا کند و آمریکا هم در زمینه بازاریابی و تبلیغ به او کمک کند. مأمور سیاسی سفارت با قاطعیت اظهار داشت که آمریکا از برنامه او حمایت نخواهد کرد.

(پایان خلاصه مطالب) 4- مقامات سیاسی سفارت استمپل، پاترسون و تامست در عصرانه و شام روز چهارم مارس بیشتر از چهار ساعت با فیروز شریفی، مدیر اجرایی ایزیران که توسط وزیر خارجه بختیار به عنوان یکی از رهبران تظاهرات طرفداران قانون اساسی، قبل از سرنگونی بختیار معرفی شده بود گذراندند.

درخواست شریفی برای ملاقات از این جهت بود که بتواند نظرات و اهداف خود را درباره مسیری که ایران باید در آن جهت حرکت نماید بازگو کند.

5- شریفی که یکی از طرفداران تجددگرایی می باشد گفت که اشکال جنبش اسلامی ایران این است که این جنبش افراد بااستعداد را که می توانند کشور را مدرنیزه کنند دلسرد خواهد کرد. افراد زرنگ و میهن پرست واقعی می توانند حمایت ملی را بسیج کنند و این امر به اعضاء قبایل و یا حتی اطرافیان خود خمینی که از بینشهای خشک اسلامی او به تنگ آمده اند بستگی دارد. او به چندین نفر تحصیل کرده اروپا اشاره کرد که موقعیتهای عالی در کابینه داشته، ولی در حال حاضر دلسرد شده اند.

ص: 399

شریفی گفت اغلب آنان که از فداییان حمایت نمی کردند (چریکهای کمونیست) به سوی آنها برگشته اند. چون این تنها راه برای مبارزه با محدودیتهای اسلامی مورد نظر خمینی می باشد.

6- شریفی گفت آمریکا باید حامی آنهایی باشد که می خواهند حکومتی را اداره کنند که با ارزشهای آمریکایی هماهنگ باشد. در اینجا مأمور سفارت معترضانه گفت (و این مطلب را در طول گفتگو چندین بار تکرار کرد) آمریکا درصدد حمایت از شخص خاصی نیست و فقط خواهان استماع نظریات مختلف می باشد. آمریکا بسته به خواست دولت ایران با آن همکاری خواهد کرد. شریفی گفت همه آمریکا را در زمینه بروز این مشکلات در ایران مقصر می دانند. آنهایی که می دانستند می گفتند آمریکا از روی عمد در کوششهای شاه برای یافتن دولت کارآمد کارشکنی کرده، تا ناظر به قدرت رسیدن حرکت اسلامی باشد. شریفی در برابر پرسش متحیرانه مأمور سفارت گفت که این برنامه زیرکانه کارتر بود تا یک کمربند اسلامی در سراسر خاورمیانه به وجود آورد تا از گسترش کمونیسم جلوگیری کند. طبق این نقشه، ژنرال هایزر از دسامبر تا ژانویه از ایران دیدن کرده بود تا اراده نظامیان ایرانی را سست کرده و به آنها القاء کند که نباید جنگ کنند. او برای این ادعایش دلیل دیگری آورد مبنی بر خالی شدن سربازخانه ها توسط سربازان ایرانی پیش از آغاز حمله مجاهدین. مأمور سفارت دلایل دیگری برای این مسئله عنوان کرد که شامل خرابی روحیه معنوی سربازان بود. شریفی به نحوی متقاعد شده بود که آمریکا تصمیم انهدام ارتش را گرفته بود تا نتواند در جنگی درگیر شود.

ضمناً شریفی گفت که شاه به دوست خود دکتر صدیقی گفته بود که آمریکا باو نصیحت کرده تا کشور را ترک کند. مأمور سیاسی گفت که دروغ است، ولی شریفی بر آن اصرار داشت. (توضیح: موضوع فوق به تفصیل بیان شده چرا که اینک این برداشت حتی در بین قسمتی از افراد تحصیلکرده متجدد ایرانی که شامل بعضی عوامل ارتشی نیز می شود رسوخ کرده است. عوامل دلخوش کننده برای ناظران غربی قابل رؤیت است، ولی عامل اصلی توجیه و تمایل ایرانیها به مقصر دانستن خارجیها در زمینه مشکلات خود به این گونه شایعات اعتبار بسیاری بخشیده است).

7 - شریفی سپس راه حل خود را مطرح کرد: ایران احتیاج به دولتی دارد که بتواند 20 درصد جمعیت یعنی افراد نخبه متجدد را با حمایت اکثریت توده راضی و خوشحال نگهدارد. روش انجام این کار استفاده از کمک قبایل و عشایر و خریدن سیاستمداران به همان روش قدیمی می باشد. شریفی گفت که به دکتر حسین صدیقی، کسی که در دسامبر گذشته برای پست نخست وزیری تعیین شده بود بسیار نزدیک است. صدیقی مورد احترام کلیه جریانهای سیاسی ایران بجز کمونیستهاست وقتی از شریفی در مورد اینکه آیا او می خواهد صدیقی را وادار به قبول مقام بالا بکند سئوال شد، جواب داد احتمالاً بله و ادامه داد انتخاب یک شخص با ثبات به عنوان اولین رئیس جمهور ایران امری است ضروری (شریفی قبول دارد که ایرانیان سرسختانه به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد).

8 - مشکل اساسی این است که جنبش جدید نیازمند سازمان دهی حامیان خود می باشد. زعمای ایرانی به راحتی می توانند توده مردم را با استفاده از روشهای تبلیغاتی جدید آمریکا و با تجربیات بازاریابی آمریکایی قانع سازند شاید این امر برای آمریکا جالب توجه باشد. مأمور سیاسی سفارت مجددا مؤدبانه و جدی به شریفی گفت که آمریکا دوست ندارد در سیاستهای داخلی دخالت کند. در حالی که همیشه علاقه مند به شنیدن نظرات سیاسی اغلب گروهها بوده ایم، ولی مایل به دخالت

ص: 400

نبوده ایم. شریفی نمی توانست بفهمد که چرا این قدر آمریکا مسائل را سرسری می گیرد، آیا سیا نمی خواهد کاری برای دفاع از منافع آمریکا انجام دهد؟ مأمور سیاسی سفارت تأکید کرد که آمریکا صادق است و بعد از توافق در مورد ادامه تماس این ملاقات طولانی پایان گرفت.

9 - نظریه: به نظر می رسد که شریفی یا دیوانه است و یا اینکه کاندید مناسبی برای تبدیل به شما آینده ایران باشد. تحصیلات آمریکایی به طور وضوح در او اثر کرده اند و او ایمان زیادی به شیوه های مدیریت آمریکا دارد. او یک نخبه درجه یک می باشد و این امر سبب می شود که ما به حمایت او از غرب اطمینان پیدا کنیم. او اظهار می دارد که به دکتر صدیقی نزدیک است و احتمالاً هم چنین است ولی روشن است، که آیا صدیقی از روش او نسبت به آمریکا مطلع است یا نه (ما فکر می کنیم نه). در حالی که او از عمق نفوذ اسلامی در سیاستهای مردمی ایران امروز آگاه نیست، معتقد است که در آینده سیاستهای غیراسلامی و یا ضداسلامی اعمال خواهد شد. احتمالاً این حرف او در زمانی که خمینی در به ثمر رساندن وعده های اقتصادیش شکست بخورد و توده مردم از او روگردان شوند درست خواهد بود. امکان این امر وجود دارد، ولی به نظر نمی رسد تا مدتی اتفاق بیفتد، ولی در خلال این مدت حوادث تداخل کننده جالب توجهی وجود دارند که بتوانند این مراحل را متوقف و یا تغییر جهت دهند.

شریفی به دوستان و حامیانش در ارتش اشاره کرد، ولی مایل نبود که اسامی آنها را افشا کند. ما تماس با او را حفظ خواهیم کرد. تا اینکه ببینیم آیا کوششهایش به نتیجه خواهد رسید و آیا او و رهبر محبوبش که طرفدار نیروی بختیار می باشند. موفق به انجام چنین کاری قبل از آنکه توسط کارگزاران اسلامی از بین بروند خواهند شد یا نه.

ناس تهران 4514 سند شماره (3) 10 ژوئن 1979 - 20 خرداد 58سری - تهران 5980 از: سفارت آمریکا - در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی . فوری 1911 موضوع: گروههای مخفی مخالف با خمینی از ایالات متحده تقاضای حمایت کرده اند.

1 - (سری - تمام متن: تلگراف گزارشی) 2 - خلاصه: مشاور سیاسی در 8 ژوئن با دو نفر که ادعای نمایندگی گروه کوچک زیرزمینی مخالف خمینی و نهضت اسلامی او را داشتند ملاقات کرد. رهبر گروه طرحی را به طور خلاصه مطرح کرد که در آن از طریق حمایت اقلیتهای قومی و تطمیع افراد اصلی کمیته خمینی، سقوط خمینی با مقداری نمایش قدرت عملی می شود. او خواستار حمایت آمریکا از طرحش شد، ولی مشاور سیاسی آن را رد کرد. این گفتگو با جزئیات، گزارش می شود چون بینش عمیقی نسبت به فعالیتهای مخفی که در حال حاضر انجام می گیرد، ارائه می دهد و مشکلات مخالفت با خمینی را همان طور که در گزارش تحلیل شده، منعکس می کند.

3 - در 8 ژوئن فیروز شریفی مشاور سیاسی را به دیدن رهبر گروهی که شریفی قبلاً توضیح داده بود برد که سعی دارند نهضت میانه رو و مدرنی را جانشین نهضت ارتجاعی اسلامی خمینی سازند.

ص: 401

چون شریفی قبلاً در فعالیتهای طرفداران قانون اساسی شرکت داشت و با غلام حسین صدیقی نیز رابطه داشت، مشاور سیاسی گمان می کرد که به ملاقات صدیقی می رود. بعد از پیمودن مسیر طولانی در شمال تهران، مقصد منزل مهندس راه و ساختمانی بود به نام فِرد که یک شخص ارمنی است.

4 - «فِرد» سراغ اصل موضوع رفت. او پرسید که آیا مشاور سیاسی قبول دارد که کلیه پیروزی های خمینی با استفاده از پول به دست آمده است و بعد بدون شنیدن پاسخی گفت که مطلقا مخالف کمونیستها می باشد و افراطی گریهای خمینی به نفع آنان است. به این دلیل او یک گروه کوچک 200نفری تشکیل داده تا برای برقراری سلطنت با خمینی مبارزه کند. او گفت که البته شاه هم اشتباهاتی داشت ولی آیا همه اشتباه نمی کنند؟ او گفت شاه توسط یک عده دزد احاطه شده بود که او را از اصل وقایع بی خبر گذاشته بودند، ولی او برای کشور خیلی کار کرده، حتی برای حرامزاده هایی که حالا خواهان مرگش هستند هم کار کرده است.

5 - فِرد گفت که او حدود 150000 دلار از پول خودش در این سازمان گذاشته و بعد پرسید آیا می دانی قیمت یک ژ - 3 چقدر است. 30 هزار ریال. با اشاره به چند اسلحه ای که در اطاق بود و با باز کردن کیف دستی محتوی مقداری مهمات، فرد گفت ما تا به حال چندین عملیات داشته ایم به چند مقر کمیته و چند مقر پاسداران حمله کرده ایم آنها همچنین از مقداری از این پول استفاده کرده اند تا دوستانشان را که توسط کمیته های خمینی زندانی شده بودند، آزاد کنند. فرد گفت اگر شما معتقد بودید که فساد زیادی در زمان شاه وجود داشته، باید بدانید که امروزه ده برابر بدتر است و ملاها از همه بدتر هستند. فِرد نتیجه گرفته که فسادپذیری یکی از خصیصه های دائمی ایرانیان است، حتی آمریکاییها هم مصون نیستند، بعد از 6 ماه از ورودشان، ایرانیان خوبی می شوند و به راه دیگران می روند، حتما مسئله ای مسری است.

6 - این فساد پذیری، اصلی بود که فرد بر مبنای آن استراتژی براندازی خمینی را پیاده کرده بود.

تعدادی از گروهها هستند که آن طور که او ادعا می کرد، فایده ای برایش ندارند و جلب حمایت آنها کار ساده ای است. مثلاً بلوچها، دنباله رو هرکسی که به آنها چند کباب و مقداری برنج بدهد می شوند، آنها تا به حال چندین درگیری با افراد خمینی داشته و در هر مورد آنها را کاملاً عقب زده اند. یک بار هم آنها یکی از مشاوران سازمان آزادیبخش فلسطین را به همراه چند تن از نظامیان خمینی دستگیر کرده و بعد از خلع سلاح آنها را آزاد کرده بودند. فِرد گفت، اما آن عرب حرامزاده را کشتند.

7 - فرد گفت کردها پیشرفته تر و پیچیده تر هستند، ولی آنها هم خمینی را دوست ندارند. او ادعا کرد که اطلاعات معتبری دارد مبنی بر اینکه تمام کردستان، غیر از سنندج، تحت کنترل کردها می باشد. ژنرال حبیب اللّه پالیزبان استاندار سابق کرمانشاه که یک فرد کرد است در آنجا به سر می برد و افراد خمینی جرأت ندارند به منطقه وارد شوند. به گفته فرد پالیزبان مانند بقیه ژنرال ها ترسو نیست، او می جنگد. اگر بخواهد او می تواند تهران را در دو روز اشغال کند، ولی نمی داند چکار باید بکند و الان فقط نشسته و منتظر فرصت است.

8 - شریفی گفت که ترکمنها، بعد از مقابله خونین شان با کمیته گنبدکاووس در آوریل، به سازماندهی برای مقابله با نیروهای خمینی پرداخته اند. شریفی گفت که فداییان مارکسیست در این زمینه به آنان کمک می کنند. او هم چنین ادعا کرد که ترکمنها در درگیریهای قبلی، با روسها قراردادی

ص: 402

بسته اند که طبق آن می توانند از خاک شوروی به عنوان پناهگاه و سنگر استفاده کنند. آنها تماسهایی با آن طرف مرز برقرار کرده و مداوما از طریق این تماسها کمک دریافت می دارند، با پایان یافتن فصل درو در ترکمن صحرا ترکمنها منتظر برخورد دیگری با نیروهای خمینی هستند. شریفی گفت آنها این را فرصتی برای کسب سلاح بیشتر و استفاده بیشتر از مهماتشان می دانند.

9 - فرد گفت در ایران گروههای زیادی مانند گروه خودش وجود دارد که بر علیه خمینی فعالیت می کنند. او گفت که ما حداقل 117 گروه می شناسیم و با بیشتر آنها در ارتباط هستیم. این گروهها از 50 نفر تا چند هزار نفر عضو دارند و میانگین اعضاء آنها چند صد نفر است. فرد گفت چندین گروه از افراد دیوانه تشکیل شده. یکی از آنها طرح یک سری قتل را دارد که می خواهد آنها را به زودی پیاده کند و این برنامه در برابر کارهای فرقان خیلی وسیعتر است. فرد اضافه کرد که گروهش تماسهایی با این گروه افراطی دارند و حتی چند تای آنها چپی هستند، ولی گفت تماسهای گروهش، به گروههای همفکر محدود می شود. ما از ساواکیها و همچنین گروههایی که توسط ژنرالهای رژیم سابق هدایت می شوند، دوری می کنیم چون آنها فقط حرف می زنند. اعضا گروه فرد و گروههای دیگر از طریقه متوسط می باشند (ما آن حرامزاده های پولداری را که وقتی دیدند خمینی می آید فرار کردند، نمی خواهیم و بگفته فرد افسرهای رده پایین و حتی افسران وظیفه نیز می دانند چطور بجنگند).

10 - با منابع مالی کافی، فرد مدعی است که می تواند گروههای قومی مانند ترکمنها و حتی کردها و گروههای سیاسی همفکر را در تهران بسیج کند. بعد با دادن مقداری پول به مهره های اصلی کمیته ها و با یک نمایش قدرت، می توان به حیات سیاسی امام خاتمه داد. فرد افرادی را به اروپا فرستاده تا پیشنهادهایی به پولدارهای ایرانی آنجا بکنند (به گفته شریفی آنها در آسایش مطلق زندگی می کنند و خیلی مایلند که به این زباله دانی برگردند.) ولی شاید، چون مقداری از اموالشان را در ایران جا گذاشته اند، حاضر نباشند پولی در این جهت خرج کنند. کوششهایی هم در جهت تماس با شاه انجام گرفته، ولی فرد گفت من را چه به او، من یک کنتراتچی هستم که هرگز شغل دولتی نداشته و خواهشی از او نکرده ام « کلاً» بیش از 000/000/50 دلار لازم نداریم و ما باید سریع حرکت کنیم چون طی دو یا سه ماه آینده اتفاقی خواهد افتاد.

11 - مشاور سیاسی که منظور او را فهمیده بود، تاریخ دو دهه اخیر را یادآور شد و گفت که حتی اگر سیاست آمریکا بر مبنای عدم دخالت در امور ایران نبود، افکار عمومی آمریکا مسائلی را که فرد عنوان می کند نمی پذیرفت. بعد بحث طولانی در مورد نکاتی که فرد قبلاً گفته بود ادامه یافت. اشارات نامفهوم و تاریکی در مورد سرنوشت منافع آمریکا در ایران و این منطقه. در صورتی که ما به دوستان واقعیمان در این کشور کمک نکنیم، کرد. مشاور سیاسی بحث را با بیان این مطلب پایان داد که مسائل دیگری مانند، رهبری و هدف، نیز به اندازه منابع مالی... برای گروهی که بخواهد خمینی را براندازد مهم هستند، بعد اشاره کرد که شنیده است که چند نفر می گویند که دو یا سه ماه آینده خیلی حساس و تعیین کننده هستند و از فرد پرسید که موضوع از چه قرار است.

12 - شاید فرد از اینکه نتوانست پیشنهاداتش را قالب کند ناراحت شد، ولی چیزی نگفت، من با خانواده ام به لندن می روم. در این کشور 15 میلیون حرامزاده بیکار و راضی هستند. من بیست سال است که به کار ساختمانی مشغول بوده و آنها را می شناسم آنها روزانه با دو نان گاهی یک نان و گاهی

ص: 403

نصف نان سر می کنند. لعنتیها آنها می توانند گرسنه بمانند، ولی خمینی را به خاطر بدبختیشان دوست می دارند و ما هم نمی دانیم چکار کنیم. ما طرحی داشتیم تا تلویزیون را منفجر کنیم. ما تانکر پیدا کردیم و آن را با 5000 کیلو تی ان تی پر کردیم، ما می خواستیم آن را در برابر ساختمان تلویزیون بگذاریم و با انفجار آن همه را بکشیم، ولی بعدا فکر کردیم برای چی؟ برای کی؟ من از نظر سیاسی قدرت طلب نیستم، این چیزها را نمی خواهم من فقط می خواهم کار ساختمانی لعنتی خودم را انجام دهم، من می خواهم ودکا بنوشم، ایران برای من اهمیت دارد.من این کشور فاسد را دوست دارم، می توانم برای آن بمیرم ولی باید بدانم چرا؟ من باید به لندن بروم.

13 - در راه بازگشت به سفارت، در ماشین، شریفی گفت که می خواهد یک بار دیگر شانس خود را بیازماید. او به زودی به آمریکا خواهد رفت. او در فکر ازدواج بود و پرسید آیا همسرش می تواند کارت سبز بگیرد، چون خودش کارت سبز دارد. او توانسته مقداری پول خارج کند و گفت برای این کار راههایی وجود دارد. عمویش می خواست دیسکوتکی در پاریس باز کند و گفت امکان دارد که خود او در آنجا سرمایه گذاری کند چون معامله خوبی است و در یک منطقه ای خوب قرار گرفته با آپارتمانهای زیادی که افراد جوانی در آن زندگی می کنند، احاطه شده است. او چندین تفنگ در منزل داشت، گاهی اوقات آن را بیرون می آورد تمیز می کرد و دستش را روی آن می کشید و فکر می کرد چقدر راحت می توان از آنها استفاده کرد. بنگ! یک ملا، بنگ، بنگ، یک امام. احتمالاً تا یک هفته دیگر به واشنگتن خواهد رفت، ولی او مصرانه می گفت همان لحظه ای که تغییری در اوضاع اینجا پیدا شود من با اولین هواپیما بر می گردم به این محل عوضی، به این زباله دانی بر خواهم گشت... چه خوابهایی... چه رؤیاهایی.ناس سری سند شماره (4) سری - 9 سپتامبر 79 - 18 شهریور 58سری: تهران، 9897 از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی 3691 موضوع: توطئه گران ایرانی 1 - (سری - تمام متن) 2 - طی صرف نهاری در 6 سپتامبر با دوستی که تاجر ایرانی بود از کارمند سیاسی پرسیده شد که آیا دولت آمریکا به طریقی از فیروز شریفی در کوششهایش برای تشکیل ائتلافی در جهت براندازی دولت موقت، حمایت می کند یا نه. تاجر ایرانی گفت که شب قبل او به خانه عمویش احضار شده بود تا با «فرد جالبی» ملاقات کند. این فرد جالب فیروز شریفی بود که طی برنامه غیر رسمی آن شب حضار را مطلع ساخته بود که آمریکاییان از او خواسته اند تا گروهی برای به دست گرفتن دولت تشکیل دهد. فیروز شریفی ظاهرا در چند روز آینده به پاریس می رود تا با گروههای تبعیدی مختلف ملاقات کند. این تاجر گفت که دو فرد دیگر که در رابطه با بختیار بودند و اخیرا از پاریس آمده بودند نیز در گردهمایی حضور داشتند.

3 - در صحبتی که روز بعد کارمند سیاسی با تاجر داشت، او را مطلع کرد که مشاور سیاسی تامست با شریفی ملاقات کرده (تلگراف مرجع) و او از آمریکا کمک خواسته بود، ولی به او جواب رد

ص: 404

داده شد. کارمند سیاسی گفت که از اینکه شریفی سعی کرده ما را با طرحهایش در ارتباط جلوه گر نماید خیلی ناراحت هستم.

تامست تهران 9897 سری سند شماره (5) 14 سپتامبر 1979 - 23 شهریور 58(خیلی محرمانه) از: سفارت آمریکا در پاریسبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی 5256 برای اطلاع: سفارت آمریکا در تهران 4379خیلی محرمانه پاریس 28741 مرجع: الف - تهران 9850، ب - تهران 9897، ج - پاریس 25005 موضوع: تماس با ایرانیهای تبعیدی 1 - خیلی محرمانه تمام متن 2 - ما با علاقه و رغبت تجزیه و تحلیلهای سفارت آمریکا در تهران را در مورد نقش محدود سیاسیون تبعیدی در فرانسه و جاهای دیگر که کوشش دارند باعث تغییرات سیاسی در ایران بشوند دنبال می کنیم (مرجع الف). در مورد فیروز شریفی، اگر او احیانا با سفارت تماس گرفت، با نهایت احتیاط با او برخورد خواهیم کرد، مخصوصا با توجه به ادعاهای او مبنی بر حمایت آمریکا از نقشه هایش.

3 - از آنجایی که در حال حاضر فرانسه مرکز عملیات ایرانیان تبعیدی ضد رژیم شده (مهم نیست که تا چه حد مؤثر بوده اند) ما از هرگونه راهنمایی که از طرف وزارت امور خارجه در رابطه با چگونگی تماس با تبعید شدگان، بشود ممنون و متشکر خواهیم شد. در این مورد جواب به سئوال پاراگراف 7 مراجع ج که آیا می بایست تماس خود را با نهاوندی حفظ کنیم یا نه مفید خواهد بود.

هارتمن خیلی محرمانه

منوچهر گنجی

گنجی وزیر آموزش و پرورش رژیم شاه و از اطرافیان همسر شاه معدوم در ملاقات خود با مسئول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا ادعا می کند مدتی پس از پیروزی انقلاب در تهران نزد وابستگانش بوده و کسی برای دستگیری او مراجعه نکرده است. وی بعدا از طریق مرز ترکیه از کشور می گریزد. وزارت خارجه آمریکا در خرداد ماه 58 از طریق یکی از دوستانش مطلع می شود که گنجی در آمریکا در حال اختفا به سر می برد و این خبر را با عنوان میانه روها علیه انقلاب اسلامی به سفارت آمریکا در تهران منعکس می نماید. گنجی در ملاقات فوق در تیرماه از آمریکاییها می خواهد که در امور ایران دخالت نمایند. در پاسخ مقام آمریکایی که آمریکا چه باید بکند گنجی می گوید: «باید دنبال کسی بگردیم و حمایتش کنیم که بتواند بعد از این که خمینی که ناگزیر در شش ماه یا یک سال آینده قدرت را از دست می دهد، منافع ما را حفظ کند.» گنجی در مقابل پاسخ این مقام آمریکایی که هیچ یک از گروههایی که آنها شناسایی کرده اند از تشکیلات و حمایت و هدف و واقعی برخوردار نیستند،

ص: 405

به شریعتمداری و فرد دیگری اشاره می کند.

از ادامه تماسهای گنجی با مقامات آمریکایی اطلاعی در دست نیست، لیکن فعالیتهای علنی سیاسی بعدی این فرد در آمریکا حکایت از استمرار حمایت آمریکا از این حرکت و جریان وابسته می باشد.

سند شماره (1) خیلی محرمانه منوچهر گنجی - وزیر آموزش و پرورش منوچهر گنجی 45 ساله در نوا مبر 1976 به سمت وزیر آموزش و پروش منصوب شد. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در تهران، در رشته علوم سیاسی دانشگاه کنتاکی درجات فوق لیسانس و دکترا و از دانشگاه کمبریج دیپلم حقوق بین المللی و دکترای فلسفه از دانشگاه ژنو دریافت کرد. وی تا هنگام مراجعت خود به ایران در سال 1966 در ژنو مانده و در قسمت دبیرخانه سازمان ملل کار می کرد.

وی سپس به دانشکده حقوق دانشگاه تهران پیوست و اولین دبیر کل مرکز مطالعات بین المللی شد.

وی در سال 1967 به سمت جانشین شاهزاده اشرف در کمیته دولتی ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منصوب شد. وی در سمت خود به عنوان مخبر مخصوص کمیته، نوشتار مفصلی در مورد نظر گاههای حقوق بشر در زمینه آپارتاید تهیه کرد. این گزارش که نسبت به رودزیا، آفریقای جنوبی و پرتغال شدیدا انتقادآمیز بود، جنجال عظیمی در ایران بپا کرد و سبب شد که دولت پرتغال از سفر وی به سرزمینهای آفریقایی تحت استعمار پرتغال جلوگیری به عمل آورد. وی در سال 1969 رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد، در آن سال نیز وی از طرف کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به انجام یک مطالعه در مورد نتایج اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل که در سال 1968 انتشار یافته بود، مأمور شد. وی در سال 1974 به سمت مشاور نخست وزیر در امور دانشجویان خارج کشور منصوب شد ولی سمت خود را در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و همچنین کرسی استادی خود را در حقوق بین المللی حفظ کرد. عقیده بر این است که وی علیرغم ورود به کابینه همچنان به خدمت در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ادامه خواهد داد.

گنجی به مناطق زیادی مسافرت کرده است که شامل یک سفر به چین در سال 1973 می شود و به زبانهای انگلیسی و فرانسه صحبت می کند. ثریا همسر او (که از اقوام نزدیک خانواده فرمانفرمائیان می باشد) در امور مربوط به زنان فعال می باشد. گنجی علاوه بر گزارشات خود در سازمان ملل مقالات متعدد و یک کتاب درسی در زمینه حقوق بین الملل منتشر کرده است.

کارمندان سفارت در طول سابقه خدمتی او تماسهای وسیعی با وی داشته اند. وی که مرد کوتاهی است به عنوان، روشنفکر، جاه طلب، عاقله مرد، سخت کوش و طالب قدرت بنابه دلایل شخصی و فلسفی توصیف شده است. گنجی در عین حال که نسبت به آمریکاییان رفتاری صمیمانه دارد، ولی شدیدا از مواضع ایران دفاع می کند و در مسائل بین المللی و با توجه به مشکلات کشورهای کمتر توسعه یافته، موضع مستقلی را اتخاذ می کند. وی در ابتدا با حمایتهای اشرف و این اواخر با حمایتهای

ص: 406

ملکه ترقی کرده است. وی یکی از اعضای هیئت تحقیق و بررسی تکنوکراتهای روشنفکر فرح می باشد و در کنفرانسهای بین المللی اخیر در مورد مسائل ایران یکی از مشاوران فرح بود.

آوریل 1977 خیلی محرمانه سند شماره (2) تاریخ: 6 ژوئن 9 - 16 خرداد 58طبقه بندی سری از: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی به: سفارت آمریکا در تهران فوری شماره : 5143(سری) موضوع: میانه روها بر علیه انقلاب اسلامی یکی از دوستان منوچهر گنجی در واشنگتن تأیید کرد که وی هم اکنون در ایالات متحده بوده و در اختفا به سر می برد.

ونس سری سند شماره (3) تاریخ: 28 ژوئن 1979 - 7 تیر1358سری یادداشت مکالماتی شرکت کنندگان: آقای منوچهر گنجی، وزیر سابق آموزش و پرورش آقای هنری پرشت، مدیر قسمت مربوط به امور ایران موضوع: اوضاع در ایران آقای گنجی، همان طور که آقای یوست میزبان قبلیش در مؤسسه آسپن قبلاً زمینه آن را فراهم کرده بود به ملاقات من آمد. گنجی از فوریه گذشته در تهران بوده و اخیرا از طریق مرز ترکیه گریخته است او در تهران نزد وابستگانش بوده، ولی هیچ کس برای دستگیری او مراجعه نکرده بود.

تجارب وی در منطقه مرزی مانند تجارب ناشی از اقامتش در تهران او را متقاعد کرده که ایران به طرف خطرات جدی پیش می رود. او گزارشهایی حاکی از قاچاق اسلحه به کشور، در دهکده های منطقه کردنشین که از آنها بازید کرده بود، دریافت کرده است. مهماندارش در یکی از دهکده ها کسی بود که علنا از حزب توده حمایت کرده و گنجی را نماینده آلمان شرقی معرف کرده بود. گنجی فکر می کرد که عربها و کردها و چپیها دارند قدرت را به دست می گیرند و حرکت چپیها بخصوص در نیروهای مسلح بارزتر است. در چنین اوضاعی و از دید جغرافیایی و سیاسی، آمریکا باید کاری انجام دهد. پرسیده شد چه بایستی بکنیم. او گفت که باید دنبال کسی بگردیم و حمایتش کنیم که بتواند منافع ما را بعد از اینکه خمینی ناگزیر، در 6 ماه یا یک سال آینده، قدرت را از دست داد، حفظ کند.

وقتی گفتم که هیچ یک از گروههایی را که ما توانسته ایم شناسایی کنیم از تشکیلات و حمایت و هدف واقعی برخوردار نیستند، گنجی گفت چنین کسانی وجود دارند. او از افرادی نظیر شریعتمداری و

ص: 407

تیمسار فربد رئیس ستاد ارتش نام برد و گفت که به آمریکا علاقه دارند و به طور جدی ضد کمونیست هستند. اگر آمریکا حامیانش را در ایران از دست بدهد، پیروزی از آن عناصر چپی (که همیشه در ارتش به صورت پنهانی با قدرت بوده اند) و یا پاسداران انقلاب اسلامی که حامیان خمینی به وجودش آورده اند خواهد بود. گنجی دولت با زرگان را بسیار صادق، ولی به شدت ضعیف توصیف کرد. بیشتر کسانی که بازرگان را تحسین می کنند معتقدند که بازرگان می بایست در ماه مارس استعفا می داد. گنجی هیچ ایده ای در مورد اینکه چه کسی بعد از او باید روی کار آید، نداشت، معهذا او فکر می کرد که یزدی فرد با نفوذی است. اما پیشنهاد کرد که ما نباید دکتر چمران را از نظر دور داشته باشیم، چون او فردی است ایرانی که در لبنان در تبعید به سر برده و در حال حاضر از دیگر رهبران ایرانی خیلی باهوشتر و سخنورتر است.

گنجی حمایت ایرانیها از شاه را ناچیز می داند، اما فکر می کند که در صورت بروز عکس العمل، ولیعهد 20 تا 30 درصد شانس بازگشت خواهد داشت. گنجی گفت که او با گروه کارمندان دولتی و دیگر حرفه ایهایی که در زمان وزارتش به عنوان مشاوران خصوصی برای ملکه ایجاد کرده بود، در تماس است. اینها اشخاص لیبرالی هستند که خواهان روی کار آمدن دولتی با صداقت در ایران بوده و از درون نظام حکومتی با شاه مخالفت می ورزیده اند. تعدادی از آنها در دولت موقت پستهایی دارند.

آنها به کلی از اعمال نفوذ روحانیون تندرو در امور ایران ناراحت هستند. افراد این محفل، اشتباهات زیادی را که در دولت شاه وجود داشت به او گزارش کرده بودند. او این گزارشها را به ملکه داده بود ولی ملکه به دلیل خودبینی شاه و احساس ناامنیش قادر به ایجاد تغییر رویه ای در اعمال شاه نبود. به عبارت دیگر شاه حاضر نبود بر علیه افرادی که برای او اهمیت داشته، ولی فاسد نیز بودند اقدامی به عمل آورد.

تابستان گذشته ملکه به گنجی گفته بود که آمریکاییها می خواهند که پهلویها ایران را ترک کنند.

گنجی عقیده داشت که در ژانویه گذشته ما به شاه دستور داده بودیم که ایران را ترک کند و به او گفته بودیم که به نفع اوست که از کشور خارج شود. من این موضوع را به شدت تکذیب کردم. اما او گفت که این موضوع حقیقت دارد و احتمالاً پیغام توسط ژنرال هایزر آورده شده بود. گنجی گفت که در اواخر نوامبر گذشته به شاه در مورد فساد بیش از حد خانواده سلطنتی مطالبی ایراد کرده و گفته بودم که لازم است در این باره کاری انجام شود. شاه گفته بود که این موضوع را به آجودان او تیمسار فردوست بگویم، ولی این موضوع خود به خود فراموش شد. این عملی بوده که همیشه در سیستم انجام می گرفته، همه از اقدام بر علیه خطاکاران، بخصوص اگر این خطاکاران از اعضای خاندان سلطنتی بودند، می ترسیدند. آمریکاییها مسئولیت بخصوصی در این مورد داشتند. چرا که آنها شاه را روی کار آورده و نگهداشته بودند و اجبارا بایستی توجه می داشتند که شاه یک دولت با لیاقت را رهبری می کند.

من از گنجی پرسیدم که آیا عاقلانه است که شاه به این کشور بیاید. او گفت فکر می کنیم که این کار اشتباه است. او پرسید آیا امکانش هست که ولیعهد به اینجا (آمریکا - م) بیاید. من گفتم فکر می کنم که اگر او بخواهد به دانشگاه برود، بتوان ترتیب این کار را داد. اما گمان می کنم که این کار برای شخص جوانی چون او که مشتاق گذراندن یک زندگی عادی است، مشکل باشد. چون در رابطه با او

ص: 408

مشکلات امنیتی و حقوقی بسیاری به وجود خواهد آمد و تصور می کنم که این موضوع در هر جای دیگری هم صدق کند، اما چون از رفتار ولیعهد آگاهی دارم، فکر می کنم که محافظت شدید از او در آمریکا برایش غیر قابل تحمل باشد. امکان دارد این کار از جهات سیاسی در ماههای آینده عملی باشد. به نظر من شاه نیز می تواند بعدها به ایران بیاید و این کار خالی از اشکال خواهد بود، ولی باید مدتی بگذرد تا ما بتوانیم موضع خود را در ایران بازسازی کرده و شاه نیز خونسردی خود را به دست آورد. در مورد امید ولیعهد به ایفای یک نقش سیاسی اظهارات تردید کرده و گفتم نمی دانم که یا اقامت وی در آمریکا کمکی به این امر خواهد کرد یا نه. گنجی با ابراز موافقت گفت، ایرانیها به شخصی که دوران سختی را گذرانده احترام می گذارند. ولیعهد هم اگر در تبعید به سر برد از چنین وضعی برخوردار خواهد شد.

گنجی اظهار داشت که می گویند شاه پول زیادی از ایران خارج کرده است. وی گفت بعید نیست که او این پولها را توسط دولت ایران خارج کرده باشد که اگر چنین باشد او یک دزد تمام عیار است.

گنجی خودش بعد از انقلاب در ایران مانده بود. تا اینکه اسمش را از فهرست کسانی که پول از کشور خارج کرده اند پاک کند.

او این کار را توسط دادستان کشور انجام داده بود. معهذا به خاطر اینکه با رژیم فاسد سابق در ارتباط بوده تحت تعقیب است. گنجی گفت فقط 6000 دلار در بانک دارد و دنبال یک شغل تدریس در آمریکا می گردد. امکان دارد که او کتابی درباره رژیم شاه بنویسد که نشانگر تمام خطاهای او باشد.

در بحث و گفتگویی که 2 ساعت به طول انجامید گنجی مرتبا تکرار می کرد که آمریکا بایستی در ایران فعال شود وگرنه ایران را با قصور و غفلت از دست می دهد. او در بحث خود راجع به این موضوع مانند دیگران استدلال می کند و مانند بسیاری از افراد دیگر چاره و درمان مشخصی برای مسئله ای که در حال حاضر موجود است ارائه نمی کند.

هنری پرشت- سری

فریدون افشار - پالیزبان

در سند باقیمانده نیز از تماس مستقیم مأمورین آمریکایی با افرادی که از آنها صراحتا به عنوان «توطئه گر» یاد می شود حکایت می کند. فریدون افشار یک استاد تحصیلکرده آمریکا که یک دوره نیز در مجلس شاه نماینده! بوده است، متعاقب تماسهای تلفنی بالاخره در ملاقات با مشاور سیاسی سفارت در مرداد 58 سخن از نیاز وی به حمایت آمریکا در راه اندازی یک تشکیلات نظامی در آذربایجان با هدف سرنگونی نظام انقلابی جدید می راند. جواب افشار نیز کم و بیش با توجه به برآوردی که از میزان موفقیت او داشته اند مشابه سایرین است. اما در قیاس با دیگران ظاهرا افشار بر نظامیان فراری و جوانان ناقص العقل و اشراف عالیمقام و... ترجیح داده اند و حساب بیشتری روی او باز کرده بودند. سند دوم حاصل گفتگو با جهانشاه پالیزبان برادر پالیزبان فراری است که مقامات آمریکایی را در جریان خروج غیر قانونیش از کشور می گذرد. جهانشاه پالیزبان در عین حال مقداری از برادرش که در آن زمان در مورد فعالیتهای ضد انقلابی او تبلیغات زیادی وجود داشت صحبت می کند.

ص: 409

سند شماره (1) 14 اوت 1979 - 23 مرداد 58خیلی محرمانه تهران 9064 از: سفارت آمریکا در تهرانبه: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: درخواست کمک برای تشکیل نیروهای نامنظم نظامی بر علیه جنبش اسلامی 1 - (خیلی محرمانه - تمام متن) 2 - خلاصه: در 8 اوت فریدون افشار در گفتگو با مشاور سیاسی سفارت آمریکا خواستار کمک برای تشکیل یک نیروی نظامی در منطقه آذربایجان شد که بتواند برای دفع قدرت جنبش اسلامی مفید واقع شود. مشاور سیاسی تقاضای او را رد کرد و خاطرنشان ساخت که سیاست آمریکا مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران می باشد. افشار گفت که انتظار چنین جوابی را داشته است، ولی با این وصف در راه عملی ساختن نقشه خود گام برخواهد داشت. پایان خلاصه.

3 - در 8 اوت فریدون افشار دوباره با کاردار تماس گرفت و درخواست ملاقات کرد. کاردار فکر می کرد که شخص مزبور «فرید» است که شریک حقوقی رمزی کلارک، وکیل «لواین»، چند هفته پیش گفته بود که به خاطر اوضاع یهودیان در ایران با او تماس خواهد گرفت. به هر حال برای اطمینان بیشتر کاردار به مشاور سیاسی سفارت گفت که با افشار تماس گرفته تا منظور او را دریابد. بعدا معلوم شد که افشار مسائلی غیر از مسائل یهودیان ایران دارد. افشار به مشاور سیاسی سفارت گفت که از مدارس میسیونری ارومیه و تبریز فارغ التحصیل شده و در چندین دانشگاه آمریکا (از جمله آیداهو، اکلاهما، شیکاگو ییل و جان هاپکینز) تحصیل کرده و دکترای زمین شناسی خود را گرفته است. او همچنین یک دوره کوتاه مدت را در فاصله بین دوره تکمیلی لیسانس و مراجعت به آمریکا در دانشگاه نظامی ایران گذرانده است. زمانی که نفت در ایران ملی شد، افشار به خاطر کمک به پیدا کردن مناطق نفت خیز خارج از حوزه امتیاز بریتیش پترولیم از مؤسسه اسمیتونیان به ایران دعوت شده بود.

او اولین چاه نفت حوزه قم را وارد مرحله تولید کرده بود و بعدا به دانشگاه تهران رفت و در سال 1956 به عنوان نماینده مجلس از ارومیه (که در آن زمان رضاییه بود) انتخاب شد. به هر حال او در سال 1961 به خاطر سرخوردگی از مسائل سیاسی کاندید نمایندگی مجلس نشد و مجددا مشغول تدریس در دانشگاه تهران گردید.

4 - افشار گفت افرادی نظیر او در حالی که هرگز با بودن شاه موافق نبوده اند، از بی نظمی ملاها در ایران نیز مطلقا خسته شده اند. و واضح است که آنها قادر نیستند یک اقتصاد مدرن را پیاده کنند او گفت که به تازگی از ارومیه برگشته و در آنجا شاهد وقایعی مبنی بر درگیری بین کردها و مقامات محلی در سرو بوده است. او اظهار داشت که منطقه مرزی ترکیه و عراق در کنترل کامل کردها می باشد. آنها بیش از 6 پاسگاه ژاندارمری را بدون مقاومت تصرف کرده اند. و پاسدارانی را که از ارومیه برای بازپس گرفتن این پاسگاهها فرستاده شده بودند به خاک و خون کشیده اند. پاسداران بی انضباط و بدون آموزش بوده و حتی برای کردهای فاقد تشکیلات آنچنانی نیز رقیبی به حساب نمی آیند و ارتش نیز در ارومیه از جنگیدن خودداری می کند.

5 - افشار گفت که چنین وضعی برای آنچه که او تصمیم گرفته انجام دهد ایده آل است. او گفت که استخدام نیرویی در حدود 20000 الی 30000 نفر در آذربایجان ساده است و می توانیم آنها را در

ص: 410

منطقه مرز ترکیه جایی که در تصاحب هیچ کس نیست آموزش دهیم و بعدا شمال غربی ایران را به تصرف درآوریم. او گفت ایران حدود 18 میلیون ترک دارد که از این 18 میلیون حدود 16 میلیون ترک آذری هستند که این تعداد از آذربایجان گرفته تا قلب تهران پراکنده می باشند و در حدود 2 میلیون ترکمن و قشقایی نیز در شمال شرقی و جنوب وجود دارند. بیش از 9 تا 10 میلیون فارس خالص وجود ندارد که تنها در قسمت مرکزی ایران متمرکز گشته و به وسیله ترکهای مسلح و کردها و عربها و بلوچها محاصره شده اند. علما فقط در بین فارسها قدرت دارند. اگر ترکهای شمال غربی و تهران را محاصره کنند، دیگر اقلیتهای غیر قارس نیز به آنها در خلع ید کردن مذهبیها در بقیه کشور یاری خواهد کرد.

6 - افشار صراحتا گفت که برای پیشبرد نقشه اش احتیاج به کمک دارد. حداقل برای شروع این کار احتیاج به پول دارد. کمک تسلیحاتی و آموزش نیز مفید خواهد بود. اغلب ترکها چشمان آبی و موهای بور دارند و بنابراین طبق گفته او اگر تعدادی مشاور خارج در تهیه نقشه ها دخالت کنند مشخص نخواهد شد. بعید به نظر می رسد که با فقدان کنترل دولت مرکزی در مرز آذربایجان با ترکیه، کسی متوجه اعمال آنان بشود. او امیدوار بود که آمریکا منافع پشتیبانی از شخصی مانند او را درک کرده باشد. او گفت که من در مدارس شما فارغ التحصیل شده ام و من می دانم که شما به چه چیزهایی معتقد هستید و من هم به آنها معتقدم. خطر واقعی این نیست که چپیها بعد از مدتی مذهبیها را بیرون کنند و قدرت را به دست بگیرند، چون مارکسیسم در بین مردم پایگاهی ندارد. بلکه این است که بعد از ادامه بحرانها در ایران، شوروی وقت را غنیمت شمرده و دخالت کند و این چیزی است که خطرهای جدی برای منافع آمریکا در این قسمت دنیا دارد نه آنکه تعدادی ایرانی و چپگرا در اداره نخست وزیری بنشینند.

7 - مشاور سیاسی سفارت به افشار گفت که آمریکا نمی تواند از نقشه او پشتیبانی کند و این برخلاف سیاست آمریکا مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران می باشد. او گفت که بعد از نتیجه ویتنام و واترگیت مردم آمریکا ماجراجوییهای خارجی را تحمل نمی کنند. افشار گفت که انتظار چنین جوابی را داشته، اما فکر می کند که حداقل کوشش را برای نشان دادن ارزش نقشه اش انجام داده است.

او به هر حال این کار را دنبال خواهد کرد.

8 - نظریه: افشار یکی از مهمترین توطئه گرانی می باشد که تا به حال مشاور سیاسی سفارت ملاقات کرده است. افشار یکی از متخصصین دانشمند می باشد و مردی است که در زندگیش با واقع بینی با مشکلات برخورد کرده.

برای مثال از نظر او فقدان و نظم و منطق جمهوری اسلامی اهانتی است بر ارزشهای شخصی احساسات وی. به نظر نمی رسد که او فردی باشد که تصمیم داشته باشد برای براندازی فوری و سریع حکومت، ناگهان و بدون تعمق قبلی ارتشی را تشکیل دهد. به نظر می رسد که او به دقت ضعف دشمن را محاسبه کرده، ولی اینکه آیا او می تواند چنین نیرویی را تشکیل دهد یا نه نامعلوم است، اما اگر چنین نیرویی بخواهد متشکل شود فقط، شخصی مثل افشار، احتمالاً این کار را بهتر انجام خواهد داد تا یکی از ارتشیان عالیرتبه ایرانی که اراده شان در فوریه گذشته خرد شده و یا اشراف عالیمقام و مادیگرا که از پاریس و لوس آنجلس توطئه می کند و یا جوانان ناقص العقل که در خیابانهای دورافتاده

ص: 411

تهران با اتومبیلهای ب ام و می گردند و برای آنها توطئه چینی یک نوع بازی به حساب می آید.

لینگن خیلی محرمانه سند شماره (2) تاریخ: 26 اوت 79 - 4 شهریور 58خیلی محرمانه دولت ایالات متحده آمریکا گزارشگر مایکل. جی. مترینکو - سیاسی یادآوری موضوع: موقعیت فعلی خانواده پالیزبان من عصر روز 12 اوت (21 مرداد) و در حدود 2 ساعت در روز 23 اوت (اول شهریور) را به گفتگو با جهانشاه پالیزبان برادر ژنرال عزت اللّه پالیزبان پرداختم. تبلیغی که پیرامون فعالیتهای ضد انقلابی منتسب به ژنرال می شود اثرات بدی در آسایش اعضای خانواده که هنوز در ایران به سر می برند داشته است و جهانشاه پالیزبان موقعیت اقوام مختلف پالیزبان را به شرح زیر توضیح داد:

پدر و مادر ژنرال پالیزبان - در 21 اوت (30 مرداد) پاسداران کمیته به خانه پدر و مادر ژنرال در کرمانشاه حمله بردند. پدر او که 95 ساله است و در شرایط مزاجی بدی است دستگیر شده است. بر طبق روایاتی که جهانشاه از دیگران در کرمانشاه شنیده پدرش بر روی پاسداران کمیته، در حالی که آنها تلاش می کردند به زور وارد خانه شوند، آتش گشود. جهانشاه در صحت روایت تردید چندانی ندارد، چون پدرش فردی است که در مقابل این گونه دستگیریها حتما مقاومت می کند. مادر ژنرال و همچنین خواهر بزرگترش که با پدر و مادرش زندگی می کردند ناپدید شده اند و خانه نیز اکنون در دست کمیته است جهانشاه اظهار داشت که از تاریخ 23 اوت (اول شهریور) اطلاعی ندارد که خواهر و مادرش کجا هستند، ولی گمان می برد که آنها در امان باشند.

خواهر ژنرال پالیزبان - یک خواهرش فرماندار سابق مشهد بود که با ژنرال امانی رئیس پلیس مشهد ازدواج کرده بود. ژنرال امانی بعد از انقلاب اعدام شد و خواهر پالیزبان هم اکنون در اختفا به سر می برد. طبق گفته جهانشاه ترتیبی داده شده که این خواهر مخفیانه ایران را ترک کند و او یا به انگلستان خواهد رفت (که در آنجا خانه ای دارد) و یا به آلمان غربی جایی که یک عمه (خاله) پیر دارد که می تواند با او زندگی کند. پسر یکی از خواهرها دانشجوی نیروی دریایی بود، ولی پس از انقلاب استعفا کرد. در انجام این کار دریادار مدنی (فرمانده نیروی دریایی و استاندار فعلی خوزستان) او را یاری داده بود و ظاهرا دوست خانوادگی است. این پسر و دیگر فرزندان ژنرال امانی در آینده نزدیکی ایران را ترک خواهند کرد.

جهانشاه پالیزبان - همسر و فرزندان جهانشاه کمی بعد از انقلاب ایران را ترک کرده و اکنون در آمریکا به سر می برند. زمینهای وسیع مزروعی او در منطقه همدان هفته پیش ضبط شد و مباشر او که یک فامیل دور اوست و در حدود 30 سال دارد در همدان زندانی شده است. مدت کوتاهی پس از انقلاب فوریه (بهمن) املاک وی در همدان به وسیله عده ای اشغال شده، ولی جهانشاه توانسته بود که

ص: 412

زمینها را از طریق تماسهایش با کمیته محلی دوباره به دست بیاورد، چون در آن زمان مورد سوءظن نبود. محصولات املاک بدون دردسر درو شد و خرمنها جمع آوری شد و به دفتر کشاورزی کرمانشاه فروخته شد. اخیرا رئیس دفتر کرمانشاه از پرداخت هرگونه وجهی به جهانشاه امتناع ورزیده و اظهار می دارد که او هیچ پولی به پالیزبان پرداخت نخواهد کرد. جهانشاه در تلاش بود که این موضوع را پی گیری کند که ناگهان موقعیت خودش نامشخص شد. روزنامه کرمانشاه در هفته دوم اوت نام او را منتشر کرد و درخواست نمود که هر کس از او شکایتی دارد آن را به دفتر دادستان انقلاب کرمانشاه ارائه کند. قبل از آن موقع تنها دردسری که جهانشاه با کمیته داشت 2 جلسه بازجویی کوتاه در تهران بود. او بازجویی را مؤدبانه و حتی دوستانه توصیف کرد. بازپرسها علاقه مند به دانستن محل اختفای برادرش بودند.

جهانشاه پالیزبان ممنوع الخروج از ایران نبوده و در نظر داشت که در 25 اوت (3 شهریور) عازم آمریکا شود. در 22 اوت به وسیله یک دوست که در نزدیکی اقامتگاه او در تهران زندگی می کند به او تلفن شد و گفته شد که به آپارتمانش برنگردد، زیرا پاسداران انقلاب در همان لحظه برای پیدا کردن او وارد آپارتمان شده اند. وقتی من جهانشاه را در 23 اوت دیدم ظاهرا در مخفیگاه بود. پاسپورت او هم اکنون در فرودگاه است تا قبل از پروازش آن را بگیرد، ولی جهانشاه معتقد بود که اگر او بخواهد از طریق فرودگاه مهر آباد خارج شود بازداشت و دستگیر خواهد شد. او در تلاش بود که در مورد نحوه عمل تصمیم بگیرد و راههای چاره او اینها بود: 1 - از طریق مرز کردستان از ایران فرار کند.

2 - تلاش کند که از بلیط هواپیمایش استفاده کند و در مورد دستگیری ریسک کند و یا 3 - خودش را به دفتر دادستان انقلاب در تهران معرفی کند، البته پس از اینکه از یکی آیت اللّه بخواهد تا برایش پادرمیانی کند.

ژنرال پالیزبان، همسر و فرزندان - بر طبق گفته جهانشاه همسر ژنرال در امان است، ولی از اظهار جزئیات مربوط به محل اختفای او طفره رفت. او گفت «عملاً وی (همسر پالیزبان) در خارج از ایران است.» داماد ژنرال پس از انقلاب توسط پاسداران کمیته دستگیر شد و به مدت سه هفته در ضمن اینکه راجع به محل ژنرال مؤاخذه می شد، در زندان نگهداشته شد یک پسرش (انوشیروان) در کالیفرنیا به مدرسه می رود. پسر دیگر که دانشجوی مدرسه کشاورزی کرمانشاه بوده پس از انقلاب دستگیر می شود، ولی ظاهرا در امان است. جهانشاه در ابتدا اظهار داشت که نمی داند برادرش کجاست، ولی بعدا اشاره کرد که او ممکن است هنوز در منطقه کردستان ایران باشد. او گفت در زمان جنگ جهانی دوم برادرش موفق شده بود که به خاطر شناختش از منطقه کردستان به مدت 6 ماه نیروهای دشمن را از سر باز کند و در آن زمان مقامات هرگز موفق به یافتنش نشدند. از آن به بعد او این شانس را داشته است که تماسهای وسیعی با مردم منطقه داشته و تجربه خیلی ارزشمندی نیز در مورد عملیات اطلاعاتی ارتش ایران دارد. بنابراین پیدا کردن او کاری است تقریبا غیر ممکن.

مترینکو خیلی محرمانه

کتاب شصت و نهم

کشورهای رو به رشد، امکانات نفتی، سیاستها و محدودیتها

ص: 413

ص: 414

مقدمه

ص: 415

ص: 416

اهمیت انرژی و نفت، به عنوان ارزانترین و رایج ترین نوع انرژی در جهان امروز بر کسی پوشیده نیست. با توجه به این مسئله، تغییر در قیمتها و همچنین تغییرات مربوط به ذخایر و ظرفیتهای تولید و میزان مصرف و پالایش کشورهای تولیدکننده، از جمله حساسترین موضوعات از نقطه نظر کشورهای مصرف کننده مواد نفتی می باشد.

اهمیت نفت و شاخصهای مربوط به آن در اقتصاد جهان و هر کشور به تنهایی، کشورهای مصرف کننده نفت را وادار کرده است تا در پی برنامه ریزیهای بلندمدت و تدوین استراتژی استفاده و نگهداری از مواد نفتی برآیند، به گونه ای که از آثار بحرانهایی که به برخی از آنها در دهه های اخیر اشاره می شود، در امان بمانند :

- بحران تحریم نفتی اعراب در سال 1963 در پی جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی.

- نابسامانیهای اقتصادی عمدتا ناشی از افزایش ناگهانی قیمت نفت در دهه 1970.

- بحران اقتصادی ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی و توقف صدور نفت خام از ایران.

این برنامه ریزی به مصرف کنندگان اصلی نفت در جهان که همانا دولتهای استکباری هستند این امکان را داد تا نه تنها از تأثیر این بحرانها بر خود بکاهند بلکه در یک حرکت تهاجمی، از حربه خرید نفت به عنوان یک سلاح سیاسی کارا در سیاستهای خود بهره برداری نمایند.

مصداق بارز این مدعا سیاست نفتی کشورهای غربی در دهه اخیر می باشد. در اوایل دهه 1980 و در پی پیروزی انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ بر جمهوری اسلامی ایران، صدور نفت تا حد زیادی دچار وقفه و سبب افزایش ناگهانی قیمتها گردید. این امر غرب را دچار وقفه و سبب افزایش ناگهانی قیمتها گردید. این امر غرب را دچار مشکلات اقتصادی فراوانی نمود، ولی در پایان همین دهه، در پی همکاری مزورانه عربستان سعودی و دیگر شیوخ مرتجع با آمریکا و به دنبال اجرای سیاستهای صرفه جویی در مصرف انرژی، وضع به صورتی تغییر کرد که این بار غرب خرید نفت را به عنوان یک سلاح سیاسی مورد استفاده قرار داد و بدین ترتیب توانست بحرانهای اقتصادی شدیدی را بر کشورهای تولید کننده نفت منجمله ایران تحمیل نماید.

داشتن اطلاعات صحیح و دقیق از ذخایر و ظرفیتهای تولیدی فعلی و همچنین اطلاع از تواناییهای بالقوه کشورهای تولید کننده نفت در این زمینه از ضروری ترین ابزار برای تدوین این گونه استراتژیها و اجرای آنها می باشد و با توجه به ضرورت این اطلاعات است که اهمیت کار سازمانهای جاسوسی

ص: 417

غرب و عوامل اطلاعاتی آنها در کشورهای نفت خیز روشن می شود.

کتاب حاضر ماحصل فعالیتهای جاسوسی سازمان سیا در کشورهای مختلف غیر اوپک در زمینه ذخایر نفتی و امکانات اکتشاف و استخراج نفت در این کشورها می باشد و بیانگر این نکته است که شیطان بزرگ در غارت منابع انرژی به کشورهای عضو اوپک بسنده نکرده و به دنبال بهره برداری از منابع نفتی کشورهای غیراوپک نیز می باشد. درک اهمیت فوق العاده این گونه اطلاعات هنگامی میسر است که شرایط سیاسی و اوضاع جهان در زمان تدوین این گزارش مد نظر قرار گیرد.

بدیهی است که عوامل و مجاری جمع آوری اطلاعات در این جهت نقش به سزایی دارند و آنان به تحلیلگران امکان می دهند که به صراحت و قاطعیت نسبت به اوضاع نفتی یک کشور در آینده اظهار نظر نمایند.

عمده ترین عواملی که می توانند به چنین اطلاعاتی دسترس داشته باشند برنامه ریزان و مشاوران رده بالای صنایع نفتی کشورها و شرکتهای پیمانکاری خارجی هستند که عوامل مستقیم اجرایی این برنامه ها و در اکثر موارد مشاوران اصلی رده های بالای تصمیم گیری می باشند. لذا با مروری گذرا به مجموعه اطلاعات گردآوری شده در این سند به خوبی به میزان عمق فاجعه و نفوذ ویرانگر عوامل سیا در جای جای جهان می توان پی برد.

انتشار این سند که حاوی ماحصل سالها تلاش سیا می باشد می تواند به عنوان یک مرجع اطلاعات علمی اقتصادی در مورد منابع نفتی در کشورهای جهان تا زمان تهیه گزارش نیز محسوب گردد و مورد استفاده علاقه مندان قرار گیرد.

امیدواریم انتشار این قبیل اسناد هشداری جدی برای مجاهدان و مبارزان راه حق و آزادی در کشورهای تحت سلطه و نوعی درس آموزی از انقلاب اسلامی ایران که راه حضور و نفوذ عوامل بیگانه را با قدرت سد نموده باشد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تابستان 69

ص: 418

کشورهای رو به رشد، امکانات نفتی، سیاستها و محدودیتها آژانس اطلاعاتی مرکزی (سیا) مرکز ملی ارزیابی خارجی نوامبر 1977 اطلاعات امنیت ملی افشای غیرمجاز مستوجب مجازاتهای جنایی می باشد اختصارات مربوط به کنترل توزیع غیرقابل رؤیت برای ملیتهای بیگانه غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار هشدار - شامل اطلاعات اختصاصی می باشد فقط برای ادارات NFLB اقتباس و انتشار اطلاعات توسط منشاء آن کنترل می شود.

ارائه این اطلاعات به .... مجاز می باشد.

طبقه بندی طبق ماده 15319.

از برنامه خروج کلی از طبقه بندی طبق 11652 E.O مستثنی می باشد.

در تاریخ زیر به صورت خودکار بدون طبقه بندی می شود.

غیرقابل تعیین

ص: 419

فهرست مندرجات نگرش کلی آمریکای لاتین مکزیک آرژانتین ونزوئلا پرو اکوادور برزیل بولیوی کلمبیا شیلی گواتمالا و بلیز پاراگوئه و اوروگوئه جنوب و شرق آسیا اندونزی هندوستان مالزی برونئی برمه پاکستان بنگلادش تایوان تایلند فیلیپین کره جنوبی ویتنام خاورمیانه غیر اوپک، آفریقای شمالی و منطقه مدیترانه مصر عثمان تونس سوریه ترکیه یونان

ص: 420

اردن صحرای جنوب آفریقا نیجریه آنگولا گابن کنگو زئیر کامرون، چاد و ساحل عاج ------------------------------------------------------------------------------------------------ توجه: در نتیجه یک تجدید سازمان که از 11 اکتبر 1977 به جریان خواهد افتاد، نشریات اطلاعاتی که سابقا توسط ریاست اطلاعات و دفاتر اطلاعات ملی چاپ می شد اینک توسط مرکز ملی ارزیابیهای خارجی طبع می گردد.

نگرش کلی

امکان کمبود نفت که در اوایل تا اواسط سالهای 1980 شروع خواهد شد، علاقه به بررسی تواناییهای نفتی کشورهای کمتر رشد یافته را افرایش داده است. اساساً این تواناییها به عوامل زمین شناسی بستگی دارد که پایه ذخایر هر کشور را مشخص می کند. ولی شناخت و گسترش پایه ذخیره به چند عامل بستگی دارد از قبیل سیاستهای دولت در قبال کمپانیهای نفتی خارجی، محدودیتهای فنی کمپانیهای نفتی دولتی، ضرورتهای مالی و در بعضی موارد اختلافات ارضی که دسترسی به مناطق نوید بخش را غیر ممکن می سازند. با در نظر گرفتن این عوامل، گزارش حاضر تواناییهای نفتی 40 کشور رو به رشد و آن دسته از اعضای اوپک را که در خارج از خاورمیانه و آفریقای شمالی بسر می برند مورد ارزیابی قرار می دهد.

پایه ذخایر

در اکثر کشورهای کمتر توسعه یافته، پایه ذخایر نفتی آنقدر ناچیز است که نمی تواند سطح تولید را پشتیبانی نماید و مشخص شده است که ذخایر وسیع نیز تنها در معدودی از کشورها وجود دارد. در نیمکره غربی، مکزیک با داشتن 25 میلیارد بشکه نفت ذخایر قطعی و احتمالی تاکنون در رتبه اول قرار دارد و کشور بعدی ونزوئلا با 14 میلیارد بشکه نفت است. در صحرای جنوب آفریقا(1) نیجریه باداشتن 19 میلیارد بشکه نفت رتبه اول را دارد. در میان کشورهای دیگر منطقه، تنها آنگولا و گابن ذخایر معادل یک میلیارد بشکه نفت دارند. از عمده ترین کشورهای نفتی خاورمیانه ای غیر اوپک عمان دارای 6 میلیارد بشکه و مصر دارای 4 میلیارد بشکه نفت می باشند. هیچ یک از کشورهای دیگر منطقه دارای این حدود نفت نیست. در آسیای شرقی و جنوبی، اندونزی 14 میلیارد بشکه نفت دارد و

ص: 421


1- Sub - Saharan Africa.

برونئی(1) ، مالزی و هند هر یک دارای 2 میلیارد بشکه نفت هستند.

با اقدامات اکتشافی می توان پایه ذخایر کشورهایی را که در حال حاضر ذخایر نسبتا وسیعی دارند گسترش داد. لیکن دستیابی به منابعی با وسعت منابع خاورمیانه تنها در مکزیک و احتمالاً در فلات قاره آرژانتین امکان پذیر است. دیگر مناطق دارای تواناییهای خوب لیکن عمدتا کوچک عبارتند از:

شرق پرو، اکوادور، مصر، هند و کشورهای تولید کننده دیگری که با دریای جنوبی چین(2) هم مرزهستند. در بعضی از کشورها، به خصوص ونزوئلا، نیجریه و اندونزی باید کارهای اکتشافی تفضیلی صورت گیرد تا پایه ذخایر فعلی حفظ شده و کاهش نیابد.

دورنمای زمین شناسی در سایر مناطق کشورهای رو به رشد چندان روشن نیست. دستیابی به مناطق دارای شرایط زمین شناسی مناسب برای کشف نفت مستلزم اقدامات اکتشافی بسیاری می باشد.

اصولاً مناطق کشف نشده که دارای توانایی بالقوه باشد شامل حوضچه بلوچستان پاکستان، خلیج بنگال(3) ، و جزائر آدامان(4) می باشد. ساحل آفریقای شرقی، خصوصا در مجاورت سومالی، نیز تا حدزیادی دست نخورده باقی مانده است. تلاش بسیاری نیز باید صورت گیرد تا امکانات خارج از خشکی مناطق آمازون، برزیل، آفریقای غربی بین ساحل عاج(5) و آنگولا و آبهای دریای جنوبی چین شناخته شود.

مشارکت خارجی

سیاستهای دولتی در قبال کمپانی های بین المللی نفتی سبب شده است که گسترش حتی امکانات شناخته شده نیز متوقف گردد. شرایط سخت غیرمنصفانه، تغییرات یکجانبه قراردادها و ملی کردن ها غالباً از ویژگیهای روابط گذشته بین کشورها و کمپانی های نفتی در جهان سوم بوده اند.

تقریبا در تمام کشورهای رو به رشد کمپانیهای دولتی روی کار آمده اند. این کمپانیها بخودی خود در گسترش و اکتشاف نفت وقفه ایجاد نمی کنند. در واقع، بعضی از کمپانیهای دولتی که کمپانی نفتی مصری نمونه بارز آن است با شرکتهای خارجی روابط خوبی برقرار کرده اند. دیگر کمپانیها دولتی چیزی بیش از یک وزارتخانه که با کمال وفاداری روحیه و طرز تفکر دولت متبوع خود را نشان می دهند، نیستند. اما بعضی از آنها نیز به صورت سنگرهای ملی گرایی درآمده و ترجیح می دهند نفت در قعر زمین باقی بماند ولی آن را به کمک بیگانگان تولید ننمایند. تعداد انگشت شماری از کمپانیهای نفتی دولتی نیز هستند که مهارتهای فنی و مدیریتی لازم را جهت اکتشاف در مناطق خارج از خشکی و اعماق زمین که نفت جدید در آنها وجود دارد، کسب کرده اند. بهترین کمپانی نفتی دولتی کمپانی پمکس(6) مکزیک است که قادر است نفت را در مناطق بسیار سخت کشف و تولید نماید. با این وصف

ص: 422


1- Brunei.
2- South China Sea.
3- Bay Of Bengal.
4- Adaman Ilands.
5- Ivory Coast.
6- Pemex.

سرعت و کارآیی گسترش آن محدود است تا جایی که پمکس نیز نمی تواند به «تک روی» خود ادامه دهد. دیگر کمپانی دولتی آرژانتین، برزیل، هند و مصر نیز نمی توانند بدون کمک خارجی نفت موجود در مناطق سخت را یافته و تولید نمایند. علیرغم این محدودیتها، بسیاری از کمپانیهای نفتی دولتی بهترین مناطق را در اختیار خود گرفته و در عین حال برای عملیات پرخطر، شرایط بسیار سختی را در مورد مشارکت خارجی تعیین کرده اند.

دستورالعمل اجرایی معتدل نمی تواند منافع کمپانیها را تأمین نماید مگر آنکه چشم انداز زمین شناسی نشانگر ذخایر نفتی وسیع باشد. به طور مثال، کمپانیهای بزرگ نفتی مقدار کمی از منابع خود را به اکتشاف در کشورهای جنوب صحرا که دارای امکانات نفتی محدود هستند اختصاص داده اند. در چند کشوری که مصرف نفت داخلی کمتر از 000/10 بشکه در روز است از قبیل ساحل عاج، چاد، زئیر و کنگو حتی کشف و گسترش ذخایر کوچک نیز نمی تواند این نیاز مصرفی را تأمین نماید زیرا لزوم پالایشگاههای منطقه ای جهت پالایش مقادیر کم نفت خام از جمله عوامل محدود کننده به شمار می آیند. بهرحال، کمپانیهای نفتی علاقه به اکتشاف را از دست داده اند چون ذخایر مهم احتمالی آنقدر ناچیز هستند که نمی توانند تولید در سطح بالا را تأمین نمایند.

سرمایه گذاری و تجهیزات

کشورهای دارای تواناییهای نفتی قطعی در تأمین سرمایه مورد نیاز خود دچار مشکلات چندانی نمی شوند. در اوایل سال جاری به دنبال محدودیتهای تحمیلی صندوق بین المللی پول(1) در موردوامهای خارجی، مکزیک در این زمینه دچار مشکلاتی گردیده بود لیکن این محدودیتها را می توان به کمک قروض مربوط به نفت از بین برد. چند تولیدکننده کوچک از قبیل پاکستان نیز در رابطه با تأمین سرمایه لازم جهت خرید تجهیزات اکتشافی از غرب دچار مشکلاتی شده اند. هند نیز ممکن است دچار همین گونه محدودیت بشود اما در این موارد مسئله اصلی عدم تمایل دولت به صدور اجازه کار برای کمپانیهای نفتی خارجی در این مناطق است. کشورهای آفریقای غربی از قبیل ساحل عاج، چاد، کامرون، و کنگو نیز در صورت خروج کمپانیهای خارجی نخواهند توانست بدون مواجه با مشکلات مالی و تکنیکی به اکتشاف ادامه دهند.

در حال حاضر دسترسی به ماشین آلات حفاری و سایر تجهیزات عامل محدودکننده اصلی به شمار نمی رود. تنگناهای موقتی زمانی بروز خواهند کرد که لازم باشد در چند منطقه از جهان برنامه های اکتشافی گسترده ای به طور همزمان اجرا شود. البته این تنگناها احتمالاً در طول یک یا دو سال برطرف شود. عامل محدود کننده اصلی کمبود پرسنل مجرب در تمام سطوح است. این محدودیت علی رغم قابلیت تحرک بسیار زیاد کارگران و تکنسین های نفتی در سطح جهان که در کمک به بهره برداری بسیار مؤثر از چنین نیرویی عامل مهمی است، باز هم تا دهه آینده ادامه خواهد داشت.

مسائل ارضی

ص: 423


1- International Monetary Fund (IMF).

اختلافات ارضی، اکتشافات چند منطقه نویدبخش را با وقفه روبرو ساخته است. به طور مثال، ادعاهای ارضی مناقشه ساز، عملیات خارج از خشکی دریای جنوبی چین و کره جنوبی را متوقف ساخته است. اختلافات مرزی بین تونس و لیبی نیز کار مناطق نفتی خارج از خشکی و دارای توانایی زیاد را مختل کرده است. ادعاهای متضاد یونان و ترکیه نیز مانع از ادامه عملیات کمپانیهای نفتی در خارج از خشکی شده است. ادعاهای آرژانتین و انگلیس در مورد جزائر فالکلند نیز در صورت وجود منابع نفتی در آنجا مشکلاتی پدید خواهد آورد. در خلیج سوئز(1) نیز مزاحمتهای اسرائیل عملیاتکمپانیهای نفتی را در مورد گسترش ذخایر شناخته شده بزرگ دچار وقفه نموده است.

دورنمای تولید

با در نظر گرفتن روند گسترش و اکتشافات کنونی گمان می رود که تولید نفت کشورهای رو به رشد غیر اوپک به صورت گروهی در سال 1980 به سطح 6 میلیون بشکه در روز و در سال 1985 به سطح 8 تا 9 میلیون بشکه در روز برسد. این پیش بینی ها بر مبنای تلاشهای گسترده ای استوار است که در حال حاضر در جریان بوده و عمدتا نشانگر میزان احتمالی تولید در مکزیک، مصر و هند می باشد.

کشورهای کمتر رشد یافته منتخب: توانایی نفتی کشورهای کمتر رشد یافته منتخب: توانایی نفتی کشور دورنمای افزایش ذخایر جو عملیاتی توضیحات آمریکای لاتین آرژانتین خوب تا عالی خوب تا متوسط مناقشه مرزی با انگلیس بلیز متوسط تا بد متوسط تا خوب مناقشه مرزی با گواتمالا بولیوی خوب تا متوسط خوب افزایش مستمر مقادیر کم به ذخایر احتمالی برزیل خوب تا متوسط متوسط تا خوب شرایط عملیاتی روبه بهبود است شیلی متوسط خوب تا متوسط کشفیات کوچک بیشتر احتمال دارد کلمبیا متوسط متوسط تا خوب بهترین دورنماها در مورد گاز در سواحل شمالی است اکوادور متوسط تا خوب متوسط تا خوب اکتشافات بیشتری در مناطق شرقی لازم است گواتمالا متوسط تا خوب متوسط یک برنده واقعی نیست اما افزایش اندکی در ذخایر امکان دارد مکزیک عالی خوب دورنمای خوبی در مورد کشف منابعی در حد خاورمیانه پاراگوئه متوسط خوب زمین مناسب اما نتایج اکتشافی ضعیف پرو خوب تا متوسط متوسط تا خوب در خارج از خشکی و منطقه ترانس آندین اکتشافات بیشتری لازم است.

اروگوئه ضعیف خوب تا متوسط دورنمای تیره ای در مورد رفع نواقص اکتشافی دارد ونزوئلا متوسط تا خوب توسط تا خوب اکثراً کشف شده اما دورنمای خوبی وجود دارد سایرین ضعیف خوب تا متوسط احتمال وجود نفت در خارج از ترینیداد و آمریکای مرکزی ضعیف می باشد

ص: 424


1- Gulf Of Suez.

آسیا و حوزه اقیانوس آرام بنگلادش ضعیف خوب تا متوسط دورنمای ذخایر گاز امیدوار کننده است. مناقشات مرزی وجود دارد برونئی خوب تا متوسط عالی در مورد کشفیات بیشتر خارج از خشکی دورنمای خوبی وجود دارد برمه متوسط تا خوب متوسط احتمال افزایش مقدار کمی بر ذخایر داخلی وجود دارد تواناییهایی هم در خارج از خشکی وجود دارد هند خوب خوب تا متوسط یک ”بمبئی خوب“ بدون مسئله نمی باشد اندونزی خوب خوب سرعت اکتشاف همچنان بالاست مالزی خوب تا متوسط متوسط در چندین منطقه اکتشافات بیشتری مورد نیاز است پاکستان متوسط خوب تا متوسط حوزه های اصلی کشف نشده اند فیلیپین متوسط تا خوب خوب توانایی در خارج از خشکی و مناقشات مرزی وجود دارد کره جنوبی متوسط متوسط تا خوب مناقشات مرزی وجود دارد.

تایوان ضعیف تا متوسط خوب تا متوسط دورنمای ذخایر گاز خوب است. مناقشات مرزی وجود دارد تایلند ضعیف خوب دورنمای ذخایر گاز خوب است ویتنام متوسط تا خوب متوسط تا ضعیف توانایی اکتشافات غیراقتصادی وجود دارد سایر مناطق ضعیف خوب تا ضعیف کشورهای خاورمیانه ای غیر اوپک٬ آفریقای شمالی و حوزه مدیترانه مصر خوب تا عالی خوب مناقشه با اسرائیل اکتشاف را کاهش می دهد یونان متوسط تا ضعیف متوسط مناقشه مرزی با ترکیه اردن ضعیف خوب تا عالی ساحل غربی ممکن است تا حدی توانایی داشته باشد عمان خوب تا متوسط خوب کشف حوزه های کوچکتر و پرهزینه تر احتمال دارد سوریه متوسط متوسط بهترین دورنماها در مورد خارج از خشکی است تونس خوب تا متوسط خوب تا متوسط مناقشه مرزی با لیبی سایر کشورها ضعیف خوب تا متوسط اسرائیل و لبنان دارای تواناییهای اندکی هستند آفریقای مادون صحرا آنگولا خوب تا متوسط ضعیف تا متوسط تا هنگام تثبیت اوضاع سیاسی هیچ افزایشی در اکتشافات محتمل نمی باشد کامرون خوب خوب تا متوسط افزایش ذخایر فعلی تقریباً مسلم است چاد خوب خوب تا متوسط برای انتقال نفت به خارج خط لوله گرانی مورد نیاز است کنگو متوسط تا ضعیف خوب تا متوسط هر نوع افزایشی به ذخایر احتمالاً کم خواهد بود گابن متوسط تا ضعیف خوب تا متوسط هر نوع افزایشی به ذخایر احتمالاً کم خواهد بود ساحل عاج متوسط تا خوب خوب تا متوسط هزینه های غیراقتصادی ممکن است منجر به کشفیات بزرگتر گردید نیجریه خوب متوسط تا خوب ممکن است حوزه های کوچک بسیاری کشف گردد زئیر متوسط تا ضعیف خوب تا متوسط هر نوع افزایشی در مقدار ذخایر احتمالاً کم خواهد بود سایر کشورها ضعیف خوب تا ضعیف سواحل آفریقای شرقی از سودان تا سومالی و ناحیه خلیج گینه در غرب نیجریه تواناییهایی دارد.

آمریکای لاتین

ص: 425

نیمکره غربی نوید بخش ترین منطقه جهت یافتن منابع نفتی جدید و عظیم در میان کشورهای کمتر رشد یافته غیر اوپک است. حوزه های رفورمای(1) مکزیک، در صورت اکتشاف کامل، به احتمال قریببه یقین معادل منابع نفتی خاور میانه نفت خواهد داشت. در این منطقه کار به سرعت پیش می رود، و در صورت از بین رفتن محدودیت های مالی و سیاسی پیشرفت بیشتری نیز حاصل خواهد شد.

حوضچه های رسوبی بین آرژانتین و جزایر فالکلند(2) که تاکنون حفاری نشده اند ظاهرا دارایتواناییهای عظیمی می باشند و شرایط عملیاتی سخت، قطعی نبودن اجزای سیاستهای نفتی آرژانتین و اختلاف انگلیس و آرژانتین در مورد مالکیت جزایر فالکلند منابع ادامه عملیات اکتشافی در این منطقه می شوند. دورنمای پیدایش ذخایر دیگر در سایر مناطق آمریکای لاتین که اکثرشان نسبتا ناچیز می باشند، تقریبا خیلی دورتر از اورنیوکو(3) و آمازون، در ترانس اندین(4) ، پرو، اکوادور، بولیوی و فلاتقاره برزیل امکان پذیر است. عدم موفقیت در گذشته، و در بعضی موارد، سیاستهای ناسیونالیستی دولتها عملیات اکتشافی را در حال حاضر محدود نموده است.

مکزیک

مکزیک در میان کشورهای کمتر رشد یافته غیر اوپک نوید بخش ترین منطقه از نظر افزایش قابل ملاحظه بازده نفتی به شمار می آید. رئیس جمهور لوپز پورتیلو(5) و مشاورین اصلی وی متقاعد شده اندکه افزایش صادرات گاز طبیعی و نفت ضروری است و در مورد شرکت نفتی دولتی این کشور یعنی پمکس(6) یک برنامه سرمایه گذاری جاه طلبانه را تصویب نموده اند. پایه ذخایر فعلی نفتی این کشور بهتنهایی عظیم است و در صورت انجام اکتشافات جدید مقدار آن افزایش شدیدی خواهد یافت. پمکس نیز این توانایی را سریعا گسترش می دهد. در صورت از بین رفتن محدودیتهای مالی و در صورت تلاش همه جانبه لوپز پورتیلو گسترش این تواناییها با سرعت بیشتری انجام خواهد شد.

چشم انداز زمین شناسی مکزیک در سال 1973 ذخایر نفتی عظیم رفورما(7) در ایالات جنوب شرقی و تاباسکو(8) و چیاپاز(9) را کشف نمود. هم اکنون مقامات مکزیک معتقدند که این حوزه های نفتی واقع در خشکی با اکتشافات

ص: 426


1- Mexico's Reforma Fields.
2- Falkland Islands.
3- Orinoco.
4- Trans - Andean.
5- Lopez Portilo.
6- Pemex.
7- Reforma.
8- Tabasco.
9- Chiapas.

خارج از خشکی اخیر چاک(1)در 160 کیلومتری شمالی این حوزه مرتبط بوده و آن چنان منطقهتولیدی عظیمی را به وجود می آورند که می تواند با بزرگترین حوزه های نفتی عربستان سعودی از نظر وسعت به رقابت بپردازد. با استفاده از تعاریف صنعتی، برآورد می کنیم که ذخایر قطعی و احتمالی واقع در خشکی حوزه رفورما معادل 25 میلیارد بشکه باشد. در صورت اثبات این ارقام از طریق حفاری می توان احتمال داد که ذخایر بالقوه نفتی این کشور چندین که ذخایر بالقوه نفتی این کشور چندین بار بیشتر از آنچه هست باشد. نفت حوزه رفورما کیفیت بالا و از نظر مقدار گوگرد متوسط (6/1 درصد وزنی) و دارای گراویته 28 تا 30 درجه API می باشد. علاوه بر این حوزه رفورما دارای مقدار زیادی گاز طبیعی همراه است که به طور میانگین در برابر هر بشکه نفت 1300 فوت مکعب گاز طبیعی بدست می دهد.

از نظر تاریخی، فعالیتهای اکتشافی در منطقه دشتهای ساحلی خلیج مکزیک(2) متمرکز بوده است.قبل از سال 1900 در ایالات تامائولیپاس(3) و راکروز (4)نفت در اعماق کم کشف گردیده بود. حوزهبسیار بزرگ «گلویس لیس»(5) مکزیک که در سال 1910 کشف گردید و حوزه های غنی پوزاریکا(6) کهدر سال 1930 کشف شدند در زمره مهمترین اکتشافات نفتی زمان خود به حساب می آیند. پمکس در سالهای اخیر به فعالیتهای اکتشافی خود در مناطق دیگر افزوده است و مقامات معتقدند که تاکنون فقط 10 درصد از مناطق نفت خیز کشف شده است. اخیرا ذخایر گازی بزرگی در شمال مکزیک بین نیوولاریدو(7) و مونکوا(8) کشف شده و در مناطق جدید ایالت وراکروز چاههای نفتی بسیارنویدبخشی حفر گردیده است. منطقه خارج از خشکی باجا کالیفرنیا(9) نیز دارای تواناییهای عمدههیدرو کربنی می باشد.

پمکس دانش فنی و پرسنل آموزش دیده لازم را برای انجام تمام مراحل عملیاتی صنعت نفت در اختیار دارد. مهندسین این شرکت در رابطه با حفر چاه در ذخایر کربناته دارای تخصص لازم می باشند.

مکزیک در حال به ثبت رسانیدن اختراعات خود، به خصوص در زمینه پالایش بوده و در حال حاضر کمک های فنی در اختیار دیگر کشورها قرار می دهد. شرکتهای امریکایی هنوز هم اکثر تجهیزات و تکنولوژی مورد استفاده پمکس را تأمین می کنند، اما پرسنل پمکس تمام وظایف را به صورت رقابت آمیزی انجام می دهند.

جورج دیاز سرانو(10) از زمان انتصابش به عنوان مدیر کل پمکس از طرف لوپز پورتیلو توانسته است

ص: 427


1- Chac.
2- Gulf of Mexico.
3- Tamaulipas.
4- Veracruz.
5- Golden Lane Fields.
6- Poza Rica Feilds.
7- Nuevo - Laredo.
8- Monclova.
9- Baja - California.
10- Jorge Diaz Serrano.

کارآیی و شایستگی کمپانی را بالا ببرد.

در حال حاضر چنین به نظر می رسد که مکزیک قادر خواهد بود سرمایه لازم جهت اجرای برنامه توسعه پمکس را تأمین نماید. برنامه شش ساله جدید خواستار آن است که سرمایه گذاری سالانه دو برابر میانگین سرمایه گذاری دو سال گذشته و معادل 5/2 میلیارد دلار در سال بشود. احداث یک خط لوله گازرسانی از حوزه رفورما به امریکا نیز به 5/1 میلیارد دلار سرمایه دیگر نیاز خواهد داشت.

افزایش سریع مخارج نفتی پمکس میزان قروض خارجی این شرکت را از 25/1 میلیارد دلار در سال گذشته به سطح 4/2 میلیارد دلار رسانیده است. گرچه نرخ اعتبارات تجاری هنوز هم خوب است، ولی اعتبارات محدودتر خواهد شد. پمکس تخمین می زند که لازم است نیمی از سرمایه مورد نیاز خود را از طریق منابع خارجی تأمین نماید.

طرح توسعه 1/15 میلیارد دلاری پمکس (1982 - 1977) به خوبی با تواناییهای فنی این کمپانی مطابقت دارد. این کمپانی در نظر دارد تا سال 1982 تولید روزانه خود را به 2/2 میلیون بشکه نفت و 6/3 میلیارد فوت مکعب گاز برساند. این طرح توسعه یک میلیارد دلار به اکتشافات مقدماتی، 4 میلیارد دلار به حفاری، 2/3 میلیارد دلار به تولید، 9/6 میلیارد باقیمانده را به پالایش، تولید مواد پتروشیمیایی، بازاریابی و حمل نقل اختصاص داده است. برنامه حفاری مستلزم حفر 2100 چاه توسعه ای و 1300 فقره عملیات حفاری مخاطره آمیز، منجمله 477 چاه توسعه ای در تاباسکو و چیاپاز و 24 حلقه چاه اکتشافی و 120 حلقه چاه توسعه ای در فلات قاره کامپه چی(1) می باشد. طرحتولید نیز شامل تشدید بهره برداری از حوزه های فعلی تولیدی، بازیابی ثانویه و توسعه حوزه های خارج از خشکی می باشد.

دورنما در صورت اتخاذ یک طرح توسعه فعالتر و در صورت موجود بودن سرمایه خارجی کافی، مکزیک حتی خواهد توانست بیش از برنامه تعیین شده کار انجام دهد. به این ترتیب در سال 1980 تولید روزانه معادل 2/2 میلیون بشکه و در سال 1982 بیش از 5/3 میلیون بشکه نفت خواهد گردید.

تحقق چنین امری اجازه می دهد که در سال 1980، 2/1 و در سال 1982، 2/2 میلیون بشکه نفت در روز صادر شود. نحوه تولید هرچه باشد، حوزه رفورما باز هم سهم عظیمی را در تولید به عهده خواهد داشت. میزان موفقیت حفاری ها در این مناطق فوق العاده بوده و تنها 15 درصد از چاهها خشک و یا غیر تجاری بوده است. مکزیک علاوه بر طرح توسعه در جهت اجرای یک برنامه 5/1 میلیارد دلاری جهت احداث خط لوله گازی 48 اینچی اقدام خواهد نمود. این خط لوله گاز را در طول یک فاصله 1200 کیلومتری از حوزه رفورما به مرز امریکا منتقل می نماید. این خطر لوله قرار است از طریق کاکتوس(2)و چیاپاز به سواحل رینوزا(3) برسد. احداث این خط لوله از هنگام شروع تا تکمیل دو تا سه سال طول خواهد کشید. ظرفیت واقعی خط لوله روزانه معادل 7/2 میلیارد فوت مکعب خواهد بود، با

ص: 428


1- Campeche.
2- Cactus.
3- Reynosa.

این حال مکزیک هر روز فقط 1 میلیارد فوت مکعب گاز منتقل خواهد کرد، ولی تا سال 1982 میزان انتقال به 2 میلیارد فوت مکعب در روز خواهد رسید. مصرف کنندگان داخلی 7/0 میلیارد فوت مکعب باقیمانده را مورد استفاده قرار خواهند داد.

با وجودی که به نظر می رسد لوپز پورتیلو به همکاری در زمینه انرژی علاقه داشته باشد، ولی صریحاً اظهار داشته است که چنین همکاریهایی باید حساسیت مکزیکی ها را نیز در نظر گرفته و نمی تواند تسلط کامل مکزیک در توسعه منابع خود را تحت کنترل قرار دهد. به علت تعصب مکزیکی ها در رابطه با کمپانیهای نفتی خارجی قراردادهای مشارکت در تولید را نمی توان به هیچ وجه مطرح نمود حتی اگر سبب شود که گسترش نهایی ذخایر بکندی صورت پذیرد.

آرژانتین

موقعیت آرژانتین برای گسترش ذخایرش تا چند برابر 5/2 میلیارد بشکه ای کنونی بسیار عالی است. فلات قاره این کشور که معادل 6/2 میلیون کیلومتر مربع می باشد تقریبا معادل چهار برابر وسعت ساحل امریکا در اقیانوس آرام بوده و یکی از نوید بخش ترین مناطق بکر جهان است. با وجود اینکه اکتشاف با زحمت شروع شده، ولی نتایج حاصله از مطالعات زمین شناسی منطقه وجود ذخایر عظیمی را نشان می دهد. ذخایر واقع در خشکی نیز احتمالاً بیش از ذخایر شناخته شده می باشد.

چشم انداز زمین شناسی فلات قاره آرژانتین ممکن است ذخایر عظیمی از نفت را در بر گرفته باشد. بر اساس تحقیقات زمین شناسی سال 1974 ایالات متحده و بر اساس یافته های مقدماتی، این ناحیه می تواند حدود 200 میلیارد بشکه نفت یا 80 برابر ذخایر قطعی نیمکره غربی را در بر داشته باشد. دولت از دو کمپانی امریکایی یعنی مؤسسه خدمات ژئوفیزیک و کمپانی ژئوفیزیک غربی دعوت کرده است تا در این منطقه تحقیقات زمین شناسی و لرزه نگاری به عمل آورند. ولی نتایج نهایی تا مدتها معلوم نخواهند شد.

از هشت حوضچه رسوبی، دو حوضچه یعنی سان ژورگه(1) و اوسترال (2)(ماژلان) دنباله مناطق تولیدی مهم واقع در خشکی می باشند. حوضچه مالویناس(3) نیز که در مجاورت حوضچه اوسترال قراردارد از نظر متخصصین بسیار نویدبخش به حساب می آید لیکن عملیات اکتشافی با زحمت بسیار صورت می گیرد زیرا این حوضچه بین ناحیه تحت حاکمیت آرژانتین و حوزه جزائر فالکلند که توسط انگلیس اداره می شود ولی مورد ادعای آرژانتین می باشد قرار دارد و مورد اختلاف می باشد. در تحقیقات انگلیس احتمالاً بنا به دلایل سیاسی تواناییهای نفتی این منطقه ناچیز به حساب آمده است.

دیگر مناطق احتمالی لیکن دارای میزان نویدبخشی کمتر در مجاور فالکلند یعنی بردوودبنک(4)، فلات

ص: 429


1- San Jorge.
2- Austral (Magellan).
3- Malvinas Basin.
4- Burdwood Bank.

فالکلند(1) و حوضچه سان ژورگه نیز به سرنوشت مشابه دچار شده است.

در دیگر مناطق خشکی اکتشافات با سهولت بیشتری انجام می شود و در حوضچه کلرادو(2) خارجاز باهیابیانکا(3) عملیات هم اکنون آغاز شده است. کمپانی نفتی دولتی به نام «یاسی مینتوسپترولیوفروس فیسکالس» در اوایل سال جاری با استفاده از ماشین آلات حفاری خریداری شده ازفرانسه عملیات حفاری در این منطقه را آغاز کرده است. اولین چاه که عملیات آن به پایان رسید بی حاصل بود، لیکن دومین چاه ظاهرا به سنگ حامل نفت برخورد کرده است و طرح چاه سوم نیز در دست اقدام است.

در سرتاسر آرژانتین اکتشاف مناطق ساحلی با سرعت بیشتری در حال انجام است. تمام ایالتهای نیمه جنوبی کشور و ایالات جوجوی وسالتا(4) در شمال غربی هم اکنون مشغول تولید نفت هستند.مندوزا در بخش غربی مرکز آرژانتین مهمترین ایالت نفتی بوده و پس از آن چوبوت ، سانتاکروز وریونگرو(5) در جنوب قرار گرفته اند. اکثر حوزه ها کوچک هستند. در سال 1975 حوزه نفتی جدید وبزرگی در ایلات مندوزا(6) کشف گردید و علاوه بر این در سال جاری چند حوزه جدید نیز در ایالات سالتا، نیوکن(7) ، مندوزا، سانتاکروز(8) و چوبوت(9) کشف و گزارش گردیده است.

میزان ذخایر قطعی در چند سال گذشته تقریبا ثابت مانده است، به طوری که می تواند به مدت 17 سال تولید 400000 بشکه در روز سال 1976 را تأمین نماید ولی بسیار کمتر از آن حدی است که دولت را در رسیدن به هدف خودکفایی نفتی تا اواسط سالهای 1980 رهنمون شود. بازده کنونی می تواند 85 تا 90 درصد نیازها را تأمین نماید.

تواناییها و محدودیتها اقتصاددانان دولتی برآورده کرده اند که برنامه توسعه نفتی آرژانتین در ده سال آتی به 15 تا 20 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد و چون خود دولت قادر نیست تمام این سرمایه را تأمین نماید علی رغم سیاستهای ناسیونالیستی دولت های پیشین، مشارکت خصوصی و به ویژه خارجی را به صورت جزء لاینفک این برنامه درآورده است. قانون جدید سرمایه گذاری خارجی جونتا(10) (شورای سیاسیدولتی) با کاهش تشریفات خسته کننده اداری و اطمینان به اینکه منافع و سرمایه قابل اعاده می باشد،

ص: 430


1- Falkland Plateau.
2- Colorado Basin.
3- Bahia Blanca.
4- Satla and Jujuy.
5- Rio Negro.
6- Mendoza.
7- Neuquen.
8- Santa Cruz.
9- Chubut
10- Junta.

سرمایه گذاران خارجی را به سرمایه داری راغب نموده است. با این وصف اکثر کمپانی های خارجی منتظرند ببینند که آیا شرایط سیاسی و اقتصادی توام با ثبات خواهد ماند یا خیر. علاوه بر سرمایه خارجی، آرژانتین به تکنولوژی خارجی، به ویژه به منظور حفاریهای خارج از خشکی نیاز دارد.

دولت امیدوار است بتواند کمپانی های داخلی و خارجی را وادار به عقد قراردادهای مخاطره آمیز بنماید به این صورت که کمپانیها تکنولوژی و هزینه اکتشافی را فراهم نمایند و در عوض در منافع هر منبع کشف شده سهمی شوند. با وجود اینکه بعضی از کمپانی های خارجی قراردادهای اکتشافی را امضاء کرده اند، ولی سیاستهای در حال نوسان دولت های پیشین، آنها را از سرمایه گذاریهای سنگین باز می دارد تا مطمئن شوند که دولت کنونی آنقدر بر اریکه قدرت خواهد ماند که بتواند سیاستهای خود را به اجرا درآورد. با وجود اینکه چند منطقه نویدبخش خارج از خشکی در مجاورت بخش اصلی آرژانتین قرار دارد ولی ظاهرا مهمترین مناطق در خارج خشکی و در آبهای طوفانی بین منطقه اصلی و جزایر فالکلند واقع شده است. به خاطر شرایط جوی بسیار سخت این مناطق، عملیات اکتشافی این منطقه نیز مانند دریای جنوب چین به سختی و دشواری انجام می گیرد. در صورت پیدایش نفت، توسعه و حمل و نقل نفت نیز مشکل خواهد بود. ظاهرا انگلیس نیز میل ندارد عملیات اکتشافی نفتی در فالکلند صورت گیرد و احتمالاً علت آن نیز این است که اگر نفتی در آنجا کشف شود آرژانتین در ادعای خود نسبت به تصاحب این جزائر پافشاری خواهد کرد.

دورنما دورنماها خوب هستند به طوری که آرژانتین به احتمال بسیار خواهد توانست منابع نفتی بسیاربزرگی را کشف نماید. چون در بسیاری از مناطق داخل خشکی و خارج خشکی شرایط زمین شناسی بسیار مناسب است. خودکفایی نفتی تا اواسط سالهای 1980 یک هدف معقول است، لیکن در مورد زمان بندی آن هیچ تضمینی وجود ندارد. خطیرترین عامل کمک خارجی است، که آن هم به نوبه خود به ثبات سیاسی بستگی دارد. کمپانیهای نفتی خارجی باید متقاعد شوند که سیاست کنونی مناسب با فعالیتهای آنها پایدار خواهند بود و همان گونه که اغلب در گذشته رخ داده با یک یادداشت کوتاه دگرگون نخواهد شد.

ونزوئلا

دورنمای دستیابی ونزوئلا به منابع بزرگ و جدید نفتی مبهم است. با 14 میلیارد بشکه ذخایر قطعی و احتمالی، پیش بینی می شود که تولید نفت در طی سالهای 1980 به رکود کشیده شده کاراکاس(1) به عنوان پنجمین تولید کننده بزرگ نفت مقام خود را از دست بدهد. علاوه بر این، به علتفرسایش حوزه های کنونی، بازده نفتی این کشور نیز در اواسط سالهای 1980 بشدت کاهش خواهد یافت. با وجود اینکه در خارج از خشکی و در فلات قاره این کشور مناطق بکر دارای توانایی نفتی وجود دارد، ولی کاراکاس در نتیجه سیاستهای ملی گرایانه خود رغبت کمپانی های نفتی بزرگ را در

ص: 431


1- Caracas.

این زمینه از بین برده است. ذخایر نفت سنگین عظیمی در اورینوکو تاربلت(1) وجود دارد، لیکن باتکنولوژی موجود و با صرف هزینه های بسیار تنها می توان بخش کوچکی از این ذخایر را بازیابی نمود.

چشم انداز زمین شناسی در سال 1914 یعنی سه سال پس از آغاز اکتشافات، ونزوئلا به اولین کشف تجاری نفتی خود دست یافت. از آن زمان تاکنون، تولید تنها در داخل و اطراف دریاچه مارکائیبو(2) ، خصوصا در حوزه ساحلی بولیوار(3) ، یعنی چهارمین حوزه بزرگ دنیا متمرکز بوده است. این حوزه در سال 1917 کشفگردید و هنوز هم مهمترین منبع تولیدی ونزوئلاست و روزانه 5/1 میلیون بشکه نفت از آنجا استخراج می گردد. دیگر مناطق تولیدی عبارتند از حوضچه ماتورین(4) در شرق ونزوئلا که از ایالت گواریکاتو(5) در سواحل اقیانوس آرام شروع شده، و حوزه باریناس(6) در جنوب و حوزه فالکون(7) در شمال اینکشور ادامه دارد.

در سالهای اخیر عملیات اکتشافی ناچیزی صورت گرفته است و ذخایر قطعی و احتمالی 4/17 میلیارد بشکه ای سال 1960 را تا 1976 به سطح 14 میلیارد بشکه تقلیل داده است. قبل از ملی شدن نفت در سال 1976، سیاستهای ملی گرایانه روزافزون سبب گردید که اقدامات اکتشافی شرکتهای نفتی خارجی در مناطق مورد امتیاز یا قراردادی شان در جنوب دریاچه ماراکائیبو دچار محدودیت بسیار شود. مؤسسه نفتی ونزوئلا(8) که یک شرکت نفتی دولتی است، مسئول اکتشاف در مناطق دیگر شد،لیکن به علت فقدان سرمایه و تخصص کافی نتوانست عملیات اکتشافی مهمی را انجام دهد.

از زمان ملی شدن صنعت نفت، اکتشافات نیز کندتر شده است. در سال 1976 پترولئوس دو ونزوئلا(9) که کمپانی ملی نفتی جدید این کشور است اقدام به حفر 39 حلقه چاه اکتشافی درحوضچه های ماراکائیبو و فالکون نمود. در سه حوزه جدید با شرایط نامساعد چاههایی حفر گردید که دو حوزه آن بی حاصل و در یکی از حوزه ها در حوضچه فالکون که تا اعماق 1500 متری حفاری شده بود، روزانه 1126 بشکه نفت با 22 درجه APIتولید شد. دیگر حفاریها نیز به همین ترتیب، و نتیجه آن 21 حلقه چاه نفت مولد و 15 حلقه چاه بی حاصل بود. قرار است در سال جاری 57 حلقه چاه اکتشافی حفر گردد. به دنبال افزایش سرمایه گذاری از 8/0 میلیارد دلار در سال 1977 به سالانه 6/1 میلیارد در طول سالهای 80 - 1978 پترولئوس در نظر دارد اقدامات اکتشافی خود را گسترش

ص: 432


1- Orinoco Tar belt.
2- Lake Maracaibo.
3- Bolivar Coastal Field.
4- Maturin Basin.
5- Guarico
6- Barinas.
7- Falcon.
8- Venezuelan Petroleum.
9- Petroleos de Venezuela.

دهد. طبق برنامه های ونزوئلا قرار است تا سال 1980 معادل 5/1 میلیارد بشکه به ذخایر کنونی افزوده شود.

به خصوص در ماوراء دلتای رودخانه اورینوکو؛ در طول فلات قاره کارائیب(1) به خصوص درخلیج تریسته(2)، خلیج کورو،(3) و در صورت حل اختلافات مرزی با کلمبیا در خلیج ونزوئلا، ذخایرطویل المدت احتمالی آن در اورینوکوتاربلت واقع شده است. طبق اظهارات دولت، نتایج اولیه برنامه مختصر لرزه نگاری و حفاری نشان می دهد که نفت موجود در این منطقه دارای 8 تا 10 درجه API می باشد و ذخایر موجود بالغ بر 3 تریلیون بشکه خواهد بود. که با استفاده از تکنولوژی موجود فقط 10 درصد آن قابل بازیابی می باشد. لازمه افزایش میزان بازیابی فائق آمدن بر مشکلات موجود در استخراج نفت سنگین و کاهش مقدار عناصر فلزی و گوگرد آن است.

تواناییها و محدودیتها مهمترین عوامل محدودکننده افزایش تولید ونزوئلا عبارتند از: محدودیت ذخایر ملی این کشور، روحیه توأم با صرفه جویی حاکم بر سیاست نفتی، توانایی محدود صنعت نفت ملی شده در اجرای برنامه های اکتشافی بزرگ و عدم تمایل دولت به گسترش نقش شرکتهای خارجی ورای قراردادهای کمک فنی و بازاریابی کنونی. علاوه بر این، اختلافات مرزی موجود بین این کشور و کلمبیا در مورد خطوط مرزی خلیج ونزوئلا نیز از انجام اکتشاف در این منطقه نویدبخش ممانعت به عمل می آورد.

کشف نفت در فلات قاره مجاور با ترینیداد(4) یا آنتیل(5) ، هلند(6) و توباگو(7) که دارای مرز مشخصی نیستمی تواند منجر به منازعات مرزی و کند شدن توسعه فعالیتها گردد.

محدودیت توانایی فنی کاراکاس نیز در انجام برنامه های اکتشافی مهم، توسعه تکنولوژی پیچیده مورد نیاز جهت بهره برداری از نفت سنگین اورینوکو تاربلت در حفظ ظرفیت تولیدی موانعی ایجاد کرده است. لازمه آغاز برنامه های مهم و جدی افزایش مشارکت شرکتهای نفتی خارجی است. ولی نگرانی های موجود در رابطه با حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی و تشنج های سیاسی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری سبب خواهد شد که کاراکاس نتواند قبل از سال 1979 نقش بیگانگان را در این امر توسعه دهد.

هزینه های عملیات بزرگ اکتشافی و گسترشی که برای رسانیدن ذخایر کاراکاس به سطح تعیین شده 5/15 میلیارد بشکه در سال 1980 لازم است احتمالاً بیش از هزینه های تعیین شده خواهد بود.

برنامه ریزان ونزوئلا در تعیین برآورد هزینه مربوط به برنامه های خود ظاهرا از ارقام و آمار سال 1974 در مورد کشف و گسترش نفت در آمریکای لاتین استفاده کرده اند. در طرح سه میلیارد دلاری

ص: 433


1- Caribbean Continental Shelf.
2- Triste.
3- Coro.
4- Trinidad.
5- Antilles.
6- Netherlands.
7- Tobago.

اکتشاف و گسترش ذخایر، مخارج اضافی حفاری در مناطق خارج از خشکی و چاههای عمیق داخل خشکی در نظر گرفته نشده است. حتی با وجود درآمد عظیم نفتی کنونی، ونزوئلا حتماً به سرمایه گذاریهای خارجی جهت اجرای برنامه های عظیم خود احتیاج خواهد داشت.

دورنما محدودیتهای سیاسی و نیروی انسانی احتمالاً مانع از آن خواهد شد که ونزوئلا بتواند به یک برنامه اکتشافی عظیم در چند سال آتی مبادرت ورزد و تولید نیز احتمالاً تا پایان سال 1980 در سطح کنونی 3/2 میلیون بشکه در روز باقی خواهد ماند. در درازمدت و به دنبال کاهش تولید حوزه های تهی شده، کاراکاس ممکن است به افزایش مشارکت بیگانگان تمایل نشان دهد. با یک فعالیت اکتشافی بزرگ و کشف نفت در مناطق نویدبخش خارج از خشکی، کاهش ذخایر نفتی ونزوئلا ممکن است برای مدتی توقف گردد.

پرو

میزان پایین بازیافت به دنبال افزایش اکتشاف در چند سال اخیر سبب شده است که پرو دیگر انتظار نداشته باشد که بتواند از نظر تولید و صدور نفت همپای اوپک عمل نماید. علیرغم کاهش شدید فعالیتهای اکتشافی سالهای 1974 و 1975 در حوضچه آمازون(1) ، اکتشافات جدید مقدار ناچیزی بهمیزان صادرات نفتی اضافه کرد. مازاد رو به افزایش تولیدات حوضچه آمازون از طریق یک خط لوله پر خرج جدید به نام ترانس - آندین(2) به ساحل منتقل خواهد شد (به نقشه صفحه 8 مراجعه کنید).(3)بدین وسیله تولید نفت حوزه های قدیمتر داخل و خارج خشکی در شمال غربی پرو از 77000 بشکه در روز در سال 1976 به سطح 200000 بشکه در روز در سال 1980 افزایش خواهد یافت. حتی با دست یافتن به حوزه های نفتی خارج از خشکی در مناطق کشف نشده حوضچه آمازون، پرو قادر خواهد بود مقدار ناچیزی بر نفت صادراتی خود در سال های 1980 بیفزاید.

چشم انداز زمین شناسی تا اوایل سال 1960، فعالیت نفتی پرو در نزدیکی تالارا(4) در ساحل شمال غربی متمرکز بود.حوزه های نفتی داخل خشکی اطراف تالارا از جمله کهنسال ترین حوزه های نفتی نیمکره غربی بوده و بهره برداری تجاری از آنها به مدت 100 سال ادامه داشته است. این حوزه ها تحت تصرف و عملیات کمپانی آمریکایی پترولیوم اینترنشنال(5) بود و در سال 1968 اعاده و به کمپانی نفتی جدیدالتأسیس

ص: 434


1- Amazon Basin.
2- Trans - Andean.
3- شماره 7 موجود است. CD -3 منظور صفحه 8 اسناد انگلیسی است که در
4- Talara
5- U. s. International Petroleum Company.

دولتی به نام پترو پرو(1) اقدامات اکتشافی خود را در محدوده خارج از خشکی تالارا آغاز نمود و درحال حاضر روزانه بیش از 30000 بشکه نفت تولید می نماید. در ماه مه 1977 بلکو اعلام کرد که به یک کشف نوید بخش در شمال منطقه عملیاتی پیشین دست یافته که می تواند 2000 بشکه نفت با 36 APIروزانه و گوگرد ناچیز تولید نماید. در اواخر سال جاری چاه های اکتشافی دیگر درجه در همین منطقه حفر خواهد گردید.

تلاش های اکتشافی سال های 1970 در داخل خشکی و در حوضچه وسیع بالای آمازون در شمال شرقی پرو متمرکز بوده است. این منطقه نیز به علت نزدیکی آن با منابع عظیم مکشوفه در اکوادور بسیار نویدبخش به نظر می آمد. در ماه نوامبر 1971 پترو پرو با حفر اولین چاه به نفت دست یافت. دوازده حلقه چاه حفر شده بعدی نیز به نفت رسید که میانگین افزونی درجه API آنها 20 و میزان تولید هر یک 3000 بشکه در روز بود. به دنبال حفاری های موفقیت آمیز پترو پرو، کمپانی نفتی اکسیدنتال(2) نیز در اکتبر 1972 تعداد 10 حلقه چاه تجاری در جنگل های مجاور اکوادور حفر نمود.نفت کشف شده اکسیدنتال دارای درجه API 30 و مقدار گوگرد کمتر، و توان تولیدی 3400 بشکه در روز بود. این موفقیت های زودرس سبب شد که تا سال 1974 تعداد 18 کمپانی یا گروه به این جنگل هجوم آورده و در منطقه ای به وسعت 260000 کیلومتر مربع به عملیات اکتشافی مشغول شدند.

معذالک نفت مکشوفه توسط یونیون اویل ، آموکو ، فیلیپس و هیسپان اویل سنگین و غیرتجاری بود. عدم موفقیت در دستیابی به ذخایر تجاری بیشتر، سبب خروج تمام پیمانکاران به استثناء اکسیدنتال از جنگل گردید.

تکمیل خط لوله نفتی ترانس - آندین که اخیرا صورت گرفت احتمال کشف و توسعه مناطقی از جنگل آمازون را که هنوز دست نخورده است بالا می برد. این خط لوله 670 میلیون دلاری که می تواند نفت را از حوضچه آمازون به بندر بیووار در اقیانوس آرام منتقل کند، در ماه مه سال 1977 عملیات خود را آغاز کرده است. تکمیل خط لوله 130 میلیون دلاری اکسیدنتال که از سطح کنونی 40000 بشکه در روز به سطح تقریبی 100000 بشکه در روز برسد. بازده ذخایر قطعی کنونی نیز تا سال 1980 به حد اعلای خود یعنی 130000 بشکه در روز خواهد رسید.

تواناییها و محدودیت ها با وجود بالا رفتن مهارت های فنی و مدیریتی پترو پرو از سال 1968، تواناییهای این کمپانی فقط به حفاری در مناطق داخلی خشکی محدود می باشد. علاوه بر این کمپانی دولتی دچار کمبود سرمایه جاری و ظرفیت محدود قروض خدماتی شده است. تأمین 800 میلیون دلار هزینه لازم جهت احداث

ص: 435


1- Belco Petroleum.
2- Occidental Petroleum Company.

سیستم خط لوله ترانس - آندین که در روزهای اولیه رونق هجوم به جنگل انجام شد پترو پرو را در محدوده مدیریتی وامها قرار داده و سرمایه ای جهت اکتشافات نفتی باقی نگذاشت.

قبل از عدم پذیرش قراردادهای جدید توسط پرو در سال 1973 به منظور تسریع در اکتشاف مناطق وسیع جنگل که از سال 1971 شروع شده پترو پرو با کمپانی های نفتی بین المللی در مورد 18 قرارداد مشارکت در تولید وارد مذاکره شد به طوری که هر کدام از این قراردادها در مناطقی به وسعت 10000 کیلومتر مربع در حوضچه پاستازا - مارانون به مرحله اجرا گذاشته شود. این قراردادهاشرایط عملیاتی بسیار سختی را تعیین کرده و قرار بود که 50 تا 56 درصد نفت مکشوفه از آن پترو پرو باشد. این قراردادها یک امتیاز کشف و بهره برداری 35 ساله را اعطا می کرد، و علاوه بر تعیین برنامه های حفاری بسیار شدید، کمپانی ها را ملزم می کرد که پس از هفت سال نیمی از مناطق مکشوفه را به پترو پرو واگذار نماید. اکثر پیمانکارانی که در دو سال آخر پرو را ترک گفته بودند، نتوانستند برنامه حفاری خود را به پایان برسانند و ترجیح دادند که یک تا دو میلیون خسارت را پرداخته و هزینه های مربوط به چاه های بی حاصل دیگر را متحمل نشوند.

دورنما موقعیتهای جذب اکتشافات جدید از طریق شرکتهای خارجی به دلیل تجارت تلخ حاصله از حوضچه آمازون دچار سرانجام نامطلوب گردیدند.

با وجود این که لیما اعلام کرده است که حاضر است قراردادهای جدیدی در رابطه با جنگل وفلات قاره مورد مذاکره قرار دهد، ولی تا به حال هیچ یک از شرکتهای خارجی پیشنهادی ارائه نکرده اند. دولت پرو نیز در پاسخ به پیشنهادات دلسرد کننده پیشنهادات خود را با شرایط جالب و انعطاف پذیر چرب و نرم تر کرده است. پرو حتی با تجدید مشارکت شرکت های نفتی خارجی نیز نمی تواند در آینده نزدیکی از صورت یک صادر کننده کوچک نفتی خارج شود. تا سال 1980 کل نفت تولیدی به انضمام بازده حاصله از مناطق آمازون و تالارا، نزدیک به 200000 بشکه در روز بشود که از این مقدار 30000 بشکه در روز قابل صدور خواهد بود.

اکوادور

در صورتی که اقدامات اکتشافی کافی صورت گیرد، اکوادور خواهد توانست معادل 1 تا 5/1 میلیارد بشکه به ذخایر قطعی و احتمالی 7/1 میلیارد بشکه ای خود بیفزاید. با این وصف اگر دولت قادر به جذب مشارکت وسیع خارجی نباشد تحقیق و تجسس به کندی به پیش خواهد رفت.

چشم انداز زمین شناسی تولید نفت اکوادور در شبه جزیره غربی سانتاالنا(1) از سال 1911 آغاز گردید. عملیات اکتشافی در

ص: 436


1- Santa Elena Penisula.

اورینته(1) از سال 1937 آغاز گردید، لیکن تنها پس از اکتشاف منبع لاگوآگریو(2) توسط کنسرسیوم تکساکوگلف(3) چندین حوزه کوچکتر و تجاری در نقاط دیگر ایالت ناپوی کشف شد، ولی روابط ضعیف بین دولت و کمپانی از گسترش آن ممانعت به عمل آورده است. ایالت ناپوی تقریبا تمام ذخایر نفتی شناخته شده اکوادور را در بر گرفته و نفت آن دارای گوگرد کم و APIآن بین 29 تا 31 درجه می باشد.

اندیشه وجود ذخایر نفتی وسیع در ایالت پاستازای اورینته(4) که از بین رفته است. حوضچه آمازون،که تکساکوگلف در آن به کشفیاتی دست یافته تا جنوب ایالت پاستازا گسترده بود و تا پرو ادامه می یابد. پس از کشفیات اولیه تکساگوگلف، شرکت های بین المللی هجوم آوردند تا امتیاز کل این ایالت را از آن خود سازند. با این وصف، حفاری های اکتشافی سالهای 1971 و 1972 منجر به کشف نفت نشد، و مداخله دولت نیز سبب شد که بسیاری از کمپانی های امتیازات خود را رها سازند.

توسعه و اکتشاف بیشتر خواهد توانست یک تا 5/1 میلیارد بشکه به ذخایر نفتی اکوادور(5) بیفزاید. با وجود اینکه بخش اعظم ذخایر جدید احتمالاً در مجاورت مناطق تولیدی کنونی کشف خواهد شد، در نقاط دور افتاده شرق ایالت ناپو یعنی محل انجام عملیات اکتشافی شرکت نفت دولتی اکوادور نیز احتمال پیدایش منابع تجاری وجود دارد. شرکت نفت دولتی اکوادور اخیرا در دو حوزه یعنی شیری پونو(6) و تیواکونو(7) به نفت دست یافت لیکن هزینه حمل و نقل این نفت سنگین که درجه API آن 19 تا20 است غیر تجاری است. کمپانی آرژانتین نیز در پاستازای شمال موفقیت هایی کسب کرده است.

اولین چاه اکتشافی این شرکت یعنی کوراری 1 - I(8)با میزان 1000 بشکه در روز و API 25 تا 30درجه آزمایش شد و این کمپانی در نظر دارد در سال جاری دو حلقه چاه اکتشافی دیگر حفر نماید.

افزایش سرمایه گذاری نیز به اکوادور اجازه خواهد داد که از 11 تریلیارد فوت مکعب ذخایر قطعی و احتمالی گاز طبیعی خود بهره برداری نماید. در مورد احداث یک کارخانه بازیابی گاز در ناپو کارهای مقدماتی آغاز شده است. ذخایر خلیج گایاکیل(9) به علت اختلافات بین دولت و کمپانی نورثوست انرژی(10) مورد بهره برداری قرار نگرفته است.

تواناییها و محدودیت ها شرکت نفت دولتی اکوادور یعنی تنها شرکت نفتی داخلی این کشور تخصص فنی و سرمایه لازم

ص: 437


1- Oriente.
2- Lago Agrio.
3- منظور صفحه 8 اسناد انگلیسی است که درCD -3شماره 7 موجود است.
4- Oriente's Pastaza Province
5- Ecuadorean State Petroleum Corporation (CEPE).
6- Shiripuno.
7- Tivacuno.
8- Curarag X - 1.
9- Gulf of Guayaquil.
10- Northwest Energy.

جهت انجام اکتشاف و توسعه را در اختیار ندارد. این شرکت در طول پنج سال موجودیت خود تنها توانسته است پنج حلقه چاه حفر نماید. شرایط ارضی سخت جنگل های شرق اکوادور و کمبود تجهیزات نیز بر فقدان تجربه شرکت نفت دولتی اکوادور اضافه شده است. علیرغم ازدیاد قیمت نفت، سوبسید قیمت نفت داخلی و رکورد فروش های بین المللی، سرمایه های شرکت نفت دولتی اکوادور محدود کرده است. در رابطه با درآمد عملیاتی، این شکرت به سودهای عایده متکی است، و عوارض و مالیاتهای نفتی حاصله از کمپانی های خارجی برای اهداف دیگر به مصرف می رسد.

بعضی از سازمانهای دولتی به اهمیت جلب شرکت های خارجی پی برده اند. سیاست های نفتی شدیدا ناسیونالیستی اکوادور سبب خروج شرکت های خارجی و عقب نشینی کمپانی گلف(1) در اواخرسال گذشته گردید. هزینه بالای عملیات اکتشاف از سال 1972 تاکنون بر طرز تفکر مدیر کل بخش هیدروکربن وزارت منابع طبیعی یعنی رقیب شرکت نفت دولتی اکوادور تأثیر گذاشت. با بهره برداری از نارضایتی همه جانبه ناشی از عدم توانایی و فساد در شرکت نفت دولتی اکوادور، مدیر کل بخش هیدروکربن خواستار ایجاد انگیزه های جدید برای بیگانگان شد. به هنگام گفتگوی اخیر در مورد برنامه کاری سالهای 1977 و 1978 کمپانی تکساکو از روحیه مثبت کیتو(2) متعجب گردید.

دورنما توسعه ذخایر جدید اکوادور احتمالاً کاری بیش از ممانعت از کاهش تولید تا اوایل سالهای 1980 انجام نخواهد داد. اگرچه در طرز برخورد دولت با کمپانی های خارجی باید بهبودی پدید آید، ولی سوابق گذشته کیتو (پایتخت اکوادور - م) و تواناییهای محدود زمین شناسی اکوادور نخواهد توانست هجوم سرمایه های عظیم خارجی را ترغیب نماید.

برزیل

تواناییهای نفتی برزیل علیرغم اکتشافات انجام شده از سالهای 1930 تا کنون هنوز هم تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. در حال حاضر به نظر می رسد نویدبخش ترین مناطق در خارج از خشکی واقع شده باشند. پتروبراس(3) ، شرکت نفت دولتی این کشور، از سال 1973 اقدامات اکتشافیخارج از خشکی خود را افزایش داده و در نتیجه آن در حوزه کامپوس(4) در خارج از سواحل ریودوژانیرو(5) و در دهانه آمازون به کشفیات مهم دست یافته است. پتروبراس علیرغم این موفقیت هااستعداد فنی و مالی لازم جهت افزایش سریع فعالیتهای اکتشافی و تولیدی را در اختیار ندارد. دولت نیز به کمپانی های خارجی جهت تسریع در تجسس نفت چشم دوخته، لیکن تاکنون نسبت به ارائه شرایطی که به نحو مؤثری جذب کننده باشد بی میل بوده است.

ص: 438


1- Gulf.
2- Quito.
3- Petrobras.
4- Campos Basin.
5- Rio de Janeiro.

چشم انداز زمین شناسی بخش اعظم نفت برزیل از حوزه های ساحلی شمال شرق تولید می شود. کاهش دائمی تولید نفت حوزه های داخل خشکی تأثیر افزایش آرام بازده نفتی حوزه های خارج از خشکی را از بین برده و سبب رکود تولید کلی نفت برزیل از سال 1963 در سطح تقریبی 175000 بشکه در روز گردیده است. تحقیقات موفقیت آمیز لرزه نگاری و کشف حوضچه عظیم کامپوس که 90 درصد ذخایر قطعی و احتمالی 668 میلیون بشکه ای برزیل را در بر می گیرد، سبب شده است که پتروبراس عملیات اکتشافی خود را در فلات قاره خود بر وسعت 850000 کیلومتر مربع متمرکز سازد. برنامه نفتی جاه طلبانه دولت مستلزم صرف 730 میلیون دلار در زمینه توسعه و اکتشاف می باشد که دو برابر مخارج سال 1976 است. قرار است در طول سه سال آینده سالانه تعداد 168 چاه اکتشافی جدید عمدتا در خارج از خشکی حفر گردد، لیکن در سال 1973 تنها 30 حلقه از این چاه ها حفر گردید.

به استثناء منابع عمیق کامپوس، پتروبراس فعالیتهای اکتشافی خارج از خشکی خود را در آبهای کم عمق متمرکز می کند. در سال 1976، پتروبراس در دهانه رود آمازون منابع گاز و نفت کشف نمود که به عقیده زمین شناسان از جمله نویدبخش ترین مناطق برزیل به حساب می آید. میزان جریان گاز چهار حلقه چاه آزمایشی بسیار وافر و روزانه معادل 15 تا 25 میلیون فوت مکعب بود. در سرگیپه(1) ،آلاگوس(2) و ریوگرند و نورته(3) در شمال شرق نیز منابع کوچک نفتی کشف گردید.

در سال گذشته، پتروبراس چند قرارداد ریسک آمیز با چهار کمپانی نفتی بین المللی یعنی، اکسون(4) ،بریتیش پترولیوم (5)، ئی ال اف(6) و شرکت ملی نفت ایتالیا و کمپانی شل(7) منعقد ساخت تا در لایه های عمیق حوزه های خارج از خشکی به اکتشافات سخت تری بپردازند. پتروبراس در رابطه 25 بلوک خارج از خشکی (در حالی که در دور اول تنها 10 بلوک را پیشنهاد کرده بود) واقع در دهانه رود آمازون و سانتوز(8) و حوضچه پلوتاس(9) در جنوب به مناقصه گذاشت. این بلوک ها نیز بر اساس سوابقلرزه نگاری که نشان دهنده تواناییهای نفتی بود به مناقصه گذاشته شد ولی تا کنون نفت دارای ارزش تجاری از این نقاط بدست نیامده است. مذاکرات مربوط به قراردادها تا پایان سال جاری آغاز خواهد شد.

تواناییها و محدودیت ها با وجود اینکه پتروبراس یکی از با صلاحیت ترین کمپانی های نفتی دولتی در جهان است، ولی از

ص: 439


1- Sergipe.
2- Alagoas.
3- Rio Grande de Norte.
4- Exxon.
5- British Petroleum.
6- ELF/AGIP.
7- Shell.
8- Santos.
9- Pelotus.

جمله ناسیونالیست ترین و بوروکرات ترین شرکت های دولتی برزیل به شمار می رود. مقامات پتروبراس علیرغم کمبودهای فنی و منابع مالی، در برابر مداخله بیگانگان در صنعت نفت مقاومت کرده و می کنند. عدم تمایل این کمپانی به درخواست کمک از بیگانگان در مورد حل مشکلات توسعه کامپوس نشانگر جدیت مسئله است. پتروبراس فاقد تخصص لازم جهت استخراج نفت از مخازن آهکی عمیق که بهترین ذخایر کامپوس به شمار می آیند، می باشد. در نتیجه اکثر چاه های کامپوس در مناطق کم عمق و در مناطق دارای کیفیت نامرغوب حفر شده است.

با وجود اینها صورتحساب سرسام آور نفت وارداتی و توانایی محدود پتروبراس در انجام اکتشافات خارج از خشکی در سال 1975 دولت را وادار به دعوت از پیشنهاد بیگانگان در مورد مناطقش اجاره ای نمود، ولی برزیل در جذب کمپانی های خارجی دچار مشکلات شده است.

تنها بلوک های کوچک را به مناقصه گذارده و بهترین مناطق را برای خود حفظ کرده بود. بعضی از کمپانیهای نیز معتقدند که پتروبراس اطلاعات حیاتی حاصل از زمین شناس را در مجموعه های لزره نگاری که به آنها فروخته قرار نداده است. علاوه بر این، برزیل بر قراردادهایی تاکید دارد که منافع کمپانی ها را محدود سازد. به این ترتیب که: (الف) هر گونه گاز مکشوفه از آن برزیل باشد، (ب) منافع کمپانی های نفتی محدود به نرخ تعیین شده در مناقصه خودشان باشند، (ج) عملیات اکتشافی باید در مدت کوتاهی به پایان برسد.

محدودیت های مالی برزیل را وادار خواهد کرد تا در تلاشهای خود به منظور گسترش صنایع نفت به کمپانی های خارجی متکی باشد. گسترش منابع خارج از خشکی خصوصا پر خرج خواهد بود و طبق برآورد پتروبراس 4 میلیارد ریال سرمایه لازم دارد تا حوزه کامپوس مورد بهره برداری کامل قرار گیرد. به دلیل نیاز به تکنولوژی بسیط زیربنایی و پیچیده، توسعه منابع دهانه رود آمازون و ماوراء آن پرخرج می باشد.

ژیزل(1) رئیس جمهور برزیل پس از شناخت این نقائص به پتروبراس دستور داد که از ایجاد موانعبر سر راه مشارکت خارجی ها دست برداشته و مناطق نویدبخش تر از نظر زمین شناسی را به مناقصه بگذارد. در نتیجه پتروبراس، در آخرین دور قراردادهای مناطق بیشتری را در معرض اکتشاف گذاشت، و اظهار داشت که در مورد تولید گاز نیز حاضر است به مذاکره بپردازد و علاوه بر این نرخ اطلاعات لرزه نگاری رانیز پایین آورده است.

برزیل همچنین محدودیت های مربوط به ورود تجهیزات نفتی که مشابه آن در داخل ساخته می شود را و اظهار داشت که گسترش سریع منابع نفت داخلی از اهمیت و اولویت برخوردار است. با این وجود تغییرات در رهبریت پتروبراس در سال جاری احتمالاً تأثیر سریعی بر این کمپانی نخواهد داشت.

دورنما آینده برزیل به عنوان یکی از تولیدکنندگان نفت تا حد زیادی به اکتشافات خارج از خشکی بستگی دارد که هنوز در مراحل اولیه به سر می برد. با این وصف، حتی اگر مشخص شود که بعضی از

ص: 440


1- Geisel.

مناطق بسیار مولد هستند احتمال کمی وجود دارد که برزیل بتواند آنها را به موقع توسعه دهد تا بتواند به هدف خودکفایی نفتی خود تا سال 1986 دست یابد.

اظهارات علنی پیشین مقامات برزیلی مبتنی بر اینکه تا سال 1980 تولید نفت این کشور به سطح 700000 بشکه در روز خواهد رسید، بسیار خوش بینانه است. بازده حوضچه کامپوس تا اوایل سالهای 1980 احتمالاً تولید نفت برزیل را بیش از دو برابر کرده و به سطح 400000 درصد نیاز خواهد رساند ولی این اضافه تولید تنها خواهد توانست 30 درصد نیاز نفتی برزیل را تأمین نماید.

دسترسی برزیل به سطوح بالاتر تولیدی تا حدود زیادی بستگی به توانایی این کشور در جلب کمپانی های خارجی دارد.

بولیوی

با در نظر گرفتن اکتشافات اخیر و ساختارهای زمین شناسی متعدد قابل اکتشاف این کشور، بولیوی به احتمال قریب به یقین خواهد توانست سطح ذخایر نفتی کنونی خود را از 230 میلیون به 270 میلیون بشکه برساند. حتی اگر اکتشافات دیگری نیز صورت نگیرد، در چند سال آینده تولید این کشور باید دو برابر و به سطح 70000 بشکه در روز برسد زیرا ذخایر مکشوفه گسترش داده شده اند.

دورنمای زمین شناسی بولیوی در ابتدا در سالهای 1920 در مناطق جنوبی و جنوب شرقی کشور به نفت دست یافت، ولی تا اوایل سالهای 1960 به اقدامات توسعه ای و اکتشافی وسیع مبادرت نکرد. فعالیتهای اکتشافی سبب شد که سطح ذخایر نفتی کنونی از 230 میلیون به 270 میلیون بشکه برسد، که اکثر این ذخایر نیز در بخش مرکزی و جنوب شرقی کشور واقع شده است (به نقشه صفحه 16 نگاه کنید).(1) منابع وسیع گازی نیز در این کشور کشف گردید و اکثر گاز آن به آرژانتین صادر می گردد. آخرین یافته های تجاری شامل حوزه 15 میلیون بشکه ای کامبیتی(2) در بخش جنوبی و حوزه 9 میلیون بشکه ای اسپه جوس(3) در بخش مرکزی است که هر دوی آنها توسط کمپانی نفتی دولتی بولیوی(4) کشف شده است.حوزه تیتا(5) متعلق به کمپانی اکسیدنتال در حوضچه کاراندیتی(6) واقع شده است ذخایری معادل 60 تا100 میلیون بشکه نفت را شامل می شود. اکتشافات انجام شده در شمال غربی، جنوب و منطقه آلتیپلانو(7) موفقیت چندانی به همراه نداشته است.

ص: 441


1- منظور صفحه 18 اسناد انگلیسی است که درCD شماره 7 موجود است.
2- Cambeiti Field.
3- Espejos.
4- Bolivian state oil Company (YPFB).
5- Tita.
6- Carandaity.
7- Altiplano.

تواناییها و محدودیتها در سال 1972 پس از آنکه دولت بولیوی دریافت که تکنولوژی، نیروی انسانی و منابع مالی خارجی جزء لاینفک توسعه بیشتر است، انحصار اکتشاف نفت دولتی بولیوی را از میان برداشت.

قوانین جدید، امتیازات یک میلیون هکتاری و 40 تا 50 درصدی نفت مکشوفه جدید را در اختیار کمپانی های خارجی قرار می دهد، مشروط بر اینکه تمام هزینه اکتشاف و تولید توسط کمپانی ها تأمین گردد. در اواسط سال 1977 لاپاز(1)(پایتخت بولیوی - م) خاطرنشان ساخت که در نظر دارد هم بهمنظور تسریع فعالیتهای اکتشافی و هم برای تشدید توسعه مناطق تولید کننده که بازده آنها کاهش یافته است، انگیزه های بهتری را در اختیار کمپانی های خارجی قرار می دهد.

چند کمپانی بین المللی پس از سرمایه گذاریهای اصلی اولیه، به فعالیتهای خود در بولیوی خاتمه دادند. از 18 منطقه ای که بر اساس قراردادهای مشارکت در تولید با کمپانی نفتی دولتی بولیوی در اختیار کمپانی های خارجی قرار داده بود، 12 فقره اعاده و سه فقره دیگر در حال ارزیابی است. تنها کمپانی های اکسیدنتال، تسورو(2) و فیلیپس هنوز به فعالیتهای خود ادامه می دهند، و فیلیپس نیز که درمنطقه کوچابامبا(3) به حفاری مشغول است، هنوز به نفت دست نیافته است. علیرغم قوانین جالب سرمایه گذاری در این کشور، عدم موفقیت اکتشافات در بسیاری از مناطق واگذار شده به شرکتهای خارجی سبب از بین رفتن علاقه آنها به فعالیت در این مناطق شده است.

دورنما اگرچه هنوز مقدار نفت برای اکتشاف در بولیوی باقی می ماند ولی انتظار نمی رود میزان ذخایر آن آنقدر بالا رود که این کشور به صورت یک تولید کننده مهم درآید. کاهش علاقه شرکتهای خارجی، علیرغم جو سرمایه گذاری آزاد منشانه موانعی در راه اقدامات اکتشافی ایجاد کرده است. با این وصف، تولید باید تا اواسط سال 1980 به سطح 70000 بشکه در روز برسد، چون حوزه های مکشوفه قبلاً توسعه یافته اند.

کلمبیا

سرانجام بوگوتا(4) (پایتخت کلمبیا - م) نیز سیاست های را اتخاذ کرده است تا به وسیله آنها روندنزولی ذخایر قطعی نفت خود را معکوس نماید. ولی محدودیت تواناییهای زمین شناسی فرصت ایجاد تغییرات مهم را بسیار کم می کند. با درنظر گرفتن میزان اکتشافات مورد انتظار ظرف پنج سال آتی، احتمال نمی رود که اکتشافات جدید بتواند افزایش قابل توجهی در ذخایر فعلی 825 میلیون بشکه ای این کشور پدید آورد. در این شرایط بهترین کاری که کلمبیا می تواند نسبت به انجام آن امیدوار این است که سطح بازده کنونی روزانه 146000 بشکه ای خود را حفظ نماید.

ص: 442


1- La Paz.
2- Tesoro.
3- Cochabamba.
4- Bogota

چشم انداز زمین شناسی بخش اعظم ذخایر قطعی کلمبیا در حوضچه ماگدالنای میانه(1) بوده و از سالهای 1920 تا کنونمورد بهره برداری شدید قرار گرفته است (به نقشه صفحه 8 نگاه کنید).(2) حدود یک چهارم تولید کنونی از حوزه پوتومایو یعنی مهمترین حوزه کلمبیا در حال حاضر که توسط کنسرسیوم تکساکو - گلف در اواسط سالهای 1960 کشف شد، تأمین می گردد. عملیات اکتشافی نیز در حوضچه ماگدالنا، پوتومایو(3) و مناطق غربی شبه جزیره گواجیرا(4) که ذخایر عظیم گازی (3 میلیارد فوت مکعبی) را در بر می گیردمتمرکز است. کلمبیا بر سر ذخایر غنی خارج از خشکی خلیج ونزوئلا با این کشور اختلاف دارد و به همین دلیل تا پس از حل و فصل مشاجرات ارضی با ونزوئلا نمی توان در این منطقه اقدامات اکتشافی لازم را انجام داد.

گذشته از منطقه خلیج ونزوئلا، تواناییهای زمین شناسی کلمبیا چندان نویدبخش نیست. معذالک، اکتشافات انجام شده اخیر در مجاورت شبه جزیره گواجیرا سبب کشف ذخایر عظیم گاز طبیعی گردید به طوری که ذخایر قطعی در این منطقه می تواند تولید 400 میلیون فوت مکعب در روز (معادل70000 بشکه نفت در روز) را تأمین نماید. ارزیابی بیشتر حوزه های گازخیز گواجیرا می تواند منجر به دو برابر شدن ذخایر شناخته شده گردد. بوگوتا در نظر دارد منابع گازی جنوب شرقی و ساحل شمال کلمبیا را نیز گسترش دهد. کل ذخایر قطعی گاز این کشور از 8/2 تریلیون فوت مکعب در سال 1971 به سطح 5 تریلیون فوت مکعب رسیده است. با یک مقایسه می توان گفت که ذخایر نفتی قطعی از سال 1971 تاکنون معادل 850 میلیون بشکه کاهش یافته است.

توانایی ها و محدودیتها اکوپترول(5) ، شرکت نفتی دولتی کلمبیا منابع مالی و تخصص فنی لازم جهت اقدامات اکتشافی عمدهو گسترش امکانات محدود گاز و نفت کشور را در اختیار ندارد. ولی تا همین اواخر سیاستهای دولت، از طریق کنترل شدید قیمت سوخت داخلی برای شرکتهای خارجی، در زمینه اکتشاف و گسترش مشوقی به حساب نمی آمد. در نتیجه تعداد چاههای حفر شده ریسک آمیز از سال 1970 تاکنون بیش از 18 حلقه چاه در سال نبود و اکثر آنها تحت نظر اکوپترول حفر گردیده بود.

بوگوتا در سال 1977 تصمیم گرفت سیاست قیمت گذاری داخلی خود را اصلاح نماید تا بتواند کاهش ذخایر قطعی شده را کندتر نماید. قیمت سوخت تولیدی از نقاط مکشوفه جدید به سطح بین المللی ارتقاء داده شد و استفاده از قراردادهای مشارکت در تولید نیز مجاز شناخته شد. با این وصف شرایط قراردادها از آزادی چندانی برخوردار نیست تا بتواند با در نظر گرفتن هزینه سنگین و مشکلات اکتشافی در سرزمینهای ناهموار کلمبیا، شرکتهای خارجی را به این کار تشویق نماید. بر

ص: 443


1- Middle Magdalena Basin.
2- منظور صفحه 19 اسناد انگلیسی است که درCD -شماره 7 موجود است.
3- Putumayo.
4- Guajira Peninsula.
5- Ecopetrol.

اساس قراردادهای حاضر، شرکتهای خارجی 40 درصد تولید حوزه های جدید را تصاحب کرده و در صورت دستیابی به نقاط قابل بهره برداری تجاری 50 درصد از هزینه های حفاری به آنها بازگردانده می شود.

دورنما با وجود اینکه در نتیجه تغییر سیاستهای دولت در میزان عملیات اکتشافی افزایشی پدید آمده، ولی برای جلوگیری از سقوط ذخایر قطعی و تولید کنونی تلاش نسبتا قابل توجهی باید در این زمینه مبذول گردد. با در نظر گرفتن امکانات محدود زمین شناسی نفتی، تلاش اکتشافی احتمالاً شامل حفر سالانه 20 تا 30 حلقه چاه ریسک آمیز خواهد بود که از میانگین چاههای حفر شده در سالهای 76 - 1970 بیشتر است ولی از برنامه مورد نظر دولت در رابطه با حفر سالانه 80 حلقه چاه خیلی کمتر است.

شیلی

احتمال نمی رود شیلی در دهه آتی به منابع نفت و گاز قابل ملاحظه ای دست پیدا کند. عملیات اکتشافی تنگه ماژلان(1) نیز احتمال نمی رود کاری بیش از دو برابر کردن ذخایر 180 میلیون بشکه اینفت و 5/2 تریلیون فوت مکعبی گاز انجام دهد. با در نظر گرفتن عدم تمایل سانتیاگو(2) به باز گذاشتندست کمپانی های خارجی، اکتشافات گسترده در مناطق بکر نمی تواند در آینده نزدیک نوید چندانی به همراه داشته باشد.

چشم انداز زمین شناسی اکتشافات هماهنگ بین سالهای 1945 تا 1964 سبب کشف حوزه های کنونی تولیدی شیلی در منطقه مجاور با تنگه ماژلان گردید (به نقشه صفحه 6 نگاه کنید).(3) ادامه تلاشها در این منطقه از سال 1964 تاکنون نتوانست منجر به کشف ذخایر چشمگیری گردد، در نتیجه میزان ذخایر به 180 میلیون بشکه کاهش یافت و در عین حال تولید نیز تا سطح 26000 بشکه در وز پایین آمد. حفاریهای محدود نقاط دیگر نیز توام با موفقیت نبود. اخیرا نیز شش حلقه چاه بی حاصل در بخش کم عمق ساحل آبهای والدیویا(4) حفر گردید.

در خود تنگه نیز احتمالاً حدود 200 میلیون بشکه نفت دیگر و 5/1 تا 2 تریلیون فوت مکعب گاز دیگر وجود دارد. هوای طوفانی این منطقه سبب توقف عملیات اکتشافی تا سپتامبر سال 1976 گردید، تا اینکه شرکت نفت دولتی این کشور یک سکوی متناسب برای تمام شرایط جوی را از امریکا اجاره کرد. از ماه سپتامبر تاکنون این شرکت 15 تا 20 حلقه چاه ریسک آمیز حفر نموده که نتایج حاصله

ص: 444


1- Straits of Magellan.
2- Santiago.
3- منظور صفحه 20 اسناد انگلیسی است که در CD شماره 7 موجود است.
4- Valdivia.

امیدوارکننده می باشد. امکان پیدایش ذخایر دید نفتی در خارج از این منطقه بسیار کم است، لیکن در طول فلات قاره شیلی و به خصوص در مناطق جنوبی والپاریاسو(1) مطالعات لرزه نگاری در حال انجاماست.

تواناییها و محدودیتها با وجود صلاحیت شرکت نفت دولتی شیلی(2) ، این شرکت از تکنولوژی پیشرفته جهت بهره برداری کامل تنگه و سرمایه و نیروی انسانی لازم جهت انجام اکتشافات گسترده در فلات قاره برخوردار نیست. با درک این مطلب، شرکت نفت دولتی شیلی با مؤسسه سانتافه(3) قراردادی امضاء کرد تا براساس آن چند سکوی حفاری خارج از خشکی دیگر در سال 1976 تحویل گیرد. سانتیاگو در یک حرکت دیگر به منظور بالا بردن فعالیت بخش نفتی خود، به اخراج 50 ساله شرکتهای خارجی در رابطه با اکتشاف و تولید نفتی پایان داد. با این وصف شرایط قراردادهای شیلی آن چنان دشوار است که نمی تواند موجب ترغیب شرکتهای خارجی گردد. به طور مثال، براساس همین قراردادها شرکتهای بین المللی همچنان حق ندارند در مناطق نسبتا نویدبخش تنگه به کار مشغول شوند. کاهش مستمر تولید نفت خام سبب شد که سانتیاگو در جنبه های مالی قراردادهای پیشنهادی، جرح و تعدیلی پدید آورد، لیکن تاکنون فقط کمپانی آرکو(4) به فعالیت در شیلی رغبت نشان داده است.

دورنما به نظر ما تقاضای شیلی در زمینه نفت وارداتی حداقل تا 5 سال آینده کاهش اندکی خواهد داشت.

با وجود اینکه ذخایر گازخیز واقعا دست نخورده باقی مانده اند، ولی پیشرفت کارخانه پیشنهادی گاز طبیعی مایع مدتی به تعویق افتاده است و تکمیل آن تا قبل از اوایل سالهای 1980 محتمل نمی باشد.

تولید از ذخایر جدید نفت خام تنگه ماژلان نیز احتمالاً خواهد توانست بازده کنونی را تا سال 1990 دو برابر و به سطح 50000 بشکه در روز برساند.

گواتمالا و بلیز

پس از 25 سال اقدامات اکتشافی فاقد موفقیت، گواتمالا در سال 1973 منابع نفتی تجاری خود را در مجاورت مرز مکزیک کشف نمود. با وجود غیر قطعی بودن میزان منابع، تجزیه و تحلیل مقدماتی حاکی از وجود ذخایری با حداقل 27 میلیون بشکه نفت است که البته در مقایسه با استانداردهای جهانی بسیار کوچک است ولی مهمترین منابع نفتی در امریکای مرکزی به حساب می آیند. به علت دورافتادگی ذخایر و عدم جذابیت سیاستهای نفتی گواتمالا پیشرفت چندانی صورت نگرفته است.

علیرغم افزایش فعالیتهای اکتشافی که به دنبال کشفیات و تحقیقات مثبت لرزه نگاری گواتمالا صورت

ص: 445


1- Valparaiso.
2- Chile.
3- Santa Fe.
4- Arco.

گرفته، بلیز هنوز نتوانسته است به ذخایر نفتی تجاری دست یابد.

چشم انداز زمین شناسی کشف اخیر در گواتمالا در حوزه روبل سانتو(1) در منطقه پتن(2) واقع شده است. (به نقشه صفحه 2نگاه کنید).(3) این منابع در حوزه کرتانوس - کوبان(4)قرار گرفته و مجاور و مشابه با ساختار زمین شناسی حوزه رفورما در جنوب شرقی مکزیک می باشد. آزمایشهای مفصل لرزه نگاری و زمین شناسی 37 ساختار را نشان داده که 10 ساختار آن دارای اهمیت بسیاری می باشد. نفت مکشوفه دارای APIبین 23 تا 32 درجه و مقدار گوگرد آن زیاد و 3 تا 4 درصد می باشد. علیرغم عمق متوسط 2300 متری و ساختار باز تشکیلات زمین شناسی، عملیات حفاری پرخرج و مشکل بوده است و علت اصلی آن نیز وجود مقادیر بسیاری زیادی از سولفید هیدروژن و دی اکسید گوگرد می باشد.

کنسرسیوم متشکل از بیسیک ریسوسز اینترنشنال(5) و شناندو اویل(6) احداث حداقل چهار حلقه چاهمولد نفت را در حوزه روبل سانتو به پایان رسانیده که میزان بازدهی آزمایشی هر یک بین 1000 تا 3000 بشکه در روز متغیر بوده است. با این وجود تولید کل حوزه محدود به 3000 بشکه در روز بوده و علت آن نیز مشکلات موجود در زمینه حمل و نقل است. احداث یک خط لوله 12 اینچی 190 کیلومتری از حوزه روبل سانتو به پالایشگاه و بندر پوئرتوباریوس(7) قرار است در اواسط سال 1978به پایان برسد. این خط لوله 33 میلیون دلار که توسط یک شرکت فرانسوی به نام آنترپوزاسا(8) احداثمی شود تولید را به سطح 15000 بشکه در روز خواهد رسانید.

گواتمالا همچنین در مناطق خارج از خشکی خلیج هندوراس به عملیات اکتشافی مبادرت می ورزد. سنترام زامورا(9) تنها کمپانی نفتی دیگری که در گواتمالا فعالیت می کند تا اعماق 1800 متریحفاری نمود لیکن نتایج مثبتی بدست نیاورد. ظاهرا در تلاشی برای دسترسی به تشکیلات زمین شناسی چاه دیگری در اعماق 3050 تا 3350 متری حفر گردید لیکن این امر نیز نتیجه ای ببار نیاورد.

به دنبال کشفیات گواتمالا در سالهای اخیر، بلیز تحقیقات نفتی خود را از بخش شمالی به جنوب کشور تغییر داد. در ماه اوت سال 1976، اکسون بخش اعظم سهم اشتراک در 9 منطقه اکتشافی عمدتا در خارج از خشکی شمال بلیز را خریداری کرد و موافقت نمود تا اواسط سال 1977 اقدامات اکتشافی گسترده ای به عمل آورد. اکسون پس از آن یک چاه اکتشافی تا اعماق 4000 متری خلیج

ص: 446


1- Rubelsanto.
2- Peten.
3- منظور صفحه 21 اسناد انگلیسی است که درCD شماره 7 موجود است.
4- Cretaceous Coban.
5- Basic Resources international.
6- Shenandoah oil.
7- Puerto Barrios.
8- Entrepose Sa.
9- Centram - Zamora.

هندوراس حفر نمود لیکن ظاهرا به نفت دست نیافت. در اواسط سال 1977، اکسون به حفر یک چاه اکتشافی دیگر خارج از خشکی تا عمق 3660 متری مبادرت ورزید.

تواناییها و محدودیت ها در اوایل سال 1976 گواتمالا یک قانون نفتی را تصویب کرد که بر اساس آن انعقاد قراردادهای خدماتی با کمپانیهای نفتی خارجی مجاز شناخته شد. این مقررات خواستار تقسیم درآمدهای حاصل از تولید به نسبت 51 به 49 درصد به نفع دولت است و مبلغ یک میلیون دلار پاداش انعقاد برای هر امتیاز درنظر می گیرد. دولت ممکن است سهم خود را یا به صورت تولید و یا به صورت نقدی دریافت نماید، لیکن در هر دو صورت سهم دولت شامل اعتبار مالیاتی پیمانکار می باشد. کشور به 28 بخش تجسسی 200000 هکتاری تقسیم شده است که در مورد هر یک از آنها یک برنامه اکتشافی پنج ساله و شرایط تولید بیست ساله در نظر گرفته شده است.

قانون جدید گواتمالا مشوق چندانی برای جلب کمپانیهای عظیم نفتی خارجی که سرمایه، تجربه و تکنولوژی لازم جهت موفقیت برنامه نفتی کشور را در اختیار دارند به حساب نمی آید. چند کمپانی به دلیل قانون مذکور و پیچیدگی های مذاکرات دولتی درخواست خود در رابطه با انجام عملیات اکتشافی را پس گرفته اند. این وضع سبب شده است که تنها دو کمپانی در گواتمالا به فعالیت مشغول باشند که فقط یکی از آنها یعنی سنترام زامورا ظاهرا نسبت به انجام اکتشافات گسترده تعهد محدودی دارد.

به علت بهبودی دورنمای دست یافتن به نفت که به دنبال اکتشافات گواتمالا به وجود آمده، بلیز با احتیاط بیشتری حرکت می کند. دولت قوانین نفتی را مورد بررسی قرار داده تا سهم بیشتری از اکتشافات جدید را نصیب خود سازد و سعی دارد یک واحد تحقیقاتی برای مشاوره در مورد موضوعات ثبتی به وجود بیاورد. به دلیل اینکه بلیز فاقد منابع تخصصی و مالی لازم است، جهت اجرای برنامه های اکتشافی خود بایستی به کمپانی های نفتی خارجی متکی باشد. با این وصف با توجه به این حقیقت که منابع بالقوه مهم در منطقه مورد اختلاف بین بلیز و گواتمالا واقع شده است اکثر کمپانیها به فعالیت در این منطقه رغبت چندانی نشان نداده اند.

دورنما گواتمالا اخیرا به صورت اولین کشور تولید کننده نفت امریکای مرکزی درآمده است. اکتشافات در حوزه روبل سانتو(1) و پایان احداث خط لوله احتمالاً تولید در سال 1978 را تا سطح 15000بشکه در روز بالا خواهد برد. علی رغم دورنمای نویدبخش زمین شناسی، سرعت گسترش و اکتشاف بیشتر بستگی به توانایی دولت در جلب مشارکت کمپانیهای خارجی دارد. در مورد بلیز، مناقشات ارضی با گواتمالا و فقدان موفقیت همچنان مانع از ادامه اکتشافات بیشتر خواهد شد. اگر اختلافات مرزی را بتوان حل کرد، بلیز با توجه به آگاهی در مورد ساختار زمین شناسی آن به احتمال زیاد فرصت دستیابی بیشتری به منابع قابل بهره برداری تجاری را خواهد داشت. با این وصف، میزان نفت حاصله احتمالاً کم خواهد بود.

پاراگوئه

ص: 447


1- Todos Los Santos.

پاراگوئه علیرغم سالها جستجو به منابع نفت دارای قابلیت تجاری دست نیافته است. فعالیتهای اکتشافی در منطقه چاکو(1) در بخش غربی رودخانه پاراگوئه(2) که دارای بافتهای زمین شناسی مناسباست متمرکز می باشد. از پنج حوضچه رسوبی این منطقه دو حوضچه به نام کاراندیتی(3) و پی ریتی(4) بهحوضچه های مورد بهره برداری بولیوی و آرژانتین که قبلاً مورد بهره برداری قرار گرفته اند می رسند (به نقشه صفحه 16 نگاه کنید.)(5) عملیات اکتشافی گرانچاکو(6) که عمدتا در حوضچه کاراندیتی و در سالهای 1940 آغاز شده، تاکنون بدون موفقیت ادامه داشته است.

پاراگوئه فعالانه کمپانیهای نفتی خارجی را به اکتشاف در این کشور دعوت می کند. قوانین نفتی آن نیز مانند برخورد آن با سرمایه های خارجی سخاوتمندانه است. گرچه زیربنای (صنعت نفت - م) آن عمدتا عقب مانده است، ولی با توجه به شرایط ارضی مناسب آن کمبودهای این (صنعت - م) نمی تواند مانع توسعه باشد. جو سرمایه گذاری آزادانه، فقدان محدودیتهای فیزیکی، و وجود نفت در بولیوی و آرژانتین سبب جلب همکاری کمپانیها در پاراگوئه شده است. سه گروه با نامهای تکساکو پاراگوئه(7) ،چاکواکسپلوراسیون(8) و اسوآمین اویل(9) در نظر دارند در سال جاری پنج یا شش حلقه چاه حفر نمایند.

اوروگوئه

اوروگوئه هیچ تولید نفتی ندارد و دورنمای زمین شناسی آن از نظر توسعه پایه ذخایر نفتی ضعیف است. با وجود اینکه مطالعات لرزه نگاری احتمال وجود منابع نفتی دارای قابلیت تجاری را در حوضچه سالادو(10) در دهانه رود پلاته(11) (بین آرژانتین و اوروگوئه) نشان می دهد، لیکن دو حلقه چاهحفر شده توسط کمپانی شوران(12) در سال گذشته به نفت نرسید. (به نقشه صفحه 6 نگاه کنید).(13) اکتشافنیز بستگی به حفر چاههای قراردادی توسط کمپانیهای خارجی دارد، زیرا شرکت نفت دولتی، تکنولوژی و سرمایه کافی را در اختیار ندارد. عدم علاقه از جانب کمپانیهای بزرگ نفتی، اوروگوئه را در رابطه با برنامه های کوچک داخل خشکی به شرکتهای امریکای لاتین متکی ساخته است، زیرا نسبت به حفاری در خارج از خشکی به تکنولوژی پیچیده ای نیاز ندارد.

جنوب شرق آسیا

ص: 448


1- Chaco.
2- Paraguay River.
3- Caran daity.
4- Pirity.
5- منظور صفحه 23 اسناد انگلیسی است که درCD شماره 7 موجود است.
6- Gran chaco.
7- Texaco paraguay
8- Chaco Exploration.
9- Esso - Aminoil.
10- Salado
11- River plate.
12- Chevron.
13- منظور صفحه 23 اسناد انگلیسی است که درCD -شماره 7 موجود است.

مناسب ترین دورنما در مورد افزایش تولید نفت آسیایی در فلات قاره هند، مناطق داخل و خارج از خشکی برمه، و تشکیلات زمین شناسی متعددی که اندونزی، مالزی و برونئی در حال حاضر از آنها نفت خام استخراج می نمایند، متمرکز می باشد. مطالعات زمین شناسی که تا به حال انجام شده حاکی از آن است که بجای نفت، گاز طبیعی مهمترین بخش توسعه انرژی هیدروکربن پاکستان، بنگلادش و تایلند را تشکیل خواهد داد. عملیات اکتشافی در فلات قاره کره جنوبی تا ویتنام تقریبا آغاز شده، و دورنمای وجود گاز و نفت هنوز مشخص نشده است. اکثر دولتهای منطقه نسبت به کمپانیهای خارجی به نحو معقولی دوستانه می باشند. هزینه های زیاد و اختلافات ارضی متعدد مهمترین موانع در راه عملیات اکتشافی به شمار می آیند.

اندونزی

اندونزی که دارای ذخایر قطعی و احتمالی 14 میلیارد بشکه می باشد، باید بتواند حداقل تا اواسط سال 1980 تولید نفت خود را بالا ببرد. تولید رو به نزول حوزه های قدیمی تر سوماترا(1) در حال تثبیت می باشد و مقدار بازده حتی ممکن است به مدت چند سال افزایش داشته باشد. بازده حوزه های خارج از خشکی، در نقاطی که چشم انداز زمین شناسی آن نویدبخش است، بایستی سیر صعودی را در پیش گیرد. علیرغم کاهش اخیر اکتشافات در مناطق خارج از خشکی جدیدتر، حفاریهای گسترشی ادامه یافته و رشد اساسی چندان از بین نرفته است. دولت در سال گذشته بعضی از شرایط سختی را که از طریق قراردادها بر کمپانی های خارجی تحمیل می شد تغییر داد و موجبات تجدید حیات اکتشافات را پدید آورد.

چشم انداز زمین شناسی اندونزی از سالهای 1890 تاکنون یک کشور تولید کننده نفت به حساب می آمد، لیکن تا سال 1967 کمپانیهای نفتی خارجی اکتشافات گسترده خود را در این کشور آغاز نکرده بودند. پرتامینا(2) ،شرکت نفت دولتی، مسئولیت تمام جنبه های گسترش، پالایش، و بازاریابی نفتی را به عهده دارد.

کمپانیهای خارجی به عنوان طرف قرارداد پرتامینا محدود به انجام عملیات اولیه، از قبیل اکتشاف و تولید نفت خام و یا گاز می باشند و سهم معینی از بازده را دریافت می کنند تا سرمایه گذاری و منافع خود را تأمین نمایند. بیش از 30 کمپانی فعالانه در حدود 50 منطقه داخل و خارج از خشکی به کار مشغول هستند. حوزه های نفتی اندونزی در سرتاسر جزائر آن پراکنده است، و مهمترین مناطق تولیدی در سوماترا، جاوه(3) ، کالیمانتان شرقی(4) و ایریان غربی(5) واقع شده است. گرچه بیش از نیمی از تولید

ص: 449


1- Sumatra.
2- Pertamina.
3- Java
4- East Kalimantan.
5- West Irian.

کنونی از حوزه های داخل خشکی قدیمی تر تأمین می گردد، ولی افزایش تولید در آینده از طریق حوزه های مکشوفه جدید خارج از خشکی بدست خواهد آمد. حوزه های نفتی دیوری(1) و میناس(2) درسوماترای مرکزی بزرگترین منابع نفتی است که تاکنون کشف شده اند. این حوزه ها و حوزه های مجاور که از اوایل سالهای 1940 تاکنون توسط کمپانی کالتکس(3) توسعه یافته اند، سال گذشته 56 درصد کل تولید نفت خام اندونزی را تأمین کرده اند (5/1 میلیون بشکه در روز). مناطق تولیدی کالتکس دارای تفاوت ژئوگرمایی بالایی بوده و ذخایر شنی آن بر روی لایه ای از سنگ های گرانیت قرار گرفته که امکان حفاری عمیق را غیرممکن می سازد.

تولید کالتکس علیرغم مشکلات مربوط به فشار ذخایر در دو حوزه اصلی، بزودی دچار کاهش بسیار سریع نخواهد شد. ارزیابی های معتبر نشان می دهد که ذخایر قطعی و احتمالی این حوزه ها بین 6 تا 8 میلیارد بشکه می باشد. برنامه اکتشافی فعال این کمپانی در مناطق مجاور سوماترا شامل تداوم دستیابی به منابع نفتی نسبتا کوچک می باشد. در حدود 20 کشف جدید در سالهای 1975 و 1976 صورت گرفته است که اکثر آنها هنوز به مناطق فعلی دارای تجهیزات جمع آوری مرتبط نشده اند.

حفاریهای گسترشی کالتکس تقریبا یک سوم عملیات این گونه ای اندونزی را در هر سال شامل می گردد. انتظار می رود تولید کالتکس در آینده نزدیکی با در نظر گرفتن پیشرفت تلاشهای بازیابی ثانی و ثالث، به طور معتدل افزایش یابد و زمانی در سالهای 1980 سیر نزولی ثابتی را در پیش گیرد.

پرتامینا و استانواک(4) ، در منطقه سوماترا بر روی منابع کوچک بسیاری که در حال اضمحلالهستند کار می کنند. با این وجود توسعه و اکتشافات بیشتر ادامه دارد و علائم اندکی حاکی از آن است که این روند تغییر خواهد کرد. عملیات پرتامینا در جاوه و کالیمانتان شرقی دارای دورنمای توسعه بیشتری است لیکن به علت فقدان مدیریت تهاجمی و جسارت آمیز پیشرفت چندانی حاصل نشده است. تسورو(5) یک کمپانی ثالث بر اساس یک قرارداد ویژه با پرتامینا مشغول توسعه و تولید از دوحوزه قدیمی اندونزی است. تسورو هنوز هم از حوزه های سانگا - سانگا و تاراکان در حدود 130000 بشکه نفت در روز تولید می کند، در حالی که هر یک از آنها به ترتیب به مدت 84 و 71 سال مورد بهره برداری قرار داشته اند.

با آغاز خرید و اعطای مناطق اجاره ای در سال 1967، قراردادهای آشتراک در تولید بخش اعظم رشد صنعت نفت اندونزی را پدید آورده اند. اکثر این مناطق اجاره ای در خارج از خشکی و یا مناطق دور افتاده جنگل واقع شده که پرتامینا تا به حال به علت فقدان تکنولوژی و سرمایه لازم از آنها اجتناب ورزیده است. بازده نفت خام توسط پیمانکاران در سال 1971 که معادل 12000 بشکه در روز بود تا سال 1973 با افزایش تولید کالتکس به سطح 210000 بشکه در روز رسید، و در سال گذشته نیز تا سطح 540000 بشکه در روز بالا رفت. در واقع تمام افزایش تولیدات نفتی اندونزی در

ص: 450


1- Duri.
2- Minas.
3- Caltex.
4- Stanvac.
5- Tesoro.

آینده از طریق پیمانکاران سهیم در تولید تأمین می گردد.

تا به حال یافته های نویدبخش در خارج از ساحل شمالی جاوه (حوزه آردوژونای آرکو(1) ، وحوزه سیتای ناتوماس(2) ) در داخل و خارج از سال کالیمانتان شرقی (حوزه آتاکامی یونیون ژاپکس(3) ، حوزه های هاندیل و بکاپای توتال(4) اندونزی) و منطقه ایریان جایا(5) (حوزه های والیوو کاسیمپترومرترند(6) ) واقع شده است. مناطق تولیدی این بخش ها در بافتهای میوسن(7) بوده و عمیق تر ازحوزه های تولیدی قدیمتر می باشد و بین 1520 تا 3050 متر در نوسان است. حفاریهای خارج از خشکی معمولاً در اعماق 45 تا 90 متری صورت می گیرد. علاوه بر نفت، کشفیات گاز طبیعی در نوع خود در آسیای جنوب شرقی بزرگترین می باشد.

به دلیل اندازه های عمدتا کوچک منابع اندونزی، سرمایه گذاریهای سنگین مستمر در زمینه حفاری ضرورت دارد. منابعی که در سالهای اخیر کشف شده بین 50 تا 200 میلیون بشکه نفت را در بر می گیرند. معذالک میزان اکتشافات بسیار چشمگیر است. در چهار سال گذشته نسبت متوسط میزان اکتشافات به حفاری اکتشافی نفت 22 درصد بوده است.در این رابطه اگر بخواهیم گاز و نفت را با هم درنظر بگیریم این متوسط به 31 درصد نیز می رسد. حفاریهای گسترشی برای نفت نسبت موفقیت را به 80 درصد رسانیده است. برنامه کلی حفاری در این چهار سال به طور متوسط سالانه بیش از 200 چاه تولیدی جدید را وارد زنجیره تولید نموده است. با در نظر گرفتن این سوابق و این واقعیت که کمتر از بیست درصد بافت نفتی کشور مورد اکتشاف قرار گرفته، اگر سطح مناسب سرمایه گذاری حفظ شود افزایش مستمر تولید نفت امری قطعی خواهد بود.

تواناییها و محدودیت ها بدون سرمایه گذاریهای سنگین خارجی گسترش نفتی اندونزی امکان پذیر نخواهد بود. عملیات پرتامینا با وجود اینکه مشتمل بر تمام محدوده فعالیتهای نفتی می باشد ضعیف ترین بخش آن در رابطه با اکتشاف و گسترش است. «اندونزیایی کردن »(8) عملیات نفتی خارجی تنها در سطح کارهای عادیاز قبیل تأمین کارگرهای رده پایین ماشین آلات حفاری و یا نظاره بر تسهیلات ذخیره سازی انجام شده است. امید دولت در مورد نقش مسلط پرتامینا در افزایش منابع نفتی مدتها قبل از بین رفته است.

در حقیقت، پرتامینا اخیرا چند منطقه نویدبخش خود را در اختیار کمپانیهای خارجی و یا سرمایه گذاران مشترک قرار داده است.

تا سال گذشته روابط بین دولت و کمپانیهای خارجی از هماهنگی نسبی برخوردار بود. بحران

ص: 451


1- Arco's Ardjuna.
2- Natomas' cinta.
3- Union - japex,s Attaka,
4- Total indonesie,s Handil and Bekapai.
5- Irian jaya.
6- Petromer Trend,s Walio and kasim Fields.
7- Miocene
8- Indonesianization.

مالی سال 1975 پرتامینا، به دنبال تعویض کلی پاسدار دیرین و جانشین به اصطلاح «تکنوکرات» به سطوح بالاتر سلسله مراتب دولتی وضع را تغییر داد. دولت تحت رهبریت جدید در اواسط سال 1976 در مورد منافع کمپانی نفتی خارجی و نرخ بازیابی هزینه ها تجدیدنظر عمده ای را انجام داد.

کمپانیها نیز این امر را تخلف از قرارداد دانسته و برنامه های اکتشافی خود را به سرعت متوقف ساختند. در میان پیشگویی های مربوط به سقوط صنعت نفت اندونزی، در اوایل سال 1977 دولت اعتراف کرد که در تجدیدنظر قراردادها پا را بیش از گلیم خود دراز کرده بود و به منظور تسریع اکتشافات انگیزه های بهتری را به کمپانیها پیشنهاد نمود. به دنبال شرایط جدید چند کمپانی کار اکتشافی خود را آغاز کرده، و دیگران نیز احتمالاً به آنها خواهند پیوست.

دورنما دورنمای افزایش تولید نفت خام اندونزی خوب است. زمین شناسی مناسب، میزان موفقیت زیاد در اکتشافات و وسعت مناطقی که مستلزم اقدامات اکتشافی می باشند تنها به سرمایه گذاری نیازمند است.

سیاستهای مصلحت آمیز دولتی نیز زمینه این کار را فراهم خواهد آورد. کمبودهای تکنولوژیک و نیز مالی، دولت را وادار به سازگاری با منافع کمپانیهای خارجی خواهد کرد تا حدی که برای حفظ رشد تولید نفت لازم است.

کمپانیها در توسعه، فعالیتهای خود بیش از گذشته احتیاط به خرج خواهند داد، لیکن اگر دورنمای بازگشت سرمایه خوشایند باشد به سرمایه گذاریهای جسارت آمیز خود تا حد قابل توجهی ادامه می دهند. عملیات بازیابی مجدد کالتکس این نوید را می دهد که حداقل مانع از کاهش تولیدات حوزه های سوماترا بشود. با در نظر گرفتن رابطه و همبستگی میان اکتشاف در سالهای اخیر و افزایش سالانه چاههای مولد، افزایش معتدل در فعالیتهای اکتشافی بایستی افزایش تولید سالانه را به مقدار 100000 بشکه در روز تضمین نماید. بر همین اساس، تولید نفت خام اندونزی تا سال 985 به 2 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. در حالی که سطح تولید حاضر روزانه 7/1 میلیون بشکه است.

هندوستان

هند از نظر توسعه نفتی دارای آتیه خوبی است و در بهره برداری از تواناییهای نفتی خود به پیشرفتهای مهمی نایل آمده است. سطح تولید تا سال 1983 دو برابر خواهد شد و فرصتهای خوبی وجود دارد تا تلاشهای اکتشافی فعلی به توسعه ذخایر قطعی و احتمالی تا 3/2 میلیارد بشکه منتهی گردد. در پنج سال آینده دهلی نو(1) در نظر دارد حدود یک میلیارد دلار در مورد حوزه های نفتی بزرگو جدید خود در بمبئی علیا(2) و مناطق خارج از خشکی باسین(3) مصرف نماید. علاوه بر این، دولت ازبرنامه افزایش اکتشافات نفت و گاز توسط قرارداد با کمپانیهای خارجی حمایت می کند. علیرغم این دورنمای نویدبخش، در حالی که مصرف داخلی سالانه 5 تا 6 درصد افزایش می یابد، انتظار می رود

ص: 452


1- New Delhi.
2- Bombay High.
3- Bassein.

واردات نفتی تا اوایل سالهای 1980 معادل سطح فعلی 300000 بشکه در روز باقی بماند.

چشم انداز زمین شناسی تلاش هند برای توسعه تولید نفت در دریای عرب(1) در غرب بمبئی متمرکز شده است. با وجوداینکه تحقیقات سال 1966 برای اولین بار تواناییهای نفتی این منطقه را مشخص کرد لیکن به مدت 8 سال اکتشافی در آنجا صورت نگرفت زیرا نفت حاصله بر اساس قیمتهای قبل از سال 1974 غیر تجاری بود. از سال 1974 یعنی زمان پایان احداث اولین چاه، توسعه در آن مناطق سرعت بیشتری یافته است.

انتظار می رود سطح تولید 32000 بشکه در روز بمبئی علیا در سال جاری به 80000 بشکه در روز افزایش یابد. مرحله بعدی گسترش شامل احداث دو خط لوله موازی گاز و نفت خام به طول 215 کیلومتر تا ترمینالهای داخل خشکی نزدیک بمبئی می باشد. چهار سکو، 16 حلقه چاه مولد، تسهیلات ترمینالی داخل خشکی و کارخانه پالایش گاز نیز ساخته خواهد شد. قرار است تا اوایل سال 1980 میزان تولید به روزانه 200000 بشکه نفت و 105 تا 140 میلیون فوت مکعب گاز برسد.

در سال 1976، دو حوزه اصلی تر در باسین حدود 60 کیلومتری شرق بمبئی علیا و در مسیر خط مستقیم لوله به بمبئی کشف گردید، احتمال نمی رود تا قبل از سال 1979 تولید از حوزه باسین آغاز شود. در خارج از حوزه های بمبئی علیا و باسین و بر اساس قراردادهای اشتراک در تولید، سه منطقه خارج از خشکی در دست اکتشاف است. دو شرکت امریکایی (ریدینگ بیتس(2) و ناتوماس(3) ) هر یکدو حلقه چاه بی حاصل در منطقه خود یعنی در حوضچه خلیج کوچ(4) و بنگال اوریسا(5) حفر کرده اند.کمپانی نفتی آسامرای (6) کانادا نیز در حال حاضر در حوضچه کواوری(7) مشغول حفاری است.

دهلی نو به استثناء نواحی کواوری، بمبئی علیا و باسین از پیشرفت در دیگر مناطق خارج از خشکی ناراضی به نظر می رسد. ریدینگ بیتس و ناتوماس مناطق کوچ و اوریسا را ترک گرفته اند.

دهلی نو در نظر دارد از طریق عقد قرارداد با کمپانیهای خارجی دیگر حوزه امتیازی آنها را توسعه بخشد، مشروط بر آنکه مناطق و نفت تولیدی از آن هند باشد. با این وجود دولت جاناتا این سیاست را که ظاهرا در رژیم گاندی اهمیت تلقی می شد، با جدیت دنبال نمی کند. هند دارای شش حوزه اصلی تولیدی در داخل خشکی می باشد، که دو حوزه مهم ترین آن عبارتند از آنکلشوار(8) در گجرات(9) و

ص: 453


1- Arabian Sea.
2- Beading S Bates.
3- Natomas.
4- Gulf of Kutoh.
5- Bengal/orissa.
6- Asamera.
7- Cauvery.
8- Ankleshwar.
9- Gujarat.

ناهورکاتیا(1) در ایالت آسام(2) . حوزه دوم، حوزه عملکرد شرکت ایندیااویل لیمیتد(3) یعنی شرکت نفتی مشترک دولت هند و شرکت نفت برمه می باشد. حوزه های گجرات نیز توسط کمیسیون نفت و گاز طبیعی که یک شرکت دولتی بوده و بر اکتشافات نفتی هند نظارت دارد مورد بهره برداری قرار می گیرد.

دهلی نو تقریبا تمام صنایع پایانی نفت خود را ملی کرده و حدس زده می شود که شامل شرکت ایندیا اویل لیمیتد نیز بشود.

برنامه های گسترش هند مستلزم حفاریهای عمیق در مناطقی است که در آنها حفاریهای قبلی توام با موفقیت نبوده و یا نفت حاصله در آن زمان دارای کمیت غیر اقتصادی بوده است. قرار است یک برنامه بازیابی ثانویه وسیع نیز در پیش گرفته شود. اگر دهلی نو بخواهد این برنامه را اجرا نماید احتمالاً به تکنولوژی خارجی نیاز خواهد داشت. با توجه به اینکه در حال حاضر تولید در اکثر این حوزه های قدیمی تر رو به کاهش است. این برنامه ها بر تولید کل داخل خشکی تأثیر چندانی نخواهد داشت. ذخایر قطعی و احتمالی 3/2 میلیارد بشکه ای هند که 4/1 میلیارد آن در خشکی قرار دارد در نتیجه اکتشافات بیشتر احتمالاً افزایش خواهد یافت.

تواناییها و محدودیت ها با وجود اینکه سیاست نفتی هند از دیر زمان بر اتکاء خود تاکید داشته ولی از زمان افزایش قیمتهای نفتی در سالهای 1973 و 1974 در این طرز تفکر تغییری پدید آمده است. دهلی نو آماده است تا با کمپانیهای نفتی خارجی قراردادهای اشتراک در تولید منعقد سازد و از مستشاران خارجی در گسترش حوزه های خارج از خشکی استفاده نماید. معذالک دولت هنوز هم به اتکاء خود به کمیسیون نفت و گاز طبیعت ادامه می دهد و حتی اگر به قیمت کند شدن ذخایر نفتی تمام شود، تحرک عمده ای برای تسریع فعالیت شرکتهای نفتی خصوصی خارجی و داخلی صورت نخواهد گرفت.

تأمین منابع مالی مربوط به گسترش منطقه بمبئی علیا ظاهرا مسئله مهمی نیست. هزینه این برنامه تا پایان سال 1983 معادل یک میلیارد دلار برآورده شده است. بانک جهانی 150 میلیون دلار را تأمین می نماید و بانکهای تجارت خارجی 50 میلیون دلار، کمک های دو جانبه 50 میلیون تا 100 میلیون دلار، و انتظار می رود از طریق منابع داخلی یعنی شرکت ایندیا اویل لیمیتد و کمیسیون نفت و گاز طبیعی نیز 170 میلیون دلار به همین منظور اختصاص داده شود. بقیه سرمایه لازم را دولت تأمین خواهد نمود. با تمرکز سرمایه گذاری و تخصصهای فنی در بمبئی علیا دیگر تلاشهای گسترشی داخل و خارج از خشکی احتمالاً تا اوایل سالهای 1980 به تعویق خواهد افتاد.

دورنما هند درصدد ایجاد افزایش عمده ای در تولید نفت است. با در نظر گرفتن برنامه های گسترش جاری، در شش سال آینده تولید بایستی دو برابر شده و به سطح 460000 بشکه در روز که از طرف

ص: 454


1- Nahorkatiya.
2- Assam.
3- India Oil Limited (OIL).

دهلی نو تعیین شده برسد. حتی با چنین افزایش تولید مورد انتظاری ما حدس می زنیم که با توجه به رشد مورد انتظار در مصرف داخلی، صادرات نفت که در حال حاضر 300000 بشکه در روز است در همین سطح باقی بماند. با در نظر گرفتن تلاشهای وسیع اکتشافی که هم اکنون در جریان است می توان گفت که توانایی افزایش بیشتر ذخایر گاز و نفت بالا به نظر می رسند لیکن به علت اشتغال هند در بمبئی علیا و عقب افتادگی زمانی بین یافته های جدید نفتی و تولید تجاری، این منابع اضافی تا اواخر سالهای 1980 گسترش نخواهد یافت. تعویض فعلی دولت گاندی با روی کار آمدن حزب جاناتا نیز نخواهد توانست در طرز برخورد دولت هند با فعالیتهای کمپانیهای نفتی خارجی تغییرات عمده ای پدید آورد.

مالزی

مالزی دارای این توانایی می باشد که یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت و گاز در منطقه به حساب آید. با این وجود رشد تولید تا آن حدی که انتظار می رفت سریع نبوده است. برنامه های اکتشافی و گسترش کمپانیهای نفتی بزرگ در سالهای 1975 و 1976 در نتیجه اجرای قوانین مبهم دولتی در سالهای 1974 و 1975 سریعا متوقف شد. گرچه سیاستها واضح تر می شوند، ولی ما پیش بینی می کنیم که کمپانیهای نفتی خارجی قبل از مبادرت به سرمایه گذاریهای سنگین در مالزی با احتیاط حرکت نمایند.

چشم انداز زمین شناسی با استثناء حوزه بسیار گسترده داخل خشکی به نام حوزه میری(1) در ساراواک(2) که هم اکنون خشکشده است، فعالیتهای اکتشافی و یافته های مهم محدود به مناطق خارج از خشکی بوده است. فلات قاره گسترده در شبه جزیره مالزی و شمال ساراواک و صباح(3) در بورنئو(4) چندین حوزه رسوبی مهم راکه حاوی چند ساختار حاوی نفت است در بر می گیرد. منطقه خارج از خشکی ساراواک در مجاورت در مجاورت حوزه های مهم خارج از برونئی به نحو گسترده ای در اواخر سالهای 1960 توسط کمپانی شل مورد اکتشاف قرار گرفت. تا سال 1972 پنج حوزه جمعاً 90000 بشکه در روز تولید می کردند (از اعماق 2140 تا 3330 متری). این حوزه ها تمام نفت تولیدی کشور را تا پایان سال 1975 تأمین می کردند.

در طی سالهای 74 - 1972 اکتشافات در سایر مناطق امتیازی، به خصوص در خارج از ساحل غربی شبه جزیره و ساحل شمال غربی صباح با سرعت بیشتری انجام می گرفت. شل و اکسون در منطقه خود واقع در آبهای خارج از منطقه صباح، کونوکو(5) و اکسون در آبهای 160 کیلومتری غرب

ص: 455


1- Miri.
2- Sarawak.
3- Sabah.
4- Borneo.
5- Conoco.

مالزی به منابع دارای قابلیت بهره برداری تجاری دست یافتند و چاههای مورد آزمایش در عمق 2740 متری روزانه بین 2500 تا 6000 بشکه نفت تولید می نمودند. حوزه های مکشوفه در خارج از صباح عبارتند از: حوزه سمارنگ(1) متعلق به کمپانی شل که هم اکنون روزانه 65000 بشکه تولیدمی نماید، وست ارب(2) و سوث فیوریوس(3) که ظرفیت تولیدی هر دو بین 20000 تا 25000 بشکه درروز می باشد. از سال 1975 تاکنون تعدادی از این کمپانی ها از مناطق امتیازی خود در تنگه های مالاکا چشم پوشی کرده اند. افتتاح حوزه های جدید در صباح تولید مالزی در طول سال 1976 را به 155000 بشکه در روز رسانید و انتظار می رود تولید سال جاری نیز معادل 180000 بشکه در روز باشد.(4) توسعه اکتشاف، سطح ذخایر قطعی و احتمالی را به حد تقریبی 5/2 میلیارد بشکه رسانیده، که با بهره برداری صحیح می تواند سطح تولید 500000 بشکه در روز را تأمین نماید. از سال 1975 حوزه های دیگری کشف نشده، لیکن تجدید حیات فعالیتهای اکتشافی همراه با گسترش حوزه ها احتمالاً منجر به پیدایش ذخایر بیشتر می شود. انتظار می رود تکمیل برنامه های گسترشی حاضر تولید را تا پایان سال آتی به 225000 بشکه در روز برساند.

گاز طبیعی نیز به مقدار قابل ملاحظه ای کشف شده است. حوزه لوکونیا(5) متعلق به شل در خارج ازسواحل مرکزی ساراواک قرار است سالانه 6 میلیون تن گاز در اختیار کارخانه گاز مایع واقع در بین تولو(6) قرار دهد. حوزه های گازی دیگری نیز توسط کونوکو و اکسون در غرب مالزی کشف شد، ولیتاکنون طرح بهره برداری آنها تهیه نشده است. ذخایر گازی مالزی ظاهرا حدود 15 تریلیون فوت مکعب است و دومین حوزه گازی بزرگ پس از اندونزی در آسیای جنوب شرقی به حساب می آید.

تواناییها و محدودیت ها تلاش دولت به منظور کنترل بیشتر منابع نفتی در سال 1974 منجر به پیدایش یک شرکت ملی نفت به نام پتروناس(7) گردید که هدف آن هماهنگ کردن بهره برداری از گاز و نفت و انعقاد قراردادهایجدید مشارکت در تولید با کمپانیهای نفتی خارجی است. پتروناس که هنوز یک شرکت کوچک و دارای تخصص فنی بسیار محدود است تاکنون مذاکرات مربوط به انعقاد قراردادهای جدید دراز مدت با کمپانیهای خارجی را به عهده داشته است. گرچه پتروناس بازاریابی مستقیم سهم خود را از تولید نفت خام به عهده گرفته ولی گمان نمی رود که بتواند به انجام عملیات اکتشافی و توسعه ای مبادرت ورزد بلکه سعی خواهد کرد بر فعالیتهای کمپانیهای خارجی در زمینه فرآیندهای ابتدایی پالایش

ص: 456


1- Semarang.
2- West Erb.
3- South Furious.
4- مالزی در سال 1976 به صورت یک صادر کننده صرف درآمد. حدود 80 درصد تولید به خارج صادر می گردد و نیازهای داخلی نیز با وارد کردن نفت خام سنگین از خاور میانه تأمین می گردد.
5- Luconia.
6- Bin Tulu.
7- Petronas

نظارت کرده و به تدریج سهام متناسب را در زمینه فرآیندهای پایانی پالایش گاز و نفت خریداری نماید.

در اوایل سال 1975 به دنبال وضع عجولانه قوانین توسط قوه مقننه مالزی که تقریبا کنترل کامل فعالیتهای نفتی در زمینه فرآیندهای ابتدایی را به دولت محول نمود، شک و تردید سرمایه گذاران بشدت افزایش یافت. قانون جدید سبب شد که بسیاری از کمپانیهای نفتی خارجی عملیات اکتشافی را متوقف و اکثر اقدامات توسعه ای را به صورت معلق درآورند. علاوه بر این، مذاکرات مربوط به قراردادهای اشتراک در تولید با شل و اکسون که حدود بیش از یکسال ادامه داشت نهایتا تا پایان سال گذشته به نتیجه نرسیده بود. کونوکو که با پتروناس در حال مذاکره می باشد، تا به حال تنها کمپانی خارجی دیگری است که خواستار کسب امتیاز در تولید است.

گرچه جو شک و تردید تا حدودی از میان رفته ولی گویا مالزی به چند دلیل از میزان نسبتا کند رشد توسعه نفت راضی به نظر می رسد:

این کشور نیاز زیادی به گسترش صادرات نفتی به عنوان منبع درآمد ارز خارجی ندارد. برنامه سوم مالزی (1980-1976) با وجود وابستگی بسیار به سرمایه گذاری بخش خصوصی، در نظر ندارد تولید نفت را بیش از سطح کنونی بالا ببرد. صدور کالاهای اولیه دیگر به مالزی این توانایی را داده است تا در رابطه با پرداختهای بین المللی وضع خوبی داشته باشد.

حامیان نظریه صرفه جویی در دولت و مردم اظهار می دارند که اگر سطح تولید پایین نگه داشته نشود منابع نفتی در دهه آتی به پایان خواهد رسید.

عدم اعتماد زیاد کمپانی های خارجی به دولت و قوانین گذشته به همراه سوء نیت های پیش آمده در نتیجه مذاکرات طولانی در مورد تجدید قراردادها مانع از تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری شده است.

کمپانیهای نفتی کوچکتر در رابطه با سوابق قراردادهای اشتراک در تولید اکسون و شل ناراضی هستند.

عقیده بر این است که میزان زیاد خطر و هزینه عظیم پروژه های توسعه نفت مالزی برای کمپانیهای نفتی بزرگ منافع بیشتری در بر دارد.

دورنما انتظار می رود گسترش منابع نفتی مالزی در طی چند سال آینده به طور تدریجی ادامه داشته باشد.

شرایط زمین شناسی معمولاً مناسب و مناطق بکر و وسیع می تواند سرمایه و تکنولوژی خارجی لازم را جذب نماید. دولت هنوز هم متعهد است که در تجارت نفت نقش قدرتمندی را برای بخش خصوصی حفظ کند و انتظار نمی رود قوانین جدید که محدود کننده عملیات کمپانیهای نفتی خارجی هستند، مانند قوانین سال 1975 در آینده نزدیکی مورد تجدید نظر قرار گیرد. تحت این شرایط ما انتظار داریم که تا سال 1980 تا 1981 سطح تولید نفت مالزی شاید به 250000 تا 300000 بشکه در روز افزایش یابد.

برونئی

ص: 457

سلطان نشین کوچک برونئی که تحت الحمایه انگلیس است دارای ذخایر قطعی و احتمالی 2 میلیارد بشکه نفت و 11 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی می باشد. بسیاری از این منابع از اواخر سالهای 1920 تاکنون در معرض توسعه قرار گرفته اند. کشف منابع نفتی خارج از خشکی در سالهای 1960 سبب افزایش تولید نفت به سطح 200000 بشکه در روز در سال 1972 گردید و از آن زمان این سطح تولید همچنان برقرار بوده است. اخیرا بر توسعه و گسترش حوزه های موجود تاکید شده است، گرچه احتمال دستیابی به منابع بیشتری در خارج از خشکی نیز زیاد است.

چشم انداز زمین شناسی برونئی در کنار تعدادی حوضچه رسوبی دارای ساختمانهای حامل نفت واقع شده است. حوزه های سریا(1) که اول بار به وسیله رویال داچ شل(2) در داخل خشکی گسترش یافت از سال 1928 تاکنون بهصورت یکنواخت در حال تولید بوده است. برای این حوزه که در خارج از خشکی نیز امتداد می یابد یک برنامه بازیابی ثانویه (تزریق آب) در نظر گرفته شده که با سطح تولید کنونی می تواند 30 تا 40 سال دیگر عمر کند. علاوه بر این شل در خارج از خشکی اکتشافات دیگری نیز انجام داده است.

سرعت اکتشاف در دو سال گذشته کندتر شد. از 82 حلقه چاه حفاری شده توسط شل در سالهای 1975 و 1976 تنها 21 حلقه اکتشافی بود. در حال حاضر شش دستگاه حفاری خارج از خشکی مشغول حفاری جهت ارزیابی و توسعه سریع است. آخرین کشف کمپانی شل کشف حوزه اوزپری(3) درسال 1976 بود که ارزش تجاری این حوزه تاکنون مشخص نشده است. سان و آشلند(4) تنها کمپانیهایخارجی دیگری هستند که در برونئی امتیازاتی دارند. حفاریهای محدود آنها موفقیت آمیز نبوده است.

براساس عملیات توسعه ای انجام شده بر روی حوزه ها تا به امروز ذخایر قطعی برونئی حدود 2 میلیارد بشکه برآورده شده است. در صورت انجام اکتشافات جدید در خارج و داخل خشکی این ذخایر احتمالاً تا حدی افزایش خواهند یافت. لیکن یافته ها در مقایسه با استانداردهای جهانی بزرگ نخواهند بود. ذخایر گاز طبیعی معادل 8 تا 10 تریلیون فوت مکعب برآورده شده است. در حال حاضر گاز حاصل از حوزه آمپا(5) در جنوب غربی به مقدار روزانه 700 میلیون فوت مکعب گاز به کارخانه گاز مایع لوموت(6) می رساند.

تواناییها و محدودیت ها برونئی که دارای شرکت ملی نفت نیست مدتهاست که از رابطه خوب و سودمند خود با بانی اصلی

ص: 458


1- Seria.
2- Royal Dutch Shell.
3- Osprey.
4- Sun Ashland.
5- Ampa.
6- Lumut.

اقتصاد آن یعنی کمپانی برونئی شل پترولیوم(1) بهره می برد. عوارض نفتی، مالیات بر درآمد کمپانی ودرآمد حاصل از سهام دولت، 90 درصد کل عواید دولت برونئی را تشکیل می دهد که در سال 1976 معادل 4000 دلار برای هر نفر از افراد کشور برونئی شده بود. در سالهای اخیر دولت سهم خود را در رابطه با کمپانی برونئی شل پترولیوم بالا برده و به سطح 50 درصد رسانیده و علاوه بر این 10 درصد سهم گاز طبیعی حاصله را نیز برای خود حفظ کرده است.

با توجه به اینکه منابع مالی این کشور بیش از آن است که بتواند جذب اقتصاد آن گردد، به نظر نمی رسد برونئی در نظر داشته باشد در رابطه فعلی خود با شل تغییرات تندی پدید آورد. به همین ترتیب هیچ محرکی وجود ندارد که دولت را برای افزایش بیشتر سطح تولید فعلی تحت فشار قرار دهد.

در واقع برونئی تنها به خاطر نفت می تواند به زندگی خود ادامه دهد، و احتمال ندارد که اقداماتی منجر به قطع عملیات کمپانیهای خارجی در این کشور صورت پذیرد.

دورنما وجود منابع نفتی قابل توجه قطعی محرکی برای شل به وجود خواهد آورد که به اکتشافات خود ادامه دهد.

اما تمایل شل بجای افزایش تولید سعی در حفظ آن خواهد بود. همزمان با توسعه کاملتر حوزه های فعلی انتظار می رود تولید تا سال 1980 یا همین حدود به طور یکنواختی به سطح 250000 بشکه در روز افزایش یابد.

برمه

سالهاست که برمه مقادیر کمی نفت تولید می کند، و چشم انداز زمین شناسی نیز نشانگر تغییر در این روند نمی باشد.

دورنمای خارج از خشکی نیز معلوم نیست زیرا متصدیان نفتی خارجی فقط در همین اواخر عملیات اکتشافی خود در این مناطق را آغاز کرده اند.

دولت برمه احتمالاً از درگیر شدن کمپانیهای نفتی خارجی در توسعه مناطق داخل خشکی جلوگیری خواهد کرد، ولی احتمال می رود افزایش تدریجی فعالیتهای اکتشافی کمپانیهای خارجی را در خارج از خشکی مجاز نماید.

چشم انداز زمین شناسی نفت از سالهای 1880 تاکنون در نیمه جنوبی حوضچه سانترال(2) به صورت تجاری تولید شدهاست.

ص: 459


1- Brunei shell Peloleum (BSP).
2- Central Basin.

پنج حوزه تولیدی با نامهای چاوک(1) ، مان(2) ، ینانگ یانگ(3) ، میانونگ(4) و پروم(5) کل تولید برمه را کهمعادل 29000 بشکه در روز است و تقریبا تمام ذخایر قطعی 70 میلیون بشکه ای این کشور را تشکیل می دهند. مطالعات مربوط به مناطق نویدبخش نفتی از قبیل نوار ساحلی آراکان(6) در ساحل غربی برمههنوز به پایان نرسیده است. معذالک دولت برمه و بعضی از کمپانیهای نفتی خارجی معتقدند که منابع نفت و گاز نسبتا بزرگی در خارج از خشکی وجود دارد. در سال 1974 دولت با اسواکسپلوراسیون(7) (برمه)، مارتابان سیتی سرویس(8) ، توتال(9) ، یک کنسرسیوم اروپایی مرکب از سی.اف.پی(10) (فرانسوی)،دومنیکس(11) (آلمان غربی) و اجی آی پی(12) (ایتالیا)، و مؤسسه گسترش نفتی آراکان(13) ، یک کنسرسیوماز شرکتهای کنسرسیوم از شرکتهای ژاپنی در رابطه با مناطق خارج از خشکی قراردادهایی را امضاء نمود. تمام این چهار قرارداد در سال جاری به پایان خواهند رسید. براساس این قراردادها اکسون هشت حلقه چاه در خلیج مارتابان(14) حفر نمود در حالی که دیگر کمپانی ها در نوار ساحلی آراکانمستقر شده بودند. در هیچیک از مناطق حفاری شده نفت بدست نیامد، لیکن مقدار گاز دارای قابلیت بهره برداری تجاری کشف گردید. اکسون، سیتگو(15) و توتال به دنبال نتایج ناچیزی که تاکنون داشته اندبه عملیات خود خاتمه داده و این کشور را ترک نمودند.

تواناییها و محدودیت ها شرکت نفت دولتی میانما(16) مسئولیت تمام تولید و اکتشافات نفتی برمه را به عهده دارد و به عنوانعامل دولت در رابطه با قراردادهای اکتشافی کمپانی های نفتی خارجی عمل می کند. فعالیت های اکتشافی و گسترش داخل خشکی تنها توسط میانما انجام می شود، که آن نیز به نوبه خود از آلمان، انگلیس و کنسرسیومی به ریاست بانک چیس مانهاتان(17) وامهایی جهت خرید تجهیزات حفاری و

ص: 460


1- Chauk.
2- Mann.
3- yanangyaung.
4- Myanaung.
5- Prome.
6- Arakan Coastal Belt.
7- Esso Exploration.
8- Martaban Cities Service.
9- TOTAL.
10- C F P (France).
11- Deminex.
12- A G I P.
13- Arkan Oil Development Corporation (A O D C).
14- Gulf of Martaban.
15- Citgo.
16- Myanma oil Company (MOC).
17- Chase Manhattan Bank.

ماشین آلات مخصوص ساختن خط لوله دریافت کرده است. میانما توانایی اکتشاف در خارج از خشکی را ندارد و در سال 1974 دولت برمه برخلاف سیاست همیشگی خود یعنی اجتناب از جهان خارج، با چهار کمپانی خارجی در رابطه با عملیات اکتشافی خارج از خشکی قراردادهای اشتراک در تولید مشابه اندونزی را منعقد می کند.

دولت نه وین(1) از سال 1962 نسبت به نفوذ تمام بیگانگان در برمه سوءظن داشت، و با شورشهای قبیله ای و کمونیستی شرق برمه خود را سرگرم ساخته، و سیاست های سوسیالیستی را بکار می برد که باعث اختناق رشد اقتصادی گردیده بود، مهمترین تغییر در سیاست انزوا طلبی در رابطه با تجارت نفت صورت گرفته بود که در آن وام های خارجی میانما در رابطه اکتشافات داخل خشکی مجهز می کرد و به شرکت های نفتی خارجی اجازه داده شد که به فعالیت های اکتشافی در خارج از خشکی بپردازد. با این وجود از مشارکت شرکتهای نفتی خارجی در توسعه حوزه های داخل خشکی ممانعت به عمل آمد.

یکی دیگر از عوامل محدود کننده بالقوه در مورد شرکت های نفتی خارجی در برمه تبدیل میانما از وزارت معادن به وزارت صنایع دوم است. بر اثر این تغییر از میزان نفوذ تکنسین هایی که کارمندان میانما را تشکیل می دهند در برابر بوروکراتهایی که وزارتخانه را اداره می کنند کاسته خواهد شد. تحت این شرایط به نظر می رسد که نمایندگان شرکت های نفتی خارجی دیگر نخواهند توانست به آسانی به پرسنل میانما دست یابند، و به عقیده برخی از ناظران این وضع مذاکرات مربوط به عقد قراردادهای آینده را کند خواهد نمود.

دورنما برمه در رابطه با گسترش بیشتر تواناییهای اندک خود در داخل خشکی دورنمای مساعدی دارد. تا زمانی که حفاریهای اکتشافی دیگری صورت نپذیرد نمی توان در مورد تواناییهای خارج از خشکی این کشور اظهارنظر نمود. احتمالاً دولت به جستجوی منابع وام های خارجی به منظور توسعه صنعت نقت ادامه خواهد داد. در همان حال که برمه در برابر افزایش مشارکت بیگانگان در فعالیت های داخل خشکی مقاومت خواهد کرد، ولی ظاهرا به نحو محتاطانه ای به شرکت های نفتی خارجی برای کار در خارج از خشکی اجازه داده خواهد شد.

پاکستان

بر اساس اکتشافاتی که تا کنون صورت گرفته، تواناییهای نفتی پاکستان چندان امیدوار کننده به نظر نمی رسد. ذخایر قطعی نفت فقط معادل 75 میلیون بشکه بوده، و میانگین تولید نیز 10000 بشکه در روز است. که بسیار کمتر از نیاز داخلی می باشد. منابع گسترده گاز کشف شده و اکتشافات ضربتی بیشتر می تواند موجب پیدایش ذخایر گازی و نفتی بیشتر به خصوص در حوضچه بلوچستان(2)گردد.گرچه مشکلات سیاسی کنونی اجازه اکتشاف و گسترش را نمی دهد، ولی ما معتقدیم که جو عملیاتی

ص: 461


1- Ne Win.
2- Baluchistan.

برای شرکت های نفتی خارجی عامل مهمی در توانایی پاکستان به عنوان یک صادرکننده نفت نمی باشد.

چشم انداز زمین شناسی تمام تولید نفت فعلی پاکستان از شش حوزه واقع در بخش شمالی حوضچه ایندوس(1) تأمینمی گردد. و در نقاط دیگر آن نیز اکتشافاتی در حال انجام است. (به نقشه صفحه 30 مراجعه کنید).(2) به طور مثال در سال 1976 دولت پاکستان در مورد منابع نفت واقع در مرکز حوضچه ایندوس تبلیغات زیادی راه انداخت. با وجود اینکه فقط مطالعات مقدماتی انجام گرفته است، شرکت دولتی توسعه گاز و نفت با کمال خوش بینی یافته ها را شامل 200 میلیون بشکه نفت و 4 تا 5 ترلیون فوت مکعب گاز تخمین می زند. با این وجود منابع خصوصی صنعت نفت معتقدند که این ذخایر حاوی گاز تقطیر شده بوده و دارای نفت توام با گاز نمی باشد.

سلسله جبال مکران(3) در حوضچه بلوچستان که در غرب منطقه فعالیتهای نفتی حوضچه ایندوس واقع شده به تازگی مورد اکتشاف قرار گرفته است. با وجود اینکه مطالعات زمین شناسی در این منطقه پایان نیافته، علائمی حاکی از وجود نفت در بعضی از بافتهای به خصوص مکران بدست آمده است.

کمپانی ماراتون یونیون(4) که تنها کمپانی خارجی در حال کار در منطقه است، در داخل و خارج ازخشکی به حفاری مبادرت ورزیده است.

آموکو(5) با کسب امتیازاتی در منطقه ای به وسعت کلی 77700 کیلومتر مربع که عمدتا در ناحیه فلات پوتوار(6) واقع شده بزرگترین فعالیتهای اکتشافی را انجام می دهد. تگزاس گلف در سند(7) یعنیبخش جنوبی حوضچه ایندوس دارای دو منطقه امتیازی می باشد. مطالعات لرزه نگاری انجام شده توسط این کمپانی دو تشکیلات زمین شناسی نویدبخش و عمیق نفتی را نشان داده، و حفاری نیز در چند ماه آینده انجام خواهد شد. تگزاس گلف یک چاه اکتشافی دیگر نیز در سومین منطقه مورد امتیاز خود یعنی منطقه کارک(8) در مرز شمال غربی این ایالت در اواخر سال جاری حفر خواهد کرد. خلاصهاینکه این فعالیتها کم بوده و نشان می دهد که نسبت به وجود منابع عظیم نفت در پاکستان اعتماد چندانی نمی شود. پاکستان در طول 15 سال گذشته در کشف و توسعه گاز طبیعی بیش از نفت موفقیت داشته است. آمار تولید گاز توسط دولت اعلام نمی شود لیکن در سال 1976 حدود 190 میلیارد فوت مکعب گاز تولید شده بود. ذخایر گاز معادل 21 تریلیون فوت مکعب برآورد شده که حوزه سوئی(9) در

ص: 462


1- Indus.
2- منظور صفحه 41 اسناد انگلیسی است که درCD شماره 7 موجود است.
3- Makran Ranges.
4- Marathon - union.
5- Amoco
6- Potwar Plateau.
7- Sind.
8- Karak.
9- Sui.

شرق بلوچستان (8 تریلیون فوت مکعب) و حوزه ماری(1) از آن جمله است. دیگر ذخایر به صورتپراکنده در حوزه پوتوار و سند واقع شده است. بسیاری از حوزه های گازی سند، اگرچه به طور کامل آزمایش نشده اند، ولی مشخص شده که گاز نامرغوبتری را دارا می باشند.

تواناییها و محدودیت ها شرکت دولتی توسعه گاز و نفت(2) هم به عنوان طرف مذاکره با شرکتهای خارجی پیرامون قراردادهای اکتشافی و هم به صورت یک کمپانی اکتشافی و گسترشی عمل می کند. دولت پاکستان برای یافتن نفت و گاز کمپانیهای خارجی را به گرمی فرا می خواند و خواستار یک سرمایه گذاری مشترک بین یک کمپانی نفتی بین المللی، یکی از مؤسسات مالی خارجی و شرکت دولتی توسعه گاز و نفت می باشد. عکس العمل دولت نیز از تواناییهای محدود شرکت دولتی توسعه گاز و نفت در انجام اکتشافات و گسترش به طور مستقل و اتکاء شدید آن به منابع خارجی در رابطه با تجهیزات، تکنولوژی و آموزش ناشی می گردد. گرچه دولت در دو سال گذشته به حمایت مالی خود از شرکت دولتی توسعه گاز و نفت به مقدار زیادی افزوده است، ولی این میزان سرمایه هنوز هم محدود است.

شرکت دولتی توسعه گاز و نفت هنوز هم قادر نیست به اهداف حفاری و گسترشی که در برنامه سالانه دولتی تعیین شده دست پیدا کند. ناآرامی سیاسی در پاکستان به همراه برکناری نخست وزیر بوتو به عنوان رئیس دولت توسط ارتش نیز از عوامل دیگر محدودکننده اکتشاف و تولید است. با وجود اینکه دولت نظامی جدید اکثر سیاستهای رژیم بوتو را ادامه می دهد، شرکتهای نفتی خارجی نسبت به دائمی بودن آن مردد بوده و نمی توان انتظار داشت که زمان برقراری ثبات سیاسی ابتکار جدیدی به عمل آید. حتی قبل از سقوط دولت بوتو نیز شرکتهای نفتی خارجی نسبت به آینده عملیات در پاکستان اظهار نگرانی می نمودند. دولت در سال 1976 تغییرات جدیدی را در بافت اداری مربوط اکتشاف و گسترش نفت اعلام نمود. قرار بود یک سازمان جدید به نام کمیسیون نفتی پاکستان(3) به وجود آید ووظایف نفتی وزارت سوخت، نیرو و منابع طبیعی را به عهده گرفته شرکت دولتی توسعه گاز و نفت را نیز جذب نماید. در شرایط کنونی، این وزارتخانه به عنوان عامل اعطای امتیازات و تنظیم کننده امور انجام وظیفه می نماید. کمپانیهای نفتی احساس می کنند که با آنها و شرکت دولتی توسعه گاز و نفت منصفانه رفتار شده است. فرامین جدید به علت تغییر دولت هرگز به مرحله اجرا در نیامد. معذالک کمپانیها فکر می کنند که اگر کمیسیون نفتی پاکستان به وجود آید در اعطای حقوق امتیازی و در کاربرد قوانین اکتشافی و گسترشی از رفتار بهتری برخوردار خواهند بود.

دورنما در حال حاضر، تواناییهای نفتی پاکستان را بینهایت محدود می دانیم، گرچه اکتشافات بیشتر به خصوص در حوزه مکران می تواند منجر به افزایش قابل توجه ذخایر نفتی گردد. دورنمای افزایش

ص: 463


1- Mari.
2- O G D C.
3- Pakistan Petroleum Commission (PPC).

ذخایر گاز طبیعی که در حال حاضر نیز چشمگیر می باشد خیلی بهتر است. اکثر احزابی که در ناآرامیهای کنونی پاکستان رقیب هستند دریافته اند که نقش کمپانیهای نفتی خارجی در اکتشاف و گسترش می تواند از وابستگی آنها به نفت وارداتی بکاهد. احتمالاً دولت جدیدی که روی کار می آید انگیزه هایی برای نگهداشتن کمپانیهای خارجی در پاکستان فراهم خواهد کرد.

بنگلادش

با وجود اینکه بنگلادش تا به حال به نفت دست نیافته، ولی دارای ذخایر گاز طبیعی عمده ای است که بعضی از آنها از سال 1960 تاکنون مورد بهره برداری قرار گرفته اند. حفاری مناطق نویدبخش داخل و خارج از خشکی علیرغم اختلافات مرزی این کشور با هند و برمه که موجب پیچیدگی بعضی از عملیات شده ادامه دارد. شرکتهای نفتی خارجی از سال 1974 در مناطق خارج از خشکی مشغول بکار بوده و اخیرا به آنها اجازه فعالیت در داخل خشکی نیز داده شده ولی در عین حال مناطقی که دارای بهترین تواناییها می باشد برای دولت حفظ شده است.

چشم انداز زمین شناسی دورنمای گاز و نفت بنگلادش در حوضچه آسام(1) در نیمه شمالی کشور در نوار ساحلی آراکان(2) در جنوب که تا درون خاک برمه امتداد می یابد، متمرکز می باشد. (به نقشه صفحه 30 نگاه کنید.)(3) دورنمای گاز در این کشور بسیار امیدوارکننده است. برآوردهای اخیر توانایی ذخایر گازی را بین 18 تا 25 تریلیون فوت مکعب نشان می دهد که ظاهرا بخش اعظم آن شامل حدس خوش بینانه ای در مورد تواناییهای مربوط به حوزه های خارج از خشکی می باشد.

برداشت گاز از چهار حوزه تولیدی کشور در سال 1976 تقریبا معادل 30 میلیارد فوت مکعب بود. سه حوزه از چهار حوزه مذکور در شمال شرقی بنگلادش واقع شده اند. قرار است در حوزه بخرآباد(4) در شمال شرقی نیز حفاریهایی برای ارزیابی صورت گیرد. ولی اطلاعات اخیر حاکی ازآنست که گسلهای ژئولوژیکی این حوزه را به سه بخش تقسیم کرده و بخش عمده گاز تنها در قسمت مرکزی آن قرار گرفته است. محتوای گاز متان حوزه بخرآباد نیز مانند گاز حاصله از حوزه های قدیمی تر بیش از 94 درصد است. در حجله مولادی(5) و بگمگانی(6) نیز گاز پیدا شده، و با وجودکوچک بودن این حوزه ها حفاریهای دیگری نیز صورت خواهد گرفت.

در اواخر سال 1976 کمپانی نفتی یونیون در 80 کیلومتری خارج از خشکی خلیج بنگال به گاز دست یافت. این کمپانی هنوز در مورد بهره برداری و یا انجام اکتشافات بیشتر تصمیم نگرفته است. در

ص: 464


1- Assam.
2- Arakan coastal Belt.
3- منظور صفحه 43 اسناد انگلیسی است که درCD - شماره 7 موجود است.
4- Bakhrabad.
5- Hijla - Muladi.
6- Begumgani.

خارج از خشکی منبع دیگری که دارای ارزش تجاری باشد، بدست نیامده است.

تواناییها و محدودیت ها شرکت گاز و نفت بنگلادش (پترو بنگالا(1) ) که یک آژانس دولتی است، در زمینه اکتشاف و توسعهفعالیت داشته و فعالیت خارجیها را تنظیم می کند. کمک عملیاتی این شرکت یعنی کمپانی تایلاساندهینی(2) با کمک فنی خارجی در مناطق داخل خشکی به اکتشاف می پردازد. اینشرکت با استفاده از تجهیزات و همچنین کمک فنی شوروی که دولت آن را رضایتبخش نمی داند در دو سال گذشته در داخل خشکی شش حلقه چاه حفر نموده است. یک شرکت آمریکایی اخیرا در مورد یکی از چاهها آزمایش تولید را انجام داد. آلمان غربی و احتمالاً نروژ نیز کمک فنی در اختیار این کشور قرار می دهند.

تایلا ساندهینی در ماه مه گذشته به مذاکره پیرامون خرید ماشین آلات حفاری پرداخت. ظاهرا تجهیزات آمریکایی را به تجهیزات رومانی و روسی ترجیح می دهد، لیکن در مورد تأمین هزینه مورد نیاز دچار مشکلاتی شده است. دولت برای اکتشاف در خارج از خشکی با شش کمپانی خارجی قراردادهای اشتراک در تولید منعقد ساخته است و هزینه لازم نیز از طریق 30 درصد بازده اولیه تأمین خواهد شد. در ژوئیه 1976 دولت در رابطه با مناطق داخل خشکی امتیازاتی را ارائه نمود که شامل اکثر نقاط کشور می شد و از سرمایه گذاریهای مشترک دعوت نمود تا در مناطق عملیاتی مربوط به پترو بنگالا بجز در مناطق دارای حوزه های شناخته شده و یا مورد اکتشاف بکار مشغول شوند.

قراردادهای مربوط به خارج از خشکی که با دو کمپانی خارجی منعقد شده شامل مناطقی است که مورد ادعای هند و برمه می باشند. مسئله اختلافات مرزی حل نشده این کشور با هند سبب شد که یک کمپانی آمریکایی نتواند در زمینه سرمایه گذاری برای خود شریکی بیابد و احتمالاً علت تصمیم به ترک منطقه نیز همین بوده است. به علت ادعاهای برمه منطقه مورد امتیاز ژاپن نیز کاهش یافته است.

ارزیابی حوزه بخرآباد نیز با تأخیر روبرو شده است زیرا کمپانی مسئول آمریکایی نتوانسته سرمایه لازم را فراهم آورد.

دورنما تواناییهای مربوط به گاز و نفت بنگلادش در حال حاضر نسبت به آنچه که دو سال گذشته می نمود کمتر نویدبخش است، با این وجود مشخص است که این کشور حاوی منابع گازی مهمی می باشد.

طرحهایی در دست است تا تولید حوزه های فعلی گاز افزایش یابد. دورنمای آینده نزدیک بستگی به ارزیابیهای بیشتر حوزه بخرآباد و یافته های خارج از خشکی دارد. بنگلادش از نظر فنی و نه از نظر مالی نمی تواند بدون نوعی حمایت خارجی کار را به تنهایی آغاز کند، لیکن روابط این کشور با کمپانیهای خارجی و مستشاران بین المللی آنقدر خوب بوده که می توان گفت اکتشاف و گسترش ادامه خواهد یافت.

تایوان

ص: 465


1- Petro Bangala.
2- Taila Sandhini.

تایوان از نظر منابع انرژی بسیار فقیر است. علاقه بسیار به یافتن و گسترش منابع گاز و نفت داخلی دارد. شرکت دولتی نفت چاینیز با کمک شرکتهای آمریکایی به عملیات اکتشافی نفتی در فلات قاره تایوان دست زده است. گرچه شرکت نفت چاینیز(1) در نظر دارد در آینده نزدیکی اکتشافات خارجو داخل خشکی خود را افزایش دهد لیکن دورنمای دستیابی به منابع مهم نفتی ضعیف می باشد مگر آنکه فعالیت در مناطق نویدبخش تر از قبیل دریای شرق چین انجام گیرد. شرکتهای خارجی نیز به علت زدوخوردهای ناشی از اختلافات ارضی آن کشور با چین، ژاپن و کره جنوبی حاضر نیستند به آن مناطق وارد شوند.

چشم انداز زمین شناسی وابستگی به منابع خارجی مهمترین علت افزایش فعالیتهای اکتشافی و گسترش تایوان بوده است.

تایوان در حال حاضر دارای 84 حلقه چاه مولد در داخل خشکی است که تقریبا تمام آنها حاوی گاز می باشند. تولید گاز داخلی در حال حاضر نیاز تمام جزیره را تأمین می کند. ولی تولید نفت داخلی تنها 2 درصد از نیاز فعلی را که روزانه 200000 بشکه می باشد برآورده می سازد.

تایپه(2) از مساعدتهای خارجیان در فعالیت های اکتشافی خود بشدت استقبال کرده است. به عنوانیک کار تشویقی شرکت دولتی نفت چاینیز نیمی از سرمایه لازم برای حفاریهای داخل خشکی را فراهم می آورد و منافع حاصله از این سرمایه گذاری مشترک را نیز به نسبت 50 درصد بین خود و شریک خارجی تقسیم می کند. چند کمپانی امریکایی از قبیل گلف، آموکو و کونوکو که در برنامه های مشترک اکتشافی شرکت کرده بودند اخیرا به علت ناخوشایند بودن نتایج حاصله امتیازات خود را پس دادند.

برنامه اکتشافی سال گذشته شرکت نفت چاینیز مستلزم حفر 20 حلقه چاه بوده است. از 14 حلقه چاهی که قرار بود در داخل خشکی حفر شود، 9 حلقه حفر گردید که شش حلقه خشک و یک حلقه دیگر در دست حفاری است. توجه شرکت نفت چاینیز بتدریج به سمت حفاریهای خارج از خشکی متمایل می گردد. در سال 1976 دولت 500 میلیون دلار برای برنامه حفاریهای دراز مدت خارج از خشکی اختصاص داد. در سال جاری هفت حلقه چاه در خارج از خشکی حفر خواهد شد و یکی از آنها که تا به حال حفر گردیده جریان گاز رضایت بخش داشته است. حفاریهای خارج از خشکی در منطقه پیشین آموکو و در ساحل شمال جزیره متمرکز خواهد بود.

تواناییها و محدودیت ها اختلافات ارضی این کشور با چین و تا حدود کمتری با ژاپن و کره جنوبی سبب شده است که شرکتهای نفتی خارجی نتوانند اقدامات گسترده تر اکتشافی در خارج از خشکی به عمل آورند. آنها عمدتا از این می ترسند که مبادا فعالیت های حفاری در مناطق مورد اختلاف موجب رویارویی با پکن

ص: 466


1- Chinese Petroleum corpoation (CPC).
2- Taipei.

شود. تایپه اخیرا سعی کرد در 160 کیلومتری شمال تایوان یعنی ناحیه بین سرزمین اصلی چین و جزیره به حفاری بپردازد اما شکست خورد. علی رغم تضمین ارائه شده توسط تایپه مبنی بر اینکه ارزش ماشین آلات خسارت دیده و یا از بین رفته را به طور کامل خواهد پرداخت. هیچیک از شرکتهای خارجی حاضر بکار در این منطقه نشده اند. اختلافات این کشور با ژاپن و کره جنوبی شامل مناطق دیگر خارج از خشکی نیز می باشد.

تایلند

9 سال اکتشاف در تایلند نتوانسته است منجر به پیدایش منابع نفت تجاری شود، گرچه در مناطق خارج از خشکی خلیج تایلند (به نقشه صفحه 38 نگاه کنید)،(1) ذخایر مهم گاز طبیعی و فشرده پیدا شده است. مذاکراتی در حال انجام است تا با استفاده از منابع مالی بانک جهانی و تکنولوژی کمپانی نفتی خارجی ذخایر گازی گسترش داده شوند. گرچه اکتشافاتی که تاکنون انجام شده امید کمی برای دستیابی به منابع نفتی به وجود می آورد، ولی احتمال پیدایش ذخایر دیگر گاز بسیار زیاد است.

چشم انداز زمین شناسی از زمانی که تایلند در سال 1968 قلمرو خود را به روی اکتشافات خارجی گشود، توانست تعدادی از شرکتهای بزرگ نفتی را به خود جلب نماید. حفاریهای داخل خشکی از همان اوان نویدبخش نبود، و مناطق داخل خشکی اجاره داده شده توسط گلف و یونیون نیز پس از حفر یک چاه در هر کدام، به کشور مزبور بازگردانده شد. در دریای آندامان در ساحل غربی شبه جزیره تایلند،اکسون و یونیون 10 حلقه چاه در اعماق بین 1370 تا 3960 متری و در داخل آب در اعماق 490 تا 900 متری حفر نمودند که نتیجه مثبتی ببار نیاورد. این نتایج منفی سبب شده است که این کمپانی ها بر آن شوند تا به جستجوی نفتی خود در دریای آندامان(2) پایان دهند. اکتشافات در خلیج تایلند وسیع تر و به همان اندازه پرثمرتر بوده است. از 50 حلقه چاهی که تاکنون حفر شده، هشت حلقه در اعماق 1220 تا 3660 متری و در آبهای به عمق 45 تا 75 متر به گاز طبیعی و مقطره رسیده اند. حدس زده می شود که یافته های یونیون شامل یک تریلیون فوت مکعب گاز و نیز مقدار زیادی گاز مقطر است.

تقریبا در همان شرایط زمین شناسی، کمپانی تگزاس پاسیفیک(3) در سال گذشته دو حلقه چاه بزرگ حفر نمود که هر دو بیش از 2 تریلیون فوت مکعب گاز در خود دارند. اکتشافات تگزاس پاسیفیک سبب شده است که در رابطه با پیدایش منابع گاز دیگر خوش بینی زیادی پیدا شود.

تواناییها و محدودیت ها تایلند به منظور گسترش منابع هیدروکربن خود به تخصص خارجی نیازمند است. روابط این کشور با کمپانیها نیز تاکنون خوب بوده است که علت اصلی آن نیز عدم پیدایش منابع نفت دارای

ص: 467


1- منظور صفحه 46 اسناد انگلیسی است که درCD -1 شماره 7 موجود است.
2- Andaman Sea.
3- Texas - Pasific.

ارزش تجاری می باشد. به هنگام مذاکره در مورد اجاره مناطق نفتی در سال 1968 قرار شد تایلند 5/12 درصد عوارض و 50 درصد مالیات بر منافع تمام نفت خام تولیدی را بدست آورد. ولی پس از کاهش هزینه کمپانی، دولت احتمالاً کمتر از 50 درصد از عایدات کلی نفت خام را کسب می نماید. با در نظر گرفتن اینکه شرایط قراردادها در مالزی و اندونزی سخت تر شده، احتمال دارد دولت در صورت دستیابی به اکتشافات عظیم نفتی به کمپانی ها فشار بیاورد تا سهم بیشتری از منافع را دریافت دارد.

در قراردادهای ابتدایی در مورد کشف گاز پیش بینی هایی نشده بود. بنابر این دولت از سال 1976 با یونیون وارد مذاکرات گسترده ای شده است تا بتواند برای هر چاه گاز قیمتی تعیین کند به نحوی که یونیون نیز مایل به سرمایه گذاری در گسترش حوزه های گازی بشود. برنامه هایی در نظر گرفته تا بر اساس آن یک خط لوله زیر آبی 600 کیلومتر از حوزه یونیون تا شمال بانکوک احداث گردد. جهت اتصال اکتشافات تگزاس پاسیفیک به جنوب نیز احداث یک خط لوله 180 کیلومتری دیگر مورد لزوم است. هزینه کلی خط لوله بین 500 تا 600 میلیون دلار برآورد شده است. قرار است هزینه قسمت اعظم این پروژه ها از طرف بانک جهانی تأمین شود و اخذ مقداری وام تجاری نیز محتمل می باشد. این پروژه قرار است تا سال 1981 پایان یابد.

دورنما با درنظر گرفتن وسعت تلاشهای اکتشافی گذشته و مشخصات زمین شناسی ظاهرا تایلند توانایی لازم را برای تبدیل شدن به یک صادرکننده نفت ندارد. لیکن با ادامه اکتشافات دستیابی به گاز و مقطره بیشتری معقول به نظر می رسد. تایلندی ها مایلند پروژه خط لوله گازی را هرچه زودتر آغاز کنند تا بتوانند از میزان واردات نفتی خود که سالانه 800 میلیون دلار می شود، بکاهند. ذخایر گاز و مقطره فعلی برای تأمین حدود 25 درصد نیاز این کشور به واردات نفتی کافی می باشد. احتمالاً در آینده نزدیک قراردادهایی با کمپانیهای خارجی منعقد خواهد گردید.

فیلیپین

فیلیپین ظاهرا پس از انجام یک سری حفاری های ناموفق توانسته است به منابع نفتی دارای کمیت تجاری دست یابد. در گذشته علی رغم شرایط زمین شناسی ظاهرا مناسب برنامه های حفاری کمپانیهای نفتی خارجی و داخلی با کندی بسیار پیش می رفت. یافته های اخیر و شرایط آزاد منشانه دولت سبب شد که میزان اکتشافات که هنوز نیز کند است شتاب بیشتری بگیرد. دورنمای به وجود آوردن ذخایری که برای تأمین تولیدات قابل توجهی تا قبل از سالهای 1980 کافی باشد چندان درخشان نیست.

چشم انداز زمین شناسی از دیرباز چنین به نظر می رسید که بافتهای زمین شناسی فیلیپین دارای ذخایر نفتی است. این مجمع الجزایر پهناور و از نظر مشخصات زمین شناسی شباهت بسیاری با کشورهای همسایه یعنی

ص: 468

اندونزی و ایالت بورنئوی(1) در شمال مالزی دارد. تعداد زیاد حوضچه های رسوبی مربوط به دورانسوم زمین شناسی در داخل خشکی و نیز در غرب فلات قاره کشور احتمالاً شامل تعداد زیادی ذخایر نفتی نه چندان بزرگ است.

گرچه اکتشاف از اوایل قرن آغاز شده بود، ولی فقط در طی سالهای 1950 و 1960 بود که تحقیقات لرزه نگاری به عمل آمد و چند چاه اکتشافی در حوضچه شمالی دره لوزون کاگایان(2) حفرگردید. در اوایل سالهای 1970 به اکتشاف در مناطق خارج از خشکی علاقه زیادی پیدا شد و تقریبا40 کمپانی که بسیاری از آنها محلی بودند منطقه ای به وسعت 129500 کیلومتر مربع را بر اساس قراردادهای امتیازی اجاره کردند. معذالک میزان حفاری ناچیز باقی ماند و در سال 1974 و 1975 تعداد 16 حلقه چاه حفر گردید که هیچیک موفقیت آمیز نبود.

در سال 1976 سیتی سرویس(3) به همراه هاسکی(4) از کانادا و چند کمپانی فیلیپینی به اولیناکتشاف مهم در این کشور (نیدو - I(5)) در 45 کیلومتری ساحل شمال غرب پالاوان(6) دست یافتند. در عمق 2890 متری کابلهای داخل چاه نشان می داد که چاه به ذخایر دارای طبقات آهکی متخلخل رسیده است. ظاهرا یک حفاری آزمایشی نشان داد که چاه می تواند روزانه 7200 بشکه نفت تولید نماید. در اواخر همان سال یک چاه دیگر نیز در شمال منطقه حفر شد که نتیجه امیدوارکننده ای نداشت و تنها آثار کمی از هیدروکربن در آن مشاهده می شد. یک چاه ثالث که در ژوئیه 1977 در جنوب نیدو- I ، حفر شد دارای بهترین شدت جریان نفت در آن زمان بود که در تشکیلات کربناته با شکستگی زیاد واقع شده است. گرچه ارزش تجاری این منطقه هنوز تعیین نشده، لیکن تأیید این مطلب که در حاشیه پالاوان نفت وجود دارد، می تواند موجب تداوم اکتشافات در این منطقه گردد.

اکتشافات سال گذشته نیز در ریدبنک(7) واقع در لبه شرقی جزایر اسپراتلی(8) در دریای جنوبی چینمتمرکز بود. ویتنام، چین، تایوان و فیلیپین مدتها دعوی حاکمیت بر این منطقه را داشتند. مانیل برای ثبوت ادعای خود به یک گروه سوئدی (سالن(9) ) اجازه حفاری داد که بعدها آموکو سهام آنرا خریدارینمود. علیرغم اظهارات وزارت امور خارجه (امریکا- م) مبنی بر اینکه شرکتهای آمریکایی در منطقه مورد اختلاف امنیت نخواهند داشت، یک شرکت آمریکایی در اوایل سال 1974 حفر یک حلقه چاه را در این منطقه به پایان رساند. این چاه (سامپاگیتا- I(10)) نفت تقطیر شده و گاز طبیعی بدست داد. درسال 1977 آمکو به منظور پایان بردن شرایط مندرج در قرارداد خود دو حلقه چاه دیگر در این منطقه

ص: 469


1- Borneo States.
2- Luzon Gagayan valley.
3- Cities Service.
4- Husky.
5- Nido I.
6- Palawan.
7- Read Bank.
8- Spratly Island.
9- Salen.
10- Sampaguita I.

حفر نمود. هر دو چاه تا اعماق 3660 متری حفر گردید لیکن نتیجه ای ببار نیامد.

تواناییها و محدودیت ها دولت فیلیپین در سال 1973 شرکت ملی نفت فیلیپین(1) را ایجاد کرد تا سرعت گسترش نفتبیشتر شود. از آن زمان این شرکت به سرعت رشد کرد و به صورت گسترده ای وارد کارهای پالایشی، توزیع و تاحدودی اکتشاف (محدود به دره کاگایان) گردید. کمپانیهای نفتی خارجی که بر اساس شرایط قراردادهای خدماتی با دفتر توسعه انرژی کار می کنند تعهد می دهند برنامه کاری خاصی را در زمان خاصی به پایان برسانند. اگر نفتی کشف شود، یک قرارداد اشتراک در تولید به مرحله اجرا در می آید. به منظور تسریع اکتشافات، رئیس جمهور مارکوس در سال 1975 اعلام کرد که یا تمام صاحبان امتیاز نفت به صورت قراردادهای خدماتی درآیند و یا امتیازات خود را به دولت واگذار نمایند. این وضع سبب شد که کمپانیهای محلی بسیاری که بدون سرمایه و دارای تهور کمتری بودند به دنبال سرمایه و تکنولوژی کمپانیهای خارجی برآیند. رژیم مارکوس صریحاً اعلام کرده است که برای توسعه صنایع ابتدایی پالایش نفت به سرمایه گذاری خارجی نیازمند است. حتی با ورود اخیر دولت به مراحل پایانی پالایش نفت، فیلیپین باز هم شرایط جالبی برای شرکتهای نفتی خارجی فراهم خواهد آورد.

دورنما مشخصات زمین شناسی و نزدیکی به مناطق مولد نفت نشانگر توانایی بالای دستیابی به ذخایر نفت دارای قابلیت تجاری در فیلیپین است. سیاستهای کنونی دولت به همراه یافته های اخیر در حاشیه پالاوان احتمالاً میزان اکتشافات را بیش از سالهای گذشته بالا خواهد برد.

کره جنوبی

تلاشهای کره جنوبی جهت دستیابی به ذخایر نفت داخلی به دنبال نتایج منفی حفاریهای داخل خشکی و اختلافات موجود در رابطه با مناطق بکر خارج از خشکی عقیم مانده است. تصویب اخیر معاهده اکتشافاتی مشترک توسط ژاپن سبب آغاز اکتشافات خواهد شد، لیکن مشکلات موجود این کشور با چین هنوز لاینحل باقیمانده است.

چشم انداز زمین شناسی کره جنوبی هرگز مقادیر نفت خام دارای ارزش تجاری را پیدا نکرده است. اگرچه در اواخر 1975 یک منبع کوچک در نزدیکی پوهانگ(2) در ساحل شمال شرقی کشف شد لیکن اکتشافات بعدی نشانداد که مقدار آن برای بهره برداری تجاری کافی نیست. در سال 1968 مطالعات زمین شناسی سازمان ملل نشان داد که تواناییهای نفتی قابل ملاحظه ای در فلات قاره آسیا وجود دارد که از جنوب

ص: 470


1- P N O C.
2- Pohang.

کره جنوبی تا ساحل چین و خلیج تونکین(1) گسترش دارد. امتیازاتی به چند کمپانی امریکایی داده شد،لیکن به علت اختلافات ارضی این کشور با ژاپن و چین اکتشافات متوقف ماند. در سال 1972 و 1973 چهار حلقه چاه اکتشافی در دریای زرد حفر گردید و پس از آن آمریکا کمپانیها را متقاعد ساخت که عملیات خود را در این منطقه مورد اختلاف را پایان بخشند. تمام این چاهها بی حاصل بود لیکن آثاری از گاز طبیعی را نشان می داد.

تواناییها و محدودیت ها به دلیل اینکه بخش اعظم تواناییهای نفتی کره جنوبی در مناطق خارج از خشکی واقع شده، مهمترین امانت موجود بر سر راه اکتشاف همان اختلاف بین این کشورها می باشد. در دریای زرد، قلمرو مورد ادعای کره جنوبی بر معیار تساوی مسافت استوار بوده لذا تا حد وسط بین چین و این کشور ادامه می یابد. چین از طرف دیگر، از معیار 100 واحد عمق پیمایی دریایی حمایت می کند تا بتواند بخش بزرگتری از فلات قاره را بدست بیاورد. کره ایها پیشنهاد مذاکره در مورد اختلاف را داده اند، لیکن چینی ها امتناع ورزیده و ادعای کره ایها را بی اساس می خوانند. در جنوب کره در دریای شرق چین مهمترین مسئله مورد اختلاف این کشور با ژاپن بوده، ولی چین نیز با دعوی هر دو کشور مخالف است. در سال 1974 یک معاهده در مورد ناحیه اکتشاف بین کره و ژاپن امضاء شد. ژاپنی ها تأیید این مطلب را تا ماه ژوئن سال جاری به تأخیر انداختند که در نتیجه آن هیچ گونه حفاری صورت نگرفته است. یک کنسرسیوم نفتی امریکایی که صاحب امتیاز در این منطقه است، احتمالاً در سال آتی حفاریهای اکتشافی را شروع می نماید. در نفت مکشوفه این منطقه ژاپن نیز سهم برابر خواهد داشت.

کره ایها از لحاظ انجام اکتشافهای داخلی قابلیتهایی را بدست آورده اند. یک شرکت خصوصی کره ای که تنها متخصصین کره ای را استخدام می کرد به کارهای اکتشافی اولیه پرداخت که منجر به کشف منبع پوهانگ گردید. ولی شرکت مزبور قبل از کشف این منطقه ورشکست شد و دولت پروژه را در اختیار گرفت. گرچه سیا(2) کره کنترل عملیات را بدست گرفت، ولی این سازمان نیز پروژه را به حال خود رهاکرده است. اکتشافات خارج از خشکی فقط به وسیله کمپانیهای نفتی بین المللی و از طریق امتیازات اعطایی دولت کره انجام گرفته است. لیکن کره ایها اعلام کرده اند که اگر عملیات اکتشافی این منطقه تا پس از تصویب سرمایه گذاری مشترک توسط ژاپن متوقف بماند، آنها تلاش خواهند کرد قابلیتهای خود را در خارج از خشکی نیز توسعه دهند. این کار نیز از طریق عقد قرارداد برای تجهیزات و تخصص خارجی انجام می گیرد. هزینه و میزان خطرات قابل ملاحظه است و سرمایه لازم نیز در بودجه برنامه پنج ساله کنونی (81 - 1976) مشخص نشده است.

دورنما نتایج ناچیز اکتشافات اخیر دورنمای دستیابی به نفت در داخل و اطراف کره جنوبی را ضعیف کرده است. با این وصف، هنوز مناطق زیادی دست نخورده باقیمانده است. ملاحظات دیپلماتیک عمده ترین

ص: 471


1- Tonkin Gulf.
2- CIA

موانع انجام این اکتشافات می باشد. گرچه تصویب معاهده در مورد فلات قاره بین ژاپن و کره یک گام بزرگ است، ولی مخالفت شدید چین می تواند مانع اکتشاف گردد. در صورت کشف، فقدان روابط بین کره جنوبی و چین می تواند مشکلات دیپلماتیک بزرگی پدید آورد.

ویتنام

دورنمای نویدبخش تولید نفت در ویتنام، که در ماههای آخر جنگ ظاهر شده بود، هنوز هم به صورت یک دورنما باقی مانده است. هنگامی که ویتنام شمالی در آوریل 1975 قدرت را بدست گرفت، کمپانیهای امریکایی مجبور شدند از اکتشافات نویدبخش خود در ویتنام جنونی دست بردارند.

در چند ماه گذشته دولت ویتنام و شرکت ملی نفت آن یعنی پترو ویتنام(1) با شرکتهای فرانسوی، ایتالیایی و آلمانی قراردادهای اکتشاف مقدماتی منعقد ساختند. جزئیات مشخص نشده و اکتشافات بعدی نیز انجام نشده است. ویتنام بدون مشارکت غرب فرصت کمی خواهد داشت تا بتواند تواناییهای نفتی خود را گسترش دهد.

چشم انداز زمین شناسی اکتشاف نفت در ویتنام هنوز در مراحل ابتدایی بسر می برد. وجود هیدروکربن ها در فلات قاره ویتنام جنوبی مسلم است لیکن قبل از انجام اکتشاف نمی توان میزان وسعت ذخایر را مشخص کرد. با این وصف بعضی از مقامات نفتی خارجی معتقدند که احتمالاً چند منبع دارای 100 میلیون بشکه نفت یا بیشتر در آنجا وجود دارد. این امر می تواند سطح تولید را سرانجام به 270000 بشکه در روز برساند.

از برنامه اکتشاف تنها هشت ماه نگذشته بود که ویتنام شمالی در آوریل 1975 بر جنوب غلبه نمود. دولت پیشین ویتنام جنوبی در سال 1973 هشت امتیاز در رابطه با اکتشاف نفت در فلات قاره خود به چهار کمپانی و یا کنسرسیوم اعطا کرده بود. کنسرسیوم موبیل کایو(2) در مارس 1975 دراولین چاه 3000 متری خود که در 180 کیلومتری سایگون واقع شده به نفت رسید. نتیجه آزمایش نشان داد که چاه مزبور می تواند روزانه 2400 بشکه نفت به سنگینی 35 درجه API و مقدار گاز تولید نماید.

خوشبینانه ترین مناطق ویتنام در فلات قاره بخش جنوبی کشور واقع گشته است. در داخل خشکی نیز احتمالاً بافتهای زمینی حاوی نفت در دلتای رود مکونگ(3) وجود دارد لیکن در این منطقه تحقیقاتجامعی به عمل نیامده است. در شمال، شوروی، رومانی و آلمان شرقی حداقل از سال 1967 در اکتشافات داخلی خشکی منطقه دلتای رود سرخ(4) مشغول بوده اند. شواهدی در مورد کشف نفت دراین منطقه وجود ندارد.

ص: 472


1- Petro Vietnam.
2- Mobil - Kaiyo.
3- Mekong River Delta.
4- Red River Delta.

تواناییها و محدودیت ها ویتنامی ها در گسترش بخش نفتی خود را احتیاط بسیار عمل می کنند. این عملکرد محافظه کارانه آنها نیز ناشی از عدم آگاهی و تجربه در رابطه با تمام جنبه های صنعت نفت و نگرانی ایدئولوژیک درباره میزان قابل تحمل فعالیت خارجی غیر کمونیستها در ویتنام است. مقامات ویتنام شمالی نیز هنگام غلبه بر جنوب هیچ اطلاعی درباره این صنعت نداشتند. چند مقام عالیرتبه ویتنام جنوبی نیز که با صنعت نفت تا حدودی آشنا بودند هنگام به قدرت رسیدن کمونیستها کشور را ترک کردند. علاوه بر این، کمپانیهای نفتی نیز ظاهرا تمام اطلاعات لرزه نگاری و فنی را با خود بردند. این فقدان آگاهی نیز سبب شده است که مذاکره در مورد قراردادهای پیچیده که دارای تغییرات و ترکیبات نامحدودی از قبیل میزان منافع، کم نویسی هزینه ها، تقسیم تولید، مالیاتها، و جبران خسارت کارمندی می شود، مشکل تر شود.

خنده دار اینست که ویتنامیها باید در تمام جنبه های اکتشاف گسترش کمپانیهای نفتی غربی وابسته باشند. خود ویتنام نیز نه تکنولوژی و نه سرمایه لازم جهت انجام اکتشافات را در اختیار ندارد و هم پیمانان کمونیست آن نیز به همین ترتیب. فقط چین، شوروی و رومانی دارای تجاربی در خارج از خشکی هستند، لیکن تجهیزات نادر آنها نیز در گسترش نفت داخلی مشغول بکار است. بهرحال ویتنامی ها می خواهند با استفاده از تکنولوژی پیشرفته غرب نفت را به سرعت و با کارایی استخراج نمایند. در این رابطه آنها شرکتهای آمریکایی را به شرکتهای اروپایی ترجیح می دهند. زیرا تکنولوژی سرمایه و تجارب منطقه ای آنها برتر می باشد.

دورنما هنوز بسیار زود است که بگوییم آیا ویتنام به صورت یک تولیدکننده نفتی درخواهد آمد یا خیر.

زمین شناسی فلات قاره نشانگر وجود هیدروکربن بوده و حفاریهای مقدماتی نیز مقداری نوید به همراه داشته است. معذالک چهار حلقه چاه ملی که تاکنون حفاری شده آن شور و حرارتی که کمپانیها را در سالهای 1973 و 1974 به ویتنام جذب نمود از خود نشان نداد. اکنون از توقف اکتشافات و انعقاد قراردادها بیش از دو سال می گذرد. ویتنامیها بشدت با کمپانیهای نفتی خارجی چک و چانه خواهند زد، ولی اکثر آنها نسبت به پذیرش شرایطی که در مقایسه با شرایط مالزی و اندونزی نامناسب تر است بی میل می باشند. ماهیت اتخاذ توافق عمومی در روند تصمیم گیری هانوی و روند کار اندیشمندانه بوروکراسی این کشور سبب می شود که گسترش نفت در این منطقه تحقق نیابد. ملاحظه شرایط کنونی امکانات دستیابی به نفت تولید تا سال 1980 قابل اغماض به شمار می آید.

خاورمیانه غیر اوپک، آفریقای شمالی و منطقه مدیترانه

امکان دستیابی به ذخایر جدید و مهم در این منطقه بسیار ناچیز است. تنها در مصر و احتمالاً عمان امکان دستیابی به یافته های جدید و بزرگ وجود دارد. با وجود اینکه اکتشاف در بعضی از مناطق مصر به سرعت به پیش می رود، ولی یکی از نویدبخش ترین مناطق یعنی خلیج سوئز در نتیجه روابط موجود با اسرائیل مورد اکتشاف قرار نگرفته است. هزینه سنگین، شرایط سخت، و سیاست نفتی

ص: 473

ناپایدار دولت نیز دست بدست هم داده و سبب کاهش علاقه کمپانیها به عمان شده است. عملیات اکتشافی یک منطقه نسبتا نویدبخش که تونس و لیبی هر دو بر سر تصاحب آن اختلاف دارند به دلیل مناقشات این دو کشور متوقف شده است. در نقاط دیگر، دورنمای ضعیف زمین شناسی، عدم ثبات سیاسی و در مورد ترکیه و یونان نیز اختلافات ارضی علاقه کمپانیها را محدود کرده اند.

مصر

تواناییهای نفتی مصر پیش از تواناییهای دیگر کشورهای کمتر توسعه یافته غیر اوپک است.

کمپانیهای نفتی بین المللی به تواناییهای زمین شناسی مصر، به خصوص در رابطه با خلیج سوئز، که چهار اکتشاف بزرگ در آن صورت گرفته، امید بسیار دارند. سابقه روابط حسنه قاهره با کمپانیهای نفتی خارجی و سیاستهای معتدل رژیم سادات نیز آنها را به این منطقه جلب کرده است. از سال 1973، کمپانیهای خارجی با عقد بیش از 30 فقره قرارداد عملیاتی متعهد به سرمایه گذاریهایی به ارزش 800 میلیون دلار شده اند. در حال حاضر، تشنج میان اعراب و اسرائیل تنها عامل بازدارنده افزایش اکتشافات است.

چشم انداز زمین شناسی صنعت نفت مصر تا حد زیادی در منطقه خلیج سوئز متمرکز است. از 70 سال قبل یعنی از زمان آغاز اکتشافات نفتی توسط انگلیس، تمام کشفیات مهم در این منطقه واقع شده است. از 500000 بشکه نفت روزانه ای که مصر در نظر دارد تا پایان سال 1977 تولید نماید، روزانه بیش از 400000 بشکه آن از حوزه های خارج از خشکی خلیج سوئز بدست خواهد آمد. سه حوزه کوچک مولد دیگر نیز در صحرای غربی اسکندریه به فاصله 50 تا 100 کیلومتری مدیترانه قرار گرفته است. منطقه اسکندریه(1) حاوی تنها حوزه های گازی مصر می باشد.

بخش اعظم 4 میلیارد بشکه ذخایر نفت تثبیت شده و احتمالی مصر در منطقه خلیج سوئز واقع شده است. بعضی از زمین شناسان معتقدند که فقط نیمی از نفت موجود در این منطقه کشف شده، و بیش از یک دو جین از لایحه ها برای انجام حفاری باقی مانده است. اکتشافات بعدی احتمالاً نشان خواهد داد که بافت زمینی خلیج در امتداد شمال و تا دلتای رود نیل(2) و حاشیه مدیترانه ادامه دارد. درصحرای غربی به دنبال اکتشاف نفت و پیدایش حوزه های بزرگ نفتی لیبی در اوایل سالهای 1960، تنها حوزه های بسیار پراکنده، کوچک و غیرتجاری واقع شده است. با قیمتهای کنونی تنها می توان چند حوضچه موجود را مورد بهره برداری قرار داد.

یکی از نقاطی که از توانایی نفتی آن به خوبی و به درستی مشخص نشده، منطقه مجاور مرز لیبی در زیر خط جغرافیایی 30 می باشد. این منطقه زمانی در انحصار شرکت نفت دولتی مصر قرار داشت و با کمک فنی روسیه مورد اکتشاف قرار گرفت. مصریها شوروی را متهم کردند که از تجهیزات و فنون کهنه لرزه نگاری در اکتشافات خود استفاده کرده اند، و به همین دلیل چند سال قبل تکنسین های روسی

ص: 474


1- Alexandria.
2- Nile Delta.

را از این منطقه اخراج نموده و قراردادهای امتیازاتی را در مورد این منطقه ارائه دادند. تحقیق پیچیده تر ممکن است پرده از طبقات حاوی نفتی بردارد که شورویها آنرا نادیده گرفته اند.

تواناییها و محدودیت ها بخش اعظم نفت مصر به طور مشترک و توسط شرکت نفت مصر و کمپانیهای نفتی غربی(1) استخراج می گردد. معمولاً اینگونه اشتراک پس از دستیابی شرکاء خارجی به نفت در مناطقی که از قبل امتیاز آنرا گرفته بود به وجود می آید. مهمترین شریک مصر آموکومی باشد که در همه حوزه ها بجز حوزه مهم خارج از خشکی در خلیج سوئز به تلید مشترک ادامه می دهد. فیلیپس دو حوزه کوچک را که شدیدا کاهش می یابد در صحرای غربی مورد بهره برداری قرار می دهد، و چند شرکت دیگر از قبیل انی(2) و موبیل در عملیات حوزه های داخل و خارج از خشکی شبه جزیره سینا(3) مشارکت جسته اند. دمینکس(4) که یک شرکت آلمان غربی است، و کونوکو(5) اخیرا به اکتشافات نسبتاقابل ملاحظه ای در خلیج سوئز نایل آمده اند.

شرکت نفت مصر را شاید بتوان با لیاقت ترین شرکت دولتی مصر دانست. این شرکت به تنهایی گرداننده شش پالایشگاه است که روزانه 200000 بشکه نفت را پالایش می کند، و همین شرکت توانسته بود پالایشگاههای آسیب دیده سوئز در نتیجه جنگ را بازسازی کرده و یک کارخانه جدید را بدون کمک خارجی تأسیس نماید. این شرکت چند حوزه کوچک را نیز بدون کمک خارجی اداره می کند و احتمالاً می تواند در صورت ضرورت اکثر عملیات حوزه های نفتی مصر را بدست گیرد. با این وصف، به دلیل اینکه شرکت نفت مصر دارای استعداد اکتشافی مستقل نیست، به محض خروج و یا اخراج شرکاء غربی با کاهش تولید نفت مواجه خواهد گردید.

شرکت نفت دولتی مصر با برخورداری از مهارتهای فنی و اداری پرسنل رده های بالا، به خصوص هلال(6) ، وزیر نفت بر خلاف دیگر شرکتهای دولتی با محدودیتهای سازمانی و مالی دست به گریباننبوده است. روابط این شرکت با شرکاء خارجی اش نیز حسنه است. تنها تغییری که در دهه گذشته در این روابط پدید آمد انتقال به اشتراک در تولید از مشارکت به نسبت 50 است که در سالهای 1960 تعیین شده بود. البته سالها به طور دوستانه بر روی این مسئله مذاکره گردید. گرچه این قراردادها سرانجام منجر به افزایش سهم نفت تولیدی مصر خواهد گردید، ولی کمپانی شریک نیز تا زمانی که سرمایه اولیه اش را بازیابی نکرده می تواند سهم خود را آزادانه دریافت دارد.

ص: 475


1- EPA.
2- ENI.
3- Sinai Peninsula.
4- Deminex.
5- Conoco.
6- Hilal.

دورنما علیرغم این مزایای زاید صنعت نفت مصر با مشکلات جدی روبرو خواهد بود. مهمترین مشکل آسیب پذیری منطقه سوئز است. جایی که حوزه های نفتی آن عامل مهمی در تضاد بین اعراب و اسرائیل می باشد. قرارداد دوم سینا به هیچ وجه نتوانسته است این موانع را از میان بردارد. اسرائیلیها هنوز هم مدعی حق بهره برداری از نیمه شرقی خلیج سوئز هستند که مهمترین مناطق دارای مشخصات لرزه نگاری را دارا می باشد. حفاریهای شرکاء امریکایی مصر به وسیله گارد ساحلی اسرائیل متوقف گردیده است. تا زمانی که یک راه حل دائمی به وجود آید، همواره این تهدید وجود دارد که کانال مسدود، خلیج سوئز تحریم و کارخانه ها تخریب، یا حوزه ها اشغال گردد.

ممانعت اسرائیل از عملیات نفتی در سوئز سبب شده است که شرکتهای امریکایی تولید آتی این منطقه را کم برآورد نمایند. اگر تمام خلیج سوئز مورد بهره برداری آزادانه قرار بگیرد بازده نفتی مصر تا سال 1980 به طور قریب به یقین معادل یک میلیون بشکه در روز خواهد شد که حدود 700000 بشکه در روز آن به خارج صادر می گردد اگر این ممانعت ها ادامه یابد، تولیدات جدید احتمالاً از تولید رو به کاهش در حوزه های کهنسال تر کمی بیشتر خواهد شد، و بازده سال 1980 را به 650000 بشکه در روز محدودخواهد کرد. عوامل سیاسی درون مصر احتمالاً نقش چندان مؤثری را ایفا نخواهند کرد. امکان دارد دولت سادات به دلایل بسیاری شدیدا متزلزل شده و یا حتی سرنگون گردد.

معذالک، حتی در صورت وقوع کودتا، تغییر ناگهانی روابط مصر با کمپانیهای نفتی خارجی که از دیر زمان وجود داشته است مورد مخالفت شدید مقامات شرکت نفت مصر قرار خواهد گرفت.

عمان

سلطان نشین عمان یکی از مهمترین تولیدکنندگان نفت خام بعد از اکوادور و گابن در گروه اوپک است. تولید نفت در سال گذشته معادل 370000 بشکه در روز بود که غالباً از حوزه های شمالی کشور استخراج می گردد. تولید این حوزه ها در سال 1976 به اوج خود رسید و انتظار می رود بازده آن در چند سال آینده بشدت پایین آید مگر آنکه نفت بیشتری کشف و گسترش یابد. بهترین دورنما برای کشف نفت در جنوب ظفار(1) قرار دارد که می تواند افزایش عمده ای در ذخایر تثبیت شده واحتمالی 6 میلیارد بشکه ای کنونی پدید آورد. دولت عمان نیز معتقد است که در خارج از خشکی در تنگه هرمز نیز نفت بسیاری وجود دارد.

چشم انداز زمین شناسی نفت خام تولیدی عمان تقریبا به طور کامل از حوزه های بخش شمال مرکزی کشوری تأمین می گردد. اولین نفت قابل بهره برداری در یبال(2) در سال 1962 کشف شد، و به دنبال آن در ناتیه(3) و

ص: 476


1- Dhofar.
2- Yibal.
3- Natib.

فاهود(1) نیز در سال 1964 نفت بدست آمد. در سال 1970 حوزه نفتی الهویزه(2) و در سال 1975 سه حوزه جدید دیگر به نامهای قبا(3) در شمال، قارن اعلم(4) ، و سیح نحیداح(5) به مرحله تولید وارد گردید.تمام این حوزه ها به حد کمال رسیده و جریان نفت سیر نزولی در پیش گرفته است. علیرغم ورود پروژه های بازیابی ثانویه از قبیل تزریق آب انتظار می رود تا سال 1980 بازده این حوزه ها به سطح 250000 بشکه در روز کاهش یابد.

مهمترین امید عمان برای کشف نفت در جنوب در منطقه ظفار است. لیکن تولید نفت این منطقه به علت یکنواخت نبودن طبقات نفت خیز بسیار پرخرج است. علاوه بر این، نفت خامی که تاکنون از ظفار استخراج می شود نیز مانند نفت خام مناطق شمالی سنگین و حاوی گوگرد بسیار است که موجب اضافه شدن هزینه های استخراج می گردد. همچنین باید خط لوله پرهزینه در اراضی سنگلاخ احداث گردد تا نفت به نزدیکی دریا رسانده شود که البته در آنجا نیز یک بندر و تسهیلات بارگیری باید ایجاد شود. گرچه هنوز یک حوزه دارای قابلیت تجاری پیدا نشده است، ولی دولت این کشور معتقد است که ذخایر ظفار بسیار وسیع می باشد. کمپانیهای نفتی خارجی نیز کمتر خوش بین می باشند و قبل از سرمایه گذاری در منطقه ظفار به علت ریسک موجود و هزینه بسیار خواستار قید شرایط ویژه ای در قراردادها شده اند.

علاوه بر فعالیت مزبور، در خارج از خشکی نیز فعالیتهای اکتشافی در حال انجام بوده و دولت نیز این امر را ترغیب و تشویق می نماید. در سال 1973 کمپانی الف - اراپ(6) حق اکتشاف در منطقه 7000کیلومتر مربعی بین تنگه هرمز و شبه جزیره موساندام(7) را بدست آوردند و تا به حال یک حفاریموفقیت آمیز انجام داده و مدعی هستند که این چاه می تواند روزانه 100000 بشکه به بازده نفتی عمان بیفزاید. هم اکنون در بخش ایرانی تنگه هرمز نفت مرغوب دارای کمیت تجاری کشف شده است.

تواناییها و محدودیت ها دولت عمان تجربه کافی جهت هدایت مؤثر سیاستهای نفتی خود را ندارد. وزیر نفت در امور نفتی تجربه چندانی نداشته، و دولت نیز در اخذ تصمیم به مشاورین خارجی اتکاء بسیار دارد. در نتیجه در اعطای امتیازها نوعی آشفتی به وجود آمده و درون دولت درباره مسائل نفتی هماهنگی اندکی وجود دارد. به استثناء منطقه مورد اکتشاف ظفار، دولت به شریک خود یعنی کمپانی شل اجازه می دهد که در مورد سازمان گسترش نفتی عمان، یعنی بزرگترین صاحب امتیاز و تولیدکننده نفتی عمان تصمیم بگیرد. سلطان نشین عمان 60 درصد سهام سازمان گسترش نفتی عمان را در اختیار دارد. در حالی که

ص: 477


1- Fahud
2- Al - Huwaisah.
3- Ghaba.
4- Qarn Alam.
5- Saih Nihaydah.
6- ELF - Erap.
7- Musandam.

شل، کمپانی نفتی فرانسه(1) و پارتکس(2) هر یک به ترتیب 34 ، 4 و 2 درصد سهام را بخود اختصاص داده اند.

دولت عمان سعی دارد اکتشافات مستقل را بااستفاده از قراردادهای اشتراک در تولید افزایش دهد.

با صاحبان امتیاز کمپانیهای الف و کوئنتانا(3) قراردادهای موفقی منعقد گردیده، که بر اساس آنهاکمپانیها هزینه های خود را بازیابی کردند 80 درصد منافع نفتی نصیب دولت و 20 درصد آن به کمپانیها تعلق خواهد گرفت.

دورنما ملاحظات مالی مهمترین نقش را در تعیین سرعت مراحل اکتشاف نفتی عمان به عهده دارد. دولت اظهار داشته است که با وجود کمبودهای مالی خود رد حال حاضر، مایل است سرمایه لازم جهت اکتشاف و گسترش حوزه های ظفار را فراهم آورد. بدون مشارکت کمپانیها، عمان احتمالاً بر روی کمکهای عربستان سعودی حساب می کند تا سرمایه برنامه ظفار را تأمین نماید. عربستان سعودی اخیرا میزان کمکهای تعهدی خود به عمان را تقریبا تا 300 میلیون افزایش داد ولی میل ندارد کمک بیشتری به این کشور بدهد تا اکتشاف و گسترش نفت ظفار واقعیت یابد. بهرحال دورنمای کشف منابع نفتی قابل دسترس در داخل خشکی عمان بعید به نظر می رسد. اکتشافات جدید نیز ماننده یافته های چند سال اخیر است یعنی حوزه ها کوچک و هزینه تولید بسیار زیاد است. حوزه های خارج از خشکی حتی اگر بزرگ نیز باشند گسترش آنها بسیار پرخرج و به زمان طولانی نیاز دارد، و تا قبل از اوایل سالهای 1980 مقدار چندانی به بازده نفتی عمان نخواهد افزود.

تونس

تونس که از اوایل سالهای 1960 یک تولید کننده کوچک نفتی بوده، از نظر توسعه بازده مناطق سنتی تولید نفت دارای دورنمای محدودی است. در عین حال اکتشاف و بهره برداری یکی از مناطق نویدبخش خارج از خشکی نیز که حاوی 5 میلیارد بشکه نفت است در اثر اختلاف ارضی با لیبی متوقف گردیده است.

دولت به دلیل نداشتن تخصص لازم مساعدتهای خارجی را برای توسعه منابع نفتی خود فعالانه تشویق می نماید.

چشم انداز زمین شناسی تقریبا تمام تولید 100000 بشکه در روز تونس از دو حوزه داخلی خشکی ال بروما(4) در جنوب

ص: 478


1- Francaise des petroles (CFP).
2- Partex.
3- Quintana.
4- EL Borma.

غربی تونس که در اوایل سالهای 1960 کشف شده، و حوزه اشتارت(1) در خلیج گابن(2) که در سال 1974 کشف گردیده تأمین می گردد. دو حوزه کوچکتر داخل خشکی با نامهای سیدی الاعتیام(3) والدولاب(4) در حال حاضر مقدار کم اهمیتی نفت تولید می نمایند. به طور کلی تمام چاههای موجود درپنج تا 10 سال دیگر احتمالاً قدرت تولید خود را از دست خواهند داد. به طور مثال، در حوزه ال بروما در سالهای اخیر کاهش شدیدی داشته و از سال 1973 تاکنون معادل 50 درصد کم شده است.

دورنمای دستیابی به مقدار بیشتری نفت در داخل خشکی چندان روشن نیست. شرکتهای غربی، عمدتا فرانسوی و ایتالیایی قبلاً مطالعات همه جانبه ای را در مورد منابع کنونی به عمل آورده اند لیکن نتایج حاصله امیدوارکننده نبوده است. در نتیجه جستجوی نفتی کاملاً متوجه مناطق خارج از خشکی شد. علاوه بر حفر چاههای متعدد در خارج از حوزه اشتارت، عملیات در قسمت شمالی تر خلیج حمامت(5) شروع شده، که بنا به گزارش رسیده یک کمپانی فرانسوی در آنجا به اکتشافاتی نایل شدهاست. کمپانیهای آمریکایی که در آبهای مجاور مشغول بکار هستند دریافتن نفتی که از لحاظ تجاری قابل استخراج باشد موفقیتی بدست نیاورده اند، لیکن باز هم به جستجوی خود ادامه می دهند. مقامات کمپانی معتقدند که در صورت دسترسی به منابع این منطقه خواهند توانست معادل 20000 بشکه در روز نفت تولید نماید.

فلات قاره هم مرز با لیبی بیشترین توانایی را داشته و حاوی 5 میلیارد بشکه ذخایر قابل بازیابی است. با این وصف تونس با تریپولی بر سر تصاحب منطقه ای که در 100 کیلومتری شمال شهرک ساحلی لیبی به نام زواره(6) قرار دارد اختلاف دارد. زمانی که سایپم(7) یکی از شرکتهای فرعی کمپانی انو(8) ایتالیا که برای لیبیایی ها کار می کند حفاری در آبهای مورد اختلاف را آغاز کرد میزان تشنج بیندو کشور شدت یافت. در ژانویه 1976 یک میدان نفتی که تریپولی آنرا یک منبع مهم نفتی اعلام کرد در آن منطقه کشف شد.

تواناییها و محدودیت ها اختلاف ارضی مهمترین عامل بازدارنده شناخت و گسترش قسمتی از تواناییهای نفتی فلات قاره می باشد. لیبی معتقد است که خط مرزی آبی این کشور در ساحل یک مسیر شمال غربی را طی کرده و عملیات حفاری سایپم را در آبهای لیبی قرار می دهد. تریپولی اظهار داشته که حاضر است اطلاعات مربوط به این منطقه را در اختیار تونس قرار دهد و بنا به گزارش رسیده میل دارد به طور مشترک به اکتشاف و گسترش منطقه بپردازد تا مسئله حل شود. تونس نیز به نوبه خود مدعی است که خط مرزی

ص: 479


1- Ashtart.
2- Gulf of Gabes.
3- Sidi el Iteyam.
4- Ad Dulab.
5- Hammamat
6- zuwarah.
7- saipem.
8- ENO.

مسیر طبیعی شمال شرقی را در امتداد کمان مرزی تونس و لیبی در ساحل مدیترانه طی می کند و بنابراین میدان کشف شده نیز از آن تونس می باشد.

گذشته از اختلافات ارضی این کشور با لیبی، چند عامل سیاسی نیز عملیات کمپانی نفتی در تونس را محدود می کند. دولت از قدیم الایام به نحو فعالانه ای همکاری با کمپانیهای نفتی خارجی را تشویق می کرده است. این دولت بر اساس فوریت قراردادهایی با کمپانیها منعقد می سازد و مایل است جهت جلب همکاری کمپانیها هر کاری انجام دهد. مثلاً، سرمایه گذاری ضمانت می شود، استهلاک سریع هزینه های حفاری را مجاز می کند، و به کمپانیها اجازه داده می شود که سهم نسبتا عظیمی از نفت مکشوفه را بخود اختصاص دهند.

دورنما تونس هرگز یک تولید کننده بزرگ نفتی نخواهد شد. در پنج سال و اندی آینده نفت خارج از خشکی تونس احتمالاً معادل 100000 بشکه در روز به نفت صادراتی این کشور خواهد افزود. لیکن جهت افزایش تولید بیش از سطح مذکور، اختلافات مرزی این کشور با لیبی بایستی به نحو مطلوبی از بین برود و حفاریهایی انجام گیرد تا تواناییهای نفتی منطقه شناخته شود.

سوریه

سوریه نخواهد توانست بدون افزایش قابل توجهی در زیربنای خود سطح بازده نفت خام را در حال حاضر 200000 بشکه در روز است حفظ نماید. رژیم اسد پس از پی بردن به این واقعیت به تخصص خارجی متوسل شده تا تواناییهای نفتی کشور گسترش یابد. ولی تأخیرات اداری و بی ثباتی سیاسی روزافزون همچنان مانع از مشارکت و سرمایه گذاری های غرب شده و عملیات نفتی سوریه را در اختیار شرکتهای روسی و اروپای شرقی قرار داده است.

چشم انداز زمین شناسی در حال حاضر ذخایر تثبیت شده و احتمالی معادل 2 میلیارد بشکه برآورده شده است. اکثر ذخایر در پنج حوزه در شمال شرقی سوریه قرار دارد که چهار حوزه آن (یعنی کاراچوک(1) ، سویدیه(2) ،رومیلان(3) و حوبیسه(4) ) فعالانه مورد بهره برداری بوده و یک حوزه دیگر (یعنی حمزه(5) ) نیز مورداکتشاف قرار دارد. سویدیه در سال 1968 وارد مرحله تولیدی گردید و هم اکنون کمی بیش از نیمی از تولید سوریه را تأمین می نماید. گذشته از حمزه که ظاهرا یک حوزه نسبتا کوچک است، به نظر می رسد که ذخایر اکثر حوزه های تولیدی قبلاً شناسایی شده اند.

ص: 480


1- karatchuk.
2- suweidiyah.
3- Rumeilan.
4- Jubaisseh.
5- Hamza

دولت اسد 25000 کیلومتر مربع از زمینهای دارای نفت را در اختیار شرکت دولتی نفت سوریه قرار داده و 50000 کیلومتر دیگر را جهت اکتشاف در اختیار شرکتهای خارجی داده است. تیمهای فرانسوی، رومانی، یوگسلاوی، روسی و مجارستانی در حال حاضر به تحقیقات زمین شناسی و حفاریهای اکتشافی در چند حوزه داخل خشکی در شمال شرقی سوریه مشغولند. با این وجود تنها اکتشاف نفتی اخیر توسط شرکت نفت سوریه و در مارس 1976 در نزدیکی حباری(1) در سوریهمرکزی صورت گرفت آن اشتیاق اولیه به سرعت از بین رفت و گمان نمی رود که ذخایر قابل بازیابی دیگری به منابع نفتی سوریه اضافه شده باشد.

مهمترین مناطق نویدبخش در مناطق خارج از خشکی مدیترانه واقع شده اند. با این وجود تلاشهای بسیار محدود اکتشافی در آن منطقه امیدوارکننده بوده است. تریپکو(2) که یک شرکتآمریکایی است در سال 1975 در رابطه با یک منطقه 4500 کیلومتر مربعی در ساحل مدیترانه یک قرارداد اکتشافی با سوریه منعقد ساخت، لیکن پس از یکسال جستجو این منطقه را ترک گفت.

تواناییها و محدودیت ها ایدئولوژی خشک بعثی سوریه و بی ثباتی مزمن سیاسی مهمترین موانع کشف تواناییهای محدود نفت در این کشور به شمار می آیند. شرکتهای غربی در اوایل سالهای 1960 اخراج گردیدند و فعالیتهای پس از آن به عهده شرکتهای روسی و اروپای شرقی واگذار شده که آنها نیز تخصص مورد نیاز برای کار در خارج از خشکی را دارا نمی باشند. با وجود اینکه اسد اکنون به کار با کمپانیهای غربی متمایل شده، ولی در جلب نوع سرمایه گذاری غربی در صنعت نفت که مورد نیاز سوریه است هنوز موانعی وجود دارد. مثلاً شرکتهای آمریکایی و اروپای غربی مایلند قبل از انجام سرمایه گذاریهای اصلی محیط عملیاتی خوبی داشته باشند و از جمله اینکه کنترلهای دولت کمتر گردد.

خطر بی ثباتی سیاسی سوریه نیز علاقه کمپانیها را به کار در این کشور کاهش داده است. می توان انتظار داشت که در طی چند سال آینده پیشرفتهای کمی در صنعت نفت سوریه به وجود آید. به طور مثال، نارضایتی سوریه از تکنولوژی و فنون اکتشافی اروپای شرقی سبب شده است که دمشق اصرار ورزد که حتی این شرکتها نیز از تجهیزات غربی به خصوص آمریکایی استفاده کنند. شرکت نفت سوریه نیز تجهیزات لرزه نگاری امریکایی را خریداری کرده و طی یک برنامه آموزشی گسترده بسیاری از پرسنل خود را به آمریکا می فرستد تا آموزش دیده و بتوانند توانایی های نفتی کشور را با دقت و نظم بیشتر بالا ببرند.

دورنما آینده تولید نفت در سوریه بدون مشارکت غرب چندان نویدبخش نمی باشد، در همین حال دولت اعلام کرده است که سال بعد تولید نفت خود را ده درصد کاهش خواهد داد زیرا میزان فرسایش ذخایر در مقایسه با بازده مناطق تولیدی افزایش شدیدی یافته است. اگر ذخایر جدید بزودی شناسایی و

ص: 481


1- Habari.
2- Tripoc.

اکتشاف نشود کاهش بیشتر در تولید ضروری خواهد بود، و احتمالاً میزان تولید روزانه سوریه را تا سال 1980 به سطح 150000 بشکه یا کمتر پایین خواهد آورد.

ترکیه

بازده نفت خام ترکیه، که 15 تا 20 درصد نیاز نفتی داخلی را تأمین می کند از سال 1973 تاکنون معادل 27 درصد کاهش داشته و اکنون معادل 51000 بشکه در روز است. آنکارا امیدوار است که بتواند این میزان کاهش را از بین ببرد ولی احتمالاً قادر به این کار نخواهد بود. قوانین سخت دولتی علاقه کمپانیهای خارجی را به اکتشاف از بین برده و در عین حال محدودیتهای فنی و مالی نیز عملیات شرکت دولتی نفت را محدود کرده است.

چشم انداز زمین شناسی بیشتر منابع نفت ترکیه که از نظر تجاری قابل بهره برداری باشد در جنوب شرقی در نزدیکی باتمان(1) و دیار بکر(2) واقع شده است. تمام تولید نیز از منابع داخل خشکی تأمین می گردد. گرچه هنوزهم در نزدیکیهای این مناطق قدیمی مناطق کوچک جدید کشف می شوند لیکن میادین آنتالیا(3) درمدیترانه و دریاچه توز(4) در بخش مرکزی ترکیه نویدبخش ترین مناطق جهت انجام اکتشافات به شمارمی آیند. اکتشافات داخل خشکی در شمال دریای مرمره و امتداد ساحل دریای سیاه تنها منجر بهکشف منابع غیر تجاری شده است. کمپانیهای خارجی معتقدند که کل ذخایر داخل خشکی این کشور حاوی 100 تا 200 میلیون بشکه نفت می باشد.

مناطق خارج از خشکی ظاهرا توانایی بیشتری دارد، لیکن بدون انجام عملیات اکتشافی بیشتر نمی توان مقدار آنها را تعیین کرد. بعضی از منابع شناخته شده دریای سیاه که با روشهای کنونی قابل بهره برداری نیستند 5 تا 10 سال دیگر با استفاده از فنون جدید قابل بهره برداری خواهند شد. گرچه نتیجه حاصل از تحقیقات انجام شده بر بخشهایی از دریای مرمره(5) واژه(6) منفی بوده، ولی این تحقیقاتهنوز پایان نیافته است. احتمال اکتشاف بخش اعظم دریای اژه نیز باید به بعد از حل اختلافات ارضی بین ترکیه و یونان موکول گردد.

تواناییها و محدودیت ها صنعت ملی نفت ترکیه در تمام جنبه های نفتی از اکتشاف گرفته تا بازاریابی شرکت دارد. این صنعت تحت سلطه شرکت دولتی نفت ترکیه که 40 درصد بازده کلی نفت خام را تولید می کند، می باشد. چنین برمی آید که کارآیی این شرکت در حمل و نقل و پالایش نفت با نیازهای ترکیه مناسب

ص: 482


1- Batman.
2- Diyarbakir.
3- Antalya.
4- Lake Tuz.
5- Marmara.
6- Aegean Sea.

است، لیکن به پای شرکتهای غربی موجود در ترکیه نمی رسد. کمبود بودجه، پرسنل، و تجهیزات کهنه، عملکرد آن را در رابطه با اکتشاف و تولید دچار وقفه نموده است. تقریبا تمام یافته های تجاری در این کشور توسط شرکتهای خارجی کشف شده اند. شرکت دولتی نفت ترکیه که در رابطه با اجاره مناطق جدید دارای اولویت است، اغلب مورد انتقاد قرار می گیرد زیرا بیش از حد معقولی که بتواند توسعه دهد اجاره می کند و مناطق جدید بسیاری را خارج از خط تولید نگه می دارد، این شرکت توانایی انجام حفاریهای خارج از خشکی را ندارد.

بنا به گزارشهای رسیده، شرکت دولتی نفت ترکیه یکسال است که دچار کمبود مالی بوده و در نتیجه مجبور شده است سرمایه گذاری در زمینه توسعه را به تعویق بیندازد. توسعه نفت در نوشته ها از اولویت بالایی برخوردار است، ولی این شرکت شاید قربانی منازعات بین الوزراء در مورد نحوه مصرف هزینه ها شده باشد. بهرحال، ترکیه هم اکنون با کمبود ارز خارجی دست به گریبان است، و بدون شک مجبور خواهد شد اقدامات صرفه جویانه ای را در پیش گیرد تا بتواند از صندوق بین المللی پول و دیگر وام دهندگان کمک دریافت دارد. آنکارا شاید در رابطه با کالاهای سرمایه ای وارداتی تصمیم به قطع بودجه شرکت دولتی نفت ترکیه بگیرد. این بودجه در سال گذشته شامل 79 میلیون دلار جهت کالاهای مربوط به اکتشاف و تولید بوده است.

یکی دیگر از موانع موجود بر سر راه افزایش تولید نفت اختلاف این کشور با یونان در مورد فلات قاره دریای اژه است. مناقشه از سال 1973 آغاز شد یعنی زمانی که دولت ترکیه به شرکت دولتی نفت ترکیه اجازه داد در منطقه غربی جزائر یونانی لسوس(1) و خیوسو(2)به اکتشاف بپردازد. یونان مدعیاست که جزائرش (بیش از 3000 جزیره) دارای حق فلات قاره ای مختص بخود هستند، در حالی که ترکیه مدعی است که فلات قاره باید توسط یک خط مرز مرکزی، بجز در مورد 354 جزیره دارای ساکنین یونانی، تقسیم گردد. با در نظر گرفتن عدم تعجیل آنکارا در اکتشاف منطق فاقد اختلاف می تواند گفت که حتی حل نهایی این مسئله تا چندین سال نخواهد توانست سبب افزایش تولید نفت ترکیه گردد.

سیاستهای مالیاتی دولت نیز یک عامل بازدارنده مهم دیگری در برابر فعالیت شرکتهای نفتی خارجی و داخلی در ترکیه به شمار می آید. آنکارا پس از افزایش قیمتهای نفت اوپک در سال 1973 برای هر بشکه 7 دلار مالیات تعیین کرد تا از میزان منافع بادآورده شرکتها بکاهد. علاوه بر این، این دولت در رابطه با مخارج تمام پروژه ها در ترکیه 25 درصد مالیات دریافت می کند. مالیات بر منافع باد آورده، که از مالیاتهایی که از قبل وجود داشت بیشتر است مانع بازیابی هزینه های اکتشاف و گسترش چاههای جدید شده و در سه سال گذشته فعالیت های اکتشافی شرکت های خارجی را کاهش داده است. کمپانی ها نیز این امر را دلیل اصلی کاهش تولید می دانند.

دورنما تا زمانی که سیاست های قیمت گذاری و مالیاتی دولت تغییر ننماید تولید نفت ترکیه نیز احتمالاً به

ص: 483


1- Lesvos.
2- Khios

سیر نزولی خود ادامه خواهد داد. حوزه های موجود در شرف خالی شدن هستند و در سه سال گذشته میزان اکتشاف نیز بشدت کاهش یافته است. حتی با وجود محرکهای دولتی، تولید نفت تا چند سال دیگر نیز نخواهد توانست به سطح 70000 بشکه در روز سال 1973 برسد. گرچه دولت درباره میزان ذخایر خود ارقام نجومی بکار می برد، ولی متخصصین صنعت نفت میزان ذخایر را کم برآورد کرده اند.

با میزان مصرف کنونی ذخایر داخل خشکی این کشور که 200 میلیون بشکه است بیش از یکسال دوام نخواهد یافت. ذخایر خارج از خشکی ممکن است به مقدار قابل توجهی بیشتر باشد، ولی تا مدتهای مدیدی نمی توان تواناییهای آنرا ارزیابی نمود.

یونان

یونان در حال حاضر کل نیاز نفتی خود را که 170000 بشکه در روز است وارد می کند، و انتظار دارد که در سال 1979 فقط 25000 بشکه در روز نفت خام تولید نماید. گرچه امید دولت در یافتن ذخایر بزرگ تحقق نیافته، ولی آتن در نظر دارد به عملیات اکتشافی خود ادامه دهد. جهت نیل به این هدف، پارلمان این کشور اخیرا قانونی را جهت تسریع صدور جواز امتیاز به تصویب رساند تا شرایط عملیاتی شرکت های نفتی خارجی نیز مشخص شود. ظاهرا شرایط قانون جدید با در نظر گرفتن تواناییهای نفتی محدود و اختلافات ارضی این کشور با ترکیه در مورد بعضی از مناطق نوید بخش سخت تر از آن است که سبب ماندن شرکت های خارجی گردد.

چشم انداز زمین شناسی یونان که برنامه اکتشاف نفتی بسیار وسیع را به اجرا گذاشته، لیکن یافته های موجود امیدوار کننده نبوده است. موفقیت آمیزترین اقدام کشف حوزه پرینوس(1) در سال 1975 در نزدیکی جزیره تاسوس(2) در شمال دریای اژه بوده است. این حوزه دارای منابعی است که ذخایر آن بین 63 تا 400 میلیون بشکه تخمین زده می شود. قرار است که در سال 1979 این حوزه با حداکثر ظرفیت تولیدی یعنی 25000 بشکه در روز کار خود را آغاز نماید. بنا به گزارشها نفت پرینوس سنگین و نامرغوب بوده و به علت وجود مواد خورنده در آن استخراج به سختی صورت می گیرد. تنها حوزه دیگری که تاکنون کشف شده و دارای قابلیت تجاری می باشد حدوداً حاوی 2 میلیون بشکه بوده و نزدیکی پرینوس در جنوب حوزه کاوالا(3) قرار دارد.

عملیات اکتشافی در دیگر نقاط شمال دریای اژه سبب دستیابی به چاههای بی حاصل و یا فاقد ارزش تجاری شده است. حفاری داخل خشکی نیز مأیوس کننده بوده است. آژانس پروم پترول رومانی(4) در دلتای رود نستوس(5) در شمال یونان به حفاری ادامه می دهد لیکن فقط به ذخایر غیر

ص: 484


1- Prinos.
2- Thasos.
3- Kavala.
4- Romanian Prompetrol Agency.
5- Nestos.

تجاری دست یافته است. در سال 1974 نیز دو چاه اکتشافی سایر مناطق در شمال یونان به حال خود رها گردید.

یونانیها در نظر دارند به اکتشاف در داخل خشکی و دریای اژه ادامه دهند و در حال حاضر مشغول حفاری در حوزه مارونیاس(1) در نزدیکی پرینوس هستند. مطالعات مقدماتی حاکی از آن است که اینحوزه ممکن است معادل 200 میلیون بشکه نفت داشته باشد. دولت در سال جاری بودجه ای نیز جهت انجام مطالعات زمین شناسی در دریای ایونی(2) اختصاص داده، جایی که مقامات یونانی عقیدهدارند که دورنمای دراز مدت آن بهتر از دورنمای دریای اژه است.

تواناییها و محدودیت ها یونان در رابطه با اکتشاف و گسترش نفت کاملاً به شرکت های خارجی وابسته است. دولت اخیرا در جهت تسریع اکتشاف و حذف اختلافات بالقوه با شرکت های نفتی خارجی قانون جدیدی را برای نظارت بر عملیات آنها تصویب کرده است. یکی از بندهای اصلی این قانون به وزارت صنایع و انرژی اجازه می دهد که بدون نیاز به تصویب هر کدام از قراردادها در پارلمان با شرکت های خارجی صاحب امتیاز قراردادهایی منعقد سازد.

نمایندگان صنعت معتقدند که این بند تراکم فعلی درخواست 55 امتیاز را که 36 مورد آن متعلق به آمریکا می باشد از بین خواهد برد. مفاد دیگر این قانون آنقدر مشکل به نظر می رسد که نمی تواند سبب جلب شرکتهای خارجی گردد. مثلاً در بخش مربوط به مالیاتها، آتن پس از ارزیابی هزینه های گسترش، 65 درصد درآمد خالص خود را بخود اختصاص می دهد. در صورتی که سطح تولید فراتر از 200000 بشکه در روز باشد سهم دولت از میزان مازاد به 80 درصد افزایش خواهد یافت.

گذشته از مشکل جلب مشارکت خارجی، یونان به علت اختلاف مرزی با ترکیه برنامه های اکتشافی خود در مورد مناطقی از دریای اژه را به تعویق انداخته است. یونان معتقد است که جزائر کشورش موجب امتداد یافتن فلات قاره آن می شوند، ولی ترکیه معتقد است که فلات باید در رابطه با خاک ترکیه و یونان محاسبه شود. این مسئله به دادگاه قضایی بین المللی ارجاع گردیده و آنهم به نوبه خود تصمیم گیری را به بعد از روشن شدن نتیجه سومین کنفرانس سازمان ملل درباره قانون دریاها موکول کرده است. یونانیها از سال 1973 در نقاط مورد اختلاف به عملیات اکتشافی مبادرت نورزیده اند، و حوزه پرینوس نیز کاملاً در خارج از منطقه قرار گرفته است.

دورنما گرچه دورنمای تولید نفت برخلاف آن چیزی که مطالعات اولیه نشان می داد امیدوار کننده نیست، ولی دولت همچنان به جستجوی نفت اولویت خاصی می دهد و امیدوار است به این ترتیب بتواند از میزان واردات نفتی یک میلیارد دلاری خود بکاهد. تولید نفت خام تا سال 1980 در بهترین شرایط نخواهد توانست بیش از ده درصد نیاز نفتی یونان را تأمین نماید. برای اینکه این دورنماها به مقدار

ص: 485


1- Maronias.
2- Ionian Sea.

قابل ملاحظه ای بهتر شوند، یونان مجبور است در مورد اکتشاف مناطق خارج از خشکی منافع بیشتری را برای کمپانیهای نفتی بزرگ فراهم آورد. لیکن برای جلب همکاری کمپانیهای واجد شرایط، آتن باید فرآیند تصویب تقاضانامه آنها را تسریع کرده و ممکن است مجبور شود انگیزه های مالی بیشتری فراهم نماید.

اردن

اردن هیچ نفت خامی تولید نمی کند و علیرغم ازدیاد عملیات اکتشافی در سالهای اخیر نفت دارای ارزش تجاری در این کشور پیدا نشده است. امان بینهایت مایل است کمپانیهای نفتی خارجی را برای جستجوی نفت جذب نماید و عامه اردنیها معتقدند که در اردن نفت وجود دارد. چند کمپانی آمریکایی به جستجوی نفت در اردن و به خصوص در نوار شرقی این کشور تمایل نشان داده اند. ولی تا زمانی که تحقیقات گسترده زمین شناسی انجام نشده، تواناییهای نفتی اردن بسیار ناچیز به حساب می آید.

مهمترین مناطق دلگرم کننده در ساحل غربی(1) واقع شده که هم اکنون تحت کنترل اسرائیل می باشد.

چشم انداز زمین شناسی در اردن مطالعات منظم و جامع زمین شناسی هرگز صورت نگرفته، ولی با استفاده از روشهایی که امروزه کهنه و غیر مرسوم به حساب می آید، چند مطالعه جزئی به عمل آمده است. علیرغم فقدان اطلاعات، چند کمپانی نفتی خارجی جهت انجام برنامه های اکتشافی کوچک اظهار تمایل کرده اند.

مثلاً بر اساس مفاد قرارداد سال 1975 مؤسسه فیلون اکسپلوراسیون(2) موظف است حداقل 15 حلقه چاه در منطقه ای به مساحت 8400 کیلومتر مربع که شامل قسمتهایی از دره اردن می شود حفر نماید.

این کمپانی در نظر دارد اولین چاه خود را در اواخر سال جاری حفر نماید. سی. اف. پی و سانیو(3) کهیک شرکت ژاپنی است، اظهار داشته که حاضر است قسمتی از امتیاز فیلون را خریداری نماید.

ناتوماس وسان اویل(4) نیز به انجام برنامه های اکتشافی در اردن علاقه نشان داده اند.

تواناییها و محدودیتها سیستم سرمایه گذاری باثبات و آزاد امام مشکلی برای شرکتهای خارجی علاقمند به اکتشاف در اردن پدید نمی آورد. ولی تاریخچه طولانی نتایج منفی اکتشافی، آنها را از این کار باز می دارد. به طور کلی دولت فعالیتهای نفتی خود را به صدور اجازه نامه و اعطای امتیاز به کمپانیها محدود کرده است.

تنها استثناء چند عملیات مشترک توسط شرکت منابع ملی اردن با همکاری مؤسسه مطالعات ژئوفیزیک آمریکا که به تحقیقات ژئوفیزیک در اردن پرداخته می باشد. علیرغم این فعالیتها، توانایی شرکت منابع ملی اردن محدود بوده و وابستگی آن به عقد قراردادهای خارجی در اکثر زمینه های

ص: 486


1- West Bank.
2- Filon Explaration.
3- CFP Sanyo.
4- Natomas Sun oil.

مورد نیاز هنوز هم ادامه دارد

صحرای جنوب آفریقا

صحرای جنوب آفریقا(1) دورنمای دستیابی به حوزه های جدید و وسیع نفت در صحرای جنوب آفریقا تقریبا صفر است.

ظاهرا بیشترین توانایی در نیجریه و در بخش دست نخورده خارج از دهانه رود نیجر واقع شده است.

سیاستهای دولتی و هزینه سنگین حفاری نیز انجام عملیات اکتشافی در این منطقه را مشکل می سازد.

در ساحل غربی آفریقا بین ساحل عاج و آنگولا نیز مقدار زیادی نفت کشف نشده باقی مانده است.

مطالعات زمین شناسی نشان می دهد که اکثر منابع موجود در این منطقه کوچک و از نظر تولید بسیار پرخرج می باشد. به علت وجود این عوامل، و علیرغم جو کار عموما مناسب در بیشتر این کشورهای کمپانیهای نفتی علاقه چندانی بکار در این مناطق ندارند. امکان دستیابی به نفت در نقاط دیگر صحرای جنوب آفریقا خیلی کم است. در بخش مرکزی، ظاهرا تنها چاد است که مقادیری نفت دارای ارزش تجاری را در بر می گیرد.

نیجریه

نیجریه در مدتی کمتر از یک دهه از کشور متکی به کشاورزی به صورت هفتمین تولید کننده بزرگ نفت در جهان و دومین صادر کننده مهم نفت به ایالات متحده درآمده است. طبق برآورد ذخایر فعلی این کشور حاوی 19 میلیارد بشکه نفت بوده (به استثناء گاز طبیعی مایع) و بعضی از مناطق نویدبخش وارد مرحله اکتشاف نشده است. سیاستهای قیمت گذاری و مالیاتی دولت اکتشاف و گسترش بیشتر را که برای افزایش ظرفیت حیاتی است از بین برده لذا تولید کاهش یافته است.

چشم انداز زمین شناسی نفتی که تاکنون در نیجریه کشف گردیده دارای مرغوبیت بسیار است، لیکن در حوزه های پراکنده کوچک، و با عمق متوسط عموما در مناطق دارای استحکام کم و گسله های شنی نامناسب واقع شده است. میانگین تولید روزانه هر چاه تقریبا 2500 بشکه است. با در نظر گرفتن این خصوصیات، حتی حفظ سطح تولید کنونی نیجریه نیز به سرمایه گذاری ثابت در اکتشاف و گسترش نیازمند است. ظرفیت تولیدی هم اکنون از 5/2 میلیون بشکه در روز به علت فقدان عملیات جاری تعمیر و نگهداری توسط کمپانیها و پایین آمدن معمول ظرفیت ذخایر به سطح 3/2 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. با وجود اینکه کشف منابع جدید نفت ادامه دارد و توانایی وسیع دلتای رود نیجر هنوز شناخته نشده، میزان اکتشاف بسیار پایین آمده است. مثلاً در اواسط سال 1977 تنها 16 ماشین آلات حفاری در نیجریه بکار گرفته شده بود. در حالی که دو سال قبل تعداد آنها به 30 دستگاه می رسید.

با 125 حوزه در حال عمل، بازده نفتی نیجریه در ژوئن 1977 معادل 2/2 میلیون بشکه در روز بود. مهمترین و قدیمی ترین تولیدکننده در نیجریه که بیش از نیمی از نفت این کشور را تأمین می نماید کمپانی شل بریتیش پترولیوم می باشد، که اتحادیه ای از رویال داچ شل و بریتیش پترولیوم است. این

ص: 487


1- Sub - Saharan Africa.

کمپانی اقدامات خود را در سال 1938 آغاز و در سال 1956 به اولین اکتشاف دارای ارزش تجاری دست یافت. تمام نفت تولیدی 3/1 میلیون بشکه در روز شل و بریتیش پترولیوم از داخل خشکی تأمین می گردد. گلف اویل اویل، دومین تولیدکننده بزرگ نفتی نیز روزانه 274000 بشکه نفت از منابع داخل خشکی عبارتند از شرکت نفت ایتالیا و فیلیپس معادل 253000، ئی الی اف 83000، آشلند اویل 9000، و پان اوشن(1) که 10000 بشکه در روز تولید می کنند. تولیدکنندگان حوزه هایخارج از خشکی عبارتند از تکساکو شوران که 55000 بشکه در روز و موبیل که 234000 بشکه در ورز نفت تولید می نمایند.

تواناییها و محدودیت ها گرچه دولت نیجریه در گروه اوپک به عنوان یک عضو میانه روتر شناخته شده است، ولی در طی چند سال گذشته روابطش با کمپانیها رو به وخامت نهاده است. لاگوس(2) سهم خود را در کمپانیهایتولید کننده به 55 درصد افزایش داده، سقف تولید را 20 درصد کاهش داده، و عوارض و مالیاتها را نیز بالا برده است. این اقدامات کم شدن منافع خالص کمپانیها از 50/1 دلار در سال 1974 به 30 سنت در هر بشکه شده است. این کمپانیها به دلیل کم بودن سودهای عایده از میزان عملیات اکتشافی و گسترش خود کاسته اند.

نیجریه باید در تولید نفت خود افزایش عمده ای پدید آورد تا بتواند درآمد کافی جهت تأمین مخارج عمران اقتصادی و اجتماعی خود را فراهم آورد. به دلیل اینکه لاگوس قادر نیست بدون کمک کمپانیها صنعت نفت خود را گسترش دهد مؤسسه ملی نفت نیجریه که اخیرا تأسیس شده رهبران دولت را متقاعد کرده است تا با ارائه برنامه های تحریک کننده جدید اکتشافات را حمایت نمایند. ولی این کمپانیها هنوز منتظر تصریح بعضی از مفاد این برنامه هستند. حتی اگر شرایط دلخواه باشند کمپانیها ممکن است وارد عمل شوند چون ترس از آن دارند که لاگوس نهایتا تمامی صنعت نفت را ملی سازد.

دورنما گرچه شرایط زمین شناسی تولید نفت نیجریه را پرخرج می نمایاند، ولی بازده نفتی این کشور به خصوص در ارتباط با دلتای رود نیجر که دست نخورده باقیمانده می تواند توسعه و افزایش یابد.

سرعت گسترش به اعاده روابط حسنه بین دولت و کمپانیها بستگی بسیار دارد، که دولت نیز ممکن است به آن تن ندهد. مثلاً به نظر می رسد مؤسسه نفتی نیجریه سعی دارد متخصصین بومی نفت خود را متمرکز ساخته و مشارکت دولت را در تمام جنبه های اکتشاف، تولید و توزیع افزایش دهد. با وجود اینکه سطح پایین صلاحیت مؤسسه نفتی نیجریه مانع از کنترل کامل صنعت در آینده نزدیک خواهد شد، ولی ترس از اینکه احتمالاً دولت در این جهت حرکت می کند بر تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری توسط کمپانیها تأثیر خواهد گذاشت. دولت می تواند با انعقاد قراردادهای خدمات فنی با دیگر شرکت ها زمان ملی شدن این صنعت را نزدیک تر سازد.

آنگولا

ص: 488


1- Pan Ocean.
2- Lagos.

آنگولا که در نوامبر 1975به استقلال رسید، به عنوان یک صادرکننده نفت دارای تواناییهای قابل ملاحظه ای است. ذخایر قطعی نفت این کشور که بیش از 3/1 میلیارد بشکه می باشد در صورت مبادرت به انجام یک برنامه اکتشافی وسیع احتمالاً گسترش بیشتری خواهد یافت. ولی وضع امنیتی بی ثبات و گرایش مارکسیستی دولت امکان اجرای این برنامه را در آینده نزدیک بعید می نمایاند.

معذالک دولت با گلف یعنی تنها کمپانی نفتی موجود در آنگولا به توافق رسیده و بدون شک امیدوار است با کمک آن اکتشافات و گسترش بیشتری به وجود آورده و با عواید حاصله به اقتصاد بیمار خود سرو سامانی بدهد.

چشم انداز زمین شناسی حومه کوچک منطقه کابیندا(1) در آنگولا در خارج از خشکی با تولیدی معادل 130000 بشکهنفت در روز مسئول تأمین، تمام بازده نفتی کشور می باشد. از حوزه های کوچک خارج از کابیندا روزانه تنها 15000 بشکه نفت بدست می آید، که این حوزه ها نیز در گوشه شمال غربی آنگولا واقع شده توسط تکساکو مورد بهره برداری قرار می گیرند. (به نقشه صفحه 74 نگاه کنید)(2) تولید نفت حوزه پترو آنگول(3) در شمال شرقی لوآندا(4) (پایتخت آنگولا - م) که بین 15000 تا 30000 داخل خشکیرا در سال 1954 آغاز نمود، لیکن بعدها به نقاط مناسبتری در خارج از خشکی انتقال یافت جایی که در سال 1968 تولید خود را آغاز کرد. تولید این مناطق پس از اینکه در طول دسامبر 1975 تا آوریل 1976 به دلیل جنگهای داخلی متوقف مانده بود، به سطح تولید دوران ماقبل جنگ بازگشته است. در خارج از خشکی پنج حوزه تولید وجود دارد، ولی به علت شرایط سیاسی در این منطقه اکتشافات دیگری صورت نگرفته است. بازده حوزه های تولیدی احتمالاً افزایش چشمگیری نخواهد یافت مگر آنکه شرایط سیاسی به گردانندگان چنان اطمینانی بدهد که جهت فائق آمدن بر مشکلات فنی موجود سرمایه گذاریهای بیشتری را انجام دهند.

تواناییها و محدودیت ها در حال حاضر فقدان امنیت و عدم اعتماد کمپانیها به دولت مارکسیست آنگولا تنها عامل محدودکننده اکتشافات بیشتر به شمار می آید. با وجود اینکه حفظ و یا افزایش بازده نفتی بدون تردید از اولویت بسیاری برخوردار است، ولی کنترل شدید دولت در کشور و وابستگی شدید آن به کوبا و شوروی سبب شده است که کمپانیها نسبت به سرمایه گذاریهای بیشتر بی میل باشند.

ص: 489


1- Cabinda District.
2- منظور صفحه 77 اسناد انگلیسی است که درCDشماره 7 موجود است.
3- Petroangol.
4- Luanda.

سونانگول(1) ، کمپانی نفتی دولتی به منظور استحکام کنترل خود بر منابع نفت کشور خواستار سهیم شدن در 55 درصد از تولید حوزه کابیندای گلف شده و گلف نیز چاره ای بجز قبول آن ندارد. با وجود اینکه لوآندا از مشاورتهای نیجریه و الجزیره بهره می برد و نهایتا ممکن است از شوروی نیز کمک فنی دریافت نماید ولی به کمک مستمر فنی و مدیریتی غرب در تولید و پالایش نفت خام نیازمند خواهد ماند. به طور مثال دولت از تکنسین های پرتغالی خواسته است که جهت کمک در اداره پالایشگاه به لوآندا بازگردند.

گابن

گابن یعنی پنجمین تولیدکننده بزرگ آفریقا دارای ذخایر تثبیت شده 700 میلیون بشکه ای نفت است. با وجود اینکه امید دستیابی به منابع بزرگ نفتی جدید در گابن کم است، ولی افزایش قیمتهای نفت سبب می شود که منابع کوچک نیز از نظر بهره برداری دارای ارزش تجاری گردند. دولت که به مشکلات موجود در رابطه با کشف و تولید نفت در کشورش واقف است. با ایجاد انگیزه کافی سعی کرده است منافع کمپانیهای خارجی در حال عمل در کشورش را تأمین نماید.

چشم انداز زمین شناسی حوضچه نفتی گابن در طول ساحل غربی آفریقا به صورت یک نوار به طول 650 کیلومتر و عرض 240 کیلومتر گسترش یافته است. (به نقشه صفحه 74 نگاه کنید)(2) تقریبا 80 درصد حوزه های گابن در خارج از خشکی واقع و نسبتا کوچک هستند و بخش اعظم نفت مکشوفه از طبقاتی است که حاوی 7 تا 147 میلیون بشکه نفت می باشند. تنها چند حوزه بزرگ کشف شده است که مهمترین آنها گروندین(3) می باشد. نفت خام گابن از نوع نسبتا سنگین با پارافین متوسط بوده و مقدار گوگرد آن نیزکم است.

اکتشاف نفت در گابن از سال 1928 آغاز گردید، لیکن تولید آن تنها از سال 1956 انجام شد. ای ال اف گابن که بزرگترین و مهمترین کمپانی در حال کار در گابن است روزانه 194000 بشکه از کل بازده 220000 بشکه ای این کشور را تولید می نماید. کمپانی شل - گابن، گلف و 10 شرکت خارجی دیگر نیز در بقیه تولید سهیم هستند. تعدادی از این شرکتها عملیات اکتشافی خود را داخل و خارج از خشکی ادامه می دهند.

طبیعت و موقعیت منابع نفتی گابن بازیابی آنها را مشکل و پرخرج می نماید. این منطقه مورد مطالعات وسیع قرار گرفته، و در حالی که امکان دستیابی به منابع مهم وجود ندارد، لیکن اکتشافات کوچک می تواند تا چند سال دیگر سطح تولید را معادل سطح کنونی آن حفظ نماید.

ص: 490


1- Sonangol.
2- منظور صفحه 78 اسناد انگلیسی است که درCD شماره 7 موجود است.
3- Grondin.

تواناییها و محدودیت ها از سال 1973 که گابن به عضویت اوپک پذیرفته شد مشارکت و هدایت دولت در کمپانیهای نفتی بیشتر شده است. در آن زمان دولت 25 درصد عملیات موجود را در تصرف خود داشت و می توانست 60 درصد تولید را یکجا بفروش برساند. شرایط قانونی مربوط به گنجاندن پرسنل بومی در مناسب مدیریتی کمپانیها نیز ایجاد گردید. گابن خواسته است که 10 درصد منافع کمپانیهای نفتی در بخش صنایع غیر نفتی کشور سرمایه گذاری شود. علیرغم این قوانین جدید، روابط بین دولت و کمپانیها حسنه باقی مانده است.

کنگو

کنگو که یک تولیدکننده و صادر کننده کوچک است دارای ذخایر قطعی معادل 300 میلیون بشکه می باشد. تولید کنونی تقریبا به طور کلی شامل نفت نامرغوب از ذخایر دارای فشار کم خارج از خشکی می شود، ولی کمپانیها امید دارند که در این کشور به منابع نفتی بهتر مشابه با کشورهای همجواری چون آنگولا دست یابند. علیرغم مقام این کشور به عنوان اولین «جمهوری خلقی» در آفریقا، روابط کنگو به امید ترتیب فعالیتهای اکتشافی با کمپانیهای نفتی خارجی خوب باقی مانده است.

چشم انداز زمین شناسی 3800 بشکه نفتی که روزانه در کنگو تولید می شود تقریبا به طور کامل از 50 حلقه چاه تولیدی در حوزه امرود مارین(1) که در سال 1969 کشف گردید، تأمین می گردد (به نقشه صفحه 74 نگاه کنید)(2) 1 ینت ایندین(3)، 1پوینت ایندین که منطقه اصلی تولید نفت در کنگو است به صورت عمده ای خالی شده است.

بازده حوزه امرود نیز به علت خالی شده ذخایر کاهش یافته و سیر نزولی بیشتری را در پیش خواهد گرفت. لیکن به محض وارد شدن حوزه جدید لوآنگو(4) به خط تولید، تولید ملی در اواخر سال جاریافزایش خواهد یافت. انتظار می رود لوآنگو که در سال 1972 کشف و در 40 کیلومتری خارج از خشکی واقع شده روزانه 36000 بشکه نفت تولید نماید.

گسترش حوزه های امرود و لوآنگو به علت قرار گرفتن در عمق زیاد، فشار کم ذخایر، و غلظت بسیار نفت بسیار پرخرج و دشوار بوده است. شرکتهای فرانسوی و ایتالیایی که هم اکنون صاحب امتیاز در کنگو می باشند در حال حاضر در نظر ندارند اکتشافات مشابهی را انجام دهند. ولی این کمپانیها معتقدند که کنگو ممکن است در خارج از خشکی حوزه های نفتی مشابه کابیندا و گابن که بازده و فشار هر چاه برای بهره برداری مناسب است داشته باشد و به همین دلیل در نظر دارند با اکتشافات خود ادامه دهند.

ص: 491


1- Emeraud Marine.
2- منظور صفحه 79 اسناد انگلیسی است که درCD -2شماره 7 موجود است.
3- Point Indienne.
4- Loango.

تواناییها و محدودیت ها دولت در برازاویل نقش آن چنان فعالی در مسائل نفتی ندارد و فقط در بیست درصد امتیاز دو کمپانی خارجی مشغول بکار در کشور یعنی ئی الی اف فرانسه و اگیپ ایتالیا سهیم است. براساس قراردادهای موجود، اگر سطح تولید به 400000 بشکه در روز برسد سهم دولت به 30 درصد خواهد رسید. به منظور حفظ علاقه مندی کمپانیها دولت کنگو موافقت کرده است که در نحوه وضع مالیات تجدید مذاکره نماید. تحت قراردادهای موجود برازاویل در ازاء هر بشکه نفت تولیدی 5 دلار دریافت کرده و در ازاء هر بشکه 40 سنت سود خالص عاید کمپانیها می سازد. با وجود توانایی محدود زمین شناسی کشور، افزایش قابل توجه سود کمپانیها نیز نمی تواند محرکی برای آنها به حساب آید.

زئیر

زئیر در دسامبر سال 1975 یعنی زمانی که دو حوزه کوچک خارج از خشکی آن تولید تجاری خود را آغاز نمود به صف تولیدکنندگان نفتی آفریقایی پیوست. گرچه امکان کشف منابع کوچک نفتی بیشتری در خارج از خشکی وجود دارد، لیکن نمی توان احتمال داد که نفت استخراج شده آنقدر باشد که بتواند در سطح بازده کنونی کشور که متوسط آن 25000 بشکه در روز است افزایشی پدید آورد.

گرچه دولت در رابطه با کمپانیهای نفتی خارجی از سیاست درهای باز استفاده کرده، لیکن فقدان لایه های زمین شناسی نویدبخش و تا حدود کمتری عدم ثبات سیاسی در زئیر علاقه کمپانیها به کار در آنجا را کاهش داده است.

چشم انداز زمین شناسی جستجوی نفت در زئیر در سال 1958 یعنی دو سال قبل از استقلال آن آغاز شده بود. در سال 1963 گروه سورپزا(1) (فینای(2) بلژیک با 50 درصد، آموکو و شل هر کدام با 25 درصد) در داخلخشکی و در مجاورت مرز کابیندا به لایه هایی از نفت دست یافتند (به نقشه صفحه 74 نگاه کنید)(3). به دنبال آن چند میدان نفتی کشف شد لیکن تمام آنها فاقد ارزش تجاری اعلام گردیدند. در تابستان امسال یک برنامه اکتشافی معتدل و استوار بر کارهای مقدماتی و لرزه نگاریهای پیشین به وسیله گروه سورپزا به مرحله اجرا درآمد.

یک گروه به سرکردگی مؤسسه نفتی گلف (که کمپانی نفتی تیکوک(4) ژاپن صاحب 22 درصد منافع و سوسیته بلژیک(5) یعنی سوسیته دولیتورال(6) زئیر صاحب 17 درصد منافع) در دسامبر سال 1970 به

ص: 492


1- Sorpeza.
2- Fina.
3- منظور صفحه 80 اسناد انگلیسی است که در CD شماره 7 موجود است.
4- Teikouk.
5- Belgium,s Societe.
6- Littoral Zairois Soliza.

حفاری در مناطق خارج از خشکی پرداخته و با حفر اولین چاه به نفت رسیدند. دو حوزه یعنی جی سی اوومیبال که تقریبا 200 میلیون بشکه نفت خام دارند بخش اعظم تولید نفت کوچک زئیر را تأمین می نمایند. حوزه جی سی او در 16 کیلومتری ساحل و در عمق 18 متری آب قرار داشته، و حوزه میبال نیز در 5 کیلومتری ساحل و عمق 5 متری آب قرار دارد.

تواناییها و محدودیت ها دولت اتخاذ تصمیمات فنی و مدیریتی را به عهده کمپانیهای نفتی گذاشته است. وضعیت این کمپانیها در نتیجه برنامه های ملی شدن کارخانه ها، خرده فروشیها و کشاورزی دستخوش تغییر و تحول نشده است. عوارض حاصل از نفت مهمترین عایدات دولت را تشکیل داده، و این دولت اخیرا سعی کرده مالیات تولید نفت خام را افزایش دهد. پس از اعتراض کمپانیها، توافق شد که پرداختهای مربوط به دولت تسریع شده و 5/12 درصد حق امتیاز به دولت داده شود. این مسئله سبب خواهد شد که کمبود نقدینگی دولت تا حدودی جبران شده و در عین حال محرک کافی جهت ادامه اکتشافات به وجود آید.

کامرون

کامرون، چاد و ساحل عاج(1) کامرون کامرون که مناطق خارج از خشکی آن بین مناطق تولیدی نیجریه و گابن واقع شده، در سال 1978 به صورت ششمین کشور تولیدکننده نفت در صحرای جنوب آفریقا درخواهد آمد. انتظار می رود مشارکت ئی ال اف از فرانسه و کمپانی شل امریکا (49 درصد) تولید نفت را در اوایل سال 1978 به 15000 بشکه در روز برساند. این حوزه در معبر ریودل یک(2) با وسعت 1100 کیلومتر مربعدر خارج از خشکی قرار دارد (به نقشه صفحه 74 نگاه کنید). برنامه های گسترش برای انجام اکتشافات دیگر در این منطقه و حفاریهای اولیه در معبر لوکل(3) با وسعت 730 کیلومتر مربع در حالانجام است. علاوه بر این کمپانی اوشنیک اکسپلوراسیون نیز حفاریهای خارج از خشکی خود را آغاز خواهد کرد و ممکن است اکتشافات داخل خشکی را نیز در سال 1978 گسترش دهد. چند کمپانی دیگر نیز از کامرون امتیازاتی را دریافت کرده اند، لیکن چشم انداز زمین شناسی در مورد احتمال دسترسی به منابع کوچک چندان روشن نمی باشد.

چاد

تنها تلاش اکتشافی ناچیزی در چاد صورت گرفته است. این برنامه نتایجی نیز به همراه داشته که حاصل آن دستیابی به ذخایر 500 میلیون بشکه ای نفت در این کشور است، که می تواند تولید روزانه 10000 بشکه را تأمین کند. برای اینکه چاد بتواند در زمره صادرکنندگان نفت درآید باید حداقل

ص: 493


1- اسناد این سه کشور در متن انگلیسی کتاب موجود نیست.
2- Rio del Ray.
3- Lokele.

300000 بشکه نفت تولید نماید تا بتواند یک خط لوله یک میلیارد دلاری به طول 1290 کیلومتر به دوآلای(1) کامرون بکشد. مقامات کمپانیهای نفتی در مورد این که نفت نهایتا به صورت تجاری تولیدخواهد شد خوش بین هستند لیکن این تولید مبنای محدودی خواهد داشت.

ساحل عاج

کمپانی های نفتی فعال در ساحل عاج به دو منبع نفتی نویدبخش لیکن فاقد ارزش تجاری دست یافته اند. اولین اکتشافات که توسط اسوا - کسپلوراسیون انجام گرفت فقط 30 تا 40 میلیون بشکه نفت را در بر می گیرد. گرچه کمپانی معتقد است این حوزه کوچکتر از آن است که توسعه یابد، ولی شرکت ملی نفت ساحل یعنی پتروسی(2) معتقد است که می توان از آن به منظور تأمین نیاز داخلی استفاده نمود.

دومین اکتشاف نیز که بسیار کوچک توصیف شده توسط کنسرسیومی متشکل از فیلیپس هیسپان اویل، گتی و شرکت نفت ایتالیا بدست آمد.

کتاب هفتاد

مستشاری نظامی آمریکا در ایران (1)

ص: 494


1- Douala.
2- Petroci.

ص: 495

مقدمه

ص: 496

قشون ایران زیر سلطه آمریکاست، ما این قشون را نفی خواهیم کرد و به او نقش و وظیفه واقعی را که دفاع از کشور است، باز خواهیم داد.

حضرت امام خمینی (س) - 4/8/57 الان وضع نظامی ما، وضع ارتش ما، یک وضع ارتش انگلی است. ارتشی که تحت نظام آمریکا و به نفع آمریکا دارد اداره می شود. چهل و پنج هزار، پنجاه هزار، بعضی می گویند شصت هزار از مستشاران آمریکا، مفتخوران آمریکا ریخته اند به جان ما و در مملکت ما هستند. آنهمه پایگاه برای خودشان درست کرده اند. اشغال نظامی است مملکت ما، اشغال آمریکایی است مملکت ما.

حضرت امام خمینی (س) - 13/8/57 حضور مستشاران آمریکایی در ایران به دنبال سیاستهای ضد اسلامی و ضد ملی رژیم ایران است، و علاوه بر هزینه هنگفت آن که بر ملت سنگینی می کند، آنان را چنان تسلطی بر ارتش و مقدرات کشور داده است که شرف و حیثیت صاحب منصبان و درجه داران ارتش را به دست آنان لکه دار و نابود کرده است. ما در این گونه موارد بر اساس یک سیاست مستقل و آزاد، بدون دخالت قدرتها عمل خواهیم کرد.

حضرت امام خمینی (س) - 24/8/57 یکی از چیزهایی که در یک مملکتی اصلاً باید مستقل باشد، دنباله غیر نباشد، دست غیر در آن نباشد، عبارت از ارتش است. استقلال ارتش این است که ارتش در تحت نظام خود مملکت باشد و اجانب و کسانی که خارج از مملکت هستند در او دخالت نداشته باشند، پیوند به آنها نباشد. مستقل مقابل این است که پیوند به جای دیگر داشته باشد، تحت نفوذ یک قدرت دیگری باشد. (الان) ارتش مستقل است؟ تحت نفوذ نیست؟ یا ارتش ما را الان به قولی چهل و پنج هزار مستشار آمریکایی در ایران دارند اداره می کنند.

حضرت امام خمینی (س) - 29/8/57 حضور مستشاران نظامی خارجی در ارتش ایران به اوائل سلطنت قاجاریه برمی گردد. در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار به هنگام بروز جنگ میان ایران و روس، فتحعلیشاه که از سیاستهای بین المللی هیچ چیز نمی دانست، دست یاری به سوی ناپلئون دراز کرد. ناپلئون که در آن هنگام درگیر

ص: 497

جنگ با تزار روس بود، هیئتی از کارشناسان نظامی خود را به سرپرستی ژنرال «گاردان» به ایران اعزام کرد. این هیئت از بدو ورود اقدام به تشکیل و آموزش ارتش ایران نمود. ولی با امضای قرارداد صلح میان ناپلئون و تزار روس و با اولتیماتوم انگلیس فعالیتهای مستشاران نظامی فرانسه خاتمه پذیرفت. بعد از آن مستشاران انگلیسی امر آموزش لشکریان ایرانی را بر عهده گرفتند و تا مدتی به این کار مشغول بودند ولی در این راه از برداشتن گامهای ابتدائی بیشتر نرفتند.

به هنگام سلطنت ناصرالدین شاه، زمانی که او از طریق خاک روسیه عازم اروپا بود، قزاقان روس رژه باشکوهی در مقابل او انجام دادند. ناصرالدین شاه که از این رژه بسیار خوشش آمده بود، درخواست کرد که گروه مشابهی در ایران توسط کارشناسان روسی ایجاد شود. این اقدام ابلهانه که صرفا بر اساس یک هوس انجام شد، باعث گردید دسته ای از نظامیان در ایران بوجود آید که بعدها در سرنوشت ایران تأثیر بسیار جدی بر جا گذاشت.

قزاقان ایرانی که بوسیله افسران روسی کنترل و اداره می شدند در مقاطع حساس تاریخ ایران نقش تعیین کننده ای ایفاء کردند. آنها در مقابل انقلاب مشروطیت مقاومت کردند و با گلوله باران نمودن مجلس و سرکوب مجاهدین مشروطه، استبداد صغیر را بوجود آوردند.

بعد از انقلاب اکتبر در شوروی، کنترل قزاقان ایرانی به دست افسران انگلیسی افتاد و آنها با تحریک رضاخان، یکی از افسران قزاق، کودتای سیاه 1299 را به راه انداختند که سرنوشت ملت ایران را برای بیش از نیم قرن به سوی وابستگی و غرب زدگی رقم زد.

در 28 مرداد 1332 نیز یکی دیگر از افسران قدیمی قزاق و افسران ارتش جدید ایران بنام «فضل اللّه زاهدی » کودتائی را به راه انداخت که برای 25 سال حاکمیت نامشروع و تجاوزکارانه آمریکا را بر ایران در پی داشت.

جنگ جهانی دوم در شهریور 1320، کشور ایران از شمال و جنوب مورد حمله ارتشهای انگلیس و شوروی قرار گرفت و اشغال گردید. در آن تاریخ آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود ولی پس از این که هیتلر در آذرماه 1320 به آمریکا اعلان جنگ داد، نیروهای آمریکایی رسما به متفقین پیوستند.

خاک ایران به عنوان پلی برای ارسال تجهیزات و تسلیحات به شوروی انتخاب گردید. کم کای متفقین با استفاده از راه آهن و جاده های ایران به نیروهای شوروی که درگیر جنگ سختی با ارتش هیتلری بودند، ارسال می شد. به علت اشغال ایران توسط متفقین، امور کشور از هم پاشیده شده بود و عملاً کنترل راه آهن و جاده های ایران در قسمت جنوب در اختیار انگلیسیها و در شمال در اختیار ارتش سرخ بود. اما به علت کمبود نیرو، انگلیسیها قادر نبودند که به خوبی راه آهن ایران را مورد بهره برداری قرار دهند.

ورود نیروهای آمریکایی به ایران اندکی پس از اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و ارتش سرخ، دولت استعمارگر انگلیس بدون موافقت ایران، از دولت آمریکا درخواست کرد تا برای ارسال مواد و مهمات جنگی به شوروی از

ص: 498

طریق ایران، بیاری انگلستان بشتابد. در مقابل «روزولت» رئیس جمهور آمریکا به انگلستان پیشنهاد کرد تا مسئولیت حمل مواد و مهمات در ایران به طورکلی به آمریکاییها واگذار شود و آنها عهده دار کلیه امور حمل و نقل مواد و مهمات به شوروی، در ایران گردند. «چرچیل» نخست وزیر انگلستان از این پیشنهاد استقبال کرده و آن را پذیرفت.

اولین دسته از نیروهای نظامی آمریکایی تحت عنوان «میسیون نظامی ایران» در دسامبر 1942 (آذر 1321) وارد ایران شدند. نظامیان این گروهها اغلب از دسته مهندسی ارتش آمریکا بودند و تا پایان سال 1942 عملیات حمل مواد و اداره راه آهن ایران را در منطقه جنوب بطورکلی از انگلیسیها تحویل گرفتند و این در حالی بود که به هیچ وجه دولت ایران و حتی شاه که با موافقت متفقین بر سرکار آمده بود. در جریان امر قرار نگرفتند.

میسیون نظامی ایران بعدا عنوان «فرماندهی خدمات خلیج فارس» به خود گرفت و در اوائل سال 1943 عنوان «فرماندهی خلیج فارس » یافت که وظیفه آن همان اداره عملیات راه آهن و حمل مواد و مهمات از خلیج فارس به تهران بود. تعداد سربازان آمریکایی که برای ارسال مواد و مهمات به شوروی، به ایران آمده بودند بسیار زیاد بود و روزبه روز هم بر تعداد آنان افزوده می شد بطوریکه در ژانویه 1943 (دیماه 1321) تعداد آنها به 30000 نفر بالغ گردید و در این زمینه هیچ موافقتنامه یا قراردادی بین دولتین ایران و آمریکا به امضاء نرسیده و اصولاً مذاکره ای هم به عمل نیامده بود.

همکاری آمریکا و انگلستان در ایران پیشنهاد استخدام مستشاران خارجی برای دولت ایران (در زمان جنگ جهانی دوم) اولین بار توسط «سر ریدر بولارد» وزیر مختار انگلستان در تهران عنوان شد. بولارد به ابتکار خود در ژانویه 1942 (دیماه 1320) به نخست وزیر ایران پیشنهاد کرد تا نسبت به استخدام مستشاران خارجی اقدام نماید. در پنجم فوریه 1942(16 بهمن 1320) بولارد به وزارت خارجه انگلستان اطلاع داد که پیشنهاد او به نخست وزیر ایران برای استخدام مستشاران خارجی پذیرفته شده است.

«والاس موری» عضو عالیرتبه وزارت خارجه آمریکا در این باره گفته بود که این قضیه برای آمریکا چه از نظر سیاست کوتاه مدت آن کشور و چه از لحاظ سیاست آینده و بلند مدت آمریکا اهمیت ویژه ای دارد.

زمانی که «قوام السلطنه» بر کرسی ریاست وزراء جای گرفت (1321) همکاری و نزدیکی با آمریکا را یکی از اصول اساسی سیاست خود قرار داد و او نیز بسیار مایل بود تا مستشاران آمریکایی را برای ایران استخدام نماید. آمریکا از نظر سیاسیون وقت ایران همان «نیروی سومی» بود که می توانست در مقابل انگلستان و شوروی، ایران را حمایت کند. آنها چنین می پنداشتند که آمریکا از نظر جغرافیایی بسیار دور از ایران است و طبیعتا نمی تواند دارای مطامع ارضی در ایران باشد. مهمتر از همه این که دولتمردان وابسته و فراماسونر ایران درصدد بودند که با درخواست مستشار از آمریکا از منافع برنامه « وام و اجاره» آمریکا نیز برخوردار شوند. از سوی دیگر آمریکاییها تا آن زمان چهره خوبی از خود به جهانیان نشان داده بودند.

تفاهم آمریکا و انگلستان در باب ایران تا حدودی سبب روشنتر شدن سیاست آمریکا نسبت به

ص: 499

ایران گردید. بعد از کنفرانس تهران در 1943 نیز آمریکا بر آن شد تا سیاست جامعی نسبت به ایران در پیش گرفته و به تحکیم موقعیت سیاسی - اقتصادی ایران مبادرت نماید زیرا از نظر دولت آمریکا اهمیت استراتژیک ایران «بی اندازه مهم» بود اما اعمال چنین سیاست جامعی مستلزم کنترل کامل بر امور اقتصادی، سیاسی و نظامی بود تا از راه آن بتوان تحولات لازم و دگرگونیهای مورد نظر خود را در اوضاع سیاسی اقتصادی ایران به عمل آورد و از آنجایی که چنین نوعی از کنترل امور یک کشور تنها درباره مستعمرات و یا کشورهای نیمه مستعمره اعمال می گردید و سیاست خارجی سنتی آمریکا تا آن زمان، مانع اعمال چنین کنترلها و سیاستی بود لذا در عمل دولت آمریکا را با مشکلاتی روبرو ساخت. دولت آمریکا برای پیشبرد سیاست خود درصدد برآمد تا بطور غیرمستقیم این کنترلها را به دست آورد و این اهداف نامشروع از طریق اعزام مستشاران آمریکایی به منظور کنترل نیروهای نظامی و انتظامی و همچنین اقتصاد ایران، تأمین شد.

میسیون نظامی آمریکا دولت آمریکا در تاریخ 10 مارس 1942 (19 اسفند 1320) ایران را واجد شرایط لازم برای دریافت کمکهای برنامه «وام و اجاره» دانسته و اعلام داشت که ایران می تواند از کمکهای آمریکا از طریق برنامه وام و اجاره استفاده نماید. زمانی که اعلامیه رسمی دولت آمریکا در این باره منتشر شد، دولتمردان وابسته ایران نیز در پاسخ این اعلامیه، از آمریکا خواستند تا مستشاران نظامی برای تشکیلات ژاندارمری و ارتش ایران در اختیار دولت ایران قرار دهد. وزیر مختار ایران در واشنگتن طی یادداشت مورخ 20 مارس 1942 (29 اسفند 1320) به وزارت امور خارجه آمریکا اطلاع داد که دولت ایران مایل است تا مستشاران نظامی آمریکایی را برای وزارت جنگ ایران استخدام نماید.

وزارت خارجه آمریکا درخواست دولت ایران را با اشتیاق کامل مورد بررسی و توجه قرار داد و آن را فرصتی برای توسعه نفوذ خود در ایران قلمداد کرد. درخواست ایران از آمریکا و قبول آن جنبه احساسی و نوع دوستی نداشت بلکه دولت آمریکا درصدد برآمد تا از این راه منافع نامشروع خود را در ایران تأمین نماید.

کمکهای دولت آمریکا به ایران بیش از آنچه که دولت ایران خواسته بود، صورت گرفت. دولت آمریکا دو میسیون نظامی را برای کمک به تجدید سازمان و نوسازی تشکیلات نظامی روانه ایران نمود. اولین هیئت برای ارتش به سرپرستی ژنرال «گریلی» که بعدا جای خود را به ژنرال «رایدلی» داد و هیئت دون به سرپرستی سرهنگ «شوارتسکف» که برای تشکیلات ژاندارمری ایران، تعیین شده بود.

این دو در تاریخی 2/10/1942 (11 آبان1321) به تهران اعزام شدند تا سازماندهی مجدد ارتش و ژاندارمری به به عهده گرفته و رهبری نمایند.

شوارتسکف، رئیس سابق نیوجرسی و کارمند اف. بی. آی، در مقام رئیس ژاندارمری آغاز به کار کرد. پس از چند ماه فعالیت شوارتسکف در ایران که طی آن موفقیت را سنجیده و توصیه هایی غیر رسمی در زمینه های فعالیتش نمود، مذاکرات رسمی بین ایران و آمریکا در مورد وضع قانونی هیئت آغاز شد.

قرارداد مربوط به هیئت نظامی آمریکا که مأمور بازسازی ارتش ایران بود و اختصارا به

ص: 500

«جنمیش» معروف شد در تاریخ 3 نوامبر 1943 (12 آبان 1321) امضاء گردید. قرارداد مربوط به هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران که اختصارا به «جنمیش» معروف شد در تاریخ 27 نوامبر 1943 (5 آذر 1321 امضاء شد. در قرارداد اول رئیس هیئت نظامی در ارتش ایران می توانست نسبت به انتخاب، اخراج، انتقال و تحقیق در ورد افسران ارتش ایران پیشنهادهای خود را به وزارت جنگ ایران، تسلیم کند. قرارداد دوم حتی گستاخانه تر از اولی بود زیرا رئیس هیئت در ژاندارمری قادر بود رأسا در موارد فوق الذکر عمل کند.

اعزام دو هیئت نظامی آمریکایی در ایران به حضور آمریکاییها در ایران ابعاد تازهای بخشید. یکی از دلایل موافقت دولت آمریکا با اعزام مستشاران نظامی به ایران و قبول فوری درخواست ایران آن بود که به اعتقاد مقامات وزارت خارجه آمریکا، اعزام مستشاران آمریکایی به ایران، دولت آمریکا را قادر می ساخت تا ارتش ایران را تحت کنترل داشته و هر نوع جنبشی را که ممکن بود احتمالاً در ارتش به وجود آید، مانع شود. ثانیا از ارتش و نیروهای انتظامی برای تأمین نظم و امنیت داخلی به منظور تسهیل در ارسال مهمات به شوروی و همچنین جلوگیری از توسعه نفوذ نازیها و کمونیستها در ایران، بهره برداری نماید.

دولت ایران همچنین از آمریکا درخواست مستشارانی برای بازسازی نیروی پلیس (شهربانی) را نمود. دولت آمریکا یک غیر نظامی را بنام «تیمرمن» به ایران گسیل داشت. مدت قرارداد تمیرمن دو سال از تاریخ ورود به ایران بود. وظیفه این کارشناس پلیس، تجدید تشکیلات اداری و سازمانی پلیس ایران، تأسیس دانشکده پلیس، سازمان دادن اداره زندانهای کشور و تجدید نظر در قوانین و مقررات نیروی پلیس کشور بود. در فاصله بین سالهای 1942 تا 1944، تیمرمن در ایران مشغول بکار بود. ولی مرگ ناگهانی او در 20 می 1944 (30 اردیبهشت 1323) به مأموریت وی خاتمه داد و بعد از وی هم فرد دیگری به جای او برگزیده نشد.

چند سال بعد گروه دیگری از مستشاران نظامی آمریکا به این دو هیئت پیوست. این گروه بنام «گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا به ایران » و یا اختصارا «مگ» نام گذاری شد. این گروه از طریق امضای قرارداد «کمک دفاعی متقابل » در سال 1950 (1329) بوجود آمد. این گروه در کنار مستشاران آرمیش به فعالیت در ارتش ایران پرداخت. وظیفه مستشاران آرمیش «کمک به آموزش نیروهای مسلح یک دولت خارجی » بود یعنی فعالیت به عنوان مشاور و مربی، اما وظیفه مستشاران در مگ «بوجود آوردن شرایط لازم برای حفظ و استفاده صحیح از تجهیزاتی بود که طبق برنامه کمکهای نظامی به کشورهای مورد نظر و متقاضی تحویل می شد ». از طرف دیگر مستشاران مگ می بایست «کمکهای آموزشی » نیز ارائه می دادند. این دو هیئت از نظر اداری همکاری داشته و پرسنل هر سه نیرو - زمینی، دریائی و هوائی - در آن به کار گرفته می شدند.

افراد مگ مسئول سفارش، دریافت و تحویل کمکهای نظامی به مقامات ایرانی و نیز هماهنگی و تقسیم خدمات ارائه شده بودند. آنها مراقب بودند تا تجهیزات و تسلیحات مستقیما و تنها به منظوری که تحویل داده شده بود، مصرف شود. در زمینه های مربوط به آموزش ارتش ایران، فعالیت مگ و آرمیش درهم ادغام شد. این فعالیت شامل طرح و ارزیابی برنامه های سازماندهی و تجدید سازمان نیروهای مسلح ایران، تجدید نظر در برنامه های آموزش دانشکده های نظامی ایران، برنامه ریزی

ص: 501

آموزشی و تمرینهای مربوط به استفاده و نگهداری واسیل و مواد تحویلی برای سربازان ایرانی بود و همچنین شامیل تهیه گزارش از کارایی و سودمندی کمکهای نظامی که به ایران می شد، می گردید. مگ هر ساله گزارشهایی بنام «گزارش کشوری » تهیه می کرد و اغلب نیز با گزارشهای ویژه ای، آن گزارشها را تکمیل می کرد. در این گزارشها درباره توانائی ارتش ایران و نیز درباره تأثیرات کمک نظامی اظهارنظر و ارزیابی صورت می گرفت.

نقش مستشاران در آموزش آمریکا مایل بود تا سیستم نظامی ایران را طبق مدل آمریکایی سازماندهی کند. برای این منظور از دو راه عمل شد. اول، تطبیق سیستم آموزش دانشگاه نظام و دانشکده افسری با سیستم آمریکایی و دوم، اعزام افسران و درجه داران ایرانی به آمریکا برای طی دوره های آموزشی و همچنین خو گرفتن با فرهنگ فاسد آمریکایی. در هر دو مورد مستشاران نقش عمده ای داشتند. وظیفه اول بطورکلی بر عهده آنان گذارده شد و در وظیفه دوم نیز نقش تعیین کننده ای در انتخاب افراد برای اعزام به آمریکا داشتند و پس از بازگشت افسران آموزش دیده ایرانی در آمریکا، وظیفه تعیین پست و مقام افسران بر عهده مستشاران آمریکایی بود.

در تاریخ 1/5/1948 (11 اردیبهشت 1327) اولین گروه از افسران و درجه داران نیروی هوائی ایران به قصد کسب آموزشهای ویژه، راهی آمریکا شدند. تا سال 1974 (1353) 11000 نفر از افسران و پرسنل نظامی ایران در آمریکا آموزش دیدند. این تعداد، غیر از افسرانی بود که از طریق پلیس ایران برای آموزش به آمریکا اعزام شده بودند. علاوه بر این آمریکا در مورد آموزش افسران ایرانی توسط ارتش اسرائیل، قراردادهایی با دولت اسرائیل در این زمینه منعقد کرده بود. پس از مراجعت، آرمیش مگ تماسهای نزدیک با افسران تعلیم دیده را حفظ می کرد. از جمله موفقیتهای این استراتژی جریان سقوط مصدق بود که در آن کودتا، افسران ایرانی آموزش دیده در آمریکا، نقش عمده ای را ایفاء کردند.

احیای کاپیتولاسیون هر چه که وابستگی رژیم شاه به آمریکا بیشتر می شد، خواسته های نامشروع آمریکا نیز فزونی می گرفت. در سال 1340 آمریکا درخواست اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران نظامی و اعضای خانواده هایشان را نمود تا در صورت ارتکاب هرگونه جرمی از طرف آنها، دادگاههای ایران نتوانند آنان را محاکمه کنند. در واقع بار دیگر یک ابر قدرت درخواست برقراری «کاپیتولاسیون» را برای اتباع خویش می نمود. رژیم پهلوی که یکی از دستاوردهای بزرگ رضاخان را الغای کاپیتولاسیون می دانست، بر سر یک دو راهی قرار گرفته بود. از یک طرف نمی توانست به درخواست نامشروع آمریکا جواب منفی دهد و از طرف دیگر می دانست که با تجارب تلخی که از کاپیتولاسیون در تاریخ ایران وجود دارد، برقراری مجدد آن نه تنها لکه ننگی بر پیشانی رژیم پهلوی خواهد بود بلکه عواقب خطرناکی نیز در پی خواهد داشت. اما سرانجام مجبور شد که به خواسته ناحق ارباب خویش تن در دهد و در اینجا بود که بار دیگر امام خمینی (س) شجاعانه به صحنه آمد و با ایراد یک سخنرانی

ص: 502

آتشین و افشاگرانه، این خیانت رژیم پهلوی را برملا ساخت. رژیم که خود را در خطر می دید، تنها راه چاره را در تبعید امام به ترکیه دید. اما گذشت زمان ثابت کرد که این راه چاره نیز به حال رژیم وابسته پهلوی مفید واقع نشد.

تعداد مستشاران از سال 1942 تا 1971 تعداد مستشاران نظامی آمریکا در ایران به تدریج افزایش یافت ولی این افزایش رقم چشمگیری را نشان نمی داد. در سال 1969 نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا، دکترین خود را مبنی بر مسلح کردن کشورهای تحت الحمایه آمریکا برای توانائی دفاع از خود، اعلام کرد. این دکترین مستلزم فروش هر چه بیشتر سلاح به این دسته از کشورهای از جمله ایران بود. از طرف دیگر دولت انگلستان نیز اعلام کرد که نیروهای خود را از شرق کانال سوئز و خلیج فارس خارج خواهد کرد. با خروج انگلستان از منطقه، شاه می خواست که نقش ژاندارمی منطقه را به عهده گیرد. با افزایش قیمت نفت، شاه توانست خریدهای نظامی بسیار هنگفتی از آمریکا انجام دهد. با ورود سلاحهای جدید در مقیاسی وسیع، سیل مستشاران نظامی آمریکا برای آموزش نحوه استفاده از این تسلیحات، به سوی ایران سرازیر شد و به یکباره تعداد آنها افزایش بسیار چشمگیری پیدا کرد.

برای سیستمهای پیچیده تسلیحاتی که به ایران تحویل داده می شد، صرفا نحوه استفاده از آنها توسط مستشاران نظامی تعلیم داده می شد و صد البته معلومات فنی در اختیار ایرانیان قرار نمی گرفت.

بعضی از سیستمها هم، مثلاً سیستمهای کنترل الکترونیکی، به هیچ وجه در اختیار ایرانیان گذاشته نمی شد بلکه مستقیما توسط مستشاران بکار گرفته می شد. در نتیجه افراد ارتش ایران آگاهی لازم را کسب نکرده و در این زمینه رشد نمی یافتند. از سوی دیگر، مستشاران از این طریق تسلط خود را بر ارتش ایران حفظ می کردند و از نظر اقتصادی، تعداد کثیری از اتباع آمریکایی در ایران اشتغال یافته و از طریق دولت ایران تأمین می شدند.

طبق تحقیقات سنای آمریکا، تعداد مستشاران آمریکا در ایران از 16 هزار نفر در سال 1972 (1351) به 24 هزار نفر در سال 1976 (1355) افزایش یافته بود. در گزارش سنا آمده بود که تعداد آمریکاییها در ایران می بایست بواسطه خریدهای کلان اسلحه از آمریکا، تا سال 1980 به 60 هزار نفر بالغ گردد که این به معنای رشدی معادل 10 هزار نفر در سال بود.

هزینه پرسنل نظامی ارتش ایران در سال 1356 بالغ بر 140 میلیارد ریال (نزدیک به 2 میلیارد دلار) بود، در حالی که هزینه مستشاران آمریکایی مقیم ایران در همان سال بالغ بر 170 میلیارد ریال برآورد شده است. طبق قراردادهای نظامی میان دو کشور، تمام مخارج به عهده ایران بود.

دخالت مستشاران در تحولات سیاسی ایران این مستشاران علیرغم این که نقش مشورتی در ارتش ایران داشتند ولی در مقاطع حساس تاریخ ایران با دخالت غیر قانونی در تحولات سیاسی، مسیر حوادث را تغییر داده و یا ارتش را به مقاومت در مقابل خواسته های ملت مسلمان ایران تحریک کرده اند. نمونه های بارز دخالت این مستشاران در سیاست داخلی ایران را می توان در کودتای 28 مرداد، احیای کاپیتولاسیون و سرانجام مقاومت در

ص: 503

مقابل انقلاب اسلامی در سال 1357 دید.

بهنگام اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1357، به اعتراف ژنرال «هایزر» در کتابش بنام «مأموریت در تهران»، مستشاران نظامی آمریکا نقش فعالی در تحریک ارتش برای مقابله با حرکت مردم داشتند. آنها مستقیما در جنگ روانی علیه انقلاب اسلامی مشارکت داشتند و حتی آخرین برنامه آنها، هدایت کودتا در بهمن ماه 1357 بود که بر عهده رئیس مستشاران، ژنرال «گاست» بود ولی با عنایت خداوند متعال و رهبری پیامبرگونه امام خمینی (س) همه این توطئه ها شکست خورد و در یوم اللّه 22 بهمن انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت سعی کرد که بار دیگر مستشاران نظامی آمریکا را در ایران بپذیرد و آنها را در امور نظامی ایران فعال سازد ولی با برخورد قاطع امام امت، پرونده سیاه و پر از خیانت و جنایت مستشاران نظامی آمریکا در ایران بسته شد.(1) در میان اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی آمریکا، مجموعه ای از اسناد پیرامون «مستشاری نظامی آمریکا در ایران » یافت شد. این مجموعه که حاوی اسناد زیادی در این مورد می باشد.

تاریخچه حضور مستشاری نظامی آمریکا در ایران را از ابتداء تا روز تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 در بر می گیرد. (البته این اسناد، تمامی اسناد مربوط به مستشاری نظامی آمریکا در ایران را از ابتدا، تا روز تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 در بر می گیرد. (البته این اسناد، تمامی اسناد مربوط به مستشاری نیست و مقداری از آنها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط آمریکاییها از ایران خارج شده است). این مجموعه، چندین جلد کتاب را در بر خواهد گرفت. جلد اول این کتاب که هم اکنون در اختیار علاقمندان می باشد، حاوی اسناد مستشاری از ابتدای ورود تا سال 1343 می باشد.

جلد اول شامل سه فصل است. هر فصل برهه خاصی از این مقطع را در برمی گیرد که در ابتدای هر فصل توضیح داده خواهد شد.

امید است که این مجموعه بتواند گوشه هایی از دخالتهای غیر قانونی آمریکا در ارتش و سیاستهای داخلی ایران را برای خوانندگان آشکار سازد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پائیز 69

فصل اول (شامل 27 سند در مورد استخدام مستشاران)

ص: 504


1- برای تهیه بخشهایی از مقدمه ٬ از کتابهای زیر استفاده شد: 1 ایران و قدرتهای بزرگ نوشته دکتر ایرج ذوقی. 2 نفوذ آمریکا در ایران نوشته دکتر ابراهیم سنجر.

(در گذشته) اعتقادمان بود که اصلاً از ما کاری ساخته نیست (مثلاً) ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود، مستشار لازم دارد، از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانی بیایند تا ارتش ما را بتوانند سروسامان بدهند.

امام خمینی (س) - 30/10/59 فصل اول شامل 27 سند است که مقطع تاریخی آبان ماه 1322 تا خرداد ماه 1329 را در بر می گیرد. 20 سند مربوط به پیش نویس و متن قراردادهای منعقده میان دولت ایران و آمریکا برای استخدام مستشاران نظامی آمریکا در ارتش و ژاندارمری ایران و همچنین مربوط به اصلاحات انجام شده در این قراردادها می باشد. نکته تأسف بار در عقد قراردادها و اصلاحات انجام شده این است که دولت ایران تقریباً نقش «مهر امضاء» را داشته و دولت آمریکا هرگونه که خود می خواسته قراردادها را تنظیم می کرده و هرگاه که منافعش اقتضاء می کرده، آنها را تغییر می داده است.

2 سند در مورد موضع دولت شوروی در مقابل حضور و فعالیت مستشاران آمریکایی در ارتش ایران می باشد. 5 سند نیز در رابطه با مذاکرات و مفاد قرارداد «کمک دفاعی متقابل» میان دولتین ایران و آمریکا می باشد. این قرارداد باعث اضافه شدن یک گروه دیگر به هیئتهای موجود مستشاران نظامی آمریکا در ایران گردید.

سند شماره (1) ستاد بزرگ ارتشتاران(1) قانون اجازه استخدام هیئتی از افسران و درجه داران ارتش کشورهای متحده آمریکا برای وزارت جنگ، مصوب اول آبانماه 1322 (23 اکتبر 1943) ماده واحده - مجلس شورای ملی به دولت اجازه می دهد با انعقاد قراردادی بین دولتین ایران و کشورهای متحده آمریکا هیئتی از افسران و درجه داران و متخصصین ارتش کشورهای متحده آمریکا را که تعداد افسران آن از سی نفر تجاوز نخواهد نمود. به منظور اصلاح امور اداری ارتش و با شرایط

ص: 505


1- این سند نسخه ای از مصوبات مجلس شورای ملی وقت می باشد که در بین اسناد مستشاری نظامی به دست آمده است. م

زیر استخدام نماید.

1 - نخست دسته افسران این هیئت به قرار زیر می باشد.

سرلشگر سی. ریدلی - سرهنگ ف. ک. دومان - سرهنگ توماس ائی ماهونی - سرهنگ 2 سوگارد - سرگرد ر. س کنلی - سروان و. ا. کیدویتس - سروان ر. ی ساندوس - ارشد افسران مأمور هیئت سمت ریاست هیئت را داشته و به عنوان مستشار نظامی وزارت جنگ طرف شور و معاضدت وزیر جنگ خواهد بود - بقیه اعضاء این هیئت به تدریج که مورد احتیاج وزارت جنگ واقع شوند و دولتین در انتخاب آنان موافقت نمایند. طبق مندرجات این قانون استخدام خواهند گردید.

ب - استخدام هیئت نامبرده اصولاً برای مدت جنگ یا اعلام خاتمه وضعیت فوق العاده ملی در کشورهای متحده آمریکا خواهد بود، ولی دولت حق خواهد داشت قبل از انقضاء مدت در صورتی که صلاح بداند قرارداد استخدام آنها را فسخ و یا با حصول موافقت دولت کشورهای متحده آمریکا برای بعد از جنگ نیز تمدید نماید.

ج - اعضاء هیئت حقوق سالیانه خود را به پول رایج کشورهای متحده آمریکا به میزان زیر از دولت ایران دریافت خواهند داشت. رئیس هیئت 4207 دلار - معاون هیئت 3907 دلار - افسران دیگر هیئت هر کدام 3757 دلار - درجه داران جزء و افراد متخصص 2705 دلار. این حقوق باید در دوازده قسط مساوی ماهیانه پرداخت گردد و هر مبلغ از حقوق ماهیانه هر یک از اعضاء هیئت بنا به تقاضای او به دلار در آمریکا و بقیه به ریال (به نرخ رسمی) در ایران قابل پرداخت خواهد بود. حقوق اعضاء هیئت از هرگونه عوارض و مالیاتهایی که قبلاً یا در آتیه چه از طرف دولت و چه از طرف تقسیمات اداری یا سیاسی تابعه دولت وضع گردد معاف و اگر در این موقع یا در طی مدت قرارداد مالیات جدیدی هم وضع شود که شامل حقوق این اعضاء گردد بایستی از طرف وزارت جنگ پرداخت گردد، به قسمی که میزان حقوق معینه برای هر عضوی بدون کم و کسر عاید او شود. هزینه سفر اعضاء هیئت از آمریکا به ایران و بالعکس در مدت جنگ به عهده دولت آمریکا و بعد از جنگ در صورت تمدید قرارداد به عهده دولت ایران خواهد بود. در هرحال هرگاه اعضای هیئت بخواهند خانواده خود را به ایران بیاورند هزینه سفر زن و فرزند تحت تکفل به عهده دولت ایران خواهد بود.

د - به دولت اختیار داده می شود پس از شور با وزارت جنگ حدود اختیارات و وظایف و سایر شرایط استخدام اعضاء هیئت نظامی را با موافقت دولت کشورهای متحده آمریکا تعیین و به موقع اجرا گذارد.

ه - سایر شرایط استخدام اعضاء هیئت نظامی بر طبق قانون مصوب 1301 تعیین خواهد شد این قانون که مشتمل بر یک ماده است در جلسه اول آبانماه 1322 به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

رئیس مجلس شورای ملی - حسن اسفندیاری * یادداشت مترجم سفارت:

قانون مصوب 23 عقرب 1301 (عقرب هشتمین ماه تقویم ایرانی است که هم اکنون آبان نامیده می شود) مطابق با 15 نوامبر 1922 یک قانون پایه ای به شمار می آید که استخدام مستشاران خارجی را صرفاً با تصویب مجلس مجاز اعلام می دارد.

ص: 506

سند شماره (2)(1) وزارت جنگ موافقت نامه بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت ایالات متحده آمریکا برحسب تقاضای دولت شاهنشاهی ایران از دولت ایالات متحده آمریکا رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا اجازه داده است که یک عده از افسران و درجه داران ارتش ایالات متحده و نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده به منظور تشکیل یک هیئت نظامی در ایران طبق شرایط مندرج زیر گماشته شوند.

ماده 1 - هدف این هیئت همکاری با وزارت جنگ و ارتش شاهنشاهی ایران به منظور بالا بردن قدرت عمل ارتش شاهنشاهی ایران است.

ماده 2 - این قرارداد از تاریخ انقضاء قرارداد اولیه به موقع اجرا گذارده خواهد شد، و تا تاریخ انقضاء آن به طوری که در ماده 3 مقرر گردیده به قوت خود باقی است.

ماده 3 - این قرارداد ممکن است به یکی از طرق ذیل پایان یابد:

الف: به وسیله هر یک از دولتین با اعلام کتبی سه ماهه قبلی به دولت دیگر.

ب: به وسیله هر یک از دولتین در صورتی که آن دولت دچار مخاصمات داخلی و یا خارجی گردد و بدون احتیاج رعایت مقررات بند «الف» این ماده.

ج: به وسیله ابلاغ رسمی از طرف هر یک از دولتین به دولت دیگر در صورتی که مصالح عمومی آن دولت چنین امری را ایجاب نماید بدون - رعایت تشریفات بند «الف» این ماده.

ماده 4 - هیئت مرکب خواهد بود از تعدادی افسر و درجه دار متخصص از ارتش ایالات متحده آمریکا اعم از نیروی زمینی - هوایی و دریایی که از حیث عده و انتخاب آنها مورد موافقت وزارت جنگ ایران و وزارت دفاع - ایالات متحده آمریکا قرار گیرد و به هر تقدیر تعداد افسران زائد بر سی(30) نفر نخواهد بود.

ماده 5 - اعضای هیئت در اداره مستشاری که یکی از ادارات تابعه وزارت جنگ است، مشغول خدمت خواهند شد.

سازمان اداره مستشاری با موافقت رئیس هیئت و تصویب وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران تعیین خواهد شد. انتصاب اعضاء هیئت در محلهای سازمانی مربوطه در فرمان عمومی ارتشی درج خواهد شد.

ماده 6 - افسر ارشد هیئت به ریاست هیئت منصوب خواهد گردید، سایر اعضاء هیئت به وسیله رئیس هیئت به وظایفی گمارده خواهند شد که در جدول سازمانی ذکر گردیده و به تصویب وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران رسیده باشد، یا وظایف دیگری که ممکن است درباره آن بین وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران و رئیس هیئت توافق گردد.

ماده 7 - وظایف هیئت عبارت خواهد بود از اظهارنظر درباره طرحها و مسائل مربوط به سازمان

ص: 507


1- این سند متن پیش نویس قرارداد بوده ٬ که به وسیله وزارت جنگ ایران تهیه شده است. ولی بعد از مذاکرات ٬ با تغییراتی به امضاء دو دولت ایران و آمریکا می رسد و متن اصلی قرارداد در سند شماره 3 آمده است. م

و اصول اداری و روشهای آموزشی در مواردی که وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران مشورت در این قبیل امور را ضروری تشخیص دهند و تقدیم پیشنهادات مربوط به امور فوق الذکر. این وظایف متضمن اصول کار ستاد بزرگ ارتشتاران و ادارات وزارت جنگ در تهران و تشکیلات خارج از مرکز آن خواهد بود به استثنای طرح های تاکتیکی و سوق الجیشی یا عملیات نظامی علیه یک دشمن خارجی که به وظایف هیئت ارتباطی ندارد.

ماده 8 - اعضای هیئت، فرماندهی یا تصدی امور ستادی در ارتش شاهنشاهی ایران نخواهند داشت لیکن می توانند تحقیقات و بازرسیهای رسمی را به دستور رئیس هیئت با تصویب وزیر جنگ دولت شاهنشاهی ایران انجام دهند.

ماده 9 - هریک از اعضای هیئت با درجه ای که در نیروهای متحده آمریکا دارا می باشد در ایران خدمت خواهد کرد و در صورت تساوی درجه و مقام حق تقدم با افسران آمریکایی است و از کلیه امتیازاتی که ارتش ایران برای افسرانی که در همان درجه و مقام هستند،که در همان درجه و مقام هستند، مقرر داشته برخوردار خواهند بود و اعضای هیئت با لباس نظامی ارتش ایالات متحده یا نیروی هوایی و دریایی آن ملبس خواهند بود و علامت مشخصه را که نشانی خدمت در ارتش شاهنشاهی ایران باشد بر بازو نصب خواهند نمود.

ماده 10 - اعضاء هیئت در صورت تخلف از قوانین و مقررات دولت شاهنشاهی ایران ممکن است از خدمت ارتش شاهنشاهی ایران منفصل شوند - پرداخت هزینه بازگشت عضو مزبور به ایالات متحده آمریکا به عهده دولت شاهنشاهی ایران است.

ماده 11 - در موردی که برای انجام وظایف مذکور در ماده 7 از طرف اعضاء هیئت بازدید و بازرسی قسمتی از تشکیلات نظامی ایران ضرورت پیدا کند افسران و متصدیان مربوطه در ارتش شاهنشاهی ایران بایستی این قبیل بازرسیها را تسهیل نموده و طرحها و پرونده ها و گزارشها و مکاتبات را در صورت لزوم در دسترس آنها بگذارند، اعضای هیئت در امور سری دخالت نخواهند کرد مگر در مواردی که برای اجرای وظایف آنها ضروری باشد و آن هم با تصویب وزارت جنگ باید انجام گیرد.

هریک از اعضاء هیئت ملزم می باشد، هیچ گونه امر سری یا محرمانه را که ممکن است در سمت خود به عنوان یک عضو هیئت از آن آگاهی یابد به یک دولت خارجی یا اشخاص دیگر ابراز یا فاش نسازد. این تعهد پس از پایان خدمت عضو و پس از انقضاء یا لغو این موافقت نامه همچنان به قوت خود باقی است.

ماده 12 - برای مسافرتهایی که به موجب این موافقت نامه برای هر یک از اعضاء هیئت و خانواده وی از بندر مبدأ در ایالات متحده آمریکا تا محل خدمت در ایران و بالعکس لازم باشد هزینه سفر از کوتاه ترین راهی که معمولاً طی می شود به وسیله دولت شاهنشاهی ایران پرداخته می شود. هزینه مزبور برای افسران درجه یک و برای درجه داران درجه دو خواهد بود.

ماده 13 - حقوق اعضای هیئت از هرگونه عوارض و مالیاتهایی که فعلاً یا در آتیه چه از طرف دولت و چه از طرف تقسیمات اداری یا سیاسی تابعه دولت وضع گردد معاف و اگر در این موقع یا در طی مدت قرارداد مالیات جدیدی هم وضع شود که شامل حقوق این اعضاء گردد، بایستی از طرف

ص: 508

وزارت جنگ پرداخت گردد، به قسمی که میزان حقوق معینه برای هر عضوی بدون کم و کسر عاید او شود.

ماده 14 - منظور از کلمه خانواده که در این قرارداد ذکر شده همسر و اولاد تحت تکفل می باشد.

ماده 15 - دولت شاهنشاهی ایران هزینه حمل و نقل و هزینه سفر اعضاء هیئت را در امور رسمی مربوط به دولت شاهنشاهی ایران تأمین و پرداخت خواهد نمود.

ماده 16 - علاوه بر وسایط و وسایل نقلیه ای که از طرف دولت ایالات متحده آمریکا در اختیار هیئت گذاشته شده دولت شاهنشاهی ایران در موقع لزوم وسایل نقلیه دیگری (اتومبیل و هواپیما) برای انجام کارهای اداری تأمین خواهد نمود و دولت شاهنشاهی ایران یک سوم مجموع مصرف بنزین و روغن وسایل نقلیه متعلق به دولت ایالات متحده آمریکا را که در اختیار هیئت خواهد بود، طبق تشخیص رئیس هیئت تأمین خواهد کرد - تعداد و نوع وسایل نقلیه دولت ایالات متحده آمریکا که در اختیار هیئت خواهد بود از طرف وزارت جنگ آمریکا تعیین خواهد گشت و نیز مقرر گشت که در موارد لزوم طبق تشخیص رئیس هیئت و تصویب وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران با پیروی از مقررات و قوانین جاریه وسایل نقلیه هوایی آمریکا با کارکنان آن برای انجام امور اداری اجازه ورود به ایران و خروج از ایران داشته باشد مشروط بر این که رئیس هیئت قبلاً طبق قواعد و مقررات دولت شاهنشاهی ایران به اولیای مربوطه ایران مراتب را اطلاع دهد - کلیه وسایل نقلیه دولت ایالات متحده آمریکا که در داخله ایران برای عملیات در اختیار هیئت است از قوانین و مقررات ایران متابعت خواهد کرد.

ماده 17 دولت شاهنشاهی ایران محل کار و وسایل مناسب و ماشین نویس و نویسنده و مترجمین غیر نظامی و گماشته به نحوی که در جدول سازمانی اداره مستشاری نشان داده شده ٬ جهت استفاده اعضای هیئت تهیه خواهد نمود و کمک لازم را برای تسهیل و بهبود کار هیئت به عمل خواهد آورد.

ماده 18 چنانچه یکی از اعضای هیئت و یا عضو خانواده یکی از اعضاء در ایران وفات یابد دولت شاهنشاهی ایران جسد او را به هر نقطه ای از خاک ممالک متحده آمریکا که سایر اعضاء خانواده متوفی بخواهند انتقال خواهد داد ٬ ولی هزینه ای که از این بابت به دولت شاهنشاهی ایران تعلق می گیرد از میزان مخارج انتقال جنازه از محل فوت تا شهر تجاوز نماید. پرداخت هزینه بازگشت خانواده عضو متوفی به آمریکا به انضمام هزینه انتقال اثاثیه و لوازم خانه و اتومبیل او بر عهده دولت شاهنشاهی ایران خواهد بود.

ماده 19 دولت شاهنشاهی ایران هزینه بستری شدن در بیمارستان و معالجه پزشکی مورد احتیاج اعضاء هیئت و خانواده های آنان را که ممکن است در ایران بیمار شوند ٬ تأمین و پرداخت خواهد نمود. دولت شاهنشاهی ایران مسئول مخارج معالجه پزشکی که در خارج از قلمرو ایران صورت گیرد نخواهد بود.

ماده 20 هر یک از اعضاء هیئت حق استفاده از یک ماه مرخصی سالیانه یا به همان نسبت برای هر مدتی از سال را خواهد داشت. ایام مرخصی مزبور که از آن استفاده نشده باشد سال به سال برای حداکثر مدت 60 روز در عرض مدتی که عضو هیئت مشغول خدمت می باشد قابل تراکم خواهد بود.

ص: 509

از این مرخصی ممکن است در ایران یا در ایالات متحده آمریکا یا در کشورهای دیگر استفاده شود لیکن هزینه سفر و حمل و نقلی که به نحو دیگری در این موافقت نامه پیش بینی نشده باشد به عهده عضو هیئت که از چنین مرخصی استفاده می کند ٬ خواهد بود. کلیه مدت سفر در مرخصی جزء مرخصی محسوب خواهد شد. دولت شاهنشاهی ایران موافقت می نماید که مرخصی مشروح در این ماده را طبق تقاضای کتبی که از طرف رئیس هیئت تصویب شده باشد ٬ با توجه لازم به مقتضیات دولت شاهنشاهی ایران اعطاء نماید ماده 21 - تا مدتی که این موافقت نامه معتبر می باشد هرگاه دولت شاهنشاهی ایران اقدام به استخدام مأمورین خارجی برای هرگونه خدمت در ارتش شاهنشاهی به نماید از لحاظ همکاری قبل از استخدام مراتب را به استحضار مقامات مربوطه دولت کشورهای متحده آمریکا خواهد رسانید.

ماده 22 - دولت شاهنشاهی ایران اشیاء و لوازمی که اعضای هیئت برای مصرف شخصی یا مصرف خانواده خود به ایران وارد می نمایند از حقوق گمرکی یا عوارض دیگر معاف خواهد نمود مشروط بر این که درخواست ورود معافی با تصویب سفیر کبیر آمریکا و یا کاردار موقت آمریکا باشد و نیز اشیاء و لوازمی را که در ایران برای مصرف شخصی یا مصرف خانواده خود خریداری و خارج می نمایند از کلیه حقوق گمرکی معاف خواهد شناخت.

در صورتی که دولت کشورهای متحده آمریکا وسیله نقلیه جهت ارسال مراسلات و بسته های پستی که از طرف اعضاء هیئت به آمریکا و یا به عنوان آنها وارد می شود تأمین نماید دولت شاهنشاهی ایران آن را از عوارض پستی معاف خواهد نمود و بلا معارض اجازه عبور خواهد داد.

رئیس هیئت مسئول خواهد بود که از طرف اعضاء هیئت و یا خانواده آنها هیچ گونه کالاهای قاچاق به خارج فرستاده نشده و از خارج دریافت نگردد.

ماده 23 - پرداختهایی که بابت حقوق - فوق العاده - هزینه سفر و هرگونه مزایای دیگری از هر قبیل در این موافقت نامه برای افسران و افراد هیئت مستشاری پیش بینی شده است، ممکن است مستقیماً بخود آنان یا با موافقت و اجازه آنان به هر شخص یا مقامی که معرفی کنند، به عمل آید.

این سند نیز پیوست سند قبل بوده است.

سند شماره (3) طبقه بندی خیلی محرمانه قرارداد اصلی مربوط به خدمت هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران(1) طبق درخواست دولت ایران و توافق دولت ایالات متحده آمریکا، یک هیئت نظامی مرکب از افسران صلاحیتدار ارتش ایالات متحده با شرایط ذیل در وزارت جنگ ایران خدمت خواهند نمود:

فصل یکم ترکیب و مدت خدمت ماده 1 - این هیئت نظامی از آن دسته از پرسنل نظامی آمریکایی تشکیل خواهد شد که موافق میل

ص: 510


1- متن از روی نسخه موجود در بایگانی مستشاری که در سال 1944 برای سرلشکر ریدلی ارسال شده ٬ تهیه شده است.

وزارت جنگ ایران و وزارت جنگ ایالات متحده آمریکا باشد. در ابتدا امر این هیئت مرکب از سرلشگر سی. اس. ریدلی، سرهنگ اف. ک. دومان، سرهنگ توماس ئی. ماهونی، سرهنگ 2 تئودوعال سوگارد، سرهنگ 2 کلارک ا. بارکل، سرگرد آواس کنلی، سروان وی. ئی. کیدویتس و سروان آر. وای ساندس خواهد بود، که در حال حاضر در وزارت جنگ ایران مشغول انجام وظیفه می باشند. ارشدترین افسر هیئت، فرماندهی آن را عهده دار خواهد شد و دیگر اعضاء به ترتیب، سلسله مراتب فرماندهی را تشکیل خواهند داد.

ماده 2 - هدف از این مأموریت مشورت و کمک به وزارت جنگ در اداره ارتش بر طبق وظایف مندرج در ماده 7 می باشد.

ماده 3 - کار این هیئت از تاریخ 22 مارس 1943 آغاز و در تمام مدت جنگ یا زمان وضعیت فوق العاده ملی اعلام شده توسط دولت ایالات متحده آمریکا ادامه خواهد یافت، مگر آنکه زودتر و بنا به شرایط مندرج ذیل اختتام آن اعلام گردد. بعد از اختتام مدت قرارداد و در صورت توافق دو جانبه دو دولت این قرارداد قابل تمدید است.

ماده 4 - این قرارداد می تواند به روشهای ذیل قبل از تاریخ مورد نظر خاتمه یابد:

(الف) هر یک از دولتین می تواند آن را متوقف سازد، البته با ارائه اعلام کتبی آن هم یک ماه قبل از متوقف ساختن کار گروه.

(ب) در هر زمانی بنابر ابتکار دولت آمریکا یا دولت ایران البته پس از ارسال یک یادداشت مبنی بر این که یکی از دولتین معتقد است که برای حراست از منافع عمومی و یا به خاطر درگیری یکی از دولتین در خصومتهای داخلی، خارجی، اختتام آن را ضروری می داند، مشروط بر این که تمام شرایط مربوط به لغو قرارداد برآورده شود.

ماده 5 - دولت آمریکا می تواند هر یک از اعضاء هیئت را به کشور فرا خواند، ولی مشروط بر آنکه بر طبق ماده 1، جانشین مناسب و صلاحیتدار برای وی تعیین کند. کار اعضاء هیئت زمانی خاتمه می یابد که یا جانشین آنها برسد و یا قبلاً در مورد نحوه این کار توسط دولتین موافقتی به عمل آمده باشد.

فصل دوم (شامل 20 سند از جمله چند نامه مصدق به هندرسن)

وظایف، رتبه، و ارجحیت ماده 6 - وزیر جنگ ایران سرپرست هیئت را به عنوان مستشار نظامی برای سازمان قرار داده و از طریق اعطای یک فرمان سلطنتی منصوب خواهد کرد.

ماده 7 - وظیفه اصلی مستشار نظامی و دیگر اعضاء هیئت، تحقیق و پیشنهاد طرح برای بهبود و کمک به اداره ارتش و ادارات تابعه وزارت جنگ در امور مالی، سررشته داری، مهندسی، بهداشتی، دامپزشکی، استخدامی، نظامی، قضائی و ادارات ترابری و نظارت بر اجرایی این طرحها است. وظایف مورد توافق بین وزارت جنگ ایران و مستشار نظامی به اعضاء هیئت محول خواهد شد.

ماده 8 - پس از این که طرحهای مندرج در ماده 7 به تصویب رسید، برای اجرای آن توسط وزارت جنگ، افسران صلاحیتدار ایرانی در موقعیتهای کلیدی گماشته می شوند. تا طرح به مرحله

ص: 511

اجراء درآید. در صورتی که بنا به تشخیص مستشار نظامی، ضرورت موفقیت اجرای طرح مصوبه وزارت جنگ ایران ایجاب کند، مستشار نظامی می تواند شخصاً یا از طریق یکی از اعضاء هیئت، مسئول اجرای طرح و یا مسئول بخشی از اداره ای که دخیل در اجرای آن است شود و در آن صورت تمام پرسنل اداره مربوطه باید از فرامین مستشار نظامی و یا عضو هیئت نظامی مسئول اطاعت نمایند.

ماده 9 - برای اجرای وظایف مذکور از ماده 7، مستشار نظامی باید به تمام سوابق مورد نیاز، مکاتبات و طرحهای مربوط به اداره ارتش دسترسی داشته باشد، و نیز باید از قدرت تحقیق در اموری که او را در اجرای آن وظایف یاری می دهند برخوردار بوده و به همین دلیل باید از طریق وزارت جنگ اختیاراتی به وی تفویض شود، تا بتواند اعضاء ارتش را احضار کرده و در رابطه با تحقیقات مورد نظر دستوراتی به آنها بدهد.

ماده 10 - مستشار نظامی و دیگر اعضاء هیئت بنا به دستور دریافتی، مجاز به بررسی و یا بازرسی هر بخش از نهاد نظامی از نظر مالی و اداری می باشند و تمام افسران فرمانده باید راه را برای انجام این گونه بازرسیها هموار نمایند.

ماده 11 - مستشار نظامی باید در مسائل مربوط به وظایف مندرج در ماده 7 اختیاراتی داشته باشد، تا بتواند با درنظر گرفتن قوانین مصوب در ارتش، پیشنهادات خود را در زمینه ترفیع درجه، تنزل درجه، انتقال و نیز اخراج یک افسر به وزارت جنگ شاهنشاهی ایران تقدیم نماید.

ماده 12 - عضو هیئت نظامی بر طبق درجه نظامی آمریکایی خود در هیئت انجام وظیفه می کند، ولی ارشد بر تمام افسران ایرانی هم درجه اش محسوب می گردد، اعضاء هیئت باید یونیفورم نظامی ارتش آمریکا را بتن کنند ولی لباس آنها، باید مزین به نشانی باشد که نمایانگر خدمت آنها در ارتش ایران می باشد.

ماده 13 - دولت ایران موافقت کرده است که در زمان اجراء این قرارداد افسران یا پرسنل نظامی دیگر کشورها را برای کار در وزارت جنگ و ارتش ایران استخدام ننماید.

ماده 14 - هر یک از اعضاء هیئت باید از افشاء مسائل سری و محرمانه مربوط به عملکرد خود به عنوان عضو هیئت به دول خارجی ممانعت به عمل آورد. این امر باید حتی پس از خاتمه خدمت فرد در هیئت و نیز حتی پس از اختتام و یا لغو قرارداد رعایت شود.

فصل سوم پرداخت حقوق و مزایا ماده 15 - هر یک از اعضاء هیئت طبق توافق دولت ایالات متحده آمریکا و دولت ایران مخارج مورد نیاز سالانه خود را به ارز آمریکایی از دولت ایران دریافت خواهند کرد.

این مخارج باید به نسبت دوازده قسط مساوی ماهانه قابل پرداخت در آخرین روز ماه تقسیم و پرداخت گردد. در صورت تمایل عضو هیئت بخشی از این هزینه به صورت دلار و در یکی از بانکهای معروف آمریکایی در حساب وی سپرده شده و بقیه به صورت ریال در ایران به وی نقداً پرداخت می گردد. این پرداختها نباید شامل مالیاتهای وضع شده توسط دولت ایران و یا ادارات سیاسی و یا اداری تابعه آن گردد. و در صورت تعلق گرفتن مالیات، وزارت جنگ ایران باید آن را جبران کند تا به

ص: 512

شرایط قرارداد مورد توافق عمل شده باشد.

ماده 16 - آغاز پرداخت هزینه نقدی مندرج در ماده قبل از تاریخ 22 مارس 1943 برای هر یک از اعضاء هیئت خواهد بود، مگر آنکه مفاد قرارداد با آن مغایرت داشته باشد. و پس از اختتام وظایف هیئت یا اختتام قرارداد کل هیئت طبق ماده 4 این قرارداد دربرگیرنده هزینه سفر به آمریکا و نیز هزینه گذراندن مدت تعطیلات و مرخصی نیز می باشد.

ماده 17 - هزینه سفر یا مرخصی های استفاده شده باید قبل از خروج از ایران به اعضاء هیئت پرداخت گردد و احتساب هزینه سفر باید با در نظر گرفتن کوتاهترین راه ممکن برای رسیدن به آمریکا انجام شود و راه یا روش سفر عضو هیئت، حائز اهمیت نمی باشد.

ماده 18 - در طول جنگی که آمریکا نیز در آن درگیر است، هزینه سفر هر یک از اعضاء از آمریکا به ایران توسط دولت آمریکا پرداخت خواهد شد. اگر مدت قرارداد پس از پایان جنگی که آمریکا در آن درگیر است تمدید شود، در صورتی که جانشین هر یک از اعضاء بر طبق ماده 5 این قرارداد اعزام شود، پرداخت هزینه این سفر به عهده دولت ایران است و هزینه سفر کوتاهترین و سریعترین وسیله و راه سفر بین محل خروج از آمریکا و محل اقامت در ایران و بالعکس را شامل می گردد.

ماده 19 - در طول مدت اجراء این قرارداد طبق خواسته هر یک از اعضاء هیئت، خانواده آنها باید با هزینه و توسط دولت ایران از آمریکا به بهترین وجه به ایران و محل اقامت عضو آورده شوند و هزینه سفر آنها به ایران و بالعکس به عهده دولت ایران است. پرداخت هزینه سفر خانواده ها در صورتی که فردی به طور موقت برای انجام وظیفه به هیئت بپیوندد، آن هم بنا به درخواست وزارت جنگ ایران، شامل این قرارداد نمی شود، ولی مذاکرات بین وزارت جنگ آمریکا و نماینده معتبر وزارت جنگ ایران در واشنگتن جزئیات مربوط به این انجام وظیفه موقتی را مشخص می نماید. در تمام این قرارداد منظور از خانواده: «همسر و فرزندان تحت تکفل پدر و مادر» است.

ماده 20 - پرداخت هزینه سفر و حمل و نقلهایی که برای انجام امور رسمی در ایران صورت می گیرد، مطابق مقررات مسافرتی ارتش ایران به عهده دولت ایران است.

ماده 21 - دولت ایران باید یک اتومبیل مناسب و راننده در اختیار رئیس هیئت قرار دهد، تا بتواند به کارهای اداری رسیدگی کند. برای دیگر اعضاء هیئت نیز دولت باید اتومبیل و راننده هایی تهیه کند تا بتوانند امور اداری را انجام دهند.

ماده 22 - دولت ایران باید دفتر کار و تجهیزات مورد نیاز که محدود نبوده و شامل تجهیزات دفتری، منشی و مترجم باشد در اختیار اعضاء هیئت قرار دهد و آنها نیز باید بتوانند برای انجام امور اداری آزادانه از خدمات پستی ایران استفاده کنند.

ماده 23 - در صورت فوت هر یک از اعضاء هیئت در ایران، 15 روز پس از درگذشت وی خدماتش مختومه انگاشته خواهد شد. اگر یکی از اعضاء هیئت و یا یکی از اعضاء خانواده شان در ایران پس از تمدید این قرارداد بر طبق ماده 3، فوت کند، دولت ایران باید متوفی را بنا به درخواست اعضاء خانواده اش به نقطه مورد نظر آنها در آمریکا منتقل سازد، لیکن فقط هزینه حمل و نقل جسد از محل فوت تا شهر نیویورک به عهده دولت ایران خواهد بود. هزینه سفر اعضاء خانواده متوفی در مراجعت به آمریکا طبق مفاد ماده 21 تأمین خواهد شد. تمام حقوق و مزایای مربوط به فرد متوفی از

ص: 513

جمله حقوق مربوط به 15 روز پس از مرگش باید به بیوه وی و یا فرد مورد توصیه کتبی متوفی تحویل داده شود؛ لیکن مزایای مربوط به مرخصی های استفاده نشده متوفی به آنان پرداخت نخواهد شد. تمام حقوق و مزایای مربوط به بیوه و یا وکیل متوفی باید ظرف 15 روز پس از درگذشت فرد مورد نظر پرداخت گردد.

ماده 24 - هر یک از اعضاء هیئت حق استفاده از یک ماه مرخصی سالانه با حقوق و یا استفاده از آن به صورت تعطیلات در سال را دارد. مدت مربوط به مرخصی های استفاده نشده در مدتی که هر کارمند عضو هیئت است، جمع خواهد شد. محل گذراندن مرخصی می تواند ایران، آمریکا و یا کشورهای دیگر باشد، ولی هزینه آن باید توسط عضو هیئت پرداخت گردد. تمام زمان مسافرتهایی که به منظور گذراندن تعطیلات صرف می شود جزو مرخصی محسوب می گردد. به محض دریافت تقاضانامه کتبی مورد تأیید رئیس هیئت نظامی توسط دولت ایران این دولت موظف به دادن مرخصی به عضو متقاضی می باشد.

ماده 25 - اگر یکی از اعضاء هیئت بیمار یا مجروح گردید، در بیمارستان مورد نظر رئیس هیئت بستری خواهد شد، و تمام هزینه های بیماری یا جراحت تا زمانی که فرد مورد نظر عضو هیئت نظامی و در ایران باشد باید توسط دولت ایران پرداخت گردد. در صورتی که فرد بستری شده یک افسر مأمور به خدمت باشد باید خود، هزینه ارزاق خود را تأمین نماید. خانواده ها نیز از امتیازات این ماده در رابطه با اعضاء هیئت برخوردار می گردند، ولی هزینه مربوط به تأمین ضروریات زندگی آنها در حین بستری شدن باید توسط عضو هیئت پرداخت گردد.(1) سند شماره (4) تاریخ : 27 نوامبر 1943 - 5 آذر 1322 قرارداد میان دولت ایران و دولت کشورهای متحد آمریکا بنابر تقاضای دولت ایران از دولت کشورهای متحده آمریکا و با استناد قانون استخدام افسران آمریکایی برای ژاندارمری مصوب 28/7/1322 رئیس جمهوری کشورهای متحده آمریکا اجازه داده است که هیئتی از افسران و درجه داران و متخصصین ارتش کشورهای متحده آمریکا که تعداد افسران آن از هشت نفر تجاوز نخواهد نمود، به منظور اصلاح امور ژاندارمری بر طبق مواد ذیل منصوب شوند.

فصل اول مقصود و مدت ماده اول - مقصود از این هیئت رایزنی و کمک به وزارت کشور ایران است برای تجدید سازمان ژاندارمری شاهنشاهی ایران.

ماده دوم - شروع خدمت این هیئت از تاریخ دوم اکتبر 1942 و حداقل مدت مأموریت این هیئت

ص: 514


1- تاریخ انعقاد این قرارداد 3 نوامبر 19432 آبان 1322 می باشد و هیچ گاه به صورت علنی ٬ در اختیار عموم قرار نگرفت. ولی سرانجام در تاریخ 6 اکتبر 19413 مهرماه 1326 مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گرفت م.

دو سال است و پس از آن برای هر مدتی که بتراضی طرفین ذی نفع توافق حاصل شود قابل تمدید می باشد، مگر آنکه چنانچه در مواد پایین مقرر است قبلاً خاتمه پذیرد و همچنین مشروط بر این که اجازه ای که به رئیس جمهوری کشورهای متحده آمریکا برای مأموریت این افسران داده شده است در آن مدت به اعتبار خود باقی باشد هر یک از کارمندان هیئت در هر زمان که دولت کشورهای متحد آمریکا تقاضا نماید، ممکن است احضار شوند به شرط این که دیگری که واجد شرایط متساوی باشد قبلاً به جای او انتخاب گردد.

ماده سوم - این قرارداد پیش از پایان یافتن مدت معین در ماده دوم به ترتیب ذیل قابل فسخ است.

الف - به وسیله هر یک از دولتین به شرط این که سه ماه پیش کتباً به دولت دیگر اخطار شود.

ب - به وسیله فراخواندن همه کارکنان هیئت از طرف دولت کشورهای متحده آمریکا به اقتضای مصالح عمومی کشورهای متحد آمریکا.

ماده چهارم - هر زمان هر یک از دولتین دچار مخاصمات خارجی شود این قرارداد به میل هر یک از دولتین ایران و آمریکا قابل فسخ است، در صورت فسخ کلیه مقرراتی که در مواد بعد راجع به فسخ پیش بینی شده است، اجراء خواهد گردید.

فصل دوم تشکیل هیئت و کارکنان آن ماده پنجم - این هیئت در همه اوقات مرکب خواهد بود از کارکنان ارتش کشورهای متحد آمریکا با موافقت نماینده مجاز دولت ایران در واشنگتن و وزارت جنگ کشورهای متحد آمریکا.

فصل سوم (فعالیت، ادغام و تغییر سازمان آرمیش - مگ)

وظایف و درجات و تقدم و تأخر ماده ششم - کارکنان هیئت وظایفی را انجام خواهند داد، که از طرف رئیس هیئت پیشنهاد و به تصویب وزیر کشور ایران برسد.

ماده هفتم - کارمندان مزبور به وسیله رئیس هیئت منحصراً مسئول وزیر کشور ایران خواهند بود.

ماده هشتم - هر یک از کارمندان هیئت با درجه ای که در ارتش کشورهای متحد آمریکا حائز است یا کفالت هر درجه بالاتری که دولت ایران اعطاء نماید در هیئت مزبور خدمت خواهد نمود.

کارمندان هیئت لباس ارتش آمریکا یا لباس ژاندارمری شاهنشاهی ایران را که حق پوشیدن آن را خواهند داشت به تشخیص و اختیار رئیس هیئت در بر خواهند کرد، لیکن بر همه افسران ایرانی ژاندارمری از همان درجه مقدم خواهند بود.

ماده نهم - هر یک از کارمندان هیئت از کلیه منافع و مزایایی که مقررات ارتش ایران و ژاندارمری ایران برای افسران هم درجه ژاندارمری شاهنشاهی ایران منظور می دارد، بهره مند خواهد شد.

ماده دهم - کارکنان هیئت مشمول مقررات انتظامی ژاندارمری ایران خواهند بود به استثنای مواردی که مقررات مزبور مخالف مقررات ارتش کشورهای متحد آمریکا باشد.

ص: 515

فصل چهارم حقوق و عوائد ماده یازدهم - کارمندان هیئت حقوق خالص سالانه ای به پول رایج کشورهای متحد آمریکا و به میزانی که میان دولت ایران و دولت کشورهای متحد آمریکا برای هر کارمند توافق حاصل شود دریافت خواهند نمود. این حقوق در دوازده قسط متساوی ماهانه پرداخت خواهد شد. موعد هر قسط در روز آخر ماه و در آن روز پرداخته خواهد شد. این حقوق پس از کسر هرگونه مالیات که در حال حاضر یا از این تاریخ به بعد از طرف دولت ایران یا هر یک از دوایر اداری و بلدی آن وضع شود، خالص خواهد بود. لیکن هرگاه در حال حاضر یا در مدت اجرای این قرارداد مالیاتهایی به وجود آید که تأثیری در این حقوق داشته باشد، این گونه مالیاتها را وزارت کشور ایران خواهد پرداخت تا طبق مقررات این ماده حقوقی که نسبت به آن موافقت شده است، خالص باشد.

ماده دوازدهم - حقوقی که طبق ماده پیش نسبت به آن موافقت شده است شروع پرداخت آن از تاریخ 10 مهرماه 1321 (دوم اکتبر 1942) یا از تاریخ عزیمت هر کارمند هیئت خواهد بود در صورتی که تاریخ عزیمت بعد از دوم اکتبر 1942 باشد و به استثنای مواردی که مصرحا در این قرارداد پیش بینی شده پس از خاتمه خدمت هر کارمند در هیئت پیش از حرکت به کشورهای متحد آمریکا برای هر مدت مرخصی متراکم که حق داشته باشد، پرداخته خواهد شد.

ماده سیزدهم - حقوقی که برای مدت مرخصی متراکم به هر کارمندی که خدمتش خاتمه می یابد پیش از حرکت از ایران به او تأدیه می شود.

ماده چهاردهم - برای هر کارمند هیئت و خانواده اش به استثنای مواردی که کارمندی به موجب مقررات ماده دوم این قرارداد تبدیل می شود، وسایل مسافرت درجه اول از اقصر طرق معمولی برای مسافرتهایی که طبق این قرارداد لازم است و انجام می شود، بین بندر حرکت در آمریکا و اقامتگاه رسمی او در ایران ایاب و ذهاب از طرف دولت ایران تهیه خواهد شد. و نیز دولت ایران همه هزینه حمل اثاثیه خانه و اسباب سفر و اتومبیل از اقامتگاه رسمی آنها در ایران تا بندر ورود آمریکا خواهد پرداخت. حمل و نقل اثاثیه خانه و اسباب سفر و اتومبیل یکجا صورت خواهد گرفت و هر مقداری که بعداً حمل شود به هزینه کارمندان مربوط هیئت خواهد بود، مگر آنکه طور دیگر در این قرارداد پیش بینی شده باشد و یا این که این محمولات جداگانه در نتیجه اوضاع و احوالی که از اختیار آنها خارج است ایجاب شود. پرداخت هزینه حمل و نقل خانواده ها و اثاثیه خانه و اتومبیل کارکنانی که برای خدمات موقت به تقاضای وزیر کشور ایران به هیئت مزبور ملحق شوند، طبق این قرارداد لازم نخواهد بود. لیکن هزینه مذکور به وسیله مذاکرات بین وزارت جنگ کشورهای متحد آمریکا و نماینده مجاز دولت ایران در واشنگتن هنگامی که درباره اعزام کارکنان موقت موافقت حاصل شود، تعیین خواهد شد.

ماده پانزدهم - دولت ایران به درخواست رئیس هیئت در مورد اشیایی که کارمندان هیئت برای مصرف شخصی خود و برای مصرف اعضاء خانواده خود وارد می نمایند معافیت از حقوق گمرکی و سایر عوارض و مالیاتها اعطاء خواهد نمود.

ماده شانزدهم - مصارف حمل و نقل و هزینه سفر در ایران برای کارهای رسمی دولت ایران طبق

ص: 516

مقررات ماده نهم از طرف دولت ایران تأمین خواهد شد.

ماده هفدهم - دولت ایران به رئیس هیئت اتومبیل مناسبی با شوفر برای کارهای رسمی خواهد داد.

وسیله حمل و نقل موتوری مناسب با شوفر حاضر خدمت برای استفاده اعضاء هیئت در اجراء کارهای رسمی هیئت از طرف دولت ایران در اختیار هیئت گذاشته خواهد شد.

ماده هیجدهم - دولت ایران محل مناسبی برای اداره و تسهیلات برای استفاده کارمندان هیئت تدارک خواهد نمود.

ماده نوزدهم - به استناد پاراگراف آخر جزء ج از قانون 28 مهرماه 1322 هرگاه یکی از کارمندان هیئت یا هر عضوی از اعضاء خانواده اش در ایران فوت نماید، دولت ایران ترتیبی خواهد داد، که جنازه او به هر نقطه ای در آمریکا که بازماندگان متوفی تعیین نمایند انتقال داده شود. لیکن هزینه این کار برای دولت ایران از مخارج حمل جنازه از محل فوت تا شهر نیویورک تجاوز نخواهد نمود. هرگاه متوفی یکی از کارمندان هیئت باشد خدمت او در هیئت مزبور این طور منظور خواهد شد که پانزده روز بعد از فوت او خاتمه یافته است. هزینه حمل و نقل برای بازگشت خانواده کارمند متوفی و حمل و نقل اسباب سفر و اثاثیه خانه و اتومبیل طبق ماده 14 داده خواهد شد. کلیه وجوهی که دولت مدیون کارمند متوفی می باشد از جمله حقوق 15 روز بعد از فوت او و پرداخت مخارج حمل و نقل که عضو متوفی برای مسافرتهای رسمی در ایران طلب دارد به عیال کارمند متوفی یا هر شخص دیگری که از طرف متوفی هنگامی که به موجب این قرارداد انجام خدمت می نموده کتباً معین شده باشد، پرداخته خواهد شد. لیکن حقوق و مرخصی متراکم که حق متوفی بوده و مورد استفاده او واقع نشده باشد، به عیال وی یا دیگری پرداخته نخواهد شد. کلیه وجوهی که به عیال متوفی تعلق خواهد گرفت یا هر شخص دیگری که از طرف متوفی معین شده باشد طبق مقررات این ماده در ظرف پانزده روز از درگذشت کارمند مزبور پرداخته خواهد شد.

فصل پنجم لوازم و شرایط ماده بیستم - وزیر کشور ایران رئیس هیئت را به سمت مستشار وزارت کشور عهده دار امور ژاندارمری به ریاست کل تشکیلات ژاندارمری دولت شاهنشاهی ایران برای مدت این قرارداد تعیین خواهد نمود و رئیس هیئت بر همه افسران ژاندارمری شاهنشاهی ایران تقدم خواهد داشت، مشارالیه مستقیماً عهده دار کلیه اداره و کنترل ژاندارمری خواهد بود و حق خواهد داشت طبق مقررات انتصاب یا ترفیع یا تنزل یا اخراج هر خدمتگزار ژاندارمری به وزیر کشور پیشنهاد و با تصویب ایشان به موقع اجرا بگذارد و مقام دیگری حق مداخله نخواهد داشت. و نیز حق خواهد داشت هر افسر یا ژاندارم یا خدمتگزار ژاندارمری را با تصویب وزیر کشور منتقل و دوباره تعیین نماید.

ماده بیست و یکم - دولت ایران موافقت می نماید تا زمانی که این قرارداد به قوت خود باقی است افسرانی از ارتشهای خارجی دیگر یا کارکنانی از هیچ کشور دیگر برای خدمت در ژاندارمری شاهنشاهی ایران یا شعب آن که کارمندان هیئت نظامی کشورهای متحد آمریکا در آن خدمت می نمایند، استخدام ننماید.

ص: 517

ماده بیست و دوم - هر یک از کارمندان هیئت تعهد خواهد نمود هیچ یک از اسرار و مسائل محرمانه ای که به سمت عضویت هیئت از آنها ممکن است مطلع گردد به هیچ دولت بیگانه یا هیچ کس مطلقاً افشاء و ابراز ننماید این شرط بعد از خاتمه خدمت هریک از کارمندان در هیئت مزبور پس از پایان یافتن یا فسخ این قرارداد نیز به قوت خود باقی خواهد ماند.

ماده بیست و سوم - لفظ خانواده در همه جای این قرارداد اطلاق می شود به زن و فرزندانی که تحت کفالت هر کارمند می باشند.

ماده بیست و چهارم - هر کارمند هیئت مستحق یک ماه مرخصی با حقوق در سال یا جزئی از آن با حقوق متناسب با آن قسمت جزء سال می باشد. قسمتهایی که از مرخصی مزبور که مورد استفاده واقع نشود سال به سال در مدتی که هر کارمند به عضویت هیئت خدمت می نماید، متراکم خواهد شد.

ماده بیست و پنجم - مرخصی که در ماده پیش تصریح شده است ممکن است در ایران یا در کشورهای متحد آمریکا یا در کشورهای دیگر گذرانید، لیکن هزینه مسافرت و حمل و نقل که در جای دیگر این قرارداد پیش بینی نشده باشد بر عهده کارمند هیئت که به مرخصی می رود خواهد بود، همه اوقاتی که در مسافرت به سر می برد مرخصی حساب می شود و اضافه بر مدتی که به عنوان مرخصی اجازه داده شده است، نخواهد بود.

ماده بیست و ششم - دولت ایران موافقت می نماید مرخصی مصرح در ماده بیست و چهارم را به وصول درخواست کتبی که به تصویب رئیس هیئت رسیده باشد، با توجه لازم به مصالح دولت ایران اعطا نماید.

ماده بیست و هفتم - کارمندان هیئت که تغییر و تبدیل می یابند به خدمت خود در هیئت فقط موقعی خاتمه خواهند داد که جانشین آنها وارد شود، مگر آنکه به نحو دیگری قبلاً بین دولتین توافق حاصل شود.

ماده بیست و هشتم - دولت ایران ترتیب مناسب طبی برای کارمندان هیئت و خانواده هایشان خواهد داد. هرگاه یکی از کارمندان هیئت مریض شود یا صدمه بیند کارمند مزبور به تشخیص رئیس هیئت با موافقت وزیر کشور ایران به بیمارستانی که رئیس هیئت مناسب بداند فرستاده خواهد شد، و کلیه مخارجی که در نتیجه ناخوشی یا صدمه پیش آید تا زمانی که بیمار کارمند هیئت است و در ایران می ماند از طرف دولت ایران پرداخته خواهد شد. هرگاه کارمندی که به بیمارستان فرستاده می شود افسری باشد که دارای فرمان است، هزینه اعاشه (غذا) را خود افسر خواهد پرداخت.

خانواده ها از همین مزایایی که در این ماده برای کارمندان هیئت مورد موافقت است بهره مند خواهند شد؛ الا این که کارمند هیئت در کلیه موارد هزینه غذای عضو خانواده اش را که در بیمارستان خوابیده است خواهد پرداخت، مگر آنکه طبق ماده نهم این مسئله منظور شده باشد.

ماده بیست و نهم - هر کارمند هیئت که به علت طولانی شدن مدت ناتوانی جسمی قادر به انجام وظایف خود در هیئت نباشد، تبدیل خواهد شد.

ماده سی ام - نسبت به هر یک از کارمندان این هیئت که به طور صحیح و منظم و از روی صلاحیت ثابت شود که به جرم مداخله در کارهای سیاسی کشور یا تخلف از قوانین ایران مقصر است هیئت وزیران حق خواهد داشت مقررات این قرارداد را که مربوط به چنین کارمندی باشد، لغو نماید.

ص: 518

امضاءکنندگان زیر محمد ساعد وزیر امور خارجه ایران.

لوی گ. دریفوس وزیر مختار دولت کشورهای متحده آمریکا در تهران - ایران که اختیارات لازم داشتند این قرارداد را در دو نسخه به زبان فارسی و انگلیسی در تهران در روز بیست و هفتم نوامبر یکهزار و نهصد و چهل و سه مطابق با پنجم آذرماه یکهزار و سیصد و بیست و دو امضاء نمودند.

سند شماره (5) تاریخ : 6 اکتبر 1947 - 13 مهرماه 1326 قرارداد بین دولت کشورهای متحد آمریکا و دولت شاهنشاهی ایران.

به موجب تقاضای دولت ایران از دولت کشورهای متحد آمریکا رئیس جمهور کشورهای متحد آمریکا اجازه داده است که یک عده افسر و سرباز آمریکایی به منظور تشکیل یک هیئت نظامی در ایران طبق شرایط مصرحه زیر گماشته شوند:

عنوان اول - هدف و مدت قرارداد ماده 1 - هدف این هیئت این است که به منظور ترقی و بهبود وضع ارتش ایران با وزارت جنگ و افسران و مأمورین ارتش ایران همکاری کنند.

ماده 2 - این قرارداد پس از امضای نمایندگان معتبر دولت کشورهای متحد آمریکا و دولت ایران رسمیت یافته و تا تاریخ 20 مارس 1949 (29 اسفند 1327) به قوه خود باقی خواهد ماند، مگر این که طبق مواد بعدی این قرارداد زودتر به آن خاتمه داده شده و یا تمدید گردد.

ماده 3 - چنانچه دولت ایران مایل باشد مدت خدمت هیئت را بیش از موعد قید شده تمدید کند، پیشنهاد خود را کتباً قبل از 21 سپتامبر 1948 (30 شهریور 1327) تسلیم خواهد نمود. دولت آمریکا موافقت می کند که درباره چنین پیشنهادی تا قبل از تاریخ 21 دسامبر 1948 (29 آذر 1327) اقدام نماید.

ماده 4 - این قرارداد ممکن است به طریق زیر قبل از 20 مارس 1949 (29 اسفند 1327) ملغی شود:

الف - با اخطار قبلی سه ماهه هر یک از دولتین کتباً به دولت دیگر.

ب - با اخطار کتبی هر یک از دولتین به دولت دیگر.

در هر موقع در صورتی که آن دولت این امر را به سبب بروز اغتشاشات داخلی یا مخاصمات خارجی لازم شمارد.

ج - دولت کشورهای متحد آمریکا حق دارد در صورتی که مدت قانون فعلی که به موجب آن این قرارداد منعقد شده است منقضی شود و کنگره آمریکا به موجب قانون دیگری اجازه ادامه خدمت هیئت را ندهد، با دادن اطلاع کتبی در هر موقع این قرارداد را لغو نماید.

د - دولت آمریکا حق دارد هر موقعی که منافع ملی آمریکا اقتضا کند کلیه کارمندان هیئت را احضار نماید، بدون این که لازم باشد قسمت الف این ماده را مراعات کند.

ه - در صورت انقضاء یا الغای این قرارداد در مورد تعهداتی که دولت شاهنشاهی ایران بر طبق

ص: 519

مصرحات عنوان چهارم قرارداد حاضر در قبال اعضای هیئت و خانواده آنها نموده است، تأثیری نداشته و در آن تغییر و تعدیلی نخواهد داد.

عنوان دوم - ترکیب و اعضاء هیئت ماده 5 - از ابتدا هیئت مرکب خواهد بود از عده ای از افسران و نفرات ارتش آمریکا که با موافقت وزیر جنگ ایران توسط نماینده مجاز ایشان در واشنگتن و وزارت جنگ آمریکا تعیین شده باشند.

اشخاصی به این کار گماشته خواهند شد که وزیر جنگ دولت شاهنشاهی و یا نماینده مجاز ایشان و وزارت جنگ آمریکا یا نماینده مجاز آن با انتصاب آنها موافقت داشته باشند.

عنوان سوم - وظایف درجات و ارشدیت ماده 6 - اعضای این هیئت در یکی از ادارات وزارت جنگ دولت شاهنشاهی به اسم اداره مستشاری منصوب خواهند شد. اداره مستشاری تحت یک جدول سازمانی که با موافقت رئیس هیئت و تصویب وزیر جنگ ایران تهیه شده تشکیل خواهد شد. اعضاء هیئت به مشاغلی که توسط این جدول سازمانی تعیین می شود گماشته خواهند شد و انتصاب آنها در فرمانهای عمومی ارتشی درج خواهد گردید.

ماده 7 - افسر ارشد هیئت به سمت ریاست هیئت منصوب خواهد گشت. سایر اعضای هیئت توسط رئیس هیئت به مشاغلی که در جدول سازمانی تعیین و وزیر جنگ ایران تصویب خواهد کرد و یا به وظایفی که وزیر جنگ ایران و رئیس هیئت درباره آن موافقت کنند، گماشته خواهند شد.

ماده 8 - وظائف هیئت عبارت خواهد بود از راهنمایی و مساعدت به وزارت جنگ و ادارات مختلف و ارکان تابع ستاد ارتش در مورد نقشه ها و مسائل مربوطه به سازمان و اصول اداری و اسلوب تعلیمات، این وظایف شامل اصول کار ستاد ارتش و کلیه ادارات وزارت جنگ و شعب خارج از مرکز آنها خواهد بود، به استثناء نقشه های تاکتیکی و استراتژیکی یا عملیات بر علیه دشمن خارجی که با وظایف هیئت ارتباطی ندارد.

ماده 9 - اعضای این هیئت در ارتش ایران هیچ گونه سمت فرماندهی یا ستادی نخواهند داشت معهذا آنها می توانند چنانچه ضرورت ایجاب نماید با تصویب مقام وزارت و دستور رئیس هیئت اقدام به پاره ای بازرسیها و تحقیقات رسمی بنمایند.

ماده 10 - هر یک از اعضای هیئت با همان درجه ای که در ارتش آمریکا دارد خدمت خواهد کرد، ولی بر تمام افسران هم درجه خود در ارتش ایران ارشدیت خواهد داشت. هر یک از اعضای هیئت از تمام امتیازات و مزایایی که بنا بر مقررات داخلی ارتش ایران برای افسران هم درجه او تعیین شده است برخوردار می گردد. اعضای هیئت لباس متحدالشکل ارتش آمریکا را بر تن خواهند کرد و علامت مخصوص خدمت در ارتش ایران را در منتهاالیه آستین نزدیک شانه نصب خواهند نمود.

ماده 11 - اعضای هیئت در صورت تخلف از قوانین و مقررات دولت ایران ممکن است از خدمت ارتش ایران معاف گردند. در این صورت فقط استحقاق دریافت هزینه مراجعت به آمریکا را خواهند داشت.

ص: 520

ماده 12 - به طوری که در مواد 8 و 9 توضیح داده شده رئیس هیئت و سایر اعضاء (به دستور رئیس هیئت) مجازند در اجرای وظایف عادی خود هر قسمت ارتش ایران را بازرسی کنند و افسران متصدی این قسمتها بایستی در مورد بازرسیهای مذکور تسهیلات لازم را فراهم آورند و طرحها و پرونده ها و گزارشها و مکاتبات مورد نیاز را در دسترس آنها بگذارند. اعضای هیئت هیچ گونه دخالتی در امور سری نخواهند داشت، مگر این که امور مذکور با وظایف آنها بستگی ضروری داشته باشد و در این صورت منحصراً طبق دستور وزارت جنگ ایران خواهد بود. هر عضو هیئت متعهد است هیچ گونه مطالب سری یا محرمانه را که از لحاظ سمت خود در عضویت هیئت از آن آگاه می شود به هیچ دولت خارجی و یا هرکس که باشد از هیچ طریق اظهار و افشاء ننماید. این تعهد پس از خاتمه خدمت عضو یا هیئت و پس از انقضاء یا الغاء این قرارداد نیز به قوت خود باقی خواهد ماند.

عنوان چهارم - پاداش و مزایا ماده 13 - هر یک از اعضاء هیئت سالیانه مبلغی مقطوع به عنوان پاداش با موافقت بین دولتین ایران و آمریکا به پول رایج آمریکا یا حواله دلار و یا چک دریافت خواهد نمود. این پاداش در 12 قسط ماهانه متساوی هر قسط در آخرین روز هر ماه پرداخت خواهد شد. مالیاتهای جاری که از طرف دولت ایران یا تشکیلات اداری و سیاسی آن اکنون وضع شده و یا این که بعداً وضع خواهد شد شامل پاداش اعضاء هیئت مزبور نخواهد گردید. معهذا چنانچه فعلاً یا تا موقعی که این پیمان معتبر باشد، مالیاتی وضع گردد که شامل این پاداش نیز بشود این قبیل مالیاتها برای این که با مفاد این ماده قابل مطابقت باشد از طرف وزارت جنگ پرداخت خواهد شد تا به این ترتیب پاداشهای مورد موافقت به طور خالص پرداخت شود.

ماده 14 - پاداشهای مذکور در ماده قبل در مورد هر یک از اعضای هیئت از بدو ورود به ایران شروع خواهد شد و بجز در مواردی که صریحاً در قرارداد حاضر به نحو دیگر ذکر شده باشد تا خاتمه انتصاب او به هیئت و یا خاتمه خدمت هیئت به موجب ماده 4 این قرارداد برای مدت مراجعت به آمریکا و بعد از آن و در مورد مرخصی متراکم به هر یک از اعضاء هیئت قابل پرداخت خواهد بود.

ماده 15 - پاداشهای اضافی مربوط به مدت بازگشت به آمریکا و مرخصی متراکم می بایستی قبل از حرکت هر یک از اعضاء هیئت در ایران پرداخته شود و مأخذ احتساب این پاداشها قطع نظر از راه و وسیله مسافرتی که عضو هیئت به کار برد، کوتاه ترین راهی خواهد بود که به بندر ورودی آمریکا منتهی و معمولاً مسافرت از آن راه انجام می گیرد.

ماده 16 - در طی دوره بحران ملی که فعلاً در کشورهای متحد آمریکا حکمفرماست هزینه سفر هریک از اعضاء و هزینه حمل اثاثیه و بنه و اتومبیل او از کشورهای متحد به ایران و از ایران به کشورهای متحد توسط دولت کشورهای متحد آمریکا پرداخته خواهد شد. چنان که مدت این قرارداد از تاریخی تجاوز نماید که بحران ملی کنونی در کشورهای متحده خاتمه یابد پس از اعلام خاتمه این بحران ملی کتباً از طرف دولت کشورهای متحد به دولت ایران (به استثنای مورد عضوی که کمتر از دو سال سابقه خدمت در هیئت را دارد و بنا به مصالح دولت آمریکا با عضو دیگری مبادله می شود.) هزینه حمل و نقل هر عضو هیئت و اثاثیه منزل و بنه و اتومبیل او از طرف دولت ایران پرداخت خواهد

ص: 521

شد. وسایل درجه اول مسافرت برای کوتاه ترین راهی که معمولاً مسافرت ما بین بندر خروجی کشورهای متحد آمریکا و محل اقامت رسمی عضو در ایران صورت می گیرد. هم برای مسافرت به ایران و هم در مراجعت به آمریکا تأمین خواهد شد.

ماده 17 - در هر موقع در طی مدت این قرارداد هر یک از اعضاء هیئت بر حسب تمایل شخصی می تواند خانواده خود را با وسایل درجه اولی که دولت شاهنشاهی ایران در دسترس آنها خواهد گذاشت از طریق کوتاه ترین راهی که معمولاً مسافرت بین بندر خروجی کشورهای متحد آمریکا و محل اقامت رسمی عضو در ایران صورت می گیرد از آمریکا خواسته و یا به آمریکا مراجعت دهد.

در سراسر این قرارداد منظور از کلمه (خانواده) زوجه و اولاد تحت الکفاله می باشد.

ماده 18 - فوق العاده هزینه سفر مربوط به مأموریتهای رسمی دولت ایران به وسیله دولت ایران طبق آئین نامه های مسافرتی ارتش ایران تأمین خواهد شد.

ماده 19 - علاوه بر وسایط و وسایل نقلیه ای که از طرف دولت آمریکا در اختیار هیئت گذاشته شده دولت ایران نیز در مورد لزوم وسایل نقلیه دیگری (اتومبیل و هواپیما) برای انجام کارهای اداری در اختیار هیئت قرار خواهد داد و دولت ایران یک سوم (ثلث) مجموع مصرف بنزین و روغن وسایل نقلیه متعلق به دولت آمریکا را که در اختیار هیئت است، طبق تشخیص رئیس هیئت تأمین خواهد کرد. تعداد و نوع وسایل نقلیه دولت آمریکا که در اختیار هیئت خواهد بود از طرف وزارت جنگ آمریکا تعیین خواهد گشت و نیز مقرر می گردد که در موارد لزوم طبق تشخیص رئیس هیئت و با پیروی از قوانین و مقررات جاریه یک هواپیمای ارتشی آمریکا با کارکنان آن برای انجام امور اداری اجازه ورود به ایران و خروج از ایران را داشته باشد، مشروط بر این که رئیس هیئت قبلاً طبق قواعد و مقررات ایران به اولیای امور مربوطه ایران مراتب را اطلاع دهد. کلیه وسایل نقلیه دولت آمریکا که در داخله ایران برای عملیات در اختیار هیئت است از قوانین و مقررات ایران متابعت خواهد کرد.

ماده 20 - دولت ایران محل اداره و سایر تسهیلات کار از قبیل دفتر و اثاثیه و لوازم آن و تندنویس و منشی و مترجمین غیر نظامی و گماشته بر طبق جدول سازمان اداره مستشاری برای اعضاء هیئت تهیه خواهد کرد و کمکهای دیگر به منظور حسن اداره و سرعت جریان امور درباره ایشان مبذول خواهد داشت.

ماده 21 - چنانچه یکی از اعضای هیئت دولت و یا عضو خانواده یکی از اعضاء در ایران وفات یابد دولت ایران جسد او را به هر نقطه ای از خاک ممالک متحد آمریکا که سایر اعضاء خانواده متوفی بخواهند انتقال خواهد داد، ولی هزینه ای که از این بابت به دولت ایران تعلق می گیرد از میزان مخارج انتقال جنازه از محل فوت تا شهر نیویورک نباید تجاوز نماید. در صورتی که متوفی یکی از اعضای میسیون باشد تاریخ انقضای خدمت نامبرده در میسیون 15 روز بعد از فوت محسوب خواهد شد.

هزینه بازگشت خانواده عضو متوفی به آمریکا به انضمام هزینه انتقال اثاثیه و لوازم خانه و اتومبیل طبق ماده 17 مقرر خواهد گردید. مزایا و پاداشی که به عضو متوفی تعلق می گیرد به علاوه حقوق مدت 15 روز پس از مرگ و مطالباتی راجع به هزینه سفر و خرج مسافرت آن عضو مربوط به خدمات اداری هنگام خدمت به دولت ایران به زوجه عضو متوفی و یا شخص دیگری که متوفی کتباً در موقعی که طبق مفاد این پیمان در هیئت کار می کرده تعیین نموده باشد، پرداخت خواهد شد. ولی

ص: 522

بابت مدت مرخصی متراکم که متوفی از آن استفاده ننموده باشد، وجهی به زوجه متوفی و یا شخص دیگر پرداخت نخواهد شد. کلیه وجوه مورد مطالبه زوجه یا سایر اشخاص که متوفی تعیین نموده باشد بر حسب مقررات این ماده در ظرف مدت پانزده روز پس از مرگ عضو پرداخت خواهد شد.

ماده 22 - چنانچه عضوی از اعضای هیئت مریض شود و یا آسیبی بیند نامبرده به صوابدید رئیس هیئت پس از مشاوره با وزارت جنگ ایران در بیمارستانی که رئیس هیئت مناسب بداند بستری خواهد گردید و کلیه هزینه هایی که در اثر این کسالت یا آسیب ایجاد گردیده تا مدتی که بیمار عضو هیئت و در ایران می باشد، به وسیله دولت ایران پرداخته خواهد شد. چنانچه عضو بستری افسر باشد هزینه خوراک او به وسیله خودش پرداخته خواهد شد.

خانواده های اعضای هیئت نیز از مزایای مذکور در این ماده که برای اعضاء هیئت مورد موافقت واقع شده استفاده خواهند نمود، بجز این که عضو هیئت در هر مورد هزینه خوراک ایام بستری بودن خانواده خود را خواهد پرداخت.

هر عضو هیئت که بر اثر ناتوانی ممتد جسمانی قادر نباشد وظایف محوله را انجام دهد، تعویض خواهد شد.

عنوان پنجم - مقررات و شرایط ماده 23 - هر عضو هیئت سالیانه استحقاق استفاده از یک ماه مرخصی با حقوق و یا جزئی از آن را در سال به تناسب ایامی که خدمت نموده با دریافت حقوق خواهد داشت. هر قسمت از مرخصی مذکور که استفاده نشده باشد تا مدتی که عضو در هیئت مشغول خدمت است سال به سال قابل جمع می باشد. این مرخصی ممکن است در ایران یا در آمریکا یا کشورهای دیگر گذرانده شود ولی هزینه سفر و حمل و نقل که به وجه دیگری در این قرارداد مذکور نشده باشد به عهده عضوی که از مرخصی استفاده می کند می باشد. کلیه مدت مسافرت در استفاده از مرخصی جزو مدت مرخصی محسوب خواهد شد. دولت ایران موافقت دارد مرخصی مصرحه در این قرارداد را طبق تقاضای کتبی که به تصویب رئیس هیئت رسیده باشد با در نظر گرفتن مقتضیات دولت ایران عطا نماید.

ماده 24 - تا مدتی که این قرارداد یا تمدید آن معتبر است دولت ایران هیچ گونه مأمورین هیچ دولت خارجی دیگر را برای انجام هیچ گونه وظایف مربوط به ارتش ایران استخدام نخواهد نمود، مگر با توافق نظر مشترک ما بین دولتین کشورهای متحد آمریکا و ایران.

ماده 25 - دولت ایران اشیاء و لوازمی را که اعضای هیئت برای مصرف خانواده خود به ایران وارد می نماید از حقوق گمرکی و یا عوارض دیگر معاف خواهد نمود، مشروط بر این که درخواست ورود معافی با تصویب سفیر کبیر آمریکا و یا کاردار موقت آمریکا باشد و نیز اشیاء و لوازمی را که در ایران برای مصرف شخصی یا مصرف خانواده خود خریداری و خارج می نمایند از کلیه حقوق گمرکی معاف خواهد ساخت.

در صورتی که دولت کشورهای متحد آمریکا وسیله نقلیه جهت ارسال مراسلات و بسته های پستی که از طرف اعضای هیئت به آمریکا و یا به عنوان آنها وارد می شود تأمین نماید دولت ایران آن را از عوارض پستی معاف خواهد نمود و بلامعارض اجازه عبور خواهد داد. رئیس هیئت مسئول

ص: 523

خواهد بود که از طرف اعضای هیئت و یا خانواده آنها هیچ گونه کالاهای قاچاق به خارج فرستاده نشده و از خارج دریافت نگردد.

برای گواهی مراتب فوق امضاءکنندگان زیر:

محمود جم وزیر جنگ دولت شاهنشاهی ایران و جرج و. الن سفیر کبیر کشورهای متحد آمریکا این قرارداد را در دو نسخه به زبانهای انگلیسی و فارسی در تهران به تاریخ 13 مهرماه 1326 امضاء می نماییم.

امضاء:

وزیر جنگ محمود جم سفیر کبیر جرج. و. الن.

سند شماره (6) تلگرافهای دریافتی از : مسکو (از طریق اداره وزارت) تاریخ: 6 فوریه 1948 رمز : انتشار محدودشماره : بدون شماره رله از مسکودریافت: 7 فوریه ساعت 11 صبح.

213 فوریه 5، 3 بعد از ظهر با اشاره به تلگرام شماره 146 در 4 فوریه، خلاصه متن یادداشت سادچیکف به دولت ایران بر اساس مقاله منتشره در 2 فوریه در پراودا ارسال می گردد:

«در 31 ژانویه سادچیکف یادداشتی به دولت ایران تسلیم کرد که در آن موارد فراوانی از فریبکاری مستشاران نظامی آمریکا در نیروهای مسلح ایران، مورد اشاره قرار گرفته بود و بر این امر دلالت می کرد که آمریکاییان تلاش می کنند قلمرو خاک ایران را به یک پایگاه نظامی استراتژیک آمریکایی تبدیل کنند.

(1) ارتش ایران تحت فرماندهی مستشاران نظامی آمریکا با همان تسلیحات آمریکایی مجدداً تجهیز می شود که آمریکا ارتش ترکیه را نیز بدان وسیله مجهز ساخته است. تسلیحات مربوط به ایران از آمریکا روی حساب اعتباری تحویل ایران می شود.

(2) در آغاز سال 1947 ژنرال گراو (Grow)مستشار نظامی آمریکا، طرحی برای بازسازی ارتش ایران تهیه نمود. این طرح توسط شاه مورد تأیید واقع شد و اصل و مبنای سازمان ارتش ایران قرار گرفت.

(3) یک کمیته ویژه که مستشاران نظامی آمریکایی نیز در آن حضور دارند، تحت نظارت ستاد کل، مشغول تبدیل کلیه رمزهای اصلی ارتش ایران و انطباق آنها با مدلهای آمریکایی می باشد.

(4) مستشاران آمریکایی طرحی تهیه کرده اند که با تجدید سازمان صنایع جنگی ایران بر اساس تکنولوژی آمریکایی، پایگاه های جنگی ایران را تجهیز نمایند، بدین صورت پایگاه های جنگی می توانند سلاحهای نوع آمریکایی را تهیه و تعمیر کنند.

(5) به تقاضا و تحت فرماندهی مستشاران نظامی آمریکا یک پایگاه هوایی بزرگ در نزدیکی شهر

ص: 524

قم مجهز به دستگاه های آمریکایی ساخته شد. نظر به اندازه این فرودگاه و علاقه مستشاران نظامی آمریکا در ساخت آن، مطمئناً برای استفاده نیروی هوایی ایران در نظر گرفته نشده است. در این رابطه انسان نمی تواند به تأسیسات عظیم ذخیره بنزینی که آمریکاییان در جنوب ایران ساخته اند، توجه نکند.

(6) در ماه های اخیر، ایران در معرض سیلی از مستشاران و دیگر نمایندگان آمریکایی بوده است؛ نمایندگان آمریکایی نه تنها در ارتش بلکه در دیگر سازمانها نیز سکنی گزیده اند، در مؤسسات حمل و نقل هوایی غیر نظامی مثل شرکت هوایی «ایران تور» و غیره، تقریباً تمام پستهای کلیدی توسط افسران آمریکایی اشغال شده است.

(7) انسان همچنین نمی تواند این نکته را از نظر دور بدارد که، اقامت پیشین نظامیان آمریکایی در ایران و چهار سربازخانه در تهران، و انتقال آنها به هیئت نظامی آمریکا منجر به ورود تعداد زیادی افسر و سرباز آمریکایی به ایران خواهد شد.

دقت در فعالیتهای هیئت نظامی آمریکا در ایران این نتیجه را حاصل می کند که این فعالیتها ممکن است، خطراتی در مرزهای شوروی به وجود آورند. از این قبیل، برای مثال می تواند به ساختن دژهایی در طول مرز شوروی با ایران به دستور آمریکاییها اشاره نمود؛ هیئتی مخصوص از سوی ستاد کل ارتش و با همکاری مستشاران آمریکایی، طرحهایی برای ساخت فرودگاه های جدید و بهبود فرودگاه های موجود تهیه نموده است. بیشترین توجه مصروف ساختن فرودگاه هایی در طول مرزهای شوروی می شود. سفرها و پروازهای اخیر مستشاران آمریکایی به مناطق مرزی شوروی متداول تر شده و منظور از آنها ظاهراً بازرسی واحدهای ارتش و پلیس ایران است، ولی در حقیقت این سفرها و پروازها از سوی مستشاران آمریکایی جهت شناسایی و عکاسی هوایی و رسیدگی نظامی به مرزهای ایران و غیره است.

ملاحظه در وقایع فوق الذکر حاکی است که تمامی آنها بر خلاف پیمان روابط حسن همجواری ایران - شوروی مصوب 26 فوریه 1921 است، و دولت شوروی از دولت ایران انتظار دارد که قدمهای سریعی در رفع وضعیت غیرعادی کنونی بردارد.» سفیر ایران می گوید که دولت متبوع او تأیید می کند که موارد فوق الذکر با متن یادداشت شوروی تطابق اساسی دارد.

«اسمیت» مارشال سند شماره (7) بدون طبقه بندیتهران - 7 فوریه 1948 - 18 بهمن 1326 عالیجناب آقای ابراهیم حکیمی، رئیس هیئت وزراء احتراماً، نظرتان را به مذاکراتمان در دو هفته قبل در مورد مسئله همکاری بین مقامات ایرانی و هیئت آمریکایی در ژاندارمری ایران معطوف می دارم. اینجانب هم اکنون دستوراتی از دولت متبوع خود در این مورد دریافت کرده ام و خوشحالم از این که می توانم نقطه نظرات دولتم را به شرح زیر به اطلاع شما برسانم:

ص: 525

در زمان تهیه پیش نویس، توافق موجود جهت ایجاد یک هیئت از مأمورین آمریکایی در ژاندارمری ایران در سال 1321، مقامات ایرانی خواستار گنجانیدن (ماده 20) دال بر این امر شدند که رئیس هیئت اعزامی ایالات متحده زیر نظر وزارت کشور در رأس ژاندارمری به کار گمارده شود. از طرف کابینه آن زمان آقایان علی اصغر حکمت وزیر دادگستری و سیدمحمد تدین وزیر کشور برای تهیه پیش نویس قرارداد، مسئولیت داشتند.

دولت متبوعه اینجانب به این دلیل درخواست ایران را در این مورد پذیرفت، زیرا که خواهان انجام و برآوردن احتیاجات و خواسته های دولت ایران می باشد.

دولت من متوجه گردیده است که فرمانده جدید ژاندارمری ایران تیمسار کوپال، دستوراتی دریافت کرده است مبنی بر این که به عنوان تنها فرمانده منحصر به فرد ژاندارمری عمل نماید. این مسئله، بی اعتنایی به مفاد مندرج در ماده 20 محسوب می گردد. هر چند این ماده، همان طوری که در بالا گفته شد، در اصل موافقت نامه به تقاضای مستقیم آن دولت گنجانیده شده و بنده به ثبات قدم مقامات ایرانی اعتقاد راسخ دارم.

حال، دولت اینجانب مایل است بداند که آیا دولت ایران قصد دارد قرارداد مورخ 6 آذرماه 1322 را لغو کند. اگر چنین است، اینجانب شخصاً به آن دسته از پرسنل نظامی آمریکا مأمور در وزارت کشور دستور خواهم داد که بی درنگ به خدمت خود خاتمه دهند.

چنانچه دولت ایران مایل باشد که دولت ایالات متحده نقش پرسنل نظامی آمریکا در دولت ایران را بر مبنای مستشاری محض قرار دهد، دولت متبوع من آمادگی برای پذیرش چنین تقاضایی را دارد.

اما موافقت دولت من در این مورد، به توضیح قانع کننده در مورد عملکرد یک جانبه دولت ایران در لغو شرایط مندرج در ماده 20 و همچنین روشن ساختن وظایف و مسئولیتهای محوله به مأمورین آمریکایی که در آینده به خدمت ژاندارمری گمارده خواهند شد، بستگی دارد.

در صورتی که دولت ایران مایل به حذف ماده 20 در قرارداد موجود می باشد، با مبادله یادداشتهایی می توان آن را به انجام رساند.

مسلم است که تصمیم ایران مبنی بر تقاضای ادامه کار هیئت مزبور در چهارچوب منافع ملی ایران گرفته خواهد شد، نه این که تحت تأثیر ملاحظات بی ربط خارجی باشد.

دولت متبوع من از پاسخ عاجل دولت ایران که حاوی تمایلاتش در ملاحظات فوق الذکر باشد استقبال خواهد نمود.

با احترامات فائقه به آن مقام معظم.

(امضاء) جرج. و. آلن سند شماره (8) 26 آوریل 1948 - 6 اردیبهشت 1327یادداشت سری موضوع : قرارداد هیئت «گراو» در 6 اکتبر 1947، سفیر کبیر «آلن» و آقای «محمود جم» وزیر جنگ وقت ایران، قرارداد تجدید

ص: 526

نظر شده ای را که در بر گیرنده هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران بود، امضاء کردند.

مدت قرارداد قبلی که در 1943 به امضاء رسیده بود منقضی نگشته بود، لکن به علت دستورات آخر «اوت» وزارت امور خارجه آمریکا، مورد مذاکره مجدد قرار گرفت. این دستورات، به تصمیمی از طرف مجمع عمومی سازمان ملل در 1946 برمی گردد که با تحریک اتحاد جماهیر شوروی اتخاذ شده بود و به موجب آن تمام کشورهای عضو موظف می شوند مواردی را که در قلمرو مرزهای جغرافیایی دیگر اعضاء نیرو نگهداری می کنند، به سازمان ملل گزارش دهند و توافقنامه هایی را که شامل استقرار چنین نظامیانی می شود، با اصول سازمان ملل متحد هماهنگ نمایند. تلگرام وزارت امور خارجه اظهار می داشت که (برخلاف قرارداد 1943 که در بر گیرنده هیئت مستشاری ژاندارمری بود) قرارداد مستشاری هرگز به صورت آشکاری منعقد نشده بود، زیرا با در نظر گرفتن اختیارات وسیعی که به هیئت اعطا شده، ممکن است مشکلاتی به بار آورد. بنابراین سفارت دستور یافته بود که قرارداد جدیدی را در اسرع وقت، جهت ارائه به جلسه سپتامبر مجمع عمومی تهیه نماید.

از آنجایی که در وزارت جنگ ما، این احساس وجود داشت که راههای زیادی برای اصلاح قرارداد حاضر وجود دارد، ژنرال «گراو» شرایط ممکن برای قرارداد جدید را با وزیر جنگ مورد مذاکره قرار داده بود. به همین خاطر مذاکره در مورد طرح جدید با مشکلات اساسی مواجه نشد.

مطابق اظهارات فوق، قرارداد اصلاح شده در ششم اکتبر، 9 توسط آقای آلن و آقای جم که از طرف نخست وزیر «قوام» برای این منظور تعیین شده بود، به امضاء رسید. علاوه بر این «قوام» به آقای آلن اطلاع داد که مطابق مصوبه پایه ای 1943، دولت اجازه و اختیار دارد تا قرارداد را بدون ارائه به مجلس مورد مذاکره مجدد قرار دهد.

در وقت مقرر، دلایل علاقه ما برای مذاکره و تجدید نظر در قرارداد بطور کامل برای دولت ایران توضیح داده شد. آن دولت به انتشار قرارداد جدید، رضایت داد. زیرا مشخص بود که به هنگام تسلیم قرارداد توسط وزارت امور خارجه آمریکا به دبیر کل سازمان ملل، خود به خود علنی می گشت.

تا اواخر دسامبر هیچ خبری در مورد قرارداد پخش نشد، ولی در آن موقع خبری توسط «لیک ساکس» پخش شد که امضاء قرارداد در 6 اکتبر را اعلام می کرد. از قرار معلوم، وزارت امور خارجه به مطبوعات اطلاعی نداده بود، بلکه آنها از طریق روند اداری کار دبیر کل سازمان ملل از آن آگاه شده بودند. خبر فوق در اینجا، به هیجانات زیادی دامن زد و در مطبوعات و مجلس سروصداهای زیادی برانگیخت که گویا دولت با قدرتهای خارجی قراردادهای پنهانی منعقد ساخته و به خاطر این که قرارداد هیئت نظامی را جهت تصویب به مجلس تسلیم نکرده از قدرت و اختیارات قانونی خود تخطی نموده است. خشم و انزجار موقعی افزایش یافت که سفارت شوروی متن کامل قرارداد را از «لیک ساکس» که از طریق مسکو دریافت کرده بود، در بولتن اخبار روزانه خود که به زبانهای روسی و فارسی منتشر می شود، چاپ کرد.

سفارت هر آنچه را که می توانست انجام داد تا دلایل مذاکره مجدد درباره قرارداد را توضیح دهد و تأکید نمود که هیچ یک از طرفین مایل به مخفی نگه داشتن موضوع نبوده اند. به هر صورت، در حال حاضر خساراتی پیش آمده است و به خاطر مقابله با این زمینه است که دولت شوروی یادداشتهای 31 ژانویه و بعد از آن را در مورد فعالیتهای هیئت مستشاری برای دولت ایران می فرستد.

ص: 527

در اول ماه مارس 1948، وزارت امور خارجه به ما تلگراف زد که سفارت ایران در واشنگتن به طور غیر منتظره ای پیشنهاد نموده بود که برخی از عبارات قرارداد ششم اکتبر، دوباره مورد بحث و مذاکره قرار گیرد. این تغییرات اساساً همان پیشنهادهای اخیر وزارت امور خارجه ایران به ما می باشد و شما با دستوراتی که ما در این زمینه از وزارت امور خارجه دریافت کرده ایم، آشنا هستید.

سند شماره (9) 9، ژوئن 1948 - 19 خرداد ماه 1327بدون طبقه بندی سفارت آمریکا - تهران - ایران عالیجناب: موسی نوری اسفندیاری، وزیر امور خارجه ایران - تهران احتراماً با اشاره به گفتگوهای اخیر در رابطه با هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران، به اطلاع می رساند که دولت متبوع اینجانب، سرتیپ «اچ. نورمان، شوارتزکف» را به وظایف مهمتری منتقل می سازد. طبق پیش بینی های لازم، وی در حدود 20 ژوئن ایران را ترک خواهد نمود.

در رابطه با سطح تشکیلات ژاندارمری در زمان تصدی امور هیئت توسط شوارتزکف، دولت آمریکا پیشنهاد می کند که در صورت موافقت دولت ایران بند 20 قرارداد مربوط به گروه ژاندارمری پس از عزیمت ژنرال شوارتزکف اصلاح گردد تا وظیفه فرماندهی که تاکنون توسط رئیس هیئت انجام می شد، حذف گردد. در نتیجه این گروه تنها به انجام وظیفه در زمینه مستشاری می پردازد.

امیدوارم که هر چه زودتر از نقطه نظرات دولت ایران در این مورد، مطلع گردم.

عالیجناب بهترین احترامات مرا بپذیرید.

(امضاء) جان. سی. ویلی بدون طبقه بندی همراه با گزارش شماره 265 مورخ 16 سپتامبر 1948 به وزارت امور خارجه (آمریکا - م) ارسال گردید.

سند شماره (10) «تلگرامهای سری»سری به: وزارتتاریخ 26 اوت 1948 - 4 شهریور ماه 1327 1003 - 26 اوت، ساعت 7 بعد از ظهرشماره: 1003 رمز: سریدریافت: واشنگتن دی .سی.

اینجانب و وابسته نظامی، نهار را امروز به طور خصوصی با افسر عالیرتبه ستاد صرف کردیم. او می گوید، «رازین» وابسته نظامی شوروی، قبل از مراجعت به روسیه توضیحاتی به او داده که با آنهایی که توسط سفیر شوروی به نخست وزیر گفته شده، یکسان بوده اند. (تلگرام سفارت به شماره 924/5 اوت).

مفاد سخنان رازین این است: «ما تمام صنعت خود را در سراسر شوروی به خاطر امکان عملیات

ص: 528

جنگی پراکنده ساخته ایم. این تمهیدات غیر از یک مورد در تمام ابعاد کفایت دارند. باکو را نمی توانیم تقسیم کنیم. تأسیسات نفتی باکو برای تمام قسمتهای شوروی ضروری است. ما چندان از ارتش ایران نمی ترسیم، ولی نگران حمله آمریکا به باکو از طریق ایران هستیم. بنابراین نمی توانیم اجازه دهیم که ارتش ایران با ارتش آمریکا درهم آمیخته شوند. لذا برنامه اعتباری تسلیحات باید ملغی شده و مستشاران نظامی آمریکا بروند. اگر در این باره اقدامی از سوی ایران با توجه به توضیحات ما صورت نگیرد، مجبور به استفاده از روشهای دیگر خواهیم بود.» من به HSO خاطرنشان ساختم که نتایج سخنان رازین شبیه به یک تهدید بود. آیا سادچیکف هم نخست وزیر را به همین شکل تهدید کرده است؟ HSO اظهار داشت که تهدیدات مشابهی نیز برای نخست وزیر مطرح شده است. HSOهیچ نشانه ای از اضطراب در این باره آشکار نساخت، ولی مطمئناً تلاش می کند تا از این مسئله برای اعمال فشار بر ما جهت دریافت مهمات تانک بیشتری در برنامه تسلیحات سود جوید. HSOتلگراف غم انگیزی درباره این موضوع از شاه دریافت داشته، و اظهار می دارد که شاه مایل است هرچه سریعتر مرا پس از مراجعتش جهت حل این موضوع ببیند. در نتیجه، HSO تبلیغات شوروی را بسیار فعال توصیف نموده است. هرجا که کمبود نان وجود دارد، شوروی ها با ادعای این که گندم و آرد، در مقابل هزینه برنامه تسلیحاتی به آمریکا ارسال می شود باعث آشوب در روستاها می شوند.ویلی سند شماره (11) 11 سپتامبر 1948 - 20 شهریور ماه 1327بدون طبقه بندی شماره 3526یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کُبرای کشورهای متحده آمریکا راجع به تجدید نظر در ماده 20 قرارداد استخدام هیئت مستشاری آمریکایی در ژاندارمری شاهنشاهی ایران احتراماً اظهار می دارد، مقامات مربوطه دولت شاهنشاهی با اصلاح ماده به شرح زیر موافقت دارند:

«وزیر کشور رئیس هیئت را به سمت مستشار وزارت کشور در امور مربوطه به ژاندارمری شاهنشاهی ایران برای مدت این قرارداد منصوب خواهد نمود و خدمت او صرفاً جنبه مشورتی خواهد داشت، برای این که نامبرده بتواند پیشنهادهای شایسته و جامعی بنماید، فرمانده کل ژاندارمری تمام اطلاعات مربوطه به امور سازمانی و تعلیماتی ژاندارمری را در دسترس هیئت خواهد گذاشت. هیئت نامبرده ممکن است بازرسیها و تحقیقاتی را که برای دادن پیشنهادات در امور سازمان و تعلیماتی لازم باشد، به عمل آورند. هیئت پیشنهادات مزبور را به وسیله رئیس کل ژاندارمری به وزارت کشور ارسال خواهد داشت».

وزارت امور خارجه شاهنشاهی از آن سفارت کبرای خواهشمند است، موافقت مقامات مربوطه کشورهای متحده آمریکا را نسبت به ماده اصلاحی بالا به وزارت امور خارجه اعلام فرمایند.

سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا - تهران

ص: 529

سند شماره (12) 13 سپتامبر 1948 - 22 شهریور 1327بدون طبقه بندی تهران - ایران شماره 347 وزارت امور خارجه کشور شاهنشاهی، تهران سفارت ایالات متحده آمریکا با اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی معروض می دارد: بازگشت به نامه شماره 3526 مورخ 11 سپتامبر 1948 آن وزارتخانه در مورد تجدیدنظر در ماده 20 موافقتنامه بین هیئت نظامی ایالات متحده و ژاندارمری کشور شاهنشاهی ایران، به اطلاع آن وزارتخانه می رساند که دولت ایالات متحده با اصلاح این ماده بر طبق نامه آن وزارتخانه موافقت می کند به این ترتیب که:

«وزیر کشور رئیس هیئت را به سمت مستشار وزارت کشور در امور مربوط به ژاندارمری شاهنشاهی ایران برای مدت این قرارداد منصوب خواهد نمود و خدمت او صرفاً جنبه مشورتی خواهد داشت.

برای این که نامبرده بتواند پیشنهادهای شایسته و جامعی به نماید، فرمانده کل ژاندارمری تمام اطلاعات مربوط به امور سازمانی و آموزشی ژاندارمری را در دسترس هیئت خواهد گذاشت. هیئت نامبرده ممکن است بازرسیها و تحقیقاتی را که برای دادن پیشنهادها در امور سازمانی و آموزشی لازم باشد، به عمل آورند. هیئت پیشنهادهای مزبور را به وسیله رئیس کل ژاندارمری به وزارت کشور ارسال خواهد داشت.» براساس موافقت قبلی، ماده 20 اصلاح شده از تاریخ 20 ژوئن 1948 (30 خرداد 1327 - م) قابل اجراء خواهد بود.

سفارت موقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را جهت وزارت خارجه شاهنشاهی تجدید می دارد.

----------------------- با شماره 265 مورخ 16 سپتامبر 1948 به وزارت امور خارجه (آمریکا - م) ارسال شد.

سند شماره (13) ترجمه یادداشت شماره 3471تاریخ: 20 سپتامبر 1948 - 29 شهریورماه 1327 سفارت ایالات متحده آمریکا - تهران وزارت امور خارجه کشور شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا، مفتخر است که اعلام دارد از آنجایی که موافقتنامه استخدام هیئت مستشاری آمریکا در وزارت جنگ کشور شاهنشاهی در تاریخ 20 مارس 1949 ( 29 اسفند 1327) منقضی می گردد، براساس بند 3 موافقتنامه مذکور، در چنین حالتی در صورتی که دولت شاهنشاهی مایل به تمدید دوره خدمت هیئت باشد، می بایست تمایل خود را به صورت کتبی تا 21 سپتامبر 1948 (30 شهریور 1327) اظهار نماید. لذا اکنون همان طوری که قبلاً به آن سفارتخانه به طور شفاهی اطلاع داده شده

ص: 530

است، مسئولین دولت شاهنشاهی، اصولاً مایل به تمدید موافقتنامه مذکور برای مدت یک سال دیگر از تاریخ 20 مارس 1949 (29 اسفند 1327) می باشند.

البته این برخورد، یک مورد اصولی و طبیعی است و اصلاحات موردنظر در موافقتنامه، با مذاکراتی که در جریان است، با رضایت طرفین به عمل خواهد آمد.

مهر وزارت امور خارجه (ایران - م) -------------------------- به صورت ضمیمه نامه شماره 4 مورخ 6 ژانویه 1949 به وزارت امور خارجه (آمریکا - م) ارسال شد. رونوشتها، ضمیمه نامه شماره 69 مورخ 7 مارس 1949 به وزارت امور خارجه (آمریکا - م) ارسال شد.

سند شماره (14) تاریخ 25 سپتامبر 1948 - 3 مهر 1327طبقه بندی: سری گزیده ای از مطالب یادداشتبه: سفیر آمریکا در تهران موضوع : قرارداد هیئت نظامی «1 - در تاریخ 23 سپتامبر سرتیپ رزم آرا به من اطلاع داد که در رابطه با قرارداد، با شاه وارد گفتگویی طولانی شده است. شاه گفته بود که از طریق وزارت خارجه از دولت آمریکا خواستار ایجاد دو تغییر در قرارداد و تمدید آن خواهد شد، علت این تغییرات این است که مجلس نیز بایستی آن را تأیید کند. قرارداد کنونی همزمان با برگزاری اجلاس مجلس امضاء شد، ولی به مجلس تقدیم نگردید.

ظاهراً دولت معتقد است که تمدید قرارداد باید به مجلس تقدیم گردد....» «2 - تنها تغییر مهم دیگر در ماده 24 است، رزم آرا گفت او و شاه می دانند که ماده فعلی به نفع دولت ایران است، ولی معتقدند که مجلس با انضمام آن موافقت نخواهد کرد. آنها پیشنهاد کرده اند که بهترین راه، حذف ماده مذکور و آغاز مبادله یادداشت بین دولتین است تا طی آنها دولت ایران تضمین نماید که مستشاران خارجی دیگری را بدون اعلام موافقت (آمریکا - م) استخدام ننماید....» (امضاء) سرلشگر آر. وی. گراو سپهبد ارتش آمریکا سند شماره (15) یادداشت شماره : 555تاریخ: 20 دسامبر 1948 - 29 آذر 1327 ضمیمه شماره 2 گزارش شماره 4 سفارت آمریکا، تهران، ایران، مورخ 6 ژانویه 1949 سفارت آمریکا در تهران سفارت آمریکا با اظهار تعارفات خود به وزارت خارجه دولت خارجه ایران افتخار دارد که به یادداشت شماره 3471 مورخ 20 سپتامبر 1948، در رابطه با تجدید قرارداد هیئت نظامی آمریکا در

ص: 531

ارتش ایران و گفتگوهای انجام شده بین نمایندگان دولت ایران و این سفارت اشاره نماید.

وزارت خارجه در یادداشت مورخ 20 سپتامبر 1948 خود اعلام می دارد که دولت ایران مایل است قرارداد را از تاریخ خاتمه آن یعنی 20 مارس 1949 به مدت یک سال دیگر تمدید نماید، اما باید در مورد بعضی از جرح و تعدیلهای ضروری گفتگوهایی به عمل آید. این گفتگوها اکنون انجام شده و طبق تضمینهای شفاهی نمایندگان دولت ایران، مشخص شده که دولت ایران تصمیم به تمدید بدون تغییر قرارداد گرفته است. همچنین گفته شده است که سفارت در همین رابطه یک یادداشت کتبی دریافت خواهد نمود.

همان طور که وزارتخانه اطلاع دارد، بند 3 قرارداد تصریح می نماید که اگر دولت ایران مایل به تمدید خدمات هیئت پس از تاریخ قید شده، باشد (پس از 20 مارس 1949)، باید قبل از 21 سپتامبر 1948 تمایل خود را کتباً اعلام کند، و دولت آمریکا نیز تا قبل از 21 دسامبر 1948 در مورد آن اقدامات لازم را به عمل آورد. سفارت آمریکا بدین وسیله اعلام می دارد که دولت آمریکا با تقاضای تمدید قرارداد از طرف دولت ایران موافق است، مشروط بر آنکه در متن قرارداد تغییری پدید نیاید.

سفارت موقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را جهت وزارت خارجه شاهنشاهی تجدید می دارد.

وزارت خارجه شاهنشاهی ایران، تهران سند شماره (16) 23 دسامبر ساعت 2 بعد از ظهر خیلی محرمانه وزارت امور خارجه (آمریکا - م)شماره 1184 فوری24 دسامبر 1948 - 3 دی ماه 1327 1184، 23 دسامبر، ساعت 2 بعد از ظهر وزارت امور خارجه (آمریکا - م) با «ویلی» طی (تلگرام فوری شماره 1146 مورخ 17 دسامبر) در مورد پیشنهاد پاراگراف دوم تلگرام وزارت امور خارجه (آمریکا - م) به شماره 1170 مورخ 16 دسامبر، مذاکره کرده است. این پیشنهاد را که علت آن داستانهای ناخوشایند مطبوعاتی بود و باعث تأخیر در ثبت توافقنامه هیئت مستشاری، در سازمان ملل در دسامبر گذشته گردید، با او به بحث گذارده است.

ما با حذف اعلان مطبوعاتی موافقیم، ولی مطلع ساختن سازمان ملل به علل زیر الزامی است:

(1) ماده 102 منشور سازمان ملل، (2) قطعنامه مجمع عمومی این سازمان مورخ دسامبر 1946 که خواهان اعلام علنی رضایت دولت دریافت کننده کارمندان نظامی بیگانه است. به علاوه توافقنامه های بین المللی ایالات متحده باید در مجموعه قوانین به صورت وسیعی انتشار یابند.

ما با مبادله ساده تقاضاهای ایران روبرو هستیم و سفارت با تمدید قرارداد هیئت مستشاری، که مطلع ساختن اداری و بدون فوت وقت سازمان ملل را درپی دارد، موافق است.

لاوت

ص: 532

سند شماره (1)17 تاریخ یادداشت: 29 دسامبر 1948 - 8 دی ماه 1327 شماره 5417 یادداشت وزارت امورخارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا پیرو یادداشت شماره 3471 مورخه 29/6/27 راجع به تمدید قرارداد استخدام هیئت مستشاران آمریکایی در وزارت جنگ محترماً اشعار می دارد.

به طوری که شفاهاً هم تذکر داده شده است مقامات مربوطه دولت شاهنشاهی با تمدید قرارداد فعلی به مدت یک سال دیگر از تاریخ 29 اسفند 1327 موافقت دارند. ضمناً جمله (یک عده افسر و سرباز آمریکایی) که در قرارداد فعلی مندرج است به جمله (یک عده افسر و درجه دار آمریکایی) تبدیل می شود. خواهشمند است موافقت مقامات مربوطه کشورهای متحده آمریکا را نسبت به مراتب مزبور به وزارت امور خارجه اعلام فرمایند.سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا سند شماره (18) تاریخ: 5 ژانویه 1949 - 15 دی ماه 1327شماره: 575 ضمیمه شماره 4 گزارش شماره 4 سفارت آمریکا، تهران، ایران، مورخ 6 ژانویه 1949 وزارت امور خارجه شاهنشاهی، تهران سفارت ایالات متحده آمریکا با اظهار تعارفات خود به وزارت امورخارجه شاهنشاهی، افتخار دارد به اطلاع برساند که یادداشت آن وزارتخانه به شماره 5417 مورخ 29 دسامبر 1948 مربوط به تمدید موافقتنامه همکاری هیئت نظامی ایالات متحده و ارتش ایران را دریافت کرده است.

با توجه به یادداشت تحت مطالعه وزارت شاهنشاهی، به اطلاع می رساند که سفارت، مختار گردیده است تا دولت ایران را از تمایلات دولت ایالات متحده در مورد تمدید موافقتنامه برای یک سال دیگر که از تاریخ 21 مارس 1949 شروع می شود، مطلع نماید.

همچنین به درخواست دولت ایران، دولت ایالات متحده نیز موافق با جایگزینی عبارت درجه داران به جای عبارت سربازان، در مقدمه موافقتنامه است.

سفارت موقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را جهت وزارتخانه شاهنشاهی تجدید می دارد.سفارت آمریکا سند شماره (19) محرمانه گزیده ای از تلگرام متن زیر گزیده ای است از تلگرام محرمانه و بدون شماره (ثبت نشده - م) وزارت امور خارجه (آمریکا - م) به تاریخ 16 ژوئن 1949 (26 خرداد 1328 - م) «توجه شود به مکاتبات انجام شده در خصوص هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران که به

ص: 533


1- در متن ترجمه شده این سند ٬ تاریخ سند به اشتباه 20 دسامبر 1948 ذکر شده است. م

زودی به سازمان ملل ارسال می گردد. این اولین باری است که قرارداد ژاندارمری برای ثبت ارائه می شود، زیرا هنگامی که منشور سازمان ملل قابل اجراء گردید، این توافقنامه در مرحله اجراء بود و ماده 102 بدین ترتیب تفسیر شده است که توافقنامه بعد از تشکیل سازمان ملل به اجراء درآید (هرچند این توافقنامه به عنوان یک سند آشکار از طرف اداره چاپ دولتی برای فروش در دسترس عموم بود.) توافقنامه اصلاحی (دایر بر حذف وظیفه فرماندهی) به عنوان یک قرارداد جدید تلقی شده ، بنابراین تحت عنوان ثبت سازمان ملل و از سری قراردادهای مربوط به تجدید چاپ قرار می گیرد.»وب سند شماره (20) محرمانه گزیده ای از تلگرام متن زیر گزیده ای از تلگرام محرمانه و بدون شماره (ثبت نشده - م) وزارت امور خارجه (آمریکا - م) به تاریخ 16 ژوئن 1949 ( 26 خرداد 1328 - م) می باشد.

«... این وزارتخانه در تاریخ 23 می یادداشتهای تبادل نظر که حاوی مطالب مربوط به هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران بود، را برای نماینده آمریکا در سازمان ملل فرستاد تا روند اداری برای ثبت آنها در دبیرخانه سازمان ملل را انجام دهد. مشکل می توان حدس زد که چه زمانی سازمان ملل آنها را منتشر خواهد ساخت.» سند شماره (21) «کپی» - شماره 1405مورخ 7 مردادماه 1328 (29 ژوئیه 1949) «نامه سفیر ایران در آمریکا به وزیر امور خارجه آمریکا» سفیر ایران احترامات فائقه خود را به عالیجناب وزیر خارجه تقدیم نموده و مفتخر است با اشاره به مذاکرات فراوان خود به آقای لوئی هندرسن (Loy Henderson) مدیر اسبق دفتر امور خاور نزدیک و آفریقا، و یادداشت خود به تاریخ 4 اوت 1948، و همچنین مذاکرات مکررش با آقای ساترث ویت (Satterthwaite)، جانشین آقای هندرسن؛ به تشویق ایشان مطالب زیر را به اطلاع برساند:

1) کمک نظامی جهت تجهیز ارتش ایران، برای کمک به تحرک بیشتر آن جهت مقاومت در مقابل تجاوز خارجی و حفظ نظم داخلی.

2) کمکهای مالی و فنی برای به جریان انداختن پروژه های اجتماعی، کشاورزی و صنعتی جهت ارتقاء سطح زندگی مردم.

بدین وسیله دولت قادر خواهد بود با تبلیغات موذیانه کمونیستی مقابله نموده و به مبارزه اش علیه تجاوز، که همیشه در صف نخستین آن بوده است، ادامه دهد.

در این مذاکرات، سفیر اشاره نمود، با این که دولت متبوعش طی دو سال گذشته مقاومت از خود نشان داده است، ولی بدون کمکهای مادی احتمالاً قادر به تحمل فشاری اینچنین شدید برای مدتی طولانی تر نخواهد بود، مگر این که کمکهایی از قبیل آنچه به دیگر ملل دوستدار آزادی که در شرایط

ص: 534

مشابهی قرار داشته اند مبذول شده، به ایران نیز اعطا شود.

در نتیجه این اظهارات، نیاز بدین کمک مشخص شده، و ریاست جمهور آمریکا و همچنین وزیر خارجه، در چندین مناسبت گوناگون طی بیانیه هایی علنی، ایران را از جمله کشورهای تحت فشار، و مستحق کمک و پشتیبانی آمریکا همچون یونان و ترکیه معرفی نموده اند. باعث بسی خرسندی و امتنان است، که رئیس جمهوری در پیام اخیر خود به کنگره در رابطه با برنامه کمکهای نظامی، از ایران در کنار دیگر ملل مستحق دریافت کمکهای نظامی، نام برد.

سفیر همچنین توجه را به مذاکرات اخیر خود با آقایان ساترث ویت و مک گی (McGhee)جلب می کند که طی آن، به اطلاع رساند که دولت متبوعش مصمم است با عزمی راسخ در مقابل تهاجمات، ایستاده و از دولت آمریکا رسماً تقاضا می کند که - به عنوان رهبر ملل دوستدار آزادی - کمکهای نظامی، مالی و فنی خود را، تحت برنامه های موجود، مشابه با آنچه در اختیار سایر ملل دوستدار آزادی نهاده است، دریغ ننماید.

(پاراگراف حذف شده) از جمله این مواد، بندی است که می تواند نوعی کمک نظامی تلقی شود و موادی را مشخص می سازد که مورد نیاز راه آهن دولتی ایران است. که در طول سالهای متمادی استفاده نظامی توسط متفقین آسیبهای فراوانی در ریلها، بستر جاده ها و ابزار و وسایط متحرکه دیده است؛ این وسایل و کمکها برای بازسازی راه آهن به مثابه مهمترین وسیله حمل و نقل و دفاع کشور، ضروری است. در رابطه با کمکهایی که از سوی این راه آهن، در جهت اهداف متفقین به عمل آمد و اهمیت آن در آینده، امید می رود که دولت ایالات متحده آمریکا امکان تأمین مواد لازم جهت بازسازی آن را خواه تحت برنامه کمکهای نظامی، و یا به عنوان کمکهای مالی، بیابد.

سفیر ایران مطمئن است که تقاضای دولت متبوعش جهت کمک، مورد ملاحظات هوادارانه و موافق قرار خواهد گرفت، و با ابلاغ آن مایل است تشکرات خود را به خاطر دیگر کمکهایی که در حال حاضر اعطا شده اند، همچون کمک نظامی تحت برنامه همکاریهای نظامی کمکهای مالی و اقتصادی به برنامه 7 ساله، در شکل وامها و اعتبارات اعطایی از طریق وساطت بانک صادرات و واردات، و بانک بین المللی توسعه و بازسازی، و همچنین کمکهای فنی و غیره تحت شرایط و موازین موجود، از قبیل لایحه اسمیت. موندت (Smith - Mundt)و موازین شناور همچون طرح اجرای اصل چهار در نطق افتتاحیه ریاست جمهوری، تجدید نماید.

29 ژوئیه 1949 واشنگتن، دی. سی.

عالیجناب دن. سی. آچسن وزیر امور خارجه وزارت خارجه واشنگتن دی. سی

ص: 535

سند شماره (22) مورخ 22 سپتامبر 1949 - 31 شهریور 1328 نامه وزیر امور خارجه آمریکا - به سفیر ایران در آمریکا وزیر امور خارجه ضمن اظهار تعارفات خود به عالیجناب سفیر ایران، احتراماً به یادداشت آن سفارت به شماره 1405 مورخ 29 ژوئیه 1949 درباره مذاکرات سفیر و مقامات وزارت و تمایل ایران برای دستیابی به کمکهای اقتصادی و نظامی، اشاره می نماید.

همان طور که سفیر واقفند، رئیس جمهور در پیام اخیر خود به کنگره، ایران را از جمله کشورهایی که واجد شرایط کمک نظامی هستند، قلمداد نمود. لذا توان این دولت در تأمین کمکهای نظامی، منوط به اقدامات کنگره در مورد پیشنهاد رئیس جمهور خواهد بود. وزارت خارجه همدوش وزارت دفاع، به طور مداوم در جهت تصویب این لایحه توسط کنگره و فراهم نمودن منابع مالی لازم تلاش می کند.

اگر کنگره پیشنهاد مذکور را به قانون بدل سازد، در آن هنگام این دولت در موقعیتی خواهد بود که بعضی از نیازهای خاص نیروهای مسلح ایران را تأمین کند باید تذکر داد که ایران تنها کشوری است که با دارا بودن موقعیت رضایت بخشی از لحاظ ارز خارجی، کمک نظامی به آن کشور به صورت بلاعوض اعطا شده است.

(پاراگراف حذف شده) ... به نظر این دولت، به اجرا در آوردن هر چه زودتر برنامه هفت ساله دولت ایران با استفاده از منابع موجود بهترین روش ممکن جهت بالا بردن سطح استاندارد زندگی مردم ایران است و در نتیجه بهترین کمک برای مقاومت ایران در مقابل تهاجماتی که در یادداشت فوق الذکر سفیر آمده، خواهد بود.

وضعیت رضایت بخش ارز خارجی ایران، همچنین این احتمال که ایران می تواند با کسب اعتبار از بانک جهانی، منابع خویش را تکمیل کند، به نظر می رسد ایران را در مقرون به صرفه ترین موقعیت برای اجرای برنامه «توسعه» خود قرار می دهد.

دولت ایالات متحده آمریکا، همچنان که قبلاً به سفیر یادآور شده، مایل است از درخواست ایران از بانک جهانی که به قدر کافی مستند باشد، حمایت نماید.

این دولت مطلع است که راه آهن دولتی ایران دچار آسیبهای قابل ملاحظه ای شده، زیرا پس از استفاده متفقین از آن در زمان جنگ، مسئولیت بهره برداری از آن به اداره راه آهن دولتی ایران سپرده شد. و به نظر می رسد که یکی از مهمترین اهدافی که برنامه هفت ساله باید در پیش داشته باشد، بازسازی راه آهن است.

با توجه به این احتمال که این بازسازی ممکن است با برنامه کمک نظامی ارتباط داده شود، کنگره به هنگام تخصیص اعتبار مالی قبلی برای برنامه های نظامی، عدم تمایلی خود را در مورد استفاده از این اعتبارات برای مقاصد غیر نظامی مانند ساخت راه آهن به طور آشکار بیان داشته است. بنابراین هر وقت کنگره تخصیص اعتبار نماید، سیاست این دولت این است که از اعتبارات برنامه کمک نظامی، برای طرحهایی از نوعی که پیشنهاد شده، استفاده ننماید.

خاطر سفیر آسوده باشد که این دولت همیشه ملاحظات جانبدارانه خود را در مورد درخواستهای دولت ایران برای دریافت مساعدت، را ادامه خواهد داد و سعی خواهد نمود تا چنین کمکهایی را هر

ص: 536

زمانی که احتیاج به آن کاملاً تأیید شده باشد و نتوان آن را از سایر منابع موجود برای ایران تأمین نمود، فراهم نماید.

وزارت امور خارجه، واشنگتن 22 سپتامبر 1949 سند شماره (23) محرمانه گزیده ای از تلگرام سومین پاراگراف از تلگرام محرمانه وزارت امور خارجه به شماره 1002 مورخ 10 نوامبر 1949 اظهار می دارد: «جهت اطلاع شما با وجود عملیات برنامه کمکهای تسلیحاتی، ما به توسعه قرارداد هیئت (نظامی - م) به هر صورت رسمی علاقه مند نیستیم. منظور این نیست که مانع افزایش تعداد اعضای هیئت (نظامی - م) جهت آموزش ایرانیان در استفاده مجدد از تجهیزات دریافت شده، باشیم.

اما از این که ایرانیان به این نتیجه برسند که پایان بخشیدن به برنامه کمکهای نظامی (حتی بعد از 2 یا 3 سال با پذیرفتن توسعه برنامه ها) مفید و یا زمان مناسبی برای حذف هیئت (نظامی - م) خواهد بود، خودداری نماییم.» سند شماره (24) طبقه بندی: ندارد -تاریخ : 28 نوامبر 1949 - 7 آذر 1328 یادداشت شماره (1)1396 سفارت آمریکا با اظهار تعارفات خود به وزارت خارجه دولت شاهنشاهی ایران افتخار دارد که به یادداشت شماره 4733 مورخ 29 شهریور 1328 (20 سپتامبر 1949) مبنی بر تمایل دولت ایران نسبت به تمدید قرارداد خدمت هیئت مستشاری آمریکایی در وزارت جنگ ایران اشاره نماید.

به سفارت اطلاع داده شد تا موافقت دولت آمریکا را با تمدید قرارداد بدون ایجاد تغییر در شرایط آن اعلام نماید. ولی تأسیس وزارت دفاع آمریکا (که در بر گیرنده بخشی از اختیارات وزارت جنگ این کشور نیز می باشد) و تأسیس وزارت نیروی هوایی ایجاد بعضی تغییرات جزئی را در لحن قرارداد ضروری می سازد تا رعایت حال ساختار کنونی دولت آمریکا از نظر حقوقی شده باشد.

بدین منظور، مقتضی است در صورت تمدید قرارداد موجود، متن در موارد زیر مورد تجدید نظر قرار گیرد: 1 - در مقدمه پس از کلمه «ارتش» کلمات و «نیروی هوایی آمریکا» گنجانده شود. که عبارت مربوطه در مقدمه به ترتیب ذیل خوانده خواهد شد.

«به موجب تقاضای دولت ایران از دولت کشورهای متحد آمریکا رئیس جمهور کشورهای متحد آمریکا اجازه داده است که یک عده افسر و سربازانش(2) و نیروی هوایی آمریکا به منظور تشکیل

ص: 537


1- با گزارش شماره 15 مورخ 11 ژانویه 1950 به وزارت خارجه (آمریکا م) ارسال گردید.
2- این عبارت صحیح نیست و باید ”درجه دار“ خوانده شود. مطابق با اصلاحیه ای که شامل تبادلات چند یادداشت بود و در تاریخ 5 ژانویه 1949 کامل شد.

یک هیئت نظامی در ایران طبق شرایط مصرحه زیر گماشته شوند:

2 - در ماده 5 کلمه «از ابتدا» را حذف کرده و پس از کلمه «ارتش» کلمات «و نیروی هوایی آمریکا» را درج نمایید. در همین ماده کلمات «وزارت جنگ» را حذف کرده و به جای آن وزارت دفاع» را قرار دهید که ماده 5 به ترتیب ذیل خوانده خواهد شد.

«هیئت مرکب خواهد بود از عده ای از افسران و نفرات ارتش و نیروی هوایی آمریکا که با موافقت وزیر جنگ ایران توسط نماینده مجاز ایشان در واشنگتن و وزارت دفاع آمریکا تعیین شده باشند.

اشخاصی به این کار گماشته خواهند شد که وزیر جنگ دولت شاهنشاهی و یا نماینده مجاز ایشان و وزارت دفاع آمریکا یا نماینده مجاز آن با انتصاب آنها موافقت داشته باشند.

3 - در ماده 10 پس از عبارت «ارتش آمریکا» در هر دو مورد عبارت «یا نیروی هوایی آمریکا» را درج نمایید که ماده 10 در آن صورت به شرح ذیل خوانده خواهد شد:

هر یک از اعضاء هیئت با همان درجه ای که در ارتش آمریکا یا نیروی هوایی آمریکا دارد خدمت خواهد کرد، ولی بر تمام افسران هم درجه خود در ارتش ایران ارشدیت خواهد داشت. هر یک از اعضاء هیئت از تمام امتیازات و مزایایی که بنابر مقررات داخلی ارتش ایران برای افسران هم درجه او تعیین شده است، برخوردار می گردد. اعضاء هیئت لباس متحدالشکل ارتش آمریکا یا نیروی هوایی آمریکا را بر تن خواهند کرد و علامت مخصوص خدمت در ارتش ایران را در منتهی الیه آستین نزدیک شانه نصب خواهند نمود.

4 - در ماده 19 عبارت «وزارت جنگ) را حذف و به جای آن عبارت «وزارت دفاع» را قرار دهید. علاوه بر این در همین ماده عبارت «یک هواپیمای آمریکایی» را تغییر و به جای آن «یک فروند هواپیمای ارتش آمریکا» را درج نمایید، پس از آن ماده 19 به شرح زیر خوانده خواهد شد:

علاوه بر وسایط و وسایل نقلیه ای که از طرف دولت آمریکا در اختیار هیئت گذاشته شده دولت ایران نیز در مورد لزوم وسایل نقلیه دیگری (اتومبیل و هواپیما) برای انجام کارهای اداری در اختیار هیئت قرار خواهد داد و دولت ایران یک سوم «ثلث» مجموع مصرف بنزین و روغن وسایل نقلیه متعلق به دولت آمریکا را که در اختیار هیئت است طبق تشخیص رئیس هیئت تأمین خواهد کرد.

تعداد و نوع وسایل نقلیه دولت آمریکا که در اختیار هیئت خواهد بود از طرف وزارت دفاع آمریکا تعیین خواهد گشت و نیز مقرر می گردد که در موارد لزوم طبق تشخیص رئیس هیئت و با پیروی از قوانین و مقررات جاریه یک فروند هواپیمای ارتش آمریکا با کارکنان آن برای انجام امور اداری اجازه ورود به ایران و خروج از ایران داشته باشد مشروط بر این که رئیس هیئت قبلاً طبق قواعد و مقررات ایران به اولیای امور مربوطه ایران مراتب را اطلاع دهد. کلیه وسایل نقلیه دولت آمریکا که در داخله ایران برای عملیات در اختیار هیئت است از قوانین و مقررات ایران متابعت خواهد کرد.

امید است که این تغییرات مورد تأیید دولت ایران قرار گرفته و قرارداد جدید با جرح و تعدیلهای فوق تمدید گردد.

سفارت موقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را جهت وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی ایران تجدید می دارد.

ص: 538

سند شماره (25) طبقه بندی ندارد - شماره 7407 - تاریخ 20/10/1328 وزارت امورخارجه - یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا و عطف به یادداشت شماره (1396) مورخ 28 نوامبر 1949 (هفتم آذرماه 1328) آن سفارت کبرای راجع به تمدید قرارداد استخدام هیئت مستشاران آمریکایی در وزارت جنگ شاهنشاهی محترماً اظهار می دارد.

به طوری که شفاهاً به استحضار آن سفارت کبرا رسیده است مقامات مربوطه دولت شاهنشاهی با تمدید قرارداد نامبرده برای مدت یک سال دیگر از تاریخ 29 اسفندماه 1328 تا 29 اسفندماه 1329 (20 مارس 1950 تا 20 مارس 1951) و درج عناوین جدید مؤسسات مربوطه کشورهای متحده آمریکا به جای عناوین سابق به قسمی که در یادداشت فوق الذکر آن سفارت کبرا ذکر گردیده است موافقت خودشان را اعلام می دارند، وزارت امورخارجه شاهنشاهی از آن سفارت کبرا خواهشمند است مراتب را به استحضار مقامات مربوطه کشورهای متحده برسانند.

سند شماره (26) سری - تاریخ 18 می 1950 - 28 اردیبهشت 1329 - واشنگتن دی. سی متن مذاکرات طی گفتگو در مورد مبادله یادداشتهای مربوط به قرارداد کمک دفاعی متقابل آمریکا سال 1949، نمایندگان دولت ایالات متحده آمریکا پیشنهاد کردند که شرایط زیر در مفاد قرارداد گنجانده شود:

«دو دولت اذعان دارند که کنترل مؤثر صدور مواد حاوی پتانسیل جنگی، تجهیزات و در صورت عملی بودن، اطلاعات فنی، در زمینه امنیت دو جانبه و تحقق اهداف طرفین، علائق هر دو کشور را تأمین می نماید. به همین علت هر دوی آنها بر این شده اند که در راه رسیدن به این اهداف، با یکدیگر مشورت نمایند.» نمایندگان دولت خاطرنشان ساخته اند که دولت متبوعشان با مفاد این شرایط کاملاً موافق است و از طرف دولت خویش اطمینان داده اند که دولت ایران در رابطه با گسترش رضایت بخش کنترل در مورد این گونه صادرات جنگی، حاضر به همکاری می باشد.

به خاطر تضمینهای ارائه شده توسط نمایندگان دولت ایران در مورد آمادگی دولت این کشور برای همکاری در این مورد و ایجاد زمینه های مساعد برای مشورت، نمایندگان دو دولت معتقدند که گنجانیدن این شرط در متن یادداشتهای مربوط به قرارداد کمک دفاعی متقابل آمریکا فاقد ضرورت است.

(امضاء)(امضاء) جوزف. جی. (ناخوانا)آ. آ. آرام نماینده دولت ایالات متحده آمریکانماینده دولت ایران

ص: 539

سند شماره (27) وزارت امورخارجه - واشنگتن تاریخ : 23 می 1950 - 2 خرداد ماه 1329 از : کفیل وزارت امورخارجه: (آمریکا - م) به : کاردار موقت ایران آقای محترم:

به مذاکراتی که اخیراً میان نمایندگان دولتین ما در رابطه با ارسال کمک نظامی دولت ایالات متحده آمریکا به دولت ایران، مطابق قانون عمومی 329 مصوبه هشتاد و یکمین کنگره ایالات متحده آمریکا، اشاره می نمایم و توافقهای حاصله از آن مذاکرات را که در ذیل می آید، تأیید می نمایم:

1 - دولت ایالات متحده آمریکا با درک این اصل که بهبود اقتصادی برای صلح و امنیت جهانی ضروری می باشد و می بایست در اولویت قرار گیرد و تعهد می کند که وسایل، مواد و خدماتی را که دولت ایالات متحده آمریکا اعطای آن و یا ادامه اعطای آن را به دولت ایران ممکن بداند، براساس یک امتیاز رسمی صورت خواهد گرفت و ارائه هر نوع کمک مجاز پیرو این نامه، باید با منشور ملل متحد سازگار بوده و نیز منوط به کلیه شرایط و قیودات قابل اجراء و مفاد دایر بر انقضاء یا فسخ قرارداد کمک دفاعی متقابل مصوب 1949 و دیگر قوانین قابل اجرای ایالات متحده آمریکا در خصوص کمکهای نظامی باشد. دو دولت، هر از گاهی، مذاکرات تفصیلی لازم را در به اجراء گذاردن مواد این بند به عمل خواهند آورد.

2 - دولت ایران ملزم می گردد کمکهای دریافتی را مطابق با پاراگراف 1 در راستای اهداف مورد نظر، به طور مؤثری به کار گیرد و چنین کمکهایی را به مقاصد دیگری غیر از آنچه در «تفاهم نامه» قید شده، اختصاص ندهد.

3 - بر اساس علائق مشترک امنیتی دو دولت، دولت ایران متعهد می شود که به هیچ فرد، مقام یا کارگزار دولتی خویش و یا هر کشور دیگری، حق مالکیت یا تصرف هر یک از تجهیزات، مواد یا خدمات دریافت شده را که بر اساس واگذاری رسمی مطابق با پاراگراف 1 صورت گرفته، را بدون موافقت قبلی دولت ایالات متحده آمریکا واگذار ننماید.

4 - دولت ایران، پس از بررسیهای لازم و مقتضی پیرامون نیازمندیهای معتدل و مصرف داخلی و صادرات بازرگانی ایران که قرار است توسط همان دولت تعیین گردد، جهت تسهیل تولید، حمل و نقل، صدور و ارسال به دولت ایالات متحده آمریکا برای چنین دوره زمانی و با چنین کمیتی و مطابق یک چنین شرایط و مقرراتی در خصوص قیمت، نحوه پرداخت و نظایر آن به آن صورت که مورد توافق قرار گیرد، مواد خام و نیمه ساخته مورد تقاضای ایالات متحده که به علت کمبودها و یا کمبودهای بالقوه منابع خود می باشد و ممکن است در ایران وجود داشته باشد، موافقت نماید.

5 - (الف) دولت ایران اقداماتی مقتضی که در تضاد با مسائل امنیتی و منافع کشور نباشد به عمل خواهد آورد تا مردم را از عملیاتی که متعاقب این توافقها انجام می گیرد، مطلع سازد.

(ب) هر دولت، آن نوع اقدامات امنیتی را که ممکن است در هر حالتی بین دو دولت مورد موافقت قرار گیرد به منظور جلوگیری از افشاء یا به مخاطره افتادن مواد، خدمات و یا اطلاعاتی که دولت دیگر مطابق این توافقها تأمین می نماید، به عمل خواهد آورد.

ص: 540

6 - دولت ایران، بجز مواردی که ممکن است بین دو دولت موافقت صورت گیرد، معافیت از عوارض گمرک و مالیات داخلی در مورد صدور و یا ورود تولیدات، اموال، مواد و یا تجهیزات وارد شده به قلمرو خود که در ارتباط با این توافقنامه می باشد، اعطاء خواهد کرد.

7 - دولت ایران کارکنان فنی دولت ایالات متحده آمریکا، کسانی که مسئولیتهای دولت آمریکا را در تکمیل مواد این قرار داد در سرزمین ایران به عهده خواهند داشت، را به کشورش می پذیرد و تسهیلات لازم را برای پیشرفت آن کمکها در اختیار آنان قرار خواهد داد.

8 - بنا به درخواست هر یک از دو دولت، مقدمات مناسبی را بین خودشان در رابطه با مسئولیت ثبت یا دعاوی مشابه که بر پایه کاربرد، اختراعات، فرآیندها، اطلاعات فنی یا اشکال دیگر از اموال در رابطه با تجهیزات، مواد و خدمات مطابق با پاراگراف 1 این توافقنامه، قانون از آنها حمایت به عمل می آورد، به مذاکره خواهند گذاشت، در این چنین مذاکراتی این مورد می باید در نظر گرفته شود: که هر دولت مسئولیت همه دعاوی اتباع خویش و دعاوی برخاسته از اتباع هر کشور ثالثی در محدوده خاک خود را قبول خواهد کرد.

9 - به درخواست هر یک از طرفین، دو دولت با در نظر گرفتن هر موضوعی که در رابطه با اجرای این توافقها یا برای عملیات یا مقدماتی که متعاقب این توافقها پیش آید، مشورت خواهند کرد.

10 - هیچ اقدامی در تفسیر، اصلاح یا ترمیم موافقتهایی که میان دولت ایالات متحده آمریکا و ایران در تاریخ 27 نوامبر 1943 و 6 اکتبر 1947 در تهران امضاء شده، آن چنان که اصلاح و تمدید گردیده، صورت نخواهد گرفت.

من پیشنهاد می کنم که اگر این توافقها از تصویب دولت ایران برخوردار می شود، این یادداشت و یادداشت شما که همزمان این توافقها را مورد تأیید قرار می دهند، از تاریخ یادداشت شما اعتبار قانونی خواهد داشت. در آینده، هرگاه یکی از دو دولت از طریق ابلاغ کتبی قصد خود را مبنی بر فسخ توافقها اعلام دارد، یک سال بعد از تاریخ دریافت پیام، این توافقها از اعتبار قانونی خواهد افتاد.

آقای محترم، احترامات فائقه اینجانب را بپذیرید.

آقای غلامعباس آرامجیمز. ای. وب کاردار موقت ایرانکفیل وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا با توجه به بند پاراگراف (بند) 7 این توافقنامه، گروه دیگری از مستشاران نظامی آمریکا به ایران آمدند. وظیفه این گروه، نحوه اجرای این توافقنامه در رابطه با استفاده از کمک نظامی آمریکا در ایران بود. نام این گروه عبارت است از گروه مشاورین کمک نظامی ایالات متحده به ایران The U.S Military Assistance Advisory Group to Iranکه به صورت مخفف به آن مگ (MAAG) گفته می شد. م

ص: 541

از : کاردار موقت ایرانتاریخ : 23 می 1950 - 2 خرداد 1329 به : کفیل وزارت امور خارجه آمریکا سفارت ایران در واشنگتن، دی. سی.

عالیجناب:

احتراماً، به عرض می رساند که یادداشت شما به تاریخ 23 ماه می، واصل گردید. بر اساس دستورات دولت متبوع خود، نظر شما را به مذاکرات اخیری که میان نمایندگان دولتهایمان راجع به اعطای کمک نظامی ایالات متحده آمریکا به دولت ایران، مطابق قانون عمومی 329 مصوب هشتاد و یکمین کنگره ایالات متحده صورت گرفته جلب می نمایم و توافقهای حاصله از آن را به طوری که در ذیل می آید، مورد تأیید قرار می دهم:(1) احتراماً، در موافقت با پیشنهادهای مندرج در یادداشت شما، به اطلاع می رسانم که تفاهمات بیان شده در آن، به تصویب دولت ایران رسیده است. بنابراین، آن یادداشت و یادداشت حاضر که جهت اطلاع از توافقات در نظر گرفته شده، در این تاریخ و پس از آن قابل اجراء بوده و تا یک سال پس از دریافت ابلاغ کتبی هر دولت که قصد فسخ این توافقها را داشته باشد، اعتبار قانونی خواهد داشت.

عالیجناب: جیمز، ای. وب. کفیل وزارت امور غ - ع - آرام خارجه ایالات متحده آمریکا واشنگتن، دی - سی.کاردار موقت سفارت ایران

ص: 542


1- این نامه ٬ همچون نامه قبلی حاوی بندها (پاراگرافهای) دهگانه می باشد لذا جهت جلوگیری از تکرار مطلب از درج آن خودداری شد. م

فصل دوم ما آزادی و استقلال می خواهیم. ما نمی خواهیم که وقتی سراغ لشکرمان می رویم، آمریکاییها بیایند آن را اداره کنند و یا تحت نظارت مستشاران آمریکایی باشد. یک ارتش انگل درست کنند، یک ارتشی که مال ایران را در راه او صرف کنند، و او تحت نظارت و تربیت مستشاران آمریکایی و برای آمریکاییها بخواهند کار کند.

امام خمینی (س) - 28/7/57 فصل دوم شامل 20 سند می گردد که مقطع بهمن ماه 1330 تا فروردین ماه 1333 را در بر می گیرد. این فصل عمدتاً مربوط به موضع دولت دکتر مصدق در مورد مستشاری نظامی آمریکا در ایران است. در سال 1330 که مصدق به نخست وزیری رسید، در موعد مقرر با تمدید قراردادهای مربوط به مستشاری نظامی آمری-کا در ایران، مواف-قت ننمود.

در سال 1951 دولت آمریکا «برنامه امنیت مشترک» (MSP) را اعلام کرد. این برنامه برای حمایت از هم پیمانان غرب در سراسر جهان، در مقابل تهدیدات شرق بود. برنامه فوق حاوی اعطاء کمکهای نظامی به صورت بلاعوض بود. در مقابل، کشورهایی که خواستار این کمکهای نظامی بودند باید تا تاریخ 8 ژانویه 1952 موافقت خود را با بخش (511 - الف) از این برنامه اعلام می نمودند.

مصدق، نخست وزیر وقت ایران، طی نامه ای به تاریخ 4 ژانویه 1952 این برنامه را نپذیرفت و عدم تمایل خود به «نقض بی طرفی» ایران را اعلام نمود. در پی آن آمریکا در اوائل سال 1952 تحویل تسلیحات به ایران را متوقف نموده و آموزش نظامی افسران ایرانی را قطع کرد. در نتیجه مسئله خروج هیئتهای مستشاری آمریکا به طور جدی مطرح شد. در ماه مارس 1952 بین دکتر مصدق و نمایندگان دولت آمریکا مذاکراتی انجام شد که در رابطه با تمدید قرارداد به نتیجه ای نرسید. اما دولت مصدق پذیرفت که هیئتهای نظامی آمریکا موقتاً بدون تجدید رسمی قراردادها، در ایران باقی بمانند و به کار خود ادامه دهند و نیز از همان حقوق و مزایای سابق برخوردار باشند. یک ماه بعد یعنی در آوریل 1952، دولت مصدق با نوشتن نامه ای به سفیر آمریکا در تهران، تعهداتی را می پذیرد. متعاقب این نامه اعطای کمک نظامی آمریکا از سرگرفته شد وزارت خارجه آمریکا نامه مصدق را به عنوان قبول بخشی از شرایط «برنامه امنیت مشترک» تلقی نمود.

ص: 543

با سقوط دولت دکتر مصدق در 28 مرداد 1332 ، دولت سپهبد زاهدی بار دیگر قراردادهای مربوط به مستشاران را رسماً تمدید کرد.

سند شماره (28) بدون طبقه بندی - دفتر نخست وزیری -تاریخ: 24 بهمن 1330 (14 فوریه 1952) شماره : (1)32850 به : وزارت دارایی پرداخت حقوق مستشاران آمریکایی شاغل در وزارت جنگ و ژاندارمری در جلسه مورخ 16/11/30 (فوریه) هیئت وزیران مورد بحث قرار گرفت. به تصویب رسید که پرداخت حقوق مستشاران مذکور از آنجایی که در حال حاضر در ایران خدمت می کنند، مطابق قرارداد و قانون مصوب، پرداخت شود.

نخست وزیر - (محمد مصدق - م) رونوشت برای اطلاع وزارت جنگ و نخست وزیر ارسال شد.

شماره 35837/12527 به تاریخ 26/11/30 (16 فوریه) ----------------------- رونوشت برای اطلاع اداره مستشاری و وزیر جنگ سرلشگر علوی مقدم ارسال شد.

سند شماره (29) استفاده محدود - تلگرام ارسالیتاریخ : 21 فوریه 1952 - 3 اسفند 1330 به : وزارت امور خارجهشماره : 3210 رمز : استفاده محدود با حق تقدم محاکمه همسر سرهنگ گلاس، مستشار نظامی به اتهام قتل غیرعمد که در اثر حادثه رانندگی در ده ماه قبل اتفاق افتاد و متعاقباً منجر به فوت یک نفر ایرانی گردید، در 23 فوریه آغاز می شود. خانم گلاس اظهار می دارد که برخلاف آنچه که متهم گشته، رانندگی اتومبیل را به عهده نداشته است. از اینرو وکلای مدافع مطمئن هستند که می توانند اثبات کنند که وی رانندگی را به عهده نداشته، لذا وی تبرئه خواهد شد. بعد از چنین تبرئه ای، امکان آن خواهد بود که علیه سرهنگ گلاس اقامه دعوی شود.

سفارت در این قضیه جهت دستیابی به حداکثر عدالت تمام امکانات اداری خود را به کار گرفته است.

قوانین نظامی ایالات متحده آمریکا چاپ 1951 در قسمت 12 چنین می گوید: «طبق قوانین بین المللی اگر اعضای نیروهای مسلح ایالات متحده یا هر کشور مستقل دیگر، که با رضایت در قلمرو یک کشور دوست مستقر شده یا در حال عبور باشند، مرتکب جرمی شوند قضاوت به عهده کشور میزبان خواهد بود. سفارت در قوانین بین المللی نمی تواند پشتیبانی برای این اظهاریه بیابد و بر این باور نیست که کارکنان مستشاری نظامی و وابستگان آنها، یعنی کسانی که تحت شمول قرارداد مستشاری نظامی هستند، از هیچ مصونیتی در مقابل دادگاههای حقوقی محلی برخوردار نیستند.

ص: 544


1- به ضمیمه نامه شماره 938 مورخ 13 می 1953 به وزارت امور خارجه (آمریکا م) ارسال شد.

علیرغم حضور گسترده شهروندان عادی آمریکایی در ایران، آنها می توانند انتظار حمایت از دولت آمریکا را داشته باشند. از تفاسیر به موقع وزارت (امور خارجه آمریکا - م) در مورد محاکمه 23 فوریه قدردانی می نماییم.هندرسن سند شماره (30) استفاده محدود - تلگرام واردهتاریخ: 22 فوریه 1952 - ساعت 2 بعد از ظهر از: وزارتشماره: 1760 رمز: استفاده محدود با حق تقدمورود: 23 فوریه 1952 - ساعت 10 صبح وزارت امور خارجه (آمریکا - م) با این نظر شما (تلگرام سفارت 3210، 21 فوریه) موافق است که آن متن ذکر شده از کتاب قوانین حقوق قضائی نظامی در ارتباط با خانم گلاس و یا سرهنگ گلاس قابل اجراء و عملی نیست. و صحبت شما را تأیید می کند که در شرایط فقدان موافقتنامه ویژه ای با دولت ایران که به کارمندان نظامی و وابستگان آنها مصونیت از قلمرو حقوقی - قضائی محلی در مواردی از این قبیل را بدهد، قوانین بین المللی چنین مصونیتی به آنها نمی دهد.وب سند شماره (31) طبقه بندی: سری - گزیده از مطلب تلگرام آنچه که در ذیل می آید گزیده از مطالب تلگرام سری سفارت به شماره 3398 مورخ 6 مارس 1952 (15 اسفند 1330 - م) است که به امضاء هندرسن رسیده و در مورد گفتگو با مصدق در تاریخ 6 مارس 1952 می باشد.

به او (نخست وزیر مصدق) گفتم که میل دارم در مورد بیانات وی تأییدیه ای به دست آورم. وی گفته بود که اگر هیئت نظامی آمریکا می خواهند تا حل مناقشات نفتی در ایران باقی به مانند تا مجلس جدید مسئله مستشاران نظامی را بررسی نماید، باید براساس شرایطی که دوازده ماه قبل از اختتام قرارداد وجود داشت، به کار خود ادامه دهند. مصدق گفت وی می تواند این مطلب را تأیید نماید. سؤال کردم که آیا وزارت دارایی پرداختهای لازم را به عهده خواهد گرفت و آیا مصونیت و معافیت از پرداخت حقوق گمرکی بر اساس قرارداد موجود شامل حال اعضاء هیئت نظامی آمریکا خواهد شد.

وی در مقام تأیید گفت همین طور است و او به وزارت دارایی در همین رابطه دستوراتی داده است. او به من اطمینان داد که مفاد این قرارداد رعایت خواهد شد.

سند شماره (32) بدون طبقه بندی - وزارت جنگ - دفتر نخست وزیر تاریخ : 17/12/30 - (8 مارس 1952) شماره : (1)35790 یادداشت به: وزارت دارایی به موجب تصمیم متخذه از جانب هیئت وزیران، جهت پرداخت حقوق و دیگر پاداش کارکنان

ص: 545


1- با ضمیمه نامه شماره 938 مورخ 13 می 1953 برای وزارتخانه ارسال شد.

هیئت ایالات متحده، لطفاً تا زمان تعیین وضعیت آنان بر طبق قانون اول آبان 1322 (24 اکتبر 1943) اقدام نمایید.نخست وزیر (محمد مصدق -م) نخست وزیر رونوشت جهت اطلاع وزارت جنگ ارسال شد.

شماره: 38425/13598 تاریخ: 19/12/30 (10 مارس 1952) رونوشت جهت اطلاع اداره مستشاری ارسال شد.

از طرف وزیر جنگ - سرلشگر مظهری سند شماره (33) سری - تلگرام وارده - تاریخ : 11 مارس 1952 (20 اسفند 1330) - ساعت 6 بعد از ظهر از : وزارت امور خارجه (آمریکا - م) رمز : سری - با حق تقدمشماره : 1913 تاریخ ورود : 12 مارس 1952، ساعت 7 بعد از ظهر وزارت امور خارجه (آمریکا - م) نسبت به پیشنهادهای شما درباره هیئت مستشاری نظامی دقیقترین توجهات را مبذول داشته است. اصول اساسی که مورد نظر بود عبارتند از: (الف) اقدام احتیاطی که هم اکنون انجام شده، الزاماً لطمه ای به امکان کسب یک توافق کتبی نهایی برای ادامه کار هیئت وارد نخواهد ساخت. (ب) لزوم اجتناب از هرگونه روش که بدون هیچ گونه نیازی ممکن است از فشارهایی که به مصدق وارد می شود، بکاهد. (ج) لزوم اجتناب از این گمان که آمریکا تا هر جایی برای باقی ماندن هیئت در ایران، حتی در صورت عدم تمایل دولت ایران، پیش خواهد رفت. (د) لزوم اجتناب از هر نوع توافق موقتی که هیئت را برای عملیات مؤثر با مشکل روبرو می سازد (ه) لزوم اجتناب از موقعیتی که به موجب آن خروج آتی هیئت به درخواست دولت ایران و یا در نتیجه شکست دولت ایران در تجدید موافقتنامه باشد، در غیر این صورت این مسئله گواهی بر مشکلات ما در ایران و یا هر جای دیگری خواهد بود. در رابطه با مورد آخر، مسلماً ما مایل نیستیم که به روسها فرصتی داده شود تا از حضور مستمر هیئت به عنوان یک حربه تبلیغاتی استفاده کرده و یا مذاکرات رسمی با دولت ایران علیه هیئت انجام دهند. از آنجایی که یک بار روسها یک موضعگیری رسمی علیه دولت ایران در رابطه با حضور هیئت حتی با وجود قرارداد، انجام دادند بعید به نظر می رسد که آنها در صورتی که چنین گمان کنند که ایالات متحده هیئت را به ایرانیها تحمیل کرده، ساکت بمانند.

.... در نتیجه مشورت با وزارت دفاع، وزارت امور خارجه به شما اجازه می دهد تا به این درخواست ایرانیان رضایت دهید که هیئت فعلاً بدون یک توافقنامه کتبی تا هنگام مذاکرات آتی در مورد وضعیت آن، در ایران باقی بماند. به هر حال، در موافقت با چنین درخواستی، شما باید برای ایرانیها این مطلب را روشن سازید که این صرفاً صلاحدیدی موقت است و ایالات متحده نمی تواند هیئت را به طور نامحدود بدون یک موافقت نامه رسمی در ایران باقی بگذارد. همچنین موافقت ایالات متحده با باقی ماندن هیئت، مشروط به توافق نظری، روشن و شفاهی در این باره است که وضعیت

ص: 546

هیئت در مدت زمان موقتی تغییر نخواهد کرد و هیئت از تمام حقوق و مزایایی که سابقاً وجود داشته، بهره مند خواهد شد. وزارتخانه ترجیح می دهد در متن بیانیه پیشنهادی دولت ایران بعد از «دولت آمریکا» عبارت به «درخواست مقامات ایرانی» درج شود تا این نکته را کاملاً برای عموم روشن سازد. از آنجایی که به این مطلب در بیانیه ای که هم اکنون پیش نویس شده به طور ضمنی اشاره گردیده است و اگر شما تشخیص دهید که بیانیه این حقیقت را با وضوح کافی مطرح می کند، وزارتخانه هیچ اصراری بر اضافه کردن آن کلمات ندارد.

وزارت دفاع موافق استآچسن سند شماره (34) طبقه بندی : سری - گزیده از مطالب تلگرام آنچه در ذیل می آید گزیده ای از مطالب تلگرام سری سفارت به شماره 5303 مورخ 13 مارس 1952 (22 اسفند 1330 - م) است که به امضاء هندرسن رسیده و مربوط به گفتگویی با نخست وزیر مصدق می باشد.

«امروز صبح با مصدق ملاقات کردم تا وی را از تصمیم اتخاذ شده از طریق تلگرام وزارت خارجه آمریکا به شماره 1913 مورخ 11 مارس مطلع سازم. برای این که جای هیچ گونه شک و تردید باقی نماند. آن بخش از تلگرام را که با عبارت پس از مشورت با وزارت دفاع آغاز و با عبارت امتیازات مندرج در قرارداد خاتمه می یابد برای وی با صدای بلند قرائت کردم. علاوه بر این متن انگلیسی و ترجمه فارسی اعلامیه وزارت خارجه آمریکا را به وی تسلیم نمودم. متن به شرح زیر است:» «دولت آمریکا به هیئت نظامی آمریکا اجازه ماندن موقت در ایران را براساس شرایط موجود قرارداد می دهد تا دو دولت با داشتن وقت و فرصت کافی بتوانند در مورد آینده هیئت نظامی با یکدیگر مشورت نمایند.» سند شماره (35) بدون طبقه بندی ترجمه بریده ای از روزنامه اطلاعات مورخ 19 مارس 1952 (28 اسفندماه 1330) (گزارشی مشابه در روزنامه های دیگری در همان تاریخ وجود دارد)(1) مستشاران نظامی آمریکایی تا اتخاذ تصمیمی درباره وضعیت آینده آنان، تحت شرایط کنونی در ایران باقی می مانند.

در کنفرانس مطبوعاتی فوق العاده ای که امروز در ساعت 30/1 بعد از ظهر در دفتر نخست وزیر برگزار شد، آقای بوشهری وزیر راه و سخنگوی دولت مطالب زیر را ایراد کرد:

1 - دولت ایالات متحده موافقت کرده است تا به گروه افسران آمریکایی اجازه داده شود موقتاً تحت شرایط کنونی در ایران باقی بمانند تا دو دولت فرصت کافی جهت مشورت با یکدیگر را در مورد آینده آنها داشته باشند بر طبق تصمیم هیئت وزیران تا تصمیم گیری نهایی، حقوق و مزایای آنان

ص: 547


1- به ضمیمه نامه شماره 938 مورخ 13 می 1953 به وزارتخانه ارسال شد.

به موجب مقررات قانون 1 آبان 1322 (24 اکتبر 1943) پرداخت خواهد شد.

سند شماره (36) بدون طبقه بندی بیانیه مطبوعاتی(1) در مذاکرات بین سفیر هندرسن و نخست وزیر مصدق در تاریخ 24 آوریل 1952 (4/2/1331)، توافق شد که وزارت خارجه باید بیانیه زیر را جهت مطبوعات صادر نماید:

«به دنبال تبادل یادداشتهایی در 24 آوریل 1952 بین نخست وزیر ایران و سفیر ایالات متحده در ایران، تصمیم بر این شد که کمکهای نظامی آمریکا به ایران ادامه یابد. ارسال محموله های وسایل نظامی در اسرع وقت توسط دولت ایالات متحده از سرگرفته خواهد شد.» سند شماره (37) ترجمه 1814 - 14 اردیبهشت ماه 1331 (24 آوریل 1952) عالیجناب لوئی هندرسن سفیر کبیر ایالات متحده آمریکا، تهران پیرو مذاکرات شفاهی، لازم می دانم به اطلاع جنابعالی برسانم که دولت اینجانب، با توجه به وضعیت مالی و اقتصادی کشور، از کمکهایی که دولت متبوع شما برای اعطاء به ما آماده کرده است، استقبال می نماید. ما، تا آنجا که منابع مالی و وضعیت عمومی ایران اجازه دهد، از منشور سازمان ملل متحد دفاع و پشتیبانی می کنیم. همچنین هر آنچه که برایمان مقدور باشد برای تقویت ظرفیت دفاعیمان انجام خواهیم داد و از آزادی و استقلال خود با تمام قدرت در مقابل هرگونه تجاوزی که از هر سویی بر ما وارد شود، دفاع خواهیم کرد.

فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود نسبت به جنابعالی مغتنم می شمارم.

دکتر محمد مصدق نخست وزیر از سفیر ایالات متحده به نخست وزیرتهران، ایران، 24 آوریل 1952 عالیجناب دکتر محمد مصدق نخست وزیر ایران، تهران اینجانب، نامه جنابعالی مورخ 24 آوریل 1952 را دریافت داشته ام و خوشحالم که خشنودی دولت ایالات متحده را به اطلاع حضرتعالی برسانم.

عالیجناب، تجدید احترامات فائقه من را بپذیرید.

لوئی هندرسن سفیر کبیر ایالات متحده آمریکا

ص: 548


1- به ضمیمه نامه شماره 1130 مورخ 24 آوریل 1952 به وزارتخانه ارسال شد.

سند شماره (38) «تلگرافهای ارسالی»تاریخ : 3 ژوئیه 1952 (12 تیر 1331) - شماره 00051 به : وزارت خارجه رمز : انتشار کلمه به کلمه محدود - غیر محرمانه - اقدام فوری اداره ارسال 00051 تکرار جهت اطلاع لندن 11 مسکو 3 مورخ 3 ژوئیه 1952 امروز حوالی ظهر، به هنگام کسب خبر از وزارت امور خارجه ایران، وی متن فارسی یادداشت دولت ایران به دولت شوروی درباره کمکهای نظامی آمریکا را به من داد. وی گفت که این متن امشب انتشار خواهد یافت.

متن بدین شرح است:

«وزارت امور خارجه شاهنشاهی ضمن اظهار تعارفات خود به سفیر شوروی، مفتخر است که در پاسخ یادداشت مورخ 21 می 1952 دولت شوروی که جناب آقای آندره ای ویشنسکی وزیر خارجه آن کشور، شخصاً به آقای آراسته سفیر دولت شاهنشاهی در مسکو تقدیم داشته اند، ذیلاً متن نامه ای که دکتر مصدق نخست وزیر ایران، به آقای هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، به تاریخ 24 آوریل 1952 نوشته اند را به نظر می رساند:

آقای سفیر پیرو مذاکرات شفاهی، لازم می دانم به اطلاع جنابعالی برسانم که: دولت اینجانب با توجه به وضعیت مالی و اقتصادیش، از کمکهایی که دولت جنابعالی برای اختصاص به این کشور آماده نموده استقبال می کند. ایران، تا آنجا که منابع و شرایط کلی اش اجازه دهد، از اصول منشور ملل متحد پشتیبانی و دفاع می کند؛ و ضمناً مشغول به انجام آنچه میسر است برای تقویت امکانات دفاعیش می باشد؛ و اگر قرار باشد که از هر سویی مورد هجوم قرار گیرد، از آزادی و استقلال خود با تمام قدرت دفاع خواهد نمود.

فرصت را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارم.

(امضاء) دکتر محمد مصدق نخست وزیر «دقت کامل در نامه نشان خواهد داد که دولت ایران هیچ گونه تعهدی غیر از آنچه تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد، منجمله دولت شوروی، پذیرفته و متعهد به رعایت آن شده اند، را متقبل نشده است. بنابراین، هیچ توجهی برای فرضیه های دولت شوروی در این رابطه وجود ندارد.

«بیانیه صادره از سوی آقای بوشهری، وزیر راه، و سخنگوی سابق دولت نیز ذیلاً نقل قول می شود. وی در تاریخ 19 مارس 1952 گفت:

«دولت آمریکا توافق نموده است به هیئت افسران آمریکایی اجازه دهد تا هنگامی که دولتین وقت کافی جهت مشاوره با یکدیگر در رابطه با آینده هیئت مذکور به دست آورند، در ایران بمانند و بنا به تصویب هیئت وزیران مقرر گردید که حقوق و سایر مزایای هیئت مذکور بایستی مطابق قانون 1 آبان 1322، تا هنگام تعیین تکلیف قطعی آن، پرداخت گردد.» و در 7 اردیبهشت 1331 مطابق با 27 آوریل 1952 وی گفت:

ص: 549

«همان طور که قبلاً هم گفته ام، متخصصین نظامی تا وقتی که دولت تصمیم بگیرد، به خدمات خود ادامه خواهند داد.» «از بیانات فوق کاملاً واضح است که فرضیه ها و اتهامات مندرج در یادداشت فوق الذکر درباره ارتش ایران و دیگر موضوعات فاقد هرگونه پایه و اساسی بوده و دولت شاهنشاهی هیچ گاه دست به اقداماتی که ناقض پیمان دوستی مورخ 26 فوریه 1921 باشد، نیازیده و دولت دکتر مصدق هیچ گاه از سیاستی غیر از بی طرفی متابعت ننموده و امیدوار است که روابط دوستانه همسایگی که خوشبختانه بین دولتین ایران و شوروی جاری است، هر روزه مستحکم تر و قوی تر گردد.

«وزارت شاهنشاهی فرصت را جهت ابلاغ احترامات فائقه خود مغتنم می شمارد.» هندرسن 3 ژوئیه 1952 سند شماره (39) غیر محرمانه - انتشار محدود - خیلی محرمانه گزیده ای از تلگرام آنچه که در ذیل می آید، گزیده ای از مطالب تلگرام خیلی محرمانه سفارت به شماره 1030 مورخ 6 سپتامبر 1952 (15 شهریور ماه 1331 - م) است که به امضای هندرسن رسیده و مربوط است به مذاکره ای که در تاریخ 6 سپتامبر با مصدق انجام شد:

«نخست وزیر گفت هنوز در موقعیتی نیست، که بتواند در مورد تجدید قرارداد رسمی هیئت مستشاری نظامی در ژاندارمری (Genmish) وارد مذاکره شود. به همین دلیل، پیشنهاد او این بود که این هیئت نیز بر اساس همان شرایطی که هیئت مستشاری نظامی در ارتش شاهنشاهی ایران (Armish) مشغول به کار است، به فعالیت خود در ایران ادامه دهد. به این معنی که تا زمان اتخاذ تصمیم نهایی، این هیئت بر اساس شرایط قرارداد قبلی عمل کند.

«... نخست وزیر گفت در صورت مشخص شدن عدم ضرورت خدمات این هیئت، قبلاً موضوع به اطلاع خواهد رسید تا هیئت برای مرتب کردن امور مربوط به خود، قبل از خروج از ایران فرصت کافی داشته باشد.» «به نظر من مذاکره اینجانب با نخست وزیر، نوعی قرارداد شفاهی و غیر رسمی را به وجود می آورد که بر اساس آن هیئت نظامی ایالات متحده در ژاندارمری شاهنشاهی ایران می تواند بر طبق شرایط و مفاد قرارداد قبلی از تاریخ 2 اکتبر 1952 (10 مهرماه 1331 - م) به کار خود ادامه دهد، تا وقتی که قرارداد رسمی دیگری امضاء شود و یا دولت آمریکا، یادداشتی از دولت ایران دریافت نماید مبنی بر این که به خدمت این هیئت دیگر نیازی نیست.»

ص: 550

سند شماره (40) 8 سپتامبر 1952(1) (17 شهریور ماه 1331)بدون طبقه بندی - ستاد هیئت نظامی ایالات متحده ژاندارمری شاهنشاهی ایران تهران، ایران بازگشت به ژاندارمری، شماره 1170 / ت - بازگشت به شماره 17/6/23531 به: فرماندهی کل ژاندارمی شاهنشاهی ایران - تهران، ایران.

موضوع: پرداخت حقوق هیئت نظامی آمریکا 1 - قرارداد جاری میان دولت ایالات متحده و دولت ایران که اجازه استخدام هیئت نظامی ایالات متحده را در ژاندارمری شاهنشاهی ایران می دهد، در 2 اکتبر 1952 (10 مهر 1331) پایان می پذیرد.

از قرار معلوم نخست وزیر به طور غیررسمی موافقت کرده است که هیئت طبق شرایطی شبیه به آنچه که اکنون هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران عمل می کند، کار خود را بعد از تاریخ 2 اکتبر 1952 ادامه دهد.

بر همین اساس نخست وزیر مایل است تا زمان امضای یک قرارداد رسمی جدید، یا تا زمانی که دولت ایالات متحده یا دولت ایران تصمیم به خارج کردن هیئت نظامی آمریکا (در ژاندارمری) از ایران بگیرند، ترتیباتی که توسط قرارداد جاری مجاز شمرده شده است همچنان بدون تغییر ادامه پیدا کند.

2 - من نسخه ای از نامه مورخ 14 فوریه 1952 (24/11/30) که توسط نخست وزیر دکتر مصدق، به وزارت دارایی ارسال شده است، را ضمیمه کرده ام. در این نامه اجازه داده می شود تا به مستشاران آمریکایی در وزارت جنگ و ژاندارمری مادامی که در ایران بر طبق شرایط مندرج در قراردادهایی که ما بین دو دولت برای استخدام آنها منعقد شده خدمت می کنند، حقوق پرداخت شود.

برداشت من این است که این نامه اجازه لازم را به وزارت دارایی می دهد تا به پرداخت کلیه حقوق و مزایایی که تاکنون پرداخته شده و یا مجوز پرداخت آن وجود دارد، بعد از انقضای مدت قرارداد رسمی در 2 اکتبر 1952 ادامه دهد.

3 - از شما درخواست می شود تا ادامه پرداخت حقوق و فوق العاده اعضاء این هیئت را طبق شرایط قرارداد حاضر تا انقضاء مدت آن و تا زمانی که هیئت در ایران خدمت می کند، تأیید کنید.

(امضاء) شاس. بی. مک کلاند سرهنگ، سرپرست هیئت

ص: 551


1- به ضمیمه نامه شماره 938 مورخ 13 می 1953 به وزارتخانه ارسال شد.

سند شماره (41) (در سیستم طبقه بندی ایرانی)خیلی محرمانه به : فرماندهی کل ژاندارمریتاریخ : 17 سپتامبر (1)1952 (26 شهریور 1331) وزارت کشور اداره امنیت و نظم شماره : 1780/72 ن / 8043 م موضوع : حقوق مستشاران آمریکایی در ژاندارمری شاهنشاهی ایران عطف به نامه شماره 11297 مورخ 10 سپتامبر 1952 درباره حقوق مستشاران آمریکایی در ژاندارمری شاهنشاهی ایران که قراردادشان خاتمه می یابد، دستور دهید تا اقداماتی جهت پرداخت حقوق مستشاران آمریکایی در ارتش و ژاندارمری طبق دستورالعمل شماره 32850 مورخ 14 فوریه 1952 (24 بهمن ماه 1330 - م) دفتر نخست وزیر به وزارت دارایی، انجام پذیرد.

از طرف نخست وزیر (متن ترجمه شده ارسالی به هیئت، امضایی ندارد) سند شماره (42) طبقه بندی : سری تاریخ : 13 می 1953 - 23 اردیبهشت 1332 سفارت آمریکا در تهران، ایران - گزیده از مطالب گزارش شماره 938 موضوع : وضعیت کنونی هیئتهای نظامی آمریکا در ارتش و ژاندارمری ایران در رابطه با وضعیت هیئتهای نظامی آمریکا در ارتش و ژاندارمری ایران، نخست وزیر و نمایندگان بیاناتی را ایراد فرموده اند که رسمی تر از بیانیه نخست وزیر مندرج در تلگرام سفارت به شماره 3398 مورخ 6 مارس 1952 و نیز مندرج در نامه هوایی مرجع وزارت خارجه آمریکا می باشد.

هیئت نظامی در ارتش در تاریخ 14 فوریه 1952 (24 بهمن ماه 1330 - م) قبل از قرارداد شفاهی با سفیر که بر طبق آن هیئت موجود در ارتش به کار خود ادامه می داد. (به گزارش شماره 3503 سفارت مورخ 13 مارس 1952 رجوع شود) و قبل از آنکه مسئله ادامه کار هیئت نظامی در ژاندارمری مطرح گردد، نخست وزیر امریه ای (ضمیمه 1) به وزارت دارایی صادر کرد تا بر طبق آن حقوق و مزایای «مستشاران تا زمان خدمت آنها در ایران» پرداخت گردد و این موضوع شامل هر دو هیئت نظامی موجود در ارتش و ژاندارمری (برطبق قرارداد و قانون مصوبه) می شود.

در رابطه با هیئت موجود در ارتش، منظور همان قرارداد 1947 است (معاهده ها و دیگر لوایح بین المللی از سری 1666) که تمدید شده اند و یا قراردادهای 3 نوامبر 1943 (گزارش شماره 659 مورخ 10 نوامبر 1943 سفارت) و منظور از قانون مصوبه نیز احتمالاً قانون یکم آبان 1322 (24 اکتبر 1943) است که بر طبق آن «قانون استخدام افسران کادر و وظیفه آمریکایی را جهت خدمت در ارتش ایران توسط وزارت جنگ این کشور مجاز می شمارد، که یک نسخه ترجمه شده از آن نیز

ص: 552


1- به ضمیمه نامه شماره 938 مورخ 13 می 1953 به وزارتخانه ارسال شد.

ضمیمه گزارش 504 توسط سفارت در تاریخ 26 سپتامبر 1947 به وزارت خارجه آمریکا ارسال گردیده است.

در امریه صادره توسط نخست وزیر و امریه های دیگر کلمه «حقوق» در زبان ایرانی شامل مزایا نیز می گردد. در تاریخ 8 مارس 1952 (17 اسفند ماه 1330 - م) نخست وزیر امریه دیگری به وزارت دارایی داد (ضمیمه 2) تا «به افسران هیئت نظامی آمریکا» بر طبق قانون یکم آبان 1322 حقوق پرداخت نماید تا قرارداد آنها پایان یابد. (به تلگرام سفارت به شماره 3444 مورخ 10 مارس 1952 رجوع گردد.) سریگزارش شماره 938، 13 می 1953 در تاریخ 19 مارس 1952 (28 اسفند ماه 1330 - م) بوشهری سخنگوی دولت در برابر مطبوعات اعلام نمود (ضمیمه 5) که «دولت آمریکا با ادامه حضور موقت هیئت نظامی خود در ایران موافقت کرده ...» و «طبق تصمیم هیئت وزراء تا زمان اتخاذ تصمیم نهایی، حقوق و امتیازات آنها بر اساس شرایط مندرج در قانون یکم آبان 1322 پرداخت خواهد گردید.» (تلگرام سفارت به شماره 3610 مورخ 20 مارس 1952) ضمائم 1 و 2 و 4 به صورت ترجمه دریافت شده و سفارت میل ندارد به وزارتخانه های ذیربط جهت دریافت اصل مطلب که به زبان فارسی است مراجعه کند.

در رابطه با وضعیت هیئتهای نظامی آمریکایی در ارتش و ژاندارمری ایران سفارت تلگرام های زیر را برای وزارت خارجه آمریکا ارسال داشته است.

در صورتی که وزارت خارجه در رابطه با تجدیدنظر ذکر شده در تلگرام مرجع به این تلگرام ها رجوع نکرده فهرست ذیل سهولت بیشتری را در این کار ایجاد خواهد کرد.

هیئت نظامی در ارتش شماره 3302 مورخ 28 فوریه 1952 شماره 3344 مورخ 3 مارس 1952 شماره 3362 مورخ 4 مارس 1952 شماره 3398 مورخ 6 مارس 1952 شماره 3410 مورخ 7 مارس 1952 شماره 3434 مورخ 8 مارس 1952 شماره 3439 مورخ 9 مارس 1952 شماره 3444 مورخ 10 مارس 1952 شماره 3491 مورخ 12 مارس 1952 شماره 3503 مورخ 13 مارس 1952 شماره 3557 مورخ 17 مارس 1952 شماره 3610 مورخ 20 مارس 1952

ص: 553

هیئت نظامی در ژاندارمریشماره: 1030 مورخ 7 سپتامبر 1952 در رابطه با وضعیت هیئتها که توسط سفارت گزارش شده نیز می توان به تلگرامهای فهرست بندی شده فوق مراجعه کرد:

نخست وزیر در نتیجه اعمال فشارها (3362، پاراگراف 1، 3398 پاراگرافهای 1 . 11) یا بنا به تشخیص خود (3344 پاراگراف 6؛ 3434 پاراگراف 1) بدون رجوع به مصوبات مجلس درصدد نگهداری هیئت آمریکایی در ایران برآمد (3302 پاراگرافهای 1 و 6؛ 3434 پاراگراف 1)، مشروط بر آن که نیازی به انعقاد یک قرارداد کتبی جدید نباشد و نیز چنین نشان ندهد که درصدد تمدید قرارداد موجود برآمده است. (3304 پاراگرافهای 1 و 2؛ 3362 پاراگراف 1؛ 3398پاراگراف 6؛ 3434 پاراگراف 1؛ 3503 پاراگراف 2). احتمالاً منظور وی این بوده است که قراردادهای قبلی (یا تمدید شده آنها)، با وجود این که گویا بر اساس قانون یکم آبان 1322 (3302 پاراگراف 6؛ 3444 پاراگراف 3) منعقد شده است فاقد اعتبار می باشند چون دولت (دولت وقت - م) از مشروعیت کافی برخوردار نبوده است. خود او نیز که ظاهراً از قدرت چندانی برخوردار نیست. شفاهاً قراردادها را منعقد ساخته که بر اساس آن خدمت هیئت در ایران ادامه می یابد. و به طور ضمنی در تأیید محتوا و فحوای قراردادهای قبلی برآمده است. امریه اجرائی مورخه 14 فوریه (ضمیمه 1) در زمینه جزئیات به قراردادهای قبلی و قانون یکم آبان 1322 مراجعه کرده است؛ و در امریه 8 مارس (ضمیمه 2) بار دیگر از همان قانون سخن به میان آورده است؛ ولی شواهد موجود نشان نمی دهد که او با توسل به قانون یکم آبان 1322 که استفاده از آن را توسط اسلاف خود نادرست می دانسته در تلاش برای کسب اختیارات بوده است.

تا جایی که به دیگر مقامات ذی ربط ایرانی مربوط است اگر قراردادهای قبلی فاقد اعتبار باشند، قرارداد شفاهی نخست وزیر نیز جای بحث دارد (3398 پاراگراف 4؛ 3410 پاراگراف های 3 و 4) ظاهراً وی توانسته بود آنها را متقاعد کند (3434 پاراگراف 2؛ 3439 پاراگراف 2)، لیکن سفارت از منطق وی خبری ندارد. از نقطه نظر آمریکا قرارداد شفاهی فعلی معتبر است (3344 پاراگراف 2 و 3502 پاراگراف 1). سفارت حدس می زند که نخست وزیر علیرغم توصیه اش قانون یکم آبان 1322 را اساسی نیرومند برای انعقاد یک قرارداد شفاهی می داند که می تواند به صورت تمدید قراردادهای دیگر پیگیری شود و او با استفاده از همان اختیارات این قرارداد شفاهی را مطرح نمود. وی همچنین امریه هایی صادر کرده است که در آنها اختیارات خود را مشتق از قانون یکم آبان 1322 می داند.

سفارت معتقد است که بیانات تأیید شده هر یک از طرفین در اعلام یک قرارداد برای مردم جنبه انعقاد غیررسمی یک قرارداد را دارد.

چنین به نظر می رسد که قرارداد شفاهی مربوط به هیئت نظامی آمریکایی در ژاندارمری ایران بر قانون 21 اکتبر 1943 (29 مهرماه 1322 - م) و قرارداد تمدید شده 27 نوامبر 1943 (6 آذر ماه 1322 - م) استوار است و از اعتبار کافی برخوردار می باشد.

لوئی. و. هندرسن / سفیر کبیر آمریکا

ص: 554

سند شماره (43) طبقه بندی سری سفارت آمریکا در تهران، ایران گزیده ای از مطالب گزارش شماره 938، مورخ 13 می 1953 موضوع : وضعیت هیئتهای نظامی موجود در ارتش و ژاندارمری ایران.

در رابطه با وضعیت هیئتهای نظامی آمریکایی موجود در ارتش و ژاندارمری ایران نخست وزیر و نمایندگانش بیاناتی ایراد کرده اند که رسمی تر از بیانات نخست وزیر مندرج در تلگرام شماره 3398 مورخ 6 مارس 1952 و نیز مندرج در نامه هوایی مرجع وزارت خارجه آمریکا است.

هیئت نظامی در ژاندارمری در تاریخ 6 سپتامبر 1952 (15 شهریور ماه 1331 - م) سفیر و نخست وزیر شفاهاً موافقت کردند که هیئت موجود در ژاندارمری پس از 2 اکتبر 1952 (10 مهرماه 1331 - م) موقتاً کار خود را ادامه دهد. (تاریخ اختتام قرارداد تمدید شده مربوط به هیئت نظامی موجود در ژاندارمری) و شرایط قرارداد قبلی نیز اساس عملکرد کنونی آن باشد (تلگرام سفارت به شماره 1030 مورخ 7 سپتامبر 1952، کلمه «امروز» در متن تلگرام ها به معنی تاریخ نگارش می باشد.) در تاریخ 8 سپتامبر 1952 رئیس هیئت موجود در ژاندارمری فرماندهی کل ژاندارمری را از وجود قرارداد شفاهی، کتبا مطلع ساخت. این نامه متن اصلی نامه نخست وزیر را نیز به همراه داشت و اظهار می داشت که طبق نامه نخست وزیر حقوق و مزایای هیئت موجود در ژاندارمری پس از 2 اکتبر باید پرداخت گردد. همچنین طی همین نامه تقاضا شده است که مسئله پرداخت حقوق مورد تأیید واقع گردد.

ژاندارمری نیز ظاهراً موضوع را به وزارت کشور که اختیارات حقوق ژاندارمری را بر عهده دارد، طی نامه ای ارجاع کرده که نسخه ای از آن در اختیار ما نیست، ولی تاریخ ارسال 10 سپتامبر 1952 بوده و در تاریخ 17 سپتامبر 1952 (ضمیمه 4، پیوست 1) پاسخی دریافت نموده که مؤید پرداخت حقوق هیئت بر اساس نامه نخست وزیر در ضمیمه 1 می باشد.

نسخه ای از نامه وزارت کشور همراه با نامه مورخ 21 سپتامبر 1952 که از طرف ژاندارمری برای رئیس هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ارسال شده به پیوست فرستاده می شود (ضمیمه 4) تا جایی که به هیئت موجود در ژاندارمری مربوط است، قرارداد مذکور در ضمیمه 1 همان قرارداد تمدید شده 27 نوامبر 1943 است (قراردادهای اجرائی 361). و «قانون مصوبه» نیز قانون 21 اکتبر 1942 است که در مقدمه قرارداد به آن اشاره شده است. سفارت رونوشتی از این قانون را در اختیار ندارد و تلاش برای دریافت این رو نوشت از دولت ایران نتایج ناپسندی را در بر خواهد داشت.

در رابطه با قرارداد شفاهی مربوط به ادامه کار هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری هیچ گونه بیانیه مطبوعاتی منتشر نگردیده است.(1)

ص: 555


1- قسمتهای بعدی این سند عیناً در سند شماره ٬42 در صفحات 107 ٬106 و 108 آمده است لذا برای جلوگیری از تکرار مطالب ٬ از چاپ این صفحات خودداری به عمل آمد. م

سند شماره (44) وزارت دفاع ملی - دفتر نخست وزیرتاریخ : 18 مارس 1954 - 27 اسفند 1332 به : وزارت دفاع ملی شماره : 447660 هیئت وزیران، بر اساس طرح پیشنهادی وزارت دفاع ملی به شماره 16218/43569 مورخ 16 مارس 1954، ادامه خدمات و پرداخت حقوق مستشاران آمریکایی در وزارت دفاع ملی را از تاریخ 21 مارس 1954 (اول فروردین 1333 - م) برای مدت یک سال، همان گونه که در ماده 3 قرارداد مورخ 13 مهر 1326 آورده شده، مورد تصویب قرار داده است.

تصویب نامه فوق در دفتر نخست وزیر موجود می باشد.

از طرف نخست وزیر شماره: 45860/16887 - تاریخ: 20 مارس 1954 - 29 اسفند 1332 - رونوشت به اداره مستشاری جهت اطلاع و اقدام.

سند شماره (45) بدون طبقه بندی - نامه غیر رسمی تاریخ : 23 مارس 1954 ( 3 فروردین ماه 1333 از : آر. اچ. بوشنر به : بایگانی موضوع : عنوان رسمی برای «آرمیش» هیچ نوع عنوان رسمی برای «آرمیش» وجود ندارد، اگر چه عنوانی که معمولاً بیشتر به کار برده شده (همچنان که در زیر نشان داده شده) عبارت است از «هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران» موافقتنامه مربوطه، خودش از «آرامیش» به عنوان «هیئت نظامی در ایران» یاد می کند، و هدف آن را «همکاری با وزارت جنگ ایران و پرسنل ارتش ایران» ذکر می کند. عناوین مختلفی که تا کنون به کار برده شده، به شرح زیر است:

26 آوریل 1948 (6 اردیبهشت 1327)، نامه غیر رسمی: هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران.

6 ژانویه 1949 (16 دی 1327)، نامه: هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران.

20 دسامبر 1948 (29 آذر 1327)، یادداشت به وزارت امور خارجه: هیئت نظامی در ارتش ایران.

14 مارس 1949 (23 اسفند 1327)، یادداشت به وزارت امور خارجه: هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران.

21 آوریل 1949 (1 اردیبهشت 1328)، نامه: هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران.

16 ژانویه 1950 (26 دی 1328)، نامه: هیئت مستشاری آمریکا در وزارت جنگ ایران.

28 نوامبر 1949 (7 آذر 1328)، یادداشت به وزارت امور خارجه: هیئت مستشاری آمریکا در وزارت جنگ شاهنشاهی.

18 نوامبر 1950 (27 آبان 1329)، یادداشت: هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران.

ص: 556

2 دسامبر 1950 (11 آذر 1329)، نامه: هیئت ارتش ایالات متحده در ارتش ایران.

سند شماره (46) تاریخ : 29 فروردین 1333 - 18 آوریل 1954 یادداشت شماره 481 - وزارت امور خارجه جناب آقای سفیر کبیر عطف به موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا راجع به هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران محترما پیشنهاد می نماید که موافقتنامه مزبور تا تاریخ 29 اسفند 1333 (20 مارس 1955) تمدید شود .

دولت شاهنشاهی ایران مفاد این نامه و پاسخ جنابعالی را به عنوان تجدید موافقتنامه فوق الذکر تلقی خواهد نمود.

موقع را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارم.

(امضاء)عبداللّه انتظام جناب آقای لوئی. و هندرسنوزیر امور خارجه تهران سفیر کبیر کشورهای متحده آمریکا سند شماره (47) تاریخ : 29 فروردین 1333 - 18 آوریل 1954 یادداشت شماره : 482 - وزارت امور خارجه جناب آقای سفیر کبیر توقیراً به قرارداد اصلاحی مورخ 27 نوامبر 1943 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا راجع به هیئت نظامی کشورهای متحده در ژاندارمری شاهنشاهی ایران عطف نموده، تقاضا دارد قرارداد مزبور تا 29 اسفند 1333 (20 مارس 1955) تمدید شود.

دولت شاهنشاهی ایران این یادداشت را به ضمیمه پاسخ جنابعالی در حکم تجدید قرارداد تلقی خواهد نمود.(امضاء)با تقدیم احترامات فائقه جناب آقای لوئی و. هندرسن عبداللّه انتظام سفیر کبیر آمریکا وزیر امور خارجه تهران سند شماره (48) وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا18 آوریل 1954 - 29 فروردین 1333 سفارت کبرای آمریکا - تهران - ایران - مهر عالیجناب:

احتراماً، وصول نامه ذیل به تاریخ امروز از طرف جنابعالی را اعلام می دارد:

«احتراماً، عطف به موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت ایالات

ص: 557

متحده آمریکا راجع به هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران، پیشنهاد می نماید که موافقتنامه مزبور تا تاریخ 29 اسفند 1333 (20 مارس 1955) تمدید شود.

«دولت شاهنشاهی ایران مفاد این نامه و پاسخ جنابعالی را به عنوان تجدید موافقتنامه تلقی خواهد نمود.» اینجانب اجازه دارم که به استحضار جنابعالی برسانم که دولت ایالات متحده آمریکا با پیشنهاد مندرجه در نامه آن جناب موافق است و نامه مزبور را به همراه این جوابیه، به منزله تجدید قرارداد مذکور تلقی می کند.

عالیجناب تجدید احترامات فائقه من را بپذیرید.

عالیجناب، عبداللّه انتظام وزیر امور خارجه، تهرانلوئی و. هندرسن فصل سوم ملت ما می گوید ارتش ما باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، ما برای خاطر شما این حرفها را می زنیم، شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرفها را بزنید و بگویید ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند. ما می گوییم ارتش باید مستقل باشد.

امام خمینی(س) - 12/11/57

ص: 558

فصل سوم شامل 23 سند است که مقطع 23 تیرماه 1333 تا 16 خرداد 1343 را دربر می گیرد. 6 سند مربوط به تاریخچه شکل گیری هیئتهای مختلف مستشاری نظامی آمریکا در ارتش و ژاندارمری ایران می باشد.

در سال 1954، دو گروه متفاوت از مستشاران نظامی آمریکا که به طور همزمان و موازی در ارتش ایران فعالیت می کردند، ادغام شدند. در سال 1956 قراردادی برای اجرای پروژه های «ساختمان سازی نظامی» میان ایران و آمریکا امضاء گردید و باعث شد که نه تنها تعداد نظامیان آمریکا در ایران افزایش بیشتری پیدا کند، بلکه تعداد زیادی از اتباع کشورهای ثالث را تحت پوشش مقاطعه کاران ساختمانی وارد ایران نمود. ورود این نظامیان و اتباع کشورهای ثالث، مشکل عمده ای را در مورد ثبت گذرنامه های آنها میان دو کشور ایجاد کرد. زیرا دولت آمریکا خواهان آن بود که گذرنامه های این افراد به جای این که در شهربانی ثبت شود در وزارت خارجه ایران ثبت گردد تا از پرداخت هر گونه مالیات، عوارض ورود و کسب جواز کار در ایران معاف شوند. 17 سند در مورد این دو مسئله است.

سند شماره (49) هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ارتش شاهنشاهی ایران (آرمیش) از 27 سپتامبر سال 1941 یک هیئت نظامی در ایران وجود داشته است. کار اصلی آن ارائه کمک به کشورهای خاورمیانه ای بود که ایران تا 23 اکتبر 1943 آن را به عنوان کمکی به خود نپذیرفته بود.

در تاریخ 6 اکتبر 1947 یک قرارداد رسمی در رابطه با استقرار هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران

ص: 559

منعقد گردید. با وجود این که قرارداد مزبور در زمان اختتام یعنی سال 1951 تمدید نشد ولی بر اساس یک قرارداد شفاهی با نخست وزیر مصدق این هیئت بکار خود ادامه داد.

هدف کلی این هیئت آموزش و ارائه مشاوره های اداری و فنی و کمک در تمام زمینه های نظامی است تا علاوه بر تسریع روند مدرن سازی، کارآیی نیروی زمینی، هوایی و دریایی ایران را نیز بالا ببرد.

این هیئت از 24 افسر کادر و 67 افسر وظیفه تشکیل شده است. سرتیپ «رابرت ا. مک کلور» از ایندیانا فرمانده هیئت؛ و سرهنگ «ورنوم سی. استیونس» از پنسیلوانیا رئیس ستاد است.

از زمان جنگ جهانی دوم هیئت نظامی آمریکا برای ارتقا کارآیی ارتش شاهنشاهی ایران که شامل نیروی هوایی و دریایی نیز می باشد، تلاش نموده است. ارتش این کشور در دوران قبل از جنگ جهانی دوم وضع اسف باری داشت، چون از لشکرهای غیر استاندارد و غیر مجهز و پراکنده در سراسر کشور تشکیل شده بود. این ارتش فاقد پشتیبانی بود و بسیاری از تجهیزات قدیمی آن فرسوده و نیاز به تعویض داشت. معدود مدارس نظامی موجود نیز در سالهای جنگ از بین رفته بود و کشور با فقدان افسران آموزش دیده روبرو بود. هیئت نظامی آمریکا برای سازماندهی مجدد و نوسازی ارتش، طرحهایی را تهیه نمود. یک نظام تدارکاتی عملی برای آن به وجود آمد. یک روش مترقی تدریس امور نظامی طراحی شد تا افسران واجد شرایط و متخصص بتوانند یک برنامه آموزشی واقعگرایانه را طی کنند.

پیدایش برنامه کمک دفاعی نظامی برای ایران تا حدودی راه را برای رسیدن به این اهداف هموار نمود. ولی گهگاه به خاطر تغییر اوضاع سیاسی و فقدان همکاری ستاد فرماندهی ایران با مستشاران آمریکایی، پیشرفت با موانعی روبرو می شد. اصولاً طرز برخورد و فکر ستاد فرماندهی، انعکاسی از جو سیاسی دولت موجود و رابطه اش با غرب بود. علیرغم تشنجات گذشته و وضع مالی بحرانی ایران، در طول دو سال گذشته کارهای بسیاری انجام گرفته است.

در حال حاضر، با وجود شاه به عنوان رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، ستاد فرماندهی ارتش ایران پندها و مشاوره های هیئت نظامی را با میل و رغبت بیشتر پذیرفته و در تلاش برای بالا بردن وضع نهاد نظامی همکاری می نمایند.

طرح توأم با تأخیر سازماندهی مجدد ارتش، که بنا به توصیه هیئت نظامی بوده، در مرحله نهایی اجرا به سر می برد. نیروی زمینی از 12 لشکر پیاده (سبک) و سه لشکر زرهی (سبک) که به صورت پنج سپاه رزمی سازماندهی شده اند تشکیل گردیده است. هر لشکر دارای واحدهای لجستیکی ویژه خود می باشد، تا تعمیر و تدارک واحدهای رزمی دچار وقفه نشود. نظام پیشنهادی ارتش آمریکا به کار گرفته شده و در مرحله اجرا می باشد. بخش اعظم تجهیزات مربوط به این نیروها بر اساس برنامه کمک دفاعی نظامی دریافت شده است.

در نتیجه برنامه مرحله ای در توپخانه، آموزش واحدها نیز با سرعت بیشتری انجام می شود.

یکی دیگر از موفقیتهای قابل ذکر، سازماندهی دانشکده نظامی است. که اساتید آن را افسران ایرانی تشکیل می دهند که بر اساس برنامه کمک دفاعی نظامی و در آمریکا آموزش دیده اند. این نهاد مرکب از مدارس خدمات و تسلیحات رزمی است که تحت نظر یک سرپرست اداری سازماندهی شده اند تا در مورد اعمال هماهنگی و نظارت غفلت نشود. این تأسیسات افسران آموزش دیده ای را

ص: 560

تحویل جامعه داد که توانسته اند به جذب و بهره برداری صحیح از تجهیزات ارائه شده توسط برنامه کمک دفاعی نظامی کمک کنند. این دانشکده نظامی همراه با دو مدرسه مهم دیگر یعنی آکادمی نظامی و دانشکده افسری به افسران اجازه می دهد که از تحصیلات پیشرفته نظامی برخوردار شوند.

نیاز مادی چیزی است که احتمالاً برای ارتش ایران دارای ارزش عملی و حساس از نظر روانی است. شاه مایل به سازماندهی، تجهیز و آموزش ارتشی است که قادر به دفاع از کشور در برابر هر گونه تهاجم خارجی و نیز حفظ امنیت داخلی باشد. این تجهیز اضافی که در حال حاضر در مورد آن برنامه ریزی هایی صورت نگرفته، ترکیبی از توپخانه های میان برد، تسلیحات پدافند هوایی، تانکهای میانبرد، تجهیزات پل سازی، بهبود وضع فرودگاه ها و آشناسازی اولیه با هواپیماهای جت می باشد. این بخشی از برنامه پیشنهادی دوساله شاه است تا از طریق آن بتوان بنیه، حس اعتماد و اراده ارتش را در مقاومت بر علیه تهاجم بالا برد.

سند شماره (50) هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ارتش شاهنشاهی ایران (آرمیش) در تاریخ 27 سپتامبر 1941 یک هیئت نظامی آمریکایی در ایران شروع به کار کرد. در ابتداء امر کار آن ارائه کمک به خاورمیانه بود ولی در 23 اکتبر 1943 به صورت کمک رسمی برای ایران به کار پرداخت. طی یک قرارداد رسمی در تاریخ 6 اکتبر 1947 این هیئت مستقیماً به کار در ارتش ایران مشغول شد. پس از اختتام قرارداد در سال 1951 اقدامی در جهت تمدید آن به عمل نیامد و این هیئت بر اساس یک قرارداد شفاهی منعقده با نخست وزیر پیشین یعنی مصدق مشغول به کار شده است.

هدف و وظیفه کلی این هیئت ارائه آموزش و مشاوره اداری و فنی و کمک در تمام زمینه های نظامی می باشد به نحوی که بتواند نوسازی و کارآیی نیروی زمینی، هوایی و دریایی شاهنشاهی را افزایش دهد.

این هیئت از 24 افسر کادر و 67 افسر وظیفه تشکیل شده است. سرتیپ رابرت. ا. مک کلور از ایندیانا فرمانده این هیئت و سرهنگ ورنوم سی. استیونس از پنسیلوانیا رئیس ستاد هیئت است.

در حال حاضر با وجود ناقص بودن برنامه های آموزش و تجهیز، نیروهای مسلح ایران پیشرفت قابل توجهی داشته اند که این پیشرفت به خصوص در زمینه ترابری، زرهی، مخابرات، پشتیبانی، تعمیر و نگهداری و آموزش محسوس است به طور مثال:

بسیاری از انواع وسایط نقلیه، ارائه شده و پرسنل لازم آموزش دیده، قادر به اداره آنها می باشند.

ارتش شاهنشاهی ایران از قدرت تحرک محدودی برخوردار شده است. در مقایسه با واحدهای آمریکایی، می توان واحدهای ایران را نیمه متحرک خواند. محدودیتهای سیستم پشتیبانی و سوخت رسانی، قابلیت تحرک آنها را محدود می سازد راهها و مناطق کوهستانی، آنان را از نظر ترابری شدیداً به چهار پایان متکی ساخته است.

در حال حاضر هر لشکر پیاده و زرهی مجهز به یک گروهان تانک سبک است. علاوه بر این دو لشکر زرهی موجود مجهز به یک گردان تانک متوسط 76 میلیمتری می باشند. محموله های جدید ایران را تانکهای 90 میلیمتری تشکیل می دهند. یک کادر مخصوص تشکیل شده تا آموزش لازم را

ص: 561

در زمینه سومین گردان تانک ارائه کنند. علاوه بر این، وسایل نقلیه زرهی 20 M و 8 M نیز به این ارتش داده شده و عناصر جدید امنیتی، و شناسایی، مخصوص اطراف تجهیزات سبک زرهی در لشکرهای پیاده و زرهی تشکیل خواهند شد.

سیستمهای مخابراتی باسیم و بی سیم ایجاد شده و کنترل تاکتیکی بهتری را ارائه می کند.

آموزش در زمینه کاربرد بهتر از سلاحهای پشتیبانی مانند توپخانه، خمپاره انداز، موشک انداز و تفنگهای بدون خان، افزایش قدرت آتش این ارتش را تحقق بخشیده است.

افزایش کنترل آموزشی آمریکا در بالا بردن کارایی ارتش ایران ضروری تشخیص داده شده است.

پیشنهادهای مربوط به اجراء آن به ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران ارجاع گردیده ولی هنوز مورد قبول واقع نشده است.

واقعیت این است که هنوز باید در زمینه پشتیبانی و تعمیر و نگهداری بخصوص در پشتیبانی از «واحدهای رزمی»، فعالیتهای بسیاری انجام پذیرد. ولی در صورتی که پرسنل آموزش دیده و لوازم یدکی به اندازه مورد نیاز در دسترس باشد و در صورتی که سیستم انبارداری رضایت بخشی به وجود آید، بهبود زیادی در وضع موجود پدید خواهد آمد.

ستون فقرات هر گونه پیشرفت فنی و تاکتیکی در هر تشکیلات نظامی، سیستم آموزش مخصوص پرسنل آموزش دیده است. در طی دو سال گذشته سیستم آموزش نظامی، بازسازی شده تا در تمام زمینه ها، آموزشهای لازم را ارائه کند. آموزش پیشرفته هماهنگ با خط مشی های فنی و تاکتیکی صحیح باید توسط افسران انجام شود تا بتوانند به درجات بالاتر ارتقاء پیدا کنند. به عنوان یک پروژه درازمدت، باید گفته شود که سیستم آموزشی بدون شک نقش مهمی را در آینده نهاد نظامی ایران ایفا خواهد کرد.

سند شماره (51) هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ژاندارمری شاهنشاهی ایران (جنمیش) 1 - ژاندارمری ایران یکی از دو ارگان موجود در اختیار وزارت کشور (دیگری شهربانی ایران است) جهت حفظ امنیت و نظم در داخل ایران می باشد. نیروی ژاندارمری مرکب از 21000 نفر و در زمان صلح دارای مأموریتی دوگانه است.

الف - برقراری نظم و قانون در ایران بجز در مناطقی که شهربانی در آنها مستقر شده و دیگر نقاط قبیله نشین و مرزی که تحت کنترل ارتش است.

ب - اجراء بخشنامه های وزارتخانه ها و دوایر دولتی در مناطقی که تحت کنترل شهربانی نمی باشد.

این امر شامل احضاریه ها و ارائه اخطاریه های حقوقی است.

نقش زمان جنگ ژاندارمری شامل چند وظیفه دیگر از جمله نقش پلیس نظامی در حمایت مستقیم از ارتش است. در حال حاضر دولت در نظر دارد قدرت ژاندارمری را به طرز قابل توجهی افزایش دهد.

2- هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران در ماه اوت 1942 به وجود آمد قراردادی در مورد رابطه بین هیئت و دولت ایران در 1943 مورد مذاکره و انعقاد قرار گرفت و تا زمان اختتام آن یعنی

ص: 562

اکتبر 1952 مرتباً تمدید گردید. در آن زمان نخست وزیر به سفیر آمریکا اطمینان داد که در عین حال که تمدید آن ضرورت دارد ولی این هیئت می تواند، بر اساس قرارداد مختومه عمل کند تا این که قرارداد جدیدی منعقد گردد و یا دولتین دو کشور تشخیص دهند که دیگر خواهان ادامه فعالیت هیئت نیستند. این هیئت از هفت افسر کادر و هشت افسر وظیفه تشکیل شده است. رئیس هیئت سرهنگ «چارلز. بی. مک کلیلاند» دارای شماره سریال خدمتی 17558، از «کاوینگتون، تنسی» آمریکا است.

هدف هیئت مشاوره و کمک به وزیر کشور از طریق فرماندهی کل ژاندارمری در بهبود وضع سازمانی، آموزشی، تجهیزاتی و توان عملیاتی ژاندارمری می باشد. مهمترین اهداف آن عبارت است از:

الف - بهبود عملکرد ژاندارمری در حوزه مأموریت خود.

ب - بهبود توان رزمی آن برای اجراء مأموریت خود و نیز پشتیبانی از ارتش ایران در صورت حمله یک قدرت خارجی به ایران.

ج - بهبود وجهه آن در انظار عموم.

این هیئت در نقش مستشاری خود فاقد هر گونه قدرت اجرایی است. اهداف از این طرق برآورده خواهند شد: تدریس در مدرسه ژاندارمری، مساعدتهای امنیتی در زمینه های مناسب از برنامه های کمک دفاعی متقابل (MDAP)گرفته تا همکاری فنی برای برنامه ایران (ICI) و از طریق تسلیم پیشنهادهایی که به منظور تنفیذ و شکل دادن سیاستها و برنامه ها در تمام زمینه های فعالیتهای ژاندارمری تهیه شده است. توصیه ها، نتایج مطالعات مداوم و تحقیقات انجام شده و سفرهای منطقه ای اعضاء هیئت می باشد.

3 - پیشرفت برنامه هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران، این هیئت در عملیات خود فاقد قدرت اجرائی است و از طریق حس اعتماد و همکاری در ژاندارمری و دیگر ادارات دولتی ایران به موفقیت خواهد رسید. این هیئت در این زمینه بسیار موفق بوده و از اعتماد و احترام کامل ژاندارمری و وزارت کشور برخوردار شده است. علیرغم این موفقیت کامل، در مسیر اهداف هیئت موانعی وجود داشته است.

در حال حاضر محدودیتهای بودجه ای، مانع بزرگی در راه از بین بردن کمبودهای موجود در این نیرو است.

علیرغم این کمبودها، هیئت، پیشرفتهای قابل ملاحظه ای در زمینه های تشکیلاتی، ستادی، مخابرات، ترابری، مسکن، بهداشت اولیه و آموزش داشته است. در صورت ادامه حمایت از برنامه کمک دفاعی متقابل و قرارداد همکاریهای فنی دوجانبه و کمکهای مالی دولت در مدرن سازی تجهیزات ژاندارمری، این هیئت خواهد توانست اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشد.

سند شماره (52) طبقه بندی : ندارد - تاریخ : 14 ژوئیه 1954 - 23 تیر 1333 تهران، ایران هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ارتش ایران قرارداد بین دولت آمریکا و دولت شاهنشاهی ایران، هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران را پدید آورد که قرارداد مزبور رسماً در تاریخ 3 نوامبر 1943 منعقد گردید. هدف و وظیفه کلی این هیئت ارائه

ص: 563

کمک و مشاوره آموزشی، اداری و فنی در تمام جنبه های نظامی است تا نوسازی و کارایی نیروی زمینی، نیروی هوایی و دریایی ایران بهبود پیدا کند. هم اکنون این هیئت مرکب از 92 پرسنل نظامی آمریکا یعنی 31 افسر کادر و 61 افسر وظیفه می باشد. رئیس هیئت سرتیپ رابرت. ا. مک کلور است و معاون و رئیس ستاد، سرهنگ ادوین ا. ماچن. جی آر. می باشد.

در حال حاضر، گرچه برنامه های آموزشی و تجهیزاتی کامل نیست، ولی ارتش ایران، پیشرفت بسیاری داشته که این امر در زمینه هایی چون ترابری، زرهی، مخابرات، پشتیبانی، تعمیر و نگهداری و آموزش بسیار محسوس است. به طور مثال، چندین نوع وسیله نقلیه در اختیار ارتش قرار داده شده و پرسنل مخصوص آنها آموزش دیده اند. این امر، همراه با ارائه سیستم تدارکاتی مدرن، توان رزمی نیروی ایرانی را در رابطه با انتقال سریع نیروهای خود از یک نقطه به نقطه دیگر نسبت به سابق افزایش داده است.

دریافت تانکها سبب آموزش پرسنل و سازماندهی گردانهای تانک و گروهانهای مستقل تانک شده است.

سیستم های مخابراتی رادیویی و باسیم نیز توسعه پیدا کرده و در نتیجه کنترل فنی را افزایش داده است.

آموزش در زمینه سلاحهای پشتیبانی، مانند توپخانه، خمپاره انداز، موشک انداز و تفنگهای بدون خان نیز میزان آتش نیروها را افزایش بخشیده است.

ایجاد یک سیستم آموزش نظامی مشابه آنچه که در ارتش آمریکاست از اهمیت زیادی برخوردار بوده و آموزش در تمام زمینه های تخصصی را ارائه می کند. تمام افسران باید در این کلاسها حضور یابند تا بتوانند به درجات فرماندهی بالاتر ارتقاء یابند. در درازمدت، نظام آموزشی بدون شک تأثیر مهمی بر گسترش نهاد نظامی ایران باقی خواهد گذاشت.

سند شماره (53) ستادهاشماره : 1 - 15 سپتامبر 1954 - (24 شهریور 1333) قسمت 1- ادغام و سازماندهی مجدد «آرمیش - مگ» هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ارتش ایران و گروه مشاورین کمکهای نظامی ایالات متحده دستورات کلی از این تاریخ، ستادهای هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ارتش ایران (آرمیش) و گروه مشاورین کمکهای نظامی ایالات متحده به ایران (مگ)، تجدید سازمان و ادغام گردیده اند، همان گونه که در یادداشت ستادی شماره 3، مورخ 26 اوت 1954، ذکر گردیده است.

ستادهای ادغام شده به طور رسمی به عنوان ستادهای هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ارتش ایران و گروه مشاورین کمکهای نظامی ایالات متحده به ایران، نامیده می شوند. به طور غیر رسمی به عنوان ستادهای آرمیش - مگ (ARMISH - MAAG) نامیده می شود.

ص: 564

قسمت 2- بیانیه های ستاد مسئولیتهای اصلی ستاد به شرح زیر واگذار می گردد:

ریاست ستاد ................................. سرهنگ ادوین. ا. ماچن جونیور، GS021284 معاون رئیس ستاد (رکن 1) .............. سرهنگ دوم مات. سی. سی. بریستول، جونیور، GS 022027 معاون رئیس ستاد (رکن 2) .............. سرهنگ جاک، ام. لوم. 0267148 Inf معاون رئیس ستاد (رکن 3) .............. سرهنگ هارولد. هانس فلت. GS022195 معاون رئیس ستاد (رکن 4) .............. سرهنگ جیمز، ای. باربر، GS0373107 ریاست قسمت هوایی ..................... سرهنگ جرج. جی. نورثروپ، A480، نیروی هوایی ایالات متحده.

ریاست قسمت دریایی .................... ناخدا هوراس. سی. لایرد جونیور، 75000، نیروی دریایی ایالات متحده.

بنا به دستور سرهنگ ماچن:

آیوی سرگرد، AGC آجودان کل گیرندگان:

Attn: AGAO - I و TAG4 وابسته نظامی، تهران 3 ستاد نیروهای آمریکا در اروپا 2 بیمارستان 1 پایگاه هوایی تهران CG2 پارک موتوری 1 CINCNELM2 امور مالی، قاهره 2 سفارت ایالات متحده - تهران 2 بایگانی 2 سند شماره (54) شماره 261 - 16 سپتامبر 1954 - 25/6/1333 یادداشت برای : رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی ایران وزارت جنگ اداری مستشاری تهران، ایران موضوع : تجدید سازمان آرمیش - مگ 1 - در نتیجه مطالعه اخیر جهت بهبود کارایی عملیاتی ARMISH - MAAG،که به نامه مورخ 29 اوت 1954 من باز می گردد، ادغام این دو سازمان به اجراء درآمده است. این امر به هیچ وجه قرارداد هیئت را با دولت ایران، تحت تأثیر قرار نخواهد داد و در آینده موجب حمایت مؤثر و بیشتری برای ارتش شاهنشاهی ایران خواهد بود. برخی از تغییرات جهت انجام حمایتهای مؤثرتر از ارتش ایران، مختصراً در اینجا آمده است.

ص: 565

2 - جهت تسهیل در پیشرفت مداوم ارتش ایران، تغییر مؤثری در وظایف مستشاران فنی و رزمی به وجود آمده است. همان طور که اطلاع دارید، مسئولیت مستشاران برای کمک به ارتش شاهنشاهی ایران به سه مورد تقسیم می شود: مشاوره و کمک به ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران و ادارات تابعه آن، کمکهای آموزشی به تمام واحدهای ارتش شاهنشاهی ایران، مشاوره و کمک به بهره برداری از سیستم دانشکده.

در گذشته تأکید بر وظیفه اخیرالذکر، در دانشگاه نظامی، قرار داده شده بود به حدی که رؤسای دانشکده بیشتر بر مستشاران فنی و رزمی تکیه می نمودند و انتظار داشتند که آنها تمام وقت خود را در دانشکده های مربوطه بگذرانند. زمانی که دانشگاه نظامی برای شکل گیری در حال مبارزه بود، این امر ضروری و مناسب می نمود، اما به دلیل این که این دانشکده به نحو خوبی تأسیس شده و بطور مؤثری اداره می شود، به نظر می رسد که اکنون می بایستی تأکید بر مشاوره و کمک به ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران و ادارات تابعه آن و واحدهای عملیاتی قرار گیرد. این مسئله در تجدید سازمان آرمیش - مگ مورد ملاحظه قرار گرفته است.

3 - امتیاز ویژه، تأسیس رکن سوم (G - 3)که دارای یک شاخه آموزشی و یک شاخه طرح و عملیات و سازماندهی است، می باشد. این امر اجازه خواهد داد تا همکاری و همبستگی نزدیکی با بخشهای مشابه در ستاد شما صورت گیرد. این امر تسهیلاتی در زمینه های ذیل فراهم خواهد نمود؛ هدایت و کمک در طراحی، سازماندهی و امور آموزشی به منظور در بر گرفتن برنامه ها و یادداشتهای آموزشی، تمرین پاسگاه فرماندهی (CPX)، مانورها، آموزش بازرسی، طرحهای دفاعی، سازماندهی واحدها و ستادهای جدید، بازدیدهای صحرایی و تأسیس و نگهداری بایگانیهای آموزشی.

4 - لازم به ذکر است، در سازماندهی جدید، پستهای اختصاص یافته برای مستشاران در دانشگاه نظامی، دانشکده نظامی و دانشکده ستاد تغییری نکرده است. تنها تغییر در این زمینه، انتقال افسران خاصی می باشد. به دلیل این که سرهنگ بنسون قرار است به زودی به ایالات متحده برگردد، سرهنگ وایت این وظایف را انجام خواهد داد، لذا فرصت مناسبی برای سرهنگ وایت به منظور توجیه نسبت به وظایف سرهنگ بنسون وجود دارد. هنگامی که سرهنگ دوم میل (MALE) از آمریکا بیاید، به دانشکده نظامی منتقل خواهد شد.

5 - درخواست شده است که رؤسای دانشکده به نحو مقتضی با اطلاعات مندرج در این نامه، توجیه شوند.

ادوین ا. ماچن سرهنگ GS کفیل ریاست هیئت

ص: 566

سند شماره (55) وزارت جنگ تهران، ایرانشماره: 3652/12973 6 ژانویه 1955 - 16/10/1333 یادداشت برای: رئیس اداره مستشاری، وزارت جنگ (رئیس هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ارتش ایران، رئیس گروه مشاورین کمک نظامی ایالات متحده به ایران) موضوع: ادغام آرمیش - مگ وزیر جنگ هیچ گونه اعتراضی نسبت به ادغام هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ارتش ایران و گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا از تاریخ 15 سپتامبر 1954 (24 شهریور ماه 1333 - م) نداشته و با این امر موافق است.

به نظر من، این ادغام به هیچ وجه قراردادهای موجود میان دو دولت ما را، که به هیئت مستشاران و گروه مشاورین مجوز لازم را می دهد، تحت تأثیر قرار نخواهد داد. به علاوه معتقدم که این ادغام برای حداکثر استفاده از پرسنل موجود ایالات متحده، که به هیئت مستشاری و یا به گروه مشاورین منتقل شده اند، صلاح دانسته شده است.

(امضاء): وزیر جنگ، سپهبد، الف. هدایت کپی مطابق با اصل دی. دبلیو. ایوی سرگرد سند شماره (56) به: رئیس ستاد ارتش ایالات متحده واشنگتن، دی - سی.17 ژانویه 1955 - 27/10/1333 ستادهای هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ارتش ایران و گروه مشاورین کمک نظامی ایالات متحده به ایران و نیویورک موضوع: ادغام و تجدید سازمان آرمیش - مگ 1 - در 15 سپتامبر 1954، با اقدام ستاد فرماندهی محلی، همان گونه که در دستور عمومی شماره 1 این ستاد (کپی الصاقی به عنوان ضمیمه 1) بیان شده است، هیئت نظامی ایالات متحده در ارتش ایران و همچنین گروه مشاورین کمک نظامی ایالات متحده به ایران به منظور حداکثر استفاده از پرسنل موجود، تجدید سازمان و در هم ادغام شدند.

2 - مهمترین تغییرات لازم برای تجدید سازمان فوق الذکر در یادداشت شماره 3 ستاد این مرکز فرماندهی مورخ 26 اوت 1954 ذکر شده است. (کپی الصاقی به عنوان ضمیمه 2). مشکلترین مسئله در زمینه تجدید سازمان، مستلزم این بود که رئیس بخش ارتش در مگ، نیز به عنوان جمعی رکن چهار (G - 4)معرفی شود، مشکلی که به واسطه درخواست تعویض، به راحتی قابل حل خواهد بود.

3 - به طور غیررسمی از سوی یک نماینده رکن سوم (G - 3) وزارت ارتش (آمریکا - م) به نام (سرگرد رکس هپتون، کد آژانس عملیاتی DA, G3, s) مطلع شدم که نظر وزارت ارتش درباره ادغام آرمیش - مگ این بوده که دستور عمومی 1 (ضمیمه 1) می بایستی پس گرفته شود تا این که در ابتدا

ص: 567

رضایت وزیر جنگ ایران جلب شود. ضمیمه الصاقی 3، یک کپی مطابق با اصل از نامه وزیر جنگ ایران است که شامل رضایت رسمی وی نسبت به ادغام و تجدید سازمان می باشد.

4 - منظور از تجدید سازمان و ادغام این نیست که قراردادهای بین دو دولت را در زمینه هیئت و مگ تحت تأثیر قرار دهد و یا این که جداول سهمیه مجاز و جداول توزیع دو سازمان ترکیب شود. بر عکس، مؤکداً سفارش شده است که قراردادهای جداگانه، مضاف بر جداول جداگانه توزیع و سهمیه مجاز برای هیئت و مگ، ادامه پیدا کنند تا خروج احتمالی مگ را در هر زمانی در آینده، ممکن سازد.

5 - بخش نیروی هوایی آرمیش، و نیز بخش نیروی هوایی مگ، به نحو یکسانی ترکیب شده اند اگرچه تأثیر این ترکیب این است که این دو بخش مجزا را تحت لوای یک بخش هوایی آرمیش - مگ به ریاست افسر ارشد نیروی هوایی موجود، در خواهد آمد.

6 - بخش نیروی دریایی آرمیش - مگ، که شامل دو افسر کادر و دو افسر وظیفه مأمور شده به مگ، است نسبتا از ادغام موردنظر تأثیر نپذیرفته است. به هر حال، رئیس بخش دریایی به طور داوطلبانه همانند گذشته به عنوان مشاور در نیروی دریایی شاهنشاهی به کار خود ادامه می دهد.

7 - قبل از تجدید سازمان و ادغام رسمی در 15 سپتامبر 1954، بسیاری از فعالیتهای آرمیش و مگ ضرورتاً بر پایه ای از ادغام صورت می گرفت. برای مثال بخش آجودانی کل آرمیش، بخش تدارکات آرمیش و بخش پارک موتوری آرمیش به هر دوی هیئت و مگ سرویس می دادند ، همان گونه که اداره پست ارتش متعلق به مگ و بیمارستان ارتش ایالات متحده متعلق به مگ به هر دو سرویس می دادند. در بیشتر موارد پرسنلی که به فعالیتهای فوق الذکر مأمور شده بودند از هر دوی، هیئت و مگ بودند. در واقع پایه غیر رسمی ادغام که در عمل به وجود آمد تا حدی امر تجدید سازمان و ادغام را منظم ساخت.

8 - سازماندهی مجدد و ادغام فوق الذکر، نزدیک به 5 ماه مشغول به فعالیت بوده است. و نشان داده که کاملاً مؤثر و تضمین شده است به خصوص در مورد استفاده فزاینده از آرمیش - مگ توسط نیروهای مسلح ایران و عملیات فوق العاده و مسئولیتهای اداری که به هنگام ورود تیمهای آموزشی ایالات متحده، بر دوش این مرکز فرماندهی قرار گرفت. تأیید ادغام و تجدید سازمان این ستادها، که به طور غیر رسمی به آرمیش - مگ معروف شده است، از طرف وزارت ارتش مورد تقاضا می باشد.

رابرت ا. مک کلور سرتیپ، فرماندهی آمریکا 3 ضمیمه:

1 - کپی دستور عمومی شماره 1 ستاد آرمیش - مگ مورخ 15 سپتامبر 1954.

2 - کپی یادداشت شماره 3 ستاد آرمیش - مگ مورخ 26 اوت 1954.

3 - نامه وزیر جنگ ایران مورخ 6 ژانویه 1955 کپی مطابق اصل دی. دبلیو. آیوی سرگرد، AGC

ص: 568

سند شماره (57) تاریخ : 5 می 1956 - 15 اردیبهشت 1335 فعالیت هیئتهای نظامی در ایران 1 - علاوه بر وابسته های نیروی زمینی، دریایی و هوایی سفارت آمریکا، سه هیئت نظامی آمریکایی نیز در ایران بر اساس قراردادهای منعقده بین دولتهای ایران و آمریکا مشغول به کار هستند، این هیئت ها عبارتند از:

الف: هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ارتش شاهنشاهی ایران (آرمیش) ب: گروه مشاورین کمک نظامی به ایران (مگ) ج: هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ژاندارمری شاهنشاهی ایران (جنمیش) 2 - هیئت نظامی آمریکا در ارتش شاهنشاهی ایران الف. مأموریت: وظیفه این هیئت کمک و مشاوره با وزیر جنگ ایران، ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران و واحدهای تابعه ارتش ایران (از جمله نیروی هوایی و دریایی) در مورد مسائل مربوط به طرحها، سازمان، مدیریت و آموزش است. اعضاء هیئت هیچ گونه مسئولیت عملیاتی یا فرماندهی در ارتش ایران ندارند، لیکن می توانند رسماً به بازرسی و تحقیق جهت پیشبرد وظایف خود بپردازند.

ب. سازمان: این هیئت مرکب از 24 افسر کادر و 67 افسر وظیفه و یک گروه هوایی مرکب از 16 افسر و 12 خدمه هواپیمایی می باشد. این هیئت فاقد گروه دریایی است، ولی قسمت دریایی در مگ در زمینه وظایف مشورتی به آن کمک می نماید. فرمانده هیئت، فرمانده گروه مشاورین کمک نظامی است و رئیس ستاد هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران معاون وی می باشد. هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران در حال حاضر یک سازمان هماهنگ خدماتی تحت سرپرستی یک اداره اجرائی یعنی وزارت ارتش (آمریکا - م) است.

ج. سابقه: یک هیئت نظامی از 27 سپتامبر 1941 در ایران بوده ولی ابتداء کار آن ارائه کمکهای برنامه «وام و اجاره» به خاورمیانه بوده است. اولین افسرانی که نمایندگی این هیئت را داشتند در اکتبر 1942 وارد ایران گردیدند. یک قرارداد رسمی تصریح کننده مأموریت و سازمان، بین دولتین آمریکا و ایران در نوامبر 1943 امضاء گردید. متن تجدید نظر شده قرارداد نیز در تاریخ 6 اکتبر 1947 تهیه و امضاء شد؛ این قرارداد دائماً تمدید گردیده و مدت آخرین تمدید آن دو سال، از 21 مارس 1956 بوده است.

3 - گروه مشاورین کمک نظامی الف. مأموریت: به طور خلاصه مأموریت گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا در ایران اجراء اهداف و تضمین اجراء مؤثر برنامه کمک دفاعی متقابل در ایران است.

ب. سازمان: گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا به ایران از یک بخش ارتشی (به استثناء تیمهای آموزش صحرایی) مرکب از 25 افسر کادر و 20 افسر وظیفه، یک بخش هوایی مرکب از 5 افسر کادر

ص: 569

و 7 افسر وظیفه و یک بخش دریایی مرکب از دو افسر کادر و دو افسر وظیفه تشکیل شده است.

فرمانده گروه مشاورین کمک نظامی، فرمانده هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران است. گروه مشاورین کمک نظامی در ایران در تاریخ 19 اوت 1955 تحت سرپرستی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا قرار گرفت.

ج. سابقه: قرارداد کمک دفاعی متقابل که گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا در ایران را تأسیس نمود در تاریخ 23 مه 1950 منعقد گردید. با این وصف تجهیزات مربوط به این قرارداد تا سال مالی 1952 وارد ایران نشد.

4 - هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران الف. مأموریت: وظیفه این هیئت کمک و مشاوره با وزیر کشور به منظور بهبود سازمان و عملیات ژاندارمری ایران است. مهمترین اهداف این هیئت عبارتند از پدید آوردن معیارهای عالی کارایی، بالا بردن وجهه و اعتبار و جلب حمایت مردمی به منظور بالا بردن پتانسیل نظامی در تقویت ارتش ایران در مواقع بروز یک بحران ملی.

ب. سازمان: هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران از 8 افسر کادر یک افسر مأمور، و 9 افسر وظیفه تشکیل شده که همگی پرسنل نظامی هستند. این هیئت یک سازمان خدماتی یکنواخت و یک دست است که فعالیتهای خود را مستقیماً به اداره اجرائی وزارت ارتش گزارش کرده و تحت فرماندهی فرماندهی فرمانده هیئت نظامی آمریکا در ارتش و گروه مشاورین کمک نظامی نیست.

در زمینه برنامه های کمک دفاعی متقابل این این هیئت تحت سرپرستی فرمانده گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا در ایران قرار می گیرد.

ج. سابقه: هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران بنا به درخواست مورخ 1942 دولت ایران تشکیل شد. یک قرارداد رسمی در نوامبر 1943 امضاء گردید که مرتباً مورد تجدید نظر و تمدید قرار می گرفت و آخرین تمدید آن برای مدت دو سال از 21 مارس 1956 آغاز گردید.

5 - ادغام هیئت نظامی آمریکا در ارتش و گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا (آرمیش - مگ) این دو گروه قبلاً به طور مجزا ولی تحت سرپرستی یک فرمانده تا سپتامبر 1954 کار می کردند، ولی در این تاریخ ادغام شدند تا علاوه بر صرفه جویی در پرسنل، کارایی عملیاتی آنها نیز افزایش یابد. این ادغام بعداً توسط وزارت ارتش و وزارت دفاع مورد تصویب قرار گرفت.

آرمیش - مگ بر اساس یک نظام عادی ستادی، سازمان یافته و دارای بخشهای دریایی و هوایی جداگانه مرکب از اعضای هر دو گروه می باشند. بخشهای ستادی عمومی امور اداری فرماندهی، مشاورت نظامی و وظایف مربوط به برنامه های کمک دفاعی متقابل را انجام داده و بخشهای خدمات فنی و تسلیحات رزمی را در اجراء فعالیتهای مشابه تحت کنترل دارند. آرمیش - مگ از یک پارک موتوری، انبار تدارکاتی و خدمات بیمارستانی مربوط به دو هزار شهروند آمریکایی مقیم ایران و نیز از تفریحگاه، به طور مشترک استفاده می کنند. جداول توزیع سازمانی و مالی برای اعضاء دو گروه تفکیک شده اند، زیرا در مورد هر یک از دو گروه قرارداد خاص با دولت ایران امضاء شده و علاوه بر

ص: 570

این سرمایه گذاری لازم برای برنامه کمک دفاعی متقابل چنین ایجاب می کند.

6- تیم های آموزش صحرایی الف. عمومی: در اکتبر 1954، وزارت ارتش پنج تیم آموزشی صحرایی هر یک مرکب از سیزده افسر کادر و سیزده افسر وظیفه را تشکیل داد تا در زمینه آموزش صحرایی به ارتش ایران کمک نمایند. تیمهای آموزشی قرار بود در طی یک مدت شش ماهه از ابتدای ژانویه 1955 (دی ماه 1333 - م) وارد ایران شوند، این پنج تیم در حال حاضر مشغول انجام وظیفه در شش لشکر ایران می باشند (یعنی یک تیم دو لشکر را به عهده گرفته است). نتایج اولیه حاصل از کار تیم ها بسیار خوب بوده است. جزئیات بیشتر مربوط به کار تیمها در پاراگراف آموزشی ضمیمه یکم، بخش ارتش، این گزارش آمده است.

ب. مدیریت: این پنج تیم در یک ایستگاه وظیفه دائم در یکی از شهرهای بزرگ ایران مستقر شده اند. میانگین فاصله آنها از ستاد مرکزی آرمیش - مگ در تهران حدود 500 مایل است. به هر تیم یک جدول محدود توزیع تجهیزات از جمله وسایط نقلیه داده شده است. با این حال هیچ گونه محلی تحت اجاره دولت، در اختیار آنها قرار داده نشده و اعضاء هر تیم فقط از مزایای قرارگاه استفاده می نمایند. توافقهای نسبتاً غیررسمی سبب شده که هر تیم بتواند محل زندگی مناسبی برای خود اجاره کند. از آنجا که هیچ شعبه ای از اداره خواربار ارتش آمریکا در ایران وجود ندارد، این تیمها از طریق استفاده از یک فروشگاه تعاونی در سفارت و استفاده از بازار محلی، تدارک می شوند.

سند شماره (58) خیلی محرمانه تاریخ : 19 سپتامبر 1956 - 28 شهریور ماه 1335 از : سفارت آمریکا - تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن تلگرام سفارت به شماره 445 موضوع: ترتیبات ساختمان سازی نظامی Military Construction Arrangements امروز، سفیر و وزیر امور خارجه ایران، یادداشتهای مورد توافق و معتبر مربوط به «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» میان دو دولت را مطابق با شرایط موافقتنامه کمک دفاعی متقابل مورخ 23 می1950 مبادله کردند. این ترتیبات یک موافقتنامه را تشکیل نمی دهد و نمی بایست به عنوان قسمتی از مجموعه رسمی موافقتنامه ها و معاهدات ایالات متحده گنجانده شود. این ترتیبات محرمانه نمی باشند، اما برای آسودگی خاطر دولت ایران، در حال حاضر در ایران چاپ و یا منتشر نخواهند شد.

توافقنامه پس از ماه ها بررسی پیشنهادهای دو دولت حاصل گردید. سرانجام، پس از مشکلاتی چند و تلاش برای سازشهای ممکن بر نکات بغرنج، طرف آمریکایی توانست توافقنامه را مطابق با متن پیش نویس اصلی که از سوی وزارتخانه ها و ادارات ذی نفع واشنگتن تصویب شده بود، به دست

ص: 571

آورد و از سوی سفیر به وزیر امور خارجه، با اندکی اصلاحات در عبارت و بدون تضعیف معنی، تقدیم گردید.

تبادل یادداشتها، بدون هیچ گونه تأخیری، به محض این که هیئت وزرای ایران متن کامل را تصویب نمود، به اجراء درآمد.

هر دو یادداشت مورخ 19 سپتامبر 1956 است. متن یادداشت ایالات متحده به عنوان ضمیمه شماره 1 و ترجمه انگلیسی یادداشت موافقت ایران در ضمیمه شماره 2 الصاق شده است. رونوشت یادداشت ایران و نسخه تأیید شده ایالات متحده، به زودی ارسال خواهد شد.

گروه مذاکره کننده ایالات متحده به ریاست «کلیفورد سی. متلوک» معاون ویژه سفیر، سرپرستی می شد. وی نیز از سوی سرهنگ «فیربنک» مهندس بخش خلیج، سرهنگ «لهمن» جمعی رکن چهار آرمیش مگ و رئیس بخش آرمیش - مگ و «زیرینسکی» رئیس شاخه حقوقی بخش خلیج همراهی می گردید. گروه مذاکره کننده ایرانی توسط علی منصور رئیس اداره چهارم سیاسی (میز آمریکا) در وزارت امور خارجه که از سوی نمایندگان وزارت جنگ همراهی می شد، سرپرستی می گردید.

از طرف سفیر:

کلیفورد سی. متلوک معاون ویژه سفیر مورخ : 28 شهریور ماه 1335 (19 سپتامبر1956) وزارت امور خارجهاین سند ترجمه دو سند لاتین در هم ادغام شده است شماره 5142 یادداشت وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی ایران با ابراز تعارفات خود به جناب سفیر کبیر ایالات متحده آمریکا، به یادداشت سفارت ایالات متحده به شماره 396 مورخ 19 سپتامبر 1956 که در رابطه «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» می باشد، اشاره می نماید.

«تمامی یادداشت مزبور کلمه به کلمه نقل گردیده است.» در این رابطه، امضاءکننده زیر افتخار دارد به اطلاع برساند که دولت شاهنشاهی ایران با تمامی طرح سند فعلی، موافقت کامل دارد. همچنین مفاد «ترتیبات» فوق از این تاریخ قابل اجراء می باشد و وزارت جنگ مسئول انجام آن است.

فرصت را برای تجدید احترامات خود، مغتنم می شمرم.

امضاء مهر: وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی ایران

ص: 572

سند شماره (59) شماره : 596 مورخ : 10 آوریل 1961 - 21 فروردین 1340 وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران سفارت ایالات متحده آمریکا با اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران، مفتخر است که به یادداشت غیررسمی آن وزارتخانه به شماره 3093 مورخ 25 می 1959 (4 خرداد ماه 1338 - م) و به یادداشت این سفارتخانه به شماره 407 مورخ 13 ژوئیه 1959 (22 تیرماه 1338 - م) اشاره نماید.

سفارت ایالات متحده آمریکا مفتخر است که تجدید موافقتنامه هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده مورخ 27 نوامبر 1943 و 6 اکتبر 1947 را مطرح سازد. و اصلاحات معینی را در مراحل پرداخت حقوق و مزایا، که در حال حاضر در مواد مختلف قرارداد مزبور گنجانیده شده، را پیشنهاد نماید.

تحت شرایط موافقتنامه های 1943 و 1947 دولت ایران، پرداخت حقوق اعضاء هیئت مستشاری ایالات متحده را تقبل می نماید. پیرو مصوبه اخیر کنگره ایالات متحده آمریکا، افسران و کارمندان دولت آمریکا که به کشورهای خارجی مأموریت می یابند از این پس اجازه ندارند از سوی دولتهای محل مأموریت، حقوق و یا پاداشی دریافت کنند. بنابراین اعضای هیئت مستشاری ایالات متحده در ایران تمامی حقوق، پاداش و مزایایی را که طبق قانون ایران به علت انجام وظایفشان به عنوان اعضاء هیئت به آنها تعلق می گیرد، به دولت ایالات متحده واگذار می نمایند.

به منظور اعطای این فرصت به دولت ایران جهت ادامه ایفاء تعهدات خود به دولت ایالات متحده مطابق با قراردادهای هیئت نظامی، پیشنهاد می شود که دولت ایالات متحده به عنوان وکیل اعضای هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران، تمامی پولهایی را که تاکنون دولت شاهنشاهی ایران به این اعضاء پرداخت می کرده است را به همان وسعت و مقدار دریافت نماید. دولت ایالات متحده آمریکا، به عنوان وکیل، خرسند خواهد شد که از میزان مبلغ پرداختی از سوی دولت شاهنشاهی ایران در این رابطه، به عنوان وسیله ای برای شرکت در هزینه هیئت نظامی ایالات متحده در ایران، مطلع شود. همان طوری که در موافقتنامه های قابل اجراء منظور شده است.

سفارت مایل است تأیید نماید که دولت ایالات متحده آمریکا نسبت به جایگزینی عبارت ماده 24 موافقتنامه سال 1947 به شرح زیر موافق است:

«مادامی که این موافقتنامه یا هر قسمت الحاقی آن به اعتبار خود باقی است در صورتی که دولت شاهنشاهی ایران بخواهد پرسنل خارجی دیگری را برای انجام هر گونه خدمتی که به نیروهای مسلح ایران ارتباط داشته باشد، استخدام نماید مراتب قبل از آنکه ترتیب چنین خدماتی داده شود، به خاطر همکاری متقابل به اطلاع مقامات مربوطه دولت ایالات متحده آمریکا رسانیده خواهد شد.» علاوه بر این، سفارت افتخار دارد که تأسیس یک بخش نیروی دریایی در هیئت نظامی ایالات متحده را پیشنهاد کند. این بخش شامل یک افسر نیروی دریایی ایالات متحده است که می بایست با شرایط و مقررات و تغییرات لازم دیده شده موافقتنامه 1947، اداره شود.

ص: 573

دولت ایالات متحده آمریکا این یادداشت و پاسخ مساعد دولت شاهنشاهی ایران را توأمان به عنوان تجدید موافقتنامه های هیئت نظامی ایالات متحده، همان طوری که در اینجا اصلاح گردید، تلقی خواهد کرد.

سفارت موقع را برای تجدید احترامات فائقه به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، مغتنم می شمرد.

سفارت ایالات متحده آمریکا - تهران 10 آوریل 1961 سند شماره (60) اداره چهارم سیاسی محرمانه - تاریخ 24/3/40 شماره 1344 - وزارت امور خارجه یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا اظهار و عطف به یادداشت شماره 596 مورخ 10 آوریل 1961 راجع به پیشنهاد آن سفارت کبرای درباره طرز پرداخت حقوق افسران و درجه داران ارتش کشورهای متحده آمریکا و همچنین موضوع استخدام مأمورین خارجی برای خدمت در ارتش شاهنشاهی موضوع ماده 24 موافقتنامه سال 1947 و پیشنهاد تأسیس قسمت دریایی هیئت نظامی ایالات متحده آمریکا در ایران نظر مقامات مربوطه شاهنشاهی را احتراماً بشرح زیر اظهار می دارد.

1 - در خصوص پرداخت حقوق افسران و درجه داران ارتش کشورهای متحده آمریکا قبلاً موافقت شده در صورتی که مستخدمین مزبور وکالت برای دریافت حقوق خود به رئیس هیئت مستشاری تسلیم دارند حقوق آنان به رئیس هیئت مستشاری پرداخته شود، البته اختیار تعیین وکیل دیگر برای دریافت حقوق با افسران و درجه داران مزبور است.

2 - در مورد ماده 24 نیز اصلاحی قبلاً بشرح زیر مورد موافقت مقامات مربوطه شاهنشاهی قرار گرفته است. «مادامی که این موافقت نامه یا هر قسمت الحاقی آن به اعتبار خود باقی است در صورتی که دولت شاهنشاهی ایران بخواهد کارکنان خارجی دیگری را برای انجام هر گونه خدمتی که به نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران ارتباط داشته باشد استخدام نماید مراتب قبل از آنکه ترتیب چنین خدماتی داده شود به خاطر همکاری متقابل به اطلاع مقامات مربوطه دولت ایالات متحده آمریکا رسانیده خواهد شد.» 3 - در خصوص تأسیس قسمت دریایی هیئت نظامی ایالات متحده فعلاً برطبق قانون استخدام مستشاران نظامی یک افسر نیروی دریائی در حدود قانون استخدام مستشاران نظامی و به استناد آن، تعداد افسران نیروی دریایی ایالات متحده در ایران مشغول خدمت است و در صورت ضرورت می توان را اضافه نمود محتاج به موافقت نامه دیگری نیست.

وزارت امور خارجه شاهنشاهی موقع را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارد.

سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا - تهران

ص: 574

سند شماره (61) بدون طبقه بندی تاریخ : 18 سپتامبر 1961 - 27 شهریور ماه 1340 فقط برای مسئولین - سفارت آمریکا، تهران شماره : 136 موضوع : افزایش احتمالی پرسنل نظامی آمریکا در ایران پرسنل واحدهای نقشه برداری مهندسی ارتش آمریکا، متشکل از تقریباً 30 افسر کادر و افسر وظیفه از سال 1956 تحت مدیریت و جمعی بخشی مهندسی پادگان خلیج بوده اند. گروه مذکور ستاد عملیاتی از گردان 30 مهندسی (پایگاه نقشه برداری) را شکل می داد: این گروه بعداً توسط دسته 329 مهندسی (بررسی زمین شناسی) که آن نیز دارای استعداد 30 افسر کادر و افسر وظیفه بود، جایگزین شد. این واحد و واحدهای قبلی، تحت مفاد توافقنامه ای بین ارتش آمریکا و ارتش شاهنشاهی ایران که در 10 فوریه 1955 (21 بهمن 1344 - م) امضاء شده، وارد ایران شده بودند. مقصود از توافق مذکور اجرای یک طرح مشترک نقشه برداری در ایران بود، این طرح در پنج سال گذشته در دست اجراء بوده است. سرهنگ تی. دبلیو. ویت چرچ افسر فرمانده گردان 64 مهندسی (پایگاه نقشه برداری) به سفارت اطلاع داده است که نظر به عدم رضایت از پیشرفت برنامه نقشه برداری به خاطر کمبود تعداد پرسنل مهندسی شاغل در طرح، تصمیم گرفته اند که دسته 329 مهندسی را ترخیص و آن را با گردان 64 مهندسی با استعداد 300 افسر کادر و وظیفه جایگزین سازند. آن دسته ترخیص شده است و پیشقراولان گردان 64 مهندسی، متشکل از تقریباً 50 افسر کادر و وظیفه وارد ایران شده و بخشهایی را در تهران و استانها مستقر ساخته اند.

کپی مدارک زیر توسط فرمانده دسته ای از گردان 64 مهندسی به سفارت داده شده است: الف) ترتیبات همکاری بین ارتش شاهنشاهی ایران و ارتش آمریکا برای انجام عکاسی هوایی، کنترل زمین شناسی و نقشه برداری از ایران «مورخ 10 فوریه 1955، امضاء شده توسط سرتیپ هدایت، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران و سرلشگر جان. ام. ویلیامز معاون وقت ستاد G -2ارتش آمریکا؛ ب) یک یادداشت تفاهم بدون تاریخ برای کار کنترل زمین شناسی در ایران بین «خدمات نقشه ای ارتش آمریکا» و «سازمان جغرافیایی ارتش شاهنشاهی ایران»، امضاء شده توسط سپهبد نوتاش از ارتش شاهنشاهی ایران و سرهنگ جی. دی. ابل از خدمات نقشه ای ارتش آمریکا؛ ج) یادداشتی از خلاصه مذاکراتی که منجر به طرح مشترک ارتشهای ایران و آمریکا شده است و همچنین جزئیات کامل روشهای فعال سازی این پروژه، کپی این سه یادداشت به ضمیمه ارسال شده است.

قابل توجه این است که «ترتیبات همکاری» تعداد پرسنل نظامی آمریکایی شاغل در این طرح را قید نکرده است، در حالی که پاراگراف b 4 (2) و (3) از «یادداشت تفاهم» بیان می کند که «ارتش آمریکا مسئول تأمین مهندسین پروژه که دارای اختیارت کاملی در اجرای طرح هستند، می باشد.» و «تأمین 15 تا 20 تکنسین آمریکایی دیگر در صورت نیاز» این سند حاوی مذاکرات مقدماتی است که آن نیز حاوی پاراگراف 5 (U)می باشد که قید نموده: «در توافقی که در 18 ژانویه 1956 در ایران به عمل آمد، مجوز ورود 30 نفر پرسنل به ایران صادر شد». در هیچ جای دیگر این اسناد از تعداد پرسنل آمریکایی مجاز برای اجرای طرح نقشه برداری مشترک در ایران، ذکری به میان نیامده است.

ص: 575

سرهنگ دوم ویت چرچ می گوید به او دستور داده شده که گردان 64 مهندسی را (که در حال حاضر مشغول تکمیل پروژه ای در لیبی است) با نیروهای اضافی به اینجا بیاورد و تا ماه می یا ژوئن 1962 (خرداد 1341 - م) تمامی گردان در ایران خواهند بود. وی هیچ اطلاعی از ترتیبات رسمی بین ایران و آمریکا برای پذیرش واحد خود ندارد، گرچه می داند که سرلشگر بهروز، رئیس سازمان جغرافیایی ارتش شاهنشاهی ایران از این طرح باخبر بوده و از آن استقبال می کند.

اخیراً سرهنگ دوم ویت چرچ با سفیر ملاقات نمود و مفاد اطلاعاتی که در بالا بیان شد را در اختیار او گذارد. وی توضیح داد که تمامی نیروهای واحد او در ظاهر تحت عنوان مستشار عمل کرده و از پوشیدن علائمی که آنان را جزء واحد نیروهای آمریکایی نشان دهد، خودداری خواهند وزید.

وی افزود به غیر از 12 خانواده از اعضای این واحد که در تهران مستقر می شوند، هیچ همراه دیگری با واحد وی نخواهد بود. سفیر خاطرنشان ساخت که سرازیر شدن 300 نفر از پرسنل نظامی آمریکایی دیگر به ایران می تواند به مشکلات جدی در روابط عمومی منجر شود و اظهار امیدواری کرد که پرسنل گردان 64 مهندسی، قبل از ورودشان به ایران، به طور دقیق غربال و راهنمایی شوند.

روز 16 سپتامبر، سرهنگ دوم هیوبارد از دفتر بازرسی کل نیروی مهندسی ارتش آمریکا با یکی از مقامات سفارت تماس گرفت و این مقام به او گفت که اعزام گردان 64 مهندسی به ایران باعث غافلگیری و تعجب سفارت شده است. سرهنگ دوم هیوبارد قول داد که در بازگشت به واشنگتن در مورد هماهنگی در این موضوع تحقیق خواهد کرد.

از طرف سفیر:

اریک ای. اولاشین معاون ویژه سفیر MSP رونوشت:

به سفیر، وزیر مختار، SA، مشاور سیاسی ژنرال هایدن در آرمیش سرگرد شرمن در بخش خلیج سند شماره (62) تاریخ : 21/8/40 اداره چهارم سیاسیشماره 4202 - وزارت امور خارجه یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا پیرو یادداشت شماره 1344 مورخ 24/3/1340 و عطف به مذاکراتی که با حضور نماینده وزارت جنگ و آقای اولاشین دبیر یکم آن سفارت کبرای به عمل آمد احتراماً اشعار می دارد که طبق موافقت وزارت جنگ.

1 - در صورتی که مستشاران نظامی لیست حقوق را شخصاً امضاء نمایند، پرداخت حقوق از طرف دولت ایران به آنها مانع قانونی نخواهند داشت ولو آنکه بخواهند تمام حقوق خود را پس از دریافت به رئیس هیئت مستشاری و یا سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا تفویض نمایند. و یا آنکه لیست مربوطه را امضاء نموده و تقاضا کننده این پرداخت به وسیله مقامات ایرانی انجام شود.

ص: 576

2 - در خصوص ماده 24 و موضوع مستشار دریایی توافق و ترتیب قبلی به قوت خود باقی بماند.

بنا به مراتب فوق خواهشمند است چنانچه با نظرات فوق موافقت حاصل است اعلام فرمایند تا از تاریخ اعلام موافقت در پرداخت حقوق افسران و درجه داران مورد نظر اقدام لازم به عمل آید.

وزارت امور خارجه شاهنشاهی موقع را برای تجدید احترامات به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا مغتنم می شمارد.

سند شماره (63) تاریخ : 10/10/39 اداره گذرنامه و روادید وزارت امور خارجهشماره 18284/12 یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود احتراماً اظهار می دارد: به طوری که مشاهده می شود عده ای از دارندگان گذرنامه خدمت که مأموریتی نزد دولت شاهنشاهی ندارند. برای ثبت گذرنامه و دریافت ورقه هویت و روادید به وزارت امور خارجه مراجعت می نمایند، حال آن که طبق مقررات از طرف وزارت امور خارجه فقط جهت دارندگان گذرنامه خدمت که از طرف دولت متبوع خود نزد دولت شاهنشاهی مأموریت رسمی داشته باشند ورقه هویت و روادید خروج و مراجعت صادر می گردد و سایر دارندگان گذرنامه های خدمت و رسمی و مخصوص باید برای دریافت پروانه اقامت و روادید خروج به شهربانی کل کشور مراجعه نمایند.

خواهشمند است دستور فرمایند مراتب به استحضار دارندگان گذرنامه خدمت رسانده شود، موقع را برای تجدید احترام مغتنم می شمارد.سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا سند شماره (64) اداره گذرنامه و روادیدشماره 8802/12 - تاریخ 26/6/40 پیوست ندارد - وزارت امور خارجه یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای آمریکا در تهران احتراماً اشعار می دارد. مدت ثبت اقامت گذرنامه های خدمت آمریکایی همان طور که از طرف آن سفارت کبری تقاضا شده بود از یک سال به دو سال تبدیل گردند و از این پس کلیه گذرنامه های خدمت که برای ثبت و تمدید ثبت اقامت به وزارت امور خارجه ارسال می شود اجازه اقامت دو ساله خواهند داشت.

خواهشمند است در صورت پایان مأموریت و یا خاتمه خدمت کسانی که گذرنامه های آنان از نظر اقامت دارای اعتبار است هنگام تقاضای روادید خروج دستور فرمایند تقاضای لغو اجازه اقامت آنان نیز به عمل آید ضمناً در تعقیب یادداشت شمار 18284/12 مورخ 10/10/39 خواهشمند است دستور فرمایید فقط گذرنامه های خدمت را برای ثبت و تمدید ثبت به اداره گذرنامه و روادید وزارت

ص: 577

امور خارجه ارسال دارند چون طبق قانون هر اقدامی که بر روی گذرنامه های عادی صورت گیرد در صلاحیت اداره گذرنامه شهربانی کل کشور است.

موقع را برای تجدید احترام مغتنم می شمارد.سفارت کبرای آمریکا - تهران سند شماره (65) تاریخ : 21 اکتبر 1963 - 28 مهرماه 1342 موضوع : یادداشت حقوقی سؤال: آیا موافقتنامه میان ایالات متحده آمریکا و ایران در رابطه با هیئت نظامی در ایران، اجراء می شود؟ بحث: ماده 3 قرارداد اصلی (قرارداد مورخ 6 اکتبر 1947 - م) پیش بینی می کند که چنانچه دولت ایران مایل باشد مدت خدمت هیئت را بیش از موعد قید شده تمدید کند، پیشنهاد خود را کتباً قبل از 21 سپتامبر 1948 تسلیم خواهد نمود. دولت آمریکا موافقت می کند که درباره چنین پیشنهادی تا قبل از تاریخ 21 دسامبر 1948 اقدام نماید. (تأکید از ما می باشد). اگرچه هیچ گونه سندی در این اداره وجود ندارد، اما به نظر می رسد که چنین پیشنهادها در گذشته صورت گرفته است و متعاقب آنها ایالات متحده اقدام نموده است.

معنای عبارت «اقدام نماید» مبهم است اما به احتمال زیاد در این مورد، یا به معنای تصویب و یا رسمیت دادن موافقتنامه است و یا به معنای اقدام عملی برای برهم زدن موافقتنامه می باشد.

من معتقدم که قرارداد به قوت خود باقی است و از همان ابتدای انعقاد، بدون توجه به فقدان تشریفات مربوطه بعدی، به اجراء درآمده است.

این عقیده بر اساس منطق ذیل است:

قراردادها مقدمتاً بر اساس رضایت طرفین قرار دارند یعنی این که قراردادها در حال اجرا هستند به این علت که دو طرف ذی ربط در انعقاد قراردادها، مایل هستند بدون توجه به تشریفات، آنها را اجراء کنند. برای مثال: این قرارداد برای «الغاء» راههای متعددی را پیش بینی می کند از جمله بازگرداندن هیئت نظامی به وسیله ایالات متحده.

قابل توجه است که ایالات متحده هیچ گام عملی در جهت برهم زدن موقعیت خود در این کشور، برنداشته است. به علاوه، دولت ایران با صدور بیانیه ای، مدت موافقتنامه را تا مارس 1964 (فروردین 1343 - م) تمدید کرده است. گرچه موافقت رسمی و مکتوبی با ادامه قرارداد توسط ایالات متحده صورت نگرفته اما حضور مستمر ما در اینجا، یک تأیید ضمنی در این مورد است که قرارداد از زمان نگارش تا حال به قوت خود باقی است. علاوه بر این حتی اگر به خاطر بحث، فرض کنیم که قرارداد به خودی خود خاتمه می یافت، ممکن است گفته شود که با رضایت طرفین مجدداً برقرار می شود. این روند در حقوق بین الملل به عنوان «برقراری مجدد» شناخته شده است. روند مذکور معمولاً در جایی که قراردادها با شروع جنگ فسخ می شوند و جایی که طرفین تمایل دارند مواد مورد قبول قراردادهای قبلی را مجدداً برقرار کنند. درخواست می شود در حالی که این قضیه یک مورد فوری نیست، من معتقدم که قاعده کلی از طریق قیاس، قابل اجرا می باشد. شما ملاحظه خواهید نمود که عامل مقدماتی

ص: 578

رضایت دو جانبه طرفین قرارداد می باشد. نه کیفیت رسمیت دادن به خود قرارداد. (مراجعه کنید به کتاب حقوق بین الملل اثر اپنهایم، چاپ 1955، صفحه 950).

سند شماره (66) از : سفارت آمریکا - تهرانمورخ : 9 آوریل 1964 - 20 فروردین ماه 1343 به : وزارت امور خارجه ایران شماره : 476 - سفارت ایالات متحده آمریکا با ابراز تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، احتراماً از آن وزارتخانه در خصوص هرگونه تغییری در روند فعلی ثبت اتباع ایالات متحده، به خصوص افرادی که با ادارات دولت ایالات متحده قرارداد بسته اند و دارای پاسپورت معمولی (غیر خدمت) می باشند، استفسار می نماید. همچنین سفارت از اطلاع در مورد دستورالعمل وزارتخانه در خصوص تغییرات احتمالی در روند ثبت برای موارد ذیل، تقدیر خواهد نمود:

1)اتباع کشور ثالثی که از سوی ادارات دولت ایالات متحده استخدام شده اند.

2) وابستگان اتباع ایالات متحده سفارت واقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را نسبت به آن وزارت شاهنشاهی تجدید می نماید.سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا تهران سند شماره (67) اداره گذرنامه و روادیدیادداشتتاریخ : 9/2/1342 وزارت امور خارجهشماره : 2082/12/2863 وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران تعارفات خود را به سفارت کبرای آمریکا در طهران اظهار و عطف به یادداشت شماره 476 مورخ 9 آوریل 64 راجع به ثبت گذرنامه های اتباع آمریکا و پیمانکاران خارجی وابسته به هیئت نظامی آمریکا در ایران احتراماً اشعار می دارد، که هیچ گونه تغییری در ماهیت ثبت گذرنامه های مزبور به عمل نیامده است و طبق مقررات دولت شاهنشاهی گذرنامه های سیاسی و خدمت در وزارت امور خارجه ثبت و مورد اقدام قرار گرفته و کارهای مربوط به گذرنامه های عادی به شهربانی کل کشور ارجاع می گردد. بدیهی است در هر مورد پس از وصول یادداشت آن سفارت کبری تسهیلات لازم معمول خواهد گردید.

موقع را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارد.سفارت کبری آمریکا - تهران سند شماره (68) یادداشت مذاکرهتاریخ : 14 می 1964 - 24 اردیبهشت ماه 1343 مکان : وزارت امور خارجه، دفتر رئیس اداره گذرنامه افراد مذاکره کننده: عبدالحسین آشتیانی رئیس و صادقی معاونش، بولستر کنسول سفارت آشتیانی پیشدستی کرد و پرسید که چه کاری دارم. توضیح دادم که به منظور درخواست اقدام برای ثبت گذرنامه های اتباع آمریکایی و اتباع کشورهای ثالثی که گذرنامه هایشان برای چندین ماه در

ص: 579

وزارت امور خارجه مانده بود، آمده ام. اکثر این افراد مستقیماً و یا به عنوان مقاطعه کار فرعی برای پادگان مهندسین خلیج کار می کنند. لذا من، آشتیانی و صادقی را به «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» که در یادداشت شماره 396 مورخه 19 سپتامبر 1956 سفارت درج شده است، ارجاع دادم. در این یادداشت خواسته شده است که گذرنامه ها به وسیله وزارت امور خارجه ثبت شود، همچنانکه پیش از این عمل می شده است. آنها توضیح دادند که پاسپورتهای خدمت متعلق به اتباع آمریکایی یا اتباع کشورهای ثالث باید به وسیله شهربانی ثبت شود. من توجه آنها را به نامه وزارت امور خارجه به شماره 476 مورخ 9 آوریل 1964 جلب کردم که اظهار می داشت «هیچ گونه تغییری» در روند ثبت گذرنامه ها به عمل نیامده است، اما من گفتم ظاهراً تغییری صورت گرفته است. آشتیانی قبول داشت که نامه 9 آوریل ضد و نقیض است و پیشنهاد کرد که گذرنامه های موجود، که در همان حال صادقی آنها را جلوی ما می گذاشت، عجالتاً می توانند ثبت شوند تا موضوع رسیدگی و حل شود. من فوراً موافقت کردم. صادقی با این کار موافق نبود و پیشنهاد کرد که گذرنامه ها برای ثبت به شهربانی فرستاده شوند.

او گفت که با شهربانی نیز تماس گرفته است. اما مشکل ثبت «گذرنامه ها - م» همچنان باقی است زیرا شهربانی حاضر نشده بدون ارائه اسناد دیگری، گذرنامه ها را به ثبت برساند. هیچ یک از مقامات رسمی قادر نبودند سندی را ارائه دهند که بنابر آن دولت ایران «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» را پذیرفته (یا رد کرده) است. و از من خواستند تا نامه ای که گواه بر پذیرش آن توسط ایران باشد، نشان دهم. من جواب دادم که خوشحال خواهم شد که چنین کاری انجام دهم اما اگر روش موقتی برای ثبت گذرنامه ها اتخاذ شود تا بتوان آنها را به صاحبانش بازگرداند، مایه قدردانی است. صادقی گفت که چنین امکانی را توسط شهربانی پیگیری خواهد کرد. (وقتی آنجا را ترک کردم، این احساس را داشتم که تا یادداشت درخواست شده را ننویسم، هیچ کاری انجام نخواهد شد).

سند شماره (69) یادداشت شماره 530 مورخ : 18 می 1964 - 28 اردیبهشت ماه 1343 از : سفارت آمریکا - تهران به : وزارت امور خارجه ایران سفارت ایالات متحده آمریکا تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی ابراز می دارد و مفتخر است به یادداشت 2082/12/2863 مورخه 29 آوریل 1964 در مورد ثبت گذرنامه های عادی مقاطعه کاران، مقاطعه کاران فرعی، کارمندان غیر نظامی و وابستگان آنها که تبعه ایالات متحده و یا کشور ثالثی بوده و با گروه مهندسین پادگان خلیج در ارتباط هستند، پاسخ دهد.

همان طوری که آن وزارت استحضار دارد، ثبت چنین گذرنامه هایی از سال 1956 با رعایت شرایط «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» که طبق یادداشت شماره 5142 مورخه 19 سپتامبر 1956 آن وزارتخانه مورد تصویب و قبول وزارت امور خارجه شاهنشاهی قرار گرفته، توسط آن وزارتخانه انجام می شده است.

بخش 4 از توافقنامه فوق الذکر چنین می گوید:

«مهندس بخش حق خواهد داشت، اشخاص حقوقی، شرکتها، شرکاء و یا افرادی (که از این پس

ص: 580

«مقاطعه کار» خوانده می شوند) را که برای انجام وظایفش آن گونه که در این ترتیبات آمده است مناسب می داند، انتخاب و استخدام نماید. از آنجا که چنین مقاطعه کارانی (و نیز مقاطعه کاران فرعی آنها) ایرانی نبوده و توسط مهندس بخش برای کار طبق این ترتیبات به ایران وارد می شوند، از آنان درخواست پرداخت حق ثبت و اجازه کار و یا حفظ نمایندگی دائمی در ایران پس از تکمیل قرارداد، نخواهد شد. دولت ایران بدون توجه به ملیت، به افراد غیرایرانی که برای انجام کار طبق این ترتیبات توسط مهندس بخش و یا با رضایت او توسط مقاطعه کاران و مقاطعه کاران فرعی آنها به ایران وارد می شوند. اجازه ورود خواهد داد دولت ایران پرداخت هر گونه حق یا هزینه برای ورود یا خروج این افراد، قرنطینه اجازه کار و یا اجازه اقامت را متحمل می شود. وزارت جنگ پس از دریافت لیست اسامی این افراد از مهندس بخش، آن را به وزارت خارجه ارسال می نماید و ویزای آنها خود به خود توسط وزارت خارجه صادر می شود.

بخش 6 از «ترتیبات ساختمان سازی نظامی» مذکور می گوید:

«مهندس بخش و کارکنانش و نیز وابستگان آنها از همان امتیازاتی برخوردار خواهند شد که طبق پاراگراف 7 موافقتنامه کمک دفاعی متقابل مورخه 23 می 1950، به دیگر پرسنل فنی دولت ایالات متحده که دولت ایران اجازه ورود به آنها می دهد، تعلق می گیرد».

آن وزارتخانه در یادداشت مورخه 29 آوریل 1964 خود گفته است که هیچ تغییری در روند ثبت گذرنامه در نظر گرفته نشده است ولی در عین حال از این پس گذرنامه های مورد بحث، برای ثبت به شهربانی کل باید ارجاع شود.

با توجه به مواد مورد اشاره از موافقتنامه ساختمان سازی نظامی مورخه 1956، سفارت احتراماً پیشنهاد می نماید که مناسب است همچون گذشته گذرنامه های اتباع ایالات متحده و کشورهای ثالث اعم از مقاطعه کاران، مقاطعه کاران فرعی، کارکنان غیرنظامی و وابستگان آنها، توسط وزارت امورخارجه شاهنشاهی ثبت گردد.

سفارت فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود نسبت به آن وزارتخانه شاهنشاهی، مغتنم می شمرد.سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا - تهران سند شماره (70) یادداشت رسمیتاریخ : 18 می 1964 - 28 اردیبهشت 1343 از : دونالد ا. لوئیس به : آقای اس. راک ول موضوع : ثبت کارکنان آمریکایی و کشورهای ثالت که برای پادگان خلیج کار می کنند.

وزارت امور خارجه، هر چند وقت یک بار پیشنهاد کرده است که مایل است، ما گذرنامه افراد فوق الذکر را به جای وزارت خارجه که در حال حاضر عمل می شود از طریق شهربانی ثبت کنیم.

چنین تغییری ظاهراً به این معنی است که این کارمندان مربوط به قرارداد و وابستگانشان مجبور خواهند بود اجازه اقامت و مجوز کار بگیرند. همچنین مشمول قوانین مالیات بردرآمد و شاید سایر مقررات شوند.

ص: 581

من در این مورد یک توضیح رسمی از وزارت امور خارجه تقاضا کردم و در جواب یک بیانیه مبهم دریافت کردم که بیان می داشت (1) هیچ تغییری در روند کنونی به وجود نمی آید و (2) گذرنامه های فوق الذکر، از این پس برای ثبت به مقامات شهربانی تسلیم خواهد شد.

این بیانیه احتیاج به توضیح دارد. متن ضمیمه پیشنهاد می شود.بدون طبقه بندی سند شماره (71) یادداشت رسمیتاریخ : 13 ژوئن 1964 - 1/4/1343 از : آقای لوئیس به : آقای راک ول موضوع : خدمات گذرنامه ای وزارت امور خارجه ما، تأخیرات بی نتیجه ای در راه کسب کارتهای جدید ثبت وزارت خارجه برای صاحبان گذرنامه های خدمت ایالات متحده را متحمل شده ایم. وزارت خارجه همچنان به مقاومت خود در مورد ثبت (گذرنامه های - م) اتباع کشورهای ثالثی که به صورت قراردادی برای سازمان کمک ایالات متحده و پادگان مهندسی خلیج کار می کنند، ادامه می دهد.

تأخیر طولانی در پس گرفتن گذرنامه ها موجب بروز مشکلات مکرری برای افرادی که می خواهند به مسافرت بروند، به خصوص در موارد اضطراری، شده است. استدلال غلط به اسناد در وزارت خارجه، باعث ایجاد کارهای بسیار زیاد، زائد و ناراحت کننده می شود.

دو یادداشت (مورخ 18 و 20 می) در رابطه با مسئله، ارسال شد که بدون جواب ماند. نسخه ای از آن دو یادداشت، ضمیمه شده است.

به نظر شما اگر این موضوع با سطوح بالاتری مطرح شود، مؤثر خواهد بود؟ (دستنویس - م) آقای راک ول در 24 ژوئن تلفن زد و گفت که میرفندرسکی از وزارتخانه، دستور داده است که گذرنامه هایی که هم اکنون در وزارت خارجه موجود است، در آن وزارت ثبت شود و از طریق پیک سیاسی برای سفارت ارسال شود.بدون طبقه بندی سند شماره (72) اداره گذرنامه و روادیدتاریخ : 16/4/1343 شماره 6758/12/9855 وزارت امور خارجه یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا احتراماً عطف به یادداشت شماره 530 مورخ 18 مه 64 راجع به ثبت گذرنامه های آمریکایی اظهار می دارد همان طور که طی یادداشت 2082/12/2863 مورخ 9/2/43 به استحضار آن سفارت کبری رسید در ماهیت امر تغییری حاصل نگردیده و کمافی السابق در هر مورد به محض وصول

ص: 582

یادداشت آن سفارت کبری اقدام مقتضی معمول خواهد گردید.

موقع را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارد.

سفارت کبری ایالات متحده آمریکا - تهران

کتاب هفتاد و یکم

مستشاری نظامی آمریکا در ایران (2)

ص: 583

ص: 584

معرفی کتاب

ص: 585

ص: 586

اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین (کاپیتولاسیون) مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است... دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست... آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند، تصویب و اجراء کنند. آمریکاست که با ملت اسلام، معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید.» حضرت امام خمینی (ره) - 4/8/1343 در تاریخ معاصر ایران، حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) از جمله موارد مهم ناقض استقلال و حاکمیت ملی بوده است. این قالب به ظاهر قانونی استعمار نه تنها تأمین کننده نفوذ بیگانگان بوده، بلکه از همین طریق نفوذ کارگزاران بیگانه در ساختار حاکمیت کشور هموار و زمینه ساز جرایم بی شمار آنان علیه ملت مظلوم و مسلمان گردیده است. قوانین جزائی که می بایست مظهر حاکمیت دولت باشد به صورت بازیچه ای در دست عناصر خودفروخته درآمده و به سهولت نادیده گرفته می شد و هر تبهکاری برای ادامه خیانت، خود را تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار می داد.

با توجه به اهمیت این مسئله در مجموعه عواملی که رژیم منحط پهلوی را به طور کامل به امپریالیسم آمریکا وابسته نمود و با توجه به آثار دهشتناک سیاسی، فرهنگی و اجتماعی این خیانت بزرگ رژیم در تصویب کاپیتولاسیون، جلد دوم از مجموعه اسناد «مستشاری نظامی آمریکا در ایران» به این مهم اختصاص یافت. در میان اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی آمریکا، بخش قابل توجهی مربوط به اعطای مصونیتهای سیاسی به مستشاران نظامی آمریکا و یا به عبارت صحیح تر «احیای کاپیتولاسیون» می شود. در این مجلد، مجموعه اسنادی که رویدادهای مقطع تاریخ اسفند 1340 تا آبان 1343 را در بر می گیرد، در سه فصل جهت آگاهی امت شهیدپرور ایران تدوین و ارائه گردیده و بقیه اسناد مربوط به احیای کاپیتولاسیون با یاری خدا در جلد سوم منتشر خواهد شد. به منظور استفاده هر چه بیشتر خوانندگان محترم در مقدمه کتاب به ذکر بعضی تعاریف و واژه ها و همچنین سابقه تاریخی مسئله کاپیتولاسیون پرداخته ایم.

تعریف کاپیتولاسیون

ص: 587

واژه کاپیتولاسیون از کلمه لاتین Capitulare یا کلمه ایتالیایی Capitulazioneمشتق شده و به معنی انعقاد عهدنامه و قرارداد و یا خود عهدنامه آمده است. بعضی از محققین معتقدند که در زمان اولین معاهده بین اعراب و مسیحیان مقیم شامات (سوریه فعلی)، زبان نیمی از مردم این منطقه ایتالیایی بوده و این کلمه به معنی معاهده بین مسیحیان و غیر مسیحیان به جا مانده است. برخی حتی آن را ترجمه کلمه عربی «صلح موقت» دانسته اند.

کاپیتولاسیون بدون توجه به مأخذ لغوی آن در اصطلاح تاریخ حقوق اروپایی به اسناد یک جانبه یا عهودی گفته می شود که به موجب آن (باب عالی) و حکومتهای شامات (سوریه و لبنان) و آفریقای شمالی، وضع حقوقی بیگانگان مقیم امپراتوری عثمانی را تعیین می نمودند و امتیازات و معافیتهایی به دول اروپایی در مورد اتباع آنها اعطاء می نمودند.

مفهوم عام حقوقی کاپیتولاسیون عبارت است از نظام قضاوت کنسولی و برخی تضمینات و امتیازات و مصونیتهای قضائی که به موجب تصمیمات یک جانبه یا عهود یا اسناد قضائی دیگر به اتباع دول مسیحی در سرزمینهای غیر مسیحی داده می شد. در کشورها و سرزمینهای مزبور به طور کلی اتباع بیگانه حتی گاهی بدون رعایت اصل عمل متقابل از حدود صلاحیت مقامات قضائی محلی خارج بوده و تابع صلاحیت مقامات و به ویژه مأمورین کنسولی و سیاسی دولت متبوع خود محسوب می شدند و دعاوی و شکایات و محاکمات مربوط به امور جزائی آنان به وسیله کنسول یا نماینده دولت متبوع آنان حل و فصل می شد. به این ترتیب، کاپیتولاسیون روشی بود که با اتکاء به آن، یک کشور اقتدار و حق قضاوت برون مرزی در قلمرو حاکمیت ملی کشور دیگری را (و صد البته به ضرر کشور دوم) به دست می آورد. این اقتدار و حق قضاوت برون مرزی براساس قراردادهای دوجانبه و یا استفاده از شرط دولت کامله الوداد به وجود می آمد و گسترش می یافت.

تاریخچه کاپیتولاسیون

همواره این بحث در میان کشورها وجود داشته که بیگانگان باید از چه حقوق و حمایتهای قانونی برخوردار و یا محروم گردند، لیکن هیچ گاه مقررات مشترکی در این زمینه وجود نداشته است.

برقراری روابط تجاری و فرهنگی با بیگانگان، کشورهایی را که با نفی هرگونه حقوقی برای اتباع خارجی، عملاً حضور آنان را در کشورشان غیر ممکن می ساختند، تا جایی پیش برده که در حال حاضر عده ای معتقدند، بین اتباع داخلی و خارجی نباید از لحاظ مقررات و قوانین، تفاوتی وجود داشته باشد.

در قرون اخیر، در کشورهای چین، ژاپن، ترکیه عثمانی، ایران، مصر و کشورهای مشابه در آسیا و آفریقا، قضاوت کنسولی به نفع کشورهای سلطه جو برقرار گردید. دولت عثمانی در سال 1535 میلادی در زمان سلطنت سلیمان قانونی با فرانسوای اول پادشاه فرانسه، عهدنامه بازرگانی منعقد ساخت و به موجب آن برای اولین بار مقرر گردید که اتباع فرانسه در خاک عثمانی تابع احکام کنسول فرانسه باشند. با توجه به اینکه در آن زمان دولت عثمانی در اوج قدرت بود، برخی مورخین اعطای چنین امتیازی را ناشی از روحیه مدارای اسلامی با بیگانگان دانسته اند و چون امتیازی به این شکل

ص: 588

سابقه نداشت، آن را «امتیاز اول» نام نهاده اند. البته بعدها که دولت عثمانی در آستانه ضعف و زوال قرار گرفت، همین امتیاز باعث مداخلات روز افزون و تسریع در تجزیه آن امپراتوری گردید.

در ایران عهد صفوی، روابط با بیگانگان توسعه یافت و بدون اعطای امتیازات کنسولی، با بیگانگان به خوبی رفتار می شد. اما در مواد 16 و 17 قرارداد شاه سلطان حسین با نماینده لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه (1708 میلادی)، امتیازی پیش بینی شد که طبق آن اولاً رسیدگی به اختلاف میان دو فرانسوی در ایران به عهده کنسول فرانسه قرار گرفت؛ ثانیا در صورت اختلاف میان فرانسویان با خارجیان دیگر، قضات ایرانی از حق دخالت محروم بودند؛ ثالثا در مورد اختلاف میان فرانسویان و ایرانیان، قضات ایرانی حق رسیدگی و صدور حکم را با حضور کنسول فرانسه داشتند.

خوشبختانه از آنجا که این امتیاز در اواخر عمر سلسله صفویه به فرانسه داده شد، در عمل موجب تسلط و نفوذ خارجی نگردید و لذا از آن به عنوان پایه سلطه بیگانه در شکل «کاپیتولاسیون» کمتر نام برده می شود.

به دنبال انعقاد عهدنامه «گلستان» پس از اولین جنگ ایران و روس و جدایی بخشی از خاک ایران، دومین جنگ ایران و روس منجر به امضای معاهده «ترکمن چای» در سال 1243 هجری قمری (1828 میلادی) گردید که خسارات فراوانی برای ایران در پی داشت. در فصل 8 این معاهده چنین آمده است:

«هر گاه شخصی از اتباع روس با اتباع مملکت دیگری متهم به جرمی گردد، مورد هیچ تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید، مگر در صورتی که شرکت او در جرم مدلل و ثابت شود. در این صورت و نیز در صورتی که تبعه روس به شخصه به جرم متهم شود، محاکم مملکتی نباید بدون حضور مأموری از طرف سفارت یا کنسولگری به جرم مزبور رسیدگی و حکم دهند و هر گاه در محل وقوع جرم، سفارت یا کنسولگری وجود ندارد، کارگزاران آنجا مجرم را به محلی اعزام خواهند داشت که در آنجا کنسولی و یا مأموری از طرف دولت روسیه برقرار شده باشد حاکم و یا قاضی محل، استشهادی را که بر علیه و له شخص مظنون است، تحصیل کرده و امضاء می نماید. این دو استشهاد که بدین ترتیب نوشته شده و به محل محاکمه فرستاده می شود، نوشته معتبر دعوی محسوب خواهد شد، مگر اینکه شخص مقصر خلاف و عدم صحت آن را به طور واضح ثابت نماید. پس از اینکه کما هوحقه تقصیر شخص مجرم به ثبوت رسید و حکم صادر شد، مشارالیه به وزیر مختار یا کاردار یا کنسول روسیه تسلیم خواهد شد که به روسیه فرستاده شود و در آنجا موافق قوانین سیاست شود.» کاپیتولاسیون در ایران به تدریج از انحصار دولت روسیه خارج گردید و بسیاری از دولتهای دیگر با سوء استفاده از اصل کامله الوداد صاحب این امتیاز شدند و حاکمیت نامشروع خود را بر دستگاه قضائی و سیاسی ایران تحمیل نمودند. انگلیس، فرانسه، آمریکا، آلمان، امپراتوری اطریش - مجار، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، یونان و حتی دولت عثمانی در این خصوص به روسیه اضافه شدند.

پیامدهای کاپیتولاسیون

با برقراری کاپیتولاسیون ، قدرت کنسولهای خارجی افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرد و آنها به تدریج حمایت خود را از اتباع دولت خود به اتباع داخلی نیز سرایت دادند. در ابتدا مترجم کنسول و

ص: 589

کارمندان و خدمه ای که تبعه داخلی بودند، به موجب نامه ای که کنسول می داد از حمایت او بهره مند شدند. سپس بعضی از اتباع دیگر داخلی نیز به علت هم مذهب بودن یا طرف معامله بودن و یا انجام امور دیگر کنسول، با دریافت این نامه ها در حوزه حمایت کنسول و در مقابل مقامات انتظامی و محلی قرار گرفتند. در نهایت کنسولها طبق تمایل خود به هر فردی از اتباع داخلی (البته با توجه به ملاحظات سیاسی و یا حتی در مقابل گرفتن پول) از این نوع نامه ها می دادند بدون آنکه رضایت و موافقت دولت محل مأمورت خود را کسب کنند. این امر تا بدانجا گسترش یافت که صاحب منصبان نیز طوق نوکری بیگانه را بر گردن آویخته و با ترک تابعیت از کشور خویش برای بهره وری بیشتر از مزایای حقوقی کاپیتولاسیون ، تابعیت بیگانگان را می پذیرفتند.

علاوه بر پیامدهای ناگوار سیاسی، به لحاظ اجتماعی میزان جرایم با سوء استفاده از کاپیتولاسیون افزایش پیدا می کرد. از نظر اقتصادی هم سوء استفاده از کاپیتولاسیون موجب می شد بدون هیچ کنترل و ممانعتی افراد خارجی هر چه می خواستند به کشور وارد و یا از آن خارج نمایند.

اما از همه اینها مهمتر نقض حاکمیت قضائی کشور بود که با وجود کاپیتولاسیون کاملاً متزلزل می گردید. کاپیتولاسیون، اتباع داخلی را از حمایت کامل قضائی محروم می ساخت و اتباع خارجی را بر آنها مقدم می داشت. در مجموع می توان گفت با مداخلات روز افزون نمایندگان سیاسی و کنسولی کشورهای صاحب این امتیاز، در حقیقت حکومت واقعی در اختیار بیگانگان قرار گرفته بود و حتی وابستگان دون رتبه سفارتخانه ها، در کلیه مناسبات عادی و امور روزانه مردم قدرت اعمال نفوذ داشتند. در این رابطه، مشاغل زیادی در ارتباط با سفارتخانه ها ایجاد شده بود و اقلیتهای دینی و قومی پیرامون کنسولگریهای کشورهای خارجی، تجمع کرده بودند. از جمله موارد جالب و در عین حال اسفبار، برخورد و درگیری مقامات کنسولگریها و هواخواهان آنها با یکدیگر بود. گاهی نایب کنسول روس با جمعی به کنسولگری عثمانی حمله می کرد و زمانی کنسول عثمانی و حامیانش به کنسولگری روس دستبرد می زدند.

در تمام مدت برقراری کاپیتولاسیون در ایران، مقاومتهایی از جانب صاحبان بصیرت و دلسوزان کشور در ابعاد گسترده و یا محدود صورت می گرفت. به هنگام انقلاب مشروطیت، حکومت مستبد وقت به خیال خود برای فریب مردم و جلب رضایت آنها و فرونشاندن خشم عمومی، نظامنامه ای به نام «قانون عدلیه» منتشر ساخت که در فصل اول این قانون آمده بود: «مطلق دعاوی و تظلماتی که در ممالک محروسه ایران طرح می شود، اعم از اینکه متداعیین رعیت خارجه یا داخله یا از طبقه نظام یا از صنف تجار باشند، رسیدگی و حکم قضیه بالانحصار راجع به وزارت عدلیه عظمی است.» هر چند این قانون عملاً نقشی در لغو کاپیتولاسیون نداشت، ولی عبارات فصل اول آن گویای میزان خشم عمومی از کاپیتولاسیون بود.

الغای کاپیتولاسیون

کاپیتولاسیون در اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 به صور مختلف از بین رفت. اولین کشوری که موفق شد کاپیتولاسیون را برچیند، کشور ژاپن بود که در سال 1894 به این کار اقدام کرد. امپراتوری عثمانی در سال 1914 از دول اروپایی خواست که استفاده از کاپیتولاسیون را متوقف سازند و خود

ص: 590

به طور یک جانبه آن را لغو کرد، ولی دولت آمریکا لغو یک طرفه آن را از لحاظ قانونی بی ارزش اعلام داشت. دول اروپایی در سال 1919 از کاپیتولاسیون در ترکیه صرف نظر کردند و سرانجام ترکیه با قرارداد لوزان (1923) به پایان خط کاپیتولاسیون رسید. یونان در 1914، مراکش در 1920، تایلند در 1927، عراق در 1931، اتیوپی در 1936، مصر در 1937 و چین در 1926 به طور مشروط و در 1949 به طور قاطع به آن پایان دادند. بعد از این تاریخ، خارجیان فقط در بحرین و مسقط از این مزایا برخوردار بودند.

در ایران در سال 1297 شمسی (دو سال قبل از کودتای سیاه رضاخان)، موضوعات ذیل در زمان دولت «صمصام السلطنه» به تصویب رسید.

الف - «معاهدات، مقاولات و امتیازاتی که از یک صد سال به این طرف، دولت استبدادی روس و اتباع آن از ایران گرفته اند، تماما تحت فشار و جبر و زور یا به وسیله عوامل غیر مشروعه از قبیل تهدید و تطمیع، برخلاف صلاح و صرفه مملکت و ملت ایران تحصیل شده است، لذا با استناد به قانون اساسی و حق حاکمیت ایران، الغاء می گردد.» ب - «محاکمات وزارت خارجه باید متوقف و رسیدگی به دعاوی واقعه بین اتباع خارجه و اتباع ایران در محاکمات عدلیه موافق قوانین مملکتی به عمل آید.» متأسفانه علیرغم تصویب این دو موضوع، دولتهای غربی همچنان از حق قضاوت کنسولی استفاده می کردند و حتی با این استدلال که صاحب تمدن مسیحی هستند و نمی توانند تسلیم دستگاه قضائی غیرمتمدن باشند، برای خود نیروی مسلح نیز تدارک دیدند.

سرانجام به دلیل جو حاکم بر روابط بین الملل که بعد از پایان جنگ جهانی اول به وجود آمده بود و همچنین مخالفتهای روز افزون ملت ایران با کاپیتولاسیون، مجلس شورای ملی در سال 1306 «الغای کاپیتولاسیون» را اعلام و به کلیه دولتهایی که از کاپیتولاسیون بهره مند بودند، یک سال مهلت داد تا قراردادهای جدیدی را با ایران منعقد سازند. فرانسه در قبول این امر پیشقدم شد و دولتهای دیگر نیز به تدریج آن را پذیرفتند و به جای آن، عهدنامه های دوستی، اقامت، بازرگانی، گمرکی و دریانوردی با ایران امضاء نمودند. در کلیه این عهدنامه ها، تساوی حقوق و رفتار متقابل و رعایت اصول حقوق بین الملل به عنوان رویه مورد قبول طرفین پذیرفته شد.

اما در سال 1340، بار دیگر دولت آمریکا خواهان مصونیت مستشاران نظامی آمریکایی از حاکمیت قضائی ایران شد و در واقع بار دیگر کاپیتولاسیون احیاء شد و این بار وابستگی رژیم به آمریکا بدان حد بود که پا را از گذشته نیز فراتر گذاشتند. چرا که در کاپیتولاسیون قدیم، انجام یک محاکمه صوری پیش بینی شده بود، ولی در کاپیتولاسیون جدید نه تنها مستشاران آمریکایی برای تخلفات و جرائمشان محاکمه نمی شدند، بلکه مقامات ایرانی برای رسیدگی اولیه به پرونده نیز نمی توانستند آنان را برای لحظه ای بازداشت کنند و از آنجایی که اکثریت آمریکاییان مقیم ایران در زمان حکومت رژیم پهلوی را همین مستشاران نظامی و دیپلماتهای آمریکایی تشکیل می دادند، در عمل کاپیتولاسیون جدید شامل حال همه آمریکاییان حاضر در ایران می شد.

احیای کاپیتولاسیون

ص: 591

در ژانویه سال 1961، «جان اف. کندی» به عنوان رئیس جمهور وارد کاخ سفید شد. در آن زمان مبارزات ضد استعماری ملتها در جهان سوم از یک سو و رشد جریانات کمونیستی از سوی دیگر اوج بسیار گرفته بود. به همین خاطر، کندی استراتژی جدیدی را برای مقابله با کمونیسم و همچنین استقلال طلبی ملل جهان سوم در پیش گرفت و دولتهای دست نشانده آمریکا در جهان سوم را مجبور به انجام یک سری اصلاحات صوری نمود. در همین رابطه، «علی امینی» در اردیبهشت 1340 به نخست وزیری رسید و به سرعت شروع به انجام اصلاحات مورد نظر کندی نمود.

10 ماه بعد، در 28 اسفند 1340، دولت کندی با ارسال یک یادداشت دیپلماتیک از دولت امینی خواست تا مستشاران نظامی آمریکا و بستگانشان در ایران را تحت پوشش مصونیتهای کنوانسیون وین قرار دهد. دولت آمریکا می خواست با تبادل یادداشت میان دو دولت، این امتیازات را به راحتی به دست آورد، ولی علی امینی که قبلاً «ننگ» «عاقد کنسرسیوم» را بر پیشانی داشت، نمی خواست که داغ جدید «احیاء کننده کاپیتولاسیون» را به آن اضافه کند و در ضمن به خوبی می دانست که کاپیتولاسیون آن چنان خاطرات تلخی در تاریخ ایران بر جای گذاشته است که هرکسی که بخواهد دوباره این خیانت را تکرار کند، سرنوشت خطرناکی در پیش روی خواهد داشت. لذا امینی که تا تیرماه 1341 (یعنی 5 ماه بعد از درخواست آمریکا) در پست نخست وزیری باقی ماند، از جواب دادن به این درخواست طفره رفت.

دولت اسداللّه علم

در فروردین 1341 شاه به آمریکا سفر کرد و به اربابان خود قبولاند که شخصا می تواند «اصلاحات صوری» را به انجام رساند و احتیاجی به فردی مانند «علی امینی» نیست. لذا در بازگشت امینی را بر کنار کرد و «اسداللّه علم» را به نخست وزیری منصوب نمود.

در دی ماه 1341، شاه قصد خود را برای انجام یک رفراندم جهت تصویب به اصطلاح «انقلاب سفید» اعلام کرد. با توجه به محتوای مواد ششگانه انقلاب سفید، حضرت امام خمینی (ره) و دیگر مراجع تقلید شرکت در این رفراندم را تحریم کردند. در 6 بهمن 1341، طی یک رفراندم قلابی، دولت علم اعلام کرد که «لوایح ششگانه» به تصویب مردم رسیده است. کندی نیز به سرعت برای شاه تلگرام تبریک فرستاد.

یک ماه و نیم بعد از اتمام نمایش انقلاب سفید، دولت علم درخواست آمریکا برای «اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی» را مورد بررسی قرار داد. وزارت امور خارجه ایران با ارسال یادداشتی به سفارت آمریکا «توافق خود را با بخش آخر یادداشت آمریکا» اعلام کرد که «براساس آن اعضای عالی رتبه گروه مستشاری که دارای گذرنامه های دیپلماتیک هستند، از مصونیتهای دیپلماتیک برخوردار می شوند» و در مورد بقیه کارمندان گروه مستشاری نظامی نیز اعلام داشت:

«مطالعاتی در حال انجام است تا آنان نیز از امتیازات و مصونیتهای بیشتری متمتع شوند.» ولی دولت ایران هیچ اشاره ای به درخواست آمریکا برای تسری مصونیت به خانواده های مستشاری نظامی آمریکا در ایران ننمود.

ص: 592

در این میان، شاه کینه روحانیت بیدار و رهبری نهضت حضرت امام خمینی (ره) را به علت تحریم رفراندم به دل گرفت و در 2 فروردین 1342، دستور حمله کماندوهایش را به «مدرسه فیضیه» صادر کرد و آن را به خاک و خون کشید. بدین وسیله مبارزات روحانیت وارد مرحله جدیدی گردید و با فرا رسیدن ماه محرم، مبارزه به اوج خود رسید و مردم حتی در مقابل مقر دژخیم، یعنی کاخ مرمر به تظاهرات پرداختند و شعار مرگ بر «دیکتاتور» سردادند. شاه دستور دستگیری حضرت امام (قدس سره) را صادر می کند. ایشان در شب 15 خرداد، دستگیر و سریعا به تهران منتقل گردیدند. مردم پس از آگاهی از دستگیری مرجع و مقتدای عالی قدر خود به پا خاستند و مقاومت انقلابی آنان با سرکوبی وحشیانه رژیم مواجه و عده زیادی به شهادت رسیدند؛ با این جنایت، جو سیاسی به ظاهر آرام شد.

مجلسین ایران به هنگام نخست وزیری امینی در سال 1340 منحل شدند و این دوره «فترت» مجلسین بیش از 2 سال ادامه پیدا کرد. در شهریور ماه 1342، دولت علم انتخاباتی فرمایشی برای تشکیل مجلس شورای ملی (دوره 21) و مجلس سنا (دوره چهارم) برگزار نمود و نمایندگان را از میان شرکت کنندگان در کنگره به اصطلاح «آزادمردان و آزادزنان» دست چین کرد. مجلس جدید در 14/7/1342 شروع به کار نمود. دولت علم قبل از تحویل کابینه به حسنعلی منصور، تمامی مصوبات هیئت دولت در زمان فترت را برای تصویب به مجلس تقدیم کرد، ولی «لایحه کاپیتولاسیون» را در اواخر دولت خود، به مجلسین ارائه نمود تا فرصت بررسی این لایحه در زمان دولت علم به دست نیاید و در نتیجه وظیفه دفاع از این لایحه ننگین به عهده دولت بعدی قرار گیرد.

دولت حسنعلی منصور

در 17 اسفند 1342، یعنی 26 روز پس از تقدیم لایحه کاپیتولاسیون به مجلس سنا، علم از پست نخست وزیری کنار رفت و حسنعلی منصور، نخست وزیر شد. حزب ایران نوین که ریاست آن با منصور بود، از دل «کانون مترقی» که محل تجمع تحصیلکردگان ایرانی در آمریکا بود، بیرون آمده بود و اعضای آن در واقع همان دست پروردگان «اصل 4 ترومن» بودند که برای تأمین منافع آمریکا تربیت شده بودند.

5 ماه بعد لایحه کاپیتولاسیون در جلسه علنی مجلس سنا طرح گردید. نحوه تصویب این لایحه بسیار مفتضحانه بود. در یک جلسه طولانی که لوایح مختلفی در دستور جلسه بود، جلسه تا نیمه شب ادامه پیدا کرد. لایحه کاپیتولاسیون آخرین لایحه ای بود که در این جلسه و مقارن نیمه شب سوم مرداد ماه 1343 در مجلس سنا مطرح گردید و با توضیحاتی بسیار مختصر و بدون هیچگونه مخالفتی از طرف سناتورها به تصویب رسید، و برای رأی نهائی به مجلس شورای ملی فرستاده شد.

جالب اینجاست که رژیم پهلوی همواره یکی از بزرگترین دستاوردهای حکومت رضاخان را الغای کاپیتولاسیون در ایران می دانست. لذا برقراری مجدد کاپیتولاسیون یکی از عمیقترین ضربه هایی بود که رژیم پهلوی می توانست به خود وارد کند، ولی مقامات رژیم به علت وابستگی و سرسپردگی به آمریکا، قدرت و توانایی مخالفت با در خواست آمریکا را نداشتند و حتی مقامات وزارت امور خارجه ایران به جای اینکه حافظ منافع کشور باشند، در جهت تأمین منافع نامشروع آمریکا از آمریکاییها استمداد می نمودند و «میرفندرسکی» معاون وقت وزیر امور خارجه از مقامات سفارت

ص: 593

آمریکا در تهران خواستار هرگونه اطلاعاتی که برای دفاع از لایحه در مجلس می توانست مفید واقع گردید.

مذاکرات مجلس شورای ملی

سرانجام در 21/7/1343، لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی طرح شد. جلسه از ساعت 8 صبح تا 5 بعد از ظهر، بدون هیچ گونه توقفی حتی برای صرف ناهار، ادامه پیدا کرد.

درخواست نمایندگان برای ادامه بحث در جلسه بعد مورد موافقت قرار نگرفت. دولت منصور می خواست به هر صورت در همان جلسه مسئله را خاتمه دهد. این جلسه طولانی بسیار پرتشنج بود و مخالفتهای شدیدی از طرف چند تن از نمایندگان علیه لایحه ابراز شد. پس از ساعتها بحث، سرانجام رأی گیری به عمل آمد و این لایحه با 74 رأی موافق در مقابل 61 رأی مخالف به تصویب رسید. از 188 نماینده مجلس، بیش از 50 نفر غائب بودند که اکثر غایبین، عمدا در جلسه حضور پیدا نکرده بودند. به این ترتیب این لایحه با اکثریت بسیار ضعیفی به تصویب رسید. شکل مفتضحانه تصویب این لایحه موجب نگرانی شدید آمریکاییها شد و آنها را واداشت تا به ریشه یابی این مخالفتها بپردازند.

موضع شاه و پاداش خیانت

شاه که از نحوه تصویب این لایحه بشدت خشمگین شده بود، تلویحا نمایندگان را مورد عتاب قرار داد و از اینکه مخالفتهای بعضی از نمایندگان بیش از اندازه و غیر قابل تحمل بوده است، سخن گفت و آنها را به دسیسه چینی و جاسوسی متهم کرد. در نهایت به آنها دستور داد که در جلسات بعدی با بهانه تراشی هائی از قبیل «درست نفهمیدن لایحه» و یا «توضیحات ناکافی مقامات»، اظهارات خود را پس گرفته و اظهار پشیمانی کنند.

به دنبال تصویب لایحه کاپیتولاسیون، دولت آمریکا موافقت نمود که یک وام 200 میلیون دلاری برای خرید تجهیزات نظامی آمریکا در اختیار دولت ایران قرار گیرد. به این ترتیب رژیم شاه، بابت خیانت بزرگش مزد ناچیزی را از ارباب خود دریافت نمود.

موضع رهبری نهضت، حضرت امام خمینی (ره)

چند روز پس از تصویب این لایحه، حضرت امام خمینی (ره) از مضمون لایحه و محتوای مذاکرات مجلس و نحوه تصویب آن اطلاع پیدا کردند و به سرعت نسبت به آن واکنش نشان دادند. در روز 4 آبان 1343، یعنی دو هفته پس از تصویب کاپیتولاسیون ، حضرت امام طی سخنرانی شدیداللحنی در شهر قم، اظهار فرمودند:

«استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند... دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش، برد به مجلس و در چند وقت پیش از این، به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگهای آمریکا پست تر کردند،... چرا؟ برای اینکه

ص: 594

می خواستند وام بگیرند از آمریکا... آقا من اعلام خطر می کنم.... امروز سرو کار ما با این خبیث هاست، با آمریکاست... آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند....» این سخنرانی افشاگرانه و پیام کوبنده رهبری نهضت به سرعت به گوش همگان رسید و اسباب رسوایی رژیم را تا بدان حد فراهم ساخت که منصور، نخست وزیر وقت، خود را مجبور به پاسخگویی دید و طی یک سخنرانی در مجلس سنا اقدام به توجیه این خیانت نمود و سعی کرد با اظهار مطالبی سراسر کذب و بی اساس از موج مخالفتها بکاهد، اما این تلاش مذبوحانه نیز کمکی به رژیم منفور شاه ننمود.(1)

تبعید حضرت امام خمینی (ره)

با اوج گیری مبارزه علیه رژیم و مجاهدتهای خستگی ناپذیر حضرت امام خمینی (ره) در تبلیغ و آگاه نمودن مردم، خاصه در پی سخنرانی تاریخی حضرت امام (ره) به مناسبت احیای کاپیتولاسیون، شاه بشدت به وحشت افتاد و تنها راه نجات خویش را در قطع رابطه میان رهبری نهضت و مردم دانست. به همین خاطر مأموران رژیم در شب 13 آبان 1343، حضرت امام را بازداشت و روز بعد ایشان را به شهر «بورسا» در ترکیه تبعید نمودند.

امید است که مجموعه اسناد حاضر بتواند گوشه هایی از مداخلات نامشروع آمریکا در امور کشور ما و خیانتهای بی شمار وابستگان او را بنمایاند و با شناخت بیشتر راه سلطه مجدد برای همیشه بر روی شیطان بزرگ بسته گردد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام زمستان 1369

فصل اول: مقدمات احیای کاپیتولاسیون

ص: 595


1- در ذکر برخی تعاریف و فرازهای تاریخی در مقدمه این کتاب از کتابهای زیر استفاده شده است: 1 ”صحیفه نور“ ٬ جلد اول 2 ”تاریخ سیاسی معاصر ایران“ ٬ دکتر سید جلال الدین مدنی ٬ جلد 1 و 2 3 ”فرهنگ علوم سیاسی“ ٬ غلامرضا علی بابایی ٬ جلد سوم.

ص: 596

طرح درخواست مصونیت سیاسی

سند شماره (1) تاریخ: 19 مارس 1962 - 28 اسفند 1340 یادداشت شماره 423 سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن ابراز تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، مفتخر است که اعلام کند که یادداشت شماره 6266 مورخ 7 فوریه 1962( 18/11/1340 - م) وزارت خارجه ایران را که در آن دولت شاهنشاهی ایران تمایل خود را برای تمدید خدمات هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده به مدت یک سال دیگر (تا 21 مارس 1963) همان طور که ابتدائا در قراردادهای مورخ 27 نوامبر 1943 و 16 اکتبر 1947 پیش بینی شده، ابراز کرده را دریافت نموده است.

این سفارت خوشوقت است که اعلام کند، دولت ایالات متحده با تمدید خدمات هیئت مستشاری مزبور مطابق با شرایط قراردادهای فوق الذکر، اصلاح شده در تهران با تبادل یادداشتهای مورخ 9 دسامبر 1948، 5 ژانویه 1949، 28 نوامبر 1949 و 10 ژانویه 1950 در رابطه با هیئتهای نظامی و تبادل یادداشتهای مورخ 11 تا 13 سپتامبر 1948 در رابطه با هیئتهای نظامی ایالات متحده در ژاندارمری شاهنشاهی ایران؛ و نیز یادداشت دولت ایالات متحده به شماره 596 مورخ 10 آوریل 1961 و یادداشتهای دولت شاهنشاهی ایران به شماره های 1344 مورخ 14 ژوئن 1961 و 4202 مورخ 14 نوامبر 1961، موافق است.

در عین حال، این سفارت مایل است مذاکرات بسیاری را که اخیرا بین نمایندگان دو دولت در رابطه با مشکلاتی با اهمیت روزافزون، انجام شده است را متذکر شود. این مشکلات از این حقیقت ناشی می شوند که موافقتنامه های موجود به قدر کافی مسئله وضعیت اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران را در بر نمی گیرد.

در همین رابطه، دولت ایالات متحده معتقد است، نیل به یک تفاهم کلی در این زمینه برای زدودن هر نوع شکی و در نتیجه سهولت در عملکرد مؤثر اعضای مستشاری، به نفع هر دو دولت خواهد بود.

ص: 597

برای نیل به این هدف، سفارت مفتخر است که فقط پیشنهاد نماید که این پرسنل از امتیازات و مصونیتهای مخصوص«کارمندان اداری و فنی»، مشروحه در قرارداد منضم به قرار نهایی کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد روابط و مصونیتهای دیپلماتیک که در تاریخ 18 آوریل 1961 در وین امضاء شده، برخوردار گردند. البته معلوم است که پرسنل برجسته مشخص مورد توافق دو دولت، صامکان بهره مندی از امتیازات و مصونیتهای «مأمورین سیاسی» را خواهند داشت.

سفارت، همچنین پیشنهاد می نماید به منظور هماهنگی و تسهیل در امور اداری، اصل سابق الذکر در مورد هر فردی از پرسنل نظامی و یا کارمندان غیرنظامی وزارت دفاع ایالات متحده و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند و حضور آنها در ایران به وسیله دولت شاهنشاهی ایران مجاز شناخته شده، به کار گرفته شود.

سفارت پیشنهاد می نماید که در صورت توافق دولت شاهنشاهی ایران، این تفاهم از تاریخ دریافت پاسخ آن وزارتخانه قابل اجراء و نافذ خواهد شد.

سفارت فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود نسبت به وزارتخانه شاهنشاهی مغتنم می شمرد.

سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا تهران 19 مارس 1962

موافقت محدود با مصونیت فرماندهان عالیرتبه آمریکایی

سند شماره (2) اداره چهارم سیاسیتاریخ 20/12/1341 وزارت امور خارجه شماره 8800 یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا اظهار و عطف به یادداشت شماره 203 مورخ 22 اکتبر 1962 راجع به پیشنهاد آن سفارت کبری در خصوص وضع اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران و استفاده از مواد قرارداد وین، مصوب 18 آوریل 1961 درباره مستشاران مزبور احتراما اشعار می دارد: نسبت به قسمت اخیر یادداشت شماره 423 مورخ 19 مارس 1962 آن سفارت کبری در خصوص اعضای عالی رتبه هیئت مستشاری که دارای گذرنامه سیاسی می باشند، موافقت می گردد که به نامبردگان وضع سیاسی داده شود تا بتوانند از مصونیتها و امتیازات مربوطه برخوردار شوند و در خصوص بقیه کارمندان هیئتهای مستشاری آمریکا نیز مطالعاتی در جریان است، تا برای آنها نیز امتیازات و تسهیلات بیشتری فراهم گردد که نتیجه آن بعدا به استحضار آن سفارت کبری خواهد رسید.

موقع را برای تجدید احترامات فائقه مغتنم می شمارد.

پیوند میان کاپیتولاسیون و کنوانسیون وین

ص: 598

سند شماره (3) اداره عهود و امور حقوقیتاریخ 26 آبان 1342 - 17 نوامبر 1963 وزارت امور خارجه شماره 8296یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبری دولت ایالات متحده آمریکا اظهار و در مورد معافیت و مصونیت هیئتهای مستشاران نظامی دولت ایالات متحده آمریکا در ایران، احتراما به استحضار می رساند که با توجه به درخواستی که در یادداشت شماره 423 مورخ 19 مارس 1962 به عمل آورده و مرقوم داشته بودند که کارمندان هیئتهای مستشاری از امتیازات و مصونیتهای مربوط به کارمندان اداری و اعضای فنی، «مشروحه در قرارداد منضم به قرار نهایی کنفرانس سازمان ملل متحد منعقد در وین، در خصوص روابط و مصونیتهای سیاسی مصوب 18 آوریل 1961 برخوردار باشند و به بعضی از اعضای عالی رتبه این هیئتها به موجب قراردادی بین دو دولت وضع مأمور سیاسی داده شود، تا از مصونیتها و امتیازاتی که قرارداد مزبور برای این طبقه در نظر گرفته، متمتع گردند و به خاطر حفظ مصالح اداری و حفظ اتحاد شکل در مورد هر یک از مستخدمین نظامی و یا کشوری وزارت دفاع ایالات متحده و اعضای خانواده همراه او، به شرطی که حضور آنان در ایران با موافقت دولت شاهنشاهی باشد، اصل فوق الذکر قابل اجرا باشد.

مطالعات لازم به عمل آمد و نتیجه این مطالعات به استحضار آن سفارت کبری رسید که قرارداد بین المللی وین پس از تصویب از طرف قوه مقننه ایران شامل اعضای هیئتهای مستشاری نظامی دولت ایالات متحده در ایران که در استخدام وزارت جنگ ایران می باشد، نخواهد گشت و برای این کار مجوز جداگانه لازم است و علیهذا قرار شده هنگام تقدیم موافقتنامه بین المللی وین به مجلسین، شرح لازم نیز ضمیمه شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاران نظامی در ایران از مزایا و مصونیتها و معافیتهایی که برای «کارمندان اداری و فنی» موضوع بند ماده اول موافقتنامه مورد بحث پیش بینی شده، برخوردار باشند و البته شمول این مزایا و معافیتها بسته به تصویب مجلسین خواهد بود.

وزارت امور خارجه شاهنشاهی خوشوقت است، اکنون به استحضار آن سفارت کبری برساند که هیئت محترم وزیران به موجب تصویب نامه مورخ 13/7/1342 با این پیشنهاد موافقت فرموده اند و قرار است که هنگام تقدیم موافقتنامه وین منعقد در 18 آوریل 1961 به مجلسین این یادداشت و یادداشتی که آن سفارت کبری در پاسخ مرقوم خواهند داشت نیز برای تصویب ضمیمه شود.

وزارت امور خارجه شاهنشاهی موقع را برای تجدید احترامات مغتنم می شمارد.

بسط مصونیت به بستگان مستشاران

سند شماره (4) تاریخ: 18 دسامبر 1963 - 27 آذر 1342 یادداشت شماره 299 سفارت ایالات متحده آمریکا پس از اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی و عطف به یادداشت شماره 8296 مورخ 17 نوامبر 1963 (26 آبان 1342 - م) آن وزارتخانه خاطرنشان می سازد که هیئت وزیران در تاریخ 5 اکتبر 1963 (13 مهر 1342 - م) موافقت کرده است که به مجلس شورای ملی پیشنهاد نماید، که رئیس و اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران

ص: 599

از همان امتیازات و معافیتهایی برخوردار شوند که در کنوانسیون وین در زمینه روابط دیپلماتیک برای کارمندان اداری و فنی سفارت مندرج در بند ... از پاراگراف اول کنوانسیون وین قید شده است. در یادداشت وزارتخانه قید شده که آن یادداشت و یادداشت سفارت آمریکا به ضمیمه کنوانسیون وین به مجلس شورای ملی و سنا تقدیم خواهد شد.

طبق برداشت سفارت عبارت «اعضای هیئت مستشاری آمریکا در ایران» در برگیرنده پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکا عضو وزارت دفاع آمریکا و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند و در ایران بر طبق قراردادها و توافقهای بین دو طرف مستقر هستند، می باشد. به این ترتیب، سفارت نیز اعلام می دارد که پس از تصویب یادداشت شماره 8296 وزارت خارجه توسط مجلسین شورای ملی و سنا، این یادداشت همان پاسخ مثبت مورد نظر در رابطه با یادداشت سفارت آمریکا به شماره 423 مورخ 19 مارس 1962 (28 اسفند 1341 - م) باشد.

سفارت موقع را مغتنم شمرده و احترامات فائقه خود را جهت وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی ایران تجدید می دارد.

سفارت ایالات متحده آمریکا تهران 18 دسامبر 1963

تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا

سند شماره (5)(1) جلسه 67 - مجلس سنا - سوم مرداد 1343 - 25 ژوئیه 1964 لایحه شماره 18/2291 - 2157 مورخه 25/11/1343 دولت، مربوط به استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین در این کمیسیون با حضور آقای دکتر انصاری معاون وزارت امور خارجه مورد شور و رسیدگی واقع و پس از بحث کافی، ماده واحده با اصلاحات عبارتی به تصویب رسید و برای اظهار نظر به کمیسیون جنگ ارسال شد. کمیسیون مزبور لایحه را با حضور تیمسار سپهبد صنیعی وزیر جنگ و آقای میرفندرسکی معاون وزارت امور خارجه مورد شور قرار داده و ضمن تأیید نظر کمیسیون خارجه آن را تصویب نموده که اینک گزارش آن به شرح زیر برای شور اول تقدیم مجلس محترم سنا می شود. مخبر موقت کمیسیون خارجه - عباس مسعودی.

ص: 600


1- برای اولین بار ٬ در تاریخ 3 مرداد 1343 لایحه کاپیتولاسیون برای رسیدگی در مجلس سنا طرح شد. نحوه تصویب این لایحه بسیار مفتضحانه بود. در یک جلسه طولانی که لوایح مختلف مطرح شد ٬ جلسه تا نیمه شب ادامه پیدا کرد. آخرین لایحه ای که مقارن نیمه شب در مجلس سنا طرح گردید ٬ لا یحه کاپیتولاسیون بود. جالب اینجاست که ”شریف امامی“ رئیس مجلس سنا در توجیه رسیدگی به این لایحه در نیمه شب می گوید: ”البته مقدور هم بود که ما فردا جلسه فوق العاده تشکیل بدهیم ٬ ولی چون کار بسیار مختصری است اجازه بفرمایید الاۤن تمامش کنیم.“ آمریکاییان که با دقت فراوان مسئله را دنبال می کردند ٬ متن مذاکرات مجلس سنا در این مورد را به انگلیسی ترجمه کرده و بررسی نمودند. برای چاپ این سند از متن اصلی مذاکرات مجلس سنا استفاده شد. م

لایحه اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین ماده واحده با توجه به لایحه شماره 18 - 2291 - 2157 - 25/11/1342 دولت و ضمائم آن، که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشد، از مصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961 مطابق بیست و نهم فروردین ماه 1340 به امضاءرسیده است می باشد، برخوردار نماید.

رئیس - آقای نخست وزیر بفرمایید.

نخست وزیر- بنده نسبت به فرمایش جنابعالی از لحاظ سازمان مرکزی آمار موافقت می کنم که به بعد از تعطیلات مجلس موکول بشود، با وجود اینکه این در برنامه دولت ذکر شد و ضمنا لایحه اش هم تقدیم شد، توجه می فرمایید که یک دستگاهی که خودش را در آینده نزدیک منحل می داند، بلاتکلیف می ماند و این تقاضای تسریع در این امر به این علت بود که ضرورت داشت، ولی چون مصادف با تعطیل مجلس است بنده روی احترام به فرمایش جناب آقای رئیس موکول می کنم به بعد از تعطیل مجلس سنا که در اولین فرصت این لایحه هر چه زودتر بگذرد. نسبت به لایحه دیگر استدعای فوریت می کنم، برای اینکه بشود امشب چون یک مطلب کاملاً ساده و عادی است، تصویب بشود.

عرض کنم تجربیاتی را که در اینجا برای دولت فعلی از طرف نمایندگان محترم سنا عنوان می شود، بسیار ذیقیمت و باارزش است. بنده بسیار سپاسگزارم، از اینکه ایام فراغت تابستان و تعطیل تابستانی را با این علاقه خاص در جلسات متعدد برای رسیدگی به امر بودجه و لایحه اصلاحات ارضی معمول فرموده اند، از طرف دولت سپاسگزارم ولی چون می دانم این از صمیم قلب و وجدان و وظیفه شناسی واقعی آقایان در کارهاست، شاید حتی این اظهار تشکر بنده ضرورت هم نداشت، فقط یک توضیح واضحات و انجام ادب و نزاکتی است که می باید از طرف بنده در پایان جلسه به عرض نمایندگان برسد. تشکر می کنم (احسنت) 3 - تصویب لایحه اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا از مصونیتهای قرارداد وین با فوریت.

رئیس - نامه ای است که از طرف دولت به مجلس سنا رسیده است که قرائت می شود. (به شرح زیر قرائت شد) ریاست محترم مجلس سنا پیرو درخواست قبلی دولت مبنی بر تشکیل جلسه فوق العاده مجلس محترم سنا به منظور رسیدگی به لایحه تسهیل وصول مالیاتها و لایحه اصلاحی بودجه کل کشور اینک از نظر فوریت امر خواهشمند است، مقرر فرمایند پس از رسیدگی به لایحه بودجه کل کشور، لایحه مربوط به تأسیس مرکز آمار

ص: 601

ایران و همچنین ماده واحده مربوط به تصویب دو فقره یادداشت بین وزارت امور خارجه شاهنشاهی و سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا در تهران نیز جلسه فوق العاده مجلس محترم سنا مطرح گردد، مزید تشکر است.نخست وزیر رئیس - با بررسی که خود بنده کردم لایحه مربوط به تأسیس مرکز آمار هنوز آماده برای طرح نیست کل کشور اینک از نظر فوریت امر خواهشمند است، مقرر فرمایند پس از رسیدگی به لایحه بودجه کل کشور، لایحه مربوط به تأسیس مرکز آمار ایران و همچنین ماده واحده مربوط به تصویب دو فقره یادداشت بین وزارت امور خارجه شاهنشاهی و سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا در تهران نیز جلسه فوق العاده مجلس محترم سنا مطرح گردد، مزید تشکر است. نخست وزیر رئیس - با بررسی که خود بنده کردم لایحه مربوط به تأسیس مرکز آمار هنوز آماده برای طرح نیست و به علاوه تصور نمی کنم که الآن دولت آن طور که ضرورت داشته باشد که لایحه را در اختیار داشته باشد. الآن می توانند شروع به تهیه مقدمات آن بکنند و در موقع تعطیل مجلس این مقدمات را فراهم بیاورند. در اولین فرصتی که مجلس شروع به کار می کند، آن را مطرح می کنیم، ولی به هر حال این باز، بستگی دارد به نظر دولت. مضایقه ای نیست ولی تصور نمی کنم که کاری لنگ بماند. اما آن دیگری گزارشش حاضر است و قرائت خواهد شد. البته مقدور هم بود که ما فردا جلسه فوق العاده تشکیل بدهیم، ولی چون کار بسیار مختصری است، اجازه بفرمایید الآن تمامش بکنیم .

(به شرح زیر قرائت شد) گزارش از کمیسیون شماره یک خارجه به مجلس سنا رئیس - رأی می گیریم به فوریت لایحه ای که الان قرائت شد. سناتورهایی که موافقند قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد. کلیات لایحه مطرح است. نظری هست می فرمایند.

دکتر صدیق - خوب است آقای معاون وزارت امور خارجه راجع به این مطالبی که در اینجا قید شده است، توضیحاتی بدهند. راجع به این معافیتهایی که در بند (و) ماده اول قرارداد وین چون متبادر به ذهن نیست، اگر ممکن است توضیحاتی لطف کنند.

رئیس - آقای معاون وزارت خارجه بفرمایید.

معاون وزارت خارجه (آقای میرفندرسکی): به طوری که سناتورهای عظام اطلاع دارند قرارداد وین که از مجلس سنا گذشت، ضمیمه اش یک یادداشتی بود که بین وزارت امور خارجه و سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران مبادله شده بود. یادداشت ضمیمه عبارت از این بود که مستشاران نظامی آمریکایی که در خدمت دولت شاهنشاهی هستند، از مزایا و مصونیتهائی که طبق قرارداد وین به کارکنان فنی سفارتخانه ها تعلق می گیرد، برخوردار شوند. این کارمندان به طوری که تعریف شده اند در بند (و) از ماده اول اصطلاح مأمور اداری و فنی، یعنی آن دسته از کارمندان مأموریت که به امور اداری و فنی مأموریت اشتغال دارند. این یادادشتها بین وزارت امور خارجه و سفارت دولت ایالات متحده رد و بدل شد، ولی البته قوه قانونی وقتی پیدا می کند که به تصویب مجلسین برسد (دکتر کاظمی - آن مصونیتها و معافیتها را بفرمایید) مصونیت و معافیتها در یادداشتهایی است که مبادله شده است.

ص: 602

همان طور که جناب آقای نخست وزیر فرمودند خیلی از تصورات و اندیشه ها هست که آقایان سناتورهای عظام می دانند که باید در آن جرح و تعدیل کرد.

شاید در نظر اول خیلی گران بیاید که ما برای یک عده خارجی در ایران تقاضای مصونیت و معافیت بکنیم، ولی این مصونیتها و این معافیتها را ما به خاطر آن خارجیها تقاضا می کنیم، ما برای خاطر خدمتی تقاضا می کنیم که آنها برای ما انجام می دهند. پس از اینکه زیاد برای این موضوع فکر کردیم و مشاوره کردیم با دستگاههای مختلف مملکت، به این نتیجه رسیدیم که اعطای این مصونیتها و این مزایا ضرری(1) برای دولت شاهنشاهی ندارد و معافیت مالیاتی است که از حقوق آنان مالیات گرفته نشود یا برای مسکن و تغذیه معافیت داشته باشند، مهم نیست. به علاوه این نظر لطف کنند.

چیزی نیست که ما تنها کرده باشیم. دولتهای دیگر هم کرده اند. دولت ترکیه هم کرده، دولت یونان هم کرده، این مستلزم همکاری است که ما با دولت آمریکا داریم و اگر فرض بفرمایید که ما این را به دولت دیگری بدهیم، این صحیح نیست برای اینکه با دولت دیگری نه قرارداد دفاعی دوجانبه داریم و نه دولت دیگری را در دفاع از مملکت خودمان، در مساعی که برای دفاع از مملکت خودمان داریم، این طور شریک کرده اید. حالا اگر اجازه بفرمایید، بنده متن یادداشتهای متبادله مواد را خدمت آقایان تقدیم کنم.

رئیس - راجع به کلیات دیگر نظری هست - اظهاری نشد - رأی می گیریم به ورود در شور ماده واحده، سناتورهایی که موافقند قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد، ماده واحد مطرح است.

آقای مسعودی بفرمایید.

مخبر - بنده می خواستم برای استحضار خاطر آقایانی که یک قدری در این کار تردید دارند، عرض بکنم که این موضوع مکرر در کمیسیون خارجه با حضور تمام اعضا مورد بحث قرار گرفت.

متأسفانه الآن به غیر از بنده و آقای دکتر امیر حکمت، سایر آقایان اعضای کمیسیون خارجه در جلسه حاضر نیستند که توضیح بدهند. در چند ماه پیش این موضوع با حضور آقای دکتر انصاری معاون سابق وزارت امور خارجه مطرح شد و مورد توجه و دقت قرار گرفت و به خاطر اینکه قرارداد وین باید اول به تصویب می رسید، این را ما متوقف گذاشتیم، ولی مطالعات به طور کامل انجام شد و توضیحات لازم را از وزارت امور خارجه گرفتیم. در مرحله دوم با حضور آقای میرفندرسکی بار دیگر مطرح شد و در همان موقع بود که قرارداد وین به مجلسین پیشنهاد شد و به تصویب رسید. بعد این گزارش رفت به کمیسیون جنگ، در آنجا مطالعه شد. در آنجا هم مورد تصویب قرار گرفت و برگشت به کمیسیون خارجه، بار دیگر در کمیسیون خارجه مورد تأیید قرار گرفت و پیشنهاد شد به مجلسین و این یادداشتهایی که بین وزارت امور خارجه و سفارت کبرای ایالات متحده مبادله شده است، اگر اجازه بفرمایید بنده می خوانم، ملاحظه خواهند فرمود که این یادداشتها قانع کننده است و تصور می کنم که نظر آقایان تأمین باشد و رفع اشتباه از کسانی که به این موضوع توجه دارند، بشود.

رئیس - نسبت به ماده واحده دیگر نظری نیست (اظهاری نشد) رأی می گیریم به ماده واحده، سناتورهایی که موافقند قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد. کلیات آخر مطرح است. نظری

ص: 603


1- -1 در ترجمه انگلیسی این متن در سفارت ٬ مترجم سفارت این کلمه را اشتباهاً ”ضرورتی“ ترجمه کرده است در حالی که در اصل مذاکرات مجلس سنا ٬ این کلمه ”ضرری“ بوده است. م

هست می فرمایند (اظهاری نشد). رأی می گیریم به کلیه لایحه. سناتورهایی که موافقند، قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد. برای رأی نهائی به مجلس شورای ملی فرستاده می شود. جلسه را ختم می کنیم. ساعت 12 شب مجلس ختم شد.

پیشرفت کنوانسیون وین در مجلس ایران

سند شماره (6) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 31 ژوئیه 1964 - 6 مرداد 1343 به: وزارت خارجه (آمریکا - م) تلگرام صادره شماره 53 - A عطف به: تلگرام شماره 574 سفارت به تاریخ 16 دسامبر 1963 (25 آذر 1342 - م ) طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: پیشرفت کنوانسیون وین در مجلس ایران به دنبال تحریکات مداوم این سفارت، تصویب کنوانسیون وین و یادداشتهای مبادله شده ضمیمه آن، که وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران را تشریح می نماید، در مجلس ایران پیشرفت چشمگیری کرده است. ولی اقدام در این مورد تا هنگام شروع تعطیلات تابستانی مجلس در 26 ژوئیه کامل نشده بود، اگر چه مجموعه این لایحه به مراحل پایانی تصویب بسیار نزدیک شد.

مراحل قانونگذاری در سنا شروع شد. کمیسیون روابط خارجی سنا بدون هیچ مشکلی کنوانسیون وین و یادداشتهای مبادله شده را تصویب نمود. ولی کمیسیون نیروهای مسلح تصمیم گرفت که اول باید خود کنوانسیون به رأی گذاشته شود و یادداشتهای مبادله شده، موقعی تصویب شود که اقدام در مورد کنوانسیون به پایان رسیده باشد. این تصمیم اوضاع را کمی پیچیده کرد.

در صورت آمادگی دولت این مشکل، که اهمیت زیادی نداشته و تنها برخی تأخیرهای بی مورد را موجب می شود، بروز نمی کرد. ولی علیرغم تماسهای مداوم ما با وزیر امور خارجه، نخست وزیر و برخی رابطین در مجلسین، امکان اقدام با وزیر امور خارجه، نخست وزیر و برخی رابطین در مجلسین، امکان اقدام مطلق در مورد این لایحه در کمیسیون نیروهای مسلح (بدون تصویب در مجلس - م)، نادیده گرفته شد.

نهایتا دولت (به تحریک سفارت) بر اولویت لایحه تبادل یادداشتها رأی داد و این امکان فراهم شد که لایحه مزبور در اجلاس ویژه مجلس که جهت تصویب متمم قانون بودجه تشکیل شده بود، مورد بررسی قرار بگیرد و بدین طریق روند جریانات در مسیر صحیح افتاد. (در این اثنا مگ - گروه مشاورین کمک نظامی - در تلاش بود تا از تصویب سریع این لایحه در کمیسیون نیروهای مسلح سنا، اطمینان حاصل نماید.) در این حین کمیسیون روابط خارجی مجلس، کنوانسیون وین را به تنهایی مورد بحث قرار داد - منهای لایحه مبادله یادداشتها که هنوز در سنا مورد تصویب قرار نگرفته بود - و شور اول آن در مجلس انجام شد.

سناتور احمد متین دفتری، عضو کمیسیون روابط خارجی سنا به ما گفت یک دلیل تأخیر ممتد سنا در بررسی این دو لایحه آن است که ترجمه ارائه شده از کنوانسیون وین توسط دولت ناقص بوده است. متین دفتری که کنوانسیون وین را به نمایندگی از دولت ایران امضاء کرده و بدین خاطر به خود

ص: 604

می بالد، تأکید می نمود که شخصا آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است.

هفته گذشته به محض تصویب فوریت لایحه مبادله یادداشت توسط سنا، این لایحه به جلسه عمومی آورده شد و با حضور تمام اعضاء به رأی گیری گذاشته شد. این لایحه تصویب شد، ولی در راهروها، از ابراز نارضایتی بعدی تعدادی از سناتورها که در زمینه های مشابه نسبت به اعطای امتیازات غیرعادی به خارجیان مخالفت کرده بودند، مصون نماند. ظاهرا به «کاپیتولاسیون» نیز اشاره شده بود. این لایحه فورا به مجلس (شورای ملی - م) تحویل شد و دولت دوباره خواستار فوریت در بررسی آن شد.

از هنگام تعطیل موقت مجلس شرایط بدین شرح می باشد: تصویب کنوانسیون وین در سنا انجام شده و شور اول آن در مجلس شورای ملی صورت گرفته است. مبادله یادداشتها نیز مورد تصویب قاطع سنا قرار گرفته است و در مجلس شورای ملی نیز پس از بررسی آن توسط کمیسیونهای روابط خارجی و نیروهای مسلح مجلس، تنها یک بار در مورد آن شور خواهد شد.

قبل از ارائه این لایحه به مجلسین، ما با نمایندگان کلیدی مجلس شورای ملی در تماس بوده ایم تا از تصویب بی دردسر آن اطمینان حاصل کنیم. این امر کاملاً محتمل است که مجلس با شروع کار خود در اواخر سپتامبر سریعا نسبت به تصویب این لوایح، اقدام نماید. ولی هنوز هم این احتمال می رود که اخبار نارضایتی برخی سناتورها در مورد لایحه تبادل یادداشتها، به مجلس درز کند و موجب بروز برخی مشکلات در آنجا گردد.

دولت که کنترل مؤثری بر سه چهارم نمایندگان مجلس دارد به خوبی از اهمیتی که ما در مورد این موضوع قائلیم، آگاه می باشد و آماده است به محض از سرگیری کار مجلس شورای ملی، اعمال فشار نماید؛ ولی وجود سابقه شکست و عدم کارایی در برخورد با این گونه مصوبات موجب می شود که نتوان تضمینی مبنی بر عدم بروز مشکلات بیشتر داد. به طور کلی، هم اکنون ما اطمینان منطقی داریم که به هر حال، تصویب لوایح فوق پس از تعطیلات تابستانی صورت خواهد پذیرفت.

آرام، وزیر خارجه، به من گفته است که سنا مشکلترین مانع بوده است و معتقد است در مجلس شورای ملی مشکلی بروز نخواهد کرد.استوارت دبلیو . راک ول کاردار موقت خیلی محرمانه - گروه 4 با فواصل 3 ساله طبقه بندی کاهش داده شود. پس از 12 سال از طبقه بندی خارج شود.

دورنمای تصویب کنوانسیون وین در آمریکا

سند شماره (7) از: سفارت آمریکا - تهران، ایرانتاریخ: 12 سپتامبر 1964 - 21 شهریور 1343 به: آقای ام گوردن تایگر (مسئول امور ایران در وزارت خارجه - واشنگتن، دی. سی. ) نامه اداری - غیر رسمیطبقه بندی: خیلی محرمانه گوردن عزیز:

همان طور که اطلاع دارید، مجلس سنا کنوانسیون وین و شمول آن بر پرسنل نظامی آمریکا در ایران را به تصویب رسانیده است و این امر در مجلس (شورای ملی - م) نیز که احتمالاً در اوائل اکتبر (مهر - م) تشکیل جلسه خواهد داد، مطرح می گردد. ما هم اکنون زمزمه هایی در ارتباط با سؤالات و

ص: 605

یا اعتراضات احتمالی در مجلس می شنویم و میرفندرسکی که وظیفه انجام این امر از طرف وزارت خارجه به او واگذار شده، همه اطلاعاتی را که ممکن است مفید واقع شود، از ما درخواست کرده است.

ما همه قراردادها و اطلاعاتی را که در اینجا داریم، جمع آوری کرده ایم، ولی از هر چیز دیگری هم که شما به ما بدهید، می توانیم استفاده کنیم. برای مثال، دانستن چیزهایی در مورد وضعیت فعلی یا دورنماهای تصویب این کنوانسیون در ایالات متحده، جدیدترین گزارش در مورد تعداد کشورهایی که این کنوانسیون را تصویب کرده اند و یا احتمالاً در آینده تصویب خواهند کرد، اطلاعات در رابطه با کشورهایی که مفاد این کنوانسیون را در عمل به کار بسته اند و تاریخی احتمالی در این مورد که چه موقع تعداد کافی از کشورها آن را تصویب خواهند نمود، تا کنوانسیون لازم الاجراء شود. ما متن قسمتهای مربوط به قرارداد وضعیت نیروها در پاکستان را به وزارت خارجه (ایران - م) داده ایم.

همچنین به موافقتنامه ای که مربوط به مشاوران نظامی ما در هند می باشد، ابراز علاقه هایی صورت گرفته است. اگر این موافقتنامه در دسترس باشد و بتواند بدون ایجاد گرفتاری مورد استفاده قرار گیرد، مفید خواهد بود. خلاصه هر نوع اطلاعات اضافی که به موقعیت ما کمک کند، موجب قدردانی خواهد شد. از آنجایی که این موضوع به زودی در مجلس (شورای ملی - م) مطرح خواهد شد، اگر بخواهیم این اطلاعات مفید واقع شود، باید هر چه زودتر آنها را در اختیار داشته باشیم.

موضوع جدید: ما گزارشهای واصله از کابل در مورد کسب موشکهای سام توسط افغانستان را ملاحظه کرده ایم. به نظر می آید که احتمالاً مفید خواهد بود، گزارشهای مستندی از تجربه ناخوشایند عراق از موشکهای سام شوروی را در اختیار افغانها قرار دهیم. معلوم است که اینجا (ایران - م) محل مناسبی برای انجام این کار نیست، ولی شما می توانید با میز ترکیه این مسئله را بررسی کنید که آیا ترکها حاضر خواهند بود، افغانها را در جریان امر قرار دهند. البته نگرانی ما از این احتمال است که توسعه این گونه تواناییها در افغانستان ممکن است تقاضاهای اضافی ایران را برای استقرار موشکهای هاوک در اطراف زاهدان یا مشهد برانگیزد.

شما سؤال طرح شده از طرف دفتر سناتور «اروین» در مورد مشکلات «جی.ا. جونز» با روند قضائی اینجا در رابطه با دعاوی و دعاوی متقابل بین جی.ا. جونز و شرکت «ملایر» که یکی از مقاطعه کاران جزء ایرانی او می باشد، را به خاطر دارید. ما این مسئله را در ژوئن گذشته با وزارت خارجه مطرح کردیم و مواجه با ابراز نگرانی و علاقه دوستانه آنها شدیم و پیشنهادی مبنی بر تمایل اداره حقوقی وزارت خارجه (ایران - م) برای مذاکره با نمایندگان آقای جونز در جهت یافتن راه حلهای مناسب، دریافت نمودیم. در آن هنگام و پس از آن، این موضوع وزارت خارجه را به شرکت جی.ا. جونز در اینجا، اطلاع دادیم و پیشنهاد کردیم که نماینده خود را به وزارت خارجه معرفی نمایند.

جی.ا.جونز هنوز از ما درخواست نکرده است که همراه آنها به وزارت خارجه برویم. فکر می کنیم تا هنگامی که آنان چنین پیشنهادی ننمایند، این حداکثر کاری بوده که ما می توانستیم انجام دهیم. من پیشنهاد نمی کنم که شما داوطلبانه هیچ یک از این مطالب را به دفتر سناتور «اروین» بدهید، ولی لازم است در صورت پرسش مجدد آنها، این اطلاعات را داشته باشید.

ارادتمند جان ا. آرمیتاژ دستیار ویژه سفیر در رابطه با MSP گروه 4 - با فواصل 3 ساله طبقه بندی کاهش داده شود. پس از 12 سال از طبقه بندی خارج شود.

شاه و لایحه کاپیتولاسیون

ص: 606

سند شماره (8) تاریخ: 17 سپتامبر 1964 - 26 شهریور 1343 طبقه بندی: خیلی محرمانه یادداشت برای ضبط در پرونده شاه در حین ملاقات با سفیر در تاریخ 16 سپتامبر ، به نقل از ارسنجانی گفت لایحه ای در مجلس وجود دارد که پرسنل آمریکایی را از کاپیتولاسیون برخوردار خواهد ساخت. ارسنجانی به شاه گفته بود که اگر این قانون توسط مجلسین تصویب شود، شاه تاج و تخت سلطنت را از دست خواهد داد.

سفیر فورا سؤال کرد که آیا این موضوع در شاه ایجاد رعب و وحشت کرده است و شاه در پاسخ گفت: نه به هیچ وجه.

سرلشکر اکهارت ج. ا. آرمیتاژ

کنوانسیون وین در مجلس شورا

سند شماره (9) از: جان ا. آرمیتاژتاریخ: 21 سپتامبر 1964 - 30 شهریور 1343 به: کاردار یادداشتطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: کنوانسیون وین در مجلس کاظمی، رئیس اداره حقوقی وزارت خارجه، به میرفندرسکی در آمادگی برای تقدیم کنوانسیون وین به مجلس، کمک می کند. روز شنبه وی تماس گرفت تا بعضی از نکاتی را که احتمالاً جدال برانگیز خواهد بود، مطرح کند.

مهمترین نکته، مربوط به این مسئله است که اعضای نظامی آرمیش (هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ارتش ایران - م) همان طور که از اعضای مگ (گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا به ایران - م) جدا هستند، آیا توسط دولت ایران «استخدام» شده اند، و اگر چنین است، آیا آنها مشمول مصونیتهای درخواسته شده، می شوند؟ به کاظمی گفتم پس از تصویب اصلاحیه «مانسفیلد»، ما به طور مفصل با وزارت خارجه بحث و تبادل نظر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که حقوق این گونه اعضای نظامی به دولت آمریکا پرداخت شود نه اینکه به مستشاران به صورت انفرادی تحویل گردد. من گفتم که فکر می کنم، همگی موافقیم که این رویه، فرضیه کار فرما - مستخدم را در رابطه با دولت ایران مرتفع خواهد ساخت. علاوه بر ا ین تکرار کردم که البته این پرسنل نظامی، آشکارا مأمورین دولت آمریکا بوده و در وهله اول تابع قوانین و دستورات دولت آمریکا می باشند.

مشکلی که در این رابطه وجود دارد، این است که ماده مصوبه مجلس سنا به پرسنل نظامی به عنوان «افرادی که در استخدام دولت ایران هستند»، اشاره می کند. این روی دیگر سکه است، یعنی تعبیر دقیق از ماده مصوبه این خواهد بود که کنوانسیون وین (1) شامل هیچ یک از پرسنل نظامی ایالات متحده نمی شود (اگر موضع ما در رابطه با استخدام مد نظر قرار گیرد) یا (2) تنها شامل پرسنل آرمیش خواهد شد، اگر تعبیر دولت ایران مد نظر قرار گیرد. ماده مصوبه، همچنین به «موافقتنامه های مربوطه» اشاره می کند و کاظمی گفت که آماده است تا این نظریه حقوقی را تعمیم دهد که این لایحه

ص: 607

قانونی همان طوری که در سنا مورد بحث قرار گفت، تمامی افرادی را که در یادداشتهای مبادله شده به آنها اشاره گردیده، در بر می گیرد.

با این حال، من متوجه شدم که میرفندرسکی در سنا از «مستشاران آمریکایی به عنوان افرادی که در استخدام دولت شاهنشاهی ایران هستند.» یاد کرده است.

معتقدم که در مذاکرات بعدی خود با میرفندرسکی، مفید خواهد بود اگر بتوانید (1) خاطرنشان سازید که استفاده از عبارت «در استخدام دولت ایران» به هنگام حضورش در مجلس، خلاف مصلحت خواهد بود ؛ برای اشاره به مستشاران باید متذکر شود که آنها به درخواست صریح دولت ایران، در این کشور حضور دارند؛ (2) از وی تضمین بگیرید که این لایحه همان طور که در ماده مصوبه سنا بیان شده، قابل اجراء برای پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکا در ایران خواهد بود؛ همان گونه که در یادداشتهای مبادله شده، توضیح داده شده است.جان ا. آرمیتاژ

لایحه بلاتکلیف مصونیتها

سند شماره (10) از: دفتر امور حقوقی - ستاد فرماندهی آرمیش - مگتاریخ: 21 سپتامبر 1964 - 30 شهریور 1343 یادداشت برای ضبط در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: لایحه بلاتکلیف مصونیتها 1 - (خیلی محرمانه) در تاریخ 20 سپتامبر 1964 بنا به درخواست آقای جان آرمیتاژ از اعضای سفارت آمریکا در تهران، با دکتر کاظمی از اداره حقوقی وزارت امور خارجه ایران ملاقات کردم.

موضوع صحبت بلاتکلیفی در تصویب کنوانسیون وین و یادداشت منضم به آن در مورد شمول کنوانسیون به پرسنل نظامی آمریکا در ایران، توسط مجلس بود. دکتر کاظمی گفت باید اطلاعات کافی در اختیار داشت تا در صورت اعتراض نمایندگان مجلس، بتوان از آنها استفاده کرد. اولین نکته، روشن شدن رابطه بین آرمیش - مگ با دولت ایران بود. به نظر او اگر اعضای هر دو گروه در استخدام دولت ایران محسوب شوند، می توان گفت که مفاد کنوانسیون وین شامل آنها نمی باشد.

خاطرنشان شد که مذاکرات سابق در این رابطه به این نتیجه رسیده است که پرسنل مستشاری آرمیش - مگ در واقع مستخدمین دولت ایران نیستند، بلکه فقط می توانند در استخدام دولت آمریکا باشند. رابطه کارمند و کارفرما در اینجا نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا از نظر قانون آمریکا و بخصوص اصلاحیه 1959 مانسفیلد، کارمندان دولت نمی توانند از یک دولت خارجی حقوقی دریافت نمایند. اینجانب تأکید کردم که بین پرسنل آمریکا و دولت ایران رابطه کارمند و کارفرما وجود ندارد، بلکه در اینجا دولت آمریکا حکم یک پیمانکار اصلی را دارد که با طرف دیگر قراردادی منعقد ساخته و پرسنل آمریکایی، کارمندان پیمانکار هستند نه طرف دیگر قرارداد. دکتر کاظمی گفت از این تشبیه خوشش آمده و ترجیح می دهد که از آن استفاده کند، ولی شاید بتواند با طرح موضوع پرداخت حقوق، استدلال مزبور را قویتر کند. خلاصه ای از قانون مزبور روز بعد به دکتر کاظمی داده شد و در آن تأکید شده بود که این لایحه مقرر می دارد که دولت آمریکا می تواند در ازای خدمات ارائه شده،کیفیت دریافت حقوق را مشخص کند. دکتر کاظمی توافق نمود که موضوع دریافت حقوق و

ص: 608

مزایای خدماتی سابق این دو گروه را در مذاکرات با اعضای مجلس مطرح نسازد. با این حال، وی فکر می کند که یک عنصر لازم در رابطه با استخدام، یعنی پرداخت حقوق و مزایا در ازای خدمات، فراموش شده است.

2- (خیلی محرمانه) علاوه بر این آشکار شد که متن لایحه مصوبه سنا، مفاد کنوانسیون وین را در مورد آن دسته از پرسنل نظامی خارجی که در استخدام دولت ایران می باشند، تسری می دهد. بنابراین، نمی توان از این نتیجه گیری اجتناب ورزید که به جای استدلال برای اینکه «ما کارمند نیستیم» شاید بهتر باشد که حوزه رابطه کارمند و کارفرما توسعه داده شود. زیرا قابل درک است که این قانون فقط شامل پرسنلی شود که دارای اعتبارنامه باشند (که 83 نفر هستند). دکتر کاظمی به من اطمینان داد، در صورتی که این لایحه به همین صورت تصویب شود، تفسیری که او برای وزیر امور خارجه خواهد کرد این می باشد که تمام اعضای هیئت، مشمول لایحه خواهند شد نه فقط آنهایی که دارای اعتبارنامه هستند.

3- (خیلی محرمانه) در رابطه با این مسئله که آیا پرسنل آرمیش - مگ نیز باید در حوزه رابطه کارمند - کارفرما قرار گیرند، معتقدم که باید خود را آماده سازیم تا در صورتی که هر تعریفی از مفاد (کنوانسیون - م) بر سر راه تصویب لایحه مانع ایجاد کند، در مسیر دیگری حرکت کنیم. این را می توان به دو طریق انجام داد: (1) یک راه، حذف موارد اشاره شده به کلمه «آرمیش» می باشد. این از جنبه عملی واقعگرایانه تر است، زیرا بین مسئولیتها و وظایف اعضای دو گروه آرمیش و مگ تفاوت و تمایز واقعی ایجاد نشده است. 83 نفر پرسنل مزبور تنها افرادی نیستند که در رابطه با ارتش ایران نقش مشاور را ایفا می کنند. وظایف، یکسان می باشد و از یکدیگر متمایز نشده است. (2) کلمه «آرمیش» را می توان به همین صورت برای اهداف خاص حقوقی نگهداشت و تمامی 83 نفر مزبور را به گروه مگ منتقل نمود. تأثیر این کار بر پرداخت حقوق و مزایای انتقال، باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد و مقامات بالا در مورد مطلوب بودن این کار، تصمیم گیری نمایند.

4- (خیلی محرمانه) حیطه لایحه در صورت تصویب به شکل کنونی، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دکتر کاظمی در ابتدا معتقد بود که این لایحه، افراد رده پایین تر از قبیل افسران وظیفه موجود در تیمهای صحرایی را در بر نخواهد گرفت. به کاظمی یادآوری شد که آرمیش - مگ یک سازمان نظامی نیست و صرفا برای اجرای اهداف هیئت دیپلماتیک، عمل می کند. سفیر، مسئول اصلی در قبال فعالیتهای این هیئت می باشد. بنابراین شکی باقی نمی ماند که گروهبانی که در کرمانشاه سمت مستشار را در ارتش شاهنشاهی ایران ایفا می کند، تنها دستورات سفیر آمریکا در ایران را اجراء کرده است.

علاوه بر این هر شخصی که به آرمیش - مگ مأمور گردد، به خاطر مهارت فنی اش منصوب شده تا در اجراء و تحقق اهداف سفارت مؤثر باشد. آرمیش - مگ پرسنلی ندارد که به عنوان یک واحد نظامی مأمور شده باشد، و فعالیتهایش مستقیما در فعالیتهایی که می توان آنها را فنی یا اداری تعریف نمود، مشارکتی نداشته باشد. دکتر کاظمی از این توضیح بسیار راضی به نظر می رسید و احساس می کرد که در پذیرفتن این موضوع که لایحه باید در برگیرنده تمامی پرسنل موجود در دو گروه آرمیش - مگ باشد، مشکلی وجود نخواهد داشت.

ص: 609

5- (خیلی محرمانه) سرانجام دکتر کاظمی و من به بحث پیرامون این مسئله پرداختیم که در صورت تصویب لایحه مصونیتها چگونه باید جرایم جنایی که پرسنل آرمیش - مگ مرتکب می شوند، مورد بررسی قرار گیرد. به تفصیل توضیح دادم که اگر یکی از این پرسنل مرتکب جرمی شود، از نقطه نظر دیسیپلین او را در دادگاههای نظامی محاکمه خواهیم کرد. علاوه بر این خاطرنشان ساختم که ما با با نظر دولت ایران در مورد محل محاکمه موافقت خواهیم کرد. دکتر کاظمی گفت وی مطمئن است که رؤسای او خواهان انجام این گونه محاکمات در خارج از ایران می باشند. او در این رابطه به تجارب گذشته ایران در رابطه با محاکمات کنسولی اشاره کرد. در تشریح مطلب گفتم که در حال حاضر تنها مقامی که می تواند یکی از اعضای آرمیش - مگ را در دادگاه نظامی محاکمه کند، فرمانده ارتش آمریکا در اروپاست. در صورت ضرورت محاکمه سربازی که مرتکب خطای جدی شده باشد، او را به یکی از دادگاههای ارتش آمریکا منتقل خواهیم کرد و درخواست خواهد شد تا شاهدان محلی اجازه داشته باشند، که با هزینه ایالات متحده در محاکمه مزبور در اروپا حضور پیدا کنند. اگر شاهدان مزبور مایل به سفر به خارج از ایران نباشند، از وزارت دادگستری ایران خواهیم خواست که در تهیه ورقه استشهاد از شاهدان ما را یاری دهد. ما نیز مقامات ذی ربط ایرانی را از نتایج محاکمه مطلع خواهیم ساخت. بار دیگر تأکید کردم که هدف اصلی ما این است که در صورت لزوم افراد خاطی را در دادگاههای نظامی محاکمه کنیم. دکتر کاظمی گفت اعضای مجلس حتما با شنیدن این نکته خوشحال خواهند شد، زیرا وی مطمئن است که بعضی از نمایندگان نگران خواهند بود، که مبادا بعضی از جرایم، بدون مجازات بماند.

6- (خیلی محرمانه) دکتر کاظمی می خواست بداند که آیا دولت آمریکا در موارد ویژه ای به منظور حفظ منافع دولت ایران، فردی را از مصونیت مبرا خواهد ساخت. به وی اطمینان دادم که تصمیم گیری در مورد این مسئله در حد افرادی در سطح من نیست و مقامات بالاتر ذیربط در واشنگتن هستند که باید در این مورد تصمیم بگیرند. با این حال به وی گفتم که نباید چنین تصور کند که هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی دولت آمریکا از لغو مصونیت خودداری خواهد کرد. خلاصه اینکه، من در موقعیتی نبودم که بگویم موضع آمریکا قبل از بروز چنین موردی چه خواهد بود.

7- (خیلی محرمانه) وقت بسیاری را صرف کردم تا در این بحث به وی بفهمانم که از نظر مقامات نظامی مبرم ترین دلایل در رابطه با تصویب این لایحه چیست. گفتم که بسیاری از افراد، دوره مأموریت خود را در ایران تمدید نمی کنند، زیرا همیشه از این می ترسند که خود و یا بستگان بلافصل آنها، زندانی شوند. توضیح دادم که بدون اینکه بی جهت از قوانین ایران ایراد گرفته باشم، باید این را بگویم که روند حقوقی در ایران با استانداردهای مورد توقع اتباع آمریکا مطابقت ندارد. بار دیگر تکرار کردم که این ترس، چه حقیقی باشد و چه خیالی، یک عامل روحی مؤثر می باشد و عملا به عنوان یک مانع جدی در تمدید داوطلبانه مدت مأموریت پرسنل آرمیش - مگ محسوب می گردد.

دکتر کاظمی گفت که طرح این روحیه فردی، بسیار مفید است و به او در خنثی ساختن اعتراضات اعضای مجلس کمک می کند تا نگویند که این لایحه طوری تنظیم شده که تنها به اعطای امتیاز به پرسنل این دو گروه بینجامد، به جای آنکه هدف اصلی را که عبارت است از مساعدت به آنها در انجام بهتر مأموریتشان، تأمین کند.رابرت ئی. هارتسرگرد JAGCوکیل مدافع ستاد

شمول کنوانسیون وین به وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران

ص: 610

سند شماره (11) یادداشت: برای ضبط در پروندهتاریخ: 26 سپتامبر 1964 - 4 مهر 1343 طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: شمول کنوانسیون وین به وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران لایحه مربوط به وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران، که توسط مجلس سنا به تصویب رسید و در حال حاضر نیز تحت بررسی مجلس (شورای ملی. م) قرار دارد، دولت ایران را مجاز می دارد که حوزه مصونیتها و معافیتهای مربوط به پرسنل اداری و فنی، که در پاراگراف (و) از ماده یک کنوانسیون وین شرح داده شده است، را به رئیس و اعضای هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران، که براساس مفاد موافقتنامه های مربوط «در استخدام» دولت شاهنشاهی هستند، تعمیم دهد.

در کمیسیون امور خارجی مجلس این موضوع مطرح شده که آیا عبارت «در استخدام» (که در مجلس سنا عنوان شده) به شکل صحیحی وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران را تشریح می کند.

به توصیه سفارت و آرمیش - مگ، وزارت خارجه به کمیسیون امور خارجه مجلس اطلاع داده که در واقع پرسنل نظامی آمریکا به دعوت دولت ایران اینجا هستند و در نتیجه در استخدام دولت آمریکا می باشند و نه در استخدام دولت ایران. به این ترتیب اگر این مجلس نیز لایحه مزبور را همان طور که در سنا به تصویب رسیده، مورد تصویب قرار دهد، انتظار می رود سابقه قانونی این مسئله را پیش بکشد که توصیف موجود از پرسنل نظامی آمریکا در این لایحه دقیق نمی باشد. این موضوع برای ایرانیان مطلوب می باشد زیرا بدین ترتیب از این برداشت که مستخدمین دولت ایران مشمول امتیازات دیپلماتیک می شوند، اجتناب خواهد شد .

سرگرد «هارت» از هیئت مستشاران نظامی و آقای «هرتز» از سفارت، امروز صبح روی این مسئله بحث می کردند که آیا مطلوبتر خواهد بود که روند کنونی برای تصویب لایحه در مجلس را بپذیریم یا اینکه باید پیشنهاد کنیم که لایحه مجلس بازبینی گردد تا وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران به طرز صحیحی تشریح شود. متذکر می شود که در حالت دوم لایحه باید مجددا به سنا یعنی به جایی که توصیف ناقصی از شمول مورد نظر ما در لایحه گنجانده شده بود، برگردد و این می تواند به مناقشه بین دو مجلس، تأخیر بیشتر در کاربرد کنوانسیون وین در مورد پرسنل ما و ایجاد مشکلاتی برای دو دولت ایران و آمریکا منجر شود. از قبل هم زمزمه های نارضایتی در سنا و مجلس در مورد «کاپیتولاسیون» وجود داشته و ما مجبور شده ایم که به دولت فشار آوریم، تا اقدامات مربوط به روند تصویب لایحه را در اسرع وقت تکمیل کند. در صورتی که این لایحه بار دیگر به سنا برگردد، ممکن است دولت ایران کنترل اوضاع را از دست بدهد.

در بررسی یادداشتهای مبادله شده اولیه ای که از مجلسین خواسته شده تا آنها را مورد تصویب قرار دهند، متوجه شدیم که سابقه این مبادلات حقیقتا وضعیت پرسنل ما را آن طور که فاقد هر گونه شک حقوقی باشد، توصیف نمی کند. با این حال، ما احساس می کنیم که هرگونه تردید احتمالی موجود، می تواند به شکل ساده ای که در ذیل پیشنهاد می گردد، برطرف شود:

1 - یادداشت سفارت به شماره 423 و به تاریخ 19 مارس 1962 پیشنهاد می کند که کنوانسیون وین شامل حال پرسنل نظامی ما در ایران شود.

ص: 611

2 - یادداشت شماره 8296 وزارت خارجه اظهار می دارد که «مطالعات لازم به عمل آمده و نتیجه این مطالعات به استحضار آن سفارت کبری رسیده است. یعنی اینکه موافقتنامه بین المللی وین، بعد از تصویب آن توسط قوه مقننه ایران، شامل حال اعضای هیئتهای مستشاری نظامی دولت ایالات متحده در ایران که در استخدام وزارت جنگ ایران هستند، نخواهد شد. و یک مجوز حقوقی جداگانه لازم است. علیهذا قرار شد، هنگام تقدیم موافقتنامه بین المللی وین به مجلسین، شرح لازم نیز ضمیمه آن گردد تا بدین ترتیب رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی در ایران از امتیازات، مصونیتها و معافیتهایی که (تحت کنوانسیون وین) فراهم می گردند، برخوردار شوند.» به اعتقاد ما، یادداشت 8296 تلویحا اشاره می کرد که هیچ مشکلی بر سر راه توسعه حوزه امتیازات کنوانسیون وین به پرسنل نظامی آمریکا، بجز در مواردی که ممکن است چنین پرسنلی توسط دولت ایران به استخدام درآیند، وجود ندارد.

3 - یادداشت مورخ 11 مارس 1963 وزارت خارجه به شماره 8800 می گوید با قسمت اخیر یادداشت شماره 423... در خصوص اینکه اعضای عالیرتبه هیئت مستشاری که دارای گذرنامه های سیاسی هستند، موافقت می گردد که به نامبردگان وضع سیاسی داده شود تا بتوانند از مصونیتها و امتیازات مربوطه (در کنوانسیون وین) برخوردار شوند و در خصوص بقیه کارمندان هیئتهای مستشاری آمریکا نیز مطالعاتی در جریان است، تا برای آنها نیز امتیازات و تسهیلات بیشتری فراهم گردد که نتیجه آن بعدا به استحضار آن سفارت کبری خواهد رسید.» 4 - یادداشت مورخ 21 نوامبر 1963 سفارت به شماره 299 در پاسخ متذکر می گردد، که دولت ایران به پارلمان پیشنهاد خواهد کرد که «رئیس و اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران از امتیازات، مصونیتها و معافیتهای (کنوانسیون وین) برخوردار شوند» و چنین ادامه می دهد: «طبق برداشت سفارت، عبارت (اعضای هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران) در برگیرنده همه پرسنل نظامی یا کارکنان غیر نظامی عضو وزارت دفاع و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند و حضورشان در ایران توسط دولت شاهنشاهی ایران مجاز شناخته شده است، می باشد....

به همین ترتیب موافقت می کند که یادداشت شماره 8296 وزارت به همراه یادداشت شماره 8800، به بعد از اینکه توسط مجلس شورای ملی و سنا تصویب شدند، پاسخ قابل قبول و مطلوبی را برای یادداشت شماره 423 سفارت تشکیل خواهند داد...» این یادداشت قسمتی از سابقه لایحه قانونی در سنا می باشد و احتمالاً قسمتی از سابقه مربوط به این لایحه توسط مجلس نیز خواهد شد.

با این حال، ما احساس می کنیم که کل لایحه قانونی جاری دولت ایران ممکن است، چنین تعبیر شود که تنها قابل تعمیم به آن دسته از پرسنل نظامی آمریکا که در استخدام دولت ایران هستند، می باشد.اگر چه برداشت آمریکا از این لایحه (همان طور که یادداشت شماره 299 ما آمده) این است که کنوانسیون وین شامل همه پرسنل نظامی می گردد. از نظر دادگستری ایران، که تنها به متن خود قانون و نه به سابقه آن (مفهومی که به طور ناقص در ایران درک می شود) توجه دارد، ممکن است این برداشت آمریکا هنوز قابل بحث باشد. از طرف دیگر، آن طور که ما یادداشتهای مبادله شده را مطالعه کردیم، احتمالاً این گونه برداشت می شود که یادداشت شماره 8296 بر این دلالت دارد که دولت ایران در ارتباط با آن دسته از پرسنل نظامی آمریکا در اینجا که ممکن است در استخدام دولت ایران باشند،

ص: 612

دچار یک اشکال قانونی است. به عبارت دیگر دولت ایران در تمامی این مدت قدرت قانونی برای اعطای این مصونیتها و امتیازات به پرسنل نظامی ما که مستخدمین دولت ایران نمی باشند را دارا بوده است، و تنها نیازمند تصویب خود کنوانسیون وین بوده تا آن را شامل حال چنین پرسنلی نماید.

نتیجه ما احساس می کنیم که به دلایل فوق الذکر، مطلوب نخواهد بود که پیشنهاد کنیم مجلس به منظور حذف عبارت «در استخدام»، لایحه جاری را مورد اصلاح قرار دهد. ولی این پیشنهاد باید مورد قبول باشد تا به وسیله آن دولت ایران به سادگی توضیحات معتبری را اضافه کند که پرسنل نظامی آمریکا که در حال حاضر در ایران به سر می برند، مشمول کنوانسیون وین می گردند، ولی آنها در استخدام دولت ایران نمی باشند.

به هر حال، به نظر ما ضروری است که به منظور اجتناب از هر گونه تردید احتمالی آتی نسبت به وضعیت پرسنل نظامی ما در اینجا، بلافاصله بعد از تصویب این لایحه، دو اقدام دیگر نیز انجام شود:

الف - یادداشتی باید به وزارت امور خارجه ایران فرستاده شود و توسط آنها تأیید گردد مبنی بر اینکه بعد از آنکه مجلس مشکل مطروحه در یادداشت شماره 8296 را پشت سر گذاشت، برداشت ما (تکرار آنچه که ما در یادداشت 299 گفته ایم) این است که «همه پرسنل نظامی ما و بستگان آنها که حضورشان در ایران توسط دولت شاهنشاهی ایران مجاز شمرده می شود»، از مزایای کنوانسیون وین، اعم از اینکه این پرسنل مستخدمین دولت ایران باشند یا نباشند، بهره مند خواهند شد.

ب - اقداماتی برای دریافت کارتهای شناسایی برای همه پرسنل نظامی آمریکا در ایران، به شکلی که قابل قبول برای همه مسئولین قضائی و پلیسی به عنوان مدرکی که دال بر مصونیتهای آنها از تعقیب جنایی دولت ایران باشد، به عمل آید. ما این توصیه ها را می کنیم، زیرا قابل تصور است که بعد از تصویب این لایحه، یک دادگاه حقوقی ایران ممکن است اظهار دارد که پرسنل نظامی که در استخدام دولت ایران نیستند، مشمول قانونی که فعلاً تحت بررسی پارلمان قرار دارد، نمی گردند. با توجه به پذیرش یادداشت ما از سوی دولت ایران که با شماره 4 در بالا مشخص شده بود و این واقعیت که یادداشتهای مبادله شده تقدیم مجلسین گشته و در رابطه با تصویب این لایحه مورد ملاحظه قرار گرفته است، قابل تصور نیست که بعد از اتمام مراحل پارلمانی، دولت ایران تأییدیه خواسته شده در پاراگراف «الف» را به ما ندهد.مارتین اف. هرتز رونوشت به:

1 - آقای راکول 2 - سرگرد هارت 3 - JAA 4 - MFH chron 5 - MFH in.box گروه3- در فاصله 12 سال طبقه بندی کاهش داده شود. ولی به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

استخدام یا مصونیت

ص: 613

سند شماره (12) از: سفارت آمریکا - تهران، ایرانتاریخ: 7 اکتبر 1964 - 15 مهر 1343 به: معاونت امور سیاسی و پارلمانی وزارت خارجه ایران آقای میر فندرسکی عزیز:

ما از شنیدن این خبر خوشحالیم که لایحه مربوط به شمول کنوانسیون وین به پرسنل نظامی آمریکا در ایران، به زودی برای تصویب نهائی در مجلس شورای ملی مطرح خواهد شد. در این رابطه، اگر من سخنان امروز شما را درست فهمیده باشم، شما گفتید که پیش بینی نمی شود از دولت خواسته شود تا در آن جلسه عمومی، اظهار نظری نماید.

همان طوری که به خاطر دارید، ما اخیرا در این باب بحث کردیم که جمله بندی این لایحه (بخصوص کلمات «در استخدام دولت شاهنشاهی») ممکن است بازنویسی مجدد آن را ضروری کند.

زیرا در یک تفسیر خشک، پیش نویس حاضر، توصیف صحیحی از آنچه که دولتهای ما در تبادل یادداشتهای اولیه بر روی آن موافقت کردند و هم اکنون از سوی دولت شما جهت تصویب به مجلس تقدیم شده، ارائه نمی دهد. ما دلایل اینکه چرا اقدام به چنین رویه پر زحمتی، عملی یا مطلوب یافت نشده است را کاملاً درک می کنیم. اما به هر حال، همان طور که من در فرصتی آن را برای شما توضیح داده ام و همان طور که در نامه اخیری که به شما دادم (و کپی آن ضمیمه شده است)، مطالب را با جزئیات بیشتری برایتان بیان کردم. با توجه به شرایط فعلی، بسیار مهم است که یک «سابقه قانونی» که مفهوم این لایحه را روشن می سازد، فراهم گردد تا از مشکلات آینده، برای مثال در یک دادگاه حقوقی که ممکن است براساس قانونی که در دست تصویب پارلمان شماست، تفسیر محدودکننده ای به عمل آورد، اجتناب شود.

من از این بابت نگران هستم که اگر دولت موفق به انجام یک سخنرانی توضیحی در مجلس نشود، فرصت برای ایجاد چنین سابقه قانونی از دست برود.

نسخه ضمیمه شده، کپی نامه ای است که اخیرا به شما داده ام. این نامه حوزه واقعی کاربرد لایحه ای را که در حال حاضر در مجلس مطرح است، آن طور که دولتهای ما بر اساس تبادل یادداشتهای اولیه درک می کنند، مشخص می کند. همان طور که می دانید، عدم صراحت فعلی ناشی از این واقعیت است که پس از جمله بندی مجدد این لایحه در سنا، دیگر تأیید صریحی از تبادل یادداشتهای اولیه ما، در آن به چشم نمی خورد.

بسیار مطلوب خواهد بود اگر در هنگام طرح این لایحه جهت تصویب در مجلس، سخنگویی از جانب دولت بتواند این مطلب را روشن سازد، که مقصود این نیست که کنوانسیون وین فقط شامل آن دسته از اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا که در استخدام دولت شاهنشاهی هستند، می باشد.

بلکه منظور این است که این لایحه «همه پرسنل نظامی یا کارمندان غیر نظامی وزارت دفاع آمریکا که حضور آنان در ایران توسط دولت شاهنشاهی ایران مجاز شمرده شده، را شامل می گردد.» ارادتمند شما استوارت دبلیو. راکول کاردار سفارت آمریکا در ایران

ارزیابی مخالفتهای احتمالی با لایحه کاپیتولاسیون

ص: 614

سند شماره (13) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ 12 اکتبر 1964 - 20 مهر 1343 به: وزارت امور خارجه واشنگتنتلگرام ارسالی شماره 398 طبقه بندی: خیلی محرمانهمرجع: نامه شماره 53 - A سفارت و تلفنگرام 371 سفارت کنوانسیون وین و لایحه قانونی در خصوص کاربرد آن در مورد پرسنل نظامی ایالات متحده در ایران، برای بررسی سریع در دستور کار جلسه علنی مجلس قرار گرفته است و احتمالاً اوائل هفته آینده بعد از انتخاب هیئت رئیسه و اعضای کمیسیونها، مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت. شاه به زیر دستانش پیغام داده است که او هیچگونه دردسری را نمی خواهد. ما انتظار داریم که تصویب هر دو لایحه بدون هیچ گونه مشکل آشکاری، انجام شود. به هر حال، نشانه هایی از افزایش مشکلات پنهانی در رابطه با لایحه کاربرد مصونیتهای کنوانسیون در مورد پرسنل نظامی ایالات متحده، وجود دارد (از این پس این لایحه، «لایحه وضعیت» نامیده می شود) و در بعضی از موارد، این چنین مشکلاتی آشکار هم شده اند.

به این دلیل که تاکنون دولت سانسور شدیدی را در مورد تمامی اطلاعات و مذاکرات لایحه وضعیت اعمال کرده است و از آنجایی که لایحه از طریق مجلس سنا، با قید فوریت و بدون هیچ گونه مذاکره ای به مجلس فرستاده شده است (رجوع شود به تلگرام هوایی)، شایعات بسیاری در حال حاضر، جریان دارد و صحبتهایی می شود که لایحه متضمن «کاپیتولاسیون» است. بخشی از این تصورات غلط، غیر قابل اجتناب و بی ضرر است و به محض اینکه دولت توضیحات لازم را برای عموم ارائه دهد، برطرف خواهند شد. هر چند بعضی از آنها به طور روشنی کینه جویانه می باشد و با مخالفت پنهانی علیه دولت و هیجان ملی گرایی به همراه فریادهای ضد آمریکایی، در آمیخته است.

ما در تماس نزدیک با عناصر اکثریت و اقلیت مجلس هستیم و با حالت تدافعی موجود در اعضای کمیسیون امور خارجی که اخیرا لایحه وضعیت را در کمیسیون تصویب کرده اند، روبرو شده ایم. آنها به ما گفتند که اخیرا مورد حملات شدیدی از طرف همقطاران خود در مجلس و دیگر رابطین قرار گرفته اند، که در بیشتر موارد دارای تصورات غلط افراطی درباره لایحه ای که مجلس در شرف تصویب آن است، می باشند. آشکار است که علیرغم تلاشهای دوستانه و کاملاً آگاهانه نمایندگان، همچنین علیرغم تلاشهای توضیحی خودمان، این تلاشها آنقدر نبوده است که بتواند همه سوء تفاهمها را برطرف کند. وزارت امور خارجه ایران این مسئله را درک می کند و به ما اطمینان داده است که دولت تلاش واقعی خود را، در مورد بیان حقایق درباره لایحه، قبل از طرح آن در مجلس و قبل از اعلان عمومی آن، خواهد نمود.

در این میان، وضعیت به واسطه درج چند مقاله گمراه کننده و کنایه آمیز در روزنامه های کم تیراژ «آژنگ» و «پیغام امروز» در هفته گذشته، تا اندازه ای تیره شده است. آژنگ بعد از چاپ مقاله ای، ظاهرا به قلم «احمد آرامش»، فردی اخلالگر و ضد آمریکایی، به وسیله سانسور توقیف شد. دلیل اینکه چرا مقاله پیغام امروز چاپ شده است، زیاد معلوم نیست زیرا این روزنامه در تماس نزدیک با ادارات دولتی می باشد. در هر حال، شواهدی دال بر عصبانیت در مجلس و دولت وجود دارد، تا بدون کاهشی در لایحه قانونی، در کار تعجیل شود و هر چه زودتر لایحه در کتابهای قانون ثبت گردد؛

ص: 615

خصوصا اینکه شاه به طور واضح تمایل خود را آشکار کرده و می خواهد که لایحه تصویب شود.

دیروز «محمد ضیایی» رئیس کمیسیون امور خارجی مجلس به دیدن «آرام» وزیر امور خارجه رفت تا در خصوص اینکه چه اقداماتی می توان انجام داد تا مردم متقاعد شوند که مسئولیت مدنی آنها با اجرای مقررات کنوانسیون وین در مورد نظامیان ایالات متحده تحت تأثیر قرار نمی گیرد، مذاکره نمایند و اینکه اعمال کنوانسیون وین برای هیئتهای نظامی آمریکا نامعقول نمی باشد و آنکه هیچ گونه خللی به حق حاکمیت ایرانیان وارد نمی آید. تصمیم گرفته شد که دولت بیانیه ای جامع در خصوص اینکه لایحه شامل چه چیزهایی می شود و شامل چه چیزهایی نمی شود، به مجلس بفرستد و اینکه دولت مراقبت خواهد کرد که بیانیه توسط روزنامه های کثیرالانتشار به اطلاع عموم رسانده شود.

صبح امروز، حزب ایران نوین در یک مذاکره خصوصی به جمع آوری نظرات در خصوص لایحه وضعیت پرداخت تا به این وسیله از بحثهای زیاد به هنگام قرار گرفتن لایحه در دستور کار مجلس در هفته آینده، جلوگیری شود. نخست وزیر خودش در مجلس حضور پیدا خواهد کرد تا توضیحات را ارائه دهد. ما فکر می کنیم که این جلسه به آرام شدن جو کمک خواهد کرد، اما همچنین فکر می کنیم که بعد از تصویب لایحه، باید آماده باشیم تا ژستهایی به وسیله بخشهایی از رژیم مشاهده شود، دال بر اینکه «رژیم خودش را به ایالات متحده نفروخته است.» در حالی که نمی دانیم این ژست چه شکلی ممکن است به خود بگیرد، خوب است برای آن آماده شویم؛ چرا که این قضیه می تواند از دیدی صحیح به عنوان برخورد با یک مشکل داخلی که دولت اجازه بروز آن را داده است، در نظر گرفته شود. این مسئله به این خاطر است که دولت مخالف اجازه دادن به بحثهای علنی در مورد مسائل سیاسی است.راک ول

کنوانسیون وین در دیگر کشورها

سند شماره (14) از: مسئول امور ایران در وزارت خارجه آمریکاتاریخ: 13 اکتبر 1964 - 21 مهر 1343 به: معاون مخصوص سفیر در امور MSPطبقه بندی: خیلی محرمانه نامه اداری - غیر رسمی جک عزیز:

از اینکه در ارسال اطلاعات مورد نیاز درباره کنوانسیون وین که مدتها پیش خواسته بودید تأخیر روی داده است، متأسفم و فقط امیدوارم که در ارائه کمک ممکن براساس آنچه در تلگرام سفارت به شماره 398 شرح داده بودید، خیلی دیر نشده باشد.

کنوانسیون وین در 24 آوریل 1964 (4 اردیبهشت 1343 - م) وقتی که حداقل 22 کشور مورد نیاز، آن را تصویب کردند به مورد اجراء گذاشته شد و تاکنون از تصویب 33 کشور گذشته است، به اضافه ونزوئلا که در شرف امضای آن می باشد. عملکرد ما در این باب خیلی خوب نبوده است:

لایحه در 14 می 1963 (24 اردیبهشت 1342 - م) به سنا ارائه شده و در مورد تاریخ اجرای آن هیچ گونه حدسی نمی توان زد. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم در تمام 33 کشوری که آن را تصویب کرده اند، دست کم با حداقل استاندارد، اجراء نشده است. برای تبرئه وضعیت خودمان می توان خاطرنشان کرد که رویه ما مترقی تر از حداقل استانداردهای وضع شده در کنوانسیون می باشد.

ص: 616

بنابراین اقدامات همراه با فراغت خاطر قوه مقننه ما، بازتاب هیچ گونه سستی و اکراه در تحقق استانداردهای معقول برای رفتار دیپلماتها نمی باشد.

موافقتنامه ای که مشاورین نظامی ما در هند را تحت پوشش قرار می دهد، هنوز امضاء نشده است.

هنگامی که امضاء گردید، نسخه ای از آن را برای شما ارسال خواهم کرد، حتی اگر بعد از تصویب مجلس ایران به دست ما برسد، تا ایرانیان بتوانند یادداشتها را مقایسه کنند.

از بابت ارسال اطلاعات مربوط به مشکل «جی. ای. جونز» تشکر کرده و آنها را نگهداری خواهیم کرد تا زمانی که درخواست دیگری از سناتور «اروین» در این مورد مطرح شود.

من پیشنهاد شما را در مورد موشکهای سام افغانها می پذیرم و امیدوارم که بتوانیم این مسئله را به نحوی تا آخر دنبال کنیم.

ضمنا، ما در انتظار «ژست» پیش بینی شده در تلگرام سفارت به شماره 398 می باشیم و مطمئن هستیم که نظر مشورتی شما، ما را در شناخت آن «ژست» کمک خواهد کرد.

با بهترین احترامات، ارادتمند ام. گوردن تایگر مسئول امور ایران گروه 3 - در فاصله 12 سال طبقه بندی کاهش داده شود. ولی به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

فصل دوم: تصویب لایحه احیای کاپیتولاسیون

ص: 617

ص: 618

سرانجام در روز سه شنبه 21 مهر ماه 1343، مجلس شورای ملی بررسی «کنوانسیون وین و لایحه اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرار داد وین» را آغاز نمود. دفاع از این دو لایحه را «حسنعلی منصور» نخست وزیر وقت و «میرفندرسکی» معاون وقت وزیر امور خارجه متقبل شده بودند.

دوره 21 مجلس که پس از تصویب به اصطلاح «انقلاب سفید» شروع به کار کرده بود، متشکل بود از نمایندگان حزب ایران نوین، حزب مردم و تعدادی از نمایندگان منفرد و مستقل. حزب ایران نوین نقش اکثریت و حزب مردم نقش اقلیت را ایفاء می نمودند تا بدین وسیله تصویری از دموکراسی مورد ادعای آمریکا و شاه را در اذهان عمومی ایجاد کنند.

آمریکاییان که بی صبرانه در انتظار تصویب لایحه بودند، مذاکرات مجلس شورای ملی را با دقت دنبال می کردند. در این رابطه ترجمه انگلیسی متن مذاکرات مجلس شورای ملی در لانه جاسوسی آمریکا به دست آمد. اما برای دقت و امانت بیشتر، صلاح دیده شد که از متن اصلی مذاکرات مجلس شورای ملی به زبان فارسی (موجود در آرشیو کتابخانه مجلس) استفاده شود.

متن مذاکرات مجلس شورای ملی در رابطه با لایحه کاپیتولاسیون (جلسه 104)

سند شماره (15) تاریخ: 21 مهر 1343 - 13 اکتبر 1964 مذاکرات مجلس شورای ملی - جلسه 104 8 - طرح و تصویب گزارش کمیسیون خارجه راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین نایب رئیس - گزارش کمیسیون خارجه راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین مطرح است قرائت می شود.(به شرح ذیل خوانده شد) گزارش شور اول از کمیسیون امور خارجه به مجلس شورای ملی کمیسیون امور خارجه در جلسه 12 مهر ماه 1343 با حضور آقای میرفندرسکی، معاون وزارت

ص: 619

امور خارجه و تیمسار سپهبد شکیبی معاون وزارت جنگ، لایحه شماره 3422 - 4/5/43 ارسالی از مجلس سنا راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین را مورد رسیدگی قرارداد و عینا تصویب نمود. این گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم می دارد.

ماده واحده - با توجه به لایحه شماره 18/2291/2157 - 25/11/1342 دولت و ضمائم آن، که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند، از مصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرار داد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961 مطابق بیست و نهم فروردین ماه 1340 به امضاء رسیده است، می باشد، برخوردار نماید.

مخبر کمیسیون امور خارجه - فتح اللّه مافی نایب رئیس - این لایحه یک فوریتش در جلسه چهارم مرداد تصویب شده است، بنابراین فعلاً شور نهایی است (سرتیپ پور - بنده اخطار دارم) (صادق احمدی - بنده هم اخطار دارم) آقای سرتیپ پور بفرمایید.

سرتیپ پور - طبق ماده 137، اخطار بنده راجع به منافی بودن لوایح و طرحها با قوانین کشور است. اخطار راجع به نظامنامه داخلی مجلس مقدم بر اظهارات دیگر است و مذاکرات را در موضوع اصلی متوقف می سازد، ما نمایندگان ایران هستیم، در مجلس ایران مجاز هستیم قانون بگذرانیم، ولی مجاز نیستیم که از کادر قانون اساسی خارج شویم. (صحیح است - احسنت) جناب نخست وزیر در نطقی که امروز فرمودند تأکید فرمودند که باید ما کارهایمان اصولی باشد و اساسی. قانون اساسی در مملکت مامبنای عزت ما است (احسنت) و اگر خدای ناکرده یکی از ارکانش صدمه ببیند، ای بسا سایر رکنها دچار صدمه بشود. در قانون اساسی حقی برای ملت ایران قائل شده اند که بنده آن حق را در اینجا عرض می کنم. اصل 71 - مرجع تظلمات اهالی مملکت در دیوان عدالت عظمی است (احسنت - صحیح است) در جای دیگر قید می کند، اصل 11 متمم قانون اساسی، هیچ کس را نمی توان از محکمه ای که باید درباره او حکم بکند، منصرف کرد. (احسنت) اصل دیگر اصل 50 - فرمانروایی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است. (احسنت) لایحه ای که عرضه شده به مجلس، مزاحم این سه اصل قانون اساسی است. (صحیح است) دلیلش این است که اگر بنا باشد یکی از مستشاران احیانا به یکی از ایرانیان تصادم کند، مرجع تظلم آن دیوان عدالت است و اگر ما این لایحه را تصویب کنیم به آن ایرانی فهمانده ایم که مرجع تظلم دیوان عدالت عظمی نیست، کجا است؟ هر جایی باشد، نمی تواند بر وفق قانون اساسی باشد. هر چیزی که قانون اساسی را نفی کند مطرود است. (صحیح است) قسمت دیگر اینکه قدرت فرمانروایی بری و بحری ایران تفکیک پذیر نیست. (احسنت) نمی توان عده ای را تحت تعلیمات و احکام و فرمانروایی ایران قرار داد و عده ای را، مجلس منتزع بکند. حق ندارد. (صحیح است - احسنت) اگر بنا باشد ما تا این حد سهل انگاری بنماییم، ای بسا بسیاری از موارد و اصول اساسی قانون که با عزت ایران، پرچم ایران، حاکمیت ایران مرتبط است، متزلزل می شود. قلمرو قضائی ایران محدوده ای است در بین مرزهای ما، آن چنان که قلمرو قضائی ملتهای

ص: 620

دیگر محدوده ای است در مرز خودشان و مستعمراتشان. ایرانی اگر قتل بکند در جای دیگر غیر از مرزهای خودش در ایران محاکمه نمی شود. اگر در آنجا نظام حقوقی را به هم زده، محاکمه نشود، جواز قتل گرفته است. ایران روی هر مصلحتی که بوده باشد، از همه دوستان خودش که در قرارداد وین امضای تساوی مطلق گذشته اند، تقاضا دارد که تجدید نظر بکند در خواهش خودشان. اگر هر کسی جزئی از اقتدارات ما که بر وفق قانون اساسی به ملت ایران داده شده است قصد نفی داشته باشد، برای ما این فکر را به وجود بیاورد که اگر فردا ناخن بند کرد، از کجا که سایر اقتدارات ما را نگیرد و ما ناچار با هر دولتی که این طور فکر بکنند باید در حالت دفاعی باشیم. من خیال می کنم که همه ما مقدساتی داریم در آسمان، مقدساتی داریم در زمین (صحیح است) که عمری با این مقدسات خو گرفته ایم، انس گرفته ایم. در شداید از این مقدسات همت خواسته ایم و بر اثر همان همت بر شداید ملی و مملکتی غلبه کرده ایم و به نام آن مقدسات و به یاد آنها و به حفظ احترام آنها قسم یاد کرده ایم، با خدای خود عهد بسته ایم که آن مقدسات را محترم بشماریم، که از جمله آن مقدسات قانون اساسی و سلطنت مشروطه است و صیانت و حقوق و منافع ملی ایران است. کدام دولت حاضر است که ما پیمانی که با خداوند بسته ایم، بر آن استوار نباشیم. آیا کسی که بر پیمان خود با خداوند استوار نباشد با مخلوق خداوند استوار می ماند؟ این مقدمه فساد است. هیچ دولتی فساد دولت را دوست را نباید بخواهد والا دوست شناخته نمی شود. ما میل داریم که جناب آقای منصور که واقعا میل دارند مرد اصولی باشند و به قانون اساسی احترام بگذارند (عده ای از نمایندگان - می گذارند) عرض کردم میل دارند، ایشان فرصت این را دارند که مذاکره بکنند. از دوستان ما بخواهند ما را در حال صلاح نگاه دارند. یکی از شرایط دوستی این است که دوست، پیمان ما را نسبت به مقدساتی که داریم محترم بشمارد.

نایب رئیس - پنج دقیقه وقت داشتید در اخطار نظامنامه ای صحبت بفرمائید. ممکن است در کلیات صحبت بفرمایید. مانعی ندارد.

سرتیپ پور - ولی این لایحه را در حال، قابل طرح در مجلس نمی دانم (احسنت) چرا؟ برای اینکه خلاف قانون اساسی است. مگر اینکه ثابت کنند خلاف قانون اساسی نیست.

نایب رئیس - جناب آقای صادق احمدی اخطار نظامنامه ای دارید، بفرمایید.

صادق احمدی - عرض کنم فرمایشات محکم و مستدل و متین جناب آقای سرتیپ پور، بنده را مستغنی کرد که مزاحم خانمها و آقایان محترم شوم. آنچه که به عنوان اخطار نظامنامه ای خواستم عرض کنم و الآن به عرض نمایندگان محترم می رسانم، این است که این لایحه در دستور کار روز پنجشنبه گذشته بود بنده که مطالعه کردم چند اشکال درش دیدم و دیدم یک عده از نمایندگان مثل بنده فکر می کردند، آنها را تشخیص داده اند. رفتم خدمت جناب آقای مهندس ریاضی، رئیس مجلس، و گفتم که این یک اشکالاتی دارد. اولا به قرارداد وین اشاره شده که آن قرارداد تصویب نشده و شما این را مقدم بر قرارداد وین گذاشته اید، ثانیا در مقدمه ماده واحده بر خلاف معمول مقدماتی نوشته شده است که «با توجه به لایحه شماره فلان که تقدیم به مجلس سنا شده». از همه اینها گذشته این لایحه ای است که حتما باید به کمیسیون دادگستری و کمیسیون نظام می رفت و وظایف کمیسیون نظام و کمیسیون دادگستری کاملاً مشخص است. بنده این طور تشخیص دادم، شاید غلط تشخیص دادم.

ص: 621

ایشان ظاهرا قانع شدند و گفتند این کار را می کنم. خدمت جناب آقای خواجه نوری، دوست عزیزم رسیدم، گفتم عین جمله ای که آنجا گفتم اینجا تکرار می کنم. مخصوصا از لحاظ توجه جناب آقای نخست وزیر،گفتم برای بنده مسلم است که اکثریت محترم مجلس یعنی فراکسیون ایران نوین خوشبختانه همه افراد وطن پرست و علاقه مند هستند (صحیح است) اگر غیر از این بود اطمینان داشته باشید جناب آقای خواجه نوری، بنده در این مجلس نمی آمدم، اما اگر آمدم و افتخار همکاری خانمها و آقایان را دارم برای این است که می دانم همه خانمها و آقایان علاقه به کشورشان دارند، علاقه مند به استقلال کشورشان هستند، وطن پرست و شاه دوست هستند. خدمت جنابعالی عرض کردم که این یک اشکالاتی دارد، البته رأی اکثریت محترم است ولی شما که می خواهید رأی بدهید، توجه بفرمایید.

نشستیم، مذاکراتی کردیم. به اینجا منتهی شد که این لایحه از دستور خارج بشود و به کمیسیونهای دارایی و نظام برود. بنده هم به سهم خودم که یک عضو کوچکی از این مجلس هستم رفتم، مطالعه کنم ببینم نسبت به این لایحه می توانم موافق باشم؟ اگر موافق می توانم باشم، مطالعاتی بکنم که وجدانم ارضا بشود. حتی بنده قصد داشتم که توی همین هفته خدمت جناب میرفندرسکی برسم در وزارت امور خارجه، بعضی از عهدنامه ها را بخوانم و مطالعات بیشتری بکنم. هنوز بنده نمی توانم بگویم مخالفم یا موافق چون مطالعاتم ناقص است. یک دفعه امروز آمدم دیدم این لایحه در دستور امروز قرار گرفته. حال نمی دانم این کاری که مصونیت ایجاد می کند، برای عده ای و از تعقیب جزائی مصون می شوند نباید به کمیسیون دادگستری برود؟ این لایحه که مربوط به مستشارانی است که در خدمت وزارت جنگ هستند، نباید به کمیسیون نظام برود؟ علی ای حال بنده در حال حاضر نمی توانم نسبت به این لایحه نفیا یا اثباتا نظری بدهم، چون مطالعاتم ناقص است، نمی دانستم در دستور کار امروز مجلس قرار می گیرد عرض دیگری ندارم. (احسنت) نایب رئیس - آقای فخر طباطبائی هم اخطار نظامنامه ای دارند، بفرمایید.

فخر طباطبائی - عرض کنم که قسمتی از عرایض بنده را جناب آقای صادق احمدی فرمودند.

بنده این لایحه را که مطالعه کردم، دیدم اصولاً جنبه بین المللی این لایحه ندارد. (صحیح است) جنبه اصلیش، جنبه داخلی است. مستشاران محترمی که به آنها جهات فنی دادند و برای کشور ما وجودشان لازم است از این مستشاران می خواهیم، استفاده کنیم و این مستشاران محترم را استخدام کنیم، مستخدم ما هستند. خواستم ببینم آیا به صلاح است یک چنین معافیتی به آنها بدهیم. این مطلقا جنبه بین المللی ندارد. یک امر داخلی است. وقتی که ما قائل شدیم که مستخدم باشند، این مستقلاً هیچ جنبه بین المللی ندارد، یک امر داخلی است. وقتی ما قائل شدیم که این موضوع، موضوعی است که مربوط به حق حاکمیت خودمان است و به وجودشان احتیاج داریم که می خواهیم آنها را استخدام کنیم. این لایحه می بایست در کمیسیون اصلی مورد مطالعه قرار می گرفت. کمیسیونهایی که برای این لایحه ایجاد حق رسیدگی می کنند - صراحت آیین نامه است - کمیسیون دادگستری است در درجه اول و از لحاظ دیگر اینها چون در استخدام نظام هستند، کمیسیون نظام هم صلاحیت رسیدگی دارد.

مع التأسف این لایحه به جای اینکه به کمیسیون مربوطه برود، به کمیسیون خارجه رفته به اعتبار این که نوشته اند از معافیت موضوع در بند (و) قرارداد وین استفاده می کنند، در صورتی که آن کمیسیون، کمیسیون اصیل نیست و این دو کمیسیون که عرض کردم اصالت دارد. این است که بنده صرف نظر از

ص: 622

جهات امر، ماهیت امر، جناب آقای نخست وزیر خدا شاهد است، اینکه بنده عرض می کنم بنده در این مجلس افتخار می کنم با قیافه هایی روبرو شدم که اسباب افتخار من است. همه روشنفکر، روشندل و بنده خودم را فرد کوچکی از آقایان حساب می کنم و دولت جناب آقای منصور غیر از خیر مملکت به چیزی نمی اندیشد و هر خدمتی، هر قدم مثبتی که این دولت بردارد بنده از دل و جان تأیید می کنم و یک چیزهایی که راجع به حقوق داخلی و آیین نامه باشد در کمال دلسوزی وصداقت عرض می کنم، این هیچ ارتباطی به هیچ جای دیگر ندارد. ماده 43 آیین نامه صراحت دارد جناب آقای رئیس محترم مجلس باید اجازه بفرمایند که این لایحه برود و در این دو کمیسیون اصیل مطالعه بشود. اگر عرایض بنده نارسا است و استدلالی نیست آن هم جناب آقای نایب رئیس محترم مجلس استدلال بکند، به این دلیل نباید برود، بنده عرضی ندارم. (احسنت) نایب رئیس - آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده خوشوقتم که این مذاکرات از طرف جناب آقای سرتیپ پور و جناب آقای صادق احمدی و جناب آقای فخر طباطبائی ایراد شد که بنده در اینجا توضیحی عرض بکنم، اگر قانع کننده بود البته لایحه ای است که تقدیم مجلس شده و به تصویب خواهد رسید، اگر قانع کننده نبود و دولت مجری تصمیم مجلس است. نکته ای که اشاره فرمودند برای طرح این لایحه البته وظیفه بنده نیست، چون دولت لایحه را در دستور مجلس نمی گذارد؛ این مجلس است و قطعا جناب آقای رئیس مجلس توجه به این امر فرمودند و نکات لازم را مورد توجه قرار دادند. ولی آنچه که به خاطر بنده می رسد قبل از تشریف بردن آقای رئیس مجلس به مسافرت روی اینکه مستشاران نظامی مدت خدمتشان در آن تاریخی که باید بهشان ابلاغ شود که آیا خدمتشان ادامه خواهد داشت یا خیر، دولت از مجلس تقاضا کرد این را تصویب بکند و آقای رئیس مجلس به بنده فرمودند، متأسفانه ایشان روز پنجشنبه حرکت کردند و بنده آماده بودم سه شنبه گذشته خدمت آقایان برسم، ولی چون سه شنبه مصادف با تشریفاتی بود، مقدور نبود و بنده گفتم مانعی ندارد بعد از تشریف بردن دستورات لازم را خواهید فرمود و بنده استنباطی نکردم که ایشان برای اعطای امتیاز حقوق سیاسی به یک عده ای که در خدمت دولت ایران هستند، ضرورت تصویب کمیسیونهای دیگری را تجویز کرده باشند. این را بنده از فرمایشات ایشان استنباط نکردم، باز هم مثل جناب آقای صادق احمدی شاید این اشتباه را بنده کردم ولی مطلبی را که جناب آقای سرتیپ پور فرمودند تصور نمی کنم که در این مملکت از کسانی که حافظ قانون اساسی هستند و این مربوط است به تمام ارکان مملکت و ملت ایران و هیچ کس به خود اجازه نمی دهد که برخلاف قانون اساسی حتی لحظه ای فکر بکند، چه رسید به اینکه یک اصل برخلاف قانون اساسی تقدیم بکند (احسنت) در حقیقت قانون اساسی، اساس و بنیان مملکت ما را حفظ کرده و حفظ خواهد کرد و این مجلس، مجلسی است که قانون ساسی را حافظ است و اگر در دوره فترت به آن توجه نشد، این مجلس جبران مافات را کرده و خواهد کرد به حد کمال و در حقیقت فلسفه و روح قانون اساسی سعادت ملت است که راه و روش صحیح انقلاب شاه و مردم بهترین وسیله مجری چنین وسیله و انقلابی است که در مملکت به وجود آمده، یعنی در حقیقت بزرگترین احترامی است که به قانون اساسی گذاشته شده و خواهد شد. در مورد این لایحه که امروز مطرح است، اصولاً این فقط اعطای امتیاز مصونیت سیاسی است نسبت به قسمتی از مقررات قرارداد وین که همین الآن

ص: 623

تصویب شد و لازم الاجراء است، به عده معدود و محدودی از کسانی که برای امور فنی در خدمت دولت به آن عده نیازمند هستیم و اجباری ندارند اگر این امتیازات به آن داده نشود، قبول کنند و خدمت دولت را بپذیرند، این امتیاز به آنها داده می شود. این امتیاز نظایر بی شماری دارد که به تصویب مجلس شورای ملی ایران هم رسیده است (صفی پور - نظایرش را بفرمایید) نظیرش کلیه مؤسسات بین المللی وابستگان سازمان ملل، کارشناسان W.H.O,F.A.Oکارشناسان عملیات آمریکا در ایران از این امتیازات استفاده کرده اند و قانونش هم از مجلس گذشته و هیچ مباینتی با قانون اساسی ایران و با قوانین اساسی آنها ندارد. این امتیازی است که دولت و مجلس این عده را که ضروری تشخیص می دهد، در جزء کادر سیاسی کشورهای متبوعه آنها محسوب می کند و این در اختیار دولت است و در اختیار تصمیم مجلس. نخواستند می گویند ما به این عده احتیاج نداریم، ولی نسبت به مستشاران نظامی آمریکا در خدمت ارتش ایران بنده تصور می کنم ارتش ایران دارای چنان افتخاراتی است که حفظ حقوق و حرمت مرزهای ایران را بعد از جنگ بین المللی دوم به رهبری بزرگ ارتشتاران ما،رهبر عالیقدر ما به بهترین طرزی حفظ کرده است (صحیح است) و به هیچ وجه کمکهای نظامی که در دنیا بعد از جنگ بین الملل دوم متداول بوده است و در کشور ما هم به حداقل انجام شده است و کمکهای دولت دوست ما آمریکا باید گفت که بعد از جنگ بین الملل دوم مورد احترام ایران است و هیچگونه توهمی را ایجاد نمی کند و جنبه متخصص فنی در خدمت ارتش ایران چنین توهمی را به وجود نمی آورد، خاصه به اینکه نحوه کمکهای خارجی تغییر پیدا کرده، موافقتنامه های کمکهای خارجی که در سال 1322 تنظیم شده است، تغییر پیدا کرده. امروز ما باید نیازمندیهای خودمان را تأمین بکنیم، چون وسایل مدرن و مکانیزه دنیای امروز و کمکهایی که در این فاصله به ما شده و اساس و وسیله ای که امروز ما داریم باید با تخصص و تکنیک کشورهائی باشد که سازنده آن هستند، ما نیازمند به تعداد معدودی کارشناس هستیم که وجود آنها برای تعلیمات فنی نیروی انتظامی مملکت ضروری است و این عده را طبق بند مورد موافقت کنوانسیون بین المللی وین و نظایر و مشابه نسبت به هیئتهای فنی سازمان ملل متحد و موافقتهای دیگر و نظایر دیگر مثل موافقتنامه مخصوص اصل چهار که سابقا می گفتند، اینها به هیچ وجه من الوجوه با قانون اساسی مغایر نیست، بلکه یک امتیاز مصونیت سیاسی است که به عده معدودی از کارشناسان فنی که در استخدام دولت ایران هستند، داده می شود. خاصه به اینکه بنده خواستم توجه بفرمایند جناب آقای مهندس بهبودی که این افراد در خدمت دولت ایران هستند، مأمور دولت ایران هستند. قرارداد یکساله است و در پایان هر سال قابل تجدید یا قابل ابطال است. به این جهت تا روزی که ضرورت ایجاد بکند که افراد فنی در خدمت ارتش ایران باشند، شامل امتیازاتی هستند که مورد تقاضای آنها بوده است و مورد موافقت دولت وقت و همچنین مورد تأیید دولت فعلی هم می باشد (یک نفر از نمایندگان - چون در خدمت دولت ایران هستند حتما باید مسئول دولت ایران هم باشند) مسئول دولت ایران هستند، منتهی وقتی انسان احتیاج به کمک خارجی دارد، روابط بین المللی ناظر منافع دو دولت است و این هم قراردادی است که الآن تصویب کردید (یک نفر از نمایندگان - چه منافعی از این مستشاران شامل ملت ایران می شود) آن را عرض می کنم، کمکهای مؤثری که بعد از جنگ بین الملل دوم در ایران و سایر کشورهای دنیا، نجات دادن دنیا از خطرات یک سقوط کامل شده است این را بنده و شما جایز نیست، چشم پوشی کنیم. جناب آقای رامبد و جناب

ص: 624

آقای بهبودی، توجه بفرمایید موقعی که نحوه کمک نظامی تغییر کرده، این تقاضا از دولت وقت یعنی دولت گذشته شد. در آن موقع هنوز مجلس تشکیل نشده بود. دولت وقت که همیشه بنده نسبت به آن دولت و ریاست محترمش نهایت احترام را دارم و ریاست دولت گذشته به وجود آورنده حزب مردم بودند و این حزب هم مورد احترام ما است این را قبول کردند، که این امتیازات به این مستشاران داده شود و یادداشتی به دستور ایشان صادر شد، که بعد از افتتاح مجلسین و تصویب کنوانسیون وین این موافقت نامه هم به تصویب مجلس خواهد رسید، مثل سایر تصویب نامه هایی که در دوره فترت صادر شده. پس این دولت روی احترام به تصمیم دولت گذشته و روی وقوف کامل به لزوم انجام این کار، امروز مدافع آن است با نظر کاملاً وسیع. پس خواستم توجه بفرمایید یک موافقت نامه ای است، عملی شده است و هیچ گونه مغایرتی هم با قانون اساسی ندارد و از طرف دولت وقت که ریاست آن به وجود آورنده حزب محترم بوده است، یادداشت مبادله شده و این یادداشت مورد احترام و تأیید این دولتی است که مبعوث و متکی به حزب ایران نوین است و به هیچ وجه من الوجوه مغایرتی هم با قانون اساسی ندارد و این افراد هم در خدمت دولت ایران هستند و این امتیازات اساسی هم مشابهش به دستگاههای دیگر و کارمندان فنی دیگر اداره شده است. روی این اصل می خواستم، خواهش بکنم که آقای میرفندرسکی معاون محترم وزارت امور خارجه یادداشتهایی که تهیه شده است و نظایر این موافقتنامه که در سایر کشورها که با همکاری مشترک دولت آمریکا عمل می کنند و این امتیازات را با توجه به کنوانسیون بین المللی وین مورد توجه قرار داده اند به عرض نمایندگان محترم برسانند و تصور می کنم توضیحات بنده و توضیحات مکمل ایشان کافی باشد، برای تصویب قاطع و وجدان راحت کلیه نمایندگان محترم مجلس شورای ملی (احسنت).

نایب رئیس - توجه بفرمایید که آقای فخر طباطبائی ضمن اظهار نظامنامه که فرمودند از بنده توضیح خواستند، آیا کافی می دانم این لایحه فقط در کمیسیون امور خارجه مطرح شده یا به کمیسیون دادگستری و نظام هم باید برود؟ باید عرض کنم که طبق تشخیص جناب آقای رئیس مجلس در ابتدای امر این لایحه فقط به کمیسیون خارجه رفته بود. البته ایشان این طور استنباط فرمودند که باید به آن کمیسیون برود و رفت. حالا اگر قرار باشد به کمیسیونهای دیگری هم برود این بسته به نظر مجلس است و عده ای از آقایان پیشنهاد کرده اند که به کمیسیون دادگستری و کمیسیون نظام هم برود پیشنهاد قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) ریاست معظم مجلس شورای ملی احتراما طبق ماده 116 آیین نامه داخلی تقاضا دارد لایحه مورد بحث به کمیسیونهای دادگستری و نظام ارجاع گردد. دکتر ناصر بهبودی - رمضانی - موسوی - ملکشاه ظفر - آموزگار - فخر طباطبائی - نصیری - زهتاب فردنیری - مصطفوی - رامبد - دکتر بقائی یزدی - موقر - بالاخانلو.

نایب رئیس - پیشنهاد رسیده، البته مقدم است آقایان توضیحی دارند؟ دکتر مهندس بهبودی - اگر کسی مخالف است بعد توضیح می دهم.

دکتر عدل طباطبائی - بنده مخالفم.

نایب رئیس - آقای دکتر عدل طباطبائی بفرمایید.

ص: 625

دکتر عدل طباطبائی - عرض کنم در آیین نامه مجلس مصرح است که لوایح مربوط به روابط سیاسی با دول ارجاع می شود به کمیسیون خارجه (مهندس بهبودی - تبصره اش را هم قرائت بفرمایید) این استنباط بنده است. ما گفتیم، توضیح بدهید آقایان ندادید، پس من عرایضم را می کنم. در هر حال مسائل مربوط به روابط خارجه ارجاع می شود به کمیسیون خارجه اگر آقایان پیشنهاداتی دارند از حقشان استفاده فرموده و دادند، البته رأی مجلس قاطع خواهد بود، ولیکن نظر جناب آقای رئیس مجلس در ارجاع به کمیسیون امور خارجه کاملاً صائب و درست بوده و طبق آیین نامه مجلس عمل کرده اند. حالا پیشنهاد آقایان مطرح است، اگر توضیحی دارند بفرمایند تا بنده روشن بشوم (عده ای از نمایندگان رأی، رأی).

نایب رئیس - آقای مهندس بهبودی بفرمایید.

دکتر مهندس ناصر بهبودی - در موردی که جنابان آقایان صادق احمدی و فخر طباطبائی اخطار نظامنامه فرمودند، دلایلی که باید این لایحه به کمیسیون دادگستری رفته باشد فرمودند و بنده از تکرار مکررات برای جلوگیری از اتلاف وقت مجلس خودداری می کنند، ولی همکار ارجمند من جناب آقای دکتر عدل طباطبائی توجه بفرمایند این یک مسئله خارجی نیست یک مسئله صد درصد داخلی است (صحیح است) که ما می خواهیم نسبت به مستخدمین خودمان اخذ تصمیم کنیم (صحیح است) با فرمایشاتی که جناب آقای سرتیپ پور در موقع طرح این لایحه فرمودند، من مصلحت چنین دیدم که این لایحه برگردد به کمیسیون چون اگر با تقاضای امضا کنندگان موافقت شود، فقط 5 روز به موجب آیین نامه در تصویب لایحه تأخیر می شود. با آن فرمایشاتی که فرمودند عده ای از همکاران که اسامی شان را ملاحظه می فرمایید از همه طبقات مجلس هستند، با این نظر که این فکر جناب آقای سرتیپ پور بیشتر پخته شود، موافقت کردند. جناب آقای نخست وزیر هم ملاحظه کردند که در ضمن فرمایشات ایشان مشغول تهیه این طرح بودم، چون مصلحت مجلس مصلحت دولت را منِ کوچک این طور تشخیص دادم که برگردد به کمیسیون و حتی این تشخیص من باعث عتاب آقای نخست وزیر به من شد.

دو مرتبه تذکر دادند که من توجه کنم یعنی امر فرمودند و همیشه این امر برای ایشان ملحوظ است.

در هر حال تقاضا این است که جمعی از همکاران شما از تمام طبقات اعم از فراکسیون مردم، مستقل و منفرد و حتی خیال می کنم، چند نفر از فراکسیون ایران نوین هم امضاء کرده اند که موافقت بفرمایند.

حلاجی این لایحه در محیط ساکت و ساده کمیسیون بشود، نگذارید پرده ها بیشتر از این در مجلس بالا برود (همهمه نمایندگان) (عده ای از نمایندگان - رأی، رأی).

نایب رئیس - یک موافق و یک مخالف صحبت کردند، مجددا قرائت می شود تا رأی بگیریم.

(به شرح سابق خوانده شد) نایب رئیس - خانمها و آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام فرمایند (عده کمتری برخاستند) رد شد. کلیات لایحه مطرح است. آقای زهتاب فرد بفرمایید.

زهتاب فرد - با کسب اجازه از مقام معظم ریاست مجلس قبلاً به عرض آقایان می رسانم که من با مدیران جراید و بخصوص با روزنامه اطلاعات و کیهان در این مورد هماهنگم که نمی شود و نمی توان و نباید منتظر بود که بیانات نمایندگان را بطور کامل در روزنامه منعکس بکنند، برای اینکه اگر بنابراین

ص: 626

اصل باشد باید هر شماره 8 - 10 - 12 صفحه بر اوراق خود اضافه کنند و این در وضع موجود مقدور نیست، اما آنچه می دانم آن این است که اگر به صورت آگهی مطلبی به روزنامه ها داده شود، حق رد آن را ندارند و من از پشت این تریبون مجلس از حسابداری مجلس تقاضا می کنم، متن کامل عرایض مخلص را که روزنامه اطلاعات و کیهان چاپ فرمودند هزینه درج آن را بپردازند و البته برای اینکه به بودجه ضعیف بنده تحمیلی نشود، 20 سطر در صفحه اول بگذارند و بقیه را در صفحات ارزانتر. مطلبی که عنوان می شود، اعتقاد امروز من نیست موضوعی که امروز می خواهم در اطراف آن صحبت کنم، موضوعی نیست که من امروز این اعتقاد را پیدا کرده باشم و یا امروز به خاطر اینکه جناب آقای منصور مقام نخست وزیری را احراز فرموده اند، خدای نکرده با ایشان نظر شخصی داشته باشم، گو اینکه خودشان می دانند و می دانم که می دانند که به شخص ایشان ارادت دارم، البته همان طور که در مقدمه جناب سرتیپ پور و جناب احمدی و جناب دکتر مهندس بهبودی گفتند که ما آمادگی برای مخالفت با این موضوع نداریم. به خاطر اینکه قبلاً قرار بود این در کمیسیون دادگستری و در کمیسیون نظام و حتی در جلسه خصوصی مورد مطالعه قرار بگیرد، ولی امروز ساعت 8 احضار شدیم فرمودند که این لایحه در دستور است و بنده روی اعتقاد قلبی و سابقه ذهنی بر اینکه افکار عامه نسبت به این موضوع بخصوص چگونه قضاوت می کند، لازم دانستم به نام یک نماینده مجلس، به نام یک مدیر روزنامه از همه بالاتر به نام یک مرد کوچه، نظریات ناقص خود را عرض کنم. مطلب گفته شود، بازگو می شود تا اگر خدای نکرده اینجا مسئله ای را عنوان می کنم، این به آن معنی نخواهد بود که ارزش مساعی دولت ایالات متحده آمریکا را فراموش یا نادیده می گیریم. ما به ارزش همکاری نظامی و سیاسی آمریکا در 15 - 16 سال اخیر کاملاً اطمینان و آگاهی داریم. حتی از 50 سال به این طرف کاملاً واردیم، اینکه جناب آقای نخست وزیر فرمودند شاید روزی بیایند و از پشت این تریبون درباره مساعی جمیله آمریکا مطالبی عنوان بفرمایند، امیدوارم آن روزی باشد که در مجلس آمریکا هم راجع به تأثیر پل پیروزی مطالب و حقایقی گفته بشود (احسنت). واقع امر این است که آن لایحه جناب آقای نخست وزیر با مقدمه غلطی عنوان شده و متأسفانه در افکار عامه این مقدمه غلط یک سوء تفاهمی به وجود آورده. ما که وکیل مجلس هستیم در مقابل ملت نیز یک مسئولیتهای را حس می کنیم. از چندی به این طرف از گوشه و کنار دانسته و ندانسته حرفهایی به گوش ما می خورد، تلفن می زنند، در برخوردها گوشه و کنایه می زنند. البته من به آن عده از مغرضینی که در گذشته انحراف سیاسی داشتند به مطالب آنها و تحریکات آنها ذره ای وقع نگذاشته ام و نمی گذارم.

آتش به جان توده فتد کاین بنا نهاد اول بنا نبود که سوزند ملک خویش توده ای احتمالی اگر در بیرون مطالبی عنوان بکند و یا سنگ وطن پروری به سینه خود بزند و یا به آن ورشکسته سیاسی که امروز از موقعیت می خواهد، سوء استفاده بکند و در بازار و دانشگاه و یا بیرون عنوان می کند که دولت دولتی است که دست اجنبی را در امور ایران بازگذاشته، اعتنایی نخواهد کرد به دلیل اینکه، آن که توده ای است، آن که وابسته به حزب منحله توده است، تکلیفش روشن است، برای اینکه متأسفانه دیدم و دیدید که در 15 و 16 سال پیش دو دستی قسمتی از مملکت را در طبق اخلاص نهادند. آنها امروز حق ندارند، نسبت به دولت اعتراض بکنند و حتی آن منحرفین سیاسی و آن وجیه المله ها که هم اکنون نیز متأسفانه برای خودشان دکان داغی باز کرده اند و می خواهند دولت را

ص: 627

تضعیف بکنند. ما اجازه دهن کجی به آنها نمی دهیم، اگر امروز من در اینجا مطلبی را عنوان می کنم به لحاظ الهام از آن تیپ منور، دلسوز علاقه مند به رژیم مشروطه و به خاطر عزت و بزرگداشت ارتش شاهنشاهی می باشد و بس. من در 12 سال پیش آنهایی که امروز دم از وجاهت ملی می زنند و در 12 سال پیش در روزنامه اراده آذربایجان که در شماره 49 مورخ 12 بهمن 1330 تحت عنوان بهای یاری آمریکا، گرانی اصل 4 ترومن مطلبی نوشتم.

به این لحاظ جناب آقای حاذقی، به یادم آمد که بیاورم اینجا بخوانم که آن جمله جنابعالی اگر برای بعضیها سوء تفاهمی ایجاد بکند یا لااقل مخلص روی ندانستگی تحت تأثیر تلقینات اجنبی پرستان و مزدورها قرار گرفته باشم، بدانید که در این مجلس، مجلسی که منبعث از کنگره انقلاب سفید است، هرگز چنین افراد خام و ناپخته که تحت تأثیر عمر و زید قرار بگیرند، قرار نگرفته اند و نمی گیرند (احسنت - صحیح است) این را می خوانم و متأسفانه یا خوشبختانه مقدار زیادش هنوز صادق بر وضع روز و بازیهای روز است. پس از چند سال مذاکره، تبلیغات و وعده ها بالاخره هیئتی تحت ریاست آقای وارن به تهران وارد و برای مصرف 23 میلیون دلار که به موجب اصل چهار ترومن که مورد تقاضای دولت ایران و موافقت آمریکا واقع شده به ایران وارد و مراسلاتی با آقای نخست وزیر مبادله کردند. از کیفیت برنامه ای که به موقع اجرا گذارده خواهد شد در موقع خود البته بحث خواهیم کرد (جداگانه در آن مورد به خصوص هم البته بحث خواهیم کرد) به یک نکته بسیار دقیقی که جلب توجه ما را کرد، لازم می دانم که اشاره بنمایم. آقای وارن رئیس برنامه اصل چهار، از دولت ایران تقاضا کرده اند که این هیئت مخصوص و کارمندان را جزء هیئت سیاسی کشورهای متحده آمریکا در ایران خواهند شناخت،تا از مزایا و مصونیتهایی که به هیئتهای سیاسی داده می شود، با تطبیق درجات آنان برخوردار گردند. این تقاضا را جناب آقای دکتر مصدق در هیئت وزیران مطرح و مورد موافقت واقع می گردد و در مراسله مخصوص به آقای وارن ابلاغ می شود. این را برای آن می خوانم که تازه به دوران رسیده های سیاسی و آنهایی که به حرفهای پوچ محتضرهای سیاسی و ورشکستگان سیاسی فریب می خورند بدانند که تاریخچه این لغزشهای سیاسی از چه تاریخ است از پنجاه سال قبل بسیاری از ممالک و ملل خارجی و مستشاران و متخصصین و مشاورین به ایران آمدند و مشاغل بزرگ و کوچکی را اشغال کردند، ولی هیچ کدام تقاضایی نظیر این تقاضا را از دولت ایران نکرده بودند و این اولین مرتبه ای است که جناب آقای دکتر مصدق و یا هر کسی که به جای دکتر مصدق می خواهید، بگذارید. یک چنین امتیازات فوق العاده ای را نسبت به اتباع یک دولت خارجی قبول و اعطاء می نماید.

اگر آمریکاییها از قوانین ایران از ماده 71 قانون اساسی که می گوید تمام محاکم ملت ایران باید در تحت قانون اساسی ایران قرار بگیرند، اطلاع نداشته باشد، مورد ملامت نیستند، ولی جناب آقای دکتر مصدق که خود را قانون شناس می دانستند، می بایست در خاطر داشته باشند که در قانون اساسی اصل مخصوصی برای اتباع خارجه منظور گردیده. اصل ششم می گوید، جان و مال اتباع خارجه مقیم خاک ایران مأمون و محفوظ است، مگر در مواردی که قوانین مملکتی استثناء می کند. از شصت سال قبل هیئتهای مذهبی فرهنگی آمریکا در ایران مشغول فعالیتهای مذهبی و فرهنگی بودند و در این مدت از طرف ملت ایران جناب آقای منصور نسبت به آنها آسیبی فراهم نیامده است. از چهل سال به این

ص: 628

طرف، از زمان شوستر، مشاورین آمریکایی، مشاورین مختلف به عناوین مختلفه در ادارات مختلف مالی، نظامی و فرهنگی ایران دارای مقامات و مشاغل مهمی بوده و هیچ واقعه ناگواری برای آنان پیش نیامده که ضرورت معافیتهای هیئتهای سیاسی را برای آنان یا برای اینان ایجاب نماید. بنابراین خواهی نخواهی جناب منصور هر کس حق دارد از آقای دکتر مصدق آن روز و از جناب منصور امروز سؤال کند که سبب اعطای چنین امتیازاتی به مشاورین فنی آمریکا برای چه بوده است. بیش از سه هزار کارشناس انگلیسی و غیر انگلیسی شرکت سابق نفت سالیان دراز در ایران زندگی کردند و روزی که دولت ایران اخراج آنها را تقاضا نمود با سلامتی و بدون هیچ حادثه ای مملکت ما را ترک کردند و رفتند، و هیچ سابقه ناگواری در این مدت پنجاه ساله نسبت به هیچ یک از کارشناسان خارجی پیش نیامد که دلیل وحشیگری ملت ایران یا سوء رفتار سکنه این مملکت با خارجیان باشد، که جناب آقای منصور امروز اجازه بدهند، آمریکاییها چنین تقاضایی را از ما بنمایند که در عین اینکه موجب سرافکندگی ملت و مملکت ایران می باشد، این یک سابقه بسیار غلط و ناگواری خواهد بود که مملکت ایران را در دوره زمامداری جنابعالی در عداد مستعمرات و ممالکت تحت الحمایه قرار دهد (احسنت) (همهمه نمایندگان) (خواجه نوری - این طور نیست).

نخست وزیر - ایران تحت الحمایه نیست.

یک نفر از نمایندگان - پشت تریبون مجلس این حرفها را نفرمایید.

زهتاب فرد - از جنابعالی نهایت تشکر را دارم این نوشته سیزده سال پیش من بود، این نوشته مربوط به 13 سال پیش من بود ( قراچورلو 13 سال پیش هم درست نبود) اتفاقا هیچ فراموش نمی کنم بیایند آن بازیهای 13 سال پیش را که منجر به آن حوادث شوم شد تو دهنی بزنیم به هر اجنبی پرست آن روز را فراموش نکنید (قراچورلو- این حرفها از جنابعالی بعید است) تشکر می کنم از جنابعالی، عرض کردم این حرف یک مرد کوچه است، اما در افکار عامه امروز متأسفانه به غلط یک همچو افکاری پیدا شده، بنده از جنابعالی استمداد خواهم خواست راجع به راه ارشاد آن افکار مسموم و آن افکار منحرف، آن افکاری که متأسفانه ندانسته تحت تأثیر بعضی از حرفها قرار گرفته است.

جنابعالی و من در پشت این تریبون مجلس انتظاراتی داریم. من به آن اشکهای جنابعالی تعظیم می کنم.

من می فهمم در چه مجلسی حرف می زنم و با کی ها حرف می زنم. من همه سوابق یک یک همکاران پارلمانی را می دانم. من می دانم اینجا آن چنان مجلسی است که هیچ گونه سوءظنی نسبت به آن نیست. من برای شما با آن که از موضوع کنار می روم یک قصه ای را می گویم (یک نفر از نمایندگان - چیزی که به صلاح مردم است بفرمایید، نه آن چیزی که مردم می گویند) اجازه بفرمایید اول حرفهای مردم را بزنم بعد راجع به صلاحشان حرف می زنم، مردم یک حرفهایی می زنند چون متأسفانه باید دولت قبل از اینکه این لایحه را به اینجا بیاورد لازم بود این ماده واحده را در روزنامه منتشر می کرد والا باید به افکار عامه حق بدهد که متأسفانه سوءظنی پیدا کنند. جناب قراچورلوی عزیز من جدا تعظیم می کنم در مقابل احساسات پاک شما. من و شما هم سنگریم. خود نخست وزیر مملکت می داند هیچ مرد سیاسی بنده را تحریک نمی کند و هیچ اجنبی با بنده نمی تواند تماس پیدا کند، برای اینکه خوشبختانه تمام چهار دیواری را خراب و واژگون کرده ام. من فقط سرباز فداکار شخص اول مملکت محمدرضا شاه پهلوی هستم اگر حرف می زنم اینجا این حرف ممکن است خدای نکرده ناپخته باشد،

ص: 629

خدای نکرده گفته بشود که گفتن این حرفها علیه مصالح مملکتی است، ولی شأن دمکراسی ایجاب می کند یک ناپخته، یک مرد کوچه و بازار بیاید اینجا حرفش را بزند تا شما با تجاربتان، با منطقتان با اشاراتتان، من را و آنها را و دیگران را که قصد دارند مجلس را تضعیف بکنند سرجای خودش بنشانید.

این موردی بود که باید پرده ها را بالا بزنیم. ما آن پرده ها را بالا می زنیم که در تضعیف این مجلس قدم برنداریم، چرا اقبال ضعفا در حمایت اقویا است. این چه بهانه ای است که ما به آنها می دهیم، اما اینکه مجلس تضعیف پیدا می کند گفته شد خدای نکرده این توهم پیش بیاید که خدای نکرده صد خدای نکرده خاکم به دهن اگر من نسبت اجنبی پرستی نه لاس زدن با اجنبی را به یک شخص به یک فرد مجلس بدهم، گناه نابخشودنی است. من هرگز اینقدر در زندگیم جسور و بی تربیت بار نیامده ام، بعد از وقایع پیشه وری بد نیست که بشنوید، بدانید که من حساب شده حرف می زنم که اگر از حرفم کسی رنجید آن را حساب مقدمه چینی بر پایه سوءنیت نگذارید. جناب قراچورلو بد نیست بدانید برادر چهل و نه ساله من را در وقایع پیشه وری به خاطر مبارزاتی که من می کردم و در همین مجلس در دوره 14 در سالن پایین، پنج و شش بار سخنرانی داشتم. به عوض اینکه مرا گوشمالی بدهند برادر من را در تبریز دزدیدند. آن روز به بنده گفتند برادرتان را فلان کس کشته، اسم آوردند، محلش را هم گفتند. حالا امامزاده نمی سازم نه نشان 21 آذر دارم نه اسمم جزء لیستی است که از وقایع پیشه وری ضرر دیده ام و باج می خواهم. در آن حادثه برادر من را دزدیدند و گفتند کسی کشته. بعد از حادثه که شش ماه در جبهه بودم، در پشت سنگر جنگیدم و تفنگ گرفتم. من دبیر جمعیت آزادی آذربایجان بودم. خوشبختانه جزء آنهایی بودم که پدر جناب آقای منصور بیوگرافی بنده را خوب می داند. بنده جزو آن عده ای بودم که به آذربایجان رفتم. من هجده ساله آن روز، متکفل 9 سر عائله سنگین، با دست خالی، برادر از دست داده، لااقل می بایستی سراغ آن قاتل می رفتم. در خیابان نشانم می دادند، می گفتند فلانی قاتل است، آنقدر سکوت کردم، آنقدر خود را به تجاهل زدم که خدای نکرده بعضی از دوستان حمل بر بی غیرتی شد. چرا؟ به دلیل اینکه آنجا نبودم. من نمی توانستم کسی را در مظان اتهام قرار بدهم. آن روز مثل امروز نبود، آن روز حربه من برّا بود، خدای نکرده با یک حرف من یک کسی بالای دار می رفت. از آن موضوع ده سال گذشت. بعد از فوت استالین تلگرافی از شوروی آمد. معلوم شد برادر من اسیر آنها است. این تلگراف را که دریافت کردم خدا را شکر کردم که من قضاوت نابجا نکرده ام، ده سال محرومیت کشیدم و کسی را قاتل معرفی نکردم و گناه می دانم نسبت به این دولت و اعضای دولت خدای نکرده از ذهنم خطور کند که اینها لغزش سیاسی دارند، من هم با احساسات آقا شریکم. خطاب من با اجازه تان به آقای دکتر اول حقوق ایران است که آقایان یک قدری از عصبانیتشان کاسته بشود. اگر در آتیه برای هر اداره یا هر رشته از هر مملکت خارجی متخصصین و مشاورین بیاوریم، همکاران عزیز دلیل ندارد که آنها چنین امتیازاتی را برای خود نخواهند. آن روز هم در نظر باشد و ما هم حق نداریم که استثنائی را قائل شده و امتیازاتی که به عده ای می دهیم، نسبت به سایرین خودداری نماییم. 23 میلیون دلار سهل است، یکصد میلیون دلار و صدها میلیون دلار ارزش این را نداشت که ما ملت و مملکت خود را به این درجه تنزل بدهیم، که برای دریافت یک کمکی که عنوان صدقه را دارد، زیر بار یک چنین شرط بی سابقه و ننگ آوری برویم. این قسمت را نمی خوانم و می زنم، چون باز هم مجلس تکان می خورد. حقایق گفتنی بسیار است، ولی هر حقیقتی

ص: 630

را در یک موقعی باید گفت که ادراک مردم قوه شنیدن آن را داشته باشد. هر اقدام و هر تبلیغی برای نجات ایران از نفوذ بیگانگان بنمایید، در مقابل این تسلیم، این خشوع، این فروتنی و این خضوعی که در مقابل مشاورین آمریکایی شده است ناچیز و خطرناکترین سابقه ای است که دولت آقای دکتر مصدق در روابط ایران با ممالک خارجی ایجاد کرده است، ای کاش اقلاً این اقدام به اسم آقای مصدق السلطنه وزیر دفتری تمام می شد نه به اسم دکتر مصدق مدعی حقوق دانی و حقوق شناسی و نخست وزیر وقت ایران متأسفانه این وقایع و این جریانها شایعه اینکه آقای دکتر مصدق و همراهان ایشان آنچه می کنند برای تأمین نظریات امپریالیستهای بیگانه است، تقویت می نماید و جای نهایت تأسف است که این جریانات و این شایعات و سوءظنهایی را نسبت به نیات مدعیان آبرومند ایران تأیید می کنم. در این مدت کم ما مقدار زیادی لایحه تصویب کردیم، من از آقایان کتمان نمی کنم نسبت به هیچ یک از آنها سوءظنی نداشتم به دلیل مذاکرات مجلس راجع به هیچ یک از آنها هم صحبتی نکردم، برای اینکه اهل فن آمدند، توضیح دادند. خودم هم فرصتی داشتم که مطالعه کردم اما این لایحه، من چگونگی را به عرضتان می رسانم، چگونگی ممکن است از نظر صحنه سازی تلخ جلوه کند. در تبریز بودم با استفاده از تعطیلات مجلس یک ماه و نیم برای رسیدگی به تقاضاها و گرفتاریهای حوزه انتخابیه در معیت جناب آقای دکتر شفیع امین و سایر همکاران پارلمانی ده به ده گشتیم. همه جا رفتیم مقدار زیادی حرف شنیدیم، من انتظار داشتم که در اولین جلسه مجلس در اولین روز سالگرد مجلس راجع به مستدعیات آذربایجان صحبت بکنم و باز تصمیم داشتم از توجه شخص آن جناب نسبت به آذربایجان به خصوص از انتصاب تیمسار صفاری و امیدهایی که برای مردم پیدا شده است حرفهایی بزنم. ما با دولت بغض و کینه نداریم، شاید این را قبلاً هم گفته باشم، دوره ای که با جنجال با عوام فریبی و با هوو تحریک می شد، نخست وزیری برد و نخست وزیر آورد، گذشته است و امروز کسی از ما زیر آستین، نخست وزیری ندارد و شبها هم دور و بر منقل فلان رجل بازنشسته و ورشکسته نمی نشینیم. ما راهمان شاهراه است، همان راه روشنی است که اعلیحضرت شهریاری برای ما تعیین فرمودند. اعلیحضرت همایونی در آخرین جلسه مصاحبه مطبوعاتی فرمودند در ایران آزادی منهای خیانت هست. اگر ما در رویه خودمان گاهی تندی نشان می دهیم این از استنباطات و از سلیقه سیاسی و غرور ملی و احساسات شخصیمان است، والا هیچ توهمی پیش نیاید. در سفر آذربایجان در چند جا گفته شد آقا، مجلس سنا یک قراردادی تصویب کرده است. من اسمی را که آنها می گفتند، اینجا تکرار نمی کنم و معترفم آن اسمی که در افکار هست، نیست. بنده از آقایان کتمان نمی کنم مثل اینکه غفلت کرده بودم مثل اکثر آقایان آن تصویب نامه را من نخوانده بودم. آمدم، خواندم. در صورت مشروح مذاکرات مجلس سنا هست، اینکه می گویم. از مقدمه غلط نتیجه صحیح عاید نمی شود. اینجا بنده دیدم یک موافقتی است، بنده دیدم این لایحه با یک مقدمه ای که لااقل برای من نارسا بود در افکار عامه تولید سوءظن کرده بود. لایحه آمد به مجلس سنا اولاً جناب رئیس مجلس سنا می فرمایند «البته مقدور هم بود که ما فردا جلسه فوق العاده ای تشکیل بدهیم، ولی چون کار بسیار مختصری است اجازه بفرمایید الآن تمامش بکنیم.» این اولین موردی بود که بنده را مقداری تکان داد. در هر حال از نظر بنده این که گفته می شود چیز مختصری بود، اگر مختصر بود لزومی به این امر نداشت که جلسه فوق العاده تشکیل بدهند. این یک

ص: 631

نکته ای بود که برای من ایجاد تاریکی کرد. بعد لایحه را خواندم دیدم به رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا به موجب این موافقت نامه و با استفاده از بند (و) ماده اولش یک امتیازاتی قائل شدند. بند (و) را خواندم، دیدم نوشته به اصطلاح مأمور اداری و فنی آن دسته از کارمندان و مأمورین است که به امور اداری و فنی مأموریت اشتغال دارند. بعد دیدم که نوشته کارمندان مأموریت یعنی کارمندان سیاسی یعنی کارمندان اداری، یعنی خدمه مأموریت. بعد آمدم در پایین خدمه مأموریت را دیدم، گفته اصطلاح خدمه یعنی آن دسته که از مأمور خانگی اشتغال دارند (نخست وزیر- ارتباط به این پیدا نمی کند) بند (و) را خواندم. اصطلاح مأمور فنی و اداری را هم بالایش نوشته اصطلاح هیئت مستشاران نظامی یعنی رئیس مأموریت و کارمندان مأموریت بعد این کارمندان مأموریت را توضیح داده، این اصطلاح مأمورین یعنی اعضای مأموریت اینها یک اصطلاح اعضای مأموریتی است (دکتر یگانه - خدمه نیست) در پایین جزو آن در آورده انشاءاللّه توضیح خواهید داد، چون در بالا خوانده بودم دیدم به مستخدم، به خانمی که به هر ملاحظه از ملاحظات مستخدم است به نام مستخدم می آورند. اینجا به آنها هم عنوان سیاسی می دهند. بعد آمدم ببینم دولت، دفاعی که در مجلس سنا کرده چه بوده راجع به این موضوعی که به هر ملاحظه ای از ملاحظات در چنین مجلسی چنین شوری را ایجاب کرده و 15 نفر گفتند که این لایحه برود به کمیسیون دادگستری چه عکس العملی در مجلس سنا نشان داده اند. من آنجا چیزی به نظرم نرسید جز اینکه آقای مهندس شریف امامی گفته اند «البته مقدور بوده که فردا جلسه فوق العاده تشکیل بدهیم، ولی چون کار مختصری است اجازه بفرمایید الآن تمام کنیم.» بعد هم نطق آقای میرفندرسکی که امروز زیارتشان می کنم. متن نطق ایشان را در توضیح این لایحه برای آقایان می خوانم، من آنقدر آدم بی ادبی نیستم، ولی باور کنید بدون شکسته نفسی اعتراف می کنم که تسلط بر لغات و معلومات من کم است برای اینکه نگفته باشم که بیسوادم، این است که این کلمه تناقض گویی را به کار می برم، بنده در دفاع ایشان تناقض گویی فاحشی دیدیم. یک جا می گویند که «این مصونیت سیاسی نیست، اشتباه نشود» همان طور که جناب آقای نخست وزیر فرمودند خیلی از تصورات و اندیشه ها هست که آقایان سناتورهای عظام می دانند که بیاید در آن جرح و تعدیل کرد. شاید در نظر اول خیلی گرا ن باید که ما برای یک عده خارجی در ایران تقاضای مصونیت و معافیت بکنیم، ولی این مصونیتها و معافیتها را به خاطر آن خارجیها تقاضا نمی کنیم، ما برای خدمتی تقاضا می کنیم که آنها برای ما انجام می دهند. پس از اینکه زیاد برای این موضوع فکر کردیم و مشاوره کردیم با دستگاههای مختلف مملکت به این نتیجه رسیدیم که این مصونیتها و این مزایا ضرری برای دولت شاهنشاهی ندارد و معافیت مالیاتی است (عین عبارت است، بنده تحریف نمی کنم) که از حقوق آنها مالیات گرفته نشود و یا برای مسکن و تغذیه معافیت داشته باشند و به علاوه این نظر چیزی نیست که ما تنها کرده باشیم دولتهای دیگر هم کرده اند، دولت ترکیه هم کرده، دولت یونان هم کرده. این مستلزم همکاری است که ما با دولت آمریکا داریم و اگر فرض بفرمایید که ما این را به دولت دیگری بدهیم این صحیح نیست برای اینکه با دولت دیگری قرارداد دفاعی دوجانبه نداریم. پس با این توضیح ما بیخود حرف زدیم. این موضوع را اگر می فرمودند در چنین قانونی مطلب ساده و حل شده بود، تشکر می کنم، ولی نکته جالبی بعد می فرمایند که برای بنده جالب است.

می فرمایند توجه آقایان را جلب می کنم، چرا ما بهانه به دست دیگری بدهیم، می فرمایند اگر فرض

ص: 632

بفرمایید که ما این را به دولت دیگری بدهیم این صحیح نیست، خیلی کار مهمی نبود که ما توجه همه دولتها را به این موضوع جلب کنیم ولی معلوم می شود مسئله در سطح پایین بود، این دیگر لزومی نداشت که ما خوش خدمتی کنیم. البته ما ارزش کمکهای آمریکا را خوب می دانیم پس باید کارشناسان او را از مالیات مسکن معاف بکنیم، این هم عین عبارت بود که عرض می کنیم، دوباره تکرار می کنم در آنجا فرموده اید اگر فرض بفرمایید که آن را به دولت دیگری بدهیم، این صحیح نیست برای اینکه با دولت دیگری نه قرارداد دفاعی داریم اینجاست که دارد یواش، یواش موضوع اهمیت پیدا می کند. معافیت مالیات نیست چون مثل اینکه خدای نکرده کلمه رشوه توی آن مستتر است برای اینکه با دولت دیگری نه قرارداد دفاعی دو جانبه بستیم نه دولت دیگری را برای دفاع از مملکت خودمان اینطور شریک کرده ایم، می شود. بعد می گویند اگر اجازه بفرمایید متن یادداشتهای متبادله را خدمت آقایان تقدیم می کنم.

بعد مواد تقدیم می شود و با آن صورتی می آید که شنیدید چه بسا جزئیاتش را هم آقایان می دانید.

اما تیمسار صنیعی چرا من با این لایحه مخالفم؟ یک قصه دیگری را ناچارم عرض کنم روزی بنده در خیابان استانبول قدم می زدم دیدم 1 م یحیی، 29غلام یحیی و 1 شه وری، 29پیشه وری و چند مأمور اجنبی با لباس فورم اجنبی و با اسلحه توی خیابان اسلامبول گردش می کنند. بنده خیلی ناراحت شدم. برادر از دست داد، از تبریز تبعید شده، شاهد فجایع و جنایات آنها بودن، جدا تصمیم گرفتم یکی از اینها را بکشم. خوشبختانه طپانچه هم همراهم بود اما برای یک لحظه و یک آن، آن روز گریه داشت (چند نفر از نمایندگان خندیدند) خنده داشت؟ برای بنده هم خنده نگذاشت گریه کنم و گریه نگذاشت خنده کنم، ناراحت شدم فکر کردم بزنم بکشم بعد فکر کردم یک حرکت بی نتیجه است. فرض کن، یک اجنبی را کشتم، چه می شود؟ اما نتوانستم تحمل کنم بعد از آن بلافاصله رفتم خدمت شادروان قوام السلطنه، البته پذیرائی بنده با این سن و سال یک هفته وقت می خواست ولی بنده زود خدمتشان رسیدم و به عرضشان رساندم که جناب آقای نخست وزیر یا به اصطلاح آن روز حضرت اشرف (یک نفر از نمایندگان - جناب اشرف) بله حافظه ایشان از من قوی تر است، عرض کردم بنده زهتاب فرد، دارای چنین روحیه، چنین سابقی دیروز می رفتم اجنبی پرستان را در خیابان دیدم آمدم خدمت جنابعالی ببینم تکلیف ما چیست، ایشان فرمودند که خدا روحشان را شاد کند به بنده فرمودند دست و بال ما را نبندید، بگذارید کار کنم. کمال صداقت، کمال وطن پروری، کمال بزرگواری و کمال شاه پرستی و درایت در گفته ایشان محفوظ بود.

بنده به ایشان عرض کردم که جناب اشرف اشتباه نشود ما مقداری از خاک آذربایجان را نمی خواهیم که آقا با سیاست مقداری از خاک را تحویل ما بدهید و وقتی که غرور ملی جریحه دار شد آن خاک دیگر به درد ما نمی خورد و بنده به نوبه خود این منطق جناب اشرف را قبول ندارم و بروم به نوبه خود وظیفه خود را انجام می دهم برگشتم پتوپریموس، ملافه خودم را به 19 تومان فروختم و از اینجا تا اراک هم شاگرد شوفر شدم برای اینکه 19 تومان ظرفیت بیشتر از آن را نداشت. از آنجا رفتم همدان و تفنگ گرفتم با همشهریهای غیور آذربایجانی که امروز همه شان در بدرند رفتم جبهه، سنگری قرار دادیم و مدافع حقوق و حیثیت مملکت شدیم. تیمسار اگر با این لایحه مخالفین به دلیل این است که البته تا ما را قانع نکنند این را عرض می کنم که با این لایحه روحیه سرباز ایرانی خدشه دار می شود،

ص: 633

غرور ملی خدشه دار می شود استقلال ارتش ما خدشه دار می شود، این استنباط بنده است، هیچ اعتراضی به بنده نکنید انشاءاللّه منطق قوی و بیان رسای نخست وزیر همین مسئله را برای من کوچک روشن خواهد کرد. در گذشته خواستند در ارتش نفوذ کنند نخست وزیرانی را سراغ داریم که وزارت جنگ می خواستند، چرا؟ آقایان بهتر از من می دانید و می دانستند که اگر در آنجا جای پا پیدا کنند هر لحظه هر منظوری برای آنها تأمین است. از آن موضوع نتیجه نتوانستند بگیرند. بیداری ملت ایران مشت محکمی به دهن آنها زد. خواهید بخشید من سیاسی نیستم اگر یک خرده باز و بی پرده حرف می زنم چون در مسائل مملکتی من هرگز حسابگر و معامله گر نبودم. امیدوارم انشاءاللّه جناب آقای نخست وزیر از همه رفع این نگرانی خواهند فرمود، این است که نمی توانیم در ارتش شاهنشاهی که پناهگاه محکم استقلال مملکت ما است، حیثیت ملی ما است به دست خودمان برای یک عده مصونیتهائی بدهیم. مطلب دیگر اینکه تا به امروز معمول این بود که تمام محاکم دادگستری تحت عنوان و تحت لوحه افتخارآمیز به نام نامی اعلیحضرت همایون شاهنشاه آغاز می شود و تمام دادگاهها در زیر چنین ورقه افتخارآمیزی که برای همه ما حجت بوده و قاطع بود، رأی صادر می کند.

این افتخار رژیم ما است این افتخار مملکت ما است که خاندان سلطنتی دعاوی حقوقی و جزائی و گرفتاریهای شخصی خودشان را از راه دادگستری ما تعقیب می کنند (احسنت) ارتشبد حجازی می داند که اگر خدای نکرده صد خدای نکرده لغزشی کرد، در همین دادگاه تحت محاکمه قرار می گیرد بطوری که دیدیم تحت محاکمه قرار گرفتند. بنده با استفاده از این سرمشق مبارک اعلیحضرت همایونی که در آخرین جلسه مصاحبه مطبوعاتی فرمودند آزادی منهای خیانت، حرف بزنم. رئیس محترم دولت می داند که نمی تواند بگوید زهتاب تو این بیانات را تحت تأثیر تلقین فلان شخص یا فلان بازیگر سیاسی یا صد خدای نکرده تحت تأثیر فلان سیاست قرار گرفته و قصد این را دارد که به روابط ایران و آمریکا لطمه وارد کنی و آنها که با ما همکاری دارند آنها را دلسردسازی مگر من و همه همکاران ما و ملت ایران و بخصوص مردم آذربایجان می توانند همکاری صادقانه و شرافتمندانه ملت و دولت آمریکا در واقع آذربایجان نادیده بگیرند؟ (صحیح است) اما باری ما بیش از هر چیز غرور ملی لازم است. ملتی که غرور ملی نداشته باشد، هیچ چیز ندارد. ما به دست خودمان در خانه خودمان نمی توانیم و نمی بایستی به یک عده ای آن چنان آزادی بدهیم که خدای نکرده صد خدای نکرده اگر یکی از اینها منحرف سیاسی بود (این نکته باری مردم کوچه و بازار که فقط به غرور ملی و به رهبری شخص شاهنشاه متکی اند، نکته قابل اهمیتی است) که اگر یک از همانهائی که مصونیت سیاسی دارند خدای نکرده منحرف شد، اسرار اینجا را در کیف مبارکشان قرار داد یا اینکه خدای نکرده با جائی بند و بست پیدا کرد یا خدای نکرده، خود در آنجا یک رویه سیاسی خاصی را خواست طور دیگر عمل بکند، نتیجه اش چه می شود و ما هیچگونه نتوانیم آنرا محفوظ از هر گونه خطر و محافظت و کنترل قرار بدهیم لااقل من آن را به صلاح مملکت نمی دانم. چشم باز و گوش باز و این اعمی، حیرتم از چشم بندی خدا. همینطور لایحه ای می آید و آقایان هم قیام و قعود می فرمایند و با سرنوشت ملت، احساسات ملت، غرور ملت، گذشته ملت آن چنان ملتی که در آستانه تشکیل تاریخ افتخارآمیز 2500 ساله آن هستیم حالا بیائیم یک چنین سندی را امضاء کنیم بگوئیم دادگستریمان صالح برای تعقیب جزائی شما نیست، من شنیدم شاید اشتباه آمیز نباشد. گفتند در فراکسیون حزب ایران نوین یکی

ص: 634

از همکاران پاک دل یکی از همکاران دل سوخته، ما سؤال کرده اگر یک آمریکائی نیمه شبی آمد منزل بنده گلیم منزل را برداشت، اگر کرایه منزل بنده را نداد من یکی شکایتی کنم اینها که اینجا هستند می گویند ما اینجا مصونیم. ارزش ما به این مستمری 2500 تومان که نیست، ارزش ما باین نیست که به ما بگویند وکیل هستید، ارزش ما این است که ما بیائیم اینجا به تمنیات مردم رسیدگی کنیم. بیائیم استنباطات خودمان را عنوان بکنیم تا اگر چنین مصونیتی را به یک عده آدمی داده اند آن عده حساب شده می آیند و حساب شده قدم بر می دارند. یک موضوع دیگری را هم عرض کنم، من آدم سیاسی و سیاستمدار نیستم و بی پرده حرف می زنم ولی می دانید آن حرفی را جناب آقای نخست وزیر که منحرفین سیاسی شایع می کنند بنده بازیگر سیاسی به آن معنی نیستم، ترسی هم از عمر و زید ندارم.

بنده حساب شده حرف می زنم، وحشتی هم از عمر و زید ندارم برای اینکه فقط به خداوند و شخص شاهنشاه و به ملت و به قانون اساسی متکی هستم (صحیح است) گفتند یک وقت اینجا یک آقای یاتسویک نامی بود گفتند این آقا در همه موضوعات دخالت می کرد (خواجه نوری - یادسویچ کیست، ما که نمی شناسیم) این آقای یاتسویک مستأجر جناب آقای منصور بود، در کادر مأموریت خودش انجام وظیفه می کرد. بنده اینجا قسم خورده ام و همیشه افتخار می کنم به آن قسمم پایدار هستم. چند روز پیش به یکی از دوستانم گفتم خوبست ما اینجا یک دستگاه الکتریکی بگذاریم که وقتی پایمان را آنجا می گذاریم، جلو پایمان آرمی روشن بشود که قسمت را فراموش نکن (بانو دکتر پارسای - هیچوقت فراموش نمی شود) هیچ وقت فراموش نمی شود مسلم است فراموش نمی شود. شما در این مملکت حقی به گردن خیلی ها دارید افراد زیادی را تربیت فرمودید و تربیت می فرمائید هم سرکار علیه، هم سایر خانمها عرض کنم حضور مبارکتان جناب آقای نخست وزیر اشاره ای به افکار منحط و منحرف خودند شما را به خدا مرا جزو آن نیاورید برای اینکه متأسفانه از مدتی به این طرف دارندگان افکار منحط و منحرف فقط به یک سیاست خاصی متهم می شوند و بنده با آن سابقه ای که دارم مثل اشهد ان لا اله الااللّه همه جا این را یادآور بشوم این را همیشه می گویم اشاره به بیوگرافی می کنم که من منحرف و منحط و از این قبیل دارنده افکار نیستم اما تجربه ام کم است غرور ملی و ایمانم محکم است و بنده همیشه به ارتش شاهنشاهی افتخار می کنم. شبی که آرام می خوابم به خاطر آن است. هنوز سربازانی که در سوم شهریور که این بیوگرافی را جناب آقای 1 ی منصور، 29علی منصور بهتر دارند این فداکاریها را ارتش شاهنشاهی در نقاط مختلف ایران کردند اینها جزو افتخارات ما است، اینجا جزو غرور ملی ما است. ما هرگز اجازه نخواهیم داد که خدای نکرده احساسات ملی ارتش ایران خدشه دار بشود و با توجه جناب آقای نخست وزیر خدشه دار هم نخواهد شد. من همیشه به موکلین خودم در خارج می گویم در مواردی که به بنده اعتراض دارید، به بنده دیکته کنید چون یک وکیل مجلس نمی تواند در تمام موارد صاحب نظر باشد. آنها در تمام مسائل و مقررات نسبت به قوانین نسبت به وزارتخانه ها نظر اصولی دارند می گویم تشریف بیاورید شخص بنده را معتقد بسازید و از دیکته کردن آنها هم ابائی نداریم. آنها یادداشتهائی را به من داده اند که هم اکنون از رو می خوانم: «اصولاً» مصونیت به منظور آنست که چنانچه دولت وقت در کشور با دستاویز قانونی خواست مأمورینی مانند سفیر دولت خارجی یا وکیل همان کشور را از انجام وظیفه که ما طبق میل آن دولت نیست بازدارد آن مأمور یا آن وکیل از دستاویز ساختگی دولت مصون بماند و بتواند وظیفه خود را انجام بدهد. در وضع حاضر به

ص: 635

هیچ وجه موجبی نیست دولت ایران بخواهد مستشاران نظامی آمریکائی را که خود استخدام کرده از انجام وظیفه شان جلوگیری کند و توضیح دیگری در این باره به نظرم زائد می رسد برای اینکه یک واقعیتی است و برای اینک یک مستشار خارجی حیثیتش حفظ شود و آزادی عمل داشته باشد باید از یک امتیازاتی بهره مند باشد ولی آن مستشاری که آمد اینجا و تا به حال هم کار کرده و هیچگونه عکس العملی رخ نداده و همه می دانند همکاری شده، حتی گاهی افسران جزء که در برابر افسران کل مقداری هم بی اعتنائی نشان داده اند بعضی از افسران ارشد، حتی آن را به لحاظ مصالح عالیه مملکتی ندیده گرفته اند با این تفاهم کامل و با این حس همکاری و صداقت دیگری مورد ندارد برای ما گفته شود که اما برای این مأمور فنی یک درجه دیگر و یک مصونیت دیگری داده شود. مأمورین سیاسی و یا اداری و یا فنی هر سفارتخانه که از مصونیت استفاده می کنند دارای اختیار و مسئولیتی در دستگاههای دولت ایران نیستند. آقایان توجه به این ملاحظات در سرنوشت رأی شما تأثیر خواهد داشت این آن چنان رأیی نیست که ما اگر بدانیم خدای نکرده تقصیرش توجه عمر و زید است کوتاه بیائیم یا یک وقتی اختلافی به جناب آقای منصور به ملاحظه ای از ملاحظات داشته باشیم کوتاه بیائیم یا بگویئم امور حزبی حاکم بر جریانات است، این یک مسئله ایست که در سرنوشت ما در افتخارات ما در تاریخ در روابط ایران با خارجی ها تأثیر دارد من توجه آقایان را به این نکته جلب می کنم.

مأمورین سیاسی و یا اداری و یا فنی هر سفارتخانه که از مصونیت استفاده می کنند دارای اختیار و مسئولیتی در دستگاههای دولت ایران نیستند تا متقابلاً موردی برای بازخواست از آنها پیش آید. چون کاری نباید بکنند حق مداخله ندارند و نمی توانند به آقای وزیر بگویند که این پرونده این طوری نشد آن طوری شد و یا فلان مأمور کاری ندارد بکند آیا اینهائی که ما به آنها مصونیت می دهیم وارد معقولات می شوند در حالی که مستشاران نظامی آمریکا در استخدام دولت ایران هستند و در امور مربوطه دخالت و مسئولیتی دارند و در چنین مصونیتی اگر پیش آید که به نفع خود یا کشور خارجی علیه ایران از اطلاعات یا موقعیت خود سوء استفاده ای بکنند قابل تعقیب نخواهد بود. خلاصه در محیط ارتش که مراعات انضباط بسیار لازم است چنانچه اتفاقا بی انضباطی یا بی احترامی حتی هر گونه اهانتی از طرف این مأمورین و مستشاران نسبت به فرماندهان ارتش بود چون مصون از تعقیب و بازخواست هستند، جناب آقای حاذقی قطعا سوء اثر زیادی از لحاظ تعصب ارتشیان که آقا نیز مقید هستید و غرور ملی ایشان که آقا مظهرش هستید پیش بیاید و این گرفتاری برای مملکت یک گرفتاری همیشگی خواهد بود. البته توضیحات در این زمینه بیشتر است و بنده فکر می کنم بیش از این وقت آقایان را نگیریم چون احتمال می رود که سایرین هم مطالبی داشته باشند که هستند و محکم و اصولی تر از بیانات بنده باشد چون ممکن است توأم با احساسات بنده مطالبی عرض کرده باشم گو اینکه سعی می کنم که عرایض بنده در پشت تریبون توأم با احساسات نباشد بلکه همیشه معتقدات من بر بیان من و عرایض من حکومت کند. جناب نخست وزیر فرمودند افتخار دارم و همیشه هم در لوایحی که تقدیم مجلس می کنند می فرمایند دولت افتخار دارد گاهی بنده مخالفت می کنم آیا باید احساس خفت کنم و این برای بنده یک مسئله ایست. این لایحه هم که تقدیم مجلس شد باز رئیس دولت افتخار کردند از تقدیم این لایحه و بنده که مخالفت می کنم باز باید سرخورد را پائین بیندازم و احساس شرم بکنم در حالی که هر نماینده مخالفت احتمالی و استنباطات و تجربیات سیاسیش را

ص: 636

یادآور می شود. اشاره فرمودند که گاهی بعضی از کارها مثل عملیات جراحی است واقعا هم همینطور است برای عده ای این صحت پیدا می کند. قرار داد 1919 یک قراردادی بود و عاقدش یک عمل سیاسی کرد به لحاظ موقعیت خاص آن روز در سیاست گاهی این کار پیش می آید که رئیس دولت یا حتی پارلمان یک عمل جراحی انجام می دهد اما آن جراحی که دست بنده را می برد لااقل به خانواده من آن اطمینان را می دهد که دست این فرد را برای این می بریم که جانش در نرود و ما هم در این مورد باید به افکار عامه که خانواده ما هستند این اطمینان خاطر را بدهیم اگر چنانچه خدای نکرده در تصویب این لایحه اقدام می کند به سود ملت بزرگ ایران هم عمل می کند. (احسنت). من نمی دانم چطور شده ولی یکی از دوستان برای بنده شعری فرستاده این را می خوانم و با اجازه شما رفع زحمت می کنم. انتظار دارم این شعر بنده ایجاد سوء تفاهم نکند به نظر من از کتاب خود بنده است که دوست من همینطور که ورق می زد به نظرش خورد و گفت اگر مناسبتی دیدی عنوان کن، بنده کتمان نمی کنم مناسبتی ندیدم اما از لحاظ ادب و نزاکت حالا که وقت آقایان را زیاد گرفتم این دو بیت را می خوانم:

کس نیست تا بر وطن خود گرید بر حال تباه مردم، بد گرید دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود امروز یکی نیست که بر صد گرید (احسنت، احسنت) نایب رئیس - آقای نخست وزیر نخست وزیر - بنده تصور نمی کردم بعد از توضیحاتی که تا حدودی کامل بود در این مورد داده شد، احتیاجی به ذکر مسائل دیگر داشته باشم ولی چون در مقابل هر مطلبی که گفته می شود اگر به موقع پاسخگوئی نشود احتمالاً یک نظریاتی را که صرفا روی وطن پرستی اظهار می شود ولی عملاً به جزئیات امر وقوف کامل نیست نوع دیگری ممکن است تعبیر شود از طرف دولت ضروری است جواب داده شود. بنده بطور کلی جریان این لایحه را عرض کردم که قبل از تشکیل مجلس چون قرار داد منعقده بین دولت ایران و دولت آمریکا می بایست هر سال یک بار تجدید شود و نحوه کمک های خارجی تغییر کرده است و در این موقع هم نمی شد دستگاه مملکت و دستگاه ارتش و احتیاجات فنی آن را موقوف و متوقف کرد. دولت وقت طبق یادداشتی به سفارت آمریکا مراتب موافقت خودش را اعلام کرد و سفارت آمریکا هم از طرف دولت آمریکا وصول این یادداشت و موافقت خود را اعلام کردند البته به بنده نوشته اند که این یادداشت کی مبادله شده است؟ در حدود ماه مهر سال گذشته، یعنی در حقیقت شش ماه قبل از تشکیل این دولت و کابینه کاملاً ضرورت داشته است و بسیار هم به موقع انجام شده است و با تشخیص صحیحی هم بوده است و روی همان موضوعاتی که عرض شد اصلاً این مسائل را با احساسات مخلوط کردن به هیچ وجه من الوجوه معقول و منطقی نیست (صحیح است) برای اینکه همینطوری که جناب آقای زهتاب فرد فرمودند در کوچه و بازار یا تحت تحریکات داخلیان یا خارجیان به عناوین مختلف از ناحیه سیاست بافان ممکن است مطالبی گفته بشود و به گوش بخورد ولی این مطالب در بین ارکان مملکتی و قوه عاقله مملکت باید نوع دیگری تعبیر و تفسیر بشود و مصالح مملکت نوع دیگری تشخیص داده شود و قدرت و شهامت اجرای کار هم نوع دیگری باشد والا هیچ کار مثبتی در مملکت قابل اجراء و انجام پذیر نیست و باید در فکر ارضاء خاطر افکار مختلفی بود که از مجاری خاص ناشی می شود و متأسفانه در بین کسانی که وارد جزئیات و کلیات و

ص: 637

مسائل بین المللی و فنی نیستند امکان دارد تأثیر خودش را هم بکند بنده وقتی لوایحی را تقدیم کردم عنوان افتخار گذاشتم چون هر کاری که در این مجلس فکر می کنم که از طرف دولت عرضه می شود باید با اداء جملات احترام آمیز به مقام مجلس بشود (احسنت) و این لایحه را هم امروز به عنوان دولت و معتقد به اینکه ارتش شاهنشاهی ایران و نیازمندیهای فنی ما ضرورت دارد که این وسایل ابتدائی محدود و معقولی را که در تمام کشورهائی که مشابه ما عمل می کنند نظایر بی شماری دارد و دفاع بکند ولو اینکه افتخار تقدیم این لایحه را هم نداشته است. مغالطه کردن در این مسائل و نکاتی را که اتکاء به صحتش نباشد بهتر است در یک مکانی مثل مجلس شورای ملی ذکر نشود، چنانکه اشاره کردند که بنده مستأجری دارم. بنده غیر از خانه مسکونی خانه ای ندارم و در آن خودم ساکن هستم و مستأجری هم ندارم اگر به نام کس دیگری یا فردی که قرابتی با بنده داشته باشد مسئله ای نیست، خاصه به اینکه ایشان در چنین مملکتی و پشت چنین تریبونی اجازه بدهند که بگویند یک خارجی ممکن است در سرنوشت مملکت ایران دخالت داشته باشد اینها مسائلی نیست که قابل عفو و اغماض باشد.

بنده بیش از این دیگر جواب عرض نمی کنم ولی همین دو کلمه ای را که گفتم جوابگوی تمام فرمایشات جنابعالی است و باید با حقیقت و صداقت صحبت کرد. این لایحه به هیچ وجه من الوجوه جا ندارد که این مسأله در آن گفته شود. اگر کسی در خارج حرفی زده است اطمینان داشته باشید افکار عمومی نیست (صحیح است) افکار عمومی افکاری است که با کارهای مثبت این دولت و رهبری شاهنشاه و خدمات صادقانه این مجلس باید تقویت و تحکیم شود، همین حرفها است که افکار مردم را منحرف می کند و از جاده حقیقت خارج می کند و کسانی که مغرض و کسانی که خائن به این مملکت هستند از داخل و خارج از لابلای این حرفها استفاده می کنند (جاوید - این جور نیست) ما باید گوش بکنیم که کاملاً با اتحاد و اتفاق و هم آهنگی و هم فکری، نگذاریم کسانی اصولاً فکر این مسائل را به کله شان خطور بدهند (صحیح است) که در چنین دوره ای و چنین دولتی احتمال داده شود که به حیثیت مملکت یا به استقلال مملکت خدشه ای وارد شود (صحیح است) نه این دولت خودمختار است و نه این مملکت بی صاحب است که این مسائل را کسانی دیگر درک بکنند ولی صاحبان واقعی مملکت واقف نباشند و اطلاعی نداشته باشند این اصلاً امکان ندارد، شاهنشاه ایران هستند، خانه ملت ایران هست، دولت خدمتگزار و صدیق این ملت است (صحیح است) و این مسائل را اگر ما بخواهیم در افکار کاملاً احساساتی و توجه به این که فلان کس در فلان مجلسی چه گفته است افکار عمومی چنین قضاوت می کند، آن بریدگی و آن جراحی را هم که من در اینجا اشاره کردم آن جراحی کارهای مثبت و عملی دولت است که باید یک ملتی را به شاهراه ترقی و سعادت سوق بدهد و آن کار سازندگی این مملکت است که با عوام فریبی و منفی باقی تطبیق نمی کند. بنده وارد جزئیات این مسائل نمی شوم ولی چند کلام بنده جوابگوی ساعتها صحبتی است که روی افکار واهی سیر می کند.

رامبد - آقا رئیس اجازه ندهید که اینطور صحبت کنند (همهمه نمایندگان).

جاوید - با ادب صحبت کنید (زنگ نایب رئیس).

نخست وزیر - بنده با ادب صحبت می کنم (جاوید - مؤدب صحبت کنید) منظور بنده افکار واهی

ص: 638

است که در خارج از مجلس کسانی هستند که این افکار را می گویند، جناب آقای رامبد، بنده اگر هیچ خصلتی نداشته باشم، خصلت ادب و فروتنی را دارم. (احسنت) و می دانم کلمات را در چه قالبی اداء بکنم و بدانید که بی گدار به آب نزدم و و بی مصلحت هم در این جا ریاست دولت را احراز نکردم (صحیح است، احسنت) بنده از حضور نمایندگان محترم استدعا می کنم که این مسائل را از دریچه چشم حقیقت بین نگاه کنید و با توضیحات کافی که دولتی را که خود شما به وجود آورده اید و مبعوث شاهنشاه و مورد حمایت کامل شماست و ما هم در یک راه و یک صف خدمت می کنیم و بنده بارها گفتم که این زمان دولت و مجلس به هیچ وجه از هم جدا نیستند (صحیح است) و هیچ کاری نیست که ما بکنیم مگر اینکه صد درصد افراد مؤمن و معتقد و با ایمان از آن حمایت و پشتیبانی نکرده باشند.

افتخار این دولت و این مجلس در همین یگانگی و همرنگی است و می خواهد که همه یکسان و یک شکل درباره مسائل قضاوت بکنند و فکر نمی کنم که وطن خواهی و وطن پرستی ... (جاوید - در انحصار شما باشد) انحصاری باشد، متعلق به کسان خاصی باشد ما هیچ فردی را از فرد دیگر وطن پرست تر نمی دانیم. با این توضیحاتی که بنده عرض کردم استدعا می کنم چند دقیقه آقای میرفندرسکی نسبت به موارد مشابه این یادداشت مبادله بین دولت ایران و دولت آمریکا که در سال گذشته انجام پذیرفته و چون مجلس نبوده است موکول به تصویب مجلس شده است قرائت بکنند و تصور می کنم که پاسخ کافی نسبت به فرمایشات آقایان در این جا باشد. بنده بقیه وقت خودم را به آقای میرفندرسکی می دهم که آن یادداشت را جهت استحضار بیشتر نمایندگان محترم قرائت بکنند (احسنت، احسنت).

نائب رئیس - آقای میرفندرسکی.

میرفندرسکی (معاون وزارت امور خارجه) - سفارت کبرای آمریکا طی یادداشت شماره 423 مورخ 19 مارس 1922 (اسفند ماه 1340) ضمن موافقت با تمدید خدمت هیئت های مستشاری نظامی آمریکا در ایران برای یک سال دیگر تقاضا نمود برای روشن شد وضع کارمندان این هیئت ها و تسهیل انجام مأموریت آنان، کارمندان مزبور از امتیازات و مصونیتهای مربوط به کارمندان اداری و فنی پیش بنی شده در قرار داد بین المللی وین مربوط به روابط سیاسی مورخ 1961 برخوردار باشند.

در این باره مذاکرات و مکاتبات مفصلی بین مقامات شاهنشاهی و سفارت کبرای آمریکا به عمل آمد و در نتیجه هیئت وزیران در جلسه 13 مهر ماه 1342 تصویب نمود که پس از تصویب قرارداد بین المللی وین از طرف مجلسین، رئیس و اعضای هیئت های مستشاری نظامی آمریکا در ایران از مزایای کارمندان اداری و فنی موصوف در قرارداد مزبور بهره مند گردند.

لایحه مربوطه در تاریخ 25 دیماه 1342 به مجلس سنا تقدیم گردید و در تاریخ سوم مرداد 1343 به تصویب آن مجلس رسید و به مجلس شورای ملی فرستاده شده است تا پس از خاتمه تعطیلات تابستانی از طرف مجلس شورای ملی مورد مطالعه و تصویب قرار گیرد.

طبق ماده واحده ای که به تصویب مجلس سنا رسیده است و اکنون برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم می گردد، به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده آمریکا را در ایران که به موجب موافقت نامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند، از مصونیت ها و معافیتهائی که شامل کارمندان اداری و فنی مصوب در بند «و» ماده اول

ص: 639

قرارداد وین مصوب... می باشد برخوردار نماید.

انواع مصونیت ها - مصونیت ها و معافیتهایی که به کارمندان اداری و فنی تعلق می گیرد در مواد 29 تا 35 قرارداد وین قید گردیده است. (متن مواد مذکور در فوق ضمیمه است).

نکته قابل توجه این است که طبق بند 2 ماده 27 قرارداد وین مصونیت از صلاحیت مقامات دولت پذیرنده در امور مدنی و اداری شامل اعمال خارج از وظایف کارمندان فنی و اداری نمی گردد. از این جهت به این عده برخلاف مأمورین سیاسی که مصونیت کامل دارند مصونیت محدود تعلق می گیرد.

با توجه به این نکته اساسی مسلم است در صورتی که مشمولین این ماده در خارج از وظایف اداری خود در نتیجه تجاوز به حقوق افراد مسئولیت مدنی و یا اداری پیدا کنند، رسیدگی به امر در صلاحیت محاکم صالحه کشور پذیرنده خواهد بود.

1 - هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران و کارمندان آن به درخواست صریح و به منظور انجام خدمات مورد تقاضای دولت شاهنشاهی از سال 1322 به ایران اعزام می گردند (پاینده - چرا عجله می کنید آهسته بخوانید) ملاحظه شما را می کنیم (پاینده - ملاحظه پیرها را هم بکنید) شما به سن پیر ولی به روح جوان هستید.

2 - هیئت های مستشاری نظامی آمریکا در 38 کشور به تقاضای آنها انجام وظیفه می کنند و در همه این کشورها به شهادت قراردادهای موجود از مصونتیهای شبیه به آنچه به کارمندان مأموریتهای سیاسی تعلق می گیرد برخوردار می باشند. قراردادهای مذکور گاهی دو جانبه است مثل قرار داد آمریکا و یونان مورخ 1946 و قرارداد آمریکا و پاکستان مورخ 1959 و زمانی چند جانبه است مثل قراردادهای پیمان آتلانتیک شمالی و پیمان دفاعی جنوب شرقی آسیا S.E.A.T.O ملاحظه می فرمایید در کلیه کشورهائی که کارمندان نظامی آمریکا چه کارمندان هیئت های مستشاری، چه افراد جنگی در آن اقامت دارند وضع عمومی آنان به وسیله قراردادهای دو جانبه معروف به AGREEMENT(STATUS OF FORCE) و با پیمانهای تدافعی چند جانبه (پیمان آتلانتیک شمالی و پیمان تدافعی جنوب شرقی آسیا) روشن و تصریح گردیده است.

کشورهائی که پرسنل نظامی آمریکا اعم از مستشاران و یا افراد جنگی را می پذیرند بنا به مصونیتی که طبق موافقتنامه ها به آنان می دهند از صلاحیت جزائی خود در مورد آنان صرف نظر می نمایند. ولی همان طور که فوقا ذکر شد در ماده 37 قرار داد وین نیز مصرح است این سلب صلاحیت در امور جزائی، به هیچ وجه خدشه ای به صلاحیت مقامات کشور پذیرنده در رسیدگی به مسئولیت مدنی و پرداخت غرامات و جبران خسارات در مورد اعمال خارج از وظایف آنان وارد نمی آورد. این نکته اساسی در مذاکرات میان سفارت کبرای ایالات متحده آمریکا و وزارت امور خارجه مورد توجه و تصریح کامل قرار گرفته است. مقامات آمریکائی رسما و صریحا اعلام داشته اند که در صورت شمول قرارداد وین به پرسنل نظامی آمریکا افراد نظامی آمریکا از لحاظ مدنی در صورت حقی که از یکی از افراد ایران تضییع گردد کماکان در محاکم ایران قابل تعقیب خواهد بود.

مطلبی که تذکر آن را لازم می داند، اینست که در قراردادهای دو جانبه ای که بین آمریکا و سایر دول منعقد گردیده قید شده است که تشخیص اینکه اعمالی که موجب تضییع حقوق افراد شده و قابل تعقیب است، مربوط به انجام وظیفه بوده یا خارج از آن در درجه اول در صلاحیت مقامات نظامی

ص: 640

آمریکا است. و در صورتی که با اعطای مصونیت های کادر اداری و فنی مندرج در قرارداد وین این تشخیص در صلاحیت دولت شاهنشاهی می باشد.

نایب رئیس - آقای طباطبائی.

طباطبائی - بنده مخالفم.

نایب رئیس - آقای قراچورلو موافقید، بفرمایید.

قراچورلو - بنده در مقام دفاع از این لایحه نیستم، چون جناب آقای نخست وزیر و سایر همکاران محترم به اندازه کافی از لایحه دفاع فرمودند و آنچه که باعث تأسف بنده است و حقیقتا باعث تأسف همه نمایندگان و هر ایران وطن پرستی است، این است که در پشت تریبون مجلس صحبت هائی می شود که واقعا هیچ شایستگی ندارد. دولتی است مبعوث شاهنشاه و مبعوث مجلس شورای ملی مورد حمایت اکثریت نمایندگان محترم. لایحه ای از طرف این دولت تنظیم و به مجلس تقدیم شده است (مهندس ریاحی - دولت سابق تنظیم کرده) دولت سابق تنظیم کرد، از طرف دولت حاضر لایحه اش به مجلس تقدیم شد. اصولاً توهم این که دولت حاضر لایحه ای به مجلس بیاورد که خدای نخواسته به حریم قانون اساسی تجاوز بکند هیچ مورد ندارد (صحیح است) (مهندس معین زند - نخواهد کرد) این لایحه بیشتر مربوط به ارتش شاهنشاهی ایران است. ما همه تصدیق داریم که ارتش شاهنشاهی ایران در گذشته به رهبری شاهنشاه بزرگ ارتشتاران خدمات ذیقیمتی به مملکت ما انجام داده (صحیح است) ذیل این لایحه را وزیر جنگ امضاء کرده، وزیر جنگ یعنی مأموری که تحت ریاست مستقیم اعلیحضرت همایون شاهنشاهی انجام وظیفه می کند (صحیح است) پس این توهم که چنین لایحه ای خدای نخواسته به حریم قانون اساسی تجاوز بکند، صحیح نیست چون بزرگتر از همه و بالاتر از همه واقعا شاهنشاه مملکت ما مراقب اوضاع و اجرای قوانین مملکتی هستند (صحیح است) اگر خدای نخواسته روزی دولت حاضر که مورد حمایت اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی و حزب ایران نوین هستند، لایحه ای بیاورند به مجلس که خدای نخواسته به رحیم قانون اساسی تجاوز شده باشد، اطمینان داشته باشید که اولین مخالفت را با دولت خود ما خواهیم کرد (روحانی - نمی آورد) این جا عنوان شد، پرده ها را بالا می زنیم، اصلاً در مملکت ما پرده ای وجود ندارد که بالا بزنند (صحیح است) انقلاب ششم بهمن به رهبری شاهنشاه عالی قدر ما سدها را شکست، پرده ها را پاره کرده و پرده ای در این مملکت وجود ندارد و اگر ادعا می کنید پرده ها را بالا می زنید بهتر است که واقعا بالا بزنید که ما هم بدانیم چیست. مملکت ما همیشه پرچمدار تمدن بوده و هست. ما دو هزار و پانصد سال تاریخ مدون داریم اگر در قرون و اعصار گذشته خون ریزان به تاریخ به مملکت ما هجوم کردند، پس از مدت به سایر قلیلی تحت تأثیر افکار وطن پرستانه ملت ما قرار گرفته و مضمحل و نابود شدند. پس هیچوقت ما مستعمره نبودم و نخواهیم بود (صحیح است) (دکتر زعفرانلو - فکرش را هم نمی کنیم) سیاست مملکت ما با دول خارج براساس احترامات متقابل بوده و هست و بقدری روشن است که هیچگونه جای توهمی برای هیچ فردی در مملکت باقی نخواهد گذاشت. اعلیحضرت همایون شاهنشاه در نطق افتتاحیه مجلس سنا فرمودند، مقدرات مملکت ما در داخل مملکت و به اراده خودمان تعیین می شود (صحیح است) این فرمایش شاه است وقتی شاه مملکت می گوید مقدرات خودمان را خودمان تعیین می کنیم، توهم این که لایحه ای به

ص: 641

مجلس باید و این لایحه اختیار ما را به دست خارجی بسپارد. این خبط و خطا است اصولاً حتی توهمی نباید بکنیم و نباید داشته باشیم با توجه به توضیحاتی که عرض کردم، لایحه ایست که دولت تقدیم کرده به مجلس، همان طور که مأمورین سیاسی از یک مصونیتی استفاده می کردند، در این لایحه پیشنهاد شده که مأمورین نظامی هم که در خدمت دولت هستند و بنا به اراده دولت از آنها دعوت می شود و یا به خدمتشان خاتمه داده می شود، از این مصونیت استفاده کنند (یک نفر از نمایندگان - محدود است) (صادق احمدی - محدود به چیست؟) جناب آقای معاون وزارت خارجه کاملاً متن و مکاتباتی را هم که مبادله شده بود، قرائت فرمودند. آن دسته از همکاران محترم خودم که در جلسات متعدد در حزب ایران نوین با حضورشان این لایحه مطرح شده و موافق و مخالف آن صحبت کردند، البته مخالف که نداشتیم ولی عده ای از همکاران بودند که توضیحی داشتند و توضیح کافی در حزب داده شد. اطمینان داریم که به این لایحه رأی مثبت خواهید داد و با رأی مثبتی که اکثریت به این لایحه خواهیم داد، دولت را در خدمات ملی و اجتماعی خودش تأیید خواهیم کرد و اطمینان داریم که این دولت خدمتگزار به هیچ وجه راه نا صواب نخواهد رفت. (احسنت) نایب رئیس - پیشنهادی از عده ای از آقایان نمایندگان رسیده است، قرائت می شود (به شرح زیر خوانده شد ) پیشنهاد می نماید، به علت طول بحث، جلسه تعطیل و باقی مذاکرات به روز پنجشنبه موکول شود - مصطفوی - نیری - طباطبائی - جاوید - دکتر بقائی یزدی - حبیبی - رامبد - پاینده - رجائی و چند امضای دیگر.

خواجه نوری - بنده مخالف این پیشنهاد هستم.

مهندس صائبی - مخالفیم.

پاینده - بنده موافق پیشنهاد هستم.

نایب رئیس - آقای خواجه نوری مخالفید؟ بفرمایید.

خواجه نوری - بنده گمان می کنم با توضیحاتی که جناب آقای معاون وزارت خارجه دادند و تاریخچه این مطلب را بیان کردند و مجلس شورای ملی را روشن کردند، اهم مذاکرات انجام پذیرفته، ما هم آماده هستیم اگر آقایان و دوستان ما ایرادی داشته باشند و توضیحاتی بازدارند، بفرمایند. با حوصله و شکیبائی گوش خواهیم کرد، باز هم سؤالی داشته باشند جواب آنرا تقدیمشان خواهیم کرد لیکن روز پنجشنبه مطابق آئین نامه تشکیل جلسه امکان پذیر نیست، چون انتخاب هیئت رئیسه است (صفی پور - امروز عصر جلسه تشکیل بشود) امروز عصر جشن مهرگان است، ما حالا هم فرصت داریم مشورت می کنیم و بحثمان را ادامه می دهیم، هر وقت خود مجلس تشخیص داد کفایت مذاکرات رأی می گیریم. استدعا دارم که (صفی پور - مشورت با شکنجه است. اجازه بدهید ناهار بخوریم، برگردیم) رشته کلام بریده می شود بعد اگر فرمایشی دارید بفرمایید ما گوش می کنیم جواب می دهیم و با فرصت کافی در اختیارتان هستیم و مجلس را تعطیل نفرمائید استدعا می کنم.

نایب رئیس - متأسفانه این موجود سیاری که اسمش زمان است در دست ما نیست. گاهی دو بعد از ظهر در حالی که همه قیافه ها از گرسنگی ناراحت است و رنج می برند، اینجا نشسته اند (نمایندگان - چنین چیزی نیست) بنده حق دارم مطابق آئین نامه پنج دقیقه اینجا مزاحم بشوند استدعا می کنم از

ص: 642

مقام محترم ریاست اگر یک یا دو دقیقه بنده دچار پرگوئی شدم لطفا عنایت بفرمایند.

نایب رئیس - چون خود جنابعالی به نظامنامه خیلی عقیده دارید و غالبا تخلف از نظامنامه را تذکر می دهید از آن نظر عرض کردم.

پاینده - متشکرم. گفتم یک عرب، عرب با عین رفت در خانه خلل ابن احمد و شترش را بست دم در، رفت توی خانه. من ناچارم این جمله را با عربی بخوانم گفت: علمین النحو و الفقه و الحساب و ناقنی علی الباب. خلیل ابن احمد یکی از علماء زمان خودش بود. آقایان این عرب بیابان گرد آمد آنجا گفت من می خواهم نحو و فقه و حساب یاد بگیرم، شترم هم دم در است عرض کنم به حضورتان یک قوانینی گفته شده است اما همه این مذاکرات در شأن مجلس است. ما درباره خلوص نیست و این انقلاب اصیل هیچکدام تردیدی نداریم این مباحث هم نبایستی کسانی را آزرده خاطر کند یادم هست جفرسن گفته است من به آنچه که می گویند مخالفم ولی اینقدر انصاف دارم که هر چه می خواهند بگویند حرفشان را بزنند. به نظر بنده این مبداء یک بحث پارلمانی باید باشد والا خشم و ناراحتی که احیانا خود بنده هم مصون نیستم یا مصون هستم، نباید باشد. یک جریانی هست یک تصویب نامه ایست و یک معافیت هائی است که بنده باید عرض کنم که آن مصونیت های محدود، محدود به امور مالی است و در امور جزائی نامحدود است بعلاوه راجع به آن مطالب در ماده 2 هست، اینها را در بحث مواد عرض می کنم بنده تعصبی ندارم آقای معاون وزارت امور خارجه بنده شاگرد شما هستم (معاون وزارت امور خارجه - استاد من هستید) این مصونیتهای الآن جاری است الان هست الان عمل می شود یک عده از دوستان آمدند گفته اند که این بحث را برای فردا بگذاریم یا پس فردا و حق این است. واقعا نمی دانم این را در کلمه چه جور تعبیر بکنیم. در تنگنا گذاشتن چه اثری دارد. بنده نمی دانم که آقا الآن بنشینند و نروید، بنده هم بدون اجازه آقایان نمی روم و خوشبختانه یک غیبت هم در دفتر مجلس به نام بنده ثبت نشده است اما درباره لایحه که نمی دانم چه جور رأی خواهم داد ولی قدر مسلم این است که این مقداری رأی گرفته می شود. آقای رئیس الوزراء هم اینجا تشریف آورده اند و بعد از مدتی زیارتشان کردیم و به هر حال مخالف و موافق بحث گرم و شیرینی را شروع کردند که همه از حرارت و از گرمی و علاقه و وطن پرستی است منتهی هر کسی از یک طرف گفتند در سر گذرگاه یک سپری گذاشته بودند، یک روی آن را سرخ کرده بودند، روی دیگر را سفید. یکی از این طرف می رفت سرخ می دید و یکی از آن طرف می رفت سفید می دید. اینها با هم بحث کرده بودند یکی از چشم بالا می بیند، مصلحت و یکی از چشم دیگر می بیند، نامصلحت و این مصلحت و نامصلحت را نمی دانم چگونه، عرض کنم، بنده نظریم نه ضرورتی دارد که ما بگوئیم بماند برای جلسه بعد و دوستان اکثریت بنده که به فرد فردشان احترام می گذارم بگویند در همین جلسه باید تمام شود این افتخار بنده است که افتخار زندگی بنده است در مدتی که اینجا بودم به قدری مردان نخبه در این مجلس شناخته ام که اگر دنبال مردمان نخبه در سراسر دنیا می گشتم این اندازه نخبه را پیدا نمی کردم. از بخت خودم ممنونم که در ظرف بیست و دو سال که پشت در این مجلس ماندم و آقای خسروانی که آن وقت بچه دبستانی بودند و حالای مردی شده اند و مقام وزارت را دارند نمی دانم راجع به مسئله فوریت آیا به نظر شما نظر محترم هیئت دولت نظر هیئت محترم اکثریت است که الان شتر در خانه است و فوری یک رأی تصویب شده بدهید. بنده به هر حال یک رأی دارم آن هم در موقع رأی دادن به صورتی

ص: 643

خواهم داد، استدعا می کنیم حسن نیتی را که همه داریم از این حس نیت استفاده کنیم و واقعا به ندای قلبتان جواب بدهید. آیا سزاوار است درباره موضعی که به هر حال یکی از لوایح عادی نیست که بگوئیم دویست و هفتاد و سه ریال مابه التفاوت قیمت پول تراکتور فلان آقا در شرکت روستائی فلان را ببخشیم. با این عجله چرا باید بگذرد خوب یک جلسه دیگری می نشینیم بنده هم رأی می دهم همه هم قطعا به این مطلب رأی می دهند به خصوص توجه جناب آقای نخست وزیر را جلب می کنم طبیعت انسان جوری است که وقتی مطلبی را فهمید و درک کرد، می ایستد و گوش می دهد و با تمام شجاعت پشت سرش است. قربانتم. ما متأسفانه پیاده هستیم و متأسفانه با مرهمت بعضی ها در کوچه راه می رویم، عرض کردم، بحثی که شده است نمی خواهم از سر بگیرم ممکن است با بسیاری از آنچه دوست بسیار عزیزم آقای زهتاب فرد فرمودند، موافق نباشم ولی نمی توانم ایشان را تمجید نکنم به هر حال باید گفت اینجا جای بحث است همان طور که هیئت محترم دولت با سرافرازی و شجاعت کامل تمام مطالب خودشان را می آورند، مطرح می کنند شطرنج یک طرفه در دنیا وجود ندارد و یا لااقل آدم را دیوانه خواهد کرد که آدم بنشیند و هی مهره بریزد بنابراین بنده استدعا می کنم موافقت بفرمایند بنده که استطاعت خوردن گرسنگی بیشتر از این ندارم چون در او عمر به حد کافی گرسنگی خورده ام ماندن یکی دو ساعت در سرنوشت این لایحه در مجلسی که همه نسبت به دولت انقلاب لبریز و مالامال از خلوص هستند هیچ تأثیری نخواهد داشت. این عرایض بنده است به نظر می رسد که اینطور بهتر است.

نایب رئیس - توجه بفرمایید این پیشنهاد را به رأی مجلس می گذاریم خانم ها و آقایانی که موافقند (خواجه نوری - روز پنجشنبه نمی شود انتخابات هیئت رئیسه است) پیشنهاد مجددا قرائت می شود.

پیشنهاد می نماید به علت طول بحث جلسه تعطیل و باقی مذاکرات به روز پنجشنبه موکول شود- مصطفوی - نیری - طباطبائی - جاوید - دکتر بقائی یزدی - حسینی - رامبد - پاینده - رجائی و چند امضاء دیگر.

نایب رئیس - به این پیشنهاد رأی می گیریم خانمها و آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد.

پیشنهاد دیگری رسیده است خوانده می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) «ریاست محترم مجلس شورای ملی چون بحث کافی در موضوع لایحه شده است اینجانب پیشنهاد کفایت مذاکرات می دهد - محسن خواجه نوری» نایب رئیس - آقای سرتیپ پور مخالف این پیشنهاد هستید؟ بفرمایید.

سرتیپ پور - بنده به اندازه یک نفر و یک رأی باید در این کار مداخله داشته با شم و این یک رأی را هم موقعی می توانم بدهم که بفهمم چه شده، بنده ایراد کردم که این لایحه مخالف با قانون اساسی است. آمدند، گفتند نیست من دلیل گفتم و گفتم به چه دلیل مخالف قانون اساسی است ولی ایشان که فرمودند نیست، دلیل نیاوردند. قسمت دوم صحبت این بود که این لایحه را بدهیم به کمیسیون جنگ و کمیسیون دادگستری از نظر اینکه یک لایحه صددرصد داخلی است، مخالفت شد

ص: 644

پس معلوم شد صد در صد خارجی است اگر خارجی است یک فوریتی نمی تواند باشد چون این اصل است. رأی دادن ما هم در اصل تغییری نمی دهد اما یک کاری بکنید که ما فردا در فشار قرار نگیریم.

آقایان قضاوت نسبت به دولت است، قضاوت با ملت است، قضاوت با نمایندگان است، حساب بکنید ابراز قدرت ننمائید قدرت نمایاندن کار بزرگی نیست اکثریت می تواند ستمگر باشد ولی اگر تثبیت کرد ستم خودش را دچار ستم می شود. اصول برای این ملت لازم است یا نه؟ ستم را خودش دچار ستم می شود. اصول برای این ملت لازم است یا نه؟ اگر هست احترام بگذارید اگر نیست خیلی خوب آنچه که بشود به تصویب شما خواهد شد خدا بداند (- ملت ایران بداند که ما گناهی نداریم (احسنت) نایب رئیس - آقای خواجه نوری.

خواجه نوری - جناب آقای سرتیپ پور، مطالبی فرمودید که باعلم به احساسات پاک جنابعالی و شخصیت جنابعالی مرا ناراحت کرد از این جهت که انتظار نداشتم چنین شکایتی را جنابعالی بفرمایید (سرتیپ پور - چرا؟) چرایش را توضیح می دهم - چرایش برای این است که آن چه که سؤال شد آنچه را که توضیح خواسته شد به عرض مجلس شورای ملی رسید و آنچه ما مجددا بگوئیم و بشنویم و تکرار کنیم ، تکرار مکررات خواهد بود و. بنده نسبت به حسن نیت جنابعالی و سایر آقایان که مطالبی را بیان فرمودند هیچ نوع تردیدی ندارم ارادات واقعی دارم تعارف هم نمی کنم ولیکن چون فرمودید اگر ما تصمیمی بگیریم، شریک گناه شده ایم برای اینکه عرض بکنم ناراحتی وجدان ندارم به جنابعالی عرض می کنم این مملکت با قراردادهائی که دارد با وضعی که الان از لحاظ بین المللی و به خصوص در خاورمیانه پیدا کرده یک مملکتی است که از هر جهت از لحاظ سیاسی مستقل و حاکم بر مقدرات خودش است و اگر قرار باشد برای اینکه ما به طرز استفاده از چند اسلحه احتیاج داشته باشیم چند نفر معلم در ارتش خود به کار بگماریم و شرط به کار گماردن آنها این باشد که اینها از مصونیتها استفاده بکنند این مطلب نمی تواند موجب باشد که خللی به استقلال و تمامیت مملکت وارد سازد (صحیح است) بنده مجبورم که به فرمایشات ایشان جواب بدهم متأسفانه ایشان خارج از مطلب مطالبی فرمودند بنده هم ناچارم برای التیام درد خودم مطالبی را خدمت ایشان عرض بکنم. اجازه بفرمایید جناب آقای سرتیپ پور، امروز افرادی هستند به عنوان معلم و مستشار، اینها اختیاری در ارتش ما ندارند و پاره ای می ترسند که مبادا اینها از اختیارات خودشان استفاده بکنند گروهبانی است می آید طرز استفاده از بازوکا را یاد می دهد. خلبانی است می آید طرز استفاده از طیاره جت را یاد می دهد افسری که از لحاظ تاکتیکی استفاده از سلاحهای نو را یاد می دهد و اثرات استفاده از این سلاحهای نو را از لحاظ تاکتیکی در ستاد ما بیان می کنند، اینها همه معلم و مستشار هستند اینها قدرت فرماندهی ندارند جناب آقای سرهنگ حسینی که افسر هستند متوجه هستند که بنده چه می گویم افسری قدرت فرماندهی دارد که در ستاد سمت داشته باشد یا در رأس واحدها و اما اگر اشخاصی بیاید برای این افسرها و برای این فرماندهان واحد معلم باشند، اطلاعات فرماندهی به آنها بدهند آنها اختیارات فرماندهی ندارند که این ناراحتی خیال برای آقایان فراهم شده است و این لایحه مفصلاً مطالعه شده است الان هم در حضور آقایان بحث شد و بنده هم چون دیدم آقایان خسته هستند و دلیل ندارد کار به اطاله بکشد، این راه را پیشنهاد کردم باز هم مجلس شورای ملی مختار است (عده ای از نمایندگان - رأی، رأی).

ص: 645

پاینده - بنده مخالفم.

نایب رئیس - در پیشنهاد کفایت مذاکرات یک مخالف و یک موافق صحبت کردند رأی می گیریم به پیشنهاد کفایت مذاکرات خانمها و آقایانی که موافقید خواهش می کنم قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد حالا رأی می گیریم به ورود در شور ماده واحده، خانمها و آقایانی که موافقند خواهش می کنم قیام فرمایند (اکثرا برخاستند) تصویب شد. ماده واحده مطرح است آقای طباطبائی فرمایشی داشتید.

طباطبائی - بنده عرضی ندارم.

نایب رئیس - آقای پاینده.

پاینده - بنده عملاً رأی خودم را که یک رأی از 188 رأی است در موقع خودش خواهم داد در این جا یک مقداری کلمات محدود و نامحدود و صلاحیت گفته شد که بنده خواستم توضیحی عرض بکنم و می خواهم جناب آقای معاون وزارت امور خارجه توضیحی بدهند چون اینجانب مطلب برخلاف آن چیزی که دوست عزیز بنده فرمودند هنوز خیلی مبهم است البته بنده شاید یک قدری کند فهم، با شم انشاءاللّه کسانی که فهمشان تیزتر است مطلب را فهمیده اند با این تذکرات انشاءاللّه کمک می فرمایند که بنده هم با این فهم کندم، مطلب را بفهمم. جناب آقای معاون محترم وزارت امور خارجه درباره مصونیت ها فرمودند، مصونیت محدود است. مصونیت در امور مدتی محدود است و در امور جزائی نامحدود است این مطلب خاتمه نمی یابد اما یک مطلب است که استدعا می کنم توجه بفرمایند چون قدر مسلم این است که من مدتی طلبه بودم و به آنچه می گویم تعصبی ندارم. وقتی در محضر استادمان در موضوعی مباحثه می کردم از این مباحثه حظ می بردم و گاهی خشونت هم می کرد بعد پا می شدیم او استاد بود و من شاگرد. گفتند یک قاچاقچی باروت را در زمان قدیم پیدا کردند البته در زمان قدیم، چون حالا کسی باروت را قاچاق نمی کند. گفتند اینها چیست گفت قربانت گردم سیاه دانه است گفتند سیاه دانه با باروت تفاوت دارد. این آقا یک ریش خیلی بلندی است هنوز تیغ ناست نیامده بود. سنگی زیر ریش او گذاشتند و مقداری از این سیاه دانه ها را گذاشتند رویش او کوبیدند. پف کرده و تمام ریش صورت او را سوزانید، اگر با این قلوبی که اینجاست کار دارید یک قدری رعایت بفرمایید، با 188 دلی که می طپد آیا دیگر کاری ندارید دیگر لایحه ای مطرح نمی شود. خود آقای نخست وزیر که مظهر تواضع و ادب هستند این مطلب را در نظر بگیرند ما اگر گرسنگی می کشیم تا ساعت 5 اشکالی ندارد ولی به هر حال نکات مبهمی نماند. در بند (و) تعریف مأمور اداری را کرده است به صورت جالبی از کسی پرسیدند یخ چیست گفت یخ چیزی است که یخ می کند و این آقای دکتر متین دفتری سناتور معظم و متخصص علی الاطلاق مسافرتهای بین المللی آن را امضاء کرده اند (مهندس صائبی - اسم اشخاص را نبرید) معذرت می خواهم ننویسید، بنویسید یک آقای محترم. بنده را با گرسنگی پشت میکروفون نگه می دارید که ما تصمیم بگیریم (یک نفر از نمایندگان - پس ماه رمضان چه می کنید؟) با شما روزه می گیریم یا مصونیت می گیریم. به ماده 31 توجه بفرمایید. این قرارداد وین است که به سلامتی و مبارکی تصویب شد و با سرعتی که کارهای اداری دارد به دولت هم ابلاغ شد و در گذرگاه است انشاءاللّه این مصونیت هم به مستشاران نظامی مستخدم ملت ایران داده می شود تا اینجا ممکن است حرفی نداشته باشیم و رأی هم ممکن است بدهیم عرض کنم حضور

ص: 646

مبارکتان بنده متن همان ماده 37 را که قرائت فرمودند، می خوانم. البته این بلاشبهه مصونیت نامحدود است و هر فرمی را که رأی دادیم همان است چون بنده وقتی به لایحه ای رأی می دهیم با شجاعت پشت آن می ایستم و خوشبختانه بقدر کافی هم شهامت اخلاقی هم دارم که تحمل کنم و بگویم که من این رأی را دادم وقتی من در مجلس که خیلی از حالات سخاوتمندتر هم بود متحصن بودم از دولتی که کوچه و بازار هم در دستش بود و پشت این پنجره ها فریاد فروش پوست و روده و کله متحصنین بلند بود. به هر حال از رو نرفتیم و ایستادیم و به حمداللّه حالا روزی را می بینم که می توانیم بیائیم در خدمت شما حرفهایمان را بزنیم و شما هم نشنوید و بیائید و بگوئید نخیر آقا اینطور نیست، استدعا می کنم آقای نایب رئیس این چند دقیقه را جزو صحبت من حساب نکنند چون آقای وزیر مشاور با آقای نخست وزیر صحبت می کنند و ایشان توجه ندارند (نخست وزیر - من توجه دارم بفرمایید) کارمندان اداری یعنی همانهائی که کار اداری می کنند این به معلومات من اضافه شد. استدعا می کنم آقایان توجه بفرمایند چون بنده اطمینان دارم و بسیار مطالبی است که باید گفته شود و بسیاری از مسائل باید برای فهم مردم گفته شود چون آنها اهل این آب و خاکند و منهم وکیل این آب و خاک هستم اگر 188 وکیل هست یک نخست وزیر بیشتر نیست این آقای کارمند اداری و فنی را استدعا می کنم توجه بفرمایید و بنده را هم ببخشید، این بسیار خوب تا اینجا عرضی ندارم من خودم عرض کنم باید بگویم من صراحت مگر نباید خودم رأی بدهم. کسانی می گویند مصلحت نیست، کسانی می گویند مصلحت است به فرض اینکه خودم نتوانم تشخیص بدهم تسلیم نظر آنها می توان باشم.

جناب آقای خواجه نوری من شما را مرد شریفی می دانم یعنی همه مرد شریفند شما را بالاخص. اما شما وقتی اعتراض را شروع می کنید بنده که تنم می لرزد (دکتر عدل طباطبائی - آقای پاینده شما همه اش مشغول خطاب به اشخاص هستید) کارمندان اداری و فنی مأموریت و همچنین بستگان آنها که اهل خانه آنها هستند به شرط آنکه تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دائم آن کشور نباشند از این مزایائی که در این مواد است استفاده می کنند اینجا مطابق این ماده ضمیمه کارمند فنی را که مطابق مصلحت ممکن است بنده هم رأی بدهم ولی اجازه بدهید من پیشنهاد بکنم دیگر اهل خانه اش چیست استدعا می کنم پیشنهادم را بپذیرند که این مصونیت و معافیت که خاص این آقاست شامل اهل خانه اش نباشد، این لحظه را هم جزو وقت بنده حساب نکنید. (در این هنگام آقای نخست وزیر با آقای وزیر مشاور صحبت می کردند.) نایب رئیس - لحظات زیادی را حساب نکردیم آقای پاینده.

پاینده - معذرت می خواهم. ببخشید بنده به شما ارادت دارم بنده منتظرم آقای وزیر مشاور صحبتشان تمام شود و توجه بفرمایند. این مصونیت را شما یک تعبیری ازش فرمودید، این کلمه صحیح است؟ این کلمات درست است؟ گنه گنه را من خودم در بچگی خورده ام، خیلی تلخ است آن وقت هنوز قرص نبود که رویش را شیرین کرده باشند. اگر بعضی مطالب تلخ است گاهی اوقات آدم روی مصالح و مصلحت می رود. این آقای وزیر جنگ که مورد احترام همه ما هستند در دستگاهی خدمت می کنند یک روز یک عده جوان را می آورند به سربازی و روز دیگر آنها را می خواهند به خط آتش می گوییم بروند (قراچورلو - نمی گویند، خودشان می روند) به هر حال ما نمی گوییم آقای وزیر جنگ چرا آنها را یک روزی می آورید و یک روز معینی هم فرمان می دهید بروند جنگ هر که هم

ص: 647

نرفت می گذراندش کنار دیوار و خیلی چیزهای دیگر. به هر حال این نوع زندگی مدنی و سیاسی از این گرفتاری فراوان دارد ولی این ضرورت هم هست حالا در این قسمت هم که نوشته شده تمام اهل خانه ممکن است خیلی زیاد بسط پیدا کند به موجب صراحت این ماده آقای دکتر یگانه مسلم دچار اشکال می شود اگر بعضی خیالی می کنند که از این مذاکرات بوی غرض احساس می شود، اگر بوی غرضی احساس می شود همه سکوت کنیم، این عبارت را بنده تقدیم مقام ریاست می کنم بپذیرند که این مصونیتها و معافیت مخصوص اشخاص خارجی است خانواده آنها حق ندارند بیایند. شاید این آقای مستشار آمد اینجا و خواست به رسم اینجا چهار زن بگیرد من شرمم می آید بگویم صیغه هم چهل تا می تواند بگیرد (خواجه نوری - اگر تبعه آمریکا باشد نمی تواند) اجازه بدهید قربان شاید بیست تا صیغه از آنجا بیاورد (نخست وزیر - بنده توضیح عرض می کنم) اجازه بدهیم قربانت بروم چون تصریح می فرمایید تصریح شما در اینجا به عنوان رئیس دولت، قانون و استناد قانونی به وجود می آورد خیلی معذرت می خواهم از آقایان چون این بند (و) می گوید این آقایان مأمورین اداری و نظامیان و اهل خانه شان، اهل خانه هم حدی ندارد (مهندس صائبی - بستگان مشمول نیست) بستگان هم حدی ندارد. از این مصونیت استفاده می کنند. اگر بنده اشتباه می کنم از بنده رفع اشتباه بفرمایید خیلی خیلی معذرت می خواهم دیگر عرضی ندارم.

نایب رئیس - پیشنهادی رسیده از آقای رامبد قرائت می شود.

(به شرح زیر قرائت می شود) «پیشنهاد می نماید، لایحه معافیت مستشاران به شرح زیر اصلاح شود.

به دولت اجازه داده می شود طبق تصویب نامه هیئت دولت هر یک از مستشاران نظامی دولت آمریکا را که در استخدام و خدمت ارتش ایران هستند برای مدت یکسال از هر یک از مواد 29 الی35 قرارداد وین بهره مند سازد.

رامبد نایب رئیس - آقای رامبد بفرمایید.

رامبد - در فرمایش بعضی از سروران محترم حداقل این سوء تفاهم برای من پیش آمد که ضمن اسم بردن از پادشاه بزرگ ما هر مطلبی را که می خواهند عنوان بکنند به یک ترتیب می زنند به صحرای کربلا. بنده خودم نصف کتاب شاهنشاه را کلمه به کلمه در ظرف هفت ساعت خواندم عینا جمله به جمله خواندم ولی به هیچ ایرانی فکر نمی کنم این حق داده شده باشد که مسئولیت وظیفه و خدمتی را که قبول کرده به هیچ عنوانی در تحت عنوان اسم بردن شاهنشاه بزرگ بخواهد خود را از مسئولیت مبرا کند این مجلس و دولت ما همه برای خدمت در اینجا جمع آمده ایم صحبت می کنیم نسبت به شاهنشاه خادمیم اگر خیانت کردیم این ما هستیم که خیانت کردیم و هیچ ربطی به شخص شاهنشاه ندارد شاهنشاه جز صلاح ملت و ایران هیچ چیزی نمی خواهد (صحیح است) ما می رویم، دولت می رود و اشخاص و مجریان و خدمتگزاران می روند ولی شاهنشاه ثابت هستند (صحیح است - احسنت) برگردم سر مطلب در این دو سه ساعت که درباره این لایحه صحبت می کردند یک عده معتقدین و محترمین نسبت به دولت و عمل دولت و لایحه دولت و یک عده مخالفین یا حداقل منتقدیم و ایراد گیرندگانی به این لایحه اگر توجه به این لایحه درست می شد می پذیرفتیم که شاید از جهاتی

ص: 648

واقعا دولت احتیاج به این لایحه دارد. مثلاً یکی از دوستان من به من می گفت فلان ژنرال آمریکائی که میهن پرستیش را در دنیا به ثبوت رسانده شما می خواهید از یک امتیازی که به آشپز سفارتخانه می دهید به او ندهید دیدم این حرف قابل رد نیست دیگری به من گفت فلان شاگرد راننده ای که به اسم عضو فنی آورده اند شما می خواهید تمام مصونیتهائی که لازم نیست به او بدهید خدای نکرده فلان پرونده را که مقامات در اخیار مأموری گذاشته اند برای مطالعه با این مصونیتی که دولت ایران می دهد اصطلاحش را شاید آقای خواجه نوری به فرنگی بگویند کوریه دیپلماتیک به او مصونیت می دهید هیچ به مکاتباتش هم همینطور، آمدیم پرونده را، اسناد سیاسی را گذاشت توی یک پاکت و به یک مقصدی فرستاد. دولت ایران حق بازجوئی نداشته باشد؟ دیدم این صحیح است، و دیدم از این طرف این منقد هم درست می گوید بنده یک پیشنهادی کردم که هم نظر اکثریت محترم که دولت عزیز را تائید فرمودند یکبار دیگر اعتماد و اعتقادشان را به دولت تکمیل کنند، این حق را به دولت بدهد منتقدین اینجا ایراد دارند و خدای نکرده فکر نمی کنند کار خبطی دارید انجام می دهید دیگر اینقدر وقت سایرین را چرا می گیرید بگذارید اقلیت در اشتباه خودشان باقی بمانند از آن گذشته تصدیق می فرمایید هر حقی را که به یکی دادید اگر بخواهید سلب بکنید یکی احساس سردی به وجود می آید به همین جهت مدت (یک سالی) را اینجا گذاشتیم معلوم نیست سال آینده به همین موقعیت و کیفیت مورد احتیاج دولت باشد اجازه بفرمایید همین یک سال باشد اگر لازم داشت تمدید می کند و اگر لازم دانست تجدید کند و یا اگر لازم ندانست دیگر تعبیر اینکه تا دیروز این حق را داشتند سلب می کند.

برای دولت مشکلی به وجود نمی آورد از آن گذشته این معافیت ها و مصونیت ها نمی دانم ناطق محترم چطور شد که نخواندند که این قسم از ماده از 29 تا 35 انواع و اقسام معافیت دارد و ممکن است خود دولت در این مورد میل نداشته باشند که همان امتیازی را که به فلان متخصص اتمی و فلان ژنرال داده می شود به شاگرد راننده هم داده شود پس همه اینها موکول به این می شود که دولت چه تشخیص می دهد به چه کسی می دهد و به چه میزانی که لازم دارد، می دهد و به این ترتیب دیگر اگر به این پیشنهاد رأی دادند یکبار دیگر نسبت به دولت اظهار اعتماد کرده اند اگر خدای نکرده رأی ندادند دلیل این است که به این دولتمان اعتماد نداریم (عده ای از نمایندگان - رأی می دهیم) (قراچورلو - هیچ همچو چیزی نیست رأی نمی دهیم).

نایب رئیس - نسبت به این پیشنهاد نظری نیست؟ آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده لازم بود توضیحی عرض کرده باشم. نامه ای را که وزارت امور خارجه به سفارت آمریکا در تاریخ مهر ماه یک سال گذشته نوشته است و آن مأخذ کار ما در آینده خواهد بود (یکی از نمایندگان - زمان دولت جنابعالی بود؟) بنده که شش ماه است هستم، در مهر ماه بنده نبودم.

این نامه اینطور حکایت می کند که رئیس و اعضاء هیئتهای مستشاران نظامی در ایران از مصونیتها و مزایائی که برای کارمندان اداری و حتی موضوع بند فلان الی آخر استفاده می کند به این جهت این عملی است که خیلی ارتباط پیدا می کند شما وقتی در نامه تان اشاره به کنوانسیون وین می کنید پس توافق شده است. پس این موضوع وارده خدمه و سکنه و غیره و فلان به هیچ وجه من الوجوه نمی شود که در آن ماده قرار داد وین نوشته شده است ممکن است آن را تسری داد ولی نامه یی را که وزارت خارجه به سفارت آمریکا نوشته است فقط نسبت به رئیس و اعضاء هیئتهای نمایندگی است مطلبی را

ص: 649

که جناب آقای پاینده فرمودند مقامات آمریکائی رسما و صریحا اعلام داشته اند که در صورت شمول قرار داد وین به مستشاران آمریکائی از لحاظ حقوق مدنی در صورتی که حقی از یکی از افراد ایرانی تضییع گردد کماکان در محاکم ایرانی قابل تعقیب خواهد بود. در زندگی روزمره به هیچ وجه من الوجوه این مصونیت موجود نیست. یک کسی از کسی طلب دارد حق کسی را تضییع می کند اگر در حال خدمت و وظایف اداری و نظامی قابل تعقیب است در مسائل جزائی هم آنها به مجازات می رسند منتهی چون در یک عملی شرکت می کند که احتمالاً ممکن است وقوع حوادثی را پیش آورد و طبق قوانین و محاکم و معاهده (صادق احمدی - توضیح بفرمایید که با گروهبان آمریکائی که پریروز سه نفر را کشت چه می شود، این تصادفات اتومبیل چطور می شود؟) قرارداد و موافقتنامه دو جنبه دارد دو طرف دارد تا حدی مورد موافقت قرار می گیرد که این پاره نشود اگر نیازی نباشد که این موافقت نامه به وجود نمی آید همان طور که اشاره شد ما امروز وسائلی داریم که دستگاههای رادار در سراسر مملکت موجود است. جهتهای خارج از سرعت صورت داریم عرض کنم احتیاجات و نیازمندیهای بسیار زیادی داریم و اینها در تمام کشورها آزادی باید گفته بشود که در حقیقت این ترقیات شگفت انگیز صنعت نظامی متعلق به ملت آمریکا است و تعهداتی را که با این دولت و دولتهای دیگر با موافقتنامه هایی به وجود آمده و اگر فرض بفرمایید کشور فرانسه این وسائل نظامی را به ایران داده بود، این قرارداد و این موافقتنامه با دولت فرانسه بسته می شد حدود این هم در مذاکرات و مبانی کار باید منطقی باشد با توافق دو طرف وقتی به یک جائی برسد که قرار باشد پاره بشود این دیگر قرارداد نیست (صادق احمدی - اگر یک گروهبان مرتکب جرمی شد چه می شود؟) چون این را اشاره فرمودید عرض می کنم افسران نظامی آمریکا که در ارتش خدمت می کنند به عنوان هیئت نظامی تلقی می شود امکان دارد که یک متخصص الکترونیک یا رادار ممکن است سیویل باشد این دیگر نظامی نیست در این خدمت. موضوع افسر و نظامی و غیر نظامی نیست آن عده که مورد استفاده ارتش است و دولت موافقت می کند در انجام خدمت شامل این مقررات می شود حالا این ممکن است کلنل ارتش آمریکا باشد، ممکن است یک متخصص طیاره جت و رادار باشد که این متخصص نظیرش هم در دستگاههای نظامی آمریکا افراد سیویل خیلی زیاد هستند در ارتش ما خدمت می کنند. منظور غرضم کارمندان فنی هستند یعنی تکنیسین یعنی کارشناس این موارد را اگر توجه بفرمایید یک قدری روشنتر خواهد شد.

نایب رئیس - نسبت به پیشنهاد آقای رامبد مخالفی نیست؟ آقای خواجه نوری.

خواجه نوری - بنده خواستم توضیح بدهم علت اینکه جناب آقای رامبد این پیشنهاد را فرمودند باز روی حسن نیت و روی مطالبی است که دوستان عزیز فرمودند بنده فقط یک نکته را می خواهم خدمتتان عرض کنم که این افراد در خدمت دولت ایران هستند و هر وقت دولت ایران از اینها تخطی مشاهده بکند می تواند آنها را از خدمت خارج بکند و حتی از مرز هم خارج بکند. بنابراین هیچ موردی ندارد که یک شرطی برای مدت یک دو دو سال معین باشد. این تا آن مدتی است که مورد استفاده دولت ایران هستند و در خدمت ما هستند، از این مصونیت استفاده می کنند آن آنی که وزیر جنگ حدس زد که آن آدم مقررات را رعایت نکرد آنا به خدمت او خاتمه می دهد و از مرز هم او را خارج می کند (رامبد - یک سالش را حذف بفرمایید موافقت می کنم) منظور حاصل است، تحصیل حاصل است قربان.

ص: 650

نایب رئیس - آقای فخر طباطبائی موافقید، بفرمایید.

فخر طباطبائی - با پیشنهاد آقای رامبد موافقم. عرض کنم حسن مذاکره و مشاوره این است که وقتی درباره یک مسأله ای صحبت بشود و اطراف و جوانب قضایا بیشتر روشن می شود. بنده از مجموع مذاکراتی که شد و توضیحاتی که جناب آقای نخست وزیر حالا دادند، روشن شدم به اینکه منظور دولت از تقدیم این لایحه این نیست که تمام اشخاص غیر ذی صلاحی که مربوط به کادر مستشاری باشند از این معافیت استفاده کنند و بنده این را احراز کردم که منظور این است که اشخاصی که ذی صلاح هستند، متخصص فنی هستند، مشاور نظامی صاحب منصب هستند، استفاده کنند و این لایحه به این کیفیت جناب آقای نخست وزیر پس از اینکه به صورت قانون درآمد، وافی به مطلب نیست و محتاج به این می شود که باز بیائیم روی تذکراتی که در مجلس داده و روی توضیحاتی که آقای نخست وزیر روی گزارشی که دولت مبادله کرده صحبت بکنند و استنتاج بکنند. بنابراین با این پیشنهاد اگر موافقت بکنند مطلب این لایحه را خلاصه کرده هم نظر دولت تأمین است، هم نظر مجلس تأمین است. عرض کنم حضورتان ما هیچوقت برخلاف واقعیات فکر نمی کنیم و مصلحت امور را همیشه در نظر می گیریم النهایه تا حدی که این مصلحت امور، تالی فاسدی پیدا نکند. این است که بنده آن عرضی را که کردم که اگر در کمیسیون دادگستری هم مطالعه می شد خدا شاهد است که این بحث ها و مذاکرات در مجلس نمی شد برای اینکه در آنجا فرمه می شد و اصلاحاتی به عمل می آمد و یک ماده کاملی می شد که تمام جهات کار و هم نظر دولت تأمین شده باشد البته به همان دلیل که یک سیاستمدار خارجی حق دارد از مصونیت استفاده می کند، یک مستشار عالی رتبه ای هم که مورد استفاده ما است ما این مصونیت و معافیت را بهش اعطاء می کردیم ولی این لایحه به این صورت که درآمد گاهی اوقات در امور عجله ای که می شود باعث زحمت می شود این است که بنده این پیشنهاد جناب آقای رامبد را یک پیشنهاد بینابین می دانم و خالی از تعصب هم عرض می کنم و فکر می کنم اگر آقایان موافقت بکنند اظهار رأی بکنند من فکر می کنم این مسئله حل شده هم نظر دولت تأمین است هم نظر آقایان تأمین می شود.

نایب رئیس - آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده خواستم تمنا کنم از جناب آقای رامبد که پیشنهادشان را پس بگیرند چون تحصیل حاصل است تمام قراردادهای آنها قید یک ساله است (رامبد - ما اعتماد کامل داریم به وزارت جنگ و حضرتعالی) استدعا می کنم که در این ماده تغییر داده نشود این هم مسلما همان نظر جنابعالی را تأمین می کند (رامبد - من استدعایم این بود وقتی مجلس را به شما رأی می دهد جنابعالی هم قبول بفرمایید).

نایب رئیس - آقای رامبد پیشنهادتان را پس گرفتید.

رامبد - بنده پس می گیرم ولی این یک راهنمائی بود ایشان قبول کردند که قراردادها یک ساله است.

نایب رئیس - پس گرفتید؟ رامبد - وقتی دولت خودش نمی خواهد مجبورش که نمی توانیم بکنیم.

نایب رئیس - در این صورت اینطور تلقی می شود که پس گرفتید پیشنهاد دیگری است از آقای

ص: 651

دکتر مبین قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) ریاست محترم مجلس شورای ملی - پیشنهاد می نمایم عبارت (به موجب موافقت نامه های مربوط) به عبارت (برطبق قانون) تبدیل شود. دکتر مبین .

نخست وزیر - هیچ صحیح نیست برای اینکه صحبت قانون نیست، صحبت مقاوله نامه است.

نایب رئیس - آقای دکتر مبین دکتر مبین - دولت تأکید کرد و تأیید نمود که این آقایان مستشاران مستخدم دولت ایران هستند و ما اتباع خارجی را به خصوص نظامیان خارجی را چطور بدون قانون می خواهیم مستخدم خودمان کنیم و شما هیچوقت مجاز نخواهید بود که به موجب موافقتنامه یک مستشاری را به استخدام خودتان درآورید و این است که بنده پیشنهاد کردم اینها که در استخدام شما هستند به موجب قانون مربوطه باشد. بنابراین شما می بایست استناد بفرمایید به قانونی که دارید در این زمینه هیچوقت راه باز نکنید که به موجب موافقتنامه مستشار خارجی استخدام کنید برای اینکه تالی فاسد دارد اگر شما قانونی را بردارید و بجایش موافقتنامه بگذارید این تالی فاسد دارد و ماده 47 قرارداد وین شما الان تصویب کردید که کشور پذیرنده در اجرای مقررات این قرارداد تبعیض بین کشورهای قائل نخواهد شد وقتی شما نتوانستید تبعیض قائل شوید از نظر استفاده از ماده 29 تا 35 از نظر مصونیت های مندرج در 29 تا 35 شما حق ندارید تبعیض قائل شوید اگر دست دولت باز شود که به موجب قرارداد و موافقتنامه این را تخصیص بدهد این به نظر بنده به ضرر دولت است به نظر بنده به نفع دولت است که دست خودش را در این راه باز نکند و دولت نتواند مستشار نظامی با قرارداد استخدام کند علاوه بر این می خواستم مطلب دیگری عرض کنم این را کاملاً توجه بفرمایید آقایان، مستشارانی که مشمول معافیت کارمندان اداری و فنی می شوند، طبق قرارداد وین از مصونیت های مندرج در مواد 29 تا 35 باید استفاده کند در این قراردادهائی که تصویب کردیم، ماده 32 وجود ندارد بنابراین شما چطور نسبت به ماده ای که وجود ندارد، می خواهید تصمیم بگیرد.

نایب رئیس - آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده فکر می کنم برای آقای دکتر مبین اشتباهی رخ داده، استخدام اصلاً وجود ندارد موضوع استخدام اصلاً وجود ندارد موضوع استخدام نیست قرارداد نظامی است که در سال 1322 از مجلس گذشته، این فقط موضوع این است که کسانی هستند که می آیند در خدمت ارتش طبق موافقتنامه که با موافقت آن قانون است که در سال 1322 گذشته است و به نظر بنده این استخدام نیست. بدین جهت این مطلبی که جنابعالی می فرمایید، اصلاً وارد نیست.

دکتر مبین - پس اگر اینطور است ماده واحده را چرا اصلاح نمی کنید. این صریح گفته در استخدام دولت شاهنشاهی باشد.

نخست وزیر - اجازه می دهد، فقط مصونیت است که این قانون اجازه می دهد. اگر آن قانون اجازه ندهد، در استخدام نخواهد بود و این ماده فقط برای مصونیت است.

دکتر مبین - پس جنابعالی با اصل موافقت می کنید. اما به موجب موافقتنامه مربوطه ما چنین موافقتنامه نداریم، ما قانونی داریم راجع به استخدام سازمان مستشاران نظامی. بنابراین طریق همان

ص: 652

قانون باید استخدام بشوند. بنده پیشنهاد کردم، پیشنهادم هم خیلی صحیح است، پس هم نمی گیریم. ما نمی توانیم به دولت اجازه دهیم که طبق موافقتنامه مستشار استخدام کند.

نایب رئیس - رأی می گیریم به پیشنهاد آقای دکتر مبین.

روحانی - به نظرم منافاتی ندارد برای اینکه جناب آقای نخست وزیر فرمودند این موافقتنامه به استناد قانونی است که داریم این توضیح در صورت جلسه هم ذکر می شود (دکتر مبین - چه اصراری است که اصلاح نشود) نایب رئیس - جنابعالی قانع شدید یا رأی بگیریم؟ (دکتر مبین - رأی بگیرید). بنابراین پیشنهاد یکبار دیگر خوانده می شود.

(به شرح سابق خوانده شد) نایب رئیس - به پیشنهاد آقای دکتر مبین رأی می گیریم. خانمها و آقایانی که موافقند، خواهش می کنم قیام فرمایند (چند نفری برخاستند) تصویب نشد.

نایب رئیس - پیشنهاد آقای پاینده قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) پیشنهاد می کنم که ذیل ماده واحده اضافه شود که این تصویب نامه و معافیتها خاص شخص آنها خواهد بود.پاینده نایب رئیس - توضیح بفرمایید.

ابوالقاسم پاینده - این کلمه ای که آقای دکتر مبین راجع به ماده 32 فرمودند می خواهم توجهتان را جلب کنم، از نظر عمل اشکال به وجود می آورد. این قرارداد ماده 32 ندارد (یکی از نمایندگان - اشتباه چاپخانه است) تشریح مقام مسئول در صورت مجلس برای توضیح کافی است اما در اینجا کافی نیست. ملاحظه بفرمایید در بند دو ماده 31 می گوید مأمور اداری و بستگانش، توجه بفرمایید در اینجا می گوید مستشاران نظامی از مصونیت های بند (و) استفاده می کنند یعنی اگر فردا یک محکمه دیوان کشور در موردی اختلاف نظر بدهد، هیچکس نمی تواند بگوید خلاف گفته، این کلمات بند 2 ماده 31 تسری پیدا می کند و این تصریح به نظرم کافی نباشد، مطلب مهم نیست، یعنی ابهام لغوی ندارد ولی این تفسیر به نظر من ممکن است کافی نباشد. برای جلوگیری از این مشکل استدعا می کنم مطابق پیشنهادی که شده تصریح شود (خواجه نوری - مطمئن باشد تحصیل حاصل است) نایب رئیس - به پیشنهاد خودتان باقی هستید؟ پاینده - اجازه بفرمایید بروم بنشینم، با استناد به فرمایش آقای نخست وزیر که این معافیت ها و مصونیت ها، خاص خود این مستشاران نظامی است نه بستگان آنها، بنده پیشنهادم را پس گرفتم.

نایب رئیس - پیشنهاد دیگری از آقای بالاخانلو قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی به منظور رفع هر گونه سوء تفاهم و روشن شدن اذهان عمومی از حسن نیت نمایندگان مجلسین در حسن روابط فیمابین کشور شاهنشاهی ایران دولت آمریکا و توجه به اینکه عده ای از اطباء حاذق و مهندسین عالی مقام ایرانی در خدمت کشور آمریکا می باشند و خدمات آنها به مردم آمریکا کمتر از

ص: 653

اطلاعات فنی مستشاران نظامی آمریکا در ارتش شاهنشاهی نیست، پیشنهاد می نماید متقابلاً اتباع ایرانی که در خدمت کشور آمریکا می باشند، از مقررات این قانون در کشور آمریکا استفاده نمایند.

بالاخانلو نایب رئیس - آقای بالاخانلو بالاخانلو - پیشنهاد بنده از این جهت است که چون صحبت شد از افکار عمومی و اینجا گفته شد همان صحیح است زیرا افکار عمومی ما را به مجلس آورد و نمی شود گفت همان صحیح است زیرا افکار عمومی ما را به مجلس آورد و نمی شود گفت افکار عمومی نمی فهمد یا توجه ندارد. افکار عمومی بسیار خوب می فهمد و خوب هم توجه دارد و به همین دلیل یک مجلس انقلابی به اسم دوره 21 به وجود آورد که از مردم و طبقات مختلف کارگر، پیشه ور، مهندس، دکتر از تمام طبقات در این مجلس گرد آمده که به کار و خیر مملکت بپردازند. حالا ما بیائیم بگوئیم این مصونیت را می دهیم که فلان دولت به ما کمک کرده یا نگفتیم نکرده، همه ممنونیم جناب آقای نخست وزیر در جواب عرض بنده فرمودند، کمک کردند ما نگفتیم نکرده (نخست وزیر - خیلی مطالب دیگر هست) اگر تمام مغلطه بازی است بفرمایید صحبت بکنید . (همهمه نمایندگان) نایب رئیس - اجازه بفرمایید ناطق صحبت بکند.

بالاخانلو - ما به دولت آمریکا یک همچو امتیازی می دهیم که مستشاران نظامی یک همچو مصونیتی داشته باشند برای اینکه رفع هرگونه سوء تفاهم بشود، پیشنهاد کردم یک چند نفر ایرانی که در آنجا خدمت می کنند، رئیس بیمارستان هستند، مهندس هستند که در کارخانجات مهم آمریکا مسئولیت دارند (یکی از نمایندگان - اینها در دستگاههای ملی هستند) به آنها هم این امتیاز داده شود، این نظر بنده است (خواجه نوری - مستخدم دولت نیستند) اطلاعات بنده شاید کافی باشد عرض بنده از این جهت بود. چون هیچ کدام نظر خاصی نه دولت آمریکا دارد و نه بنده دارم می خواهم عرض کنم که اگر یک همچو امتیازی به مستشاران آنها دادیم آنها هم متقابلاً به ما بدهند که در افکار عمومی سوء تفاهمی ایجاد نشود. (مهندس صائبی - به این پیشنهاد معتقدید) البته معتقدم. بنده دیگر عرضی ندارم.

نایب رئیس - آقای دکتر یگانگی مخالفید یا موافق (بنده مخالفم) بفرمایید.

دکتر یگانگی - بنده برای اینکه مختصر عرض کرده باشم به استحضار می رسانم که این افرادی که در آمریکا از ایرانیان خدمت می کنند از سه دسته خارج نیستند. یک دسته ای هستند که اینها تبعه هستند، تبعه دولت آمریکا هستند و مشمول مقررات و قوانین خود اتباع آمریکا می باشند. یک عده هم هستند که کارآموزند، آنهایی که در آنجا کار می کنند به عنوان متخصص در آنجا کار نمی کنند و یک طبقه سومی هم هست که ممکن است به صورت قاچاق یا به طور غیر قانونی آنجا باشند. بنابراین هیچ کدام مشمول این عمل متقابل نمی شوند.

نایب رئیس - نظر دیگری نیست (اظهاری نشد) آقای بالاخانلو پس می گیرید؟ بالاخانلو - پس گرفتم.

رامبد - بنده اخطار نظامنامه ای دارم.

نایب رئیس - بفرمایید.

رامبد - طبق آیین نامه موجود باید کلیه لوایح برای اطلاع نمایندگان طبع و توزیع شود. من

ص: 654

خواهش می کنم همه آقایان و خانم ها لوایحی که توزیع شده و از روی آن داریم مذاکره می کنیم باز کنند و این مواد 29 تا 35 را که دارید تصویب می کنید، ببینید یک نفر ماده 32 را بخواند. ماده 32 اصلاً وجود ندارد. این واقعا قانونگذاری است، بنده که نمی دانم.

نایب رئیس - قطعا در موقع چاپ لایحه اشتباه شده و ماده 32 اشتباها چاپ نشده.

رامبد - بنده با اجازه آقایان لایحه دولت را قرائت می کنم «با توجه به لایحه شما ره 18 / 2291 - 25/11/1342 دولت و ضمائم آن که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری و نظامی ایالات متحده آمریکا را در ایران که به موجب موافقت نامه مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند، از مصونیتها و معافیتهای کارمندان فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد ذیل برخورد نماید». بند (و) هم کارمندان اداری و فنی هستند که در ماده 37 می گوید از مزایا و مصونیتهای مندرج در مواد 29 تا 35 بهره مند خواهند بود، مواد 29 تا 35 یعنی 29 - 30 - 31 و 32 الی آخر بهره مند خواهند بود. آقایان دارید رأی می دهید، توجه بفرمایید به چه دارید رأی می دهید.

نایب رئیس - آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده در این لایحه که الآن مطرح است مطلب جنابعالی را نمی بینم برای اینکه به هیچ وجه من الوجوه اشاره به موادی... (رامبد - این را نفرمایید برای اینکه خدای نکرده الآن لایحه ای که قبلاً تصویب شده، ملغی می شود).

در چاپ اگر گاهی اوقات اشتباهی می شود یا اگر کلمه ای افتاده این به هیچ وجه به این ماده واحده ارتباطی ندارد ماده واحده را عرض می کنم می گوید ما توجه به لایحه فلان و ضمائم که در تاریخ 25/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی را از مقررات قرارداد وین که در تاریخ 18 آوریل به تصویب رسیده برخوردار نماید.

این به هیچ وجه من الوجوه آن مطلبی که آقا می فرمایید درش نیست، آن یک مطلبی است جداگانه یا اگر یک اشتباهی در چاپ یا در توزیع شده باشد، این را مجلس می داند و اصلاح می کند. (رامبد - اگر حضرتعالی نماینده بودید به این رأی می دادید قبول می کردید؟) بنده نه علاقه کمتری به مجلس دارم نه خودم را از مجلس دور می دانم.

نایب رئیس - آقای رامبد توجه بفرمایید این به همین صورت از مجلس سنا آمده است.

رامبد - پس ماده سی و دو کجاست؟ نایب رئیس - در موقع چاپ لایحه اشتباها چاپ نشده، آقای پاینده بفرمایید.

ابوالقاسم پاینده - اولاً معذرت می خواهم و تشکر می کنم که امروز مجلس حوصله به خرج داد و من به اندازه یک ماه صحبت کردم، انشاءاللّه یک ماه صحبت نمی کنم. جناب آقای نخست وزیر استدعا می کنم توجه بفرمایید یک خط زنجیری پیوسته است می بینم در قرارداد وین در ماده 37 می خوانیم بستگان مأمورین سیاسی که اهل خانه اش هستند به شرط آنکه تابع کشور پذیرنده نباشد از مصونیتهای مندرج در مواد 29 تا 36 برخوردار خواهند بود کارمندان اداری و فنی از همین مصونیتها یعنی مصونیتهای ماده 29 تا 35 برخوردار خواهند بود آقای نخست وزیر توجه بفرمایید (دکتر عدل طباطبائی - شما برای مجلس صحبت می کنید) در اینجا ملاحظه بفرمایید یک خطر زنجیری پیوسته

ص: 655

است، مصونیتها از ماده 29 تا 35، مصونیتهای بند 2 ماده 37، همان مصونیتهای ماده 29 تا 35 می گوید مصونیت به آنها می دهیم، کدام مصونیت بنده قسم به خدا اگر در این مطلبی که عرض می کنم جز حرمت مجلس نظری ندارم. این طریق صحیح نیست و هیچ گونه کلمه پردازی با این حقیقت تطبیق نمی کند.

نایب رئیس - آقای نخست وزیر.

نخست وزیر - بنده به جناب آقای رامبد عرض کردم، تشریف فرما شده بودند البته یک مطلبی از مجلس سنا آمده راجع به کنوانسیون بین المللی وین، این یک مطلبی است چاپ شده، منتشر شده و دنیا قبول کرده و ممالک زیادی وابستگی خودشان را اعلام کردند، فرض کنید که در چاپ این یک کلمه افتاده باشد، مصوبات ما روی کلیات کنوانسیون وین است و تغییری در آن اصل نمی دهد، یا ما تأیید می کنیم یا نمی کنیم. اگر ما یک کلمه اش را تغییر بدهیم دیگر آن وابستگی را نداریم و چون مجلس رأی داده به این وابستگی، خودش به کنوانسیون در حقیقت ماده 32 را هم جزو آن تلقی کرده، چنانچه اگر شما یک اصل را تغییر بدهید شما جزو آن کنوانسیون نیستید. این مطلبی است که تصور می کنم که اگر بخواهیم مته به خشخاش بگذاریم موردی ندارد. تردیدی ندارد که این اصل کلی را که توضیح دادم مورد قبول آقایان قرار می گیرد و در آن لایحه ای هم که الآن مورد بحث است این لفظ اشاره به کنوانسیون بین المللی وین می کند که آن کنوانسیون را مورد تأیید قرار داده و حق تغییر ندارد و این هم چون نسبت به مواد در اینجا تذکری نداده، به نظر بنده عرایض بنده را قبول بفرمایید (صحیح است) نایب رئیس - آقای سرتیپ پور.

سرتیپ پور - تصویب هر چیز مجهول، بلااثر است (نمایندگان - تکرار بفرمایید) تصویب هر چیز مجهول بلااثر است یا باید رئیس کمیسیون خارجه تشریف بیاورند بگویند این ماده 32 چه بود ما بفهمیم یا مخبر کمیسیون تشریف بیاورند بگویند این ماده 32 که تصویب شده چی است (یکی از نمایندگان - خودشان نمی دانند) عمل ما وقتی که بدون توجه به مواد تصویب شده باشد، نمی تواند مؤثر باشد و حتی المقدور آقایان سعی بفرمایید کاری را که می خواهید بکنید، کاری صحیح باشد در مسئله کنوانسیون مسئله قرارداد بین دول یک ماده را نمی شود کم و بیش کرد باید قبول کرد. موضوع تسری دادن یک ماده است به مأمورین داخلی من باید بدانم که حق داده ام اتباع خارج بزنند در شکم افراد داخله یا حق ندارند، من باید بفهمم قربانت برو، چه اصراری است که مبهم باشد؟ (صحیح است - احسنت) نایب رئیس - توضیحاتی که جناب آقای نخست وزیر دادند درباره اینکه این یک قرارداد بین المللی است و هیچ گونه تغییری در آن نمی شود، داد (یک نفر از نمایندگان - ما دادیم) در هر صورت آقای نخست وزیر توضیح می فرمایند.

نخست وزیر - در اینجا توجه بفرمایید ماده واحده ای را که مجلس رأی داد این است:

ماده واحده - قرارداد وین درباره روابط سیاسی که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961 مطابق با 29 فروردین 1340 در شهر وین به امضای نماینده مختار دولت شاهنشاهی رسیده و مشتمل بر 53 ماده و دو پروتکل می باشد تصویب و به دولت اجازه داده می شود که اسناد تصویب آن را مبادله نماید.

ص: 656

در حقیقت اینجا به مجموع این لایحه که در پایان آن هم گفته می شود که متنهای انگلیسی - چینی - اسپانیولی - فرانسوی و روسی، بین 5 زبان رسمی سازمان ملل متحد، معتبر است و آن مورد توافق قرار می گیرد. اگر به فرض در ترجمه این قرارداد یک اشتباهی رخ داده بود و ما تصویب کرده بودیم این معتبر نیست. وابستگی ما به این کنوانسیون بین المللی وین مطرح است نه ترجمه آن، چه برسد به اینکه قسمتی در چاپ افتاده باشد حالا اتفاقا ماده 32 در این اسنادی که وزارت خارجه اینجا داشتند پیدا شده عین آن را قرائت می کنم.

«ماده 32 - دولت فرستنده می تواند انصراف خود را از مصونیت قضائی نمایندگان سیاسی و اشخاصی که بر طبق ماده 37 از مصونیت برخوردار می شود اعلام نماید.

2 - انصراف باید همیشه صریح باشد.

3 - در صورت طرح دعوی از طرف یک نماینده سیاسی یا شخصی که بر طبق ماده 37 از مصونیت قضائی بهره مند است توسل او به مصونیت قضائی نسبت به هرگونه دعوای متقابل که مستقیما مربوط به دعوای اصلی باشد پذیرفته نخواهد شد.» اینجا همه جنبه های منفی دارد که خوشبختانه در تأیید نظریات آقایان است.

4 - انصراف از مصونیت قضائی در برابر یک دعوای مدنی یا اداری متضمن انصراف از مصونیت نسبت به اقدامات اجرائی مربوط به حکم محکمه نخواهد بود برای این امر یک انصراف جداگانه لازم است.» این ماده ای است که در اینجا افتاده، بنده عرض می کنم که قسمتی از این ترجمه را فرض بفرمایید مترجمی اشتباه ترجمه کرده باشد، دولت و مجلس آنچه که وابستگی خودشان را به آن اعلام کرده اند، اصل قرارداد موافقت بین المللی وین است. با وجود این من با اجازه جناب رئیس مجلس این را بدهم که ملاحظه بفرمایند و تکمیل بفرمایند.

نایب رئیس - پیشنهاد آقای صادق احمدی قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) پیشنهاد می نماید درجه داران هیئت مستشاری از شمول این ماده مستثنی بشوند.

صادق احمدی نایب رئیس - آقای صادق احمدی بفرمایید.

صادق احمدی - عرض کنم بنده نمی خواستم در چنین وقتی در ساعت سه و نیم بعد از ظهر که نمی دانم جناب آقای دکتر خطیبی چطور تا این وقت جلسه را ادامه داده اند، صحبت کنم. در موقع طرح بودجه اقلاً یک ساندویچی داده شد و بنده حالا که آمده ام، اینجا با یک دل درد و سردرد عجیبی آمده ام اینجا صحبت می کنم. آیا همین عمل یک عکس العمل بدی ندارد که این لایحه چه لایحه ای بود که یک کارهای بی ترتیبی در موقع طرح آن می شود و بنده متأسف و متأثرم خیلی متأسفم (صحیح است) آنچه که می خواهم عرض کنم این است که نمی دانم چه اصراری است که جناب آقای نخست وزیر دارند که این لایحه عینا باید تصویب بشود (یک نفر از نمایندگان - احترام به اقلیت مجلس نیست) محقق بدانید مردم مملکت به مجلس شورای ملی احترام بیشتری می گذارند تا به مجلس سنا برای اینکه در آنجا این بحثها نشد و همه متأثر شدند که یک لایحه به این مهمی را سربسته تصویب،

ص: 657

کردند اما مجلس شورای ملی خوشبختانه تا ساعت سه و نیم نشسته و این نشانه این است که مجلس شورای ملی، نمایندگانش، نمایندگان حقیقی مردم هستند، علاقه مندی بیشتری دارند و این حقیقتی است که باید اینجا عرض کنم مردم حقیقتا گله مندند از سناتورها. آنچه که بنده می خواهم عرض کنم در خارج از جلسه که رفته بودم برای کشیدن سیگار با یکی دو نفر از آقایان اعضای محترم حزب ایران نوین که بنده نسبت به همه شان احترام دارم و ارادت دارم، بحث می کردیم دیدم این عضو محترم حزب ایران نوین با اینکه مرد فوق العاده مطلعی است اطلاع ندارد که این لایحه شامل چند نفر می شود، می گفت شامل 40 نفر است بنده گفتم در متن مطالعه کردید گفتند نه مطالعه نکردم. این لایحه شامل تمام افراد هیئت مستشاری می شود من نمی گویم خانواده شان چون آقای نخست وزیر فرمودند شامل خانواده نمی شود ولی با توجه به متن ماده واحده و آن تعریفی که از مأمورین فنی کردند، خانواده شان هم مشمول می شود حالا بنده اتخاذ سند می کنم از فرمایشات جناب آقای نخست وزیر می گویم مشمول افراد خانواده نمی شود، اما اعضای هیئت مستشاری تعدادشان زیاد است اکثرشان هم درجه دار هستند و تمام ناراحتی مردم از این درجه دارها است و الا قبول می کنم فرمایش جناب آقای نخست وزیر را که گفته یک عده افرادی هستند که متخصص اند آمده اند به عنوان معلم و ممکن است، سیویل باشد. اما از درجه دارها است که مردم ناراحتند و می گویند اگر ما فردا مثلاً با زنمان بیرون رفتیم و یک گروهبان آمریکایی نیشگون از زن ما گرفت نمی توانیم به هیچ جا مراجعه کنیم. اینجا است که مردم را عصبانی می کنند. دیروز در روزنامه خواندید که یک گروهبان آمریکایی سه نفر را زیر کرده است و خود بنده در موقع دادستانی، پرونده هایی از گروهبانهای نظامی آمریکا داشتم که افرادی را زیر کرده بودند که شما می خواهید رأی بدهید، وجدانتان را چطور قانع می کنید. (صحیح است) من متأثرم، می بینم دوست عزیز بنده جناب آقای قراچورلو که بنده به ایشان ارادت دارم، می آیند و می گویند زود باشید. چرا زود باشیم آقای قراچورلوی عزیز من. جناب آقای نخست وزیر فرمایش کردند بنده هم خوشوقتم. گفتند ممکن است مقتضیات ایجاب بکند. بنده هم اینقدر انجماد فکری ندارم که بگویم مقتضیات ایجاب نمی کند، ولی این را محدود بکنید بگویند افسران مستشاران آمریکایی چون آنها ممکن است افرادی باشند که کمتر تخطی بکنند، واقعا هم این طوری است کمتر پشت اتومبیل می نشیند کمتر مست می کنند کمتر تخطی می کنند. ما کمال احترام را برایشان قائلیم و قبول می کنیم اینها را در ردیف خدمه سفارت محسوب بکنیم این عیبی ندارد. اما مشمول درجه داران نکنید. این خطرناک است و خدای نخواسته واقعه سقاخانه را تکرار خواهید کرد. وقتی که من دیدم بچه ام زیر اتومبیل یک نفر آمریکائی رفت و هیچ مرجعی ندارم که شکایت بکنم چه کار می کنم؟ می روم آمریکایی را می کشم این به ضرر خود آنهاست، نکنید این کار را.

نایب رئیس - قبل از اینکه آقای نخست وزیر توضیحی بفرمایید باید عرض کنم که جناب آقای صادق احمدی ایراد فرمودند چرا بنده جلسه را ادامه دادم و تنفس ندادم به علت رأی مجلس برای اینکه تقاضا شد جلسه روز پنجشنبه باشد، مجلس رأی نداد و من موظف به تبعیت از رأی مجلس هستم (صحیح است) آقای نخست وزیر بفرمایید.

نخست وزیر - راجع به موضوع درجه دار فرمودید بنده فکر می کنم که توضیحات قبلی جوابگوی فرمایش فعلی جنابعالی است، البته این احساسات ، احساسات بسیار خوبی است و اگر بنده شدیدتر

ص: 658

این احساسات را نداشته باشم، کمتر ندارم، ولی هیچ وقت نباید یک مطلب اساسی و کلّی مملکت را با یک مطالب استثنائی مخلوط کرد. موضوع درجه دار مطرح نیست. موضوع رئیس و اعضای هیئت نمایندگی مستشاری آمریکا در خدمت ارتش ایران است. درجه دار در لفظ ما و در قاموس ما به معنای کسانی می آید مثل گروهبان و غیره و اصلاً این مطرح نیست، این موضوع ممکن است یک آدم سیویل و متخصص باشد، اکسپر باشد، یک تکنیسین باشد یا یک درجه دار متخصص الکترونیک که از وزارت دفاع آمریکا آمده باشد، اینها را نمی شود تفکیک کرد، تشخیص داد.

تعداد آنها صد نفر هستند، دویست نفر هستند، هزار نفر هستند و اعضای محترم حزب ایران نوین هم نباید مستحضر به تعداد اعضای مستشاران در خدمت ارتش ما باشند. این موضوع در حزب مطرح نمی شود. نسبت به اصول کلی بحث می شود. یک زمانی ممکن است چهل نفر، یک زمانی ممکن است چهار نفر احتیاج باشد و یک زمانی اصلاً احتیاج نباشد. این یک مصونیت معقول متداول دنیای متمدن امروز است. در روابط بین المللی نسبت به حوائج فنی یک دستگاهی که متخصص داده است به دستگاهی که تکنیکش از این امور فنی فعلاً بی بهره است، باید تکمیل بکند. حالا ممکن است این فرد فنی، یک کلنل باشد یا یک گروهبان یا یک سیویل. آن گروهبانی را که شما تصور می فرمایید فلان سیاه آمریکایی در زمان جنگ، فلان کار را می کرده است، نیست. در شأن ارتش ایران نیست (یکی از نمایندگان - مرقوم داشتید اعضاء هیئت) اعضای هیئت را بنده تشریح کردم که ممکن است یک افسر باشد، یک گروهبان متخصص باشد (صادق احمدی - راننده جزء اعضای هیئت است) نه قربان آن جزء این نیست. آن جزء این هیئت در نمی آید. یک دولت، یک ارتش، یک دستگاهی این تشخیص را نمی دهد که راننده اتومبیل جزء این قسمت باشد. این جزء هیئت نیست. این جزء متخصصین آمریکایی در نمی آید (صادق احمدی - بنده اتخاذ سند می کنم) .

نایب رئیس - آقای صادق احمدی پیشنهادتان را پس می گیرید؟ صادق احمدی - چون با کمال صراحت آقای نخست وزیر فرمودند راننده جزء هیئت نیست، اتخاذ سند می کنم ولی پیشنهادم را پس نمی گیرم.

نایب رئیس - آقای خواجه نوری مخالف هستند.

خواجه نوری - رأی بگیرید.

نایب رئیس - آقای فولادوند بفرمایید.

فولادوند - جناب آقای نخست وزیر به عنوان مخالف صحبت فرمودند. اجازه بدهید، بنده به عنوان موافق صحبت کنم. معمولاً نبایستی آخر جلسه صحبت کرد.

زهتاب فرد - فرمودند آمریکایی سیاه. یک توضیحی بفرمایید، چون در قانون اسلام و قانون مملکت ما، سیاه و سفید فرقی ندارد.

نخست وزیر - متشکرم، بنده خواهش می کنم در صورت جلسه اصلاح بشود.

فولادوند - عرض شود حضور مبارکتان برخلاف میل آن آقای روزنامه نگاری که گفته است فولادوند زیاد شعر می گوید، بنده باز می گویم.

آن دل که پریشان شود از ناله بلبل در دامنش آویز که در وی اثری هست چطور می شود انسان بیانات آقای زهتاب فرد و آقای صادق احمدی را بشنود و چیزی نگوید و

ص: 659

بگوید به من چه، بنده به شخصه متأثر شدم و تقدیر می کنم و تحسین می کنم و پیرو هستم. اینجا هم حکومت اکثریت است و حکومت عدد است. ما تبریک می گوییم به جناب آقای منصور که رئیس دولت اکثریت هستند. وظیفه ما گفتن است (یک نفر از نمایندگان - اگر صحیح باشد قبول می کنم) خداوند به شما این توفیق را همواره عنایت فرماید. عرض می شود به عقیده بنده یک قانونی که می بینم دلیل ماهیتش و کیفیتش اینقدر در مجلس شورای ملی ایران مورد بحث قرار گرفته که وکلا، نه تنها نگران هستند که ساعت چهار است بلکه مفتخر می شوند برای خدمت به وطن و به دوستان خودمان که تا 4 بعد از نصف شب بنشینیم. جناب آقای صادق احمدی فرمودند آقای دکتر خطیبی تا حالا نشسته اند. اگر آقای مهندس ریاضی بود که یک دور ساعت دیگر هم می گشت و نشسته بودند (صادق احمدی - اقلاً ایشان دستور می دادند یک نهار هم به ما بدهند) خوب فرمودند که قانون شما را از نهار منع کرده، خیلی ممنون باشید. بالاخره برگردیم به مطلب و آن این است که موضوعی که اینجا از لحاظ منطق مطرح است، بایستی مورد عنایت مجلس شورای ملی قرار بگیرد و بنده فکر می کنم بیشتر ایرادات نمایندگان محترم روی این اصل است که برای یک دولت دوست، یک دولتی که هم ظاهرا و هم قهرا باید با هم دوست باشیم، آیا احتیاج به مصونیت سیاسی هم دارد. سفت کردن یک پیچ الکترونیک و آیا اگر این مصونیت سیاسی نبود، این دستگاه را در عالم دوستی و هم عهدی و هم پیمانی نباید سفت کرد. این به عقیده بنده صمیمیت دوستان محترم که به اصطلاح ایراد کننده آن فرمایشات هستند و آن بیست سالی که از جنگ گذشته تا حالا دوستان آمریکایی ما در ایران بودند چه به سرشان آمده، غیر از احترام و دوستی و مودت زیادی که یک شوخی آن روز در خدمت جناب آقای مهندس ریاضی عرض کردم و دوستان هم بودند و خندیدند.

نایب رئیس - آقای فولادوند خیلی معذرت می خواهم که نطق جنابعالی را قطع می کنم، ولی پنج دقیقه بیشتر صحبت ندارید.

فولادوند - اولاً پنج دقیقه نشده، ثانیا می فرمایید که بنده در این مورد مهم صحبت نکنم؟ بسیار خوب مرخص می شوم حالا که اجازه نمی فرمایید می روم و سکوت می کنم.

نایب رئیس - بفرمایید صحبت کنید.

فولادوند - اجازه نمی دهید.

نایب رئیس - عرض کردم پنج دقیقه بیشتر وقت نداشتید و تمام شد. با این همه تقاضا کردم به اختصار به فرمایشات خود ادامه دهید.

فولادوند - در موارد تخلفات گروهبانهای آمریکایی به عقیده بنده دولت ما، دستگاه ما خیلی با رأفت و عطوفت و با در نظر گرفتن روابط بین المللی رفتار کرد. زیدی شوخی می کرد می گفت حالا دولت آمریکا با مقامات آمریکایی این مسئولیت را می خواهند سلب کنند و شاید گاهی گروهبانهایشان را تنبیه کنند، برای این حرکاتی که در می آورند، برای اینکه شما که تنبیه نکردید، از این مطایبه که بگذریم جناب آقای دکتر ضیائی، این مطلب پیش می آید که مصونیت سیاسی برای این به عقیده بنده انجام شده است که عده ای بتوانند وظایف عالی خطیر و محرمانه سنگین و خطرناک برای دولتشان در کشور دوست یا دشمن انجام بدهند و معمولاً این مزیت را به کسی می دهند که تربیتهای متنوعه سیاسی او اکثرا به او اجازه می دهد که سوء استفاده از این موهبت و مزیت نکند و

ص: 660

نمی کند و بیشتر معنایش این بوده است که بیشتر این مصونیت را به اشخاص سیاسی با تربیتهای عالیه می دهند که اگر کاری به خلاف مملکتی که در آنجا هستند و کار می کنند انجام بدهند و به نفع کشورشان هست، بشود فورا جلبشان کرد. یک تشریفاتی داشته باشد تا این کار را شروع کنند و همچنین متقابلاً عرض می شود که درست است که کشور آمریکا قریب دویست میلیون جمعیت دارد و درست است که ما در حقیقت یک دهم آنها بیشتر نیستیم، درست است که ما نمی توانیم 1500 نفر یا 5000 نفر اعضای سفارت به عناوین مختلف به آنجا بفرستیم، ولی این دلیل نمی شود که تقابل نباشد.

ملاحظه می فرمایید مثلاً ما نمی توانیم البته مطابق پیشنهادی که شد تکلیف برای دولت آمریکا معین کنیم. ما می توانیم دولت خودمان را موظف کنیم به موجب یک طرحی که تو هم برو این کار را بکن، ولی واقعا بسیار شایسته است از دولت جناب آقای منصور استدعا می کنم شما هم اقدام بفرمایید که برای ما هم کنگره و سنای آمریکا یک چنین وضعی قائل بشوند و یا رأی بدهند من که خیلی خوشحال می شوم (یک نفر از نمایندگان - ما آنجا کسی را نداریم) بنده وقتی که صحبت می فرمایید ناچارم گوشزد کنم که نمی توانند. ما زیر سایه شاهمان باید صحبتمان را در مجلس آزاد بکنیم. اینکه فرمودند، برخلاف تصور صحیح فرمودند. این مرد شجاع، وطن پرست آزاد، کرد اصیل، گروهبان، ستوان یا افسر به دلیل اینکه خود دولتش او را افسر کرده، او را گروهبان کرده یک تفاوتهایی دارد. کار گروهبان که به او می گویند افسر غیررسمی چه این سنگین تر است و ما دیده ایم. در عمل بایستی جزئیات را در مجلسها بگویند.

نایب رئیس - آقای فولادوند تقاضا می کنم اگر مطالب بیشتری دارید در کلیات، آخر صحبت بفرمایید که برخلاف نظامنامه رفتاری نشده باشد.

فولادوند - برخلاف نظامنامه مثل اینکه رفتار شد. تقاضا نفرمایید، بنده می روم.

نایب رئیس - پس به رأی مجلس می گذاریم.

فولادوند - بگذارید.

نایب رئیس - خانمها و آقایانی که موافقند آقای فولادوند تا ده دقیقه دیگر صحبتشان را ادامه بدهند، قیام فرمایند (عده کمتری برخاستند) متأسفانه تصویب نشد.

مهندس بهبودی - احترام به اقلیت همین است؟ نایب رئیس - پیشنهاد آقای صادق احمدی مطرح است. پیشنهاد مشابهی هم آقای عبدالحسین طباطبائی داده اند که نظیر پیشنهاد آقای احمدی است، قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) بنا به قول جناب آقای نخست وزیر، پیشنهاد می شود تصریح گردد مستشاران نظامی که از مصونیت موضوع قرارداد وین استفاده می نمایند، منحصر به رئیس و افسران مستشاری نظامی آمریکا باشد. عبدالحسین طباطبایی نایب رئیس - همین را به یک صورت دیگری آقای صادق احمدی پیشنهاد کرده اند این است که به یک پیشنهاد رأی می گیریم.

صادق احمدی - پیشنهاد ایشان گفته است افسر، جناب آقای نخست وزیر فرمودند غیر از افسر، درجه داران متخصص هم هست. بنده عرض کردم درجه داران از شمول تبصره خارج بشوند.

ص: 661

عبدالحسین طباطبائی - پیشنهاد بنده لازم است اگر پیشنهاد جنابعالی رد بشود.

نایب رئیس - به پیشنهاد جناب آقای صادق احمدی که یک بار دیگر قرائت می شود، رأی می گیریم.

(پیشنهاد به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد می نماید درجه داران هیئت مستشاری از شمول این ماده مستثنی بشوند - احمدی.

نایب رئیس - رأی می گیریم به پیشنهاد آقای احمدی خانمها و آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کمتری برخاستند) تصویب نشد. پیشنهاد دیگری قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) پیشنهاد می نماید جمله زیر به انتهای ماده واحده اضافه شود.

«مادام که اجرای این قانون تأثیر سوئی در روابط ایران و سایر دول پیش نیاورد»رامبد.

نایب رئیس - آقای رامبد.

رامبد - هر وقت جناب آقای نخست وزیر صحبت می فرمایند، من معتقد می شوم که باید دولت را کمک کرد تا کارهای مملکتی را پیش ببرد و هر وقت بنده به سهم خودم می خواهم دستشان را باز کنم که وظایف مملکتی را انجام بدهند، می ترسم خدای نکرده سوءتفاهمی پیش بیاید. این پیشنهادی که بنده کردم. اجازه می خواهم یک بار دیگر بخوانم. شما وقتی منزل تشریف بردید یک بار دیگر ماده 29 و 35 و عواقب آن را بخوانید (یک نفر از نمایندگان - به استثنای ماده 32) در این مواد هیچ گونه پیش بینی نشده اگر بر اثر اعطاء این مصونیتها پیش آمدی کرد، جرمی واقع شد که از نقطه نظر دولت خارجی ثالثی، دولت ایران در بن بست قرار گرفت، چه خواهد کرد. خواهد گفت من از خودم سلب مسئولیت می کنم به این جهت (یک نفر از نمایندگان - چنین وضعی پیش نمی آید) اگر پیش نمی آید که شکر خداوند که هیچ وقت این مورد استفاده قرار نمی گیرد. اگر پیش آمد لااقل دولت ایران و جناب آقای منصور نخست وزیر دستهایش باز است و به دوستان عزیز ما می گوید که دیگر برای خاطر شما تا قعر چاه حاضر نیستم بروم. چه خوب گفت: مکن کاری که بر پا سنگت آید، جهان با این فراخی تنگت آید - چو فردا نامه خوانان نامه خوانند، تو نام خود ببینی ننگت آید.

نایب رئیس - نسبت به پیشنهاد آقای رامبد نظری نیست؟ خواجه نوری - پیشنهاد را نفهمیدیم.

نایب رئیس - یک بار دیگر قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) پیشنهاد می نماید جمله زیر به انتهای ماده واحده اضافه شود. «مادام که اجرای این قانون تأثیر سوئی در روابط ایران و سایر دول متحابه پیش نیاورد.» - رامبد.

نایب رئیس - آقای نخست وزیر توضیحی دارید؟ بفرمایید.

نخست وزیر - برای مناظره پارلمانی، مشاوره، بحث، نطق بیان و خاصه عرضه معلومات، اطلاعات، وطن پرستی و درجه احساسات، امروز یکی از روزهای بسیار برجسته بود، ولی وقتی نسبت به مسائل اساسی مملکت و مسائل کلی مملکت قضاوت می کنیم، در ضمن توجه به فرمایشات آقایان کار مملکت هم باید بگذرد، کار مملکت هم باید اجرا بشود. بنده این مطلبی را که جناب آقای

ص: 662

رامبد فرمودند و پیشنهادی که کردند، بنده اصلاً نمی دانم چه ارتباطی به این مسئله دارد برای اینکه ما به هیچ وجه من الوجوه کاری که احتمالاً خدشه ای به روابط، با سایر دول بزند نه در این مورد نه در سایر موارد نباید بکنیم و نمی کنیم و این گفتنش در قانون همان توهمی را به وجود می آورد، که جنابعالی از آن نگران هستید. به نظر بنده کاری که شما می کنید و ما می کنیم نه ننگ است و نه عار بلکه عین حقیقت است و خدمت به مملکت است. مسائل مملکتی را باید از دریچه چشم حقیقت بینی نگاه کرد.

نایب رئیس - آقای سرتیپ پور.

سرتیپ پور - هر قدر افق دید دورتر باشد ما می توانیم آرامتر با وجدان راحتتر به مسائل نگاه کنیم. جناب آقای منصور باید بدانند که هیچ عقیده شخص بنده راجع به فرد فرد وزرای کابینه نسبت به مطالبی که درگذشته گفته ام، عوض نشده است. بنده به آقایان احترام دارم. احترام شما جزئی از احترام من است و احترام من جزئی از احترام شما است، ولی از همه بیشتر وطن را دوست می دارم، جامعه ام را دوست می دارم، بیرقم را دوست می دارم و دوست می دارم که هیچ قدرتی نتواند بهانه ای پیدا بکند که احیانا به گوشه ای از احترام و حرمت ملت من نگاه چپ بکند (احسنت) این را باید بدانیم، مشکلترین کار برای استیلای بر یک مملکت، اول پیدا کردن بهانه است. بعد از اینکه توانست یک جهان گشا بهانه به وجود بیاورد، بقیه را به حکم «حکم با غالب است» حل می کند. حساب بفرمایید من حالا کاری ندارم که با تصویب این لایحه به قدرت قضائی مملکت من دهن کجی می شود، وای بسا که من وقتی که اعتراف بکنم که قدرت قضائی من شایستگی ندارد، از این اقدام دیگران هم بخواهند، استفاده بکنند. من به این کاری ندارم ولی فکر می کنم اگر واقعا مستشار نظامی خواه درجه بالا، خواه درجه پایین می تواند مجرم باشد، یعنی از او ساخته است یا مجاز هست یا پیش می آید بر حسب اتفاق جرمی بکند. این جرم را ممکن است نسبت به آحاد افراد مملکت بکنند که خواه تبعه داخله باشند یا تبعه خارجه، خواهش می کنم دقت بفرمایید باور بفرمایید اینجا موضوع مناظره در بین نیست.

دید یک کمی دورتر است (احسنت) خوب این جیپ سوار امروز ممکن است یک هموطن مرا زیر بگیرد، می گویم آقا باید طبق لایحه برود جای دیگر رسیدگی بشود و آن را بنده نمی دانم که آنها تعهد رسیدگی به جرم کرده اند یا نکرده اند (یک نفر از نمایندگان - اجباری نیست) آمدیم یک وقت یکی از اتباع خارجه یکی از مسئولین خارجه مقیم ایران را زیر گرفت، آنها در پناه کی هستند، در این مملکت در پناه قانون من هستند، از چه کسی مطالبه می کند مجرم را؟ از من مطالبه می کند. من چه می توانم بگویم به آن سفیری که یکی از اتباعش، یکی از مسئولینش در مملکت من در قلمرو قضائی من توهین دیده یا جرحی دیده یا قتلی پیش آمده است، روی چیزی که مسئولیتش به عهده من نیست؟ خوب اگر آمدیم و گفتیم به اعتبار فلان تصویب نامه یا لایحه قانونی به عهده من نیست آیا من به او مجال نداده ام مشکلترین کار را که همان پیدا کردن بهانه است به رخ من بکشد و ملت مرا در فشار بگذارد و مصائبی به وجود بیاورد و مشکلاتی را به وجود بیاورد که آن وقت من و سایر خانمها و آقایان و دولت و سایر صاحب نظران دلتنگ شویم، البته دلتنگ می شویم. تمام این مسائل به نظر بنده و جناب آقای دکتر ناصر یگانه اگر حل بشود اگر برای همین مشکلی که دولت و پارلمان گیر کرده است راه حل شرافتمندانه و آبرومندانه ای پیدا بشود به صورتی که همه نگرانیهای محتمل موقوف بشود، ای بسا که

ص: 663

ما بتوانیم با وجدان آرام نسبت به آینده و حال خودمان قضاوت کنیم اگر نه این مشکلات را درنظر بگیریم چون اینجا تنها وطن ما نیست، ملت هم تنها ملت من نیست. وطن همه آقایان است و زمانه هم دامنش میخکوب نشده است. نه دشمنیها پایدار است نه دوستیها پایدار است. ای بسا حیله ای باعث بشود در برهه ای از زمان در دامن ما آتش اندازند، خودتان می دانید (احسنت).

نایب رئیس - پیشنهاد آقای رامبد یک بار دیگر قرائت می شود و بعد رأی می گیریم.

(به شرح زیر قرائت شد) پیشنهاد می نمایند جمله زیر به انتهای ماده واحده اضافه شود «مادام که اجرای این قانون تأثیر سوئی در روابط ایران و سایر دول متحابه پیش نیاورد.» - رامبد نایب رئیس - رأی می گیریم به پیشنهاد آقای رامبد خانمها و آقایانی که موافقند خواهش می کنم قیام فرمایند (چند نفری برخاستند) رد شد. پیشنهاد آقای دکتر مبین قرائت می شود.

(به شرح زیر قرائت شد) ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد می شود عبارت (به استثنای مصونیتهای مندرجه در ماده 32 قرارداد وین) بعد از کلمه معافیتهایی اضافه شود. دکتر مبین نایب رئیس - آقای دکتر مبین.

دکتر مبین - اینجا گفته شد که این لایحه وقتی که از مجلس سنا آمده ماده 32 افتاده است.

نایب رئیس - مربوط به این لایحه که مطرح است، نیست.

دکتر مبین - مقام ریاست اعلام فرمودند که تصمیمی که مجلس گرفت، به اضافه ماده 32 است.

بنابراین در لایحه تغییری نمی دهد پس آن را نمی توانند به دولت ابلاغ بکنند. باید برگردد به سنا که راجع به ماده 32 تصمیم بگیرند. اما راجع به این مطلبی که بنده عرض کردم چون ماده 32 در قرارداد اصلی نبوده، ما نمی توانیم اشخاصی را که شامل مصونیتهای (دکتر پارسای - رأی مجلس در ماده واحده است) (خواجه نوری - ماده 32 را ملاحظه بفرمایید از مستثنیات است) ماده 32 هر چه هست، من نمی گویم چیزی نیست فرض کنیم چیزی نیست ما طبق آئین نامه 24 ساعت قبل از هر چیز که می بایست در مجلس مطرح بشود باید اطلاع پیدا کنیم که از ماده 32 کوچکترین اطلاعی نداشتیم و نمی توانیم اظهار نظر کنیم (خواجه نوری - به این طرح ارتباط ندارد).

نایب رئیس - پیشنهاد آقای دکتر مبین مطرح است نظری نیست؟ (عده ای از نمایندگان - رأی بگیرید، رأی بگیرید).

نایب رئیس - برای رأی، اکثریت نیست (با ورود چند نفر اکثریت حاصل شد ) رأی می گیریم به پیشنهاد آقای دکتر مبین، خانمها و آقایانی که موافقند خواهش می کنم قیام فرمایند (معدودی برخاستند)رد شد. پیشنهاد دیگر قرائت می شود.

(به شرح زیر قرائت شد) بنا به قول جناب آقای نخست وزیر پیشنهاد می شود:

تصریح گردد مستشاران نظامی که از مصونیت موضوع قرارداد وین استفاده می نمایند منحصر به رئیس و افسران مستشاری نظامی آمریکا باشد. عبدالحسین طباطبائی.

ص: 664

نایب رئیس - این پیشنهاد جنابعالی نظیرش را جناب آقای صادق احمدی پیشنهاد کرده بودند و تصویب نشد اگر حالا توضیحی دارید بفرمایید.

عبدالحسین طباطبائی - پیشنهاد آقای صادق احمدی این بود که گروهبان، آن عده از نظامیهای آمریکایی که در درجات پایین قرار دارند از این مصونیت خارج باشند. آقای نخست وزیر مثل اینکه این را قبول کردند و فرمودند که مقصود آن کادر بالا است. در وضع این لایحه تغییری نمی دهد، اگر قبول دارید بنده اینجا عین فرمایش جنابعالی را در این پیشنهاد آورده ام.

نخست وزیر - بنده عرض کردم که این را نمی شود از هم تفکیک کرد. افسر و سیویل و درجه دار، اینها به عنوان تکنیسین است نه به عنوان یک گروهبان. اگر راننده باشد و در خدمت ارتش هم وارد نخواهد شد و این تکنیسین اگر درجه دار باشد، ما نمی توانیم استثناء کنیم. بنده این را عرض کردم.

عبدالحسین طباطبائی - درجه دار نوعا در زبان ما به گروهبان و سرجوخه و استوارها گفته می شود. اگر اینها را بخواهیم مستثنی بدانیم بنا به گفته خودتان، در کلمات این لایحه باید تغییراتی داده شود تا این نقض حقوقی به وجود نیاید.

نخست وزیر - یک تکنیسین ممکن است گروهبان باشد، ممکن است برای یک کاری احتیاج به یک گروهبان باشد، یعنی او تخصص دارد، ولی گروهبان هم هست پس این را نمی توانیم، مستثنی بکنیم.

طباطبائی - این مغایر است. به هر حال اگر قبول فرمودید این مستثنی است، یک تغییری در لایحه بدهید که وضعیت حقوقی آن تأمین بشود، این عرض بنده بود (نمایندگان - رأی، رأی) رأی می گیرند، باز هم رد می شود.

نایب رئیس - به پیشنهاد خودتان باقی هستید؟ عبدالحسین طباطبائی - بله نایب رئیس - رأی می گیریم به پیشنهاد آقای طباطبائی خانمها و آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کمتری برخاستند) رد شد. چون پیشنهاد دیگری نیست کلیات آخر لایحه مطرح است، نظری هست؟ (اظهاری نشد) در این صورت پیشنهادی شده است از طرف پنج نفر آقایان که قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) مقام معظم مجلس شورای ملی در مورد لایحه مورد بحث پیشنهاد می نماید با ورقه رأی گرفته شود.

سرتیپ پور - رامبد- صفی پور - پاینده - احمدی - باقر بوشهری.

نایب رئیس - عده ای تقاضا کرده اند که نسبت به این لایحه رأی مخفی با مهره گرفته شود و این پیشنهاد مقدم است پیشنهاد قرائت می شود.

(به شرح زیر خوانده شد) ریاست معظم مجلس شورای ملی طبق ماده 148 آئین نامه داخلی مجلس شورای ملی تقاضا دارد در لایحه اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیت ها و معافیت های قرارداد وین، اخذ رأی مخفی با مهره انجام گیرد. عبدالحسین طباطبائی - ملکشاه ظفر - سرهنگ حسینی - ایلخان - بالاخانلو - جاوید -

ص: 665

دکتر اسدی - دکتر رمضانی - موقر - امام مردوخ - سرتیپ پور - نیری - مهندس بهبودی - پاینده - معتمدی - زهتاب فرد - رامبد.

نایب رئیس - به این ترتیب سه نفر انتخاب می شوند برای نظارت.

دکتر مهندس بهبودی - استدعا می کنم مقرر بفرمایید یکی از آقایان منشی ها ماده مخصوص مربوط به رأی مخفی ترتیب اخذ رأی با مهره را قرائت بفرمایند.

نایب رئیس - ماده 149 آئین نامه قرائت می شود.

(به شرح زیر قرائت گردید) ماده 149- اخذ رأی مخفی به ترتیبی است که در باب اخذ رأی علنی با ورقه ذکر شده، منتهی در این مورد بدوا سه نفر برای نظارت در اخذ و استخراج آراء به قرعه معین می شوند که با دو نفر از منشیان (به تشخیص رئیس) انجام وظیفه نمایند در صورتی که رأی مخفی با ورقه باشد اوراق رأی را در ظرف مخصوص و مهره تفتیشیه را در ظرف دیگر می اندازند و در صورتی که با مهره باشد، مهره های سفید و سیاه، داد می شود که مهره سفید علامت قبول و مهره سیاه علامت رد است.

نایب رئیس - آقایان توجه بفرمایید ابتدا سه نفر به قید قرعه انتخاب می شوند برای نظارت. (اقتراع به عمل آمد در نتیجه آقایان دکتر صالحی و مهندس اسدی سمیع و مهندس صائبی تعیین شدند).

نایب رئیس - آقایان: دکتر صالحی و مهندس عباس اسدی سمیع و مهندس حسن صائبی به قید قرعه برای نظارت در اخذ و استخراج آراء انتخاب شدند و آقایان دکتر مهذب، مهندس معینی از طرف هیئت رئیسه شرکت دارند. آقایان توجه فرمودند که ترتیب اخذ رأی این طور است که به هر یک از آقایان یک مهره سفید و یک مهره سیاه داده شده است. مهره سفید علامت موافق است و آن مهره سیاه علامت مخالف. در آن کیسه ای که در آنجا نزدیک تریبون است رأی تان را بیاندازید. یعنی اگر موافقید مهره سفیدتان را در آن کیسه می اندازید و اگر مخالفید مهره سیاه را و بعد یک مهره تفتیشیه بگیرید و آن را در محل هیئت رئیسه در گلدان می اندازید و مهره دیگر را در کیسه چرمی که روی میز منشی است بیندازید.

رامبد - بنده نمی دانم درست فرمایشاتتان را درک کرده ام یا خیر؟ فرمودید به هر یک از آقایان دو مهره سفید و سیاه داده می شود. مهره سفید علامت موافق و مهره سیاه علامت مخالف. مهره رأی را در کیسه ای که روی تریبون است می اندازند و مهره دیگر را در کیسه ای که روی میز منشی است؟ آیا ترتیب رأی همین طور است که من فهمیدم؟ نایب رئیس - همین طور است و به همین ترتیب عمل می شود. آقای دکتر رشتی.

دکتر رشتی - اگر بعد از شمردن مهره هایی که در این کیسه است با آن مهره هایی که در کیسه های دیگر است مطابق نبود، چه می شود؟ نایب رئیس - اصل مهره هایی است که در کیسه اصلی که روی تریبون است ریخته شود و برای کنترل عده، مهره تفتیشیه کافی است. آقای مهندس بهبودی.

دکتر مهندس بهبودی - اگر در بین راه یا موقع انداختن رأی مهره کسی را ببینند بفرمایید آن رأی مخدوش است.

نایب رئیس - رأی باید کاملاً مخفی باشد اگر کسی مهره های خود را نشان بدهد، آن رأی مخدوش

ص: 666

است.

(اسامی نمایندگان به ترتیب آتی به وسیله منشی اعلام و در محل نطق اخذ رأی به عمل آمد).

دکتر کلالی - مهندس جلالی نوری - مجد- خواجه نوری - دکتر شفیع امین - دکتر مصباح زاده- موقر بوشهری - معتمدی - مرتضوی - دکتر خطیبی - موسوی ماکوئی - دکتر جعفری - روستا - اوزار- مصطفوی نائینی - دکتر مهندس بهبودی - دکتر امامی خوئی - دکتر مبین - دکتر ضیائی - رضوی - بانو ابتهاج سمیعی - بانو دکتر دولتشاهی - بانو دکتر پارسای - بانو جهانبانی - بانو تربیت - قراچورلو - امیر احمدی - صائبی - باغمیشه - حق شناس - صائب - سیفی - دکتر پورهاشمی - دکتر اسفندیاری - بانو نفیسی - دکتر بقائی یزدی - پاینده - دکتر قراگزلو - بختیار بختیاریها - ظفر - دکتر اعتمادی - آقایان: فیصلی - مهندس عطائی - موسوی - دکتر سعید - دکتر رهنوردی - مهندس معینی - کنگرلو - دکتر وحیدنیا - نیری - ریگی - دکتر کیان - مهندس ارفع - پروین - شاخوئی - البرزی - محدث زاده - لفوطی - محسنی مهر - پاک ذات - غلام نیاکان - هیراد - دکتر صاحب قلم - ویلیام ابراهیمی - ذبیحی - سلطان احمدی - حاجی باغلو - آقامیر ارسنجانی - رامبد - کورس - کشفی - دکتر غنی - فولادوند - نصیری - آموزگار- پورادبی - نوربخش - بهادری - قاسم مرادی - جهانگیری - تبریزی - فهیمی - یعقوب تهرانی - اهری - زهتاب فرد - دکتر حکیم شوشتری - کیوان - دکتر رمضانی - مهدی ریاحی - کسرائی - مهندس کمانگر - سعید وزیری - مهندس کمانگر - سعید وزیری - احتشامی - مهندس جلالی - دکتر عدل- مهندس اسدی سمیع - مهندس زرآور - مهندس زنجانچی - دکتر نجیمی - پژند - ضابطی طرقی - شفیعی پور کرمانی - مبارکی - ساگینیان - طهماسبی - امام مردوخ - مافی - مهندس برومند - مهندس صائبی - دکتر یزدان پناه - روحانی - دکتر حاتم - توسلی - دکتر فربود - پزشکی - دکتر عدل طباطبائی - دکتر رضوانی - دکتر معتمد وزیری - دکتر رشتی - شیخ الاسلامی - میرهادی - اقبالی - سرتیپ پور - امینی خراجی - حسینی - حاذقی - پرویزی - ملک زاده آملی - میرافضل - بالاخانلو - بدر صالحیان - جهانشاهی - حبیبی - قلعه جوقی - علی مرادی - حکمت یزدی - اولیاء - مهندس کیا- رهبر - کلانتر هرمزی - طالب زاده رودسری - مهندس انصاری - دکتر زعفرانلو - دکتر مدنی - مهندس بهبودی - دکتر مهدی زاده - مهندس عدلی - مهندس مجتهدی - مهندس آصفی - مهندس آراسته - مهندس صدقیانی - مهندس مالک - مهندس معینی زند - دکتر یگانگی - سرتیپ حکیمیان - فخر طباطبائی - دیهیم - سرلشکر نکوزاد - سرلشکر همایونی - دکتر حکمت - ثامنی - مهندس اخوان - زند - مهندس پروشانی - ادیب سمیعی - دکتر سامیراد - کیهان یغمائی - دکتر اسدی - سلیمانی کاشانی - ناروئی - مهرزاد - طباطبائی - رجائی - ایلخان - کمالوند - صفی پور - دکتر صالحی - کبیری - شکیبا - جاوید - دکتر مهذب - صادق احمدی.

(آراء مأخوذه شماره شد و نتیجه به قرار زیر اعلام گردید) مهره تفتیشیه 136 مهره سفید به علامت موافق 74 مهره سیاه به علامت مخالف 61 نایب رئیس - به این ترتیب از 136 رأی لایحه با 74 رأی موافق و 61 رأی مخالف تصویب شد.

به دولت ابلاغ می شود.

ص: 667

9 - تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه.

نایب رئیس - جلسه را ختم می کنیم، جلسه آینده روز پنجشنبه 23 مهر ماه ساعت نه صبح و دستور جلسه انتخاب هیئت رئیسه مجلس خواهد بود.

(ساعت 5 بعد از ظهر جلسه ختم شد).

نایب رئیس مجلس شورای ملی - دکتر حسین خطیبی.

فصل سوم: پیامدهای احیای کاپیتولاسیون

ص: 668

ارزیابی نحوه تصویب لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (16)طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 14 اکتبر 1964 - 22 مهر ماه 1343 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن تلگرام ارسالی به شماره 404 مرجع: تلگرام سفارت به شماره 398 مجلس، دیروز کنوانسیون وین و لایحه وضعیت در رابطه با پرسنل نظامی ایالات متحده را با 74 رأی موافق در مقابل 61 رأی مخالف، تصویب کرد. این تفاوت آراء که به طور تأسف باری ناچیز است، به خاطر عواملی به وجود آمد که ذیلاً تحلیل می گردد. اما نکته قابل توجه این است که رهبری حزب ایران نوین، کنترل خویش را بر روی تعداد قابل ملاحظه ای از هوادارانش، از دست داد. در حال حاضر مجلس 188 نماینده دارد که 138 تن از آنها اعضای حزب ایران نوین می باشند. به نظر می رسد، نزدیک به 50 نفر از وکلای حزب ایران نوین غایب بوده اند و حدس می زنیم که از میان حاضران، دوازده نفر علیه دولت رأی داده باشند. زمانی مخالفت آسانتر شد که مخالفان موفق شدند رأی گیری مخفی را اعمال نمایند، امری که بسیار غیر عادی است ولی طبق آیین نامه داخلی مجلس چنانچه 15 نفر از وکلا خواستار آن باشند، به اجراء در می آید. رشته وقایع و عواملی که در امر رأی گیری مؤثر بودند، به قرار زیر می باشد:

1 - نشست روز دوشنبه حزب ایران نوین (رجوع شود به تلگرام هوایی) از قرار معلوم خوب پیش رفت. به طوری که منصور، یگانه و ضیائی تصمیم گرفتند به برنامه سرعت بخشیده و هر دو لایحه را روز سه شنبه برای رأی گیری به مجلس ببرند. اطمینان بیش از حد رهبری حزب، از این واقعیت نمودار می شود که رهبری حزب اکثریت، تلاش ویژه ای برای گردآوری هوادارانش به خرج نداد تا حضور حداکثر آنها را فراهم نماید (مشکل بتوان دریافت که چند نفر از آنها عمدا حضور نیافتند. اما مطمئنا همه وکلای غایب حزب ایران نوین در جای دیگری کار نداشتند). ولی وکلای حزب مردم و وکلای منفرد که اپوزسیون را تشکیل می دهند، همگی مخصوصا حضور داشتند.

2 - از آغاز بحث، نخست وزیر موضع دفاعی داشت. رابطین مجلس می گویند که متانت وی به هنگام قرار گرفتن در معرض حمله مخالفان، تحسین برانگیز بود. منصور ظاهرا فکر می کرد که تنها

ص: 669

با«مخالفتی» معمولی که با وجود اکثریت وکلای حزب ایران نوین قابل کنترل است، روبرو خواهد شد.

واقعیت این است که تعدادی از هواداران دولت یا با رأی منفی و یا با غیبت عمدی از پشتیبانی آن خودداری کردند. بعد از اعلام نتایج رأی گیری، دولت با شوک ناخوشایندی روبرو شد. قبل از رأی گیری، ضیائی به ما گفته بود که حزب ایران نوین تنها دو یا سه رأی منفی را انتظار دارد.

3 - دولت اظهارات جامع و مطلوبی درباره مفاد لایحه ایراد نمود و منصور در جریان بحث، تفاسیر مکرری را بیان نمود. نظر به اینکه ممکن است این مباحثات سابقه قانونی مهمی را پی ریزی کند، ما به محض دریافت گزارش کامل مباحثات، تحلیل جداگانه ای را تسلیم خواهیم کرد. ظاهرا دولت در بیان شمول و وضعیت لایحه، صریح و رک بود و در توضیحاتش از جواب دادن طفره نرفت.

4 - مخالفان یا پیام را دریافت نکرده بودند که شاه خواستار تصویب این لایحه است و یا اینکه به آنها اجازه داده شده بود که به دولت حمله کنند. در هر صورت، نمایندگان حزب مردم و وکلای منفرد از مواضع خود عقب نشستند، به خصوص پس از اینکه مانورهای آیین نامه ای آنها برای به تعویق انداختن رأی گیری، پی درپی با اکثریت آراء رد شد. ظاهرا دولت به غلط احساس کرد از آنجایی که مخالفان نمی خواهند لایحه به رأی گذاشته شود، مخالفتشان نباید قوی باشد.

5 - عاملی که در این رابطه تأثیر منفی داشت این بود که روزنامه های دیروز تصادف اتومبیلی را گزارش کردند که در آن یک کارمند آمریکایی، راننده یک تاکسی را بشدت مجروح کرده بود. بعضی از ناطقین ادعا کردند که لایحه وضعیت، صلاحیت قضائی داخلی در چنین مواردی را از میان می برد.

در میان فحاشیها شنیده شد که اگر قانون وضعیت تصویب شود، یک درجه دار آمریکایی می تواند با استفاده از مصونیت، به صورت تیمسار ایرانی سیلی بزند. زهتاب فرد و سرتیپ پور که هر دو از نمایندگان منفرد هستند، تندترین ناطقین علیه لایحه وضعیت بودند. اما افراد دیگری هم علیه آن صحبت کردند که رامبد، رهبر حزب مردم، هم جزء آنها بود.6 - به علت سفر «ریاضی»، رئیس مجلس به آمریکا، ریاست جلسه با شفیع امین(1) بود. او در تاکتیکهای پارلمانی ناشی و در مهار کردن بحثها ناتوان بود. (شریف امامی 7 رئیس مجلس سنا و استراتژیست دائمی پارلمان، شب گذشته به ما گفت که در وضعیت مشابه، جلسه غیر علنی تشکیل می داد و قبل از اینکه بحثها ادامه یافته و ضبط شود، سرو صداها را می خوابانید.)7 - بعضی از ناطقین مخالف، آشکارا مطالب ضد آمریکایی بیان کردند.

مقداری از آن مطالب کاملاً مضحک بود (مانند اشاره به اینکه نخست وزیر باید دست نشانده آمریکا باشد، زیرا یک وقتی به یکی از کارمندان سفارت آمریکا که گویا «گرداننده دولت» است، منزلی اجاره داده بود). به نظر می رسد دولت چنین سخنی را با سکوت کردن، تحمل کرده است. لایحه وضعیت، حامیان باحرارتی نداشت، احساسات، همه در طرف مخالف بود.

در پایان، به نظر ما در حالی که روشن شدن وضعیت پرسنل نظامی ایالات متحده، در پارلمان ایران دلگرم کننده است، ولی نه تنها منصور بلکه تا حدی رژیم شاه هم برای عملی ساختن آن بهای سنگینی پرداخته اند.

این بهای سنگین تا حد زیادی به بی کفایتی دولت در اداره هر دو مجلس شورا و سنا مربوط می شود. اما به حداقل رساندن عکس العمل ملی گرایان، که تصویب لایحه آنها را به فعالیت انداخته،

ص: 670


1- لازم به ذکر است که ریاست جلسه با دکتر حسین خطیبی بود نه با شفیع امین .م

بیهوده خواهد بود. چند روزی طول خواهد کشید تا مشخص شود که آیا این عارضه ای موقتی است و از بین خواهد رفت - همان طور که اینک به نظر می رسد - یا اینکه بر روابط ما با ایران تأثیرات دراز مدتی خواهد گذاشت.راک ول

ملاقات با نخست وزیر برای بسط شمول لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (17) از: سفارت آمریکا - تهران، ایرانتاریخ: 14 اکتبر 1964 - 22 مهر 1343 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن تلگرام ارسالی به شماره 405 طبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: تلگرام سفارت به شماره 404 اگر چه پارلمان کار بر روی لایحه وضعیت (کاپیتولاسیون - م) را هم اکنون تکمیل کرده است، اما پس از امضای شاه و ده روز بعد از انتشار رسمی، قابل اجراء خواهد بود. وقتی که این مراحل طی شد، توضیحات مشخص قانونی (که در حال حاضر قول آن داده شده است) از وزارت امور خارجه (ایران - م) گرفته خواهد شد و ترتیبات اداری برای اجتناب از هرگونه ابهامی در مورد وسعت شمول آن، به عمل خواهد آمد. بر این اساس، ما مطمئن هستیم که پرسنل نظامی ایالات متحده که به زودی به ایران می آیند، بلافاصله از مزایای کنوانسیون وین بهره مند نخواهند شد. مثلاً تخلف همسران مستشارانی که رانندگی اتومبیلهای شخصی را به عهده دارند، مشمول مصونیت تلقی نخواهد شد.

راک ولمارتین اف. هرتز - مشاور سیاسی

اخراج چند تن از نمایندگان حزب ایران نوین به علت مخالفت با کاپیتولاسیون

سند شماره (18) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 15 اکتبر 1964 - 23 مهر 1343 به: وزارت امور خارجه - واشنگتنتلگرام ارسالی به شماره 413 طبقه بندی: خیلی محرمانهمرجع: تلگرام سفارت به شماره 404 هویدا، وزیر دارایی، به ما خبر داد که نزدیک به ده نفر از نمایندگان حزب ایران نوین، به خاطر رأیشان در روز سه شنبه، از حزب اخراج خواهند شد.راک ول مارتین اف. هرتز - مشاور سیاسی

موافقت بی سر و صدای دولت ایران با بسط شمول لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (19) مکان: وزارت امور خارجه ایران تاریخ: 21 اکتبر 1963 - 29 مهر ماه 1343 یادداشت مذاکره شرکت کنندگان : احمد میرفندرسکی - معاون وزارت امور خارجه استوارت دبلیو.

راک ول، کاردار سفارت آمریکا موضوع: کنوانسیون وین امروز صبح، گفتگوی مفصلی با معاونت وزارت امور خارجه، میرفندرسکی، در رابطه با کنوانسیون وین و تصویب آن در مجلس داشتم. من صریحا از او پرسیدم که آیا دولت تصمیم دارد بیانیه های

ص: 671

توضیحی صادر کند و یا حتی شواهد و دلایل خودش در مجلس را منتشر سازد تا باعث آرام شدن افکار عمومی گردد و آنهایی که قلبا نگران آثار این اقدام هستند زیرا حقایق مربوطه به آنها گفته نشده، تسکین یابند.

میرفندرسکی گفت که تصمیم گرفته شده که بیانیه ای منتشر نگردد. او معتقد بود که این کار مسئله ای را که دارد آرام می گیرد، دوباره مطرح خواهد ساخت و مطالب جدیدی در اختیار مخالفان لایحه و دولت قرار خواهد داد. مخالفت سیاستمداران و نمایندگان با لایحه، نه به خاطر مواد آن بلکه به خاطر فرصتی است که این لایحه برای حمله به آمریکاییها و دولت به وجود آورده است، لذا آنها با هیچ بیانیه توضیحی متقاعد نخواهند شد. اکثر مردم در مورد چنین قضایایی مانند مصونیت خارجیان، با قلبشان می اندیشند نه با مغزشان و با هیچ بیانیه رسمی هم متقاعد نخواهند شد. به علاوه با گذشت زمان، بسیاری از مردم موضوع را فراموش خواهند کرد.

میرفندرسکی اضافه کرد که این قضیه، تجربه تلخی بود. اگر او در مراحل اولیه می توانست به این مسئله رسیدگی کند، با تقدیم آن به مجلس بشدت مخالفت می کرد. ولی متأسفانه این کار انجام شده بود. او به سردی گفت که شاید اوضاع آن چنان هم که به نظر می رسد، تیره نباشد. لایحه تصویب شده است؛ آنهایی که نمی خواهند مجلس فقط یک به مهره پلاستیکی باشد، راضی شده اند؛ آنهایی که به حکومت اکثریت معتقدند، آن را ثابت کرده اند و آنهایی که در آرزوی حمله به دولت هستند، قادر به انجام این کار شدند.

وقتی گفتم که ما علاقه مندیم هر چه زودتر برای روشن ساختن جزئیات مربوط به لایحه وضعیت، مذاکره را آغاز کنیم، میرفندرسکی قویا اظهار داشت که ما به هیچ وجه حرکت دیگری نخواهیم کرد تا وقتی که آتش خاموش شود. او گفت افرادی وجود دارند که ضد آمریکایی می باشند و مایلند تا به ما آسیب برسانند و در همه جا، جاسوسانی دارند (من فکر می کنم مفهوم آن این است که در خود وزارت خارجه). اگر هم اکنون مذاکرات رسمی را از سر بگیریم، دشمنان ما از فرصت استفاده کرده و دوباره آتش را شعله ور می کنند.

وقتی که مبادله یادداشتها را متذکر شدم، میرفندرسکی گفت که با توجه به دستکاری سنا در لایحه وزارت خارجه، یادداشتهای مبادله شده از کنوانسیون وین تفکیک گردیده، و موضوعی که آنها با آن سر و کار دارند، خودش به یک قانون مبدل شده است. این قانون اکنون یک سند حکومتی است، نه یادداشتهای مبادله شده. این قانون روشن می کند که امتیازات کنوانسیون وین، رئیس هیئت مستشاری نظامی و افراد زیردست او را در بر می گیرد. در این قانون هیچ اشاره خاصی به بستگان، ، وجود ندارد و میرفندرسکی در مجلس نگفته است که وزارت خارجه مصونیت را شامل بستگان هم می داند.

تبصره خاصی که بستگان را از مصونیت محروم می کرد، رد شد و او صلاح دیده بود که مسئله را در همان جا رها کند. با وجود این او مرا مطمئن ساخت که یک «موافقت بی سر و صدا» میان ما وجود دارد که مصونیت، بستگان را نیز در بر می گیرد و اگر فردی از بستگان دچار وضعیتی شود که به اتهام جنایی ختم گردد، وزارت خارجه وارد عمل خواهد شد تا آن شخص به خاطر آن اتهام تحت تعقیب قرار نگیرد.اس. دبلیو. راک ول گروه 3 - در فاصله 12 سال طبقه بندی کاهش داده شود - به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

ص: 672

رژیم شاه که به خوبی می دانست بازتاب عمومی این لایحه ننگین تا چه حد خطرناک خواهد بود، سانسور شدیدی بر رسانه های گروهی حاکم کرد تا هیچ گونه خبری در مورد لایحه کاپیتولاسیون به بیرون درز نکند.

جولی چند روزی از تصویب این لایحه خیانت بار نگذشته بود که مجله داخلی مجلس شورای ملی که متن کامل سخنرانیها و مذاکرات نمایندگان و نخست وزیر وقت را در برداشت، به دست امام خمینی(ره) رسید. ایشان با مطالعه دقیق آن دریافت که رژیم شاه بار دیگر خیانت بزرگی را مرتکب شده است. این مسئله بشدت ایشان را آشفته و منقلب کرد به صورتی که کمتر می توانستند خواب یا استراحت داشته باشند و مدام خشم و ناراحتی شدید وجود ایشان را در برگرفته بود. دگرگونی و حالت غیر عادی در ایشان به تدریج بر سر زبانها افتاد و همگان جویای علت این خشم و ناراحتی بودند.

امام خمینی (ره) به منظور افشای این خیانت تصمیم گرفتند که طی ایراد نطقی حاد، این رسوایی رژیم شاه را به اطلاع عموم برسانند. قبل از هر چیز ایشان برای آگاه ساختن علماء و روحانیون مرکز و شهرستانها، پیکهایی همراه با نامه به اطراف و اکناف کشور روانه نمودند و خود نیز با مقامات روحانی قم به گفتگو نشستند. به تدریج تعداد کثیری از مردم ایران وارد قم شدند، تا خود شاهد این سخنرانی باشند.

رژیم شاه که از برنامه سخنرانی حضرت امام (ره) اطلاع پیدا کرده بود، برای جلوگیری از این سخنرانی، نماینده ای به قم اعزام داشت. این فرد هر چه کرد نتوانست به دیدار امام نائل گردد، ولی در دیدار با فرزند امام، حاج آقا مصطفی خمینی این پیام را برای امام فرستاد:

«... آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند و پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت اللّه خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که با دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هر چه بگویند - حتی حمله به شاه - چندان مهم نیست».

این تهدیدات کوچکترین اثری در عزم راسخ امام (ره) نداشت و ایشان در روز 4 آبان 1343 که مصادف با روز ولادت شاه خائن بود، در منزل خود سخنرانی بسیار آتشین، کوبنده و افشاگرانه ای به عمل آورد و مردم ایران را از جزئیات این خیانت رژیم شاه مطلع ساخت.(1)

بیانات امام خمینی (ره) در مورد لایحه اسارت بار احیای کاپیتولاسیون

بیانات امام خمینی (ره) در مورد لایحه اسارت بار احیای کاپیتولاسیون بسم اللّه الرحمن الرحیمتاریخ: 4/8/1343 پایمالی استقلال و عظمت ایران با احیای کاپیتولاسیون انا للّه و انا الیه راجعون من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است، این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده، (گریه حضار) ناراحت هستم، قلبم در فشار

ص: 673


1- برای اطلاع از جزئیات وقایع قبل و بعد از سخنرانی حضرت امام (ره) رجوع شود به کتاب (بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی) ٬ نوشته سید حمید روحانی زیارتی جلد اول صفحات 706 تا 7

است، با تأثرات قلبی روزشماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید، (گریه شدید حضار) ایران دیگر عید ندارد، (گریه حضار) عید ایران را عزا کرده اند، (گریه حضار) عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانی ها را منع می کردم، می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند، بالای سر خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی در مجلس بردند در آن قانون اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هرکس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند! بازپرسی کنند! باید بروید آمریکا! آنجا در آمریکا، اربابها تکلیف را معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چه وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان درنیامد. در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هایی کردند، مخالفت هایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفت هایی کردند، صحبت هایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد.

ملت ایران را از سگهای آمریکا پست تر کردند، اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا، آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد این جور است) بعد از سه چهار روز وام دویست میلیونی، دویست میلیون دلاری تقاضا کردند، دولت تصویب کرد که در ظرف پنج سال مبلغ مزبور را به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال سیصد میلیون بگیرند، می فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام و در عرض 10 سال سیصد میلیون، آن طور که حساب کردند 300 میلیون دلار از ایران بگیرند، یعنی 100 میلیون دلار یعنی 800 میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند. معذالک ایران خودش را فروخت برای این دلارها، ایران، استقلال ما را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون دلار پس بدهند. ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟ کاپیتولاسیون مخالف رأی ملت است سایر ممالک خیال می کنند که ملت ایران است، این ملت ایران است که این قدر خودش را پست کرده است، نمی دانند این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مجلس است که هیچ ارتباطی

ص: 674

به ملت ندارد، این مجلس سرنیزه است، این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد، ملت ایران به اینها رأی ندادند، علمای طراز اول، مراجع، بسیاریشان تحریم کردند انتخابات را، ملت تبعیت کرد از اینها، رأی نداد، لکن زور سرنیزه اینها را آورد در این کرسی نشاند.

نفوذ روحانی مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت در یکی از کتابهای تاریخی که امسال به طبع رسیده است و به بچه های ما تعلیم می شود، این است که بعد از اینکه یک مسائل دروغی را نوشته است، آخرش نوشته است که معلوم شد که قطع نفوذ روحانیت، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این ملت مفید است! رفاه حال ملت به این است که روحانیون را از بین ببرند! همین طور است، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت اسیر انگلیس یک وقت باشد، اسیر آمریکا یک وقت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد، نمی گذارد که اسرائیل قبضه کند اقتصاد ایران را، نمی گذارد که کالاهای اسرائیل در ایران بدون گمرک فروخته بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که اینها سر خود یک هم چنین قرضه بزرگی را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این هرج و مرجی که در بیت المال هست، بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که هر دولتی هر کاری می خواهد انجام بدهد ولو صد در صد بر ضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس به این صورت مبتذل درآید. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دختر و پسر با هم در آغوش هم کشتی بگیرند، چنان که در شیراز شده است. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که دخترهای معصوم مردم زیر دست جوان ها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد که زنها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زنها ببرند و فساد راه بیندازند.

اگر نفوذ روحانیون باشد توی دهن این دولت می زند، توی دهن این مجلس می زنند و وکلا را از مجلس بیرون می کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمی توانند بشود یک عده از وکلا بر سرنوشت یک مملکتی که حکومت کنند. اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارند یک دست نشانده آمریکایی این غلطها را بکند، بیرونش می کنند از ایران، نفوذ ایرانی، نفوذ روحانی مضر به حال ملت است؟ نخیر مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائنهاست نه مضر به حال ملت. شما دیدید با نفوذ روحانی نمی توانید هر کاری را انجام دهید، هر غلطی را بکنید، می خواهید نفوذ روحانی را از بین ببرید. شما گمان کردید که با صحنه سازی ها می توانید که بین روحانیون اختلاف بیندازید؟ نمی توانید، این خواب باید در مرگ برای شما حاصل شود، نمی توانید همچو کاری انجام دهید، روحانیون با هم هستند. من به تمام روحانیون تعظیم می کنم، دست تمام روحانیون را می بوسم، آن روز اگر دست مراجع را می بوسیدم، امروز دست طلاب را هم می بوسم (گریه حضار) من امروز دست بقال را هم می بوسم، (گریه شدید حضار).

اعلام خطر به کلیه اقشار ملت آقا من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم، ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می کنم، ای بازرگانان! من اعلام خطر می کنم، ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر

ص: 675

می کنم، ای فضلا! ای طلاب! ای مراجع، ای آقایان! ای نجف! ای قم! ای مشهد! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم، خطردار است. معلوم می شود زیر پرده ها چیزهایی است و ما نمی دانیم، در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود، معلوم می شود برای ما خوابها دیده اند. از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی دانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می آورد؟ این ملت فقیر ده سال 100 میلیون دلار، 800 میلیون تومان نفع پول به آمریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید، برای یک همچو کاری؟! نظامیان آمریکایی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید؟ اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکاییست پس بگویید، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت. چه می خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس مجرم، این مجلسی که به فتوای و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است. این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که به ادعا می گوید ما، ما، هی ما از انقلاب سفید آمده ایم. آقا کو این انقلاب سفید؟! پدر مردم را درآوردند. آقا من مطلعم، خدا می داند که من رنج می برم، من مطلعم از این دهات، من مطلعم از این شهرستان های دور افتاده، از این قم بدبخت، من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم، از وضع زراعت مردم.

سکوت در مقابل ابرقدرت از معاصی کبیره است آقا فکری بکنید برای این مملکت، فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید!! البته دلار نوکری هم هست، دلارها را شما می خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم. اگر ما زیر اتومبیل رفتیم کسی حق ندارد به آمریکایی ها بگوید بالای چشمت ابروست، لکن شماها استفاده اش را بکنید، مطلب این طور است، نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟ قران ما را بفروشند و خفه بشویم؟ واللّه گناهکار است کسی که داد نزند، واللّه مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند (گریه شدید حضار).

به داد اسلام برسید ای سران اسلام! به داد اسلام برسید، ای علمای نجف! به داد اسلام برسید، ای علمای قم! به داد اسلام برسید، رفت اسلام. (گریه شدید حاضرین در مجلس) ای ملل اسلام! ای سران ملل اسلام! ای رؤسای جمهوری ملل اسلامی! ای سلاطین ملل اسلامی! ای شاه! به داد خودت برس، به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه آمریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟ چون دلار نداریم؟! آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.

ص: 676

امروز دولت آمریکا منفورترین دولت ها در نظر ماست اما امروز سر و کار ما با این خبیث هاست، با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما، یک همچنین ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است.

دولت آمریکا بداند این مطلب را، ضایع کردند او را در ایران، خراب کردند او را در ایران.

ما را به آمریکا فروختند برای مستشارها مصونیت می گیرید؟ بیچاره وکلا داد زدند آقا از این دوستهای ما بخواهید به ما اینقدر تحمیل نکنند، ما را نفروشید، ما را به صورت مستعمره در نیاورید، کی گوش داد به اینها. از پیمان وین یک ماده را اصلاً ذکر نکرده اند، ماده 32 ذکر نشده است، من نمی دانم آن ماده چه است، من که نمی دانم رئیس مجلس هم نمی داند، وکلا هم نمی دانند، نمی دانند که قبول کردند طرح را، طرح را قبول کردند، طرح را امضاء کردند، تصویب کردند، اما عده ای اقرار کردند که ما اصلاً نمی دانیم چیست (آنها هم لابد امضاء نکرده باشند) آن عده دیگر بدتر از آنها بودند، یک عده جهالند اینها.

رجال سیاسی ما، صاحب منصبهای بزرگ ما، رجال سیاسی ما، یکی بعد از دیگری را کنار می گذارند؛ الآن در مملکت ما به دست رجال سیاسی که وطن خواه باشند چیزی نیست، در دست آنها چیزی نیست؛ ارتش هم بداند، یکی تان را بعد از دیگری کنار می گذارند، دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز آمریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟ یک آشپز آمریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟ دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا می کردم، اگر من نظامی بودم استعفا می کردم، من این ننگ را قبول نمی کردم، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می کردم.

قطع نفوذ روحانی قطع ید رسول اللّه است باید نفوذ ایرانیها قطع بشود! باید مصونیت برای آشپزهای آمریکائی، برای مکانیکهای آمریکایی، برای اداری آمریکایی، اداری و فنی، مأمورین، کارمندان اداری، کارمندان فنی، برای خانواده هایشان مصونیت باشد، لکن آقای قاضی در حبس باشند؟ آقای اسلامی را با دستبند ببرند این ور و آن ور! این خدمتگزارهای اسلام، علمای اسلام در حبس باید باشند، وعاظ اسلام در حبس باشند، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند، برای اینکه طرفدار روحانیت هستند، خودشان یا روحانی اند یا طرفدار روحانی. این را در تاریخ ایران دست مردم دادند اینها، سند دست دادند که معلوم شد رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنی چه؟ رفاه حال ملت در این است که قطع ید رسول اللّه از این ملت بشود؟! روحانیون خودشان چیزی نیستند که، روحانیون هر چه دارند از رسول اللّه است، باید قطع ید رسول اللّه از این ملت بشود! اینها این را می خواهند، این را می خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر کاری اینجا بکند، تا آمریکا با دل راحت هر کاری می خواهد بکند.

ص: 677

تمام گرفتاریهای ما از آمریکا است آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکاست، تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزراء هم از آمریکا هستند، همه تعیین آنهاست، اگر نیستند چرا نمی ایستند در مقابل، داد بزنند؟ روحانیت سدی در مقابل مطامع استعمارگران من الآن حافظه ام درست نیست، نمی توانم بفهمم مطلب را خوب، الآن در حال انقلاب هستم، در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم مدرس، مرحوم آسید حسن مدرس در آن مجلس بود، اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید (که من حالا هیچی از آن را یادم نیست) ما از فلان جا که قزوین ظاهرا بوده است می آییم به تهران و تهران را می گیریم و دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کند. یکی از مورخین، مورخین آمریکایی می نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت آقایان اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم؟ رد کرد، مجلس به واسطه مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند، روحانی این است که یک روحانی توی مجلس بود، نگذاشت آن قلدر شوروی را، روسیه سابق را، پیشنهاد اولتیماتومش را یک روحانی ضعیف، یک مشت استخوان رد کرد.

امروز هم باید روحانی نباشد، برای همین قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزوی خودشان برسند، من چه بگویم؟ بر ملت است که فریاد بزنند چرا ما را فروختید اینقدر انباشته است مطالب، اینقدر مفاسد در این مملکت زیاد است که من با این حالم، با این سینه ام، با این وضعم نمی توانم عرضه بکنم. نمی توانم مطالب را به آن مقداری که می دانم به عرض شما برسانم لکن شما موظفید به رفقایتان بگویید، آقایان موظفند ملت را آگاه کنند، علماء موظفند ملت را آگاه کنند، ملت موظف است که در این امر صدا در بیاورد، با آرامش به عرض برساند، به مجلس اعتراض کند، به دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم؟ دولت و مجلس، غیر قانونی و خائن به اسلام و ملتند شما که وکیل ما نیستید، وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت، خود به خود از وکالت بیرون می روید، این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما، خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد، وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند، این پیرمردها، وکلای مجلس شورا آنهایی که رأی دادند خیانت کردند به این مملکت، آنها وکیل نیستند، دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزولند؛ تمام تصویب نامه هایی که تا حالا نوشته اند، تمامش غلط است، از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون، قانون اگر قبول دارند به حسب نص

ص: 678

قانون، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین نظارت نکنند در مجلس، قانون هیچی نیست، کدام مجتهد نظارت می کند الآن؟ اگر پنج تا ملا تو این مجلس بود، اگر یک ملا تو این مجلس بود، تو دهن اینها می زد، نمی گذاشت این کار بشود. من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند، این حرف را دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین من مخالفم و سر جای خود بنشینید و آن همه تملق بگویید؟! مخالفت این است؟ باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب، به صرف اینکه من مخالفم درست می شود؟! دیدید که می گذرد، پس نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانون را که در مجلس واقع شد، قانون نمی دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی دانیم. ما این دولت را دولت نمی دانیم، اینها خائنند به مملکت ایران، خائنند. خداوندا امور مسلمین را اصلاح کن. خداوندا دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما. خدایا اشخاصی که خیانت می کنند به این آب و ملک، خیانت می کنند به اسلام، خیانت می کنند به قرآن، آنها را نابود کن.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته حضرت امام (ره) به ایراد سخنرانی اکتفا نکردند و اعلامیه ای روشن و غنی نیز علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند. این اعلامیه تاریخی به دو گونه مختلف در تهران و اصفهان به چاپ رسید و با شیوه ای خاص و بی سابقه در سراسر کشور توزیع شد. شیوه پخش و توزیع آن این بود که هر شهر و شهرستانی به چند بخش تقسیم می شد و توزیع اعلامیه در هر بخش آن به عهده عده ای قرار می گرفت. پخش کنندگان که به طور مساوی اعلامیه ای در دست داشتند، در سر ساعت معینی که از پیش مقرر شده بود، هر یک در محیطی که مأموریت پخش در آن را به عهده گرفته بودند دست به توزیع می زدند و در زمان بسیار کوتاهی اعلامیه ها را پخش کرده و پیش از آنکه شناخته و یا دستگیر شوند، می گریختند.بیش از 40 هزار عدد از این اعلامیه فقط در تهران در زمانی کمتر از ده دقیقه پخش شد. توزیع کنندگان که 500 نفر بودند، هر یک با 80 عدد اعلامیه در رأس ساعت معینی از شب دست به توزیع زدند و حوزه پخش که از نارمک و تهران نو تا شهر ری گسترش داشت، یکباره در ظرف چند دقیقه از اعلامیه امام (ره) پوشانده شد، بدون آنکه حتی یک نفر دستگیر شود و علیرغم پیشگیری و تدارک امنیتی از طرف «ساواک» ملت مسلمان ایران اعلامیه حضرت امام (ره) را به دست آوردند.

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت تصویب لایحه ذلت بار کاپیتولاسیون

پیام امام خمینی به ملت ایران به مناسبت تصویب لایحه ذلت بار کاپیتولاسیون تاریخ: 4/8/1343 بسم اللّه الرحمن الرحیم «لن یجعل اللّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا» کاپیتولاسیون، امضای سند بردگی ملت ایران است آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضاء کرد؟ اقرار به مستعمره بودن ایراد نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر

ص: 679

جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاههای ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویب نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبتهای سری، رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکایی ها قرارداد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند، پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد.

دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارند، چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار.

به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار آمریکایی یا یک خادم مستشار آمریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم ملت، به یکی از صاحب منصبان عالی رتبه ایران هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد، محاکم ایران حق رسیدگی ندارند ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند، دادگاه باید رسیدگی نماید.

امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولتهای بی حیثیت رأی می دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند و با سرافرازی هر چه تمامتر، دولت از تصویب نامه غلط دفاع می کند و مجلس رأی می دهد.

از بعضی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی پیشنهاد کرده اند و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته اند، تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد.

خاموش نشستن وکلا، به علت اتکاء نداشتن به ملت است علما و روحانیون که می گویند باید قدرت سرنیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند، باید دولتها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نکنند و آزادی را از ملت مسلمان سلب ننمایند، برای آن است که این ننگها را بر ملت تحمیل نکنند و ما را مواجه با این مصیبتها ننمایند.

چرا وکلای پارلمان با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد درصد مخالف هستند، نفس نمی کشند و جز دو سه نفر آنها که معلوم است با اضطراب صحبت کرده اند، خاموش نشسته اند؟ برای آنکه اتکاء به ملت ندارند، دست نشانده هستند و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با یک اشاره بیرون می ریزند، به زندان می اندازند.

پافشاری رژیم شاه برای محو اسم قرآن آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید «سوگند به کتاب آسمانی که

ص: 680

به آن اعتقاد دارم»، یاد کردند؟ این همان خطری است که کرارا تذکر داده ام، خطر برای قرآن مجید، برای اسلام عزیز، خطر برای مملکت اسلام، خطر برای استقلال کشور. من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدی دیده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می کند. اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد، اجازه نمی دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. جدا بودن ملت از هیئت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبتها را پیش می آورد.

کاپیتولاسیون مخالف اسلام و قرآن است اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد، مخالف رأی ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلای سرنیزه هستند، رأی آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد و اگر اجنبی ها بخواهند از این رأی کثیف سوء استفاده کنند، تکلیف ملت تعیین خواهد شد.

بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب است دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است، از آمریکاست.ملل اسلام از اجانب عموما و از آمریکا خصوصا متنفر است. بدبختی دول اسلامی، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست، اجانبند که مخازن پرقیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند، انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را به بهای ناچیز برده و می برد، اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا درآوردند.

دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند، امروز به چنگال آمریکا و عمال آن آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند، آمریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلم را آواره کند، آمریکاست که وکلا را یا بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می کند، آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند و می خواهد آنها را از جلو خود بردارد. آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد، آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند، آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید.

بر تمام اقشار است که با طرح ننگین احیای کاپیتولاسیون مخالفت کنند بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاترها به هر وسیله هست بخواهند این سند استعمار را پاره کنند، این دولت را ساقط کنند، وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون کنند، بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند، بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند، بر فضلا و مدرسین حوزه های علیمه است که از علمای اعلام

ص: 681

بخواهند که سکوت را بشکنند، بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند، بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند، آگاه کنند. بر خطباء و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند، بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع کنند، بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند، با آرامش و با شعارهای حساس مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند، بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند، بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به دنیا برسانند و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند، بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعتراض، این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود بزدایند و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند، بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده، آگاه نمایند، بر احزاب سیاسی است که در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.

وحدت کلمه علمای اعلام در پشتیبانی از قرآن و طرفداری از مسلمین هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یکی است و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است. اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست، اگر فرضا اختلاف اجتهاد و نظری در امر جزئی و ناچیز باشد مثل سایر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست. اگر سازمانهای دولتی گمان کرده اند که با سمپاشی ها می توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده اند. اینجانب که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد، تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام کثراللّه امثالهم. لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه کار از زبان و قلم خود جلوگیری کنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است، خودداری نمایند. علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی نظمیها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند، اگر گرفتاریهایی که از ناحیه هیئت حاکمه پیش می آید و ناراحتیهای روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد. این نحو گرفتاریهاست که ما را از مسیر خود که مسیر تصفیه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است، باز می دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم، برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده، اهمیت این موضوعات بقدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.

کارهای مخرب رژیم شاه آیا ملت مسلمان می داند که در حال حاضر عده ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندانها به سر می برند و برخلاف قوانین، آنها را بدون رسیدگی، مدتهای مدیدی زندانی

ص: 682

کرده اند و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطایی خاتمه دهد؟ اینها دنبال قتل عام پانزده خرداد، دوازده محرم است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهد شد، هیئت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران، برای جلوگیری از ورشکستگیهای بازرگانان محترم، برای نان و آب فقرا و مستمندان، برای زمستان سیاه بی خانمانها، برای پیدا کردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره فکری بکند، به کارهای مخرب مثل آنچه گفته شد و نظایر آن دست می زند، از قبیل استخدام زن برای دبیرستانهای پسرانه و مرد برای دبیرستانهای دخترانه که فساد آن بر همه روشن و اصرار به آنکه زنها در دستگاههای دولتی وارد شوند که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای آمریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد.

ملت باید به فکر فقرا باشد من از فکر زمستان امسال رنج می برم، من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می کنم، لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند، لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود، لازم است علمای اعلام بلاد، مردم را دعوت به این امر ضروری بفرمایند.

از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و رهایی دول اسلامی را از شر اجانب خذلهم اللّه تعالی خواستار است.

والسلام علی من اتبع الهدی روح اللّه الموسوی الخمینی

توضیح شمول لایحه وضعیت

ص: 683

سند شماره (20) تاریخ: 27 اکتبر 1964 - 5 آبان 1343 یادداشت مذاکرات طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: توضیح شمول لایحه وضعیت ما با نظر همکاری به گفته های میرفندرسکی در تاریخ 21 اکتبر، گوش دادیم و به همین دلیل لازم نیست رسما اقدامی به عمل آوریم تا زمانی که توضیح در مورد شمول لایحه وضعیتی را به دست آوریم. اما با بعضی از نکات مطروحه توسط وی موافق نبوده و امیدواریم که وزارت خارجه جای پاسخی برای این سؤالات باقی بگذارد، تا بتوان در یک جو آرام به آنها پرداخت.

مهمترین نکته مورد اختلاف این است که به نظر ما اصل لایحه نمی تواند جانشین یادداشتهای اصلی مبادله شده گردد. نمی دانیم چگونه می توان این کار را انجام داد زیرا دولت، خودش در توضیحی که به پارلمان داده، تصریح کرده است که لایحه، محتوای یادداشتهای مبادله شده را اعتبار قانونی خواهد بخشید. بدون اینکه بخواهیم وارد جزئیات شویم، می بینیم که در متن مباحثات انجام شده در مجلسین سنا و شورا چیزی جز به رسمیت شناختن تبادل یادداشتها، وجود ندارد. نخست وزیر در جلسه عمومی مجلس به یادداشتها اشاره کرد و خبر داریم که وزارت خارجه نیز یادداشتها را به هنگام طرح لایحه در کمیسیون امور خارجی مجلس، تقدیم کرده بود.

البته از نقطه نظر ما، میان ما و دولت ایران قراردادی منعقد شده است و نمی توانیم این عقیده را بپذیریم که مصوبه پارلمان در این قرارداد، تغییری ایجاد کند. آنچه بین دولت و پارلمان ایران می گذرد یک مسئله داخلی است اما قرارداد منعقده بین دولت ایران و دولت آمریکا نمی تواند به صورت یکجانبه از طرف دولت ایران تغییر کند یا مجددا تفسیر شود. بسیار مایه تأسف خواهد شد اگر در این مورد اختلافی به وجود آید، اما مطمئن هستیم که با رضایت و حسن نیت طرفین، این گونه مسائل را می توان حل کرد.

در تاریخ 21 اکتبر، میرفندرسکی مسائل خاصی را مطرح کرد که ما را بسیار متعجب ساخت و ما مطمئن هستیم که پس از بررسی مجدد، او به این اشتباهات پی خواهد برد. در این مورد نمی تواند جای هیچ سؤالی باقی باشد که نه تنها یادداشتهای مبادله شده، بلکه لایحه وضعیت نیز بستگان را تحت پوشش مصونیت درآورده اند، زیرا گفته شده که «کارمندان فنی و اداری» از مصونیتها و امتیازات خاص مندرج در ماده 37 بند 2 کنوانسیون وین، برخوردار می شوند که صریحا شامل بستگان کارمندان نیز می گردد. ما این موضوع را به عنوان یک نمونه مطرح کرده ایم تا مسئله «لزوم توضیح»، روشن شود.ما از گفته میرفندرسکی قدردانی می کنیم که می توان به صورت غیر رسمی مسائل را حل کرد ولی باید به فکر زمانی باشیم که او ممکن است در اینجا نباشد و افرادی مشغول کار باشند که از تاریخچه لایحه، کمتر آگاه باشند. هدف تمامی این تلاشها این بوده که وضعیت پرسنل نظامی ما در ایران روشن شود. اگر قرار باشد که نتایج حاصل از اقدامات هفته های گذشته، وضوح لازم را ایجاد نکند، نمی توان گفت که مشکلات، ناراحتیها و ناخشنودیهای سیاسی، نتیجه خوبی داشته است. در واشنگتن پرونده مکاتبات مربوطه و مباحثات پارلمانی، موجود است و هیچ تمایلی برای واگذار

ص: 684

نمودن مسائل به تعبیرات شخصی مقامات، وجود ندارد. ضمنا، از آنجا که سوابق در واشنگتن وجود دارد، لزومی ندارد که مثلاً به آنها بگوییم که میرفندرسکی در 21 اکتبر چه گفت و یا اینکه گفته شود که در مورد محدود شدن شمول مصونیت در مورد پرسنل نظامی و مستثنی نمودن بستگان آنها، رأی گیری به عمل آمده بود. بررسی دقیق ما در پرونده ها، افشاگر این است که چنین کاری صورت نگرفته است. (این نکته مهم است زیرا به میرفندرسکی ثابت می کند که ما پرونده را با دقت مطالعه کرده ایم. این نکته به خودی خود مهم نیست، ولی او باید بفهمد که ما از جزئیات جلسه عمومی مجلس، کاملاً مطلع هستیم.) همچنین، ما می دانیم که نخست وزیر خواستار این شد که عین عبارات یادداشتهای مبادله شده، به نظر جلسه عمومی مجلس برسد. او گفته بود که میرفندرسکی این یادداشتها را قرائت خواهد کرد. برای ما مایه تأسف است که بعد از آن همه مذاکراتی که در مورد این مسئله داشتیم، عملاً این کار صورت نگرفت. ما با یکی از متخصصین در زمینه قانون اساسی ایران (دکتر علی پاشا صالح) مشورت کردیم.وی نیز احساس می کند که هیچ شکی وجود ندارد که سابقه قانونی محرز می سازد که هدف دولت این بود که لایحه وضعیت، به یادداشتهای اصلی مبادله شده ما، اعتبار قانونی بخشند.

در صورت امکان باید از مبادلات رسمی دیپلماتیک در این مورد، خودداری نمود. به نظر ما باید با حقوقدانان وزارت خارجه، به طور غیر رسمی مذاکره کرد و امیدواریم که در این مباحثات تا آنجایی که ممکن است، مفید باشیم. به طور مثال، می توانیم به سهولت بفهمیم که اگر قرار باشد عبارت «هیئت مستشاری» تعبیر تحت اللفظی شود، ممکن است یک دادگاه ایرانی، تیمهای نقشه برداری ما را از این قاعده مستثنی کند. بنابر این ما نیز مایلیم در این مورد به این صورت بحث کنیم که آیا مگر این تیمها نیز مانند آرمیش - مگ و یا هیئت نظامی آمریکا در ژاندارمری (جنمیش) از دولت ایران حمایت نمی کنند؟ شاید لازم باشد که نام این تیمها نیز به تیمهای مستشاری نقشه برداری، تبدیل گردد.

مسائل دیگری نظیر این وجود دارد که ما حاضریم با صراحت تمام و در تلاشی برای کمک به دولت ایران، در مورد آنها مذاکره کنیم. همچنین مایلیم با متخصصین وزارت خارجه در مورد بهترین نحوه ارائه اسناد مربوط به پرسنل نظامی خود مذاکره کنیم، تا باعث از بین رفتن هرگونه شک و شبهه ای در مورد وضعیت آنها در آینده شود. ما فکر می کنیم، تهیه یک نوع کارت شناسایی که وضعیت آنها را (از نظر مصونیت - م) بیان کند، برای ما و وزارت خارجه مفید خواهد بود، زیرا اخیرا در بعضی از موارد، پلیس و مقامات قضائی حتی با وضعیت اعضای دفتر وابسته نظامی ما نیز آشنا نبوده اند.

(تذکر: در صورت امکان باید از بحث پیرامون مهمترین و پردردسرترین جنبه لایحه یعنی همان عبارت «در استخدام دولت شاهنشاهی ایران»، اجتناب کنیم. تاکنون بحثهای حقوقی قابل قبولی انجام شده است که می تواند استدلال کند چرا این عبارت نمی تواند معنای «در استخدام» را برساند و در صورت لزوم، حقوقدانان و وکلای ما که از صلاحیت بهتری برخوردارند، می توانند در مذاکره با وکلای ایران این مطلب را بهتر تفهیم کنند. ولی تا به حال مدرکی وجود نداشته است که نشان دهد دولت ایران مایل نیست مفهوم محدودی از این عبارت را به کار برد. این مسئله مستلزم مهمترین توضیحی است که ما باید از طریق مذاکرات غیررسمی، در آینده نزدیک آن را به دست آوریم.) مشاور سیاسی سفیر: مارتین اف.هرتز

شاه و نمایندگان

ص: 685

سند شماره (21) تاریخ: 27 اکتبر 1964 - 5 آبان 1343تلگرام ارسالی به شماره 448 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه حزب ایران نوین، در ادامه تحقیقات خود پیرامون رأی گیری 13 اکتبر در مورد لایحه وضعیت به این نتیجه رسیده است که باید حدود 20 نفر از اعضایش بر علیه دولت رأی داده باشند. تاکنون یکی از نمایندگان حزب، غلامرضا مبین، از حزب اخراج شده است و انتظار می رود که تعداد بیشتری اخراج شوند.

طبق اظهارات محمود ضیائی، رئیس کمیسیون امور خارجی مجلس، تحقیقات بعدی روشن ساخته است که حسن ارسنجانی متنی را علیه لایحه نوشته بود که توسط یکی از نمایندگان به نام سرتیپ پور قرائت شد. عقیده بر این است که باهری، وزیر سابق دادگستری نیز در توطئه هایی علیه این لایحه دست داشته است و طبق گفته ضیائی گزارشی موجود است که علم نخست وزیر پیشین که خود بنیانگذار حزب مردم است، اپوزیسیون را از جانب حزب مردم، تأکید کرده بود. (اگر چه می توان باور کرد که ارسنجانی و باهری هر دو در این جریان دخیل بوده اند، اما احساس می شود قبل از آنکه بتوان گزارش مداخله علم در مخالفت با لایحه ای که پیش نویس آن را دولت علم امضاء کرده، معتبر بدانیم که باید شواهد بیشتری را به دست آورد.) طبق گفته ضیائی، شاه دیروز در مراسم سلام روز تولد (شاه - م) نمایندگان مجلس را بشدت سرزنش کرد. اگر چه او هیچ اشاره ای به لایحه وضعیت نکرد، اما به طور مبهم پیرامون «معاملات پنهانی، دسیسه ها و جاسوسی» که نباید در مجلس صورت بگیرد، صحبت نمود و گفت که کارها باید با همان سرعت و کارایی «دورانی که مجلس نبود» اداره شود. نمایندگان عصبانیت شاه را حمل بر نارضایتی او از این موضوع کردند که اپوزیسیون، که به نظر می رسد او نیز آن را مجاز شمرده، هنگامی که پیرامون این لایحه بحث می شده، از کنترل خارج گشته است.

تلگرام هوایی در مورد آثار سیاسی و حقوقی رأی گیری 13 اکتبر (195 - A ) امروز ارسال شده است. ولی این تلگرام شامل اطلاعات اخیر نمی باشد.

طی گفتگوهای بی شماری که در طول هفته گذشته با رابطین در بخشهای مختلف سیاسی داشتیم، دریافتیم که سر و صدای مخالفت با لایحه (که هنوز به امضای شاه نرسیده است) هنوز کاملاً دامنه دار است. نمایندگان دولت معتقدند که این سر و صداها در حال فروکش کردن است، اما احساس ما این است که تا فروکش کردن هیجانات موجود در مورد «کاپیتولاسیون» ، مدتی وقت لازم است.

(امضاء) راک ول واحد تلگراف:

تقاضا می شود فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا، به گیرندگان تلگرام سفارت به شماره 448 مورخه 27 اکتبر، با شماره کنترل 349 اضافه شود.

راک ول مارتین اف. هرتز - مشاور سیاسی

تعمیم کاپیتولاسیون

ص: 686

سند شماره (22) تاریخ: 28 اکتبر 1964 - 6 آبان 1343یادداشت برای ضبط در پرونده طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: کنوانسیون وین امروز با معاون وزیر امور خارجه در رابطه با کنوانسیون وین مذاکرات بیشتری انجام دادم.

با اشاره به مطالبی که او هفته قبل مطرح کرده بود، گفتم که ما موضوع را بررسی کرده و با این موضوع که لایحه وضعیت به خودی خود جایگزین یادداشتهای مبادله شده اصلی گردد، مخالف هستیم. از نظر ما این امر درست نیست، زیرا دولت ایران نیز ضمن توضیحاتش به پارلمان گفته بود که لایحه باید به نکات مورد توافق در یادداشتها جنبه قانونی بدهد. علاوه بر این، نخست وزیر نیز در جلسه عمومی مجلس به یادداشتهای مبادله شده، اشاره کرد و خبر دارم که در هنگام طرح لایحه در کمیسیون امور خارجی مجلس، وزارت خارجه همه یادداشتها را به کمیسیون تقدیم کرده بود. به نظر ما میان دولت آمریکا و ایران قراردادی منعقد شده که دولت ایران نمی تواند به صورت یکجانبه در آن تغییر و یا تفسیری به وجود آورد.

برای ما قابل قبول نیست که این نظر را بپذیریم که مصوبه پارلمان به هر صورتی جایگزین این قرارداد گردد.

میرفندرسکی به تمامی این مطالب گوش داد و فقط به گفتن این نکته اکتفا کرد که «قانون مصوب مجلس همانند یادداشتهای مبادله شده است.» سپس من به وضعیت بستگان اشاره کرده و گفتم که آنها نه تنها به وسیله یادداشتهای مبادله شده، تحت پوشش قرار گرفته اند، بلکه در لایحه وضعیت با استناد به ماده 37 کنوانسیون وین نیز مشمول مصونیت هستند. اضافه کردم که ما در مطالعه صورت جلسات مجلس نتوانستیم اشاره ای به پیشنهاد یک تبصره در مورد مستثنی شدن بستگان از مصونیت، پیدا کنیم. میرفندرسکی گفت مهم نیست که صورت جلسات چه می گوید، ولی چنین تبصره ای پیشنهاد گردید و رد شد.

گفتم وقتی در مطالعه صورت جلسات متوجه شدیم که نخست وزیر در مجلس گفته بود که آقای میرفندرسکی متن یادداشتها را برای شما قرائت می کند، ولی شما ظاهرا این کار را نکردید، بسیار ناراحت شدیم. میرفندرسکی گفت درست است که متن یادداشتها قرائت نشده، ولی در صورت جلسات مجلس باز هم اشتباهی رخ داده، زیرا نخست وزیر هیچ گاه خواستار قرائت یادداشتها نشده بود.

گفتم با وجود عدم قرائت متن یادداشتها، ما و همچنین یکی از متخصصین ایرانی در دفتر ما، معتقد هستیم که سابقه قانونی محرز می سازد که قصد دولت این بود که لایحه وضعیت باید به یادداشتهای مبادله شده، جنبه قانونی بخشد.

آقای میرفندرسکی گفت مسئله مصونیت پرسنل نظامی آمریکا موجب دردسر زیادی شده است.

اولین مشکل، زمانی به وجود آمد که مجلس سنا یادداشتها را از کنوانسیون وین جدا کرده و قانون جدیدی تصویب نمود که در آن آمریکاییها را «در استخدام» دولت ایران قلمداد کرد. او نمی دانست چرا این عمل انجام شده است. مسئله مهم دیگر، آگاهی بسیاری از منتقدین از این امر است که دولت ایران

ص: 687

در زمینه اعطای مصونیتها به آمریکاییها بیش از هر کشور دیگری امتیاز داده و قراردادهای موجود در اختیار وزارت خارجه نیز همین ادعا را ثابت می کند. برای مثال، در قرارداد منعقده بین آمریکا و پاکستان، قیودی وجود دارد که دولت پاکستان بتواند حاکمیت قضائی خود را حفظ کند و نیز در پیمان ناتو، قیود مشابه ای موجود است. در قراردادی که با یونان منعقد شده، پرسنل مستشاری نظامی، اعضای سفارت آمریکا خوانده شده اند. در قرارداد منعقده بین آمریکا و ترکیه، مصونیت تنها شامل اعمالی می شود که ارتکاب به آنها در حین انجام وظیفه، صورت گرفته باشد و باید یک کمیسیون دوجانبه تشکیل گردد تا تحقق قید انجام وظیفه را مشخص کند. اما در مورد ایران، حیطه حاکمیت قضائی در موارد جنایی به طور کامل توسط قانون مجلس از بین رفته است و این مطلب را با هیچ توضیحی نمی توان مخفی نمود.

البته من گفتم که قرارداد منعقده آمریکا با پاکستان و دیگران، از ماهها قبل در اختیار وزارت خارجه بوده و ما کاملاً مایلیم تا قراردادی مشابه با قرارداد ترکیه یا پاکستان را منعقد سازیم. ولی وزارت خارجه (ایران - م) معتقد بود که کنوانسیون وین بهترین وسیله برای ارائه مصونیت است و این مقامات ایرانی بودند که تصمیم گرفتند با کنوانسیون و یادداشتهای مبادله شده، وارد مجلس شوند.

حالا برای فکر کردن به انواع دیگر قراردادها، خیلی دیر شده است. میرفندرسکی با این موضوع موافق بود.

سپس، او پیشنهادی را مطرح کرد که بنا به اظهار خودش کاملاً جنبه شخصی داشته و کس دیگری از آن اطلاع ندارد و از ما خواست که در «مورد آن فکر کنیم». پیشنهاد او این بود که یادداشت دیگری بین سفارت و دولت ایران مبادله شود و دولت ایران اعلام نماید که لایحه وضعیت توسط مجلسین سنا و شورا تصویب شده و جنبه قانونی پیدا کرده است. در پاسخ، دولت آمریکا به این مسئله توجه خواهد کرد و با استفاده از پاراگراف مندرج در کنوانسیون وین مبنی بر لغو مصونیت بنا به درخواست کشور متقاضی، اعلام خواهد کرد که آمریکا نیز مایل است در مواردی که برای دولت ایران حائز اهمیت فراوان می باشد، اقدام به تعلیق مصونیت بنماید. این کار مطابق با قیود مندرج در قرارداد منعقده بین آمریکا و پاکستان، خواهد بود. میرفندرسکی معتقد است که اگر این تبادل یادداشتهای جدید در موقع مناسبی به اطلاع عموم برسد، جو نامطلوب ناشی از لایحه وضعیت برای هر دو دولت ایران و آمریکا، از بین خواهد رفت. به معاون وزیر گفتم که این پیشنهاد را مورد بررسی قرار خواهیم داد، ولی بدون دریافت مجوز از واشنگتن نمی توانیم اظهار نظری کنیم و همچنین برای درخواست دیدگاههای دولت آمریکا در این مورد، مجبور به معرفی فرد پیشنهاد دهنده هستیم. ضمنا سؤال کردم که اگر دولت آمریکا با تبادل چنین یادداشتی موافقت کند، آیا نمی توان همزمان و یک بار برای همیشه، تمامی مشکلات موجود، از جمله کاربرد عبارت «در استخدام دولت ایران» و نیز تعمیم قانون مصوب مجلس به تمامی اعضای هیئتهای نظامی آمریکا در ایران، را حل کرد؟ معاون وزیر گفت که به نظر او این کار ممکن است.اس. دبلیو. راک ول

علت بروز مخالفت در مجلس شورا

تجزیه و تحلیل مخالفت در مجلس شورا

تلاش نخست وزیر وقت در توجیه احیای کاپیتولاسیون

ص: 688

سند شماره (23) تاریخ: 29 اکتبر 1964 - 7 آبان 1343 یادداشت برای ضبط در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: کنوانسیون وین امروز با معاون وزیر امور خارجه در مورد لایحه وضعیت مذاکرات بیشتری انجام دادم. او به مذاکرات دیروز و به خصوص عدم موافقت ما با جایگزین شدن لایحه وضعیت به جای یادداشتهای مبادله شده، اشاره کرد و گفت که براساس قانون اساسی ایران، نمی توان چنین مطلبی را تحت عنوان یک موافقتنامه اجرائی منعقد ساخت، زیرا هرگونه قراردادی از این قبیل، باید به تصویب مجلسین برسد. در همین رابطه مجلس یادداشتهای مبادله شده را تصویب نکرد، بلکه قانون جدیدی را بنیان نهاد و با توجه به این مطلب، یادداشتها «هیچ گونه وضعیت حقوقی ندارد» و «در هوا معلق» مانده است.

بار دیگر به وی گفتم که سابقه قانونی به روشنی نشان می دهد که خواست دولت بر قانونی شدن همین یادداشتها بوده و به نظر ما این یادداشتها بدون توجه به اینکه وضعیت حقوقی دارد یا خیر، هنوز به اعتبار خود باقی است، مگر اینکه وزارت امور خارجه ایران با یک اقدام رسمی و در رابطه با سفارت ،در آنها تغییراتی به وجود آورد. گفتم که به نظر ما دو سند در این قضیه معتبر است که یکی از آنها قانون (مصوب مجلس - م) است و دیگری یادداشتهای مبادله شده و واقعیت این است که همه مقامات ایرانی به این مسئله اذعان دارند، همان طور که خود او دیروز این مطلب را بیان کرد. اضافه کردم که امیدوارم این موضوع موجب بروز اختلاف بین ما نشود زیرا موضوع از نظر حقوقی پیچیده خواهد شد و نفعی عاید نمی گردد. او نیز گفت که می داند قانونی شدن یادداشتهای مبادله شده، همان هدف را دنبال می کند و اینکه ما نباید اجازه دهیم که چنین موردی، موجب بروز اختلاف میان ما شود.

سپس گفتم که در مورد پیشنهاد دیروز او مبنی بر اینکه شاید بتوان از طریق تبادل یادداشت دیگری به پاراگراف مربوط به نحوه تعلیق مصونیت مندرج در کنوانسیون وین اشاره کرد، قدری فکر کرده ام.

سؤال کردم که آیا این خطر وجود ندارد که مخالفین دولت به محض اطلاع از مبادله یادداشت دوم، از دولت انتقاد کنند که در موقع وضع قانون، نمی دانسته چه می کند و اکنون مجبور به توسل به آمریکاییها شده تا آبروی خود را نزد مردم ایران حفظ نماید. معاون وزیر گفت تنها افرادی که بسیاری بد ذات باشند، از این تاکتیک استفاده خواهند کرد ولی این کار باعث رفع نگرانی بسیاری از مردم مخلص خواهد شد.

در گفتگوی بعدی با نخست وزیر، وی در پاسخ به سؤال من گفت که شاه مستقیما به حزب مردم در مجلس دستور نداده بود که به مخالفت با این قانون برنخیزند. نخست وزیر مصرانه از شاه خواسته بود که در این مورد به نمایندگان دستوری ندهد و مسئولیت آن را به نخست وزیر واگذار کند زیرا لازم است که نمایندگان مجلس احساس کنند که از آزادی عمل کاملی برخوردارند. نخست وزیر توانست آرای لازم مورد نظر رژیم را برای تصویب کسب کند و انتظار نداشت که با این درجه از مخالفت و تیزهوشی در تاکتیکهای پارلمانی علیه لایحه وضعیت، روبه رو شود. واضح است که این، نتیجه دسیسه های کسانی است که با دولت او و آمریکاییها مخالف هستند و منصور مشخصا از ارسنجانی و سناتور شریف امامی و سجادی، نام برد. وی گفت هدف فرد آخر، این بود که مجلس اصلاحیه ای هر

ص: 689

چند جزئی، در این قانون به وجود آورد تا بدین وسیله باعث اعاده آن به مجلس سنا گردد و در آنجا سناتورها با ایجاد تغییراتی در آن، آبروی از دست رفته خود را به دست آورند تا مردم فکر نکنند که آنها توسط دولت اغفال شده بودند. نخست وزیر به من گفت دولت در برابر مخالفین چنین وانمود کرده بود که از نظر دولت مخالفتی محدود با این لایحه اشکالی ندارد. با این حال، استفاده از تاکتیکهایی مانند «خائن» خواندن نمایندگانی که به این لایحه رأی مثبت دادند، تأثیر عمیقی بر اعضای ساده لوح مجلس داشته است. نخست وزیر احساس کرد که با وجود تمام این دسایس، به جز تصویب هر چه سریعتر لایحه و سرکوب هر حرکتی برای اصلاح آن، چاره ای ندارد در مورد توجیه افکار عمومی نیز همین طور فکر می کرد. ضرر اینکار بیش از نفع آن است.

(من در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری معتقدم که شاه اجازه مخالفت با لایحه را صادر نکرده بود و علت اینکه این موضوع به گوش نمایندگان رسانده نشد، این است که نخست وزیر به شاه اطمینان داده بود که مشکلی جدی وجود نخواهد داشت. منصور به من گفت که رهبری جناح مخالف نیز به وی اطمینان داده بود که مخالفت آنها با این لایحه، شدید نخواهد بود.) سپس نخست وزیر سؤال کرد که آیا می توان کاری کرد تا لایحه مصوبه مجلس مطابق با قرارداد بین آمریکا و پاکستان تغییر یابد. من، پس از تصریح به این مطلب که ما در ابتداء کاملاً آماده بودیم تا قراردادی از نوع پاکستانی امضاء کنیم، گفتم که نمی دانم چگونه می توان این کار را بدون مراجعه مجدد به مجلس انجام داد و اینکه به نظر ما این کار بسیار نامطلوب است و مجددا سؤال در مورد کل قرارداد را مطرح خواهد ساخت. او با این نظر موافقت کرد ولی روشن بود که این تجربه ، او را بسیار ناراحت کرده و در ذهنش به دنبال راهی است تا مسائل را بهتر روشن کند. من پیشنهاد میرفندرسکی در مورد نحوه تعلیق مصونیت، مندرج در کنوانسیون وین را با وی در میان نگذاشتم.

اس. دبلیو. راک ول سند شماره (24) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 31 اکتبر 1964 - 9 آبان 1343 تلگرام ارسالی به شماره 487 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن مرجع: تلگرامهای سفارت به شماره های 404 و 448 و 195 - A طبقه بندی: خیلی محرمانه در حالی که سر و صدا پیرامون لایحه وضعیت و «کاپیتولاسیون» ادامه دارد. اطلاعاتی به دست آورده ایم که زوایای رأی گیری 13 اکتبر و خصوصا نقش شاه را در آن موقع برای تجویز مخالفتی محدود، روشن تر می سازد.

همچنان که در تلگرام هوایی به شماره 195 آمده، ما می دانیم که شاه حدود یک هفته قبل از رأی گیری، در پیغامی به مجلس گفته بود که نسبت به نمایندگانی که خود را وطن پرست تر از او می دانند نظر خوبی ندارد، اما با این حال ما نمی دانستیم که آیا شاه، شاید براساس این باور نادرست که میزان مخالفت گسترده نبود و موجب بهبود ظاهر می گردد، اجازه مخالفت را نیز داده بود یا خیر. اکنون

ص: 690

روشن است که او مخالفت را مجاز ندانسته است، تکرار می شود، مجاز ندانسته است. اما توسط نخست وزیر به غلط متقاعد شده بود که این کار به راحتی توسط دولت انجام خواهد شد.

آموزگار، وزیر بهداری به ما گفت که اندکی قبل از جلسه رأی گیری، رامبد، رهبر فراکسیون حزب مردم، منصور را سرزنش کرد و مشخصا از او پرسید که آیا شاه لایحه وضعیت را که نخست وزیر به آن جواب مثبت داده، تصویب کرده است یا نه. رامبد این قضیه را باور نکرد و درخواستی کتبی برای شاه فرستاد. این درخواست با بی اعتنایی زیادی مواجه شد. شاه در جواب گفت که چگونه رامبد باور می کند که دولت ایران بتواند چنین لایحه مهمی را بدون تصویب صریح او به مجلس تقدیم کند؟ اما شاه مشخصا به رامبد برای دست برداشتن از مخالفت دستوری نداد.

نخست وزیر بعدا به من گفت که هیچ (تکرار می شود هیچ) پیغام خاصی از شاه به حزب مردم فرستاده نشده بود که حزب نباید با این لایحه مخالفت کند. وی گفت این مسئله در جهت سیاست ثابت منصور بود که شاه را به اصرار وادار می کرد تا درصدد دستور دادن به نمایندگان برنیاید، بلکه مسئولیت کسب آراء اکثریت را برای تصویب لایحه به نخست وزیر واگذار کند. به عبارت دیگر، همانطور که قبلاً گزارش شد، منصور بیش از حد مطمئن بود. اگر او از شاه تقاضا کرده بود تا دستوراتی برای اپوزیسیون بفرستد، بدون شک این کار انجام می گرفت.

یکی از دلایل اینکه منصور بیش از حد مطمئن بود، و در طی چند روز اخیر کاملاً عیان گردید، این بود که او از جانب رهبران اپوزیسیون فریب خورد. یک روز قبل از رأی گیری در 12 اکتبر، رامبد به رهبری حزب ایران نوین گفت که تصمیم گرفته است تا به لایحه حمله نکند. تحت این شرایط، اکثریت، آمادگی مواجهه با شدت حملات اپوزیسیون را نداشتند و هنگامی که کلماتی چون «خیانت» و «نقض قانون اساسی» به کار برده شد، عده ای بی جهت وحشت کردند. منصور تصادفا نزد ما تأیید کرده است که در میان تصفیه شدگان از حزب ایران نوین مشخصا مقامات سابق اصلاحات ارضی بودند که از قرار معلوم نسبت به پذیرش نفوذ ارسنجانی، آمادگی خاصی دارند.

حقیقت دیگری که از میان مذاکرات اخیر آشکار شده، این است که با فرار از سخت ترین تنگناهایی که قابل باور نبود، از مصیبتی همه جانبه اجتناب شد. طبق گفته نخست وزیر، حرکتی هماهنگ در جریان بود که این لایحه اصلاح گردد تا بدین وسیله به سنا اعاده شود، زیرا که از این راه، شریف امامی و گروهی از سناتورها با خوشحالی خواهند توانست تا وجهه از دست رفته خود را در نظر مردمی که احساس می کردند سنا لایحه را به سرعت تصویب کرده است، به دست آورند. این مسئله منطقی بودن تصمیم ما را (نگاه کنید به بخش 1 تلگرام هوایی مرجع) در این مورد تأیید می کند که قبول عبارات نسبتا بد لایحه مصوبه سنا، بهتر از قبول خطر برای هرگونه تلاشی در جهت اصلاح لایحه که احتمالاً منتهی به یک بن بست کامل می شد، بود.

یک عامل مشخصا پردردسر در انتقادات اخیر از دولت و لایحه، عناصری از قوه قضائیه ایران بودند که مجبورند مجری این قانون باشند. همان گونه که وزارت خارجه (آمریکا - م) آگاه است، یک تفسیر محدود از این قانون، بدون رجوع به اصل یادداشتهای مبادله شده می تواند ما را از آن پوشش کاملی که خواسته ما بوده و دولت نیز در دادن آن به ما اظهار تمایل کرده، محروم کند. این مسئله نیز مقامات وزارت خارجه (ایران - م) را نگران می کند. ما با این مقامات درباره راهها و وسایل

ص: 691

تضمین کننده حفظ جوهره یادداشتهای اصلی مبادله شده، در حال مذاکره هستیم.

ما معتقدیم که راه ساده ای را می توان یافت که از آن طریق موقعیت دو دولت در برابر مخالفین لایحه و نیز منافع ما در این قضیه در حد قابل توجهی بهبود یابد. این مسئله، موضوع مکاتبه آتی ما خواهد بود.

استوارت دبلیو . راک ول با طنین آوای انقلابی امام خمینی (ره) در فضای اختناق بار ایران و انعکاس و انتشار نطق تاریخی و اعلامیه افشاگرانه ایشان در میان مردم، موج جدیدی از خشم و نفرت علیه شاه و رژیم مزدور او سراسر ایران را فرا گرفت. ملت مسلمان ایران از این خیانت آگاهی یافت. علما و روحانیون شهرستانها با پشتیبانی و همراهی مردم طی تلگرافها، نامه ها و طومارها الغای فوری کاپیتولاسیون را خواستار شدند. سیل تلگراف و نامه های اعتراض آمیز به سوی هیئت حاکمه سرازیر گشت.

رژیم شاه که هرگز انتظار چنین واکنش تند و انفجارآمیزی را نداشت و گمان می کرد که می تواند این خیانت ننگین را همانند صدها خیانت شاهانه دیگر از نظر مردم پوشیده بدارد، سخت نگران و بیمناک شد. حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت، به منظور توجیه این خیانت به مجلس سنا شتافت و در آنجا طی یک سخنرانی سعی کرد که خیانت خود را خدمت جلوه دهد.

این سخنرانی فقط 5 روز پس از نطق انقلابی امام خمینی (ره)، در جلسه 75 مجلس سنا مورخه 9 آبان 1343 (31 اکتبر 1964) ایراد گردید. جالب اینجاست در همین جلسه لایحه اجازه تحصیل 200 میلیون دلار کمک نظامی از آمریکا تصویب گردید. بدین ترتیب رژیم شاه مزد خیانت خود را از ارباب گرفت.

نظر به اینکه سخنرانی منصور در این جلسه، در سندهای لانه جاسوسی مورد اشاره قرار گرفته است، متن آن با استفاده از آرشیو مجلس شورا چاپ گردید.

جلسه 75 مجلس سنا - تاریخ: 9 آبان 1343 - 31 اکتبر 1964 بنده متأسفم که از چند روز گذشته مسائلی به گوش خورده که بسیار تأسف آور است و بسیار تأثرانگیز است. شاید نمایندگان محترم به خاطر داشته باشند که چند ماه پیش لایحه ای برای اعطای مصونیت سیاسی، که خاص مملکت ما نیست و در کلیه کشورهای جهان مراعات می شود، به عده ای از مستشاران نظامی آمریکا که در خدمت ارتش ایران هستند اعطاء شود، در همین مجلس به تصویب رسید و بعد در مجلس شورای ملی هم این لایحه به تصویب رسید و به دولت ابلاغ شد. در این مورد مسائلی گفته شد و مسائلی به گوش رسید و تحریکاتی در خارج عنوان شد که بدون تردید دون شأن ملت ایران و دون شأن دولت ایران و دون شأن مجلسین ایران است. محال و ممتنع است که کسانی یافت شوند که میزان وطن پرستی آنها و میزان علاقه آنان به مملکت، از شاهنشاه ایران و مجلسین ایران و دولت و مردم واقعی ایران بیشتر باشد. چطور ممکن است لایحه ای که کوچکترین تخطی به حقوق حقه مملکت ایران وارد کند، از تصویب مجلسین ملی ایران بگذرد. چون این مسئله گفته شد، بنده ضروری می دانم در محضر مجلس سنا به گذشته آن و تاریخچه آن و مسائل مشابه آن اشاراتی

ص: 692

بکنم که تا این مسئله کاملاً روشن بشود و همه بدانند که این افکار مغرضانه که در محافل و مغایر گفته می شود به هیچ وجه من الوجوه کوچکترین تأثیری در راه و روش صحیح مملکت نباید داشته باشد.

امروز دنیا، دنیایی است که روز به روز به هم نزدیکتر می شود. حصارهای بین ممالک پاشیده می شود.

صحبت از حکومت جهانی به وجود می آید.

دیگر صحبت اینکه کسی در خدمت دولتی وارد می شود و مصونیت سیاسی به آن داده می شود.

مثل اینکه در جزء افراد سفارتخانه ای این مصونیت شامل بشود کوچکترین توهمی را به وجود بیاورد، جایز نیست. از سال 1322 طبق قوانینی که از تصویب مجلس شورای ملی گذشت، به دولت اجازه داده شد که هیئتهایی از افسران و درجه داران ارتش کشورهای متحده آمریکای شمالی به عنوان مستشار و کارشناس برای ارتش ایران و ژاندارمری استخدام نماید و به موجب همین قوانین تمدید خدمت این مستشاران برای دوره یکساله با تصویب نامه هیئت وزیران مجاز شناخته شد. یعنی هر روز را که دولت ایران نخواهد، می تواند یک خدمتگزاری را از خدمت معاف و دیگر هیچ گونه تعهدی در مقابل آن ندارد و اینجا صحبت این نیست که کشور دیگری مأموری به جانب ایران اعزام دارد، بلکه این تقاضا و نیاز دولت ایران بوده است به عده ای کارشناس که تصدیق می فرمایید نه تنها ایران بلکه کشورهایی مانند ایسلند، نروژ، ایتالیا، یونان، ترکیه، پرتغال، انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، دانمارک و جمهوری فدرال آلمان و کشورهای دیگری مانند کشورهای آسیایی و خاورمیانه و آمریکای جنوبی هم امروز با اسلحه نظامی آمریکا ارتش خودشان را تجهیز کرده اند و هیچ تردیدی ندارد که استفاده از صنایع دیگران نیازمند به داشتن کارشناس اختصاصی و کارشناسان ذی صلاحیت خود آنهاست. تمدید مدت خدمت مستشاران نظامی سال به سال به موجب تصویب نامه انجام شده تا سال 1340 که سفارت کبرای آمریکا در جواب یادداشت وزارت امور خارجه دایر به تقاضای تمدید خدمت مستشاران طی یادداشت شماره 423 مورخ 19 مارس 1962 مطابق با اسفند 1340 ضمن موافقت با تمدید یک سال دیگر، تقاضا کرده و اشاره کرد که مانند 38 کشور دیگر که هیئتهای نظامی آمریکا در آن ممالک انجام وظیفه می کنند و دارای امتیازات مصونیتهای سیاسی خاصی هستند، برای روشن شدن وضع کارمندان هیئت مستشاری که در خدمت ارتش ایران هست، تسهیلاتی در نظر گرفته شود و دولت ایران هم از امتیازات و مصونیتهای مربوط به کارمندان اداری و فنی، پیش بینی شده در بند (و) ماده اول قرارداد بین المللی وین و یا سایر قراردادهای دوجانبه ای که بین آمریکا و کشورهای دیگر به امضاء رسیده است، برخوردار گردند. در اینجا دولت آمریکا اشاره کرده که علاوه بر کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی که بنده اسامی آنها را می گویم مانند کانادا - انگلستان - فرانسه - بلژیک - هلند - لوکزامبورگ - جمهوری فدرال آلمان - دانمارک - ایسلند - نروژ - ایتالیا - یونان - ترکیه - پرتغال، قراردادهای نظامی بسته شده است. در آن ممالک به تمام افراد نظامی آمریکا و پرسنل آمریکا و کلیه افرادی که در خدمت آن دستگاه نظامی، مصونیت کامل سیاسی داده شده است. در صورتی که در این لایحه که به تصویب مجلسین رسید، طبق معاهده وین که 68 مملکت زیر آن را امضاء کرده اند و با وجدان روشن آن را امضاء کرده اند. طبق آن ماده فقط یک مصونیت ناقص یعنی مصونیت در حین انجام وظیفه داده شده است، در این لایحه که به تصویب رسیده است، داده شده است. حتی مصونیت مدنی برای مستشاران آمریکایی در خدمت ارتش ایران، اعطاء نشده

ص: 693

است و کلیه مواردی که برای تأمین حقوق افراد ایرانی ضروری است، در اختیار محاکم صالحه ایران است. فقط این افراد در حین انجام وظیفه، چون ما خواهان انجام وظیفه آنها هستیم، اگر اتفاقی بیفتد، دارای مصونیت سیاسی هستند و از مصونیت سیاسی معمولی بین المللی استفاده می کنند. بنده نمی دانم آیا ممالک متمدن اروپای غربی و یا کشورهای دیگری که برای اطاله کلام خیلی زیاد ذکر نمی کنم، ولی چند تا از آنها را عنوان می کنم مانند فرانسه - یونان - پاکستان - ژاپن - اندونزی - لیبی - اتیوپی و سایر ممالک مشابه اینها در آسیای جنوب شرقی و آفریقا و غیره این قراردادها را بسته اند. حتی به معاهده ای بین المللی اشاره نکرده اند و قرارداد دوجانبه بسته اند و مصونیت کامل داده اند. آیا حس وطن پرستی ما خیلی بیش از این ممالک است و یا اینکه آنها نمی دانسته اند که اگر یک مصونیت را به یک تعداد معدودی کارشناس که مورد نیاز آن ممالک است می دهند، در مقابل انجام خدمات آنهاست و این فقط در مملکت ما باید مورد یک توهم و اشاعه اکاذیب و اراجیفی بشود که دون شأن ملت و دون شأن مجلسین و دون شأن دولت ایران است. (نمایندگان - صحیح است) بنده اشاره می کنم که این جریان باز به چه صورت ادامه پیدا کرد. پس از مذاکرات و مکاتبات و مطالعات لازم و تشکیل کمیسیونهایی از نمایندگان وزارت امور خارجه و وزارت جنگ و وزارت دادگستری مشاهده شد که چون سایر کشورهای مشابه حتی مصونیت بیشتری به کارشناسان آمریکا داده اند، بنابر پیشنهاد وزارت امور خارجه در جلسه 13 مهر ماه 1342، دولت گذشته تصویب کردند که پس از تصویب قرارداد بین المللی وین از طرف قوه مقننه، رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران از مزایا و مصونیت های کارمندان اداری و فنی موصوف در قرارداد وین، بهره مند گردند و در همان موقع وزارت امور خارجه به وسیله تبادل نامه با سفارت کبرای آمریکا در تهران قرار لازم را در این مورد معمول دارد و نامه های مبادله شده بین وزارت خارجه ایران و سفارت کبرای آمریکا در پرونده های امر موجود است. بعد از اینکه دولت سابق این موافقتنامه با دولت آمریکا را طبق یادداشتی مبادله کرد، لایحه مربوطه را تقدیم مجلس سنا نمود که پس از تشکیل این دولت قبلاً این لایحه در کمیسیونهای مجلس سنا به تصویب رسیده بود و در مجلس علنی مطرح شد و با نظر صائب سناتورهای محترم به تصویب رسید.

متعاقب صدور تصویب نامه دولت سابق، وزارت امور خارجه طی یادداشت 8296 مورخه 26 آبان ماه 1342 به سفارت کبرای آمریکا اطلاع داد که هیئت وزیران با پیشنهاد سفارت کبری دایر به اینکه رئیس و اعضای هیئتهای مستشاران نظامی در ایران از مزایا و مصونیتها و معافیتهایی که برای کارمندان اداری و فنی موضوع بند (و) ماده اول قرارداد بین المللی وین مورخ 1961 برخوردار باشند، اعلام داشت. در اینجا باید به استحضار برسانم که دولت آمریکا کاملاً حاضر بود که قراردادی مشابه پاکستان، مشابه اندونزی، مشابه لیبی، مشابه اتیوپی، مشابه قرارداد دیگری خارج از ناتو که با ترکیه منعقد کرده است، با ما هم منعقد کند ولی ما نیازی به آن قرارداد با آن وسعت نداشتیم و خودمان را محدود کردیم در چهارچوب معاهده بین المللی وین که معاهده بین المللی وین تنها مربوط به یک کشور نیست بلکه 68 کشور این قرارداد را امضاء کرده اند و دولت سابق ترجیح داد که ما از یک قرارداد بین المللی نسبت به این مصونیتها استفاده کنیم و قرارداد دوجانبه ای خارج از یک معاهده بین المللی دیگر ضرورتی ندارد که به امضاء برسد. سفارت کبرای آمریکا در پاسخ یادداشت وزارت

ص: 694

امور خارجه، طی یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1963 (27 آذر 1342) اشعار نمود که به نظر سفارت کبرای آمریکا عبارت (اعضای هیئتهای مستشاری نظامی کشورهای متحده در ایران) شامل کلیه کارمندان نظامی یا مستخدمین غیرنظامی وزارت دفاع و خانواده آنها خواهد بود، ولی با توافق نماینده دولت در مجلس سنا این امتیاز فقط به رئیس و اعضای هیئت مستشاری داده شده و شامل خانواده و کارمندان غیرفنی هیئتهای مستشاری نخواهد بود. بدین ترتیب حتی از اغلب کشورهایی که مصونیت کامل سیاسی داده اند بسیار کمتر، ساده تر و در چهارچوب یک معاهده بین المللی است و شامل مصونیت مدنی و مصونیت خارج از حین انجام وظیفه آنها هم نیست. بنده در اینجا به نظر صائب نمایندگان محترم سنا اتکاء می کنم که این مسائلی را که متأسفانه اگر از حدود عادی خارج نشده بود، ذکر این مسائل هم دیگر جایز نبود، ولی چون ممکن است احتمالاً افکار کوتاه و اغراض شخصی و نظریات خصوصی و حتی متأسفانه اعمال نفوذ و اعمال نظریات خارج به وسیله ستونهای پنجمی که شاید غیرمرئی باشند و بعضی از آنها هم متأسفانه شناخته شده اند، در مملکت شیوع پیدا کند و افکار سالم مردم ایران را، مردم واقعی ایران را خارج از عده ای کوچک سیاست بافان یا خارج از افکار منحط عده ای ناتوان و کسانی که جز اغراض شخصی و جز نظریات خصوصی و جز مسائل فردی چیزی را در نظر ندارند، ممکن بود تأثیری داشته باشد. امروز بنده ضروری دانستم که این مطلب را موشکافی کنم و حقایق مطالب در اینجا بیان شود و نمایندگان محترم بدانند که چه دولت سابق و چه دولت فعلی نمی توانست ذره ای از مسائل اساسی و عمومی و منافع حقه مملکت را ندیده بگیرد و اگر از ما قصوری می شد، مسلما شاهنشاه ایران و مجلسین ایران چنین اجازه ای را به هیچ نحوی نمی دادند. (صحیح است) پس اشاعه این اکاذیب فقط منحصر به یک عده معدودی است که در مقابل ملت ایران محکوم است. مصونیت سیاسی از قرن 18 تا به حال به عناوین مختلف معمول بوده است. در حقیقت عده معدودی از کارشناسان نظامی آمریکا که در خدمت ارتش ایران هستند، می توانستند به عنوان افراد وابسته به سفارت آمریکا معرفی شوند و همین مصونیت را هم داشته باشند، ولی آیا شأن دولت ایران بود که یک کارمند سفارت آمریکا در ارتش او خدمت می کرد و آیا ما می توانستیم که از داشتن کارشناسانی که برای امور نظامی مملکت ضرورت دارند، چشم پوشی کنیم؟ و آیا دولت ایران و ملت ایران تنها دولت و ملتی بود که نسبت به این نیازمندیها یک امتیازاتی نسبت به دوستان خودش می داد؛ یعنی کسانی که در چند سال اخیر باید اذعان کرد که در موقعی که ایران متأسفانه درآمدهای ارزی قابل توجهی نداشت، درآمدهای عمومی قابل توجه نداشت و ثبات و آرامش امروز مملکت را نداشت و امکان داشت به اینکه عناصر مخرب در خارج و داخل مملکت بتوانند در وضع کشور ما مؤثر واقع گردند، کمک کرده است یا آیا با توجه به این امور، شایسته بود که این مسائل عنوان شود؟ به نظر بنده ما هستیم که باید حقایق مطلب را بیان کنیم و مسلما افکار عمومی آن افکاری که سالم فکر می کنند این مسائل را طرد می کنند و مجلسین ایران حامی و پشتیبان اقدامات صحیح و اقداماتی است که شاهنشاه ایران نظارت عالیه بر آن دارند و به نفع ملت ایران تمام خواهد شد (صحیح است) (علامه وحیدی - پیشنهاد دولت جنابعالی مورد تحسین و تقدیر عموم نمایندگان مجلس است) تشکر می کنم، بنده متشکرم که این تأیید و توجهی که مجلس سنا فرمودند، بهترین نمونه است که این اشاعه اکاذیب به کلی از بین برود و افرادی که در محافل خصوصی و در معابر چنین

ص: 695

مسائل مبتذلی را عنوان می کنند، بدانند که ایران صاحبی دارد. ملت ایران تمام رشته های ناراحتیها و نابسامانیها را گسیخته است. ملتی که درای 2500 سال تاریخ درخشان است، برای دادن چند امتیاز سیاسی به چند کارشناس نظامی از حقوق خود، چیزی ضایع نمی کند و لازم به تذکر است که مجلس شورای ملی هم این لایحه را در تاریخ 21 مهر ماه 1343 به تصویب رسانید. مسئله ای را که بنده در اینجا به عنوان جمله معترضه عرض کردم، ضرورت داشت و شاید ارتباط داشت به همین کمک نظامی نیروی تدافعی و لایحه ای که در مجلس مطرح است. این لایحه را در مجلس شورای ملی به اتفاق آراء تصویب کردند. چون همین نظریات نمایندگان محترم مجلس سنا در آنجا هم تجلی داشت که نیروی دفاعی مملکت و حفظ و ثبات و آرامش کشور، اولین شرط اجرای هر برنامه اصلاحی مملکت است.

طرز استفاده از این اعتبار چنین خواهد بود که بانکهای اعتبار دهنده آمریکا، هزینه های خرید وسایل یدکی و قسمتی از نیازمندیهای تسلیحات ایران را تأمین می کنند و از هنگام استفاده از هر قسطی، بعد از ده سال مستهلک خواهد شد و بهره وام هم از پنج درصد تجاوز نخواهد کرد. کشورهای دیگری کوچکتر از ایران و بزرگتر از ایران با افتخارات تمام برای تأمین نیروی دفاع کشورشان از شمال و جنوب و شرق و غرب، اعتبارات وسیعی کسب می کنند که متأسفانه در بعضی از قسمتها هم به راه صحیح و منطقی مصرفی نمی شود و موجب اعمال زور و قدرت در کشورهای همسایه آنها می گردد.

ولی ایران با توجه به سیاست صلح جویانه خود، این اعتبار را صرفا برای نیروی تدافعی خودش مصرف خواهد کرد، ولی در هر زمان که اقتضا بکند، تنها ارتش ایران و تنها نیروی تکنیک ارتش و اسلحه ارتش جوابگوی دشمنان داخلی و خارجی نخواهد بود، بلکه دولت ایران و ملت ایران و مجلسین ایران خواهند بود که با منطق صحیح و با مشت محکم به دهان یاوه سرایان و به دهان منحرفین و سودجویان و همچنین به اجانبی که به منافع حقه ایران تخطی کرده باشند، خواهند کوفت.

(نمایندگان - صحیح است) بنده تصور می کنم که ملت ایران در اینجا یک دل و یک جهت در اجرای برنامه های وسیع توسعه اقتصادی و اجتماعی و در تأمین نیروی دفاعی مملکت پشتیبان دولت و مجلسین ایران، بهترین نمونه تجلی نیات ملت ایران، خواهد بود.

بررسی لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (25) یادداشت برای ضبط در پروندهتاریخ: 2 نوامبر 1964 - 11 آبان 1343 ملاقات با «آرام» وزیر امور خارجهطبقه بندی: فقط برای استفاده رسمی موضوع: لایحه مصونیتها 1 - در تاریخ 1 نوامبر 1964، بنا به درخواست دکتر کاظمی از دفتر حقوقی وزارت امور خارجه برای انجام یک ملاقات فوری، من و آقای «هرتز» از سفارت آمریکا با او ملاقات کردیم تا پیرامون تأثیرات لایحه مصونیتها، مصوبه اخیر مجلس، تبادل نظر نماییم. دکتر کاظمی گفت که نیاز به توضیحات و راهنماییهای بیشتری دارد تا بتواند پاسخگوی سؤالات وزیر امور خارجه باشد.

2 - بیانات اخیر نخست وزیر در مجلس سنا(1) مورد بحث قرار گرفت و چنین نتیجه گیری شد که بعضی از اظهارات وی در رابطه با تفسیر کنوانسیون وین، درست نبوده است.

ص: 696


1- منظور سخنرانی نخست وزیر در مجلس سنا به تاریخ 9 آبان 1343 می باشد م

3 - دکتر کاظمی به طور اخص میل داشت که وجه تمایز بین دو هیئت آرمیش و مگ، اگر وجود دارد، مشخص شود. به وی اطمینان دادیم که بین این دو هیئت تفاوتی وجود ندارد و گفتیم که این دو گروه منتج از هیئت مستشاری است. گروه اول بر اساس قرارداد 1947 به وجود آمده و گروه دوم یعنی مگ برای پشتیبانی از برنامه کمک نظامی که از سال 1950 شروع شده، پدید آمده است. علاوه بر این خاطرنشان شد که وظایف دو گروه از دیرباز با یکدیگر ادغام شده و تعداد مستشاران موجود، خیلی بیشتر از تعداد مندرج در قرارداد مربوط به گروه آرمیش می باشد.

4 - ضرورت کسب کارت هویت مناسب برای اشخاص تحت پوشش کنوانسیون در گفتگو با دکتر کاظمی مورد تأکید قرار گرفت. این حقیقت که شناسائی صحیح موجب می شود تا ضرورت تفسیر در مورد معنای لایحه جدید از طرف مقامات قضائی به حداقل برسد، نیز مورد بحث قرار گرفت. دکتر کاظمی ظاهرا با این استدلال موافق بود. سپس دکتر کاظمی به ما اطلاع داد که شخص وزیر خارجه مایل است توضیحاتی را مستقیما از خود ما بشنود. به همین خاطر برای ادامه بحث به دفتر وی رفتیم.

5 - دکتر آرام نیز به عبارت آرمیش و مگ توجه خاص نشان داد. به همین خاطر بار دیگر در مورد آنها توضیحاتی ارائه شد. او به دیگر گروههای نظامی آمریکا در ایران نیز بذل توجه کرد و از ما خواست که طی نامه ای این گروهها را مشخص کرده و در صورت امکان رونوشتی از قراردادهای مربوط به وظایف هر یک را ضمیمه کنیم. از ما سؤال شد که آیا از نظر ما کارمندان غیر نظامی نیز تحت پوشش کنوانسیون در می آیند؟ ما موضع خود را چنین مشخص کردیم که تعریف موجود در یادداشت شماره 299 مبنی بر اینکه تمام کارمندان وزارت دفاع آمریکا و بستگان آنها بخشی از کارمندان اداری و فنی مندرج در کنوانسیون را تشکیل می دهند، هنوز مناسب و صحیح است. وزیر خارجه این موضع را نه تأیید کرد و نه رد نمود. هنگامی که گفتیم دولت ایران مطمئنا مایل است یادداشتهای مبادله شده، جنبه قانونی پیدا کنند؛ وی اعلام توافق نمود، ولی چندی بعد گفت این نظر که لایحه، جایگزین مفاد یادداشتها شده، او را با مشکلاتی روبه رو ساخته است.

6 - در رابطه با حدود کاربرد شرایط لایحه به وزیر امور خارجه خاطرنشان شد که بر طبق عرف بین المللی، وزارت خارجه قادر است مسئله وضعیت سیاسی اشخاص را به صورت قطعی حل کند (با ذکر حقوق بین المللی اوپنهایم، لوترپاک، جلد اول، پاراگراف 357) و به همین دلیل ما معتقدیم که تصویب کنوانسیون وین، به وزارت خارجه اختیار کافی می دهد که بدون مراجعه به هیئتهای مشورتی دیگر، خود مشخص کند که چه کسی می تواند از مصونیت برخوردار شود. آقای آرام گفت که موضوع آن قدرها هم ساده نیست، چون وزارتخانه های دیگر (او از وزارت اقتصاد نام برد) اختیارات ویژه این وزارتخانه را در این مورد، به رسمیت نمی شناسند.

7 - علاوه بر این، تأکید کردم که اقدام سنا در کاربرد خاص شرایط کنوانسیون نسبت به پرسنل نظامی آمریکا که «در استخدام» دولت ایران هستند، بر قرارداد بین دولتین ما تأثیری نگذاشت، ولی به دولت ایران در روشن کردن وضعیت مبهم یک دسته از پرسنل که در مورد آنها اقدام قانونی ضروری بوده است، کمک کرد. اما نمی توان این اقدام سنا را به گونه ای تفسیر کرد که محدود کننده مصونیت به این گروه خاص باشد. زیرا طبیعتا کارمندان کشور دریافت کننده خدمات، از مصونیتهای اعطا شده به نمایندگان کشور ارائه کننده خدمات، به هیچ وجه بهره مند نمی گردند. ما به یادداشتهایی که قبلاً مبادله

ص: 697

شده بود و ضرورت روشن شدن وضعیت این دسته خاص از پرسنل هیئت را نشان می داد، اشاره کردیم.

به وزیر امور خارجه اطمینان دادیم که تلاش در محدود ساختن شمول مصونیت به کسانی که در استخدام دولت ایران می باشند، تقریبا به طور کامل هدف دو دولت را از بین خواهد برد. وزیر امور خارجه ابتدا خاطرنشان ساخت که یادداشتهای مبادله شده قبلی در این مورد ممکن است اعتبار نداشته باشند، زیرا مجلس سنا در لایحه مصوبه، صریحا اشاره به آنها را حذف کرده است. پس از تشریح موضع خود برای وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه ما این یادداشتها را حائز اهمیت ویژه ای می دانیم زیرا بیانگر نیت طرفین بوده و علاوه بر این ما احساس می کنیم که باید به سابقه قانونگذاری قبل از تصویب لایحه، به عنوان مبین نیت دولت ایران اشاره شود، وی ظاهرا موافق به نظر می رسید ولی هنوز نگران بود.

8 - متذکر می شود که دکتر آرام و کاظمی هر دو سعی کردند از اهمیت یادداشتهای مبادله شده و نیز سابقه قانونگذاری لایحه بکاهند. ما مؤکدا خاطرنشان ساختیم که برای هر دو مورد اهمیت خاصی قائل هستیم.

9 - همه توافق کردیم که امروز باید نقش هیئتهای نظامی را کاملاً تعریف کنیم یعنی باید مشخص شود که ما اعضای یگانهای نظامی نبوده و هیئتهای موجود، در زمینه نظامی تنها جنبه مستشاری داشته و جنبه عملیاتی ندارند. وزیر خارجه خاطرنشان ساخت که مخالفت عمومی، ناشی از تجارب تلخ نظامی در گذشته است. دکتر 7 - علاوه بر این، تأکید کردم که اقدام سنا آرام گفت که مخالفت با این لایحه از طرف رهبران مذهبی بسیار سنگین بوده و رادیو پکن نیز از این لایحه به عنوان یک حربه تبلیغاتی استفاده می کند.

10 - وزیر امور خارجه همچنین می خواست بداند که چرا درخواستی برای انعقاد قرارداد «وضعیت نیروها» مطرح نشده بود و به جای آن از طریق کنوانسیون وین اقدام شد. تفاوت بین قرارداد وضعیت نیروها و اعطای وضعیت سیاسی به طور کامل تشریح شد و در مورد هر یک نیز مثالی مطرح گردید که یکی از آنها قرارداد مربوط به واحد مخابراتی در پاکستان و نیز اعطای مصونیت به گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا (مگ)، در همان کشور بود که از طریق جذب آنها در سفارت آمریکا عملی گردید. دکتر آرام خواستار دریافت نسخه هایی از این دو قرارداد شد و آقای «هرتز» گفت که خلاصه ای از آنها را در اختیارش قرار خواهد داد. (از آنجایی که وی قرارداد مربوط به «وضعیت نیروها» را در اختیار دارد، موافقت شد که تنها به ارائه عبارت مناسبی از قرارداد کمک دفاعی متقابل اکتفا شود.) قراردادهای دیگری از این نوع ذکر گردید و دکتر آرام درخواست کرد که فهرستی از کشورهایی که به پرسنل مستشاری نظامی آمریکا مصونیت اعطا کرده اند، همراه با عبارات مهم از متون قراردادها، در اختیار وی بگذاریم. آقای «هرتز» به دکتر آرام گفت که نمایندگان پیشین دولتهای ایران و آمریکا بر حل این مسئله از طریق کنوانسیون موافقت داشته اند و ظاهرا این طور احساس شده بود که دولت ایران نیز ترجیح داده است که از طریق کنوانسیون مسئله را حل کند، نه از طریق وضع قراردادهای کمک دفاعی نظامی یا از طریق قرارداد رسمی وضعیت نیروها.

ص: 698

11 - علاوه بر این به وزیر گفتم همان طوری که این لایحه در ایران از نظر سیاسی حائز اهمیت فراوانی گردیده، وضعیت گروه مستشاری نیز مدت مدیدی است که باعث نگرانی کنگره آمریکا بوده است و ما احساس می کنیم که مقامات ایرانی نیز باید این حقیقت را با دقت بیشتری مورد سنجش قرار دهند. دکتر آرام با این نظر موافقت نمود.

12 - در رابطه با وجهه گروه نظامی آمریکا، سرگرد «هارت» خاطرنشان ساخت که اعضای این هیئت از آغاز کار خود در سال 1947، مرتکب هیچ گونه جنایت جدی نشده اند. وزیر خارجه گفت این گونه اطلاعات بسیار مفید است. آقای «هرتز» تذکر داد که اگر آنها مرتکب جنایت جدی شوند، ما احتمالاً مصونیت آنها را لغو خواهیم کرد. دکتر آرام گفت که آیا می توان این موضوع را کتبا مورد تأیید قرار داد، که آقای «هرتز» در پاسخ گفت ما هنوز در این مورد مشغول فعالیت هستیم. علاوه بر این خاطرنشان شد که مقامات نظامی حتما افراد خاطی را کیفر خواهند داد (محاکمه در خارج از ایران) و سیاست ما در مورد پرداخت دعاوی، تکرار شد. نکته دیگری که مطرح شد، موضوع پرداخت 600000 ریال در رابطه با یک سانحه اتومبیل در تاریخ 2 نوامبر به یک مدعی ایرانی بود که عامل تصادف، یک کارمند غیر نظامی وزارت ارتش بود. وزیر خارجه از سرگرد هارت خواست که در زمینه پرداخت دعاوی، مطلب جامعی را برای وی تهیه کند، زیرا احساس می کرد که این مطالب می تواند برای تبلیغات مفید باشد. دکتر آرام تأکید کرد که پیش از شروع اجرای لایحه، باید منتظر شد تا آبها از آسیاب بیفتد؛ ولی مدت این انتظار را مشخص ننمود. وی به طور خلاصه سه نکته را مطرح نمود:

الف) ضرورت روشن کردن حیطه دقیق کاربرد لایحه و تمایل او به انجام این کار، ب) ضرورت آشناسازی «مرد خیابان»(1) با موقعیت ارتش در ایران، ج) ضرورت وجود یک دوره برای ایجاد و اعاده آرامش.

13 - در نتیجه باید گفت که نکات ذیل حائز اهمیت می باشند:

الف) در حال حاضر وزیر امور خارجه موضع ما را مبنی بر اینکه تمام کارمندان وزارت دفاع آمریکا و بستگان آنها تحت پوشش لایحه در می آیند، به صورت روشنی نپذیرفته است. طرز برخورد آنان با این مسئله مبهم است - نه آن را قبول می کنند و نه این استدلال را رد می نمایند - ما بایستی از هر موقعیتی که پیش می آید، برای قبولاندن تعبیر خود از حیطه لایحه استفاده کنیم و موضوع تبادل یادداشتها و سابقه قانونگذاری آن را یادآوری کنیم. یعنی تعبیر خود را بقبولانیم که به قوه مجریه (وزارت خارجه) این حق داده شده که مشخص کند چه کسی باید مشمول کنوانسیون شود و برعکس؛ و اینکه لایحه، این حق را که همیشه در عرف بین المللی وجود داشته، محدود یا باطل نکرده است.

ب) برای ممانعت از پیدایش تعابیر و تفاسیر دولتی و قضائی باید کارت شناسایی مخصوصی تهیه شود، تا مقامات پلیس به محض رؤیت آن از واقعیت امر آگاه گردند.

ج) مقامات ایرانی باید حقایق انکارناپذیر و مکفی در مورد هیئت نظامی در اختیار داشته باشند، تا بتوانند هیئت واقعی را تشریح کرده و از این طریق، اقدامات مخالفین لایحه را نیز خنثی سازند.

د) درست است که باید مدتی بگذرد تا بتوان به اجرای لایحه مصوبه پرداخت و در عین حال

ص: 699


1- احتمالاً منظور ٬ ”مردم کوچه و بازار“ است م

موجب تضعیف دولت نگشت، ولی ما باید دقت کرده و اجازه ندهیم که این وقفه به عنوان وضعیتی مورد قبول و درازمدت تعبیر شود.

(امضاء)(امضاء) مارتین اف. هرتزرابرت ئی. هارت مشاور سفارت در امور سیاسی وکیل اداره حقوقیسرگرد، JAGC

وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران

سند شماره (26) طبقه بندی نشدهتاریخ: 2 نوامبر 1964 - 11 آبان 1343 عالی جناب عباس آرام، وزیر امور خارجه در ارتباط با مذاکره دیروز بعد از ظهر در دفتر شما، خوشوقتم که یک نامه غیر رسمی حاوی اطلاعاتی اساسی در رابطه با بعضی از نکاتی که مورد بحث قرار دادیم، برای شما ارسال دارم. یک نسخه دیگر از این نامه را مستقیما برای آقای کاظمی ارسال می دارم.

ارادتمند شما مارتین اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران 1 - با وجود اینکه پرسنل مستشاری آمریکا از سال 1947 در ایران بوده اند، ولی تا همین اواخر هیچ ترتیبی که به طور خاص وضعیت حقوقی آنها را مشخص کند، وجود نداشته است.

2 - این امری غیر عادی بوده است. زیرا ایران در میان 60 کشور بهره مند از کمکهای مستشاری نظامی آمریکا تنها کشوری است که در آن پرسنل مستشاری در حیطه نظام قضائی محلی می باشند.

واقعیت امر این است که ما مواردی را که تاکنون اتفاق افتاده است، حل کرده ایم، لیکن وضعیت چندان رضایت بخش نبوده و سبب بروز انتقاداتی از سوی کنگره آمریکا گردیده است.

3 - وضعیت مورد نظر، به آسانی قابل تشریح نبوده است زیرا ایران تنها کشوری در جهان است که از کمک نظامی درازمدت آمریکا (5 ساله) برخوردار است. مسئله این است که چرا ایران که از نظر کمکهای نظامی از الطاف خاص آمریکا برخوردار است، باید با پرسنل مستشاری نظامی آمریکا که ارائه کننده این گونه کمکها می باشند، رفتاری مشخصا نامطلوب داشته باشد.

4 - ترتیبات معمول، مربوط به پرسنل گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا، با عنوان قرارداد کمک دفاعی متقابل نامگذاری شده است. طبق این قرارداد، پرسنل «مگ» در ایران حضور یافته و به عنوان بخشی از سفارت آمریکا، عمل می کنند و در نتیجه باید براساس قوانین بین المللی موجود از مصونیت دیپلماتیک در رابطه با حیطه قانونی دادگاههای محلی، برخوردار شوند. یک نمونه، قرارداد دفاعی متقابل منعقده بین آمریکا و پاکستان در تاریخ 19 می 1954 می باشد که در بند 1 ماده 4 آن، چنین آمده است:

«دولت پاکستان پرسنل دولت آمریکا را در قلمرو خود خواهد پذیرفت تا وظایف دولت آمریکا را

ص: 700

در آن کشور براساس این قرارداد، انجام دهند و البته از تسهیلات و اختیارات لازم جهت نظارت بر پیشبرد کمکهای ارائه شده بر طبق قرارداد مذکور، برخوردار خواهند شد. این پرسنل، از جمله پرسنل مأمور موقت، که از اتباع آمریکا می باشند در رابطه با دولت پاکستان به عنوان بخشی از سفارت آمریکا عمل کرده و تحت امر و کنترل ریاست نمایندگی سیاسی می باشند و از مصونیتها و امتیازات دیگر پرسنل سفارت آمریکا که اتباع آمریکا و همردیف مستشاران می باشند، برخوردار می گردند. با توجه به اطلاعیه رسمی دولت آمریکا، دولت پاکستان به ارشدترین عضو نظامی مأمور، براساس این بند و نیز ارشدترین عضو نظامی مأمور در نیروی زمینی، دریایی و هوایی و نیز قائم مقامهای ویژه آنها، مصونیت کامل دیپلماتیک اعطاء خواهد کرد.» این گونه قراردادها بین آمریکا و نزدیک به 39 کشور، از جمله بلژیک، برزیل، برمه، جمهوری فدرال آلمان، فرانسه، انگلستان، و غیره منعقد گردیده است. (فهرستی از کشورهایی که چنین قراردادهایی را امضاء کرده اند، ضمیمه شده است. ما نمی دانیم که سی و نهمین کشور کدام است، ولی با این حال قبول داریم که هم اکنون همه این کشورها، دیگر دارای گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا نمی باشند.) در بعضی از این کشورها، قراردادها بدون وضع قوانین خاص داخلی به اجراء در می آید (یا به اجراء در می آمد). در سایر کشورها، قوانین محلی وضع شده است که مصونیتهای اعطاء شده بوسیله قراردادهای کمک دفاعی متقابل، را مورد تأیید قرار می دهد.

5 - در مورد کشورهایی که در آنها یگانهای نظامی آمریکا مستقر شده اند، موافقتنامه های جداگانه ای به نام موافقتنامه «وضعیت نیروها» (SOF)، امضاء گردیده است. در موارد مربوط به این واحدها، وضعیت با آنچه که در رابطه با هیئتهای مستشاری نظامی وجود دارد، تفاوت می کند.

موافقتنامه های وضعیت نیروها، بین خلافهایی که در حین انجام وظیفه و خلافهایی که در خارج از حین انجام وظیفه صورت می گیرد، تفاوت قائل می شود؛ در آنها شرایط مربوط به نحوه توقیف متهم درج شده و شرایط لازم برای رسیدگی «اولیه» و یا عدم رسیدگی شرح داده شده و برای تضمین نظم و دسیپلین نظامی پیش بینی هایی به عمل آمده است.

یک نمونه از این چنین قراردادهایی، قراردادی است که با پاکستان در تاریخ 18 ژوئیه 1959 در مورد «استقرار یک واحد مخابراتی» امضاء گردید. (وزارت خارجه ایران یک نسخه از آن را در اختیار دارد.) 6 - در ایران علاوه بر گروههای مختص به هیئتهای مستشاری نظامی (آرمیش - مگ و جنمیش)، چند واحد نظامی کوچکتر نیز وجود دارند که کمکهای تخصصی در اختیار دولت ایران قرار می دهند.

(تیم آموزشی توپوگرافیک، مهندسین پادگان خلیج، رله تهران، رله علایم، گروه پشتیبانی تحقیقات و گروههای رابط نظامی.) به نظر می رسد که اگر تمام پرسنل نظامی آمریکا را در یک گروه جمع کنیم و برای تمامی آنها یک قرارداد وضعیت که مشابه قرارداد کمک دفاعی متقابل باشد منعقد گردد، بهتر خواهد بود، زیرا پرسنل این گروهها برای ارائه کمک به دولت ایران، در این کشور به سر می برند.

7 - خصوصا اینکه آرمیش - مگ مرکب از هیئت مستشاری نظامی در ارتش، که براساس قرارداد 1947 عمل می کند و گروه مشاورین کمک نظامی که در رابطه با ارائه کمکهای نظامی آمریکا از سال 1950 وارد ایران شده، می باشد. گروه آرمیش در اصل «در استخدام» دولت ایران بوده است، لیکن

ص: 701

پس از تصویب اصلاحیه معروف مانسفیلد در کنگره آمریکا در سال 1959 ترتیبی داده شده تا حقوق، مستقیما به دولت آمریکا پرداخت شود نه به خود پرسنل که از دولت آمریکا حقوق می گیرند. واقعیت این است که پرسنل نظامی آمریکا همگی برای ارائه خدمات فنی به دولت ایران در اینجا مشغول به کار هستند، چه عضو آرمیش - مگ باشند که جداسازی اعضای این دو هیئت امری دشوار است، چه عضو جنمیش یا توپوگرافیک و غیره.

به همین دلیل سفارت آمریکا در یادداشت شماره 299 ارسالی خود به وزارت خارجه ایران اعلام داشته است که عبارت «اعضای هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران، شامل پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکایی عضو وزارت دفاع آمریکا و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند، می شود که بر طبق قراردادها و ترتیبات منعقده بین دو دولت در رابطه با مشاوره و کمک نظامی ایران، مشغول به کار می باشند.»یادداشت شماره 299 ما و نیز یادداشت ایران به شماره 8296 که پاسخ یادداشت ماست، نوعی قرارداد منعقده بین دو دولت می باشند.

8 - دولت ایران در به اجراء گذاشتن این موافقتنامه با مشکلاتی روبه رو بوده است؛ چون ممکن است چنین استدلال شود که از آنجا که پرسنل آرمیش از بعضی از جنبه ها هنوز در استخدام دولت ایران هستند. تعمیم مصونیت و امتیازات دیپلماتیک به آنها (و نه به تمام پرسنل نظامی آمریکا در ایران) باید مورد تصویب پارلمان این کشور قرار گیرد. این چیزی است که دولت ایران درصدد کسب آن برآمده است.

9 - در نتیجه بررسی بعضی از بیانیه های مطبوعاتی دریافته ایم که دولت ایران قرار است برخلاف مفاد یادداشتهای مبادله شده، امتیازات کمتری به آمریکا بدهد. لیکن ما، با توجه به سابقه حقوقی و نیز وضع سیاسی حاکم بر همکاری بین دو کشور که تمامی برنامه کمک نظامی ما را در برمی گیرد، نمی توانیم این مسئله را باور کنیم. در همین رابطه بعضی از نکات، در مطالب ذیل که در رابطه با کنوانسیون وین می باشد، آشکار شده است.

10 - دولت آمریکا از دیر باز آماده انعقاد قراردادی از نوع کمک دفاعی نظامی متقابل با دولت ایران بوده است؛ و بدون شک اگر دولت ایران قراردادی از نوع قرارداد وضعیت نیروها را ترجیح می داد، چنین قراردادی نیز تا به حال منعقد شده بود. به هر حال، دولت ایران ترجیح داد که این قرارداد با کنوانسیون وین مرتبط گردد. این امر، غیر عادی نیست. از هنگام تصویب کنوانسیون در سال 1961 تاکنون، کشورهای دیگری نیز مناسب دیدند که مصونیتهای پرسنل نظامی آمریکا را، با اشاره به کنوانسیون وین تعریف کنند.

11 - در حالی که در قراردادهای کمک دفاعی متقابل، بین دعاوی جنایی و مدنی تفاوتی منظور نشده (که اکنون بر طبق کنوانسیون وین این تمایز مشخص گردیده)، کنوانسیون وین به وضوح اعلام می دارد که مصونیت از دعاوی جنایی (در رابطه با کارمندان اداری و فنی) جنبه مطلق دارد لیکن مصونیت از پیگیری دعاوی اداری و مدنی «نبایستی شامل تخلفاتی گردد که در خارج از حیطه وظایفشان، به وقوع می پیوندد».

از آنجا که این قانون، یک تصویب نامه مورد قبول بین المللی است، به نظر می رسد که در واقع بین کنوانسیون وین و قراردادهای کمک دفاعی متقابل تفاوت چندان اساسی وجود ندارد؛ لیکن اگر دولت

ص: 702

ایران به خاطر نگرانی از افکار عمومی، مناسب دیده تا ادعا کند که مصونیتهایی که برای پرسنل نظامی آمریکا تأمین کرده به مراتب محدودتر از مصونیتهایی است که این پرسنل در دیگر کشورها دارند، ما نیز با چنین بیانیه کلی مخالفتی نداریم. ولی به هنگام ورود در جزئیات، بایستی دقت بسیار داشته باشیم.

12 - به طور مثال، گفته شده است که براساس لایحه مصوبه پارلمان ایران، بستگان از صونیت برخوردار نیستند. این به روشنی، غلط است. بند 2 ماده 37 از کنوانسیون وین مصونیتهای فوق الذکر را برای اعضای اداری و فنی هیئت و نیز بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند، در نظر می گیرد.

13 - علاوه بر این، باز هم به خطا گفته شده است که اعضای مشخصی از هیئت مستشاری نظامی آمریکا، تحت پوشش کنوانسیون وین در نمی آیند، طبق متن خود لایحه که به سادگی از «ریاست و اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا» سخن می راند، نمی توان بین اعضای مختلف گروه، تفاوتی قائل شد.

14 - در رابطه با دعاوی جنایی، در عین حال که مسئله حائز اهمیت سیاسی است، زیرا گفته می شود این مصونیت سبب اعطای امتیازات نامشروعی به دولت خارجی می گردد، ولی عملاً هیچ یک از اعضای هیئتهای نظامی مستقر در ایران مرتکب جنایتی جدی و خشونت بار نشده اند.

15 - در رابطه با دعاوی مدنی، باید گفته شود که آرمیش - مگ - که برای تمام پرسنل نظامی در ایران (حتی وابسته های نظامی و کارمندانشان) عمل می کند - همواره قادر بوده بدون اینکه به دادگاههای ایرانی گزارش شود، دعاوی را سریعا فیصله دهد. لیکن معلوم است که رسیدگی به تخلفات در خارج از حین انجام وظیفه، باید توسط دادگاههای ایران انجام شود.

به طور مثال، در سال 1964 کمیسیون بررسی دعاوی خارجی علیه هیئت نظامی، رقمی معادل 1064719 ریال به خاطر جراحات شخصی و خسارات وارده به مایملک شهروندان ایرانی پرداخته است. (این رقم شامل حق بیمه که در نتیجه ضوابط نظامی باید پرداخت گردد، نمی شود. براساس این ضوابط هر عضوی که رانندگی می کند، باید اتومبیل خود را حداقل به مبلغ 000/300 ریال بیمه شخص ثالث کند.) جدیدترین قضیه ای که به این ترتیب حل شد، عبارت است از پرداخت 000/600 ریال در تاریخ 2 نوامبر، به خانواده فردی در رشت که قربانی یک حادثه رانندگی شده بود. با اینکه این مورد از دعاوی مدنی بود، ولی نیازی به طرح آن در دادگاه پیدا نشد. اکثر مواردی که تاکنون به وجود آمده است نیز در رابطه با حوادث ترافیکی بوده اند.

1 - بلژیک2 - برزیل3 - کامبوج4 - شیلی5 - کنگو6 - کلمبیا7 - دانمارک8 - اکوادور9 - اتیوپی10 - جمهوری فدرال آلمان11 - فرانسه12 - انگلستان13 - یونان14 - گواتمالا15 - هائیتی

ص: 703

16 - هندوراس17 - اندونزی18 - ایتالیا19 - ژاپن20 - کره (جنوبی - م)21 - لائوس22 - لیبی23 - لوکزامبورگ24 - هلند25 - نیکاراگوئه26 - نروژ27 - پاکستان28 - پرو29 - فیلیپین30 - پرتغال31 - عربستان سعودی32 - سنگال 33 - اسپانیا34 - تایوان35 - تایلند36 - ترکیه37 - اوروگوئه38 - ویتنام (جنوبی - م)

توضیح قانونی درباره لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (27) مرجع: تلگرامهای 195- A، 404، 448 و 487 سفارتتاریخ: 2 نوامبر 1964 - 11 آبان 1343 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه تلگرام ارسالی به شماره 495پیام تیم کشوری موضوع عبارت است از توضیح قانونی درباره لایحه وضعیت که به زودی تحت عنوان قانون بسط مصونیتهای کنوانسیون وین (شامل افرادی که در ماده 1، بند (و) شرح داده شد) به «فرمانده و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران، که براساس قراردادهای مربوطه در استخدام دولت ایران می باشند.» همانگونه که در تلگرامهای مرجع توضیح داده شد، عبارات این قانون ناقص است اما توضیحاتی که در حین بحث در مجلس ارائه شد (و یا به هر صورت اجازه داده شد تا مورد بحث قرار گیرد)، روشن می سازد که دولت قصد داشت به یادداشتهای مبادله شده در سال گذشته، اعتبار قانونی بدهد.

در یادداشت 299 همانگونه که در تلگرام 440 وزارت خارجه تأیید شد، از عبارت «در استخدام دولت ایران» به دقت اجتناب گردید و افراد مشمول مصونیت را «پرسنل نظامی ایالات متحده یا کارمندان غیر نظامی وزارت دفاع و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند و در ایران بر طبق توافقنامه ها و ترتیبات منعقده میان دو دولت و در ارتباط با مشاوره و کمک نظامی، مستقر هستند» تعریف نمود. به هر حال باید متذکر شد که اگر چه دولت به یادداشتها اشاره نمود، ولی تعریف جامع مورد نظر در یادداشت 299 را تأمین نکرد. از طرف دیگر، این یادداشتها برای کمیسیون امور خارجی قرائت شد.

در طی مذاکره با وزارت امور خارجه پس از تصویب لایحه وضعیت (ما عمدا مذاکرات را با توجه به جو متشنج سیاسی، غیر رسمی و آزمایشی نگه داشتیم)، با موقعیت متضادی روبه رو شدیم. از یک سو میرفندرسکی، معاون وزیر امور خارجه، اذعان داشت که لایحه وضعیت و یادداشتهای مبادله شده «یکی است»، اما از سوی دیگر احساس می کرد که ممکن است فرض شود که این قانون جایگزین

ص: 704

یادداشتهای مبادله شده گردیده است. برای مثال او در این مورد که بستگان هم مشمول مصونیتها شده اند، ابراز تردید کرد. (آن طور که ما برداشت می کنیم با توجه به ماده 37، بند 2 از کنوانسیون وین که امتیازات و مصونیتهای پرسنل مشروحه در ماده 1، بند (و) را تعریف می کند؛ بستگان به وضوح تحت پوشش قرار می گیرند.) البته ما این گونه موضع گیری کردیم که موافقتنامه اصلی را همان طور که در یادداشتها تشریح شده، نمی توان به وسیله قوانین محلی ایران محدود و یا دوباره تعریف کرد. اما بسیار محتمل است که دادگاههای ایران در آینده تنها متن قانون وضعیت را به کار ببرند نه روح قانون را، مگر اینکه به سرعت با امضای موافقتنامه ای با دولت ایران، تعریف جامع مورد نظر خود را به کرسی بنشانیم.

در وهله اول، ما به این مسئله به عنوان یک مسئله سیاسی می نگریم، تا یک مسئله قانونی. دولت خود را در موضعی دفاعی قرار داد و سیاست دولت مبنی بر ممنوعیت بحث علنی، همانگونه که انتظار می رفت در ساکت کردن اپوزیسیون حاصلی به بار نیاورد. از جمله اتهامات وارده به منصور و وزارت امور خارجه این است که آنها با کاربرد کنوانسیون وین در مورد پرسنل نظامی آمریکا در ایران، امتیازات بیشتری از آنچه که ما از طریق قراردادهای مختلف «وضعیت نیروها» (SOF) در دیگر کشورها، به خصوص در کشورهای ترکیه و پاکستان به دست آورده ایم، به ما داده اند.البته این مسئله تا حدی صحت دارد. اگر ایران قراردادی از نوع «وضعیت نیروها» درخواست می نمود، به جرأت می توان گفت که ما آماده بودیم تا آن را بپذیریم، اما ایران ترجیح داد که این مصونیتها را با کنوانسیون وین پیوند دهد. در شرایط فعلی، دولت منصور در موقعیت نامناسبی قرار گرفته به نحوی که مجبور است به افراد مطلع از جمله حقوقدانان ایرانی توضیح دهد که چرا قضاوت در تمام دعاوی جنایی در ایران ، به دادگاههای ایالات متحده واگذار شده است. در حالی که مشخص است که برای مثال وضعیت واحد مخابرات آمریکا در پاکستان به نحو بارزی تنها شامل واگذاری حقوق قضائی در موارد خارج از حین

ص: 705

انجام وظیفه می شود. به علاوه موافقتنامه های وضعیت نیروها دارای عباراتی است که مستلزم لغو مصونیت در مواردی با «اهمیت ویژه» می باشد. علیرغم این مسئله، ترتیباتی که از سوی پارلمان ایران مقرر شده، این چنین شرطی را در بر ندارد.

به اعتقاد ما، این موضوع برای دولت ایران بسیار مفید خواهد بود و به موجب آن امکان کسب توضیحات مورد نیاز ما افزایش می یابد. در صورتی که می توانستیم (شاید در پاسخ برای قبول صریح تعریف وضعیت در یادداشت 299 ما) به آنها بگوییم راجع به لغو شرایط مندرج در ماده 32 کنوانسیون وین، ما در آینده «با ملاحظات موافقانه، درخواست دولت شاهنشاهی را مبنی بر لغو مصونیت از دعاوی جنایی در مواردی که دولت شاهنشاهی ایران آن را دارای اهمیت ویژه تلقی می کند، مورد بررسی قرار خواهیم داد.» این امر برای ما گران تمام نخواهد شد. احتمالاً در موارد جنایات شنیع در صورتی که دارای اهمیت سیاسی باشد، ایالات متحده بدون توجه به ماده 32 کنوانسیون وین و بدون توجه به اینکه قراردادی از نوع SOF (وضعیت نیروها) وجود دارد یا خیر، مصونیت را لغو خواهد کرد. البته دولت ایران بایستی درک کند که موارد «با اهمیت ویژه» تنها شامل جنایات شنیع مانند جنایت و تجاوز می شود، ولی شامل تخلفات رانندگی هر چقدر مهم باشد، نمی گردد. چرا که لایحه وضعیت، بین تخلفات در حین انجام وظیفه و خارج از حین انجام وظیفه تمایزی قائل نشده است. ما معتقدیم استفاده از عبارت صریحتر موافقتنامه وضعیت نیروها در پاکستان (4281 TIAS، ضمیمهB ، پاراگراف 3) که باعث حذف کلمات «همراه با ملاحظات موافقانه» می شود، مشکل خواهد بود.

اگر چه آمادگی داریم تا در این مورد که لایحه وضعیت صریحا به یادداشتهای مبادله شده و به تعریف مورد نظر در یادداشت 299 اعتبار قانونی می بخشد، بحث کنیم (ما مباحثات حقوقی مناسبی در این مورد داریم از جمله موارد خلاصه شده در تلگرام 195 - A) ولی به دلایل سیاسی، مطلوب به نظر می رسد که در مقابل توضیحاتی صریحی که خواهانیم، بتوانیم چیزی به دولت ایران بدهیم.همان گونه که واشنگتن از تجربیات ما در موارد قبلی مطلع است، دستگاه قضائی ایران در همه موارد تابع دستورات وزارت امورخارجه در رابطه با مصونیت نمی باشد. لذا به سود ما خواهد بود که نه تنها وضعیت قانونی را مشخص سازیم، بلکه به ایجاد جو سیاسی مناسبی که بتوان در آن قانون وضعیت را به آرامی اعمال کرد، کمک نماییم. به اعتقاد ما، ابراز تمایل به لغو مصونیت در موارد جنایی «با اهمیت ویژه» در ایجاد چنین جو سیاسی و همچنین در وادار کردن دولت ایران به قبول توضیح ما از مصونیت، تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت.

ما درک می کنیم که اعلام موضع ایالات متحده در این موضوع، احتمالاً محتاج به روزهای زیادی است. به هر حال ما با وزارت امور خارجه در تماس مستمر هستیم و از آنجایی که صدور بیانیه ها آغاز شده و وضع را بیش از پیش خراب می کند، اطلاع هر چه سریعتر از دیدگاههای مقدماتی واشنگتن موجب امتنان خواهد شد.

راک ول هارت سرگرد آرمیش - مگ ام. اف. هرتز آقای آدلرAIOمشاور سیاسی سفیر - دکتر آرنولد USUS- با تلفن موافقت خود را اعلام کردند

کنوانسیون وین و لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (28) طبقه بندی: خیلی محرمانهتاریخ: 2 نوامبر 1964 - 11 آبان 1343 از: اس. دبلیو. راک ولبه: بایگانی موضوع: کنوانسیون وین و لایحه وضعیت بنا به درخواست خودم، امروز با نخست وزیر ملاقات کردم تا پیرامون کنوانسیون وین و لایحه وضعیت با وی مذاکره بیشتری انجام دهم. ابتدا گفتم که آمده ام تا به خاطر تأثیر بیاناتش در مجلس سنا در تاریخ 31 اکتبر، تبریک بگویم. در ادامه گفتم ما اطلاع داریم که این بیانات تأثیر به سزایی در زدودن ترس و سردرگمی در رابطه با کنوانسیون وین و لایحه وضعیت داشته است.

علاوه بر این گفتم که هدف دیگر من از این ملاقات کمک گرفتن از وی در تهیه گزارش برای دولت متبوع خود پیرامون بعضی از جنبه های اظهارات وی می باشد، که اگر آن طوری که در مطبوعات منعکس شده صحیح باشد، با برداشت ما هم سو نیست. گفتم که هنوز به واشنگتن گزارش نفرستاده ام و از هرگونه اظهارنظر رسمی برای مطبوعات محلی امتناع ورزیده ام تا مانع از ایجاد توهم شوم که بین دو دولت ما سوء تفاهم یا اختلافی وجود دارد و همان طور که امید شنیدن از زبان خود او دارم، می دانم که او هم معتقد است که بین دولتین ما اختلاف نظری وجود ندارد.

ص: 706

من به متن اظهارات او اشاره کردم، دایر بر اینکه بستگان افراد نظامی و نیز پرسنل دیگری که نظامی نیستند، نمی توانند از مصونیتهای مندرج در قانون جدید برخوردار شوند و علاوه بر این، مصونیت از دعاوی جنایی تنها محدود به جرایمی است که در حین انجام وظیفه، صورت گرفته باشد.

نخست وزیر در ابتدا به نکته آخر اشاره کرد و گفت که صرف نظر از آنچه گزارش شده، وی در مجلس سنا ادعا نکرده است که که مصونیت شامل جرایم ارتکابی در خارج از حین انجام وظیفه نخواهد شد. بلکه گفته است که اعضای هیئتهای نظامی از دعاوی مدنی که در خارج از حیطه انجام وظیفه مرتکب می شوند، مصون نیستند و آنچه در ذهن داشته خلافهایی از قبیل خودداری یکی از مستشاران از پرداخت اجاره و مانند آن بوده است. او گفت که این مسئله را روشن کرده بود که افراد نظامی آمریکا را نمی توان بازداشت کرد لیکن آنها باید مسئولیتهای مدنی خود را در رابطه با شهروندان ایرانی انجام دهند. گفتم که از شنیدن این توضیحات، خوشحالم.

در رابطه با اعضای خانواده نظامیان احساس کردم که نخست وزیر واقعا معتقد است که آنها مشمول مصونیت نمی شوند. وی گفت «آیا معنای این امر این است که اگر فرزند یک ژنرال آمریکایی مرتکب جنایتی شود، در مقابل رسیدگی قضائی مصونیت دارد!؟» جواب دادم که درست است و بخش مربوطه در کنوانسیون وین را به وی نشان دادم. علاوه بر این از او خواستم که ورقه ضمیمه را مطالعه کند و بر آن نکته تأکید کردم که بر طبق آن، اعضای خانواده جزء لازم و لاینفک از مجموعه ای است که به وسیله اعضای هیئتها به وجود آمده است. سپس نخست وزیر گفت در مجلس گفته شده که اعضای خانواده نباید از مصونیت برخوردار شوند. وقتی که پرسیدم چه کسی این را گفته، وی گفت :

«بعضی از نمایندگان». خاطرنشان ساختم که تا قبل از تصویب لایحه، هیچ یک از اعضای دولت چنین وجه تمایزی را ایجاد نکرده بودند و اقدامات خود او و معاون وزیر خارجه طوری طراحی شده بود تا یادداشتهای مبادله شده توسط دو دولت، جنبه قانونی یابد نه اینکه در مورد مشمولین آن، محدودیتی ایجاد گردد.

این بار نخست وزیر گوشی تلفن را برداشت و از دکتر یگانه خواست که به آنجا بیاید. پس از ورود وی، آقای منصور به زبان فارسی از وی سؤال کرد که آیا امکان تغییر متن بیانات وی در صورت جلسات مجلس سنا در مورد اعضای خانواده وجود دارد یا نه. او با حالتی سؤال کرد تا کاملاً روشن کند که قبلاً نیز در این مورد بین آن دو نفر گفتگو شده است. پس از شنیدن صحبتهای یگانه، همان طور که خودم هم می دانستم، نخست وزیر گفت که بیاناتش در مجلس سنا یک ساعت طول کشیده و شفاهی بوده، لذا امکان اشتباه در یک یا چند نقطه از آن وجود دارد. به طور مثال، یکی از کلمات فارسی به نام «خانواده» به معانی یک فامیل می باشد که شامل والدین و بستگان دارای رابطه خونی است، ولی کلمه دیگری وجود دارد به نام «خانوار» که عبارت است از افرادی که تحت تکفل رئیس خانواده، در زیر یک سقف زندگی می کنند. او همواره کلمه دوم را در ذهن داشته و به هیچ وجه هدفش این نبوده که بستگان آمریکاییها از مصونیت محروم باشند. منظور او این بوده که کارمندان ایرانی و غیرآمریکایی که جزء پرسنل نظامی می باشند، تحت پوشش قانون جدید نیستند.

گفتم از اینکه منظور وی را فهمیده ام، خوشحالم و از وی سؤال کردم که برای از بین بردن هرگونه شک و تردیدی، چه باید کرد. در پاسخ، ابتدا آقای منصور گفت بسیار مهم است که در این مورد علنا

ص: 707

چیز دیگری مطرح نشود. اظهارات وی در مجلس سنا، آرامش را برقرار کرده و نباید وضع را بار دیگر آشفته ساخت. اشتباهات را می توان به آرامی تصحیح نمود، اما در عین حال مهم است که سفارت هیچ بیانیه ای برای مطبوعات و یا مطلب دیگری اظهار نکند که دشمنان دولت از آن برای ایجاد ناآرامی استفاده کنند. گفتم البته که ما به دقت مراقب بوده ایم که در این مورد مطلبی نگوییم تا این توهم ایجاد شود که بین دو دولت اختلافاتی وجود دارد، ولی هر دو طرف در طول این مباحثات، بسیار رنج برده اند و ما قویا معتقدیم که جدای از این مسائل، باید با دقت و فراست به اهدافی که از ابتدا مورد نظرمان بوده، دست یابیم. نخست وزیر نیز این مطلب را که بین دو دولت اختلافی وجود ندارد، تکرار نمود و گفت به محض اینکه مشکل کوچک اداری مربوط به اعاده ماده 32 به متن کنوانسیون وین - که به هنگام تصویب آن در مجلس جا افتاده بود - حل شود، دولت ایران رسما به ما اطلاع خواهد داد که کنوانسیون و همچنین قانونی که آن را به طور کامل در مورد هیئتهای نظامی اعمال خواهد کرد، تصویب شده اند. اگر در آینده در مورد تفسیر با کاربرد کنوانسیون اختلاف نظری پیش آید، با توجه به وضعیت خاص هر مورد، دولتین ما بدون سر و صدا درصدد حل آن برآیند. دولت آمریکا نباید نگران باشد، زیرا کاربرد کامل کنوانسیون در مورد پرسنل نظامیش تحقق یافته است. از نخست وزیر تشکر کرده و بار دیگر به ناپسند بودن اختلاف بین ما در مورد کنوانسیون، اشاره کرده و گفتم آنچه که هر دوی ما برای آن به سختی تلاش کردیم، در حقیقت تحقق یافت. به طور گذرا گفتم که اعلیحضرت اخیرا در این خصوص با ژنرال «اکهارت» گفتگو کرد و هیچ نشانه ای در این مورد که قصد دارد در اجرای مفاد کنوانسیون در رابطه با پرسنل هیئتهای نظامی محدودیتهایی را ایجاد کند، هرگز از خود نشان نداد. به وی گفتم که در نظر دارم همان نامه ای را که در اختیار آقای منصور قرار داده ام، به وزیر خارجه نیز بدهم. ولی او از من خواست که این کار را انجام ندهم، زیرا تصحیحات لازم در مورد اظهاراتش، انجام خواهد شد.

نخست وزیر، بعدا به من تلفن کرد و گفت پس از بررسی متن فارسی اظهاراتش، دریافته بود که جای سوء تعبیر در مورد اعضای خانواده وجود دارد. متن سخنرانی تصحیح خواهد شد، تا مفهومی را برساند که وی برای من توضیح داده بود، بنابراین بدون شک بستگان آمریکاییها نیز تحت پوشش قرار خواهند گرفت. علاوه بر این وی گفت در هر صورت نکات توضیحی وی در مجلس سنا از نظر قانونی معتبر نیست، زیرا پس از تصویب لایحه ایراد شده نه قبل از آن.

نخست وزیر بار دیگر گفت که وی می خواهد این موضوع بین ما دو نفر باقی بماند و وزارت خارجه (ایران - م) از آن مطلع نگردد.

سند شماره (29) تلگرام ارسالی به شماره 499تاریخ: 3 نوامبر 1964 - 12 آبان 1343 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن مرجع: تلگرامهای سفارت به شماره های 448، 487 و 495 موضوع: کنوانسیون وین - لایحه وضعیت منصور، نخست وزیر، طی یک سخنرانی جامع پیرامون سیاست خارجی در روز شنبه در مجلس

ص: 708

سنا برای اولین بار توضیحاتی علنی در مورد زمینه و شمول لایحه وضعیت ارائه داد. این سخنرانی به صورتی مشخص و برجسته در روزنامه ها منتشر و از رادیو پخش شد و جو عمومی در حول و حوش مسئله وضعیت را به طور محسوسی بهبود بخشید.

آن طور که «کیهان بین المللی» نوشت، سخنرانی منصور «تا آنجا که به مردم مربوط می شود، در حقیقت برای جبران تصویب لایحه از طرف دولت بود. سیاست سکوت از طرف دولت، آتش زیر خاکستر هر نوع مخالفت احتمالی در کشور را شعله ور می کرد. آن آتش در یک لحظه خیال شعله ور شدن داشت و آن زمانی بود که اپوزیسیون برای بهره برداری از آنچه که فکر می کرد «نقطه ضعف» دولت است، مخالفت خود را بیرون ریخت. از آنجایی که مضمون اصلی لایحه معلوم نبود و امکان تعیین شمول مصونیتهای اعطایی وجود نداشت، منتقدین که از طریق منابر مقدس وعظ یا از طریق ستون پنجم مخفی عمل می کردند، این دروغ را پخش کردند که «تمامی استقلال و حاکمیت ایران مورد معامله قرار گرفته است.» در میان نمایندگان مجلس شورا و سناتورها، این پاسخ وجود دارد که جو موجود توسط اظهارات منصور پاکسازی شده است.

اما متأسفانه سخنرانی نخست وزیر علیرغم نکات سودمند آن، شامل چند بی دقتی خیره کننده هم هست که برای جلب نظر مردم خوب می باشد، ولی از قرار معلوم اشتباهاتی جدی در مورد شمول لایحه ایجاد کرده است. به خصوص گزارش شده که او سه مورد را ذکر کرده که اشتباه است. 1) در حالی که ایالات متحده خواستار آن است که بستگان نیز مشمول مصونیت شوند، اما بر طبق عبارات این قانون، آنها از شمول مصونیت خارج شده اند. 2) فقط ارتکاب جرایمی که در حین انجام وظیفه باشد مشمول مصونیت است و از قرار معلوم تمایزی میان جرایم جنایی و مدنی وجود ندارد. 3) علیرغم اینکه ایالات متحده خواستار آن است که تمامی اعضای هیئتهای مستشاری تحت مصونیت قرار گیرند، ولی این قانون عملاً شامل آنهایی می شود که نقش مستشاران فنی را ایفاء می نمایند.

ضیائی، رئیس کمیسیون امور خارجی، در روز یکشنبه نزد ما اذعان داشت که این اظهارات نه مطابق قانون است و نه به خصوص برطبق سابقه قانونی لایحه. وزیر امور خارجه در همان روز به طور خصوصی به ما گفت که او می داند که منصور چیزهایی گفته که صحت ندارد، ولی ما نمی توانیم برای درست شدن کارها، به «آرام» امیدوار باشیم. از این رو، روز گذشته خواستار یک ملاقات فوری با منصور شدم و در حالی که موفقیت مردم پسند او را که به وسیله آن سخنرانی به دست آورده بود، به او تبریک می گفتم از او پرسیدم که ما این اشتباهات آشکار و مسلم را چگونه گزارش کنیم. اشتباهاتی که ممکن است به دلیل نقل نادرست خبر از سوی مطبوعات باشد، اما می تواند در آینده موجب بروز مشکلاتی شود. او تمامی آنچه را که گفته بود، پس گرفت. در مورد خانواده ها، گفت ممکن است عبارت غلطی استفاده کرده باشد اما در نظر داشته که به اعضایی از اهل خانه که عضو خانواده نیستند، اشاره کند. (به اعتقاد من، او واقعا فکر می کرد که اعضای خانواده ها تحت پوشش مصونیت قرار ندارند اما هنگامی که مصونیت مربوطه در کنوانسیون را به وی متذکر شدم به اشتباه خود پی برد. این نیز ممکن است که سایرین قبلاً اشتباهش را به او یادآور شده باشند. وی متعاقبا تلفن کرد و گفت که ترتیبی داده تا متن رسمی اظهاراتش تصحیح گردد، به طوری که مشخص شود که او به اعضای غیر

ص: 709

آمریکایی خانه اشاره کرده است.) در مورد تمایز میان «در حین انجام وظیفه» و «خارج از حین انجام وظیفه»، ادعا کرد که به وضوح گفته بود که این مطلب فقط شامل مسئولیتهای مدنی می گردد. در مورد شمول اعضای هیئتهای مستشاری منظور او فقط آن بوده که کارمندان ایرانی این هیئتها نمی توانند از چنین مصونیتهایی بهره مند شوند.

سپس از او پرسیدم که برای تصحیح اثرات نادرستی که بیانات او بر مردم داشته است، چه خواهد کرد و اضافه کردم که قبل از به دست آوردن فرصتی برای صحبت با او، از پاسخ دادن به سؤال مطبوعات در این مورد که آیا سفارت با بیانات نخست وزیر موافق است یا خیر، خودداری کرده ام. او بی درنگ جواب داد که به هیچ وجه نباید بحث علنی بیشتری در خصوص این موضوع به عمل آید.

اشتباهات را می توان با تصحیح متن اظهاراتش اصلاح نمود. او حتی مایل نبود که در حال حاضر پای وزارت خارجه (ایران - م) به این ماجرا کشیده شود. نخست وزیر گفت که او به دلیل اینکه کنوانسیون وین سهوا بدون یکی از بندهای آن به مجلس ارائه شده، با مشکلات خاصی مواجه شده است.

هنگامی که این مطلب و سایر اشکالات موجود در متن اظهاراتش تصحیح شود، دولت ایران به طور رسمی به سفارت اعلام خواهد نمود که قانون کاربرد مصونیتهای کنوانسیون وین در مورد اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده به مرحله اجراء درآمده است و کل مصونیتهای کنوانسیون اعمال خواهد شد. گفتم که از شنیدن این مطلب خوشحالم، زیرا هم ایالات متحده و هم ایران از این فرایند طولانی و خسته کننده، رنج برده اند و باید مطمئن شویم اهدافی را که هر دو به دنبال آن بوده ایم، کاملاً تحقق یابد. علاوه بر این، هنگامی که سرلشکر «اکهارت» اخیرا در این رابطه با شاه صحبت کرد، شاه به هیچ وجه نشانه ای از خود بروز نداد که به غیر از کاربرد کامل مصونیتهای کنوانسیون وین در مورد هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده، چیز دیگری در ذهن دارد.

این واقعه آشکارا اهمیت این مطلب را نشان می دهد که باید هر چه زودتر توضیحاتی رسمی در مورد شمول مصونیتهای منتج از لایحه وضعیت و به خصوص اعتبار مداوم یادداشتهای مبادله شده اولیه، ارائه شود. این واقعه هم چنین، به موقع بودن توصیه های ما را در تلگرام سفارت به شماره 495 که متضمن نکات شیرینی برای کسب نتایج دلخواه است، نشان می دهد، اگر وزارت امور خارجه در فراهم کردن بیانیه لازم مانع ایجاد کند، ما باید نخست وزیر را روی قولش نگه داریم و در صورت لزوم به شاه مراجعه کنیم. ما برای مدتی بیش از حد طولانی، به منظور کسب این مصونیتها برای افراد نظامی خودمان مبارزه کرده ایم و در این راه بیش از حد با عکس العملهای نامطلوب مردم مواجه شده ایم که عمدتا به دلیل بی لیاقتی دولت ایران در انجام این کار بود و نزدیک بود که در این مرحله از بازی، در اثر کم دقتی یا کم کاری بعضی از مقامات ایرانی به هنگام مشارکت در پیگیری این قضیه، تمامی اهداف خود را از دست بدهیم.

راک ول مارتین. اف. هرتز مشاور سیاسی

اعلام نخست وزیر در مورد دستکاری در متن مذاکرات مجلس

ص: 710

سند شماره (30) از: راک ولتاریخ: 3 نوامبر 1964 - 12 آبان 1343 یادداشت برای ثبت در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: کنوانسیون وین - لایحه وضعیت بنا به درخواست نخست وزیر، امروز به دفترش رفتم. آقای منصور به مذاکراتمان در روز گذشته در مورد اظهاراتش در سنا پیرامون لایحه وضعیت اشاره کرد و گفت پس از بررسی متن فارسی اظهاراتش در سنا معلوم شده که می توان با تغییر فقط یک حرف در کلمات مشخصی، مفهوم درست مربوط به اعضای خانواده را ایجاد کرد و این کار انجام خواهد شد. او همچنان شدیدا مخالف هرگونه اظهار نظر علنی بود، زیرا این کار موضوع را دوباره داغ خواهد کرد. به هر حال، او مفاد گفتگوی دیروزمان را طی یادداشتی به وزارت خارجه ابلاغ کرد تا ثبت گردد.

به نخست وزیر گفتم که من گزارش کامل گفتگوی دیروزمان را به وزارت خارجه (آمریکا - م) ارسال داشته ام، بنابراین اظهارات وی در واشنگتن نیز ثبت شده است. من به گفته وی مبنی بر اینکه وزارت خارجه رسما از آغاز اجرای قانون جدید ما را مطلع خواهد ساخت، اشاره کردم و با تصور اینکه بتوانم کمکی کرده باشم، گفتم که چند عبارت ساده آماده کرده ام که به نظر من توضیحات کافی از موقعیت در رابطه با مصونیتها را ارائه خواهد داد و وزارت خارجه (ایران - م) می تواند به هنگام ارسال بیانیه رسمی، چنین متنی را همراه آن بفرستد. آقای منصور خواست که این عبارات را ببیند و من یک نسخه از نامه ضمیمه را در اختیار وی قرار دادم. او متن را خواند و گفت به نظر وی مشکل دیگری نباید وجود داشته باشد، ولی در حال حاضر هم نمی تواند نظر نهایی خود را بدهد. با این حال افزود، مقصود او این است که اطلاعیه وزارت خارجه باید برای ما رضایتبخش باشد.

آقای منصور گفت به وی اطلاع داده شده که اعضای سفارت از نحوه برخورد دولت با لایحه انتقاد به عمل آورده و می گویند که اگر به این یا آن صورت عمل می شد، بهتر بود. این کار او را خیلی غمگین کرده و در صورت ادامه آن بیشتر غمگین خواهد شد. گفتم که همان روز صبح به کارمندان سفارت دستور داده بودم که از اظهار نظر در مورد لایحه وضعیت بپرهیزند و فقط بگویند که در حال حاضر قانون تصویب شده، ما فکر می کنیم که کنوانسیون وین در مورد پرسنل نظامی اعمال شده است.

اضافه کردم : همان طور که می دانید، ما از این موضوع که ادامه سیاست سکوت در مورد کاربرد لایحه ممکن است، افراد صادق و مطلع را دچار سردرگمی کند، نگران شده ایم و به همین دلیل به وی و سایر مقامات ذی ربط وزارت خارجه به صورت غیررسمی پیشنهاد کرده ایم که یک توضیح ساده برای عموم احتمالاً مفید خواهد بود. این کار هم اکنون به خوبی انجام شده و نتایج خوبی داشته و من بار دیگر به کارمندان تأکید خواهم کرد که اعضای سفارت باید از سیاست فوق الذکر پیروی کامل بکنند.

(به نظر من هیچ اشکالی ندارد که نخست وزیر متوجه شود که ما از شیوه عمل برای تصویب این لایحه راضی نیستیم. علاوه بر این معتقدم که در حال حاضر باید شدیدا مراقب باشیم و از هرگونه اظهار نظر انتقادی پرهیز کنیم، زیرا نقطه نظرات ما تأمین شده است.) در رابطه با بیانیه عمومی، نخست وزیر گفت خواسته اصلی او این بوده که این لایحه با کمترین

ص: 711

مقدار بحث به تصویب برسد و اینکه ما نباید فراموش کنیم که دولت علاوه بر جلوگیری از بحثهای زیاد در مورد توضیحاتش در مجلس، مانع از رواج اظهارات بدخواهانه و ضدآمریکایی توسط مخالفین نیز شده است. وی اذعان داشت که دولت وی در برابر مانورهای زیرکانه جناح مخالف کاملاً مات و مبهوت شده بود، اما چند روزی لازم است تا میزان تأثیر این مانورها بر مردم روشن شود. پس از روشن شدن آثار زیان آور، دولت با استفاده از اظهارات او در مجلس سنا، نقطه نظرات خود را برای مردم بیان خواهد کرد.

نخست وزیر تأیید کرد که آقای «بهبودی» از مقامش در دربار برکنار شده، زیرا تعدادی از نمایندگان را به وسیله فرزندش که عضو مجلس است، به رد لایحه تشویق کرده بود. وی گفت شاه در مورد کل ماجرا خیلی خشمگین شده و سه شنبه آینده سه تن از نمایندگان، «رامبد»، «سرتیپ پور» و یکی دیگر از مخالفین، در حمایت از لایحه وضعیت سخن خواهند گفت. هنگامی که گفتم که آنها باید در نتیجه بیانات منطقی او در مجلس سنا متقاعد شده باشند، نخست وزیر شکسته نفسی کرد تا وانمود کند که همین طور بوده است.

وضعیت نیروهای آمریکای در ایران

سند شماره (31) از: سرفرماندهی نیروهای ضربتی ایالات متحدهبه: ستاد مشترک طبقه بندی: خیلی محرمانه وزارت خارجهوزارت دفاع برای مشاور کل جهت اطلاع سفارت آمریکا در تهران فرمانده هیئت آرمیش - مگ، تهران، ایران موضوع: وضعیت نیروها در ایران عطف به:

الف - تلگرام شماره 495 سفارت آمریکا در تهران به تاریخ 2 نوامبر 64 که لزوم توضیح بیشتر در رابطه با آثار بلاتکلیفی در تصویب لایحه در ایران، را پیشنهاد می نمود.

ب - تلگرام شماره 497 سفارت آمریکا در تهران به تاریخ 2 نوامبر 64 که پیشنهاد می نمود ایالات متحده در برخی از موارد خاص، مسئله لغو مصونیتهای پرسنل ایالات متحده را متقبل شود.

ج - تلگرام شماره 499 سفارت آمریکا در تهران به تاریخ 2 نوامبر 64 که بیانات دولت ایران در رابطه با آثار لایحه شماره 18/2291/2157 را تشریح می نمود.

د - کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک به تاریخ 18 آوریل 64 که وضیعت و مزایای طبقات مختلف پرسنل دیپلماتیک را تعیین می کند.

اعلام رسمی امریکا در مورد تأمین منافعش به وسیله لایحه کاپیتولاسیون

1 - این ستاد مخالفتی با اضافه کردن یک شرط جهت لغو مصونیت در قراردادهای در حال اجراء، پیشنهاد شده در تلگرامهای مرجع (الف و ب) ندارد. عرف موجود در ایران شامل اعمال قضاوت مدنی و جنایی از سوی ایران نسبت به پرسنل وزارت دفاع در قضایایی که به انجام وظایف رسمی مربوط می گردد، می باشد. مرجع (د) شامل مصونیت از هر نوع قضاوت جنایی و نیز مدنی در دعاوی مربوط به انجام وظایف رسمی می شود. در جو سیاسی فعلی، اعطای مصونیت از دعاوی مدنی ممکن است مشکلاتی را برای دولت شاهنشاهی ایران ایجاد کند. با وجودی که ماده 32، مرجع (د)، پیش بینی اعطای این نوع مصونیتها را می نماید، ایالات متحده می تواند برای تأمین دیگر منافع خود، تقبل نماید

ص: 712

که با درخواستهای لغو مصونیت با نظر مساعد برخورد خواهد کرد. یک تعبیر آزاد از قبول لغو مصونیتها در مورد دعاوی مدنی مانع از کنار گذاشتن کامل عرف قبلی خواهد شد، و نیز مانع از امتناع شرکتهای بیمه از پرداخت دعاوی مالی تحت عنوان برخورداری فرد از مصونیت می گردد.

2 - از جمله فوایدی که می توان با اضافه کردن شرط لغو مصونیت، به دست آورد آن است که می توان شرط مزبور را به نحوی تدوین کرد که پرسنل غیر مستشاری ایالات متحده را که از طریق قراردادهای جدید وارد می شوند، نیز شامل گردد. پیشنهاد شده است که متنی شبیه به ماده 4 از قرارداد «ایالات متحده - جمهوری کنگو» به تاریخ 24 ژوئن 1963 (مجموعه معاهدات و لوایح بین المللی، شماره: 5530) برای این منظور مناسب است. ماده 4 در قسمت مربوطه، وضعیت مأموران سیاسی در کنوانسیون وین را به رئیس هیئت و معاون او تعمیم می دهد و پیش بینی می کند که: «با کلیه دیگر پرسنل هیئت، از جمله پرسنل نظامی ایالات متحده که به طور موقت اعزام می گردند و گروههای کمکی از پرسنل نظامی ایالات متحده که مشغول خدمت در کنگو و یا در حال عبور از خاک آن کشور می باشند، همان گونه رفتار خواهد شد که مطابق با کنوانسیون وین باید با کارمندان فنی و اداری هیئتهای دیپلماتیک رفتار شود.»

تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه

سند شماره (32) مرجع: تلگرام سفارت به شماره 499طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران تلگرام ارسالی به: وزارت امور خارجه - واشنگتن به شماره 511تاریخ: 4نوامبر1964 - 13 آبان 1343 موضوع: کنوانسیون وین لایحه وضعیت دیروز نخست وزیر از من خواست تا با او ملاقات کنم. او با اشاره به سخنرانی روز شنبه خود و با اشاره به توضیحاتی که به طور خصوصی به ما داده بود، اظهار داشت که مفاد مذاکرات دیروز ما را طی یک یادداشت برای ثبت در بایگانی به وزارت خارجه خواهد فرستاد. من نیز گفتم که توضیحات او را به طور کامل به واشنگتن گزارش کرده ام، لذا این توضیحات نیز در حال حاضر در واشنگتن به ثبت رسیده است.

سپس در مورد بیانیه رسمی که وزارت امور خارجه در رابطه با به اجراء درآمدن قانون وضعیت و کاربرد آن نسبت به پرسنل نظامی آمریکا، قرار است برای ما بفرستد مذاکره کردیم. من پیشنهاد کردم برای احتراز از هرگونه اختلاف در آینده بهتر است، به طور مشخص به تعریفی که از پرسنل ما در یادداشت شماره 299 سفارت ذکر شده، اشاره شود. منصور درخواست خود را تکرار کرد که تا مدتی هیچ اقدامی در این مورد صورت نگیرد و به خصوص هیچ مطلبی به طور علنی اظهار نشود. او همچنین تکرار کرد که قصد او این است که بیانیه وزارت خارجه باید رضایت ما را فراهم آورد.

بنابراین وضعیت به مراتب بهتر شده، ولی ما هنوز خواستار پاسخ سریع تلگرام شماره 495 هستیم تا بدین ترتیب خود را برای مذاکره با وزارت خارجه جهت کسب توضیحات دلخواه، آماده سازیم.راک ول

سفارت آمریکا و تبعید امام (ره)

ص: 713

13 آبان 1343 - تبعید حضرت امام (ره) به ترکیه بعد از اوجگیری مبارزات و مخالفتهای ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی علیه رژیم مزدور شاه، هیئت حاکمه دریافت که برای حفظ حکومت نامشروع خود باید رابطه رهبر و مردم را از بین ببرد. لذا تصمیم گرفت که حضرت امام (ره) را از ایران تبعید نماید. به همین خاطر در شب 13 آبان 1343 (4 نوامبر 1964) دژخیمان رژیم شاه به منزل امام هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند و بدون تأمل حضرت امام(ره) را به تهران منتقل نموده و با یک هواپیما به شهر «بورسا» در ترکیه تبعید نمودند.

صبح روز 13 آبان 1343 شهر قم به اشغال نظامیان شاه در آمد، تا از هرگونه قیام مردمی علیه تبعید امام (ره) ممانعت به عمل آید. عصر همان روز ساواک اطلاعیه ای به شرح زیر در روزنامه های تهران به چاپ رساند:

«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید. سازمان اطلاعات و امنیت کشور.» این اطلاعیه، سند زنده قانون شکنی رژیم شاه بود و نشان می داد که ساواک دستگاهی فوق قوای مقننه، مجریه و قضائیه بوده است، زیرا حکم تبعید باید از طرف دادگستری و با بررسی پرونده و محاکمه عادلانه صورت گیرد نه اینکه یک سازمان امنیتی نقش دادگاه و قاضی و دادستان و هیئت منصفه را خود به تنهایی ایفاء کند.

لازم به ذکر است که در روز 13 آبان 1343، فرزند امام حاج آقا مصطفی خمینی نیز بازداشت و زندانی گردید.

سند شماره (33) از: کاردار سفارت آمریکا، تهران، ایرانتاریخ: 6 نوامبر 1964 - 15 آبان 1343 نامه غیر رسمی جیمز عزیز با آنکه نامه شما هفته گذشته رسید، ولی نتوانستم مجالی برای جواب دادن به آن پیدا کنم. آن گزارش هنوز پیش من است. در نظر داشتم دیروز جواب نامه ات را در حالی که آن گزارش تایپ می شد، بنویسم ولی آنقدر حالم بد بود که مجبور شدم به دکتر مراجعه کنم. بعد از خوردن مقدار زیادی قرص، امروز حالم کمی بهتر است.

وقایع اخیر که شما در گزارش رسمی از آنها مطلع خواهید شد، موجب خشنودی قلبی من شده است. سرانجام ما توانستیم از شر آن پیرمرد شیطان صفتی(1) که چوب لای چرخ ما می گذاشت، راحت شویم. «کله گنده» محلی دستور اخراج او را داده بود. در حال حاضر او در یکی از هتلهای درجه 2 ترکیه اقامت دارد و سعی می کند که عقیده سنی های بیچاره را تغییر دهد. اینجا کارهای زیادی هست

ص: 714


1- اشاره این دیپلمات آمریکایی ٬ به امام خمینی (ره) است و مشخص است که چرا این چنین به امام توهین کرده است زیرا همان طوری که خود می گوید ”چوب لای چرخ آمریکا می گذاشت.“.

که ما را مشغول نگه می دارد. در حال حاضر ما باید از ترانه های روستایی شرقی خود، دست بکشیم.

افتادن در کارهای روزمره عادی بسیار آسان است.

همان طوری که خواسته بودید سه عدد مینیاتور خریداری کرده ام، ولی قیمتها بالا رفته. من 380 دلار برای تمامی آنها پرداختم، ضمانت شده که مینیاتور واقعی هستند. نتوانستم سایر درخواستهای شما را انجام دهم. فکر می کنم در آینده نزدیک بتوانم وجهی را که تذکر دادید به حساب شما منتقل کنم.

من و «روزالیند» بهترین درودهای خود را به شما و «اتل» تقدیم می داریم.استوارت دبلیو. راک ول

کتاب هفتاد و دوم

مستشاری نظامی آمریکا در ایران (3)

ص: 715

ص: 716

معرفی کتاب

ص: 717

ص: 718

«قانونی در مجلس بردند... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کسی که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند،... ما را فروختند. استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند.

... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.» حضرت امام خمینی (ره) 4/8/1343 در جلدهای اول و دوم از مجموعه اسناد لانه جاسوسی تحت عنوان «مستشاری نظامی آمریکا در ایران» به تاریخچه حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران و موضوع احیای کاپیتولاسیون پرداختیم.

با توجه به وقایع و پیامدهای مهم و در عین حال اسفبار این قضیه، جلد سوم از این مجموعه به ذکر رویدادهای پس از تصویب لایحه ننگین کاپیتولاسیون اختصاص یافته است و با ارائه بیش از 70 سند از مقطع تاریخی آبان ماه 1343 تا آبان ماه 1358، در سه فصل به بررسی این رویدادها می پردازد. به منظور استفاده هر بیشتر خوانندگان محترم، در مقدمه مروری اجمالی بر بعضی از نکات و وقایع مهم خواهیم داشت.

پیامدهای احیای کاپیتولاسیون پس از تصویب نهایی لایحه کاپیتولاسیون در مهر ماه 1343، دولت وقت همچنان تحت فشار شدیدی قرار داشت. نهضت اصیل اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) با افشاگری در مورد این خیانت بزرگ، وارد مرحله جدیدی از مبارزه علیه رژیم وابسته پهلوی گردید. در مقابل، دولت آمریکا نه تنها سعی نمی نمود که به خروج شاه از آن وضعیت بحرانی کمکی نماید، بلکه کوشش می کرد تا سر حد امکان شمول لایحه کاپیتولاسیون را گسترش داده و علاوه بر مستشاران نظامی آمریکا، گروههای دیگری از نظامیان آمریکا را که در ایران حضور داشتند، ولی مستشار نبودند و همچنین خانواده های تمامی نظامیان آمریکایی و حتی خدمه های آنان را نیز تحت پوشش مصونیتهای این لایحه قرار دهد.

ص: 719

به همین منظور مقامات سفارت آمریکا در خلال مذاکرات متعددی با نخست وزیر، وزیر امور خارجه، معاون وزارت خارجه و دیگر مقامات ذی ربط ایرانی، آنها را تحت فشار قرار می دادند تا به خواسته های نامشروع آمریکا گردن نهند. این فشارهای دیپلماتیک در حالی اعمال می شد که مقامات آمریکایی به خوبی از وضعیت بحرانی دولت منصور آگاهی داشتند. در این رابطه، کاردار وقت سفارت آمریکا چنین می گوید:

«در شرایط فعلی، دولت منصور در موقعیت نامناسبی قرار گرفته به نحوی که مجبور است به افراد مطلع، از جمله حقوق دانان ایرانی توضیح دهد که چرا قضاوت در تمام دعاوی جنایی در ایران، به دادگاههای ایالات متحده واگذار شده است. در حالی که مشخص است که برای مثال، وضعیت واحد مخابرات آمریکا در پاکستان به نحو بارزی تنها شامل واگذاری حقوق قضائی در موارد خارج از حین انجام وظیفه می شود. به علاوه موافقتنامه وضعیت نیروها دارای عباراتی است که مستلزم لغو مصونیت در مواردی با «اهمیت ویژه» می باشد. علیرغم این مسئله،ترتیباتی که از سوی پارلمان ایران مقرر شده،این چنین شرطی را در بر ندارد.»(سند شماره 27 - جلد 71) همین مقام آمریکایی اعتراف می کند:

«از جمله اتهامات وارده به منصور و وزارت امور خارجه این است که آنها با کاربرد کنوانسیون وین، در مورد پرسنل نظامی آمریکا در ایران، امتیازات بیشتری از آنچه که ما از طریق قراردادهای مختلف «وضعیت نیروها» در دیگر کشورها، به خصوص در کشورهای ترکیه و پاکستان به دست آورده ایم، به ما داده اند. البته این مسئله تا حدی صحت دارد.» (سند شماره 27 - جلد 71) جالب اینجاست که منصور، نخست وزیر وقت، در رابطه با این مسئله برخورد دوگانه ای در پیش گرفته بود. هنگامی که با اعتراض مقامات آمریکایی در مورد شمول لایحه کاپیتولاسیون مواجه می شد، قول می داد که خواسته های نامشروع آمریکاییان را برآورده سازد، ولی وقتی که در مجلسین سنا و شورای ملی حضور پیدا می کرد، به علت ترس از رسوایی هر چه بیشتر سعی می نمود که حیطه و شمول لایحه را به حداقل برساند. این نکته از دید مقامات سفارت آمریکا پنهان نماند، آن چنان که کاردار سفارت آمریکا در این باره می گوید:

«اما متأسفانه سخنرانی نخست وزیر علیرغم نکات سودمند آن، شامل چند بی دقتی خیره کننده نیز هست که برای جلب نظر مردم خوب می باشد، ولی از قرار معلوم اشتباهاتی جدی در مورد شمول لایحه ایجاد کرده است. به خصوص گزارش شده که سه مورد را ذکر کرده که اشتباه است (1) در حالی که ایالات متحده خواستار آن است که بستگان مستشاران نیز مشمول مصونیت شوند، اما بر طبق عبارات این قانون، آنها از شمول مصونیت خارج شده اند. (2) فقط ارتکاب جرائمی که در حین انجام وظیفه باشد مشمول مصونیت است و از قرار معلوم تمایزی میان جرائم جنایی و مدنی وجود ندارد (3) علیرغم اینکه ایالات متحده خواستار آن است که تمامی اعضاء و هیئتهای مستشاری تحت مصونیت قرار گیرند، ولی این قانون عملاً شامل آنهایی می شود که نقش مستشاران فنی را ایفاء می نمایند» (سند شماره 29) اما نخست وزیر رژیم پهلوی آنقدر در ارتکاب خیانت غوطه ور شده بود که حاضر شد با دستکاری در متن سخنانش در مجلس سنا، اهداف نامشروع آمریکا را تأمین نماید.

ص: 720

«آقای منصور به زبان فارسی از وی (دکتر یگانه) سؤال کرد که آیا امکان تغییر متن اظهاراتش در صورت جلسات مجلس سنا در مورد اعضاء خانواده وجود دارد یا نه» (سند شماره 28)، «او (نخست وزیر) تمامی آنچه را که گفته بود، پس گرفت. وی متعاقبا تلفن کرد و گفت ترتیبی داده تا متن رسمی اظهاراتش تصحیح گردد، به طوری که مشخص شود او به اعضاء غیرآمریکایی خانه، اشاره کرده است.» (سند شماره 29 - جلد 71) توقعات ارباب آمریکایی از مزدورانش بقدری زیاد بود که این دوگانگی ظاهری در رفتار نخست وزیر نیز موجب نارضایتی آنها شده بود. در این رابطه «استوارت راک ول»، کاردار وقت آمریکا در تهران چنین می گوید:

«به نظر من هیچ اشکالی ندارد که نخست وزیر متوجه شود که ما از شیوه عمل برای تصویب این لایحه راضی نیستیم» (سند شماره 30 - جلد 71) مسئله به اینجا هم ختم نگردید. نخست وزیر رژیم شاه چنان در مسیر نوکری بیگانه پیش رفته بود که مقامات آمریکایی را محرم اسرار خود دانسته و از آنان درخواست کرد که این خیانتها را حتی با وزارت خارجه تحت امرش نیز در میان نگذارند.

«نخست وزیر گفت که وی می خواهد این موضوع بین ما دو نفر باقی بماند و وزارت خارجه ایران از آن مطلع نگردد.» (سند شماره 28 - جلد 71) شاه و لایحه کاپیتولاسیون شاه که در ابتدا می خواست نمایشی از دمکراسی در ایران را به روی پرده آورد، از اینکه میزان و کیفیت مخالفت با این لایحه در مجلس شورای ملی از حد مجاز خارج شده بود، بسیار خشمگین گردید.

«وی (نخست وزیر) گفت شاه در مورد کل ماجرا خیلی خشمگین شده و سه شنبه آینده سه تن از نمایندگان (رامبد، سرتیپ پور و یکی دیگر از مخالفین) در حمایت از لایحه سخن خواهند گفت.» (سند شماره 30 - جلد 71) «حزب ایران نوین نیز مشخص ساخت که تعداد افراد تصفیه شده، نزدیک به 20 نفر است نه 10 نفر. جدیدترین حرکت در مجلس این بود که در تاریخ 5 نوامبر، همان نمایندگان مخالفی که از لایحه انتقاد می کردند، ناگهان و بدون شک طبق دستورات شاه، تغییر مواضع داده و از آن ستایش کردند.» (سند شماره 35) آمریکاییان که می دیدند مقامات رژیم از ترس عواقب خطرناک لایحه کاپیتولاسیون، در تأمین بعضی از اهداف مورد نظر دولت آمریکا تعلل می ورزند. راه حل نهایی را در مراجعه به شاه دیدند.

«اگر وزارت امور خارجه در فراهم کردن بیانیه لازم مانع ایجاد کند، ما باید نخست وزیر را روی قولش نگه داریم و در صورت لزوم به شاه مراجعه کنیم.» (سند شماره 29)، «من از طرح هر جنبه ای از مسئله مصونیتها با دیگران بیزار هستم. در صورتی که ما خواهان هر گونه ضمانت کتبی رسمی و حتی غیر رسمی باشیم، باید شخص شاه تصمیم بگیرد و یا در واقع، او باید دیدگاههای ما را بر دولت خویش تحمیل کند.» (سند شماره 81)، «وزیر امور خارجه ایران به کاردار ما گفته است، که او هر

ص: 721

آنچه را که تاکنون در رابطه با کنوانسیون وین واقع شده... برای شاه فاش کرده است و شاه به او دستور داده است که آن یادداشتی را که ما می خواهیم، برای ما بفرستد.» (سند شماره 38) سزای خیانت سرانجام در روز اول بهمن 1343، منصور (احیاگر کاپیتولاسیون) به سزای خیانتش رسید و به وسیله یکی از فرزندان رشید اسلام به نام «محمد بخارایی» اعدام انقلابی گردید. نزدیک به 3 ماه بعد در 21 فروردین 1344، شاه نیز توسط یکی از سربازان محافظ کاخ سلطنتی مورد حمله مسلحانه قرار گرفت، ولی قبل از اینکه آن سرباز موفق به کشتن شاه شود، توسط دو نفر از محافظین شاه به شهادت رسید. به این ترتیب ملت ایران نشان داد نه تنها خیانتهای سردمداران رژیم شاه را فراموش نکرده است، بلکه در اولین فرصت فرزندان انقلابی اسلام، خیانتکاران را به سزای اعمال خویش می رسانند.

تشکیل دادگاههای نظامی آمریکا در ایران پنج سال پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ضربه دیگری بر حاکمیت قضائی ایران وارد گردید که آن را از جمله پیامدهای کاپیتولاسیون باید دانست. در سال 1348، فرمانده مستشاران نظامی آمریکا در ایران تقاضا نمود که برای رسیدگی به تخلفات فزاینده نظامیان آمریکایی در ایران، شعبه ای از دادگاه نظامی آمریکا، در ایران تشکیل شود. کاردار سفارت آمریکا در مورد این درخواست چنین استدلال می نماید:

«ارتش (آمریکا - م) در حال برخورد با مشکلات فزاینده ای در مورد رعایت و حفظ دیسیپلین نظامی در ایران است. آنها این مشکلات را ناشی از کیفیت پایین پرسنل نظامی که به اینجا فرستاده شده اند و همچنین ناشی از افزایش دقت در روش وکلای مدافع برای حمایت از متهمین، می دانند.» (سند شماره 77) جالب اینجاست که فرمانده مستشاران نظامی، خود اذعان دارد که مستشاران نظامی آمریکایی در ایران از کیفیت پایینی برخوردار بوده اند، ولی با این حال به عنوان کارشناس نظامی به ارتش ایران تحمیل شده و هزینه سنگینی بر دوش ملت مسلمان ایران نهاده بودند. در این رابطه «مارتین. اف.

هرتز» مشاور سفارت آمریکا در امور سیاسی، چنین می گوید:

«این نخستین باری است که ما در میان نظرات مخالف حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران، مطلبی مبنی بر تحمیل هزینه سنگین این حضور بر بودجه ایران دریافت می کنیم. اکثر مردم اینجا، فکر می کنند که خدمات کلیه پرسنل مستشاری ما به عنوان کمک ارائه می شود.» (سند شماره 47) تشکیل دادگاههای نظامی آمریکا در ایران علاوه بر نقض استقلال و حاکمیت قضائی ایران، بر خلاف معاهده 1921 ایران و شوروی نیز بود و آمریکاییان به خوبی از این موضوع اطلاع داشتند. در این رابطه، «جان آرمیتاژ» رایزن سیاسی سفارت آمریکا، در این باره می گوید:

«در تمام مدت مذاکره با ایرانیها، به آنها اطمینان می دادیم که نه در گذشته و نه در آینده قصد برپایی دادگاه نظامی در ایران را نداشته و نداریم. در گذشته این کار را نکرده ایم زیرا طبق مقررات

ص: 722

نظامی، نهاد نظامی ما در اینجا به صورت پایگاه در می آید و ما به خاطر معاهده 1921 ایران و شوروی بشدت از بروز چنین امری جلوگیری می کنیم. بر طبق این معاهده ایران متعهد است که به هیچ نیروی خارجی اجازه تأسیس پایگاه در این کشور را ندهد.» (سند شماره 68، 4 فروردین 1344) علیرغم این موضوع، 4 سال بعد، یعنی در سال 1348 مقامات نظامی آمریکا در ایران خواستار تشکیل چنین دادگاههایی در ایران شدند. دولت ایران در پاسخ، با این شرط که «تشکیل این دادگاهها در ایران، رسما به دولت ایران اعلام نگردد»، با این درخواست موافقت می کند.

«... ما پیش از تشکیل دادگاههای نظامی در ایران، آقای گودرزی رئیس اداره چهارم سیاسی را از طرح خود آگاه ساختیم. به ما این گونه پاسخ داده شد: مادامی که تشکیل این دادگاهها در ایران رسما به دولت ایران اعلام نگردد، وزارت امور خارجه ایران به تشکیل آنها اعتراضی نخواهد داشت.» (سند شماره 84) انقلاب اسلامی و لغو کاپیتولاسیون 3 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت با تصویب شورای انقلاب اسلامی، لایحه کاپیتولاسیون را الغاء نمود، ولی با کمال تأسف مقامات دولت موقت در برخورد با مسئولین سفارت آمریکا، بیشتر به توجیه قضیه می پرداختند و خود را مجبور به انجام آن نشان می دادند.

«یزدی، وزیر خارجه»، به کاردار سفارت، آقای ناس، گفته بود که لغو مصونیتهای پرسنل آرمیش - مگ را نباید یک حرکت ضدآمریکایی تلقی کرد و یا آن را نشانه ای از عدم تمایل دولت ایران به عادی کردن روابط دانست. وی اضافه کرد که تصویب قانون «کاپیتولاسیون» در سال 1964 با اعتراض مردم رو به رو شد و منجر به تبعید آیت اللّه خمینی به ترکیه گردیده بود.» (سند شماره 95) علیرغم روحیه سازشکارانه مقامات دولت موقت، رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره) و حضور همه جانبه مردم در صحنه باعث شد که دولت موقت الغاء این لایحه را اعلام و به این ترتیب بعد از 15 سال بار دیگر استقلال و حاکمیت قضائی ایران احیاء گردید و یکی از خواسته های بزرگ ملت مسلمان ایران تحقق یافت که این نیز یکی دیگر از دستاوردهای بی شمار انقلاب اسلامی محسوب می شود.

با این امید که ارائه این اسناد بتواند گوشه هایی از دخالتهای نامشروع آمریکا را که منجر به نقض حاکمیت و استقلال قضائی کشور عزیزمان گردید، بازگو نماید. برای حسن ختام به فراز دیگری از سخنان گوهر بار حضرت امام خمینی (س) اشاره می کنیم که در سال 1343 در مدرسه فیضیه ایراد فرمودند:

«... آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست، پس چرا این قدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید؟ اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید، اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکاست پس بگویید؟...» دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1370

فصل اول: پیامدهای احیای کاپیتولاسیون

ص: 723

ص: 724

اظهار ندامت نمایندگان مخالف در مجلس شورا

لایحه تصویب تحصیل 200 میلیون دلار کمک نظامی آمریکا، در جلسه 111 مجلس شورای ملی به تاریخ 14 آبان 1343 (5 نوامبر 1964)، مطرح و تصویب شد. در این جلسه تعدادی از نمایندگانی که علیه لایحه کاپیتولاسیون صحبت کرده بودند، طی نطقهایی تمامی مخالفتهای خود را پس گرفتند و شروع به تعریف و تمجید از این لایحه نمودند. آن گونه که در سندهای بعدی خواهد آمد این تغییر موضع در اثر تهدید شاه به عمل آمد و نشان داد که نمایش مضحک دمکراسی و بازی اکثریت - اقلیت در مجلس شورای ملی آن زمان تا چه حد بی پایه و مسخره بوده است. به همین خاطر متن سخنان نمایندگان مخالف در تأیید لایحه کاپیتولاسیون چاپ گردید.

بیانات قبل از دستور آقایان: رامبد - زهتاب فرد - دکتر شفیع امین رئیس - نطقهای قبل از دستور را شروع می کنیم. آقای رامبد تشریف بیاورید.

رامبد - در ابتدای این هفته به مناسبتی تصادفا در مجلس سنا بودم. جناب آقای نخست وزیر ضمن بیاناتی که در پیرامون لایحه تقویت قوای دفاعی می فرمودند، مطالبی هم بسیار مفصل و مشروح و جالب درباره لایحه ای که چندی قبل از مجلس گذشت، ایراد فرمودند. حزب و فراکسیون حزب مردم به بنده مأموریت دادند که نظرات حزب مردم و فراکسیون مردم را در این جلسه به عرض مجلس شورای ملی برسانم. استماع بیانات ایشان در پیرامون مطلب مورد بحث برای هر شنونده ای، تصور می کنم احساسی به وجود می آورد که من به سهم خودم باید عرض کنم که هم متشکر شدم و هم گله مند، هم خوشوقت و هم متأسف. متشکر گردیدم از این جهت که بیانات مشروح و مفصل و جالب ایشان حاکی از مطالبی بود که اطلاع از آن مطالب برای هر ذی علاقه، موجب رفع شبهه و ابهام و شک و تردید و گلایه و نگرانی می گردید که برای مثال جملاتی چند از عین بیانات آقای نخست وزیر را یادآور می گردد:

«چند ماه پیش لایحه ای بود تا برای اعطاء مصونیت سیاسی که خاص مملکت ما نیست که در کلیه کشورهای جهان مراعات می شود به عده ای از مستشاران نظامی آمریکا که در خدمت ارتش ایران هستند، اعطاء شود.»

ص: 725

همچنین در جای دیگر، بیانات ایشان حاکی از آن است:

«که علاوه بر کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی که بنده اسامی آنها را می گویم مانند کانادا - انگلستان - فرانسه - بلژیک - هلند - لوکزامبورک - جمهوری فدرال آلمان - دانمارک - ایسلند - نروژ - ایتالیا - یونان - ترکیه - پرتغال - که قراردادهای نظامی بسته شده است، به تمام افراد نظامی آمریکا و پرسنل آمریکا و کلیه افرادی که در خدمت آن دستگاه هستند، مصونیت کامل سیاسی داده شده است.

در صورتی که در این لایحه که به تصویب مجلسین رسید طبق معاهده وین که 68 مملکت زیر آن را امضاء کرده اند و باوجدان راحت و روشن آن را امضاء کرده اند، طبق آن ماده فقط یک مصونیت ناقص یعنی مصونیت در حین انجام وظیفه داده شده است، حتی مصونیت مدنی برای مستشاران آمریکایی در خدمت ارتش ایران اعطاء نشده است و کلیه مواردی که برای تأمین حقوق افراد ایرانی ضروری است، در اختیار محاکم صالحه ایران است. فقط این افراد در حین انجام وظیفه چون ما خواهان انجام وظیفه آنها هستیم و اگر اتفاقی بیفتد دارای مصونیت سیاسی هستند و از مصونیت سیاسی بین المللی استفاده می کنند».

ایشان در دنباله بیانات خود، چنین اضافه کردند.

«فرانسه - یونان - پاکستان - ژاپن - اندونزی - لیبی - اتیوپی - و سایر ممالک متشابه اینها در آسیای جنوب شرقی و آفریقا و غیره این قراردادها را بسته اند، حتی به معاهده بین المللی اشاره نکرده اند و قرارداد دو جانبه بسته اند و مصونیت کامل داده اند».

و بالاخره دیگر اظهارات جناب آقای نخست وزیر حاکی است:

«این امتیاز فقط به رئیس و اعضای هیئت مستشاری داده شده و شامل خانواده و کارمندان غیر فنی هیئتهای مستشاری نخواهد بود. بدین ترتیب حتی از اغلب کشورهایی که مصونیت کامل سیاسی داده اند بسیار کمتر، ساده تر و در چهارچوب یک معاهده بین المللی است و شامل مصونیت مدنی و مصونیت خارج از حین انجام وظیفه آنها هم نیست » آنچه بیان شد اظهارات آقای نخست وزیر بود که هر شنونده به اختصار سه مطلب را از آن به خاطر می سپارد.

اولاً - تنها ایران نیست و ممالک امثال فرانسه - انگلستان - آلمان غربی - ایتالیا - هلند - دانمارک و غیره قراردادهای متشابهی برای استفاده از مستشاران نظامی آمریکایی دارند.

ثانیا - شرایط و امتیازات مورد نظر در کشور ایران به مراتب کمتر، محدودتر و ساده تر از کشورهای نامبرده است.

بالاخره ثالثا - این شرط در استخدام از یک طرف، شامل خانواده مستشار نمی گردد و از طرف دیگر در مورد خود مستشار هم امتیازات مربوطه به کارمندان اداری و فنی مشروحه در قرارداد وین را محدود کرده اند به وظایف مربوط به خدمت آنها، نه در غیر خدمت است.

استناد به این توضیحات برای هر کس که وارد به مطلب نبوده باشد، بسیار مفید و از نقطه نظر اجتماع به نظر بنده لازم می بود و از این جهت است که به سهم خود از جناب آقای نخست وزیر تشکر می کنم. واقعا هم در خارج از مجلس در پیرامون این لایحه که خود ما در حدود هفت هشت ساعت موافق و مخالف، سطر به سطر، جمله به جمله بحث کردیم و کلمه به کلمه اطلاع داریم. مطالبی به گوش می رسد که به هیچ وجه من الوجوه ارتباطی با این لایحه ندارد (صحیح است).

ص: 726

اما بحث دوم، چرا گله مندم. من صورت مجلس مذاکرات جلسه مربوطه را در مجلس شورای ملی مجددا به دقت قرائت کردم. با آن سیاست و کیاستی که در کار هر دولتی لازمه پیش بینی و پیش گیری در امور اجتماعی و مملکتی است، می بایستی از ابتدا مورد نظر متصدیان امر قرار می گرفت و به ازای آنچه گذشت و تکرار و تجدیدش موردی ندارد، از ابتدا اذهان عمومی روشن و از امکان بروز هر شایعه ای خلاف واقع جلوگیری به عمل می آمد و هم اکنون با وجود آنکه احتمالاً نمایندگان محترم مجلس شورای ملی از مطالعه مشروح مذاکرات مجلس سنا اطلاع حاصل فرموده اند و در جراید هم درج گردیده، عنوان مطلب در مجلس شورا را نیز مفید می دانم، شاید هم تأخیر شده باشد، به هر حال بهتر است که چون مطالب دیگری در پیرامون همین مذاکرات آقای نخست وزیر دارم باب گلایه را به همین جا ختم نمایم و در تأیید همین مورد به سرمقاله روزنامه مهر ایران ارکان حزب مردم اشاره کرده که در این باب نیز چنین می نویسد:

«بسیار به جا و به موقع بود که دولت در مجلس سنا درباره دو مطلب مهم و حساس که به سرنوشت مملکت ما و نظم و آرامش خاورمیانه بستگی دارد، توضیحات کافی داد. اعتقاد ما بر این است که این قبیل مسائل را نباید از افکار عامه مکتوم داشت، زیرا آن وقت است که عناصر مغرض و دشمنان خارجی شروع به سوء استفاده و بهره برداری کرده و با تلقین نظریات غرض آلود خود، کاهی را کوه جلوه داده و مردم عادی کشور را از درک حقیقت باز می دارند». در ابتدای عرایضم عرض کردم خوشوقتی بنده از آن جهت است که از فحوای کلام آقای نخست وزیر چنین استنباط گردید که اظهارات ایشان در مجلس سنا قسمتی هم برای روشن شدن اذهان عمومی بوده است. جای بسیار خوشوقتی است و این خود موهبتی است که ملتی بدان پایه رشد و ترقی فکری و غرور و تعصب ملی برسد که کمترین توهمی در خدشه دار شدن منافع مادی یا معنوی کشورش جلب توجه و کنجکاوی عمومی را بکند. در این مورد جا دارد یک بار دیگر از بانیان و به وجودآورندگان این موهبت از دو ناجی نامدار ایران زمین یکی پادشاه فقید رضاشاه کبیر و یکی شاهنشاه عزیز ما که بانی چنین موهبتی که اشاره کردم، هستند حق شناسی و سپاسگزاری نماییم (صحیح است) که هر یک به سهم خود احیاء کننده کشوری که از هر جهت به سوی اضمحلال می رفت نیز هستند و هم خود به وجود آورنده چنین احساساتی در ملت خود که لبریز از هوشیاری و غرور و تعصب ملی و وطن پرستی و علاقه مندی به کوچکترین مسائل مملکتی خود می باشند. آری جا دارد یادآوری کنم خاندان پهلوی بود که قبح و معایب مطالبی مانند کاپیتولاسیون را به ملت ایران فهمانید و برای ابد چنین مسائلی را از تاریخ ایران حذف کرد و از بین برد(صحیح است) پس ملت ایران هم با هوشیاری آماده است که در پیروی از وجود چنین شاهنشاهی، خودش را در همه موارد آماده نشان بدهد. به طور قطع پس از تحولی که شاهنشاه بزرگ ما در امور اجتماعی، اقتصادی، کارگری، کشاورزی، فرهنگی، بهداشتی، نظامی و بالاخره کلیه شئون مختلفه مملکتی به وجود آورده اند و هر روز دسته ای از افراد ملت و طبقه ای از طبقات اجتماع ما از قید اسارت و بندگی آزاد و در راه سعادت و پیشرفت مادی و معنوی خود قدم برمی دارند.یقینا وظایف دولتها درباره توضیح و آشکار کردن اعمال و افکار خود در قبال ملت سنگین تر می گردد، زیرا به طور قطع و یقین، ملتی که افراد آن آزاد، سالم، باسواد بود از امنیت و آسایش برخوردار گردید، مایحتاج زندگی خود را تأمین شده یافت، به مملکت خود علاقه مندتر و

ص: 727

نسبت به سرنوشت آن و آنچه در آن می گذرد، با دقت و توجه و کنجکاوی بیشتری مراقبت خواهد کرد (صحیح است) و کنجکاوی درباره این لایحه نیز اگر ناشی از عواملی باشد که عرض کردم، جای بسیار خوشوقتی است و از طرفی تا موقعی که رهبری آن چنان دلیر و شجاع و از خود گذشته و عاشق ملت و مملکت خود چون شاهنشاه ما بر آن سلطنت می کند که از جمله در مورد آذربایجان می فرماید اگر دستم را قطع کنند سندی بر علیه منافع و تمامیت مملکتم امضاء نمی کنم، یاوه گویان باید بدانند که هر تبلیغ سوء، کمترین اثری در ایمان راسخ و اعتقاد کامل ملت ایران نخواهد کرد.(صحیح است - احسنت) و همچنان که در موارد دیگری پیش آمد و عرض کردم:

دنیا باید بداند که شاید تنها مملکت منحصر به فردی که در موقع مطرح شدن مصالح عالیه مملکتی، هیچ دسته و فرقه و صنفی با یکدیگر اختلاف پیدا نمی کند، ایران است (صحیح است - احسنت) آن چیزی که مربوط به قوای دفاعی مملکت می شود تمام بیست و چند میلیون ایرانی یک زبان دارند (صحیح است) (قراچورلو - خوشوقتیم که با ما همفکر شدید).

خاتمه عرایض من مانند شروع بیانات خود آقای نخست وزیر در پیرامون مورد بحث، اظهار تأسف است. و اما تأسف من از آن جهت است که ضمن بیانات ایشان اشاره ای به دو جمله گردید، یکی به اغراض شخصی که در محافل و معابر یا منابر گفته می شود و یکی هم (به اعمال نظرات خارج به وسیله ستون پنجم) من به اختصار عرض می کنم ملت ایران با هوشیاری کامل از آنچه در نقاط دیگر دنیا خاصه بعضی کشورهای مجاور ما و بالاخص در خاورمیانه می گذرد، مطلع است و از وضع نابسامان و وحشت و دهشت عمومی، خونریزی و قتل و قتال و غارت که هر روز به صورتی در یکی از مناطق بر اوضاع حکومت می کند، اطلاع دارد لذا مقایسه وضع رقت انگیز و وحشتناک آنان نسبت به اوضاع کشور خودمان که در نهایت امنیت و آرامش و ثبات سیاسی، بهبود اقتصادی که هر روز پیشرفتهایی در یکی از شئون مملکتی به نفع ملت ایران در نهایت راحتی و آسایش مردم انجام می گیرد، در حالی که در بعضی کشورهای مجاور ما هر دسته ای که داعیه ای داشتند، با روی کارآمدن دسته بعدی خود جزو تسویه شدگان قرار گرفتند. شاید هم به دیار عدم رهسپار گردیدند. شاید باز هم این تشنجات و تغییرات همچنان ادامه یابد هر روز نوبت به دیگری برسد و به این ترتیب در آن دیار بر هیچ کس هیچ چیز ابقاء نشود. بنابراین هر فردی از افراد بشر که خون ایرانی در عروق او جاری است اعم از هر طبقه و صنف، غنی و فقیر، کشوری و لشگری، دولتی و غیردولتی، کارگر و کشاورز، استاد، شاگرد، بلا استثناء در راه یگانگی و وحدت ملی و تولید خوش بینی و امیدواری و به خصوص بقاء این ثبات و آرامش و آسایش هریک به سهم خود همکاری و مجاهدت نماید (صحیح است) و در بقاء سلامت و عظمت سلطنت شاهنشاه معظم و محبوب ما که تنها ضامن استقلال و آرامش و آسایش کشور است دعاگو باشد (احسنت) و با هر عاملی که کمترین خللی به این سعادت و سلامت و امنیت اجتماعی موجود ما وارد آورد، مبارزه کنند (صحیح است) و بالاخره در خاتمه عرایضم با استفاده از کلمه معابر یا منابر که ایشان اشاره نمودند، مطلب بسیار مهم لازمی به خاطرم آمد که از فرصت استفاده می کنم و در مورد منابر می خواهم به عرض مجلسین برسانم.

ما در آن مرحله ای از تاریخ بشریت رسیده ایم که بالاخره باید تفکیک قوای روحانی را از سیاست کاملاً رعایت کنیم، زیرا این امر هم به نفع دولت است و هم به صلاح دین و روحانیت (صحیح است)

ص: 728

من خدای ناخواسته به هیچ وجه نمی خواهم تعلیم دین و مذهب و خداشناسی را موقوف یا معطل بدارم بلکه معتقدم که امروز از هر وقت دیگر به این امر بزرگ و تعلیمات مذهبی و خداشناسی احتیاج بیشتری داریم. هر چه انسان بزرگتر می شود هر چه بشر جلوتر می رود باید ایمانش کاملتر شود. یعنی هر چه به خدا نزدیکتر می شود، باید خدا را بهتر بشناسد (صحیح است) به عقیده من در دوره ما یک بدبختی بزرگی نسل بشر را تهدید می کند و آن این است که تمام توجه و ذکر و فکر بشری متوجه زندگی مادی گردیده و همه چیز انسان را منحصر به این دنیا می دانند و این بدبختی بسیار بزرگی است چون این زندگی مادی که هدف و غایت آمال و آرزوی بشری گردیده، اگر عاقبتش به مرگ و فنا و عدم بینجامد به این ترتیب شدائد و ناراحتیها بیشتر خواهد شد، زیرا علاوه بر رنج و درد و محنت که لازمه بقاء حیات و امرار معاش است، ناامیدی هم علاوه می گردد و به تمام معنی زندگی درست جهنمی خواهد بود که بالاخره احوال مردم دستخوش تشنجات و انقلابات خواهد گردید.

شک نیست که من هم مانند تمام همکاران عزیزم با نهایت علاقه و اشتیاق در کمال صمیمیت آرزو می کنم که به زندگی مادی افراد این ملت بهبودی داده شود و زحمتکشان و رنجبران از زندگی بهتری برخوردار گردند و تصور نمی کنم در این مجلس کسی غیر از این بخواهد (صحیح است) اما اولین دوای درد امیدوار داشتن افراد بشر است. ما همه خواه قانونگذار باشیم، خواه مجری قانون، خواه نویسنده باشیم، خواه روحانی، خواه قاضی باشیم، خواه معلم، با تمام قوا باید در تخفیف شدائد و ناراحتیهای اجتماعی مردم بکوشیم و آنها را امیدوار کنیم و این امید حاصل نمی شود تا علاوه بر همت خود ایشان، سرهای آنها به طرف آسمان بلند نشود و قلوب آنها به طرف خالق یکتا متوجه نگردد، همه باید در اعمال و کردار خود متوجه سرای جاودان باشند و بدانند که پس از این زندگی عاقبت و عقوبت و سزا و پاداشی هست. همه بدانند که مرگ عدم نیست، استرداد است و سرانجام هر چیز خداست و هر جا که سری هست، سری ز خدا هست.

واقعا اگر چنین نمی بود، این زندگی ارزشی نمی داشت و خود دوزخ موعود می گردید.

آری آنچه مشقت و زحمت را قابل تحمل و کار را مقدس و بشر را یاری می کند تا خردمند، مهربان، بردبار نیکوکار و دادگر گردد و در راه پیشرفتهای علمی و معنوی مستعد و متحمل باشد، این است که معتقد باشند از پس امروز موقت، فردای جاودانی است، و این دنیای ظلمانی به عالم نورانی منتهی می شود.

حال که چنین پیش آمد بر سبیل اتفاق رشته صحبت بدین جا کشیده شد که در مسائل بسیار عالی، مطالبی از زبان من جاری گردد، من با کمال صراحت اعلام می کنم که من خود به این عالم جاودانی معتقدم و حقیقتش را بسی بیش از این دنیای واهی که به آن گرفتاریم و اسمش را زندگی می گذاریم، می دانم و پس از همه مطالعات و تفکرات، تحقیق و تدقیق، تفحص و تعمق، تأمل عقلم به آن یقین دارد و روحم از آن تسلی می یابد. کسانی که با من سفر یا زندگی کرده اند به مناجات شب و دعای صبح من واقف هستند (قراچورلو - جنابعالی دائم السفر هستید) پس من تعلیم دیانت را صمیمانه، مشتاقانه، جاذمانه، مصرانه خواستارم اما آنچه ما می خواهیم، تعلیم حقیقت دین است نه خرافات و شایعات (صحیح است) صدق و صفا می خواهیم، تزویر و ریا نمی خواهیم (صحیح است) روحانیت می خواهیم، سیاست نمی خواهیم، آسمان می خواهیم (قراچورلو - مصداق پیدا کرده) زمین نمی خواهیم این مطلبی نیست آقای قراچورلو که با خنده توأم باشد (قراچورلو - فرمودید آسمان

ص: 729

می خواهیم، عرض کردم مصداق پیدا کرده) دست اندازی منبر روحانیت را بر مسند حکومت روا نمی داریم. به جای رهبر، روحانی نمی خواهیم به جای معلم ملا نمی خواهیم به جای قاضی، شیخ نمی خواهیم. اگر معلم و قاضی و روحانی هر سه را می خواهیم با نظارت کامل دولت می خواهیم که هر یک کار خود کنند. آن علم آموزد این مردم را به سوی خدای بزرگ راهنمایی کند (صحیح است).

برادری، محبت، یگانگی، وحدت، صمیمیت، حقیقت و بالاخره عظمت و ملیت را در مردم تبلیغ کنند. به ملت نعمت سلامت بیاموزند و در راه آسایش و امنیت قدم بردارند. آن منبری که به جای نور صدق و صفا، بوی تزویر و ریا از آن می آید، برای همیشه خاموش باد. آن زبانی که تخم نفاق و تفرقه، دوئیت و جدایی ناامنی و اغتشاش می پاشد، برای ابد بسته باد (احسنت) ای کاش همه روحانیون ما طبق قوانین و تعلیمات عالیه اسلامی در راه تحقق بخشیدن به بهبود زندگی بیچارگان و ضعفا با راهنمایی و تبلیغ مالکین و اغنیا، در تحول تاریخی شاهنشاه این مملکت سهیم و شریک می شدند (صحیح است).

من با کمال رشادت می گویم ایران تبلیغات مذهبی لازم دارد، اما تبلیغاتی که حقیقت و عدالت داشته، متضمن رشد و ترقی ملت باشد (صحیح است) هم به تنظیم امور کمک باشد هم به تنویر افکار.

عقل و روح و معرفت و صمیمیت و محبت و وحدت بپروراند، نه نفاق و دوئیت و تفرقه و سیاست.

روحانیون ما باید از آن کسانی باشند که برای ملک و ملت قدرت بخواهند، نه بندگی. عظمت بخواهند نه حقارت. بزرگی بخواهند نه کوچکی. هستی بخواهند نه نیستی. اگر بعضی از ایشان نمی خواهند چنین کنند آیا می خواهند ملت ایران را متوقف کنند؟ افکار بشری را متحجر سازند. بالاخره نورالهی را خاموش کنند، روح را آماده کنند. ربانیت را به مالکیت بفروشند اگر چنین باشد اگر مقتضیات زمان را نمی بینند پس در این دوره بیگانه هستند. در این عصر ترقیات و اکتشافات و اختراعات، نهضت توقف و بی حرکتی نمی توان خواست. در دوره امیدواری، نومیدی نمی توان اعلام کرد. عقل و فکر و ترقی و ملیت و وحدت ایرانی را نمی توان پایمال کرد. آیا هستند کسانی که بگویند پیش نباید رفت، پس به همین جا باید بمانیم. آیا نمی بینند که همه ذرات عالم در حرکت است رو به تبدل، تجدد و تمدن مسابقه گذارده اند. زیر و بالا، پس و پیش همه در تحول است. آیا می خواهند بایستند یا برگردند. ایران را از حرکت نمی توان بازداشت. مگر نمی بینیم که خدا جهان را می گرداند، جهانیان را می جنباند اگر ملتها نجنبند آنها را می جنبانند (احسنت) اما در مورد ستون پنجم چون در این باره بحث مفصلی دارم و تصور می کنم به اندازه کافی دوستان عزیز و سروران گرامی و یا حداقل شخص آقای قراچورلو را خسته کرده باشم. به عرایض خود خاتمه می دهم (احسنت) قراچورلو - ما عادت داریم.

رئیس - از وقت آقایان رامبد، مهندس بهبودی، دکتر رمضانی پنج دقیقه باقی مانده است که آقای زهتاب فرد استفاده می کنند، تشریف بیاورید.

زهتاب فرد - با کسب اجازه از مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی چندی پیش بنا به دعوت سنتو همراه چند نفر از شخصیتهای مطبوعاتی از ترکیه دیدن کردم. دیدار ترکیه به خصوص بعد از پیمان سه جانبه و عقد قراردادهای خاص برای من از هر لحاظ جالب بود. سنتو در قسمت راه و ارتباطات و

ص: 730

راه آهن قدمهای بسیار مؤثر و قاطع و مفیدی برداشته و بزودی ارتباطات از راه ترکیه توسعه بیشتری پیدا خواهد کرد. هم اکنون از طرفین مشغول جاده سازی هستند که راه ایران را به ترکیه و پاکستان ارتباط بدهند و در آینده بسیار نزدیکی این سه کشور خواهند توانست به وسیله ارتباطات وسیعی با تمام دنیا مربوط بشوند و این قدم بسیار بسیار مفید و مؤثری است که در روحیه ملتین ترکیه - ایران و همچنین پاکستان اثر بسیاری گذاشته است. این توفیق نصیب بنده شد که از نزدیک شاهد احساسات عمیق و روابط صمیمانه ملت ترکیه به ایران باشم. به خصوص در روز مبارک چهارم آبان روز میلاد مسعود شاهنشاه من از نزدیک دیدم که ملت و دولت ترکیه با چه احساسات و شور فراوانی به ما تبریک می گفتند و در محافل مطبوعاتی و سیاسی با آقایان نمایندگان و سناتورها که صحبتی پیش می آمد، متوجه عمق و اصالت نهضت ششم بهمن ما بودند و مکرر گفته می شد که امید است در آینده نزدیک دولت ترکیه در مورد اصلاحات ارضی از رویه ایران استفاده بکند و آن را عملی سازند. امروز وقتی که من می بینم نهضت ما و رهبری شاهنشاه، تحول خاورمیانه و پیشرفتهای کشورهای اسلامی را هدایت می کند به نوبه خود احساس غرور می کنم. در کشور ترکیه به تمام معنی موقعیت و وضع اقتصادی و سیاسی ما مورد توجه محافل عمومی هست و به خصوص پیام شاهنشاه در مورد مبارزه با بی سوادی یک خبری انبساط آور و یک خبر مسرت بخشی برای عموم تلقی گردید و ما دیدیم دانشجویان ترکیه و محافل سیاسی آنجا با چه وجد و شعفی از این خبر انسانی و از این خبری که دنیا را به راه سعادت و به راه حریت و به راه آزادی سوق می دهد و هدایت می کند، استقبال می کردند. ما هر چه بیشتر این روابط را و هر چه بیشتر این آمد و رفت ها را با کشورهای همسایه به خصوص با کشور هم مرز و هم دین ترکیه و پاکستان توسعه بدهیم، بیشتر همدیگر را خواهیم شناخت. موضوعی که بیشتر مورد توجه شخص بنده بود، اتحاد و اتفاق و غرور خاص ملت ترکیه بود. ملت ترکیه امروز دارای یک وضع خاصی است و این مورد برای نمایندگان شاید جالب باشد که گفته شود، دولت در برابر یک حزب قوی و مخالف قرار گرفته، اکثریت مردم به ملاحظاتی با دولت وقت مخالف می باشند اما وقتی که موضوع قبرس پیش می آید در آنجا متحد و متفقند. در آنجا حزب مخالف و افرادی که با دولت مخالفند این را بهانه قرار نمی دهند و این موضوع بسیار جالب و نکته بسیار حساسی است در آنجا حزب مخالف نمی خواهد که اگر از طرف قبرس، دولت ترکیه تهدید شد برای تضعیف دولت و برای تضعیف شخصیتهای مسئول از موقعیت سوء استفاده کند، متأسفانه واقعیتی که بنده هرگز نمی خواستم به آن اشاره کنم و قصدم فقط تجلیل از اقدامات سنتو بود، مرا وادار به این ملاحظه کرد. ما دیدیم و دیدیم و هم اکنون می بینیم شخصیتهایی را و روحانی نمایانی را که می خواهند از موقعیت خود سوءاستفاده کنند. این ننگ آور است، شرم آور است که یک عربده جوی معرب، یک مرد مالیخولیایی سیاسی یک حرفهایی زده و می زند و از آن طرف چند نفر از افراد و ورشکستگان سیاسی آن را بهانه برای تضعیف دستگاه و بهانه برای تضعیف رژیم و بهانه برای تضعیف دولت قرار بدهند. این ننگ آور است. ما در مبارزات کلی ممکن است با دولت وقت مخالف باشیم، من در جلسه چند روز پیش در همین مجلس و از پشت همین تریبون مطلبی بر علیه دولت گفتم و حرفهایی زدم و دولت هم آمد اینجا توضیحاتی داد، اکثریت رأی داد و آن اکثریت و آن رأی مورد تأیید و احترام اقلیت قرار گرفت. این شأن حکومت دمکراسی است، ولی ما اجازه نمی دهیم از موقعیت، بعضیها سوء استفاده کنند. مبانی

ص: 731

دینی، مبانی اسلامی چنین ایجاب می کند. ما روزی که اینجا آمدیم، در پشت این تریبون قبل از بیان هر مطلبی قسم یاد کردیم، قسم به قرآن مجید و به قرآن کریم یاد کردیم. چه کسی می تواند از ذهنش خدای نکرده بگذراند که آنهایی که مسئول امور هستند، نسبت به عقاید دینی خود بی قیدند. این تصور، مضحک است. مگر خدای نکرده مسلمین و معتقدین به مذهب همانهایی هستند که در چهاردیواری محدود زندگی می کنند. ایرانی این افتخار را دارد و شاهنشاه ما این افتخار را دارد که ریاست دارالتشیع را در جهان به عهده دارند، این افتخار مخصوص ماست. این روحانیتی که ما به آن احترام قائل هستیم، عمق و ریشه دارد. تاروپود ما را تشکیل می دهد اما هرگز به هیچ مدعی روحانیت اجازه داده نمی شود که در مصالح عالیه مملکتی خدای نکرده، اغراض شخصی را مورد توجه قرار بدهد (صحیح است) آقایان بهتر می دانند و من عرض کردم قصدم در مورد سنتو بود اما متأسف هستم آن شخصی که معرکه اخیر را راه انداخت شما را به خدا، شما را به شرافتتان، شما را به دینتان دو ماه قبل از 15 خرداد سال 42 اسم این شخص به گوش شما خورده بود؟ دو ماه قبل از 15 خرداد 42 قیافه این شخص را شما دیده بودید؟ فقط در یک روز، دو ماه به 15 خرداد 42 مانده دیدیم در همه جا عکس این شخص با چاپ افست با چاپ رنگی با ژستهای مختلف و پزهای مختلف و در تمام دکاکین زده شده، اینها برای این بود که صحنه ای به وجود بیاورند، اینها برای این بود که شخصی را برای ما بتراشند تا گوشها آشنا بشود و آن حادثه فجیع را به وجود بیاورند. ما هرگز به اینان اجازه نخواهیم داد، از موقعیت سوء استفاده کنند. امروز مملکت در یک مسیر خاصی قرار گرفته است. من چندی پیش به ایتالیا رفتم، در اغلب سازمانها و در اغلب کارخانجات عکس پاپ را گذاشته بودند و به روحانیت ارزش بیشتری قائل هستند، اما وقتی که کشور ایتالیا یا وقتی که چرچیل رهبر انگلستان می خواست به فلان نقطه حمله کند، دست بوس و پابوس پاپ بود و می رفت از او می خواست که دعا کند تا در خدمت به مردم توفیق پیدا کند. نه اینکه نقشه جنگ را پیش پاپ بگذارد و بگوید، آقا می خواهیم از این نقطه و یا از این جا حمله کنیم یا اینکه ما می خواهیم این قرارداد را با آن دولت ببندیم...

رئیس - آقای زهتاب فرد، وقت جنابعالی تمام شد.

اخذ رأی نهایی و تصویب لایحه قانونی راجع به تحصیل دویست میلیون دلار اعتبار از آمریکا جهت تقویت نیروی دفاعی کشور و ابلاغ به دولت.

رئیس - لایحه دویست میلیون دلار تحصیل اعتبار از مجلس سنا برگشته، قرائت می شود که نسبت به آن با ورقه رأی بگیریم.

(به شرح زیر خوانده شد) لایحه قانونی راجع به اجازه تحصیل دویست میلیون دلار اعتبار جهت تقویت نیروی دفاعی کشور.

ماده واحده - به منظور تقویت نیروی دفاعی کشور به دولت اجازه داده می شود به تناسب احتیاجات مزبور تدریجا ظرف مدت پنج سال تا مبلغ دویست میلیون دلار اعتبار با حداکثر بهره پنج درصد به مدت ده سال با تضمین دولت ایالات متحده آمریکا از بانکهای آمریکا تحصیل نماید و قراردادهای مربوطه را امضاء و به موقع اجرا بگذارد. مصرف اعتبارات مزبور مشمول آئین نامه معاملات دولتی و قانون محاسبات عمومی نخواهد بود:

ص: 732

وزارت جنگ مأمور اجرای این قانون است.

لایحه قانونی فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه روز شنبه 27 آبان ماه 1343 شمسی به تصویب مجلس سنا رسید.

رئیس مجلس سنا - مهندس شریف امامی.

رئیس - آقای مهندس بهبودی .

دکتر مهندس بهبودی - در مورد این لایحه بنده عرایضی دارم اجازه بفرمایید بعد از رأی عرض کنم.

رئیس - نسبت به این لایحه با ورقه اخذ رأی می شود.

(آراء مأخوذه شماره شد. نتیجه به قرار زیر اعلام گردید) آراء موافق 131 رأی .

رئیس - لایحه با 131 رأی موافق از 131 نفر عده حاضر در جلسه به تصویب رسید. به دولت ابلاغ می شود (مبارک است).

موافقین: بانو دکتر دولتشاهی - دکتر ضیائی - بوشهری - دکتر شفیع امین - دکتر اعتمادی - دکتر عدل طباطبائی - مهندس عبداللّه ریاضی - رامبد - محسنی مهر - مهندس صائبی - مهندس کمانگر- زهتاب فرد- قراچورلو - مهندس مجتهدی - دکتر رضوانی - سرلشگر نکوزاد - مجد - مهندس کیا - مهندس جلالی نوری - روحانی - مصطفوی نائینی - باغمیشه - دکتر فرخ روپارسای - ثامنی - زرگرزاده - حاجی باغلو - دکتر سعید - فهیمی - هیراد - نوربخش - رجائی - ارسنجانی - توسلی - مهندس اسدی - سمیع - بهادریبهادری، 1 - کسرائی - یعقوب تهرانی - ایلخان - مهندس عدلی - دکتر حکمت - موسوی کبیری - دکتر سامیراد - یغمائی کیهان - دکتر رهنوردی - تبریزی - دکتر اسدی - جهانگیری - بانو ابتهاج سمیعی - دکتر یزدان پناه - دکتر معتمد وزیری - مافی - موسوی ماکوئی - دکتر امامی خوئی - معتمدی - خواجه نوری - مهندس ریاحی - بانو جهانبانی - حیدر صائبی - صائب - سیفی - بالاخانلو - نیری - ساگینیان - دکتر قراگزلو - پاینده - مبارکی - لفوطی - موسوی - غلام نیاکان - محدث زاده - پزشکی - دکتر خطیبی - ریگی - دکتر مهدی زاده - دکتر صاحب قلم - دکتر مدنی - مهندس بهبودی - مهندس برومند - سرتیپ پور - میرهادی - اقبالی - میرافضل - امینی خراجی - سعید وزیری - مهندس اخوان - مهندس زنجانچی - حاذقی - حسینی - کلانتر هرمزی - جهانشاهی - اولیاء - حکمت یزدی - دکتر کیان - بدر صالحیان - ضابطی طرقی - امام مردوخ - فولادوند - پرویزی - علی مرادی - قلعه جوقی - دکتر بقائی یزدی - روستا - مهندس جلالی - ناروئی - کمالوند - ذبیحی سلطان احمدی - پژند - شفیعی پور کرمانی - دکتر موثقی - ابراهیمی - پاک ذات - آموزگار - زند - سرلشگر همایونی - دکتر صالحی - طالب زاده رودسری - دکتر وحیدنیا - احتشامی - دکتر مهندس بهبودی - کسروی - ظفر - ملک زاده آملی - مهندس مالک - مهندس والا - دکتر رمضانی - دکتر الموتی - دکتر عدل - صفی پور - کشفی - پور ادبی - حق شناس - امیر احمدی - قاسم مرادی.

رئیس - آقای مهندس بهبودی بفرمائید.

دکتر مهندس بهبودی - آراء صددرصد موافقی که به لایحه اعتبار دویست میلیون دلار برای تقویت ارتش، مجلس شورای ملی یعنی نماینده حقیقی و واقعی افکار اجتماعی که در واحد جغرافیایی ایران زندگی می کند، داد، مرا وادار کرد که چند لحظه ای مزاحم همکاران ارجمند گردم. در شأن حکومت

ص: 733

دموکراسی است که نمایندگان مختلف ملت در نظارت بر قوه مجریه و همچنین در راه رسیدن به هدفی که جز سعادت و عظمت ایران و ایرانی نیست، سلیقه های مختلف و نظریات گوناگون داشته باشد، چه اگر غیر از این بود، نامش را حکومت مشروطه پارلمانی نمی گذاشتند و این محل مقدس به وجود نمی آمد و لزومی نداشت که پیشوایان آزادی برای رسیدن به هدف مقدس خود حتی از جان خود بگذرند. حکومت مشروطه در عهد شاهنشاهی اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی به اوج قدرت خود رسیده است که وجود این مجلس با نمایندگان واقعی از هر تیپ و دسته و صنفی و وجود احزاب، بهترین نمودار آن می باشد. لازمه هر پارلمانی در هر مملکت آزادی آن است که عده ای طرفدار دولت و عده دیگر منتقد آن دولت باشد، تا مشروطه قوام یابد و این دو دسته را معمولاً به نام اکثریت و اقلیت نام می گذارند و هیچ یک از این دو دسته که عقیده دارم در شاه پرستی و میهن دوستی رجحانی بر دیگری ندارند. چه همه ایرانیان شاه پرست و میهن دوست می باشند، وظیفه ای جز آنچه که در خیر و صلاح مردم و مملکت می دانند، انجام ندهند. اگر زمانی خدای ناکرده عده قلیلی از نمایندگان در مظان این تهمت بوده اند که منافع شخصی را بر منافع اجتماع ترجیح می دهند، چه سربلندند زنان و مردانی که در این مجلس اجتماع کرده اند که همه متفق القولند که هیچ یک جز خدمت به شاهنشاه و میهن وظیفه ای برای خود نمی شناسند (صحیح است) و نه آجیل می دهند و نه آجیل می گیرند و همه می خواهند صداقت خود را در خدمتگزاری نشان دهند (احسنت) یکی دیگر از مظاهر این دوره قانونگذاری آن است که دولت متکی به یک اکثریت عظیم حزبی و برگزیده از یک حزب با یک مرامنامه و ایدئولوژی مدونی می باشند و اقلیت متشکل مجلس، متحدالفکر و مجتمع در یک حزب آن هم با یک مرامنامه و ایدئولوژی مدون (صحیح است) بدیهی است، عده ای از آزاد مردان نیز در این مجلس مقدس وجود دارند، که یا به علت تعهداتی که در حزب سومی دارند یا به علت آنکه می خواهند آزادتر فکر کنند تا به حال وابستگی خود را به هیچ یک از این دو دسته اعلام نکرده اند و عده ای از آنان متمایل به گروه اکثریت و عده دیگرشان متمایل به گروه اقلیت می باشند. بنابر آنچه که عرض شد، اکثریت فعلی مجلس به علت حزبی بودن، به علت تماسی که در حزب و در فراکسیون خود با افراد قوه مجریه دارند، به علت همبستگی که مرامنامه آنان برایشان به وجود آورده است، آنچه که دولتیان مطرح بکنند آشناتر و عالمترند و این آشنایی و عالم بودن خود را دلیل بر آشنایی و اطلاع بقیه همکاران عزیز غیر حزبی خود می دانند و بدین دلیل سعی نمی کنند که بقیه رفقایشان را ارشاد نمایند (احسنت) عرض کردم که اکثریت و اقلیت متشکل هر دو حزبی و از افرادی تشکیل شده است که معتقد به مرامنامه های خود می باشند. چه خوب است آنهایی که می خواهند در افکار عمومی مجلس شورای ملی مطالعه کنند یا مغرضینی که می خواهند غرض ورزی نمایند و از کاه، کوهی بسازند، آن قسمت از مرامنامه این دو جمع را که مربوط به سیاست خارجی و روابط خارجیان و مربوط به قوای تأمینیه و نیروی دفاعی کشور است، مطالعه نمایند. در آنجا خواهند دید هر کسی که در این واحد جغرافیایی که نامش ایران است، زندگی می کند و خود را ایرانی می داند، در بالابردن عظمت و قدرت ارتش و در مورد مسائل خارجی متفق القولند (صحیح است) من با اجازه همکارانم از پشت تریبون مقدس به دنیا اعلام می کنم که برای حفظ حدود و ثغور مملکت برای بالا بردن نیروی معنوی و نیروی مادی ارتش و برای اقتدار نیروی دفاعی مملکت ایرانی در هر لباسی که باشد، هر دین و آئین

ص: 734

که داشته باشد، از هستی خود و از جان خود خواهد گذشت (صحیح است) و در این مورد خود را اسیر چهارچوب کلمات و الفاظ نمی کند. او می داند که در این دنیا باید با شرف زندگی کند و ایمان دارد، کسی که رهبری او را در دست دارد شرافت او را حفظ خواهد کرد. چون این اعتقاد را دارد، یک دل و یک جان آنچه که باید در راه تقویت نیروی دفاعی و آنچه که وابسته به آن است، انجام دهد، انجام می دهد و بهترین دلیل آن آراء صد در صد بوده است، این مجلس ملی به لایحه دولت رأی داده است (احسنت) من اینجا ناگزیر به ذکر جمله ای هستم. اگر راهزنان و آشوبگران بین المللی تصور کرده اند، می توانند با تقویت مالی مغرضین و خائنین و جاسوسان، ثبات سیاسی این مملکت را بر هم زنند و کشت و کشتار و جنایات و آدم کشی که در سایر ممالک توانسته اند ایجاد کنند، ایجاد نمایند، اشتباه کرده اند. آنان نمی دانند که سابقه دو هزار و پانصد سال حکومت شاهنشاهی در این مملکت، روشن بینی و کیاست و فراست شاهنشاه ما پاسخ کوچکترین بی نظمی در این مملکت می باشد. اگر چند صباحی عده ای بی وطن توانسته بودند، نظم این مملکت را مختل سازند. علت بی لیاقتی و بی کفایتی رئیس دولت بوده، ولی از زمانی که سلطنت این ودیعه آسمانی به خاندان پهلوی منتقل شد، ناامنی و بی عدالتی و جاسوسی و اموری که با شرافت ایرانی بستگی دارد، مثل کاپیتولاسیون در این مملکت دیگر تجدید نخواهد شد (صحیح است، احسنت) در پایان عرایضم ناچارم گله هایی کنم، اول از رئیس محترم دولت که در بین فرمایشات خود از ستون پنجم اسم بردند و آنان را گروهی شناخته شده نامیدند. به این جمله ایشان معترضم زیرا ایرانی هیچ گاه در پیشرفت سیاست خارجی کمکی نمی کند (صحیح است) بنابراین اگر اخلالگرانی در اجتماع هستند، مانند کلیه اجتماعات، اینان ایرانی نیستند و نمی توان به آنان نام ستون پنجم داد بلکه خائن و بی وطن و جاسوس می باشند (صحیح است، احسنت) و قوانین موجود وظیفه دولت را در قبال خائنان و جاسوسان معلوم کرده است و من به عنوان نماینده مجلس شورای ملی از رئیس دولت می خواهم در اینجا جاسوسان را معرفی کنند و تسلیم پنجه عدالت نمایند تا دنیا بداند در ایران جاسوسی مثل سایر امور تخریبی از بین رفته است (صحیح است) گله دیگری که می خواهم بکنم از رکن چهارم مشروطیت است. اگر من باب مثال یک جلسه هشت ساعته مجلس شورای ملی را لااقل در هشت سطر شرح می دادند و ملت می دانست که اکثر بحثها ارائه طریق و اخطار نظامنامه ای و نظایر آن بوده است، هیچ گاه غرض ورزان نمی توانستند بگویند در کار مربوط به امور دفاعی مملکت صف بندی شده است و جمع کثیری مخالف بوده اند. از اینکه وقت ذی قیمت نمایندگان محترم را تضییع کردم، معذرت می خواهم. (احسنت)

وضعیت نیروهای آمریکا در ایران

سند شماره (34) تاریخ: 6 نوامبر 1964 - 15 آبان 1343 از: سرفرماندهی نیروهای ضربتی ایالات متحدهبه: فرماندهی آرمیش - مگ، تهران، ایران طبقه بندی: خیلی محرمانه جهت اطلاع: وزارت دفاع، برای مشاور کل موضوع: وضعیت نیروهای آمریکا در ایران عطف به:

الف - گزارش وقایع در رابطه با کاربرد کنوانسیون وین در مورد پرسنل هیئت نظامی آمریکا در

ص: 735

ایران.

ب - لایحه شماره 18/2291/2157 مورخه 15 مارس 1964 دولت شاهنشاهی ایران که به مستشاران نظامی آمریکا اجازه می دهد تا از معافیتها و مصونیتهای مندرج در کنوانسیون وین برخوردار شوند.

ج - تلگرام سفارت به شماره 495 مورخه 2 نوامبر 64، که راجع به لزوم توضیح در مورد مرجع (ب) بحث کرده است.

د - تلگرام سفارت به شماره 497 مورخه 2 نوامبر 64، که سوابق مربوط امتیازات و مصونیتهای پرسنل نظامی آمریکا در دیگر کشورها را درخواست کرده است.

1- نظر شما را در مورد تأثیر مرجع (ب) در موارد زیر را خواهانیم:

الف - آیا مفاد کنوانسیون وین راجع به وضعیت کارمندان اداری و فنی، به هیئتهای مستشاری آمریکا تعمیم داده می شود، یا ب - این تعمیم صرفا به مصونیتها و معافیتهایی که پرسنل فوق الذکر از آن برخوردارند، محدود می گردد.

2- در رابطه با شرط لغو مصونیتها، مندرج در موافقتنامه گروه مخابرات با پاکستان که در مرجع (ج) ذکر شده، توجه شما را به قضیه لغو خود به خود و اتوماتیک که به وسیله تبادل یادداشتهای 18 ژوئیه 1959 راجع به ضمیمه ب (4281 TIAS) قابل اجراء شد، جلب می کنیم.

اجراء شد، جلب می کنیم.

3- همچنان که در مرجع (د) مشخص شد، وضعیت حقوقی گروه مخابرات در پاکستان طبق یک قرارداد وضعیت نیروها (SOF) تعیین می گردد، در حالی که گروه مشاورین کمک نظامی (مگ) جزئی از سفارت بوده و پرسنل آن از «امتیازات مشابه همردیف هایشان در سفارت آمریکا برخوردارند» (2976 TIAS). تلاشهای سفارت برای یکسان نمودن برخورداری یگانهای مختلف نظامی در ایران از کنوانسیون وین به طور امیدوارکننده ای، موفق از آب درخواهد آمد. از طرف دیگر اگر دولت شاهنشاهی ایران از تعمیم مواد مندرج در مرجع (ب) به پرسنل غیرمستشاری خودداری ورزد، ضروری است که نسبت به وضعیت پرسنل گروه مشاورین کمک نظامی هیچ گونه شکی وجود نداشته باشد، علیرغم این مطلب که آنها از متن مرجع (ب) حذف شده اند، در این رابطه منطق زیر می تواند مفید باشد.

4- دولت ایران با تصویب کنوانسیون وین تمایل خود را برای تعمیم وضعیت صحیح دیپلماتیک، امتیازات و مصونیتها به پرسنلی که جزئی از سفارت هستند، نشان داد. بنابراین هیچ گونه نیاز منطقی وجود نداشت که شرطی توضیحی برای آنان در مرجع (ب) درج شود. از طرف دیگر تعمیم وضعیت کنوانسیون وین به پرسنل هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران (آرمیش) و پرسنل نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران (جنمیش) که از جهتی به عنوان بخشی از سفارت محسوب نمی گردند، به لحاظ وضعیت آنها آن گونه که در موافقتنامه های فعلی آرمیش و جنمیش پیش بینی شده، ضروری و لازم بود.

رویدادهای سیاسی کنوانسیون وین

ص: 736

سند شماره (35) از طریق: وزیر مختار تاریخ: 7 نوامبر 1964 - 16 آبان 1343 از: مشاور سیاسی - مارتین اف. هرتزبه: سفیر طبقه بندی: خیلی محرمانه رویدادهای کنوانسیون وین - سیاسی در مدت غیبت شما، رویدادهای مربوط به لایحه وضعیت همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است.

این موضوع بر موقعیت دولت، روابط بین دولت و پارلمان، و روابط بین دولت و عناصر مخالف (مثلاً ملاها) تأثیر گذاشته و احتمالاً بر مواضع دولت در امور خارجی نیز تأثیر خواهد گذارد، گر چه مورد اخیر هنوز قطعی نیست آنچه قطعی است، این است که رژیم نسبت به این اتهام که در روابط خود با ما به طور نامشروع منافع ما را تأمین کرده است، بسیار حساس می باشد.

رأی گیری در مجلس در تاریخ 13 اکتبر (21 مهرماه - م) انجام شد و نتیجه 74 به 61 بود. تجزیه و تحلیل کامل مذاکرات و رأی گیری در گزارش 195 - A گنجانده شده و شاید شما مایل به بررسی آن باشید. حزب ایران نوین نیز مشخص ساخت که تعداد افراد تصفیه شده، نزدیک به 20 نفر است نه 10 نفر. جدیدترین حرکت در مجلس این بود که در تاریخ 5 نوامبر (14 آبان - م)، همان نمایندگان مخالفی که از لایحه انتقاد می کردند، ناگهان و بدون شک طبق دستورات شاه، تغییر موضع داده و از آن ستایش کردند. وقتی نخست وزیر به آقای راک ول گفت که این موضوع اتفاق خواهد افتاد، آقای راک ول گفته بود که حتما منطق نهفته در بیانات منصور که شنبه گذشته در مجلس سنا ایراد شده بود، نمایندگان را متقاعد کرده است و «نخست وزیر با شکسته نفسی کردن، تصدیق کرد که این موضوع صحیح است» (به یادداشت مذاکرات آقای راک ول به تاریخ 4 نوامبر مراجعه کنید).

پس از ارسال گزارش 195 - A، بر اساس شواهد مکفی، به این نتیجه رسیدیم که شاه احتمالاً نمی توانسته که اجازه مخالفت با لایحه در مجلس، را داده باشد. ظاهر از آنچه که اتفاق افتاده بود از این قرار است که منصور، در نتیجه اعتماد به نفس بیش از اندازه، شاه را از صدور دستوراتی صریح به مخالفین برای دست کشیدن از مخالفت منصرف کرده بود. حال بسیاری از سپر بلاها شناخته شده اند، از جمله ارسنجانی، ناصر، دسیسه چینان دربار (از بهبودی نام برده شده) و حتی علم. ولی حقیقت مسلم این است که جناح مخالف به ناسیونالیزم مخفی و پرقدرت متوسل شده بود. همه به ما گفته اند که موضوع هنوز بسیار داغ و مطرح است. منصور و آرام بیش از حد نگران افکار عمومی افراد تحصیل کرده و نیمه تحصیل کرده است، می باشند. بدون شک بخش اعظم مردم نه از این موضوع خبری داشته و نه به این طور مسائل توجهی دارند. تبعید خمینی که به نظر ما در موقع مناسبی صورت نگرفته، بیش از هر چیز دیگری تبلیغات ناسیونالیستی علیه لایحه وضعیت را رواج داده است.

یکی از مشکلات عمده ای که ما داشته ایم این است که سفارت قادر نیست مستقیما با سوء تعبیرات مربوط به لایحه که در همه جا پخش شده است، مقابله کند. سخنان منصور در مجلس سنا به تاریخ 31 اکتبر (9 آبان - م) حاوی اشتباهات زیادی در مورد لایحه وضعیت بود و خود وی نیز در گفتگوی خصوصی با آقای راک ول به این موضوع معترف بود. لیکن تا جایی که به عموم مردم مربوط می شود، این سخنرانی با به حداقل رساندن شمول لایحه، فقط باعث سردرگمی بیشتر شده است. دولت ما را به سکوت دعوت کرده است. تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم، ارائه یک گزارش از وقایع (تهیه شده

ص: 737

در بخش سیاسی) به افرادی بود که خواهان توضیحات خاصی بودند، ولی تعداد آنها نیز بسیار کم بود.

رابطه با آرمیش - مگ در تمام این مدت بسیار نزدیک و مؤدبانه بوده است. ژنرال اکهارت به افرادش دستور داده که در مورد لایحه وضعیت صحبتی نکنند. ارتشیهای ایرانی ظاهرا از جمله مخالفین مصونیتهای ما نیستند. برعکس، مایلند که مستشاران ما در ایران بمانند و قادر باشند که عملکرد مؤثری داشته باشند. متأسفانه و علیرغم دستورات ژنرال اکهارت مبنی بر دقت خاص در رانندگی به ویژه در چنین شرایط بحرانی، چند تصادف رخ داده است. جدیدترین رویداد در رابطه با اخراج خمینی این است که دولت سعی می کند که «ستون پنجم» و ناصر(1) را مقصر قلمداد کند. لیکن علت اصلی گسترش ناراحتی و سردرگمی فعلی این است که لایحه در ملاء عام به بحث و مناظره گذاشته نشده بود. ما می دانستیم که طوفانی در راه است ولی دولت تصمیم گرفت که ابتدا لایحه را به رأی بگذارد و پس از آن به ارائه توضیحات بپردازد. اما در مرحله دوم آنچنان مرعوب و نگران و افسرده شده بود که پس از رأی گیری بیش از دو هفته صبر کرد و سپس اقدام به ارائه توضیحات نمود.

این امر سبب شد تا به مخالفین که برای پخش اخبار خود به رسانه های گروهی نیاز ندارند، فرصت تاخت و تاز داده شود، در حالی که دولت فقط امیدوار بود که موضوع فراموش شود.ام. اف. هرتز

تسری کاپیتولاسیون به نظامیان غیرمستشار آمریکایی

سند شماره (36) تاریخ: 7 نوامبر 1964 - 16 آبان 1343 طبقه بندی: خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن تلگرام ارسالی به شماره 525 جهت اطلاع: سرفرماندهی نیروهای ضربتی - برای مشاور سیاسی مرجع: تلگرام وزارتخانه به شماره 387 1- روی هم رفته ما تقریبا 850 نفر پرسنل نظامی و غیرنظامی از وزارت دفاع در سمتهای مستشاری و دیگر فعالیتهای نظامی در ایران داریم که پنجاه نفر آنها وضعیت دوگانه، یعنی هم وضعیت وابستگی و هم وضعیت استخدامی دارند.

2- اگر متن کنوانسیون وین فقط شامل پرسنل مستشاری باشد، احتمالاً وجود شرط جداگانه ای برای ابطال مصونیت مهم نمی باشد. هر چند اگر سعی داشته باشیم تا یگانهای مختلف دیگری را که وضعیت مستشاری آنها در بهترین وضعیت صوری و ظاهری است، تحت پوشش در آوریم (یگانهایی از قبیل: تیم نقشه برداری، رله تهران، رله مخابرات، مهندسین خلیج) پس بی فایده خواهد بود تا در این مورد بحث کنیم که قراردادی از نوع همکاری دفاعی مشترک (MDA) رسما شامل شرط ابطال مصونیت نمی باشد، آن گاه ایرانیها می توانند پاسخ دهند که اگر ما (آمریکاییها - م) بخواهیم از الگویی پیروی کنیم که مصونیت را فقط شامل پرسنل مستشاری می گرداند، آنها مجبور خواهند بود که تعبیر دقیقی از عبارت «پرسنل مستشاری» به عمل آورند.

3 - ما یادآور می شویم که خود کنوانسیون وین در ماده 32 حاوی شرط ابطال مصونیت است.

4 - آیا سوابق قضائی در مورد قراردادهایی از نوع (MDA) وجود دارد که شامل یگانهای مختلف، یعنی پرسنلی که وظایفی غیر از وظایف مستشاری انجام می دهند، نیز بشود؟ ظاهرا در پاکستان دو

ص: 738


1- منظور جمال عبدالناصر ٬ رییس جمهور وقت مصر ٬ می باشد. م

گونه قرارداد وجود دارد که یکی، گروه مشاورین کمک نظامی (مگ) را تحت پوشش قرار می دهد و دیگری، یگان مخابرات را. آیا به عنوان نمونه، کشورهای دیگری نیز هستند که ترکیبی از این دو قرارداد را داشته باشند؟ ما اطمینان داریم که وزارتخانه تأیید می کند که اگر ما نتوانیم یگانهای مختلف را به وسیله کنوانسیون وین، تحت چهارچوب مترقی لایحه اخیر وضعیت قرار دهیم (که شرط ابطال مصونیت برای آن احتمالاً ضروری است)، امیدی نیست که بتوانیم در قرار داد جداگانه ای از نوع «قرارداد وضعیت نیروها» (SOF) این یگانها را تحت پوشش درآوریم. هیچ دولتی در ایران، در آینده قابل پیش بینی قبول نخواهد کرد با یک لایحه وضعیت دیگر، به مجلس برود.

5 - وزارت امور خارجه (ایران - م) رونوشت توافقنامه اتیوپی در رابطه با حاکمیت قضائی را درخواست کرده است. دو عدد رونوشت که هر چه زودتر توسط پست هوایی ارسال گردد، درخواست می شود.راک ول مارتین اف. هرتزسرگرد هارت مشاور سیاسی سفیراز آرمیش - مگ

رویدادهای حقوقی کنوانسیون وین

سند شماره (37) طبقه بندی : خیلی محرمانه تاریخ : 7 نوامبر 1964 - 16 آبان 1343 از : مشاور سیاسی - مارتین اف. هرتزبه : سفیر از طریق : وزیر مختار رویدادهای کنوانسیون وین - حقوقی لایحه ای که از تصویب سنا گذشت و مجلس هم آن را به تصویب رساند از نظر حقوقی ناقص است، زیرا از لحاظ فنی تنها شامل حال آن دسته از پرسنل نظامی که «در استخدام دولت شاهنشاهی هستند،» می شود. تبادل یادداشتهای رسمی اولیه روشن ساختند، چه کسانی باید تحت پوشش لایحه قرار گیرند. مشکلات حقوقی فعلی ما، از این حقیقت ناشی می شود که دولت در حالی که اظهار می دارد که این لایحه در عمل برای اعطای پوششی که ما در یادداشت 299 مشخص کرده ایم، تهیه شده است ولی اکراه دارد که کتبا تأیید کند که ما از این پوشش برخورداریم. در این مورد جدیدترین مذاکرات در 5 نوامبر بین آقای آرام و آقای راک ول انجام شد. یادداشت مذاکرات آقای راک ول در آن تاریخ به بهترین شکل موضع ما را مشخص می نماید:

«من گفتم که ما نمی توانیم با این نظر در رابطه با اعتبار یادداشتهای مبادله شده، موافقت کنیم. آن نظر بیانگر یک توافق میان دولتین ما می باشد و مجلس آن را به صورت مشخصی رد نکرده بود، بنابراین هنوز به قوت خود باقی است. اگر این حقیقت که این قانون بعد از تبادل یادداشتها تصویب شده است، برای وزیر مزاحمت ایجاد می کند، ما کاملاً مایلیم یادداشت جدیدی که همان مطالب را تکرار کند، مبادله کنیم. زیرا به نظر می رسید که هر دو طرف توافق دارند که این قانون آنچه را که طرفین خواستار آن بودند، برآورده می کرد. با توجه به تفسیرهای گوناگونی که علنا در مقابل این قانون قرار داده شده است، چند تأیید کتبی الزامی می نمود.

در آینده و آن زمانی که مقامات رسمی هر دو طرف که به این موضوع رسیدگی کرده اند، دیگر بر

ص: 739

سر کار نباشند، باید مدارکی کتبی که موارد مورد توافق طرفین را نشان می دهد، وجود داشته باشد و این روشن می سازد که چرا ما اهمیت زیادی برای این تبادل یادداشتها قائل هستیم و نمی توانیم بپذیریم که آنها دیگر اعتبار ندارند. وزیر امور خارجه گفت که او هنوز هم بایستی خودش را متقاعد سازد که مطلب از همین قرار است.» قبلاً در یک گفتگو، میرفندرسکی پرسید که آیا ما احتمالاً مایل هستیم مطابق با عبارت قرارداد وضعیت نیروها، مشخص سازیم که در مواردی با اهمیت ویژه، مصونیت را لغو کنیم. آقای راک ول سؤال کرد که آیا در آن صورت، پوشش صحیح در یادداشت 299 ما را تأیید خواهند نمود.

میرفندرسکی ضمن تأیید اینکه با مسئولین مافوقش مشورت نکرده است، جواب مثبت داد. ما این ایده را به طور آزمایشی با وزارتخانه (آمریکا- م) در میان گذاشتیم (بدون اشاره به گفته های میرفندرسکی)، ولی واکنش اولیه مطلوب نبود، زیرا شروط ابطال مصونیت در موافقتنامه های مربوط به یگانهای نظامی(SOF) به کار برده می شود و نه در موافقتنامه های مربوط به هیئتهای مستشاری (MDA). به هر حال روشن نیست که آیا واشنگتن به اندازه کافی این مطلب را که اگر فقط آرمیش - مگ و جنمیش (پرسنل مستشاری واقعی) تحت پوشش کنوانسیون وین قرار گیرند و در نتیجه بیش از یک سوم پرسنل نظامی ما در این کشور از این امتیازات محرم خواهند شد، تأیید خواهد کرد.

اوضاع با نطق نخست وزیر در مجلس سنا در تاریخ 31 اکتبر (9 آبان - م) پیچیده تر شد (مروری بر تلگرام 499 سفارت، در صورتی که آن را در واشنگتن ملاحظه نکرده اید، می تواند مفید باشد).

گزارش می شود که وی در نطقش ادعا نموده است که خانواده های مستشاران تحت پوشش قرار نمی گیرند و این مصونیت تنها شامل جرائم ارتکابی در حین انجام وظیفه می شود (بدون تمایزی میان دعاوی جنایی و دعاوی مدنی) و تنها تعداد مشخصی از اعضای هیئتهای مستشاری تحت پوشش قرار می گیرند. اگر چه بعدا هنگامی که آقای راک ول در مورد این اشتباهات از او توضیح خواست، منصور از مواضع خود عقب نشینی کرد، اما تصحیح اشتباهات او به اطلاع عموم نرسیده است. حتی وزارت امور خارجه (ایران - م) نیز از آنها و همچنین از این نوشته بی اطلاع است. اینها نکاتی از تعابیر پیرامون کنوانسیون وین و قانون وضعیت است که واقعا امکان ندارد در آنها حرفی باشد. مگر اینکه از طرف ایرانیان سوءنیتی در کار باشد.

یکی از نکاتی که ایرانیان در پذیرش آن اکراه دارند و اگر آن را بپذیرند، مشکلات حقوقی فعلی از میان برداشته می شود، قبول هدف یادداشت اولیه ایران به شماره 8296 می باشد که در آن اظهار می دارند که به اجراء درآوردن کنوانسیون وین در مورد پرسنلی که « در خدمت دولت شاهنشاهی هستند»، نیازمند تصویب مجلس است. ما از این جمله این طور استنباط کردیم که آنها برای اجرای کنوانسیون در مورد سایر پرسنل مشکلی ندارند، بلکه تنها مایلند این خلاء قانونی را پر کنند. این همچنین مفاد جوابیه ما در یادداشت 299 بود که ایرانیان آن را پذیرفته و به عنوان جزء لازم توافقنامه، تقدیم مجلس کردند. اما در مذاکرات مجلس، دولت این گونه موضعگیری کرد که لایحه فوق، خود ابزاری برای اجرای کنوانسیون وین در مورد پرسنل مستشاری ماست. آنها هرگز مایل به قبول این اصل حقوق بین الملل که بر طبق آن قوه مجریه مسئول تعیین افراد بهره مند از امتیازات دیپلماتیک می باشد، نبوده اند. از طرف دیگر به تبادل یادداشتها (در حالی که جزئی از قانون نیست) در مذاکرات

ص: 740

مجلس اشاره شد، ولی هرگز هیچ گونه اشاره ای ضمنی محدود کننده، شنیده نشد.

شاید لازم باشد برای گشودن این گره کور، به همان طریقی که در رابطه با «دلاور»(1) از معضلات قانونی رها شدیم، مستقیم نزد شاه برویم. کسانی که ما با آنها سرو کار داریم می ترسند کاری انجام دهند. نمونه بارز این مسئله میرفندرسکی است که به کاردار ما گفته است که وی هدف انتقادهای بیشتری قرار گرفته است و از این مسئله که موضوع کنوانسیون وین «شغل او را به خطر اندازد»، نگران می باشد. به آسانی می توان تصور کرد که چنین شخصی از اینکه علنا به دولت توصیه نماید تا کتبا آن پوشش کاملی را که ما در ابتداء خواستار بودیم به طور کامل به رسمیت بشناسد، چقدر اکراه دارد.

برای چنین اشخاصی، پا جای پای دیگران گذاردن، تأخیر انداختن، بحث کردن و بغرنج کردن موضوع، بسیار کم خطرتر است.

ما در تماس نزدیک با آرمیش - مگ بوده ایم و کلیه تلگرامهای ما راجع به جنبه های حقوقی، کاملاً با آنها هماهنگ شده است.

ضمیمه: پس از تایپ این یادداشت خبر رسید که وزیر امور خارجه (ایران - م) به کاردار ما گفته است که «او هر آنچه را که تاکنون در رابطه با کنوانسیون وین واقع شده (و احتمالاً بحثهای حقوقی ما) را برای شاه فاش کرده است» و شاه به او دستور داده است که « آن یادداشتی را که ما می خواهیم، برای ما بفرستند». تا ببینیم چه پیش خواهد آمدمارتین. اف. هرتز

سخنرانی نخست وزیر در توجیه احیای کاپیتولاسیون

سند شماره (38)(2) تاریخ: 19 آبان 1343 - 10 نوامبر 1964 نخست وزیر - بنده باید در اینجا عرض بکنم، همین طوری که آقای رامبد اشاره فرمودند، بنده در مجلس سنا توضیح لازم را دادم. چون در موقع طرح لایحه مستشاران نظامی آمریکا و همچنین در موقع طرح قرارداد وین توضیحات کافی داده نشده بود، بنده در مجلس سنا تکمیل کردم و آنچه لازم بود به استحضار رساندم و خیلی خوشوقتم که روز پنجشنبه در ساحت مجلس، این مسئله باز مطرح شد و بنده باز مجددا در اینجا عرض می کنم که ملت ایران و دولت ایران و شاهنشاه ایران واقعا والاتر و ارجح اند به اینکه این افکار بتواند کوچکترین رسوخی در حقیقت بنیان سیاست این مملکت بکند یکسان شود.(صحیح است) بودن چند کارشناس خارجی در قسمتهای اقتصادی و نظامی، خاصه به اینکه با توضیحات کافی، مشابهی به عناوین مختلف و به صور مختلف با قراردادهای گوناگون، منطبق با مصالح هر ملت و هر کشوری یا در کادر بین المللی، منطقه ای و یا به طور متقابل و دو جانبه، مسائل را طوری برای ما روشن کرده که دیگر هر گونه توهمی در اینکه واقعا در این راه شود چنین افکاری

ص: 741


1- دلاور نام مانوری است که در بهار سال 1343 به طور مشترک میان نیروهای ایران و آمریکا در ایران انجام شد. در ارتباط با این مانور یک توافقنامه موقت در مورد وضعیت قانونی نیروها از نظر بهره مندی از مصونیت برقرار شد که به تصویب مجلسین ایران نرسید و با تأیید شاه ٬ امضاء گردید.م
2- در جلسه 113 مجلس شورای ملی به تاریخ 19 آبان ٬1343 حسنعلی منصور بار دیگر سخنانی پیرامون لایحه کاپیتولاسیون ایراد نمود و سعی کرد که مخالفتهای انجام شده با این لایحه را محکوم کند و در ضمن به یادداشتهای مبادله شده میان ایران و آمریکا نیز اشاره نمود. ترجمه این سخنان در میان اسناد لانه جاسوسی به دست آمد. اما برای دقت بیشتر ٬ از متن فارسی سخنان منصور موجود در آرشیو مجلس٬ استفاده شد.م

تأثیر کوچکی داشته باشند، از بین برده است. بنده علاوه بر اینکه اشاره کردم به کشورهای مختلفی که در اروپا، در آمریکای جنوبی، در آسیا، در خاور دور، در خاورمیانه و در آفریقا به صور مختلف با قراردادهای مختلف و با شرایط مختلف این امتیازات را روی احتیاجات زمانی داده اند و آن فکری را که دیگر امروز در سیاست بین المللی ما، کوچکترین حس حقارتی نباید داشته باشیم. یک ملتی یک دولتی که کاملاً به استقلال اقتصادی و سیاسی خودش واقف و آگاه است و کوچکترین توهمی در این باره نمی رود، این مسائل ذکرش دون شأن ملت ایران است (صحیح است) و واقعا باید این افکاری را که جز سمپاشی و غرض ورزی و جز جنگ اعصاب، نظر دیگری ندارند، بکلی از بین برد و نگذاشت که ملت واقعی ایران، همان ملتی را که شما با آنها رو به رو هستید، همان ملتی را که ما دیروز در شیراز و خوزستان و کهکیلویه و بویر احمد، با آن در تماس بودیم، آنها چیز دیگری را از این ملت و از این دولت و از این رهبر و از این دستگاه می خواهند. آنها دیگر فکر نمی کنند به یک افکار مخربی که روی غرض ورزی و روی منافع شخصی و روی منافع سیاسی این مسائل را عنوان می کنند و خیلی دور از حقیقت است، فکر نمی کنند. علاوه بر اینکه (در) کشورهای دیگر همان طوری که عرض کردم، به انحاء مختلف این امتیازات سیاسی نسبت به یک هیئتهایی که کاملاً جنبه عادی و معمولی دارد، حتی در خود ایران هم ما در سال 1330 به هیئت فنی همکاریهای اقتصادی آمریکا در ایران این امتیازات را داده ایم و مسئله تازه ای نیست، چون یک هیئتی بوده است که در ایران خدمت می کرده است و در موقعی که واقعا ما نیازمند کمکهای وسیع اقتصادی دولت آمریکا بودیم، در آن موقع این هیئتها در کلیه ممالک دیگر هم مشابه این عمل کرده اند و این هیئتها در آنجا انجام وظیفه می کردند.در دولت وقت ایران، در زمان آقای دکتر مصدق هم این امتیاز و مصونیتهای سیاسی به آنها داده شده، بلکه خیلی کاملتر و آنها را در ردیف سفرا و وزرای مختار و در ردیف اعضاء سفارت آمریکا گذاشته اند. برای اینکه جلوگیری از طول کلام بشود، بنده متن قانون را نمی خوانم ولی در سال 1330 بین رئیس دولت وقت و دولت ایالات متحده آمریکای شمالی، همچنین در سال 1340 در هنگام دولت اسبق، بین دولت شاهنشاهی ایران برای تسهیلات و به وجود آوردن روابط اقتصادی و پیشرفت هیئت همکاریهای اقتصادی آمریکا، تصویب نامه قانونی گذشت که همین امتیازات سیاسی را به این هیئت به طور کامل داد. چون طرز کار عوض شده و اصل چهار به هیئت همکاریهای فنی تبدیل شده بود یک تصویب نامه قانونی گذشت که شامل تمام مصونیتهای سیاسی به علاوه معافیتهای مالیاتی و گمرکی و در تاریخ 7/4/43 در مجلس شورای ملی هم تصویب شد و به مجلس سنا فرستاده شد و هیچ نکته ای هم درباره این گفته نشد. در دولت گذشته هم روی نیازی که دولت ایران نسبت به هیئت مستشاران آمریکا، به عنوان کارشناس در ارتش ایران، آن هم روی احتیاجی که وسایل و تجهیزات ما تماما از آمریکا وارد شده است یا اعطا شده است و یا خریده شده است، دولت وقت تصویب نامه ای گذراند. موافقتنامه ای بین دولت ایران و سفارت آمریکا امضاء و مبادله کردند. یادداشتی مبادله کردند که آن هم مربوط می شد به تقدیم چنین لایحه ای به مجلس سنا که پس از تصویب مجلس سنا به مجلس شورای ملی تقدیم شد و از مجلس شورای ملی هم گذشت و امروز به دولت ابلاغ گردیده، بنده تصور می کنم، خاصه اینکه می دانم نمایندگان محترم ملت تا چه حد نسبت به نیروی دفاعی مملکت اهمیت و احترام دارند (صحیح است)چطور ممکن است با تمام سوابقی که در سایر کشورها دیده

ص: 742

می شود و سوابقی که عینا وسیعتر در خود ایران از 1330 تا به حال سه قرارداد، سه موافقتنامه، سه قانون امتیازات سیاسی گذشته است، خیلی کاملتر و خیلی وسیعتر، چطور شد نسبت به این موضوع تا این حد افکار عمومی را متأسفانه خواستند، منحرف بکنند و افرادی بودند که نظری غیر از کارشکنی و اخلال در مملکت نداشتند (صحیح است) خوشبختانه در مجلس شورای ملی، روز پنجشنبه کاملاً نمایندگان محترم اتحاد و اتفاق نظر خود را اعلام داشتند و این افکاری را که در خارج از مجلس بنده تذکر دادم که متأسفانه ممکن بود تأثیر بکند در روحیه مردم، بکلی از بین برود (فولادوند - اگر چنین فکری بوده است در خارج از مجلس بوده است) و امروز به عنوان تشکر جناب آقای سرتیپ پور، در مجلس شورای ملی عرایضی می کنم نه به عنوان ایراد بلکه جنبه تشکر دارد. بنده هم چندین بار عرض کردم، البته باز هم در مجلس سنا گفته شد که رئیس و اعضای هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران که با تأیید دولت، انجام وظیفه می کنند طبق قرارداد بین المللی وین از مزایای مربوط به کارمندان اداری و نفتی به شرح مندرج در بند 2 ماده 37 قرارداد مزبور استفاده می نمایند- پس از ابلاغ قانون که لایحه آن منضم به دو فقره یادداشت وزارت امور خارجه ایران و سفارت کبرای آمریکا در تهران که به مجلس تقدیم شده و در متن قانونی با توجه به مفاد آن به تصویب رسیده است، از طرف دولت عینا عمل خواهد شد و بدیهی است همان طوری که در مجلس سنا اشاره شد، کارمندان غیر فنی که در هیئت مستشاری نظامی خدمت می کنند. ولی جزء اعضای هیئت مورد تأیید دولت قرار نگیرند، نه خود و نه خانواده آنها مشمول قانون مصوبه نخواهند بود که آن هم عینا در کنوانسیون وین و قرارداد وین مندرج است و نه دولت می تواند از قانون مصوب مجلس قدمی فراتر بگذارد و نه توجیه و یا توضیح دیگری می تواند کوچکترین تغییری در امر قانونگذاری بدهد. پس بنده در اینجا استفاده کردم با تشکر از مجلس شورای ملی در غیاب بنده روز پنجشنبه و توجه به اینکه واقعا نیات بزرگ نمایندگان همیشه از بین برنده افکار ناسالمی است که در خارج از مجلس گفته و شنیده می شود و این مذاکرات مجلس روز پنجشنبه بسیار حسن اثر داشت و مردم از مجلس شورای ملی که واقعا حافظ حقوق ملت ایران است، متشکر گردیدند. این توضیحی هم که بنده دادم، هم تشکر بود و هم اشاره بود به مذاکرات مجلس سنا و مطالبی که صرفا مربوط می شد به کارمندان غیر فنی و خانواده آنها که ایجاد توهم کرده بودند و بنده در مجلس عنوان کردم که کارمندان غیر فنی و خانواده آنها که جزء لیست اعضاء و رئیس هیئت مستشاری نیستند، به هیچ وجه من الوجوه شامل آن مزایایی که قرارداد وین تعیین کرده و قانون تصریح دارد، نمی شود.

پیش نویس پیشنهاد جدید آمریکا در مورد لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (39) تلگرام وارده به شماره 413تاریخ: 13 نوامبر 1963 - 22 آبان 1343 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران پیام مشترک وزارتخانه های امور خارجه و دفاعطبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: تلگرام سفارت به شماره 495 و تلگرام وزارتخانه به شماره 403 آنچه در زیر می آید، متن پیشنهادی یادداشتی است که باید در زمانی کاملاً مناسب تحویل گردد.

اگر فکر می کنید که بهتر است تا بعد از امضاء لایحه صبر کنید، لطفا مقامات ذی ربط ایرانی را از این

ص: 743

نیت ما، مطلع نمایید. پیشنهاد می شود که خاطرنشان سازید بیانیه ای صریح در مورد قصد ما از در نظر گرفتن الغاء مصونیت، غفلت ایرانیان در پذیرش «نحوه رسیدگی به دعاوی جنایی» را تا حدی جبران می کند. مسئله ای که نسبت به اکثر توافقنامه های وضعیت نیروهای ما (SOF) در دیگر کشورها، نفع کمتری برای ایرانیان در بر دارد.

«سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، افتخار دارد که به تبادل یادداشتهای نوامبر و دسامبر 1963 در رابطه با وضعیت اعضای هیئتهای نظامی ایالات متحده در ایران اشاره نماید (یادداشت وزارت به شماره 8296 به تاریخ 17 نوامبر 1963 و یادداشت سفارت به شماره 299 به تاریخ 18 دسامبر 1963).

سفارت اطلاع دارد که لایحه دولت شاهنشاهی ایران در مورد امتیازات و مصونیتهای اعضای هیئتهای نظامی ایالات متحده در ایران توسط مجلسین شورای ملی و سنا تصویب شده است. این سفارت با توجه به یادداشت شماره 8296 وزارت، این گونه برداشت می کند که هدف این لایحه تعمیم مفاد کنوانسیون به اعضاء هیئتهای نظامی ایالات متحده در ایران و اهل خانه آنها می باشد، همان گونه که در یادداشت شماره 299 سفارت و در ماده 37 کنوانسیون وین توضیح داده شده است. با توجه به این برداشت و مطابق با مفاد ماده 32 کنوانسیون وین، سفارت می تواند، تأیید نماید که مقامات ایالات متحده در رابطه با درخواست مقامات دولت شاهنشاهی ایران در خصوص لغو مصونیت در مواردی که مقامات دولت شاهنشاهی ایران آنها را حائز اهمیت ویژه تشخیص دهند، توجه خاص مبذول خواهند داشت. سفارت پیشنهاد می کند که پاسخ وزارت (امور خارجه ایران- م) به این یادداشت، موافقت دولت شاهنشاهی ایران در مورد تفاهمات فوق الذکر را تشکیل خواهد داد و نیز جواب مناسب و قانع کننده ای به یادداشت شماره 423 سفارت به تاریخ 19 مارس 1962 خواهد بود».

بعد از اینکه مبادله یادداشتها به نتیجه رسید، باید با وزارت امور خارجه (ایران- م) در مورد پاراگراف 4 از یادداشت سفارت به شماره 423 مورخ 19 مارس 1962 در رابطه با وضعیت پرسنل ارشد مشخص، تماس گرفته شود. سفارت می بایست پیشاپیش دولت ایران را از نیات ما در این رابطه آگاه سازد و پیش نویس یادداشت مربوط به تعیین افرادی که برای آنها درخواست وضعیت دیپلماتیک شده است را به واشنگتن ارسال دارد. لطفا کپیهای تأیید شده از کلیه یادداشتهای موجود پس از یادداشت شماره 423 که مربوط به مسائل لایحه وضعیت می باشد و نیز تبادل یادداشتهای پیشنهادی جاری را هنگامی که به نتیجه رسید، به وسیله بسته پستی ارسال دارید.راسک

متن مذاکرات در مورد شمول لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (40) ایران تلگرام ارسالی به شماره 552تاریخ: 14 نوامبر 1964 - 23 آبان 1343 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن جهت اطلاع: سرفرماندهی نیروهای ضربتی - برای مشاور سیاسی کنوانسیون وین، لایحه وضعیت طبقه بندی: خیلی محرمانهمرجع: تلگرام سفارت به شماره 499 به هنگام پیگیری موضوع برای وادار کردن نخست وزیر جهت اطلاع متن سخنرانی 31 اکتبر (9 آبان - م) وی، آن چنان که قول داده بود؛ حقیقت جالب تازه ای پدیدار شد. در مذاکره با یگانه، وزیر

ص: 744

مشاور در امور پارلمانی، به ما گفته شد که هیچ گونه شکی در مورد تداوم اعتبار یادداشتهای مبادله شده رسمی، نمی تواند وجود داشته باشد زیرا در لایحه وضعیت به آن مدارک نیز اشاره شده است.

یگانه پافشاری کرد که شماره های ذکر شده در سطر اول لایحه (ضمیمه شماره 1 از تلگرام 195-A)، به کنوانسیون وین ربطی ندارد، اگر چه این طور توسط سنا به ما گفته شده بود و وزارت خارجه هم معتقد است. بلکه مربوط به یادداشتهایی است که به لایحه اصلی دولت ضمیمه و به سنا تقدیم گردیده بود. یگانه پیشنهاد کرد که این موضوع را به صورت کتبی برای ما ارسال دارد. او حتی کار بهتری کرد و برای نطق بعدی نخست وزیر متنی را نوشت که در تاریخ 10 نوامبر (19 آبان - م) ایراد شد. در آن نطق منصور به این واقعیت اشاره نمود که قانون وضعیت به اصل لایحه تقدیمی دولت و یادداشتهای مبادله شده، اشاره دارد و «با توجه کامل به مفاد آنها به تصویب رسیده است» (یعنی مفاد یادداشتها).

این اظهارات برای ما به هنگام تماسهای بیشتر با وزارت امور خارجه (ایران - م) بی نهایت مفید خواهد بود. وزارت خارجه هنوز نگران تفاوت بین آرمیش و مگ است و به اکراه خود در مورد تأیید کتبی شمول صحیح لایحه، ادامه می دهد، زیرا این وزارتخانه هنوز هدف انتقاداتی، پیرامون ویژگی حیطه مصونیتها می باشد. در رابطه با شمول خانواده ها در لایحه، نخست وزیر توضیحات مفید، اما نسبتا مبهمی ارائه داد. او انتقاداتی را که بر لایحه وضعیت وارد می آید، شدیدا مورد حمله قرارداد و گفت که در حال تصحیح سخنان نادرست دشمنان خویش است. سپس مشخصا اظهار داشت که «رئیس و اعضای هیئت مستشاری آمریکا در ایران که مشغول انجام وظایفی با تأیید دولت می باشند، بر طبق کنوانسیون وین از امتیازات مقرر در بند دوم ماده 37 آن موافقتنامه برخوردار هستند». اگر چه فقط تنی چند از مستمعین وی قادر بودند، بفهمند که بند دوم - ماده 37 مشخصا شامل خانواده ها می شود، ولی ما نمی توانیم به این تصحیح خرده بگیریم. بدیهی است که نخست وزیر مایل نبود که این مسئله بر ملا شود که سخنرانی قبلی او حاوی اشتباه خیره کننده ای بوده است. ضمنا مطبوعات توجه کمی به این توضیحات کرده اند و یک روزنامه (تهران ژورنال) با ادعای اینکه منصور در سخنرانی اخیر، اعتراف کرده است که خانواده ها و «کارکنان اداری» هیئت اعزامی ما تحت پوشش لایحه وضعیت قرار نمی گیرند، حتی رواج بیشتری به اظهارات نادرست قبلی داد. بدین ترتیب، گرچه سوابق موجود در مجلس اکنون خیلی اصلاح شده اما تا آنجا که به عموم مربوط می شود نظریات مربوط به حیطه محدود لایحه که منصور در نطق 31 اکتبر (9 آبان- م) خود ایجاد کرده بود، هنوز وجود دارد. حتی به نظر نمی رسد که جو عمومی پیرامون لایحه وضعیت خیلی بهبود یافته باشد. ما هر روز شواهد بیشتری مبنی بر گسترش این باور که دولت و مجلس «کاپیتولاسیون» را پذیرفته اند، دریافت می کنیم. با توجه به وضعیت، هنوز بسیار مهم است که ما قادر باشیم شرایط الغاء مصونیت را با هدف روشن کردن موضوع، یک بار و برای همیشه پیشنهاد کنیم.

هلمز مارتین. اف. هرتز مشاور سیاسی سفیر

اصرار دولت آمریکا بر دریافت سند توضیحی در مورد شمول لایحه کاپیتولاسیون

ص: 745

سند شماره (41) تلگرام وارده به شماره 419تاریخ: 16 نوامبر 1964 - 25 آبان 1343 از: وزارت خارجه (آمریکا - م)به: سفارت آمریکا- تهران، ایران جهت اطلاع: سرفرماندهی نیروهای ضربتی - برای مشاور سیاسیطبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: تلگرام سفارت به شماره 552 با توجه به تفسیر «آقای یگانه» آن گونه که در تلگرام مرجع آمده بود، داشتن متن رسمی لایحه دولت به شماره 18/2291/2157 مورخه 25/11/1342 و ضمائم آن مفید خواهد بود. آیا در زبان فارسی برای عبارت «در استخدام دولت شاهنشاهی» که در لایحه نهایی درج شده، معادل مناسبتری وجود دارد؟ عبارتی که نخست وزیر بدین شکل «کسانی که وظایف خود را با تأیید دولت انجام می دهند» در سخنرانی خود در تاریخ 10 نوامبر (19 آبان - م) در مجلس به کار برد، به نظر مفیدتر می رسد و ما نمی دانیم که این دو عبارت در فارسی چگونه مقایسه می شوند.

با این موضوع موافقیم که برای ایالات متحده پیشنهاد شرط الغاء مصونیت مهم است، ولی معتقدیم با توجه به عبارات تأسف آور لایحه و ادامه سوءتفاهم عمومی در این مورد - آن گونه که در تلگرام مرجع آمده است - گرفتن سندی توضیحی در مورد شمول لایحه نیز از اهمیتی برابر برخوردار است.

بنابراین ما از مبادله یادداشتها آن گونه که در پیام مشترک وزارت خارجه و دفاع (آمریکا - م) طی تلگرام وزارت خارجه به شماره 413 منعکس شده، جانبداری می کنیم. تلگرام مزبور باید قبل از تهیه پیش نویس تلگرام مرجع به دست شمار رسیده باشد. در صورتی که تلگرام مزبور را دریافت نکرده اید لطفا به ما اطلاع دهید.راسک

عدم اظهارنظر کمونیستها در مورد لایحه وضعیت

سند شماره (42) تاریخ: 17 نوامبر 1964 - 26 آبان 1343 از: سفارت آمریکا - تهران، ایرانبه: وزارت خارجه (آمریکا - م) تلگرام هوایی صادره به شماره: 250 - A جهت اطلاع به : بغداد، قاهره، هنگ کنگ، کویت، لندن، مسکومرجع: تلگرام هوایی سفارت به شماره 195 - A به تاریخ 27 اکتبر - 5 آبان و تلگرام هوایی به شماره 233 - A به تاریخ 10 نوامبر - 19 آبان.طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: عدم اظهار نظر کمونیستها در مورد لایحه وضعیت با توجه به خشم مفرطی که در اینجا به دنبال تصویب لایحه وضعیت (در مورد اعطای مصونیتهای مندرج در کنوانسیون وین به پرسنل نظامی ایالات متحده) ایجاد شده و در کنار اتهامات «کاپیتولاسیون» و دیگر شعارهای ناسیونالیستی و زمزمه های ضدآمریکایی، قابل توجه است که شاهد هیچ گونه اظهار نظر کمونیستی از منابع آشکار یا پنهان تبلیغاتی، در این مورد نبوده ایم.

تا آنجا که ما می دانیم نه رادیو مسکو در برنامه فارسی خود و نه ایستگاههای رادیویی مخفی مانند «صدای ملی ایران» و «پیک ایران»، فرصت موجود را جهت بهره برداری از آنچه که کمونیستها آن را یک فرصت عمده تبلیغاتی تلقی می نمایند، مغتنم نشمرده اند.با وجودی که یک منبع عالیرتبه وزارت خارجه (ایران - م) در نزد ما ادعا کرده که یک بار رادیو پکن وارد معرکه شده و با تبلیغات خود،

ص: 746

بدگمانیهای موجود پیرامون «کاپیتولاسیون» را پروبال داده است، ولی استعلام ما از «سرویس بین المللی رادیوهای خارجی» در لندن حاکی از آن است که هیچ گونه تبلیغاتی علیه لایحه وضعیت و یا زمزمه های «ضد ایرانی» از این رادیو پخش نشده است. تنها تبلیغات خارجی پیرامون این موضوع منحصرا از منابع عربی صادر گردیده است. به نظر می رسد کمونیستها از کنار این مسئله گذشته اند.

از طرف سفیر مارتین. اف. هرتز کنسول سفارت در امور سیاسی گروه 3 - با فواصل زمانی 12 ساله از طبقه بندی کاسته شود، به طور اتوماتیک از طبقه بندی خارج نشود.

پذیرش درخواست آمریکا توسط نخست وزیر

سند شماره (43) تلگرام صادره به شماره 566تاریخ: 18 نوامبر 1964 - 27 آبان 1343 از: سفارت آمریکا- تهران، ایران به: وزارت امور خارجه - واشنگتن جهت اطلاع: سرفرماندهی نیروهای ضربتیطبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: تلگرام وزارت خارجه به شماره 419 ما امیدواریم که دولت ایران خیلی زود با مبادله یادداشتهای جدید طبق خط مشی مندرج در تلگرام وزارت خارجه به شماره 413، موافقت نماید (این تلگرام درست پس از ارسال تلگرام سفارت به شماره 552، در سفارت توزیع شد). روز گذشته نخست وزیر به من گفت که یادداشت پیشنهادی، که پیش نویس آن را من به وزارت خارجه (ایران - م) داده بودم، را بررسی کرده است و انتظار دارد مبادله یادداشت در آینده نزدیک صورت پذیرد. پیش نویسی که ما تهیه کرده بودیم، در مقایسه با تلگرام 413 وزارت خارجه (آمریکا - م) اصلاحاتی جزئی در بر دارد. به زودی مبادله کامل یادداشت و همچنین متن لایحه شماره 2291/215 دولت با پیک سیاسی ارسال خواهد شد.

هلمز مارتین اف. هرتزسرگرد هارت مشاور سیاسی سفیرآرمیش - مگ

تشریح اظهارات نخست وزیر در مورد لایحه وضعیت

سند شماره (44) تلگرام هوایی به شماره 257 - Aتاریخ: 19 نوامبر 1964 - 28 آبان 1343 از: سفارت آمریکا- تهران، ایران به: وزارت خارجه - واشنگتن مرجع: تلگرامهای سفارت به شماره های 499، 511، 552 نوامبر 1964.

طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تشریح اظهارات نخست وزیر در مورد لایحه وضعیت خلاصه: این تلگرام هوایی در ارتباط با روشن کردن اذهان عمومی در مورد مفهوم دقیق لایحه وضعیت می باشد. در نتیجه سخنرانی نخست وزیر در مجلس سنا در تاریخ 31 اکتبر (9 آبان - م) که حاوی اشتباهات جدی متعددی بود، توضیح بعضی از نکات ضروری گردید (در تلگرام جداگانه ای به

ص: 747

تشریح نکات دیپلماتیک و حقوقی که ربطی به اظهارات نادرست در مورد لایحه وضعیت نداشته، بلکه با ماهیت ناقص این لایحه و چند نکته مبهم دیگر که به یادداشتهای مبادله شده بر می گردد، به تفصیل پرداخته خواهد شد). ما با تکیه بر سخنرانی نخست وزیر در تاریخ 10 نوامبر (19 آبان - م)، قادر به تأیید این مطلب هستیم که تا جایی که به اشخاص آگاه به لایحه وضعیت مربوط است، سوء تعبیرها تصحیح شده، ولی افکار عمومی هنوز هم مانند سابق در مورد لایحه وضعیت دچار سردر گمی است.

مهمترین و مثبت ترین نتیجه ناشی از توضیحات نخست وزیر که نتیجه مذاکرات ما با او بود، این است که وی اعتبار یادداشتهای مبادله شده را که دقیقتر از لایحه مصوب پارلمان ایران است، مورد تأیید قرار داد.

در نتیجه تحریک افکار عمومی با پخش این شایعه که لایحه وضعیت پرسنل نظامی آمریکا را از امتیازات بیش از حد و با حیطه وسیعی برخوردار می کند،نخست وزیر حسنعلی منصور در سخنرانی 31 اکتبر خود در مجلس سنا تلاش کرد تا میزان امتیازات تفویض شده را به حداقل رسانده و در این مسیر، اظهارات تأسف باری ایراد کرد. حسنعلی منصور علاقه بسیاری به سخنرانی فی البداهه دارد و احتمال دارد واقعا در مورد لایحه ای که از آن در مقابل مجلس دفاع کرد، دچار سردرگمی و گیجی بوده است. ولی این احتمال هم وجود دارد فردی که مایل بوده سوابق به طرز نادرستی ضبط گردد تا مصونیتهای پرسنل نظامی آمریکا به حداقل رسانده شود، او را وادار به بیان این نکات کرده باشد. به هر حال طبق سوابق منتشره از صورت جلسات سنا، وی گفته بود:

«... سفارت کبرای آمریکا در پاسخ یادداشت وزارت امور خارجه، طی یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1963 (27 آذر 1342) اظهار نمود که به نظر سفارت کبرای آمریکا عبارت «اعضاء هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران» شامل کلیه کارمندان نظامی یا مستخدمین غیر نظامی وزارت دفاع و خانواده آنها خواهد بود. ولی با توافق نماینده دولت در مجلس سنا این امتیاز فقط به رئیس و اعضای هیئت مستشاری داده شده و شامل خانواده و کارمندان غیر فنی هیئتهای مستشاری نخواهد بود. بدین ترتیب حتی از اغلب کشورهایی که مصونیت کامل سیاسی داده اند، بسیار کمتر و ساده تر و در چهارچوب یک معاهده بین المللی است و شامل مصونیت مدنی و مصونیت خارج از حین انجام وظیفه آنها هم نیست »(1) با وجود اینکه نخست وزیر به کاردار ما قول داده بود که سوابق قانونگذاری مربوطه را اصلاح کند، ولی ظاهرا از طرف دکتر ناصر یگانه، وزیر مشاور در امور پارلمانی به وی گفته شده بود که بهتر است در سخنرانی بعدی اظهارات درستی ایراد گردد و اذعان نشود که سخنرانی قبلی حاوی اشتباهاتی بوده است. همان طوری که در تلگرام 499 سفارت گزارش شده، نخست وزیر می بایست در بند 2 ماده 37 کنوانسیون وین متقاعد شود که خانواده ها جزء لاینفک عبارت «پرسنل اداری و فنی» می باشند. وی به صورت ناقصی استدلال می کرد که «فامیلها» را می توان به عنوان «اعضاء خانواده» تعبیر نمود (نه اعضاء فامیل) ولی بعدا گفت که حذف یک لغت «و» می تواند اصلاحات لازم را ایجاد کند. (این موضوع در ذیل بیشتر تشریح شده است). در رابطه با «پرسنل غیر فنی» منصور گفت منظورش این بوده که مستخدمین هیئت مانند آشپزها و رانندگان (ایرانی) نمی توانند شامل مصونیت شوند، و در

ص: 748


1- برای ترجمه این بخش٬ از متن اصلی سخنان منصور در صورت جلسات مذاکرات مجلس سنا استفاده شد.م

رابطه با مصونیت جنایی، وی مدعی بود که موضوع را به خوبی درک کرده و منظورش این بوده که فقط تخلفات مدنی که خارج از حین انجام وظیفه اتفاق می افتد، شامل مصونیت نمی شود.

باید یادآور شد که حذف لغت کوچک «و» در عبارت «اعضاء خانواده ها و پرسنل غیر فنی» سبب می شود که این عبارت در زبان فارسی به صورت «اعضاء خانواده های پرسنل غیر فنی» خوانده شود و از آنجایی که نخست وزیر می توانست ادعا کند که تمام پرسنل آمریکایی هیئت مستشاری افرادی «فنی» هستند، اعضاء خانواده هایشان نیز از مصونیت برخوردار می شوند. به همین ترتیب اگر کلمه «و» در آخرین عبارت حذف شود جمله ای نسبتا نا مفهوم ایجاد خواهد شد که می گوید (و در واقع نیز همین طور است): لایحه وضعیت «مصونیت مدنی خارج از محدوده وظایف را مستثنی می سازد».

این مسئله، پاراگراف مرموزی را که به دنبال اصلاحات نخست وزیر در مجلس در تاریخ 10 نوامبر ایراد شد، توضیح می دهد. در این پاراگراف نخست وزیر گفت:

«در سنا گفتم که کارمندان غیر فنی و خانواده هایشان که در فهرست اسامی رئیس و اعضاء هیئت نیستند، از مصونیتهای کنوانسیون وین و مصونیتهای مشخص شده در این قانون بهره مند نخواهند شد.

بنابراین اگر اشتباهی در تندنویسی مطالب و یا در نسخه برداری پیش آمده و یا اگر یک «و» اضافی در مطلب آمده و... می توان آن را تصحیح کرد و یا توضیح داد.» مهمترین و در واقع شومترین نکته نادرستی که در سخنرانی مورخ 31 اکتبر نخست وزیر مطرح شده این است که مجلس ایران آگاهانه و با تأیید دولت، مصونیتهایی به پرسنل نظامی آمریکایی داده که کمتر از مصونیتهای مندرج در یادداشتهای مبادله شده در سال گذشته است. ما فورا و بدون هیچ ابهامی به او توضیح دادیم که تا آنجایی که به دولت آمریکا مربوط است، این دولت قراردادی با دولت ایران منعقد ساخته که در عمل (اگر نه رسما) مورد تصویب پارلمان ایران قرار گرفته است. ما یادآور شدیم که دولت ایران در ابتدای امر یادداشتهای مبادله شده را به پارلمان تسلیم کرده و متذکر شدیم که طبق مدارک منتشره از صورت جلسات مذاکرات مجلسین سنا و شورا هیچ یک از مقامات دولتی از جمله خود نخست وزیر، مطلبی غیر از اینکه این مراحل قانونگذاری به منظور اجازه به دولت برای اجرای موافقتنامه ما طراحی شده، نگفته اند.

تحت این شرایط سخنان نخست وزیر در این مورد در تاریخ 10 نوامبر از اهمیت بسیاری برخوردار است. (در ترجمه سخنان ذیل، بین پرانتزها کلماتی گنجانده شده تا بنا به توصیه مشاور حقوقی سفارت، پرفسور علی پاشا صالح متخصص در حقوق بین الملل، نکات روشنتر شود).

«اینجانب مکررا گفته ام و البته در مجلس سنا نیز تکرار کرده ام که رئیس و اعضاء هیئت مستشاری نظامی آمریکا که در ایران و با حمایت دولت مشغول انجام وظایف (شان)می باشند، برطبق کنوانسیون وین از امتیازات کارمندان اداری و فنی، مشروحه در بند 2 ماده 37 برخوردارند. این قانون پس از ابلاغ آن به دولت، دقیقا به مرحله اجراء در خواهد آمد (و ابلاغ شده است). لایحه (که براساس آن، این قانون وضع شده) دو یادداشت از وزارت خارجه ایران و سفارت آمریکا در تهران را به ضمیمه داشت،که به مجلس تقدیم شد و با توجه (کامل) به مفاد یادداشتها، متن قانونی (یعنی متن این قانون) تصویب گردید. و در رابطه با پرسنل غیر فنی که در هیئت مستشاری نظامی کار می کنند ولی دولت ممکن است عضویت آنها را در هیئت تأیید نکند، آن طوری که در سنا اشاره شد، قطعا نه آنها و نه

ص: 749

اعضاء خانواده هایشان تحت پوشش قانون مصوب در نمی آیند، واقعیتی که صریحا در کنوانسیون وین به آن اشاره شده است».

در فارسی این جملات بسیار پیچیده تر از ترجمه انگلیسی آن است و مستمعین نخست وزیر، بارها آنها را بررسی کرده اند و احتمالاً «برای یک فرد عامی، غیر قابل درک می باشد. به هر حال دکتر ناصر یگانه قول داد که متن مربوطه را با توضیحات لازم برای وزیر خارجه (ایران - م) ارسال نماید: در تاریخ 15 نوامبر (24 آبان - م) دکتر محمود ضیائی رئیس کمیسیون امور خارجی مجلس به ما اطلاع داد که یگانه حدودا یک ساعت و نیم با وزیر خارجه «دکتر آرام» ملاقات داشته و طبق دستور نخست وزیر به وی توضیح داده که بدون شک یادداشتهای مبادله شده باید مورد تأیید لایحه وضعیت قرار گیرد.

خاطرنشان خواهد شد که در حالی که نخست وزیر در جواب دادن به کلیه سؤالات مورد بحث، خیلی پیش آمده، ولی چرا در مجلس این کار را نکرده است. هنوز این نظریه وجود دارد که دولت ایران تعیین می کند که چه کسانی عضو هیئت نظامی ما می باشند، و اینکه بین پرسنل فنی و غیر فنی وجه تمایزی وجود دارد - چیزی که نه در یادداشتهای مبادله شده و نه در لایحه وضعیت وجود دارد؛ عبارت «هیئت مستشاری نظامی» هنوز هم به صورت مفرد به کار می رود (در حالی که در یادداشتهای مبادله شده به صورت جمع استفاده شده و کلمه «مستشاری» عمدا در یادداشت شماره 299 ما، حذف شد)؛ و البته فقط شخصی که با بند 2 ماده 37 کنوانسیون وین آشنا است، می داند که خانواده ها تحت پوشش کنوانسیون بوده و مصونیتها در تمام موارد جنایی و نیز در مورد تخلفات مدنی در حین انجام وظیفه، مصداق پیدا می کند.

مهمترین امتیازی که در طول این جریانات به دست آورده ایم این است که نسبتا درک خود دولت از حیطه مورد درخواستمان را بالا برده ایم.

از طرف سفیر مارتین. اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی

مذاکرات رئیس اداره حقوقی وزارت خارجه ایران با سفارت آمریکا

سند شماره (45) از: مارتین. اف. هرتز - مشاور سیاسی سفیرتاریخ 23 نوامبر 1964 - 2 آذر 1343 یادداشت برای ضبط در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه امروز اینجانب که برای کار دیگری به وزارت خارجه رفته بودم، سری هم به آقای عزالدین کاظمی، رئیس اداره حقوقی زدم تا از او بپرسم که لایحه وضعیت چه موقع به اجراء گذاشته می شود. او نمی دانست ولی من (و آقای هلسث که همراهم بود) را به نوشیدن قهوه دعوت کرد. ضمن صرف قهوه توانستم حرف تبادل یادداشتهای پیشنهادی ما در رابطه با تبیین پوشش لایحه وضعیت را به میان آورم.

از آقای کاظمی پرسیدم که پیش نویس یادداشتی که آقای آرام به سفیر ما نشان داده، از لحاظ حقوقی از چه جنبه ای با یک تصدیق و تأیید ساده از یادداشت پیشنهادی ما تفاوت دارد. آقای کاظمی

ص: 750

گفت در واقع تفاوت خیلی کمی وجود دارد، ولی دولت به خاطر دلایل حقوقی و رعایت قانون اساسی لازم دیده تا سرحد امکان به متن لایحه وضعیت تکیه کند. من گفتم تا جایی که به ما مربوط است ما لازم دیده ایم که تا سر حد امکان به عبارات یادداشت شماره 299 خود تکیه کنیم. از آقای کاظمی پرسیدم آیا اختلافی اساسی مشاهده می کند.آیا این قانون، دولت را قادر نمی کند که یادداشتهای مبادله شده را به کار ببرد، خصوصا اینکه یادداشتهای ما توسط قانون وضعیت هم تأیید می شود؟ اضافه کردم که، حتی اگر چنین تأییدی هم وجود نداشت، به نظر ما تنها راهی که در آن تبادل یادداشتها معنی پیدا می کرد، این راه بود و مجلس راه گریز قانونی که طی آن دولت می توانست تبادل یادداشتها را به جریان اندازد، بسته است.

در پاسخ به یک سؤال، آقای کاظمی گفت فکر می کند که یادداشت پیشنهادی ایران را می توان «کمی دستکاری کرد»، بنابراین شما (آمریکاییها- م) مشکلی در قبول آن به عنوان پاسخی به یادداشت پیشنهادی خود، نخواهید داشت. با این حال، او در طول صحبت برخی ملاحظات ناراحت کننده را مطرح ساخت - در حالی که تأیید می کرد، وی از جانب خود صحبت می کند و ما بایستی توافق کنیم که این «صحبتها را از او نشنیده بگیریم،» مشخصا اظهار داشت:

(1) هیچ موافقتنامه ای بین دولت آمریکا و دولت ایران در نتیجه تبادل یادداشتهای 8296 و 299 ما به وجود نیامده، زیرا این مبادله به طور واضحی مشروط به تصویب آن از سوی پارلمان ایران بوده است. اگر مجلس ایران این تبادل یادداشتها را رد می کرد، آنها هیچ گونه ارزش قانونی پیدا نمی کردند.

(2) در عمل، مجلس ایران تبادل یادداشتها را به صورت «غیر مستقیم» تصویب کرد (یعنی توسط مرجع). با این حال، از نظر حقوقی می توان ادعا کرد که مجلس ایران فقط بخشی از یادداشتهای مبادله شده را تصویب کرده است.

(3) آقای کاظمی گفت تا آنجایی که به عبارات پیش نویس جوابیه ایران ارتباط دارد، لازم دیده شده که تا سرحد امکان به اظهارت نخست وزیر در مجلس به تاریخ 10 نوامبر، تکیه شود. وی گفته «لایحه با توجه کامل به مفاد (یادداشتهای مبادله شده) تصویب شد». کاظمی ادامه داد ممکن است ادعا شود که مجلس «با توجه کامل» فقط بخشی از یادداشتهای مبادله شده، مطابق با یادداشت شماره 8296، را تصویب کرده است. در آن صورت تعریف ما از پوشش مورد نظر در یادداشت شماره 299، هیچ پایه حقوقی نخواهد داشت، زیرا دولت هیچ گاه آن را نپذیرفته است. من گفتم اگر چنین ادعایی اقامه شود، ما در شرایط نخواهیم بود که بتوانیم آن را بپذیریم زیرا ما، مسئله را این طور تلقی می کنیم که موافقتنامه های بین دو دولت وجود داشته که به پارلمان تسلیم گردیده و با توجه به صورت جلسات مذاکرات پارلمان، کل موافقتنامه نه فقط بخشی از آن مورد تأیید و تصویب قرار گرفته است؛ باز هم آقای کاظمی این مسئله را تکرار کرد (رجوع شود به پاراگراف اول در فوق) که در واقع هیچ توافقنامه ای بین دولتین وجود نداشته است، زیرا دولت ایران، به جای پذیرفتن تعریف مندرج در یادداشت شماره 299، صرفا توافق کرده است که یادداشتهای مبادله شده ما را به مجلس تسلیم کند.

پس از این، آقای کاظمی همراهی بیشتری کرد و گفت فکر می کند که لزومی وجود نداشته است تا کل قضیه در قدم اول به مجلس تسلیم شود و گفت که در عمل «ما (آمریکاییان - م)کل پوشش مورد درخواستمان را به دست خواهیم آورد». گفتم اگر دولت ایران مایل است تا موضع محدود کننده ای را

ص: 751

اتخاذ کند، البته می تواند ادعا کند از آنجایی که هیچ یک از پرسنل نظامی آمریکا در استخدام دولت ایران نیستند، ما (آمریکاییان - م) هیچ گونه پوششی به دست نیاورده ایم. آقای کاظمی لبخندی زد و گفت مسلما این یک نتیجه گیری بی معنی خواهد بود و هیچ قصدی برای اینکه محدودیتی در کار باشد، وجود ندارد. همچون بعضی از دفعات قبل، صحبت ما با این گفته وی خاتمه یافت که تمام این مسائل را می توان با رضایت طرفین حل نمود؛ و دوباره تأیید کرد که یادداشت پیشنهادی ایران را می توان کمی دستکاری کرد تا رضایت ما را تأمین کند، و اینکه آن تکه کاغذی که وزیر امور خارجه به سفیر داده، صرفا یک پیش نویس بوده است.

مارتین. اف. هرتز مشاور سیاسی سفیر

کنوانسیون وین لایحه وضعیت

سند شماره (46) تلگرام هوایی ارسالی به شماره 262- Aتاریخ: 23 نوامبر 1964 - 2 آذر 1343 از: سفارت آمریکا - تهران، ایرانبه: وزارت خارجه (آمریکا- م) مرجع: تلگرام وزارت خارجه به شماره 419 مورخه 16 نوامبر 1964 طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع : کنوانسیون وین - لایحه وضعیت متن لایحه اولیه دولت که به مجلس سنا در تاریخ 25/11/42 (15 مارس 1964) (با شماره 18/2291/2157) ارائه شد، به شرح زیر است:

«ماده واحده - مجلس سنا در جلسه خود به تاریخ (جای خالی)، متن یادداشت شماره 8296 به تاریخ 26/8/42 (17 نوامبر 1963) وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی ایران و یادداشت شماره 299 به تاریخ 18 دسامبر 1963 (27 آذر - 1342 - م) سفارت ایالات متحده در تهران را تصویب کرده و به دولت اجازه می دهد تا شرایط و تعهدات موجود در آن را اجراء نماید».

این پیش نویس لایحه، یادداشتهایی را که اخیرا طی تلگرامهای سفارت به شماره های 523 و544 به تاریخ های 5 و 14 نوامبر 1964 (14 و 23 آبان 1343 - م) ارسال شده، به ضمیمه داشت.

مقایسه بین معنای عبارت «در استخدام دولت شاهنشاهی» مندرج در لایحه وضعیت (ضمیمه یک از تلگرام هوایی -195 - A) با معنای سخن نخست وزیر: «انجام دادن وظایف با تأیید دولت» در زبان فارسی، نشان می دهد که هیچ شباهتی بین دو عبارت فوق وجود ندارد، لذا مشکل می توان ادعا کرد که عبارت دوم تفسیر دقیقتری از عبارت اول است.

مارتین. اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی 21 نوامبر 1964

اظهار نظر کمونیستی در مورد لایحه وضعیت

ص: 752

سند شماره (47) تلگرام هوایی ارسالی به شماره: 263 - Aتاریخ: 23 نوامبر 1964 - 2 آذر 1343 از: سفارت آمریکا- تهران، ایرانبه: وزارت خارجه (آمریکا - م) طبقه بندی: خیلی محرمانهمرجع: تلگرام هوایی سفارت به شماره 250- A به تاریخ 17 نوامبر موضوع: اظهار نظر کمونیستی در مورد لایحه وضعیت زمان کوتاهی از مخابره تلگرام 250 - A مبنی بر عدم اظهار نظر کمونیستی در مورد لایحه وضعیت نگذشته بود که شنود ما اولین اظهار نظر را دریافت کرد. این تفسیر از پیک ایران، ایستگاه رادیویی حزب توده در آلمان شرقی بود و در 18 نوامبر (27 آبان - م)، یک روز بعد از مخابره تلگرام هوایی ما شنیده شد. این رادیو در قسمتی اظهار داشت: «شاه و همدستان خائن او با تمسک به این موافقتنامه بین المللی (کنوانسیون وین - م)، به تعداد کثیری از جاسوسان آمریکایی که در دنیا به عنوان غاصبان آزادی و استقلال مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین مشهورند، مصونیت سیاسی داده اند و ارتش ایران و اعتبارش را تحت کنترل آنها در آورده اند... آنها حقوق و مزایای کمرشکن خود را که با سنگینی بر بودجه اندک کشور ایران می باشد، از خزانه دولت ایران دریافت می دارند».

این نخستین باری است که ما در میان نظرات مخالف حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران، مطلبی مبنی بر تحمیل هزینه سنگین این حضور بر بودجه ایران دریافت می کنیم. اکثر مردم اینجا، فکر می کنند که خدمات کلیه پرسنل مستشاری ما به عنوان کمک ارائه می شود.

از طرف سفیر مارتین. اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی 21 نوامبر 1964

تأیید شمول قانون وضعیت

سند شماره (48) از: مارتین. اف. هرتز - مشاور سیاسی سفیرتاریخ: 27 نوامبر 1964 - 6 آذر 1343 یادداشت برای ضبط در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تأیید شمول قانون وضعیت سفیر دیروز دوبار با آرام وزیر امور خارجه در مورد مبادله یادداشتهای پیشنهادی مذاکره کرد. به موجب آن با ارائه پیشنهادی از طرف ما در مورد شرایط لغو مصونیت، دولت ایران حیطه مورد نظر در یادداشتهای دو طرف (8296 و 299) را مورد تأیید مجدد قرار خواهد داد.

در گفتگوی اول که صبح دیروز در وزارت خارجه برگزار شد، آرام گفت که افزودن کلمات «و ترتیبات» را در پاراگراف دوم می تواند بپذیرد؛ اما در مورد قبول حذف کلمه «مستشاری» در عبارت «در ارتباط... با هیئتهای مستشاری نظامی آمریکا در ایران » مشکل دارد. او استدلال نمود که ناچار است عبارت قانون را که از هیئتهای مستشاری سخن می گوید، حفظ کند. سفیر استدلال کرد که یادداشتهای مبادله شده اولیه، که از «هیئتهای نظامی» در یادداشت سفارت به شماره 299 سخن می گوید، هنوز به قوت خود باقی است. آرام این مطلب را نه رد کرد و نه تأیید نمود، ولی خاطرنشان

ص: 753

ساخت که در آخرین پاراگراف جوابیه پیشنهادی ایران به یادداشت ما، «مفاد یادداشت (ما)» مورد قبول واقع خواهد شد. به عبارت دیگر به طور غیرمستقیم موضع ما مبنی بر اینکه یادداشتهای مبادله شده اولیه کماکان معتبر می باشد، تأیید خواهد شد.

در اینجا سفیر گفت که درست نیست در مبادله یادداشتهای پیشنهادی ما، ابهامی وجود داشته باشد.

هدف این است که مطالب روشن شود تا در آینده در این موضوع هیچ نوع اختلافی به وجود نیاید، آقای کاظمی که به جلسه فرا خوانده شده بود، طبق دستور آرام سعی کرد با دکتر یگانه تماس بگیرد، ولی ظاهرا نتوانست تلفنی با او صحبت کند. (یگانه با ما در این مورد هم نظر بوده که تبادل یادداشتهای اولیه توسط قانون وضعیت تأیید شده است).

در این مذاکره و قبل از اینکه دکتر کاظمی وارد شود، سفیر به نظر کاظمی مبنی بر اینکه این قانون جایگزین یادداشتهای اولیه شده است، به عنوان گواهی بر نیاز ما به روشن کردن شمول این قانون، اشاره کرد. آرام مدعی بود که بین ما در مورد اعمال مصونیت برای همه کارکنانمان درک روشنی وجود دارد و کافی است که ما تنها اسامی افرادی را که می خواهیم مصونیت شامل حالشان بشود، ارائه دهیم. سفیر گفت که نظر به ماهیت محرمانه برخی از کارها، این امر غیر ممکن خواهد بود. آرام گفت که او از فعالیتهای محرمانه مطلع است. او ضمنا گفت که شاه به او دستور داده است که قبل از عزیمتش به نیویورک در روز بعد، مسئله تأیید ترتیبات وضعیت را روشن نماید.

عصر دیروز در محل اقامت سفیر، آرام پیشنهاد تازه ای ارائه داد. او پرسید که آیا این قابل قبول خواهد بود که وزارت امور خارجه یادداشتی برای ما بفرستد که طی آن اولاً ما را مطلع کند که مجلس، قانون وضعیت را که به دولت ایران اجازه می دهد تا امتیازات معینی را به افراد هیئت مستشاری نظامی آمریکا که در استخدام دولت ایران هستند تسری دهد، تصویب کرده؛ سپس به سادگی بیفزاید که دیگر کارمندان فنی و مستشاری سفارت تحت پوشش شرایط مربوطه در کنوانسیون وین قرار خواهند گرفت. بر اساس چنین ترتیباتی آن طور که آرام پیشنهاد کرد، سفارت با معرفی افراد اضافی که تحت پوشش کنوانسیون وین قرار دارند، به عنوان افرادی که در یادداشت شماره 299 ما مشخصات آنها ذکر شده، پاسخ خواهد داد.

سفیر گفت که او باید با متخصصین خود مشورت کند که آیا این راه حل (که ضمنا هیچ گونه شرط الغاء مصونیتی در پی نداشته باشد) قابل قبول خواهد بود یا نه.

مارتین. اف. هرتز مشاور سیاسی سفیر 28/11/1964

تأیید حیطه قانون وضعیت

سند شماره (49) از: مارتین. اف. هرتز - مشاور سیاسی سفارتتاریخ: 28 نوامبر 1964 - 7 آذر 1343 یادداشت برای ثبت در پروندهطبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: تأیید حیطه قانون وضعیت پیرو دستور سفیر، ساعت 12 ظهر روز گذشته به ملاقات آرام «وزیر خارجه رفته و پیشنهادمان را

ص: 754

مطرح کردم که پس از اولین پاراگراف یادداشت پیشنهادی وزارت خارجه (ایران م) (که شامل لحن محدود قانون وضعیت است) یک جمله دیگر به شرح زیر گنجانده شود:

«در رابطه با دیگر پرسنل نظامی آمریکا و کارمندان غیرنظامی وزارت دفاع که بر طبق قراردادها و ترتیبات منعقد بین دو دولت در زمینه همکاریهای نظامی در ایران به سر می برند، باید افزوده شود که این افراد نیز تحت شمول بند (و) ماده اول کنوانسیون وین قرار می گیرند».

آقای آرام نگاهی به این کاغذ کرد و گفت اگر به جای عبارت «پرسنل نظامی و کارمندان غیر نظامی وزارت دفاع «صرفا بگوییم «کارکنان سفارت» کارها خیلی ساده تر خواهد شد. گفتم به نظر ما درج این عبارت باعث تأیید خواسته ما در یادداشت 299 نخواهد شد. پس از آن یادآور شدم که آقای کاظمی به ما گفته بود که به نظر او وزارت خارجه مسئول تأیید وضعیت دیپلماتیک اشخاص به دلخواه خود است و حتی در ذهن ایشان این سؤال مطرح است که آیا اصلاً نیازی بوده که در قدم اول مسئله به پارلمان ارجاع شود. آقای آرام که مشغول رسیدگی به امور دیگری بود. ظاهرا متوجه این نظریه نشد و فقط گفت که ما نباید به مطالب و اظهارات افراد زیر دست خود توجه کنیم. به هر حال، مشخص بود که فکر می کرد قبول کاغذی که ما به او داده بودیم، برایش مشکل است.با این حال آقای آرام دو نکته جالب توجه را مطرح نمود. وی گفت «دادگاهها یک یادداشت دیپلماتیک را به کار نخواهند برد».

وی همچنین گرفت که موضوع را با «ایشان»(1) در میان گذاشته بود و ایشان از لزوم تبادل یادداشت و ضرورت ارجاع آن به پارلمان اظهار شگفتی کرده و گفته بود «هیچ کس برای مستشاران نظامی آمریکایی ما مشکلی ایجاد نخواهد کرد». طبق معمول پاسخ دادم هدف از روشن شدن امور این است که در آینده، در مورد اشخاص مشمول مصونیتها، ابهامی پیش نیاید و گفتم با این همه تلاش، نباید پس از تصویب لایحه وضعمان از قبل بدتر شده باشد. بار دیگر به نظر رسید که آقای آرام کاملاً به حرف من گوش نداده بود، چون فقط گفت که او نیز معتقد است که پس از تصویب لایحه وضع بدتر از قبل شده است.

عصر همان روز، بار دیگر بنا به دستور سفیر با وزیر خارجه در ساعت 30/8 شب ملاقات نمودم.

سرگرد «هارت» در بخشی از این گفتگو حضور داشت، وزیر خارجه پشت میزش مشغول کار بود و در همان حال دور میز دیگری دکتر ناصر یگانه وزیر مشاور و معاون امور پارلمانی، آقای احمد میرفندرسکی مدیر کل سیاسی و دکتر عزالدین کاظمی مشاور حقوقی وزارت خارجه نشسته بودند.

مذاکرات من منحصرا با این آقایان انجام شد. در همان حال وزیر خارجه کاغذهایی را می خواند و دسته بندی می کرد، به تلفنها جواب می داد، و گاهی نیز به طرف ما نگاه می کرد و به نظر می رسید که گوش می داد. در پایان گفتگوی یک ساعت و نیمه، پس از روشن شدن این مطلب که برای رسیدن به توافق راه درازی در پیش است، ما آماده خروج شده بودیم که وزیر خارجه سؤال کرد، آیا مسائل حل و فصل شدند؟ به عبارت دیگر او در این گفتگو نقشی نداشت در حالی که این کار در اطاق وی صورت می گرفت.

دکتر یگانه با اشاره به یادداشت آقای آرام به سفیر ما، صحبت را شروع کرد چنان که گویی این

ص: 755


1- منظور ”شاه“ است. م

پیشنهاد تازه ای است. من توضیح دادم که چرا ما پیشنهاد حذف کلمه «مستشاری» و درج کلمه «و ترتیبات» را داده بودیم. سپس اضافه کردم که از نظر ما پیشنهاد اخیر وزیر خارجه مفید بوده است، چون در آن، بین پرسنل نظامی آمریکا که برای کسب امتیازات دیپلماتیک به قانون مجلس نیاز دارند و پرسنلی که بدون ارجاع به پارلمان از این امتیازات برخوردار می گردند، تمایز قائل شده است. دکتر یگانه گفت که این مسئله، بسیار اساسی است. دولت ایران خواهان اعطای مصونیتها و معافیتها به کلیه پرسنل مستشاری نظامی آمریکا است، گروهی توسط قانون وضعیت و گروه دیگر توسط کنوانسیون وین.

در اینجا نظم گفتگو از بین رفت. آقای میرفندرسکی سؤال کرد که آیا به نظر ما عبارت «کارکنان فنی و اداری» سفارت شامل پرسنل هیئتهای نظامی ما که تحت پوشش یادداشت پیشنهادی وزارت خارجه قرار نمی گیرند، نیز می شود. گفتم بله، اگر شما مایل باشید. ولی نمی دانم که او با این پاسخ قانع شد یا نه. آقای میرفندرسکی گفت ولی این بستگی به شما دارد که اعلام کنید که آنها جزء کارکنان اداری و فنی هستند. گفتم خوب چرا این مطلب در متن پیشنهادی گنجانده نشود؟ بلافاصله آقای کاظمی متن زیر را به جای پاراگراف دوم که ما پیشنهاد کرده بودیم،مطرح ساخت:«اکنون که کنوانسیون وین توسط مجلسین ایران تصویب شده، پرسنل اداری و فنی سفارت آمریکا نیز از مصونیتها و امتیازات مندرج در بند 2 از ماده 37 کنوانسیون فوق برخوردار می گردند».

گفتم اگر سفیر «هلمز» این پیشنهاد را برای واشنگتن مطرح می کرد، حتما به او می خندیدند. از این گذشته برای تأیید اینکه ایران کنوانسیون وین را رعایت می کند نیازی به ارسال یادداشت دیپلماتیک نیست. اگر ما به واشنگتن گزارش کنیم که دولت ایران میل ندارد پرسنل نظامی ما را تحت پوشش مصونیتهای کنوانسیون وین قرار دهد، چنین تلقی خواهد شد که با وجود تمام یادداشتهایی که قبلاً مبادله شده، هرگز قراردادی بین ما منعقد نگردیده است. خطاب به دکتر یگانه گفتم که من تا به حال فکر می کردم که تفاهم اولیه بین ما هنوز معتبر و به قوت خود باقی است. (دکتر یگانه سرش را به علامت تأیید تکان داد). ولی آیا در حال حاضر باید این طور برداشت کنیم که وضع تغییر کرده است؟ پس هدف از ارجاع مطلب به مجلس و فراهم آوردن این همه مشکلات سیاسی چه بوده است؟ دکتر یگانه که تا آن موقع به نظر می رسید طرف ما بود، طوری موضعگیری کرد که گویا به وسیله وکلای وزارت خارجه شستشوی مغزی شده است. وی گفت این قانون تنها در مورد کارمندان «آرمیش» که بر اساس قرارداد 1947 (1326 - م) در ایران به سر می برند، مصداق دارد. وی سؤال کرد که پرسنل دیگر بر اساس چه قراردادهایی در ایران به سر می برند؟ و گفت باید آن قراردادها را مطالعه کند تا ببیند که آنها هم مشمول این قانون می شوند یا نه. سرگرد «هارت» که تازه از راه رسیده بود به کمک من آمد تا گفتگو را به مسیر اصلی بکشانیم. از آنجایی که از نظر کاظمی «معرفی» پرسنل ما به وزارت خارجه حائز اهمیت بسیار بود، تا بدین طریق از مصونیتهای کنوانسیون وین بهره مند شوند، پیشنهاد کردیم: «در مورد دیگر پرسنل وزارت دفاع آمریکا که در رابطه با موافقتنامه ها و ترتیبات مربوط به همکاری نظامی بین دو دولت در ایران به سر می برند، در صورتی که این پرسنل توسط سفارت آمریکا به عنوان پرسنل اداری و فنی سفارت معرفی شوند، دولت شاهنشاهی ایران آنان را تحت پوشش بند (و) ماده اول کنوانسیون وین منظور خواهد داشت».

ص: 756

آقای یگانه بار دیگر بحث را از مسیر اصلی خارج کرد و گفت تا آنجایی که به پرسنل مستشاری به معنای صحیح کلمه مربوط می شود، مصونیت آنها مورد تأیید است؛ لیکن او باید قراردادها را مطالعه کند تا مشخص شود که آیا آنها مستشار هستند یا خیر. در هر حالت، آنها باید «معرفی» شوند. دولت ایران نمی تواند مشخص کند که چه کسانی مصونیت خواهند داشت، بلکه ما باید آنان را معرفی کنیم تا بر اساس آن، دولت ایران آنها را تأیید نماید. تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که فهرست اسامی را ارائه کنیم و آن دسته از کارکنان که مستشار هستند از مصونیتها برخوردار خواهند شد. گفتم این موضوع تصمیم گیری را به عهده دولت ایران می گذارد. هدف از مبادله یادداشتها، مشخص شدن افراد تحت پوشش است. ما می دانیم که دولت ایران هر وقت و به هر کس که بخواهد می تواند مصونیت بدهد؛ اما هدف از کار ما این است که به طور واضح بیان شود چه کسانی از مصونیتها بهره مند می شوند، بلافاصله دکتر کاظمی پیشنهاد غیر ممکنی را یک بار دیگر مطرح ساخت:

«اکنون که کنوانسیون وین تصویب گردیده، پرسنل اداری و فنی سفارت آمریکا (که با همین عنوان به وزارت خارجه) معرفی خواهند شد، از مصونیتها و امتیازات پیش بینی شده در بند 2 از ماده 37 کنوانسیون وین برخوردار خواهند شد».

بار دیگر گفتم که این امری است مسلم و نیازی به ارسال یادداشت نیست. آقای میرفندرسکی به آقای کاظمی طوری نگاه کرد که گویی می خواست به او بگوید «به تو گفتم که این طور عکس العملی نشان خواهند داد.» با این تصور که آقای میرفندرسکی طرف ماست از از سؤال کردم که چرا دولت ایران قادر به تأیید ساده این مطلب نیست که آن دسته از مستشارانی که تحت پوشش این قانون قرار نمی گیرند، می توانند از امتیازات دیپلماتیک کنوانسیون وین برخوردار شوند. پاسخ وی بسیار پر معنی بود: «پرسنل اداری و فنی برای سفارت کار می کنند. آنها بخشی از زندگی کشور میزبان نیستند».

(مفهوم این جمله این بود که به عبارت دیگر آنها نمی توانند در یک یادداشت دیپلماتیک، یک قانون جعلی خلق کنند - لیکن آماده اند تا در یک حالت خاص، این چنین قانون جعلی را قبول کنند، اگر ما بخواهیم که چنین قانونی خلق شود).

گفتم، در این صورت علت پذیرش یادداشت شماره 299 توسط آنها چه بوده است؟ آیا قرار است جلسه برخورد اندیشه ها تشکیل دهیم؟ آیا دولت یادداشتهای مبادله شده را به عنوان اساس قرارداد بین دو دولت به پارلمان تسلیم ننموده است؟ (آقای یگانه در اینجا مثمر ثمر واقع شد و به علامت تأیید سری تکان داد). آیا باید چنین تصور می کردیم که دولت ایران حال مایل نیست اعلام کند که مستشاران نظامی ما از مصونیت برخوردارند؟ آیا نتیجه تمام این کوششها باید این باشد که تنها 10% پرسنل نظامی ما در ایران از مصونیت برخوردار شوند؟ آیا آنها مایل به کاربرد کنوانسیون وین در رابطه با پرسنل نظامی ما در ایران هستند یا خیر؟ در برابر این گونه سؤالات همه با عجله پاسخ مثبت می دادند، اما این نکته کاملاً آشکار بود که هیچ یک جرأت تأیید کتبی آن را ندارد.

پس از گفتگوی بی نتیجه، ملاقات در ساعت 10 شب پایان یافت. در آن موقع وزیر خارجه خودش وارد بحث شد. وی صرفا گفت نادیده گرفتن قانون خیلی مشکل است. سرگرد هارت گفت که قرار است ژنرال اکهارت در تاریخ 3 دسامبر (12 آذر - م) با «ایشان» ملاقات نماید و در صورت تمایل می تواند مسئله را با وی در میان بگذارد. آقای آرام به سرعت گفت این کار ضرورتی ندارد، زیرا

ص: 757

تا انتشار رسمی این قانون چند روز دیگر فرصت باقی است. دکتر کاظمی پرسید که آیا ما می دانیم که مطابق فرمول پیشنهادی او، وزارت خارجه چاره ای ندارد، مگر اینکه خود به خود با تمام اشخاصی که توسط ما به عنوان «پرسنل اداری و فنی» معرفی می شوند، مصونیت بدهد. هنگامی که همگی آماده خروج بودیم یک فرمول نهایی به شرح زیر مطرح شد:«پس از تصویب کنوانسیون وین، پرسنل اداری و فنی سفارت ایالات متحده آمریکا که بر اساس موافقتنامه ها و ترتیبات موجود بین دو دولت در ایران به سر می برند و توسط سفارت معرفی شده اند، از امتیازات و مصونیتهای مندرج در..... (غیره) برخوردار خواهند شد».

سعی کردیم کلماتی به این متن اضافه کنیم تا ماهیت پرسنل و قراردادهای مربوطه آشکارتر شود، اما مخاطبان ایرانی ما از قبول این چنین فرمولی شانه خالی کردند. در اینجا موضوع خاتمه یافت. دکتر یگانه گفت به تحقیقات حقوقی خود ادامه خواهد داد و فرمولی تهیه خواهد کرد که قطعا مشکلات همه را حل خواهد نمود.

مارتین. اف. هرتز مشاور سیاسی سفیر

شاه و درخواستهای آمریکاییان

سند شماره (50) تلگرام ارسالی به شماره 630 تاریخ : 5 دسامبر 1964 -14 آذر 1343 از : سفارت آمریکا، تهران به : وزارت امور خارجه - واشنگتن جهت اطلاع : به فرماندهی نیروهای ضربتی - برای مشاور سیاسیطبقه بندی : خیلی محرمانه مرجع : تلگرام وزارتخانه شماره 419 - تلگرام سفارت به شماره 566 بعد از آنکه ژنرال اکهارت در ملاقات روز پنجشنبه خود با شاه موضوع حیطه لایحه وضعیت را مطرح کرد، ما اکنون امیدواریم که یادداشتهای رضایت بخشی در آینده نزدیک مبادله کنیم.

ما در طول هفته های اخیر، بحث تقریبا مداومی در این زمینه با وزارت امور خارجه داشته ایم و قبل از عزیمت «آرام» به نیویورک، به حل مسئله نزدیک شدیم اما وزارت امور خارجه پیوسته از تأیید کتبی و صریح آنچه که شفاها با ما در میان می گذارد، طفره می رود. آنها شفاها می گویند که بدون توجه به محدودیتهای این قانون، بر اساس مواد کنوانسیون وین و تحت عنوان «کارکنان اداری و فنی» سفارت، قادر به گسترش مصونیتها به همه کارکنان نظامی ما هستند.

اکنون به نظر می رسد که ما دو یادداشت از وزارت امور خارجه دریافت خواهیم داشت. یادداشت اول به لایحه وضعیت (که هنوز به اطلاع عموم نرسیده است) اشاره خواهد کرد که به دولت اختیار داده شده است تا مصونیتها را به کارکنان مستشاری که «در استخدام دولت شاهنشاهی هستند» ، تسری دهد و دیگری به کنوانسیون وین و گسترش مصونیتها به سایر کارکنان اشاره خواهد نمود. شاه متوجه است که چرا یادداشت دوم باید منطقا صریح باشد و به درد ما بخورد.کاملاً روشن است که مشکل واقعی این است که بعد از غوغای اخیر در پارلمان و با توجه به افکار عمومی در مورد این موضوع، مقامات وزارت خارجه اکراه دارند تا امضایشان را پای سندی بگذارند که از حدود اختیاراتی که پارلمان به آنها داده، فراتر می رود. آنها احتمالاً نگران گرفتاریهای آینده هستند. یکی از مقامات،

ص: 758

مشخصا این نگرانی را نزد ما تأیید کرد.ما قبلاً در رابطه با مانور «دلاور» به این نوع مشکل برخوردیم. در آن مورد حکم شاه عاقبت پیچیدگی قانونی را از میان برداشت و ما پیش بینی می کنیم که در این مورد هم چنین اتفاقی خواهد افتاد. مارتین. اف. هرتزهلمز مشاور سیاسی سفیر

مبادله یادداشتهای مربوط به احیای کاپیتولاسیون

سند شماره (51) تلگرام ارسالی به شمار 6430تاریخ: 9 دسامبر 1964 -18 آذر 1343 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه واشنگتن جهت اطلاع: به فرماندهی نیروهای ضربتی - برای مشاور سیاسیطبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: تلگرام وزارت خارجه شماره 419 و تلگرام سفارت به شماره 630 کنوانسیون وین خوشوقتم گزارش دهم که ما امروز مبادله یادداشتهای مربوط به مصونیتها و معافیتهای هیئتهای نظامی ما در ایران را به طور رضایت بخشی به پایان رسانیدیم.

جمعا سه یادداشت وجود دارد که متن آنها ارسال می شود:

1- یادداشت ایران که به یادداشت شماره 299 ما اشاره می کند و متن قانون مصوب 13 اکتبر را (که در تلگرام سفارت به شماره 195 - A درج شده بود) ارسال می دارد.

2- یادداشت دیگر ایران در جواب یادداشت 299 ما که به تصویب اخیر مفاد کنوانسیون وین اشاره دارد و حاوی بیانی رضایت بخش است مبنی بر اینکه «پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکایی که در ایران تحت موافقتنامه ها با ترتیبات منعقده میان دو دولت، به سر می برند» از مصونیتها و معافیتها برخوردار خواهند شد.

3- جوابیه ما که ضمن تأیید دریافت دو جوابیه ایران به یادداشت شماره 299، حاوی این مطلب است که جوابیه آنها در رابطه با یادداشت شماره 243 ما مطلوب و قابل قبول می باشد و همچنین حاوی شرط الغاء مصونیت با تعریفی محدود مطابق با تلگرام 419 وزارتخانه (که وزارت امور خارجه ایران آن را قبول کرد) است تا از طرف ایرانیها اطمینان حاصل شود که مفاد شرط مذکور در مورد تخلفات رانندگی و یا جرائم جزئی نمی تواند به کار رود.

وزارت (امور خارجه آمریکا - م) متوجه خواهد شد شیوه ای که بر اساس آن یادداشتها پیش نویس شده اند ما را از این استدلال که یگانهایی مانند پرسنل پادگان خلیج، رله مخابراتی و غیره تحت عنوان «مستشاری» قرار می گیرند، راحت می سازد، زیرا یادداشت شماره 2 تمام کسانی را که تحت پوشش یادداشت شماره 1 قرار نمی گیرند، شامل می شود.

در مباحث طولانی و مشکلی که برای رسیدن به این نتیجه انجام شد، لازم بوده است که عبارت به کار رفته در تلگرام 413 وزارتخانه، اصلاح شود ولی باید بگوییم که خواسته های اساسی ما تأمین شده است و در مواردی بیشتر از آنچه که می خواستیم، به دست آورده ایم.

لایحه وضعیت هنوز به اطلاع عموم نرسیده است، تاریخ احتمالی انتشار آن 17 دسامبر (26 آذر - م) خواهد بود. (امضاء) مارتین. اف. هرتز - مشاور سیاسی سفیر(امضاء) (امضاء) سرگرد هارت - آرمیش - مگهلمز

یادداشت وزارت امور خارجه ایران در مورد تصویب کاپیتولاسیون

ص: 759

سند شماره (52) اداره: عهود و امور حقوقیتاریخ: 18 آذر 1343 - 9 دسامبر 1964 وزارت امور خارجهپیوست :داردشماره: 9760 یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا اظهار و احتراما عطف به یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1963 بدین وسیله نسخه ای از قانون مصوب 21 مهرماه 1343 را به ضمیمه ایفاد می دارد:

قانون مزبور به دولت اجازه می دهد که رئیس و اعضاء هیئتهای مستشاری نظامی کشورهای متحده آمریکا در ایران را که به موجب موافقتنامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند، از مصونیتها و معافیتهای مقرره برای کارمندان اداری و فنی موصوف در بند «و» ماده اول قرارداد وین درباره روابط سیاسی مورخ 1961 برخوردار نماید.(1) موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه را تجدید می دارد.

اداره: عهود و امور حقوقی شماره تاریخ پیوست وزارت امور خارجه قانون اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین ماده واحده با توجه به لایحه 18/2291/2157 - 25/11/1342 دولت و ضمائم آن که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوط در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند، از مصونیتها و معافیتهای شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند(و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961 مطابق بیست و نهم فروردین ماه 1340 به امضاء رسیده است می باشد، برخوردار نماید.

یادداشت وزارت امور خارجه ایران در مورد مصونیت مستشاران

سند شماره (53) اداره: عهود و امور حقوقیتاریخ: 18 آذر 1343 - 9 دسامبر 1964 پیوست: نداردوزارت امور خارجه یادداشت شماره: 9762 وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا اظهار و در پاسخ یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر (2)1961 احتراما به اطلاع می رساند:

نظر به اینکه قرارداد وین درباره روابط سیاسی مورخ 1961 مراحل تصویب قانونی از مجالس مقننه ایران را گذرانیده است، کارمندان نظامی و غیرنظامی آمریکایی که طبق موافقتنامه ها یا ترتیباتی

ص: 760


1- ترجمه لاتین این سند یافت نشد.
2- یادداشت شماره 299 سفارت آمریکا مورخ 18 دسامبر 1963 می باشد.م

که بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا مقرر گردیده در ایران می باشند و از طرف سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت کبری به وزارت امور خارجه شاهنشاهی معرفی می شوند، از مصونیتها و معافیتهای موضوع بند 2 از ماده 37 قرارداد وین درباره روابط سیاسی استفاده خواهند کرد.

موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تجدید می نماید.

مصونیت سیاسی اعضاء هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران

سند شماره (54) مصونیت سیاسی اعضاء هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران قانون مربوط به مصونیت سیاسی اعضاء هیئت مستشاری نظامی ماده واحده- با توجه به لایحه شماره 18/2291/2157 - 25/11/1342 دولت و ضمائم آن که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند از مصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961(1) مطابق بیست و نهم فروردین ماه 1340 به امضاء رسیده است می باشد، برخوردار نماید.

قانون مربوط به مصونیت سیاسی اعضاء هیئت مستشاری نظامی

اداره عهود و امور حقوقیتاریخ - 18/9/1343 یادداشت دولت ایران راجع به اجرای قانون فوق الذکر وزارت امور خارجه یادداشت شماره 9762 وزارت امور خارجه شاهنشاهی تعارفات خود را به سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا اظهار و در پاسخ یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1961 احتراما به اطلاع می رساند:

نظر به اینکه قرارداد وین درباره روابط سیاسی مورخ 1961 مراحل تصویب قانونی از مجالس مقننه ایران را گذرانیده است، کارمندان نظامی و غیرنظامی آمریکایی که طبق موافقتنامه ها یا ترتیباتی که بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا مقرر گردیده در ایران می باشند و از طرف سفارت کبرای کشورهای متحده آمریکا به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت کبری به وزارت امور خارجه شاهنشاهی معرفی می شوند، از مصونیتها و معافیتهای موضوع بند 2 از ماده 37 قرارداد وین درباره روابط سیاسی استفاده خواهند کرد.

موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تجدید می نماید.(مهر) قرارداد وین ماده 1 بند (و) - اصطلاح کارمندان اداری و فنی یعنی آن دسته از کارمندان مأموریت که به امور اداری و فنی مأموریت اشتغال دارند.

ص: 761


1- یادداشت شماره 299 مورخ 18 دسامبر 1963 می باشد م

ماده 37 بند(2) - کارمندان اداری و فنی مأموریت و همچنین بستگان آنها که اهل خانه آنها هستند به شرط آنکه تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دائم آن کشور نباشند، از مزایا و مصونیتهای مندرج در مواد 29 تا 35 بهره مند خواهند بود. ولی مصونیت از صلاحیت مقامات دولت پذیرنده در امور مدنی و اداری موضوع بند اول ماده 31 شامل اعمال خارج از وظایف آنها نخواهد شد. اشخاص مذکور همچنین از مزایای مندرج در قسمت اول ماده 36 در مورد اشیایی که برای استقرار اولیه وارد می کنند، استفاده خواهند نمود.

ماده 29 شخص مأمور سیاسی مصون است و نمی توان او را به هیچ عنوان توقیف یا بازداشت کرد کشور پذیرنده با وی رفتار محترمانه ای که در شأن اوست خواهد داشت و اقدامات لازمه را برای ممانعت از وارد آمدن لطمه ای به شخص و آزادی و حیثیت او به عمل خواهد آورد.

ماده 30 1- محل اقامت خصوصی مأمور سیاسی مانند اماکن مأموریت مصون از تعرض و مورد حمایت خواهد بود.

2- اسناد و مکاتبات و همچنین اموال مأمور سیاسی با رعایت بند 3 ماده 31 مصون خواهد بود.

ماده 31 1 - مأمور سیاسی در کشور پذیرنده از مصونیت تعقیب جزائی برخوردار است و از مصونیت دعاوی مدنی و اداری نیز بهره مند خواهد بود مگر در موارد زیر:

الف - دعوی راجع به مال غیر منقول خصوصی واقع در قلمرو کشور پذیرنده، مگر آنکه مأمور سیاسی آن مال را به نمایندگی کشور فرستنده و برای مقاصد مأموریت در تصرف داشته باشد.

ب - دعوی راجع به ماترکی که در آن مأمور سیاسی به طور خصوصی و نه به نام کشور فرستنده وصی و امین ترکه و وارث یا موصی له واقع شده باشد.

ج - دعوی ناشی از فعالیتهای حرفه ای یا تجاری از هر نوع که مأمور سیاسی در خاک کشور پذیرنده و خارج از وظایف رسمی خود به آن اشتغال دارد.

2 - مأمور سیاسی مجبور به ادای شهادت نیست.

3 - علیه مأمور سیاسی مبادرت به هیچ گونه عملیات اجرایی نخواهد شد، جز در موارد مذکور در بندهای الف - ب - ج قسمت اول این ماده و به شرط آنکه این عملیات اجرایی به مصونیت شخص یا محل اقامت او لطمه وارد نیاورد.

4 - مصونیت قضائی مأمور سیاسی در کشور پذیرنده او را از تعقیب قضائی کشور فرستنده معاف نخواهد داشت.

ماده 32 1 - کشور فرستنده می تواند مصونیت قضائی مأمورین سیاسی و اشخاصی را که طبق ماده 37 از

ص: 762

مصونیت برخوردارند، سلب نماید.

2 - سلب مصونیت باید صراحتا اعلام شود.

3 - در صورت اقامه دعوی از طرف مأمور سیاسی یا شخصی که طبق ماده 37 از مصونیت قضائی بهره مند است، استناد به مصونیت قضائی در قبال دعاوی متقابل که مستقیما با دعوای اصلی ارتباط دارد پذیرفته نخواهد شد.

4 - سلب مصونیت قضائی نسبت به دعوای مدنی یا اداری متضمن سلب مصونیت نسبت به اجرای حکم نخواهد بود. برای اجرای حکم سلب مصونیت جداگانه لازم است.

ماده 33 1 - مأمور سیاسی با رعایت بند 3 این ماده در مورد انجام خدمت برای کشور فرستنده از مقررات بیمه های اجتماعی که ممکن است در کشور پذیرنده لازم الاجرا باشد معاف است.

2 - معافیت مندرج در بند 1 این ماده شامل خدمتکاران شخصی نیز که در استخدام شخصی مأمور سیاسی می باشند، می گردد مشروط بر آنکه این خدمتکاران:

الف - تبعه کشور پذیرنده نبوده و یا در آنجا اقامت دائم نداشته باشند.

ب - مقررات بیمه های اجتماعی کشور فرستنده یا کشور ثالثی در مورد آنان اعمال گردد.

3 - مأمور سیاسی باید در مورد اشخاصی که در خدمت او هستند و مشمول معافیت مندرج در بند (2) این ماده نمی باشند تکالیف ناشی از مقررات بیمه های اجتماعی کشور پذیرنده را که به کارفرما تحمیل می شود رعایت نماید.

4 - معافیت مذکور در بندهای 1 و 2 این ماده مانع از قبول بالاختیار و استفاده از بیمه های اجتماعی کشور پذیرنده تا حدودی که مورد قبول این کشور باشد نخواهد بود.

5 - مقررات این ماده مخل قراردادهای دو جانبه و چند جانبه که در گذشته راجع به بیمه های اجتماعی منعقد شده نبوده و مانع از انعقاد قراردادهایی در آینده نخواهد بود.

ماده 34 مأمور سیاسی از پرداخت کلیه مالیاتها و عوارض منقول و غیر منقول اعم از مملکتی یا منطقه ای یا شهری جز در موارد زیر معاف است:

الف - مالیاتهای غیر مستقیم که معمولاً جزء قیمت کالا یا خدمات محسوب می شود.

ب - مالیاتها و عوارض اموال غیر منقول خصوصی واقع در قلمرو کشور پذیرنده جز در مواردی که مأمور سیاسی مال را به نمایندگی کشور فرستنده و برای مقاصد مأموریت در تصرف داشته باشد.

ج - مالیات بر ارث که از طرف کشور پذیرنده دریافت می گردد با رعایت مفاد بند 4 از ماده 39:

(مفاد بند 4 ماده 39 مقرر می دارد): (در صورت فوت یک عضو مأموریت که تبعه کشور پذیرنده یا مقیم دائم آن کشور نمی باشد و یا در صورت فوت یکی از بستگان او که اهل خانه او هستند کشور پذیرنده خروج اموال منقول متوفی را اجازه خواهد داد به استثنای اموالی که در کشور پذیرنده تحصیل شده و حین فوت ممنوع الصدور باشد. از اموال منقول که وجود آن در کشور پذیرنده صرفا به سبب حضور متوفی که در آنجا به سمت عضو مأموریت یا یکی از بستگان عضو مأموریت بوده مالیات بر

ص: 763

ارث اخذ نخواهد شد).

د- مالیات و عوارض مأخوذه از درآمدهای شخصی حاصل در کشور پذیرنده و همچنین مالیات بر سرمایه های به کار افتاده در بنگاههای تجارتی آن کشور.

ه - مالیات و عوارضی که در قبال انجام خدمات خاصی وصول می شود.

و - هزینه های ثبت و دادرسی و رهن و تمبر در مورد اموال غیر منقول با رعایت مفاد ماده 23 (ماده 23 شامل کارمندان اداری و فنی نمی گردد).

ماده 35 کشور پذیرنده مأمور سیاسی را از انجام خدمات شخصی و خدمات عمومی به هر صورت و هر شکل و الزامات نظامی از قبیل انجام خدمت نظامی و شرکت در عملیات نظامی و اسکان در محل معین معاف خواهد داشت.

ماده 36 1- کشور پذیرنده طبق قوانین و مقرراتی که ممکن است وضع نماید ورود اشیاء زیر را با معافیت از حقوق و عوارض گمرکی و یا بر هزینه های مربوطه بجز مخارج انبارداری و باربری و هزینه های مشابه اجازه خواهد داد:

الف - اشیاء مورد استفاده رسمی مأموریت.

ب - اشیاء مورد استفاده شخصی مأمور سیاسی یا بستگان او که اهل خانه او هستند، همچنین اثاثیه ای که برای منزل خود لازم دارد.

تهیه شده در اداره دادرسی هیئت مستشاری نظامی مورخ 9/1/1351

یادداشت سفارت آمریکابه وزارت امور خارجه ایران

سند شماره (55) تاریخ: 9 دسامبر 1964 - 18 آذر 1343 از: سفارت آمریکا - تهرانیادداشت شماره 282به: وزارت امور خارجه ایران سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، مفتخر است که دریافت یادداشتهای آن وزارتخانه به شماره های 9760 و 9762 به تاریخ 9 دسامبر 1964 در پاسخ به یادداشت شماره 299 سفارت به تاریخ 18 دسامبر 1963 (27 آذر 1342 - م)را اعلام دارد. این یادداشتها به عنوان پاسخهای مطلوب و قابل قبولی به نامه شماره 423 سفارت به تاریخ 19 مارس 1962 (28 اسفند 1340 - م) تلقی می شوند.

در ارتباط با تبادل این یادداشتها و مطابق با شرایط مندرج در ماده 32 کنوانسیون وین، این سفارتخانه خوشوقت است که به وزارتخانه شاهنشاهی اطلاع دهد که مقامات ایالات متحده تقاضای مقامات دولت ایران را مبنی بر لغو مصونیت در مواردی که دولت شاهنشاهی ایران آن را دارای اهمیت ویژه ای می داند، با نظر موافق مورد ملاحظه قرار خواهند داد. این طور استنباط می شود که موارد با «اهمیت ویژه» عبارت است از مواردی که شامل جرائم شنیع و دیگر اعمال جنایات کارانه و سزاوار

ص: 764

مجازات می باشد.

سفارت ایالات متحده موقع را مغتنم شمرده، احترامات فائقه خود را تجدید می نماید.

سفارت ایالات متحده آمریکا - تهران 9 دسامبر 1964

توضیح شمول لایحه وضعیت

سند شماره (56) تلگرام هوایی به شماره 306 - Aتاریخ 12 دسامبر 1964 - 21 آذر 1343 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه مرجع: تلگرام سفارت به شماره 643 به تاریخ 9 دسامبر 1964طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: توضیح شمول لایحه وضعیت ضمائم این تلگرام، کپی سه یادداشت مبادله شده به تاریخ 9 دسامبر می باشد، که به منظور روشن کردن مصونیتها و معافیتهایی که در یادداشتهای مبادله شده سال گذشته (یادداشت ایران به شماره 8296 و یادداشت آمریکا به شماره 299) آمده است، مبادله شده است. تصویب لایحه وضعیت در 13 اکتبر (21 مهر - م) که ظاهرا این مصونیتها و معافیتها را تنها برای گروه محدود و معینی از پرسنل آمریکایی در نظر می گیرد، باعث شد تا مفاد این یادداشتها تحت الشعاع لایحه قرار گیرد. تبادل یادداشتهای کنونی، توضیح مورد نظر را فراهم می کند.

از دو ماه پیش که لایحه تصویب شد - و در واقع حتی قبل از آن - ما با وزارت خارجه مذاکراتی داشته ایم تا اطمینان حاصل کنیم که هدف اساسی از مبادله یادداشتهای اولیه، صرف نظر از تعبیرات محدود کننده احتمالی قانون وضعیت، تحقق می یابد. این مذاکرات که با پیچیدگیهای قانونی و مسائل سیاسی درگیر بوده و در طی تلگرامهای سفارت به شماره های 495 و 630 گزارش گردیده، کاملاً دشوار و طولانی بوده است.

راه حل مورد قبول طرفین در دو یادداشت وزارت خارجه مندرج است. اولی (یادداشت شماره 9760، ضمیمه یک) صرفا سفارت را از تصویب اخیر قانون وضعیت در مورد «رئیس و اعضای هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران که تحت موافقتنامه های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی هستند»، آگاه می سازد. دومی (یادداشت شماره 9762، ضمیمه 2) به کنوانسیون وین اشاره دارد و توافق دولت ایران را باشمول کامل مصونیت به «پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکایی که تحت موافقتنامه ها و ترتیبات منعقده میان دو دولت در ایران بسر می برند» و تحت عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت مطابق با تعریف مندرج در بند (و) از ماده اول کنوانسیون وین «معرفی» شده اند، اعلام می دارد. جوابیه سفارت به این دو یادداشت (یادداشت شماره 282، ضمیمه 3)، حاوی شرایط الغاء مصونیت می باشد، که مجوز آن در تلگرام شماره 413 وزارت امور خارجه آمده است. جوابیه سفارت این مکاتبه را به هم پیوند می زند. هر دو یادداشت ایران در پاسخ به یادداشت 299 ما (تلگرام شماره 552 سفارت) می باشد که به صورتی غیر مستقیم نیز توسط قانون وضعیت تأیید شده است. پاسخ ما با صراحت بیشتری، دو یادداشت ایران را همچنین با یادداشت اولیه به شماره 243 ما که موجب کل مکاتبه گردیده است، پیوند می دهد.

ص: 765

باید توجه کرد که در ضمائم 1و2 بعضی از کلمات توسط مترجم به منظور وضوح بیشتر داخل پرانتز قرار گرفته است، ولی این پرانتزها جزء خود سند نیست.

ترجمه های تأیید شده، از یادداشتهای 9760 و 9762 ایران و یک نسخه تأیید شده از یادداشت 282 ما، جداگانه به دفتر مشاور حقوقی در امور معاهدات، برای بررسی تقدیم خواهد شد. همه ضمائم طبقه بندی نشده می باشد، ولی قبل از انتشار علنی آنها، باید سفارت در جریان گذارده شود، زیرا تمام مطالب مربوط به موضوع مصونیت، در اینجا هنوز از حساسیت بالایی برخوردار است. دولت ایران از اعلان عمومی شرایط الغاء مصونیت تا اطلاع بعدی و تا زمان مناسبتری، خودداری می ورزد.

از طرف سفیرمارتین.اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی ضمائم :

1 - متن یادداشت شماره 9760 ایران 2 - متن یادداشت شماره 9762 ایران 3 - متن یادداشت شماره 282 آمریکا طبقه بندی: گروه 3 - در فواصل 12 ساله طبقه بندی کاهش داده شود - به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

تبادل یادداشتهای مربوط به لایحه کاپیتولاسیون

سند شماره (57) تلگرام هوایی ارسالی به شماره 313 - Aتاریخ : 15 دسامبر 1964 - 24 آذر 1343 از : سفارت آمریکا - تهران طبقه بندی : خیلی محرمانهبه : وزارت امور خارجه - واشنگتن موضوع: تبادل یادداشتهای مربوط به لایحه وضعیت - ارسال نسخه های اصلی یا کپی تأیید شده به همراه ترجمه.

مرجع: تلگرام هوایی سفارت به شماره 306 - A به تاریخ 12 دسامبر 1964 - تلگرام سفارت به شماره 645.

برای دفتر مشاور حقوقی، امور معاهدات.

ضمائم این تلگرام، اسناد مربوط به لایحه وضعیت به شرح زیر می باشد:

1 - یادداشت شماره 9760 وزارت خارجه ایران - نسخه اصلی به اضافه دو کپی تأیید شده به همراه ترجمه.

2 - یادداشت شماره 9762 وزارت خارجه ایران - نسخه اصلی به اضافه دو کپی تأیید شده به همراه ترجمه.

3 - یادداشت شماره 282 سفارت آمریکا در تهران - به اضافه دو کپی تأیید شده .

همان طوری که قبلاً در تلگرام هوایی سفارت به شماره 306 - A بیان شد این یادداشتها، قبل از هماهنگی با این سفارتخانه، نباید منتشر شود.از طرف سفیر:مارتین. اف. هرتز مشاور سفارت در امور سیاسی طبقه بندی گروه 3 - با فواصل 12 ساله از طبقه بندی کاسته شود، به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

مصونیتهای کنوانسیون وین

ص: 766

سند شماره (58) تلگرام وارده به شماره 207تاریخ : 15 دسامبر 1964 - 24 آذر 1343 از : سر فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکابه : آرمیش - مگ جهت اطلاع: سفارت آمریکا- تهرانمرجع : تلگرام سفارت به شماره 643 به تاریخ 9 دسامبر 64 (18 آذر 43)که از نتایج موفق مذاکرات مصونیتها و معافیتها اطلاع می دهد.

موضوع : مصونیتهای کنوانسیون وین 1 - (طبقه بندی شده) نتیجه موفقیت آمیز مذاکرات در مورد مصونیتها و معافیتها، بی نهایت رضایتبخش می باشد. من متوجه موانع زیادی که باید بر آنها غلبه می شد، هستم و تصدیق می کنم که این دستاوردها نتیجه تلاش، بردباری، پشتکار و کار گروهی برجسته و چندین ماهه آرمیش - مگ و سفارت می باشد.

2 - (طبقه بندی شده) اقدام شاه مبنی بر تشویق نتیجه گیری از موضوعی که در جو سیاسی ایران از حساسیت بالایی برخوردار است، بیانگر اطمینان او به هیئت آمریکایی و نشانگر روابط عالی تیم کشوری و مستشاران نظامی با او و دولت شاهنشاهی ایران است.

3 - (طبقه بندی شده) لطفا تبریکات شخصی مرا به جناب سفیر «هلمز» به خاطر موفقیتش، ابلاغ کنید. از همه کسانی که در این امر مساعدت نمودند و به خوبی کار را انجام دادند، تقدیر می نمایم.

4 - (طبقه بندی نشده) من مایلم که شما کلیه پرسنل وزارت دفاع را از امتیازات و مصونیتهای جدیدشان مطلع سازید و تعهدات مهم و الزامیشان مبنی بر رعایت قوانین و رسوم ایرانی را به آنان خاطرنشان سازید. (حاشیه دست نویس - م) توجه: تا زمانی که کارتهای هویت آماده نشده، اقدام نکنید. طبقه بندی: گروه 3

تحرکات ضدکاپیتولاسیون در آبادان

سند شماره (59) تلگرام وارده به شماره 249تاریخ: 16 دسامبر 1964 - 25 آذر 1343 از: کنسولگری آمریکا در خرمشهربه: سفارت آمریکا در تهران طبقه بندی: خیلی محرمانه یک منبع موثق گزارش می دهد که روحانیون طرفدار خمینی در آبادان، مبارزه ضدآمریکایی را شدت می بخشند. اعلامیه هایی در محل کار یا در خارج از آن، در میان کارگران صنعت نفت توزیع می شود. انتقاد اساسا از لایحه وضعیت مجلس است.

همین منبع گزارش می دهد که دو تن از روحانیون آبادان به نامهای «جمی» و «سنابادی» در گردهمائی رهبران طرفدار خمینی که از 7 تا 13 دسامبر(16 تا 22 آذر - م) در قم تشکیل شد، شرکت داشتند. شورای متخصصین نفت در آبادان در روزهای 3 و 4 دسامبر (12 و 13 آذر - م) با «آقا عبدالرسول» شخصیت برجسته مذهبی در منطقه، دیدار کردند. جزئیات متعاقبا به اطلاع می رسد.

فلت طبقه بندی: گروه 3 رژیم شاه که علیرغم عوام فریبی ها و تبلیغات دروغین و نیز با شکنجه و زندان نتوانسته بود، افکار

ص: 767

مردم را از خیانت جدید خود منصرف سازد، بر آن شد که با نیرنگ تازه ای مردم را خواب و خام ساخته، خیانتی را که به ملت ایران و خدمتی را که به آمریکا کرده است، کوچک و ناچیز جلوه دهد.

بعد از تبادل یادداشتهای مربوط به تصویب کاپیتولاسیون میان ایران و آمریکا، حسنعلی منصور (قهرمان احیای کاپیتولاسیون) بار دیگر به مجلس سنا شتافت، تا لطف ارباب خود را در پذیرش لغو مصونیت در مواقع ضروری به اطلاع همگان برساند. در تاریخ 7 دی ماه 1343، در جلسه 89 از دوره چهارم مجلس سنا، منصور این چنین گفت:

«... ما کاملاً توجه به این شبکه ها و به این ستون پنجمها و به این عناصر مخرب داریم... در ضمن همین افراد، همین عناصر بودند و هستند که وقتی می بینند یک مملکتی با سرعت رو به جلو است، وقتی می بینند یک برنامه هایی واقعا صحیح انجام می شود، آن وقت شروع به شایعه پردازی و غرض ورزی می کنند! رجال معظمی که در اینجا تشریف دارید. شما با یک افکار پاک و با یک تجربه وسیع و با یک دنیا خدمت، به این محل آمده اید و در اینجا ناظر خدمات دولت هستید و تدابیر و راهنماییها و ارشادی که در این نه ماهه، دولت از مجلس سنا کسب کرده است، بقدری مغتنم است که بنده در مقابل چنین مجمعی جز اظهار تشکر و اطمینان، نمی توانم عرض دیگری بکنم. ولی آنچه در خارج می گذرد و آنچه مغرضان و حسودان به شایعه می پردازند، چنان که در یک موردی به طور مثال عرض می کنم.

نسبت به مصونیت سیاسی عده ای از مستشاران نظامی آمریکا که در خدمت دولت ایران اند، چه حرفها که نزدند. این واقعا برای کشوری که با این ثبات و آرامش هست، به نظر بنده بقدری مذبوحانه و بقدری مغرضانه است که احتیاجی به دفاع ندارد. وقتی ما به هیئتهای اقتصادی، امتیازات بسیار وسیعتری را می دهیم، چرا نسبت به مسئله امنیت خود غافل باشیم. این مسائل از حلقوم کسانی خارج می شود که متأسفانه مایلند که ایران راه و روش سالم و متین و با ثبات امروز را نپیماید.

ولی بنده در اینجا، امروز به استحضار مجلس محترم سنا می رسانم، با وجودی که این قانون از مجلسین گذشت و ابلاغ شد و دولت مجری آن است، ولی با مذاکراتی که با مقامات آمریکایی به عمل آمد،از طرف دولت آمریکا موافقت شد که نسبت به هر موردی که دولت ایران تشخیص بدهد که ضرورت داشته باشد، دولت آمریکا موافقت خواهد کرد که نسبت به آن فرد سلب مصونیت سیاسی بکند. (صحیح است) در حقیقت این یک مسئله ای است که ما فقط نسبت به خدمتگزارانی در ارتش ایران، حقوقی قائل هستیم با حق اینکه هر موقع ضروری تشخیص بدهیم، این مصونیت را سلب بکنیم و دولت آمریکا این موافقت را اعلام کرده است و بنده امروز در مجلس محترم سنا با اعلام آن احساس افتخار می کنم!(صحیح است). دیگر وسیله به دست حسودان و بدبینان داده نشود که این مسائل کوچکی که در روابط بین المللی بسیار ناچیز و بی اهمیت است و مشابه آن در تمام کشورها به عناوین مختلف انجام می شود و در مقابل یک چنین عظمتی که امروز، ایرانی باید به آن ببالد، عنوان کنند و این مسائل را به آن، جامه سیاسی بپوشانند. اینها دون شأن مملکت است. اینها دون شأن دولت است و اینها بدون تردید محکوم از طرف نمایندگان محترم ملت در مجلس سنا و مجلس شورای ملی است.» در اینجا چند سؤال مطرح است. اول اینکه اگر این لایحه طبق ادعای قبلی آقای منصور،

ص: 768

بی اهمیت، جزئی و به نفع توده مردم بود و مجلسین هم آن را تصویب کرده بودند، چرا دولت وقت وارد مذاکره شد تا در این لایحه به نفع مردم! تغییری بدهد؟ دوم اینکه اگر واقعا تغییری داده شد چرا آن تغییر، جزء مواد همان لایحه قرار نگرفت؟ سوم اینکه اگر به ادعای آقای منصور مجلسین این لایحه را تصویب کرده اند، به چه مجوزی دولت رأسا وارد مذاکره شده و بدون اطلاع تغییری در این لایحه داده است؟ اگر واقعا در لایحه کاپیتولاسیون تغییری داده شده بود باید مطابق قانون، شکل قانونی به خود می گرفت نه آن که آقای منصور آن را در یک سخنرانی بیان کند و به آن ببالد. ولی حقیقت ماجرا این بود که منصور سعی کرد با اعلام این خبر، کمی از خشم و نفرت مردم نسبت به این لایحه بکاهد.

لازم به ذکر است که در روز 8 دیماه 1343، رژیم شاه فرزند برومند امام خمینی (ره) یعنی حاج آقا مصطفی خمینی را پس از 57 روز اسارت، از زندان آزاد کرد تا به اصطلاح حسن نیت خود را به مردم نشان دهد، ولی به علت ترس از فعالیتهای ایشان در قم، 5 روز بعد یعنی در 13 دیماه 1343 ایشان را به ترکیه تبعید نمود.

توجیهات منصور، نخست وزیر، در رابطه با کاپیتولاسیون

سند شماره (60) تلگرام ارسالی به شماره 744تاریخ: 18 ژانویه 1965- 28 دی 1343 از: سفارت آمریکا- تهرانبه: وزارت خارجه - واشنگتن طبقه بندی: خیلی محرمانه وزارت دفاع - واشنگتن مرجع: تلگرام وزارت خارجه به شماره 574 کنوانسیون وین در روزنامه رسمی کشور به تاریخ 19 دسامبر (28 آذر- م) و قانون جداگانه در مورد تسری مصونیتهای کنوانسیون به اعضاء هیئت نظامی که «در استخدام دولت ایران هستند»، به تاریخ 26 دسامبر (5 دی - م) چاپ شد. طبق قوانین ایران هر قانون جدید ده روز پس از انتشار رسمی، قابل اجراء خواهد بود (طبق شرایط قدیمی اجراء قانون در سراسر ایران با توجه به دوری مسافت از تهران، این مدت لحاظ شده است. احتمالاً در عرف روزگار مدرن، قابل اجراء نمی باشد).

گروه مشاورین کمک نظامی (مگ) مستقر در سفارت، در حال تهیه فهرست کاملی از اسامی افرادی است که باید مشمول این قانون شوند و در مورد فرم و عبارات کارتهای شناسایی که قرار است صادر شود با وزارت خارجه (ایران - م) همکاری می کند.

طبقه بندی: گروه 3هلمز آرمیتاژ سرانجام در روز اول بهمن ماه 1343، حسنعلی منصور به سزای اعمال ننگین خویش رسید و به دست یکی از جوانان برومند اسلام به نام «محمد بخارائی» ، در جلو درب ورودی مجلس شورای ملی (محل احیای کاپیتولاسیون) اعدام انقلابی گردید. رژیم شاه در ابتداء، خبر مرگ منصور را از رسانه های گروهی مخفی داشت و بعد از 6 بهمن یعنی سالروز به اصطلاح انقلاب سفید، خبر هلاکت او را به اطلاع عموم رساند.

لازم به ذکر است که محمد بخارائی عضو هیئتهای مؤتلفه اسلامی بود و به همراه چند تن دیگر از یارانش به نامهای «نیک نژاد، صفار هرندی، صادق امانی و مهدی عراقی» طرح اعدام انقلابی شاه و

ص: 769

11 تن از مسئولین رده بالای رژیم شاه از قبیل منصور،ایادی، اقبال و... را ریخته بودند. به علت عدم دسترسی به شاه این اعدامها از منصور شروع شد، ولی متأسفانه ساواک این گروه را شناسایی و دستگیر نمود، لذا آنها موفق به اجرای بقیه اعدامها نگردیدند.

اعلام رسمی احیای کاپیتولاسیون

سند شماره (61) شماره: 27/33477/55334 طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 4 فوریه 1965- 15 بهمن 1343 از: وزارت اقتصاد - اداره کل گمرکات - بخش سرپرستیبه: وزارت امور خارجه - دایره تشریفات 1- براساس اطلاعات واصله، قانون مربوط به اعطای معافیتها و مصونیتهای سیاسی به مستشاران نظامی آمریکا از تصویب مجلسین گذشته است.

2- در حال حاضر، اموال مستشاران مذکور بر اساس تبصره 1 قانون بودجه 1337 (1958) مربوط به معافیتهای گمرکی، ترخیص می شود.

3- اگر قانون مورد اشاره در بند 1 این نامه به تصویب نهایی رسیده باشد، تشریفات مشابهی که در مورد مأمورین سیاسی خارج اجراء می شود، در رابطه با ترخیص اموال مستشاران آمریکایی اعمال خواهد شد.

4- در خواست می شود که نتیجه اقدامات انجام شده و نسخه ای از قانون مربوطه را به این وزارتخانه ارسال دارید.

رئیس کل گمرکدکتر هادی رونوشت:

وزارت امور خارجه، اداره معاهدات و قراردادها وزارت جنگ، اداره مستشاری

اعدام انقلابی منصور

سند شماره (62) تلگرام ارسالی به شماره 886 طبقه بندی نشدهتاریخ: 24 فوریه 1965- 5 اسفند 1343 از: سفارت آمریکا- تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن از آن وزارتخانه تقاضا می شود که ما را از موارد زیر مطلع سازید:

1- آیا برای به اجراء درآمدن کنوانسیون وین، تعداد کافی از ملل (22کشور) اسناد مربوط به تصویب کنوانسیون را به سازمان ملل تسلیم کرده اند ؟ 2- دور نمای اقدام سنای آمریکا در مورد کنوانسیون چیست؟هلمزهلمز، 1

معافیتهای گمرکی برای مستشاران

سند شماره (63) تلگرام وارده به شماره 706 طبقه بندی نشدهتاریخ: 26 فوریه 1965- 7 اسفند 1343 از: وزارت امور خارجه- واشنگتنبه: سفارت آمریکا- تهران مرجع: تلگرام سفارت به شماره 886 کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک در 24 آوریل 1964 (4 اردیبهشت 1343- م) به

ص: 770

مرحله اجراء درآمد. در حال حاضر 36 کشور عضو آن می باشند. این کنوانسیون در تاریخ 14 می 1963 (24 اردیبهشت 1342- م) به سنای ایالات متحده تسلیم شد. لیکن اطلاعی در دست نیست که سنا چه زمانی در مورد آن اقدام خواهد کرد.

جهت اطلاع شما: کنوانسیون وین در مورد روابط کنسولی به مرحله اجراء در نیامده است. پنج کشور مصوبه هایشان را سپرده اند یا به آن پیوسته اند. این کنوانسیون هنوز به سنای ایالات متحده تسلیم نشده است.راسک

دورنمای تصویب کنوانسیون وین در آمریکا

سند شماره (64) طبقه بندی نشده تاریخ : 6 مارس 1965- 15 اسفند 1343 از : سفارت آمریکا - تهرانبه : وزارت امور خارجه ایران یادداشت شماره : 406 سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی، افتخار دارد تا اطلاعات زیر را که مربوط به مصونیت کارکنان خارجی در ایران و ایالات متحده می باشد، در اختیار آن وزارتخانه قرار دهد:

1- با توجه به مصونیتها و معافیتهای غیر دیپلماتیک کارمندان نظامی و غیرنظامی آمریکایی در ایران مطابق با توافقنامه ها و ترتیبات منعقده بین ایالات متحده و دولت شاهنشاهی ایران، برداشت ما چنین است:

وضعیت کنوانسیون وین در آمریکا و دیگر کشورها

الف - کنوانسیون وین در 2 فوریه 1965 (13 بهمن 1343- م)، سی روز بعد از سپردن سند تصویب آن، همان طوری که در ماده 51 کنوانسیون پیش بینی شده، برای ایران به اجراء درآمد. در ابتداء کنوانسیون در تاریخ 24 آوریل 1964 (4 اردیبهشت 1343- م) برای قدرتهای امضاء کننده، به اجراء درآمد و این زمانی بود که 22 کشور، اسناد تصویب آن را سپرده بودند. اکنون اعضای کنوانسیون بالغ بر 36 کشور می شود.

ب - کنوانسیون امتیازات و مصونیتهای مشخص شده در مواد 29 تا 36 را برای کارکنان اداری و فنی هیئتهای خارجی تأمین می نماید. ماده 31 مقرر می دارد: « مصونیت از تعقیب جزائی در کشور پذیرنده».

مصونیت کارکنان خارجی در ایران و آمریکا

ج- به وسیله یادداشت شماره 9762 مورخ 9 دسامبر 1964 (18 آذر 1343)، وزارت امور خارجه (ایران - م) امتیازات و مصونیتهای مواد 29 تا 36 کنوانسیون را شامل این افراد دانست:

«کارمندان نظامی و غیرنظامی آمریکایی که طبق توافقنامه ها یا ترتیبات منعقده بین دو دولت در ایران هستند و از طرف سفارت به عنوان کارکنان اداری و فنی سفارتخانه به وزارت امور خارجه شاهنشاهی معرفی می شوند».

د - یادداشت شماره 9760 مورخ 9 دسامبر 1964 (18 آذر 1343) سفارتخانه را مطلع نمود که مجلسین شورا و سنا در 13 اکتبر 1964 (21 مهر 1343) یا قبل از آن، رأی دادند که این مصونیتها و معافیتها شامل رئیس و اعضای هیئتهای نظامی آمریکایی که در استخدام دولت شاهنشاهی هستند، بشود. با وجود این قانون، دیگر شکی وجود نخواهد داشت که کارکنان هیئت نظامی که در مقابل

ص: 771

خدمات خود از دولت ایران حقوق می گیرند، مشمول کنوانسیون خواهند شد. کارکنانی که به این صورت حقوق نمی گیرند، مشمول یادداشت شماره 9762 وزارت امور خارجه می باشند.

ه - این واقعیت که دولت ایالات متحده هنوز کنوانسیون وین را تصویب نکرده است، از لحاظ قانونی ربطی به این مسئله ندارد. ماده 47 کنوانسیون این گونه مقرر می دارد که: «دولت پذیرنده( در این مورد ایران) در اجرای مقررات این کنوانسیون، تبعیضی بین دولتها قائل نخواهد شد».مفاد این ماده، مندرج در بند2 (الف) مقرر می دارد که موارد زیر تبعیض تلقی نخواهد شد: اگر دولت پذیرنده(ایران) یکی از مقررات این کنوانسیون را به طور محدود اجراء کند به این علت که دولت فرستنده(آمریکا) نسبت به هیئت (ایران) در این مورد محدودیت قائل شده باشد، این ماده به طور واضحی اجازه این امر را می دهد ولی اجباری نیست. و یادداشتهای شماره 9760 و 9762 وزارت امور خارجه، مصونیتها و معافیتهای ماده 37 را بدون قید و شرط اعطاء می کند و بدین وسیله بیانگر نیت دولت شاهنشاهی مبنی بر این امر است که این دولت خواستار هیچ گونه محدودیتی در کاربرد آن نمی باشد.

2- این موضوع متضمن معامله متقابل نیست، ولی سفارت مایل است به وزارت امور خارجه اطلاع دهد که دولت آمریکا در اعطاء مصونیتها محدودیتی به کار نمی برد. افراد سیاسی خارجی که ایالات متحده استوار نامه های آنها را معتبر دانسته و همراهان آنان را تأیید کرده است، از بازداشت و زندانی شدن مصون هستند، کالاها و اموالشان را نمی توان توقیف یا ضبط کرد. هر کسی که علیه اینگونه کارمندان دیپلماتیک یا همراهانشان و یا علیه کالاها و اموالشان تعقیب قانونی اعمال نماید یا هر کسی که به یک کارمند دیپلماتیک حمله نماید به جریمه و زندان محکوم خواهد شد (22 ایالات متحده، کد 254- 252).

موضع دولت ایالات متحده این است که بجز اتباع و ساکنان دائمی ایالات متحده، مصونیت رئیس هیئت دیپلماتیک شامل کلیه اعضای هیئت و از جمله کارمندان اداری که جزء کارمندان دیپلماتیک نیستند، می شود.

سفارت موقع را برای تجدید احترام به وزارت امور خارجه شاهنشاهی مغتنم می شمارد.

بخشنامه مربوط به تصویب کنوانسیون وین

سند شماره (65) طبقه بندی نشدهتاریخ 15/12/1343- 6 مارس 1965 از: وزارت امور خارجه ایران - دایره تشریفاتبه: نمایندگیهای سیاسی خارجی مقیم ایران یادداشت تشریفات وزارت امور خارجه شاهنشاهی با اظهار تعارفات خود به نمایندگیهای سیاسی خارجی مقیم دربار شاهنشاهی احتراما اظهار می دارد:

دولت شاهنشاهی ایران از تاریخ چهاردهم اسفند 1343 برابر پنجم مارس 1965 مقررات و قواعد قرارداد وین راجع به روابط سیاسی مورخ 18 آوریل 1961 را در روابط خود با نمایندگیهای سیاسی کشورهایی که این قرارداد را با توجه به ماده پنجاه و یکم آن تصویب کرده اند، رعایت خواهد نمود.

موقع را برای تجدید احترام مغتنم می شمارد.

اجرای کنوانسیون وین

ص: 772

سند شماره (66) تاریخ: 9 مارس 1965 - 18 اسفند 1343 از: دفتر جان. ای. آرمیتاژ - معاون مخصوص سفیر در امور MSP(1)به: سفیر موضوع: اجرای کنوانسیون وین یادداشت ضمیمه، بخشنامه ای به کلیه هیئتهای سیاسی می باشد که در اشاره به ماده 51، یعنی ماده مربوط به اجرای بدون تبعیض کنوانسیون، دارای ابهام است.

من پیشنهاد می کنم فعلاً آن را نادیده گرفته و به یادداشت خود خطاب به وزیر خارجه، بپردازیم.

دفعه بعد وقتی که او را ملاقات نمودید، در صورت امکان از او بپرسید که آیا یادداشت ما را دریافت و مطالعه کرده است. و اگر چنین است آیا او به اداره گذرنامه مجوز لازم را داده است تا کارتهایی در اختیار پرسنل ما قرار دهد که به وضوح نشانگر این باشد که آنان را نمی توان دستگیر یا بازداشت نمود.

یادداشت ضمیمه احتمالاً برای رئیس هیئت سیاسی مشکلاتی در برندارد، ولی من تصور می کنم که می توان آنها را به قائم مقام شما ارجاع داد.

قتل یک دختر ایرانی به وسیله یک درجه دار آمریکایی

سند شماره (67) یادداشت شماره: 418 طبقه بندی نشدهتاریخ: 11 مارس 1965- 20 اسفند 1343 از: سفارت آمریکا- تهرانبه: وزارت امور خارجه ایران سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه شاهنشاهی احتراما به اطلاع آن وزارتخانه می رساند که در تاریخ 3 مارس 1965 (12 اسفند 1343- م) در کرمانشاه، یک وسیله نقلیه موتوری به رانندگی «چارلز. ال. گری» که در حال انجام مأموریت اداری بوده و از متخصصین رده 4 آرمیش - مگ می باشد با دوشیزه «ایران سلیمی» تصادف نمود. در 11 مارس (20 اسفند- م) دوشیزه سلیمی بر اثر جراحات وارده از این تصادف فوت کرد.

سفارت مایل است تأسف عمیق خود را از وقوع این تصادف ناخوشایند به آن وزارتخانه اعلام دارد.

بر طبق یادداشت شماره 342 سفارت مورخ 23 ژانویه 1965 (3 بهمن 1343- م) که در جواب یادداشت شماره 9762 آن وزارتخانه مورخ 9 دسامبر 1964 ارسال شد، آقای «گری» که فردی متخصص است، به عنوان کارمند اداری و فنی سفارت به آن وزارتخانه معرفی شد. بنابراین ایشان طبق ماده 37 کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک از امتیازات و مصونیتهای سیاسی که در مورد کارکنان سفارت صادق است، برخوردار می باشد.از آن وزارتخانه درخواست می شود که به مقامات ذی صلاح ایران اطلاع دهد که «گری» مصونیت سیاسی دارد و قضیه نامبرده هم اکنون تحت رسیدگی مقامات نظامی آمریکایی قرار دارد.

اگر چه، بر طبق ماده 31 کنوانسیون وین، آقای «گری» از تعقیب مدنی و همچنین جنایی مصونیت دارد ولی مقامات نظامی آمریکا حل و فصل مناسب هرگونه ادعای مدنی ناشی از این تصادف، که از

ص: 773


1- برنامه مشترک امنیتی م.

طرف بستگان درجه یک دوشیزه سلیمی اقامه گردد، متقبل می شوند.

سفارت موقع را برای تجدید احترام به وزارت امور خارجه شاهنشاهی مغتنم می شمارد.

دادگاههای آمریکا در ایران و معاهده 1921 ایران و شوروی

سند شماره (68) طبقه بندی: خیلی محرمانه اداری - غیر رسمیتاریخ: 24 مارس 1965- 4 فروردین 1344 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: سفارت آمریکا - آنکارا فرانک عزیز:

احتمالاً تا به حال متوجه شده اید که بالاخره برای عقد یک قرارداد وضعیت با ایرانیها به نتیجه رسیدیم. در اصل، این قرارداد همان مصونیتها و امتیازات کنوانسیون وین را در مورد پرسنل نظامی مستقر در اینجا تحت عنوان «کارکنان اداری و فنی» سفارت اعمال می کند. این موضوع در اینجا از نظر سیاسی حائز حساسیت بسیاری است و به خاطر مذاکرات علنی (مجلس - م) موقعیت ما کمی لطمه دیده است. در تمام مدت مذاکره با ایرانیها به آنها اطمینان می دادیم که نه در گذشته و نه در آینده قصد بر پایی دادگاه نظامی در ایران را نداشته و نداریم. در گذشته این کار را نکرده ایم، چون طبق مقررات نظامی، نهاد نظامی ما در اینجا به صورت پایگاه در می آید و ما به خاطر معاهده 1921 ایران و شوروی بشدت از بروز چنین امری جلوگیری می کنیم. بر طبق این معاهده ایران متعهد است که به هیچ نیروی خارجی اجازه تأسیس پایگاه در این کشور را ندهد. به هر حال، ایرانیان حتی نسبت به اشاره ای در مورد برپایی حوزه قضائی خارجی در اینجا حساسیت شدید نشان می دهند و علت آن نیز تجارب طولانی و تلخ آنان در رابطه با «کاپیتولاسیون» می باشد.

این موضوع چگونه به شما ارتباط پیدا می کند؟ چگونگی ربط آن به شما این است که از زمان انعقاد قرارداد جدید، یک تصادف منجر به مرگ در اینجا توسط یک درجه دار جزء به نام «چارلز. ال.

گری» متخصص درجه چهارم، صورت گرفته است. او در این تصادف آن قدر بی مبالات و مسامحه کار تشخیص داده شده است که باید در یک دادگاه نظامی محاکمه شود. ژنرال «اکهارت» خواستار محاکمه وی در ترکیه شده و سرگرد «هارت» نیز در همین رابطه در هفته گذشته با ژنرال «هریک» ملاقاتی داشته است. صریح بگویم برداشت ما این است که ژنرال «هریک» تمایلی برای موافقت با این درخواست از خود نشان نداد. از آنجایی که دادرسی مختصر و دادگاه ویژه معمولاً در آنجا تشکیل می شود، ما متحیریم که چرا محاکمه یکی از اعضاء «آرمیش - مگ» باید مشکل خاصی را فراهم کند.

از شما نمی خواهم که در این زمینه ابتکاری به خرج دهید، لیکن می خواهم شما در جریان باشید تا تصمیم گیری مناسب در این موضوع را تسهیل سازید. در صورت مطلع ساختن سفارت از نتایج امر و زمان آن، متشکر خواهم شد.

مدت مأموریت ما در اینجا رو به پایان است و در ماه ژوئن (خرداد - م) جهت انتقال اینجا را ترک کرده و عازم وطن خواهم شد، خدا را شکر. در پائیز امسال عازم مسکو خواهم شد. اسبهای فراری همیشه به اصطبل باز می گردند. با بهترین احترامات.ارادتمندجان. ای. آرمیتاژ معاون ویژه سفیر

ترور شاه

طبقه بندی: گروه -3 در فواصل 12 ساله از طبقه بندی کاسته شود، به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

ص: 774

رژیم شاه تصور می کرد با دستگیری و سرکوبی گروه ”محمد بخارائی“ ریشه اعمال قهرآمیز را برای مدتی طولانی خشکانیده و می تواند با آسودگی به حیات خود ادامه دهد ٬ ولی هنوز 3 ماه از اعدام انقلابی منصور نگذشته بود که صدای رگبار مسلسل ٬ کاخ مرمر را به لرزه درآورد. ساعت 9 صبح روز 21 فروردین 1344 یکی از نگهبانان کاخ مرمر به نام ”رضا شمس آبادی“ در سرسرای کاخ مرمر به طرف شاه اقدام به تیراندازی نمود ٬ ولی قبل از اینکه موفق شود شاه را به سزای اعمال خیانتکارانه اش برساند ٬ توسط دو درجه دار گارد مورد اصابت قرار گرفت.

این حادثه انعکاسی از نارضایتی شدید و اوضاع قابل انفجار در ایران بود ٬ به همین جهت حکومت سعی نمود با تمام قوا از علنی شدن آن جلوگیری نماید اما موضوع چیزی نبود که قابل انکار و اخفاء باشد. حمله در مرکز شهر و در کاخ مرمر انجام گرفته بود و جمع زیادی از مردم از خیابانهای اطراف با شنیدن صدای مسلسل ٬ به کنجکاوی پرداخته بودند و خبر با سرعت درز پیدا کرده و به سر زبانها افتاده بود و همه جا از ترور شاه سخن گفته می شد ٬از این رو مقامات رژیم در مقام اغفال و انحراف افکار عمومی برآمدند و اولین خبر روزنامه ها از طریق سازمان امنیت این بود که ”بین چند نفر سرباز در کاخ مرمر نزاعی در گرفت که منجر به تیراندازی و کشته شدن چند نفر سرباز گردید“. روز بعد گزارش دیگری که دروغ اول را اصلاح می کرد ٬ منتشر شد به این صورت که ”هنگامی که اعلیحضرت همایونی شاهنشاه! به دفتر کار خود در کاخ مرمر نزول اجلال! می فرمود ٬ سرباز وظیفه ای گویا بر اثر جنون آنی ٬ به تیراندازی دست زد و باغبان و دو مأمور را به قتل رسانید و خود کشته شد.“

بلاتکلیفی کنوانسیون وین در سنای آمریکا

سند شماره (69) تلگرام وارده به شماره 1031تاریخ: 14 می 1965- 24 اردیبهشت 1344 از: وزارت امور خارجه - واشنگتنبه: سفارت آمریکا- تهران طبقه بندی: استفاده اداری محدود مرجع: تلگرام سفارت به شماره 1271 طبق ماده 51، کنوانسیون وین تنها بین دولتهایی که سند تصویب کنوانسیون را تسلیم نموده اند و یا به آن ملحق شده اند به اجراء گذاشته می شود. ایران در تاریخ 5 فوریه 1965 (16 بهمن 1343- م) سند تصویب آن را تسلیم نمود. آمریکا هنوز کنوانسیون را تصویب نکرده و در سنا بلاتکلیف باقی مانده است.

من فکر می کنم که سؤال شما در ارتباط با وضعیت پرسنل نظامی آمریکا می باشد. این حقیقت که کنوانسیون به این صورت بین آمریکا و ایران قابل اجراء نیست (تأکید می شود، نیست) باعث کاهش تعهدات جداگانه ای که ایران در یادداشت شماره 9762 به تاریخ 9 دسامبر 1964 (ارسال شده به وسیله تلگرام 313- A به تاریخ 15 دسامبر 1964)، مطابق با ماده 37 (2) در مورد تسری مصونیتها و معافیتها به پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکا متقبل شده، نمی گردد (تکرار می شود، نمی گردد).

دولت آمریکا یادداشتهای سفارت به شماره های 423 به تاریخ 19 مارس 1962 و 299 به تاریخ 13 دسامبر 1963 و پاسخ وزارت (خارجه ایران - م) به تاریخ 9 دسامبر 1964 را به عنوان اساس قرارداد الزامی بین دو دولت، تلقی می نماید.بال

بحث حقوقی پیرامون کنوانسیون وین

ص: 775

سند شماره (70) طبقه بندی: استفاده اداری محدود اداری - غیررسمیتاریخ: 2 ژوئن 1965- 12/3/1344 از: دونالدوهمیر - دستیار مشاور حقوقی به: جان آرمیتاژ - مشاور سیاسی سفیر جک عزیز:

از دریافت نامه شما به تاریخ 25 می که در رابطه با کاربرد کنوانسیون وین می باشد، خوشحالم و سعی خواهم کرد تا نقطه نظراتمان را راجع به مواد 47 تا 51 روشن سازم. گرچه ماده 47 به آن استحکامی که می توانست باشد، نوشته نشده است و بنابر این من می توانم درک کنم که چگونه شما به این نتیجه رسیدید که « هر دولتی که آن را تصویب کند یا به آن ملحق شود، باید این کنوانسیون را نسبت به همه دولی که با آن کشور رابطه دارند، اعمال کند»، اما فکر نمی کنم که شما حمایتی برای این نظریه خاصتان پیدا کنید. ماده 47 تنها موقعی جنبه اجرایی پیدا می کند که بین دو دولت، کنوانسیون اجراء شود و این دو دولت دارای اختلاف مشخصی باشند و در آن اختلاف به مفاد کنوانسیون استناد کنند. این یک قاعده اصلی در حقوق بین المللی است که یک معاهده تنها به امضاء کنندگان آن مربوط می شود. به عنوان یک قاعده (حقوقی - م)، حقوق و وظایف ناشی از یک معاهده، شامل دولتهای ثالثی که شرکای آن معاهده نیستند، نمی گردد.

من معتقدم که شما احتمالاً براساس به یادآوردن یک نکته فنی که شاید از قبل می دانسته اید، به این نتیجه گیری رسیده اید. تحت شرایط معینی این بحث مطرح است که هر چند همه دولتها به یک موافقتنامه بین المللی خاص نپیوسته باشند، اما اگر تعداد کافی از دولتها موضع خاصی را در قبال موضوعاتی که جنبه بین المللی دارند، اتخاذ نمایند. موافقتنامه حاصله بیانگر اجماعی است بر سر آن چیزی که حقوق بین المللی متضمن آن در مورد موضوع مربوطه است. در عین اینکه امکان دارد از چنین استدلالی برای سعی در تحقق قواعد کلی حقوق بین المللی استفاده کرد، اما هنگامی که خواهان اجراء یا مطالبه حقی تحت یک موافقتنامه هستیم در حالی که دولت مدعی یا مدعی علیه یکی از طرفهای موافقتنامه مزبور نباشد، در این روش مذکور قابل استفاده نمی باشد.از این رو، من معتقدم که تفسیر صحیحی از ماده 47 این است که پذیرفته شود، بند اول باید این طور قرائت شود : «در اعمال مفاد کنوانسیون حاضر، دولت پذیرنده نباید بین دولتها(یی که عضو این کنوانسیون هستند) تبعیض قائل شود.» اگر قضیه از این قرار نباشد و نظریه شما قابل اجراء باشد، من معتقدم شما موافق خواهید بود که ایران مجبور خواهد شد کنوانسیون را نه تنها در مورد آمریکا اجراء کند، هر چند آمریکا هنوز عضو این کنوانسیون نمی باشد، بلکه باید آن را در مورد همه دولتها اعمال نماید، هر چند که آنها هنوز یکی از اعضای کنوانسیون مذکور نشده باشند.

با اینکه تلگرام شماره 1271 سفارت بیانگر متنی که در آن تفسیر ماده 51 خواسته شده، نمی باشد اما ما تصور می کنیم که سؤال شما مربوط به مشکل پرسنل نظامی آمریکا می باشد و سعی کردیم در تلگرام 1031 وزارتخانه شرح دهیم که چرا ما معتقدیم که تبادل یادداشتهای دیپلماتیک یک الزام قانونی برای ایران ایجاد کرده که مفاد کنوانسیون وین را در مورد پرسنل نظامی آمریکا به اجراء درآورد، صرف نظر از اینکه آیا ایالات متحده یکی از طرفهای این کنوانسیون می باشد یا خیر. اگر شما

ص: 776

برای متقاعد کردن مقامات ایران جهت اعمال این کنوانسیون نسبت به پرسنل نظامی آمریکا با اشکال مواجه هستید، برای ما مفید خواهد بود که به طور مشخص تری بدانیم که مشکل چیست و مقامات ایران چه موضعی گرفته اند. ما معتقدیم که ما در یک موضع قانونی صحیح قرار داریم، ولی این موضع بیشتر بر پایه تبادل دوجانبه یادداشتها قرار دارد تا بر پایه تفسیری از خود کنوانسیون وین.

من اطمینان دارم آنچه که در بالا گفته شد تا حدودی به شما کمک خواهد کرد و اگر شما خواستار آن هستید که ما این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم، فقط به ما اطلاع دهید.

من توسط «جان گاثری» از انتصاب شما در مسکو مطلع شدم و بسیار خوشحالم، هر چند به خاطر اینکه شما پستی را در حوزه مأموریت من ترک می کنید، متأسف هستم. من منتظر دیدار شما به هنگام حضورتان در واشنگتن هستم و امیدوارم که ما بتوانیم در آن موقع صحبت خوبی را با هم داشته باشیم.

با بهترین احترامات شخصی ارادتمند شما دونالد. آ. وهمیر

تصویب کنوانسیون وین توسط آمریکا

سند شماره (71) تلگرام ارسالی به شماره: 637- Aتاریخ: 3 ژوئن 1965- 13 خرداد 1344 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن مرجع: تلگرام سفارت به شماره 404 به تاریخ 14 اکتبر 1964طبقه بندی: استفاده اداری محدود موضوع: تصویب کنوانسیون وین توسط آمریکا همان طوری که وزارتخانه مطلع است، دولت ایران پس از مجادله های فراوان کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک را به مجلسین شورا و سنا تقدیم کرد و تصویب آن را نیز به دست آورد. دولت ایران همچنین موافقت کرد که توسط تبادل یادداشتهایی، ماده ای از کنوانسیون را که مربوط به «کارکنان اداری و فنی» سفارت است به پرسنل اداره های نظامی و غیر نظامی نیز تسری دهد.

به هر حال، بعد از آن از طرف بخشی از وزارت امور خارجه (ایران- م) برای برقرار نمودن روشهای لازم جهت اعمال امتیازات و مصونیتهای پیش بینی شده در کنوانسیون، اکراه وجود داشته است. مقامات وزارت خارجه (ایران - م) مکررا در مذاکرات، این واقعیت را که ایالات متحده هنوز کنوانسیون را تصویب نکرده است، به عنوان عذر یا توجیه نگرش تأخیری و غیر مفید این وزارتخانه عنوان کرده اند. سفارت مطمئن است که می تواند موضوع «برقرار نمودن روشهای لازم» را با وزارت (خارجه ایران- م) حل و فصل کند، ولی نمی تواند مطمئن باشد که در یک یا دو وضعیت دشوار، مشکلات تازه ای پیش نخواهد آمد. برای این هیئت نمایندگی بسیار مفید می بود، اگر سنای ایالات متحده کنوانسیون وین را تصویب کرده بود. سفارت از وزارتخانه می خواهد که همه اقدامات مناسب برای تسهیل و سرعت بخشیدن به این تصویب را مبذول دارد.

از طرف سفیرجان.ای.آرمیتاژ دستیار ویژه سفیر در امور MSP سرانجام در سحرگاه 26 خرداد 1344 رژیم وابسته شاه 4 نفر از فرزندان انقلابی اسلام به نامهای

شهادت چهار تن از فرزندان رشید اسلام به جرم اعدام انقلابی منصور

ص: 777

محمد بخارائی، صادق امانی، رضا صفار هرندی و مرتضی نیک نژاد» را به جرم اعدام انقلابی منصور (احیاء کننده کاپیتولاسیون)، به شهادت رساند و با این کار ثابت کرد که در راه حفظ خود و خدمت به اربابان آمریکاییش از هر گونه خیانت و جنایتی کوتاهی نخواهد کرد.

لازم به ذکر است که یکی دیگر از اعضای این گروه به نام «مهدی عراقی» نیز به حبس ابد محکوم گردید و از زمان دستگیری یعنی سال 1343 تا نیمه سال 1357 را در زندانهای رژیم شاه حبس بود و شکنجه های بسیاری را تحمل نمود. ایشان نیز چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط گروهک منحرف «فرقان» به شهادت رسید.

نظر وزیر خارجه آمریکا در مورد تصویب کنوانسیون وین در آمریکا

سند شماره (72) تلگرام وارده به شماره 335تاریخ: 16 سپتامبر 1965- 25 شهریور 1344 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سیبه: سفارت آمریکا - تهران طبقه بندی: استفاده اداری محدودمرجع: تلگرام وزارت خارجه به شماره 126- A در 14 سپتامبر (23 شهریور - م) سنا به اتفاق آراء به قطعنامه مربوط به موافقت و پذیرش کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک رأی داد. با این حال، وزارتخانه توصیه خواهد کرد که ریاست جمهوری تا هنگامی که کنگره، قانون تکمیلی را مورد رسیدگی قرار نداده، آن را تصویب نکند یا سند تصویب آن را تسلیم ننماید. احتمالاً سنا در جلسه بعدی خود، قانون تکمیلی را مورد رسیدگی قرار خواهد داد. راسک

انتقال حضرت امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق

ناراحتی، نگرانی و خشم مردم ایران از ادامه تبعید غیر قانونی حضرت امام (ره) روز به روز افزایش می یافت و واکنش خشونت بار آنان هر روز فزونی می گرفت و با کوچکترین مناسبتی ظاهر می شد. به محض پخش شایعه یا خبری مبنی بر اینکه امام خمینی در تبعیدگاه مریض شده اند و یا اینکه دولت ترکیه از زندانبانی ایشان سرباز زده، موجی طوفان زا همه جا را فرا می گرفت. بازار تعطیل می شد و درسهای حوزه به صورت نیمه تعطیل در می آمد، منازل علما مملو از انبوه جمعیتی می گردید که خواهان اقدامات جدی تر جهت آزادی و بازگشت رهبر بودند. سیل تلگراف و طومار و نامه اعتراض آمیز به سفارت ترکیه و به سازمانهای بین المللی ادامه داشت، به طوری که کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل نیز در آوریل 1965 طی نامه ای به دبیر کل وقت، نسبت به تبعید امام خمینی (ره) اعتراض نمود.

با اوج گیری مخالفتها، شاه احساس خطر نمود و دریافت که برای کنترل اوضاع باید چاره ای بیندیشد. از این رو با توصیه مشاورانش تصمیم گرفت که امام خمینی (ره) را از ترکیه به عراق منتقل سازد. شاه از این عمل دو هدف را در نظر داشت. اول اینکه با انتقال امام خمینی (ره)از ترکیه به شهر نجف اشرف در عراق که در آن زمان یکی از مهمترین حوزه های علمیه شیعه بود، خشم و ناراحتی مردم تا حد زیادی فروکش می کرد و از طرف دیگر شاه فکر می کرد با حضور امام خمینی (ره) در نجف اشرف، ایشان نخواهند توانست در کنار مراجع حوزه علمیه نجف مطرح شوند و تحت تأثیر شخصیت علمی آنان قرار خواهند گرفت و از یادها محو خواهند شد. لذا دولت ایران با دولت عراق وارد مذاکره شد و موافقت آن دولت را در این موضوع جلب نمود. با این شرط که دولت عراق هیچ

ص: 778

گونه استقبال رسمی و مردمی از ایشان به عمل نیاورد و ورود ایشان را به آن کشور را نیز به طور رسمی اعلام نکند. در مقابل، دولت عراق شرط کرد که انتقال امام خمینی به عراق به عنوان تبعید از طرف دولت ایران نباشد و مقامات ایران حق هیچ گونه دخالتی در سرنوشت، آزادی و مدت اقامت ایشان در عراق نداشته باشند.

به این ترتیب در روز 12 مهر ماه 1344 (بعد از 11 ماه تبعید)، حضرت امام خمینی (ره) به همراه فرزند برومندشان آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی به عراق منتقل شدند. لازم به ذکر است که در آن تاریخ هنوز حزب بعث عراق، در این کشور بر سر کار نیامده بود و زمامداران وقت عراق روابط نسبتا خوبی با رژیم شاه داشتند.

نحوه استفاده مستشاران از مصونیت

سند شماره (73) طبقه بندی: سری- غیرقابل رؤیت برای خارجیانتاریخ: 24 ژوئن 1967- 3 تیر 1346 از: سفارت آمریکا - تهرانبه: عالیجناب دونالد. ای. وهمیر، معاون مشاور حقوقی وزارت امور خارجه واشنگتن،دی.سی. 20520 نامه اداری - غیر رسمی دون عزیز:

متأسفم که اوضاع و احوال باعث شد که نتوانم زودتر از این به نامه 23 می شما پاسخ دهم. حقیقت این است که مقداری تحقیق باید انجام می شد، به علاوه تخلیه از امان و بغداد که بیشترین وقت و انرژی کارمندان اداری را گرفت، همگی دست به دست هم داده و مانع از نوشتن پاسخ نامه ات زودتر از این تاریخ شد. هر چند من مطمئنم که جنگ اعراب و اسرائیل و حوادث همراه آن باعث به تعویق افتادن تحقیق شما شده و شاید اکنون فشار برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نظر شما، آنقدرها زیاد نیست.

به هر حال اینها مطالبی است که ما توانسته ایم جهت پاسخ به سؤالات شما تهیه نماییم.

قبل از هر چیز، پرسنل این یگانهای مختلف متنوع (که بسیاری از آنها از حساسیت فوق العاده ای برخوردارند) بدون استثناء دارای کارتهای هویت زرد رنگ می باشند، که توسط وزارت امور خارجه (ایران - م) صادر شده و تأیید می کند که آنها مصونیت دارند. اسامی افراد توسط آرمیش مگ به کنسولگری داده می شود که کنسولگری نیز به نوبه خود آنها را به همراه عکس و شماره گذرنامه و توضیحی مبنی بر اینکه این افراد در استخدام وزارت دفاع آمریکا هستند، به وزارت امور خارجه ایران می فرستد. این سیستم در رده پایین سازماندهی شده و با مؤثرترین شکل عمل می کند. تا آنجایی که به پرسنل غیر نظامی وزارت دفاع مربوط می شود، آخرین آمار 60 نفر می باشد. آنها به اضافه 208 نفر افسر، 501 نفر درجه دار و 1360 نفر از بستگان آنها، جمعا(1) 2159 نفر می شوند که دارای کارت زرد هستند.

در مورد دومین سؤال، تا آنجایی که برای ما مشخص است، دولت ایران یادداشت مورخ 9 دسامبر 1964 خود مبنی بر تسری مصونیتها به «پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکایی» را به اطلاع عموم نرسانده است. در وزارت امور خارجه ایران، یادداشتها به ندرت منتشر می شوند، اگر نگوییم هیچ وقت. در این قضیه دلایل قانع کننده ای وجود دارد که چرا دولت ایران نخواسته است چنین کاری را

ص: 779


1- جمع صحیح این ارقام 2129 ٬ است م

انجام دهد.

در رابطه با سؤال شما درباره ترجمه یادداشت ایران به شمار 8800 به تاریخ 11 مارس 1963، ما دلایل مخالف و موافق معنای کلمه «تا» را به صورتی اساسا علمی مورد توجه قراردادیم. این یادداشت در حقیقت توسط یادداشتهای شماره 9760 و 9762 وزارت امور خارجه ایران که ما در یادداشت شماره 282 به تاریخ 9 دسامبر 1964 آنها را به منزله پاسخی «مطلوب و قابل پذیرش به یادداشت شماره 423 به تاریخ 19 مارس 1962 سفارت» تلقی کردیم، کنار گذاشته شد. این سه یادداشت در تلگرام هوایی سفارت به شماره 313-A به تاریخ 15 دسامبر 1964 به وزارتخانه ارسال شد.

تا تاریخ 21 مارس 1963 (1 فروردین 1342- م) موافقتنامه های اصلی 1943 و 1947 که حضور نظامی آمریکا در ایران را میسر می سازد، رسما تمدید نشده بود. برای این موضوع دلایلی که اساسا مربوط به جو سیاسی می شود، وجود داشته است. برای مثال ما موافقتنامه ها را در سالهای 1964 (1343- م) و 1965 (1344 - م) به دلیل هیجانات ناشی از موضوع مصونیتها و به خاطر اینکه وضعیت کنوانسیون وین روشن نشده بود، به صورت رسمی تمدید نکردیم. امسال نیز این کار را به دلیل مسائل ناشی از جریان «ویپکی» تاکنون انجام نداده ایم. با وجود این مسئله مورد توجه ما این است که موافقتنامه های 1943 و 1947، علیرغم فقدان تشریفات رسمی هنوز به قوت خود باقی است. قراردادها اصولاً بر اساس رضایت طرفین باقی می ماند. بدین معنی که طبق رضایت طرفین و علیرغم فقدان تشریفات رسمی، قراردادها به قوت خود باقی می مانند. شرایط لغو قرارداد ما در مورد آرمیش - مگ به یکی از چند طرق مختلف، از جمله خارج کردن هیئت به وسیله ایالات متحده، فراهم می شود. قابل توجه است که ایالات متحده هیچ گونه گام عملی برای بر هم زدن موقعیت خود در این کشور بر نداشته است. از این گذشته، طبق بیانیه دولت ایران، این کشور مدت قرارداد را تا 21 مارس 1968 تمدید می نماید. هر چند ایالات متحده به صورت رسمی یا با موافقت کتبی، قرارداد را تمدید نکرده است. اما ادامه حضور ما در اینجا به خودی خود موافقت ضمنی ما را با ادامه اعتبار مفاد قرارداد به همان شکل اولیه، نشان می دهد. حتی اگر ما فرضا تصور کنیم که لغو قرارداد به خودی خود صورت می گرفت، ممکن است گفته شود که قرارداد با موافقت طرفین قضیه دوباره اعتبار یافته است.

همان طوری که می دانید این فرایند به «استقرار مجدد» موسوم است. و معمولاً در مواردی به کار گرفته می شود که به علت بروز جنگ، موافقتنامه ها لغو شده است سپس دو طرف می خواهند مواد قابل قبول موافقتنامه های قبلی را دوباره برقرار نمایند. با آنکه در این حالت مطرح نیست، اما به نظر ما اصل مذکور در اینجا بر اساس قیاس قابل اجراء است. توجه دارید که عامل اساسی در هر دو حالت، رضایت دو جانبه طرفین قرارداد است و نه رسمیت داشتن خود قرارداد. دون عزیز، اینجا خاورمیانه است و قراردادها آن مفهومی را که در غرب دارد، در اینجا ندارد. در اینجا، از نظر یک ایرانی، یک قرارداد بهترین ترتیب ممکنی است که او می تواند در آن موقع فراهم کند، اما اگر شرایط مربوطه حتی اندکی تغییر یابد، قرارداد مزبور همواره می تواند مورد تجدید مذاکره قرار گیرد. خصوصیت یک ایرانی این است که اگر در زمان امضاء یک قرارداد تنها احتمال بدهد که شرایط به ضرر او تغییر می نماید، از همان ابتداء هرگز آن را امضاء نخواهد کرد. ما به فعالیتهای خود در قلمرو مسائل نظامی به سود ایرانیان و با رضایت آنها ادامه می دهیم در حالی که آنها ما را در اینجا تحمل می کنند. روزی که آنها

ص: 780

تصمیم بگیرند که ادامه حضور ما را بیش از این در اینجا نمی خواهند، چه ما با آنها موافقتنامه ای داشته باشیم و چه نداشته باشیم، دیگر نسبت به مسائل بردباری کمی وجود خواهد داشت.

دون، من مطمئنم اطلاعاتی که در این نامه در اختیارتان گذاشتم، پاسخگوی نیازهای شما خواهد بود. اگر سؤالات بیشتری دارید که فکر می کنید ما می توانیم پاسخ مفیدی به آنها بدهیم، خواهش می کنم در مطرح کردن آنها تردید نفرمائید. دفعه بعد، اگر عملیات تخلیه دیگری وجود نداشته باشد، مطمئنا سریعتر می توانیم پاسخ شما را بدهیم. در پاسخ به درخواست وکیل مدافع اداری آرمیش - مگ، یک رونوشت از این نامه را به واشنگتن، وزارت ارتش، دفتر وکیل مدافع کل می فرستم.

با بهترین احترامات ارادتمند ر. کلایتون مادمعاون مخصوص سفیردر امور کمکهای نظامی

مصونیتهای پرسنل نظامی آمریکا در ایران

سند شماره (74) طبقه بندی: خیلی محرمانه یادداشت برای ثبت در پروندهتاریخ: سپتامبر 1967- شهریور 1346 موضوع: مصونیتهای پرسنل نظامی آمریکا در تاریخ 24 اوت (2 شهریور- م) یعنی روزی که عازم سفر به جنوب شرقی آسیا بودم با عزالدین کاظمی در وزارت خارجه ملاقات کردم تا در مورد «ضوابط اصلی» مربوط به تأمین مصونیت برای پرسنل نظامی ما بر اساس قانون وضعیت مصوب 1964، گفتگوهای قبلی را دنبال کرده باشم. عمدا در آن زمان با وی تماس گرفتم، چون تردید داشتم که در مراجعت از سفر مجال لازم برای یک مذاکره کامل را داشته باشم. حدود یک ساعت صحبت کردیم و با وجود عدم حصول توافق، هر دو به درک بهتر مواضع یکدیگر نائل آمدیم. بی شک آقای آرمیتاژ و آقای اسکات مایلند که موضوع را در وقت دیگری پیگیری کنند. در آغاز صحبت گفتم که تصادفات رانندگی، یک امتحان واقعی از کاربرد مصونیتها را فراهم نمی کند. از حسن تفاهم مقامات و به خصوص مساعدت آقای کاظمی در قضیه «دیلز» عمیقا قدردانی نمودم، زیرا زمانی که دادستان عمومی این مسئله را طرح کرد که آیا خانم دیلز از مصونیت برخوردار است یا نه، آقای کاظمی کمک بسیاری کرد. گفتم ما باید درباره پیش آمدن موارد بسیار حادتری فکر کنیم و ببینیم که چگونه می توان با آنها برخورد کرد. مثلاً فرض کنیم که یک گروهبان آمریکایی عاشق یک زن از خانواده های اصیل ایرانی شده و پدر خانواده به آنها اجازه ازدواج نمی دهد و در منازعه ای که به این خاطر در می گیرد، گروهبان مورد نظر، آن ایرانی برجسته را با شلیک گلوله ای می کشد. من گفتم که این کار در زمره جنایات هولناک خواهد بود و ما مسلما توصیه خواهیم کرد که ایالات متحده باید مصونیت را لغو کند؛ اما شخص مزبور باید مصونیت داشته باشد تا بتوان او را از آن مبرا کرد. مقامات ما بدون شک مایل خواهند بود که با مقامات ایرانی همکاری کنند و بدون شک این گروهبان فرضی را جهت بازپرسی نزد بازپرس خواهند فرستاد - اما موضوع مهم این است که مشخص شود این ما هستیم که او را برای بازرسی خواهیم فرستاد، به عبارت دیگر تا زمانی که او را در اختیار آنها قرار نداده ایم، این شخص پیش ما خواهد ماند.کاظمی گفت فرض بسیار خوبی انتخاب شده، زیرا اگر جنایتی و به دنبال آن جنجال عمومی رخ دهد، قابل تصور نیست که مقامات ایرانی گروهبان مزبور را بلافاصله دستگیر نکنند. این نکته که این شخص در یک زندان ایران حبس شود تا زمانی که محاکمه گردد، حائز اهمیت خواهد بود. گفتم ما احتمالاً با این

ص: 781

موضوع موافقت خواهیم کرد، ولی نکته اصلی این است که مقامات ایرانی نمی توانند یک گروهبان آمریکایی را دستگیر و زندانی کنند. این امر با توافق ما در رابطه با مصونیتهای کنوانسیون وین مغایرت دارد. بار دیگر به تاریخچه قراردادهای میان دو دولت پرداختیم و برای اولین بار کاظمی گفت به نظر او آنچه که قبلاً در اقدامات او به آنها اشاره شده یعنی تبادل یادداشتهای بین دو دولت در سال 1964 «که ما (ایرانیان - م) مجبور بودیم به خاطر دستورات صادره از بالا آن را انجام دهیم»، حقیقتا غیر قانونی بوده است. وزارت خارجه نمی تواند بیش از حدی که توسط قانون مشخص شده به اشخاص مصونیت بدهد و این قانون، بنا به دلایلی که هیچ یک از ما نمی تواند به طور کامل آنها را توضیح دهد، مصونیت را فقط در حد افرادی که «در استخدام» دولت ایران می باشند، محدود می کند. من سعی کردم آن وضعیتی را که باعث درج این عبارت نامطلوب شد، بار دیگر تشریح کنم و خاطرنشان ساختم که نظر تلویحی وزارت خارجه این بوده است که تأمین مصونیت برای اشخاصی که «در استخدام» نیستند، احتیاجی به مجوز جداگانه ای از طرف پارلمان ندارد. ولی کاظمی این موضوع را به خاطر نیاورد.وی گفت که در حین گفتگو با وزارت دادگستری هیچ گاه کنوانسیون وین را مبنا قرار نمی دهد، بلکه بیشتر بر حق سنتی وزارت خارجه که مدتها قبل از پیدایش کنوانسیون وین وجود داشته، تکیه می کند تا مشخص سازد که کدام یک از اعضاء هیئتهای خارجی باید از مصونیتهای سیاسی برخوردار شوند.

خوشبختانه این حق وزارت خارجه هیچ گاه مورد اعتراض وزارت دادگستری قرار نگرفته است. و تنها سؤالی که مطرح شده این است که آیا این حق می تواند کلیه پرسنل آرمیش - مگ و یگانهای تابعه آن را شامل شود یا خیر. گفتم که در تایلند، کل تشکیلات نظامی آمریکا متشکل از تقریبا 000/40 پرسنل، از لحاظ فنی بخشی از سفارت آمریکا محسوب می شوند. چرا نمی توان تکه کاغذی تهیه کرد که تمام وزارتخانه های ذی ربط موافقت کنند تا کلیه پرسنل آمریکایی «که مطابق قراردادها و ترتیبات منعقده بین دو دولت در ایران بسر می برند»، عضو سفارت آمریکا محسوب شوند؟ به نظر من در صورت لزوم سفیر باید این موضوع را در سطح بالا مطرح کند تا یک بار و برای همیشه حل شود.

کاظمی احتمال می داد که از نظر قانون اساسی موانعی در این راه وجود دارد. اشخاصی که در رابطه با پروژه های کمک خارجی به ایران می آیند، برنامه آنها نیازمند تصویب پارلمان است. در حالی که فعالیتهای آرمیش - مگ هرگز مورد تصویب قرار نگرفته است.

گفتم بسیار خوب پس چرا تکه کاغذی تهیه نمی شود که بگوید به منظور تفویض مصونیتها، تمام پرسنل نظامی آمریکا در ایران، «در استخدام» دولت ایران قلمداد می شوند. ما خودمان به خاطر اصلاحیه مانسفیلد که مانع از استخدام سربازان آمریکایی توسط دول خارجی می شود، نمی توانیم چنین بیانیه ای را تهیه کنیم، ولی در برابر دولت ایران چنین موانعی وجود ندارد. شاید وزارت جنگ ایران به ابتکار خود بتواند چنین تصمیمی بگیرد. ظاهرا کاظمی از این ایده خوشش آمد.

همان طوری که قبلاً گفتم این بحث نتیجه ای نداشت. برداشت من چنین بود که در مواردی که جنجال عمومی را در پی نداشته باشد، می توان روی کاظمی به عنوان فردی حساب کرد که بر حق وزارت امور خارجه ایران در تأیید مصونیتها، ایستادگی می کند. موضع وی مبنی بر اینکه این نباید جنبه رسمی پیدا کند، دال بر این مدعی است. لیکن در موارد واقعا مهم (که مورد «ویپکی» تقریبا از این نوع بود) ما آشکارا مجبوریم که از اول از او صرف نظر کنیم و هنوز معتقدم که ضروری است تا

ص: 782

آنجایی که امکان دارد با بالاترین مقامات تماس حاصل نماییم.

در صورت بروز واقعه ای که منجر به جنجال عمومی گردد، تا آنجایی که به روشهای موجود ربط پیدا می کند روی زمین خیلی لرزانی قرار داریم. به نظر من با توجه به اظهارات گاه به گاه شاه به سفیر مبنی بر اینکه مایل است در نیروی هوایی خود، مستشار نظامی بیشتری داشته باشد، ما باید سریعا و قبل از اینکه مسئله حادی پیش آید، مسئله مصونیتها را در مدارک داخلی ایران حل کنیم. در غیر این صورت ما میان دو نیروی مخالف، یعنی تمایلی در واشنگتن به جانبداری از مصونیت (تا زمان لغو آن) و نیز تمایلی در تهران به حمایت از محاکمه فوری، گیر خواهیم کرد.ام. اف. هرتز رونوشت به:

کاردار، سرهنگ تیلور از آرمیش - مگ مشاور سیاسی، آقای اسکات، پرونده مصونیتها

قرارداد وضعیت نیروها

سند شماره (75) سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 12 آوریل 1969 (ظهر) - 23 فروردین 1348 طبقه بندی: خیلی محرمانه یادداشت گفتگوشرکت کنندگان: پرفسور روح اللّه رمضانی - آقای جان آرمیتاژ، مشاور سیاسی سفارت.مکان: کلوپ فرانسه موضوع: قرارداد وضعیت نیروها پرفسور رمضانی گفت تنها چیزی که بر رابطه ایران و آمریکا تأثیر می گذارد و ایرانیان در مورد آن داوطلبانه اظهار نظر می کنند، امتیازات و مصونیتهای آمریکاییان در ایران است. رمضانی گفت نسبت به این مصونیتها و امتیازات نوعی احساس مخالفت عمیق و انزجار شدید وجود دارد. وی توضیح داد که همه فکر می کنند که کلیه آمریکاییان در ایران مصونیت داشتند، ولی عبارت مورد استفاده در تشریح وضعیت، بیش از حد نفرت انگیز بود و تلخکامی قابل توجهی را منعکس کرد، حتی اگر محرک این احساس افراد ضدآمریکایی باشند.

من توضیح دادم که طبق قرارداد منعقده با دولت ایران در سال 1964 (1343- م) مصونیتهای مندرج در کنوانسیون وین، در مورد پرسنل نظامی رسمی تحت عنوان کارمندان سفارت اعمال می شود، ولی آمریکاییان عادی کاملاً تابع قوانین ایران می باشند.آرمیتاژ گروه -3 طبق فواصل 12 ساله از طبقه بندی کاسته شود ولی به طور خودکار از طبقه بندی خارج نشود.

فصل دوّم: تشکیل دادگاههای نظامی آمریکا در ایران

ص: 783

ص: 784

طرح درخواست تشکیل دادگاههای نظامی آمریکا در ایران

سند شماره (76) طبقه بندی: خیلی محرمانهتاریخ: 22 سپتامبر 1969- 31/6/1348 از: وزارت امور خارجه - واشنگتن به: سفارت آمریکا - تهران نامه اداری - غیر رسمی جناب آقای «نیکلاس جی.تاچر» - کاردار سفارت «نیک» عزیز:

«دیو- بین» اخیرا با من در مورد درخواست «هام تویچل» از فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا مبنی بر اجازه تشکیل دادگاههای نظامی عمومی و ویژه در ایران توسط خود او، صحبت کرده است.

این درخواست فقط شامل رسیدگی به آن دسته از تخلفات پرسنل نظامی می شود که از نوعی نباشند که فقط باعث پر کردن بی مورد و اغراق آمیز مطبوعات محلی می شوند. «دیو» خاطرنشان ساخت که آرمیش - مگ در این مورد با شما صحبت کرده و شما تمایل داشتید که با روش «مورد به مورد» توافق کنید. فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا کمی بیش از اندازه نگران بود و من اقرار می کنم که خودم هم در مورد تأیید تقاضای «هام» نگران بودم تا اینکه فرصت پیدا کردیم در این مورد بیشتر صحبت کنیم - اولین فرصت در دیدار فرمانده نیروهای ضربتی آمریکا از ایران در ماه اکتبر به دست آمد. اولین نکته ای که مطمئنا شما نیز در آن اشتراک نظر دارید، این است که ما نمی خواهیم چیزی را به عهده گیریم که احتمالاً لایحه وضعیت ما را به خطر می اندازد. آیا یک اقدام یک طرفه از آن نوعی که پیشنهاد شده، نمی تواند تردیدهای جدی در این زمینه ایجاد کند؟ دومین نکته ای که باعث تأمل من می شود، این است که آیا این نوع اقدام احتمالاً این گونه تعبیر یا تفسیر نخواهد شد که حضور ما در ایران جلوه ای فوق - اقلیمی دارد. چیزی که ما خواهان اجتناب از آن هستیم و ایرانیان خود نیز از آن منزجرند. ترس من می تواند به خوبی اثرات قدیمی و نه خیلی قابل اعتماد ناشی از حساسیت ایرانیان در رابطه با این موضوع را منعکس سازد. سپاسگزار می شوم اگر به من اطمینان مجدد بدهید.

ارادتمند (امضاء) جک. سی. میکلوس

علل درخواست تشکیل دادگاههای نظامی آمریکا در ایران

ص: 785

سند شماره (77) طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 26 سپتامبر 1969- 4 مهر 1348 از: سفارت آمریکا- تهرانبه: وزارت امور خارجه - واشنگتن نامه اداری - غیر رسمی جناب آقای جک سی. میکلوس رئیس بخش ایران - دفتر امور خاور نزدیک و جنوب آسیاوزارت امور خارجه - واشنگتن ،دی.سی.

جک عزیز: با توجه به نامه 22 سپتامبر شما و با توجه به تردیدهای سر فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا نسبت به تشکیل دادگاههای نظامی در ایران، من فکر می کنم که شاید «دیو - بین» و همقطارانش به طور کامل متوجه نشده اند که پیشنهاد ما در رابطه با اقدام در این مورد چیست.

ارتش (آمریکا - م) در حال برخورد با مشکلات فزاینده ای در مورد رعایت و حفظ دیسیپلین نظامی در ایران است. آنها این مشکلات را ناشی از کیفیت پایین پرسنل نظامی که به اینجا فرستاده شده اند و همچنین ناشی از افزایش دقت در روش وکلای مدافع برای حمایت از متهمین، می دانند. در عین حال،نیاز به روشهای قضائی فوری جهت صدور احکام مناسب در مورد تخلفات کم و بیش کوچک وجود دارد. بنابراین، من با سرهنگ دوم «هاولی»، وکیل مدافع موجود در اینجا و ژنرال «تویچل» موافقم که اگر آنها رسیدگی قضائی به یک مورد را در این کشور مطلوب احساس کنند باید برای سفارت بیانیه ای دقیق در مورد تمامی جنبه های آن فراهم آورند که شامل بررسی امکان انتشار رسمی آن و درگیری احتمالی ایرانیان (مانند شاهدان و غیره) باشد. سپس اینکه ما با آنها در مورد امکان برپایی دادگاه در ایران مشورت خواهیم کرد. البته ما کاملاً آگاهیم که مخاطرات واقعی سیاسی در مورد هر دادگاهی که در آن بیش از 2 نفر شاهد ایرانی درگیر باشند، وجود خواهد داشت و یا افکار عمومی را به خود جلب خواهد کرد. از طرف دیگر من نمی خواهم برای اعمال هرگونه روش قضائی نظامی در این کشور که احتمالاً تا حد بسیار زیادی موضوعی داخلی است، زمینه ای منفی ایجاد کنم، در حالی که ایرانیان بدان توجهی نداشته باشند و احتمال کمی در مورد جلب توجه عمومی وجود داشته باشد. البته ما فقط در مورد محاکمه آمریکاییها برای تخلفاتی که اصولاً مربوط به دیسیپلین نظامی ایالات متحده می شود، صحبت می کنیم.

به طور خلاصه، ما با مسئله انتقال دادگاههای نظامی به ایران توافق کامل نداریم، ولی موافقیم که هر مورد را به صورتی دقیق و مجزا با آرمیش مگ بررسی کرده و مشخص کنیم که آیا ما می توانیم در مورد اجازه دادن به برپایی دادگاه در اینجا ریسک نماییم، نه اینکه اصرار داشته باشیم که در هر مورد ارتش به زحمت افتد و دادرسی در کشورهایی مانند آلمان غربی،ترکیه یا جای دیگر انجام شود که اغلب این کار همراه با اقدامات مخل عدالت خواهد بود.

من امیدوارم که این توضیحات، موضوع را روشن نماید، ولی اگر چنین نباشد، لطفا اجازه دهید تا از نظریات و سؤالات بعدی شما مطلع شویم.

با بهترین احترامات ارادتمند نیکلاس جی. تاچر فرماندهی: ژنرال تویچل مقام امنیتی: ائی. ای. راو

دادگاههای نظامی ارتش آمریکا در ایران

ص: 786

سند شماره (78) از: نیکلاس جی. تاچرتاریخ: 15 دسامبر 1969- 24 آذر 1348 به: سفیر طبقه بندی :خیلی محرمانه موضوع: دادگاههای نظامی ارتش در ایران تابستان گذشته ژنرال تویچل نزد من آمد و درخواست کرد که با ایجاد دادگاههای نظامی در ایران موافقت کنم تا به آن دسته از جرائم ارتکابی پرسنل نظامی تحت فرمان او که ایرانیان در آن ذی مدخل نمی باشند، رسیدگی شود. من از او پرسیدم که آیا چنین محاکماتی که بدون اطلاع یا موافقت دولت ایران انجام شود، به موجب قوانین نظامی ایالات متحده معتبر خواهد بود. او گفت که پیرامون این نکته تحقیق شده و وکیل مدافع به او گفته که چنین جریان قضائی معتبر خواهد بود. ژنرال گفت او مشتاق است که از طرف ما اجازه چنین کاری را داشته باشد. زیرا با توجه به افت کیفیت پرسنل نظامی آرمیش - مگ، او مایل است که بتواند در جریان دادرسی تسریع به عمل آورد. وقتی دادگاه نظامی به خاطر جرایمی که در اینجا واقع شده به خارج از ایران منتقل می شود، مشکلات متنوعی پیش می آید و اغلب نیز مجرم به کیفر نمی رسد.

من به ژنرال تویچل گفتم که مسلما ما نمی توانیم هیچ نوع جریان قضائی را تأیید کنیم که برای دولت ایران اهانت آمیز بوده و یا نشانی از «کاپیتولاسیون» داشته باشد. با این حال سفارت برای بررسی هر موردی که مستلزم تعیین مخاطرات یا مقتضیات ایجاد دادگاه نظامی در ایران باشد، آماده خواهد بود. به این ترتیب ما یک خط مشی دقیقا ویژه در پیش گرفتیم و ژنرال متوجه شد که ما دادگاههایی را که در آنها ایرانیان ذی مدخل باشند، تأیید نخواهیم کرد.

سرفرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا از قصد ما در چگونگی پیشبرد امر مطلع شد. «دیو - بین» مشاور سیاسی آنجا، به طور کامل در جریان قرار گرفت و نامه ای به «جک میکلوس» نوشت و در آن نامه تصمیم مرا زیر سؤال برد. جک هم نامه ای به من نوشت که من هم به آن پاسخ دادم (به نامه های ضمیمه مراجعه شود) ولی در این خصوص، چیز دیگری از وزارت خارجه دریافت نکرده ام. وقتی که «بین» به همراه ژنرال «تراک مورتون» به اینجا آمدند، او که در یک تفاهم نامه ویکا منعقده در سال 1960 تفحص کرده بود، گفت که فکر می کند این تفاهم نامه حتی اجازه تشکیل دادگاههایی از نوع «خانگی» که من و ژنرال تویچل در مورد آنها بحث کرده بودیم، به ما نمی دهد. من به «بین» گفتم که به هر حال ما مایلیم که یک بار دیگر کل قضیه را مورد بررسی قرار دهیم. تویچل هم قول داد که نامه دیگری در مورد این موضوع برای سرفرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا بنویسد. هر آنچه که تفاهم نامه غیر رسمی در ویکا مورخ دسامبر 1960 (که نسخه ای از آن ضمیمه است) ذکر کرد، به وسیله تفاهم نامه کنونی «وضعیت نیروها» میان ما و ایرانیان که به واسطه یادداشتهایی در 64- 1963 (نسخه ها ضمیمه است) بسط یافت و از طرف مجلس تصویب شد، جایگزین گردیده است. نه در این یادداشتها ذکری از محل محاکمات به عمل آمده و نه در کنوانسیون وین که آنها به آن رجوع داده اند.

ژنرال تویچل حال می خواهد نامه ای که امیدواریم آخرین نامه در این خصوص باشد، برای سرفرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا ارسال دارد اما از آنجایی که آنها موضع ما را زیر سؤال برده اند،

ص: 787

من معتقدم که بهترین کار این خواهد بود که در صورتی که شما (سفیر - م) موافق باشید، ما بتوانیم نامه دیگری ارسال داریم و در آن خاطرنشان سازیم که موضع ما از تأیید شما نیز برخوردار است.

ژنرال تویچل در حال حاضر با همان چیزی مواجه شده است که من زمانی در ذهن داشتم و به او گفتم که شاید در بعضی از موارد تشکیل یک دادگاه نظامی را در این کشور تأیید کنیم. یک درجه دار از اطاعت فرمان یک افسر وظیفه، خودداری کرده و در این رابطه دادگاه نظامی در نظر گرفته شده است.

این خود یک دعوای خانگی نظامی در آرمیش - مگ می باشد و من معتقدم که هیچ دلیل واقعی وجود ندارد که اگر بتوان محاکمه را با احتیاط انجام داد، چرا نباید در ایران این محاکمه صورت پذیرد. من فکر نمی کنم که نه نظامیان ایرانی و نه مقامات کشوری کمترین علاقه ای در رابطه با دادرسی آرمیش - مگ به پرونده ای در خاک ایران داشته باشند که دقیقا مطابق با دیسیپلین نظامی ایالات متحده انجام می گیرد. به هر صورت، من فکر می کنم این یک دادرسی سیاسی است که ما در خصوص هر موردی که پیش می آید، بدون خطر می توانیم به آن اقدام کنیم.

آرمیش - مگ در حال حاضر طبق دستورات کتبی من عمل می کند. زمانی که من کاردار بودم، اعلام کردم که هیچ محاکمه ای از هر نوع که باشد بدون مشورت دقیق با سفارت نبایستی انجام شود.

البته در هر مورد، من دقیقا شرایط مربوط به جرم ارتکابی، از جمله طول مدت احتمالی و دامنه محاکمه، احتمال اعلام عمومی خبر آن، ذی مدخل بودن ایرانیان در آن و غیره را بررسی می کردم.

سپس توصیه خود را در خصوص اینکه آیا ما اجازه ادامه و پیشبرد جریان محاکمه را بدهیم یا خیر، به اطلاع شما می رساندم. من گمان می کنم که به طور کلی بتوانیم با آن نوع از جرایم نظامی که دقیقا در بالا فهرست شده، موافقت نماییم. اما برای هر نوع جرم یا جنایت وخیمی که متوجه اشخاص یا مایملک آنها شده باشد، ناگزیریم که خواستار محاکمه در خارج از این کشور شویم.

چنانچه شما با مطالب فوق الذکر موافقید، من نامه مفصلی را برای «دیو - بین» (با نسخه ای برای میکلوس) تهیه کرده و در آن مجددا موضع خودمان را توضیح خواهم داد و نیز به اطلاع او خواهم رساند که این نامه از تأیید شما و ژنرال تویچل برخوردار است و از «دیو - بین» خواهم خواست که آن را به اطلاع طرفهای مناسب و علاقه مند در سر فرماندهی نیروهای ضربتی آمریکا برساند.

موافقتنامه های حاکمیت قضائی بین دولت ایران و آمریکا

سند شماره (79) از: دفتر وکیل مدافعتاریخ: 10 ژانویه 1970- 18 دی 1348 یادداشت برای سرلشگر تویچل فرمانده آرمیش - مگ طبقه بندی: خیلی محرمانه غیر قابل رؤیت برای خارجیان موضوع: موافقتنامه های حاکمیت قضائی بین دولت ایران و ایالات متحده شما در مورد مشاجرات قضائی که ممکن است بین دولت ایران و آمریکا در خصوص اعمال حاکمیت قضائی دادگاههای نظامی ایالات متحده در ایران پیش آید، سؤال کرده بودید.

یک - مشاجرات در خصوص اعمال حاکمیت قضائی الف - انواع موافقتنامه ها سه نوع موافقتنامه کلی در خصوص وضعیت پرسنل نظامی ایالات متحده که در کشورهای

ص: 788

خارجی مستقر هستند، وجود دارد. نوع اول «موافقتنامه وضعیت نیروها» نامیده می شود. برای مثال می توان «موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو» و یا موافقتنامه اداری ژاپن را نام برد. نوع دوم «موافقتنامه های هیئت» است. مانند موافقتنامه هایی که ما هم اکنون با نیکاراگوئه و سایر کشورهای آمریکای لاتین داریم. نوع سوم «موافقتنامه های کمک دفاعی متقابل» می باشد که طبق این گونه موافقتنامه ها، گروههای مشاورین کمک نظامی (مگ) فعالیت می کنند.

به استثنای وابسته های نظامی که از مصونیت کامل سیاسی برخوردار هستند و به استثنای نیروهای نظامی ایالات متحده در برلن غربی، اوکیناوا و آرمیش - مگ در ایران، حقوق و وظایف کلیه پرسنل نیروهای نظامی ایالات متحده که در کشورهای خارجی مشغول انجام وظیفه هستند، در یکی از این سه نوع موافقتنامه منعکس است.

به طور کلی می توان گفت، پرسنلی که طبق موافقتنامه های کمک دفاعی متقابل مشغول به خدمت هستند از امتیازات و حقوق بیشتری نسبت به پرسنلی که طبق دو نوع دیگر موافقتنامه ها مشغول به کار می باشند، بهره مند هستند. این موقعیت ویژه پرسنل گروههای مختلف مشاورین کمک نظامی (مگ)، مربوط به این واقعیت است که این گروهها در همه کشورها بجز ایران، عربستان سعودی و ترکیه، به عنوان بخش لاینفکی از سفارت ایالات متحده عمل می کند.

ب - موافقتنامه در ایران دولت ایران به طور یک جانبه مزایا و مصونیتهای کنوانسیون وین را به رئیس و اعضای هیئتهای نظامی در ایران تسری داده است. این عمل، برای این افراد و اهل خانه آنها، مصونیت از تعقیب جزائی ایران را فراهم می نماید. در مبادله یادداشتها میان دو دولت برای تکمیل دامنه مصونیت، ایالات متحده موافقت کرد درخواست لغو مصونیت را «... در مواردی که با جنایات شنیع و دیگر اعمال جنایتکارانه همراه باشد...»، بانظر مساعد مورد بررسی قرار دهد.

ج - حاکمیت قضائی ایالات متحده بر جرائم واقع شده در ایران قاعده اصلی برای حاکمیت قضائی ملی توسط دیوان عالی ایالات متحده در قضیه مبادله کشتی مک فادون طرح گردید. در آنجا دیوان عالی ایالات متحده بیان می کند «حاکمیت قضائی یک ملت در داخل قلمرو سرزمینی خود ضرورتا مطلق و انحصاری است. این حاکمیت تحت تأثیر محدودیت قرار نمی گیرد، مگر توسط خودش... تمامی استثناها... باید بر طبق رضایت خود آن ملت اعمال شود...

رضایت ممکن است علنی و یا تلویحی باشد...».

همان طوری که در پاراگراف (ب) خاطرنشان شد، دولت ایران معافیتها و مصونیتهای کنوانسیون وین را به رئیس و اعضای ستاد هیئتهای نظامی ایالات متحده در ایران بسط داد. طبق بند 2 از ماده 37 کنوانسیون وین، اگر اعضای مذکور، تبعه یا مقیم دائم کشور پذیرنده نباشند از امتیازات و مندرج در مواد 29 الی 35 بهره مند خواهند شد؛ البته با این استثناء که مصونیت از پیگرد قضائی در جرایم مدنی و اداری که در بند 1 ماده 31 درج شده به اعمال خارج از حین انجام وظیفه بسط نخواهد یافت. ماده 31 در بند 1 مقرر می دارد که «یک مأمور سیاسی از تعقیب جزائی در کشور پذیرنده مصونیت دارد...».

ص: 789

بند 4 ماده 31 منع تعقیب قضائی را کامل نموده و بیان می دارد «... مصونیت قضائی مأمور سیاسی در کشور پذیرنده، او را از تعقیب قضائی کشور فرستنده معاف نخواهد داشت». به این ترتیب دولت ایران آشکارا حق تعقیب جزائی را به ایالات متحده واگذار کرده و آن را برای آمریکا حفظ نموده است.

اینکه آیا ایران این واقعیت را به رسمیت می شناسد یا خیر، در درخواست خود ایران، در موارد وخیمی که مصونیت ادعا شده است، مشخص می گردد. به این صورت که این موارد معین «... به مراجع ذی صلاح قضائی ایالات متحده ارجاع می شود...». بنابراین ایالات متحده حاکمیت قضائی بر جرایم ارتکابی توسط نیروهای نظامی خود در ایران را دارا می باشد.

د - تعقیب جزائی در دادگاه نظامی به طور کلی تعقیب جزائی در دادگاه نظامی بیشتر در رابطه با «وضعیت» صورت می گیرد تا بر حسب شناسایی رسمی کشوری. تعقیب جزائی در یک دادگاه نظامی بستگی به محل تشکیل دادگاه ندارد. با این حال، یک دادگاه نظامی باید به وسیله مراجع ذی صلاح تشکیل شود و اعضای آن نیز باید طبق قانون صلاحیت عضو بودن را داشته باشند. به علاوه، دادگاه نظامی نیز باید صلاحیت قضائی نسبت به جرم و مجرم را داشته باشد.

ه- مشاجرات قضائی احتمالی 1- درخواست دولت ایران برای الغاء مصونیت - اگر بخواهیم دقیق باشیم، درخواست لغو حاکمیت قضائی واگذار شده، یک مشاجره قضائی نیست. این درخواست یک مسئله سیاسی است که به هر حال گاه گاهی اقامه می شود و شایسته است که در این یادداشت مورد ملاحظه قرار گیرد. به طور کلی مشاجرات در اثر موافقتنامه هایی از نوع موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو «پیش می آید که در آنها حاکمیت قضائی برابر، پیش بینی شده است. این گونه مشاجرات - مانند قضیه گیرارد در ژاپن - اغلب همراه با درخواست تفسیر کیفیت قضیه طبق موافقتنامه است، یعنی طبق کیفیت قضیه کدام کشور دارای حاکمیت قضائی اولیه می باشد. به هر حال ایالات متحده در ایران دارای صلاحیت قضائی انحصاری در خصوص جرائم جنایی می باشد که به وسیله مصونیتهای اعطایی و حاکمیت قضائی واگذار شده از طرف ایران، اعمال می شود- مراجعه شود به پاراگراف ج - مشاجرات احتمالاً بر طبق روشهای معمول اقامه نخواهد شد. محتملترین مشاجره ای که ممکن است در رابطه با یک قضیه در ایران اقامه شود، موردی است که دولت ایران آن را یک مورد شنیع تلقی نماید و درخواست لغو مصونیت برای آن نماید. این احتمال، بدون توجه به اقدامات انجام شده توسط ایالات متحده برای محاکمه فرد مجرم، همواره وجود خواهد داشت و یک مسئله سیاسی است که خیلی تحت تأثیر رأی یا مکان دادگاه قرار نخواهد گرفت.

2- اعتراضات دولت ایران به اعمال حاکمیت قضائی ایالات متحده در ایران.

این یک اصل عمومی شناخته شده در حقوق بین المللی است که هیچ کشوری حق ندارد نیروی امنیتی خود را در کشور دیگری حتی علیه اتباع خود به کار گیرد، مگر با رضایت کشور دوم. زیرا حاکمیت قضائی که برای اعمال قوانین دولتی در داخل مرزهای کشور به کار می رود، فقط متعلق به

ص: 790

همان کشور است مگر اینکه و تنها موقعی که آن کشور، خود اجازه دهد تا یک دولت خارجی حاکمیت قضائی خود را اعمال نماید. ما این مسئله را به هنگامی که اولین بار پیمان دادگاههای نظامی مورد توجه قرار گرفت، مطرح کردیم و از سفارت خواستیم تا از دولت ایران بپرسد که آیا آنها به پیمان دادگاههای نظامی به عنوان یک ضمیمه ضروری برای بهره مندی از مصونیت در مقابل تعقیب جزائی ایران، اعتراضی دارند. مسئولین سفارت (آقای تاچر، کاردار وقت) جواب دادند که بهتر است موضوع را مسلم و حتمی در نظر گرفته و مسئله تشکیل دادگاههای نظامی در موارد مقتضی را دنبال کنید. من فکر می کنم که موضع سفارت صحیح بوده و بهترین راه برای پیروی و عمل می باشد. با این حال پایه منطقی این عمل این است که دولت ایران تلویحا به این کار رضایت داده است، زیرا اختیارات قضائی خود را به ایالات متحده واگذار کرده است. من معتقدم، ما می توانیم به نحوی منطقی و قابل قبول استدلال کنیم که اقدام ایران در اعطای حق اعمال قوانین قضائی به ایالات متحده که بعضی از اوقات نیز درخواست اجرای آن را می نماید، تلویحا بیانگر این است که حاکمیت قضائی در مسیر «طبیعی» اعمال خواهد شد. در مواردی که ایالات متحده نیروهایی بیش از وابسته های نظامی یا یگانهای کوچک مگ دارد که در کشورهای خارجی مستقر هستند، مسیر «طبیعی» رسیدگی به موارد مختلف برای آمریکا این است که حاکمیت قضائی خود را به وسیله تشکیل دادگاههای نظامی در کشوری که جرایم در آنجا اتفاق افتاده، اعمال نماید.

3- اعتراضات قضائی به وسیله مدعی علیه در مورد محاکمه.

فرض کنید در یک دادگاه معتبر و معین، یک مدعی علیه بر طبق قوانین جزائی نظامی عمومی آمریکا محاکمه می شود و جرم بر اساس قانون مذکور محرز است، مدعی علیه که توسط دادگاه نظامی در ایران محاکمه می شود، نمی تواند دو نوع اعتراض قضائی به دادگاه وارد نماید.

الف - صلاحیت قضائی نسبت به جرم - او می تواند احتجاج نماید که ایالات متحده دارای حاکمیت قضائی بر جرمی که در ایران اتفاق افتاده نیست، زیرا ایران دارای حق حاکمیت قضائی انحصاری در داخل مرزهای خود می باشد.به نظر من این احتجاج معتبر نیست و رد خواهد شد، زیرا دولت ایران صریحا حاکمیت قضائی در داخل سرزمینهایش را به ایالات متحده واگذار کرده است.

ب - عدم صلاحیت یک دادگاه آمریکایی در ایران - بر اساس پاراگراف الف که قبلاً ذکر شد و با قبول حاکمیت قضائی ایالات متحده بر یک جرم همان طوری که در پاراگراف الف آمده، متهم (مدعی علیه) می تواند احتجاج نماید که بدون رضایت دولت ایران، ایالات متحده نمی تواند قوانین دولتی خود را در ایران اعمال نماید. در اینجا سه نوع بحث برای حفظ حاکمیت قضائی می توان مطرح کرد.

1- ایران این موضوع را طبق شرحی که قبلاً در بند 2 از پاراگراف ه دادیم، تلویحا پذیرفته است.

2- اعتراض صحیح، از طرف یک فرد وارد نمی شود، بلکه فقط از طرف دولت ایران وارد خواهد شد و موضوعی برای یک تصمیم گیری سیاسی خواهد بود.

3- این مسئله به نظر من به صورت موفقیت آمیزی قابل بحث خواهد بود که در سؤال مورد محل تشکیل دادگاه در این گونه موارد مربوط به روش قضائی می باشد و نه مربوط به صلاحیت قضائی، یعنی از دیدگاه ماهیت غیر سرزمینی دادرسی دادگاه نظامی، حاکمیت قضائی که توسط یک دادگاه معتبر اعمال می شود و دارای صلاحیت قضائی نسبت به آن فرد و آن جرم می باشد، صرفا به خاطر

ص: 791

اینکه دادگاه در محلی اشتباه تشکیل شده، بی اعتبار نمی گردد.

دو - نتایج الف - دولت ایران صریحا حق پیگرد قضائی سرزمینی خود را در مورد جرایم جنایی مرتکبه در ایران به وسیله اعضاء هیئتهای نظامی را طبق ماده 31 کنوانسیون وین به ایالات متحده واگذار نموده است.

ب - ایالات متحده بر جرایمی که به وسیله قوانین جزائی عمومی نظامی آمریکا قابل رسیدگی می باشد و توسط اعضاء هیئتهای نظامی در ایران انجام می شود، دارای صلاحیت تعقیب قضائی است.

ج - یک دادگاه نظامی معتبر و معین برای محاکمه جرائم قابل رسیدگی به وسیله قوانین جزائی عمومی نظامی که در ایران به وسیله افراد مشمول این قانون انجام می شود، بدون توجه به محل محاکمه، دارای صلاحیت قضائی می باشد.

د - درخواست ایران برای لغو حاکمیت قضائی ایالات متحده در یک مورد مقتضی، یک مسئله سیاسی است و به صلاحیت قضائی دادگاههای ایالات متحده لطمه ای وارد نمی سازد.

ه - دولت ایران تلویحا نسبت به اعمال حاکمیت قضائی ایالات متحده در ایران، به عنوان لازمه تعطیل حاکمیت قضائی خود رضایت داده است و در خواستهای دولت ایران از ایالات متحده برای اعمال حاکمیت قضائی آمریکا، بیانگر این امر است.

و - اعتراض علیه اعمال قوانین قضائی یک دادگاه که جرم واقع شده در ایران را مورد رسیدگی قرار می دهد، بر این پایه که ایران به طور انحصاری حاکمیت قضائی بر چنین جرایمی را دارا می باشد، بنا به دلیل ذکر شده در پاراگراف الف از قسمت دو، رد خواهد شد.

ز - اعتراض علیه عدم صلاحیت یک دادگاه نظامی که برای رسیدگی به یک پرونده در ایران تشکیل گردیده، بر این پایه که آمریکا بدون رضایت دولت محلی نمی تواند حاکمیت قضائی خود را اعمال نماید، رد خواهد شد زیرا ایران تلویحا به اعمال حاکمیت قضائی ایالات متحده در ایران رضایت داده است و متهم هیچ گونه حقی برای اعتراض ندارد و حمله به صلاحیت دادگاه صرفا از نقطه نظر روش عمل است و ربطی به صلاحیت دادگاه ندارد و به ضرر متهم نیست.

سه - توصیه ایالات متحده برای اعمال تعقیب جزائی خود در ایران در خصوص موارد مقتضی، از طریق گفتگو با سفارت اقدام نماید.

(امضاء) ریچارد. اس. هاولی سرهنگ دوم، رکن حقوقی وکیل مدافع در فواصل 3 ساله از طبقه بندی کاسته شود، بعد از 12 سال از طبقه بندی خارج شود. وزارت دفاع - گزارش اطلاعات دفاعی»

اختیارات قضایی آمریکا در ایران

ص: 792

سند شماره (80) طبقه بندی: خیلی محرمانه - غیر قابل رؤیت برای خارجیان تاریخ 18 ژانویه 1970- 28 دی 1348 از: جی. اچ. تویچلبه: نیکلاس جی. تاچر ستاد مرکزی هیئت نظامی آمریکا در ارتش ایران گروه مشاورین کمک نظامی آمریکا به ایران اداره پست ارتش، 9205 دفتر رئیس یادداشت برای: جناب نیکلاس جی. تاچر قائم مقام رئیس هیئت سفارت آمریکا موضوع: اختیارات قضائی - ایالات متحده - دولت ایران 1- یادداشت حقوقی ضمیمه جهت ملاحظه شما تقدیم می شود. ما به نتایج زیر رسیده ایم:

الف - دولت ایران صریحا و طبق ماده 31 کنوانسیون وین، اختیارات قضائی داخلی خود را در مورد ارتکاب جرایم جنایی توسط اعضا هیئتهای نظامی آمریکا در ایران، به ایالات متحده واگذار نموده است.

ب - رسیدگی به جرایمی که اعضاء هیئتهای نظامی آمریکا در ایران مرتکب می شوند و در محدوده «قانون جزای عمومی نظامی» آمریکا است، در حیطه اختیارات قضائی ایالات متحده می باشد.

ج - یک دادگاه نظامی آمریکایی که طبق موازین تشکیل شده باشد، بدون در نظر گرفتن محل تشکیل آن، صلاحیت دارد به جرایمی که اعضاء هیئتهای نظامی آمریکا در ایران مرتکب می شوند، بر اساس قانون «جزای عمومی نظامی» رسیدگی کند.

د - تقاضای دولت ایران جهت لغو اختیارات قضائی آمریکا در موارد مقتضی، یک موضوع سیاسی است که اختیارات قضائی دادگاههای ایالات متحده را نقض نمی کند.

ه - دولت ایران با اجازه دادن به ایالات متحده جهت اعمال اختیارات قضائی خود در ایران، به طور ضمنی اختیارات قضائی را مورد استفاده قرار دهد.

و - اگر ادعایی علیه اختیارات قضائی یک دادگاه آمریکایی که جهت رسیدگی به جرایم ارتکابی در ایران تشکیل شده اقامه شود، بر این اساس که حق انحصاری قضاوت در مورد این جرایم متعلق به ایران است، این ادعا به علت مغایرت با دلیل ارائه شده در بند الف (بالا)، باطل خواهد بود.

ز - اگر ادعایی علیه صلاحیت یک دادگاه نظامی آمریکایی که جهت رسیدگی به جرمی در ایران تشکیل شده اقامه شود، بر این اساس که بدون اجازه دولت محلی، آمریکا نمی تواند روشهای قضائی خود را به طور قانونی اعمال نماید، این ادعا باطل خواهد بود، زیرا ایران به طور ضمنی با اعمال روشهای قضائی آمریکا در ایران موافقت کرده است. مدعی علیه (خوانده) هیچ موقعیتی برای مخالفت ندارد. صرفا می توان به روش دادرسی دادگاه اعتراض کرد و نه به صلاحیت آن و مسئله به ضرر متهم تمام نخواهد شد.

2- اگر یک وکیل مدافع، علیه صلاحیت دادگاه بر مبنای دلیل ذکر شده در قسمت ز (بالا) ادعایی اقامه کند، دولت (آمریکا- م) تأیید خواهد نمود که مجوز صریح و روشنی در اختیار ندارد و موضوع باید به بحث گذاشته شود. قاضی نظامی احتمالاً از صلاحیت دادگاه نظامی دفاع خواهد کرد و موضوع برای ارجاع به مقامات ذی صلاح بالاتر و یا ارجاع به دادگاه استیناف، حفظ خواهد شد. مسئله نباید به دولت ایران ارجاع شود، مگر اینکه قاضی دادگاه نظامی یا دادگاه استیناف مخالف نظر دولت (آمریکا-

ص: 793

م) باشند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ما یا باید دادگاه را با تعویض قاضی و با تغییر کیفیت پرونده تشکیل دهیم، و یا به دولت ایران جهت گرفتن اجازه ای صریح به منظور اعمال اختیارات قضائی خود مراجعه نماییم و یا اینکه طرح را به طور کلی رها سازیم.

3- بنابراین، من توصیه می کنم که طرح اصلی خود را دنبال کرده و اختیارات قضائی دادگاههای نظامی خود را طبق مفاد مذاکرات قبلی ما، اعمال نماییم.

اچ. ای. تویچل سرلشگر ارتش آمریکا فرمانده آرمیش - مگ

درخواست آرمیش مگ برای تشکیل دادگاههای نظامی سطح پایین در ایران

سند شماره (81) از: نیکلاس جی.تاچر- وزیر مختارتاریخ: 26 فوریه 1970- 7 اسفند 1348 به: سفیر طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: درخواست آرمیش - مگ برای تشکیل دادگاههای نظامی سطح پایین در ایران.

به یاد دارید که یکی دو ماه پیش من یادداشتی برای شما فرستادم که حاوی درخواست آرمیش - مگ برای تشکیل دادگاههای نظامی سطح پایین در ایران بود (یادداشت ضمیمه شده است) قبل از ورود شما به ایران من به آرمیش - مگ متذکر شدم که به نظر من این سفارتخانه می بایست در هر مورد، پرونده را به طور جداگانه و خاص بررسی نموده و تصمیم گیرد که آیا تشکیل دادگاه در ایران برای پرونده مورد نظر، عملی مقتضی و مناسب خواهد بود یا خیر. چند چیز در تصمیم گیری برای تشکیل دادگاه در ایران مؤثر خواهند بود، از جمله نوع جنایت، ارتباط و یا عدم ارتباط ایرانیان در قضیه، احتمال اعلان عمومی آن. این موضوع مفید به نظر می رسد که ایرانیان با این گونه دادگاهها مخالف کمی نشان خواهند داد، مادامی که این دادگاهها به مواردی از قبیل مسائل انضباط نظامی، تخلفات داخلی نظامی، سرقتهای کوچک و... رسیدگی کند.

ژنرال تویچل مایل بود که این دادگاهها را تشکیل دهد، زیرا با مشکل افزایش تخلفات انضباطی کوچک روبرو است. در صورت عدم موافقت ما با انجام این گونه محاکمات در ایران، او مجبور خواهد شد که این دادگاههای نظامی را در آلمان غربی تشکیل دهد. در این صورت وکیل مدافع می تواند با درخواست سفر تعداد زیادی شاهد از ایران به آلمان غربی، به صورتی مؤثر محاکمه را به تأخیر اندازد.

ژنرال تویچل در وهله اول به من اطمینان داد که مشاور حقوقی او، مسئله اختیارات قضائی را مورد بررسی قرار داده و متقاعد شده که اقدام به این کار در ایران، امری قانونی است.

به هر حال، موقعی که من این موضوع را با شما مورد بحث قرار دادم، شما نسبت به نکته آخر شبهات قابل توجه ای داشتید و سؤال کردید که گویا ما نمی بایست بیش از این جلوی کل قضیه را بگیریم، با توجه به اینکه شاید طرح این درخواست با مقامات عالیرتبه دولت ایران به منظور کسب نوعی موافقت غیررسمی برای تشکیل دادگاههایمان در این کشور، امری مطلوب باشد.

سپس، سرهنگ «هاولی» از آرمیش - مگ مطالعه ای دقیق بر روی مسئله اختیارات قضائی انجام داده که نتیجه آن در یادداشتهای ضمیمه، از طریق ژنرال تویچل برای ما ارسال شده است. این یادداشتها کامل نیست و از خیلی جنبه ها دارای اشکالاتی می باشد، زیرا به جرایم جنایی و مدنی که در

ص: 794

خارج از حین انجام وظیفه به وقوع می پیوندد، نپرداخته است. عملاً آنچه که این یادداشتها مطرح می کنند این است که ایرانیان از طریق مبادله یادداشتهایی با ما، امتیازات و مصونیتهای مندرج در کنوانسیون وین را به هیئتهای نظامی مستقر در ایران تسری داده اند. بنابراین به پرسنل آرمیش - مگ معافیت از دادگاههای ایران اعطاء شده است.(1) به هر حال، در بند 4 ماده ماده 31 کنوانسیون وین قید شده است کسی که تحت عنوان «مأمور سیاسی» از پیگرد قضائی کشور پذیرنده مصونیت دارد، از تعقیب قضائی کشور فرستنده معاف نمی باشد. این عبارت را می توان به این صورت خواند که ایالات متحده می تواند حاکمیت قضائی خود را بر روی کسانی که از حوزه قضائی ایران مصونیت دارند، حفظ نماید.

در عین حال کاملاً آشکار است که وضعیت قضائی دادگاههای نظامی احتمالی آمریکا در ایران به قوت جاهای دیگر نیست. برای مثال، در آلمان غربی موافقتنامه های ما با دولت آلمان صریحا رسیدگی قضائی به رشته ای وسیع از جرایم را به دادگاههای نظامی ایالات متحده واگذار کرده است.

(در آلمان غربی به پرونده های نظامی ایالات متحده نیز رسیدگی می شود زیرا امکانات کافی از تشکیلات حقوقی آمریکا در این کشور وجود دارد).

هاولی در یادداشتش این مسئله را که چگونه با اعتراضات احتمالی مدعی علیه در یک دادگاه نظامی برخورد خواهد شد، با ذکر جزئیات مورد بحث قرار داده است. البته ما نمی توانیم مطمئن باشیم که یک وکیل مدافع خشن در اعتراض به محاکمه، چه کارهایی خواهد کرد.

در رابطه با امکان کسب توضیحاتی از دولت ایران برای تشکیل دادگاه نظامی در ایران، من خیلی بدبین هستم. سه سال پیش، من ساعتها وقت صرف کردم تا گروهبان ویپکی و همسرش را که در یک پرونده قتل درگیر بودند، از بازداشت برهانم (یک زن آمریکایی، شوهر آمریکاییش را با شلیک گلوله کشته بود). ما به خانواده ویپکی اجازه دادیم تا شواهد کافی را ارائه دهند، ولی بعدا به صورتی ناقص مطلع شدیم که بازپرس فکر می کرد باید دامنه اتهامات را آنقدر وسعت دهد تا خانواده ویپکی را در این جنایت درگیر کند. حساسیت سیاسی در مورد کل مصونیتها، کاملاً آشکار شد. اسلاف شما فشار زیادی به نخست وزیر وقت وارد کردند که سرانجام نیز این فشارها مؤثر واقع شد و توانستند از نخست وزیر تعهد بگیرند که اگر خانواده ویپکی یک بار دیگر مورد سؤال واقع شود، در آن صورت آنان اجازه خواهند داشت که این کشور را ترک کنند. تاکنون قضیه مصونیتهای ما در رابطه با تصادفات رانندگی به خوبی عمل کرده است. در مواردی که یک آمریکایی مقصر باشد، ما سریعا غرامت را پرداخت می کنیم و به طور کلی آن آمریکایی اجازه دارد که سریعا این کشور را ترک کند. من از طرح هر جنبه ای از مسئله مصونیتها با دیگران بیزار هستم. در صورتی که ما خواهان هر گونه ضمانت کتبی رسمی و حتی غیررسمی باشیم، باید شخص شاه تصمیم بگیرد و یا در واقع، او باید دیدگاههای ما را بر دولت خویش تحمیل کند.

از طرف دیگر، با نگاه به این موضوع به عنوان یک روش مفید، من فکر نمی کنم ایرانیان ناراحت شوند، از اینکه ما دادگاههای سریع یا ویژه در درون تشکیلات خود ایجاد کنیم، تا به تخلفاتی رسیدگی کند که هیچ ربطی به اتباع، اموال و یا قوانین ایران ندارد. نکته اصلی این است که آنها نباید از طرق

ص: 795


1- غیر از رسیدگی به دعاوی مدنی و اداری برای اعمالی که خارج از حین انجام وظیفه به وقوع می پیوندد.

رسمی از انجام چنین محاکماتی مطلع گردند. آنها به نظم آهنین در نیروهای مسلح خودشان ایمان دارند، لذا تمایل ما را برای حفظ چنین نظمی در نیروهای خودمان، درک می کنند.

بدین ترتیب به عنوان یک موضوع مفید، باز هم می گویم که معتقدم این کار ریسک زیاد بزرگی نیست. برای مثال یک مورد وجود دارد که ژنرال تویچل مایل است، محاکمه آن در ایران انجام شود.

یک گروهبان مبلغ 120 دلار از وجوه سینما دزدیده است. او از نظر مالی در تنگنای شدیدی بوده و مشکلات خانوادگی داشته است. آرمیش - مگ تمایل به رفتار ملاطفت آمیز با وی دارد. هیچ گونه پول، قانون و یا فرد ایرانی در این ماجرا درگیر نیست. سه یا چهار شاهد آمریکایی احضار خواهند شد و دادگاه ویژه حدودا 2 یا 3 ساعت طول خواهد کشید. یک قاضی و یکی دو معاون از آلمان غربی به وسیله پرواز نظامی به اینجا خواهند آمد و در عرض یکی - دو روز باز خواهند گشت. اگر وکیل مدافع بخواهد که در وهله اول صلاحیت دادگاه را زیر سؤال ببرد یا خیال هیاهو راه انداختن پیرامون اصل محاکمه را داشته باشد، دادگاه با انتقال متهم به آلمان غربی دهان او را خواهد بست. البته و بدون شک به او گفته خواهد شد که دادگاهی دور از محل کار او، احتمالاً کمتر مایل خواهد بود تا شرایط تخفیف دهنده را مد نظر قرار دهد.

مسلما بررسی پرونده هایی که به ما ارجاع می شود، این حق را به ما می دهد که اگر کوچکترین شکی در مورد عکس العملهای احتمالی داشته باشیم، بتوانیم هر گونه درخواست آرمیش - مگ را رد کرده و اصرار کنیم که محاکمه باید در آلمان غربی انجام شود.

در مقابل، به نظر من این ریسک به اندازه کافی عقلایی و منطقی است تا مسئله برگزاری محاکمات را در رابطه با تخلفات جزئی در دادگاههای ویژه از طرف آرمیش - مگ، مورد تأیید قرار دهیم. البته برگزاری این محاکمات باید با تأیید و موافقت قبلی این سفارتخانه برای هر پرونده باشد.

بررسی پیشنهاد انتقال دادگاههای نظامی آرمیش مگ به ایران

سند شماره (82) طبقه بندی:خیلی محرمانهیادداشتتاریخ: 10 مارس 1970- 19 اسفند 1348 از: وزیر مختار - نیکلاس جی. تاچربه: سفیر موضوع: بررسی انجام شده توسط سفارت در مورد پیشنهاد انتقال دادگاههای نظامی آرمیش - مگ به ایران در صورت توافق شما، من از مشاور سیاسی خواهم خواست تا مسئولیت اصلی در رابطه با ابلاغ موافقت سفارت در مورد انتقال دادگاههای نظامی به ایران توسط آرمیش - مگ را بپذیرد.

ما از رئیس آرمیش - مگ، ژنرال تویچل خواهیم خواست تا یادداشتی در مورد ماهیت دادگاهی که در نظر است تشکیل شود، به ما بدهد تا برای ابلاغ موافقت خودمان، جنبه های ذیل در نظر گرفته شود:

1- ماهیت جرم 2- محدوده ای که اموال، اشخاص و یا قوانین ایران در آن ذی مدخل می باشند.

3- هر گونه مسئله قانونی احتمالی که انتظار می رود توسط متهم اقامه شود و عواقب اقامه چنین مسائلی.

ص: 796

4- آیا اعلام خبر هر مورد برای عموم مردم ریسک به نظر می رسد یا خیر.

مشاور سیاسی هر مورد را بررسی خواهد کرد و توصیه های خود را به عنوان نظرات سفارت به آرمیش - مگ، از طریق من برای شما ارسال خواهد نمود.

موافقین:تصویب شد: تویچل آرمیش - مگ: ژنرال تویچل مشاور سیاسی: دی. ار. توسینت

تشکیل دادگاههای نظامی در ایران

سند شماره (83) طبقه بندی: خیلی محرمانه غیر قابل رؤیت برای خارجیان تاریخ: 28 مارس 1970- 8 فروردین 1349ویل - فلوریدا 33608 از: فرمانده آرمیش - مگ در ایرانبه: فرمانده نیروهای ضربتی آمریکاپایگاه نیروی هوایی مک موضوع: تشکیل دادگاههای نظامی در ایران (طبقه بندی شده) 1- (طبقه بندی نشده) مرجع: نامه من به تاریخ 2 اوت 1969 (11 مرداد 1348- م)، موضوع مانند موضوع فوق.

2- (طبقه بندی شده) در روز 10 مارس 1970 (19 اسفند 1348- م) جناب سفیر «مک آرتور» با درخواست ما برای تشکیل دادگاههای نظامی در ایران موافقت نمود. وی با تشکیل دادگاههای نظامی ویژه که پس از هماهنگی نزدیک و مورد به مورد با سفارت پیرامون این مسئله که آیا تشکیل دادگاه در ایران صلاح خواهد بود یا خیر، موافقت نمود.

3- (طبقه بندی شده) تقاضای من در 2 اوت، که در نامه مرجع آمده است، به منظور کسب موافقت شما برای تشکیل دادگاههای ویژه و نیز به منظور اجازه تشکیل دادگاههای عمومی در ایران برای پرونده های مقتضی، بود. همان طوری که در بالا ذکر شد، سفیر مک آرتور فقط با تشکیل دادگاههای ویژه موافقت کرد. ایشان با تشکیل دادگاههای عمومی موافقت نکردند، زیرا احساس می کند که احتمال تأثیرات منفی بر مردم و دیگر مشکلات دادرسی در این گونه موارد بیشتر است. در صورتی که موردی پیش آید که برای محاکمه در محل، توسط دادگاههای نظامی عمومی مناسب تشخیص داده شود و احتمال وقوع تأثیرات منفی بر مردم وجود نداشته باشد. وی با پیشنهاد من در مورد تعمیم موافقت ایشان، مخالفتی نخواهد داشت.

4- (طبقه بندی شده)بنابراین، درخواست می شود که با پیشنهاد 2 اوت ما برای تشکیل دادگاههای نظامی ویژه در ایران موافقت نمایید. علاوه بر این، درخواست می شود که به این ستاد اجازه داده شود که بتواند دادگاه نظامی عمومی با حضور مقامات ذی صلاح قضائی (آمریکائی - م) در ایران، تشکیل دهد. البته در صورتی که جناب سفیر با تشکیل چنین دادگاههایی بعد از درخواست ما، موافق باشند.

موافقت شما با تشکیل دادگاه عمومی در این زمان، ضرورت درخواست ما از مقاماتی که در آینده بر سر کار می آیند، برای مواردی را که در آینده پیش می آید، مرتفع می سازد.

اچ. ای. تویچل سرلشگر ارتش آمریکافرمانده آرمیش - مگ در فواصل 3 ساله از طبقه بندی کاهش داده شود. بعد از 12 سال از طبقه بندی خارج شود.

روش اخذ استشهاد در دادگاههای نظامی آرمیش مگ

ص: 797

سند شماره (84) طبقه بندی: استفاده اداری محدودتاریخ: 30 اکتبر 1971- 8 آبان 1350 یادداشت برای ثبت در پرونده موضوع: روش اخذ استشهاد در دادگاههای نظامی آرمیش - مگ من در 25 اکتبر (3 آبان - م) طی ملاقاتی با آقای هاشمیان (رئیس اداره امور آمریکا) با تأمل و احتیاط کامل، تمام نکاتی را که در کاغذ ضمیمه آمده مرور نمودم. (من هیچ نسخه ای از کاغذ ضمیمه را تحویل ندادم. زیرا با توجه به درخواست قبلی دولت ایران مبنی بر عدم تمایل آن دولت به داشتن هر گونه اطلاع رسمی از جریان کار، احساس کردم که بهتر است هیچ نوع مدرک کتبی در مورد موضوع وجود نداشته باشد).

آقای هاشمیان سؤالات زیادی را مطرح نمود و من مجبور شدم که بسیاری از نکات را تکرار یا بازگو کنم. نگرانی اصلی او که چندین بار آن را تکرار کرد، این بود که بداند سفارت چه می خواهد.

مثلاً آیا ما از دولت ایران خواستار تأیید روش استشهاد گرفتن آرمیش - مگ هستیم؟ و یا آیا ما از دولت ایران می خواهیم که به شهروندان ایرانی دستور مشارکت در چنین اقداماتی را بدهد؟ من درصدد بودم که بر این نکته تأکید کنم که سفارت تقاضای هیچ اقدامی از طرف وزارت امور خارجه و یا از طرف دولت ایران را ندارد. تنها هدف ما رساندن اطلاعات بوده تا وزارت امور خارجه (ایران- م) بتواند اطلاعات کاملتری نسبت به آنچه که در اوائل ژوئیه (تیر ماه- م) به آقای گودرزی درباره رویه ظاهرا قضائی در گرفتن شهادت از شاهدان ایرانی - داده بودیم، داشته باشد.

تذکر: صریحا بگویم که مطمئن نیستم آقای هاشمیان نه جزئیات روشهای به کار گرفته شده و نه دلیل اینکه چرا ما چنین اطلاعاتی را به اطلاع او رسانیده ایم، فهمیده باشد.

مشاور سیاسی سفارت دی. ار. توسینت تاریخ: 25 اکتبر 1971- 3 آبان 1350 1- موافقتنامه های دو جانبه ایران و آمریکا، اعضایی هیئت مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران را از پیگرد قانونی توسط دادگاههای ایرانی معاف می سازد. اعضائی از هیئت که مرتکب اعمالی خلاف مقررات نظامی ایالات متحده و یا قوانین ایران می گردند، مطابق با آیین نامه های اداری تنبیه و یا در صورت لزوم در دادگاههای نظامی محاکمه می شوند.

2- به طور معمول، تاکنون این دادگاههای نظامی، خارج از ایران تشکیل می شده است. از آنجایی که تشکیل دادگاه در مکانی دور از صحنه وقوع جرم، مشکلات اداری زیادی را در بر دارد و این مشکلات به اندازه ای است که اگر انجام پیگرد قانونی را ناممکن نسازد یقینا آن را مشکل می کند، اخیرا تصمیم گرفته شده به منظور بالا بردن سطح انضباطی نظامیان آمریکایی مستقر در ایران، برخی از این دادگاهها در این کشور تشکیل شود.

3- در ماه ژوئیه 1971 (تیر ماه 1350- م)، پیش از تشکیل دادگاههای نظامی در ایران، ما آقای گودرزی رئیس اداره چهارم سیاسی را از طرح خود آگاه ساختیم. به ما این گونه پاسخ داده شد: مادامی

ص: 798

که تشکیل این دادگاهها در ایران رسما به دولت ایران اعلام نگردد، وزارت امور خارجه ایران به تشکیل آنها اعتراضی نخواهد داشت و نیز به ما اطلاع داده شد که در جمع آوری مدارک و شواهد وقوع جرم و گرفتن استشهاد، کمال همکاری به عمل خواهد آمد. لیکن مشارکت شهروندان ایرانی در جلسات این نوع دادگاههای نظامی ممکن نخواهد بود. همچنین به ما اعلام گشت که حضور شهروندان ایرانی در دادگاههای نظامی خارج از ایران، به شرطی که به طور رسمی به اطلاع دولت ایران نرسد، بلامانع خواهد بود. روش متداول دادگاههای نظامی ما، با خواسته های دولت ایران مطابقت و هماهنگی دارد و از این پس نیز به همین صورت ادامه خواهد یافت.

4- با این حال، ما مایلیم خاطرنشان سازیم که روش معمول دادگاههای ایران از یک جنبه با روش جاری دادگاههای آمریکایی تفاوت دارد و احتمالا «نیازمند توضیح است. در روش دادگاههای ایرانی، استشهاد را می توان به سادگی در یک محضر اسناد رسمی تهیه کرد، لیکن بر پایه روشهای قضائی آمریکا،برای اینکه بتوان از یک شاهد ایرانی، شهادتنامه معتبری اخذ و در غیاب وی در جلسات دادگاههای نظامی مورد استناد قرار داد، لازم است جلسه ای برای دادن شهادت در حضور دادیار، متهم و وکیل مدافع وی تشکیل گردد و شاهد به سؤالات بازپرس و وکیل مدافع پاسخ دهد. تاکنون چندین بار چنین جلساتی به وسیله هیئت نظامی ایالات متحده تشکیل شده است. این جلسات با حالتی غیر رسمی تشکیل می شود و فقط وکیل مدافع و دادیار از شاهد سؤال می کنند و پاسخها به روی نوار ضبط می گردد. پس از جلسه، گفتگوی ضبط شده در نوار به صورت نوشته در می آید تا در دادگاههای نظامی مورد استفاده قرار گیرد.

5- اگر قرار است که ما بتوانیم با آن دسته از آمریکاییانی که نسبت به ایرانیان مرتکب اعمال خلاف می شوند به گونه ای مؤثر برخورد کنیم، لازم است شهادت شهود ایرانی در اختیار دادگاههای نظامی قرار گیرد و نیز جلسات استماع شهادت آنها باید برگزار شود، تا شهادت آنها برای استفاده در چنین محاکماتی از اعتبار قانونی برخوردار باشد.

مصونیت برای نظامیان تازه وارد آمریکا

سند شماره (85) تاریخ: 24 می 1973- 3 خرداد 1352 از: سفارت آمریکا- تهرانبه: وزارت امور خارجه ایران یادداشت شماره 363تاریخ: 24 می 1973- 3 خرداد 1352 عالیجناب وزیر امور خارجه ایران:

افتخار دارم که ورود اولین گروه از کارشناسان نظامی و غیر نظامی آمریکا، مورد تقاضای دولت متبوع شما برای کمک به برنامه مدرنیزه کردن نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران را اعلام کنم. در چند هفته اخیر مذاکراتی میان نمایندگان وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران و ستاد هیئت، در رابطه با جزئیات ترتیباتی که طبق آن این کارشناسان به ایران مأمور می شوند، به عمل آمده است. برداشت دولت متبوع من این است که بر طبق قوانین ایران و موافقتنامه های موجود میان دو دولت ایران و ایالات متحده، این پرسنل از امتیازات و مصونیتهای مندرج در یادداشت وزارت امور خارجه شاهنشاهی به شماره 9762 مورخ 9 دسامبر 1964 و یادداشت این سفارتخانه به شماره 282 به

ص: 799

همان تاریخ، بهره مند خواهند بود.

تأیید این مطلب از طرف شما مبنی بر اینکه برداشت دولت شاهنشاهی ایران نیز این چنین است، موجب قدردانی اینجانب خواهد بود.با تجدید احترامات ریچارد هلمز

موافقت ایران با مصونیت نظامیان تازه وارد آمریکا

سند شماره (86) وزارت امور خارجهتاریخ: 8 خرداد 1352- 29 می1973 اداره حقوقیشماره: 18/1968 آقای سفیر افتخار دارم وصول نامه شماره 363 مورخ 24 مه 1973 شما را اعلام و تأیید نمایم. کارشناسان نظامی و غیر نظامی آمریکایی مورد تقاضا برای کمک به مدرنیزه نمودن نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران از مزایا و مصونیتهای مندرج در یادداشت شماره 9762 مورخ 9 دسامبر 1964 این وزارت و یادداشت شماره 282 همان تاریخ سفارت آمریکا، بهره مند خواهند بود.

با تجدید احترامات - به جای وزیر امور خارجه عباسعلی خلعت بری امضاء

کارتهای مصونیت برای افراد فاقد گذرنامه های خدمت

سند شماره (87) تاریخ: 26 سپتامبر 1973- 4 مهر 1352 یادداشت برای: آقای سهراب، رئیس اداره گذرنامه، دفتر آجودانی، فرماندهی عملیات پشتیبانی نیروهای آمریکا در اروپا موضوع: کارتهای مصونیت برای افراد فاقد گذرنامه های خدمت 1- تا آنجایی که خبر دارم، اخیرا اداره گذرنامه اطلاع داده است، افراد معینی که دارای گذرنامه های خدمت نیستند، واجد شرایط دریافت کارت مصونیت از وزارت خارجه (ایران - م) نمی باشند. من اطلاع ندارم که آیا در هر مورد، این نظر بر پایه اطلاعات ویژه ارائه شده از طرف یک مقام وزارت امور خارجه قرار دارد و یا بر اساس یک تعبیر کلی از قانون موجود در این زمینه است. هدف از این یادداشت، روشن شدن وضعیت حقوقی و درخواست این مطلب است که تمام طرفهای ذینفع به نحوی عمل نمایند تا وزارت امور خارجه (ایران - م) تشویق شود که مطابق آن قانون عمل کند.

2- بر اساس تبادل یادداشتهایی در 1964 در رابطه با مصونیتها، دولت ایران موافقت کرد تا مصونیتهای مندرج در کنوانسیون وین مورخ 1961 را به تمام «پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکا که طبق موافقتنامه ها و ترتیبات منعقده میان دو دولت در ایران حضور دارند و توسط سفارت به وزارت امور خارجه شاهنشاهی معرفی می شوند»، تعمیم دهد. این مطلب که آیا افراد، دارای گذرنامه های خدمت و یا گذرنامه های عادی هستند، ربطی به موافقتنامه مورد نظر ندارد. دلایل مختلفی، که بعضی از آنها کلاً به روشهای اداری مربوط می شود، این حقیقت را بیان می دارد که بعضی از مقامات

ص: 800

آمریکایی و یا بستگان آنها با گذرنامه های عادی وارد ایران می شوند. گروه نسبتا بزرگی از این نوع افراد وجود دارد، زیرا آنها بستگان پرسنل نظامی هستند که مشمول مقررات ایالات متحده برای پرداخت هزینه حمل و نقل نمی باشند.

3- بدیهی است که جمله بندی یادداشتهای مبادله شده در این زمینه، ممکن است مستقیما شامل اتباع کشورهای دیگر بجز آمریکا نشود، با این حال تجارب اخیر، بیانگر تمایل وزارت امور خارجه (ایران - م)مبنی بر صدور کارتهای مصونیت برای افرادی است که گذرنامه آمریکایی ندارند، ولی از طرف سفارت آمریکا به عنوان بستگان اعضای مجموعه اداری آمریکا معرفی شده اند. به نظر من، ما باید به امر معرفی اسامی چنین افرادی به وزارت امور خارجه، ادامه دهیم. ما موردی نداشته ایم که کارمند نظامی، تبعه آمریکا نباشد. با این حال در نمونه های مقتضی که یک خارجی در نیروهای مسلح ایالات متحده در حال خدمت باشد، ما باید درخواست صدور کارت مصونیت بنماییم.

4- درباره نظامیان آمریکا که در ایران کار می کنند و بستگانی که دارای گذرنامه عادی هستند، هیچ الزام قانونی وجود ندارد که برای صدور کارت مصونیت، بین آنها و کسانی که دارای گذرنامه خدمت هستند، تفاوت گذاشته شود. اسامی آن افرادی که با ارتش در ایران کار می کنند و بستگان آنها، باید بر اساس یک روند عادی اداری برای صدور کارت مصونیت به وزارت امور خارجه ارائه شود.

5- بر اساس نتایج حاصله از ملاقات ژوئن (خرداد - م) گذشته در وزارت امور خارجه، به همراه آقایان پرشت و گراس و دوشیزه رندر از کارمندان سفارت، به نظر می رسد که احتمالاً وزارت امور خارجه (ایران- م) علاقمند به قبول اصول فوق الذکر می باشد. در صورت بروز مخالفتی در این مورد، می توان ملاقات دیگری در وزارت امور خارجه با اداره گذرنامه و یا نماینده اداره عهود و امور حقوقی ترتیب داد.هارولد اس. ناثان سروان قضائی ایالات متحده وکیل مدافع ستاد رونوشت برای :

آقای پرشت، سفارت آمریکا آقای گراس، سفارت آمریکا دوشیزه رندر، سفارت آمریکا سرهنگ دوم اسپالدینگ، فرمانده ترابری نظامی هوایی سرهنگ کرافورد، فرمانده ESA سروان بارتلز، دفتر آجودانی ESA

کارتهای رسمی مصونیت و روادیدهای خروج و ورود مجدد

سند شماره (88) یادداشت برای ثبت در پرونده تاریخ: 16 دسامبر 1973- 25 آذر 1352 موضوع: کارتهای رسمی مصونیت و روادیدهای خروج و ورود مجدد 1- در 15 دسامبر 1973، من با آقای گراس، سرکنسول ایالات متحده، دوشیزه رندر و آقای سهراب در کنسولگری ایالات متحده ملاقات کردم تا راجع به مشکلاتی که در مورد اخذ کارتهای

ص: 801

مصونیت برای پرسنل وزارت دفاع و بستگان به وجود آمده است، مذاکره کنیم. ظاهرا مشکل اکنون محدود به مواردی است که پرسنل وزارت دفاع با گذرنامه عادی برای انجام مأموریت به ایران وارد می شوند. اداره گذرنامه وزارت امور خارجه مایل به ثبت این گذرنامه ها بوده، ولی از صدور کارتهای رسمی مصونیت اجتناب کرده است. من توضیح دادم که با تبادل یادداشتهای سال 1964، آن پرسنلی که با تأیید سفارت ایالات متحده به عنوان انجام مأموریت رسمی با هیئت اعزامی مربوط هستند، بدون توجه به نوع گذرنامه ای که دارند، به وسیله یک کارت رسمی مصونیت، مشمول مصونیتها شناخته شده اند. تصمیم گرفته شد که کنسولگری از واشنگتن سؤال کند که آنها نسبت به ایرانیانی که عضو هیئتهای رسمی می باشند، ولی با گذرنامه عادی به ایالات متحده وارد می شوند، چگونه رفتار می کنند. هنگامی که از واشنگتن پاسخی درباره نحوه رفتار ایالات متحده دریافت نماییم، کنسولگری جلسه ای متشکل از ادارات ذی ربط وزارت امور خارجه (ایران - م) برای بحث بیشتر در مورد این موضوع، ترتیب خواهد داد.

2- گروه مذکور همچنین راجع به مشکلات مربوط به درخواستهای بی شمار برای روادید خروج که به صورت یادداشتهای بسیار کوتاه به مقامات گذرنامه ارائه شده بود، مذاکره کرد. آقای سهراب خاطرنشان ساخت که او مجبور است برای اخذ یک روادید خروج اغلب در نیمه های شب مزاحم مقامات وزارت امور خارجه شود.اگر چه وزارت امور خارجه در این رابطه کمال همکاری را مبذول داشته، ولی گروه تشخیص داد که با این اقدامات نیمه شبانه، بیشتر از حد معمول از اعتبار خود استفاده کرده ایم. دوشیزه رندر به مقامات نظامی اصرار کرد که آنها هر کاری که می توانند انجام دهند تا این نوع مزاحمتها به حداقل برسد، به این معنی که دفتر گذرنامه ما باید خیلی زود از قصد عزیمت افراد مطلع شده باشد. گروه توافق کرد که در دراز مدت، بهترین راه حل این مشکل این است که وزارت امور خارجه به صدور روادید معتبر خروج و ورود مجدد یکساله برای همه اعضاء هیئت رسمی، متقاعد شود. وی خاطرنشان شد که افراد بهره مند از وضعیت سیاسی،دارای چنین روادیدهایی هستند. توافق گردید که در ملاقات بعدی با نمایندگان وزارت امور خارجه مسئله روادید خروج و ورود مجدد را مطرح کنیم.

3- در تدارک برای ملاقات پیش بینی شده با مقامات وزارت امور خارجه مقرر شد که دفتر گذرنامه، آماری از تعداد افراد اعزامی به ایران که با گذرنامه های عادی وارد شده اند و تعداد روادیدهای خروج و ورود مجدد که دفتر گذرنامه به طور متوسط در یک ماه درخواست می کند، ارائه دهد.هارولد اس. ناثان سرگرد قضائی ایالات متحده وکیل مدافع ستاد رونوشت برای:

سروان بارتلز سرهنگ دوم انگلند آقای پرشت دوشیزه رندر

فصل سوّم: انقلاب اسلامی و الغاء کاپیتولاسیون

ص: 802

الغاء کاپیتولاسیون با تصویب شورای انقلاب اسلامی

سند شماره (89) از: سرویس بین المللی رادیوهای خارجی - لندن - انگلستان به: ستاد نیروهای هوایی ایالات متحده در اروپاتاریخ: 13 می 1979-23اردیبهشت1358 رونوشت برای: سفارت آمریکا - تهران - ایرانطبقه بندی نشده تلگرام شماره 8306 ستاد عالی نیروهای متفق اروپا: فورا برای بخش «بررسی» ارسال شود.

ایران مصونیت سیاسی مستشاران نظامی ایالات متحده را لغو می کند.

رادیو محلی تهران - به زبان فارسی - ساعت 30/16 به وقت گرینویچ 13 می 1979.

«متن» - وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز اعلام کرد که قانون کاپیتولاسیون لغو شده است. متن اطلاعیه وزارت امور خارجه از این قرار است:

بنا به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون مصوب 21 مهر ماه 1343 (13 اکتبر 1964) راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23/2/58 (13 می- 1979)لغو شد.

انعکاس خبر الغاء کاپیتولاسیون به واشنگتن

سند شماره (90) از: سرویس بین المللی رادیوهای خارجی - نیکوزیا- قبرس تاریخ: 13 می 1979-23 اردیبهشت به: سرویس بین المللی رادیوهای خارجی واشنگتن دی - سی 1358 طبقه بندی نشده تلگرام شماره 22 ایران، قانون مربوط به مصونیتهای سیاسی مستشاران نظامی ایالات متحده را لغو می کند.

تهران، 13 می - خبرگزاری ایران گزارش داد که قانون 1343 مربوط به تعمیم مصونیت سیاسی به مستشاران نظامی ایالات متحده در ایران، امروز لغو شد.

ص: 803

این قانون که مستشاران نظامی آمریکا را تحت پوشش معافیتهای گوناگون سیاسی و نیز مصونیت کامل از محاکمه و پیگرد قرار می داد، بنا به پیشنهاد دولت موقت و تصویب شورای انقلاب لغو گردید.

تلگرام فرمانده آرمیش مگ در مورد الغاء کاپیتولاسیون سند شماره (92)

سند شماره (91) از: فرماندهی آرمیش - مگ - تهران - ایران تاریخ:14 می 1979- 24 اردیبهشت 1358 طبقه بندی نشده به: فرماندهی آرمیش مگ، پایگاه الکس - فوری موضوع: مصونیت دیپلماتیک 1- اخبار منتشره توسط رادیو و روزنامه های صبح تهران مورخ 14 می 1979 حاکی از آن است که قانون کاپیتولاسیون 1964 ایران در رابطه با تعمیم مصونیت سیاسی به پرسنل مستشاری نظامی آمریکا در تاریخ 13 می 1979 لغو گردیده است. متن اطلاعیه وزارت خارجه ایران به شرح زیر است:

نقل قول: بنا به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون مصوب 21 مهرماه 1343 (13 اکتبر 1964) راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23/2/58 (13 می 1979) لغو شد. (پایان نقل قول).

2- به علت از بین بردن پرونده های سفارت در طول انقلاب، مطمئن نیستیم که نسخه ای از قانون 1964 موجود باشد. تحقیق در بایگانیهای محلی ادامه دارد.

3- از فرماندهی آرمیش - مگ تقاضا می شود که فردی را برای هماهنگ کردن مخاطبان نامه جهت تعیین محل این قانون، مأمور کند. علاوه بر این خواهشمند است هر چه سریعتر این ستاد را در مورد وضعیت حقوقی پرسنل نظامی آمریکا که در ایران هستند، ارشاد فرمایید.وارنر

نامه سفارت آمریکا به معاون وزارت دفاع ملی در رابطه با الغاء کاپیتولاسیون

سند شماره (92) از: سفارت آمریکا (مستشاری نظامی)تاریخ: 14 می 1979- 24 اردیبهشت 1358 به: معاونت تسلیحاتی وزارت دفاع ملی - سرکار سرهنگ کامکار 1- همان طوری که اطلاع دارید روز گذشته وزارت امور خارجه دولت جمهوری ایران قانون کاپیتولاسیون را که شامل حال مستشاران نظامی آمریکا نیز می گردید، لغو نمود.

2- در حال حاضر از مستشاران باقی مانده در ایران فقط 31 نفر نظامی و سه نفر غیر نظامی برای رفت و برگشت به محل کار خود اتومبیلهای شخصی خود را هدایت می نمایند.

به طوری که تصدیق می نمایید با توجه به اوضاع و احوال کنونی ایران چنانچه برای مستشاران مزبور حادثه رانندگی اتفاق بیفتد، موقعیت بسیار خطرناکی برای آنان متصور است.

3- به منظور جلوگیری از هر گونه حادثه ناگوار در ایران، خواهشمند است دستور فرمایید سرکار سرگرد مشیری فرمانده موتورپول همه روزه تعداد 15 نفر راننده به طور تمام وقت در اختیار این قسمت قرار دهند. اتومبیلهای مورد نیاز را می توان از اتومبیلهای سفارت آمریکا و یا اتومبیلهای

ص: 804

موجود در فرماندهی موتورپول تأمین نمود.

4- خواهشمند است دستور فرمایید سرکار سرگرد مشیری به محض دریافت این نامه با تلفن 824001 داخلی 1289 با اینجانب تماس حاصل نمایند کیث ا. بارلو سرهنگ ایالات متحده

وضعیت پرسنل آرمیش مگ

سند شماره (93) از: وزارت خارجه - واشنگتن دی - سی.تاریخ: 16 می 1979- 26 اردیبهشت 1358 به: سفارت آمریکا - تهران - فوریرونوشت به: کاخ سفید - فوری طبقه بندی: خیلی محرمانه شماره: 4099 موضوع: وضعیت پرسنل آرمیش - مگ 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- ما موضوع لغو قانون 1964 در مورد اعطای مصونیت سیاسی به پرسنل آرمیش - مگ را حائز فوریت و اهمیت فوق العاده تلقی می نماییم.

3- در این رابطه، شما به سرعت یادداشت ذیل را به مقامات عالیرتبه و ذی ربط در وزارت خارجه (ایران - م) تسلیم نمایید. در همان حال، پیشنهاد می کنیم که رابطهای نظامی خود را از اهمیتی که ما برای این موضوع قائلیم و اقداماتی که انجام خواهیم داد، مطلع سازید.

4- نقل قول: سفارت آمریکا (پس از تعارفات معمول) با توجه به بیانیه اخیر وزارت خارجه دولت موقت اسلامی ایران مبنی بر تصمیم دولت در لغو قانون مربوط به تفویض مصونیتها و امتیازات کنوانسیون وین به پرسنل مستشاری نظامی آمریکا مصوب 13 اکتبر 1964 (21 مهر 1343- م)، موارد زیر را اعلام می دارد.

5- نقل قول: به خاطر این اقدام، کلیه پرسنل باقیمانده مستشاری نظامی آمریکا که هم اکنون براساس موافقتنامه ها و ترتیبات منعقده میان دو دولت در ایران حضور دارند، از طرف دولت ایالات متحده به عنوان کارمندان اداری و فنی به سفارت ایالات متحده مأمور شده اند. وزارت امور خارجه (آمریکا- م) برای این نوع پرسنل، گذرنامه های سیاسی صادر می نماید و تقاضا دارد که وزارت خارجه (ایران - م) نیز این پرسنل را با همان تعداد (به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت - م) به دولت متبوع خود معرفی نماید.فهرست اسامی این پرسنل به پیوست آمده است.

6- نقل قول: به خاطر ضرورت روشن شدن وضعیت این پرسنل برای مدت اقامت آنان در ایران، سفارت ایالات متحده توجه فوری وزارت امور خارجه را به این موضوع جلب می کند و صدور مدارک هویت دیپلماتیک را برای این افراد، تقاضامند است.

7- نقل قول: تعارفات معمول در پایان نامه. پایان نقل قول.

8- برای اطلاع شما. در صورتی که دولت ایران فورا آنها را (به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت - م) به رسمیت نشناسد، ما مجبور خواهیم شد که خروج کلیه پرسنل آرمیش - مگ را مورد توجه جدی قرار دهیم.ونس

مأمور شدن پرسنل مگ به سفارت آمریکا

ص: 805

سند شماره (94) به: وزارت خارجه ایرانتاریخ 16 می1979- 26 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا - تهران یادداشت شماره 187 سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت خارجه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، با توجه به بیانیه اخیر وزارت خارجه دولت موقت اسلامی ایران مبنی بر تصمیم دولت در لغو قانون مربوط به تفویض مصونیتها و امتیازات کنوانسیون وین به پرسنل مستشاری نظامی آمریکا مصوب 13 اکتبر 1964، اعلام می دارد.

به خاطر این اقدام، کلیه پرسنل باقیمانده مستشاری نظامی آمریکا که هم اکنون براساس موافقتنامه ها و ترتیبات منعقده میان دو دولت در ایران حضور دارند، از طرف دولت ایالات متحده به عنوان کارمندان اداری و فنی به سفارت ایالات متحده مأمور شده اند. وزارت امور خارجه (آمریکا - م) برای این نوع پرسنل، گذرنامه های سیاسی صادر می نماید و تقاضا دارد که وزارت خارجه (ایران - م)نیز این پرسنل را با همان تعداد (به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت- م) به دولت متبوع خود معرفی نماید. فهرست اسامی این پرسنل به پیوست آمده است.

به خاطر ضرورت روشن شدن وضعیت این پرسنل برای مدت اقامت آنان در ایران، سفارت ایالات متحده توجه فوری وزارت امور خارجه (ایران - م) را به این موضوع جلب می کند و صدور مدارک هویت دیپلماتیک را برای این افراد، تقاضامند است.

سفارت ایالات متحده آمریکا، فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود به وزارت امور خارجه، مغتنم می شمرد.

سفارت ای-الات متحده آمریکا تهران، 16 می 1979 سرلشکر فیلیپ. سی. گست سرهنگ موریس. تی وارنر. جی آر سرهنگ دان موزز سرهنگ2 بیل.آر. وینسون سرهنگ2 جری. تی. ویلیز سرهنگ2 لاری لیلارد سرهنگ2 جوزف. ام. استیونسن سرهنگ2 رابرت. ام. مک ویلیامز ناخدا سوم رابرت. ا. انگلمان ناخدا دوم دان. ا. شرر سرگرد ویلیام.ال. فالکنر سروان توماس. جی. فیرکه

ص: 806

سروان پاتریک. جی.کوئین سروان هومر. بی. کاسادا سروان توماس. اچ. ایوانز ستوان1 کریگ. پی. ناپ ستوان1 بایرون. ال. سوانسون ستوان1 راسل. جی. هاچ ستوان1 گارلند. جی. پانل ستوان2 لاری. ئی. راف ناوبان2 کیث. ا. دانیلز گروهبان1 فرانک. تی. کیوبیک گروهبان1 جیمز. آر. استامپ گروهبان1 جری. ا. راولند گروهبان ستاد ویلیام. ا. هلند.جی آر متخصص ششم روی. ا. هاریس متخصص ششم جان. آر. استوارت متخصص پنجم ویرجیل. ک.نیل ستاد کل 14 ویلیام. ال. ولف ستاد کل - 14 تد. ا. ویلیامسون ستاد کل - 11 باری. بی. برانسون گروهبان کیث. دبلیو. کلونجر

مصونیتهای آرمیش مگ

سند شماره (95) از: فرماندهی آرمیش - مگ، تهران،ایران به: فرماندهی آرمیش - مگ، پایگاه الکس،فوری تاریخ: 16 می 1979- 26 اردیبهشت 1358طبقه بندی: خیلی محرمانه تلگرامهای مرجع: الف - تلگرام فرماندهی آرمیش - مگ، 14 می 1979 (طبقه بندی نشده) ب - تلگرام سفارت آمریکا، تهران، 15 می 1979 (خیلی محرمانه) ج - تلگرام وزارت امور خارجه آمریکا، 16 می 1979 (خیلی محرمانه)تلگرام شماره 5081 موضوع: مصونیتهای آرمیش - مگ 1- (خیلی محرمانه) تلگرام مرجع الف، شما را در جریان لغو مصونیتهای آرمیش - مگ قرار داد.

در تلگرام مرجع ب، اظهارات وزیر امور خارجه (ایران- م) به کاردار سفارت در مورد لغو این قانون، مطرح گردید. تلگرام مرجع ج، نیز حاوی متن یادداشت پیشنهادی وزارت خارجه (آمریکا- م) به وزیر خارجه دولت ایران بود.

2- (خیلی محرمانه) در تلگرام مرجع ب آمده که یزدی وزیر خارجه به کاردار سفارت، آقای ناس، گفته بود که لغو مصونیتهای پرسنل آرمیش - مگ را نباید یک حرکت ضد آمریکایی تلقی کرد و

ص: 807

یا آن را نشانه ای از عدم تمایل دولت ایران به عادی کردن روابط دانست. وی اضافه کرد که تصویب قانون «کاپیتولاسیون» در سال 1964 با اعتراض مردم روبرو شد و منجر به تبعید آیت اللّه خمینی به ترکیه گردیده بود.

3- (خیلی محرمانه) یادداشت پیشنهادی وزارت خارجه (آمریکا- م) که در مرجع ج آمده، باقیمانده پرسنل نظامی آمریکا در ایران را به عنوان کارکنان اداری و فنی به سفارت ایالات متحده مأمور کرد و تقاضای صدور گذرنامه های دیپلماتیک را برای آنان نموده است.

4- (خیلی محرمانه) همان طوری که در تلگرام مرجع الف خاطرنشان شد، بخش اعظم سوابق تاریخی موجود در اینجا (سفارت - م) در دوران انقلاب از بین برده شده است. در نتیجه ما نمی توانیم به تأثیرات ناشی از مصونیتها پی ببریم. با این حال، در نتیجه این اقدام و نیز به خاطر فقدان یک «قرارداد وضعیت نیروها» با ایران، باقیمانده پرسنل مستشاری نظامی آمریکا در ایران از نظر حقوقی بسیار آسیب پذیرند. با توجه به تبلیغات مستمر ضد امریکایی در رسانه های گروهی ایران (به خصوص در زمینه نظامی)، این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است.

5- (خیلی محرمانه) تاکنون قدمهایی برداشته شده است که تا قبل از روشن شدن وضعیت پرسنل مستشاری نظامی آمریکا، درگیریهای حقوقی به حداقل کاهش یابد. مستشاران رانندگی نخواهند کرد مگر آنکه چاره ای نباشد و در حین رانندگی باید گواهینامه لازم، برگ بیمه و اسناد معتبر را همراه داشته باشند. توجه بسیاری به این مسئله معطوف شده که از مواجهه احتمالی بین آمریکاییان و اتباع ایرانی جلوگیری به عمل آید. اگر لازم باشد که مستشاران نظامی آمریکا بعد از ظهرها نیز به کار مشغول باشند، تا قبل از ساعت 22 به محل سکونت خود بر خواهند گشت یا اینکه طوری برنامه ریزی خواهند کرد که تمام شب را در محل کار خود بمانند. این امر سبب می شود که از هر گونه برخورد با گشتیهای شبانه کمیته در خیابانها، جلوگیری به عمل آید. در تمام فعالیتها احتیاط فوق العاده، رعایت می گردد.

6- (خیلی محرمانه) وضعیت موجود بحرانی نیست، ولی تصمیم گیری قاطع و سریع را طلب می کند.وارنر

مصونیت دیپلماتیک

سند شماره (96) از: ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا - آلمان غربی - ویهینگن تاریخ: 16 می 1979- 26 به: فرماندهی آرمیش مگ - تهران، ایران اردیبهشت 1358 مرجع: تلگرام فرماندهی آرمیش - مگ، تهران، ایران، 14 می 1979 طبقه بندی نشده شماره: 1933 موضوع: مصونیت دیپلماتیک 1- اطلاعاتی که در اختیار این ستاد است، نشان می دهد که قانون ایرانی مصوب 13 اکتبر 1964 (21 مهر 1343- م) این مفهوم را می رساند که دولت ایران مجاز است پرسنل نظامی آمریکا در ایران را از مصونیتها و امتیازات کنوانسیون 1961 وین بهره مند سازد. دولتین آمریکا و ایران، پس از آن در تاریخ 9 دسامبر 1964 یادداشتهایی مبادله کرده و توافق کردند که این پرسنل از وضعیت کارکنان

ص: 808

اداری و فنی سفارت آمریکا در تهران برخوردار باشند و از مصونیتهای مندرج در بند 2 ماده 37 کنوانسیون وین بهره مند شوند. توافقنامه 9 دسامبر 1964، تا آنجایی که ما می دانیم نه تغییر یافته و نه فسخ شده و در یادداشتهای مبادله شده 24 و 30 می - 1973 که طی آنها دولت ایران همان مصونیتها را به پرسنل فنی نظامی و غیر نظامی آمریکایی که به برنامه مدرن سازی نیروهای مسلح ایران کمک می کنند، تعمیم داد؛ به آن توافقنامه اشاره شده است.

2- از دیدگاه این ستاد،لغو قانون 1964 نمی تواند اعتبار حقوقی و بین المللی یادداشتهای مبادله شده در مورد وضعیت دیپلماتیک این پرسنل را تغییر دهد. بنابراین از دیدگاه این ستاد، پرسنل نظامی آمریکایی باقیمانده در ایران هنوز هم از همان مصونیتهای قبل از لغو قانون 1964، برخوردار می باشند.

3- تا زمانی که دستورات هماهنگ وزارت خارجه و وزارت دفاع تغییر نکرده، شما باید دیدگاه فوق را به عنوان موضع خود منعکس نمایید. فقط با هماهنگی نزدیک با سفارت، این موضوع را می توانید با ایرانیها مورد مذاکره قرار دهید.

گذرنامه های دیپلماتیک برای پرسنل آرمیش مگ

سند شماره (97) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 24 می 1979 - 3 خرداد 1358 به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی - سی طبقه بندی: استفاده اداری محدودشماره 5408 موضوع: گذرنامه های دیپلماتیک برای پرسنل آرمیش - مگ 1- فهرست زیر، اسامی کامل پرسنل آرمیش - مگ می باشد که متقاضی گذرنامه های دیپلماتیک هستند.

دان آلن شرر راسل دیل لاتزنهایزر رابرت آردو انگلمان ویرجیل کلوین نیل کریگ پاول ناپ وارن دانیل وینز توماس گارنر فیرکه ویلیام آلونزا هلند جی آر.

جیمز راجر استامپ جوزف. ام. استیونسون ملوین گاجه نیداس گارلند جرومه پانل لاری ارل راف برایان لی سوانسون

ص: 809

راسل گارن هاچ ویلیام لی فالکنر کیث آلن دانیلز 2- تقاضانامه ها توسط پرسنلی که در تاریخ 23 می اینجا را ترک کرده اند، برای وزارت امور خارجه (آمریکا- م) ارسال شد.

سکوت دولت موقت در مورد صدور گذرنامه های دیپلماتیک برای پرسنل آرمیش مگ

سند شماره (98) تاریخ: 4 ژوئن 1979- 14 خرداد 1358 نامه اداری - غیر رسمی طبقه بندی نشده آقای چارلز دبلیو. ناسکاردار سفارت آمریکاتهران،ایران چارلز عزیز:

ما اقدامات لازم را در رابطه با تضمین مصونیت دیپلماتیک برای اعضاء آرمیش-مگ را با آقای مالمبورگ در لندن مورد بررسی قرار داده ایم. او به ما می گوید که ما با ارسال یادداشت دیپلماتیک به وزارت امور خارجه (ایران- م) و صدور گذرنامه های دیپلماتیک برای افراد مزبور، هر کاری که می توانستیم انجام داده ایم. آقای مالمبورگ احساس می کند که نکته مهمتر این است که این اقدامات با سکوت رضایتمندانه دولت موقت ایران از طریق عدم رد یادداشت ما، توأم شده است. این موضع دولت موقت ایران از نظر حقوق و عرف بین الملل، پایه و اساس کافی برای تثبیت وضعیت مصونیت سیاسی را پی می ریزد.

تنها اقدامی که باعث تقویت بیشتر این وضعیت می گردد، صدور مدارکی از طرف دولت موقت ایران مبنی بر تأیید این وضعیت و یا صدور یک یادداشت دیپلماتیک از طرف وزارت امور خارجه (ایران- م) مبنی بر به رسمیت شناختن این وضعیت می باشد.

امیدوارم که این مطلب باعث اطمینان مجدد افراد ذی ربط بشود.

با بهترین احترامات و آرزوهای قلبی ارادتمند کارل کلمنت دفتر امور ایران

فهرست پرسنل نظامی مأمور شده به سفارت آمریکا

سند شماره (99) از: سفارت آمریکا،تهرانتاریخ 7 ژوئن 1979- 17 خرداد 1358 به: وزارت امور خارجه ایران یادداشت شماره 255 سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن ابراز اظهارات تعارفات خود به وزارت امور خارجه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران، مفتخر است به یادداشت شماره 187 با ضمیمه، مورخ 16 می 1979 مربوط به آن دسته از پرسنل مستشاری نظامی که توسط دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان اعضاء اداری و فنی به سفارت ایالات متحده آمریکا مأمور شده اند، اشاره نماید.

ص: 810

به پیوست، فهرستی از اسامی آن دسته از پرسنل نظامی است که به تازگی به عنوان اعضاء اداری و فنی به سفارت ایالات متحده آمریکا مأمور شده اند.

سفارت ایالات آمریکا این فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود به وزارت امور خارجه، مغتنم می شمرد.

سفارت ایالات متحده آمریکا تهران، 7 ژوئن 1979 سرهنگ رونالد. آر. دیویس سرهنگ جیمز. دی. هرندون سرهنگ2 دیل لاتزنهایزر سرهنگ2 جوزف. ام. استیونسون سرهنگ2 آلن. ئی. فاین سرهنگ2 جان. دبلیو. اولسون سرهنگ2 جرالد. دبلیو. رینکر ناخدا دوم دان. ا. شرر ناخدا دوم جرالد. ام. هیگبی سرگرد ویلیام.جی. فالکنر ناخدا سوم رابرت. ا. انگلمان سروان توماس. جی. فیرکه سروان وارن. دی. وینز ستوان یکم راسل. جی. هاچ ستوان یکم کریگ. جی. ناپ ستوان یکم گارلند. جی. پانل ستوان یکم بایرون. جی. سوانسون ستوان دوم لاری. ئی. راف ناوبان دوم کیث. ا. دانیلز سر گروهبان ریجیز. جی. راگان گروهبان یکم جیمز. آر. استامپ گروهبان یکم کارل. ال. هاردی گروهبان ستاد ملوین. جی. نیداس گروهبان ستاد ویلیام.ا.هلند. جی آر گروهبان فنی رکس. ا. بیکر متخصص ششم جان. آر. استوارت متخصص پنجم ویرجیل. ک.نیل

تلگرام سفارت آمریکا به وزارت امور خارجه ایران

ص: 811

سند شماره (100) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 13 ژوئن 1979- 23 خرداد 1358 به: وزارت خارجه ایران یادداشت شماره 267 سفارت ایالات متحده آمریکا ضمن اظهار تعارفات خود به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، مفتخر است به اطلاع آن وزارتخانه برساند که با توجه به موضوع قطع حقوق کارکنان سابق این سفارتخانه، دولت ایالات متحده آمریکا کارکنان سابق آرمیش مگ را به عنوان بخشی از کارکنان سفارت تلقی می نماید. دولت ایالات متحده آمریکا به طور داوطلبانه سعی دارد تا آنجایی که قوانین و مقررات دولت ایالات متحده آمریکا نقض نگردد، قوانین، رسوم و عرف محل (ایران - م) را رعایت نماید. کارکنان ایرانی با قبول استخدام شدن به وسیله یک اداره دولت ایالات متحده آمریکا، در واقع با این وضعیت موافقت کرده اند. لذا مطابق با قوانین کار در جمهوری اسلامی، در این گونه موارد مصونیت مشخصی وجود دارد.

علاوه بر این، دولت ایالات متحده آمریکا توصیه می نماید که اگر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی معتقد است این نوع کارکنان، بخشی از کارمندان این سفارتخانه نیستند و از آنجایی که حقوق کارکنان آرمیش مگ در حقیقت به وسیله دولت ایران پرداخت می شده است، جمهوری اسلامی باید هر گونه پاداش اضافی را که معتقد است برای تطابق با قوانین و بخشنامه هایش لازم است، بپردازد.

سفارت فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود نسبت به آن وزارتخانه، مغتنم می شمرد.

سفارت ایالات متحده آمریکاتهران، 13 ژوئن 1979

مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک برای پرسنل مگ

سند شماره (101) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ: 24 سپتامبر 1979- 2 مهر ماه 1358 به: وزارت امور خارجه- واشنگتن دی سی - فوریتلگرام شماره 10336 رونوشت به: وزارت دفاع - واشنگتن دی.سی طبقه بندی: خیلی محرمانه موضوع: مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک برای پرسنل مگ 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در تاریخ 18 سپتامبر، مشاور سیاسی سفارت (خانم الیزابت سویفت - م) توسط رئیس اداره حقوقی آقای فرخ پارسی به وزارت خارجه دعوت شد. پارسی به یادداشت شماره 187 مورخ 16 می 1979 سفارت اشاره کرد که در آن از طریق وزارت خارجه به دولت موقت ایران اعلام شده که به خاطر لغو قرارداد 1964 در رابطه با پرسنل مستشاری نظامی آمریکا در ایران، دولت آمریکا باقیمانده پرسنل نظامی خود در ایران را به عنوان کارکنان اداری و فنی به سفارت ایالات متحده مأمور کرده است. در این یادداشت از دولت ایران تقاضا شده است که برای این افراد اسناد هویت دیپلماتیک صادر نماید (ولی تا به حال تنها یک سند هویت دیپلماتیک آن هم برای گروهبان ویلیام.دی. جرمن صادر شده است).

3- آقای پارسی خاطرنشان ساخت که قانون 1964 لغو شده و دولت موقت ایران هرگز قانونی به

ص: 812

تصویب نمی رساند که مستشاران نظامی خارجی را از مصونیت در برابر دعاوی جنایی و مدنی برخوردار سازد. آقای پارسی گفت که دولت موقت ایران، نقش وابسته های نظامی را که بر طبق حقوق بین الملل از مصونیتها و امتیازات به خوبی برخوردارند، به رسمیت می شناسد. ولی سفارت آمریکا در حال صدور گذرنامه های دیپلماتیک برای پرسنل مگ و معرفی آنها به عنوان کارکنان اداری و فنی سفارت می باشد، در حالی که واقعیت این است که آنها کارکنان سفارت نیستند. آقای پارسی خاطرنشان ساخت که موضوع مستشاران نظامی در ایران برای دولت موقت چه از نظر تاریخی (نظریه سفارت: دولت موقت معتقد است که قانون 1964 توسط شاه و دولت آمریکا به ایران تحمیل شده است) و چه از نظر افکار عمومی ایرانیان، مسئله ای بسیار حساس است.

4- آقای پارسی یادداشت 16 می سفارت را چنین تعبیر کرد که ما از دولت موقت خواسته ایم تا وضعیت پرسنل مگ را تحت قواعدی درآورد و صریحا بیان کرد که دولت موقت مایل نیست قانون جدیدی به منظور اعطای مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک به پرسنل مگ تصویب کند. از مطالبی در گفتگو رد و بدل می شد کاملاً مشخص بود که وزارت خارجه (ایران- م) مایل نیست که بیش از این اجازه دهد این افراد به عنوان کارکنان اداری و فنی به سفارت منتقل شوند، اگر چه آقای پارسی صریحا چنین حرفی نزد. با این حال پارسی که حقوق دانی بسیار منطقی و تحصیل کرده آمریکا است، به طور آشکاری سعی داشت راههایی برای حفظ آبرو پیدا کند تا از یک طرف حساسیتهای سیاسی دولت موقت ایران را ارضاء کرده باشد و از طرف دیگر مصونیت قابل قبولی برای پرسنل مگ پیدا کند.

5- پارسی گفت که دولت موقت واقعا علاقه ای به مسئله امتیازات پرسنل مگ در امور گمرکی و غیره ندارد. آنها واقعا فکر می کنند که تمام «مستشاران» نظامی باید در حیطه حاکمیت قضائی ایران باشند. پارسی خاطرنشان ساخت که در گذشته تنها موارد تخلفات جنایی پرسنل نظامی آمریکا در ایران، مربوط به تخلفات رانندگی بوده است. پارسی می خواست بداند که آیا ممکن نیست رانندگانی در اختیار کلیه پرسنل مگ قرار داده شود و از این را مانع ارتکاب تخلفات جنایی توسط آنها شد.

مشاور سیاسی گفت اگر موارد فوق صحت داشته باشد، ما در ایران خیلی خوش شانس بوده ایم.

همیشه مهمترین نکته در نظر وزارت دفاع آمریکا با توجه به تجاربی که در دیگر کشورها داشته، مسئله تعقیب جنایی بوده است. مشاور سیاسی ابراز تردید کرد که دولت آمریکا بتواند بدون وجود مصونیت در مقابل دعاوی جنایی و مدنی، به پرسنل نظامی خود اجازه فعالیت در ایران را بدهد. (مقام سفارت، مسئله وضعیت «در حین انجام وظیفه «و» خارج از حین انجام وظیفه » را که در بسیاری از موافقتنامه های وضعیت نیروها یافت می شود، مطرح نکرد. مذاکره نسبتا غیر صریح بود و به نظر می رسید که پارسی هنوز اطلاعات تازه ای در این مورد که در کشورهای دیگر با این مسئله چگونه برخورد می شود،ندارد).

6- پارسی سؤال کرد که پرسنل نظامی مستقر در آمریکا(مانند گروههای خرید نظامی) که وابسته نظامی نیستند از چه امتیازاتی برخوردارند. آیا آمریکا به این نوع اشخاص مصونیت دیپلماتیک داده است؟ آیا مواردی هست که در آمریکا نیز پرسنل نظامی کشورهای خارجی، مانند پرسنل مگ به عنوان کارکنان اداری و فنی به سفارتخانه های موجود در واشنگتن مأمور شده باشند؟ با مطرح ساختن این گونه سؤالات، پارسی آشکارا می خواست نمونه های قابل قیاسی بیابد تا در زمینه برقراری

ص: 813

پوشش دیپلماتیک برای پرسنل مگ، به آنها استدلال کند.

7- پارسی سؤال کرد که در حال حاضر چه تعداد پرسنل مگ در سفارت هستند. وی فرض را بر این قرارداد که تعداد آنها شش نفر است چون وزارت دفاع (آمریکا- م) طبق قوانین آمریکا مجاز به پرداخت حقوق به بیش از شش مستشار نظامی در خارج از آمریکا نیست و تمام قوانینی که به دولت موقت ایران اجازه می داد به مستشاران نظامی خارجی حقوق پرداخت نماید، حال لغو شده است.

نظریه: سفارت فهرست اسامی هفت نفر را به عنوان پرسنل مگ در اختیار پارسی قرار خواهد داد و به وی خواهد گفت که حقوق بعضی از پرسنل تا اول اکتبر (9 مهرماه - م)از طریق صندوق تأمین اعتبار، پرداخت خواهد شد و پس از اول اکتبر تعداد پرسنل این گروه از هفت به شش نفر تقلیل خواهد یافت.

پرسنل اضافی نیز تنها به صورت مأمور موقت وارد کشور خواهند شد.

8- اقدام مورد تقاضا: موجب امتنان خواهد شد اگر وزارت دفاع یا وزارت خارجه (آمریکا- م) چند نمونه از مواردی که پرسنل نظامی خارجی در آمریکا، غیر از وابسته های نظامی، از امتیازات مصونیت دیپلماتیک برخوردار شده اند را به ما اطلاع دهد؛ همچنین اگر نحوه عمل ما در کشورهایی که مانند ایران در آنها موافقتنامه وضعیت نیروها وجود ندارد، بیان شود مفید خواهد بود.

9- نظریه: در نامه ای به تاریخ 4 سپتامبر 79 (13 شهریور 58- م)به وزارت دفاع ملی (ایران- م) با عنوان نامگذاری مجدد پرسنل مگ، نماینده ارشد دفاعی آمریکا به «پایان عملکرد پرسنل مستشاری آمریکا در نیروهای مسلح ایران» اشاره کرد و از وزارت دفاع ملی درخواست همکاری به منظور نامگذاری مجدد و مناسب هیئت نظامی آمریکا را نمود. با وجود پیگیری ما، هنوز پاسخی دریافت ننموده ایم. موضوع انتقال مثبت از هر گونه رابطه مستشاری، از طرف دولت ایران دنبال خواهد شد و این مسئله به موقعیت ما کمک خواهد کرد.

10- این موضوع تا آنجایی که به وزارت خارجه (ایران - م)مربوط می شود، مسئله ای بسیار جدی است، خصوصا تا آنجایی که ما خبر داریم، پارسی همکاری نزدیکی با وزیر امور خارجه، یزدی دارد.

با این حال ما نمی دانیم که این تماسها به گونه ای با وزارت دفاع هماهنگی شده است یا خیر. ما مایل به حل این مسئله در سکوت کامل و در پایین ترین سطح ممکن هستیم. این گفته پارسی که این مسئله برای دولت موقت فوق العاده حساس و حائز اهمیت اساسی می باشد، صحیح است. آیت الله خمینی با مبارزه علیه قانون 1964، نام خود را به صورت اساسی مطرح کرد و ما شک داریم که او در حال حاضر از وضعیت خاص پرسنل مگ مطلع باشد. در صورت علنی شدن موضوع، ما خواهیم توانست که به خوبی راههایی برای حل و فصل قضیه بیابیم، که تاکنون به خاطر لفاظیهای ملی گرایانه بسته بود.

لینگن

تلگرام سفارت آمریکا به وزارت خارجه آمریکا

ص: 814

سند شماره (102) از: سفارت آمریکا - تهرانتاریخ : 14 اکتبر 1979- 22 مهر 1358 به:وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی - فوریرونوشت به: وزارت دفاع - واشنگتن دی - سی طبقه بندی: خیلی محرمانهتلگرام شماره 10926 مرجع: تلگرام سفارت به شماره 10336 1- (کل متن، خیلی محرمانه است).

2- پاسخ هر چه سریعتر (وزارت امور خارجه آمریکا - م) به تلگرام مرجع، موجب قدردانی این سفارتخانه خواهد شد.لینگن

مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک برای پرسنل مگ

سند شماره (103) از: وزارت خارجه - واشنگتن،دی - سیتاریخ: 20 اکتبر 1979- 28 مهر 1358 به: سفارت آمریکا - تهران، فوریطبقه بندی: خیلی محرمانه مرجع: (الف) تلگرام سفارت به شماره 10336، (ب) تلگرام سفارت به شماره 10926 موضوع: مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک برای پرسنل مگ 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- در پیگیری موضوع امتیازات و مصونیتهای دیپلماتیک پرسنل مگ با وزارت خارجه (ایران- م)، باید به دولت موقت ایران خاطرنشان سازید که در رابطه با آن دسته از پرسنل نظامی که در برنامه فروشهای نظامی خارجی مسئولیتهای مدیریتی دارند، انتصاب پرسنل اداره کمکهای امنیتی به عنوان بخشی از کارمندان سفارت، مطابق با عرف جهانی است. در قراردادهای بسیاری که در سراسر جهان منعقد گشته (برای مثال بلژیک، دانمارک، آلمان غربی، پاکستان و کویت) این نوع پرسنل به عنوان بخشی از هیئت دیپلماتیک ایالات متحده عمل کرده و از مصونیتها و امتیازات سیاسی مطابق با درجه و وظیفه خویش بر طبق کنوانسیون وین برخوردار می شوند.

3- توصیف وزارت امور خارجه (ایران - م) از پرسنل آرمیش - مگ به عنوان «مستشاران نظامی» و اعضاء هیئت نظامی آمریکا در ایران،وظایف جاری آن افراد یا افراد مشابه آنها در سراسر جهان را به خوبی منعکس نمی نماید. پرسنل مگ، دیگر براساس قرارداد 1947 هیئت نظامی در ایران خدمت نمی نمایند. آنها بر اساس مفاد بخش 515 (C) لایحه کمک خارجی که وظایف اصلی آنها را به حسابداری و دیگر مسئولیتهای اداره کمکهای امنیتی محدود می کند، به این کشور مأمور شده اند. آنها این وظایف را به عنوان بخشی از کارمندان سفارت و تحت نظارت و دستورات ریاست هیئت دیپلماتیک انجام می دهند. پرسنل کمکهای امنیتی (مگ) در تهران، به منظور ایفای نقش رابط در آنجا بسر می برند و باید به امور مربوط به فروشهای نظامی خارجی یاری برسانند. حضور آنها به نفع ایران است. بدون حضور پرسنل مگ در تهران، ایجاد تماس در مسائل مربوط به فروشهای نظامی خارجی بسیار سخت و موجب اتلاف وقت بسیار خواهد بود. به منظور انعکاس تغییرات ایجاد شده در وضعیت گروه جدید نظامی شش نفره، ما از آنها به عنوان دفتر روابط دفاعی در ایران یاد می کنیم.

4- مصونیت دیپلماتیک برای پرسنل اداره کمکهای امنیتی، امری غیر عادی نیست. سفارت باید به

ص: 815

وزارت خارجه (ایران - م) تأکید نماید که انتصاب افرادی نظیر پرسنل مگ به عنوان بخشی از کارمندان یک سفارت (با امتیازات مربوطه) چه در خارج از آمریکا و چه در واشنگتن، امری کاملاً عادی است. تعدادی از دولتهای خارجی، فروشهای نظامی خارجی خود و امور مربوط به کمکهای امنیتی را از طریق سفارت خانه های خود در واشنگتن انجام می دهند. بعضی از کشورها نیز تعداد کارمندان سفارت خود را به همین منظور افزایش داده و پرسنل نظامی خارجی که به این ترتیب به سفارتخانه هایشان مأمور می شوند، به صورت عادی به عنوان کارمندان سفارت به دولت آمریکا معرفی شده و متناسب با درجه و وظیفه خود در سفارت از مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک مطابق با کنوانسیون وین در زمینه روابط دیپلماتیک برخوردار می شوند. به عنوان مثال، چندین تن از اعضای دفتر نیروی دریایی ایران در واشنگتن به عنوان کارمندان اداری و فنی سفارت ایران به وزارت امور خارجه (آمریکا - م) معرفی شده و مورد قبول واقع شده اند.

5- شاید سفارت مایل باشد که به صورت شفاهی، یا یک یادداشت «خلاصه مطالب» و یا از طریق ارسال یک یادداشت دیپلماتیک، نکات ذیل را در مذاکرات مطرح نماید: نقل پس از جمله تعارفات معمول... دولت ایالات متحده یک دفتر جدید رابط دفاعی را به عنوان بخشی از کارمندان سفارت ایالات متحده در تهران تشکیل داده است. پرسنل این دفتر تحت نظارت و طبق دستور ریاست هیئت نمایندگی دیپلماتیک ایالات متحده در ایران انجام وظیفه می نمایند. هدف این دفتر کمک به ریاست هیئت نمایندگی در اداره و حسابرسی مالی برنامه کمکهای امنیتی برای ایران است. این کمک به نفع جمهوری اسلامی ایران نیز می باشد. پرسنل دفتر رابط دفاعی، مستشاران نظامی نیستند تا مانند اعضاء آرمیش - مگ که بر طبق قرارداد 1947 هیئت نظامی در ایران مشغول به کار بودند از دولت ایران حقوق دریافت دارند.

دفتر رابط دفاعی تشکیل شده از:

(الف) نظامی:

- رئیس دفتر رابط دفاعی - افسر لجستیکی (نیروی هوایی) - افسر لجستیکی (نیروی زمینی) - افسر لجستیکی (نیروی دریایی) - مدیر برنامه اف - 14 (نیروی دریایی) - درجه دار اداری (ب) غیرنظامی:

- دستیار بودجه اداری - منشی تند نویس کلیه پرسنل دفتر رابط دفاعی اعم از نظامی و غیر نظامی، اعضاء ستاد اداری و فنی سفارت محسوب می شوند.

بر طبق کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک مصوب 18 آوریل 1961 (که ایران نیز یکی از

ص: 816

امضاءکنندگان آن است) دولت آمریکا مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک مربوطه را که شامل مصونیت از دعاوی جنایی می باشد، زمانی به پرسنل دفتر رابط نیروی دریایی ایران در واشنگتن اعطا می کند که این پرسنل طبق عرف معمول، از طرف سفارت جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرسنل سفارت ایران به دولت آمریکا معرفی شوند. این رویه، عرف معمول برای پرسنل نظامی کشورهای خارجی که مأمور به انجام وظایف رابط دفاعی، به عنوان بخشی از کارمندان سفارتخانه هایشان در واشنگتن می باشند، است. کشورهای دیگر جهان نیز روشهای مشابهی را اعمال می کنند.

به همین خاطر، سفارت ایالات متحده آمریکا از دولت ایران تقاضا دارد که پرسنل دفتر رابط دفاعی را به عنوان اعضاء هیئت دیپلماتیک آمریکا در ایران بپذیرد و پس از معرفی این نوع پرسنل به وزارت خارجه (ایران - م) این پرسنل را طبق عرف معمول از مصونیتها و امتیازات مربوطه برخوردار سازد... عبارت تعارفات اختتامی. (پایان نقل).

6- وزارت دفاع آمریکا اقدامات لازم را در رابطه با انتصاب شش نفر پرسنل نظامی، برخوردار از حمایت غیر نظامی ایالات متحده و حمایت ملی محلی برای سازمان اداره کمکهای امنیتی در ایران، به عمل آورده است. در صورت موافقت شما، باید گفته شود که این هیئت علاوه بر هشت سمت فوق الذکر شامل یک مترجم حضوری، یک منشی و دو راننده که همگی از کارمندان غیر آمریکایی خواهند بود، می باشد.

7- از نظر حقوقی برای به رسمیت شناختن مصونیتها و امتیازات مربوطه برای این پرسنل توسط دولت میزبان، قرارداد کتبی جداگانه و یا مبادله یادداشتهای دیپلماتیک ضرورتی ندارد، زیرا کنوانسیون وین و عرف معمول دیپلماتیک این موضوع را شامل می شود. با این حال، عاقلانه خواهد بود که نوشته ای وجود داشته باشد که نشان دهد دولت موقت ایران این چنین وضعیتی را برای کارمندان دفتر رابط دفاعی پذیرفته است.ونس

یادداشت سفارت آمریکا در مورد تشکیل دفتر جدید رابط دفاعی

سند شماره (104) از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ 29 اکتبر 1979- 7 آبان 1358 به: وزارت امور خارجه ایران یادداشت شماره 708 سفارت ایالات متحده آمریکا به اطلاع وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران می رساند که دولت ایالات متحده یک دفتر جدید رابط دفاعی را به عنوان بخشی از کارمندان سفارت ایالات متحده در تهران تشکیل داده است. پرسنل این دفتر تحت نظارت و طبق دستور ریاست هیئت نمایندگی دیپلماتیک ایالات متحده انجام وظیفه می نمایند. هدف این دفتر کمک به ریاست هیئت نمایندگی در اداره و حسابرسی مالی برنامه کمکهای امنیتی برای ایران است. پرسنل دفتر رابط دفاعی، مستشاران نظامی نیستند تا مانند اعضاء آرمیش - مگ که بر طبق قرارداد 1947 هیئت نظامی در ایران مشغول به کار بودند، از دولت ایران حقوق دریافت دارند.

دفتر رابط دفاعی تشکیل شده از:

ص: 817

(الف) نظامی:

- رئیس دفتر رابط دفاعی - افسر لجستیکی (نیروی هوایی) - افسر لجستیکی (نیروی زمینی) - افسر لجستیکی (نیروی دریایی) - هماهنگ کننده فروشهای نظامی خارجی (نیروی دریایی) - درجه دار اداری (ب) غیر نظامیان:

- دستیار بودجه اداری - منشی تندنویس کلیه پرسنل دفتر رابط دفاعی اعم از نظامی و غیر نظامی، اعضاء ستاد اداری و فنی این سفارت خانه محسوب می شوند.

بر طبق کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک مصوب 18 آوریل 1961 (که ایران نیز یکی از امضاء کنندگان آن است) دولت آمریکا مصونیتها و امتیازات دیپلماتیک مربوطه را که شامل مصونیت از دعاوی جنایی می باشد، زمانی به پرسنل دفتر رابط نیروی دریایی ایران در واشنگتن اعطاء می کند که این پرسنل طبق عرف معمول، از طرف سفارت جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرسنل سفارت ایران به دولت آمریکا معرفی شوند. این رویه، عرف معمول برای پرسنل نظامی کشورهای خارجی که مأمور به انجام وظایف رابط دفاعی، به عنوان بخشی از کارمندان سفارتخانه هایشان در واشنگتن می باشند، است. کشورهای دیگر جهان نیز روشهای مشابهی را اعمال می کنند.

به همین خاطر، سفارت ایالات متحده آمریکا از دولت جمهوری اسلامی ایران تقاضا دارد که پرسنل دفتر رابط دفاعی را به عنوان اعضاء هیئت دیپلماتیک آمریکا در ایران بپذیرد و پس از معرفی این نوع پرسنل به وزارت امور خارجه (ایران - م) طبق عرف معمول، آنها را از مصونیتها و امتیازات مربوط به همتایان آنها در هیئت برخوردار سازد.

سفارت ایالات متحده آمریکا فرصت را برای تجدید احترامات فائقه خود نسبت به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران مغتنم می شمرد.

سفارت ایالات متحده آمریکا تهران، 29 اکتبر 1979 مشاور سیاسی سفارت: الیزابت. ای. سویفت گواهی می شود: تامست رونوشت برای:

وزارت خارجه (اداره چهارم سیاسی - پارساکیا و پارسی) نسخه اصلی برای حسن اعتصام، مدیر کل سیاسی (اروپا و آمریکا) در میان اسناد مربوط به «احیای کاپیتولاسیون»، مقاله ای از نشریه میدل ایست جورنال یافت شد.

ص: 818

این مقاله که توسط یک محقق آمریکایی در بهار سال 1974 (1353- م) نوشته شده، حاوی اطلاعات مفید و جالب توجهی در مورد زمینه و سابقه درخواست مصونیت برای نظامیان آمریکایی در کشورهای مختلف از جمله ایران می باشد، که در نشریه میدل ایست جورنال، شماره بهار 1974، صفحات 121 تا 133 درج گردیده است. به همین خاطر، در خاتمه اسناد مربوط به این موضوع، این مقاله نیز در دسترس خوانندگان قرار گرفت.م

وضعیت حقوقی نیروهای آمریکا در ایران

ریچارد فاو(1) هنگامی که شاهنشاه ایران در ژوئیه 1973 (تیر ماه 1352- م) از واشنگتن بازدید کرد، مقامات آمریکایی وی را تشویق به بررسی پیشرفته ترین هواپیماهای جنگی در زرادخانه آمریکا یعنی هواپیماهای اف - 14 و اف - 15 جهت پیوستن به نیروی هوایی ایران نمودند. این تشویق، گواهی بر تغییری عمده در موضع آمریکا نسبت به تمایل دیرینه ایران برای به دست آوردن سلاحهای پیچیده از ایالات متحده محسوب می گردید.(2) این موضع جدید که بر خلاف مقاومت آمریکا در مقابل خریدهای تسلیحاتی ایران در اوایل دهه 1960 بود، به روشنی نشان می داد که ایالات متحده تواناییهای جدیدا توسعه یافته اقتصادی و سیاسی ایران را به رسمیت شناخته بود. قبل از آن، در سال 1973 ایالات متحده با دو برابر شدن هواپیماهای اف - 4 و سی - 130 ایران، تجهیز ایران به یک اسکادران از سوخت رسانهای هوایی، و همچنین افزودن صدها فروند هلیکوپتر شامل هلیکوپترهای ترابری و جنگی و هواپیماهای ضد زیر دریایی موافقت نمود. شاه حتی به یک خبرنگار گفت در حال دریافت سیستم بمبهای هدایت شونده لیزری می باشد که مؤثرترین سلاح پرتابی رزمی است که در نیروی هوایی ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد.

به منظور کمک به نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران برای گنجاندن تجهیزات جدید در میان تسلیحات قبلی، ایالات متحده با تقویت آرمیش - مگ (هیئت نظامی آمریکا در ایران) موافقت نمود .(3) حال که آرمیش - مگ نقش وسیعی را در ایران پیدا می کند، مناسب به نظر می رسد که وضعیت حقوقی مستشاران آمریکایی در ایران بررسی گردد.

بر خلاف موافقتنامه های وضعیت نیروها (SOFAS) که بر بیشتر نیروهای آمریکا در ماوراء بحار حاکم است، قوانین ایران اختیارات قضائی انحصاری بر همه پرسنل را در همه زمانها به ایالات متحده واگذار می نماید. در این گونه موارد، ایران از همه پرسنل را در همه زمانها به ایالات متحده واگذار می نماید. در این گونه موارد، ایران از حق خود برای تحت پیگرد قرار دادن صرف نظر کرده، حتی اگر مقامات

ص: 819


1- ریچارد فاو دانشجوی دکترای تاریخ دیپلماسی آمریکا در دانشگاه ویرجینیا میباشد. نگارنده خود را مرهون راهنماییهای پرفسور روحاله رمضانی (استاد دانشگاه ویرجینیا) در امر تحقیق و بررسی پیش نویسهای متعدد این مقاله می داند. با این حال ٬ مسئولیت مطالب و تفاسیر این مقاله منحصراً بر عهده نگارنده می باشد.
2- نشریه کیهان اینترنشنال (تهران) ٬ سوم مارس ٬1973 ص
3- نشریه کیهان اینترنشنال (تهران) 26٬ ماه می ٬1973 ص

آمریکایی مایل به پیگیری قضیه نباشند. این نوع حقوق برون مرزی، بسیاری از ایرانیها را به یاد «کاپیتولاسیون» اولیه که در سایه آن خارجیان از امتیازات مشابهی برخوردار بودند، می اندازد. اهداف این مقاله عبارت است از:

1- توصیف ارزیابی تفکر آمریکا درباره حقوق برون مرزی، 2- تبیین اینکه چگونه توافق ایران - آمریکا درباره وضعیت نیروهای ایالات متحده در ایران از اثرات متقابل بین تلقی کلی ایالات متحده و فشار ناشی از مدرن سازی در ایران منتج گردیده است و 3- پیشنهاد اقدامات جایگزین جهت بررسی.

بخش اول در ورای حرکت آمریکا در جهت کسب حقوق برون مرزی در ایران، یک دهه توأم با فشار به منظور کسب حقوق برون مرزی برای پرسنل نظامی آمریکا در همه جا وجود داشته است. با تشکیل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال 1949 (1328- م )که اولین تعهد زمان صلح جهت استقرار مستمر نیروهای آمریکایی در خارج از نیمکره غربی محسوب می گردید، نگرانی آمریکا درباره وضعیت حقوقی پرسنل خود در ماوراء بحار آغاز شد. در فوریه سال 1950 (بهمن ماه 1328- م) وزارت دفاع آمریکا شروع به تهیه یک پیش نویس برای موافقتنامه وضعیت نیروها کرد، تا روال کارهای قضائی را برای برخورد با قانون شکنان در بین نیروهای آمریکایی، به صورت سیستماتیک در آورد. هر دو وزارتخانه دفاع و امور خارجه آمریکا امیدوار بودند تا حیطه قضائی وسیعی در خصوص (1) کلیه تخلفاتی که صرفا علیه اموال، امنیت یا پرسنل نظامی آمریکا انجام شده و (2) کلیه تخلفاتی که در حین انجام وظیفه صورت گرفته است، کسب کنند.

اختیارات قضایی انحصاری به حقوق برون مرزی منجر گردید که نیروهای امپریالیست به طور تاریخی آن را بر اتباع خود در مناطق «عقب مانده» یا «کمتر متمدن» اعمال می کردند. ولی غیر از یکی از اعضاء ناتو، بقیه اعضاء همگی از کشورهای غربی مسیحی بودند و استثنا مورد نظر نیز ترکیه بود که غیر مذهبی ترین و اروپایی ترین کشور اسلامی محسوب می گردید. ایالات متحده نمی توانست حقوق برون مرزی را بر اساس زمینه های تفوق نژادی یا فرهنگی توجیه نماید. دکترین استعماری نیز مناسبتی نداشت، زیرا ناتو حداقل اسما برای هدف مشترکی به نام «توقف توسعه طلبی شوروی» تشکیل شده بود. از آنجا که ایالات متحده، متحدین خود را جهت حفظ دیوار بازدارندگی لازم داشت، لذا نمی توانست آنها را به پذیرش حقوق برون مرزی مجبور سازد. بنابراین وضعیت نیروهای آمریکایی که در کشورهای ناتو خدمت می کردند، قابل مذاکره بود و نه قابل دیکته کردن. هنگامی که سایر کشورهای عضو ناتو از اعطای اختیارات قضایی انحصاری امتناع ورزیدند، مذاکره کنندگان آمریکایی مصالحه ای مبنی بر اختیارات قضایی برابر و همزمان را در وهله اول برای کشور اعزام کننده و در وهله دوم برای کشور میزبان، جایی که وزارتخانه های دفاع و امور خارجه آمریکا اختیارات قضایی انحصاری و ویژه ای داشتند، پذیرفتند.(1)

ص: 820


1- شهادت ”رابرت مورفی“ ٬ قائم مقام وزیر امور خارجه ٬ در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ٬ جلسه موافقتنامه های وضعیت : 1334 م) صفحات 383 و 384 ) نیروها ٬ هشتاد و چهارمین کنگره ٬ اولین جلسه 1955 ٬ ”رسیدگی قضایی برابر به دو سطح اولیه و ثانویه تقسیم می شود. دولتی که رسیدگی اولیه را اعمال می کند ٬ حق دارد که اولاً متهم را محاکمه کند و یا از این حق خود صرف نظر نماید. در حالت دوم ٬ دولتی که رسیدگی ثانویه را اعمال می کند ٬ می تواند متهم را محاکمه نماید. این مصالحه در ماده هفتم از موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو بیان شده است“.

در جلسه کمیته روابط خارجی مجلس سنا در آوریل 1953 (فروردین 1332- م) بعضی از سناتورها درباره حقوق قانونی آمریکاییانی که برخلاف میل خود تحت پیگرد سیستم قضایی بیگانه ای قرار می گرفتند،ابراز نگرانی کردند. برای مثال، سناتور «ویلیام. اس. ناولند» اظهار نگرانی کرد که در کشورهای خاورمیانه، آمریکائیان در معرض بیرحمیهای غیر قانونی و مجازاتهای غیر عادی از قبیل قطع دست برای ارتکاب دزدی خواهند بود. حتی اگر در آن موقع سخنگوی وزارت خارجه به کمیته اطمینان می داد که قوانین اسلامی بر هیچ فرد غیر مسلمان اعمال نمی گردد، انتقاد از موافقتنامه های وضعیت نیروها، شبح عجیب عدالت خاورمیانه ای را به دفعات زیاد در سالهای بعد زنده نگاه می داشت. اگر چه سنا به راحتی موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو را تصویب کرد، لیکن نگرانی محافظه کارانه خود را در چارچوب قطعنامه «احساس سنا» به آن ضمیمه کرد. این قطعنامه تأکید می کرد که «اگر این خطر وجود داشته باشد که متهم به علت فقدان یا رد حقوق قانونی ای که در ایالات متحده از آن برخوردار می باشد، تحت حمایت قرار نگیرد، افسر فرمانده از مقامات کشور میزبان خواهد خواست تا از اختیارات قضایی خود صرف نظر نماید.....و اگر چنین مقاماتی از اختیارات قضایی خود چشم پوشی نکنند، افسر فرمانده از وزارت امور خارجه خواهد خواست تا چنین تقاضایی را از کانالهای دیپلماتیک اعمال کند و مراتب به وسیله قوه مجریه به کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا و مجلس نمایندگان اطلاع داده خواهد شد.

بدون اتکاء صرف به اظهار این نگرانی، کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا یک کمیته فرعی تشکیل داد تا بر نحوه برخورد با نیروهای آمریکایی که تحت پیگرد سیستم قضایی بیگانه ای قرار می گیرند، دقیقا نظارت کند. از سال 1955 (1334- م) سالانه، سناتور «سام.جی.اروین»، رئیس کمیته فرعی، جلساتی را اداره کرده که در آنها، وزارت دفاع درباره موافقتنامه های وضعیت نیروها در ناتو و سایر موافقتنامه های مشابه، گزارش کار می داد. در جلسات اولیه، سرتیپ «جورج.دبلیو.هیکمن» معاون دادستان کل ارتش، طرز تفکر وزارت دفاع را نسبت به موافقتنامه ناتو این گونه جمع بندی کرد:

این عقیده وزارت دفاع است که ترتیبات قضایی تعیین شده به وسیله موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو، فقط به عنوان «حداقل قابل قبول» می باشد. ما می خواهیم همه آنها را به کار گرفته و همه آنها را در داخل محدوده های نظامی خارجی حفظ کنیم.

سازمانهای میهن پرست، تحت رهبری «دختران انقلاب آمریکا» و «لژیون آمریکا» شروع به مذاکره با نمایندگان در راهروهای کنگره نموده و علیه موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو در سال 1955 (1334- م) مذاکره کردند. گروهی که نام خود را مدافعین قانون اساسی آمریکا گذاشته بودند، نماینده ای نزد کمیته فرعی اروین فرستادند تا در مورد قضیه سربازی که به علت ربودن یک تاکسی به هنگام مستی روز تعطیل در فرانسه زندانی شده بود، اقامه دعوی کنند. کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان به عنوان پاسخی به احساسات عمومی برانگیخته شده علیه موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو، جلسات خود را به این امر اختصاص داد. در آن جلسات، سخنرانانی از جمله دختران انقلاب آمریکا، لژیون آمریکا، مدافعین قانون اساسی آمریکا، کهنه سربازان جنگهای خارجی و کنفرانس زنان

ص: 821

میهن پرست، همگی در تأیید اختیارات قضایی انحصاری آمریکا بر نیروهای ماوراء بحار صحبت کردند.(1) این حرکت در سال 1956 (1335- م) پس از آنکه ژنرال هیکمن به کمیته اروین گفت که موافقتنامه به خوبی کار می کند و دادگاه ناحیه واشنگتن دی - سی. ایالات متحده غیر قانونی بودن موافقتنامه وضعیت نیروها با ژاپن را تأیید کرد، خاتمه یافت. هم کمیته امور خارجی و هم مجمع عمومی مجلس، قطعنامه هایی مبنی بر درخواست اختیارات قضایی انحصاری صادر کردند .(2) در اواخر ماه می1957 (اوایل خرداد 1336- م) قضیه معروف «گیرارد» آتش مخالفتها را که در حال سرد شدن بود، دوباره علیه موافقتنامه های موجود درباره وضعیت نیروها، شعله ور ساخت. در 30- ژانویه 1957 (10 بهمن 1336- م) «ویلیام. اس. گیرارد»، متخصص درجه سوم، یک زن ژاپنی را که مشغول جمع کردن پوکه فشنگ در میدان تیر مورد استفاده ارتش ایالات متحده بود، مورد هدف قرار داده و کشته بود. مقامات ژاپنی تأکید داشتند که عمل گیرارد خارج از حیطه وظایف وی بوده است. پس از چندین ماه جر و بحث، واشنگتن این موضوع را پذیرفت. مخالفین موافقتنامه های وضعیت نیروها پس از آنکه دولت آیزنهاور اعلام کرد که گیرارد در یک دادگاه ژاپنی محاکمه خواهد شد، سریعا افکار عمومی را بسیج کردند. کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، موضع اولیه خود را با دادن رأی مثبت به اصلاح همه موافقتنامه های وضعیت نیروها جهت اعطای اختیارات قضایی انحصاری به ایالات متحده، تغییر داد. همچنان که گزارشهای محدودی حکایت می کرد «آشکار است که احساسات عمیقا تحریک شده به وسیله قضیه گیرارد، اثرات خود را بر این تغییر موضع، بر جای گذاشت». در اوائل ژوئیه، مخالفین موافقتنامه های وضعیت نیروها دوباره شکست خوردند. فشار دولت، حرکت اصلاح طلبانه در مجلس نمایندگان را متوقف نمود و دادگاه عالی، تصمیم دولت را در مورد تسلیم نمودن گیرارد به دادگاههای ژاپنی، مطابق قانون اساسی اعلام نمود. را در مورد تسلیم نمودن گیرارد به دادگاههای ژاپنی، مطابق قانون اساسی اعلام نمود.(3) علیرغم ناکامی مخالفین در اصلاح موافقتنامه های موجود وضعیت نیروها، نمایندگان خاصی از کنگره به مخالفت لفظی خود ادامه دادند. آن چنانکه، نماینده مجلس «فرانک.تی.باو» در سال 1959 (1338- م) گفت: «من بار دیگر در صحن این مجلس ایستاده ام و نمی توانم همکاران خود را متقاعد سازم که سربازان آمریکا که مشغول خدمت در ماوراءبحار در یونیفورم ایالات متحده هستند و از پرچم خودشان در هر جایی که می روند، پیروی می کنند، از حقوق قانونی ای که به آنها اعطاء شده محروم می باشند.» یک سال بعد، نماینده کنگره «پیتر رودنیو» گفت: «اکنون سال 1960 است، پسران ما در حوزه قضایی بیگانگان و تحت پوشش موافقتنامه هایی قرار دارند که علیرغم مخالفت کنگره به همان صورت اول باقی مانده است». چنین اظهاراتی به قوه مجریه هشدار می داد که مخالفت کنگره نسبت به موافقتنامه های وضعیت نیروها تا چه حد شدید است.

یک دهه پس از آنکه موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو مورد مذاکره قرار گفت، دو منبع مخالفت علیه «اختیارات قضایی برابر» باقی ماند. اول، گروههای فشار میهن پرست و تعدادی از نمایندگان

ص: 822


1- 1 نیویورک تایمز 21 ٬ آوریل ٬1955 ص 7 اول ژوئیه 1955 ص 5 18 ژوئیه ٬1955 ص
2- نیویورک تایمز 27 ٬ می ٬1956 ص 2 9 ژوئن ٬1956 ص
3- نیویورک تایمز 25 ٬ می ٬1957 ص 3 5 ژوئن ٬1957 ص

کنگره که آماده دفاع از چیزی بودند که به اعتقاد آنها، حقوق قانونی سربازان آمریکایی محسوب می گردید. دوم، وزارت دفاع آمریکا که امیدوار بود اختیارات قضایی خود را در مورد کلیه پرسنل خود در همه جا اعمال کند. اگر چه تا سال 1959 (1338- م) این مخالفتها از قدرت کافی برای اعمال فشار بر کنگره جهت اصلاح موافقتنامه وضعیت نیروها بی بهره بود، ولی قدرت آنها برای محدود کردن قدرت انعطاف وزارت خارجه در مذاکرات مربوط به موافقتنامه های بعدی وضعیت نیروها کافی بود.

بدون شک، دیپلماتها متوجه بودند که تکرار مواردی مانند قضیه گیرارد مطمئنا می توانست اعتراض عمومی را در پی داشته باشد. ما اکنون اثرات فشار خاص وزارت دفاع را برای امضاء یک موافقتنامه با ایران مورد بررسی قرار می دهیم.

بخش دوم وزارت دفاع آمریکا در طی سال 1959 (1338- م) شروع به پیش بردن کار خود برای یک موافقتنامه خاص درباره هیئتهای مستشاری در ایران نمود. این هیئتها به زمان جنگ جهانی دوم مربوط می شدند، ولی هیچ نوع موافقتنامه رسمی که بر وضعیت آنها در مقابل قوانین ایران حاکم باشد.

وجود نداشت. گزارش مکتوب وزارت دفاع آمریکا به کمیته فرعی اروین در اوت 1959 (مرداد ماه 1338- م) اعلام نمود که ایران از چشم پوشی از اختیارات قضایی خود در مورد هر یک از چهار آمریکایی که طی سال گذشته قوانین ایران را نقض کرده بودند. امتناع ورزیده بود. پنتاگون نیز به کمیته اروین گزارش داد که «فرمانده نظامی ایالات متحده اطلاع داده که فقدان هر نوع موافقتنامه قضایی با دولت ایران، اثرات سویی بر روحیه فرماندهی بر جای گذاشته است.» ایران یکی از نزدیکترین دوستان آمریکا در خاورمیانه بود. در طی سالهای بعد از سرنگونی دولت جبهه ملی، ایران نسبت به موضع آمریکا در جنگ سرد بشدت وفادار مانده بود. پیمان بغداد تا قبل از کودتای عراق در سال 1958 که اوضاع را در خاورمیانه تغییر داد، نشانگر نوع روابط بود. سپس ایالات متحده و ایران پیمان دو جانبه ای را در مارس 1959 (اسفند 1337- م) منعقد ساختند. اعمال فشار ناگهانی وزارت دفاع برای امضاء یک موافقتنامه وضعیت نیروها در ایران، به فاصله پنج ماه پس از امضاء توافقنامه دوجانبه، به سختی تصادفی به نظر می رسد. ایالات متحده همچنین پیمان دو جانبه ای را که با ترکیه به امضاء رسانده بود و در جلسه اوت 1959 (مرداد ماه 1338- م) وزارت دفاع از ترکیه همانند وضعیت قضایی ایران شکایت کرده بود. ظاهرا وزارت دفاع فکر کرده بود که پیمانهای دو جانبه، موقعیتی برای افزایش اختیارات قضایی بر پرسنل ماوراءبحار به وجود آورده بود.(1) مسئله حقوق برون مرزی برای ایران موضوع حساسی به شمار می رفت. تنها در سال 1928 (1307-م) بود که این کشور حاکمیت خود را با الغاء «کاپیتولاسیون» اولیه، مجددا برقرار کرده بود.

وزارت دفاع آمریکا یا ندانسته و یا زیرکانه، سابقه ای را که ایرانیها در رابطه با اصرار آمریکاییان برای اختیارات قضایی انحصاری برای پرسنل آمریکایی مد نظر قرار می دادند. نادیده می گرفت. این سابقه

ص: 823


1- روح اله رمضانی ٬ ”خلیج فارس و نقش ایران “ ٬ (شارلوت ویل: انتشارات دانشگاه ویرجینیا 1972 ٬ ) صفحات 106 و 107 . اینجانب در مورد ارتباط زمانی میان امضاء قرارداد دو جانبه و شروع اعمال فشار از طرف وزارت دفاع آمریکا برای امضای یک موافقتنامه وضعیت نیروها با ایران ٬ خود را مدیون پرفسور رمضانی می دانم.

برای خبرنگار «نیویورک تایمز» در ژانویه 1960 (دی ماه 1338- م) کاملاً روشن بود .(1) از آنجا که سفارت آمریکا در تهران به خبرنگار مزبور، مطالبی در رابطه با آن سابقه ارائه می داد، فرد می تواند به این نتیجه برسد که سفارت از طرز تلقی ایرانیها به خوبی مطلع بوده است.

با این حال، وزارت دفاع فشار خود را در سال 1960، (1339- م) افزایش داد. «بنجامین فورمن»معاون ریاست امور بین الملل به کمیته فرعی اروین گفت «تحولات در ایران طی دوره گزارش شده، باعث بروز نگرانی گردیده است.» فورمن تأکید کرد که هیچ نوع موافقتنامه رسمی بر وضعیت مستشاران آمریکایی در نیروهای مسلح و ژاندارمری ایران حاکمیت ندارد. وی همچنین دو مورد را تشریح کرد که هر دو، مربوط به حوادث رانندگی منجر به مرگ ایرانیها بود که در آن دو مورد، ایران را از الغاء اختیارات قضایی خود امتناع ورزیده بود. در یک مورد، یک گروهبان آمریکایی در حال رانندگی کامیون و در حین انجام وظیفه، یک عابر را کشته بود. در صورتی که موافقتنامه ای مشابه موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو در این مورد نیز موجود می بود، ایالات متحده قطعا از اختیارات قضایی اولیه می توانست استفاده کند. در مقابل، یک دادگاه ایرانی گروهبان را به محاکمه کشاند و وی را مقصر شناخت و او را به دو ماه حبس تعزیری و 650 دلار جریمه محکوم کرد. فرجام خواهی از این حکم نیز به این علت که مجازات ملایم بود، معلق ماند. در مورد دیگر، یک سروان در خارج از حین انجام وظیفه، عابر دیگری را کشت که خبر آن در جراید ایالات متحده نیز منعکس گردید. سروان محکوم گردید و به مجازاتی برابر شش ماه زندان محکوم شد. وی درخواست فرجام نمود و یک دادگاه عالی تر دستور تشکیل محکمه دیگری را داد که تاکنون تشکیل نگردیده است. در خلاصه گزارش وزارت دفاع آمریکا آمده بود که در سال قبل، ایران هیچ نوع الغای حاکمیت قضایی خود را تضمین نکرده بود.

در سال 1961 (1340- م) ایران شروع به ارزیابی مجدد روابط خود با ایالات متحده کرد. دوستی سالهای دهه 1950 شامل میلیونها دلار کمک نظامی و اقتصادی آمریکا شده بود، ولی هنگامی که دولت کندی به قدرت رسید، شاه نگران ادامه آن کمکها گردید. وقتی «آورل هریمن»، سفیر سیار کندی برای تشریح سیاستهای دولت کندی در سراسر جهان، به رم وارد گردید، شاه از وی دعوت نمود تا به تهران سفر کند. هریمن قول داد که ایالات متحده به حمایت خود از استقلال ایران ادامه خواهد داد، ولی برای شاه روشن شد که ایالات متحده در حال از دست دادن علائق خود در ایران می باشد. شاه بعدا به سی.ال. سولزبرگر، خبرنگار نیویورک تایمز، گفت: هنگامی که دولت آیزنهاور از ایران خواست تا به مذاکرات خود با شوروی پیرامون امضای یک پیمان عدم تجاوز پایان دهد، ایران با این درخواست موافقت کرد. شاه ادامه داد که اکنون ایالات متحده نسبت به تأمین مالی هزینه ارتقاء سطح نیروهای مسلح ایران به سطح همسایگانش از جمله دشمنش عراق بی میل است. سلطنت همچنین مواجه با مخالفتهای شدید داخلی در بهار سال 1961 (1340- م) گردید. پس از ماهها تظاهرات و شورش، شاه پارلمان را منحل کرده و به نخست وزیر اجازه داد از طریق مصوبات هیئت دولت، کشور را اداره کند.

در کنفرانس سران در وین، نیکیتا خروشچف، نخست وزیر شوروی، به این شرایط به عنوان علائم

ص: 824


1- نیویورک تایمز 3 ٬ ژانویه ٬1960 ص

سقوط شاه اشاره کرد.(1) مسئله وضعیت نیروها بر روابط بین ایران و ایالات متحده سایه افکند. طی جلسه کمیته فرعی اروین در ژوئیه 1961 (تیر ماه 1340- م) فورمن دوباره از ایران به عنوان منطقه مشکل آفرین یاد کرد. در سال قبل از آن، شانزده مورد در دادگاههای ایران مطرح شد که از هیچ یک از آنها چشم پوشی نگردید.فشارهای وزارت دفاع آمریکا از طریق این جلسات کنگره ایجاد می شد، وزارت امور خارجه آمریکا را تحت تأثیر قرار می داد،در حالی که وزارت خارجه مایل نبود در «دور» بررسیهای تقنینی در خصوص حمایت از سربازان آمریکایی در خاورمیانه وارد شود. فرماندهان نظامی آمریکایی در ایران نیز بدون شک بر سفارت آمریکا در تهران فشار وارد می کردند. حتی اگر وزارت خارجه احتمالاً متوجه می شد که هدف وزارت دفاع (یعنی اختیارات قضایی انحصاری) به غرور ایرانیان لطمه می زد، نمی توانست در مقابل وزارت دفاع مقاومت کند. مذاکرات غیر رسمی بین سفارت آمریکا و وزارت امور خارجه ایران در اوائل سال 1962 (اواخر سال 1340- م) آغاز شد و در 19 مارس (29 اسفند 1340- م) سفارت آمریکا رسما تقاضا کرد که به پرسنل نظامی و کارکنان غیر نظامی وزارت دفاع آمریکا و بستگان آنها مصونیت دیپلماتیک داده شود. سفارت پیشنهاد کرد که این کار را می توان با داخل کردن مجموعه نظامی آمریکا در کارمندان اداری و فنی سفارت انجام داد، زیرا امتیازات کارمندان اداری و فنی سفارت به محض اینکه کنوانسیون تازه تصویب وین در خصوص روابط دیپلماتیک از طرف ایران نیز تصویب می شد، تأیید می گردید. دو روز پس از ارائه پیشنهاد سفارت، رئیس جمهور کندی از شاه دعوت نمود، که از واشنگتن دیدن کرده تا رئیس جمهور بتواند طرحهای آمریکا دوباره کمکهای نظامی و اقتصادی آتی را تشریح کند. تئودر سورنسن، مشاور رئیس جمهور، درباره طرز تلقی دولت آمریکا درباره اوضاع ایران در آن زمان چنین نوشت: « در ایران، شاه اصرار داشت به ارتش پر هزینه اش که برای حوادث مرزی و امنیت داخلی بسیار زیاد ولی برای جنگ خارجی کاملاً بی فایده بود، کمک کنیم. به گفته یک مشاور دولتی، ارتش شاه طبق ضرب المثل معروف، به مردی شباهت داشت که آنقدر چاق بود که نمی توانست کارهای کوچک انجام دهد و آنقدر لاغر بود که کارهای سنگین از او بر نمی آمد.»(2) طی این دیدارها، رئیس جمهور به شاه گفت که در آینده کمکهای خارجی به آمریکا بر توسعه درازمدت تأکید دارد تا قدرت نظامی. سپس در حرکتی که به نظر توهین زیرکانه ای می آمد، کمتر از نیمی از اعضای کنگره در اجلاس مشترک سنا و مجلس نمایندگان که شاه در آنجا سخنرانی کرد، حضور یافتند.(3) شاه پس از مراجعت از سفر ایالات متحده که به سردی با وی برخورد شد، تصمیم گرفت تا دو کار را انجام دهد: وی شروع به اتخاذ مواضع مستقل در امور بین المللی کرد، یعنی که نسبت به اتحاد خود با ایالات متحده نه خیلی وابسته باشد و نه آن را رد کند و در مرحله دوم نیز برنامه گسترده اصلاحات

ص: 825


1- نیویورک تایمز 11 ٬ مارس ٬1961 ص 3 15 مارس ٬1961 ص 14 22 ژوئیه ٬1961 ص 20 تئودر سورنسن ٬ کندی (نیویورک: . ”هارپر“ و ”راو“ 1965 ٬ ) صفحات 546 و 5
2- . 2 سورنس٬ کند ٬ص 6
3- . 3 نیویوک تایمز 22 ٬ مارس ٬1962 ص 4 13 آوریل ٬1962 ص 1 14 آوریل ٬1962 ص 1

اجتماعی را جهت بهبود وضعیت بسیاری از مردم خود در پیش گرفت. در ژوئیه 1962 (تیر ماه 1341- م) آمریکا به پرداخت سالیانه سی میلیون دلار جهت حمایت از ارتش شاهنشاهی ایران پایان داد و در ماه اوت (مرداد ماه 1341- م) لیندون بی. جانسون، معاون رئیس جمهور در تهران توقف نمود، تا از شاه دلجویی کند. جانسون بشدت تحت تأثیر استقبال پرشور 250 هزار ایرانی که در مسیر حرکت وی صف کشیده بودند، قرار گرفت. به طوری که وی چندین بار توقف کرده و با مردم دست داد. وی طی ملاقاتهایش، بارها و بارها ادامه تعهد آمریکا نسبت به ایران را مورد تأکید قرار داد. شاه طی ملاقاتهای خصوصی اش با جانسون، مسئله قطع کمک نظامی را پذیرفت. یک ماه بعد، ایران سیاست مستقلتر خارجی خود را با آگاه ساختن اتحاد شوروی مبنی بر اینکه اجازه استقرار پایگاه موشکی خارجی در خاک خود را نخواهد داد، آغاز کرد.(1) وزارت دفاع آمریکا بر فشارهای خود برای کسب اختیارات قضایی انحصاری ادامه داد، گویی که هیچ موضوع دیگری بین ایران و ایالات متحده وجود نداشت. در گزارش تقدیمی به کمیته فرعی اروین در اوت 1962 (مردادماه 1341- م) وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که ایران در مورد 18 فقره جرم ارتکابی در آن کشور طی سال گذشته از اختیارات قضایی خود به هیچ وجه چشم پوشی نکرده است. تا آن تاریخ، ایران حتی یک مورد چشم پوشی را نیز تضمین نکرده بود. مقامات آمریکایی بایستی از حساسیت ایرانیان در شرایطی که حق حاکمیت این کشور مطرح باشد، آگاه می بودند، ولی وزارت دفاع آمریکا از تقاضای خود برای «کسب حقوق برون مرزی» کوتاه نمی آمد. از آنجا که توافقنامه ای در بین نبود، فورمن به سناتور اروین گفت: «بعضی از دشواریها خاصه در رابطه با تصادفات ادعایی وسایط نقلیه رخ داده و یک مشکل روحی پیش آورده است.» شاه «انقلاب سفید» خود را در رابطه با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در ژانویه 1963 (دی ماه 1341- م) آغاز کرد و یک رفراندم عمومی، برنامه وی را مورد تصویب قرار داد. این انقلاب به نظر می رسید که پایه قدرت رهبران مذهبی ایران را در چند جبهه مورد تهدید قرار می داد، اصلاحات ارضی بر نقش آنها به عنوان متولیان اراضی وقفی خاتمه می داد. سکولاریسم، نفوذ آنها را در تعلیم و تربیت کاهش داده و تساوی حقوق زنان به نظر می رسید که بشدت با اصول اسلامی در تعارض باشد. در ژوئن (خرداد ماه 1342- م) رشد نارضایتی منجر به انفجار شورش در تهران گردید که شاه از آن به عنوان بهانه ای برای نابود کردن مقاومت آشکار مخالفین سیاسی و مذهبی خود بهره برداری کرد. به همین خاطر، شاه از این بحران بسیار قوی تر از قبل بیرون آمد .(2) انقلاب سفید به پیش رفت، انتخابات برگزار گردید و مجلس در اکتبر سال 1963 (مهر ماه 1342-م)، 29 ماه پس از انحلال آن به وسیله شاه، بازگشایی گردید.

در این حال ایالات متحده به حرکت خود به منظور کسب اختیارات قضایی انحصاری بر نیروهایش در ایران ادامه می داد. در مارس 1963 (اسفندماه 1341- م) وزارت خارجه ایران به

ص: 826


1- رامش سنگه وی ٬ آریامهر: شاه ایران (لندن: مک میلان 1968 ٬ )صفحات 273 تا 278 روح اله رمضانی ٬ ”تحول سیاست آمریکا در خاورمیانه“ ٬ ویرجینیا کوارترلی ریویو ٬1964 ٬ صفحات 363 تا 382 نیویورک تایمز 25 ٬ اوت ٬1962 ص 5 روح اله رمضانی ٬ ”تحول . سیاست خارجی ایران “ ٬ میدل ایست جورنال ٬1970 ٬ ص 4
2- . 2 رمضانی ٬ ”تحول سیاست خارجی ایران “ ٬ص 426

سفارت آمریکا اعلام کرد که امتیازات دیپلماتیک در مورد خارجه است. اگر چه این، اولین روزنه بود ولی یک سال تمام طول کشیده بود تا ایرانیها چنین تصمیمی بگیرند. انسان ممکن است چنین نتیجه بگیرد که اختیارات قضایی انحصاری چیزی نبود که آنها مایل به اعطای آن باشند. در حقیقت، وزارت خارجه ایران پس از ملاحظات اضافی، سفارت آمریکا را مطلع ساخت که تصویب کنوانسیون وین به تنهایی قادر به تعمیم امتیازات دیپلماتیک به مستشاران نظامی آمریکا نیست و یک قانون ویژه مصوب مجلس در این باره مورد نیاز می باشد. وزارت خارجه ایران قول داد که یک بیانیه مناسب به این کنوانسیون ضمیمه کرده و سپس برای تصویب (به مجلس - م) ارائه کند و همچنین پیشنهاد کرد که یادداشت آن وزارتخانه و پاسخ آمریکا به اطلاع قانون گزاران رسانیده شود. سفارت به دقت پاسخ خود را تنظیم کرده و با عبارت ذیل به طور کلی افراد را از قوانین ایران مستثنی کرد: «آن دسته از پرسنل نظامی و غیر نظامی آمریکایی عضو وزارت دفاع آمریکا و بستگانشان که اهل خانه آنها می باشند و بر طبق قراردادهای دو جانبه مربوط به کمک و مشاوره نظامی در ایران حضور دارند». در حالی که این تماسهای دیپلماتیک پیش می رفت، وزارت دفاع آمریکا فشار خود را وارد کرده و به کمیته فرعی اروین اعلام کرد که مشکل روحی در ایران هنوز موجود است، زیرا هیچ نوع توافقنامه وضعیت نیروها در ایران وجود ندارد.

حرکت ایران در راستای تحولات داخلی و فعالیتهای بزرگتر بین المللی در سال 1964 (1343- م) شدت می گرفت. همان طور که پرفسور رمضانی اشاره کرده «تحرکات داخلی و خارجی بر یکدیگر اثر می گذاشت».(1) برای مثال موافقتنامه تجاری ایران - شوروی در سال 1964 (1343- م) که برای اولین بار به آن تجارت یک چارچوب استوار برا گسترش و تنوع داد، تأکیدی بر استقلال هر چه بیشتر در سیاست خارجی ایران و کمک به اقتصاد داخلی ایران بود. در همان سال سازمان همکاری منطقه ای برای توسعه سه کشور مسلمان غیر عرب خاورمیانه را در تلاشی برای اجرای طرحهای مدرن سازی خود به هم پیوند داد که تأکیدی سمبولیک بر تمایل آنها برای آزادی بیشتر از غرب و خصوصا از ایالات متحده محسوب می گردید. این قدمها صرفا مقدمات جهش ایران بود. طی سه سال بعد، شورویها یک کارخانه ذوب آهن در اصفهان ساختند، شرکتی آمریکایی یک کارخانه شیمیایی در بندر شاهپور احداث کرد و یک پروژه مدرن سازی در بندر بوشهر در دست ساختمان بود. درآمدهای نفتی طی موافقتنامه ای جدید با کنسرسیوم بین المللی نفت که شرکت ملی نفت ایران را اداره می کرد، افزایش یافت. در سال 1967 (1346- م) یعنی سالی که تولید ناخالص ملی ایران به 5/11 درصد رشد دست یافت، مراسم تاجگذاری شاه، اعتماد به نفس رژیم و رشد قدرت ملی را نمایان می ساخت.(2) ایران در سال 1964 (1343 - م) در حال احساس این ایران در سال 1964 (1343- م) در حال احساس این حال احساس این اطمینان بود.

رسیدن لیندون جانسون به پست ریاست جمهوری در نوامبر 1963 (آبان 1342- م) منجر به تغییر فاحش سیاست آمریکا در قبال ایران گردید. کمتر از دو ماه بعد از روی کار آمدن جانسون، وی «سرجنت شریور»، رئیس سپاه صلح آمریکا را برای تسلیم پیامی به شاه، به ایران فرستاد. جالب

ص: 827


1- 1 رمضانی ٬ ”تحول سیاست خارجی ایران “ ٬ صفحات 433 تا 4
2- پیترآوری ٬ ”ایران در سالهای 1964 تا 1968 : حالت اطمینان فزاینده“ ٬ نشریه جهان امروز ٬ شماره٬ صفحات 453 تا 466 (1968)

اینکه، شاه نیازی به دعوت از فرستاده ریاست جمهوری نداشت، همان گونه که با «آورل هریمن» در سه سال پیش از آن، دیدار کرد. در ژوئن 1964 (خرداد 1343- م) شاه طی سفری به ایالات متحده که به عنوان سفری خصوصی و فرهنگی توصیف گردید، با رئیس جمهور و وزیر خارجه ملاقات نمود.

جانسون از شاه به عنوان «پادشاه اصلاح گر قرن بیستم» یاد کرد. احتمالاً در این ملاقات بود که رئیس جمهور موافقت نمود یک اعتبار 200 میلیون دلاری را برای فروش تسلیحات نظامی به ایران اعطاء کند تا این کشور قدرت نظامی خود را علیه تهدیدات جدی در طول مرزهای جنوبی در خلیج فارس و مرزهای غربی با عراق تقویت نماید.(1) رئیس جمهور نه تنها یک بار سیاست آمریکا در کمک به ایران را عوض کرد، بلکه وزارت دفاع آمریکا نیز همزمان و یکباره به فشار خود برای کسب اختیارات قضایی انحصاری بر پرسنل خود در ایران، خاتمه داد. برای اولین بار پس از سال 1959 (1338- م) در گزارش وزارت دفاع به کمیته فرعی اروین، از ایران به عنوان منطقه ای مشکل آفرین یاد نشد. این دو تحول در کنار یکدیگر بیانگر این موضوع بودند که 200 میلیون دلار، قیمت شاه برای اعطای امتیازات دیپلماتیک به جامعه نظامی آمریکا بود.(2) وزارت دفاع آمریکا به این دلیل اعمال فشار خود را قطع کرد که به نظر می رسید به هدفش رسیده باشد. تنها چیزی که باقی می ماند، تصویب پارلمان ایران بود که انتظار نمی رفت شاه را نقض نماید.

در 13 اکتبر 1964 (21 مهر 1343- م) مجلس شورای ملی ایران، تعمیم امتیازات دیپلماتیک به مستشاران نظامی آمریکایی را با گنجاندن آنها در زمره کارکنان اداری و فنی سفارت تحت کنوانسیون وین تصویب کرد. 61 تن از 200 نفر نماینده علیه این اقدام رأی دادند که نشانه مهم عدم تصویب از سوی آن گروه معمولاً آرام بود. بعضی از مخالفین بحث می کردند که ایران تحت قیمومیت ایالات متحده قرار خواهد گرفت، در حالی که دیگران بر موضوع «اهانت به غرور ایرانی» تأکید داشتند. یک نماینده مشخصا اشاره کرد که «یک شاگرد مکانیک خارجی» از امتیازات مشابه سفرای ایران بهره مند خواهد شد. (در واقع تعدادی از پرسنل پشتیبانی آمریکایی از قبیل رانندگان کامیون، مکانیکها و شاگردان آنها در ایران کار می کردند). حسنعلی منصور، نخست وزیر، پاسخ داد که این قانون فقط پرسنل نظامی را در حال انجام وظیفه از پیگرد جنایی مستثنی می کند. در واقع ماده 37 کنوانسیون وین مصونیت از پیگرد جنایی را به بستگان کارکنان اداری و فنی نیز اعطاء می کرد. این مقامات همچنین از پیگرد مدنی در صورت ارتکاب جرم در حین انجام وظیفه مصون بودند. سخنگویی به یک خبرنگار گفت که از نظر آمریکا مصونیت از حوزه قضائی ایران در واقع از ماده 37 پیروی می کند .(3)

ص: 828


1- نیویورک تایمز 16 ٬ ژانویه ٬1964 ص 3 5 ژوئن ٬1964 ص 3 6 ژوئن ٬1964 ص 3 و ئی 10 .باین ٬ سلطنت ایرانی در حال تحول: مصاحبه هایی با پادشاهی که حکومتش سنتی و هدفش مدرن سازی است(نیویورک: اداره دانشگاههای آمریکایی 1968 ٬ ) صفحات 215 و .221
2- ئی 10 .باین هر دو موضوع ”تغییر سریع در سیاست آمریکا“ و ”اعطای حقوق برون مرزی“ را توضیح داده ولی آنها را به طور مشخص به هم ربط نداده است. در عوض٬ او ”اعطای حقوق برون مرزی“ را ”جوابی دیرتر از موقع“ به کمکهای نظامی اولیه آمریکا می داند. رجوع کنید به . ”سلطنت ایران در حال تحول“ ٬ صفحات 221٬215 ٬204
3- کریسچن ساینس مانیتور 20 ٬ نوامبر ٬1964 ص 4 برای متن ماده 37 رجوع کنید به سر معاهدات سازمان ملل ٬ جلد 500(1964)116.

تبادل یادداشتها در 9 دسامبر 1964 (18 آذر1343- م) معامله را تکمیل نمود. وزارت خارجه ایران نسخه ای از قانون جدید ایران را به سفارت ارسال کرد که در آن چنین آمده بود:

«با توجه به لایحه 18/2291/2157- 25/11/1342 دولت و ضمائم آن که در تاریخ 21/11/42 به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقتنامه های مربوط در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند از مصونیتها و معافیتهای شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل 1961 مطابق بیست و نهم فروردین ماه 1340 به امضاء رسیده است، می باشد، برخوردار نماید.» سفارت آمریکا در پاسخ، بی جهت قول داد تا تقاضای ایران را برای لغو مصونیت «در مواردی که شامل جرایم شنیع و سایر اعمال جنایت کارانه و سزاوار مجازات باشد»، مورد بررسی قرار دهد. هیچ اشاره مشخصی از سوی طرفین به بستگان آمریکاییان وجود نداشت، ولی در عمل آنها از مصونیتهای مشابه همانند کفیلهای خود، بهره مند شدند.(1) ایران تصویب کنوانسیون وین را در 3 فوریه 1965 (14 بهمن 1343- م) رسما اعلام کرد. در ژوئن آن سال (خرداد 1344- م) بنجامین فورمن با خشنودی به سناتور اروین گفت که پرسنل آمریکا از پیگرد کلیه جرایم جنایی و مدنی که در حین انجام وظیفه مرتکب شوند، مصونیت یافته اند. حداقل در جلسه علنی، هیچ بحثی از عدم تمایل مجلس ایران برای اعطای امتیازات جدید، به میان نیامد.

فورمن توضیح داد که عبارات (این قانون - م) برای ایالات متحده خیلی مطلوب است، زیرا پرسنل آمریکایی در حال کمک به ایران هستند. یک سال بعد، پنتاگون دوباره خرسندی خود را از توافق جدید مورد تأکید قرار داد. از سال 1966 (1345- م)به بعد، نام ایران از اظهارات شاهدان و گزارشهای کتبی ناپدید گردید.(2) شواهد ذهنی نشان می دهد که وزارت خارجه آمریکا بر خلاف وزارت دفاع متوجه بود که ایرانیان، اختیارات قضایی انحصاری را با کاپیتولاسیون یکسان خواهند دانست. در سال 1960، همانطور که در ابتداء ذکر شد، خبرنگار نیویورک تایمز، اطلاعات مربوط به سابقه موضوع را از سفارت آمریکا دریافت کرده بود. تأخیر وزارت خارجه ایران برخوردار نماید.» سفارت آمریکا در پاسخ، بی جهت قول داد تا تقاضای ایران را برای لغو مصونیت «در مواردی که شامل جرائم شنیع و سایر اعمال جنایت کارانه و برخوردار نماید.» سفارت آمریکا در پاسخ، بی جهت قول داد تا تقاضای ایران را برای لغو مصونیت «در مواردی که شامل جرائم شنیع و سایر اعمال جنایت کارانه و در پاسخ گفتن به درخواست اولیه سفارت آمریکا، قطعا نشانه ای از سکوت بود. با این حال سفارت به پیگیری خود ادامه داد زیرا فشار وزارت دفاع بر

ص: 829


1- این نتیجهگیری براساس مشاهدات شخصی نگارنده در خلال اقامت دو ساله اش در ایران می باشد. کلیه بستگان پرسنل وزارت دفاع آمریکا ٬ یک نوع کارت شناسایی زرد رنگ به نام ”کارت مصونیت“ در اختیار داشتند که با کارتهای کفیلهای آنها یکسان بود. این کارتها به زبان فارسی و شامل عکس صاحب کارت بود. در میان جامعه نظامی آمریکا در ایران هیچ شک و شبهه ای وجود نداشت که بستگان پرسنل آمریکایی از همان امتیازات کفیلهای خود بهره مند می باشند.
2- . 2 بولتن وزارت امور خارجه آمریکا 29 ٬ مارس ٬1965 ص 477

وزارت خارجه به حدی شدید بود که وزارت خارجه توان مقاومت را از دست داد. نتیجه عدم تمایل ایران این شد که در مجلس ایران جار و جنجالهایی به پا گردید.

بخش سوم حقوق برون مرزی آمریکا در ایران، نتیجه مذاکرات پایاپای در مقطع سالهای دهه 1960 (دهه 1340- م)بود. تا اوائل دهه 1970، حقوق برون مرزی به قوت خود باقی ماند، ولیکن ایران و ایالات متحده به سوی روابط جدیدی پیش می رفتند. مدرن سازی ایران یک قدرت از پیش مسلط منطقه ای به وجود آورده و در همان حال، آمریکا در حال خلاص کردن خود از نقش ژاندارمی جهان بود. دکترین نیکسون و درک وی از قدرت ایران، در واشنگتن این احساس را به وجود آورد که توانایی ایران برای تضمین ثبات در سراسر سواحل خلیج فارس می توانست به منافع آمریکا و ایران کمک کند. تلقی تغییر یافته آمریکا نسبت به خرید تسلیحات بسیار پیشرفته از سوی ایران نمایانگر این تغییر دیدگاه می باشد که در آن، ایران به عنوان یک نیروی فعالتر در سیاستهای جهانی نسبت به سابق مورد پذیرش واقع شده است.

بخشی از تلقی جدید آمریکا، پاسخی به قدرت اقتصادی و نظامی ایران است. تسلط ایران بر منطقه خلیج فارس تام و تمام می باشد. این کشور از لحاظ جمعیت و تولید ناخالص ملی از همسایگانش بسیار جلو افتاده است. نیروی زمینی، دریایی و هوایی این کشور بزرگتر و مجهزتر می باشند .(1) اگر چه قدرت آمریکا همچنان به عنوان بازدارنده نهایی در مقابل شوروی، ضروری است ولی ایران به تنهایی می تواند یک حمله متعارف را از جانب هر کشوری در منطقه خلیج فارس، دفع کند. به رسمیت شناختن دستاوردهای ایران از طرف واشنگتن را در اقداماتی مانند بازدید نیکسون از ایران پس از ملاقات سران در مسکو در سال 1972(1351- م)، انتصاب یک سفیر توانا و جدید در ایران به نام «ریچارد هلمز» و تعیین ایران به جای کانادا در کمیته متارکه جنگ در ویتنام، می توان مشاهده کرد.

دکترین نیکسون همچنین باعث تغییر طرز تفکر آمریکا درباره ایران شده است. در حالی که آمریکا در جستجوی قدرتهای منطقه ای برای محدود کردن تشنجات منطقه ای است، برتری قدرت ایران و سابقه دوستی طولانی با ایالات متحده، آن کشور را به عنوان یک انتخاب آشکار در خلیج فارس مطرح می سازد. منافع ایران به طرز مهمی با منافع آمریکا همسان است: ثبات در خلیج فارس، احتمال بی ثباتی در ایران را کاهش داده و امنیت تأمین نفت از خلیج را برای ایالات متحده و نیز سایر کشورهای غربی و ژاپن را میسر می سازد.

در این زمینه تغییر یافته به نظر می رسد «حقوق برون مرزی» جامعه نظامی آمریکا با تلقی جدید آمریکا نسبت به ایران در تعارض باشد. انتخاب در اینجا عبارت است از حفظ توازن بین حساسیت ایران نسبت به حق حاکمیت خود و تمایل وزارت دفاع آمریکا برای محافظت پرسنل آمریکایی از محاکمات جنایی به خاطر تصادفات رانندگی، پیمانی مانند موافقتنامه وضعیت نیروها در ناتو ممکن است یک راه حل باشد. این می تواند استقلال ملی ایران را با جایگزین کردن اختیارات قضایی برابر «ایران - آمریکا» به جای اختیارات قضایی انحصاری آمریکا، به رسمیت بشناسد. با این حال، این راه

ص: 830


1- برای اطلاعات بیشتر ٬ رجوع کنید به رمضانی ٬ ”خلیج فارس: نقش ایران“.

حل ممکن است تصادفات ترافیکی در خارج از حین انجام وظیفه را پتحت پیگرد جنایی ایران قرار دهد. با توجه به این مشکلات به نظر می رسد که سه مورد جایگزین وجود داشته باشد: اول، ایران به طور کلی پیگرد جنایی در مورد تصادفات رانندگی را به موارد «بی مبالاتی» مانند رانندگی در حالت مستی و یا بی توجهی عمدی کاهش دهد. دوم، ایران و ایالات متحده توافق کنند تا به ایالات متحده حق رسیدگی اولیه قضایی در موارد مربوط به تصادفات رانندگی اعطاء شود. سوم، پرسنل نظامی آمریکا فقط در مواقع انجام وظیفه، اجازه رانندگی داشته باشند.

فهرست اعلام

ص: 831

ص: 832

ص: 833

ص: 834

آ - الف آبادان / 68، 263، 276، 285، 291، 292، 293، 294، 767 آتتک / 368، 369 آتن / 23، 484، 485، 486 آچسن، دن. سی. / 547، 535 آدامز، دی. / 78 آدامیک، دان (سرگرد) / 10 آدلر، ورنون ئی. / 16 آدیس آبابا / 104 آذربایجان / 374، 390، 409، 410، 411، 630، 631، 633، 634، 728 آراسته / 549 آراسته (مهندس) / 667 آراکان / 460، 464 آرامش، احمد / 615 آرام، غلامعباس / 539، 541، 542، 605، 616، 696، 697، 698، 699، 700، 737، 739، 750، 753، 754، 755، 757، 758 آرتور، مک / 797 آرژانتین / 105، 125، 144، 153، 420، 422، 423، 424، 426، 429، 430، 431، 437، 441، 448 آرمیتاژ، جان ای. / 606، 607، 608، 722، 773، 774، 776، 777، 781، 783 آرمیش - مگ (هیئت مستشاری نظامی آمریکا) / 47، 48، 51، 307، 501، 502، 546، 550، 556، 559، 561، 564، 565، 566، 567، 568، 570، 571، 572، 573، 597، 567، 598، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 614، 639، 672، 685، 697، 701، 702، 703، 706، 712، 723، 735، 736، 738، 739، 740، 741، 743، 747، 749، 750، 754، 759، 761، 764، 767، 773، 774، 779، 780، 781، 782، 783، 785، 786، 787، 788، 789، 794، 795، 796، 797، 798، 804، 805، 807، 808، 809، 812، 815، 816، 817، 819 آرندت، ریچارد تی. / 385، 388، 389، 392، 394 آرنولد (دکتر) / 706 آروشا (تانزانیا) / 119 آزموده (ژنرال) / 390، 391، 394 آژانس ارتباطات جهانی تهران / 350 آژانس اطلاعاتی دفاعی / 10 آژانس پروم پترول رومانی / 484 آژانس عمران بین المللی / 107، 116، 146 آژانس کمک امنیتی دفاعی / 327 آژنگ / 615 آستارا / 251 آسیا / 152، 160، 470، 588 آسیای جنوب شرقی (آ سه آن) / 41، 128،

ص: 835

132، 138، 139، 155، 163، 451، 456، 694، 726 آسیم، منصور / 167 آشتیانی، عبدالحسین / 579، 580 آشویتس / 168 آصفی (مهندس) / 667 آغاجاری / 253، 256، 284 آفریقا / 34، 137، 142، 152، 155، 160، 167، 168، 487، 490، 588، 694، 726، 742، 753 آفریقای جنوبی / 99، 104، 109، 110، 140، 141، 148، 149، 153، 154، 155، 291، 406 آفریقای شرقی / 422 آقابیگیان، کریس / 87، 88، 89 آقایان، شاهین / 307، 314، 315 آلاسکا / 110 آلاگوس / 439 آلبرتینی / 170 آلتیپلانو / 441 آل ثانی / 212 آل خلیفه / 185، 187، 191 آلساندرا / 307 آل سعود / 332 آل سنفاری، سید احمد / 207 آلمان / 88، 89، 94، 95، 106، 108، 123، 125، 127، 134، 150، 151، 152، 168، 182، 223، 311، 332، 358، 362، 364، 373، 376، 378، 407، 412، 460، 465، 472، 475، 589، 680، 693، 701، 726، 753، 786، 794، 795، 796، 808، 815 آلن / 526، 527 آمازون / 422، 426، 434، 435، 436، 437، 438، 439، 440 آمریکا / (اکثر صفحات) آمریکای لاتین / 93، 96، 124، 125، 143، 144، 152، 153، 155، 163، 170، 420، 426، 433، 753، 789 آمریکای مرکزی / 97، 143، 153، 162 آمکو / 469 آمل / 16 آموزگار / 49، 386، 395، 625، 667، 691، 733 آموکو / 261، 268، 272، 273، 287، 289، 435، 462، 466، 469، 475، 492 آناکلاریو / 366، 376، 378، 381 آنتالیا / 482 آنتیل / 433 آنزوس / 96 آنکارا / 23، 482، 483، 774 آنکلشوار / 453 آنگولا / 141، 142، 143، 421، 422، 487، 489، 491 آوری، پیتر / 827 آهنچیان / 15 آیزنهاور / 96، 98، 160، 822، 824 آیوی، دی. دبلیو. / 565، 567، 568 ابراهیم الحمدی (سرهنگ) / 200 ابراهیم بن عبداللّه انقاری / 219 ابراهیم بن محمد بن ابراهیم الشیخ / 219 ابراهیمی، ویلیام / 667، 733 ابطحی / 83، 84، 86 ابوسود / 241 ابوظبی / 23، 43، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242 اتاق بازرگانی / 8، 75 اتحادیه بین المللی ارتباطات / 130 اتحادیه دانشجویان ایرانی (فرانسه) / 383

ص: 836

اتیوپی / 104، 137، 141، 142، 143، 231، 591، 694، 726، 739 اجلاس اونکتاد / 107 احتشامی / 667، 733 احمد آل میهانی / 201 احمد القشمی (سرهنگ) / 201، 228 احمد بن حمید آل نهیان / 238 احمد بن سلطان القاسمی / 238 احمد بن صیف الثانی / 214 احمد خلیفه السویدی / 238 احمد زکی یمانی / 219 احمد عبداللّه آل غزالی / 207 احمد عبیدالفضل / 230 احمد ناصر البیشی / 230 احمدی، صادق / 620، 621، 622، 623، 626، 627، 642، 650، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 665، 667 اخوان (مهندس) / 667، 733 اداره پورت فولیو / 241 اراک / 57، 633 ارتش جمهوریخواه ایرلند / 108 اردلان، علی / 77 اردن / 182، 231، 367، 381، 390، 421، 486 ارسنجانی، آقامیر / 667 ارسنجانی، حسن / 607، 686، 689، 691، 733، 737 ارفع (مهندس) / 667 اروپا / 23، 40، 41، 43، 93، 94، 95، 96، 100، 101، 102، 106، 110، 120، 123، 124، 128، 129، 130، 133، 134، 135، 136، 149، 152، 154، 160، 182، 209، 221، 240، 241، 307، 315، 363، 383، 386، 396، 403، 481، 498، 505، 570، 610، 694، 800، 808 اروپای شرقی / 101، 106، 118، 133، 134، 353، 480، 481 اروپای مرکزی / 95 اروگوئه / 105، 153 ارومیه / 410 اروین، سام جی. (سناتور) / 606، 617، 821، 826، 829 اریتره / 104، 141 از قرن 16 تا عصر حاضر (کتاب) / 167 ازهاری، غلامرضا (ژنرال) / 5، 18، 20، 50 اسپالدینگ / 801 اسپانیا / 93، 94، 101، 110، 134، 136، 150، 151، 152، 163، 589 استارلایت / 326 استالین / 630 استامپ، جیمز. راجر. (گروهبان 1) / 807، 809، 811 استانبول / 23، 152، 633 استانواک / 450 استرالیا / 96، 103، 168 استمپل، جان / 383، 399 استوارت، جان. آر. / 807، 811 استیونسن، جوزف. ام. (سرهنگ 2) / 806، 809، 811 استیونس، ورنوم سی. (سرهنگ) / 560، 561 اس. دی. تندرا / 362، 368، 369، 370، 372، 374، 376، 378، 380، 381 اس. دی. جانوا / 363 اس. دی. جانوس / 354، 361 اسدی سمیع، عباس (مهندس) / 666، 667، 733 اس. دی. کت / 345، 346، 347، 348 اس.دی. کوئیک / 348، 351، 352، 353،

ص: 837

354، 355، 358، 359، 360، 361، 362 اسرائیل / 5، 22، 25، 26، 27، 41، 78، 103، 104، 132، 136، 137، 138، 148، 149، 163، 164، 165، 167، 184، 231، 249، 291، 302، 312، 349، 381، 384، 424، 474، 476، 486، 502، 595، 675، 677، 678، 681، 683، 779 اسفندیاری، حسن (دکتر) / 506، 667 اسکات / 781، 783 اسکاندیناوی / 150 اسکندریه / 474 اسکودرو، استانلی تی. / 43، 307، 315 اسلام آباد / 23، 43، 357 اسمیت / 525 اسمیت، جوئل ام. کلاین / 367 اسمیت، یان / 104 اسواکسپلوراسیون (برمه) / 460 اشرفی / 71 اشرفی، امین / 16 اصفهان / 4، 6، 11، 12، 13، 14، 19، 29، 32، 49، 679 اصول علوم سیاسی (کتاب) / 169 اطریش / 95، 110، 589 اعتصام، حسن / 818 اعتمادی (دکتر) / 667، 733 افشار، ارسلان / 15 افشار، فریدون / 409، 410، 411 افشار، ناصر / 54 افغانستان / 7، 8، 31، 32، 38، 70، 128، 132، 136، 137، 155، 186، 226، 606 اقبال، منوچهر / 770 اقبالی / 667، 733 اقیانوس آرام / 23، 48، 102، 140، 154، 425، 429، 432، 435 اقیانوس اطلس / 167 اقیانوس و آینده بشریت (کتاب) / 170 اقیانوس هند / 109، 123، 229 اکوادور / 105، 128، 143، 420، 422، 426، 435، 436، 437، 438، 476 اکوپترول (شرکت نفتی کلمبیا) / 443 اکهارت / 607، 708، 710، 738، 757، 758، 774 البرزی / 667 الجزایر / 104، 108، 137، 151 السالوادر / 105، 143، 144، 153، 162، 163 العطاس / 227 العوضی، عبدالرحمن (دکتر) / 196 القباش، سید احمد / 238 القة العسکریه الاسرائیلیه (کتاب) / 167 الموتی (دکتر) / 733 الموسسه العربیه للدراسات و النشر (بیروت)، 167 الموسوعه السیاسیه / 167 الن، جرج. و. / 524، 526 الیزابت اول / 168 امارات متحده عربی / 176، 181، 183، 184، 193، 208، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242، 243 ام القیوین / 236، 238 امام حسین (ع)، 50 امام خمینی / 3، 4، 6، 7، 8، 11، 12، 17، 18، 19، 21، 23، 24، 25، 28، 30، 31، 42، 43، 45، 48، 49، 50، 51، 52، 53، 54، 58، 73، 74، 75، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 175، 184، 189، 195، 208، 216، 247، 248، 278، 283، 291، 336، 338، 339، 350، 351، 353، 371، 386، 387، 395، 397، 398، 399، 400، 401، 402، 403، 404،

ص: 838

405، 407، 408، 497، 502، 504، 505، 543، 559، 587، 592، 593، 594، 595، 673، 679، 683، 692، 714، 719، 723، 737، 738، 767، 769، 778، 779، 808، 814 امام علی (ع) / 50، 78 امامی خوئی (دکتر) / 667، 733 امان / 43، 357، 367، 486، 779 امانی (ژنرال) / 412 امانی، صادق / 769، 778 امریکای لاتین / 448 امیر احمد آل ثانی / 212 امیراحمدی / 667، 733 امیرانتظام، عباس / 8، 72 امیر جابرالاحمد آل جابرالصباح / 192 امیر خلیفه بن احمد آل ثانی / 212 امیر خلیفه بن حمد آل ثانی / 212 امیر عیسی بن سلمان الخلیفه / 186 امین، شفیع (دکتر) / 631، 667، 725، 733 امینی خراجی / 667، 733 امینی، علی / 592، 593 انتشارات دانشگاه ویرجینیا / 823 انتظام، عبداللّه / 72، 285، 290، 557، 558 انجمن ایران و آمریکا / 10 اندونزی / 102، 125، 128، 420، 421، 422، 449، 450، 451، 452، 456، 461، 468، 469، 473، 680، 694، 726 انصاری، علی / 16 انصاری (مهندس) / 667 انصاری، هوشنگ / 250، 251، 252، 256، 257، 258، 259، 260، 266، 274، 280، 285، 603 انگلستان / 3، 34، 101، 110، 122، 144، 168، 169، 311، 412، 499، 503، 693، 701، 726، 732، 803 انگلمان، رابرت آردو (ناخدا سوم) / 806، 809، 811 انگلند (سرهنگ دوم) / 802 انگلیس / 16، 94، 95، 96، 140، 150، 151، 158، 175، 234، 236، 257، 350، 424، 426، 429، 431، 458، 460، 474، 498، 589، 675، 676، 681، 693 انور سادات / 27، 103، 163، 177، 206، 474، 476 ان. وی. کنوپی / 368 اوپک / 70، 106، 112، 118، 137، 156، 180، 181، 182، 190، 192، 198، 222، 239، 269، 418، 420، 421، 425، 426، 434، 473، 474، 476، 483، 488، 491 اورام پیتر بی. / 303، 321، 322، 323 اورنج، جان / 257، 260 اورنیوکو / 426 اوروگوئه / 420، 448 اورینته / 437 اورینوکوتاربلت / 432، 433 اوزار / 667 اوسترال / 429 اوگادن / 141 اولاشین، اریک ای. / 576 اولسون، جان. دبلیو. (سرهنگ 2) / 811 اولیاء / 667، 733 اونکتاد (سازمان تجارت وتوسعه / 107، 114، 118، 119، 126 اویسی، غلامعلی (تیمسار) / 15، 49، 50، 259، 390، 391، 394، 395، 398 اهری / 667 اهواز / 253، 255، 256، 264، 265، 267، 270، 272، 274، 278، 280، 282، 284،

ص: 839

285، 286، 287، 288، 290، 291، 292، 294 ایادی / 770 ایالت آسام / 454 ایالت تامائولیپاس / 427 ایالت جوجوی / 430 ایالت راکروز / 427 ایالت سالتا / 430 ایالت مندوزا / 430 ایالت ناپو / 437 ایالت نیوکن / 430 ایپاک / 261، 263، 268، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 276، 277، 278، 280، 281، 283، 284، 285، 287، 289، 290 ایتالیا / 16، 101، 108، 110، 134، 150، 335، 362، 363، 366، 375، 376، 379، 380، 460، 472، 479، 491، 588، 589، 693، 726، 732 ایداعلی سعید / 230 ایران ایر / 18، 315، 610 ایران در سالهای 1964 تا 1968: حالت اطمینان فزاینده (کتاب) / 827 ایران ناسیونال / 87، 88 ایران و قدرتهای بزرگ (کتاب) / 504 ایرلند / 108 ایرلند شمالی / 108 ایریان غربی / 449 ایزدی، علی محمد / 8، 55، 56، 57، 58، 351 ایزیران / 398، 399 ای. زی. ویزارد / 367، 369، 371، 376 ایستگاه پمپاژ ری / 294 ایستون اینترنشنال / 326 ایسلند / 693، 726 ایلخان / 665، 667، 733 ایمینوکو / 262، 263، 264، 265، 270، 271، 272، 273، 274، 276، 277، 278، 279، 283، 284، 285 اینترناسیونال هاروستر اراک / 57 ایندیانا / 560، 561 اینگرسول / 324 ایوانز، توماس. اچ. (سروان) / 807 ایوانس / 288، 293، 294 ب بابان / 360 باتمان / 482 باجا (کالیفرنیا) / 427 باربر، جیمز، ای. (سرهنگ) / 565 بارتلز / 801، 802 بارکل، کلارک ا. (سرهنگ 2) / 511 بارلو، کیث ا. / 805 بازار تهران / 4 بازرگان (معروف به بیوک صابر) / 16 بازرگان، مهدی (مهندس) / 51، 54، 58، 59، 72، 76، 77، 292، 293، 294، 364، 388، 397، 408 باسین / 452، 453 باغمیشه / 667، 733 باقری، امیر بهمن (سرلشگر) / 332، 338، 339، 348، 357 باگنولو، ران / 350 بال / 775 بالاخانلو / 625، 653، 654، 665، 667، 733 بالتیمور شرقی / 365 بالتیمور (مریلند) / 358، 361 باند، وای. کی. / 353 بانک اعتبارات صنعتی / 71 بانک ایران - عرب / 83

ص: 840

بانک تجارت خارجی ایران / 85، 86 بانک توسعه و عمران بین المللی / 146 بانک جهانی / 107، 117، 251، 454، 467، 468، 536 بانک چیس مانهاتان / 322، 460 بانک صادرات فرانسه (کوفاس) / 24 بانک صادرات و واردات آمریکا / 69 بانک عمران ایران / 24، 87، 116 بانک مرکزی ایران / 62، 64، 65، 85، 86، 203، 210 بانک ملی / 8، 50، 75، 76، 83، 86 بانکوک / 334، 335، 337، 340، 342، 343، 345، 346، 347، 348، 468 بانه / 16 باو، فرانک.تی. / 822 باهاما / 128 باهری / 686 باهیابیانکا / 430 باین، ئی 10 / 828 بحرانهای قرن بیستم (کتاب) / 167 بحرین / 176، 180، 181، 182، 184، 185، 186، 187، 188، 189، 190، 191، 192، 215، 239، 289، 591 بخارائی، محمد / 722، 769، 775، 778 بختیار، شاهپور / 6، 26، 28، 29، 30، 31، 32، 37، 48، 50، 51، 388، 389، 390، 393، 394، 397، 399، 401، 404 بخش (مهندس) / 572، 580، 581 بدر صالحیان / 667، 733 بدره ای (ژنرال) / 52 برادران لاوی / 302، 303، 310، 311، 317، 318، 320، 323، 325، 327 برازاویل / 492 برانسون، باری. بی. / 807 برت، دول (ژنرال) / 307، 308، 309، 310، 311، 312، 314، 315، 327 بردوودبنک / 429 بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (کتاب) / 673 برزیل / 99، 105، 109، 125، 144، 148، 153، 420، 422، 423، 426، 438، 439، 440، 441، 701 برژنف / 132 برکلی / 361 برمه / 128، 420، 449، 459، 460، 461، 464، 465، 701 برناردینی، مارکو / 380 بروکسل / 390 برومند (مهندس) / 667، 733 برونئی / 420، 422، 455، 458، 459، 469 بریتانیا / 34، 193، 197، 228، 232، 385، 386 بریتیش پترولیوم / 439، 487، 488 بریستول، مات. سی. سی. (سرهنگ دوم) / 565 بزرگمهر / 312 بسارابی / 95 بغداد / 110، 206، 746، 779 بقائی یزدی، مظفر (دکتر) / 625، 642، 644، 667، 733 بگین / 103 بلژیک / 142، 311، 492، 589، 693، 701، 726، 815 بلغارستان / 95، 353 بلوچستان / 335، 359، 461 بلوچستان (پاکستان) / 422 بلیز / 420، 445، 446، 447 بمبئی / 453 بمبئی علیا / 452، 453، 454، 455

ص: 841

بن / 152، 368، 376، 378 بندر امام خمینی / 68 بندر بیووار / 435 بندرعباس / 51، 68، 286، 677 بندر عدن / 231، 234 بندر ماهشهر / 277، 282، 286، 294 بنسون (سرهنگ) / 566 بنگال اوریسا / 453 بنگلادش / 103، 120، 420، 449، 464، 465 بنیاد بین المللی همکاریهای تکنولوژیکی / 145 بنیاد پهلوی / 24 بنی صدر، ابوالحسن / 77، 170 بوتا، پیتر / 149 بوتو / 463 بودیک بن حمود آل غفاری / 208 بورسا (ترکیه) / 595، 714 بوشنر، آر. اچ. / 556 بوشهر / 51 بوشهری، باقر / 547، 549، 553، 665، 733 بوشهری، پرویز / 304، 318 بوشهری، محمود / 197 بوشهری، موقر / 625، 666، 667 بوکووین شمالی / 95 بوگوتا (پایتخت کلمبیا) / 442، 443 بولارد، سرریدر / 499 بولستر / 353، 579 بولیوی / 105، 120، 128، 143، 420، 426، 441، 442، 448 بهائیها / 42 بهبودی، ناصر (دکتر) / 624، 625، 626، 627، 661، 666، 667، 712، 730، 733 بهزادی، حمید / 167، 170، 171 بهزادی (دکتر) / 359 بهمنش، احمد / 167 بیان (تیمسار) / 357 بی بی حکیمه / 283 بید بلند / 251 بیروت / 110، 167، 357، 360 بیسیک ریسوسز اینترنشنال / 446 بیکر، رکس. ا. (گروهبان فنی) / 811 بیگلری / 52 پ پاپ جان پل دوم / 134، 732 پاترسون / 399 پادگان مهندسی خلیج / 575، 580، 581، 582، 701، 759 پاراگوئه / 105، 163، 420، 448 پارتکس / 478 پارسا، فرخ رو (دکتر) / 635، 664، 667، 733 پارساکیا / 818 پارسی، فرخ / 812، 813، 814، 818 پاریس / 5، 18، 23، 25، 43، 48، 49، 50، 51، 351، 358، 375، 383، 385، 386، 388، 390، 393، 394، 395، 396، 404، 405، 411 پاستازا (اورینته) / 437 پاسداران انقلاب / 364، 373، 374، 399، 408، 413 پاک ذات / 667، 733 پاکستان / 71، 103، 120، 125، 128، 136، 137، 138، 148، 162، 167، 221، 332، 334، 335، 357، 361، 398، 420، 423، 449، 461، 462، 463، 464، 606، 640، 680، 688، 690، 694، 698، 700، 701، 705، 706، 720، 726، 731، 736، 738، 815 پالاوان / 469، 470

ص: 842

پالایشگاه آبادان / 18، 255، 256، 258، 259، 260، 270، 271، 276، 277، 278، 282، 284، 290، 291، 292، 293، 294، 295 پالایشگاه اصفهان / 276، 278، 285 پالایشگاه تبریز / 263، 278، 284، 290، 292 پالایشگاه تهران / 248، 255، 263، 264، 276، 277، 278، 282، 284، 285، 288، 290، 292، 293، 294، 295 پالایشگاه شیراز / 263، 276، 285، 292 پالایشگاه عدن / 233 پالایشگاه کرمانشاه / 276، 278 پالایشگاه و بندر پوئرتوباریوس / 446 پالیزبان، جهانشاه / 412 پالیزبان، عزت اللّه (ژنرال) / 393، 397، 402، 409، 412، 413 پان آمریکن (شرکت هواپیمایی امریکا) / 20 پان اوشن / 488 پانایوتیس اکونومو / 14 پانل، گارلند جرومه (ستوان 1) / 807، 809، 811 پایگاه الکس / 804، 807 پایگاه دریائی دماغه سوبیک / 139، 154 پایگاه فورت براگ / 363 پایگاه نیروی هوایی مک ویل (فلوریدا) / 797 پایگاه هوایی کلارک / 139، 154 پاینده، ابوالقاسم / 640، 642، 643، 644، 646، 647، 650، 653، 655، 665، 666، 667، 733 پتروبراس / 438، 439، 440 پترو بنگالا (شرکت گاز و نفت بنگلادش) / 465 پترو پرو / 435، 436 پتروسی (شرکت نفت ساحل عاج) / 494 پتروناس / 456 پتروویتنام / 472 پرایور، باب / 52 پرتامینا / 449، 450، 451، 452 پرتغال / 101، 134، 136، 163، 406، 693، 726 پرتوریا / 104، 110، 141 پرشت، هنری / 312، 314، 316، 318، 395، 407، 409، 801، 802 پرو / 105، 128، 143، 420، 422، 426، 434، 435، 436، 437 پروتوریا / 153 پروژه آهن کودره موخ / 70 پروشانی (مهندس) / 667 پرویزی / 733 پروین / 667 پرینوس / 484، 485 پزشکپور (تیمسار) / 357 پزشکی / 667، 733 پژند / 667، 733 پکن / 102، 138، 261، 262، 466 پلوتاس / 439 پمکس / 422، 423، 426، 427، 428 پنتاگون / 308، 823، 829 پنسیلوانیا / 561 پوپوف، الکساندر / 353 پوتومایو / 443 پورادبی / 667 پورتیلو، لوپز / 143، 426، 427، 429 پورزند / 52 پورصبا، محسن / 367 پورهاشمی (دکتر) / 667 پوستی، س / 152 پولیساریو / 137 پونست، فرانسوا / 40، 41 پوینت ایندین (حوزه نفتی) / 491

ص: 843

پهلوی، اشرف / 318، 389، 406 پهلوی، شمس / 16 پهلوی، فرح / 49، 395 پهلوی، محمدرضا / 45، 46، 826 پهلوی نیا، شهرام / 302، 313، 318 پیشه وری، جعفر / 630، 633 پیشه وری، غلام یحیی / 633 پیغام امروز / 615 پیمان O.A.S / 96 پیمان بغداد / 823 پیمان دفاعی جنوب شرقی آسیا / 640 پیمان سنتو / 96، 136، 249، 730، 731، 732 پیمان صلح اسرائیل و مصر / 186، 193 پیمان عدم تکثیر تسلیحات هسته ای / 109، 125، 141 پیمان کمپ دیوید / 25، 27، 41، 132، 136، 161، 163، 177، 226 پیمان ورشو / 102، 132 پیمان وین / 674، 677 پیونگ یانگ / 139 ت - ث تاباسکو / 426، 428 تاچر، نیکلاس جی. / 785، 786، 787، 791، 793، 794، 796 تاراپور / 124 تاریخ جهانی (کتاب) / 167 تاریخ روابط بین الملل (کتاب) / 167 تاریخ سیاسی معاصر ایران (کتاب) / 595 تاکویل (پرفسور) / 98 تالارا / 434، 435، 436 تامست، ویکتور / 327، 394، 399، 404، 405، 818 تانزانیا / 119، 120 تایپه / 467 تایگر، ام گوردن / 605، 617 تایلند / 110، 120، 128، 163، 420، 449، 467، 468، 591، 782 تایوان / 96، 138، 420، 466، 467، 469 تأسیسات اتمی فرانسه / 148 تأسیسات و سازمانهای بین المللی (کتاب) / 167 تبریز / 4، 87، 88، 260، 276، 285، 291، 410، 630، 631، 633 تبریزی / 667، 733 تحقیقات زمین شناسی و لرزه نگاری / 429 تحول سیاست آمریکا در خاورمیانه (کتاب) / 826 تحول سیاست خارجی ایران (کتاب) / 826، 827 تدین، سیدمحمد / 526 تراز (هفته نامه بازرگانی خارجی) / 171 تراست مغزهای امپراطوری (کتاب) / 167 ترانس - آندین / 426، 434، 435، 436 تربیت (بانو) / 667 ترکمن صحرا / 403 ترکیه / 96، 101، 125، 135، 136، 160، 163، 361، 381، 384، 387، 392، 398، 405، 407، 410، 411، 420، 424، 474، 482، 483، 484، 485، 503، 524، 535، 588، 591، 603، 606، 632، 680، 688، 693، 694، 705، 714، 720، 723، 726، 730، 731، 769، 774، 778، 786، 789، 808، 820، 823 تریپولی / 479 ترینیداد / 433 تسورو / 442، 450 تکساکو شوران (پاراگوئه) / 438، 443، 448،

ص: 844

488، 489 تکساکوگلف / 437 تگزاس پاسیفیک / 467، 468 تگزاس گلف / 462 تل آویو / 23، 25، 43، 357 تنگه ماژلان / 444، 445 تنگه مالاکا / 456 تنگه والدیویا / 444 تنگه هرمز / 33، 206، 476، 477 توباگو / 433 تورتیلا / 143 توسلی / 667، 733 توسینت، دی. ار. / 797، 798 توکیو / 334، 335، 336، 337، 338، 340، 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 348 تولو / 456 تونس / 177، 420، 424، 474، 478، 479، 480 تویچل، هام (ژنرال) / 785، 786، 787، 788، 793، 794، 796، 797 تهران ژورنال / 48، 745 تهرانی / 51 تهرانی، یعقوب / 667، 733 تیتو (مارشال) / 102، 133 تیلور (سرهنگ) / 783 تیمرمن / 501 تیوکول / 312 ثابتی، پرویز / 16، 359 ثامنی / 667، 733 ج جابرالاحمد الصباح / 193، 196 جابر علی الصباح / 196 جاسم خالد المرزوق / 196 جامعه شناسی سیاسی (کتاب) / 170 جاناتا / 453 جانسون، لیندون بی. / 826، 827 جاوه / 449، 450، 451 جاوید، رفیع / 383، 638، 639، 642، 644، 665، 667 جبهه آزادیبخش ملی (یمن) / 228 جده / 23، 43، 357 جرم شناسی (کتاب) / 168 جرمن، ویلیام.دی. / 812 جزایر آدامان / 422 جزایر اسپراتلی / 469 جزایر فالکلند / 424، 426، 429، 431 جزیره تاسمانی (استرالیا) / 168 جزیره تاسوس (یونان) / 484 جزیره خارک / 251، 253، 257، 258، 259، 268، 270، 273، 274، 278، 284، 294 جزیره خیوس (یونان) / 483 جزیره لاوان / 261، 262، 277، 284 جزیره لسوس (یونان) / 483 جعفر نمیری / 177 جعفریان / 52 جعفری (دکتر) / 667 جلالی نوری (مهندس) / 667، 733 جمال عبدالناصر / 738 جمعیت آزادی آذربایجان / 630 جم، فریدون (تیمسار) / 350، 357، 359، 527 جم، محمود / 524، 526 جمهوری دموکراتیک خلق یمن / 104، 176 جمهوری دومنیک / 143 جمی / 767 جنبش غیر متعهدها / 109، 126، 146 جنگ ایران و روس / 497، 589

ص: 845

جنگ جهانی اول / 94، 95، 591 جنگ جهانی دوم / 32، 33، 34، 47، 95، 96، 159، 300، 413، 498، 499، 560، 823 جنگ چین / 47 جنگ کره / 165 جنگ ویتنام / 97 جنگهای داخلی آمریکا (1861 - 1865) / 93 جونتا / 430 جونز، جی.ا. / 301، 606، 617 جونیور (سرهنگ) / 565 جهانبانی (بانو) / 667، 733 جهانشاهی / 667، 733 جهانگیری / 667، 733 جیبوتی / 104 جینوچیو، لئونارد. آ. / 335، 345، 346 چ چاد / 105، 421، 423، 487، 493 چاکواکسپلوراسیون / 448 چاه بهار / 319، 358 چاینیز / 466 چپمن / 385، 394 چرچ، دبلیو. ویت (سرهنگ 2) / 575، 576 چرچیل / 499، 732 چریکهای فدایی خلق / 73، 400، 402 چکسلواکی / 95 چمران، مصطفی/ 2، 79، 80، 81، 351، 352، 356، 408 چوبوت / 430 چیاپاز / 426، 428 چین / 102، 103، 118، 121، 132، 133، 138، 139، 148، 151، 406، 466، 467، 469، 471، 472، 588، 591 ح حاتم (دکتر) / 667 حاجی باغلو / 667، 733 حاذقی / 628، 636، 667، 733 حافظ اسد / 480، 481 حباری (سوریه) / 481 حبیب اللهی / 50، 52 حبیبی / 667 حجازی (ارتشبد) / 634 حزب ایران نوین / 593، 616، 619، 622، 625، 626، 634، 641، 642، 658، 659، 669، 670، 671، 686، 691، 721، 737 حزب بعث عراق / 779 حزب پان ایرانیست / 357 حزب توده / 4، 12، 349، 353، 383، 384، 387، 407، 753 حزب جاناتا / 455 حزب رستاخیز / 316، 381 حزب مردم / 619، 625، 669، 670، 686، 689، 691، 725، 727 حسن ابن عبداللّه الشیخ / 219 حسین ابراهیم المنصور / 218 حسین عبدالرزاق الجزایری / 219 حسین عبداله الامری / 201 حسینی (سرهنگ) / 644، 645، 665، 667، 733 حشام محی الدین نظیر / 219 حضرت علی (ع) / 14، 22 حضرت محمد (ص) / 50 حق شناس / 667، 733 حقوق بین المللی اوپنهایم (کتاب) / 697 حکمت، علی اصغر / 526 حکمت یزدی، امیر (دکتر) / 603، 667، 733 حکیمی، ابراهیم / 525

ص: 846

حکیمیان (سرتیپ) / 667 حلف بن نصیر وهابی / 208 حمدان بن محمد آل نهیان / 238 حمد بن خلیفه الثانی / 213 حمد مبارک العیار / 196 حمود یوسف النصیف / 197 حمید بن حمود آل بوسعید / 208 حوزه ریدبنک / 469 حوزه ریدینگ بیتس و ناتوماس / 453 حوزه نفتی آتاکامی یونیون ژاپکس / 451 حوزه نفتی آردوژونای آرکو / 451 حوزه نفتی آغاجاری / 270 حوزه نفتی آمپا / 458 حوزه نفتی اسپه جوس / 441 حوزه نفتی اشتارت / 479 حوزه نفتی اکسون / 456 حوزه نفتی ال بروما / 478، 479 حوزه نفتی الدولاب / 479 حوزه نفتی الهویزه / 477 حوزه نفتی امرود مارین / 491 حوزه نفتی اوزپری / 458 حوزه نفتی اوومیبال / 493 حوزه نفتی ایپاک / 271 حوزه نفتی ایریان جایا / 451 حوزه نفتی بخرآباد / 464، 465 حوزه نفتی بگمگانی / 464 حوزه نفتی پترو آنگول / 489 حوزه نفتی پروم / 460 حوزه نفتی پوتوار و سند / 463 حوزه نفتی پوتومایو / 443 حوزه نفتی پوزاریکا / 427 حوزه نفتی تاراکان / 450 حوزه نفتی تیتا / 441 حوزه نفتی تیواکونو / 437 حوزه نفتی جی سی / 493 حوزه نفتی چاوک / 460 حوزه نفتی حمزه (سوریه) / 480 حوزه نفتی حوبیسه (سوریه) / 480 حوزه نفتی داریوش / 270، 272، 274، 275 حوزه نفتی دیوری / 450 حوزه نفتی رفورما / 427، 428 حوزه نفتی روبل سانتو / 446، 447 حوزه نفتی رومیلان (سوریه) / 480 حوزه نفتی سانگا - سانگا / 450 حوزه نفتی سریا / 458 حوزه نفتی سمارنگ / 456 حوزه نفتی سوئی (بلوچستان پاکستان) / 462 حوزه نفتی سویدیه (سوریه) / 480 حوزه نفتی سیتای ناتوماس / 451 حوزه نفتی سیح نحیداح / 477 حوزه نفتی سیدی الاعتیام / 479 حوزه نفتی شیری پونو / 437 حوزه نفتی قارن اعلم / 477 حوزه نفتی قبا / 477 حوزه نفتی کابیندای گلف / 490 حوزه نفتی کاراچوک (سوریه) / 480 حوزه نفتی کامبیتی / 441 حوزه نفتی کامپوس / 438، 440 حوزه نفتی کاوالا / 484 حوزه نفتی کرتانوس - کوبان / 446 حوزه نفتی کونوکو / 456 حوزه نفتی لوآنگو / 491 حوزه نفتی لوکونیا / 456 حوزه نفتی مارون / 270 حوزه نفتی مارونیاس / 485 حوزه نفتی ماری / 463 حوزه نفتی مان / 460 حوزه نفتی مکران / 463

ص: 847

حوزه نفتی مولادی / 464 حوزه نفتی میانونگ / 460 حوزه نفتی میری / 455 حوزه نفتی میناس / 450 حوزه نفتی والیوو کاسیم پترومرترند / 451 حوزه نفتی وست ارب / 456 حوزه نفتی هاندیل و بکاپای توتال (اندونزی) / 451 حوزه نفتی ینانگ یانگ / 460 حوزه نفتی یونیون (بانکوک) / 468 حوزه های نفتی سوماترا / 449 حوضچه آسام / 464 حوضچه نفتی اوسترال (ماژلان) / 429 حوضچه نفتی ایندوس / 462 حوضچه نفتی پاستازا - مارانون / 436 حوضچه نفتی پوتومایو / 443 حوضچه نفتی پی ریتی / 448 حوضچه نفتی خلیج کوچ / 453 حوضچه نفتی سالادو / 448 حوضچه نفتی سانترال / 459 حوضچه نفتی سان ژورگه / 429 حوضچه نفتی کاراندیتی / 441، 448 حوضچه نفتی کامپوس / 439 حوضچه نفتی کلرادو / 430 حوضچه نفتی کواوری / 453 حوضچه نفتی گابن / 490 حوضچه نفتی ماگدالنای میانه / 443 حوضچه نفتی مالویناس / 429 حیدر ابوبکر العتاس / 230 خ خاتمی (ژنرال) / 49، 301، 302، 303، 313، 314، 315، 318، 321، 322، 323 خاتمی، محمد / 303 خادمی، 302، 313، 315 خالد الاحمد الجابرالصباح / 196 خالد بن حمدالثانی / 214 خالد بن عبدالعزیز السعود / 217، 218 خالد بن عبداللّه العتیه / 214 خالد فضل منصور / 230 خالد محمد المانی / 214 خاندان آل خلیفه / 192 خاندان ثانی / 212، 213، 215 خاندان صباح / 185، 193، 194، 199 خانلری (دوشیزه) / 383 خاورمیانه / 5، 6، 7، 23، 25، 26، 27، 32، 33، 34، 38، 40، 41، 53، 82، 84، 96، 102، 103، 106، 127، 132، 160، 187، 217، 226، 299، 323، 385، 400، 421، 422، 425، 559، 561، 569، 645، 693، 727، 728، 731، 742، 780، 821، 823، 825، 827 خبرگزاری ایران / 803 خبرگزاری پارس / 271 خرمشهر / 66 خروشچف، نیکیتا / 824 خسروانی / 16، 643 خسروداد / 52 خط لوله ایگات / 2، 68، 252251، 273، 277، 282، 285 خط لوله ترانس - آندین / 434 خط هوایی اردن / 367 خطیبی، حسین (دکتر) / 657، 660، 667، 668، 670، 733 خلعت بری، عباسعلی / 800 خلفان الرومی / 238 خلل ابن احمد / 643 خلیج بنگال / 422، 464

ص: 848

خلیج تونکین / 471 خلیج حمامت / 479 خلیج سوئز / 424، 473، 474، 475، 476 خلیج فارس / 6، 34، 43، 103، 136، 137، 175، 176، 177، 181، 183، 185، 187، 191، 197، 200، 206، 212، 223، 226، 231، 235، 249، 286، 343، 357، 499، 503، 828، 830 خلیج فارس و نقش ایران (کتاب) / 830، 823 خلیج کورو / 433 خلیج گابن / 479 خلیج گایاکیل / 437 خلیج مارتابان / 460 خلیج هندوراس / 446 خلیفه ابن حمدالثانی / 213 خمینی، حاج آقا مصطفی / 673، 714، 769، 779 خواجه نوری، محسن / 622، 629، 635، 642، 644، 645، 647، 648، 649، 650، 653، 654، 659، 662، 664، 667، 733 خوزستان، 69، 80، 251، 261، 262، 263، 264، 265، 270، 274، 285، 349، 359، 361، 390، 412، 742 خیابان اسلامبول / 633 خیابان اقدسیه / 342 خیابان داندالک / 361 خیابان فرید / 342 د - ذ دادگاه انقلاب / 9، 77، 78 داگلاس، مک دونالد / 304، 321، 323 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 9، 99، 178، 250، 305، 333، 418، 504، 595، 723 دانشکده پلیس / 501 دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران / 170، 406 دانشکده ستاد نیروی هوایی ایران / 366، 370، 375، 566 دانشگاه آیداهو / 410 دانشگاه اکلاهما / 410 دانشگاه اورگون / 57 دانشگاه پنسیلوانیا / 57 دانشگاه پهلوی شیراز / 57، 382، 385، 386 دانشگاه تهران / 382، 383، 384، 410 دانشگاه جان هاپکینز / 410 دانشگاه ژنو / 406 دانشگاه سیراکوز / 361 دانشگاه شیکاگو / 410 دانشگاه فردوسی مشهد / 46 دانشگاه کلمبیا / 160 دانشگاه کمبریج / 406 دانشگاه کنتاکی / 406 دانشگاه کورنل آمریکا / 386 دانشگاه ملی / 319 دانشگاه ویرجینیا / 819 دانشگاه ییل / 410 دانشور، خسرو (سرتیپ) / 357 دانمارک / 41، 127، 693، 726، 815 دانیلز، کیث آلن (ناوبان 1) / 807، 810، 811 دایان، موشه / 27 دروس تهران / 359 دره لوزون کاگایان / 469، 470 دریاچه توز / 482 دریای آندامان / 467 دریای اژه / 135، 482، 483، 484، 485 دریای ایونی / 485 دریای جنوب چین / 422، 424، 431، 469

ص: 849

دریای خزر / 49، 383 دریای سیاه / 482 دریای شرق چین / 466، 471 دریای عرب / 453 دریای مرمره / 482 دریفوس، لوی گ. / 519 د. شیخاوندی / 168 دفتر پوینت لوا (سان دیه گو کالیفرنیا) / 355 دفتر تحقیقات اقتصادی (بخش کشورهای در حال رشد) / 179 دفتر شهبانو / 383 دکترین مونرو (1823) / 93، 94، 153 دکوالیکسن (Deqallaixn) / 24 دماغه والویس / 141 دمینکس / 475 دوآلای (کامرون) / 494 دوبی / 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242 دوبیوپوی، آلن / 14، 15 دورژه، موریس / 170 دوسدوی / 25 دوشان تپه / 51، 366 دوگل (ژنرال) / 148، 389 دولاند، ش. / 167 دولتشاهی (بانو دکتر) / 667، 733 دومان، اف. ک. (سرهنگ) / 506، 511 دومنیکا / 144 دهش، هوشنگ / 302، 304، 318، 319، 327 دهلی نو / 23، 43، 138، 357، 452، 453، 454، 455 دیار بکر / 482 دیبا / 260 دیرتک / 368، 369 دیزل سازی / 88 دیهیم / 667 ذبیحی / 667، 733 ذوقی، ایرج (دکتر) / 504 ر رادیو بی بی سی / 53 رادیو پکن / 698، 746 رادیو پیک ایران (ایستگاه رادیویی مخفی حزب توده) / 349، 353، 746، 753 رادیو تلویزیون ملی ایران / 79، 350، 353، 354، 355، 360 رادیو خاورمیانه / 353 رادیو محلی تهران / 803 رادیو مسکو / 746 راسک / 744، 746، 771، 778 راشد بن سعید المکتوم / 237، 238، 241، 242 راشد عبداله علی النویمی / 238 راف، لاری. ئی. (ستوان 2) / 807، 809، 811 راک ول، استوارت دبلیو. / 302، 315، 581، 582، 605، 613، 614، 616، 671، 672، 686، 688، 690، 692، 706، 710، 711، 713، 715، 721، 737، 739، 740 راگان، ریجیز. جی. (سرگروهبان) / 811 رامبد / 624، 625، 638، 639، 642، 644، 648، 650، 651، 654، 655، 656، 662، 663، 664، 665، 666، 667، 670، 691، 712، 721، 725، 730، 733، 741 رامتین، سهراب / 355 رامتین، سیامک / 355 رامتین، سیروس / 333، 348، 349، 350، 351 راو، ائی. ای. / 786

ص: 850

راور، 16 راولند، جری. ا. (گروهبان 1) / 807 راه آهن تهران - تبریز / 68 راه آهن خرمشهر - بندر امام خمینی (بندرشاهپور) / 68 راه آهن دولتی ایران / 24 رایدر (سرلشگر) / 307 رایدلی (ژنرال) / 500 رأس الخیمه / 238 ربیعی / 50 رجائی / 642، 644، 667، 733 رحیمی / 52 رزم آرا، پرویز / 361 رزم آرا، حاج علی (تیمسار) / 349، 357، 358، 359، 361، 362، 531 رزم آرا، نوذر / 349، 358، 361 رزم آرا، هرمز / 357، 358، 359، 360، 361 رستوران خانسالار (تهران) / 49 رستوران رکامیه (پاریس) / 385 رستوران کاروانسرا / 17 رستوران میرابل / 24 رشتی (دکتر) / 666، 667 رشید محمد ثابت / 230 رضائیه / 16 رضاخان / 77، 498، 502، 591، 593 رضوانی (دکتر) / 667، 733 رضوی / 667 رم / 362، 363، 364، 365، 366، 367، 368، 369، 370، 372، 374، 376، 377، 378، 379، 380، 381، 824 رمضانی (دکتر) / 666، 667، 730، 733 رمضانی، روح اللّه (پرفسور) / 625، 666، 667، 730، 733، 783، 801، 802، 819، 823، 826، 827، 830 رندر (دوشیزه) / 801، 802 رنون، پیر / 167 روحانی / 641، 653، 667، 733 روحانی زیارتی، حمید / 673 رود پلاته / 448 رودزیا / 104، 140، 141، 155، 406 رود سرخ / 472 رود مکونگ / 472 رود نستوس / 484 رود نیجر / 487، 488 رود نیل / 474 رودنیو، پیتر / 822 روزالیند (همسر راک ول) / 715 روزنامه آتش / 16 روزنامه آژنگ / 615 روزنامه اراده آذربایجان / 628 روزنامه اطلاعات / 54، 626، 627 روزنامه پاری ماچ / 388 روزنامه پیغام امروز / 615 روزنامه تهران تایمز / 73 روزنامه فیگارو / 394 روزنامه کرمانشاه / 413 روزنامه کیهان / 48، 52، 152، 170، 316، 626، 627، 733 روزنامه کیهان اینترنشنال / 709، 819 روزنامه مهر ایران / 727 روزولت / 499 روستا / 667، 733 روسیه / 77، 94، 133، 186، 198، 218، 220، 226، 227، 229، 231، 235، 277، 474، 498، 528، 589، 678 رومانی / 95، 465، 472، 473، 481 رونالد. آر. دیویس (سرهنگ) / 811 رهبر / 667

ص: 851

رهنوردی (دکتر) / 667، 733 ریاحی، تقی (سرتیپ) / 338، 339 ریاحی، مهدی (مهندس) / 641، 667، 733 ریاض ال اکبری / 230 ریاضی، عبداللّه (مهندس) / 15، 621، 660، 670، 733 ریدلی، سی. اس (سرلشگر) / 506، 510، 511 ریگان، رونالد / 97، 98، 149، 154، 160، 162، 163 ریگی / 667، 733 رینکر، جرالد. دبلیو. (سرهنگ 2) / 811 رینوزا / 428 ریودوژانیرو / 438 ریوگرند / 439 ریونگرو / 430 ریویو، ویرجینیا کوارترلی / 826 ز زئیر / 105، 142، 421، 423، 492، 493 زاهدان / 606 زاهدی، اردشیر / 16 زاهدی، فضل اللّه / 498، 544 زاید بن سلطان آل نهیان / 236، 237، 238، 240، 241، 242 زرآور (مهندس) / 667 زرگرزاده / 733 زرن، توماس / 179 زعفرانلو (دکتر) / 641، 667 زلاندنو / 96 زنجان / 374 زنجانچی (مهندس) / 667، 733 زند / 667، 733 زندنیا، شاپور / 351 زهتاب فرد / 625، 626، 629، 633، 637، 644، 659، 666، 667، 670، 725، 730، 732، 733 زیرینسکی / 572 زیمرمان، وارن / 395 ژ ژاپن / 96، 102، 106، 115، 125، 138، 139، 160، 182، 223، 234، 465، 466، 467، 470، 471، 472، 492، 588، 590، 694، 726، 789، 790، 822، 830 ژاندارمری شاهنشاهی ایران / 500، 501، 505، 515، 517، 525، 526، 528، 529، 530، 533، 550، 551، 552، 553، 554، 555، 557، 559، 562، 563، 569، 570، 597، 736، 824 ژنو / 108، 130 ژیزل / 440 س ساحل شمال غربی صباح / 455 ساحل عاج / 421، 422، 423، 493، 494 سادچیکف / 524، 529 ساراواک / 455، 456 سازمان آزادیبخش فلسطین / 198، 390، 395، 402 سازمان اداره مستشاری / 522 سازمان اطلاعات دفاعی (DIA) / 365 سازمان اطلاعات و امنیت ایران / 11 سازمان اطلاعاتی اسرائیل / 361 سازمان اطلاعاتی فرانسه / 15 سازمان اطلاعاتی مصر / 361 سازمان انرژی اتمی ایران / 24 سازمان بهداشت جهانی / 117، 129، 148 سازمان توسعه و همکاری اقتصادی / 70، 106،

ص: 852

107، 110 سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) / 5، 332، 333، 334، 348، 349، 350، 356، 362، 363، 367، 371، 372، 376، 379، 380، 383، 401، 418، 471 سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران / 8، 70، 71 سازمان علمی، فرهنگی، آموزشی سازمان ملل (یونسکو) / 130، 147، 165 سازمان عمران و توسعه اقتصادی / 129 سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) / 147 سازمان مجاهدین خلق / 73 سازمان مرکزی آمار / 601 سازمان ملل متحد / 9، 107، 108، 109، 111، 114، 117، 118، 119، 126، 127، 128، 131، 135، 141، 147، 153، 159، 164، 165، 171، 198، 406، 470، 485، 527، 532، 534، 548، 549، 598، 599، 624، 657، 770، 778، 828 سازمان وحدت آفریقا / 111، 141، 142 سازمان همکاری و عمران اقتصادی / 107، 111، 113، 118، 136، 138، 147، 164 ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) / 53، 132، 165 ساقطلیان / 85، 86 ساکس، لیک / 527 ساگینیان / 667، 733 سالتا / 430 سالت لیک سیتی / 396 سالم الصباح السالم الصباح / 196 سالم ربیع علی / 227، 228، 229، 231، 235 سامپاگیتا / 469 ساموآی شرقی / 128 سامیراد (دکتر) / 667، 733 سانتاکروز / 430 سانتوز / 439 سانتیاگو / 444، 445 ساندرز / 6، 7، 32، 82 ساندس، آر. وای (سروان) / 506، 511 سان دیه گو (کالیفرنیا) / 48، 355 سان ژورگه / 430 ساواک / 11، 16، 29، 50، 52، 349، 351، 358، 359، 361، 382، 386، 391، 679، 714، 770 ساوه / 252 سایپم / 479 سایگون / 472 سپهر، اصغر (تیمسار) / 357 ستاد مرکزی سیا / 331، 362 سجادی / 689 سحابی، یداللّه / 73 سرانو، جورج دیاز / 427 سرتیپ پور / 620، 621، 623، 626، 627، 644، 645، 656، 663، 666، 667، 670، 686، 712، 721، 733، 743 سرگیپه / 439 سری لانکا / 125 سعادتمند (تیمسار) / 351 سعدالعبداللّه الصباح / 194، 196 سعود بن فیصل السعود / 219 سعید (دکتر) / 667، 733 سعید عبدالخیر النوبان / 230 سفارت آمریکا (آنکارا) / 399 سفارت آمریکا (امان) / 32 سفارت آمریکا (برازاویل) / 110 سفارت آمریکا (بیروت) / 110 سفارت آمریکا (پاریس) / 70، 382، 384،

ص: 853

385، 389، 393، 395، 405 سفارت آمریکا (توکیو) / 261 سفارت آمریکا (تهران) / اکثر صفحات سفارت آمریکا (رم) / 362، 367 سفارت آمریکا (فرانسه) / 381، 394 سفارت آمریکا (کپنهاک) / 40 سفارت آمریکا (ماپوتو) / 110 سفارت بلغارستان / 353 سفارت فرانسه / 4، 14، 24 سکیوریتی پاسیفیک نشنال بانک / 355 سلسله جبال مکران / 462 سلطان ابن عبدالعزیز السعود / 218 سلطان احمدی / 667، 733 سلطان بن احمدالمعلا / 238 سلطان حسین / 589 سلطان قابوس ابن سعید آل بو سعید / 183، 205، 206، 207، 208، 210، 211 سلطان محمد الدوش / 230 سلطان (ناخدا) / 52 سلطنت آباد / 380 سلمان الدویج الصباح / 197 سلیمان (پادشاه عثمانی) / 588 سلیمان زیدالخالد / 196 سلیمان عبدالعزیز السلیم / 218 سلیمانی کاشانی / 667 سلیم بصیر آل بوسعید / 207 سلیم ربیع علی (پرزیدنت) / 228 سلیمی، ایران / 773، 774 سلیمی، رضا (دکتر) / 8، 70، 71، 773 سمیعی، ابتهاج / 667، 733 سمیعی، ادیب / 667 سمیعی، صادق / 83 سن آنتونیو (تگزاس) / 367، 375 سنابادی / 767 سنترام زامورا / 446، 447 سنجابی، کریم (دکتر) / 18، 50، 73 سنجر، ابراهیم (دکتر) / 504 سند (SIND) / 462 سنگاپور / 128، 154 سنگال / 8، 70 سنگه وی، رامش / 826 سنندج / 16، 402 سوئد / 127، 469 سوئز / 475، 476 سوئیس / 304، 313، 314 سواپو / 165 سوانسون، بایرون. ال. (ستوان 1) / 807، 809، 811 سوث فیوریوس / 456 سودان / 71، 141، 142، 177 سوده ور / 87 سورپزا / 492 سورنسن، تئودر / 825 سوریه / 182، 231، 420، 480، 481، 482، 588 سوسیته بلژیک / 492 سوسیته دولیتورال (زئیر) / 492 سوفیران / 262، 263، 264، 265، 276، 278، 279، 281، 283، 285، 289 سوگارد، تئودوعال (سرهنگ 2) / 506، 511 سولیوان، ویلیام اچ. / 16، 17، 250، 254، 255، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 268، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 283، 285، 286، 287، 289، 290، 291، 292، 293، 295، 326، 327، 385، 388، 391 سوماترا / 449، 450، 452

ص: 854

سومالی / 104، 141، 142، 143، 422 سوموزا / 105 سویدیه / 480 سویفت، الیزابت / 812، 818 سهراب (اداره گذرنامه) / 355، 800، 801، 802 سیاست امنیت ملی آمریکا در دهه هشتاد (کتاب ) / 98 سیاست خارجی آمریکا از دیدگاه مورگانتا / 167، 170 سیتگو / 460 سیتو / 96 سیتی سرویس / 469 سیدالرقبانی / 238 سید العیص / 238 سید صالح سلیم / 230 سیدی، سید حسین / 170 سیریپ (شرکت نفت ملی ایران و سوفیران) / 262، 263، 264، 265، 270، 271، 272، 273، 274، 276، 277، 278، 281، 283، 285، 289 سیستم اطلاعاتی ایران (ایز ایران) / 302، 307، 315، 397 سیفی / 667، 733 سینما رکس آبادان / 49 ش شاخ آفریقا / 7، 38، 97، 100، 104، 109، 132، 141، 186، 226، 231 شاخوئی / 667 شارجه / 236، 238، 239 شامپیتر، جوزف / 385 شاه (پهلوی، محمدرضا) / 4، 5، 6، 7، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 21، 22، 23، 25، 26، 27، 28، 29، 31، 35، 36، 37، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 51، 53، 54، 56، 73، 76، 77، 84، 86، 97، 136، 185، 194، 208، 217، 219، 224، 247، 248، 249، 253، 257، 270، 271، 273، 300، 301، 302، 303، 305، 306، 307، 310، 311، 312، 318، 319، 321، 327، 331، 333، 334، 336، 338، 341، 344، 349، 350، 351، 364، 371، 373، 381، 382، 385، 386، 388، 389، 393، 395، 398، 400، 402، 403، 405، 408، 409، 410، 498، 499، 502، 503، 524، 529، 531، 560، 561، 592، 593، 594، 595، 607، 615، 616، 619، 623، 629، 633، 641، 670، 671، 673، 676، 680، 686، 689، 690، 691، 692، 710، 712، 714، 719، 721، 722، 723، 725، 734، 737، 741، 754، 758، 759، 767، 769، 770، 775، 777، 778، 783، 795، 813، 819، 824، 825، 826، 828 شاهراه قم / 68 شاهزاده سعود / 225 شاهزاده عبداللّه / 220، 226 شاهستان (پروژه نوسازی مرکز تهران) / 68 شبه جزیره سینا / 26، 475 شبه جزیره غربی سانتاالنا / 436 شبه جزیره کره / 139 شبه جزیره گواجیرا / 443 شبه جزیره موساندام / 477 شجاع الدین (وابسته به شریعتمداری) / 353 شرر، دان آلن (ناخدا دوم) / 806، 809، 811 شرکاء، جلیل / 8، 75، 76 شرکت ئی الی اف / 488 شرکت آنترپوزاسا / 446

ص: 855

شرکت ارج / 42 شرکت اسکو / 251، 253، 254، 255، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 267، 268، 269، 270، 271، 272، 273، 274، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 288، 289، 290، 291، 292، 293، 294 شرکت اسکو / 272 شرکت اکونومیک اند دیولوپ منت / 313 شرکت الکتریسیته هسته ای ایران (INECO)/ 307 شرکت امریکایی (ریدینگ بیتس و ناتوماس / 453 شرکت انی / 475 شرکت ایپاک / 258، 261، 262، 264، 268، 270، 272 شرکت ایندیااویل لیمیتد / 454 شرکت برمودا / 313 شرکت بل هلیکوپتر / 304، 312 شرکت بیمه هرمز / 88 شرکت پریموس / 633 شرکت پست و تلگراف و تلفن / 318 شرکت تراکتورسازی رومانی / 57 شرکت تریپکو / 481 شرکت تکنولوژی پیشرفته ایران / 307 شرکت توتال / 451، 460 شرکت جان دیر / 57 شرکت جنتی اینترنشنال / 326 شرکت جنرال موتورز / 75 شرکت جی.تی.ئی. / 75 شرکت خاور / 87 شرکت دنجون ایران / 362 شرکت دوپونت / 75 شرکت دیزل سازی / 87، 88 شرکت دیلمر بنز آلمان / 87، 88، 89، 377 شرکت شهام فیوج / 323 شرکت گرومن / 302، 303، 310، 311، 316، 317، 318، 319، 320، 321، 322، 323، 324، 325، 326، 327 شرکت لاپکو / 258، 261، 262، 263، 264، 270، 271، 272، 273، 274، 276، 277، 278، 280، 281، 283، 284، 285، 287، 290 شرکت لاکهید / 304، 313 شرکت لاوی / 323، 325 شرکت لیتون / 304، 313 شرکت مرسدس بنز / 87 شرکت مسی فرگوسن (تبریز) / 57 شرکت مک دونالد داگلاس / 304، 312 شرکت ملی گاز ایران / 251، 252، 273، 277 شرکت ملی نفت ایتالیا / 439 شرکت ملی نفت ایران / 6، 22، 80، 84، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 266، 268، 269، 270، 271، 273، 274، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 285، 287، 288، 289، 290، 293، 294، 827 شرکت ملی نفت ایران و اسکو / 253 شرکت ملی نفت فیلیپین / 470 شرکت موبیل / 475 شرکت نفت اسوآمین اویل / 448 شرکت نفت اکوادور / 437، 438 شرکت نفت انگلیس / 233 شرکت نفت ایتالیا / 488، 494 شرکت نفت برمه / 454 شرکت نفت چاینیز / 466

ص: 856

شرکت نفت سوریه / 481 شرکت نفت شیلی / 445 شرکت نفت مصر / 474، 475، 476 شرکت نفت میانما / 460، 461 شرکت نفت هند / 454 شرکت وستینگهاوس / 312 شرمن (سرگرد) / 576 شریعتمداری، حسن / 349، 353 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت اللّه) / 4، 14، 18، 49، 274، 331، 353، 381، 406، 407، 600، 632، 670، 689، 691، 733 شریف امامی، جعفر / 18، 49، 50، 274، 385، 388 شریفی، فیروز / 397، 398، 399، 400، 401، 402، 403، 404، 405 شریور، سرجنت / 827 شفیع مقتدر شفیعا / 359 شفیعی پورکرمانی / 667، 733 شکیبی (تیمسار) / 620 شلزینگر، جیمز اچ. / 262، 308، 316، 350، 351 شمس آبادی، رضا / 775 شوارتزکف، اچ. نورمان (سرتیپ) / 500، 528 شوپ، لورنس اچ / 167 شورای انقلاب / 77، 723، 803، 804 شورای عالی خلق یمن / 229، 230 شورای نیابت سلطنت / 37، 51 شوروی / 3، 26، 32، 41، 73، 95، 96، 100، 101، 102، 103، 104، 106، 108، 109، 122، 123، 124، 130، 131، 132، 133، 134، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 148، 149، 155، 163، 182، 185، 206، 208، 226، 251، 252، 273، 332، 336، 403، 411، 465، 472، 473، 474، 489، 490، 498، 501، 505، 525، 527، 528، 529، 549، 606، 630، 676، 678، 722، 723، 774، 824، 826، 827 شوشتری، حکیم (دکتر) / 629، 667 شهرک ساحلی زواره (لیبی) / 479 شیخ الاسلامی / 667 شیخ راشدالمکتوم / 237 شیخ زاید بن سلطان آل نهیان / 236، 237 شیراز / 4، 11، 13، 19، 260، 291، 382، 675، 742 شیرازی، حمید / 333، 334 شیلی / 105، 120، 144، 153، 420، 444، 445 ص صائبی (مهندس) / 642، 646، 648، 654، 666، 667، 733 صاحب قلم (دکتر) / 667، 733 صادقی / 579، 580 صالح، علی پاشا (دکتر) / 685، 749 صالح مصلح القاسم / 230 صالحی (دکتر) / 666، 667، 733 صباح الاحمد الصباح / 196، 455 صباغیان / 72، 79 صحیفه نور (کتاب) / 595 صحیم ابن حمدالثانی / 214 صدای ملی ایران / 746 صدر / 167 صدر اعظم اشمیت / 115 صدر، امام موسی / 352، 356، 357 صدقیانی (مهندس) / 667 صدیقی / 50 صدیقی، غلام حسین (دکتر) / 397، 400، 401، 402

ص: 857

صفار هرندی / 769، 778 صفی پور / 624، 642، 665، 667، 733 صمصام السلطنه / 591 صنایع کروپ آلمان / 71 صندوق اعتبارات ایران / 317 صندوق اوپک / 8، 70 صندوق بین المللی پول / 107، 115، 118، 135، 136، 146، 164، 423، 483 صندوق تراست / 118 صندوق کنترل مواد مخدر سازمان ملل / 127، 147 صندوق ویته وین / 118 صنعا / 186، 199، 204، 205، 228، 231 صنعت نفت ایران / 257، 258، 262 صنیعی، اسداللّه (سپهبد) / 600، 633 ض ضابطی طرقی / 667، 733 ضیائی، محمود (دکتر) / 660، 667، 669، 670، 686، 709، 733، 750 ضیایی، محمد / 616 ط - ظ طالب زاده رودسری / 667، 733 طالقانی، سیدمحمود (آیت اللّه) / 49، 72 طالقانی، مهدی / 356 طباطبائی / 79، 357، 359، 641، 642، 644، 646، 647، 655، 664، 665، 667، 733 طباطبائی، عبدالحسین / 661، 662، 665 طباطبائی، عدل (دکتر) / 625، 626، 647، 655، 667، 733 طباطبائی، فخر / 622، 623، 625، 626، 651، 667 طباطبایی، صادق / 356 طبس، 49، 332 طرح ترومن / 96، 160 طرح مارشال / 95، 160 طرح مالت (کتاب) / 170 طوفانیان، حسن (ژنرال) / 301، 302، 303، 304، 307، 308، 309، 310، 311، 312، 313، 314، 315، 316، 318، 319، 320، 321، 322، 323، 324، 327 طهماسبی / 667 ظفار / 97، 185، 206، 208، 209، 210، 211، 212، 220، 231، 476، 477، 478 ظفر، ملکشاه / 625، 665، 667، 733 ع - غ عاصم الحمالی / 208 عبدالرحمن سلیم العتیقی / 196 عبدالرحمن عبدالعزیز حسن الشیخ / 218 عبدالعزیز ابن خلیفه الثانی / 214 عبدالعزیز بن حمید القاسمی / 238 عبدالعزیز بن زیدالقریشی / 219 عبدالعزیز حسین / 197 عبدالعزیز عبداللّه الخویتر / 218 عبدالعزیز عبدالولی النشیر / 230 عبدالغنی عبدالقدیر / 230 عبدالفتاح اسماعیل / 227، 228، 229، 231، 235 عبدالکریم آل امیریانی / 201 عبداللّه احمد الغانم / 230 عبداللّه احمد بوخیر (دکتر) / 230 عبداللّه اعضروی / 238 عبداللّه المفرح / 197 عبداللّه بن عبدالعزیز السعود / 218 عبداللّه بن نصیر السویدی / 214 عبدالمطلب الکاظمی / 197

ص: 858

عبدالوهاب النفیسی / 196 عبدالوهاب عبدالواسع / 219 عبدی، ع. / 170 عثمانی / 94، 152، 588، 589، 590 عجمان / 236، 238 عدلی (مهندس) / 667، 733 عدن / 185، 205، 227، 228، 229، 231، 232، 234، 235 عراق / 17، 48، 49، 80، 108، 136، 138، 226، 231، 332، 333، 334، 335، 336، 344، 349، 362، 363، 364، 387، 390، 392، 398، 410، 591، 778، 779، 823، 824، 828 عراقی، مهدی / 769، 778 عربستان سعودی / 25، 27، 70، 102، 104، 106، 136، 137، 141، 176، 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 186، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 199، 200، 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 215، 217، 218، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 229، 231، 235، 236، 269، 334، 361، 381، 384، 387، 390، 417، 427، 478، 789 عطائی (مهندس) / 667 عطا، جنتی / 342 علم، اسداللّه / 310، 390، 592، 593، 686، 737 علومی، رضا / 169 علوی، پرویز / 170 علوی درویش، کیان / 219 علی احمد نصیر سلامی / 230 علی اسد مثنی / 230 علی الخلیفه الصباح / 197 علی بابایی، غلامرضا / 595 علی بن احمد الانصاری / 214 علی عبداللّه صالح / 199، 201، 205 علی عنتر / 227 علی ناصر محمد الحسنی / 227، 230 علی نصیر مجدالحسنی / 230 عمان / 23، 34، 104، 176، 180، 181، 182، 183، 185، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 220، 231، 240، 421، 473، 474، 476، 477، 478 عهدنامه گلستان / 589 عیدی امین / 105 عیسی بن سلمان الخلیفه / 187 عیسی غانم الکوری / 214 غنی (دکتر) / 667 ف فاجعه 17 شهریور / 248 فارل، تام / 383 فاریس سلیم احمد / 230 فاطمی، تقی (تیمسار) / 359 فالکلند / 429، 431 فالکنر، ویلیام.ال. (سرگرد) / 806، 810، 811 فاو، ریچارد / 819 فاهود / 477 فاین آلدن اچ. (سرهنگ 2) / 811 فتحعلیشاه قاجار / 497 فرالین، گوردن / 179 فرانتک، 368 / 369 فرانسوای اول (پادشاه فرانسه) / 588 فرانسه / 24، 25، 40، 41، 53، 94، 95، 96، 103، 104، 125، 134، 135، 137، 142، 150، 151، 160، 175، 177، 311، 381، 385، 386، 390، 396، 405، 406، 430،

ص: 859

498، 588، 589، 591، 650، 693، 694، 701، 726، 821 فرانسیس، فرانک دو / 304، 313 فرانکفورت / 365، 368، 375 فرانکو (ژنرال) / 150 فربد (تیمسار) / 408 فربود (دکتر) / 667 فرد / 397، 402، 403 فردوست، حسین (سرلشگر) / 15، 408 فرمانفرمائیان / 406 فرودگاه بین المللی تهران (مهرآباد) / 51، 53، 68 فصل نامه اداره کل امور بین المللی وزارت امور خارجه (جمهوری اسلامی ایران) / 171 فضل محسن عبداله / 230 فقیه / 8، 54، 55 فلات پوتوار / 462 فلات فالکلند / 429 فلات قاره کامپه چی / 428 فلاح، رضا / 259 فلت، هارولد. هانس (سرهنگ) / 565، 767 فنلاند / 95 فورت پراگ / 375 فورت هولابرد (مریلند) / 366، 375 فورمن، بنجامین / 824، 825، 826، 829 فوکس، گالن / 47 فولادوند / 659، 660، 661، 667، 733، 743 فونتن، آندره / 167 فهاربن تیمور بوسعید / 208 فهد بن عبدالعزیز السعود / 218، 225، 226 فهدبن محمود آل سعید / 207 فهیمی / 667، 733 فیربنک (سرهنگ) / 572 فیرکه، توماس. جی. (سروان) / 806، 809، 811 فیش (سپهبد) / 307، 308، 309 فیصل ابن علی فیصل آل بوسعید / 208 فیصل بن سمیع الثانی / 213 فیصلی / 667 فیگارو / 390 فیلکوفورد / 312 فیلیپس / 435، 442، 475، 488، 494 فیلیپین / 94، 96، 120، 139، 140، 154، 163، 420، 468، 469، 470 فیوج، آلبرت جی. / 303، 317، 318، 321، 322، 323 ق قابوس ابن سعید آل بوسعید / 185، 206، 207، 209، 211 قاسم بن محمدالثانی / 213 قاضی، ابوالفضل / 170 قاضی عبدالرحمن القسیبی / 219 قانون اساسی ایران / 11، 39، 73، 624، 685، 689 قانون منع جکسون - وانیک / 132 قاهره / 23، 43، 357، 474، 565، 746 قبرس / 135، 731، 803 قدرتهای بزرگ و صلح بین الملل از دیدگاه مورگانتا (کتاب) / 170، 171 قراچورلو / 629، 630، 641، 647، 649، 658، 667، 729، 730، 733 قرارداد سالت 2 / 3، 101، 109، 122، 123، 131، 132، 135 قرارداد کالینگاز / 68 قرارداد لاوی - گرومن / 317 قرارداد لوزان / 591 قرارداد وین / 598، 599، 600، 601، 602،

ص: 860

603، 619، 620، 621، 622، 623، 639، 640، 641، 646، 648، 652، 655، 656، 661، 664، 665، 693، 694، 726، 741، 743، 760، 761، 772، 803، 804، 829 قرارداد (LOME) / 115 قرارگاه بتاپیج گرومن / 322 قرارگاه توکیو / 345، 348 قرارگاه تهران / 322، 343، 344، 346، 355، 365، 368، 378 قرارگاه دموفسکی / 345 قرارگاه رم / 368، 372 قرارگاه سیا (تهران) / 331 قرارگاه سیا (رم) / 362 قرارگاه هنگ کنگ / 345، 346 قراگزلو (دکتر) / 667، 733 قره باغی / 50، 51، 52، 53 قزوین / 678 قشمی / 201، 228 قطب زاده، صادق / 79، 360 قطر / 180، 184، 212، 213، 214، 215، 216 قلعه جوقی / 667، 733 قم / 48، 49، 78، 251، 252، 410، 525، 594، 673، 676، 714، 767 قنات آبادی، شمس الدین / 16 قوام / 527 قوام السلطنه / 499 قهقرا (کتاب) / 152 قیس عبدالمنضم الرواوی / 208 ک کابل / 23، 43، 606 کابیندا (آنگولا) / 489، 490، 491، 492 کاپیتولاسیون / 502، 503، 587، 588، 589، 590، 591، 592، 593، 594، 595، 597، 600، 605، 607، 611، 615، 619، 669، 671، 673، 674، 679، 681، 686، 690، 692، 719، 720، 721، 722، 723، 725، 727، 735، 741، 745، 746، 747، 768، 769، 774، 778، 787، 803، 804، 808، 818، 820، 823، 829 کاتلر / 8، 58، 72 کاخ سفید / 97، 162، 592، 805 کاخ گلستان / 49 کاخ مرمر / 593، 775 کارائیب / 128، 144، 433 کاراکاس / 434 کاراندیتی / 441، 448 کارتر، جیمی / 7، 44، 97، 115، 152 کارخانه دیزل سازی / 88 کارخانه ذوب آهن ایتالیایی (بندرعباس) / 68 کارخانه گاز مایع لوموت / 458 کاستاریکا / 105، 162 کاظمی، عزالدین (دکتر) / 602، 607، 608، 609، 610، 696، 697، 698، 700، 750، 751، 752، 754، 755، 756، 757، 758، 781، 782 کافه پلاس دوترن / 389 کافی، احمد / 4، 11 کاکتوس / 428 کالتکس / 450، 452 کالیفرنیا / 48، 352، 375، 413، 427 کالیمانتان شرقی / 449، 450، 451 کالینز، اف. سی. / 47، 48 کامبخش، هاشم (سرهنگ) / 362، 363، 365، 374، 380 کامبوج / 41، 103، 121، 139 کامپوس / 438، 439، 440، 441

ص: 861

کامرون / 421، 423، 493، 494 کامکار (سرهنگ) / 804 کانادا / 96، 105، 131، 469، 693، 726، 830 کانال سوئز / 96، 232، 234، 503 کانون مترقی / 593 کپنهاک / 40، 41 کتابخانه مجلس شورای ملی / 619 کت، تام / 302، 316، 320، 323 کراچی / 23، 43، 357 کرافورد / 801 کردستان / 16، 80، 81، 359، 381، 386، 387، 390، 392، 393، 397، 402، 413 کردستان (ترکیه) / 384 کرمان / 16 کرمانشاه / 16، 276، 361، 402، 412، 413، 609، 773 کره جنوبی / 96، 97، 102، 110، 120، 139، 163، 184، 221، 420، 424، 449، 466، 467، 470، 471، 472 کره شمالی / 102، 139 کریاگیت / 139 کریستوفر / 8، 41، 60، 72، 73، 252 کریستوفرسن، هنینگ / 41 کریم احمد آل حرافی / 208 کسرائی / 667، 733 کسروی / 733 کشتی مک فادون / 789 کشفی / 304، 312، 667، 733 کشورهای گروه 77 / 145 کلارک، رمزی / 410 کلالی (دکتر) / 667 کلایدی. تیلور / 24 کلمبیا / 128، 420، 433، 442، 443 کلمنت، کارل / 810 کلوپ فرانسه / 783 کلونجر، کیث. دبلیو. / 807 کلیسای کاتولیک رم / 134 کلیفورد سی. متلوک / 572 کمالوند / 667، 733 کمانگر (مهندس) / 667، 733 کمپانی ئی ال اف (فرانسه) / 492، 493 کمپانی آرکو / 445 کمپانی آشلند / 458 کمپانی اگپپ ایتالیا / 265، 492 کمپانی الف - اراپ / 477، 478 کمپانی انو (ایتالیا) / 479 کمپانی اوشنیک اکسپلوراسیون / 493 کمپانی برونئی شل پترولیوم / 459 کمپانی پمکس (مکزیک) / 422 کمپانی تایلاساندهینی / 465 کمپانی تراکتورسازی ایران / 71 کمپانی تکساکو / 438 کمپانی سان / 458 کمپانی سانیو / 486 کمپانی سی. اف. پی / 486 کمپانی رویال داچ شل / 439، 455، 456، 457، 458، 459، 477، 478، 487، 488، 490، 492، 493 کمپانی شناندو اویل / 446 کمپانی شوران / 448 کمپانی فیلکو فورد / 304 کمپانی کوئنتانا / 478 کمپانی گابن / 490 کمپانی گلف / 438 کمپانی ماراتون یونیون / 462 کمپانی نفتی آسامرای (کانادا) / 453 کمپانی نفتی آشلند اویل / 488

ص: 862

کمپانی نفتی آموکو / 466 کمپانی نفتی اکسون / 439، 446، 447، 455، 457، 460، 467 کمپانی نفتی اکسیدنتال / 435، 441، 442 کمپانی نفتی تیکوک (ژاپن) / 492 کمپانی نفتی دولتی بولیوی / 441، 442 کمپانی نفتی سونانگول / 490 کمپانی نفتی فرانسه / 478 کمپانی نفتی کونوکو / 466 کمپانی نفتی گلف / 466 کمپانی نفتی یونیون / 464 کمپانی نورتروپ / 302، 303، 304، 310، 311، 312، 313، 315، 316، 317 کمپانی نورث وست / 437 کمپانی نور فرنیچر / 318 کمیته فرعی اروین / 821، 822، 823، 824، 825، 826، 827، 828 کمیته گنبدکاووس / 402 کمیته Whole / 119 کمیسیون اقتصادی برنامه محیط زیست اروپا / 129 کمیسیون جنگ / 600، 603، 644 کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل / 406، 778 کمیسیون دادگستری / 621، 622، 625، 626، 627، 632، 644، 651 کمیسیون مشترک ایران و آمریکا / 75 کندی، جان اف. / 592، 824، 825 کنسرسیوم اجی آی پی (ایتالیا) / 460 کنسرسیوم تکساکو - گلف، 443، 447 کنسرسیوم دومنیکس (آلمان) / 460 کنسرسیوم سی.اف.پی (فرانسه) / 460 کنسرسیوم گتی / 494 کنسرسیوم موبیل کایو / 472 کنفرانس آسپن / 386 کنفرانس ارتباط رادیویی جهانی سال 1979 / 107 کنفرانس برون فضائی سازمان ملل / 130 کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل / 114، 147 کنفرانس تهران / 500 کنفرانس خلع سلاح اروپا / 41 کنفرانس زنان میهن پرست / 822 کنفرانس سازمان ملل در مورد علم و تکنولوژی برای عمران / 147 کنفرانس سران (وین) / 824 کنفرانس صلح ورسای / 94 کنفرانس علم و تکنولوژی برای عمران / 117 کنفرانس عمومی یونسکو / 130 کنفرانس قانون دریاها / 108 کنفرانس مدیریت جهانی رادیو / 130، 148 کنفرانس CSCE مادرید / 134 کنگرلو / 667 کنگره (مجلس قانونگذاری امریکا) / 59، 81، 102، 104، 112، 113، 114، 115، 116، 118، 121، 122، 126، 127، 132، 162، 155، 163، 321، 519، 535، 536، 540، 542، 573، 593، 661، 699، 700، 702، 778، 820، 821، 822، 825 کنگو / 143، 421، 423، 491، 492، 713 کنلی، آواس (سرگرد) / 506، 511 کنوانسیون وین / 592، 600، 604، 605، 607، 608، 609، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 619، 625، 649، 656، 657، 669، 671، 672، 684، 687، 688، 689، 690، 693، 694، 696، 697، 698، 702، 703، 704، 705، 706، 707، 708، 710، 711، 712، 713، 720، 722، 726، 735، 736، 737، 738، 739، 740، 741، 743، 744،

ص: 863

745، 746، 748، 749، 750، 752، 753، 754، 755، 756، 757، 758، 759، 764، 765، 767، 769، 770، 771، 772، 773، 774، 775، 776، 777، 778، 780، 782، 783، 787، 789، 792، 793، 795، 800، 805، 806، 809، 815، 816، 817، 818، 827، 828، 829 کنیا / 142 کنیاتا نایرره / 105، 142 کوئین، پاتریک. جی. (سروان) / 807 کوبا / 94، 96، 104، 125، 126، 132، 140، 141، 142، 143، 155، 165، 229، 489 کوپال (تیمسار) / 526 کوچابامبا / 442 کوچه باستان / 342 کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 / 247 کوراری 1 / 437 کورس / 667 کورش / 47 کونوکو / 455، 457، 475 کویت / 23، 43، 176، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 191، 192، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 241، 269، 357، 746، 815 کهکیلویه و بویر احمد / 742 کیا (مهندس) / 667، 733 کیان (دکتر) / 667، 733 کیتو (پایتخت اکوادور) / 438 کیتوک، آلدن اچ. / 367، 369، 371 کیچن، جف / 313 کیدویتس، و. ا. (سروان) / 506، 511 کیسینجر، هنری / 96، 167، 170، 260 کیوان / 667 کیوبیک، فرانک. تی. (گروهبان 1) / 807 گ گابن / 421، 476، 490، 491، 493 گاثری، جان / 777 گاردان (ژنرال) / 498 گازمان (رئیس جمهور دومینیکن) / 143 گاست / 52، 75، 504 گاندی / 453، 455 گجرات / 453، 454 گچساران / 253، 256، 257، 267، 283، 284، 288، 294 گدکو / 326 گراس / 801 گرانادا / 97 گرانچاکو / 448 گراو، آر. وی. (سرلشگر) / 524، 526، 527، 531 گرشینسکی / 348 گرگان / 16 گروندین / 490 گرونکلتون، اورویل ب. / 367 گروه تروریستی فرقان / 403، 778 گروه سورپزا (فنیای بلژیک) / 492 گروه کلمبو / 128 گری، چارلز. ال. / 773، 774 گریلی (ژنرال) / 500 گریم، پل / 286 گست، فیلیپ. سی. (سرلشکر) / 806 گلاس (خانم) / 544، 545 گلاس (سرهنگ) / 544، 545 گلف / 467، 488، 489، 490 گلویس لیس / 427 گنجی، منوچهر / 369، 371، 405، 406، 407، 408، 409 گواتمالا / 96، 105، 162، 420، 445، 446،

ص: 864

447 گواجیرا / 443 گودرزی / 723، 798 گونتروالراف / 152 گویانا / 125 گیرارد، ویلیام. اس. / 790، 822، 823 گینه / 120، 143 ل لائوس / 121، 139 لاپاز (پایتخت بولیوی) / 442 لاتزنهایزر، راسل دیل (سرهنگ) / 809، 811 لارتکی، جین / 388 لاگوآگریو / 437 لاگوس / 439، 488 لامبراکیس، جورج ب. / 14 لاوت / 532 لاوکو / 325، 326 لاون / 312 لاوی، پرویز / 316، 320، 323 لاوی، جمشید / 326 لاوی، منصور / 316، 320، 323، 326 لاوی، هوشنگ / 321، 326 لایرد جونیور، هوراس. سی. (ناخدا) / 565 لبنان، 96، 97، 104، 137، 163، 177، 190، 193، 352، 408، 588 لشگر هفتم مشهد (خراسان) / 375 لفوطی / 667، 733 لندن / 71، 76، 167، 259، 286، 357، 358، 359، 368، 375، 403، 404، 549، 746، 747، 803، 810، 826 لوئی چهاردهم (پادشاه فرانسه) / 589 لوئیس، دونالد ا. / 581، 582 لوآندا / 489، 490 لوآنگو / 491 لواین / 410 لوترپاک / 697 لوس آنجلس / 89، 411 لوس، هنری / 95 لوکزامبورگ / 693، 726 لوم، جاک، ام. (سرهنگ) / 565 لهستان / 95، 102، 106، 133، 134 لهمن (سرهنگ) / 572 لیبی / 105، 108، 137، 165، 231، 235، 357، 391، 424، 474، 478، 479، 480، 576، 694، 726 لیتل، جیمز / 366 لیتون / 302، 313، 315 لیلارد، لاری (سرهنگ 2) / 806 لیما / 436 لینچ، چارلز / 168، 315 لینک، جورج / 259، 260 لینگن، بروس / 8، 76، 77، 82، 87، 89، 393، 412، 814، 815 م مائو / 102 ماچن جونیور، ادوین. ا. (سرهنگ) / 564، 565، 566 ماچن (سرهنگ) / 565 ماد، ر. کلایتون / 781 مارتابان سیتی سرویس / 460 مارشال / 525 مارکوس / 470 مارون / 284، 290 مافی، فتح اللّه / 620، 667، 733 مالزی / 102، 154، 420، 422، 449، 455، 456، 457، 468، 469، 473

ص: 865

مالک (مهندس) / 667، 733 مالمبورگ / 810 مالی / 105 مانشل / 41 مانی ابن سعید العتیبه / 238 مانیل / 119، 469 ماهونی، توماس ئی. (سرهنگ) / 506، 511 مایر، آرمین / 385 مأموریت در تهران (کتاب) / 504 مبارک بن محمد آل نهیان / 238 مبارک خادوری (دکتر) / 207 مبارکی / 667، 733 مبین (دکتر) / 652، 653، 664، 667 مبین، غلامرضا / 686 مترینکو، مایکل. جی. / 412، 413 متقی، امیر / 390 متین دفتری، احمد (سناتور) / 73، 604، 646 متین (عضو دربار) / 16 مجارستان / 95 مجتمع پتروشیمی ایران و ژاپن / 68 مجتمع مس سرچشمه / 68 مجتهدی (مهندس) / 667، 733 مجد / 667، 733 مجلس سنا / 51، 94، 503، 593، 594، 595، 600، 601، 602، 605، 607، 611، 615، 620، 621، 631، 632، 639، 641، 655، 656، 657، 664، 670، 678، 687، 690، 692، 694، 695، 696، 698، 706، 707، 708، 712، 720، 721، 725، 727، 732، 733، 737، 740، 741، 742، 743، 744، 747، 748، 749، 752، 760، 761، 768، 821، 829 مجلس سنا (آمریکا) / 8، 58، 72، 95، 503، 661، 770 مجلس شورای ملی / 200، 505، 506، 591، 593، 594، 599، 600، 604، 605، 606، 612، 614، 619، 620، 624، 625، 638، 639، 641، 642، 644، 645، 652، 653، 657، 658، 660، 664، 665، 668، 670، 673، 674، 678، 692، 693، 696، 709، 720، 721، 725، 727، 730، 733، 734، 735، 741، 742، 743، 744، 768، 769، 828 مجلس مقننه فرانسه / 134 مجله خواندنیها / 16 مجله فیگارو / 390 مجمع ملل جنوب شرقی آسیا / 115 مجید بن عبدالعزیز السعود / 219 محدث زاده / 667، 733 محسنی مهر / 667، 733 محله کان (نیس) / 390 محمد آل زبیر / 207 محمد ابراهیم مسعود / 219 محمد احمد آل جونید / 201 محمد العدسانی / 197 محمدبن احمد / 207 محمد بن جبر آل ثانی / 213، 214 محمد بن رشید بن سعید المکتوم / 238 محمد حمود خمیس / 201 محمد خلیفه ال کنیدی / 238 محمد سعید عبداللّه محسن الشرجابی / 230 محمد سلیمان الناصر / 230 محمد سلیم کوثر / 230 محمد سیدالمعلا / 238 محمد صالح یغائی / 230 محمدعبدالرحمن البکر / 238 محمد عبدالطیف الملحم / 219 محمد عبداللّه الحرینی / 207

ص: 866

محمد عبدویمانی / 219 محمد علی ابالخیل / 218 محمدنژاد، حسن / 167 محمود بن علی / 238 محمود سعید المهدی / 230 محمود عبداللّه رشیداوشیش / 230 محوی، ابوالفتح / 302، 303، 307، 308، 309، 310، 311، 313، 314، 315، 316، 318، 324، 327 مدرس، حسن / 678 مدرسه فرانسوی LYCEE / 24 مدرسه فیضیه / 593، 723 مدرسه کشاورزی کرمانشاه / 413 مدرسه نظامی زبان سن آنتونیو / 363 مدنی، سیدجلال الدین (دکتر) / 595، 667، 733 مدیترانه / 474، 481، 482 مرادی، علی / 667، 733 مرادی، قاسم / 667، 733 مراغه / 16، 374 مراکش / 104، 120، 137، 591 مرتضوی / 667 مردوخ / 666، 667، 733 مرکز العالم الثالث للدراسات و النشر / 167 مرکز الهیات قم / 11 مسجد سلیمان / 286 مسعودی، عباس / 600، 603 مسقط / 23، 43، 210، 591 مسکو / 101، 102، 104، 524، 527، 549، 746، 774، 777، 830 مشهد / 11، 15، 46، 341، 412، 606 مشیر فاطمی / 359، 385، 386 مشیری (سرگرد) / 804، 805 مصباح زاده (دکتر) / 667 مصدق، محمد (دکتر) / 43، 383، 543، 544، 545، 546، 547، 548، 549، 550، 551، 560، 561، 628، 629، 631، 742 مصر / 8، 25، 27، 41، 71، 103، 137، 141، 161، 163، 164، 177، 182، 226، 231، 305، 349، 361، 381، 390، 420، 421، 423، 424، 473، 474، 475، 476، 588، 591، 738 مصطفوی نائینی / 625، 642، 644، 667، 733 مطیب بن عبدالعزیز السعود / 219 مظلومان، رضا / 168 مظهری (سرلشگر) / 546 معاهده ترکمن چای / 589 معتضد، نادر / 351، 352، 354 معتمد وزیری / 667، 733 معتمدی / 666، 667، 733 معمر قذافی / 27، 231، 391 مقصودپور / 55، 57 مکانیسم های از رشد ماندگی (کتاب) / 170 مکزیک / 93، 110، 112، 113، 120، 128، 143، 144، 162، 382، 395، 396، 420، 421، 422، 423، 424، 426، 427، 428، 429، 445، 446 مک کلاند، شاس. بی. / 551 مک کلور، رابرت ا. (سرتیپ) / 560، 561، 564، 568 مک گافی / 32 مک گی / 535 مک ویلیامز، رابرت. ام. (سرهنگ 2) / 806 مگ / 501 ملک خالد / 218 ملک زاده آملی / 667، 733 ملک زاده، افسانه / 396 ملک عبدالعزیز السعود / 218

ص: 867

ملک فیصل / 225 ممتاز، جمشید / 170 منامه / 23، 43، 357 مناوی / 307، 315 مندوزا / 430 منصور، حسنعلی / 386، 572، 593، 594، 595، 619، 621، 623، 627، 628، 629، 630، 635، 636، 660، 661، 662، 663، 669، 689، 691، 692، 705، 707، 708، 709، 711، 720، 721، 737، 740، 741، 745، 748، 768، 769، 775، 778، 828 منطقه پتن / 446 منطقه شابا / 142 منطقه کارک / 462 موئی (رئیس جمهور کنیا) / 142 موبیل / 488 موتور دیزل / 87، 88 موثقی (دکتر) / 733 مورتون، بایرون بی. / 307، 315 مورتون، تراک (ژنرال) / 787 مورفی، رابرت / 820 موریتانی / 104، 137 موریس. تی وارنر، جی آر / 806 موری، والاس / 499 موزز، دان (سرهنگ) / 806 موسسه آسپن / 407 موسسه اسمیتونیان / 410 موسسه خدمات ژئوفیزیک و کمپانی ژئوفیزیک غربی / 429 موسسه سانتافه / 445 موسسه فیلون اکسپلوراسیون / 486 موسسه گسترش نفتی آراکان / 460 موسسه مطالعات ژئوفیزیک آمریکا / 486 موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی وزارت بازرگانی / 171 موسسه نفت نیجریه / 488 موسسه نفتی گلف / 492 موسسه نفتی نیجریه / 488 موسسه نفتی ونزوئلا / 432 موسسه ویته وین / 107 موسوی ماکوئی / 667، 733 مولیگان، جیم / 341 مونرو، جیمس / 93 مونکوا / 427 مونیخ / 390 مهدوی، عبدالرضا هوشنگ / 167 مهدی زاده (دکتر) / 667، 733 مهذب (دکتر) / 666، 667 مهرزاد / 667 مهندس معینی زند (مهندس) / 641، 666، 667 میدان اختیاریه / 380 میدان ژاله / 18، 49 میدان 17 شهریور (میدان شهدا) / 5 میدان شهیاد (آزادی) / 50 میدان کندی / 342 میدان نفتی منصوری / 253 میدل ایست جورنال / 826 میرافضل / 667، 733 میرفندرسکی، احمد / 582، 593، 600، 602، 603، 606، 607، 608، 619، 622، 625، 632، 639، 671، 672، 684، 685، 687، 688، 690، 704، 740، 741، 755، 756، 757 میرهادی / 667، 733 میکلوس، جک / 312، 315، 785، 786، 787، 788 میلز، جان / 16، 312 مینا، پرویز (دکتر) / 253، 280

ص: 868

میناچی، ناصر / 292 مینتر، ویلیام / 167 میوسن، 451 ن نابق / 253 ناپ، کریگ پاول (ستوان یکم) / 807، 809، 811 ناپلئون / 497، 498 ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) / 95، 96، 101، 111، 123، 129، 132، 134، 135، 147، 163، 640، 688، 693، 694، 726، 790، 820، 821، 822، 824، 830 ناتوماس وسان اویل / 486 ناتیه / 476 ناثان، هارولد اس. / 801، 802 ناجی / 52، 727 ناروئی / 667، 733 ناس، چارلز دبلیو. / 19، 21، 71، 399، 401، 404، 723، 807، 810 ناسیونالیستهای داخلی / 104 ناصرالدین شاه / 498 ناظم (تیمسار) / 357 نامیبیا / 104، 140، 141، 153، 155 ناوچه های اسپروآنس / 311 ناولند، ویلیام. اس. / 821 ناهورکاتیا / 454 نایف بن عبدالعزیز السعود / 219 نبیعی / 347 نپال / 120 نجاشی، محمود / 230 نجف / 48، 49، 676، 778 نجیمی (دکتر) / 667 نروژ / 127، 465، 693، 726 نزیه، حسن / 80، 84 نشریه الفکر الاستراتیجی العربی / 167 نشریه جهان امروز / 827 نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران / 167، 170 نشریه روابط بین الملل / 170 نشریه سالانه صندوق بین المللی پول (I.M.F) / 170 نشریه کریسچن ساینس مانیتور / 828 نشریه میدل ایست جورنال / 818، 819 نصر نصرعلی / 230 نصیر بن خالدالثانی / 213 نصیری، نعمت اللّه (تیمسار) / 50، 52، 625، 667 نظام نوین دریاها و اقیانوسها (کتاب) / 170 نفوذ آمریکا در ایران (کتاب) / 504 نفیسی (بانو) / 667 نقشبندی، محمد امین / 360 نکوزاد (سرلشگر) / 667، 733 نوا، ای - زی / 367، 368 نوار ساحلی آراکان / 460 نواف الحمد جابرالصباح / 196 نوتاش (سپهبد) / 575 نوربخش / 667، 733 نورته، 439 نورثروپ، جرج. جی. (سرهنگ) / 565 نوری اسفندیاری، موسی / 528 نوفل لوشاتو / 388 نویکوفسکی / 368، 372، 376، 378 نهاوندی / 381، 382، 383، 384، 385، 386، 389، 392، 393، 394، 395، 396، 405 نهضت استقلال طلبان صحرا / 104 نه وین / 461 نیاکان، غلام / 667، 733

ص: 869

نیجر / 125 نیجریه / 120، 142، 162، 421، 422، 487، 488، 490، 493 نیداس، ملوین. جی. (گروهبان ستاد) / 809 نیدو / 469 نیروگاه 1200 مگاواتی آلمانی / 68 نیروگاه هسته ای فرانسوی / 68 نیروهای مسلح ایران / 34، 73، 74، 362، 384، 394، 398، 501، 524، 536، 561، 568، 573، 809، 814، 824 نیروهای مسلح یوگسلاوی / 102 نیروی دریایی آمریکا (اروپا) / 23 نیروی دریایی ایران / 8، 47، 52، 251، 266، 273، 274، 279، 312، 816، 817، 818 نیروی زمینی ایران / 312، 334، 363، 368 نیروی هوایی آمریکا / 312، 315، 323، 537، 538 نیروی هوایی ایران / 302، 314، 322، 333، 334، 335، 344، 525، 819 نیری / 625، 642، 644، 666، 667، 733 نیکاراگوئه / 97، 105، 143، 153، 163، 789 نیکسون، ریچارد / 96، 97، 503، 830 نیک نژاد / 769، 778 نیل، ویرجیل کلوین / 807، 809، 811 نیوجرسی / 500 نیوزلند / 103 نیوولاریدو / 427 نیویورک / 9، 76، 78، 79، 80، 81، 260، 314، 317، 320، 322، 325، 390، 394، 513، 517، 522، 567، 754، 758، 822، 824، 825، 826، 828، 829 نیویورک تایمز / 824 و واترگیت / 139، 411 واتیکان / 134 وارن / 628 وارنر / 804، 808 واشنگتن، 528 والا (مهندس) / 733 والپاریاسو / 445 وب، جیمز. ای. / 534، 541، 545 وحیدنیا (دکتر) / 667، 733 وحیدی، علامه / 695 وزارت اقتصاد و دارایی / 70، 71، 77 وزارت امور خارجه آمریکا / (اکثر صفحات) وزارت جنگ دولت شاهنشاهی ایران / 308، 507، 508، 509، 799 وزارت خارجه شاهنشاهی ایران / 532 وزارت دارایی / 18، 76، 544، 545، 551، 552، 553 وزارت دفاع آمریکا / 311 وزیری، سعید / 667، 733 وست پوینت / 374 وست کوست (کالیفرنیا) / 48 وستون، برادفورد / 325، 326 ولت اندیس / 144 ولتای علیا / 105 ولف، ویلیام. ال. / 807 ولیدبن ظهیر الهیانی / 208 ونزوئلا / 144، 420، 421، 422، 431، 432، 433، 434، 443، 616 ونس، سایروس / 8، 40، 55، 59، 110، 120، 144، 262، 396، 407، 805، 817 وهمیر، دونالد. ای. / 776، 777، 779 وهنر / 168 ویپکی (گروهبان) / 780، 782، 795

ص: 870

ویت، ساترث / 534، 535 ویتنام / 34، 47، 96، 97، 103، 121، 132، 139، 154، 366، 375، 411، 420، 449، 469، 472، 473، 830 ویشنسکی، آندره ای / 549 ویلسون / 94 ویل، شارلوت / 823 ویلی / 529، 532 ویلیامز، جان ام. (سرلشگر) / 575 ویلیامسون، تد. ا. / 807 ویلی، جان. سی. / 528 ویلیز، جری. تی. (سرهنگ 2) / 806 وین / 106، 152، 598، 599، 656 وینز، وارن دانیل / 809، 811 وینسون، بیل.آر. / 806 ویوید، ای. ز. / 368، 369 ویهینگن / 808 ه هائیتی / 120، 163 هاچ، راسل. جی. (ستوان یکم) / 807، 810، 811 هارت، رابرت ئی. (سرگرد) / 610، 611، 613، 699، 700، 706، 739، 747، 755، 756، 757، 759 هارتمن / 396، 405 هاردی، کارل. ال. (گروهبان یکم) / 811 هاریس، روی. ا. / 807 هاسکی / 469 هاشمیان / 798 هاشمی رفسنجانی، علی اکبر (حجت الاسلام) / 291 هالیبورتون / 288 هاوانا / 9، 79، 80، 81، 126 هاولی، ریچارد. اس. (سرهنگ) / 786، 792، 794، 795 هایدن (ژنرال) / 576 هایزر (ژنرال) / 399، 400، 408، 504 هپتون، رکس (سرگرد) / 567 هتل اینترکنتینانتال / 350 هتل هیلتون / 52، 311، 367 هدایت، الف (سپهبد) / 567، 575 هرتز، مارتین اف. / 611، 613، 671، 685، 686، 696، 698، 699، 700، 706، 710، 722، 737، 738، 739، 741، 745، 747، 750، 752، 753، 754، 758، 759، 766، 783 هرمزی، کلانتر / 667، 733 هرندون، جیمز. دی. (سرهنگ) / 811 هریک (ژنرال) / 774 هریمن، آورل / 824، 828 هلال بن احمد السمار / 207 هلسینکی / 123، 134 هلمز، ریچارد / 385، 388، 391، 745، 747، 756، 759، 767، 769، 800، 830 هلند / 127، 362، 373، 433، 693، 726 همایونی (سرلشگر) / 667، 733 همدان / 16، 412، 633 هند / 8، 70، 103، 109، 119، 124، 126، 137، 148، 151، 211، 228، 304، 319، 420، 422، 423، 424، 452، 453، 454، 455، 464، 465، 606، 617 هندرسن، لوئی. و. / 534، 545، 547، 548، 549، 550، 554، 557، 558 هندوچین / 40، 41 هندوراس / 105، 162، 446، 447 هنگ کنگ / 128، 333، 334، 335، 336، 337، 338، 340، 342، 343، 345، 346،

ص: 871

347، 348، 746 هوفمان / 308 هوکینز، جان / 168 هولوکوست / 149، 152 هومر. بی. کاسادا (سروان) / 807 هویدا، امیرعباس / 385، 386 هیئت مستشاری نظامی / 73، 75 هیئت مؤتلفه اسلامی / 769 هیتلر، آدولف / 95، 150، 168، 498 هیراد / 667، 733 هیسپان اویل / 435، 494 هیکمن، جورج.دبلیو. (ژنرال) / 821، 822 هیگبی، جرالد. ام. (ناخدا دوم) / 811 هیگ (ژنرال) / 23 هیوبارد (سرهنگ دوم) / 576 ی یاتسویک / 635 یاسر عرفات / 53 یاسی مینتوس پترولیوفروس فیسکالس / 430 یبال / 476 یحیی حسین آل / 201 یزدان پناه (دکتر) / 667، 733 یزدی، ابراهیم (دکتر) / 8، 9، 52، 55، 59، 72، 78، 79، 80، 81، 82، 408، 723، 807، 814 یغمائی، کیهان / 667، 733 یک بستر و دو دریا (کتاب) / 167 یگانه، ناصر (دکتر) / 632، 648، 669، 707، 721، 745، 746، 748، 750، 754، 755، 756، 757، 758 یمن جنوبی / 108، 132، 176، 180، 182، 185، 186، 199، 200، 201، 202، 206، 208، 212، 226، 227، 228، 229، 231، 232، 233، 234، 235 یمن شمالی / 176، 180، 183، 184، 199، 200، 201، 202، 203، 204، 205، 212، 221، 227، 228، 229، 231، 235 یوسف جاسم الحاجی / 197 یوسفی، ن. (سرلشکر) / 338 یوگسلاوی / 95، 126، 133، 481 یونان / 4، 14، 15، 96، 101، 110، 134، 135، 160، 163، 420، 424، 474، 482، 483، 484، 485، 486، 535، 589، 591، 603، 632، 640، 688، 693، 694، 726 یونیون اویل / 435، 467، 468

ص: 872

جلد 8

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

فهرست

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

توضیح مهم:

کتابی که پیش روی شماست، آخرین مجلد از سری جدید اسناد لانه جاسوسی امریکاست. این جلد که هشتمین شماره از این مجموعه است، شامل جلد 77 از سری پیشین و همچنین اسناد منتشر نشده ای از زندگینامه های سیاسی و اجتماعی برخی افراد نام برده شده در مجموعه اسناد است.

بر اساس بررسی های به عمل آمده، سری اول مجموعه اسناد لانه جاسوسی امریکا در هفتادوهفت جلد طراحی شده بود. از این تعداد، 72 جلد آن، پیش از این چاپ شده و بنا بود پنج جلد بعد نیز تا جلد 77 به چاپ برسد، اما تنها متن تایپ شده اسناد جلد 77 به چاپ رسید.

در سری جدید، اسناد منتشر نشده ای که شامل زندگینامه های سیاسی و اجتماعی، به همراه متن تایپ شده جلد 77 پیشین، به شکل سابق، درج شده است. با این جلد، هشت کتاب وعده داده شده در جلد اول به پایان می رسد.

مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی در تلاش است با کنکاش مجدد برروی مجموعه اسناد لانه جاسوسی امریکا، بخش منتشر نشده ها را، پس از ترجمه و آماده سازی، در اختیار علاقمندان قرار دهد.

کتاب هفتاد و هفت

عراق

ص: 1

معرفی کتاب

ص: 2

در شماره های گذشته مجموعه اسناد منتشره لانه جاسوسی، علاوه بر اسناد مربوط به ایران، اسنادی نیز در مورد کشورهای دیگر خاورمیانه خصوصا همسایگان ایران، انتشار یافت.

وجود این سری اسناد در سفارت آمریکا در تهران ارتباط مستقیم با نقش این سفارتخانه و موقعیت سیاسی، جغرافیایی ایران در منطقه برای آمریکا دارد. سفارت آمریکا یا بهتر بگوییم لانه جاسوسی در تهران در زمان سلطه رژیم شاه، که در منطقه به عنوان ژاندارم آمریکا شناخته می شد، ستادی برای هدایت دیگر نمایندگی های آمریکا در خاورمیانه بود. در پی پیروزی انقلاب اسلامی، علیرغم کاهش شدید در کمیت کادرهای به اصطلاح هیئت دیپلماتیک آمریکا، به دلیل تأثیرات انقلاب اسلامی در منطقه، از اهمیت و حساسیت آن کاسته نشد و باز این سفارتخانه جهت دریافت گزارشات مربوط به منطقه در موقعیت ممتازی قرار داشت که دیگر گزارشات مربوط به منطقه را هم دریافت نماید.

از جمله گزارشاتی که از کشورهای همسایه در جاسوس خانه آمریکا بدست آمد، اسناد مربوط به کشور عراق می باشد. سابقه رقابت دو کشور ایران و عراق و همچنین نقش رژیم عراق در تحولات خاورمیانه و منطقه خلیج فارس خاصه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و طبیعتا نقشی که رژیم عراق می توانست در مقابله با انقلاب اسلامی پذیرا شود، عراق را در زمره علائق درجه اول آمریکا در منطقه قرار داده بود. اگرچه آمریکا و عراق تا زمان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، با یکدیگر روابط سیاسی نداشتند و این رابطه بعدا در جریان جنگ ایران و عراق برقرار گردید، اما دفتر حفاظت منافع آمریکا مستقر در سفارت بلژیک در بغداد عملاً به صورت یک نمایندگی تمام عیار دیپلماتیک به ارسال گزارش های خبری در تمامی زمینه ها می پرداخت و با استفاده از دیگر سفارتخانه های غربی در جریان تحولات داخلی و خارجی آن کشور قرار می گرفت. علاوه بر فعالیت های دفتر حفاظت منافع، عملیات پنهان جمع آوری اطلاعات سیا نیز برآوردهای اطلاعاتی نسبتا جامعی برای سیاست گزاران آمریکایی در خصوص دورنمای نقش عراق، فراهم می آورد.

مجموعه حاضر، روشنگر واقعیت های ساختار حکومتی رژیم بعثی عراق و پیوندهای داخلی و خارجی حزب بعث می باشد که عمدتا توسط سیا و یا دفتر حفاظت منافع آمریکا تهیه گردیده است و تا حدودی می تواند نمایانگر علل و ریشه های رفتار رژیم عراق در خلال سالهای اخیر باشد.

در نخستین بخش، گزارش جامع ارزیابی اطلاعاتی سیا تحت عنوان «نقش عراق در خاورمیانه» که در ژوئن 1979 تهیه شده است، ملاحظه می شود. این گزارش مبتنی بر کلیه اطلاعات و اسناد دستگاههای

ص: 3

ذیربط آمریکایی تا تاریخ تهیه گزارش در مورد عراق است و برآوردی نهایی از جنبه های مختلف حاکمیت در عراق در ابعاد داخلی و خارجی ارائه می نماید. در تهیه این برآورد علاوه بر سیا و سازمانهای اطلاعاتی دیگر آمریکایی، وزارت امورخارجه، وزارت دفاع، آژانس امنیت ملی، و ارتش آمریکا مشارکت داشته اند.

این گزارش مروری بر مباحث، ماهیت و سیاست های رژیم، روندهای اقتصادی و نظامی، اثرات حوادث ایران و روابط خارجی عراق داشته و در ضمایم آن ساخت سیاسی، نفت عراق، اقتصاد و نیروهای نظامی این کشور مورد ارزیابی قرار گرفته اند.

این ارزیابی موازنه قوایی که عراق در روابط خارجی خود با شوروی و اروپای غربی برقرار نموده را مورد بررسی قرار داده و حکایت از نزدیک شدن تدریجی رژیم عراق به غرب، علیرغم شعارهای تند گذشته در قبال مسائل اعراب و فلسطین، می نماید. همچنین در این ارزیابی، در عین حال که استبداد و خفقان وحشتناک حاکم بر تمام شئون این کشور، از نظر مقامات آمریکایی دور نمانده، هیچگاه این امر به عنوان مانعی بر سر بهبود رابطه با عراق تلقی نمی شود و تنها شرط برای توسعه روابط ظاهرا بهبود موضع عراق در قبال رژیم اسرائیل بوده است. اتفاقی که در جریان جنگ تحمیلی شاهد تحقق آن بودیم و نهایتا منجر به برقراری روابط سیاسی بین رژیم های عراق و آمریکا گردید.

با توجه به بسته بودن جامعه عراق و فقدان اسناد و اطلاعات معتبر در زمینه مسائل یادشده این سند از زمره اسناد نادری است که واقعیت های پیرامون عراق در مقاطع زمانی مذکور و شاید تا به امروز (باتوجه به اینکه رهبران عراق همچنان بر مسند قدرت هستند) روشن می نماید.

بخش دوم تحت عنوان حاکمیت و رهبری در عراق به بررسی ماهیت و روابط درون سیستم حاکمیت عراق، پرداخته است.

رهبریت در عراق با روی کار آمدن «صدام» را می توان در سه مرحله مشخص دسته بندی کرد.

الف: به قدرت رسیدن صدام و فعل و انفعالات درونی حاکمیت تا زمان کشف و خنثی کردن کودتا.

ب: کودتا و نمود تعارضات درونی حاکمیت عراق و برخورد صدام با کودتا.

ج، ماجراهای بعد از کودتا و تداوم تصفیه در رهبری و حرکت در جهت انسجام هر چه بیشتر حاکمیت با «صدام».

قبل از پرداختن به این مراحل، اسناد به تشریح سه نهاد اصلی حاکمیت عراق پرداخته است. این سه نهاد عبارتند از: 1- فرماندهی ملی 2- شورای فرماندهی انقلابی 3- کابینه 1- فرماندهی ملی: فرماندهی ملی در حقیقت مرکزیت حزب بعث به عنوان پان عربیسم می باشد که دبیرکل آن میشل عفلق بود و معاونین وی از چند ملیت مختلف عرب برگزیده می شدند. در اسناد می خوانیم :

«در تئوری فرماندهی ملی عالی ترین نهاد حزبی برای کل ملیت پان عرب می باشد و بدین ترتیب اهداف متعدد سیاسی ملیت عربی را تعیین می کند. دبیرکل فرماندهی ملی میشل عفلق سوری یک از مؤسسین حزب می باشد.» «نفوذ فرماندهی ملی در داخل عراق محدود شده است و بغداد از آن به عنوان وسیله ای برای پیشبرد اهداف خود بهره برداری می کند.»

ص: 4

2- شورای فرماندهی انقلابی : این شورا عالی ترین مرجع و در حقیقت شورای انقلاب می باشد که قدرت ها در دست اوست و یکی از وظایف آن تعیین ریاست جمهوری است.

3- کابینه: که اجراییات و اداره کشور را به عهده دارد.

در یک نگاه اجمالی مراحل تثبیت قدرت صدام حسین را از دریچه اسناد، می توان این گونه توصیف کرد:

الف: قبل از کودتا با استعفای حسنالبکر از ریاست جمهوری، شورای فرماندهی انقلابی صدام حسین را به ریاست جمهوری برمی گزیند. البته این یک تصمیم صوری بود زیرا قبل از این استعفا تمام قدرت و کارها به جز تشریفات در دست صدام حسین متمرکز بوده و وی به خاطر توان تشکیلاتی و قدرت برخورد خشن و توطئه آمیز در برابر حریفان خویش به سرعت خود را به عالی ترین مدارج قدرت رسانده بود.

با اعلام ریاست جمهوری، صدام بلافاصله و به سرعت انسجام قدرت خویش را در کابینه تقویت می کند، بدین ترتیب که با تغییر و تحولات وسیع در کابینه و ایجاد پست های جدید از قبیل معاونت نخست وزیری و همچنین تلفیق بعضی سازمانها و وزارتخانه ها با یکدیگر و یا بوجود آوردن سازمان یا وزارتخانه جدید و نقل و انتقالات وسیع مسئولین نفوذ خود را بر نظام اجرایی حاکم می گرداند و در حقیقت به جای شروع از حزب و شورای فرماندهی انقلابی حرکت را از کابینه شروع می کند و بخصوص در این نقل و انتقالات مسئله ارتش برای صدام بسیار با اهمیت بوده است، زیرا ارتش و افسران آن نزدیکی و انسجام چندانی با وی نداشتند و او را به خاطر فقدان تجربه نظامی در حد حسنالبکر به حساب نمی آوردند. انتخاب عدنان خیرالله به عنوان معاون فرماندهی کل قوا راهی بود به سوی نزدیکی با ارتش.

در سلسله مراتب رهبری عملاً با انتخاب عزت ابراهیم که در مقام مقایسه با دیگران چهره ای ضعیف و گوش به فرمان است عملاً مرد شماره 2 در مراتب قدرت حذف می گردد.

ب: کودتا و تعارضات داخلی حاکمیت هنوز حدود 20 روز از انتخاب صدام به ریاست جمهوری نگذشته که یک حرکت نافرجام از درون حاکمیت جهت حذف صدام صورت می گیرد. عناصر این تلاش را بعضی اعضای شورای فرماندهی انقلاب اعم از نظامی و غیرنظامی مانند محی عبدالحسین مشاطی دبیرکل شورای فرماندهی انقلاب و عدنان حسین از دوستان نزدیک صدام تشکیل می دادند.

نمود این تعارض و برخورد خونین صدام با این حرکت عامل مهمی شد تا وی بتواند قدرت مطلقه خویش را بر ارکان مملکتی استوار سازد، منجمله با این ادعا که افراد مخالف می خواستند با استفاده از بهانه انتخابات درون حزبی صدام را سرنگون کنند، توانست بسرعت هر نوع گرایش به انتخابات درون حزبی را که سالها متوقف مانده بود متوقف سازد. از سوی دیگر با خالی شدن چند کرسی از شورای فرماندهی انقلاب صدام با جایگزینی عناصر مورد وثوق خویش در حقیقت شورای فرماندهی انقلاب را نیز در قبضه خود گرفت. در این مسیر البته از اتهام همیشگی نقش توطئه خارجی و مشخصا دخالت سوریه نیز مطرح گردید که به نظر می رسد صرفا مصرف داخلی داشت.

ص: 5

ج: پس از کودتا در این مرحله صدام با عوام فریبی و طرح مسائلی چون افزایش حقوق ها، انتخابات و... تلاش می کند تا کنترل اوضاع داخلی را همچنان در اختیار داشته باشد.

همچنین در این مرحله وی با فرماندهی ملی برخورد می کند و سعی می کند سیطره کامل خود را براین فرماندهی نیز اعمال کند. در بخشی از اسناد فصل می خوانیم:

«از دبیرکل (عفلق) بندرت ذکری به میان می آید و حتی بندرت ظاهر می شود و ظاهرا اکثر مواقع را بنا به خواست دولت در خارج از عراق بسر می برد. گرچه وی مهمترین عنوان را در حزب بعث داراست ولی مقام وی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد.» «از اواخر مرداد دستیار اردنی دبیرکل (رزاز) به خاطر مخالفت با اقدامات صدام حسین در توقیف بسر می برد.» «روش حکومت تک نفره صدام، وفاداری اعضای غیر عراقی فرمانده ملی را نیز خواستار است و ایجاب می کند هیچ یک از آنها در قدرت حکومتی وی سهیم نباشند.» «در 16 مهر ماه صدام به عنوان معاون دبیرکل فرماندهی ملی یعنی عالی ترین سازمان حزب بعث برگزیده می شود. این انتخابات ظاهرا تنها به خاطر صدام برگزار شده بود و هیچ فرد دیگری برای جانشین شدن به جای صدام یا رزاز در دو کرسی از سه کرسی دستیاری (سمت قبلی صدام) انتخاب نشد.» و «این انتخابات بدین ترتیب ارتقا مقام صدام را در حزب، دولت و ارتش همانند دیگر اعقابش تکمیل می کند.» «علت اینکه عفلق نیز به سرنوشت رزاز دچار نشده، ظاهرا این است که وی از روش صدام در رسیدن به ریاست جمهوری انتقاد نکرده است.» فصل سوم مربوط به روابط خارجی عراق است که طی چند سند، اگرچه به طور پراکنده، چگونگی روابط عراق با شوروی و با اروپای غربی و آمریکا را در خلال آن می توان دنبال نمود. تصویری که این اسناد در مورد روابط عراق و شوروی به دست می دهد با تصویری که تبلیغات ظاهری ارائه می کرد.

تفاوت هایی دارد. عراق اگرچه از همپیمانان شوروی در خاورمیانه محسوب می شد و قرارداد طویل المدت دوستی با شوروی، بسته بود، اما از آنجایی که رژیم پایگاه مردمی نداشت، برای تحصیل آزادی عمل و مانور در مقابل شوروی برقراری روابط گسترده با اروپائیان و به طور مشخص فرانسه را چاره کار یافته بود و به تدریج عادی سازی رابطه با آمریکا نیز در همین راستا معنی و مفهوم پیدا می کرد.

(البته حمله عراق به ایران و دفاع جانانه مدافعان انقلاب اسلامی عامل دیگری بود که بعدها روند نزدیکی عراق به غرب را تسریع نمود.) امید است که این مجموعه اسناد نیز بتواند مرجع اساسی دیگری برای محققین و اندیشمندان و همچنین دلسوزان انقلاب اسلامی باشد تا ماهیت کسانی که در مقاطع مختلف به خصومت با انقلاب اسلامی پرداخته اند را بهتر بشناسند.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پاییز 70

فصل اول نقش عراق در خاورمیانه

ص: 6

سرّی ارزیابی اطلاعات ملی غیرقابل رؤیت برای اتباع خارجی غیرقابل تحویل به ناشرین (کنتراتچی) حق اقتباس و انتشار اطلاعات تحت نظر ناشر (تهیه کننده) می باشد.

هشدار:

منابع اطلاعاتی و روشهای حساس شامل این ارزیابی می باشد.

اطلاعات امنیت ملی: افشای غیرمجاز مشمول جرائم جنایی می باشد.

خلاصه نویسی جهت کنترل انتشاراتی:

NOFORN(NF)غیرقابل تحویل به اتباع بیگانه NOCONTRACT(NC)غیرقابل تحویل به کنتراتچی ها (کنتراتچی مشاور) PROPZN(PP)احتیاط - شامل اطلاعات اختصاصی است NFIBONLY(NO)فقط برای بخش NFBI ORCON(OC)اقتباس و نشر اطلاعات تحت نظر تهیه کننده RELاین اطلاعات برای تحویل به... مجاز شده است FGIاطلاعات دولت بیگانه این نوشته به صورت میکروفیش موجود است. طبقه بندی به توسط O599 برای گرفتن میکروفیش از این نوشته به ( 351- 7177(OCR/dsbتلفن بزنید بازبینی 30 سال از این تاریخ برای چاپ های بعدی و به علاوه برای کپی به 351- 5673 (PPG/RDB)تلفن بزنید. مشتق شده از NFAC سرّی NIE 36.2-1-79 اطلاعات قابل دسترسی تا تاریخ 21 ماه مه 1979، در تهیه این ارزیابی مورد بهره برداری قرار گرفته است. سرّی این ارزیابی به توسط مدیریت سازمان سیا انتشار یافته است. غیر از بخشهایی که در گزارش ذکر شده است، این ارزیابی مورد تأیید کمیته ملی اطلاعات خارجی می باشد.

ص: 7

مؤسسات اطلاعاتی زیر در تهیه این ارزیابی شرکت نموده اند:

1- CIA (سازمان سیا) 2- سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع و وزارت امورخارجه.

3- آژانس امنیت ملی (NSA) همچنین با شرکت:

معاون فرماندهی کل بخش اطلاعات - ارتش.

رئیس اطلاعاتی نیروی دریایی.

معاون فرماندهی کل اطلاعاتی - نیروی هوایی.

مدیریت اطلاعات سر فرماندهی تفنگداران دریایی (مارینز) سرّی

مقدمه

قضاوت و ارزیابی های اساسی بحث:

I طبیعت رژیم II سیاست های رژیم III روندهای اقتصادی و نظامی IV اثرات حوادث ایران V روابط خارجی 1- منطقه 2- شوروی 3- غرب 4- عراق و اوپک 5 - جنبش های غیرمتعهد VI تأثیرات آن بر ایالات متحده آمریکا ضمیه الف: حزب - دولت - مردم ضمیمه ب: نفت عراق ضمیمه ج: اقتصاد ضمیمه د: نیروهای نظامی ضمیمه ه: ترک مخاصمه عراق و سوریه

ص: 8

سرّی «مقدمه» در چند سال گذشته عراق از انزوای خودخواسته بیرون آمده و روابطی با همسایگان خود برقرار کرده که از روابط قابل تحمل تا روابط حسنه در نوسان است اکنون این کشور در تلاش است تا در سیاست های درون عربی نقش رهبریت را ایفا کند. این ارزیابی عوام داخلی سیاسی، اقتصادی و نظامی را که به عراق توان ورود چنین سیاست های فعالانه را می دهد بررسی خواهد کرد و تأثیرات احتمالی سیاست های منطقه ای عراق را با توجه خاص به نتایج معاهده مصر و اسرائیل ارزیابی خواهد نمود و تأثیر آن را بر منافع آمریکا در منطقه در سه تا چهار سال آتی خواهد سنجید. تاریخ اطلاعات 21 مه 1979 است مگر آنکه تاریخی غیر از آن قید شده باشد.

از دیدگاه آمریکا، عراق مدتها، کشوری دور افتاده بوده است. آمریکا با عراق روابط تجاری معتدلی برقرار کرده لیکن فاقد روابط نظامی است. نماینده آمریکا در این کشور یک دفتر حفاظت منافع کوچک است که از حداقل ارتباط با دولت و مردم برخوردار است. به همین دلیل و به علت پنهانکار بودن رژیم عراق، اطلاعات مربوط به حوزه ها و موضوعات مهم یا محدود است و یا اصلاً وجود ندارد. چنین شرایطی بر دقت و صحت این ارزیابی، بخصوص در مورد انگیزه، طرز فکر و خط مشی حاکمیت عراق تأثیر دارد.

داوریهای اساسی

رهبران بعثی عراق مصمم اند که نفوذ و قدرت حکومتی خود را تداوم بخشند، تا فلسفه ملی، سوسیالیستی و مادی خود را بر کشور تحمیل نموده و نیز قدرت و توان دولت را در اعمال نفوذ در خارج از کشور گسترش دهند. عراق کشوری در خاورمیانه خواهد که حداقل طی مدت 5 سال با این ارزیابی باید روی آن حساب کنیم. عراق، هم توانایی و وسیله نیل به اهداف رادیکالی خود را در اختیار دارد و هم اینکه تلاشهای ایالات متحده را برای شکل دادن به یک صلح همه جانبه در خاورمیانه و حفظ و ثبات در کشورهای عربی خلیج فارس و تأمین عرضه نفت کافی به غرب را دشوار خواهد نمود.

صدام حسین، چهل ساله غیر نظامی احتمالاً موفق خواهد شد جانشین پرزیدنت حسن البکر، 30احمد حسنالبکر بیمار که یک مرد نظامی بعثی و انقلابی تمام عیار و معتبر از قبل از سال 1958 است، گردد. ما نمی توانیم پیش بینی کنیم، آیا ارتش عراق که حاکم مطلق از سال 1930 به بعد بوده بتواند یک رژیم کاملاً غیرنظامی

ص: 9

را تحمل کند. به هرحال ما انتظار داریم که روابط بین ارتش و رهبریت سیاسی بعد از جانشینی صدام بلااشکال نباشد. حداقل تا زمانی که افسران وفادار به او پست های حساس فرماندهی را اشغال نمایند. ما به اندازه کافی در مورد گرایشات سیاسی افسران نمی دانیم جز اینکه اشاره کنیم که جانشینی صدام امر مطمئنی نیست اگرچه آشکارا محتمل ترین تحول می باشد.

قدرت بعثی ها به طور محکم با تکیه بر سرویس های چندگانه امنیتی، گروه بندی مردم از طریق حزب و تشکیلات خلقی وابسته به آن و تأدیب بدون تأخیر هرکسی که جرأت مخالفت با رژیم را به خود بدهد حفاظت می شود.

کشور در مجموع به خاطر درآمدهای رو به رشد، منابع غنی نفتی اش ثروتمند می باشد و توانسته است میزان رشد ده درصد در سال را از سال 1974 بدون تحمل تورم اضافی نصیبش نماید. اما به هر حال مشکلات اقتصادی حادی وجود دارد که سالها طول خواهد کشید، تا اینکه برطرف شود. این مشکلات شامل کمبود کارگران ماهر و نیمه ماهر و عدم رشد تولیدات کشاورزی می باشد.

رژیم بغداد تا زمانی که ایران دارای دولتی نشود که بغداد بتواند روابط دلخواه غیرتهاجمی را با آن برقرار نماید. اما به هر حال مشکلات اقتصادی حادی وجود دارد که سالها طول خواهد کشید. تا اینکه برطرف شود. این مشکلات شامل کمبود کارگران ماهر و نیمه ماهر و عدم رشد تولیدات کشاورزی می باشد.

رژیم بغداد تا زمانی که ایران دارای دولتی نشود که بغداد بتواند روابط دلخواه غیرتهاجمی را با آن برقرار نماید احساس ناامنی درباره آن خواهد نمود. عراقی ها همچنین از این می ترسند که جنبش اسلامی ایران پر جمعیت اکثریت شیعه عراق اثر بگذارد. شیعیانی که مدت زمان طولانی است که سوءرفتار دولت های مسلط سنی عراق را حس می کنند. آنها آشکارا نگرانند که آیت اللّه خمینی، کسی که 14 سال به عنوان یک تبعیدی در حوزه علمیه نجف بوده است، خود را به عنوان یک رهبر مذهبی، که نفوذش باید به آن سوی مرزهای ایران برود ملاحظه کند. مسئله دیگر عدم وجود یک کنترل مرکزی در تهران می باشد که سبب ارسال اسلحه از طریق ایران به کردهای عراقی خواهد شد.

بغداد احتمالاً برای کنترل بی میلی و نارضایتی در مناطق کردنشین و شیعه نشین همچنان از قوای مسلح استفاده خواهد نمود.

تمایل رژیم عراق به ایفا نقش رهبری در منطقه و نگرانی نسبت به شرایط برهم خورده و مغشوش ایران به زودی عراق را به سوی روابط غیرخصمانه با اکثر کشورهای دیگر عربی خواهد کشاند، اگر چه سیاست خرابکاری و براندازی را نیز بی صدا دنبال می کند، رهبران عراقی حزب بعث به حمایت از توسعه تشکیلات حزبی در دیگر کشورهای عربی و نیز گسترش دکترین سوسیالیستی بعث در تمام منطقه ادامه خواهند داد.

سیاست خارجی بغداد، اتکا به شوروی را در مورد تسلیحات و حمایت های تکنولوژیک ادامه خواهد داد. اما عراق نسبت به پشتیبانی شوروی از وابستگان دیگری از قبیل اتیوبی، یمن شمالی و افغانستان توجه زیادتری از خود نشان می دهد. اگر اتحاد جماهیر شوروی به درگیری های افغانستان تا سر حد دخالت نظامی کشیده شود، روابط عراق و شوروی سیر نزولی را خواهد پیمود. در هر صورت عراق روابطش را با شوروی از طریق مستحکم تر نمودن هم وابستگی اش با کشورهای صنعتی غرب معتدل

ص: 10

خواهد نمود. این روش و خط مشی شامل تداوم روابط تجاری با کشاورزی بزرگ اروپایی و همچنین خریداری تسلیحات نظامی از فرانسه و دیگر کشورها نیز می باشد.

نفت اوپک

(در راستای تعیین قیمتی برای فروش نفت در اوپک، عراق در جستجوی راهی است تا بهای نفت خام را به منظور جلو افتادن از نرخ تورم جهانی بالا ببرد. تنگنای عرضه و تقاضای دنیا که انتظار می رود در دهه 1980 ادامه داشته باشد باعث می شود که نفوذ عراق در تصمیم گیری های اوپک افزایش یابد. از سوی دیگر تصمیمات عراق در تولید نفت، اثرات بسیار زیادی بر بازارهای بین المللی نفت خواهد داشت. تولید فعلی نفت عراق حدود 3 میلیون بشکه در روز است، اما ما نمی دانیم که عراق میزان تولیداتش را در خلال 5 سال آینده به چه میزانی خواهد رسانید، انتظار می رود که میزان تولیداتش به طور قابل توجهی کمتر از حداکثر ظرفیت موجود خود باشد).

سیر حوادث موجود در عراق و سیاست های آن آثار نویدبخشی برای منافع آمریکا ندارد. چهارچوب سیاسی که حکمرانان بغداد در آن عمل می کنند با سیاست های موجود آمریکا در منطقه به طور گسترده دشمنی دارد. عراق مخالفت خود را در رابطه با خط مشی آمریکا، درباره اعراب و اسرائیل تغییر نخواهد داد. مگر اینکه شواهد قانع کننده ای در مورد استقرار یک دولت فلسطینی در ساحل غربی و نوار غزه و نیز بازپس گیری جولان به توسط سوریه و اینکه جناح های مارونی لبنان، دیگر مورد حمایت اسرائیل قرار نگیرند، ملاحظه نماید. عراق معمولاً از مخالفت سایر کشورها با تلاشهای آمریکا در رابطه با استقرار صلح و نیز کاهش نفوذ آمریکا در منطقه مجموعا استفاده می کند.

سطح روابط فعلی با ایالات متحده آمریکا، به آن اندازه هست که خواست های عراق را در مورد دستیابی به تکنولوژی آمریکا ارضاء نماید. رهبران عراق اجباری در مورد بهبود روابط سیاسی با ایالات متحده، احساس نمی کنند، مگر آنکه در حال مسئله فلسطین پیشرفت و تحولی ملاحظه کنند و یا آنها در مورد پیشرفت های شوروی در منطقه مانند ظهور یک دولت چپ گرا در ایران، دچار شوک شوند. اتکای چند کشور به نفت عراق آنها را تحت فشار قرار می دهد که خواستهای عراق را به جا آورند. فشار عراق بر فرانسه (دوست اصلی و رابط عراق در دنیای غرب) و ایتالیا در مورد عمل به تعهداتشان نسبت به تهیه تأمین اجزای اصلی تکنولوژی هسته ای ممکن است بسیار زیاد باشد تا مشاهده دردسرهایی که برای سیاست آمریکا در عدم گسترش امکانات هسته ای ممکن است داشته باشد. علیرغم همکاری عراق با شوروی، رژیم عراق در مورد خیلی فعال یا موفق دیدن ایالات متحده و یا شوروی در منطقه نگران نیست.

حکمرانان بغداد، مدت زمان طولانی است که نگرانی خود را نسبت به اقدامات شوروی در منطقه نشان داده اند. در رویدادهای قابل پیش بینی بغداد تلاش خواهد نمود نفوذ شوروی در منطقه را محدود نماید.

پیدایش و شاید احتمال خطر پیدایش یک رژیم چپ و متمایل به شوروی، حاصل از شرایط آشفته کنونی در ایران عمیقا رهبران بعثی عراق را نگران می کند. چنین تحولی باعث خواهد شد که رهبران عراق روابط خارجی خود را مورد ارزیابی قرار داده و اگر دیگر شرایط صحیح باشند، به یک تغییر اساسی در روابط خود با ایالات متحده دست زنند. شبیه آنچه که در سال 1975 در روابط با ایران صورت گرفت. وقوع چنین تحولی از نظر امروز غیر ممکن می نماید اما رژیم بعث در محدوده اهداف و نیازمندیهای خود

ص: 11

انعطاف پذیر است.

چنین انعطاف پذیری نباید با میانه روی اشتباه گردد. (این رژیمی است که به توسط افراطیون و وطن پرستان متعصبی رهبری می شود که می خواهند عراق را تا آنجا که ممکن است یک کشور مستقل و متکی به خود بسازند.) تا یک سال گذشته عراق به عنوان یک کشور منفور جهان عرب تلقی می شد.

روابطش با اکثر همسایگان خود به علت شهرتش در بیرحمی و حمایت از تروریسم و گروههای رادیکال منطقه کاملاً ضعیف بود. قرارداد کمپ دیوید عراقی ها را تکان داد و وادارشان نمود که در مورد سیاست ستیزه جویشان به تجدیدنظر و ارزیابی مجدد بپردازند و یک روش جدید اتخاذ کنند، آنها به نزاع تلخ خود با سوریه خاتمه داده و یک رهبریت قوی در رابطه با سازمان دهی یک وفاق عربی بر علیه قرارداد صلحی که از طرف سادات مذاکره شده بود، تشکیل دادند. عراق در نقش جدیدی که اخیرا به عنوان یک رهبر منطقه ای پیدا کرده است در سطح وسیعی تلاش می کند و ممکن است تا آنجا پیش رود که در سال 1982 رهبریت کشورهای غیر متعهد را به عهده گیرد.

برقراری روابط حسنه با سوریه توانایی بغداد را در ایفای یک نقش اصلی در مناقشه اعراب و اسرائیل بهبود بخشیده است و قبلاً نیز به تلاش ها برای رسیدن به یک صلح تمام عیار ضربه زده است. در حالی که دو کشور احتمالاً نمی توانند به یک اتحاد کامل دست یابند اهداف مورد ادعا و همکاری بین دو کشور در مورد مسائل مشخصی احتمالاً افزایش می یابد.

گرچه که استقرار نیروها در سوریه بیش از آنچه که به ظاهر حضور نیروهای عراقی باشد به خاطر احتمال پیش دستی و تهاجم اسرائیل غیر محتمل است. اما شرکت احتمالی نیروهای اعزامی عراق در یک جنگ با اسرائیل به 5 لشکر افزایش یافته است. (از دو لشکر که در سال 1973 جنگ را به خود دیده اند.) عراق نیروهای نظامی خود را بیشتر از هر کشور دیگر عربی، از جنگ 1973 به بعد پیشرفت و گسترش داده است. علی الخصوص عراق دارای امکانات ذیل می باشد:

(*) پرسنل نظامی و نیز نیروهای زرهی خود را به میزان دو برابر رسانیده است.

(*) هواپیماهای جنگنده خود را به میزان تقریبی 65% افزایش داده است.

(*) نیروهای دفاع هوایی خود را به 9 برابر سطح 1973 توسعه داده است.

به لحاظ نیروی عظیم نظامی با احراز مقام دوم در میان کشورهای عرب در 1982 و با مجهزترین نیروهای مسلح بدیهی است که عراق کشوری خواهد بود که در خاورمیانه باید روی آن حساب باز کرد.

بحث

1- طبیعت رژیم

1- رهبران رژیم بعث در عراق مصمم اند که کشور عراق را به یک کشور سوسیالیستی و لائیک تبدیل کنند. آنها تحت شرایط یک گذشته استعماری و جغرافیایی و نگرانی تا حد جنون برای حفظ امنیت مرزها و کوشش تا حد امکان برای خودکفا ساختن و مستقل نمودن کشور از نفوذ خارجی، قرار دارند. سبک اقتدار و مرکزیت و سرّی بودن اداره دولت، انعکاس از یک گذشته پر توطئه پنهانی می باشد. آنان میان آن دسته از رهبران سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک هستند که برای ارتقاء قیمت نفت خام مصر می باشند.

ص: 12

2- سه هدف محرکه سیاست های داخلی و خارجی رژیم ارائه می دهد. اولین آن این است که رهبران عراق سعی دارند که قدرت خود را تداوم بخشند. هدف دومشان کوشش در تقویت ایدئولوژی حزب بعث برای حفظ قدرت در سرتاسر کشور است. هدف سوم آن است که قدرت کشور را گسترش دهند، تا نفوذ خود را در منطقه اعمال کنند و نیز اقبال بعثی ها را در کشورهای دیگر عربی افزایش دهند.

هدف سوم که نسبتا هدفی جدید است ناشی از حس اعتمادی است که در نتیجه چندین سال کنترل بی چون و چرا نصیب رهبران رژیم شده است. از جمله ابراز نیل به هدف سوم، نیروهای مسلح بزرگ و در حال رشد آن عضویت در اوپک، و سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت اوپک و درآمد سرشار نفتی و دیپلماسی قابل انعطاف و ماهرانه و توأم با صراحت است. تأکید فعلی در مورد روابط خارجی، دقیقا با گوشه گیری خود خواسته رژیم در سالهای اولیه به قدرت رسیدن در تضاد می باشد.

3- در روابط خارجی، این رژیم توانایی خود را در واکنش نسبت به فرصت های دلخواهش و با خطراتی که علیه منافع بنیادین او باشد به روشهایی جادویی که آشکارا با اصول تغییر ناپذیرش در تضاد است. نشان داده است. توافق در مورد حل اختلافات برجسته با ایران در سال 1975 و کوشش های موفقیت آمیز در پاییز سال 1978 برای برقراری رابطه دوستانه با سوریه بعد از 10 سال دشمنی، برای مثال، بدون یک هشدار قبلی انجام شد. در سال 1975، بغداد در عین پاسخگویی به فشارهای داخلی به خطر احتمالی بروز جنگ با ایران در نتیجه اقدامات نظامی به منظور سرکوب کردهای عراقی نیز پاسخ می داد. در سال 1978 عراق فرصت یافت تا با رهبری جناح مخالف با امضای قرارداد صلح با اسرائیل توسط مصر، بر دیگر کشورهای عربی نفوذ خود را اعمال نماید.

4- رهبران عراق رژیمی بسیار مقتدر را پدید آورده اند که بر تشکیلات حزبی دائما تصفیه شونده از عناصر خیانتکار و یا مشکوک، کنترل ارتش، و استفاده همه جانبه عناصر پلیسی و امنیتی در سرکوب مخالفت های واقعی و یا کاذب استوار است. تن دادن به خواست های رژیم شرط اصلی پیشرفت و یا حتی بقاء افراد و مطابقت با استبداد رژیم، یک ضرورت برای پیشرفت و بقا به شمار می رود.

کسانی که جرأت مخالفت با رژیم را داشته باشند از کوچکترین عدالتی هم برخوردار نمی شوند، انتظار می رود که بوروکراسی موجود در عراق اجرای خط مشی ها را به عهده داشته باشد و همچنین دستگاههای ارتباطی جمعی نیز از آن پشتیبانی کنند. هیچ مکان عمومی برای اظهار دیدگاههای مخالف وجود ندارد.

اختلافات موجود درون دولتی و یا تشکیلات حزبی زمانی برملا می گردد که اشخاص به علت عدم حمایت و پشتیبانی از رژیم تصفیه می شوند. قوانین حاکم بر اقدامات مجاز مقامات رسمی حزب و دولت آنچنان گسترده و همه جانبه است که دست رژیم موجود را در زمینه اخراج و یا تنبیه هر کسی که مخالف آن باشد به شیوه ای قانونی کاملاً باز می گذارد، این قوانین همچنین به رهبران معدود عالیرتبه اجازه می دهد کسانی را که از خود وفاداری بسیاری نشان نمی دهند متنبه سازند.

5 - معدود افرادی که مهم ترین بخش دولت، شورای فرماندهی انقلابی و فرماندهی منطقه ای یعنی سازمان اصلی حزب بعث را تشکیل می دهند، کسانی هستند که از رقابت مرگبار برای رسیدن به قدرت جان سالم به در برده و به استثنای معدودی از اعضای فرماندهی منطقه ای(1) که در سال 1968 به قدرت رسیده بودند همگی را از بین برده و ریشه کن ساخته اند. همکاری دو جانبه حسن البکر، 30احمد حسنالبکر و صدام

ص: 13


1- برای گرفتن اطلاعات بیشتر به ضمیمه الف در مورد حزب و دولت مراجعه شود.

حسین مدت مدیدی است که بر ساختار قدرت مسلط است. این رهبران در مورد وفاداری مقامات مسئول دولتی تأکید داشتند و اعضای حزب را به محض کسب حداقل لیاقت و کیفیت در تشکیلات دولتی منصوب نمودند. در تشکیلات حزب بعث، صدام حسین، موقعیت کسانی را که به او وفادار بودند ارتقاء داد. این افراد تقریبا منحصر کسانی می شدند که با او معاصر بودند. به جز بکر، فرماندهی منطقه ای تشکیل یافته است از مردانی با سن نسبی 40 سال که اکثرا در عراق تحصیل کرده و در زمینه سیاست خارجی تجارب محدودی دارند، و معمولاً ده سال یا بیشتر در همان روزهای مخالفت های مخفیانه در خدمت حزب بوده اند.

6- رژیم بدون تردید در تأسیس و ابقای خود در قدرت موفق بوده است. در سالهای نخست، جدالهای داخلی فراوانی وجود داشت. آخرین کودتا در اواسط سال 1973 به وقوع پیوست. توافق با شاه ایران در مارس 1975، به طور مؤثری شورش کردها را متوقف نمود.

در حالی که هنوز برخی عملیات چریکی ادامه دارد، اما به صورت یک مسئله ایذایی است و یک نگرانی جدی تلقی نمی شود هر چند که رهبریت عراق اخیرا حوادث ایران بخصوص مزاحمت های کردها را که ممکن است به عراق نیز سرایت کند. به دقت زیر نظر دارد. اقدامات شدید سرکوبگرانه 6 سال اول حکومت رژیم اخیرا کمتر مشهود است، ولی به نظر ما این روشها همچنان اعمال می شود. مهم تر از همه اینکه، عراقی ها معتقدند که رژیم بدون شک آماده است تا در صورت لزوم از این گونه اقدامات با کمال قدرت استفاده نماید. به علت فقدان روشی معتبر در سنجش افکار عمومی ما نمی توانیم بگوییم که آیا جمعیت به طور کلی از رژیم حمایت می کند و یا صرفا آن را تحمل می کند و یا چاره ای جز آن ندارد، زیرا که مردم تحت کنترل 5 سرویس امنیتی می باشند که نه تنها مردم را به دقت زیر نظر دارند، بلکه مراقب یکدیگر نیز می باشند. مطمئنا، تلاش، تدابیر و منابعی که رژیم صرف امنیت می کند نشان می دهد که رژیم به این نتیجه رسیده که دشمنان زیادی در میان مردم خود دارد.

2- سیاستهای رژیم

ص: 14

7- تلاش رژیم جهت ایفای نقش رهبری در امور داخلی اعراب، در خلال دوره این ارزیابی، به توسط تحولات داخلی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. پرزیدنت بکر دوران شصتمین سال زندگی اش را می گذارند. و از انواع بیماریها رنج می برد، که هرکدام از آنها ممکن است او را ناتوان سازد و یا حتی او را بکشد. او بیشتر اداره امورات دولت و حزب را به صدام حسین یعنی کسی که چند سال، قدمهایی در جهت بهبود توانایی خود در دستیابی به جانشینی بکر برداشته است واگذار نموده است، در حالی که همیشه احترامی نسبت به وضعیت و موقعیت عالی بکر معمول داشته است، رئیس جمهور بکر سرپرست فرماندهی منطقه ای رئیس شورای فرماندهی انقلاب و فرمانده نیروهای ارتش می باشد. صدام حسین قائم مقام او در فرماندهی و شورای فرماندهی انقلاب است.

8- کلید اصلی در امر جانشینی، این است که چگونه نیروهای مسلح 234000 نفره، زمانی که یکی از میان خودشان در ریاست و مسئولیت کشور نباشد عکس العمل نشان خواهند داد. نظام ارتش هم اکنون عملاً از سیاست جدا گردیده است. فقط بکر که یک سرباز حرفه ای است و از اعتبارات انقلابی صادقانه ای قبل از سرنگون نمودن رژیم سلطنتی برخوردار است و یکی دیگر از افسران با سابقه مشابه از اعضای ساختار یا هرم قدرت می باشند. که این فرد نیز به علت اینکه از دوستان صمیمی بکر است توانسته است در قدرت باقی بماند. ما می دانیم که حزب تلاش گسترده ای کرده است تا اینکه نیروهای مسلح خود را بعثی کند. مهم ترین افسران از فرماندهی لشکر به پائین از اعضای حزب بعث هستند، به طوری که یک افسر جوان از فامیل بکر و صدام، وزیر دفاع است و سرویس های امنیتی نیز افسران جوان را به عنوان ناظرین خود در واحدها در آورده، و عناصری از میلشیای حزب بعث و ارتش خلق، در بسیاری از تأسیسات ارتشی مستقر شده اند. اما ما در مورد نظرات سیاسی درجه داران و افسران عالیرتبه به مقدار کمی مطلع هستیم. این افسران جانشینان سنتی هستند که ارتش عراق در آن نقش حاکم بر قدرت را از اواسط دهه 1930 به بعد داشته است. ما در حال حاضر نمی توانیم پیش بینی کنیم که آیا آنها اوامر یک رژیم کاملاً غیرنظامی را اطاعت خواهند نمود یا خیر.

9- بهترین پیش بینی این است که صدام حسین جانشین البکر در بالاترین پست خواهد شد. بی رحمی او مهارتش در قبضه امور سیاسی و توانایی اش در جایگزینی حامیان خود در جای جای رژیم همگی در جهت تأمین خواست وی است. خطر بالقوه امنیتی، از جانب کردها و شیعیان به خاطر شرایط بی ثبات در ایران سبب خواهد شد که تمایل به یکپارچگی در رژیم بیشتر شود، و این به نفع صدام حسین می باشد، اما موفقیت او یک نتیجه بدیهی و غیرقابل پیشگیری نمی باشد. در صورتی که وی به مقام جانشینی دست یابد، روابط بین رهبری سیاسی و نظامی بیش از سالهای اخیر توأم با تشنج خواهد شد، مگر آنکه افسرانی که شخصا به او وفادارند، پست های بسیار مهم فرماندهی را اشغال نمایند.

10- در مقابل اگر رهبران نظامی به صورت موفقیت آمیزی، نسبت به جانشین شدن صدام مقاومت نشان دهند رهبرانی که ظاهر خواهند شد و نیز سیر منازعات آنها نامشخص خواهد بود، تا آنکه یک شخص یا گروهی بر اوضاع مسلط شود. رهبریت جدید اگر بخواهد حزب بعث را کنار بزند، آن را کاملاً مسلط و گسترده خواهد یافت و بنابراین باید در جستجوی یافتن راهی باشد که بتواند با آن سازش نماید.

ممکن است که اعضای ارتش و برخی از عناصر حزبی در مخالفت با صدام انقلابی را تشکیل دهند. ما

ص: 15

حقیقتا در مورد عقاید و قدرت جناح های بالقوه بیشتر از آنکه از جانشینی سازمان یافته صدام امری قطعی نباشد، بیشتر نمی دانیم، هر چند که این امر محتمل ترین رویدادها بشمار می آید. بنابراین باقیمانده این ارزیابی، فرض را بر تداوم کنترل دو نفره (صدام - بکر) در دولت فعلی، و جانشینی صدام در زمانی که البکر بمیرد و یا اینکه ناتوان و علیل گردد، قرار خواهد داد.

3- روندهای اقتصادی و نظامی

11- در خلال 10 سال قدرت، رهبران بعث بنا به اعتقاد شدید عراقی ها متعهد شده اند که کشور و منابع آن را تحت کنترل خود در آورده و خود را در معرض ترحم بیگانگان قرار ندهند. در سال 1961 نخست وزیر قاسم 5/99 درصد (از بخش گسترش نیافته)، انحصارات نفتی را که در سرتاسر کشور توسط گروهی از شرکت های نفتی غربی تصاحب شده بود، مصادره کرد، و به صاحبان امتیاز اجازه داد حوزه های نفتی به کار مشغول باشند تا زمانی که رژیم بعث، متعلقات این کمپانی ها را در سال های 72، 73 و 75 ملی نمود. در خلال این سالها عراق نه تنها کنترل اکتشاف و تولید نفت را به عهده گرفت بلکه مسئولیت فروش و بازاریابی نفت خام خود را نیز در اختیار گرفت.

12- ظرفیت تولیدی قابل دوام عراق کمی بیش از 3 میلیون بشکه در روز می باشد. عراق با در دست داشتن برخی از بزرگترین حوزه های نفتی در خاورمیانه، می تواند نفت کافی تولید نماید تا نیاز مالی کشور را (در زمینه ارز خارجی) برای پنج سال آینده و حتی فراتر از آن تأمین نماید. کشور عراق، تمام درآمدهای نفتی خود را مصرف نمی کند، میزان ذخایر ارز خارجی از 7 میلیارد دلار در اواخر سال 1977.

احتمالاً به مقدار 5/8 میلیارد دلار در آخر سال 1978 رسیده است. افزایش اخیر قیمت نفت و اضافه بهای غیرمستقیم باعث خواهد شد که ذخایر ارز خارجی به مقدار قابل توجهی افزایش یابد.

رهبران بعثی در موضوعات اقتصادی محافظه کارانه عمل می کنند و دستور افزایش توان مالیاتی قابل جذب را در اقتصاد عراق صادر ننموده اند. سود حاصل از نفت، عراق را قادر می کند که از یک رشد نسبتا خوب بهره برده، تورم را متعادل کرده و باعث بالا رفتن سطح زندگی شود.

سرعت برنامه توسعه اقتصادی اندازه گیری شده، در سال 1976، 1977 نشان می دهد که در حقیقت فقط 58 درصد از پولهای اختصاص یافته مصرف شده است. رژیم، با احتیاط کوشیده است که از مشکلات رشد سریع که فعالیت های بسیاری را در مدت کوتاه به انجام رساند اجتناب نماید نظیر آنچه گریبانگیر ایران و عربستان شده است. دولت عراق تورم را از طریق کنترل قیمت و سوبسیدهای دولتی پائین نگاه داشته است. همچنین تقدمی که رژیم برای «وفاداری سیاسی» در جهت استخدام پرسنل برای بوروکراسی موجود قایل می شود نه تنها منتهی به وجود شایستگی های متوسط در سطح مدیران و تکنسین ها می گردد، بلکه سبب ترس و محافظه کاری کسانی که خود را از نظر سیاسی ناامن احساس می کنند، شده است و از طرفی به کمبود تعداد پرسنل با کفایت در صنایع، دفاتر و مشاغل خصوصی منتهی گردیده است.

این گونه ضوابط علل اصلی کمبود اساسی نیروی انسانی ماهر و کاردان را تشکیل می دهد. در مطبوعات به کارخانه هایی، بخصوص در استانها اشاره می شود، که فاقد نیم و یا سه چهارم تکنسین ها و مدیران مورد نیاز خود می باشند. (3): (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره اقتصاد عراق به پیوست ج مراجعه کنید).

ص: 16

13- در طول زمان این مشکلات ممکن است حل شوند و احتمالاً حل نیز خواهند شد. عراق تمام ضوابط و عوامل لازم برای حفظ رشد اقتصادی مداوم و ساختن زندگی بهتر برای مردمش را دارا می باشد.

عراق به صورت سیستماتیک در حال ساختن راه آهن - جاده و حتی سیستم های آبرسانی است به رشد اقتصادی کشور کمک می کنند. سیستم مدرسه و دانشگاهی و برنامه های سوادآموزی هماهنگ با آن به آهستگی در حال تربیت پرسنل منطبق با نیازهای حرفه ای کشور می باشد. عراق دارای زمین های قابل کشت فراوانی است و به موقع، عملیات عظیم هیدرولیکی جهت کنترل سیلابهای حاصل از دجله و فرات در جهت رشد و توسعه آبیاری کشاورزی مورد استفاده و بهره برداری قرار خواهند گرفت.

14- اما کارها به صورت برجسته ای در خلال 5 سال آینده رشد نخواهند کرد. وضع کشاورزی رو به وخامت است. واردات غذایی به طور پیوسته ای در خلال 6 سال گذشته، از 150 میلیون دلار در سال 1973 به میزان تقریبی 750 میلیون دلار در سال 1978 افزایش یافته است. کشور عراق احتمالاً به یک صورت یک کشور اصلی واردکننده مواد غذایی باقی خواهد ماند. نیروی کارگر اندک است. از حدود تقریبی 3 میلیون نفر31 تا نصف آنها بر روی زمینی کار می کنند که از میزان کارگر مورد نیاز کاملاً کمتر است.

دولت در تشویق به مهاجرت کشاورزان کشورهای عربی به عراق می کوشد. ده درصد نیروی کارگری در ارتش و نیروهای امنیتی خدمت می کنند و یک بخش قابل ملاحظه دیگر، شامل کسانی می شود که وقت خود را در تأسیسات حزب و سازمان های وابسته اش، نظیر سازمانهای «خلقی» صرف می کنند. اشخاص اخیرالذکر، از میان باهوش ترین و جاه طلب ترین افراد بوده و می خواهند در کنار مرکز قدرت باقی بمانند.

تا به حال هیچیک از افراد مهندس یا متخصص امور کشاورزی و یا اقتصاددان به سطوح عالی بافت قدرت عراق دست نیافته اند.

15- ساختن یک نیروی نظامی قوی، هدف اساسی رژیم است. و تاکنون دلیل اصلی مصارف مالی نیز بوده است. هزینه نظامی و امنیتی عراق از 7/1 میلیارد دلار در سال 1976 به میزان 4/2 میلیارد دلار در سال 1979 بر طبق آنچه منتشر شده، رسیده است. این طور به نظر می رسد که این ارقام چاپ شده، میزان حقیقی هزینه ها را 45 تا 55 درصد کمتر نشان داده است. این تفاوت با احتساب خریدهای خارجی، که به میزان 6 میلیارد دلار در دوره 1974 تا 1978 می باشد. می تواند بدست آید. برنامه های در دست اجرا متقاضی گسترش نیروهای نظامی از 000/103 نفر در سال 1973 به 000/300 نفر در سال 1983 افزایش عمده در انواع تسلیحات مختلف می باشد. سقوط دولت ایران، و کاسته شدن فعالیت های نیروهای نظامی ایران بر مقاصد عراق جهت گسترش نظامی تأثیر آنچنان سریعی نخواهد داشت. عراق در نظر دارد حداقل 2 میلیارد دلار خرید برای خطوط لوله انجام دهد و از سرعت این برنامه ها به تدریج کاسته خواهد شد. به هر صورت بسیار دشوار است که عراق نیروی انسانی ماهر مورد نیاز ارتش را تأمین کند و هر مقداری که ارتش در آن توفیق یابد، به اقتصاد لطمه خواهد خورد.

4- اثرات حوادث ایران

16- سقوط رژیم سلطنتی در ایران نگرانی شدیدی را در بغداد بوجود آورد. عراق از روابط خوبی با ایران از سال 1975 به بعد بهره مند شده بود، و از خط مشی شاه، که مانع از عملیات کردهای مخالف عراق برعلیه رژیم عراق از خاک ایران می شد، سود می برد. از بین رفتن اقتدار دولت مرکزی در بخش کردستان

ص: 17

ایران موقعیت های مناسبی را جهت حمل سلاح به کردهای عراقی ایجاد می کند. در حالی که به نظر نمی رسد تهران همان طور که شاه تا قبل از سال 1975 عمل می کرد، تسلیحات کردها را فراهم نماید، قاچاق خصوصی و به طرز وسیعی گسترش خواهد یافت و محدوده کردهای ایرانی (به ویژه در استان کردستان) به عنوان یک پناهگاه جهت چریکهای عراقی کرد مهیا خواهد شد. ما یک شورش اساسی را توسط کردهای عراقی پیش بینی نمی کنیم. عدم حضور مشخص یک رهبریت مرکزی در میان آنها و وجود ارتش بسیار قوی و نیرومند عراق که در پادگانهای شمال شرقی عراق مستقر می باشند مانع از بروز این شورش خواهد شد. به هر حال این طور به نظر می رسد که گسترشی در عملیات چریک های کرد در یک و یا دو سال دیگر بوجود آید. که ترس دولت را در رابطه با دخالت های احتمالی خارجی افزایش دهد.

تهییج های اخیر در میان کردهای استانهای شرقی کردستان ترکیه به پتانسیل و ظرفیت بروز مشکلات می افزاید، عراق و ترکیه در مورد همکاری بر علیه کردهای متخاصم به توافق رسیده اند. نگرانی بغداد درباره کردها در ادامه آماده سازی نیروهای عراق به شکلی که آنها را با مشاهده اولین علائم شورش، قادر به دخالت سریع نماید، منعکس می باشد.

17- استقرار یک رژیم اسلامی شیعه مذهب در ایران بالقوه اثرات زیادی بر 55 درصد از 13 میلیون عراقی که شیعه می باشند، داشته است. شیعیان عراق فقیرتر و کم سوادتر از رقبای عرب سنی خود که 20 درصد کل جمعیت را تشکیل می دهند هستند و از جهت تاریخی همواره نقش تابع را در کشور بازی کرده اند. اکثر شیعیان، روستایی می باشند ولی حداقل یک میلیون نفر در بغداد که بیش از 31 جمعیت این شهر را تشکیل می دهند، اسکان گزیده اند. آیت اللّه خمینی که 14 سال را در حوزه علمیه نجف در تبعید به سر می برد زمانی که تحت مراقبت و ایجاد محدودیت شدید توسط مقامات عراقی قرار گرفت، عراق را ترک نمود، تأکید دارد که او خود را به عنوان یک رهبر مذهبی که نفوذش باید به خارج از ایران گسترش یابد تلقی می کند و ممکن است در راه ایجاد یک حکومت اسلامی در عراق نیز تلاش نماید.

18- تشنجاتی در بین شیعیان عراق مشاهده می شود ولی ما اطلاعات کافی که موجب قضاوتی گردد، در دست نداشته و نمی دانیم که اکثریت آنها چگونه فعالیت های برادران ایرانی خود را ارزیابی می کنند.

همچنین، اطلاعاتی از اندازه و اثرات بالقوه مشکلات موجود در مساجد که پایگاههای مذهبی رهبران شیعه است، در دست نداریم. این تشکیلات مذهبی در هدایت راهپیماییها و جشن ها و عزاداریها شیعیان نقش فعال دارند. مشکلات ضد رژیمی در عزاداری محرم در فوریه 77 بروز نمود و تعدادی از شیعیان به جوخه اعدام سپرده شدند. یکی از منابع اطلاعات مستقیم ما در عراق اخیرا گزارش داده است که نارضایتی مذهبی شیعیان در اواسط سال 1978 گسترش یافته است. داستانهایی از قبیل تظاهرات به حمایت خمینی در اطراف مرقد مقدس در نجف که سبب سروصدا و تیراندازی شده است. تا حدی صحت و اعتبار دارد. مخالفین دولت بعث دچار ضعف رهبریت و پراکندگی و عدم تشکیلات عمومی هستند، ولی بسیاری از شیعیان ظاهرا معتقدند که نارضایتی غیرعلنی در صورتی که تسریع کننده ای موجود آید، می تواند به انفجار تبدیل شود.

19- جدای از آنکه شیعیان عراق دولت بعث را چگونه می نگرند، باید دانست که بهترین موقعیت را برای ایجاد مشکلات، در اختیار دارند. شیعیان عراق حجم بزرگی از نیروی کار انسانی در مناطق نفتی جنوب و تجهیزات بندری را تشکیل داده و اکثر پست های نظامی و پلیس در سطوح پائین را در اختیار

ص: 18

دارند. خطوط حمل و نقل داخلی به طرف بغداد از دو بندر عراق که مجاور خلیج فارس می باشند، بالاجبار از دو استان تماما شیعه نشین عبور می کند. امکان خرابکاری در این دو استان بسیار زیاد است و مقامات عراق از این امر بیشتر از قیام نظامی که از دیرباز مورد نظر کردها بوده است نگرانند. در این دو استان قبایل کاملاً متشکل نمی باشند و این نواحی بخصوص برای جنگهای پارتیزانی و چریکی نیز مناسب نیستند.

20- هر نوع جنبش مذهبی، فلسفه حزب بعث را که اهدافش ایجاد جامعه ای مدرن و دنیوی است و مذهب را تنها یک امر فردی تلقی می کند، به خطر می افکند. اگرچه رهبران اصلی آن سنی مذهبند. ولی کنترل و اداره رژیم براساس مذهب و فرقه نمی باشد، در حقیقت 4 تن از اعضای فرماندهی منطقه ای و دو تن از دستیاران نزدیک صدام حسین، شیعه هستند. رژیم به طور علنی مذهب شیعه را به باد انتقاد گرفته است. ولی با توجه به ایران، رژیم به اهمیت دادن به مذهب به طور اعم و توجه به مناطق شیعه نشین به طور اخص همت گمارده است. صدام حسین، اخیرا سفر خود را به استانهای جنوبی پایان داده است، که در این سفر او به اعمال غیر معمول از قبیل نماز و دعا در مسجد و آمیزش با توده مردم دست زده است. بکر رئیس جمهور، اخیرا خود را برای رفتن به حج آماده می کند.

21- شرایط بی ثباتی در ایران و امکان سرایت و گسترش آن در عراق اثرات مستمری بر رژیم و حوادث آینده عراق خواهد داشت. اگر چه عراق قادر است بیش از سال 1973 نیروهای خود را به جبهه اسرائیل گسیل دارد. ولی ضروریات امنیت داخلی یک مانع جدی در افزایش این نیروها به بیش از 5 لشکر (3 لشکر زرهی، یک لشکر مکانیزه، یک لشکر پیاده) می باشد. بقیه واحدها برای حفاظت از تأسیسات نظامی و غیرنظامی، امنیت کردستان و مراقبت از مرزهای خود با ایران و حفظ رژیم در بغداد لازم می باشند به هر حال طرح های افزایش و توسعه نیروهای ارتش و گسترش امکانات و تجهیزات نظامی، به عراق امکان استقرار نیروهای هوایی دفاع هوایی و نیروهای زمینی جدید در مرزهای سوریه و اردن را خواهد داد.

5- روابط خارجی

22- روابط خارجی عراق در سالهای اخیر دستخوش تغییرات فاحشی شده است. تا اواسط سالهای 1970، رژیم بنا به خواست خود از دیگر کشورهای همجوار منزوی شده بود و در میان این کشورهای همجوار تنها با ترکیه روابط قابل تحملی را برقرار ساخته بود. سرکوب کودتای سال 1973، مداخله عراق در جنگ اکتبر همان سال و تکمیل موفقیت آمیز ملی کردن صنعت نفت در سال 1975 ظاهرا اعتماد به نفس دولت را گسترش داده است. رژیم پس از انعقاد قراردادی با ایران که خط مرزی قدیمی واقع در شط العرب که چند دهه ثابت مانده بود را به نفع ایران تغییر داد، موفق شد شورش اکراد را کاملاً مهار نماید و همچنین دعوی خود در مورد منطقه عرب نشین ایران یعنی خوزستان را در ازای آن که ایران نیز از ارسال کمک به کرُدها خودداری ورزد مطرح نسازد.

23- این رویدادها ظاهرا رژیم را متقاعد ساخته است که با در پیش گرفتن روشهایی غیر از رویارویی نیز می تواند به اهداف خود دست یابد. عراق سالهاست که فعالانه سعی کرده است با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس روابط حسنه ای برقرار سازد، گرچه از حمایت از رفقای بعثی و گروههای کوچک

ص: 19

خرابکار در آنجا دست برنداشته ولی آنها را تشویق به پنهانکاری می نماید. کشورهای حوزه خلیج نیز ظاهرا میل دارند نسبت به رفتار غیر تهاجمی عراق پاسخگو باشند اما به شدت نسبت به صداقت سیاستهای عراق سوءظن دارند. و اخیرا رویدادهای جهان عرب، بخصوص در موازنه اعراب و اسرائیل به رژیم فرصت داده است که نفوذ رژیم عراق را در جهان عرب گسترش دهد.

منطقه

24- برد و اهمیت تغییرات در رفتار عراق در منطقه، بعد از بیانیه مختصر درباره مواضع سیاست خارجی عراق در پایان 1977 به بهترین وجهی مشهود می گردد. عراق سرسختانه اقدام صلح سادات را رد نمود حتی شرکت در جبهه امتناع و پایداری را که توسط 5 کشور تشکیل شده مخالف این اقدام بود، رد کرد. عراق همچنان رابطه خصمانه را با سوریه حفظ کرده و مخالف نقش سوریه در لبنان بود و فعالیت های خرابکارانه را در سوریه و ترور سوری ها را هدایت می کرد، مشاجره های سختی را در تقسیم آب رودخانه فرات دامن می زد.

علائم صلح جویانه ای را ارائه داده ولی هیچ حرکت استواری به سوی تعدادی از کشورهای محافظه کار عرب برنداشته است. عراق وابستگی خود را به شوروی در تهیه سلاح و کمک تکنیکی حفظ نمود، ولی در مورد حمایت شوروی از کوشش های رژیم اتیوپی در درهم شکستن مخالفین اریتره، مخالفت نشان داده است. در مقابل با ایالات متحده روابط متوسط تجاری داشته ولی روابط سیاسی برقرار نکرده است.

25- تا اواسط تابستان سال 1978 عراق هنوز با بسیاری از همسایگانش روابطی، نداشت. البکر به پرزیدنت اسد، در سخنرانی ژوئیه خود حمله کرد. روابط عراق با اردن به سبب اعدام یک اردنی به اتهام جاسوسی در بغداد رو به تلخی گذاشت.

26- قرارداد کمپ دیوید در اواسط سپتامبر به عراق فرصت داد تا نقش مهم تری را در شوراهای عرب بازی کند. عراقیها خیلی ماهرانه از ترس عربستان سعودی، بقیه کشورهای شبه جزیره سوریه و اردن از اینکه یک «توافق جداگانه» به معنی تعویق نامعلوم هرگونه شانسی برای کشورهای عربی در پس گرفتن سرزمین های از دست داده شده در سال 1967 و حل مسائل فلسطین به نحوی که فلسطینیان از سزاواری سیاسی کمتری برخوردار شود، استفاده کردند خصوصا نسبت به سوریه و اردن. برای آنکه به پیشنهادات خود برای بهبود روابط اعتبار بخشد، بغداد حمایت خود را از سازمانهای بسیار افراطی فلسطینی که درخواست رد کامل هر نوع معامله ای با اسرائیل را داشته اند، کاهش داد.

27- عکس العملهای موجود در منطقه برعلیه قرارداد کمپ دیوید، به عراق فرصت گسترش بهبود روابط خود با عربستان سعودی را داد، دو کشور برای مدت زمانی در سطح مسائل عادی از قبیل سرکوب قاچاقچیان و عبور غیرقانونی از مرزها همکاری داشته اند. رهبران سعودی ظاهرا معتقدند که به طور موفقیت آمیزی عراق را به پذیرش یک میانه روی در برخورد همه جانبه با مسئله اعراب و اسرائیل و کاهش وابستگی عراق به شوروی به نفع ارتباط نزدیکتر با کشورهای غربی مانند فرانسه تشویق می نمایند. در اجلاسیه های بغداد، عراقیان روش قاضی مآبانه مرکب از نزاکت و تهدید را اعمال نمودند که سعودی ها را تحریک به اتخاذ مواضع سرسخت تری نمود. از ماه نوامبر به بعد برخی شاهزاده های سعودی

ص: 20

دیدارهای کاری از بغداد نمودند. سقوط شاه سبب تأملی برای سعودی ها گردید و آنها به روابط خوب با عراقیها به عنوان تضمینی برعلیه رفتار نا معین آینده ایرانیان نگاه کرده اند. نگرانی از سیاست های آمریکا نیز، سعودیان را در افزایش همکاری با عراق ترغیب نموده است. همچنین عراق، هم اکنون وزنه ای در محافل و دوایر اوپک بوده و عربستان سعودی ناچار است با آنان برآن اساس معامله نماید.

28- رهبران بغداد نقش خود را با مهارت ایفا کرده اند و عربستان سعودی را به اتحاد اعراب مخالف با اقدام مصر کشانده اند. همکاری عربستان سعودی در این جبهه که برتلاش زیاد رهبران عراق استوار شده بود، به عراقیها صحت و اعتبار بیشتری را که در جهان عرب جستجو می کردند، اعطا کرد. رهبران بعث بدون شک به روزهایی که آنان بتوانند به یک گروه بعثی در تصاحب عربستان سعودی یاری دهند، چشم دوخته اند. هر چند که چنین روزی بسیار دور است، در این میان فعلاً روابط خوب با خانواده سعودی مهمتر است. عراق می تواند بدون فداکاری زیادی با مشورت، با تظاهر به میانه روی، با ممانعت از تحریک نهضت های انقلابی منطقه، آنان را به عنوان دوست خود نگاه دارد. رهبران عراق تا زمانی که به دوستی و حمایت عربستان سعودی نیاز داشته باشند و تا زمانی که عربستان سعودی از «جبهه عربی» خود در مخالفت اکثریت اعراب با قرارداد صلح حراست کند، به انجام این گونه اقدامات ادامه خواهند داد.

29- همزمان با گسترش جنبش همبستگی عربی عراق مبادرت به برقراری روابط دوستانه با سوریه نمود. خطر پیمان صلح جداگانه مصر و اسرائیل و قیام در ایران، در عراق این تمایل غیر مترقبه را پدید آورد تا اعتراضات عمومی خود را نسبت به پذیرش اصل مذاکره برای حل مسئله فلسطین توسط سوریه خاتمه بخشد.(1) 30- در برقراری دوستی بین دو کشور عراق و سوریه هریک با احتیاط عمل کرده اند. تعدادی از کمیته ها و هیئت ها موافقت هایی را در زمینه افزایش روابط تجاری، متحدالشکل کردن برخی خدمات مورد علاقه طرفین مانند اطلاعات و هماهنگی در حوزه های ظاهرا با اهمیت ولی نسبتا کم نتیجه به انجام رسانیده اند. خط لوله حوزه نفت شمال عراق که از طریق سوریه به شمال مدیترانه می رود و در آوریل سال 1976 بسته شده بود بار دیگر باز شده است. اگر چه این موافقت نامه عراق را ملزم به بهره برداری تنها 41 ظرفیت نفتی خود می نماید، ولی صدور نفت عراق را در زمانی که راههای ترکیه و خلیج فارس بسته شود، تضمین می نماید. دو کشور کوشش های هماهنگی را در خاتمه جنگ بین یمن شمالی و یمن جنوبی، 30 جنوبی به کار برده اند. هر دو کشور از رژیم مارکسیستی یمن جنوبی دل خوشی ندارند. بحث درباره مسائل اساسی همانند اتحاد دو حزب بعث، ادغام نظامی و بهره برداری مشترک از آب رودخانه فرات به هر حال تاکنون بی نتیجه مانده است.

31- تحقق پیمان صلح مصر و اسرائیل که مورد قبول بغداد و دمشق نمی باشد روابط بین این دو پایتخت مهم عرب را صمیمانه تر خواهد نمود. همکاریهای مشخص در حوزه نظامی از قبل آغاز شده است و می رود که گسترش یابد، ولی نه تا آن مرحله که ادغام نیروهای دو کشور را بوجود آورد. استقرار سمبولیک نیروهای عراقی در سوریه امکان دارد. البته در صورتی که ابتدا روابط سیاسی به نحو قابل توجهی بهبود یابد برخی از اشکال پیوندهای سیاسی ممکن است تحقق یابد، ولی اگر چنین شود، احتمالاً جنبه سمبولیک داشته و از استواری تشکیلاتی برخوردار نبوده و بشدت شکننده خواهد بود. رهبران دو

ص: 21


1- به پیوست ه برای بحث گسترده درباره روابط دوستانه سوریه و عراق مراجعه کنید.

حزب بعث، دو دولت و تشکیلات نظامی دو کشور نه فقط به یکدیگر اعتمادی ندارند بلکه تمایلی نیز در پیوستگی به یکدیگر ندارند. عملاً هیچ شانسی که دو رهبریت را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر ترکیب کند و یا یکی را به تبعیت از دیگری بکشاند وجود ندارد. این امکان البته در صورت پی بردن عراق و سوریه به این نیاز، ممکن است به اتحاد دو حزب در سطح ملی (پان عرب) منجر شود، هر چند که این حرکت ها جنبه سمبولیک داشته و فرماندهی منطقه ای بعث را در هریک از دو کشور کاملاً خودمختار باقی خواهد گذاشت. حرکت های این گونه ای با مواضع دیرین عراق مغایرت دارد، ولی این کشور در سال 1975 از ادعاهای ارضی خود دست برداشت تا با ایران به توافق برسد. ما از حدود انعطاف پذیری عراق و تمایلاتش در ترک خواسته هایی که مدتها بدون تغییر حفظ شده است اطلاعی نداریم. تنها می توان گفت که اینگونه تغییرات زمانی به وقوع می پیوندند که رژیم عراق مطمئن گردد که این کار منافع وی را تأمین می نماید.

32- عراق به دقت سیر و توسعه حوادث در ایران را زیر نظر دارد و اقداماتی در جهت جلوگیری از سرایت ناآرامی های داخلی ایران به داخل عراق به عمل می آورد. این اقدامات می تواند به عنوان مثال حمله به کُردهای عراقی باشد، که از طریق شمال غربی ایران به فعالیت های خود ادامه می دهند.

33- فواید و همچنین خطراتی نیز از شرایط ایران برای عراق وجود دارد. عدم حضور رهبریت قدرتمندی همانند شاه و سقوط فوق العاده قدرت نظامی ایران، فرصت بزرگی را برای مانور و گسترش نفوذ در خلیج فارس به عراق داده است. کشورهای کوچک خلیج فارس هم اکنون با بغداد رفتاری محترمانه برقرار کرده اند و با برخوردی دوستانه می کوشند که اتکای خود را با کمی طفره روی به عربستان سعودی کاهش داده و موجودیت خود را تضمین نمایند. در مقابل بغداد برخوردی محافظه کارانه خواهد داشت. در صورت امکان، عراق هدف تأسیس رژیم های هم مشرب سوسیالیستی مقتدرانه سیاسی، نظیر حکومت بعثی خود را ترک نخواهد کرد. از ابزار گوناگون در دسترس خود از قبیل تعلیمات نظامی و احتمالاً واگذاری تجهیزات نظامی برای گسترش مقاصدش بهره خواهد گرفت. ولی در آینده نزدیک و تا زمانی که به دوستی و حمایت عربستان سعودی و سوریه نیاز داشته باشد، سعی نخواهد کرد با حمایت از انقلاب در کشورهای کوچک خلیج موقعیت و نیاز خود را به مخاطره بیفکند، زیرا این گونه فعالیت ها روابط حسنه اخیر. با همسایگان عرب را از هم پاشیده و در نتیجه خسارات بالقوه امید کسب منافع را بر باد خواهد داد.

34- اینگونه برخورد عملی و محافظه کارانه برای دولت بغداد مناسب می باشد. این رژیم به شتاب نیاز ندارد. غیر از البکر، بقیه رهبران نسبتا جوانند. آنها معتقدند که نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی عراق برای جهان معاصر عرب مناسب تر از نظام حکومتی پادشاهی است. عراق به تلاشهای خود در کشورهای متعدد همچون یمن شمالی برای ایجاد بنیادهایی ادامه خواهد داد. به امید آنکه روزی برسد که بغداد بتواند رژیم های سوسیالیستی یعنی مورد نظر خود را در شبه جزیره عربی مستقر کرده و احتمالاً یک کشور متحد را پدید آورد. به هر حال، عراق در به کارگیری تاکتیک های تاکنون موفقیت آمیز خود همچون خرابکاری و ترور بر علیه دشمنان عربی، در صورتی که بتواند این گونه تحریکات را بدون بروز عکس العمل سیاسی ناخواسته از سوی اعراب اعمال کند، تردید نخواهد کرد. در یک یا دو سال آتی، شرایط منطقه ممکن است آنچنان تغییر یابد که رفتار خشونت آمیز بغداد را به انجامش اغوا نماید.

35- به همان نحو، ادعای مالکیت کویت توسط عراق، که اخیرا سخنی از آن نیست، مطمئنا زمانی که

ص: 22

شرایط مناسبی پیش آید، بار دیگر مطرح خواهد شد. از نظر استراتژیک عراق خواب جزایری را می بیند که مدخل ورودی به بنادر عراق را تحت کنترل دارند. ولی از نقطه نظر سیاسی، آرمان های عراق افزون تر از این می باشد. ابتدا در سال 1930 و سپس، ماههای آخر رژیم سلطنتی عراق این خواسته آغاز شد بار دیگر بشدت در 1961 توسط قاسم و دوباره توسط رژیم فعلی در سال 1974 این خواسته اعمال شد. امتناع عراق از تعیین خط مرزی خود با کویت نشانگر آن است که این کشور هنوز از ادعای خود در مورد کویت دست برنداشته است. در حالی که در مورد ایران، عراق به این کار رضایت داد. این گونه عدم قبول یادآوری تلویحی به کویت است که عراقیان و نه فقط بعثی ها، تأسیس و ادامه موجودیت کویت را به عنوان یک دولت جداگانه تجزیه بخشی از سرزمین طبیعی عراق تلقی می کنند.

شوروی

36- عناصر دو جانبه سودمندی در روابط عراق و شوروی وجود داشته است، مهم ترین وجه آن، رابطه به منظور تهیه تجهیزات نظامی و شرکت روسها در توسعه اقتصاد عراق می باشد. به هر حال، روابط سیاسی دو کشور با نگرانی عراق درباره پیشرفت شوروی در منطقه و اضطراب روسها از فشار رو به تزاید عراقی ها برعلیه حزب کمونیست عراق، رو به وخامت می رود.

37- روسها کوشیده اند که به مخالفت خود با اسرائیل، 30پیمان مصر و اسرائیل روابط خود را با عراق بهبود بخشند.

آنها تلاش های عراق را در حفظ مخالفت و اتحاد اعراب پیمان، ستوده اند و احتمالاً خشنودند که عراق به طور علنی و عمومی مخالفت خود را با حل مسالمت آمیز مناقشه اعراب و اسرائیل مسکوت گذارده است. اگر چه روسها در گذشته ترک مخاصمه سوریه و عراق را ترغیب نموده اند، ولی روسها ترس از آن دارند که آشتی دو کشور به ضرر آنها باشد، چون این آشتی سبب تقویت طرفین و توجه کمتر به شوروی می گردد.

38- شوروی بزرگترین تأمین کننده تجهیزات نظامی و رزمی عراق است، که عراق نیز وجوه لازم را به صورت ارز معتبر می پردازد و بدین ترتیب به تأسیسات نظامی که پایگاه حمایت بنیادی رژیم را تشکیل می دهد دسترسی دارد. در سال 1972 عراق و شوروی پیمان دوستی و همکاری امضا نمودند. که مشروعیت بیشتری به روابط دو کشور بخشید. رژیم بعث به روسها اجازه استقرار نیروهای نظامی خود را در عراق نداده است، عراقیان به واحدهای نیروی دریایی شوروی تنها اجازه تماسهای بندری را در بعضی اوقات داده اند و مستشاران نظامی روسی توسط نیروهای امنیتی عراق به دقت کنترل می شوند. در پروازهای تدارکاتی به یمن جنوبی و اتیوپی روسها به طور مرتب از پایگاههای عراق سوخت گیری می نمایند. اگرچه اینگونه ترتیبات پروازی در سال 1978 به سبب اعتراض عراقی ها نسبت به حمایت روسیه، از تلاشهای اتیوپی در سرکوب جبنش اریتره محدود و به مخاطره افتاد.

39- شوروی و تعدادی از کشورهای اروپای شرقی در برنامه های توسعه عراق عمیقا درگیرند، این کشورها کمک های فنی خود را نیز توسعه داده اند ولی عراق در جستجوی کمک های بیشتری از این نوع براساس توانایی پیمان کار و قیمت پیشنهادی مطلوب رژیم می باشد. روسها سهم عظیمی از کنترل آب و طرح های انرژی و نیرو را به خود اختصاص داده اند. ولی با گذشت زمان فعالیت شرکت های کشورهای دموکراتیک نیز در عراق گسترش بیشتری می یابد. در حوزه نفتی، تشکیلات دولتی نفت همچنان به

ص: 23

استخدام تکنسین های روسی ادامه می دهد، ولی در سالهای اخیر به بازارهای با تجربه و ماهر صنعت نفت غربی برای تأمین خدمات مورد نیاز «پیمان کاری نفتی» روی آورده است در طی سال 1977، عراق حدود 10 درصد تولیدات نفت خود را به شوروی و کشورهای اروپای شرقی صادر نموده است. این حجم حدودا ثابت نگاه داشته شد ولی درصد کوچک تری از 5/2 میلیون بشکه تولید روزانه سال 1978 عراق را در بر می گیرد. مقداری از ذخایر ارزی خارجی عراق در اروپای شرقی نگهداری می شود.

40- بعد از سال 1973، رژیم بعث به حزب کمونیست عراق اجازه فعالیت داد، تا در جبهه «مترقی و ملی و میهنی» که قدرتی ندارد شرکت کند و در کابینه حضور یابد. به هر صورت، فعالیت های حزبی مدتهاست، که قدغن شده است و رژیم از عضوگیری و فعالیت های جذب نیرو و فعالیت های سیاسی دیگر توسط غیر بعثی ها در نیروهای نظامی، جلوگیری می کند. در طول سال گذشته بعثی ها در برابر فعالیت های حزب کمونیست عراق بردباری کمتری نشان داده اند. دولت تعدادی از پرسنل نظامی را به اتهام فعالیت های تبلیغاتی جذب نیرو برای حزب کمونیست عراق، اعدام نموده است. در بهار سال 1979 تنها دو عضو باقیمانده کمونیست از کابینه اخراج شده اند و حزب کمونیست می رود که از «جبهه مترقی ملی و میهنی» نیز بیرون رانده شود. این جریانات اخطاری به توده عراقی درباره فعالیت های ضد رژیمی است، همچنانکه اخطاری به مسکو نیز می باشد.

41- فعالیت های روسیه در منطقه نیز رژیم بعث را مضطرب کرده است. عراق همچنان به مخالفت خود درباره حمایت شوروی از رژیم اتیوپی برعلیه سومالی و اریتره، که آنها را کشورهای عربی تلقی می کند، ادامه می دهد. کودتای افغانستان و یمن جنوبی در سال 1978 اضطراب عراق را از آنکه شوروی قصد ایجاد دول وابسته به خود را در منطقه دارد، افزایش داد. عراق و سوریه هر دو از یمن شمالی در جنگ مرزی با یمن جنوبی تحت الحمایه شوروی حمایت می کردند. اگر شوروی نیروهای جنگنده خود را برای سرکوبی مخالفین افغانستان کاملاً دخالت دهد، روابط بغداد و مسکو بشدت رو به وخامت خواهد رفت.

عراق گوش به زنگ است و هرگونه دخالت شوروی در شرایط درهم ایران را به تلخی پاسخ خواهد گفت.

از آنجا که اتکای فراوانی به تجهیزات نظامی شوروی دارد، به هر حال محدودیت هایی برای اینگونه اعتراضات عراق وجود دارد.

42- دیدگاه ثابت رژیم این بوده است که باید از روابط خود با شوروی به نفع عراق بهره برداری کند و دلایل روشنی موجود است که این نظریه نقش تعیین کننده ای در سیاست عراق خواهد داشت. در آینده قابل پیش بینی محدودیت های روابط عراق و شوروی حفظ خواهد شد. عراق مصرانه از شوروی می خواهد که با وی به عنوان یک طرف برابر برخورد نماید و نه به عنوان یک دولت وابسته. عراق خود را با اهداف سیاسی خارجی شوروی تنها در آنجا که منافعش تأمین شود. هماهنگ می نماید. همچنان به صلابت سخن خواهد گفت و به دنبال منابع دیگر تأمین سلاح، تکنولوژی و حمایت سیاسی به جستجو ادامه خواهد داد ولی روابط خود را با مسکو چنان تنظیم خواهد نمود که تا آنجا دگرگون نشود که مسکو ارسال سلاح را متوقف و مستشاران خود را به شوروی فراخواند. علی رغم کوشش های گوناگون عراق، شوروی تدارک کننده اصلی تجهیزات نظامی عراق باقی خواهد ماند.

غرب

ص: 24

43- در یک جهان ایده آل، رهبران عراق روابط متعادل با همه کشورهای بزرگ را انتخاب می نمایند.

کشورهای اروپایی تکنولوژی بسیار پیشرفته و مهارت های دیگری را می توانند تأمین کنند. اروپائیان نیز سلاح های خود را خواهند فروخت.

فروش های فرانسه، یادآوری مفیدی به شوروی است که تنها فروشنده موجود نمی باشد. از میان کشورهای بزرگ اروپای غربی، فرانسه نزدیکتر از همه به عراق می باشد. در 18 سالی که از خاتمه جنگ الجزایر می گذرد فرانسه بینش های خود را از سیاست های نفتی به مسئله اعراب و اسرائیل معطوف داشت، که تفکرات بغداد را در رابطه با بریتانیا و بخصوص ایالات متحده شکل می دهند. ولی قدرت های اروپای غربی، یعنی هم پیمانان آمریکا، به اندازه کافی نیرومند نبوده و نمی توانند از آنچنان نفوذ سیاسی برخوردار باشند که بتوانند جانشین شوروی شوند.

44- بنابراین در دوره این ارزیابی، روابط بین رژیم بعث عراق و کشورهای اروپای غربی در مجموع رضایت بخش خواهد بود. ولی از صمیمیت خاصی برخوردار نخواهد بود و مشکلاتی نیز در پیش است.

بغداد فشار اقتصادی بر بعضی از کشورها از جمله همکاران خوب تجاری اروپا که آنان را ناخشنود می سازند اعمال می کند. برای مثال عراق به خاطر اخراج تعدادی از دیپلمات های خود از انگلستان، تحریم برخی اجناس انگلیسی را به اجرا گذاشته و تداوم داده است، که این عکس العملی در مقابل ترور نخست وزیر سابق عراق در خیابانهای لندن، توسط مردان مسلح عراقی بود. اینگونه تاکتیک ها ادامه خواهد یافت. اگر عراق به این نتیجه برسد که پاریس در «حادثه» اخیر مربوط به تجهیزات رآکتور در دست احداث توسط فرانسوی ها دست داشته است، تا بتواند ارسال سوخت اورانیوم غنی شده مورد نیاز آن را به تعویق بیاندازد، در مورد فرانسه نیز از همین تاکتیک ها بهره برداری خواهد کرد.

45- برنامه اتمی عراق بستگی به حمایت و پشتیبانی اروپائیان دارد، علاوه بر «اورانیوم غنی شده» و رآکتور 70 مگاواتی که توسط فرانسه در اختیار قرار می گیرد، ایتالیا نیز در آنجا در حال احداث یک آزمایشگاه کوچک رادیو شیمیایی است که می تواند توانایی غنی سازی دوباره اورانیوم را در اختیار عراق بگذارد. این دو کشور، نقش حیاتی را در طرح های اتمی عراق دارا می باشند. بنابراین، اگر چه عراق قرار داد عدم تکثیر سلاح های اتمی را امضا نموده است و هر چند که ضمانت هایی برای همه وسایل و مواد اتمی موجود دارد ولی عراق بدین طریق همه تجهیزاتی را که برای راه اندازی تأسیسات آن لازم است تا قبل از سال 1985 بدست خواهد آورد چون عراق نشان داده است که می تواند مستقلاً به راه خود ادامه دهد، می توان گفت که اگر عراق احساس نیاز کند مطمئنا دست به ساختن سلاح های اتمی نیز خواهد زد(1) و این خود دلیلی برای نگرانی است.

عراق و اوپک

46- در طول دوره این ارزیابی، عراق همچنان به صورت یکی از اعضای با نفوذ اوپک باقی خواهد ماند. اهداف اساسی آن، حفظ کنترل صنعت نفت در عراق، اکتشاف تا بازاریابی نفت خام، کسب حداکثر انعطاف پذیری در وسایل صادراتی نفت، کسب بالاترین قیمت عملی نفت و افزایش مدت زمان تولید نفت

ص: 25


1- گزارش اطلاعاتی درون سازمانی که طرح اتمی عراق را مفصلاً مورد بررسی قرار خواهد داد ٬ در حال تهیه و آماده شدن است.

تا آینده بسیار دور، می باشند. عراق مصرانه و از دیرباز کشورهای دیگر اوپک را به افزایش فوق العاده قیمت نفت تشویق می نموده است. ولی زمانی که عربستان سعودی و ایران توانایی همکاری با یکدیگر را داشتند نفوذ عراق از این بابت محدود شده بود. لیکن در حالی که ایران به میزانی خیلی کمتر از قبل از انقلاب نفت صادر کرده و قیمت سنگینی نیز دریافت می دارد، عراق در هدف به کرسی نشاندن افزایش قیمت با مخالفتی روبرو نخواهد شد. منافع اقتصادی عراق و نیز تذکرات مصرف کنندگان نفتی غربی مبنی براینکه افزایش قیمت بر اقتصادهای صنعتی لطمه وارد می سازد، هیچ یک عراق را به میانه روی در زمینه قیمت وادار نخواهد کرد.

47- سطح صدور نفت آتی عراق مبهم می باشد. وسایل و تجهیزات صدور نفت، خطوط لوله و ترمینال های بارگیری، توانایی صدور 9/4 میلیون بشکه در روز را دارد که ورای تولید ثابت کنونی 1/3 میلیون بشکه در روز می باشد. ما نمی دانیم که عراق چه طرحی برای سطح تولید خود در اواسط دهه 1980 دارد. طرحهای تولید 4 میلیون بشکه در روز به نظر می رسد که تقلیل یافته و احتمالاً به 4/2 میلیون بشکه در روز برسد. تنگنای تعادل عرضه و تقاضای جهانی در دهه 80 به عراق اجازه می دهد که هر مقدار نفت که بخواهد تولید و صادر نماید. با احتساب آنکه قیمت نفت سریع تر از نرخ جهانی افزایش می یابد. به عراق امکان تولید سرمایه لازم برای گرداندن دولت و برنامه های خرید تسلیحاتی خود، و تأمین بودجه برنامه های توسعه عمرانی را در طی زمان مورد نظر این ارزیابی خواهد داد.

جنبش غیرمتعهدها

48- عراق احتمالاً در گردهمایی سپتامبر کشورهای غیر متعهد در هاوانا به عنوان میزبان اجلاس کشورهای غیر متعهد در سال 1982 انتخاب خواهد شد. در همین اجلاس آینده (سال 1982). بغداد احتمالاً «به عضویت» دفتر هماهنگ کننده کشورهای غیر متعهد که از نفوذ قابل توجهی برخوردار است، انتخاب می شود، نفتی که زمینه کسب تجربه را برای بدست آوردن ریاست اجلاس در 3 سال بعد، برای عراق فراهم می آورد.

49- پیش بینی مسیر رهبری جنبش غیر متعهدها توسط عراق خالی از اشکال نیست. به عنوان میزبان اجلاس، بغداد لقب رهبری این جنبش را برای مدت 3 سال بعد از آن بدست می آورد. بدین طریق فرصتی بزرگ در جهت بخشیدن سیاسی - ایدئولوژیک به جنبش خواهد یافت. کسب این موقعیت رهبری تأثیر دو جانبه ای بر رفتار بین المللی عراق و احتمالاً «موضع جنبش غیر متعهدها» در مسائل مهم بین المللی بر جای خواهد گذاشت. عراق مکررا به جهت های مخالف کشیده خواهد شد، دارا بودن نقش مؤثری رهبری در ساختمان جنبش لزوما عراق را به حفظ تعادل و یا پذیرش ریسک مخربی در ایجاد تفرقه در جنبش و یا حتی خروج بعضی اعضا از آن خواهد کشاند. از سویی دیگر، عراق با بهره برداری از موقعیت خود سعی بر اعمال نفوذ در جهت رادیکالیزه نمودن جنبش از طریق تاکتیک های دیپلماتیک، کمک های مالی مؤثر و در برخی مواقع برآوردن احتیاجات نفتی کشورهای غیر متعهد خواهد نمود.

50- ما نمی توانیم دقیقا پیش بینی کنیم که عراق چگونه جنبش غیرمتعهدها را در سال 82 رهبری خواهد کرد، ولی بغداد به برخورد مستقل خود با مسائل سیاست خارجی و کنترل منافع طبیعی کشورش مباحات خواهد نمود. عراق مانند کوبا متمایل به شوروی نخواهد بود، لیکن در بسیار مواقع بین منافع

ص: 26

عراق و شوروی تجانسی وجود خواهد داشت. بغداد جنبش غیر متعهدها را به عنوان سپری تلقی می کند که اعضا را در برابر نفوذ خارجی حراست می کند و این نفوذ خارجی در برگیرنده «امپریالیسم» غربی و توسعه طلبی شوروی نیز می باشد و نگران از این است که مبادا تضاد بین اعضا موجب تضعیف جنبش در اعتراف به معیارهای ایده آلیستی آن گردد. به هر حال مانع از تلاش عراق در استفاده از جنبش غیر متعهدها برای پیشبرد مواضع دلخواه خود بخصوص در مورد مسئله اعراب و اسرائیل نخواهد شد.

6- الزامات و دشواریها برای آمریکا

51- مسیر احتمالی رویدادها در عراق و سیاست های آن کشور بر منافع آمریکا تأثیر مطلوبی نخواهد داشت. چهارچوب سیاستی که رهبران عراق اعمال می نمایند، به طور عمده با اهداف آمریکا در منطقه کینه و خصومت دارد، عراق مخالفت خود را با سیاست های آمریکا در حل مسائل اعراب و اسرائیل تغییر نخواهد داد مگر آنکه شواهد قانع کننده ای که حاکی از ظهور یک دولت فلسطینی در ساحل غربی و نوار غزه و همچنین اعاده بلندی های جولان توسط سوریه و عدم حمایت جناحهای مارونی لبنان توسط اسرائیل، دریافت کند. عراق ترجیح می دهد که از مخالفت کشورهای مخالف تلاش آمریکا در این قضیه بهره گیرد و نفوذ ایالات متحده در این منطقه را در مجموع کاهش دهد.

52- در حوزه انرژی بین المللی، تلاش عراق برای افزایش درآمدهای نفتی و گسترش حساب شده ظرفیت تولیدی خود تنگنایی را در وضع عرضه نفت در چند سال آینده بوجود خواهد آورد. منافعی که رژیم سرسختانه به آن پایبند است مانع از برقراری روابط دوجانبه همکاری بین آن کشور و کشورهای مهم مصرف کننده نفت بود و اهمیت عراق به عنوان یک منبع نفتی سبب می گردد که کشورهای متکی به نفت عراق به خواست های آن نیز گردن نهند. در مورد فرانسه و ایتالیا، که بزرگترین مشتریان عراق اند، فشارهای عراق بر این کشورها در عمل به تعهداتشان مبنی بر تأمین مایحتاج اتمی، فوق العاده خواهد بود و این امر پی آمدهای دشواری برای سیاست آمریکا در جلوگیری از گسترش وسایل و تکنولوژی اتمی که در ساخت و توسعه سلاح های اتمی کاربرد دارد خواهد داشت.

53- علی رغم همکاریهای عراق با شوروی، رژیم بعث میل ندارد که فعالیت یا موفقیت آمریکا یا شوروی در منطقه افزایش یابد. رهبران بغداد دیرزمانی است که نگرانی خود را از فعالیت های روسیه در منطقه اعلام داشته اند. در شرایط قابل پیش بینی بغداد در جهت محدود نمودن نفوذ شوروی در خاورمیانه تلاش خواهد کرد. بروز یا احتمالاً خطر بروز یک رژیم چپ و متمایل به مسکو به سبب شرایط درهم و برهم موجود در ایران، عمیقا رهبران بعث را مضطرب نمود. چنین تحولی سبب خواهد شد که آنها روابط خارجی خود را مورد ارزیابی قرار دهند و اگر دیگر شرایط صحیح از آب درآیند. به یک تغییر اساسی در روابطش با آمریکا منجر خواهد گشت. در همان سطحی که در سال 1975 با ایران ایجاد شد. وقوع چنین تحولی از دیدگاه کنونی غیرممکن می باشد. ولی رژیم بعث در محدوده اهداف و احتیاجات خود انعطاف پذیر است. اینگونه انعطاف پذیری نباید با میانه روی اشتباه گردد. این رژیمی است که توسط افراطیون و وطن پرستان متعصب اداره می شود و مصمم هستند که عراق را تا حد امکان به یک کشور مستقل و متکی به خود تبدیل نمایند.

ضمائم

ص: 27

پیوست الف: حزب - دولت و مردم

1- جمعی از مردانی که بر تشکیلات حزب بعث و بورواکراسی کشور سلطه دارند بر 13 میلیون عراقی نیز حکومت می کنند. رژیم متمرکز و بسیار مستبد است و آمادگی کافی در برخورد با هرگونه مخالفت با خواسته های خود را دارد. نیروی امنیتی عراق بسیار گسترده است. استفاده از دستگیریها، زندانی نمودن ها، شکنجه ها و کشتارهای خودسرانه آن نیز در اسناد مختلف به اثبات رسیده است. هریک از این رهبران نیمی از سالهای فعالیت سیاسی خود را در مخالفت با دولت های قبلی گذرانده اند.

2- حزب بعث سوسیالیستی عربی (بعث) در 1947 تأسیس شده و هدفهای اساسی خود را کسب استقلال برای همه اعراب، تشکیل یک دولت متحد عربی و تشکیل جامعه سوسیالیستی اعلام نمود.

سالهاست که اولین هدف جنبه واقعی به خود گرفته است لیکن بدین معنی نیست که حزب بعث به جز در مورد یک یا دو کشور در واقعیت یافتن همه آنها دخیل بوده است. هدف دوم (یعنی تشکیل جمهوری متحده عربی، 61 - 1958) به مرحله آزمایش درآمد لیکن با شکست روبرو شد. ولی رهبران عراق خود را به پان عربیسم معتقد دانسته و به همین دلیل از بعثی های موجود در چند کشور عربی حمایت می کنند. در قسمت سوم، فلسفه متعادل عدالت اجتماعی مؤسسین حزب، در طول سالها توسط بعثیون عراقی به یک سیستم سیاسی، که دولت در آن تسلط تام بر همه قسمت های اقتصادی دارد تبدیل شد در ابتدا شکل پذیری ایدئولوژی بعث، ناهنجاری های بالقوه ای، بین انتخاب و پاسخگویی دولت، توسط روش انتخاباتی و یا رهبری حزبی که بر مردم حکومت کند موجود بود، تا آنکه به سود رهبری حزبی خاتمه یافت و بعثیون عراق با انحصارطلبی، همه قدرت موجود در کشور را به خود اختصاص دادند.

3- حزب و دولت ملی در سطوح بسیاری به هم مرتبطند، عالیرتبه ترین بخش دولتی شورای فرماندهی انقلابی است که اعضای آن به استثنای یک افسر بازنشسته نظامی، همان اعضای هیئت حاکمه حزبی یعنی فرماندهی انقلابی است. یک سوم این افراد به صورت وزیران دولت عمل می کنند. اعضای حزب مقامات حساس را در دولت، سرویس های پلیس و امنیتی و ارتش اشغال می نمایند. استانداران و مقامات رسمی عالیرتبه از رده های حزبی برگزیده می شوند. این گونه تقسیم تکالیف زمینه کسب تجربه را برای تصاحب مسئولیت های عالی، بوجود می آورد.

4- تشکیلات دولتی استبدادی است و دولت اختیارات خود را به شدت اعمال می کند. شورای فرماندهی انقلابی که توسط رئیس آن حسنالبکر و معاون او صدام حسین اداره می شود. منبع اصلی قانونگذاری و قدرت اجرایی نیز می باشند. اعضای شورا، مکررا دادگاههای ویژه ای را برای محاکمه کسانی که متهم به طغیان بر علیه دولت شده اند تشکیل می دهند. اعضای کابینه مدیران شرکت های دولتی و بقیه مقامات، مجریان تصمیمات شورای فرماندهی انقلابی می باشند. کمیته ویژه ای نیز مرکب از اعضای عالیرتبه شورای فرماندهی انقلابی، برای هماهنگ ساختن سیاست های برنامه ریزی و اجرای مسائل اساسی نظیر، نفت و کشاورزی تشکیل شده است. رژیم در طول سالهای حکومت خود سعی کرده است در بوروکراسی موجود در حداقل آن عراقی های وفادار و در صورت امکان بعثی و در نهایت افراد بعثی ذیصلاح را به کار گمارد. پس از یک دهه رژیم موفق شده است افراد بعثی ذیصلاح و وفادار را در

ص: 28

پست های حساس قرار دهد.

5- صنعت نفت عراق مهم ترین عامل نشان دهنده این روند است که قسمت های متعدد آن مجموعا تحت سرپرستی وزارت نفت قرار دارند. شرکت ملی نفت عراق اکتشاف، تولید، بازاریابی و حمل و نقل نفتی را به عهده دارد. سازمانهای دولتی دیگر مسئول پالایش، توزیع داخلی و تهیه طرح های نوین هستند.

در مورد پرسنل هدایت کننده این سازمانها اطلاعات چندانی در دست نیست. لیکن از آن حکایت دارد، که کارمندان صنعت نفت در سطوح عالی متشکل از اعضای مهم حزب بعث هستند. بنابراین از هفت سازمان تابع وزارت نفت سه سرپرست از پنج سرپرست شناسایی شده توسط ما بعثی هستند. رؤسای شرکت تولید نفت و گاز شمال و جنوب عراق (که نهایتا جانشین شرکت نفت عراق و شرکت نفت بریتانیا شده است.) از اعضای رهبریت حزب بعث در استانهای خود می باشند. اطلاعات پراکنده موجود نشانگر آن است که پرسنل قدیمی که قبل از به قدرت رسیدن بعثی ها در امور نفتی مشغول به کار بوده اند از سمت های مدیریت کنار گذاشته شده اند. بنابراین شواهد موجود نشان می دهد که این صنعت شدیدا توسط حکام سیاسی بغداد کنترل می شود و در برابر آنها پاسخگو است.

6- تشکیلات حزبی مشابه تشکیلات دولتی است. حزب بعث ابتدا در سال 1966 منشعب شد. علاوه بر حزب حاکمه بر عراق یکی دیگر از شاخه های آن در دمشق است و سوریه را اداره می کند. هر کدام یک فرماندهی ملی دارند. (بدان معنی که در پان عربیسم وجود دارد، همان طور که بعثیون همواره جهان عرب را یک ملت قلمداد کرده اند، بدین سبب هریک از کشورها را یک منطقه می نامند.) فرماندهی ملی در عراق تنها اقتدار اسمی بر فرماندهی منطقه ای که عملاً کشور را اداره می کند دارد. فرماندهی منطقه ای بر وظایف قسمت های تابعه در هر استان نظارت داشته و آنان نیز در مقابل، واحدهای کوچکتر را اداره می کنند.

حزب دفاتری نیز دارد که توسط اعضای فرماندهی منطقه ای اداره می شود و برای جلب حمایت یکپارچه مردم از تصمیمات دولتی و راهنمایی تشکیلات «خلقی» و کنترل مردم عادی به کار می رود. دو دفتر اهمیت بیشتری دارد:

* دفتر نظامی که نیروهای مسلح را کنترل نموده، ارتقا مقام را تصویب، جوایز و تعیین تکالیف و همچنین شواهد عدم وفاداری سیاسی را زیر نظر دارد. ریاست این بخش به عهده یکی از اعضای شورای فرماندهی انقلابی و عضو فرماندهی منطقه ای یعنی عزت ابراهیمالدوری است. و اعضای دیگر آن شامل وزیر دفاع عدنان خیرالله طلفاح و رئیس سازمان امنیت سعدون شاکر می باشد. تضمین ثبات و وفاداری سیاسی واحدهای حساس نظامی، بخصوص در حوزه بغداد، برای امنیت رژیم از اهمیت بسیاری برخوردار است.

* دفتر اطلاعاتی یک سازمان بسیار نیرومند و مخفی است که مسئول حفظ امنیت داخلی، خرابکاریهای سیاسی، خارجی، کشتار و گردآوری اطلاعات می باشد. دستگیریها، بازجویی و همچنین شکنجه و بدرفتاری که به عقیده مردم امر بسیار عادی می باشد و اجرای ترورها را در داخل و خارج از کشور نیز به عهده دارد.» 7- ارتش خلق (جیش الشعبی) گرچه از دفاتر حزبی نیست ولی از بازوهای بسیار مهم بشمار می آید.

ارتش خلق تحت سرپرستی طه یاسین رمضان عضو شورای فرماندهی انقلابی و فرماندهی منطقه ای به منظور جایگزینی سازمان شبه نظامی حزبی نخستین در سال 1970 تأسیس گردید. وظیفه آن حمایت از

ص: 29

حزب و دولت و یاری پلیس و نیروهای مسلح در اجرای «وظایف ملی پان عربیسم خود» می باشد. لحن این وظایف چنین می رساند که برای مقاصد خارجی همانند مقاصد داخلی نیز به کار می رود. به هر حال، اهداف اولیه این تشکیلات که توانایی نظامی آن نهایتا ناچیز است. حمایت از رژیم در برابر ارتش و در عین حال همکاری متقابل آن است. این نیرو که احتمالاً از 125 هزار نفر تشکیل و تا افزایش 200 هزار نفر نیز برای آن برنامه ریزی شده است، در سطح هر استان و بخشداری واحدهایی دارد، بسیاری از اعضای آن به طور نیمه وقت در آن شرکت می کنند. واحدهای 600 نفری آن در هر پادگان و پایگاه مهم مستقر می باشند.

8- در میان گروه کوچکی که دولت و حزب را اداره می کنند، مشتی از آنان از همه با اهمیت ترند. حسن البکر، 30احمد حسنالبکر رئیس جمهور دبیرکل منطقه ای حزب بعث و سرپرست شورای فرماندهی انقلابی و نیز فرمانده کل قوا می باشد. معاون او در حزب شورای فرماندهی انقلابی صدام حسین می باشد. این دو شخصیت شدیدا دولت را از طریق تسلطی که بر حزب و دستگاه امنیت کشور و نیز از طریق بهره برداری ماهرانه از رقبای قدرت و نیز کسب رضایت ارتش، کاملاً تحت کنترل در آورده اند. این دو به نظر می رسد که تماسهای شغلی بسیار نزدیکی داشته و از وابستگی خانوادگی و برداشت مشترک از مسیر سیاست های عراق برخوردار هستند. تفاوت این دو بیشتر جنبه نسلی دارد تا جنبه سیاسی، که نشانگر تفاوت سلیقه و مهارت ناشی از سن و سال، اخلاق و سوابق فردی است.

9- البکر 66 ساله، یک افسر عالیرتبه ارتشی، یک عرب ناسیونالیست و یک عضو میانه روی حزب، تجربه وسیعی در ارتش و مسائل دولت قبل از انقلابی که حزب بعث را در 1968 به قدرت رساند بدست آورده بود. او حمایت و وفاداری افسران عالیرتبه ارتش را همچنان حفظ نموده است. در مقابل، تجارب قبل از انقلاب صدام حسین 41 ساله، شامل طراحی توطئه های حزبی و به اجرا در آوردن آنها می باشد.

مردی است که آشکارا به هیچ فردی اطمینان نمی کند و شهرتی در شجاعت، بی رحمی و زیرکی و باهوشی در ابتدای زندگی خود بدست آورده است. صدام حامیان خود را در همه سطوح دستگاه حزبی جای داد.

نزدیک ترین همکاران وی در فرماندهی منطقه ای و شورای فرماندهی انقلابی عبارتند از، عزت ابراهیمالدوری، عدنان خیرالله طلفاح، حسن علی الامیری، عدنان حسین و نعیم حداد.

10- انتقال واقعی قدرت از بکر به صدام سالها است که در جریان است. بکر از کهولت و ضعف جسمانی، مشخصا از بیماری قند، افزایش فشار خون، بیماری کلیوی و بیماری عروق کرونری رنج می برد. البکر بیشتر امور مربوط به اداره دولت و مسائل حزبی را به صدام جوان و سالم واگذار نمود. او به هر حال، سمبل مهم ادامه و وفاق در کل سیستم باقی ماند که هنوز باید مهم ترین مرحله انتقال قدرت را تجربه کند. البکر همچنین نماینده ارتش عراق در بافت قدرتی است که می بایست از آن غیر نظامیان باشد.

وزیر ارتباطات سعدون قیدان، اگرچه یک عضو شورای فرماندهی انقلاب و یک افسر سابق ارتش است ولی بعثی نیست و تنها به خاطر وفاداری و اتکا به البکر تاکنون بر مصدر امور باقی مانده است.

11- قدرت صدام حسین در 4 سال گذشته فوق العاده افزایش یافته است. اگرچه متناوبا در منگنه سخت مسائل عدم حمایت کافی گرفتار بود، ولی یک دوباره سازی منظم تشکیلاتی را در دولت و حزب برنامه ریزی نمود و شورای فرماندهی انقلاب و فرماندهی منطقه ای حزب را گسترش داد و از سویی نیز رهبریت ملی را بازسازی کرد تا خود و البکر و حامیانشان تسلط کافی برآن بیابند. صدام از طریق گماشتن

ص: 30

افراد وفادار به خود اکثر مناصب در کابینه و نیز تشکیلات امنیتی دولت را تحت کنترل خود در آورد.

12- تعداد قلیلی توانایی جانشینی و یا رقابت با صدام حسین را دارند، به هیچ شخصیت دیگری اجازه داده نشده که از حمایت کافی در رقابت با بکر و صدام برخوردار شود و یا مراکز اصلی نارضایتی داخلی قرار گیرد. تنها استثنا موجود، طه یاسین رمضان 40 ساله، عضو شورای فرماندهی انقلابی و رئیس ارتش خلقی می باشد. رمضان پایگاه سیاسی نیرومندی را در حزب در اختیار دارد که در صورت بروز فرصت مناسب می تواند از نارضایتی حزب از سیاستهای دولتی علیه صدام بهره برداری کند.

13- انتصاب عدنان خیراله طلفاح داماد البکر و برادر ناتنی صدام در دو سال قبل به عنوان وزیر دفاع و تفویض سمت های دیگری به وی در شورای فرماندهی انقلابی و فرماندهی منطقه ای و دفتر نظامی حزب احتمالاً به منظور سهولت دریافتن جانشین برای صدام که مقام ارتشبدی را در سال 1974 دریافت کرده بود باشد. طلفاح اگر چه یک افسر ارتش با وابستگی حزبی و از خانواده اصیلی می باشد ولی یک شخصیت عالیرتبه قابل احترام در ارتش نمی باشد و تنها یک افسر رده متوسط بشمار می رود اینکه او بتواند حمایت ارتش را در خدمت به نیازهای صدام بدون رنجاندن آن قرار دهد. سؤال برانگیز است.

14- فلسفه ناسیونالیستی بعث، لائیک و رسما نسبت به مذهب بی تفاوت است. اکثریت رهبران بعث عراق آن طور که واقع شده است، مسلمانان عرب سنی می باشند. بدین طریق سنت قدیمی حاکمیت بر عراق توسط اعضای این گروه سنی که تنها 20 درصد جمعیت اند، ادامه یافته است. این حاکمیت معاصر توسط سنی ها، اکثرا به سبب امکانات وسیع تر و نتیجتا کسب درجات تحصیلی عالی تر در دهه های گذشته است. این به معنای عدم حضور دیگران نمی باشد. 4 تن از اعضای 21 نفره فرماندهی منطقه ای و شورای فرماندهی انقلاب، که 2 تن از آنان به صدام بسیار نزدیکند، شیعه بوده و 2 تن دیگر از اقلیت های دیگر می باشند. غیر سنی ها نه به خاطر اینکه نماینده جامعه خود هستند بلکه به خاطر جان سالم بدر بردن از مبارزات درونی حزب و پذیرش فلسفه مادی حزب بعث به این سطوح حزبی دست یافته اند.

15- حزب بعث تلاش هایی را در عضوگیری میان شیعیان عراق (55 درصد جمعیت). کردها (20 درصد) و سایر اقلیت ها آغاز نموده است. شعبه ای از حزب در هریک از 18 استان عراق موجود می باشد.

همچنین حزب رشد فوق العاده ای در 10 سال گذشته کرده است. از تعداد دقیق اعضای آگاه نیستیم و آمار یک میلیون عضو توسط 2 روزنامه نگار آمریکایی و نیم میلیون توسط مقاله اخیر مجله «ماهانه آتلانتیک» ارقامی خالی از اغراق نیست، تأکید رهبری بر کنترل و وفاداری حاکی از آن است که تعداد اعضای حزب بیش از دهها هزار نفر می تواند باشد. ولی همین تعداد اعضا نیز نشانگر تغییر حزب از صورت مخفی آن هنگامیکه در سال 1968 قدرت را به دست گرفت به یک حزب عظیم توده ای می باشد.

16- عراق از مراکز مهم شیعیان بشمار می رود زیرا که چندین مرقد مقدس امامان شیعه در داخل حوزه حکومت آن قرار دارد.

شیعیان اساسا در 9 ایالت بین بغداد و خلیج فارس زندگی می کنند که تقریبا صددرصد جمعیت متمرکز در آنان را به خود اختصاص داده اند. اکثریت شیعیان که هم اکنون، حدود 7/6 تا 7 میلیون نفر می باشند به استناد تاریخ موقعیت پست تری را نسبت به عربهای سنی و در بعضی مراتب نسبت به کردهای سنی در عراق داشته اند. سنیان و شیعیان مسلمان مایل به کنار گذاشتن تضاد بین یکدیگر نبوده اند و این طرز برخورد سبب بروز شرایطی شده است که طی آن شیعیان از حکومت مرکزی تحت سلطه سنی ها ناراضی

ص: 31

شوند. تحت تکفل این دولت، جامعه شیعه به صورت فقیرترین و کمتر توسعه یافته ترین بخش جمعیت کشور باقی ماند و با حداقل دسترسی به تعلیم و تربیت، بیشتر شیعیانی که روستاها را ترک نموده، جذب مناطقی شده اند که از مهارت شغلی کمتری برخوردار است و در ارتش و نیروهای پلیسی وارد شده و یا به کار روزمزدی می پردازند. بسیاری از شیعیان جذب شهرها شده اند. ترکیب مشاغل در یک اقتصاد روبه توسعه و کوشش های دولت در بهبود تعلیم و تربیت، ایاب و ذهاب، مسکن، سرنوشت کسانی که در حاشیه شهرها متمرکز شده اند را بهتر را خویشاوندان آنها که در روستاها ساکن هستند گردانده است.

17- تمایل شیعیان عراق در جدایی طلبی از سنیان به عناوین مختلف بروز نموده است. همانند برادران شیعه خود در ایران که وابستگی نزدیکی با آنان دارند، جامعه شیعیان در عراق به محافل مخصوص جشن و عزاداریهای مذهبی شیعیان پیوند دارد، که بالقوه مزاحمت آفرین است، زیرا که شامل لحن خشونت باری علیه قهرمانان سنی مذهب است. مناطق شیعه نشین به آسانی به مقررات دولت گردن نمی نهند. اکثریت شیعیان یادآوری می کنند که قیام جدی اعراب بر علیه حکومت بریتانیا توسط بخشی از این جامعه انجام گرفته است و مبانی مذهبی فرقه ای آنان با فلسفه مادی بعثیون در تضاد است.

18- کوشش های کردهای عراق در کسب خودمختاری زمانی درهم شکسته شد که شاه ایران پس از امضای توافقی در سال 1975 حمایت خود را از کردها متوقف نمود. پس از آن دولت مرکزی کنترل سختی را بر آنان اعمال داشت 200 کیلومتر خط مرزی که در قسمت های جنوبی آن از دره های پرجمعیت و حاصلخیز برخوردار بود، از سکنه خالی شد و 60 هزار نظامی برای حمایت از پلیس و مرزبانان و حفظ و استقرار صلح و نظم مستقر شدند. برعلیه دولت فعالیت هایی هنوز هم در جریان است لیکن در بیشتر مناطق مردم سر خورده شده اند. جابجایی تحمیلی بیش از دهها هزار ساکنان این مناطق و خاطرات جنگ و تنفر از کوشش های بغداد در تحمیل قومیت عربی مطمئنا عدم رضایت و نهایتا در اولین فرصت قیام دوباره ای را برعلیه دولت حاکم بغداد ترغیب می کند.

19- با تکیه بر منحنی آمار جمعیت، عراق حدودا رشد متوسطی را برای یک کشور کمتر توسعه یافته نشان می دهد. جمعیت 13 میلیونی کنونی، در 20 سال گذشته حدودا 2 برابر شده است. نیمی از آنها زیر 15 سال و 32 آنها در آمارگیری 1977 جز ساکنان شهرها به حساب آمده اند. نسبت جمعیت روستاها به مناطق زیر کشت نسبت به 20 سال گذشته ثابت مانده است. نتیجتا، تمامی افزوده جمعیت در روستاها به شهرها کوچ نموده اند.

20- فشردگی جمعیت در شهرها، فعالیت رژیم را در تمرکز جمعیت در تشکیلات توده ای آسانتر نموده است. از سویی امکان آشوب و هرج و مرج را نیز افزایش داده است. سطح تلاش رژیم، در گسترش مبانی حزبی از طریق مدارس تشکیلات خلقی و حزب شرایطی را بوجود آورده است که طی آن توده مردم از اطلاعات در تجارب مشترکی برخوردار شده اند. اینکه توده مردم این تجارب را پذیرفته و یا رد نمایند.

مسئله ای که دهه دوم حکومت بعثیون بدان پاسخ خواهد داد.

پیوست ب: نفت عراق

1- ذخایر بالقوه قابل بازیافت نفتی عراق حدود 100 میلیارد بشکه برآورد شده، که 36 میلیارد بشکه

ص: 32

آن شامل دخایر تثبیت شده و احتمالی است که برابر نیمی از ذخایر این گونه ای ایران است. بدون توجه به ذخایر، تولیدات کنونی یک میلیارد بشکه در سال تا انتهای قرن حاضر می تواند حفظ شود. تقریبا همه افزایش حجم تولیدات نفت عراق، از هم اکنون تا اواسط دهه 1980 از مناطقی که حوضچه های نفت آن قبلاً به انتها رسیده است و جز ذخایر تثبیت شده و احتمالی است بدست می آید.

2- تا به امروز، توسعه بخش نفتی عراق کندتر از آنچه پیش بینی می شد، بوده است و برنامه بازده تولیدی نیز از سال 1973 به این طرف چندین بار توأم با کاهش بوده است. دولت عراق اخیرا در نظر داشت ظرفیت قابل دوام تولید نفت خام خود را از 3 میلیون بشکه در روز در سال 1978 به 4 میلیون بشکه در روز در اواسط دهه 1980 افزایش دهد. حوزه های نفتی مهم عراق چون کرکوک و رومیله به حداکثر توانایی تولید خود رسیده و مشکلات مربوط به حوضچه های نفتی را تجربه می کنند. اگرچه بروز اینگونه معضلات، منطبق با دخول حوزه های نفتی به مرحله اوج توسعه خود می باشد، زمانی که هدفهای کلی توسعه حجم نفت عراق به این مرحله کشیده شد. دولتمردان عراق ظاهرا انتظار بروز چنین حوادثی را در این زمان نداشته اند. این گونه حوزه ها تعمیر و ترمیم گسترده ای را طلب خواهند نمود و با همه این اوصاف پس از آن، حفظ سطح تولید کاری بس دشوار خواهد بود.

3- تنگنای قابل انتظار تعادل عرضه و تقاضا در بازار در دهه 1980، عراق را قادر خواهد ساخت تا به تولید چیزی نزدیک به سطح تولید واقعی مبادرت ورزد. حجم واقعی نفت تولید شده توسط دو عامل قابل توجه تحت تأثیر واقع می گردد:

«(1) تمایل به افزایش سطح بهره برداری از نفت بازیافته و محدودیت هایی که این روش بر میزان تولید نفت تحمیل می کند.

(2) درآمد جاری حاصله در سطوح مختلف تولیدات نفت. افزایش روزافزون قیمت نفت جهانی، تقاضای عراق را در توسعه تولیدات نفتی پر کردن بودجه برنامه های عمران ملی، کاهش خواهد داد. در آن چهارچوب، دیدگاههای توأم با صرفه جویی در مقدار تولیدات نفتی احتمالاً در دولت مورد توجه و جاذبیت روزافزونی قرار خواهد گرفت. در اواسط دهه 1980، تولیدات نفت عراق، مشخصا از «توانایی تولید» آن کمتر خواهد بود، هر چند که کمبودی در عرضه نفت جهانی باشد. » 4- حوزه نفت کرکوک در شمال عراق و دیگر حوزه های اقماری آن از قبیل جمبور و بای حسن روزانه و به طور متوسط 5/1 میلیون بشکه نفت تولید می نمایند. ذخایر اصلی کرکوک در بافت های سنگ آهکی واقع شده بسیار مضر و آسیب دیده است. برنامه های ترمیم و بهبودی که در حال توسعه است خواستار تزریق دوباره گاز طبیعی برای حفظ سطح تولیدات کنونی و همچنین رسانیدن سطح نفت بازیافتی به حداکثر می باشد.

5- توسعه طرح اصلی مهار و انتقال گاز از حوزه های نفت شمال و به کارگیری آن در مصارف داخلی در فاز نهایی طرح ریزی خود می باشد. ولی طراحان عراقی سقوط فوق العاده تولید نفت کرکوک را بعد از 1984 پیش بینی می کنند. چون تزریق گاز به داخل حوزه های نفتی افزایش عمده ای می یابد و سطح تولید نیز پائین خواهد آمد و این محتملاً موجب وقفه در انجام پروژه مزبور می گردد.

6- عراق شدیدا با افزایش سطح آب نمک در تولیدات نفت خام کرکوک مواجه است. نتیجتا مجبور شده اند در نقاطی که به دستگاههای نمک زدایی دسترسی ندارند بهره برداری از چاهها را متوقف نمایند.

ص: 33

تولید نفت خام بدین سبب در کرکوک کاهش یافته است. عراقی ها دستور خرید واحدهای دستگاه نمک زدایی را داده اند ولی این تجهیزات احتمالاً حداقل تا دو سال دیگر، آماده نخواهد شد.

7- ظرفیت تولیدی قابل دوام حوزه های جنوبی حدود 5/1 میلیون بشکه در روز است. رومیله 80 درصد این مقدار را به تنهایی تولید می کند. شرکت ملی نفت عراق، تزریق آب را برای بهبود ذخائر نفت، به کار برده است، ولی این طرح موفقیت آمیز نبوده است. نتیجتا، شرکت ملی نفت عراق هم اکنون به ارزیابی، تزریق گسترده مقادیر زیادی گاز مربوطه پرداخته است. طرح بهره برداری گاز حوزه های نفت جنوب، در حال توسعه می باشد. افزایش سطح آب نمک رو میله، همانند کرکوک، این شرکت را وادار به صدور تقاضای خرید «دستگاههای نمک زاد» نموده است.

8- عراق، همانند دیگر کشورهای تولیدکننده نفت در خاورمیانه بر تکنسین های خارجی در وسعت قابل توجهی متکی است که این اتکاء در زمینه های مهندسی، طراحی، حفاری و ساختمان صنعت نفت می باشد. برای مثال، براسپترو (Braspetro)، شعبه خارجی انحصارات دولتی نفت برزیل و الف اراپ (ElF-Erap) فرانسه، که هر دو بنابر قراردادهای خدماتی با بغداد عمل می کنند اعلام کرده اند که از سال 1974 به این طرف اکتشافات مهمی انجام داده اند.

9- برزیلی ها در دو منطقه نفتی یعنی منطقه مجنون و مناطق نفتی شرق بغداد مشغول می باشند. توانایی بالقوه تولید نفتی مجنون بین 250 هزار و 600 هزار بشکه در روز توسط برزیلی ها تخمین زده شده است.

آنها امیدوارند، که در اوایل یا اواسط دهه 1980 آن را آماده تولید نمایند. شرق بغداد پتانسیل تولیدی 150 هزار شبکه در روز را دارد. براسپترو، به اندازه کافی حفاری را کامل نکرده است که این توانایی بالقوه را مشخص کند و جدول زمانی توسعه این حوزه ها، به نظر بیش از اندازه خوش بینانه می باشد. در صورتی که عراقی ها صبر و بردباری خود را در برابر این نحوه پیشرفت از دست دهند، ممکن است از برزیلیها بخواهند که بخشی از کارها را به پیمانکاران فرعی غیر برزیلی واگذار نمایند.

10- نقش کمپانی های عظیم نفت غرب، به طور سیستماتیک در دو دهه گذشته، به نفع دریافت کمک از شوروی و شرکت های مستقل کنترات کننده غربی، کاهش یافته است. تکنسین ها و مهندسین روسی در بازبینی طرح های توسعه برای اکثر پروژه های عظیم نفتی شرکت داشته اند. به طور مشخص نیز در توسعه رومیله همکاری فراوانی نموده اند. معهذا به خاطر کمبود تجهیزات شوروی و عدم تجربه روسها در بهبود و ترمیم ذخایر حوزه های نفتی نظیر این کشور، عراق همچنان تمایل خود را به معامله با کمپانیهای نفت غربی که توانایی تهیه لوازم و مهارتهای لازم را دارند، حفظ نموده است. البته محدودیت های فنی روسها احتمالاً به کاهش نفوذ آنها در سالهای آتی خواهد انجامید.

پیوست ج: اقتصاد

1- نفت، خون جاری، در اقتصاد عراق است، همان طور که برای سالهای متمادی بوده است. با کاهش تولید نفت ایران به سبب بحران سیاسی، عراق چندین ماه است که نفت خود را به میزان 3 میلیون بشکه در روز صادر می نماید. با افزایش قیمت اخیر، عراق 14 میلیارد دلار در 1979 در مقایسه با 11 میلیارد دلار در سال 1978 بدست می آورد. این درآمد که، 95 درصد درآمدهای صادراتی و 85 درصد درآمد دولت

ص: 34

را تشکیل می دهد و سوخت لازم برای اقتصادی متمرکز و شدیدا تحت کنترل را که در آن بخش عمومی مسئول 75 درصد تولید است، فراهم آورد. سهام واحدهای خصوصی اساسا در کشاورزی، برخی از خدمات و صنایع کوچک و ساختمانی ستادی متمرکز است. دولت نیز از طریق «سازمانهای کلی» نیمه مختار به اداره کردن صنعت نفت، تقریبا تمام صنایع و نیز اداره بخش ترابری می پردازد. همچنین خدمات درمانی، تعلیم و تربیت و خدمات عمومی به عهده دولت است.

2- در تمام طول مدت زمامداری، رژیم مشغول تحکیم قدرت خود بود، و ملاحظات اقتصادی در درجه دوم اهمیت بوده است. درآمد نفت در سرمایه گذاری ها، واردات مایحتاج عمده برای طرح های توسعه تجهیزات نظامی و مواد مصرفی و خوراکی به کار رفته است. تأمین مایحتاج خوراکی و مصرفی در جلب رضایت 65 درصد توده مردم که براساس آمار 1977 در شهرهای کوچک و بزرگ ساکن هستند برای دولت از اهمیت خاصی برخوردار است. این درآمدها تا حدود زیادی در گسترش و بهبود بخش نفتی نیز به کار رفته است. عراق ظرفیت تولید نفتی 1/3 میلیون بشکه در روز دارد، خطوط لوله صادراتی و ترمینالهایی با توانایی صدور جمعا 9/4 میلیون بشکه در روز را نیز ساخته است. بنابراین، دولت قادر به صدور نفت از راههای متفاوتی است و تنها به یک دریچه خروج وابسته نیست. نیازهای ارتش و امنیت همانند نفت از اولویت اولیه برخوردار بوده است. بودجه عادی در اولویت بعدی قرار می گیرد. توسعه کشور نیز مبلغ ناچیز باقیمانده را جذب خود می کند.

3- عراق سودهای کلانی، از افزایش قیمت نفت در سالهای 74 - 73 بدست آورده است، افزایش متوسط 10 درصد رشد در تولید ناخالص ملی را بدون خسارات حاصل از تورم و ضایعات دیگر، که بیشتر اعضای اوپک بدان دچارند، بدست آورده است. طرح هایی که بعد از سال 1973 به کنترات در زمینه های فولاد، کودشیمیایی و مجتمع پتروشیمی داده شده، افزایش هزینه های دولت را موجب گشته است. افزایش هزینه های داخلی به همراه «طرح های توسعه» اثرات مشخص فزاینده ای را در اقتصاد عراق بوجود آورده است. افزایش حاصل از تقاضا توأم با موانع عرضه سبب تولید فشارهای تورمی گشته است. اگرچه دولت اجازه افرایش قیمت ها را نسبت به سالهای قبل لازم می داند، ولی دولت با بازرسی از طریق سیستم وسیع کنترل قیمت خرده فروشی و سوبسید دولتی که عملاً تمامی اقتصاد عراق را در زیر پوشش خود دارد. برآن نظارت می کند. سوبسید مواد غذایی، در سال 1976، برای مثال 460 میلیون دلار برای دولت هزینه داشته است. درصد تورم، که به طور وضوح فشارهای اصلی تورم زا، را منعکس نمی کند به حدود 10 درصد در سال 1976 رسیده، معهذا، این درصد در مقایسه با افزایش بیش از 30 درصد در عربستان سعودی در همان سال و افزایش 24 درصد در سال 1977 در ایران، بسیار رضایت بخش است.

4- رژیم بعث به سرعت آموخت که فشار بیش از اندازه در توانایی جذب اقتصادی، منجر به بروز مشکلات اقتصادی خواهد شد. کنترل فوق العاده دولتی توانایی جلوگیری آنی از فشارهای توسعه یابنده را ممکن ساخت، مسئله ای که کشورهای دیگر عضو اوپک مقابله با آن را بسیار سخت یافتند. عراق هم اکنون از افزایش ممتد موازنه پرداختها، ذخایر فراوان ارزی، تورم کم اگر چه کنترل شده، ارتقا سواد و رشد سطح زندگی بهره می برد. بهبودی های اجتماعی، به هر حال در مقایسه با سطح درآمد بسیار ناچیزی که اکثریت عراقیان در اوایل 1970 بدست می آورده اند قابل مشاهده می باشد.

5- در ادامه مسیر کنترل اقتصادی، عراقی ها از ضروریات سیاسی موجود محیط وفاداری و پایبندی را

ص: 35

بنا کرده اند. رژیم خواهان مسئولین و کارمندانی در اکثر بخش های مهم دولتی است که از نقطه نظر سیاسی مطمئن و قابل اعتماد باشند. عراقی هایی که از تخصص لازم در طراحی، نظارت و اجرای یک طرح عمرانی، از یک رآکتور اتمی 70 مگاواتی گرفته تا صنایع سنگین، کارخانجات سبک، ساختمان سازی و آبیاری برخوردار باشند وجود ندارند. افزودن وفاداری به حداقل شایستگی، از تعداد افراد قابل دسترسی می کاهد. تغییرات مداوم کابینه در دهه 1970 که شامل چند وزارتخانه اقتصادی بود سبب پیدایش مدیریتی ضعیف و حتی فاقد صلاحیت گشته است که تداوم خط مشی ها را نیز نابود ساخته است. یک نوع ارزیابی مقدار موفقیت در طراحی و اجراء، توجه به هزینه های عمرانی است که تنها 58 درصد بودجه اختصاص داده شده در سال 1976 و 1977 را شامل شده است و این آخرین آمار در دسترس ما می باشد.

6- دولت عراق در برنامه عمرانی سالهای 80 - 76 پروژه های زیربنایی ساختمان سازی، کشاورزی و خدمات اجتماعی را آغاز نمود. ساختمان جاده ها، راه آهن و دیگر تسهیلات حمل و نقل، مدارس حرفه و فن و تجمع های مواد ساختمانی سهم اساسی مخارج را به خود اختصاص داده. در مقابل سهم تخصیصی به صنایع رو به کاهش رفته است.

7- در اولین دوره 2 ساله برنامه عمرانی 80 - 76، به هر صورت صنایع به همراه نفت، 43 درصد کل بودجه را همچنان به خود اختصاص دادند. تأکید بر رفع مشکلات گلوگاهها، موجب کاهش تراکم بنادر، گسترش ظرفیت انبارهای داخلی و تسریع تأسیس و احداث تأسیسات حمل ونقل و ارتباطی گردید.

بودجه عمرانی 1978 یک تغییر اساسی در تأکید بر کشاورزی و خدمات اجتماعی را نشان می دهد.

بزرگترین سهمیه منابع برای توسعه کشاورزی به کمبود اساسی آب، کنترل سیل و پروژه های آبیاری و آبرسانی که با نیاز محل تطابق داده نشده واگذار شده است. (به جدول نگاه کنید.) گذشته از پروژه های عظیم، برنامه عمران روستایی شامل پروژه های منزوی شده ای است که نشانگر امکان توفیق تکنولوژی برتر در صحرایی است که با کشاورزی بدوی مورد بهره برداری قرار می گیرد.

8- کشاورزی حوزه ضعیفی را در اقتصاد عراق تشکیل می دهد. زمین های قابل کشت وسیع بوده ولی کمتر از نصف آن مورد بهره برداری قرار گرفته است. توجه ضعیف دولت به احتیاجات واقعی جامعه کشاورزی سبب کمبود بودجه در فعالیت های کشاورزی شده و در نتیجه این بخش از تسهیلات اعتباراتی و توسعه شدیدا ضروری بی بهره مانده است. از سویی روشن است که اشغال دولت در طرح های مهندسی با سطح وسیع منتج به عدم توجه به احتیاجات مهم زارعین کوچک از جمله ایجاد جاده های حمل و نقل مواد غذایی، بهبود فرصت های بازاریابی و در دسترس قرار گرفتن مواد مورد نیاز مؤثر ارزان قیمت داخلی مانند تخم و کودهای شیمیایی شده است. کشیده شدن جمعیت روستا به شهر، مشکلات کارگری را در واحد کشاورزی تشدید کرده است. کمبود نیروی انسانی پیشرفت را در فصول کار و بخصوص در زمان برداشت محصول به تعویق انداخته است.

9- اگرچه تولیدات کشاورزی به سبب تزلزلی که در برابر شرایط متغیر و آب و هوا دارد، متفاوت است، معهذا، مجموعه تولیدات آن از سال 1970 به بعد رو به کاهش رفته است. تولیدات گندم برای مثال 3/1 میلیون تن در سال 1976، که سال بسیار مساعدی بوده است به 700 هزار تن در سال 1977 که از نظر آب و هوا مساعد نبود کاهش یافته است. این کمترین سطح تولید در سالهای متمادی است. مشاهده سالهای مطلوب و کسب نتایج مؤثر بدون ایجاد تحولات کشاورزی به طریق آبیاری و تخلیه آب سطحی و

ص: 36

پروژه های احیای زمین امکان پذیر نخواهد بود. افزایش تقاضای مواد غذایی، مهاجرت بیش از حد به شهرها و رکود جمعیت روستاها، تنها راه چاره ای را که برای عراق باقی گذارده است، مکانیزه و مدرنیزه کردن کشاورزی است در صورتی که امید بازگشت به خودکفایی 20 سال پیش مورد نظر باشد. ورود کشاورزان از کشورهای عرب دیگر بندرت کمک مؤثری نموده است. واردات غذایی رو به تزاید است و در سال 1978 به 750 میلیون دلار ممکن است بالغ شود، سیستم جیره بندی غذایی در یکی از استانها مورد آزمایش قرار گرفته است.

10- حساب جاری عراق در دهه 1970 همواره اضافه بر مخارج بوده است و در آینه قابل پیش بینی رهبران عراق با به کار بستن سیاست های محافظه کارانه مخارج، وضع پرداخت ها را ثابت نگاه خواهند داشت. ارز رسمی خارجی از 780 میلیون دلار در سال 1972 به 7 میلیارد دلار در پایان سال 1977 و حدود 5/8 میلیارد دلار در پایان سال 1978، رسید. رهبران عراق نگرانی خود را از اجازه افزایش ذخایر ارزی به «سطح ناسالم» ابراز نموده اند. توجه همزمان به ظرفیت قابل جذب در کشور، آنان را وادار به انتخاب نقطه میانگین مشترکی بین صرف درآمد نفت و افزایش ذخایر ارزی کرده است. افزایش قیمت های نفت خام، ذخایر ارز خارجی را به سطوحی بالاتر از آنچه رژیم خواهان آن است خواهد کشاند. این گونه توسعه مالی می تواند غریزه نیرومند عراق را در حفظ ذخایر منابع نفت خود تقویت کند.

11- علی رغم سیاست پذیرش اعراب غیر عراقی بدون هیچ گونه محدودیت، کمبود نیروی انسانی، مخصوصا در سطوح تخصصی و مهارت، کوشش های عمرانی دولت را کُند نموده است. آماری از کارگران عرب غیر عراقی، ظاهرا در دست نیست، ولی مقامات رسمی اخیرا متذکر شده اند که این آمار، به بیش از صدها هزار نفر بالغ شده است و همچنان نیز رو به تزاید می باشد. مصریان ترغیب به مهاجرت و فعالیت در بخش کشاورزی شده اند و تعداد کنونی آنان در حدود 150 هزار تن می باشد.

12- رهبریت، هدف های سیاست تجارتی خود را براساس سود اقتصادی دنبال می کند. فعالیت های تجارتی به سرعت از کشورهای کمونیست به کشورهای صنعتی غربی و ژاپن تغییر موضع داد، زیرا که این کشورها محصولات مورد نیاز عراق را تولید می کنند. سیاست تحریم سرسختانه اعراب به هر حال، بر چگونگی و مکان صرف در آمد نفت عراق تأثیر خواهد گذاشت. تنها استثناء در مقررات این تحریم، درباره شرکت های آمریکایی است و تنها برای مثال، تولیدات و یا تکنولوژی که از منابع دیگری قادر به تهیه آن نمی باشند را در بر می گیرد. علاقه مندی سابق بغداد، در مطابقت و همراهی با مسئله تحریم در ماههای اخیر کاهش یافته است و نقش آمریکا در تأثیرگذاری بر پیمان صلح مصر و اسرائیل به افزایش سهم آمریکا در بازار عراق لطمه خواهد زد.

13- عراق همواره سعی نموده در سالهای اخیر. از اهرم های اقتصادی به عنوان وسایلی برای ابراز عدم رضایت سیاسی یا اقتصادی خود، بهره گیرد. تحریم تجارتی برعلیه آلمان غربی که هم اکنون سست شده است، براین اساس برقرار شد که عدم رضایت عراق را به سبب آنکه، آلمانها به اندازه کافی از واردات نفت عراق بهره نمی جویند، نشان دهد. تحریم محدود نیز برعلیه بریتانیا، به سبب اخراج تعدادی از دیپلماتیهای عراقی، بعد از حادثه تیراندازی در لندن، اعمال شد. اینها تاکتیک های معمول عراق به شمار می روند.

پیوست د: نیروی نظامی

ص: 37

1- بعد از جنگ اکتبر 1973 خاورمیانه، عراق نیروهای نظامی خود را بیش از هر کشور عربی دیگر گسترش و بهبود بخشیده است. پیشرفت سریع دو قدرت نظامی مخالف عراق، ایران و اسرائیل، بزرگترین محرک برای تجهیز نیروی نظامی عراق بوده است.

2- علی رغم بهبود فوق العاده که حاصل موافقت نامه 1975 بین دو کشور است. عراق تا زمان سقوط شاه، ایران را به عنوان یک قدرت بالقوه مخالف خود به حساب می آورده. در نتیجه نیروهای اصلی عراق برای کنترل کردها مستقر نگردیده اند. بلکه در جاده های اصلی که به ایران منتهی می شود استقرار داده شده اند، در حالی که باقی نیروها در پادگان هایی نزدیک به نقاط پر جمعیت و مراکز صنعتی شرق عراق مستقر شده اند. (به نقشه مراجعه شود.) 3- جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 محرک فزاینده ای را در تلاش های بغداد در رفع کمبود تجهیزات مدرن نظامی و قدرت ناکافی لجستیکی و ضعف تاکتیک و رهبری موجب گشت. بعد از جنگ اکتبر ارتش سرسختانه سعی نمود که کمبودهایی را که در جنگ بروز نموده بود اصلاح نماید. عراق سلاح هایی به ارزش حدودا 6 میلیارد دلار از سال 73 تاکنون خریداری کرده است و تلاش های مصرانه و بلیغی را در بهبود توانایی زرهی، نصب سیستم دفاع هوایی در سرتاسر کشور و تقویت نیروی هوایی به کار برده است.

4- اگرچه روابط عراق با کویت و سوریه مکررا رو به تیرگی رفته است ولی هیچکدام از این همسایگان خطر اساسی برای موجودیت عراق به شمار نمی آیند. قدرت نظامی کویت کوچک تر از آن است که خطری علیه عراق باشد و سوریه نیز آن قدر درگیر مسائل لبنان و اسرائیل بوده که در شرایط متصوری نمی تواند به جنگ تمام عیار علیه عراق مبادرت نماید. تعداد کم یاغیان کُرد که گهگاه به حمله دست می زنند تنها نوعی مزاحم بشمار می آیند و نمی توانند برای نیروهای عظیمی که کنترل دولت را در شمال شرقی عراق حفظ می کنند خطری به حساب آیند. در صورتی که شرایط ناآرام ایران ادامه یابد و به کُردهای ایران خودمختاری گسترده ای تعلق گیرد این شرایط نیز تغییر خواهد نمود.

نیروی زمینی:

5- از زمان جنگ 1973 عراق نیروهای زمینی خود را دو برابر و به سطح 200000 نفر رسانیده است.

از نظر تعداد افراد، عراق بعد از مصر در دنیای عرب دوم است. نیروهای عراق مشتمل بر 4 لشکر زرهی 2 لشکر مکانیزه 5 لشکر کوهستانی و تعدادی تیپ مستقل است. علاوه بر واحدهای موجود، عراق دارای نیروهای پلیس، گارد مرزی شبه نظامی 50 هزار نفری، ارتش خلقی یا میلیشیای حزب بعث است که حدودا (000/125) نفر می باشند.

6- کوشش های ارتش برای ایجاد یک نیروی زرهی سهمگین شامل 2000 تانک و 1700 نفر بر زرهی در واحدهای زرهی متمرکز شده است. از سال 1973 تاکنون نیروهای زرهی عراق دو برابر شده است و در حال حاضر به مقدار کمی از نیروهای سوریه و مصر بزرگتر است.(1)

ص: 38


1- سوریه نفربرهای زرهی بیشتری دارد ٬ ولی در مقابل عراق تعداد بیشتری را به واحدهای رزمی در مقایسه با سوریه و مصر گماشته است.

از سال 1973 تعداد خودروهای حمل و نقل تانک که حدود 200 عدد بود به 1000 دستگاه افزایش یافته است و احتمالاً تا پایان سال 1979 به 1200 دستگاه خواهد رسید. با در نظر گرفتن این تغییرات، عراق دست کم قادر خواهد بود تانک های سه لشکر از چهار لشکر زرهی خود را در یک آن منتقل نماید.

همچنین بغداد می تواند تانکهای لشکر مکانیزه خود را به وسیله راه آهن نقل و مکان نماید. این خط آهن ها از جنوب به شمال کشیده شده است. خط اصلی این خطوط به خط آهن سوریه متصل می باشد.

7- عراق در حال گسترش و مکانیزه نمودن نیروهای زمینی است. واحدهای جدید زرهی و یک لشکر کوهستانی در حال شکل گرفتن است. دو لشکر از لشکرهای کوهستانی موجود ممکن است مکانیزه شود.

تا سال 1983 اگر این طرح ها انجام شود افراد ارتش به 250000 پرسنل، 2600 تانک و 2500 نفربر زرهی متشکل در واحدهای رزمی افزایش می یابد. به خاطر فزونی تقاضای نیروی انسانی واجد شرایط سنی برای ارتش، بخش اعظم رشد پیش بینی شده ارتش از طریق ارتقای درجه واحدهای شبه نظامی همچون واحدهای پلیس و گارد مرزی صورت خواهد گرفت.

نیروهای هوایی و دفاع هوایی:

8- از زمان جنگ 1973 تاکنون نیروی هوایی عراق 65 درصد افزایش یافته و به 480 هواپیمای بمب افکن و جنگنده رسیده است. عراق در حال خرید هواپیماهای مدرن است و در حال حاضر تعداد میگهای 23 و سوخو 20 و 22 عراق از مجموع جنگنده های مصر و سوریه بیشتر است.

9- نیروی هوایی عراق به طور قابل توجهی قدرت ضربتی اش را بهبود بخشیده است. از پایگاههای عراق نیروی هوایی این توانایی را دارد که ضربه به اسرائیل، یا خیلی از پایگاههای نظامی ایران بزند و در سطح خیلی پائینی که رادارها قادر نباشند آنها را شناسایی کنند، پرواز نمایند. از آنجا که ایران و اسرائیل قادرند به عراق ضربه وارد آورند. رژیم عراق در تلاش برای تقویت روزافزون نیروی دفاع هوایی خود می باشد. در نتیجه جنگنده های میگ 23 و مدلهای جدید میگ 21 حدود 50 درصد نیروهای تهاجمی هوایی را به خود اختصاص داده اند در حالی که در 5 سال پیش 40 درصد از این نیروها را تشکیل می داده اند.

10- علی رغم تجهیزات جدید توانایی نیروی هوایی هنوز محدود می باشد. جنگنده های عراقی شامل 60 فروند از میگ های خارج از رده 15 - 17 - 19 و هواپیماهای هاکرهانتر Hawker Hunterمی باشند.

نیروی هوایی هیچ دستگاه مدرن هدایت کننده دقیق موشکی ندارد. قدرت نیروی هوایی به سبب کمبود خلبان محدود می باشد. خلبان به ندرت تمرین جنگهای هوایی انجام می دهند و توانایی و شایستگی مشابه خلبانان اسرائیلی را ندارند.

11- نیروی هوایی در دهه 1980 بهبود بیشتری خواهد یافت. تعداد هواپیما در مجموع افزایش معتدلی خواهد یافت. زیرا هواپیماهای قدیمی و خارج از رده باید تغییر یابند. بغداد حدود 36 میراژ اف - 1 شکاری خریداری کرده است (ولی زمان تحویل آن هنوز مشخص نشده است) و اجازه خرید 36 فروند دیگر را نیز دارد. در ظرف چند سال آینده عراق هواپیماهای جدید روسی دریافت خواهد نمود، شاید در این مجموعه میگ 25 نیز گنجانده شود. به علاوه به همراه معامله میراژها تسلیحات نظامی پیچیده هوا به زمین و هوا به هوا نیز گنجانده شده است و بنا به گزارش ایتالیا، عراق را با دستگاههای Electronic

ص: 39

Countermesures مجهز خواهد نمود. این موشکها و دستگاهها از دستگاههایی که عراق هم اکنون در اختیار دارد بسیار پیشرفته تر است و شاید سبب تحریک شوروی ها به در اختیار گذاردن وسایل مشابهی به عراقیان گردد.

12- نیروی پدافند هوایی عراق نیز خیلی سریع گسترش پیدا کرده است، در حال حاضر 295 موشک انداز زمین به هوا 2000 توپ ضد هوایی را در برمی گیرد. در تمام نقاط کشور حدود 60 درصد موشک اندازهای سام (SAM) در اطراف مناطق مهم نظامی و مناطق و تأسیسات غیرنظامی مستقر شده اند و موشک اندازهای قابل انتقال محافظت واحدهای زرهی را عهده دار می باشند. با در نظر گرفتن هدف تشکیل سیستم دفاع هوایی برای تمامی کشور، رادارهای پیچیده کامپیوتری فرانسوی با سیستم تجهیزاتی شوروی به منظور ایجاد یک سیستم دفاع هوایی در سطح کشور ترکیب شده است.

13- در حالی که قدرت دفاع هوایی در حال بهبود است باز در مقایسه با کشورهای سوریه و مصر محدود است. خیلی از واحدها و تأسیسات حساس بدون محافظت موشک های سام (SAM) می باشند و بسیاری از گردانندگان رادار و موشک های سام (SAM) تجربه جنگی ندارند. سیستم دفاع هوایی در برابر نفوذ سطح پائینی از غرب کشور آسیب پذیر است. عراق احتمالاً در ظرف چند سال آینده این نقایص را برطرف خواهد نمود. عراق آنچنان که خبر رسیده، در حال خرید موشک های کروتل متحرک سام از فرانسه است (SAM) و از ایتالیا نیز وسایل دفاع هوایی خریداری کرده است. شوروی نیز می تواند برای رقابت با آنها موشک های متحرک سام را به عراق بفروشد.

نیروی دریایی:

14- نیروی دریایی قدرت کوچکی است که از 12 قایق موشک انداز و سه کشتی (Polnocny - Class) هلی کوپترهای دریایی که با موشک های اگزوسه (Exocet) مجهزند و تعدادی قایق گشتی کمکی تشکیل شده است. نیروی دریایی عراق در مقایسه با نیروی دریایی ایران ضعیف است. ساحل خیلی کوچک و دو پایگاه دریایی عراق در برابر حملات از ضربه پذیری بسیاری برخوردار است. هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد تحولات ایران، عراق را مجبور به سرمایه گذاری در گسترش نیروی دریایی خود خواهد کرد. با این وجود عراق ممکن است یک کشتی فریگیت (Frigate) از یوگسلاوی و یک ناوشکن یا چند ناو اسکورت (Scorts) از اروپای غربی خریداری نماید. چنین کشتی هایی قدرت اعمال نفوذ عراق را در خلیج فارس افزایش خواهد داد.

کارآیی عملی:

15- نیروهای عراق همان طور که در جنگ 1973 نشان دادند، در مقایسه با دیگر ارتشهای مهم عربی از کارآیی کمتری برخوردارند. این مسئله معلول ضعف تمرین (اولین آموزش در سطح لشکر بعد از 14 سال در سال 1972 انجام گرفت) تغییرات مداوم گسترده افسران ارشد واحدها در ظرف سالها، انتصاب افسران براساس گرایش سیاسی و نه لیاقت های نظامی و عدم تجربه در جنگهای کلاسیک می باشد.

16- به هر صورت در ظرف 5 سال گذشته، بغداد پیشرفت مؤثری در افزایش کارآیی نیروهای خود نموده است. قوای ارتش به طور یقین در بین سالهای 75 - 1974 در عملیات نظامی کردها و به دنبال آن در

ص: 40

عملیات ضد کردها بهبود عملیاتی بسیاری را نشان داد. از سال 1975 ارتش برنامه های منظم آموزشی را به اجرا در آورده است که با مشارکت نیروی هوایی در سطح لشکرها به مرحله اجرا در می آید. خلبانان نیروی هوایی 30 ساعت پرواز در ماه دارند که این ساعات پرواز 2 تا 3 برابر پرواز خلبانان مصری و سوری می باشد. به علاوه بعد از چند سال حکومت رژیم اطمینان بیشتری به وفاداری افسران ارشد ارتش پیدا کرده است و درصدد است که فرماندهان لایقتری را بر سرکار آورد. اگر این برنامه ها ادامه ه یابد.

واحدهای عراق تا اوایل دهه 1980 از کارآیی مشابه همتاهای سوری و مصری برخوردار خواهند شد.

کارایی در مقایسه با ایران

17- در مقام مقایسه از لحاظ تجهیزات زمینی در اندازه و کمیت حدودا ایران و عراق در یک سطح قرار گرفته اند. در توانایی و تعداد هواپیماها قدرت ایران از عراق در حال حاضر جلوتر است. ولی سقوط تشکیلات ارتش ایران بدین معناست که عراق برتری های زیادی از نظر تعداد و قدرت کارآیی نیروهای نظامی خود در برابر ایران بدست آورده است. این وضع تا مدتی ادامه خواهد یافت، مخصوصا به خاطر آنکه ایران وسایلی را که سفارش داده بود لغو نمود، در صورتی که تدارکات ارتش عراق در حال رشد می باشد. ولی این تغییر بیشتر به ایران بستگی دارد تا به عراق.

ایران باید تصمیم بگیرد که تا چه حد مایل به گسترش ارتش خود می باشد و براین اساس باید به پایه ریزی دوباره فرماندهی نظامی، برقراری نظم و اجرای برنامه های آموزشی پرداخته و وسایل تعمیر و نگهداری تجهیزات پیشرفته خود را فراهم آورد. سالها طول خواهد کشید تا آنکه نیروی نظامی رژیم جدیدالتأسیس ایران عملاً قادر به رزم گسترده علیه نیروهای عراق بشود.

کارآیی در مقایسه با اسرائیل

18- در هر جنگ جدید قابل تصور اعراب و اسرائیل عراق می تواند نقش مؤثری را به سبب بهبود کارآیی ارتش خود به عهده بگیرد. در حال حاضر، بغداد قادر است بدون آمادگی قبلی در ظرف 7 تا 10 روز 5 لشکر که شامل 70000 نفر پرسنل ارتشی 1350 تانک، 130 هواپیمای جنگنده می باشد به سوریه منتقل کند که این توانایی و اشتراک نسبت به سال 73 دو برابر شده است. اگر این روند ادامه یابد، نیروی قابل اعزام به این نقطه در سال 1983 به سه برابر افزایش خواهد یافت و اگر جنگ طولانی شود و یا نیروها قبلاً موضع بگیرند این کشور قادر خواهد بود نیروهای بیشتری را نیز اعزام نماید.

19- مجموع نیروهایی که سوریه و عراق قادرند در جنوب غربی سوریه مستقر نمایند حداقل تا پایان سال 1984 نسبت به نیروهای اسرائیل ضعیف خواهند بود. لیکن، حمایت بغداد برای دمشق از اهمیت بیشتری برخوردار است، چون مصر با اسرائیل وارد صلح شده است و بدون عراق، سوریه خطری جزئی علیه اسرائیل به حساب خواهد آمد.

20- بغداد و دمشق به این امر آگاهند که اسرائیل برتری نظامی دارد، و در حال برقراری نوعی همکاری تدریجی می باشند. این اقدامات شامل طرحهای همکاری و هماهنگی نظامی، هماهنگی شبکه و نیروی دفاع هوایی و کوشش هایی در گنجاندن اردن و عربستان سعودی در طرح های دفاع هوایی، کمک های مالی عراق و افزایش خریدهای نظامی اردن و سوریه می باشد. چنین کوشش هایی حرکت

ص: 41

عراقیان به داخل سوریه را آسان تر می نماید و کارآیی نظامی را در جبهه شرقی بهبود می بخشد ولی ضرورتا تحریکی برای پاسخگویی متقابل نظامی اسرائیل نمی باشد. عوامل سیاسی موجود سبب خواهد شد که سوریه به عراق اجازه ندهد که بیش از یک نیروی سمبولیک را در سوریه مستقر سازد.

کسب تجهیزات نظامی تدارک تسلیحاتی :

21- شوروی تدارک کننده اصلی سلاح عراق می باشد و تا اواخر 1973، شصت درصد (60%) از 3/4 میلیارد دلار، اسلحه خریداری شده را به عراق تحویل داده است. شوروی و کشورهای اروپای شرقی بیشترین و مهم ترین ابزار جنگی از جمله تانک، هواپیماهای جنگنده، کشتی، سیستم های موشکی زمین به زمین و زمین به هوا را در اختیار آن قرار می دهند، هر چند که در ظرف چند سال آینده کشورهای اروپای غربی مخصوصا فرانسه مقدار کم ولی رو به تزایدی از انواع سیستم های تسلیحاتی را برای عراق تهیه خواهند کرد. حدود 70 درصد از 1500 مستشار خارجی موجود در عراق روسی می باشند که به طور مساوی بین نیروی هوایی و ارتش تقسیم شده اند.

22- علیرغم اتکا فوق العاده به مسکو، عراقی ها در سال 1973 به ایجاد تنوع و تغییر در منابع تأمین سلاح های مورد نیاز خود پرداختند. فرانسه بیشترین سود را از کوشش های عراق در این زمینه برده است.

از اوایل سال 1974، فرانسه حدود 2/2 میلیارد دلار اسلحه به عراق فروخته است که این مقدار تقریبا برابر مقدار سلاحی است که عراق از روسیه در همین مدت زمان خریداری کرده است.

بیشترین تجهیزات هنوز تحویل داده نشده است. فرانسه هم اکنون، هلی کوپتر، ماشین های زرهی وسایل دفاع هوایی و موشک های ضد تانک در اختیار عراق قرار می دهد.

صنایع داخلی تسلیحاتی :

23- علاوه بر خرید اسلحه از کشورهای مختلف عراق، سعی بر آن دارد که کارخانه های اسلحه سازی داخلی را نیز گسترش دهد که اخیرا سلاح های کوچک و خرج مهمات را تهیه می نماید. یوگسلاوی قراردادی به مبلغ 450 میلیون دلار در سال 1976 منعقد نمود که شامل احداث کارخانه اسلحه سازی است که توانایی تولید موشک انداز سام 7 قابل حمل بر دوش نفر، موشک ضد تانک سگر (Sagger) و توپخانه را دارد. این تسلیحات و قطعات قرار است در اوایل سال 1980 در این کارخانجات تولید شود.

24- جذب ابزار پیچیده برای ارتش مشکلات فراوانی ایجاد خواهد نمود. در حال حاضر یک نفر از 7 نفر که بین سنین 15 تا 49 سال می باشد به واحدهای نظامی یا شبه نظامی تعلق دارد. اگر تهیه نیروی انسانی تنها به مردان واجد شرایط برای انجام خدمات نظامی محدود گردد، این نسبت به هر یک نفر در 4 نفر ترقی خواهد نمود. به علاوه 20 درصد جمعیت کرد می باشند که بسیاری از آنان از نظر سیاسی نامطمئنند و این باعث تزلزل بیشتر در جذب نیروی انسانی قابل دسترس خواهد بود.

25- افراد کارآزموده، نیز به مقدار کم یافت می شود. اگر چه تعداد کسانی که هر سال به مدارس داخل می شوند روبه افزایش است و دولت نیز برنامه سوادآموزی بزرگسالان را آغاز کرده، هم اکنون 60 درصد کل جمعیت بیسواد می باشند، حدود نیم میلیون دانش آموز دبیرستانی وجود دارد. مدارس حرفه ای و

ص: 42

دانشگاهها حدود 100000 دانشجو دارند. فارغ التحصیلان هر سال این مؤسسات بخشی جذب اقتصاد داخلی غیرنظامی شده و برخی به خاطر عدم سلامت جسمانی حذف می شوند و بعضی دیگر تلاش می نمایند که از انجام خدمت وظیفه شانه خالی کنند و باقیمانده این گروه نیز شایستگی کافی برای جذب در ارتش را ندارند. در حالی که افزایش پرسنل کارآزموده به کندی پیش می رود، نیازهای ارتش برای این گونه پرسنل بخصوص در رشته های مکانیک، اداره و سرپرستی دستگاههای رادیویی و رادار، راننده و مدیریت تدارکاتی بسرعت رو به افزایش است.

26- نیاز به پرسنل آزموده احتمالاً با سرعت بیشتری در 5 سال آینده، به سبب رشد کمی و پیچیدگی تجهیزات افزایش خواهد یافت. در رابطه با این مشکل عراق اقداماتی را انجام داده است. اکثر پروژه افزایش 50 هزار پرسنل نظامی در 5 سال آینده، به ارتقای 30 هزار پلیس و گارد مرزی و تبدیل آن به واحدهای ثابت نظامی اختصاص یافته است. مدت زمان خدمت برای افراد وظیفه از دو به 3 سال ترقی یافته است و تکنسین های کارآزموده حتی بعد از اتمام زمان خدمت نظام خود برای چند سال متمادی دیگر بالاجبار در خدمت باقی نگاه داشته می شوند. افراد کارآزموده ذخیره مکررا برای فعالیت در در واحدهای فعال احضار می شوند این عمل سبب وقفه در اقتصاد داخلی شده است، قانون نظام وظیفه بسیار جدی عمل می شود و از عراقی هایی که در خارج از کشور بسر می برند نیز برای خدمت عضوگیری می شود. فعالیت هایی برای پیشبرد سطح معلومات و آموزش در شرف تکوین است که این آموزش ها در دو سطح ارتش و افراد غیرنظامی به اجرا در می آید. نهایتا خدمات پزشکی نیز به تازگی برای زنان آزاد شده است و در نظر است همه سرویس های خدماتی در اختیار زنان قرار گیرد.

27- معهذا، عراق احتمالاً نیازمند افزایش تعداد مستشاران و تکنسین های خارجی، در طی 5 سال آینده است. بغداد در اتکای بیشتر به بیگانگان تردید دارد. به هر حال، ارتش عراق با دو انتخاب روبرو است یا باید با سطح غیر مکفی کارآیی خود بسازد و یا وابستگی خود را به بیگانگان افزایش دهد و عراق احتمالاً عدم حضور بیگانگان را ترجیح خواهد داد.

مقایسه نیروها

28- جدول صفحات بعد به مقایسه نیروهای ارتش عراق با بعضی کشورهای مشخص خاورمیانه می پردازد.

پیوست ه: ترک مخاصمه عراق و سوریه

1- تجدید روابط هشت ماهه(1) عراق و سوریه از ریشه های عمیق سیاسی برخوردار نیست، ولی تحت انگیزه مخالفت با پیشقدمی مصر در ایجاد صلح با اسرائیل و عدم ثبات در ایران، همچنان برقرار و استوار است. افزایش همکاری در بعضی زمینه های مشخص از جمله نظامی محتمل است. در صورتی که مذاکرات مصر و اسرائیل درباره آینده کرانه غربی و نوار غزه به مصالحه ای مورد قبول عناصر مؤثر فلسطینی منجر شود و درخواست سوریه درباره بازگرداندن بلندیهای جولان، از سوی اسرائیل پذیرفته

ص: 43


1- به تاریخ 21 ژوئن 79 (به جای 21 می ٬ تاریخی که بقیه اطلاعات این ارزیابی تهیه شده است).

شود. انگیزه ایجاد وحدت بین دو حزب، روبه زوال خواهد نهاد، بعضی جنبه های خالی از تناقض مصالحه بخصوص در زمینه اقتصادی می تواند از طول عمر بیشتری برخوردار باشد، و آن هم در صورتی است که هر دو کشور تمایلی به شرکت در منافع حاصل از روابط عادی خود داشته و از رجعت به وضع سابق اجتناب ورزند.

2- قرارداد کمپ دیوید، ضربه سختی به عراق وارد آورد که عراق را وادار به خاتمه اختلافات تلخ خود با سوریه نمود. پس از مسافرت سادات به بیت المقدس، عراق نگران آن بود که پیشقدمی مصر، نهایتا صلح همه جانبه ای را به بار آورد و عراق مخالف، منفرد و بدون هیچ گونه هم پیمان مهمی تنها بماند. عکس العمل سرسختانه اعراب برعلیه این قرارداد به بغداد فرصتی بخشید که به موضع سرسخت خود در مسئله صلح خاورمیانه خاتمه دهد. بدین طریق محور اعراب به سوی عراق چرخید، در حالی که بعثیون عراق تنها امتیازات کوچکی به اعراب میانه روی سابق بخشیدند.

3- استراتژی عراق با تلاش در تشکیل یک وفاق عربی برعلیه شرایط صلحی که سادات مذاکره کرده بود آغاز شد. اولین قدم ضروری خاتمه دشمنی آشکار بین عراق و رقیب دیرین خود سوریه بود. بغداد برای نخستین بار، اعلام کرد که آماده است در مورد پذیرش اصل مذاکره توسط سوریه به عنوان یکی از روش های مجاز در بازپس گرفتن سرزمین های عربی، اعتراض علنی خود را مطرح ننماید. به هر حال مخالفت لفاظ گونه عراق در اطلاعیه های آن تداوم یافت و مطرح می ساخت که این گونه همراهی، چیزی جز تطابق موقت تاکتیکی دیدگاههای عراق درباره صلح خاورمیانه نمی باشد.

4- در ادامه عادی نمودن روابط خود با عراق، سوریه به جنبه های اغواکننده اقتصادی و نظامی متوجه است. با بی طرفی مصر و حضور بخش عمده ای از ارتش سوریه و لبنان، موقعیت سوریه در مقابل اسرائیل غیرقابل دفاع خواهد بود. ترکیب ارتش سوریه و عراق اعتبارنظامی و نیز اهمیت اهرم مذاکره گری دمشق را بالا خواهد برد. از نقطه نظر اقتصادی سوریه بهره برداری از آغاز تماس های عادی تجاری را آغاز کرده است. ترک مخاصمه، پرداخت فوری سهم عراق بابت تعهدات به کمک های مالی مصوبه اجلاس سران را تسریع خواهد نمود، هم اکنون پرداخت های عراق به سوریه حدودا به 180 میلیون دلار بالغ شده است.

5 - انگیزه بغداد در برقراری روابط با سوریه، ماورای کشش ها و تمایلات پان عربیسم می باشد.

بعثیون عراق بی تابانه، حوادث ایران را طی نیمه دوم سال 1978 نظاره می کردند. با در نظر گرفتن پتانسیل ناآرامی های روزافزون و سرایت آن به آن سوی مرز 1400 کیلومتری با ایران و در برگرفتن شیعیان و اکراد، ادامه این مخاصمه و رویارویی با سوریه خطرناک می نمود. از طرف دیگر عراق نگران رشد و توسعه نفوذ شوروی در خاورمیانه است. اگرچه درگذشته شوروی تجدید روابط عراق و سوریه را ترغیب می نمود، هم اکنون آشکارا مسکو، نگران از این است که مبادا مصالحه موجود به زیان شوروی تمام شود زیرا که واقف است که توسعه همکاری و تقویت بنیه دو کشور آشکارا منتج به اعتنای کمتر آنان به شوروی می شود.

6- از سرگیری تلاش ها در جهت تجدید روابط عراق و سوریه، در طی سفر پرزیدنت اسد به بغداد در اکتبر گذشته آغاز شد. اسد و پرزیدنت البکر منشوری را برای اقدام مشترک ملی امضا نمودند که بیان کننده و تنظیم کننده مکانیزمی است که حرکت های دو کشور را در جهت اتحاد، هماهنگ می نمود. این منشور یک کمیته عالی سیاسی را که مشتمل از اسد، بکر، صدامحسین و تعدادی دیگر از مقامات عالیرتبه سوری

ص: 44

و عراقی بود ایجاد نمود. این کمیته بر فعالیتهای 4 کمیته وابسته به آن در مسائل «همکاری های نظامی»، «روابط اقتصادی، امور سیاسی و اطلاعاتی» و «مسائل علمی و آموزشی» نظارت دارد و هر سه ماه یکبار قرار بر تشکیل جلسات آن بود.

7- برخلاف اتحادهای کشورها که در گذشته در جهات عرب مرسوم بود، تصور می شود عراق و سوریه قبل از توافق و اعلان نهایی اتحاد دو کشور خود را آماده همکاری و دوستی طولانی کرده اند. هر دو کشور، روش گام به گام را در مذاکرات مطرح نموده و از اعلان های لفظی و غیر واقعی و ناملموس اتحاد اجتناب ورزیده اند. به هر حال دمشق و بغداد، محتملاً به دلایل مختلفی نزدیکی محتاطانه را ترجیح داده اند. عراق که بیش از سوریه مشتاق این شراکت است، مطمئن است که بنیه و نیروی طبیعی آن نهایتا فرجه گسترده تری در تبدیل عراق به طرف غالب در اتحاد با سوریه خواهد داد. رهبران سوری نیز از طرف دیگر، عمیقا به بعثیون مظنونند و طرح مذاکرات را به عنوان فرصتی در بهره برداری از ثمرات برقراری روابط عادی تلقی کرده اند. بدون آنکه بخواهند بیش از حد با عراقیان متحد و درگیر شوند. البته این گونه بازیهای مذاکراتی و روابط نیز حدودی دارد، ولی تا زمانی که عوامل خارجی پدید آورنده نزدیکی از بین نرفته، آنها محتملاً به انتهای راه نخواهند رسید. اما بالاخره زمانی بغداد حوصله و خونسردی خود را از تاکتیک های طفره آمیز و راکد سوریه از دست خواهد داد و یا آنکه دمشق نخواهد توانست بر سؤظن خود غالب شده و در نتیجه باهم پیمان خود، قطع رابطه خواهد کرد.

8- تنها نشست این کمیته عالی سیاسی در ژانویه گذشته در دمشق و ماه ژوئن در بغداد تشکیل شد، که در هیچکدام پیشرفت قابل توجهی بوجود نیامد.(1) در این اثناء، کمیته های دیگر، ملاقات های مکرری داشته و منافع محسوس مشترکی را ایجاد نمودند. در حوزه سیاست خارجی، هر دو کشور به نحو مؤثری فعالیت های خود را هماهنگ کرده تا سادات را به خاطر امضای پیمان صلح با اسرائیل تنبیه نمایند.

مدیریت ماهرانه عراق در کنفرانس وزرای عرب در بغداد در ماه مارس گذشته، منجر به پیدایش تحریم های سخت و غیر مترقبه ای برعلیه مصر شد. پس از این اجلاس، سوریه و عراق به سختی کوشیدند تا رعایت کامل موافقت نامه های کنفرانس بغداد را از سوی اعراب تضمین کنند.

9- عراق و سوریه نقش اصلی را در خاتمه جنگ های یمن در فوریه گذشته بازی کرده اند. این میانجیگری نه تنها در آرام سازی درگیری های اعراب پیرامون خود مؤثر واقع شد، بلکه خطر انحراف از هدف واحدشان که اتخاذ موضع مشترک برعلیه مصر بود را برطرف ساخت. از طرف دیگر نفوذ سوریه و عراق را در شبه جزیره عربستان به قیمت از دست رفتن نفوذ عربستان سعودی بهبود بخشید.

همکاری نظامی:

10- عراق و سوریه ظاهرا، آن طور که مشاهده می شود، پیشرفت هایی در زمینه همکاری های نظامی، به ویژه در حوزه طرح ریزی و فراهم نمودن تجهیزات داشته اند. هیئت هایی میان دو کشور از کادرهای عالیرتبه در نیروی هوایی، دفاع هوایی مبادله شده است. افسران عالیرتبه ارتش عراق از مکانهای استقرار احتمالی نیروها در مناطق جولان دیدن نموده اند و گروه دیگر جاده های عبور احتمالی قشون اعزامی ارتش عراق را به جولان ارزیابی کرده اند. بر طبق گزارشات دو کشور لیست واحدی را از سلاح های خود

ص: 45


1- این جمله منعکس کننده اطلاعات دریافتی تا تاریخ 21 می 1979 است که تاریخ نهایی اتمام اطلاعات این ارزیابی می باشد.

تهیه کرده و طرح تهیه تجهیزات مورد نیاز را آماده کرده اند تا بودجه مشترکی برای فراهم نمودن تسلیحات افتتاح شود. بر طبق گزارشات متعدد، عراق تهیه سلاح های مورد نیاز دمشق را مستقیما تقبل کرده و حاضر به پرداخت هزینه خریدهای تسلیحاتی سوریه در اروپای غربی شده است.

11- از نقطه نظر خصومتی که بین رهبریت عراق و سوریه وجود دارد، نیاز شدید سوریه به حمایت نظامی عراق، تنها اعتقاد راسخی است که دمشق را وادار به قبول حضور تعداد زیادی از نیروهای ارتش عراق در خاک خود می کند. البته هیچ علائم موثقی که حاکی از این گونه تصمیمات سوریه باشد. فعلاً در دست نیست. شواهد موجود حاکی از آن است که عراق احتمالاً بعضی از قطعات یدکی و مهمات خود را در سوریه مستقر خواهد کرد. بنیه دفاع هوایی عراق در مرز سوریه و اردن بطرز قابل توجهی تقویت شده است که در صورت بهبود جو سیاسی بغداد خواهد توانست به همکاریهای بیشتر نظامی بپردازد.

12- دمشق ناچار است وزنه ای را که امتیازات نظامی حاصل از همکاری با عراق در مقابل اسرائیل بوجود می آورد با زیانهای سیاسی حاصل از حضور رقبای بالقوه فعال بعثی در سوریه مقایسه نماید.

طرح های مشترک، حرکت نیروهای عراق را به جولان تسهیل کرده و مهم تر از آن بازده آن را به محض ورود به مقصد افزایش می دهد.

استقرار لوازم یدکی و آن مهمات به نحو محسوس نیازهای لجستیکی عراق را و حرکت به سوی جولان کاهش خواهد داد هرگونه تجهیزاتی که قبلاً به جولان حمل شود نمی تواند مشمول ممنوعیت های اسرائیل شود، به علاوه خارج از اینکه روابط سیاسی با بغداد به کجا منجر شود، سوریه این تجهیزات را در اختیار خود خواهد گرفت.

تمرینات مشترک، وضع نیروهای هوایی و زمینی عراق و سوریه را بهبود بخشیده و توان هماهنگی و همکاری در زمان جنگ بالا خواهد برد.

بزرگترین امتیاز نظامی برای دو کشور در هنگام بروز جنگ با اسرائیل، استقرار و حضور قبلی تعداد زیادی از نیروهای رزمی عراق در سوریه خواهد بود. همانطور که در مطالب فوق تذکر داده شد، استقرار نیروهای عراق در سوریه پی آمدهای سیاسی برای دمشق خواهد داشت. استقرار نیروها تنش موجود در منطقه را افزایش خواهد داد و زنگ خطری را برای اسرائیل به صدا در خواهد آورد. تا آنجا که ممکن است، اسرائیل را وادار به پیش دستی و دخالت نظامی در روند حضور و استقرار نیروهای عراق در سوریه بنماید.

جنبه های اقتصادی:

13- همچنین مذاکرات اتحاد بین عراق و سوریه نتایج محسوسی در بخش اقتصادی داشته است.

تماسهای تجاری و بازرگانی افزایش یافته است، دو کشور در مورد بازگشایی خط لوله نفتی، که از شمال عراق به سوریه و مدیترانه می رود به توافق رسیده اند. اگرچه توافق در بازگشایی خطوط لوله بعد از آوریل 1976 محدود شده است و تنها از 41 ظرفیت آن بهره برداری می شود. ولی همچنان سوریه بر اخذ 21 میلیون دلار کرایه ترانزیت پافشاری دارد. بغداد که به حفظ راههای امن و انعطاف پذیر در صدور نفت خود علاقه مند است، توانسته است به استثنای خط لوله ترکیه، راه خروج نفتی مستقیم دیگری را به مدیترانه ایجاد کند.

ص: 46

موانع موجود بر سر راه اتحاد:

14- موانعی که در اتحاد سیاسی میان عراق و سوریه وجود دارد. ظاهرا در درازمدت، از میان برداشتی نخواهد بود. دو کشور در طی قرنها در سرزمین هلال حاصلخیز(1) رقیب یکدیگر بوده اند. بعد از انشعاب 1966 رقابت سیاسی سبب رشد بدگمانی عمیق و حسادت شد. فرماندهان ملی مخالف، که از عالیترین مقامات حزبی می باشند، برای مدتی بیش از یک دهه در بغداد و دمشق وجود داشته اند. هر یک از طرفین مدعی بوده است که تنها نماینده قانونی و بلامنازع پان عربیسم بعثی بوده و در اثبات ادعای خود دست به توطئه های نظیر کودتا و ترور زده است که به سختی به فراموشی می توان سپرد. البته گمان نمی رود که آنها از خرابکاری علیه یکدیگر دست برداشته باشند چون همیشه امکان از بین رفتن همکاری های بین یکدیگر را نیز در نظر می گیرند.

15- دمشق این تلقی عمومی را که شریک کوچک تر ضعیفی در روابط خود با بغداد است، نمی پذیرد.

رئیس جمهوری اسد، احتمالاً منشور فعالیت مشترک ملی با عراق را به عنوان پیوندی مناسب که توسط شرایط و عوامل خارجی به او تحمیل شده است، تلقی می کند و معتقد است که این منشور به آسانی قابل لغو می باشد. اسد همواره خواهان بهره برداری و سودجویی در زمینه های نظامی، اقتصادی و سیاسی، از روابط عادی خود با بغداد بوده است ولی همچنان نسبت به مقاصد عراق عمیقا ظنین است و از نزدیکی همه جانبه دوری می کند.

16- دمشق و بغداد هرکدام به نقش مهم خود در منطقه واقف هستند و هر دو طرف مصممند که آنچه را که به عنوان نقش رهبری تلقی می کنند به دیگری تسلیم و واگذار نکند. این اختلاف اساسی، در اندیشه و تلقیات، به عنوان مانع اصلی اتحاد واقعی دو طرف عمل خواهد کرد، زیرا که هیچکدام نمی خواهند اهداف و آرزوی رهبریت اعراب را به باد فراموشی سپرده و رها کنند.

17- اتحاد حزب بعث، به عنوان مشکل اساسی در مذاکرات دو کشور پدیدار شده است. عراقی ها براتحاد دو حزب شدیدا تکیه می کنند در حالی که سوریه به بحث پیرامون این موضوع علاقه ای نشان نداده است. اسد که مردی هوشیار است احتمالاً از اتحاد و یک پارچگی حزبی نگران است زیرا می پندارد که حزب بعث سوریه را که شاخه های امنیتی و نظامی آن توسط اعضای فرقه اقلیت علوی کنترل می شود، متزلزل کند. بر طبق گزارشات رهبریت سوریه می ترسد که حزب مقتدر بعث عراق که منسجم، با انضباط و غالب اعضای آن غیرنظامی می باشند. در حزب واحد، دست بالا را داشته و رتبه های عالی را بدست گیرند.

18- فرقه گرایی مذهبی نیز، مانع اتحاد عراق و سوریه می باشد، زیرا که اتحاد ترکیب ناهمگون و حل نشدنی فرقه های اسلامی را موجب می گردد. یک اقلیت سنی مسلمان در بغداد حکومت می کند، در حالی که فرقه علوی که منشعب از شیعه می باشد در دمشق قدرت را به دست دارد. اکثریت اقلیت علوی مذهب سوریه، احتمالاً از آنکه بعث عراق از اکثریت جمعیت سنی سوریه، در کسب قدرت حمایت کند، هراسناک هستند. از طرف دیگر اکثریت شیعه مذهب عراق نیز با کاهش نفوذ بالقوه خویش مخالفت خواهند کرد.

رهبریت غالبا سنی در بغداد از سیاست «هم تهدید و هم تشویق» در کنترل و حفظ نظم شیعه های عراق بهره برداری می کند. هم اکنون به سبب امکان سرایت هرج و مرج از ایران به عراق، بعثیون خود را آماده

ص: 47


1- سرزمین میان شط العرب و مدیترانه.

می کنند تا توجه ویژه خود را در کسب وفاداری شیعیان به رژیم غیرمذهبی خود تضمین کنند و در ضمن هرگونه افکار شیعیان عراق را در تبعیت از هم مذهبان طغیانگر خود در ایران سرکوب نمایند.

19- طرز تفکر و برخورد عراق و سوریه با مسائل و مراحل صلح نیز عاملی دیگر در تداوم جدایی دو کشور است. در حالی که هر دو کشور قرارداد کمپ دیوید را رد کرده اند، ولی سوریه حمایت خود از قطعنامه 242 و 338 سازمان ملل متحد را انکار نکرده است. اسد حمایت خود را علنا از مذاکرات همه جانبه صلح در خاورمیانه، بعد از امضای معاهده صلح مصر و اسرائیل به دفعات تکرار کرده است.

سوریه امکان شرکت در مراحل صلح کمپ دیوید را رد کرده است، ولی همچنان به حمایت از اصول مذاکرات صلح با اسرائیل در چهارچوب مصوبات سازمان ملل متحد ادامه داده است. از طرف دیگر، بغداد به سیاست سرسختانه رد هرگونه مذاکرات توسل می جوید و قطعنامه 242 سازمان ملل را نمی پذیرد.

20- هم اکنون این گونه اختلافات به سبب مخالفت مشترک با موافقت نامه کمپ دیوید، مسکوت گذارده شده است. اگر تأکید بر مراحل صلح بر زمینه های دیگری تغییر جهت دهد، ممکن است سبب بروز عمیق اختلافات و عامل بحران و قطع دوباره روابط حسنه بین دو کشور شود.

21- نقطه دیگر مشاجرات بین سوریه و عراق، بهره برداری از منابع آب رودخانه فرات است. این مشکل ژئوپلتیکی برای دهه هایی به سبب عدم هماهنگی و گسترش و توسعه فعالیت های یک جانبه هریک از سه کشور ترکیه و سوریه و عراق هم جوار این رودخانه، هرگونه راه حلی را دشوار ساخته است.

رقابت طولانی برای استفاده از این منبع نادر، به نظر مزمن است و هیچ کدام از کشورهای فرات علیا (ترکیه و سوریه) در طرح ریزی برنامه های عمرانی رودخانه خود، توجهی به نیازهای افرادی که در فرات سفلی زندگی می کنند ننموده اند.

22- اگرچه این گونه مسائل مطمئنا تأسیس و تولد یک اتحاد سیاسی با دوام میان دو کشور را تقریبا مانع شده است، ولی آنان همکاری گسترده ای در موضوعات مشخص کوتاه مدت را ممنوع نکرده اند.

درجه همکاری که قبلاً حاصل شده است، نفوذ و اثرات فوق العاده ای برعکس العمل اعراب برعلیه اسرائیل، 30پیمان مصر و اسرائیل داشته است و احتمالاً نقش منفی خود را برعلیه مراحل صلح، تداوم خواهد بخشید. ترک مخاصمه عراق و سوریه می تواند سهمی در افزایش همکاری بین اعراب شرق خاورمیانه داشته باشد.

برای مثال اردن، عربستان سعودی و فلسطین، 30سازمان آزادیبخش فلسطین، در جستجوی هماهنگی نزدیکتر سیاسی و نظامی بین خود و سوریه و عراق می باشند.

ص: 48

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان / پیمانکاران تذکر در مورد گیرندگان 1- این سند توسط مرکز ملی ارزیابی های خارجی منتشر شده است.

این نسخه جهت اطلاع و بهره برداری گیرنده آن و افراد تحت حوزه اختیارات وی و براساس نیاز به اطلاع می باشد. مجوز توزیع ضروری بیشتر این سند در اختیارات مقامات زیر و برای ادارات تابعه خود می باشد:

الف: مدیریت اطلاعات و تحقیقات وزارت امورخارجه ب: مدیریت و سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع برای دفتر وزیردفاع و سازمان ستاد مشترک ج: معاون اطلاعات رئیس ستاد برای نیروی زمینی د: مدیریت اطلاعات نیروی دریایی، برای نیروی دریایی ه : معاون اطلاعات رئیس ستاد برای نیروی هوایی و: دستیار اجرایی امنیت ملی برای وزارت انرژی ز: معاون مدیریت اف - بی - آی، برای دفتر تحقیقاتی فدرال ح: مدیر آژانس امنیت ملی برای آژانس امنیت ملی ط: دستیار ویژه وزیر در امور امنیت ملی، برای وزارت خزانه داری ی: قائم مقام مدیر ارزیابی های ملی خارجی برای هر آژانس یا وزارتخانه دیگر 2- می توان این سند را حفظ نموده و یا مطابق ضوابط امنیتی موجود سوزانده و یا به مرکز ملی ارزیابیهای خارجی عودت داد.

3- در صورتی که این سند در اختیار افراد خارج از کشور قرار گیرد می توانند آن را برای مدتی که بیش از یک سال نباشد نگهداری نمایند. در خاتمه این مدت سند بایستی نابود شده و یا به آدرس فرستنده عودت داده شود و برای نگهداری آن بایستی طبق بخش نامه IAC- D - 69/2مورخ 22 ژوئن 1953 از سازمان فرستنده کسب مجوز شود.

4- عنوان این سند به هنگامی که جدای از متن آن مورد استفاده قرار گیرد دارای طبقه بندی محرمانه می باشد.

فصل دوم

ص: 49

ص: 50

حاکمیت و رهبری در عراق

سومین عضو جدید حزب بعث

16 جولای 79 - 25 تیر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1524 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: سومین عضو جدید حزب بعث 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در اواسط جشن های 26 - 23 تیر ماه، وزیر کشور عزت ابراهیم با قدرتی بیش از گذشته نفر سوم رژیم بعثی گردید. وی احتمالاً پس از آنکه صدام حسین جانشین رئیس جمهور بکر شود، وارث پست معاونت شورای فرماندهی انقلابی خواهد شد.

3- هنگامی که شورای فرماندهی انقلابی برای گرفتن عکس سالانه با رئیس جمهور بکر ملاقات نمود، برای اولین بار سه صندلی مخصوص در جلوی گروه قرار گرفته بود، در حالی که قبلاً تعداد آنها دو صندلی بود. با قرار گرفتن ابراهیم در صندلی جدید ردیف او، در سمت چپ بکر، مرد شماره چهار عراق، یعنی وزیر طه یاسین رمضان در سمت چپ ردیف دوم قرار گرفت. ارتقای رتبه ابراهیم هنگامی که اعضای شورای فرماندهی انقلابی وارد دفتر شخصی رئیس جمهور می شدند، با تبریکات شخصی وی به بکر مشهود گردید. همان حال دیگر اعضای شورای فرماندهی انقلابی مانند صدام، تنها به بوسیدن رئیس جمهور اکتفا کرده بودند، ابراهیم رئیس جمهور را سه بار بوسید، و پس از آن ناگهان پیشانی وی را نیز بوسید، که نشانگر احترام بسیار در عراق است. ارتقای درجه ابراهیم نظم کلی را برهم نمی زند. لیکن چنین به نظر می رسد که بکر و صدام سعی کرده اند با اتخاذ این گام کاری کنند که پس از ترک صحنه توسط بکر جانشینی ها با نظم و ترتیب صورت گیرد.

4- توجه به انگیزه ارتقای درجه ابراهیم در این برهه حائز اهمیت بسیار است. اگر به کاندیدای واقعی یعنی رمضان نظری افکنده شود، متوجه می شویم که این حرکت در سطح خارجی نوعی حرکت آشتی جویانه است. ابراهیم عملگراتر و میانه روتر از عضو فعال حزبی یعنی رمضان بوده، و در رابطه با سوریها نقش مثبت تری را ایفا خواهد کرد. وی همچنین یک فرد عمیقا مذهبی است که در کشورهای شبه جزیره عربی مورد احترام بسیار است. (در رابطه با آرام تر کردن جنگ تبلیغاتی شدید) ممکن است احترام آیت اللّه های ایرانی را نیز به خود جلب کرده باشد.

ص: 51

5 - علی رغم نقش میانه روی وی در جهان خارج، جذبه مذهبی ابراهیم نیز نشانگر تشدید تمرکز بر مسائل داخلی عراق می باشد. در مقام وزیر، ابراهیم در نهایت مسئول ایجاد نظم در میان شیعیان و اکراد خواهد بود. علاوه براین، به عنوان سرپرست دفتر نظامی حزب بعث عراق، وی مستقیما در برنامه ریزی نقش نظامی به منظور سرکوب ناآرامی های داخلی دست خواهد داشت. در رابطه با مسئولیت های مداوم ابراهیم در زمینه امنیت داخلی و امور نظامی داخلی، گویا بکر و صدام، حداقل در حال حاضر از نحوه عملکرد وی در مورد ناآرامی های اخیر راضی هستند.

6 - گمان نمی رود که انتصاب شخص شماره 3 قادر باشد تا حدود زیادی در سیاست های داخلی یا خارجی دولت عراق تغییری پدید آورد. مهم ترین تغییر در رده های بالای سلسله مراتب و هم پیمانی های شورای فرماندهی انقلابی صورت می گیرد، ابراهیم همیشه به عنوان فرد مورد علاقه صدام (و البته بکر) شهرت داشته، و هم اکنون آشکارا در کنار وی جای گرفته است. پک

تغییرات در کابینه عراق

17 جولای 79 - 26 تیر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1527 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی، فوری موضوع: تغییرات در کابینه عراق 1- خلاصه: تغییرات ناشی از استعفای بکر در تاریخ 15 تیر ماه و انتخاب صدام حسین به عنوان رئیس جمهور و سرپرست شورای فرماندهی انقلاب موجب پیدایش هفت چهره جدید در کابینه و اخراج چهار نفر دیگر شده است. شش معاون وزیر منصوب شده اند. هنوز در مورد ایجاد تغییرات در شورای فرماندهی انقلابی مطلبی اعلام نشده و رژیم هنوز هم متحد است.

پایان خلاصه 2- وزرای ذیل از مقام خود برکنار شده اند :

عزت ابراهیم - وزیر کشور عدنان حسین - وزیر برنامه ریزی طه یاسین رمضان - وزیر کارهای عمومی و مسکن

ص: 52

لطیف نصیف جاسم - وزیر کشاورزی و اصلاح نظام کشاورزی(1) محمد عایش - وزیر صنایع و معادن سعد قاسم حمودی - وزیر اطلاعات کریم محمود شینتاف - وزیر فرهنگ و هنر فوزی عبدالله - وزیر دارایی 3- اعضای جدید کابینه عبارتند از:

سعدون شاکر محمود - وزیر کشور طه ابراهیم العبداله - وزیر برنامه ریزی محمد فضیل - وزیر کارهای عمومی و مسکن امیرمهدی - وزیر کشاورزی و اصلاح نظام کشاورزی طه التوفیق - وزیر صنایع و معادن لطیف نصیف جاسم - وزیر فرهنگ و هنر سمیر المرزوقی - وزیر کشاورزی و اصلاح نظام کشاورزی عبدالفتاح محمد امین - دولت محلی 4- در بخشی از این تغییرات وزارت فرهنگ و اطلاعات ادغام شده و یک وزارتخانه جدید تحت عنوان، دولت محلی ایجاد شده است. این وزارتخانه قبلاً تحت سرپرستی وزارت کشور عمل می کرد.

5 - صدور فرمان از طرف شورای فرماندهی انقلابی در تاریخ 25 تیر ماه مقام جدید معاونت نخست وزیری را بوجود آورد. شش نفر تا به حال منصوب شده اند. طه یاسین رمضان معاون اول نخست وزیر شد بقیه معاونین عبارتند از :

نعیم حداد طارق عزیز عدنان حسین (که رئیس دفتر رئیس جمهور نیز می باشد) سعدون قیدان (که وزیر ارتباطات نیز می باشد) عدنان خیرالله (وزیر دفاع و معاون فرمانده کل قوا) معاونت فرماندهی کل قوا سمت جدیدی است. گمان می کنیم که صدام نیز مانند بکر نقش فرمانده کل قوا را ایفا نماید.

6- از هشت وزیر اخراج شده چهار نفر (عزت ابراهیم، طه یاسین رمضان، عدنان حسین و لطفی لطیف جاسم) یا ارتقاء رتبه یافته و یا به سمت های جدیدی منصوب شده اند و تنها یکی از چهارتن وزیر اخراج شده از دولت یعنی محمد عایش وزیر اسبق صنایع، عضو شورای فرماندهی انقلابی است. اخراج از کابینه الزاما به معنی اخراج از شورای فرماندهی انقلابی نیست و یادآور می شویم که عایش نیز در عکسی از شورای فرماندهی انقلابی که در مطبوعات 24 تیر ماه منتشر شده حضور دارد.

7- در چند روز آینده ممکن بخصوص در رابطه با شورای فرماندهی انقلابی تغییرات بیشتری صورت گیرد که منعکس کننده هم پیمان های جدید و شخصیت های جدید است و تنها نشانگر تغییرات درونی در رابطه با افراد عالیرتبه بوده و استحکام قابل ملاحظه ای را از خارج نشان می دهد.

پک

تغییرات در سطح سفرای عراق

18 جولای 79 - 27 تیر ماه 1358 طبقه بندی: سرّی از: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی - 5292به: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد عطف به: بغداد 1383 موضوع: تغییرات در سطح سفرای عراق 1- (محرمانه) اطلاعات موجود در بندهای 3 و 4 نباید در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.

2- (محرمانه) این اداره از تفسیر دفتر حفاظت منافع، در مورد تغییرات در سطح سفرای عراق، موضوع نامه عطفی فوق متشکر است. در پرونده های ما اطلاعات اندکی در مورد احمد حسین السامرایی، سفیر جدید عراق در تهران وجود دارد. طبق این اطلاعات وی عضو فدراسیون عمومی اتحادیه های کارگری و

ص: 53


1- اشکال تکراری بودن وزیر جدید کشاورزی مربوط به اصل سند می باشد.

در فاصله سالهای 73 - 1971 عضو دفتر اجرایی آن بوده است. او قبلاً در فاصله 1969 تا 1971 رئیس اتحادیه کارگری نفت و معاون بوده و اینک متأهل است.

3- (سرّی) سمیر عبدالعزیز النجیم که به مسکو خواهد رفت مدت طولانی است که عضو حزب بعث عراق است و به عنوان یک عضو فرماندهی منطقه ای در سال 1969 شناخته شده بود. در سال 1970 وی طرفدار وفادار صدام حسین نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب خوانده می شد. در سال 1972 عبدالعزیز النجیم احتمالاً عضو یک دفتر اطلاعاتی ویژه بود که صدام حسین برای از میان بردن هر نوع نیروی مخالف ایجاد کرده بود. به هر حال گویا النجیم در سال 1971 با صدام حسین مخالفت کرد و همراه سایر کسانی که متهم به کوشش برای سرنگونی دولت بودند مدتی را در زندان گذراند. انتصاب او به عنوان سفیر در قاهره در سال 1972 احتمالاً برای خارج نگاهداشتن او از کشور بوده است. النجیم متأهل است.

4- (سرّی) سعید عبدالباقی الحدیثی که عازم مادرید است نیز در گذشته یکی از یاران وفادار صدام حسین بود ولی انتصاب او به پست فعلی سفارت در مسکو پس از مقام وزارت خارجه، نیز احتمالاً برای این بوده است که قدرت وی خطری برای حسین به حساب می آمده است. او یکی از اعضای شورای فرماندهی انقلاب، یعنی بالاترین سازمان اجرایی عراق بوده و از اواخر دهه 1960 تا هنگامی که در سال 1974 به عنوان سفیر در شوروی منصوب شد. عضو فرماندهی منطقه ای حزب بعث بود.

5 - (محرمانه) حدیثی در مؤسسه تربیت معلم دانشگاه بغداد در رشته فیزیک و ریاضیات تحصیل کرده و در سال 1966 فارغ التحصیل شده است. وی رئیس دفتر دانشجویی حزب بعث در فاصله سالهای 1962 تا 1967 بوده است. در سالهای بعد او عضو کمیته مرکزی حزب بعث شد. حدیثی در سال 1970 به وزارت کار و امور اجتماعی رسید و در فاصله ژوئن تا اکتبر 1971 وزیر اقتصاد بود. در فاصله اکتبر 1971 تا می 1972 نیز وی سرپرست وزارت اقتصاد بود. حدیثی در مقام وزارت خارجه مسافرت های زیادی کرده است.

6- (محرمانه) این اداره متشکر خواهد شد اگر اطلاعات بیشتر و یا عکس هایی از این سفرا تهیه و ارسال شود، همچنین اگر طی تفسیرهایی توانایی ها و اقدامات برجسته آنان نیز ارزیابی گردد.

ونس

تغییر گارد در عراق: اولین تأثیرها

ضرورتی ندارد. پک 19 جولای 79 - 28 تیر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1/1543 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تغییر گارد در عراق: اولین تأثیرها 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- خلاصه و اظهارنظر: چند ساعت پس از به قدرت رسیدن در صلح جویانه ترین انتقال قدرت های تاریخ عراق، رئیس جمهور صدام حسین عجولانه عمل کرده است. بسیاری از ناظران معتقد بودند که وی پس از کنار کشیدن بکر با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد. ولی ظاهرا صدام تصمیم گرفته است نحوه حکومت بر عراق را مشخص نماید. بافت پیچیده کمیته های پیگیری که قبلاً به وسیله معاون شورای فرماندهی انقلابی کنترل می شد. مثل اینکه در حال تبدیل شدن به صورت کابینه دولتی است و به طور روزانه و به وسیله معاون شورای فرماندهی انقلابی عزت ابراهیم اداره می گردد. در توضیح این تجدید

ص: 54

سازمان ناگهانی می توان گفت که رئیس جمهور جدید دوست دارد تعادل زیردستان خود را به گونه ای نگاه دارد تا احساس نماید حکومت با روش خاص خود او اداره می شود. شاید یک توضیح محتملتر عبارت از این باشد که صدام می خواهد نظام عراق را با نظام کابینه ای سوریه همساز نماید. همین موضوع نشانگر کنترل فرماندهی ملی حزب بعث عراق در جشن های اخیر و کناره گیری حزب بعث عراق در طول انتقال قدرت می باشد. پایان خلاصه و اظهارنظر 3- پایان دوران ریاست جمهوری حسن البکر، 30احمد حسنالبکر و به قدرت رسیدن (رسمی) معاون پیشین یعنی صدام حسین گرچه دور از انتظار نبود و در بغداد پیرامون آن بحث و اظهارنظر می شد، ولی وقوع آن توأم با سرعت بسیار بود. در تاریخ 19 تیر ماه رئیس جمهور بکر استعفانامه خود را تقدیم فرماندهی منطقه ای بعث نمود. و فرماندهی نیز با کمال بی میلی آن را پذیرفت. در تاریخ 20 تیر ماه شورای فرماندهی انقلابی برای بررسی استعفا تشکیل جلسه داد. و تمایلات رئیس جمهور سالخورده را نیز پذیرفت. در تاریخ 21 تیر ماه، شورای فرماندهی انقلابی بار دیگر تشکیل جلسه داد تا صدام حسین را به عنوان رئیس و وزیر عزت ابراهیم را به عنوان معاون برگزیند. این تصمیمات بشدت حفاظت می شد، حتی در عراق مرموز تنها نشانه رویدادهای جدید ارتقاء درجه ابراهیم در اجلاس عکسبرداری رسمی از شورای فرماندهی انقلابی در تاریخ 23 تیرماه بود.

4- گرچه معلوم نیست که چرا بکر این موقع را برای تسلیم قدرت به وارث خود انتخاب کرده است (ملت اصلی وضع مزاجی اعلام شده است) از نقطه نظر امنیتی در آن منطق خاصی وجود دارد. که می بایست پس از تعیین مسیر در طول تعطیلات ماه ژوئیه (تیر و مرداد ماه - م) گاردهای عراق تعویض شوند. به همین دلیل بخش اعظم ارتش آماده رژه شده اند و بنابراین هیچیک از افسران وقت ندارند که علیه رهبریت جدید حرف زده و با توطئه چینی کنند. دلیل دیگر این است که تعطیلات حاضر درست قبل از ماه رمضان قرار گرفته. که در این ماه کشور در آرامش قابل ملاحظه ای فرو می رود تا صدام بتواند کنترل خود را بر قدرت تحکیم بخشد.

5 - در حقیقت، آمادگی انتقال قدرت صلحجویانه در رژیم بعثی و با در نظر گرفتن این حقیقت که این اولین فرد نظامی است که از زمان انقلاب 1337 قدرت را به دست می گیرد، ناظران چنین نتیجه گرفته اند که صدام با احتیاط بسیار ریاست جمهور و ریاست شورای فرماندهی انقلابی را بدست خواهد گرفت.

ابراهیم را به سمت معاونت خود برخواهد گزید و موقعیت مناسبی نیز برای مرد شماره سه (و رقیب مهم برای بدست گرفتن قدرت) یعنی طه یاسین رمضان خواهد یافت. لیکن صدام که هنوز 24 ساعت از به قدرت رسیدنش نمی گذشت تصمیم گرفت در نظام پیشین دولت خانه تکانی نماید، چون شوراهای «پیگیری» به سرپرستی مقامات عالیرتبه حزب بعث بر وزارتخانه های مختلف دولت نظارت می کردند.

6- علائم و شواهد اولیه حاکی از آن است که صدام و کابینه محل تمرکز مسئولیت های عظیمی خواهند شد، لیکن سازمانهای وزارتخانه های متعدد تغییر خواهند یافت. تا روش تحت سلطه کمیته ای از میان برود. به طور مثال مسئولیت فروش های نفتی ظاهرا از سازمان دولتی مسئول محصولات نفتی (تابع کمیته «پیگیری» عالی تر) گرفته خواهد شد و به وزارت نفت سپرده خواهد شد. عدنان حسین وزیر برنامه ریزی پیشین که به عنوان سرپرست کمیته عالی پیگیری و بازوی راست اقتصادی صدام حسین عمل می کرد و همچنین بر دیگر وزارتخانه های اقتصادی نظارت داشت. در حال حاضر سرپرستی دیوان ریاست

ص: 55

جمهوری را نیز به عهده خواهد گرفت. طه ابراهیم عبداله وزیر برنامه ریزی جدید و رئیس پیشین دانشگاه بغداد از اهرم سیاسی عدنان حسین برخوردار نخواهد بود. و همین امر نیز موازنه وزارتخانه های بخش اقتصادی را اعاده خواهد کرد.

7- علاوه بر این، وزارت جدید التأسیس دولت محلی به سرپرستی عضو شورای فرماندهی انقلابی عبدالفتاح محمدامین، رئیس دفتر مرکزی روستائیان، مسئول اجرای برنامه های متعدد انتخابات محلی تحت بررسی دفتر حزبی در ماههای اخیر خواهد بود. (این وزارتخانه مسئولیت های وزیر پیشین عزت ابراهیم را به عهده خواهد گرفت، به این ترتیب نقش جانشین وی نیز کاهش یافته است.) شنیده ایم که مناطق دیگر عراق شوراهای محلی بوجود آورده اند (ولی اختیارات آنها محدود است) که یکی از این مناطق منطقه کردنشین است و در صورتی که صدام بخواهد در این مسیر حرکت نماید. وزارت دولت محلی به صورت مهمترین پست کابینه در خواهد آمد. ناظران منتظر صدور فرمان شورای فرماندهی انقلابی هستند تا تصمیم مربوط به پیدایش وزارت دولت محلی اجرا شود تا بتوانند نقش آتی آنرا مورد ارزیابی قرار دهند.

8- مدتی خواهد گذشت قبل از آنکه مسئولیت های هریک از شش معاون نخست وزیر مشخص شود.

اما خطوط کل وظایف آنها از هم اکنون مشخص شده است. (شماره های نامفهوم - م) رابطه، در حالی که وی با اختیارات جدید خود آشنا می شود، اما بسیاری از وظایف معاونین نخست وزیر در نظام جدید کابینه ای نیز تغییری نکرده است. معاون اول نخست وزیر (و رقیب مهم) رمضان از موارد استثنایی می باشد. گرچه رمضان هنوز هم کنترل ارتش خلق را در اختیار دارد، ولی مسئولیت های وی در زمینه وزارت مسکن و بازسازی از بین رفته و بنا به گزارش تلاشهای خود را در امور خارجی متمرکز خواهد ساخت (در واقع، رمضان با معاون رئیس جمهور کوبا رودریگز در تاریخ 27 تیر ماه ملاقات کرده است). اگر انتصاب وی به وزارت امورخارجه صحت داشته باشد، بعضی از ناظران پیش بینی می کنند که صدام حیله گر راه را برای سقوط وی هموار کرده است. روابط خارجی یکی از موارد تحت کنترل شدید ریاست جمهوری است. بنابراین رمضان از استقلال عمل چندانی برخوردار نخواهد بود. علاوه براین بسیاری رفتار نامساعد رمضان را در طرابلس مبنی بر نپذیرفتن اجلاس جبهه پایداری در آذرماه 1356 را به یاد دارند. که در آنجا با تاکتیک های نادرست خود ابتدا رهبران عرب را ناراحت و عصبانی کرد و پس از افشای جزئیات جلسات سرّی در تلویزیون آنها را متوحش ساخت.

احتمالاً صدام منتظر بروز واقعه ای مشابه در آینده است تا بتواند راه را برای سقوط رمضان هموار نماید.

9- شواهد موجود نشان می دهد که نعیم حداد، علاوه بر وظایف خود در سرپرستی جبهه ملی خلقی و وطنی و دفتر فلسطینی و نبرد مسلحانه فرماندهی ملی بعث، مهم ترین ناظر امور جوانان عراق خواهد شد.

نسل جدید همیشه مورد توجه رئیس جمهور بوده است (وی از اردوی دانشجویی «بیت المقدس از آن ماست» در نزدیکی بغداد در هفته گذشته پنج بار دیدن کرده است، حتی صبح روز استعفای رئیس جمهور بکر نیز دو ساعت پر جنجال را در آنجا گذرانیده بود).

10- بنا به گزارش، طارق عزیز باز هم فرد همه کاره ایدئولوژیک خواهد بود، ولی پست معاونت نخست وزیری وی را از انعطاف پذیری بیشتری در برابر همتای سوری خود یعنی عبدالحلیم خدام در مذاکرات وحدت آتی برخوردار نمود. اسب جنگی قدیمی یعنی سعدون قیدان تنها معاون نخست وزیری

ص: 56

که عضو فرماندهی منطقه ای نیست به خاطر کارآیی خود در وزارت ارتباطات، ترابری را نیز به مسئولیت های خود افزوده است.

11- انتصاب عدنان حسین به دیوان ریاست جمهوری ظاهرا نشان می دهد که صدام سعی دارد در آینده اختیارات پراکنده و پوشش که به هنگام تصدی معاونت ریاست جمهوری به صورت پنهانی کسب کرده بود در دفتر خود متمرکز سازد. عدنان نیز احتمالاً بسیاری از نفوذ خود را به عنوان وزیر برنامه ریزی بدست خواهد آورد و به علت مقام وی در کمیته عالی پیگیری در ریاست جمهوری به قدرت انتصاب یافته گان جدید اقتصادی مانند وزیر دارایی سمیرالمرزوقی در برابر وزیر برنامه ریزی افزایش خواهد یافت. ممکن است کابینه جدید از نظر نفوذ نسبی در امور اقتصادی متعادل باشد ولی باید دید که در این نقاط چه مقدار قدرت متمرکز شده و تا چه حدود در اختیار عدنان و احتمالاً دیگران قرار گرفته است.

12- در مورد ارتقای وزیر دفاع عدنان خیرالله طلفاح به سمت معاونت نخست وزیر ما اولین ارزیابی مثبت را در مورد عملکرد طلفاح از طرف یک فرد عراقی که دارای رابطه های خوبی در سازمان امنیتی عراق است شنیده ایم. ظاهرا علیرغم این واقعیت که موفقیت وی ناشی از رابطه خانوادگی (وی پسر خاله صدام می باشد) است، طلفاح روزی 18 ساعت در وزارت دفاع کار می کند و می گویند معلوماتش در امور نظامی خیلی بالاست. در این مرحله این امر ضرورت دارد. چون افسران ارشدی که وفاداری شان مورد تردید است باید تعویض شوند و افراد بعثی جای آنها را بگیرند (که همین امر نیز موجب کاهش میزان آمادگی، اخلاقیات و قابلیت اعتماد ارتش خواهد شد). در همین حال تجهیزات جدید نظامی اروپایی باید جایگزین تجهیزات روسی شود (بدون اینکه آمادگی ارتش کاسته شود). بنابراین طلفاح مسئولیت جدیدی ممکن است نداشته باشد، لیکن دست های وی از هم اکنون آلوده است.

13- در مورد این موضوع که چرا صدام با عجله به اصلاح بافت دولتی پرداخته است نقطه نظرات بسیاری وجود دارد. قطعا وی مایل است نشان دهد که با کمال قدرت در حال به اجرا در آوردن اقدامات مورد نظر است. شاید وی می خواهد با این کار رقبای بالقوه خود را از حالت تعادل به دور داشته باشد. ولی نکته عجیب این است که تغییرات اخیر کابینه بعثی (که در اصل بافت دولتی را تقویت می کرد و موضع مرکزی حزب را تضعیف می نمود) نظام عراقی را مشابه نظام سوری می نماید، در حالی که یکی از موارد اصلی مورد اختلاف در سفر اواسط ژوئن اسد به بغداد این بود که قبل از ادغام بافت های دولتی احزاب باید متحد شوند. ولی به محض به قدرت رسیدن صدام، عراق ناگهان توجه خود را به بافت دولتی (در برابر تجهیزات حزبی) معطوف می دارد که همین موضوع اذهان سوری ها را به خود مشغول داشته است.

14- علاوه براین در جشن های مربوط بدست گیری قدرت، صدام با اعضای فرماندهی ملی حزب بعث که در واقع مورد تنفر رهبریت سوریه هستند با سردی برخورد کرده بود. در رژه نظامی 26 تیر ماه صدام مدت پنج ساعت را در جایگاه احترام گذراند و گهگاه با معاون خود ابراهیم صحبت می کرد ولی اعضای فرماندهی ملی (میشل عفلق در آنجا حضور نداشت) را کاملاً نادیده گرفت. در جشن 27 تیر ماه عفلق (که هیچگاه در این ضیافت ها شرکت نمی کند) وادار شد که به رئیس جمهور که نشسته بود نزدیک شود و به وی تبریک بگوید. اعضای فرماندهی ملی چون علی غنام (سعودی) و عبدالمجید الغفایی (لبنان) تنها در اواخر همان جشن توانستند به صدام تبریک بگویند (در حالی که در تمام طول پنج ساعت رژه نظامی در کنار صدام بسر می بردند). تنفر آشکار صدام از اعضای غیر عراقی فرماندهی ملی و استقلال

ص: 57

حساب شده از عفلق، در دمشق از نظرها دور نخواهد ماند.

15- آخرین نکته در مورد معاون جدید ریاست جمهوری. عزت ابراهیم (وزن 37) را می توان با یک مرد 50 ساله اشتباه گرفت. مطلع شده ایم که وی از اوان جوانی از وضع مزاجی خوبی برخوردار نبوده است (گزارشات امراض وی را VHG و زخم معده و بدتر از آن منعکس کرده اند) و بسیاری معتقدند که ابراهیم در پشت نخست وزیری بی قید و شرط کنونی چندان دوام نخواهد آورد. گرچه شایعات موجود در بغداد متفاوت است، ولی گویی ابراهیم فاقد جاه طلبی است و سر سپرده صدام می باشد. گرچه رئیس جمهور جدید آن قدر جوان است که نمی تواند وارثی برای خود برگزیند (مانند البکر)، اشغال پست شماره 2 در چند سال آینده توسط ابراهیم ایده آل خواهد بود. در این مدت صدام با احتیاط بسیار حرکت خواهد کرد.... و تنها رقیب بالقوه در بخش عالی رهبری را از بین خواهد برد. در این دوره انتقال، صدام احتمالاً سعی خواهد کرد قدرت خود را در داخل استحکام بخشد. جستجو برای یافتن نسل بعدی رهبریت عراق (در حالی که رهبر جدید تازه پای به عرصه قدرت گذاشته) در حال حاضر چندان

عراق، شیعیان و مشروبخواری

3 مرداد 58 - 25 ژوئیه 1979 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1590 به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی - سی گزارشگر: ادوارد ال. پک موضوع: (طبقه بندی نشده) عراق، شیعیان و مشروبخواری 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- گزارشگر پربار سفر پلترپو درباره عکس العمل حکومت بغداد علیه فشارهای شیعه اش نشان دهنده یک وجه از نظرات عراقیهاست که از زمان خمینی حداقل مقداری از توجهات را به خود جلب کرده است و بنا به گفته سفارت در جده ترس خدا را در دل کشورهای همسایه ایران انداخته است. با وجود تأکیدهای بسیار بر اینکه هیچ مبنایی برای مخالفت شیعیان وجود ندارد و بنابراین لازم نیست کاری علیه آن انجام شود. عراقی ها ظاهرا درباره علایق سنتی مذهبی تا آنجا که مربوط به مشروب و مشروبخواری است بی تفاوت باقی مانده اند.

3- با وجود اینکه بغداد بیشتر از دیگر شهرهای عراق جمعیت دارد، ولی با استاندارد غربی کمتر می توان از آن به عنوان یک مرکز گناه نام برد. با این وصف مشروبات گرچه گران است، ولی در انواع گوناگون به آسانی بدست می آید. در نتیجه غیرعادی نیست اگر مردان دایم الخمر در پیاده روها و معبدهای زیرزمینی پائین شهر بغداد مشاهده کنیم، چند کاباره نیز وجود دارد که در آن رقاصه های نیمه لخت خارجی و مشتریان عراقی بسیاری را در خود پذیرایی می کند.

4- بصره به دلیل اینکه در آنجا مشروبات الکلی به آسانی یافت می شود، برای کویتی هایی که دلشان می خواهد از ممنوعیت مشروب در مملکتشان فرار کنند به نوعی قبله آمال تبدیل شده است. برای عراقی ها و آنها که مقیم خارج هستند و کویتی ها در اینجا مشروبات الکلی و دیستکوتکت وجود دارد و گفته می شود که بعضی از آنها نیز در نتیجه تفریح شبانه به زندان می افتند.

5 - ولی هرگز واضح نبوده است که چرا دولت عراق کاری نکرده است که خمینی فکر کند کاری در جهت بنیادین اسلام انجام شده است. در سالهای نه چندان دور در گذشته بود که مصریها در جواب محافظه

ص: 58

کاری شدید مذهبی در آن کشور قانونی وضع کردند (هرگز به اجرا در نیامد) که فروش مشروبات الکلی به هتل ها و رستورانها را بنا به خواهش جهانگردان محدود می کرد. با وجود اینکه رژیم بغداد کاملاً دنیوی است، ولی می تواند کلاً دلایل قانع کننده ای بیابد تا آنچه را که در عراق ممکن است بهانه ای برای خمینی باشد کاهش دهد و در عین حال به طور ظاهری نشان ندهد که در مقابل فشار سر تسلیم فرود آورده است.

این موضوع در مقابله با آنچه که ظاهرا در سایر کشورهایی که در مورد جمعیت شیعه شان و احیای بنیادگرایی نگرانی دارند، انجام می شود و از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است.

6- حتی اگر موضوع ایران و مذهب را نیز نادیده بگیریم، موضع عراق بر سر الکل خیلی سرسری است.

از یک طرف، به نظر می رسد که دولت عراق به مشروبات الکلی و مخدرات به عنوان یک سوپاپ اطمینان در جامعه ای نگاه می کند که سیستم چند حزبی در آن سرکوب است (چون شوروی). علاوه بر این، مردم طبقه متوسط عراق که از کمبود مواد مصرفی (برخلاف کویت و بحرین) رنج می برند. بدشان نمی آید که یک بعدازظهری را با یک بطری مشروب وارداتی اسکاچ نیز صرف کنند. از طرف دیگر، گسترش الکلسیم نیز ایجاد نگرانی های رو به ازدیادی کرده است. مراکز مشروب فروشی صبح زود در بغداد شروع به کار می کنند و تا اواسط ظهر شلوغ می شوند. مشتریها عموما مشروبخواری های قهاری هستند، و عموما علاقه مندند که به محض ورود تا جایی که ممکن است مشروب بنوشند. اثرات بعدی آن در میزان زیاد فرار و غیبت دیده می شود و گاه به گاه شایع می شود که دولت فروش مشروبات الکلی سنگین را ممنوع اعلام خواهد کرد و نیز میزان تولید آبجوسازی ها را نیز محدود خواهد نمود تا شهروندان به هوش بیایند. با وجود این سیل مشروبات الکلی در جریان است.

7- قبلاً گزارش کرده ایم (مرجع ب) که کاملاً امکان دارد که دولت عراق بهتر از هرکس دیگر از وجود یک مشکل مذهبی شیعی آگاه باشد. اگر نخواهیم مته به خشخاش بگذاریم، باید بگوییم که ممکن است ایدئولوژی بعثی و عدم انعطاف آن رهبریت را از تمرکز برآشوبی با این حوزه وسیع بر حذر داشته است.

پک

گزارش دستگیریها در عراق

25 جولای 1979 - 3 مرداد ماه 1358 سرّی از: سفارت آمریکا، لندن - 4520به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی - سی گزارشگر: ریچارد اچ. ملتون موضوع: گزارش دستگیریها در عراق 1- (تمام متن سرّی) اطلاعات زیر به وسیله FCO (احتمالاً وزارت خارجه انگلیس) به هنگام ظهر 25 ژوئیه داده شد (FCO را دقیقا چون یک منبع محفوظ بدارید و با قید غیرقابل رؤیت برای بیگانگان ذکر کنید):

«چند فقره توقیف در عراق گزارش شده است. توقیف شدگان متهم به توطئه چینی جهت سرنگونی صدام حسین بوده اند که شامل سپهبد ولید محمود صراط، فرمانده اولین بخش نظامی مستقر در کردستان می باشد - صراط سرپرست پیشین دایره اطلاعات نظامی عراق می باشد وی بعثی است و شهرت نامطلوبی در اعمال خشونت دارد، وی همچنین دست پرورده رئیس جمهور پیشین البکر نیز می باشد. بنابراین، شاید به دست گرفتن قدرت به وسیله صدام بتواند حاوی تشنجاتی بیش از آنچه که انتظار می رفت باشد. این

ص: 59

خیر احتمالاً خیلی زود شایع خواهد گردید.» 2- اظهارنظر: FCO قبلاً انتظار داشت که بعضی از افسران نزدیک البکر از میدان بدر برده شوند، لیکن خبر توطئه چینی توسط صراط مایه شگفتی است. چنین به نظر می رسد که صدام از کاربرد هرگونه روش خشونت بار ابایی ندارد. بروستر

دستگیری ها در بغداد: توطئه و یا اختلاس و حیف و میل یا هر دو

25 جولای 1979 - 3 مرداد 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1593 به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی - سی. فوری موضوع: (سرّی) دستگیری ها در بغداد: توطئه و یا اختلاس و حیف و میل یا هر دو 1- تمام متن سرّی 2- بسیاری از منابع دیپلماتیک نوعا مطلع، ظاهرا به این نتیجه رسیده اند که دستگیری گروهی از مقامات دولت عراق (عدنان حسین، غانم عبدالجلیل، محمد محجوب، فرمانده لشکر یکم محمود صراط) نتیجه کشف توطئه ای علیه صدام حسین می باشد. طبق اطلاع آنها، این مورد در جریان بازجویی محیی عبدالحسین مشادی دبیرکل سابق که در 12 ژوئیه علنا از سمت خود برکنار شد (بغداد 1522) لو رفته است. از قرار معلوم وی به هنگام بازجویی عدنان حسین، جلیل و تعدادی دیگر از افسران عالیرتبه نظامی را به عنوان دست داشتن در توطئه ای برای سرنگونی صدام حسین افشا نمود نوار اعترافات مشادی، بنا به قولی 23 ژوئیه به همراه اعترافات دیگر توطئه گران برای اعضای عالیرتبه حزب بعث پخش شده بود. طبق اظهارات خبرچینان بعضی از دیپلماتها که ادعا می کنند عضو حزب بعث هستند و در جلسه شرکت داشته اند، صدام حسین وقتی صدا و اعترافات عدنان حسین را از نوار شنید آشکارا به گریه افتاد.

3- گویا نیروی محرک این توطئه سوریه است. گویا عدنان حسین که مسئولیت های مهمی در مذاکرات وحدت به عهده اش گذاشته شده بود. به وسیله یک مقام دولت سوریه که نام او فاش نشده با وی تماس گرفته شد و به او مأموریت جایگزینی صدام را با یک دولت مورد قبول تر از نظر سوریه محول کرده بودند.

درگیری ارتش عراق ظاهرا در نتیجه طولانی شدن تماس بین سوریها و عراقی ها از زمان دیدار اولیه حافظ اسد از عراق در اکتبر گذشته می باشد.

4- برای اینکه این ارزیابی به نتیجه عمیقی برسد، گفته می شود که رئیس جمهور البکر از ترس اینکه پس از اینکه پس از کشف توطئه، که افسران عالیرتبه متعددی را شامل می شد. و در تلافی آن حمام خونی راه می افتاد تقاضا کرده است که قبل از اعلام این مطلب به او اجازه استعفا داده شود تا براین خونریزی نظارت نداشته باشد.

5 - اظهارنظر: مطالب زیرین را نیز گزارش می کنیم. زیرا به نظر می رسد که سفارتخانه های متعددی تا به حال این کار را کرده و یا به زودی خواهند کرد. سناریوی حاضر بیشتر ایجاد سؤال می کند تا جواب. به نظر ما، مثلاً عوامل سوری خاطرنشان شده به نظر نمی رسد که بتوانند چندان نفعی از یک کودتا ببرند، چه حکومتی می تواند بیشتر از حکومتی به سرکردگی صدام حسین قابل قبول باشد. گذشته از اینها اگر عراقی ها می خواهند سوریها را مستحق سرزنش برای مشکلاتی که عموما از طبیعت اوضاع داخلی ناشی می شود بدانند. حتما دلایلی دارد که ما تاکنون نتوانسته ایم درک نماییم. باوجود این زمان بندی و ترتیب کلی وقایع درست نیست، چون اگر صدام حسین از مشکلات آتی آن قبلاً آگاهی داشت انتصاب عدنان

ص: 60

حسین در 17 ژوئیه به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس دیوان صورت نمی گرفت.

6- اما این امکان که شاید کودتایی در شرف وقوع بوده نیز نمی تواند کاملاً بعید باشد. تنها درگیری سوریهاست که برای ما قابل درک نیست و دیگر اینکه هیچ یک از مقامات دولت عراق که دستگیر شده اند دارای آن اعتباری نیستند که بتوانند جانشین صدام و یا البکر شوند.

7- ظاهرا محتمل به نظر می رسد که دستگیری های نظامی و غیر نظامی لزوما باهم رابطه مستقیمی نداشته باشند. با وجود اینکه توطئه یکی از دلایل منطقی برای نیروهای مسلح است. ولی این وصله به عدنان حسین نمی چسبد. جرم آنها همراه با عایش، وزیر صنایع و معادن، ظاهرا به عنوان فساد خاتمه خواهد یافت.

8- آنچه مسلم می باشد، این است که وقایع حاضر باعث شرمساری بیش از حد رژیم گشته و می تواند مشکلات جدی به بار آورد. از همه نظر، تا این تاریخ صدام کاملاً کنترل را بدست دارد و ممکن توانسته باشد از یک کودتا جلوگیری کند. پک

توقیفهای شورای فرماندهی انقلاب: توطئه و ارتباط سوریه

27 جولای 79 - 5 مرداد ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: الف) بغداد 1601 و قبل از آن ب) دمشق 4953 موضوع: توقیفهای شورای فرماندهی انقلاب: توطئه و ارتباط سوریه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: در توضیح رسمی که در مورد توقیفهای شورای فرماندهی انقلاب به یک گروه منتخب حزبی داده شده، دولت ادعا می کند که توطئه ای را که در اصل از طرف سوریه حمایت می شد کشف کرده است. که در آن با استفاده از انتخابات به عنوان زمینه ای برای نفاق افکندن در صفوف حزب، قصد واژگون کردن رژیم را داشته اند. (در این توطئه) عناصر نظامی و غیرنظامی هر دو شرکت داشتند و مقامات پائین دولتی از جمله داماد البکر دستگیر شده اند. اگرچه اظهار می شود که این جریان واقع امر است ولی درست تر آن است که آن را به عنوان داستانی که صدام حسین می خواهد حزب و از طریق آن دنیا، باور کند.

تلقی کنیم. این داستان شامل تحریکات از خارج، درگیری دست پروردگان کسانی غیر از صدام، و زمینه ای برای جلوگیری از انتخابات بوده و همه عواملی را که موجب بهبود وضع رئیس جمهوری می شوند در خود دارد. پایان خلاصه 3- پس از چندین روز اغتشاش و شایعات، رژیم، طبق گزارش، داستان توقیف عدنان حسین و سایرین را در جلسه ای که در تاریخ 3 مرداد ماه از اعضای وفادار حزب تشکیل شد مطرح نمود. بنابر گزارشاتی که به ما رسیده، اعلام شده است که توطئه سرنگون ساختن دولت کشف شده است. توطئه در 1354 با حمایت سوریه و توزیع 805 هزار دلار نقد آغاز شد (نزدیک به یک سطر از مطالب به صورت علائم و ارقام بی معنی مخابره شده است.) (توطئه) قبلی توسط فرمانده لشکر یکم ولید سیرت رهبری شد.

علاوه بر اعضای شورای فرماندهی انقلاب که قبلاً توقیف آنها گزارش شده غیر نظامیان زیر نیز دستگیر شده اند:

غسان مرهون، رئیس سازمان دولتی منسوجات و یکی از دامادهای البکر.

ص: 61

طاهر احمد، رئیس سازمان دولتی جهانگردی و معاون سابق رئیس امنیت سعدون شاکر. یک کرد.

موعد سعید، رئیس فدراسیون عمومی اتحادیه های کارگری (جانشین محمد عایش).

4- در جلسه مورخ 3 مرداد ماه اظهار شد که توطئه کنندگان با شکیبایی منتظر فرصتی برای اقدام بودند. استعفای البکر بهانه انجام انتخابات را برای آنها فراهم آورد و انتخابات وسیله ای بود که آنان قصد داشتند به کمک آن اغتشاش و گرفتاری کافی در حزب بوجود آورده و باعث سقوط صدام شوند. به توطئه کنندگان که به سادگی ضد دولتی خوانده شدند هیچ رنگ سیاسی بخصوصی داده است.

5 - گزارشات دیگری این تعبیر را تکمیل می کنند و به آن شاخ و برگ می دهند. یکی از منابع ما گفته است که محی عبدالحسین، احتمالاً در 17 تیر ماه به خاطر فعالیت های طرفداری از شیعه و ضد رژیم خود در پی درخواست آزادی مبارزین توقیف شده شیعه، دستگیر شده است و این چندین روز قبل از زمانی است که بازجوهای او درگیر آنچه که اینک توطئه واقعی خوانده می شود، بودند. در همین احوال محمد عایش خواستار برگزاری انتخابات در شورای فرماندهی انقلاب شده بود. طبق اظهار این منبع عبدالحسین و عایش اعدام شده اند و سایرین هنوز تحت بازجویی هستند.

6- خبرچین ما در جلسه حزبی اظهار می دارد که به درگیری سوریه (در این قضیه) اهمیت کمی داده شده است. تأکید بیشتر براین واقعیت بود که حمایت سوریه از توطئه به روزهای بد گذشته بر می گردد و (ظاهرا) ادامه نداشته است. یک منبع موثق دیپلماتیک گفته است که شبلی عیامی (اهل سوریه) که عضو فرماندهی ملی است نیز بازداشت شده است. اگر این خبر صحت داشته باشد. می تواند ارتباطی بین این قضیه و سوریه برقرار کند بدون اینکه دولت سوریه را درگیر سازد. ما خبردار شده ایم که خدام هم اکنون (5 مرداد ماه) در بغداد است، و این دلیلی است براینکه دو کشور نه تنها هنوز در جریان مذاکره هستند بلکه در صددند که بازماندن باب روابط را تضمین کنند.

7- نظریه: یک مقام عراق به ما گفته است که هر تعبیری که از طریق یک منبع دولتی در مورد این بازداشتها به گوش خارجی ها می رسد دقیقا همان چیزی است که رژیم می خواهد در این باره منتشر شود.

ما باید گزارش ارائه شده به حزب را نیز در این طبقه بندی قرار دهیم.

8- ما متوجه شده ایم که این جریان دقیقا و به چند طریق به نفع صدام است. در حالی که توقیف دست نشانده های او یعنی جلیل و حسین بر روی قضاوتش سایه ای می اندازد، توقیف داماد البکر احتمالاً بخشی از توجهات را به سوی دیگر جلب می نماید. همچنین انتخابات را به عنوان چاشنی توطئه قلمداد کردن موجب می شود که تا مدتهای مدید هیچ کس در حزب جرأت نکند صحبتی از اینکه انتخابات بعدی چه زمانی انجام خواهد شد، به میان آورد (حساسیت صدام نسبت به جریانات انتخاباتی بر همگان روشن است). بالاخره، ادعای درگیری خارجی ها در این قضیه، بخشی از مسئولیت ها را متوجه خارج عراق می کند ولی در عین حال به اندازه کافی این مطلب کم اهمیت جلوه داده شده تا در صورت تمایل صدام بتوان روابط خوب با سوریه را ادامه داد.

9- واقعیت قضیه (در صورتی که تصور کنیم غیر از مطالب فوق است) احتمالاً چیزی است که فقط تعداد کمی از مقامات بالا از آن اطلاع دارند. باتوجه به شهرت رژیم عراق در حفظ اسرار، احتمالاً مدتی وقت لازم است تا این خبر به خارج درز کند. پک

بازداشتها در بغداد، مبارزه دموکراتیک

ص: 62

27 جولای 79 - 5 مرداد ماه 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: الف) بغداد 1601، ب) بغداد 1593 موضوع: بازداشتها در بغداد، مبارزه دموکراتیک 1- (تمام متن سرّی است.) 2- خلاصه: یکی از توجیهات معقول تر برای بازداشت های اخیر آن است که صدام، در قبال کسانی که خواستار انتقال قدرت به نحو دموکراتیک تری بودند و توسط نظامیان و غیرنظامیان با سوق دادن روزافزون سیاست عراق به سمت غرب، تقویت می شوند، عکس العمل نشان داده است. هر دو موضوع تحریک کننده هستند و صدام بر همین اساس و احتمالاً به طور افراطی در قبال آنها عکس العمل نشان داده است. پایان خلاصه 3- گرچه تعدادی نکات کاملاً مبهم در این داستان وجود دارد و قسمت های مختلف این معما دقیقا به یکدیگر نمی خورند، سناریوی بعدی ممکن است نسبتا به توالی واقعی حوادث نزدیک باشد. در هر مورد ما متکی به منابع موثق بوده ایم.

4- در جلسه مورخ 19 تیر ماه شورای فرماندهی انقلاب، که طی آن استعفای البکر پذیرفته شد، آشکار گردید که صدام حسین به کمک یک تصویب صوری قصد دارد ریاست جمهوری را تصاحب کند.

عده ای از حضار، احتمالاً مشتمل بر کسانی که به دلایل دیگری با صدام مخالف بودند، ظاهرا احساس کردند که چنین عملی مطابق با ایدئولوژی بعثی و یا اصول دموکراتیک آن نخواهد بود. آنها معتقد بودند که چیزی شبیه انتخابات پنج ساله که برای ژانویه گذشته برنامه ریزی شده بود (و گویا به خاطر مخالفت صدام هرگز عملی نشد) باید به مرحله عمل درآید. آنان براین اساس در تاریخ 20 تیر ماه (یا در حدود آن) در منزل محمد عایش ملاقات کردند. در آن جلسه تصمیم گرفتند که در جلسه بعدی شورای فرماندهی انقلاب به صدام گفته شود که برای انتخاب جانشین البکر و برای مشروعیت دادن به هر کسی که نامزد شده است (و همگی قبول داشتند که البته این نامزد صدام خواهد بود) برگزاری یک انتخابات لازم است. وظیفه طرح مسئله به عهده دبیر کل شورای فرماندهی انقلاب محیی عبدالحسین مشادی (MASHADI) گذاشته شد.

5 - در جلسه 21 تیر ماه شورای فرماندهی انقلاب مشادی مطلب خود را طرح کرد. بنا بر گزارش او مطلب را خیلی با قدرت پیش کشید به طوری که بعد از جلسه دستگیر شد و بعدا با عطف بماسبق، و علنا از عضویت حزب و شورای فرماندهی انقلاب خلع شد. بدلایلی که نامعلوم است، وی تا 24 تیر ماه فقط یک نام یعنی عایش را به افراد طرف صحبت خود گفت.

6- به این دلیل بود که عایش قبل از اعلام استعفای البکر در تاریخ 25 تیر ماه، از دولت اخراج و روانه زندان شد. از قرار معلوم عایش برای مدت زمان کافی از صحنه دور نگاه داشته خواهد شد تا صدام که توسط شورای فرماندهی انقلاب به ریاست جمهوری برگزیده شده بتواند خود را بدون اطلاع از اینکه چه کسانی در مبارزه علیه او شرکت داشته اند، با صف بندی جدید منطبق کند. بالاخره عایش وا داد؟ و طبق گزارش، نواری در مورد جلسه ای که در منزلش تشکیل شده بود ضبط کرد. هنگام پخش این نوار در تاریخ 29 تیر ماه، صدام دریافت که دو نفر از نزدیکترین همکاران وی، یعنی عدنان حسین و غانم عبدالجلیل، نیز

ص: 63

در جلسه فوق حضور داشته اند ولی در این مورد چیزی نگفت. گفته می شود که صدام حسین به خاطر اینکه به نظر خودش توسط قابل اعتمادترین طرفدارانش به وی خیانت شده، گریسته است. یک رئیس سابق معدن به نام محبوب به خاطر اینکه عضو برجسته شورای فرماندهی انقلاب در جلسه مزبور بود، بازداشت شد، ولی ما مطلع شده ایم که کسانی هستند که در آن جلسه حضور داشته اند و هنوز بازداشت نشده اند، (این ممکن است به خاطر این باشد که موضعی که آنها در آن جلسه ابراز داشته اند، به حمایت از روش غیر دموکراتیک صدام در بدست گرفتن قدرت بوده است.) در هر حال احتمال زیادی وجود دارد که توقیف های بیشتری صورت گیرد.

7- بنا بر گزارش، صدام از این نوار برای توضیح مطلب جهت گروه زیادی از طرفدارانش که در حدود یکم مرداد ماه گردهم جمع شده بودند تا علت این توقیفها برای آنان روشن شود، استفاده کرده است. در مورد درک اینکه چرا اتهاماتی نظیر طرفداری از انتخابات زمینه معقولی برای زندانی کردن بعضی اشخاص به حساب می آید، برخی ناظران معتقدند که عباراتی نظیر: جریانات دموکراتیک، به سوی مردم رفتن، و بخصوص کلماتی مانند انتخابات معنی ویژه ای برای بعثی ها دارد. اینها اصطلاحاتی است که همواره مورد تأکید جناح طرفدار شوروی (ولی غیر کمونیست) حزب بعث و بسیاری از افسران ارتش که از مدتها پیش احساس کرده اند که صدام حسین عراق را از متحدین طبیعی اش یعنی کشورهای پیشرو و مترقی به رهبری شوروی، دور کرده بوده است.

تغییر الگوهای تجاری عراق به الگوهای غربی، قرارداد بستن با سرمایه داران به جای کشورهای سوسیالیستی، تقویت و گسترش فوق العاده روابط با اروپا و غیره همگی به عنوان نکات مضر به حال روابط (عراق) با بلوک (شرق) و خلاف مصالح عراق تلقی شده است. بنابراین در این زمینه، انتخابات یک حرف بی ربطی است و عکس العمل را در صدام برانگیخت که حتی از نفرت فوق العاده وی نسبت به جریانات دموکراتیک نیز فراتر رفت، زیرا این مطلب کل سیاست وی را مورد سؤال قرار می دهد.

8- در این مبارزه واقعیات تحریک کننده دیگری نیز وجود دارد. روش خشونت آمیزتری که در ماههای اخیر دنبال شده باعث گردیده است که بعضی از بدگویان صدام وی را متهم کنند که رفتارش به جای اینکه به سوی دوستان عراق باشد به نفع دشمنانش و بخصوص آمریکاست. برای مثال شایع است که وی نامه ای از کارتر دریافت کرده است که حاوی قدردانی به مناسبت افزایش تولید نفت می باشد. وی همچنین متهم است که ایران را، به خاطر موضع تهدیدآمیز و خشنی که دولت عراق در قبال مسائل کردستان و خوزستان اتخاذ کرده وادار ساخته است که درصدد باز گرداندن مشاورین نظامی آمریکایی باشد. به علاوه اعراب خلیج فارس به خاطر ترسشان از اهداف نهایی عراق، به آرامی به آغوش آمریکا رانده می شوند.

9- نظریه: هنگام تغییر رئیس جمهوری منطقا از نظر بسیاری از افراد موقع تأمل و ملاحظه این نکته است که کشور به کدام سو در حرکت است و چه کسی باید آن را رهبری کند. بنابراین آنان که مخالف صدام هستند و یا صرفا با به قدرت رسیدن وی موافقت ندارند به هر دلیل - به نظر می رسد که قادر بوده اند حمایت کافی برای مبارزه با وی فراهم آورند. حداقل مطلب این است که وی چگونه با موضوع برخورد کرده است. او اقدامات سریع و مهمی در قبال تهدید مشهود به عمل آورد، و حتی ممکن است که عکس العمل اضافی نشان داده باشد. کسانی که مدتها معتقد بودند که صدام حسین علی رغم ظاهر خوبش

ص: 64

انسان خوبی نیست. احتمالاً اینک خود را محق احساس می کنند. همچنین احتمال دارد که تهدید بسیار بزرگتر از آنچه که تاکنون مکشوف شده بود باشد و عکس العمل صدام کاملاً بجا بوده است.

پک

بازداشتها در عراق

27 جولای 79 - 5 مرداد 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی فوری عطف به: بغداد 1593 و قبل از آن موضوع: بازداشتها در عراق 1- (تمام متن سرّی است) 2- اگرچه بغداد ظاهرا آرام است و هیچ نشانه ای از مشکلات به چشم نمی خورد، ولی شایعات خصوصی و عمومی در آن می جوشد. واقعیات چندی وجود دارند که نسبتا واضح به نظر می رسند و احتمالاً اهمیت فراوانی دارند:

الف - صدام به طور جدی در داخل حزب به مبارزه طلبیده شده و به همین شکل، خود را آنقدر در معرض مبارزه می داند که مستلزم یک پاسخ خشن باشد.

ب - تعدادی از افسران عالیرتبه ارتش زندانی شده اند (و گویا بعضی از آنها اعدام گردیده اند) پ - اینکه به نظر می رسد که صدام به طور مستحکمتری بر مسند قدرت است.

3- ممکن است زمان زیادی بگذرد تا واقعیت معلوم شود و لازم است که به خاطر داشته باشیم که اکثر آنچه که اینک می دانیم از خود دولت عراق ناشی می شود. ما کوشیده ایم توضیحاتی را که بیشتر منطقی به نظر می رسد گردآوریم که در پی این پیام خواهد آمد. پک

دستگیریها در بغداد؛ اعلام کشف توطئه و مداخله خارجی

29 جولای 79 - 7 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: دستگیریها در بغداد ؛ اعلام کشف توطئه و مداخله خارجی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- در تاریخ 6 مرداد ماه، دولت عراق گزارش توطئه مرجع الف را علنی نمود. دفتر اطلاعات خارجی در عمان متن کامل اعلامیه شورای فرماندهی انقلاب را که در آن گفته شده است متهمین چندین سال بر روی این توطئه کار کرده اند (مرجع ب) تهیه کرده است. هدف این توطئه ضربه زدن به حزب، انقلاب و منافع سوسیالیستی و دموکراتیک توده ها، و مرتبط ساختن عراق با طرح های سرمایه داری امپریالیسم آمریکا در جهت حفظ منافع صهیونیستها بوده است. توطئه گران با یک منبع خارجی از نظر ارشادی و مالی در ارتباط بوده اند، لیکن ذکر نام کشور مزبور در حال حاضر به نفع ملت نیست.

3- دادگاه ویژه ای تشکیل شده تا به وضع متهمین و دیگر همکاران آنها به اتهام توطئه و خیانت رسیدگی نماید. نتایج این محاکمه و میزان کیفر از پیش معلوم است.

4- بغداد آرام و همه چیز عادی است. در سلسله مراتب تشنج بسیاری وجود دارد، ولی هنوز معلوم نیست که به صدام تا چه حد ضربه وارد شده است.

ص: 65

5 - بنا به دلایل قابل درک، گویا مایل نیستند نقش سوریه را در این خصوص علنی سازند. ولی بدون شک در بغداد همه می دانند که کشور درگیر در این توطئه کدام است. پک

دادگاه مخصوص شورای فرماندهی انقلاب برای رسیدگی به قضایای توطئه

30 جولای 79 - 8 مرداد ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: بغداد 1612 موضوع: دادگاه مخصوص شورای فرماندهی انقلاب برای رسیدگی به قضایای توطئه 1- (بدون طبقه بندی) شورای فرماندهی انقلاب در نشست 28 جولای خود اعضای زیر را به عضویت یک دادگاه ویژه شورای فرماندهی انقلاب منصوب کرد تا به محاکمه کسانی که متهم به شرکت در توطئه مکشوفه اخیر هستند بپردازند: نعیم حداد (یک شیعه) رئیس دفتر فلسطین و مبارزه مسلحانه (OPAS) و رئیس جبهه ملی میهن پرستان خلق (PPNF)، سعدون قیدان وزیر حمل و نقل و ارتباطات، طه عبدالکریم وزیر نفت، حسن علی (یک شیعه) وزیر بازرگانی، سعدون شاکر وزیر داخله، حکمت ابراهیم رئیس بخش جنوبی حزب بعث، و عبدالله فضل (یک شیعه) رئیس بخش شمالی حزب بعث.

2- (خیلی محرمانه) نظریه: از زمان انقلاب 1968 تاکنون این سومین دادگاه شورای فرماندهی انقلاب است که تشکیل شده است. طه یاسین رمضان رئیس اولین دادگاه در سال 1970 بود که دستگیرشدگان در جریان توطئه دست راستی راوی (که هزینه آن توسط ایران پرداخته شده بود) را محاکمه کرد. در مارس 1977 به دنبال شورش های شیعیان در ماه قبل، عزت مصطفی یکی از اعضای ارشد شورای فرماندهی انقلاب، رئیس دومین دادگاهی بود که دامنه نارضایتی شیعیان را مورد بررسی قرار داد. باتوجه به تجربیات گذشته، معلوم نیست که انتصاب به ریاست دادگاه جدید افتخاری داشته باشد. رمضان، در سال 1970، به خاطر محکومیت بلا استثنا بسیاری از کسانی که به نحوی با جریانات «راوی» تماس داشته اند، به «قصاب» شهرت یافت و به همین جهت دشمنان فراوانی در میان سطوح بالای حزب بعث پیدا کرد. از سوی دیگر عزت مصطفی، در جریان بازجویی های شیعه ها در سال 1977 ثابت کرد که بیش از حد ملایم و آسان گیر و لذا از مشاغل خود در بخش منطقه ای شورای فرماندهی انقلاب معزول شد.

3- نظر به نشانه های آشکار نقش شیعیان در توطئه مکشوفه اخیر، نعیم حداد، به عنوان شیعه ارشد در سلسله مراتب قدرت عراق، در یافتن راه بینابینی میان تعصب فوق العاده و آسان گیری مشکلات تازه ای ایجاد خواهد کرد. تقریبا آشکار است که صدام حسین می کوشد تا حداد را بیآزماید و ببیند که آیا او به دنبال پیمان شکنی عدنان حسین و غانم عبدالجلیل، که پیش از این مورد اعتماد بودند، قابل اطمینان هست یا خیر. تا میزان کمتری سایر اعضای شیعه دادگاه نیز تحت آزمایش هستند، ولی آنان بیشتر از طبقه حقوق بگیران حزبی هستند و احتمالاً حضورشان در دادگاه فقط برای این است که این تصور را بوجود آورد که توطئه گران شیعه توسط هم مذهبان خود محاکمه می شوند و این وجه در مورد حداد نیز ملحوظ است.

4- حضور وزیر جدید الانتصاب داخله یعنی سعدون شاکر، در دادگاه، نقش جدیدی است برای رئیس سابق امنیت. وی در گذشته سرپرست بازجویی های متهمین بوده است. حضور شاکر در دادگاه ظاهرا نشان خواهد داد که محاکمه توسط معاون شاکر (و برادر ناتنی صدام) برزان التکریتی اداره خواهد شد. در

ص: 66

واقع نشانه هایی در دست است که هم برزان و هم پسرخاله صدام (وزیر دفاع) عدنان خیراله طلفاح، در جریان دستگیری های اخیر نقش مشورتی مهمی ایفا کرده اند.

5- وارد شدن وزیر نفت عبدالکریم در این جریان نیز نمی تواند کمکی به عدنان حسین بکند. در سالهای اخیر، عدنان به عنوان دبیر کمیته عالی پیگیری، به طور کامل در مورد قیمت گذاری و سایر مسائل مربوطه بر وزیر نفت تسلط داشته (و گاهی وی را تحقیر کرده)، و گویا عبدالکریم نیز عمیقا از مداخله عدنان در امور وزارت نفت ناراحت شده است. به این ترتیب ممکن است عدنان همدردی چندانی از قربانی سابق خود نبیند.

6- سعدون قیدان که عضو فرماندهی منطقه ای نیست، ظاهرا در نتیجه تعداد زیاد دستگیرشدگان سطوح بالای نظامی که باید محاکمه شوند، به این جمع افزوده شده است. از قیدان که خود نیز زمانی افسر بوده است، انتظار می رود که اگر نه با همدردی، لااقل با تفاهم به قضاوت نسبت به به افسران (دستگیر شده) بپردازد. از سوی دیگر احتمالاً قیدان بدان جهت در دادگاه حضور دارد که انتقادات را از تنها عضو شورای فرماندهی انقلاب که قاعدتا باید جز هیئت قضات محاکمه کننده افسران نظامی باشد، یعنی وزیر دفاع خیراله، دور کند. اگر این فرضیه صحیح باشد و صدام بخواهد پسر خاله خود را از خشم سایر افسران ارشد مصون بدارد، انتصاب قیدان برای دستگیرشدگان نظامی که محاکمه خواهند شد نشانه بدی خواهد بود.

7- در واقع اگر هم نتیجه محاکمه دقیقا از پیش تعیین نشده باشد، برای زندانیان سطوح بالا امری قطعی و مسلم است. آنها پیشاپیش در نظر عامه متهم به توطئه گری شده اند و صدام باید به خاطر این واقعیت که بسیاری از آنان از طرف وی به مقامات پر مسئولیت منصوب شده بوده اند، دچار دردسر شود. پس از همه اینها، اگر هیچ یک از اینان غیر مجرم شناخته شود، به طور مضاعف احمق به نظر خواهد رسید. بنابراین خیلی احتمال ندارد که آنان بتوانند از اعدام بگریزند و تبرئه شوند. (بنابر شایعات منتشره بسیاری تاکنون اعدام شده اند و این امر همیشه احتمال دارد.) پک

رویدادهای عراق

31 جولای 79 - 9 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: رویدادهای عراق 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- مدتها باید بگذرد تا بیگانگان بتوانند در مورد دستگیریهای انجام شده در عراق، و نیز علت ها و نتایج نهایی اطلاعات مبرهن و قاطعی بدست آورند. ولی یادآور می شویم که ماهیت مرموز رژیم سبب پیدایش شایعات و انتقادات بسیار در مطبوعات بیگانه شده است. بنابراین، به منظور ارائه اطلاعات جدید به مخاطب ها، دفتر حفاظت منافع اطلاعات ذیل را که ناشی از گفتگوها و مباحث انجام شده است، مطرح می نماید.

3- بغداد آرام است. در اطراف دفاتر دولتی و یا کاخ تعداد نیروهای امنیتی افزایش نیافته، و در شهر نیز واحدهای مسلح به چشم نمی خورد. ظاهرا هیچ گونه اتفاق غیرعادی رخ نداده است.

4- گمان نمی رود که واحدهای نظامی خاصی به طرف شهر در حرکت باشند. دستگیریها نیز ظاهرا قبل از وقوع چنین رویداد احتمالی صورت گرفته است.

ص: 67

5 - رئیس جمهور بکر نیز احتمالاً مجبور به ترک مقام خود نشده است. وضع مزاجی وی چندان خوب نبوده و تا آنجا که می دانیم دو روز قبل به منظور معالجه راهی ژنو شده است. بنا به گفته منبع ما، مرض قند وی ناراحتی های جدیدی را در پاهای وی پدید آورده است.

6- اطلاعات ما مبنی بر حضور معاون نخست وزیر سوریه و نیز امورخارجه یعنی خدام در اینجا تأیید شده است. وی از طرف اسد پیامی برای صدام آورده است که در آن رابطه سوریه با توطئه گران تکذیب شده و اعلام کرده که سوریه به هیچ وجه مایل به سرنگونی دولت عراق نیست. هیچ یک از دو کشور ظاهرا میل ندارند نقش سوریه را مورد تبلیغ قرار دهند، و احتمالاً علت آن نیز سفر خدام به عراق است که طی آن دولت عراق از ذکر نام محرک های خارجی سرباز زده است. نقطه نظرهای بسیاری از بغداد ابراز شده، ولی شکی نیست که همه می دانند منظور عراق از ایماء و اشاره های کدام کشور است. متوجه شدیم که رئیس ستاد ارتش شهابی سوری که از دوستان شخصی اسد است در روز 7 مرداد وارد بغداد شده تا گفتگوهای بیشتری انجام دهد.

7- شایعات مربوط به اعدام توطئه گران رواج یافته، و می گویند که اعتراف آنها که در ویدئو ضبط شده در اجلاس حزبی در سرتاسر کشور به نمایش گذاشته شده است. بنابراین اعدام بعضی از توطئه گران برجسته احتمالاً صورت گرفته، لیکن با در نظر گرفتن این واقعیت که دادگاه ویژه شورای فرماندهی انقلاب جهت رسیدگی به توطئه تشکیل شده، می توان گفت که توطئه گران هنوز هم زنده هستند.

8- اظهارنظر: اوضاع عراق به عنوان کشوری که بنا به گزارش مطبوعات خارجی در اوج کودتا و بحران بسر می برد، بسیاری عادی و معمولی است. پک

بیوگرافی صدام حسین رئیس جمهور عراق

سرّی مرکز ملی ارزیابی های خارجی غیرقابل رؤیت برای خارجیان صدام حسین رئیس جمهور عراق یک گزارش تحقیقاتی بیوگرافیک 14508 - 79 CRاوت 1979 - مرداد 1358 اطلاعات مربوط به امنیت کشور افشای بدون مجوز جرایم جنایی در بردارد این نشریه بصورت میکروفیش موجود است.

برای بدست آوردن یک نسخه میکروفیش این نشریه با شماره 7177 - 351 (DER/DSB) تماس بگیرید. برای دریافت نشریات دیگر به علاوه یا به جای نسخات چاپی با شماره 7200 - 351 (OCR ISG) تماس بگیرید.

طبقه بندی ابتدایی به موجب 004050مرور مجدد در تاریخ 2 اوت 1999 مدت بیش از 6 سال به موجب 004050 دلیل: CGB3 ,7 غیرقابل رؤیت برای خارجیانسرّی تمامی مطالب این صفحه بدون طبقه بندی می باشد. مرکز ملی ارزیابی های خارجی صدام حسین رئیس جمهور عراق نویسنده این گزارش برت انگلهارت، بخش خاور نزدیک و آفریقا، دفتر اداره مرکزی مراجعات

ص: 68

می باشد. گزارش عمدتا بر اطلاعات دریافت شده از دفتر حفاظت منافع آمریکا در سفارت بلژیک، بغداد استوار می باشد. نظرات و سؤالات خود را می توانید از طریق شماره تلفن 6788 - 351 با آقای انگلهارت در میان بگذارید. این گزارش با دفتر تحلیل های سیاسی، دفتر اطلاعات جاسوسی علمی و مدیریت عملیات هماهنگ شده است.

خلاصه بیوگرافیک در 16 ژوئیه 1979، احمدالبکر رئیس جمهور وقت، ظاهرا به دلایل پزشکی استعفا داد و در پی آن یار دیرینه او صدامحسین جانشین منتخب او شد. این تغییر بیشتر در شکل و صورت بود نه در محتوی؛ حسین بعد از تشدید وخامت سلامتالبکر در 1974 توانسته بود یک نقش متنفذ و روزافزونی در تصمیم گیریهای دولت و حزب حاکم بدست آورد. به قدرت رسیدن حسین ظاهرا باعث بروز مخالفت هایی شد، که جزئیات آنها روشن نشده است، اما او کنترل کشور را کاملاً در دست دارد. حسین که فردی بی رحم، مغرور و قدرت طلب است بعد از کودتای بعثی در 1968 قدرتش افزایش یافت. در مقایسه با البکر، حسین از حمایت قشر وسیعی از مردم برخوردار نیست ولی به طور مؤثری دولت و حزب را توسط چند تن از هواداران وفادارش که در پست های مهم گذاشته شده اند، کنترل می کند. او یک نظریه پرداز بعثی نیست، او در مورد اصالت عمل و ملی گرائیش به خود افتخار می کند. او احتمالاً به ارتقای درجه عراق به عنوان رهبر دنیای عرب، بدون وابستگی به شوروی یا آمریکا ادامه خواهد داد. (سرّی) صدام حسین رئیس جمهور (از ژوئیه 1979) در 16 ژوئیه 1979، یازدهمین سالگرد کودتایی که حزب بعث عراق را به قدرت رسانید. رئیس جمهور احمدالبکر ظاهرا به خاطر ناتوانی جسمی استعفا داد و قدرت را رسما به یار دیرینه خود و جانشین منتخبش انتقال داد. به فاصله چند ساعت بعد از انتخاب شدن نظر شخصی خود را با انتخاب چند وزیر و با تغییر دیگر مقامات، بر دولت اعمال نمود. چون او چندین سال نقش حاکم در سیاست های عراق را داشته بعید به نظر می آید که بخواهد تغییراتی در سیاست دولت انجام دهد. در کنار احراز مقام ریاست جمهوری صدام جانشین البکر به عنوان رئیس شورای فرماندهی انقلاب شد و این بالاترین مقام اجرایی و قانونی کشور می باشد. در 17 ژوئیه 1979 او از رتبه دوم در فرماندهی منطقه ای حزب بعث به رتبه اول ارتقا یافت. او همچنین عهده دار سمتی در امور بعثی اعراب و حزب بعث به عنوان یکی از معاونین سه گانه فرماندهی قومی حزب بعث در بغداد می باشد. (محرمانه) اولین آزمایش قدرت انتقال قدرت از البکر به حسین آسان نبود، با وجود اینکه اول خلاف این انتظار می رفت. تا 26 ژوئیه تقریبا 40 مقام عراقی شامل افسران ارتشی و همکاران نزدیک حسین در حزب بعث دستگیر شده بودند و به گفته بعضی منافع اعدام شده اند. اخبار و شایعات در بغداد زیاد بود، ولی دلایل مشخص دستگیری روشن نبود. مقامات آمریکا اظهار کردند که امکان دارد رهبران حزب بعث به ملایمت به شیوه به قدرت رسیدن حسین اعتراض کرده و خواستار برقراری شیوه دموکراتیک انتخابات حزبی شده باشند. در این

ص: 69

صورت خصلت های قدرت طلبی و خشونت آمیز رئیس جمهور جدید باعث شده که با دستگیریهای دسته جمعی شدیدا عکس العمل نشان دهد. همچنین امکان دارد که تهدید دریافتی حسین بیش از آنچه ابزار می شد باشد و لذا او عکس العمل مناسب نشان داده است، در هر حال او کاملاً بر اوضاع مسلط است.

(سرّی) مرد قدرتمند در مقایسه با البکر، حسین هیچ گاه از حمایت مردمی وسیع برخوردار نبوده است. او با طراحی دقیق و انتصاب حامیان وفادار در شغل های حساس توانست تدریجا قدرت را در حزب و ارگان های دولتی مهم از آن جمله کابینه و دستگاههای اطلاعاتی کسب کند. وخامت تدریجی سلامت بکر و انتصاب حسین به عنوان جانشین، کوششهای حسین را برای به بقدرت رسیدن تسهیل نمود. تا زمانی که بکر استعفا نداده بود، انتقال قدرت به حسین فقط جنبه تشریفاتی داشت. (سرّی) حسین اساسا تکرو است. او فردی مرموز و توطئه گر و مشهور به بی رحمی در قبال مخالفین خود است، او به افراد کمی غیر از افراد قبیله و یاران تکریتی اش اعتماد دارد. او چند نفر بیگانه را در مقامهای مهم گمارده است تا در وقت مناسب آنها را اخراج کند. در داخل ارتش، انتخاب حسین به عنوان سپهبد با وجود عدم تجربه نظامی در سال 1973 هنوز جلوه گر است، و روابط او با بعضی از فرماندهان ارشد نظامی هنوز هم دچار تیرگی است. حسین رقبای نیرومند در ارتش را شناسایی کرده، و به دقت ملاک رقابت احتمالی در حزب بعث را مانند عکس العمل وی در برابر مخالفین در ژوئیه 1979 - زیر نظر دارد (سرّی).

روابط خارجی در صحنه بین الملل حسین خواستار نقش متعادل و سازشکارانه ای برای کشورش بوده تا به انزوای خود پایان دهد و صلح و ثبات خلیج را تأمین کند. خلیج دارای اهمیت استراتژیک برای عراق می باشد، چون اقتصاد رشد یابنده آن به نفت محتاج است که از طریق دریا قابل انتقال است. در مارس 1975، حسین مهره اصلی مذاکرات در قرارداد الجزیره با ایران بود، این قرارداد به حمایت ایران از شورشیان کرد پایان داد و اختلافات بر سر آبراه شط العرب را در مرز دو کشور حل نمود. حسین در 1977، یک هیئت بلندپایه برای مذاکره بر سر اختلافات مرزی به کویت فرستاد. (محرمانه) حسین مشوق همکاری دوجانبه در زمینه های تجاری، اقتصادی و فرهنگی بوده است. او می گوید که عراق می تواند با کشورهایی که دارای نظامهای سیاسی متفاوتی هستند رابطه برقرار کند به شرط اینکه آن روابط براساس احترام متقابل حاکمیت ملی و «منافع مردم» استوار باشند. در نتیجه حسین که به طور کلی احساسات ضد غربی دارد یک سیاست انعطاف پذیر نسبت به کشورهای غربی در زمینه های تبادل اقتصادی و فنی اتخاذ کرده است. ولیکن او امکان برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با آمریکا (که در 1967 قطع شده) را تا زمانی که این کشور از اسرائیل حمایت کند، رد کرده است. (سرّی) طی 1977 حسین سیاستی اتخاذ کرد که خواهان وابستگی کمتری به شوروی بود. شوروی کشوری است که رژیم بعثی مدتها روابط بسیاری با آن داشته است. او به حمایت از قرارداد دوستانه 1972 بین دو کشور ادامه می دهد و سفرهای سالانه ای به مسکو انجام می دهد، ولی مدعی است که عراق نمی خواهد از

ص: 70

اقمار سیاسی و یا اقتصادی هیچ یک از ابرقدرتها باشد. (محرمانه) حسین احتمالاً به کوشش های خود برای توسعه نقش بین المللی عراق و دستیابی به مقام رهبری جهان عرب ادامه خواهد داد. از 1978 (1357) او چندین مقام اروپایی را پذیرفته است و سفرهای متعددی به کشورهای عربی کرده است. در اوایل 1979 (اواخر سال 1357) حسین، به همراه مقامات سوری، نقش مهمی در تلاش برای برقراری صلح بین دو یمن داشته است. در ملاقات های نهایی در بغداد در نوامبر 1978 و مارس 1979، او مخالفت اعراب نسبت به قرارداد کمپ دیوید را اعلام کرد و لذا وجهه خود را در جهان عرب بهبود بخشید.

دیدگاههای سیاسی در حالی که ایدئولوژی بعثی بر پان عربیسم تأکید دارد، حسین یک ملی گرای عراقی می باشد که مصمم است کشورش را تا حد امکان توسعه دهد. او طرفدار سیاست «عراق اول» در جهت دستیابی به وحدت و ثبات در کشور و توسعه استقلال اقتصادی و خودکفایی است. او بر بهبود وضع داخلی و عراق از لحاظ سیاسی و اقتصادی تأکید داشته تا کشورش بتواند بزرگترین قدرت حوزه خلیج فارس باشد.

ایدئولوگ های حزب با نظر اصالت عمل حسین و آمادگیش برای قربانی کردن ایدئولوژی حزب به نفع توسعه و حفظ رژیم مخالف هستند. (خیلی محرمانه) از لحاظ داخلی حسین سیاست های جاه طلبانه اقتصادی و سیاسی اتخاذ کرده که اهداف آنها رشد سریع، امکان ایجاد کار برای همه و توزیع عادلانه درآمد می باشد. برای تحقق این اهداف حسین به عنوان رئیس سازمان برنامه و کمیته امور نفتی و تنفیذ موافقت نامه ها، طرح های اقتصادی و ملی کردن صنایع و ایجاد تنوع در توسعه صنعتی و اصلاحات کشاورزی را پیاده کرده است. (بدون طبقه بندی) چون حسین قدرت را در دست های خودش متمرکز کرده، نتیجتا همه مشکلات موجود در سیاست های توسعه ای را از جانب او می دانند. در چندین سال اخیر هم مقامات حزبی و مردم او را مسئول کمبودهای غذایی، تورم و ضربه های اقتصادی دانسته اند. برای مقابله با این حملات در خلال سالهای 77 - 1976، حسین سیاست افزایش تولید را اتخاذ کرد و نتیجه القای این مسئله بود که سیاست های دولت مسئول مشکلات اقتصادی نبوده است، بلکه این خود مردم بودند که به اندازه کافی کار نمی کردند و لذا تولید تقلیل یافته بود. او همچنین بر برتری تخصص تکنولوژیک بر صداقت ایدئولوژیک تأکید داشت.

(سرّی) صدام ممکن است با مشکلاتی از طرف شورشیان کرد در شمال و گروههای شیعه در جنوب روبرو شود. در اوایل 1979 (اواخر سال 1357) او چندین ملاقات سطح بالا برای بهبود وجهه خویش بین این گروهها انجام داد. (محرمانه) اوایل زندگی صدام حسین در تکریت در 1937 بدنیا آمد. بعد از تکمیل دوران متوسطه در بغداد او در مدرسه حقوق ثبت نام کرد، ولی درسهای خود را تکمیل نکرد. (او از طریق مطالعه مستقل بالاخره دیپلمش را از مدرسه حقوق بغداد در سال 1970 بدست آورد.) در حالی که دانشجوی حقوق بود در کوشش برای قتل ناموفق

ص: 71

نخست وزیر عبدالکریم قاسم از طرف بعثی ها در اکتبر 1959 شرکت کرد. حسین از کشور فرار کرد و برای کودتای بعثی در سال 1959 بازگشت و دوباره بعد از سقوط دولت در نوامبر فرار کرد. او در سال 1964 برای شرکت در توطئه قتل عبدالسلام عارف رئیس جمهور، بازگشت، او دستگیر شد و برای دو سال زندانی شد. حسین به طراحی کودتای ژوئیه 1968 کمک کرد. ولی حدود دخالت او نامشخص است.

تحکیم مراتب قدرت در نوامبر 1968 حسین معاون دبیرکل فرماندهی منطقه ای حزب بعث شد، در سال 1969 او معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب شد. حسین به طور مداوم به سوی مرکز قدرت حرکت کرد و مخالفان واقعی و نیرومندش را کنار زد و با مهارت خاصی نظرات خودش را بر تشکیلات حزب تحمیل کرد. او شبکه مؤثر جاسوسی و اطلاعاتی را در داخل حزب بعث تشکیل داد و این شبکه مستقیما به او پاسخ می دهد. حسین مسئول موج تصفیه ها، بازداشت های مخفی و خیابانی است که حزب بعث برعلیه مخالفان خود انجام می دهد. این طور عنوان می شود که او قتل سرهنگ حردان التکریتی را که مخالف سر سخت رژیم بود در مارس 1971 طراحی کرده است. (سرّی) در ژوئن 1973 نقشه ناظم کازار دبیرکل امنیت عمومی برای اعدام البکر شکست خورد، ولی موجب زخمی گشتن وزیر داخلی سعدون قیدان و وزیر دفاع حمید شهاب التکریتی شد. اطلاع زیادی از زمینه و یا رهبران کودتا در دست نیست، ولی بعضی معتقدند که آن نقشه به وسیله حسین برای کوشش در به قدرت رسیدن خودش طرح ریزی شده بود. (سرّی) طی 1977 حسین از چند تحول سازمانی استفاده کرد. در ژانویه عضویت شورای فرماندهی منطقه ای از 13 نفر به 21 نفر افزایش یافت، تعدادی از اعضای جدید به نظر می رسد از طرفداران با وفای حسین باشند. چند روز بعد در تغییرات کابینه، افراد حسین به مقامات مهمی رسیدند.

در سپتامبر 1977 تمامی اعضای شورای فرماندهی منطقه ای عضو شورای فرماندهی انقلاب هم شدند، لذا حسین در هر دو شورا حائز اکثریت بود. (محرمانه) حسین مردی تمام عیار حسین را فردی صریح، جاه طلب، بی رحم و فعال توصیف می کنند. او آماده است به اشتباه خود اعتراف کند و در صورت عدم موفقیت برنامه ای حاضر است سیاستش را عوض کند. او به ضعف های رژیم های قبلی واقف است و لذا سعی دارد آن اشتباهات را تکرار نکند. به گفته یکی از دوستان سابق او فرد فرصت طلبی است که با هر کسی که در راه رسیدن به اهدافش کمک کند، همکاری خواهد نمود. او فردی کوشا و خودساخته است که از مسائل داخلی و بین المللی به خوبی مطلع می باشد. در صحبت او ظاهری آرام و قاطع دارد. (محرمانه) او قد بلند، شیک پوش، خود نگهدار و خوش سیما است و دارای ظواهر یک ورزشکار می باشد. در سال 1974 او از دیسک در مهره های کمرش رنج می برد. به دنبال بستری شدن، شایعاتی مبنی بر مرض های مختلف بر سر زبانها افتاد، ولی وضع او هرگز وخیم نبود. با این حال او همیشه یک کمربند ارتوپدی بر تن دارد و سعی دارد بر صندلی ای که پشت آن محکم است بنشیند.

حسین با کراهت انگلیسی صحبت می کند، ولی انگلیسی را خوب می فهمد. اسم کامل او صدام حسین

ص: 72

عبدالمجید التکریتی است. (سری) حسین با دختر عمویش خیرالله طلفاح، که بعد از مرگ پدرش در خانه آنها بزرگ شده است ازدواج نمود. همسر صدام، سعیده که قبلاً معلم بوده زن متین و آرامی است که از فعالیت های اجتماعی اجتناب نمی ورزد و ترجیح می دهد در خانه نزد خانواده اش بماند. حسین دارای پنج فرزند می باشد. (محرمانه) 2 اوت 1979

سیاست های عراق پس از پاکسازی

اول اوت 79 - 10 مرداد ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: سیاست های عراق پس از پاکسازی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- قبل از رویداد نهایی، همه می پنداشتند که ترک صحنه توسط بکر در کوتاه مدت در سیاست های عراق تغییری پدید نخواهد آورد. این ارزیابی ناشی از این واقعیت که صدام از قدرت کافی در تعیین خط مشی ها برخوردار است، و نیز از ظهور توافق در میان رده های رهبریت در مورد نحوه اداره امور بود.

همچنین این باور پیدا شده بود که فرضیه رهبری متحد و متفق القول فرماندهی صدام تغییراتی را پدید خواهد آورد، لیکن در مورد ماهیت و مسیر تغییرات اختلاف نظر بسیار وجود داشت.

3- بخش اعظم ابهام منعکس شده در بالا از عدم آگاهی صدام به عنوان یک فرد، و امکان همیشه موجود رویارویی وی با مخالفت های جزیی (که همیشه در عراق وجود دارد) ناشی شده است. ما در مورد صدام ارزیابی جداگانه ای را در دست تهیه داریم، لیکن معتقدیم که رویدادهای اخیر حداقل مقداری از تغییرات ناشناخته را در راهی که عراق علنا انتخاب کرده ایجاب نموده است.

4- مشکلات مربوط به برآورد در عراق، شاید مانند دیگر کشورها، ناشی از نحوه تحقق رویدادها در دو هفته اخیر باشد. بازنشسته شدن بکر مستقیما آنچه را که انتظار می رفت پیش آورد، یعنی نوعی انتقال آرام قدرت پدید آمد که مخالفت را برانگیخت و بروز موجی از دستگیریها را سبب گردید. ناظران ناگهان متوجه شدند که صدام به خاطر مسائلی که از نظر وی با اهمیت تلقی شده یا مورد رویارویی و یا مورد انتقاد قرار گرفته است (ما در مورد این موضوع کلی در پیام جداگانه ای بحث خواهیم کرد). بعث برخلاف تصور یک دست نبود.

5 - در مورد پیدایش «جنایات» حوزه واقعی عملکرد توطئه گران، هدف آنها و تأثیر آن بر رهبریت صدام، سؤالات بسیاری بدون پاسخ مانده است. لیکن وی علنا اعلام کرده است که خود او کلاملاً مسئول است و در مورد این واقعیت هیچگونه انتقادی را نمی پذیرد. به همین دلیل معتقدیم که جنبه های مهم زیرین سیاست های گذشته عراق بازهم مصداق خواهد یافت.

6- امتناع گرایی، به عنوان فردی که معتقد به این ستون از ایدئولوژی بعثی است، مشکلات داخلی نخواهد توانست مانع از آن شود که صدام حتی به تنهایی پرچم امتناع گرایی (جبهه پایداری) را در اهتراز نگاه دارد. (امکان دارد که صدام از طرف کسانی که هم اکنون در زندان بسر می برند در این زمینه مورد انتقاد قرار گرفته باشد. در بیانیه عمومی شورای فرماندهی انقلاب همین موضوع به طور ضمنی مطرح شده است.) ممکن است عراق مجبور به کاهش نقش فعالانه افراطی خود در زمینه اعراب و اسرائیل گشته و

ص: 73

موضع انزواطلبانه ای را اتخاذ نماید. ولی می توان روی آن به عنوان مخالف سر سخت حل مسالمت آمیز مسئله حساب کرد البته گذشته از بعید بودن دیگر روش های ممکن موجود.

7- روابط منطقه ای. در چند سال گذشته عراق تلاش های موفقیت آمیز و مهمی را در بهبود روابط منطقه ای و بخصوص با همسایگان خود انجام داده است. این انعکاس نفع طلبی و به رسمیت شناختن توأم با بی میلی مفید بودن وضعیت موجود است، و امروزه بیش از گذشته مشهود خواهد بود. تلاش های جدی که بکر با آنها دست به گریبان بود، ظاهرا روابط این کشور را با ایران بهبود بخشیده، و تصمیم مبنی بر عدم تبلیغ پیرامون درگیری سوریه در توطئه نشانگر تمایل دو کشور به از بین رفتن مشکلات دوجانبه است.

(احتمالاً در این تصمیم سوریه نیز نقش به سزایی داشته است.) ممکن است دستگیری ها موقعیت داخلی صدام را نابود نساخته باشد، ولی حتما تا حدودی آن را تضعیف کرده است. بنابراین او سعی نخواهد کرد در رابطه با کشورهای هم مرز عراق مشکلاتی را پدید آورد، گرچه وی تصمیم گرفته بود تا یک دشمن خارجی (سوریه) بتراشد تا توجه توده های مردم را از تأثیر داخلی توطئه منحرف سازد.

8- نیروی داخلی؛ زمانی که صدام به مقام ریاست جمهوری رسید با مسائل داخلی مهمی دست به گریبان بود و قبل از کشف این حقیقت که بسیاری مشاورین نزدیکش علیه وی دست به توطئه زده اند نیز همین وضع را داشت. به مشکلات حساس و پیچیده اکراد، شیعیان و کمونیست ها اکنون باید مسئله نسبتا وسیع پاکسازی ارتش و شورای فرماندهی انقلاب نیز افزوده شود. ممکن است اقدامات سریع و سرسختانه صدام مشکلات را تا حدودی مرتفع ساخته باشد، لیکن برخورد با این مشکلات توجه عراق را از نقش منطقه ای و بین المللی خود منحرف می سازد. لازم است صدام مطمئن شود که نظم داخلی به قوت خود باقی است.

9- اظهارنظر: قبل از وقوع هرگونه تغییر عراق در ابهام و مرموزی خاصی فرو می رود. این وضع هنوز به خاطر وقوع مسائل بسیاری که به خوبی درک نشده بهبود چندانی نیافته است. اصل موانعی که بر سر راه ناظران قرار دارد به طرز مشهودی در اعلامیه 25 تیر ماه در بغداد که موجب پیدایش رویدادهای مهمی گردید، تجلی یافته است: در سبک زندگی در پایتخت تغییر محسوسی رخ نداده است. معذالک، ما معتقدیم که آنچه که تا به حال رخ داده زمینه واقعی نمایش را تشکیل می دهد. پک

وضع بغداد عادی می شود: آرامش قبل از طوفان

2 جولای 79 - 11 مرداد ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: وضع بغداد عادی می شود: آرامش قبل از طوفان 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

2- مهمترین موضوع مندرج در رسانه های 11 مرداد ماه افتتاح قرارگاه جدید فرماندهی حزب عربی سوسیالیستی بعث توسط دبیرکل فرماندهی ملی میشل عفلق می باشد. عفلق به همراه دیگر اعضای سوری فرماندهی ملی، شبلی العیامی معاون دبیرکل، و دیگر افراد برجسته عراق، در عکس های صفحات اول روزنامه ها نشان داده شده، رئیس جمهور سابق (و معاون دبیرکل پیشین بکر در هنگام افتتاح این مجتمع عظیم احداث شده توسط یوگسلاوها اولین سخنرانی خود را پس از بازنشستگی ایراد نمود.) (اظهارنظر: عفلق و عصیامی که مورد نفرت رهبریت سوریه هستند، قبل از دیدار اواسط ژوئن

ص: 74

پرزیدنت اسد از بغداد از انظار غایب بوده اند، به استثنای میهمانی بزرگ صدام در 18 ژوئیه به مناسبت به قدرت رسیدن وی. در رابطه با توضیحات درونی حزب بعث در مورد مسئولیت دولت سوریه در توطئه کودتای مکشوفه اخیر، جار و جنجال مربوط به حضور اعضای سوری فرماندهی ملی عراق سیلی سختی است بر گونه دمشق، حضور عفلق و عیامی در افتتاح این مجتمع در عراق اجتناب ناپذیر است. لیکن هیچ یک از نمایندگان حزب بعث سوریه در آن شرکت نکرده بودند، و اگر عراقی ها واقعا نگران کاهش تشنج بین بغداد و دمشق بودند، می توانستند افتتاح این اجتماع را تا بعد از ماه رمضان به تعویق بیاندازند.

شنیده ایم که بکر جهت انجام معالجات پزشکی به ژنو رفته است. ولی معلوم شده که این شایعات بی اساس بوده است، پایان اظهارنظر.) 3- شورای فرماندهی انقلاب در تاریخ 10 مرداد اعلام نمود که کمیته تحقیق ویژه شورای فرماندهی در تاریخ 6 مرداد ماه تشکیل شده بود (ولی هرگز اعلام نشده بود) تا شواهد مربوط به تعیین سرنوشت توطئه گران دستگیر شده را تقدیم دادگاه نماید. سرپرست این کمیته وزیر مسکن عبدالفتاح محمدامین است. اعضای کمیته عبارتند از جعفر قاسم حمودی سرپرست دفتر سازمان های حزبی شورای فرماندهی انقلاب، و برهان الدین عبدالرحمن، سرپرست بخش مرکزی حزب بعث. کمیته در همان روز تحقیقات خود را آغاز نمود (و علنا فاش گردید) و محاکمه نیز به زودی آغاز خواهد شد. (اظهارنظر: انتصاب کمیته تحقیق ظاهرا در خدمت به دو هدف صورت گرفته است که عبارت است از اطمینان دادن به کادر متوحش حزبی و تغییر مسئولیت توطئه از رئیس مخابرات برزان التکریتی به مقامات برجسته حزبی، وزیر مسکن امین از مدتها قبل ثابت کرده است که در حل مسائل حساس تبحر بسیاری دارد، لیکن افراد مهم و سرشناس این کمیته در حقیقت برهان الدین و حمودی هستند. آنها از مهمترین و محترم ترین اعضای حزب بعث عراق بوده و در صورتی که آنها نیز تأیید نمایند که سوریه در توطئه علیه صدام دست داشته، کادر حزبی نیز آن را خواهند پذیرفت. حداقل صدام موفق شده است که ده عضو شورای فرماندهی انقلاب را در ریشه کن ساختن همکاران خطا پیشه سابق خود درگیر نماید. این موضوع نشانگر اقدام دسته جمعی علیه توطئه گران است و با اقدامات پیشین شورای فرماندهی انقلابی مغایرت دارد، که خواستار تشکیل یک دادگاه سه نفره و محاکمه غیرعلنی 24 ساعته می شد. پایان اظهار نظر).

4- احتمالاً صدام در پاسخ به انتقاد مربوط به رفتار غیر دموکراتیک خود اجلاس کابینه در تاریخ 9 مرداد ماه بر اصل مسئولیت جمعی تأکید کرده است. صدام بر نیاز به تعادل بین امتیازات و وظایف رهبریت تأکید نمود. در اشاره به توطئه گران دستگیر شده، رئیس جمهور یادآور شد که نباید امتیازات موجب نادیده گرفته شدن وظایف شود. و همین امر نشانگر آن است که گویا بعضی از اعضای شورای فرماندهی انقلاب از وظایف خود سوءاستفاده می کرده اند.

(اظهارنظر: با نتیجه گیری از اظهارات اخیر صدام می توان گفت که وی سعی دارد علاوه بر تکذیب ادعای دستگیرشدگان مبنی بر اینکه وی انتخابات حزبی را مجاز نمی داند و بدون مشورت دیگر اعضای شورای فرماندهی انقلاب و منطقه ای به حکومت خود ادامه می دهد، امکان فساد را در رهبریت رژیم نیز نشان دهد. هنوز معلوم نیست که همکاران صدام از به کارگیری رهبریت جمعی مطمئن شده اند. می گویند دستگیری توطئه گران را عوامل مفسدانه پدید آورده است. انتصاب کمیته تحقیق ممکن است مربوط به رسیدگی به این اتهامات باشد و به اتهامات امنیتی که بوسیله مخابرات مورد بازرسی قرار گرفته و تسلیم

ص: 75

دادگاه شورای فرماندهی انقلاب خواهد شد، ربطی ندارد. پایان اظهار نظر).

5 - رسانه های عراقی در تاریخ 11 مرداد اعلام کردند که روز قبل شورای فرماندهی انقلاب تصمیم گرفته است کمیته عالی کشاورزی را که قبلاً تحت سرپرستی عزت ابراهیم عمل می کرد منحل نماید. اعلام تشکیل وزارت جدید پس از آنکه صدام در تاریخ 25 تیر ماه گفته بود که روزهای کمیته های عالی وزارتخانه چون کمیته عالی کشاورزی و کمیته پیگیری دیگر به سر رسیده است، صورت پذیرفت، که سرپرستی کمیته پیگیری را توطئه گر اصلی عدنان حسین به عهده داشت. یکی از علل احتمالی لیکن بعید درگیری عدنان حین در توطئه و مخالفت با صدام گویا این است که صدام اخباری در مورد حیف و میل های مالی کمیته پیگیری شنیده و تصمیم گرفته بود دست عدنان حسین را کوتاه نماید، و پس از لغو کمیته، عدنان را مسئول دفتر ریاست جمهوری نماید تا وی و همدستانش کمتر مورد اغوا و وسوسه قرار گیرند. اگر این شایعه صحت داشته باشد، عدنان به پائین آمدن رتبه و مقام خود پی برده و تنفرش افزایش یافته است. پایان اظهارنظر.) 6- بنا به گزارش رسانه ها در 11 مرداد ماه طاهر توفیق وزیر صنعت و نیز سرپرست دفتر مرکزی کارگری شورای فرماندهی انقلاب با گروهی از فدراسیون اتحادیه تجاری عراق ملاقات نموده و پیرامون فعل و انفعالات صحیح بین رهبریت اتحادیه و «توده های عظیم» مردم گفتگو کرده است. (اظهارنظر:

فدراسیون اتحادیه تجاری همیشه در پاک سازیهای اخیر بازنده بوده است، نه تنها محمد عایش رئیس پیشین فدراسیون یکی از اعضای مهم توطئه شناخته شده بلکه رئیس و معاون رئیس کنونی فدراسیون نیز دستگیر شده اند. بنا به گزارش یکی از علل نارضایتی اتحادیه وجود اعضای حزب در سطوح مختلف اتحادیه است، که ناشی از افزایش شدید عضویت کل حزب بعث عراق می باشد. هجوم این اعضای حزب به داخل فدراسیون سبب شده است که مرکز نقل آن در داخل حزب سنگین تر از قبل بشود، ولی پی بردن به این واقعیت محسوس می گردد که انتخابات حزبی برگزار شود و واقعیت ها از پرده برون افتد. بنابراین عایش و پیروانش در فدراسیون معتقد بودند که صدام باید انتخابات را برگزار نماید، در حالی که رئیس جمهور با این نظریه کاملاً مخالف بود. هنوز معلوم نیست که صدام به فدراسیون اجازه دهد که رهبر خود را مانند گذشته آزادانه انتخاب نماید، که همین امر ناراحتی و نارضایتی هایی را پدید آورده است. احتمالاً با در نظر گرفتن مخالفت صدام با انتخابات، و نمونه اخیر عدم وفاداری فدراسیون، شورای فرماندهی انقلاب حداقل بطور موقتی رهبری را برای فدراسیون برخواهد گزید تا اتحادیه را پاکسازی نماید. پایان خلاصه.) پک

صدام حسین در برابر اجتماع مردم در 17 مرداد ماه توطئه را تشریح می کند

9 اوت 79 - 18 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: صدام حسین در برابر اجتماع مردم در 17 مرداد ماه توطئه را تشریح می کند 1- (خیلی محرمانه) خلاصه: در تاریخ 17 مرداد ماه و 12 ساعت پس از اعدام 21 نفر از افراد متهم به توطئه (که بنا به گزارش نفر بیست و دوم به سوریه گریخته است) صدام در برابر اجتماع مردم سخنرانی کرد. زمان سخنرانی، فرصتی برای بروز مخالفت و عدم اطمینان نسبت به رهبریت، به دنبال اعدام بعضی از اعضای مهم بعث را پدید نیاورد. صدام به حضار هوادار خود گفت حزب بعث به خاطر وفاداری 13 میلیون

ص: 76

عراقی از توطئه خیانت 55 نفر جان سالم بدر برده است. این غده کوچک سرطانی اکنون از میان رفته و حزب بعث به دوره جدیدی پای گذاشته است تا به علایق و منافع مردم بپردازد. حقوق ها افزایش خواهد یافت و امنیت عمومی شامل تمام اکراد خواهد شد و 33 تن توطئه گری که در زندان بسر می برند نیز مجازاتشان تخفیف پیدا خواهد کرد. از ارتش و قوه قضائیه تمجید خاص به عمل آمد. صدام گفت مطبوعات بیگانه گزارش داده اند که ثبات عراق به دنبال کودتا به هم خورده است، لیکن در مورد مسئولان خارجی توطئه به نرمی سخن گفت که 5 سال قبل با چند نیروی خارجی در این زمینه تماس برقرار شده بود. صدام خود را از کسانی که دستور اعدام را صادر کرده اند جدا خواند و گفت تمام انقلاب های موفق دورانی را پشت سر می گذارند که طی آن ریشه کن ساختن خیانت کاران الزامی می شود و اظهار داشت که این مرحله برای تأمین ثبات آتی ملی و تجدید حیات انقلاب ضروری می باشد. تمجید وی از قوه قضائیه به نظر افراد خوش بین نشانگر این است که حکومت قانون هنوز هم در حکومت استبدادی صدام امکان حیات دارد. پایان خلاصه.

2- (طبقه بندی نشده) رئیس جمهور صدام حسین در سخنرانی یک ساعته غروب 17 مرداد ماه از مردم خواست که در اطراف حزب بعث تحت کنترل و دارای هدف جمع آیند، و اظهار داشت که این حزب برای مردم و بوسیله مردم بوجود آمده و حالا که وجود خیانتکاران در آن از میان برداشته شده می تواند به دنبال آینده ای با ثبات و موفقیت آمیز باشد.

موضوعات اصلی سخنرانی وی بشرح زیر است:

تنها 55 نفر از 13 میلیون نفر عراقی خیانتکار شناخته شده اند. قضاوت مربوط پس از تشکیل دادگاه حزبی از طرف مردم و بررسی اتهامات و تصمیم گیری پیرامون آن به مرحله اجرا درآمد.

با وجود اینکه حزب نیرومند است، ولی نسبت به توطئه های خیانت کارانه مصونیت ندارد. حتی (حضرت - م) پیغمبر محمد و بعدها (حضرت - م) علی و (امام - م) حسین نیز با آفت خیانتکاران روبرو شده بودند، لیکن از این خطرات نیرومندتر و مصمم تر مانند حزب بعث عراق بیرون آمدند.

انقلاب های مدرن، چین و روسیه و کوبا نیز تنها پس از گذراندن یک دوره ریشه کن سازی توانستند استحکام بیشتری پیدا کنند: انقلاب عراق نیز این مرحله را گذرانیده و می تواند با اطمینان کامل به آینده ای با ثبات قدم بگذارد.

خیانتکاران کار خود را پنج سال قبل و به کمک بیگانگان «از چند نقطه» آغاز کردند.

3- (طبقه بندی نشده) پس از صحبت طولانی پیرامون توطئه و رویدادهای تاریخی آن، صدام گفت که شکست آن فرصتی دیگر در اختیار مردم قرار داد که خود را وقف انقلاب و اصول آن سازند. به منظور نشان دادن اراده راسخ رهبریت در تجدید حیات حزب و عطف توجه آن به علایق واقعی توده ها (ما هرگاه که بتوانیم به افراد محروم کمک خواهیم کرد.)، صدام چند اقدام خاص را اعلام نمود: افزایش حقوق ها (که با استقبال و تشویق طولانی روبرو گردید...)... با توجه خاص به اکراد، کاهش مجازات 33 توطئه گر زندانی، پس از بررسی دادگاه ویژه (دو موضوع بعدی اعلام شده عبارت است از مجاز بودن شرکت مردم در دوره جدید بازسازی در عراق.) 4- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: رئیس جمهور جدید عراق در سخنرانی خود بدون شک وجوه تمایز را مشخص نمود: توطئه از میان برداشته شده است، چند تن توطئه گر مزبور از بین رفته اند، و دوره جدیدی از

ص: 77

راه رسیده است. وی با دقت به پاسخگویی به حقایق دگرگون جلوه شده توسط مطبوعات خارجی پرداخت و گفت، خیانت اعضای بعث مانند لبه تیز یک کوه یخ در سرتاسر حزب است، و می تواند موجب برهم زدن ثبات و یا بدتر از آن شود. قدرت های خارجی که از افشای نام آنها خودداری شده تنها توانسته اند 55 نفر از 13 میلیون عراقی را فریب دهند آن هم پس از پنج سال تلاش در جهت منحرف ساختن توجه از ضربه حاصله از سقوط کسانی که به عنوان رهبر در برابر مردم قرار داده شده بودند ولی مورد احترام آنها واقع نشدند. استفاده از انقلاب اصیل اسلامی و انقلاب های سوسیالیستی معاصر نشان داد که این رویدادها در تاریخ عراق اموری غیرعادی به حساب نمی آیند. صدام با صراحت خود را از مسئله اعدامها جدا اعلام کرد و خود را رهبر بزرگوار مردم اعلام نمود و خواستار تخفیف کیفر توطئه گران زندانی شد.

5 - (خیلی محرمانه) صدام بیش از دیگر رهبران عراقی بر اسلام تکیه کرد، و گذشته از بحث پیرامون توطئه، سخنرانی خود را برآینده درخشان مردم عراق متمرکز ساخت. وی با دقت راه برقراری روابط را با سوریه باز اعلام کرد و با زیرکی خاص به کوبا اشاره کرد در حالی که مطابق معمول اشاره به چین و شوروی در این زمینه کفایت می کرد.

6- (خیلی محرمانه) صدام که همیشه مراقب فقدان تجربه نظامی خود و اهمیت نیروهای مسلح است این بار تمجیدهای خاصی از ارتش به عمل آورد. با لحن و بیانی که بوسیله گروههای نگران از تمایل صدام به برقراری نظامی حکومتی فردی مورد استقبال واقع شد صدام نقش قوه قضائیه و نقش عملکرد خاص قضات را در جامعه یادآور گردید. ما فکر نمی کنیم که این گفته بتواند حکومت قانون را در عراق تضمین نماید، خصوصا به خاطر اینکه وی از قضات خواسته که گرایش بعثی خود را افزایش دهند، اما همین امر یک علامت امیدوارکننده است. پک

فرستادگان عراق به کشورهای عربی

14 اوت 79 - 23 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: فرستادگان عراق به کشورهای عربی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- رئیس جمهور حسین اخیرا سه تن از اعضای شورای فرماندهی انقلاب را در ظاهر به منظور انجام مشاوره های عادی و در باطن به منظور تسلیم متن رسمی توطئه اخیر علیه صدام روانه اکثر کشورهای عربی کرده است. وزیر دولت محلی عبدالفتاح محمدامین از لیبی، تونس، الجزایر، مراکش و موریتانی دیدن خواهد کرد. سعدون قیدان معاون نخست وزیر نیز به جمهوری عربی یمن و سومالی سفر خواهد کرد.

برهان الدین عبدالرحمن (رئیس دفتر مرکزی حزب بعث عراق) نیز از کویت، بحرین، امارات متحده عربی و قطر بازدید خواهد نمود. گرچه هر سه فرد مزبور از مقامات عالیرتبه عراق هستند ولی به هیچ وجه در مأموریت های حساس خارجی عراقی نقش مهمی را ایفا نمی کنند. گفته می شود که از این سه نفر خواسته شده که با همتایان خود وارد مذاکرات عملی نشوند و فقط پیام های کتبی را ارسال دارند.

3- بنا به گزارش، امین هنگام عزیمت از بغداد تعدادی نوار ویدئو به همراه داشت. در ده روز گذشته، نوار ویدئوی «اعتراف» عضو معدوم شورای فرماندهی انقلاب یعنی محی عبدالحسین المشادی در

ص: 78

اجلاس های حزب بعث در سراسر کشور به نمایش گذاشته شده بود، ولی اگر فرستادگان صدام این نوارها را به همراه داشته باشند مقامات برجسته جهان عرب آن را تماشا نخواهند کرد.

4- در بغداد همه می دانند که در «اعتراف» اصلی عبدالحسین از سوریه به عنوان عاملی در توطئه بسیار سازمان یافته به منظور سرنگون ساختن رئیس جمهور پیشین بکر و صدام یاد کرده است. لیکن متوجه شده ایم که در نوارهای ویدئوی همراه فرستادگان صدام بخش مربوط به سوریه حذف شده و منظور تنها جلب اطمینان رهبران عربی در مورد واقعیت توطئه و اینکه صدام هم اکنون قدرت را در دست دارد، می باشد. اگر صدام سعی می کرد این «شاهد» مشکوک را بدون تحریف به رهبران عرب نشان دهد، با در نظر گرفتن تمایل صدام مبنی بر عدم تبلیغ پیرامون اتهامات وارده بر سوریه، موجبات شگفتی بسیاری پدید می آمد. صدام با تبلیغ و جنجال پیرامون اختلافات خود با سوریه از آتلانتیک تا خلیج سودی نمی برد، مگر آنکه بخواهد زمینه را برای وخامت روابط بین بغداد و دمشق فراهم سازد. از طرف دیگر، صدام ممکن است بخواهد از ابراز اطمینان های عادی به رهبران عربی به عنوان پوشش عراق بعد از انقلاب و ادعای آن مبنی بر رهبریت اعراب با مطرح کردن خواست خود برای اخراج مصر از کنفرانس غیر متعهدها استفاده کند. (تلگرام جداگانه) 5 - شخصیت هایی که توسط صدام به کشورهای عربی فرستاده می شوند قرار است به جای گفتگوی مفصل پیرامون ابتکارات سیاسی پیچیده جدید نظریات وی را در مورد اوضاع خاورمیانه منعکس سازند.

ولی ممکن است صدام خواستار تشکیل اجلاسیه عربی قبل از کنفرانس غیر متعهدها شده تا «مرحله آتی» سیاست عربی در آن مشخص گردد.

6- ما در مورد روابط جاری عراق با سوریه و دورنمای آتی این روابط گزارش دیگری در دست تهیه داریم. پک

رهبریت جدید عراق؛ صدام حسین

12 سپتامبر 79 - 21 شهریور 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، 1935به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: بغداد 1527 موضوع: (خیلی محرمانه) رهبریت جدید عراق؛ صدام حسین 1- (تمام متن سرّی است) 2- شمار کمی از ناظران عراقی، و معدودی از عراقی ها موج بازداشت ها و اعدام های پس از ریاست جمهوری صدام در تاریخ 25 تیر ماه را پیش بینی کرده بودند. تقریبا همه و حتی خود صدام نیز انتظار داشتند که انتقال قدرت به نحوی ظاهرا آرام صورت پذیرد. دلیل اصلی شگفتی همگانی در مورد علائم نارضایتی داخلی ناشی از این باور همگانی است که صدام با کمال قدرت و بدون چون و چرا کنترل امور را در دست گرفته است. طبق شواهد موجود در آن موقع وی کنترل امور را به دست داشت، و با صراحت می توان گفت که در حال حاضر نیز همین طور است.

3- حتی اگر وجود توطئه برخلاف تمایل ناظران به پذیرش آن، واقعیت می داشت، همه معتقدند که این توطئه تنها بخش ناچیزی از خیانت بزرگتر به زیر سؤال کشیدن حکومت مطلقه صدام را تشکیل می داده است. دلیل مبارزین در این مبارزه هر چه باشد، احتمالاً عمل مربوط به آن بیش از خود موضوع موجب

ص: 79

پیدایش این عکس العمل خشونت بار شده است. به نظر ما صدام تعدادی از نزدیکترین همکاران خود را برکنار کرده است آن هم نه به این دلیل که خطری جدی علیه وی بشمار می آمدند بلکه به خاطر اینکه اختیارات وی را کاهش می دادند.

4- نتیجه این عکس العمل این بوده که در سلسله مراتب، فاصله بین صدام و دیگر اعضا را که همیشه از آنها با عنوان رهبریت یاد می شد، زیادتر کرده و او را در اوج این سلسله مراتب تنها و بی رقیب باقی گذارده است. وی نشان داده که معتقد است شخص اول رهبری است و به جز در موارد جزئی همتایی ندارد، و ظاهرا آنهایی نیز که بر سر پست های خود باقی مانده اند کاری جز اجرای دستورالعمل های وی انجام نخواهند داد.

5 - بنابراین تأثیر این پاکسازی بر بافت سلسله مراتب دولت عراق عظیم تر از تأثیر به قدرت رسیدن صدام بوده است. در زمان ریاست جمهوری بکر ، و مقام صدام به عنوان فرد شماره 2 همیشه تمایل و منطق قابل ملاحظه ای در مشخص کردن افراد شماره 3 تا 20 وجود داشت. در شرایط کنونی احتمالاً منطقی است اگر گفته شود که فرد شماره 2 وجود ندارد، حداقل در متن رویدادهای 25 تیر ماه و با صراحت می توان گفت که مقام بعدی (که خیلی پائین تر است) بیش از یک فرد را در برخواهد گرفت. گرچه تا حدودی اختلاف نظر وجود دارد، ولی باور کلی این است که یکی از سه فرد مذکور و پائین از نظر سیاسی و حداقل در یک مورد از نظر رقابت احتمالی بعد از صدام قرار خواهد گرفت.

6- عزت ابراهیم نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب. ابراهیم که نه یک رهبر نیرومند و نه فردی دارای صحت و سلامت است، معاون مورد اعتماد صدام است و به عنوان جانشین رئیس جمهور در سفر صدام به هاوانا این موضوع را به خوبی ثابت کرده است. وی از نظر درخشش فکری یا مهارت در تاکتیک ها اعتبار چندانی ندارد ولی فردی بسیار وفادار، قابل اتکاء، غیر خودبین، و بسیار مذهبی و بسیار قابل اعتماد است. گمان نمی رود که معاون رئیس جمهور از همان اهرمی که صدام در زمان تصدی همین عنوان دارا بود برخوردار باشد لیکن به عنوان وزیر پیشین کشور که در سمت سرپرست شورای عالی کشاورزی و کمیته نظامی فرماندهی منطقه ای حزب بعث عمل می کرد، با مهم ترین مسائل و مشکلات عراق آشناست. وی فاقد پیرو و یا آرمانهای شخصی است. در اوضاع کنونی به نظر ما وی در مقام بعد از صدام از نظر سیاسی و برقراری نظم قرار می گیرد. یعنی اگر صدام مجبور به کناره گیری شود وی نیز به ناچار کناره گیری خواهد کرد.

7- طه یاسین رمضان، معاون اول نخست وزیر. رمضان که سیاستمداری زیرک، باهوش و حیله گر است، در شایعات همیشه به عنوان رقیب اصلی صدام در رده های بالای رهبریت شناخته شده است. او موقعیت های مهم و متعددی داشته و مسئولیت های قابل ملاحظه ای چه در صحنه داخلی و چه در صحنه بین الملل به وی تفویض شده است. انتصاب جدید نیز نشانگر وظایف مهم تر محوله به اوست که گرچه هنوز مشخص نشده، ولی مسئولیت های وی بسیار قاطع و برنده خواهد بود. ناظران کنونی معتقدند که انتصاب کنونی وی یا به منظور برکناری وی طرح ریزی شده و یا به منظور ضربه زدن به اعتبار خود او در نظر گرفته شده است. گرچه همه اینها ممکن است، ولی ما معتقدیم که وی به عنوان یکی از مقامات عالیرتبه عراق به طور فردی عمل خواهد کرد. علاوه بر این اگر نقش و اهمیت کابینه بیشتر از شورای فرماندهی انقلاب افزایش یابد (نتیجه تمایل صدام به منظم کردن اختیارات)، نقش وی در تعیین جهت و مسیر عراق

ص: 80

بسیار خطیر خواهد بود. صدام وی را شدیدا تحت کنترل خواهد داشت، چون او فردی شایسته اینگونه توجه است و علت آن نیز تعداد قابل ملاحظه پیروانش در داخل حزب است. وی هنوز هم سرپرستی ارتش خلقی را به عهده دارد، و در صورتی که صدام اتکای خود را به ارتش از دست بدهد، ارتش خلقی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. (دو نوع شایعه وجود دارد: یکی اینکه صدام در نظر دارد ارتش خلقی را خلع سلاح نماید و دیگری اینکه وی در نظر دارد اهمیت و قدرت آن را افزایش دهد.) طبق برداشت ما رمضان دارای جاه طلبی های شخصی بسیار است. وی را می توان فرد سوم و در حال انتظار نامید.

8- عدنان خیرالله طلفاح، معاون فرمانده کل قوا در نیروهای مسلح، معاون نخست وزیر و وزیر دفاع رابطه خویشاوندی وی با صدام و بکر را به وضوح می توان عامل اصلی (و مهم ترین عامل) ارتقا و اهمیت طلفاح نامید. گرچه در مورد توانایی و تیزهوشی وی اطلاعات ضد و نقیضی شنیده ایم، ولی برداشت کلی مقامات خارجی آشنا با او این است که وی فردی ذیصلاح و بسیار پرکار است. ارتقای درجه وی بر تمام افسران نظامی احتمالاً موجب بروز تنفر شدید و پیدایش دشمنان بسیار وی شده است، اما اگر طلفاح بتواند کارهایی را که از نظر ارتش درست است انجام دهد، این واقعیت به اضافه تضعیف افراد باقیمانده قدیمی او را به صورت رهبر واقعی ارتش عراق و صاحب عناوین دیگر در خواهد آورد. طبق اطلاع ما صدام کاملاً به وی اطمینان دارد و برای نتیجه گیری و توانایی های وی نیز احترام زیادی قائل است. هنوز دلیلی برای اثبات توقعات شخصی وی نیافته ایم، ولی گمان می کنیم که طلفاح با اهمیت روزافزون خود در کمین گاه بسر می برد، ولی خطری علیه صدام به حساب نمی آید. وی فرد شماره چهار و دارای امکانات وسیع است.

9- باید یادآور شد که شنیده ایم طلفاح به عنوان سفیر عراق به مسکو خواهد رفت. صدام با نفع حاصله از ارسال یک سفیر مورد اعتماد که خصوصا دارای سوابق نظامی باشد، می تواند از انتقادات مربوط به پارتی بازی تبرئه شود. و همین امر اجازه خواهد داد که وی بتواند رئیس ستاد ارتش شنشل را به عنوان وزیر دفاع منصوب نماید (البته بدون عناوین دیگر) و این حرکت مورد علاقه نیروهای مسلح است و در موقع توجه صدام به طرز فکر آنها مفید واقع خواهد شد.

10- نحوه پیمان بندهای درون هیئت حاکمه از خارج قابل رؤیت نیست. اعدام 5 عضو شورای فرماندهی انقلاب (از 21 نفر افراد اعدام شده) احتمالاً حداقل مقداری تغییر را باعث شده است، حتی اگر نتوان آنها را رؤیت کرد، خصوصا اینکه فهرست مزبور حاوی دو تن از دوستان صمیمی صدام نیز بوده است. فقدان افراد مخالف با صدام در رده های بالای دولتی نباید حیرت انگیز باشد، ولی هنوز معلوم نیست که به دنبال نحوه برخورد وی در جهت سرکوب نارضایتی، قدرت وی تا چه حد تضعیف گشته است. اگر قدرت وی تضعیف شده باشد، و او نیز یک رقیب بالقوه باشد، منافع حاصله از این رقابت تنها نصیب رمضان که در رده بالاتر واقع شده، خواهد شد.

11- در رده های پائین تر هرم، افراد دیگری نیز هستند که به خاطر عواملی چون موقعیت، سابقه، خانواده، تخصص، طول خدمت، و توانایی شایان توجه هستند. همه آنها در شرایط کنونی به صدام وفادار هستند و اگر کسی در میان آنها باشد که بخواهد صدام را از بین ببرد در حال حاضر قادر به انجام آن نخواهد بود. مهم ترین افراد این گروه عبارتند از:

- طارق عزیز، معاون نخست وزیر. عزیز فردی... (ارقام نامفهوم) و دارای مهارت تاکتیکی و یک

ص: 81

مذاکره گر و سخنگو بوده و احتمالاً همین وظایف را ادامه خواهد داد. چون وی مسیحی است، گمان نمی رود که بتواند از نظر موقعیت ارتقاء درجه بیشتری پیدا کند، ولی در صورت بازسازی داخلی سازمان بعث چه با صدام و چه بدون وی، او در همین رده باقی خواهد ماند.

- سعدون قیدان، معاون نخست وزیر و وزیر حمل و نقل و ارتباطات. یکی از ارتشی های صمیمی با بکر و بعثی های قدیمی است و تداوم شورای فرماندهی انقلاب جدید و جوانتر را ممکن می سازد. وی وفادار و ساعی است و خطری به حساب نمی آید.

- سعدون شاکر، وزیر کشور. رئیس سابق سازمان اطلاعاتی و بنا به گزارش از حامیان نزدیک صدام و فردی است که اطلاعات بسیاری دارد و همه از وی وحشت دارند. شانس ابقای وی در رژیم کنونی چندان زیاد نیست مگر آنکه وی در سرنگونی آن دست داشته باشد که بعید به نظر می رسد. وی می تواند به رده های بالاتر ارتقاء یابد.

- برزان ابراهیم (تکریتی)، معاون رئیس سازمان اطلاعاتی. برادر ناتنی رئیس جمهور بیشتر در پشت پرده بسر می برد و گویا منتظر فرصت مناسب است. وی دارای موقعیتی مهم است لیکن بدون وجود صدام قادر به ایفای نقش مهم تری نیست.

12- خلاصه اینکه، به نظر ما در داخل شخصی وجود ندارد که بتواند خطری علیه صدام پدید آورد.

یک کودتای نظامی و یا گلوله یک قاتل، یا قیام عمده غیرنظامی و فهرستی دیگر از امکانات می تواند تعادل موجود در بغداد را برهم زند، درست مانند دیگر پایتخت ها، لیکن امکان بروز این گونه وقایع قابل سنجش نیست. در حال حاضر ما، به این نتیجه رسیده ایم که وی کشور و بافت قدرت آن را شدیدا تحت کنترل در آورده و در آینده قابل پیش بینی نیز فرد شماره یک کشور خواهد بود. پک

شایعه تغییرات

21 سپتامبر 79 - 30 شهریور 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2006به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: شایعه تغییرات 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- طبق اظهارات دیپلمات های مطلع، رئیس جمهور صدامحسین برنامه ای را به منظور پیگیری پاکسازی و سازماندهی دوباره تهیه کرده است. وی در نظر دارد آخرین آثار مخالفت را از بین برده و تمام قدرت را در اختیار یاران وفادار به خود قرار دهد. مورد استثنایی آن که در هفته های آتی یک سلسله اقدامات (بعضی از آنها علنی) شورای فرماندهی انقلاب را گسترش و فرماندهی ملی را محدود خواهد کرد و بقایای مخالفین را نیز افشا خواهد کرد.

3- به دنبال خانه تکانی ماه ژوئیه صدام، در شورای فرماندهی انقلاب چند کرسی خالی پدید آمده است. گرچه این کرسی ها نشانگر تمایل شدید وی به پدید آوردن اتفاق رأی صریح در این هیئت است، لیکن شایع شده است که صدام به آنها به عنوان خاطره تلخی می نگرد که ناشی از عدم مراقبت و نظارت دقیق وی بوده است. با اشغال این کرسی ها، وی می تواند حامیان سرسخت خود را در موقعیت های نزدیک به خود قرار دهد. هنوز نام کسی فاش نشده است، که نشان می دهد بزودی اقدامات مربوط به آن نیز به مرحله اجرا در خواهد آمد. خبری مبنی بر برکنار شدن اعضای کنونی شورا بدست ما نرسیده است.

ص: 82

4- شایع شده است که فرماندهی ملی نیز دستخوش تغییر خواهد شد، لیکن مانند شورای فرماندهی انقلاب در مورد آن نیز خبری در دست نداریم. مدتی است که یکی از اعضای آن (مونیف الرزاز) در محل سکونت خود در توقیف بسر می برد، و یک نفر دیگر که نامش بر ما معلوم نیست نیز گویا در چند روز گذشته به همین وضع دچار گشته است. بازسازی این سازمان به خاطر چند گانگی ملیت اعضای آن کاری دشوار است، که منبع دردسر صدام را فراهم آورده است. بعضی از اعضا نارضایتی خود را در مورد نحوه برخورد صدام با این سؤال که چه کسی در عراق در صدر امور است ابراز داشته اند و بعضی نیز شدیدا مخالفت خود را با شبه تبلیغات عراق در مورد سرزنش اسد در این نقطه بحرانی از امور اعراب اظهار کرده اند.

5 - اظهارنظر: پس از بازگشت پیروزمندانه صدام از هاوانا اوضاع خیلی آرام بوده است. گرچه شورای فرماندهی انقلاب و کابینه چند بار جلساتی تشکیل داده اند، در مورد تصمیمات و یا برنامه های مهم مطلبی اعلام نشده است. و این امر ظاهرا نشانگر آن است که صدام می خواهد عراق را طبق تمایل خود سروسامان بدهد. وی هم اکنون قدرت بدست گیری کنترل را نشان داده است، و احساس می کند که چند کار دیگر باید انجام شود.

انتظار تغییر

27 سپتامبر 79 - 5 مهر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 2046به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: بغداد 2006 موضوع: انتظار تغییر 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- این فرضیه که صدام به خاطر ادامه عدم فعالیت نسبی خود، در حال طرح برنامه ای مهم در رابطه با مردم و مشاغل است، زمینه اثبات بیشتری یافته است. در نتیجه بروز اطلاعات جزئی، شایع شده است که وی از بسیاری از برنامه های داخلی راضی نیست.

3- به طور مثال صدام در تاریخ 25 تیر ماه گذشته به دریافت درجه ارتشبد تمام (محب) مسائل آمد.

(این همان درجه ای است که بکر نیز صاحب آن بود و گهگاه به صورت مارشال یا معادل آن ترجمه می شد که قبلاً عارف درجه مارشالی داشت، و از آن پس هیچکس این درجه را مورد استفاده قرار نداده است.) همان گونه که انتظار می رفت، این حرکت برای بسیاری از افسران ارشد نظامی خوشایند نبود مگر آنکه از طرفداران سرسخت بعث می بودند. بکر یک افسر حرفه ای نظامی بود، ولی معلوم نیست که آیا صدام واقعا با سمت فرماندهی کل قوا احتیاج به چند ستاره بیشتر داشته یا خیر.

4- مونیف الرزاز که تا همین اواخر دستیار دبیرکل فرماندهی ملی حزب بعث بود در هفته های اخیر از توقیف در محل سکونت خود به زندان انتقال یافته است. گویا شاهحسین به خاطر رزاز که اردنی است پادرمیانی کرد، تا موجب آزادی وی شود. طبق گزارش مطبوعات، طارق عزیز به عنوان رئیس دفتر امور خارجی فرماندهی ملی جانشین رزاز شده است. دکتر ظهیرالقدری که در زمان تصدی رزاز سرپرست دفتر بود در تاریخ 4 مهرماه از این سمت برکنار و به عضویت کامل دفتر امور خارجی فرماندهی ملی درآمد. جانشین القدری در این دفتر دکتر ناجی محمدخلیل الراوی مهندس تحصیلکرده در آمریکا و وزیر

ص: 83

اسبق صنایع و معاون (57 - 1356) است که اخیرا به عنوان سرپرست اتحادیه نسبتا معروف معلمین انتخاب شده است. (به عنوان نشان دادن نحوه رویدادها در بغداد باید گفت که روز قبل از ارتقاء مقام قدری شنیده بودیم که وی در زندان بسر می برد.) 5 - در ادامه تلاشها به منظور ریشه کن ساختن خطرات امنیتی (که با عنوان مخالفین صدام نیز توصیف می گردد) حضور وزیر کشور سعدون شاکر در دفتر مخابرات نیز الزامی است. ظاهرا هدف خاص، ادامه تحقیقات وابستگان توطئه گرهای دستگیر و یا اعدام شده است که پس از پاکسازی تیر ماه به خارج از کشور رفته اند. این گروه ظاهرا رئیس سابق دفتر حفاظت منافع عراق در واشنگتن را نیز در بر می گیرد.

6- اظهارنظر: آنچه مطرح شد از خشونت چندانی برخوردار نیست. لیکن می تواند نشانه بروز رویدادهای دیگری باشد. پس از بازگشت صدام از هاوانا، بغداد بطرز غیر طبیعی و بدون دلیل آرام بوده است. ناظران آگاه معتقدند که بنا به دلایل مکفی موجود می توان گفت که در روزهای آتی اتفاقی روی خواهد داد. پک

اعلام انتخابات مجلس ملی عراق

10 اوت 79 - 18 مهر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2197به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: الف) بغداد 2180؛ ب) بغداد 1778 موضوع: اعلام انتخابات مجلس ملی عراق 1- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 24 مهر ماه دولت عراق از طریق رادیو اعلام کرد که در نظر دارد برای مناطق خودمختار در رابطه با مجلس ملی و شورای قانونگذاری انتخابات «آزاد، مستقیم و مردمی» را برگزار نماید. پیش نویس دو قانون وسیله فرماندهی منطقه ای حزب بعث و شورای فرماندهی انقلاب در جلسات هفته گذشته به تصویب رسید. لوایح ابتدا به کابینه (که جلسه بعدی آن در تاریخ 1 آبان تشکیل خواهد شد) و سپس به «نهادهای ملی» (از قبیل اتحادیه های کارگری، دانشجویی و اتحادیه زنان) تسلیم خواهد شد، و در نهایت جهت انتشار به شورای فرماندهی انقلاب اعاده خواهد شد. در همین حال، شورای فرماندهی انقلاب کمیته ای از وزیران دادگستری، کشور و دولت محلی ترتیب داده است تا مقدمات برگزاری انتخابات را فراهم نمایند.

2- (طبقه بندی نشده) در مورد روند انتخابات، شرایط نامزدها، وسعت شورای مقننه و مجلس و اختیارات آنها مطلبی فاش نشده است، ولی احتمالاً در پیش نویس قانون عنوان خواهد شد. قانون اساسی میاندوره ای مقرر می دارد که مجلس دوبار در سال تشکیل جلسه خواهد داد و افتتاح و اختتام آن توسط شورای فرماندهی انقلاب صورت خواهد گرفت، و جزئیات دیگر را «قانون ویژه» مشخص خواهد کرد.

3- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: مجلس ملی، که تشکیل آن توسط قانون اساسی میان دوره ای سال 1347 (همراه با شورای فرماندهی انقلابی شورای وزیران و قوه قضائیه) مقرر شده بود، هرگز تحقق نیافت. نکته مضحک اینجاست که عامل سرنگونی عارف در سال 1347 تأخیر مکرر انتخابات عمومی به منظور بازگشت به رژیم پارلمانی بود. مضحک تر اینکه تنها بعثی که از انتخابات متنفر است همیشه خواستار برگزاری آن می باشد. در عبارت تدافعی موجود در مصاحبه اخیر؛ المستقبل، صدام گفته است که برگزاری انتخابات هیجده ماه قبل اعلام شده بود لیکن به علت توطئه دسیسه گران در تیر ماه به تعویق

ص: 84

افتاده است. بدین ترتیب وی مسئولیت تأخیر 11 ساله تشکیل مجلس ملی را متوجه خود نمی داند. در واقع صدام به این نتیجه رسیده است که موقعیتش آن چنان امن است که این انتخابات هیچگونه خطری برای منبع قدرت وی به حساب نمی آید. توجه اخیر وی به شکوائیه های مصرف کنندگان و تلاش وی در جهت «تأمین نیاز توده ها» بدون شک به منظور تأمین امنیت بیشتر موضعش به کار گرفته شده است (تلگرام مرجع).

4- (خیلی محرمانه) اعلام انتخابات مجلس ملی با در نظر گرفتن اخبار مربوط به تشکیل نهمین اجلاس کنگره فرماندهی منطقه ای و انتخابات آن برای مواضع حزب بعث برای همه شگفت انگیز بوده است (مرجع الف). گرچه همیشه امکان برگزاری انتخابات حزبی قبل از انتخابات ملی وجود دارد، ولی اعلام این مطلب برای اولین انتخابات حزب را از درجه اهمیت کمتری برخوردار ساخته است. هنوز معلوم نیست که قانون انتخاباتی جدید چگونه منجر به همبسته شدن حزب بعث و سه شریک خود در جبهه ملی خلق وطنی در روند انتخاباتی خواهد شد. عدم تأکید بیشتر صدام بر بعث می تواند ناشی از توطئه تیر ماه و شوک وارده به صدام در نتیجه وسعت خیانت در میان مقامات عالی رتبه حزب باشد (مرجع ب).

5 - (خیلی محرمانه) در مورد دورنمای انتخابات قادر به برآورد عکس العمل عمومی نیستیم. یکی از اظهارنظرهای دریافت شده می تواند نشانگر عقیده عراقی های دارای شرایط مشابه (حدودا سی ساله و تحصیلکرده) باشد: «من نمی توانم در مورد برگزاری انتخابات هیجان زده شوم چون هرگز آنها را تجربه نکرده ام». این در تاریخچه حیات دولت عراق بدون شک این باور را در اکثر افراد پدید می آورد که این انتخابات و پس از آن عملکرد مجلس ملی روشی خواهد بود برای اجتناب از دموکراسی نه برقراری آن.

پک

صدام حسین به عنوان معاون دبیرکل فرماندهی ملی حزب بعث برگزیده شد

17 اکتبر 79 - 25 مهر 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2180 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: بغداد 2006 موضوع: صدام حسین به عنوان معاون دبیرکل فرماندهی ملی حزب بعث برگزیده شد.

1- (طبقه بندی نشده) چند روز پس از این رویداد، مطبوعات عراقی در صفحات اول خود انتخاب متفق القول صدام حسین را در تاریخ 16 مهر ماه به عنوان معاون دبیرکل فرماندهی ملی، یعنی عالیترین سازمان حزب بعث اعلام نمودند. این انتخابات ظاهرا تنها به خاطر صدام برگزار شده بود؛ هیچ فرد دیگری برای جانشین شدن به جای صدام و یا مونیف رزاز در دو کرسی معاونت دبیرکل انتخاب نشد.

2- (خیلی محرمانه) این انتخاب بدین ترتیب ارتقاء مقام صدام را در حزب، دولت و ارتش همانند دیگر اعقابش تکمیل می کند. میشل عفلق هنوز هم سمت دبیرکلی فرماندهی ملی را عهده دار است، و گویا صدام میل ندارد که وی در این مقام بیش از این باقی بماند. رئیس جمهور جدید عراق ظاهرا تصمیم گرفته است که از برکناری مؤسس و رهبر حزب بعث از این مقام عالی خودداری ورزد، چون این کار را ضروری نمی داند. معذالک عفلق بندرت ظاهر شده و یا ذکری از وی به میان آورده می شود و به درخواست دولت عراق اکثر مواقع را در خارج از کشور بسر می برد. باوجود اینکه وی عالی ترین مقام حزب بعث را داراست ولی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد؛ و بدون شک این صدام است که چه در عمل و چه از نظر عنوان، قدرت

ص: 85

واقعی حزب را در دست دارد.

3- (خیلی محرمانه) هنوز معلوم نیست که صدام میل دارد کرسی های خالی معاونت دبیرکلی و دیگر اعضای فرماندهی ملی را پر کند یا خیر. این روند ممکن است در نهمین کنگره فرماندهی ملی که مدتی است تشکیل آن به تعویق افتاده (چون می بایست در دی ماه گذشته تشکیل می شد) و بار دیگر گفته شده که «به زودی» صورت خواهد گرفت، تحقق یابد. (اطلاع یافته ایم که معاون نخست وزیر یعنی طارق عزیز مشغول تهیه پیش نویس «مانیفست» کنگره یا برنامه پنج ساله حزب است.) امکان حذف سرپرست معاونت دبیرکلی حزب نیز وجود دارد، که در نتیجه آن بافت فرماندهی به سه سال قبل رجعت خواهد کرد. این آسانترین راه برای اعلام برکناری رسمی مونیف رزاز می باشد (می گویند وی از زندان خارج شده و در محل اقامت خود در توقیف به سر می برد.) تا صدام نیز به موقعیت دلخواه خود برسد: تا بین خود واشل پائین، شکاف قابل ملاحظه ای پدید آید.

4- (خیلی محرمانه) انتخاب صدام ممکن است اولین گام در بر هم ریختن وضع فرماندهی ملی که از مدتها قبل شایع شده بود، باشد (تلگرام مرجع). تا زمانی که وضع مونیف رزاز روشن نشده این شایعات نیز به قوت خود باقی خواهد بود. علت اینکه عفلق نیز به سرنوشت رزاز دچار نشده ظاهرا این است که وی از روش صدام در رسیدن به ریاست جمهوری انتقادی نکرده است. اهمیت عفلق به عنوان روشنفکر بعث از نظر عراقی ها آنقدر زیاد است که موجب شود بین او و دیگران تفاوتی بوجود آید. روش صدام در حکومت یک نفره الزام می آورد که حتی نمایندگان ملی فرماندهی ملی (حتی غیر عراقی ها) نیز نسبت به وی وفادار باشند، و هیچ یک قادر نباشد مانند خود او در قدرت سهیم باشد. پک

صدام حسین و تحکیم قدرت

23 اکتبر 79 - 1 آبان 1358 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان 2718 از: آژانس اطلاعات دفاعی در واشنگتن دی - سی / جی اس آی - 7 / به: آژانس اطلاعات دفاعیCURINTEL موضوع: یادداشت اطلاعات دفاعی آژانس اطلاعات دفاعی عراق: صدام حسین و تحکیم قدرت 1- (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) صدام حسین تمام موقعیت های حزب بعث، دولت و نظامی را که قبلاً رئیس جمهور حسن البکر، 30احمد حسنالبکر عهده دار بود، به خود اختصاص داده است. پس از چند روز تأخیر، مطبوعات عراق اعلام کردند که در تاریخ 16 مهر ماه فرماندهی ملی حزب بعث به اتفاق آراء صدامحسین را به عنوان معاون جدید دبیرکل برگزیده است. وی قبلاً یکی از سه دستیار دبیرکل موجود در فرماندهی ملی بود.

2- (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) علاوه بر عهده دار شدن تمام موقعیت های رئیس جمهور پیشین، انتخاب صدام احتمالاً اولین گام در بازسازی بافت رهبری فرماندهی ملی می باشد. در تئوری، فرماندهی ملی عالی ترین نهاد حزبی برای کل ملیت پان عرب می باشد، و بدین ترتیب، اهداف متعدد سیاسی ملیت عربی را تعیین می نماید. دبیرکل فرماندهی ملی میشل عفلق سوری یکی از مؤسسین حزب بعث می باشد. دستیاران دبیرکل علاوه بر صدامحسین عبارت بودند از یک فرد اردنی و یک فرد سوری. در حقیقت، نفوذ فرماندهی ملی در داخل عراق محدود شده است، و بغداد از آن به عنوان وسیله ای در پیشبرد اهداف خود بهره برداری می کند.

ص: 86

3- (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) پس از تصدی امور ریاست جمهوری، صدامحسین سعی کرده است کنترل کامل خود را براین فرماندهی اعمال نماید. از دبیرکل به ندرت ذکری به میان می آید و حتی به ندرت ظاهر می شود، و ظاهرا اکثر مواقع را بنا به درخواست دولت در خارج از عراق به سر می برد. گرچه وی مهم ترین عنوان را در حزب بعث داراست، ولی مقام وی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد، بدون شک صدام قدرت واقعی را در حزب بدست گرفته است. از اواخر مرداد ماه دستیار اردنی دبیرکل به خاطر مخالفت با اقدامات صدام در توقیف بسر می برد. یا ارتقای درجه صدام دو کرسی دیگر معاونت دبیرکل خالی مانده است. صدام ممکن است این دو کرسی را حذف نماید، تا رجعتی باشد بر بافت پیشین فرماندهی تا شکافی نیز بین او و اشل بعدی فرماندهی پدید آید. روش حکومت تک نفره صدام وفاداری اعضای غیر عراقی فرماندهی ملی را نیز خواستار است و ایجاب می کند که هیچ یک از آنها در قدرت حکومتی وی سهیم نباشند.

تهیه شده توسط: سرگرد ان. پالادنیو، نیروی هوایی آمریکا، جی اس آی - 5

تقدیم قوانین انتخابی به کابینه

28 اکتبر 79 - 6 آبان 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2259 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: بغداد 2197 موضوع: تقدیم قوانین انتخابی به کابینه 1- (طبقه بندی نشده) همان طور که قول داده شده بود، پیش نویس قانون مجوز انتخابات مجلس ملی و شورای قانونگذاری منطقه خودمختار، تقدیم جلسه عادی سه شنبه یکم آبان کابینه گردید. تیترها مکررا وعده صدام را مبنی بر اینکه انتخابات به طور «آزاد، مستقیم و سرّی» برگزار خواهند شد، اعلام می دارند.

تنها جزئیات فاش شده این است که مجلس از «اختیارات قانون گذاری» برخوردار خواهد گردید. اگر برنامه طبق پیش بینی صورت گیرد، کابینه ابتدا لوایح را بررسی خواهد کرد و سپس آن را در اختیار نهادهای عمومی قرار خواهد داد تا «مورد بحث و مناظره» قرار گیرند.

2- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: معدودی از عراقی هایی که ما در مورد انتخابات با آنها موفق به تبادل نظر شدیم اظهار کرده اند که کل روند انتخابات نشانگر تزویر و ریاکاری رژیم صدام است. این افراد از جمله اعضای رژیم منسوخ گذشته بوده و همیشه به حرکات بعثی ها به دیده تردید می نگرند. ولی، سابقه صدام در برخورد با کسانی که مخالف وی هستند قطعا بدبینی موجود در این «مرحله جدید از دموکراسی» را توجیه می کند. معذالک ما با علاقه و حیرت به نحوه اجرای مقررات انتخاباتی و قانونگذاری می نگریم و مهم نیست که تا چه حد از روند به رسمیت شناخته شده دموکراتیک تهی باشد. پک

تغییر احتمالی در فرماندهی ملی

30 اکتبر 79 - 8 آبان 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2287 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: الف) بغداد 2046، ب) بغداد 2180 موضوع: تغییر احتمالی در فرماندهی ملی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است).

ص: 87

2- اکنون مستقیما اطلاع حاصل کرده ایم که مونیف رزاز دستیار اردنی دبیرکل فرماندهی ملی حزب بعث رسما از مقام خود برکنار شده است (تلگرامهای مرجع). این معما در اعلامیه رادیو بغداد در 6 آبان ماه حل شد که طی آن فهرست ارائه شده توسط صدام حسین تنها با ذکر عناوین، موضوع دستیار دبیرکل فرماندهی ملی به طور مفرد و نه دوگانه اعلام شده بود، و گویا منظور آن، رزاز و شیبلی العصیامی بوده است. با در نظر گرفتن شایعات مربوط به طرد رزاز و نه زندانی شدن وی، فکر می کنیم که تنها شبلی در مقام دستیاری دبیرکل باقی مانده است.

3- فهرست مزبور نشان می دهد که با وجود صدام در قدرت سیاسی تغییراتی رخ داده است:

در گذشته، معاون سرپرست شورای فرماندهی انقلاب و معاون رئیس جمهور تنها کسانی بودند که در کنار رئیس جمهور جهت دریافت تبریکات قرار می گرفتند. لیکن اکنون معاون اول نخست وزیر طه یاسین رمضان نیز به این گروه افزوده شده است.

به گروه نظامی که افتخار شرفیابی به حضور رئیس جمهور را یافته اند دو افسر نظامی جدید افزوده شده است. این افسران عبارتند از رئیس دانشگاه البکر و فرمانده لشکر دوم.

4- اظهارنظر: اگر سقوط رسمی رزاز واقعیت داشته باشد، چیز تازه ای نیست چون از زمان به قدرت رسیدن صدام انتظار آن می رفت. گفته شده که شاه حسین در گذشته خواستار آزادی رزاز از توقیف در محل سکونت خود و بازگشت به اردن شده است، ظاهرا وی در ملاقات اخیر خود با صدام نیز این موضوع را عنوان کرده است، و این می تواند اولین گام در برآورد این تقاضا به حساب آید.

5 - در مورد دیگر تغییرات، ارتقاء مقام رمضان در حکومت صدام مصادف است با حوزه مسئولیت های رو به افزایش وی. این امر بر نقش رمضان به عنوان مخالف بالقوه صدام هاله ای از تردید می افکند، که معمولاً این نظر خارجی هاست، مگر آنکه به صورت بازیچه درآمده باشد. ولی این امر نیز ظاهرا بعید به نظر می رسد.

6- تصمیم صدام مبنی بر مشمول ساختن دو افسر نظامی در فهرست مزبور ظاهرا نشانگر تلاش مداوم وی در جهت جلب حمایت نیروهای مسلح است. پک

فصل سوم

ص: 88

روابط خارجی عراق

عراق و همسایگان

28 دیماه 1357 - 18 ژانویه 79عراق و همسایگان خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی

بی ثباتی ایران و آسیای غربی: نقطه نظرات عراق

موضوع: بی ثباتی ایران و آسیای غربی: نقطه نظرات عراق 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- مقدمه: عراق در رابطه با رویدادهای ایران (و ترکیه) از سیاست بی تفاوتی و بی طرفی و سکوت تقریبا کامل پیروی کرده است. این سیاست با اصل عدم مداخله مطابقت دارد، لیکن الزاما به این معنی نیست که رهبریت این کشور از امکان تشنج های داخلی آگاه نبوده و یا نگران آن نیست. بدون در دست داشتن شواهد مربوط به طرز تفکر واقعی رژیم، ناظران تنها قادر به تفسیر و تعبیر هستند و بس. هدف این تلگرام این است که به دولت عراق نشان دهد که به مشکلات آتی در صورت بروز یک نقطه نظر ژئوپلتیک، متمایل به غرب و وسیع چگونه بنگرد، و نتایج احتمالی چه خواهد بود. در گزارش دیگری همین نظریه ضد صهیونیستی باریک بینانه حزب بعثی نیز مطرح خواهد گردید. هر دو روش قابل توجیه است.

3- فاجعه سه گانه دگرگونی اجتماعی خشونت بار، رشد تعصب مذهبی و نفوذ احتمالی کمونیستی در کشوری که با آن دارای یک مرز 700 کیلومتری است توجه کامل و دقیق دولت عراق را به خود معطوف داشته، خصوصا اینکه در داخل عراق نیز بذر مشکلات مشابه وجود دارد، و بسته به نحوه وقوع رویدادها در ایران، توانایی برخورد مؤثر با آنها نیز تأثیرپذیر می گردد.

در نتیجه همین افزایش نگرانی ها، ممکن است عراق با کشورهای عرب و غربی و نه الزاما آمریکا روابط دوستانه تری برقرار ساخته، و با مردم خود با سرسختی بیشتر برخورد کند و با بلوک خود نیز با احتیاط بیشتر عمل نماید. پایان خلاصه.

4- طرز تفکر داخلی در عراق بسیار مرموز است، و وجود این واقعیت که نقطه نظرات عراق در مورد نتایج داخلی احتمالی حاصله از اوضاع رو به وخامت ایران آشکار نیست، جای تعجب ندارد. در اینجا همه میل دارند نشان دهند که در امور مداخله ای ندارند، که این امرناشی از حفظ منافع خود (به همین دلیل بوده که از خمینی درخواست شد این کشور را ترک گوید)، و درک این واقعیت است که مشکلات همیشه اقدامات در دست اجرا را تحت الشعاع قرار می دهند. در مطبوعات مقالات خبری فاقد اظهارنظر سردبیری درج می گردد (به استثنای یک مورد اشاره شده در مرجع ه )، رهبریت به مشورت های سرّی

ص: 89

خود ادامه می دهد، و در مورد نقطه نظرات آن نیز مطلبی فاش نشده است. به همین دلیل است که ناظران در مورد میزان این نگرانی قادر به ابراز عقیده نیستند، لیکن بسیاری از ما معتقدیم که میزان این نگرانی چندان زیاد نمی باشد.

5 - سقوط حکومت شاه که ظاهرا کامل شده است، می تواند بر تعدادی از نگرانی های بنیادین رژیم عراق تأثیری مهم و منفی بگذارد، که مهم ترین این نگرانی ها نگرانی امنیتی می باشد. دولت شدیدا تحت تأثیر رویدادهای افغانستان و یمن جنوبی و این امکان که ایران نیز ممکن است تحت نفوذ رهبریتی کمونیستی و چپگرا قرار گیرد و به صورتی شدیدا آشوب انگیز درآید، قرار گرفت. بکر و حسین مایلند به دوستی خود با اتحاد شوروی تا زمانی که نفوذ مستقیم آن از مرزهای عراق دور باشد، ادامه دهند.

6- با در نظر گرفتن سوءظن شدید درون حزب بعث نسبت به کمونیسم، گزارشات مربوط به فعالیت حزب توده و شورشیان افغان در آشوب روزافزون ایران، در اینجا توجه بسیاری را به خود جلب می کند، و قطعا یکی از عوامل مهم نهفته در افزایش و مراقبت و شناسایی ها، توقیف ها و اعدام کمونیست های محلی می باشد. حزب کمونیست عراق، پس از سالها سرکوب و اذیت و آزار در این کشور شدیدا تحت کنترل بوده و وجود خارجی خود را از دست داده است، لیکن احتمال ظهور یک هم پیمان مهم در آن سوی مرز طولانی منجر به تجدیدنظر شدید در اوضاع کمونیستی خواهد گردید. یکی از عوامل قابل توجه عبارت است از نحوه برخورد محلی با حزب کمونیست عراق درست در مجاورت حامی نیرومند آن.

7- به احتمال بسیار دوران روابط کاری منطقی و مولد با ایران بسر رسیده است. گرچه اهداف غائی و انحصاری دوجانبه دو کشور ممکن است گهگاه موجب بروز تضاد شده باشد، لیکن عراق و ایران در چند سال گذشته از آتش بس و همکاری حاصله سودهایی نیز برده اند. صدام با شاه رابطه شخصی برقرار کرده بود و بنا به گزارشات رسیده او را محترم می شمارد و مهمتر از همه به وی اعتماد پیدا کرده است. ایرانیها نیز در مورد مسئله کردها توافق های خود را رعایت می کردند و همین امر در اختتام مبارزه دیرین و متناقض نقش بسزایی را ایفا کرده بود.

8- در صورتی که دولت جدید مایل نباشد و یا نتواند مرزها را مسدود نماید، شمال عراق بار دیگر به صورت یک منطقه جنگی در خواهد آمد. لیکن این بار جنگ به صورت های قبلی در نخواهد گرفت، چون ارتش عراق در محل واقعه مستقر شده و لازم نیست برای رسیدن به آن تلاش بسیار به خرج دهد و بسیاری از نقاط مهم و جنبه های ارضی را تحت کنترل در آورده است، دولت عراق می خواهد از افزایش ناآرامی در منطقه کردنشین اجتناب ورزد، چون قادر نیست جنگ چریکی داخلی را به راحتی تحت کنترل در آورد. تغییر روابط با دولت ایران و یا از دست رفتن کنترل مرکزی نیز می تواند موجبات گونه ای از مداخله گری کردهای ایرانی را فراهم آورد، و همین افزایش خطر بر نحوه برخورد دولت عراق با اوضاع تأثیر خواهد بخشید.

9- علاوه بر بروز مشکلات کمونیستی و منطقه کردنشین در نتیجه فاجعه ایران، مسئله آشکارتر لیکن غیر قطعی تر شیعیان نیز وجود دارد. ما قبلاً گزارش داده ایم (بغداد 2560) که سلسله مراتب و اوضاع سیاسی شیعیان عراق به هیچ وجه مشابه خصوصیات هم مذهبان ایرانی شان نیست. اختلافات بسیار مهمی وجود دارد که ارتباط بین اعراب و فارس ها را که ظاهرا از یک شاخه از اسلام پیروی می کنند، خیلی دشوار می سازد. معذالک، برپایه همین مذهب نوعی همبستگی وجود دارد، و بعید نیست که شیعیان

ص: 90

عراق نیز در مورد پیدایش یک جمهوری اسلامی در مجاورت خود نظر (حداقل) مساعدی داشته باشند.

10- هیچ یک از خارجی ها از نظرات 50 درصد جمعیت شیعه عراق در مورد رویدادهای آن سوی مرز، و توشه ای که ممکن است برای آنها به ارمغان آورد آگاه نیستند. نظریه نوعی استان بزرگتر شیعه، گرچه بعید به نظر می رسد، احتمالاً در برگیرنده شهرهای عراقی کربلا و نجف خواهد بود که در برگیرنده مقدس ترین اماکن وفاداران مذهبی تشیع است. دولت عراق در سال 1356 با استفاده از ارتش، شورش های مذهبی این شهرها فرو نشانید. با روی کار آمدن یک رژیم شیعی انتقامجو در ایران، در آینده در مورد کاربرد مشابه نیرو و یا اجرای اقداماتی به منظور برقراری نظم شیعیان غفلت و تردید قابل درکی اعمال خواهد گردید.

11- در این رابطه، باید به یاد داشت که این نوع رویداد، که در آن فشارهای خارجی واقعی یا تخیلی توان دولت عراق را در اداره امور داخلی به طور دلخواه کاهش خواهد داد و اوضاع سیاسی را به طرز فاحشی دگرگون خواهد ساخت. نقطه تمرکز چه کمونیست، چه شیعه، یا چه کردها باشد، بعثی ها شدیدا در نتیجه کاهش توان خود در برخورد با مخالفت ها و یا خطرهای آن در این جامعه چندگونه از نظر ایدئولوژیک و یا واقعی ضربه خواهند خورد.

12- هیچ کس فکر توصیف رهبریت عراقی که دربرگیرنده وحشت است نیست، و پاراگراف های بالا را نیز باید در همین رابطه مورد بررسی قرار داد. سفیر ایران بمن می گوید که با یکی از آیت اللّه های مهم مستقر در عراق یکی از اعضای کمیته شورای انقلاب تماس گرفته و گفته است که عراقی ها آماده اند ارتش خود را در اختیار دولت ایران قرار دهند. البته در صورتی که خطر کمونیستی آنها را تهدید کند. گرچه دولت عراق هرگز با شیعیان علیه کمونیست ها در ایران مبارزه نخواهد کرد، ولی نحوه انتقال خبر جالب توجه است.

13- پیشرفت های کمونیست ها در کشورهای عربی همیشه بر دولت عراق تأثیر داشته، حتی زمانی که این فعالیت ها در نقاطی دور دست چون شاخ آفریقا به وقوع پیوسته باشد. داستانهای مربوط به مداخله کمونیست ها در ایران و ترکیه در اینجا باتوجه بسیاری روبرو می گردد. احتمالاً عراقی ها در حال حاضر از تعداد کم لیکن سازمان یافته تر کمونیست های داخلی بیش از شیعه ها و یا کردها ترس به دل راه می دهند.

14- با وجود منطقی بودن، ماهیت فرقه گرایی دگرگونی های اخیر ترکیه سبب افزایش ناآرامی بغداد می گردد. عراق از دیرباز به ثبات ترکیه علاقه مند بوده و همیشه امکان پیشرفت کمونیست ها و حضور چند میلیون کُرد را در آن سوی مرز تحت نظر داشته است. لیکن به این نگرانی های جدی و دائمی باید مسئله شیعه را، نه به عنوان یک مشکل قطعی بلکه به عنوان مشکلی عظیم تر آن هم در دراز مدت افزود.

15- عراقی ها ترجیح می دهند دولتی در ایران روی کار آید که دارای طبع سوسیالیستی ملایم، درون گرا و مسلط بر اوضاع باشد. ولی احتمال روی کار آمدن دولتی اینگونه ای بعید به نظر می رسد، و دولت عراق نیز به هیچ وجه با روی کار آمدن یک دولت نظامی راضی نیست. براساس تجارت آن با شاه، رهبریت می تواند انتظار برقراری روابط معقول، یک دولت مرکزی نسبتا نیرومند، سرکوب کمونیست ها و احتمالاً ساکت نمودن اشتیاق مذهبی را داشته باشد. در مورد نگرانی خطر نظامی بالقوه بعدا می توان فکر کرد.

16- گویا عراقی ها دارند پی می برند که ثبات کشورهای همجوار برای آنها خالی از فایده نیست. این مقدمه مربوط به وضع جاری، که بسیاری از کشورهای دیگر نیز از آن گذشته اند می تواند یک رویداد

ص: 91

احتمالی جالب به حساب آید. که شاه این سلطان ارتجاعی از هر جانشین دیگری بهتر است. شاهان، امیران و سلاطین نیز حداقل در زمان حال همین طور هستند.

17- با فقدان اطلاعات و شواهد جامع، مطالب ذیل را می توان تنها گونه ای تعبیر و تفسیر نامید.

بسیاری از دیپلمات های بغداد نیز با این نظریه موافق هستند ولی این امر نه از اعتبار آن می کاهد و نه به آن می افزاید. لیکن تا زمانی که ارزیابی معقول و نسبتا صحیح باشد، نتیجه گیری نیز غیر منطقی نیست.

- عراق به صورت یک دولت پلیسی در خواهد آمد. نگرانی مربوط به ثبات و امنیت داخلی که همیشه در صدر فهرست مطالب داخلی قرار دارد بخش گسترده تری از جمعیت را در برخواهد گرفت و شدت خواهد یافت. همین وحشت سبب کاسته شدن میزان کنترل سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خواهد گردید.

آنهایی که مستقیما تحت تأثیر واقع نمی شوند به سادگی تغییرات را مشاهده نخواهند کرد، و این وضع ادامه خواهد یافت، مگر آنکه رویدادهای خارجی آنها را کاهش دهد و یا همانطور که قبلاً گفته شد نیازی به آن نباشد. عراق اخیرا نشان داده که مایل است به انزوای خود خاتمه دهد، گذشته از عواملی که منجر به پیدایش این طرز تفکر شده اند، در حال حاضر دلایل بسیاری وجود دارد که بهبود در روابط را با کشورهای دیگر و بخصوص همسایگان عرب توجیه می کند. لیکن این دلایل به تنهایی قادر به از بین بردن تمام مشکلات نیست، اما تأثیر آنها بر خروج عراق از انزوا سرعت خواهد بخشید.

- این روند بخصوص در مورد سوریه صادق است که آغاز هر چند کم معنی جریان یافته است. عکس العمل مربوط به توافق کمپ دیوید نیز قبلاً سبب شده بود که اسد و بکر به آغوش یکدیگر باز گردند، لیکن نگرانی از مشکلات شرقی باید عراق را به حل مسائل خود با غرب تشویق و ترغیب نماید البته کار آسانی نیست و نیابد انتظار موفقیت داشت، لیکن دولت عراق باید فعالانه سعی کند دو کشور را به یکدیگر. نزدیک سازد.

غرب باز هم به صورت مهم ترین جایگزین رابطه ای و تجاری به جای شرق به حساب می آید، و در صورتی که شرق نزدیکتر شود و تلاش بیشتری جهت تقویت تماسها مصرف شود، این موضوع واقعیت بیشتری پیدا می کند.

- گرچه خطر آمریکا نیز کمتر از خطر شوروی تلقی نمی شود، و ممکن است در مرحله اول با نظر مساعد با وی برخورد ننمایند، لیکن سبب می شود که از میزان خصومت آن در ظاهر کاسته شود. پک

طرز برخورد عراق با بی ثباتی در آسیای غربی

4 بهمن ماه 1357 - 24 ژانویه 79 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: طرز برخورد عراق با بی ثباتی در آسیای غربی 1- تمام متن خیلی محرمانه است.

2- مقدمه: تلگرام مرجع به تشریح عکس العمل عراق در مورد مشکلات احتمالی ناشی از رویدادهای ایران و نقاط دیگر در چهارچوب سیاست واقعی پرداخت. بسیاری از ناظران در مورد عمل گرایی فرضی رهبریت عراق اظهارنظر کرده اند، و ما نیز معتقدیم که انعطاف پذیری تاکتیکی و وجود واقعیت های ژئوپلتیک نقش مهمی در تصمیم گیریهای عراق ایفا می کنند. آنچه از یک جهت عملی است از نظر دیگر ممکن است عملی نباشد. جهان بینی عراق شدیدا از ایدئولوژی بعثی متأثر است، و تصمیم گیران عراق که اغلب در امور جهان فاقد تجارب وسیع هستند به رویدادها از ورای پرده ای از شعارها و معتقداتی

ص: 92

می نگرند که نحوه درک آنها را به نحو بسیار بدی جلوه گر می سازد. آنچه در ذیل می آید تلاشی است برای نشان دادن عکس العمل رهبریت عراق در قبال رویدادهای ایران و آسیای غربی.

3- خلاصه: پس از گذشت یک سال اختناق سیاسی در اندرون مرزهای کشورهای همجوار و همسایگان نزدیک، رژیم عراق به توانایی خود در حفظ امنیت داخلی و نیز به کفایت وحدت عربی در برخورد با مشکلات خارجی اعتماد یافته است. عراق با ایجاد چند تغییر آماده شده است سیاست های داخلی گذشته خود را که در گذشته نیز موفقیت آمیز بوده اند دنبال کند. این سیاست ها در برگیرنده سرکوب مخالفت و انحصاری ساختن فعالیت سیاسی واقعی می باشد. در بخش امور خارجی اوضاع منطقه راههای متعددی را در برابر عراق قرار می دهد که این کشور در مورد آنها با مشکلاتی روبرو خواهد بود. معذالک خوش بینی موجود در سیاست خارجی هنوز هم، شاید به طرز غیر واقع گرایانه ای مشهود باشد.

پایان خلاصه 4- کودتای کمونیستی در افغانستان اولین رویدادی است که سبب شد رهبران عراق اساس سیاست داخلی و خارجی خود را مورد تجدیدنظر قرار دهند. به محض ورود تانک ها به کابل، ارتعاش ناشی از آن سریعا در بغداد احساس گردید. دولت عراق با اظهار موضع مشابه مترقی عدم تعهد علی رغم وابستگی سنگین نظامی به شوروی، احساس می کرد که با دولت داوود روابط خوبی برقرار کرده است. سهولت سرنگونی رژیم افغان بدست ارتش آموزش دیده توسط شوروی و کادر کوچکی از کمونیست های محلی به رهبریت عراق درسی داد که قادر به چشم پوشی از آن نبود.

5 - به علت سیاست های متناقض در شاخ آفریقا روابط این کشور با شوروی رو به سردی بود. اما اوگادن و اریتره که از نظر ایدئولوژی بعثی که همیشه خواستار آزادی سرزمین های عربی است عزیز و گرانقدر بود، در رابطه با منافع دولت عراق اهمیت گذرایی یافته بود. لیکن امنیت داخلی همیشه مورد توجه پایان ناپذیر مردانی است که خود از طریق یک کودتای کاملاً سازمان یافته لیکن فاقد پایگاه وسیع به قدرت رسیده اند. کودتای افغان مهم ترین عامل پیدایش عکس العمل وحشیانه عراق بود. علی رغم فقدان نشانه هایی دال بر اینکه کمونیست های عراق در نظر دارند به اقدامات خشونت بار علیه دولتی دست بزنند که از دوستی و صلح مخصوص خود با شوروی برخوردار است، مقامات این کشور 21 تن از پرسنل کمونیست ارتش کشور را اعدام کردند. متقاعدکننده ترین توضیح این حرکت ظاهرا ارسال پیامی توسط عراق به شوروی و نیز حزب کمونیست عراق بوده است.

6- تمایل درونی عراق به گسترش نفوذ شوروی در منطقه و توانایی شوروی در متأثر ساختن رویدادهای داخلی احتمالاً با اخراج سلیم روبی علی از جمهوری دمکراتیک خلق یمن شدت بیشتری یافته است. ظهور عناصر طرفدار مسکو در عدن که عراق سعی داشت با آن مقابله بنماید، نشان داد که جهان عرب نسبت به بیماری افغان مصونیت ندارد. در رابطه با کودتای کابل، دولت عراق ظاهرا نقش یک حامی خشنود را ایفا کرد. در واقع، در همان حال که با رهبران یمن شمالی از عدم اعتماد خود به حکمرانان جمهوری دموکراتیک خلق یمن صحبت می کرد، در تلاش بود تا تحت عنوان اخوت عربی تحریم اتحادیه عربی علیه رژیم عدن را از بین ببرد.

7- لیکن در داخل مقامات به دستگیری، اذیت و آزار و سرکوب کمونیست های محلی پرداختند. و در انجام آن، دولت عراق همان سیاست های امنیتی را در مورد کمونیست ها به اجرا در می آورد که از آنها قبلاً

ص: 93

نیز علیه خطر گروههای نژادی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده بود.

8- شیوع اختناق سیاسی در ایران در سال 1357 جدیدترین رویداد منطقه از نظر عراق بود. ایران و عراق دارای یک مرز بسیار طویل هستند. رژیم عراق به روابط خود با دولت ایران و بخصوص با شاه ارج بسیاری قائل بود. علی رغم نظام سیاسی بسیار متفاوت آن و رابطه صمیمانه شاه با دولت آمریکا، رهبریت عراق در مقایسه با جانشینان دیگر وی را ترجیح می داد. در محافل خصوصی نیز دولت عراق حتی بیش از دولت ما میل داشت شوروی را در رویدادهای ایران دخیل معرفی کند.

9- برای عراق انجام اقدامات داخلی به گونه ای که پاسخگوی برداشت های دولت آن از رویدادهای خارجی باشد امری غیرعادی نیست. در این رابطه، طرز برخورد و سیاست رژیم عراق در قبال جمعیت غالب شیعی بسیار ابهام آمیز بوده است. در این رژیم حمایت سخاوتمندانه از فعالیت های مذهبی شیعه با سرکوب شدید هرگونه ابراز عقیده سیاسی مخالف توأم بوده است. رژیم معتقد نیست که با یک نهاد مذهبی نیرومند شیعه و یا نخبگان سیاسی شیعی سرکوب شده ای روبروست که قادر به مصالحه با آنها نباشد.

عراقی ها همچنین استدلال می کنند که در کشور آنها در اثر مدیریت سوسیالیستی از گرد آمدن ثروت بیش از حد و یا فقر بسیار برخلاف آنچه که تحت رژیم شاه پدید آمده بود، ممانعت به عمل آمده است. علاوه بر این رژیم دارای یک مکانیزم کنترل سیاسی به نام حزب بعث می باشد، در حالی که دولت نیز تجهیزات دیگر مختص به خود را داراست و می تواند در قبال اقداماتی که برای بعضی از گروههای خاص محبوب نیست، حمایت کافی را بسیج نماید.

10- معذالک اخیرا متوجه اقداماتی شده ایم که هدف درازمدت آنها از بین بردن نارضایتی در میان شیعیان است. تحت عنوان سوسیالیسم بعثی، منابع عمران اقتصادی از پروژه های صنعتی ظاهر فریب منحرف و به مسکن، بهداشت، و آموزش و پرورش به منظور نشان دادن علاقه به ایجاد عدالت اجتماعی اختصاص یافته است. طبقات فقیرتر شیعی نیز از این وضع منتفع خواهند شد. قمار ممنوع اعلام شده است.

فعالیت های مذهبی مسیحیان که دارای لحن مذهبی است سرکوب می گردد. مبارزه علیه کمونیست های محلی که در گذشته نیز سعی داشته اند در میان شیعیان به سازماندهی بپردازند، گسترش و شدت یافت و بنا به گزارشها شامل اعدام های جدیدی نیز گردید.

11- حتی پس از شیوع خشونت فرقه گرایی در ترکیه، شواهد موجود حکایت از آن دارد که عراق خود را آماده کرده است تا با شیوع نارضایتی شیعیان ایران به داخل عراق مبارزه نماید. ولی ما فکر می کنیم که سرکوب کمونیست های محلی ناشی از این باور است که حزب توده به طرز موفقیت آمیزی انقلاب را به ملاهای ایرانی آموخته و اگر به کمونیست های عراقی نیز فرصتی داده شود همین کار را در عراق خواهند کرد.

12- تشدید اقدامات امنیتی داخلی از طرف رژیمی که برای توسل به روش های پلیسی به بهانه خارجی نیاز ندارند، در پاسخ به بی ثباتی منطقه ای امری عادی است. عراق در سیاست خارجی خود ظاهرا به رشد خطر نفوذ شوروی از کابل تا آدیس آبابا پی برده ولی نمی داند که چگونه باید در برابر آن پاسخ و عکس العمل نشان دهد. آزادی از سلطه بیگانه یکی دیگر از شعارهای مهم بعثی است، و تمام قدرت های بزرگ را خطری در قبال حاکمیت ملل عربی به حساب می آورد. آنچه عراق نمی خواهد احتمالاً تزریق نفوذ متقابل آمریکایی است. گذشته از سؤظن عمیق دولت عراق نسبت به اهداف آمریکا،

ص: 94

عراقی ها ظاهرا به این نتیجه رسیده اند که بازگشت و یا حضور جدید دولت آمریکا در نقاط تحت نفوذ شوروی به شوروی و هم پیمانانش بهانه ای خواهد داد تا نفوذ خود را گسترش دهند. برعکس، صدام حسین از اصول و عقاید عدم تعهد و چند قطبی قدرت به عنوان وسیله ای در ممانعت از گسترش نفوذ قدرت های بزرگ یاد کرده است 13- عکس العمل عراق در برابر سفر یک اسکادران اف - 15 به عربستان سعودی حکایت از همین معنی دارد. علیرغم تمایل دولت عراق به بهبود روابط با عربستان سعودی، عکس العمل عمومی آن شدیدا منفی بود. در یک سرمقاله که ظاهرا نشانگر طرز تفکر عالی رتبه ترین مقامات رژیم عراق است، روزنامه حزب بعث این سفر را «تحریک و پوشش مداخله ای نامید که سرانجام به صورت نظامی در خواهد آمد و راه را برای نفوذ امپریالیست و صهیونیست هموار خواهد کرد، و با تحمیل حمایت و ایجاد شکاف در موضع عربی اهداف تهاجمی و توسعه طلبانه دشمنان ملل عربی را تحقق خواهد بخشید.» به طور کلی این سرمقاله به دیگران در برابر تلاش های دولت آمریکا به منظور بهره برداری از بی ثباتی منطقه در جهت جبران شکست های وارده بر منافع آمریکا در اجلاسیه عربی بغداد هشدار داده است. این سرمقاله عناصر اصلی این تلاش را ایجاد تفرقه در صفوف اعراب عنوان کرده است.

14- در تطبیق ایدئولوژی بعثی و خطری که بی ثباتی منطقه در جهت افزایش مداخله قدرت های بزرگ ایجاد می کند، عراق ترجیح می دهد که نسبت به اوضاع سریعا رو به دگرگونی آسیای غربی پاسخی نشأت گرفته از ناسیونالیست عربی ارائه دهد. در قبال حرکت های سیاسی مصر و سقوط جبهه متحد عربی در برابر اسرائیل نیز به سیاست جدیدی نیاز پیدا کرده است. در تاریخ یکم مهر ماه، شورای فرماندهی انقلابی از یک ابتکار در سیاست خارجی عراق به منظور مبارزه علیه قرارداد کمپ دیوید پرده برداشت.

عظیم ترین اهداف بیان شده آنان یعنی حضور نظامیان عراق در ارتفاعات جولان و کمک جنگی سالانه 9 میلیارد دلاری، و وقایع بعدی نشان داد که رهبریت عراق ضرورت انعطاف پذیری را دریافته و قادر است زمان بندی آن را موذیانه تعیین نماید. اجلاس بغداد، ترک مخاصمه عراق - سوریه و بهبود در روابط عراق و همسایگان عرب محافظه کارش نتایج ناشی از این درک و برداشت بوده است. در همان حال که به پیروی از روش ارتدادی و شرقی خود ادامه می داد، دولت عراق برادران عرب دارای نظام های مختلف سیاسی را به صبر و بردباری بیشتر دعوت کرده است.

15- سیاست انعطاف پذیری جدید عراق (که به نظر ما از حکم میانه روی بهتر است) در متحد ساختن اعراب علیه قرارداد کمپ دیوید موفقیت بیشتری نشان داد و به عنوان یک ضد حرکت در ایجاد بی ثباتی در آسیای غربی ظهور نکرد. معذالک، نخبگان مادی گرا و سوسیالیست عراق در موضعی هستند که اگر بخواهند، می توانند با سنت گرایان و تجارت پیشگان شبه جزیره عربی و خلیج در ممانعت از گسترش بیماری که ممکن است برای همه آنها مضر باشد همکاری نمایند. این فاجعه چه دارای ترکیب تعصب گرایی مذهبی، اعتراض و اجتماعی و یا نفوذ شوروی باشد. به هر حال برای رژیم های عربی خواستار وضع موجود که عراق نیز در زمره آنها درآمده خطرناک تلقی می گردد.

16- تأثیر آنها بر سیاست دولت آمریکا: عکس العمل عراق در رابطه با بی ثباتی منطقه ای برای ما قابل تحمل نیست، البته در صورتی که توجه بسیاری به آن معطوف داریم. از نظر داخل، ما باید انتظار تداوم تخلف از حقوق بشر را که شاخص اصل رژیم های تمام تاریخ عراق بوده را داشته باشیم، لیکن این تخلف

ص: 95

در رژیم کنونی از سنگدلی و نظم بیشتری برخوردار خواهد بود. از طرف دیگر، مجمع حقوق بشر در رابطه با مسکن، ایجاد کار بیشتر، آموزش و پرورش و بهداشت بهتر افزایش خواهد یافت چون برنامه ریزان سوسیالیست عراق بر نیازهای انسانی تأکید بسیار کرده اند. از نظر خارجی، عراق سعی خواهد کرد طبق نظریه خود در مورد مسائل فلسطین و خلیج اعراب را متحد سازد. و همین کار بیش از همه به ضرر ما خواهد بود. به احتمال بسیار عراق در قبال اعمال نفوذ آمریکا در منطقه عکس العمل نشان خواهد داد.

عکس العمل های عمومی آن در رابطه با حرکات مشابه شوروی، که عراق از نظر نظامی به آن وابسته است، ضعیف تر خواهد بود، اما عراق سعی خواهد کرد با اقدامات مشترک عربی نفوذ شوروی را محدودتر نماید.

سیاست عراق در قبال کردها

10 خرداد 1358 - 31 می 1979 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1204 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی عطف به: گزارش شماره 1179 کردها و مسکو موضوع: سیاست عراق در قبال کردها 1- (خیلی محرمانه) گزارش مرجع، که از نظر ما بسیار خوب بود، اظهار می دارد که «سفارت آمریکا در بغداد معتقد است که عراقی ها مشکل موجود را به این امید که خودبخود از بین برود نادیده می گیرند.» با وقوف به مشکلات موجود بر سر راه بیان خلاصه چند مطلب پیچیده در چند صفحه، در رابطه با این نحوه برداشت از نظرات دفتر حفاظت منافع آمریکا شگفت زده شده ایم. سیاست عراق یک سیاست نادیده گیری توأم با محبت نیست بلکه طی آن نیروهای نظامی خود را با سیاست های اقتصادی سخاوتمندانه ای در مناطق کردنشین بکار گرفته است. به نظر ما گزارش سال گذشته سرویس اطلاعاتی آمریکا همین مسئله را تداعی می کند و مایلیم در این زمینه بخصوص به پیام های زیر توجه بیشتری معطوف شود: 1977 بغداد الف - 62، 1978 بغداد 565، 1978 بغداد 1227، 1978 بغداد 2440، بغداد 406، بغداد 589، بغداد 648، بغداد 668، بغداد 857، بغداد 877، بغداد 929، و بغداد 972.

2- (خیلی محرمانه) دفتر حفاظت منافع آمریکا در موقعیتی قرار ندارد که بتواند اظهار دارد که شوروی سیاست عدم مداخله خود را در مناطق کردنشین حفظ کرده است. ولی از نقطه نظر بغداد، چنین به نظر می رسد که روسها از برهم زدن ثبات رژیم کنونی ایران سود می برند و روابط دیرین حزب توده و اکراد ممکن است وسیله مفیدی برای اجرای این سیاست باشد. علاوه براین، در دوران جاری سرکوب حزب کمونیست عراق توسط حکومت این کشور، مسکو ممکن است حداقل خواسته باشد امکانات ایجاد وقایع ناگوار در کردستان عراق را توسط خود به بغداد گوشزد نماید. گذشته از آنکه روسها فعالانه به جدایی طلبان کردستان عراق یا ایران کمک می کنند، بسیاری از ناظران این گونه کمک های شوروی در این منطقه را سرسری می گیرند و عراقی ها به ادعاهای شوروی مبنی بر عدم مداخله در این منطقه اعتبار چندانی نمی دهند.

3- (خیلی محرمانه) گزارش رادیوی ملی ایران نیز از «بغداد» به عنوان رهبر جبهه پایداری یاد می کند.

«در حالیکه دولت ایران کلاً با سیاست های جبهه پایداری موافق است و نقش عمده ای در مخالفت با قرارداد صلح مصر و اسرائیل ایفا کرده است، لیکن عراق دیگر عضو کنفرانس نیست چون پس از خروج از آن بار دیگر به آن نپیوسته است. مک

عراق و ترکیه: همکاری در مورد مسئله کردها

ص: 96

30 خرداد 1358 - 20 ژوئن 79 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1334 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: عراق و ترکیه: همکاری در مورد مسئله کردها 1- (تمام مطلب خیلی محرمانه است) 2- مقام سیاسی سفارت ترکیه در تاریخ 24 خرداد ماه اظهار داشت که دولت ترکیه ظاهرا در مخالفت خود با همکاری با دولت عراق در مورد مسئله کردها (تلگرام مرجع) تجدیدنظر کرده است. منبع مزبور اظهار داشت که افزایش میزان ناآرامی کردها در شرق ترکیه احتمالاً سبب شده است که آنکارا از پیشنهاد عراق استقبال نماید.

(تذکر: علاقه ترکیه به جلب کمک های مالی عراق نیز احتمالاً در این تجدیدنظر نقش مهمی داشته است.) ترکها استقرار افسران رابط عراقی را در خاک ترکیه و در مجاورت مرز عراق پذیرفته اند، و افسران رابط ترکیه نیز به شمال عراق فرستاده خواهند شد. منبع اظهار داشت که ترکها علاوه بر این پیشنهاد پیشین مربوط به آموزش افسران عراق در مدرسه امنیتی ترکیه را که نپذیرفته بودند اکنون «مورد تجدیدنظر» قرار داده اند. در مورد این موضوع هنوز تصمیمی اتخاذ نشده است، لیکن مقامات ستادی ترکیه که با عراقی ها در آنکارا ملاقات کرده اند قول داده اند که تا حد امکان این مسئله را پذیرا شوند. مقام سفارت گفت که هنوز در نتیجه این گفتگوهای نویدبخش نفع مالی نصیب ترکیه نشده است، لیکن وی در نتیجه مشاهده پاسخگویی عراق به نگرانی های ترکیه در این مورد نیز امیدوار است.

3- منبع اظهار داشت که انعطاف پذیری جدید دولت متبوع وی در مورد مسئله کردها در طول سفر اخیر معاون وزیر خارجه ترکیه آکان به ایران در اواخر اردیبهشت ماه نیز مشهود بوده است. گرچه سفارت هنوز اطلاعاتی مربوط به توافق های انجام شده در تهران بدست نیاورده، ولی منبع مزبور مطمئن است که ترکها حداکثر تلاش خود را به کار گرفته اند تا در مورد منطقه مرزی سه جانبه حداکثر همکاری مبذول گردد. پک

عراق و اردن روابط خود را «بهبود» می بخشند

11 مهره ماه 1357 - 3 اکتبر 1979 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2092 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: عراق و اردن روابط خود را «بهبود» می بخشند 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- فالح طویل سفیر اردن گفت که در سفر اخیر خود به امان در اوایل مهر ماه شنیده است که دولت اردن در نظر دارد به منظور «بهبود» روابط خود با عراق، ایجاد «کمیته های مشترک» را درخواست نماید. گرچه این نظریه اردن هنوز بطور رسمی به عراقی ها اعلام نشده، طویل ادعا می کند که دولت عراق این پیشنهاد را خواهد پذیرفت. چون این روزها همه دارای کمیته های مشترک هستند. دولت اردن ظاهرا در نظر دارد آنها را مانند کمیته های مشترک اردن و سوریه تشکیل دهد، لیکن طویل نمی توانست (یا نمی خواست) در مورد حوزه مسائل مورد نظر برای کمیته ها گفتگو نماید.

3- در تشریح این مطلب که دولت اردن به وسیله توجه دولت عراق به گسترش روابط دو کشور به این کار ترغیب شده، طویل اظهار داشت که رویداد اخیر نشانگر اهمیتی است که دولت اردن برای این موضوع

ص: 97

قائل است. در سال 1335 پدر شاهزاده رعد یعنی زید 2000 جریب زمین را در ابوغریب (در خارج از بغداد) خریداری کرد و پس از آن مجبور شد این زمین را به همراه حساب بانکی نیم میلیون دیناری خود به دنبال انقلاب ضد هاشمی QUTI رها سازد. تقاضاهای مکرر زید و رعد به رهبران عراق مبنی بر بازگرداندن این املاک برآورده نشد، تا اینکه صدام حسین رئیس جمهور شد. شاهزاده رعد بار دیگر تقاضای خود را در اواخر تابستان مطرح کرد و صدام حسین نیز به وی اطلاع داد که زمین مزبور و پول مذکور آزادانه در اختیار وی قرار دارد. طویل گزارش داد که کاخ از پاسخ سخاوتمندانه صدام، بخصوص که اعضای اخراجی خانواده سلطنتی عراق را نیز در بر می گرفت خوشحال شده است.

4- اظهارنظر: دولت عراق به جلب توجه اعراب و دیگر کشورهای غیرمتعهد با استفاده از چاپلوسی و منابع مالی ادامه می دهد تا بتواند در کنفرانس ها و گردهمایی های آتی بین المللی از آنها استفاده کند.

برآورده کردن تقاضای خانواده سلطنتی در اردن بدون شک راه بی دردسری است در جهت افزایش قروض اردن، در عین حال این امر تلاش اردن را در جهت تضمین مکان مورد توجه خود در میان اعراب تحقق می بخشد. گرچه طویل قبلاً در پست های خود به امور سیاسی وزارت خارجه اردن دسترسی نداشت، ولی در پست کنونی سفارت ظاهرا به طرز تفکر اخیر اردن در مورد عراق واقف است. علی رغم گزارش علنی دولت اردن مبنی بر بهبود در روابط با عراق، پیشنهاد ایجاد کمیته مشترک از نظر ما بیشتر جنبه ظاهری دارد تا جنبه حقیقی و واقعی. پک

نظریات مربوط به اجلاس عربی

4 اکتبر 79 - 12 مهر ماه 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2093 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: نظریات مربوط به اجلاس عربی 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- تقاضای شاهحسین در تاریخ 8 مهر ماه مبنی بر تشکیل اجلاسیه عربی عکس العمل رسمی عراق را تحریک نکرده لیکن فرصتی برای جامعه دیپلماتیک بغداد پیش آورده تا در مورد آن اظهارنظر نمایند.

همکار لیبیایی ما مدعی است که حسین موافق با شرکت در اجلاس دیگری است آن هم مشروط براینکه در آن اجلاس فقط به مسئله لبنان پرداخته شود.

3- طبق سؤظن ما عراق مایل است بغداد محل اصلی برگزاری اجلاس عربی باشد، چون موقعیت درون عربی عراق حائز اهمیت بسیار است. برگزاری اجلاس جدید در جایی دیگر غیر از بغداد سبب می گردد که وجهه عراق به عنوان رهبر اردوی عربی ضد کمپ دیوید از بین برود. لیکن از آنجا که قطعنامه های بغداد خواستار تشکیل اجلاس سالانه شده است، عراقی ها می توانند بدون مصالحه پیرامون منافع خود به وظایف خود عمل کرده و در اجلاس تنها یک موضوع (مسئله لبنان) را عنوان کنند تا با سیاست کلی اعراب و بخصوص نپذیرفتن قرارداد کمپ دیوید که در نوامبر گذشته مطرح شده بود، تداخل ننماید. پک

انزوای عراق از کنفرانس طائف

ص: 98

24 اکتبر 79 - 2 آبان 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2237 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: انزوای عراق از کنفرانس طائف 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- دیپلمات های عربی در بغداد ارتعاشات ناشی از انزوای دولت عراق از کنفرانس وزیران خلیج در طائف را که در 24 مهر ماه تشکیل شده بود، احساس می کنند. معاون نخست وزیر و وزیرخارجه کویت در تاریخ 28 مهر ماه سفر کوتاهی به بغداد انجام داد تا بنا به درخواست همکاران خود در خلیج دولت عراق دلجویی نماید. وی بنا به گزارش اظهار داشته است که گرچه دولت های خلیج مایل به استفاده از دیدگاههای عراق در کنفرانس بوده اند، ولی به این نتیجه رسیده بودند که حضور عراق توجه ایرانیها را به خود جلب و کنفرانس را از لحن و رنگ ناشایست ضد ایرانی برخوردار خواهد کرد. تنها راه جلوگیری از این کار مستثنی ساختن عراق از کنفرانس بوده است. کویت به عراق اطمینان داده است که مسئله امنیت خلیج با جدیت مورد بحث قرار نگرفته است، بنا به گزارش، وی به صدام گفته بود که مسئله امنیت خلیج باید در حضور دو قدرت بزرگ نظامی منطقه یعنی ایران و عراق مطرح گردد.

3- در مصاحبه روز بعد باالثوره، وزیر خارجه سعدون حمادی اظهار داشت که گرچه عراق مخالف بهبود روابط کشورهای عربی با یکدیگر نیست، ولی هنوز هم مخالف تشکیل «بلوک عربی» می باشد.

گرچه این بیانات در متن کلی مذاکرات خلیج و جامعه اروپایی مطرح شده بود (که عراق را نیز در بر می گیرد) همکاران عرب ما در اینجا معتقدند که حمادی از منزوی شدن خود در اجلاس مزبور اظهار نارضایتی کرده است.

4- اظهارنظر: درست است که عراقی ها باید از توضیحات ارائه شده راضی باشند، لیکن ظاهرا از اینکه به عنوان رهبر خلیج با آنها برخورد نشده اظهار ناراحتی می کنند ولی عراق احتمالاً این ناراحتی خود را پنهان خواهد کرد. عراق که خود را حامی خلیج اعلام کرده است، اجازه نخواهد داد که انزوای وی از طائف تأثیر منفی بر روابطش با دیگر اعضای خلیج بگذارد. پک

بازدید شاه حسین از بغداد عطف به: بغداد 2092

28 اکتبر 79 - 6 آبان 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2258 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: بازدید شاه حسین از بغداد عطف به: بغداد 2092 1- (طبقه بندی نشده) شاه حسین به همراه نخست وزیر بدران، رئیس دربار شرف و وزیر مشاور در امورخارجه ابراهیم در تاریخ 2 - 1 آبان ماه از بغداد بازدید نمود. در این توقف که کمتر از 24 ساعت به طول انجامید (ولی رسما توقف «دو روزه» عنوان گردید) صدام و شاه حسین پس از صرف ناهار به مدت دو ساعت و نیم با یکدیگر ملاقات نمودند. نمایندگان طرف عراقی عبارت بودند از نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب عزت ابراهیم، وزیر خارجه حمادی، دبیرکل شورای فرماندهی انقلاب سرهنگ طارق حمید العبدالله. مطبوعات حاضر بودند لیکن حجم گزارشاتشان چندان نبود و تنها فهرست کلی موضوعات مورد بحث را گزارش کرده بودند که عبارتند از: مسائل جاری عربی، تقویت روابط دوجانبه و هماهنگی دوجانبه به نفع ملل عربی، سخنرانی کوتاه قبل از عزیمت حسین تنها حاوی اشاره ای به

ص: 99

همکاری اعراب در اجلاس آتی بود.

2- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: پس از تعمق قابل ملاحظه در میان همکاران عربی در مورد نتیجه احتمال سفر حسین، فقدان اطلاعات جامع و قاطع، که برای دستگاههای شایعه پراکنی حائز اهمیت است، نشان داد که این وضع چندان رضایت بخش نیست. عدم صدور بیانیه مشترک (که معمولاً وسیله اعراب بازدیدکننده استفاده نمی شود مگر آنکه موضوع مهمی مورد نظر باشد) و این واقعیت که از سفیران عربی برای استقبال از حسین و شرکت در ضیافت شام صدام دعوت نشده بودند، چنین می نماید که این دیدار کاملاً براساس روابط دو جانبه صورت گرفته است. دریافته ایم که دولت اردن خواستار بهبود بیشتر «روابط از طریق ایجاد» کمیته های مشترک شده است، عدم انتشار اطلاعیه در این خصوص حکایت از آن دارد که عراقی ها یا از این نظریه چندان حمایت نکرده و یا آن را رد کرده اند. تعمق های دیگر نشانگر نقش میانجی گری ناموفق حسین بین سوریه و عراق است. سفر دو روز قبل وی به دمشق این نتیجه گیری را اجتناب ناپذیر می سازد. اطلاع یافته ایم که موضوع روابط عراق و سوریه مورد بحث قرار نگرفته، ولی ممکن است براساس تک به تک مطرح شده باشد.

3- (خیلی محرمانه) پذیرش این مسئله که موضوعات مورد بحث این ملاقات را مواضع هماهنگ اجلاس آتی عربی و اوضاع جنوب لبنان تشکیل می داده اند، معقول تر به نظر می رسد. هنوز نتوانسته ایم با اردنی های مستقر در اینجا گفتگو نماییم تا ببینیم آیا آنها می توانند بعضی از برداشت های منفی را خنثی سازند و معتقدیم که بهترین اطلاعات را می تواند از طریق امان بدست آورد. پک

بازدید عرفات از عراق

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2280 خیلی محرمانه به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی - با اولویت 30 اکتبر 79 - 8 آبان 1358 موضوع: بازدید عرفات از عراق 1- (طبقه بندی نشده) یاسر عرفات رهبر ساف در تاریخ های 7 - 5 آبان همراه با دبیرکل جبهه آزادیبخش عربی عبدالرحیم عمر و سرپرست روابط خارجی فتح یعنی محمد ابومیضر از بغداد دیدار کردند. معاون نخست وزیر و سرپرست فرماندهی ملی فلسطین و دفتر نبرد مسلحانه نعیم حداد میزبان رسمی عرفات و تنها عراقی بود که در ملاقات چهار ساعت و نیمه با صدامحسین حضور داشت.

2- (خیلی محرمانه) عرفات در آبان 1357 به عراق آمده بود تا در اجلاسیه بغداد شرکت جوید، و بار دیگر در فروردین ماه در اجلاس پیگیری وزیران شرکت کرده بود. لیکن این اولین سفر وی در طول چند سال گذشته در مورد روابط دوجانبه می باشد. در مقایسه این سفر با سفرهای قبلی باید یادآور شویم که نماینده جبهه آزادیبخش عربی در اینجا برعکس همیشه که یکی از فلسطینی های «رام شده» عراق بود، این بار به عنوان عضو هیئت نمایندگی ساف شرکت کرده است. در واگذاری مسئولیت های میزبانی به حداد، ظاهرا دولت عراق سعی کرده است که عرفات را به عنوان رئیس کشور نپذیرد که این موضوع مخفی نخواهد ماند.

3- (خیلی محرمانه) گرچه در مورد ملاقات صدام با عرفات اطلاعات چندانی به ما نرسیده ولی زمان غیرعادی که آن توجه قابل ملاحظه ای را بخود جلب کرده است. اعلامیه های عمومی نشان از آن دارد که موضوع اصلی این ملاقات «ایجاد هماهنگی» در تدارک اجلاسیه عربی بوده است، درست مانند ملاقات

ص: 100

هفته گذشته شاه حسین موضوع آشکار دیگری که باید درک شود مسئله منازعه و مشاجره عراق و سوریه است که در متن مسائل داخلی اعراب سبب منزوی شدن عراق (و حتی اردن) از کنفرانس طائف 24 مهر ماه گردید.

4- (خیلی محرمانه) مقایسه متون تهیه شده از مصاحبه تلویزیونی عرفات توسط صدای فلسطین و آژانس خبری بین المللی نشان می دهد که لبنان مهم ترین موضوع مورد بحث بوده است. عراق ظاهرا بر برنامه کار محدود اجلاسیه عربی (مرجع ج) پافشاری می کند. اما با قضاوت پیرامون اظهارات صدای فلسطین، عرفات نیز شدیدا با عراق در این مورد مخالفت می ورزد.

5 - (خیلی محرمانه) دیگر نگرانی قابل ملاحظه عراق بدون شک لغزش تدریجی و غیرقابل پذیرش عرفات در جهت میانه روی است که در ابتکارات اروپایی وی نیز مشهود است. بسیاری از همکاران دیپلماتیک ما فرض را بر آن قرار داده اند که از عرفات خواسته شد که به «اصول بغداد» پای بند باشد، و در مذاکرات مربوط به خاورمیانه جبهه متحد را حفظ نماید.

به همین ترتیب، ما معتقدیم که عرفات نماینده جبهه آزادیبخش عربی را همراه آورده است تا اعتبارات خود را در رابطه با تندروی ثابت کند. در واقع، شایعات جاری حکایت از آن دارند که ملاقات های صدام و عرفات و شاهحسین و صدام موجب خواهد شد که اجلاسیه عربی قطعنامه های بغداد را بار دیگر تأیید کرده و اتحاد اعراب را در برابر قرارداد کمپ دیوید و پیمان ناشی از آن نشان دهد.

6- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: در مورد موضع عرفات و حسین در مورد هدف مذاکراتشان در قبال مذاکرات خودمختاری تفسیرهای بسیار لیکن نادرستی شده است. بسیاری معتقدند که این مذاکرات سرانجام موجب پدید آمدن یک فرمول مشترک مذاکراتی خواهد شد، اما اعتراف می کنند که نه تنها با عراق به شدت مخالفت خواهد شد، بلکه وضع جاری مذاکرات خودمختاری زمن پیدایش ابتکار اردن / ساف را نامناسب می سازد. پک

عراق و سوریه

اسد وارد بغداد می شود

27 خرداد 1358 - 17 ژوئن 1979خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 13130 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: اسد وارد بغداد می شود 1- رسانه های عراق در مورخه 17 ژوئن پس از ورود اسد رئیس جمهور سوریه عصر دیروز مملو از اخبار مربوط به «اتحاد» بودند. روزنامه ها پر است از عکس های اسد و میزبانان عراقی و پوشش کلی خبر در حد بالایی است اگرچه به جزئیات مربوط به مطالب مورد مذاکره در ملاقات عصر روز 16 ژوئن پرداخته نشده است. روز اول سفر به واسطه درگیر بودن با مراسم استقبال در فرودگاه (که اسد از سوی بکر رئیس جمهور مورد استقبال قرار گرفت) ملاقات صدامحسین با اسد، اولین جلسه کمیسیون عالی سیاسی (متعاقب آن برگزاری کنفرانس مطبوعاتی) و ضیافتی به میزبانی بکر که در آن مقامات عالی رتبه و هیئت های دیپلماتیک حضور داشتند، نسبتا فشرده بود.

2- اگرچه اظهارنظرهای تفصیلی در خصوص پی آمدهای احتمالی گفتگوهای جاری مطرح نشده است، سعد قاسم حمودی طی اولین جلسه توجیهی برای ارباب جراید، عقیده عراق را مبنی بر اینکه اتحاد

ص: 101

دو حزب بعث سنگ بنایی است که اتحاد دو کشور باید بر آن اساس قرار گیرد، مورد تأکید قرار داد.

(نظریه: بنابراین چنین به نظر می رسد که اسد هنوز باید در مورد این نکته عقب نشینی کند). نکته مهم دیگر اظهارات بسیار محتاطانه اسد قبل از دور مذاکرات بود که در تلویزیون عصر عنوان گردید و در روزنامه الثوره بدون هیچ نظریه ای درج گردید. اسد از روی وظیفه شناسی تلاش می کند تا در مورد مسئله اتحاد سرسخت به نظر برسد اما در پایان سخنانش به نظر می رسد که از رفتار عجولانه اجتناب می ورزد. او متذکر می شود که این روند به طول خواهد انجامید و اینکه نباید هیچ «نقطه خالی» در روند نهایی اتحاد باقی بماند و نیز احتمالاً فقط یک مکانیسم که منجر به اتحاد واقعی می شود می تواند طی گفتگوهای جاری پایه ریزی گردد. اسد چنین نتیجه گیری کرد که پی آمد نهایی این دور از گفتگوها هنوز در حال بحث و فحص قرار دارد. (نظریه: در تلویزیون بکر رئیس جمهور عراق به نظر رسید از اظهارات اسد دلگیر شده باشد و تلاش می کرد غیر علاقه مند به این صحبت ها جلوه کند گویی که توجهی به سخنان او نمی کرد).

3- نظریه: البته خیلی زود است که پیش بینی نمود آیا مصالحه واقعی بین شوروشوق عراق برای اتحاد و برخوردهای محتاطانه سوریها بروز خواهد کرد یا خیر. قرار است ملاقاتی در صبح روز 17 ژوئن بین اسد، بکر و صدام صورت بگیرد که طی آن احتمالاً در خصوص فاصله ای که می تواند برای گفتگوهای جاری مانعی ایجاد کند، تصمیم گیری خواهد شد. حتی منابع پر حرف بغداد معمولاً در خصوص پیش بینی نتایج این مسئله مردد هستند.) پک

مذاکرات اتحاد بین عراق، سوریه: یک ارزیابی

اول تیر 1358 - 22 ژوئن 79خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در دمشق به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: مذاکرات اتحاد بین عراق، سوریه: یک ارزیابی 1- (تمام متن خیلی محرمانه می باشد) 2- خلاصه: اگر چه ثمره چندانی از آخرین ملاقات اسد - بکر در بوجود آوردن اتحاد بین سوریه و عراق انتظار نمی رفت ولی نبودن کوچکترین اثری از چهارچوبی استوار بر اساسنامه ناظران را در اینجا تقریبا به تعجب واداشته. بنا به اظهارات یک ناظر این ملاقات همان طور که آغاز شده بود یعنی با یک «اعلامیه برای اتحاد» به پایان رسید. مسئله اتحاد حزبی تکیه کلام دو طرف بود و عراقی ها تقصیر عدم پیشرفت را به گردن طرف مقابل می انداختند و اسد سرسختانه از دادن کوچکترین امتیازی امتناع می ورزید. به نظر ما این فرماندهی مشترک سیاسی چیزی بیش از یک کمیته عالی سیاسی شبیه به همان قرارداد همکاری مشترک که در اکتبر 1978 بوجود آمد نیست بلکه اسم دیگری برآن گذاشته اند.

تصمیمات اضافی جهت سازماندهی دوباره حزب و کمیته ها مبتنی بر اساسنامه و یک فرماندهی نظامی به نظر ما راه به جایی نمی برد. مهم ترین مسئله در حال حاضر این است که این نزدیک شدن مجدد سوریه و عراق قبل از آنکه اختلافات قدیمی آنها دوباره چهره خود را نمایان سازد چه مدت طول خواهد کشید.

پایان خلاصه.

3- زمینه: قبل از عزیمت اسد به بغداد در تاریخ 16 ژوئن برای ملاقات با بکر، بیشتر ناظران آگاه در دمشق اعلام موافقت در مورد یک فرمول برای وحدت قانون اساسی بین سوریه و عراق را پیش بینی نموده بودند ولی اتحاد دوباره دو جناح بعث، که از سال 1965 تاکنون از هم جدا هستند، مشکل ترین مسئله

ص: 102

جهت مصالحه دو طرف می باشد. این کاملاً آشکار بود که عراقی ها فشاری را در جهت اتحاد حزبی که بعدا حزب متحد شده را به طور مؤثر زیر کنترلشان بیاورد اعمال خواهند نمود بالعکس سوری ها که کاملاً از مقصد عراق آگاه بودند مصممانه برای دور نگهداشتن عراقی ها از این موضوع حساس به بغداد رفتند.

4- یک خبرنگار مطلع به ما گفته است که در طول سفر طارق عزیز یکی از اعضای شورای فرماندهی انقلاب عراق به دمشق درست قبل از ملاقات بغداد، او تمایل شدید عراق را در مورد حضور عبدالله الاحمر معاون دبیرکل فرماندهی ملی سوریه به همراه اسد با داشتن اختیار کامل برای مذاکره و گرفتن تصمیم در مورد اتحاد دوباره حزب اعلام نمود. ولی این تقاضا از جانب اسد با این پاسخ که او خود قادر به گرفتن هرگونه تصمیم در این زمینه است رد شد. در همین ضمن او (اسد) تقاضای خودش را به عزیز اعلام کرد: که تحت هیچ شرایطی هیئت اعزامی سوریه با اعضای فرماندهی ملی عراق و خصوصا با میشل عفلق که یکی از پایه گذاران حزب بعث می باشد ملاقات نخواهند نمود بنا به گزارشات رسیده عزیز از این ملاقات ها به عنوان یک گام عمده جهت آشتی دوباره یاد کرده است.

5- کنفرانس: در یادداشت شومی که اسد و همراهانش در تاریخ 16 ژوئن برای بغداد به جای گذاردند بنا به گزارشات، عراقی ها فرمول های متعددی را جهت ترغیب نمودن اسد برای اتحاد حزبی و وحدت ارائه نموده اند طبق گزارشات رادیو مونتکارلو (آسوشیتدپرس لویس فارز، 30خبرنگار آسوشیتدپرس لویس فارز) که همراه اسد به بغداد رفت عراقی ها با ارائه برنامه توسعه 5 ساله -86 - 1981) خود نشان دادند که مبالغ چشمگیری سرمایه به سوریه اختصاص داده اند به علاوه آنها پیشنهاد نمودند که اسد رئیس جمهور دو دولت متحده شده و همچنین صدام و بکر هم معاونین او باشند. بالاخره بنا به گزارشفارز نکته ای که باعث نگرانی اسد شد پیشنهاد عراقی ها مبنی بر برگزیده شدن اسد و بکر به عنوان معاون دبیر کل حزب و میشل عفلق به عنوان دبیرکل حزب متحد بود.

6- فارز می گوید که عراقی ها اتحاد حزبی را شرط اصلی پیشرفت در جبهه های دیگردانسته از دادن هرگونه امتیاز خودداری می کردند. و اسد نیز از موضع خود تکان نخورد و نتیجه غیرقابل اجتناب پدید آمد:

از آنجایی مذاکرات کاملاً روشن بود که چنین مسئله ای مهم ترین مانعی خواهد بود که جلوی پیشرفت مذاکرات را حداقل بر روی کاغذ خواهد گرفت. ما از مطالب گفته شده به وسیله بکر در طول مذاکرات که در آنها از احتیاج برای اتحاد حزبی و وحدت قانون اساسی ذکر شده بود تعجب کردیم، و در مقابل آن اسد با دقت کامل از ذکر هرگونه مطلبی در رابطه با اتحاد حزبی اجتناب می ورزید.

اطلاعیه تصمیمات:

7- فرماندهی متحد: فرماندهی متحد که در اطلاعیه سیاسی مشترک 19 ژوئن سفارش شده بود ما را تکان داد زیرا این اطلاعیه چیزی بیش از تغییر نام کمیته عالی سیاسی که به موجب قرارداد اکتبر 1978 برای اتخاذ همکاری های ملی مشترک بوجود آمده بود، نبود. گرداننده وزارت امورخارجه در امور مربوط به غرب اروپا به ما گفت که اسد حتی تمایلی جهت معرفی اعضای فرماندهی مشترک نداشت ولی مطالبی در این مورد ابراز داشت و این هم احتمالاً به خاطر وانمود کردن پیشرفت در مذاکرات بوده است. با در نظر گرفتن مسئولیت های اضافی که به این کمیته محول گردیده است، این مسئولیت ها چیزی بیش از

ص: 103

دوباره تغییر دادن عبارات قرارداد عملکرد مشترک نمی باشد.

کمیته اتحاد حزبی:

محمد حیدر رئیس سوری این کمیته می باشد که هم عضو حزب ملی بعث و هم فرماندهی منطقه ای می باشد، خبر داریم که به اسد هم نزدیک می باشد وی در ژانویه 1979 به پرسنل تحت تعلیم حزب گفته است که آنان نباید در مورد اتحاد با عراق ناراحت باشند زیرا این مسئله هیچ گاه به وقوع نخواهد پیوست.

دیر یا زود سوریه دوباره با عراق به حالت جنگ در خواهد آمد. موضوع روشن است که هیچ گونه پیشرفتی از این کمیته حاصل نخواهد شد.

کمیته اساسنامه و فرماندهی نظامی واحد:

همانطور که قبلاً گزارش داده شده است مذاکرات حتی قبل از آخرین کنفرانس بر سر فرمول وحدت قانون اساسی در جریان بوده است. این مذاکرات بدون هیچ گونه شکی به طور نامحدود تا جایی که دو طرف بتوانند یک مصالحه آبرومندانه را تدارک ببینند ادامه خواهد یافت. گرداننده امور اروپای غربی وزارت امورخارجه براساس اطلاعات مناسبی که بدست آورده ما را مطلع نموده است که تأسیس فرماندهی نظامی واحد و مذاکرات بر سر مسئله رهبری نظامی بی معنا می باشد و راه به جایی نمی برد.

هیچ کدام از سربازان عراقی اجازه ورود به سوریه را نخواهند داشت. ما با این ارزیابی موافقیم.

8- دورنمای آینده: ما همراه با بقیه ناظران در دمشق انتظار چندانی در مورد نتیجه آخرین ملاقات اسد - بکر نداشتیم با وجود این ما از ناچیز بودن نتایج تعجب کردیم. برای مثال ما به این نکته اشاره می کنیم که برعکس قرارداد همکاری مشترک، اطلاعیه سیاسی هیچ مقامی را برای فرماندهی سیاسی معرفی نمی نماید و همچنین آن اطلاعیه تاریخی را برای ملاقات های مرتب و منظم رهبران مشخص نمی کند. این موضوع کاملاً روشن بود که اسد حاضر به متعهد شدن به چیزی که امکان دارد آزادی عمل سوریه را محدود کند نیست که در نتیجه همین مسئله باعث رفت و آمد زیاد او (اسد) در آینده شود. مهم ترین سؤال مطرح شده اکنون این است که سوری ها و عراقی ها از اینجا به کدام سمت می روند. باتوجه به اینکه هر دو طرف موضع سخت و مخالفی را در مورد اتحاد حزبی دارند هیچ گونه محلی برای مصالحه به نظر نمی رسد، تحت چنین شرایطی ما نمی دانیم که چه مدت دیگر عراقی ها حاضرند به این همکاریهای مالی و اقتصادیشان با سوریه ادامه بدهند. ارزیابی ما این است که این مسئله برای مدت زیادی قبل از ظهور دوباره اختلافات اساسی که عراق و سوریه را برای سالهای مدیدی از هم جدا نموده است طول نخواهد کشید، تا اینکه این ساختمان ظریف و کم مقاومت اتحاد را که بوجود آمده است از بین ببرد. همانطور که یک ناظر اظهار می دارد، مذاکرات اسد - بکر همان طور که آغاز شده بود پایان یافت، با یک درخواست برای اتحاد.

مذاکرات وحدت عراق - سوریه

ص: 104

3 تیرماه 1358 - 24 ژوئن 1979خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: مذاکرات وحدت عراق - سوریه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- مقام سیاسی لبنانی (حفاظت شده) به ما در تاریخ 31 خرداد اطلاع داد که سفارت وی از قول یک «منبع موثق رسمی عراقی» شنیده است که صدام حسین به طور محرمانه در اواسط خرداد به آلپو رفته است تا در مورد اجلاس اضطراری آتی با حافظ اسد گفتگو نماید. لبنانی ها نمی توانند دقیقا به خاطر آورند که این سفر در چه زمانی روی داده است، لیکن معتقدند که این سفر تقریبا در تاریخ 14 - 13 خرداد و در طول دیدار طارق عزیز از دمشق صورت گرفته است. بنا به اطلاعات لبنانی، صدام و اسد در محیط باز به مدت چهار ساعت با یکدیگر گفتگو کرده اند و طی همین ملاقات مشخص گردیده بود که اجلاس 26 خرداد نمی تواند پیام آور توافق آنچنانی بین آنها باشد.

2- طبق برداشت لبنانیها، صدام به اسد اطلاع داده است که عراقی ها نمی توانند وحدت قانون اساسی را بپذیرند مگر آنکه در ابتدا مسئله اتحاد حزبی حل شود. هر دو توافق کرده اند که در این مرحله امکان دست یابی به وحدت حزبی بسیار بعید است، لیکن معتقدند که وجود پیشرفت در مذاکرات وحدت عراق و سوریه امری ضروری است. در نتیجه، بنا به تفسیر و تعبیر لبنانی ها، صدام و اسد در مورد برگزاری اجلاس به توافق رسیده اند، لیکن گفتگوها تنها نقش مکانیزم حافظ حیثیت را خواهد داشت و در ظاهر حاکی از پیشرفت خواهد بود.

4- منابع لبنانی اظهار داشتند، که براساس همین توافق قبلی با صدام، حافظ اسد به محض ورود به بغداد تأکید کرده است که حصول به اتحاد بسیار دشوار است و شاید جلسات اجلاس بتواند مکانیزم طی طریق را بوجود آورد. لبنانی ها معتقدند که علی رغم نتایج محدود، عراقی ها خواستار تشکیل اجلاس بوده اند تا بتوانند فرصت اعمال فشار بیشتر بر اسد را به منظور تحصیل امتیاز بیشتر بدست آورده و به عموم بفهمانند که تنها عراقی ها هستند که حامی واقعی اتحاد عربی می باشند. لبنانی ها معتقدند که صدام و بکر مایل بوده اند که به خواست های اسد تن دهند چون عراقی ها فراهم آوردن زمینه همکاری نزدیکتر با سوریه را الزامی می دانند و در صورت لزوم مایلند مسئله وحدت را کنار بگذارند تا «شرایط عینی» تغییر نماید. لبنانی ها اظهار داشتند که علاوه بر فشار مربوط به منظور دستیابی به همکاری نزدیکتر با سوریه به دنبال قرارداد مصر و اسرائیل، و انگیزه عراق برای بدست گرفتن رهبریت اعراب عراقی ها به دنبال جنگ غصبی خود با ایران، بیشتر مایل به جلب جناح غربی به سوی خود می باشند.

5 - اظهارنظر: این سناریوی عثمانی - لبنانی چه واقعیت داشته و چه نداشته باشد، شک نیست که اجلاس 29 - 26 خرداد در بغداد نتیجه مهمی را بدست نداده است. از نقطه نظر بغداد، عراقی ها حداقل در حال حاضر، حاضرند صبر و بردباری بیشتری را به نمایش بگذارند تا در روند مذاکرات وحدت خللی پیش نیاید. گرچه عراق هنوز هم براصل وحدت حزبی به عنوان وسیله سلطه عراق بر «دولت متحده» اصرار دارد، لیکن صدام و بکر طفره رفتن اسد را (تا به حال) با خوشرویی پذیرا شده اند.

6- بنا به دلایل متعدد تاریخی و ناشی از رویدادهای اخیر، تأمل اسد در استقبال گرم از عراقی ها قابل توجیه است. ولی در بغداد چنین به نظر می رسد که شرایط ایجاد اعلامیه وحدت مهر ماه 1357 هنوز

ص: 105

تغییری نکرده است. احتمالاً به خاطر همین منافع مشترک است که عراقی ها سعی کرده اند در مرحله اول با سوریه در مورد ترک مخاصمه به توافق برسند و در کمال کینه توزی در مورد فرضیه اتحاد به چاپلوسی و چرب زبانی پرداخته، و در عین حال خواستار پیشرفت معتدل در زمینه آموزش و پرورش، بهداشت، کشاورزی و مجمع وکلا باشند. پک

روزنامه الثوره «مداخله در امور داخلی عراق را» مورد انتقاد قرار می دهد

4 تیرماه 1358 - 25 ژوئن 79خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1377 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روزنامه الثوره «مداخله در امور داخلی عراق را» مورد انتقاد قرار می دهد 1- (طبقه بندی نشده) الثوره مورخ 4 تیر ماه سرمقاله یک صفحه ای را که توسط دبیرکل اطلاعات دفتر صدام حسین یعنی صباح سلمان تحت عنوان «جبهه ملی: چگونه است و به کجا می رود» نوشته شده به چاپ رسانیده است. منظور اصلی بحث سلمان این است که رابطه حزب بعث عراق و حزب کمونیست عراق از مسائل داخلی عراق محسوب می گردد و حزب بعث هرگز در روابط خود با حزب کمونیست عراق مداخله خارجی را نمی پذیرد. گرچه در سر مقاله بر مداخلات خارجی تأکید شده است، ولی سلمان خاطرنشان می سازد که حزب کمونیست عراق در حال حاضر در جبهه ملی وطنی و خلقی باقی است:

حزب بعث این جبهه را اتحاد «تمام عناصر وفادار عراق» می داند و این امر سبب تقسیم قدرت از نظر حزب حاکمه بعث نمی گردد.

2- (طبقه بندی نشده) به منظور اثبات استدلال خود مبنی بر اینکه جبهه ملی وطنی و خلق نباید وجب از بین رفتن اختیارات حزب بعث عراق گردد، سلمان بیانیه صدام را پس از زندانی شدن وی به دنبال کودتای مهر ماه 1342 یادآور می گردد. در آن هنگام به صدام پیشنهاد شده بود که حزب اخیرا طرد شده بعثی و حزب کمونیست عراق می توانند به منظور در دست گرفتن قدرت جبهه متحدی تشکیل دهند.

صدام این پیشنهاد را رد کرده بود، چون در صورت همکاری حزب بعث و حزب کمونیست عراق، آنها باید با بوجود آوردن یک دولت ائتلافی در قدرت سهیم شوند. سلمان در ادامه یادآور ملاقات محرمانه صدام و پونومروف متخصص امور خارجی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در مسکو در سال 1349 می گردد، که طی آن پونومروف خاطرنشان ساخته بود که اگر حزب بعث با حزب کمونیست عراق هم پیمان نشود مسکو نخواهد توانست با عراق «رابطه دوستانه» برقرار سازد. صدام این مداخله را در سیاست داخلی عراق نپذیرفته بود. بعدها نیز، بنا به گفته سلمان در ملاقات محرمانه بین شاه و صدام در الجزایر در مهر ماه 1353، شاه مسئله فعالیت حزب کمونیست عراق را در منطقه خودمختار کردستان عراق مطرح کرده بود. صدام همان طور که به روسها اطلاع داده بود، به شاه نیز گفته بود که فعل و انفعالات بین حزب بعث و حزب کمونیست عراق از جمله مسائل داخلی این کشور بوده و به شاه ارتباطی ندارد.

3- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: گرچه به استثناء اشارات مختصر به مذاکرات صدام، در مقاله سلمان مطلب جدید دیگری وجود ندارد، ولی ظاهرا هدف آن تأیید شدید اصل «عدم مداخله» می باشد. هنوز نمی دانیم که آیا شوروی و یا اروپای شرقی اخیرا نیز مانند گذشته با عراقی ها در این مورد مذاکره کرده اند یا نه، ولی فعالیت کمونیستی در عراق کاملاً خنثی شده است. روزنامه کمونیستی «طریق الشعب» که به مدت یک ماه در اسفند ماه 1358 تعطیل شده بود، هنوز هم در حالت تعلیق بسر می برد و گمان نمی رود که

ص: 106

فعالیت های خود را به زودی از سر گیرد.

4- (خیلی محرمانه) اخیرا شایع شده است که رژیم خیال ایجاد یک جناح طرفدار حزب بعث را در حزب کمونیست عراق در سر می پروراند، تا بتواند از تخیل مربوط به جبهه ملی وطنی و خلقی وسیع و پیشرفته حفاظت به عمل آورد. بنا به همین فرضیه، دولت عراق مایل است که فعالیت این روزنامه تا قبل از بوجود آمدن این جناح شروع نشود، تا روزنامه نیز به همین جناح واگذار گردد. به هر حال، پس از برخورد اخیر با جمهوری دمکراتیک خلق یمن مارکسیست، روابط عراق و شوروی توأم با تشنج شده و شایع شده است که روس ها می خواهند از طریق حزب توده و حزب کمونیست عراق در امور مناطق کردنشین مداخله نمایند، و دولت عراق نیز ظاهرا دریافته است که بهتر است علنا به روسها هشدار دهد که در صورت حمایت رسمی از حزب کمونیست، روابط رسمی بین دو کشور در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

5 - (خیلی محرمانه) ولی، تأکید سلمان بر اصل عدم مداخله در امور عراق ممکن است دارای مصداقی مستقیم باشد. در حالی که رادیو تهران از شیعیان می خواهد که علیه رژیم بعثی شورش نمایند، این سرمقاله گویا از طرف صدام منتشر شده تا ایرانیها بدانند که عراق این گونه مداخلات را نیز در امور داخلی خود نخواهد پذیرفت. در این سرمقاله به مسکو یا تهران هشداری داده نشده، لیکن مفهوم آن واضح است.

پک

نزدیکی عراق و سوریه - یک ازدواج مصلحتی

وزارت امورخارجه - دفتر اطلاعات و پژوهشهاخیلی محرمانه گزارش شماره 1211 -15 تیرماه 1358 - 6 ژوئیه 1979(طبقه بندی نشده) نزدیکی عراق و سوریه - یک ازدواج مصلحتی (خیلی محرمانه - خلاصه) پس از سالها خصومت شدید که چندین بار به جنگ علنی نزدیک شده است رژیم های سوریه و عراق در پاییز گذشته فرآیندی از نزدیکی فعالانه را آغاز کردند. رهبران دولتی، حزبی و نظامی در هر دو کشور به طور علنی اکنون چند ماه است از وحدت سخن می رانند. معذالک شواهد متضادی از صمیمیت در هر دو طرف وجود دارد و گروههایی در هر دو کشور با وحدت ضدیت می کنند.

انگیزه اصلی برای نزدیکی ناشی از اوضاع جدیدی در خاورمیانه است که در نتیجه صلح مصر و اسرائیل و تا اندازه کمتری انقلاب ایران بوجود آمده است. ملاحظات تاکتیکی در اطراف، میل به اجتناب از انزوا در جهان عرب در بطن این سازش و آشتی قرار گرفته است. به جای آنکه اعتقاد عمیق به وحدت در میان باشد پیشرفت در راه وحدت عملی دشوار خواهد بود، زیرا چنین وحدتی فداکاریهای واقعی از لحاظ قدرت و حاکمیت را در برخواهد داشت که هیچکدام از طرفین حاضر نیستند به آن تن در دهند.

زمینه (طبقه بندی نشده) قبل از سفر حافظ اسد در اواخر اکتبر 1978 به بغداد، سوریه و عراق رقیب شدید یکدیگر بودند. کشمکش 12 ساله آنها به رغم چند کوشش سازش گرانه از سال 1970 تنها به مدتهای کوتاهی در سال های 1967 و 1973 در قبال جنگ با اسرائیل تحت الشعاع قرار گرفت.

ص: 107

(طبقه بندی نشده) عده ای از مسائل باعث جدایی بین دو کشور است.

رهبری حزب بعث (و حکومت) در هر یک از دو کشور مدعی داشتن ردای ارتدوکسی ایدئولوژیکی انحصاری است. در واقعیت اختلاف چنان مهمی وجود ندارد و علت نفاق رقابت های ملی و شخصی است.

این دو حکومت نسبت به کشمکش با اسرائیل برداشت های متفاوتی داشتند. سوریها در حالی که «روش قاطع و تند داشتند» قطعنامه شماره 338 شورای امنیت را پذیرفته و از طریق آن قطعنامه شماره 242 را نیز پذیرفتند و در سال 1974 به اتفاق اسرائیل در پیمان جداسازی نیروها شرکت کردند. عراقی ها قطعنامه های 242 و 338 را رد کردند و خواستار ادامه مبارزه مسلحانه با اسرائیل شدند.

انحراف جریان آب از رود فرات توسط سوریه در سال 1975 دو کشور را به لبه رویارویی نظامی نزدیک کرد و باعث قطع ارتباطات راه آهن و هوایی و بسته شدن خط لوله نفتی از میدانهای نفت عراق به دریای مدیترانه شد.

(خیلی محرمانه) دو کشور حملات تبلیغاتی نمایشی علیه یکدیگر به کار برده و مانورهای نظامی تهدیدآمیز و مبارزات براندازی علیه یکدیگر به راه انداختند سوریه عراق را به خاطر موجی از بمب گذاری و قتل های سیاسی که در 1976 آغاز شده بود متهم کرد. نشانه هایی وجود داشت که کردهای عراق از سوریه پشتیبانی دریافت می کنند.

سازش 1978 (طبقه بندی نشده) شایعات نزدیکی (بین دو کشور) از زمان سفر سادات به بیت المقدس در سال 1977 بالا گرفت ولی بغداد و دمشق همچنان به رقابت خود با یکدیگر ادامه دادند تا اینکه کنفرانس سران سه کشور آمریکا و اسرائیل و مصر در کمپ دیوید در ماه سپتامبر گذشته تشکیل شد. آنگاه آشکار شد که یک صلح جداگانه به واقعیت نزدیک می شود.

(خیلی محرمانه) صلح مصر و اسرائیل بدان معنی بود که ارتش سوریه که در بلندیهای جولان اهمیت خود را از دست داده و در لبنان گرفتار شده بود اکنون عملاً در مقابل اسرائیل تنها بود. بغداد و دمشق مواجه با چشم اندازی بودند که کشورهای میانه روتر هر چند دارای وزنه متقابل قابل اعتماد برای رد (صلح) نبودند معذالک با مصر هم صف خواهند شد. علاوه بر این عراق این پیمان صلح را به عنوان فرصتی برای مسلم ساختن نفوذ خود در میان اعراب پس از یک دوران طولانی از انزوا در نتیجه اقدامات سوریه و مصر تلقی می کرد. عراق همچنین متوجه شد که یک صف بندی نزدیک با سوریه برای او وزنه سنگین تری در ابتکارات دیپلماتیک ضد کمپ دیوید فراهم خواهد کرد.

(خیلی محرمانه) کنفرانس اسد و بکر در اکتبر سال 1978 علاوه بر اینکه نمایانگر نخستین کوشش واقعی در سازش ظرف بیش از ده سال بود، چارچوبی برای نزدیکی بین عراق و سوریه فراهم کرد. این چارچوب عبارت بود از تشکیل تعدادی کمیته برای هماهنگ کردن سازش در مرحله اول و سپس اقدامات بعدی در راه وحدت در خلال پاییز گزارش های تقریبا روزانه از جلسات کمیته ها و موافقت نامه ها و تصمیمات در تعدادی از زمینه ها می رسید.

عراقی ها و سوریها ضمن نقل کوشش های ناموفق سابق قصد خود را برای پیشروی کندتر و کاملتر و برقراری مجدد مناسبات عادی و آنگاه ایجاد همکاری نزدیکتر بین دو حکومت و دو حزب که مرحله

ص: 108

نهایی آن وحدت بود، اعلام داشتند. در جریان کنفرانس بکر و اسد به مسئله وحدت چندان اهمیتی داده نشد ولی به زودی پس از این کنفرانس موضوع وحدت توسط رهبران دو طرف از سرگرفته شد هر چند با مفاهیم کلی بدین معنی که به نسبت اهمیت رهبر احتیاط بیشتری در مورد وحدت ابراز می شد.

(خیلی محرمانه) همراه با کنفرانس سران دو کشور در مناسبات بین دو کشور بهبودی چشمگیری بلافاصله مشاهده گردید.

حملات تبلیغاتی قطع شد و همچنین مانورهای نظامی و حملات براندازی نیز متوقف گردید. عراق و سوریه به هماهنگ کردن کوشش های دیپلماتیک خود علیه تلاش کمپ دیوید برای صلح پرداختند.

(محرمانه) در ماههای بعد از جلسه ماه اکتبر مناسبات دوجانبه عادی شد و گامهای آزمایشی در راه وحدت برداشته شد:

ارتباطات راه آهن، هوایی و شوسه مجددا برقرار شد.

خطوط لوله نفتی از میدان های نفت کرکوک تا بندر بانیاس در سوریه مجددا گشوده شد.

عراق فورا نخستین قسط حدود 260 میلیون دلار سالیانه را که به عنوان سوبسید متعهد شده بود، پرداخت کرد. این تعهد در کنفرانس سران دو کشور صورت گرفته بود. (بدنبال پرداخت بعدی کمک پرداخت شده عراق جمعا به 160 میلیون دلار می رسد.) وزارتخانه های امور خارجه و کشور هماهنگی بعضی از جنبه های فعالیت های خود را آغاز کرده اند.

موافقتنامه های اقتصادی، فرهنگی و آموزشی منعقد شد که به عنوان پیشاهنگان وحدت قلمداد گردید.

تحولات اخیر (طبقه بندی نشده) در چارچوب نزدیکی که در اکتبر گذشته مورد توافق قرار گرفت خواسته شد که هر سه ماه یک مرتبه سران دو کشور برای خبرگیری از پیشرفت سازش با یکدیگر ملاقات کنند و دومین کنفرانس سران در روز 28 ژانویه در دمشق بین حافظ اسد از یک سو و صدام حسین نایب رئیس حزب بعث از سوی دیگر برگزار شد.

(خیلی محرمانه) هیچگونه اقدام چشمگیری در راه وحدت برداشته نشد، ظاهرا این جلسه با یک بن بست مواجه شد. صدامحسین خواستار وحدت احزاب بعث دو کشور شد. حافظ اسد طرفدار آن بود که ابتدا وحدت ساخت های حکومتی عملی شود. اختلاف نظرها با تعهداتی مبنی بر ادامه کوشش ها در هر دو زمینه بایگانی شد. از آن زمان به بعد هیچ گونه اقدام اساسی اعلام نشده است. چنین به نظر می رسد که مبارزه برای وحدت به یک زمین مسطح رسیده است. تاکنون این مبارزه با توجه به انگیزه سودهای تاکتیکی برای هریک از طرفین پیش برده می شد. برای اینکه این مذاکرات پیشرفت کند هر دو رژیم بایستی امتیازات اساسی به یکدیگر بدهند و گذشت های اساسی نسبت به یکدیگر قائل شوند و این امر ممکن است موجودیت هریک از این دو را به مخاطره اندازد.

(خیلی محرمانه) سازشی که تاکنون بدست آمده برای هریک سودهای محدودی داشته است.

نظامیان سوریه اکنون از پشتیبانی نیروهای مسلح عراق برخوردارند هر چند این امر تنها از نقطه نظر تئوری باشد. یک نوع هماهنگی مقدماتی در سطح عالی در مورد حمل و آذوقه رسانی به یک نیروی

ص: 109

عراقی در سوریه در صورتی که در مقابل اسرائیلی ها مورد لزوم باشد صورت گرفته است و لیکن این بدان معنی نیست که ظرفیت نظامی هریک از دو کشور واقعا بالا رفته است. علاوه بر این عراق می تواند برای اسلحه پول به سوریه بدهد، به ویژه از این نظر که کشورهای محافظه کارتر نفت خیز (عرب) از پرداختن پول بابت اسلحه شوروی ابا دارند.

اقتصاد سوریه سود خواهد برد. نفت بار دیگر از طریق خط لوله نفتی کرکوک - بانیاس در جریان است که بالنتیجه نفت ارزان قیمت تر برای پالایشگاههای سوریه فراهم کرده و درآمد حق ترانزیت نفت نیز به سوریه می رسد. راه خروجی اضافی نفت عراق امکانات بازاریابی نفت را برای عراق توسعه می دهد.

انزوای اولیه عراق ناشی از سیاست های رادیکال آن شکسته شده است. سازش با سوریه همراه با پیشبرد موفقیت آمیز کنفرانس سران دو کشور در بغداد و کنفرانس هایی در سطح وزارتی امتیاز بزرگی را برای رژیم بکر و حسین فراهم کرده است.

در حالی که اوضاع در ایران بتدریج روبه وخامت رفته عراقی ها برای همکاری و پشتیبانی کلی بیش از پیش چشم به سوریه دوخته اند.

(خیلی محرمانه) در زمینه سیاست خارجی هر دو کشور کارآیی بیشتری را در اجرای هدف های سیاسی خویش نشان دادند. همکاری سوریه و عراق در جریان کنفرانس سران دو کشور در اکتبر گذشته عامل مهمی در فراهم کردن پشتیبانی میانه روها در رد پیمان های کمپ دیوید و مجازات های تهدیدی علیه مصر به شمار می روند زیرا کشورهای میانه رو نتوانسته بودند این دو کشور مهم جبهه پایداری را در مقابل یکدیگر قرار دهند. این امر بار دیگر در ماه مارس در کنفرانس وزیران امور خارجه بغداد صورت گرفت هنگامی که مجازات هایی برقرار گردید و از آن زمان به بعد شتاب علیه مصر همچنان شدت یافت.

عراق و سوریه موفقیت دیگری در زمینه دیپلماسی در یمن بدست آوردند و ابتکارات آنها برای متوقف کردن جنگ بین یمن شمالی و یمن جنوبی مورد پشتیبانی سایر کشورهای عربی واقع گردید.

(خیلی محرمانه چنین به نظر می رسد که دو کشور همچنین در معامله با شورویها با یکدیگر همکاری کرده اند. احتمالاً این دو کشور می توانند به یکدیگر به نحو متقابلی درباره مسائلی نظیر اسلحه برای سوریه و اعمال فشار شوروی بر عراق بر سر تعقیب و آزار کمونیست های عراق از سوی حزب بعث به یکدیگر کمک کنند. کاهش توانایی شوروی در اعمال نفوذ بر رقابت بین این دو (سوریه و عراق) و همچنین کشورهای میانه رو عرب به هر دو این کشورها مجالی برای مانور با مسکو می دهد.

در حالی که شوروی ها از نزدیک شدن این دو کشور بیکدیگر پشتیبانی کرده اند، شوروی ها احتمالاً درباره فوائد این پشتیبانی به هدف های سیاست خارجی خود شک و تردید دارند.

آینده(خیلی محرمانه) سودهای دیگر از وحدت باید در مقابل خطراتی که ممکن است در برداشته باشد از سوی هر یک از طرفین سبک و سنگین شود.

دستگاه رهبری اقلیتی علوی در سوریه (که حافظ اسد را نیز در برمی گیرد) وحدت با عراق را یک نوع تهدیدی برای خود تلقی می کند. در هر دو زمینه پیشنهادی وحدت یعنی حکومت و حزب چنین تصور می شود که عراقی ها امتیازات مشخصی خواهند داشت (و این تصور صحیح است.)

ص: 110

حزب بعث عراق دارای انگیزه های مشخصی بوده و بسیار یک دست و از انضباط عالی برخوردار است. دستگاه رهبری غیرنظامی حزب را از طریق تصفیه و شستشوی مغزی تحت مهار در آورده است.

حزب در نظام حکومتی عراق یک عنصر ترکیبی مهمی بشمار می رود. این حزب از امتیازاتی که به وسیله یکی از مؤسسین بعث یعنی میشل عفلق که اخیرا سمت تشریفاتی دبیر کل را داراست و همچنین عده ای سرشناس دیگر از زمان دوران تأسیس حزب که بیشتر آنها سوری هستند برخوردار است.

برعکس، هدف اصلی حزب بعث سوریه مشروعیت بخشیدن دولتی است که قدرت واقعی سیاسی را از طریق یک ارتش در حد عالی سیاسی شده، اعمال می کند. حزب بعث سوریه فاقد انضباط است و شامل اعضای بسیاری است که از دوران های گذشته باقی مانده اند.

در صورت وحدت، جناح عراق قوه محرکه و انسجام خود را حفظ می کرد. از سوی دیگر سوری ها احتمالاً تجزیه شده و فاقد دستگاه رهبری می شوند. اعضایی که با رژیم اسد مخالفند در مقابل اسد با عراقی ها در یک صف قرار می گیرند. پس از یک دوران نسبتا کوتاه انتظار می رفت که عراقی ها کنترل یک حزب متحده شده را در دست بگیرند مگر اینکه رژیم اسد تصمیم بگیرد که به این وحدت پایان دهد.

جمعیت بزرگتر عراق در جریان مذاکرات مربوط به وحدت همیشه یک وجه امتیاز در بحث ها بوده است. بغداد نقشه هایی برای حکومت براساس نمایندگی نسبت به جمعیت عنوان کرده است. در حالی که دمشق با پیشنهادهایی جهت یک تصمیم برابری از نمایندگان مقابله کرده است. امتیاز دیگری که عراق دارد نفت آن است، در حال حاضر بغداد قسمت قابل ملاحظه ای از سوبسیدهای وعده داده شده به سوریه را به عنوان یک دولت خط مقدم جبهه می پردازد. در صورت وحدت با سوریه عراق قسمت بزرگ درآمد دولت را فراهم کرده و بدین ترتیب می کوشد تا به نسبت کمک داده شده خود، اعمال قدرت کند.

سرانجام سوریه باید درباره عواقب مستقر کردن تعداد زیادی از سربازان عراقی در خاک سوریه نگران باشد. تعداد نیروهای مسلح عراق بیشتر بوده و این نیروها از نیروهای سوری مجهزترند. حضور آنها در داخل سوریه یک نقطه مثبت مهم برای عراقی ها خواهد بود اگر عراق می خواست که در یک وحدتی، برتری داشته باشد.

ولی عراقی ها همچنین باید درباره مطلوب بودن وحدت شک و تردید داشته باشند. تاکنون عراقی ها توانسته اند خلوص ایدئولوژیکی رادیکال آرا بودند حفظ کنند. اگر عراقی ها با سوریه پیوند می داشتند خود را تحت فشار شدید برای سازش در مورد مواضع شدید جبهه امتناع و سوسیالیستی قرار می دادند.

یک نکته نگران کننده تر دیگر مربوط به پیوند دادن نظامیان تحت کنترل غیر نظامیان عراق با نیروهای مسلح سیاسی شده سوریه است. این وضع ممکن بود به بدتر شدن جدایی شدید حکومت و دستگاه نظامی که عراق توانسته است با تحمل زحمات فراوان در طول سال گذشته بسازد، منجر گردد.

هر یک از دو رژیم تحت تسلط اقلیت هایی از جمعیت کشور خود است. در سوریه علوی ها هستند که حکمرانی می کنند و در عراق سنی های عرب که حدود 25% از کل جمعیت را دارند، حکومت را به طور سنتی در دست دارند. هر دو گروههای رهبری کننده نسبت به آسیب پذیر بودن خود حساسیت دارند.

علوی های و به ویژه رفعت الاسد.

برادر حافظ اسد، رئیس جمهور اظهار نگرانی کرده، از اینکه عراق ممکن است بکوشد تا از اکثریت قاطع سنی سوریه بهره برداری کند. این دستگاه رهبری تاکنون همه نقشه های وحدت گرایانه ای را که

ص: 111

پایگاههای قدرت علویها را در حزب، ارتش و دولت تهدید می کند مسدود کرده است. می توان با آسودگی خاطر تصور کرد که حافظ اسد خود نیز در این نگرانی ها سهیم است. دستگاه رهبری بغداد نیز بنوبه خود آگاه است که انقلاب ایران احتمال فعالیت های نارضایی اکثریت شیعه جامعه را افزایش می دهد.

اعلامیه های اخیر ایران در پشتیبانی از شیعیان عراق، این نگرانی را تشدید می کند. نفوذی که علوی ها در نتیجه وحدت (بین سوریها و عراق) اعمال خواهند کرد، ممکن است اوضاعی را که هم اکنون فرار به نظر می رسد پیچیده تر نماید.

چشم انداز وحدت عملی بین عراق و سوریه امیدبخش نیست. برای هر دو رژیم سازش بین دو کشور به عنوان یک تاکتیک سودمند سیاسی آغاز شد. هر یک از طرفین از یک چنین سازشی سود برد ولی هیچکدام از طرفین حاضر نیست حتی اندکی از قدرتی را که دارا است و به دیگری تسلیم کند. معذالک تدابیر ویژه ای وجود دارد که چنانچه در عمل به مورد اجرا گذاشته شود به ناظران خارجی نشان خواهد داد که دو کشور درباره وحدت بین خود تمایلات جدی دارند:

- وحدت دو حزب برای هر دو کشور یک شالوده محکم ایدئولوژیک فراهم خواهد کرد که بتواند اصول بعثی را در سراسر خاورمیانه منتشر کنند.

- وحدت نظامی که از کارهای نمایشی از قبیل اعلامیه های مشترک و دیدارها مشخص باشد به هر دو کشور یک دستگاه نظامی قدرتمندی خواهد بخشید که بتواند با تهدیدهای احتمالی ایران مقابله کرده و نیروی بازدارنده مطمئن تری در مقابل اسرائیل باشد. یک ستاد مشترک حقیقی با ظرفیت طراحی دائمی و هماهنگی در نیروی دفاع هوایی و تمرین ها و مانورهای مشترک بعضی از اقداماتی هستند که باید انجام گیرد تا نیروی مشترک دو کشور بتوانند به نحو مؤثری با یکدیگر کار کنند. باوجود این عراق و سوریه آگاهند که کوشش جدی برای متحد کردن نیروهای مسلح آنها اگر از جانب اسرائیل به عنوان یک تهدید تلقی شود، منجر به یک حمله پیشگیرانه اسرائیل خواهد شد.

- توافق درباره تقسیم آب رود فرات، متضمن سازشهایی خواهد بود که در منافع اساسی ملی در دو کشور اثر خواهد گذاشت. آب کمیاب و حیاتی است. با حل این مسئله دمشق و بغداد تمایل صمیمانه خود را به پیشرفت فراتر از ملاحظات تاکتیکی در تقویت مناسبات خود خواهند داشت.

- سیاست مشترک در مورد صلح خاورمیانه که می توانست با موافقت عمومی پذیرفتن یا رد قطعنامه های شماره 242 و 337 شورای امنیت را نشان دهد، دلالت بر تمایل به سازش در مورد اصولی که هریک از طرفین نسبت به آن پایبندی محکمی دارند می نماید.

نتیجه گیری(خیلی محرمانه) کنفرانس سوم سران دو کشور بین بکر و اسد از بیست وسه تا بیست وشش ژوئن در بغداد تشکیل شد.

حدس های زیادی زده می شد که این اجتماع منجر به یک نوع اعلامیه وحدت حتی در روی کاغذ خواهد شد و این حدسیات توسط رسانه های گروهی و اعلامیه های رسمی دامن زده می شد ولی در عوض رهبران دو کشور تشکیل یک «رهبری واحد سیاسی» را اعلام کردند. این رهبری واحد سیاسی ظاهرا یک هیئت هماهنگ کننده سیاسی بود با یک فرماندهی واحد نظامی که تحت فرمان آن قرار گرفته بود. وحدت حکومت و احزاب دو کشور موکول به مطالعات بیشتر از سوی کمیته های ویژه گردید.

ص: 112

این «رهبری واحد سیاسی» به جای آنکه گامی بیشتر در راه وحدت باشد، صرفا «یک کمیته عالی سیاسی» است که نام آن عوض شده است. فرماندهی واحد نظامی که به نحو مبهمی تشکیل شده و تحت کنترل دو رئیس جمهور قرار گرفته، ظاهرا تحول مهمی به شمار نمی رود زیرا هر دو هیئت برای پنهان نگهداشتن عدم پیشرفت در راه وحدت واقعی ایجاد شده اند.

علیرغم ناکامی در این کنفرانس سوم سران، مناسبات دو کشور احتمالاً در سطح هماهنگی نسبی کنونی باقی خواهد ماند. دمشق و بغداد هر دو احساس می کنند که در نتیجه پیمان صلح در معرض تهدید قرار گرفته اند و احساس می کنند که آنها می توانند با همکاری یکدیگر با چنین پیمانی به نحو مؤثرتری مقابله کنند. هر چند عوامل مشوقه دیگری برای همکاری وجود دارد که از عامل خارجی فراهم شده از سوی پیمان صلح مستقل است، مناسبات عراق و سوریه احتمالاً به مرحله رقابتی که مشخصه مناسبات آنها تا پائیز گذشته بود خواهد رسید. آماده شده توسط لئونارد سنس نی.

سوریه متهم به دست داشتن در کودتا در عراق

3 مرداد 1358 - 27 ژوئیه 1979 سرّی از: سفارت آمریکا در دمشق به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی - سی موضوع: سوریه متهم به دست داشتن در کودتا در عراق 1- تمام متن سرّی می باشد.

2- از تلگرام مرجع و منابع دیگر چنین به نظر می رسد که عراقی ها جدا عقیده دارند که سوریه به طور فعالانه از کودتایی با هدف سرنگونی صدام حسین طرفداری می کرده است. در حالی که اطلاعات در رابطه با این موضوع در دمشق ناچیز است. ما از نشانه هایی دریافته ایم که سوریه از این اتهامات خیلی نگران می باشد و عقیده دارد که این اتهامات شدیدا به روابط بین عراق و سوریه لطمه وارد می نماید. به نظر ما باتوجه به مشکلات داخلی و خارجی که در مقابل رژیم اسد قرار دارد این چیزی است که او به هر قیمتی که شده می خواهد از آن اجتناب نماید. تنها چیزی که اسد در حال حاضر احتیاج دارد پائین آوردن سطح روابط بین سوریه و عراق تا سطح سال 1978 می باشد.

3- بنا به اظهار یک منبع، حزب بعث سوریه تماس های مخفیانه ای با بعضی از عوامل عراقی که به نظر می رسد طرفدار سوریه باشند. برقرار نموده است. بنا به اظهار همین منبع هدف این تماسها برانداختن رژیم عراق نمی باشد بلکه فقط می خواهند راه تماس را با عراقی های دوست باز نگهدارند. هدف دیگر (اگر چه ذکر نگردیده) ممکن است نظارت بر اعمال سوری هایی باشد که پس از نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر به عراق مسافرت کرده اند. گزارشهای سیا نشانگر این مطلب است که سوری هایی که از عراق باز می گردند بوسیله سازمان اطلاعاتی سوریه دستگیر و در رابطه با تماسهایی که با عراقیها داشته اند مورد بازپرسی قرار می گیرند. این گزارشات حاکی از آن است که سازمان مخابرات سوریه اطلاعات کاملی در مورد ارتباطهایی که در عراق برقرار شده دارد، این خود روشنگر این مسئله است که سوریها شبکه اطلاعاتی کارآمدی در بغداد دارند.

4- این احتمال داده می شود که در بین سالهای 1975 تا 1978 وقتی که روابط سوریه با عراق خراب بود سوریها عوامل عراقی را برای سرنگونی رژیم بکر سازماندهی کرده باشند. یکی از گزارش های اخیر حاکی از آن است که آنهایی که در بغداد دستگیر شده اند از سال 1975 با سوریه در تماس بوده اند.

ص: 113

همان طور که همه می دانند عراق سابقا عوامل ضد اسد را در سوریه پشتیبانی می نمود، ولی پس از آشتی دوباره اسد و بکر در نوامبر 1978 عراق پشتیبانی خودش را از آنها قطع نمود. این گروهها در حال حاضر قدرت تحرک کافی بدست آورده اند و به نظر می رسد که منابع قابل توجه دیگری برای تأمین اسلحه و پول بدست آورده اند. همین مطلب نیز ممکن است در رابطه با گروههای تحت حمایت سوریه در عراق صحت داشته باشد.

5- به هر حال اتهامات همدستی سوریه کودتاگران، رژیم اسد را در وضع بسیار وخیمی در مقابل بغداد قرار می دهد. باتوجه به سوءظن هایی که در دو طرف وجود دارد هرگونه اعتراض سوریه مبنی بر بی گناهی ممکن است در بغداد با کج بینی نگریسته شود. سیلی

خلاصه اطلاعاتی 880 (سوریه عراق)

22 اوت 79 - 31 مرداد 1358 سرّی از: وزارت خارجه، واشنگتن، دی سیبه: محل گردآوری خلاصه های اطلاعاتی - دارای حق تقدم موضوع: خلاصه اطلاعاتی 880 - 22 اوت 1979 (پارگراف 1 تا 6 سرّی) 1- سوریه و عراق: عراقی ها و سوری ها سعی می کنند که خسارات ناشی از عمل سوریه را که سال گذشته در توطئه ای علیه صدام حسین دست داشت، جبران کنند.

2- هم سوریه و هم عراق سعی دارند روابط سردشان را از بین ببرند:

(الف) - مخالفت های داخلی، مخصوصا در سوریه، هر دو را مایل می سازد که اختلافات قدیمی را مطرح نسازند.

(ب) - مصر که از اتحاد عرب خارج شده، اردن هم که یک متحد بی میل است (از دید سوریها و عراقی ها)، در نتیجه عراق و سوریه تنها قدرت های نظامی با اعتبار علیه اسرائیل می باشند.

(ج) - در کنفرانس بغداد و جلسات منتج از آن، ایجاد روابط حسنه در موفقیت دیپلماتیک آنها بحرانی بود.

(د) - جاه طلبی عراق در اینکه نفوذش را در جنوب عربستان (مثل میانجیگری یمن) و در لبنان توسط حزب بعث زیاد کند، با دشمنی بین سوریه و عراق از بین خواهد رفت.

(ه) - همکاری سوریه و عراق قدرت فلسطینی ها را در کنار گذاردن (سنگ روی یخ کردن) سوریه در مقابل عراق کاهش می دهد. (اگرچه بیشتر فلسطینی ها می خواهند که دو کشور در این مرحله یک جبهه متحد تشکیل دهند).

3- معذالک ترمیم روابط کارآسانی نیست. این مسئله از جانب عراقی ها مشکل تر خواهد شد، زیرا آنها ادعا کرده اند که توطئه علیه عراق در سطح گسترده ای بوده و حافظ اسد یا مسئله را می دانسته و یا حتی آن را تشویق هم نموده است. همچنین ایجاد روابط حسنه با سوءظنی که بین دو کشور وجود دارد و از سالهای گذشته به ارث برده شده حتی قبل از شیطنت هایی که حدود ده ماه پیش شروع شده بود، مشکل می شود. بالاخره چنانچه دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش نموده، صدام از یک سرخوردگی شخصی قابل توجهی رنج برده است زیرا به اجبار اعتراف کرد که افرادی که او اخیرا به بالاترین مقامها ترفیع داده بود در توطئه علیه او دست داشتند.

ص: 114

4- دخالت سوریه در توطئه علیه عراق ممکن است مانع از همکاری دو کشور در زمینه های بازرگانی، حمل و نقل تجاری، و زمینه های مشابه بشود. چون سوریه در هفته های اول نزدیکی بین دو کشور، در زمینه های اقتصادی بیش از عراق سود برد (موافقت نامه های اقتصادی)، عراق ممکن از است از مطلب استفاده کند و ناخرسندی خود را نشان دهد.

5- اتحاد بین دو حزب بعث، هدفی که عراقی ها شدیدا بر آن تأکید کرده اند. ولی موفق نشدند، به نظر می رسد که خیلی دور از دسترس است. ما گزارشهای موثقی داریم که بعضی از اعضای حزب بعث سوریه تماسهای سرّی (به خیال خودشان) با قربانیان تصفیه عراق داشته اند. وجود چنین ارتباطاتی، به طور قابل ملاحظه ای آینده همکاریهای نزدیک دو حزب و یا اتحاد سیاسی که به طور عمده جزء اهداف خود قرار داده بودند را تیره می کند.

6- سایر کشورهای عرب در جریان تلاش برای کنترل خرابی ها تماشاچیان مشتاقی هستند. اردنی ها و خود ملک حسین سعی دارند که اختلافات عراق و سوریه، باعث اختلاف بین جبهه اعراب که در مخالفت با سادات پس از ابتکار وی در جریان کمپ دیوید بوجود آمد، نشود. از طرف دیگر، سعودی ها اگرچه با معاهده ها و کمپ دیوید موافق نیستند، ولی همیشه از نزدیکی و همکاری نزدیک بین این دو رژیم انقلابی احساس خطر کرده اند. بنابراین، سعودی ها احتمالاً از اردنی ها راحت تر هستند و خود را از اختلافات بغداد و دمشق دور نگاهداشته اند.

(توضیح - دنباله سند مربوط به مسائل فلسطین اشغالی است که ترجمه نشده است).

روابط عراق و سوریه

28 اوت 1979 - 6 شهریورماه 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1841به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روابط عراق و سوریه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: بدنبال توطئه تیرماه علیه صدام حسین و اتهامات وی مبنی بر دست داشتن سوریه در این توطئه، در مورد آینده روابط سوریه و عراق دو سؤال مرتبط با یکدیگر هنوز بدون پاسخ باقی مانده است.

اولین سؤال این است که درگیری سوریه در توطئه تا چه حد بوده است. ما به این نتیجه رسیده ایم که تا قبل از مهر ماه گذشته تماس هایی برقرار بوده است، لیکن صدام حسین تصمیم گرفته است بنا به دلایل داخلی خود از بیان حکایت واقعی درگیری سوریه در این خصوص خودداری نماید. سؤال دوم این است که اتهامات مطرح شده از طرف صدام بر روابط گرم پیشین بین بغداد و دمشق چه تأثیری خواهد داشت. با در نظر گرفتن تلاش های جدی عراق در جلب اکثریت عربی برای مخالفت با مصر، می توان گفت که عراق در روابط آتی خود با سوریه بیش از سردی کنونی روابط وخامت بیشتری را سبب نخواهد شد. ولی، تنفر شدید شخص صدام از اسد با تمایل وی به انتقامجویی شدت یافته است. عوامل عینی نیز عراق را (حداقل) وادار خواهد کرد که با سوریه روابط خود را حفظ کند، گرچه حرکت در جهت اتحاد در آینده نزدیک با وقفه روبرو شده است. در حال حاضر در مورد عوامل ذهنی نمی توان برآوردی ارائه داد. صدام با حرکات خود مبنی بر ایجاد آثار شخصی در سیاست داخلی و خارجی عراق، در جهت ممانعت از خصومت علیه دشمنان سوری خود با دشواریهایی روبرو خواهد شد، خصوصا اگر اوضاع درونی اعراب ترک مخاصمه

ص: 115

عراق - سوریه را ایجاب ننماید. پایان خلاصه.

3- با پای گذاشتن بغداد به عرصه عید فطر پس از رویدادهای جنجال برانگیز هفته های اخیر، دو سؤال مهم فکر ناظران دیپلماتیک را در اینجا به خود مشغول داشته است. تا به حال، همه افراد موجود در بغداد اتهامات مطرح شده توسط صدام حسین را در برابر حزب بعث شنیده اند که گفته است حافظ اسد رئیس جمهور سوریه شخصا در توطئه علیه وی دست داشته است. علاوه بر این، بخش اعظم جزئیات «اعتراف» دبیرکل پیشین شورای فرماندهی انقلاب محی عبدالحسین المشاطی یا در روزنامه های خارج از عراق (اهرام) چاپ شده و یا از طریق نوار ویدئو برای سران دولت های عربی به نمایش گذاشته شده و یا توسط وفاداران حزبی که موفق به دیدن اعتراف ضبط شده بر روی نوار ویدئو شده اند در اطراف شهر منتشر شده است.

4- علیرغم متن رسمی، که عراقی ها با «سخاوتمندی هر چه تمامتر» توافق کرده اند که پیرامون آن تبلیغات به راه نیاندازند البته بنا به تقاضای مکرر سوری ها برای جلوگیری از ضربه خوردن وحدت ضد قرارداد صلح، در مورد صحت این اتهامات هنوز شک و تردید بسیاری وجود دارد. پس از انتشار خبر دستگیری اعضای شورای فرماندهی انقلاب در بغداد پس از یکم مرداد، گزارشات بسیاری حاکی از آن بود که صدام به خاطر روبرو شدن یا مخالفت با حکومت فردی خود در حزب بعث، در نشان دادن عکس العمل زیاده روی کرده و بدون هیچ انگیزه قابل ملاحظه دستور دستگیریهای همه جانبه را صادر کرده است. در آن حال همه می گفتند که صدام و همکارانش نیاز به جعل یک داستان ساختگی متفاعدکننده دارند تا آنچه را که در واقع مبارزه قدرت خشمگینانه پس از استعفای رئیس جمهور بکر بود از نظرها مخفی بدارند.

5 - اولین گزارش مربوط به درگیری سوریه در «توطئه» ضد صدام در بغداد با بدبینی قابل ملاحظه ای روبر گردید. تجهیزات حزب بعث، به محض دریافت متن اظهارات صدام، بسرعت به تبلیغات ضد سوری پرداخت (حداقل در میان صفوف حزب بعث) تا تردیدهای عمیق اولیه را در میان وفاداران حزب از بین ببرد. حال که حزب موفق شده است همه را به پذیرفتن داستان متقاعد سازد، یادآوری بدبینی اولیه بسیار دشوار می شود. بسیاری از ناظران معتقدند که درگیری سوریه در توطئه، بخصوص دو سال پس از آشتی فاحش مهرماه گذشته اغراق آمیز است. از طرف دیگر، همه معترفند که در واقع سوریه تا قبل از سال 1357 با نیروهای ضد رژیم و ضد صدام همکاری می کرده است، که همین امر سبب شده است نقش بعدی سوریه نیز نادرست جلوه گر شود.

6- بسیاری از ناظران اینجا منشأ مخالفت را برعکس مشاطی (یا مشادی) سال 1354 نمی دانند. بلکه منشأ آن را کودتای سال 1352 علیه بکر و صدام می دانند که به رهبری سرپرست امور امنیتی ناظر الکازار صورت گرفته بود. در گروه الکازار نسبت به سوریه گرایشهایی وجود داشت: که یکی از علل آن بردباری بیشتر در رابطه با دمکراسی درون حزبی برخلاف عراق، شیعه بودن جناح کازار و احساس همبستگی آنها به هیئت حاکمه علوی در سوریه و بسیاری از افراد وفادار به کازار (و دبیرکل وقت حزب بعث عبدالخالق السامرائی) خواستار همکاری بیشتر بین حزب بعث و حزب کمونیست و بیش از همکاری مجاز تصریح شده توسط صدام بودند، که این همکاری در سوریه وجود داشت.

7- پس از انقراض کازار، معلوم شد که صدام روزی به عنوان تنها رهبر عراق جانشین بکر خواهد

ص: 116

گردید. آنهایی که از به قدرت رسیدن وی وحشت داشتند به برقراری تماس با رهبریت سوریه مبادرت ورزیدند. و با وخیم تر شدن روابط سوریه و عراق پس از جنگ سال 1352، هر کشور سعی کرد دست نشاندگان خود را به کشور دیگری بفرستند، و همکاری نیروهای سوری و نیروی ضد صدام در عراق به صورت امر عادی جلوه گر شد. ولی در مورد بسیاری از نکات خاص مطروحه در اعترافات مشاطی و واقعیت آن شک و تردید بسیاری وجود دارد. توطئه گران مزبور ظاهرا قادر بوده اند پول زیادی جمع آوری نمایند (بخصوص وزیر برنامه ریزی عدنان حسین)، و تقاضای پول از سوریه بخصوص در رابطه با مقادیر ناچیز یک خطر غیر ضروری به حساب می آمد. آنچه بیشتر محتمل است این است که بسیاری از مقامات عالی رتبه بعثی که از به قدرت رسیدن صدام وحشت داشتند در مورد نگرانی خود با سوریها به تفصیل صحبت کرده و در مورد راههای گوناگون ممانعت از تسلیم قدرت توسط بکر به صدام و یا سرنگونی وی با آنها گفتگوهایی انجام داده بودند.

8- آنچه مهم ترین نگرانی صدام در این ماجرا به حساب می آید این است که اسد پس از قرارداد ترک مخاصمه با عراق در مهر ماه به دوستان جدید عراقی خود در رابطه با وجود عناصر خیانتکار در حزب بعث عراق هشدار نداده است. گذشته از اینکه ممکن است اسد با «توطئه گران» پس از سال 1357 دارای رابطه ای غیر توطئه گرانه بوده باشد (و ظاهرا نیز چنین به نظر می رسد که وی خود را از هرگونه فعالیت فریبکارانه جدا دانسته است) ولی صدام به خاطر همین نقش وی نیز احساس می کند که به وی خیانت شده است. علاوه بر این، صدام از اینکه اسد و دیگر سوریها توانسته اند در رده های بالای نهادهای عراقی نفوذ نمایند احساس حماقت می کند، در حالی که صدام (ظاهرا) نتوانسته است در سوریه این موفقیت را بدست آورد.

9- با در نظر گرفتن تعداد ناچیز دستگیرشدگان، بخصوص فقدان افسران عالیرتبه نظامی در میان آنها (صراط نیز قرار بوده دستگیر شود)، آنچه در ماه ژوئیه رخ داده بود نمی تواند یک کودتا به حساب آید. به احتمال بسیار عناصر ضد صدام فکر می کردند که هنوز فرصت برای فعالیت های دیگر باقی است. بنا به گزارش آنها در داخل نهاد بعث به فعالیت پرداخته و پیروانی را به سوی خود جلب می کردند، ولی فکر می کردند که تا اواسط سال 1359 لازم نیست اقدامی علیه صدام به عمل آورند. آنچه راز توطئه گران را به طرز غیر منتظره ای فاش ساخت. استعفای بکر و وقوف به این حقیقت بود که صدام به سرعت قدرت خود را تحکیم خواهد بخشید و مهم ترین رقبای خود را نیز از میان خواهد برداشت. در اجلاسیه های شورای فرماندهی انقلاب و فرماندهی منطقه ای در تاریخ 19 و 20 تیر ماه آنها ظاهرا مجبور شده بودند یا استعفای بکر را (به بهانه برگزاری انتخابات حزبی) به تعویق بیاندازند و یا آزادی عمل صدام را از طریق اعمال اصل رهبری جمعی در حزب محدود سازند.

10- هنوز معلوم نیست که آیا صدام استعفای بکر را ترتیب داده بود تا توطئه گران را از مخفی گاههای خود بیرون براند، یا توطئه گران به این نتیجه رسیده بودند که (بعید بنظر می رسد) که اگر بکر استعفا نماید علیرغم عدم آمادگی باید علیه صدام اقدام نمایند. در اجتماعات توده ای حزبی، صدام اظهار داشت که وی از مدتها قبل به محمد عایش (وزیر صنعت پیشین) سوءظن پیدا کرده بود، و اعضای شورای فرماندهی انقلاب چون طارق عزیز و عزت ابراهیم نیز مخابرات (اطلاعات) را به مراقبت از وی گماشته بود. این موضوع چه صحت داشته و چه نداشته باشد، بیانیه صدام به خاطر بصیرتش شدت و اعتبار خاصی به وی

ص: 117

می بخشد، عایش احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که اگر صدام به قدرت برسد، با توطئه و یا بدون توطئه وی پاکسازی خواهد شد. ولی کشف این واقعیت که عدنان حسین و غانم الجلیل نیز در این توطئه دست داشته اند برای صدام جای سؤال باقی نمی گذارد.

11- خلاصه اینکه، در شورای فرماندهی انقلاب عراق گروهی با سوریه مرتبط بوده و شدیدا بنا به دلایل ایدئولوژیک و غیره با به قدرت رسیدن صدام مخالف بوده اند. ولی گروه ضد صدام ظاهرا بسیار متشکل و یا آماده برگزاری کودتا نبوده اند. علت آن نیز این بود که تعداد افراد برای مبارزه علیه صدام کافی نبوده است، بخصوص در حالی که صدام احتمالاً بسیاری از مقامات غیرقابل اعتماد خود را نیز دستگیر کرده بود که اصلاً در توطئه دست نداشته اند. عدم مداخله نظامی به طور کلی اعتبار این باور را که توطئه گران از مرحله گفتگو فراتر رفته و طرح یک کودتا را پیاده می کردند، از بین می برد.

12- دومین سؤال بدون پاسخ یعنی تأثیر این واقع بر روابط عراق و سوریه، در واقعه نظریه کسانی را که معتقدند عمیقا در این توطئه شرکت داشته ثابت می کند. بعضی از ناظران می گویند، چرا صدام حرکت عراق و سوریه در جهت رسیدن به اتحاد را آشفته و دستخوش تشنج ساخته است. استدلال مزبور بر این فرضیه استوار است که در زمانی که مصر و اسرائیل پیرامون خودمختاری فلسطینی ها به مذاکره پرداخته و اسرائیلی ها سوریه را در لبنان سرگرم ساخته اند، فکر پرداختن به این مقوله برای صدام قابل پیش بینی نبوده است. مگر آنکه سوری ها در این توطئه کاملاً مقصر بوده باشند.

13- گرچه این تعبیر ممکن است در ظاهر قابل توجیه باشد، ولی صدام به چند دلیل سوریه را مسئول رویدادهای اخیر دانسته است. سالهاست که بین او و اسد یک رقابت شخصی و یک خصومت واقعی وجود داشته است. در طول سفر اسد به بغداد در ماه ژوئن این تنفر صدام افزایش یافت. بنا به گزارش صدام امیدوار بوده که عراق پر جمعیت تر و غنی تر بتواند از طرح وحدت بر سوریه تسلط یابد، و پس از روبرو شدن موانع ایجاد شده توسط اسد ظاهرا بسیار ناراحت شده است. بعضی ها گفته اند که صدام این اتهامات را علیه سوریه ساخته و پرداخته است، تا بر اسد که با مشکلات داخلی روبه رو شده، و در لبنان موفقیتی بدست نیاورده و شدیدا به کمک های اجلاسیه بغداد نیازمند است، فشار وارد آورد. این افراد بدبین معتقدند که صدام از عکس العمل شدید و ناراحت کننده دمشق علیه اتهامات وی آگاه بوده و با حیله گری تمام سعی کرده است از این آشفتگی موقت سوریه بهره برداری نماید.

14- توضیح دیگر این است که رئیس جمهور پیشین یعنی بکر تنها حامی سرسخت اتحاد با سوریه بود، چون بین اسد و بکر رقابت شخصی وجود نداشت. صدام پس از وقوف به اینکه دستیابی به وحدت براساس شرایط عراق غیرممکن است، تصمیم گرفته بود روند مذاکرات وحدت را با موانعی روبرو سازد، آن هم به طریقی که مسئولیت بردوش سوریها قرار گیرد.

بنابراین، از اقدام در جهت خنثی سازی مخالفت داخلی، صدام سعی نمود سوری ها را به خاطر مداخله در امور داخلی عراق مسئول بشناسد، لیکن به طرز غریبی توافق کرده بود که سوریه را به طور علنی دستخوش شرمساری ننماید (در حالی که تمام افراد موجود در جهان عرب می دانند که صدام چه کسی را متهم کرده است). نتیجه نیز طبق خواست صدام تعلیق روند مذاکرات وحدت بوده است.

15- علت دیگر وارد کردن این اتهامات پس از، از بین بردن این ارتباط نزدیک بین زیردستان خود و رهبریت سوریه، صدام از اینکه اسد توانسته است در گروه ملازمین وی نفوذ نماید بسیار عصبانی و خجلت

ص: 118

زده شده است، پاسخ عاطفی صدام به مخالفت ناگهانی ممکن است به خاطر رابطه سوریه در آن ابراز شده باشد، گرچه سوریه در این توطئه به طور مستقیم شرکت نداشته است. بنا به گزارش صدام فکر می کند که دشمن دیرینه اش یعنی اسد بالاخره موفق شده است بر وی پیشی بگیرد (حداقل، عراق مدعی است که نتوانسته در چنین نهادهای موجود در سوریه نفوذ نماید.) بنابراین صدام تصور کرده است که در مذاکرات وحدت به طرز ساده اندیشانه ای ظاهر شده است، در حالی که اسد زرنگ و تیزهوش تا حدودی بر او برتری یافته است.

16- در بغداد این سناریو به خاطر اشارات صدام به علی و معاویه در سخنرانی 17 مرداد پیرامون توطئه، باور بسیاری را به خود جلب کرده است. ناظران می گویند به همین دلیل بوده است که صدام خود را با علی بازنده مقایسه کرده و نه معاویه برنده، در حالی که بسیاری او را سیاستمداری زرنگ و تیزهوش می دانند. توضیحی که در این مطلب شنیده ایم این است که یکی از روش های صدام است، که در آن اعتراف کرده که سوری های تیزهوش این بار نیز به وی کلک زده اند، بنابراین، خصومت و رقابت پیشین حس انتقامجویی کنونی صدام نیز باید اضافه شود، که طی آن صدام سعی خواهد کرد در میان ملازمین نزدیک اسد نفوذ نماید.

17- به منظور اطمینان بیشتر، در اجلاس آتی مذاکرات وحدت بغداد این توضیحات علیه این مذاکرات مطرح خواهد شد (و بعید نیست) و عراق بار دیگر در تلاش خود به منظور منزوی کردن و تنبیه مصر در میان اعراب و اجلاس آتی غیر متعهدها فعالیت خود را از سر گیرد.

با آغاز مذاکرات مصر و اسرائیل در مورد خودمختاری، و احتمال بحث پیرامون مسائل خاورمیانه در کنفرانس غیر متعهدها و مجمع عمومی سازمان ملل، عراق میل ندارد روابط با سوریه بیش از این دچار تیرگی شود. عراق نه تنها برای اثبات ادعای خود در برابر رهبریت عربی به روابط منطقی و معقول خود با سوریه نیازمند است بلکه اوضاع ایران نیز ابهام آمیز است و بغداد میل ندارد در غرب و شرق موجبات رویارویی و یا عدم ثبات را فراهم آورد. ما فکر نمی کنیم که صدام نگران نقش تحریک آمیز سوریه در میان کرها و شیعیان عراقی باشد، در حالی که اسد از آغاز فعالیت عراق در سوریه شدیدا نگران است. از طرف دیگر صدام نه تنها مایل است حمایت کردها و شیعیان بقیه عراقی ها را بدست آورد بلکه مایل است در داخل اوضاع را آنچنان آرام سازد که مانع از رویارویی با سوریه (و نیز ایران) بشود.

18- گرچه خصومت های شخصی وی را به رویارویی با اسد ترغیب می کند، ولی در حال حاضر این کار به نفع صدام در سیاست خارجی عراق نخواهد بود. ولی باید به یادداشت که سوریه و عراق در مورد مسائل اساسی (چون پذیرش قطعنامه 242 و 338) اختلاف نظر دارند. و در صورتی که تغییرات جهان عرب این اختلاف ها را در آینده تشدید نماید، صدام دلایل کافی برای حمله خشونت آمیز علیه اسد را بدست خواهد آورد. ولی در حال حاضر آتش بس نامطمئن به قوت خود باقی خواهد بود، گرچه مذاکرات وحدت کاملاً متوقف شده است. لیکن در درازمدت رقابت عمیق بین صدام و اسد ظاهر خواهد شد. قبل از ترک مخاصمه، صدام گفته بود، «یا من اسد را به چنگ خواهم آورد و یا اسد مرا به چنگ خواهد آورد.» امروز هم وی ممکن است همین احساس را داشته باشد. پک

سفر کاسترو به خاورمیانه: میانجی گری بین عراق و سوریه

ص: 119

20 سپتامبر 79 - 29 شهریور 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1992 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع : سفر کاسترو به خاورمیانه: میانجی گری بین عراق و سوریه 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- رادیو کویت اعلام نمود که کاسترو دعوت سفر به سوریه را در پاییز جاری پذیرفته، و یادآور شد که او از چند پایتخت دیگر عربی نیز دیدار به عمل خواهد آورد. گرچه این خبر در اینجا منتشر نشده است، ولی به نظر ما در صورتی که کاسترو تصمیم بگیرد به خاورمیانه سفر کند بغداد در صدر فهرست مکانهای مورد بازدید قرار خواهد گرفت. علاوه بر ضرایب سیاسی و اقتصادی که سفر به بغداد را توجیه می کند، کاسترو گویا تصمیم گرفته است به عنوان رهبر جدید جنبش غیر متعهدها تلاش خود را به منظور آشتی دادن سوریه و عراق بکار بندد. کاهش تشنج کنونی علاوه بر مسائل دیگر به نفع جنبش عدم تعهد است، و تحقق این هدف با میانجیگری یک بیگانه و نه یک میانجیگر عربی با سهولت بیشتری صورت خواهد گرفت. طبق اطلاع ما، کاسترو شخصا مورد احترام فراوان صدام است، و سناریوی ما در مورد امکان آشتی بر این فرضیه استوار است که فیدل مطمئن است که می تواند این کار را انجام دهد و ممکن است بتواند.

3- ولی اینکار آسان نیست چون لجبازی صدام در برابر اسد در هاوانا هم اکنون در همه جا شایع شده است (تلگرام مرجع). روابط در سطح کاری توأم با سردی خاصی است و بنا به گزارش در سطوح دیگر روابطی بین دو کشور وجود ندارد. می گویند صدام خشم خود را کنترل کرده است. و او کسی نیست که به سادگی عفو و گذشت را پیشه خود سازد. سرنوشت وحدت عربی و یا یک مسئله دیگر می تواند موضع کنونی وی را به سرعت تغییر دهد، و ما فکر می کنیم که بحران کنونی موجود در سوریه به این وضع کمک خواهد کرد.

4- در چند هفته گذشته در مورد سوریه هیچگونه خبری پخش نشد، و تنها در تاریخ 28 شهریور ماه پیرامون توطئه کودتا در دمشق در تاریخ 24 شهریور ماه، در بغداد گزارشی منتشر گردید. به نقل از منابع کویتی، الثوره مقاله کوچکی در صفحه اول خود چاپ کرد و اظهار داشت که کودتا منجر به تعطیل فضای هوایی سوریه و نیز مرز سوریه و لبنان گردیده است. گرچه سوریه در رسانه های عراق جایی ندارد، ولی بدون شک رهبریت عراق در جریان خطرات موجود علیه ثبات رژیم اسد قرار دارد و از تأثیر آن بر عراق نیز آگاه است.

5 - با پیش بینی های بیشتر و استوار بر این فرضیه که اسد، اعراب و دیگران خواهان بهبود روابط هستند و کاسترو و نیز تحقق آن را ترغیب خواهد نمود، صدام احتمالاً حرکتی در جهت بهبود روابط بین عراق و سوریه انجام خواهد داد. روابط اقتصادی و بازرگانی ظاهرا دست نخورده باقی مانده است. عراق سوبسید معمول بغداد را در تاریخ 10 شهریور ماه پرداخت نمود، کالاهای سوری بدون درد سر وارد عراق می شوند. و یک نمایشگاه صنعتی عراق در اواسط شهریور ماه در دمشق افتتاح گردید، و نفت نیز از طریق خط لوله دو کشور جریان دارد. چنین به نظر می رسد که عراق متوجه شده است که منافع آن با منافع سوریه و اسد به طرز غریبی پیوند خورده است. با میانجیگری کاسترو، صدام ممکن است علنا به این موضوع اعتراف نماید. پک

عراق و شوروی

ص: 120

خریدهای نظامی تانکها و ناوها

دهم سپتامبر 1979 - 19 شهریور 58 سرّی از: دفتر حفاظت منافع ایالات متحده در بغداد به: وزارت امورخارجه موضوع : خریدهای نظامی تانکها و ناوها 1- تمامی متن سرّی است.

2- ما از عقیده جامعه اطلاعاتی آگاهی یافتیم که عراق لااقل چند عدد تانک T - 72 ساخت شوروی در ماههای اخیر دریافت کرده است. این یک احتمالی است که مدتی مورد توجه محافل بیگانه در محل به ویژه هیئت های وابسته نظامی بوده است.

3- براساس قضاوت مبتنی بر صحبت با اشخاص ذی نفع از وابستگان تعداد کمی آگاهی دارند که چنین تجهیزاتی وارد شده است. این یک امر شگفتی آور نیست زیرا بیشتر وابستگان از همان کمبود تماس و اطلاعات نظیر همتاهای غیرنظامی آنها رنج می برند. معذالک ترکها و هندیها شنیده اند که تانک های T-72تحویل داده شده و هر دو ارزیابی یکسانی دارند هر چند که این ارزیابی مستقل از یکدیگر است و آن اینکه تعداد کمی از تانکهای T-72 برای مقاصد آزمایشی دریافت شده است.

4- بر طبق نظر این ناظران حکومت عراق هنوز هم علاقه فوق العاده ای در بدست آوردن مدل جدید این MBT (مدل تانک های جنگی) برای بالا بردن سطح نیروهای زره پوش موجود خود دارد که قسمت اعظم آن مرکب از 55/54 T است، ولی حکومت عراق هنوز تصمیم نگرفته است که کدام یک را بخرد.

اولین انتخاب تانک های لئوپارد - 2 است. حکومت فدرال آلمان به طوری که گفته می شود اندکی بی میلی نشان می دهد (شاید یک نوع کتمان حقیقت) ولی مذاکرات هنوز در بن ادامه دارد. انتخاب دوم MAX- 30 است که فرانسه درباره فروش به مقیاس بزرگ آن آمادگی نشان داده است. T-72 انتخاب سوم است و ظاهرا تنها شق دیگر در مقابل MAX بشمار می آید.

5 - در ارتباط با همین موضوع ترکها اطلاع یافته اند که پیشنهاد فروش ناوهای موشک انداز فرانسوی با موفقیت روبرو نشده است و اینکه عراق تصمیم گرفته است نوع روسی آن را (که مشخصات آن معلوم نشده است) بخرد و 10 فروند از آن سفارش داده شده است. این تصمیم ظاهرا مایه شگفتی فرانسویان شده است و فرانسویها از اینکه یک بازار فروش تجهیزات دریایی را ممکن است از دست داده باشند، سرخورده و نگرانند.

6- اظهارنظر: کمتر شکی باقی است که عراق همچنان علاقه مند است برای کاهش اتکای سنگین خود از لحاظ نظامی به اتحاد شوروی، بکوشد و مقادیر تحویلی را به منابع دیگری سوق دهد. همچنین روشن است که این امر یک برنامه دشوار و درازمدت خواهد بود هم از این جهت که اتکای برقرار شده برای اینکه بی اثر شود بسیار دشوار است و از سوی دیگر تحویل دهندگان دیگری نمی توانند با شوروی ها از لحاظ مقادیر تحویلی و مدت تحویل رقابت کنند. احتمالاً حکومت عراق کوشش های خود را برای متنوع ساختن تا حداکثر ممکن در صورتی که همه شرایط دیگر مساعد باشد ادامه خواهد داد و سیاست، همچنان یکی از عوامل طرز فکر عراق خواهد بود.

7- با ارتباط به این زمینه است که گزارش مربوط به خرید ناو موشک انداز شوروی در صورتی که صحت داشته باشد باید به منزله تصمیمی تلقی گردد که در نتیجه آن پیوند نظامی جدیدی با اتحاد جماهیر

ص: 121

شوروی برقرار شده است و قطع آن بسیار دشوار خواهد بود به ویژه در زمانی که آغاز جدیدی امکان پذیر است. مثلاً پیوند جدید با فرانسه ممکن است منعکس کننده علاقه عراق با فاصله گرفتن بیشتر از «متفق طبیعی خود» باشد. توضیحات احتمالی دیگری نیز برای این وضع غیر عادی وجود دارد که یکی از آنها کاربرد ترفند مذاکره علیه فرانسه است و ما از هرگونه اطلاعات اضافی که ممکن است نسبت به گزارشهای بالا بدست آید، قدردانی خواهیم کرد. پک

روابط عراق و شوروی

19 سپتامبر 79 - 28 شهریور 1358 سرّی از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1981 به: وزارت امورخارجه - واشنگتن دی - سی موضوع : روابط عراق و شوروی 1- (تمام متن سرّی است) 2- خلاصه: در بغداد عقیده بعضی براین است که اقداماتی برای بهبود روابط با شورویها در جریان است، در حالی که بعضی دیگر از ناظران این عقیده را رد می کنند. و به عقیده آنها غرب همچنان در حال تفوق است. از نظر دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، هر دو طرف این امکان را نادیده می گیرند که این دو نظریه لزوما به طور متقابل یکدیگر را نفی نمی کنند. ما معتقدیم عراق همین راه کنونی را که عبارت است از تعادل نسبی بین شرق و غرب ادامه خواهد داد هر چند مسکو ممکن است از توجه بیشتری برخوردار شود که این امر بدلایل سیاست داخلی و خارجی کشور است. معذالک از لحاظ اصولی برداشت حکومت عراق از تهدید درازمدت از جانب مسکو خود عاملی خواهد بود که عراق را از مدار شوروی خارج نگهدارد و اتحاد شوروی را نیز از خاورمیانه بیرون نگهدارد. پایان خلاصه.

3- صدام سرگرم مستقر کردن خود است و در جستجوی راهی است تا مهر شخصیت خود را بر عراق کاملتر مسجل کند. باتوجه به این که صدام قبل از تصدی سمت کنونی از اهمیت برخوردار بوده و باتوجه به اینکه مدت زیادی در نزدیکی های رأس امور قرار داشته، بیشتر هدف های عراق و همچنین وسائلی که عراق امیدوار است به وسیله آنها به این هدف ها برسد به احتمال قوی از هم اکنون به نحو همه گیری صدامی شده اند. معذالک اوضاع در داخل عراق و در مرزهای آن و در بقیه جهان تغییر کرده است و آنچه را ما به عنوان میل شدید صدام برای نقش بزرگتری ارزیابی می کنیم به احتمالی چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی دگرگونی هایی بوجود خواهد آورد.

4- اینکه چنین تغییراتی تا چه اندازه وسیع خواهد بود و در چه جهتی خواهد بود تا اندازه بسیاری جلب علاقه می کند و در مورد مناسبات عراق و شوروی نظریات بسیار متفاوتی را در میان ناظران محلی برانگیخته است. تعداد کسانی که دگرگونی در جهت بهبود مناسبات با اتحاد شوروی را پیش بینی می کنند تقریبا مساوی تعدادی است که انتظار دارند اوضاع به نحو حادی در جهت عکس تحول یابد و هریک از این دو طرف همه چیز را از واقعیت گرفته تا حدس های خلاقه به نفع موضع خود تغییر می دهد. معذالک موضوع دارای اهمیت نسبی است و دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد اظهارنظرهای زیر را درباره اینکه از این نقطه، اوضاع چگونه تلقی می شود، ارائه می دهد.

5- اقدام اساسی در کوشش برای نشان دادن روندهای ممکن در مناسبات با شورویها عبارت است از تشخیص درباره اینکه شوروی ها اکنون در چه موقعیتی واقع شده اند و چیزی که مهم تر است اینکه

ص: 122

شوروی ها قبلاً در چه نقطه ای بوده اند. مدتها پیوندهای وسیعی و همچنین منافع متقابل بین این دو وجود داشت ولی حکومت عراق به نحو رسایی این آگاهی را بدست آورده است که نگهداشتن روسها در حداکثر فاصله ممکن مفید است در حالی که حداکثر سود ممکن را از شورویها بدست می آورد. تحولات نسبتا اخیر به عراق امکان داده اند تا آزادی اقتصادی ناشی از ثروت هنگفت نشان داده و مناسبات اقتصادی (و نظامی خود را) بیشتر به طرف غرب گرایش دهند و بدین ترتیب تماس های سیاسی نیز توسعه پیدا کرده است. همچنین درباره فعالیت های شوروی ها (و متفقین آنها) در محل هایی نظیر افغانستان، اتیوپی و یمن جنوبی نگرانی های نسبتا آشکار پیدا شده است. علاوه بر این تجزیه حزب کمونیست در محل جلب توجه کرده و طبق تصور بعضی ها این موضوع و موضوعاتی که در بالا توصیف شد به عنوان نشانه ای از اینکه مناسبات با اتحاد جماهیر شوروی بدتر شده است تلقی گشته.

6- در این تجزیه و تحلیل یک نقص احتمالی وجود دارد و آن اینکه چنین به نظر می رسد که این تحلیل بر روی این فرضیه بنا شده است که عراق قبلاً در جیب شوروی بوده است و آن یک نتیجه گیری تبعی بزرگ بوده است. مناسبات شاید بهتر از زمان کنونی بوده است ولی تحولاتی که در بالا ذکر شد ساخت این مناسبات را تهدید نمی کند. بازرگانی در وضع بحرانی نیست، افغانستان و موضوعات دیگر را می توان شاید بیشتر در چهارچوب اختلاف نظرها مورد بررسی قرار داد و تاریخ نشان داده است که اگر یک حزب کمونیست محلی سرکوب شود، مسکو به این پدیده یک نوع عدم علاقه ناشی از پوست کلفتی نشان می دهد. به نفع علائق درازمدت اتحاد شوروی نخواهد بود اگر اجازه دهد اختلاف نظرهای نسبتا جزئی با عراق در هدف های درازمدت و وسیع آن مداخله کند.

7- عکس این موضوع نیز برای عراق صادق است و در حالی که روشن است حکومت عراق در تحقق بسیاری از هدف های خود به اتحاد شوروی نیاز دارد در عین حال همچنین است که شوروی ها به عراق نیاز دارند و حتی بیشتر از آن عراقی ها به عنوان آخرین دوستان مهم عقلائی و یکی از چند دوست قابل اتکا که در جهان عرب باقی مانده اند باید آگاه باشند که آنها می توانند به قیمت چند ضربه به قلم پا از مهلکه بدر روند. بدون اینکه از تلافی جدی روسها ترسی داشته باشند. اگر عراقی ها تصمیم بگیرند به نحو حادی از شوروی دور شوند از دست دادن موضع و پرستیژ برای شوروی ها بسیار سنگین خواهد بود. یکی از عواملی که به حفظ تعادل در مناسبات بین عراق و شوروی کمک می کند این است که هیچ کدام از طرفین پیوند خود را با طرف دیگر قطع نخواهد کرد و استطاعت قطع آن را نیز ندارد و همین موضوع است که ظاهرا دو کشور به عنوان دو طرف یک پیمان، کم و بیش از یکدیگر راضی هستند. براساس همین زمینه است که بعضی از تحولات اخیر را می توان اندازه گرفت.

8- یکی از مواردی که به عنوان نمونه می توان ذکر کرد این عقیده است که یکی از علل تصفیه اخیر کادرهای ارشد عراق نشان دهنده میل عراق به متوقف کردن جریان دور شدن از کشورهای ترقیخواه سوسیالیستی است (که متفقین طبیعی عراق بوده اند). ما در جایی دیگر گوشزد کرده بودیم که عکس العمل صدام بیشتر ناشی از موقعیت مقاومت در مقابل قدرت و نفوذ او بوده است تا اینکه ناشی از ایرادگیری ویژه باشد، معذالک برای صدام عادی می بود اگر حتی به طور شفاهی یا نمادی نگرانی های آنهایی را که از فتح باب به سوی غرب که در چند سال گذشته به عمل آمده آرامش خود را از دست داده اند، رفع کند. صدام اقداماتی به عمل آورده که هدف آنها قطعه قطعه کردن گروهبندی های مختلف بوده است ولی تنها وضع

ص: 123

مناسبات با روسیه است که هنوز هم به عنوان نشانه تفسیر سیاست کلی جلوه گر شده است. در همه موارد مشابه، آنچه که مهم به نظر می آید چشم انداز آینده است.

9- کاسترو و نهضت کشورهای غیر متعهد. پشتیبانی فعال و بی تکلف و پر حرارت عراق از کوبا (و بالعکس) در کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد به نظر می رسد انعکاسی است از اشتراک منافع این دو کشور نه اینکه کوششی باشد که خوشایند اتحاد شوروی قرار گرفته باشد و این امر یکی از اثرات جنبی آن بوده است. صدام از کاسترو شخصا تحسین می کند و در بسیاری از نظریات و معتقدات و اندیشه ها با او سهیم است و برای برعهده گرفتن رهبری نهضت کشورهای غیر متعهد بعدا نیاز به کاسترو دارد. هدف های وسیع حکومت عراق در هاوانا که محکوم کردن سادات یکی از آنها بود که از اهمیت کمتری برخوردار نیست به طور نزدیکی همزمان با محکوم کردن سادات از سوی کوبا بود و به این ترتیب یک نوع انطباقی در مواضع اصلی بین دو کشور بوجود آورد. ما این تمایل را داریم که شک داشته باشیم از اینکه این اقدام برای خوشایند ویژه مسکو صورت گرفته باشد. هر چند بعضی دیپلماتها در اینجا مسئله را از این نظر مورد بررسی قرار می دهند. معذالک نمی توان این امکان را بعید دانست و کاسترو به احتمال قوی صدام را به روابط بهتر با اتحاد شوروی به طور کلی تشویق کرده است. ولی در کنار کوبا بودن برای عراق دارای دلایل موجه جداگانه ای است.

10- تجهیزات نظامی. ادامه تحویل مقادیر هنگفتی تجهیزات نظامی از سوی شوروی تأکیدکننده یکی از پیوندهای محکم با مسکو است که تنها تحویل دهنده مقادیر بزرگ ساز و برگ نظامی مورد نیاز عراق در انواع و اقسام تجهیزات نظامی است. میل حکومت عراق به کاهش دادن این اتکا هر چند دشواریهایی در بردارد باعث شده است که عراق خریدهایی که درباره آن تبلیغ زیاد به عمل آمده از قبل بنماید. هر چند مقدار خرید نسبتا ناچیز بوده است. ما اخیرا درباره تصمیم عراق در بدست آوردن ناوچه های گشتی موشک انداز از اتحاد شوروی به جای فرانسه گزارش داده ایم. در حالی که این امر ممکن است واقعا انعکاس میل بغداد به بهبود مناسبات با مسکو باشد در عین حال همچنین امکان دارد که این امر نتیجه قیمت ها و مدت تحویل و عوامل متعدد ناشناخته دیگر باشد که در خرید سیستم های تسلیحاتی تأثیر دارد.

11- مصاحبه طارق عزیز. طارق عزیز عضو شورای فرماندهی انقلاب عراق و سخنگوی حکومت در یک مصاحبه با خبرنگاری از جمهوری آلمان فدرال اظهارنظرهایی کرده است که ظاهرا به منزله رد بعضی از انتقادات پر سر و صدای حکومت عراق از فعالیت های شوروی است. طارق عزیز برخلاف اعلامیه های سابق عراق درباره نگرانی، هرگونه علاقه عراق را در فعالیت های شوروی در افغانستان (زیرا افغانستان یک کشور عربی نیست، و در اتیوپی / و اریتره (زیرا اریتره داخل اتیوپی است... آنها رسما می گویند که آنها و کوبایی ها در فعالیت های نظامی مستقیما علیه مردم اریتره شرکت نمی کنند) یا جمهوری دمکراتیک خلق یمن (آنچه که عراق نگران آن است مستشاران کوبایی و شوروی در جمهوری خلق یمن نیست، بلکه حضور ایالات متحده آمریکا در جهان عرب است) تکذیب کرد. طارق عزیز با یک خبرنگار غربی صحبت می کرد و ممکن است کوشیده باشد مسائلی را که با شوروی ارتباط دارد برای مخاطب خود در میان نگذارد. معذالک این یک انحراف ناگهانی از مواضع قبلی است و می توان چنین تعبیر کرد که نشانه تمایل به بهبود کلی مناسبات با شوروی ها یا لااقل ملایم تر کردن انتقادات در این زمینه است.

ص: 124

12- مبادله پیامها. در اواسط ماه اوت حکومت عراق تلگرامی که به برژنف ارسال شده بود فاش ساخت، در این تلگرام صدام کوشش های خود را برای به کار بردن رهبران کشورهای اروپای غربی به عنوان وسیله ای برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده آمریکا و اسرائیل جهت قائل شدن امتیازات توضیح داده است. در آن زمان چنین به نظر می رسید که صدام، برژنف را به خاطر مخالفت با چنین استراتژی سرزنش می کند. می توان همچنین بدین نحو تعبیر کرد که این پیام توضیح این مطلب است که چنین سیاستی از سوی عراق خصومتی با مناسبات عراق و شوروی ندارد و در واقع ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اروپای غربی هم به نفع مسکو و هم به نفع اعراب است.

13- موضوع عراق نسبت به خاورمیانه. دو فقره اتهام بلوک شوروی اخیرا حاکی از آن بود که شوروی ها نرمش جدیدی را در موضع عراق درباره مسائل خاورمیانه مشاهده کرده اند که به عقیده آنها جلب توجه مسکو را کرده است. طارق عزیز در یک کنفرانس مطبوعاتی در اواسط ماه اوت گفت که بازستاندن اراضی از اسرائیل با وسائل مسالمت آمیز هیچ گونه ایرادی ندارد مشروط بر اینکه این امر شامل به رسمیت شناختن اسرائیل نباشد. شوروی ها از قرار معلوم این اظهارنظر را چنین تعبیر می کنند که کوششی برای فراهم کردن یک نوع راه گریز اضافی جهت سوریه و اردن در مذاکرات آینده درباره مسئله فلسطین است. از قرار معلوم مسکو با چنین «امتیازی» موافق است و معتقد است که این کوشش ممکن است پیش درآمدی درباره ابتکار عراق در آینده نزدیک باشد که کوشش های خود اتحاد شوروی را تسریع خواهد کرد.

14- اظهارنظر: عراق مسیر خود را تعیین می کند، چه در سیاست داخلی و چه در خارجی و نظامی که بر عراق حکومت می کند به ندرت درباره تغییرات سیاست ها و عرفها اخطار قبلی می دهد. این امر لزوما جامعه بین المللی را به بذل توجه دقیق به نشانه های خیالی یا واقعی از آنچه ممکن است در پیش باشد، وا می دارد. آنهایی که معتقدند که عراق در شرف انجام کوشش مهمی برای بهبود مناسبات خود با اتحاد شوروی است به بعضی از این نشانه ها و یا همه آنها دو دستی چسبیده و مدعی هستند که اوضاع از این قرار است. استدلال آنها ممکن است درست باشد.

15- از سوی دیگر و علیرغم اظهارنظرهای طارق عزیز به یک خبرنگار نشانه هایی در دست است که حتی اگر بغداد برای تقلیل سطح تشنج پر سر و صدا در معاملات خود با مسکو و غیره کوشش هایی انجام می دهد، این موضع سازشکارانه امور داخلی را در برخواهد داشت. طارق عزیز درباره حزب کمونیست عراق در مصاحبه خود اشارات خوشایندی کرد و حتی تا آن مرحله پیش رفت کرد که القا کند که یک حزب کمونیست در واقع لزومی ندارد. او تأکید کرد که اگر کمونیست ها ترجیح دهند به جبهه خلق بپیوندند، حکومت عراق شرایط اضافی برای مشارکت آنها در زندگی سیاسی عراق فراهم خواهد کرد. این ظاهرا بدان معنی خواهد بود که ترس اساسی عراق درباره هدف غائی شوروی در رخنه به عراق و سایر کشورها در جهان عرب و حول و حوش آن همچنان یکی از جنبه های اصلی معاملات عراق با مسکو است.

16- خلاصه اینکه درباره مسئله مناسبات بغداد و مسکو به کجا می رسند تا اندازه زیادی بستگی به این دارد که از کجا آغاز کنیم. از این موضع مساعد می توان چنین فرض کرد که این مناسبات هرگز به آن خوبی که بسیاری تصور می کردند نبوده است و هرگز به طور جدی دچار تشنج نشده است و در واقع

ص: 125

می تواند از مرحله بهبود نسبی بگذرد. ما بنابراین این تمایل را داریم که تصور کنیم که اوضاع می تواند همچنان مانند یک یا دو سال گذشته باقی بماند. مقدار زیادی کلمات خوشایند از قبیل تمجید تعزلی مندرج در پیام تبریک ایزوستیا به مناسبت سی و پنجمین سال برقراری روابط دیپلماتیک بین عراق و شوروی ممکن است ابراز شود. همچنین مناسبات اقتصادی، بازرگانی و نظامی به مقیاس های قابل ملاحظه و مسائل متعددی که طرفین درباره آنها توافق کامل دارند وجود خواهد داشت. با همه اینها عراق تهدید را کاملاً درک می کند و احتمال نمی رود که چشم از هدف های خود که عبارت از خارج نگهداشتن اتحاد شوروی از منطقه است، دور نگهدارد. پک

پیمان دوستی اتحاد جماهیر شوروی با جمهوری دمکراتیک خلق یمن

اول اکتبر 1979 - 9 مهر 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 2292 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: پیمان دوستی اتحاد جماهیر شوروی با جمهوری دموکراتیک خلق یمن 1- تمامی متن محرمانه است.

2- عراق یکی از هشت کشوری است که اتحاد جماهیر شوروی با آن پیمان دوستی دارد. ما بنابراین با علاقه مندی یادآوری می کنیم که امضای پیمان جمهوری دمکراتیک خلق یمن و اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ 25 اکتبر (احتمالاً سپتامبر - م) هنوز به وسیله رسانه های محلی گزارش نشده، ما این امکان را بعید تصور نمی کنیم که گزارش این حادثه در نتیجه عدم کارآیی محض رسانه های عراق مورد بی توجهی قرار گرفته باشد. باوجود این عراق بیش از یک علاقه تصادفی و اتفاقی در چنین حادثه ای دارد. بنابراین ما تصور می کنیم که بی توجهی نسبت به این حادثه تعمدی بوده است کشف دلیل اینها که مورد بی توجهی قرار گرفته آنقدرها هم آسان نیست. سیاست خارجی حکومت عراق عبارت است از کنار گذاردن هر دو ابرقدرت از جهان عرب از لحاظ انعقاد موافقت نامه ها و پیمانها و حضور فیزیکی (پایگاههای نظامی).

معذالک از آنجایی که عراق جز کشورهایی است که دارای پیمان دوستی معتبر (با اتحاد شوروی - م) است به سختی در موقعیتی قرار گرفته که به دیگ بگوید رویت سیاه است. شاید سکوت به منزله پذیرفتن ناتوانی در توضیح این ناهنجاری سیاست خارجی باشد. پک

عراق و اروپای غربی

نیروگاه اتمی

27 اردیبهشت 1357 - 17 می 1978 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1037 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت به سفارتخانه های آمریکا در آتن، بن، دهلی نو، پاریس، رم، استکهلم، تهران موضوع : نیروگاه اتمی 1- دولت عراق در رابطه با طرح و احداث اولین نیروگاه اتمی خود با شرکت های فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و سوئدی تماس گرفته است. بنا به گفته سفیر ایتالیا، ظاهرا شرکت های فرانسوی در مرکز این جریان قرار دارند چون فرانسه در عراق در سال 1356 در زمینه همکاری اتمی قراردادی منعقد ساخته اند، لیکن بنا به دلایلی که برای وی مشخص نشده، دولت عراق از فرانسوی ها ناراضی است و چند هفته قبل با شرکت های کشورهای دیگر در این زمینه تماس گرفته است.

ص: 126

2- سفیر آلمان در تأیید گفت که عراقی ها با یک شرکت آلمانی تماس حاصل کرده اند. وی گفت شرکت مزبور قادر است یک نیروگاه اتمی کوچک (با قدرت 600 - 500 مگاوات) در عراق احداث نماید چون طرح آن را هم اکنون «در اختیار دارد.» لیکن با در نظر گرفتن عدم اعطای قرارداد به به شرکت های آلمانی توسط دولت عراق، وی گفت شرکت مزبور قادر به احداث آن نخواهد بود. چون این پروژه برای عراقی ها کاملاً «آلمانی» است، حتی اگر قیمت تعیین شده توسط شرکت آلمانی 10 درصد ارزانتر از نزدیکترین رقیب آن باشد.

3- یک منبع سفارت سوئد اعتراف کرد که عراقی ها از یک شرکت سوئدی خواسته اند که شرایط خود را در مورد احداث این نیروگاه در پاییز ارائه دهد، لیکن وی گفت دولت سوئد در زمینه صدور جواز انتقال این تکنولوژی با مشکلاتی روبرو خواهد بود. وی گفت که شرکت های فرانسوی و ایتالیایی سعی دارند عراقی ها را متقاعد سازند که نیروگاه 1200 - 900 مگاواتی را احداث نمایند، چون از نظر آنها احداث نیروگاه های کوچکتر مقرون به صرفه نمی باشد.

4- سفیر هند گفت از شرکت های هندی در این زمینه دعوت به عمل نیامده است.

5 - اظهارنظر: دولت عراق ظاهرا در رابطه با احداث این نیروگاه اتمی با مشکلاتی روبرو شده است. از یک طرف احداث این نیروگاه کوچک مقرون به صرفه نیست، لیکن به خوبی خواهد توانست در طرح انرژی عراق که قرار است در سال 1359 معادل 4000 مگاوات نیرو داشته باشد جا بگیرد. از طرف دیگر، احداث یک نیروگاه بزرگ بدین معنی است که عراقی ها در هنگام نیاز تعمیراتی قادر نخواهند بود نیروی کافی مورد لزوم را تأمین نمایند.

6 - با در نظر گرفتن این عوامل و نیز هزینه سنگین (یک میلیارد دلاری یا بیشتر) پروژه و منابع آماده جایگزین شونده انرژی جهت تولید برق، دولت عراق می تواند به بهانه های اقتصادی این پروژه را به تأخیر اندازد تا شبکه انرژی عراق آن قدر گسترش یابد که جذب یک نیروگاه بزرگ مقرون به صرفه نیز آسان شود. با در نظر گرفتن میزان رشد تولید انرژی عراق احتمالاً خواهد توانست برنامه عمرانی پنج ساله در سالهای 64-1360 احداث این پروژه را از سر بگیرد تا در سالهای 1370 وارد مرحله عمل گردد. معذالک به خاطر ضرایب دیگر دولت عراق ممکن است احداث آن را زودتر از موعد پیش بینی شده آغاز نماید که این ضرائب عبارتند از: حیثیت، منافع فنی و این واقعیت که همسایه ایرانی آنها هم اکنون دارای توان تولید نیروی اتمی شده است. پک

سفر کارینگتون به عراق

19 تیرماه 1358 - 10 ژوئیه 79 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در لندن به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی رونوشت به دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد و سفارتخانه های آمریکا در قاهره، دمشق، جده، کویت، تهران عطف به: بغداد 1439 موضوع : سفر کارینگتون به عراق 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) افسر رابط خارجی FCO در تاریخ 18 تیر ماه ما را در جریان سفر کارینگتون به عراق قرار داد. تقریبا بخش اعظم ملاقات 90 دقیقه ای کارینگتون و صدام به مسائل مورد

ص: 127

علاقه دو جانبه اختصاص یافته بود. در مورد تحریم تجاری اعلام نشده، صدام به طور داوطلبانه گفت که سریعا اقداماتی در جهت لغو تحریم به عمل خواهد آمد. در مورد زندانی شدن اسپارکس مهندس انگلیسی، عراقی ها هنوز هم معتقدند که دولت انگلیس، مطبوعات و دادگستری انگلستان را تحت کنترل داشته و اسپارکس و فرد عراقی که در لندن به خاطر قتل ژنرال نایف در زندان بسر می برند مبادله خواهند شد.

کارینگتون سعی کرد با صراحت به عراقی ها بفهماند که این مبادله امکان پذیر نیست.

2- دیگر مسئله مورد علاقه عبارت بود از نظر عراق در مورد قطعنامه 242. کارینگتون با صراحت سؤال کرد که آیا عراق قطعنامه 242 را پذیرفته است، پاسخ منفی بود، و در ادامه گفته شد که عراق تنها خواست فلسطینی ها را می پذیرد. (اظهارنظر: حسین و دیگران گفتند که بیانیه بغداد نشانگر تغییر در روند و طرز فکر عراقی ها می باشد.) 3- صدام حسین به کارینگتون گفت که ایران از مسائل سیاسی رنج می برد و نه مسائل مذهبی، و به قدرت رسیدن جناح چپ گرا و یا بازگشت شاه وضع را برای عراق بیشتر از رژیم کنونی وخیم خواهد ساخت. (اظهار نظر: متخصصین عراق در لندن اغلب به ما توصیه کرده اند که دولت عراق با وجود موفقیت در سرکوب شیعیان و عدم توانایی مزمن در سرکوب کادر کمونیستی خود، از به قدرت رسیدن جناح چپ در ایران بیش از به قدرت رسیدن یک رژیم مبلغ مذهب نگران است.) 4- در مورد مسئله کلی روابط اعراب و اسرائیل، صدام خواستار اجرای تحریم های اروپایی علیه اسرائیل گردید. این موضوع به دنبال گفتگوهای طولانی در مورد بی ثمر بودن سیاست های خاورمیانه ای آمریکا مطرح گردید، و به انگلستان توصیه شد که عراق در نظر دارد از اروپایی ها بخواهد که مستقلاً ابتکار عمل را بدست گیرند. مقامات انگلیسی معتقدند که صدام همین مسئله را با وزرای فرانسوی و آلمانی بازدیدکننده نیز در میان گذاشته است.

5 - در نهایت، عراقی ها پیشنهاد کردند که یک کمیسیون عراقی - انگلیسی تشکیل گردد. ظاهرا یک گروه فرانسوی - عراقی نیز بوجود آمده است. انگلیسی ها توافق کردند که این گام مشخص نشده را مورد بررسی قرار دهند معتقدند که چنین هیئتی سرانجام به مطرح ساختن استدلالهای بی ثمر در مورد سیاست خارجی و یا تقاضای عراق در مورد دستیابی به بازارهای انگلستان خواهد پرداخت.

6- به طور کلی، افسر رابط خارجی معتقد است که این سفر مفید بوده است، چون تحریم تجاری در حال لغو شدن است. بروستر

گنشر در بغداد - گفتگو پیرامون صلح در خاورمیانه و همکاری اقتصادی

20 تیرماه 1358 - 11 ژوئیه 79 سرّی از: سفارت آمریکا در بن - 2271به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع : گنشر در بغداد - گفتگو پیرامون صلح در خاورمیانه و همکاری اقتصادی 1- (تمام متن سرّی است) 2- خلاصه. آلمان ها از نتایج سفر گنشر به بغداد در تاریخ 15 - 13 تیر ماه خشنود شده اند. در آینده نزدیک پیرامون همکاری های اقتصادی مذاکراتی آغاز خواهد شد. در مورد تضاد اعراب و اسرائیل تبادل نظر مفیدی انجام شد، و صدام حسین خواستار برقراری نزدیکتر روابط با اروپا شد. سرپرست پلیس مخفی موفق شد با گنشر ملاقات نماید.پایان خلاصه.

ص: 128

3- صلح خاورمیانه. طبق اظهار شوئپس مسئول بخش امور عراق در وزارت امورخارجه، گنشر در ملاقات با صدام حسین و وزیر خارجه حمادی نظریات خود را در مورد مسئله خاورمیانه ابراز داشت.

آنها به سخنان گنشر در مورد اینکه به رسمیت شناختن اسرائیل و امنیت مرزهای آن شرط لازم صلح است گوش فرا دادند، لیکن پاسخی ندادند. طرفین توافق کردند که وحدت عربی در اینجا صلح حائز اهمیت بسیار است، اما صدام حسین در مخالفت خود با سادات نرمشی نشان نداد. گنشر یادآور شد که قرارداد صلح تمام منافع را نصیب اسرائیل نمی کند. در حقیقت اسرائیل تحت فشار بین المللی بسیاری قرار گرفته است. در این ملاقات در مورد اورشلیم صحبتی به میان نیامد.

4- همکاری اقتصادی با آلمان غربی. از اینکه حمادی خواستار نیل به اهداف نهایی در همکاری اقتصادی عراق و آلمان شده بود بسیار متعجب و خوشحال شده اند. در ابتدا، عراقی ها تقاضا کرده بودند که در این ملاقات تنها مباحثات سیاسی گنجانده شود. بنابراین، تنها مقامات وزارت خارجه همراه گنشر به بغداد رفته بودند. لیکن حمادی در تمام طول گفتگوی دو ساعت و نیمه خود با گنشر در مورد همکاری های اقتصادی گفتگو کرده بود.

5 - شوئپس اظهار داشت که نتایج این گفتگو از نظر بن حائز اهمیت بسیار است. این نتایج عبارتند از:

توافق عراق در جهت تجدید مذاکرات همکاریهای تکنولوژیک مذاکرات ابتدا در سال 1354 آغاز گردید و به خاطر اصرار آلمان مبنی بر پرداخت وجوه متخصصین فنی و قانون برلن توسط عراق خاتمه یافت. گنشر موضع عراقی ها را در این مورد یادآور شد، و حمادی گفت که در این مورد با آنها گفتگو خواهد کرد.

توافق عراق در جهت ایجاد کمیسیون مشترک به منظور بررسی مسئله انرژی. حمادی گفت که عراق ارائه نفت به آلمان غربی را در خارج از بازار سیاه و بافت شرکتی بین المللی مورد بررسی قرار خواهد داد.

توافق بر سر این که دو مذاکره گر وزارت خارجه به زودی به بغداد خواهند آمد تا جزئیات مربوط به دو پیشنهاد را روشن نمایند. هنگامی که گنشر وزیر خارجه را نیز دعوت کرد، حمادی پیشنهاد کرد که وزیر برنامه ریزی نیز به همراه وی به بن نماید. آلمان ها در این زمینه توافق نمودند.

6- قرارداد اتمی. شوئپس گفت که گنشر در رابطه با تکنولوژی هسته ای آلمان به آرامی برخورد نمود.

لیکن به منافع اتحادیه کرافت ورک در قرارداد عراقی (تلگرام مرجع) اشاره ای ننمود. آلمانها هنوز هم معتقدند که این قرارداد را فرانسوی ها بدست خواهند آورد، مطمئن بودند که بار نخست وزیر فرانسه در این مورد از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.

7- سیاست خارجی عراق. صدامحسین بر تمایل عراق به استقلال ملی در چهارچوب وحدت عربی تأکید کرد. وی گفت عراق و دیگر کشورهای عربی می خواهند بدون وجود آمریکا، با اروپا روابط صمیمانه تری داشته باشند.

8- در پاسخ به ابراز نگرانی گنشر در مورد نفوذ شوروی در اروپا و فعالیت های آن در مناطق دیگری چون شاخ آفریقا و افغانستان صدام نسبت به روس ها علاقه چندانی نشان نداد. وی گفت عراق هم پیمان شوروی نیست، لیکن بنا به دلایل خاصی چون دلایل تسلیحاتی به آن نیاز دارد. عراق خواستار مداخله ابرقدرت ها در منطقه نیست، دیگر مسائل منطقه ای مورد بحث قرار نگرفت.

9- علیرغم انتقادات صدام علیه آمریکا، آلمانها در ملاقات های خود با حمادی چنین برداشت

ص: 129

کرده اند که عراق خواستار بهبود بیشتر در روابط خود با آمریکاست.

10- پلیس مخفی. سعدون شاکر، رئیس پلیس مخفی عراق، به دنبال درخواست خود توانست با گنشر ملاقات نماید. شوئپس نمی خواست در مورد این ملاقات محرمانه گفتگو کند، لیکن اعلام داشت که سعدون شاکر علاقه مند به همکاری احتمالی آلمان و عراق در زمینه های پلیسی و ضد تروریستی می باشد.

از نظر ما این یک موضوع سیاسی حساس در رابطه با آلمان است چون میل دارد از عراق در زمینه های ضد تروریستی کمک بگیرد. لیکن نمی خواهد پلیس مخفی سرکوبگر عراق را حمایت کند. شوئپس گفت که شاکر احتمالاً در آینده به بن سفر خواهد کرد. استوئسل

عراق و جهان سفر نخست وزیر (فرانسه) بار

21 تیرماه 1358 - 12 ژوئیه 79 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1496 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع : عراق و جهان؛ سفر نخست وزیر بار 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: سفر بار نخست وزیر فرانسه به عراق سبب شد که دو کشور متوجه شوند که در مورد مسائل مهم مربوط به خود و بقیه جهان دارای نقطه نظرات مشترکی هستند. هریک از طرفین توانسته بود پس از ابراز نقطه نظرهای خود، اقداماتی در جهت پیشبرد اهداف خود نیز انجام دهد. دوره همکاری احتمالاً تداوم خواهد یافت و اشتراک عقیده نیز آن را تقویت خواهد کرد، که در رابطه با اوضاع کنونی هیچیک از آنها چندان شگفت آور نیست.پایان خلاصه 3- طبق اظهارات سفیر فرانسه مورنیره (حفاظت شود) سفر نخست وزیر متبوعش به بغداد سازنده و مطلع کننده بود. بار و صدام که به مدت 15 ساعت در گفتگوهای گروههای کوچک با حضور همکاران نزدیک شرکت کرده بودند به معنی واقعی کلمه در مورد مسائل کلی تبادل نظر کردند. مورنیره با استفاده از آنچه که به یاد داشت عناوین ذیل را به عنوان مهم ترین موضوعات مورد بحث از نظر خود برگزید، و با صراحت میل داشت که رویدادها را به خوبی جلوه گر سازد.

4- جو موجود: فرانسویها شدیدا متقاعد شده اند که دولت عراق به نمایندگی از طرف صدامحسین میانه رو است. این ارزیابی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی صدق می کند. فرانسوی ها چنین برداشت کرده اند که در نتیجه رشد آشکار سیاستمداری صدام، سیاست دولت عراق از جنبه عملی و انعطاف پذیری برخوردار خواهد شد. آنها دریافتند که می توانند در مورد تمام مسائل مورد نظر با کمال صراحت گفتگو کنند و عراقی ها در تشریح گفتند که آماده اند با تغییر شرایط انطباق یابند.

5 - خاورمیانه. جالب توجه تر نظریات صدام در مورد مسئله اعراب و اسرائیل بود. برخلاف جواب صریحا «منفی» وی در پاسخ به کارینگتون در مورد اینکه آیا عراق قطعنامه 242 را می پذیرد، پاسخ صدام به این مسئله (که گویا مستقیما مطرح نشده بود) از ظرافت خاصی برخوردار بود. عراق به تصمیمات اجلاسیه رباط پایبند است و معتقد است که قطعنامه های سازمان ملل یک روش دیپلماتیک برای تلف کردن وقت است. ولی صدام ظاهرا در مورد محتوای راه حل مورد قبول چیزی نگفته است، اما چنین وانمود کرده است که راه حلی که در آن حذف اسرائیل مورد نظر نباشد، کافی است.

6- اسرائیل و خاورمیانه. گرچه مورنیره سعی داشت توجه را به این نکته معطوف ندارد، ولی واضح

ص: 130

است که آنچه صدام در مورد اسرائیل (و آمریکا، به پائین مراجعه کنید) گفته اصلاً توأم با میانه روی منطبق نبوده است. هر اقدامی که اسرائیل با حمایت آمریکا و ترغیب آن انجام داده، به منظور گسترش نفوذ صهیونیزم و از بین رفتن اعراب صورت گرفته است. تز معروف جداسازی مصر از جهان عرب به منظور آزاد گذاشتن اسرائیل در تصرف لبنان، فلسطینی ها و سوری ها مورد بحث و تبادل نظر بسیار قرار گرفته است. معذالک، در پاراگرف های پیشین، فرانسوی ها متقاعد شده اند که در صورت همکاری تمام طرفین درگیر، اسرائیل قبل از سال 1967 پذیرفته خواهد شد. تمام طرفین درگیر، عبارت است از شوروی، و مورنیره تأکید کرد که عراقی ها به کرات گفته اند که بدون شرکت شوروی هیچ گونه صلح پایداری برقرار نخواهد شد.

7- ایران. بدون تعجب، صدام گفت که عراقی ها مایل نیستند بین آنها و همسایه شرقی شان مشکلاتی پدید آید. هدف اصلی یک ملت با ثبات و متحد است که پیشرفت کمونیست ها را در این نقطه از جهان با بن بست روبرو سازد. صدام ظاهرا گفته است که در چند ماه گذشته ایرانی ها محاسبات غلطی کرده اند (ظاهرا در رابطه با سهولت صدور انقلاب) که اکنون به آن پی برده اند، و به تهران در طرز تفکر خود تجدیدنظر کرده است. عراقی ها پیش بینی کردند که در روابط موجود بین دو کشور در آینده نزدیک بهبودی پدید خواهد آمد.

8- روابط دوجانبه. نقطه نظرات وسیع موجود بین فرانسه و عراق فرصتی را پیش آورد تا موضوعات مورد علاقه دو کشور مورد بحث قرار گیرد. فرانسوی ها ظاهرا خود را سخنگوی جامعه اروپایی و نیز غرب در مورد مسائل بسیار و مسائل مطروحه در بالا جا زده اند. مورنیره در مورد تدارک نظامی مطلبی نگفت، فقط اظهار داشت که این موضوع نیز مورد بحث قرار گرفته، و به چند نکته خاص نیز اشاره کرد.

9- انرژی. فرانسه و عراق معتقدند که در جهان امروز انرژی مسئله اول است. فرانسوی ها از اینکه توانسته اند نفت بیشتر (نامشخص) لیکن در حجم معتدلی را از طرف عراقی خود خریداری نمایند خشنود هستند و مدت زیادی را صرف توضیح اقدامات مربوط به کاهش نفت مصرفی دولت فرانسه کردند تا دیگران نیز متقاعد به انجام همین کار بشوند. (بنا به گزارش مطبوعات، یک سوم نفت مورد نیاز فرانسه در سال 1359 از عراق وارد خواهد شد، با استفاده از ارقام واردات نفتی سال 1356، می توان گفت که این میزان 200000 بشکه در روز بیش از سطح برداشت سال 1358 خواهد بود، که چندان معتدل نیز نیست.) 10- نظام اقتصادی جدید. عراقی ها ظاهرا نگران تأثیر قیمت های صنعتی بر کشورهای رو به رشد اوپک و غیر اوپک بوده، و در مورد اقدامات مورد نیاز در رفع این مشکلات توضیحاتی دادند. فرانسوی ها با آنها همدردی می کردند و در واقع در مورد بعضی از مسائل کلی دارای نقطه نظرات مشابهی بودند. این موضوع ظاهرا موضوع اندکس سازی مذاکرات شمال و جنوب، سازمان توسعه و تجارت سازمان ملل و مسائل دیگری که مورنیره به آنها اشاره نکرد را در بر می گرفته است.

11- آمریکا. از نظر عراق، طبق گزارش مورنیره، آمریکا علت تمام مشکلات بوده است. برداشت ما این است که اشاره به آمریکا یکی از مهمترین عناصر اصلی مذاکره بوده است. مورنیره گفت که عراقی ها معتقدند که اقدامات آمریکا سبب بروز بحران نفتی شده است، چون تلاش اوپک در تنظیم بازار یا وارد کردن فشار بر بعضی از اعضا در جهت افزایش تولید یا کاهش قیمت ها روبرو می گردد، و یا عملکرد دلار طوری تحت کنترل قرار می گیرد تا خسارات وارده متوجه همه اعضای دیگر به جز آمریکا شود. نقش ما

ص: 131

در تبدیل اسرائیل به یک پایگاه تهاجم مسلحانه و گسترش امپریالیسم در خاورمیانه نیز مورد انتقاد قرار گرفت.

12- اظهارنظر: ما ارزیابی نتایج مذاکرات را به عهده سفارت آمریکا در پاریس می گذاریم، و تنها گفتگو با مورنیره را به عنوان تنها اخبار محلی بدست آمده گزارش می کنیم. ولی واضح است که موضع خاص فرانسه که نسبت به دیگر کشورهای غربی از نقطه عطف خاصی برخوردار است، افزایش یافته است.

13- مورنیره اظهار داشت که فرانسوی ها در برابر سرپیچی عراق در مورد لحن بیانیه نهایی مربوط به اسرائیل و فلسطین حداکثر تلاش و مقاومت خود را به خرج داده اند. وی گفت در نتیجه «اعمال فشار» بسیار با لحن بیانیه مورد نظر عراقی ها توافق شده است، که در برزیل نیز همین تلاش موفقیت آمیز بود.

لیکن وی گفت که فرانسوی ها تعهدات خود در قبال جامعه اروپایی را محترم می شمارند.

14- واضح است که فرانسه میل دارد حتی به قیمت از بین رفتن منافع دیگران (که آمریکا را نیز قطعا در بر می گیرد) منافع خود را در اینجا گسترش دهد، و در این کار تا حدودی نیز موفق شده است. مورنیره یک فرد حرفه ای حیله گر است، و نظریات وی نباید با خوش بینی مورد مطالعه قرار گیرد. فکر نمی کنیم که فرانسوی ها صرفا به حرف های عراقی ها گوش داده اند. مورنیره برخلاف گذشته با صراحت سخن نمی گفت، و شاید می خواست نشان دهد که مذاکرات در چه سطحی صورت گرفته که طرز برخورد شدیدا ضد آمریکایی نیز از آن مستثنی نیست. وی اشاراتی به نگرانی فرانسه در مورد برنامه انرژی آمریکا و عدم موفقیت آن در رعایت مواضع عمومی دولت فرانسه کرد، و چنین وانمود کرد که هر دو طرف مایلند آمریکا را نادیده بگیرند. پک

دیدار سیمونه از بغداد

25 تیرماه 1358 - 16 ژوئیه 79خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع : دیدار سیمونه از بغداد 1- (طبقه بندی نشده) وزیرخارجه بلژیک هانری سیمونه، آخرین نفر از وزرایی که از کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی (OECD) برای دیدار وارد عراق شده بودند، در فاصله 12 تا 14 ژوئیه در بغداد بسر برد. او با وزرای برنامه ریزی، امورخارجه، صنعت و تجارت ملاقات کرد و مانند وزرایی که قبل از وی از عراق دیدار کرده بودند، جلسه ای نیز با نایب رئیس شورای انقلاب، صدامحسین داشت. این دیدار به نحو وسیعی در مطبوعات منعکس شد و یک مصاحبه نیز با روزنامه انگلیسی زبان بغداد ترتیب یافت که اتفاق بسیار نادری است.

2- (خیلی محرمانه) اعضای سفارت بلژیک دیدار یک ساعت و نیمه سیمونه با صدام را صمیمانه توصیف کرده و گفتند که در این ملاقات بیشتر کلیات و سیاست های منطقه ای مورد بحث قرار گرفت تا روابط دوجانبه. در مورد ایران صدام اظهار داشت که نگرانی اصلی عراق نسبت به رژیم کنونی بیشتر به خاطر قدرت آن است تا جهت گیری آن، زیرا ثبات اوضاع در ایران اثر حیاتی بر ثبات خاورمیانه دارد.

بلژیکی ها نشانه ای از تعدیل روش عراق در قبال اختلاف اعراب و اسرائیل مشاهده نکرده اند. صدام به موافقتنامه کمپ دیوید و به نقش آمریکا حمله کرد. در پاسخ سیمونه نظر جامعه اروپا (EC) را نسبت به

ص: 132

کمپ دیوید به عنوان اولین قدم در راه حل کامل (مسئله خاورمیانه) بیان داشت ولی ادعای صدامحسین را در این مورد که کوشش های پیگیر اسرائیلی ها برای ایجاد تأسیسات (در مناطق اشغالی) نمی تواند دلیل حسن نیت آنها باشد، پذیرفت.

3- (خیلی محرمانه) بلژیکی ها وزیرخارجه (عراق) حمادی را در مورد مسئله خاورمیانه هم افراطی تر و هم صریح تر از رئیسش یافتند.

منابع ما اظهار می دارند که بلژیکی ها در قبال کوشش های مصرانه عراق برای گنجاندن عباراتی درباره حقوق فلسطینی ها و تجاوز اسرائیلی ها، در اعلامیه مشترک، ایستادگی کردند. اعلامیه مشترکی که منتشر شد در مقدمه حاوی لغت «صهیونیست» است و اشاره می کند به توافق دوجانبه در مورد نیاز به «خروج از کلیه سرزمین های اشغالی شامل اورشلیم»، که بی نهایت باعث رنجش سفارت گردید. سیمونه مکررا کوشش حمادی را برای به کار بردن لغت «صهیونیست» در متن اعلامیه رد کرده و متذکر شده بود که هر نوع اشاره ای به اورشلیم باید دارای پسوند «شرقی» یا «عربی» باشد.

4- (محرمانه) براساس مصاحبه با «بغداد ابزرور» چنین به نظر رسید که سیمونه شخصا فاقد اعتدال است. اگرچه گفته او در مورد خروج از سرزمین های اشغالی به نظر می رسد که مطابق با نظر جامعه اروپا باشد، وی آشکارا (بخشی از متن مخلوط و افتاده است)... از اسرائیل به خاطر سیاست اسکان، که وی آن را مخالف هر نوع جریان صلح توصیف کرد. انتقاد به عمل آورد.

5- (محرمانه) نکته مهم این دیدار جنبه اقتصادی آن بود. پس از چندین سال مذاکرات متناوب، بالاخره طرفین یک موافقت نامه همکاری اقتصادی و فنی تدوین کردند. وزیر تجارت حسن علی موافقت کرد که برای انجام تشریفات امضای قرارداد ظرف چند ماه آتی عازم بروکسل شود. و بلژیکی ها امیدوارند که این سفر زمینه را برای بعضی پیشنهادات خاص در مورد طرح هایی که توسط شرکت های بلژیکی اجرا می شوند، فراهم خواهد کرد. نفت موضوع بحث نبود. بلژیک در سال 1978 در حدود دویست میلیون دلار نفت خام از عراق خریداری کرده و انتظار دارد که واردات نفتش (از عراق) در همین سطح ادامه پیدا کند.

6- (محرمانه) در زمینه عملی طرفین موضوعی را که به نظر می رسد تنها مشکل در روابط دوجانبه باشد مورد بررسی قرار دادند. آن موضوع کوشش های رها شده مؤسسه سیبترا (SYBETRA) برای تأسیس یک مجتمع فسفات در نزدیکی مرز سوریه بود. اجرای این طرح حداقل دو سال به تأخیر افتاده و سیبترا بنا به گزارش، اگر دوره فعلی قرارداد تغییر نیابد، دچار یک فاجعه مالی خواهد شد. بلژیکی ها قادر بوده اند که موافقت عراقی ها را برای تجدید مذاکرات به دست آورند. منابع ما اظهار داشتند که عراقی ها در هیچ موردی خود را متعهد نکرده اند اما خاطرنشان کردند که این واقعیت که راه آهن وابسته به این طرح هم دچار تأخیر شده تمایل عراقی ها را به تکمیل سریع مجتمع مزبور کاهش داده و از این نظر موقعیت بلژیکی ها برای چانه زدن بهبود یافته است.

7- (خیلی محرمانه) سیمونه علاوه بر گفتگوهای خود با صدام و سایر اعضای کابینه با رئیس ستاد وزارت دفاع (MOD) نیز ملاقات کرد. منبع ما از اظهارنظر در خصوص مفاد گفتگوها خودداری کرد ولی اشاره نمود که موضوع فروش اسلحه مطرح بوده است. ما پرسیدیم که آیا بلژیک موافقت کرده است که به عراق اسلحه بفروشد و پاسخ فقط لبخندی بدون هیچ اظهارنظر بود.

ص: 133

8- (خیلی محرمانه) نظریه: بلژیک همراه با چند کشور کوچک دیگر اروپا از نظر عراق مطلوب ترین طرف های تجاری هستند (صادرات در سال 1978 به میزان 194 میلیون دلار بود) و واضح است که بروکسل در نظر دارد که اوضاع را بر همان روال نگاه دارد. در عین حال علاقه روزافزونی به نجات سیبترا (SYBETRA) وجود دارد. در مقابل به نظر می رسد که بلژیکی ها مایلند که در زمینه مشاجرات خاورمیانه و احتمالاً با تأمین اسلحه کمک اندکی (به عراق) بکنند. پک

سفر نخست وزیر بار به بغداد

26 تیر ماه 1358 - 17 ژوئیه 79 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در پاریس به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی، با اولویت موضوع: سفر نخست وزیر بار به بغداد 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- خلاصه: در گفتگو پیرامون سفر نخست وزیر بار به عراق یکی از مقامات وزارت امورخارجه آن را در پیشبرد روابط فرانسه و عراق موفقیت آمیز توصیف کرد و سعی کرد جنبه های تجاری و نفتی آن را پراهمیت جلوه گر نسازد (معذالک به گزارش پاریس به شماره 22596 مراجعه شود). رهبران عراق در رابطه با مشکلات داخلی از خود احساس اعتماد بیشتری نشان دادند. بار پیرامون مسائل جهانی بسیاری با صدام حسین گفتگو کرد. سیاست عراق «توأم با میانه روی» توصیف شده است. مهم ترین مسائل خارجی مورد نگرانی عراق عبارتند از اوضاع در ایران، سوریه و لبنان. در مورد منازعات اعراب و اسرائیل عراقی ها گفتند که اعراب برخلاف گذشته متحد شده اند و مصر و آمریکا و اسرائیل منزوی گشته اند. عراقی ها می گویند که آنها در نظر دارند قرارداد بغداد را شدیدا به مرحله اجرا در آورند و مدعی هستند که قرارداد صلح تحت الحمایه آمریکا شکست خواهد خورد. رهبران عراق می گویند که آنها نمی خواهند با اسرائیل وارد جنگ شوند ولی زمان برای انعقاد قرارداد صلح نیز مناسب نیست، چون اسرائیل از نظر نظامی آنچنان نیرومند است که اعراب مجبور خواهند شد در موضع ضعف با آن مذاکره نمایند.پایان خلاصه 3- مقام وزارت امورخارجه در بخش مربوط به ایران و عراق (آنفوکس) در تاریخ 22 تیر ماه پیرامون سفر وزیر امورخارجه فرانسه بار به عراق در تاریخ 18 - 16 تیر ماه با ما گفتگو کرد. آنفوکس برخلاف سفیر مورنیره در گفتگو با دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد بطرز متفاوتی در رابطه با این سفر صحبت کرد، ولی نکات مطروحه توسط وی اساسا از پیوستگی خاصی برخوردار بود. خود آنفوکس با بار در این سفر همراه نبود و می گفت که وی با گروه بسیار کوچکی به این سفر پرداخته بود.

4- آنفوکس در آغاز با ذکر این مطلب که مطبوعات فرانسه و آمریکا با تأکید بر جنبه های نفتی، هدف از این سفر را نادرست جلوه گر ساخته اند، رشته سخن را بدست گرفت. وی گفت بار به عراق نرفته بود تا برای بدست آوردن نفت بیشتر از عراق مذاکره کند و یا قراردادهای بازرگانی و نظامی با این کشور امضا نماید. منبع ما در وزارت صنایع که قبلاً پیرامون افزایش صدور نفت عراق به فرانسه در سال 1360 مذاکره کرده بود گفت که شرایط دقیق تأمین 2 تا 5 میلیون تن نفت خام عراق به فرانسه در سال 1360 هنوز بین شرکت های ملی نفتی فرانسوی و شرکت ملی نفت عراق مورد مذاکره قرار نگرفته است (به پاریس 22596 مراجعه شود).

ص: 134

5 - آنفوکس گفت که بار شخصا به عراق علاقه مند است و در این سفر نیز که سومین سفر وی به عراق از سال 1356 و دومین سفرش در مقام نخست وزیری بود لذت بسیار برده است. عراقی ها پیشنهاد کرده بودند که برنامه کار مذاکرات باز باشد ولی از وسعت کافی نیز برخوردار باشد. آنها همچنین خواستار آن شده بودند که مذاکرات سالت 2 نیز در این گفتگوها گنجانده شود. طبق اظهارات آنفوکس، بار از این گونه گفتگوهای وسیع خوشش می آید چون شخصا علاقه مند به سخنرانی است.

6- آنفوکس چند بار گفت که بار علیرغم تندگویی های علنی شان عراقی ها را بسیار میانه رو یافته بود.

صدام حسین در گفتگوهای خود تأکید کرده بود که عراق نمی خواهد با اسرائیل وارد جنگ شود، و عراق نسبت به ضعف اعراب در برابر اسرائیل که تا دندان با تجهیزات آمریکایی مسلح شده آگاهی کامل دارد. تا زمانی که اسرائیل آن قدر نیرومند و اعراب این قدر ضعیف باشند امکان ندارد که بتوانند وارد مذاکره پیرامون قرارداد صلح خاورمیانه بشوند، چون موضع آنها ضعیف خواهد بود. از نظر صدامحسین جهان عرب امروزه متفرق نیست بلکه برخلاف گذشته در نتیجه اجلاسیه بغداد با یکدیگر متحد شده اند. مصر نیز به همراه آمریکا و اسرائیل منزوی شده است. عراق قصد دارد تحریم های بغداد را علیه مصر تا حداکثر ممکن به کار برد و مطمئن است که قرارداد صلح تحت الحمایه آمریکا با شکست روبرو خواهد شد.

7- بنا به گفته آنفوکس صدامحسین و دیگر رهبران عراقی در مورد رویدادهای ایران اظهار نگرانی کرده اند. با این وصف نکات مطروحه توسط آنها خالی از خصومت بود، و فرانسوی ها فکر می کنند که آنها یک سیاست توأم با میانه روی را دنبال خواهند کرد تا از تشدید وخامت اوضاع بکاهند. صدام حسین گفت امکان دارد که ایران آنچنان دستخوش آشوب و آشفتگی شود که بطرز مؤثری بین حیطه نفوذ آمریکا و شوروی تقسیم گردد، و عراق را با مشکلات سیاسی شدید و سختی روبرو سازد. پس از ایران مهم ترین مناطق مورد نگرانی عراق را سوریه و لبنان تشکیل می دهند. (آنفوکس قادر نیست چگونگی این نگرانی را بیان نماید.) امنیت خلیج نیز تنها به طور کلی مطرح گردید.

8- صدامحسین به سختی و زحمت زیاد سعی کرد اظهار دارد که عراق در نظر ندارد تحت نفوذ کامل شوروی واقع شود. و علاوه براین در نظر ندارد به شوروی پشت کرده و با غرب به طور کامل متحد شود.

بلکه این کشور می خواهد به راه خود در جهت عمران ملی که با الگوی سوسیالیستی روسیه تطابق نخواهد داشت برود. اظهارنظرهای آنفوکس قدری با نظرات سفیر مورنیره پیرامون میزان ضدیت عراقی ها با آمریکا تفاوت داشت، طبق اظهارات آنفوکس اظهارات ضد آمریکایی عراق محدود به نقش آمریکا در قرارداد صلح مصر و اسرائیل بود، گرچه آمریکا نیز مانند شوروی به خاطر وارد کردن رقابت ابرقدرتها در این منطقه انتقاد قرار گرفته بود.

9- آنفوکس گفت صدام حسین و دیگر رهبران عراق طوری وانمود کرده بودند که گویا از اوضاع داخلی عراق کاملاً مطمئن و آسوده خاطر هستند و اصلاً در مورد مشکلات موجود در مناطق کردنشین و یا شیعیان عراق نگرانی نشان نداده بودند.

10- در خاتمه آنفوکس گفت که این سفر از نظر فرانسوی ها در بهبود مذاکرات با یکی از کشورهای مهم عربی به خوبی پیش رفته است. مهم ترین نگرانی های عراق در سیاست خارجی مربوط به نگرانی های ژئوپلتیک بود و بر روابط عراق با همسایگان اصلی اش متمرکز بود. چامپان

عراق و آمریکا

ص: 135

رویدادهای اخیر نفتی در عراق

19 مرداد 1355 - 10 اوت 1976خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1106به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: رویدادهای اخیر نفتی در عراق 1- خلاصه: مدیر نفتی آمریکایی، صنعت نفت عراق را در مراحل اولیه پیشرفت سریع توصیف کرده و معتقد است که از نظر خدمات، تکنولوژی و قطعات رو به آمریکا آورده است. وی توصیه می کند که مقامات عالیرتبه دولت آمریکا با تصمیم گیرندگان عراق در این زمینه شدیدا همکاری بنمایند. پایان خلاصه 2- مدیر شرکت نفتی آمریکایی که با چندین سال تجربه نفتی بین المللی، که اکنون سرپرست این شرکت در تهران است و به کرات به عراق سفر می کند و دفتر حفاظت منافع آمریکا نیز وی را به خوبی می شناسد، با وابسته بازرگانی دفتر حفاظت در تاریخ 15 و 16 مرداد ماه در مورد برداشت های اخیر سفر خود به بصره و بغداد گفتگو کرد.

3- وی معتقد است که شرکت ملی نفت عراق در جذب تأسیسات شرکت نفتی بصره که در آذر ماه سال 1954 ملی شده بود، تلاش قابل ملاحظه ای به خرج داده است. روحیه شرکت ملی نفت عراق بسیار خوب است، و رویگردانی روزافزون از تجهیزات حفاری روسی به نفع تجهیزات عربی و بخصوص آمریکایی یک پدیده جالب توجه در دو سال گذشته است. چهار وسیله حفاری آمریکایی (8 اس پولاد) به هشت وسیله حفاری روسی اضافه شده، و شرکت ملی نفت عراق به این نتیجه رسیده که تجهیزات آمریکایی از نظر قابلیت اعتماد و بازدهی بهتر از تجهیزات روسی است. کامیون های غول آسای نفتکش آمریکایی (از شرکت کن ورت سیاتل) که اخیرا وارد عراق شده موجب افتخار ناوگان شرکت ملی نفت عراق شده اند.

شرکت ملی نفت عراق دارای دو دستگاه حفاری «در سرایدکو» است و دو دستگاه دیگر را نیز سفارش داده است.

4- شرکت ملی نفت عراق دارای شصت حلقه چاه تزریق آبی است که قرار است کارهای آن در مرداد ماه سال 1355 و 1356 انجام شود و بنا به گفته منابع شرکت نفتی عراق در بصره، در نظر دارد کارهای مربوط به سال 57 و 59 را در سالهای 1356 و 1357 انجام دهد.

5 - شرکت نفت عراق از کشف لایه جدید نفتی رومیله در عمق 1200 پایی هیجان زده شده است. این شرکت از میزان بالای گاز موجود این منطقه نیز خشنود است، چون طرح های صنعتی نمودن بصره، رومیله به مقادیر بسیاری گاز نیازمند است. تنها چاه مولد طبقه جدید چهار ماه قبل با سطح تولید 20000 بشکه در روز آزمایش گردید. نفت آن سبک است (دارای درجه جاذبه 42) ولی میزان ناخالصی (از نظر فرسایش) هیدروژن سولفید و کربن دیوکسید بسیار بالاست.

6- منبع در مقام تأیید گفت که رابط های نفتی برزیلی وی اظهار داشته اند که بنا به گفته سفیر برزیل شرکت پترو براس در 100 کیلومتری شمال شرق بصره که از حوزه مورد امتیاز شرکت نفتی فرانسه در طول مرز ایران چندان دور نیست، به یک حلقه چاه جدید نفتی دست یافته است. این چاه هنوز به مرحله آزمایش نرسیده لیکن در دو طبقه غیر مترقبه دارای نفت بوده است.

7- مدیر آمریکایی معتقد است که «عراق اوقات خوبی» را در پیش دارد. وی معتقد است که

ص: 136

تکنوکراتهای عراق مسئول شرکت نفت، و وزارت نفت کارهای خود را به خوبی انجام می دهند. و احساسات ضد آمریکایی او سال قبل این بخش کاملاً از بین رفته است. به نظر منبع، با عراقی ها بهتر از ایرانیها می توان معامله کرد. (اظهارنظر: اکثر بازرگانان آمریکایی فعال در ایران و عراق با این نظریه موافق می باشند.) 8 - منبع گفت که به نظر وی دولت آمریکا ذخایر نفتی عراق و نقش آتی آن را در تجارت نفتی جهان دست کم گرفته است و طبق شایعات رایج در شرکت های نفتی آمریکایی، دولت آمریکا در نظر ندارد با تصمیم گیرندگان عراق در این زمینه ارتباط برقرار سازد. وی گفت برای اداره فدرال انرژی، خزانه داری و دیگر آژانس های ذینفع موقع آن فرارسیده که خصومت ها را کنار بگذارند. بنا به گفته منبع، صنعت نفت عراق در مرحله طفولیت بسر می برد لیکن از قدرت عظیمی در خرید تکنولوژی، خدمات و قطعات آمریکایی برخوردار است. کیلوگ

روند اقتصاد بیگانه و تأثیرات آن بر آمریکا

012 - 1357 عراق ژانویه 78 - دی ماه 1357 دوره انتشار: سالانه نشریه اسبق: 013 - 1356 تهیه شده بوسیله: دفتر حفاظت منافع آمریکا سفارت بلژیک تهیه شده بوسیله: سرویس خارجی آمریکا، وزارت امورخارجه آمریکا و منتشر شده توسط وزارت بازرگانی آمریکا، اداره صنعت و تجارت عراق شاخص های مهم اقتصادی رقم ارزشها به میلیون دلار آمریکا بوده نشانگر میانگین دوره ای است مگر آن که غیر آن قید شده باشد.

نرخ تبدیل:

یک دلار آمریکا= 295/0 دینار عراقی 1355 - 1354 برآورد (الف) یک دینار عراق= 38/3 دلار آمریکا 1354 1355 درصدتغییر 1356 درآمد، تولید، میزان کار تولید ناخالص ملی با قیمت های جاری 12207 -15875-20% -19000 تولید ناخالص ملی سرانه (میزان حقیقی) 1186 -1380 -16%- 1550 برنامه سرمایه گذاری دولت

ص: 137

تخصیص یافته 3637- 5078- 58%-8014 مصرف شده 3097 -2500 -(الف 12%-5000 [ناخوانا]:

موازنه پرداخت و تجاری تولید صنعتی (100 = 1341) -3/263 -9/354- 23%- 420 تولید کشاورزی (100 = 44 - 1340) -111 -140- 26% -120 قیمت های عمده فروشی (100 = 1341) -6/162- 2/181 -11%-200 قیمت های مصرفی (100 = 1342) -2/158 -6/174 -10%-194 عرضه پول (میلیون ها) -2110- 2550- 20%-3000 تولید نفت (هزار بشکه در روز) -2260 -2466- 20%- 2250 میزان کار (میلیون) هیچ 9/2 ---3 موازنه پرداخت و تجاری کالا و ارز خارجی(1) (ب) 2727- 4601- 69%-5500 موازنه پرداخت ها 472 هیچ ---هیچ تجاری(2) 4070 (الف) 5380 -(الف) 32%-4100 صادرات -8280 -8850- 7-%-6900- درآمدهای نفتی 8160-8690 -6%-9400- بانک صادرات به آمریکا 5 -110 2100-%300- واردات (باستثنای خریدهای 4210- 3470- 18-%5000- وزارت دفاع) صادرات و واردات از آمریکا 310 (د) 382 (د) 23%- 200- صادرات مهم آمریکا به عراق در سال 1355 (د) هواپیما و وسائل الکترونیک هواپیمایی 156 محصولات کشاورزی 62 (ج) ماشین آلات ساختمانی 34 تجهیزات حفاری 20 واردات مهم آمریکا از عراق در سال 1355 نفت خام 109 خرما و ریشه گیاه شیرین بیان 1 منابع: سازمان آمار مرکزی عراق، مگر آنکه غیر آن قید شده باشد.

ص: 138


1- ارقام مربوط به ماه آذر.
2- به استثناء تمام خریدهای وزارت دفاع.

(الف) برآورد دفتر حفاظت منافع آمریکا (ب) صندوق بین المللی پول (ج) وزارت کشاورزی آمریکا (د) وزارت بازرگانی آمریکا یک. خلاصه تولید ناخالص ملی عراق پس از جهش 110 درصدی ناشی از افزایش قیمت نفت اوپک در دوران 1353 - 1352 سالانه بیش از 20 درصد رشد کرده است. حدود نیمی و یا بیشتر این رقم در برگیرنده رشد واقعی آن است و بقیه آن ناشی از تورم است. لیکن دولت عراق توقع دارد که در سالهای 1359 - 1355 با وارد شدن پروژه های در دست احداث به مرحله تولید، میزان رشد واقعی کشور را به 17 درصد برساند.

برنامه پنج ساله سالهای 59 - 1355 که در خرداد 1356 رسما اعلام گردید بر عمران اقتصادی و بهبود زیربنای کشور تأکید داشته و در واقع سومین گام در گسترش اقتصاد سه پایه ای استوار بر نفت، صنایع مبتنی بر منابع و کشاورزی می باشد.

صادرات آمریکا که از 60 میلیون دلار در سال 1352 به 382 میلیون دلار در سال 1355 رشد نمود، در سال 1356 حدودا بالغ بر 200 میلیون دلار گردید. علت سقوط صادرات آمریکا در سال 1356 فروش های مهم ناگهانی (چون هواپیما) بوده که از رقم های مربوط به 55 - 1354 و اختلاف آمریکا و عراق در مورد مسئله تحریم سال 1356 فراتر رفته بوده با مصادف شدن این کاهش با آغاز واردات چشمگیر نفت خام عراقی، آمریکا برای اولین بار از سال 1356 یک کسری تجاری دوجانبه با عراق خواهد داشت که احتمالاً معادل 100 میلیون دلار یا بیشتر خواهد بود.

حالا که برنامه جدید اعلام شده، دولت عراق احتمالاً در سال 1357 وقفه 18 ماهه چند پروژه بزرگی را که شرکت های آمریکایی در مورد آنها به رقابت پرداخته اند، از بین خواهد برد. مواردی با تکنولوژی بالا، تجهیزات کشاورزی و ساختمانی، کالاهای کشاورزی در سال 1357 مهم ترین صادرات آمریکا را تشکیل خواهد داد. میزان موفقیت صادرکنندگان و شرکت های آمریکایی در زمینه پروژه های مهم بستگی به توانایی آنها در حل اختلافات موجود بین آمریکا و عراق در زمینه مقررات اعمال تحریم دارد. معذالک عراق باز هم به صورت یک واردکننده مهم، حتی با معیارهای غربی، در آینده قابل پیش بینی باقی خواهد ماند و فرصت های درخشانی را برای شکست های آمریکایی پدید خواهد آورد. موارد ملزوم عبارتند از آگاهی از وضع بازار و استقامت قابل ملاحظه، لیکن پاداش دریافتی نیز می تواند قابل ملاحظه باشد.

دو. اوضاع و روندهای اقتصادی جاری الف. نگرش مختصر بر اقتصاد:

از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث سوسیالیست عراق در سال 1347، دولت حیطه کنترل خود بر اقتصاد را گسترش بخشید. در حال حاضر سازمانهای دولتی 75% تولید ناخالص ملی کشور را تولید می کنند که 50% آن تنها از بخش نفتی تأمین می گردد، و 90% کالاهای وارداتی را نیز خریداری می کنند.

شرکت های دولتی تصرف و عملکرد تمام صنایع سنگین را به عهده داشته و دولت، از طریق بانک صنعتی،

ص: 139

سهام اعظم بخش کوچک «مختط» را که شامل صنایع الکترونیک و برق می باشد، در اختیار گرفته است.

بخش خصوصی نیز در صنایع تهیه مواد غذایی، ساختمان، نساجی، جهانگردی، خدمات و خرده فروشی متمرکز شده است.

نیروی کار جمعیت 2/12 میلیونی عراق حدود 3 میلیون نفر است که 53% آن در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. در زمینه کارگران ماهر و نیمه ماهر این کشور با کمبود روبروست، گرچه بخش اعظم نیروی کار نیز به طرز شایسته مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. در بخش های روستایی قدری بیکاری مشهود است، لیکن میزان آن رو به کاهش است : در دو دهه 1356 - 1336 مهاجرت به شهرها درصد ساکنین بخش های روستایی را از 63% به 37% تقلیل داده است. ارقام مقدماتی مربوط به آبان ماه سال 1356 میزان افراد باسواد را 40% نشان می دهد.

مشکلات مربوط به بخش توزیع و مدیریت نیز گهگاه سبب کمبود بسیاری از کالاها، بخصوص کالاهای مصرفی و ساختمانی شده است. افزایش ناگهانی درآمد نفتی سبب پیدایش جهشی عظیم در میزان تقاضا شده است، لیکن کشور هنوز نتوانسته است زیربنایی را فراهم آورد که بتواند کالاها و خدمات مورد نیاز آن را تأمین نماید. و چون قیمت ها و دستمزدها تحت کنترل دولت بوده است، برخلاف انتظار تورم مورد پیش بینی بوجود نیامده است. با این وصف، میزان افزایش کلی سالانه تورم طبق آمار دولت در زمینه قیمت های عمده فروشی و مصرفی حدود 12- 10% می باشد.

بعد از نفت، آب مهم ترین منبع کشور را تشکیل می دهد. رودهای دجله و فرات عراق را به صورت تنها کشور نفتخیز خلیج که دارای امکانات بالقوه کشاورزی است درآورده. عراق که در حال حاضر حدود نیم میلیارد دلار کالای کشاورزی و مواد غذایی وارد می کند، در نظر دارد به توسعه کشاورزی خود بپردازد تا در آینده علاوه بر تغذیه جمعیت خود مازاد آن را به کشورهای همجوار خود در خلیج صادر نماید. عراق عمران کشاورزی را معادل «نفت دائمی» می داند.

از زمان قطع روابط عراق در جنگ اعراب - اسرائیل در سال 1346 روابط دیپلماتیک رسمی تجدید نشده است. و چون سفارت بلژیک رسما حافظ منافع آمریکا در عراق است، دفتر حفاظت منافع آمریکا قانونا جزئی از سفارت بلژیک را در بغداد تشکیل می دهد. دفتر حفاظت منافع آمریکا که دارای کارمندان آمریکایی و محلی جدا از سفارت بلژیک است، تمام خدمات کنسولی و بازرگانی سفارت آمریکا را در آنجا عهده دار است. و کالاهای تهیه شده محلی جایگزین واردات تمام شده منتخب (چون فولاد و آلومینیوم) گردد. هنگام تکمیل شدن پروژه های در دست طرح و با احداث در سال 1359 در این بخشها نیز رشد قابل ملاحظه ای پدید خواهد آمد.

در بخش تقاضا، دولت عراق از زمان افزایش قیمت نفت در سالهای 53 - 1352 میزان مصرف را حدود 55 - 50% تولید ناخالص ملی نگاهداشته، در حالی که میزان مصرف در اوایل سالهای 1349 معادل 80 - 75% بوده است.

این سیاست سبب شده است که میزان پس انداز ملی بیشتر شود و عمران اقتصادی تأمین هزینه گردد لیکن در مقایسه با کشورهای همجوار نفت خیز عراق، سطح زندگی کشور را بهبود چندانی نبخشیده است.

بخش نفتی:

با در نظر گرفتن تسلط بخش نفتی بر اقتصاد عراق، آمار مربوط به تولید نفت خام و درآمد نفتی

ص: 140

مهم ترین شاخص های اقتصادی را فراهم می آورد. تولید نفت در سال 1355 بیلانی را بوجود آورد که در ماه آوریل پائین ترین نقطه آن 4/1 میلیون بشکه در روز بود که در آن زمان دولت تصمیم گرفت به خاطر اختلافات خود با سوریه در مورد نرخ ترانزیت نفت (از طریق سوریه به تریپولی، بانیاس، لبنان) ارسال نفت از طریق خط لوله کرکوک را متوقف سازد. لیکن در دی ماه سال 1356 هنگامی که شرکت های نفتی خارجی با پیش بینی افزایش قیمت نفت اوپک ذخیره گاههای خود را پر کرده بودند، در پایان سال سطح تولید نفت عراق به سطح عادی یعنی 3 میلیون بشکه در روز رسید. تولید در سال 1355 به طور میانگین معادل 4/2 میلیون بشکه در روز با بیشترین مقدار آن در تاریخ عراق بود.

تولید در سال 1356 از میزان تولید در سال 1355 به میانگین 2/2 تا 3/2 میلیون بشکه در روز رسیده است که 5 تا 10 درصد کمتر از میزان تولید در سال 1355 است. با در نظر گرفتن افزایش قیمت نفت در آغاز سال 1356 درآمد نفتی حاصله از 91% نفتی که در خارج به فروش می رسد در سال 1356 باید کمی بیشتر (10 - 9 میلیارد دلار) از سال 1355 (4/8 میلیارد دلار) باشد با وجود اینکه میانگین تولید روزانه بین دو سال مذکور سیر نزولی داشته است.

پشتوانه ارزی خارجی سالهای 56 - 1355 نیز نشانگر الگوی تولید نفتی است. هنگام کاهش یافتن سطح تولید در سال 1355 عراقی های متعصب از نظر مالی مخارج خود را بخصوص در زمینه واردات پائین آوردند. این کاهش مخارج از یک سو و درآمد حاصله از فروش های عظیم نفتی در پایان سال از طرف دیگر، سبب دو برابر شدن پشتوانه ارزی بانک مرکزی بین اواسط سال 1355 (9/2 میلیارد دلار) و اواسط سال 1356 (4/5 میلیارد دلار) گردید. عراق حدود نیمی از این پشتوانه ارزی را در کشورهای اروپای شرقی و نیمه دیگر را در اروپای غربی و آمریکا نگاهداری می کند. احداث یک خط لوله جدید در بهار سال 1356 از طریق شمال عراق و جنوب ترکیه به مدیترانه محدودیت صادراتی ناشی از تعلیق ارسال نفت از خط لوله سوریه را از بین خواهد برد. به موازات تکمیل احداث خط لوله استراتژیک مرتبط کننده حوزه های نفتی عراق در شمال و جنوب در سال 1354 خط لوله احداث شده از طریق ترکیه نیز به عراق اجازه می دهد که نفت حوزه های شمالی یا جنوبی خود را به قیمت مرسوم در مدیترانه و یا خلیج بفروش برساند.

عراق که یکی از اعضای مؤسس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) است علاوه بر حمایت از افزایش شدید قیمت نفت خواستار افزایش سطح تولید خود نیز بوده است. عراقی ها که دومین ذخایر بزرگ نفتی در خاورمیانه را دارا می باشند، معتقدند که فقدان اکتشاف در عراق در سیزده سالی که بالاخره در سال 1354 منجر به ملی شدن شرکت نفت عراق گردید، در مقایسه با دیگر کشورهای همجوار عضو اوپک، سبب محدود شدن ظرفیت تولیدی عراق گردیده است.

مهمترین مشتریان خریدار نفت خام عراق عبارتند از ایتالیا، فرانسه و برزیل که هریک در سال 1355 و 1356 معادل بیش از یک میلیارد دلار نفت از این کشور خریداری نموده اند. آمریکا که تا آخرین فصل 1355 تقریبا از عراق نفتی نمی خرید، در سال 1355 معادل 110 میلیون دلار و در سال 1356 معادل 300 میلیون دلار خریداری کرد. عراق هنوز گاز مربوط به نفت خود را صادر نمی کند و حدود 85% از 468 میلیارد متر مکعب تولید شده در سال 1355 را به هدر داده است.

ص: 141

تجارت خارجی:

به دنبال افزایش عظیم درآمد نفتی در سالهای 53 - 1352 عراق تصمیم گرفت به خاطر تورم موجود در کشورهای عرضه کننده، نقدینه خود را سریعا به کالا تبدیل نماید. واردات بین سالهای 1352 و 1353 و نیز بین سالهای 1353 و 1354 دو برابر شد. با این وصف، کاهش درآمدها در اواسط سال 1355 عراق را برآن داشت تا خریدهای خارجی خود را به نیاز آتی خود مرتبط سازد و ارزش واردات نیز از 2/4 میلیارد دلار در سال 1354 به سطح 5/3 میلیارد دلار در سال 1355 کاهش یافت.

الگوهای بعدی سالهای اخیر که براساس آن عراق در دو فصل اول سال 30% و در دو فصل بعدی 70% بقیه واردات خود را تأمین نموده، در سال 1356 نشان می دهد که واردات عراق در تمام سال مزبور معادل 5/4 میلیارد دلار گردیده است. گرچه این رقم 3/1 میلیارد دلار کمتر از 8/5 میلیارد دلار اعلام شده توسط دولت به عنوان برنامه واردات سال 1356 است، لیکن واردات سال 1356 در مقایسه با سال 1355 بهبود عمده ای یافت.

شوروی و کشورهای اروپای شرقی در اواخر سالهای 1339 و اوایل سالهای 1349 بر بازار تسلط داشتند، لیکن در سال 1352 دولت راه را به روی آمریکا و دیگر کشورهای اروپای غربی گشود. به استثنای فروش های نظامی. کشورهای سازمان همکاری و عمران اقتصادی تا سال 1355 معادل 78% واردات عراق را تأمین می نمودند، در حالی که سهم شوروی و کشورهای اروپای شرقی تنها معادل 10 درصد بود. مهم ترین تدارک کنندگان عراق در سال 1355 آلمان غربی (880 میلیون دلار) و ژاپن (625 میلیون دلار) بودند. اعطای امتیاز احداث چند پروژه مهم در 18 ماه گذشته به شرکت های یوگسلاوی، ترکیه، پاکستان و دیگر شرکت های جهان سوم ممکن است سهم و نقش کشورهای سازمان همکاری و عمران اقتصادی در بازار عراق را کاهش دهد.

صادرات آمریکا به عراق از 60 میلیون دلار (شامل قطعات یدکی و تجهیزات پزشکی) در سال 1352 به 382 میلیون دلار در سال 1355 رسید، که شامل 240 میلیون دلار هواپیمای خریداری و تحویل شده در سالهای 55 - 1354 نیز می باشد. رقم مربوط به سال 1356 حدود 200 میلیون دلار است. علت کاهش صدور نیز عدم وجود خریدهای مهم چون هواپیماهای تحویلی در سالهای 55 - 1354 و اختلافات عراق و آمریکا در زمینه اعمال تحریم می باشد. لیکن این ارقام به هیچ وجه شامل فروش کالاهای آمریکایی صادر شده به عراق توسط کشورهای ثالث نمی باشد. فروش های غیرمستقیم حدودا معادل 200 - 100 میلیون دلار یا بیشتر در سال است، که عراق را به صورت سومین مشتری بزرگ آمریکا درآورده است.

عراق در میان اعضای اتحادیه عربی در رابطه با مسائل مربوط به تحریم و نفوذ این تحریم بر فعالیت های بازرگانی عراق تندروانه ترین مواضع را اتخاذ کرده است. مشکلات اصلی مربوط به اعتبارنامه، که براساس بندهای آن طرف ذینفع (الف) موظف است که کالاهای خود را توسط یک کشتی تحریم شونده حمل ننماید (ب) گواهی نماید که شعبه یا شرکت مادر یک شرکت تحریم شونده نیست، و (ج) گواهی منفی مبنی بر اینکه کالاهای مزبور شامل قطعات، کار و یا سرمایه کشورهای تحریم شده نیست، ارائه کند.

براساس اصلاحیه سال 1356 لایحه مدیریت صادرات، شرکت های آمریکایی لازم نیست پس از دی

ص: 142

ماه 1357 دو بند اولیه و پس از خرداد سال 1357 بند سوم این لایحه را مراعات نمایند. علاوه بر این بانک های آمریکایی با وجود این بندها نمی توانند اعتبارنامه صادر نمایند.

عامل دیگری نیز که بر بخش تجارت خارجی تأثیر می گذارد عبارت است از مقررات کنترل دولت بر نمایندگان محلی بخش خصوصی. طبق این مقررات (الف) طرفین باید شرایط قرارداد آژانس را به ثبت برسانند، (ب) مدیران خارجی باید عملکرد آژانس ها را در حدود دو حوزه قرارداد تضمین نمایند و (ج) سازمانهای خریدکننده دولتی نیز به جز در موارد ویژه موظفند با عرضه کنندگان خارجی مستقیما تماس حاصل نمایند. گرچه این مقررات ابتدا در اوایل سال 1355 صادر گردیده بود، ولی در مورد کاربرد آنها آشفتگی بسیاری وجود دارد. بعضی از آژانس های دولتی هنوز هم با نمایندگان شرکت ها معامله می کنند ولی اکثرشان از این کار اجتناب می ورزند.

برنامه پنجساله در عمران 1359 - 1355 تقریبا پس از دو سال تأخیر عراق در خرداد ماه سال 1356 برنامه پنج ساله عمرانی سالهای 1359-1355 خود را اعلام نمود. کل بودجه اختصاص یافته برای این پروژه ها 45 میلیارد دلار است که 13 میلیارد دلار آن در سال 1355 و 1356 اختصاص یافته است. با قضاوت بر تجارب سالهای اخیر، مخارج حدودا 75 - 70% بودجه اختصاص یافته و یا حدود 35 - 32 میلیارد دلار برنامه پنج ساله عمرانی را شامل خواهد گشت.

براساس همین برنامه میزان رشد واقعی سالانه بشرح ذیل پیش بینی شده است:

تولید ناخالص ملی 17% بخش نفتی 16% صنایع تهیه و مصنوعات 33% بخش کشاورزی 7% بخش توزیع (شامل تجارت، ترابری و ارتباطات) 17% بخش خدمات 10% این برنامه، در اصل، سومین گام عمرانی در یک اقتصاد استوار بر سه عامل نفتی، صنایع مبتنی بر منابع و کشاورزی به حساب می آید. اولین گام گسترش و مدرن سازی تولید نفت و تأسیسات صادرات (شامل ترمینال ها و خطوط لوله) بوده که در سال 1351 آغاز گردید. دومین گام سرمایه گذاری سنگین سالهای 54 - 1353 در زمینه صادرات مبتنی بر منابع که هدفشان بازارهای صادراتی است، بود. احتمال تکمیل این پروژه ها قبل از پایان دوره برنامه به حساب رشد سریع صنایع تولیدی و مصنوعات گذاشته می شود.

گرچه پروژه های جدیدی نیز در بخش صنعتی آغاز شده (از قبیل پروژه جمع آوری گاز و یک پالایشگاه) ولی برنامه به (1) بهبود وضع نیروی انسانی و وقفه های زیربنایی در رابطه با رشد کل اقتصاد (2) عمران درازمدت کشاورزی به عنوان سومین عامل اقتصاد مبتنی بر سه اصل اولویت می دهد.

تأکید برنامه بر عمران منابع انسانی نیاز روزافزون عراق را به نیروی انسانی ماهر و کاهش میزان نیروی کار خارجی وارداتی عراق را در نظر دارد. طبق این برنامه (الف) افزایش نیروی کار از 9/2 میلیون نفر در سال 1355 به 5/3 میلیون نفر در سال 1359 از طریق رشد طبیعی نیروی کار و استخدام روزافزون

ص: 143

زنان، (ب) اجرای آموزش اجباری برای مذکر و مؤنث در سال آموزشی 58 - 1357، و (ج) گسترش همه جانبه برنامه های آموزشی حرفه ای، فنی و دانشگاهی، مقرر شده است. شرط اولیه و لازم برای رسیدن به این هدف بهبود خدمات پزشکی، مسکن و تأسیسات آموزش و پرورش در همه سطوح است.

به بهانه حل معضلات اقتصادی، برنامه مزبور در تلاش است تا محدودیت های تحمیل شده به کشور توسط نظام های حمل ونقل، ارتباطات و توزیع و نیز ظرفیت تولید برق محدود را از میان بردارد.

محدودیت های زیربنایی توان فعالیت های وارداتی و صادراتی بخش غیر نفتی را بشدت در تنگنا قرار داده است. به طور مثال، بدون گسترش و بهبود نظام راه آهن کشور، عراق نخواهد توانست بازده مجتمع فسفات در دست احداث در کویر غربی را بطرز مؤثری صادر نماید. علاوه براین، بسیاری از کمبودها، بخصوص در رابطه با کالاهای تولید شده در داخل به جای ایجاد مشکلات مربوط به عرضه غیر مکفی در زمینه توزیع دشواریهایی را پدید می آورد. به خاطر نقش خطیر و حساس انرژی برق در عمران اقتصادی عراق، این برنامه در نظر دارد میزان نیرو را به 4 برابر با 4000 مگاوات افزایش دهد.

در زمینه کشاورزی، این برنامه 5/3 میلیارد دلار را به احداث سدها و پروژه های آبیاری اختصاص داده تا میزان و مولد بودن مساحت قابل کشت را گسترش دهد. به علت طولانی بودن مدت احداث این پروژه ها (10 - 5 سال) این پروژه ها نخواهد توانست تا قبل از اواسط سالهای 1359 به بعد تأثیر بسزایی بر بخش کشاورزی بگذارند. در کوتاه مدت، دولت به خاطر مکانیزه شدن تولیدات موجود (به منظور افزایش کارآیی و آزادسازی نیروی کار جهت مقاصد دیگر)، تغییر در الگوی برداشت محصول به منظور ایجاد 14% افزایش محصول، و 50% افزایش در تولید دام، و 100% افزایش در تولید مرغ و افزایش تخم مرغ به سطح 10 برابر، رشد واقعی سالانه بخش کشاورزی را 7% در نظر گرفته است. به طور کلی، هدف برنامه این است که علاوه بر هموار کردن راه برای مدرن شدن بخش کشاورزی، مصرف سرانه پروتئین حیوانی را نیز 35% افزایش دهد.

پروژه های مهم و هزینه های آنها:

دولت سعی کرده است در سیاست خود که مبتنی بر قیمت ثابت، و قراردادهای مهم است جرح و تعدیلی را پدید آورد. و چون متوجه افزایش هزینه ها شده، اعلام داشته که مایل است در زمینه بعضی از قراردادهای اخیر فرمول های خود را ارتقاء دهد. بسیاری دیگر از پروژه های بزرگ نیز ممکن است حداقل به صورت طرح های مجزا و یا مراحل احداث جداگانه درآید. گرچه عراق حدود 2 میلیارد دلار از ژاپن و 500 میلیون دلار از یک کنسرسیوم بانکی اروپایی قرض گرفته است، لیکن در رقابت با اکثر پروژه های مهم رقم سرمایه گذاریهای بین المللی چندان مهم نبوده است.

سرمایه گذاری و اجازه سرمایه گذاری:

براساس قانون، شرکت های سرمایه گذاری خارجی می توانند در عراق سرمایه گذاری کنند مشروط بر اینکه 51% شرکت متعلق به عراق باشد، لیکن از زمان قطع روابط دیپلماتیک در سال 1346 آمریکا در این کشور مستقیما سرمایه گذاری نکرده است. موضع کلی دولت این است که عراق نه به سرمایه گذاری های خارجی نیاز داشته و نه در پی آن است. لیکن پیشنهادات منطقی و معقول را می پذیرد. طبق قانون،

ص: 144

سرمایه گذاری مستقیم بخش خصوصی در کشورهای خارجی ممنوع است، لیکن در مورد صدور جواز سرمایه گذاری با خارجی ها محدودیتی قائل نشده است.

سه. تأثیرات آن بر آمریکا:

الف. 1357: دورنمای کلی تجاری آمریکا و عراق.

آمریکا دارای دو منافع مهم تجاری و اقتصادی در عراق است: تداوم موجودیت نفت خام و صدور کالاها و خدمات. در رابطه با نفت، عراقی ها احتمالاً از افزایش قیمت نفت اوپک حمایت می کنند، لیکن جهت تأمین هزینه لازم برای عمران اقتصاد کشور نخواهند توانست بیش از ظرفیت خود نیاز بازار را تأمین کنند. در صورتی که صادرات آمریکا به عراق در مقایسه با کاهش سال 1356 بهبود نیابد، واردات نفت خام آمریکا در سال 1357 موجب کسری موازنه تجاری آمریکا با عراق خواهد شد.

به دنبال اعلام برنامه جدید، دولت عراق در مورد بسیاری از پروژه های متوقف شده از بهار 1355 و 1357 پیشنهاداتی داده و احتمالاً امتیازات بسیاری خواهد داد. با این وصف، عراقی ها با احتیاط بسیار عمل خواهند کرد و از مخارج متحمل شده به دنبال افزایش قیمت نفت اوپک در سالهای 53 - 1352 اجتناب خواهند ورزید. شرکت های آمریکایی در مناطق تکنولوژیکی چون دو پروژه گردآوری کار که هم اکنون تحت بررسی است به رقابت خواهند پرداخت.

همچنین دولت شرکت های آمریکایی را به سرمایه گذاری در زمینه پروژه ها و تجهیزات ساختمانی و کشاورزی و تجهیزات مربوط به تهیه مواد غذایی و کامپیوتر ترغیب نموده است. علاوه بر این، امریکا یکی از تدارک کنندگان اصلی محصولات کشاورزی به عراق است و در سال 1357 می تواند فروشهای عظیمی در زمینه گندم، برنج، مواد دامی و مرغ به این کشور داشته باشد. میزان موفقیت شرکت های امریکایی در رقابت برای جلب پروژه ها و سفارشات عراق نیز بستگی به این دارد که آنها نتوانند اختلافات متناقض امریکا و عراق را در زمینه قوانین و مقررات مربوط به اعمال تحریم حل نمایند.

ب. مرور منفک بخشها به منظور بالا بردن انعطاف پذیری اجرای طرحهای عمرانی، دولت عراق فهرست پروژه های عمرانی خود را اعلام ننموده است. مرور منفک بخشها در ذیل نشانگر فرصت های صادراتی با تأکید بر پروژه های مهم مورد نظر عراقی ها چه در متن برنامه پنجساله 59 - 1355 و چه در تدارک مقدماتی برنامه پنجساله بعدی می باشد.

کشاورزی و آبیاری:

بازسای زمینهای عظیم و پروژه های آبیاری کشاورزی هنوز هم بهترین فرصت های تجاری را برای پیمان کاران مهم امریکایی و نیز عرضه کنندگان تجهیزات کشاورزی و آبیاری آمریکا فراهم می کند. سال 1357 بخصوص در رابطه با گروه دوم حائز اهمیت است، چون عراق در تلاش است برای ایجاد مکانیزاسیون استاندارد ورود تجهیزات کشاورزی را آزاد سازد. پروژه های دامداری و مرغداری عظیم نیز در مرحله نهایی انعقاد قرارداد هستند. گرچه تمام شرکت های امریکا در فهرست پیمانکاران مهم

ص: 145

درآمده اند، این پروژه ها فرصت های مهمی برای عرضه کنندگان تجهیزات و نژادهای اصلاح شده می باشد.

یک شرکت آمریکایی در اوکلاهما طی اولین فروش دام خود به عراق در اواخر سال 1356 تعداد 350 رأس گاو آبستن از نژاد هولستایر فربربان را به این کشور تحویل داد.

عراق در دهه آتی که قرار است پروژه های عمرانی کشاورزی کشور را به حد خودکفایی برساند، بازار جالب توجهی برای تعدادی از کالاهای کشاورزی خواهد بود. در سال 1357 هیئت غله عراقی وارد بازار گندم خواهد شد تا جبران بدهی محصول گندم در سال 1356 (که در 16 سال گذشته بی سابقه بوده) و برنج مورد نیاز سالانه را بنماید. آمریکا در رابطه با گندم با رقابت شدید استرالیا و کانادا و در رابطه با برنج با رقابت تایلند و پاکستان روبرو می باشد. در رابطه با مرغ، عراقی ها در سالهای 1355 - 1354 سفارش خرید 35000 تن مرغ یخ زده (عظیم ترین میزان صادرات مرغ یخ زده در تاریخ آمریکا (و 35000 تن دیگر را برای سال 1356 ارائه کرده اند. احتمالاً در سال 1357 نیز حدود 11000 تن یا بیشتر خریداری خواهند نمود.

صنعت:

گرچه برنامه جدید تنها هزینه مالی مربوط به چند پروژه جدید را تأمین می کند، ولی عراقی ها از شرکت ها خواهند خواست که پیشنهادات خود را در رابطه با پروژه هایی که هزینه مالی آنها از طریق برنامه بعدی تأمین خواهد شد، ارائه نمایند. (1364 - 1360) برای شرکت های آمریکایی دو پروژه تهیه گاز، یک پالایشگاه بزرگ، یک مجتمع آلومینیم سازی علاوه بر مجتمع در دست احداث یک کارخانه ذوب آلومینیوم و دومین کارخانه تولید اسفنج از اهمیت ویژه ای برخوردار است. براساس تشویق دولت صنعتگران. بخش خصوصی صدور کارخانه تهیه مواد غذایی و تجهیزات پالایش پروژه های مهم فولاد، آلومینیوم و پتروشیمی را که هم اکنون در دست احداث است، گسترش خواهند داد. در زمینه برق نیز دولت یک کارخانه حرارتی 800 مگاواتی را تحت بررسی قرار داده و سازمان دولتی طرح های برق نیز قرار است به زودی در زمینه احداث یک شبکه انتقال نیرو 400 کیلو واتی به ارزش 100 میلیون دلار از شرکت های سازنده دعوت به عمل آورد.

حمل و نقل و ارتباطات:

در رابطه با گسترش بنادر و فرودگاهها، اولین 100 کیلومتر شبکه اتوبان 1300 کیلومتری، و چند پروژه راه آهن نیز احتمالاً در سالهای 59 - 1357 از شرکت های بسیاری دعوت به عمل خواهد آمد.

آخرین پروژه احداث خط آهن از بغداد به حصیبه در صحرای غربی و در مجاورت مرز سوریه را در بر می گیرد. گرچه قرار است که این پروژه به شرکت های غیر آمریکایی سپرده شود، لیکن برای شرکت های عرضه کننده تجهیزات آمریکایی نیز فرصت خوبی بشمار می آید. در بخش ارتباطات لزوم 100000 خط تلفن، گسترش سیستم ارتباط ماهواره زمینی و ماکرویو عراق مجتمع رادیو و تلویزیون بسیار مدرن که انتشار رادیویی اف - ام را نیز در برخواهد گرفت، فرصت های درخشانی را برای صادرکنندگان آمریکایی پدید خواهد آورد.

ص: 146

بهداشت، آموزش و پرورش، مسکن:

بهداشت و آموزش و پرورش از جمله نقاطی هستند که دولت در آنها از مشاورین خارجی جهت طرح و احداث مدیریت کمتر استفاده می کند و شرکت های آمریکایی در حال حاضر در رابطه با مشاوره در زمینه گسترش دانشگاه بغداد، دانشگاه تکنولوژی و پروژه شهرک پزشکی که هر یک حدود نیم میلیارد دلار یا بیشتر ارزش دارند، پیمان بسته اند. گرچه احداث واقعی بخش اعظم پروژه های بهداشت و آموزش و پرورش توسط شرکت های عراقی انجام خواهد شد. این بخش ها نیز برای عرضه کنندگان تجهیزات و مشاورین آمریکایی فرصت های خوبی بشمار می آید، بخش مسکن نیز مانند بهداشت و آموزش و پرورش فرصت های محدودی برای پیمانکاران آمریکایی به حساب می آید. لیکن در رابطه با کارخانه های مسکن پیش ساخته و ساختمانی فرصت خوبی می باشد.

ج. استراتژی بازاریابی آمریکا برای عراق:

روند فروش به عراق با کندی و دشواری بسیار به پیش خواهد رفت. نقطه آغاز معمولاً ارائه معرفی نامه به آژانس خریدار از طرف دولت عراق است، و پس از آن بازدیدهای شخصی به بغداد شروع می گردد.

به علت عدم تمایل دولت به معامله از طریق عمال محلی، و به خاطر این واقعیت که تنها حدود 20 شرکت آمریکایی نمایندگان خود را در عراق مستقر کرده اند، اکثر شرکت های آمریکایی از طریق بازدیدهای گهگاه نمایندگان منطقه ای، بازار عراق را تحت پوشش خود در می آورند.

همکاری با شرکت های کشورهای ثالث توسط پیمانکاران، مشاورین و عرضه کنندگان ماشین آلات و تجهیزات آمریکایی راه را برای ورود به بازار عراق هموار می سازد. در بعضی موارد شرکت های جهان سوم می توانند معقولیت سیاسی و یا ارائه خدمات هزینه را فراهم آورند، در حالی که پیمانکاران فرعی آمریکایی می توانند تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته مورد نیاز عراقی ها را تأمین نمایند. به هر حال این گونه همکاری ها موجب می شود که خطرات موجود در محیط بازرگانی سرسخت عراق کمتر شود.

عرضه کنندگان آمریکایی رابط هایی را در جهان سوم با شرکت هایی از قبیل شرکت های یوگسلاوی، ترکیه و پاکستان در زمینه عرضه تجهیزات مربوط به بازسازی زمین و آبیاری مزارع، و با شرکت های آلمانی، کانادایی و ژاپنی در زمینه پروژه های صنعتی ایجاد کرده اند. در حقیقت، مهم ترین قرارداد امضا شده توسط عراق با شرکت لانر - تیسن آلمانی - آمریکایی است که مربوط است به احداث مجتمع پتروشیمی در نزدیکی بصره.

تهیه شده توسط:

آلن ال. کایزوتر وابسته بازرگانی، دفتر حفاظت منافع آمریکا در سفارت بلژیک

روابط آمریکا و عراق: تبریکات ریاست جمهوری

22 اوت 1979 - 31 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: روابط آمریکا و عراق: تبریکات ریاست جمهوری 1- رادیو و تلویزیون عراق در تاریخ 30 مرداد ماه خبر ارسال تلگرام تبریک رئیس جمهور کارتر به

ص: 147

رئیس جمهور صدامحسین را در مورد عید فطر با طمطراق پخش نمود و اظهار داشت که صدامحسین نیز تلگرام تشکرآمیزی در پاسخ ارسال داشته است. روزنامه های 31 مرداد ماه نیز همین خبر را در صفحه اول خود منتشر کرده اند.

2- همین رویداد سبب خواهد شد که این فکر پیش آید که روابط دیپلماتیک از سر گرفته خواهد شد، که بعید به نظر می رسد، و موضوع روابط کلی آمریکا و عراق نیز مورد توجه بسیار قرار خواهد گرفت، که گذشته از تمام مسائل مهم دیگر، وضع چندان هم بد نیست.

3- در این برهه، ارسال این اعلامیه از اهمیت خاصی برخوردار است، پیام های تبریک پیشین رئیس جمهور و وزیر امورخارجه در سال گذشته به مناسبت جشن های روز استقلال، به وسیله یادداشت های دیپلماتیک ارسال و به رسمیت شناخته می شد، لیکن بنا به درخواست حزب علنی نمی شد. یادداشت سال جاری صبح روز 30 مرداد ماه به وزارتخانه تحویل داده شد، ولی ما نیز قبلاً وزارت امورخارجه را در جریان امر قرار داده و عناوین در همان روز منتشر گردید. این گونه اقدامات در عراق به طور اتفاقی صورت نمی پذیرد، و با کمال اطمینان می توان گفت که در سطوح عالیرتبه این کشور تصمیم مربوط به انتشار تبادل پیام برای عموم اتخاذ شده است.

4- قابل توجه تر از همه این است که پیام رئیس جمهور در فهرست تودیع، خارجی و داخلی که مهم ترین بخش پوشش خبری در هر مورد است، درج شده بود. از زمان به قدرت رسیدن صدام این اولین پیامی است که مورد توجه عموم قرار داده شده، که در طول این زمامداری، وی دو موقعیت ملی را جشن گرفته و بسیاری از هموطنان برجسته خویش را دستگیر و اعدام کرده است.

5 - احتمالاً صدام به دو دلیل به علنی ساختن و تأکید بر دریافت پیام از طرف رئیس جمهور کارتر مبادرت ورزیده است، اما گمان نمی کنیم که روابط دیپلماتیک به این زودی ها برقرار گردد. در زمانی که صدام علاقه مند است که موضع، اهمیت و مشروعیت خود را به رسمیت بشناساند، این کار وجهه شخصی و کلی او را بالا می برد.

دیگر اینکه با مذهب مرتبط است، و این موضوعی است که صدام در این اواخر به آن توجه بسیاری معطوف داشته، و سعی دارد از اشارات و تلویحات سیاسی در انجام آن اجتناب ورزد، همین امر با سیاست خارجی واقعا غیرمتعهد نیز مطابقت دارد، و نشان می دهد که می توان با کشوری که به رسمیت شناخته شده به انجام نوعی معاملات دست زد، و به دیگران هشدار می دهد که یک کانال مستقیم ارتباط با آمریکا وجود دارد و عراق در صورت تمایل می تواند از آن بهره برداری کند. همچنین می تواند به معنی برقراری روابط دیپلماتیک در آینده نزدیک باشد، لیکن حملات شدید عراق علیه سیاست خاورمیانه ای آمریکا حاکی از آن است که این رویداد به زودی به وقوع نخواهد پیوست. پک

تحریم نفتی عراق علیه کانادا

22 اوت 1979 - 31 مرداد 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: تحریم نفتی عراق علیه کانادا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- عراقی ها به سفیر کانادا در اینجا گفته اند که تحریم نفتی رسمی علیه کانادا اعمال نشده است. از

ص: 148

طرف دیگر، نفتی نیز به این کشور ارسال نخواهد شد. این گونه ظریف کاری ها به ذائقه کانادایی ها خوش نخواهد آمد، دولت عراق تصمیم خود مبنی بر قطع صدور نفت را مستقیما به تغییر محل سفارت کانادا از تل آویو به اورشلیم (تلگرام مرجع) ارتباط نداده است. لیکن شیر نفت بسته شده و با وجود عدم ارائه توضیحات مربوط به آن، چنین به نظر می رسد که عراق از نفت به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده می کند.

3- گرچه کمک کانادا به اقتصاد عراق همیشه بسیار محدود بوده است، ولی این کشور حتی بیش از دشمن آشکار عراق یعنی آمریکا در برابر تاکتیک های قدرتمند آسیب پذیر بوده است؛ به عنوان مثال می توان از عکس العمل عراق در قبال قانون ضد تحریم کانادایی یاد کرد (مرجع ب). باوجود اینکه این قانون کمتر از مقررات آمریکایی شدید بود، عراقی ها اعلام داشتند که حتی تصویب این گونه مقررات سبب بروز اقدامات تلافی جویانه خواهد شد. عراقی ها بدون اینکه مجبور باشند به خودشان خسارت وارد سازند می توانند برای کشورهای دیگری که میخواهند برخلاف میل رژیم عراق مبادرت به اقدامات سیاسی نمایند، کانادا را به صورت نمونه و سرمشق درآورند. علاوه بر ارزش هشدارگونه این عمل برای دیگران، قطع صدور نفت به کانادا سبب می گردد که نفت بیشتری نصیب دولت های دوست شود، تا جنبه مثبت سیاست عراق نیز ظاهر گردد. پک

سیاست آمریکا در مورد فروش هواپیماهای غیرنظامی به عراق

6 شهریور 1357 - 28 اوت 78 خیلی محرمانه از: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی به: سفارت آمریکا در برن موضوع: سیاست آمریکا در مورد فروش هواپیماهای غیرنظامی به عراق 1- هواپیماهای غیرنظامی که قرار است مورد استفاده افراد نظامی و بخصوص ارتش عراق قرار گیرد، به خاطر حمایت عراق از تروریسم بین المللی و نیز سوابق آن در زمینه حقوق بشر مورد بررسی دقیق قرار خواهد گرفت. نمی توان تضمین کرد که این فروشها مورد تصویب قرار خواهد گرفت.

2- در اصل، ما نسبت به فروش هواپیماهای غیرنظامی که قرار است به منظور اهداف عادی بازرگانی مورد استفاده واقع شود، مانند هواپیماهای مسافربری یا باربری اعتراضی نداریم، این فروشها احتمالاً مورد بررسی سریع قرار خواهند گرفت.

3- محض اطلاع شما، صدور تجهیزات نظامی به عراق را تأیید نمی کنیم. کریستوفر

عراق و سازمانهای بین المللی

عراق گامهای دیپلماتیک خود را سریعتر برمی دارد

16 اوت 1979 - 25 مرداد 1358خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: عراق گامهای دیپلماتیک خود را سریعتر برمی دارد 1- (طبقه بندی نشده) در چند روز گذشته پس از خلاصی از مشغولیات ذهنی ناشی از امور داخلی چند هفته اخیر، صدامحسین اظهار داشت که آماده است فعالیت بین المللی عراق را تسریع نماید. این تجدید توجه به امور خارجی احتمالاً در رابطه با بازگشت اخیر وزیرخارجه حمادی از تعطیلات تابستانی خود در اروپا به بغداد نیست.

2- (طبقه بندی نشده) در تاریخ 22 مرداد دولت عراق نامه ای را که از طرف صدام به برژنف رئیس

ص: 149

جمهور شوروی ارسال شده بود، منتشر ساخت. در این نامه از شوروی خواسته شده است که از تلاش های عراق مبنی بر تحریک اروپای غربی در فشار وارد آوردن به آمریکا و اسرائیل حمایت نماید، و در این رابطه سفر بازدیدکنندگان اروپایی به بغداد را درست قبل از انتقال قدرت و پس از آن یادآور می شود.

گرچه تبلیغ پیرامون محتوای این نامه ها از طرف عراق امری غیرعادی است، دولت عراق در تاریخ 23 مرداد نیز در مورد نامه صدام به رئیس جمهور تیتو همین اقدام را معمول داشت. بنا به گزارش رسانه ها، صدام از یوگسلاوی خواسته است که به منظور تأمین موفقیت اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا با اعراب همکاری بیشتری بنمایند، و تأکید نمود که قطعنامه های اجلاس بغداد پایه اصلی رویارویی با توطئه سادات صهیونیست را تشکیل می دهد. همچنین در تاریخ 23 مرداد ماه رسانه ها بازگشت فرستاده ویژه صدام یعنی سعودن قیدانو (تلگرام جداگانه) را همراه با پیامی (شفاهی) از طرف ملک حسین و پیامی (کتبی) از طرف شاه خالد به بغداد گزارش کردند. محتوای این پیامها هنوز فاش نشده است.

3- (خیلی محرمانه) اظهارنظر: نامه صدام به تیتو نشانگر آن است که عراق به یوگسلاوها فشار می آورد تا در اجلاس هاوانا با اعراب مخالف با مصر همکاری نمایند. در واقع تنها شرط اجرا نشده اجلاسیه بغداد، اخراج مصر از هیئت های بین المللی از قبیل اجلاس غیر متعهدها می باشد. گرچه عراق و هم پیمانانش نتوانستند موجبات تعلیق عضویت مصر را از سازمان وحدت آفریقا فراهم آورند، صدام سعی دارد در اجلاس هماهنگ تر هاوانا این موفقیت را حتما بدست آورد. همان گونه که در تلگرام مرجع گزارش گردید، عراقی ها ظاهرا سعی دارند قبل از اجلاس غیرمتعهدها صفوف اعراب را متحدتر ساخته و تصمیم مبنی بر فشار وارد آوردن بر بلگراد نشانگر اقدام تلافی جویانه در رابطه با موضوع ناخوشایند یوگسلاوها در اجلاس دفتر مرکزی غیر متعهدها در کلمبو می باشد.

4- (خیلی محرمانه) پیام های ملک حسین و شاه خالد نیز احتمالاً مرتبط با گفتگو پیرامون تشکیل یک اجلاسیه عربی قبل از کنفرانس هاوانا به منظور اتخاذ یک استراتژی مشترک می باشد. به عنوان میزبان بعدی غیرمتعهدها پس از کاسترو، صدام بدون شک میل دارد شخصا در این اجلاس شرکت جوید. از طرف دیگر، وی احتمالاً به کوبا نخواهد رفت مگر آنکه مطمئن باشد که موضع ضد مصری اش در هاوانا مؤثر واقع خواهد شد. موفقیت و یا شکست تلاش های سیاسی صدام در دوره آتی نشانگر شرکت و یا عدم شرکت وی در کنفرانس هاوانا خواهد بود. پک

بازگشت صدام حسین از هاوانا

13 سپتامبر 79 - 22 شهریور 1358 خیلی محرمانه از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی موضوع: بازگشت صدامحسین از هاوانا 1- (تمام متن خیلی محرمانه است) 2- رئیس جمهور صدامحسین پس از گذرانیدن 9 روز پر جنجال در اجلاسیه غیر متعهدها، با پیروزی در تاریخ 18 شهریور به بغداد و تظاهرات عمومی بازگشت، و این اولین سفر خارجی وی پس از به قدرت رسیدنش به عنوان رئیس جمهور در تاریخ 25 تیر ماه و پاکسازی بعدی توطئه گران «ضد بعث» بود. گرچه وی بدون شک به هاوانا رفته بود تا محتوای مسائل عدم تعهد را طبق برداشت عراق تحقق بخشد (که در این کار موفق نیز شده بود)، تصمیم وی مبنی بر ترک عراق به محض خنثی سازی مخالفت با رهبری خود

ص: 150

عملی حساب شده بوده تا علاوه بر داخل در خارج نیز این تصور پیش آید که صدام در واقع کنترل امور را بدست گرفته است.

3- صدام درست پس از بازگشت با جنجال بسیار اجلاسیه های شورای فرماندهی انقلاب و کابینه را تشکیل داد تا گزارش خود را در مورد هاوانا تسلیم نماید. گذشته از تأکید بر نقش عراق در محکوم نمودن اجلاس کمپ دیوید و قرارداد مصر و اسرائیل، دولت عراق در مورد تقاضای مطروحه خود در اجلاس غیرمتعهدها در زمینه کمک اقتصادی به کشورهای جهان سوم تبلیغ بسیاری به راه انداخته است. و با این کار خود نشان داده است که این موضوع مورد توجه بسیاری از اعضا قرار دارد، و عراق در پیشگامی در آن موفق خواهد شد؛ بخصوص اینکه در سال 1361 رهبری جنبش غیرمتعهدها را نیز بدست خواهد گرفت.

4- صدام ظاهرا اجباری نداشته که به اختلافات سیاسی خود در جنبش غیر متعهدها به دنبال رویارویی کوبا با «میانه ها» پیرامون مسائل متعدد و ترغیب همتای وی یعنی اسد از سوریه به وحدت، اشاره کند. طبق اظهارات همکار هندی مان، رنجش خاطر ناشی از مخالفت هند در قبال قطعنامه و مربوط به تعلیق عضویت مصر سبب شد که علی رغم تقاضاهای مکرر، صدام از ملاقات با وزیر خارجه هند خودداری ورزد. پس از اعلام این مطلب که رئیس جمهور پاکستان اولین دعوت عراق در جنبش را به منظور دیدار از عراق پذیرفته است، از نظر سفارت هند بی احترامی به حد اعلای خود رسیده است. ما فکر نمی کنیم که عراق مایل است نارضایتی خود از هند را شدت بخشد، بلکه معتقدیم در صدد است روابط خود را با اعضای جنبش دچار بهبود بیشتر سازد. شواهد موجود حاکی از آن است که عراق در حال حاضر در آفریقا مشغول انجام همین مقصد است، صدام یک تلگرام بلند بالا به رئیس جمهور زامبیا یعنی کوآندا فرستاد و با تشکر از «تلاش مسئولانه» وی در هاوانا از وی دعوت کرد که به عراق سفر نماید. این امر به دنبال سفر دو فرستاده عراقی به آفریقا قبل از اجلاس غیر متعهدها صورت گرفت (بغداد 1739) که طبق برداشت ها، در پایتخت های آفریقایی قول کمک مالی بیشتری را در صورت روابط صمیمانه تر داده اند. با نزدیکتر شدن سال 1361 این تلاشها شدت و جدیت بیشتری پیدا خواهد کرد. پک

اسناد منتشر نشده

زندگینامه جمعی از رجال پهلوی

ص: 151

ص: 152

مهدی آذر

ص: 153

ص: 154

آذر، مهدی -1 خیلی محرمانه مهدی آذر یک مقام اسبق دولتی مهدی آذر که در رشته پزشکی تحصیل کرده، طی سالهای 1952 - 1953 وزیر آموزش و پرورش کابینه نخست وزیر محمد مصدق بود (1951 - 1953). در اوایل دهه 1960، آذر در جبهه ملی که برگیرنده حدود 30 گروه سیاسی مخالف شاه بود و محافظه کاران و چپگرایان غیر کمونیست را نیز در برمی گرفت، فعالیت داشت. در سال 1964 ریاست جبهه ملی را برعهده گرفت؛ و احتمالاً به این دلیل به سمت مزبور برگزیده شده بود که کمترین حالت ستیزه جویی را داشت و ضعیف ترین نامزد موجود برای احراز آن مقام به حساب می آمد. برخلاف سایر رهبران جبهه ملی، او فاقد تیزهوشی و برش و تحرک سیاسی لازم بود. (خیلی محرمانه) آذر در شهر مشهد به دنیا آمد و در سال 1934 از دانشگاه پاریس در رشته پزشکی فارغ التحصیل گردید. وی مدتها مدیریت بیمارستان رضاییه اداره بهداشت استان آذربایجان غربی، بهداری وزارت صنایع و معادن و بیمارستان رازی تهران را عهده دار بود. (طبقه بندی نشده) پس از سقوط مصدق در سال 1953، آذر به مدت چهار ماه زندانی شد و بار دیگر در سالهای 1961 و 1963 به زندان افتاد. وی پس از هر بار رهایی از زندان به حرفه طبابت روی می آورد و اوقات خود را به تدریس در دانشگاه تهران، بازدید بیمارستانها و کار در مطب خصوصی اش می گذراند. (خیلی محرمانه) آذر که حدودا 77 ساله است به زبانهای فرانسه و انگلیسی تکلم می کند. (طبقه بندی نشده) 26 دسامبر 1978 - 6/11/57

غلام عباس آرام

ص: 155

سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غلامعباس آرام وزیر امورخارجه غلامعباس آرام دیپلمات با تجربه ای است که از آوریل 1962 به سمت وزیر امورخارجه منصوب شده و تاکنون 6 کابینه را پشت سر گذارده است. سالهای فراوان خدمت او در وزارت خارجه سبب شده است تا بینش خوبی از سیاست خارجی و دانش خوبی درباره اداره وزارتخانه مذکور بیابد. او به خاطر استعداد و دانش عمیقش درباره مسائل کشور خود مورد احترام مقامات آمریکایی قرار دارد. او که یکی از تواناترین و جسورترین مقامات ایران است، بدون تردید اعتماد شاه را به خود جلب کرده است. با این حال، نفوذ وی در رابطه با سیاستگذاری محدود است، زیرا شاه کنترل شدیدی روی تمامی ابعاد دولت دارد.

آرام همیشه دوستی صادقانه ای نسبت به آمریکا از خود نشان داده است. او روحیه همکاری داشته و نسبت به عقاید و نظریات جدید پذیرش دارد، ولی هرگاه با سیاستهای آمریکا مخالف باشد، قدرت انتقاد از آمریکا را نیز دارد. آرام شدیدا ضد ناصر بوده و احتمالاً با برنامه های ضد ناصرشاه که در دست اقدام است، کاملاً موافق می باشد. وی در رابطه با مسائلی که مورد علاقه شدیدش هستند، عکس العملی احساساتی نشان می دهد، هر چند به عنوان یک دیپلمات خوب همیشه در پی تعدیل و حل اصطکاکها می باشد. در ماههای اخیر، آرام به خاطر تاخت و تاز در زمینه امور خارجی با نخست وزیر، امیرعباس هویدا، به طور مکرر درگیر شده است. در نتیجه آرام علاقه مند به دور زدن هویدا، و طرح مستقیم مسائل با شاه می باشد.

آرام در اوت 1906 در تهران متولد شد. وی مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کلکته اخذ نمود و شغل دیپلماتیک خود را در سال 1933 با سمت مترجمی در کنسولگری دهلی نو آغاز کرد. وی پس از مدتی به ایران بازگشت و از 1939 تا 1943 مأمور به خدمت در سفارت لندن شد، که در اینجا از درجه وابسته به دبیر سومی ارتقاء یافت. وی در سال 1944 به تهران بازگشت و معاون اداره سوم سیاسی (اروپای غربی) وزارت خارجه شد. از 1946 تا 1947 در سوئیس بود. در 1947 به واشنگتن منتقل شد، و در 1949 کنسول سفارت شد و چندی نیز کاردار بود. در سال 1951 به ایران بازگشت، و به عنوان رئیس اداره سوم و بعدا چهارم (نیمکره غربی) منصوب گشت. وی پس از چند ماه اقامت در بغداد در سال 1953 به عنوان کنسول، با سمت وزیر (نفر دوم - م) به واشنگتن بازگشت. در سال 1955 او به وطن احضار شد تا مسئولیت مدیرکلی دفتر امور سیاسی را به عهده بگیرد. اولین پست سفیری او در توکیو از سال 1957 تا 1959 بود.

آرام نخستین بار در سال 1959 در کابینه منوچهر اقبال به وزارت خارجه منصوب شد. وقتی کابینه سقوط کرد، آرام با رتبه سفیری به بغداد رفت و تا سال 1962 در آنجا ماند.

وی در سال 1962، 63 و 64 در سمت وزارت امورخارجه، ریاست هیئت های ایرانی در سازمان ملل را برعهده داشت. وی در اجلاس های شورای وزیران سنتو در کراچی (1963) و واشنگتن (1964) شرکت نمود. وی همچنین از کشورهای مراکش، یوگسلاوی، پاکستان، کویت، عربستان سعودی و اردن به طور رسمی بازدید کرده است.

وی به نمایندگی ایران در مراسم تدفین رئیس جمهور کندی (1963) و نخست وزیر هند لعل بهادر

ص: 156

شصتری (1966) شرکت نمود. آرام در مذاکرات سال 1964 که به امضای قرارداد توسعه و همکاریهای منطقه ای بین ایران، پاکستان و ترکیه انجامید، نقش فعالی ایفا کرد. وی شاه را در دیار رسمی اش از شوروی در ژوئیه 1965 همراهی نمود.

عباس آرام بندرت از اسم اولش استفاده می کند. وی مردی است با لطافت طبع شخصی، و حس بذله گویی زیاد ولی ملایمی در کنار رفتار دلپذیرش دارد. وی سالها پیش از همسر انگلیسی خود طلاق گرفت و ظاهرا پس از آن ازدواج نکرده است. آرام در اوت 1965 دچار یک حمله قلبی خفیف شد. او فرانسه، انگلیسی و کمی اردو را علاوه بر زبان مادری خود فارسی، صحبت می کند.

21 مارس 1966 - 10/1/45 آرام، غلام عباس -2 خیلی محرمانه غلامعباس آرام، سفیر ایران در جمهوری خلق چین غلامعباس آرام در اوایل سال 1972 به سمت سفیر ایران در چین منصوب گردید. وی پس از مدتی حدود پنج سال فعالیت در مقام وزارت امورخارجه، یعنی در ژانویه سال 1967 از این سمت کناره گرفت و به عنوان سفیر ایران در انگلیس شروع به کار نمود. بالاخره در ماه اوت 1969 از سمت سفارت و فعالیت دیپلماتیک بازنشسته شد، تا این که بنا به درخواست شاه و پس از تصویب لایحه ای ویژه در مجلس که اجازه می داد دیپلماتهای حرفه ای 65 سال به بالا نیز می توانند بدلخواه شاه به خدمت بپردازند، او هم به خدمت دیپلماتیک فراخوانده شد.

آرام در سال 1906 متولد و پس از اخذ درجه تحصیلی لیسانس از دانشگاه کلکته و ورود به کنسولگری ایران در دهلی نو به عنوان مترجم، به وزارت امورخارجه پیوست. وی در لندن (1939- 1943) و برن (1946 - 1947) و واشنگتن ابتدا در مقام دبیر اول و بعدها به عنوان رایزن سفارت (1947-1951) و بغداد (1953) کار کرده است. در تهران، وی ریاست اداره اروپای غربی و نیمکره غربی وزارت خارجه را عهده دار شد و از سال 1955 تا سال 1957 در مقام مدیرکل وزارت خارجه فعال بود.

در توکیو (1957 - 1959)، بغداد (1960- 1962) و لندن وی سفیر ایران بود.

از سال 1959 تا سال 1960 و بار دیگر در پنج کابینه پی در پی که از سال 1962 تا سال 1967 در ایران روی کار آمدند، آرام به عنوان وزیر امورخارجه خدمت نموده است. همچنین وی سرپرستی هیئت های ایرانی شرکت کننده در سازمان ملل و سازمان سنتو را نیز برعهده داشت.

آرام دیپلماتی خوب است و طرف اعتماد شاه می باشد. او فردی است با جذابیت و آرامی قابل ملاحظه، لیکن با احساساتی شوخ طبعانه و روحیه ای دلپذیر. او به زبان فرانسه، انگلیسی و تا حدودی به زبان اردو تکّلم می کند و از همسر انگلیسی اش جدا شده است .می 1972 - خرداد 1351

منوچهر آگاه

ص: 157

آگاه، منوچهر -1 خیلی محرمانه آگاه، منوچهر 20 سپتامبر 1965 - 29/6/44 دکتر آگاه یکی از نُه پسر زمین داری مشهور در منطقه کرمان - رفسنجان است. اکنون در اواسط سی سالگی است، او مدارج عالی تحصیلی در رشته اقتصاد را در انگلستان به پایان رسانده و دارای دکترای اقتصاد است. او به خوبی انگلیسی صحبت می کند. او مجرد است.

دکتر آگاه یکی از اقتصاددانان ایرانی است که در سطح بالایی از آموزش می باشد. برای سه یا چهار سال تا بهار 1964، او رئیس تحقیق و پژوهش در بانک مرکزی ایران بود. وی کمک کرد تا بخش تحقیقات بانک به بهترین بخش اقتصادی در بین سازمانهای دولتی ایران تبدیل شود. او تعدادی اقتصاددان جوان تحصیل کرده در آمریکا و انگلستان را جذب نمود. در 1964 زمانی که معاون مدیرکل بانک مرکزی، خداداد فرمانفرمائیان، یکی از افراد خود دکتر بهمن آبادیان، را به ریاست بخش تحقیقات و پژوهش منصوب نمود، او استعفا داد.

پس از ترک بانک مرکزی، دکتر آگاه به تدریس اقتصاد و بانکداری در برخی از انستیتوهای آموزشی، منجمله دانشگاه تهران و دانشگاه ملی، پرداخت. او همچنین به بهبود موقعیت ایران در بانک توسعه آسیا کمک نمود و در این ارتباط نماینده ایران در گردهمایی سال 1964 کارشناسان ECAFEدر بانکوک بود و در گردهمایی سالیانه بین بانک های آمریکا در آسانسیون پاراگوئه در سال 1965 شرکت نمود. اخیرا او به عنوان عضو هیئت اعزامی ایران در کنفرانس بین المللی از ایالات متحده دیدار کرد. در ژوئن 1965 او شغلی را در بانک بین المللی پول واشنگتن پذیرفت.

دکتر آگاه علاقه زیادی به امور سیاسی و اقتصادی دارد و در ارتباطات بین المللی خوب شناخته شده است. مهربانی و کارآیی وی برای او دوستان زیادی در بین روشنفکران جوان ایران دست و پا نموده است.

پایگاه خانوادگی آگاه در منطقه کرمان قوی و ثروتمند است، پدر وی یکی از سردمداران پسته کاری ایران است. یک شرکت خانوادگی، پسته را به ایالات متحده و اروپا صادر می کند.

از جمله حامیان دکتر آگاه در سیستم اداری دکتر رضا مقدم، جانشین مدیرکل سابق بانک مرکزی است که اکنون در بانک بین المللی پول در واشنگتن کار می کند. از دوستان نزدیک دکتر آگاه، دکتر عبداللّه طاهری یکی از تحصیل کرده های اقتصاد در ایالات متحده و برادر متولی مسجد گوهرشاد در مشهد را می توان نام برد.

دکتر آگاه از نظر سیاسی، میانه رو است. او معتقد است که شاه باید سلطنت کند نه حکومت و قدرت باید به دست افراد جوان تحصیل کرده غربی باشد. او معتقد به روش های تندروانه در دستیابی به این هدف نیست. طرز برخورد وی بیشتر گویای تمایل او به فرصت طلبی است که از مشخصات پدرش می باشد.

آگاه، منوچهر -2 خیلی محرمانه منوچهر آگاه - وزیر مشاور در امور اجرایی وزیر آگاه 47 ساله، در ناحیه کرمان - رفسنجان بدنیا آمده و یکی از نه فرزند یک زمین دار ثروتمند و

ص: 158

پسته کار عمده است. وی در سال 1953 لیسانس و در سال 1959 مدرک فوق لیسانس اقتصاد و سیاست خود را از دانشگاه کمبریج دریافت نمود. وی در سال 1959 یک دکترا نیز در رشته اقتصاد از دانشگاه آکسفورد دریافت نمود. به هنگام بازگشت به ایران برای مدت دو سال به عنوان اقتصاددان با بانک مرکزی ایران کار کرد و سپس از سال 1961 تا 1964 مدیر تحقیقات بانک بود. وی کمک کرد تا آن سازمان به صورت بهترین اداره اقتصادی در بین ادارات دولتی ایران درآید و تعدادی از اقتصاددانان جوانی را که در آمریکا و انگلیس تحصیل کرده بودند به بانک جذب نمود. وی در سال 1964 هنگامی که خداداد فرمانفرمائیان، معاون مدیرکل بانک، یکی از افراد خود به نام دکتر بهمن آبادیان را به سمت رئیس اداره تحقیقات منصوب کرد، از سمت خود استعفا داد.

دکتر آگاه پس از ترک بانک مرکزی در دانشگاههای تهران و ملی به تدریس اقتصاد و بانکداری پرداخت. وی به ارتقای موضع ایران در بانک عمران آسیا کمک نمود و در این رابطه نماینده ایران در اجلاسهای تایلند، مکزیکو، سیرالئون، غنا و پاراگوئه بود. وی در سال 1965 سمتی را از طرف وزارت امورخارجه ایران در واشنگتن پذیرفت.

در سال 1968 به عنوان رئیس دانشکده اقتصاد در دانشگاه تهران انتخاب شد و در آنجا برای ارتقای اعتبار دانشگاهی این دانشکده فعالیت نمود و به عنوان نماینده دولت ایران در چندین اجلاس بین المللی شرکت نمود. در سال 1973 بار دیگر به خدمات دولتی روی آورد و به عنوان معاون وزیر دارایی مسئول تحقیقات عمران و همکاریهای بین المللی گردید. دو سال بعد وی به وزارت کشور منتقل گردید و در آنجا معاون پارلمانی و امور سیاسی وزیر شد. دکتر آگاه رابط چندین کارمند سفارت (اولین آنها تد الیوت در 1965) بود که همگی وی را فردی کتاب خوان، روشنفکر و خوشایند با دیدگاههای سیاسی میانه یافتند.

وی در عین حالی که معتقد است شاه بایستی سلطنت کند نه حکومت و قدرت سیاسی بایستی در اختیار نسل جوان غرب گرا گذاشته شود، اما روش های افراطی برای دستیابی به این هدف را نمی پسندد. دکتر آگاه که یک اقتصاددان کار کرده است نه یک اقتصاددان دانشگاهی، در بین دانشگاهیان شهرت بین المللی ندارد. ارتقای دکتر آگاه در مشاغل دولتی بخصوص آخرین ارتقای وی به مشاغل کابینه ای را می توان به این حقیقت ربط داد که وی برای سالهای متمادی یکی از اعضای «باند» شخصی جمشید آموزگار بوده است.

بخش سیاسی - جی. دبلیو. مارتین 10 اوت 1977 - 19/5/56 آگاه، منوچهر -3 خیلی محرمانه 14 اوت 77 - 23/5/56 منوچهر آگاه - معاون نخست وزیر در امور اجرایی دکتر آگاه 47 ساله در منطقه کرمان - رفسنجان متولد شد، یکی از نه پسر مالک ثروتمند و بزرگترین پرورش دهنده پسته است، او در سال 1953 فارغ التحصیل شد و در 1959 از کمبریج، فوق لیسانس اقتصاد و سیاست گرفت. او در سال 1959 از دانشگاه آکسفورد دکترای اقتصاد گرفت. پس از بازگشت به ایران به عنوان یک اقتصاددان به مدت دو سال در بانک مرکزی ایران خدمت کرد و سپس از 1961 تا

ص: 159

1964 رئیس تحقیق و پژوهش بانک بود. بعد از ترک بانک مرکزی، دکتر آگاه در دانشگاه ملی و تهران، اقتصاد و بانکداری را تا سال 1965، که شغلی را در بانک بین المللی پول در واشنگتن پذیرفت، تدریس نمود. در سال 1968 به ایران بازگشت او رئیس دانشکده اقتصاد در دانشگاه تهران شد. در مارس 1973، او مجددا به دولت پیوست و معاون وزیر دارایی شد و مسئولیت تحقیق، توسعه و همکاری های بین المللی را به عهده گرفت. دو سال بعد به وزارت کشور منتقل شد و معاون پارلمانی وزیر در امور سیاسی گردید.

آگاه از سالها پیش یکی از اعضای «باند» جمشید آموزگار بوده است.

جمشید آموزگار

ص: 160

آموزگار، جمشید -1 تاریخ: 10 سپتامبر 1958 - 19/6/37 از: سفارت آمریکا در تهران - مرسله شماره 195 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: گفتگوهایی با وزیرکار، جمشید آموزگار دو یادداشتی که به پیوست می آید توسط دبیر دوم سفارت، جی. سی. میکلاس، در رابطه با گفتگوهای اخیرش با جمشید آموزگار تهیه شده است. در زمان گفتگوی اول، جمشید آموزگار معاون وزیر بهداری ایران بود و هنگامی که گفتگوی دوم صورت می گرفت، به سمت وزارت کار منصوب شده بود. آموزگار یکی از زرنگ ترین، باهوش ترین و جاه طلب ترین مردان ایران به شمار می رود. از نظر سیاسی در مسیری گام برمی دارد که احتمالاً خواهد توانست از مراحم شاه برخوردار شده و در هر تغییری که در دولت صورت می گیرد، نقش قابل ملاحظه ای ایفا نماید. آموزگار به ویژه در وزارت امورخارجه آمریکا به عنوان یک نماینده بسیار توانای ایران در نشست های کمیسیون اقتصادی پیمان بغداد مشهور شده است.

یادداشت های ضمیمه، الف: چندین نگرش محتاطانه در مورد اوضاع سیاسی اخیر و ب: تصویری جالب از نیروهای پنهان و غیر مستقیمی که در تغییرات پست های کابینه نقش دارند، را ارائه می کند.

احتمالاً آموزگار در گفتگوهای خود یا نیمی از حقایق را و یا حتی کمتر از نیمی از آنها را در مورد تغییرات کابینه و همچنین ارتقای پست خود مطرح می نماید.برای سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت ضمایم: طبق آنچه گفته شد.رونوشت به: کنسولگریهای آمریکا در اصفهان، مشهد، تبریز، خرمشهر یادداشت اداری تاریخ: 23 اوت 1958 - 1/6/37 خیلی محرمانه از: جی. سی. میکلاس به: قائم مقام هیئت نمایندگی موضوع: گفتگوهایی با معاون وزیر بهداری جمشید آموزگار من تنها مهمانی بودم که در ضیافت ناهار روز 19 اوت، که توسط دکتر آموزگار ترتیب داده شده بود، شرکت داشتم. در خلال این مهمانی ناهار وی فرصت یافت تا در مورد موضوعات بسیار متنوعی که در مورد آنها دیدگاههای مسلطی از خود نشان می داد، به بحث بنشیند.

1- سازمان برنامه دکتر آموزگار گفت ابتهاج همسر خوبی را که بیش از بیست سال بود با وی ازدواج کرده بود، از دست داد تا بتواند با فاحشه ای معروف ازدواج کند که در پی به چنگ آوردن سهمی از قراردادهای فراوان سازمان برنامه بوده است. دکتر آموزگار به ویژه از مورد کوچصفهانی یاد کرد و گفت که کوچصفهانی حدود دو هفته پیش مدارک مناسبی را برعلیه ابتهاج گردآوری کرده بود و ابتهاج را تهدید نموده بود که هر آنچه را در مورد فعالیت های همسر وی می داند افشاء خواهد کرد. کوچصفهانی مدعی است که همسر جدید ابتهاج همان فردی است که وی را وادار نمود تا از شرکت لیچفیلد ویتینگ (Litchfield Whiting)تقاضای رشوه نماید. دکتر آموزگار خاطرنشان کرد که وی یکی از مشاوران شرکت لیچفیلد ویتینگ در بعضی از مسائل مهندسی (یعنی حوزه تخصصی وی) می باشد.

ص: 161

2- تغییر وزرا دکتر آموزگار اظهار داشت که احتمال دارد وزیر راه وزیرکار به زودی تعویض گردند، زیرا در مورد هر دو نفر آنها به عنوان افرادی کارآمد و لایق قضاوت نمی شود. آموزگار گفت که شاه احتمالاً تاکنون بختیار (وزیرکار) را به خاطر این نگهداشته بود که پس از طلاق دادن ملکه ثریا نمی خواست با اخراج وزیرکار آن موقع یعنی بختیار این تصور به وجود آید که وی می خواهد تمامی خاندان بختیار را کنار بگذارد. دکتر آموزگار گفت که احتمالاً رسوایی بزرگی در رابطه با رشوه گیری وزیر کشور از شرکت های خارجی و نقشی که وزیر کشور در قضیه معروف به «جاده سوم به شمیران» (که به گفته آموزگار این طرح منتفی است) داشت، علنی گردد و به همین دلایل نیز ممکن است وزیر کشور در کابینه تعویض گردد.

3- نیروهای نظامی ایران دکتر آموزگار گفت که شاه را باید متقاعد نمود که به نیروهای نظامی بیشتری احتیاج ندارد و همچنین شاه باید متقاعد گردد که وجود یک ارتش کوچک و وفادار و خوب آموزش دیده که تنها علت وجودیش حفاظت از شاه در مقابل خطرات داخلی باشد، امری عاقلانه به نظر می رسد. آموزگار اظهار داشت که شاه می داند که 1) ارتش ایران هر چقدر بزرگ باشد هرگز نخواهد توانست به نوعی دفاع در مقابل تهاجم شوروی دست یازد، و 2) ارتشی در ابعاد بزرگ برای حمایت ایران در مقابل تهاجمات هریک از کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ترکیه ضروری نیست به این دلیل که سازمان ملل ثابت کرده است که در حمایت از کشورها در مقابل تهاجمات خارجی نقش مؤثری ایفا نموده است، و برای نمونه قضیه کانال سوئز را طرح کرد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط این امکان را در اختیار مردمی قرار می دهد که ممکن است روزی خواهان سرنگونی شاه باشند. وی گفت که کیا، هدایت و بختیار دائما برای ایفای نقش مسلط و کسب قدرت بیشتر در ارتش در حال منازعه و کشمکش هستند. آموزگار در ضمن فکر می کرد که مسئله قره نی عمدتا توطئه و دوزوکلک بود و قره نی که افسری شایسته است در حقیقت قربانی جنگ قدرت داخل ارتش شد. آموزگار می گفت که به خاطر وجود این جنگ قدرت در ارتش، باید در انتظار توطئه های بیشتری نیز بود. وی می گوید که شاه بیش از حد به ارتش برای مشاوره در مورد جنبه های مختلف سیاست دولت تکیه می کند و بعضی اوقات در حوزه هایی این مشاوره صورت می گیرد که ارتشی ها مطلقا صلاحیت اظهارنظر ندارند.

4- مشاوران غیرنظامی شاه دکتر آموزگار گفت که وی مذاکراتی طولانی با علا وزیر دربار شاه داشته مبنی بر اینکه شاه به مشاوران نظامی تکیه کرده و توجهی در مشاوره با غیرنظامی ها از خود نشان نمی دهد و این رفتار شاه باعث شده است که انبوهی از مردم تحصیلکرده علیرغم دستاوردهای بعد از بازگشت شاه در سال 1953، هنوز ناراضی باشند. آموزگار قرار بود که در بعدازظهر 20 اوت به حضور شاه رسیده و این نظرات را به اطلاع شاه برساند و تلاش کند که شاه را متقاعد سازد با 4 یا 5 مشاور غیرنظامی در اموری غیر از مسائل نظامی مشورت نماید.

ص: 162

5- برنامه سازمان بین المللی ارتباطات دکتر آموزگار احساس می کند که برنامه اصل 4 ترومن برای مواجهه با مسائل کشور ایران کاملاً مناسب انتخاب نشده است. او همچنین می گوید که این برنامه زیاده از حد وارد جزئیات شده و پروژه های بسیاری را تحت پوشش در آورده است، حال آن که بهتر می بود که این برنامه تلاش خود را در مورد 5 یا 6 پروژه مشخص مؤثر متمرکز نماید. او با روانشناسی عمومی حاکم بر برنامه سازمان همکاریهای بین المللی یعنی افزایش تدریجی سطح زندگی در همه بخشها مخالفتی نداشت. هرچند این فلسفه و نگرش از دیدگاه آموزگار با وضعیت ویژه امروزی ایران تطابق واقع گرایانه ای ندارد و این معلول شرایط کلی خاورمیانه و تغییرات سریعی است که در کشورهای مجاور جریان دارد.

اظهار نظر:

به استثنای نفرت آشکار از ابتهاج که هنگام سخن گفتن از وی مشهود بود، در بقیه اوقات گفتگو دکتر آموزگار نقطه نظرات خود را کاملاً متین و به روشی کاملاً بی غرضانه و بی طرف آرام طرح می کرد و در من این احساس را بوجود آورد که وی نسبت به شاه وفادار بوده و در مورد آینده کشورش علاقه مند و نگران می باشد. دلایل این که چرا وی نظراتش در مورد چنین مسائل متنوعی را با من طرح می کند احتمالاً برمی گردد به 1) روابط شخصی خوبی که ما با همدیگر داریم، 2) ما را متوجه این نکته گرداند که به همراهی و برخورد وی با شاه، احتمالاً با این امید صورت می گیرد که اگر شاه به طور مطلوبی واکنش نشان دهد، حمایت آمریکا از خود را درپی خواهد داشت. در آغاز تصور کردم که هدف وی دستیابی به موقعیت شغلی ابتهاج می باشد، اما اکنون تصور می کنم چیز دیگری مثلاً به دست آوردن شغل وزیر مشاور و یا مثلاً موقعیتی رسمی یا غیر رسمی به عنوان مشاور شاه را مدنظر دارد. به این جمع بندی رسیدم که وی حمایت قوی علا، وزیر دربار شاه، و حمایت تعدادی از نمایندگان مجلس را با خود دارد. (البته پدر آموزگار نیز سناتور می باشد.) طبیعتا دکتر آموزگار مسائل مطروحه را به مثابه حرکتی در جهت کسب قدرت بیشتر طرح نمی کرد، اما من قویا مطمئنم که قضیه چیزی غیر از کسب قدرت بیشتر نیست.

باتوجه به اظهارات آموزگار، در صورتی که وی در ایجاد روابط نزدیکتر با شاه و کسب قدرت بیشتر موفق شود در آن صورت من فکر می کنم که خیلی دقیق و حساس به روابط خود با ابتهاج و حمایت آشکاری که از شخص ابتهاج می کنیم، برخورد نماییم. دور از انتظار نیست اگر گفته شود که ممکن است بتوان با این کار به یک همبستگی واقعی دست یابیم. پایان ضمیمه اول گزارش اداری تاریخ: 30 اوت 1958خیلی محرمانه از: جی. سی. میکلاسبه: قائم مقام هیئت نمایندگی موضوع: گفتگو با وزیرکار، جمشید آموزگار و معاون وزارت دارایی، رضا انصاری در 29 اوت، پیرو ملاقاتی که آموزگار در 20 اوت با شاه کرده بود، با آموزگار ملاقاتی داشتم (به یادداشتهای من به تاریخ 23 اوت رجوع کنید) دکتر آموزگار گفت که وی حدود 3 ساعت با شاه ملاقات داشت و درباره شرایط عمومی کشور به

ص: 163

گفتگو پرداخته بودند. آموزگار در این ملاقات صریحا و به طور جدی بعضی از وزرای کابینه را به باد انتقاد گرفته و سیاست های آنها را نیز به نقد کشیده بود. آموزگار اظهار می داشت که شاه در تمام این مدت با دقت به صحبت ها گوش می کرد و هیچ گونه اعتراضی به انتقاداتی که از جانب وی طرح می شد، نداشت. در مورد بعضی از نکات، شاه نظراتی مبهم و غیر صریح ارائه می کرد، اما در کلیت به نظر می رسید که با این نظر آموزگار که مردم از دولت خشنود نیستند و حرکتی اساسی و سازنده باید صورت گیرد تا این وضعیت را بهبود بخشد، موافق بود.

ظاهرا شاه در هنگام ملاقات هیچ نشانه ای از کارهایی که قصد انجام آنها را دارد، از خود بروز نداده بود به استثنای این که در پاسخ به انتقادات آموزگار در مورد ابتهاج، اظهار داشته بود که وی احساس می کند که نمی تواند ابتهاج را برکنار کند زیرا ممکن است بعدها گفته شود که درست هنگامی که ابتهاج شروع کرده بود تا سازمان برنامه را به مسیر صحیح بیندازد، شاه وی را از کار برکنار کرد. شاه اظهار داشته بود که ترجیح می دهد تا پایان برنامه 7 ساله دوم، ابتهاج در سازمان برنامه باقی بماند و تا آن موقع ابتهاج لیاقت با بی لیاقتی خود را اثبات خواهند کرد. آموزگار فکر می کرد که این تجربه ای گران خواهد بود اما در شرایط حاضر باتوجه به اظهارات شاه، آموزگار دیگر قصد نداشت که بر حملات خود علیه ابتهاج ادامه دهد. استنباط می کنم که حدود یک هفته طول کشید تا شاه قبل از تصمیم به جایگزینی بختیار توسط آموزگار در مورد نظرات آموزگار فکر کند و با این انتصاب آموزگار بتواند به بعضی از افکار خود جامه عمل بپوشاند. آموزگار می گفت هنگامی که اقبال (نخست وزیر) تصمیم شاه را به اطلاع وی رساند، همچنین گفته بود که آموزگار باید به حزب ملّیون بپیوندد. آموزگار گفت در آغاز از این امر هراس داشت، ولی بعدا با تفکر بیشتر به این نتیجه رسید که اگر پست جدید را می خواهد، احتمالاً چاره ای جز پیوستن به این حزب را ندارد. من از آموزگار پرسیدم که اگر اقبال قرار باشد برکنار شود، وضعیت وی چه خواهد شد.

او پاسخ داد که هیچ نگرانی خاصی در این مورد وجود ندارد زیرا که شاه وی را به این پست منصوب کرده و نه اقبال و اگر کماکان شاه از وی راضی باشد جایگاهی هم برای وی در نظر می گیرد.در اوایل گفتگوی من و جمشید آموزگار بود که رضا انصاری، معاون وزیر اقتصاد، به جمع ما پیوست و به آموزگار به خاطر پست جدیدش تبریک گفت. به نظر می رسد که انصاری عضو «گروهی» است که آموزگار در صحبت های خود مکررا را به آن اشاره می کرد. این گروه شامل 20 نفر ایرانی جوان می باشد که عمدتا در دستگاه دولتی مشغول به کار هستند و تمایل دارند که عناصر فاسد و بی کفایت را تصفیه کنند، یعنی وزرا و عناصر رده پایین تر دستگاه دولتی که از نظر این گروه ناتوان و فاسد می باشند. به هر حال این تصفیه قرار است که به آرامی صورت پذیرد زیرا که آموزگار برای توضیح آن از کلمه تغییرات تدریجی و اصلاح به جای کلمه انقلاب استفاده کرد. این گروه بیادآورنده گروه شبه سیاسی کوچکتر «ایران نوین» است که حدود 4 سال پیش تشکیل شد. همه افراد و یا تقریبا همه آنها اعضای سابق گروه «ایران نوین» بودند. یک محفل کوچکتر متشکل از 6 نفر در درون این گروه قرار دارد که عبارتند از آموزگار، رضا انصاری و پیرنیا از وزارت اقتصاد و دارایی، افشار و میرفخرایی از وزارت امورخارجه و آرام سفیر کنونی ایران در ژاپن.

چنین احساس می کنم که آموزگار کم وبیش رهبری این گروه را به عهده دارد و از آنها به عنوان مشاور استفاده می کند. در من این احساس مشخص نیز شکل گرفته است که آموزگار، افراد گروه را در جریان فعالیت های خود برای کسب قدرت قرار نمی دهد. مثلاً وقتی که من و آموزگار داشتیم راجع به ملاقات وی

ص: 164

با شاه صحبت می کردیم انصاری وارد شد و بلافاصله آموزگار موضوع بحث را تغییر داد و تا موقعی که انصاری در آنجا حضور داشت، دیگر به ملاقات خود با شاه هیچ اشاره ای نکرد.

بخش عمده ای از صحبت آموزگار و انصاری به اقداماتی اختصاص داشت که قرار است که آموزگار در پست جدیدش انجام دهد.

از محتوای کلی بحث این طور به نظر می رسید که آموزگار قصد دارد در آغاز به کاری شاخص و برجسته یازد تا بتواند توده مردم را سریعا و به نحو مطلوبی تحت تأثیر قرار دهد (بدون طرح آن با شاه).

این امر به توجهی نسبتا درازمدت به پروژه های مسکن سازی برای کارگران و تعیین احتمالی منابع مالی آن و مناطقی که قرار است این طرح ها در آنها اجرا شود، هدایت می شد. من نیز این مسئله را طرح کردم که به نظر به من یکی از مهم ترین مشکلات اساسی کشور ایران عدم هماهنگی تمامی فعالیت های نهادهای رسمی و غیررسمی در رابطه با توسعه اقتصادی کشور می باشد که هر دوی آنها تأیید کردند که مطمئنا این یکی از مشکلات آنها می باشد و انصاری ادامه داد که هم اکنون وزارت دارایی تلاش می کند تا فعالیت های سرمایه گذاری و توسعه وزارتخانه های مختلف را از مخارج عمومی دستگاههای اداری مجزا نماید و یک بار که این کار صورت گیرد امکانپذیر خواهد شد که بتوانیم این برنامه ها را مطالعه نموده و معین نماییم که در کجا این طرح ها متناقض با یکدیگر بوده و کدام یک از آنها از لحاظ اقتصادی درست به نظر می رسند.

اظهارنظر:

به نظر من اعتراض به موقع آموزگار نزد شاه با وقوف به این امر که بختیار در حال کنار رفتن است (چون در حقیقت آموزگار یک هفته قبل همین موضوع را نزد من پیش بینی کرده بود) جای تعجب دارد. با تأثیری مطلوب که وی بر شاه داشت طبیعی بود که به عنوان جانشین بختیار انتخاب گردد. آموزگار تقریبا جاه طلبی های بی حد و اندازه ای دارد و تاکنون به نظر می رسد که نقش های بی نهایت زیرکانه ای را بازی کرده تا جاه طلبی هایش تحقق یابند. من احساس می کنم که او نسبت به محدودیتهای خود و موانع بیرونی در جهت رشد و ارتقای سریع (که سرعت این رشد را همه چیز می توان نامید غیر از «کند») آگاه باشد و به نظرم می رسد که اگر وی این مسیر را ادامه دهد به احتمال زیاد پیشرفت های بیشتری خواهد داشت و هیچ شکی ندارم که آموزگار شغل جدید را به عنوان وسیله ای برای نیل به پیشرفت های بعدی در نظر می گیرد.

پایان ضمیمه دوم آموزگار، جمشید -2 تاریخ: 20 سپتامبر 1958 - 29/6/37 خیلی محرمانه مرسله سرویس خارجی - مرسله شماره 220 از: سفارت آمریکا - تهران به: وزارت امورخارجه، واشنگتن عطف به: تلگرام سفارت 35 G مورخ 4 سپتامبر 48 و 42 Gمورخ 11 سپتامبر 58 موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزرای کابینه اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزیر جدید کار ایران، دکتر جمشید آموزگار، و وزیر مشاور جدید، دکتر نصرت اللّه کاظمی، به شرح زیر است: وزارتخانه از قبل اطلاعات بیوگرافیک کاملی در مورد سومین انتصاب کابینه یعنی سپهبد نادر باتمانقلیچ، وزیرکشور، دریافت کرده است (به گزارش بیوگرافیک سرّی

ص: 165

در مرسله شماره 545 مورخ 8 ژانویه 1957 رجوع کنید.) آموزگار، دکتر جمشید زمان و مکان تولد: تهران 1923 تحصیلات :

تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران در دانشکده فنی و حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده است.

1947 - 1943: لیسانس و فوق لیسانس مهندسی بهداشت و بهداشت عمومی از دانشگاه کرنل 1949 - 1947: دکترای مهندسی هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن، سیاتل، واشنگتن.

زبانها:

فارسی، انگلیسی (بسیار عالی)، آلمانی.

مشاغل:

1949: برای یک شرکت آب وبرق در کالیفرنیا کار کرده است.

1950: تکنسین و استادیار مهندسی هیدورلیک، دانشگاه کرنل 1951: توسط هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) در ایران استخدام شد. رئیس اداره مهندسی بهداشت و تعاون بهداشت عمومی، وزارت بهداری.

مه 1955: به معاونت بهداشت عمومی وزارت بهداری منصوب شد.

1956: عضو هیئت اعزامی ایران به کمیته اقتصادی پیمان بغداد بود.

مه 1957: رئیس هیئت اعزامی ایران در کمیته اقتصادی پیمان بغداد در کراچی شد.

ژانویه 1958: عضو هیئت اعزامی ایران در اجلاسیه پیمان بغداد در آنکارا بود.

ژوئیه 1958: عضو هیئت اعزامی به شورای وزیران پیمان بغداد در لندن، رئیس کمیته اقتصادی پیمان بغداد در لندن.

اوت 1958: به سمت وزیر کار در کابینه اقبال منصوب شد.

عضویت در سازمانها:

عضو و مشاور شورای مدیران کلوپ تهران.

عضو شاخه تهران سازمان جهانی برادری.

اطلاعات شخصی:

آموزگار فرزند سناتور حبیب اللّه آموزگار که نویسنده ای فعال در تمامی زمینه ها بود، می باشد. جمشید سه برادر دارد: جهانگیر و کورس که آنها نیز در ایالات متحده تحصیل کرده اند و هوشنگ که در انگلیس تحصیل کرده و هم اکنون برای بانک ملی کار می کند. آموزگار با یک دختر آلمانی که انگلیسی را به خوبی

ص: 166

تکلم می کند، ازدواج کرد. آنها فرزندی ندارند.

آموزگار با 6 فوت قد و اندامی معمولی مانند همه ایرانیان رنگ مو و چشم قهوه ای معمولی و به طور کلی زیتونی دارد. وی ظاهری آرام، چهره ای جذاب و گرم و شخصیتی دلپذیر دارد. وی در مورد هر موضوعی گفتگو می کند و همواره تصویری از مردی با افکار روشن و منطقی از خود ارائه می دهد. وی بدون تردید یکی از باهوش ترین، زیرک ترین و جاه طلب ترین افراد ایرانی می باشد. وی حریم خود را حفظ می کند و از آن خط مشی سیاسی تبعیت می کند که احتمالاً وی را قادر سازد از حمایت شاه برخوردار شود و در عین حال در صورت سرنگونی شاه در دولت کودتا قدرت قابل توجهی داشته باشد.

آموزگار در عادات اجتماعی خود نسبتا یک «گرگ تنها» می باشد. وی یا او و همسرش معمولاً تنها در رستوران و یا کلوپ تهران مشاهده می شوند. به نظر نمی رسد وی آن طور که معمول سایر ایرانیان است، گروهی از دوستان نزدیک به خود را داشته باشد و ساعات فراغت خود را با آنان بگذارند. جدای از همکاران سیاسی وی که لیست آنها در زیر آمده است، ظاهرا یکی از نزدیکترین دوستان وی علی نقی فرمانفرمائیان باشد که یکی از کارمندان سابق وزارت خارجه بوده و در حال حاضر برای سازمان برنامه کار می کند.

ملاحظات :

آموزگار برای وزارت خارجه آمریکا شاید به بهترین وجه شناخته شده باشد، زیرا وی رئیس مقتدر کمیته اقتصادی پیمان بغداد بود که اجلاسیه آن امسال در آنکارا برگزار شد. وی در آنجا این موقعیت را داشت تا توانائیهای گسترده خود را در سازماندهی نشان دهد.

آموزگار قطعا طرفدار آمریکا می باشد، لیکن در بروز احساسات خود را یک مخالف نشان می دهد.

همچنین تصور می شود وی یکی از تواناترین افراد ایرانی آموزش دیده در زمینه مهندسی بهداشت است و مدیر آمریکایی سابق PHCO وی را «تنها مهندس بهداشت رقیب در ایران» تصور می کرد.

گرایشات :

آموزگار شدیدا منتقد ابوالحسن ابتهاج، مدیر سازمان برنامه و بخصوص همسر وی می باشد، زیرا به عقیده آموزگار او از بسیاری از قراردادهایی که سازمان برنامه منعقد می کند، سهمی می گیرد. وی همچنین خاطرنشان کرده است که احترام کمی برای منوچهر اقبال، نخست وزیر ایران، قائل است.

آموزگار معتقد است شاه در مورد تمامی جنبه های سیاسی دولت، بیش از حد به مردان نظامی خود برای مشاوره متکی است و تصور می کند شاه بایستی چهار تا پنج مشاور غیرنظامی را انتخاب کند تا در مورد تمام موضوعات به غیر از موضوعات نظامی مورد مشورت قرار گیرند.

در رابطه با ارتش ایران، آموزگار معتقد است شاه باید متقاعد شود که به سربازان بیشتر نیاز ندارد، وی عقیده دارد: 1) ارتش ایران هرچقدر بزرگ باشد، هرگز نمی تواند امیدوار باشد از کشور در مقابل هجوم شوروی دفاع نماید. 2) سازمان ملل کارآیی خود را در حفاظت از کشورهایی که از خارج مورد هجوم قرار گرفته اند به اثبات رسانده است و این نیاز ایران را به یک ارتش بزرگ برای حفاظت در مقابل سایر کشورهای خاورمیانه نظیر ترکیه مرتفع می سازد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط قدرت را در اختیار کسانی

ص: 167

قرار می دهد که ممکن است روزی خواهان سرنگونی شاه شوند.

آموزگار به اعضای سفارت گفته است احساس می کند برنامه اصل چهار برای حل مشکلات در ایران کاملاً مناسب نمی باشد. وی معتقد است که بهتر می باشد برنامه اصل چهار به جای کار بر روی پروژه های زیاد و توسعه برنامه هایش به صورت جزئی، بر روی 5 یا 6 پروژه خاص با کارآیی بالا متمرکز شود.

فعالیت های سیاسی :

آموزگار ظاهرا عضو گروهی شامل 20 ایرانی جوان می باشد که اکثر آنها در دستگاه دولتی بوده و حذف فساد و وزرای نالایق و سایر مقامات نالایق دولتی را به عنوان هدف خود برگزیده اند. این گروه شاخه کوچکی از یک گروه سیاسی به نام «ایران نوین» است که چهار سال قبل تشکیل گردید. تقریبا تمام گروههای فعلی اعضای ایران نوین می باشند. در دخل گروه فعلی یک محفل کوچکتر داخلی با 6 عضو وجود دارد: آموزگار، رضا انصاری، معاونت خزانه داری در وزارت دارایی، باقر پیرنیا، کفیل معاونت وزارت دارایی که اخیرا به عنوان وابسته اقتصادی در ایالات متحده منصوب شده است، امیرخسرو افشارقاسملو، مدیرکل امور سیاسی در وزارت امورخارجه، محمود میرفخرایی، مدیرکل امور اداری در وزارت امورخارجه و عباس آرام، سفیر ایران در توکیو. ظاهرا آموزگار رهبر این گروه می باشد و کم وبیش سایرین را به عنوان مشاور مورد استفاده قرار می دهد.

آموزگار، جمشید - 3 زمان: 21 ژوئیه 1959 - 30/4/1338مکان : وزارت کار صورت مذاکرات با دکتر جمشید آموزگار، وزیرکارخیلی محرمانه شرکت کنندگان: دکتر آموزگار، وزیرکار، جرج کیو، سفارت آمریکا، رابرت اسکات، سفارت آمریکا، ژوزف سالتزمن، سفارت آمریکا 1- خانه سازی دولتی:

آموزگار گفت که وی از جانب نخست وزیر به عنوان هماهنگ کننده کلیه برنامه های خانه سازی در جریان و یا در دست برنامه ریزی از طرف بانکها و سازمانهای مختلف دولتی ایرانی، منصوب شده است.

سازمان وی سازمان ملی مسکن نامیده می شود و هدف آن ایجاد توازن در امر خانه سازی همگام با منابع ایران است و خواهان آن است که خانه ها ارزان قیمت و متناسب با نیازها ساخته شوند. آموزگار سپس شروع به انتقاد از اصل 4 نمود و اظهار داشت که وی در تلاشهایش برای کسب مساعدت و همیاری، مواجه با مسائل بوروکراتیک و عدم تفاهم گردیده است. وی سپس به وام 23 میلیون دلاری آمریکا که چندین سال پیش به ایران داده شده بود و قرار بود سرمایه چندین بانک منجمله بانک رهنی را تشکیل دهد، اشاره کرد. ظاهرا در نتیجه استفاده از منابع مالی دیگر، از این پول آن استفاده ای که انتظار می رفت به عمل نیامد و براساس گفته آموزگار اینک در حسابی تحت اختیار وزیر دارایی عاطل مانده است. این منابع مالی دیگر از فروش کالاهای آمریکایی توسط تجار و دلالهای داخلی ایجاد شده بودند.

آیا طبق گفته وزیر 60 میلیون تومان در این حساب است. وی می خواهد از این پول برای ساختن آپارتمان استفاده نماید. برنامه اولیه او ساختن 1000 واحد در هر سال (5000 واحد در کل) از طریق به

ص: 168

کارگیری این منبع به علاوه دیگر سرمایه های داخلی و خارجی بود. براساس گفته آموزگار سازمان بین المللی ارتباطات واشنگتن تصمیم گرفته است که وی نمی تواند از این منابع به همراه دیگر سرمایه های که از طریق شرکت های خارجی، یعنی شرکت هایی به غیر از شرکت های آمریکایی، تأمین شده است برای خانه سازی استفاده نماید.

در حالی که آموزگار این سخن را مردود نمی شمارد، ولی از این که چرا ما این گونه قیود سیاسی را به وامهایمان پیوند می زنیم، متعجب است، وی افزود به ویژه این که منافع ما اقتضاء می کند مسئله کمبود مسکن که اکنون حادتر شده و به طور جدی بر ثبات سیاسی ایران اثر گذاشته است را سروسامانی بدهیم.

وی درخصوص اصل 4، از عدم توانایی برای تصمیم گیری به موقع در اینجا انتقاد کرد و اشاره نمود که تا چه حد تناقض در گفته های مستشاران اصل 4 وجود دارد، چون به ایرانیان می گویند که بایستی به عدم تمرکز روی بیاورند، ولی خودشان درخصوص هر مورد کوچک و بسیار جزئی مجبورند از واشنگتن کسب تکلیف کنند. وی گفت سه هفته طول کشید تا به سؤالی در مورد تورم زا بودن یا عدم تورم زایی این طرح پاسخ داده شود.

آموزگار گفت که شاخص قیمت های بانک ملی نشان دهنده این است که سال گذشته اجاره بها 28% افزایش داشته است. او پرسید آیا تنها حفظ وضع نامساعد کنونی نمی تواند تورم زا باشد؟ او گفت هزینه پروژه که 30 تا 50 میلیون تومان است نمی تواند در مقایسه با کل رقم بودجه (6000 میلیون تومان) قابل توجه باشد. او متذکر شد که فقط در تهران به تنهایی 39 هزار کارمند دولت فاقد مسکن وجود دارند که بسیاری از آنان معلمین می باشند. اگر این معلمین ناراضی باشند و کودکان ایرانی را در موقعیت فعلی روحی که دارند تعلیم دهند، نتیجه می تواند وخیم باشد. او سپس گفت که آقای نایت از سازمان بین المللی ارتباطات واشنگتن به تازگی وارد ایران شده و به وی توصیه کرده است که برنامه 250 واحد آپارتمان دو اتاق خوابه را همچنان به پیش ببرد. آموزگار گفت که وی می داند توانایی ساخت هزار واحد آپارتمان را در صورتی که دیگران می توانند سالیانه چندین برابر آن را در نقاط دیگر بنا کنند، دارد. وی متذکر شد برای خانواده های ایرانی با میانگین تعداد 5 تا 8 نفر، آپارتمان های دو اتاقه مناسب نیست و گفت که وی آپارتمانهای 4 اتاقه را ترجیح می دهد. وزیر فکر می کند مشاورین آمریکایی، خصائص فکری ایرانیان را متوجه نیستند و با آن سرعتی که می آیند و می روند، فرصت بسیار کمی برای مطالعه احوال ایرانیان دارند.

او گفت به آنها گفته است ظرف یک هفته به وی اعلام نمایند که آیا می تواند با این پول 1000 واحد را بسازد یا خیر، که در صورت منفی بودن به تأمین وجوهات از طریق منابع دیگر اقدام نماید.

آموزگا عنوان نمود که آنها 50 درصد هزینه های پروژه را افزایش داده اند، خریداران 20% پیش پرداخت داده اند، شاه زمین آن را تأمین کرده است. زمین 10 میلیون تومان قیمت دارد. پروژه شامل 30 مجموعه آپارتمانی می باشد که هزینه هر واحد معادل 4000 دلار است، که این مبلغ طی 15 سال و با نرخ بهره 5 در سال و قسط ماهیانه 2000 ریال پرداخت خواهد شد و این رقم معادل 20 تا 25 درصد حقوق خریداران طبقه متوسط است که با 50 اجاره ای که هم اکنون می پردازند قابل قیاس نیست.

2- بازگشت دانشجویان خارج از کشور وزیر اعلام نمود که وی به عنوان هماهنگ کننده فعالیت های کاریابی برای دانشجویانی که از خارج

ص: 169

باز می گردند تعیین شده است. وی گفت که در این رابطه مشکلاتی وجود دارد:

الف - مشکلات خانوادگی: خیلی از دانشجویان همسر خارجی دارند و نمی توانند با آداب و رسوم و روش زندگی ایرانی خود بگیرند.

ب - مشکل کافی نبودن ظریفت دانشگاه تهران.

وزیر گفت ظرفیت دانشگاه خیلی پایین است و تدریس از کیفیت خوبی برخوردار نمی باشد. مواد درسی به سبک سیستم فرانسوی میل دارند و استادان تعلیم دیده فرانسه هستند. آنان با حسادت در مقابل رخنه نفوذ آمریکائیان مقاومت می کند. این افراد دوست ندارند که کسی با قدرت تفکر و اندیشه بهتر به آنان بپیوندد. به گفته وزیر، به طور مثال برادر او که اکنون در کالج اکسیدنتال تدریس می نماید، هرگز نمی تواند به خاطر این طرز تفکر در دانشگاه تهران تدریس نماید. چیزی که ایران بدان نیاز دارد دانشگاه دیگری است مثلاً دبیرستان البرز که به سبک آمریکایی اداره می شود. این امر باعث می شود که کلیه دانشجویان مازاد جذب بشوند و تمامی آنها احساس نخواهند کرد که مجبورند برای تحصیل به خارج از کشور بروند و ضمنا باعث افزایش توان علمی تدریس خواهد شد.

ج - گرایشات و مواضع دانشجویان : آموزگار تأکید ورزید که دانشجویان اکثرا از نقطه نظر آموزشی آماده کار در ایران نیستند. تمامی آنها می خواهند که دکتر یا مهندس باشند. هیچیک میل ندارند که مثلاً حسابدار حرفه ای یا موسیقی دان بشوند، چون که این عناوین در ایران تداعی لفظی بدی دارند. وی اضافه کرد علاوه بر این وقتی دانشجویان از خارج باز می گردند، انتظارات زیادی دارند و در عین حال که حاضر هستند در شرکتی در خارج از کشور کار کنند، ولی تماما انتظار دارند که به مجرد ورود به ایران وزیر شوند.

خیلی از آنان آرزوی مشاغل دولتی را دارند که ممکن است پرستیژ بیشتر و کار کمتری را بطلبد، لیکن حقوق بسیار کمی خواهد داشت. اکثر دانشجویان آن نوع کاری که در بخش خصوصی صنعتی رو به تزاید است و برای کشور منافع زیادی در بردارد را نمی پذیرند. وزیر گفت که دانشجویان هنوز وی را به عنوان فردی مطلع از احوالات آنان می شناسند. او به آنها توصیه می نماید که در بخش خصوصی مشغول شوند. او هرگز از احساسات آنها نسبت به ساواک بهره برداری منفی نمی نماید، هر چند که آنها گاهگاهی نظریات بسیار افراطی ابراز می دارند.

آموزگار سپس در مورد موضوع دیگری گفتگو کرد که زمانی که خود وی از آمریکا بازگشته بود بدانها فکر می کرد مبنی بر این که بایستی در ایران آزادی انتخابات، آزادی سیاسی و غیره وجود داشته باشد.

او اضافه کرد که دانشجویان اکثرا متأثر از دمکراسی در آمریکا به ایران باز می گردند، لیکن اکثرا نمی فهمند که در آمریکا دموکراسی چگونه به اجرا گذارده می شود. برای مثال آنها هیچ چیزی راجع به گروههای ذینفع پشت پرده (TAMMANY: نام سازمانی است که مقر آن در نیویورک می باشد و به دنبال کسب قدرت سیاسی و اجرایی از طریق اعمال روشهایی است که عمدتا همراه با فساد و پرداخت رشوه و سایر شیوه های ارعاب و تحمیل می باشند - مترجم) و این که بدون حمایت احزاب و پول آنها یک کاندیدای مستقل و واجد بهترین شرایط هیچ شانسی برای موفقیت ندارد، نمی دانند. او اغلب به افرادی که می توانند دانشجویان را تحت نفوذ خود قرار دهند می گوید که ایران هنوز آماده برای انتخابات آزاد کامل و تمام عیار نمی باشد، او در خصوص گفتگو با دانشجویان در مورد این موضوع بسیار ملاحظه کار است، زیرا نمی خواهد به عنوان افشاءکننده اسرار دولتی شناخته شود.

ص: 170

آموزگار گفت که اگر انتخابات آزادی برگزار شود هیچ فرد مسئولی انتخاب نمی شود و فقط آنهایی که از طرف ملاها و بازاریان معرفی می شوند، برنده خواهند شد. (تذکر: معلوم نیست که منظور او چپی ها یا کمونیست ها هستند.) او تأکید نمود که فقط آنهایی که با دو حزب سیاسی شناخته شده و قانونی سروکار دارند، بایستی مجاز به تبلیغات برای انتخابات آینده باشند. او معتقد بود چنانچه احزاب کاندیداهای خوبی را برگزیده و انتخابات کمابیش آزادانه برگزار شود، به عبارتی می تواند انتخابات آزاد نامیده شود.

او گفت که این نکته براساس طرح شاه است که البته وی با آن موافقت دارد. او اضافه نمود که این امر به احزاب سیاسی بستگی دارد که امور خود را بتوانند مسئولانه اداره کنند و در نتیجه آن، اعتماد عامه را جلب نمایند. او قبول داشت که زمان حق رأی برای کلیه مردان هنوز فرا نرسیده است و به محض این که در قانون اساسی ذکری از آن به میان آید، امکان لغو آن بدون قلمداد شدن به عنوان اقدامی ارتجاعی میسر نخواهد شد.

وزیر این حقیقت را ابراز داشت که مشاورین امور دانشجویی که در اروپا و آمریکا فعالیت دارند، منتصبین سیاسی شاه هستند که واجد شرایط نبوده و فقط در ارتباط با مشاغل خود خواهان حقوق های بالا می باشند. آنان شرایط روحی و روانی دانشجویان را درک نمی نمایند و فی الواقع با اعمال احمقانه شان دانشجویان را بیگانه تر ساخته و تنفر آنها را نسبت به کشورشان با این نوع نمودها بیشتر می سازند. او متذکر شد که در نتیجه این افراد به جای اینکه دانشجویان را ترغیب به بازگشت به کشورشان بنمایند، تأثیر مغایری بر جای خواهند گذاشت. افرادی که شاه منصوب نموده است علیه بهترین منافع او عمل می نمایند.

برای مثال، زمانی که صحبت از خنثی سازی تبلیغات شوروی و احساسات ضد رژیم مطرح بود، به این مشاورین گفته شد که قدمهایی برای جلب حمایت از شاه بردارند. آنان صرفا به گرد آوردن دانشجویان ایرانی برای صرف چای و ارائه سخنرانی های بی محتوا اکتفاء نمودند. این امر باعث شد که دانشجویان را نسبت به موضوع سرد نمود و تنفر آنان را تشدید نمایند. آنان احساس می کردند که به هوش و درایتشان توهین شده است. این مشاورین می بایستی اطلاعاتی در مورد سابقه ذهنی و مشکلات شخصی هر یک از دانشجویان داشته باشند تا در نتیجه آن بتوانند شخصا به آنان دستیابی پیدا کنند و از اعتماد آنها بهره جویند. از این طریق آنها می توانند سودمند باشند و در عین حال حمایت دانشجویان را از شاه بیشتر جلب نمایند.

3- پرکردن خلاء بین دانشجویان و دولت :

در گذشته دانشجویان خارج از کشور احساس می کردند از جانب دولت نادیده گرفته می شوند. شاید آنان مایل بودند پس از فراغت از تحصیل، در ایران مشغول کار شوند، ولی از این که چگونه به این تمایل جامه عمل بپوشانند، دچار آشفتگی و سردرگمی بودند.

آنان نسبت به دولت احساس عدم اطمینان و ضدیت داشتند و از عدم وجود دلبستگی نسبت به کشورشان احساس انزجار می نمودند و در پی آن به این نتیجه می رسیدند که در خارج از کشور باقی بمانند. آنها این کار را با ازدواج با خارجیان و یافتن شغلی در خارج انجام دادند. اکنون دولت طبق تمایلات شاه مصمم به دست زدن به اقدامی مثبت می باشد. برای هریک از دانشجویان پرسش نامه ای فرستاده می شود و وزارت کار بر طبق شرایط دانشجو متعهد می گردد او را به کاری بگمارد. هدف کسب

ص: 171

همکاری دانشجو در برنامه توسعه ایران است.

اظهارنظر:

وزیر مدعی است که وی از جانب شاه، که می خواهد تا پاییز برنامه خانه سازی را به پایان برساند، تحت فشار قرار دارد. پروژه 1000 واحدی اولیه براساس اصل چهار حدود 5 میلیون دلاری هزینه دارد. اصل چهار تصریح دارد که طرح درازمدت در ارتباط با شرکت های خارجی با هیچ برنامه یا فهرست بهائی انطباق ندارد. اصل چهار در ابتدا، سخنان غیررسمی آموزگار را مبنی بر این که وی برنامه خانه سازی را در 20 ژوئیه مورد بررسی قرار داده است، دریافت داشتند. آنها (کارمندان اصل چهار) ابراز می دارند که نظرات وزیر مبنی بر تأخیرات و بوروکراسی، بدون اساس و پایه هستند. آنها تصریح می نمایند که با تخصیص منابع برای خانه سازی به طور اصولی موافقت به عمل آمده بود، مشروط بر آن که برنامه ای برای خانه سازی ارائه شود. با قسمتی از برنامه برای احداث خانه های سازمانی جهت کارکنان دولت در نواحی چهارده گانه شهرداری موافقت شده بود.

آن گونه که آموزگار طرح اولیه را ارائه داده بود، قرار بود با تأمین اعتبار 50 درصد از بودجه توسط بانک ملی و پس از انعقاد موافقت نامه ای در مورد زمین، آقای نایت به ایران بیاید. اکنون این طور استنباط می شود که بانک ملی با تأمین اعتبار 50 درصد موافقت نکرده و زمین نیز آماده نیست. در حال حاضر دو زمین دیگر برای خانه سازی تحت بررسی هستند.

اصل چهار بر این باور است که اگر زمینی یافت شود، 50 درصد مبلغ لازم برای احداث 1000 واحد مسکونی از این وام و مابقی از محل پیش پرداخت های خریداران به علاوه منابع تخصیص یافته توسط دولت ایران تأمین خواهد شد و هزینه خرید زمین نیز توسط دولت تخصیص خواهد یافت. اصل چهار بر دریافت اطلاعات مرتبط با طرحها، آب، روشنایی و مشخصات سیستم فاضلاب چه به صورت مناقصه یا امانی و کار و نیز جزئیات تأمین مالی و هزینه های نگهداری تأکید می ورزد. اصل چهار اظهار می دارد که با در نظر گرفتن ارقام آموزگار، یک خانه چهار اتاقه 5500 دلار تمام می شود که بدین معناست که خریداران می بایست تقریبا 50 درصد حقوقشان را برای تأمین هزینه خرید خانه بپردازند. آموزگار به رسم ایرانی عنوان می نماید که درخواست برای جزئیات گمراه کننده است و البته این اظهار واقعیت ندارد. اصل 4 بنا دارد به آموزگار کمک نماید و به وی یاری دهد تا پروژه هزار واحدی را به نحوی شایسته و عالی به انجام رساند.

آموزگار، جمشید -4 تاریخ: 29 ژوئیه 1959 - 7/5/1338 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 57به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: صورت مذاکره با جمشید آموزگار بیوگرافی:

دکتر جمشید آموزگار، وزیر کار، فردی بسیار باهوش، بسیار دقیق و بسیار جاه طلب می باشد.

از زمان عضویت وی در کابینه در سال قبل، به تدریج عناوین و مناصب دیگری علاوه بر وزارت کسب

ص: 172

نموده است. او متخصص اقتصادی اصلی دولت در پیمان بغداد می باشد و در کلیه جلسات اخیر آن شرکت داشته و در تعدادی از پروژه های اصلی اقتصادی داخلی نیز درگیر بوده است. طبق این مذاکره، وی اکنون نیز در زمینه خانه سازی و امور دانشجویان خارج از کشور مسئولیت هایی دارد. ستاره بخت او به روشنی در حال طلوع است.

خلاصه مذاکره:

آموزگار گفت که به عنوان مسئول کلیه طرحهای عمرانی خانه سازی دولتی منصوب گردیده است و اولین هدفش احداث 1000 واحد مسکونی در تهران برای امسال می باشد. به هر حال او احساس می کند که بوروکراسی اداری اصل چهار به طور جدی برایش مانع ایجاد کرده است. آنچه او در نظر دارد این است که می خواهد از بودجه های برگشتی که مشترکا توسط وزیر اقتصاد و اصل چهار نگهداری می شود، استفاده کند.

به هر حال وی تاکنون نتوانسته در مورد اصل چهار این نکته را دریابد که آیا استفاده از این سرمایه برای طرح های خانه سازی مجاز خواهد بود یا خیر. آموزگار گفت آمریکائیها از درک اهمیت ابعاد سیاسی و اقتصادی کمبود مسکن در ایران عاجزند. آنچه آموزگار به انجام آن امیدوار است ساختن خانه هایی با قیمت نسبتا کم ولی دارای فضای کافی برای راضی کردن یک خانواده متوسط کارمندی است. امید او فقط آن است که اصل چهار به نحوی بتواند برای استفاده از پول تصمیم بگیرد.

آموزگار گفت مسئولیت جدید او هماهنگ کردن امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور است. مشکل اصلی موجود در این زمینه این است که از یک طرف دانشجویان به علت عدم وجود امکانات کافی در ایران مجبورند برای تحصیلات لازمه به خارج سفر کنند، ولی از طرف دیگر بسیاری از آنها هرگز باز نمی گردند. آنها به کشور باز نمی گردند زیرا با خارجیان ازدواج کرده اند، زیرا به نظر می رسد شانس یافتن شغل مناسبی را در ایران ندارند، زیرا احساس می کنند دولت ایران دیگر به آنها احتیاجی ندارد و یا بدلیل رهبری کسل کننده افراد بی شعور سیاسی که به عنوان مشاور دانشجویان خارج از کشور خدمت می کنند.

آموزگار امید به اصلاح این مشکلات از طریق برنامه ای دارد که اجازه توجه به مسائل فرد فرد دانشجویان، خصوصا با مساعدت دولت در زمینه ایجاد شغل، را می دهد.

آموزگار به طور معترضه، نظرش را درباره وضعیت دموکراسی در ایران ارائه داد و به وضوح جریان برنامه ریزی شده کنونی مبنی بر اجازه وجود دو حزب کنترل شده را تأیید کرد. و احساس می کرد که ایران هنوز برای بیش از این آماده نیست.

درباره پروژه خانه سازی توجه به این موضوع لازم است که اصل چهار جهت همکاری آماده است، ولی فقط منتظر یک طرح مدون و مشخص توسط دولت ایران می باشد.

برای سفیر چارلز سی. استل رایزن سفارت در امور سیاسی

ص: 173

آموزگار، جمشید - 5 وزارت خارجه، اکتبر 1959 - مهر 1338 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان جمشید آموزگار دکتر جمشید آموزگار وزیر قبلی کار که از اواخر اکتبر 1959 به وزارت کشاورزی منصوب گردیده، جوانی است با استعداد که به نظر می رسد ترقی سریع او در سلسله مراتب رهبری سیاسی ایران شروع شده است. آموزگار که علاوه بر زیرکی، جاه طلب نیز می باشد؛ مواضع سیاسی خود را اصلاح می نماید و راهی را انتخاب می کند که او را قادر سازد از علائق شاه (محمدرضا شاه پهلوی - بیوگرافی او را ببینید) بهره برداری کرده و همزمان توسط ملی گراها به عنوان حامی اصلاحات شناخته شود. او طبق گزارش، رهبر گروه کوچکی از ایرانیان جوان است که اکثر آنها در سمت های دولتی مشغولند و هدفشان زدودن فساد و بی کفایتی در دستگاه دولتی است. از جمله این افراد رضا انصاری، خزانه دار و معاون مهم وزیر دارایی؛ غلامعباس آرام، وزیر امورخارجه؛ و امیرخسرو افشار قاسملو، مدیرکل امور سیاسی وزارت امورخارجه (به زندگینامه آنها رجوع کنید) را می توان نام برد. این گروه بدون شک به شاه وفادارند و احتمالاً این امر، گروه را در تبادل دیدگاهها دچار محدودیت می کند.

آموزگار با اطلاعات وسیع، تیزهوشی و افکار منطقی و توانایی زیاد در سازماندهی، مأمورین آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده است. او از تأکید شاه مبنی بر ایجاد ارتش بزرگ و گسترده انتقاد می کند و می گوید که ایران توانایی تأمین قدرت بزرگی که بتواند از خود در مقابل تجاوز روسیه دفاع کند، ندارد. او به وضوح متقاعد شده است که ثبات و پیشرفت ایران به فعالیت های مؤثر سیاسی و برنامه اصلاح اقتصادی بستگی دارد. به همین جهت او از سازمان همکاریهای بین المللی انتقاد می نماید و اذعان می دارد که به جای پرداختن به تعداد محدودی پروژه اصلی خود را به جزئیات مشغول کرده است. آموزگار در ایالات متحده تحصیل کرده و قطعا دوست این کشور می باشد. او در سال 1923 (1302) در تهران متولد شد و فرزند حبیب اللّه آموزگار سناتور و وزیر سابق فرهنگ می باشد. او تحصیلات مقدمات خود را در تهران به پایان رسانید و در دانشکده های حقوق و فنی دانشگاه تهران تحصیلاتش را ادامه داد و در سال 1943 به آمریکا آمد و به دانشگاه کرنل راه یافت. او لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته بهداشت عمومی و مهندسی پزشکی در دانشگاه کرنل در سال 1947 به پایان رسانید، سپس برای اخذ دکترای مهندسی هیدرولیک (در سال 1949) وارد دانشگاه واشنگتن شد. پس از ترک دانشگاه در سال 1949 برای مدتی با یک شرکت آب و برق (Utilities) در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان دستیار پروفسور مهندسی هیدرولیک به کرنل بازگشت.

در سالهای اخیر او به ایران بازگشته و به استخدام هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) درآمد. پس از ترک USOMبه عنوان مسئول بخش مهندسی پزشکی وارد وزارت بهداری شد و در ماه مه 1955 به سمت معاونت بهداشت عمومی منصوب شد. آموزگار تا سال 1958 که به وزارت کار منصوب شد در این پست باقی ماند، ولی در این مدت فعالیت های او در وزارت بهداری محدود نشد. در ژانویه 1956، او یکی از اعضای هیئت ایرانی شرکت کننده در کنفرانس اقتصادی در بغداد بود. و در ماه ژوئن همان سال او رهبری گروه کار کمیسیون کنفرانس تهران و در سال 1957، رهبری هیئت شرکت کننده از طرف این کشور در کنفرانس کراچی را به عهده داشت. در ژانویه 1958، عضو این هیئت در آنکار برای شرکت در کنفرانس

ص: 174

امضای قرارداد مشترک بود و در ماه ژوئیه همان سال با چنین سمتی به لندن سفر کرد. در کنفرانس لندن به عنوان رهبر کمیسیون اقتصادی که همزمان برگزار شد، فعالیت می کرد.

انتصاب آموزگار، به سمت وزارت کار از طرف دولت انعکاس توجه شاه به عدم موفقیت دولت، در کسب پشتیبانی نیروهای کارگری بود. آموزگار با پشتیبانی شاه اقداماتی در جهت ایجاد آسایش فردی و بهبود سطح زندگی کارگران به عمل آورد. او همچنین برای احیای مجدد سندیکای کارگران فراخوانده شده است.

تا اکتبر 1959، نتایج به علت مخالفت مسئولین با تغییرات و رقابتهای سیاسی بین کارگران و تصور شخصی وزارت چندان مطلوب نبود. آموزگار در تلاش خود برای اجرای برنامه اش، با بررسی مجدد قوانین اولیه کار، وزارت را بر مبنای ارتباط اداری بیشتر تجدید سازمان نمود و گروهی از همکاران توانا را در اطراف خود گردآورد.

انتصاب او به وزارت کشاورزی در اکتبر 1959 نمایانگر یک ترفیع بارز در ارتقای مشاغل اوست.

وزارت کشاورزی بیشتر از وزارت کار مورد توجه است، زیرا اتکای آن بر صادرات اصلی داخلی ایران و اصلاحات ارضی است. در حالی که وزیر قبل از وی بنا به گزارشی با منوچهر اقبال، نخست وزیر، نسبت به برنامه اصلاحات ارضی توافق نداشتند، از آموزگار انتظار می رود که برنامه مطلوب شاه و اقبال را فعالانه به اجرا گذارد. آموزگار از بدو ورود به دفتر جدیدش، با طرح گسترش سازمان متبوعش شروع به ایجاد چندین تغییر در وزارتخانه کرد.

جمشید آموزگار که حدود 6 فوت قد دارد فردی ساکت، مؤدب و خوش مشرب و جذاب است. او و همسرش که دختری آلمانی است، ولی انگلیسی حرف می زند، به نظر نمی رسد که دوستان بسیار نزدیکی داشته باشند و بخواهند برای خودشان نگهدارند. آنها فرزند ندارند. آموزگار علاوه بر فارسی به آلمانی و انگلیسی خیلی خوب صحبت می کند.

آموزگار، جمشید -6 آقای شوارتز این مطلب پراکنده نظرات اد ویلت در مورد آموزگار می باشد. از جانب خود باید بگویم که آموزگار به نحو فزاینده ای به عنوان یک فرد جوان با روحیات تهاجمی و متکی به خود شناخته می شود که بسیار مشتاق است در زمینه مشاغل سیاسی خود ترقی نماید. اما تصور می کنم اِد در مورد این فرد بسیار شتابزده نظر داده است، زیرا آموزگار در حال حاضر تا حد زیادی بخشی از رژیم شده و با آنچه که اِد از وی سراغ داشت، تفاوت کرده است. وی جوانی متفکر و جاه طلب می باشد که به دنبال راهی جهت ترقی است، اما هنوز تمایل دارد در مورد نظام موضعی منتقدانه بگیرد. لطفا این یادداشت را به من برگردانید.

میگرین مایلز - این نظریات نسبتا پراکنده هستند، زیرا فرصت تنظیم و پاکنویس و حتی یافتن عبارات زیبا را نداشته ام. نمی دانم در نظرداری با این یادداشت چه بکنی، در هر صورت اختیار با شماست، اسمی از من نیاور.

آموزگار بخصوص از هنگام انتصاب خود به سمت وزارت در سال 1958، چهره ای جدید و ناآرام از

ص: 175

شخصیت خود را بروز داده است. بدلیل ارائه چهره ای بسیار جاه طلب، اشرافی و غیرقابل اعتماد از خود، عملاً تمامی اطرافیان از وی دوری می کنند. وی بسیاری از آنهایی را که قبلاً از او به خوبی یاد می کردند، از خود بیزار کرده است. در حالی که قبلاً آموزگار به عنوان یک جوان روشنفکر و دارای آینده ای خوب مورد احترام بود، هم اکنون به وی مانند فردی نگریسته می شود که زیرکی چندانی ندارد و خود را به نظام و جاه طلبی های پدرانه پدر خویش «فروخته» است.

موارد: آموزگار به هنگام انتقال از وزارت کار به وزارت کشاورزی، کنترل خود بر شورای ملی مسکن را حفظ کرد. در این شورا که عملاً تاکنون هیچ اجلاسیه ای نداشته، آموزگار شیوه های بسیار خوبی به مورد اجرا گذاشته است. به عنوان مثال، آموزگار تنها پس از مقدماتی ترین مباحث شورا، قراردادی برای یک پروژه ساختمانی منعقد نمود. هیچ مناقصه ای اعلام نشد و در حقیقت هیچ یک از اعضای شورا در مورد این که چنین قراردادی منعقد شده است، مطلع نشدند. پس از اتمام اجرای قرارداد، آموزگار خواستار تشکیل شورا گردید. از چنین رفتاری حدس زده می شود که آموزگار هدایای پولی فوق العاده ای از موقعیت خود کسب می کند.

سناتور آموزگار ظاهرا جمشید را برای کسب اشتهار، جلب محبت و یا کسب درآمدهای شخصی، تحت فشار قرار می دهد. در طی هفته گذشته فرزند دیگر وی یعنی جهانگیر، که یک استاد کارآمد مسائل اقتصادی از کالیفرنیا می باشد، تحت حمایت ملّیون برای مجلس بیستم انتخاب گردید. جهانگیر در طول تابستان به ایران سفر کرده بود، دو هفته قبل از انتخاب شدن در شیراز، در سواحل دریای خزر دست به «مبارزه انتخاباتی» زده بود و ظاهرا هیچ تمایلی ندارد که در مجلس مشغول به کار شود و تنها برای دلخوش کردن پدرش اجازه داده است نامش (در لیست کاندیداها - م) ثبت گردد.

از نظر اجتماعی، آموزگار قبلاً به نظر می رسید اشتیاق پذیرش وظایف اجتماعی که به عهده معاصران و افرادی نظیر وی است را دارد، در حالی که فعلاً چنین نیست. همسر جهانگیر نسبت به وی بیشتر دیده می شود هر چند تنها و بی کس است. (وی سابقا گهگاهی به میهمانی شام ما می آمد، ولی از زمان تصدی سمت وزارت، حتی سری هم به ما نمی زند.) آموزگار نیروی اصلی گروه به اصطلاح ایران نوین می باشد. این گروه انجمنی است از افرادی که اکثرا جوان بوده و تحصیلات آمریکایی و گرایشات میانه روانه، اما انقلابی (یا اصلاح طلب) دارند. جمشید تا زمان دستیابی به وزارت گروه خود را تقویت می کرد. سپس دیگر به آن هیچ احتیاجی نداشت و آن را طرد کرد. آن گروه به تدریج از صحنه ناپدید شد و تنها در بین اعضای سابق خود مقداری کینه و عداوت به ارث گذاشت. این افراد خروج ناگهانی آموزگار را نوعی تسلیم تلقی می کنند.

در سال 1960 (زمانی که آموزگار به سمت وزیر کشاورزی منصوب شد) یک ایرانی جوان تحصیلکرده در آمریکا که اخیرا از آمریکا برگشته بود، خواستار مشاورت شخص آموزگار شد. آموزگار به وی توصیه کرد که یک شغل دولتی که ظاهرا در آن زمان برای وی میسر بود، به دست آورد. طرف مقابل پاسخ داد که تصور نمی کند بتواند با حقوق چنین شغلی زندگی کند و از او پرسید چگونه آموزگار می تواند با چنین حقوقی ترتیب ساختن یک خانه را بدهد (کاری که هم اکنون انجام می دهد.) آموزگار پاسخ داد که وی هنوز ماهیانه 50000 ریال حقوق از اصل چهارم (ترومن - م) دریافت می کند. (او دریافت نمی کند.) اشتهار آموزگار به این که عامل دست آمریکا در کابینه است، قبلاً ذکر گردید. در این سمت، هم وی و

ص: 176

هم آمریکائیها، حداقل توسط قشر نسبتا بزرگی از جامعه مورد لعن و نفرین قرار می گیرند. هیچ تردیدی وجود ندارد که آموزگار چنین اشتهاری را به سود خود و به زیان «آمریکائیها» مورد بهره برداری قرار می دهد. به عنوان مثال، انتصاب وی به وزارت کشاورزی عمدا به این منظور صورت گرفت که زمینه های اعلام و اجرای «لایحه اصلاحات ارضی» را که از نظر جهانی هم نامطلوب بود، فراهم شود. بدین ترتیب برچسب لایحه به عنوان یک اقدام آمریکایی قوت گرفت به نحوی که مسئولیت چنین لایحه ای (که هرکسی را ناراحت می کرد و کاری از پیش نمی برد) کاملاً متوجه سفارت آمریکا شد. رفتار اشراف منشانه و چاپلوسانه آموزگار به خوبی در خدمت جاه طلبی های وی قرار گرفت. همراهی مستمر وی با مقامات رده بالای سفارت آمریکا (که در چنین شرایطی بیش از ننگ آور می باشد) کمک می کند تا وی موضع خود را به عنوان آلت دست آمریکا حفظ کند، در حالی که اقدامات وی به هیچ وجه به گونه ای طراحی نشده است تا بر پرستیژ آمریکا بیفزاید و از طرف دیگر اهداف خوب و صدای دولت ایران را به پیش ببرد.

یکی از کارمندان اقتصادی سفارت آمریکا وی را «یکی از بدترین دشمنان ما که سعی می کند خود را بهترین دوست ما نشدن دهد»، معرفی می کند. من نیز مایل هستم این طرز تلقی را تأیید کنم.

آموزگار، جمشید - 7 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: بهمن روشن از وزارت خارجه، چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم زمان: 28 ژانویه 1965 - 8/11/43مکان: منزل آقای راسیاس در طی گفتگوهایمان، آقای روشن مطالب زیر را بیان نمود:

1- شاه امینی را احضار می کند: او از یک منبع موثق شنیده است که شاه امینی را فراخوانده است تا در مورد تشکیل احتمالی آتی دولت توسط امینی با وی گفتگو نماید.

ظاهرا امینی گفته است که این کار را مشروط بر موافقت شاه با اجازه انجام دو اقدام، خواهد پذیرفت: الف) به استثنای وزیر جنگ و رئیس ساواک، وزرای تمامی وزارتخانه ها را آزادانه انتخاب نماید، ب) انحلال مجلس و برگزاری انتخابات برای ایجاد پیکره مردمی نمایندگان مجلس. همان طور که انتظار می رفت شاه شرایط امینی را نپذیرفت.

2- دولت هویدا: پیش بینی روشن این است که نخست وزیر هویدا اجازه خواهد داشت تا پس از نوروز در مصدر کار بماند و دولت جدید احتمالاً تا ماه ژوئیه تشکیل خواهد شد.

3- مدعیان احتمالی بعدی پست نخست وزیری: روشن اعتقاد دارد که احتمالاً جمشید آموزگار پس از هویدا نخست وزیر خواهد شد. شاه مایل است به تظاهر خود در مورد این که اجازه می دهد «افراد جوان» امور را اداره کنند، ادامه دهد.

آموزگار زیرک و توانا و دانشجویی عالی بوده است. او جایگاه مشخصی در بین روشنفکران جوان دارد.

روشن تصور می کند آموزگار «عامل سیا باشد، مانند فرزانگان دیگر». چرا؟ زیرا (1) او به وضوح تمام از ملاقات با خارجیان بخصوص آمریکائیها امتناع می کند، و (2) آموزگار و پدرش (خانواده آموزگار) نسبتا ناگهانی کاملاً مشهور شدند، بدون اینکه روش مشخصی برای رسیدن به این منظور مشاهده شده

ص: 177

باشد. روشن تصور نمی کند آموزگار بتواند یک نخست وزیر قوی یا کارآمد بشود و علت آن پایبندی معمول و کنترل اعمال شده از جانب شاه و اینکه او مانند تمام نخست وزیران قبلی پایگاه مردمی ندارد، می باشد.

4- سفیر ایران در کویت: روشن گفت که تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیر تیمور، رئیس فعلی اداره اول سیاسی (امور اعراب و ترکیه)، به سفارت ایران در کویت منصوب خواهد شد.

5- پیراسته احتمالاً به بغداد باز نمی گردد: روشن می گوید هنوز معلوم نیست، ولی به عقیده وی اگر ایران خواستار بهبود روابط با عراق است به نفع ایران نمی باشد که پیراسته را به آن کشور بازگرداند. احتمال قوی آن است که عباس آرام به عنوان سفیر به بغداد اعزام شود و احمد اقبال (سفیر فعلی ایران در یوگسلاوی و وزیرمختار در رومانی و بلگراد) به جای آرام وزیر امورخارجه شود.

6- عوده کجاست؟ روشن براساس اطلاعات کسب شده از یک منبع معمولاً موثق گفت ساواک رد عوده مصری را گم کرده است. وی اطلاعات بیشتری ندارد.

7- سخنرانی ششم بهمن شاه: به عقیده روشن این سخنرانی از دید اکثر آگاهان سیاسی بسیار ضعیف تلقی شد. روشن متوجه شد که این سخنرانی پس از سوءقصد به منصور ضبط شده بود. شاه پس از آن که مشخص گردید منصور زنده نخواهد بود در رابطه با منصور یک برنامه تلویزیونی کوچک ترتیب داد و این صحنه بعدا در برنامه اصلی گنجانده شد. روشن گفت به استثنای مطلب مربوط به منصور که مکتوب بود، شاه از روی یادداشتهای مختصر صحبت می کرد، اما در حین سخنرانی ظاهرا از ارائه مطالب (مکتوب خود - م) منحرف شده بود.

روشن تصور می کند این سخنرانی مطالب زیر را در برداشت: (1) شاه هر چند با دقت تمام از هر اشاره ای به نام مصدق پرهیز می کرد، ولی در عین حال از یک چهره کم اهمیت تر مانند فاتح نام برد و تصدیق کرد «که آن پیرمرد هنوز وی را می آزارد»، (2) اشاره به اقدامات گذشته انگلیس و روسیه لحن بدی داشت و بی ربط بود و حساسیت واقعی شاه در مورد این ادعا که وی آلت دست خارجیان است را نشان می داد، (3) تأثیر کلی این سخنرانی مبین گیجی افکار و فقدان استدلال بود و بیشتر حاکی از کشمکش روحی و بدون پیوستگی کارتزی بود تا این که بیانگر افکار متعالی یک رئیس کشور باشد.

روشن گفت در مورد برداشت سایرین نیز بررسی کرده است، زیرا فکر می کرد تعصب ضد رژیمی وی بر عکس العمل او نسبت به سخنرانی اثر گذاشته باشد. وی گفت اکثر آنهایی که مورد پرسش قرار داده است اصولاً با برداشت وی موافقت داشتند. روشن با گفتن جمله ای مبنی بر این که وی تصور می کند این سخنرانی بوضوح نشان می دهد که شاه ارتباط خود را با حقایق از دست داده است، اظهارات خود را جمع بندی کرد.

اظهارنظر:

تعداد کمی از رابطین من اخیرا اظهار کرده اند که شاه امینی را دیده است اما در این باره از منابع دیگر هیچ مطلبی به دست نیاورده ام. روشن معمولاً درباره تحولات وزارت امورخارجه بسیار قابل اعتماد بوده است. امیرتیمور یکی از شایسته ترین کارمندان وزارت امورخارجه است و در کویت و همچنین به تصور من در بغداد خدمت کرده است. قسمت سیاسی: چارلز ان. راسیاس

ص: 178

آموزگار، جمشید - 8 از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط برای استفاده داخلی تاریخ: 10 فوریه 1965 - 21/11/43 موضوع: مشکلات کسب مجوز تولید دارو مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر (CAS) به عنوان منبع نیست.

1- طی دو یا سه هفته اخیر، جمشید آموزگار، وزیر بهداری، چندین مجوز جهت تولید اقلام مختلف دارویی را به شرکت داروپخش که توسط بنیاد شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنیاد پهلوی مشترکا تأسیس گردیده، اعطا نموده است.

سایر شرکت های دارویی از جمله شرکت های آمریکایی که در تهران هستند مدت یک سال منتظر صدور مجوز مانده اند، بدون آنکه وزارت بهداری هیچ عملی در رابطه با صدور مجوز تولید برای آنها انجام داده باشد. وزیر بهداری در سفر اخیر خود به نواحی خراسان تأکید کرد که بیمارستانها و دکترها داروهای مورد نیاز خود را از بخش توزیع و فروش شرکت داروپخش خریداری کنند. شرکت داروپخش با همکاری شرکت انگلیسی (Allen and Hamburys Limited) تأسیس گردید.

2- بیشتر پزشکان و بیمارستانهای تهران استفاده از داروهای ساخت آمریکا را ترجیح می دهند، اما از این عمل منع می شوند. سپهبد ایادی به دکتر یحیی عدل گفته است که تولیدات شرکت داروپخش نامرغوب هستند. ولیکن او برای خرید از شرکت داروپخش تحت آنچنان فشاری قرار دارد که چاره ای جز عمل به آن ندارد. سپهبد ایادی می پذیرد که سالهای گذشته برای حق ساخت دارو مزایده انجام گرفته است، ولی اظهار می دارد که وی و وزیر بهداری، قدرت مقاومت در مقابل فشار را ندارند و آنها مجبورند تولیدات داروپخش را خریداری نمایند.

3- اکثر دکترهای ایران می دانند که محصولات داروپخش در حد استانداردهای آمریکا نیست و اینکه بنیاد پهلوی و بنیاد شاهنشاهی خدمات اجتماعی هستند که مانع خرید محصولات ارزان و بهتر ساخت ایران و آمریکا می شوند.

4- (اظهارنظر: منبع اظهار می دارد که شایعه ای وجود دارد - این مطلب از گزارشی که در بالا به صورت یک حقیقت آمده واضح است - مبنی براینکه اخیرا توسط شرکت داروپخش 4 میلیون تومان به حساب بانکی شاهزاده اشرف واریز شده است.)

ص: 179

آموزگار، جمشید - 9 از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی تاریخ: 31 مارس 1965 - 11/1/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط برای استفاده داخلی موضوع: اظهارات جمشید آموزگار راجع به دولت و لایحه مالیات مطالب زیر جهت اطلاع شما و هر استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هر گزارشی راجع به این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- جمشید آموزگار وزیر بهداری در تاریخ 24 مارس 1965 اظهار نمود که او می خواهد کناره گیری کند، اما هنوز نتوانسته است موافقت شاه را جلب نماید. آموزگار گفت که از لایحه مالیات در کابینه انتقاد نموده بود و وزرای کابینه اظهار نمودند که به نظر می رسد او اطلاع کمی از لایحه مالیات دارد و او را دست انداختند. آموزگار گفت که او اکنون بر روی لایحه جدیدی کار می کند. او از بسیاری از وزرای کابینه انتقاد داشت و گفت که در آینده نزدیک احتمالاً 5 وزیر از جمله آرام، وزیر امورخارجه، تعویض خواهند شد.

2- آموزگار همچنین گفت که شاه از آقای شادمان، شهردار تهران، ناراضی است. شاه او را خیلی از مسئولیت های شهرداری از جمله آسفالت خیابانها، کوشش برای کاهش قیمت ها، آب و برق و غیره برای تهران دور نگهداشته است. آموزگار براین عقیده بود که شادمان بزودی تغییر خواهد کرد.بخش اقتصادی آموزگار، جمشید - 10 دکتر جمشید آموزگارخیلی محرمانه وزیر بهداری وزیر بهداری در کابینه منصور - 7 مارس 1964 دکتر آموزگار که چند سال قبل در دنیای سیاست پیشرفت شایان توجهی داشت و با انتصاب متوالی به وزارت کار و سپس کشاورزی در دولت منصور این پیشرفت به اوج خود رسید، از شغل مقاطعه کاری خصوصی که گفته می شود کاملاً موفق بود به مشاغل دولتی بازگشت. وی به جای دکتر طب یک مهندس بهداشت ماهر است. در چند هفته اخیر شایعات و اخباری به گوش ما رسیده است مبنی بر این که آموزگار ممکن است به عنوان نخست وزیر، جانشین هویدا گردد.

دکتر آموزگار در سال 1923 در تهران در یک خانواده مشهور متولد گردید. پدر وی یک سناتور و وزیر فرهنگ سابق بوده است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند و در دانشکده حقوق و فنی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. در سال 1943 به ایالات متحده رفت و در دانشگاه کرنل به تحصیل پرداخت و لیسانس و فوق لیسانس خود را در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت دریافت نمود.

در سال 1949 دکترای خود را در مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن در سیاتل دریافت نمود.

وی برای مدت کوتاهی برای یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان استادیار و تکنسین مهندسی هیدرولیک به کرنل بازگشت. در سال 1951 به ایران بازگشت و برای مدت کوتاهی در اداره مهندسی هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) (USAID - کمک های آمریکا) استخدام شد و سپس

ص: 180

رئیس اداره مهندسی بهداشت و تعاون رفاه عمومی در وزارت بهداری گردید. تا سال 1955 پیشرفت کرد و به سمت معاون زیر بهداری در امر بهداشت عمومی رسید. در سالهای 1956، 1957 و 1958 عضو هیئت اعزامی ایران به اجلاسیه کمیته اقتصادی سنتو بود. وی در این اجلاسیه که در بخشی از آن رئیس هیئت اعزامی بود به صورت خاصی از لحاظ تیزهوشی و قدرت و مدیریت ناظران آمریکا را تحت تأثیر قرار داد.

اوج این مرحله از مشاغل وی در دولت اقبال بود. در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب گردید.

وی با اتکاء بر حمایت شاه، بخصوص در زمینه رفاه اجتماعی، برنامه ای را به منظور افزایش استانداردهای زندگی کارگران آغاز نمود. وی همچنین خواستار تشکیل محتاطانه سندیکای کارگران گردید. نتایج آن خیلی درخشان نبود، اما وی توانست قانون کلی را به تصویب مجلس براند. وی وزارتخانه را بر مبنای ارتباط اداری بیشتر تجدید سازمان نمود و در اطراف خود گروهی از همکاران توانا را جمع کرد. انتصاب وی به سمت وزیر کشاورزی در اکتبر 1959 نشانه یک ارتقاء قابل توجه بود. با این حال هنگامی که لایحه اصلاحات اراضی که توسط دولت اقبال ارائه شده بود، توسط مجلس رد شد، استعفا نمود.

سوابق آمریکایی وی تأثیر زیادی بر وی داشته است و او بدون تردید دوست ایالات متحده و حامی اصلاحات خواهد ماند. با این حال بعضی از بدگویان وی ادعا می کنند که بیشتر ایده آل های وی (از بین - م) رفته اند و به دلیل جاه طلبی های مشهور خود، با نظام سازش کرده تا حدی که خود را از طریق روابط عمومی ثروتمند ساخته است. ما هیچ دلیلی مبنی بر صحت این موضوع در دست نداریم.

وی با دختر آلمانی الاصل ازدواج کرده است. وی سه برادر دارد به نام کورس، هوشنگ و جهانگیر. نفر آخر وزیرمختار امور اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن می باشد.

قسمت سیاسی: چارلز ان: راسیاس 28 آوریل 1965 - 8/2/44 آموزگار، جمشید -11 6 می 1965 - 16/2/44 جمشید آموزگار، وزیر دارایی جمشید آموزگار که در کابینه منوچهر اقبال، نخست وزیر قبلی، به ترتیب سمت وزارت کار و وزارت کشاورزی را به عهده داشت، با کار در هیئت دولت بیگانه نیست. وی که در دانشگاه کرنل و واشنگتن آموزشهای بهداشت و مهندسی هیدورلیک را دیده است در 7 مارس 1964 در کابینه حسنعلی منصور نخست وزیر اسبق، وزیر بهداری گردید. در مورد کار وی در آن وزارتخانه تعابیر مختلفی صورت گرفته است. حامیان وی ادعا می کنند که او یک مجری سخت کوش بوده، کارها را تا پایان دنبال کرده و نظام اداری خوبی به وزارتخانه آورده است. به عنوان مثال، وی با انجام پروژه های پر و سروصدایی نظیر ساخت بیمارستان و درمانگاه در کردستان و خوزستان کار خود را پیش برده است. بدگویان وی ادعا می کنند که وی فردی انعطاف ناپذیر می باشد و مسئولیت ها را محول نکرده و اقدامات جزئی وزارتخانه را در اختیار گرفته و با بی اعتنایی به نظریات پزشکی دکترهای متنفذ با آنان مخالفت می نماید. انتقادات نیز با

ص: 181

اعطای اجازه ساخت دارو به داروپخش مرتفع گردید. داروپخش شرکتی است که با بنیاد پهلوی ارتباط دارد و بر یک شرکت داروسازی آمریکایی که تحت مالکیت و مدیریت ایرانی ها می باشد، ترجیح داده شده است.

شاید وزارت دارایی بدترین جنگل بوروکراسی در ایران باشد، ولی برای پیشرفت واقعی اقتصاد ایران اصلاح آن ضروری است. البته ما هنوز نمی دانیم که آیا آموزگار یک وزیر اصلاح طلب است یا خیر، اما حدس می زنیم تلاش خواهد کرد تا اصلاحاتی را که در زمان تصدی حکومت هویدا بر وزارتخانه شروع شده بود، به پیش ببرد، ما نمی توانیم، درباره موفقیت وی در زمینه هر نوع تلاش اصلاح طلبانه ای که انجام می دهد خوش بین باشیم.

اولاً، به استثنای مدتی که وی اخیرا رئیس یک کمیته دولتی برای اصلاح مالیاتها بوده است، تجربیات وی در رشته مالی محدود می باشد. ثانیا، او خدمات دکتر فرهنگ مهر که یک معاون وزیر توانا است را از دست می دهد. توانایی ایجاد اصلاحات در وزارتخانه، مستلزم برآورده شدن دو نیاز اولیه می باشند که عبارتند از: دانش علوم مالی و شناختن وزارتخانه و متأسفانه به نظر می رسد که آموزگار در مورد اول چیز کمی می داند و یک زیردست کلیدی را که در مورد دوم آگاه است، از دست خواهد داد. هویدا به هنگام وزارت، و مهر که از زمان انتصاب هویدا به نخست وزیری سرپرست وزارتخانه بوده و سمت های بالایی در آنجا داشته است، علیه افراد با سابقه وزارتخانه به پیشرفتهایی دست یافته اند. در صورتی که آموزگار بتواند دستیارانی پیدا کند که هم در زمینه مالی و هم درباره امورات وزارتخانه کارآزموده باشند، چنین اقدامات اصلاح طلبانه ای ممکن است تا چند مدتی ادامه داشته باشند. علاوه بر کمبودهای احتمالی آموزگار به عنوان یک دولتمرد، که در بالا به آن اشاره شد، عداوتی که احساس می شود هنوز اعضای قدیمی وزارتخانه علیه اقدامات اصلاحی برادرش جهانگیر آموزگار (که در سال 1961 چند ماهی سمت وزارت داشت) دارند، براین مشکل می افزاید.

تمایلات آموزگار نسبت به ایالات متحده دوستانه است و با گروههای متجدد که شامل بسیاری از ایرانیان تحصیل کرده در آمریکا می باشند، ارتباط دارد. بعضی ها می گویند وی احساس می کند متعهد است که تمایلات آمریکایی خود را به حداقل برساند تا این تصور را که وی مهره آمریکایی است از بین ببرد. ما باتوجه به این مطلب که او نه تنها زبان ما را می داند بلکه منظور ما را نیز می فهمد، حدس می زنیم در زمان تصدی وزارت دارایی روابط خوبی با وی داشته باشیم. اما باتوجه به این که وی می خواهد به صورت مهره ما جلوه گر نشود، نباید از وی انتظار داشته باشیم در بسیاری از مجادله های ما به نفع ما وارد عمل شود.

آموزگار، جمشید -12 تاریخ: 20 اکتبر 1965 - 28/7/1344خیلی محرمانه از: بخش اقتصادی - ال. میلنر دون به: بخش سیاسی - بایگانی بیوگرافیک موضوع: جمشید آموزگار (وزیر بهداری، 65 - 1964) آموزگار بنا به گفته مشاوران سازمان مساعدتهای آمریکا که از نزدیک با او همکاری داشته اند، فردی جاه طلب، سخت کوش، با استعداد و گاهی در برخورد با زیردستانش بی رحم است.

ص: 182

برای مثال: در ملاقات با گروهی از پرستاران در حضور مقامات سازمان مساعدتهای آمریکا از استعداد آنها انتقاد نموده و خطاب به همه آنها گفت که بهتر از دوازده سال پیش که با آنها همکاری می کرده، نیستند. او به عنوان وزیر بهداری، اغلب حتی برای مسئولین بخش هایش قابل دسترس نبود. او تمایل چندانی برای هزینه کردن بودجه در محل تخصیص داده شده نشان نمی داد و پس از صرف سرمایه برای پروژه های مورد توجه اش، حقوق پرسنل بیمارستان را برای مدتی پیش از سه ماه به عقب می انداخت و حتی از تأمین مالی بیمارستانها عاجز بود.

(براساس گفتگو با سازمان مساعدتهای آمریکا در 1965، ویلیام - اچ. لارکین) آموزگار، جمشید -13 354 - A ، از تهرانمحرمانه زمان: 13 نوامبر 1965 - 22/8/44مکان: وزارت دارایی، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایی، عالیجناب هارولد.

اف. لیندر، رئیس بانک صادرات و واردات، آقای ویلیام جی. ولک، از بانک صادرات و واردات، آقای رابرت اچ. هارلان، رایزن امور اقتصادی سفارت، آقای تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: اوضاع مالی ایران آقای لیندر با پرسیدن این مطلب که ایران چگونه تمامی اقداماتی را که به تازگی در پیش گرفته است، تأمین مالی خواهد کرد، بحث را شروع نمود.

دکتر آموزگار گفت ایران منابع انسانی و اقلام مورد نیاز برای رشد اقتصادی را در اختیار دارد و به شرط برقراری امنیت، می تواند سریع تر از همسایگان خود «جهش» نماید. با این حال، ایران به طور کلی بسیار کم تحمل است و این کم تحملی ریشه مشکلات عظیمی است که ایران با دوستان آمریکایی خود دارد. علاوه بر این در رابطه با کسب راههای تأمین مالی برنامه های عمرانی ایران، بزرگترین مشکل همین کم تحملی است. اگر قرار باشد ایران از دو درصد نرخ رشد سالیانه راضی باشد، می تواند به طور کامل بر منابع خود متکی باشد. ولی آنها از نرخ دو درصد راضی نیستند. خواستار شش درصد هستند. این خواسته به این معنی است که ایران برای ده سال آینده به کمک های مالی خارجیان نیازمند خواهد بود و پس از آن ایران باید بتواند از نظر مالی بر روی پای خود بایستد، هر چند ممکن است باز هم به کمک های فنی نیاز داشته باشد.

دکتر آموزگار ادامه داد و گفت که ظرف چند هفته، دولت قانون مالیاتی جدیدی به مجلس خواهد برد.

این قانون نظام «جامعی» در زمینه مالیات ارائه خواهد داد و انگیزه هایی نیز جهت سرمایه گذاری به نحوی که موجب شود سرمایه ها در ایران باقی بمانند، فراهم خواهد نمود. قرار است کمبود درآمدهای ناشی از تحریک به سرمایه گذاری در قانون جدید، از طریق درآمدهای ناشی از طرح جامع تأمین گردد.

آقای وزیر افزود: علاوه بر این به نظر می رسد درآمدهای نفتی ایران تا سال 1970 به حدود یک میلیارد دلار افزایش یابد، که بر مبنای تولید سالانه 170 میلیون تن نفت خواهد بود. از این گذشته صادرات در حال افزایش است و باید به رقم 200 میلیون دلار در طول سال جاری برسد. تلاش گسترده ای در حال انجام است تا (کالاهایی - م) به شیخ نشینان خلیج فارس فروخته شود و ایران با استفاده

ص: 183

از استانداردهای بسته بندی و حمل ونقل بهتر، لبنانیها را از خلیج(فارس) براند. ایران در حال حاضر نیز مقداری کالاهای ساخته شده را به کشورهای همسایه و کشورهای دیوار آهنین صادر می کند.

آقای وزیر گفت جنبه بدبینانه، حسادت دیگران نسبت به موقعیت ایران است. در مقابل چنین حسادتهایی ایران بایستی از خود دفاع کند. وجود ایران بستگی به خوزستان و جزیره خارک دارد و این مناطق و همچنین فرودگاههای اصلی ایران در مقابل حملات بشدت آسیب پذیر هستند. این خطر باتوجه به این حقیقت که نخست وزیر جدید عراق یک دیوانه می باشد، افزایش یافته است اگر وی خشم بگیرد، باید متذکر شد که جنگنده های اف - 5 ایران، سرعت جنگنده های میگ -21 عراق را ندارند. ایالات متحده نمی تواند با سرعت کافی به دفاع از ایران بشتابد و لذا ایران بایستی اقداماتی اتخاذ کند تا خود را حداقل به اندازه همسایگانش قدرتمند نماید. آقای وزیر اضافه کرد که حتی افغانستان از نقطه نظر پدافند هوایی نسبت به ایران برتری دارد.

دکتر آموزگار در ادامه گفت هنگامی که از ایالات متحده درخواست کمک می نماییم گفته می شود ایران کشور ثروتمندی است. کمک های آمریکا به حد ناچیزی کاهش یافته است و بنابراین ایران باید تجهیزات نظامی خود را خریداری نماید. این کار به برنامه های عمرانی ایران آسیب وارد می کند، اما باید انجام شود. چنین اقدامی موازنه بودجه ما را مشکل می کند، اما امیدواریم بتوانیم کمربندهای خود را محکم تر بسته و با صرفه جویی بر هزینه های خود نظارت کلی بهتری اعمال نماییم. هزینه های غیر ضروری مانند (خرید - م) ماشین های دولتی کاهش خواهند یافت.

دکتر آموزگار گفت این مرحله ای است که بانک صادرات و IBRD و شاید کلوپ وام دهندگان می توانند کمک کنند. ایران از مساعدت های گذشته بانک صادرات تشکر می نماید. ایران گدایی نمی کند، پول را پس خواهیم داد. اما اگر قرار باشد ایران به صورت کشوری قوی و آزاد برای زندگی به سبک غربی درآید، ده سال آینده سرنوشت ساز خواهد بود.

آقای لیندر اظهار داشت نگرانیها و خوش بینی هایی دارد. مسئله بزرگ این است که کارهای زیادی در یک زمان در حال انجام هستند، چگونه می توان آنها را از نظر مالی تأمین نمود. مسائل ی نیز در زمینه نفت وجود دارند که بعضی تصنعی و بعضی مخاطره آمیز می باشند. حوزه های نفتی جدید بسیار بزرگی نظیر ایران در لیبی و الجزایر وجود دارند. آیا با این وجود می توان قیمت ها را حفظ کرد؟ بنابراین، این هزینه های دفاعی جدید هستند که بر موازنه پرداختهای ایران باری را تحمیل می کنند.

آقای لیندر گفت بانک (صادرات و واردات - م) امیدوار است بتواند همچنان مفید واقع شود و شاید بیش از آنچه که در گذشته انجام داده است، عمل نماید. اما در مورد آنچه که بانک می تواند انجام دهد محدودیتی وجود دارد. علاوه بر این، هدف اصلی بانک پیشبرد تجارت ایالات متحده می باشد، لذا تعهدات آن در قبال هر منطقه ای باید محدود باشد. با این حال، به طور کلی می تواند همچنان برای ایران مفید واقع شود.

دکتر آموزگار گفت که ایرانیان در مورد مسئله بحث می کنند که آیا با سرعت بیش از حدی به جلو می روند؟ لازم است نسبت به یک طرح توافق داشت. این احتمال وجود دارد که لازم شود بعضی از پروژه ها نظیر خانه سازی کاهش یابد.

در مورد آنچه به نفت مربوط می شود، وزیر شنیده بود که ذخایر لیبی ممکن است آن قدرها هم بزرگ نباشند. علاوه براین دولت لیبی درباره افزایش قیمت نفت در چهارچوب اوپک مشغول مذاکره است.

ص: 184

خوشبختانه با کمک لیبیاییها می توان سطح قیمت ها را حفظ نمود. در عین حال مصرف در حال افزایش است. علاوه بر اینها، ایران به زودی گاز صادر می نماید و پروژه خط لوله (انتقال گاز - م) به شوروی ظرف چهار سال هزینه خود را در می آورد.

نکته مهمی که دکتر آموزگار برآن تأکید نمود، ثبات سیاسی می باشد. ایران در زمره کشورهای غربی محسوب می شود و از طریق وابسته کردن اتحاد جماهیر شوروی به گاز ایران در حقیقت به غرب خدمت می کند. روسها قبل از شیطنت نسبت به ایران دوبار فکر خواهند کرد.(1) در مورد پروژه کارخانه ذوب آهن، دکتر آموزگار گفت هزینه ارزی چندانی نخواهد داشت، البته به استثنای اینکه بهای آن با کالاهایی پرداخت می شود که ممکن است با ارز نقدی مبادله شوند. در اکثر قراردادهای تهاتری تجاری با ایران، طرف دیگر قرارداد کالاهایی دریافت می کند که به هر صورت معمولاً با ارز نقدی به فروش نمی رسند. کالاهایی نظیر تنباکوی ارزان، چای نامرغوب و غیره.

دکتر آموزگار در هنگام نتیجه گیری گفت ایران اشتباهاتی مرتکب می شود، ولی از آنها درس می گیرد.

کمال مطلق، غیرممکن است، اما ما حداکثر تلاش خود را خواهیم کرد و از این مهم تر روحیه ای که از ابتدا شروع کنیم، داریم بیش از حد عجله نخواهیم کرد و نفت خود را واگذار نخواهیم نمود. ما بایستی در وهله اول از منابع خودمان استفاده کنیم و سپس خواستار کمک های خارجی شویم. ما در حال ارزیابی مجدد طرح ها، چه نظامی و چه اقتصادی و منابع، خود هستیم. ما برای پوشاندن کمبودهای موجود در منابعی که برای اجرای طرح ها ضروری هستند، خواستار مساعدت خارجی خواهیم شد.

بخش اقتصادی: تی. ال. الیوت با موافقت و تصدیق: آقای ولک، آقای هارلان آموزگار، جمشید -14 از: سفیر 29 ژانویه 1966 - 9/11/44 اگر دستورالعمل هایی که به تازگی دریافت کرده ایم به حل معضلات مربوط به برنامه PL - 480(برنامه کمکی آمریکا در فروش غله به کشورهای خارجی) کمک کند، آنگاه نیازی نخواهد بود که مطالبی را از آقای آموزگار با تلگراف دریافت کرده ایم، برای شما ارسال داریم. من میل دارم تمام این موضوعات را به شکلی توسط پست هوایی برایتان بفرستم.

حق با شماست که نسبت به طرفداری آموزگار از آمریکا تردید داشته باشید. بنده هم که سابقا او را طرفدار آمریکا می دانستم، اشتباه می کردم. من به خوبی در جریان هستم که وی عامل و باعث اصلی حذف واژه آمریکا از نام سازمان دانشجویان بازگشته از خارج بود و هم او بود که شاه را نسبت به مسائل واهی نظیر طرح شعار «ایران در چنگ ماست» و مسائل دیگری از این قبیل تحریک نموده است.

اما این قرائن بیشتر از جاه طلبی های سیاست آمریکا در خاورمیانه حکایت دارند. این مطلب را من به کرات با دانشجویان AUBکه انتقادات به مراتب حادتری نسبت به مسائل ی از قبیل فلسطین از ما نموده اند گوشزد ساخته ام. با این حال آموزگار سالهای زیادی را در آمریکا گذرانده (همینطور برای سازمان مساعدتهای آمریکا کار کرده است) که این امر خواه ناخواه بر روند فکری وی تأثیراتی بر جای

ص: 185


1- در حاشیه سند در کنار این جمله علامت سؤال گذاشته شده است. م.

گذاشته است که به عقیده من دراز مدت جنبه مثبت خواهد داشت نه جنبه منفی.

ظن من این است که این کینه ضد «آموزگار»ی که شما به دل گرفته اید تا حدی معلول شستشوی مغزی می باشد که مهدی سمیعی و همدستان او به شما القاء کرده اند. طبعا او و آموزگار رقیب یکدیگرند و مسیر ترقی و پیشرفت این دو نیز هراز گاه با هم تصادم و تلاقی هایی می یابند. سمیعی هم به همان شگردهایی متوسل می شود که آموزگار معمولاً برای سوءاستفاده از نارسایی کار آمریکائیان بدان ها تمسک می جوید.

او نیز هر چند وقت یک بار شاه را تحریک می کند که مورد اعمال محدودیت بر میزان سرمایه گذاری سرمایه ای، به هیچ وجه از کوچکترین اقدامات وی نبوده است. اما به نظر من او هم مانند آموزگار اساسا یکی از منابعی می باشد که ما روی آن حساب می کنیم.

تاریخ: 29 ژانویه 1966 - 9/11/44 خیلی محرمانه از: بخش اقتصادی، رابرت اچ. هارلان به: سفیر موضوع: تلگرام شما در مورد گفتگوهایتان با آموزگار می دانم که چنین برخوردی با طرح سفیرکبیر گستاخی است، اما بدلایل زیر ما فکر می کنیم که منافع زیادی در این امر باشد که طرح شما به تلگرامی درباره معامله کارخانه ذوب آهن و یک تلگرام هوایی در مورد کمک های فروش غله به کشورهای خارجی تقسیم شود و اطلاعات دیگری که از آموزگار دریافت شده همراه با موضوعاتی که از منابع دیگر به دست آورده ایم، گزارش شود. ضمایم، شامل پیشنهادات ما درباره طرح تلگرام و تلگرام هوایی مورد نظر می باشد. دلایل ما اینهاست:

1- کمک های فروش غله به کشورهای خارجی: در حال حاضر ما دستورالعمل هایی درباره طرح 3 ساله کمک های فروش غله به کشورهای خارجی دریافت کرده ایم.

2- آنچه که ما از آموزگار می دانیم این است که او طرفدار آمریکا نیست (تازه ترین بررسی ما را از زندگینامه وی که ضمیمه است مطالعه کنید.) من اولین بار که او را به دلیل اشتهار به طرفدار آمریکا بودن، ملاقات کردم، از برخوردهای ترشرویانه اش درباره عدم کارآیی ایالات متحده شگفت زده شدم، اما بایگانی غنی زندگینامه ها در سفارتخانه، وجود دیدگاههای کاملاً انتقادی و ناساز را در او، طی 4 - 3 ساله اخیر تأیید کرد. او بشدت «طرفدار آموزگار» (طرفدار آمریکا - م) است و شنیده ایم در صورتی که فکر کند حمله به ما به نفع شخص وی تمام می شود، در انجام آن - در درون دولت - کوچکترین تردیدی نخواهد کرد.

3- هدف بیشتر مطالبی که آموزگار می گوید ظاهرا تکذیب نظریات انتقادآمیز از شخص وی است که احتمالاً می داند، از مقامات دیگر شنیده ایم. برای مثال، بانک مرکزی به کمک صندوق بین المللی پول، بانک انگلستان و فدرال رزرو، پیش نویس لایحه جدیدی در مورد اصلاح عملیات استقراض داخلی ارائه کرده است. گویا آموزگار به این دلیل که جرئت نمی کند اقدامی برعلیه منافع مرسوم و مسلم پنداشته شده وزارتخانه اش (که از قوانین فعلی تغذیه می کند) به عمل آورد، چند ماه است این پیش نویس را مسکوت گذاشته است. بدین ترتیب به نظر می رسد انتقادات از او اقدامات دولت در مورد استقراض داخلی در لحظه کنونی، یک رکن اساسی دارد که عبارت از توجیه اعمال خودش می باشد. ضمنا آموزگار یک لایحه مربوط به مدرنیزه کردن عملیات بانکی را هم مسکوت گذاشته (ظاهرا به این دلیل که نمی خواهد قدرت به

ص: 186

طور مساوی بین وی و رئیس بانک مرکزی تقسیم شود و لایحه جدید چنین امری را مطرح می کند) و در مورد اصلاح امور مالیاتی نیز هیچ اقدامی نکرده است و در نتیجه، این امور همچنان در اختیار مقامات رشوه بگیری است که سالها زیر دست او کار کرده اند.

4- دو نکته درباره «جنون صنعتی شدن» :

الف - آمار و ارقام آموزگار غلط است. سپرده ها و ودیعه های مدت دار بخش خصوصی در بانک های ایران مجموعا بالغ بر 550 میلیون دلار است. بنابراین نقطه نظرات وی در مورد قدرت استقراض دولت چندان معقول نیست.

ب - در روزهای اخیر ما اطلاعات زیادی درباره طرح های متنوع ساخت لوله در ایران کسب کرده ایم.

منجمله بنیاد پهلوی ظاهرا دارد درگیر این پروژه می شود. «تام استیو» تحقیقات بیشتری کرده است، ما میل داریم آنچه را که آموزگار در تلگرام هوایی راجع به این موضوع، به شما گفته است مورد استفاده قرار دهیم.

5- در مورد «توهمات مالی»، یک تلگرام هوایی فرستاده ایم که ضمیمه است. برای این که موضوع همواره مد نظرمان باشد، مانده ایم که آیا از بخشی از اطلاعاتی که آموزگار به شما داده است در تلگرام بعدی استفاده کنیم یا در گزارش اقتصادی دو هفته یک بارمان.

بالاخره، شما احتمالاً به اظهارنظر ضمیمه شده در مورد تلگرام ذوب آهن دایر بر اینکه ممکن است اظهارنظرهای آموزگار انعکاس حسادت او نسبت به عالیخانی باشد که توانسته معامله ذوب آهن با روس ها را به انجام برساند، تمایل دارید. عالیخانی شاید رقیب بالقوه عمده آموزگار در کابینه برای کسب مقام نخست وزیری در فرصت بعدی باشد.بخش اقتصادی: تی. ال. الیوت / آر. اچ. هارلان آموزگار، جمشید - 15 تاریخ: 1 فوریه 1966 - 12/11/44خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران، 526 - Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: نقطه نظرات وزیر دارایی ایران درباره اوضاع مالی فعلی ایران جمشید آموزگار، وزیر دارایی، در 28 ژانویه تقریبا به طور مفصل درباره وضعیت مالی ایران صحبت کرد.

آموزگار با نظر من در مورد این که تمایل فعلی شاه و دولت وی براین است که به تمام معنی از شرّ گزارشات متملقانه در مورد نامحدود بودن عملی ذخایر ایران آسوده شود، موافقت نمود. آموزگار یادآور شد که درآمدهای سال 1965 از محل کنسرسیوم نفتی کمتر از 540 میلیون دلاری بود که دولت ایران حدس می زد و فقط به 512 میلیون دلار رسید (بند اول گزارش 504)، زیرا افزایش تولید در سال گذشته به جای رقم رویایی 12 تا 17 درصد فقط به 9 درصد رسید. علی رغم این حقیقت، بودجه سال آینده ایران براساس یک درآمد 600 میلیون دلاری از نفت تهیه شده است. آموزگار خاطرنشان نمود که حتی 10 درصد افزایش درآمدها نسبت به سال گذشته، تنها مبلغ 560 میلیون دلار به همراه خواهد داشت، ولی کسی گوش نمی دهد.

آموزگار همچنین به صورت کاملاً محرمانه ای گفت که وی حتی به اندازه کافی پول ندارد تا عیدی

ص: 187

نوروز کارمندان دولت را در ماه مارس بپردازد. وی یادآور شد که دولت هویدا به عنوان یک اقدام سیاسی از طریق کاهش بهای نان، نفت و غیره هزینه های زندگی را کاهش داده است، اما تأثیر کلی آن برابر است با از دست رفتن 8 میلیون دلار از درآمدهای دولت. در عین حال آموزگار با یک اقدام غیرمنتظره از طریق اعمال مالیات های مستقیم، درآمد دولت را تا 20 میلیون دلار افزایش داد و این عمل سبب شد تا شاه، آموزگار را به عنوان بهترین وزیر دارایی که تا به حال داشته است، مورد تمجید قرار دهد.

من به آموزگار اطمینان دادم که ما در تلاشهایش برای ممانعت از مخارج بسیار گسترده در ایران، بخصوص در زمینه های نظامی، همراه هستیم. وی نسبت به مسئله آگاهی داشت و در مورد آن سپاسگزاری نمود.

آموزگار همچنین گفت فشاری که وی به عنوان وزیر دارایی احساس می کند، آن قدر غیرقابل تحمل است که چندین بار استعفای خود را تقدیم کرده است. من گفتم هم وی و هم شرکت های نفتی معمولاً بار را به دوش می کشند.

اظهارنظر: اگر آموزگار واقعا به نیروهایی در دولت پیوسته باشد که اصرار می کنند تا دولت کمربندها را محکم ببندد، یک تحول خشنودکننده می باشد و امید به داشتن سال مالی خوبی در سال آینده را افزایش می دهد. از طرف دیگر آموزگار مکن است مطلع باشد که ما انتقادات مربوط به سیاست های وی و روش اداره وزارت دارایی را از منابع دیگر (در وهله نخست بانک مرکزی) شنیده ایم و ممکن است بیان چنین نظریاتی برای من تا حدی برای مقابله با چنین انتقاداتی باشد. تلگرام مرجع زمینه هایی در مورد نگرانیهای خاصی که توسط آموزگار مطرح شده است را فراهم می نماید.

آرمین اچ. مایر سفیر آمریکا آموزگار، جمشید - 16 تاریخ: 3 فوریه 1966 - 14/11/44خیلی محرمانه از: بخش اقتصادی، رابرت اچ. هارلان یادداشت جهت بایگانی موضوع: تغییرات مجدد کارکنان در وزارت دارایی در مورد 480 - زس (کمک های فروش غله به کشورهای خارجی) - نارضایتی از آموزگار آقای احمدعلی رجایی که اخیرا در وزارت دارایی عهده دار مشاغل گوناگونی از جمله امور 480 - PL شده است، امروز صبح به من تلفن زد. این گفتگو بسیار غیرعادی بود.

آقای رجایی از عدم پاسخگویی سریع به تعیین وقت ملاقاتمان برای بحث پیرامون برنامه سه ساله جدید 480 - زس عذرخواهی نمود، ولی گفت که وزیر وی را به دنبال کارهای دیگری فرستاده بود و در هر صورت دیروز را در وزارت خارجه گذرانده و انتظار داشته است تا تأییدیه هیئت وزیران را در خصوص انتقال وی به آن وزارتخانه بگیرد.

رجایی چنین ادامه داد که فکر می کند کنار آمدن با رئیس جدیدش غیرممکن باشد و به نظر می رسد که وی بیشتر متخصصی در زمینه امور بهداشتی باشد تا هر چیز دیگری او اضافه نمود فکر نمی کند در این لحظه وزیر در دفترش حضور داشته باشد (او این پاسخ را در جواب به سؤال من درخصوص این که

ص: 188

درخواستم برای دیدار وی فعلاً در چه مرحله ای قرار دارد، ارائه نمود) و گفت که این امر به طور مکرر اتفاق می افتد. چون آموزگار عملاً هیچ معاونی ندارد، تلاش می نماید که همه امور را شخصا اداره نماید و هر روز تعهدات زیادی می نماید که فردای آن روز همه را از خاطر می برد. در هر صورت رجایی تصور می کرد که بهترین رویه برای ما ادامه برنامه حل وفصل امور به صورت مستقیم با خود وزیر می باشد، چون هیچ شخص دیگری در وزارتخانه نیست که در خصوص مسائل مربوط به 480 - زس ما اقدام نماید و فی الواقع هیچ فرد مطلع دیگری نیز وجود ندارد.

رجایی گفت که وی از آخرین روز حضورش در محل کار استفاده می نماید تا مطمئن شود پرونده ای کامل در خصوص موضوع 480 - زس که منعکس کننده وضعیت فعلی وقایع است وجود دارد تا هرکس که در جای وی قرار گیرد، بتواند فورا میزان پیشرفت امور را متوجه گردد. او گفت آقای راهداری را که سرپرست غفاری در گروه غله است به طور کامل توجیه نموده و این شخص احتمالاً دومین فرد در هرم قدرت است. به هر تقدیر وی اصلاً انگلیسی نمی داند. رجایی گفت نمی داند که وی در وزارت امورخارجه چه شغلی را خواهد داشت، ولی با ما در تماس خواهد بود و مقام جدید و شماره تلفن خود را به اطلاع من خواهد رسانید.

اظهارنظر: ظاهرا رجایی از دفتر کارش به من تلفن می کرد و من تا حدودی از لحن صحبت وی متعجب شدم. من فکر می کنم که ممکن است موضوع ناراحت کننده ای در میان بوده باشد، چون تجربه ما در مدت 3 الی 4 هفته گذشته مبین این است که رجایی زیاد حرف می زند ولی در عمل بسیار ضعیف است. بسیار تعجب آور بود که مشاهده نمودیم فقط چند روز قبل آموزگار تنها تغییرات پرسنلی را در انتصاب رجایی، این مرد جوان باهوش، برای مساعدت و یاری به خودش به عمل آورد که بسیار جالب توجه به نظر می آمد. ترک خدمت رجایی ما را برای جمع وجور کردن مسائل مربوط به 480 - زس در وضعیتی مشابه وضعیت حدود چند ماه پیش قرار می دهد. متخصصین مسائل 480 - زس در وزارت دارایی یعنی مهر، نجم آبادی و به نظر می رسد که اکنون رجایی، به سرعت از کارشان کناره گرفتند.

آموزگار، جمشید - 17 21 مارس 1966 - 1/1/45خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان جمشید آموزگار - وزیر دارایی جمشید آموزگار در دوم ماه می 1965 جانشین وزیر قبلی امیرعباس هویدا به عنوان وزیر دارایی شد.

او وزیر سخت کوشی است که وضعیت اداره سه وزارتخانه کار، کشاورزی و بهداری، که قبلاً در آن کار کرده بود را بهبود بخشید. به هر حال او به دلیل انعطاف ناپذیری، امتناع از واگذاری مسئولیت به زیردستان و مقاومت در برابر پذیرش پیشنهاد متخصصین مورد انتقاد قرار گرفته است. او که زیرک، متین و جاه طلب است به نظر می رسد آینده سیاسی روشنی داشته باشد. اگرچه تکبر و بی رحمی اش بعضی از مردم را بیزار کرده، اما با قدرتش احترام دیگران را کسب نموده است. او به خاطر تجددطلبی و صداقت فردی و انتقاد از فساد و بی کفایتی شهرت یافته است. او اظهار می دارد شخصیت مقامات رژیم کنونی را دوست ندارد، ولی خود را مورد اعتماد شاه قرار داده و ممکن است یکی از مطلع ترین افراد در صحنه سیاسی باشد.

آموزگار در آمریکا تحصیل کرده است و علاقه مند به همکاری صادقانه با ایرانیان تجددگرای

ص: 189

تحصیل کرده آمریکا می باشد که در واقع بسیاری از آنها دوستان او هستند.

در سال 1960 موقتا پیشرفتش کند شد که یکی از علل آن همکاری نزدیک با آمریکا بود. او در سالهای اخیر در نظر دارد این ارتباط را به حداقل برساند. اگرچه دوست آمریکا است، کوشش می کند از هر عملی که باعث شود به عنوان مهره آمریکا قلمداد شود، پرهیز کند. او به طور قابل توجهی مفید برای منافع آمریکا نبوده است.

آموزگار در وزارت دارایی با مشکلات عدیده ای مواجه است. او در رشته مهندسی تحصیل کرده و تجربه کمی در امور اقتصادی مالی دارد. برادر اقتصاددان او جهانگیر در مدت کوتاه تصدی وزارت دارایی در سال 1962، به دلیل کوشش های اصلاح طلبانه اش، دشمنانی برای خود تراشید. وزارت دارایی احتمالاً بدترین پیچ و خمهای بوروکراسی در دولت را داراست. هویدا و معاونش فرهنگ مهر شروع به یافتن راههایی برای اصلاح کردند، اما مهر همزمان با هویدا وزارتخانه را ترک کرد و آموزگار از داشتن دستیاری با ارزش محروم شد. با این حال، آموزگار قدرتمندانه با حذف مشاورین وزارت در اوت 1965 شروع به زدودن مشکلات کرد.

آموزگار که فرزند سناتور سابق حبیب اللّه آموزگار است در سال 1923 میلادی در تهران متولد شد.

پس از تحصیل در رشته های حقوق و مهندسی در دانشگاه تهران در سال 1943 عازم آمریکا شد و لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته بهداشت عمومی و مهندسی پزشکی از دانشگاه کرنل گرفت و در سال 1949 درجه دکترای مهندسی هیدورلیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.

آموزگار به مدت یک سال در دانشگاه کرنل و در سال 1950 برای شرکت آب و برق کالیفرنیا (California Utilities Company) کار کرد و سپس به عنوان متخصص آبهای زیرزمینی به سازمان ملل پیوست. در سال 1951 برای اجرای پروژه سه ماهه سازمان ملل به ایران بازگشت و سپس به پروژه اصل چهار در ایران که به تازگی تشکیل شده بود، به عنوان مسئول بخش مهندسی بهداشت پیوست. در سال 1953 به سمت معاونت مدیر همکاریهای بهداشت عمومی، که پروژه مشترک ایران و آمریکا تحت نظر وزارت بهداری بود، منصوب شد.

در سال 1955 به عنوان معاون وزارت بهداری برگزیده شد. انتصاب او به دو دلیل لیاقت خودش و جلب پشتیبانی پدرش در مجلس سنا از بعضی برنامه های وزارتخانه بود. آموزگار عضو ثابت هیئت های شرکت کننده در کمیسیون پیمان اقتصادی بغداد بود و در سال 1965 رهبری گروه کار کمیسیون را به عهده داشت. روشن بینی، حضور قدرتمندانه و نقطه نظرهای مترقیانه اش برجستگی او را نشان داد. وی همچنین کمیته را در کنفرانس 1958 آنکارا رهبری نمود و در نهمین و یازدهمین کنگره جهانی بهداشت شرکت جست. در 31 اوت 1958، برای اولین بار به عنوان وزیرکار به کابینه منوچهر اقبال راه یافت. وی وزارتخانه را که مدتها فاسدترین و بی کفایت ترین نهاد دولتی بود مجددا سازماندهی کرد، قانون اساسی کار را با اصرار بر تأمین خدمات اجتماعی مورد تجدیدنظر قرارداد و دلگرمی هایی برای تشکیل محتاطانه سندیکاهای کارگری داد. او به شرکتش در کنفرانس پیمان بغداد و بعد سنتو ادامه داد و در سال 1959 رهبری هیئت شرکت کننده در سازمان جهانی کار در ژنو را به عهده داشت.

در هنگام تصدی وزارت کار، آموزگار شروع به درگیر کردن خود در دیگر فعالیت ها نمود. وی به عنوان متخصص اقتصاد در امور پیمان بغداد، مدیریت طرح خانه سازی دولتی و هماهنگ کننده امور

ص: 190

دانشجویان ایرانی خارج از کشور عمل کرد و در بسیاری از پروژه های بزرگ اقتصادی داخلی شرکت نمود.

در اکتبر 1959 در یک جابجایی در کابینه به سمت وزارت کشاورزی ارتقاء یافت. او این وزارتخانه را نیز مجددا سازماندهی کرد و قبل از خروجش از کابینه در سپتامبر 1960، موفق به تصویب لایحه مهم تقسیم اراضی، که یکی از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضی بود، شد. آموزگار اگرچه از نظر سیاستمداران کهنه کار، سیاستمداری نوپا تلقی می شد، روابط خوبی بین او و اقبال نخست وزیر، برقرار شد (که چنین رابطه ای با وزیر سابق کشاورزی وجود نداشت) و شهرت خوبی به عنوان مدیری کارآ داشت. او در کمیته اجرایی حزب دولتی ملّیون خدمت نمود.

آموزگار در سال 1960 به مهندسی بخش خصوصی بازگشت و به عنوان مهندس مشاور تا سال 1964 به کار اشتغال داشت. او هیئت ایرانی شرکت کننده در سازمان جهانی کار (ILO) در سال 1961 را رهبری کرد.

در سال 1964 به وزارت بهداری منصوب گردید. وزارت را از نوسازماندهی کرد و قسمت ماشین آلات بهداری را بنیان نهاد. در ژانویه 1965 در کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در اروپا شرکت جست.

جمشید آموزگار حدودا 6 فوت قد و جثه ای متوسط دارد. او مردی ساکت، مؤدب و دارای شخصیتی پسندیده و خوش مشرب است. توانایی صحبت هوشیارانه و منطقی پیرامون تقریبا هر موضوعی را دارد.

وی و همسرش که زنی آلمانی الاصل اهل دانزیگ است و به انگلیسی صحبت می کند، فرزندی ندارند. آنها زیاد اجتماعی نیستند و معمولاً با هم می باشند و تعداد کمی دوست نزدیک دارند. آموزگار عضو و مشاور قانونی هیئت مدیران کلوپ تهران و عضو سازمان جهانی برادری شاخه تهران می باشد. وی سه برادر دارد:

جهانگیر که وزیر سابق کابینه بوده و هم اکنون به عنوان نماینده اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن خدمت می کند، کورس، معاون وزارت مسکن و شهرسازی و هوشنگ که فارغ التحصیل انگلیس و کارمند بانک ملی است. جمشید آموزگار علاوه بر فارسی به زبان آلمانی و انگلیسی به روانی صحبت می کند.

آموزگار، جمشید - 18 تاریخ: 24 مارس 1966 - 4/1/45محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: سفارت آمریکا، تهران، 646 - Aبه وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع : سخنرانی آموزگار، وزیر دارایی، برای گروه دانشکده ملی جنگ به پیوست یادداشت گزارشی است در مورد بازدید آموزگار وزیر دارایی از گروه دانشکده ملی جنگ به تاریخ 20 مارس 1966.

سخنرانی نسبت به خطی که در هفته های اخیر توسط مقامات ایران از شاه به پایین به صورت مکرر دنبال شده بود، لحن وفادارانه ای داشت. مضمون اصلی این سخنرانی را می توان در این ضرب المثل قدیمی ایرانیان که اخیرا در مقاله ای در روزنامه پیغام امروز درج شده خلاصه نمود: «به هنگام دوستی از توقعات خود کم کن و برآنچه که می توانی ارائه دهی بیفزایی».

باتوجه به اینکه به دکتر آموزگار اطمینان داده شده بود که سخنرانی وی غیررسمی بوده و ضبط نخواهد

ص: 191

شد، مایه امتنان خواهد بود اگر تمامی خوانندگان به این محدودیت توجه داشته و از این سخنرانی وزیر دارایی مطلبی نقل قول نکنند.

برای سفیر رابرت اچ. هارلان رایزن امور اقتصادی سفارت ضمیمه: صورت مذاکرات، 20 مارس 1966 محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ: 20 مارس 1966 - 29/12/44مکان: USAFOOM، تهران صورت مذاکرات ایران در درک متحدین خود (عمدتا به معنی سیاست کمک های ایالات متحده) موضوع : سخنرانی آموزگار، وزیر دارایی ایران، برای گروه دانشکده ملی جنگ درباره عدم توانایی دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایی ایران، در یک سخنرانی بلیغ ضبط نشده که در عصر 20 مارس 1966 در مقابل 37 نفر از بازدیدکنندگان دانشکده ملی جنگ صورت گرفت، اوضاع فعلی اقتصاد ایران را تشریح نمود. وی بر عدم توانایی ایران در درک متحدین خود، بخصوص سیاستهای ارائه مساعدتهای ایالات متحده بشدت تأکید نمود. به هنگام این کار، صادقانه اظهارات علنی و خصوصی شاه را در هفته های اخیر منعکس کرد.

وی سخنان خود را با تشبیه ایران به یک جزیره در خاورمیانه شروع کرد. در حالی که با همسایگان خود مشکلات معمولی دارد، با این وجود تنها می باشد.(1) ممکن است مذهب مشترکی با همسایگان عرب داشته باشد، ولی آرزوهای آنان عمیقا متفاوت است. آنها اصولاً نسبت به همدیگر مظنون هستند. نسبت به افغانستان، ایران خصوصیات فکری و فرهنگی برتری دارد و افغانها دارای خصوصیات فکری و فرهنگی پایین تری هستند. اتحاد جماهیر شوروی، همسایه بزرگ شمالی، دارای یک سیستم دولتی می باشد که با سیستم ایران کاملاً ناسازگار است. ترکیه متحد ایران می باشد، اما ایران مجبور است برآنچه که ترکیه در ناتو به آن تسلیم می شود، نظارت دقیق داشته باشد. ترکها دائما دانشجویان ایرانی در آذربایجان (منطقه ای که زبان ترکی به طور گسترده رایج است) را اغوا می کنند و ایران مجبور است کاملاً مراقب اعمال ترکها در رابطه با دانشجویان ایرانی باشد. از نظر نژادی، ایران مخلوطی از تمام همسایگان خود می باشد. با این وجود شاید لازم باشد برای این ضریب هوشی، شکرگزاری کرد (و بنابراین، از تفوق خصوصیات فکری و فرهنگی.) آنها امور را به نحوی اداره کرده اند تا در طول هشت سال گذشته به نرخ رشد سریعی دست پیدا کنند و در طی سال اخیر (1344: 20 مارس 1965 تا 21 مارس 1966) رشد تولید ناخالص داخلی به بیش از 10 درصد رسیده است. وی گفت این رقم از طریق کالاهای مصرفی و تولیدی مورد ارزیابی قرار گرفت و با این وجود در هر کدام از روش های ارزیابی به رقم 10 درصد رسیدیم. وی اضافه کرد که رشد تولید ناخالص داخلی ایران در طی سه سال گذشته به 32 درصد رسیده است. (تذکر تهیه کننده: ما در مورد چگونگی رسیدن به این رقم، هیچ نظری نداریم.)

ص: 192


1- آموزگار به هنگام بحث در مورد همسایگان ایران هیچ اشاره به پاکستان نکرد.

با اشاره به سیاست کمک های اقتصادی ایالات متحده، وی متذکر گردید که معیارهای اصلی امریکایی همواره برای ارائه این کمک ها ضروری بوده است. وی با آن مخالفتی نداشت و ارزش های اخلاقی و انسانی آن را تأیید نمود و قبول کرد که این کار با شیوه زندگی آمریکایی کاملاً سازگار است، اما سؤال نمود آیا بذل توجه بیش از حد به این معیارها منجر به ایجاد یک متحد قوی خواهد شد یا «نمایشی از دموکراسی» در خارج از ایالات متحده خواهد بود. وی با اشاره به هندوستان به عنوان یک نمونه گفت مشاهده کرده است که این کشور در سالهای اخیر نرخ رشد سالانه ای معادل 4 درصد داشته است در صورتی که نرخ رشد جمعیت آن سالانه حدود 5/2 درصد می باشد و بنابراین نرخ رشد سالیانه آن به ازای هر نفر برابر 5/1 درصد خواهد شد. درآمد سرانه هند حدود 60 دلار در سال می باشد و به این معنی است که درآمد سالانه برای هر نفر حدود 90 سنت افزایش یافته است. باتوجه به این نرخ چند سال طول خواهد کشید تا هند بتواند به درآمد سرانه حداقل 500 دلار برسد؟ این رقمی است که گفته می شود کشورهای در حال رشد را از کشورهای پیشرفته مجزا می کند. (این درآمد در مقایسه با 1500 دلار درآمد سرانه هر سال در اروپای غربی و 3500 دلار درآمد سرانه در ایالات متحده هیچ حساب می شود.) در ایران نرخ رشد به مراتب بیشتر بوده است و همان طور که اشاره شد در سالی که تازه به پایان رسید برابر 10 درصد بوده است و دولت ایران در نظر دارد این شتاب را حفظ نماید. بنابراین هرکسی می تواند تصور کند ایران مکان خوبی خواهد بود که می توان اطمینان داشت کمک های آمریکا در راههای تولیدی استفاده می شود (مکان خوبی برای به «نمایش گذاشتن دموکراسی»).

اما چه اتفاقی افتاد؟ چند سال پیش تمامی کمک های اعطایی ایالات متحده قطع گردید. در حال حاضر حتی وام جدیدی هم وجود ندارد. برای مدتی کالاهای 480 - ز س (کمک های فروش غله به کشورهای خارجی) با پرداخت ریال در اختیار ایران قرار می گرفت. هم اکنون این کار متوقف گردیده است و برای پرداخت آن دلار خواسته می شود. جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در پیام خود تحت عنوان برنامه «غذا برای آزادی» به جای برنامه «غذا بر صلح»، برنامه جدیدی پیشنهاد نمود و در آن برتمایل ایالات متحده بر فروش هر چه سریعتر کالاهای کشاورزی براساس اصول تجاری اشاره کرد. اما ایالات متحده هنوز به ارائه مواد غذایی اضافه به کشورهایی نظیر هند ادامه می دهد. این کشورها حداقل تا این اواخر هیچ تلاش جدی برای افزایش محصولات کشاورزی خود انجام نداده اند بلکه به جای آن بر تولیدات صنعتی متمرکز شده اند و همواره به ایران پاسخ داده اند که «شما درآمدهای نفتی خود را دارید.» وزیر دارایی در ادامه گفت که ایران برای پذیرش این تغییرات آماده است، اما همچنان مصمم است شتاب رشد خود را حفظ نماید. با پذیرش این حقیقت که ایران نمی تواند برای همیشه به درآمدهای نفت متکی باشد، باید به سختی تلاش نماید تا سایر منابع خود را گسترش دهد و اقتصادی بسازد که بتواند مستقل از نفت باشد. با این حال هنگامی که به دنبال کمک اقتصادی هستیم، گفته می شود «شما درآمدهای نفتی خود را دارید.» اما هنگامی که در صدد افزایش این درآمدهای نفتی، که برای حفظ سرعت انجام کارهای عمرانی ضروری است، برمی آئیم، شرکت های نفتی غربی (آمریکایی، انگلیسی، آلمانی و سایرین) ظاهرا چنین ضرورتی را نمی پذیرند. آنها ظاهرا ترجیح می دهند. تولید را در سایر کشورهای خاورمیانه افزایش دهند، کشورهایی که جمعیت قابل توجهی نداشته و 95 - 90 درصد و شاید 99 درصد عایدات آنها صرف هزینه های جاری نظیر ماشین های بزرگتر و حرم سراهای گسترده تر می شود. برعکس

ص: 193

در ایران، یعنی کشوری که از تمام کشورهای خاورمیانه جمعیت بیشتری دارد، درآمدها برای اهداف توسعه اقتصادی صرف می گردند، امسال 75 درصد درآمد نفتی ایران مستقیما به سازمان برنامه می رود.

دکتر آموزگار گفت که این سیاست را درک نمی کند، سیاستی که از یک طرف به بهانه اینکه ایران درآمدهای خارجی خود را دارد (درآمدهای نفتی)، از ارائه هر نوع مساعدت مالی بیشتر خودداری می کند، اما از طرف دیگر احتیاج ایران را به افزایش این درآمدهای نفتی به هیچ وجه نمی پذیرد. وی گفت می داند که دولت ایالات متحده عنوان می کند هیچ رابطه ای با شرکت های نفتی ندارد و نمی تواند در مورد رفتارشان به آنها دستوری بدهد، اما اضافه کرد که باید کلمه ای جادویی وجود داشته باشد تا دولت بتواند گاهی برای شرکت ها زمزمه نماید، زیرا متوجه شده که در سایر کشورهای تولیدکننده نفت افزایش ناگهانی و سریعی در تولید نفت صورت گرفته است که به نظر می رسد به نحوی ناشی از تمایلات دولت ایالات متحده باشد.

دکتر آموزگار گفت طی چند سال گذشته، مشکل ایران با ورود عنصر جدید پیچیده تر شده است. تا حدود دو سال قبل وی می توانست بگوید مشکلات ایران صرفا اقتصادی هستند. حال وی باید بگوید که مشکلات هم اقتصادی و هم دفاعی می باشند، زیرا با ساخت تجهیزات توزیع نفت خام در جزیره خارک (یک طرح 250 میلیون دلاری که نیمی از هزینه آن را ایران تقبل کرده است)، ایران یکی از بهترین تجهیزات را در جهان دارد، تجهیزاتی که آسیب پذیرترین هم می باشند. تجهیزاتی که در حال حاضر ایران در دفاع از آن کاملاً ناتوان است. یک هواپیما می تواند جزیره را بمباران کند و تهران تا پس از انجام این کار را از آن مطلع نخواهد شد. یک قایق با چند بسته دینامیت می تواند به این تجهیزات نزدیک شود و هیچ ترسی از دستگیری نداشته باشد، زیرا در حال حاضر هیچ ترتیبات پدافندی در اطراف آن مستقر نشده است.

تا این اواخر دوستان آمریکایی ایران از فهمیدن این که تهدیدی یا خطری متوجه (خارک - م) است امتناع می ورزیدند، اما اخیرا شاه به وی گفته است که آمریکائیها هم اکنون پذیرفته اند که چنین خطری وجود دارد و به نظر می رسد ایران اجازه خواهد داشت پولهای خود را برای خرید تجهیزات دفاعی مورد نیاز خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع نیز به مقدار زیادی مشکلات وی را به عنوان وزیر دارایی افزایش می دهد.

دکتر آموزگار در ادامه گفت ایران از تجربه پاکستان در تابستان گذشته و به هنگام مناقشه هند و پاکستان بسیار متعجب شده است. این مسئله برای پاکستان تجربه تلخی بود که مشاهده کند علیرغم اتحاد با دو گروه مختلف به هنگام بروز مناقشات منطقه ای، چنین اتحادی هیچ ارزشی ندارد و این در حالی بود که طرف دیگر این مناقشه به اصطلاح یک کشور «بی طرف» بود که برای پیوستن به چنین اتحادیه هایی تمایل نداشت. تمامی این جریانات به سادگی نشانگر ضرورت نیاز ایران به تأمین دفاع از خود در مناقشات منطقه ای می باشد. وزیر دارایی می گوید با چنین فشارهای اضافه ای بر اقتصاد ایران، اگر قرار باشد هیچ مساعدت مالی دریافت نکند، این کشور ناچار شد جستجو برای یافتن اقلام ارزانتر را شروع نماید، حتی اگر این اقلام از نظر کیفیت به طور قابل ملاحظه ای نامرغوب باشند. چطور می توان در ازای هر تراکتور مسی فرگوسن، مبلغ 5000 دلار نقد پرداخت نمود در حالی که می توان 15000 تراکتور رومانیانی را به قیمت 1500 دلار برای هرکدام با یک وام هفت ساله به نرخ بهره 5/2 درصد خریداری

ص: 194

نمود؟ وی گفت چنین پیشنهادی توسط دولت رومانی ارائه شده است. این تراکتورها از طرف رومانی و با تأمین مالی شوروی برای فروش به چین کمونیست تولید شده بود، ولی معامله آن برهم خورده و تراکتورها هم اکنون آماده می باشند. دکتر آموزگار در ادامه سوالات صریح خود پرسید علیرغم این که می داند تراکتورهای رومانیایی به خوبی تراکتورهای به جای یک تراکتور ولی آیا وی به عنوان وزیر دارایی می تواند از تأیید خرید سه تراکتور آمریکایی نیستند، آن هم با وامهای کم بهره خودداری نماید؟ وی گفت ایران به واسطه سیاست های غربی، بخصوص سیاست ایالات متحده، به صورت غیرمستقیم مجبور شده است در این زمینه به سمت شرق تغییر جهت دهد. همین ملاحظات در مورد کارخانه ذوب آهن نیز مدنظر قرار گرفتند. وی گفت می تواند از جانب دولت ایران و به عقیده خودش از جانب شاه اعلام نماید که آنها (شاه و دولت - م) برای ساخت کارخانه ذوب آهن با اکراه به اتحاد جماهیر شوروی روی آورده اند. این کار فقط در زمانی صورت گرفت که آمریکائیها، فرانسویها، آلمانیها و سایر غربی ها، هر سال علاقه ایران به داشتن یک کارخانه ذوب آهن را سرکوب کردند.

دکتر آموزگار در ادامه ادعا کرد که ایران برای اجرای برنامه ای عمرانی اقتصادی خود چندین راه جایگزین را پیش رو دارد. وی تذکر داد که دولت وی در حقیقت برای سال آتی با شرایط بودجه ای سختی مواجه می باشد. چنین شرایطی شامل وام 180 میلیون دلاری (توضیح: عملاً 190 میلیون دلاری) برای تأسیسات نفتی فلات قاره ایران که بهار گذشته گرفته شد، نمی باشد. این (تأسیسات - م) در سالی که اخیرا خاتمه یافت با شرایط ناگواری مواجه بوده اند. یکی راههای جبرانی، کاهش هزینه های دولت است. وی از نقطه نظر نظام بودجه ای سعی کرده است شدیدترین نظم را به کار ببرد. در بودجه سال 1945 به جز مسائل دفاعی، فقط سه درصد افزایش در بودجه عملیاتی دولت وجود داشته است. برای امور دفاعی، افزایش 60 میلیون دلار (توضیح: 21 درصد بیش از سال 1944) اجتناب ناپذیر بوده است. بنابراین در این مورد، محل چندانی برای سخت گرفتن به منظور صرفه جویی وجود ندارد. تنها محل در بودجه های عمرانی می باشد و ایران مصمم است سرعت برنامه های عمرانی را حفظ نماید. راه دوم عبارتست از افزودن بردرآمدهای نفتی، اشاره به این مطلب وی را به مسئله افزایش درآمدهای نفتی برگرداند، که به نظر می رسد به نحو روزافزونی برای پیشرفت آتی ایران حیاتی می باشد. آموزگار احتمال قرض گرفتن سرمایه توسط ایران از سایر منابع را به طور جدی منتفی دانست.

دکتر آموزگار با لحنی نسبتا مزاج گونه، اما حاکی از احساسات قابل ملاحظه ای، مساعدت های فنی گسترده ای را که ایران در اختیار ایالات متحده قرار داده است، تشریح نمود. وی گزارش داد که در حال حاضر تعدادی در حدود یک هزار نفر از پزشکان ایرانی که اکثر آنها تحصیلات مقدماتی خود را در آموزشگاههای ایران گذرانده اند، در آمریکا مشغول طبابت می باشند. وی گفت ایجاد چنین شرایطی مستلزم دهها هزار دلار سرمایه گذاری می باشد.

دکتر آموزگار وزیر دارایی ایران در فاصله زمانی سؤال و جواب، در پاسخ به سؤالی درباره نقش بخش خصوصی، به طور مفصل درباره تأکیدی که دولتش بر بخش خصوصی دارد صحبت کرد. وی گفت منظورش این نیست که اظهارات خود را نادیده گرفته است و افزود که منظور وی در مورد 10 درصد رشد تولید ناخالص داخلی و رشد بیشتر و کار بیشتر به این معنی نیست که چنین کاری توسط دولت به اجرا درخواهد آمد و در بخش دولتی پیاده خواهد شد. وی سپس مالیاتهای تشویق کننده را یادآوری نمود. وی

ص: 195

در مورد این مالیاتها که هم اکنون در مورد سرمایه گذاریهای بخش خصوصی اعمال می شود، به تشریح عوامل تشویق کننده مطلوبتری که در قانون مالیاتی وجود دارد، پرداخت و گفت که چنین قانونی را چند هفته قبل تقدیم مجلس کرده است.

دکتر آموزگار در حین سخنرانی خود چندین بار با صدای بلند خندید. وی ادعا کرد که ایران به نقطه جهش اقتصادی رسیده است و اقتصاد ایران همچون یک هواپیمای جت می باشد که به انتهای باند پرواز رسیده است و بایستی یا پرواز کند و یا سرنگون شود.

آموزگار، جمشید - 19 تاریخ: 12 ژوئن 1966 - 22/3/45خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت به: بایگانی بیوگرافی ها موضوع : جمشید آموزگار و انجمن فارغ التحصیلان دانشگاههای آمریکا اردشیر مولوی، مهندس پتروشیمی جوان مؤسسه تحقیقاتی شرکت ملی نفت ایران در دانشگاه تهران و عضو فعال حزب مردم، اخیرا به نقل از کورش آموزگار برادر جمشید آموزگار گفت که برادرش خود به فکر تغییر نام این انجمن (AGAU) به نامی گسترده تر که فارغ التحصیلان مؤسسات غیرآمریکایی را نیز در برگیرد، افتاده است. شاه این موضوع را به جمشید پیشنهاد نکرده بود. عملاً آموزگار می خواهد خودش را نزدیک به آمریکائیان نشان ندهد و این احساس می شود که شاه چندی قبل به وی فهمانده بود که واقعا سیاست مستقلانه تری از آمریکا را دنبال نماید. بنابراین تغییر نام انجام (AGAU) اشاره ای برای توجه دادن به عدم وابستگی به آمریکائیان است. در جلسه ای که جمشید پیشنهاد تغییر نام انجمن را نمود، با چنان تکبر و نخوتی برخورد کرد که تعدادی از حضار با تعجب غیرقابل باوری گفتند که آیا جمشید واقعا در آمریکا تحصیل نموده، برای این که به نظر می رسد رفتار دموکراتیک و مناسب را فراموش کرده است.

مولوی گفت تا جایی که او می داند AGAU هنوز به همان صورت هست و شکل یا نامش تغییر نیافته است.

او گفت که بیشتر اعضا از جمله خودش با تغییر نام مخالفند.بخش سیاسی: چارلز ان. راسیاس آموزگار، جمشید - 20 تاریخ: 1 اکتبر 1966 - 9/7/45خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به: رئیس بخش اقتصادی موضوع : قبول این مطلب توسط شاه که آموزگار، وزیر دارایی به مسائل مربوط به اختصاص بودجه دفاعی نیز بپردازد مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- طی ملاقات با مسئولان بانک مرکزی در اواخر سپتامبر 1966، شاه با تمجید از عملکرد جمشید آموزگار، وزیر دارایی گفت که وی مخصوصا باید به خاطر نحوه اداره امور مربوط به تخصیص بودجه دفاعی مورد تمجید قرار گیرد. شاه گفت که برای اولین بار در سالهای اخیر، وزارت دارایی منابع مورد نیاز

ص: 196

را به موقع در اختیار وزارت جنگ قرار داده و در واقع این وزارت جنگ است که به خزانه دولت مقروض است.

2- (اظهارنظر: رئیس بانک مرکزی خداداد فرمانفرمائیان در تاریخ 28 سپتامبر اعلام نمود که آموزگار با مسائل مربوط به بودجه وزارت دفاع آنچنان برخورد مؤثری دارد که در حال حاضر خزانه دولت در مورد بخش غیرنظامی دولت 3 میلیارد تومان دیون معوقه دارد (400 میلیون دلار). در نتیجه پروژه های عمرانی با کندی پیشرفت کرده و پیمانکاران دولتی نیز دیگر صبر و حوصله ای ندارند.) بخش سیاسی آموزگار، جمشید - 21 یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - چارلز ان. راسیاس 4 ژانویه 1967 - 14/10/45 موضوع: جمشید آموزگار، وزیر دارایی شاهرخ فیروز یک تاجر، هتلدار و غیره، سه شنبه گذشته (31 دسامبر) به من گفت که شنیده به جمشید آموزگار تفهیم شده است که وی یک مقرری 25000 ریالی از جانب سرمایه گذاریهای لاجوردی دریافت می نماید. همچنین مشهور است که وی مقرری کمتری (10 - 15 هزار ریال) نیز از جانب جعفر شریف امامی، رئیس مجلس سنا، دریافت می کند.

فیروز که نشان می داد به قابلیتهای بالای آموزگار احترام می گذارد، گفت اگر چنین گزارشی صحیح باشد، نمی تواند درک کند که آموزگار چگونه چنین اشتباهی را مرتکب شده است. وی گفت بدون تردید وزارت دارایی به همراه وزارتخانه های آموزش و پرورش و دادگستری از بدترین عملکرد و فاسدترین محیط برخوردار می باشند و اقدامات آموزگار برای تجدید بنای آن می بایستی قهرمانانه بوده باشد. هر نوع اشاره ای به فساد در مورد آموزگار که سعی می کند وزیر پر انرژی و اصلاح طلبی قلمداد شود، منجر به خرابی و نابودی سیاسی وی می گردد. منابع فیروز همچنین گزارش می دهند که اگر آموزگار برکنار شود، به احتمال زیاد توسط علی نقی عالیخانی، وزیر اقتصاد فعلی جایگزین خواهد شد. این منابع همچنین خاطرنشان می کنند که وزارت اقتصاد بار دیگر به هم خواهد ریخت.

فیروز در مورد این که عبدالرضا انصاری از وزارت کشور برکنار و وزیر دارایی شود، اظهار تردید نمود.

آموزگار، جمشید - 22 یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی، دکتر الیزابت ک. هرتز زمان: 31 ژانویه 1967 - 11/11/45 مکان: اقامتگاه سفارت اطریش موضوع: اوضاع مالی ایران به هنگام صرف نهار در اقامتگاه سفارت اطریش، خانم هرتز و زیر دارایی ایران به طور اتفاقی در پشت میز کوچکی قرار گرفتند. تا زمانی که سایر افراد پشت میز آنجا را ترک کردند، صحبتها بی ربط و بی استفاده

ص: 197

بودند، ولی پس از آن آموزگار برای مدتی بیش از نیم ساعت با خانم هرتز باقی ماند و مطالب زیادی رد و بدل شد که خانم هرتز فقط نکات زیر را به یاد دارد:

وزیر دارایی گفت اوضاع مالی ایران بشدت مخاطره آمیز می باشد. وی سعی کرد که قبل از مسافرت شاه به اطریش این مطلب را به وی بگوید و شاه اظهار تعجب نمود و اظهار تمایل کرد تا پس از مراجعت به صورت مفصل تری در این باره گفتگو نمایند. اما آموزگار گفت تمامی اهمیت صحبت وی (برای شاه - م) هنوز مشخص نشده است و علت اصلی آن این است که هویدا نخست وزیر ایران دائما به شاه می گوید همه چیز مرتب است.

آنچه که منصور در پاییز 1964 انجام داد با توجه به نقطه نظرات اقتصادی بود نه با در نظر گرفتن امور سیاسی و روانشناسی. آموزگار گفت، اما از طرف دیگر ممکن است آنچه که هویدا هم اکنون انجام می دهد در کوتاه مدت سیاستمدارانه و روانشناسانه به نظر آید، ولی از نظر اقتصادی هیچ موضوعیتی ندارد، هویدا تسلیم هر کسی شده است و هرگز به دولت اجازه انتخاب نداده است. دولت خصوصا با این حقیقت مواجه نشده است که یک کشور نمی تواند تورم نداشته باشد، رکود نداشته باشد، مالیاتهای بیشتری نگیرد و با این حال بودجه نظامی رو به افزایشی داشته باشد.

آموزگار گفت در طی سالهایی که از مرگ منصور می گذرد، وضعیت مالی ایران اساسا دوام آورده است که علت آن موفقیت های حاصل از ثروت بادآورده می باشد. مرحله اول تنها محصول چنین ثروت بادآورده ای بود. آنچه که خصوصا مایه نگرانی آموزگار شده این است که وی ترتیبی داده است تا درآمدهای مالیاتی را 58 درصد افزایش دهد، زیرا وی متوجه صورت حساب های نادرست و پرداخت های غیرقانونی دیگر شده است، اما از وی انتظار می رود همان عملکرد را برای سال آتی داشته باشد، کاری که آموزگار می گوید کاملاً غیرممکن است. آموزگار در ارتباط با موافقت نامه اخیر کنسرسیوم که خانم هرتز آن را یک ثروت بادآورده دیگر خواند، گفت که این کار بشدت بی فایده است. وی گفت منطقه صرف نظر شده ارزش کمی دارد و فقط تصور می شود تولید واقعی از 12 به 5/12 درصد افزایش یابد ولی این که ایران قادر باشد نفت خام حاصل از کنسرسیوم را بفروشد، قویا مورد تردید است.

در ارتباط با این مسئله آموزگار گفت واقعا مضحک است اگر شخصی فکر کند ایران در شرایطی که مجاز نیست به مشتریان کنسرسیوم یا روسیه نفت بفروشد، بتواند دو میلیون تن نفت خام را به فروش برساند. وی گفت عالیخانی، وزیر اقتصاد ملی، از روی ناامیدی «فرق خود را شکافته» زیرا نتوانسته است برای بیش از 200 هزار و یا حداکثر 300 هزار تن نفت مشتری جلب نماید.

آموزگار مطالب بیشتری گفته بود ولی خانم هرتز بیش از این به خاطر نمی آورد. وی گفت چندین بار می خواست به سایر میهمانان ملحق شود، ولی آموزگار وی را نگهداشته و اظهار داشته که مطالبش تمام نشده است. آموزگار تا حدی در مورد گرفتن مالیات توضیح داده است. ولی خانم هرتز نتوانسته مطلب را درک نماید. نتیجه سخن آنکه وی گفت حدس می زند ظرف یک سال و نیم آینده و احتمالاً زودتر، یک بحران مالی در ایران بروز خواهد کرد. وی به گونه ای صحبت می کرد و قصد داشت مطالب خود را منتقل کند که خانم هرتز آن مکالمه را مانند «جریان آبی از یک سوراخ در سد» توصیف نمود. البته باید افزود که مکالمه صددرصد خودجوش نبوده است، زیرا خانم هرتز دوست دارد در مورد ملاحظات حرفه ای مردم سؤالاتی بکند و قبلاً نیز به هنگام صرف نهار مسائل متعددی در مورد امور اقتصادی از آموزگار پرسیده

ص: 198

بود. آموزگار احتمالاً تصور کرده است که خانم هرتز فرد مطلعی درباره این موضوع می باشد. به مجرد این که آموزگار سخنان خود را در مواردی که فوقا گزارش شد به اتمام رساند، به اتفاق خانم آموزگار میهمانی را ترک کردند.

آموزگار، جمشید - 23 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان. آرمیتاژ، رایزن سفارت مکان و زمان: منزل ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 - 23/9/47 موضوع: عبدالرضا انصاری، وزیر کشور سابق آموزگار می گفت که مشکلات انصاری از اکراه یا قصور او در عزل تعدادی از منصوبینش، منجمله چند مقام پایین تر از استاندار، که نامشان در لیست اخراجی ها آمده بود، ناشی شده است. آموزگار اظهار می کرد که شاه از مجاری امنیتی خودش گزارشاتی مبنی بر خطاهای اداری تعدادی از این مقامات دریافت کرده و انصاری را نیز در جریان نارضایتی خودش از عدم شایستگی این مقامات گذاشته بود. گویا انصاری تا مدت زیادی هنوز به کار آنان نپرداخته بود. آموزگار اشاره کرد که در رساندن خبر اکراه انصاری در عزل این مقامات به شاه، هویدا نقشی داشته است. تعدادی از منصوبین انصاری مشخصا بد هستند، آموزگار (مثل دیگران) به استاندار کرمان، هوشنگ انصاری، که دوست نزدیک انصاری شناخته می شود، اشاره و اظهار نظری نیز در مورد ادیب محمدی، معاون پارلمانی وزارتخانه کرد.

آموزگار شک داشت که علت اصلی عزل انصاری انتصابات او (و اختلافاتش با خسروانی در زمینه انتخابات) باشد. او می گفت که خلیل طالقانی، مهدی پیراسته (سفیر ایران در بلژیک که فعلاً در تهران به سر می برد) و انصاری در منزل طالقانی جمع شده و به این نتیجه رسیده بودند که مسائلی در درون حکومت جریان دارد که ممکن است به تغییر نخست وزیر بی انجامد و در مورد چگونگی اقدامشان در این قضیه به توافق رسیده بودند.

آموزگار بدون تأکید خاصی از هر سه، به عنوان نامزد نخست وزیری نام برد. او فکر می کرد که این گفتگوها مطمئنا به گوش هویدا رسیده و بدون شک عکس العمل او در این مورد عامل مهمی در عزل انصاری بوده است. آموزگار آنچه را که ما از مجاری دیگر شنیده ایم، یعنی این که هنوز هیچ پستی برای انصاری در نظر گرفته نشده و این گمان که عدم حمایت از انصاری با گستردگی کنونی حملات دشمنانش علیه وی قوت گرفته است، را تأیید کرد. آموزگار نسبت به شرافت انصاری اظهار اطمینان کرد و گفت که احتمال نمی دهد هیچ اتهام جدی به او بچسبد. خود وی چندبار از انصاری خواسته است که اجازه ملاقات با شاه را بگیرد و در مورد خودش با صراحت با وی صحبت کند. انصاری از زمان عزل، بیشتر اوقات خود را در رامسر گذرانده است. آموزگار نسبت به اینکه انصاری خواهد توانست خود را، حداقل در محدوده سیاسی، جمع وجور کند خوشبین است و عقیده دارد که او از بسیاری از اعضای فعلی کابینه تواناتر است.

آموزگار فکر می کرد که برای آمریکائیان تماس با انصاری در این موقعیت بحرانی مفید نیست. من از وی خواستم سلام و بهترین درودهای ما را به انصاری ابلاغ کند.

ص: 199

آموزگار، جمشید - 24 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت مکان و زمان: محل اقامت ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 - 23/9/47 موضوع: وضعیت مالی ایران آموزگار در یک بحث طولانی، مطالب قابل توجهی در مورد وضعیت اقتصاد ایران ایراد نمود. وی احساس می کند که وضعیت ذخایر خارجی ایران به شدت روبه وخامت می گذارد و دولت نسبت به تعدیل و به حداقل رساندن اثرات «این بحران» هیچ چاره ای نیندیشیده است. وی از این گرایش ابراز تأسف نمود که طرحهای اقتصادی را بدون در نظر گرفتن منبع درآمدی برای هزینه های غیر مترقبه و پیش بینی نشده اجرا می کنند و سپس تمامی بار این کار را بر اقداماتی به منظور کسب درآمدهای نفتی بیشتر (که خود وی مجبور است کسب کند) تحمیل می نمایند. وی تصور می کند ایده نرخ رشد 10 تا 11 درصد چیزی به مثابه آزمایشی برای دولت می باشد. دولت نیز شاه را با چنین ایده ای تحت تأثیر قرار داده است. وی متذکر شد که در هر صورت مسئله اصلی بر سر دقت اندازه گیری رشد است و به ویژه عدم توانایی برای تعیین رقم مناسب معرف افزایش مصرف در روستاها که دو سوم جمعیت را دارند. آموزگار گفت وی و عالیخانی، وزیر اقتصاد، به هنگام بحث درباره این موضوع اختلافات متعددی با یکدیگر دارند. آموزگار معتقد است که باید جریان پول داخلی به سمت بخش خصوصی و بخصوص سازمانهای تحت مالکیت دولت نسبت به گذشته بیشتر کنترل شود و اعمال محدودیت بر واردات کالاهای مصرفی یک نیاز حتمی است. وی یادآوری نمود که از رابطه بین واردات این کالاها و تلاش دولت برای حفظ سطح قیمت ها آگاه است، ولی فکر نمی کند روند اخیر قابل حفظ باشد.

وی تصور می کند درک شاه از حقایق اقتصادی زندگی، تحت تأثیر عدم اطلاع کامل در مورد راههای عملی اقتصادی که در مقابل دارد می باشد و حتی آماده است تا برای خریدهای خارجی خود به مقدار ریالهای موجود به دنبال تضمینهایی باشد. وی به شاه پیشنهاد کرده است تا افزایش قابل ملاحظه ای بر مالیات افرادی که برای تجارت شخصی و یا تفریحی به خارج می روند، صورت گیرد (وی گفت هویدا مخالفت کرده است، زیرا وی از «عدم افزایش قیمتها» یک بت ساخته است و با آنهایی که با چنین افزایشی مخالفند رابطه برقرار کرده است). آموزگار گفت شاه به لزوم پرهیز از افزایش قیمت ها اشاره کرد، ولی او (آموزگار - م) تفاوت بین «مالیات» بر موارد رفاهی نظیر مسافرت به خارج و افزایش ناخوشایند قیمت نفت و بنزیک (که در سال 1964 توسط دولت منصور ارائه شد) که مستقیما بر هر خانواده ای منجمله خانواده های بسیار کم درآمد اثر می گذارد، توضیح داد. وی بر لزوم یک بودجه محدود برای سال 1948 و ضرورت ارزیابی هزینه های خارجی (وی وانمود کرد که به هزینه های نظامی اشاره کرده است) تأکید نمود. آموزگار این عقیده را توضیح داد که هویدا (که به عقیده وی ابتدایی ترین برداشتها را نسبت به مسائل اقتصادی و مالی دارد) به سبک معمول خود و با کمک افراد حقه باز سعی دارد با این شرایط مقابله نماید.

وی سمیعی را که هم اکنون مسئول هزینه های «طرح» می باشد در مقابل فرمانفرمائیان دستیار قدیمی خود که فعلاً مسئول مدیریت مالی می باشد، قرار داده است. آموزگار گفت به شاه اصرار کرده است که باید هر چه سریعتر کاری انجام شود و اضافه کرده است که نمی خواهد در مورد پنهان کردن فوریت نیاز به یک

ص: 200

اقدام علاج بخش از شاه سلب مسئولیت نماید. طبق اظهارات آموزگار، به نظر رسیده که شاه به طور کلی کمی عقب نشسته، ولی تحت تأثیر بعضی از نکاتی که آموزگار اظهار کرده، قرار نگرفته است. شاه گفته است به مجرد بازگشت، از نخست وزیر خواهد خواست کل مسئله را مورد بررسی قرار دهد.

آموزگار، جمشید - 25 تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) - 21/1/48 خیلی محرمانه مکان: خانه سیروس فرمانفرمائیان صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی سفارت موضوع : لیست سیا آموزگار گمان می کرد عنصری از فراماسونها در کار فاش ساختن لیست سیا (CIA) دست داشته است.

وی گفت که چندی پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژه ای در این امر نمی دیده، امتناع ورزیده بود.

وی خاطرنشان کرد که زاهدی، وزیر امورخارجه، تا حد زیادی از علنی شدن لیست مزبور، مضطرب است و آن را عملی غیرمسئولانه و بدخواهانه می داند. زاهدی ظاهرا کوشش هایی را که برای کشف منشاء این قضیه صورت می گیرد، تشویق می کند.

آموزگار گفت که نکته جالب نامهایی است که در هیچ یک از دو لیست (فراماسون یا سیا) نیستند.

آشکارا منظور وی علم بود و صراحتا نظر خود را چنین گفت که علم با مشاهده تضعیف موقعیت هویدا و اطمینان کمتر نسبت به مقام خویش در دربار، برای کسب مقام نخست وزیری می کوشد. وی مستقیما این نتیجه را نگرفت که مقام درباری علم ممکن است ترکیبی از موقعیت و نفوذی باشد که غالبا با بلندپروازیهای او همساز است، اما براین امر پا می فشرد که علم خواهان مقام نخست وزیری است. (از آنجایی که از آموزگار آشکارا به عنوان نامزد نخست وزیری نامبرده شده است، ممکن است که وی هر شخص واقعا با نفوذی را رقیبی برای خود ببیند.) آموزگار، جمشید - 26 تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) - 21/1/48خیلی محرمانه مکان : منزل سیروس فرمانفرمائیان صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی سفارت آمریکا موضوع : کمبود گوشت آموزگار گفت کمبود گوشت قیمت واقعی گوشت را افزایش داده است. وی تصمیم هویدا را در مورد پایین نگهداشتن قیمت گوشت بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی مورد انتقاد قرار داد، زیرا حدس می زند که گوشت وارد بازار سیاه خواهد شد. وی گفت مبلغ 78 ریال برای هر کیلو گوشت رقم مناسبی برای روانه کردن گوشت کافی به بازار نیست. گوشت وارداتی از ترکیه به قیمت 84 (یا 86) ریال تمام

ص: 201

می شود و بندرت می توان آن را به توزیع کنندگان فروخت تا به قیمت 78 ریال بفروشند. قیمت واقعی جاری حدود 100 تا 110 ریال می باشد و وی توصیه کرده است این قیمت مورد تأیید رسمی قرار گیرد تا بدین ترتیب تأمین گوشت به صورت دائم تضمین گردد.

آموزگار، جمشید - 27 بیوگرافی جمشید آموزگار از : آقای آرمیتاژ27 اوت 1969 - 5/6/48 جمشید آموزگار از سال 1965 در کابینه و از سال 1964 وزیر دارایی بوده است. وی که تحصیلات امریکایی دارد و محصول اصل چهار (اعطای بورس فرهنگی برنامه اصل چهار ترومن - م) می باشد، معمولاً به عنوان یکی از طرفداران امریکا قلمداد می شود، ولی دقیق تر است که گفته شود وی شدیدا جاه طلب (غالبا از وی به عنوان نخست وزیر احتمالی بعدی یاد می شود) بوده و اقدامات وی در دولت همواره به سود ما نبوده است. وی و همسرش گاهی با خانواده مایر بریج بازی می کنند و آموزگار در صورتی که از وی درخواست شود، هیچ اکراهی از ملاقات با سفیر امریکا ندارد. با این وجود از نقطه نظر سنت قدیمی سیاسی ایران از این که به عنوان «فرد (تحت کنترل) آمریکا» قلمداد گردد، حساس می باشد.

وی دیدگاههای استوار و محکمی داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادی صریح صحبت می کند. وی که مجبور است برای برنامه های جاه طلبانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادی که سرشار از خوشبینی نسبت به دورنمای اقتصادی ایران هستند، فردی است که در ارائه یک دیدگاه بدبینانه از دورنمای اقتصادی ایران به ما کمک می کند. وی به عنوان یکی از اعضای اوپک و وزیر دارایی، به خوبی از مذاکرات نفتی با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردی برای انتقال ملاحظات واقع گرایانه در مورد این مذاکرات به شاه به سفیر امریکا کمک کرده است. همچنین مشهور است که وی به طور کلی به صورت نسبتا دوستانه ای با شاه صحبت می کند.

آموزگار، جمشید - 28 جمشید آموزگار - وزیر داراییخیلی محرمانه آموزگار فرزند سناتور سابق حبیب اللّه آموزگار، در سال 1933 در تهران متولد گردید. آموزگار تحصیلات آمریکایی دارد و در رشته مهندسی بهداشت عمومی لیسانس و در رشته مهندسی بهداشت فوق لیسانس خود را از دانشگاه کرنل اخذ نمود و در سال 1949 دکترای مهندسی هیدرولیک را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرد.

وی در سال 1952 به ایران بازگشت و چند سال در استخدام برنامه اصل چهار ایالات متحده بود. در سال 1955 در وزارت بهداری معاون وزیر گردید. آموزگار به هنگام تصدی معاونت وزارتخانه عضو هیئت های اعزامی برای پیمان بغداد و سازمان بهداشت جهانی بود.

آموزگار در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب شد. وی در هنگام تصدی وزارت کار، شروع به درگیر کردن خود در سایر فعالیت ها نمود. وی متخصص اقتصادی ایران در مسئله پیمان بغداد، مدیر طرح خانه سازی دولتی، هماهنگ کننده امور دانشجویان خارج از کشور بوده و همچنین در چند طرح بزرگ

ص: 202

اقتصادی داخلی دست دارد.

در سال 1959 آموزگار به وزارت کشاورزی منصوب گردید و به هنگام اشتغال به این کار وزارتخانه را تجدید سازمان داده و موفق شد قبل از خروجش از هیئت دولت در سپتامبر 1960 لایحه مهم تقسیم اراضی (یکی از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضی) را به تصویب برساند.

آموزگار در سال 1960 به شغل مهندسی در بخش خصوصی برگشت و تا سال 1964 به عنوان مهندس مشاور کار کرد. وی در مارس 1964 به سمت وزیر بهداری منصوب گردید و وزارتخانه را تجدید سازمان کرد و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در مه 1965 آموزگار به امیرعباس هویدا، که نخست وزیر شد، به سمت وزیر دارایی منصوب گردید. هر دو نفر آنها یعنی آموزگار و هویدا از سال 1965 تاکنون مناصب خود را حفظ کرده اند. آموزگار به عنوان وزیر دارایی مسئول کسب و تأمین درآمدهای دولتی می باشد و در اکثر طرحها و مذاکرات مالی درگیر است. وی همچنین سرپرستی نهادی را به عهده دارد که شاید غامض ترین پیچیدگی های بروکراتیک در دولت ایران در آنجا قرار گرفته باشد، اما توانسته است در تنظیم سازمان وزارتخانه موفقیت هایی کسب نماید.

آموزگار همواره به عنوان یکی از نخست وزیران احتمالی ایران مطرح بوده است و در واقع عده ای تصور می کنند وی بعد از هویدا نخست وزیر خواهد شد. موفقیت آموزگار در مذاکرات نفتی فوریه 1971، اگرچه وی مراقب بود تا تمامی اعتبار را به شاه اختصاص دهد، ولی یقینا در کسب چنین اشتهاری به وی کمک کرده است. آموزگار باهوش بوده، شمرده صحبت می کند و جاه طلب است. وی طرفدار تجدد است و به صداقت شخصی اشتهار دارد و از فساد و عدم کارایی انتقاد می کند. با این وجود انتقادات زیر نیز به آموزگار وارد است: وی انعطاف ناپذیر نبوده و از واگذاری اختیارات پرهیز می کند و نسبت به پذیرش توصیه متخصصین اکراه دارد و تکبر و بی رحمی وی افراد بسیاری را رنجانده است.

آموزگار در محافل بسیاری مشهور به جانبداری از آمریکا می باشد و در حقیقت ممکن است به دلیل همین اشتهار به تمایلات امریکایی از کابینه شریف امامی در سال 1960 کنار گذاشته شده باشد، اما به نظر می رسد در خلال گذشت این سالها، جاه طلبی آموزگار بر دوستی وی نسبت به ایالات متحده برتری یافته باشد. عملکرد وی در دولت همواره در جهت منافع آمریکا نبوده است.

آموزگار به زبان آلمانی صحبت می کند و انگلیسی را به روانی فارسی تکلم می نماید. وی با یک زن انگلیسی زبان آلمانی از دانزیک ازدواج نموده است و فرزندی ندارد. آوریل 1971 - فروردین 1350 آموزگار، جمشید - 29 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان : عالیجناب جمشید آموزگار، وزیر دارایی داگلاس مک آرتور دوم، سفیر ایالات متحده تاریخ: تهران، 14 فوریه 1972 - 25/11/50 موضوع : جرائم مالیاتی وضع شده برای شرکت های امریکایی و غیر امریکایی به دلیل عدم تطبیق با ضوابط دولت ایران در زمینه حفظ سوابق تجاری صبح امروز به هنگام ملاقات خداحافظی با آموزگار، وزیر دارایی ایران، به طور خصوصی به وی یادآوری کردم که چندین شرکت امریکایی شاغل در ایران توجه مرا به این نکته جلب کرده اند که آنها

ص: 203

براساس یک ارزیابی دلخواه و غیرمنصفانه توسط وزارت دارایی به پرداخت مالیات های سنگین محکوم شده اند و علت آن نیز عدم تطبیق دقیق آنها با تمامی ضوابط دولت ایران در رابطه با حفظ و نگهداری سوابق تجاری بوده است. در ادامه صحبت افزودم همان طور که آموزگار می داند حداکثر تلاش خود را به کار برده ام تا امریکائیها را به سرمایه گذاری در ایران ترغیب نمایم. با این حال شکایات مربوط به ارزیابی نامعقول و بیش از حد مالیاتی به شرکت هایی در آمریکا که تصور داشتند در ایران سرمایه گذاری کنند، رسیده است و موجب ایجاد روحیه منفی قابل درکی گردیده است. لذا امیدوارم وزارت دارایی به هنگام چنین ارزیابی هایی، درخواست های غیرمنصفانه و بیش از حد شرکت های شاغل در ایران نداشته باشد.

وزیر دارایی گفت از نکاتی که مطرح کرده ام، قدردانی می نماید. وی گفت مشکل اصلی این است که در گذشته بعضی از شرکت ها، احتمالاً راهنمائیهای نادرستی از دوستان و مشاوران ایرانی خود دریافت نموده و تصور کرده اند لازم نیست سوابق تجاری خود را مطابق با ضوابط دولت حفظ نمایند و اگر مسئله ای بروز کند از طریق شخصی در وزارت دارایی «قابل حل» خواهد بود. در عین حال که ممکن است چنین مطلبی در گذشته درست بوده باشد، ولی موضوعیت «کارچاق کنی» تمام شده است و تلاش پیگیری به عمل می آید تا تحت رهبری های شاهنشاه، به تمام فسادها، کارچاق کنی ها، پنج درصدی ها و غیره و... خاتمه داده شود.

آموزگار گفت تا جایی که به آینده مربوط می شود، شرکت ها لازم نیست مطابق سیستم سال 1932 سوابق خود را بایگانی کنند، بلکه می توانند از طریق سیستم کامپیوتر و مشابه آن بایگانی خود را به صورت مدرنتری تشکیل دهند. علاوه بر این، وی گفت به مدیران اجرایی شرکت های امریکایی اطمینان می دهم که مشکلات خود را با افراد مناسبی در وزارتخانه مطرح نمایند و اگر احساس می کنند تصمیمات این مقامات بی پایه و غیرمعقول است، می توانند مشکل خود را مستقیما با من طرح نمایند و من شخصا پرونده را بررسی خواهم کرد. ابراز قدردانی نموده، گفتم احساس می کنم چنین کاری بسیار مناسب می باشد.داگلاس مک آرتور سفیر آموزگار، جمشید - 30 جمشید آموزگار، وزیر اقتصاد و دارایی سری جمشید آموزگار از 1964 عضو کابینه و از 1965 وزیر اموراقتصادی و دارایی بوده است. او که محصول اصل چهار (برنامه اعطای بورس های فرهنگی اصل 4 ترومن - م) می باشد در آمریکا تحصیل کرده است، معمولاً به چشم یکی از طرفداران امریکا نگریسته می شود؛ با این وجود از این که به عنوان «فرد (تحت کنترل) امریکائیان» تلقی شود، حساس می باشد.

وی نقطه نظرات استوار و محکمی داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادی صحبت می کند. او که مجبور است برای طرح های بلندپروازانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادی که سرشار از خوشبینی نسبت به دورنمای اقتصادی ایران هستند، فردی است که در ارائه جنبه های بدبینانه این چشم انداز، برای ما فرد مفیدی است. به عنوان یک عضو اوپک و وزیر دارایی، از نزدیک از مذاکرات مربوط به نفت با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردی برای انتقال برخی ملاحظات واقع گرایانه در مورد این مذاکرات به شاه، برای ما مثمرثمر بوده است. وی این شهرت را هم دارد که به طور معمول در گفتگو با شاه، نسبتا صریح است.

ص: 204

آموزگار در مذاکرات اوپک که منجر به انعقاد موافقتنامه تهران در فوریه 1971 شد، نقش قاطعی ایفا کرد. در نتیجه به طور قابل ملاحظه ای به اعتبار او نزد شاه و افکار عمومی افزوده گشت. در صورتی که شاه بخواهد برای هویدا از کابینه حاضر جانشین بیابد، وی علی الظاهر مدعی درجه اول به حساب می آید.

آموزگار که افتخار می کرد عضو هیچ حزبی نیست در اواخر سال 1971 به حزب ایران نوین پیوست و بدین ترتیب به یکی دیگر از شرایط نخست وزیر شدن تحقیق بخشید.

آموزگار 49 ساله و همسر آلمانی الاصلش فرزندی ندارند؛ هردوی آنها به انگلیس سلیس صحبت می کنند.می 1972 - اردیبهشت 1351 آموزگار، جمشید - 31 تاریخ: 3 دسامبر 1973 - 12/9/52 محرمانه مطالب استخراجی از یادداشت برای بایگانی از: وزیر مختار - داگلاس هک موضوع : شایعات متفرقه مطالب زیر در میهمانی شب گذشته از میان سخنان چند ایرانی که معمولاً افراد مطلعی هستند، استخراج شده است. به عنوان قسمتی از اقدامات ضد فساد شاه و فرامین وی به مقامات اداری مبنی بر اینکه اگر هنوز افرادی در بخش دولت هستند که سرمایه گذاریهای شخصی دارند باید خود را کنار بکشند، گفته می شود تغییرات زیر در هیئت دولت صورت خواهد گرفت.

آموزگار (وزیر دارایی): هویدا می خواهد وی از هیئت دولت کنار برود، زیرا برای وی یک تهدید محسوب می شود، اما احتمالاً برای کنار گذاشتن وی به اندازه کافی قدرت ندارد. آموزگار آن طور که گفته می شود از طریق یک شرکت ساختمانی که با سازمان برنامه ارتباطاتی دارد، هنوز درگیر قضیه مشارکت در بخش خصوصی می باشد.

آموزگار، جمشید - 32 جمشید آموزگار، وزیر دارایی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر جمشید آموزگار که 50 سال دارد، از سال 1965 وزیر دارایی بوده است. او که چهره برجسته بین المللی ایران در زمینه نفت می باشد، در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک انتخاب شد. او باهوش، خوش بیان و مذاکره گری جذاب و جدی است. او نسبت به ایالات متحده روش دوستانه ای دارد لیکن تلاش می نماید از اتخاذ موضعی که ممکن است در اثر آن به وی برچسب آمریکایی بودن زده شود، اجتناب ورزد. وی در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده دیدار کرد.

آموزگار دارای مدارج تحصیلی در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و یک دکترا در مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن می باشد. وی در مناصب وزارت کار، کشاورزی و بهداشت خدمت کرده و در هریک از آن مناصب پویایی، طرفداری از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند شهرت دارد.

ص: 205

آموزگار،آرام و خوش برخورد و خونگرم می باشد و دارای شخصیت خوشایندی است. او می تواند تقریبا در مورد هر موضوعی باهوش و درایت مباحثه نماید. او و همسرش که یک زن آلمانی انگلیسی زبان است، فرزندی ندارند. آنها در شمال تهران زندگی می کنند و عضو کلوپ جدید تهران هستند، لیکن به ندرت در مجامع دیده می شوند. آموزگار سه برادر معروف دارد: جهانگیر، رایزن اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن است، کورس وزیر مسکن است و هوشنگ قبل از نوامبر 1972 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بود. آموزگار به زبانهای انگلیسی و آلمانی به خوبی صحبت می کند.

18 آوریل 1974 - 29/1/53 آموزگار، جمشید - 33 جمشید آموزگار وزیر کشور و امور خدمات شهریخیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر در 27 آوریل 1974، جمشید آموزگار 50 ساله، وزیر کشور و امور خدمات شهری گردید. وی قبلاً و از سال 1965 سمت وزیر دارایی را عهده دار بود. وی از دیرباز از مدیران بین المللی صنعت نفت ایران و مذاکره گر اصلی آن در اوپک بوده است. در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک برگزیده شد. آموزگار باهوش، خوش بیان و مذاکره گری جذاب و جدی است. وی نسبت به آمریکا روش دوستانه ای دارد، ولی تلاش می نماید از اتخاذ هر موضعی که ممکن است در اثر آن به وی برچسب امریکایی بودن زده شود، اجتناب ورزد. وی در سال 1972 از شوروی و آمریکا بازدید نمود.

آموزگار دارای مدارج تحصیلی در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای مهندسی هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن می باشد. وی در مناصب وزارت کار، کشاورزی و بهداشت خدمت کرده و در هر یک از این مناصب پویایی، طرفداری از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند شهرت دارد.

آموزگار فردی آرام و خوش برخورد و خونگرم می باشد و دارای شخصیتی خوشایند است. او قادر است در مورد هر موضوعی باهوش و درایت مباحثه کند. او و همسرش که یک زن آلمانی الاصل انگلیسی زبان است، فرزندی ندارند. آموزگار سه برادر دارد و هر از چند یک بار از هر چهار نفر آنها برای خدمت در امور دولتی دعوت شده و می شود. جهانگیر رایزن امور اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن است ؛ کورس اخیرا وزیر مسکن شده بود (تا آوریل 1974)؛ و هوشنگ رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است (تا نوامبر 1973). آموزگار انگلیسی را عالی و آلمانی نیز صحبت می کند.

11 اکتبر 1974 - 19/7/53 آموزگار، جمشید - 34 جمشید آموزگارخیلی محرمانه دریافته ام که آموزگار تا حدی بیش از آنچه بیوگرافی های اداری نشان می دهند، حساس تر و ملی گراتر می باشد. متوجه شده ام که وی نسبت به هرگونه بی اعتنایی شخصی احتمالی بشدت حساس می باشد (وی حتی از دیوید راکفلر رنجیده خاطر شده است) و وقتی مسئله ای که از نقطه نظر احساسات

ص: 206

ملی گرایانه وی حساس است، مطرح می شود، ممکن است سریعا حالت متعارف خود را از دست بدهد.

گاهی از خود می پرسم آیا ممکن است طرفداری وی از امریکا نوعی قیافه گرفتن باشد تا خشم نهانی خود را نسبت به نوعی بی اعتنایی که ممکن است در طی دوران تحصیلش در امریکا صورت گرفته باشد، بپوشاند. آموزگار قیافه ای تیره دارد و فکر می کنم در طول مسافرتهایش در داخل ایالات متحده در مواردی با مشکلات نژادی مواجه بوده است. وی نظیر تمامی وزرای دیگر، خدمتگذار کوشای تمایلات شاه می باشد، اما در مواردی که می توان درباره مسائلی بحث کرد که شاه هیچ نقطه نظری در آن مورد ندارد و یا مسائلی که از اهمیت چندانی برخوردار نیست، وی نامی از شاه نمی برد تا بدین ترتیب براهمیت دیدگاههای خود بیفزاید. یکی از این موضوعات مشکل قدیمی اموال مازاد و یا اجاره ای می باشد که با ایالات متحده درگیری دارد. اگرچه بارها به صورت مورد به مورد برای وی شرح داده شده است، ولی او از پذیرفتن آن امتناع می ورزد و مطالب خود را تکرار می کند. مطالبی که بارها عدم صحت آن به صورت مستند برای زیردستان و همکاران وی به اثبات آموزگار رسیده است.

همچنین با معشوقه اش به تفریح می پردازد و تنها چیزی که در مورد آن می دانم این است که چنین شخصی وجود دارد و حتی وجود وی برای همسر آموزگار قابل تحمل می باشد.

لهفلدت، 18 مارس 1975 - 27/12/53 آموزگار، جمشید - 35 یادداشت برای کاردار12 ژوئن 1975 - 22/3/54 موضوع: مصاحبه آقای رُوان (Rowan) جمشید آموزگار کارل گفت به هنگام مصاحبه با آموزگار، آموزگار به وی گفت منتظر افزایش 20 درصد در قیمت نیز در پاییز امسال باشم.

آموزگار همچنین گفته است که هرکسی را در غرب تشویق کرده است تا ثابت نمایند که ارزش دلار از ابتدای ژانویه 1974 تا سپتامبر 1974 به میزان 30 درصد کاهش نیافته است. وی از این جریان به عنوان نمونه ای از وخامت قدرت خرید یک بشکه نفت که بر حسب دلار به فروش می رسد، یاد کرد.

سومین نکته اصلی مطرح شده توسط آموزگار در این مصاحبه با رُوان: لحن وی با حالتی چون کینه نژادی تغییر یافت ؛ به عبارت دیگر، آموزگار با نگاه به رُوان گفت آیا می دانید آنچه که واقعا آنها را نسبت به افزایش بهای نفت و کسب پول از نفت خودمان به عنوان یک منبع طبیعی خشمگین می سازد، این است که آنها از مشاهده رشد ما و احتمال این که آنها را در موضع ضعیفی در جهان قرار دهیم، بیزار هستند.

طبق اظهارات کارل، آموزگار به اختلافات بین ما، منظور ایرانیان و اعراب، از یک طرف و نژادهای چشم آبی و بور در جهان از طرف دیگر اشاره کرد. مارلین و. رمیک کفیل کارمند روابط عمومی آموزگار، جمشید - 36 جمشید آموزگاروزیر کشور و امور خدمات شهری عنوان خطاب: آقای وزیر جمشید آموزگار که 52 ساله می باشد از آوریل 1974 تاکنون وزیر کشور و امور خدمات شهری بوده

ص: 207

است. وی قبل از آن به مدت 9 سال وزیر دارایی بوده است. آموزگار یکی از صاحب نظران پیشرو ایران در مورد مسائل بین المللی نفت و طرف اصلی مذاکره در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) می باشد. وی در ژانویه 1974 به عنوان رئیس کنفرانس اوپک انتخاب گردید و در دوم سپتامبر 1975 در زمینه قیمت نفت در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی نمود.

آموزگار مدارجی تحصیلی در زمینه بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دارد. وی تصدی وزارتخانه های کار، کشاورزی و بهداری را عهده دار بوده و در هر یک از آنها پویایی و حرکت به سمت مدرنیزاسیون ایجاد کرده است. آموزگار فردی باهوش، خوش بیان و مذاکره کننده ای جذاب و جدی می باشد. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند اشتهار دارد. نسبت به ایالات متحده نظرات مساعدی دارد.

آموزگار سه برادر دارد و هرچهار نفر آنها هرازچندگاه برای کار در بخش عمومی دعوت شده و می شوند. جهانگیر رایزن امور اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن است ؛ کورس تا این اواخر (تا آوریل 1974) وزیر مسکن بود؛ هوشنگ تا قبل از نوامبر 1973 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است. آموزگار در ژوئیه 1975 علاوه بر سمت وزارت و مسئولیت های بین المللی خود به دبیرکلی دفتر اجرایی حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق که برای بیش از یک دهه حاکم ایران بوده است) برگزیده شد.

آموزگار فردی آرام و خوش برخورد با شخصیتی خونگرم و خوشایند می باشد و می تواند در مورد هر موضوعی با درایت گفتگو کند. وی با یک زن آلمانی ازدواج کرده است و فرزندی ندارند. خانواده آموزگار انگلیسی را عالی و به زبان آلمانی نیز صحبت می کنند. 18 سپتامبر 1975 - 27/6/54 آموزگار، جمشید - 37 جمشید آموزگار وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران (از اکتبر 1976) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر برای بیش از یک دهه جمشید آموزگار مناصب بالایی از جمله وزیرکار، کشاورزی، بهداری، دارایی و کشور، در دولت ایران داشته است. وی همزمان با تصدی این مشاغل، مشاور اصلی شاه در امور نفتی و طرف مذاکره از جانب کشور خود در اوپک بوده است. وی به عنوان سرپرست هیئت اعزامی به اجلاسیه آتی وزرا در کنفرانس همکاری های بین المللی اقتصادی، دیدگاههای شاه را درباره موضوعات مطروحه منعکس خواهد نمود.

موضوعات کنفرانس ایران از این به بعد درصدد حفظ قدرت خرید نفت خود از طریق وضع تعرفه (ارتباط دادن قیمت نفت به تورم) نخواهد بود. خود آموزگار معتقد است که تعرفه های قیمت نفت که یک هدف غیر عملی و نامناسب می باشند و روش خوب، دستیابی به موافقتنامه در مورد فرمولی است که موجبات افزایش تدریجی قیمت نفت را تا رسیدن و یا تساوی با هزینه منابع انرژی جایگزین، فراهم آورد. لذا وی تصور می کند تحقیق برای یافتن چنین منابعی یکی از مهم ترین نیازهای دو دهه آینده خواهد بود. وی یادآور شد که اگر محرک

ص: 208

اقتصادی کمی در این مورد وجود داشته باشد، چنین تحقیقاتی پیشرفت چندانی نخواهد داشت. به عقیده وی تنها راه ایجاد چنین محرکی، نزدیک کردن قیمت نفت به قیمت چنین (منبع انرژی - م) جایگزینی می باشد.

آموزگار معتقد است پیشنهاد UNCTADدر مورد یک صندوق مشترک تأمین مالی خرید موجودی های معلق مورد نیاز برای حمایت از قیمت های مورد نظر کالاها، به طور کلی ایده خوبی است، ولی موجب می شود ایران سهمیه تعهدی خود را به صندوق ویژه اوپک قطع نماید. وی پیش بینی می کند در راه رسیدن به توافق خرید ذخایر معلق، مشکلات بزرگی وجود داشته باشد. به عقیده وی، صندوق مشترک بایستی برای تسهیل مشکلاتی که در اثر تغییر قیمت کالاها ایجاد می شود، مورد استفاده قرار گیرد.

آموزگار از پیشنهاد امریکا در مورد صندوق انرژی استقبال می کند؛ ولی تکرار می نماید هر نوع کمکی از جانب ایران، از محل سهمیه ایران در صندوق ویژه اوپک کسر خواهد شد. در مورد مسئله دیرکرد پرداخت وامها، وی با بخشیدن بدهی ها بشدت مخالف است و اظهار می دارد که سوابق ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت، اما انعطاف نشان داده و در مورد «rollover» و یا «تمدید» آن برای کشورهای پیشرفته که تحت فشار قرار دارند، ایده خوبی دارد، نهایت این که وی با هر تصمیمی که در کنفرانس اتخاذ گردد، همراهی خواهد نمود.

نقش محلی آموزگار در سال 1976 در دومین کنگره حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق) که برای بیش از یک دهه حزب حاکم ایران بوده است، به سمت دبیرکلی آن انتخاب شد. وی در این سمت بر 1200 همکار حزبی تمام وقت و 300 دفتر مرکز حزبی و 50000 شعبه حزبی نظارت عالیه (حزب حدود 5 میلیون عضو دارد) و در هیئت دولت نیز یک کرسی دارد. با این حال، چنین موقعیتی به وی یک پایگاه سیاسی در صحنه داخلی ایران نداده است ؛ وی این سمت ها را در دست دارد، زیرا علاوه براین که شاه وی را انتخاب کرده است وی از اعتماد دستگاه سلطنتی برخوردار است.

اطلاعات شخصی آموزگار که بدعتگزار ایده نتیجه گرایی می باشد، یکی از تکنوکراتهای بی شماری است که شاه برای مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار داده است. وی در رشته بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل مدارکی گرفته و دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرده است. آموزگار با 53 سال سن، مرد مرتب، آرام و مؤدب می باشد و شخصیتی صمیمی و خوشایند دارد. وی می تواند تقریبا درباره هر موضوعی به انگلیسی سلیس و زبان آلمانی با درایت گفتگو کند.

سوابق برجسته 65 - 1964: وزیر بهداری 74 - 1965: وزیر دارایی

ص: 209

76 - 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهری اکتبر 1974 تاکنون: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران 16 می1977 - 26/2/56 آموزگار، جمشید - 38 محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، دبیرکل حزب رستاخیز جان دی. استمپل، کارمند سیاسی، پنج رهبر سیاسی جوان آمریکایی که از ایران بازدید می نمایند زمان و مکان: یکشنبه، 22 می1977 - 1/3/56، دفتر آقای آموزگار موضوع: سیاست های ایران - نقش حزب رستاخیز آموزگار برای تشریح حزب رستاخیز موافقت کرد که 5 رهبر جوان سیاسی آمریکایی را که از ایران دیدار می کنند، بپذیرد. موضوع بحث به زندگی سیاسی ایران، فلسفه سیاسی و چشم اندازه های آینده کشید. آموزگار رک و صریح بود و به سؤالات به خوبی پاسخ گفت. او از خود دانش وسیعی در مورد نحوه عملکرد سیستم احزاب سیاسی ایران نشان داد و توجه پنج رهبر جوان سیاسی بسیار جلب شده بود. در ذیل نقطه نظرات جدید یا برجسته ای که وی ابراز داشت، می آید.

سازمان حزب آموزگار گفت حدود 50000 شعبه حزبی در 468 منطقه تقسیم شده اند که در حال حاضر مشغول انتخاب شوراها می باشند. آموزگار در رابطه با زمانی که طول خواهد کشید تا کادر مرکزی سازمان حزب تکمیل شود، بسیار بدبین تر از هریک از مقامات سطح بالای حزب که قبلاً با پنج رهبر سیاسی جوان ملاقات داشته اند، بود. آموزگار تصور می کرد که ساختار اولیه در یک سال و نیم آینده روشن خواهد شد، لیکن ماشین حزب برای سه تا چهار سال آینده عمل نخواهد کرد. او و رهبران سیاسی جوان نظریات بسیار منفی در مورد مشکلات ترغیب افراد به عضویت در یک حزب سیاسی ابراز داشتند و عنوان نمودند که در این رابطه سیستم تک حزبی ایران خیلی با سیستم دو حزبی ایالات متحده تفاوت نخواهد داشت.

ارتباط دولت با حزب آموزگار درگیر شدن حزب با دولت از طریق کمیته سیاسی حزب رستاخیز را تشریح نمود. وی در پاسخ به سؤالی توضیح داد که چگونه حزب درگیری فیمابین یک وزیر و مجلس راه حل و فصل می نماید.

چنانچه اختلاف شدیدی بین یک وزیر کابینه و مجلس بر سر قوانین پیشنهادی وجود داشته باشد، موضوع به کمیته سیاسی حزب رستاخیز کشانده خواهد شد که تلاش خواهد نمود تا موضوع را حل و فصل نماید. اگر این امر غیرممکن شود، کمیته موضوع را به اطلاع شاه خواهد رساند و توصیه خود را نیز ارائه خواهد کرد.

شاه می تواند که یا به وزیر دستور دهد که اقدام نماید، یا او را از کار برکنار نماید و یا تلاش خواهد کرد که به مجلس بقبولاند که اشتباه می کند.

ص: 210

تأثیر حزب رستاخیز آموزگار در پاسخ به سؤالی درخصوص تأثیرات حرکت از یک سیستم چند حزبی به سوی یک سیستم تک حزبی گفت که تأثیر اصلی کاهش خصومت های سیاسی بوده است، خصوصا در مناطق روستایی که خصومت های شخصی در سیستم قدیمی به خصومتهای حزبی تبدیل شده بودند. اعضای حزب مخالف هیچ امیدی به مشارکت در دولت نداشتند، در نتیجه آنها فقط به خاطر نفس مخالفت اقدام به مخالفت می کردند. اکنون این گونه مخالفت صورت نمی گیرد و مسائل شخصی به مسائل حزبی تبدیل نمی شوند، چنانکه یک هرم سازمانی وجود دارد که این نوع مباحث را حل و فصل می نماید و آن را از سیستم سیاسی خارج می سازد.

فلسفه سیاسی آموزگار به آرامی درخصوص امید شاه به اینکه قبل از ترک سلطنت به نفع پسرش، سیاست به صورت نهادی درآید، صحبت کرد. شاه به آموزگار گفته است که حزب رستاخیز حداکثر 10 تا 15 سال فرصت دارد تا کشور را آماده مشارکت در جریان حزب سیاسی به صورت مؤثری بنماید. شاه برای اینکه اجازه دهد ایران به چنگ «افراد حقیر» بیفتد که اصلاً علاقه ای به ایران ندارند، هیچ گونه قصدی ندارد. بنابراین حزب رستاخیز تلاشی برای استقرار یک چهارچوب آموزشی - عملیاتی برای تعلیم مردم به مشارکت است.

آموزگار گفت تاکنون نتایج نامنظم بوده است، ولی تفهیم یک چنین هدف جاه طلبانه ای زمان زیادی می برد. هنگامی که از آموزگار درخصوص «جناحها» سؤال شد، وی پاسخ داد که این امور مربوط به افراد پیشرفته تری می باشد که ایده هایی برای کمک دادن دارند و گفت که فقط 50000 نفر در دو جناح فعال هستند. او اشاره کرد که جناحها ایده هایی برای 22 کمیته حزب رستاخیز ارائه می کنند که هریک محدوده زندگی ملی مختلفی را دنبال می نمایند و جریان روشنفکری فعلی حزب رستاخیز را هدایت می نماید.

آموزگار، جمشید - 39 آقای سولیوان عزیزتهران، 16 اوت 1977 - 25/5/56 برای پیامی که از جانب ونس، وزیر امورخارجه، به من رساندید تشکر می کنم. پاسخ آن را از طریق سفارت خود در واشنگتن ارسال نموده ام.

در این موقعیت مایلم به احترام تمام از تبریکات محبت آمیز شما قدردانی نموده و بهترین آرزوهای خود را برای شادی کارمندانتان و موفقیت در پیشبرد پیوندهای قلبی دوجانبه بین دو کشورمان ابراز نمایم.

دوستدار شما جمشید آموزگار نخست وزیر ایران عالیجناب آقای ویلیام اچ. سولیوان سفیر ایالات متحده آمریکا تهران

ص: 211

آموزگار، جمشید - 40 تاریخ: 23 اوت 1977 - 1/6/1356سرّی از: جان سیدلیادداشت برای: سفیر موضوع: نظراتی در مورد شخصیت های کابینه نظرات زیر از منبع موثقی که دسترسی خوبی به درون کابینه دارد، دریافت شده است 1- آموزگار، نخست وزیر، یک مدیر لایق نیست. برای مثال وی وزارت دارایی را به نحو بدی اداره کرد و بدون توجه به جزئیات یا کارایی حداکثر، تمایل به اجتناب ورزیدن از مشکلات متعارف مدیریت و اداره امور وزارتخانه داشت. زمانی که وی وزیر کشور بود، هرگز با استانداران ملاقات نکرد، که به نحو قابل توجهی چشمگیر بود. در زمان دبیرکلی حزب رستاخیز، وی شخصا دستاورد بسیار کمی داشت. او باهوش و سخنرانی ماهر و از حمایت قوی برخی افراد برخوردار است و از جانب برخی دیگر مورد تنفر شدید واقع است. زیردستان و همتاهای وی یا وی را بسیار تحسین می نمایند و یا از وی تنفر دارند. او به هیچ اقدامی که ممکن است خشم شاه را برانگیزد، دست نمی زند و تا آنجایی که امکان پذیر است به طور کامل و بی هیچ گونه انتقادی، کمر به خدمت شاه بسته است. او شخصا «خسیس»، گوشه گیر و اکثر اوقات مخرب و فرساینده است. وی بدون توجه به سوابق تحصیلی، اصلاً روشنفکر نیست. (نظریه: ممکن است طرفداری منبع ما از انصاری، بشدت نظر وی در مورد آموزگار را تحت تأثیر قرار داده باشد.) آموزگار، جمشید - 41 خیلی محرمانه گزارش بیوگرافیک جمشید آموزگار نخست وزیر جدید ایران سپتامبر 1977 - مهر 1356 اطلاعات امنیت ملی افشای بدون مجوز، محکومیت جنایی دارد این گزارش توسط دفتر مراجعات مرکزی تهیه و در مواقع لزوم با سازمان سیا نیز هماهنگ شده است.

اساس این گزارش مبتنی بر گزارش های وزارت خارجه که از طریق سفارت آمریکا در تهران ارسال شده است، می باشد. سؤالات خود را برای آقای ویلیام چاید کل ارسال نمایید.

خلاصه بیوگرافی جمشید آموزگار که 15 سال از 19 سال گذشته را عضو هیئت وزرای ایران و بیش از یک دهه مشاور اصلی شاه در امور نفتی بوده به عنوان مذاکره کننده اصلی کشورش در اوپک به صورت یک شخصیت جهانی درآمده است. در داخل کشورش، وی لیاقت خود را به عنوان یک سازمان دهنده و همچنین خدمتگزاری سخت کوش در قبال رئیس کشورش به نمایش گذاشته است. انتصاب آموزگار که تحصیلات آمریکایی و افکار جدیدی دارد از نظر داخلی و خارجی نشانه هیچ سیاست جدیدی نیست، اما تغییراتی در اولویت ها را نشان می دهد. این کار نشانگر تمایل شاه به برخورد فعالانه تری با مشکلات داخلی (عمدتا اقتصادی)، که در اواسط سالهای 1970 بروز نموده اند، می باشد. باتوجه به این که آموزگار به تازگی دوره ریاست بر حزب حاکم (و تنها حزب قانونی) ایران را به پایان رسانده، انتصاب وی به نخست وزیری تأکیدی است بر تعهدات رسمی اخیر مبنی بر ایجاد یک سیستم سیاسی دموکراتیک تر.

ص: 212

تحت صدارت آموزگار که گاهی بی رحم و متکبر می باشد، ممکن است تغییر روشی نیز در دولت به وجود آید (کابینه وی شامل چندین وزیر مقتدر دیگر بوده و خود نخست وزیر نیز ماهیتا فرد سازشکاری نیست).

جمشید آموزگار نخست وزیر (از 7 اوت 1977) خیلی محرمانه جمشید آموزگار قبل از اینکه شاه وی را به نخست وزیری منصوب نماید به صورت فعالی در چندین پست دولتی خدمت کرده است، اما نقش وی به عنوان مشاور اصلی شاه در امور نفتی و طرف اصلی مذاکره کشور خود در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بوده که از وی یک چهره بین الملی ساخته است. آموزگار اولین نخست وزیر ایران است که در ایالات متحده تحصیل کرده است. وی که شخصی پویا و بدعتگذار ایده نتیجه گرایی است، یکی از تعداد بی شمار تکنوکراتهایی است که شاه برای مدرن کردن کشور مورد استفاده قرار داده است. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از قدرت سازماندهی و دانش اقتصادی خود، حمایت عمومی را برای برنامه های سیاسی و اقتصادی داخلی بسیج نماید.

نخست وزیر جدید ایران که فردی باهوش و با قدرت تمرکز غیرمعمول می باشد، می تواند تقریبا درباره هر موضوعی به صورت منطقی و هوشیارانه صحبت کند و غالبا عبارات جدید و غیرمتعارف را به کار می برد. وی در آگاهی از ایده های کلی و همچنین جزئیات امور از خود مهارت نشان می دهد. وی تحصیلات فنی، تسلط بر اطلاعات و توانایی گفتگوی قاطع را درهم آمیخته است، و این کار در کشوری که امورات دولتی نسبتا مبهم و قابل چانه زدن هستند کار غیرمعمولی است. وی در دستیابی به هدف خاصی، تقریبا نوعی غرور آمریکایی دارد.

امیرعباس هویدا، نخست وزیر برکنار شده (که تقریبا 5/12 سال عهده دار این سمت بود)، وزیر دربار شاهنشاهی شده است. وی در چنین سمت مشاوره حساسی، نقشی مهمتر از هر زمان دیگر را ایفا می نماید و نفوذ نسبی هویدا و آموزگار، بیش از موقعیت خاص دولتی آنها، به شخصیت و محیط آنها بستگی دارد.

تغییر نخست وزیر نشانگر هیچ تغییر اساسی در سیاست های ملی یا بین المللی نمی باشد.

به نظر می رسد شاه با انتصاب آموزگار حداقل به سه هدف دست یافته باشد. اولاً، وی توانسته است هویدا را به جای اسداللّه علم، که فرد نامناسبی است، به وزارت دربار شاهنشاهی منصوب نماید. ثانیا، نسبت به انتقادات اخیر در مورد کمبود کالا و نیروی برق به صورت مثبت پاسخ داده است و ثالثا، این تغییر گامی است به سوی متحول کردن نظام سیاسی ایران که شاه در صدد انجام آن بوده است، نظامی که بتواند بدون به مخاطره انداختن سلطنت بعضی از جلوه ها و مزایای دموکراسی غربی را تأمین نماید. آموزگار تقریبا 10 ماه تمام به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز ایران، یعنی تنها حزب سیاسی کشور، و همچنین به عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز کار کرده است و ارتقاء وی موجب تقویت اظهارات رسمی در زمینه تأکید بر اهمیت حزب رستاخیز می باشد.

باقی ماندن وزرای مقتدر نظیر هوشنگ انصاری (وزیر امور اقتصادی و دارایی) در کابینه آموزگار، احتمال بروز اصطکاک در دولت جدید را نشان می دهد. آموزگار، برخلاف هویدا که مصالحه گر متبحری بود، احتمالاً سعی خواهد کرد همفکران خود را در کابینه تقویت نماید. این کار هنگامی صورت می گیرد که وی بخواهد در اصلاح زمینه های اقتصادی حساسی چون تلاش برای برچیدن فساد، تجدیدنظر در

ص: 213

ساختار مالیاتی و متحول کردن سرمایه های بزرگ از طریق ضوابط مشوقانه دولتی، مداخله نماید. عدم تمایل آشکاری وی به واگذاری اختیارات و پذیرفتن نظر افراد متخصص، می تواند روابط نخست وزیر جدید و کابینه را پیچیده نماید.

موقعیت در اوپک آموزگار در سال 1965 به سمت وزیر دارایی منصوب گشت و بلافاصله پس از آن در اوپک فعال گردید. وی در آنجا زمینه ای ایده آل برای بروز ماهیت توانا و سخت کوش خود به دست آورد. وی در فوریه 1971 رئیس هیئت مذاکره کننده اوپک بود و در این زمان از طریق تهدید به توقیف کشتی ها در بنادر، شرکت های نفتی را وادار به پذیرش افزایش قابل ملاحظه ای در قیمت و عوارض محموله های نفتی نمود. در طی سالهای پس از آن، وی به صورت یکی از شاخص ترین چهره های اوپک که طرفدار افزایش قیمت ها می باشد، درآمد.

آموزگار به هنگام ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در آوریل 1974، از کشورهای صنعتی به دلیل حفظ استانداردهای زندگی خود به قیمت استفاده بیش از حد و به هدر دادن ذخایر زیرزمینی، انتقاد نمود و ادعا کرد که این کشورها نسبت به وضعیت کشورهای روبه رشد بی تفاوت هستند، کشورهایی که متحمل اثرات سیاست های حفاظتی، تورم، بی ثباتی بازار، شرایط نامناسب قراردادهای تجاری و کمک های ناچیز می باشند. وی شدیدا از افزایش قیمت نفت دفاع نمود و استدلال کرد که کشورهای پیشرفته، قیمت نفت (و سایر مواد خام) را به طور عمدی پایین نگه می دارند تا استانداردهای بالای زندگی خود را حفظ کنند.

آموزگار در سال 1974، از وزارت دارایی به وزارت کشور و امور خدمات شهری منصوب گردید، ولی اداره مذاکرات نفتی توسط وی برای شاه آن قدر خوشایند بود که سبب شد شاه همچنان وی را به عنوان مشاور و طرف مذاکره در موضوعات اوپک حفظ نماید. در دسامبر 1975 هنگامی که تروریست های عرب وی و چند تن از اعضای دیگر اوپک را در اجلاسیه وین به گروگان گرفتند و تهدید کردند که اگر درخواست هایشان عملی نشود آنها را خواهند کشت، امکان داشت زندگی آموزگار به صورت ناگهانی و خشونت باری خاتمه یابد. گروگانها پس از 30 ساعت عذاب و سختی آنها را آزاد کردند.

موقعیت در حزب در اکتبر 1976 در کنگره دوم حزب رستاخیز ایران، اعضای حزب آموزگار را به عنوان دبیرکل آن انتخاب نمودند. این سمت علاوه بر این که یک کرسی وزارتی برای وی داشت، سبب شد سرپرستی 1200 عضو تمام وقت حزبی 300 دفتر مرکزی حزب و 50000 شعبه حزبی را عهده دار شود. (این حزب 5 میلیون عضو دارد.) با این حال این موقعیت یک پایگاه سیاسی در ایران برای وی به دنبال نداشت، زیرا براثر اعتماد شاه به چنین موقعیتی دست یافت. وی که در نظام حزبی امریکا مطالعه کرده بود، دیدگاههای فعال تر و جدیدتری برای حزب رستاخیز ایران مطرح کرد. وی همچنین افراد وفادار به خود را در سمت های کلیدی به کار گمارد.

ص: 214

مردی با قدرت سازماندهی جمشید آموزگار فرزند حبیب اللّه آموزگار (نویسنده و سیاستمداری که بعدها وزیر کابینه و سناتور شد) در 25 ژوئن 1923 در تهران متولد گردید.

پس از تحصیل در رشته حقوق و مهندسی در دانشگاه تهران در سال 1943 به ایالات متحده رفت. وی از دانشگاه کرنل با بورس اعطایی، در رشته های بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت مدارکی دریافت نمود و سپس برای یک سال در یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد. وی در سال 1950 به تدریس در کرنل مشغول شد و برای مدت کوتاهی به عنوان متخصص آبهای زیرزمینی برای سازمان ملل کار کرد.

وی در سال 1951 دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.

آموزگار در همان سال به ایران بازگشت و برای برنامه اصل چهار ایالات متحده در زمینه همکاریهای بهداشت عمومی که یک پروژه مشترک ایران - آمریکا بود کار کرد. مراودات وی با آمریکائیان و روش های آمریکایی وی مشکلاتی برایش بوجود آورد و از آن موقع نسبت به این که فردی طرفدار امریکا قلمداد گردد، حساس بوده است. با این وجود هنوز نسبت به ایالات متحده تمایلات دوستانه ای دارد.

آموزگار ترقی خود را از سال 1955 با یک سمت دولتی آغاز نمود. وی در آن زمان معاون وزیر بهداری گردید. با انتصاب به وزارت کار در سال 1958، وزارتخانه را تجدید سازمان داد (وزارتخانه ای که مدتها به عنوان فاسدترین و کم کارترین وزارتخانه دولت شناخته شده بود). وی متن اصلی قانون کار را که بر رفاه اجتماعی تأکید داشت، تهیه نمود و واحدهای کارگری را به طور موقت دلگرم کرد. وی در سال 1959 وزیر کشاورزی شد. (این سمت از نظر اهمیت یک گام به جلو بود.) وی این وزارت خانه را نیز تجدید سازمان نمود و در تصویب لایحه تقسیم اراضی کرد (که در زمره اولین اقدامات در جهت اصلاحات ارضی بود) از مجلس فرد مؤثری بود. وی از سوی تعدادی از سیاستمداران قدیمی به عنوان فردی تازه به دوران رسیده قلمداد می شد.

در سال 1960، شاه کابینه را منحل و آموزگار را اخراج کرد. آموزگار نیز مشغول کار مهندسی عمران گردید. با این وجود 4 سال بعد به دولت بازگشت و این بار به وزارت بهداری منصوب گردید. در طی یک سالی که در این وزارتخانه بود آنجا را تجدید سازمان داده و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در سال 1965 هنگامی که هویدا به جای حسنعلی منصور به نخست وزیری منصوب شد، آموزگار نیز جای هویدا را به عنوان وزیر دارایی گرفت.

آموزگار علاوه بر مسافرت هایی که برای شرکت در مجامع اوپک داشته به نقاط بسیار دیگری به ویژه به عنوان وزیر دارایی سفر نموده است. وی چند بار برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین شرکت در هیئت وزارتی صندوق بین المللی پول و کمیته عمران و بازسازی بانک بین المللی به ایالات متحده مسافرت کرده است. وی در سال 1972 به طور رسمی به اتحاد جماهیر شوروی مسافرت نمود.

اطلاعات شخصی آموزگار یک دیپلمات آرام، زرنگ، مؤدب با شخصیتی صمیمی و دلپذیر می باشد، ولی در عین حال می تواند رک، مقتدر، متکبر و بی رحم باشد. وی به زمان آلمانی و انگلیسی روان تکلم می کند.

نخست وزیر (آموزگار - م) ازدواج کرده و لیلی همسرش یک زن آلمانی الاصل از دانزیک (گدانسک فعلی

ص: 215

در لهستان) می باشد که به زبان انگلیسی صحبت می کند. از همسرش به عنوان یک زن با سلیقه یاد می شود که برای جبران فقدان زیبایی خود، لباسهای خوبی می پوشد. خانواده آموزگار که فرزندی ندارند به آرامی در شمال تهران زندگی می کنند و در زمره شیک پوشان کلوپ تهران محسوب می شوند. با این حال از نظر اجتماعی فعال نبوده و معمولاً گوشه گیر هستند و دوستان نزدیک اندکی دارند. آموزگار معشوقه ای دارد که وجود او توسط همسرش تحمل می شود.

آموزگار سه برادر دارد. جهانگیر متولد 1920 و عضو سابق هیئت دولت که از دسامبر 1962 به سمت رایزن امور اقتصادی و سرپرست هیئت اقتصادی ایران در سفارت ایران در واشنگتن کار کرده است.

کورس متولد 1927، یک مهندس عمران که در طی سالهای 1970 تا 1974 وزیر مسکن بوده است.

هوشنگ نیز حداقل از 1969 تا نوامبر 1973 سرپرست اداره اطلاعات دبیرخانه اوپک در وین بوده است.

جهانگیر و کورس از دانشگاههای امریکا درجه دکترا دریافت نموده اند. اطلاعات در مورد تحصیلات هوشنگ فعلاً در دسترس نمی باشد، ولی وی نیز احتمالاً در امریکا تحصیل کرده است. 19 اوت 1977 آموزگار، جمشید - 42 جمشید آموزگار نخست وزیر (از 7 اوت 1977)خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای نخست وزیر جمشید آموزگار برای مدت نزدیک به 20 سال مناصب بالای دولتی را تصدی و همزمان با آن مشاور اصلی شاه در امور نفت و طرف مذاکره اصلی از جانب دولت ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بوده است. وی از اکتبر 1976 تا اوت 1977 دبیرکل تنها حزب سیاسی ایران، یعنی حزب رستاخیز ایران، بود. این سمت به وی یک کرسی در دولت تحت عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز داد. انتصاب وی به نخست وزیری از جمله اقداماتی است که شاه در نظر دارد برای دگرگونی سیستم سیاسی ایران انجام دهد، سیستمی که بدون به خطر انداختن نظام سلطنتی، بعضی از مزایا و جنبه های دموکراسی غربی را فراهم خواهد نمود. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از توانایی سازماندهی و سوابق اقتصادی خود، حمایت جامعه را برای اجرای برنامه های سیاسی و اقتصادی داخلی جلب نماید. با این حال این واقعیت که وی دست راست شاه در مسائل مربوط به امور نفت می باشد، آموزگار را برای ایالات متحده فرد مهمی کرده است. وی نسبت به امریکا احساس دوستانه ای دارد، ولی سعی می کند از هر موقعیتی که ممکن است برای وی اشتهار به آمریکایی بودن را همراه داشته باشد، پرهیز نماید. آموزگار در کنفرانس اوپک یک طرف مذاکره زیرک و هوشیار بوده و شخصیتی صریح و قدرتمند نشان داده است. وی در کنفرانس های 1971، 1973 و 1974 سمت ریاست داشته است. وی در سال 1975 در یک سخنرانی برای مجمع عمومی سازمان ملل اظهار داشت با تعیین بهای نازل برای مواد خام، نظیر نفت، تعداد کمی از کشورها به منظور تأمین استانداردهای عالی زندگی برای خود، منابع زیرزمینی کشورشان را به نابودی می کشانند. وی ادعا کرد که نفت ارزان، شکاف بین کشورهای رو به رشد و توسعه یافته را عمیق تر می کند. آموزگار یکی از گروگانهایی بود که در اجلاسیه 1975 اوپک در وین توسط اعراب تروریست دستگیر و برای مدت 30 ساعت زندانی شد. وی در اجلاسیه اوپک در دوحه سال 1976: تأکید ایران بر افزایش 15 درصد بهای نفت را منعکس کرد.

ص: 216

معرفی و ویژگیها آموزگار که فردی سخت کوش و بدعتگذار ایده نتیجه گرایی می باشد، یکی از تکنوکراتهای بی شماری است که توسط شاه برای مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار گرفته است. وی مدارکی در رشته های بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نموده است. وی پویایی، تشویق و انتقاد از فساد را با سمت جدید خود به همراه آورده است.

آموزگار با 54 سال سن، مردی مرتب، آرام و مؤدب بوده و شخصیتی صمیمی و خوشایند دارد. وی می تواند تقریبا درباره هر موضوعی با درایت صحبت کند. وی در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده دیدار نمود. وی در اجلاسیه صندوق بین المللی پول و بانک توسعه جهانی (IBRD) در سال 1971 (واشنگتن) و 1973 (نایروبی) شرکت داشت. در سال 1975 به عراق و پرو مسافرت نمود.

آموزگار با یک زن آلمانی ازدواج کرده و فرزندی ندارند. هر دوی آنها انگلیسی را به روانی و زبان آلمانی صحبت می کنند. آموزگار سه برادر دارد که آنها نیز مناصب شایسته ای در دولت داشته اند.

سوابق برجسته 59 - 1958: وزیر کار 60 - 1959: وزیر کشاورزی 64 - 1960: مهندس مشاور 65 - 1964: وزیر بهداری 74- 1965: وزیر دارایی 76 - 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهری از اکتبر 1976 تا اوت 1977: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران 7 اوت 1977: تاکنون نخست وزیر 19 اکتبر 1977 - 27/7/56 آموزگار، جمشید - 43 خیلی محرمانه مکان: اتاق ناهارخوری اختصاصی نخست وزیر زمان: 7 مه 1978 - 17/2/57 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب جمشید آموزگار، نخست وزیر ایران، جک سی - میکلاس، رایزن سفارت امریکا در تهران نخست وزیر آموزگار به مناسبت عزیمت قریب الوقوع من از ایران، مرا به یک ناهار خصوصی دعوت نمود، پس از گفتگوهای متعارف ابتدایی و تجدید خاطره در مورد مراودات 22 سال گذشته، از وی درخواست نمودم در صورت امکان، خلاصه ای از ارزیابی خود را در مورد حکومت نه ماهه اش ارائه نماید. آن طور که وی می گوید یکی از مشکلات اصلی وی به حرکت در آوردن بوروکراسی در ایران می باشد. وی گفت هنگامی که در رده های پایین تر از معاونت ها، سیاست هایی برای اجرا اتخاذ می گردد با تنبلی، بی تفاوتی و عدم کارایی بسیار زیاد مواجه می شود. نظام بوروکراتیک در قالب خود ساخته اش قرار گرفته و به طور اتوماتیک عمل می کند، ولی حتی حرکت ابتکاری ناچیزی هم از خود بروز نمی دهد. وی تصور می کند سال های بسیاری طول خواهد کشید تا براین کمبودها غلبه کنیم.

من سؤال کردم که وی قصد دارد چه اقدام خاصی انجام دهد. وی گفت محور اصلی تلاش هایش ایجاد تغییراتی در ساختار اقتصادی و سازمانی دولت می باشد. به این معنی که مثلاً وی در حال زدودن

ص: 217

انحصارات می باشد و به عنوان نمونه مورد واردکنندگان فولاد را نام برد. وی گفت قبلاً واردات فولاد تحت کنترل سه یا چهار نفر بود که خود آنها نیز از تولیدکنندگان داخلی فولاد بودند و بدین ترتیب با حفاظت از بازار انحصاری خود منافع بسیاری کسب می کردند. در حال حاضر، گرچه عوارضی باید به دولت داده شود، ولی هرکسی می تواند فولاد وارد کند. این عوارض قابل توجه نیستند، به نحوی که هم اکنون حدود 250 مقاطعه کار وارد تجارت فولاد شده اند و هزینه فولاد برای مصرف کننده تا حد یک سوم کاهش یافته است. آموزگار در ادامه گفت تلاش می کند تا دولت را از بسیاری از فعالیت های اقتصادی دیگر خارج نماید. وی تصور می کند اکثر انحصارات دولتی بیهوده و بیش از حد هزینه در بردارد. وی معتقد است سرمایه گذاریهای خصوصی بایستی اکثر فعالیت های انحصاری دولت را در دست بگیرند. وی گفت تا جایی که امکان داشته باشد، باید سرمایه گذاری آزاد، مشخصه اقتصاد ما را در آینده تشکیل دهد.

آموزگار همچنین گفت تلاش می کند ساختار دولت را تغییر دهد و یا حداقل تغییراتی ایجاد کند تا ادارات و سازمانهای مختلف دولتی تا حد ممکن از لحاظ فیزیکی به حوزه فعالیت های مربوط به خود نزدیکتر شوند. وی گفت به عنوان مثال ترتیبی داده است تا شیلات و محیط زیست از تهران خارج و در منطقه دریای خزر و خلیج فارس مستقر شوند. کار مشابهی نیز در رابطه با جنگلبانی صورت گرفته است.

وی پیشنهاد بسیاری از همکاران خود در هیئت دولت مبنی بر تأسیس یا توسعه واحدهای جدید در تهران را رد کرده و به آنها توصیه نموده است که برای چنین فعالیت هایی مکان دیگری در کشور را پیشنهاد نمایند. در رابطه با مسئله بودجه، وی گفت شاه اجازه داده تا به استثنای بودجه نظامی، هر اقدامی لازم است در زمینه بودجه انجام دهد. وی نیز متعاقبا اولویت هایی برای هزینه ها تعیین کرده و بسیاری از فعالیت هایی که ممکن است ضرورت داشته باشند، ولی از نقطه نظر نیازهای مردمی فوریتی ندارند، به حالت تعلیق درآمده اند. وی بار دیگر با ذکر مثالی گفت طرح تئاتر پیشنهادی در اصفهان به حالت تعلیق درآمده است. مردم اصفهان سالهای گذشته را بدون سالن تئاتر سپری کرده اند و حداقل می توانند تا پنج سال دیگر نیز بدون چنین ساختمانی به حیات خود ادامه دهند.

سؤال کردم که به عقیده او عناصر مذهبی در این کشور چه نقشی می توانند داشته باشند و یا بایستی در آینده اجرا کنند و آیا دولت وی با هیچ یک از رهبران مذهبی در این مورد صحبت کرده است یا خیر. وی گفت دولت عملاً با رهبران مذهبی در تماس می باشد، در حقیقت چند تن از این رهبران در طی نوروز با وی ملاقات کرده اند و بدون کنایه و صریح برای وی مشخص کرده اند که آنها قدرت واقعی در کشور را در اختیار دارند. آموزگار گفت وی نیز در پاسخ گفته که او هم یک مسلمان خوب است (به هنگام ادای این جملات لبخند کوچکی بر لب داشت) و از آیت اللّه ها پرسیده است که اگر تا این حد قدرتمند می باشند چرا بازاریها را مجبور نمی کنند تا فعالیت های اعتباری خود را بدون ربا انجام دهند. قرآن آنها می گوید گرفتن سود برای وام گناه است و در حال حاضر هرکسی می داند که نرخ بهره در بازار 25 درصد می باشد.

آموزگار در ادامه تذکر داد که آیت اللّه ها از پیروان خود خواسته اند تا به یادبود کشته شدگان قم، در خانه مانده و از برپایی جشن های بزرگداشت نوروز خودداری کنند. وی نیز به آیت اللّه ها تذکر داده است که در پاسخ به درخواست آنها بیش از چهار میلیون ایرانی برای گذراندن تعطیلات خود کشور را ترک کرده و یا به منطقه دیگری رفته اند. وی نتیجه گیری کرد این عقیده که رهبران مذهبی بر بازاریها و توده مردم نفوذ دارند، افسانه بوده و زائیده محافل منزوی دانشگاهی می باشد. وی گفت حقیقت این است که وقتی منافع

ص: 218

آیت اللّه ها با منافع بازاریها در یک جهت می باشد، حمایت بازاریها وجود دارد. هنگامی که منافع آنها در یک جهت نباشد، مانند دو موردی که وی یادآوری کرد، عقیده مذهبیون به هیچ گرفته می شود.

آموزگار این مطلب که بینوایان بی سواد و ناآگاه هنوز تحت تأثیر نفوذ مذهبیون می باشند را مسلم دانست. با این حال وی معتقد است هنگامی که بخش اعظم جمعیت کشور باسواد شوند و ببینند که عقاید مذهبیون تا چه حد قدیمی و در رابطه با ایران جدید از دور خارج شده می باشد، تغییر خواهند کرد. وی گفت در صورتی که دولت در زمینه تأمین مسکن مناسب، لباس، غذا، تحصیلات و مراقبت های پزشکی برای این گروه به موفقیت هایی دست یابد، مشکلات سیاسی تا حد قابل اغماضی کاهش خواهند یافت.

محافل روشنفکری و دانشگاهی نیز تا حدی یک اقلیت ناچیز، که از گوشه و کنار نق می زنند و هیچ تأثیری بر زندگی سیاسی یا سرنوشت کشور نخواهند داشت، کاهش می یابند. به عبارت دیگر، آموزگار این گونه القاء کرد که به علیت اقتصاد، راسخی دارد. در مورد شایعاتی که در زمینه تغییرات احتمالی کابینه شنیده بودیم، از وی سؤال کردم. وی گفت تنها تغییری که ممکن است درآینده نزدیکی انجام شود، خسروشاهی وزیر بازرگانی می باشد. علت این است که قرار است قانونی به اجرا گذاشته شود که براساس آن از تمامی وزرا و سایر مقامات عالیرتبه دولتی خواسته می شود، داراییهای خود را علنی نمایند و در شرایطی که احتمال تقابل این منافع وجود داشته باشد، داراییهای خود را به صورت سپرده نگهدارند. وی گفت خسروشاهی بسیار ثروتمند است و سرمایه های بسیاری دارد و مایل نیست براثر اجرای این قانون مانعی در مقابل خود ایجاد کند. وی (خسروشاهی) درخواست کرده است تا استثنا قائل شوند، ولی آموزگار پاسخ داده است دولت به سختی می تواند لایحه ای را امروز از مجلس بگذارند و بلافاصله در روز بعد برای یک وزیر استثنا قائل شود. بنابراین وی تصور می کند که خسروشاهی استعفا خواهد داد. تا جایی که وی می داند هیچ یک از وزرای دیگر چنین مشکلی ندارند و آموزگار تصور نمی کند به هر دلیل دیگری تغییراتی در کابینه بوجود آید.

در خاتمه از وی پرسیدم به عقیده او، چه مدت طول خواهد کشید تا حکومت وی امور را به آن صورتی که وی مایل است در اختیار بگیرد. وی گفت حداقل چهار سال. اما وی احساس می کند که اگر دولت بتواند امور اقتصادی را به نحو معقولی سالم نگهدارد و نیازهای اقتصادی مردم را به صورت قابل قبولی برآورده سازد، فشارهای سیاسی قابل تحمل و کنترل خواهد بود. ظاهرا وی مطمئن است امور به نحوی پیش می رود که چنین مطلبی اثبات خواهد شد.

آموزگار جمشید - 44 11 ژوئیه 1978 - 21/4/57 عالیجناب دکتر جمشید آموزگارنخست وزیر ایران آقای نخست وزیر عزیز از فرصتی که برای ملاقات در طول سفر این جانب به ایران به من دادید، صمیمانه تشکر می کنم. لطف شما در پذیرفتن من موجب امتنان است.

کشورهایمان براساس تبادلاتی که از آن بهره مند می شویم، روابط دوستانه و عمیقی با یکدیگر دارند.

چنین مراوداتی نشانه تداوم تعهد دوجانبه ما در همکاری جهت نیل به صلح و ثبات بین المللی می باشند.

امیدوارم شما را به زودی ملاقات نمایم.دوستدار شما دیوید دی. نیوسام

جهانگیرآموزگار

ص: 219

تاریخ: 20 ژوئن 1961 - 30/3/40 محرمانه از: بخش اقتصادی، 1535به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دکتر جهانگیر آموزگار که به سمت وزیر بازرگانی منصوب شده جانشین پورهمایون می شود که اکنون معاون نخست وزیر است. آموزگار 38 ساله، برادر جمشید آموزگار، وزیر کار و وزیر کشاورزی سابق می باشد. ظاهرا دارای یک درجه دکترا (اقتصاد) از دانشگاه کالیفرنیا است. وی در دانشگاه میشیگان، اکسیدنتال و مدرسه زبان نظامی کالیفرنیا تدریس کرده است. با دریافت یک بورس مطالعاتی از مؤسسه بروکینگز، مدت یک سال و نیم است که در ایران به بررسی مشکلات اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته مشغول است. همسرش آمریکایی است. در سال 1960 به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد و عضو حزب ملّیون فارس است. به عنوان فردی طرفدار آمریکا، صادق و توانا معروف است. این طور پنداشته شده که وی «منصوب سفارت آمریکا» از طریق سلسله مراتب دولتی است. سفارت آمریکا در تهران معتقد است که نخست وزیر، اداره گمرکات را تحت کنترل وزارت بازرگانی درخواهد آورد.

بخش اقتصادی: کلی فورث / دبلیو. اف. لونی آموزگار، جهانگیر - 2 تاریخ: 22 ژوئن 1961 - 1/4/40 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله 687 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: صورت مذاکرات با جهانگیر آموزگار به پیوست صورت مذاکرات بین ادوارد جی. ویلت کارمند سیاسی این سفارت و جهانگیر آموزگار که جدیدا به سمت وزیر بازرگانی منصوب شده است، می آید. برای سفیر استیوارت دبلیو. راکول وزیر - رایزن خیلی محرمانه زمان: 20 ژوئن 1961 - 30/3/40مکان: مراسم تدفین پدر سیروس سمیعی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جهانگیر آموزگار، وزیر جدیدالانتصاب وزارت بازرگانی ادوار جی.

ویلت، وابسته سفارت آموزگار این گفتگو را با اظهار این مطلب که از انتصاب خود راضی است، شروع نمود. «امروز فقط به افراد وزارتخانه معرفی شدم، اما فکر می کنم خیلی بد نخواهد بود. هنگامی که امینی برای اولین بار به صدارت رسید، خیلی شیفته وی نبودم، ولی با کمی تفکر جدی تر به این نتیجه رسیدم که شاید هیچ کس دیگری که بتواند به اندازه او و به خوبی او کار کند، وجود نداشته باشد.

همان طور که می دانید در دولت های شریف امامی و اقبال نیز مناصبی به من پیشنهاد شد، اما من نمی خواستم با آنها و اطرافیان آنها همکاری داشته باشم. به نظر من اقبال فقط یک احمق ساده می باشد و شریف امامی زیرک اما ضعیف است. آنها توسط فاسدترین افراد احاطه شده اند. حال اگر امینی فقط برای یک ماه در مصدر قدرت بماند، خواهم توانست درآینده با افتخار از همکاری با دولت وی یاد کنم. حتی از نقطه نظر تبلیغاتی، اینکه وی به خارج رفته است نیز کاملاً خوب به نظر می رسد. در مورد کابینه و سایر

ص: 220

انتصابات وی بسیار خوشوقتم یادآوری کنم در عین حالی که ممکن است سروصداها و یاوه سرایی هایی وجود داشته باشد، در میان آنان کسی وجود ندارد که به عقیده من به هر صورتی شخصا فرد فاسدی باشد.

ارسنجانی به غیر مسئولانه ترین روش صحبت می کند، درخشش حماقت های کمتری به خرج می دهد و فقط سروصدا می کند. ولی آنها در هیچ موردی، هیچ کاری در سطح کشور انجام نداده اند که به ضرر دولت تمام شود.» «از این که فهمیدم امینی حمایت توده مردم را برای خود کسب کرده است، بسیار خوشحال شدم.

نمی دانم که واقعا درست است یا نه، اما به من گفته اند که وی هر روز حمایت های مردمی بیشتری به دست می آورد. علت این امر تا حدی مربوط به انتصابهای بسیار عالی وی می باشد. گنجی کار فوق العاده ای در وزارت راه انجام داده است. یکی از دوستان وکیل من، روز گذشته به من گفت که وی در طول 35 سال تجربه کاری خود هرگز انتصابات فوق العاده ای که الموتی در دادگستری انجام داده را نداده است. بله، فکر می کنم می توانم با صداقت تمام بگویم، تقریبا بدون در نظر گرفتن نتیجه کار، هموار قادر خواهم بود با غرور به همکاری خود با چنین افرادی اشاره کنم - - چون هرگز نتوانسته ام همکاری با اقبال یا شریف امامی یا «کهنه کارها» را زیرسیبیلی در کنم. در مورد تمایل به همکاری، کس دیگری به جز طالقانی - هر چند وی را به خوبی نمی شناسم - و شاید صالح را نمی توانم در نظر بیاورم.» «امینی شخصا مرد خوبی است که اعتماد به نفس و تا حد خاصی روحیه فداکاری به وجود می آورد هر چند هرگز صمیمی نبوده ایم، ولی چندین سال است که وی را می شناسم و تاکنون چندین گفتگوی طولانی با وی داشته ام. وی صریح، جدی و بی ریا می باشد. وی تشخیص می دهد که کاری به عهده دارد و در مورد انجام آن جدی است. اگر موقعیتی در اختیار وی قرار گیرد و بتوان بعضی از حرفهای بیهوده و غیرمسئولانه (از جانب اشخاصی نظیر ارسنجانی و درخشش) را قطع نمود، فکر کنم وی نمونه خوبی از موفقیت را به منصه ظهور بگذارد. امروز به هنگام معارفه من در وزارتخانه، سخنرانی خوبی ایراد کرد که به دلپذیرترین وجه مرا تحت تأثیر قرار داد. مضمون سخنان وی مستحکم و تاجرمآبانه بود. وی بدون استفاده از کلمات تعارف آمیز گفت فداکاری از جانب مردم ثروتمند این کشور مورد نیاز بوده و خواهد بود و ضرورت دارد و با در نظر گرفتن دارایی های آنها کار چندان بدی نیست و نوعی بیمه محسوب می شود که در صورت بروز ناآرامیهایی در آینده جان و اموال آنها را حفظ خواهد نمود. وی گفت وظیفه دولت این است که برای تأمین رفاه کشور و خودشان، مردم را به سمتی هدایت نماید که فداکاری کنند و هیچ تردید ندارد که دولت در انجام چنین کاری موفق نخواهد شد.» «من فکر می کنم موضع امینی کاملاً خوب است و تصور می کنم وی خواهد توانست کارهای بزرگی را به انجام برساند. در مورد اقدامات مهمی که وی انجام داده است نمی توانم موردی را بیابم که تأیید نکنم و فکر می کنم چنانچه او امنیت بیشتری بیابد خواهد توانست کارهای به مراتب بیشتری انجام دهد. برخلاف تمام شایعات، باور نمی کنم که شاه علیه امینی «توطئه چینی» می کند. هر چند بایستی تصدیق کنم که شاه در گذشته اقدامات احمقانه بسیاری انجام داده و کاملاً مسئول کشاندن کشور به وضع نابسامان کنونی است، و در عین حال که باور نمی کنم شاه «تازه متوجه قضایا شده باشد»، هنوز قبول ندارم که وی ممکن است آن قدر احمق باشد که در چنین موقعیتی علیه امنیتی توطئه چینی کند. شاید بعد از شش ماه، ولی نه اکنون به این کار اقدام نماید. وی برای این که چیزهای خاصی به دست آورد امینی را منصوب کرده است،

ص: 221

نه حداقل چیزی که مساعدت های مالی آمریکا باشد. تا زمانی که وی تمامی اینها، منجمله کمک های قابل توجه بیشتری از جانب شما به دست نیاورد و تا زمانی که آنچه را که می خواهد از امینی نگیرد، تصور نمی کنم علیه امینی اقدام نماید. در عین حالی که هنوز از تمام فعالیت های پشت پرده آگاهی نیافته ام، تقریبا مطمئن هستم که روابط امینی با شاه، اگرچه مسئله ای ظریف و حساس می باشد، نسبتا خوب است و امینی چنین احساس را منعکس می کند.» «تأیید می کنم که بسیاری تصور می کنند که امینی قدرت کامل نداشته و از اعتماد کامل شاه نیز برخوردار نمی باشد، زیرا «افراد شاه» هنوز کنترل وزارتخانه های امورخارجه، دفاع و کشور را در اختیار دارند. اما از یک سو هنوز هیچ تحرک بخصوصی در هیچ یک از این زمینه ها صورت نگرفته و از سوی دیگر امینی تعدادی از فرمانداران (استانداران) بعضی از استانها را عوض کرده است و هیچ تردیدی وجود ندارد که از بین انتصابات جدید، حداقل (دکتر شمس الدین) جزایری انتخاب شخص امینی برای خراسان بوده است.» «در مورد سرنگونگی قریب الوقوع امینی و به دست گرفتن قدرت توسط سرلشکر تیمور بختیار، مطالبی شنیده ام. پذیرش چنین سمتی از جانب من نشانه ای است که من اهمیت چندانی به این شایعات نمی دهم. تعجب می کنم که چه کسانی این شایعات را راه می اندازند.» «همان طور که می دانید انتظار چنین انتصابی را نداشتم. واقعا احساس می کنم که برای چنین کاری آمادگی ندارم، ولی در عین حال از چنین کاری نیز وحشت نکرده ام.» اظهارنظر: در حالی که وی در تعریف از امینی تا حد ستایش از وی مبالغه می کند، فکر می کنم که این یک گفتگوی دوستانه بود و انتظار چنین سخنانی نیز می رفت، زیرا من نزدیک به ده سال است که جهانگیر را می شناسم و ما برای مدتهای طولانی در مورد مسائل سیاسی گفتگو کرده ایم. خبر داشتم که وی در نظر داشت ایران را به مقصد اروپا ترک نماید و در 17 ژوئن به آمریکا برود. با این حال مطمئنم که انتصاب وی یک اقدام تعجب آور بوده است.

آموزگار، جهانگیر - 3 تاریخ: 19 فوریه 1963 - 30/11/41محرمانه از: وزارت امورخارجه، 136 - A به: سفارت آمریکا در تهران موضوع: وضعیت دیپلماتیک و حضور جهانگیر آموزگار از زمان ورود جهانگیر آموزگار به واشنگتن به عنوان رئیس هیئت جدیدالتأسیس اقتصادی ایران در اواسط دسامبر 1962 تاکنون، مذاکرات بی نتیجه ای در مورد تعیین عنوان و وضعیت دیپلماتیک وی صورت گرفته است. آخرین ارزیابی های وزارت خارجه در زمینه یافتن یک راه حل قابل قبول در یادداشتی که به عنوان ضمیمه این تلگراف از L\Aبرای U/PR ارسال شده، گنجانده شده است. مشکل در این است که دولت ایران دکتر آموزگار را به عنوان «سفیر آزاد» مأمور کرده است و این عنوانی است که می توان وی را از امتیازات و ویژگیهای خاص یک مسافر، نه وضعیت و مصونیت دیپلماتیک، برخوردار نمود. تنها راهی که می توان از طریق آن امتیازات اخیر را به وی داد این است که دکتر آموزگار به عنوان عضو سفارت ایران در آمریکا و با تیتر مورد قبولی مانند «وزیر تام الاختیار» یا «وزیر مشاور» به صورت

ص: 222

یک کارمند وابسته به سرپرستی آن هیئت دائمی مأمور گردد، اما دکتر آموزگار از پذیرفتن این روش امتناع کرده است، زیرا با موقعیت وی به عنوان وزیر کشور سابق سازگاری ندارد.

طولانی شدن این مذاکرات موجب افزایش بعضی از سردرگمی های خاص شده است. مثلاً دکتر آموزگار اخیرا یک تخلف رانندگی جزئی داشته است و سفارت ایران طبق معمول برگ جریمه را برای U/PRارسال کرده تا در مورد آن اقدام شود، اما به دلیل این که دکتر آموزگار موقعیت دیپلماتیک ندارد، مشکل می توان چنین مسئله ای را حل کرد.

علاوه بر این دکتر آموزگار اخیرا به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داده است که توسط یکی از ادارات دولت ایران، که از بردن نام آن خودداری کرد، از وی سؤال شده است که آیا اکراه وزارت خارجه آمریکا در مورد اعطای عنوان دیپلماتیک مناسب به وی نشانه این نیست که دولت آمریکا از انتصاب وی خشنود نمی باشد. وزارت امورخارجه آمریکا دکتر آموزگار را مطمئن ساخت که مسئله فقط یک مشکل فنی حقوقی است و چنین منظوری در کار نیست. دکتر آموزگار اظهار داشت که چنین تضمینی را می پذیرد، اما کاملاً آشکار است که صبر و تحمل وی به پایان رسیده و تنها به دلیل تلاش مصرانه وی در کنترل خود است که تندخویی ذاتی خود را فرونشانده است، آن تندخویی که برای آن دسته از مقامات آمریکایی که به هنگام تصدی وزارت بازرگانی و سپس دارایی توسط وی با او مراوداتی داشته اند، کاملاً شناخته شده می باشد.

بردباری دکتر آموزگار در یک مواجهه ظاهرا غیرعادی در روابطش با دولت هنگامی که تلاش می کرد موضع قابل توجهی برای خود دست و پا کند، دچار فرسودگی شد.

دکتر آموزگار در موارد متعددی با ادعای اینکه براساس دستورات تهران عمل می کند، تلاش کرده است تا مذاکراتی را در مورد امور اقتصادی با وزارتخانه شروع نماید. در مورد یک برنامه جدید PL- 480لازم شد به اطلاع وی برسد که درخواست چنین برنامه هایی بایستی در ابتدا توسط دولت ایران و از طریق سفارت آمریکا در تهران به جریان گذاشته شود. در یک مورد دیگر در رابطه با تمایل ایران به عدم تداوم نرخ مبادلات امتیازی که در مورد مبادلات مالی و رسمی آمریکا به کار می رفت، دکتر آموزگار وانمود کرد که دولت ایران مایل است وی مذاکرات مربوطه را در واشنگتن دنبال نماید، اما وزارتخانه اطلاع یافت که وزارت دارایی ایران صراحتا بیان داشته که مایل است مذاکره در این مورد را با هیئت نمایندگی ما در تهران انجام دهد. در واکنش نسبت به چنین مواردی از جانب دکتر آموزگار، وزارتخانه مرتبا گیج شده و نمی داند که آیا دکتر آموزگار تلاش می کند اختیاراتی را به خود نسبت دهد که دولت وی عملاً به او اعطا نکرده است و یا اینکه خود دولت ایران در مورد نوع اقداماتی که می خواهد هیئت اقتصادی جدید آن در اینجا انجام دهد، مردد می باشد.

خودخواهی های شخصی مسلما یکی از مشکلات دکتر آموزگار است، اما در زمینه وضعیت دیپلماتیک وی مشخصا تنها مشکل نمی باشد. وزارت خارجه اذعان دارد که در یک بوروکراسی سنتی و مبتنی بر سلسله مراتب نظیر ایران، برای یک وزیر سابق اگر غیرممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود که یک عنوان تابعه دیپلماتیک را بپذیرد. دکتر آموزگار ممکن است خبر مربوط به تردید تهران در رابطه با تمایل آمریکا نسبت به خود را جعل کرده باشد، اما با در نظر گرفتن شیوه برخورد ایرانیان با این گونه مسائل، این خبر ممکن است تا حدی هم موجه باشد.

ص: 223

وزارت خارجه مایل است از دردسرهای بیشتر ناشی از اقدامات خلاف معمول در رابطه با وضعیت دیپلماتیک یا مستقل دکتر آموزگار در اینجا پرهیز نماید. از هر نوع راهنمایی براساس برخورد احتیاط آمیز با مقامات عالی رتبه دولت ایران که بتوان توسط سفارت به مورد اجرا گذاشته شود، عمیقا تشکر می گردد.راسک آموزگار، جهانگیر - 4 جهانگیر آموزگار خیلی محرمانه دکتر آموزگار در سال 1919 متولد شد. عضو خانواده ای معروف است و پدرش حبیب، قبلاً سناتور بود. در رشته اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا دکترا گرفت و در همانجا به تدریس در رشته اقتصاد مشغول شد.

آموزگار یکی از اقتصاددانان برجسته ایرانی است، ولی به جای این که عملگرا باشد تئوریسین است. در مواردی با درگیر کردن خود در مسائل جزئی، مسائل و موضوعاتی عمده و مهم را از یاد می برد. قدری خودبین است و چنانچه با مخالفت یا دست کم گرفتن روبرو شود، عصبانی و آتشین مزاج می شود.

همسرش آمریکایی است و به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کند.

در حین اقامت در آمریکا نامزد شرکت در انتخابات مجلس شد، ولی از مراجعت به ایران امتناع ورزید، در کابینه نخست وزیر امینی به تاریخ 20 ژوئن 1961 وزیر بازرگانی شد و در تاریخ 26 مه 1962 و پس از کناره گیری بهنیا در اوایل سال 1962 به سمت وزیر دارایی منصوب گردید. پس از سقوط دولت امینی در ژوئیه 1962، آموزگار مدتی بیکار بود تا این که در دسامبر 1962 به عنوان رئیس هیئت جدیدالتأسیس اقتصادی ایران به واشنگتن اعزام شد. در آنجا به کار تماس مستقیم با تعدادی از سازمانهای آمریکایی (بانک صادرات و واردات، وزارت کشاورزی و AID) که درگیر طرح هایی در ایران بودند، سرگرم بود.

در گفتگو با دوستان آمریکایی و ایرانی اش، آموزگار با صراحت گفته است که شاه به مسائل اقتصادی واقف نمی باشد. وی همچنین از حامیان سرسخت نخست وزیر امینی است و به نظر می رسد که در مخالفت با امینی و گروه اقتصاددانان گمراهش، شاه آموزگار را نیز نادیده نگرفته است. بهترین دوست آموزگار در دولت کنونی علاوه بر برادرش جمشید، منوچهر گودرزی است. با بسیاری از اقتصاددانان حرفه ای دولت تماس نزدیک داشته و با مدیر بودجه یعنی مجیدی و معاون رئیس کل بانک مرکزی، فرمانفرمائیان، نیز رابطه ای تنگاتنگ دارد.

شاید بتوان گفت که آموزگار به حدی طرفدار آمریکاست که در شرایط سیاسی کنونی به نفع وی نمی باشد. همسر آمریکایی اش نیز هیچ گاه نتوانسته است خود را با شرایط ایران وفق دهد و خود آموزگار نیز متوجه شده که انطباق پذیری مجددش با شرایط ایران، ناراحتی هایی را برایش فراهم ساخته است.

می توان گفت که زیاده از حد به انتقاد از کشورش پرداخته و آمریکا را نیز به خاطر عدم تلاش در حمایت از اشخاص مناسب (امینی و آموزگار)، آن هم در زمان مناسب به باد انتقاد می گیرد.

خلاصه این که وی روش برخورد شاه با مسائل اقتصادی را مطلوب نمی پندارد و شاه نیز در انتقاد از سیاست های اقتصاد نخست وزیر امینی، آموزگار را هم از قلم نمی اندازد. با این حال، چنانچه امینی، جمشید آموزگار یا منوچهر گودرزی یا رضا انصاری نخست وزیر شوند، ممکن است جهانگیر آموزگار نیز

ص: 224

به یک منصب مهم اقتصادی دست پیدا کند. از طرف دیگر به خاطر آمریکایی بودن همسرش، شاید تصمیم بگیرد که در آمریکا اقامت گزیند. اصولاً او یکی از دوستان آمریکا است که همیشه آن را دیده انتقاد می نگرد.

تذکر: آموزگار اخیرا کار تألیف کتابی تحت عنوان «کمک فنی در تئوری و عمل، مورد ایران» را به پایان رسانده که توسط انتشارات فردریک ا. پراگر، شماره 111 خیابان چهارم، نیویورک به چاپ رسیده است. هیچ یک از اعضای هیئت نمایندگی USAID در سفارت این کتاب را هنوز نخوانده اند، ولی برای دریافت چند نسخه از آن تقاضانامه فرستاده اند. ال. ام. دون 13 نوامبر 1965 - 22/8/44 آموزگار، جهانگیر - 5 خیلی محرمانه 22 نوامبر 1965 - 2/9/44، الف - 363 جهانگیر آموزگار - حدودا 46 ساله و وزیرمختار و سرپرست هیئت اقتصادی واشنگتن است. وی دارای درجه دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیا می باشد و در آنجا به عنوان مدرس اقتصاد نیز کار کرده است. همسر آمریکایی دارد. به هنگام اقامت در آمریکا به عنوان یکی از کاندیداهای مبارزه انتخاباتی مجلس ایران تعیین شد، ولی از بازگشت به ایران خودداری نمود. در زمان حکومت امینی در 1961 وزیر اقتصاد وی بود و در 1962 وزیر دارایی شد. پس از سقوط امینی وی برای سرپرستی هیئت اقتصادی جدیدالتأسیس ایران به واشنگتن اعزام شد. آموزگار یک اقتصاددان مترقی ایرانی می باشد، اما در مقایسه با برادرش جمشید آموزگار، وزیردارایی فعلی، که سخت کوش و عملگرا می باشد، یک تئوریسین است.

جهانگیر آموزگار به صراحت در مورد عدم درک شاه از مسائل اقتصادی صحبت می کند و به هیئت های دارای اختیارات بیشتر معتقد است. وی در سمت رسمی خود بیشتر خرده گیر است و مواردی با معطوف کردن توجه خود به موضوعات کوچک، نسبت به موارد مهم سردرگم می شود. در حال حاضر آموزگار باتوجه به اکراه و عدم تمایل هم شاه و هم امینی، احتمالاً بسیار آمریکایی تر از آن است که در شرایط سیاسی فعلی ایران به اهداف خود برسد، اما ممکن است در یک شرایط سیاسی متفاوت صاحب قدرت و نفوذ باشد.

آموزگار، جهانگیر - 6 تاریخ: 21 فوریه 1973 - 2/12/51 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا در آتن، 5089 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: نامزد ایرانی برای صندوق بین المللی پول 1- مینایی، مدیر اداره امور امریکایی وزارت امورخارجه، گزارش می دهد که محمد یگانه، مدیر اجرایی علی البدل کنونی صندوق بین المللی پول، از طرف دولت ایران فراخوانده شده تا رئیس بانک مرکزی شود. دولت ایران پیشنهاد می کند که جهانگیر آموزگار که به عنوان وزیر مختار امور اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن مشغول خدمت است، جانشین او گردد. مینایی خاطرنشان می سازد که یگانه نماینده کشورهای غنا، الجزایر، یمن و یونان نیز می باشد. دولت ایران میل دارد همچنان عضو هیئت مدیره صندوق بین المللی پول باشد و در نظر دارد به جلب حمایت کشورهای فوق بپردازد، چون انتخابات

ص: 225

براساس توافق جمعی صورت خواهد گرفت. مینایی می افزاید که قبل از آن، صندوق بین المللی پول متوجه خواهد شد که از مشورت با ما در مورد طرز برخورد یونان با قضیه نامزد شدن آموزگار برای این سمت، سود برده است. صندوق بین المللی پول تردیدی ندارد که این موضوع از حمایت سایر کشورها برخوردار خواهد شد، ولی معتقد است که شاید دوستی دیرین شاه با کنستانتین، از طرف رژیم یونان به صورت یک نکته منفی علیه نامزد ایران به کار گرفته شود. مینایی می خواهد بداند که آیا می توانیم در مورد طرز برخورد یونانی ها اقدام مؤثری انجام دهیم تا به دولت ایران نیز کمک شده باشد که در تضمین پیروزی آموزگار در انتخابات، از تاکتیک های لازم استفاده کند.

2- اقدام مورد تقاضا: چنانچه وزارت خارجه و سفارت آمریکا در آتن در مورد طرز برخورد یونان با قضیه نامزدی آموزگار برای احراز این سمت اطلاعاتی ارائه نمایند، موجب امتنان خواهد شد. هک آموزگار، جهانگیر - 7 جهانگیر آموزگار وزیر مختار در امور اقتصادی، سفارت ایران در واشنگتن خیلی محرمانه جهانگیر آموزگار، یکی اقتصادانان برجسته ایران، از دسامبر 1962 در سفارت ایران در واشنگتن عهده دار اداره امور اقتصادی بوده است. او دوست دارد که خود را سفیر سیار بداند. آموزگار گاهی سیاست های آمریکا را مورد انتقاد قرار می دهد، اما اصولاً با این کشور برخوردی دوستانه دارد.

جهانگیر آموزگار در تاریخ 13 ژانویه 1919 در تهران متولد شد. پس از اخذ درجه لیسانس حقوق و ادبیات از دانشگاه تهران، به آمریکا رفت و در دانشکده اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس دکترا دریافت نمود. چند سالی را نیز در دانشگاه کالیفرنیا و کالج اکسیدنتال لوس آنجلس به تدریس پرداخت.

آموزگار در سال 1961 به عنوان عضو تحقیقاتی مؤسسه بروکینگز به ایران بازگشت. مدتی بعد در همان سال وزیر بازرگانی شد و از ماه مه تا ژوئیه 1962 وزیر دارایی بود. ظرف سال های 1961 و 1962 ریاست شورای عالی شرکت ملی نفت ایران و هیئت مدیره شرکت تجارت خارجی را برعهده داشت.

همچنین در شورای عالی اقتصادی، شورای پول و اعتبار و هیئت مدیره بانک ملی عضویت داشت. وی در ژوئیه 1973 به عنوان مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول برگزیده شد.

گاهی از اوقات با تمرکز بیش از حد بر روی مسائل جزئی، مسائل مهم را از یاد می برد. او خودپسند است و در صورت مواجه شدن با مخالفت یا دست کم گرفتن، عصبانی و آتشین مزاج می شود. آموزگار زبان انگلیسی را به روانی صحبت می کند. در رشته تحصیلی اش کتب و مقالات متعددی را به رشته تألیف در آورده است. آخرین کتاب وی «ایران: توسعه اقتصادی در شرایط دوگانه (1971)» نام دارد. شماره ژوئیه 1973 نشریه Foreign Affairsدر برگیرنده مقاله ای از اوست که «داستان نفت: واقعیت ها، تخیلات و بازی منصفانه» نام دارد. آموزگار با یک زن آمریکایی ازدواج کرده که الینورروث هورن نام دارد. او سه برادر معروف و مهم دارد که عبارتند از:

جمشید آموزگار، وزیر دارایی؛ کورس آموزگار، وزیر مسکن ؛ هوشنگ آموزگار، رئیس اسبق اداره اطلاعاتی دبیرخانه اوپک تا نوامبر 1973. 3 آوریل 1974 - 14/1/53

ص: 226

آموزگار، جهانگیر - 8 جهانگیر آموزگار وزیر مختار در امور اقتصادی، سفارت ایران، واشنگتن خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای آموزگار جهانگیر آموزگار، 56 ساله، از دسامبر 1962 وزیرمختار امور اقتصادی و رئیس هیئت اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن بوده است. اگرچه در تئوری از زیردستان سفیر زاهدی است، ولی در انجام وظایف و عملیات استقلال دارد. آموزگار گاهی به انتقاد از آمریکا می پردازد، ولی اصولاً از دوستان آن کشور به شمار می رود.

نقطه نظرات نویسنده چند کتاب و مقاله در مورد مسائل اقتصادی است. آخرین کتاب وی «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» (1971) نام دارد. در مقاله ای با عنوان «داستان نفت: واقعیت ها، تخیلات و بازی منصفانه» (Foreign Affairs، ژوئیه 1973) وی گفته است که عرضه کنندگان نفت عامل به وجود آمدن کمبود نیستند و این امر را ناشی از افزایش شدید تقاضا در اروپای غربی، ژاپن و امریکا می داند. در همان مقاله قید کرده است که اعضای اوپک می دانند که ذخایر نفت بیش از چند دهه دیگر دوام نخواهند داشت، بنابراین یا باید اقتصادهای خود را توسعه داده و متنوع سازند و یا این که در تلاش برای بالا بردن سطح زندگی شکست بخورند.

اطلاعات شخصی دارای درجه فوق لیسانس اقتصاد از دانشگاه واشنگتن سیاتل، دکترا از دانشگاه کالیفرنیا لوس آنجلس. گاهی اوقات بی صبر و حوصله و با تمرکز بیش از حد بر مسائل جزئی و مسائل عمده و مهم را از یاد می برد. خودپسند است و یا در برابر مخالفت ها یا دست کم گرفتن نیز گاهی عصبانی و آتشین مزاج می شود. به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کند. سه برادر دارد که عبارتند از: جمشید، وزیر کشور و امور خدمات شهری و نماینده ایران در اوپک، کورس که اخیرا وزیر مسکن شد (تا سال 1974)؛ و هوشنگ، رئیس اداره اطلاعاتی دبیرخانه اوپک (تا سال 1973). با یک زن آمریکایی زیبا و باهوش ازدواج کرده است.

سوابق شغلی قبل از سال 1961: مدرس، در کالج اکسیدنتال لوس آنجلس در دانشگاه کالیفرنیا 1961: پروفسور تحقیقات، مؤسسه بروکینگز، ایران 1962 تاکنون: وزیرمختار در امور اقتصادی و رئیس هیئت اقتصاد ایران در واشنگتن 1973 تاکنون: مدیر اجرایی، صندوق بین المللی پول.

13 ژوئیه 1975 - 22/4/54

ص: 227

آموزگار، جهانگیر - 9 تاریخ: 21 نوامبر 1977 - 30/8/56 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - 10290 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن با اولویت از وزیر مختار برای سفیر سولیوان مراجع: الف) تهران 9221، ب) تهران 9336، ج) تهران 9826 موضوع: برنامه ریزی اقتصادی ایران 1- طی یک گفتگوی مفصل و جامع با اینجانب و کارمند اقتصادی در مورد وضعیت و دورنمای اقتصادی جاری و دراز مدت ایران، جهانگیر آموزگار، سفیر ایران در آمریکا، از طرز فکر موجود در محافل دولتی ایران حول و حوش برنامه ریزی اقتصادی پرده برداشت. او اخیرا بررسی ویژه به عمل آمده در سازمان برنامه و بودجه را مطالعه نموده و آن را تلاشی در راستای «شناخت بیماری و به منظور دور ساختن ایران از وضعیتی قلمداد نمود که در آن یک جراح قلب ممکن است مجبور شود به علاج بیماری سرطان بشتابد.» وی گفت مقدمات کار فراهم آمده تا گروهی از اعضای بانک جهانی به بررسی اوضاع دراز مدت اقتصادی ایران بپردازند و معتقد است که از همکاری کامل و همه جانبه دولت ایران نیز برخوردار خواهد گردید.

2- در تکمیل و تأیید مفاد آمده در مراجع (الف) و (ب)، آموزگار اظهار داشت که هنوز مشخص نیست که اسناد برنامه ریزیهای آتی از چه مشکل و محتوایی برخوردار خواهند شد، ولی می داند که قرار نیست مجوزهای چند ساله (یعنی پنج ساله) صادر گردد. آنچه ممکن است در کنار بودجه آتی ظاهر شود، احتمالاً مقدمه ای خواهد بود که به تصویب مجلس نیازی نخواهد داشت، ولی اهداف عمرانی را حتما مشخص خواهد نمود.

3- سفیر آموزگار همچنین گفت که همان نحوه برخورد با رهیافت هندوستان یعنی رهیافت «خودکفایی» در رابطه با برنامه ریزی اقتصادی در اینجا هم مطلوب واقع شده، یعنی، هدفی به نام نیازهای اساسی انسانی مشخص و برای تحقق هدف مورد نظر، منابع و روش لازم جمع بندی و تعیین خواهد گردید.

اظهارنظر: ظاهرا این هم یکی دیگر از روش های عنوان کردن «کاهش سطح توقعات» و ایجاد تناسب بین توسعه اقتصادی و توان مادی می باشد.

4- شرح تفصیلی گفتگو متعاقبا ارسال خواهد گردید. میکلاس آموزگار، جهانگیر - 10 مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول، نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه عنوان خطاب: آقای سفیر جهانگیر آموزگار به عنوان نماینده اصلی ایران با رتبه سفیری به طور عمده هم در صندوق بین المللی پول و هم بانک بین المللی عمران و توسعه فعالیت دارد. از سال 1969 در سمت نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه و از ماه اوت 1973 به عنوان مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول فعالیت داشته است. وی برادر نخست وزیر اسبق ایران (از اوت 1977 تا اوت 1978)، جمشید آموزگار است و قبلاً نیز از سال 1962 تا 1976 در سفارت ایران در واشنگتن به عنوان وزیر مختار در امور اقتصادی فعالیت نموده

ص: 228

است.

آموزگار در رشته اقتصاد از دانشگاه واشنگتن سیاتل فوق لیسانس و از دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس درجه تخصصی دکترا گرفت. طی سالهای 57 - 1956 مشاور سازمان برنامه ایران بود و طی سال های 1960 - 1958 نیز در کالج اکسیدنتال لوس آنجلس و نیز دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس تدریس می نمود. در ایران نیز به عنوان یکی از اساتید انستیتوی بروکینگز فعالیت داشت تا این که در سال 1961 به سمت وزیر بازرگانی و گمرکات ایران منصوب گردید. قبل از مشغول به کار شدن در سمت فوق الذکر در واشنگتن به سال 1962، مدت کوتاهی نیز به عنوان وزیر دارایی فعالیت کرد.

آموزگار مؤلف آثاری است تحت عناوین، «کمک فنی در تئوری و عمل (1966)، تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971)، و ایران: بررسی اقتصادی (1977) ؛ وی همچنین به طور مشترک کتاب دیگری را تحت عنوان «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» (1971) تألیف نموده است.

آموزگار 59 ساله است و به زبانهای فرانسه و انگلیس به روانی تکلم می کند. او با یک آمریکایی ازدواج کرده است. 16 اکتبر 1978 - 24/7/57 آموزگار، جهانگیر - 11 خیلی محرمانه جهانگیر آموزگارمدیر اجرایی صندوق بین المللی پول و نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه عنوان خطاب: آقای سفیر جهانگیر آموزگار، برادر نخست وزیر اسبق ایران (از اوت 1977 تا اوت 1978) از سال 1962 تا سال 1976 وزیر مختار امور اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن بود. قبل از انتصاب به این سمت در سال 1962، وی مدت کوتاهی در سمت وزیر دارایی فعال بود. آموزگار گهگاه از آمریکا انتقاد می کند، ولی اصولاً با این کشور برخوردی دوستانه دارد. اگرچه از سال 1973 در صندوق بین المللی پول فعالیت داشته است، ولی هنوز هم با تهران روابط کاری بسیار نزدیک و صمیمانه ای دارد. او که یک اقتصاددان مجرب است، گاهی با تمرکز بیش از حد نیاز بر مسائل جزئی، موضوعات عمده را نادیده می گیرد. وی فردی خودپسند است و چنانچه با مخالفت یا بی اعتنایی مواجه شود، عصبانی و آتشین مزاج می گردد.

آموزگار معتقد است که تنها راه حل مسئله بی ثباتی پول جهان، عزم راسخ و هماهنگ قدرت های عمده اقتصادی در راستای نیل به سیاست های منسجم و بسیط مالی و پولی است که زمینه ساز رشد غیر تورم زا می گردد. او اعتراف می کند که این گونه هماهنگی موجب از دست رفتن بخشی از حاکمیت ملی خواهد شد، ولی پیش بینی می کند که در صورت فقدان این تلاش مشترک، بی ثباتی پیوسته مانند پول ملی در دوره های فلاکت و سختی به جریان می افتد. آموزگار، از دانشگاه واشنگتن سیاتل و نیز دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس در رشته اقتصاد به ترتیب لیسانس و دکترا گرفت. از سال 1969 تاکنون نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه بوده است. کتب ذیل را تحت عناوین، کمک فنی در تئوری و عمل (1966)، تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971)، و ایران: دورنمای اقتصادی (1977) به رشته تألیف در آورده است. او کتاب ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه را نیز به صورت مشترک تدوین نموده است (1971). او به زبان فرانسه و انگلیسی تکلم می کند. آموزگار 59 ساله است. 19 اکتبر 1978 - 27/7/57

کورس آموزگار

ص: 229

خیلی محرمانه کورس آموزگار، وزیر مسکن کورس آموزگار وزیر مسکن و عمران منصوب در سال 1970، فردی است 45 ساله و برادر جوانتر جمشید آموزگار وزیر دارایی، می باشد. کورس دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و از دانشکده پلی تکنیک تهران در سال 1954 فارغ التحصیل شد. پس از آن وارد دانشگاه واشنگتن شد و در آنجا در رشته مهندسی راه و ساختمان درجه دکتر گرفت؛ برادر دیگر او یعنی جهانگیر سرپرست هیئت اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن می باشد.

در سال 1961، او به سمت رئیس دفتر فنی سازمان برنامه و در سال 1964 به سمت معاونت امور اجرایی وزارت مسکن و عمران منصوب گردید. در همان سال وی به عنوان یکی از همراهان آیزنهاور به آمریکا سفر کرد. به محض مراجعت به ایران در سال 1965، معاون ارشد وزارت مسکن و عمران شد، و در سال 1967 به عنوان یکی از اعضای هیئت ایرانی به کنفرانس آب برای صلح راه یافت. در سال 1969 او به سمت معاونت وزارت کار و مدیر سرپرست سازمان بیمه های اجتماعی درآمد و تا زمانی که به سمت وزیر مسکن و عمران منصوب نشده بود، در آنجا به وظیفه پرداخت.

آموزگار اطلاعات مهندسی و تجارب اداری بسیاری را به وزارت مسکن و عمران وارد کرده است، لیکن اخیرا به دلیل عدم کفایت اداری این وزارتخانه از طرف شاه مورد انتقاد قرار گرفته است. در برخورد با سفارت، وی همیشه مفید واقع شده و از مدتی که در آمریکا گذرانده است اظهار رضایت می کند. در همان حال وی فردی متکبر، با حالت تهاجمی، بسیار حساس و «وسواسی» است، بیش از حد نگران حیثیت خود می باشد و از پیشرفت و تحرک زیاد در حرفه سیاسی خود دچار اضطراب می گردد. تمایل وی به تقویت حرفه سیاسی اش گاهی نسبت به احساسات مثبت وی در رابطه با آمریکا ارجحیت یافته است. آموزگار متأهل و به زبان انگلیسی مسلط است.

می1972 - اردیبهشت 1351

رحمت اللّه اتابکی

ص: 230

خیلی محرمانه رحمت اللّه اتابکی نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد واقع در ژنو رحمت اللّه اتابکی که به عنوان نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل واقع در ژنو منصوب گردیده، حدود 37 ساله است که در وزارت امورخارجه به کار مشغول می باشد. در حرفه ای بی فروغ و خصوصا فاقد کارآیی، او مدارج ترقی را پشت سرگذارده و علت این امر امتیازهای خاص بوده است نه شایستگی و صلاحیت فردی. به نظر می رسد که اصولاً شیفته و مفتون امریکا می باشد.

اتابکی، نوه علی اصغرخان اتابک، وزیر معروف دوره قاجار و نخست وزیر ناصرالدین شاه، در سال 1903 در تهران دیده به جهان گشود. او از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید.

ابتدا در سال 1930 وارد وزارت دادگستری شد، ولی یک سال بعد به وزارت خارجه پیوست و در کتابخانه و دفتر ثبت و نیز اداره حقوقی به کار پرداخت. در سال 1934 به عنوان وابسته به برن اعزام گردید و در سال 1939 به عنوان نماینده علی البدل در کنفرانس کار اتحادیه ملل شرکت نمود. از سال 1940 تا 1943 ابتدا در اداره کنسولی وزارت خارجه و سپس بخش اداری به کار پرداخت. از سال 1943 تا 1948 کنسول ایران در بیروت شد. برای پنج سال بعد، وی در سمت های مختلفی در وزارت خارجه (معاون رئیس اداره امنیتی، معاون رئیس بخش اداری، ریاست اداره پنجم سیاسی و مدیرکل امور اداری) کار کرد.

وی در سال 1953 و برای مدتی کوتاه در مقام نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو و نیز سرکنسول ایران فعالیت داشت. در سال 1954، اتابکی رایزن ایران در لبنان و در سال 1956 سفیر ایران در آن کشور شد. در محافل دیپلماتیک و اجتماعی بیروت شایعات بسیاری در مورد او بر سر زبانها بود. بین کنسول سفارت فاضل هندا (FADEL HANDA) و سفیر اختلافی در گرفت (و بنا به اعتقاد ناظران هندا بسیار تواناتر بود). علاوه بر این، اتابکی از رئیس جمهور وقت لبنان کامیل شمعون تا بدان حد حمایت می کرد که پس از تغییر دولت آن کشور، خود را کاملاً بی دفاع می دید. سفیر آمریکا نسبت به توانائیهای اتابکی اعتقاد چندانی نداشت و حتی گمان می کرد که وی یکی از جیره خواران انگلیس است.

پس از مراجعت به تهران، اتابکی در ژانویه 1959 به عضویت شورای عالی سیاسی درآمد، در کابینه ماه ژوئن منوچهر اقبال وزیر کشور شد و (در حال حاضر) یعنی ماه دسامبر نیز به عنوان آجودان غیرنظامی شاه فعال می باشد. تنها صلاحیت های وی در احراز مقام وزارت کشور عبارت بودند از روابط خوب و تا حدی مرموز وی در دربار شاه. او وزیری کاملاً انعطاف پذیر بدون هیچ گونه صلاحیت یا استعدادی خاص بود. او (و شخص اقبال) به دلیل سوء مدیریت در انتخابات 1960 مقصر قلمداد شد و دیری نگذشت که به وزارت خارجه بازگشت. از سال 1962 تا سال 1967 هم به عنوان سفیر ایران در اطریش و هم به عنوان نماینده دائمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی فعالیت داشت. بنا به گزارشهای موجود، در وین نیز بین اتابکی و اعضای سفارت ایران مشکلاتی بروز کرده بود.سفیر اتابکی مردی است نسبتا بلند قامت، با گونه ای برجسته، پوستی زیتونی رنگ و موهای پر پشت. او با یکی از برادرزاده های نخست وزیر فقید، فضل اللّه زاهدی، ازدواج کرده و لذا با وزیر امورخارجه یعنی اردشیر زاهدی فرزند فضل اللّه نسبت دارد.

اتابکی به امریکا، اروپا و خاورمیانه سفر کرده است. او در سال 1966 دچار حمله قلبی شد. علاوه بر زبان مادری یعنی فارسی به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز تکلم می کند.ژوئن 1968 - خرداد 1347

احمد احمدی

ص: 231

زمان و مکان: 4 ژانویه 1968 - 14/10/46، محل اقامت سفیر. بدون طبقه بندی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر احمد احمدی، معاون، وزارت منابع طبیعی ویلیام هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: انتصاب احمدی بعدازظهر روز 4 ژانویه، احمدی به عنوان معاونت وزیر در امور پارلمانی و معاونت حیات وحش و آبزیان وزارت جدیدالتأسیس منابع طبیعی به حضور شاه معرفی شد. وی گفت وزارت فقط چهار معاون خواهد داشت و در حال حاضر سه تن از آنها تعیین شده اند. (همسر احمدی از روی شوخی گفت که «شوهر معاون حیوانات وحشی است».) وقتی از احمدی پرسیدم آماده دیدارهای تبریک گویی شده است، گفت: «نه، لطفا هنوز نیایید، صبر کنید تا دفتر و صندلی داشته باشم.» وی گفت اولین مشغله وزارت جدید، یافتن محلی برای کار است. او گفت از چند هفته پیش خبردار بود که برای این شغل مطرح شده است، ولی تا روز معرفی اش (4 ژانویه) تأیید از بالا نیامده بود.

احمدی از فارغ التحصیلان کرنل است. به نظر می رسد مردی بی تکبر و چهل ساله باشد. دو دختر دارد، که یکی کلاس ششم و دیگری کلاس چهارم است. استیو استفانید او را به خوبی می شناسد، و با ارسال نسخه ای از همین یادداشت، از استیو خواسته شده است اطلاعات مفید خود درباره احمدی، منجمله ارزیابی از توان های این شخص، بخصوص درباره شغل جدیدش را به ما بدهد.

احتمالاً قابل ذکر است که مری احمدی (همسر احمدی) آمریکایی است و فرزندان آنها در حال حاضر به مدرسه بین المللی تهران، یعنی ایران زمین می روند و قبل از این هم به مدرسه کامیونیتی (مدرسه آمریکائیها - م) می رفتند، که هر دوی این مدارس شیوه تدریس آمریکایی دارند. دکتر احمدی لااقل در سه سال اخیر معاونت مدیریت مؤسسه KWPAمستقر در تهران را به عهده داشته است. او معاون رضا انصاری بود و وحیدی وی را نگهداشت. آر. اچ. هارلان احمدی، احمد - 2 تاریخ: 8 ژوئیه 1968 - 17/4/47 خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: احمد احمدی ملیت: ایرانی سمت فعلی: معاون پارلمانی و معاون در امور ماهیگیری و زندگی وحوش در وزارت منابع طبیعی.

تولد: احمدی حدود 40 سال دارد.

تحصیلات: احمدی دکترای خود را در رشته (Agronomy) از دانشگاه کرنل دریافت کرده است.

سوابق: احمدی معاون عبدالرضا انصاری در سازمان آب و برق خوزستان بود.

هنگامی که دکتر وحیدی در سال 1965 به عنوان مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان جانشین انصاری شد، احمدی به عنوان معاون مدیرعامل مستقر در تهران به کار خود ادامه دارد.

ص: 232

در ژانویه 1968 احمدی به سمت معاون وزیر در وزارتخانه جدید منابع طبیعی منصوب شد. وزیر یعنی مهندس ناصر گلسرخی، برای مدتهای طولانی دوست شخصی احمدی بوده است.

خانواده: احمدی که در رابطه با گرفتن مدرک دکترای خود به مدت 8 سال در ایالات متحده زندگی کرده است با یک تبعه آمریکا به نام ماری ازدواج نمود. وی نیز یکی از فارغ التحصیلان کرنل می باشد. این دو دارای دو دختر می باشند. یکی کلاس ششم و دیگری کلاس چهارم است. این دو که قبلاً به مدرسه آمریکائیها (در تهران - م) می رفتند، هم اکنون در مدرسه بین المللی تهران تحصیل می کنند. هر دو مدرسه با اصول تربیتی و آموزشی آمریکایی اداره می شوند.

اظهارنظر: احمدی بلافاصله شخص را تحت تأثیر گرایشات و برخوردهای دوستانه و غیررسمی خود قرار می دهد. وی شدیدا نسبت به سبک غیر رسمی زندگی آمریکایی علاقمند شده است. وی به دلیل صمیمیت خود و فقدان تجمل و خودخواهی، شخص فوق العاده ای می باشد. وی مانند آمریکائیان با خوشحالی، شوخی در مورد خود را می پذیرد، کیفیتی که در مورد ایرانیان نادر است. زبان انگلیسی وی فوق العاده عالی است و با اصطلاحات عامیانه و آمریکایی کاملاً آشناست.

وی شخص فوق العاده شایسته ای است و قبل از انتصاب به سمت معاون مدیرعامل یکی از بهترین تکنسین های سازمان آب و برق خوزستان محسوب می شد. وی علی رغم ظاهر آسان گیر خود، سخت کوش است که به جای درخواست انجام کار از شخص دیگری، خودش قسمت اعظم کار را انجام می دهد.

وی همچنین فردی go - getter بوده و در مورد زیردستانی که فقط وقت گذرانی می کنند، بی تحمل می باشد و خواستار کار با کیفیت است.

وی مأمور کنترل (برنامه - م) در طی دیدار اخیر گروه کشاورزی - تجاری (اوایل 1968) بود که در این رابطه همکاری نزدیکی با آقای ویلیام وارن داشته است. وی نه تنها خودش توجیهات بسیار خوبی برای گروه تدارک دید، بلکه یک برنامه منظم و فشرده ای آماده نمود که تمام موارد آن مطابق برنامه به اجرا درآمد و همه چیز دارای کیفیت خوبی بود.

وی در اکتبر 1967 توضیح دهنده اصلی در رابطه با دیدار جورج بال، جان مک کلوی و آلفرد هایز از خوزستان بود. اقدامات وی مؤثر بود و نشان داد که وی فردی دقیق است و درک کاملی نسبت به نوع ارائه ای که می توانست برای مقامات عالیرتبه مالی آمریکا بسیار مفید باشد، دارد.

احمدی یکی از دوستان نزدیک و شخصی دکتر حسن شهمیرزادی، معاون امور شهرداری ها در وزارت کشور، می باشد. این دو نفر به عنوان همکاران انصاری در سازمان آب و برق خوزستان به طور بسیار نزدیکی، با یکدیگر کار کردند.

تخصص و تحصیلات احمدی در سمت خود به عنوان معاون وزیر هیچ رابطه ای با موضوع وظایف جدید وی ندارد. وی تنها به دلیل توانائیهای مدیریتی خود به این سمت منصوب گردیده است. همان طور که وی بارها خاطرنشان کرده در زمان انتصابش هرگز مشغول ماهیگیری و شکار نبوده است.

وی با شوق بسیار کار جدید خود را شروع کرد. وی به ابتکار شخص خود روابط نزدیکی با سفارت آمریکا برقرار نمود و اداره جدید خود را براساس تجربیاتی که در ایالات متحده داشته است، شکل می دهد.

ص: 233

احمدی بدون تردید جوانی رو به رشد است. استعدادهای وی موجب ترقی وی در میان مقامات ایرانی خواهد شد. تنها موانعی که ما در حال حاضر از آن مطلع هستیم احتمالاً عبارتند از ظاهر بسیار آمریکا مآبانه و همسر آمریکایی وی و دو دخترش که به سیستم آمریکایی تحصیل می کنند.

احمدی، احمد - 3 اوت 1977 - مرداد 1356 خیلی محرمانه احمد احمدی - وزیر کشاورزی و عمران روستایی احمدی یک وزیر 48 ساله است که لیسانس خود را در رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه ایالتی یوتا و فوق لیسانس و دکترای خود را در کشاورزی از دانشگاه کرنل دریافت کرده است. وی قبل از بازگشت به ایران، جمعا به مدت بیش از 8 سال در ایالات متحده زندگی کرده است. وی سوابق دولتی خود را به عنوان یک متخصص عالیرتبه کشاورزی در وزارت کشاورزی شروع نمود. وی سپس معاون فنی و پس از آن معاون مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان گردید. قبل از ارتقاء به سمت مدیریت، وی یکی از بهترین تکنسین های سازمان آب و برق خوزستان محسوب می شد.

وی در ژانویه 1968 معاون پارلمانی و معاون ماهیگیری و زندگی وحوش در وزارت جدیدالتأسیس منابع طبیعی گردید. تخصص و تحصیلات وی در این سمت، هیچ رابطه ای با موضوع وظایف جدیدش نداشت و صرفا به دلیل توانائیهای مدیریتی اش انتخاب شده بود. علاوه براین، وزیر یعنی مهندس ناصر گلسرخی، مدتهای مدید یکی از دوستان شخصی احمدی بوده است.

وی در اکتبر 1971 معاون پارلمانی وزارت کشاورزی شد. با ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و منابع طبیعی، وی سمت معاون وزیر را ترک کرده و مدیرعامل کشت و صنعت بین المللی شد.

احمدی در مصاحبه ای به تاریخ 8 اوت، یعنی یک روز پس از اعلام انتصاب وی به عنوان وزیر کشاورزی و عمران روستایی، گفت توجه اصلی وی به افزایش کلی محصولات کشاورزی و تولید در هر هکتار معطوف خواهد شد. وی اضافه نمود که افزایش مراکز درمانی حیوانات، اصلاح نژاد و تشویق بخش خصوصی به بالا بردن تولید گوشت و ماکیان نیز از اولویت های برنامه وی است.

دکتر احمدی در طول ده سال گذشته یکی از رابطین کارمندان مختلف سفارت بوده است. از وی به عنوان فردی خوش برخورد، غیررسمی در مراودات، صمیمی، شایسته و سخت کوش یاد می شود. وی به جای حواله دادن کارها، خودش دست به کار می شود و در مورد زیردستانی که از خود ابتکار نشان نداده و یا در کارهای خود شایستگی ندارند، کم تحمل می باشد. ماری همسر وی آمریکایی و فارغ التحصیل کرنل است. آنها دو دختر دارند که هر دو در مدرسه آمریکائیها در تهران تحصیل می کنند. احمدی انگلیسی آمریکایی را به روانی تکلم می کند.قسمت سیاسی: جی. دبلیو. مارتین

صادق احمدی

ص: 234

صادق احمدی، وزیر دادگستری محرمانه صادق احمدی 50 سال قبل در کرمانشاه بدنیا آمد و در تهران تحصیل کرد، و از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغ التحصیل گردید. قبل از احراز مقام وزارت دادگستری، وی دادیار عمومی در استانهای متعدد منجمله تهران بود. وی به عنوان نماینده مجلس از کرمانشاه انتخاب شد و در پایان این دوره به سمت معاونت وزیر در وزارت دادگستری در امور برنامه ریزی و تحقیقات منصوب گردید. او سپس معاون وزیر در امور پارلمانی شد و در سپتامبر 1971 به عنوان وزیر دادگستری معرفی گردید.

وی تاکنون هیچ کار مشخصی در وزارتخانه (یا در سیستم قضایی) انجام نداده است و به عنوان یک عضو قوی یا مهم کابینه نگریسته نمی شود.

احمدی به زبان فرانسه صحبت می کند.می1972 - اردیبهشت 1351

علیقلی اردلان

ص: 235

خیلی محرمانه علیقلی اردلان، وزیر صنایع و معادن: مردی است 56 ساله، دارای دکترای حقوق از دانشگاه برلین، به زبانهای آلمانی، فرانسه، انگلیسی، کردی و نیز فارسی صحبت می کند.

او متأهل و دارای دو فرزند است که یکی از آنها در یک مدرسه پسرانه در کنتاکی مشغول تحصیل می باشد.

وی بخش اعظم حیات حرفه ای اش را با وزارت خارجه گذرانده که با سمت وابسته در برلین در سال 1924 آغاز شد و با عنوان عضو شورای عالی سیاسی این وزارتخانه، که مرکب از دیپلماتهای ارشدی است که در موقع نیاز به مشورتهای جمعی از آنها کمک خواسته می شود، پایان گرفت. از سال 1950 تا سال 1954 وی در نماینده دائم ایران در سازمان ملل بود و در همانجا به سمت آمریکا گرایش بسیار پیدا کرد.

اخیرا نیز نخست وزیر او را به سمت وزیر مشاور منصوب کرده و هم اکنون نیز وزیر صنایع و معادن است. در گذشته وی با سفارت آمریکا همکاری بسیار داشته و به عنوان یک ایرانی درستکار و وطن پرست معروف است. در رابطه با کنفرانس بغداد وی می تواند یک منبع مفید باشد.

دکتر علیقلی اردلان: از ژوئیه سال 1950، اردلان نماینده دائمی ایران در سازمان ملل بود و در دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه تهران و نیز دانشگاه برلین تحصیل کرده است.

از سال 1924 وی خدمت وزارت خارجه ایران بوده و در سفارتخانه های ایران در واشنگتن، برلین، لندن، پاریس و آنکارا نیز کار کرده است. زمانی وی معاون وزیرخارجه بود و زمانی نیز بخصوص در فاصله بین دسامبر 1948 تا ژوئیه 1950، سمت جانشین وزیر خارجه را برعهده داشت.

از زمان ورود به سازمان ملل، دکتر اردلان به نمایندگی از جانب کشورش در چند کنفرانس بین المللی شرکت جسته است و یکی از امضاءکنندگان پیمان صلح ژاپن در سال 1951 به شمار می آید.

او فردی است مطلع، خودش برخورد، همیار و با لیاقت، و برخلاف بسیاری از مقامات ایرانی، همیشه در اقدامات خود قاطعیت داشته و پس از اتخاذ تصمیم مردد نمی شود. او با آمریکائیها در کشورش و چه در سازمان ملل روابط دوستانه و صمیمانه ای داشته است. 17 اکتبر 1952 - 25/7/31 اردلان، علیقلی -2 تاریخ: 8 مارس 1960 - 17/12/38خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 566 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: کارمندان جدید سفارت ایران در واشنگتن خلاصه - در اواسط ژانویه 1960، اردشیر زاهدی داماد شاه به عنوان سفیر جدید ایران در آمریکا منصوب گردید. برای این انتصاب سه دلیل وجود داشت. اول اینکه شاه در مورد مقالات انتقادی مطبوعات آمریکا در مورد ایران نگران است. دوم، شاه فکر می کند گروهی از افراد ضد شاه در حال نفوذ یافتن بر شخصیت های معروف آمریکایی و مطبوعات آن می باشند. سوم، شاه قصد دارد که تلاش های جدی تری برای خنثی نمودن شکایات و ادعاهای دانشجویان ایرانی خارج از کشور اعمال نماید.

ص: 236

زاهدی گروه بزرگی از جوانان که اکثرا هم بی تجربه هستند را انتخاب نموده تا در واشنگتن به وی بپیوندند.

در واقع اگر این گروه کلیه وظایفی را که عهده دار آن شده است بتواند انجام دهد، معجزه خواهد بود.

مطبوعات آزاد آمریکا بدون توجه به اینکه سفیر ایران چه کسی باشد، ناگزیر در مورد اشتباهات و تخطی های ایران مطلب خواهند نوشت. ممکن است زاهدی در برخورد و مقابله با تأثیر و کارآیی نیروهای ضد شاه در آمریکا به موفقیت دست پیدا کند، ولی در نیل به اهدافش در مورد دانشجویان دچار مشکل خواهد شد. انتصاب زاهدی مثال دیگری از حکومت فردی و دخالت شاه در جزئیات امور دولتی می باشد. انتخاب این گروه نیز مثال خوبی از اتکای ایرانیان به خویشاوندان، دوستان و دوستان دوستان است. به هر صورت اگر شاه توقع چندانی نداشته باشد، اعضای این گروه به لحاظ جوانی آنها و تمایلشان به کار ممکن است به انجام کاری موفق شوند.

سابقه و علل تغییر روزنامه های تهران در اواسط ژانویه 1960 اعلام نمودند که علیقلی اردلان، سفیر ایران در واشنگتن و عبدالحسین حمزوی، مدیرکل سرویس اطلاعاتی ایران در نیویورک، برای مأموریت های افشا نشده بعدی به تهران فراخوانده شده اند. سفیر جدید اردشیر زاهدی داماد شاه خواهد بود.

این تغییر ناگهانی و نیز دیگر تغییرات در پرسنل سفارت ایران در واشنگتن، نشاندهنده اوجگیری عدم اعتماد فزاینده محافل سطح بالای دولت ایران نسبت به کار اردلان و حمزوی می باشد. فرض نهفته در پشت این عدم اعتماد این است که ایالات متحده در رابطه با موقعیت ایران در دنیا نقش پر اهمیتی را به عهده دارد و بنابراین این سفارت ایران در واشنگتن از اهمیت والایی برای کشور و رژیم شاه برخوردار است. سه علت و دلیل که با تحولات ماههای اخیر بر اهمیتشان افزوده گشت، منجر به اخذ تصمیم در مورد انتصاب زاهدی و افراد جدید دیگر در سفارت ایران در واشنگتن گردید.

1- مطبوعات آمریکا:

قسمت اعظم این مطلب در مرسله شماره 529 مورخ 23 فوریه 1960 سفارت به طور کامل تشریح شده است. شاه همیشه در محکوم نمودن مقالات انتقادی مطبوعات خارجی در مورد کشورش سریع عمل نموده است. باتوجه به موضع برتر و مسلط شاه در رژیمی که نسبت به آینده خود نامطمئن است و از حقارت کشور در مقابل ملل توسعه یافته کاملاً آگاه می باشد، رفتار او تا حدودی قابل درک است، هر چند که عکس العمل های او اغلب افراطی بوده اند. او و دوست وی اکثرا نسبت به مقالات مطبوعات آمریکا در مورد ایران شکایت داشته اند و اغلب اوقات آنان را مورد حمله قرار داده اند.

اخیرا شاه از بابت برنامه تلویزیونی ادوارد مورو در مورد ایران و مقاله روزنامه کریستین ساینس مانیتور در مورد تماسهای گزارش شده آمریکا با رهبران مخالف ایران خشمگین شده است. افراد مطلع در تهران تصور می کنند مورد اول بود که باعث برکناری اردلان و حمزوی شد. آنچه که باعث این گونه رفتار شاه می شود در عدم توانایی او و همکارانش در درک آزادی مطبوعات آمریکایی و فرضیه سنتی ایرانیان، که مسائل به هر دلیلی همیشه می توانند به دلخواه قدرتمندان حل شوند، نهفته است. اکثر ایرانیان، منجمله آنهایی که در تشکیلات زاهدی هستند، معتقدند که اگر دولت ایالات متحده بخواهد می تواند اقداماتی

ص: 237

انجام دهد که این مقالات ضد ایرانی در مطبوعات آمریکا را خنثی نمایند. زمانی که دولت آمریکا دست به این اقدامات نمی زند، سوظن های آنان مبنی براینکه ایالات متحده از وضعیت ایران راضی نیست را تأیید می کند و این موضعی است که اردشیر زاهدی قصد به تصحیح آن دارد.

2- نیروهای ضد شاه:

علت دوم که به طور آشکار با علت اول مرتبط است، تصورات در تهران از این امر است که در آمریکا افراد خاصی وجود دارند که به طور فزاینده ای در متقاعد نمودن افکار عمومی ایالات متحده به طور اعم و مطبوعات آن به طور اخص در مورد دیدگاههایشان از جنایت های دولت شاه، موفق بوده اند. چهره های معروفی که اغلب توسط ایرانیان از آنها نام برده می شود عبارتند از: برادران قشقایی، دکتر علی شایگان، پروفسور نصراللّه سیف پور فاطمی، ویلیام او. داگلاس قاضی دیوان عالی، جان او. ویلی سفیر سابق آمریکا در ایران، جرالد اِف. دوهر کارمند سیاسی سابق سفارت آمریکا در تهران.

شاه به درستی تشخیص داده است که به جز مبادرت به مصادره زمین های قشقایی و در نتیجه محدود نمودن یکی از منابع درآمد آنها، کار بسیار کمی در ایران می تواند در جهت کاهش تأثیر و کارآیی مسلم این افراد انجام دهد. بنابراین به نظر می رسد که وی امیدوار است که افرادش در واشنگتن با مطلبی متقاعدکننده بتوانند با دستگاه اداری آمریکا و مطبوعات آن در وهله اول به توافق برسند و براین افراد پیشی گیرند.

3- دانشجویان ایرانی خارج از کشور:

نکته اصلی این مشکل این است که ایران به خدمات هزاران دانشجوی ایرانی که در خارج به تحصیلات عالیه اشتغال دارند، نیازمند است، ولی برخی از این دانشجویان که اکثرا برجسته ترین و بهترین آنها هم هستند، زمانی که از آزادی غربی، تجملات و فرصت ها و موقعیت های آن برخوردار شدند، دیگر باز نمی گردند. سال گذشته وظیفه رسیدگی به برخی از مشکلات ظاهری و بی اهمیت دانشجویان به زاهدی واگذار شد و بنابراین به نظر می رسد که شاه این طور تصور می کند که زاهدی به اضافه گروه جدیدی از مشاورین جوان، همان افرادی هستند که می توانند دانشجویان را خوشحال تر نمایند.

امکان آن نیز هست که دلیل چهارمی برای این انتصاب وجود داشته باشد و آن این است که شاه تصور می کند زاهدی از سلف خویش در کسب کمک اقتصادی و نظامی بیشتری برای ایران موفق تر باشد.

اردلان، علیقلی - 3 تاریخ: 8 مارس 1961 - 14/5/1340خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا در خرمشهر، 1 - 8به: وزارت امورخارجه جهت اطلاع: سفارت آمریکا در تهران و مسکو دکتر علیقلی اردلان، نماینده ویژه رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، هنگام بازگشتش از تهران به من تلفن زد تا مرا از نیت دولت ایران برای انتصاب وی به عنوان سفیر در اتحاد جماهیر شوروی مطلع گرداند. زمانی که من برای عرض تبریک به دیدن وی رفتم، او با من در مورد نظرات شخصی خودش

ص: 238

در رابطه با سیاست ایران نسبت به اتحاد جماهیر شوروی گفتگو کرد.

دکتر اردلان به خاطر می آورد که در خلال تصدی وی در وزارت امورخارجه (1958 - 1955)، روابط ایران با شوروی براساس دوستی و صمیمیت قرار داشت. او معتقد بود که سیاست آشکار و صریح وی نسبت به آنها به این موقعیت کمک نمود. دکتر اردلان موضع خود را نسبت به روسها با عنوان «منطقی در تمام موضوعات و در عین حال همراه با اعتقاد سخت به «اصول» توصیف نمود. او معتقد است که ایران با تحریک روسها چیزی به دست نمی آورد و نیز با تمایل به مذاکره با آنان چیزی از دست نمی دهد، البته مشروط برآنکه این امر باعث فدا کردن اصول آزادی و مساوات نگردد. به عقیده وی ایران قیمت سنگین یک سیاست تهاجمی نسبت به همسایه بزرگ و قدرتمندش را نمی تواند بپردازد. دکتر اردلان یادآوری کرد که وقتی وی وزیر امورخارجه بود، استفاده از پوسترهای تبلیغاتی ضد روسی توسط سرویس اطلاعاتی ایالات متحده در تهران را اجازه نمی داد. او گفت که برای هندرسون، سفیر آمریکا در تهران، این طور توضیح داده بود که یادآوری خطرات روسیه کمونیست به ایرانیان بدین نحو ضرورتی ندارد. خود آنان هم اکنون از آن خطرات کاملاً آگاه هستند. او خاطرنشان ساخت که وی همیشه مواظب بوده تا سفرای آمریکا و انگلیس را از تحولات در سیاست ایران نسبت به شوروی مطلع نگاه دارد. دکتر ارلان اشاره کرد که وی کاملاً از جزئیات سیاست فعلی ایران نسبت به شوروی آگاه نیست، ولی با این حال در مورد گزارشات اخیر در مطبوعات تهران در تلافی حملات تبلیغاتی رادیو مسکو به ایران و نیز رادیو صدای ملی که یک رادیوی ناراحت است. رادیو تهران مخفی است، شروع به یک جنگ رادیویی نموده است. او احساس می کرد که این امر فقط جو جنگ سرد را وسعت می بخشد و هیچ بهبودی در روابط ایران و شوروی به وجود نمی آورد. دکتر اردلان اظهار داشت که وی هیچ وقت در شوروی نبوده است و بنابراین از همکارانش در وزارت خارجه و نیز دیگران در این خصوص که چگونه می شود به بهترین نحو و از نقطه نظر روانی به روسها نزدیک شد، تحقیق خواهد نمود. یک مطلب فرعی جالب توجه که مستقیما با این موضوع ارتباطی نداشت، نظریه دکتر اردلان در مورد خستگی مفرط دکتر امینی بود که اردلان در ملاقات با او در 31 ژوئیه متوجه آن شده بود. او اظهار نمود که اتاق انتظار امینی از افراد پُر بود و میز او با کاغذها و پرونده ها انباشته شده بود و در عین حال خود نخست وزیر پاکتها را باز می کرد. در خلال گفتگوهایشان، دکتر امینی اشاره کرده بود که با این که دکتر اردلان در پاسخ به فراخواندن وی از ایالات متحده و جایگزینی او کاری برایش انجام نداده، ولیکن او (امینی) در مقابل کار خوبی برایش (اردلان) انجام می دهد. دکتر اردلان همیشه شجاعانه اظهار داشته بود که فراخوانی امینی در حقیقت از طرف شاه بوده است و نه او.

اظهارنظر: دکتر اردلان آشکارا از انتصاب خود خشنود و از این که او را از رده خارج نکرده اند، آسوده به نظر می رسید. چنانچه تجربه او در شوروی وی را تغییر ندهد، احتمالاً وی طرفدار سیاست نرمش و بدون تحریک ایران نسبت به شوروی می باشد. با این وجود من معتقدم که موضع طرفدار غرب وی کاملاً تأیید شده و می توان به طور کلی روی او برای حمایت از سیاست های غرب حساب کرد. او امیدوار است که در مسکو با همقطاران آمریکایی و انگلیسی خود روابطی نزدیک، ولی محتاطانه داشته باشد.ماسترون

ص: 239

اردلان، علیقلی - 4 20 سپتامبر 1961 - 29/6/40خیلی محرمانه سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 141 اطلاعات بیوگرافی راجع به دکتر علیقلی اردلان سفیر تعیین شده در اتحاد جماهیر شوروی دکتر علیقلی اردلان، سفیر جدید ایران در اتحاد جماهیر شوروی، قرار است هفته آینده به سوی مسکو حرکت نماید. به پیوست یک نسخه از جریده ای است که نظریات دکتر اردلان را در مورد مناسبات بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی منعکس نموده، نظریاتی که قسمت اعظم آن تکرار همان مطالبی است که به کنسول آمریکا در خرمشهر اظهار نموده است (گزارش شده به مسکو، 1 - Aخرمشهر مورخ 5 اوت 1961). همچنین به پیوست یک برگ مشخصات دکتر اردلان، تهیه شده در سال 1950، زمانی که دکتر اردلان نماینده دائمی در سازمان ملل متحده بوده است، ارسال می گردد. سایر موارد این گزارش فعالیت های وی را تا به امروز تکمیل می نماید.

دکتر اردلان به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد از اوت 1950 تا آوریل 1955 خدمت نمود.

از زمان بازگشت به ایران، او عضو شورای عالی سیاسی در وزارت امورخارجه شد، که گروهی از دیپلمات های ارشد هستند که به عنوان شورای مشورتی سیاسی برای وزیر امورخارجه عمل می کنند.

کمی بعد از این انتصاب، او «وزیر بدون عنوان» شد، و بعدا در 1955 وزیر صنایع و معادن در کابینه حسین علا گردید. در دسامبر 1955، اردلان به سمت وزیر امورخارجه عبداللّه انتظام از ایران، روحیه وزارتخانه را تضعیف نموده و بر نارضایتی شاه و نخست وزیر افزوده بود. برای بهبود این وضعیت، در 27 دسامبر 1955، غیبت طولانی وزیر امورخارجه منصوب شد. او یک وزیر امورخارجه قوی نبود، و هر چند مجری سیاست خارجی شاه بود، تأثیری در تعیین خط مشی و سیاست نداشت. در آوریل 1957، او مجددا در دولت منوچهر اقبال وزیر امورخارجه شد. در مارس 1958 پس از برکناری سفیر علی امینی، او سفیر در ایالات متحده آمریکا شد و در 22 می1958 اعتبارنامه خود را تقدیم کرد.

دکتر اردلان حدود دو سال در واشنگتن خدمت نمود، در بین مقامات آمریکایی حسن شهرتی به عنوان فردی کارآ، سخت کار که به وضوح متمایل به غرب است، به دست آورد. در اواسط ژانویه 1960 و پس از این که شاه اعتماد خود را به قابلیت وی برای مقابله با مسئله بحران فزاینده جرائد آمریکایی و دانشجویان ناراضی ایران از دست داد، وی به تهران احضار شد. ممکن است گفته شود که این مسائل به سختی ممکن است توسط سفیر ایران حل شود، همان گونه که نفر بعد از دکتر اردلان با آن مواجه شد. پس از احضار وی، دکتر اردلان نماینده ویژه شرکت ملی نفت ایران در خرمشهر شد، که در این پست تا این اواخر که به سفارت در مسکو منصوب گردید، باقی ماند. می توان انتظار داشت دکتر اردلان در برخورد با اتحاد جماهیر شوروی، به طور استوار در جهت منافع ایران و سیاست خارجی ایران عمل کند، در حالی که نهایت سعی خود را خواهد نمود تا از هرگونه برخورد تحریک آمیز بی فایده با اتحاد جماهیر شوروی اجتناب نماید. او به مقامات آمریکایی گفته است مبارزه تبلیغاتی فعلی شوروی برعلیه شاه به مناسبات ایران - شوروی لطمه خواهد زد و بایستی متوقف شود، بعدا گفت که او برنامه ریزی نموده که به رهبران شوروی (از جمله خروشچف) این مطلب را بگوید. مسلما او در دست روسها نرمش کمتری از نفر قبلی، عبدالحسین مسعود - انصاری خواهد داشت. نامبرده بدین دلیل به تهران احضار شد که بیش از حد

ص: 240

تمایلات طرفداری از روسیه داشته است.

اگر گذشته بتواند معیار آینده باشد، دکتر اردلان تمایل خواهد داشت که با همتاهای انگلیسی و آمریکایی خود در مسکو همکاری نزدیک داشته باشد.(1) از طرف سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن سیاسی سفارت ضمائم: (فقط برای سفارت آمریکا در مسکو) 1- بریده جریده در مورد اظهارات اردلان در رابطه با مناسبات ایران، شوروی.

2- اطلاعات بیوگرافیک خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک دکتر علیقلی اردلان اطلاعات فردی: وی فرزند ابوالحسن خان (فخرالملک) رئیس طایفه کرد اردلان و فرماندار سنندج می باشد که در سال 1899 متولد شد. او برادر امان اللّه اردلان استاندار فارس و وزیر اسبق داخله و همچنین برادر ناصرقلی اردلان وکیل مجلس و عباسقلی اردلان وابسته اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن می باشد.

تحصیلات: دکترای حقوق از دانشگاه برلین.

زبانهایی که تکلم می کند: آلمانی، فرانسه، انگلیسی، فارسی، کردی وضعیت تأهل: متأهل و صاحب دو فرزند مشاغل:

1927 - 1924:در سن 25 سالگی به عنوان وابسته سفارت ایران در برلین وارد خدمت وزارت امورخارجه شد.

1930 - 1927: مشاغل مختلف دیگر در وزارت امورخارجه در تهران.

1932 - 1931: دادستان کل دادگاه ویژه کارمندان دولت - تهران.

1933 - 1932: عضو ارشد اداره کل امور اقتصادی وزارت امورخارجه.

1935 - 1933: دبیر دوم هیئت نمایندگی ایران در واشنگتن.

1936: رئیس دبیرخانه وزارت امورخارجه.

1937 - 1936: دبیر اول هیئت نمایندگی ایران در پاریس.

1940 - 1937: رایزن هیئت نمایندگی ایران در پاریس.

1941: بازرس و مسئول اداره سوم سیاسی وزارت امورخارجه - تهران.

1942: کنسول سفارت ایران در آنکارا.

1946 - 1943: وزیرمختار - آنکارا.

1947: عضو هیئت نمایندگی سازمان ملل در امور فلسطینی ها.

دسامبر 1948 تا 1949: معاونت سیاسی وزارت امورخارجه.

26 فوریه 1950: سرپرست وزارت امورخارجه.

ص: 241


1- ضمیمه 1 ترجمه نشده است. م

26 ژوئیه 1950: به سمت نماینده دائمی ایران در سازمان منصوب شد.

نظریات:

از زمانی که دکتر اردلان وارد خدمت وزارت امورخارجه در تهران شد، سفارت روابط فوق العاده نزدیک و دوستانه ای با وی داشته است. وی در تمام احوال نسبت به درخواست های آمریکا برای همکاری و مشاوره در دادن اطلاعات به سفارتخانه و نیز همکاری در اتمام برنامه ها و طرح های سفارت کوشا بوده است.

او به عنوان معاونت وزارت امورخارجه قابلیت های خود را با کارآئی و سخت کوشی نشان داد.

هرچند اقدامات او با بوروکراسی سنگین و عریض و طویل وزارت خارجه به کُندی می گرایید، ولی به نحو خیره کننده ای قادر بود در مورد مشکلات و مسائل بسیاری که سفارت به وی عرضه داشته بود، اقدام سریع اعمال نماید. از نظر اجتماعی هم او و هم همسرش هر دو صحبت و مکالمه به چندین زبان، خوب و قابل تحمل هستند. تسلط دکتر اردلان به فرانسه، آلمانی و انگلیسی از استاندارد بالایی برخوردار است.

به طور خلاصه نظرات سیاسی وی منعکس کننده میهن پرستی او و تمایلش به کار در جهت توسعه ایران است. در خلال پنج سال گذشته وی به خوبی با رزم آرا نخست وزیر همکاری کرده است، ولی گزارش شده است که از قبول یک پست در کابینه امتناع ورزیده و اظهار نموده است که بدلایل خستگی و بیماری، پستی در خارج از کشور می خواهد.

اردلان، علیقلی - 5 علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی (از سپتامبر 1978) خیلی محرمانه پس از اخراج امیرعباس هویدا به عنوان وزیر دربار و ظاهرا در پاسخ به خواست رهبران مذهبی مبنی بر اخراج اعضای فرقه بهائی (که اکثر مسلمانان آنان را کافر می دانند) از دولت، علیقلی اردلان یکی از کارمندان سالخورده وزارت خارجه جانشین وی شد. (هویدا فردی مسلمان است، لیکن پدرش با بهائی ها رابطه داشت و همین امر برای سرنگونی پسرش کافی بود.) اردلان برای رهبران مذهبی قابل قبول تر است، یکی از فرزندان وی به نام منوچهر با دختر سیدحسن امامی، امام جمعه تهران (روحانی مسلمان برجسته)، ازدواج کرده است.

اردلان در مقام وزارت دربار خود را با اداره خاندان شاه و نیز تشریفات مرتبط با دربار مشغول می دارد. وی و ستادش اغلب اوقات برای آوردن و بردن پیام به خاندان سلطنتی مورد استفاده قرار می گیرند. وزیر دربار هر روز با شاه ملاقات کرده و فردی است که در ابتدا به او رجوع می شود. به دلیل نزدیکی وی با شاه و توان وی در فراهم کردن زمینه های انتصاب برای اشخاصی که خارج از محفل داخلی هستند، می توان گفت که وی راه دسترسی به تاج و تخت را تا حدود زیادی تحت کنترل دارد.

در تمام طول خدمتش، اردلان با مقامات آمریکایی روابط حسنه ای داشت است. از نظر آنها نیز، وی دیپلماتی ذیصلاح و شایسته است. برخلاف بسیاری از دیگر مقامات ایرانی، او همیشه در اقدامات خویش قاطع بود و در همه حال درخواست های کمک و مشورت آنان را مورد ملاحظه قرار می داده است. به عنوان سفیر در واشنگتن (60 - 1958) مورد احترام همه مقامات آمریکایی بود، او و خانم اردلان همیشه

ص: 242

در ضیافت های اجتماعی برجسته بودند.

سوابق زندگی و کاری:

علیقلی اردلان در سال 1899 در تهران و در خانواده ای کرد، ثروتمند و مشهور به دنیا آمد. در نتیجه شهرنشینی رابطه بین این خانواده و اکراد و میزان نفوذ آنها از بین رفته است. اردلان در دانشگاه تهران در رشته حقوق لیسانس دریافت نمود و از دانشگاه فردریک ویلهلم در برلین نیز به دریافت درجه دکترا در حقوق نائل آمد.

پس از ورود به وزارت خارجه در سال 1924، او در چند مقام در داخل و خارج از کشور خدمت کرد که عبارتند از: برلین (27 - 1924)، وزارت خارجه (30 - 1927)، دادستان کل دادگاه بویژه کارمندان (32 - 1931)، عضو برجسته اداره اقتصادی (33 - 1932)، دبیر دوم سفارت ایران در واشنگتن (35 - 1933)، رئیس دبیرخانه (1936) دبیر اول و کنسول سفارت ایران در پاریس (40 - 1937، 37 - 1936) و رئیس اداره سوم سیاسی (1941). او در سالهای 47 - 1942 در آنکارا نیز سمت کنسول و وزیرمختار را عهده دار بود. از سال 1948 تا 1950 نیز به عنوان معاون سیاسی وزیر امورخارجه خدمت کرد و پس از آن به عنوان نماینده دائمی ایران رهسپار سازمان ملل گردید. در بازگشت به ایران در آوریل 1955، به عضویت شورای عالی سیاسی وزارت خارجه متشکل از گروهی دیپلمات که به عنوان هیئت مشاور عمل می کنند، درآمد.

در اکتبر 1955، اردلان وارد کابینه حسین علا به عنوان وزیر مشاور گردید و در نوامبر به عنوان وزیر صنایع و معادن و در دسامبر به عنوان وزیر امورخارجه خدمت کرد. در آوریل 1957 نیز در کابینه منوچهر اقبال به همان سمت منصوب گردید. پس از فراخوانده شدن ناگهانی علی امینی که به عنوان سفیر در آمریکا به سر می برد، اردلان در می 1958 جای وی را گرفت. (امینی عامل برکناری خود را اردلان می دانست، و او نیز آن را تکذیب می کرد). اردلان نیز در سال 1960 فراخوانده شد و جای او را اردشیر زاهدی گرفت، چون شاه گمان می کرد که وی در برخورد با دانشجویان ایرانی در آمریکا بیشتر مؤثر واقع خواهد شد.

اردلان مدت کوتاهی را به عنوان نماینده ویژه شرکت ملی نفت ایران در خرمشهر فعالیت کرد، ولی سپس به عنوان سفیر ایران در شوروی در سالهای 63 - 1961 و سفیر ایران در آلمان غربی در سالهای 65 - 1963 به صحنه دیپلماسی بازگشت. قبل از انتصاب به وزارت دربار، از سال 1967 ریاست مؤسسه ارتباطات جمعی تهران را عهده دار بود و به صورت غیر رسمی در ضیافت ها و مراسم مربوط به وزارت خارجه نیز شرکت می نمود.

اطلاعات شخصی :

اردلان به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی، کردی و ترکی به خوبی تکلّم می کند. همسرش مهری نیز به زبان انگلیسی صحبت می کند. فرزند اردلان، منوچهر، مشاور سفارت ایران در واشنگتن بود و پس از آن به سرکنسولگری ایران در سانفراسیسکو منتقل گردید. سیروس فرزند جوان آنها نیز در دانشگاه آکسفورد در رشته اقتصاد بین المللی تحصیل کرده است.

ص: 243

خانواده :

وزیر دارایی 7 برادر و یک خواهر دارد. همه برادرانش در دولت به مقامات بالایی رسیدند: امان اللّه یکی از وزرای کابینه، استاندار، معاون رئیس مجلس (مجلس نمایندگان) و در نهایت سفیر ایران در خارج بود؛ عباسقلی، خزانه دار وزارت دارایی، مشاور اقتصادی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل و معاون وزیر دارایی بود؛ ناصرقلی نماینده مجلس بود؛ محمدعلی و محمدحسن نیز در وزارت دارایی و غلامرضا و رضاقلی نیز در وزارت کشور کار می کردند. خواهر اردلان نیز همسر عبداللّه مستوفی، استاندار پیشین و مادر باقر مستوفی، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت پتروشیمی ملی ایران می باشد.

29 سپتامبر 1978 - 7/7/57

غلامرضا ازهاری

ص: 244

سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکااطلاعات بیوگرافیک ارتشبد غلامرضا ازهاری اوت 1971 - مرداد 1350خیلی محرمانه (طبقه بندی نشده) نام: ارتشبد غلامرضا ازهاری (طبقه بندی نشده) شغل: ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران از تاریخ 20 ژوئیه 1971 (خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) خصوصیات روحی :

ازهاری یک افسر پیاده نظام با صلاحیت، شایسته و پر تحرک بوده و از شهرت شغلی بسیار خوبی برخوردار است و سخت مورد علاقه افسران زیر دست خود می باشد. وی تمرکز قدرت ارتش را در سال 1963 قبول نداشت چرا که معتقد بود این امر سدّ راه پیشرفت ارتش شده و از گسترش و رشد استعداد و توان رهبری می کاهد. او استعفای خویش را در اعتراض به این مسئله تسلیم کرد. اما شاه، بدلیل آن که به افسرانی نظیر ازهاری در ارتش برای از میان برداشتن موانع و برطرف کردن نقایص و کمبودهای سیستم احتیاج داشت، از قبول آن امتناع کرد. با این وجود در سال 1966 به عنوان شخصی که تمایلات تمرکز قدرت دارد و مسئولیت فردی زیادی برای خویش قائل است و برای انجام یک کار، سلسله مراتب و تشریفات اداری را زیر پا می گذارد، قلمداد شد. او خواهان رهنمودهای مستشاران نظامی آمریکا در ایران بوده و به نظر می رسد که فعالانه در صدد حل و فصل منازعات موجود در واحدهای خویش می باشد، ضمن این که فرمانده ارتش یکم در فاصله سالهای 1964 تا 1967 نیز بوده است. در آوریل 1964 به عنوان فرمانده «مانور دلاور» (مانور مشترک ارتش ایران و آمریکا، تحت رهبری پیمان منطقه ای «سنتو») و به جهت اجرای عالی برنامه مورد ستایش مستشاران آمریکایی قرار گرفت. در سمت نماینده دائم نظامی ایران در «سنتو» در آنکارای ترکیه خدمت کرد و قبل از دستیابی به مقام فعلی اش، معاونت ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران را برعهده داشت. در سال 1950 وارد دانشکده دژبانی آمریکا در فورث گوردون جورجیا شد و در سال 1953 - 1954 «دانشکده فرماندهی و ستاد» ارتش در فورث لون ورث کانزاس را گذراند.

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) گرایشات سیاسی:

الف - در صحنه بین المللی: علی رغم تمایل دوستانه ای که نسبت به ایالات متحده آمریکا دارد، از انتقاد کردن نسبت به آمریکا، زمانی که معتقد باشد چنین عملی مجاز است، تردید نمی کند. وی با مستشاران نظامی آمریکا در ایران تشریک مساعی داشته و در سال 1961 گفته است که اعتقاد دارد مستشاران جهت کمک به نیروهای مسلح ایران برای مدت کمی به کار گمارده شده اند و تلاش هایشان چنانچه باید ثمربخش نبوده است. ازهاری دوست سپهبد «چیانگ وی کو» پسر «ژنرال چیانگ کای چک» (رئیس جمهور چین در سال 1949) از زمانی که هر دوی آنها در دانشکده فورث لون ورث در سال 1954 - 1953 حضور داشتند، بوده و به این ارتباط ادامه داده است.

ب - در صحنه داخلی: شدیدا وطن پرست و حامی سرسخت سلطنت ایران و محمدرضا شاه پهلوی (شاه ایران از سال 1941) و مورد اعتماد وی می باشد.

ص: 245

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اطلاعاتی راجع به زندگی شخصی ازهاری:

(طبقه بندی نشده) تاریخ و محل تولد: 1909، شیراز (طبقه بندی نشده) مشخصات افراد خانواده: در سال 1951 همسر اولش را طلاق داده است. همسر فعلی او عفت شجاع الاسدی (ازهاری) است. ازهاری مسلمان و اساسا پایبند به فامیل و اعضای خانواده اش می باشد. سه یا احتمالاً چهار فرزند دختر دارد به نامهای: گلنار ازهاری (سیمپسون) که در سال 1940 متولد شد و در شیراز تحصیل طب کرده و در سال 1956 تحت حمایت و سرپرستی سازمان ملل وارد دانشگاه ریچموند ویرجینیا شد، در ریچموند با دکتری ازدواج کرد (قبل از سال 1968)؛ رعنا ازهاری که در سال 1942 متولد شد؛ لیلا ازهاری که در سال 1948 تولد یافت ؛ و احتمالاً فرزند چهارمی هم دارد. (خیلی محرمانه / غیر قابل رویت برای خارجیان) مشخصات فردی:

ازهاری تنومند است و 5 فوت و 8 اینچ قد و 190 پوند وزن دارد. موهایش خاکستری تیره و چشمهای مشکی دارد و به علت داشتن بیماری «فتوفوبیا» (ناراحتی از نور زیاد) عینک رنگی به چشم می زند.

ظاهری تیره و گندمگون و آراسته دارد که مبیّن فردی نظامی به تمام معناست. قاطع، با معلومات و با صلاحیت و شایسته است. در حد متعادل سیگار می کشد و مشروب می نوشد و تا حدی پرخور است.

فردی خونگرم، خوش مشرب و مهربان است و علاقه زیاد به فامیل و خانواده اش دارد. ساده زندگی می کند و ظاهرا از مزایای شغلی استفاده چندانی نمی برد. ماهیگیری را دوست دارد.

زبان: تسلط کامل به فارسی دارد، انگلیسی را روان و سلیس صحبت می کند و فرانسه را به خوبی می داند. (طبقه بندی نشده) مذهب: مسلمان علامت مشخصه: معلوم نیست.

تحصیلات غیرنظامی: ازهاری مدرسه ابتدایی «نمازی» و مدرسه متوسطه «سلطانیه» را که هر دوی آنها در شیراز واقعند، طی کرده است. وی فارغ التحصیل دبیرستان «شاپور» شیراز است.

سوابق شغلی و خدمتی: 1935-1933: دانشجوی دانشکده افسری و در 23 سپتامبر 1935 به درجه ستوان دومی رسید.

1936 - 1935: فرمانده دسته دوم، گروهان هفتم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم. سپتامبر 1935 تا مارس 1936.

1936: فرمانده دسته یکم، گروهان یکم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم، مارس و نوامبر 1936.

1937 - 1936: فرمانده دسته یکم، گروهان یکم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم ؛ نوامبر 1936 تامه 1937. در مارس 1937 به درجه «ستوان یکمی» نائل شد.

1938 - 1937: فرمانده گروهان هفتم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم؛ مه 1937 تا مارس 1938.

1939 - 1938: فرمانده گروهان چهارم، هنگ پیاده نظام «سلحشور»، لشکر هفتم «فارس»؛ مارس 1938 تا سپتامبر 1939.

1942 - 1939: فرمانده گردان دوم، هنگ 12 پیاده «سلحشور»، لشکر هفتم «فارس»؛ سپتامبر 1939 تا ژوئیه 1942. در مارس 1941 به درجه سروانی ارتقاء یافت.

ص: 246

1943 - 1942: فرمانده گردان دوم، هنگ پانزدهم پیاده «سلحشور»، لشکر هفتم «فارسی» ژوئیه 1942 تا مارس 1943.

1944 - 1943: فرمانده گردان دوم، پایگاه تیپ هفدهم، لشکر ششم جنوب «جهرم»؛ مارس 1943 تا مه 1944.

1945 - 1944: رئیس ستاد تیپ شانزدهم کازرون؛ مه 1944 تا فوریه 1945.

1945: بازرس شعبه ششم اداره نظام وظیفه در فوریه و اوت. در مارس 1945 به درجه سرگردی مفتخر گردید.

1947 - 1945: در بخش چهارم دژبان مرکز مشغول به کار شد؛ اوت 1945 تا مارس 1947.

1947 - 1944: رئیس ستاد تیپ شانزدهم کازرون ؛ مه 1944 تا فوریه 1945.

1945: بازرس شعبه ششم اداره نظام وظیفه در فوریه و اوت. در مارس 1945 به درجه سرگردی مفتخر گردید.

1948 - 1947: ریاست زندان دژبان مرکز، مارس 1947 تا مارس 1948. در مارس 1948 به سرهنگ دومی ارتقاء درجه یافت.

1950 - 1948: ریاست ستاد تیپ دژبان تهران، مارس 1948 تا 1950. دانشجوی دوره عالی دژبان در دانشکده دژبانی امریکا در فورث گوردون جورجیا در سال 1950 بود.

1950: رئیس زندان قرارگاه مرکزی دژبان.

1953: دانشجوی دانشکده ستاد و فرماندهی تهران.

1954 - 1953: دانشجوی دانشکده ستاد و فرماندهی ارتش آمریکا در «فورث لون ورث کانزاس» 1954: افسر فرمانده شعبه آموزش و عملیات دانشگاه جنگ، تهران.

1956: ریاست شعبه آموزش دانشگاه جنگ، تهران و در سپتامبر 1956 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت.

1958 - 1957: معاون پرسنلی نیروی زمینی شاهنشاهی ایران ؛ از 26 اوت 1957.

1959 - 1958: فرمانده لشکر یازدهم پیاده کرمان و در 24 سپتامبر 1959 به درجه سرلشکری مفتخر شد.

1960: در سمت فرماندهی دانشگاه جنگ تهران.

1960: رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران.

1961: آجودان نظامی افتخاری شاه 1963: در 23 سپتامبر 1963 به درجه سپهبدی رسید.

1967: 1964: فرمانده ارتش یکم و دانشجوی دوره مکاتبه ای کالج صنعتی نیروهای مسلح، در فورث لسلی جی. مک نایر، واشنگتن دی سی، که در سال 1964 به دریافت دیپلم نائل شد.

1970 - 1967: نماینده دائم نظامی ایران و رئیس گروه نمایندگان دائم نظامی در پیمان منطقه ای «سنتو» در آنکارای ترکیه، سپتامبر 1970 - 1967، و (میهمان) سفر توجیهی برای اعضای سنتو در عرشه ناو هواپیمابر آمریکایی فرانکلین روزولت (12 تا 13 ژانویه 1968) و ناو ایندیپندنت (8 تا 9 ژانویه 1969).

ص: 247

1971 - 1970: جانشین ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، تهران. از حداقل اوت 1970 تا 20 ژوئیه 1971.

از 1971 تاکنون: ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران از 20 ژوئیه 1971. در 20 ژوئیه 1971 به درجه ارتشبدی مفتخر گردید.

ازهاری، غلامرضا - 2 6 دسامبر 1975 - 15/9/54شورای بازرگانی ایران و ایالات متحده آمریکا عالیجناب ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر ایران تهران - ایران عالیجناب :

شورای (مشترک) بازرگانی ایران و ایالات متحده آمریکا، گروهی از تجار عمده برجسته ایرانی و آمریکایی هستند که در سال 1975 بنا به درخواست دولت های دو کشور برای مشخص کردن موانع و مشکلات موجود بر سر راه همکاریهای گسترده اقتصادی بین دو کشور و نشان دادن راههایی که می توانست براین موانع و محظورات فایق آید، به وجود آمد. در مقام ریاست بخش آمریکایی شورا، مفتخرم که نتایج جلسه را به جنابعالی گزارش دهم.

جلسه برگزار شد، به طوری که توانستیم پیشرفتهای کمیسیونهای اجرائی شورا در سال گذشته را در جهت مشخص کردن و نشان دادن راه حل مسائلی که مانع توسعه روابط اقتصادی بین ایران و ایالات متحده آمریکا می شد، مرور و بررسی کنیم. همچنین در مورد پیشرفت های اخیر کشور شما و چگونگی تأثیر آن بر محیط های تجاری و راجع به نقشی که این شورا می تواند در تضمین ادامه همکاری بازرگانی بین کشورهایمان و ثبات اقتصادی کشور ایران ایفا کند، گفتگو به عمل آمد.

بیانیه پیوست نتایج جلسه را به طور خلاصه بیان می دارد. اعضای شورا حمایت قاطع خویش را از تلاش های دولت شما در انجام و تکمیل راههایی که اقتصادی ملی شما را تثبیت کند، اعلام داشتند و گروه ما امیدوار است که به همکاری فعال خود با اعضای جامعه تجاری شما که تا به حال شورا مشخص کرده است، ادامه دهد. هیئتی از اعضای کمیسیون اجراییِ آمریکایی شورا در نظر دارد که در اوایل ماه فوریه از ایران دیدار کند و با اعضای ایران شورا و مقامات رسمی بالای دولت در مورد اینکه چگونه شورا می تواند در تحقق اهدافتان مشارکت داشته و شما را یاری نماید، گفتگو و تبادل نظر کند و اینجانب از نظرات و پیشنهادات شما استقبال می کنم.

همان طور که گزارش نشان می دهد، (مساعی) جامعه تجاری آمریکا صرف حفظ ثباتِ اقتصادیِ ایران و ایفای نقش فعال در پیشرفت های آینده کشورتان می گردد. ارادتمند: «هنرهای هاپ نیک»

ص: 248

ازهاری، غلامرضا - 3 15 مارس 1976 - 24/12/54 ارتشبد غلامرضا ازهاری رئیس ستاد مشترک بزرگ ارتشتاران تهران، ایران ارتشبد ازهاری عزیز: محترما به اطلاع می رساند اخیرا مطالب بسیاری در مورد سفر هیئتی از کنگره و بازدید از پایگاههای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران دریافت کرده ام.

تمامی هیئت، تحت تأثیر گستردگی پایگاهها کیفیت بالای تجهیزات آنها قرار گرفته اند و به طور طبیعی در مورد کاهش شدت کارهای ساختمانی در آنها ابراز نگرانی نموده اند. دریادار نصراللّه موقری، فرمانده وقت نیروی دریایی شاهنشاهی ایران در خرمشهر، کاپیتان فره چورلو در بوشهر و خسرو آزادی در بندرعباس، افرادی هستند که به پاس خدمات خوبشان قابل قدردانی می باشند. تمامی مراحل بازدید به صورت مرتب و خوب برگزار شد، که انعکاسی است از اعتبار بالای دولت ایران و نیروی دریایی شاهنشاهی ایران. من از اقدامات نیروی دریایی شاهنشاهی ایران مفتخر هستم و عمیقا از تلاش آنها در برگزاری موفقیت آمیز این بازدید قدردانی می نمایم.

دوستدار شما پاول سی - بوید آدمیرال نیروی دریایی ایالات متحده ازهاری، غلامرضا - 4 غلامرضا ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران (از ژوئیه 1971) عنوان: ارتشبد ازهاری ارتشبد غلامرضا ازهاری سمت بالایی در ارتش ایران به عنوان رئیس ستاد کل بزرگ ارتشتاران دارد که در رهبری نیروهای مسلح به شاه، فرمانده کل قوا، کمک می کند. شایعاتی که از اوایل سال 1974 مبنی بر کناره گیری وی رواج داشته، هنوز جامه عمل نپوشیده است. وی به خاطر شایستگی شخصی و شجاعت اخلاقیش مورد احترام بوده، ولی از نظر پویایی و سازندگی فرد قابل توجهی نمی باشد. به عنوان میهن پرستی متعصب، وی از طرفداران پروپاقرص شاه است.

در دوران خدمت، ازهاری ریاست هیئت های اعزامی به کشورهای مختلف را برعهده داشته و در خرید تجهیزات نظامی شرکت داشته است. وی تلاش می کند که پست های مهم را به افسرانی که در شعب برنامه ریزی، ارتباطات و الکترونیک مجرب هستند بسپارد. ازهاری مرد صریح و واقع بینی است و با مقامات آمریکا همکاری می نماید و در صورتی که احساس کند به سیاست آمریکا انتقاد وارد است در بیان آن لحظه ای تأمل نمی کند. ازهاری در شیراز متولد و در سال 1935 از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شده است. وی همچنین فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد آمریکا است. در دهه 1960 وی به ترتیب رئیس ستاد نیروهای زمینی، آجودان نظامی شاه، فرمانده ارتش یکم و نماینده دائمی ارتش در پیمان سنتو بوده است. ازهاری در 1969 بازنشسته شد ولی بعد از مدت کوتاهی مجددا به کار فراخوانده شد و معاون ستاد کل بزرگ ارتشتاران شد و تا ترفیع مقام فعلیش در آنجا باقی ماند.تیمسار ازهاری حدود 70 سال سن دارد و شخص خونگرم و مهربانی است. وی که به بیماری فتوفوبیا مبتلاست، عینک دودی به چشم می زند. او زیاد غذا می خورد و در مصرف مشروبات و سیگار میانه رو است. ازهاری

ص: 249

به دو زبان انگلیسی و فرانسوی صحبت می کند. وی دو بار ازدواج کرده و سه دختر دارد.

22 اوت 1977 - 31/5/56 ازهاری، غلامرضا - 5 فوریه 1978 - بهمن 1356 خیلی محرمانه زندگینامه ارتشبد غلامرضا ازهاری سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکا ( U)(1) نام: ارتشبد غلامرضا ازهاری - ارتشی (پیاده نظام) اسم مستعار: غلام ازهاری ( U) موقعیت: ریاست فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران، از 20 ژوئیه 1971.

((2) C/NOFORN) خصوصیات روحی: مورد احترام به خاطر شایستگی شغلی، اعتماد و شجاعت اخلاقی اش. وی در طول هفت سال گذشته ریاست و فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران شجاعت را به عهده داشته است. ازهاری، بی گفتگو، ناتمام توان به عنوان رئیس فرماندهی ستاد بزرگ شده بود تا محمدرضاشاه پهلوی، فرماندهی کل قوا (از سال 1941) را که بدون دیدن مراحل نظامی به این سمت رسیده بود یاری و مدد دهد. هر از گاهی گزارشاتی مبنی بر تصمیم ازهاری برای بازنشستگی می رسد. (او در سال 1978، 69 ساله می شود.) (C/NOFORN) سیاسی: یار پر قدرت شاه، اولین و پیشروترین ملی گرای ایرانی. دوستدار غرب و همکار نزدیک مستشاران نظامی آمریکایی. در 1964، مستشاران آمریکایی وی را به دلیل فرماندهی بسیار عالیش در مانور «دلاور» که یک مانور نظامی مشترک بین ایران و آمریکا بود و زیر نظر «سازمان پیمان منطقه ای - سنتو» صورت گرفت، تشویق نمودند.

(C/NOFORN) شغلی: او دوران اولیه تحصیل را در شیراز گذراند و در 1935 فارغ التحصیل دانشکده نظام تهران شد. به عنوان افسر جزء پیاده نظام، از 1935 تا 1945 که به دژبان رفت، خدمت کرد. در 1948، به فرماندهی تیپ دژبان تهران منصوب شد. در 1950، شاگرد دانشکده دژبانی نیروی زمینی آمریکا، «فورث گوردون» در جورجیا شد و در 1954، از دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی آمریکا( «فورث لیون ورث» در کانزاس) فارغ التحصیل گشت. در 1955، عضو هیئت امنای دانشکده جنگ تهران و در 1956، جانشین فرماندهی اداری شد. شغل های حساس بعدی وی شامل: فرمانده لشگر 11 پیاده نظام (59 - 1958)، ریاست دانشکده جنگ (1960)، فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران (64 - 1960)، فرماندهی ارتش اول و همزمان فرماندهی کل نیروها در مانور «دلاور» سنتو از آوریل سال 1964 تا 1967 می باشد. ازهاری نمایندگی دائم نظامی کشورش و ریاست گروه نمایندگان دائم در سازمان پیمان منطقه ای - سنتو (ترکیه، آنکارا) را در سالهای 70 - 1967 به عهده داشت. سپس جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و از ژوئیه 1971 رئیس فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران شد. ترفیعات وی به ترتیب عبارتند از 1956 سرتیپ، 1959 سرلشکر، 1963 سپهبد و 1971 ارتشبد.

ص: 250


1- ن طبقه بندی =u
2- خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان. = C/NOFORN

اطلاعات شخصی: متولد 1909 شیراز - ایران. دارای روحیه عالی نظامی، سرسخت و لجوج، با موهای جو گندمی و چشمان سیاه (به دلیل ناراحتی از نور (فتوفوبیا)، از عینک دودی استفاده می کند.) افسر فعال و شایسته، خوش مشرب و خونگرم و به زندگی خانوادگی شدیدا پایبند است. گهگاهی سیگار می کشد و مشروب می نوشد. از ماهیگیری لذت می برد. در 1951، از همسرش جدا شده و به تازگی با عفت ازدواج کرده است. سه دخترش عبارتند از: گلنار (که در ریچموند - ویرجینیا زندگی می کند)، رعنا و لیلا. وی به زبانهای فارسی و انگلیسی مسلط می باشد و فرانسه را به خوبی صحبت می کند.

تهیه شده توسط: موریل سی - ریدیک ازهاری، غلامرضا - 6 تاریخ: 30 اکتبر 1978 - 8/8/57سرّی از: سفارت آمریکا در تهران، مایلز گرین، بخش نظامی سیاسی به: بایگانی موضوع: دیدار دونکن معاون وزارت دفاع، از 23 لغایت 26 اکتبر 1978.

آنچه در زیر می آید یادداشت های پراکنده ای است در مورد دیدار آقای دونکن. این مطالب هر چند از طریق مخابرات عادی گزارش نشده اند، ولی تذکر آنها خالی از لطف نخواهد بود.

دیدار با ارتشبد ازهاری: ازهاری اظهار داشت که ارتش ایران این روزها وقتی زیادی را صرف بررسی اوضاع افغانستان می کند. علیرغم آنچه سیاستمداران به ارتش می گویند، ارتش تصور می کند که رژیم افغانستان یک رژیم کمونیستی است. ازهاری گفت که چنانچه افغانستان بخواهد به روش چکسلواکی، خود را از بند شوروی آزاد نماید، وی اطمینان دارد عکس العمل شوروی همان طور که در برابر چکها شاهد بودیم، حمله به افغانستان خواهد بود. پاکستان «مرحله دوم» حرکت شوروی به افغانستان خواهد بود. چنانچه پاکستان تضعیف شود، انعکاس آن در بلوچستان ایران فوری است. شاه قصد دارد آنچنان آزادی به مردم ایران بدهد که در آمریکا هرگز وجود نداشته است. آیا دولت آمریکا مذاکرات کنگره را مستقیما از تلویزیون پخش می کند؟ بسیاری از مخالفت هایی که با دولت می شود سطحی است. احترام مستمر مردم به نیروهای مسلح مثال خوبی از این حقیقت است، هر چند برخی گروهها این روزها تبلیغاتی علیه آن به راه انداخته اند. ازهاری نظرات مساعد بسیاری در مورد آنچه که وی کرارا از آن به عنوان «قراردادهای واترگیت» یاد می کرد، (یعنی قراردادهای «کمپ دیوید») بیان داشت. وی روابط حسنه ایران و عراق را یادآوری کرد. وی تصور می کرد عاقلانه خواهد بود که اعراب با اسرائیل به توافق برسند، زیرا آنها واقعا نمی دانند چگونه بجنگند. کشورهای عرب خلیج فارس در واقع حائز توجه نیستند. تنها چیزی که اعراب خلیج دارند نفت است، والا نه جمعیتی دارند، نه صنعتی و نه قدرت نظامی. ازهاری به طور گذرا اشاره کرد که به ایرانیان بطور تاکتیکی آزادیهای بیش از اندازه ای داده می شود. ازهاری نیاز ایران را به تجهیزاتی جهت کنترل ازدحام توضیح داد و گفت که نمی داند چگونه «دستگاه اداری واشنگتن» توانسته درخواست ایران را برای خرید چنین تجهیزاتی برگرداند. وی اظهار داشت که فروش هواپیمای جنگی به ایران در حالی که تجهیزات ضد اغتشاش داده نمی شود، هیچ مفهومی ندارد.

ارتشبد ربیعی: فرمانده نیروی هوایی در مدت شش ساعتی که در بیست وپنجم اکتبر از آقای دونکن پذیرایی کرد، میزبان سخاوتمندی بود. ظاهرا وی حتی هدایت هواپیمای شخصی اش که جهت سفر به

ص: 251

اصفهان در اختیار آقای دونکن قرار داده بود را به عهده گرفت. ربیعی نقطه نظرات سیاسی خود را محرمانه برای آقای دونکن صریحا بیان کرد، یعنی خطر مهلکی که رودرروی ایران است و باید با اقدامی خشن و حتی اگر لازم باشد توسط ارتش به آن پایان داده شود. در گردشی که در پایگاه خاتمی داشتیم و ربیعی مدت زیادی با سربازان و همافران همراهش صحبت کرد، معلوم شد که وی نیز شخص برجسته ای است.

به نظر می رسد که روابط متقابل فردی وی به طور استثنایی گرم و صمیمی است.

دیدار از پایگاهها: ایرانیان از دیدارهای ما از پایگاه خاتمی، مرکز آموزش های نیروی هوایی و پایگاه تدین به خوبی استقبال کردند. میهمانی آقای دونکن کلاً تحت تأثیر عملیات پایگاه، نظافت و سازماندهی در تمام پایگاهها و وسائل مدرنی که در هرکدام از آنها وجود داشت، قرار گرفت. یکی از افسران آمریکایی گروه اظهار داشت که نیروی هوایی آمریکا بسیار مایل است که پایگاهی همچون پایگاه خاتمی داشته باشد.

تیمسار سرتیپ بیژن انور: انور که به تازگی معاون ستاد تاکتیکی نیروی هوایی شده است یکی از میزبانان ما در شیراز بود. در دو گفتگوی طولانی که در طی روز با وی داشتم، در برابر جوانی که نسبتا درجه پایینی داشت به طور نمایانی در صحبتش صریح و روراست بود. (در طی هر دو گفتگو همسر آمریکایی وی با ما بود). سرلشکر انور آشکارا به نیروی هوایی شاهنشاهی به عنوان صاحب مقامی که دائما در حال ترقی است، بسیار مباهات می کند. وی اظهار داشت که مردم ایران به زودی از آزادیهای بیشتری برخوردار خواهند شد. مردم هنوز آمادگی ندارند تا آزادی کامل احراز نمایند، آنان به مدیریت از بالا نیاز دارند. وی اظهار داشت که ارتشبد ربیعی در جلسات ماهانه خود با افسران ارشد نیروی هوایی سراسر کشور نه تنها امور مربوط به نیروی هوایی را بلکه اوضاع سیاسی داخلی کشور را هم مورد بحث و مذاکره قرار می دهد.

در چنین شرایطی، انور اظهار داشت که نیروی مسلح در هر موردی که پیش بیاید از فرامین شاه اطاعت خواهند کرد. سرلشکر انور از سیاست حقوق بشر آمریکا انتقاد نمود.

ازهاری، غلامرضا - 7 سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا (سیا) خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غلامرضا ازهاری نخست وزیر ؛ رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران عنوان: آقای نخست وزیر در روز 6 نوامبر 1978، در تلاشی به منظور پایان بخشیدن به ده ماه آشوب های فزاینده مذهبی، اغتشاشات دانشجویی و کارگری (و یک روز پس از شدیدترین آشوب و بلوا ظرف 15 سال اخیر در تهران)، شاه، ارتشبد غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری برگزید. ازهاری، که از سال 1971 رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران بوده است، نخست وزیری است که وظیفه اش استقرار مجدد نظم، پایان بخشیدن به اعتصابات موجود و دست زدن به اقداماتی است تا شاه در پرتو آن بتواند جانشینی انتخاب کند که قادر باشد رهبران مذهبی و مخالفان سیاسی را به شرکت در یک دولت ائتلافی متقاعد سازد.

پنج تن از 23 وزیر کابینه ازهاری، که همگی توسط خودش انتخاب شده اند، نظامی هستند. مشکل او هماهنگ کردن اقدامات گروهی مرکب از تکنوکراتها و افسران عالیرتبه ارتش است که به جز ارتشبد رضا عظیمی، وزیر جنگ همگی فاقد تجربه در زمینه مسئولیت های محوله هستند. به عنوان رئیس ستاد بزرگ

ص: 252

ارتشتاران (شاه فرمانده کل قوا است)، ازهاری پستی هم ردیف رئیس ستاد مشترک در ایالات متحده را اشغال کرده است. از جنبه تئوریک او مسئولیت برنامه ریزی و هماهنگی امور را دارد، اما او اغلب رسیدگی به امور فرماندهان را نادیده گرفته و مانند شاه، شیوه کنترل مستقیم را اجرا کرده است. او به خاطر شایستگی شغلی، درستکاری و شجاعت اخلاقی مورد احترام است. با احساسات شدید وطن پرستی، او یکی از حامیان سرسخت شاه و از مهره های خانواده سلطنتی است. او شاید از متفکرترین و جدی ترین ارتشبدهای شاه باشد و اعتقاد و پایبندی وی به اسلام مزیتی برای مذاکره با مخالفین مذهبی است.

تیمسار در مقام نخست وزیری ازهاری در اولین نطقی که به عنوان نخست وزیر خطاب به ملت ایراد کرد، استقرار مجدد نظام را هدف عاجل و فوری اعلام کرد. او از مخالفان دولت خواست که برای صلح و رفع اختلافات تلاش کنند، و سپس قول داد که با فساد مبارزه کرده و «امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی» را برای تمام ایرانیان مجددا برقرار نماید. وی در سراسر نطق خود قول داد که ایران را براساس قوانین اسلام و مذاکره با شخصیت های مذهبی اداره نماید. وی ضمن تظاهر به داشتن نظر مساعد نسبت به اقدامات ضد خارجی، این هرج و مرج ها را ناشی از «تبلیغات بیگانگان و اجانب» قلمداد کرد. ازهاری هرگونه آشوب جدید داخلی را با شدت عمل بیشتر از آنچه سلف خود جعفر شریف امامی انجام داد (در طول دو ماه صدارت شریف امامی، وی نه موفق به برقراری نظم و پایان بخشیدن به اعتصابها شد و نه در جلب حمایت مخالفین پیروز بود)، سرکوب خواهد کرد. دادگاههای نظامی به فعالیت های ضد رژیم و موارد نقض حکومت نظامی رسیدگی خواهند کرد. سانسور مطبوعات شدید خواهد بود. ازهاری با جلوگیری از گسترش اتفاقات ناگوار، چنانچه موفق شود ایرانیان را متقاعد گرداند که هدف دولت جدید به راستی برقراری نظم است و حمایت آنان را جلب کند و راه را برای انتخابات عمومی هموار سازد، حداقل سه ماه و شاید کمی بیشتر در این پست باقی خواهد ماند. پس از معرفی نخست وزیر جدید، چنانچه شاه تصمیم به بازنشسته کردن او نگیرد، او به صورت تمام وقت به شغل قبلی خود، یعنی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، بازخواهد گشت. (از سال 1974 شایعه بازنشستگی او بر سر زبانها بوده است).

مبارزه علیه فساد در برنامه ازهاری، دستگیری و محاکمه بیش از صدتن از مقامات بلندپایه که قبلاً در مشاغل مهم دولتی بوده و یا اکنون مشغول به کار هستند، من جمله امیرعباس هویدا نخست وزیر سابق (نخست وزیر در سالهای 77 - 1965) به اتهام فساد و یا اعمال غیرقانونی، گنجانده شده است.

حتی خانواده سلطنتی نیز از این امر مستثنی نیستند. دو کمیسیون جداگانه جهت رسیدگی به اموال خانواده سلطنتی و بنیاد پهلوی تشکیل شده است. بنیاد پهلوی متشکل از یک بنگاه خیریه و صندوق امانی خانواده سلطنتی است. بنیاد پهلوی که با ثروت شخصی شاه فعالیت می کند، درآمدهای حاصل از سهام در تجارت های کلان، کارهای کشاورزی و صنعتی در ایران و خارج را جهت مشارکت در شماری از خدمات اجتماعی که شاه به آنها علاقمند است، به مصرف می رساند. مدتها است که بنیاد به اتهام مبادرت به معاملات مشکوک آماج حملات منتقدان ایرانی قرار گرفته است. در گذشته ارتش کاملاً حافظ نظام ایران

ص: 253

بوده است، نظامی که در آن شاه می توانست از یکی از افراد بخواهد که نخست وزیر شود، و همچنین می توانست از نخست وزیر بخواهد که کناره گیری کند بدون این که از امتناع وی واهمه ای داشته باشد. در شرایط حاضر، تحت فشار شدید تمایل ظاهری شاه به قربانی کردن نوکران سرسپرده اش چون هویدا و بسیاری دیگر، و موافقت موقت در مورد رسیدگی به اموال خود و خانواده اش این امکان را به وجود آورده است که ازهاری به صورت فردی اصلاح طلب در ارتش جلوه کند و نفوذ بیشتری در اداره حکومت نسبت به رؤسای قبلی ستاد بزرگ ارتشتاران داشته باشد.

روابط با ایالات متحده به علت وجود متخصصان نظامی و صنعتی و جنگ افزارهای پیچیده و تجهیزات نظامی، ایران به ایالات متحده وابسته است، بنابراین ازهاری بدون شک سیاست دوستی شاه با ایالات متحده را ادامه خواهد داد. او دوره هایی را در این کشور گذرانده و در مقام رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، سیاست او دوستانه و همراه با تشریک مساعی بوده است. وی همواره خواهان راهنمایی مستشاران نظامی آمریکا بوده است، اما در مواقعی که معتقد باشد به آمریکا انتقاد وارد است، لحظه ای در این کار درنگ نمی کند.

سوابق شغلی غلامرضا ازهاری در شیراز متولد شده است. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده افسری در سال 1935، دو سال فرمانده دسته و یک سال نیز فرمانده گروهان در هنگ پنجم «نادری» بود. در سال 1938 او فرمانده گروهان در هنگ پیاده سلحشور، لشکر هفتم، و در فاصله سال های 43 - 1939 فرمانده گردان در هنگ مذکور شد. پس از انجام وظیفه در پست فرماندهی گردان در لشکر ششم، ازهاری به اولین پست ریاست در ستاد تیپ شانزدهم «کازرون» در لشکر ششم، دست یافت. سپس به عنوان بازرس مأموریت کوتاهی در اداره نظام وظیفه داشت و پس از آن به دژبان مرکز انتقال یافت. در سال 1947 رئیس زندان دژبان مرکز شد. در سال 1948 رئیس ستاد تیپ دژبان تهران در سال 1950 رئیس زندان قرارگاههای دژبان مرکز شد. ازهاری در سال 1950 به دانشکده دژبانی آمریکا در فورث گوردون، جورجیا وارد شد و دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش در فورث لیون ورث کانزاس را در سالهای 54 - 1953 گذراند.

از سال 1954 که ازهاری رئیس شعبه آموزش و عملیات دانشگاه جنگ شد، ترفیع درجه اش آغاز گردید. با ترفیع به درجه سرتیپی در سال 1956، وی در سال 1957 معاون پرسنلی نیروی زمینی شاهنشاهی و در سال 1958 فرمانده لشکر یازدهم پیاده نظام شد. در سال 1959 به سرلشکری ارتقاء یافت و در سال 1960 مدت کوتاهی در پست فرماندهی دانشگاه جنگ خدمت کرد. وی در اواخر آن سال رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی شد. در سال 1963 به درجه سپهبدی رسید و در سالهای 67 - 1964 فرمانده ارتش یکم و در سالهای 69 - 1967 نماینده دائم نظامی ایران در پیمان سنتو بود. در سال 1964 دیپلم دوره مکاتبه ای را از کالج صنعتی نیروهای مسلح در فورث مک نایر واشنگتن دریافت کرد.

او در خلال بازدید توجیهی برای اعضای سنتو در سال 1968، میهمان ناو هواپیمابر فرانکلین روزولت و در سال 1969 میهمان ناو هواپیمابر ایندیپندنت بود. به دلایل نامشخصی، در سال 1969 شاه ازهاری را بازنشسته کرد، اما اندکی پس از آن او را به فعالیت مجدد بازگردانده و به معاونت ستاد بزرگ ارتشتاران

ص: 254

منصوب کرد. او در این پست تا رسیدن به درجه ارتشبدی و ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران در سال 1971، خدمت کرد. به استثنای مسافرتهایش در رابطه با مأموریت های سنتو، ازهاری زیاد مسافرت نمی کرد. او در سال 1973 از اردن، در سال 1974 از مصر، در سال 1976 از هند، در سال 1977 از جمهوری عربی یمن و در فوریه 1978 از عراق دیدن کرد.

اطلاعات شخصی نخست وزیر، حدودا 69 ساله و تنومند است و ظاهری آراسته دارد. او مردی موقر، خونگرم، خوش مشرب و صمیمی است، شمرده سخن می گوید و همیشه بی آلایش است. او پرخور است و در حد متعادل سیگار می کشد و مشروب می نوشد. به علت ناراحتی از نور، او عینک دودی به چشم می زند. از ماهیگیری لذت می برد. ازهاری ساده زندگی می کند و ظاهرا از مزایای شغلی خود استفاده نمی نماید. او انگلیسی را روان فرانسه را خوب صحبت می کند. ازهاری دوبار ازدواج کرده است. اولین ازدواجش با طلاق در سال 1951 پایان یافت. همسر کنونی اش، عفت الملوک شجاع الاسدی است و اساسا پایبند به فامیل و خانواده خود می باشد. ازهاری مردی فامیل دوست است. وی سه دختر دارد، گلنار ازهاری (سیمیسون) که با دکتری ازدواج کرده و در ریچموند، ویرجینیا زندگی می کند، رعنا ازهاری و لیلا ازهاری. 27 نوامبر 1978 - 6/9/57 ازهاری، غلامرضا - 8 تاریخ: 6 ژانویه 1979 - 16/10/57 خیلی محرمانه از: مرکز عملیات دریایی، واشنگتن 6320 به: دفتر وابسته دفاعی در تهران، ایران موضوع: معالجه پزشکی مورد نیاز ارتشبد غلامرضا ازهاری 1- (خیلی محرمانه) طبق مرجع (الف) و با موافقت وزارت امورخارجه (مرجع ب)، ارتشبد غلامرضا ازهاری برای معالجه در مرکز پزشکی ملی نیروی دریایی در تبسدا طبق مرجع (ج) به عنوان یک فرد منتخب از طرف وزیر نیروی دریایی معرفی شده است.

2- (بدون طبقه بندی) رفت وآمد به مرکز معالجات آمریکا و خرج معالجات پزشکی با خود بیمار و یا دولت ایران می باشد.

3- (خیلی محرمانه) برای سفارت آمریکا در تهران: 1) اطمینان حاصل کنید که وضع ارتشبد ازهاری برای سفر مناسب باشد. 2) به ارتشبد ازهاری بگویید که اگر جراحی لازم باشد، احتمالاً باید مدتی صبر کند.

4- (خیلی محرمانه) لازم است که سفارت آمریکا در ایران، رئیس عملیات دریایی را از تمام برنامه های سفر، وقتی آماده شدند، مطلع سازد پرونده های پزشکی به زبان انگلیسی، باید همراه مریض باشند. در 31 دسامبر 1985 از طبقه بندی خارج می شود

صفی اصفیا

ص: 255

14 سپتامبر 1959 - 23/6/38 اطلاعات بیوگرافیک محرمانه نام: صفی اصفیا ملیت: ایرانی شغل فعلی: مشاور مدیرعامل سازمان برنامه تاریخ تولد محل: 1916 در تهران تحصیلات: ابتدایی و متوسطه، تهران، مدرک دانشگاهی در مهندسی و زمین شناسی، 1938، پاریس.

زبان: فارسی، (عالی)، انگلیسی (خوب).

خانواده: اصفیا ازدواج کرده است.

مشاغل:

1938: به تهران بازگشت و مدت کمی در اداره معادن خدمت کرد.

1939: سال خدمت نظام وظیفه.

1940: معاون مدیر یک مدرسه خصوصی در تهران.

1949 تاکنون: استادیار و متعاقبا استاد زمین شناسی در دانشکده فنی دانشگاه تهران، اصفیا این کار را همواره گاهی به عنوان استاد تمام وقت و گاهی نیم وقت داشته است.

50- 1946: مشاور بخش زمین شناسی اداره آبیاری وزارت کشاورزی.

55 - 1946: درگیر با تعدادی پروژه های ساختمانی خصوصی 1955: مشاور و سپس معاون رئیس سازمان برنامه.

1958: دریافت نشان لژیون دونور از وزیر خارجه فرانسه در پاریس.

1959: علاوه بر سایر مسئولیت ها، سرپرست اسمی سد کرج.

ملاحظات:

اصفیا یکی از رؤسای قابل، ولی نه خارق العاده، در سازمان برنامه است. موضع وی بین یک فرد متخصص فنی خالص و یک سیاستمدار نوسان دارد. او به هر حال علاقه چندانی برای رسیدن به جایگاه سیاسی بالاتری از خودشان نداده است.

منابع: پرسنل سفارت و مدارک بایگانی.

اصفیا، صفی - 2 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی تاریخ: 24 فوریه 1964 - 5/12/42جهت اطلاع: رئیس بخش سیاسی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی موضوع: منافع مالی نخست وزیر علم در پروژه های دولتی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته

ص: 256

باشد، ولی نیاز به ذکر CASبه عنوان منبع نیست. این اطلاعات از یک منبع معمولاً موثق که یکی از مقامات عالی رتبه سازمان برنامه است، می باشد.

دکتر صفی اصفیا، مدیرعامل سازمان برنامه، در اواسط فوریه گفت که نخست وزیر علم شخصا در تعدادی از طرح هایی که اکنون توسط دولت تحت بررسی است، سهیم است و وی از این طریق پول خوبی به دست می آورد. اصفیا گفت زمانی که علم نخست وزیر شد، دچار مشکل مالی بود و اکنون ثروتمند است.

اصفیا اظهار داشت که وزرای مختلفی در اولین جلسه ملاقات با نمایندگان سازمان برنامه با بیشتر طرح هایی که علم بر آنها پافشاری کرده و سازمان برنامه درباره آنها مورد مشورت قرار گرفته است، مخالفت کرده بودند، در صورتی که سازمان برنامه در آن جلسه مواضع بی طرفی اتخاذ نموده بود. اصفیا به مسئولین سازمان برنامه گفت که در جلسه دوم، این وزرا موضع خود را در قبال طرح هایی که مورد حمایت علم بود، تغییر داده و طرفدار طرح های علم شده بودند. اصفیا به زیردستان خود اخطار کرد که این موضوع را با هیچ کس مطرح نکنند، که در غیر این صورت دچار مشکلی واقعی می شوند.

اصفیا، صفی - 3 صفی اصفیا مدیرعامل سازمان برنامه سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان صفی اصفیا، زمین شناس و مهندس، از سال 1961 مدیرعامل سازمان برنامه بوده است. در ژوئیه 1962، زیر نظر اسداللّه علم به معاونت نخست وزیر در سازمان برنامه رسید.

این انتصاب بلافاصله پس از یک درگیری شدید بین سازمان برنامه و وزارت دادگستری انجام شد.

اصفیا اظهار داشت که سازمان وی به علت نگرانی مستمر از نظارت و دخالت دائمی وزارت دادگستری احتمالاً قادر به کار کردن نبوده است. او همچنین از دخالت دائمی وزارت دادگستری احتمالاً قادر به کار کردن نبوده است. او همچنین از دخالت بعضی از دیگر اعضای کابینه شکایت نمود. ورود اصفیا به کابینه علم او را در موضع بهتری برای مقابله با این وزرا قرارداد. وقتی در سپتامبر 1962 برنامه سوم اعلام شد، این برنامه بر عدم تمرکز در بعضی از پروژه ها و ارائه آن به بعضی از وزارتخانه ها برای اجرا اشاره داشت.

این پیشنهاد، بدین جهت برنامه ریزی شده بود که بودجه بالای سازمان برنامه را قطع کند و وزرای حسود را راحت نماید و این امکان را به اصفیا بدهد که کابینه را رها ساخته و به انجام مسئولیت های خود به عنوان مدیرعامل بپردازد. اصفیا متخصص بسیار توانایی است که همیشه مورد احترام دولت، کارمندان سازمان برنامه و پیمانکاران خارجی بوده است. او به کارآیی و توانایی مشهور است، ولی سیاستمداری متخصص نیست. او بیشتر در امور اجرایی سازمان برنامه کار کرده تا تعیین سیاست های آن. در مذاکرات ایران - روسیه در تابستان 1963، او مسئول مذاکرات در رابطه با ترتیبات مالی پروژه های مشترک خاص شامل سدهای ارس و اترک بود. او همچنین توسط شاه برای مذاکرات، ترجیحا با ایالات متحده، در زمینه ساختن یک کارخانه ذوب آهن گماشته شده است.

اصفیا در سال 1916 در تهران متولد شد. در سال 1932 برای تحصیل به اروپا رفت، و در سال 1938 از انستیتو پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد. در بازگشت به ایران یک سال در اداره معادن کار کرد. در سال 1939 تا 1940 خدمت نظام خود را انجام داد. در سال 1940 معاون مدیر یک مدرسه خصوصی شد، و در 1942 به عنوان استادیار به دانشگاه تهران پیوست. او عملاً به درجه استادی ارتقاء یافت و به طور

ص: 257

متناوب در دانشکده مهندسی (جایی که وی کرسی معدن دارد) تاکنون که آخرین شغل خود را دارد، تدریس می نماید. در سال 1946 تا 1950 مشاور قسمت زمین شناسی اداره آبیاری در وزارت کشاورزی شد. پروژه های ساختمانی خصوصی متعددی بین سالهای 1946 و 1955 انجام داد. در خلال این سالها جایزه ای برای طرحش در مورد لوله کشی آب تهران و مطالعاتش در زمینه خطوط تراز منابع آبهای زیر زمینی تهران، که به حفر یک چاه آرتزین در قسمت نارمک انجامید، کسب کرد. او به عنوان مشاور توسط عبدالحسین ابتهاج به سازمان برنامه رفت، بعد از مدیریت آن در سال 1955، متعاقبا قائم مقام سازمان گردید. او در این پست تا ماه می 1961 باقی ماند. علاوه بر سایر مسئولیت هایش، در سال 1959 به عنوان مدیر سد کرج خدمت نمود، در این مدت مطالعات اولیه زمین شناسی سد و نظارت بر ساختمان آن را به عهده داشت. در سال 1960 به عنوان رئیس بررسی های زمین شناسی خدمت نمود. در اوت 1962 به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت خطوط هوایی ملی ایران انتخاب شد. در نوامبر 1963 ریاست هیئت اعزامی به فرانسه برای اعتبار لازم جهت توسعه صنایع شیمیایی را به عهده داشت.

در سال 1958 مفتخر به دریافت لژین دونور (نشان افتخاری که دولت فرانسه در ازای خدمات لشکری یا کشوری برجسته می دهد - م) از وزارت امورخارجه فرانسه شد. او علاوه بر زبان فارسی به انگلیسی و فرانسه عالی صحبت می کند. او ازدواج کرده است. 2 آوریل 1964 - 13/1/43 اصفیا، صفی - 4 محرمانه زمان: 9 نوامبر 1965 - 18/8/44مکان: سازمان برنامه - تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب صفی اصفیا، مدیرکل سازمان برنامه دکتر رسول بختیار، مدیر هماهنگی مساعدت های خارجی، سازمان برنامه جناب آقای هارولد اف. لیندر، رئیس بانک صادرات - واردات آقای ویلیام جی - ولک، بانک صادرات - واردات جناب آقای هوارد ال. پارسونز، مدیر برنامه مساعدتها به ایران آقای رابرت اف. هارلن، رایزن اقتصادی آقای تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: طرح های کنونی و آتی بانک صادرات و واردات در ایران آقای لیندر متذکر شد که در مورد طرح های جدیدی که احتمالاً در آینده توسط بانک مورد بررسی قرار می گیرد، مطالبی را شنیده بود. وی اظهار امیدواری کرد که زمان بندی و مرحله ای کردن آنها امکان پذیر باشد. آقای اصفیا در مورد مساعدت های بانک درگذشته تشکر کرده و اظهار امیدواری نمود که دومین وام مربوط به نیروی برق هر چه زودتر به نتیجه برسد.

نیروی برق:

آقای لیندر تصور می کرد امکان دارد اقدامات مربوط به دومین وام نیروی برق نسبتا سریع به نتیجه برسد، اما از نقطه نظر وزارت آب و برق، هنوز بایستی مشکلات مهندسی و به موازات آن مسئله مدیریت مشاورین حل گردد.

آقای لیندر مسئله آینده 68 میلیون دلار بانک را که برای برنامه های نیروی برق در دسترس می باشند،

ص: 258

مطرح نمود. آقای اصفیا در پاسخ گفت در حال حاضر هیچ پروژه ای در نظر نمی باشد، اما به طور کلی فقط واحدهای بزرگ تولید برق از ایالات متحده خریداری خواهند شد و دولت هم اکنون بر سیستم انتقال و توزیع، که عمدتا از اروپا تهیه می شود، متمرکز شده است. وی در مورد این که ظرف دو سال آینده، درخواست های جدیدی برای تجهیزات تولید برق به بانک داده شود، اظهار تردید نمود.

پتروشیمی:

آقای ولک پرسید آیا ایران به استفاده از 68 میلیون دلار باقیمانده در سایر زمینه ها علاقه ای دارد یا خیر. آقای اصفیا پاسخ داد که چنین تمایلی وجود دارد، بخصوص در رابطه با قراردادی که اخیرا برای یک پروژه صد میلیون دلاری پتروشیمی با شرکت شیمیایی آلید امضا شده است. احتمالاً بعضی از تجهیزات مورد نیاز در این پروژه از ایالات متحده خواهد آمد و ارائه درخواستی به بانک کاملاً محتمل می باشد.

آقای لیندر گفت بانک از بررسی چنین درخواستی خشنود خواهد شد، اما باتوجه به فقدان خصوصیات (این درخواست - م) وی نمی تواند در حال حاضر مطلب بیشتری بگوید. وی گفت کارمندان شرکت شیمیایی آلید در کشور هستند و می توانند به بانک مراجعه کنند و آنها افراد خوبی هستند. وی از اینکه این یک طرح مشترک 50/50 می باشد اظهار خشنودی کرد، زیرا تمام عناصر یک پروب که از نقطه نظر بانک مناسب است را دارا می باشد. علاوه براین، افراد بی. اف. گودریچ نیز در کشور بوده و درباره پروژه پتروشیمیایی دیگری در ایران به بانک مراجعه کرده اند.

آقای اصفیا یادآور شد که دولت وی تفاهم نامه ای با بی. اف. گودریچ امضا نموده است. آقای لیندر در اظهارنظر خود گفت بانک مسلما مایل است تا جایی که امکان دارد تجهیزات آمریکایی را در چنین پروژه هایی ببیند، اما بانک در گذشته نیز به اتفاق اروپایی ها تأمین مالی پروژه هایی را به عهده گرفته است و کاملاً امکان دارد که بار دیگر چنین کاری صورت دهد. آقای اصفیا گفت سازمان برنامه گزارش مهندسین مشاور در مورد مجتمع پتروشیمیایی که توسط ایران طراحی می شود را به بانک خواهد داد.

سیاست های صادرات و واردات:

آقای لیندر در یک مورد اظهار نگرانی نمود و آن این که در یک آن بیش از حد از بانک توقع نداشته باشند. بانک می خواهد کارهای بیشتری در ایران صورت دهد، اما مایل است این کار تدریجا صورت پذیرد. مثلاً اگر استفاده از سرمایه ای که برای نیروی برق در دسترس است، به تعویق بیفتد و این سرمایه به کار دیگری زده شود، این امکان وجود دارد که بعدا به پروژه های نیروی برق باز گردیم.

ارتباطات راه دور:

آقای اصفیا گفت پروژه چهار میلیون دلاری (Multiplex) ارتباطات راه دور در شرف راه اندازی می باشد. دکتر بختیار خاطرنشان نمود که پاسخ های سازمان برنامه به سؤالات فنی بانک بایستی ظرف سه روز آماده شوند. آقای اصفیا در پاسخ به سؤال آقای لیندر گفت تأمین کننده آن شرکت کالینز خواهد بود. وی متذکر شد که تجهیزات مخابراتی پیچیده برای ارتباطات داخلی می باشند و آقای پارسونز نظر همه را به مشکل ارتباط دادن با سیستم ناوبری هوایی سنتو که با مساعدت و کمک های مالی آمریکا

ص: 259

ساخته شده است، جلب کرد.

حفظ و نگهداری بزرگ راهها:

آقای ولک در مورد برنامه حفظ و نگهداری بزرگ راهها سؤال نمود. آقای اصفیا گفت تجهیزات بیشتری مورد نیاز خواهند بود و دکتر بختیار گفت ظرف هفته آینده درخواستی بالغ بر 13 میلیون دلار آماده می شود تا تسلیم بانک گردد. دکتر بختیار همچنین گفت که سازمان برنامه پس از اتمام وام فعلی و تا قبل از به جریان افتادن وام جدید، به تأمین هزینه گروه اداره جاده های عمومی ادامه خواهد داد و آقای اصفیا نیز این مطلب را تأیید نمود.

راه آهن:

آقای اصفیا گفت دولت توسعه 1000 کیلومتر از راه آهن ایران را در رابطه با پروژه ذوب آهن در منطقه اصفهان در نظر گرفته است. ایران ممکن است ظرف دو یا سه سال به لوکوموتیوهای جدیدی نیاز داشته باشد، اما در حال حاضر مشخص نیست که چند عدد مورد نیاز خواهد بود.

اصفیا، صفی - 5 صفی اصفیا معاون نخست وزیر در امور اقتصادی و توسعه سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان صفی اصفیا در 24 نوامبر 1968 در شغل معاون نخست وزیر در امور توسعه و اقتصاد که به تازگی ابداع شده است، منصوب گردید. وی زمین شناس و مهندس آموزش دیده ای است که از سال 1961 مدیرعامل سازمان برنامه بوده است. وی به عنوان یک متخصص با کارآیی سطح بالا نگریسته می شود و بعضی او را هدایت کننده اقتصاد ایران می دانند. به هر حال در سازمان برنامه او نیازمند قاطعیت اداری و پویایی برخی از اسلاف خود بود و خود را بیشتر در کارهای اجرایی درگیر نمود تا تعیین و تنظیم سیاست. اصفیا بیش از اندازه مورد اعتماد شاه است، و شاه اعتماد خود را به وی با حمایت و پشتیبانی مداوم از وی نشان داده است. ایجاد یک شغل جدید برای اصفیا در کابینه مورد توجه همه جرائد قرار گرفت تا تأکیدات و اهمیتی که از سوی شاه به توسعه اقتصادی معطوف است را مشخص نمایند.

اصفیا در سال 1916 در تهران متولد شد، او در سال 1932 جهت تحصیلات به اروپا رفت. در سال 1938 از انستیتو پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد. پس از بازگشت به ایران برای مدت یک سال در اداره معادن کار کرد. از سال 1939 تا 1940 خدمت نظام وظیفه خود را انجام داد. او در سال 1940 معاون مدیر مدرسه خصوصی شد. و در سال 1942 به عنوان استادیار در دانشگاه تهران خدمت نمود. او به درجه استادی ارتقاء یافت و به طور متناوب در دانشکده مهندسی دانشگاه (جایی که وی کرسی معدن دارد)، تاکنون که آخرین شغل خود را دارد، تدریس نمود. از سال 1946 تا 1950 به عنوان مشاور در بخش زمین شناسی اداره آبیاری وزارت کشاورزی مشغول به کار بود، از 1946 تا 1955 روی بسیار از پروژه های ساختمانی خصوصی کار کرد. در مدت این سالها او جایزه مخصوص را برای طراحی لوله کشی آب تهران و مطالعات مربوط به خطوط تراز منابع آب های زیر زمینی در تهران کسب کرد که منجر به حفر یک چاه آرتزین در قسمت نارمک گردید.

ص: 260

به عنوان مشاور توسط عبدالحسن ابتهاج به سازمان برنامه برده شد، بعد از مدیریت آن، در سال 1955 اصفیا متعاقبا قائم مقام و مدیرعامل گردید. او تا ماه می سال 1961 در این شغل باقی ماند و در آن سال مدیرعامل شد. در ژوئیه 1962، زیر نظر اسداللّه علم، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان برنامه گردید.

این انتصاب بلافاصله پس از یک درگیری شدید بین وزارت دادگستری و سازمان برنامه، صورت گرفت.

وقتی در سپتامبر 1962، برنامه سوم ارائه شد، این برنامه به عدم تمرکز بعضی از پروژه های خاص سازمان برنامه و واگذاری آنها به وزارتخانه های مختلف جهت اجرا اشاره داشت. این پیشنهاد، که هدف آن کاهش بودجه هنگفت سازمان برنامه و آرام کردن وزرای حسود بود، این امکان را به اصفیا داد که کابینه را رها سازد و به وظایف خود به عنوان مدیرعامل سازمان برنامه بپردازد.

علاوه بر سایر مسئولیت هایش، اصفیا به عنوان مدیر سد کرج در سال 1959 خدمت نمود، بررسی های اولیه زمین شناسی سد را آماده نمود و بر ساختمان آن نظارت کرد. او در سال 1960 به عنوان رئیس بررسی های زمین شناسی خدمت نمود. در اوت 1962 به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت هواپیمایی ملی ایران که جدیدالتأسیس بود مشغول خدمت شد.

اصفیا در هیئت های مهم اقتصادی در فرانسه، پاکستان، روسیه (آخرین آن در 1967)، ایالات متحده، مراکش و رومانی شرکت نموده است. از می تا ژوئن 1966 او در سفر شاه به یوگسلاوی، رومانی و مراکش وی را همراهی نمود.

اصفیا در سال 1958 نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت نمود. او علاوه بر زبان فارسی به زبان انگلیسی و فرانسه عالی صحبت می کند. به عقیده مأمورین ایالات متحده دسترسی به وی سخت است و برای شرکت در فعالیت های گسترده اجتماعی خجالتی و کناره گیر است. او ازدواج کرده است. گزارش شده که خواهر اصفیا با رحمت اللّه جزنی، یکی از اعضای قبلی حزب توده (کمونیست)، ازدواج کرده است.

دسامبر 1968 - آذر 47 اصفیا، صفی - 6 محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای نارسی فیروز، پیمانکار ایرانی جان ا. آرمیتاژ، مشاور سفارت زمان و مکان: 5 مه 1969 - 15/2/48، محل اقامت آقای اسکات موضوع: اصفیا و طرح های اقتصادی شوروی فیروز گفت که صفی اصفیا در دوران تصدی ریاست سازمان برنامه از شاه خواسته بود تا شروع طرح های اقتصادی شوروی (کارخانه ذوب آهن و نورد) را برای مدت یک سال به تعویق اندازد تا از وقوع رکودهای اقتصادی نامطلوب در اقتصاد ایران اجتناب شود. شاه در جواب گفته بود که او به روس ها تعهد قطعی داده است و نمی تواند آن را تغییر دهد و این طرح ها باید طبق برنامه مشخص شده به مرحله اجرا درآیند.

ص: 261

اصفیا، صفی - 7 صفی اصفیا، وزیر کشور خیلی محرمانه صفی اصفیا، وزیر کشور و معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، در سال 1916 متولد گشته است. در سال 1968 پس از هفت سال و نیم به عنوان مدیرعامل سازمان برنامه، او سمت کنونی را عهده دار شد. یکی از علل این تغییر سمت، پاسخ به درخواست او مبنی بر کاستن از میزان مسئولیت های سنگین وی و علت دیگر آن عدم توانایی او در انجام این مسئولیت ها بود. او خسته و از نظر مزاجی در وضع خوبی نبود، لیکن یا میل نداشت و یا نمی توانست قدرت را در اختیار دیگری بگذارد، بنابراین آخرین سال خدمت وی در سازمان برنامه مصادف بود با مخارج بیش از حد و عدم کنترل لازم بر بودجه. مقام کنونی اصفیا بیشتر اسمی است و برای وی قدرتی به همراه ندارد، چون با وجود این که عقاید و نظریاتش احترام همه را بر می انگیزد، ولی وی نتوانسته است نظریات خود را در برابر عقاید دیگر افراد برجسته وزارتخانه اش به کرسی بنشاند.

اصفیا که زمین شناس و مهندس است و از انستیتو پلی تکنیک پاریس مدرک تحصیلی اخذ کرده و مدتی نیز در دانشگاه تهران تدریس نموده، یک تکنسین بسیار ذیصلاح است، لیکن بیشتر یک تکنوکرات است تا یک سیاستمدار. باوجود کناره گیری از فعالیت های اجتماعی در عین حال وی یکی از افرادی در سازمان برنامه بود که حتما می بایست ملاقات شود، وی یکی از سخت ترین افراد در دولت جهت ملاقات بود. چون او 55 ساله است، بنابراین تا چند سال دیگر نیز باید منتظر بروز استعدادهای قابل ملاحظه وی بود، ولی پس از ترک مشکوک سازمان برنامه، معلوم نیست که این استعدادها بتواند مورد استفاده واقع شود، در واقع خود او میل دارد شغل آرامتری داشته باشد. دکتر اصفیا فرانسه را عالی و انگلیسی را در حد قابل قبولی خوب صحبت می کند. او متأهل است. می1972 - خرداد 1351 اصفیا، صفی - 8 صفی اصفیا خیلی محرمانه دکتر اصفیا فردی بسیار دقیق، محترم پرکار است که در مقایسه با یک مدیر اداری، سیاستمدار بهتری است. در بسیاری از مشکلات سازمان برنامه قدیمی، ظاهرا ردپایی از عدم تمایل وی به تصمیم گیری قاطعانه وجود دارد. به هر حال، برای اجتناب از هرگونه مخالفتی، او به گونه ای عمل کرده است که در موقعیت فعلی اش روی پای خود بایستد. او از نظر سلامتی در وضعیت بدی قرار دارد، در سال 1974 دچار سکته قلبی شدیدی شد و این شک وجود داشت که وی هرگز قادر به بازگشت به کار نخواهد بود.

نخست وزیر از اصفیا برای جدا کردن منافع و مصالح متزاحم در مورد مقامات، از جمله ادعاهای مربوط به فساد، استفاده می کند. چند تن از بازرگانان آمریکایی در جریان وضعیت های بسیار مهم و پیچیده قبلی به وی مراجعه نموده بودند تا قضاوت وی در مورد آن موضوعات را دریابند، ولی وی کسی نیست که بتوان انتظار داشت راه جدیدی را بدون دستور صریح از بالا نشان دهد.

لهفلدت 18 مارس 1975 - 27/12/53

ص: 262

اصفیا، صفی - 9 تاریخ: 3 می 1977 - 13/2/56خیلی محرمانه از: بخش اقتصادی - راجرسی - بروین به: بخش سیاسی - خانم جوآنا مارتین موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد هادی هدایتی و صفی اصفیا بخش E/C عملاً هیچ کاری با هدایتی ندارد و بنابراین مطلبی برای افزودن به مطالب بیوگرافیک موجود وی ندارد.

اما در مورد اصفیا، پاراگرف اول مورد استفاده است اما پاراگرف دوم در زیر را به جای آنچه که داریم، توصیه می کنم.

«اصفیا یک زمین شناس و مهندسی است که مدرک خود را از انستیتو پلی تکنیک پاریس دریافت کرده و در رشته مهندسی در دانشگاه تهران تحصیل نموده است. اصفیا که یک تکنسین شایسته و بیشتر یک تکنوکرات است تا سیاستمدار، در طی سالهای متمادی گذشته، به تمام معنا به بازی گرفته نشده است.

سفارتخانه هیچ سیاست یا تصمیم گیری از دولت طی چند سال گذشته سراغ ندارد که ردی از اصفیا در آن بتوان دید. اگر چه وی از فعالیت های اجتماعی اکراه دارد و از آن پرهیز می کند، اما در عین حال فردی است که در سازمان برنامه مراجعه به او ضروری است و سخت کوش ترین مردی است که می توان در دولت پیدا کرد. در یک یا دو مورد که سفارت به دنبال پا در میانی اصفیا در مسائلی که در سطح وزارتخانه دچار اشکال شده بود، برآمد، مشخص شد که بیشترین کاری که می تواند یا مایل است انجام دهد، شناسایی چیزی است که سفارت از قبل می دانست یک مشکل است. وی عملاً به هنگام اقدام جهت حل آن مشکل، فردی غیر کارآ بوده است. وی سازمان برنامه و بودجه را بنا به دلایل مبهمی ترک نمود و در این که توانائیهای اداری وی، بعد از آنچه که ممکن است حداقل یک حمله قلبی خطرناک باشد، بار دیگر مورد بهره برداری قرار گیرد، تردید فراوانی به چشم می خورد. دکتر اصفیا فرانسوی را به روانی و انگلیسی را در حد قابل قبولی خوب صحبت می کند. وی متأهل می باشد.» اصفیا، صفی - 10 خیلی محرمانه صفی اصفیا وزیر مشاور در امور اقتصادی (از اوت 1977) عنوان خطاب: آقای وزیر صفی اصفیا، یک زمین شناس و مهندس قابل، از دو دهه قبل از احراز سمت اخیر خود در برنامه ریزی طرح های توسعه کشورش شرکت داشته است. او در سال 1955 به سازمان برنامه (که اکنون سازمان برنامه و بودجه گفته می شود) پیوست و به عنوان مدیرعامل آن از سال 1961 تا زمانی که معاون نخست وزیر در امور توسعه و اقتصاد شد، یعنی سال 1968، در همان سمت باقی ماند. اختیارات و مسئولیت های وی در این شغل مشخص نیستند.

اصفیا فردی محترم و سخت کوش است و برای تجار و مقامات ایالات متحده سودمند بوده است. او کاملاً مورد اعتماد شاه و وزیر دربار امیرعباس هویدا، نخست وزیر سابق است. در 1975 یکی از مقامات آمریکایی گفت که اصفیا سیاستمدار بهتری در مقایسه با یک مدیر اداری است و بدون دستور صریح از

ص: 263

سوی مقامات بالاتر خود، پیشقدم نمی شود. بسیاری از مشکلات سازمان برنامه در عدم تمایل وی به اخذ تصمیم نهفته است. شاید به علت آموزش های اولیه اش، او به وجوه تخصصی پروژه ها بیشتر از وجوه سیاسی و اقتصادی آنها علاقمند است.

اصفیا در تهران متولد شد. در سال 1938 از انستیتو پلی تکنیک پاریس در مهندسی و زمین شناسی فارغ التحصیل گردید. در بازگشت به ایران، به درجه استادی در دانشگاه تهران ارتقاء یافت و به طور متناوب در آنجا تدریس نمود. او در بسیاری از هیئت های مهم اقتصادی خارج از کشور بوده است.

دسترسی به اصفیا که حدود 61 سال سن دارد، مشکل است و از اجتماعات بزرگ کناره گیری می کند.

او در اواخر سال 1973 دچار سکته قلبی شد. ازدواج کرده است و به زبان فرانسه در حد عالی و انگلیسی صحبت می کند.15 سپتامبر 1977 - 24/6/56 اصفیا، صفی - 11 تاریخ: 10 ژانویه 1978 - 20/10/56 خیلی محرمانه از: کلاید دی. تیلور به: بخش سیاسی - بایگانی بیوگرافیک موضوع: صفی اصفیا، وزیر مشاور در امور اقتصادی آقای هاری رودی از جنرال الکتریک در 9 ژانویه گزارش نموده است که وزیر اصفیا، علاوه بر عنوان اعلام شده اش، معاون نخست وزیر با مسئولیت در مورد پروژه های توسعه ای مهم است. براساس تجربه جنرال الکتریک در سه سال گذشته، وزیر اصفیا از کارمندان سازمان برنامه و بودجه برای پشتیبانی استفاده کرده و بر یک اساس انتصابی (توسط نخست وزیر) کار می کند و انرژی زیادی در مسائلی که او خودش را درگیر می کند صرف می نماید.

آقای رودی گفت که بنا به آگاهی های جنرال الکتریک، وزیر اصفیا در حل مشکلات و پیشرفت کار در پروژه های توسعه ای مهم متعددی کمک کرده به ویژه، در حل مسئله پروژه Landsatoجنرال الکتریک کمک کرد که تا راه اندازی سه سال طول کشید. آقای رودی گفت، به نظر می رسد وزیر ترجیح می دهد براساس اطلاعات تهیه شده توسط گروههای مورد علاقه اش کار کند تا این که به طور رو در رو با مسائل مواجه شود. کتاب توجیهی که برای دو سفیر تهیه شده است، گزارش می دهد که سفارت دست وزیر اصفیا را برای سالهای طولانی در هیچ چیزی ندیده است. بنابراین گزارش آقای رودی چراغ جدیدی را در مورد نقش وی روشن و توجه ما را به وی جلب می نماید. به عنوان یک عضو شورای عالی اقتصاد، او قطعا به اکثر ملزومات در اتخاذ خط مشی های مهم اقتصادی دسترسی دارد.

از یک رابط موثق گزارش شده که قبل از انتصاب هوشنگ انصاری به مدیریت عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران در 30 نوامبر، از اصفیا برای این شغل دعوت شد، ولی او به علت کسالت آن را نپذیرفت. در صورت صحت، این امر به طور ضمنی می تواند نشانه ای از درجه بالاتر مقام و موقعیتی باشد که از این پس باید برای وی قائل شویم.

باری چوبین، یک مقام در شرکت ملی نفت ایران، اضافه نمود که اصفیا کاندیدای نخست وزیر، آموزگار، برای پست شرکت ملی نفت ایران بود. او افزود که اصفیا از نوع افراد «پشت صحنه» است و از اعتماد شاه و نخست وزیر سابق، هویدا، و آموزگار برخوردار می باشد.

اکبر اعتماد

ص: 264

تاریخ: 16 آوریل 1970 - 27/1/49محرمانه اداره امور علمی و فنی بین المللی یادداشت جهت بایگانی از: SCI/AE - رابرت سی. لیایماتینن موضوع: دکتر اکبر اعتماد مدیر سازمان برنامه ریزی علوم و آموزشی عالی ایران و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در طول اقامت دکتر اعتماد در واشنگتن، در ایام ذیل با وی گفتگوهای غیر رسمی داشتم :

1- عصر یکشنبه، 22 مارس پس از ورود به واشنگتن در هتل دوپون پلازا.

2- عصر روز جمعه، 27 مارس، در جورج تاون با هم غذا صرف کردیم. (محیط و «شخصیت یا ویژگی» جورج تاون دکتر اعتماد را کاملاً مجذوب ساخته و از قدم زدن در آنجا هم ظاهرا خیلی لذت می برد).

3- عصر روز جمعه، 10 آوریل، (بنا به پیشنهاد او) از موزه علوم و تکنولوژی و موزه تاریخ طبیعی Smithsonianبازدید کرد. هر دو مورد برای اعتماد بسیار جالب بود. بعد از آن من میزبان شدم و غذا را باهم صرف نمودیم. پیرامون موضوعاتی چند در ارتباط با ایران صحبت کردیم که ممکن است جالب توجه باشد. آنچه در ذیل می آید، نقطه نظرات و اظهارات شخص اعتماد می باشد.

1- در مورد نخست وزیر :

نخست وزیر هویدا در آینده نزدیک احتمالاً برکنار خواهد شد. او شش سال در مقام نخست وزیر خدمت کرده، یعنی بیش از هر نخست وزیر ایرانی دیگر و ظاهرا این کار او را خسته کرده است. اعتماد تصور می کند که بعد از آن هویدا ممکن است ریاست شرکت ملی نفت ایران را عهده گردد. احتمالاً بعد از هویدا، دکتر آموزگار یعنی وزیر دارایی کنونی، برای احراز مقام نخست وزیری نامزد خواهد شد. اعتماد می گوید، آموزگار نیز مانند هویدا یک نخست وزیر عالی خواهد بود.

2- در مورد سازمان برنامه:

رئیس اسبق سازمان یعنی آقای اصفیا هنوز هم فردی متنفذ است (بنا به گفته اعتماد، اصفیا بعد از شاه و نخست وزیر، سومین مرد پر قدرت می باشد). اصفیا یک «تکنسین بسیار خوب است» و در سالهای اخیر توأم با توسعه اقتصادی کشور، استعداد و مهارت های وی مورد نیاز می باشد. به هر حال اکنون که ایران (بخاطر هزینه های سرسام آور مربوط به پروژهای صنعتی) دچار مشکلات مالی شده، بیش از هر چیز به شخصی نیاز است که دارای سوابق تجارتی و بانکداری باشد. به همین علت است که رئیس کنونی سازمان برنامه یعنی آقای سمیعی توسط شاه به عنوان جانشین اصفیا برگزیده شده است.

3- در مورد وزارت علوم و آموزش عالی:

از نظر اعتماد، وزیر علوم آموزش عالی آقای رهنما بسیار قابل احترام است (هر چند که بنا به گفته خود او، غالبا اختلاف سلیقه دارند). بهترین مسئله این وزارتخانه یافتن کارمندانی ذیصلاح و واجد شرایط

ص: 265

است. اعتماد می گوید، معمولاً روزی ده نفر از دوستان و سایر مقامات عالی رتبه دولتی به او تلفن زده و سعی می کنند او را متقاعد سازند که اعضای خانواده یا بستگان آنها را استخدام نماید. یکی از پروژه هایی که او سعی در قبولاندن آن دارد و مخالفت بسیار زیادی را نیز برانگیخته، همان طرح کاستن از دوره دبیرستان به میزان یک سال است. بنا به اعتقاد او، بین آخرین سال دبیرستان و نخستین سال دانشگاه آن قدر دوباره کاری می شود و مسائل مشترک وجود دارد، که به این نتیجه رسیده است که یک سال از زندگی دانش آموزان ایرانی هدر می رود. با این وصف، او کاملاً اطمینان دارد که می تواند اصلاحات آموزشی مورد نظر خود را به کرسی بنشاند.

4- در مورد مجلس:

تعاریف و سخنان اعتماد در مورد مجلس چندان مثبت نبود. با این وجود، پیش بینی می کرد که به زودی به یک نیروی سیاسی بسیار مهم تر در صحنه ایران تبدیل خواهد شد. به نظر او، اعضای مجلس در حال حاضر فقط کارشکنی می کنند. اعتماد می گوید که چندین بار از او دعوت شده تا در کمیته های مجلس حضور یابد، ولی هر بار او یا نپذیرفته و یا از شخص دیگری خواسته تا به نمایندگی از جانب او این کار را انجام دهد. به عنوان معاون وزیر علوم، آن قدر کار دارد که نمی تواند وقت اضافی برای فعالیت های حاشیه ای از قبیل بحث های غیر سازنده با اعضای مجلس داشته باشد.

5- در مورد انرژی اتمی در ایران :

اعتماد می گوید که ده سال دیگر طول خواهد کشید تا ایران نسبت به وجود یک نیروگاه هسته ای احساس نیاز کند.

6- در مورد سفارت ایران در واشنگتن :

دکتر اعتماد با سفیر افشار که خیلی خوب او را می شناسد، دو بار ملاقات کرده است (هر دوی آنها در زمینه مسائل مربوط به سازمان بین المللی انرژی اتمی به نمایندگی از طرف ایران حضور داشته اند). اعتماد می گوید در اولین دیدار، سفیر افشار حال خوشی نداشت و ظاهرا زخم معده دارد، ولی در دیدار دوم سفیر وضع بهتری داشت. اعتماد اظهار داشت که تصور می کند افراد ایرانی سفارت به این نتیجه رسیده اند که در دوره بعد از اعطای کمک ها، آمریکا ایران را نادیده گرفته و فراموش کرده است. ایران هنوز هم به وام های عظیم بانکی و کمک های فنی و نظامی محتاج است.

بالاخره در رابطه با سفرش به آمریکا، واضح است که وی از این دیدار لذت بسیار برده و آن را سودمند می داند. او با حرارت و اشتیاق در مورد تجاربش در اداره ملی استانداردها، مؤسسه تحقیقاتی کارولینای شمالی، آزمایشگاه ملی Oak Ridge در تنسی صحبت کرد. فقط در یک مورد با مشکلی مواجه شده بود که آن هم با راننده های تاکسی نیویورک بود، و در این باره هم با خنده و شوخی صحبت کرد. گذراندن یک شبانگاه در سیرک مادیسون گاردن اسکوایر، بنا به گفته خودش بسیار «هیجان بخش» بود و تلخی تجربه او با رانندگان تاکسی ها را کاملاً از بین برده بود.

اعتماد، از واشنگتن به پایگاه کیپ کندی رفت تا پرتاب آپولوی 13 را نظاره کند. در حال حاضر

ص: 266

اعتماد به کالیفرنیا رفته تا از چند محل از جمله دانشگاه برکلی بازدید نماید. کمیته اعطای این گونه مأموریت ها در تهران تردید نداشته باشد که در انتخاب و حمایت از دکتر اعتماد برای این سفر علمی، تصمیمات بسیار بجا و بایسته ای اتخاذ کرده است.

اعتماد، اکبر - 2 اکبر اعتماد رئیس سازمان انرژی اتمی ایران (از آوریل 1974) از همان بدو تأسیس، اکبر اعتماد به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی، مسئولیت برنامه انرژی اتمی ایران را عهده دار بوده است. علاوه بر این، وی رئیس دانشگاه فرانسوی زبان بوعلی سینا در همدان، و استاد فیزیک دانشگاه تهران می باشد.

اعتماد به مدت 8 سال در کشورهای سوئیس و فرانسه مطالعه و کار کرد. از مدرسه پلی تکنیک دانشگاه لوزان در رشته فیزیک رآکتور به اخذ دکترا و از انستیتو ملی علوم و فنون هسته ای در ساکلی فرانسه در رشته مهندسی هسته ای به اخذ یک درجه تحصیلی دیگر نایل آمد.

در حین اقامت در سوئیس، برای شرکت Brown Boveri و Baden در شهر بادن به عنوان مهندس و به عنوان فیزیکدان در مؤسسه تحقیقات رآکتوری اتمی Wurenlingen کار می کرد. پس از مراجعت به ایران در سال 1965، رئیس دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه شد. در سال 1969 به طور همزمان به عنوان معاون وزیر در تحقیقات علمی وزارت علوم و آموزش عالی و مدیر مؤسسه تحقیقات آموزشی و علمی فعالیت آغاز نمود.

اعتماد 48 ساله، سه بار به آمریکا و بخش اعظم نقاط اروپا، هند، اسرائیل، تایلند، استرالیا، ژاپن، چین و شوروی سفر کرده است. او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را خوب صحبت می کند. اعتماد در رشته خود مقالات متعددی را منتشر نموده است. او متأهل است و یک فرزند دارد.

12 سپتامبر 1978 - 21/6/57

امیرخسرو افشارقاسملو

ص: 267

خیلی محرمانه امیرخسرو افشار قاسملو وزیر امورخارجه (اوت 1978) عنوان خطاب: آقای وزیر امیرخسرو افشار قاسملو (معروف به افشار) در تاریخ 6 نوامبر 1978 در کابینه تشکیل شده از سوی نخست وزیر غلامرضا ازهاری ابقاء گردید.

افشار یک دیپلمات حرفه ای است که در سالهای 1967 تا 1969 به عنوان معاون وزیر خارجه و از سال 1969 تا 1974 به عنوان سفیر ایران در انگلستان فعالیت داشته است.

وی سپس ظاهرا با عنوان معاون وزیر به وزارت دربار سلطنتی مأمور گردید، ولی به جز ایجاد تسهیلات در برنامه بعضی از دیدارها، ظاهرا کار دیگری نداشت. معلوم نیست که به چه دلیل شاه او را به عنوان وزیرخارجه برگزیده است، ظاهر امر حکایت از این دارد که او در مقایسه با عباسعلی خلعتبری که با مهارت تمام و از سال 1971 به بعد آن مقام را در اختیار داشت، صلاحیت و شایستگی چندانی ندارد.

زمانی که معاون وزیر خارجه بود، سفارت آمریکا به راحتی به افشار دسترسی داشت و از کمک های وی برخوردار می شد.

مشاغل و زندگی اولیه پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تهران در رشته اقتصاد، افشار به دانشگاه ژنو رفت و در سال 1940 در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی یک مدرک تحصیلی و چندی بعد دکترای اقتصاد گرفت. با ورود به وزارت امورخارجه در سال 1941، چند سالی را در ادارات مختلف آن به کار پرداخت.

در سال 1946، دبیر دوم هیئت نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل شد و بعدها به ترتیب به عنوان دبیر اول در واشنگتن و رایزن هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت نمود.

در سال 1949 به عنوان رئیس اداره سازمانها و مجامع بین المللی به وزارت امورخارجه بازگشت. بین سالهای 1951 - 1950 رایزن سفارت ایران در واشنگتن شد.

در سال 1951 قائم مقام رئیس اداره سوم سیاسی (اروپای غربی) وزارت خارجه و در سال 1952 رئیس اداره بازرسی آن وزارتخانه گردید.

همان سال به عنوان رایزن سفارت ایران در لندن منصوب شده بود، ولی به خاطر قطع روابط دیپلماتیک حاصل از ملی شدن شرکت نفت انگلستان و ایران، مجبور شد به ایران بازگردد. مدت کوتاهی نیز به عنوان رئیس اداره چهارم سیاسی (امریکا) در سال 1953 خدمت نمود.

پس از برقراری مجدد روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس در سال 1954، افشار به عنوان کاردار سفارت و بعدها به عنوان سفیر منصوب گردید.

در سال 1957 افشار به تهران بازگشت و مدیرکل امور سیاسی وزارت امورخارجه شد. وی قبل از آن که معاون وزیر خارجه شود، به عنوان معاون وزیر در امور سیاسی و پارلمانی (1960 تا 1961)، سفیر ایران در آلمان غربی (1961 تا 1963)، سفیر ایران در فرانسه (1963 تا 1965)، و عضو شورای عالی وزارت امورخارجه فعالیت نمود.

ص: 268

اطلاعات شخصی افشار که حدودا 61 ساله است، فردی است نسبتا تنومند و فربه. او بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد است و گاهی اوقات نیز با تکبر و غرور با انسان برخورد می کند. در اظهارنظرها روحیه ای مثبت دارد و به زبانهای انگلیسی (با لهجه انگلیسی ها) و فرانسوی تکلم می کند. آقای وزیر متأهل است و دارای یک فرزند پسر می باشد.28 نوامبر 1978 - 7/9/57

منوچهر اقبال

ص: 269

سرّی غیرقابل انتشار برای بیگانگان منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران منوچهر اقبال نخست وزیر سابق (60 - 1957)، در نوامبر سال 1963 به ریاست هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منصوب گردید. این انتصاب موجبات بازگشت او را پس از دو سال و نیم، که در حالت نیمه رسوایی و بی آبرویی در خارج کشور به سر می برد، فراهم نمود. اقبال آماج انتقادات و اهانت های سختی قرار گرفت که از انتخابات مجلس در سال 1960، یعنی زمانی که وی متصدی مقام نخست وزیری بود و به واسطه مسائل مربوط به همین انتخابات هم از مقام صدارت خلع شد، منشاء می گرفت.

او سابقه و تجربه قبلی در امور مربوط به نفت نداشت، ولی به او چشم مدیری کارآ و فردی معتمد و درستکار نگریسته می شد. او فرد سخت کوشی است و برخورد ضعیفش در مقام نخست وزیری را نباید به عدم تلاش وی نسبت داد. او را هرگز نمی توان رهبر خواند چرا که با پذیرش نخست وزیری یعنی به رسمیت شناختن نقش درجه دوم در صحنه سیاسی کشور و با چاپلوسی های آشکار در مقابل شاه، به حیثیت و پرستیژ سیاسی گذشته اش لطمات جدی وارد کرده است. برنامه اقتصادی او اندکی قرین موفقیت بود و موجب شد که برخلاف معمول سالهای 1957 تا 1960، سالهای پرباری باشد. انتصاب اخیر وی به ریاست این شرکت عظیم دولتی، می تواند به جامعه بازرگانی ایرانی اطمینان مجدد بخشیده و باعث تحکیم و ثبات رژیم گردد. او به شدت ضد کمونیست است و در سال 1948 لایحه ای درخصوص غیرقانونی کردن حزب (کمونیست) توده تقدیم مجلس نمود.

اقبال در سال 1908 در یک خانواده متنفذ در خراسان متولد شد. پدرش نماینده دوره چهارم مجلس بود. منوچهر در دانشگاه مونتپلیر (Montpellier) فرانسه تحصیل کرد و مدرک خودش را در رشته دکترای طب در سال 1933 از همین دانشگاه دریافت کرد.

یک سال دیگر نیز در دانشگاه پاریس به پژوهش پرداخت و سپس راهی ایران شد و در بیمارستان نظامی مشهد با عنوان افسر پزشک مشغول کار گردید و به ریاست اداره بهداری مشهد دست یافت. در سال 1936 در بیمارستان رازی تهران در امور مربوط به بیماریهای مسری تخصص گرفت و در سال 1938، استاد طب و آسیب شناسی در دانشگاه تهران شد. وی از اوت 1944 تا 1950 در ده کابینه متوالی عهده دار سمت وزارت بود. غالبا وزیر بهداشت و درمان بود، ولی تصدی وزارت پست و تلگراف، آموزش و پرورش، راه و ترابری و وزارت کشور را هم برعهده داشته است. از 1950 تا 1951 استاندار آذربایجان بود، ولی توسط محمد مصدق مجبور به استعفا گشت و برای یک سال به پاریس رفت. در سال 1953 به سمت حرفه ای خویش در دانشگاه تهران بازگشت. در مارس 1954 به مجلس سنا راه یافت و چندی بعد به ریاست دانشگاه تهران منصوب گردید. او در اواخر سال 1955 از فرانسه و بریتانیا دیدار کرد و در فوریه 1956 بورسیه لیدر (Leader Grant) را جهت دیدار از نهادهای آموزشی امریکا دریافت داشت. در ژوئن 1956 به وزارت دربار منصوب گردید و با حفظ سمت ریاست دانشگاه، کرسی نمایندگی مجلس سنا را رها نمود.

در آوریل 1957، اقبال جانشین حسین علا، که دوست قدیمی و مشاور شاه بود، گشت و تصدی مقام

ص: 270

نخست وزیری را عهده دار شد. هر چند در بدو امر به شخصیتی قوی، پر تلاش و شدیدا مخالف فساد شهرت و آوازه داشت، ولی به علت فقدان ابتکار و درایت در دوران تصدیش، حمایت های مردمی از وی سلب گردید. او مرد پرنخوتی است و سمت و موقعیت او نیز بر غرورش می افزاید. او تمام اوامر و برنامه های شاه را مو به مو و مطیعانه اجرا کرد، ولی نتوانست شور و اشتیاق و حمایت مردمی را برای پیشبرد و اجرای این برنامه ها برانگیزد. علی رغم موانعی که بر سر راهش قرار داشت، منجمله خصومت های مقامات متنفذی چون اسداللّه علم، توانست سمت نخست وزیری را بیش از همکاران سابقش حفظ نماید، چون واقعا مشکل بود بتوان جانشینی سخت کوش، درستکار و مطیع همچون خودش یافت. انتخابات مجلس در سال 1960 موجب قیامی مردمی گشت و شاه تصمیم گرفت که در یک اقدام برای حفظ ظاهر، اقبال را از مقام نخست وزیری خلع نماید. سپس برای انتخابات بعدی فراخوانده شد و اقبال به عنوان رئیس حزب ملّیون دولت به مجلس راه یافت. در آوریل 1961، اقبال به تصدی سفارت ایران در انگلستان منصوب گردید. سپس حکم انتصابش لغو شد و به پاریس رفت و در آنجا اقامت گزید. تا سال 1963 در دانشگاه سوربن به تدریس پرداخت و پس از آن به نمایندگی دائمی ایران در یونسکو با سمت سفیری گمارده شد.

اقبال مردی چهارشانه، بلندقامت با چشمانی مشکی و موهای مجعد است. طبق اخبار و گزارشات، او پس از برکناری از مقام نخست وزیری بسیار پیر و سالخورده به نظر می رسد. وی شیک پوش و در برابر زنان ضعیف النفس است. اما به هر حال تاکنون در این رابطه رسوایی به بار نیاورده است. وی وقتی احساس کند که مورد توجه اطرافیان قرار گرفته، آدم جذابی است، در غیر این صورت بی ادب و گستاخ می باشد.

چنانچه از ظاهر او برمی آید شخصی است که نسبت به مسائل فلسفی و مذهبی بی تفاوت بوده ولی به اصلاحات اجتماعی، تعلیم و تربیت، رأی گیری و آزادی زنان بسیار علاقمند است. اقبال مدالهای افتخار و نشانه های فراوانی منجمله دکترای افتخاری حقوق از کالج Lafayette، (دکترای افتخاری از دانشگاه پنسیلوانیا) در 1956 و درجه دکتری از دانشگاه پاریس در 1959 دریافت داشته است. او در چندین نهاد آموزشی و پزشکی نظیر آکادمی پزشکی فرانسه عضویت دارد. او علاوه بر فارسی، فرانسه را عالی و مقداری هم انگلیسی تکلم می کند.

در 1933 اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرد. آنها دارای 3 فرزند هستند. در موقع ازدواج همسرش اعتقاد به مکتب کاتولیک را رها نمود و مسلمان شیعه مذهب گردید، ولی به هر حال 2 دختر وی در حال حاضر کاتولیک های پروپاقرصی هستند. در سال 1957 دختر اولش به صومعه راهبان در پاریس وارد شد. دختر دومش مونیکو (Monique) 28 ساله است و در سال 1967 به عنوان متخصص زبان در سرویس اطلاعات امریکا در تهران مشغول کار شد. او از لحاظ فکری مستقل است، تاکنون بسیار مسافرت کرده و با قرارها و مراوداتی که با نظامیان امریکایی برقرار نموده، موجبات رنجش پدرش را فراهم ساخته است.

از 5 برادر اقبال، سه نفر آنها در ایران معروفند؛ علی، حقوقدان و نماینده سابق مجلس ؛ عبدالوهاب شهردار سابق مشهد؛ و احمد در وزارت امورخارجه و خسرو اقبال برادر ناتنی منوچهر، بازرگانی است که سیاست های رادیکال او منجر به این گردید که در سال 1940 توسط انگلسیی ها در کشور تحت الحفظ

ص: 271

محصور بماند. 27 آوریل 1964 - 7/2/43 اقبال، منوچهر - 2 سرّی منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منوچهر اقبال از سال 1963 رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، که معروفترین و مهمترین شرکت ملی است و منافع خارجی بسیار گسترده دارد، می باشد. به استثنای یک دوران تیره کوتاه در سالهای 62 - 1961، اقبال همیشه، یعنی از اولین سمتی که در سال 1944 در کابینه به دست آورد و دیگر مناصبی که بعدها کسب کرد، فردی برجسته در دستگاه دولتی ایران بوده است. وی در سالهای 60 - 1957 نخست وزیر بود و به علت رسوایی های انتخاباتی در همان سال از مقام خود کناره گرفت.

وی فردی خوش تیپ است و اگر بخواهد می تواند جذاب نیز باشد. بی نهایت خودبین و در انظار عموم خودستا است. او احتمالاً بزرگی شأن و مقام خود را مدیون اعتماد شاه به وفاداری و درستکاری خود می داند تا استعداد و توانائیهایش. دارای گرایشات غربی است و گهگاه ارتباط زیادی برقرار می کند. در زمینه مسائل نفتی میل دارد از دردسرهای ایجاد شده توسط کنسرسیوم اجتناب نماید و سعی دارد نظریاتی را که ممکن است سبب بروز برخورد شود به شاه نرساند و شرکت های نفتی نیز او را در زمانی که «حقایق» خوشایند نبوده اند، فردی که بتواند با شاه به خوبی ارتباط برقرار کند، نیافته اند.

اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرده است و این زوج دارای سه دختر بزرگ هستند. در گفتگوهای رسمی وی به زبان فرانسه صحبت می کند. انگلیسی وی ضعیف است و گفتگو به زبان انگلیسی با وی ممکن است موجب بروز سوءتفاهم بشود. می 1972 - خرداد 1351 اقبال، منوچهر - 3 خیلی محرمانه منوچهر اقبال رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران دکتر منوچهر اقبال 66 سال دارد و از سال 1963 ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران، یکی از بزرگترین شرکت های دولتی ایران، را برعهده داشته است. او پزشک مجربی است، ولی سالها پیش از طبابت دست کشید تا به هیجانات زندگی دولتی روی آورد. او بیش از 60 پست و مقام در دولت و بخش خصوصی داشته است، پس از دریافت دکترا در طب از دانشگاه مونتپلیر فرانسه راهی ایران شد و به طبابت و تدریس علوم پزشکی پرداخت. از 1944 تا 1950 در ده دولت متوالی وی عهده دار مقام وزارت بوده و در خلال 6 سال بعد سمت های گوناگون و متنوعی نظیر استاندار، استاد، سناتور، رئیس دانشگاه و وزیر کابینه داشته است. اقبال از 1957 تا 1960 نخست وزیر بود. سپس او مورد غضب قرار گرفت و به سمتی در خارج از کشور منصوب گردید. سرانجام به کشور بازگشت تا عهده دار سمت فعلی اش شود.اقبال شیک پوش و در برابر زنان ضعیف النفس است. هنگامی که احساس کند مورد توجه اطرافیان قرار دارد آدم جذابی است، در غیر این صورت فردی بی ادب و گستاخ می باشد.

او در سالهای 1956، 1965، 1970 و 1972 از امریکا و در سالهای 1964 و 1971 از شوروی و در

ص: 272

سالهای 1972 و 1973 از چین و در سال 1973 از ژاپن دیدار کرده است. اقبال مدالهای افتخار و نشانهای بی شماری در خارج دریافت داشته است و به اصلاحات در زمینه تعلیم و تربیت و آزادی زنان علاقمند است. او و همسر فرانسویش دارای سه دختر هستند. اقبال فرانسه را به روانی تکلم می کند، ولی انگلسیی وی ضعیف است.15 آوریل 1975 - 26/1/54 اقبال، منوچهر - 4 آوریل 1977 - فروردین 1356 سرّی منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منوچهر اقبال از سال 1963 رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بوده است. وی در سال 1909 در خراسان متولد گردید و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران، وارد دانشکده پاریس شد و در آنجا در سال 1933 با درجه تحصیلی دکترای طب فارغ التحصیل گشت. او اساسا سیاستمدار است و در سال 1943 به طور تمام وقت وارد کارهای دولتی شد. از آن پس چند سمت بسیار مهم را عهده دار شده است. وی به عنوان وزیر (50 - 1943) در پنج وزارتخانه کار کرد. سپس در سال 1953 به مجلس سنا راه یافت و در سال 1961 نماینده مجلس گردید، بعدها در سال 1956 بسمت وزیر دربار منصوب شد و از سال 1957 تا سال 1960 نیز سمت نخست وزیری را عهده دار گردید.

برخلاف دیگر مقامات شرکت نفت، اقبال در امور نفتی تبحری ندارد و علت انتصاب او نیز تنها صداقت و وفاداری او نسبت به شاه است. به عنوان یک سیاستمدار محافظه کار، هیچ گاه میل ندارد آمار و ارقام و یا استدلالهایی که با مذاق شاه خوش نمی آید، نزد وی مطرح کند. به طور کلی غرب گراست، اگر بخواهد می تواند خوش برخورد باشد و به تبلیغات توجه چندانی ندارد.

اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرده و سه دختر بزرگ دارند. در مکالمات رسمی وی یا میل دارد از زبان فرانسه و یا از یک مترجم فارسی استفاده کند، هر چند درک مطلب او به انگلیسی خوب و صحبت کردن وی به انگلیسی نسبتا مناسب است.

امیرحسین امیرپرویز

ص: 273

خیلی محرمانه مکان و زمان: دفتر استانداری، کرمانشاه، 13 مارس 1978 - 22/12/56، اقامتگاه استاندار کرمانشاه، 14 مارس 1978 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: امیرحسین امیرپرویز، استاندار استان کرمانشاه مایکل جی. مترینکو، کنسول امریکا در تبریز موضوع: شورش های تبریز و مسائل متفرقه تذکر: امیرپرویز از سال 1975 استاندار استان کرمانشاه می باشد و پیش از آن به عنوان معاون وزیر کشاورزی و همچنین استاندار استانهای همدان و لرستان مشغول خدمت بوده است. امیرپرویز تحصیلات خود را در ایالات متحده انجام داده و انگلیسی را به خوبی تکلم می کند (هرچند که مذاکرات ما به فارسی برگزار شدند). او مؤدب و مهربان و دارای طبع بسیار شوخ می باشد و علاقه وافر به امور بین المللی دارد و برخلاف آداب و رسوم سنتی ایران، از یک سگ بزرگ در خانه به عنوان یک حیوان خانگی نگهداری می کند.

طی دیدار من در دفترش و ضمن یک جلسه طولانی ناهار خصوصی در روز بعد از آن امیرپرویز به تفصیل به شورش های شهری و وقایع امنیتی اخیر در تبریز (موطن خودش) پرداخت.

استاندار با خانواده خود (منجمله چند روحانی محلی) و دوستانش در تبریز تماس دارد و امکان «تحریکات خارجی یا مارکسیستی» را رد کرده و ادعا نمود تا آنجایی که می شود گفت ریشه های ناآرامی ماهیت مذهبی داشته اند. وی گفت در تعدادی از منازل تبریز نوارهای کاست آیت اللّه شریعتمداری و آیت اللّه خمینی کشف شده بودند که در آنها دعوت به برگزاری تظاهرات شده بود. وی پیش بینی کرد مشکلی از همین نوع دوباره در سایر شهرهای ایران روی دهد. بنا به اظهار استاندار؟ در رفتار با این دو رهبر مذهبی و به طور کلی احساس مذهبی در ایران مرتکب اشتباهات فاحشی شده بود که توهین هایی که اخیرا در روزنامه اطلاعات نثار رهبران مذهبی گردید، چنان تند و بی پروا بودند که امکان بخشش آن برای شیعیان متدین وجود نداشت. استاندار گفت که تعجب می کند که تا به حال شعب روزنامه اطلاعات در ایران هدف حمله قرار نگرفته اند و وقوع آن را در آینده پیش بینی کرد. استاندار گفت که مردم مذهبی ایران احساس می کنند که دولت به اسلام پشت پا زده و این اتهام چیزی است که رژیم نمی تواند بدون ایجاد تغییر تقریبا غیرممکن در خط مشی و طرح های خود با آن مقابله کند. همچنین این اتهامی است که موج دردسر مستمر را در آینده بالا خواهد برد. استاندار ادامه داد که دلیل دیگر دردسر در آینده در حزب سیاسی رستاخیز نهفته است و ادعا کرد که مردم ایران از آن «تنفر» دارند، (تذکر: وسائل ساختمان مرکزی حزب در شورش تبریز بیرون ریخته شد.) و ساختمانهای حزب همچنان هدف واقع خواهند شد. استاندار گفت حمله شورشیان تبریز به حزب رستاخیز از لحاظ مفهوم ضمنی آن بیشترین اهمیت را دارا بود، زیرا به وضوح نشان داد که این حزب نه تنها مورد قبول مردم قرار نگرفته، بلکه به صورت یک سمبل «مورد تنفر» نیز درآمده بود.

ص: 274

اظهارات متفرقه :

درباره نخست وزیر آموزگار (یکی از دوستان خوب امیرپرویز) - او در امور اقتصادی و بین المللی فرد کاملاً قابلی است اما مدتها است که هرگونه مسئولیت یا علاقه واقعی به امور داخلی ایران را کنار گذاشته است، با این تصور که شاه هم اکنون در این امور به حد کافی مشاور دارد. بنا به قول استاندار، این طرز فکر آموزگار نهایتا او را به دردسر خواهد انداخت.

درباره تیمسار اسکندر آزموده (استاندار پیشین آذربایجان شرقی) - در درجه اول او هیچ گاه نمی بایست یک استاندار می شد و حتی قبل از شورش های تبریز بسیاری از مقامات دولتی را وادار به ترک نمود. معاشرت با وی مشکل بود و حتی به زبان فارسی درک منظور او آسان نبود. (این جمله ضمن بیان یک داستان طولانی درباره آزموده در یک ملاقات در تهران گفته شد).

درباره دلیل عدم رضایت شهربانو از تبریز - (تذکر: علیرغم نسب تبریزی خانواده دیبا، عموما تصور می شود که او (شهربانو) از شهر و ساکنان آن بدش می آید و ظاهرا استاندار تبریزی الاصل نیز همین طور فکر می کند) در سال 1909 طی قیام تبریز به طرفداری از قانون اساسی، پدر بزرگ شهربانو به نام نظام العلماء یک ملا و زمیندار شهر بود. در آن زمان تنها منبع ارتباطی و مرکز دائمی مورد توجه عوام در تبریز اداره تلگراف بود که با تهران و دولت مرکزی ارتباط داشت. یک روز پیامی رسید که در آن اعلام شده بود که رژیم قاجار فقط «نظامنامه» (یعنی «قوانین فرعی» به جای خود قانون اساسی) را تأیید کرده و متصدی تلگراف این خبر ناگوار را برای حاضران در اتاق شلوغ و پر سروصدا بلند خواند، مردم اشتباها حرف او را این طور فهمیدند که شاه قاجار نظام العلماء را تأیید می کند. در سروصدا و شلوغی احساسات جمعیت که از پیش تحریک شده بود، زیادتر شده و به صورت یک دسته خشمگین در آمدند و به منزل این شخص حمله نموده آن را آتش زدند و پدر بزرگ شهربانو را واداشتند که با خانواده خود از شهر فرار کرده و به تهران برود.

درباره تیمسار جعفر شفقت، استاندار جدید آذربایجان شرقی - او مردم خوب و شایسته ای است که با یک گروه مذهبی مهم تبریز پیوندهای عالی دارد. امیرپرویز خبر یافته بود که خود او قرار است به عنوان استاندار به تبریز فرستاده شود، اما بعد شاه با این فکر که یک فرد نظامی ضروری تر خواهد بود، تغییر نظر داد. درباره طرح ریزی شهری و «خواست مردم» - اکثریت تقاضاهایی که افراد در استان کرمانشاه به استاندار تسلیم می کنند (او به طور هفتگی ملاقاتهای آزادی دارد که ضمن آن به تمام تقاضاها از هر نوع که باشند گوش فرا می دهد) به گرفتن زمین محل سکونت یک مشکل عظیم است و دارای استعداد دردسرتراشی برای آینده نیز می باشد. وی ضمن یک تلاش برای تسریع توسعه شهر، بنگاه مشاور عمرانی که قبلاً در کرمانشاه کار می کرد و مرکزش در تهران بود را تعطیل کرد و می گفت که این شرکت صرفا مانع پیشرفت بوده و بر سر راه مردم مانع می تراشیده، علاوه برآن که قبل از اتخاذ تصمیمات کند و ملال آور خود، تقاضای رشوه های بالا می نموده است.

نتیجه گیری:

استاندار امیرپرویز یک ناظر باهوش در خصوص وقایع ایران است و از پیوندهای اداری خوبی در تهران و ارتباطهای نزدیکی با همشهریانش در تبریز برخوردار است. اظهارات بی پرده او درباره احساس

ص: 275

بیگانگی که بخش بزرگی از مردم ایران نسبت به دولت مرکزی و حزب رستاخیز دارند، همراه با نتیجه گیری های بدبینانه او درباره ادامه مشکل ناشی از دلایل مذهبی که بدفعات در سایر مکالماتی که با وی در مورد شورش های تبریز داشته ام، تکرار شده اند، مرا به یک پیش بینی تأسفبار، می رساند که با در نظر داشتن ساخت طبقه زیر متوسط و محافظه کارانه پلیس محلی، ژاندارمری و جمع کثیری مشمولان خدمت وظیفه ارتش، تا چه حدی از موفقیت می توان از این گروهها در تلاش های آینده جهت سرکوب شورشیان استفاده کرد؟ اگر استاندار درست گفته باشد و مردم واقعا احساس کنند که رژیم «به اسلام پشت پا زده است»، منطقی به نظر می رسد که همان احساس را همان گروههای پلیس و ارتش که وجودشان برای سرکوب اغتشاشات لازم است، داشته باشند. با داشتن نیروی پلیس و نظامیان ضد شورش سرکوب یک تظاهرات دانشجویی نسبتا ساده است، لیکن در این که واکنش آتی سربازان وظیفه و پلیس زمانی که رودروی گروهی قرار گیرند که ممکن است خود را از آن بدانند، چه خواهد بود، تردید وجود دارد.

ام. جی. مترینکو 15 مارس 1978 - 24/12/56 امیرپرویز، امیرحسین - 2 تاریخ: 5 سپتامبر 1978 - 14/6/57خیلی محرمانه از: سفارت امریکا، تهران 8418 اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزرای جدید عبارتند از:

2- امیرحسین امیرپرویز، وزیر کشاورزی امیرپرویز، متولد 1922، یک فرد با تجربه در امور کشاورزی است. وی در رشته مطالعات کشاورزی از دانشگاه کرج فارغ التحصیل شد و در رشته اقتصاد کشاورزی مدرک بالاتری از مینه سوتا دریافت کرد و در پوردو (Purdue) نیز تحصیل نمود. وی در سال 1946 به وزارت کشاورزی پیوست و تا ارتقاء به سمت معاونت وزیر در سال 1967، سمت های مختلفی را به عهده داشت. وی در سمت استاندار لرستان و همدان در سالهای 75 - 1974 کار کرد و از دسامبر 1975 استاندار کرمانشاهان شد. امیرپرویز پیشرو و باهوش است و ثابت شده که برای کنسولگری امریکا در تبریز فرد بسیار مفیدی بوده است. وی متأهل بوده(1) و دو فرزند دارد. یک دختر که هم اکنون در OF WIGHT ISLEدرس می خواند و یک پسر که در دبیرستانی در تهران است. وی به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

امیرپرویز، امیرحسین - 3 خیلی محرمانه امیرحسین امیرپرویز وزیر کشاورزی و توسعه روستایی (از اوت 1978) عنوان خطاب: آقای وزیر امیرحسین امیرپرویز، وزیر کشاورزی و توسعه روستایی در کابینه جعفر شریف امامی بود، و همین پست را در کابینه ارتشبد غلامرضا ازهاری که در نوامبر 1978 تشکیل شد، حفظ کرد. وی فردی که

ص: 276


1- در این قسمت نوشته شده که ”او با یک آشپز عالی ازدواج نمود“ که این جمله با قلم خط خورده است. م

باهوش، پر حرارت و مصمم است، شهرتی را به عنوان یک متخصص در اصلاحات ارضی کسب کرده است. روحیه امیرپرویز نه خشن است و نه گستاخ، اما او کاملاً قادر است که قاطعانه عمل کند و از به کارگیری مسئولیت و قدرت کامل خود امتناع نخواهد ورزید، او حامی پروپاقرص شاه است. امیرپرویز علاقه بسیاری به ایالات متحده دارد و امریکائیها را به عنوان مردم امریکا (به سبب امریکایی بودنشان) و به عنوان همکار دوست دارد. وی در تماسهایش با مقامات امریکایی صمیمی و دوستانه بوده است.

امیرپرویز لیسانس خود را در رشته کشاورزی از دانشکده کرج گرفت و در رشته اقتصاد کشاورزی در دانشگاه مینه سوتا در سال 1956، تحصیلات بعدی خود را به انجام رسانید. در 1946 وارد دستگاه دولتی شد و در پست های رئیس سازمان تعاونی کشاورزی، مدیرعامل اداره گسترش ماشین آلات کشاورزی و معاون اجرایی وزارت کشاورزی خدمت کرد. او در سالهای 73 - 1967 معاون وزیر کشاورزی بود. در سال 1973 به سمت استاندار استان لرستان، در 1974 استاندار همدان و در 1975 به سمت استاندار کرمانشاهان منصوب شد.

آقای وزیر 54 ساله است، به اعتدال می نوشد و به خارج سفر می کند. مسافرتهایی به ایالات متحده و اروپا کرده است. امیرپرویز انگلیسی را خوب و فرانسوی و ترکی را نسبتا خوب صحبت می کند. او ازدواج کرده است و یک دختر و یک پسر دارد. همسرش یا در امریکا یا در انگلیس تحصیل کرده و انگلیسی را عالی تکلم می کند. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

محمدرضا امین

ص: 277

محمدرضا امین، رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر خیلی محرمانه محمدرضا امین، رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر، به عنوان آموزش دیده ترین و فعالترین رئیس دانشگاه در ایران توصیف شده است. وی در سال 1927 در اصفهان در یک خانواده ثروتمند و برجسته متولد شد. وی در رشته فیزیک اتمی در دانشگاه برکلی موفق به اخذ درجه دکترا گردید و جهت تدریس در دانشگاه تهران در سال 1954 به ایران بازگشت. پس از انزجار از صحنه آکادمیک به اصفهان رفت و به کار در شرکت های خانوادگی، بخصوص کارخانه سیمان اصفهان پرداخت.

در سال 1960 امین به بانک توسعه صنایع و معادن ایران پیوست. کمی بعد مدیرعامل آنجا شد.

در سال 1968 شاه از وی خواست که ریاست دانشگاه آریامهر را که تنها حامی آن فقط شاه است، بپذیرد.

امین از جریانهای پاکسازی رؤسای دانشگاهها جان سالم به در برده و آریامهر را به صورت دانشگاهی برگزیده و حرفه ای در آورده است.

امین زبان انگلیسی را بدون عیب صحبت می کند و یا یک امریکایی ازدواج کرده است. وی دارای دو فرزند است.می 1972 - اردیبهشت 1351 امین، محمدرضا - 2 محمدرضا امین وزیر صنایع و معادن (از اوت 1977) خیلی محرمانه محمدرضا امین که یک تکنوکرات بسیار شایسته و ذیصلاح است، یکی از محدود وزرایی است که در کابینه موقت نخست وزیر، غلامرضا ازهاری، که در 6 نوامبر 1978 تشکیل شد، ابقا گردید.

امین سرمایه گذاری بخش خصوصی را در صنعت ترغیب نموده و به دنبال دستیابی به سرمایه گذاری خارجی در ایران، بخصوص در رشته های نیازمند به تکنولوژی بوده است. در عین حال که فردی عملگراست، او یک روشنفکر غیرعادی ایرانی است و از شهرت و شخصیت بسیار خوبی نیز برخوردار می باشد. مهمترین ضعف امین، بی صبری وی در رابطه با سیاست است آن هم وقتی که به نظر برسد سیاست مانع از پیشرفت اقتصادی می باشد.

همین بی صبری، پذیرش روند بده و بستان سیاسی در صحنه اقتصاد را برای او بسیار سخت و دشوار می سازد. امین از خانواده ای ثروتمند و متنفذ است. وی در سالهای 1945 تا 1954 در دانشگاه کالیفرنیای برکلی تحصیل نموده و در رشته فیزیک به اخذ درجه دکترا نائل آمده است.

بین سالهای 1954 تا 1960 اوقات خود را بین کار در کارخانه خانوادگی سیمان و فعالیت به عنوان معاون اداره فنی بانک توسعه صنایع و معادن تقسیم کرد. از سال 1960 تا 1964 وی مدیریت عامل کارخانه خانوادگی سیمان را برعهده گرفت و ظرف چهار سال بعد به عنوان قائم مقام بانک توسعه صنایع و معادن فعالیت نمود. در سال 1968 به ریاست دانشگاه فنی آریامهر برگزیده شد و در همان جا ثابت کرد که فعال ترین و پرتحرک ترین رئیس دانشگاه ایران می باشد. او مدیرعامل صنایع ملی فولاد ایران از سال 1973 بود تا این که در سال 1977 وارد کابینه شد.

وزیر که حدودا 52 ساله است، همسری امریکایی و دو فرزند دارد. وی به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کند.8 نوامبر 1978 - 17/8/57

علی امینی

ص: 278

3 دسامبر 1951 - 12/9/30خیلی محرمانه دکتر علی امینی اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی - در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک سفارت مورخ آوریل 1950 سوابق شغلی اول دسامبر 1951: به سمت وزیر اقتصاد ملی منصوب شد.

ملاحظات:

پست (وزارت - م) اقتصاد ملی برای مدتها خالی بوده است، ولی زمانی که زیرک زاده، معاون وزارتخانه و کفیل وزیر، برای شرکت در انتخابات مجلس استعفا داد، یک انتصاب جدید ضرورت یافت.

دکتر امینی که طی چند ماه گذشته در اداره دخانیات شاغل بوده، متناوبا در وزارتخانه های اقتصاد ملی و دارایی خدمت کرده است و یکی از افراد با کفایت در این سمت جدید محسوب می شود. علاوه بر این وی یکی از خویشاوندان (سببی) و از معتمدان دکتر مصدق بوده و وی احتمالاً احساس می کند که می تواند بر روی وفاداری و خدمات مؤثر امینی حساب کند.پریش امینی، علی - 2 ملاحظات:

دکتر علی امینی عضو یکی از ثروتمندترین خانواده های ایرانی است. او فرزند فخرالدوله، یکی از برجسته ترین زنان ایران است و با ازدواج خود با خانواده های متنفذ نفیسی و قوام فامیل شده است. علی امینی مورد اعتماد نخست وزیر، احمد قوام بود ولی مانند بسیاری از سیاستمداران ایرانی پس از برکناری قوام جایگاه سیاسی خود را به سمت دربار تغییر داد. دکتر امینی در ذکاوت، شایستگی و توانایی و قابلیت مسئولیت پذیری معروف است. او از موقعیت های رسمی خود برای افزایش ثروت خانواده اش استفاده کرده است. نمونه ای از این موارد لغو دستور وزیر اقتصاد ملی قبل از وی مبنی بر این که هیچ اتومبیل لوکسی در واردات امسال نباید وجود داشته باشد، و افزایش 50 درصد در واردات اتومبیل نسبت به سال قبل بود. این دستور کمک بزرگی به برادر وی، محمد امینی، بود که یکی از مدیرعاملان بزرگترین شرکت اتومبیل در ایران می باشد. امینی کوتاه قد، سیه چرده با چهره مشخص و دندان و بینی برجسته می باشد. او دوست داشتنی، خوش برخورد و خوش صحبت است.

ص: 279

امینی، علی - 3 تاریخ: 22 ژانویه 1955 - 2/11/33سرّی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جی. تی. فیرنلی، دبیراول سفارت انگلیس نورمن بی. هاناه، دبیر دوم سفارت موضوعات: 1- افزایش شایعاتی مبنی بر نامزدی دکتر علی امینی برای نخست وزیری 2- اشاعه شایعات مبنی بر مخالفت انگلیس با امینی، انتظام و ابتهاج 3- ادعاهای زاهدی در مورد حمایت آمریکا از موضوعات مبهم و بی اساس 4- قدرت مخالفت در مجلس 5- تبلیغات کردهای کمونیست 6- کنسولگری انگلیس در خرمشهر 1- افزایش شایعات مبنی بر نامزدی دکتر علی امینی برای نخست وزیری:

آقای فیرنلی بیان داشت که در دو هفته اخیر او و (یا) دستیار ایرانی اش حداقل در چهار مورد به گفتگو با دوستان دکتر علی امینی، وزیر دارایی کشانیده شده اند. در یک مورد این اشخاص از محسنات و کار مهم دکتر امینی صحبت کرده و نام او را به عنوان یک جانشین مطلوب برای ارتشبد زاهدی مطرح کردند.

اعتقاد آقای فیرنلی براین بود که این افراد با اطلاع و تصویب دکتر امینی اقدام می کردند. او معتقد است که امینی در دولت فعلی کم کم احساس ناراحتی می کند. در حالی که امینی با امانتداری به شغل خود مشغول است، فیرنلی معتقد است که او حمایت سیاسی کاملی از رژیم زاهدی به عمل نمی آورد.

اظهارنظر: من از دو منبع دیگر شنیده ام که امینی یا دوستانش نامزدی او را با ادعای حمایت آمریکا تقویت می کنند. طبق گزارش، موضع امینی این است که برای حل مناقشه نفت اعتباری کسب کند و بر همین اساس آمریکائیها دریابند که اگر به خاطر او نبود، دولت مدتها پیش سقوط کرده بود.

2- اشاعه شایعاتی مبنی بر مخالفت انگلیس با امینی، انتظام و ابتهاج، مدیر سازمان برنامه:

آقای فیرنلی بیان داشت که در گوشه و کنار تهران داستانی در حال شکل گیری است که بریتانیا از دولت حمایت می کند، اما مخالف وزیر دارایی ؛ انتظام، وزیر امورخارجه؛ و ابوالحسن ابتهاج، مدیر هفت ساله سازمان برنامه است. او گفت مطمئن است که این شایعه عمدا از جانب کسی پخش شده است که در جهت منافع انگلیس عمل نمی کند، اما نسبت به هویت و انگیزه های احتمالی این شایعه افکن اطمینان نداشت. او با این گمان که شاید کسی با این اعمال درصدد بی اعتبار کردن انگلیس برای بهبود اوضاع ایران باشد، اعلام خطر نمود. از آنجا که امینی، انتظام و ابتهاج به طور گسترده ای به عنوان «بهترین عناصر» دولت حاضر مدنظر هستند، آقای فیرنلی معتقد است که این شایعه می خواهد چهره بریتانیا را به عنوان حامی همه جانبه دولت زاهدی و حلقه همکاران سیاسی اش در دولت مخدوش نماید.

وقتی آقای فیرنلی از من خواست در صورتی که این داستان را شنیده ام، از پخش آن جلوگیری کنم، من گفتم هنوز این داستان را نشنیده ام و توضیح دادم که اگر بشنوم سعی خواهم کرد تا سابقه و گذشته آن را بدانم. او ادامه داد که اگر بعضی از ایرانیها این داستان را به من تذکر دهند، او خوشحال می شود اگر من در جواب بگویم که دوستی در سفارت انگلیس به من گفته است که از وجود چنین شایعه ای با خبر است و بالاخص اظهار داشته که دروغ است.

ص: 280

3- ادعاهای زاهدی در مورد حمایت آمریکا از مسائل مبهم و بی اساس :

گویا آقای فیرنلی پیشاپیش برای تلافی این خدمتی که انجام داده ام، داوطلب شد تا قضیه ای را در رابطه با سفارت آمریکا گزارش دهد. او احساس کرد که این داستان مسئله ای را روشن می کند که احتمالاً ما می خواهیم با دقت زیاد آن را مد نظر قرار دهیم.

او گفت: اخیرا از یکی از مقامات برجسته شنیده است که وقتی از زاهدی خواسته شد تا برای حمایت از انتخاب منوچهر ایرانی در مجلس به عنوان نماینده لار توضیح دهد، نخست وزیر شانه هایش را بالا انداخت و جواب داد که «آمریکائیها او را می خواهند». فیرنلی بلافاصله افزود که او برای یک لحظه باور نکرد که سفارت آمریکا کوچکترین علاقه ای به انتخاب یک نمونه مشکوکی همچون ایرانی داشته باشد.

معهذا او اعتراف کرد که متقاعد شده که زاهدی این مطلب را اظهار داشته است. او سپس به توضیح این مسئله پرداخت و گفت این اولین باری نیست که زاهدی بعضی از اقدامات خود را به برآوردن تمایلات و خواسته های آمریکائیها نسبت داده است. او ادعا کرد که نخست وزیر زمانی که احساس می کند در دفاع از اقدامات خود در تنگنا گیر کرده است، معمولاً به این وسیله متوسل می شود. آقای فیرنلی به ما پیشنهاد انجام هیچ اقدامی را نداد، اما معتقد بود که این مسئله به حدی جدی است که ایجاب می نماید مورد ملاحظه و توجه قرار گیرد.

او اشاره کرد که سفیر انگلیس قبلاً این مورد خاص را به کاردار آمریکا تذکر داده است. اما ادعا می کرد با مسئولیت خودش این موضوع را مجددا با من مطرح کرده است تا مسئله را به طور عمومی تری به عنوان یک عادت نخست وزیر به این که اشتباهات خودش را به حساب ایالات متحده می گذارد، مطرح گردد.

من قول دادم که نظرات آقای فیرنلی را به گوش آقای رونتری برسانم، اما گفتم که من خصوصا از این مطلب ناراحت نیستم، زیرا از آنجایی که ما دولت ایران حمایت زیادی کرده ایم و کمک مالی فراوانی در اختیار آن قرار داده ایم، احتمالاً به طور مسلم در ذهن مردم، ایالات متحده با دولت ایران یکی دانسته خواهد شد.

اظهارنظر: در شگفتم که چرا آقای فیرنلی مناسب می دید که تا این گزارش را این قدر مهم جلوه دهد.

البته ممکن است که او صرفا تلاش می کند تا با مطلع کردن ما از قضایایی که مربوط به ما می شود، کار مناسب و خوبی انجام دهد. اما از آنجایی که سفیر انگلیس قبلاً این موضوع را به اطلاع آقای رونتری رسانده است، من نمی توانم این احتمال را رد کنم که عمل فیرنلی در تکرار این موضوع و بعد بزرگتر کردن آن، با اطلاع و تصویب خود سفیر انجام شده است. می توان تصور کرد که این اقدام تلاشی در جهت تحت تأثیر قرار دادن موقعیت ما نسبت به دولت ایران است یا شاید فیرنلی فکر می کند که ما قضایایی را که مربوط به انگلیس است شنیده ایم یا خواهیم شنید، و این تلاش در جهت حذف نتیجه این قضایا است.

این واقعه در قالب طرحی است که من حتی قبل از آن که مذاکراتم را با فیرنلی شروع کنم، شاهد گسترش آن بوده ام. او در هر ملاقات شایعاتی را نقل می کرد که در رابطه با ادعای مداخله آمریکا یا انگلیس در امور ایران بود (نگاه کنید به موضوع 2 بالا). به این منظور او معمولاً در فرصت هایی این موضوع را مطرح می کند که برای جلوگیری ایرانیان از تلاش در جهت بهره برداری از اختلافات دروغین میان انگلیس و ایالات متحده نیاز به همکاری نزدیکتر میان ما و مشارکت اطلاعاتی است. او بر نمونه هایی تأکید کرده است که بنا بر ادعای خودش جلوی شایعات مربوط به ایالات متحده را گرفته است. او از تلاش های خود

ص: 281

در این مورد که به ایرانیان تأکید می کند میان سفارت های آمریکا و انگلیس نزدیکترین همکاری وجود دارد و هیچ اختلافی در دیدگاهها نیست، صحبت می کند. ممکن است تمام این (مسئله) به سادگی صرفا بخشی از تلاش انگلیس برای حفظ وحدت آمریکا - انگلیس باشد. به عبارت دیگر آقای فیرنلی بیش از اندازه روی تمایلش به همکاری اصرار می کند تا آن را نزد من کاملاً موجه و حق به جانب جلوه دهد.

4- اوج گیری مخالفت در مجلس:

ما بروز مخالفت هایی را در مجلس تذکر دادیم و موافق هستیم تا زمانی که این (مخالفت) هنوز به مرحله خطرناکی نرسیده است، مورد توجه و مراقبت باشد. ما با این موافقیم که در آینده نزدیک بحث جزء به جزء در مورد محدوده های احتمالی که ممکن است در این قضیه بروز کند، داشته باشیم.

5- تبلیغات کردهای کمونیست :

قبلاً من به آقای فیرنلی ترجمه شماره های اخیر روزنامه کردستان را که روزنامه مخفی کمونیستی به زبان کردی است، قرض داده بودم. من گفته بودم که شماره سپتامبر 1954، یادداشت متفاوت و احتمالاً مهمی را چاپ کرده که در آن برخلاف شماره های قبلی، تقریبا به طور کامل به تبلیغات فتنه انگیزی برای اتحاد و استقلال بخش هایی از کردستان در ایران، ترکیه و عراق اختصاص یافته بود. شماره های قبلی (این روزنامه) هیچ مطلبی در این مورد نداشت و تنها خط استاندارد کمونیسم را از حزب توده در تهران دنبال می کرد. آقای فیرنلی با این که چنین مطلب اختلاف مهمی است، موافق بود و فکر می کرد که مراقبتی را می طلبد، اما بیان داشت موضعی که توسط این شماره خاص گرفته شده ممکن است گویای این واقعیت باشد که این (شماره) یک شماره یادبود به پاس نیل به استقلال کردستان در 1946 بوده است. احساس وی این بود که بعد از دیدن چند شماره اخیر نمی توان نتیجه گیری کرد که تغییر مشخصی در موضع (روزنامه) روی داده است.

6- کنسولگری انگلیس در خرمشهر:

آقای فیرنلی گفت امید می رود که کنسولگری جدید انگلیس در خرمشهر در ماه آینده گشایش یابد. او گفت که وزارت خارجه، کنسول جدید را معرفی کرده، اما او به این علت که وزارت خارجه هنوز انتصاب او را اعلام نکرده است، از افشای نام او خودداری کرد. او تصور می کرد که به مجرد افتتاح دفتر خرمشهر، آنها برای بازگشایی کنسولگری در تبریز اقدام خواهند نمود.

امینی، علی - 4 تاریخ: 1 مارس 1955 - 10/12/33 محرمانه از: رئیس USOM، ایران به: آقای دبلیو. ام. رونتری، وزیرمختار موضوع: حملات علیه دکتر امینی، وزیر دارایی سومین حمله به دکتر علی امینی، وزیر دارایی را دریافت نموده ام که برای شما ارسال می نمایم.

ویلیام وارنر

ص: 282

جناب آقای دکتر امینی با حزب توده ائتلاف کرده است هنگامی که دکتر امینی به وزارت دارایی منصوب گردید، عوامل وی شایع نمودند که وزیر دارایی براساس توصیه آمریکائیان تعیین شده است. او شخصا در مجلس اظهار داشت:

«من داوطلب مقام وزارت دارایی نبودم، ولی جناب آقای نخست وزیر این شغل را به من پیشنهاد نمودند.» در بسیاری موقعیت های دیگر، هر بار که موضع وی به علت قبول توصیه ها و به کار گماردن دزدان، تضعیف می گردید، مأمورین وی که به صورت جاسوس در وزارت دارایی پراکنده هستند، شایع می نمودند که به علت منافع آمریکائیان در ادامه کار دکتر امینی، برکناری وی غیرممکن است. حال که آمریکائیان مطمئن شده اند امینی واسطه گری (دلالی) را پیش گرفته است و از فعالیت وی در ارتباط با خرید شکر از کوبا، همچنین مبادلات ارزهای خارجی مطلع شده اند، خود را با شرایط وفق داده است، او نقش جدیدی را انتخاب نموده است. ظاهرا او سعی دارد به آمریکائیان این احساس را القاء نماید که جوانان تحصیل کرده و دانشگاه دیده در وزارتخانه ها، بخصوص در وزارت دارایی، خواهان وی هستند. بنابراین، به منظور گردآوری کارمندان جوان تحصیل کرده به دور خودش، با استفاده از موقعیت باشگاه مهرگان و گرد آمدن جوانان حزب توده، از آنها خواسته است با سخنرانی و گفتگو و سایر امکاناتی که در اختیار دارند به آمریکائیان بفهمانند که جوانان طرفدار وی هستند. در این ارتباط آقای درخشش را فریب داد و در مجلس راجع به کارمندان دولت صحبت نمود، در حالی که او این واقعیت را فراموش کرده است که ماشین حساس سیاستمداران، از گروههای فعال سیاسی در کشور ما، کاملاً آگاه هستند. در نتیجه دکتر امینی باید بداند که او کاملاً مورد تنفر جوانان میهن پرست و شاهدوست کشور ما است، و آنها در شرایط مناسب ماسک وی را از چهره اش کنار خواهند زد، و چهره واقعی وی را آشکار خواهند ساخت.

امینی، علی - 5 تلگرام 790 سفارت، مورخ 16 نوامبر 1955 - 25/8/34 خیلی محرمانه انتصابات سیاسی ایران در واشنگتن، ایالات متحده و جاکارتا همان گونه که در تلگرام مرجع گزارش شد، دکتر علی امینی توسط دولت ایران به عنوان سفیر در ایالات متحده منصوب شده است. دکتر امینی در حال حاضر وزیر دادگستری است، اما به عنوان سخنگوی غیررسمی دولت در امور مالیه بین المللی شناخته شده است. فقدان او برای کابینه ضایعه قابل ملاحظه ای است چرا که او بدون شک قدرتمندترین وزیر در یک کابینه ضعیف است.

به نظر می رسد که او به این جهت به واشنگتن فرستاده شده است که احتمالاً به عنوان یک فرد کاملاً آگاه به موقعیت مالی ایران، می تواند کمک مؤثری به دولت ایالات متحده در درک وضعیت فعلی ایران باشد.

اگرچه سفارت قبلاً بیوگرافی کامل دکتر امینی را به وزارتخانه گزارش کرده است، (با این وجود) اظهارات سفیر چاپین، آقای کلارک گریگوری مدیر OMI، و آقای پیتون کر رایزن بازرگانی سفارت، که تمامی آنها در ماههای اخیر به کرات فرصتی برای بحث با او داشته اند، باید به درستی مورد استفاده مسئولین وزارتخانه قرار گیرد. نقطه نظرات آنها در ضمیمه پیوست شماره 1 این نامه خلاصه شده است.

نصراللّه انتظام برادر وزیرخارجه و سفیر فعلی ایران در واشنگتن، به نیویورک منتقل خواهد شد تا

ص: 283

نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد شود. دولت از عملکرد انتظام در واشنگتن ناراضی بوده و احساس می کرده که او وقت زیادی را صرف امور سازمان ملل نموده و به حد کافی برای حفظ روابط نزدیک و دوستانه با دولتی که در آنجا (به سفارت) منصوب شده، فعالیت نمی کرده است.

پیوست: اطلاعاتی پیرامون دکتر علی امینی، نامزد سفارت ایران در ایالات متحده دکتر امینی یکی از مقامات بسیار با ارزش دولت ایران است. او از وضعیت جاری مالی ایران به خوبی اطلاع دارد و فرد آگاهی است. در مه 1955 از وزارت دارایی به وزارت دادگستری منتقل و بنابراین از جریان فعالیت های مالی دولتی دور شد. به همین دلیل او کم و بیش بر OMI و سفارت تکیه کرد تا اطلاعات دقیق و تازه ای به دست آورد، همچنین تلاش می شد تا او (نسبت به مسائل) با اطلاع باشد. او یکی از معدود مقامات ایرانی است که نسبت به کمبودهای دولت ایران در زمینه فعالیت های مالی بطور دقیق اطلاع دارد. وی اقداماتی را که باید در جهت تنظیم دارایی های کشور اتخاذ شود، می داند و مایل است تا این مشکلات را مستقیما مورد بحث قرار دهد.

دکتر امینی اطلاعاتی را که به او منتقل می شود، چه خوب باشد یا بد خواهد پذیرفت و انتظار می رود که آن را گزارش کند. با این حال در بعضی مواقع ممکن است گزارشات او تحت تأثیر این عمل سنتی ایرانیان در پوشاندن اخبار بد قرار گیرد. به عنوان یک تذکر احتیاطی (باید در نظر داشت) که اطلاعات او ممکن است همیشه دقیق نباشد و براین اساس اظهارات او باید به خوبی بررسی شود. اعتقاد براین است که گزارش او مؤثر و بدون گزاف دقیق خواهد بود و پیشنهادات سازنده ای را مطرح خواهد نمود، خصوصا اگر مطالب آن از جانب مسئولین وزارت امورخارجه مورد تأکید واقع شود.

اگر چه شهرت امینی در بین سیاستمداران داخلی شاید عالی نباشد، اما ما هیچ مدرکی دال بر فساد شخصی او نداریم و به نظر می رسد که به طور معقولی درستکار باشد.

ما معتقدیم که آقای امینی در واشنگتن به عنوان سفیر بیشتر از بودن در تهران مؤثر خواهد بود، وی در تهران به دو دلیل نفوذش از جانب شاه محدود شده است: 1- او وابسته به خاندان سلطنتی سابق یعنی قاجار است، 2- او خود را به شیوه چاپلوسانه ای که به نظر می رسد کار بسیاری از مشاوران و افراد مورد علاقه شاه باشد، به او نزدیک نکرده است. امینی مایل است عقاید خود را دوستانه و صریح بیان کند. در حالی که مجامع سیاسی از جاه طلبی های بی حد و حصر او، خصوصا شایعه دندان تیز کردن او برای پست نخست وزیری، انتقاد می کند به نظر می آید دو دلیل فوق الذکر مانع نامزدی او را برای این پست می شوند.

اگر چه انگلیسی امینی در صحبت های تجاری کافی و مناسب است، اما او ترجیح می دهد از طریق مترجم و به فارسی تکلم کند، ولیکن هنگامی که صحبت گرم می شود ممکن است از انگلیسی استفاده کند. فرانسه او به قدری کافی برای بحث های فنی روان است و در غیر این موارد از مترجم کمک می گیرد.

ص: 284

امینی، علی - 6 تاریخ: 28 فوریه 1959 - 9/12/37 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 604 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: گفتگو با علی امینی در 24 فوریه 1959، مأمور گزارشگر با علی امینی، سفیر سابق ایران در ایالات متحده دیدار کرد. این دیدار به درخواست مأمور گزارشگر جهت مذاکره پیرامون چند مورد خصوصی با امینی صورت گرفت.

البته قسمت عمده گفتگو صرف بحث پیرامون امور ملی ایران و نیز امور بین المللی به طور کلی شد.

امینی گفت که از مذاکرات اخیر ایران - شوروی بسیار متعجب شده است. شاه غیر از یک گروه کوچک مشاوران و مسئولین دولت به هیچ کس دیگری نگفته که در این مذاکرات درگیر بوده است. احساس امینی این بود که چنین اقدامی یک اشتباه بسیار جدی از جانب شاه و بزرگترین اشتباه سیاست خارجی ایران در سالهای اخیر بوده است. امینی نمی دانست که چه کسی انجام چنین مذاکراتی را به شاه پیشنهاد کرده است، اما حدس می زد که ژنرال های اطراف شاه که می خواستند بر سر مقدار کمک نظامی با آمریکا معامله کنند، جزء مشاورین بوده اند. او گفت وقتی که از آمریکا برگشت به شاه گفته بود که رئیس جمهور در رابطه با کمک خارجی وضعیت بسیار مشکلی دارد و افکار عمومی در آمریکا آن گونه که در کنگره بیان می شود، باید مورد ملاحظه قرار گیرد. سپس امینی گفت که به شاه پیشنهاد کرده بود تا صبور باشد و تلاشی برای فشار آوردن در این مورد انجام ندهد. او به شاه اطمینان داده بود که سفارت (امریکا در اینجا با شیوه بسیار مناسبی موقعیت ایران را بیان می کند، اما در موارد مشخصی رئیس جمهور نمی تواند کاری انجام دهد.

امینی بیان داشت که این مذاکرات ایران را به خطر بسیار نزدیک و وضعیت را خیلی بد کرده بود، اما اکنون وضعیت به مراتب بهتر است. او اظهار داشت که شاه مرد بسیار باهوشی است و این مسائل را می داند، تنها توضیحی که امینی داشت این بود که با شاه با مشاوره اشتباه شده است. ولی به هر حال امینی نتوانست یا نخواست که این مشاوران را معرفی کند.

امینی سپس در مورد استعفای ابتهاج گفت که این یک اقدام عجولانه ای بوده است و اگرچه کار کردن با ابتهاج مشکل بود، اما او فکر نمی کند که شاه برکناری ابتهاج کار خوبی کرده باشد. امینی با اقبال و ابتهاج به این امید که آنها نصیحت پذیر باشند، صحبت کرده بود، اما موفقیتی نداشت. او گفت که هنوز زود است تا بدانیم انتظار چه تحولاتی در تشکیلات سازمان برنامه از سوی دولت می رود، اما فکر نمی کرد که تغییرات تندی به وقوع بپیوندد، به هرحال ممکن است تأکید بیشتری بر طرح های کوتاه مدت بشود.

دکتر امینی گفت از زمان مراجعتش تحت تأثیر پیشرفت اقتصادی ایران قرار گرفته است، اما وضعیت سیاسی خوب نیست. او گفت که دولت باید برای ایجاد اعتماد و اطمینان میان مردم از هیچ کوششی دریغ نکند. باید اصلاحات واقعی در خود دولت صورت بگیرد. به او گفته شده بود که وزرای مختلفی با استفاده از کمک های اصل چهار اصلاح شده اند، اما او در وزارت دارایی به نسبت گذشته آشفتگی بیشتری را دیده بود. ظاهرا مردم نمی دانند به کجا می روند و تغییرات که به صورت روزانه صورت می گیرد، باعث بی ثباتی و عدم امنیت در خدمات شهری می شود.

باید به شاه این مسئله تفهیم شود که موقعیت او از جانب طبقات بالا و متوسطی که وجودشان وابسته به سلطنت است، مورد تهدید قرار نمی گیرد، با این حال او باید تلاش کند تا جاذبه خود را میان این طبقات

ص: 285

بسط داده و نارضایتی آنان را دریابد. امینی بیان داشت که تمایلات طبقات پایین تر بسیار ساده است و شامل برق رسانی، آسفالت جاده ها، آب شهری و خواسته های دیگری می شود که به راحتی می توان به آنها پاسخ داد. با این وجود باید آزادی سیاسی بیشتری به آنها داده شود. شاه نباید از اعطای این آزادی بیم داشته باشد. امینی گفت که ظاهرا مشاورین شاه به او می گویند که در صورت اعطای آزادی به تحصیلکردگان ممکن است سلطنت وی را دچار مخاطره کنند. امینی اظهار داشت در حال حاضر خطر قیامی از جانب حزب توده وجود ندارد و اگر شاه آزادیهایی را به مردم بدهد، با این کار موقعیت خود را تقویت می کند.

امینی سؤال کرد که آیا سفارت هیچ اطلاعی از سفر مک میلان به مسکو دارد، و می خواست بداند که آیا شایعات مبنی بر احتمال امضای یک قرارداد عدم تجاوز میان غرب و اتحاد شوروی صحت دارد یا نه.

مأمور گزارشگر به امینی گفت که اطلاع تازه ای در سفارت موجود نیست، اما مطمئن است که هیچ معامله ای با اتحاد شوروی انجام نمی گیرد، مگر اینکه این معامله مشمول تفاهم جامع بین تمامی کشورهای ذینفع باشد.

سپس امینی درباره وضعیت خاورمیانه بحث کرد و گفت نظرش این است که وضعیت خاورمیانه رو به بهبود است. اعراب شروع به درک خطر کمونیزم کرده اند و این یک تحول بسیار مهم است. اعراب باید از بازی با مسئله اسرائیل دست بردارند و در عوض برای رسیدن به سازش و توافق هایی تلاش کنند. اگر آنها این کار را انجام می دادند از حمایت گسترده آمریکا برخوردار می شدند. متأسفانه اعراب نمی دانند که چگونه در مورد حسن نیتی که در آمریکا نسبت به آنها وجود دارد، سرمایه گذاری کنند.

باید برای تغییر تفکر خاورمیانه کاری صورت پذیرد. آنچه که لازم است تخیل و اشتیاق است. به خاطر همین مسئله بود که او طرح خود را برای استفاده از مازاد درآمد نفت خاورمیانه جهت توسعه اقتصادی این منطقه در هوستون، تگزاس، ارائه کرده بود. شاید این تفکر خام و زودرس بوده است.

مردم خاورمیانه نباید در جهت جدا کردن آمریکائیها و انگلیسی ها تلاش کنند، زیرا که منفعت آنها در اتحاد این دو قدرت برعلیه خطر روسیه است. تفکر معامله میان قدرت های درجه یک نیز باید به کنار گذاشته شود، چرا که این گونه اقدامات دیگر قابل اجرا نیستند.

وقتی از امینی سؤال شد که چه طرح هایی برای ورود مجدد به خدمت در دولت دارد، گفت که در حال حاضر هیچ طرحی ندارد. او ترجیح می داد که استراحت کند و به مطالعه بپردازد، همچنین ببیند که دولت در توسعه برنامه هایش چگونه عمل می کند.

مأمور گزارشگر بعد از تعارفات معمول، کار شخصی خود را به پایان رسانده و محل را ترک کرد.

اظهارنظر: افسر گزارشگر امینی را گوینده ای باهوش و جالب دریافت. او به راحتی صحبت می کرد و نکته سنج بود. نشانی از شکیبایی و وسعت فکر داشت، مردی که می توانست به کشور خودش مانند سایر ممالک با وارستگی و بی طرفی بنگرد. امینی به خاطر جاه طلبی بیش از حد و مهارتی که در معامله با دیگران برای رسیدن به اهدافش دارد، مشهور است. باتوجه به رژیم فعلی باید درآینده حرفهای امینی را شنید. در حقیقت حتی اگر این رژیم عوض شود، به نظر می رسد که امینی از آن اشخاصی باشد که تقریبا تحت هر شرایطی باقی می ماند. از طرف سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت

ص: 286

امینی، علی - 7 تاریخ: 14 می 1959 - 24/2/38 خیلی محرمانه علی امینی (برپایه گزارش بیوگرافی علی امینی در آوریل 1950، گزارشهای تکمیلی دسامبر 1951 و 10 سپتامبر 1952 و مرسله های مختلف و سوابق بیوگرافیک) امینی از سمت سفیر ایران در ایالات متحده در مارس 1958 برکنار شد. دلیل رسمی ارائه شده برای این برکناری، اظهارات غیرمسئولانه وی در واشنگتن بود که در آنها امینی پیشنهاد کرده بود کشورهای دارای نفت خاورمیانه، سرمایه هایشان را با کشورهای فقیرتر همسایه تقسیم کنند. همچنین گفته می شود که وی 30000 دلار از پول سفارت را بدون اجازه تهران خرج کرده است. به هر حال، علت اصلی برکناری امینی، بدون شک درگیر شدن امینی در امر قره نی و سعی در کاهش قدرت شاه بوده است.

امینی در ماه آوریل به ایران بازگشت، ولی دوبار ایران را به قصد اروپا به مدت چند ماه ترک گفت. در آنجا وی با شاه که برای بازدید به اروپا رفته بود، ملاقات کرد و اوضاع نهایتا آرام شد. و به امینی اجازه بازگشت دائم به ایران در نوامبر 1958 داده شد.

همان طور که برای چندین سال وجود داشته، امینی یکی از دو سه نفر مطرح برای احراز پست نخست وزیری بوده است. او به هیچ یک از دو حزب سیاسی رسمی نپیوسته است، ولی گفته می شود بسیاری از اعضای حزب مردم وابسته به امینی هستند. همچنین بنا به گزارش وی غالبا با امیراسداللّه علم و ابوالحسن ابتهاج جلساتی دارد. با این حال امینی باید از افراد ضعیفی چون علم و دیگر کسانی که احتمال نخست وزیرشدنشان می رود، متمایز گردد، زیرا امینی یکی از سه یا چهار مرد واقعا توانا و قابل ایران می باشد. هر چند به وی اجازه بازگشت به ایران داده شده است، ولی اجازه ورود به زندگی سیاسی فعال را ندارد و انتخابش به عنوان نخست وزیر، نشانه چرخشی عمده در تلاش شاه است که می خواهد دولت توسط کابینه ای ضعیف اداره شود.

امینی، علی - 8 تاریخ: 27 ژوئیه 1959 - 5/5/38خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 54 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: مصاحبه مطبوعاتی با علی امینی به پیوست ترجمه و خلاصه نظریات علی امینی می آید که از مصاحبه مطبوعاتی با وی در محل اقامت جو مازندی، نماینده یونایتدپرس اینترنشنال در تهران، به تاریخ 5 ژوئیه 1959، استخراج گردیده است.

این نکات از دو جهت ویژه جالب توجه و مهم هستند. اولاً در کشوری که کلیه انتخابات مهم دولتی توسط شخص شاه انجام می گیرد، این طرز فکر که شخصی خودش را واجد شرایط نخست وزیری اعلام نماید، عملی متهورانه است. البته، به طور معمول اظهارات خصوصی توسط رهبران سیاسی مطرح می شوند، ولی احتمالاً آخرین باری که شخصی به طور آشکار چنین منظور را مطرح نمود، در زمستان و بهار 1953 بود که ارتشبد زاهدی گفت کاندید مقام نخست وزیری بعد از دکتر مصدق است. نتیجه این اظهار زاهدی این بود که بیش از دو ماه در زندان به سر برد. به طور قطع نتایج اظهارات امینی به زندان منجر نخواهد شد، ولی اظهارات به همان میزان شجاعانه است.

ص: 287

دومین ویژگی این اظهارات مربوط است به طرح های شخصی امینی. پس از برکناری وی از سفارت ایران در واشنگتن در اوایل 1958، ظاهرا به علت دست داشتن در فعالیت های قره نی، بالاخره به امینی اجازه داده شد که به تهران بازگردد، ولی فقط به این شرط که وی نباید مجددا در فعالیت های سیاسی ایران شرکت نماید. به هر حال حداقل از شش ماه قبل او به آرامی فعالیت های خود را بخصوص در تماس های اجتماعی با رهبران گروههای مختلف سیاسی و شرکت در مجالس و محافل مذهبی بیشتر نموده است. با این مصاحبه مطبوعاتی، ظاهرا او اکنون آشکارا منع فعالیت های سیاسی را شکسته و خود را به عنوان کاندید نخست وزیری بعد از اقبال مطرح ساخته است. احتمالاً این اظهارات با تأیید ضمنی شاه صورت گرفته است، ولی این مورد مشکوکی است. امینی دقیقا چنان از آن نوع رهبران قوی، پر تحرک و مستقلی است که در مقام نخست وزیری، تحت احکام شخصی شاه، به سختی خواهد توانست خدمت نماید.

ترجمه و خلاصه اظهارات علی امینی در منزل جو مازندی، نماینده آسوشیتدپرس اینترنشنال، در تهران، در تاریخ 5 ژوئیه 1959:

«اگر من نخست وزیر شوم، اولین گام من تنبیه بدکاران (افرادی که مسئول اتلاف پول های دولت هستند و حقوق مردم را به نفع خود بر می دارند)، خواهد بود.» «از زمانی که بچه بودم، تنها آرزوی من این بود که نخست وزیر شوم. علیرغم مخالفت های خانواده ام، من همواره سعی کرده ام که به هدف نهایی خود دست یابم. در صورتی که شاه موافق باشد که من نخست وزیر شوم، من آماده خواهم بود.» با بازگشت به بحث در مورد فساد، امینی گفت «مطمئنا من اقدامات لازم برای انجام اصلاحات در کشور را انجام خواهم داد.» یکی از خبرنگاران به طور اخص از امینی پرسید: او در مورد این واقعیت که بسیاری از نزدیکان وی در حلقه بالای دولتی هستند که او از آن صحبت می کند، چه خواهد کرد؟ «من به شما قول می دهم که اولین گروهی که تنبیه خواهند شد، همان افراد مشخص هستند. در یک جمع خانوادگی، یکی از افراد فامیل از من پرسید اگر نخست وزیر شوم چه شغلی به وی خواهم داد، من به او گفتم اگر بدنام و بی اعتبار نبودی، ممکن بود راجع به این مورد فکر کنم.» «من متأسفم که در این روزها همه می خواهند نخست وزیر شوند، ولی هیچ یک از آنان به مسئولیت هایی که بردوش مردی که در آن دفتر می نشیند، فکر نمی کنند. زمانی که من رئیس گمرکات بودم در 24 ساعت خواب نداشتم. زمانی که به عنوان سفیر در ایالات متحده انتخاب شدم تا یک ماه همان احساس ناراحتی در من وجود داشت، زیرا به سبب طرح ها و اصلاحاتی که در مغزم وجود داشت آرام نداشتم.» امینی تذکر داد که «هر فرد ایرانی واجد شرایط، طبق قانون اساسی این حق را دارد که نخست وزیر شود.» او گفت، «هریک از شما می توانید نخست وزیر شوید.» در پاسخ به سؤالی دیگر، امینی گفت «من هنوز معتقدم که دستاوردهای نفت خاورمیانه باید به نسبت جمعیت و سطح منطقه بین کشورهای منطقه تقسیم گردد. ایران بدون تردید از این امر بهره خواهد برد.

روزی خواهد رسید که یک برنامه اقتصادی متحد برای کشورهای خاورمیانه مورد نیاز خواهد بود.

درصد معینی از درآمدهای نفتی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای منطقه که فاقد نفت هستند،

ص: 288

ذخیره خواهد شد. اظهارات قبلی من در این مورد بد تعبیر شده بودند. من گفتم درصد نه همه درآمدهای نفتی.» برحسب تصادف دلیل رسمی این که امینی از مقام سفارت در واشنگتن برکنار گردید، اظهارات وی در این مورد بود که کشورهای ثروتمند نفتی خاورمیانه بایستی سرمایه های خود را با همسایگان فقیرتر خود شریک شوند. در حال حاضر وی نه فقط خود را درگیر مسائل سیاسی نموده است، بلکه همان موردی را که به طور رسمی علت برکناری وی اعلام شده بود، مطرح کرده است.

از طرف سفیر چارلز. استل رایزن سیاسی سفارت امینی، علی - 9 وزارت خارجه، اکتبر 1959 - آبان 1338 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان امینی، علی (دکتر) دکتر علی امینی، از وزرای پیشین کابینه، از ژانویه 1956 تا مارس 1958 به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده مشغول به کار بود. پایان مأموریت او زمانی بود که با اظهارات غیرمجاز عمومی، از محدوده اختیارات سفیری خود تجاوز نمود و سپس بلافاصله فراخوانده شد. از زمان بازگشت به ایران هیچ مقام رسمی نداشته است و حداقل به صورت موقت اعتماد و علاقه محمدرضا پهلوی را (نسبت به خود) از دست داده است (نگاه کنید به بیوگرافی)، با این وجود او هنوز به عنوان یکی از مهمترین چهره های سیاسی در ایران مورد توجه است. اقدام تأدیبی برعلیه امینی همزمان با افشای توطئه ای به رهبری سرلشکر ولی اللّه قره نی، معاون رئیس ستاد مشترک و حمایت عناصر مختلفی از طبقه متوسط شهری برای سرنگونی دولت بود. از آنجا که توطئه گران به کرات از امینی به عنوان عضو بالقوه ای از دولتی که نقشه پایه گذاری آن را داشتند، نام برده بودند، چنین به نظر می رسید که احضار او حداقل تا اندازه ای به خاطر این بوده که او یا در این توطئه دخالت داشته یا توطئه مطابق با اهداف او بوده است. امینی به محض بازگشت به ایران، ظاهرا رضایت شاه را در این مورد جلب نمود که او با توطئه گران همکاری و همراهی نمی کرده است، معهذا در این تردید است که آیا او کاملاً توانسته باشد شاه را نسبت به عقیده اش در این مورد که شاه نباید به تدریج از دستگاه سیاسی کشور کنار گذاشته شود و قدرتش محدود گردد، متقاعد سازد. بخشی از رفتار کنونی شاه نیز ممکن است براساس عدم اعتماد او نسبت به روابط فامیلی نزدیک امینی با خانواده سلطنتی گذشته یعنی قاجار، و ضعف و سستی امینی در پذیرش حالت معمولی چاپلوسی نسبت به شاه باشد. به طور کلی امینی فردی بسیار باهوش شناخته شده است، یک سیاستمدار زیرک و مجری لایقی که اشتیاق خود را برای پذیرفتن مسئولیت و انجام کارها نشان داده است. قبل از مأموریت او در واشنگتن، این ویژگیها به اضافه سابقه حقوقی و اقتصادی قابل توجه او باعث شده بود تا در میان کسانی که به عنوان نخست وزیر احتمالی آینده مطرح می شوند، قرار گیرد. در کنار حالت کنونی غیردوستانه شاه، این حقیقت نیز مطرح است که گفته شده است امینی از موقعیت رسمی خود در گذشته جهت افزایش ثروت خود و خانواده اش استفاده کرده است. او مرد بسیار ثروتمندی است، اما ادعا شده است که به هر چقدر که بتواند به دست آورد، نیاز دارد تا از عهده سلیقه های همسرش برآید. مشهور شده که خانم امینی ثروت هنگفتی را در قمار باخته و مجبور به پرداخت 000/000/20 میلیون فرانک به صورت جواهر به یک مرد معتبر ایتالیایی شده است. علی امینی در حدود سال 1905 در تهران متولد شد. او پسر فخرالدوله یکی از شاهزادگان

ص: 289

سلسله قاجار که در آن زمان حکومت می کردند بود. او همچون بسیاری از ایرانیان هم طبقه اش در فرانسه تحصیل کرد و در سال 1932 دکترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه پاریس گرفت. امینی شغل خود را با یک دوران نسبتا کوتاه خدمت در مشاغل قضایی شروع کرد و بعد از آن از طریق مشاغلی که مسئولیت بالاتری در رابطه با اداره گمرک و مالیه داشت، رشد کرد. در سال 1942، معاون وزیر دارایی شد و در همان سال به سمت معاون نخست وزیر، احمد قوام، منصوب گردید. در سال 1945 عضو شورای عالی اقتصاد ایران و سال بعد دبیر آن شورا شد. در سال 1947 به مجلس پانزدهم راه یافت و دو سال بعد رئیس کمیسیون کنترل ارز خارجی گردید. دکتر امینی در آوریل 1950 اولین منصب را در کابینه پذیرفت و از آن زمان در کابینه چهار نخست وزیر پست وزارت را به عهده داشته است. او از آوریل تا ژوئن 1950 در دولت علی منصور و از دسامبر 1951 تا ژوئیه 1952 در کابینه دکتر محمد مصدق (نگاه کنید به بیوگرافی) وزیر اقتصاد ملی بود. در ماه ژوئیه (سال 1952) وی در وقفه کوتاه آن رژیم (رژیم مصدق) با مخالفین مصدق همکاری کرد و بعدا به عنوان دشمن مصدق مورد توجه قرار گرفت. نتیجتا به طور سیاسی در دولت ارتشبد فضل اللّه زاهدی (نگاه کنید به بیوگرافی) که در اوت 1953 تشکیل شد به عنوان وزیر دارایی پذیرفته شد، همچنین در کابینه حسین علا (نگاه کنید به بیوگرافی) که در آوریل 1955 جانشین دولت زاهدی گردید، همین پست را داشت. در 1954 دکتر امینی در حالی که وزیر دارایی بود به عنوان رئیس هیئت ایرانی مذاکره کننده در بحثی که از ملی کردن شرکت نفت ایران و انگلیس پیش آمده بود، شرکت کرد. کسانی که از این برنامه ناراضی بودند به این خاطر از امینی انتقاد کرده اند، اما در کل او بر شهرت خود در این مذاکرات افزود. در 22 مه 1955 در تقسیم مجدد پست های کابینه، امینی وزیر دادگستری شد. او در آن مقام ماند و به عنوان نوعی مشاور ارشد در امور اقتصادی سطح بالا تا زمانی که به عنوان سفیر در ایالات متحده منصوب شد، به فعالیت ادامه داد.

دکتر امینی در دوران تصدی نمایندگی ایران در ایالات متحده، توجه مسئولین آمریکایی را که با آنها سرو کار داشت، جلب کرد. او به عنوان یک متخصص در امورمالی و اقتصادی ایران قادر بود تا به طور قابل توجهی در مذاکراتی که بین دو کشور صورت می گرفت، مشارکت داشته باشد.

در 13 فوریه، 1958، امینی در واشنگتن به خبرنگاران گفت که اگر کشورهای خاورمیانه تولیدکننده نفت، منافع خود را میان تمام کشورهای خاورمیانه تقسیم کنند، «باعث از بین رفتن فقر موجود و نتیجتا فراوانی و وفور در منطقه می شود.» در 4 مارس 1958 وزیر امورخارجه علیقلی اردلان (نگاه کنید به بیوگرافی) به مجلس اطلاع داد که امینی به خاطر عدم مشورت با وزارت خارجه قبل از ایراد یک سخنرانی مهم، به مرکز احضار شده است. اگرچه به این مطلب نیز اعتراف شد که امینی در این سخنرانی نقطه نظرات خودش را بیان کرده است. هنگامی که امینی به ایران بازگشت یک مصاحبه دوستانه با شاه داشت، و وزیر دادگستری حسین علا (نگاه کنید به بیوگرافی) به سفارت ایالات متحده اطلاع داد که امینی در توطئه اخیر قره نی که برملا شد، نقشی نداشته است. امینی از هنگام مراجعتش در صحنه سیاست فعال نبوده است. همسر دکتر امینی، دختر حسن وثوق نخست وزیر سابق و برادرزاده (یا خواهرزاده) مرحوم احمد قوام السلطنه، زمین دار ثروتمند و نخست وزیر چهار دوره، می باشد. امینی یک پسر دارد که حدود سال 1936 متولد شده است. گفته می شود که امینی آدم خوش مشرب، شوخ طبع و سرگرم کننده و ناطق باهوشی است. او به روانی به فرانسه تکلم می کند و انگلیسی اش در حد قابل قبولی خوب است.

ص: 290

امینی، علی - 10 تاریخ: 30 ژانویه 1961 - 10/11/39 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 414به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: مذاکره با دکتر علی امینی پیوست، یادداشت مذاکرات با دکتر علی امینی، سفیر سابق ایران در ایالات متحده می باشد.

دکتر امینی به هیچ وجه سعی در پنهان کردن علاقه شدید خود به نخست وزیری ندارد. همزمان با آن، این مسئله همان گونه که چندین بار قبلاً نیز گفته است، روشن می سازد که تحت چه شرایطی او نخست وزیری را قبول خواهد نمود. بخصوص او می خواهد که شاه «سلطنت نماید» نه «حکومت»، او می خواهد که قدرت حقیقی دولت در اختیار مسئولیت نخست وزیری، برای مثال، خودش، قرار می گیرد.

به عقیده دکتر امینی وضعیتی سیاسی ایران در اصل به علت پافشاری شاه در اداره دولت توسط شخص خودش و به دلیل تداوم فساد و ارتشاء در کلیه سطوح دولتی از وزارت دربار به پایین رو به وخامت می رود. دکتر امینی بر این عقیده است که در حال حاضر که سیستم اداری کندی در واشنگتن برقرار گردیده، زمان آن فرا رسیده است تا دوستان ایران، بالاخص ایالات متحده و انگلستان به طور جدی به شاه تفهیم نمایند که ملت (کشور) در چه جهتی حرکت می نماید.

دکتر امینی کاملاً مطمئن است که بدون پیشرفت و اصلاحات مؤثر، کشور (ملت) به سوی اغتشاش و از هم پاشیدگی حرکت می کند. مانند سایر سیاستمداران ایرانی، دکتر امینی وقتی به مرحله پیشنهاد نوع اصلاحات مورد نظر و چگونگی انجام عملی آنها می رسد، به شدت ضعیف می شود.

در مصاحبه مطبوعاتی اخیر با هفته نامه های فارسی زبان، دکتر امینی، در بعضی از زمینه هایی که قبلاً برای مأمور گزارشگر ذکر نموده بود، مجددا صحبت کرد. به نقل از وی گفته می شود که ایران شاهد تحولاتی در جهت سیاست خارجی آمریکا مبنی بر توسعه بیشتر دمکراسی در سراسر جهان خواهد بود. او گفت که ایران نمی تواند منتظر بماند تا ببیند ایالات متحده چه جهتی اتخاذ خواهد نمود، بلکه بایستی در راه اصلاحات داخلی خود به گونه ای حرکت کند که در موضع بهتری قرار گیرد.

برای سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن سیاسی سفارت خیلی محرمانه زمان: 23 ژانویه 1961 (1 بعدازظهر) - 3/11/39مکان: منزل دکتر امینی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی امینی، سفیر قبلی ایران در ایالات متحده فرانکلین جی.کرافورد، دبیر دوم سفارت موضوع: مذاکره با دکتر علی امینی در یک مذاکراه دو ساعته، دکتر امینی نظریاتی راجع به موضوعات مربوط به سیاست داخلی ایران و روابط ایران با ایالات متحده اظهار داشته که خلاصه آن بشرح زیر است:

1- انتخابات :

انتخابات فعلی بهتر از انتخابات تابستان گذشته نیست. او تلگرافهای زیادی از مناطق مختلف کشور

ص: 291

در مورد کارهای غیرقانونی در انتخابات دریافت داشته است. به طور گسترده ای عقیده براین است که فقط افرادی که توسط مقامات خیلی بالا تأیید شده باشند، انتخاب می شود. در چنین وضعی هیچ گونه آزادی در انتخابات وجود ندارد.

برخلاف دستورات قبلی شاه در مورد تشکیل یک حزب لیبرال به منظور جذب نیروهای جوان، دکتر امینی این ایده را تأیید نمی کند. دلیل وی این است که برای ایجاد هرگونه تشکیلات معنی داری از این قبیل، لازم است فضایی برای آزادی بیان وجود داشته باشد. چنین اجتماعی مسلما توسط ساواک تحت پوشش کامل قرار خواهد گرفت، که بلافاصله هر چه مخالفت شاه گفته شود، گزارش خواهند نمود. به سادگی مشخص است که تحت چنین شرایطی بحث در امور سیاسی غیرممکن است. به همین دلیل دکتر امینی از نامزد شدن در این انتخابات خودداری نموده است. در چنین شرایطی درگیر فعالیت های سیاسی شدن نه فقط بی فایده و بی معنی خواهد بود، بلکه به حسن شهرت شخص وی نیز لطمه خواهد زد.

دکتر امینی اضافه نمود، صرفنظر از آنچه در تابستان گذشته در مورد آزادی انتخابات گفته بود، آزادی واقعی انتخابات نظیر آنچه در ایالات متحده و انگلستان وجود دارد، در ایران عملاً غیرممکن است.

بسیاری از مواردی که در تابستان گذشته اظهار داشته، صحبت های معمولی سیاستمداران است. از سوی دیگر، او گفت می تواند این تصمیم شاه را درک کند که مانع انتخاب اعضای حزب توده و طرفداران مصدق که در گذشته به صورت فعال به شاه و کشور خیانت کرده اند، گردد. ولی بسیار کسان دیگری نیز هستند که داخل این گروهها نیستند و می توانند نمایندگان خوبی باشند. او نمی تواند پافشاری شاه را در معرفی نام فرد فرد کسانی که باید انتخاب شوند، درک نماید. چه لطمه ای به شاه خواهد خورد، اگر بین کسانی که اسمشان در لیست فوق الذکر نیست، یک نوع برخورد و مقابله آزاد وجود داشته باشد؟ 2- شاه:

دکتر امینی شاه را شخص بسیار آگاه و بسیار باهوش، ولی بالاخص متزلزل و بدون اعتماد به نفس تشریح نمود. او گفت سعی بسیاری کرده تا شاه را قانع نماید که او باید سلطنت کند نه حکومت، و این که باید خود را از مسیر فعالیت های دولت دور نگهدارد تا به اشتباهات اجتناب ناپذیر دولت که موجب ایجاد بحران و انتقادات می گردد، آلوده نشود. او گفت که شاه مخصوصا وقتی او این مطالب را اظهار می نماید با وی مخالفتی ندارد، ولی احساس دکتر امینی این است که بلافاصله پس از این که تحت فشارها و نفوذهای معموله قرار می گیرد، همه آنها را فراموش می کند. شاه به هیچ کس اعتماد ندارد، و به نظر دکتر امینی این امر با در نظر گرفتن شخصیت کسانی که او را در دربار احاطه نموده اند، قابل درک است. او به طور کلی آنها را افرادی دون مایه و کسانی که بدنبال منافع شخصی هستند، توصیف می کند.

دکتر امینی گفت، شاه ظاهرا متقاعد شده است که شایعات سال 1953 در مورد شرکت امینی در فعالیت های ضد شاه، غیرواقعی بوده است. به هر حال شاه دیگر این مورد را مطرح نکرده است. دکتر امینی گفت: «من فکر می کنم شاه به شخص من علاقمند است، ولی او مرا به عنوان نخست وزیر دوست ندارد.» 3- وضعیت کلی ایران:

دکتر امینی معتقد است و با قدرت عقاید خود را در این مورد بیان می نماید که وضعیت کلی کشور

ص: 292

بسیار نامساعد است. مجموعه نارضایتی های انتخابات دوره بیستم مجلس که اکنون بار دیگر تکرار شده است، فساد شدید حاکم در دربار و ادارات دولتی، از دست رفتن پرستیژ شاه و خانواده اش به علت مسئول شناخته شدن در نارسائی های اداری دولت، وضع تاریک و ناامیدکننده فعلی را به وجود آورده اند.

مردم انتظار دارند بهبودی در نحوه اجرای کارها توسط دولتشان و تقلیل در فساد را مشاهده کنند. در عین حال، این که بسیاری از مردم، بخصوص جوانان تحصیل کرده، برای نوعی دمکراسی و حق ایفاء نقش در حیات سیاسی کشورشان، پافشاری می کنند امری سرّی و پوشیده نیست. هیچ امکان و راه حل قابل قبول دیگری غیر از قانون اساسی شاهنشاهی و شخص شاه فعلی وجود ندارد. در حقیقت هر کوششی برای از بین بردن آنها، اوضاع را بدتر خواهد نمود. در ضمن نمی توان اجازه داد که اوضاع به حدی خراب شود که نوعی انفجار یا خشونت، غیرقابل اجتناب باشد. این موضوع باید به گونه ای به شاه تفهیم شود و سعی شود نوعی آزادی به مردم،به ویژه به جوانان داده شود، به اقدامات یک جانبه و اعمال فشار ساواک باید خاتمه داده شود، و از همه مهمتر جهت حرکت دولت را باید به سوی داشتن وزرایی مسئول تغییر داد.

این بدین معنی نیست که شاه باید قدرت زدایی شود. او تسلط کاملی بر تمام ارتش خواهد داشت و این حق را خواهد داشت که نخست وزیر را انتخاب نماید. شاه شخصا می تواند نیروی پر قدرتی در هر دولت ممکنه باشد، و پیشنهادات و توصیه های وی اطاعت خواهند شد. ولی به منظور حفظ موضوع شخصی وی لازم است که مسائل را در متن هدایت نماید نه این که به طور کامل و مشخص و در انظار مردم وارد عمل گردد.

دکتر امینی احساس می کند این زمان مناسبی است که کاری و اقدامی برای کل وضعیت انجام شود.

طبیعتا ایران مواضعی که دولت کندی در قبال این کشور اتخاذ خواهد کرد را مد نظر خواهد داشت.

اشخاصی که در مسند کارها هستند، نگرانند که ممکن است تغییراتی انجام شود که منافع آنها را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، کسانی که در جبهه مخالف هستند به طور عظیم و بدون دلیل امیدوارند تغییراتی در جهت برقراری دمکراسی و آزادی انجام شوند. دکتر امینی معتقد است برای آمریکا مفید است که صراحتا موضع خود را نسبت به شاه به وی بگوید. ایالات متحده همچنین باید برای شاه روشن سازد که معتقد است خطرات مهلکی برای شاه و کشور ایران در روش و راهی که کشور هدایت می شود، وجود دارند.

اصلاحات مؤثر و تقلیل فساد باید آغاز شوند و ادامه یابند. دکتر امینی گفت هیچ توصیه خاصی در مورد چگونگی انجام اقدام ایالات متحده ندارد، ولی شاید آمریکائیان و سفیر انگلستان بتوانند متفقا به شاه بخشی از مسائل را که دکتر امینی احساس می کند باید شاه بداند به وی برسانند. به عنوان توصیه های خاص که باید شاه گفته شود، دکتر امینی موردی برای گفتن نداشت.

4- نخست وزیر:

دکتر اقبال در دوران نخست وزیریش دفتر نخست وزیری را کاملاً بی اعتبار و بی ارزش کرد، زیرا بارها در اظهارات عمومی اعلام نمود که مسئول نیست و فقط اوامر شاه را اجرا می نماید. نخست وزیر کنونی تا این حد به طور عمومی چنین اظهاراتی نکرده است، ولی با روشی که به کار می برد، به نوعی به همه فهمانده است که صاحب اختیار خود نیست. دکتر امینی گفت که آقای شریف امامی در بحث پیرامون انتخابات فعلی، به وی گفته بود، که او - شریف امامی - فقط یک منشی بوده است و هیچ گاه این موقعیت را نداشته است که مسیر حوادث را تغییر دهد.

ص: 293

در طول بحث دکتر امینی به طور مستقیم نگفت که مایل است نخست وزیر بشود، ولی به طور غیر مستقیم کاملاً این مسئله را روشن ساخت. در بعضی از مواقع، دکتر امینی، ضمن صحبت هایش فراموش می کرد که فردی عادی است و به طور ناخودآگاه از نظر روانی خود را در منصب نخست وزیری می دید و از موضع قدرت واقعی صحبت می کرد. سپس به خاطر می آورد که این فقط یک فرضیه است و آن گاه سعی می نمود با جملات بعدی آن را توجیه نماید، جملاتی مانند «منظور من این است که اگر قرار بود من اقدامی در این باره انجام دهم، من این کار را این طور انجام می دادم...» 5- موضع آمریکا در ایران:

دکتر امینی احساس می کند از پرستیژ آمریکا در ایران نسبت به اوج آن در پایان جنگ دوم جهانی کاسته شده است. به هر حال او این مسئله را بالاخص به صورت یک فاجعه نمی بیند، ولی توصیه می کند که ایالات متحده برای بهتر کردن موضع خود باید اقداماتی انجام دهد.

او گفت: اولاً، ایالات متحده می تواند کمک های اقتصادی خود را به طور مؤثر در زمینه هایی متمرکز نماید که برای مردم مشهودتر باشد. ثانیا، او فکر می کرد که تقلیل تعداد آمریکائیان در ایران نمی تواند چیز بدی باشد.

6- جبهه ملی:

دکتر امینی به اختصار، ولی نه به صورت تحقیرآمیز در مورد فعالیت های جبهه ملی صحبت کرد. او گفت: طبیعی است که مردم از هر موقعیتی و فرصتی برای بیان مخالفت های خود با وضع موجود استفاده می کنند. او گفت که باشگاه جبهه ملی، واقع در فخرآباد مجاور منزل وی، قسمتی از املاک مادر وی بوده است، ولی مشخص نبود که آیا خود وی آن را به جبهه ملی اجاره داده است یا نه.

امینی، علی - 11 تاریخ: 16 می 1961 - 26/3/40 سرّی به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: کابینه امینی خلاصه و اظهارنظرهای کلی :

کابینه دکتر امینی، برخلاف پیشینیانش، اصولاً وسیله ای برای تحقق خواسته های نخست وزیر هستند تا تمایلات شاه. این کابینه به طور عمده از مردانی تشکیل شده است که دارای وابستگی سیاسی، اقتصادی یا خانوادگی با نخست وزیر هستند و در اصول مدیون وی می باشند و می توان انتظار داشت که خواسته های وی را انجام دهند. این گروه نه از نظر تأیید ملی و نه قابلیت های آزموده شده آنان، گروه فوق العاده ای نیست. در واقع نه حمایت چپ را دارد و نه راست را، زیرا موضع پذیرفته شده همه افراد گروه کاملاً مشخص است.

سایه حزب توده بر سر چهار نفر از اعضای آن گسترده شده است. یکی از آنان دارای سوابق سوء ثبت شده است و در مورد سه نفر دیگر عقیده این است که در اقدامات قره نی دست داشته اند. بنابراین، انتصابات

ص: 294

امینی، (احتمالاً به استثنای وزیر فرهنگ)، یک دسته بندی سیاسی نیست و به تنهایی نمی توانند قدرت لازم برای حفظ دولت را تأمین نمایند. به هر حال آنچه به طور مشهود مورد نظر امینی می باشد، گروهی است که بتواند با آنها کار کند و به آنها اطمینان داشته باشد، کسانی که منظورشان بحث در مورد سیاست نباشد، ولی بتوانند در حد امکان به طور مؤثر عمل نمایند و دستورات را اجرا کنند.

براساس این استانداردها ممکن است کابینه جدید در خورد مسئولیتهایش باشد. صرفنظر از این که آنها به طور کلی خدمتگذاران نخست وزیر هستند، چهار نفر آنها یعنی وزرای امورخارجه، کشور، جنگ و بازرگانی از کابینه قبلی آمده اند. سه نفر اول در زمره وزرایی محسوب می شوند. که تعیین آنها معمولاً در حیطه اختیارات شاه می باشد و ممکن است هنوز این روال حفظ شده باشد. به هر حال شنیده شده است که وزیر کشور، سرلشکر صادق امیر عزیزی، و وزیر جنگ سرلشگر علی اصغر نقدی، به دلیل مخالفت با فساد استعفا داده بودند و این ممکن است دلیلی باشد برای امینی که آنها را نگهدارد (برابر گزارشات موثق، نقدی در دولت قبلی، پس از این که ملاحظه نمود کوشش ها برای پیشرفت ارتش رو به کندی گذاشته اند، سه بار استعفا داده بود.) علی اصغر پورهمایون، معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، نیز به گونه ای مرد مطیع و انعطاف پذیری است و دارای دو خاصیت صداقت (شرافت) به علاوه قابلیت مذاکره و مقابله با مقامات است، دو خاصیتی که او را در قدرت نگه می دارد. حسین قدس نخعی در مدت دو ماهی که وزیر امورخارجه بود، جالب توجه نبود و به طور عموم عقیده براین است که او جز وسیله ای در دست شاه نیست. ترس او می تواند عامل اتصالی در ارتباط قدرت بین امینی و شاه باشد.

نخست وزیر:

دکتر علی امینی به طور کامل در گزارشات قبلی به وزارتخانه توصیف شده است، در اینجا فقط اظهارنظرهای مختصری در مورد طبیعت فعالیت های سیاسی وی و عوامل مربوط به آنچه موجب انتخاب وزرا گردیده است، ذکر می کردند. در مارس 1958 به دلیل اظهارنظریات علنی خارج از حوزه اختیارات قانونی خود از سفارت در ایالات متحده فراخوانده شد. برکناری وی در حقیقت نتیجه عدم اعتماد شاه به وی به علت شایعات مکرر در مورد شرکت وی در فعالیت های سپهبد قره نی برای سرنگون ساختن دولت بوده است. دولت معتقد شده بود که در کنار سایر مسائل، قره نی با انتصاب امینی به مقام وزیر دارایی، کلیه دارایی های دولت را در اختیار وی می گذاشت. هر چند درجه و میزان شرکت واقعی امینی در این تحرکات و فعالیت ها روشن نیست، بدون تردید قره نی از نام وی استعفا نموده و بدین وسیله عده ای از دنباله روهای خود را به کار گرفته بود. سه نفر از این گروه، حسن ارسنجانی، غلامعلی فریور و عطااللّه خسروانی، در کابینه جدید دیده می شوند.

طبیعت اصلاح طلبی در برنامه قره نی، به صورت پلی بین ارتش و محافظه کاران از یک سو و طرفداران مصدق از سوی دیگر، عمل می نماید. احتیاج امینی در حال حاضر به این نوع همگامی ممکن است او را به سوی استفاده از شهرت عمومی قره نی کشیده و موجب به کارگیری وی در کابینه شده باشد.

امینی سیاستمدار ماهری است که در موقعیت های مختلف با مجموعه های سیاسی متفاوتی نظیر احمد قوام السلطنه، دربار پهلوی و مصدق همکاری کرده است. او دارای یک ماشین سیاسی آزادی در ایران است، که عمدتا براساس وفاداری های شخصی به خودش پایه گذاری شده و در بین گروههای متفاوت

ص: 295

مانند جمعیت آزادی با جهت گیریهای سوسیالیستی (تعدادی از اعضای آن اکنون وزیران کابینه هستند) سازماندهی شده است. با وجود این که امینی هیچ گاه عضو رسمی حزبی نبوده است، معهذا روابط نزدیکی با بسیاری از اعضای حزب مردم دارد. در ماههای اخیر او سعی بسیاری نموده است تا ارتباط خود را با جبهه ملی مستحکم سازد.

وزیر کشاورزی :

دکتر حسن ارسنجانی، با تجربه قلیلی در زمینه کشاورزی و با سابقه زیاد در گروه مخالف تندروی رژیم، احتمالاً مخالفت ترین فرد منصوب امینی است. واضح به نظر می رسد که او فقط به یک دلیل منصوب شده است: اجرای دقیق و عمیق برنامه اصلاحات ارضی. به عنوان ناشر روزنامه چپی دریا، ارسنجانی در سال 1946 اولین ایرانی بود که به طور جدی مسئله تقسیم اراضی وسیع دولتی به دهقانان را مطرح نمود.

این نظریات موجب گردید که یکی از مالکان در مجلس پانزدهم اعتبارنامه وی را به عنوان نماینده از لاهیجان تأیید نکند. ارسنجانی به سختی تلاش نمود تا عدم تمایل خود مبنی بر به عهده گرفتن شغل وزارت را بقبولاند، و زمانی این مسئولیت را پذیرفت که امینی به وی قول داد دست وی در اجرای تقسیم اراضی بازخواهد بود.

مانند سایر اعضای کابینه، ارسنجانی وابستگی های مالی و سیاسی نزدیکی با امینی دارد. اطلاعات گسترده ای وی از مسائل حقوقی مربوط به نفت (این اطلاعات به حدی گسترده بود که در سالهای دهه 50 به حسن نفتی مشهور بود)، او را برای امینی در مذاکراتش با انگلیس بی نهایت با ارزش ساخت. در سال 1958، ارسنجانی به تشکیلات قره نی که بخش اعظم ماشین سیاسی قوام بود، پیوست و احتمالاً این اقدام بدین سبب بود که ارسنجانی مطمئن شده بود امینی به عنوان نخست وزیر مطرح است. او دستگیر و برای مدت کوتاهی به علت نقشی که در فعالیت کوتاه مدت قره نی برای در اختیار گرفتن قدرت شاه به عهده داشت، زندانی شد. گزارش شده که ارسنجانی بابت خانه اش در شمیران به امینی بدهکار است.

در یک مصاحبه مطبوعاتی با ستاره تهران در 10 می، ارسنجانی برنامه های خود را برای اصلاحات ارضی بشرح زیر تشریح نمود: «من طرح هایی برای کشاورزی دارم که البته خیلی ها را ناراضی خواهد نمود... من معتقدم که دلیل اکثر مشکلات داخلی ایران مالکان اراضی وسیع هستند. کلیه عوامل دیگر، نظیر سیستم بد انتخاباتی و سیستم بد مالیاتی از این مسئله اساسی سرچشمه می گیرند..... هنگامی که در بانک کشاورزی تهران در سال 1319 (1940) کار می کردم، برای اولین بار شرکت های تعاونی را تشکیل دادم.

از آنجا دریافتم که این تعاونی ها بهترین وسیله برای ایجاد و حفظ خرده مالکان هستند...

پس از آن من طرحی را تهیه کرده ام که براساس آن املاک وسیع باید به قطعات کوچک تقسیم شوند...

اجرای آن نیازی به قوانین جدید ندارد، جزئیات آن را پس از شروع به کار در دفتر خود، اعلام خواهم نمود.» در یک سخنرانی دیگر برای مقامات وزارتخانه در 9 می، ارسنجانی اظهار داشت مسئولیت موفقیت یا شکست هر طرحی به عهده تکنسین ها است. او گفت: شخصا یک متخصص فنی نیست و به منظور نظارت و سرپرستی فعالیت های اداری وزارتخانه منصوب شده است. او اضافه نمود که اگر کسی را برای وزارتخانه نامناسب ببیند، آن فرد کنار گذاشته خواهد شد و بقیه به کار خود ادامه خواهند داد.

ص: 296

ارسنجانی در سال 1918 در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در پایتخت گذراند. او دارای دانشنامه دکترا در حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال 1945 با همکاری ابوالقاسم امینی و ملک الشعرای بهار، حزب آزادی را پایه گذاری نمود. یکی از شاخه های این حزب بعدها به حزب توده پیوست، در آن زمان ارسنجانی شاخه راست حزب را به حزب دمکرات قوام متصل نمود.

ارسنجانی به زبانهای فرانسه، کمی روسی و انگلیسی صحبت می کند.

وزیر دادگستری:

نورالدین الموتی را خدمتگذار فرمانبر علی امینی توصیف کرده اند، و در حقیقت میزان بدهکاریهای مالی وی به امینی و پشتیبانی دائمی وی از طرح های سیاسی امینی نشانگر این هستند که وضعیت نمی تواند چیز دیگری باشد. گفته می شود الموتی، به عنوان مباشر مالی وثوق الدوله، پدر زن امینی توانسته است در طی سالیان متمادی، بین 3 تا 4 میلیون تومان تحت عنوان حق الزحمه مشروع خود، برداشت نماید. الموتی همراه با محمد درخشش یکی از دو نفر اعضای تأیید شده قبلی حزب توده در کابینه است.

در ژوئن 1945 او دبیر حزب توده بود، در ژانویه 1947 گزارش شد که از اعضای کمیته مرکزی است.

خیلی زود پس از آن تاریخ از حزب توده برید و در 1957 به عضویت جمعیت آزادی درآمد. (بدین ترتیب به حامیان امینی نظیر منوچهر تیمورتاش، ارسلان خلعتبری و دکتر محمد شاکر پیوست). گفته می شود که الموتی نسبتا فرد شرافتمندی است، اگر چه به نوعی ترسو و بزدل است.

در یک کنفرانس مطبوعاتی که دو روز بعد از وزیر شدنش انجام شد، الموتی قول داد که اقدامات وسیعی را جهت مبارزه با فساد، نه فقط در دادگستری بلکه در سایر وزارتخانه ها نیز آغاز خواهد کرد. او همچنین گفت که اقداماتی انجام خواهد داد تا پرونده های معوقه فعلی را که در انتظار دادگاه هستند به جریان اندازد.

الموتی ضمن اشاره به این که حقوق فعلی مسئولین دادگستری نسبت به مسئولیت هایشان کافی نیست، قول داد که در حد ظرفیت بودجه، حقوق آنان را افزایش دهد. او گفت که سال گذشته ثابت شد که قوانین انتخابات غیر عملی و منسوخ هستند، و بایستی قبل از این که انتخابات واقعی و صحیح انجام شود، بازنگری و یا به کلی تعویض شوند. این کار باید از طریق ارائه لایحه توسط دولت و سپس تأیید مجلس به صورت قانون انجام شود.

الموتی 55 ساله است و به زبان عربی و فرانسه صحبت می کند. از خانواده مذهبی است. او تحصیلات مذهبی خود را در تهران به پایان رسانده است.

از سال 1932 او قاضی بوده و در وزارت دادگستری خدمت نموده و مدتی نیز در دیوان عالی بوده است. طبق گزارش، در دیوان عالی وی مسئول تنظیم قوانین و مقررات تخلفات اداری کارمندان دولت بوده است. او در مشاغل رئیس دیوان داوری و معاون دیوان قضایی خدمت کرده است. بنا به اظهار مسعود هدایت، معاون وزیر، انتظار می رود الموتی، شهاب فردوس را به عنوان معاون وزیر در امور مجلس معرفی نماید. (شهاب فردوس یکی از اعضای هیئت مدیره جمعیت آزادی است.)

ص: 297

وزیر دارایی:

عبدالحسین بهنیا این وجه تمایز را دارد که عضوی از کابینه امینی است که سوابقی از اتهامات اصولی در مورد فساد و خلافکاری در مدت خدمتش دارد. سالهای خدمت وی در وزارت دارایی، شاهد رشوه گری مکرر وی در تنظیم اسناد دارایی تجار بوده اند. در 1942 او متهم به اختلاس گردید و از شغل رئیس کمیسیون کنترل ارزهای خارجی برکنار گردید. اتهام وی این بود که در مدت کمبود در سطح کشور از انگلستان شکر خریده است و به بهای گزاف به دولت فروخته است. صرفنظر از ماهیت فاسد خدمتی وی، بهنیا توسط مسئولین اقتصادی آمریکایی فردی سریع الانتقال، پویا و نسبتا باسواد در امور اقتصادی توصیف شده بود. قبل از برکناری وی از دارایی، با وجود این که بعضی ها وی را فردی می دانند که زود تصمیم می گیرد و احساساتی است، به وضوح زیردستانش خیلی به وی علاقه مند بودند. نظر ایرانیان در مورد بهنیا معمولاً این است که به عنوان وزیر، وی روش صبر و انتظار در پیش خواهد گرفت. به هر حال تعدادی از جوانترها، تحصیل کرده های آمریکا در سازمان برنامه، به انتصاب بهنیا با سوابق سوءاستفاده و اختلاس در سمت وزارت دارایی که در وضع بسیار بحرانی می باشد، با شک و تردید می نگرند. آنها معتقدند خواه بهنیا شخصا فرد فاسدی باشد یا نباشد، و به فرض شایستگی وی در زمینه مسائل مالی، چنین شهرتی دست و پای وی را برای هر نوع اقدامی در مورد فساد خواهد بست. یک اظهارنظر قوی و مهم در مخالفت با چنین دیدگاهی، توسط ابراهیم کاشانی، مدیر بانک مرکزی، که شدیدا تحت تأثیر شیوه برخورد بهنیا با کارش قرار گرفته، عنوان شده است. به گفته کاشانی، وزیر جدید به شدت از طرح ایجاد ثبات حمایت و در مورد روش های کاهش شدید در بودجه صحبت می نماید. در مورد یکی از جنبه های شخصیتی بهنیا، توافقی کلی وجود دارد و آن این که وی فردی بسیار قدرتمند و غالبا لجوج است و اگر در مورد چیزی تصمیم خود را گرفته باشد، هیچ مخالفتی را تحمل نخواهد کرد.

بهنیا در سال 1901 در تهران متولد شد و تحصیلات عالی خود را در رشته اقتصاد در پاریس به پایان رساند و در سال 1924 فارغ التحصیل شد. در سال 1931 وارد وزارت دارایی گردید و به عنوان منشی خصوصی مشاور اقتصاد، علی اکبر داور، شروع به کار نمود. در 10 سال بعد بهنیا مشاغل مختلفی را از جمله جانشین ریاست مرکز مدیریت به عهده داشت. در سال 1948 معاون وزیر شد و در بهار 1950 به مدت دو ماه معاون امینی (که وزیر اقتصادی ملی در کابینه علی منصور بود) در امور مجلس بود. دو سال بعد بهنیا مدیرعامل شرکت های معاملاتی ایران شد و متهم به این گردید که مبادلات با شوروی را تحت کنترل نگهداشته است. سه سال بعد رئیس بانک اعتبارات ایران شد. در این شغل گفته شده که معاملات نزدیک مالی با احمد شفیق، شوهر سابق اشرف داشته است.

جانشین نخست وزیر و وزیر خارجه:

هادی اشتری دارای سوابق خدمتی بسیار طولانی است و با 71 سال سن یکی از خدمتگذاران محترم کشور است. او مشهور به شرافت و صداقت و همچنین سابقه خوب در توانایی اجرایی است. چندین بار استاندار و آخرین بار استاندار استان تهران، همچنین مدیرکل انحصارات دخانیات و مدیرکل دیوان محاسبات کشور در وزارت دارایی بوده است. با این وجود اشتری شاید به عنوان نویسنده و روشنفکر به دلیل انتشار مقالات انتقادی ادبی متعدد بیشتر مشهور است. او از یک خانواده سرشناس می باشد و

ص: 298

تحصیلات خود را به روش سنتی ایرانی در مکتب خانه و به صورت درس خصوصی گذرانده است. گفته می شود که به خوبی انگلیسی صحبت می کند.

اشتری قبلاً عضو حزب عامیون (AMIUN) بود که اکنون منحل شده است. این حزب گروهی متشکل از مردان مسنی (مانند سید تقی زاده و ابراهیم حکیمی) بود که محور تفکراتی آن مانند زمینه های فکری اعضایش بر اصول غربی (و بالاخص انگلستان) دمکراسی و پارلمانی استوار بود.

وزیر کار:

عطاءاللّه خسروانی، کارمند دولت از سال 1941، ظاهرا از خود دارای طرز تفکر مستقلی نیست که خود را به سرنوشت حسن ارسنجانی پیوند زده است. هر چند در بیشتر جنبه ها فرد ضعیفی است، اما با دقت زیاد ارسنجانی را در کلیه فعالیت های سیاسی اخیر دنبال کرد. وی همچنین در فعالیت های قره نی دست داشت و توسط پلیس بازجویی شد، ولی زندانی نشد. او عضو جمعیت آزادی نیز بوده است.

خسروانی به مراحل بالای وزارت کار در سال 1951 رسید، برابر گزارشات به علت این که او دنباله روهای خاصی نداشت، بنابراین به صورت وسیله مورد علاقه وزیر، جمشید آموزگار درآمد. به هر حال طی دو سال گذشته به عنوان معاون دائمی وزیر و پس از آن به عنوان مدیر بیمه های اجتماعی کار خوبی ارائه نمود. وی به تدریج برخی از حقوق های گزاف در سازمان بیمه را حذف نمود و دو درمانگاه درجه یک که از درمانگاههای درجه اول خاورمیانه محسوب می شوند، ساخت. بعضی ها تصور می کنند که خسروانی بهائی باشد، در این صورت انتصاب وی، نقض ماده 58 متمم قانون اساسی است که تصریح می کند وزرای کابینه بایستی مسلمان باشند.

خسروانی در فرانسه و بلژیک تحصیل کرده و مدرک خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه بلژیک دریافت نموده است. وی مدیریت اجرایی و معاونت مدیرکل سازمان بیمه های اجتماعی کارگران در وزارت کار را به عهده داشته است. وی در می 1959 با سمت معاون دائمی، جانشین پرویز خوانساری شد و در سپتامبر 1960 به مقام معاون پارلمانی ارتقا یافت. همسر وی فرانسوی است.

وزیر پست، تلگراف و تلفن:

هوشنگ سمیعی، دارای سوابق خدمتی طولانی در وزارت پ. ت. ت. می باشد. برابر گزارشات برای سالهای متمادی عملاً او وزارتخانه را اداره می کرده است. گفته می شود او علاقه بسیار کمی به سیاست های ایران دارد. در زمان اقبال وقتی به وی پیشنهاد وزارت داده شد، نپذیرفت و اظهار داشت صحیح نیست حسن شهرت خود را خراب کند. برابر گزارشات او همکاری با امینی را فقط به علت دوستی شخصی با وی قبول نموده است. به عنوان یک متخصص و کارمند خدمتگذار کابینه، سمیعی در سطح بالایی به «شرافت» مشهور است. او ریاست گروه اعزامی به ایالات متحده در 1959 را به عهده داشت و در همه جهات بشدت طرفدار غرب است.

سمیعی در سال 1909 در رشت متولد شد. مدرسه ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در پاریس و انگلستان در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد. در سال 1935، دو سال پس از ورود به وزارت پ. ت.

ت. او استاد مهندسی برق در دانشگاه تهران شد و تا سال 1947 به همین نحو خدمت نمود. سه سال بعد

ص: 299

سمیعی به علت اختلافاتی که با وزیر، جلال الدین تهرانی، داشت از کار برکنار شد. او در اکتبر 1950 با عنوان معاون فنی مجددا به کار مشغول شد. به عنوان سرپرست در نشست های وزرای سنتو، او در بسیاری از کنفرانس های منطقه ای و بین المللی، نمایندگی ایران را به عهده داشت. در واقع هم اکنون او در شانزدهمین کنفرانس بین المللی ارتباطات جمعی در ژنو شرکت نموده و انتظار می رود تا پایان کنفرانس یعنی 20 می در آنجا باقی بماند.

وی فرزند یک خانواده ثروتمند گیلانی است. سمیعی ازدواج نموده و دارای یک دختر است که در انگلستان تحصیل می کند و دو پسر جوانتر که در تهران به مدرسه می روند. او به روانی به زبانهای فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

وزیر صنایع و معادن :

از بین انتصابات امینی، غلامعلی فریور مشکل ترین فرد از جهت دست بندی کردن و تعیین وضعیت است. او باهوش، سخت گیر و خطرناک و در کلیه جهات غیرقابل پیش بینی است. به عنوان نماینده مجلس چهارهم بعد از جنگ، او خط توده را با بعضی تغییرات در سطحی که بعدها به عنوان دشمن آنها مشهور به «کاندید بلشویک حزب توده» شد، دنبال می کرد. به هر حال او در هر دو نقش به قدری خوب بازی کرده که هیچ کس حتی همسرش (بنا به اظهارات یک روزنامه) نمی داند واقعا او در کدام طرف است. وقتی نیروهای روسیه در سال 1946 آذربایجان را ترک کردند، فریور سعی کرد حزب ایران و حزب توده را یکی کند. او متهم شده بود که جاسوس انگلستان است و برای حزب کمونیست فرانسه کار می کند. او از مصدق پشتیبانی کرد، و در یک مصاحبه مطبوعاتی در اکتبر 1951، اظهار داشت که ایران باید بازار نفت را هم توسط جاسوسان انگلیسی و هم بانک بین المللی حفظ نماید. به طور دقیق نمی توان گفت چه چیزی فریور را به امینی متصل کرده است. شایع شده بود که او باتوجه به ارتباطات امینی در اروپا جهت اجتناب از سانسور و ارسال آنها برای قره نی در تهران، رابط بین امینی و قره نی در سال 1958 بوده است. باید تأکید نمود که اطلاعات سفارت از فریور ناقص و در بسیاری موارد با هم متضاد هستند. آنچه مطمئنا می توان اظهار داشت این است که او به عنوان بازیگری که نقشی بسیار عمیق بازی می کند، مشهور است.

فریور در سال 1906 در تهران متولد شد. او تحصیلات متوسط خود را در انستیتو پلی تکنیک تهران را به پایان رساند و در سال 1928 جهت ادامه تحصیلاتش به اروپا رفت. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه گرنوبل، جهت کارورزی به پاریس در... (ناخوانا) رفت و آن را در سال 1935 به پایان رساند. از زمانی که به ایران بازگشت او سمت های مدیر اداره مستقل برق تهران، مدیر قسمت فولاد ایران، مشاور وزیر بازرگانی، مدیرکل کارخانجات سنگ معدنی را عهده دار بوده است. فریور در سال 1952 به عنوان وابسته تجاری و بازرگانی ایران در آلمان غربی انتخاب شد و همزمان با آن سعی کرد در انتخابات مجلس هفدهم شرکت کند (موفق نبود). اخیرا به عنوان رئیس هیئت مدیره بانک رهنی ایرانیان مشغول به کار شده است و در ساعات بیکاری در دانشکده مهندسی دانشگاه تهران تدریس می نماید.

وزیر بهداشت:

دکتر عبدالحسین طبا، در سه سال گذشته مدیر دفتر مدیترانه شرقی سازمان بهداشت جهانی بود. از

ص: 300

طریق ازدواج با امینی فامیل شده است و همسر وی دختر دوم وثوق الدوله است. او سابقه خدمت زیادی در برنامه های بهداشتی ایران داشته و به عنوان یک مدیر قابل و شرافتمند شناخته شده است. نظریات سیاسی وی برای سفارت شناخته شده نیستند.

در سال 1911 در خراسان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مشهد گذراند و سپس در کالج ثروت در تهران ادامه تحصیل داد. وی به مدت 7 سال در رشته پزشکی در دانشگاه بیرمنگام تحصیل کرد و عضو انجمن سلطنتی جراحان شد و در سال 1937 به تهران بازگشت. برای خدمت سربازی به مدت 4 سال به عنوان پزشک با AIOC کار کرد. در سال 1942 خدمت سربازی وی به اتمام رسید و به عنوان متخصص جراح در راه آهن سراسری ایران شروع به کار نمود. در سال 1949 به سمت رئیس قسمت جراحی راه آهن منصوب شد. از ژوئیه 1945 تا فوریه 1952، طبا نماینده نائین در مجلس پانزدهم و شانزدهم بود. در این مدت او موقعیت خود را در راه آهن سراسری حفظ نمود. در ژوئن 1952 به سرپرستی هیئت اعزامی ایرانی در کنفرانس بهداشت جهانی در نیویورک منصوب شد. طبا در ژوئیه 1952 به عنوان معاون مدیر دفتر منطقه ای سازمان بهداشت جهانی در الکساندریا مشغول به کار شد و این سمت را تا اکتبر 1957 حفظ نمود و در آن تاریخ مدیر آن قسمت گردید.

وزیر راه:

جمال گنجی، یکی از کاندیداهای ناموفق مجلس بیستم از نیشابور، مشهور است که فردی توانا، شریف و خدمتگزار مردم است. به استثنای عضویت در حزب مردم، وی شهرت زیادی به واسطه دخالت در فعالیت های سیاسی ندارد. گفته می شود که او مرد آرام و مؤدبی است.

گنجی از یک خانواده مشهور و خوشنام خراسان است. در سال 1911 در نیشابور به دنیا آمد. او مدرسه ابتدایی و متوسطه را در ایران گذراند و تحصیلات خود را در بروکسل ادامه داد. در پایان آن به دانشگاه ژنو رفت و در رشته مهندسی ساختمان فارغ التحصیل شد. پس از بازگشت به تهران به استخدام وزارت راه درآمد و به سمت معاون دائمی رسید و فقط در زمان وزارت ولی انصاری استعفا داد. او در سال 1957 به حزب مردم پیوست، در سال 1960 گنجی به عنوان رئیس دفتر مرکزی حزب مردم انتخاب شد.

او به زبانهای فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

وزیر فرهنگ:

محمد درخشش، رهبری و سازماندهی اعتصابات معلمان را در سراسر کشور به عهده داشت و موجب به قدرت رسیدن امینی شد. واضح بود که او انتخاب شده تا به معلمان ثابت کند و نشان دهد که دولت فعلی دولت کار است. او در انتخاب این شغل خیلی کُند بود. احتمالاً او عقیده داشت که همکاری وی با دولت امینی می تواند مقدار زیادی از پشتیبانی جناح چپ را در بین معلمان کاهش دهد و یا شاید منتظر بود تا پول لازم برای افزایش حقوق معلمان تأمین شود (که شد.) به هر حال گزارش شده که درخشش به امینی گفته است این شغل را فقط با این شرط می پذیرد که پس از سه ماه استعفای وی پذیرفته شود.

درخشش سابقه تاریخی در فعالیت های سوسیالیستی ایرانیان دارد و در حقیقت تنها عضو کابینه امینی است که در بین طبقه متوسط تحصیل کرده ایران مشهور به مخالفت با رژیم است. در اوایل دهه 40 او با

ص: 301

کریم سنجابی در تشکیل هسته اولیه حزب ایران همکاری داشت که بعدها نیروهایش را به توده ملحق کرد. با همکاری کمونیست ها، درخشش سپس جمعیت معلمان فارغ التحصیل دانشگاه را تشکیل داد که اعضای اصلی آن کمونیست بودند. فشار توده در سال 1952 موجب گردید که این جمعیت به دو جناح راست و چپ تقسیم شود. طبق گزارشات موثق، درخشش از این زمان حزب را ترک نمود. در سال 1954، کاندید مجلس پانزدهم شد و یک دوره طولانی همکاری بین درخشش و کریم ملکی از نیروی سوم آغاز گردید. هر دو نفر آنها با مخالفت حزب توده مواجه بودند. درخشش پس از اینکه برای منوچهر اقبال قسم خورد که قبلاً توده ای بود ولی دیگر کمونیست نیست، در مجلس شانزدهم انتخاب شد. او گفت به دستور کمیته مرکزی حزب توده با اخراج معلمان توسط اقبال مخالفت کرده است. اقبال این اطلاعات را به شاه منعکس نمود، شاه به او گفت می دانسته درخشش در ارتباط با کمونیست ها بوده است، و همچنین می داند که متعاقبا از آنها جدا شده است و برای اطلاعات ارتش ایران کار می کند. در سال 1957 به منظور کوشش برای انتخاب شدن در مجلس نوزدهم، درخشش به محمدجعفر بهبهانی پیوست که گروه مستقل را تشکیل داده بود و از نزدیک با امینی ارتباط داشت. او به هر حال انتخاب نشد.

به عنوان معاون رئیس کمیته آموزش مجلس هیجدهم، با پافشاری زیاد برای حقوق معلمان جنگید و شهرتی در رهبری موارد آکادمیک به دست آورد که هنوز آن را حفظ کرده است. او به طور رسمی و عملی رئیس باشگاه مهرگان است که تنها باشگاه و سازمان معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه در ایران است. او معلم تاریخ و جغرافی در مدارس تهران و مدتی نیز مدیر اداره دانشجویان ایرانی خارج از کشور در وزارت فرهنگ بوده است. در بوروکراسی حاکم بر وزارتخانه به نظر می رسد که او تجربه کافی ندارد و از قابلیت مدیریت کمی برخوردار است. همان گونه که انتظار می رفت، قدیمی ترها از جمله معاون وزیر کریم فاطمی و ولی اللّه نفیسی از هم اکنون استعفا داده اند. درخشش که 46 سال دارد در تهران متولد شده و تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه فارابی به پایان رسانده و دوره دبیرستان را در مدرسه علمیه گذرانده است. او از دانشکده تربیت معلم در سال 1938 فارغ التحصیل شد. درخشش ازدواج کرده است ولی فرزند ندارد.

همسر وی که برای صدای آمریکا و کنسول انگلیس کار کرده است، به خوبی به زبان انگلیسی صحبت می کند، ولی خودش فقط فارسی حرف می زند.

مشاغل فروعی کابینه:

امینی حداقل در حال حاضر تغییری در مسئولین دفاتر و ادارات نخست وزیری نداده است. سه محل مهم عبارتند از: معاون نخست وزیر در امور امنیت و اطلاعات، معاون نخست وزیر در امور جرائد و وسائل ارتباط جمعی و رئیس دفتر نخست وزیر که هنوز به ترتیب توسط سرلشکر حسن پاکروان، قدرت اللّه معینیان و مسعود فروغی اداره می شوند.

دکتر صفی اصفیا، مدیر سازمان طرح و برنامه، مستقیما در مقابل نخست وزیر مسئول است، ولی عنوان وزیر را ندارد. در مورد اصفیا در گذشته به وزارتخانه گزارش ارسال نموده ایم و به زودی گزارش جدیدی خواهیم فرستاد. وزارت گمرکات و انحصارات زیر نظر وزیر دارایی تغییر محل داده است. گزارش شده است که مسئولیت های آنها بعدا به وزارتخانه های کشاورزی و دارایی ارجاع خواهد شد.

از طرف سفیر رایزن امور سیاسی هنری اچ. شوارتز

ص: 302

امینی، علی - 12 10 ژوئن 1961 - 19/4/40خیلی محرمانه سابقه روی کارآمدن دولت امینی وضعیت سیاسی ایران، از انتخابات مجلس در تابستان سال 1960 و سپس انتخابات جدید در ژانویه و فوریه 1961 پیوسته و به سرعت رو به وخامت می رفت. کوهی از انتقادات نسبت به دخالت آشکار دولت و دستکاری در انتخابات وجود داشت. در سراسر ایران، به طور محسوس، نظریات عمومی مردم بر این بود که مجلس دست چین شده و انتخاباتی تقلبی به مردم تحمیل شده است.

مجلس بیستم در اوایل مارس تشکیل شد. همزمان با آن کابینه جعفر شریف امامی، نخست وزیر، ترمیم گردید. عدم رضایت سیاسی در انجام انتخابات، رشد نگرانی نسبت به افزایش قیمت ها و وضعیت اقتصادی به طور کلی غیرقابل قبول و پیدایش یک گروه مخالف باهوش در دوره انتخابات زمستان (جبهه ملی) موجب گردید که بی ثباتی سیاسی کشور مورد توجه واقع شود. برکناری چندین تیمسار که در اذهان عمومی آلوده به فساد بودند غافلگیرانه و خوش آیند بود، ولی این به سختی می توانست جوابگوی اصلاحات مهم مورد نیاز در سیستم سیاسی باشد.

در مجلس به طور غیر عادی موجی از انتقادات و نارضایتی ها (با محتوایی مملو از نفرت از بیگانه) وجود داشت که در اصول بیشتر متوجه سازمان برنامه و شرکت ملی نفت ایران و وزارت دارایی بود. بعضی از این انتقادات مسلما انعکاس عدم رضایت عمومی از فساد و نارسایی هایی در عملکرد دولت بود. برخی از این موارد، احتمالاً و باتوجه به کنترل موجود بر نمایندگان مجلس، به وضوح به نظر می رسید انعکاس تمایل بعضی از نمایندگان فرصت طلب مجلس برای ذکر نامشان در روزنامه ها باشد. این تمایل به طور طبیعی با انعطاف پذیری عمومی دولت در سانسور مطبوعات تشویق گردید.

حدود نارضایتی ها در اوایل ماه می با اعتصاب معلمان به اوج خود رسید. تظاهرات در ارتباط با اعتصاب معلمان در 2 می منجر به کشته شدن یک آموزگار توسط پلیس گردید. در مدت سه روز بعد از آن تظاهرات سازماندهی شده بود (نظیر آن از زمان مصدق به بعد در تهران دیده نشده بود)، دولت شریف امامی عدم قابلیت خود را در مواجهه با وضعیت ناامنی و یا ارائه هرگونه رهبریت سیاسی مردم نشان داد. این درهم پاشیدگی غیرمنتظره، وضعیتی به وجود آورد که شاه را عمیقا وحشت زده ساخت و او را به این فکر انداخت که دکتر علی امینی شاید تنها سیاستمدار محافظه کار غیرنظامی باشد که به اندازه کافی توانا و باهوش است و می تواند در محدوده چهارچوبه فعلی سلطنتی، مسئولیت نخست وزیری را با موفقیت به عهده گیرد.

وضعیت سیاسی ایران در زمان روی کارآمدن دولت امینی را می توان بشرح زیر توصیف نمود: در هشت سال بعد از دولت مصدق، شاه به طور فزاینده ای در جهت دهی سیاسی کشور فعال شد. او این کار را از طریق روش سیاسی سؤال ناپذیر خود و به کمک طبیعت کج اندیشش در به بازی گرفتن یک سیاستمدار برعلیه دیگران یا در مقابل هم قرار دادن همه آنها انجام داد به نحوی که از همه آنها استفاده نماید و در عین حال هیچ گاه یک شخصیت سیاسی توانا و منفرد نتواند رشد کند و ظاهر شود. این سیاست موجب گردید که شاه و سلطنت به طور روزافزونی با سوءاستفاده، فساد و عدم کارآیی عمومی دولت همراه شناخته شوند. ایرانیان در ماههای اخیر بیشتر تمایل پیدا کرده اند که شخص شاه را مقصر هر چیز غلطی بدانند و

ص: 303

سرزنش کنند. وضعیت به نقطه ای رسیده بود که می توان گفت هیچ شخص آگاه و مسئولی وجود نداشت که کوچکترین اعتمادی به قابلیت و مرکزیت دولت ایران داشته باشد. این عدم اعتماد الزاما بدین معنی نیست که انقلابی به همراه دارد و این امر (عدم وقوع انقلاب) بخشی ناشی از عدم سازماندهی مخالفین و بخشی به علت مهارت شاه در انجام اقدامات نیمه کاره اصلاحی است. ولی سرخوردگی نسبت به امور کشور و دولت به اندازه کافی ریشه دوانده بود که کشور را برای تغییر برانگیزد. اعتصاب معلمان و مرگ یک آموزگار آغازگر این تغییرات بود.

شخصیت و پیشینه امینی، نخست وزیر دکتر علی امینی، نوه مظفرالدین شاه، از سلسله قاجاریه است که از 1896 تا 1906 در ایران سلطنت کرد. خانواده او در مرتبه یکم خانواده های مشهور به هزار فامیل است. او شخصا ثروت بی حدی دارد، و پیشینه وی و ارتباطات خانوادگیش موجب گردیده است که به عنوان فردی از خانواده های ثروتمند حاکم تلقی شود که از دیدگاه مردم آلوده به فساد و موجب ویرانی و از بین رفتن کشور هستند.

دکتر امینی، دکترای حقوق را از دانشگاه پاریس در سال 1932 گرفت. از آن زمان و در آغاز با ورود به وزارتخانه های دارایی و دادگستری، او خود را تقریبا وقف خدمات دولتی نموده است. او به عنوان وزیر اقتصاد ملی در یکی از کابینه های اولیه مصدق خدمت نمود، ولی خیلی زودتر از سقوط نهایی مصدق، همکاری خود را با وی قطع نمود. در کابینه زاهدی که بعد از مصدق تشکیل شد، امینی وزیر دارایی بود و ریاست مذاکرات ایران با کنسرسیوم را در تقریر قراردادهای نفتی به عهده داشت. او در کابینه حسین علا که در سال 1955 تشکیل گردید نیز همچنان وزیر دارایی بود و سپس وزیر دادگستری شد. در دسامبر 1955 سفیر ایران در واشنگتن گردید و در این شغل تا مارس 1958 باقی ماند.

در مدت سالهای خدمت در دولت، دکتر امینی به هوش و ذکاوت، انرژی و شم خوب سیاسی و اقتصادی، مشهور گردید. شهرت وی به شرافت و درستکاری گاهی زیر سؤال رفته است، ولی عموما این گونه قلمداد می شود که او بیشتر از آن ثروتمند است که نیازی به دزدی و بی شرافتی داشته باشد. در مذاکرات نفتی، به عنوان یک طرفه معامله سرسخت شناخته شده است. انتقادات چندی به دلیل نقش وی در قرارداد نفت بر وی وارد بوده و هست. این گونه انتقادات معمولاً از جانب کسانی وارد می شود که به طور غریزی احساس می کنند هرگونه توافق با یک خارجی، الزاما زیانی به دنبال دارد. در موازنه نهایی، به هر حال قرارداد نفتی موجب بیشتر شدن حسن شهرت قبلی وی گردید.

دلیل برکناری وی از سفارت واشنگتن در 1958 از دیدگاه عمومی ناشی از ارتباط وی با فعالیت های قره نی بوده است. این مورد یک قیام ضد شاه بود که توسط سرلشگر قره نی و تعدادی چهره های غیرنظامی و نظامی دیگر سازماندهی شده بود. نام امینی به عنوان نخست وزیر دولت سایه توسط کودتاچیان مطرح بود. میزان دخالت وی، اگر دخالتی داشت، هرگز به طور قطعی و دقیق مشخص نشد. دلیل رسمی فراخواندن وی از واشنگتن اظهارات وی در مورد سیاست نفتی بود که بدون اجازه دولت بیان داشته بود.

در سالهای 1958 تا 1960 که دکتر امینی هیچ گونه فعالیت سیاسی خصوصی با عمومی نداشت، هرگز اشتیاق خود را به نخست وزیر شدن پنهان نکرد. در انتخابات تابستان 1960، و در زمان نخست وزیر اقبال، او یک گروه کاندیداهای مستقل از تهران تشکیل داد و دست به تبلیغات شدید و تندی در میان مردم

ص: 304

زد. امینی انتخاب نشد. او ادعا نمود که انتخاب نشدن وی خود دلیل عدم آزادی در انتخابات است. در این دوران، امینی شدیدا تلاش کرد و با مقداری موفقیت تصوری عمومی از خود به عنوان قهرمان آزادی و مخالف واقعی وضع موجود ارائه داد.

در انتخابات ژانویه - فوریه 1961، دکتر امینی از هر فعالیتی سرباز زد و می گفت دلیلی ندارد که حسن شهرت خود را در یک دزدی همگانی خراب کند.

به طور عمومی عقیده براین است که شاه به امینی اعتماد ندارد و او را شخصی می داند که می خواهد نخست وزیری مستقل باشد و حاضر است دست به هر کاری بزند تا قدرت شاه را تقلیل دهد. امینی اظهار داشته است که او شاه را راضی کرده در جایگاه سلطنت باقی بماند، ولی نقش بیشتری براساس قانون اساسی به عهده بگیرد و کار دولت را، حداقل در انظار عمومی به نخست وزیر و هیئت دولتی محول نماید که در مقابل یک مجلس که با انتخابات آزاد روی کار می آید، مسئول باشد.

امینی فردی باهوش و صمیمی با ذهنی فعال است و مسائل اقتصادی و سیاسی را به خوبی درک می کند. در مذاکره وی فردی معقول و منطقی است و مانند اغلب سیاستمداران ایرانی که معمولاً ریای مؤدبانه ای نشان می دهند، نیست.

او فرانسه را عالی و انگلیسی را در سطحی بالاتر از حد متوسط صحبت می کند.

درجه اهمیت و برنامه دولت امینی:

در دولت امینی، فقط شخص دکتر امینی است که می توان گفت وجهه ای سیاسی ملی دارد، هر چند فاقد حزب، تشکیلات یا طرفداران سیاسی بسیار زیاد می باشد. در کابینه او چهار وزیر از کابینه قبلی وجود دارند: وزیر امورخارجه، وزیر کشور، وزیر جنگ و وزیر بدون عنوان امور اقتصادی. ادامه کار وزرای جنگ و کشور منعکس کننده پافشاری شاه در کنترل دستگاههای ارتش و نیروهای انتظامی است. علاوه براین هر دو نفر آنها از حسن شهرت برخوردارند و غیر محتمل است که امینی از وجود آنها ناخرسند باشد.

دو نفر دیگری که باقی مانده اند مسئله چندانی ندارند. سایر وزرای کابینه همگی منتخب شخص امینی هستند و تغییر قابل ملاحظه ای نسبت به وزرای کابینه قبلی که همگی توسط شاه انتخاب شده بودند و در مقابل شخص وی نیز مسئول بودند، دارند. تعدادی از این منتخبین را می توان متخصص توصیف نمود.

انتخاب سه نفر دیگر آنها می توان دلایل سیاسی داشته باشد. محمد درخشش، وزیر فرهنگ، رهبر اعتصابات معلمان بود که موجب سقوط دولت شریف امامی شد. حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی، سخنگوی دولت است و ثابت نموده که قابلیت بخصوصی در سخنرانی های عمومی در زمینه اصلاحات ارضی دارد. نورالدین الموتی، وزیر دادگستری، فردی شرافتمند ولی به گونه ای فاقد کارآیی است. الموتی نیز مانند ارسنجانی روابط تنگاتنگ سیاسی با امینی دارد. هر سه نفر درخشش ارسنجانی و الموتی، سوابق سیاسی چپی دارند. درخشش و الموتی زمانی عضو حزب توده بوده اند.

دولت امینی برنامه پانزده ماده ای را ارائه نموده که نکات اصلی آن بشرح زیر است:

1- اقدامات فوری به منظور حصول به وضعیت مالی سالم.

2- مبارزه عمیق و عملی با فساد و علنی کردن خوب این موارد.

3- اصلاحات ارضی

ص: 305

4- اقدامات لازم برای بهبود شرایط در دهات و در بین طبقات کارگری شهری از طریق بهبود وضع آموزشی و تسهیلات بهداشت عمومی، اجرای قانون کار، غیر متمرکز کردن دولت و واگذاری اختیارات بیشتر به مناطق در اجرای کارهایشان، و غیره.

این تعجب آور نیست که کابینه امینی تأکید زیادی بر بهبود آموزش دارد، زیرا اعتصابات معلمان انگیزه و عامل روی کار آمدن این کابینه بود. صحبت ها در مورد توسعه اقتصادی و سازمان برنامه باتوجه به این که در برنامه وجود ندارند، چشمگیر هستند.

مسائل سیاسی اصلی دولت امینی:

سیاست امینی بیش از هر چیز به یک پایگاه گسترده پشتیبانی مردمی نیاز دارد. طی یک ماهی که شروع به کار نموده، علاقمندی زیادی در مردم ایجاد کرده است، ولی به علت نداشتن حزب سیاسی یا تشکیلات یا پیروان زیاد او هنوز هیچ کاری در گسترش این پشتیبانی عمیق انجام نداده است.

گروههای بسیار قوی یا پر قدرتی که امینی باید با آنها درگیر شود شاه، ارتش، جبهه ملی (شامل بسیاری افراد غیر عضو ولی هوادار آن در طبقات متوسط) و زمین داران و تجار سنتی هستند.

به طور عمومی این گونه برداشت شده که رسیدن امینی به قدرت همراه با دادن امتیازات مهم و جدی از سوی شاه به وی بوده است. امینی از مدتها قبل اصرار می کرد که برای نخست وزیر شدن، نیاز به استقلال عمل دارد. در اوایل ماه می وضعیت به قدری حاد بود که شاه مجبور شد اختیارات بیشتری از هر نخست وزیر دیگر، از زمان مصدق به بعد، به وی بدهد.

این گونه تصور می شد که پس از مرتفع شدن ترس اولیه شاه، او به نحوه عمل معمولی خود یعنی تحریک، تفرقه و حکومت بازخواهد گشت تا حداکثر اختیارات خود را اعمال نماید. هیچ نشانه ای در دست نیست که شاه اختیارات خود را به امینی تفویض کرده باشد (او به طور اخص کنترل نیروهای مسلح را در دست خواهد داشت)، ولی سفارت اشاراتی از شاه و نخست وزیر مشاهده کرده که نوعی همزیستی مسالمت آمیز بین شاه و امینی به وجود آمده و به امینی قدرتی گسترده ولی نه نامحدود داده شده است. در حال حاضر به نظر می رسد مناسبات قدرت بین شاه و نخست وزیر به نحوی رضایت بخش حل شده و برای امینی فضای تنفسی ایجاد گردیده است تا اهداف اعلام شده خود را به پایان برساند.

فعلاً، امینی پشتیبانی محکمی برای خود در ارتش ایجاد نکرده است. از سوی دیگر، واکنش قوی نیز برعلیه وی دیده نشده است. بازداشت پنج نفر ژنرال های ارشد ارتش در اواسط ماه می و شایعات بازنشستگی 300 نفر دیگر از افسران عالیرتبه، نوعی ناراحتی در داخل ارتش به وجود آورده و اندیشه یک کودتای دست راستی را در ارتش زنده کرده است. مناسبات نخست وزیر با ارتش احتمالاً در نهایت بستگی به حمایتی خواهد داشت که شاه از وی به عمل خواهد آورد، زیرا هنوز وفاداری شخصی گسترده ای نسبت به شاه در میان افسران رده بالای نیروها وجود دارد.

مبارزه امینی با فساد و بی لیاقتی و تلاش چشمگیر وی در محدود کردن شاه در نقشی مطابق قانون اساسی، در حد زیادی نظریات جبهه ملی را برآورده کرده است. مهمترین مورد اختلاف بین وی و جبهه ملی مسئله انتخابات مجلس خواهد بود که برابر قانون اساسی باید در 9 ژوئن انجام شود. جبهه ملی برای اثبات غیرقانونی بودن و عدم توانایی دولت، سرمایه سیاسی زیادی صرف کرده است. واضح است که

ص: 306

جبهه ملی اصولاً مایل است خودش به قدرت برسد و با خوشحالی به مسئله انتخابات ضربه زده است. در 8 ژوئن طی تلاشی واضح در پاسخ به اعتراضات جبهه ملی، دولت امینی اعلام نمود که به منظور انجام انتخابات جدید از مقام سلطنت درخواست صدور مجوز شده است. این اظهارات به طور موقت دولت امینی را از فشار جبهه ملی نجات داد، ولی پیش بینی می شود که جبهه ملی به دولت فشار بیاورد تا اجازه انتخابات را صادر نماید.

برای یک دوره طولانی به نظر می رسد احتمالی کمی وجود داشته باشد که جبهه ملی و امینی به دیدگاههای مشترک برسند. هر وسیله ای برای جبهه ملی در جهت تخریب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. امینی از طرف خودش شانس زیادی دارد که پشتیبانی بسیاری از عوامل ناخشنود و ناراضی طبقه متوسط که فقط برای مخالفت با وضعیت موجود، هوادار جبهه ملی بودند را به دست آورد.

به عنوان یک اصلاح گر محافظه کار، امینی به طور بالقوه جاذبه زیادی برای طبقات محافظه کار، هم مالکین و هم تجار، دارد. البته ناخشنودی از اجرای برنامه اصلاحات ارضی، در برخورد مالکین سنت گرا مؤثر خواهد بود، ولی در میان این طبقه به طور کاملاً گسترده ای این تشخیص وجود دارد که باید اقدامی در جهت پاکسازی دولت انجام شود.

خطری که برای امینی در این گروه طرفدار طبیعی وی وجود دارد، تمایل «صبر و انتظار» ایرانیان است.

این احتمال وجود دارد که گروه زیادی از این طبقه تا زمانی که اطمینان داشته باشند امینی موفق می شود، از وی پیروی کند. به منظور سازماندهی پشتیبانی این گروه امینی نیاز به عمل بیشتر از حرف دارد.

سر لوحه مسائل سیاسی، بحران اقتصادی است که در جای دیگر راجع به آن بحث شده است. در جبهه (مبارزه با) فساد، امینی 13 نفر مسئولین نظامی و غیرنظامی را زندانی کرده است. بازپرسی ها در مورد فساد و دزدی ادامه دارد و در این رابطه، طبق گزارشات، تعداد بسیار زیادی از مسئولین رده های پایین تر از کار برکنار یا منتقل شده اند. طبقه متوسط بحران زده ایران برای خون فریاد می زند (خون می خواهد - م) و دیدگاه عمومی نسبت به اعدام بعضی از مقامات فاسد و دزد چندان منفی نیست. پافشاری آشکار امینی بر بررسی قانونی این موارد، موجب گردیده است که پشتیبانی مردمی را به علت عدم مشخص بودن نتیجه امر، از دست بدهد.

به هر حال به طور کلی جنگ ضد فساد و انحلال مجلس بیستم، که تقریبا در تمام جهان به عنوان (مجلسی) فاسد شناخته بود، به اندازه کافی علاقه و امیدواری نسبت به دولت امینی ایجاد کرده است.

موضوع اصلاحات ارضی یک مورد بسیار بسیار پیچیده است، و انتظار می رود اجرای برنامه ارائه شده اصلاحات ارضی بیش از حد پر خرج باشد و ممکن است همچنین افت زیادی در تولیدات کشاورزی ایجاد نماید. هر چند شکی نیست که دهقانان بدون زمین، آرزومندند وضعیت زندگی نه چندان خوب آنها در غیاب مالک بهبود یابد، به نظر می رسد برنامه اصلاحات ارضی اولین عمل سمبلیک اصلاحی برای خشنودی روشنفکران شهرنشینی باشد که اصلاحات ارضی را شرط اساسی پیشرفت می دانند. وزیر کشاورزی مطالعات لازم برای چگونگی اجرای عملیات مربوط به اصلاحات ارضی را انجام می دهد، ولی نکته سوال برانگیز این است که آیا این برنامه افراطی خوش آیند و ممکن خواهد بود.

ص: 307

چشم انداز آینده:

تصور این که دولت امینی از هر دیدگاهی در آینده موفقیت آسانی خواهد داشت، احمقانه است. مسائل ارتباط سیاسی امینی با شاه، ارتش و مردم به قدری پیچیده اند که حتی یک لحظه آرامش هم برای وی باقی نخواهند گذاشت. علاوه بر این، در مدت بحران های مالی لازم است پشتیبانی های سیاسی در حد قابل توجه و پر مفهومی توسعه یابند. به علت هوشیاری و اعتماد به نفس و به علت تمایلات گسترده در سراسر کشور برای اصلاحات سیاسی، امینی اگر بتواند به گونه ای، برخلاف گفته های مخالفین توازن کارهای خود را تا زمانی که اصلاحات مثبت به طور مؤثری جامه عمل بپوشند، تنظیم نماید، شانس های موفقیتی نیز دارد.

مسلما هیچ کس دیگری در افق دید وجود ندارد که بتوان امیدوار بود در چهارچوب سیستم دست راستی سلطنتی، موفق به انجام کاری باشد. آلترناتیو قابل ارائه برای اصلاحات تکاملی نوع دکتر امینی می تواند یا یک دولت دیکتاتوری دست راستی نظامی باشد یا دولتی ملی گرا. از یک دیکتاتوری نظامی دست راستی می توان انتظار حفظ امنیت یا شاید کمی پاکسازی را داشت، ولی عقبگردی شدید در پیشرفت اندکی که در جهت توسعه قانونگذاری سیاسی در ایران شده است را به همراه خود خواهد داشت. می توان انتظار داشت که مخالفین طبقه متوسط خود را سازماندهی کنند تا بر چنین دولتی عملاً فائق آیند. از سوی دیگر چشم انداز یک دولت میل گرا نیز مأیوس کننده است. رهبریت فعلی جبهه ملی در داخل خود بر یک اساس شخصی تجزیه شده است و در حدی نیست که به عنوان یک دولت بتوان روی آنها حساب نمود.

چنین دولتی احتمالاً موجب آشفتگی، نیوترالیسم (بی جهتی و خنثی بودن - م) و در نهایت تهدید قطعی غلبه کمونیزم خواهد بود. در حالی که امینی و دولت وی بسیار از کمال و اصلاح دور هستند و خیلی از شانس موفقیت کامل فاصله دارند، در حال حاضر بهترین امید برای پیشرفتی امن و مؤثر در جهت ثبات سیاسی در ایران به نظر می رسند.

امینی، علی - 13 تاریخ: 13 دسامبر 1961 - 22/9/40 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 286 به: کلیه کنسولگریهای آمریکا در ایران گفتگو با نخست وزیر امینی: به پیوست صورت مذاکرات بین نخست وزیر علی امینی و کارمند سفارت می آید. علاوه بر انعکاس اعتماد مداوم امینی به موقعیتش به عنوان نخست وزیر، این مذاکره بررسی مفیدی از مسائل مهم و حل نشده به دست می دهد. در مورد فعالیت مخالفین دست راستی دولت، نظیر رشیدیانها و محمدجعفر بهبهانی (به بندهای 2 و 9 صورت مذاکره مراجعه شود) این نکته قابل توجه است که باتوجه به شخصیت شاه، محتمل نیست که شاه هرگز به صورت کاملاً واضح به این افراد بگوید که بایستی تحرکات سیاسی خود را متوقف سازند. چنین کاری شاه را در موضعی قرار خواهد داد که نمی تواند تاکتیک های مورد علاقه سیاسی خود مانند در دست گرفتن و بازی کردن با عناصر متفاوتی که صحنه ایران را می سازند، را به کار برد.

از سوی سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن امور سیاسی سفارت

ص: 308

خیلی محرمانه زمان و مکان: 5 دسامبر 1961، منزل دکتر امینی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی امینی، نخست وزیر سرهنگ گراتیان یاتسویچ، وابسته.

نکات مهم زیر در حین مذاکره مطرح شد:

1- به گفته دکتر امینی، انشعابات در رهبریت جبهه ملی به طور عمده عامل شکت جبهه ملی در برگزاری تظاهرات ضد دولتی گردید که ابتدا برای 5 دسامبر برنامه ریزی شده بود. اختلاف بین میانه روها و عوامل تندرو بهترین فرصت است و از آن باید برای کاهش مخالفین برنامه های دولت استفاده نمود.

همچنین موضع قوی و علنی اتخاذ شده دولت در مقابل تظاهرات غیرقانونی نقشی در تقلیل هواداری از تظاهرات بازی کرد. همچنین نشانه هایی حاکی از وجود بعضی از گروهها در جبهه ملی وجود دارد که از وجوه سازنده برنامه دولت استقبال می کنند و در عین حال ممکن است تشخیص داده باشند که آلترناتیوهای نامطلوبتری، نظیر دولتی تحت امر یک چهره قوی نظامی، امکان مطرح شدن داشته باشند.

2- با وجود این که تلاش هایی توسط گروههای دارای منافع خاص، نظیر گروه بهبهانی و رشیدیانها، صورت گرفت تا دولت را بی اعتبار سازند و مخالفین را تحریک کنند، بازاریان پاسخی به تحریکات نشان ندادند و هیچ علامتی دال بر وجود هرگونه علاقه مندی آنان برای شرکت در اعتصابات و تظاهرات 5 دسامبر و هر زمان دیگر، دیده نشد. فعالیت های رشیدیانها خیلی محدودند و نیازی نیست که آنها جدی گرفته شوند.

3- در رابطه با تظاهراتی که قرار است روز 7 دسامبر در دانشگاه انجام شود، دکتر امینی رئیس دانشگاه تهران، دکتر فرهاد، را مطلع نموده است که نظم و ترتیب باید حفظ شود. اگر دانشگاه مایل است آزادی خود را حفظ نماید، باید نظم را در داخل تسهیلات خود برقرار سازد، در غیر این صورت مسئولین وارد خواهند شد و کنترل را در دست خواهند گرفت و عاقبت این که به دلیل دخالت مأمورین از خارج، چهره سنتی آزادی در دانشگاه مخدوش خواهد شد. دولت اجازه هیچ گونه تظاهرات به دانشجویان در خارج از دانشگاه را نخواهد داد. دکتر فرهاد، که سعی کرده از این مورد پرهیز نماید در نهایت تشخیص داده است که همکاران دانشگاهی وی باید به نحوی خود را درگیر کنترل فعالیت های دانشجویان کنند و نمی توانند کنار بایستند و از این طریق دست نخورده بمانند. به هر حال، هر چند دانشجویان مقاومت می کنند و از خط ملایم جبهه ملی ناراضی هستند، هیچ مشکلی در 7 دسامبر ایجاد نخواهد شد.

4- ساواک و پلیس ملی همکاری و درایت بیشتری در برخورد با مسئله جبهه ملی و فعالیت های دانشجویان برعلیه دولت از خود نشان می دهند. به منظور اجتناب از کشته شدن افراد و گروهها توسط یکدیگر، آنها استفاده از سلاح های گرم توسط مأمورین را ممنوع نموده اند.

5 - امینی به نشانه های آشکار تأیید عمومی از برنامه دولت خود، دل بسته است. او احساس اطمینان می کند که اقدامات ضد فساد می روند تا نتیجه دهند، بدین نحو که هم بر مقامات اثر گذاشته و هم عکس العمل مساعدی در بین مردم داشته است. حتی دستگیری ابتهاج مفید بود، زیرا این احساس را به وجود آورده است که از هیچ کس در مقابل قانون حمایت مخصوصی به عمل نمی آید. ابتهاج بدون تردید قوانین و مقررات زیادی را زیر پا گذاشته است. درباره سایر موارد، چرخها برای ارتشبد (سرلشکر) کیا به چرخش در آمده اند و دادگاه به زودی تشکیل خواهد شد. متهمین شیلات به زودی مورد بازجویی قرار

ص: 309

خواهند گرفت و کلیه مقصرین تنبیه خواهند شد.

6- وزیر دربار، علا که به علت پیر شدن حالت بچه گانه ای دارد، چندین بار به امینی تلفن کرده که در وزارت دادگستری برای وی پرونده سازی کرده اند. او ترسیده است که عوامل «کمونیست» در وزارت دادگستری به حرکت درآیند تا وی را دستگیر نمایند. امینی مجددا به وی اطمینان داده است که چنین پرونده ای تهیه نشده است.

7- در مورد گزارشات نفوذ توده در وزارت دادگستری، امینی در این مورد مذاکرات مفصلی با الموتی وزیر دادگستری و سرلشکر پاکروان داشته است، او احساس اطمینان می کند که نه فقط چنین نفوذی وجود ندارد بلکه همه گونه پیش بینی لازم به عمل آمده تا از چنین نفوذی جلوگیری شود. مردی به نام مبشری، که درگیر هدایت بازپرسی ها است، گفته می شود که عضو حزب توده است، زیرا یکی از اقوام وی به نام مبشری که چند سال پیش اعدام شده، یکی از افسران کمونیست ارتش بوده است.

8- در مورد امکان کوشش های چپی ها در وزارت دادگستری، بخصوص به منظور بی اعتبار کردن اقدامات کارخانه ها و پیمانکاران و مشاورین و متخصصین آمریکایی، امینی اظهار داشت خوشحال است که چنین خطری وجود ندارد. یکی از مسائلی که این وزارتخانه با آن مواجه است، کمبود پرسنل واجد شرایط برای انجام بازپرسی در موارد تخصصی و علاقه افراد بی صلاحیت به مورد سؤال قرار دادن بی مورد بازپرسان می باشد.

همه گونه کوشش به عمل آمده است تا از این نوع کارها جلوگیری شود. علاوه بر این، امینی فهرستی از مسائل مورد علاقه آمریکائیان در دست دارد و احساس می کند که می تواند وضع را کنترل نماید. به عنوان مثال او علائم مشخصی نشان داد که در جریان حساب ها و یا حساب های مشترک، خلیل طالقانی و مهندس ابتهاج (برادر ابوالحسن ابتهاج) در ارتباط با بعضی از معاملات خارجی، می باشند. او به سادگی از کنار این اطلاعات به عنوان فاقد اهمیت خاص، گذشت. عملاً خارجیان بخش خصوصی که در حال حاضر بیش از همه مورد ظن هستند، شرکت های فرانسوی می باشند؛ در این مورد به نظر می رسد مدارکی دال بر فسادی واقعی وجود داشته باشد که ممکن است موردی برای محاکمه فراهم آورد.

9- من از امینی در مورد اظهارات جاری که گفته می شود فرمانی که شاه به وی داده یک فرمان حقیقی نیست و بیشتر یک صورت مذاکرات شفاهی است، زیرا امضا ندارد، سؤال کردم. او گفت که از این شایعات بی اطلاع است و آنها را بی اساس خواند. او اضافه نمود که همچنان پشتیبانی و حمایت کامل شاه را دریافت می کند، ولی شاه نوسان می کند و دوره های عدم اطمینانی دارد که موضوعات را پیچیده می کنند.

علاوه بر این، باعث تأسف است که شاه دائما توسط افراد غیر موجهی احاطه شده است که اطرافیان وی را تشکیل می دهند و مصاحبه وی در ساعات بیکاری هستند. او احساس می کند که برای مثال شاه برای افرادی نظیر اسداللّه رشیدیان به وضوح روشن نساخته است که فعالیت های اخیر وی برعلیه دولت غیرقابل تحمل است و باید متوقف گردد.

10- امینی احساس می کند که می توان اقدامی جهت پاکسازی دولت انجام داد، ولی دربار را نمی شود پاکسازی نمود. وزیر دربار، علا پیر و فاقد کارآئی است. شاه در فکر جایگزینی برای وی است، ولی کسی را پیدا نمی کند. علم بیش از حد خدمتگذار بی چون و چرای شاه است و به قدری به وی احترام می گذارد که قادر نیست چیزی را اصلاح کند. بایستی کسی را پیرتر و پخته تر پیدا نمود که شاه به طور اتوماتیک برای

ص: 310

وی احترام بیشتری قائل باشد.

11- امینی برای حفظ کابینه فعلی خود، به استثنای وزیر کشاورزی، ارسنجانی، که مشکل می توان وی را کنترل نمود در حال برنامه ریزی است. برنامه اصلاحات کشاورزی به فردی پویا، شجاع و علاقمند نیاز دارد که به نظر می رسد ارسنجانی تنها فردی است که می تواند فشار کافی برای این کار وارد آورد. به هر حال او ضررهای زیادی نیز وارد می کند که ممکن است قابلیت های خوب وی را تحت الشعاع قرار دهند.

12- تلاش ویژه ای برای تسخیر مغزهای جوان مملکت باید صورت گیرد و آنها را در مسیر صحیح و پیشرفت از طریق کار سخت و وطن پرستی حقیقی قرار دهد. دهها نفر از جوانان به اسرائیل اعزام خواهند شد تا به مدت کافی در آنجا کار و زندگی کنند تا دید صحیح را به دست آورند و سپس به عنوان رهبران در ایران خدمت کنند. همزمان با آن امید می رود یک مبارزه تبلیغاتی ضد کمونیستی صورت گیرد که به دولت نسبت داده نخواهد شد و بنابراین جاذبه بیشتری خواهد داشت. امینی امیدوار است که سرویس اطلاعات ایالات متحده بتواند در این مورد کمک نماید.

امینی، علی - 14 تاریخ: 3 ژانویه 1962 - 13/10/40خیلی محرمانه - نامه هوایی شماره 174 - A از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه نخست وزیر در یک گفتگو با من در تاریخ 27 دسامبر، وضعیت دولت خود در داخل مملکت را مورد بحث قرار داد. او مدعی بود که برنامه های کُند، ولی ثابت و پیوسته می روند تا اعتماد عمومی را به خود جلب نمایند، ولی گفت از نظر ایرانیان بدبین و شکاک افراطی این کاری طولانی و مشکل بود که ناشی از رفتار بد و فساد در دولت های بیست ساله گذشته است. امینی گفت که محکومیت متهمین در دادگاه شیلات یک بمب سیاسی بوده است. بسیاری از مردم حتی اعضای جبهه ملی، تبریکات و پشتیبانی خود را از وی اعلام داشته اند و این که محکومیت ها باید ادامه داشته باشند. در میان دانشجویان نیز به تدریج جوّ بهتری نسبت به نخست وزیر به وجود می آید. او توسط دولت، تسهیلاتی در نزدیکی دانشگاه ایجاد کرده که در آنجا به دانشجویان غذای ارزان ارائه می شود و تسهیلات مطالعه و استراحت وجود دارد و از آن به عنوان عاملی تعدیل کننده در برخورد دانشجویان با دولت استفاده می شود. نخست وزیر تشخیص داده که به هر حال، زمان بسیار زیادی طول خواهد کشید تا به ایرانیان شکاک ثابت شود که این دولت مانند دولت های گذشته نیست. نخست وزیر اظهار داشت که او همچنان به تلاش خود جهت قانع ساختن شاه ادامه می دهد مبنی بر این که اعلیحضرت باید خود را فقط در آن گونه فعالیت هایی که سازنده هستند درگیر نماید و مواردی که خوش آیند نیستند یا احتمال موفقیت آنها نمی رود را در حوزه مسئولیت های دولتی باقی بگذارد. او گفت، موفقیت هایی در این زمینه داشته است، و هفته آینده شاه از دفتر سازمان برنامه بازدید خواهد کرد و رسما برنامه توسعه سوم را که دولت تنظیم نموده است، تصویب خواهد نمود.

من از نخست وزیر در مورد تلگرام تبریک اخیر ارتشبد بختیار به نخست وزیر نهرو در مورد تصرف Uoaپرسیدم. دکتر امینی اظهار داشت که ارتشبد بدون اطلاع یا اجازه از او یا شاه این پیام را مخابره کرده است و این از مانورهای بختیار برای بدست آوردن طرفدار در داخل کشور جهت کاندید شدنش برای نخست وزیری می باشد.راکول

ص: 311

امینی، علی - 15 تاریخ: 3 ژانویه 1962 - 13/10/40 خیلی محرمانه - نامه هوایی شماره 177 - A از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه بنا به درخواست نخست وزیر، در ساعت 4 بعدازظهر روز 27 دسامبر، با دکتر امینی ملاقات نمودم.

ملاقات دو ساعت به طول کشید و منظور آقای نخست وزیر از این ملاقات، اعلام توجه عمیق شاه و شخص وی به دولت ایالات متحده در مورد عدم دریافت پاسخ واشنگتن در زمینه کمک نظامی آینده به ایران، بود.

دکتر امینی اظهار داشت که ناخشنودی شاه از این وضع، اخیرا با شایعاتی که از «سیاستمداران نیوترالیست سبک قدیم» که متأسفانه این روزها خیلی با اعلیحضرت ملاقات می نمایند شنیده است، مضاعف گردیده است. یکی از این شایعات این است که تردید دولت ایالات متحده در مورد کمک نظامی به ایران ناشی از قصد آمریکا در دستیابی به یک توافق با روسیه شوروی در مورد اصول «منطقه نفوذ» می باشد. شایعه دیگر این است که ایالات متحده به حدی از کیفیت و سازماندهی نیروهای مسلح ایران ناخرسند است که حاضر نیست بیشتر از این روی آن سرمایه گذاری نماید. نخست وزیر گفت که شاه، در شرایط روحی فعلی افسردگی و نامتعادلش، بیش از حد لازم به این گونه شایعات اهمیت می دهد. تا همواره از درک این که چرا ایالات متحده به ترکیه بیشتر از ایران کمک های نظامی می دهد، عاجز مانده است.

من گفتم این عقیده که ایالات متحده در نظر دارد به توافق هایی، از نوعی که دکتر امینی به آن اشاره کرد، با اتحاد جماهیر شوروی برسد، به قدری دور از ذهن است که من از توجه شخص باهوشی مانند شاه به این گونه شایعات متأسف شدم. تا آنجا که من می دانم، دولت ایالات متحده ایراد بخصوصی در ارتباط با نیروهای مسلح ایران ندارد. سفارت به تازگی آگاه شده است که موضوع کمک های نظامی به ایران در حال حاضر در سطح بالای دولت ایالات متحده مورد بحث و توجه قرار گرفته است و ارسال این کمک ها طبق طرحی برای پنج سال آینده می تواند نشانه قانع کننده ای باشد مبنی بر این که دولت ایالات متحده کماکان علاقمند به کمک های نظامی به این کشور است. ما در سفارت نمی دانیم که نتیجه این بررسی ها چه خواهد بود، ولی امیدواریم که تصمیم نهایی در چندین هفته آینده مشخص شود.

سپس من اشاره کردم که امیدوارم تصمیم موافق در مورد PL - 480 و واگذاری 20 میلیون دلار به ایران به زودی اعلام گردد و این خود دلیلی است بر تأیید تداوم علاقه ما به پشتیبانی از ایران. من به وی گفتم که نخست وزیر از یک چیز می تواند کاملاً مطمئن باشد، و آن این گونه مذاکرات مقامات دولت ایران از یک چیز می تواند کاملاً مطمئن باشد، و آن که این گونه مذاکرات مقامات دولت ایران و ذکر این نکته که ایالات متحده به ایران کم توجه یا بی توجه است، اثر و برداشت بسیار بدی در واشنگتن دارد. طی ده سال گذشته ما نزدیک به یک میلیارد دلار در زمینه های مختلف و در زمانی که ما مسئولیت های زیادی در سطح جهانی داشته و مشکلاتی که با منابع خود داریم، برای شما تأمین نموده ایم، این کمک با قدردانی بسیار اندک مقامات ایرانی روبرو بود و به گونه ای عمل می کنند که گویا ایران آنچه از ما دریافت داشته چیزی نبوده است جز «آشغال سفره های» ما. نخست وزیر اعلام نمود که او به طور مداوم سعی می کند شاه و سایر مقامات دولتی ایران را به تداوم علاقه مندی ایالات متحده برای کمک به ایران، متقاعد سازد. در این مورد او به طور دائم به دست و دل بازی ایالات متحده در گذشته و این که بدون کمک ایالات متحده در بحران

ص: 312

اخیر اقتصادی، کشور ممکن بود سقوط نماید، تأکید نمود. به هر حال امینی، احساس می کند که شاه علاقه خاصی به کمک و مشاوره نظامی بخصوص در مورد کمیت و کیفیت مواد آن دارد. او معتقد است که شاه از کاهش میزان تجهیزات نظامی همزمان با بهبود اصولی کیفیت این تجهیزات استقبال خواهد نمود.

من به نخست وزیر گفتم، در حالی که اقدامات ما نشانگر تشخیص لزوم تداوم کمک به ایران در هر دو زمینه نظامی و اقتصادی است، لیکن برای دولت ایران نباید شکی در مورد این واقعیت وجود داشته باشد که در فلسفه جدید حکومتی آمریکا به طور قابل ملاحظه ای ارجحیت کمک های اقتصادی بیشتر از نظامی است. من شکی ندارم که در سالهای آینده تأکید در برنامه ایران هر چه بیشتر و بیشتر به سوی کمک اقتصادی معطوف خواهد شد. برای مثال هر چند ما قصد داریم به کمک های خود در زمینه تجهیزات و آموزش ادامه دهیم، معتقدیم نیازهای بودجه ای نظامی ایران در آینده باید از منابع ایرانی تأمین شود.

نخست وزیر در تئوری با این نظریه موافق بود، ولی گفت در شرایط بحرانی فعلی مشکل است که بتوانیم از منابع خود ایران بیش از چیزی برداشت کنیم. برای مثال، تضییقات در مورد حقوق گمرکی واردات که یک پشتوانه مهم جدیدی است، حذف شد و دولت مجبور گردید فعالیت های سازندگی را به طور جدی متوقف سازد. همچنین در زمینه های تجاری و کاری نیز فعالیت خیلی کمی انجام شده است. وقتی من امکان درآمدهای بیشتر از زمین را خاطرنشان نمودم، نخست وزیر اظهار تردید نمود که این بتواند منبع درآمد مهمی باشد. سایر موارد مورد بحث در نامه هوایی جداگانه ای ارسال خواهد شد. راکول امینی، علی - 16 9 فوریه 1962 - 18/12/40خیلی محرمانه مبارزه ضد فساد دولت امینی یکی از نکات بسیار مشخص برنامه اصلاحات اعلام شده توسط دولت امینی، مبارزه برعلیه فساد بود.

طبق اظهارات مقامات آگاه و برجسته ایرانی، سوءاستفاده از بیت المال و اعتماد مردم در سالهای قبل از روی کار آمدن دولت امینی تا حد چپاول ملی افزایش یافته است. به علت واکنش عمیق مردم در مورد این اقدامات، دولت امینی قول داده است که اقدامات شدیدی برای کاهش فساد انجام خواهد داد، برحسب گستردگی وسیع این برنامه سیاسی مردمی بیش از هر چیز به منظور حفظ پشتیبانی مردمی، اصلاحات دامنه دارتری می تواند انجام گیرد. اولین گام در این مبارزه، دستگیری چهار تن از امرای مشهور ارتش بود، دو نفر از آنها وزیران کابینه قبلی و هر چهار نفر آنها در انظار عمومی مشهور به فساد و اهل رشوه بودند.

وعده های امینی و وزیر دادگستری وی، الموتی، اغراق آمیز بودند، و بدون تعجب، در حدی که مردم انتظار داشتند به انجام نرسید. الموتی بخصوص با این اظهارات که «افشاگری های باورنکردنی» به عنوان نتایج بازپرسی ها در زمینه روش های فساد به زودی اعلام خواهد شد، مسئله را داغ تر کرد. خیلی دیر، و زمانی که اشتیاق و هواداری مردمی از بین رفته بود، یکی از این امرا به عنوان رئیس شرکت شیلات و تعدادی از همکارانش در سپتامبر محاکمه شدند. دادگاه به کندی پیش رفت و به نظر می رسید اصولاً بر امور پیش پا افتاده و مبتذل، هر چند غیر شرافتمدانه، فعالیت های کارمندان شرکت شیلات متمرکز شده است. به هر حال، دادگاه در دسامبر پایان یافت و این امیر ارتش و پنج نفر از دستیارانش به جریمه سنگین نقدی و زندان محکوم شدند. این مورد فعلاً تحت تجدیدنظر است.

ص: 313

وزارت دادگستری پرونده های دیگری در دست دارد. ولی مبارزه برعلیه فساد تاکنون فقط محکومیت های شیلات و محکومیت دیگر مقامات دون پایه را به همراه داشته است.

صرفنظر از تأخیر زیاد و نتایج واقعی محدود تاکنون، جای تردید نیست که مبارزه ضد فساد دولت امینی نتایج مشهود و سودمندی داشته است. این امر را می توان در اعتقاد بسیاری از ایرانیان به این که فساد در حد گذشته در مقامات بالای دولت امینی وجود ندارد، مشاهده نمود. محکومیت در یک مورد مهم و احتمالاً موردی که اهمیت بیشتری دارد، تا آینده نامعلومی میزانی از ترس را در بوروکراسی فاسد که تا حدی خود مولد فساد است، ایجاد می نماید. بدون کوچکترین شکی محکومیت های بیشتر به علت فساد، از نظر سیاسی به نفع دولت امینی خواهد بود، حتی اگر فرصت های طلایی به دلیل تأخیرهای زیاد و بدبینی شدیدی که صحنه ایران را فرا گرفته است، از دست بروند به هر حال، محکومیت بعدی افراد مهم به راحتی حاصل نخواهد شد. دولت امینی باید با موارد بسیار جدی و پیچیده ای درگیر شود، بخصوص وزیران کابینه قبلی که مصونیت قانونی دارند. حتی در جمع بندی مختصر کوشش های دولت امینی در مبارزه با فساد بایستی دو مسئله مهم مورد توجه قرار گیرد: 1) بازداشت ابوالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه قبلی؛ و 2) این ادعا که وزیر دادگستری، الموتی، وزارت دادگستری را به کمونیست ها وصل کرده است.

مورد ابتهاج، منظره اصلاحات دولت امینی را تیره ساخته است. باوجود این که مشخص است دستگیری او به علت معاملات غیرقانونی بین سازمان برنامه و خدمات توسعه خوزستان بوده است، ادعانامه ای بر علیه ابتهاج بایستی تهیه شود. کنفرانس مطبوعاتی اخیر الموتی در مورد ابتهاج، نه فقط قانونی بودن این بازداشت را مشکوک تر ساخت، بلکه این نظریه عمومی را که دستگیری ابتهاج بیشتر سیاسی بود تا قانونی، قویتر نمود. در تهران عقیده بر این است که ابتهاج به علت انتقاداتی که در سالهای گذشته از شاه نموده، زندانی شده است. مقامات امنیتی اذعان دارند که مطمئنا، الموتی که سابقا کمونیست بوده، کمونیست ها و چپی های شناخته شده را وارد وزارت دادگستری نکرده است. به هر حال، سابقه کمونیستی الموتی و بعضی از همکاران وی، موجب زیاد شدن انتقادات بخصوص از سوی محافظه کاران که منافع آنها بیشتر به خطر افتاده، گردیده است. در این راستا گفته می شود که کل دستگاه وزارت دادگستری در دست کمونیست ها است و بازجویی هایی در حال انجام در جهت منافع آینده کمونیست ها خواهد بود. بسیاری از این انتقادات در ایران معمولی هستند. به هر حال پخش شدن چنین شایعاتی، جمع آوری مدارک فساد را بسیار مشکل کرده و سعی در ایجاد عدم اعتماد به الموتی، حتی در بین آنهایی که تصدیق می کنند این کوشش ها برای متوقف ساختن مبارزه با فساد است، نموده است.

امینی، علی - 17 دکتر علی امینی (نخست وزیر سابق) سرّی همسر علی امینی، بتول امینی خواهر علی وثوق است که در سالهای 62 - 1961 معاون وی (علی امینی) بوده است. شایعاتی در مورد درگیری های غیر آبرومندانه شغلی، خانم امینی، وثوق و احمد نامدار (معاون امینی در امور دبیرخانه) را در بر می گیرد.

ص: 314

امینی، علی - 18 تاریخ: 29 آوریل 1963 - 9/2/44 خیلی محرمانه گروه رابط نظامی - هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران یادداشت برای: عالیجناب جولیوس سی. هُلمز - سفیر آمریکا در تهران، ایران موضوع : نظرات دکتر امینی 1- (خیلی محرمانه) عطف به مذاکرات ما در شنبه 27 آوریل 1963. خلاصه جمع بندی نظرات دکتر علی امینی، نخست وزیر سابق ایران، در 26 آوریل 1963 بشرح زیر می باشند. تمام موارد مذکور در زیر، نظرات دکتر امینی هستند.

الف - ابعاد و بودجه نیروهای نظامی ایران باید تقلیل یابند. کشور نمی تواند این مخارج را تحمل کند.

نیاز زیادی به پول در جاهای دیگر برای توسعه اقتصادی کشور، آموزش مردم، تسهیلات بهداشتی و سایر کمک ها به مردم وجود دارد. من بارها به شاه گفته ام که نمی تواند از جای دیگری درآمد داشته باشد (مالیات ها)، ولی برای حفظ اقتصاد بایستی آنچه در دست دارد جمع آوری نماید و مخارج دولتی را تقلیل دهد.

ب - ایران در وضع بسیار بدی قرار دارد.

(1) هزینه زندگی تا 30 افزایش یافته است. کسب و کار در سطح پایینی است. تجارت در کشور راکد است. هیچ سرمایه گذار خارجی عاقل سرمایه خود را در شرایط فعلی در ایران سرمایه گذاری نمی کند.

وضعیت محصولات به طور عمومی بد خواهند شد و کشور با کمبود مواد غذایی مواجه خواهد شد.

(2) اصلاحات ارضی موضوع جدیدی نیست، ما زمان بسیاری در مورد آن صحبت و برنامه ریزی کرده ایم. اجرای آن باید تدریجی باشد تا مؤثر افتد، ولی اکنون خیلی عجولانه و با برنامه ریزی نسنجیده اجراء می شود. وقتی من بر سر کار بودم ارسنجانی را در سطح قابل قبول نگهداشتم، ولی پس از رفتن من او لجام گسیخته شد. اشتباه بزرگ، گرفتن زمین از خرده مالکین بود. آنها عملاً طبقه متوسط را تشکیل می دهند. با تقسیم زمین های خرده مالکین آنها مانند بسیاری از افراد طبقه متوسط ما و همراه با آنها کشور، لطمه خوردند. بسیاری از افسران ارتش و سایر نیروهای امنیتی از خرده مالکین بودند و آنها با این حرکات بیمارگونه بسیار ناخشنود گردیدند.

(3) با مشکلات جنوب خیلی بد برخورد شد. این مردم بیش از آنچه خشمگین باشند، گرسنه هستند.

آنها می بینند وسائل زندگیشان از بین رفته یا برده شده است و شدیدا نگران آینده شان هستند. کشتن آنها، گماردن نیروهای نظامی بر سر آنها، اشتباه محض است. به جای کشتن آنها، باید با آنها صحبت کرد و کمکشان نمود.

(4) تابستان آینده زمان بحرانی برای ایران خواهد بود. خوشبختانه ایرانیان کندتر به جنبش و حرکت در می آیند، صبورتر از اعراب و سایر ملل این منطقه از جهان هستند، در غیر این صورت ما خیلی زودتر با دردسر روبرو می شدیم. صبر مردم به هر حال تمام شود و می توان انتظار وقوع دردسر را داشت. من معتقد نیستم که انقلابی سازماندهی خواهد شد، زیرا باور ندارم که مقاومتی در برابر دولت سازماندهی شده باشد. به حال، اگر مشکلات زود برطرف نشوند، ناآرامی هایی بوجود خواهند آمد. مردم به خودی خود به حرکت درخواهند آمد و در آن حال کمونیست ها امکانات را بررسی خواهند کرد. حزب توده اکنون

ص: 315

ضعیف و فاقد تشکیلات است، ولی روسیه پیش دستی خواهد کرد و از هر موقعیتی برای تسریع و تقویت اغتشاش استفاده خواهد نمود.

(5) این اشتباه است که انتظار داشته باشیم خود را در میان یک ارتش و نیروی امنیتی قوی احاطه کنیم و وضعیت و مشکلات مردم را فراموش نماییم و فکر کنیم که ارتش از ما حفاظت می نماید و ما را در قدرت نگه می دارد. ارتش از مردم و قسمتی از مردم است.

افسران و درجه داران خانواده هایی در دهات دارند و آنها به زودی رنج مردم را احساس خواهند نمود.

آنها از چیزی که به مردمشان آسیب رسانده، حمایت نخواهند کرد و ضربات و صدمات ناشی از اشتباهات مکرر بسیار زود احساس خواهند شد. در حال حاضر نارضایتی های زیادی در ارتش وجود دارند.

ج - در پاسخ به این سؤال که او فکر می کند، چه باید کرد دکتر امینی گفت:

«مردم باید با شاه صحبت کنند، او حرف آنها را بشنود و متقاعد شود که هیچ چیز آن طور که باید باشد، نیست. اشتباهات زیادی مرتکب شده اند و این اشتباهات باید با مردم در میان گذاشته شوند و اصلاح گردند. من نمی توانم این را درک کنم، او باهوش است، ولی از مواجه با واقعیت ها خودداری می کند، او در این موارد مانند یک کودک عمل می نماید. البته او به هرکسی به شدت مشکوک است. تبعید پدرش و تجربه وی با مصدق، اثر خود را بر وی باقی گذاشته اند و به هیچ کس اعتماد ندارد. او بشدت از مصدق سرخورده است و هرگز بر این فائق نیامده است. من زمانی که نخست وزیر بودم با او سه بار در هفته و هر بار ساعتها حرف زده ام، ولی او گوش شنوا نداشت و نصحیت پذیر نبود. سفیر شاه و سایر سفرای غربی به خاطر خیرخواهی قلبی برای مملکت بایستی وضع مشکلی فعلی را به وی تفهیم نمایند، او را وادار نمایند که بعضی از اشتباهات صورت گرفته را برای مردم بازگو نماید و به آنها قول دهد که اصلاحات لازم به عمل خواهند آمد. این کار ساده ای نیست، زیرا شاه معتقد است که مقام سلطنت نمی تواند به کارهای غلط اقرار نماید و از اذعان به اشتباه خیلی وحشت دارد. او باید قانع شود که نباید شخصا در کارهای روزانه دولت دخالت نماید. او نباید راجع به ملاها، رؤسای ایلات و خرده مالکین بدگویی نماید. این کار به شخصیت وی لطمه می زند و مردم به خاطر هر کار اشتباهی او را مورد سرزنش قرار می دهند. او همچنین با مردم در روزنامه ها صداقت نداشته است و آنها خیلی زود این مسئله را فهمیده اند و اعتماد خود را به وی از دست داده اند. هر خبر بدی خیلی زود منتشر می شود و پس از تأیید صحت آن، مورد قبول قرار می گیرد. اگر شاه حرفی برخلاف حقیقت بیان کند، یا روزنامه های وی بنویسند، این کار به موقعیت شخصی وی و دولت او لطمه می زند. تعداد کمی از اطرافیان شاه، حقیقت را اگر ناخوش آیند باشد، به وی می گویند، زیرا آنها می دانند که او نمی خواهد آنها را بشنود. احتمالاً خیلی از حقایق را از وی پوشانده اند، ولی او به اندازه کافی می فهمد که بداند چه می گذرد. به هر حال، او با دربار بسیار فاسدی احاطه شده است و در بسیاری مواقع حقیقت را نمی داند.» د - وقتی از او سؤال شد اگر سفیر با شاه صحبت کند، او فکر می کند پس از آن چه باید انجام شود، امینی گفت: «آن گاه شاید باید تحت فشار قرار گیرد تا قدرت کافی به نخست وزیر بدهد، هر نخست وزیری، مهم نیست چه کسی باشد، لازم است برای کمک به کشور قدرت کافی داشته باشد. برای من مهم نیست که این شخص علم باشد، یا علم دیگری یا من و یا هر شخص دیگر. نخست وزیر باید کنترل کابینه خود، پلیس و نیروهای امنیتی را در دست داشته باشد. اگر نداشته باشد فقط یک «اسم» است و نمی تواند کشور را

ص: 316

بگرداند، زیرا عواملی را که تحت کنترل ندارد رسما وی را قبول ندارند. آنگاه نخست وزیر بایستی یک جو واقعا جدی به وجود آورد تا بتواند کشور را روی پای خود بازگرداند. دولت باید فسادناپذیر و صادق باشد. این بخصوص برای این قسمت از جهان لازم است، زیرا کشور ما اصولاً فقیر است و نمی تواند با فساد پایدار بماند. ایران نمی تواند با دور ریختن منابع و سرمایه های خود پابرجا باقی بماند. این تنها چیز خوبی بود که دولت مصدق داشت. هیچ چیز خوب دیگری نداشت جز این که مصدق صداقت و شرف داشت و دولتش عاری از دزدی و فساد بود. مردم قدر این مسئله را می دانند و به آن متصل می شوند. این تنها دلیلی بود که دولت مصدق آن مدت که به طول انجامید، دوام آورد. اگر لازم باشد شاه و نوعی دمکراسی در ایران وجود داشته باشند، لازم است شاه قانع شود که باید سلطنت کند نه حکومت. او باید متقاعد شود که یک نخست وزیر شرافتمند، قابل اعتماد و کارآ انتخاب نماید و سپس به وی قدرت لازم را بدهد تا بتواند دولت را اداره کند. شاه باید بپذیرد که باید به پیشنهادات مردم خوش نیت گوش بدهد. آقای گراس (Gross) یک وکیل وال استریت، اخیرا به من گفت که شاه می خواسته او را متقاعد سازد که همه چیز در کشور خیلی خوب پیش می رود و گراس گفت وقتی سعی کردم نقاط ضعف را به شاه بفهمانم، او نمی خواست هیچ یک از آنها را بداند. من به شما می گویم، من هرگز این مرد (شاه) را درک نمی کنم، او هیچ چیز اشتباه را نمی پذیرد و هیچ توصیه خوب را قبول نمی کند. بایستی به شاه تفهیم شود که «بعضی از این شرایط بدی که در کشور وجود دارند به نفع غرب و یا ایران نیستند و بایستی تغییر نمایند.» ه - وقتی از وی سؤال شد موارد فوق چطور با انتخاباتی که برای کشور برنامه ریزی شده جور در می آیند، امینی پاسخ داد: «این یک بحث طولانی است. انتخاباتی در کار نخواهد بود. چگونه ممکن است انتخابات انجام شوند. شاه نمی تواند اجازه انجام انتخابات را بدهد و نمی تواند اجازه دهد مجلسی با هر قدرتی تشکیل شود. این غیرممکن است و من باور نمی کنم که در زمانی به این زودی ها انتخابات انجام شود.» 2- (خیلی محرمانه). مسائل فوق الذکر با آقای آلن کانوی و سرهنگ پوستون در محل مورد بحث قرار گرفته اند، ولی با شخص دیگری خارج از ایران در مورد آن بحث نشده یا گزارش نگردیده است.

وودسون فاکس سرهنگ دوم IAS رئیس گروه امینی، علی - 19 تاریخ: 3 سپتامبر 1963 -12/6/42خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: سفارت آمریکا، تهران، 147 - Aبه: وزارت امورخارجه موضوع: «ماجرای امینی» قبل از شروع، خاتمه یافت نخست وزیر علم، اخیرا به من گفت که «ماجرای امینی» پایان یافته است - موردی که برعلیه همسر نخست وزیر سابق، علی امینی و به طور غیرمستقیم علیه خود وی، مطرح بود دیگر از طرف مقامات پی گیری نخواهد شد. به نظر می رسد دادخواست سوءاستفاده مالی و خلافکاری که توسط برادران اسداللّه و سیف اللّه 1 یدیان، 4رشیدیان برعلیه امینی مطرح شده بود، پس از زندانی شدن آنها در فوریه 1972 در ارتباط با اغتشاشات دانشگاه، مسکوت مانده است.

بنا به اظهار نخست وزیر، پرونده برعلیه خانم امینی، بی مفهوم تشخیص داده شده است. واقعیت این

ص: 317

است که وقتی او ملک خود را به علیقلی کیانی (که وی بعدها در یک مورد سوءاستفاده متهم گردید) فروخت، خانم امینی دو برگ چک دریافت نمود، یکی به منظور دریافت نرخ واقعی و دیگری به صورت «امانی»، نخست وزیر گفت این کار با زیر پا گذاشتن قانون فاصله دارد. (این رسم در اینجا وجود دارد که برای پرداخت مالیات براساس معامله، قیمت واقعی نوشته نمی شود)، قراردادی که بعدها کیانی با دولت امینی منعقد نمود با این مورد ارتباطی ندارد. این اطلاعات به صورت خصوصی به من داده شده است - به بیان دیگر، از نظر عموم امینی هنوز در ابهام است. این برای علم و شاید برای شاه بهتر باشد، زیرا هنوز خیلی صحبت ها در مورد بازگشت امینی به سیاست وجود دارد که تصور می شود قادر است مخالفین را در حالی که با دقت برنامه اصلاحات شاه را به پیش می برند، آرام نگهدارد.

نمی دانیم چرا اعتقاد براین است که امینی قادر به انجام چنین کاری می باشد، ولی این یک واقعیت است که بعضی از رهبران جبهه ملی از به قدرت رسیدن خودشان ناامید شده اند و اکنون در این فکر هستند که بعد از علم دولتی با تمایلات دمکراسی بیشتری روی کارآید که آنها را قادر سازد با آن همکاری نمایند.

کاربرد آن شاید این باشد که چون امینی کمتر دست پرورده شاه است، قادر خواهد بود کشور را حداقل تا حدودی در جهت قانون اساسی مشروطه سلطنتی حرکت دهد. همچنین نخست وزیر به من گفت که یک ملاقات خصوصی با امینی داشته و این که بنا به درخواست وی، او ملاقاتی را بین شاه و امینی ترتیب داده است که در آن امینی خواهش کرده است مورد مزبور فراموش شود. به گفته یک منبع کنترل شده آمریکایی معمولاً موثق، فراموش شدن مورد (حداقل برای مدت زمانی) نتیجه فرمانی بود که شاه شخصا متعاقب این ملاقات صادر کرده بود.

همان منبع اشاره می کند که تصور می رود اجازه کشیده شدن مورد مزبور به روزنامه ها ناشی از یک سوءتفاهم بود، زیرا نظر شاه این بود که این مورد را به صورت تهدیدی برعلیه امینی به اتهام فساد نگهدارد تا امینی از درگیر شدن در هرگونه فعالیت سیاسی که دولت را در مدت مبارزات انتخاباتی جاری متوحش سازد، پرهیز نماید. جی. سی. هُلمز امینی، علی - 20 تاریخ: 1 اکتبر 1963 - 9/7/42خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران، 209 - Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن مرجع: سفارت 147 - A، مورخ 3 سپتامبر 1963 موضوع: «ماجرای امینی» دور دیگری آغاز شد در آخرین نامه هوایی، (147- A) در این موضوع گزارش شد که «ماجرای امینی» قبل از شروع خاتمه یافت. تا آنجا که این ماجرا مربوط می شود به پرونده ای که دولت برعلیه همسر نخست وزیر سابق تهیه کرده بود، به نظر می رسد که مورد بسته شده باشد. در این مدت درگیری بین امینی و رژیم شکل گیری به خود گرفته است.

در 10 سپتامبر دکتر امینی بیانیه ای منتشر نمود که در آن انتخابات مجلس را محکوم نمود، به کمبود آزادی اعتراض کرد، دستکاری در لیست کاندیداهای مجلس و سایر موارد نقض آزادی را ذکر نمود.

بیانیه توسط امینی و نورالدین الموتی، محمد درخشش و غلامعلی فریور امضاء شده بود که بترتیب وزیر

ص: 318

دادگستری، آموزش و پرورش و معادن در کابینه برکنار شده امینی بودند.

طبق اظهار درخشش، روز بعد سرلشکر پاکروان، رئیس ساواک، جلسه ای در منزل درخشش با امینی برگزار نمود، که در آن سعی کرد امینی را از فعالیت های بیشتر مخالف بر حذر دارد. هر دو نفر امینی و درخشش در دلائل خود در مخالفت با انتخابات پافشاری نمودند. دریافت عکس العمل دولت مدت زمان زیادی طول نکشید. چهار روز بعد دو قاضی از دیوان عالی، دادخواستی به دیوان عالی کیفر ارائه نمودند که در آن ادعا شده بود، الموتی در مدتی که وزیر دادگستری بود، برخلاف قانون اساسی عمل نموده است.

موضوع مربوط می شود به انحلال تعدادی از دادگاههای تهران و استانها و تشکیل دادگاههای جدید به جای آنها توسط الموتی.

دیوان عالی تأیید نمود که اقدامات الموتی خارج از حدود قانون بوده است. در مدت چند ساعت، معاون دادستان تهران ادعانامه رسمی بر علیه الموتی به اتهام اعمال خلاف قانون اساسی را ارائه نمود. او به مواد 81 و 82 قانون اساسی، که هیچ قاضی رسمی را نمی توان از پست خود عزل نمود مگر این که تخلف وی توسط مقامات تعیین شده تأیید شود، اشاره نموده است.

دادستان در ادعانامه خود اظهار داشته است که کلیه وزرای کابینه مسئولیت مشترک دارند و سایر وزرای کابینه امینی نیز در اتهام الموتی شریک هستند، دستگیری و اجرای حکم شامل «مسئولیت مشترک» خواهد بود.

اگر تاکنون شکی وجود داشت که دولت می خواهد امینی را مانند الموتی خراب کند، نخست وزیر علم در 16 سپتامبر، در یک سخنرانی عمومی به مناسبت گشایش یک مدرسه ملی در تهران، با حمله امینی و نخست وزیریش، کاملاً این شک را برطرف کرد.

روزنامه انگلیسی زبان «Echo OF Iran»، پیش بینی کرده است که حملات به دکتر امینی تا تشکیل مجلس جدید ادامه خواهد یافت.

هیچ صحبت رسمی در مورد اتهامات علیه الموتی و هیچ سندی برعلیه امینی ارائه نشده اند. شک زیادی وجود دارد که تا زمانی که مجلس جدید تغییرات لازم را در قانون به عمل آورد و به دولت اجازه دهد که مسئولیت مشترک وزرای کابینه را از اجرای فعالیت های وظایف داخلی وزارتخانه ها متمایز سازد، اقدامی قانونی انجام شود. بدین دلیل الموتی و امینی هنوز آزاد هستند.

امینی از سوی خوش هیچ اظهارنظر جدیدی در مورد انتخابات اخیر نکرده است. ما می دانیم که او مصاحبه هایی با خبرنگاران روزنامه های خارجی که در مدت انتخابات به تهران آمده بودند، انجام داده است، ولی تاکنون ما در مورد این مصاحبه ها در روزنامه های خارجی مطلبی ندیده ایم. در حال حاضر زمزمه های سیاسی در تهران انتشار یافته است مبنی بر این که دولت به طور جدی مقرر نموده که امینی در دادگاه اعتبار خود را از دست بدهد، و سیاستمداران تهران پیش بینی می کنند این کار به گونه ای برنامه ریزی شده است که نشان دهند دولت امینی که این همه تبلیغات عمومی برای مبارزه با فساد می کرد، خودش در حقیقت در عمق فساد بوده است. از طرف سفیر رایزن امور سیاسی سفارت مارتین اف - هرتز

ص: 319

امینی، علی - 21 گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 6313 NITتاریخ ارسال گزارش: 7 اکتبر 1963 - 15/7/42 تاریخ و محل جمع آوری اطلاعات: 27 سپتامبر 1963 - تهران، ایران منبع: مقام عالیرتبه وزارت دادگستری (F) با تماسهای خوب در محافل سیاسی موضوع: اتهام کلاهبرداری برعلیه همسر نخست وزیر سابق، علی امینی اظهارنظر حوزه: اطلاعات زیر در مورد ادعانامه وزارت دادگستری برعلیه خانم بتول امینی به اتهام کلاهبرداری، می تواند از آن جهت که یکی دیگر از اتهامات برعلیه افراد نزدیک به نخست وزیر سابق، علی امینی است، قابل توجه باشد.

1- زمانی که علی امینی نخست وزیر بود، همسر وی، خانم بتول امینی، هزاران متر مربع زمین در الهیه را به شرکت سیوند فروخت. طرف معامله کیانی، رئیس یا مدیر داخلی شرکت بود. کیانی اکنون توسط دادگاه عالی فرجام در ارتباط با بهای ساختن ساختمانهای سامی (یا سمیعی) محکوم شده است. مدرک فروش، بهای کمتری را از آنچه خانم امینی دریافت داشته است، نشان می دهد، بنابراین خانم امینی مالیات و حق ثبت کمتری داده است. این معامله قبل از تاریخ اتهام شرکت سیوند که در ارتباط با بهای ساختن ساختمان اسامی (یا سمیعی) است، انجام شده بود.

2- این مورد به اداره بازرسی کل ارجاع گردید. پس از بررسی... (ناخوانا - م)، احمد چابک (یا چوبک) از این اداره خانم امینی را متهم به کلاهبرداری نموده است. مورد به دفتر دادستانی تهران ارسال گردید. از طریق وزارت امور خارجه، از خانم امینی خواسته شده در دادگاه شرکت کند.

پرونده فعلاً مختومه است.

امینی، علی - 22 خیلی محرمانه زمان: 10 اکتبر 1963 - 18/7/42مکان: منزل نورالدین شریف - کارمند محلی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جناب آقای علی امینی، نخست وزیر سابق جناب آقای غلامعلی فریور، وزیر سابق صنایع و معادن ویلیام گرین میلر، دبیر دوم سفارت موضوع : مذاکره با دکتر علی امینی مقدمه:

در دو ساعت و نیم مذاکره، دکتر علی امینی به طور مفصل در مورد علت مخالفتش با رژیم، تلاش هایش برای تشکیل یک حزب ائتلافی مخالف و برنامه هایش توضیح داد و اشخاصی را نام برد که اگر امکانش به وی داده شود در دولت به کار گرفته خواهند شد. دکتر امینی همچنین اشتباهات گذشته اش، دلایلی که موجب سقوط دولت او گردیدند و مواضعش نسبت به ایالات متحده را مورد بحث قرار داد.

1- چرا امینی مخالف رژیم شده است دکتر امینی گفت که او بیشترین ستایشگر شاه در مبارزات تبلیغاتی بوده است. امینی گفت، شاه با

ص: 320

دروغگویی مکررش حتی دمکراسی های غربی که تبلیغات و تجارب جنگ جهانی دوم به آنها الگوی «دروغ بزرگ» را آموخت، فریب داده است. امینی اضافه کرد «ولی، ده هزار بیانیه در مورد پیشرفت، نمی تواند انحطاط و رکود را به سعادت و ترقی روزافزون تبدیل نماید. این امر نمی تواند پوشش قرون وسطایی که شاه خود را با آن احاطه نموده است، تغییر دهد.» آنچه شاه «اصلاحات خودش» نامیده است، برنامه امینی بود و دولت وی آن را آغاز نموده بود، ولی انگیزه شاه به دست آوردن محبوبیت و تقویت امنیت شخصی خودش می باشد. ایران، ملت، مرحله دوم از مشغله های او هستند. غرور شاه به قدری زیاد است که هیچ کس جرئت گفتن حقیقت را به وی ندارد. امینی گفت که به شاه در مورد خطر بیش از اندازه قابلیت های فساد در وزارتخانه ها هشدار داده است، که دقیقا همان چیزی است که در اصلاحات ارضی اتفاق افتاده است. امینی پرسید «آیا تعاونی ها کار می کنند؟»، «آیا شما باور می کنید که یک وزارتخانه جدا شده از نیروی محرکه اش ارسنجانی و سپس فلج شده به واسطه انتقال مسئول اصلاحات ارضی ان به مجلس، می تواند 50000 تعاونی را در دهات ایران اداره کند؟» امینی ادامه داد که در مخالفت با رژیم شاه پابرجا است، زیرا شاه اقدام به انهدام سد مقاومت و پایداری ایرانیان، طبقه بورژوا، نموده است. «برنامه اصلاحات ارضی شاه که من آغازگر آن بودم و تصمیم داشتم آن را به کندی و در حدود قابلیت ها و امکانات ماشین اداری خودمان پیش ببرم، با نیروی غیرقابل کنترلی به حرکت درآمده است.» امینی تأیید نمود که سیستم زمینداری قدیمی ورشکسته بود، ولی اظهار داشت که آلترناتیوی عملی و کارآ بایستی جایگزین آن می شد. «وضعیت فعلی اصلاحات ارضی به کدام سو می رود؟ آیا دولت می داند چه می خواهد؟ مزارع اشتراکی کمونیستی؟ یک طبقه متوسط جدید کوچک؟ آیا می خواهد نفوذ مذهب را از بین ببرد؟ آیا کمک تحصیل کرده ها را می خواهد؟» امینی اظهار داشت خواهی نخواهی، سیاست های فعلی شاه در جهت برخورد و مقابله با گروههای زیر است، زیرا آنها جرأت کرده اند که با خواسته اش مخالفت کنند و این ایده را مطرح نموده اند که آنها نیز ممکن است نقطه نظرهایی راجع به اصلاحات داشته باشند که قابل توجه و ملاحظه هستند.

روحانیت:

امینی قبول داشت که عقب ماندگی و فساد زیادی در میان طبقه روحانیت وجود دارد، ولی متقاعد شده بود که راهپیمایی و اغتشاشات ماه محرم اثبات نمود احساسات مذهبی در ایران بسیار عمیق است. امینی احساس می کرد ضروری بود که روحانیت از طریق آموزش اصلاح شوند و از نفوذ آنان جهت سوق دادن ایران به سوی دنیای مدرن استفاده گردد. گذشته از همه چیز، در دهاتی که بیش از 75 درصد از کشور را تشکیل داده اند، هیچ نفوذی بیشتر از نفوذ روحانیت نیست. اقدام شاه در انهدام مذهب بزرگترین خطر است. از بین بردن نفوذ مذهب، مستقیما موجب حضور کمونیسم خواهد شد.

بازاریان و جماعت کاسب:

امینی فکر می کند که واقعیت قابل توجه در مجلس بیست ویکم این است که هیچ نماینده مهم مورد توجه بازاریان و کسبه در آن وجود ندارد. از دیدگاه امینی مجلس بیست و یکم فقط یک قسمت الحاقی رژیم است. «آن نشانگر علائق مردم نیست، آن فقط مصالح و منافع رژیم است.» «علیرغم اظهارات

ص: 321

باورنکردنی دوست من نخست وزیر علم مبنی بر این که در ایران بیکاری وجود ندارد و وضع کسب و کار نیز در حال رشد است، برای هرکسی که بخواهد توجهی بکند، روشن است که کسب و کار در شرایط بدی است.» امینی ادامه داد دلائل آن روشن هستند. سرمایه گذاریهای مردم روند پیش بینی شده در برنامه سوم را نداشته است. سرمایه گذاریهای مزبور به طور گسترده ای در ارتش انجام شده اند. به علت کثرت بیکاری، کارگران نمی توانند از بازار جنس بخرند. «اغتشاشات محرم، حکومت نظامی، اصلاحات انجام شده نظیر برنامه مضحک تقسیم سود و انتخابات تقلبی به زحمت ممکن است در جامعه کسبه ایجاد اعتماد نماید و آنها را در این جهت سوق دهد که فکر کنند موقعیت خوبی برای سرمایه گذاری پیش آمده است.» امینی معتقد بود که ایران دو سال از اهداف اقتصادی برنامه ریزی شده عقب مانده و این بیشتر به خاطر مدیران ضعیف سازمان برنامه است که از سوی شاه انتخاب شده اند. امینی اظهار داشت که بهنیا به برنامه ریزی عقیده ای ندارد و اصفیا یک متخصص است که قابلیت مدیریت یا تفکر دراز مدت را ندارد. ایران سرمایه های خوبی برای مدیریت در میان جوانان تحصیل کرده اش دارد. عقیده امینی این بود که «شاه از قدرت دادن به آنها می ترسد. من قبلاً آنها را بر سر قدرت آوردم و یک بار دیگر نیز این کار را خواهم کرد.» روشنفکران:

تقریبا همه طبقه تحصیلکرده مخالف شاه هستند. تعداد معدودی از رهبران روشنفکرنما نظیر حسنعلی منصور وجود دارند که بعضی از افراد روشن را در شرکت ملی نفت ایران و بعضی از وزارتخانه ها قانع کرده اند که راه رسیدن به قدرت فعلاً قبول کنترل عمومی شاه است بدین امید که او بتدریج قدرت را به آنان تفویض خواهد نمود. نحوه برخورد شاه با حسنعلی منصور کاملاً مشخص می نماید که شاه چگونه در مورد افکار مستقل فکر می کند. شاه با نیاوردن روشنفکران در ادارات دولتی، کشور را از یکی از بزرگترین دارایی هایش محروم کرده است. طبقه تحصیلکرده عمدتا در زمینه های اساسی با شاه مخالفت می کنند.

آنها معتقدند راههایی که شاه برای رسیدن به اصلاحاتش انتخاب کرده است، به درستی تصور نشده اند.

آنها معتقدند و واقعا معتقدند که استعداد لازم برای تحقق بخشیدن مؤثر این اصلاحات را دارند.

روحانی، بازاری و روشنفکران قلب بورژوازی هستند. به دلیل این که او (شاه) این طبقات را بیگانه کرده است. نمی تواند برای مدتی طولانی دوام بیاورد. تا کی او می تواند روی وفاداری ارتش حساب کند؟ خاورمیانه پر است از نمونه های به دست گرفتن قدرت توسط نیروهای نظامی به اصطلاح «وفادار».

سیاست های شاه، اگر ادامه پیدا کند، به نابودی بورژوازی یعنی منبع اصلی رهبران ایران و سنگر میانه روی منجر خواهد شد.

2- تلاش برای تشکیل یک ائتلاف امینی گفت او به طور آشکار با رهبران روحانی، بازاری و تجار و رهبران گروههای مختلف روشنفکر جهت تشکیل یک ائتلاف، که قدرت لازم را برای وادار کردن شاه به رها نمودن قدرت داشته باشد، ملاقات کرده است. وی گفت برای سالهای متمادی او با ملاهای عمده ملاقات داشته و اخیرا به طور شخصی یا از طریق واسطه با آیت اللّه های بانفوذ منجمله خمینی تماس داشته است.

امینی گفت او نفوذ قابل توجهی در میان بازاریان و جامعه تجار دارد. آنها در مورد وضعیت تجارت

ص: 322

دولتی نگران و در فشار هستند و بخشی از این کسادی و تنزل را مربوط به سیاست های اعمالی من در دوران تصدی نخست وزیری می دانند. وظیفه من این است که آنها را قانع کنم که برنامه تثبیت من باعث این کسادی و تنزل نشده بلکه در حقیقت باعث کمتر شدن آن گردیده است، و این وظیفه مشکلی می باشد. شاه مرا منشاء عدم اعتماد خوانده است. من تصور می کنم که کشتن بیش از هزار نفر توسط او، عملی جهت دمیدن روح اعتماد نیست. تجار از جهتگری برنامه های شاه هراسان و متوحش شده اند و اگر بتوانم نشان دهم که پیروان سرشناس به اندازه کافی دارم، آنها از ائتلاف من حمایت خواهند کرد.

اگر ائتلاف من به قدرت برسد، برنامه ریزان جوان می توانند به خدمات دولتی بازگردند (برنامه ریزان جوان) از هر گروه سیاسی خواهند بود. علیرغم این روشهای مختلف سیاسی، آنها برای شروع برنامه توسعه ای معقول به سازمان برنامه و وزارتخانه ها خواهند آمد. یک برنامه توسعه فقط به خوبی تفکرات آنهایی است که برنامه ها را می ریزند و به کارآیی کسانی که برای اجرای آن تعیین می شوند. بهترین مغزها و بهترین مجریان، دولت را ترک کرده و یا فاقد قدرت گردیده اند. ایران به این افراد محتاج است.

افراد زیادی در جبهه ملی هستند و حداقل نسل جوانتر در تلاش من برای کشاندن آنها به ائتلاف ابراز همدردی می کنند. من به دلیل شرکتم در انعقاد موافقتنامه نفت از جانب آنها مورد حمله قرار گرفته ام، ولی من می گویم که این بهترین قراردادی بود که تحت شرایط آن زمان می شد منعقد نمود. آنها به علت فرصت طلبی به من حمله کردند. جواب من این بود فرصت های کمی پیش می آیند که بشود به طور مؤثر با شاه مخالفت کرد و این بهترین منفعت برای آنها است که در طرف کسی باشند که بتواند از هر شانسی که وجود دارد استفاده نماید. من پشتیبانی جبهه ملی را دوست دارم، و من فکر می کنم که می شود روی روشنفکران جوانتر حساب کرد. حداقل مطمئن هستم که جبهه ملی با من مخالفت نخواهد کرد.

3- برنامه امینی و بعضی از افرادی که او در موقعیت های کلیدی خواهد گمارد امینی گفت که سعی می کند برنامه حداقلی برای رجوع به این گروههای مختلف تنظیم کند. امینی گفت او پافشاری نموده است که سیاست خارجی و قراردادهای نفتی را تا زمانی که مسائل اصلی، که عمدتا اقتصادی هستند، حل نشده اند باید به همین ترتیب و فرمول فعلی عمل شود. امینی گفت که برنامه او طرح های برنامه ریزی شده منطقی را مانند آنچه در برنامه سوم بود، در لیست اولویت ها قرار می دهد. او گفت که مهندس غلامعلی فریور را به عنوان رئیس سازمان برنامه منصوب خواهد کرد (فریور که در جلسه حضور داشت، تأیید نمود که خیلی علاقمند به این شغل است و احساس می کند که می تواند سازمان برنامه را مجددا کارآ سازد.) امینی گفت که خداداد فرمانفرمائیان را در سازمان برنامه یا وزارت دارایی وارد دولت خواهد کرد. امینی گفت که برای تقلیل هزینه های ارتش فشار خواهد آورد، و خاطرنشان ساخت که دولت وی در (حل) این مسئله درمانده بود. «ایران نسبتا منابع زیادی دارد، ولی آن میزان از هزینه های نظامی که شاه بر آن اصرار داشت، به توسعه عمومی ایران لطمه زده است. نیاز نظامی ایران خیلی کمتر از وضعیت فعلی است. شاه به هیچ یک از این نیروهای ارتشی به غیر از گارد شاهنشاهی و چتربازان اعتماد ندارد. در این صورت چه نیازی به تشکیل یک ارتش عظیم است؟» امینی گفت: که برنامه او بر طرح های توسعه، آموزش معلمان مورد لزوم و ساختن مدارس در حدی که نیاز ایران به زنان و مردان تحصیلکرده را برآورده نماید، مترکز خواهد بود. امینی گفت بودجه وزارت بهداری را افزایش خواهد داد تا بتواند

ص: 323

خدمات پزشکی بهتری در ایران، بخصوص در دهات ارائه نماید. امینی گفت که او اولویت بالایی برای برنامه اصلاحات ارضی در نظر خواهد گرفت. «صرفنظر از آموزش پرسنل قابل و مسئول، باید مطالعه و بررسی زیادی انجام شود تا به نتیجه برسد.» امینی گفت برای وزارت دادگستری، بار دیگر الموتی را منصوب خواهد کرد. «من به او (المومتی - م) گفته ام که اشتباهش لگدپرانی در جهات مختلف بود. او وزیر شرافتمند و قابلی بود و من دوست دارم یک بار دیگر او در کابینه ام باشد.» برای پست های دیگر کابینه، امینی افراد معتمدی در نظر داشت، «ولی من هنوز به تصمیم نهایی نرسیده ام.» آنچه مهم است این است که بر حداقل برنامه با هم به توافق برسیم. امینی گفت: «در نظر دارد در خلال ماه آینده برنامه خود را منتشر نماید و در آن زمان است که او خواهد توانست بگوید آیا ائتلافی ممکن خواهد بود یا نه.» 4- اشتباهات گذشته و دلایل سقوط دولت وی دکتر امینی با حالتی طنز ولی محکم گفت بزرگترین اشتباه وی این بوده که زیادی حرف زده است، ولی امیدوار بود که سایر قابلیت های وی نقطه ضعف حرف زدن را بپوشانند. امینی گفت او در باور این که شاه از وی کاملاً پشتیبانی می کند، اشتباه کرده بود. او گفت شاه «از لحظه ای که من به دفتر رسیدم، رودست زدن به من را شروع کرد. او برنامه ریزی نمود که یک نفر در دفتر من مواظب حرکات من باشد. هرگونه محبوبیت و وجهه ای که من داشتم به نظر می رسید دلواپسی او را بیشتر می کند، بخصوص ارتباطات حسنه ای که من با مقاومت دولت ایالات متحده داشتم.» امینی اظهار داشت، این یک اشتباه کشنده بود که من کنترل کامل بر بودجه منجمله بودجه نظامی را نخواسته بودم. این بیشتر از هر عامل دیگری موجب سقوط من بود. من نمی توانستم هزینه های نظامی را کم کنم لذا تنها راه چاره کم کردن بودجه عمرانی با کمک گرفتن از یک منبع خارجی مانند دولت ایالات متحده بود. با توجه به عدم کمک از جانب ایالات متحده، من به راستی نتوانستم آنچه را که بعد از من علم به راحتی انجام داد، یعنی کاهش شدید بودجه عمرانی را انجام دهم. من کاملاً قبول دارم که در بعضی برخوردها، نظیر موضع من در اغتشاشات دانشگاه، اشتباهات تاکتیکی جدی کرده ام، ولی مطمئن هستم که دیگر چنین اشتباهاتی مرتکب نخواهم شد.

5- روش و نظریه امینی راجع به ایالات متحده امینی گفت که او معتقد است که ایران باید روی ایالات متحده برای امنیت خارجی و به عنوان یک منبع اقتصادی و کمک فنی حساب کند. نیاز به کمک های مالی و فنی به تدریج با توسعه و کم کردن هزینه های نظامی تقلیل خواهند یافت.

امینی گفت: «زمانی که به قدرت رسید انتظار هیچ گونه کمک مالی از دولت ایالت متحده نداشت، ولی احساس اطمینان می کرد که ایالات متحده، از سیاست های وی، و اگر به هدف خود که جایگزین کردن رژیم دیکتاتور فعلی با یک دولت ائتلافی است برسد، از وی پشتیبانی خواهد نمود.»

ص: 324

امینی، علی - 23 تاریخ گزارش: 15 اکتبر 1963 - 23/7/42 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 10 تا 23 سپتامبر 1963 - تهران، ایران گزارش اطلاعاتی منبع: پارگراف 1: یک مقام امینی ایران (B) با تماس هایی در بین گروههای سیاسی دست راستی و حزب زحمتکشان پارگراف 2: یک مقام دولتی ایران موضوع: 1- کوششهای گروههای مخالف برای تشکیل جبهه ای واحد 2- تماسهای سیاسی علی امینی 1- عناصر مختلف سعی می کنند اختلافات خود را حل و فصل نمایند و یک جبهه واحد مخالف تشکیل دهند. در 23 سپتامبر تماس های محرمانه ای بین نیروهای نخست وزیر دکتر علی امینی، دکتر مظفر بقائی رئیس حزب زحمتکشان، ملاها و احتمالاً عناصری از جبهه ملی برقرار گردیده است. شانسی منطقی وجود دارد که اتحاد انجام شود، زیرا کلیه گروههای مخالف به علت ناتوانی در مخالفت با رژیم، مأیوس و سرخورده شده اند. بقایی معتقد است که قدرت نیروهای مذهبی خیلی زیاد و قابل ملاحظه است، ولی برای آیت اللّه ها درگیر شدن در امور سیاسی و رهبری وقت تلف کردن (بیهوده) است، بقایی معتقد است که او و امینی می توانند رهبری جبهه مخالف را به عهده داشته باشند.

(نظریه منبع: باوجود این که هیچ طرح حقیقی در مورد چگونگی فعالیت جبهه مخالف در صورت تشکیل، وجود ندارد، احتمالاً هدف اولیه برکناری شاه و برقراری یک حکومت با علی امینی به جای شاه و بقایی به عنوان نخست وزیر است.) 2- در 10 سپتامبر یک دوست نزدیک به دکتر امینی گفت که اخیرا او با دکتر بقایی همکاری سیاسی را آغاز نموده است. در حدود 19 سپتامبر گروهی از اعضای حزب مردم، از بین آنها محمود سنجابی و رضا قره گوزلو، با امینی ملاقات و در موارد ممکنه همکاری او با بقایی مذاکره کرده اند. سنجابی نیز دوست نزدیک امینی است. محمدعبداللّه گرجی یک کاندید ناموفق در انتخابات، گفت با وجود اختلافاتی که با امینی دارد، مجبور بود با امینی همکاری نماید، زیرا از نتایج انتخابات ناراضی بود. امینی اخیرا سعی نمود با آیت اللّه سیدکاظم شریعتمداری، هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، احمد خوانساری و میرسیّد محمد بهبهانی و از طریق آنها با آیت اللّه روح اللّه موسوی خمینی تماس بگیرد. (اظهارنظر مقام ایرانی: تا 19 سپتامبر امینی موفق به تماس با آیت اللّه ها نشده بود).

3- (اظهارنظر محلی: به 3626 - NIT از یک منبع دیگر راجع به فعالیت های سیاسی امینی و نظریاتش راجع به گروههای مخالف مراجعه شود.)

ص: 325

امینی، علی - 24 گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ گزارش: 15 اکتبر 1963 - 23/7/42 تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 25 سپتامبر 1963 - تهران، ایران منبع: یک تاجر غربی (F)، از ایرج امینی پسر دکتر امینی.

ارزیابی محتوا: پاراگراف 2 تا 5 (نظریات ایرج امینی به طور دقیق گزارش شده اند) موضوع: فعالیت های دکتر امینی و دیدگاهها در مورد گروههای مخالف 1- نخست وزیر سابق، دکتر علی امینی سعی می کند نیروهای مختلف مخالف را متحد نماید.

نقطه ضعف بزرگ شخصی وی این است که آن قدر بی رحم نیست که به دست بندیهای مختلف در یک یا چهارچوبه موزون شده فشار بیاورد. امینی و سایر افراد نظیر وی بر روی این امر متمرکز شده اند که برنامه ای را برای کارهای خود تنظیم نمایند که تمام ایرانیان آن را قبول داشته باشند. تا چنین برنامه ای تنظیم شود، تلاش ناچیزی برای متحد کردن جناح های مخالف مختلف به عمل خواهد آمد، زیرا آنها در شرایط فعلی همکاری نخواهند کرد.

2- امینی می خواهد شاه را به عنوان سمبل رهبریت حفظ نماید، ولی فقط همین و نه بیش از این، او معتقد است که نخست وزیر باید مقتدر باشد، و اگر او اشتباهی بکند، می توان او را بدون وارد آمدن لطمه ای بر حیثیت و وجهه شاه کنار گذاشت. این طور که فعلاً مشاهده می شود، شاه خود را در جریان مستقیم اعمال دولت قرار داده است و فقط اوست که می تواند مسئول کلیه اشتباهات باشد.

3- ملتی نظیر آنچه شاه سعی می کند خلق نماید، که ملتی است پایه گذاری شده بر دهقانان و کارگران، فقط می تواند منابع سنتی رهبریت را از بین ببرد. دهقانان و کارگران ستون های رژیم های کمونیستی هستند و این (کمونیسم) چیزی است که اگر شاه کنترل کشور را در مدت زمان لازم برای تغییرات از دست بدهد، عاقبت بدان خواهد رسید.

4- عمق مخالفت فعلی مذهبیون، مورد قبول مقامات یا ناظران خارجی نیست. مخالفین مذهبی متحد نسیتند و ملاها به طور مستقل فعالیت می کنند. فعالیت مستقل ولی مکرر و مداوم ملاها، بیشتر موجب فرو ریختن سمبل شاه و دولتش می گردد. کار آنها این است که سلسله مراتب روحانیت مذهبی را بازسازی یا تقویت نمایند تا جایی که بتواند به طور مؤثر مخالفت مذهبی را در کانال هایی هماهنگ و هدایت نماید که قابلیت و توانایی فعالیت های مثبت مخالفت را داشته باشند.

5- جبهه ملی، که زمانی یک قدرت در ایران بود، دیگر یک نیروی مخالف موثر نیست. رهبران آن شجاعت خود را از دست داده اند (قلب خود را از دست داده اند) و مغزها و شکیبایی لازم را برای مقابله با اقداماتی که رژیم برعلیه آن تدارک می بیند، جایگزین نکرده اند. مظفر بقایی، رهبر حزب زحمکتشان خارج از کرمان قدرتی به حساب نمی آید.

ص: 326

امینی علی - 25 خیلی محرمانه زمان: 24 اکتبر 1963 - 2/8/48مکان: اقامتگاه سیروس غنی، معاون بانک توسعه و معدن صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی امینی، نخست وزیر سابق مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت موضوع: نقشه امینی برای آینده در یک میهمانی در منزل غنی، من و امینی برای حدود یک ساعت در کتابخانه نشسته بودیم و در طی این مدت، وی دیدگاهها و نقشه های خود را دقیقا به همان نحوی که میلر گفته بود، با یک استثناء به تفصیل شرح داد. هنگامی که از امینی پرسیدم باتوجه به «برنامه حداقل» وی چرا، تاکنون با جبهه ملی به سازش نرسیده است، وی پاسخ داد که علت آن براساس اختلاف در زمینه سیاسی سیاست خارجی است. و گفت دو اختلاف در این زمینه وجود دارد. یکی به مسئله بی طرف مربوط است و دیگری در رابطه با نفت می باشد. تلاش برای عوض کردن بحث و برگرداندن آن به این دو مشکل بی نتیجه بود. تنها توضیحی که آقای امینی در مورد این دو مشکل ارائه داد این بود که جبهه ملی متحد و یک پارچه نبوده و در رابطه با مسئله بی طرفی سردرگم می باشد و اختلاف در مورد سیاست نفتی نیز «اساسا به گذشته مربوط است» (مثلاً انتقاد جبهه ملی از موافقت نامه نفتی که در هنگام صدارت امینی منعقد گردید.

امینی، علی - 26 تاریخ: 28 اکتبر 1963 - 6/8/42 خیلی محرمانه از : سفارت آمریکا، تهران 254- Aبه : وزارت امورخارجه، واشنگتن مرجع: 147 - A، مورخ 3 سپتامبر 1963 - تلگرام شماره 257 سفارت، مورخ 12 سپتامبر 1963 موضوع: تلاش های نخست وزیر سابق، امینی برای تشکیل یک ائتلاف باوجود اینکه غیر متحمل است شاه در آینده نزدیک امینی را به عنوان نخست وزیر احتمالی در نظر داشته باشد، رفتار وی مانند این است که سرگرم مبارزه برای احراز شغل مزبور است. صرفنظر از این واقعیت که فعالیت های سیاسی وی به شدت برای شاه و دولت ناخوشایند است، و این حقیقت که پرونده دادگاه را مانند «شمشیر دموکلس» بالای سر امینی نگهداشته اند.

(نامه هوایی سفارت 147 - A، 3 سپتامبر 1963) کمی قبل از انتخابات سپتامبر همان گونه که در تلگرام 257 - 12 سپتامبر 1963 گزارش شد، امینی اعلامیه ای در اعتراض به سیاست های اعمال فشار دولت و عدم امکان انتخابات آزاد منتشر نمود، که موجب گردید دولت به طور غیرمستقیم به وی پاسخ دهد. نخست وزیر علم در اظهاراتش به طور سربسته و ظریف به خاطرات زمان امینی در مورد آزادی انتخابات و سایر موارد حمله کرد. بیانیه منتشر شده امینی در 10 سپتامبر پیوست 1 می باشد. اخیرا امینی به طور فعالی درگیر کوششی شده تا بین گروههای سیاسی ائتلاف ایجاد نماید و آنها را به دور خود جمع نماید و با رهبران مذهبی، نمایندگان بازاریان و کسبه، طرفداران خود از طبقه ملاکین و اعضای کابینه قبلی خود و سایر روشنفکران ملاقات نموده است تا در مورد آنچه او یک «برنامه حداقل» می نامد، کار کنند. او در مورد این فعالیت ها و خطوط اصلی برنامه اش با

ص: 327

مأمور سفارت بحث کرده است. (صورت مذاکرات به طور مفصل در پیوست 2 آمده است). او همچنین به طور آزاد با خبرگان روزنامه های غربی و نمایندگان سایر سفارتخانه های غربی، ملاقات نموده است.

لازم به ذکر نیست که مقامات امنیتی ایران با دقت و توجه زیاد فعالیت های وی را دنبال می کنند.

به هر حال، امینی هنوز با رهبران جبهه ملی به توافق نرسیده است، باوجود این که می دانیم بسیاری از آنان هوادار وی هستند و به وی به عنوان یک رهبر محافظه کار که قابلیت فراهم آوردن نیروهای سیاسی وسیع و قابل ملاحظه ای را دارد، احترام می گذارند. امینی در مذاکراتش با جبهه ملی در مورد سیاست خارجی به طور عمده و موارد بی طرفی و مسئله تجدیدنظر در قراردادهای نفتی، با مخالفت زیاد و به عنوان سد غیرقابل عبور، مواجه شده است. (به صورت مذاکرات پیوست 3 مراجعه شود).

در مذاکراتش با مأمور سفارت، امینی تأکید خاصی در دیدگاهش راجع به این موضوع داشت که سیاست های فعلی شاه می رود تا آنچه او به عنوان «سنگر میانه روی» یعنی طبقه بورژوا می بیند، نابود کند.

او این طبقه را شامل گروههای زیر توصیف نمود: روحانیون، بازاریان، کسبه و روشنفکران. اینها گروههایی هستند که او در حال حاضر کوشش هایش را برآنها متمرکز نموده است. به عنوان عنصر برجسته «برنامه حداقل» خود، امینی معتقد است که باید هزینه های نظامی را قطع نمود و هزینه های عمرانی را با در نظر گرفتن اولویت برای طرح های کشاورزی و خدمات اجتماعی افزایش داد. او مصّر است که پیمان های خارجی منطقه ای و قراردادهای نفتی را باید حفظ نمود تا مسائل اقتصادی ایران حل شوند. همزمان با آن، او اظهار می دارد که به نفع ایران است که همپیمانی محکم خود را به ایالات متحده حفظ نماید. او در نظر داشت آن نوع دولتی را احتمالاً هدایت کند که به جای سیاستمداران پیر، به طور عمده از جوانان و تکنسین های خوب آموزش دیده (تکنوکراتها) تشکیل شده باشد. در 12 اکتبر، مجلس ختمی در یکی از مساجد تهران به یادبود ارتشبد بهرام امینی، عموی علی امینی برگزار گردید. انبوه جمعیت به طور غیرعادی بیش از انتظار در مراسم حضور یافتند. عقیده بر این است که این به خاطر شخص علی امینی بوده است. شایعاتی مبنی بر این که شرکت کنندگان در مجلس، که برخی از مقامات دولتی را نیز شامل می شوند، به طور کلی ضد رژیم هستند، وجود دارد. تا چه مقدار دیگر امینی اجازه خواهد داشت که به مخالفت رژیم ادامه دهد، هنوز مشخص نیست. از طرف مارتین اف. هرتز رایزن سیاسی سفارت امینی، علی - 27 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ: 5 دسامبر 1963 - 14/9/42 از : منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به : رئیس بخش سیاسی موضوع: جلوگیری از خروج دکتر امینی از تهران بدون اجازه دولت مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما می خواهید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. در هرگونه گزارشی از سوی شما در مورد این اطلاعات، نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یک ایرانی با نفوذ است (B).

در خلال ماه نوامبر، وزیر دادگستری امضاء شخصی دکتر امینی را گرفته است که اجازه ندارد تهران را بدون اجازه این وزارتخانه تا وقتی کلیه موارد پرونده علیه وی تکمیل شود، ترک کند. فعلاً غیر متحمل است که دکتر امینی بتواند اجازه خروج از شاه یا وزیر دادگستری برای سفر به اروپا بگیرد.

ص: 328

متعاقب مذاکره دکتر امینی با دادستان عمومی در دسامبر، پرونده وی در حال حاضر به نخست وزیر ارجاع شده است تا نسبت به تنظیم و اقدامات بعدی آن تصمیم گیری شود.

امینی، علی - 28 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط برای استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی تاریخ: 31 دسامبر 1963 - 10/10/42 موضوع: اظهارات امینی در مورد رسیدگی وزارت دادگستری و تصرف اسناد این گزارش برای اطلاع شما است. اگر مایلید از این اطلاعات در هر گزارشی استفاده ای به عمل آورید، لطفا CASهماهنگ نمایید. منبع یک افسر اطلاعاتی ایران است (C). این گزارش در 24 نوامبر 1963 به جامعه اطلاعاتی ایران رسیده است. هر چند تاریخ اطلاعات گذاشته است، ولی به علت این که اخیرا ترجمه شده، ممکن است هنوز قابل توجه باشد.

1- دکتر وکیل زاده، قاضی دادگاه وزارت دادگستری، در 24 نوامبر گفت که پرونده علی امینی و نورالدین الموتی فاقد اسناد یا شواهد قابل اهمیت است. او گفت پس از این که آنها با وی در دفترش ملاقات کنند و به چند سؤال پاسخ دهند، آزاد خواهند شد.

2- دکتر امینی به دوستانش گفت که وقتی برای ارائه کیفر خواست در مورد دستگیری غیرقانونی سه نفر از افسران ارتش (سرلشکر علوی مقدم، سرلشکر کیا و سپهبد ضرغام) به دفتر وکیل زاده احضار شود، او (امینی) حقیقت را به وی خواهد گفت. امینی گفت در صورتی که در این مورد به دادگاه کشانده شود، من مطالب لازم را مطرح خواهم نمود و اسنادی را که در وزارت دادگستری وجود داشته و هم اکنون نیز نزد الموتی هستند، به دادگاه ارائه خواهم کرد. امینی گفت اگر لازم باشد این اسناد را فتوکپی خواهد کرد و بین مردم توزیع خواهد نمود.

امینی، علی - 29 تاریخ: 9 ژانویه 1964 - 19/10/42 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع : ارتباط دکتر امینی با مقامات ایالات متحده مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایل باشید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از سوی شما در مورد این اطلاعات باید با رعایت قید «غیرقابل رؤیت برای خارجیان» همراه باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. گزارش از یکی از مقامات ایرانی دریافت شده و تاریخ آن 21 دسامبر 1963 است.

یکی از دوستان دکتر علی امینی گفته است که امینی اخیرا یک نامه تبریک برای رئیس جمهور، جانسون فرستاده و پاسخ آن به صورت خیلی سرّی به دست وی رسیده است. همان دوست گفته است که سفارت ایالات متحده در تهران کاملاً از این موضوع مطلع است و زمانی که جانسون به ریاست جمهوری رسیده است، سفارت روابط صمیمانه با دکتر امینی برقرار کرده است.

ص: 329

امینی، علی - 30 تاریخ: 18 مارس 1964 - 27/12/42 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع : ملاقات علی امینی با شاه مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایل باشید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات توسط شما بایستی با رعایت طبقه بندی «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» همراه باشد و نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- نخست وزیر سابق، علی امینی در مذاکره با یکی از سیاستمداران قبلی که با وی بوده است، اظهار داشت که با شاه در تاریخ 14 مارس ملاقات نموده و شاه از امینی خواسته است که در پیشبرد برنامه های اصلاحاتی کمک نماید. امینی اظهار داشته که شاه عصبانی بوده است و به شدت از سیاستمداران غارتگر و دزد که مانع اجرای «انقلاب سفید» شده اند، ناراحت بود.

امینی، علی - 31 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - علی امینی نخست وزیر اسبق ایران ایران در جریان 14 ماه نخست وزیری علی امینی (مه 1961 تا ژوئیه 1962) به طور رسمی برنامه اصلاحاتی را آغاز کرد که تا امروز هم آن را دنبال می کند. امینی این امتیاز را داشت که تنها نخست وزیر بعد از محمد مصدق بود که تا حدی واقعی بدون دخالت سلطنت (شاه) عمل می کرد. او وظیفه خطیر اصلاحات اخلاقی، اقتصادی و بودجه ای را بدون حمایت کسی از خودش به جز حمایت شاه (که این حمایت نیز مبهم و نامطمئن بود) به عهده گرفت. او به میزان غیرقابل انتظاری به ویژه در سه زمینه مبارزه با فساد، اصلاحات ارضی و تثبیت اقتصاد کار انجام داد. به هر حال، در ژوئیه 1962 تأثیرات ترکیب شده ناشی از بحران بودجه ای و مالی، نابسامانیهای داخلی مربوط به تعویق انتخابات و خستگی زیاد شخصی، امینی را از پای درآورد و استعفا داد. در ژانویه 1963، وی پس از یک سفر کوتاه به ژنو به تهران بازگشت. او به این نتیجه رسیده بود که دولت به زودی دچار بحران خواهد و شد و او مورد نیاز خواهد بود. وقتی او خودش را در دولت، فردی ناخواسته یافت، مجددا شروع به برقراری تماس با روحانیون و جبهه ملی نمود. وی بشدت تحت مراقبت نیروهای امنیتی بود. در می 1964 ایران را ظاهرا جهت درمان به مقصد اروپا ترک کرد. وی از جانب دولت و مطبوعات مورد حمله قرار گرفته بود (همکاران و متحدینش در طول مدت نخست وزیری و تا حدی خود امینی متهم به فساد شده بودند.) به هر جهت تاکنون هیچ یک از این اتهامات اثبات نشده است. چند ماه قبل و بعد از انتخابات سپتامبر 1963 مجلس، امینی سعی داشت یک ائتلاف چند جانبه از گروههای سیاسی مختلف، به غیر از جبهه ملی که با آن بر سر نفت و سیاست خارجی به توافق نرسیده بود، تشکیل دهد. طرح او شامل کاهش بودجه نظامی، افزایش هزینه های عمرانی (بخصوص در برنامه های کشاورزی و اجتماعی)، حفظ سیاست های خارجی و نفتی فعلی، تداوم همپیمانی با آمریکا و بکارگیری نیروهای جوان و تکنسین های آموزش دیده به جای سیاستمداران کهنه کار در دولت می شد.

علی امینی متولد ژوئن 1907 (در اسناد دیگر 1902 و 1905 هم ذکر شده است. - م) متولد در تهران

ص: 330

می باشد. پدرش یکی از بزرگترین ملاکان ایران و مادرش دختر یکی از پادشاهان سلسله قاجار بود. او در سال 1925 جهت تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه گرنوبل (Grenoble) فرانسه رفت و بعدها دکترای حقوق و علوم اقتصادی خود را از دانشگاه پاریس اخذ نمود. در سال 1931 به ایران بازگشت و در چندین پست قضایی مشغول کار شد. وی بتدریج سمت هایی با مسئولیت های بالا در اداره گمرکات و مالی به دست آورد و در سال 1947 به عنوان نماینده مجلس انتخاب گردید. او در سال 1950 به اولین انتخاب کابینه ای خود در کابینه علی رزم آرا رسید. قبل از تشکیل کابینه خود، عضو چهار کابینه بود. امینی همچنین از سال 1950 تا 1951 وزیر اقتصادی، از سال 1953 تا 1955 وزیر دارائی و در سال 1955 وزیر دادگستری بود. در دسامبر 1955 به عنوان سفیر ایران در واشنگتن منصوب شد. وی هر چند مورد احترام مقامات آمریکایی بود و در بحث های اقتصادی میان دو کشور شرکت می جست، با این حال در سال 1958 به دلیل اظهارنظر غیرسیاسی در مورد سیاست های نفتی خاورمیانه طی یک کنفرانس مطبوعاتی به ایران فراخوانده شد.

وقتی امینی در 5 می 1961 نخست وزیر شد، ایران درگیر بحران های حاد سیاسی بود که از سال 1953 آغاز شده بود. انتخابات مجلس که در تابستان سال 1960 با درستکاری و تقلب برگزار شده بود، لغو گردید، دولت جدید روی کار آمد و انتخابات انجام شد. مجلس جدید بسیار غیرمردمی بود و اغتشاش همچنان ادامه داشت. امینی با روی کار آمدنش، مجلس را منحل نمود، برنامه پاکسازی را اعلام و بسیاری از مقامات نظامی و دولتی را به جرم فساد دستگیر کرد. روی کار آمدن او، اصلاحات زیادی را در پی داشت.

به هر حال او مرتکب دو اشتباه عمده در محاسبات خود گردید. مسئولان کارآمد و علاقمند را سرکار نگذاشت، و سعی در نادیده گرفتن مخارج بیش از حد پیشنهاد شده نسبت به درآمدها را داشت. وقتی استعفا داد، ابتدا آمریکا را به علت عدم مساعدت کافی مقصر قلمداد نمود، لیکن پس از 24 ساعت از حمله اش به آمریکا عذرخواهی کرد. با این وجود، وی کماکان احساس می کرد که محلی برای به دست آوردن پول باید وجود داشته باشد.

امینی دارای قد و اندامی متوسط است. موی سرش نرم و خاکستری و دارای بینی برجسته، چشمانی درشت و لبخندی شیطنت آمیز است. وی شوخ طبع و در صحبت کردن زیرک و نکته سنج می باشد. او عضو یکی از خانواده های ملاک کشورش است و با یکی از خانواده های برجسته ایران پیوند سببی دارد.

علیرغم حمله های اخیرش به امریکا فرد صادقی است، لیکن همسرش در چند معامله پنهانی و فساد مالی دست داشته است.

امینی و همسرش بتول، در ویلایی در تهران زندگی می کنند. آنها دارای یک فرزند به نام فریدون، متولد 1936، می باشند که در یک شرکت نفتی کار می کند. در ژوئن 1961، یک کودک سرراهی را به فرزندی پذیرفتند که نامش را خداداد گذاشتند. امینی علاوه بر فارسی، فرانسه را عالی و انگلیسی را خوب صحبت می کند. 4 می1964 - 14/2/43

ص: 331

امینی، علی - 32 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی تاریخ: 5 می 1964 - 15/2/43 موضوع: نقشه های دکتر امینی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، اما نیاز به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

منبع معمولاً قابل اعتماد است.

1- شرفیابی نخست وزیر اسبق، دکتر علی امینی، نزد شاه بنا به درخواست امینی به منظور جلب رضایت شاه جهت ترک ایران صورت گرفت. شاه موافقت خود را با این درخواست اعلام نمود. دکتر امینی اکنون قصد دارد تهران را در تاریخ 8 می با هواپیما به مقصد ژنو ترک نماید و به همسرش که قبلاً به آنجا رفته است، ملحق شود. امینی در آینده نزدیک قصد بازگشت به ایران را ندارد.

2- احتمال دارد نخست وزیر منصور که از اقوام سببی دکتر امینی است، اولاً به منظور ترتیب ملاقات امینی و شاه و ثانیا جهت توصیه به شاه برای موافقت با درخواست امینی جهت ترک ایران، از طرف امینی با شاه صحبت کرده باشد (همسر امینی خاله (یا عمه) همسر منصور است.) 3- (اظهارنظر: حدود 12 روز پیش به طور شفاهی به شما گزارش کردیم که امینی درخواست ملاقات با شاه را جهت کسب اجازه ترک ایران نموده بود. منظور امینی از ترک ایران در ایام محرم این بود که انتظار می رفت. در این ماه اغتشاشاتی به وجود آید و او نمی خواست خود را درگیر آن مشکلات کند. امینی قصد نداشت هدف اصلی خود را از ترک ایران، به شاه بگوید.) امینی، علی - 33 تاریخ: 6 می 1964 - 16/2/43 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - آقای دانیل او. نیوبری به: بخش سیاسی - جی - پی - لورنس موضوع: مذاکره با دکتر اعتبار در مورد خروج دکتر امینی دیروز عصر من با دکتر عبدالحسین اعتبار در منزلش ملاقات کردم تا در مورد دلائلی که در پس پیشنهاد خروج دکتر امینی از ایران وجود دارد، مذاکره کنم. به طور اتفاقی، بعدازظهر روز قبل، دکتر اعتبار با غلامعلی فریور همکار نزدیک دکتر امینی ملاقات نموده و همه ماجرا را از وی شنیده بود. جزئیات آن گونه که دکتر اعتبار به من گفت به شرح زیر هستند: دکتر امینی برای مدتی سعی داشته است شاه را برای این که قانعش کند به امینی اجازه تشکیل یک دولت جدید را بدهد، ببیند، براساس گفته فریور، امینی معتقد است که مجموعه فعلی تحریکات مذهبی و تبلیغات عربی، تهدید جدی برای رژیم به وجود آورده اند و بنابراین شاه می تواند برای انتصاب وی به نخست وزیری تحت فشار باشد. بهر حال، تنها بهانه ای که امینی برای درخواست ملاقات با شاه داشت، این بود که می خواهد اجازه خروج از کشور را بگیرد. (در پاسخ سؤال من، دکتر اعتبار گفت که امینی به علت فعالیت های سیاسی قبلی، بدون تردید قبل از کسب مجوز

ص: 332

خروج از کشور، به چنین اجازه ای نیاز داشت.) به هر صورت به دکتر امینی وقت ملاقات داده شد و به راحتی اجازه خروج را از شاه گرفت، ولی هیچ موفقیتی در جهت هدف اصلی خود کسب ننمود. دکتر اعتبار اظهار داشت که علاقه و هدف امینی هر چه بوده است، به نظر می رسد احتمالاً پس از چند ماه اگر به وی اجازه داده شود، به ایران باز خواهد گشت.

این برای من واضح بود که دکتر اعتبار تمایلی نداشت نام وی به خروج دکتر امینی ربط داده شود. او توضیح داد با وجود این که دکتر امینی را به طور اتفاقی در منزل یکی از دوستانش دیده است، آنها از نظر سیاسی به یکدیگر نزدیک نیستند. تنها توافق سیاسی که بین آنها بوجود آمده است مربوط می شود به روزهای آخر دولت علم، که با یکدیگر قرار گذاشتند اگر از هرکدام خواسته شود دولتی تشکیل دهند، برای دیگری شغلی در کابینه در نظر بگیرند.

دکتر اعتبار موضوعات دیگری را نیز در طول مذاکره پیش کشید. از آن جمله خطر افزایش حضور فرانسه؛ بازگشت تهدیدآمیز انجمن آفریقا - آسیایی برای فعال کردن سیاستها؛ حمله به تبلیغات ضد ایرانی ناصر از طریق انتشار مقالاتی در روزنامه های فارسی، فرانسه و انگلیسی زبان ؛ کاهش حوادث ضدآمریکایی شدید در دوران حکومت امینی و اگر منصور همچنان نشان دهد که با آمریکائیان همدست است، احتمال می رود که این احساسات مجددا بروز نماید؛ محبوبیت فعلی یک کتاب در ایران به نام اقتصاد سیاسی در سیاست خارجی آمریکا که توسط انتشارات ویلسون در سال 1955 چاپ شده است و با دقت قابل ملاحظه ای وضعیت سیاسی فعلی در ایران را پیش بینی کرده است.منبع حفظ شود امینی، علی - 34 تاریخ: 8 می 1964 - 18/2/43خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران، 1012به: وزارت امورخارجه، واشنگتن علی امینی نخست وزیر اسبق ایران، امروز ایران را به مقصد ایتالیا و سوئیس ترک نمود که ظاهرا یک دوره تبعید موقت است.

منصور، نخست وزیر ایران، به من گفت که تصمیم گرفته شد امینی به علت نادیده گرفتن دستور عدم تماس با اعتبار (دکتر) و احتمالاً آرامش و همچنین برقرار کردن تماسهای مسئله دار با ملاها، «برای معالجه پزشکی» به خارج فرستاده شود. (امینی در واقع بشدت در حال برقراری ارتباط با ناراضیان سیاسی مختلف بوده است.) امینی اکنون دارد پوششی کاملاً متفاوت برای سفرش درست می کند. او به دوستانش می گوید که عقایدش را مورد اوضاع کشور برای شاه روشن ساخته بود (او در 30 آوریل با شاه ملاقاتی داشت) و این که او درخواست قبلی اش مبنی بر اجازه رفتن به خارج را اکنون پیش کشیده بود تا تقصیر هرگونه حادثه ای که در محرم پیش آید، به گردن او نیفتد.

ما نمی دانیم شاه هفته پیش به امینی چه گفت اما می دانیم ساواک در چند ماه گذشته دستور گرفته بود امینی را وادار کند که داوطلبانه به خارج رود. یقینا شاه بایستی خوشحال باشد که امینی ابتکار عمل رسمی را به دست گرفته است، گرچه درخواست امینی به طور غیر رسمی به او ابلاغ شده بود.

حقیقت هر چه باشد، واضح است که شاه می خواهد امینی آبرومندانه ایران را ترک کند. مطبوعات

ص: 333

به طور خلاصه در 6 و 7 مهر سفر امینی را جهت معالجه پزشکی نقل کردند و جشن خداحافظی در 6 مهر، 400 میهمان را به خود جذب نمود، گرچه هیچ یک از اعضای دولت فعلی در آن حضور نداشتند.

امینی به واسطه استعدادش، حالت وفاداری نسبت به شاه را به طور صحیحی حفظ می کند، و در عین حال به دوستانش اعلام می دارد که معتقد است می تواند دولت را بهتر از منصور اداره کند.

در مجموع عزیمت امینی بدون خشونت و تندی صورت گرفته و شاه ممکن است بعد از مدتی که اوضاع آرام شود به او اجازه بازگشت دهد.هلمز امینی، علی - 35 تاریخ: 9 می 1964 - 19/2/43 خیلی محرمانه از: ویلیام او. مولر به: آقای دانیل او. نیوبری موضوع: عزیمت امینی بعدازظهر، پنج شنبه، 7 می، خداداد فرمانفرمائیان و سیروس غنی با امینی دیدار داشتند. سیروس غنی مرا به شرح زیر در جریان خلاصه آن دیدار قرار داد:

1- دلایل عزیمت سیروس غنی گفت که او و خداداد از امینی پرسیدند چرا در این زمان می خواهد ایران را ترک کند. طبق اظهارات غنی، نکات اصلی در پاسخ او به قرار زیر هستند:

الف)- او تبعید نشده است. او شنیده بود که چند تن از جمله نخست وزیر منصور گفته اند که شاه او را مجبور به ترک کشور کرده است. امینی قویا این مسئله را تکذیب نمود.

ب)- امینی گفت او فکر می کند به نفع اوست که در ایام محرم ایران را ترک کند، زیرا او خیلی درگیر می شد. امینی گفت مادرش مسجد فخرالدوله (یکی از بزرگترین مساجد ایران) را ساخته بود و حالا او که پسر ارشد خانواده است، در رابطه با مسجد مسئول است. در طی ماه محرم مرسوم است شبها روضه خوانی برگزار گردد. به دلیل موقعیت او، تمام روحانیون بزرگ به آن مسجد می آیند و در عوض انتظار می رود او نیز با تمام آنها دیدار داشته باشد. امینی گفت این مسئله او را بیش از حد با ملاها درگیر می کند.

ج)- تعدادی از روحانیون نزد او آمده بودند و از وی خواسته بودند از خمینی حمایت کند و برای مخالفت با رژیم به حزبی بپیوندد. امینی مایل به انجام این کار نیست و به شاه هم این مطلب را گفته است. او همچنین به شاه گفته است که هر چند روابط نزدیکی با روحانیون دارد، ولی در مواضعشان نسبت به برنامه اصلاحات دولت با آنها شریک نیست.

د)- امینی گفت او موقعیت تشکیل یک ائتلاف را هنگام مشکلات ایجاد شده در طول محرم ارزیابی کرده و این نتیجه رسیده است که آشوبها به آن حد نمی رسد که چنین فرصتی دست دهد. امینی گفت نیروهای امنیتی دولت آماده اند و توانایی کنترل هر آشوبی را دارند.

ه)- امینی فکر می کند با ترک ایران در این زمان در میان مردم محبوبیت کسب خواهد کرد و پس از محرم مجددا مراجعت خواهد نمود و در ملاء عام ظاهر خواهد شد.

ص: 334

2- موضوع اصلی ملاقات امینی با شاه طبق اظهارات غنی، امینی گفته که شاه ملاقات را با این سؤال آغاز کرده است که چرا وی از برنامه اصلاحات حمایت نمی کند؟ امینی جواب داد که وی همیشه از اصلاحات شاه حمایت کرده است و در حقیقت طبق خواسته شاه، حمایت از آنها را شروع نموده بود. بعد امینی علت مخالفت شاه با نخست وزیری اش را سؤال کرد. شاه گفت: به علت سیاست های اقتصادی وی. امینی گفت: سیاستش این است که اقتصاد را سامان بخشد، دولت را کارآمدتر کند و جلوی سوءاستفاده را بگیرد و نیز سرمایه گذاریهای بخش خصوصی را تقویت نماید. امینی گفت مطمئنا شاه با این طرح ها مخالفتی ندارد.

شاه در جواب گفت نه، منظورم افزایش حقوق معلمان به دنبال اعتصابات آنها می باشد. امینی گفت از نظر سیاسی این امری اجتناب ناپذیر بود. بعد شاه مسئله روابط امینی با روحانیون را پیش کشید. امینی گفت با واژهایی به شاه جواب داد که برای او تعهدی ایجاد نکند. شاه در مورد حزب دمکراتیک اسلامی که به امینی نسبت داده شده بود، پرسید و امینی گفت دخالتی در آن نداشته است. بعد شاه و امینی در مورد مسائل امنیتی صحبت کردند. براساس اظهارات امینی، شاه اطمینان داده بود که نیروهای امنیتی اش نسبت به هر زمان دیگر، کارآمدتر و بهتر تحت فرمان او هستند. بعد صحبت به زمانی کشیده شد که امینی روی کارآمد.

در پایان دوره تصدی شریف امامی، تیمسار تیمور بختیار دانشجویان و خوش باورها را تحریک نمود و به اعتصابات کشانید و بختیار کنترل مؤثر پلیس و ژاندارمری را در دست داشت. به نظر می رسید بختیار پیروز شود، شاه نمی توانست در آن شرایط برای مقابله تجهیز قوا کند. سفارت آمریکا و انگلیس از شاه خواستند که در آخرین لحظات امینی را سرکار آورد. بالاخره شاه در این قسمت از مذاکرات گفت که دیگر هیچ گاه نبایستی این قضایا تکرار شود.

بعد شاه از امینی پرسید آیا امینی از موفقیت برنامه سپاه دانش و تأثیر زیادی که این برنامه روی سایر ملل «حتی ملل اروپایی» گذارده بود، آگاه است. این ایده آنچنان که شاه ابراز می داشت، ایران را در آستانه جدیدی قرار می داد و در حال به ثمر رسیدن بود.

شاه نظر امینی را در مورد دولت منصور پرسید. امینی جواب داد که فکر می کند افراد جوان و کارآمدی نیز وجود دارند. شاه با گفتن این که علاقمند به برخی از ایده های جدید که ارزش پیگیری دارند، می باشد، اظهار موافقت کرد. صحبت با بحث پیرامون زیباییهای «مانتیکاتینی» و آبهای آن به پایان رسید. امینی به غنی و فرمانفرمائیان گفت که هرگز شاه را با این اعتماد به نفس و اطمینان ندیده بودم، شاه با اظهار این مطلب که برنامه های اصلاحاتی تأثیر به سزایی داشته و موفقت آمیز بوده است، خود را فریب می داد.

امینی، علی - 36 تاریخ: 20 می 1964 - 30/2/43 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - جی. پی. لورنس به: بخش سیاسی - آقای مارتین اف. هرتز مراجع: الف - 147 سفارت مورخ 3 سپتامبر 1963، الف - 209 سفارت مورخ 1 اکتبر 1963 موضوع: برداشتهائی پیرامون عزیمت امینی هرچند که عزیمت امینی به قصد اروپا، هیچ گونه عواقب چشمگیر سیاسی ندارد، با این حال روشنگر سیاست های ایرانی و برخورد شاه با کسانی که قدرت سیاسی دارند، می باشد. حقیقت روشن است: امینی

ص: 335

با اراده خودش ایران را ترک کرد (هرچند اگر کمترین دلجویی از وی شده بود، در ایران می ماند) و شاه از رفتنش خوشحال بود. در این وضعیت نخست وزیر گفت در شهر اعلام کنید که امینی را اخراج کردند. در عین حال عزیمت امینی به خودی خود اتفاق کوچکی بود، در پشت پرده این واقعه، جاه طلبی ها و حسادت های شخصی و مانورهای پیچیده سیاسی نهفته بود.

تاکتیکهای شاه دکتر امینی در ژانویه 1963 به هنگام انتخابات و رفراندوم ملی به ایران مراجعت نمود. نتیجه گیری واضح او این بود که اوضاع دارد از کنترل خارج می شود و تنها اوست که می تواند به این وضع، به شیوه ای که به سختی ممکن است شاه را خسته سازد، سروسامان دهد. وی همچنین وضعیت را بسیار بد تعبیر می کرد.

پس از مراجعتش، شاه طی ملاقاتی اوضاع را برایش تشریح نمود. طبق اظهارات امینی به یکی از دوستانش، شاه ابتدا به نرمی گفت که دقیقا نمی داند چرا امینی مجددا به ایران بازگشته است. پس از آنکه بحث را عوض کرد، گفت به نظر می رسد خانم امینی سوءاستفاده های زیادی کرده است و از امینی پرسید آیا در قضیه ذیربط است. گرچه تهدید کاملاً آشکار بود، ولی امینی ایران را ترک نکرد. اتهام رشوه خواری و سوءاستفاده خانم امینی، حمله امینی به دولت به خاطر انتخابات مجلس و اقدامات تلافی جویانه دولت با شروع محاکمه الموتی، وزیر اسبق دادگستری، همگی در تلگرامهای قبلی به طور مشروح آمده اند.

بدون تردید شاه دریافته است که امینی پایگاهی ندارد و لذا راهی جز همکاری با نظام ندارد. تاکتیک شاه در برخورد با این گونه سیاستمداران، عدم برخورد صریح می باشد و همیشه ابتکار عمل را در دست خودش نگاه می دارد. به عنوان نمونه، امینی چند بار درخواست ملاقات با شاه را کرده بود، ولی شاه تا شش ماه درخواست او را به تأخیر می انداخت. یک بار وقتی شاه با علم جهت تعطیلات به ساحل دریای خزر رفته بودند، به علم گفت امینی می تواند او را ملاقات کند، امینی از قبول ملاقات خودداری نمود، زیرا مسافرت به شمال برای صحبت با شاه ممکن بود به استقلال ظاهری که او با دقت پرورانده بود، لطمه بزند.

سرانجام ملاقات در زمانی که اهداف شاه اقتضاء می کرد و زمانی که شاه دریافت اخراج امینی از کشور به راحتی عملی می باشد، صورت گرفت.

شاه همین تاکتیک را در قبال سایر سیاستمداران جاه طلب که فعالیت هایشان اندکی خارج از چهارچوبه پذیرفته شده است، به کار برده است. حدود یک سال است که عبدالحسین ابتکار، رهبر انجمن آفریقا - آسیا سعی داشته است با شاه ملاقات نماید؛ درست مثل امینی، در طول این مدت ساواک به خوبی او را تحت تعقیب قرار داده است. محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ، نیز از جمله کسانی بود که شاه می خواست با ملاطفت از کشور خارج شود و به او پیشنهاد یک سمت آسوده در سفارتخانه شد. به هر حال، مورد امینی فرق می کرد، زیرا شاه خیلی از او خوشش نمی آمد. شاه به کرات در مذاکراتش با ایرانی ها و خارجی ها، عملکرد امینی در مدت صدارتش را بی ارزش قلمداد کرده است. مثلاً در صحبت با مدیر آمریکایی خدمات منطقه ای، ادوارد رایان، شاه با لحن شدیدی در واکنش به اشاره تمجیدآمیز رایان از برنامه های امینی گفته بود که «آن برنامه های من بودند.» به نظر می رسد حسادت و سوءظن شاه نسبت به امینی طی دو سال گذشته افزایش یافته و شانس روی کارآمدن امینی حتی از ماه می سال 1961 هم کمتر شده است.

ص: 336

تاکتیک های دکتر امینی گرچه شخصیت امینی منحصر به فرد است، اما نحوه عمل سیاسی او همچون بسیاری از سیاستمداران خوب ایرانی است. به طور خلاصه، تا جایی که از نظر انسانی امکانپذیر باشد، افراد هرچه بیشتری را با هر نوع تمایلات سیاسی مختلف مورد ملاحظه قرار داده و در نهایت نوعی ائتلاف تشکیل می دهند. این مسئله رؤیای همیشگی مصالحه جویان بزرگی چون اعتبار و جلال عبده بوده است. از آنجایی که ایرانیها دوست دارند با دیگران در مورد سیاست سخن بگویند، معمولاً این امکان وجود دارد که تصویری از حرکت های بعدی کار از طریق دنبال کردن تماس های یکی با عناصر میانه روی گروههای سیاسی گوناگون دیگر به دست آورد. در حالی که جناح راست جبهه ملی، هدفی مطلوب است، همیشه این احتمال وجود دارد که میانجی ها با هم ائتلاف کنند. مثلاً امینی و اعتبار قرار گذاشته بودند هرکدام نخست وزیر شدند، دیگری را در کابینه جای دهند. با این وجود هیچ یک از این تماسها نمی تواند اختلاف منافع موجود میان روحانیون، روشنفکران جوان لیبرال و مالکان محافظه کار را حال نماید.

همان طور که در بالا اشاره شد، این نوع فعالیت سیاسی در چهارچوب وفاداری به رژیم انجام می شود.

با این حال، شاه در طی چند سال گذشته کمتر مایل بوده است که وی را تحمل نماید. شاه تا زمانی که چیزی به جز حرف زدن نباشد، آزادیهایی اعطا کرده، اما در توسل به اقدام علیه کسانی (مانند سرلشکر تیمور بختیار) که یک تهدید واقعی به شمار می روند، تردید نکرده است. دلیل عزیمت امینی به خارج هر چه می خواهد باشد، ولی به نظر می رسد وی به این مرز جدایی نزدیک شده باشد.

امینی، علی - 37 تاریخ: 25 می 1964 - 4/4/43 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه مرجع: تلگرام 1012 سفارت موضوع: «تبعید موقت» امینی، نخست وزیر اسبق ایران ایرج امینی، فرزند علی امینی نخست وزیر پیشین، در مذاکره اخیر، گزارش مبنی بر این که به پدرش دستور ترک ایران داده شده بود را «کاملاً بی اساس» خواند. او گفت عزیمت امینی تماما به ابتکار خود او بوده است و منصور، نخست وزیر، با تلاش جهت القای این تصور که نخست وزیر پیشین، ایران را بدان جهت ترک کرده که حکومت از او خواسته است برود، مرتکب خطای بزرگی شده است، زیرا کذب چنین نسبتی در آینده بسیار نزدیک ثابت خواهد شد و آن هنگامی خواهد بود که پدر او به تهران باز گردد.

ایرج امینی گفت در واقع پدر او تنها بدین جهت با شاه دیدن کرده بود تا یقین حاصل کند که هیچ گونه منع قانونی در مورد عزیمت وی وجود نخواهد داشت. (باید متذکر شد که در این رابطه اقدامات قانونی جاری شده یا بالقوه چندی علیه نخست وزیر به عمل آمده که در گزارشهای الف - 115 و 147 و 209 سفارت به اطلاع رسیده است.) فرزند امینی گفت که هیچ کس به پدر او اشاره ای مبنی بر کسب تکلیف برای بازگشت به تهران نکرده است. در واقع امینی قصد داشت در اوایل ماه ژوئن به ایران بازگردد، ولی بازگشت خود را به ماه ژوئیه موکول کرده است تا بتواند تعطیلات را به اتفاق پسر و عروسش در اروپا بگذارند. ایرج امینی گفت هنگامی که امینی باز گردد مردم خواهند دانست درباره این نسبت ها که پدر او به نوعی تبعید

ص: 337

شده است، چه فکر کنند (ایرج امینی هیچ گونه اشاره ای به تمایل پدرش برای این که در طول ماه محرم از ایران دور باشد تا مبادا تحولات ناگواری به وی نسبت داده شود، نکرد ولی آنچه او گفت با این توضیح نمی تواند تطبیق داشته باشد.)از طرف سفیر مارتین اف. هرتز رایزن سفارت امینی، علی - 38 تاریخ: 26 اوت 1964 - 4/5/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: ترس امینی از محاکمه در صورت مراجعت به ایران مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از جانب شما در مورد این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یک کارمند عالیرتبه وزارت دادگستری است (C) که در محافل سیاسی تماسهای خوبی دارد.

1- در اوت 1964، علی امینی، نخست وزیر، نامه ای به محمود محمودی در تهران نوشت و از او خواست در چهارچوب قوانین وزارت دادگستری، تحقیقاتی در مورد وضعیت پرونده ای که علیه او در دادگاه انتظامی کارمندان دولت تهیه شده است، بنماید. محمودی از طریق یک کارمند وزارت دادگستری دریافت که پرونده حاوی اتهامات واهی و بی اساس علیه امینی است مبنی بر صدور مصوبه های غیرقانونی از سوی کابینه در غیاب مجلس که هنوز هم جاری می باشد. (اظهارنظر: بسیاری از این مصوبه ها که از سوی امینی و سپس علم، نخست وزیر، صادر شده، بعدا از تصویب مجلس گذشته است.) 2- بعضی از قضات دادگاه انتظامی کارمندان دولت در اوایل سال جاری، در این پرونده تجدیدنظر کرده و آن را بی اساس تشخیص داده و رأی داده اند که پرونده مختومه اعلام شود. با این وجود، دادستان کل دادگاه انتظامی کارمندان ظاهرا به دستور مقامات مافوق، پیشنهاد مختومه کردن پرونده را رد کرد.

(اظهارنظر: از آنجایی که محمودی نتوانسته بود در این مورد به امینی خبر خوبی بدهد، احتمال نمی رود که امینی به زودی به ایران بازگردد.) امینی، علی - 39 تاریخ: 16 سپتامبر 1964 - 25/6/43 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: چارلز ان. راسیاس به: آقای مارتین اف. هرتز موضوع: از سرگیری اعمال فشار بر علی امینی امروز آقای آبتین در مجلس سنا به من گفت که وی در روزنامه های چاپ شده در شب گذشته، گزارش مختصری مبنی بر این که کیفر خواستی علیه نورالدین الموتی، وزیر دادگستری کابینه امینی، تنظیم خواهد شد، دیده بود. آبتین گفت به نظر وی این تهدیدی مبدل (تغییر قیافه داده) علیه امینی بود که هنوز آشکار نشده است و هر لحظه می توان نشان داده شود. طوری که آبتین این امر را می بیند، امینی هدف اصلی است، اما شاه در اقدام علیه وی مردد است، زیرا از واکنش احتمالی ایالات متحده نگران می باشد.

اظهارنظر: آبتین اگر مأمور ساواک نباشد، که من تصور می کنم باشد، یقینا در آن سازمان ارتباطات

ص: 338

خوبی دارد. من به این نتیجه رسیدم که اطلاعات او در مورد ماجرای الموتی و امینی تنها مبتنی بر گزارش روزنامه ها نبوده است. چارلز ان. راسیاس امینی، علی - 40 گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ (ارسال) گزارش: 19 سپتامبر 1964 - 28/6/43 شماره گزارش: 6535 - NIT تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 12 سپتامبر 1964 - تهران، ایران منبع: یک کارمند عالیرتبه وزارت دادگستری (C) با تماسهای خوب در محافل سیاسی که با امینی صحبت کرده است. ارزیابی محتویات: ممکن است حقیقت داشته باشد.

موضوع: فعالیت ها و دیدگاههای جاری علی امینی، نخست وزیر سابق 1- علی امینی، نخست وزیر سابق که در 5 سپتامبر 1964 پس از یک غیبت سه ماهه از ژنو بازگشت، در روز 12 سپتامبر گفت فعلاً از کلیه فعالیت های سیای دست کشیده است. او گفت: بهترین راه برای این که وی در صحنه سیاسی باقی بماند این است که کاری نکند، زیرا دشمنانش احتمالاً آن را به عنوان نشانه ای بر سوءنیت او نسبت به دولت، به شاه گزارش می دهند. امینی برای تقویت این نقطه نظر، از شاه به خاطر عقل و درایتش در طراحی برنامه اصلاحاتی تمجید کرد.

2- امینی خاطرنشان ساخت که می داند وزارت دادگستری پرونده هایی علیه همسرش و علیقلی کیانی، که هنگام نخست وزیری امینی از همسرش زمین خریده، و بشارت (اسم کوچک نامعلوم)، از همکاران سابق و شریک تجاری وی، تهیه کرده است. او گفت این پرونده ها برای آن تهیه شده است که اگر او دولت را مورد حمله قرار دهد، بالای سر او نگهدارند.

3- امینی ضمن اظهارنظر درباره اوضاع کنونی گفت: دولت منصور نتوانسته اصلاحات بزرگی را که توسط شاه آغاز شده است به مورد اجرا بگذارد و اوضاع اقتصادی کشور به سرعت به یک مرحله بحرانی می رسد. امینی پیش بینی کرد که اگر بلافاصله تدابیری برای متوقف کردن فرار سرمایه ها و فراهم کردن معاش جهت صدها هزار بیکار اتخاذ نشوند، حرکتی ناگهانی و انقلابی رخ خواهد داد. امینی گفت اگر شاه بحران را به موقع تشخیص دهد، در آن هنگام به خاطر خواهد آورد که امینی ترسی از اتخاذ تدابیر فاقد محبوبیت عمومی ولی ضروری برای تحکیم اقتصاد، نداشت.

4- با اشاره به مناسبات ایران، امینی گفت بعضی از مشاوران شاه با اعمال فشار بر او جهت برقراری روابط نزدیکتر با اتحاد جماهیر شوروی به او خیانت کرده اند. امینی پیش بینی می کند که پذیرش کمک های فنی شوروی و دادن اجازه برای تماس شوروی ها با ایرانیان در مناطقی که فقر عمومی زمینه مساعدی جهت تبلیغات شوروی فراهم می کند، عواقب وخیمی در پی داشته باشد. در عین حال، امینی ایالات متحده را به نداشتن خط مشی در قبال ایران و دیگر نقاط جهان متهم کرد. او موضوع ویتنام را به عنوان موردی دال برعدم شایستگی و تزلزل آمریکائیان ذکر کرد و همچنین از ایالات متحده به دلیل فرستادن یک ژنرال به عنوان سفیر در زمانی که ظرافت کاریهای سیاسی بیش از هر چیز دیگری از سفیر انتظار می رود، مورد انتقاد قرارداد. امینی گفت به طور کلی ایالات متحده دشمن بدی برای هر کشور و دوست بدتری برای آنها است.

ص: 339

5- امینی نسبت به تمایل ضد دولتی دانشجویان ایران در اروپا نگرانی عمیقی ابراز داشت و گفت حزب توده کنترل مؤثر نهضت دانشجویان را به دست گرفته است. وی گفت عواملی از جمهوری متحده عربی و غنا، تماس هایی با رهبران و دانشجویان برقرار کرده اند و وعده هایی مبنی بر پشتیبانی از آنها علیه رژیم شاه داده اند. در برابر این فعالیت دولت هنوز هم روشی نظری «بچه ها همیشه بچه خواهند بود»، اتخاذ کرده است.

6- امینی پس از بازگشت خود هنوز شاه را ندیده است. از جمله کسانی که از او دیدن کرده اند، نورالدین الموتی، وزیر سابق دادگستری، محمد درخشش وزیر سابق آموزش و پرورش و اسداللّه مبشری از کارمندان دادستانی دیوان عالی کشور می باشند.

(اظهارنظر حوزه مأموریت: به موجب گزارش مطبوعات، در تاریخ 16 سپتامبر شورای وزیران نظر داده است که اتهامات علیه الموتی دارای آنچنان ماهیتی است که می توان آن را تحت پیگرد قانونی قرار داد و پرونده برای تصمیم نهایی به شورای وزیران ارجاع شده است.) امینی، علی - 41 تاریخ: 23 سپتامبر 1964 - 1/7/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: طرح های حکومت برای حمله به علی امینی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل می آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نمی باشد. منبع یکی ایرانی با نفوذ (B) با تماسهای خوب در میان مقامات دولتی و محافل مطبوعاتی است.

1- حرکتی که توسط شاه علیه نورالدین الموتی، وزیر سابق دادگستری، شروع شده است، بخشی از اقدامات اولیه علیه علی امینی، نخست وزیر سابق، می باشد چون آنها به طور مشترک مسئول اقدامات انجام شده توسط الموتی بودند. از آنجایی که الموتی فردی اصولی است و امینی و او دوستان نزدیکی هستند، مسلم است که الموتی سعی نخواهد کرد امینی را درگیر کند، ولی شاه قصد دارد با این حرکت امینی را درگیر و متنبه سازد. تعدادی موارد تعیین تکلیف نشده در پرونده تهیه شده علیه امینی وجود دارند و هرگونه گام خطایی از سوی امینی می تواند موجب مطرح شدن یک دعوای قانونی علیه وی بشود.

2- حرکت شاه علیه امینی در جهت تقویت دولت منصور خواهد بود، زیرا وی به کنار زدن امینی به عنوان مدعی پست نخست وزیری کمک خواهد کرد و به مردم نشان خواهد داد که شاه پشتیبان منصور است.

3- (اظهارنظر: به 6535 NIT که از منبع دیگری اخذ شده مراجعه کنید. در آن گزارش گفته شده که پیگرد قانونی الموتی به منظور حمله علیه امینی صورت گرفته است.)

ص: 340

امینی، علی - 42 خیلی محرمانه زمان و مکان: 28 ژانویه 1965 - 8/11/43 منزل آقای راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: بهمن روشن، وزارت امورخارجه چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم در طول مذاکراتمان، آقای روشن مطالب زیر را اظهار داشت:

1- شاه با امینی ملاقات کرد: او از یک منبع موثق شنیده بود که شاه، دکتر امینی را برای بحث درباره امکان تشکیل یک کابینه در آینده نزدیک، فراخوانده بود. طبق گزارش، امینی گفته بود مشروط بر این که شاه اجازه انجام دو کار را بدهد، او موافقت خواهد کرد: الف) به جز وزیر جنگ و رئیس ساواک کلیه وزرای خود را شخصا و آزادانه انتخاب نماید، و ب) مجلس را منحل کرده و زمینه انتخاب مجلسی را متشکل از نمایندگان مردمی فراهم کند. همان طور که انتظار می رفت، شاه شرایط امینی را نپذیرفت.

2- حکومت هویدا: برآورد «روشن» این است که هویدا، نخست وزیر اجازه خواهد داشت که تا بعد از ایام نوروز به کار خود ادامه دهد و احتمالاً یک دولت جدید تا ماه ژوئن تشکیل خواهد شد.

3- مدعیان احتمالی برای نخست وزیری آینده: روشن معتقد است که جمشید آموزگار نخست وزیر بعد از هویدا می باشد. شاه می خواهد که تظاهر به دادن امکان به «افراد جوان» برای اداره امور را همچنان ادامه دهد. آموزگار باهوش و با استعداد است و دانشجوی برجسته ای بود. او در میان روشنفکران جوان، جایگاه خاصی دارد. روشن معتقد است که آموزگار «مانند دیگر فرزانگان مأمور سیا است» چرا؟ برای این که 1) او به نحوی آشکار از ملاقات با خارجی ها و بویژه آمریکائیها پرهیز می کند، و 2) آموزگار و پدرش (حبیب اللّه آموزگار) به طور ناگهانی و بدون هرگونه ابزار مشهود برای ثروتمند شدن به رفاه و ثروت رسیده اند. روشن معتقد است که آموزگار به دلیل دخالت ها و کنترل مستقیم شاه، نخست وزیری کارآ و نیرومند نخواهد بود و همچنین مانند سایر نخست وزیران قبلی، پایگاه مردمی نخواهد داشت.

4- سفیر ایران در کویت: روشن گفت که او تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیرتیمور که اکنون رئیس اداره اول سیاسی (اداره امور کشورهای عربی و ترکیه) است، به سفارت ایران در کویت منصوب خواهد شد.

5 - پیراسته احتمالاً به بغداد باز نخواهد گشت: روشن گفت که هنوز معلوم نیست، ولی به قضاوت وی، اگر ایران بخواهد روابط خود با عراق را بهبود بخشد، به نفع ایران نخواهد بود که پیراسته به عراق بازگردد.

احتمال قوی وجود دارد که عباس آرام به عنوان سفیر به بغداد فرستاده شود و احمد اقبال (سفیر کنونی ایران در یوگسلاوی و وزیرمختار ایران در کشورهای رومانی و بلغارستان) به جای آرام، وزیر امورخارجه شود.

6- عوده (OWDAH) کجاست؟ بر طبق اطلاعات یک منبع موثق، روشن گفت که ساواک رّد عوده، فراری مصری، را گم کرده است. روشن جزئیات بیشتری در این مورد نداشت.

7- نطق شاه در ششم بهمن: طبق اظهارات روشن، به نظر بسیاری از آگاهان سیاسی ایران، این نطق بسیار ضعیف بود. این نطق طولانی، پراکنده و خسته کننده بود. روشن دریافته بود که این نطق پس از انجام سوءقصد علیه منصور ضبط شده بوده است. هنگامی که مسلم شد منصور زنده نخواهد ماند، شاه یک برنامه کوتاه تلویزیونی انجام داده و در آن به منصور اشاره کرده بود. این برنامه سپس ویراستاری شده و به

ص: 341

نوار ضبط اصلی وصل شده بود. روشن گفت که به غیر از اعلامیه مربوط به منصور که حذف شده بود، شاه براساس یادداشتهای مختصری که در دست داشت، صحبت می کرد ولی در لحظه ایراد نطق ظاهرا این مطالب را به صورت پراکنده مطرح می ساخت. روشن معتقد بود که این نطق آشکارکننده مطالب زیر بود:

الف) - با اجتناب کامل از ذکر نام مصدق و در عین حال اشاره به یک چهره کم اهمیت تری مانند فاتح، شاه ثابت کرد که «این پیرمرد هنوز هم مزاحم است»؛ ب )- اشاره به اقدامات گذشته انگلیسها و روسها با سلیقه بد و نامربوط تهیه شده بود و حساسیت واقعی شاه را به این اتهام که او سرسپرده بیگانگان است، آشکار می کرد؛ ج - تأثیر کلی این نطق، بیانگر سردرگمی فکری و فقدان اعتقاد بود. این نطق بیشتر شبیه بحث های آزاد روان تحلیلی بود تا یک سخنرانی متفکرانه توسط یک رئیس کشور. روشن گفت که وی برای درک عقیده دیگران با آنها صحبت کرد، زیرا فکر می کرد که تعصبات ضد رژیمی وی، واکنش او نسبت به سخنرانی را متأثر و منفی کرده است. او گفت: بیشتر کسانی که او با آنها صحبت کرد، با عقیده وی موافق بودند. روشن عقیده خود را نسبت به سخنرانی با گفتن این که این سخنرانی به وضوح نشان می دهد که شاه از درک لمس واقعیت ها دور شده است، خلاصه کرد.

اظهارنظر: بعضی از رابطین من، اخیرا گفته اند که شاه امینی را دیده است، ولی من در این مورد از سایر منابع چیزی نشنیده ام. روشن در مورد تحولات جاری در وزارت امورخارجه معمولاً قابل اعتماد است.

امیرتیمور یکی از واجد صلاحیت ترین مأمورین وزارت امورخارجه ایران است و در کویت نیز خدمت کرده است.

امینی، علی - 43 خیلی محرمانه زمان و مکان: 13 فوریه 1965 - 24/11/43، اقامتگاه غنی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی امینی، نخست وزیر اسبق مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت موضوع: سیاست ها و چشم اندازهای امینی، آن طور که خود او می بیند دکتر امینی در وضعیت روحی بسیار عالی قرار داشت، لبریز از شوق، بلندپروازی و اعتماد به نفس. او هنوز نمی داند که آیا شاه بار دیگر از وی خواهد خواست تا کابینه تشکیل دهد، ولی تحت تأثیر اشاراتی قرار گرفته است که این روزها شنیده می شود مبنی بر این که وی تنها فرد واجد صلاحیت برای تشکیل ائتلاف وحدت ملی است. یکی از اولین چیزهایی که در جریان مکالمه پیش آمد و بسیاری از میهمانان دیگر در زمانهای مختلف در آن شرکت جستند، این بود که جبهه ملی (آنچه که از آن باقی مانده است) در حال تشویق وی و اعتراف به اشتباهش در عدم حمایت از وی، زمانی که او آخرین بار بر مسند قدرت بود، می باشد. امینی گفت: تماسهای او با جبهه ملی به طور عمده از طریق «نمایندگان دانشجویان» صورت می گیرد، و به دکتر فریدون مهدوی که وی نیز در این ضیافت حضور داشت، گاهی به عنوان نوعی روشنفکر که امینی می تواند روی حمایتش حساب کند، اشاره می شد. امینی همچنین یک بار به هدایت اللّه متین دفتری به عنوان یک طرف تماس ملی گرا اشاره کرد. در عین حال امینی این نکته را پنهان نمی کرد که بین او و آن دسته از عناصر تندرو که مهدوی به آن اشاره می کرد، اختلاف نظرهای سیاسی وجود دارد.

ص: 342

امینی به توافقی که او با عبده در تشکیل یک دولت کرده بود و وجود یک فهرست توافق شده کابینه اشاره نکرد (در نتیجه تلاش های چوک راسیاس، ما قبلاً این فهرست را از عبده دریافت کرده ایم.) امینی گفت که او قول های حمایت زیادی از عناصر مذهبی، چه آخوندها و چه بازاریان دریافت کرده است و این که او می تواند روی پشتیبانی بازرگانان و روشنفکران جهت برنامه و نه شخص خودش حساب کند. این اظهارات بلافاصله با اعتراض عبدالعلی فرمانفرمائیان (شرکت نفت پارس)، که در جلسه حضور داشت، روبرو شد. فرمانفرمائیان پرسید چگونه دولتی که با چنین عناصری از چپ تا راست تشکیل شده است، می تواند برنامه ای را اجرا کند. امینی که نسبت به مخاطبش، گاهی به فارسی و گاهی به فرانسه و انگلیسی صحبت می کرد، در پاسخ یک سخنرانی ایراد کرد که نتوانست عبدالعلی فرمانفرمائیان را متقاعد سازد و او مدام می پرسید که چگونه ممکن است عناصر نامتجانس سیاسی را در صورتی که نتوان آراء و عقایدشان را به هم نزدیک ساخت، با یکدیگر به کار گرفت.

امینی جداگانه برای من در مورد روش تشکیلات ائتلاف خود، بشرح زیر مطالبی گفت:

او نمی خواهد درباره شخصیت ها بحث کند، بلکه می خواهد نکات عمده برنامه را مورد بحث قرار دهد. «بطور طبیعی هرکس با همه چیز موافق نیست»، ولی او به افرادی که به وی مراجعه می کنند، گفته است «اگر آنها 100 را می خواهند، ولی فقط می توانند به 10 برسند، باید بگویند که 100 را می خواهند ولی فعلاً به 10 رضایت می دهند، به جای این که بگویند تا زمانی که به 100 نرسند همکاری نخواهند کرد.» (به عبارت دیگر او در مورد یک برنامه کوتاه مدت صحبت می کند.) از او پرسیدم که آیا اختلافات بر سر سیاست خارجی بین او و ملی گراها، که قبلاً با من در میان گذاشته بود، حل شده است. او گفت نپذیرفت که به سادگی در مورد بی طرفی و مسئله نفت بحث کند. وی گفت این مسائل اهمیت فوری ندارند. علاوه بر این، سیاست خارجی در خلاء اتخاذ نمی شود و اغلب توسط صدها نفر در طول زمان تعیین می گردد.

بی طرفی یک شعار بی معنی است، ولی در یک دوره زمانی برخی تعدیلها ممکن است صورت بگیرد.

بعدا به هنگام عصر، بحث به مدت عمر یک دولت ائتلافی (این واژه را من به کار برده ام، نه آنها) کشیده شد.

در این زمینه خداداد فرمانفرمائیان بیش از دیگران تواضع به خرج می داد و در عین حال بی احترامی نیز کرد، زیرا وی گفت دکتر علی امینی حقیقتا نماینده این رژیم است (با تمام گرایشهایش برای سازش و طبق مقتضیات زمان عمل کردن) خواه از جهت ترساندن مردم یا خواه رضای آنها در دراز مدت. او اظهار عقیده کرد که اگر امینی بتواند ظرف دو سال بهبودی تقریبی در اوضاع اقتصادی ایجاد کند و حتی اگر بتواند اوضاع سیاسی را اندکی تکان دهد، نیروهای دیگری تا آن زمان سر برخواهند آورد که مشتاق و یا قادر خواهند بود به یاری وی بشتابند. به نحوی عجیب، به نظر نمی رسید این نوع بحث و فرمول بندی، امینی را برنجاند. ظاهرا وی خود را واجد صلاحیت برای ایجاد تغییر می بیند و از داشتن چنین نقشی راضی خواهد شد.

در مورد افکار عمومی صحبت زیادی شد، ولی در یک مورد امینی اعتقاد راسخ داشت که دادن آزادی کامل بیان در چنین موقعیتی غیرقابل تصور است. این امر فقط به هرج و مرج خواهد انجامید. از سوی دیگر او احساس می کرد آزادی تدریجی مطلوب خواهد بود، زیرا تا مردم احساس نکنند که نظراتشان به دولت منتقل نمی شود، نمی توان اعتماد آنها را به دست آورد. به همین ترتیب، او مخالف انتخابات کاملاً آزاد است، ولی با انتخاباتی که مثلاً در نتیجه آن جبهه ملی بتواند کاندیداهایی از جانب خود برای شهرها

ص: 343

معرفی کند، موافق است. چون در مورد شهرستانها، می توان کاندیداهای مناسبی پیدا کرد و کشاورزان می توانند آنها را انتخاب کنند. امینی در مورد این موضوعات چنان بحث می کرد که گویی این موضوع کمترین نگرانی وی بود. به نظر می رسید وی می خواهد بگوید انتخابات در ایران هرگز آزاد نبوده است، ولی می توان درباره نوع مجلسی که تشکیل خواهد شد، توافق کرد و تقریبا هر نوع ترکیب دیگری، اصلاحی بر وضع کنونی خواهد بود که هرکس آن را یک ترکیب و وضعیت دروغین و ساختگی تلقی می کند. امینی گفت هرگز از وی خواسته نشده است تا ایران را ترک کند. هنگامی که وی سال گذشته کشور را ترک کرد، از شاه کسب اجازه نموده بود. معالجه و درمان در مونتکاتینی برایش بسیار مفید بوده است.

وی اکنون در سلامتی کامل به سر می برد، ولی اخیرا بد می خوابیده است. ترور منصور، ذره ای او را خوشحال نکرده بود، زیرا او معتقد است که جوّ خشونت برای هر دولتی بد است و از جمله دولت ائتلافی آینده. او همچنین فکر می کند که ترور منصور شانس روی کار آمدن و دعوت وی به نخست وزیری توسط شاه را افزایش نداده است. مسئله ای که ممکن است دعوت شاه از وی را به دنبال داشته باشد، فروپاشی اقتصاد است که علیرغم درآمد نفتی (و تا اندازه ای به علت همین درآمد)، به زودی تورم شدیدی به وجود خواهد آمد. فریدون مهدوی گفت که شاه ممکن است قبل از این که دریابد یک تغییر ریشه ای اجتناب ناپذیر است، مجبور شود چند دولت از نوع دولت کنونی را تغییر دهد.

از زمانی که اینجا آمده ام، یعنی از یک سال و نیم قبل، این چهارمین باری است که امینی را می دیدم.

یکی از مناسبت ها، صرف شام با حضور کارمندان و مناسبت های دیگر کم و بیش شبیه همین مناسبت اخیر بود که افراد و شرکت کنندگان در مکالمه و گفتگوها جابجا می شدند، ولی گاه به گاه جمعیتی در اطراف امینی تشکیل می شد. هر چند من نمی توانستم پاسخ های امینی را به زبان فارسی با تمام جزئیاتش دنبال کنم (او بسیار تند صحبت می کند و واژه های بسیاری به کار می برد که کتب مؤسسه مطالعات خارجی به نظر نمی آید این واژه ها را در برداشته باشند)، بار دیگر روشن شد که وی قادر است با سخنانش دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. او به نظر می رسد قریحه حاضر جوابی و تمایل به لطیفه های نیش دار دارد و تأثیری که در انسان برجا می گذارد، تأثیر یک «مبارز سرحال» است. بسیار با احترام با وی رفتار می شد و تنها بلند شدن اندک صدای او کافی بود که سایر مکالمات در اتاق متوقف شود. چند تن از میهمانان می خواستند در مورد مایر، سفیر امریکا، اطلاعاتی کسب کنند. من این موضوع را روشن کردم که دلیلی ندارد تصور کنند که تغییر سفیران، تغییری در سیاست آمریکا نسبت به ایران به وجود خواهد آورد.

روز بعد، یعنی 14 فوریه، عبدالعلی فرمانفرمائیان، میهمان ضیافت شام در خانه من بود و من از او پرسیدم دلیل این همه سروصدایی که او شب قبل با سؤالهای خود برپا کرده بود، چیست. او گفت آن قضیه بدان دلیل بود که وی همواره چنین سؤالی را تکرار می کند که «دولت آقای امینی چه تفاوتی با دیگر دولتهایی که ما داشته ایم، دارد»؟ آیا توانایی و اعتبار وی هنوز متکی به یک فرد (شاه - م) نیست و آیا هنوز به جای این که در برابر مردم مسئول باشد باید در برابر آن مرد (شاه - م) مسئول باشد؟ و چه عاملی باعث می شود که او تصور کند جامعه بازرگانان که هنوز هم او را به خاطر رکود اقتصادی سرزنش می کنند، از روی کارآمدن او با شور و هیجان استقبال خواهند کرد؟ او این سؤالها را البته مؤدبانه تر عنوان می کرد، ولی فریادهای خشماگینی که این سؤالها در سیروس غنی و خداداد فرمانفرمائیان برانگیخت، نشان می داد که درست به هدف خورده اند.

ص: 344

امینی، علی - 44 تاریخ: 24 فوریه 1965 - 5/12/43سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع آمریکایی کنترل شده (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: فعالیت های علی امینی، نخست وزیر پیشین مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از طرف شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی لازم نیست CAS به عنوان منبع ذکر شود.

1- یک منبع قابل اعتماد، روز 30 ژانویه 1965 گزارش داد که جلال عبده با علی امینی، نخست وزیر پیشین، پیمان دوستی و همکاری سیاسی بسته است و عبده در مقابل پشتیبانی از امینی، سمتی در کابینه امینی، هنگام تشکیل کابینه اش به دست خواهد آورد. عبده به منبع گفت که امینی از پشتیبانی جبهه ملی برخوردار است.

2- منبع از آن زمان به بعد، فعالیت های علی امینی، نخست وزیر پیشین، را زیر نظر گرفته و متوجه شده است که امینی مدعی است از پشتیبانی کنسرسیوم نفتی برخوردار است، و این که هویدا موقتی است و فقط برای مدت کوتاهی نخست وزیر خواهد بود، و امینی با شاه دیدار کرده، بدون این که ذکر کند این دیدار چه زمانی رخ داده است و این که جبهه ملی از امینی به عنوان نخست وزیر پشتیبانی می کند. منبع موضوع را با عده ای از رهبران شناخته شده جبهه ملی کنترل کرده و متوجه شده است که جبهه ملی به هیچ وجه فعالیت ندارد و این که جبهه ملی از امینی حمایت نمی کند.

3- اعلامیه دکتر شمس الدین امیرعلایی، عضو شورای مرکزی جبهه ملی، که در آن گفته شده است جبهه ملی در پشتیبانی از هیچ کدام از نامزدهای نخست وزیری فعالیتی ندارد، منعکس کننده روش و موضع جبهه ملی است. امیر علائی از مصدق، نخست وزیر اسبق، به دلیل مضمحل کردن جبهه ملی و عدم فعالیت آن در حال حاضر، «سپاسگزاری» کرده و اعلام داشته است اگر به خاطر مصدق نبود، جبهه ملی در هنگام ترور منصور، نخست وزیر، از نظر سیاسی فعال می بود و به همین دلیل به طور قطع جبهه ملی مقصر شناخته می شد و او (امیر علائی) در حال حاضر در زندان به سر می برد.

امینی، علی - 45 تاریخ: 11 مارس 1946 - 20/12/43 سرّی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: 1- فعالیتهای نخست وزیر سابق، علی امینی 2- بیانیه سیاسی محمد درخشش مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیاز به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- در مدت دو ماه اخیر، نخست وزیر سابق، دکتر علی امینی با رهبران بسیاری از گروههای مخالف در ایران از جمله جبهه ملی و باشگاه مهرگان در تماس بوده است. در این ملاقات ها امینی به طور خصوصی اظهار داشته است که از پشتیبانی نیرومندی برخوردار است، و با این اظهار سعی در القای این مطلب به

ص: 345

شنونده داشته که یا او از سوی شاه به عنوان نخست وزیر آینده انتخاب شده است و یا اینکه توسط یک قدرت بزرگ خارجی حمایت می شود. امینی از اینکه برنامه خود را برای کشور به طور دقیق مطرح کند، خودداری کرده است و کاملاً واضح است که او می خواهد حداکثر فضای مانور را برای جذب گروههای گسترده مختلفی از ملاها گرفته تا سوسیالیست ها، برای خود ایجاد نماید.

2- امینی در مورد کابینه خود آینده خود با رهبران گروههای مخالف بحث نموده است، هر چند به نظر می رسد اولویت های متعدد کابینه را به طوری مطرح می کند که خوش آیند برای شنونده باشد. در پاره ای بحث ها با محمد درخشش، امینی شنیده است که درخشش بهای حمایت خود را پستی در حد معاون نخست وزیر و یک یا چند پست وزارتی، بخصوص وزارت کشور، تعیین کرده است. درخشش به امینی گفت هر دو شخصا نخواهند پذیرفت که به وزارت فرهنگ باز گردند.

3- در محافل سیاسی مخالف، اکنون گفته می شود که امینی از اقبال بهتر، از قدس نخعی به مراتب بهتر و از خسروانی خیلی بهتر است. به نظر نمی رسد که امینی از این برداشت به گونه ای چپگرایانه دلخور شده باشد. اظهارنظر: هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه شاه تصمیم گرفته باشد امینی را به عنوان نخست وزیر انتخاب نماید، وجود ندارد. بازی های سیاسی فوق پدیده های فصلی هستند که معمولاً به دنبال شایعات تغییرات در دولت به جریان می افتند.

4- قبل از بازگشت اخیر امینی به پشت صحنه سیاست، درخشش یک بیانیه ده ماده ای سیاسی و یک برنامه توسعه تهیه نموده بود و در نظر داشت آنها را بدین امید که در زمره نخست وزیران احتمالی قرار گیرد، منتشر نماید. موقعیت امینی در جذب جناح هایی از جبهه ملی که درخشش روی توان آنها حساب می کرد، موجب گردید که درخشش در جاه طلبی های خود تجدیدنظر کند و از انتشار بیانیه سیاسی خود صرفنظر نماید.

5 - خلاصه بیانیه ده ماده ای درخشش به شرح زیر است:

الف - دولتی که بخواهد در ایران کارهای مثبتی انجام دهد باید دارای پایگاه گسترده و دولتی واقعا ملی باشد.

ب - هیچ ملتی، آزادی سیاسی خود را بدون فداکاری و ایثار به دست نیاورده است. این در مورد ایران نیز صادق است.

ج - شالوده دموکراسی، برابری اقتصادی و تأمین حداقل استاندارد زندگی است.

د - وحدت بایستی کلید اصلی نیل به آزادی بیشتر باشد، بایستی به یک احساس مشترک سیاسی رسید و اختلافات کوچکتر را کنار گذاشت.

ه - موضع دولت در مقابل ملت بایستی توسط قانون تعیین شود. حکومت باید براساس قانون باشد و قانون نبایستی بازیچه دست حکمرانان گردد.

و - ایران مواد و منابع انسانی لازم برای تأمین زندگی خود را دارد. وضعیت عدم توسعه کنونی ایران ناشی از این واقعیت است که به مردم اجازه رشد و توسعه داده نشده است.

ز - مشکلات اصلی که ایران با آن مواجه است سیاسی و اجتماعی هستند، نه اقتصادی، مسئله اصلی این است که اقلیت حاکم خشنودند که خود را در تجملات غرق کنند و حمایت خارجی را برای امنیت خودشان خریداری نمایید.

ص: 346

ح - حکام قلابی برای نشان دادن توهمانشان، نظیر اصلاحات به دستاویزهای مختلفی متمسک شده اند و حتی شنیده شده است که به روشنفکران برای تبلیغ کارهای خوب تصور شده خودشان پول می دهند، هیچ کس با این تبلیغات فریب نمی خورد.

ط - فساد به دنبال فساد می آید. یک دولت پاک و ملی رفتاری اخلاقی به ملت القاء می نماید.

ی - درآمدهای ملی و بالاخص درآمدهای نفتی، بایستی مصروف توسعه و صنعتی شدن کشور گردند.

ک - اصلاحات، برای اینکه مؤثر باشند بایستی در تمام ابعاد صورت گیرند. اصلاح هریک از شئونات کشور با نادیده گرفتن شئونات دیگر امکان پذیر نیست. این امر مستلزم یک تلاش همه گیر و متحد و یک برنامه کامل است.

امینی، علی - 46 تاریخ: 31 مارس 1965 - 11/11/44 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: اظهارنظر در مورد حضور مردم در تشییع جنازه نورالدین الموتی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع معمولاً مورد اعتماد است.

1- طبق اظهار جو (خداداد) فرمانفرمائیان، جمعیتی که در مراسم تشییع جنازه نورالدین الموتی، وزیر دادگستری سابق، حضور داشتند بیش از جمعیتی بود که در مراسم تشییع جنازه منصور، نخست وزیر سابق، شرکت کرده بودند. فرمانفرمائیان اظهار داشت که جمعیت «بسیار زیاد و تشریفات بسیار بیشتر از تشریفات مراسم تشییع جنازه منصور» بود. علی امینی نخست وزیر اسبق، که او نیز در این مراسم شرکت داشت، گفته است که حضور جمعیت برای تشییع جنازه الموتی به عنوان احترام برای خود او بود. بیشتر ملی گراها با اندیشه اظهار مخالفت با شاه در این مراسم حاضر شده بودند.

2- در مراسم سلام نوروزی، باقر عاملی، وزیر دادگستری به شاه گزارش داد که وزارت دادگستری تحت رهبری اعلیحضرت همایونی وظایف خطیری را انجام داده و این که وزارت دادگستری نسبت به شاه وفادار است. شاه در پاسخ گفت که وزارت دادگستری پر از خائنانی است که در مراسم تشییع جنازه یک خائن، که منظورش الموتی بود، شرکت جستند و سپس شاه محل را ترک کرد.

3- شاه در مراسم سلام نوروز، ضمن صحبت با سناتورها اظهار داشت که ما به آنهایی که حدود سه سال قبل با اظهارات احمقانه خودشان اقتصاد کشور را به نابودی کشاندند، نشان دادیم که از طریق انقلاب سفید ما چه موفقیت هایی می تواند نصیب ما شود.

(اظهارنظر: روزنامه کیهان اینترنشنال در تاریخ 27 مارس 1965 اعلام داشت «اعلیحضرت گفت که خسارت بی سابقه ای که سال قبل به اقتصاد ملی ما وارد شد، جبران شده و اکنون علائم قطعی تجدید فعالیت در این زمینه به چشم می خورد.» به نظر می رسد این حمله متوجه علی امینی، نخست وزیر سابق باشد و بسیاری از اشخاص را متقاعد ساخته است که امینی شانس چندانی برای بازگشت به سمت نخست وزیری ندارد. حتی اعضای دربار در بحث در مورد حملات شاه علیه الموتی، که فرد مرده ای است،

ص: 347

این حملات شاه را مورد انتقاد قرار داده اند و آن را با رفتار بزرگوارانه جمال عبدالناصر، که اجازه داد ملک فاروق پادشاه سابق مصر در مصر مدفون شود، مقایسه کرده اند.

امینی، علی - 47 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی تاریخ: 7 ژوئن 1965 - 17/3/44 موضوع: اظهارنظرهای وزیر دادگستری در مورد علی امینی نخست وزیر سابق مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات توسط شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- نجفی (اسم اول نامعلوم)، دادستان دادگاه مستخدمین کشوری، در 25 می 1965 گفت که دکتر علی امینی نخست وزیر سابق در 22 می در مورد عدم پرداخت مالیات زمینی در سلیمانیه جنوب تهران توسط همسرش مورد بازپرسی قرار گرفته است. به ادعای شهرداری، همسر امینی مبلغ کل مالیات بر ارث این زمین را پرداخت نکرده است و همچنین ادعا می شود زمانی که دکتر امینی نخست وزیر بوده از نفوذ خود در دولت جهت کاهش مبلغ مالیاتی که به این زمین تعلق می گرفته، سوءاستفاده کرده است.

2- نجفی اعلام داشت که او به وزیر دادگستری اطلاع داده بود براساس مدارکی که در دست است، هیچ گونه ادعای مالیاتی یا مورد دیگری نمی توان علیه شخص دکتر امینی اقامه نمود. معذالک وزیر دادگستری اظهار داشت که روشی باید یافت شود که از طریق آن بتوان امینی را تهدید کرد و مانع درگیر شدن وی در فعالیت سیاسی شد. این اقدامات جهت تحت فشار قرار دادن امینی باتوجه به مورد مالیات همسرش به گونه ای است که وی نتواند بدون مجوز خاص از حوزه قضایی تهران خارج شود.

امینی، علی - 48 خیلی محرمانه زمان و مکان: 12 اکتبر 1966 - 20/7/45، محل اقامت سماکیس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای رحمت اللّه مقدم، سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل لاری دبلیو. سماکیس، دبیر دوم سفارت موضوع: دکتر امینی، نخست وزیر اسبق خواستار تشکیل یک گروه سیاسی شد در طول یک سری مذاکرات کلی بر سر اوضاع سیاسی داخلی ایران، آقای مقدم گفت که روز قبل با امینی، نخست وزیر اسبق، صحبت کرده و از وی خواسته است امکان تشکیل یک گروه سیاسی را که بتواند اجازه شرکت در انتخابات عموی سال 1967 را داشته باشد، مورد بررسی قرار دهد. آقای مقدم گفت که او در اصرار به امینی در این راستا تنها نیست و اضافه نمود که سایر دوستان و همکاران نخست وزیر سابق، از جمله چند تن از پیروان رهبر حزب سوسیالیست، حسین ملکی، تشکیل یک گروه سیاسی به رهبری امینی را پیشنهاد کرده بودند.

آقای مقدم (که خودش هوادار جبهه ملی است) توضیح داد که اشخاص مختلفی که در گذشته از نظر

ص: 348

سیاسی فعال بوده اند، اکنون سعی دارند دور امینی را بگیرند، زیرا به استقلال فکری و شخصیتی او احترام می گذارند. مقدم اضافه نمود آنهایی که دور امینی جمع شده اند، امیدوارند که اجازه حرکت سیاسی به امینی داده شود، چرا که شاه به امینی در این خصوص که با او مخالفت نمی کند یا کاری نمی کند که باعث شود کنترل اوضاع از دستش خارج شود، اعتماد دارد. مقدم همچنین اشاره نمود که هیچ یک از یک اطرافیان امینی، هیچ گونه فعالیت سیاسی را بدون رضایت قبلی شاه انجام نخواهند داد. از مقدم در مورد موضع امینی نسبت به درخواست دوستانش پرسیدم. مقدم در پاسخ گفت: امینی در صحبت با دیگران نسبت به این مسئله ابراز تمایل نموده است، اما به شرط آن که شاه فعالیت سیاسی او را تأیید کند.

اظهارنظر: گرچه مقدم گفت که سایرین از امینی خواسته اند که دست به کار شود، بعید نیست که خود امینی تصمیم گرفته باشد این حرفها زده شود تا در انتخابات سال آینده هر نقشی را که شاه برای امینی مناسب ببیند، بازی کند. با این وجود، بسیار بعید به نظر می رسد که شاه با تشکیل یک حزب سیاسی به رهبری امینی موافقت نماید و به نظر می رسد که خوشبینی ابراز شده از جانب اطرافیان امینی، صرفا براساس خیالهای واهی بوده باشد. البته جالب توجه است که کسانی که تکلیفشان در رژیم فعلی معلوم نیست، به نظر می رسد آماده و در واقع مشتاق هستند که به هر نحوی با شاه کنار بیایند، حتی اگر در بهترین حالت، ترتیباتی برای حداقل فعالیت سیاسی آنها در یک تشکیلات کاملاً کنترل شده بوجود آید.

امینی، علی - 49 خیلی محرمانه زمان و مکان: 18 فوریه 1968 - 29/11/46، محل اقامت آرمیتاژ صورت مذاکرات شرکت کنندگان: شاهرخ فیروز، بازرگان ایرانی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: سرنوشت سیاسی دکتر علی امینی فیروز کم حرف است و در کلی گوییهایش اغلب زمینه قبلی اصولی ندارد. بنابراین آنچه او می گوید معمولاً به عنوان شایعات و اخبار عمومی مورد توجه می باشند. بدیهی است که فیروز یکی از تحسین کنندگان دکتر امینی، نخست وزیر اسبق، می باشد که روی بازگشت امینی به جرگه سیاسی حساب می کند و ممکن است تا حدی مورد اعتماد وی باشد. فیروز اصرار دارد که محافل مذهبی خیلی از اوضاع فعلی ناراحتند و کلیه سطوح روحانیون ایران با آیت اللّه خمینی (اکنون در نجف است)، که از حمایت گسترده روحانیون مسلمان برخوردار است، در تماس می باشند و این که این روحانیون حامی امینی هستند. وقتی به او گفتم که تصور نمی رود امینی آینده سیاسی درخشانی داشته باشد، مگر این که اوضاع خیلی به هم ریخته شود، فیروز گفت اوضاع دارد بد می شود. صحبت اندکی که وی در مورد مشکلات اقتصادی کرد، محتوایی نداشت، اما ادعا نمود که مردم دارند از حضور شوروی در ایران نگران می شوند.

(فیروز خودش شدیدا ضد شوروی و ضد روسی است). او به ویژه نسبت به وزیر اقتصاد، علینقی عالیخانی و دارودسته اش مظنون بود. او همچنین به طور اهانت آمیزی در مورد هویدا نخست وزیر صحبت کرد و گفت اخیرا وقتی شاه از بعضی کارهایی که وی انجام داده، اظهار نارضایتی کرده بود، او استعفا داده بود.

جالب اینجاست که فیروز، وزیر دارایی جمشید آموزگار را از «خودمان» تلقی می کند. او مایل بود که وزیر کشور، عبدالرضا انصاری، را به عنوان فردی که در جهت گیریهای سیاسی اش مردد و دودل است، رد

ص: 349

کند. (میل دارم چنین نتیجه بگیرم که انصاری از این که اجازه دهد وی را با امینی یکی و همدست بدانند، اجتناب می کند.) فیروز ادعا نمود که با وجود این دولت زمانی که مشکلات نفتی حاد شود، بایستی امینی را فرا خواند. فیروز تصور می کند که رضا فلاح، چهره کلیدی در مذاکرات خط میانه خواهد بود. او فلاح را بسیار باهوش خواند، اما ادعا کرد که وابسته شرکت نفت انگلیس می باشد. فیروز گفت هزینه برآورد شده خط لوله گاز به آستارا اکنون به هفتصد میلیون دلار رسیده است.

امینی، علی - 50 خیلی محرمانه زمان و مکان: 29 فوریه 1968 - 9/12/46، کلوپ تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی رشتی، کمیته روابط خارجی مجلس آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: دکتر علی امینی و نخست وزیر هویدا دکتر رشتی تازه از یک جلسه مجلس بازگشته بود که در آن هویدا به مدت پنج دقیقه، نطق شدیداللحنی علیه علی امینی، نخست وزیر اسبق، ایراد کرده بود. هویدا با یک نطق از پیش تهیه شده آمده بود که بنا به گفته رشتی، «بوضوح به تأیید» شاه رسیده بود و سؤال یکی از نمایندگان (حزب) پان ایرانیست در رابطه با درآمدهای نفتی را بهانه ای برای ایراد نطق قرار داده بود. هویدا طبق معمول با حاشیه رفتن گفت که شرکت های نفتی قصد دارند دولت هایشان را وادار به اعمال فشار به ایران کنند و امینی حاضر به تمکین در برابر منافع خارجیان شده است.

رشتی اظهار عقیده نموده که هویدا به تدریج از کارش خسته می شود و موقعیت او در دولت و در نتیجه رابطه اش با شاه دارد تضعیف می گردد. او احساس می کرد که هویدا کنترل کابینه را به خوبی در دست ندارد و لذا اختلاف میان اعضای کابینه پر اهمیت تر می گردد. وقتی من گفتم به نظر نمی رسد جانشینان احتمالی هویدا در کابینه، تلاش خاصی جهت تحکیم موقعیتشان با کنار زدن هویدا انجام دهند، رشتی موافقت نمود. لیکن گفت موقعیت حزبی هویدا به دلیل امتناع از به دست گرفتن سمت دبیرکلی حزب تضعیف شده بود و بسیاری فکر کردند که تا اواخر تابستان برکنار خواهد شد. رشتی گفت که اگر شاه او را چه قبل یا بعد از انتخابات برکنار کند، حرکت زیرکانه ای نکرده است، ولی زمان فعلی، فرصت نامناسبی نیست. به هر حال او فکر نمی کند هویدا تا قبل از نوروز برکنار شود. او نسبت به این نظریه که شاه از ایجاد تغییر در نخست وزیری در حال حاضر امتناع می ورزد، آن هم در زمانی که به نظر می رسید امینی دولت را تحت فشار قرار داده است، اشکال داشت. او گفت شاه می تواند خیلی راحت بگوید که پیشنهاد امینی را قبول ندارد، ولی تغییر مناسب دیگری می خواهد صورت دهد.

او در رابطه با ضعف هویدا در کنترل کابینه، گفت هویدا وزیر فرهنگ را احتمالاً با ملاحظه و طبق توصیه شاه در کابینه گنجانده بود، زیرا او از افراد هویدا نیست، یعنی هویدا را به شاه ترجیح نمی دهد.

اختلاف میان آنها گاهی بسیار حاد بوده است. وقتی هویدا نتوانست هدایتی را کنار بگذارد، وزارتخانه جدید علوم و آموزش عالی را تأسیس نمود و بدین ترتیب بخش از قدرت هدایتی و نیز کنترل او بر آموزش عالی از میان رفت. رشتی گفت هویدا در تمام مدت کابینه را با ضعف اداره نموده بود، اما بخشی از

ص: 350

مشکلات جاری ناشی از بالا رفتن توقعاتی می شود که دولت در کوتاه مدت قادر به حل آنها نیست. به نظر می رسید رشتی فراتر از مسائل پیش پا افتاده به انتظارات کلی اشاره می نمود که مربوط به افزایش درآمدها و منافع دولت می شد.

رشتی گفت که هزینه های روبه افزایش نظامی قابل پذیرش شده اند و نسبت به سالهای قبل اعتراض کمتری را به دنبال دارند. او این مسئله را به احساس عمومی در رابطه با دارا بودن قدرت دفاعی بیشتر در خلیج فارس نسبت داد. او گفت اعضای مجلس هنوز این مسئله را مطرح می کنند که افزایش هزینه های نظامی صرفا به آنها ابلاغ شد و هیچ بحثی در مورد آنها صورت نگرفت. رشتی اضافه نمود که در میان اعضای مجلس، برخی تصورات وجود دارد که هزینه های نظامی در طول برنامه چهارم باید در زمره هزینه های توسعه ای طرح شده، منظور گردند. او گفت به عنوان مثال خودش دریافته که وزارت راه طی گزارشی اعلام کرده بود که تعدادی از طرح های مهم راه ممکن است لازم باشد در صورت افزایش هزینه های نظامی به تعویق بیفتند. یکی از این راهها، راهی بود که برای حوزه انتخابیه اش، مدتها مورد علاقه مستقیم وی بود. رشتی گفت او به وزیر راه گفته بود که اهمیت خاصی برای این راه قائل است و چنانچه احداث آن به تعویق بیفتد، آماده است آن را به عرض شاه برساند. شالچیان به او اطمینان خاطر داده بود که طرح منتفی نخواهد شد. بعدها، اصفیاء رئیس سازمان برنامه و بودجه، در تماس با رشتی تأکید کرد که طرح عملی نخواهد شد. رشتی به طور ضمنی اظهار کرد که سایر اعضای مجلس نیز به همین نحو نگران بودند. رشتی در پایان گفت که حملات دولت به امینی ممکن است دوباره از امینی، مصدق دیگری بسازد و به نظر می رسد او تنها کسی باشد که از طرح ها و سیاست های شاه انتقاد جدی می کند.

امینی، علی 51 خیلی محرمانه تاریخ: 2 مارس 1968 - 11/12/46 از: سفارت آمریکا، تهران الف - 459 به: وزارت امورخارجه موضوع: حمله عمومی علیه علی امینی، نخست وزیر اسبق خلاصه: مفهوم حمله عمومی جاری به امینی توسط هویدا و مطبوعات ایران کاملاً مشخص نیست. ما عقیده داریم شاه از عدم حمایت آمریکا از موضع ایران در قبال خلیج فارس و مذاکرات کنسرسیوم نفتی بیم دارد. و در حال بستن و ترمیم شکافها و روزنه های سیاسی خود است، چون وی احتمالاً با تصمیمات مشکل در مورد آنها و در مورد روابط خارجی اش با آمریکا و شوروی مواجه می شود. امینی احتمالاً به عنوان بزرگترین منتقد سیاسی سیاست های شاه وارد میدان خواهد شد، اما اگر شاه بتواند او را یکی از خدمتگزاران شرکت های نفتی معرفی کند، ممکن است از نفوذ فعلی اش کاسته شود. احتمال دارد دولت هویدا تغییر کند، اما در شرایط فعلی ما شک داریم که این امر قریب الوقوع باشد، مگر این که ناآرامیهای کنونی دانشجویی بدتر شود.

مقدمه: امینی نخست وزیر اسبق (62 - 1961)، برجسته ترین منتقد داخلی سیاسی شاه و دولت ایران است. تا مدتی تاکتیک شاه این بود که با کوچک شمردن امینی و نادیده گرفتن وی و محدود ساختن فعالیت هایش، با امینی کنار بیاید. از 18 فوریه، این تاکتیک عوض شد و امینی مورد حمله عمومی هویدا و بخش مهمی از مطبوعات ایران قرار گرفت. در 26 فوریه اعلام شد که شورای بزرگان دریافته است که در

ص: 351

بدو امر مواردی برای تعقیب قانونی امینی وجود دارد. از آنجایی که نظرات امینی مدتها است که شناخته شده و اعلام گردیده اند، به نظر می رسد طرح دولت و سیاست اقتصادی داخلی با روندی رضایت بخش به پیش می رود و به نظر نمی آید که هیچ گروه سیاسی جهت حمایت از امینی شکل گرفته باشد، مسئله سیاسی این است که چرا شاه و دولت در این زمان تصمیم گرفته اند امینی را جدی تر بگیرند و علیه او اقدام کنند.

مجهولات زیادی در معادله وجود دارند، ولی برخی عناصر مؤثر یا مرتبط با این روند به نظر می رسد به شرح زیر باشند:

1- نقطه نظرات امینی: امینی از مدیریت اقتصادی کشور انتقاد می کند، لیکن این انتقادات اگر هم ربطی به حملات کنونی داشته باشد، بسیار اندک است. امینی همچنین از این دیدگاه حمایت می کند که مقاصد و اغراض شوروی در خاورمیانه، خلیج فارس و ایران مظنون هستند و در صورت توسعه حضور شوروی در ایران، خطرات زیادی ایران را تهدید خواهد کرد. او چنین اظهار عقیده می کند که نفوذ شوروی در ایران و احتمالاً خلیج فارس، به زودی با منافع آمریکا برخورد خواهد کرد و شاه بایستی سیاست های خارجی اش را تغییر دهد. بنابراین شاه مجبور خواهد شد امینی را دعوت به کار کند و مشی امینی از این نظر با منافع آمریکا هماهنگ خواهد بود و آمریکا به حکم عقل تمایل به حمایت و کار با او خواهد داشت.

2- فعالیت های امینی: ما قادر نبوده ایم بوضوح دریابیم که آیا امینی دیدگاههایش را در ابعاد وسیعتر منتشر می کند و آنها را به اقدامات کنونی شاه و مشکلات و مسائل قبل از حمله هویدا مرتبط می سازد یا نه.

مایلیم این گونه باور کنیم که احتمالاً وی این کار را بیشتر به عنوان هشداری به شاه در خصوص این که مخالفت موجود به روابط نزدیک تر با اتحاد شوروی مربوط است، انجام می دهد تا این که توقع انتصابش به نخست وزیری را داشته باشد. به هر حال یکی، از افراد مورد اعتماد امینی به ما گفت که امینی اظهار داشته است شاه قبل از عزیمتش به اروپا در 10 فوریه، حمله به امینی را تأیید نموده است.

3- سایر فعالیت های سیاسی: هر چند تهران مملو از شایعات قبل از سال نو در مورد تغییر دولت بوده است، لیکن ما فعالیت های تشدید شده ای از جانب چهره های سیاسی فعلی ایران که به حد کافی شایستگی جانشین شدن هویدا را داشته باشند، مشاهده نکرده ایم. اختلافاتی در کابینه از قبل وجود داشته و هنوز ادامه دارد، اما برای ما روشن نشده است که آیا این اختلافات زیاد شده یا بر روی مسائل مهمتر و فوریتر متمرکز شده اند این نگرانی وجود دارد که مخارج نظامی مانع از اجرای برخی پروژه های عمرانی خواهد شد، لیکن این هزینه ها (نظامی) به طور کلی در مقایسه با سال قبل، کم و بیش توجیه پذیرتر شده اند و تاکنون موردی از لغو پروژه های عمرانی مشاهده نگردیده است.

4- غیبت شاه: شاه در جریان حمله امینی، به اروپا رفته و غایب بوده است. گزارش فعالیت های امینی و شایعات مربوط به درگیر بودن آمریکائیها در این رابطه، بدون تردید توسط دولت و احتمالاً از طریق دفتر نخست وزیری به شاه داده شده است. این نیز محتمل به نظر می رسد که هویدا مواردی از اقدام علیه امینی را توصیه کرده باشد. قضاوت در مورد جنبه های اصلی حمله علیه امینی، عزم سیاسی کافی جهت اخذ

ص: 352

تصمیم مقتضی توسط شاه را برای ما روشن می کند.

5- مسئله نفت: بعد از بحث های طولانی، هنوز فاصله بین نیازهای اظهار شده شاه به درآمدهای نفتی و موضع کنسرسیوم، زیاد است و به نظر می رسد زمان تصمیم گیری نزدیک می شود. اگر کنسرسیوم با درخواست شاه موافقت نکند (و تمام شواهد حاکی از آن است که موافقت نمی کند)، خطر انجام اقدامات یک جانبه وجود دارد.

6- خلیج فارس: لغو دیدار شاه با ملک فیصل و اقدامات نیروی دریایی علیه سکوی نفتی آرامکو، شاید برخی امتیازات ملی گرایانه برای او به ارمغان آورده باشد، ولی در محافل آگاه سیاسی از اقدامات وی انتقاد شده است. شاه اکنون به نظر می رسد به وضوح خواستار مذاکره ای سازنده با فیصل باشد، اما مواجه با برخی مشکلات بحث انگیز در رابطه با آینده سیاسی بحرین و مسائل اقتصادی مهم خط میانی و ترتیبات لازم برای دفاع از خلیج فارس می باشد. تصمیمات او می تواند راه را برای انتقاد داخلی و خارجی از وی بگشاید و احتمالاً خواهد گشود.

7- شوروی: برخی از جنبه های روابط ایران و شوروی، بخصوص ذوب آهن و به طور مشکوک تر بعضی از خریدهای تسلیحاتی، غرور و هواداری بسیاری از ایرانیان را برانگیخته است. معهذا در برخی از محافل، به ویژه نسل محافظه کارتر قدیمی، نسبت به تغییر سریع روابط و خصوصا حضور کارکنان و مستشاران بی شمار روسی در ایران و وابستگی های اقتصادی احتمالی ایران به شوروی، اعلام خطر شده است. دیدار کاسگین، نخست وزیر شوروی، درآینده نزدیک، این نگرانی ها را تشدید کرده و بیم گسترش روابط را افزایش داده است.

8- موضع آمریکا: توجه زیادی در محل به شایعاتی در این موارد شده که آمریکا: (الف) با امینی در ارتباط بوده و از او حمایت می کند؛ (ب) طرفدار شرکت های نفتی در مذاکراتشان با دولت می باشد؛ (ج) از عربستان سعودی و شرکت های نفتی آمریکایی در برابر ایران در شمال خلیج فارس حمایت می کند. شاه و دولت به نظر می رسد به این شایعات توجه کرده باشند. این شایعات کم و بیش در حملات هویدا به امینی منعکس شده است و در بخش بررسی اخبار (در بولتن Echo of Iran) به طور ضمنی آمده است که هویدا قبل از انتشار این مطالب، از آنها مطلع بوده است. هنوز یک شایعه بدتر وجود دارد و آن این که آمریکا در سال 1953 شاه را به تاج و تخت برگرداند تا ثبات و منافع آمریکا در منطقه را حفظ کند، حالا اگر شاه این نقش را به خوبی ایفا نکند، آمریکا او را برکنار خواهد کرد.

9- نارآمیهای دانشجویی: از ماه نوامبر، اعتصابها و تظاهرات دانشجویی چندی در مؤسسه های متعدد دانشگاهی در تهران، اصفهان و شیراز وجود داشته است. دانشجویان در تشییع جنازه تختی، کشتی گیر پهلوان، شرکت گسترده داشتند و به آن جنبه سیاسی بخشیدند. هنوز فعالیت های دانشجویی ادامه دارد و تعدادی از دانشجویان بازداشت شده اند و طبق گزارشهای واصله قرار است دانشجویان دانشگاه تهران در

ص: 353

سالگرد مرگ مصدق (5 مارس)، تظاهرات کنند. این که فعالیت های دانشجویی انگیزه مستقیم سیاسی دارد یا نه، مشخص نیست، لیکن ظاهرا رژیم را عصبانی کرده است.

10- خواسته های معلمان: توسعه دبیرستانها، خواسته های معلمان را از تقاضای آنها مبنی بر افزایش حقوق که به آنها وعده داده شده، فراتر برده است. برخی ناآرامیها در دانشکده تربیت معلم در تهران ادامه دارد و به دولت فشار می آورند که به وعده های خود وفا کند.

نتیجه گیریها: پاسخ به همه سؤالهای نهفته در حمله علیه امینی، ذهنی و نظری هستند، در واقع بسیاری از حقایق ناشناخته اند ولیکن ممکن نیست شناخته شوند، زیرا آنها اغلب بستگی به اظهاراتی دارند که توسط ایرانیان، چه در حیطه قدرت و خارج از آن، با اهمیت سیاسی «آنچه آنها در تهران می گویند»، ایراد می شوند. البته در جایی که بحث سیاسی در مورد مسائل با اهمیت به طور عمومی صورت نمی گیرد و در جایی که گروههای سیاسی به طور واقعی وجود ندارند و در جایی که اقدام سیاسی براساس «آنچه آنها می گویند» اتخاذ می شود، این ممکن است تنها مبنای قابل دسترس برای قضاوت باشد. اظهاراتی که در ذیل می آیند، باتوجه به این تنگناها ارائه می شوند:

1- شاه احتمالاً با تحریک هویدا بر علیه امینی اقدام کرده تا روزنه های سیاسی خود را ترمیم کند، زیرا وی مواجه با تصمیمات حساس مؤثر بر نقش ایران در خلیج فارس، درآمدهای نفتی هنگفت و احتمالاً روابط با ایالات متحده و اتحاد شوروی می باشد.

2- شاه از موضع آمریکا در مورد مسائل خلیج فارس و مذاکره با کنسرسیوم نگران است و شاید این نگرانی تردیدهایی را در مورد شایعات فعالیت های سیاسی آمریکا در ایران در ذهن او پدید آورده باشد.

3- حمله به امینی، پذیرش پیشنهادات کنسرسیوم را که به مراتب کمتر از تقاضا و خواسته های ایران است، برای دولت ایران مشکل تر می سازد.

4- موضع سیاسی اساسا قوی شاه، به نحو قابل توجهی تحت تأثیر حمله به امینی قرار نگرفته است.

5- گرچه به نظر می رسد دولت ایران با مشکلاتش برخوردی بهتر از دولت های قبلی دارد، ولی دولت و هویدا کمتر از آنچه ما فکر می کردیم به موقعیت خود اعتماد دارند. این عصبانیت و حمله تاکتیکی که هویدا علیه امینی در پیش گرفته است، احتمال تغییر دولت را زیاد می کند. به هر حال، ما تصور نمی کنیم این تغییر فوری صورت بگیرد، مگر این که ناآرامیهای جاری دانشجویی یا مسئله جدید دیگری، شدت بیشتری یابد.

6- شاه زمینه سیاسی خوبی را برای حمله به امینی، به عنوان خدمتگذار منافع شرکت های نفتی به دست آورد. اگر اظهارات شاه مورد پذیرش قرار گیرد، نفوذ بالقوه سیاسی امینی می تواند نقصان یابد. ما مطمئن نیستیم که اتهامات وارده از طرف شاه تا چه حد مورد قبول خواهد بود.

7- احتمالاً امینی به عنوان یکی از مخالفان مهم سیاست های شاه، محترم شمرده می شود ولی این که مسئله تا چه حد درآینده اهمیت دارد، بستگی به تغییرات مهمی خواهد داشت که شاه احساس می کند باید در سیاست هایش داده شود.

8- مردم احتمالاً توجه زیادی به دیدار کاسگین با شاه مبذول خواهند نمود و شاه ممکن است بدین

ص: 354

علت محتاطانه تر عمل نماید. مایر امینی، علی - 52 برای اطلاع شما شماره 613 3 مارس 1968 - 12/12/46 مسئله دکتر امینی شایعات مربوط به نگرانی حکومت از فعالیت های زیرزمینی دکتر امینی سرانجام منجر به آن شد که امینی سوی یک بازپرس احضار شود. (رجوع شود به شماره 612، 25 فوریه 1968) در تاریخ 25 فوریه یک هیئت منصفه به اتفاق آراء رأی داد که برای تعقیب قانونی نخست وزیر پیشین، شواهد و مدارک کافی وجود دارد. امینی در تاریخ 28 فوریه نزد بازپرس حضور یافت و پس از 3 ساعت بازپرسی به قید وجه الضمان به مبلغ 100 میلیون ریال (12 میلیون دلار) مرخص شد، مشروط بر این که از قلمرو قانونی دادگاه تهران خارج نشود. این گزارش مشتمل بر سابقه امینی می باشد و عللی را که منجر به تحول جاری شده است، تشریح خواهد کرد. این گزارش شامل چهار قسمت زیر است:

1- بیوگرافی مختصر.

2- فعالیت اخیر.

3- فعالیت جاری.

4- واکنش نسبت به دکتر امینی.

1- بیوگرافی مختصر علی امینی پسر چهارم (از هفت فرزند) محسن خان امین الملک و فخرالدوله است. پدر او فرزند یک صدراعظم به نام امین الدوله و مادر او دختر مظفرالدین شاه بوده است.

علی امینی در سال 1905 در تهران متولد شد. در سال 1926 برای تحصیل حقوق به پاریس رفت و درجه دکترا در حقوق و اقتصاد دریافت کرد و در سال 1931 به ایران بازگشت. هنگامی که در پاریس بود به عنوان گزارشگر روزنامه اطلاعات نیز فعالیت می نمود.

پس از بازگشت به تهران، امینی به استخدام وزارت دادگستری درآمد. در سال 1933 او با دختر وثوق الدوله، نخست وزیر معروف و برادر قوام السلطنه یک نخست وزیر دیگر، ازدواج کرد. بدین ترتیب خانواده امینی کاملاً اشرافی است.

در سال 1935 به وزارت دارایی انتقال یافت و به تدریج در مناصب دولتی ارتقاء یافت تا این که در سال 1942 از سوی قوام السلطنه به معاونت نخست وزیری رسید. در سال 1944 او خود را کاندید نمایندگی مجلس نمود، ولی موفق به کسب آرای لازم نشد. در سال 1947 او بار دیگر در این زمینه تلاش کرد و نماینده اول تهران در آن دوره مجلس شد. در سال 1950 او در کابینه علی منصور به وزارت اقتصاد منصوب گشت و بعدا همین سمت را در کابینه دکتر مصدق به دست آورد. در 19 اوت سال 1953 او زیر دارایی در کابینه سپهبد زاهدی بود (و در همین سمت موافقتنامه نفت را با کنسرسیوم امضا کرد.) در یکی از جلسات مجلس هنگامی که به خاطر به اصطلاح موافقتنامه، امینی مورد حمله قرار گرفت، اعتراف کرد که این «یک موافقتنامه ایده آل نبوده، بلکه بهترین موافقتنامه ممکن در شرایط حاکم بوده

ص: 355

است».

در سال 1957 امینی سفیر ایران در واشنگتن شد، ولی یک سال بعد به ایران احضار شد، زیرا - براساس شایعات - او پیشنهادی در سازمان ملل متحد بدون تصویب حکومت ایران ارائه داده بود. تا انتخابات تابستان 1960، امینی فعالیتی نداشت ولی از آن پس برای انتخاب شدن در مجلس فعالیت کرد و به عنوان رهبر مخالفان حزب ملّیون دکتر اقبال وارد مجلس شد. او کابینه دکتر اقبال را به شدت مورد انتقاد قرار می داد. دکتر امینی هنگامی که انتخابات در همان سال باطل شد، یک پیروزی سیاسی به دست آورد، ولی در سال بعد کمتر فعالیت داشت.

2- فعالیت اخیر دکتر امینی در روز 5 می 1961 به دنبال استعفای مهندس شریف امامی در همان روز، به علت اعتصاب و تظاهرات معلمان که منجر به قتل یک معلم شد، به نخست وزیری منصوب گردید. دکتر امینی همچنین فرمان همایونی را درباره انحلال مجلس که در آن زمان تحت سلطه حزب ملّیون دکتر اقبال بود و حزب مردم در گروه مخالف آن قرار داشت، به دست آورد. در این فرمان گفته شده بود که مجلس مانع اصلاحات ارضی است. بدین ترتیب امینی بدون مجلس حکمرانی کرد و بنابراین از طریق مصوبه قانونی قدرت قابل ملاحظه ای در دست داشت.

دولت امینی مشحون از حوادث مهم و بزرگ بود از جمله:

1- دستگیری و بازداشت عده ای از امرای ارتش و سایر اشخاص بانفوذ به اتهام فساد.

2- به راه انداختن اصلاحات ارضی از طریق دکتر حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی خود.

3- حرکت در جهت افزایش حقوق معلمان به ابتکار درخشش، وزیر آموزش و پرورش.

4- برنامه مهم ریاضت اقتصادی، به دنبال اعلان دولت مبنی بر این که کشور عملاً در لبه ورشکستگی قرار گرفته است. (امینی مدعی بود که تنها انتصاب «به موقع» وی کشور را از ورشکستگی نجات داده بود).

دکتر امینی به همه اسلاف خود حمله نمود و به طور ناموفقی تلاش کرد آنچه که از جبهه ملی باقی مانده بود به سوی خود جلب کند. هر چند امینی خود از زمینداران بزرگ بود، مبارزه علیه زمینداران در جریان حکومت او به راه افتاد. در ابتدا در زمینه سیاست خارجی، دکتر امینی از حمایت جرائد غربی و به ویژه مطبوعات آمریکا برخوردار بود. مناسبات با آمریکائیها گرمتر شد، در حالی که مناسبات با شوروی به سردی گرایید. والتر لیپمن (مفسر معروف سیاسی امریکا) گفت که اصلاحات امینی درست به موقع آغاز شد. روزنامه نیویورک، هرالد تربیون در تاریخ 18 مه 1961 چنین نوشت: «شکست امینی یک انقلاب را به دنبال خواهد داشت. این آخرین فرصت است...» سالزبورگر در تاریخ 25 ژوئیه در روزنامه نیویورک تایمز نوشت که دکتر امینی برای زدودن فساد، 5 سال وقت لازم خواهد داشت.

در حالی که روزنامه دیلی تلگراف، چاپ لندن، موافقت داشت، نشریه اقتصادی «اکونومیست» هشدار داد که دکتر امینی خصومت صاحبان قدرت را در ایران برانگیخته و ممکن است علیه او قیام کنند. روزنامه فیگارو چاپ پاریس عملاً همین مطالب را تکرار کرد.

در ماه اکتبر، مخالفت هم از جناح چپ و هم از جناح راست نمایان شد و تنها یک نامه تشویقی از شاهنشاه آنها را به سکوت وادار کرد. به غیر از زمینداران بزرگ و سایر عناصر دست راستی، بقایای جبهه

ص: 356

ملی و توده، نیروهایی که در زیر ذکر می شوند با او مخالف بودند:

1- دکتر اقبال که متهم به تقلب در انتخابات تابستان و سهل انگاری در دریافت 500 میلیون ریال مالیات از نوشابه های غیرالکلی بود.

2- سرلشکر علوی مقدم، رئیس سابق شهربانی و وزیر سابق کشور، متهم به اختلاس پولهای شرکت اتوبوسرانی.

3- ژنرال علوی کیا، رئیس سابق ضد اطلاعات ارتش، متهم به سوءاستفاده از قدرت و امکانات اداری خود.

4- سرلشکر ضرغام، وزیر سابق دارایی و گمرک، متهم به اختلاس 750 میلیون ریال.

5- سرلشکر نفیسی، رئیس سابق شرکت دولتی شیلات، متهم به انجام معاملات مشکوک در مورد فروش خاویار.

6- سرلشکر آجودانی، رئیس سابق اداره برق تهران، متهم به اختلاس 14 میلیون ریال هنگام ساختن ایستگاه برق آلستوم.

7- ابوالحسن ابتهاج، رئیس سابق سازمان برنامه، متهم به حیف و میل و سوءاستفاده از پولهای توسعه و عمران.

8- فرج اللّه فرود، شهردار سابق تهران، متهم به فساد.

9- سرلشکر ولی انصاری، وزیر سابق راه متهم به فساد در ارتباط با خرید لکوموتیوها از آمریکا.

عده ای حدود 12 نفر از کارمندان ارشد دولتی نیز به اتهام فساد تحت تعقیب قرار گرفته بودند. به موازات همه اینها، نخست وزیر به برنامه ریاضت خویش ادامه می داد. او واردات را کاهش داد و با سیاست «درهای باز» دکتر اقبال درباره واردات مخالفت کرد. سیاست او یک نوع رکود اقتصادی به وجود آورد که نظیر آن طی ده ها سال سابقه نداشت.

موضوع اصلی کار او بیماریهای اقتصادی کشور و ورشکستگی تقریبی بود. روز 19 ژوئن 1962 او گفت:

«وضع ارزی ما چنان بود که هیچ کشور خارجی به پول رایج ما اعتماد نداشت. بانک مرکزی بابت واردات مبلغ 5 میلیون دلار (در هفته) می پرداخت، در صورتی که ذخایر ارزی ما فقط برای دو هفته کفایت می کرد. من این خطر را برطرف کرده و اوضاع را بهبود دادم...».

معذالک درست روز بعد او ناگهان استعفا داد و کسری بودجه و دوستان آمریکایی خود را که به کمک او نشتافتند، مورد سرزنش قرار داد. بدین ترتیب حکومت او بنحو ناگهانی پایان یافت. در زمانی که زمام امور را به عهده داشت، مناسبات او با دربار شاهنشاهی سرد شده بود. بعدا شاه او را به خاطر ترسیم یک تصویر شوم از اقتصاد کشور و اغراق در فساد دستگاههای دولتی مورد انتقاد قرار داد.

3- فعالیت جاری دکتر امینی به طوری که گزارش شده، فعالیت های سیاسی خود را در هفته های اخیر از سر گرفته است.

به طوری که گفته می شود او با بعضی از ایرانیان و بیگانگان تماس گرفته و از قرار معلوم نگرانی خود را درباره مشی سیاسی و اقتصادی ایران ابراز داشته است. استدلال او براساس گزارش به قرار زیر است :

ص: 357

در پشت این نمای درخشان تبلیغات دولتی، اوضاع در ایران کاملاً جدی و وخیم است. سرکوبی روحانیون تعادل ایدئولوژیک در این کشور را برهم زده است و بعضی از روحانیون با نفوذ و ملاها به سوی عناصر دست چپی جهت همکاری گرایش پیدا کرده اند. از میان رفتن جبهه ملی یک خلاء سیاسی و ایدئولوژیک به وجود آورده است که ممکن است مردم را به طرف افکار دست چپی و طرفدار توده سوق دهد.

پذیرفتن وام هایی با مقیاس بزرگ، اعتبارها و همکاری اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی و سایر کشورهای بلوک شوروی، ایران را از لحاظ اقتصادی بیشتر به اتحاد شوروی متکی ساخته است. تمام این امور در زمانی اتفاق می افتد که انگلیس از شرق کانال سوئز خود را کنار می کشد و ایالات متحده آمریکا در ویتنام درگیر شده است. علاوه براین، افزایش مداوم مالیات، به آتشی که در حال حاضر در زیر خاکستر است، دامن می زند.

با چنین استدلالی او اشاره کرد که بعضی از اشخاصی که به دربار شاهنشاهی دسترسی دارند، باید «خطرات» را به شاهنشاه گزارش دهند تا «قبل از این که خیلی دیر شود، اوضاع را به حال عادی بازگردانند.» حتی گزارش شده که وی دیداری خصوصی با شاه داشته، هرچند این خبر از سوی خود او تأیید نشده است. در پاسخ به این پرسش که مقصود از «عادی شدن» اوضاع چیست، او گفته است:

استعفای هویدا به عنوان نخست وزیر، انحلال مجلس و حزب ایران نوین، تجدیدنظر در سیاست اقتصادی و خارجی کشور و سرانجام لغو برنامه چهارم عمرانی.

4- واکنش در برابر دکتر امینی حکومت با متهم کردن دکتر امینی به تماس های مشکوک با خارجیان و آلت دست شرکت های خارجی نفتی بودن در مخالفت با سیاست خارجی ملی و مستقل ایران، نسبت به او عکس العمل نشان داده است.

سیاستمداران نسل جدید که به طور عمده از اعضای احزاب ایران نوین و مردم و پان ایرانیست هستند، همگی با دکتر امینی مخالفند و او را آخرین محافظ قدیمی مکتب قوام السلطنه می شناسند. همچنین بسیاری از اشخاص بانفوذ ولو پیر، با دکتر امینی مخالفند و از آن بیم دارند که بازگشت او ممکن است باعث از سرگیری پی گیریهای قانونی و مبارزات ضد فساد شود. بعضی از ناظران معتقدند هدف اصلی خود دکتر امینی نیست، بلکه هدف بعضی از قدرت های غربی و شرکت های نفتی مربوط به آنها می باشد. این ناظران می گویند که حکومت با ضربه زدن به امینی می خواهد به این قدرت ها نشان دهد که ایران مصمم است سیاست مستقل خود و همکاری اقتصادی نزدیک با همه کشورها را ادامه دهد و در عین حال به شرکت های خارجی نفتی هشدار دهد که از مخالفت عصیانگرانه خود نسبت به تقاضاهای ایران و حتی اخلال در تلاش ایران برای فروش نفت به کشورهای خارجی، دست بردارند.

حکومت برای نیل به همه این مقاصد، به شورای بزرگان که هر چند در ژوئیه سال 1964 تأسیس شده، ولی تاکنون هرگز برای حل مسئله ای از آن استمداد نشده، توسل جسته است. البته همه اشخاص بانفوذ، پس از سقوط امینی در پاییز سال 1962، که به زندان افتاده و یا تحت تعقیب قانون قرار گرفته بودند، آزاد شدند و حتی یکی از آنها سناتور شد. همه آنها مدعی بودند که بی گناهند و دو نفر از آنها یعنی سرلشگر

ص: 358

علوی مقدم و سرلشگر علوی کیا ادعانامه هایی علیه دکتر امینی نیز صادر کردند. هرچند اشخاصی هستند که معتقدند دکتر امینی قبل از این که به دقت متوجه اطرافش باشد دست به اقدامی نمی زند، اما شواهدی در دست است که قصد اخیر او برای نخست وزیر شدن، اگر واقعا چنین غرضی در میان باشد، مطلقا شانسی برای موفقیت ندارد و همچنین شانسی برای این که استدلالهای او جدی تلقی شوند، وجود ندارد، زیرا حکومت هویدا صرفا از یک سیاست ملی که به وسیله شاهنشاه تعیین شده است پیروی می کند و اعلیحضرت اعلام داشته است که ایران از این سیاست حتی یک گام هم عقب نخواهد نشست.

امینی، علی - 53 خیلی محرمانه زمان و مکان: 4 مارس 1968 - 13/12/46، محل اقامت دکتر حسن علوی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای شاهرخ فیروز، بازرگان ایرانی آقای رابرت اسکات، معاون ویژه در امور MAP آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: دکتر علی امینی و شورویها فیروز گفت که از او خواسته شده بود علیه علی امینی شهادت دهد. کسانی که مسئله را پیگیری می کردند به فیروز یادآوری کرده بودند که در سال 1961، امینی پست داده شده به وی در کابینه را نداده بود و پیشنهاد کردند که به خاطر این تحقیر، وی می تواند از خود اعاده حیثیت کند. فیروز پرسید شاه در مورد شخصیت وی چه نظری دارد و در صورتی که او با امینی در بیفتد، چه فایده ای خواهد داشت. فیروز از همکاری امتناع ورزید. به عقیده من او نگران است از این که مبادا خود او تحت پیگرد قرار گیرد یا حتی بازداشت شود.

فیروز گفت مذاکره بر سر جزئیات کارخانه ذوب آهن اصفهان که توسط شوروی ساخته شده، با مشکلاتی مواجه گردیده و تاریخ مراسم کلنگ زدن آن به تعویق افتاده است. او نگفت تاریخ مراسم برای چه روزی به تعویق افتاده است.

فیروز گفت که اعضای مطبوعات ایران دستور دارند که در مراسم روز نیروهای مسلح شوروی شرکت نکنند. (او اضافه نمود که اکنون مطبوعات دستور دارند به نحوی مثبت در مورد فعالیت ها و موقعیت ایالات متحده در ویتنام مطلب بنویسند. ما قبلاً گزارش کرده بودیم که این گونه دستورات صادر شده است.) امینی، علی - 54 خیلی محرمانه تاریخ: 9 مارس 1968 - 18/12/46 از: بخش سیاسی، جان ا. آرمیتاژ جهت: بایگانی موضوع: علی امینی آقای اسکات گزارش داد که چند وقت قبل از 20 فوریه، علی امینی در فرودگاه مهرآباد بود که برخی از دوستانش وی را بر سر دست بلند کرده و اعلام داشته بود که امینی رهبر واقعی ایران است. امینی بعد از

ص: 359

آن در فرودگاه بود و مجددا این کار چند بار تکرار گردید. گزارش جریان به گوش شاه رسید و حملات جاری علیه امینی تشدید شد.

تذکر: شاه ایران را به قصد گذرانیدن تعطیلات در اروپا در 10 فوریه 1968 ترک گفت.

امینی، علی - 55 محرمانه زمان و مکان: 12 مارس 1968 - 21/12/46 - سورن شرکت کنندگان: احمد قریشی، استاد دانشگاه ملی ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: امینی قریشی شنیده بود که دولت نگران تصمیم دو ماه پیش خود در مورد آزاد بودن ملاقات با امینی در خانه اش شده است. از زمانی که این کار صورت گرفته بود، هر روز صدها نفر از امینی در خانه اش دیدن کرده بودند.

امینی، علی - 56 خیلی محرمانه نوامبر 1968 - آبان 1347 برنامه اقتصادی امینی که توسط ر. مقدم به ال. دبلیو. سماکیس داده شده است.

عوامل ایجادکننده مشکلات اقتصادی 1- بالا رفتن هزینه زندگی و ایجاد فاصله زیاد بین درآمدهای قشرهای مختلف مردم.

2- بوروکراسی، ارتشاء و سردرگمی در ادارات.

3- فقدان مقامات ذیصلاح جهت مراجعه مردم و در میان گذاشتن مشکلاتشان با آنها که بتوانند نظریات مردم را به سازمانهای ذیربط تحمیل نمایند.

4- مداخله سازمانهای بی کفایت در امور مردم.

5- فقدان اعتماد مردم به دولت در زمینه هایی که مسائل اقتصادی و اجتماعی مدنظر است.

6- فقدان اظهار عقیده در حد لازم.

7- عدم هماهنگی میان سازمانهای دولتی که مشکلات عدیده ای را برای مردم پدید می آورند.

8- فقدان برنامه جهت نیازهای کشور و دربر گرفتن طرحهای اقتصادی.

چه باید کرد؟ 1- مالی:

الف - به حداقل رساندن هزینه ها، متأسفانه هزینه زیادی صرف تجملات می شود.

ب - پرداخت حقوق کارمندان دولت متناسب با مسئولیت هایی که آنها پذیرفته اند، توقف تبعض و تحرک بخشیدن به کارمندان در جهت عمل.

ج - برداشتن حتی الامکان بار مالیاتی از دوش طبقه مولد ثروت و اتخاذ آنچنان سیاست های مالی که واحدهای تولیدی از نظر مالی خودکفا شوند.

ص: 360

د- تجدیدنظر در شرح وظایف ادارات دولتی، ادغام ادارات بی مورد، افزایش کارآیی و صرفه جویی در مصرف.

ه- کاهش هزینه های نظامی و خریدهای تسلیحاتی، چرا که این قبیل تجهیزات در زمینه های به کار می روند که مولد نیستند و مانع از رشد اقتصادی کشور می گردند. هیچ خطری از ماوراء مرزها ایران را تهدید نمی کند. لیکن اگر توجهی به وضعیت اقتصادی نشود مشکلاتی همچون بی کاری، فقر و نارضایتی عمومی ثبات سیاسی را تهدید خواهند کرد و در نتیجه منجر به «فشار ناگهانی» می گردند.

2- اقتصادی :

الف - تثبیت سیاست های اقتصادی دولت در جهت جلب اعتماد سرمایه گذاران داخلی و خارجی (در حال حاضر اعتمادی به سیاست اقتصادی دولت وجود ندارد.) ب - مساعدت و توجه به کشاورزی و سروسامان دادن به اصلاحات ارضی به گونه ای که کشاورزان خرده مالک بتوانند از نظر اقتصادی بخش های کوچک کشاورزی خود را اداره کنند. همچنین ایجاد مراکز آموزشی جهت بالا بردن سطح دانش کشاورزان و بنابراین قادر ساختن آنها به حل مشکلاتشان. تثبیت نرخ تولیدات کشاورزی و سیاست های بازار به نحوی که بین عرضه و تقاضا بدون دخالت مستقیم بخش دولتی تعادل برقرار گردد. تشکیل تعاونی برای آینده کشاورزی ایران نقش حیاتی دارد. تعاونیها بایستی به معنی واقعی کلمه ایجاد شوند تا از کشاورزان حمایت کنند و نیازهایشان را برآورده سازند و محصولاتشان را به فروش برسانند. آفات نباتی باید به طور جدی کنترل شوند. احیای کشاورزی مهمترین عامل ثبات اقتصادی است و تلاش در این راستا منجر به اقتصاد با ثبات و سالم می گردد.

ج - تلاش زیادی باید در جهت آبیاری به عمل آید. آب در کشاورزی و صنعت نقش حیاتی دارد و برای نیازهای مردم شهرنشین نیز ضروری است. از نقطه نظر اقتصادی و فنی، فعالیت های مربوط به آبیاری، کشاورزان را در طول ماههای بیکاری مشغول کرده و آنها را از مهاجرت به شهرها باز خواهد داشت. این گونه فعالیت ها همچنین می تواند شغل های فنی جدید دائمی در روستاها ایجاد نماید و کشاورزان را در زمان بیکاری مشغول نگاه خواهد داشت و درآمد آنها را افزایش خواهد داد و در نتیجه اقتصاد روستا را توسعه خواهد بخشید. استفاده از آبهای زیرزمینی و نظارت بر منابع آبی موجود کشور از مهمترین مسائل است.

د - زیربنای صنعت کشور به رسیدگی بیشتری نیاز دارد. ایجاد صنایع «نمایشی» و یا به منظور حفظ «پرستیژ» بایستی متوقف شوند. از هزینه های هنگفت که فاقد بازدهی کافی و بهره مناسب باشند، حتی اگر ظاهرا به ضرر سرمایه گذاران خارجی هستند، بایستی اجتناب شود. صنایعی که قادر به پیشرفت هستند و دارای درآمد کمی می باشند، بایستی توسعه یابند. به صنایعی که از مواد موجود در کشور استفاده می کنند در مقایسه با صنایعی که از نظر مواد اولیه به کشورهای خارجی وابسته هستند، باید اولویت داده شود.

همان گونه که قبلاً گفته شد بایستی در روستاها ایجاد کار نمود تا روستائیان برای کار به شهر مهاجرت نکنند.

ه - یک برنامه به معنای واقعی کلمه جهت اجرای موارد فوق لازم است. بنابراین سازمانهای برنامه ریزی بایستی مستقل از هر فشار سیاسی و شخصی بتوانند عمل کنند تا نیازهای کشور و اهداف آن

ص: 361

را به ترتیب و اولویت طبقه بندی کرده و براساس نیازهای مالی، ارز خارجی و امکان ایجاد آن در کشور طرح ریزی نمایند و متعاقبا باید یک طرح چند ساله به طور هماهنگ ایجاد نمود. این طرح بایستی بدون وقفه و به طور کامل انجام شود. یک سازمان هماهنگ کننده بایستی ایجاد شود تا بر اجرای طرح نظارت کند و مانع اتلاف وقت و درگیری بین سازمانهای مختلف شود. یکی از مشکلاتی که در دفاتر دولتی در حال حاضر تجربه شده است، فقدان هماهنگی و مسئولیت در قبال یکدیگر است. سازمانهای دولتی باید در برابر نخست وزیر پاسخگو باشند و نخست وزیر باید قادر باشد به گونه ای عمل کند که هیچ یک از وزارتخانه ها نتوانند تصمیمات دولت را نادیده انگارند. هر وزیری که تصمیم دولت یا طرح های آن را نادیده انگاشت، بایستی برکنار شود.

و - کل درآمد دولت از هر منبعی چه ارز خارجی باشد یا پول رایج کشور، بایستی به خزانه کل برود.

هیچ سازمانی حتی اگر طبق قانون تجارت اداره می شود، نباید بیش از بودجه ای که به آن تخصیص داده شده است، خرج کند. سازمانهای خاصی نظیر شرکت نفت، آزادی عمل بسیار دارند و اصراف زیاد می کنند و هزینه تراشیهای غیر ضروری می کنند و تعهداتی را می پذیرند که به اجرای آن فکر نمی نمایند.

این مسئله می تواند به هرج و مرج در دفاتر و سازمانهای دولتی منجر شود و به این دلیل است که دولت با مشکلات هزینه روبروست. امور مالی متعادل از طریق تمرکز درآمد و هزینه حاصل می شود که هیچ مشکلی در امور جاری سازمانها پدید نخواهد آورد.

اوضاع سیاسی و اقتصادی مسئله را طولانی و پیچیده می کند، لذا من به یک نکته می پردازم. من نمی خواهم بگویم دمکراسی و آزادی همچون دمکراسی و آزادی غربی رایج در آمریکا یا ممالک بزرگ اروپا بایستی در کشور باشد، لیکن عقیده دارم که نمی شود بدون مقدار کمی آزادی فاصله بین مردم و دولت را از بین برد. شاید افراد خاصی راست می گویند که انتخابات آزاد در شرایط فعلی عملی نیست، اما این دلیل نمی شود که نمایندگان را از میان کسانی انتخاب کرد که فقط مطیع هستند و کوچکترین ایده ای از خود درباره جامعه ندارند - قانونهایی که در مجلس تصویب می شوند انتظار می رود به اجراء درآیند. به نظر می رسد امکان آن وجود داشته باشد که بدون دخالت نابجا و با شرکت مردم، مجلسی به وجود آورد که با دولت در تحقق بخشیدن اهداف ملی همکاری واقعی داشته باشد. هیچ گونه اصلاحاتی بدون آزادی، هر چند محدود و نسبی، ممکن نیست. انتظار نمی رود دولت در حالی که از اعتماد مردم برخوردار نیست و هیچ اقدامی جهت جلب رضایت مردم انجام نمی دهد، بتواند اهداف ملی را تحقق بخشد. فاصله ایجاد شده بین مردم و دولت بقدر زیادی شده است که هر اتفاقی می تواند رخ بدهد. قدرت و فشار نمی تواند متضمن ثبات برای همیشه باشد. زمان آن فرارسیده است که از فشار جهت جلوگیری از بروز یک فاجعه، کاسته شود.

خلیج فارس از نقطه نظر سیاست خارجی :

خلیج فارس یکی از راههای آبی مهم می باشد و لذا از اهمیت زیادی برای ایران برخوردار است. اکثر نقاط جنوب ایران می توانند منابع عظیم درآمد را، نه تنها از نقطه نظر ذخایر نفتی بلکه از نقطه نظر ماهیگیری، برای ایران تشکیل دهند. نفت فلات قاره نیز اهمیت زیادی دارد.

امنیت خلیج فارس و حفظ ارتباطات با دریای آزاد، از نظر سیاسی و استراتژیکی حیاتی می باشد. لذا

ص: 362

ایران بایستی سیاستی روشن و واقع بینانه را جهت حفظ منافع سیاسی و اقتصادیش در خلیج فارس دنبال کند. از طرف دیگر از آنجایی که کویت، عراق، عربستان سعودی و شیخ نشینهای خلیج فارس نیز در این منطقه دارای منافع سیاسی و اقتصادی می باشند، سیاست ایران بایستی براساس حسن تفاهم و همکاری با این کشورها استوار باشد. ایران کشوری مسلمان است، اما هیچ فصل مشترکی با کشورهای یادشده از نقطه نظر نژاد زبان و حتی مذهب ندارد. متأسفانه هیچ اقدام اساسی از طرف ایران تا به حال جهت جلب کشورهای عربی صورت نگرفته و مداخله عوامل دیپلماتیک اخیرا فاصله میان ایران و ممالک عربی را زیاد کرده است. بنابراین جهت برطرف نمودن سوءتفاهم میان ایران و ممالک عربی، بخصوص آنهایی که در خلیج فارس دارای منافعی باشند، دولت ایران بایستی به وضوح اعلام کند که هیچ گاه جهت حل اختلافات به خشونت متوسل نمی شود، بلکه هرگونه اختلافی از طریق سازمان ملل و راههای مسالمت آمیز حل خواهند شد.

از نقطه نظر حقوقی و تاریخی براساس شواهد موجود، ادعا در مورد بحرین ممکن است از این به بعد غیر متداول باشد، ولی این مسئله را می توان در چهارچوب کلی مشکلات خلیج فارس حل کرد.

برخی از جزایر نزدیک سواحل ایران غیرمسکونی هستند، ولی اگر به تصرف قدرت های دیگری در آیند، می توانند امنیت سواحل ایران را به مخاطره اندازند. این جزایر بایستی قانونا به ایران واگذار شوند. در صورت بروز هرگونه اختلافی در مورد این جزایر فلات قاره ای که ممکن است دارای ذخایر نفتی باشند، به نظر می رسد که می تواند مسئله مزبور را جداگانه مورد بحث قرار داد. به هر حال کلیه اختلافات و مناقشات را می توان حل کرد بشرطی که در چهارچوب کلی مدنظر قرار گیرند و با کشورهای مذکور تفاهم ایجاد شوند و گامهایی در جهت جلب اعتماد آنها برداشته شوند. از نقطه نظر سیاست ایران در خلیج فارس نکات زیرقابل توجه است:

1- ممالک عربی بایستی این اطمینان را داشته باشند که ایران تنها از منافع قانونی خودش در خلیج فارس حفاظت می کند و قصد گسترش نفوذ خود در این منطقه را ندارد.

2- ایران بایستی اختلافاتش را با کشورهای ذینفع در خلیج فارس در یک چهارچوب کلی و از طریق مسالمت آمیز حل نماید.

3- ایران بایستی با ممالک عربی در حفظ منافع قانونی آنها در خاورمیانه همکاری نماید.

4- ایران بایستی جهت همکاری اقتصادی و فرهنگی با ممالک عربی به طور کلی و عربستان سعودی، کویت و عراق به طور خاص طرح های درازمدت داشته باشد و این طرح ها را بایستی صادقانه به مورد اجرا بگذارد.

در پایان بایستی اضافه نمود که نارضایتی عمومی و فقر در خوزستان و سایر مناطق جنوبی کشور راه را برای تحریک و خرابکاری هموار می سازد و متأسفانه هیچ اقدام اساسی تا به حال در این رابطه صورت نگرفته است. اگر دولت می خواهد پایگاه مردمی داشته باشد و از حمایت مردم مناطق جنوب هنگام مذاکره با ممالک عربی برخوردار باشد، بایستی اقدامی جدی صورت بگیرد.

ص: 363

امینی، علی - 57 خیلی محرمانه تاریخ: 12 ژوئیه 1969 - 21/4/48 از: منبع آمریکایی کنترل شده (CAS) به: بخش سیاسی موضوع: علی امینی، نخست وزیر اسبق ایران اطلاعات زیر از یک منبع مورد وثوق، جهت اطلاع و استفاده شما می باشد و لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

اخیرا علی امینی، نخست وزیر اسبق ایران، از شاه کسب اجازه نموده بود تا تعطیلات چهار ماهه ای را در اروپا و در کنار خانواده اش که در سوئیس به سر می برند، بگذارند. شاه ضمن موافقت با این تعطیلات، از امینی خواست که تعطیلات خود را از چهار ماه به دو ماه کاهش دهد.

برخلاف روال عادی سفر به خارج، که درخواست کننده شخصا برای توضیح دلایل سفرش در وزارت دربار حاضر می شود، وزیر دربار، علم، به یک مقام ارشد آن وزارت دستور داد تا از امینی در منزلش جهت روشن کردن برنامه سفر او (امینی) به خارج کشور، وقت بگیرد. در اظهارنظر راجع به این دستور، علم گفت که دولت باید حسن نیت و حمایت خود را از امینی نشان دهد، زیرا «کسی نمی تواند بگوید چه زمانی خدمات وی ممکن است مورد نیاز باشد.» یک منبع موثق دیگر گفت که دو شایعه در مورد عزیمت امینی وجود دارد:

الف - این که وی توسط شاه برای خنثی کردن فعالیت های بختیار فرستاده می شود.

ب - این که وی برای پست نخست وزیری در نظر گرفته شده است.

ما هیچ اطلاعاتی دال بر تأیید این شایعات در دست نداریم.

امینی، علی - 58 محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای پرویز رائین، خبرنگار آسوشیتدپرس چارلز مک کاسکیل، سفارت آمریکا جان اچ. روز، سفارت آمریکا زمان و مکان: 10 ژانویه 1970 - 20/10/48 رستوران سفارت موضوع: نقش دکتر امینی در مذاکرات ایران و عراق رائین گفت چند ماه پیش دکتر علی امینی نخست وزیر اسبق، طی نامه ای به شاه پیشنهاد کرده بود که در مذاکرات بین ایران و عراق کمک هایش را ارائه نماید. دولت از دادن سمت رسمی به وی خودداری کرد، اما پیشنهاد وی به عنوان یک میانجی غیررسمی را پذیرفت. وقتی چند ماه پیش امینی ظاهرا به قصد دیدار همسرش به سوئیس رفت، یکی از اهداف اصلی وی تماس با دولت عراق از طریق سفیر آن کشور در سوئیس بود که امینی او را می شناخت.

رائین گفت چند روز قبل شنیده است که دکتر امینی جهت ادامه بحثها به بغداد رفته است.

ص: 364

امینی، علی - 59 تاریخ: 4 اکتبر 1978 - 12/7/57 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: دفتر وابسته سیاسی - جک اچ. شلنبرگریادداشت جهت: بایگانی موضوع: نخست وزیر اسبق، علی امینی در روزهای اخیر نام دکتر علی امینی، نخست وزیر اسبق در مقالات و مباحث مختلف بر سر زبان افتاده است. دکتر رضا امینی، مشاور دفتر وابسته سیاسی ما، به من گفت که که هفته پیش امینی (نسبتی با رضا ندارد) خواست که صحبتی با او در منزل رضا داشته باشد. اینها دوستان قدیمی هستند. طبق اظهارات رضا، امینی به دنبال آن است که از طریق یک کانال با نفوذ در سفارت آمریکا انتقادات و نظریات خود را از اوضاع امروز ایران عنوان کند. امینی هیچ وابستگی ندارد، نه به دولت ایران تعهدی دارد و نه رابطه خاصی با گروههای مخالف دارد. به هر حال بنا به گفته رضا او از اعتماد چهره های سیاسی و مذهبی مخالف شاه برخوردار است. امینی ادعا می کند که سعی کرده است این اعتقادش را به شاه منتقل کند که باید بلافاصله به نفع یک شورای نیابت سلطنت به ریاست فرح که شامل یک فرمانده از نیروهای مسلح می شود، کنار رود.

(ارتشبد جم، سفیر فعلی ایران در اسپانیا، به علت شهرتش به عنوان یک سرباز واقعی و امتناعش از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در چند سال قبل، احتمالاً فرد مورد نظر خواهد بود.) شورای نیابت سلطنت، قانون اساسی ایران را اعمال خواهد کرد و اداره امور روزمره و جاری به نخست وزیر و کابینه وی محول خواهد شد. یک فرستاده بلندپایه بایستی نزد خمینی فرستاده شود و در مورد بازگشت او به ایران مشروط بر آن که روند نوگرایانه کشور را به عقب نکشد، مذاکره کند. در همین زمان دولت شریف امامی باید منحل شود و دولت جدیدی متشکل از افراد قابل قبول برای اکثریت مجلس شورا یا سنا تشکیل گردد.

چند روز بعد من و رضا با دکتر شاهپور زندنیا، نویسنده اقتصادی روزنامه رستاخیز و مشاور مخصوص وزیر اطلاعات (و جهانگردی) جدید، ملاقات داشتیم. همین طور که او و رضا در مورد فتح با بهای احتمالی با خمینی با یکدیگر بحث می کردند، نظر زندنیا این بود که فقط علی امینی می تواند هم در اینجا و هم نزد آیت اللّه از اعتبار لازم جهت انجام چنین مأموریتی برخوردار باشد. آنها اتفاق نظر داشتند که باتوجه به نفرت دیرینه شاه نسبت به امینی (او از خانواده سلطنتی قاجار است)، صحه گذاردن بر چنین طرحی از سوی شاه کاملاً غیر محتمل خواهد بود، هرچند آن از نظر تاکتیکی به نفع شاه باشد. اگر خمینی، امینی را نپذیرد، احترام خمینی افت می کند، و اگر او شرایط امینی را بپذیرد و ناآرامی ادامه پیدا کند، امینی خواهد بود که شکست می خورد، نه شاه.

در صحبت اولیه اش با رضا، امینی گفت از این حقیقت که هیچ خبرنگار آمریکایی تلاش نکرده بود با وی در مورد اوضاع جاری مصاحبه کند، سخت در شگفت بود، هر چند خبرنگاران اروپای غربی مشتاق ملاقات با او بودند. او حدس می زند آنها او را به چشم یک مأمور «سیا» می بینند.

عبداللّه انتظام

ص: 365

انتظام، عبداللّه - 1 اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی عبداللّه انتظامخیلی محرمانه 6 آوریل 1951 - 17/1/1330 در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک جاری سفارت به تاریخ 21 مارس 1931، گزارش 1929 مورخ 2 ژوئیه 1938 سفارت و گزارش اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی 14 مارس 1951 سفارت.

سمت: 5 آوریل 1951، وزیر امورخارجه در کابینه علا........

ملاحظات: عبداللّه انتظام که تمام عمر خود را در وزارت امورخارجه گذرانیده، برادر نصراللّه انتظام است که در سازمان ملل می باشد. خانواده اش یکی از مورد احترام ترین خانواده ها در ایران هستند، به طور کلی عالی ترین فرد برای احراز سمت وزیر خارجه تلقی می گردد. اگرچه غیبت طولانی وی از صحنه داخلی کشور به خاطر فعالیت در پست های خارجی باعث شده است که نسبت به مشکلات داخلی برداشت صحیحی نداشته باشد، ولی تحصیلات عالی و روش و شخصیت محترمانه وی و احترامی که تقریبا همه برای وی قائلند، او را به مناسب ترین فرد جهت هدایت امر روابط بین المللی تبدیل ساخته است.

اتخاذ مواضعی در هواداری از آمریکا، از طرف دکتر انتظام دور از انتظار نیست، چرا که در خود آمریکا همراه علا به عنوان سفیر، فعالیت نموده و علاوه براین همسرش (که او را طلاق داده) نیز آمریکایی است.

در یکی از مراجعات اتفاقی به ایران، انتظام رئیس بخش مربوط به امور امریکا در وزارت خارجه بود.

مناسبات بین او و سفارت امریکا در تهران همیشه دوستانه بوده است.پریش انتظام، عبداللّه - 2 22 سپتامبر 1953 - 31/6/32خیلی محرمانه وزارت امورخارجه - دفتر کتابخانه ها و گردآوری اطلاعات بخش اطلاعات بیوگرافیک خلاصه بیوگرافیک - شماره 193 محدود - اطلاعات امنیتی عبداللّه انتظام به وزارت امورخارجه ایران منصوب شد عبداللّه انتظام در کابینه سپهبد زاهدی در 20 سپتامبر 1953 به سمت وزیر امورخارجه منصوب گردید. او که از دیرباز در وزارت امورخارجه اشتغال داشته، در اروپا و آمریکا نیز در سمت های دیپلماتیک خدمت کرده و در جامعه ملل نماینده کشورش بوده و گاهی نیز در ادارات مختلف وزارت خارجه در تهران به کار پرداخته است.

مهم ترین جنبه منفی انتظام به عنوان وزیرخارجه عبارت است از فقدان تجربه وسیع وی در رابطه با کشورش، حقیقتی که مشکلات داخلی و روند فکری موجود در ایران را برای وی قابل درک و فهم نمی سازد. مضافا اینکه وی فاقد پایگاه مردمی و سیاسی است، البته به استثنای حسین علا، که انتظام برای سالها تحت الحمایه وی بوده است. از طرف دیگر تماس وی با فرهنگ های مختلف و جوهای سیاسی گوناگون او را از چنان دیدگاه وسیعی برخوردار ساخته است که در برخورد با امور و مسائل بین المللی واقع گرا باشد. به عبارت دیگر در عین حال که از اصل ملی شدن نفت هواداری می کرد، در سال 1951 اعلام داشت که وزارت امورخارجه باید بر مبنای واقعیات با بریتانیا به تفاهم دست یابد. او تمایل و گرایش

ص: 366

ایرانی ها به ملی گرایی را اساس اندیشه و اقدام سیاسی تلقی کرده و معتقد است که برخلاف سالهای اخیر، باید با آگاهی بیشتر به افکار عمومی جهت بخشید. در همین خصوص وی اظهار داشته است که جلب اعتماد و احترام مردم نسبت به دولت، از طریق برقراری مناسبات حسنه با مطبوعات، شرط اصلی بازآموزی عمومی در راستای ریشه کن ساختن ترس و نفرت از بیگانگان و حل و فصل مسئله نفت می باشد. ادامه فعالیت یا سقوط وی احتمالاً بستگی به موفقیت و یا عدم موفقیت همین سیاست خواهد داشت.

انتظام در عین حال که از امریکا به خاطر مسائل کم اهمیت انتقاد می کند، ولی چون حدود پنج سال در این کشور زندگی کرده است، اصولاً نسبت به آمریکا در ایران اظهار همدردی می نماید. او از توسعه طلبی شوروی منزجر است و به مقاصد آن کشور به دیده سوءظن و تردید می نگرد. انتظام، نخست وزیر رزم آرا را مورد انتقاد قرارداد و معتقد بود که در مقابل شوروی از سیاست مسالمت آمیز استفاده می کند و در سال 1951 مصدق را «عوامفریبی خطرناک» خواند. انتظام همیشه به دربار نزدیک بوده است و از دوستان نزدیک شاهزاده اشرف به حساب می آید.

انتظام در سال 1897 در تهران متولد شد. برادرش نصراللّه انتظام، سالهاست که به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل و به عنوان سفیر کنونی ایران در آمریکا سرشناس می باشد. عبداللّه در سال 1924 با یک امریکایی ازدواج نمود، ولی بعدها از او جدا شد. دخترش که یک شهروند امریکایی است با یکی از افسران ارتش امریکا ازدواج کرده است. انتظام اصولاً فردی است خود تحصیلکرده و فقط از دبیرستان ایرانی فارغ التحصیل شده است. علاوه بر زبان فارسی، او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را خوب تکلم می کند.

پس از ورود به وزارت امورخارجه در سال 1918، انتظام عهده دار پست های دیپلماتیک در لاهه، ورشو، برن، پراگ، ژنو و واشنگتن گردید، که آخرین سمت وی ریاست هیئت نمایندگی ایرانی اعزامی به آلمان غربی بود. در سال 1932، دبیرکل هیئت ایرانی در جامعه ملل شد. در سال 1934 دولت ایران به او مأموریت داد تا آژانس های خبری مختلف دنیا از قبیل رویتر لندن و DNB برلین را مطالعه نماید، که بعد از کار کردن با دفتر اطلاعات و اخبار جامعه ملل در پاریس به تهران بازگشت و آژانس خبری دولتی را تأسیس نمود. حسین علا در سال 1951، او را به سمت وزیرخارجه منصوب کرد، ولی قبل از شروع به کار در آن سمت کابینه علا سقوط نمود. اخیرا نیز به عنوان مشاور وزیر خارجه فعالیت داشته است.

انتظام مردی دوست داشتنی است، ولی به هیچ کس نزدیک نمی شود. او فردی تودار است، گوشه نشینی را بر ورود در اجتماعات ترجیح می دهد و از افکار و اندیشه های فلسفی لذت می برد. در مذاکرات، او صراحت لهجه و برخوردهای مستقیم را تأیید می نماید و نسبت به مصالحه های واقعگرایانه با حسن ظن برخورد می کند.

انتظام، عبداللّه - 3 خیلی محرمانه 29 سپتامبر 1953 - 7/7/32 اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی عبداللّه انتظام در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک مورخ 21 مارس 1931، گزارش 1929 مورخ 2 ژوئیه 1938 و

ص: 367

گزارش های تکمیلی سفارت به تاریخ های 14 مارس و 6 آوریل 1951.

مشاغل:

28 آوریل 1951 - سقوط کابینه علا، انتظام هنوز به مقام خاصی نرسیده بود. در دوران رژیم مصدق، وی مشاور وزیر امورخارجه بود، ولی فاطمی یعنی وزیرخارجه وقت هیچ گاه با وی مشورتی نمی کرد.

21 سپتامبر 1953 - نخست وزیر زاهدی، او را به سمت وزیر امورخارجه منصوب می نماید.

اظهارات :

انتظام، سلطنت طلب و هوادار امریکا، توسط نخست وزیر زاهدی، پس از یک دوره طولانی توأم با تردید و دو دلی در مورد انتخابات فردی مناسب برای تصدی امور وزارت خارجه، به این سمت منصوب گردید. یک گزارش موثق حاکی از آن است که نصراللّه، برادر عبداللّه، نخستین فردی بود که احراز این پست به وی شدیدا توصیه شده بود، ولی او برای این که بتواند به عنوان سفیر ایران به آمریکا برود و سرپرستی هیئت ایرانی در سازمان ملل را برعهده گیرد، از پذیرش پست وزارت خارجه امتناع ورزید. سپس شاه از زاهدی خواست که عبداللّه را برگزیند، در حالی که بسیاری از دوستان نخست وزیر نیز او را تحت فشار قرار داده بودند که علی سهیلی را به عنوان وزیرخارجه انتخاب نماید.

با انتصاب عبداللّه فردی توانا، متشخص و خوش اعتبار به مقام وزارت خارجه رسید. او می تواند مقداری از شهرت از دست رفته این وزارتخانه در زمان فاطمی را اعاده کند. انتظام همیشه با مقامات سفارت همکاری داشته است و تا زمانی که او وزیر خارجه باشد، مناسبات بین وزارت خارجه و سفارت صمیمانه خواهد بود. ملون انتظام، عبداللّه - 4 اکتبر 1959 - مهر 1338 سرّی - غیرقابل رویت برای بیگانگان وزارت امورخارجه عبداللّه انتظام عبداللّه انتظام، رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران از سال 1957 تاکنون، که زمانی وزیر امورخارجه کشور نیز بوده است، یکی از دیپلمات های مجرب سابق است که برای تحقق بخشیدن به بلندپروازیهای خود بیش از آنکه به صنعت نفت چشم دوخته باشد، به صحنه سیاسی نظر دارد. اگرچه در سمت کنونی فردی فعال به نظر می رسد، ولی درک فنی وی از امور نفتی محدود است و می گویند در توسعه سیاست های شرکت ملی نفت ایران نقش رهبری چندانی را ایفا نمی کند. از انتظام بارها و بارها به عنوان نامزد احتمالی برای پست نخست وزیری یاد کرده اند، در حالی که چهره ای چند شناخته شده نیست و در میان سیاستمداران تهرانی از حمایت شخصی چندانی برخوردار نمی باشد. می گویند او با دربار رابطه ای تنگاتنگ دارد و در گذشته هم ظاهرا از دوستان مورد عنایت شاهزاده خانم اشرف پهلوی بوده است. (به بیوگرافی وی مراجعه شود). علاوه بر این او را یکی از اشخاص تحت الحمایه وزیر دربار کنونی یعنی حسین علا قلمداد می کنند. به عنوان وزیر امورخارجه در کابینه فضل اللّه زاهدی از سال 1953 تا سال

ص: 368

1955، انتظام، عاری از تشریفات زائد به طرزی مؤثر کار کرد و به صورت فردی با فرهنگ و با توانایی قابل ملاحظه سفارتخانه های مستقر در تهران را تحت تأثیر قرار داد. برعکس، در کابینه بعدی که به ریاست علا روی کارآمد، او در نتیجه غیبت های طولانی و مداوم در اروپا و ظاهرا بنا به عللی چون بیماری، از پذیرفتن همان پست تقریبا طفره رفت. شایعات نسبتا قوی حکایت از این دارند که رابطه او با یک زن جوان ترک، دارای ملیت مراکشی و مقیم پاریس، علت اصلی دور بودن یا غیبت او از صحنه تهران بوده است.

علیرغم انتقادهای عبداللّه انتظام از امریکا بر سر مسائل جزئی، او اصولاً از سیاست امریکا و اهداف آن در ایران حمایت می نماید. علت این تفاهم و هواداری وی از آمریکا را، حداقل می توان به روابط خانوادگی و تماسهای دائم وی با امریکا مربوط دانست. در سال 1924، و طی یک اشتغال به خدمت پنج ساله در واشنگتن، با یک دختر امریکایی ازدواج کرد که بعدها از او طلاق گرفت. دختر آنها تبعه امریکاست، و با یک افسر ارتش امریکا ازدواج کرده است. برادر عبداللّه یعنی نصراللّه، که اکنون سفیر ایران در فرانسه است، دو بار به عنوان سفیر ایران در امریکا خدمت کرده است و مدت هشت سال نیز ریاست هیئت ایرانی در سازمان ملل را عهده دار بود. بین عبداللّه انتظام و سفارت امریکا در تهران رابطه ای دوستانه برقرار بوده و به عنوان یک منبع اطلاعاتی همیشه مورد استفاده مقامات آمریکایی واقع شده است. او در همه حال مخالفت خویش را نسبت به سیاست ها و منافع شوروی در ایران ابراز داشته است.

انتظام، شخصی است آرام و موقر و به ندرت با کسی از در صمیمیت وارد می شود. ظاهرا از مجالس و گردهمایی های اجتماعی خوشش نمی آید و بیشتر به انزوای فلسفی یا تمرکز بر سرگرمی اش یعنی کار بر روی چوب یا حکاکی علاقه دارد. در مذاکرات صراحت و برخورد مستقیم را تأیید می کند و معمولاً با مصالحه های واقعگرایانه باز برخورد می نماید.

عبداللّه انتظام در تاریخ 26 مارس 1897 در تهران بدنیا آمد. وی اصولاً فردی خود تحصیلکرده است و فقط دوره دبیرستان را در ایران گذرانده است. پس از ورود به وزارت خارجه در سال 1918، قسمت اعظم عمر خود را در مأموریت های خارجی صرف کرده است. در سال 1921، به عنوان دبیر سوم سفارت ایران در واشنگتن فرستاده شود و تا سال 1926 یعنی زمان بازگشت به وزارت خارجه در امریکا ماند.

ظاهرا علت بازگشت وی این بود که شدیدا بدهکار شده بود و قادر به پرداخت دیون خود در امریکا نبود.

در سال 1931 به ورشو فرستاده شد و دو سال بعد به جامعه ملل مأمور گردید. کار بعدی انتظام در سال 1934 این بود که بخش اطلاعات جامعه ملل و سرویس خبری اروپایی یعنی خبرگزاری رویتر لندن، خبرگزاری HAVAS در پاریس و خبرگزاری آلمان در برلین، را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. در خاتمه این مأموریت به تهران بازگشت و آژانس خبری دولتی را تشکیل داد. ظرف چند سال بعد به پراگ، ژنو، برن و مجددا به تهران سفر کرد. در سال 1942، به عنوان کاردار به سفارت ایران در ژنو پیوست و در تمام طول جنگ جهانی دوم در آن قسمت باقی ماند. در سال 1946، انتظام وزیر مختار ایران در آلمان شد و در بُن و اشتوتگارت مقیم گردید. تا آوریل 1951 در آن سمت باقی ماند و سپس در کابینه حسین علا به سمت وزیر امورخارجه منصوب گردید، ولی قبل از تصدی امور وزارت خارجه، کابینه مزبور سقوط کرد و او مجددا به آلمان اعزام شد تا اینکه به عنوان رئیس تشریفات وزارت دربار مجددا به ایران فراخوانده شد.

در سال 1952 به عنوان مشاور وزیر امورخارجه منصوب گردید.

ص: 369

در سپتامبر 1953، پس از سقوط رژیم محمد مصدق، انتظام در کابینه زاهدی به عنوان وزیر امور خارجه برگزیده شد و در آوریل 1955، در کابینه حسین علا مجددا به همان سمت رسید. غیبت طولانی انتظام در پاریس باعث شد که اداره امور وزارت خارجه به دست بی کفایت معاون وی مصطفی سمیعی بیفتد، و در زمینه خط مشی وزارتخانه نیز نخست وزیر تام الاختیار و تصمیم گیرنده باشد. انتظام در دسامبر 1955 از وزارت خارجه برکنار شد، و در عوض به معاونت نخست وزیر رسید وزیر مشاور در بهار سال 1957 و در این پست دوگانه، انتظام به تونس و مراکش به نیابت از جانب شاه (محمدرضا شاه پهلوی) سفر نمود. کمی پس از مراجعت به تهران، کابینه علا سقوط کرد، و در دولت جدید منوچهر اقبال هیچ پستی به انتظام داده نشد. شاه در می 1957، انتظام را به مقام کنونی اش یعنی رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب نمود.

بعد از جدا شدن از همسر امریکایی اش، انتظام ازدواج نکرد. او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را خوب صحبت می کند.

انتظام، عبداللّه - 5 تاریخ: 7 سپتامبر 1966 - 16/6/45 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: بخش سیاسی - چارلز ان. راسیاس توسط: بخش سیاسی - ویلیام ا. هلسثبه: وزیر مختار موضوع: یادداشت ضمیمه منبع اطلاعات در یادداشت ضمیمه، عزیزاللّه شیبانی صالح، یک افسر جوان ساواک است. من عزیز را مدت نزدیک به یک سال است که ندیده بودم. امروز صبح وی به من تلفن کرد و خواست که فوری وی را خارج از سفارت ببینم. حدود ساعت 30/10 او را نبش کوچه امیرکبیر و خیابان تخت جمشید ملاقات کردم. ما با ماشین وی حدود یک بلوک پشت آپارتمانهای سفارت تا شرکت MOUZ، که وی توضیح داد توسط یک دوست اداره می شود، رانندگی کردیم. یک ساعت با هم صحبت کردیم و وی اطلاعات بیشتری به من داد که به طور جداگانه گزارش می کنم.

عزیز فرزند تیمسار بازنشسته کاظم شیبانی صالح و برادرزاده جهانشاه، اللهیار و علی پاشا صالح می باشد. او با دختر مرحوم سرلشکر رزم آرا ازدواج کرده است. او حدودا 30 ساله و از نظر سیاسی جاه طلب است. وی می خواست کاندید مجلس از شهر کاشان شود ولی رد شد. CAS(منبع کنترل شده امریکایی) پرونده ای از وی دارد و آنها ظاهرا او را بی تجربه و پرت و شاید Provacateur می دانند. اما من هرگز مناسبتی نداشته ام که چنین برداشتی کنم. در هیچ موردی وی را فردی پرت و بی تجربه نیافته ام. او گفت بدین دلیل قبل از این با من تماس نگرفته است که ارتشبد نصیری دستور داده بود که افسرانش حق هیچ گونه تماسی را با خارجیان مگر در حیطه وظایفشان ندارند. وی همچنین گفت به علت انتقادی که از خط مشی های دولت ایران و ساواک کرده است، که به نظر وی منجر به مصالحه بر سر منافع و مصالح ایران گردید، نصیری وی را در «محدودیت» قرار داده بود. (این موضوع جداگانه گزارش می شود.) شیبانی در گذشته یک منبع دقیق اطلاعات بوده است.

به عنوان مثال، او فوری به من تلفن کرد و گزارش دقیقی در مورد ترور منصور به من داد. او در تماسهایم با درخشش در بیش از یک سال گذشته و این که من تحت نظر ساواک هستم، به من هشدار داد.

ص: 370

در نوامبر 1964، عزیز به من گفت که از ریاکاری دولت ایران در روابطش با ایالات متحده، ناراحت است. او گفت به عقیده وی، شاه سیاست همکاری با روسها را دنبال می کند، در حالی که به ما (امریکا) اطمینان می دهد که چنین عمل نمی کند.

هنگامی که عزیز مرا سوار کرد، کمی دستپاچه بود و در یک لحظه ماشین را به یک کوچه بن بست راند.

من فکر نمی کنم او تحت دستور اقدام می کرد تا ما را گیج کند. تصور نمی کنم که وی راجع به موضوعی نظیر مسئله شاه و انتظام، که CASمی تواند دیر یا زود صحت و سقم آن را تأیید کند، دروغ گفته باشد.راسیاس انتظام، عبداللّه - 6 تاریخ: 7 سپتامبر 1966 - 16/6/45 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: بخش سیاسی - ویلیام ا. هلسثبه: آقای تاچر، وزیر مختار موضوع: دو یادداشت از چاک راسیاس در رابطه با پیشنهاد پست نخست وزیری به عبداللّه انتظام، به پیوست می باشد در دو یادداشت پیوست از چاک راسیاس گزارش شده است که گویا شاه تصدی امور نخست وزیری را به عبداللّه انتظام پیشنهاد کرده است. بنا به این گزارش، شاه از انتظام خواسته است که نسبت به درخواست خویش مبنی بر برخورداری از آزادی عمل کافی در صورت پذیرش آن سمت، تجدیدنظر نموده و پس از مراجعت شاه پیرامون موضوع به بحث بنشینند.

منبع این گزارش یکی از افسران جوان ساواک است که چاک، او را به مدت یک سال ندیده بود، ولی همین جوان اخیرا خواستار ملاقات فوری با وی گردیده است. اگرچه احتمال نوعی خرابکاری، توطئه برای این که ما را نیز درگیر سازند وجود دارد، ولی من هم با چاک هم عقیده ام که این افسر جوان عضو ساواک طبق دستور کسی و یا براساس یک طرح قبلی با وی دیدار نداشته است.

در عین حال، گزارش کردن این مطلب به وزارت خارجه ضرورتی ندارد. ممکن است بتوان ظرف چند روز آینده اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کرد. به هر حال، پیشنهاد فوق الذکر تا مراجعت شاه از سفر اروپای شرقی اش مسکوت خواهد ماند. بخش سیاسی: ویلیام هلسث انتظام، عبداللّه - 7 یادداشت سرّی تاریخ: 7 سپتامبر 1966 - 16/6/45 از: بخش سیاسی - چارلز ان. راسیاس جهت: بایگانی موضوع: شاه به عبداللّه انتظام پیشنهاد نخست وزیری داده است به گفته یک منبع معمولاً موثق، شاه در صبح روز یکم سپتامبر ملاقاتی با عبداللّه انتظام، مدیرعامل سابق شرکت ملی نفت ایران، در کاخ سعدآباد داشته است. منبع گزارش داد که شاه یک روز قبل به انتظام خبر داده بود که می خواهد وی را در روز یکم سپتامبر، قبل از سفرش به بلغارستان، لهستان و مجارستان ملاقات کند. منبع انتظام را در ساعت 30/6 به محل رساند و انتظام حدود ساعت 05/8 صحبتش را با شاه تمام کرد.

منبع به من گفت، انتظام به وی گفته بود که شاه از او (انتظام) پرسید آیا وی تمایل به نخست وزیر شدن

ص: 371

دارد. بنا به گزارش، انتظام جواب داد «فقط در صورتی که در انتخاب وزرای خودم آزاد باشم و قبل از به اجرا در آوردن مسائل سیاسی در مورد آن موضوعات با اعلیحضرت گفتگو کنم.» انتظام به شاه گفت با روش اخیر در سیاست ایران که به شدت روابط ایران را با غرب خراب کرده است و به بهبود مستمر اقتصاد ایران ضربه وارد کرده بود، مخالف است. بنا به گزارش، انتظام به شاه گفت وی از این که سازمان برنامه و بودجه اخیرا نتوانسته بود حقوق کارمندانش را بپردازد و مجبور شده بود 800000 تومان از بانک مرکزی وام بگیرد، هراسان شده است. انتظام به شاه گفت تلاش وی جهت پیروی شدید از سیاست روابط نزدیکتر با کشورهای کمونیست، اشتباه می باشد. به عنوان، نتیجه، انتظام اظهار داشت «غرب اعتماد خود را نسبت به شما از دست داده، در حالی که در همان زمان کشورهای کمونیستی نسبت به اغراض شما مشکوک و بدگمان هستند.» به نظر او منافع ایران در غرب نهفته است و هر چند ایران بایستی برای رفتار بهتر از سوی غرب با آنها چانه بزند، نباید هیچ بی احترامی نسبت به غرب نظیر آنچه در رابطه با تسلیحات و مذاکرات نفتی به واسطه اظهارات علنی به نظر انتظام غیرعاقلانه و تحریک کننده شاه، اتفاق افتاد صورت گیرد.

صحبتها نتیجه ای نداشت، زیرا شاه به حرفهای انتظام گوش داد، ولی موافق دادن آزادی عمل به وی نبود. شاه به او گفت که در خلال عدم حضور وی (شاه) در ایران فکر کند و پس از بازگشت وی از لهستان برای بحث در مورد آن، با هم ملاقات خواهند کرد.

منبع، که ظاهرا از بستگان انتظام است، گفت می خواهد سفارت راجع به این موضوع مطلع باشد و او امیدوار است سفارت به هر طریقی که عاقلانه می پندارند، از انتظام حمایت کند. جواب دادم که مطمئنا این اطلاعات جالب را به مقامات بالاتر خود در سفارت گزارش خواهم کرد. به هر حال، وی بایستی درک کند که سفارت حمایت از وی حتی از این که به نظر برسد که سفارت برای شخص بخصوصی و برای هر منصب رسمی فعالیت می کند را مناسب نمی داند. چنین مسئله ای دقیقا یک مسئله داخلی برای دولت و مردم ایران است. منبع در پاسخ گفت که وی موضع و نگرانی در مورد آداب دیپلماتیک را می داند، اما منظور وی آن است که اگر موضوع انتظام به عنوان نخست وزیر احتمالی مطرح شد، ما با اظهارات مساعد از وی حمایت کنیم، البته در صورتی که ما واقعا معتقد باشیم (چنانچه او احساس می کرد که ما واقعا معتقدیم) انتظام دوست ایالات متحده است و علاقمند به بهبود روابط بین دو ملت می باشد. او گفت «شما نمی توانید تشخیص دهید که رژیم در سال گذشته تا چه حد دیکتاتور شده است. انتظام به عنوان یک فرد مستقل اما وزیری وفادار، کار زیادی برای از بین بردن دیکتاتوری انجام خواهد داد.» اظهارنظر:

دلیلی در دست ندارم که راجع به گزارش اصلی منبع شک کنم. انتصاب انتظام مطمئنا قابل درک است، هرچند «استقلال» وی در برابر شاه ممکن است شانس او را مختل کند. انتظام صالح مقام، سابقه و شخصیت است. وی به دربار و بخصوص اشرف نزدیک می باشد. وی دوست مسلم غرب است. بنا به گزارش هویدا به علت دسیسه های وزرای دیگر به ویژه عالیخانی و آموزگار از کار برکنار شده است و ما گزارشی مبنی بر این که وی می خواهد از کشور خارج شود، دریافت داشته ایم. جایگزینی هویدا توسط انتظام، خفتی برای هویدا نخواهد بود، زیرا انتظام مربی مرحوم حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا بود، زمانی که منصور و هویدا تحت نظر سرکنسول انتظام در اشتوتگارت به عنوان دستیار کنسول کار

ص: 372

می کردند. معامله تسلیحات با شوروی ظاهرا با شکست مواجه شده و هزینه های اقتصادی معاملات با شوروی تازه مورد توجه و درک شاه قرار گرفته است، پشتوانه های ارزی پایین است و به نظر می رسد همه به وضوح نگران انفجار و ترکیدن اقتصاد ملتهب و نابسامان می باشند. شاه همچنین ظاهرا شروع به تشخیص این امر نموده که سیاست وی مبنی بر ساختن پلهای (ارتباطی) با شرق، شاید پلهای ارتباطی با غرب را خراب کرده است و این که وی در راستای منافع ایران و شخص خودش بایستی مطمئن شود که این خرابی ها اصلاح می شوند. انتظام به خاطر هواداریش از غرب مشهور است. انتصاب وی توسط شاه این احساس را در زمینه تمایل شاه مبنی بر برقراری مجدد روابط استوار با ایالات متحده و انگلستان، که ظاهرا احساس می شود ممکن است سست شده باشد، به وجود می آورد. بدون توجه به اطمینان هایی که ما به وی دادیم، شاه احتمالاً احساس می کند «گناهکار» است. از طرفی، اگر ایران می رود که دچار مشکل اقتصادی شود، تنها منبع قابل اعتماد برای کمک، نیروهای غربی، به ویژه امریکا است. کمونیست ها بسیار محتمل است که خواهان دامن زدن به چنین مشکلاتی در راستای منافع خودشان باشند. البته محتمل است که این گونه وارد گفتگو شدن با من همراه این «اطلاعات»، تحریکی توسط دولت ایران باشد یا تلاشی باشد از جانب عناصری خاص جهت «کسب حمایت»، اما مایلم این امر را یک احتمال به حساب آورم.

بیشتر آنچه در بالا گفته شد، البته از روی حدس می باشد، اما باتوجه به سوابق و زمینه ایرانیها غیر محتمل نمی باشد. من بار دیگر تصریح می کنم که ما نباید نفوذ یا تأثیرگذاری خودمان را دست کم بگیریم.

نفوذ ما در صورتی که قوی و سالم نگهداشته شود، عمدتا به صورت یک اصل اخلاقی باقی می ماند که هرکس بشدت آن را به کاری می گیرد. چارلز ان. راسیاس انتظام، عبداللّه - 8 عبداللّه انتظام مقام دولتی سابق خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای انتظام عبداللّه انتظام، که اکنون 81 ساله می باشد، از اواخر دهه 1960 در امور دولتی فعال نبوده است. قبل از آن مشاغل زیادی به عنوان دیپلمات داشته و از 55 - 1953 وزیر امورخارجه بوده است. وی همچنین به عنوان معاون نخست وزیر و وزیر بدون عنوان (وزیر مشاور - م) 57 - 1955 و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران (63 - 1957) خدمت کرده است. (طبقه بندی نشده) به علت این که بیشتر تجارب وی در امور بین المللی بود، انتظام فاقد معلومات مورد نیاز برای توسعه یک خط مشی سودمند نفتی برای ایران بوده و در شرکت ملی نفت ایران کارآیی نداشت. با این وجود، وی سوابق بسیار خوبی در امورخارجه دارد. در سمت وزیرخارجه، انتظام دیگران را به عنوان فردی با فرهنگ بالا، بسیار مطلع و با توانایی فوق العاده در امور بین المللی که کارش را به طور مؤثر و به دور از جنجال انجام می داد، تحت تأثیر قرار داد. او اغلب به عنوان نامزد نخست وزیری مطرح بوده، ولی هرگز نخست وزیر نبوده است. (خیلی محرمانه) انتظام هرگز ابایی در انتقاد از ایالات متحده در مسائل جزئی نداشته است، ولی معتقد است که هوادار سیاست اصلی امریکا و اهداف آن در ایران می باشد. حداقل بخشی از درک و هواداری وی در قبال امریکا، ناشی از رابطه خانوادگی و تماس با امریکائیان می باشد. در 1924 طی یک مأموریت شغلی در

ص: 373

واشنگتن با یک زن امریکایی ازدواج کرد که بعدها او را طلاق داد. دخترشان یک شهروند ایالات متحده است. در گذشته انتظام خشم خود را از توسعه طلبی شوروی و سوءظن نسبت به مقاصد شوروی در ایران ابراز داشته است. او همیشه به دربار نزدیک بوده و در 1951 رئیس تشریفات بوده است. (خیلی محرمانه) انتظام انگلیسی و فرانسه را عالی و آلمانی را خوب تکلم می کند.

(طبقه بندی نشده) 8 دسامبر 1978 - 17/9/57

عبدالرضا انصاری

ص: 374

سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان عبدالرضا انصاری وزیر کشور وزیر کشور از 11 ژوئیه 1966، عبدالرضا انصاری، تحصیل کرده آمریکا، طرفدار غرب و فردی بسیار لایق است. باوجود آراستگی و رفتار دیپلماتیک و ظاهر بچگانه، فریبنده و لیبرال او نباید این حقیقت کتمان بماند که وی مدیری پر کار و سیاستمداری طرفدار توسعه روابط است که بیش از هر چیز می خواهد از ایران، کشوری مدرن بسازد.

انصاری در سال 1923، دو ماه پس از این که پدرش که یک سرهنگ ارتش بود و در عملیاتی علیه اکراد کشته شد، بدنیا آمد. مادر وی مجددا ازدواج کرد و از شوهر جدیدش دو پسر دیگر دارد. او در دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران حضور یافت و از دانشکده حقوق آن دانشگاه فارغ التحصیل شد. در 21 سالگی وارد وزارت کار شد. وی در سال 1950 از دانشگاه ایالتی یوتا در اوگان، فوق لیسانس اقتصاد گرفت و در 1951 در دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. در سالهای اولیه خدمتش، او به عنوان فردی با کفایت در زمینه اقتصاد و دارایی، کارآ، با شرافت و دارای ایده های فراوان برای توسعه و پیشرفت ساختار مالی کشورش شناخته شد. پس از مراجعتش از آمریکا در سال 1952، به عنوان دستیار مخصوص سرپرست اصل چهار (ترومن - م)، به جای اردشیر زاهدی (وزیر فعلی امورخارجه) منصوب شد و در سال 1954 نماینده شخصی رئیس ایرانی صندوق تنخواه صنعتی ایران و آمریکا گردید.

در سال 1957، انصاری معاون خلیل طالقانی، وزیر کشور و در 1958 معاون وزیر دارایی و رئیس خزانه داری کل شد. وی یکی از مؤسسین حزب ملّیون (ناسیونالیست) در سال 1958 بود. در سال بعد او معاون رئیس شورای عالی امور مالی شد. انصاری در سال 1960 برای مدت کوتاهی وزیر کار و سپس مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان گردید.

در سال 1964، وی با حفظ سمت در سازمان آب و برق خوزستان، استاندار خوزستان شد. در هر دو مسئولیت او کارنامه روشنی از موفقیت از خود نشان داد. تقریبا تمامی جنبه های زندگی در خوزستان در مدت استانداری وی پیشرفت داشت.

انصاری قد بلند، خوش قیافه و معمولاً مؤدب، ملاحظه کار و دوست داشتنی است. او از امریکایی بودن خود لذت می برد و با تعدادی از مقامات آمریکایی در تهران صمیمی بوده است. وی در سال 1956 ازدواج کرده است و فرزندی ندارد. همسر او بسیار کم انگلیسی و خود وی فارسی و به خوبی انگلیسی صحبت می کند. انصاری عضو کمیته اجرایی حزب ایران نوین است. 19 مارس 1968 - 28/12/46

هوشنگ انصاری

ص: 375

تاریخ: 23 آوریل 1962 - 3/2/41 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران، 270 - A به: وزارت امورخارجه موضوع: معاون جدید وزیر بازرگانی منصوب شد (بدون طبقه بندی) نخست وزیر انتصاب معاون وزیر در وزارت بازرگانی را تصویب نمود. دکتر حیدرعلی غفاری، عضو هیئت رئیسه شرکت ترابری خارجی دولت ایران شده است. هوشنگ انصاری، که زمانی رایزن اقتصادی در سفارت ایران در ترکیه بوده است، به جای دکتر غفاری منصوب گردید.

(خیلی محرمانه) اظهارنظر: سفارت از این تغییرات ناخشنود است. این احساسی است که بسیاری از دپیلماتهای اروپای غربی در تهران دارند. دکتر غفاری که یک مقام عالیرتبه به مدت بیش از بیست سال در این وزارتخانه بود، به علت همبستگی، کارآیی و محبتی که در بین بسیاری از تجار ایرانی داشت، مورد احترام زیادی بود. علاوه براین یکی از نزدیکترین و سودمندترین رابطین سفارت بوده است.

استعفای دکتر غفاری، که مورد قبول وزیر بازرگانی جهانگیر آموزگار واقع شد، ناشی از تنش فزاینده و مناسبات شخصی وزیر و معاون وزیر بود. در ماههای اخیر، وزیر به طور فزاینده ای یا با غفاری مخالفت می کرد یا به علل سیاسی از دلجویی وی خودداری می نمود. مقررات واردات سالیانه که اخیرا انتشار یافت، دارای نقاط ضعف زیادی بود که مورد انتقاد شدید جرائد، شورای عالی بازرگانی، مقامات عالیرتبه بانک مرکزی ایران و سازمان برنامه و تعداد زیادی از وزرای کابینه قرار گرفت. صرفنظر از توجیهات غفاری، وزیر به نحو مشهودی به هیچ یک از این مقامات (یا تعداد کمی از آنها) و اعضای کابینه پاسخ نداد.

برداشتن غفاری، به هر حال وجهه وزیر را حفظ کرد.

دکتر غفاری شخصا به مأمور سفارت گفت هر چند او پیشدستی می کرد، ولی طبق مقررات ممکن بود بدشانسی بیاورد، او نخواسته بود که پای نخست وزیر و مقامات کابینه را که با وی دوست هستند به میان بکشد، زیرا او ترجیح می دهد که سوابق خدمتی وی به جای او سخن بگویند، و به هر حال وضعیت به نقطه ای رسیده است که او نمی تواند با وزیر کنونی کار کند.

معاون وزیر جدید، آقای انصاری به نظر می رسد که جوان باهوش و فعالی باشد، و در یک ملاقات دوستانه با مقامات سفارت، علاقه زیادی به همکاری نزدیک با سفارت نشان داد. به هر حال او سالهای زیادی خارج از ایران بوده است، از جمله دوازده سال در ژاپن، و به نظر می رسد زمان زیادی نیاز باشد تا او کاملاً بر ارتباطات کاری خود با اجتماعات تجاری و سیستم اداری مسلط شود.

انصاری، هوشنگ - 2 25 سپتامبر 1964 - 3/7/43 خیلی محرمانه احتمالاً توسط تام استیو نوشته شده است.

بیوگرافی هوشنگ انصاری(1) وی با حدود 40 تا 45 سال سن، فردی است کوتاه، مقاوم، با ظاهری نسبتا کوچک و زرنگ، زیرک، باهوش و سخت کوش. سیگار نمی کشد و اگر مشروب بنوشد بسیار اندک می باشد. در طول یا قبل از جنگ

ص: 376


1- این جمله به صورت دست نویس در بالای سند آمده است. م

جهانی دوم به عنوان نماینده جعفر اخوان، تاجر واردات و صادرات منسوجات در آن زمان (و در حال حاضر مالک شرکت های سهامی جیپ) بود. پس از آن اخوان او را برای اداره دفتر صادرات و واردات توکیو به آنجا فرستاد. طبق گفته اخوان، انصاری که تحصیلاتی بیش از دوره متوسطه ندارد، به نظر می رسید که به خوبی کار می کند، اما هنگامی که اخوان برای بازرسی به توکیو رفت، متوجه شد که انصاری با دست کاری در مدارک پول زیادی برای خودش دست و پا کرده است و بنابراین اخوان وی را از کار اخراج نمود. اخوان دست به کار اقدامات قانونی علیه انصاری شد که ممکن است هنوز در جریان باشد. (با این حال هم هوشنگ انصاری و هم برادرش در حال حاضر مالک کارخانه مجهز اتومبیل رامبلر هستند که آنها می توانند فقط آن را از اخوان خریده یا به دست آورده باشند.)انصاری پس از ترک کار اخوان در ژاپن ماند و دولت ایران که در حال باز کردن سفارت خود در ژاپن بعد از جنگ بود، او را به عنوان رایزن بازرگانی استخدام کرد. او برای چندین سال در توکیو ماند و متعاقبا تا سطح رایزن اقتصادی یا تجاری سفارت با مسئولیت های منطقه ای ارتقا یافت. وی در سال 1962 به تهران فرا خوانده شد و به سمت معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی منصوب گردید. وی با تغییر دولت وزارتخانه را ترک کرد و به تجارت آزاد پرداخت و مدیر کارخانه نساجی فخر شد. (خانواده رشیدیان در این کارخانه سهم اصلی را دارند.) این کارخانه تقریبا به طور کامل به ماشین آلات ژاپنی مجهز شده است. به نظر می رسد که این کار را بسیار عالی انجام داده و حداقل طبق برآوردهای خودش، برنامه سازنده خوبی داشته است که بسیاری از کارگران از آن سود برده اند. معاون وی برادر کوچکترش به نام «باری» می باشد که تحصیلکرده آمریکا است و چند سال در آنجا اقامت داشته است. هوشنگ انصاری یک همسر ژاپنی بسیار زیبا دارد که از زمان بازگشت انصاری به ایران از نظر سلامتی وضع خوبی نداشته است و از سردرد میگرن مداوم رنج می برد. به نظر می رسد او که به ندرت برای برنامه های اجتماعی از منزل خارج می شود. هوشنگ تصور می کند که سردرد وی ممکن است ناشی از ارتفاعات باشد، زیرا او در طول مسافرت به توکیو یا مناطق دیگر خوب بوده است. انصاری و یا همسرش اقوامی (والدین؟) در سانفراسیسکو دارند. در طی سفر اخیر انصاری به آفریقا، که وی با رده سفیری سرپرستی یک هیئت «حسن نیت» ایرانی را به عهده داشت، همسر وی در توکیو بود و از پارگی آپاندیس خود رنج می برد و در شرایطی رو به موت شده بود. وی چهار هفته در بیمارستان بستری بود. او هنوز در توکیو است و به نظر می رسد رو به بهبود باشد. اگر انصاری پیشنهاد سرپرستی یک هیئت دیگر به خاور دور را که شامل ژاپن نیز می شود بپذیرد، همسرش با او به تهران بازمی گردد و در غیر این صورت به تنهایی به تهران باز خواهد گشت. ظاهرا ستاره اقبال هوشنگ انصاری ظرف دو یا سه سال گذشته رو به صعود بوده است. ظاهرا اطمینان شاه را را جلب کرده و در چندین سمت نسبتا مهم خدمت کرده است. هنگامی که سال گذشته یا حدود آن شورای صنایع به ریاست شریف امامی تشکیل گردید، وی معاون رئیس آن شد. وی در اوایل امسال هنگامی که آقای خسروشاهی به ریاست برگزیده شد، معاون رئیس اتاق بازرگانی تهران شد و در این سمت به طور جدی کار و تلاش می کرد. در واقع به نظر می رسد که وی در هر کاری شدیدا تلاش می کند و مطمئنا به هنگام تصدی معاونت وزیر بازرگانی ساعت های متمادی مشغول به کار بوده است. وی ظاهرا دوستان و آشنایان زیادی دارد. حداقل در زمانی وی از افراد بسیار نزدیک به حبیب ثابت، بوده است. (در آن زمان اخوان گزارش داد که ثابت، انصاری را فریب می دهد تا بتواند حمایت وی را برای درخواست مونتاژ فولکس واگن کسب کند. که این

ص: 377

کار لطمه بسیاری به فعالیت های کارخانه جیپ رامبلر اخوان می زند.) انصاری فرد باحیایی نیست و ادعا می کند که افراد بسیاری در داخل و خارج از دولت برای مشاوره به دنبال وی هستند. وی مدعی است که عالیخانی همان روزی که به سمت وزیر اقتصاد منصوب شد، برای مشاوره به وی مراجعه کرد و عالیخانی عملاً وی را به عنوان معاون عالیرتبه خود انتخاب نمود (البته این مطلب از طریق دولت ایران نیز به وزارت خارجه اطلاع داده شده است)، اما وی این سمت را نپذیرفته است، زیرا تازه شغل مدیریت کارخانه فخر را پذیرفته بود و می خواست بعضی از تغییراتی را که در آنجا شروع کرده بود به پایان برساند. وی می گوید که شاه نیز از او خواسته است تا به عنوان معاون وزیر به وزارت خارجه برود، اما او به همان دلیل عذرخواهی کرده است. ظاهرا وی روابط خوبی با احمد ضیائی دارد. نامبرده هم اکنون دارای همان سمت معاونت در وزارت اقتصاد است که خود انصاری زمانی آن را به عهده داشت. او همچنین مدعی است که از عالیخانی خواسته است تا حیدر غفاری را (که قبلاً موقعیت خود وی داشته است) در سمتی به عنوان مشاور عالیرتبه وزارتخانه منصوب نماید.

اگرچه انصاری هرگز از روش خود دست برنداشته است تا از منافع بازرگانی آمریکا حمایت کند (و اگر چنین کاری کرده، از منافع بازرگانی ژاپن حمایت کرده است)، با این حال وی در ظاهر بیشتر طرفدار آمریکا تلقی می شود تا ضد آمریکایی. وی اهمیتی نمی دهد که اگر زیاد از حد نباشد، کمی چاپلوسی کند.

وی به توانائیهای خود کاملاً ایمان دارد و برای اقداماتی که به هر جهت صورت می دهد، مورد تشویق قرار می گیرد. وی حداقل در محافل خصوصی در مورد انتقاد از همکاران خود بسیار صریح می باشد.

به نظر می رسد که وی از زمان کناره گیری از مشاغل دولتی در سال گذشته، تمایل دارد که رابطه ای با دولت آمریکا داشته باشد و برای حفظ آشنایی با من روش گذشته خود را تغییر داده است.(1) زمانی وی به صراحت به من گفت که تصور می کند یک وزیر امورخارجه خوبی خواهد بود.

انصاری، هوشنگ - 3 تاریخ: 27 ژوئیه 1966 - 5/5/45 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ و محل جمع آوری اطلاعات: 26 ژوئیه 1966 - تهران، ایران موضوع: تغییر سیاست ایجاد شده توسط هوشنگ انصاری، وزیر جدید اطلاعات منبع: یک عضو پارلمان ایران می باشد که از سابق مورد اعتماد شاه بوده است و دسترسی منظم به شاه، مقامات عالیرتبه دولت و ناشران روزنامه ها دارد. بیشتر گزارشهای او از اوایل1950 دقیق بوده است. او اطلاعات را در ضمن یک گفتگو با هوشنگ انصاری که روز دهم ژوئیه 1966 به جای سرلشکر حسن پاکروان به عنوان وزیر اطلاعات منصوب شده بود، به دست آورد.

1- هوشنگ انصاری در تاریخ 25 ژوئیه 1966 اظهار داشت که یکی از اولین اقداماتش به عنوان وزیر، دستور به رادیو ایران مبنی بر عدم پخش اظهارات کمونیستی در گزارشات خبری اش بوده است. به طور مشخص او گفت دستور داده است که پوشش خبری اخبار رسیده از هانوی راجع به پیشرفتهای ویتنام باید مختصر باشد و اظهارات مفسرین سیاسی خارجی از این به بعد نبایستی گزارش شود، زیرا آنها میل به بی طرفی یا حتی چپ گرایی پیدا کرده اند. به نظر انصاری، پاکروان بیش از حد رادیو ایران را در پخش

ص: 378


1- این پاراگراف در اصل سند خط خورد است.. م

گزارشات خبری از ویتنام شمالی آزاد گذاشته است. در نتیجه باعث شده است که خبرگزاری ایران به طور عام به صورت یک نمونه بد جلوه گر شود.

2- انصاری اضافه کرد که او هنوز در موقعیتی نیست که بتواند به خبرگزاری ایران جهت بدهد. زیرا سستی پاکروان، باعث شده است نخست وزیر امیرعباس هویدا و سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) حقوق طبیعی وزارتخانه در این زمینه را به خود اختصاص دهند. انصاری گفت که او اول بایستی کنترل بر خبرگزاری را در دستهای خویش بگیرد و این فقط پس از اینکه تغییرات پرسنلی و تشکیلاتی در داخل وزارتخانه صورت پذیرد، می تواند عملی باشد. او گفت که انصاری که به طور مشخص و بسیار قوی به سرمقالات شدیدا ضد غرب روزنامه پیغام امروز اشاره کرده است.

انصاری، هوشنگ - 4 خیلی محرمانه آقای انصاری مردی صریح و کمی شوخ طبع است. بنابراین در شرایط آرام می تواند کاملاً خوشایند باشد. احتمالاً وی از شهرت خود به عنوان فردی لایق، لذت می برد. ظاهرا از این تصور که وی نماینده جوان و فعال نسل جدید ایران است و دارای هوشیاری غربی و مدیریت خوب می باشد، احساس غرور کرده و کاری جز تحقیر مفت خورها و از کار افتاده ها ندارد. آقای انصاری ظرف چند روز پس از تصدی سمت وزارت اطلاعات در اوت 1966 به یکی از ملاقات کنندگان آمریکایی گفت که تصمیم دارد تمامی امور را مجددا سازماندهی کند. وی گفت وزارتخانه کاملاً به هم ریخته بوده و مدیریت بسیار نامناسبی توسط سلف او یعنی تیمسار پاکروان بر آن اعمال شده است. او در مورد جزئیات طرح سازماندهی مجدد خود به طور ماهرانه ای توضیح داد.

یک هفته قبل از اعلام انتصاب وی به عنوان سفیر ایران در واشنگتن در ماه مه 1967، او به همان آمریکایی گفت که به اهداف خود جهت سازماندهی مجدد دست یافته است. وی گفت معاونین جدیدش با کفایت و متخصص هستند، او از شر بسیاری از پرسنل غیر مفید خلاص شده بود. او بسیاری از نشریات تکراری و عموما مدیحه سرا را تعطیل نمود و تعداد نشریاتی را که توسط وزارتخانه های مختلف و به منظور تعریف از وزرای خود دائر شده بودند را کاهش داد. وی برنامه ریزی های رادیو را در راستای (برنامه های - م) عملی مورد تجدیدنظر قرار داد. تلویزیون نیز به خوبی اداره می شود.

در واقع وی بیشتر آنچه را ادعا می کرد، البته نه همه آنها را انجام داده است. اکثر کارهای رادیو توسط یک متخصص مجرب آمریکایی که از طریق سپاه خدمات اجرایی بین المللی به وزارتخانه مأمور شده بود، انجام گرفت، ولی آقای انصاری به وی مجوز اقدام و انجام تغییرات را داده بود. در بعضی از ادعاهای دیگر وی مبالغه شده (او جنگ بر سر کنترل تلویزیون دولتی ایران را به خواهر زاده مادر ملکه، که مخالفی نسبتا قدرتمند است واگذار کرد)، اما این حقیقت وجود دارد که وی در طی حدود 9 ماه، تغییرات مؤثری در قسمتی از نظام اداری ایران به وجود آورد. ال. جی - هال

ص: 379

انصاری، هوشنگ - 5 هوشنگ انصاری سفیر در ایالات متحده خیلی محرمانه هوشنگ انصاری، که در ماه مه 1967 به سمت سفیر در واشنگتن منصوب گردید، فردی است مهاجم و کارآ و مبتکر که تماس های خوب با محافل تجاری دولتی ایران دارد. در مدت خدمت اخیر خود به عنوان وزیر اطلاعات، انصاری سیاست فعال تری نسبت به اسلاف خود در رابطه با اطلاعات در پیش گرفت و قسمت بیشتری از مسئولیت سرپرستی جرائد را نسبت به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به عهده گرفت. با وجود این که مطبوعات جدیدی را نپروراند، در اجرای قوانین مربوطه نیز سختگیر و خشن نبود. در مارس 1967 او اجازه داد یک برنامه رادیویی که توسط یک نماینده مخالف دولت در مجلس و برعلیه شخص وی تهیه شده بود پخش شود. وی به طور موفقیت آمیزی آن اتهامات را رد کرد.

انصاری بیشترین مدت عمر خود را خارج کشور به عنوان تاجر و سپس دیپلمات گذرانده است. او در جهت گیری های سیاسی، طرفدار غرب است.

انصاری در 1928 متولد شد. او در انگلستان، ایالات متحده و ژاپن تحصیل کرد و دارای MA(معادل فوق لیسانس) اقتصاد است. در طول جنگ جهانی دوم او در لندن برای یک شرکت ایرانی واردات - صادرات پارچه کار می کرد و سپس به عنوان نماینده شرکت به توکیو رفت. در پایان جنگ او به عنوان وابسته مطبوعاتی، وابسته تجاری و بالاخره وابسته اقتصادی در سفارت ایران در توکیو به خدمت دولت ایران درآمد. بعد از 12 سال که در ژاپن بود، او در آوریل 1962، به تهران بازگشت و معاون وزیر در وزارت بازرگانی شد. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات مربوط به قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی بود. در 1962، متعاقب اختلاف سیاسی با وزیر وقت، استعفا داد و مدیرعامل کارخانجات پارچه بافی فخر شد که مالکیت آن شخصی (خصوصی) است. که در سال 1963 وقتی اتاق بازرگانی تهران تشکیل شد، او جانشین رئیس آن گردید. در ماه ژوئن 1965، او سفیر در پاکستان و در ژانویه 1962 و در ژانویه 1966 همزمان سفیر در سیلان شد. انصاری یکی از اعضای اصلی حزب ایران نوین است که تحت نظر دولت می باشد. در اوت - سپتامبر 1964 او ریاست هیئت چهار نفره اعزامی به آفریقای شرقی را برای بررسی امکانات بازرگانی به عهده داشت، که نتیجه آن استقبال و تمایل جهت تشکیل سفارتخانه های دائمی ایران در منطقه بود. از کارائی عالی وی به عنوان سفیر در پاکستان با اهدای مدال هلال به انصاری که بالاترین مدال غیرنظامی پاکستان است، در ژوئیه 1966، قدردانی به عمل آمد.

در همان زمان به تهران بازگشت و وزیر اطلاعات شد.انصاری به زبان های انگلیسی و فرانسه علاوه بر فارسی صحبت می کند. او با همسر اول خود که یک ژاپنی بود متارکه نمود و در سال 1965 با مریم پناهی، منشی خصوصی عباس آرام وزیر امورخارجه، ازدواج کرد. آنها دو فرزند دارند، یک دختر که در 1966 متولد شد و یک پسر که در ژوئیه 1967 در واشنگتن متولد گردید. انصاری دوبار در سال 1967 برای معالجه «دیسک کمر» به لندن رفت.

رئوس مطالب پیشنهادی در مذاکرات - اشتیاق وی در مورد مناسبات ایران - آمریکا در اوایل انتصاب وی در واشنگتن. خدمت اخیر وی در پاکستان عقاید وی در مورد آینده رادیو و تلویزیون در ایران، که حاصل شغل اخیر وی به عنوان وزیر اطلاعات است.

ص: 380

انصاری، هوشنگ - 6 خیلی محرمانه 16 می 1367 - 26/2/46 هوشنگ انصاری سفیر ایران در ایالات متحده امروز خوشبخت ترین زن در تهران، خانم فرنگیس پناهی، زیرا دختر وی مریم می رود تا در جایی مستقر شود که فرنگیس آرزو داشت در تمام مدت خدمت همسرش به آن برسد، یعنی همسر سفیر ایران در ایالات متحده. مادر زن سفیر هوشنگ انصاری (39 ساله) تصمیم دارد به زودی برای کمک به دختر خود جهت استقرار در سفارت به واشنگتن برود. فرنگیس پناهی برای مدت زیادی دوست عباس آرام وزیر امورخارجه بود، و سفیر انصاری پیشرفت شغلی خود را در صحنه دیپلماسی ایران تا حد زیادی مدیون آرام است. مریم پناهی قبل از ازدواج با انصاری، منشی خصوصی آرام بود، و انصاری قبل از ورود به مشاغل دیپلماتیک، در توکیو به کار تجارت اشتغال داشت که آرام در آنجا سفیر ایران بود.

در ضمن، پناهی و انصاری تنها ایرانیانی هستند که انتهای نام خود را به سبک انگلیسی با (Y) مشخص می کنند. (معمولاً ایرانیانی که آخر نام خانوادگیشان به «ی» ختم می شود در انگلیسی آن را (I) می نویسند مثل امینی AMINI یا مجیدی MADGIDI و غیره، ولی انصاری ,PANAHY, ANASSARYظاهرا به جای (I) از (Y) استفاده می کرده اند. - م) یکی دیگر از قرائن ممکنه این است که آرام یکی از معدود مقامات عالیرتبه ایرانی است که فاقد تحصیلات دانشگاهی می باشد، نظر به این که انصاری خود را مرد خود ساخته ای می داند، بحث بسیاری وجود دارد که آیا او اصولاً از دانشگاه فارغ التحصیل شده است یا نه.) از سابقه تحصیل هوشنگ انصاری در صحبت ها و بیوگرافی های تنظیم شده درباره وی خیلی سریع رد شده اند. یکی از این بیوگرافیها ذکر کرده که او در انگلستان و ایالات متحده تحصیل نموده و درجه MA (معادل فوق لیسانس) در اقتصاد گرفته است. دیگری ذکر نموده که او مرد خود ساخته ای است و راه خود را از طریق اقتصاد باز نموده، MS (فوق لیسانس) در اقتصاد گرفته و قبل از ورود به مشاغل عمومی در سال 1954، سرمایه شخصی زیادی به دست آورده است. (صریح ترین اطلاعاتی که توانسته ایم در این زمینه کسب کنیم از خانم انصاری بوده است. وی می گوید «شوهر وی تحصیلات اولیه خود را در انگلستان گذرانده، در گوشه ای از ایالات متحده به دانشگاه رفته و MA خود را از ژاپن گرفته است.») این غیر معمول نیست که در ایران تحصیلات خارجی خود را بیش از حد واقع ذکر نمایند.

تردیدی وجود ندارد که انصاری در مدت 12 سال تجارت خود در ژاپن، موفقیت کاملی داشته است.

او در سال 1954 وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در توکیو شد، همزمان با فعالیت های تجاری خود، و در سال 1959 (بنا به توصیه آرام) رایزن اقتصادی گردید. در سال 1960 یا 1961 پس از بازگشت به ایران، مدتی مدیر کارخانه پارچه بافی نمازی بود. در سال 1962 او به معاونت فنی وزیر در وزارت بازرگانی منصوب گردید. در 1965 او به عنوان سفیر سیار به آفریقا سفر نمود و گزارش وی در سطح بالایی مورد قبول و تصویب شاه قرار گرفت. کمی قبل از این که در سال 1965 سفیر ایران در پاکستان شود، با همسر ژاپنی خود متارکه نمود و با مریم پناهی منشی خصوصی آرام ازدواج کرد.

انصاری به عنوان سفیر ایران در پاکستان موفقیت زیادی کسب نمود. او نقش مهمی در بحران هند - پاکستان در اواخر 1965 ایفا کرد. وی با همتای آمریکایی خود در تماس بود و گاهی فراتر از روابط

ص: 381

دیپلماسی، ابتکاراتی از خود به خرج می داد. شکی نیست که پیام های وی و زرنگی معمول و فعالیت وی در آن مدت بحرانی شاه را شدیدا تحت تأثیر قرار داده است. پس از بازگشت به تهران در سال 1966 او به جای سرلشکر حسن پاکروان وزیر اطلاعات (INFORMATION) شد و پاکروان به جای وی به کراچی رفت. به عنوان وزیر اطلاعات به گونه ای آزادی در کنترل جرائد به وجود آورد، از خدمات یک متخصص آمریکایی در بازسازی رادیوی دولتی استفاده نمود، وزارتخانه را از کارمندان بلااستفاده پاکسازی کرد، بسیاری از نشریات تکراری بیش از حد متملقانه را حذف نمود و مقداری وسائل که توسط سایر وزارتخانه ها برای خدمت شخصی در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته بودند را باز گرداند. ما او را فردی همکاری کننده، فعال و حساس و معمولاً صادق، ولی خودپسند و سودجو یافته ایم. او به طور گسترده ای به عنوان فردی طرفدار آمریکا شناخته شده است، که ضرورتا در موقعیت فعلی ممکن است به این صورت عمل نکند، ممکن است احساس کند که لازم است برخلاف سابقه خود عمل نماید تا نشان دهد توسط دولت ایالات متحده جذب نشده است.

با توجه به سابقه وی به عنوان وابسته مطبوعاتی، وزارت اطلاعات و عموما به صورت مردی عجول انتظار می رود که انصاری توجه و فرصت های زیاد خوبی در زمینه روابط عمومی در واشنگتن به دست آورد. دشمنان سیاسی وی (معمولاً افرادی که از ترقی سریع وی ناخرسند هستند) احساس می کنند که او کارآیی و شعور لازم را جهت حل موفقیت آمیز مسئله پردوز و کلک درگیری دانشجویان ایرانی در ایالات متحده از خود نشان نخواهد داد. انصاری در مارس 1967 که اموال دولتی را اختلاس کرد، به اشتباه روی مجلس حساب کرده بود. او بسرعت توسط نخست وزیر حمایت شد و مدعی تحت فشار قرار گرفت تا ادعای خود را پس گیرد.

روزنامه فرمان در آن زمان نوشت «انصاری مردی نیست که به پول بودجه خیلی محرمانه نیاز داشته باشد. همه می دانیم او قبل از این که وزیر شود ثروتمند بوده است.» انصاری، هوشنگ - 7 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان هوشنگ انصاری سفیر ایران در ایالات متحده(1) هوشنگ انصاری در 25 می 1967، اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده تقدیم کرد. او فردی مهاجم، کارآ و مبتکر است که تماس های گسترده ای با محافل تجاری و دولتی دارد که در طول مدت خدمت خود به عنوان دیپلمات و تاجر ایجاد نموده است. با سابقه ای حدود یک دهه در ژاپن در هر دو شغل، او به عنوان یکی از هدایت کنندگان مقامات اعزامی به خاور دور محسوب می شود. انصاری از سال 1965 تا 1966 سفیر در پاکستان و از سال 1966 تا انتصاب وی در واشنگتن، وزیر اطلاعات بوده است. از نظر تمایلات سیاسی وی طرفدار غرب و آمریکا است.

انصاری در سال 1928 در ایران متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم به انگلستان رفت، و برای یک شرکت ایرانی واردات - صادرات پارچه کار می کرد. سابقه تحصیلاتی انصاری روشن نیست، براساس اظهارات یک منبع او در انگلستان و ایالات متحده تحصیل کرد و MA در اقتصاد گرفته است. براساس

ص: 382


1- در اصل سند این عنوان خط خورده و به جای آن ”وزیر اقتصاد“ نوشته شده است. م

منبع دیگری او مرد خودساخته ای است که در دانشگاه تحصیل کرده و MS در اقتصاد گرفته و قبل از ورود به مشاغل دولتی، سرمایه زیادی برای خود کسب نموده است. طبق گفته همسرش، او تحصیل اولیه خود را در انگلستان گذرانده و در گوشه ای از ایالات متحده به دانشگاه رفته و MA از ژاپن گرفته است. (این غیر معمول نیست که در ایران میزان تحصیلات خارجی خود را بیش از حد واقع ذکر نمایند.) در سال 1954 او به عنوان وابسته مطبوعاتی در سفارت توکیو و سپس به عنوان رایزن و وابسته اقتصادی خدمت کرد.

در بازگشت به تهران در 1960 یا 1961، انصاری مدتی مسئولیت کارخانه پارچه بافی نمازی را به عهده داشت، در سال 1962 معاون فنی وزیر در وزارت بازرگانی شد. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات مربوط به قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی بود و در شورای هواپیمایی غیرنظامی، شورای سرمایه گذاری های خارجی و رئیس بانک اعتبارات صنعتی ایران - آمریکا خدمت کرد. در ژوئیه 1962 پس از یک اختلاف سیاسی با وزیر استعفا داد و مدیرعامل کارخانجات خصوصی بافندگی فخر گردید. در سال 1963 او به عنوان جانشین رئیس اتاق بازرگانی تهران انتخاب شد.

انصاری یکی از بنیانگذاران حزب ایران نوین در دسامبر 1963 بود. در اوت 1964 به عنوان سفیر سیار ایران به شرق و غرب آفریقا سفر نمود و یک هیئت چهار نفره را برای بررسی امکانات بازرگانی سرپرستی کرد که نتیجه آن استقبال و تمایل جهت ایجاد سفارت خانه های دائمی در منطقه بود. در ژوئن 1965 سفیر در پاکستان و همزمان سفیر در سیلان در 1966 شد. در این شغل انصاری موفقیت زیادی داشت. او نقش مهمی در بحران هند - پاکستان ایفا نمود. تماس خود را با همتای آمریکائیش حفظ نمود، ولی گاهی فراتر از روابط دیپلماسی، ابتکارات شخصی به خرج می داد. فعالیت ها و زرنگی و هوش وی شاه را تحت تأثیر قرار داد. در پایان خدمتش بالاترین مدال غیرنظامی پاکستان، «مدال هلال» را دریافت نمود. به عنوان وزیر اطلاعات در کنترل جرائد تا حدی آزادی برقرار کرد، از یک آمریکایی برای سازماندهی مجدد رادیو دولتی استفاده نمود، وزارتخانه را از کارکنان بلااستفاده پاکسازی نمود، بسیاری از نشریات تکراری و بیش از حد متملقانه را حذف کرد. او فردی همکاری کننده و معمولاً صادق ولی خودپسند است.

زمانی که در ژاپن بود، انصاری با یک زن ژاپنی ازدواج نمود، ولی آنها حدود سال 1965 متارکه نمودند. سپس او با مریم پناهی ازدواج کرد. مادر وی دوست دیرینه عباس آرام، وزیر امورخارجه قبل و سفیر فعلی در انگلستان است و سفیر انصاری پیشرفت در صحنه دیپلماسی خود را در حد زیادی به آرام مدیون است. مریم پناهی، قبل از ازدواج با انصاری منشی خصوصی آرام بود و در آن زمان آرام سفیر در ترکیه بود و انصاری در آنجا تجارت می کرد. خانم انصاری، عضو یک خانواده سرشناس با سوابق طولانی و قدیمی خدمت به دولت است. انصاری دو فرزند دارد. یکی در 1966 متولد شد و دیگری، یک پسر، در ژوئیه 1967. انصاری دو بار در لندن مورد معالجه «دیسک» قرار گرفته است. او ترجیح می دهد نام فامیلی خود را ANSARY هجی نماید.20 مارس 1968 - 29/12/46

ص: 383

انصاری، هوشنگ - 8 خیلی محرمانه زمان و مکان: 19 نوامبر 1968 - 28/8/47، دفتر آقای آرمیتاژ صورت مذاکرات شرکت کنندگان: رضا امینی، آژانس اطلاعات ایالات متحده (Usis) جان. ا، آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: سفیر هوشنگ انصاری امینی گفت بنا به پیشنهاد جمشید اخوان، که یک تاجر ایرانی است، با وی ملاقات کرده است. امینی پیشنهاد اخوان را برای رفتن به دفتر وی رد نموده و او را در یک محل دیگر به طور خصوصی ملاقات کرده است. اخوان گفت شایعات مربوط به امکان انتصاب انصاری به عنوان نخست وزیر به اندازه کافی برای وی جدی شده است که بخواهد بعضی مطالب خاص را برای سفارت روشن سازد. او نگران این بود که دستیابی انصاری به سمت نخست وزیری ممکن است او را در موقعیت بهتری قرار دهد.

اخوان گفت که انصاری حدود 16 سال قبل برای او در توکیو، ژاپن کار می کرده است. انصاری پس از کشف اختلاسی بالغ بر دو میلیون ریال از کار اخراج شد. به دنبال آن وزارت دادگستری دعوا را تا جایی پیش برد که یک حکم جلب برای دستگیری انصاری صادر کرد. وی یک نسخه کپی از آن حکم را به امینی داد. اخوان گفت پیگیری هنگامی متوقف شد که تعدادی از افراد با نفوذ به نفع انصاری پا درمیانی کردند.

امینی گفت اخوان می خواست پرونده ای به قطر سه اینچ را که مؤید گفته های وی می باشد، به امینی بسپارد. امینی آن اوراق را نپذیرفت و برای اخوان توضیح داد که برای آنها شایسته یا مناسب نمی باشد که چنین مطالبی تحویل سفارت گردد. همکار ژاپنی من در اینجا (اوتی) یک بار به من گفت که انصاری در طول اقامت طولانی خود در توکیو اعتبار جالب توجهی داشته است.(1) انصاری، هوشنگ - 9 تاریخ: 25 ژانویه 1369 - 5/11/47 سرّی از: بخش سیاسی - جان ا. آرمیتاژ به: بایگانیها موضوع: انصاری در اواخر خرداد اسداللّه علم به سفیر گفت که شاه از انصاری در رابطه با برخی بی کفایتی های اجرایی، ناراضی است. علم راجع به این احتمال که گزارشهای داده شده به شاه به شکل معینی تنظیم شده اند، چیزی مشخص نکرد. سفیر میر (meyer) فکر می کند که ممکن است از معروفیت انصاری در نزدیکی به آمریکائیها، برعلیه او استفاده شده باشد و به علم گفت که به ما مربوط نیست که چه افرادی برای چه شغل هایی در دولت ایران انتخاب می شوند، ولی ما به خوشنامی علاقمندیم و از این که مانند افراد فاسد با ما برخورد شود، متنفریم. او پرسید که می توان کاری برای صالح و انصاری انجام داد. علم گفت در مورد صالح کارها در حال انجام شدن است، ولی در مورد انصاری و قبل از انتصاب وی به زمان بیشتری نیاز می باشد.

علم گفت که وقتی وی سمیعی را به عنوان مدیرکل بانک مرکزی انتخاب کرده بود، خداداد

ص: 384


1- پاراگراف مزبور به صورت دست نویس در انتهای متن آمده است. م

فرمانفرمائیان را نیز به عنوان معاونش معرفی نموده بود. در این زمان برخی افراد کابینه فریاد زدند که فرمانفرمائیان یک آمریکایی خالص و درجه یک است. علم مذاکره را با گفتن این که او سمیعی را می خواسته و اگر سمیعی، فرمانفرمائیان را به عنوان معاونش می خواهد، او را به دست خواهد آورد، پایان داد.

انصاری، هوشنگ - 10 17 اوت 1969 - 5/6/48 از آقای جان آرمیتاژسرّی بیوگرافی - هوشنگ انصاری هوشنگ انصاری که تا اوت امسال سفیر ایران در ایالات متحده بود، وزیر جدید اقتصاد می باشد. او در واشنگتن به خوبی به ایران خدمت کرد. گرچه وی در تطبیق خود با سلیقه های وزارت خارجه (ایران) بیش از حد آزاد بوده است، اما با برقراری ارتباطات کلیدی در واشنگتن در رابطه با ایران کار خوبی انجام داده است. (بعنوان نمونه همسر وی اولین زنی بود که به دیدار خانم اگنو رفت و خانواده انصاری با لیندا بیرد و جانسون راب به بازی بریج پرداختند) ما معتقدیم که اطلاعات دست اول او از صنایع و علوم آمریکا وی را به صورت گیراترین فرد برای سرمایه گذاری آمریکائیها و پیشنهاددهندگان بازرگانی در آورده و هر چند این برداشت بر شواهد صریحی استوار نیست، ما نبایستی از تماس های مستقیم تر بین بعضی از شرکت ها و انصاری متعجب شویم.

وی در واشنگتن آزادانه با وزارت خارجه ارتباط برقرار می کرد تا معمولاً بر بعضی از نکات مورد علاقه خاص شاه تأکید قابل توجهی بنماید. وی که فردی زیرک، پر انرژی، مصمم و مشتاق راضی نگهداشتن رئیس خود می باشد، به طور قریب به یقین جاه طلبی های سیاسی بیشتری راجع به آن چیزهایی دارد که براساس شایعات رایج در تهران، شاه نسبت به آنها تمایلی ندارد و بدون شک رهبری او از محل کار جدیدش، آن جاه طلبی ها را در ذهن نقش می بندد. باتوجه به این محدودیت ها، انتظار داریم وی در رابطه با سفارت و تجار آمریکایی آماده ارائه همکاری باشد.

انصاری، هوشنگ - 11 تاریخ: 20 سپتامبر 1969 - 19/6/48 سرّی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) یادداشت برای: بخش های سیاسی و اقتصادی موضوع: محتوای گزارش هوشنگ انصاری، وزیر اقتصاد، به شاه اطلاعات زیر از یک منبع موثق جهت اطلاع و بهره برداری شما می باشد و لازم نیست به CASاشاره شود:

1- در اواخر اوت هوشنگ انصاری، وزیر جدید اقتصاد در مورد شرایط حاکم بر وزارت اقتصاد گزارشی به شاه تقدیم نمود. انصاری در این گزارش از برنامه ها و اقدامات متعدد علینقی عالیخانی، وزیر سابق به شدت انتقاد نمود. انصاری به طور خاصی به افزایش سریع مالیات بر واردات اتومبیلهای ساخت خارج اشاره نمود، زیرا به گفته وی این کار سود بی حدی نصیب مونتاژکاران و فروشندگان ایرانی ماشینها خواهد نمود. انصاری این انتقادات را با گزارشات مستند از شایعاتی مبنی بر اینکه شاه یک سوم از این

ص: 385

عایدات جدید وثوق العاده را دریافت می دارد و اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران بقیه موجودی را، همراه نمود.

2- انصاری همچنین به تندی از جنبه های گوناگون موافقت نامه های مبادلاتی کنونی با کشورهای بلوک (شرق) انتقاد کرد. وی به عنوان نمونه اظهار داشت در فروش اخیر اتوبوسهای ایرانی به رومانی، ایران برای قطعات اصلی این اتوبوسها، که مونتاژ ایران است، ارز نقدی پرداخت نموده، ولی در ازای این اتوبوسها، ماشین آلاتی را دریافت کرده است که می توان با ارز صرف شده برای اتوبوسها، همان ماشین آلات را مستقیما خریداری نمود.

3- وی همچنین ادعا نمود که 10 درصد (تذکر: عملاً 20 درصد) افزایش بر عوارض واردات مواد خام شیمیایی و داروسازی، واردات ضروری برای مجتمع های صنعتی ایران و افزایش مشابهی در تعرفه های واردات میلگرد و فولاد، تأثیرات تورم زایی بر هزینه کالاهای ساخت ایران داشته است. وی در عین حال شدیدا از تعرفه های تقریبا ناچیز وارداتی که کاملاً جنبه تجملاتی دارند، انتقاد نمود.

4- انصاری از کیفیت نامرغوب گوشت های منجمد بلغاری نیز انتقاد نمود. وی ادعا نمود که هم قصابان محلی و هم مشتریان آنها شدیدا از کیفیت فرآورده های گوشتی بلغاری که از طریق کانال های دولتی ایران تحویل می گیرند، ناراضی هستند.

5 - انصاری این حقیقت را نیز خاطرنشان نمود که مقدمات نمایشگاه آسیایی، بسیار از برنامه عقبتر است و کاملاً احتمال دارد که ضرب الاجل تکمیل این کار توسط ایران، حداقل چند روز و شاید زمان بیشتری به تعویق بیفتد. وی این مشکل را به سردرگمی و کمبود قاطعیت در وزارت اقتصاد تا قبل از انتصاب وی به وزارت، نسبت داد.

(اظهارنظر ایستگاه: انتقادات انصاری هر قدر هم صحیح باشند، بسیاری از آنها نتیجه خودخواهی آشکار وی می باشند.) انصاری، هوشنگ - 12 محرمانه تاریخ: 20 نوامبر 1969 - 29/8/48 یادداشت برای بایگانی موضوع: اسکود نیکولس آقای گیلدنر مطالب زیر را از مذاکرات اسکود نیکولس، عضو عادی تیم بازرسی و سرویس اطلاعات متحده در تهران گزارش نمود. علم در مصاحبه اش با نیکولس گفته بود که سرویس اطلاعات ایالات متحده، در ایران خوب عمل کرده است و تا زمانی که در امور داخلی ایران مداخله نداشته باشد، به اقدامات خود ادامه می دهد. وی داوطلبانه نظرات مساعدی در مورد برنامه فرهنگی سرویس اطلاعات ایالات متحده، برنامه آموزش زبان انگلیسی و مساعدت های این سرویس به دانشگاههای ایران ابراز نمود. علم روابط ایران و آمریکا را «بسیار عالی» توصیف کرد.

نیکولس گزارش داد که کیم روزولت این نکته را برای علم تشریح کرد که 9 درصد نرخ بهره ای که اخیرا توسط بانک مرکزی اعلام شده است، به سرمایه گذاریهای بخش خصوصی ایران لطمه وارد خواهد ساخت.

ص: 386

هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد به نیکولس گفت که وی فعالانه در پی افراد خوبی است که از قبل می شناخته تا در وزارت اقتصاد به کار مشغول شوند. انصاری همچنین به قانون جدیدی اشاره کرد که «کنترل صنایع ملی شده را به جای بانک مرکزی در اختیار او می گذارد». (این حرف تا حدی مبهم است، زیرا بانک مرکزی در حال حاضر کنترل صنایع ملی شده ایران را درست ندارد، اما ممکن است نشانه این باشد که انصاری در نظر دارد تمام صنایع ملی شده را باهم تحت اختیار وزارت اقتصاد در آورد).آرمیتاژ انصاری، هوشنگ - 13 هوشنگ انصاری - وزیر اقتصاد خیلی محرمانه انصاری در سال 1928 در ایران متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم او به انگلستان رفت و برای یک شرکت ایرانی واردات - صادرات پارچه کار کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد. او در سال 1950 به عنوان نماینده شرکت به توکیو اعزام شد و ظاهرا در آنجا تحصیلات خود را تکمیل کرد و درجه MA در اقتصاد گرفت. (همچنین گزارش شده که مدتی در ایالات متحده تحصیل کرده است.) تا سال 1954 او ثروت شخصی قابل ملاحظه ای حاصل نمود. او سپس به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت در توکیو به خدمت دولت درآمد و پس از آن رایزن و وابسته بازرگانی و اقتصادی شد. در آوریل 1962 به تهران بازگشت و معاون وزیر بازرگانی گردید. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات مربوط به قراردادهای تجاری با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی بود، و در شورای هواپیمایی غیرنظامی، شورای سرمایه گذاری خارجی و جانشین رئیس بانک اعتبارات صنعتی و سرمایه گذاری ایران - آمریکا خدمت کرد. در ژوئیه 1962 از وزارتخانه پس از یک اختلاف سیاسی با وزیر استعفا داد و مدیرعامل کارخانجات خصوصی پارچه بافی فخر گردید. او به عنوان جانشین رئیس اتاق بازرگانی که در سال 1963 تشکیل گردید.

انتخاب شد.

انصاری یکی از بنیانگذاران حزب ایران نوین (حزب حاکم فعلی) بود که در دسامبر 1963، تأسیس گردید.

در اوت 1964 او سفیر سیار و رئیس یک هیئت چهار نفره در شرق آفریقا شد تا امکانات بازرگانی را بررسی نماید که نتیجه آن استقبال و تمایل در ایجاد سفارتخانه های دائمی ایران در منطقه بود. در ژوئن 1965 او سفیر ایران در پاکستان شد و در ژانویه 1966 همزمان سفیر در سیلان گردید.

از ژوئیه 1966 تا می 1967 به عنوان وزیر اطلاعات خدمت نمود. در مدت تصدی و در این شغل، وی تلویزیون ملی جدید ایران (سومین کانال تهران) را به کار انداخت، ایستگاههای رادیویی را مجددا برنامه ریزی نمود و در ارائه و پوشش جدید آن جنبه اضطراری و حرفه ای بودن را در آن بیشتر تزریق نمود.

در ماه می 1967، انصاری به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده منصوب گردید که تا ژوئیه 1969 در آنجا خدمت نمود. در مدت اقامت در واشنگتن او به طور فعالی سعی می کرد ایران را به عنوان منطقه با ثبات در خاورمیانه معرفی نماید که امتیازاتی برای سرمایه گذاری بخش خصوصی آمریکا فراهم می کند. در ژوئیه 1969، انصاری در پست فعلی خود، وزیر اقتصاد، منصوب گردید، طی این دو سال اخیر انصاری به طور فعال درگیر ارتقاء صنایع صادراتی، بخصوص صادرات غیر نفتی و غیر سنتی (صادرات سنتی

ص: 387

عبارتند از: قالی، خشکبار، میوه خشک، پوست و غیره) بوده است. در نهایت او قرارداد دو جانبه با روسیه و اروپای شرقی را امضا نمود که شامل صادرات اتومبیل های ساخت ایران، وسائل مصرف خانگی و سایر نیازهای مصرفی این کشورها می شود. انصاری دهه 1970 را به طور عمومی «دهه صادرات» اعلام نمود و در حالی که به خودی خود مخالف و دشمن سرمایه گذاریهای بخش خصوصی خارجی، که برای ایجاد صنایع زیربنایی وارداتی لازم است، نمی باشد، وی در اعمال فشار جدی به سرمایه گذاری خارجی بخش خصوصی جهت ایجاد صنایعی با جهت گیری صادراتی مانند صنایع زیر بنایی وارداتی مؤثر بوده است.

انصاری صمیمی، صادق و قابل دسترسی برای مقامات سفارت بوده است. او طرفدار آمریکا محسوب می شود، ولی در جو جدید، سعی کرده است که گذشته خود را تعدیل کند تا تعادل دیدگاهش در روابط ایران با شرق و غرب را ثابت نماید. انصاری مهاجم، کارآ، مبتکر و خیلی سخت کار است. او مرد متواضعی نیست، به گونه ای هدیه هایی قبول می کند و تعارفات را می پذیرد و آن را به عنوان یک واقعیت اتفاقی می داند.

در سال 1965 انصاری با همسر اول خود متارکه نمود و با مریم پناهی ازدواج کرد که عضوی از یک خانواده برجسته ایرانی و با سوابق خدمت دولتی عالی است. انصاری دو فرزند کوچک دارد. انصاری به انگلیسی، فرانسه و ژاپنی و همچنین فارسی صحبت می کند. آوریل 1971 - فروردین 1350 انصاری، هوشنگ - 14 خیلی محرمانه تاریخ: 5 دسامبر 1972 - 15/10/51 از: وزیر مختار به: بخش سیاسی - آقای اسکودرو موضوع: انصاری وزیر اقتصاد دو شب پیش حسین سلطانی از وزارت اقتصاد که به زودی به عنوان بورسیه آیزنهاور عازم آمریکا می شود مطالب زیر را هر استفاده ای که ممکن داشته باشد، در مورد رئیس خود یعنی انصاری به من داد:

سلطانی گفت انصاری بسیار باهوش است و برخلاف بسیاری از وزرای کابینه، آماده شنیدن نصایح می باشد. وی جلسات هفتگی با کارمندان تشکیل می دهد و حاضرین را که عمدتا از رده های مختلف اداری وزارتخانه هستند به ارائه نظراتشان تشویق می کند. وی (به سخنان دیگران - م) گوش می کند، و فکری باز دارد و می توان وی را به تغییر عقیده یا تصمیم گیریهایش ترغیب نمود. من استنباط می کنم که سلطانی، انصاری را یک رئیس خوب می داند، پدیده ای که در این نظام غیر معمول است.هک انصاری، هوشنگ - 15 محرمانه تاریخ: 3 دسامبر 1973 - 13/10/52 از: وزیر مختار، داگلاس هک استخراج شده از یادداشت برای بایگانی موضوع: شایعات مختلف مطالب زیر به هنگام صرف شام در شب گذشته از چندین ایرانی که معمولاً افراد مطلعی هستند، به دست آمده است.

به عنوان قسمتی از اقدامات ضد فساد شاه و دستورات وی خطاب به دولتمردان مبنی بر این که در

ص: 388

صورت باقی ماندن در مشاغل دولتی باید از داراییهای شخصی خود محروم بماند، صحبت های بیشتری در زمینه تغییرات مجدد کابینه به شرح زیر به گوش می رسد:

انصاری: وی به زودی استعفا خواهد داد، زیرا سرمایه گذاریهای بسیاری در خارج دارد و ترجیح می دهد به جای ماندن در دولت به آنها رسیدگی کند.

انصاری، هوشنگ - 16 هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر هوشنگ انصاری، 45 ساله، یک دیپلمات سابق که ارتباطات گسترده ای در زمینه تجارت و دولت دارد، در سال 1969 وزیر اقتصاد شد. وی یکی از بنیانگذاران حزب حاکم ایران نوین بود. وی به دلیل اقامت و داشتن روابط نزدیک با ژاپن به عنوان یکی از خبرگان مسلم مسائل خاور دور تلقی می گردد.

انصاری که از سال 1967 تا 1969 سفیر ایران در ایالات متحده بود، طرفدار آمریکا می باشد.

وزیر در سال 1972 سرپرستی یک هیئت بازرگانی را به اتحاد شوروی به عهده داشت. وی در سال 1973 از ایالات متحده، جمهوری خلق چین، آلمان غربی، انگلیس، ژاپن، پاکستان و یوگسلاوی دیدار کرده است. در ژانویه 1974 به هندوستان و در 12 آوریل برای یک دیدار 4 روزه به قاهره رفت.

انصاری در انگلیس، ایالات متحده و ژاپن تحصیل کرده است و دارای لیسانس اقتصاد می باشد. وی به عنوان کارمند وزارت خارجه شش سال در توکیو بود. انصاری در طی سالهای آخر دهه 1950 و اول دهه 1960 دو بار به عنوان مدیر کارخانه نساجی کار کرده است. وی در اوایل دهه 1960 به عنوان معاون فنی وزیر در وزارت بازرگانی نیز کار کرده و سپس سفیر سیار ایران در شرق و غرب آفریقا شده است. وی در سال 56 - 1955 سفیر ایران در پاکستان و از سال 1966 تا 1967 وزیر اطلاعات ایران بوده است.

انصاری مهاجم، لایق و اندیشمند است. در سمت وزارت اطلاعات، وی فردی صمیمی و همکاری کننده، اما خودبین توصیف شده است. وی متأهل و دارای دختری متولد 1966 و پسری متولد 1967 می باشد. انصاری ها به انگلیسی، فرانسه و ژاپنی صحبت می کنند. 17 آوریل 1974 - 28/1/53 انصاری، هوشنگ - 17 تاریخ: 4 دسامبر 1974 - 13/9/53خیلی محرمانه - توزیع محدود از: سفارت آمریکا، بن 18744به: وزارت امورخارجه، واشنگتن رونوشت به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: بازدید وزیر اقتصاد و دارایی ایران، انصاری 1- وزیر اقتصاد و دارایی ایران، انصاری، اوایل این هفته از بن بازدید کرد و علاوه بر ملاقات با وزیر خارجه، گنشر و وزیر دارایی، فردریکز، به مدت یک ساعت و 45 دقیقه با نخست وزیر اشمیت ملاقات نمود. تمرکز اصلی مذاکرات با اشمیت بحث تولیدکننده و مصرف کننده بود.

2- براساس اظهارات یکی از مقامات نخست وزیری که در خلال بحث حضور داشت، اشمیت نکات زیر را به انصاری اظهار داشت. پیشنهاد ژیسکارد برای او تا حدی اعتبار دارد، ولی باید قبلاً با سایر

ص: 389

احزاب ذینفع مشورت نماید.

بدون تردید لازم است یک کنفرانس انجام شود که حتما باید قبل از اواسط سال باشد. کنفرانس باید در 2 یا 3 مرحله انجام گیرد (امروز جرائد به کنفرانس نوع CSCEاشاره کردند) کنفرانس باید رسمی باشد و تجار و بانکداران را شامل شود. وزرای خارجه نمی توانند موضوع را درک کنند و وزرای اقتصاد و دارایی به اندازه کافی در صحنه بین المللی پوشش و نفوذ ندارند.

در پاسخ به نظریات اشمیت، انصاری از اظهارنظر در مورد این که چه کسانی ناظر بر جلسه خواهند بود و چه کسانی در آن شرکت می کنند، خودداری نمود.

3- اشمیت اظهار داشت که جهت ایجاد یک چهارچوبه مطمئن برای کنفرانسی موفقیت آمیز، نیاز به جو آرامتری است و اشاره نمود که اوپک باید با کم کردن نااطمینانی ها نسبت به نوسانات بهای نفت، بر آن غالب آید. انصاری با آن موافقت نمود و اضافه کرد اگر اوپک نظر ایران را در مورد فقط یک بهای ثابت می پذیرفت، تا حد زیادی از این عدم اطمینان کاسته می شد. نخست وزیر با گفتن این که قیمت گذاری فقط مشکلات موجود را پیچیده می کند، پاسخ داد.

4- در مورد سایر موارد بحث، اشمیت وضعیت بدبینی معمول خود را نسبت به وضعیت اقتصادی جهان نشان داد و انصاری در حالی که با وی موافق بود، اظهار داشت که تولیدکنندگان نفت مقصر نیستند.

انصاری یک دعوتنامه کتبی برای بازدید از تهران به اشمیت ارائه نمود. اشمیت کلیت آن را قبول نمود، ولی تاریخ آن مشخص نشد. (منبع ما گفت که مسافرت زودتر از تابستان آینده انجام نخواهد شد.) انصاری، هوشنگ - 18 هوشنگ انصاری خیلی محرمانه بیوگرافی رسمی انصاری، اظهار عقیده مناسبی در مورد وی است. به هر حال اظهارنظرهای متعددی می تواند به آن اضافه شود. او مرد بسیار کوتاه قدی است که می خواهد در سیاست جایگاه بلندی داشته باشد. عقیده رایج در شهر این است که وی ثروت خود را در توکیو اندوخته است، ولی من این تصور را نداشتم که در آن زمان وی در خدمت وزارت امورخارجه بوده است. همسر اول وی ژاپنی بود، ولی او را طلاق داده است، زیرا این همبستگی از نظر سیاسی برای او مناسب نبوده است.

شایع است که او دارای اعتبار و شهرت خوبی در توکیو نیست. من تصور نمی کنم که خانم فعلی وی زبان ژاپنی بداند، زیرا به تازگی با هم ازدواج کرده اند. مریم در ایالات متحده تحصیل کرده است و پدرش سفیر در واشنگتن شد، ولی قبل از این که به سفارتخانه برسد، فوت نمود. مادرش هر سه فرزند خود را برای تحصیل به واشنگتن آورد.

به نظر من قدرت اصلی انصاری در توانایی او در انتخاب جوانان روشن و کاری به عنوان همکاران خود است. مانند آموزگار، نمی توان به ظاهر طرفدار آمریکا بودن وی به طور جدی در مذاکرات تکیه نمود. او یک ملی گرا و خدمتگذار علاقمند شده است که طبق شایعات آرزوی او رسیدن به نخست وزیری می باشد.

به هر حال، از دیدگاه بسیاری از اعیان و اشراف قدیمی او فرد نادرستی است و از پایگاه اشرافی خانواده انصاری بهره ای نبرده است. او برادری به نام سیروس دارد که در واشنگتن زندگی می کند. او یک

ص: 390

شهروند آمریکایی و حقوقدان است و حداقل برای یک بار عضو هیئت مدیره یک دانشگاه آمریکایی بوده است.

شواهدی در دست است که انصاری از این برادر خود جهت کسب سود استفاده می کند تا دست خود در در معاملاتی که شخصا نمی تواند در آنها دخالت داشته باشد، باز نگه دارد.

18 مارس 1976 - 27/12/53 انصاری، هوشنگ - 19 وزیر اقتصاد و دارایی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر هوشنگ انصاری، یک دیپلمات سابق که روابط گسترده ای در امور تجاری و دولتی دارد، در 27 آوریل 1974 به سمت وزیر در وزارتخانه جدیدالتأسیس اقتصاد و دارایی منصوب شد. وی قبلاً از سال 1969 تاکنون وزیر اقتصاد بوده است. انصاری با حدود 46 سال سن، یکی از مهمترین دولتمردان ایران می باشد و ممکن است نهایتا به نخست وزیری برسد. وی به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی کل نظام اقتصادی ایران را تحت کنترل خود خواهد داشت.

مرد خود ساخته وی قبل از ورود به مشاغل دولتی، تحصیلات خود را به پایان رساند (لیسانس اقتصاد از ژاپن) و در نساجی، فولاد و کالاهای ساخته شده دارایی هایی به هم زد. وی بیشتر وجهه یک تاجر را دارد تا یک بوروکرات و به عنوان یک ملی گرا معروف است. او یکی از بینانگذاران حزب ایران نوین (1963) (حزب رستاخیز فعلی) می باشد که بیش از یک دهه بر کشور حکومت کرده است. وی یکی از مقامات هدایت کننده ایران در امور خاور دور می باشد. او سرپرستی هیئت اعزامی ایران به واشنگتن را در اجلاسیه کمیسیون مشترک ایران و آمریکا در فوریه 1975 به عهده داشت.

اطلاعات شخصی وی یک مقام مهاجم، خیالاتی، کارآمد و قدرتمند می باشد. او همچنین متکبر، گمراه و تا حدی خودپسند عنوان شده است. به هنگام مذاکره با در نظر گرفتن جزئیات بی ربط به موضوع اصلی، با مهارت تمام طرف مقابل را به موضع دفاعی می کشاند. وی فرزند یک بانکدار است، با مریم پناهی ازدواج نموده است و دارای یک دختر متولد 1966 و یک پسر متولد 1967 می باشد. وزیر و همسرش به زبان انگلیسی، فرانسه و ژاپنی صحبت می کنند.

سوابق خدمتی برجسته قبل از 1954: خبرنگار، سرویس اخبار بین المللی 60 - 1954: وابسته مطبوعاتی، تجاری و اقتصادی سفارت ایران در توکیو.

62- 1960: یک کارخانه نساجی را در ایران اداره می کرد.

ص: 391

آوریل - ژوئیه 1962: معاون فنی وزیر بازرگانی (به دلیل اختلاف در خط مشی با وزیر استعفا داد.) ژوئیه 1962 - 1964: مدیرعامل شرکت منسوجات فخر.

اوت 1964 - 1965: سفیر سیار در غرب و شرق آفریقا.

66 - 1965: سفیر ایران در پاکستان و متعاقبا سریلانکا (1966) 67: 1966: وزیر اطلاعات 69 - 1967: سفیر ایران در ایالات متحده 74 - 1969: وزیر اقتصاد امروز - 1974: وزیر اقتصاد و دارایی 23 ژوئیه 1975 - 1/6/54 انصاری، هوشنگ - 20 هوشنگ انصاری، وزیر امور اقتصادی و دارایی خیلی محرمانه هوشنگ انصاری در سال 1928 متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم، تحصیل در رشته اقتصاد در انگلیس را به پایان رسانید. در سال 1950 توسط شرکت وادارت - صادرات به توکیو فرستاد شد و 4 سال بعد به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در توکیو وارد کادر دولتی ایران گردید، بعد از آن به عنوان وابسته اقتصادی و تجاری (در همان سفارت) خدمت کرد. در سال 1962 به تهران بازگشت تا معاون وزیر بازرگانی گردد. (او همچنین ادعا می کند که مدرک دکترا را از یک دانشگاه ژاپنی اخذ کرده، اما طبق اطلاعات ما هیچ کس تاکنون آن مدرک را ندیده است.) انصاری هنگامی که حزب ایران نوین در سال 1963 تشکیل شد، یکی از بنیانگذاران این حزب بود.

در اواسط دهه 60 او سفیر ایران در پاکستان و سیلان بود. در سال 1966 به سمت وزیر اطلاعات منصوب شد. در مه سال 1967 سفیر ایران در ایالات متحده شد و تا سال 1969 که برای تصدی شغل فعلی اش به ایران بازگشت، در واشنگتن ماند.

انصاری صمیمی، دوستانه و قابل دسترسی برای مقامات سفارت بوده است. او جاه طلب، مهاجم و خیالاتی است و بسیار سخت کار می کند، بعضی مواقع تمایل دارد تا در مورد اهمیت خودش مبالغه کند.

هنگامی که در ایالات متحده سفیر بود، آزادانه با وزارتخارجه آمریکا تماس می گرفت که این کار معمولاً در جهت یادآوری مؤکد بعضی از نکات مورد توجه خاص شاه بوده است.

او مشتاق است تا رضایت رئیس خود را جلب کند و تقریبا به طور مسلم جاه طلبی های سیاسی وسیع تری در مورد چیزهایی دارد که براساس شایعات تهران، شاه چندان تمایلی به آن ندارد.

بدون تردید انصاری در بین همقطاران خود در کابینه ایران فرد ممتازی می باشد. وی که فردی جاه طلب، مهاجم و خیالاتی است، در زمینه های زیر کارهای بسیار زیادی به عهده دارد: سرمایه گذاریهای ایران در خارج، همکاریهای مشترک، رئیس ایرانی کمیسیون مشترک ایران و آمریکا، هماهنگ کننده مبادلات نفتی و عضو افتخاری سایر نهادهای مهم مسئول سیاستگذاری. وی خودپسند است، اما در حد افراط وی در مذاکره با شرکت های خارجی (حداقل با دو شرکت آمریکایی) کاملاً گستاخ می باشد اما مکن است یک تاکتیک خوبی در مذاکرات باشد. وی قبل از پیوستن به سفارت ایران در توکیو به عنوان نمایندگی چندین شرکت صنعتی ایرانی (مانند مونتاژ جیپ اخوان تهران) به صورت یکی از میلیونرهای

ص: 392

توکیو درآمده بود. ارزیابی اهمیت انصاری در صحنه ایران امروز مشکل می باشد. تنها در مورد مهمی که ما نسبت به آن اطلاعات کمی داریم، نقش حساسی است که به نظر می رسد انصاری در تهیه تسلیحات داشته باشد.

انصاری همسر اول خود را (یک ژاپنی) در سال 1965 طلاق و سپس با مریم پناهی از یک خانواده مشهور ایرانی با ارتباطات عالی دولتی ازدواج نمود. آنها دو فرزند کوچک دارند. انصاری به خوبی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، ژاپنی صحبت می کند.

در سال 1977 مجددا در کابینه آموزگار به کار گمارده شد.(1) آوریل 1977 - فروردین 1356 انصاری، هوشنگ - 21 بدون طبقه بندی زمان و مکان: سفارت آمریکا، 6 نوامبر 1977 - 15/8/56 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فیروز همایون، تاجر ایرانی راجرسی. بروین، سفارت آمریکا، تهران موضوع: ملاقات وزیر هوشنگ انصاری با تجار ایرانی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران و آمریکا فیروز همایون یکی از دو نیم جین تجار ایرانی است که ظرف چند روز آینده به ژنو خواهد رفت تا با اعضای آمریکایی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران و آمریکا ملاقات کند.

تجار ایرانی روز 4 نوامبر، 5/2 ساعت با هوشنگ انصاری، وزیر دارایی ملاقات کردند تا به تعبیری راهنمایی های لازم برای ملاقاتشان با اعضای آمریکایی کمیته اجرایی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران و آمریکا دریافت دارند. همایون یکی دو روز قبل به سفارت آمد تا نظریات جداگانه ای از کلاید تیلور و من راجع به تفکر ما از چگونگی عرضه تجارت آمریکا در صحنه ایران به دست آورد. من سه زمینه را که گروه ایرانی ممکن است علاقمند به در میان گذاشتن با انصاری باشد را پیشنهاد کردم. پس از این ملاقات، همایون گزارش زیر را به من داد.

کنترل قیمت:

انصاری اصولاً موافق است که روش کنترل قیمت، و در واقع مفهوم کنترل به خودی خود یک عامل باز دارنده سرمایه گذاری خارجی در ایران است. بنابراین، او عقیده ندارد که با ارائه کردن واقعیات سیاسی بتواند کار زیادی راجع به این انجام دهد. او نیز احساس می کند که نهایتا کنترل قیمت بایستی از بین برود.

انصاری به تجار ایرانی گفت که دولت سالانه بیش از 50000 تقاضا جهت ازدیاد قیمت دریافت می کند، و تاکنون سالانه فقط به حدود 500 مورد از اینها پاسخ داده می شود. انصاری به تجار گفت: همانطور که آنها خوب می دانند قبل از آنکه مقامات کنترل قیمت به مرحله ای برسند که نسبت به یک درخواست بخصوص اقدامی بکنند، تولیدکننده غالبا به خط تولید دیگری وارد شده است (همایون تأکید کرد که این جریان در واقع راجع به خود او، هنگامی که انتظار حکم کنترل قیمت را می کشید، صورت گرفته است.) در موارد بسیاری یک تولید جدید حتی اگر کمی با تولیدات ابتدایی که در درخواست ازدیاد قیمت مطرح شده است، فرق داشته باشد، از کنترل قیمت مستثنی است، یا تولیدکننده به آسانی از درخواست جدید به مقامات

ص: 393


1- این جمله به صورت دست نویس در انتهای متن آمده است. م

کنترل قیمت چشم پوشی می کند. انصاری فکر می کند که برای بسیاری از تجار ایرانی، کنترل قیمت در واقع یک چیز بی معنی است. همایون گفت که هیچ مخالفت واقعی با آنچه که انصاری در مورد این موضوع گفت، ابراز نشد.

توافقهای کسب مجوز (LICENSING) و حق امتیاز (ROYALTY) همایون گفت او این نکته را عنوان کرد که عموما دولت ایران اجازه می دهد که حداکثر 3 درصد به عنوان حق امتیاز به یک تولیدکننده خارجی توسط بسیاری از تجار ایرانی پرداخت شود و اظهار داشت که برای بعضی از بازرگانان خارجی، که مایل به ورود در موافقت های «انتقال تکنولوژی» با شرکت های ایرانی هستند، 3 درصد در حقیقت غیرواقعی است، به بیانی بسیار کم است. انصاری جواب داد که نرخ حق امتیاز در یک توافق کسب مجوز همیشه بستگی به مذاکرات دارد و رقمی بیش از 3 درصد امکان پذیر است. انصاری گفت که دولت کلیه اختیاراتش راجع به حقوق مخترع، حق انحصار و حق امتیازها را مجددا بررسی می کند. انصاری این ایده را ارائه داد که در آینده ایران در رابطه با کوشش جهت کاهش استفاده غیرمجاز از ابداعات و اختراعات خارجیان، مورد احترام بیشتر خارجیان قرار می گیرد.

حداکثر برابری مجاز برای خارجیان در معاملات مشترک همایون گفت که انصاری در مورد این موضوع کوتاه نمی آمد، یعنی هیچ استثنایی در قوانین دولت ایران در مورد سقف برابری برای خارجیان در معاملات مشترک نخواهد بود. 35 درصد برای تکنولوژی بالا، بیشترین رقمی است که اجازه داده شد. سقف های پایین تر برای تولیدات دارای تکنولوژی پایین تر در نظر گرفته شد. همایون مکررا گفت که انصاری در ارتباط با مسئله برابری سقف ها بسیار سر سخت بود.

انصاری، هوشنگ - 22 محرمانه تاریخ: 1 دسامبر 1977 - 10/8/56 از: سفارت آمریکا، تهران 10640 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: مصاحبه انصاری و موضوعات متفرقه 1- این مصاحبه قبلاً توسط روزنامه یومیه ایرانی رستاخیز، قبل از انتصاب هوشنگ انصاری به ریاست شرکت ملی نفت ایران، با وی انجام شده است. هوشنگ انصاری در این مصاحبه گفته است که اغتشاشات و سایر خشونت ها نمی تواند آزادی سیاسی را در ایران متوقف سازد. به هر حال انصاری همچنین گفته است که خشونت با خشونت روبرو می شود و در پاسخ به یک سؤال، اظهار نموده که پیشرفت در شرایط فعلی فقط با یک حزب میسر است - - «گفتن این که ایران می تواند آزادی سیاسی را فقط در شرایطی به دست آورد که خود را با سیستم سیاسی اروپا وفق دهد، همان قدر عجیب است که بگوییم مسلمانان فقط زمانی می توانند کاملاً مذهبی شوند که خود را با قوانین کلیسای کاتولیک وفق دهند». در مورد پاسخگویی، حداقل به صورت نیمه رسمی به سؤالات موجود در نامه های اخیر ناراضیان، انصاری گفته است که فعلاً آزادی و بحث های اساسی در مورد شکل و محتوای آزادی سیاسی، زود است - - «پیشرفت های اجتماعی و سیاسی کشور در موقعیتی قرار دارد که بایستی به موازنه عادلانه ای بین رفاه

ص: 394

مادی و نیازهای سیاسی و فرهنگی برسد.» «دو جناح حزب رستاخیز، امکان گسترده ای برای تبادل نظریات بدون دخالت گروههای فشار و نفوذ افراد غیرمسئول به وجود آورده است.» بنا به عقیده انصاری، بدین ترتیب ایران می تواند از مزایای نظام چند حزبی برخوردار باشد، در عین حالی که از بسیاری از معایب آن اجتناب کرده است. در انتقاد از خشونتهای اخیر در دانشگاه، انصاری گفته است مشکوک است که همه آنها دانشجو بوده باشند و گفته است حتی اگر کسانی که در تظاهرات خارج و داخل کشور شرکت کرده اند، همگی دانشجو باشند، فقط اقلیت بسیار کمی در مقابل سیصد هزار دانشجوی دانشگاهی ایران هستند. مرسله مورخ اول دسامبر سفارت، مصاحبه اول را که در هر دو روزنامه انگلیسی زبان منتشر شده بود، در بردارد.

2- اظهارنظر: با وجود این که این اولین اظهارات «رسمی» در مورد ناآرامیهای اخیر بوده است، نباید به آن بیش از حد اهمیت داد. برداشت عمومی ما این است که ناآرامیهای اخیر و اقدام پلیس، عکس العملهای متفاوت متعددی در بین مقامات و گروههای نخبه مختلف، داشته است، و دولت ایران و نخبگان تجددگرا، کاملاً با حرکات فعلی دولت موافق نیستند و به همین نحو موافق نیستند که واکنش دولت در آینده در مقابله با وقایعی که ممکن است اتفاق بیفتد، مشابه برخورد اخیر باشد.

3- مرسله شماره الف - 176 سفارت، ترجمه هفت نامه مربوط به ناراضیان و اعلامیه های صادره از گروههای متعدد که در مدت اخیر فعال بوده اند را، دربر می گیرد. این نامه ها همچنین حاوی اسامی ناراضیانی که احساس می کنند آماده اند تا به جبهه مخالفین دولت بپیوندند، می باشند. INR/OIL/B بدون شک مایل است این اسامی را با اسامی ناراضیان فعال در سی سال گذشته، مقایسه نماید، چون کنترل اولیه سفارت نشان می دهد که بین فعالین تحرکات اخیر و کسانی که جبهه ملی و سایر گروهها را پشتیبانی می کردند، نظیر احزاب کوچک سیاسی که قبل از مارس سال 1975 وجود داشتند، اسامی مشترک وجود دارد.

4- شاه از موقعیت مراسم سلام روز مذهبی شیعه، عید غدیر خم و روز انتخاب امام اول شیعیان (حضرت - م) علی (ع)، استفاده نمود و تذکر داد که «مذهب واقعی، نه مارکسیسم اسلامی، یکی از ستونهایی است که می تواند قوام جامعه را حفظ نماید...» و تأکید مجدد بر این که این کلمات را برای اولین بار در سفرش به مشهد در بهار گذشته به کار برده بود. شاه به نخست وزیر اسبق، علی امینی، اشاره نمود که اظهار داشته بود امیدوار است که سرمشق گرفتن از امام علی در سطح گسترده ای بتواند روحیه ملت ایران را در رویارویی با جهان از متلاشی شدن نجات دهد. سولیوان انصاری، هوشنگ - 23 محرمانه تاریخ: 5 دسامبر 1977 - 14/8/56 از: سفارت آمریکا - تهران 10694 به: وزارت امورخارجه - واشنگتن موضوع: دیدار هوشنگ انصاری از واشنگتن 1- هوشنگ انصاری که به تازگی به ریاست شرکت ملی نفت ایران منصوب گردیده است، اول و دوم دسامبر همزمان با روزهای آخر هفته ایرانی، تهران را به مقصد واشنگتن ترک گفت. منابع شرکت ملی نفت ایران به ما گفتند که سفر قبل از انتصاب انصاری در شرکت ملی نفت ایران برنامه ریزی شده است و رابطه ای

ص: 395

با نفت ندارد. بنابر گفته منابع ما انصاری از 5 لغایت 9 دسامبر در واشنگتن خواهد بود و پس از آن به ایران مراجعت خواهد نمود.

2- هر چند از علت سفر انصاری اطلاع چندانی نداریم، این امکان وجود دارد که با مسئولیت انصاری، در اداره سرمایه گذاری های ایران و شاه از طریق خرید و گرو گرفتن سهام، که او با برادرش سیروس شریک است ارتباط داشته باشد. منابع آگاه محلی معتقدند که انصاری با وجود انتقالش از وزارت امور اقتصادی و دارایی به شرکت ملی نفت ایران، مسئولیت اداره این سرمایه گذاری های را حفظ خواهد کرد.

انصاری، هوشنگ - 24 هوشنگ انصاری رئیس شرکت ملی نفت ایران (از نوامبر 1977) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای انصاری زمانی که مسائل جدی کمبود و تورم در اواخر 1977، نیاز به اصلاحات اقتصادی را ایجاب نمود، شاه هوشنگ انصاری را از وزارت امور اقتصادی و دارایی برداشت و در ریاست شرکت ملی نفت ایران گماشت. طی هشت سالی (77 - 1969) که انصاری کنترل ماشین اقتصادی ایران را در دست داشت، قدرت زیادی در سیاست های دولت اعمال نمود.

او به شاه نزدیک است. براساس گزارش، در حالی که وی عضو کابینه بود، امور مربوط به سرمایه گذاریهای شخصی شاه در کشورهای بیگانه را اداره می کرد و ناظرین مطلع معتقدند که در پست جدید نیز این مسئولیت را انجام می دهد.

انصاری فردی مهاجم، مبتکر و ساعی است. شخصا تکنوکراتی برجسته است و بویژه در انتخاب جوانان روشن به عنوان همکاران خود خوب عمل می کند. در مذاکرات، وی در آغاز اطمینان حاصل می کند که حقایق و ارقام هر موضوعی که مورد بحث است را می داند، و خصوصا وی عادت دارد طرف مقابل را در موضع دفاعی قرار دهد. وی فردی خودپسند است و در به کارگیری عاقلانه تملق و چاپلوسی آمادگی دارد.

به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران، انصاری بزرگترین شرکت را در ایران اداره می نماید. وی می خواهد شرکت ملی نفت ایران را از یک شرکت سنتی صدور نفت به یک نیروی عمده در توسعه صنایع ایران تبدیل کند. در جهت تجدید ساختار هدایت شرکت، وی هم اکنون مسئولین جدیدی را در اکثر سطوح بالا منصوب نموده است.

انصاری حدود 50 سال دارد و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و ژاپنی صحبت می کند. وی متأهل است.

خانم انصاری 36 سال دارد و 11 سال او عمرش را در ایالات متحده گذرانده است. انصاری یک پسر و یک دختر دارد. 18 اکتبر 1978 - 26/7/57

غلامعلی اویسی

ص: 396

اکتبر 1967 - مهر 1346 خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک سپهبد غلامعلی اویسی ( U(1)) نام: سپهبد غلامعلی اویسی، نیروی زمینی (U) شغل: فرماندهی کل، ژاندارمری شاهنشاهی ایران، از اکتبر 1965 ( C(2)) ویژگیها: افسری وفادار که از حدود چهار سال قبل آجودان مخصوص شاه بوده است. باهوش است و به پیشنهادات و توصیه های سازنده با رغبت پاسخ می دهد. در برخورد با همکاران قاطع است.

خواهان تکامل و بهسازی است و عقاید و اصول دمکراتیک شدیدی را از خود نشان می دهد. به عنوان فرماندهی گارد شاهنشاهی، به خوبی از موارد و مسائل آن آگاه است. عضو یک خانواده بزرگ با تعداد زیادی برادر است که همگی کارمند دولت هستند.

(C) سیاست: بین المللی؛ طرفدار آمریکا؛ بی نهایت دوستانه مؤدب در برخوردهایش با نمایندگان ایالات متحده. در سال 1958 از ایالات متحده بازدید نموده است.

داخلی: با تمام وجود وفادار به شاه است.

(U) تولد: 1918، قم، ایران.

خانواده: همسر، شرافت اویسی. سه فرزند: محمدرضا متولد 1938؛ فرشته 1940؛ علی رضا 1948.

پسر بزرگش دانشجوی دانشگاه تهران است.

(U) خصوصیات: قد متوسط، لاغر اندام، لاغرتر از حد معمول به نظر می رسد، ولی از سلامتی کامل برخوردار است، کاملاً خوش برخورد و گرم است.

(U) زبان ها: زبان مادری فارسی، فرانسه به روانی، انگلیسی خوب.

(U) وضعیت خدمتی:

1936 فارغ التحصیل دبیرستان نظام تهران.

1938 فارغ التحصیل دانشکده افسری، تهران رسته پیاده. فرمانده دسته، گردان سوم توپخانه، لشگر یکم تهران.

1939 جانشین فرمانده گردان هفتم، هنگ سیزدهم، لشکر ششم فارس.

1940 جانشین فرمانده گردان یکم، هنگ سیزدهم، لشکر ششم فارس.

1941 فرمانده گردان هفتم، هنگ دهم، سپاه چهارم.

1943 فرمانده گردان پنجم، پیاده نظام رضاپور، لشگر دوم تهران. جانشین فرمانده، دژبان لشگر دوم.

1944 فرمانده مدرسه توپخانه افسران، لشگر دوم، تهران.

1950 رئیس بازرسی، دژبان، تهران، رئیس رکن 4 دژبان مرکز، تهران.

1951 فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد، تهران.

1952 فرمانده هنگ 52 تیپ، دژبان، 1 فوریه. فرمانده تیپ 16 پیاده، لشگر ششم فرمانده هنگ سوم

ص: 397


1- بدون طبقه بندی. = U
2- خیلی محرمانه. = C 1

پیاده، لشگر یکم پیاده، تهران.

1954 23 سپتامبر، ارتقاء به درجه سرهنگی، عضو دادگاه ویژه نظامی برای محاکمه افسران کمونیست.

1958 23 سپتامبر، ارتقاء به درجه سرتیپی، آموزش جهت یابی و نظارت در فورث مایر، ویرجینیا؛ دانشکده و فرماندهی و ستاد در فورث لیون ورث کانزاس.

1960 فرمانده گارد شاهنشاهی، 29 اکتبر 1960. آجودان افتخاری شاه در 1961. ارتقاء به سرلشگری، 23 سپتامبر 1962.

1965 (حال حاضر) در 23 سپتامبر 65 به درجه سپهبدی ارتقاء یافته است.

فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی از اکتبر 1965.

اویسی، غلامعلی - 2 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غلامعلی اویسی فرماندهی کل، ژاندارمری شاهنشاهی ایران (ژاشا) سپهبد غلامعلی اویسی در اکتبر سال 1965 به فرماندهی کل ژاشا برگزیده شد. او افسری وفادار، باهوش و فروتن است که به نظر می رسد علاقه وی به مسائل سیاسی، جنبی و حاشیه ای باشد. او دارای حافظه خیلی خوب و سریع و کاملاً خوش برخورد و آرام است. در مدت فرماندهیش در لشگر گارد (65 - 1960) آن را از یک واحد اسمی ابتدایی به یک نیروی رزمی با آمادگی زیادی تبدیل نمود. طرفدار غرب و با ایالات متحده دوست است، او خیلی خوب با مشاوران نظامی ایالات متحده همکاری کرده است و با رغبت به نظریات و توصیه های آنها پاسخ داده و انتقادات سازنده را پذیرفته است. در صورت ضرورت، بسرعت تصمیم صحیح را اتخاذ می نماید. در برخورد با همکاران قاطع است، او رهبری و فرماندهی را با قدرت اعمال می نماید، خواهان تکامل و بهسازی است و در برخوردار با زیردستانش عقاید و اصول دمکراتیک منشانه ای از خود نشان می دهد. او علاقه مند است که بداند تحت فرماندهی وی چه می گذرد.

اویسی در 1918 در قم متولد شد. او عضو خانواده ای با تعداد زیادی برادر است که طبق گزارش اکثر آنها در خدمت دولت و در مقامات متفاوتی هستند. در سال 1936 او از دبیرستان نظام تهران و در سال 1938 از دانشکده افسری ایران با درجه ستوان دوم پیاده فارغ التحصیل شد. (شاه در همان زمان دوره دانشکده را می گذراند.) از 1938 تا 1939 او فرمانده گردان در هنگ سوم (بهادر) در لشگر یکم (تهران) بود و از 1939 تا 1940 او در سمت فرمانده گردان هفتم هنگ سیزدهم از لشکر ششم (فارس) خدمت کرد. در سال 1940، فرماندهی گردان هفتم از هنگ دهم سپاه چهارم به وی واگذار شد. از سال 1943 تا 1950 اویسی در لشگر دوم (تهران) به عنوان فرمانده گردان پنجم از هنگ رضاپور (1943)، جانشین فرماندهی تیپ دژبان (44 - 1943) و فرمانده مدرسه پیاده افسران (50 - 1944) خدمت نمود. در سال 1950 او به عنوان رئیس اداره بازرسی و سپس اداره چهارم دژبان تهران خدمت نمود. یک سال بعد او از دانشکده فرماندهی و ستاد در تهران فارغ التحصیل شد. از سال 1952 تا 1953 او با موفقیت در گردان 52 تیپ دژبان تهران، گردان 16 (کازرون) در لشگر ششم و گردان سوم (که قبلاً در آن فرمانده گروهان بود) در لشگر یک تهران خدمت کرد. در سال 1954 به درجه سرهنگی ارتقاء یافت و به عنوان عضو دادگاه نظامی ویژه محاکمه افسران حزب توده (کمونیست) خدمت نمود.

ص: 398

از سال 1955 که رئیس ستاد لشگر گارد گردید، ترقی مدارج وی شتاب قابل ملاحظه ای یافت. در 1958 او به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در همان سال برای آموزش پیشرفته به فورث مایر ویرجینیا رفت و دانشکده فرماندهی و ستاد را در فورث لیون ورث کانزاس گذراند. در سال 1960 او به فرماندهی لشگر گارد ارتقاء درجه یافت و در سال 1961 آجودان افتخاری شاه شد. در سال 1962 او به درجه سرلشگری رسید. او در سپتامبر 1965 به درجه سپهبدی رسید و یک ماه بعد فرماندهی کل ژاشا را به عهده گرفت.

قد تیمسار اویسی پنج فوت و هفت اینچ و لاغر اندام است. از نظر فیزیکی کاملاً در وضعیت مناسبی است. شکارچی خوبی است، او در مسابقات تیراندازی شرکت می کند و امتیازات زیادی کسب می نماید.

او و همسرش شرافت، دارای سه فرزند بزرگ ؛ دو پسر، محمدرضا و علی رضا، و یک دختر، فرشته هستند.

اویسی مسلمان است. علاوه بر زبان مادریش فارسی. به خوبی انگلیسی و به روانی فرانسه صحبت می کند.3 آوریل 1968 - 14/1/47 اویسی، غلامعلی - 3 25 ژوئن 1968 - 4/4/47 خیلی محرمانه سپهبد غلامعلی اویسی فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران تاریخ تولد: 1981، قم.

تحصیلات:

1936 فارغ التحصیل، دبیرستان نظام.

1938 فارغ التحصیل، دانشکده افسری.

1951 فارغ التحصیل، دانشکده فرماندهی و ستاد، تهران.

1959 آموزش جهت یابی و نظارت، فورث مایر، ویرجینیا.

1959 دانشکده فرماندهی و ستاد، فورث لیون ورث، کانزاس.

مشاغل:

39- 1938 فرمانده دسته، گردان سوم پیاده.لشگر یکم، تهران 40- 1939 بجای فرمانده، گروهان هفتم گردان سیزدهم، لشگر ششم، فارس.

41- 1940 به جای فرمانده گروهان یکم، گردان سیزدهم، لشگر ششم، فارس.

43- 1941 فرمانده گروهان پنجم، گردان پیاده نظام رضاپور، لشگر دوم تهران. جانشین فرمانده، تیپ دژبان لشگر دوم.

50 - 1944 فرمانده مدرسه پیاده افسری، لشگر دوم، تهران.

51 - 1950 رئیس اداره بازرسی، تیپ دژبان، تهران. رئیس رکن 4، دژبان، تهران 54 - 1952 فرمانده گردان 52، دژبان، تهران. فرماندهی گردان 16 پیاده، لشکر هفتم پیاده و فرمانده گردان سوم پیاده، لشگر یکم پیاده، تهران.

23 سپتامبر 1954 ارتقاء به درجه سرهنگی.

55 - 1954 عضو دادگاه ویژه محاکمه افسران کمونیست.

ص: 399

58 - 1955 رئیس ستاد، گارد شاهنشاهی، تهران.

60 - 1958 در 23 سپتامبر 58، ارتقاء به درجه سرتیپی.

59 - 1958 گذراندن دوره ها در ایالات متحده.

65 - 1960 فرماندهی گارد شاهنشاهی، تهران.

65 - 1961 آجوان افتخاری شاه.

23 - سپتامبر 1962 ارتقاء به درجه سرلشگری.

23 سپتامبر 1965 ارتقاء به درجه سپهبدی.

اکتبر 1965 (حال حاضر) فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران.

زبان ها:

فارسی، فرانسه (به روانی)، انگلیسی (عالی).

مدالها و تشویق ها:

سپهبد اویسی تشویق ها و مدال های بسیاری دارد از جمله:

مدال لیاقت (درجه 2 و 3 - نوع 1).

مدال افتخار (درجه 1 و 2 و 3).

مدال 28 مرداد (درجه 2).

مدال تیراندازی ماهر (درجه 1 و 2 و 3).

مدال تاج (درجه 3).

مدال همایون (درجه 3).

مدال سپاس (درجه 2 و درجه 1).

مدال پاس (درجه 3).

مدل کوشش (درجه 1 و 2).

مدال خدمت (درجه 2).

مدال دانش او همچنین دارای مدالهایی از ایتالیا، آلمان، هلند (صلیب کماندو)، نروژ، انگلستان، لبنان، اتیوپی و تونس است.

اطلاعات شخصی:

سپهبد اویسی از خانواده ای پر جمعیت با تعداد زیادی برادر است که بیشترین آنها کارمند دولت هستند.

اویسی ازدواج نموده (نام همسرش شرافت) و دارای دو پسر و یک دختر است. پسر بزرگش محمدرضا، 30 سال دارد و دانشجوی دانشگاه تهران است. پسر جوانتر، علی رضا، 22 ساله است و در سال 1967 برای تحصیل به ایالات متحده آمده است. دختر وی فرشته 28 ساله است. اویسی سوارکاری

ص: 400

عالی، تیراندازی ماهر و شکارچی قابلی است.

اظهارنظرها:

به عنوان فرماندهی کل ژاندارمری، او شاه را به دفعات مکرر ملاقات می کرد و کاملاً آگاه به امور مربوط به گارد محسوب می گردید. با وجود این، گزارش شده بود که زیاد با محیط دربار جور نشده است.

به عنوان یک سرباز و افسری وفادار، کمتر به ایفای نقش یک درباری علاقمند بود و بیشتر سعی در ساختن لشگر خود به صورت یک سازمان نظامی قادر به انجام وظائف محوله، داشته است.

اویسی باهوش، با حافظه و فکری صحیح و سریع است. او به توصیه ها و مشاوره های سازنده با رغبت کامل پاسخ می دهد. او خواهان تکامل و بهسازی و در برخورد با همکارانش قاطع است. او همواره مورد احترام پرسنل از تمام درجات بوده است. او همچنین احساس قوی از عقاید و اصول دمکراتیک از خود نشان می دهد. او در موضوعات سیاسی تمایل بخصوص نشان نداده است. تمام اطلاعات نشان می دهند که او از این که سرباز خوبی باشد، خشنود است. افسران ارتش ایالات متحده او را یکی از برجسته ترین تیمسارهای ایرانی می دانند که قادر است هر شغلی را در سطح نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران به عهده بگیرد. او طرفدار غرب و نسبت به ایالات متحده صمیمی است. عقیده بر این است که وی کاملاً به شاه وفادار است. تماس های رسمی ایالات متحده با اویسی همواره کاملاً خشنودکننده بوده است.

اویسی در سال 59 - 1958 از ایالات متحده بازدید کرده است.

اویسی، غلامعلی - 4 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غلامعلی اویسی فرماندهی کل، نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران در 19 نوامبر 1972، ارتشبد غلامعلی اویسی که از سال 1965 فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران را به عهده داشت، به فرماندهی کل نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران برگزیده شد. اویسی از روابط بسیار نزدیک با شاه برخوردار است.

یک سال قبل شایعاتی مبنی بر تعویض اویسی از فرماندهی ژاندارمری وجود داشته است، ولی اکثر آنها پیش بینی می کردند که بازنشسته می شود. انتصاب مجدد وی به عنوان فرماندهی نیروهای زمینی کاملاً غافلگیرکننده بود. اویسی در مدرنیزه کردن و سازماندهی ژاندارمری کاری بسیار عالی انجام داد، ولی انجام همان کار در نیروهای زمینی که سه برابر ژاندارمری است، آزمایش واقعی از قابلیت های وی خواهد بود. وی افسری است که تکنیک های فرماندهی مدرن را می داند و بالاخص در مورد آموزش و تجدید نیرو علاقمند است.

اویسی متمایل به غرب و نسبت به ایالات متحده صمیمی است. او با مشاورین نظامی ایالات متحده خوب همکاری کرده و به پیشنهادات و توصیه های آنها با رغبت پاسخ داده و اغلب انتقادات سازنده را پذیرفته است. او در زمان لازم بسرعت تصمیم صحیح را اتخاذ می نماید. افسران ارتش ایالات متحده اویسی را یکی از برجسته ترین تیمساران در نیروهای مسلح ایران می دانند.

ص: 401

زندگی قبلی و مراحل خدمتی:

غلامعلی اویسی در سال 1918 در قم متولد شد. او عضوی از یک خانواده پر جمعیت با تعداد زیادی برادر است، که بسیاری از آنان در خدمت دولت در مشاغل مختلف هستند. اویسی در سال 1936 از دبیرستان نظام تهران و در سال 1938 از دانشکده افسری ایران به عنوان ستوان دوم پیاده، فارغ التحصیل گردید. (شاه در همان زمان دانشکده را می گذراند) از سال 1938 تا 1950 اویسی در مشاغل فرمانده دسته در لشگر یکم (39 - 1938)، به جای فرمانده گروهان در لشگر ششم (40 - 1939)، فرمانده گروهان در لشگر دوم (43 - 1940)، جانشین فرمانده هنگ دژبان و فرمانده مدرسه افسران، لشگر دوم، خدمت کرده است. در سال 1950 اویسی اولین شغل ستادی خود را ابتدا به عنوان رئیس بازرسی دژبان و سپس به عنوان رئیس رکن 4 (لجستیک) اداره دژبان به دست آورد. پس از گذراندن دانشکده فرماندهی و ستاد در تهران در سال 1952، او فرماندهی گردان 52 هنگ دژبان را به عهده گرفت. پس از آن فرماندهی گردان های شانزدهم و سوم را داشت. در سال 1954 به درجه سرهنگی رسید و به عنوان عضو دادگاه ویژه محاکمه افسران توده ای (کمونیست) خدمت کرد.

ترقی مدارج اویسی، از زمانی که در سال 1955 به ریاست ستاد گارد منصوب شد، شتاب قابل ملاحظه ای یافت. در سال 1958 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در همان سال برای آموزش پیشرفته به فورث مایر، ویرجینیا رفت و دانشکده فرماندهی و ستاد را در فورث لیون ورث، کانزاس گذراند. در سال 1960 به ایران بازگشت و به فرماندهی لشگر گارد شاهنشاهی برگزیده شد. شغلی که تا سال 1965 ادامه داد. او لشگر را از یک سازمان ابتدایی تشریفاتی به یک نیروی آموزش دیده و آماده رزم در سطح بالا تبدیل نمود. نشانه ای از اینکه اویسی حمایت شاه را حاصل نموده است، این بود که در سال 1961 به عنوان آجودان مخصوص شاه برگزیده شد. در سال 1962 به درجه سرلشگری ارتقاء یافت. در سپتامبر 1965 به درجه سپهبدی رسید و یک ماه بعد به فرماندهی کل ژاندارمری برگزیده شد. در سال 1966 او در زمره کمیته عالی اطلاعات درآمد. اویسی در ژوئن سال 1969 به درجه ارتشبدی ارتقاء یافت.

علاوه بر آموزش در ایالات متحده در سال 1958، اویسی در سال 1971 برای معالجه همسرش که مبتلا به LEUKEMIA بود، به این کشور آمد. در همین احوال همسرش در آمریکا فوت نمود.

اطلاعات شخصی:

اویسی یک افسر وفادار، باهوش، سخت کوش و متواضع است. اویسی دارای حافظه ای قوی و سریع الانتقال است، خوش برخورد و آرام و متین می باشد و در برخورد با همکارانش قاطع و در اجرای وظایف خواهان تکامل و بهسازی است، در برخورد با زیردستانش، عقاید و اصول دمکراتیک منشانه ای از خود نشان می دهد. تیمسار دارای 5 فوت و 7 اینچ قد، لاغر اندام و از نظر فیزیکی سالم است. او سوارکاری عالی و شکارچی ماهری است. تیراندازی با تجربه است که اغلب در مسابقات تیراندازی با تفنگ شرکت می کند. او به طور عالی انگلیسی و به روانی فرانسوی صحبت می کند. اویسی دو پسر دارد، محمدرضا و علی رضا و یک دختر، فرشته، که با فریدون امیر اصلانی در فوریه 1973 ازدواج نمود.

28 سپتامبر 1973 - 6/7/52

ص: 402

اویسی، غلامعلی - 5 خیلی محرمانه تاریخ: 11 فوریه 1975 - 22/11/54 از: وزارت دفاع، واشنگتن به: دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده، تهران، ایران موضوع: پیشنهاد بازدید از ایالات متحده توسط ارتشبد غلامعلی اویسی فرماندهی کل نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران 1- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اظهارنظر شما و سفیر ایالات متحده در مورد بررسی انجام دعوت از ارتشبد اویسی جهت بازدید از ایالات متحده برای مدتی حدود 10 روز در زمانی بین 10 تا 19 ژوئن 1975 مورد نیاز است.

2- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) هرگونه نظریات اضافی توسط هیئت بررسی مسائل کشوری راجع به مطلوب بودن و امکان پذیری اعطای مدال لیاقت، درجه فرمانده به ارتشبد اویسی نیز مورد نیاز است. پیشنهادات باید به نحوی صورت گیرند که هیچ کس را درگیر در اقداماتی نکند که امکان داشته باشد دولت ایالات متحده را تا انجام آخرین مراحل ارسال دعوت نامه، در وضعیت ناخوشایندی قرار دهد. در حال حاضر از این دعوت نامه نباید با هیچ یک از ایرانیان صحبت شود.

3- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) یک بار دیگر FOL جهت اطلاع شما تکرار می شود:

الف - دعوت از شخصی اصلی، همسر و دو نفر از افسران ستاد بر حسب انتخاب خودش است.

ب - بایستی از دولت ایران خواسته شود که وسیله مسافرت رفت و برگشت گروه را تأمین نماید.

استفاده از هواپیماهای ایالات متحده مجاز نیست و خدماتی ارائه نخواهد شد.

ج - کلیه مخارج اصلی (غذاها، هزینه هتل، میهمانی های رسمی و غیره) توسط وزارت دفاع پرداخت خواهد شد.

د - افسر همراه ایالات متحده، گروه را در فرودگاه ورودی ملاقات خواهد نمود و در تمام مدت گردش همراه آنها خواهد بود.

4- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) ما مایلیم یک دعوت دیگر ASAP را نیز به عمل آوریم. بنابراین علاقمندیم نظریات شما را راجع به امکانات برنامه ریزی بازدید و تاریخ آن 19 فوریه 75 داشته باشیم. باتوجه به دو بازدید قبلی ارتشبد اویسی، امید می رود که این محدوده زمانی بیشتر قابل قبول باشد.

5 - (بدون طبقه بندی) این پیام نباید به بیگانگان ارائه شود.

اویسی، غلامعلی - 6 اطلاعات بیوگرافیک ارتشبد اویسی خیلی محرمانه اویسی، دوست شخصی و دیرینه شاه، یکی از مورد اعتمادترین فرماندهان نظامی او است. افسران مستشاری در بیشتر توصیف های خود به طور مکرر او را «کاملاً وفادار» توصیف می نمایند. من همچنین راجع به وی از مشاورین ایالات متحده شنیده ام که او را به عنوان فردی کاملاً تابع قانون و شدیدا منضبط توصیف می کنند. افسران ارشد آمریکایی معمولاً روابطی نزدیک یا صمیمانه با اویسی ندارند. او به گونه ای

ص: 403

در تماس های شخصی و خصوصی سرد است. اویسی علاقه بسیاری دارد که نیروی زمینی را روی پای خود نگهدارد و بدون کمک و پشتیبانی ایالات متحده در حد ممکن آن را گسترش دهد. یکی از اقوام اویسی در یکی از رسوایی های اخیر نیروی زمینی درگیر بوده است. به هر حال، من هرگز اتهامی برعلیه شخص وی نشنیده ام. بخش سیاسی: ه پرشت 18 اوت 1976 - 27/5/55 اویسی، غلامعلی - 7 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان غلامعلی اویسی فرماندهی کل نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران، فرمانده حکومت نظامی در 8 سپتامبر 1978، بعد از یک راهپیمایی 100000 نفره و تظاهرات در تهران، دولت شریف امامی (نخست وزیر) اعلام نمود در آن شهر و 11 شهر دیگر حکومت نظامی برقرار خواهد شد. ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندهی کل (ن. ز. ش. ایران)، به فرماندهی حکومت نظامی برگزیده شد. در این مقام او مسئول برقراری نظم و اعمال منع عبور و مرور از 9 شب تا 5 صبح شده بود که تقریبا کاری غیرممکن بود. در 6 نوامبر پس از اینکه دولت شریف امامی سقوط کرد و ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر شد، ارتشبد اویسی مسئول وزارت کار و امور اجتماعی گردید ولی به وی عنوان وزیر داده نشد. به هر حال، در 11 نوامبر یک وزیر کار منصوب گردید، و اویسی توانست توجه خود را بر سایر مسئولیت هایش متمرکز سازد. اویسی که تا سال 1972 فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران را به عهده داشت، از ارتباط بسیار نزدیکی با شاه برخوردار است. او باهوش، قوی و فرماندهی مورد احترام است و تکنیک های مدرن فرماندهان را درک می کند و بالاخص به تجدید نیرو و آموزش اهمیت زیادی می دهد. او کارهای گروهی را اداره می کند و به وضوح از خودنمایی و تبلیغ برای خود اکراه دارد.

تیمسار متمایل به غرب و نسبت به ایالات متحده صمیمی است. او با مشاوران نظامی آمریکایی خیلی خوب همکاری نموده و به توصیه ها و پیشنهادات آنها با رغبت پاسخ داده و اغلب انتقادات سازنده را پذیرفته است. او در زمان لازم بسرعت تصمیم صحیح را اتخاذ می نماید. افسران ارتش ایالات متحده، اویسی را یکی از برجسته ترین تیمساران در نیروهای مسلح ایران می دانند.

مراحل خدمتی:

غلامعلی اویسی در شهر مقدس قم، ایران در 1918 متولد شد. در سال 1938 از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شد. و در آنجا همکلاسی شاه بود. از سال 1938 تا 1950 اویسی با موفقیت به عنوان فرمانده دسته و جانشین فرمانده گروهان در لشگر ششم (41 - 1939) و فرمانده گروهان در لشگر دوم (43 - 1941) و جانشین فرماندهی هنگ دژبان (44 - 1943) و فرماندهی مدرسه افسران لشگر دوم (50 - 1944) خدمت نمود. در سال 1950 اویسی اولین شغل ستادی خود را ابتدا به عنوان ریاست بازرسی دژبان و سپس به عنوان ریاست رکن 4 (لجستیک) اداره دژبان به عهده گرفت. پس از گذراندن دوره دانشکده فرماندهی و ستاد عمومی در تهران در سال 1952، او فرماندهی گردان 52 از هنگ دژبان را به عهده گرفت. پس از آن فرماندهی هنگ های 16 و سوم را داشت.

در اوایل دهه 1950 اویسی در یک دادگاه ویژه نظامی برای محاکمه افسران توده ای (کمونیست) که در

ص: 404

سال 1953 قصد سرنگونی شاه را داشتند، شرکت نمود. پس از آن مراحل شغلی و خدمتی او بسرعت رو به ترقی نهاد. در سال 1955 او رئیس ستاد لشگر گارد شد و در سال 1958 به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در همان سال به ایالات متحده آمد و آموزش های پیشرفته را در فورث مایر، ویرجینیا و دانشکده فرماندهی و ستاد عمومی را در فورث لیون ورث، کانزاس گذراند.

در سال 1960 پس از بازگشت به ایران، اویسی تا فرماندهی کل لشگر گارد ارتقاء یافت که تا سال 1965 در همان محل خدمت نمود. او این لشگر را از یک سازمان تشریفاتی ابتدایی به یک لشگر آموزش دیده در حد بالا و با آمادگی رزمی کامل در سال 1961 تبدیل نمود، در همان سال آجودان مخصوص شاه شد. در سال 1962 به درجه سرلشگری رسید و در سال 1965 به درجه سپهبدی. او در سال 1972 فرماندهی کل ژاندارمری «ش. ا.» را به عهده گرفت که مسئول امنیت مناطق غیر شهری ایران است. در مدت هفت سال خدمت در ژاندارمری اویسی کار شایسته ای در جهت گسترش و مدرنیزه کردن آن انجام داد. او شهرتی در سخت کوشی، سرپرستی خشک و بازخواست کننده و یک افسر قابل اعتماد بدست آورد.

(در سال 1969 به درجه ارتشبدی رسید.) اطلاعات شخصی :

اویسی دارای حافظه ای قوی و سریع الانتقال است، خوش برخورد و آرام و متین می باشد. در موارد نظامی خوب تحصیل نموده و اطلاعات خوبی دارد. مشهور است به این که از آنچه تحت فرماندهیش می گذرد، به خوبی آگاه است. او قدری خودپسند است، ولی ادب وی کم و بیش آن را می پوشاند. اویسی نسبت به سایر افسران و هم درجه هایش در حد قابل توجهی دیندارتر و مسلمان تر است. او وقت ناهار را برای نماز خواندن صرف می کند و قوانین حلال و حرام غذایی را اجرا می نماید. با جثه ای کوچک و از نظر فیزیکی سالم، تیمسار اسب سواری قابل و شکارچی ماهری است. یک تیرانداز با تجربه است و اغلب در مسابقات تیراندازی شرکت می کند. او انگلیسی را عالی و فرانسه را به روانی صحبت می کند.

همسر اول اویسی در سال 1971 فوت نمود. همسر دوم وی شراره سرمد، یک زن جوان باهوش و دلربا است. پدر وی سرلشگر مصطفی سرمد، در سال 1974 به علت سوءاستفاده و فساد بازنشسته شد.

اویسی دارای دو پسر، محمدرضا و علی رضا و یک دختر، فرشته، از همسر اول خود است، و یک پسر از همسر دوم دارد. او دارای برادران متعددی است که اکثر آنها برای دولت کار می کنند.

15 نوامبر 1978 - 24/8/57

محمد باهری

ص: 405

محمد باهری، معاون نخست وزیر سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان سوابق: باهری از یک خانواده متوسط است. او حدود چهل و پنج سال قبل در شیراز متولد شد. مدرسه ابتدایی و متوسطه را در شیراز به پایان رساند، و از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.

متعاقبا در پاریس به تحصیل ادامه داد و از دانشگاه سوربن دکترای حقوق گرفت. پس از بازگشت به ایران، او به وکالت پرداخت و با حمایت علم استاد دانشگاه شد.

شخصیت: باهری بسیار جاه طلب است و به عنوان فرصت طلبی ریاکار شناخته شده است. او نسبتا سخنران خوبی است.

فعالیت های سیاسی: فعالیت های سیاسی باهری بلافاصله پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تهران آغاز گشت. پس از فعالیت های کمی در شیراز، وی همراه با افراد مشکوکی نظیر رسول پرویزی و JALAFAابطحی، همگی دوستان نزدیک و اعضای حزب معروف توده (کمونیست)، به حزب توده ایران پیوست و مدارج ترقی را در آن پیمود. کمی پس از آن، با کمک پرویزی و سایرین باهری خزانه دار حزب توده شاخه شیراز شد.

در مدت سرکوبی حزب توده در سال 1946، او اموال توده را ضبط و کنترل نمود و حدود 500000 ریال (حدود 4000 دلار) آن را به شخصی به نام بهبهانی (با خانواده روحانی بهبهانی مشهور ربطی ندارد) سپرد. با بهره حاصله از این پول، باهری به اروپا رفت و تحصیلات خود را به پایان رساند.

گفته می شود که در مدت فعالیت باهری و پرویزی در حزب توده، آنها دوستان نزدیک پدر زن علم بوده اند. پس از بازگشت به ایران، باهری ارتباطات نزدیکی با علم برقرار نمود و از آن زمان تاکنون به وی نزدیک بوده است. باهری نقش فعالی در تشکیل حزب مردم داشت و مدتی مسائل کارگری حزب را انجام می داد. به علت شخصیت بسیار خودخواه و علی رغم حمایت علم، باهری گروه مخالفی در حزب برای خود ایجاد نموده است.

پرویزی و باهری در حزب مردم همچنان به صورت چپی عمل می کنند و خود را جناح چپ حزب می دادنند. در خلال اولین انتخابات مجلس بیستم، باهری کاندید ناموفقی از حزب مردم تهران بود.

همچنین باهری از کسانی بود که پس از استعفای علم از رهبری حزب، حزب را ترک نمود.

باهری، محمد - 2 خیلی محرمانه زمان و مکان: 13 اوت 1963 - 22/5/42، دفتر وزیر دادگستری صورت مذاکرات شرکت کنندگان: وزیر دادگستری، باهری سرگرد جان جی، لاورین، رئیس بخش حقوقی مستشاری نظامی آقای جان. ا. آرمیتاژ آقای مهرجان (اسم اول نامعلوم)، مترجم محلی بخش حقوقی سابقه :

در ملاقات روز 11 اوت، نخست وزیر، سفیر را از یک تصمیم در سطح کابینه مبنی بر این که تقبل معافیت دیپلماتیک طبق مفاد قرارداد دو جانبه کمک های ایالات متحده (USAID) برای پرسنل نظامی

ص: 406

USAIDغیرعملی است، مطلع نمود. نخست وزیر به حساسیت ایرانیان در قبال قراردادهای بین المللی که «کاپیتولاسیون» را اعمال می کنند، اشاره نمود و گفت: از چنین قراردادی نمی توان به طور موفقیت آمیز در مجلس دفاع کرد. با وجود این، نخست وزیر گفت که دولت ایران آماده است تا قراردادی را با مواد کلی در مورد نحوه برخورد با تخلفات جنایی پرسنل نظامی در ایران، مورد مذاکره قرار دهد.

جمله بندی بایستی کلی باشد تا در صورتی که مورد حمله عمومی قرار گرفت، بشود از آن دفاع کرد، ولی قرارداد دقیق تر را می توان به نوعی با وزارت دادگستری منعقد نمود. بدین منظور نخست وزیر به وزیر دادگستری ایران دستور داد با نماینده سفارت در ساعت 11 روز 13 اوت ملاقات نماید. این یادداشت مفاد مذکور در این جلسه را در بردارد.

من سابقه مسئله وضعیت قضایی پرسنل نظامی ایالات متحده در ایران را برای وزیر توضیح دادم:

براساس دستورالعمل های دولت ایالات متحده، سفارت از مدتی قبل سعی کرده است به توافقنامه ای در مورد وضعیت پرسنل نظامی خود دست یابد. یکی از مواردی که شدیدا مورد توجه کنگره است، عدم وجود چنین قراردادی می باشد و همه ساله در آنجا (کنگره) فریادها هم در مورد قراردادهای وضعیت نیروها و هم در مورد میزان علاقمندی و اهمیت دادن به برنامه های کمک های نظامی بلند است. وزارت دفاع دولت ایالات متحده در این نگرانی با کنگره شریک هستند و بخصوص آگاهند از این که قراردادهای وضعیت نیروها برای همه کشورهایی که مستشاران نظامی در آنها مستقر هستند، به استثنای عربستان سعودی و ایران، وجود دارد. من سپس به آگاهی و ارزیابی سفیر از تصمیم کابینه اشاره نمودم و گفتم که علاقمندیم روشن شود که چه نوع قرارداد یا قراردادهایی را دولت ایران برای متعهد شدن، آماده نموده است. در این لحظه و در انتهای جلسه مشخص نمودم که شخصا مقام تصمیم گیرنده از سوی دولت ایالات متحده برای هرگونه قراردادی نیستم و فقط برای روشن شدن مسئله مورد مذاکره، در وزارتخانه هستم.

وزیر آگاهی خود از تصمیم کابینه را اظهار داشت و گفت آماده است تا برای روشن شدن موضوع همکاری نماید. من به قرارداد با پاکستان در مورد وضعیت نیروها اشاره نمودم، با ذکر این مطلب که بخش قضایی شامل دو قسمت است. قسمت اول به مواردی مربوط می شود که قضاوت در مورد آنها، باید به ایالات متحده ارجاع داده شود. قسمت دوم مربوط به محاکمات در مواردی است که پاکستان حق قضاوت را در اختیار دارد. بعضی از مواد قسمت دوم به مشکلات دادرسی که اکنون در ایران با آن مواجه هستند، مربوط می شود و بنابراین قرارداد با پاکستان ممکن است بتواند تا حدی در صحبت های ما مورد استفاده قرار گیرد. سپس من مسئله بازداشت و حفظ متهم را تذکر دادم و اشاره به مواردی نمودم که متهم هفته ها و حتی ماهها بدون صدور قرار در زندان می ماند. من در این رابطه به مواد قرارداد ایالات متحده - پاکستان اشاره کردم که بازداشت و زندانی کردن متهم به ایالات متحده واگذار گردیده است و ایالات متحده متهم را برای بازپرسی و دادگاه در اختیار مقامات محلی قرار می دهد. از وزیر پرسیدم آیا دولت ایران می تواند چنین شرایط یا تصریحی را بپذیرد.

وزیر روش های قضایی ایران را با تفضیلاتی توضیح داد. او پیشنهاد کرد که چنین شرطی (بازداشت متهم توسط آمریکا - م) ممکن است برای دوران پس از بازجویی قابل قبول باشد، ولی در طول بازجویی متهم باید «به طور انفرادی» نگهداری شود. او گفت که زمان بازجویی معمولاً بیش از 24 ساعت نیست، ولی ممکن است تا سه روز هم به طول انجامد. من مشخص کردم که مسئله زندانی کردن بدون مشورت با

ص: 407

وکیل مدافع و قرار اتهام یکی از موارد اصلی مورد توجه دولت ایالات متحده و کنگره است و پرسیدم (1) آیا متهم می تواند اجازه داشته باشد تا با یکی از نمایندگان قسمت سرگرد لاورین در این مدت تماس بگیرد، و (2) آیا وزیر آمادگی دارد که تضمین کند زمان «زندانی شدن انفرادی» به منظور بازجویی 24 ساعت بیشتر نشود؟ وزیر با هر سؤال موافقت کرد، ولی اظهار داشت که به عقیده وی بایستی روی هر دو موضوع کار شود. من بطور ویژه به فرضیه خودمان اشاره کردم که مسئله زندانی شدن متهم نباید با صدور قرار بازداشت تداخل پیدا کند، زیرا دولت ایالات متحده مسئولیت تحویل دادن متهم را به عهده می گیرد و در این زمینه به نظر نمی رسد که وزیر مشکلی داشته باشد.

سپس ما در مورد تأخیرهای قبل از تشکیل دادگاه (محاکمه) و محاکم کیفری مذاکره کردیم. پرسیدم آیا وزارت می تواند تشکیل دادگاه و صدور حکم در مورد یک متهم را در محدوده زمانی سه ماهه انجام دهد، و یا مواد قرارداد با پاکستان که در آن تأیید شده است که اجرای رأی دادگاه لازم نیست در ایران باشد، قابل قبول خواهد بود. وزیر اظهار داشت در نظر دارد روند قضایی در ایران را تسریع نماید، ولی از تعیین یک زمان ثابت و قطعی برای برگزاری دادگاه خودداری نمود. او همچنین فکر می کرد که توافقنامه ای در مورد پیگرد در خارج، نیاز به تبصره ای در قانون ایران دارد. او تأکید نمود که آماده است در هر موردی از طریق دفتر دادستانی کل به دادگاه توصیه نماید که روندهای تشکیل دادگاه را سریعتر انجام دهند.

من در مورد مشکل آیین های دادرسی و محاکمه ای که در آن برای متهم امکان دسترسی به مترجم وجود نداشته باشد، صحبت کردم و پرسیدم اگر ممکن باشد موافقت شود که متهم یک مترجم با نظر خودش انتخاب نماید. وزیر گفت این کار را می توان بدین شکل انجام داد که مترجمی از مستشاری با تأیید دادستانی تعیین شود تا بتواند همراه با هر متهمی از پرسنل مستشاری در دادگاه شرکت نماید.

من گفتم که یک نقطه متمرکز در وزارت دادگستری باید وجود داشته باشد که قسمت حقوقی مستشاری با سفارت بتواند برای کسب مقررات قراردادهایی که اجرا می شوند، به آنجا رجوع کند و یا کمک هایی در کسب و تسهیل روش های حقیقی محاکمه تهیه ببیند. وزیر موافقت نمود که دفتر دادستانی کل بهترین محل برای این منظور خواهد بود و او آماده است که به این اداره دستور دهد. در این مورد اقدام نمایند.

به دعوت وزیر، آقای GHAT، یکی از قضات دادگاه کیفری تهران که اکنون رئیس کارگزینی وزارت دادگستری است، به گروه ما اضافه شد. وزیر تأکید نمود که آماده است «تا حد ممکن برای وی»، هرکاری برای حصول یک قرارداد مناسب انجام دهد. او گفت به زودی یک گردهمایی از اعضای وزارتخانه تشکیل می شود تا پاسخ سؤالاتی را که مطرح شده است، تهیه نمایند و براساس تصمیمات آن جلسه، آقای GHAT با من تماس خواهد گرفت.

آقای وزیر پرسید چرا مسئله به سادگی به این صورت حل نمی شود که پرسنل نظامی در فهرست افراد دیپلماتیک منظور شوند. من گفتم که این مسئله از طرف ما هم تقریبا به دولت ایران پیشنهاد شد، ولی درک ما این است که برای دولت ایران قابل قبول نیست.

من یک نسخه از قرارداد ایالات متحده - پاکستان را با تغییرات لازم در موارد مناسب، به آقای وزیر دادم و مجددا تأکید کردم که این یک پیشنهاد رسمی نیست و این که این صحبت ها جهت پیدا کردن و کشف امکانات مختلف بدون هیچ گونه نظریه رسمی از جانب دولت ایالات متحده صورت گرفته است.

ص: 408

باهری، محمد - 3 محمد باهری، وزیر دادگستری و معاون نخست وزیر سابق، دوست قدیمی و همگام سیاسی نخست وزیر است و علم را در تشکیل و اداره حزب مردم یاری می دهد. او در فرانسه تحصیل کرده و وکیل و استاد دانشگاه تهران بوده است. در سال 46 - 1945 طبق گزارش، وی عضو حزب توده بوده است. در اولین انتخابات مجلس بیستم او کاندیدای ناموفق حزب مردم از تهران بود. اولین فعالیت باهری به عنوان وزیر، سازماندهی مجدد اداره حقوقی مناطق غیر شهری با هدف برقراری صلح و عدالت در همه روستاها به منظور حل منازعات کشاورزی بود.

یکی از مقامات وزارتخانه به مأمور سفارت گفته است که احتمالاً باهری به بازی نمایشی دادگاههای ضد فساد ادامه خواهد داد. در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود، او منکر شد که تصمیم دارد وزارت دادگستری را از هم بپاشد (آن گونه که راجع به او شایع شده بود)، ولی تأکید نمود که نیاز به قوانین واضح تر و کارآتر وجود دارد. باهری احتمالاً نسبت به خوشبین بهتر خواهد بود، زیرا فقدان قدرت اجرایی او (خوشبین)، وزارتخانه را تقریبا راکد کرده است (فلج کرده است).

اطلاعات بیوگرافی:

در 30 نوامبر 1966، به عنوان معاون نخست وزیر در امور اجتماعی وزارت دادگستری به شاه معرفی شد.

دکتر محمد باهری در 1916 در شیراز متولد شد و در آنجا دبستان و دبیرستان را به پایان رساند. در سال 1941 از دانشگاه تهران در رشته حقوق فوق لیسانس گرفت و در سال 1954 از سوربن دکترای حقوق دریافت کرد. باهری، وکیل و استاد دانشگاه تهران بوده است، گزارش شده که در سالهای 46 - 1945 عضو حزب توده بوده است. یک دوست قدیمی و همکار نزدیک سیاسی علم است. باهری در فعالیت های خود برای وکالت مجلس بیستم به عنوان کاندید حزب مردم از تهران، ناموفق بود. وقتی علم نخست وزیر شد، باهری در 1962 معاون نخست وزیر و در 1963 وزیر دادگستری شد. او به زبان فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

باهری، محمد - 4 تاریخ: 12 اوت 1969 - 21/5/48 محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 3191 به: وزارت خارجه، واشنگتن، با اولویت 1- معاون وزیر دربار، دکتر محمد باهری، برنامه ریزی نموده است که از 23 اوت به دیدن برادرش دکتر جواد باهری (آدرس: سنچری درایو 3764، کامپیل، کالیفرنیا 95008، تلفن 3785745 - 408) برود. در این برنامه، از 25 اوت یک معاینه پزشکی کامل، گنجانیده شده و در طی سه هفته وقت آزاد پس از آن، درخواست کمک های تسهیلاتی برای برنامه روزانه در منطقه سانفرانسیسکو و سن خوزه شده است که از حدود 28 اوت آغاز می شود. همچنین هماهنگی های محلی با برادرش که بتواند توصیه و رزرو و تسهیلات پزشکی لازم برای یک معاینه پزشکی کامل بخصوص برای کاردیوواسکولار (CARDIOVASCULAR) را در حدود 25 اوت فراهم آورد، کمک بسیاری خواهد بود.

ص: 409

2- باهری وزیر سابق دادگستری، استاد با سابقه حقوق در دانشگاه تهران، رهبر فعالیت های جوانان و براساس شایعات، کاندیدای ریاست دانشگاه تهران است. به عنوان یک کمونیست سابق و مخالف شدید کمونیست ها در دهه 40 شناخته شده است. دارای برنامه های فشرده در دو زمینه است: الف) اداره دانشگاه با هماهنگی وسیع در سطح دولت و تکیه بر روشهای شناسایی ارزشها که وی با حمایت وزارت دربار در ایران به خوبی از عهده آن برمی آید. ب) اداره دادگستری، تأکید خاص روی مدیریت زندان (PENOLOGY) و جرم شناسی اجتماعی (CRIMINOLOGY). برنامه تفضیلی کامل به دنبال ارسال خواهد شد.

3- برنامه مساعدت های آمریکا تسهیلاتی با اولویت بالا را برای باهری معرفی نماید و تعیین محل کند. درخواست می شود در صورت ضرورت برای پوشش نسبی آژانس در سانفرانسیسکو در تبادل ارز تسهیلاتی فراهم نمایید. انگلیسی باهری ضعیف است، ولی فرانسه را خیلی خوب می داند. خانم برادرش که فرانسه را خوب می داند، به عنوان مترجم مجانی مایل است با وی باشد. RPT یا PERDIEM یا مسافرت نیاز نیست. کنترل اسم و اطلاعات بیوگرافیک در حال تهیه هستند.

باهری، محمد - 5 تاریخ: 14 اوت 1969 - 23/5/48 محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 358 Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: مسافرت دکتر محمد باهری به ایالات متحده درخواست می شود برای باهری، معاون وزیر دربار و یک ایرانی برجسته، در طول 23 اوت الی 23 سپتامبر مساعدت های مؤثری فراهم شود. تذکر مختصر (شما - م) تأیید می شود، اما برای اهمیت این بازدیدکننده و اثر بالقوه ای که به عنوان یک بازدیدکننده بازگشته از آمریکا برجای می گذارد، تأکید می کنیم. ایستگاه مایل است در صورت لزوم برای تأمین هزینه های برنامه ریزی، مساعدت مالی نسبی را فراهم آورد، ولی درخواست (هزینه - م) روزانه یا مسافرتی نمی شود.

دکتر محمد باهری، معاون وزیر دربار، وزیر سابق دادگستری، استاد حقوق در دانشگاه تهران و یکی از ایرانیان سرشناس در زمینه فعالیت های جوانان، برای مدت حدود یک ماه از 23 اوت به دیدار برادرش در کالیفرنیا خواهد رفت.

این نمایندگی یک درخواست رسمی از طرف دکتر باهری در مورد برنامه ریزی برای (مسافرت به - م) سانفرانسیسکو و سان خوزه در کالیفرنیا دریافت کرده است. در این فرصت هیئت نمایندگی خشنود خواهد شد که با حداقل هزینه برای دولت آمریکا، سفر دکتر باهری را برنامه ریزی نماید، زیرا وی از جمله افراد بانفوذ ایران محسوب می شود و نیز آموزش های فرانسوی وی سبب شده است که او نسبت به ایالات متحده بی اطلاع باشد. شاید حقیقت مربوط به عضویت سابق وی در حزب کمونیسم و تغییر جهت های مشهور وی در سالهای 1940 باشد که احتمالاً در نادیده انگاشتن واقعیت های آمریکا توسط وی تأثیر گذاشته باشند. بنابراین هیئت نمایندگی دکتر باهری را برای کسب مساعدت های لازم در طول یک برنامه سه هفته ای در ناحیه سانفرانسیسکو و سان خوزه معرفی می نماید.

هیئت نمایندگی ضمن اذعان این که وقت کم است، یادآور می شود که مسافرت دکتر باهری باتوجه به

ص: 410

اهمیت وی دارای بالاترین اولویت می باشد. اهمیت وی مربوط به حوزه ای است که وی در آن فعال است و تأثیر بالقوه ای که یک تجربه خوب در ایالات متحده بر افراد رده بالای رژیم خواهد داشت. بنابراین درخواست می کنیم، حتی به قیمت تعیین برنامه ای جهت تبادل ارزی برای هزینه های آژانس، تلاش ویژه ای جهت برنامه ریزی سفر دکتر باهری صورت پذیرد با این حال خواستار هزینه سفر یا هزینه روزانه نیستیم.

دکتر باهری در نظر دارد در اوایل بعدازظهر 22 اوت از طریق شرکت ایرفرانس به لوس آنجلس برود و از آنجا مستقیما به سمت سان خوزه پرواز نماید. وی با برادرش دکتر جواد باهری زندگی خواهد کرد. دکتر جواد باهری یک مهندس است و ساکن شماره 3764 سنچری درایو در (کامپیل) کالیفرنیا 95008 می باشد (تلفن 5745 - 378 - 408). وی مایل است یک برنامه چک آپ پزشکی دقیق را فراهم نماید که از روز دوشنبه 25 اوت شروع می کند و شاید حدودا تا سه روز طول بکشد. وی معمولاً به دلیل ناراحتی چربی خون، تحت رژیم غذایی شدید به سر می برد و از یک برنامه فعالیت فیزیکی سخت، منجمله کوهنوردی روزانه، تبعیت می کند. (وی پرسید آیا در حیطه وظایف سفارت این مورد وجود دارد که بتواند یک کلینیک مناسبی جهت انجام کلیه آزمایشهای لازم معرفی کند یا نه. در عین حالی که به وی اطمینان داده شد که چنین کاری عملی نیست، اما در صورتی که قرار باشد برنامه ریزی زمانی هماهنگ شود، شاید امکان داشته باشد که سازمان برنامه ریز محلی بتواند با هماهنگی برادرش تضمین نماید که ترتیبات پزشکی مورد نظر صورت بگیرد.) دکتر باهری حساب کرد که اگر شانس بیاورد، تا چهارشنبه 27 اوت آزمایشات پزشکی را به پایان خواهد رساند و از روز 28 اوت آماده است تا برنامه روزانه خود را شروع کند. وی مشخص کرده که مایل است هفته ای پنج روز به سختی کار کند و هر روز عصر به منزل برادرش در کامپیل باز گردد. وی یادآوری نمود که همسر برادرش، که یک آمریکایی است، فرانسه را به روانی تکلم می کند (خود دکتر باهری در زبان فرانسه مهارت دارد، ولی انگلیسی را ضعیف می داند) و داوطلب شده است تا در تمام طول این برنامه به صورت مترجم همراه وی باشد.

دکتر باهری در ایران به عنوان یک کمونیست سابق که در سالهای 1940، حزب کمونیست را ترک کرده و از آن به بعد ضد کمونیست سرسخت شده است کاملاً مشهور می باشد. وی هم اکنون معاون وزیر دربار می باشد. وی وزیر دادگستری بود و برای مدتهای طولانی نقش یک فرد پیشرو و در زمینه مشکلات جوانان ایران را داشته است. وی در حال حاضر رئیس سازمان شاهنشاهی در امور یاری و حفاظت از دانش آموزان می باشد. وی استاد حقوق و متخصص جرم شناسی در دانشگاه تهران است. مرتبا در مورد وی شایع می شود که یکی از کاندیداهای قوی برای تصدی سمت ریاست دانشگاه در آینده خواهد بود.

وزارت دربار در حال حاضر مشغول فعالیت در زمینه های مختلف و جدید می باشد که بعضی از آنها در حوزه کاری دکتر باهری قرار دارد. به نظر می رسد این وزارتخانه وظایفی بیش از یک وزارتخانه دولتی برای اهداف تحقیق و بازرسی برعهده می گیرد. بدین ترتیب اداره (دفتر) دکتر باهری در زمینه های تحقیقات اجتماعی و ارتقاء حقوق بشر دست به کار خواهد شد و اینها در حقیقت مواردی است که دفتر وی برای انجام آن صلاحیت ندارد. وی در موارد متعددی علاقه وزارتخانه خود را به رفع و رجوع مشکل اعتبارنامه های دانشگاهی، به صورتی خاص بیان کرده است. ناظران آگاه معتقدند چنین کاری یک فاجعه

ص: 411

می باشد. پیشنهادات زیر در رابطه با برنامه (سفر وی - م)، از تمایلات شخصی وی که برای کارمند CAO بیان داشته، از تجزیه و تحلیل فعالیت های احتمالی آتی وی در ایران، و از مروری بر نقاط ضعف و قوت طرح های دکتر باهری در رابطه با تحولات (توسعه) ایران، ناشی شده است. ما تردید داریم که مواجهه با شیوه زندگی آمریکایی توسط برادر وی و همسر برادرش خانم دکتر باهری به خوبی و با موفقیت صورت پذیرد. این پیشنهادات با هدف طراحی یک مسافرت مفید و سازنده برای دکتر باهری صورت می گیرد.

مسافرتی که نحوه مشارکت وی در تحولات ایران و به دنبال آن روابط ایران و آمریکا را شکل می دهد.

اولین زمینه ای که دکتر باهری نسبت به آن ابراز علاقه نموده است، مدیریت دانشگاه می باشد. بسیار محتمل است که دکتر باهری که برای مدتها استاد حقوق بوده است، روزی رئیس دانشگاهی در ایران شود.

البته این احتمال و شاید این خطر وجود دارد که وی از اسلاف خود تبعیت نماید و کار اعتبارنامه های دانشگاهی را به اداره فعلی خود بسپارد.

بنابراین پیشنهاد می شود در برنامه، دکتر باهری از کالج ایالتی سان خوزه که معرف یک مؤسسه عمومی در کالیفرنیا است و دانشگاه استانفورد که معرف یک مؤسسه خصوصی است و دفتر ریاست برکلی وابسته به سیستم (آموزشی - م) کالیفرنیا بازدید نماید تا در آنجا با روش هماهنگی دانشگاههای مختلف در ایالت که غالبا به عنوان MASTER- PLAN معروف است، آشنا شود. توصیه می شود که به دلیل نزدیکی مکانی، تمرکز بیشتری بر کالج ایالتی سان خوزه وجود داشته باشد. بخصوص تأکید می شود که وی از اداره محلی اعتبارنامه های شمال کالیفرنیا، در هر جایی که قرار دارد، بازدید نماید و در صورت امکان مجاز باشد پیشرفت کاری یکی از اعتبارنامه ها را مشاهده کند یا حداقل دستورالعمل هایی که برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد را ارزیابی نماید. امیدواریم که دکتر باهری پیچیدگی های فرایند اعتبارنامه ها را آن قدر درک نماید که طرح خود را برای استفاده از این سرویس حیاتی در ایران دنبال نکند. بایستی براین حقیقت که ارزیابی اعتبارنامه های دانشگاهی توسط سازمانهای داوطلب صورت می گیرد و یک امر مشاوره ای است و در هر حال یک وظیفه اداری نمی باشد، به صورت خاصی تأکید شود.

اگرچه در این موقع از سال کار مشکلی خواهد بود، ولی اگر دکتر باهری بتواند با نظام مدارس عمومی نیز آشنا شود، مفید خواهد بود. هر چند دکتر باهری خواستار برنامه ای برای آشنایی با مدارس متوسطه نیست، ولی بایستی در مورد مرتبه ای که یک دانشگاه معتبر در زمینه نظام آموزشی متوسطه قابل پیش بینی به آن وابسته است، آگاهی پیدا کند.

نیاز دوم موردنظر در برنامه (سفر - م) دکتر باهری از سوابق حقوقی وی ناشی شده است. وی به عنوان یک استاد حقوق که در زمینه جرم شناسی و کیفرشناسی متخصص است به نظام اداری دادگستری در ایالات متحده علاقمند می باشد. وی مایل است شاهد یک محاکمه حضوری، ترجیحا یک محاکمه جنایی باشد. وی مایل است نظام کیفری ما را شاید از طریق بازدید از یک زندان، ارزیابی نماید. وی بسیار مشتاق است نظام آموزشی (بازآموزی - م) و روش استخلاص زندانیان را که خیلی عجیب می پندارد، کاملاً درک نماید. هیچ چیزی بیش از تصدی یک پست کلیدی در دانشکده حقوق در دانشگاه تهران برای باهری ارزش ندارد و این که هیئت نمایندگی در طی سالیان متمادی با اجرای یک برنامه صبورانه تلاش کرده است تا در افکار این مؤسسه آموزشی حقوقی که دارای نظام فرانسوی می باشد، روح تازه ای که در ایده های آموزشی آنگلوساکسون وجود دارد، بدمد. از برخی جهات می توان گفت که دکتر باهری، فردی

ص: 412

است که تغییر جهت می دهد و به همین لحاظ تعدادی از اعضای جوانتر دانشکده به هر دلیلی مایلند از وی تبعیت کنند. بسیار جالب توجه خواهد بود اگر بتوان در زمینه روشهای حقوقی عام، درسهای مختصری برای وی ارائه کرد. در این رابطه دکتر پیرکانس، معاون مرکز بین المللی حقوقی در نیویورک، احتمالاً می تواند برنامه آموزشی مناسبی را در زمینه هایی که بتواند دکتر باهری را نیز پوشش دهد، ارائه نماید.

اطلاعات بیوگرافی وی ضمیمه می باشد. یک استعلام نیز در جریان است. تاچر پیوست: بیوگرافی دکتر باهری بدون طبقه بندی: 358 - A نام کامل: باهری، محمدمکان و زمان تولد: شیراز 1917 تابعیت: ایرانی منزل یا آدرس دائمی: تهران - خیابان ویلا - خیابان بیرجند - پلاک 9 آموزشهای دانشگاهی: دارای درجه دکترای حقوق از پاریس شرح موقعیت فعلی: معاون وزیر دربار، استاد حقوق دانشگاه تهران، رئیس سازمان شاهنشاهی مساعدت و حفاظت از دانش آموزان.

شرح پست های مهمی که در گذشته داشته است: وزیر دادگستری عضویت در سازمانهای حرفه ای: عضو نیست تألیفات: حقوق کیفری عام (به زبان فارسی)، اتونومی خشونت (به زبان فرانسه) مسافرت های خارجی: اروپای غربی - قبلاً به آمریکا سفر نکرده است.

دامنه آگاهی از زبانهای خارجی: انگلیسی متوسط، فرانسه خوب باهری، محمد - 6 تاریخ: 21 فوریه 1970 - 2/12/48سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به: بخش سیاسی موضوع: کشمکش بین وزیرآموزش عالی با معاون وزیر در امور اجتماعی وزارت دربار اطلاعات زیر که از یک منبع موثق کسب شده جهت اطلاع و استفاده شما می باشد و نیاز به ذکر CAS نیست.

یک کشمکش بالقوه بین مجید رهنما، وزیر آموزش عالی و پژوهش های علمی، و دکتر محمد باهری معاون امور اجتماعی وزارت دربار، وجود دارد، زیرا رهنما احساس می کند کنترل رو به افزایش باهری به حیطه مسئولیت های وزارتخانه اش کشیده شده است. ظاهرا با تصویب اسداللّه علم، وزیر دربار که به طور ضمنی موافقت شاه نیز در آن نشان داده شده است، باهری حدود 20 تن از فارغ التحصیلان جوان ایرانی در خارج را استخدام کرده است تا درباره پژوهش های علمی و مشکل انتشارات در ایران، روشهای بهبود آموزش معلمین تا سطح دانشگاهی، بازرسی از دانشگاههای ایران و تجهیزات تحقیقاتی و سایر برنامه های مربوط به تحقیقات و آموزش عالی در ایران کار کنند. هنگامی که باهری در تابستان 1969 از اقدامات سیاسی خود در مورد طرحش مبنی بر جایزه دادن به دانشجویان ممتازی که به تأیید عمومی رسیده باشند، طرحی که رهنما با موفقیت با آن مخالفت کرده بود، دست کشید، رهنما بلافاصله برای بدست گیری اختیارات و اعتبار باهری اقدام نمود. اما این تلاش ها یا شکست خورد و یا بسیار ناموفق بود،

ص: 413

زیرا باهری ظاهرا خود را تحت حمایت شاه حفظ کرده است. یک نشانه آشکار از چنین وضعی این حقیقت است که وی در واقع توانسته است بودجه کافی برای استخدام معاونین و کار اداری خود، اجاره محل اضافی و پرداخت هزینه های گزاف مسافرت و حق مأموریت گروهش به دست آورد، در حالی که سایر ادارات دولتی دچار کمبود بودجه هستند. رهنما تا حدی به دلیل اینکه می خواهد از شغل فعلی خود کناره گیری کند و تا حدی به دلیل اینکه نمی داند که آیا می تواند تاخت و تاز باهری در عرصه امتیازات وزارتخانه خود را متوقف کند یا نه، هیچ تلاشی برای مداخله در حرکت باهری در زمینه تحقیقات و آموزش عالی انجام نمی دهد. با این حال اگر وی در نظر داشته باشد در سمت فعلی خود باقی بماند و اگر بخواهد وزارتخانه اش کنترل مؤثری بر فعالیت های مندرج در شرح وظایفش داشته باشد، انجام چنین اقداماتی ضروری به نظر می رسد.

باهری، محمد - 7 تاریخ: 23 اوت 1977 - 1/6/56 سرّی 1- ارتباطات قبلی محمد باهری، دبیرکل حزب رستاخیز ملت ایران، با حزب توده کاملاً شناخته شده هستند. وقتی باهری دبیرکل حزب شد، افراد کلیدی در جرائد را به یک گردهمایی فراخواند و به آنان گفت که الف) رستاخیز یک حزب سیاسی واقعی نیست؛ ب) هیچ گونه حمایتی در بین توده مردم ندارد؛ و ج) هیچ تأثیری در راهی که ایران می پیماید، ندارد. او گفت به هر حال این خواسته شاه است که حزب حضور مهمتری داشته باشد و بنابراین او برای رسیدن به این هدف کار خواهد نمود و باید از همه خواهش کرد همکاری نمایند تا شاه عصبانی نشود. باهری مردی خوش بیان، مهاجم و خطیب است و احتمالاً خواهد توانست آثار حیات را در رستاخیز نمایان سازد. در انجام آن، او بدون شک به آموزگار و شرکت (احتمالاً شرکت ملی نفت ایران - م) حمله خواهد نمود. اگر وی با شاه برخوردی نداشته باشد، بدون تردید به قدرت خواهد رسید.

باهری، محمد - 8 تاریخ: 30 اوت 1977 - 8/6/56 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 7754 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: باهری به دبیرکلی رستاخیز ارتقاء یافت شروع بخش بدون طبقه بندی 1- اخبار جدید و پشت جلد نشریات، خبر از فعالیت های محمد باهری، در نقش فعال تری به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز می دهند. در 27 اوت در اولین سخنرانی عمومی مهم خود به عنوان دبیرکل حزب برای گروهی از مسئولین و اعضای کابینه و حزب، باهری اهداف حزب رستاخیز ملت ایران را تشریح نمود. او گفت که اهداف حزب رستاخیز در نهایت سیاسی هستند نه اداری. مسئولیت های حزب رستاخیز ملت ایران عبارتند از: الف) خدمت به عنوان «وسیله ای دقیق، مورد اعتماد و سریع» برای ارائه و انعکاس خواسته های مردم به شاه؛ و ب) «درک مشکلات سیاسی در اجرای اصول انقلاب و سایر برنامه های دولت و اقدام براین اساس» ؛ اعضای حزب بایستی افزایش یابند و بخشهای حزب باید به عنوان مراکز بحث در

ص: 414

مورد توسعه ملی به کار گرفته شوند. مهمترین وظایف ایران عبارتند از صنعتی شدن، ایجاد تکنولوژی ملی و از بین بردن سوءاستفاده و فساد. واکنش نشریات در 29 اوت به نحوی قابل پیش بینی، ستودن اظهارات باهری بود.

2- گام بعدی باهری، کسب حمایت بازار تهران بود که در 28 اوت اظهار داشت حزب مسائل بازار را مدنظر گرفته است و نقش مهم آن را در تجارت و سایر فعالیت های بازرگانی منظور می دارد.

3- در 30 اوت باهری در صحنه مجلس حضور یافت و به اصرار زیاد از نمایندگان استانها خواست که در بازگشت به محلهای انتخاباتی خود در این هفته، حمایت از حزب را تشویق کنند. پایان بخش بدون طبقه بندی.

آغاز بخش خیلی محرمانه 4- اظهارنظر: منبع موثقی گزارش داده است که باهری به طور خصوصی در مورد توانائیهای حزب رستاخیز ملت ایران مشکوک است، ولی تشخیص می دهد که شاه اولویت تشکیل پایگاه حزب سیاسی را در اینجا تعیین کرده است. بدین دلیل می توان انتظار داشت که او شدیدا برای حزب رستاخیز ملت ایران مبارزه نماید. شخصیت وی در سابق به عنوان فردی جاه طلب، فرصت طلب و وفادار به شاه توصیف شده است. اگر او موفق شود موتور حزب را روشن نماید، او به قدرتی بیش از آنچه از ابتدا تصور می رفت، خواهد رسید.سولیوان باهری، محمد - 9 اداری - رسمی خیلی محرمانه تاریخ: 30 می 1978 - 9/3/57 آقای ویلیام چایدکل وزارت امورخارجه - INR/OIL/B - واشنگتن بیل عزیز:

از نامه مورخ 27 مارس شما متشکرم که در آن سیستم اصلاح شده INR/OIL/Bرا تشریح کرده اید.

پس از مشورت با اعضای مختلف تیم کشوری توافق شد که گزارشات تهیه شده INR، باید حتی الامکان نام آموزگار را هجی درست منعکس کنند. شاید ما در این فاصله بتوانیم هجی «غیر استاندارد» را به کار بریم ولی باید در جهت تصحیح آن حرکت نماییم.

حق با شماست که وزیر دربار عضو کابینه نیست. اکنون که آموزگار، نخست وزیر است، وزیر مشاور در امور مجلس، هلاکو رامبد خواهد بود (خلاصه بیوگرافی قبلاً ارسال شده است.) در آغاز محل حزبی در داخل کابینه به گونه ای بود که مشاغل بالای کابینه به حزب داده می شد. برای رئیس قبلی حزب، باهری، اطلاعات اخیر ما این است که او بلندپروازیهای خود را به مشاورت مخصوص وزیر دربار محدود نموده است. این شغل یک مهر درآمد است و او از انظار مردم دور نگه می دارد. (در این مقوله، نصیر عصار شغل مشابهی به عنوان مشاور وزیر امورخارجه دارد. هر دو مقام مزبور به واسطه اظهارات عمومی، مشهور و برجسته شده بودند که این امر مغایر با سیاست رسمی دولت ایران بوده است.) ما در انتظار دریافت یک نسخه از بیوگرافی شخصیت های مهم، به محض آماده شدن، هستیم.

امیدوارم مطالب مذکور مورد استفاده بیشتر در طرح باشد.

ارادتمند جوانا دبلیو. مارتین مسئول هماهنگی بیوگرافی ها

آقاخان بختیار

ص: 415

تاریخ: 18 آوریل 1957 - 29/1/36 سرّی - فقط استفاده رسمی، خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - مرسله شماره 953 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: بیوگرافی اعضای کابینه جدید آغاز بخش سرّی - سوابق شغلی اعضای کابینه جدید با یکدیگر فرق دارند:

سه بانکدار، سه کارمند دولت، دو تیمسار و یک دکتر. به هر حال شواهدی موجود است که بسیاری از روش های آنها قبلاً رد شده است. در حال حاضر سه نفر آنها - تیمسار حسن اخوی، وزیر کشاورزی ؛ مصطفی تجدد، وزیر بازرگانی؛ و دکتر فتح اللّه جلالی، وزیر کشور (داخله) برادران هم «لژ» منوچهر اقبال، نخست وزیر، در لژ ماسیون که یک سازمان فرانسوی تقریبا غیرفعال است، ولی گزارش شده که سالهای قبل توسط یکی از اعضای سازمان اطلاعاتی انگلستان اداره می شده است. علاوه بر این اقبال، جلالی و دکتر عبدالحسین راجی، وزیر بهداشت همگی تحت حمایت و دوستان نزدیک نخست وزیر سابق قوام بوده اند. گزارش شده است که دو نفر نظامی یعنی تیمسار اخوی و تیمسار علی اکبر ضرغام، وزیر انحصارات و گمرکات، هر دو پیرو تیمسار (بازنشسته) حسن ارفع هستند که تصور می شود از مدتها قبل، با تشویق انگلیس، آرزوی نخست وزیر شدن را دارد.

دو نفر بانکدار در کابینه جدید یعنی تجدد و علی اصغر ناصر، وزیر دارایی هر دو در هیئت مدیره اتاق بازرگانی تهران باهم کار کرده اند. آنها در گذشته بر سر اداره بانک اختلاف داشته اند. چهار نفر از وزرای جدید، اخوی، دکتر راجی، آقاخان بختیار، وزیر کار، و جعفر شریف امامی، وزیر صنایع و معادن در بین ایرانیان مشهور به طرفداری از انگلستان هستند. تجدد شهرت دارد که طرفدار آلمان است (با وجود این که سفیر آلمان اخیرا عدم علاقه خود را نسبت به او اظهار داشته است) و جلالی با آلمانی ها معاملاتی را انجام داده است.

از بین اعضای جدید کابینه، فقط یک عضو، شریف امامی، دارای تجربه در کابینه قبلی است. او همچنین تنها عضوی است که قبلاً سناتور بوده است. سه نفر از آنها قبلاً معاون وزیر بوده اند، بختیار، تجدد و دکتر راجی. همه وزرای جدید نسبتا جوان هستند و همگی بین 1901 تا 1911 متولد شده است. به استثنای دو نفر نظامی یعنی اخوی و ضرغام، وزرای جدید در اروپا تحصیل کرده اند. بیشترین آنان انگلیسی صحبت می کنند. پایان بخش سرّی .

شروع بخش خیلی محرمانه وزیرکار: آقاخان بختیار تاریخ و محل تولد: 1911، اصفهان تحصیلات: تحصیلات ابتدایی در اصفهان تحصیلات متوسطه در تهران کالج آمریکایی در تهران علوم اقتصادی و بانکداری در دانشگاه لندن سوابق شغلی: 1946 مدیر شرکت حمل و نقل تجاری (TRATICO).

49 - 1947 نماینده مجلس دوره پانزدهم از شهرکرد.

ص: 416

ژوئیه 1951 به ریاست بانک کشاورزی منصوب شد.

اوت 1952 استعفا از بانک کشاورزی.

پاییز 1952 ترک ایران به مقصد انگلستان.

بهار 1953 بازگشت به ایران.

اکتبر 1953 آوریل 1957 توسط دولت به رئیس و مدیرعامل هیئت مدیره بانک رهنی ایران منصوب شد.

آوریل 1957 وزیر کار، کابینه اقبال.

زبان: فارسی، انگلیسی (عالی).

اطلاعات شخصی: خانواده و دوستان: بختیار پسر غلامحسین خان بختیار (سردار محتشم) است که دوبار در زمان قاجاریه وزیر جنگ بوده است و قویا با انگلستان مخالف است. او خان بختیاری است که چهار همسر، ده پسر و تعدادی دختر (اطلاعی در دست نیست) دارد. یکی از برادران آقاخان یعنی مجید، یکی از دوستان خانواده سلطنتی است. برادر دیگر وی، جمشید منشی ملکه است. سومی، حمید، که در انگلستان تحصیل کرده است، زمانی فرماندار چهارمحال بود و در حال حاضر نماینده اهواز در مجلس نوزدهم است. حمید همبازی مهدی باتمانقلیچ، برادر تیمسار باتمانقلیچ، در تأتر سلطنتی است و همچنین در سازمان ROOTESدر تهران و شرکت ایران - غرب دست دارد. برادر چهارم، یحیی خان همچنین در انگلستان تحصیل کرده و دوست آمریکائیان است و اوقات خود را در دهات متعلق به خود می گذارند و اظهار می دارد که آنجا خواهد ماند تا وضعیت آنها را بهبود بخشد. برادر پنجم، سعید، نیز در دهات بختیاری باقی مانده است. یکی از دوستان و پسر عموهای این خانواده، علی اصغر خانبختیاری است.

آقاخان نیز پسر عموی ثانوی ملکه است.

شخصیت و وضعیت ظاهری: آقاخان، قد بلند، باریک، خوشرو و با موهای کمرنگ و چشمان آبی است، که به عنوان فردی جنتلمن در سطح بالا با قابلیت قابل توجه توصیف شده است. او آرام صحبت می کند و رفتار انگلیسی دارد. آقاخان بیماری چشم دارد و چندین بار برای معالجه به سوئیس رفته است.

او ورزشکار است و به خوبی تنیس بازی می کند. معمولاً همبازی تنیس وی شاه، عموی ملکه، خانم باقر پیرنیا، همسر معاون وزیر دارایی و قهرمان سابق تنیس خانم های ایران، هستند.

ملاحظات :

بختیار با وجودی که عضو مجلس پانزدهم بوده است، به علت بیماری از شرکت در مجلس شانزدهم خودداری نمود. به هر حال، برای مجلس هفدهم فعالیت نمود، ولی موفق نشد.

دلیل آن ممکن است عدم محبوبیت وی نزد جبهه ملی باشد. او در کل طرفدار غرب و بالاخص طرفدار انگلستان می باشد. براساس یک گزارش موثق، کمی پس از انتصاب وی به وزارت کار، او کارمندان وزارتخانه را جمع کرده و اظهار داشته است به علت اینکه درگیر مدیریت عاملی بانک رهنی است، در روز فقط دو یا سه ساعت در وزارتخانه خواهد بود و کارها را به معاونین وزیر واگذار نموده است. پایان بخش خیلی محرمانه منبع: کارکنان سفارت

ص: 417

بختیار، آقاخان - 2 آقاخان بختیار خیلی محرمانه بختیار، وزیر کار، دارای دو فرزند است، دختر وی که 21 سال دارد اخیرا از انگلستان بازگشته است.

او تحصیلات متوسطه را در یک دبیرستان کوچک در جنوب انگلستان گذراند و در لندن تحصیلات کالج را به پایان رساند. پسر وی که 25 سال دارد اخیرا برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شده است. همسر بختیار با قدی حدود 5 فوت و 8 اینچ و موهای مشکی، تقریبا چاق است. او (همسر بختیار) ادعا می کند دوستان آمریکایی بسیاری دارد از جمله کی براکن که در کوچ ایل شرکت نموده است و باب پارک که در حال حاضر در لندن است. او همچنین می گوید عموزاده ای در ایالات متحده دارد و هر چند تاکنون به آمریکا نرفته است، به زودی می خواهد به آنجا برود. او نسبت به شوهرش که کاملاً به انگلیسی مسلط است، کمتر انگلیسی می داند. اخیرا مأمور گزارش نویسی در مورد مسائل کار و کارگری در سفارت سعی کرد بختیار را در دفترش در بانک رهنی ملاقات نماید. حدود 20 دقیقه وی را معطل کردند و سپس در یک زمان از قبل تعیین شده به سردی با وی ملاقات شد. از سوی دیگر همکار وی در سفارت انگلیس، بختیار را دو تا سه بار در هفته ملاقات می کند و اظهار می دارد که با وی خیلی دوست است. در مذاکراتش با مسئولین این سفارت، مأمور گزارش نویسی در مورد امور کار و کارگری در سفارت انگلیس، READ، این ذهنیت را ایجاد کرده است که بختیار بالاخص طرفدار آمریکا نیست. یک شب وقتی مقام گزارش کننده به شوخی به افول بختیار، عموزاده آقاخان، گفت او (زن) فکر نمی کند آقاخان آمریکائیان را دوست داشته باشد، افول که اخیرا از ایالات متحده بازگشته و یک شهروند آمریکایی است، متعجب شد. چندین هفته بعد، در کلوپ تهران - افول بختیار به مقام گزارش کننده نزدیک شد و گفت: او اظهارات وی (زن) را در مورد آقاخان به خاطر می آورد و بلافاصله پس از دیدن عموزاده خود به او گفته است اکنون که او یک شهروند امریکایی است حتما او دیگر علاقه ای به دیدن پسر عمومی خود ندارد. بنا به اظهار افول، آقاخان پاسخ داد که همیشه از دیدن عموزاده خود خوشحال می شود، هر چند اکنون او یک شهروند آمریکایی شده است. افول آنگاه به مسئول گزارش کننده گفته است که آقاخان در آن شب در کلوپ تهران حضور دارد. کمی بعد از آن آقاخان، هر چند بوضوح مریض به نظر می رسید، و همسرش حدود 20 دقیقه با مسئول گزارش کننده ملاقات نمودند. به نظر می رسد همه این ماجرا برای اثبات این بوده که مسئول گزارش کننده مطمئن شود که او واقعا آمریکائیان را دوست دارد.

آقاخان بختیار، وزیر کار - آقاخان بختیار فرزند سردار محتشم در سال 1291 در اصفهان متولد شد.

او در اصفهان مدرسه ابتدایی را گذراند و در کالج اصفهان و سپس در کالج تهران تحصیلات خود را به پایان رساند. در سال 1309 به لندن رفت تا در کمبریج علوم اقتصاد را تحصیل نماید. در 1315 به تهران مراجعت نمود. ابتدا او در بانک ملی و سپس در بانک رهنی مشغول شد. در بانک رهنی ابتدا وی بازرس بود و سپس به ریاست اداره اعتبارات درآمد و در مجلس پانزدهم به عنوان نماینده شهرکرد انتخاب شد.

در مدت دولت دکتر مصدق، او مدیر بانک کشاورزی شد و به علت حادثه ای که برای چشمانش رخ داد، استعفا کرد و مدیر بانک رهنی شد و به مدت سه سال در این سمت ماند، و در کابینه فعلی به عنوان وزیر کار منصوب گردید.

ص: 418

بختیار، آقاخان - 3 تاریخ: 3 نوامبر 1967 - 12/8/46 محرمانه از: وزارت امورخارجه به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: مذاکرات با روبرت فلین از استاندار اویل ایندیانا (SOIND) آقای فلین امروز ظاهرا فقط به منظور آگاه نمودن من از بازدید آقاخان بختیار از ایالات متحده در اکتبر، تماس گرفت.

آقاخان حدود 13 اکتبر وارد نیویورک شد. دعوت و پذیرایی از وی توسط شرکت نفتی صورت گرفت و پس از گذراندن یک شب در یک کلوپ شبانه در نیویورک، به واشنگتن آمد و با سویرینگن ریاست SOIND، درست بعد از صحبت سویرینگن با وزیرخارجه، ملاقات نمود (15 اکتبر؟) سویرینگن ظاهرا در زمان تاجگذاری مهمان شاه بوده است. به هر حال، فلین بختیار را در همه جا چرخاند - خانواده یزدان پناه برای وی مهمانی دادند و غیره - او خیلی کنجکاو بود ببیند دمکراسی چگونه عمل می کند. او از سان لوئیز دیدن نمود، برای شکار با تعدادی افراد شرکت به غرب رفتند، و 5 روز در لوس آنجلس گذراند. در زمان ترک ایالات متحده بختیار دوست بزرگ ایالات متحده شده بود و اظهار داشت که او هرگز نمی دانسته است که آمریکائیان این قدر دوستانه و صمیمی هستند. براساس اظهار فلین، او همچنین گفت خشنود خواهد شد که هر کاری بتواند برای SOINDانجام دهد. آقاخان نخواست که با مقامات وزارت امورخارجه دیدار رسمی داشته باشد، هر چند با سفیر انصاری ناهار صرف نمود. من مطمئن نیستم که این مورد تأیید باشد، ولی به هر حال او ما را کاملاً در جریان امور قرار داد. من از وی تشکر نمودم که وارد کار شده است و گفتم ما همیشه خوشحال می شویم که او را ملاقات نماییم.

بختیار، آقاخان - 4 6 ژوئیه 1968 - 15/4/47 خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک نام: آقاخان بختیار ملیت: ایرانی شغل فعلی: عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران تاریخ و محل تولد: 1911 یا 1912، اصفهان تحصیلات: دبیرستان، تهران - کالج، تهران - دانشگاه، لندن - اقتصاد سوابق شغلی:

1946 شرکت حمل و نقل تجارتی 49 - 1947 عضو مجلس پانزدهم از شهرکرد 53 - 1951 مدیر بانک کشاورزی 53 - 1952 مسافرت به انگلستان 57 - 1954 مدیر اجرایی بانک رهنی 58 - 1957 وزیر کار، کابینه اقبال

ص: 419

60 - 1957 رئیس بانک رهنی 60 - 1958 مشاور امور اجرایی، شرکت ملی نفت ایران 1960 عضو هیئت مدیره، شرکت ملی نفت ایران زبان: فارسی و انگلیسی اطلاعات شخصی:

آقاخان بختیار، پسر غلامحسین بختیار که دوبار در زمان قاجاریه وزیر جنگ بوده و یک خان مقتدر و ضد انگلیسی است، می باشد.

آقاخان چهار برادر دارد: مجید - حمید - سعید و جمشید که آخری در ایالات متحده تحصیل کرده است. بختیار ازدواج نموده است و دو فرزند دارد. یک دختر 31 ساله و یک پسر 22 ساله. هر دو در انگلستان تحصیل نموده اند.

بختیار از ریاست بانک کشاورزی به علت بیماری و مشکلاتی که با حکومت مصدق داشت، استعفا داد. بیماری وی ناشی از جراحت چشم وی است که برای او یک منبع مشکلات دائمی شده است. بختیار در 1953 کاندید مجلس هفدهم شد، ولی به علت مخالفت وی با جبهه ملی انتخاب نشد. در مدت خدمت خود به عنوان وزیر کار، او ریاست هیئت مدیره بانک رهنی را همچنان به عهده داشت، که بیشترین سعی و کار خود را در آنجا انجام داده است.

آقاخان بختیار مردی زیبا با موهای کمرنگ و چشمان آبی است و رفتار آقامنشانه ای دارد.

در زمانی که ثریا ملکه بود، او به ویژه به دربار نزدیک بود و با شاه تنیس بازی می کرد. در آن زمان برادر وی جمشید منشی ملکه بود.

بختیار یکی از مدیران شرکت ملی نفت ایران است که سفارت با وی کمتر تماس داشته است. در سمت وزیر کار، به عنوان فردی با کارآئی خاص شناخته نشد. در نوامبر 1967 او به ایالات متحده مسافرت نمود و با اعضای شرکت های نفتی آمریکا ملاقات نمود. او از مسافرتش بسیار مسرور بود و برابر گزارشات از رفتار دوستانه آمریکائیان خیلی تعجب کرده بود. این اطلاعات برخلاف گزارشات قبلی است که بختیار را به طور کلی نسبت به ایالات متحده و آمریکائیان نسبتا «سرد» توصیف نموده بود.

بختیار به عنوان فردی هوادار انگلستان مطرح است.

کریم پاشا بهادری

ص: 420

کریم پاشا بهادری رئیس دفتر ملکه خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای بهادری کریم پاشا بهادری از اوت 1968 رئیس دفتر ملکه بوده است. او مدیری توانا است و قبلاً سه سال مشاور مخصوص امیرعباس هویدا، نخست وزیر، بوده است. او طرفدار آمریکا می باشد.

بهادری در آذربایجان متولد شده است و حدود 47 سال دارد. پس از اتمام تحصیل در دانشگاه حقوق تهران، او در دانشگاه نیویورک ادامه تحصیل داد و از دانشگاه کالیفرنیا دکترا در رشته علوم سیاسی و اداری گرفت. در سال 1946 وارد دولت شد و قبل از اینکه منشی خصوصی نخست وزیر، حسنعلی منصور، در سال 1963 شود، مشاغل اداری مختلفی را به عهده داشت. او در سال 1973، شاه را در سفر به آمریکا همراهی نمود. بهادری باهوش، زرنگ، صمیمی، ولی مغرور و پر کبکبه، خوش صحبت و سخنران قابلی است. او یکی اعضای هیئت امنای دانشگاه تبریز می باشد. او به فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

در نوامبر 1968 او با شهلا وهاب زاده ازدواج کرد که ملکه زیبایی قبلی بود. 6 می 1975 - 6/2/54 بهادری، کریم پاشا - 2 تاریخ: 6 ژوئیه 1979 - 15/4/58 رونوشت به: سفارت آمریکا، تهران از: سفارت آمریکا، برن 3867 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: دیدگاه مشاور (کریم پاشا بهادری) 1- کریم پاشا بهادری، متولد 28 نوامبر 1926، یکی از مقامات عالیرتبه سابق در ایران، در 3 ژوئیه با کنسولگری تماس گرفت تا در مورد امکان مسافرتش به آمریکا پرس وجو نماید. بهادری گفت وی برای مدت نه سال رئیس دفتر ویژه فرح و پس از آن یک سال وزیر اطلاعات و جهانگردی هویدا بوده است.

هنگامی که آموزگار به نخست وزیری رسید، بهادری به عنوان یک مشاور عالیرتبه و آجودان غیرنظامی شاه به دربار بازگشت و این مقام را تا آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی حفظ کرده بود.

2- بهادری در نظر دارد مجددا به همسر و فرزندانش که به طور موقت در کان (فرانسه - م) اقامت دارند، بپیوندد. وی امیدوار است در آینده نزدیکی به آمریکا مسافرت نماید و صراحتا ابراز می کند که به یافتن یک محل اقامت دائمی نیازمند می باشد، اما هنوز کشوری را برای اقامت انتخاب نکرده است. وی دارای یک پاسپورت دیپلماتیک است که مدت اعتبار آن گذشته است و ادعا می کند (احتمالاً صحیح است) که هیچ کدام از کنسولگری های ایران برای وی پاسپورت جدید صادر نخواهند کرد. کنسولگری پذیرفت که در مورد بازگشت به نیس از وزارت خارجه استفسار نماید.

3- اظهارنظر: بهادری به هیچ وجه صاحب نفوذ نمی باشد، اما احتمالاً خواستار بها دادن به روابط گذشته اش با دولت آمریکا می باشد، او در رابطه با غلبه بر بند (ب) 214 قانون INA دچار مشکلاتی خواهد شد و بنابراین در کسب ویزای غیر مهاجرتی نیز با سختی هایی مواجه خواهد گردید، مگر این که نظرات وی در مورد این که موقعیت او به عنوان یکی از وابستگان خانواده سلطنتی موجب بروز رفتار ناهنجار در مورد وی خواهد شد، صحیح باشد. درخواست می شود کنسولگری در نیس را راهنمایی نمایید.وارنر

منوچهر بهرون

ص: 421

منوچهر بهرون وزیر مسکن و شهرسازی (از 16 نوامبر 1978) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر منوچهر بهرون یک تکنوکرات با تجربه، به جای تیمسار امیرحسن ربیعی، وزیر مسکن و شهرسازی شد. ربیعی در حالی که فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران را به عهده دارد، از 6 نوامبر 1968 در کابینه ازهاری سرپرستی وزارتخانه را (بدون داشتن عنوان وزیر) به عهده گرفته بود. بهرون با ناخوشایندترین مشکل عمومی، یعنی کمبود مسکن، مواجه خواهد بود.

بهرون از دانشگاه تهران فوق لیسانس و از دانشگاه گنوبل (GENOBLE) فرانسه مدرک دکترای علوم را در سال 1955 دریافت نمود. او مشاغل مختلفی را به عهده داشته است: مهندس شرکت ملی نفت ایران (64 - 1961)، مدیرکل برنامه ریزی در وزارت مسکن (65 - 1964)، عضو هیئت مدیره و مدیر اجرایی سازمان مسکن (71 - 1969). در سال 1971 او معاون وزیر در امور اداری و مالی وزارت مسکن شد و سپس در انتهای سال به معاون وزیر در امور اداری و پارلمانی در همان وزارتخانه تغییر شغل داد. او در همان شغل بود تا وارد کابینه شد.

بهرون حدود 51 سال دارد، انگلیسی و فرانسه صحبت می کند و متأهل است. همسر وی مهناز امیرسلیمانی است. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

عبدالحسین بهنیا

ص: 422

پعبدلحسین بهنیا وزیر دارایی سابق سرّی عبدالحسین بهنیا در اکتبر 1963 به وزارت دارایی برگزیده شد. پس از انتخابات مشخص شد که وی نمی تواند با مجلس کار کند. او یک اقتصاددان محافظه کار قدیمی است و طرفدار سیاست های مالی محدود و بسته (یک ساله و کوتاه مدت - م) و مخالف اصل برنامه ریزی جامع اقتصادی می باشد. از زمان انتصاب، وی درگیر مذاکرات بین سازمانهای کشورهای تولیدکننده نفت (اوپک) و شرکت های نفتی بود.

در ژانویه 1964، او به ریاست کمیته ویژه نفت در زمینه موضوعات مذاکرات اوپک منصوب شد.

بهنیا به عنوان فردی فوق العاده قوی و اغلب سرسخت و لجوج شناخته شده است که وقتی تصمیمی اتخاذ می نماید، دیگر زیربار هیچ مخالفتی نمی رود. به عنوان وزیر دارایی، او در مورد مسائل اقتصادی ایران هم با شرکت ملی نفت ایران و هم با بانک مرکزی درگیر شد. به عنوان یک مقام قدیمی وزارت دارایی، او توانایی فنی و آگاهی کاملی از مسائل اقتصادی (مالی) کسب کرده است. باوجود این، تئوریهای وی اغلب ضعیف و از نظر اقتصادی درخشان نیستند. وی سیاستمداری باهوش است و به خوبی برای خود شهرت یک مدیر پر طاقت را به دست آورده است.

در سال 1961، در دوره نخست وزیری علی امینی، که بهنیا برای اولین بار وزیر دارایی شد، در پشت سر خود شهرت زیادی به نادرستی داشت. او بارها متهم به رشوه گیری از تجار شده و در سال 1952، به جرم اخذ رشوه از وزارتخانه اخراج گردیده بود. به هر حال، تا سال 1961، او ظاهرا تا حدی ساخته شده بود و یک بانکدار مشهور تهران اقداماتی به عمل آورد تا بهنیا به شغل خود باز گردد. او به ویژه در نظر داشت که بهنیا موافق یک برنامه تثبیتی و قطع شدید بودجه ها است. بهنیا در ژانویه 1962 در رابطه با سیاست کنترل بودجه از کابینه امینی استعفا داد، پس از آن که امینی به علت مشکلات مالی مجبور به استعفا گردید، بهنیا مجددا به وزارت دارایی در کابینه جایگزین امینی، یعنی کابینه اسداللّه علم، در ژوئیه 1962 برگزیده شد.

بهنیا در 1901 در تهران متولد شد. او تحصیلات عالی خود را در مدرسه اقتصاد پاریس در 1924 به پایان رساند. در سال 1931 پس از پایان خدمت نظام وظیفه، به عنوان منشی مخصوص مشاور اقتصادی وارد وزارت دارایی شد. در مدت 18 سال بعد، او در مشاغل مختلفی در وزارتخانه از جمله پنج مدیریت کل، خدمت نمود. او در سال 1948 معاون وزیر شد و در سال 1949 که امینی وزیر اقتصاد بود، بهنیا به عنوان معاون پارلمانی او عمل کرد. در سال 1950 او رئیس هیئت مدیره کمیسیون کنترل ارز خارجی شد و در اکتبر همان سال ریاست شرکت های تجاری ایران در معاملات با اتحاد جماهیر شوروی را به عهده گرفت. او در سال 1952 از وزارت دارایی اخراج گردید. از سال 1958 تا 1961، بهنیا مدیر بانک اعتبارات ایران بود. گزارش شده است که در این شغل وی معاملات نزدیکی با احمد شفیق، شوهر سابق اشرف، داشته است.

در 1958 و 1959 بهنیا، نماینده ایران در گردهمایی کمیته مشورتی یونسکو بود. به عنوان وزیر دارایی، او رهبری گروه اعزامی به گردهمایی بانک بین المللی پول و بانک عمران و توسعه بین المللی را در واشنگتن در 1962 و 1963 به عهده داشت. در گردهمایی 1962، او اظهار داشت که بانک بین المللی همکاری نمی کند و برنامه های اقتصادی و مالی آن بیش از حد قابل انتقاد است. در سال 1962، او در

ص: 423

مذاکرات نفتی پاریس شرکت کرد و در 1963 برنامه ریزی شد که وی ریاست هیئتی به عراق را برای بحث در مورد مسائل نفتی به عهده بگیرد.

بهنیا را فردی فعال، سریع و تا حدی فرصت طلب توصیف می کنند. ایرانیان او را پر مدعا یافته اند. او به صورتی بی ربط و نامربوط حرف می زند و می نویسد و اغلب از وقایع و حقایق برای بیان عقاید خود استفاده می کند. او حداقل یک برادر دارد، عزیزاللّه، که وی نیز از مقامات وزارت دارایی است و در زمان وزارت عبدالحسین، مدیرکل امور اداری بود. در سال 1949، گفته شده بود که بهنیا انگلیسی صحبت نمی کند، تصور می شود او علاوه بر فارسی به فرانسه نیز صحبت می کند. در حال حاضر از زندگی خصوصی وی هیچ اطلاعی در دست نیست. 11 می 1964 - 21/2/43

فرخ رو پارسا

ص: 424

فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش خیلی محرمانه در اکتبر 1968 یکی از رهبران زنان ایران، فرخ رو پارسا به وزارت آموزش و پرورش منصوب گردید.

او قبلاً از می 1965 به عنوان معاون وزیر در وزارت آموزش و پرورش خدمت نموده بود. اولین زن خارج از خانواده سلطنتی است که تا این سطح بالا در دولت رسیده است. انتصاب اولین زن در کابینه، منعکس کننده ترقی وضعیت زنان در ایران و توجه روزافزون کشور به سیستم آموزشی است. وزیر جدید در مدارس دخترانه تهران 20 سال تدریس نموده و در گردهمائیهای متعدد بین المللی در موارد آموزشی و وضعیت زنان شرکت نموده است. به عنوان ریاست کمیته آموزشی شورای عالی جمعیت زنان، او در بالا بردن آموزش زنان فعال و عمیقا در مبارزه فرهنگی ملی درگیر بوده است. وی باهوش، سخت کوش و جاه طلب، و با دامنه گسترده ای از تماس ها (از جمله، خواهر دوقلوی شاه، شاهزاده اشرف) می باشد. او به مدت زیادی عضو شورای عالی جمعیت زنان و یک عضو مؤسس حزب حاکم ایران نوین بوده است. در دسامبر 1966، او مجددا در کمیته اجرایی حزب انتخاب گردید. در سپتامبر 1963 به نمایندگی مجلس انتخاب شد، ولی از کرسی خود استعفا داد تا پست خود را در وزارت آموزش و پرورش تقبل نماید.

فرخ رو پارسا در سال 1922 در قم، جایی که مادرش یکی از رهبران مبارزه برای حق رأی زنان، به علت نوشتن مقاله ای در مورد حقوق زنان تبعید شده بود، متولد شد. فرخ رو در تهران تحصیل کرد و از دانشگاه تهران با مدارج پیشرفته در رشته های بهداشت کودکان و ادبیات فارغ التحصیل شد. با وجود این که درجه دکترا (MD) دارد، ولی هیچ گاه طبابت نکرده، زیرا ترجیح داده است، تدریس نماید.

او از سال 1958 تا 1963 مدیر دبیرستان دخترانه رضاشاه کبیر بوده است. در حدود سال 1960 او همچنین مدیر دروس و رئیس دفتر دانشگاه ملی جدید بود. پارسا به عنوان رئیس جمعیت زنان آموزگار و فدراسیون جمعیت زنان خدمت کرده است. او در سمینارهایی در مورد حقوق زنان در اتحاد جماهیر شوروی (1963)، یونان (1958)، آلمان غربی و ایتالیا شرکت نموده است. در سال 1960 در پی دعوت آموزشی اداره اطلاعات آمریکا (USIS) او از ایالات متحده بازدید کرد و در سال 1964 او با یک گروه زنان از انگلستان دیدار نمود. او در نوامبر 1965 هیئت اعزامی ایران را به کنفرانس یونسکو (ECAFE)در بانکوک سرپرستی نمود، و به عنوان نایب رئیس کمیسیون کیفیت و محتوای آموزشی در کنفرانس انتخاب شد. در 1966 او، نخست وزیر امیرعباس هویدا را در یک بازدید از رومانی همراهی نمود.

پارسا همسر سرلشگر احمد شیرین سخن است، ولی او با یک ژست زنانه نام خانوادگی خود را حفظ نموده است. شوهرش رئیس سازمان تدارک وزارت جنگ است. آنها دارای یک پسر، حمید (متولد 1949) و سه دختر ناهید (متولد 1950)، مهشید (متولد 1954) و نوید (متولد 1958) هستند. وزیر علاوه بر زبان مادری فارسی به فرانسه و انگلیسی صحبت می کند. دسامبر 1968 - آذر 1347 پارسا، فرخ رو - 2 خانم فرخ رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش خیلی محرمانه خانم فرخ رو پارسا، تنها و اولین زن منصوب به سمت وزارت در ایران در سال 1918 متولد و تمام دوران تحصیلات خود را در ایران گذرانید. او در رشته طب تحصیل کرد و در بهداشت کودکان از دانشگاه

ص: 425

تهران دکترا دریافت نمود. پس از پیوستن به وزارت آموزش و پرورش به عنوان معلم، مدیر یک مدرسه شد، و بعد از آن مدیر دبیرستان رضاشاه کبیر، که یکی از دبیرستانهای بزرگ دخترانه تهران بود، گردید. در سال 1961، از طریق بورس معلمین برنامه فولبرایت به آمریکا رفت و بنا به گفته بسیاری تجربه چندان خوبی را به همراه نداشت. وی که از زمان تأسیس حزب ایران نوین در آن فعال بود، در کمیته های عالیه آن نیز کار کرد. در زمان آخرین وزیر، وی معاون وزیر در امور پارلمانی گردید. سپس در سال 1968 او به سمت وزارت منصوب گشت و اولین وزیر از طبقات پایین اجتماع بود. در تصدی دشوارترین وزارتخانه با انبوهی از پرسنل کم درآمد و کم صلاحیت که حدود 20% بودجه ملی را مصرف می کند، خانم پارسا بسیار قوی اراده و شاید مستبد است و مردد است که اختیارات را به چه کسی تفویض نماید.

با این وصف، او صادقانه میل دارد سطح آموزش و پرورش را در کشور بالا برد. یکی از نشانه های امیدوارکننده اتکای شدید وی به یکی از معاونین خود که تحصیلکرده آمریکاست و امور تحقیق و برنامه ریزی را برعهده گرفته است و تنها شخص منصوب وی در سطح معاونت است، می باشد. رابط دست چین وی با سفارت از دوستان بسیار صمیمی او و یکی از زنان آموزش دیده AID(برنامه مساعدتهای آمریکا) و طرفدار آمریکاست. علاوه بر انجام وظایف حرفه ای، دکتر پارسا در چند سازمان مختلف زنان ایران نیز فعال است که مهمترین آنها جامعه ایرانی زنان دانشگاهی می باشد. دکتر پارسا، که انگلیسی صحبت می کند، با یک تیمسار بازنشسته ارتش ازدواج کرده است و چهار فرزند دارد.

می 1972 - اردیبهشت 51

مصطفی پایدار

ص: 426

مصطفی پایدار وزیر مشاور در امور اجرایی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر در 16 نوامبر 1978، مصطفی پایدار همان سمت معاون نخست وزیر در امور اجرایی را در کابینه ازهاری به دست آورد که در دولت قبل نیز آن را به عهده داشت. در ورود به کابینه، پایدار اظهار داشت که او جهت منافع مردم کار خواهد نمود، تأکید نمود که وزیر مشاور در امور اجرایی پس از این به جای سخنگوی دولت کار نخواهد کرد. این اظهارات نشانگر آن است که پایدار سعی دارد خود را کاملاً از منوچهر آزمون بلندپرواز، نفر قبل از خود که در اوایل نوامبر دستگیر شد، جدا سازد.

اطلاعات در مورد تحصیلات و مشاغل اولیه پایدار در حال حاضر در دست نیست. وی ظاهرا تمام مدت خدمت خود را در وزارت دادگستری گذرانده است. او در سال 1954 دادستان عمومی آبادان بود.

پایدار مدیرکل بازجویی در سال 1973 تا 1975 و معاون وزیر در امور امنیتی و آموزشی در 77 - 1975 بوده است. او از سال 1977 تا زمان ورود به کابینه، دادیار استان مرکزی بوده است.

پایدار حدود 50 سال سن دارد. 29 نوامبر 1978 - 8/9/57

منوچهر پرتو

ص: 427

منوچهر پرتو وزیر دادگستری خیلی محرمانه منوچهر پرتو در یک ترمیم کابینه در 24 نوامبر 1968 به جای جواد صدر، وزیر دادگستری شد. پرتو یک کارمند علاقمند و سخت کوش، و دارای تجربه کافی برای انجام وظایف محوله است، ولی او با وظیفه سنگین هدایت یکی از عقب افتاده ترین وزارتخانه های ایران روبرو می باشد.

منوچهر پرتو در سال 1924 متولد شد. وی پسر یک سرهنگ بازنشسته ارتش است (اکنون فوت کرده است). پرتو مدرسه ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. بلافاصله پس از پایان دانشکده حقوق تهران وارد وزارت دادگستری شد. در مدت خدمت طولانی خود در وزارتخانه او در استانها و تهران خدمت نمود. او در مشاغل بازجویی، بازپرس کل دولتی، معاون در دفتر نخست وزیر، دادیار، رئیس اداره رسیدگی به شکایات کارمندان دولت، دادیار دادگاه کارمندان و دستیار قاضی دادگاه عالی، خدمت کرده است. از ماه می 1966 تا انتصاب در شغل جدید او معاون وزیر در امور پارلمانی بوده است.

پرتو ازدواج نموده، ولی از همسر خود جدا شده است و دارای یک برادر و دو خواهر است. در سال 1956 او به ایالات متحده آمد تا برای یک سال سیستم قضایی آمریکا را مطالعه نماید. در سال 1963 او در یک سمینار حقوقی در استرالیا، نمایندگی ایران را به عهده داشت. سیگار برگ Dutch - Masters می کشد. او علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه را به روانی و کمی انگلیسی صحبت می کند.

اکتبر 1969 - مهر 48

مهرداد پهلبد

ص: 428

مهرداد پهلبدوزیر فرهنگ و هنر سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان مهرداد پهلبد در 6 دسامبر 1946، اولین وزیر فرهنگ و هنر شد. او از سال 1950 اداره هنرهای زیبا در وزارت آموزش را اداره می کرد. در سال 1961 این اداره به دفتر نخست وزیری انتقال یافت و پهلبد عنوان معاون نخست وزیر را گرفت. به عنوان شوهر خواهر مورد علاقه شاه، شاهزاده شمس، او از استقلال قابل ملاحظه ای برخوردار است. یکی از پروژه های مهم وی برقرار نمودن یک مرکز سمعی بصری بوده است. او تصویب شاه را در مورد این پروژه با مطرح کردن این که از آن به عنوان مرکز روابط عمومی داخلی از سوی شاه استفاده می شود، کسب نمود.

این امکان وجود دارد که پهلبد از طریق همسرش در پاره ای موارد بر شاه نفوذ داشته باشد. به هر حال، به طور کلی، او سعی می کند خود را از سیاست ها و دسایس وزارت دربار کنار نگهدارد. پهلبد سالهای زیادی را در کالیفرنیا گذرانده و شدیدا طرفدار آمریکا و ضد روسیه است، با وجود این دیدگاههای سیاسی خود را آشکار نکرده است. او متواضع، وفادار و همچنین با کفایت و لایق شناخته شده است.

پهلبد حدود سال 1900 متولد شد. او فرزند یکی از خوانین ایل بختیاری است که زمانی در ارتش با درجه سرهنگی خدمت نموده است. مهرداد در کالیفرنیا به دانشگاه رفته است، ولی مدرک آرشیتکت را از سوئیس اخذ نموده است. در سال 1946 با شاهزاده شمس که برخلاف تمایل شاه از شوهر جدا شده بود، ازدواج نمود. این ازدواج پهلبد را وادار نمود که از ارتباطات قبیله ای خود، از جمله نام خانوادگیش (مین باشیان)، جدا شود.

او و همسرش به دفعات به اروپا و آمریکا سفر کرده اند. پهلبد علاوه بر فارسی، به خوبی فرانسه، کمی ایتالیایی و به روانی انگلیسی را با لهجه آمریکایی صحبت می کند. او حداقل یک برادر، سرلشگر فتح اللّه مین باشیان، دارد.19 آوریل 1965 - 30/1/44 پهلبد، مهرداد - 2 مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر خیلی محرمانه مهرداد پهلبد از زمان انتصاب به پست وزارت در سال 1964، وزیر فرهنگ و هنر بوده است. قبلاً نیز سرپرستی اداره هنرهای زیبا را در سال 1961 عهده دار بود. وی که برادر تیمسار مین باشیان است، پس از ازدواج با شاهزاده شمس، که همسر قبلی اش فریدون جم رئیس فرماندهی عالی ستاد بود و هم اکنون سفیر ایران در اسپانیا است، نام پهلبد (هدیه به خاندان پهلوی) را برگزید. مشکل است که وی تحسینی را برانگیزد. در عین این که مردی شرور نیست، و از جذابیت خاصی نیز برخوردار نمی باشد، ولی فردی کم سواد، احمق و چرند است. بدتر از همه این که وی خود را در میان مشاورین رعب آوری محصور کرده است.

گرچه گاهی گزارش می شود که وی در کنسرواتوار موزیک تهران و یک دانشگاه نامعلوم در کالیفرنیا و سوئیس تحصیل کرده است، سوابق تحصیل وی بسیار مبهم است، با وجود این او به زبان فرانسه و انگلیسی با لهجه آمریکایی صحبت می کند. تاریخ تولد وی نیز مبهم است، گویا حدود 70 سال داشته باشد.

وزارت فرهنگ و هنر از حمایت عناصر خلاق، جوان و فعال جامعه ایرانی برخوردار نمی باشد، و همه

ص: 429

آن را به چشم یک لطیفه غم انگیز می نگرند. لیکن به خاطر روابط پهلبد در دربار، چاپلوسی ها، انتقامجویی های گهگاهش، هنوز هم ترس همگان را بر می انگیزد. او قدرت زیادی دارد، به طور مثال سانسور تمام فیلم های وارداتی یا ساخته شده در ایران و کتب منتشره در کشور به دست او انجام می شود.

علاوه بر این او کنترل حفاریهای باستانی و نیز کنترل موزه اسف انگیز (ایران باستان) را برعهده دارد.

می 1972 - اردیبهشت 1351

رستم پیراسته

ص: 430

تاریخ: 9 ژانویه 1979 - 19/10/57 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، لندن 392 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: وزیر جدید امور اقتصادی 1- یکی از مقامات بانک چیس مانهاتان به سفارتخانه تلفن نمود و از دکتر رستم پیراسته، که گزارش شده وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی ایران است، بسیار تعریف نمود. براساس اظهارات منبع، پیراسته یکی از معاونین ارشد چیس مانهاتان در نیویورک و همچنین عضو ستاد ارشد برنامه ریزی آن بوده است.

او مدارک تحصیلی بالایی از دانشگاههای آمریکا دارد و چیس را ترک نمود تا رئیس بانک بین المللی ایران شود (35 درصد آن متعلق به چیس است). گزارش شده است که پیراسته مرد بسیار با کفایتی است.

منبع چیس در اینجا ذکر نموده که این واقعیت که از او نام برده شده است، به خودی خود نشانگر توسعه و ترقی ایرانیان است.

پیراسته، رستم - 2 تاریخ: 9 می 1979 - 12/2/58 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 4555 به: وزارت امورخاجه واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: دستگیری بانکداران ایرانی 1- (تمام متن محرمانه است).

2- دکتر رستم پیراسته، رئیس سابق (و هنوز قانونی) بانک بین المللی ایران (همکار مشترک بانک چیس مانهاتان)، و وزیر امور اقتصادی و دارایی زمان بختیار، در اول ماه مه دستگیر شد و در مسجد فرح شمالی بازداشت است. او توانسته تلفن های زیادی بزند، از جمله تلفنی به مقامی از بانک چیس مانهاتان زد که وی هم به دفتر بانک در نیویورک هشدار داد. پیراسته از اداره محلی بانک تقاضا کرد که در رابطه با این موضوع میانجی گری کند و با معاون مدیر بانک مرکزی ایران دکتر گرجستانی تماس بگیرد. پیراسته اظهار نگرانی کرد که دستگیری او انگیزه ای خواهد بود تا در آینده خرابکاران انقلابی در بانک بین المللی سروصدا راه بیندازند. کارمندان چیس مانهاتان از مکالمات قبلی که باهم داشتیم به محدودیت های ما پی برده اند و تقاضای دخالت نکرده اند، بلکه برعکس به دلیل اینکه هر اظهارنظری در مورد این قضیه از طرف سفارت می تواند منجر به وخیم تر شدن اوضاع شود، از عدم مداخله ما قدردانی کردند.

3- پیراسته از قرار معلوم بعد از مدتی مخفی بودن (تلگراف مرجع) به یک خیاط و یک شکارچی سطح پایین تلفن زد و مخفی گاه خود را اطلاع داد و از آنها دعوت کرد که به دیدن او بروند. آن خیاط با گفتن این که از دفاع پیراسته سخت تحت تأثیر قرار گرفته است و با افزودن این که «شما مرد بزرگی هستید» تماس را قطع کرد. این جریان یک هفته قبل از آن بود که وی توسط دیگران دستگیر شود.

4- بانکداران متعددی گزارش داده اند که مهدی سمیعی (تلگراف مرجع)، مدیر سابق بانک توسعه کشاورزی بعد از یک بازجویی مختصر آزاد شده است. گزارش شده است که یکی از مقامات عالی بانک توسعه کشاورزی با خمینی ملاقات کرده است. او که پسر عموی سمیعی بوده، قضیه سمیعی را طرح کرده و گفته است که او مرد خوبی است و از فساد مبری است و این که توسط همکارانش دعوت به کار شده است.

ص: 431

مرتضی شیخ الاسلامی که سابقا عضو هیئت مدیره بانک تعاون کشاورزی ایران بود، به عنوان مدیر جدید باقی می ماند.

5- هیچ تغییری در سایر دستگیری هایی که در تلگرام مرجع گفته شده است، وجود ندارد. گزارش می شود که علینقی فرمانفرمائیان در وضع بدی به سر می برد و در انفرادی است. ناس

منوچهر تسلیمی

ص: 432

تاریخ: 15 می 1967 - 25/2/46 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 4516 به: وزارت امورخارجه موضوع: اطلاعات بیوگرافیک - م. تسلیمی 1- منوچهر تسلیمی قبلاً استاد تاریخ صنعتی در دانشگاه تهران بود. در 1965، او همچنین مشاور وزیر دارایی در رابطه با مؤسسه جدیدالتأسیس استانداردها و پژوهشهای صنعتی ایران بود و در آنجا او در سطح بالایی مورد احترام و اعتماد وزیر و ریاست مؤسسه بود.

2- بدنبال آن وی به عنوان معاون وزیر در اوت 1966 به وزارت اطلاعات رفت، شغلی که توسط وزیر جدیدا منصوب شده اطلاعات، هوشنگ انصاری برای آن انتخاب شده بود. (انصاری این هفته به عنوان سفیر در واشنگتن منصوب گردید). عقیده بر این است که او به علت قابلیتش به عنوان مدیر و مجری سالم برای اصلاحاتی که توسط انصاری مطرح گردیده، انتخاب شده بود.

3- مقامات سفارت USAID (کمک های ایالات متحده) که تسلیمی را می شناسند او در مراتب بالا به عنوان مرد عمل که خوب فکر می کند، قلمداد می نمایند. او سابقه عالی برای کار در زمینه استانداردها دارد.

4- طبق بایگانی ویزاهای ما، منوچهر تسلیمی در 13 ژوئن 1923 در تهران متولد شده (احتمالاً همین شخص) و برای سالهای متمادی نام خود را برای مهاجرت به ایالات متحده ثبت نموده است. به نامه دوره ای ارسال نشده جهت ثبت نام، در تاریخ 7 مارس 1966 پاسخ داده نشد و تسلیمی در ژوئن 1966 از لیست انتظار حذف گردید. مایر تسلیمی، منوچهر - 2 زمان و مکان: 9 فوریه 1971 - 20/11/49، منزل کنسول، تبریز خیلی محرمانه شرکت کنندگان: دکتر منوچهر تسلیمی، رئیس دانشگاه تبریز والتر جی. رمزی. کنسول آمریکا موضوع: ناآرامیهای دانشجویان در دانشگاه تبریز بعد از ناهار و در حالی که روبروی بخاری نشسته بودیم، رئیس دانشگاه مطالب زیر را مطرح نمود:

تبریز آخرین دانشگاه استانی بود که در دسامبر وارد اعتصابات شد و ممکن است اولین دانشگاهی باشد که مجددا باز خواهد شد. البته ناآرامیها در محوطه دانشگاه چندان تداوم نیافت و دانشگاه در حال حاضر به طور معمولی به کار خود ادامه می دهد و در واقع هیچ چیز تغییر نکرده است. او گفت که دانشجویان هنوز ناراضی هستند و وی مطمئن نیست که امسال را بدون اعتصابات پشت سر بگذارند.

مسئله اساسی او به عنوان ریاست دانشگاه، فقدان برنامه مرتبط و منسجم در زمینه آموزش های عالی در ایران و عدم کامل وجود یک خط مشی دولتی برای مقابله با دانشجویان ناراضی است. زمانی که دانشگاه تهران بسته بود و او به دلایل متعدد اعتصاب دانشجویانش را پیش بینی می کرد، نتوانست هیچ گونه توصیه قابل قبولی از تهران دریافت نماید و تهران نپذیرفت که او با روش خودش دانشجویان را اداره نماید. او دستورات ضد و نقیضی از نخست وزیر، وزیر آموزش عالی و دیگران دریافت کرد. وقتی پرسیدم مگر نکته عمده در دستورات وی «سرپوش گذاشتن بر مشکلات» نبود، تسلیمی با افزودن این

ص: 433

مطلب که هیچ ایده ای برای یافتن راه حل جهت مشکلات دانشجویان ارائه نشده، موافقت کرد.

او گفت که نمی تواند اقلیت کوچک دانشجویان را که بسیاری از آنها تحت تأثیر دکترین چین کمونیست هستند، کنترل نماید و همانها خط و نشان کشیده بودند که دانشگاه را منحل می کنند. در مدت اعتصاب، پلیس وارد دانشگاه شد و 17 دانشجو را دستگیر نمود. این کار با تشخیص و تحریک خود وی انجام شد، هر چند از قبل به وی گفته نشده بود که چه کسانی دستگیر خواهند شد. پس از اقدام، او بسیاری از دستگیریها را تأیید نمود. او گفت با نهایت تعجب، پس از سه روز، بسیاری از دانشجویان دستگیر شده در محوطه دانشگاه دیده شدند. او نمی توانست بفهمد چرا به آنها اجازه بازگشت داده شده بود و او نمی توانست آنها را بیرون کند. اگر وی نتواند حرف نهایی را در مورد این که چه کسی باید در کلاس حاضر شود، بزند وی نمی تواند بفهمد که چگونه می توان انتظار داشت که نظم را در دانشگاه حفظ نماید.

تسلیمی گفت که وی علاقه ای به ادامه کار در دانشگاه تبریز ندارد و کار دانشگاهی دیگری را نمی خواهد. وی می خواهد بازنشسته شود و به بخش صنایع خصوصی برود. وقتی از او سؤال کردم کسی را به عنوان کاندید شغل خود می شناسد، پاسخ داد خیلی ها هستند، ولی فقط نام استاندار آذربایجان غربی، غلامرضا کیانپور، را به عنوان یک جایگزین مناسب ذکر نمود.

اظهارنظر: لحن اظهارات ریاست دانشگاه و ظاهر فیزیکی وی، شایعات جاری اینجا مبنی بر این که مشکلات داخل دانشگاه در امسال او را خسته کرده است و می خواهد کنار برود را تأیید می کند. او کاملاً خسته و مریض به نظر می رسد.

نظرات وی در مورد دانشجویانی که در دانشگاه دستگیر شده بودند، نشان می دهند که اختلاف نظر چندانی در داخل شورای امنیت تبریز، زمانی که اقدامات خشونت آمیز در مقابل دانشجویان توصیه شده بودند، وجود نداشته است. تسلیمی نمی توانست یا نمی خواست توضیح بدهد که چرا دانشجویان مشخصی به زور از دانشگاه برده شدند، هر چند خطر مشخص ایجاد تشنج بیشتر در بین دانشجویان وجود داشت و فقط پس از چند روز به آنها اجازه بازگشت داده شد. البته او به وضوح این عمل را محکوم کرد و آن را مانع اصلی برای خود در آرام سازی دانشگاه قلمداد نمود.

تسلیمی، منوچهر - 3 زمان و مکان: 9 دسامبر 1975 - 18/9/54، دفتر آقای تسلیمی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای منوچهر تسلیمی، رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع (IDRO) آقای راجرسی. بروین، رایزن اقتصادی، سفارت آمریکا، تهران خانم لانج شرمرهرن، کارمند بخش اقتصادی، سفارت آمریکا، تهران موضوع: کمیسیون مشترک آمریکا و ایران - نظرات منوچهر تسلیمی رئیس IDRO در مورد همکاری انستیتوی آهن و فولاد آمریکا با IDRO سوابق بیوگرافیک منوچهر تسلیمی که اکنون 52 سال دارد، مردی لاغر اندام و کم مو است که برخی اوقات روش غیر جاذب وی، مهارتهای اثبات شده او به عنوان یک مدیر را زیر سؤال می برد. او لیسانس و فوق لیسانس در رشته مهندسی مکانیک و دکترا در متالورژی (از انگلستان) دارد. وی سالها رئیس دانشگاه تبریز بود. در

ص: 434

دو سه سال اخیر، وی رئیس (شغلی که به طور رسمی در حد مدیرعاملی است) سازمان گسترش و نوسازی صنایع (IDRO)، که یک سازمان کاملاً دولتی درگیر در فعالیت های ساخت و تولید ماشین های مختلف در ایران می باشد، بوده است. به ویژه از زمان تشکیل کمیسیون مشترک و ترقی فاحش تجارت در تهران، سفارت از نزدیک با IDROو ریاست آن کار کرده است. تسلیمی از شوخی و مزاح بدش می آید.

همکاری انستیتو آهن و فولاد آمریکا با IDRO رایزن اقتصادی، بروین و خانم شرمرهرن توضیح دادند که طرف آمریکایی در کمیسیون مشترک ایران و آمریکا عقیده دارد که نشانه های زیادی دال بر فعالیت های افزایش یافته بخش خصوصی در ایران وجود دارند. در این اواخر، تعدادی از شرکت های تجاری در آمریکا، علاقه خود را برای اعزام گروههایی جهت بررسی امکانات افزایش همکاریهای بخش خصوصی با ایرانیان، ابراز نموده اند. مهم ترین این شرکت های تجاری، انستیتوی فولاد و آهن آمریکا بود که تعداد بسیاری متخصص و کارشناس فنی در زمینه های آهن و فولاد در اختیار دارد. تصور می شد که یک تیم چهار یا پنج نفره بتوانند زمینه هایی در بخش آهن و فولاد ایران و آمریکا بیابند که تکنولوژی آمریکا شاید بتواند نقش مفیدی در آنجا ایفا نماید. در پاسخ به دکتر تسلیمی، مأمور سفارت گفت که انستیتو یک مؤسسه خصوصی است، نه یک سازمان دولتی ایالات متحده، ولی دکتر تسلیمی می تواند مطمئن باشد که این مؤسسه از پشتوانه دولت ایالات متحده در انجام بررسی های فنی در ایران برخوردار خواهد بود.

دکتر تسلیمی اظهار داشت که در اصول ؛ او موافق همکاری با انستیتوی آهن و فولاد است. به هر حال، از آنجا که پیشنهاد فعالیت های یک کمیسیون مشترک بوده است، لذا موافقت انصاری وزیر امور اقتصادی و دارایی، باید اخذ گردد. پس از آن، انصاری بایستی تأییدیه سازمان برنامه و بودجه را بگیرد تا محل بودجه مخارج کاری تیم را تأمین نماید. متعاقب آن در مذاکرات، او اشاره نمود که سازمان گسترش و نوسازی صنایع تاکنون شش قرارداد مهندسی مشترک با کارخانجات آلمان و اطریش با هدف شناسایی امکانات ساخت و تولید در ایران بسته است. آخرین آنها قرارداد IDRO/ Voest Alpine (از اطریش) (IVA)، به صورت 51% و 49% است که خدمات گسترده متنوع مهندسی هم برای بخشی عمومی و هم بخش خصوص کارخانجات ایران ارائه خواهد نمود. دکتر تسلیمی پیشنهاد نمود که یک قرارداد مشترک مشابه می تواند برای بررسی انستیتوی آهن و فولاد آمریکا در ایران منعقد شود.

دکتر تسلیمی به برخی موارد مهم اشاره کرد که جهت ممانعت از «پیچیده و بغرنج شدن» کار انستیتو در ایران، از طریق وارد کردن شرکت ملی صنایع فولاد ایران در حوزه کار انستیتو، لازم است. به وضوح وی نمی خواهد که در صورت به جریان افتادن و پیشرفت پیشنهاد، شرکت ملی صنایع فولاد ایران با IDRO برخورد داشته باشد. موافقت شد که سفارت نامه ای به وزیر، انصاری بنویسد و پیشنهاد را توضیح دهد و موافقت وی را با فعالیت های کمیسیون مشترک ایران و آمریکا درخواست نماید.

اروپای شرقی سعی در رشوه دادن به مقامات IDROدارد.

وقتی صحبت به زمینه های دیگر کشیده شد، دکتر تسلیمی با زرنگی گفت که برخی از کشورهای اروپای شرقی (که نام آنها را ذکر نکرد) اخیرا سعی کرده اند به مقامات IDRO رشوه بدهند. او گفت بعضی

ص: 435

از زیردستان وی در این مورد با وی صحبت کرده اند و به طور کامل از این که توسط اروپایی ها (نامبرده نشد) پیشنهاد رشوه شده است، ناراضی بودند.

قطع بودجه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران آقای تسلیمی گفت که سال گذشته حدود 800 میلیون ریال در بودجه وی برای نصب تسهیلات ابریشم بافی در شمال ایران منظور شده است. وقتی وی از سازمان برنامه و بودجه این پول را درخواست کرده بود، به وی گفته شد که مبلغ آن به 400 میلیون ریال تقلیل یافته است. پس از آن، کاهش های مکرر در بودجه این طرح بخصوص انجام شد و اکنون به وی گفته شده است که حداقل برای امسال نباید انتظار بیش از 20 میلیون ریال را داشته باشد. در کل، بودجه IDRO18% کاهش یافته است که آقای تسلیمی به وضوح وضعیت امور را بسیار ناامیدکننده می دید.

تسلیمی، منوچهر - 4 9 فوریه 1967 - 20/11/54 خیلی محرمانه 1- اطلاعات بیوگرافی موجود در انتصابات جدید وزراء بشرح زیر است:

الف - منوچهر تسلیمی، وزیر بازرگانی، در 23 ژوئیه 1923 در تهران متولد شد. فوق لیسانس مهندسی مکانیک از دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 1946؛ تحصیل در انستیتو تکنولوژی در سال 1946، بدون اخذ مدرک؛ فوق لیسانس در تاریخ فلسفه علوم در 1952 از دانشگاه لندن؛ دکترا در تاریخ و فلسفه علوم در 1954 از لندن. خدمت خود را به عنوان مشاور مدیر آموزش در برنامه اصل چهار (ترومن - م) در رشت آغاز نمود، سپس مشاغل مختلف اداری آموزشی و دانشگاهی را به عهده داشت. او معاون وزیر در امور تحصیلات حرفه ای (هنرستانی) در وزارت آموزش و پرورش، مشاور وزیر در امور اقتصادی و سپس معاون وزیر اطلاعات، قبل از انتصاب به ریاست دانشگاه تبریز در اواخر دهه 1960، شد. در ژوئن 1972، او مدیرعامل (رئیس) سازمان گسترش و نوسازی صنایع گردید.

تسلیمی به آرامی صحبت می کند، از شوخی و مزاح بدش می آید و مورد احترام بسیاری از ایرانیان می باشد. او رابط مهم و مفید سفارت بخصوص در مورد فعالیت های کمیسیون مشترک ایران و آمریکا بوده است. تسلیمی طی دوران کوتاهی که به عنوان مشاور در مؤسسه استانداردهای صنعتی در وزارت دارایی، همکار نزدیک هوشنگ انصاری بود، در بین معاونین وی، به عنوان مدیری لایق شناخته شد. در 1949 و در زمان دانشجویی برای مدت کوتاهی به حزب توده (کمونیست) پیوست. او سالهای متمادی توسط دولت ایران کاملاً تأیید شده است. انتظار می رود که در سمت وزیر، او کاری درجه یک ارائه نماید. تنها مورد احتیاط در این جریان، کمبود تجربه عملی در کارهای تجاری و بازرگانی است. وزیر سابق، مهدوی، که در مبارزه با گرانفروشی و کنترل قیمت ها که توسط این وزارتخانه به جریان افتاد، علاقه شخصی و قابل درکی دارد، به طور خصوصی به سفیر گفت که احتمالاً تسلیمی نخواهد توانست همان نفوذ و کنترل را در این زمینه به کار برد، زیرا او فاقد تجربه در امور بازرگانی است. تسلیمی یک مسلمان شیعه است و با یک زن انگلیسی ازدواج نموده است. آنها سه پسر 16 و 14 و 9 ساله دارند.

ص: 436

تسلیمی، منوچهر - 5 منوچهر تسلیمی، وزیر بازرگانی خیلی محرمانه منوچهر تسلیمی، وزیر بازرگانی در زمان دانشجوئیش عضو حزب توده (کمونیست) بوده، ولی در سالهای قبل به طور کامل توسط دولت ایران تأیید گردیده است. از آن زمان، او راه صعودی را از نردبان بوروکراسی پیموده است. در سالهای اخیر، او به عنوان رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع و ریاست دانشگاه تبریز خدمت می نمود. انتصاب وی در شغل وزارت بازرگانی در فوریه 1976 اعلام شد. او یک رابط مهم و مفید برای سفارت در طی سالهای متمادی، بخصوص در مورد فعالیت های کمیسیون مشترک ایالات متحده - ایران بوده است. تسلیمی طرفدار امریکا است و همواره نسبت به سفارت هوادار و کمک کننده بوده است. به عنوان وزیر بازرگانی او اغلب مسافرت می کند، بخصوص به اروپای شرقی، تا ایران را در گردهمایی های مختلف اقتصادی معرفی نماید.

تسلیمی دارای لیسانس و فوق لیسانس در مهندسی مکانیک و دکترا در] متالوژی(1) ] است، او در دانشگاه تهران، انستیتو تکنولوژی کیس (Case) در کلیولند و دانشگاه لندن تحصیل نموده است. انگلیسی وی عالی و فرانسه اش متوسط است. او با یک زن انگلیسی ازدواج نموده و دارای سه پسر است. جوانترین آنها (10 ساله) است که او مایل است در مدرسه آمریکایی تهران یا مدرسه جامعه (آمریکائیهای تهران) نام نویسی نماید.می 1977 - اردیبهشت 1356

همایون جابرانصاری

ص: 437


1- اشکالات مربوط به اصل سند است. م

همایون جابر انصاری وزیر مسکن و شهرسازی عنوان خطاب: آقای وزیر همایون جابر انصاری، 47 ساله از آوریل 1974 وزیر مسکن و شهرسازی بوده است. او قبلاً از سال 1973 به عنوان رئیس شرکت مخابرات ایران (TCI) خدمت نموده بود. شرکت مخابرات ایران یک شرکت دولتی است که برای ایجاد تسهیلات مخابراتی بر یک اساس تجاری سازماندهی شده است.

آقای وزیر می گوید که ایران چندان دچار بحران مسکن نیست، ولی اظهار می دارد که پیشرفت سریع اقتصادی و افزایش سریع درآمد سرانه موجب افزایش درخواست های مسکن مدرن شده اند. در یک مذاکره با رئیس اتاق بازرگانی ایران - آمریکا در تهران در ژانویه 1976، انصاری به اعضای آمریکایی، پیشنهاد برقراری یک گروه کاری مشترک با همتاهای ایرانی را نمود که صنعت خانه سازی را در ایران بهبود بخشند.

انصاری در اصفهان متولد شد، و در سال 1964 از دانشگاه نبراسکا فوق لیسانس زمین شناسی گرفت.

انصاری در سال 1957 به عنوان زمین شناس اکتشافی به شرکت ملی نفت ایران پیوست، بعدها به وزارت دارایی منتقل شد و در آنجا مدیرکل امور نفتی گردید. در سال 1967 او رئیس شرکت تلفن ایران شد.

انصاری به ایالات متحده و اروپای غربی سفر کرده است. او به زبان انگلیسی صحبت می کند.

20 می 1976 - 30/2/55 جابر انصاری، همایون - 2 همایون جابر انصاری، وزیر مسکن و شهرسازی محرمانه همایون جابر انصاری، 47 ساله از آوریل 1974، وزیر مسکن و شهرسازی بوده است. او قبلاً از سال 1973 به عنوان شرکت مخابرات ایران خدمت کرده بود. شرکت مخابرات ایران یک شرکت دولتی است که برای ایجاد تسهیلات مخابراتی بر یک اساس تجاری سازماندهی شده است. انصاری بوروکرات تربیت شده است، ولی به موفقیت وی به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی، به علت فقدان بودجه لازم برای طرح های شهرسازی، لطمه خورده است. اگر تبلیغات جدید را باور کنیم، ممکن است این وضعیت بهتر شود. وزارتخانه توسط معاون وزیر، سیمونیان (SIMONIAN) اداره می شود که برای چهار وزیر آخر کار کرده است و کنترل کاملی بر وزارتخانه دارد.

انصاری در اصفهان متولد شد. او در سال 1964 از دانشگاه نبراسکا فوق لیسانس زمین شناسی گرفت. انصاری در سال 1957 به عنوان زمین شناس اکتشافی به شرکت ملی نفت ایران پیوست. متعاقبا او به وزارت دارایی منتقل شد. که در آنجا مدیرکل امور نفتی گردید. در سال 1967 او رئیس شرکت مخابرات ایران شد. انصاری به ایالات متحده و اروپای غربی سفر کرده است. او به زبان انگلیسی صحبت می کند. می 1977 - اردیبهشت 1356

فریدون جم

ص: 438

خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فریدون جم سفیر سابق ایران در اسپانیا عنوان خطاب: آقای سفیر تا سال 1971، تیمسار جم یکی از رده بالاترین افسران نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران بود. او باهوش، با کفایت و به طور گسترده ای مورد احترام است. وی دارای یک سابقه خدمتی درخشان می باشد که در اوج انتصابات وی، ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران در سال 71 - 1969 قرار دارد. در چنین موضعی او دستیار فرماندهی کل (شاه) در جهت دهی و هماهنگی جامع نیروهای مسلح بود. از سال 1971 تا اواخر 1977، او به عنوان سفیر در اسپانیا خدمت کرد. از فعالیت های وی در سال گذشته اطلاعی در دست نیست. او برکنار شده تا احتمالاً جایگزین وزیر جنگ، تیمسار عظیمی، شود. همان گونه که در مورد سلف نخست وزیر، غلامرضا ازهاری به عنوان ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران عمل شود، او ممکن است چنین نقشی را در حوادث آتی ایفاء نماید.

یک افسر ارتش به عنوان یک افسر، جم آگاهی استثنایی از تاکتیکها و تکنیکهای نظامی دارد. او هم در سطوح آموزشی هم دانشگاهی، در سطح بسیار عالی تحصیل کرده است. او آگاهی خوبی از نیازهای نیروهای مسلح دارد و عقاید خود را به طور قانع کننده ای بیان داشته است. در هر شغلی از اختیارات به طور معقول استفاده نموده و نشان داده که علاقمند به قبول مسئولیت است. زمانی که جم رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران بود، شاه ترجیح می داد (همان گونه که همیشه ترجیح می دهد) که با فرد فرد فرماندهان به طور مستقیم مذاکره نماید و عملاً جم را نادیده می گرفت و او از این امر عصبانی و دلسرد شد.

جم، علیرغم اختلافاتش با شاه، در طی سالها دوست نزدیک و شخصی شاه بود و همواره از احترام و اعتماد شاه برخوردار بوده است. او بشدت ضد کمونیست است و با نفوذ کمونیسم در کشورهای مجاور ایران شدیدا مخالفت نموده است. جم نسبت به ایالات متحده صمیمی بوده اظهار داشته است که این کشور، ایران را در سالهای 46 - 1941 که شوروی استان آذربایجان را اشغال کرده بود، از سلطه شوروی نجات داده است.

سوابق خدمتی:

فریدون جم در 29 آوریل 1914 در تهران متولد شد. او پسر سناتور محمود جم است. وی آموزشهای ابتدایی و متوسطه خود را در تهران و پاریس گذراند. وی آموزش های نظامی را در فرانسه (آکادمی نظامی سن سیر، 36 - 1934)، و در ایالات متحده (ABERDEEN - PROVING - GROUNDS، 48 - 1947)، و در انگلستان (دانشکده فرماندهی ستاد انگلستان، 1949) دیده است. او در سال 1937 به ارتش پیوست. از جمله مشاغل وی عبارتند از: فرماندهی، دانشکده افسری ایران (62 - 1959)؛ جانشین فرماندهی، ارتش یکم (63 - 1962)؛ رئیس، توسعه فرماندهی رزمی (65 - 1964)؛ فرماندهی، ارتش دوم (66 - 1965)؛ جانشین ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران (69 - 1966). او در سال 1969 در حین انجام

ص: 439

مسئولیت ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران به درجه ارتشبدی نایل شد.

اطلاعات شخصی :

جم مشهور به پاکی و شرافت است. او را مردی در نهایت پایبند به اصول می دانند. او دارای ظاهر فیزیکی قابل توجهی است، ولی گزارش شده است که چشمان وی ضعیف هستند. جم سابقا با خواهر شاه، شمس ازدواج کرده بود. او و همسر دومش، فیروزه، دارای یک پسر به نام کرمان هستند.

جم به زبان انگلیسی و فرانسه به روانی صحبت می کند. 8 دسامبر 1978 - 17/9/57

عبدالعلی جهانشاهی

ص: 440

دکتر عبدالعلی جهانشاهی، رئیس بانک مرکزی خیلی محرمانه جهانشاهی که در خانواده ای برجسته متولد شده بود، از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و بعدها در دانشگاه پاریس دکترای اقتصاد گرفت. جهانشاهی به دنبال مطالعات خود در فرانسه، مانند پدرش در دادگاههای جنحه و فرجام به عنوان قاضی خدمت کرد. لیکن وی از زندگی قضایی منزجر گردید و پس از آن به عنوان مربی و استادیار حقوق و استاد اقتصاد در دانشگاه تهران فعالیت نمود، و مدت کوتاهی نیز به عنوان وزیر آموزش و پرورش در کابینه منصور در سال 1965 خدمت کرد، در سالهای 67 - 1966 به ریاست دانشگاه تهران منصوب گردید. وی در سال 1971 به مقام کنونی خود منصوب شد.

جهانشاهی مدتی در زمینه بانکداری و مدتی نیز در زمینه امور مالی کار کرده است. وی از بورسیه AID(کمک های آمریکا) در سالهای 59 - 1958 جهت خدمت در بخش آمار درآمد ملی وزارت بازرگانی استفاده کرد و در اوایل سالهای 1960 به عنوان معاون رئیس بانک مرکزی برگزیده شد.

جهانشاهی مدتی نیز سرپرستی کمیسیون مالیات ایران را به عهده داشت، اخیرا به عنوان سرپرست اجرایی علی البدل بانک عمران و توسعه بین المللی عمل کرد.

دکتر جهانشاهی بسیار سخت کوش است، لیکن عدم توانایی ظاهری وی در تفویض اختیارات در سال 1964، زمانی که وزیر آموزش و پرورش بود، منجر به حمله قبلی شد. جهانشاهی که قدری محافظه کار و تودار و عصبی است، از موقعیت مستحکمی در محافل حاکمه ایران برخوردار است (بسیاری از اقوام نزدیک وی دارای مقامات و پست های عالی در حکومت ایران هستند.) انتخابات جهانشاهی به عنوان رئیس بانک مرکزی را می توان با قابل اعتماد بودن وی از نظر سیاسی و مقبولیت وی در محافل ذی نفوذ ایران مرتبط دانست. جهانشاهی برخلاف اعقاب خود قادر نیست به عنوان رئیس بانک مرکزی نقش قاطعی را ایفاء و ممکن است همین امر یکی از عوام مهم انتصاب وی باشد.

جهانشاهی متأهل است و دارای یک فرزند دختر می باشد و به زبان فرانسه و انگلیسی به خوبی تکلم می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351 جهانشاهی - عبدالعلی - 2 عبدالعلی جهانشاهی سفیر در جوامع اروپایی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای سفیر از اوت 1973 عبدالعلی جهانشاهی، حدودا 52 ساله، با عنوان سفیر تام الاختیار امور اقتصادی، سفیر در جوامع اروپایی بوده است. او تا سال 1971 به عنوان مدیرکل بانک مرکزی ایران خدمت نمود. در آن شغل او خوشنام و کارمند قابل انعطافی بود.

جهانشاهی دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس است. از سال 1946 تا 1957 در وزارت دادگستری خدمت نمود. در سال 1957 او استاد حقوق دانشگاه تهران بود، و از سال 1957 تا 1960 در بانک ملی کار کرد. در مدت 63 - 1962 جهانشاهی معاون مدیرکل بانک مرکزی ایران بود و در سال 1964، وزیر آموزش و پرورش و در سال 1965 رئیس دانشگاه ملی گردید. در سال 1966 او جایگزین

ص: 441

مدیر اجرایی بانک توسعه و بازسازی بین المللی شد.

جهانشاهی به اروپای غربی و ایالات متحده مسافرت کرده است. در اوایل سال 1973 او دچار یک حمله قلبی خفیف شد و برای معالجه به اروپا رفت. او به زبان فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

22 مارس 1976 - 2/1/55

پرویز حکمت

ص: 442

پرویز حکمت وزیر نیرومحرمانه پرویز حکمت در آخرین ترمیم کابینه در فوریه 1977، وزیر نیرو شد. حکمت 42 ساله دارای فوق لیسانس مهندسی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. در سال 1962 او به سازمان برنامه و بودجه پیوست و دارای مسئولیت های مختلفی از جمله معاونت مدیر کمیته آبیاری و سدسازی در سال 1967، بود. در سال 1971 به مدیریت اداره مزبور ارتقاء یافت. آخرین شغل وی که از اکتبر 1973 به آن مشغول است، معاون وزیر در امور فنی در سازمان برنامه و بودجه می باشد. او به زبان انگلیسی صحبت می کند.

به عنوان وزیر در سازمان برنامه و بودجه، حکمت برای مقامات سفارت قابل دسترسی بود، ولی به طور قابل ملاحظه ای در موردی که خودش مسئول بود، مؤثر و یا مفید واقع نشد، برای مثال، درخواست تأییدیه کارخانجات خارجی و مقررات اجرایی. شاید حکمت فکر می کرد این که خارج از حوزه وظایف وی در سازمان برنامه و بودجه به عنوان رئیس بخش ارتباط با مذاکره کنندگان باشد.

آوریل 1977 - فروردین 56

عطاءاللّه خسروانی

ص: 443

عطاءاللّه خسروانی وزیر کشور سرّی عطاءاللّه خسروانی در یک ترمیم کابینه در تاریخ 24 نوامبر 1968، وزیر شد. او قبلاً وزیرکار و امور اجتماعی بود (از می1961). در فوریه 1965، خسروانی به جای حسنعلی منصور (که ترور شد)، دبیرکل حزب حاکم ایران نوین گردید.

با وجود این که از بنیانگذاران حزب مزبور نبود، گزارش شده است که برحسب خواسته شاه بلافاصله پس از تشکیل حزب مزبور در دسامبر 1963، به آن پیوست و در کمیته اجرایی آن مشغول به کار گردید.

در می 1964، زمانی که امیرعباس هویدا از جانشینی دبیرکل استعفا داد، خسروانی جایگزین وی شد. او در می 1967 به عنوان دبیرکل، مجددا انتخاب گردید.

تغییر محل خسروانی از وزارت کار به وزارت کشور و اظهارات وی در موضع جدید حاکی از این است که شوراهای دائمی شهر برای انتخابات باید برحسب تغییرات روش انتخابات از بین بروند و مشخص می سازد که او رهبری خود را در حزب مستحکم تر خواهد ساخت و سعی خواهد کرد از وزارتخانه خود برای تقویت حزب در استانها استفاده نماید. هر چند هنوز کمی نفوذ در وزارت کار خواهد داشت، خط مستقیم حامیان وفادار وی در وزارت کار، که در مدت هفت سال وزارت وی تقویت و تحکیم شده بود، قطع شده است. بخشی از قدرت وی در حزب عمدتا از حمایت دیگر قدرتها ناشی می شود که به واسطه داشتن کنترل انحصاری بر وزارتخانه و توانایی اش به عنوان وزیر در به حرکت در آوردن امور در جهت اجرای اوامر حزب در انتخابات و SPONTANEOUS - RALLIESبه دست آورد. هر چند منصب جدید خسروانی، در ظاهر به نظر می رسد که موضع او را در حزب تحکیم نموده باشد، بیشتر محتمل است که از ریشه آن را قطع کرده باشد.

هیچ دوستی بین هویدا و خسروانی وجود نداشته است، و شکاف قدیمی ایجاد شده در حزب بین «روشنفکران» (اعضای کانون ترقی سابق) و جناح خسروانی، به نظر می رسد که با گرداندن حزب توسط خسروانی به پایان رسیده است. نخست وزیر ممکن است با تغییر محل خسروانی از وزارت کار به وزارت کشور و خارج کردن انصاری از کابینه، از نفوذ دو مخالف خود کاسته باشد.

خسروانی به عنوان وزیر کار به طور ویژه ای کارآیی نداشت. او اصول قانون کار را به اجراء در نیاورد و بعضی از مقامات او را مانعی در مقابل هر برنامه واقعگرایانه و با ارزش که وضع کار را بهبود بخشد، می دانند. در داخل وزارتخانه اش، او هر قسمت را کاملاً می شناسد و نفوذ کاملی بر کلیه تصمیماتی که بر وزارتخانه اثر می گذراند، اعمال می کند. برنامه سهیم شدن کارگران در سود کارخانه، که در سال 1962 به عنوان اصل ششم برنامه اصلاحات اعلام شد، هنوز هیچ گونه منافع واقعی برای کارگران در برنداشته است. وی شخص ماهری در استفاده از آن کلیشه است، او دوست ندارد که وارد مسائل جزئی شود.

عطاءاللّه خسروانی، حدود 1916 در یک خانواده مشهور به شاهدوستی متولد شد. او در فرانسه و بلژیک تحصیل کرده، و از دانشگاه لیژ (LIEGE) مدرک فوق لیسانس در علوم اجتماعی دریافت داشته است. در 1941 وارد خدمت دولت شد، و در حدود سال 1946 به وزارت کار منتقل گردید. در 1958 او به معاونت مدیر و مدیریت هیئت کنترل سازمان بیمه های اجتماعی کارگران ارتقاء یافت که خود در ایجاد آن کمک کرده بود. او در 1959 به عنوان معاون دائمی وزیر در وزارتخانه منصوب گردید، که به طور عمده از این امر

ص: 444

ناشی می شد که وی از هیچ سیاست خاصی پیروی نمی کرد و بدین ترتیب وسیله دلخواهی برای جمشید آموزگار، وزیر کار وقت بود. همزمان با این شغل او مدیرکل سازمان بیمه اجتماعی کارگران نیز بود، شغلی که وی شخصا به آن وابسته است. او ظاهرا، با قطع پاره ای حقوق های خیلی زیاد در سازمان و ساختن دو درمانگاه درجه یک، که در خاورمیانه بهترین هستند، بازی خوبی به اجرا گذاشت. او در سال 1960 معاون وزیر در امور پارلمانی شد. خسروانی در اولین کابینه علی امینی در 1961 به عنوان وزیر کار وارد کابینه شد و این منصب را در کابینه دوم امینی، کابینه امیراسداللّه علم، کابینه منصور و هر دو کابینه امیرعباس هویدا حفظ نموده است.

در زمانی که برای بار اول خسروانی وزیر کار شد، اعتقاد براین بود که وی پیرو حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی وقت بوده است. او در توطئه قره نی (ولی اللّه قره نی که در سال 1958 به علت برنامه ریزی توطئه علیه شاه زندانی شد) شرکت داشت و توسط پلیس تحت بازجویی قرار گرفت، ولی زندانی نشد. او زمانی عضو جمعیت آزادی بود. خسروانی در کلیه موفقیت های ارسنجانی بدنبال وی بود و از شانس خوب وی بهره برداری نمود. او در جریان سقوط ارسنجانی در سال 1963 جان سالم بدر برد به هر حال، در حال حاضر وی بخت خود را با دولت جدید می آزماید. در ژوئیه 1968 خسروانی برای شورای جدیدالتأسیس اصلاحات اداری معرفی شد.

خسروانی دارای سه برادر است، همه آنها در ارتش یا دولت خدمت می نمایند. او با یک زن فرانسوی ازدواج نموده است و یک پسر دارد. اعتقاد براین است که پسر وی عقب افتاده است. خسروانی نماینده ایران در تعدادی از کنفرانس های بین المللی کار بوده است، او علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه را عالی و کمی انگلیسی صحبت می کند. او در باشگاه فرانسه تهران فعال و به سفارت فرانسه خیلی نزدیک است. دسامبر 1968 - آذر 1347

کاظم خسروشاهی

ص: 445

کاظم خسروشاهی وزیر بازرگانی خیلی محرمانه دکتر خسروشاهی، 55 ساله، هیچ گونه سابقه ای در خدمات دولتی ندارد. او از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد گرفته و بیش از سی سال به تجارت در ایران مشغول بوده است. تا زمان انتصاب وی در کابینه در 7 اوت 1977، او رئیس گروه صنعتی KBS بود که لوازم آرایش، مواد دارویی، حشره کش ها و مواد غذایی تولید می کرد. او همچنین عضو هیئت مدیره اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و اخیرا رئیس جمعیت مدیریت ایران بود. او به اروپا و ایالات متحده سفر کرده است و انگلیسی را عالی صحبت می کند.

رابطین سفارت، خسروشاهی را با کفایت، سخت کوش و پیشرو یافته اند. او شخصا از آزادی تجارت بین ایران و ایالات متحده حمایت می کند. انتخاب وی در شغل وزارت با استقبال شایان مقامات بازرگانی مواجه گردیده است. در روز پس از انتصاب، وزیر خسروشاهی در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت که سیاست های جدید که رشد ثابت اقتصادی را تضمین می کنند، به زودی اعلام خواهند شد.

10 اوت 1977 - 19/5/56 خسروشاهی، کاظم - 2 کاظم خسروشاهی وزیر بازرگانی (از اوت 1977) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر کاظم خسروشاهی، با کفایت و سخت کوش، دوست نزدیک نخست وزیر، جمشید آموزگار است.

خسروشاهی سوابق خدمت دولتی ندارد و بیش از 30 سال است که به تجارت مشغول می باشد. موقعی که وزیر شد، کلیه شش معاون خود را تغییر داد و درگیر کشمکش با کمیسیون خدمت شهری شد. بنا به اظهار یک مقام ایرانی، در حال حاضر وزارتخانه به طور قابل توجهی با از هم پاشیدگی سازمانی روبرو است.

خسروشاهی که به شدت از محدودیت های بورکراتیک لطمه خورده، تاکنون دوبار استعفا داده است.

خسروشاهی با اعتقاد شدید به سیستم آزاد جهانی، می خواهد بخش خصوصی را بیشتر در امور بازرگانی و پروژه های توسعه دولت درگیر نماید. او در پی کاهش مقررات دولتی و کنترل تجارت است، ولی با تکروی نیز مخالف است، هر چند او اذعان دارد که مشکل می توان آنها را از میان برداشت. او حامی آزادی تجارت بین کشورش و ایالات متحده است.

خسروشاهی از دانشگاه تهران دکترای اقتصاد دریافت داشته است. تا زمان انتصاب وی در کابینه، او ریاست گروه صنعتی KBS را به عهده داشت که تولیدکننده لوازم آرایش، مواد دارویی، حشره کش و مواد غذایی است. او در هیئت مدیره اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و ریاست انجمن مدیریت ایران خدمت کرده است. خسروشاهی، حدود 56 ساله، به اروپا و ایالات متحده سفر نموده است. او انگلیسی را به روانی صحبت می کند.11 ژوئیه 1978 - 20/4/57

عباسعلی خلعتبری

ص: 446

عباسعلی خلعتبری، وزیر امورخارجه خیلی محرمانه خلعتبری که در سپتامبر 1971 به عنوان وزیر امورخارجه منصوب شد، قبلاً در سمت های معاون وزیرخارجه و معاون سیاسی وزیر خدمت کرده است (مشاغل رده 2 و 3 در وزارت خارجه).

خلعتبری، 52 ساله، دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس، جایی که در علوم سیاسی نیز کار کرده است، می باشد.

خلعتبری از 1942 در برن، ورشو، واشنگتن و پاریس به عنوان دیپلمات کار کرده و به عنوان دبیرکل پر سابقه سنتو (67 - 1961) شهرت فراوانی کسب کرده اما به واسطه فعالیت ها و قضاوت های محدود آن سازمان هم آزرده و هم کمی سرخورده شده است.

از زمانی که وی وزیر خارجه شده، برای ما به سهولت در همه اوقات قابل دسترسی بوده است. او به عنوان فردی جدی، آرام و دیپلماتی محترم از نسل قدیم شناخته شده است. علاوه بر عضویت در حزب ایران نوین، وی دوست قدیمی شخصی هویدا است. هر چند برای پرسنل وزارتخارجه محبوب است، ولی بسیاری احساس می کنند که کارآیی و نفوذ وزارتخانه از زمان تصدی وی در آنجا رو به کاهش نهاده است.

خلعتبری ازدواج کرده است و چهار فرزند دارد. او و همسرش، فرانسه و انگلیسی صحبت می کنند.

می 1972 - اردیبهشت 1351 خعلتبری، عباسعلی - 2 وزیر امورخارجه (از سپتامبر 1971) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر به عنوان یکی از با کفایت ترین و با تجربه ترین مقامات ایرانی، عباسعلی خلعتبری متخصصی خونسرد و درستکار است و این احساس را ایجاد می نماید که بیشتر یک مجری دقیق سیاست است تا یک بدعتگذار در سیاست. او در انظار عمومی به طور مؤثری نقش بازی می کند و در برابر سؤالات سخت، به سهولت خود را نمی بازد. به هر حال، در داخل کابینه او گاهی با همکاران خود، مشکلاتی دارد. به علت اینکه او عضو محافل داخلی تهران نیست و به علت طبیعت فردگرای ارتباطات قدرت در ایران، او در پاره ای مواقع از وزرایی که دارای ارتباطات قوی و خوبی هستند و خود را درگیر سیاست ها و هدایت سیاست های خارجی، بدون توجه به وزیر امورخارجه، می کنند، نادیده گرفته می شود. با وجود این سابقه خدمت طولانی وی، نشانگر این است که مورد حمایت و اعتماد شاه است، و اصل مسئله همین موضوع است. خلعتبری نسبت به ایالات متحده صمیمی است و همواره در دسترس بوده و ارتباطات خوبی با مقامات آمریکایی داشته است.

دبیرکل سنتو:

به عنوان دبیرکل سنتو در خلال سالهای 67 - 1961، خلعتبری خود را کفایت، وظیفه شناس و هماهنگ کننده ای مؤدب نشان داده است. او گاهی زیردستان خود را براساس بستگی های فامیلی و موقعیت اجتماعی آنها انتخاب می نماید، ولی او روحیه دبیرخانه سنتو را نسبت به وضعیت پائینی که در

ص: 447

ابتدا داشت، بالاتر برده است. او سعی کرد یک ظاهر بی طرفی را در اجرای وظایفش حفظ کند، ولی گفته شد که بدون تردید تحت نفوذ دیدگاههای دولت خودش بوده است. او به گونه ای کار کرد که موارد مربوط به سنتو را در قالب نیازهای سیاست خارجی ایران گسترش دهد.

دبیرکلی سنتو به طور سنتی بین ایران، ترکیه و پاکستان چرخشی است، به هر حال در سال 1964، شورای وزیران سنتو رأی داد که خلعتبری یک دوره دیگر در این شغل باقی بماند.

سوابق خدمتی:

خلعتبری دکترای حقوق از دانشگاه پاریس دارد. از سال 1942 وارد خدمات دیپلماتیک شده و به عنوان سفیر در لهستان، معاون وزیر در امور سیاسی در وزارت امورخارجه و معاون وزارت امورخارجه کار کرده است. او شاه را در سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972، به ایالات متحده در 1973 و 1975 و 1977 همراهی نموده است.

اطلاعات شخصی:

خلعتبری، جدی، آرام و خوش صحبت و در وزارت امورخارجه مورد علاقه و احترام است. وی به مطالعه و اسب سواری علاقه دارد. او کتاب Lirow et le pacte orientale را نوشته است. خلعتبری حدود 66 سال دارد، فرانسه و انگلیسی را خوب صحبت می کند. او و همسر جذابش، منظر اصفیا، دارای سه دختر و یک پسر هستند. خانم خلعتبری به فرانسه و انگلیسی خیلی خوب تکلم می کند.

1 اوت 1978 - 10/5/57

محمد درخشش

ص: 448

تاریخ: 12 فوریه 1962 - 23/11/40 خیلی محرمانه از: سفارت امریکا، تهران - مرسله شماره 371 مذاکره با وزیر فرهنگ، درخشش در این مرسله، صورت مذاکرات بین وزیر فرهنگ، محمد درخشش و کارمند سفارت ارسال می گردد.

از طرف سفیر: هاری اچ. شوارتز رایزن سیاسی سفارت پیوست: صورت مذاکرات رونوشت به: کلیه کنسولگریهای آمریکا در ایران خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ جرج کیو، وابسته سفارت زمان: 3 ژانویه 1962 - 13/10/40 وزیر فرهنگ درخشش خود را در مقام وزارت فرهنگ به وضوح مطمئن تر از شش ماه قبل احساس می کند.

صرفنظر از این واقعیت که وزیر، مشکلات متعددی دارد، او احساس می کند که پشتیبانی معلمین را دارد که از هر چیزی مهمتر است. درخشش احساس می کند که مدیریت و رهبری که وی در خلال تظاهرات معلمان از خود نشان داد، ثابت نموده است که او می تواند به خوبی کنترل آموزگاران را در دست داشته باشد. براساس گفته درخشش، بحران زمانی آغاز شد که دولت پیشنهادات خود را به آموزگاران ارائه نمود. اکثریت آموزگاران نمی خواستند آن را بپذیرند، به هر حال، درخشش با خاطرنشان کردن این موضوع که دولت به حد کافی به خواسته های آنها پاسخ داده بود تا آنها را برای بهسازی وزارت فرهنگ قادر سازد، بر قبول آن توسط فرهنگیان پافشاری نمود.

درخشش دارای مشکلات فرساینده جاری متعدد است. ابتدا مبارز با بی سوادی است که علیرغم شروع خوب آن با مشکل روبرو گردید، زیرا بودجه ای برای آن وجود ندارد. درخشش احساس می کند که این خیلی بدشانسی است، زیرا برنامه نیاز به هزینه خیلی گزافی ندارد. ولی احتمالاً مشکل اصلی درخشش در کمبود نگران کننده متخصصین اداری و سازماندهی در سطح وزارتخانه است. گسترش فوق العاده آموزشی ایران نیاز غیر قابل اجتناب و بیش از حدی به متخصصین اداری که در جریان امور باشند، دارد، ولی در حال حاضر، وزیر نه دارای پرسنل باتجربه و نه امکانات آموزش دادن به آنها است.

دانشگاه تهران درخشش اظهار داشت که دانشگاه تهران در وضع بسیار بدی است. بسیاری از استادان درجه بالا فاقد صلاحیت هستند. به هر حال، درخشش قدرت زیادی ندارد که بتواند شخصا با این مشکل مبارزه نماید، زیرا بسیاری از استادان به دلایلی غیر از کارآیی تخصصی و حرفه ای به کار گرفته شده اند. درخشش اظهار داشت که فقدان رهبریت خود و خدمتگزار در میان استادان دانشگاه تهران، موجب گردیده است که دانشجویان در جای دیگری به دنبال رهبریت بگردند و در نتیجه، آنها به صورت مهره های (پیاده شطرنج)

ص: 449

سیاسی درآیند.

دانشگاه شیراز درخشش صادقانه نگران دانشگاه است. او گفت که این هم مورد دیگری است که او شخصا روی آن کنترل کمی دارد، زیرا کل پروژه در دست حسین علا است، مردی که در غباری از کهولت و پیری گم شده است. درخشش معتقد است که اگر قرار باشد دانشگاه پیشرفت نماید، اداره آن باید در دست یک گروه پرتوان خارجی باشد. دانشگاه پنسیلوانیا می رود که دانشگاه را اداره نماید، ولی درخشش معتقد است آنها کاملاً آزاد نخواهند بود آن گونه که لازم بدانند دانشگاه را اداره کنند، و نتیجه آن این خواهد بود که اعمال نفوذهای خارجی شانس موفق شدن دانشگاه را به تعویق می اندازند.

برنامه وزیر جدید فرهنگ درخشش برنامه جدید فرهنگی خود که کوشش های وزارتخانه در جهت آنها متمرکز خواهند بود را مشخص نمود. درخشش احساس می کند که افزایش زیاد فعلی دانشجویان دانشکده ها ارزش واقعی برای ایران ندارد. درخشش امیدوار است که تعداد دانشجویان را کم کند، بخصوص خارج کشور، و تعداد زیادی مدارس حرفه ای (هنرستان) بسازد، زیرا ایران در حال حاضر به تکنسین های آموزش دیده بیش از فارغ التحصیلان دانشگاهی نیاز دارد. بنا به عقیده درخشش، بعد از اینکه دانش آموزی مدرسه ابتدایی را به پایان رساند، باید تصمیم گرفته شود که آیا او به هنرستان اعزام شود و یا اینکه تحصیلات رسمی (سمت دانشگاهی) را ادامه دهد. همزمان با آن درخشش، فقط به بهترین دانش آموزان اجازه ورود به دانشگاه را خواهد داد و آنها نیز اکثرا در ایران به تحصیلات خود ادامه خواهند داد. (تذکر: درخشش به طور اخص نسبت به تعداد دانشجویان ایرانی رو به افزایش که در دانشگاههای خارج تحصیل می نمایند، حساس است. بخصوص که تعداد زیادی از آنان افراد شایسته ای نیستند و تحصیل آنها در خارج کشور موجب مصرف شدید ذخایر ارزی کشور می شود. به طور ایده آل، درخشش مایل است دانشجویان دانشگاههای خارج کشور را به فارغ التحصیلان دانشگاههای داخل کشور محدود نماید. به طور واقع بینانه، درخشش اذعان دارد که اجرای چنین برنامه ای به زمان نیاز دارد، ولی او در نظر دارد که برای اجرای آن فشار لازم را اعمال نماید.) مشاورین اصل چهار و برنامه فولبرایت در بحث راجع به مشاورین آموزشی اصل چهار، مأمور گزارشگر به این نتیجه گیری قطعی رسید که درخشش هیچ گونه تماسی با آنها ندارد و یا تماس کمی با آنها دارد. مأمور گزارشگر وی را تشویق نمود که ایده های خود را با مشاورین در میان بگذارد و مسئله را با آنها مورد بحث قرار دهد، مأمور گزارشگر داوطلب شد که در صورت احساس نیاز درخشش، به وی کمک نماید. در مورد استادان فولبرایت، درخشش تا حدی طولانی صحبت نمود. در بحث راجع به این استادان، درخشش رقم «بیست» را یا رقمی حدود آن را برای نیازهای مشابه اظهار نمود که فقط برای تهران ترجیح می دهد. صرفنظر از استثنائات قابل توجه (استادان فولبرایت در دانشکده طب)، درخشش ایده پایینی از برنامه به عنوان یک کلیت دارد.

ص: 450

او احساس می کند که برنامه به طور ناصحیح جهت دهی شده است. به جای بیست نفر استاد متوسط که کار کمی انجام دهند، درخشش به سه یا چهار گرداننده امور اداری علاقمند است که نیاز تأسف بار وزارت فرهنگ هستند. علاوه بر این، بیست نفر از فولبرایت در تهران، برای وزارت فرهنگ حدود شصت هزار ریال در ماه به طور متوسط هزینه در برخواهند داشت، درخشش ممکن است مقدار بیشتری پول به تعداد کمتری پرداخت نماید، ولی به افرادی مناسب تر.

عقاید سیاسی عقاید سیاسی درخشش به آخرین گفتگو با مأمور گزارشگر، تا حدی تغییر یافته اند. او هنوز توجه زیادی به نوعی سازماندهی سیاسی دارد که به عنوان مبنا و پایه برای حفظ آزادی و مبارزه انتخاباتی کاندیداها به کار گرفته شود، ولی او مطمئن نیست که احزاب سیاسی پاسخ مناسبی برای آن باشند.

درخشش احساس می کند که شاخه قانونی دولت باید در مقابل نمایندگان مناطق مختلف کشور مسئول باشد، نه فقط مجری، آن گونه که در گذشته بوده اند.

درخشش کم و بیش مغلوب تفحص ناپذیری دولت ایالات متحده شده که برای وی صورت یک معما را پیدا کرده است. ایالات متحده مطمئن است که نظام وی بهترین نظام دولتی است، ولی برای صدور این نظام هیچ تمایلی ندارد. درخشش احساس می کند که ما باید کوشش هایی برای استقرار دولت هایی از نوع دولت خود در سایر کشورها، به عمل آوریم.

درخشش، محمد - 2 وزیر فرهنگ سرّی محمد درخشش، کسی که اعتصاب گسترده معلمان سراسر کشور که موجب به قدرت رسیدن امینی گردید، را سازماندهی و اجرا نمود، به وضوح در جهت نظم دهی و آرام سازی آموزگاران حرکت کرده و نشان داده است که دولت فعلی به معنی دولت کار است. او در قبول سمت کُند بود. او احتمالاً معتقد بوده است که وحدت با دولت امینی ممکن است حمایت آموزگاران جناح چپ را از وی از بین ببرد، یا اینکه منتظر بوده است تا مطمئن شود پول لازم برای زیاد کردن حقوق آموزگاران وجود دارد (که دارد). به هر حال، به طور موثق گزارش شده که درخشش به امینی گفته است فقط در صورتی وزارت را قبول می کند که بتواند پس از سه ماه استعفا دهد.

درخشش دارای سوابق شرکت در فعالیت های سوسیالیستی ایران است و در حقیقت تنها عضو کابینه امینی است که شهرت ملی در بین مخالفین تحصیل کرده طبقه متوسط رژیم دارد. در اوایل دهه 40 او با کریم سنجابی در تشکیل هسته حزب ایران همکاری نمود، و متعاقبا به نیروهای حزب توده پیوست. با کمک کمونیست ها، درخشش خیلی زود توانست انجمن معلمان دانشگاه دیده را سازمان دهد، که اعضای اصلی آن کمونیست ها بودند. فشار توده در 1952، موجب ایجاد دو جناح دست راستی و دست چپی در انجمن شد. از این مقطع است که گفته می شود درخشش حزب را ترک نموده است. در سال 1954 به عنوان کاندیدای مجلس هیجدهم، تاریخی طولانی از همکاری بین درخشش و خلیل ملکی به عنوان «نیروی سوم» شروع شد. در آن موقع هر دو نفر آنها، مخالف حزب توده بودند و هنوز هستند. درخشش پس از

ص: 451

ادای سوگند در مقابل منوچهر اقبال مبنی بر اینکه قبلاً کمونیست بوده است، ولی دیگر کمونیست نیست، در انتخابات مجلس هیجدهم، انتخاب شد. او گفت که با فشار اقبال بر معلمان برای عدم اجرای دستورات کمیته مرکزی حزب توده مخالف بوده است. اقبال این اطلاعات را برای شاه بازگو نمود، او گفت که از ارتباط درخشش با کمونیست ها اطلاع داشته است، ولی این را نیز می دانسته که او از حزب استعفا داده است و برای اطلاعات ارتش ایران خدمت می کند.

در سال 1957 برای ورود به مجلس نوزدهم، درخشش با گروه سیدجعفر بهبهانی به عنوان کاندیداهای مستقل همکاری نمود، ولی به هر حال انتخاب نشد.

به عنوان نایب رئیس کمیته فرهنگی مجلس هیجدهم، درخشش به طور چشمگیری برای احقاق حقوق معلمان مبارزه نمود و شهرت زیادی در رهبری موارد دانشگاهی کسب کرد که تا امروز آن را حفظ نموده است. او ریاست اسمی و حقیقی باشگاه مهرگان را به عهده دارد، که تنها سازمان مهم معلمین مدارس ابتدایی و متوسطه در ایران است. او معلم تاریخ و جغرافیا در مدارس تهران بوده است، و برای مدتی نیز در وزارت فرهنگ ریاست اداره دانشجویان ایرانی خارج کشور را به عهده داشته است. باوجود این، در بوروکراسی داخل وزارتخانه، تصور براین است که او فاقد تجربه و کارآیی اداری است، و همان گونه که ممکن بود انتظار رود، بعضی از قدیمی ها، شامل معاونین وزیر، کریم فاطمی و حبیب اللّه نفیسی هم اکنون اقدام به استعفا نموده اند.

درخشش که 46 سال دارد، در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه فارابی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان علمیه به پایان رساند. او در سال 1938 از دانشکده تربیت معلم فارغ التحصیل گردید. درخشش ازدواج کرده است، ولی فرزند ندارد. همسر وی که برای صدای آمریکا و کنسولگری انگلیس کار کرده است، انگلیسی را عالی صحبت می کند. او شخصا فقط فارسی صحبت می کند.(1) درخشش، محمد - 3 7 می 1963 - 17/2/42سرّی صورت مذاکرات محمد درخشش 1- درخشش در مورد وقایع باشگاه مهرگان، روز سه شنبه گذشته به طور مفصل صحبت نمود. درخشش اظهار نمود که دو روز قبل از گردهمایی برنامه ریزی شده، یک سروان پلیس در ساعت 2230 شب در باشگاه مهرگان با درخشش ملاقات نمود و از وی خواست که گردهمایی باشگاه مهرگان را لغو نماید.

درخشش به وی گفت که خوشحال می شود اگر این را به صورت دستور کتبی امضا و به وی مسترد نماید تا آن را در بین معلمان منتشر نماید. سروان پلیس از این کار خودداری نمود و درخشش به وی گفت که بدون دستور کتبی، گردهمایی صورت خواهد گرفت. سروان آنگاه باشگاه را ترک نمود. کمی بعد از آن، سرهنگ مولوی با درخشش مذاکره نمود و به او گفت که اگر او سعی کند گردهمایی باشگاه مهرگان برگزار شود، دولت مانع آن خواهد شد.

2- درخشش اظهار داشت در روز گردهمایی برای بزرگداشت خانعلی، تقریبا 95 درصد از معلمان

ص: 452


1- در اصل سند این نام حذف شده است. م

تهران در نزدیکی باشگاه مهرگان حاضر بودند. درخشش اظهار داشت که وقتی پلیس از دو طرف خیابان لاله زارنو حمله نمود، تنها عاملی که باعث شد تعداد بیشتری مجروح نگردند، این بود که مغازه داران معلمان را به داخل مغازهای خود آورند و سپس درهای مغازه ها را بستند و بدین ترتیب از وارد شدن ضربه های زیادی به سر آنها جلوگیری نمودند. درخشش اظهار داشت که بین 20 تا 30 نفر (تخمین آن مشکل است، زیرا غیر از معلمان کسان دیگری نیز حضور داشتند) نیاز به مداوای پزشکی داشتند. فقط یک نفر به طور جدی مضروب گردید که در بیمارستان ویلا بستری است. کلیه کسانی که بازداشت شده بودند آزاد شده اند، ولی همگی قبل از آزادی بشدت کتک خورده اند، تا این موضوع درس خوبی باشد برای سایر آموزگاران. آنها در حال حاضر در بیمارستان هستند.

بنا به عقیده درخشش این یک اشتباه جدی بود، زیرا معلمان را به طور جدی با یکدیگر متحد نمود.

درخشش اظهار داشت که پاکروان ماهیت کاملاً احمقانه این عمل پلیس را تشخیص داده است. او به دفعات با درخشش مذاکره کرده و عملاً از درخشش درخواست نموده است که فعالیت بیشتری انجام ندهد.

3- درخشش اظهار داشت که معلمان به طور دیوانه واری مبارزه می کنند. آنها احساس می نمایند که یک طبقه مورد احترام جامعه هستند و دولت بایستی از عملی که انجام داده است، معذرت خواهی کند.

درخشش گفت که باشگاه مهرگان طی اولتیماتومی یک معذرت خواهی عمومی را تا روز یکشنبه خواسته است. اگر این اولتیماتوم اجرا نشود، معلمان از انجام امتحانات آخر سال تحصیلی خودداری خواهند نمود. درخشش اضافه نمود که در گردهمایی دیروز باشگاه مهرگان، یکی از کسانی که بشدت کتک خورده بود، به نام اسکوئی، پیشنهاد نمود که باتوم های چوبی خریداری و در باشگاه مهرگان برای مقابله با حملات احتمالی آینده پلیس به گردهمائیهای بعدی باشگاه نگهداری شوند.

4- درخشش اظهار داشت که باشگاه مهرگان در وضع بسیار خوب مالی است و این ناشی از ذخیره اضطراری است که در دو سال گذشته آنها با یکدیگر جمع کرده اند. کلیه هزینه های پزشکی ناشی از شلوغی های سه شنبه گذشته از صندوق پرداخت شده است. علاوه براین هر معلمی که به علت شرکت در فعالیت های باشگاه از شغل خود برکنار شود، حقوق کامل خود را از محل ذخیره اضطراری باشگاه دریافت می نماید. حقوق تعداد قابل ملاحظه ای از معلمان برای مدتی حدود 11 ماه، از این محل تاکنون پرداخت شده است. درخشش احساس می کند که باشگاه مهرگان به صورت یکی از قدرتمندترین سازمانهای سیاسی غیر نظامی موجود درخواهد آمد. باشگاه مهرگان هم اکنون دانشکده تربیت معلم را کنترل می کند. او اضافه نمود که هدف آنها کنترل مؤثر بر دانشگاه است.

آینده جبهه ملی، معلمان و شاگردان را بیشتر و بیشتر متوجه باشگاه مهرگان نموده است. واکنش دولت این است که حتی الامکان فعالیت های بیشتری را در ارتش جذب نماید. او سپاه دانش را به عنوان مثال ذکر کرد.

5 - درخشش اظهار داشت که محرم زمان اوج ناآرامی خواهد بود، مقامات مذهبی برنامه ریزی کرده اند که در ماه محرم بشدت به دولت حمله نمایند و از نظر تئوری دولت بیشتری اکراه را برای انجام اقدامی در این ماه برعلیه مقامات مذهبی خواهد داشت.

6- زمانی که...وارد شد، درخشش مشغول بحث در مورد اعلامیه تهیه شده در رابطه با وقایع سه شنبه

ص: 453

گذشته با موسوی (اسم کوچک نامعلوم) بود. در پاسخ به یک سؤال، درخشش گفت باشگاه امیدوار است تسهیلات چاپ مخصوص خودش را در آینده نزدیک داشته باشد.

7- درخشش مطالب زیادی را در مورد امینی نگفت،... احساس می کند که درخشش در تصورات خود، خود را به عنوان نخست وزیر می داند. بنا به گفته درخشش، شاه به نقطه بدون بازگشت رسیده است و باید برود. کار کردن با وی غیرممکن است و او احساس می کند که به عنوان یک طبقه، معلمان از این که وسیله ای در سرنگونی وی باشند، از احترام عمومی بهره مند خواهند شد، او احساس می کند که وظیفه وی در حال حاضر این است که معلمان و طبقه متوسط ایرانی ها را متقاعد نماید که بدون ترس از مداخله خارجی می توانند به حرکت خود ادامه دهند.

درخشش، محمد - 4 زمان و مکان: دوشنبه، 10 ژوئن 1963 - 2/3/42، منزل آقای درخششخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ سی. ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت اظهارنظر:

من درخشش را تاکنون حدود شش دفعه در جلسات درس متقابل انگلیسی - فارسی دیده ام. در جریان این نشست ها وی به طور آشکار از بحث راجع به مسائل سیاسی اکراه داشت و من نیز به اکراه وی احترام می گذاشتم. امروز در مدت یک ساعت نشست، وقتی راجع به مسائل هفته گذشته و شایعه اعتصاب فردا صحبت کردم، او با جدیت پاسخ داد. من آمادگی وی را برای ارائه پاسخ می توانم با اطمینان زیاد به حساب اعتماد فزاینده وی به خودم و همچنین شادمانی و نشاط وی نسبت به این روز بخصوص، منظور کنم. وی با من به عنوان کسی که در موضوعی درگیر شده که وی را تحریک کرده است و به مبارزه می خواند، برخورد نمود. (در طول هر نشستی که با وی داشته ام، بین سه تا شش دفعه با وی تماس تلفنی گرفته می شد و در ساعت 18 خانه وی را ترک می کردم، افراد زیادی به خانه اش می آمدند.) 1- خشونت در هفته گذشته. بروز خشونت، نتیجه نارضایتی دراز مدت عناصر مختلف جامعه از بیکاری، بالا بودن سطح هزینه زندگی، تبلیغات بیش از حد و ریاکارانه دولت و فقدان حکومتی که قانونگذاری آن با نمایندگان ملت باشد، بود. تحریکات ملاها و بخصوص دستگیری آیت اللّه خمینی، جرقه ای بود که این جعبه ناریه را منفجر کرد.

2- عناصری از جبهه ملی در بروز خشونت ها دخیل بودند. این عناصر اعضای سطح پایین و متوسط جبهه ملی هستند که حتی متوسط مسئولین کاملاً شناخته شده نیستند، ولی نمایندگی از کلیه عناصر جامعه را دربر می گیرند. از این مردم می توان انتظار داشت که هر چه فعالتر در ناآرامیهایی که پیش می آیند، به ویژه در مبارزات مقاومت منفی نظیر اعتصاباتی که برای فردا برنامه ریزی شده است، شرکت جویند.

همچنین عناصر جوانتر جبهه ملی در تمام طبقات جامعه شامل کارمندان دولت و ارتش سازماندهی شده اند.

3- اعتصاب انجام خواهد شد و حداقل 50 درصد در کل تهران و حدود صددرصد در بازار مؤثر خواهد بود. در مورد بروز خشونت و درگیری وی مطمئن نبود.

ص: 454

4- هر چند سربازان از دستور دولت در تیراندازی به تظاهرکنندگان اطاعت نمودند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها بار دیگر آن عمل را تکرار کنند. در مورد وفاداری ارتش نمی توان تضمینی قائل شد و این در چند هفته آینده کامل آزمایش خواهد شد.

5- این شایعه که آیت اللّه حکیم، برعلیه دولت و به نفع خمینی، اعلام جهاد نموده است، صحت دارد.

6- اصرار دولت براین که عبدالناصر، مخارج ایجاد دردسر را تأمین نموده است، حقیقت ندارد. این بخشی از برنامه دولت بود که به مردم القاء نماید که بعضی از ملاهای مخالف دولت با دریافت و قبول رشوه از خارجیها، خائن هستند. تأخیر دولت در ارائه «مدارک و شواهد» خیانت، ناشی از عدم توانایی و عدم تصمیم گیری در ساختن یک داستان قابل قبول در این مورد است.

7- آیت اللّه خمینی در هفته گذشته در رابطه با تعداد مقلدینش از مرتبه ششم یا هفتم به مرتبه اول جهش نموده است. او به طور ضمنی بزرگترین رهبر اسلامی شیعه شده است. او از حمایت مسلمانان شیعه در هندوستان و پاکستان و همچنین عراق برخوردار گردیده است. خمینی به عنوان یک رهبر مذهبی شرافتمند و عمیقا قابل اعتماد و همچنین یک روشنفکر با افکار مترقی شناخته شده است. خمینی در زمره آن گروه ملاهایی است که دوراندیش (دورنگر) هستند و آنها مخالف اصلاحات ارضی یا حق رأی زنان نیستند، هر چند در حال حاضر آنها با انتخاب خانمها در دفاتر سیاسی مخالفت می کند. آنها همچنین احساس می کنند که دولت و شاه بیش از حد نفوذ خارجی هستند و در اصلاح اقتصادی برای بالا بردن استاندارد سطح زندگی ناموفق بوده اند. در ضمن بسیاری از مردم، شاید به استثنای دهقانان بیسواد، از دیکتاتوری خسته و بیزار شده اند و مایلند تا حدی از دمکراسی برخوردار شوند.

8- دکتر علی امینی به خمینی احترام می گذارد و از وی مانند سایر ملاهای مترقی پشتیبانی نموده است. غیر محتمل نیست که امینی برای تشکیل دولت جدید در هفته های آینده مجددا فراخواند شود. یک دولت جدید متشکل از مردانی که مایل به مقاومت در مقابل شاه باشند، باید تشکیل شود تا از تألمات و نارضایتی های عمومی بکاهد. اگر لازم باشد که بی ثباتی فعلی ایران پایان داده شود و اقتصاد قدرت بیابد، فقط یک دولت نیرومند می تواند به طور مناسب برنامه ریزی نماید و انتخابات مناسبی را که بطور مطلق ضروری است، برگزار نماید.

9- درخشش معتقد است که نهاد سلطنت (شاه) باید حفظ شود، ولی اعلیحضرت باید یک پله پایین بیاید و از این پس سلطانی قانونی در چهارچوب قانون اساسی باشد.

شاه 22 سال امکان داشته است که خود را بشناساند و همچنین ممکن است کماکان از اعتماد بعضی خارجیان برخوردار باشد، ولی او دیگر نمی تواند اکثریت مردم ایران را تحمیق نماید.

10- درخشش اظهارنظرهای مختصری راجع به شخصیت های زیر ارائه داد:

ارسنجانی، شخص کثیف و بی بند و بار و بد سابقه و شارلاتانی است که اگر در مدت ناآرامیها در تهران بود، به طور قطع کشته می شد. ارسنجانی باهوش و پر تحرک، ولی غیرقابل اعتماد و عوامفریب است.

ارتشبد ریاحی، شخصی است که وی فقط تعریف او را شنیده است، او در زمینه بسیار مشکلی به خوبی کار می کند، بدون این که مانند ارسنجانی سروصدای زیاد راه بیندازد.

معینیان، مدیر سخت کوش و قابلی است که می تواند جهت اجرای مؤثر کار، قابل اعتماد باشد. مردی که به طور مشهود فاقد جاه طلبی ها و انگیزه های سیاسی است.

ص: 455

بهنیا، یک مرد تاجر با فکری محدود و بسته.

عالیخانی، یک بچه کوچک در جنگل.

سایر اعضای کابینه اکثرا شبیه به هم و چسبیده به علم در رأس خط هستند.

درخشش، محمد - 5 خیلی محرمانه زمان: 15 ژوئن 1963 - 25/3/42 مکان: منزل آقای درخشش صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ سی. ان. راسیاس، دبیر دوم موضوع: نظریه محمد درخشش در مدت درس زبان فارسی امروز، آقای درخشش نظریات زیر را ابراز نمود:

1- آقای حسن پاکروان، رئیس ساواک شخص شرافتمند خوبی است که شجاعت این را دارد که به اشتباهات خود اقرار نماید. بسیاری از ایرانیان که با پاکروان برخورد داشته اند، نه تنها به خاطر وی در انجام یک مسئولیت بسیار مشکل، بلکه همچنین برای متمدن بودن، تواضع و صداقتش به وی احترام می گذارند.

2- «ژست و تظاهر» دولت به این که اغتشاشات اخیر ناشی از یک برنامه سرّی برای سرنگونی رژیم ایران توسط عبدالناصر بود، فقط یک «نمایش» است. ناصر باهوش تر از آن است که برای یک چنین برنامه «خطرناکی» سرمایه گذاری نماید. وقتی نارضایتی ها در داخل در آن حدی وجود دارند که موجب طغیان خشونت بشوند، نیازی به هیچگونه دخالت خارجی برای ایجاد تظاهرات ضد دولتی وجود ندارد.

3- نیروی «باشگاه مهرگان» (انجمن معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه به ریاست درخشش) 70000 است و با وجود این که فعلاً از نظر سیاسی فعال نیستند، می توانند کادری بسیار قوی و نفر منظم برای تشکیل یک گروه فعال سیاسی باشند (این نکته در آخر مذاکرات ما در حالی که او مرا تا دم در مشایعت می کرد، مطرح گردید. با ذکر این جمله درخشش لبخند غرورآمیزی می زد. من امیدوارم در این مورد بعدها با وی صحبت کنیم.) درخشش، محمد - 6 صورت مذاکراتخیلی محرمانه از: بخش سیاسی - سی. ان. راسیاس به: پرونده بیوگرافیک موضوع: مذاکرات با محمد درخشش، 24 ژوئن 1963 - 3/4/42 اظهارنظر:

مطالب زیر از یادداشتهای برداشته شده در مذکرات من و آقای درخشش در 24 ژوئن 1963، استخراج شده است. به منظور رعایت اختصار، متن زیر ترجمه آزادی از ملاحظات وی با ضمیر اول شخص می باشد.

1- انتخابات: شایعاتی مبنی بر برگزاری انتخابات در شهریور ماه وجود دارند (23 اوت - 22 سپتامبر)،

ص: 456

ولی من چندان به آن مطمئن نیستم. دولت به وضوح مردد است. چیزی که شما باید مطمئن باشید این است که اگر انتخابات انجام شود، کاملاً دستکاری شده و فرمایشی خواهد بود. هم اکنون لیست کاندیداهای موافق رژیم و مستقل مجلس تعیین شده اند و دولت سعی می کند به نحوی اسامی را از دو لیست انتخاب نماید که انتخاب «آزاد» نشان داده شوند. اگر انتصاب مناسب در زمان مقتضی صورت نگیرند، انتخابات به تعویق خواهد افتاد.

دهقانان در این انتخابات مانند گذشته مثل گوسفند شرکت می کنند. آنها را بر کامیونها بار می کند و به محل رأی گیری می آورند و به آنها گفته می شود که به چه کسی رأی بدهند.

2- برنامه های او: هر چند برخی از مردم سعی می کنند که من چنین کاری بکنم (شرکت در انتخابات - م)، من نمی توانم. در حال حاضر، هیچ دلیل نمی بینم که در چنین «انتخاباتی»، اگر انجام شود، شرکت نمایم. از من خواسته شد که در دولت علم شرکت نمایم، ولی من از همگام شدن با چنین افرادی خودداری نمودم و هر مقام و سمتی را با احترامی که من ممکن است در بین معلمان و سایر مردم تحصیلکرده و پیشرفته مملکت داشته باشم، مقایسه می کنم.

3- کابینه علم: اگر اعلیحضرت واقعا پیشرفت مردم خود و تجدد و دمکراسی ایران را می خواست، مسلما آن را با انتخاب دولت علم نشان نداد. برای مثال به پیراسته نگاه کنید؛ او یک فرد بی همه چیز نادرستی است که حداقل چهار نفر را برای حفظ منافع خود به قتل رسانده است. معینیان (کسی که قبلاً درخشش وی را بی علاقه به سیاست، ولی مدیری قابل توصیف نموده بود) نمونه یک انسان «بله قربان گوی» بی مسلک است.

4- اصلاحات ارضی: تیمسار ریاحی سعی می کند کار خوبی را با پیشبرد برنامه اصلاحات ارضی، همان گونه که از قبل طرح ریزی شده بود، انجام دهد؛ این بدین معنی است که او کار خوبی را تحت فشار یک برنامه بد انجام می دهد. اصلاحات ارضی، به هر حال خوب پیش نمی رود. تبلیغات دولت در مورد اصلاحات ارضی قابل هضم نیستند. تلاش جهت تقسیم مایملک زمینداران بزرگ، در باتلاق گیر کرده است. (آیا املاک علم در بیرجند تقسیم شده بودند؟ نه، زیرا او روی چاههای آب املاک خود موتورهای ارزان و کوچک قرار داد و املاکش به عنوان کشاورزی مکانیزه، از تقسیم اراضی مستثنی گردیدند.) به طور دائم بین مالکین و دهقانان برخورد وجود دارد. همچنین، در مناطقی که زمین بین کشاورزان تقسیم شده است، درگیری ناشی از عدم سازماندهی بین خود آنها به منظور تقسیم آب و غیره وجود دارد. علاوه بر این، دولت بودجه کافی برای آن در نظر نگرفته و با توجه کافی و افراد متخصص و مناسب به این برنامه اختصاص نداده است. بنابراین دهقانان نیز مانند مالکان ناراضی هستند. در مورد کل برنامه خوب فکر نشده است.

5 - منابع انسانی و دمکراسی: افرادی هوشیار، با نظم و انضباط و از خود گذشته در ایران هستند که قادرند با دولتی که مورد اعتماد مردم باشد، همکاری نمایند. چنین دولتی به یک دوره زمانی معقول نیاز خواهد

ص: 457

داشت تا فرآیند هدایت کلیه مردم به سمت دمکراسی را به انجام برساند. ما در حال حاضر فاقد دمکراسی هستیم و هر چند فراگیری راههای دمکراسی نیاز به زمان دارد، باید آن را آغاز نماییم. سایر کشورهایی که در مقایسه با ایران، حتی در اموری که مربوط به منابع مواد اولیه و نیروی انسانی می شود، کمتر توسعه یافته اند، به پیشرفت هایی در فراگیری راههای دمکراتیک زندگی نائل آمده اند. این که خیلی ها می گویند ایرانیان قادر نیستند با هم کار کنند تا یک برنامه دمکراتیک را توسعه دهند، باور نکنید. رژیم فعلی اگر واقعا هم بخواهد، نمی تواند روش های دمکراتیک را اعمال نماید. او حتی امتیازات دیکتاتوری نوع کمونیستی و فاشیستی، نظیر ایدئولوژی، از خود گذشتگی، نظم و انضباط و برنامه ای برای بهزیستی اکثریت مردم را ندارند.

6- تبلیغات کمونیستی: من اخیرا متوجه شده ام که رادیوی روسیه اظهارات به نفع رژیم را افزایش داده است. من احساس می کنم سیاست اتحاد جماهیر شوروی با دو هدف فعال شده است:

الف) آنها امیدوارند ارتباطات نزدیکتر اقتصادی و فرهنگی با ایران داشته باشد؛ ب) مهمتر از آن، آنها منافع نهایی خود را در راستای رژیم فعلی پیش بینی می کنند، زیرا این رژیم صادق نیست و از نظر اندیشه ای و اجرایی فوق العاده ضعیف می باشد که این امور به رشد نارضایتی در جامعه ایرانی و بیشتر شدن احتمال سرنگونی ناگهانی و غیر منتظره منجر می شود. این امر به یک گروه خوب سازمان یافته (نظیر توده)، امکان عملیات سیاسی را برای دستیابی به قدرت و کشور می دهد.

از این نقطه نظر است که برای آنها تشویق کردن شاه به سیاست های خود مغلوب ساز و مخربش معنی می دهد. هر چند مردم ایران به روسها و کمونیست های محلی اعتماد ندارند، آنها به ایستگاههای رادیوهای مخفی کمونیستی و ناصر گوش می دهند و بسیاری از مطالبی که آنها می گویند را باور می کنند.

درک چرایی این قضیه مشکل نیست.

درخشش، محمد - 7 زمان و مکان: 15 اوت 1963 - 24/5/45، منزل آقای درخششخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ سابق چارلز. ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت در مدت حدود یک ساعت مذاکره، آقای درخشش مطالب زیر اظهار داشت:

تا زمانی که روشن باشد که انتخابات آزاد نخواهد بود، من کاندید نخواهم شد. به هر حال، انتخابات آینده بیش از هر انتخاباتی در گذشته کنترل شده خواهد بود و مردم این را می دانند.

2- دهقانان و کارگران توسط دولت سازماندهی می شوند و مانند گوسفند برای نام نویسی و رأی دادن و تظاهرات جمع خواهند شد. بدین ترتیب، در انتخابات قبلی توسط اربابها به دهقانان گفته می شد که چگونه رأی بدهند و حالا توسط دولت به آنها گفته می شود که در این به اصطلاح انتخابات به چه کسانی رأی بدهند. من گزارشهای بسیاری از دهات دریافت داشته ام که مسئولین رأی گیری آرای سفید را نگه می دارند، تا دولت به آنها (مسئولین) بگوید که اسم (اسامی) چه کسانی را باید روی آن ها بنویسند.

3- هر چند دولت می تواند روستائیان (دهقانان) را جمع کند، بسیاری از کارگران و کلیه کارکنان دولتی

ص: 458

را گسیل نماید، بیشتر مردم در شهرها، بخصوص در تهران در انتخابات رأی نمی دهند.

4- من به کلیه 70000 نفر آموزگاران عضو باشگاه مهرگان، به استثنای افرادی که وضعیت شغلی، آنها را در معرض فشار دولت قرار می دهد، دستور داده ام که انتخابات را تحریم کنند. همچنین احتمالاً ممکن است حدود 1000 نفر خائن وجود داشته باشند.

5 - نام نویسی برای انتخابات که مشکل و سخت گرفته شده بود، به وضوح نشان می دهد که بیشتر مردم احساس می کنند رأی آنان به هیچ وجه مورد توجه قرار نخواهد گرفت. بیشتر مردم بی تفاوت و بدبین هستند. در 10 روز اول رأی گیری، کمتر از 1000 نفر در تهران رأی داده اند. من تقریبا از 65 درصد از مراکز رأی گیری (اغلب ساختمانهای مدارس هستند)، گزارش روزانه دریافت می کنم.

6- اعلامیه اخیر حکومت نظامی در مورد این که افرادی که مایلند گردهمایی داشته باشند، کافی است فقط آن را اعلام نمایند، یک کلک است. به هیچ جناح آزاد و گروه مخالفی اجازه گردهمایی داده نخواهد شد.

7- غیر از اعضای شناخته شده باشگاه مهرگان، که تعداد آنها به 70000 نفر می رسد، «اعضای» ناشناس دیگری هم هستند که می توانند در ساواک نفوذ نمایند و تغییرات و تحرکات بخصوصی که در دولت انجام می شوند را اطلاع دهند. به هر حال من باید اذعان کنم که بسیاری چیزها در مورد برنامه های دولت و مانورهای آن وجود دارند که من از آنها بی خبر هستم.

8- آقای گرجی یک متملق، فرصت طلب و نوکر مآبی است که برای تسکین جاه طلبی و دستیابی به آرزوهایش حاضر است دست به هر جنایتی بزند.

9- حسن ارسنجانی به طور غیر مترقبه در 13 اوت، حدود 5 دقیقه پس از این که شما رفتید، با من تماس گرفت. از آنجا که چند نفر از آموزگاران که برای دیدن من با وقت قبلی آمده بودند، حضور داشتند، وقت زیادی برای صحبت باهم نداشتیم. او فقط به من گفت که به تهران بازگشته است تا از شاه بخواهد که نام وی را در لیست کاندیداهای تأیید شده، قرار دهد. او به من نگفت که پاسخ شاه چه بوده است. به هر حال در هفته آینده که او از سفر کوتاهی به ساحل دریای خزر باز می گردد، باهم ناهار خواهیم خورد و من شما را از جریان مذاکراتمان، اگر مطلب مهمی وجود داشته باشد، مطلع خواهم نمود. (وقتی من به درخشش یادآوری کردم که وی همیشه در مورد ارسنجانی بدگویی می کرده و من تعجب کرده ام که چگونه ارسنجانی به دیدن وی می آید، درخشش بلافاصله توضیح داد که اگر چه بین او و ارسنجانی، اختلاف نظرهایی در بسیاری از موارد وجود دارد، بخصوص در زمینه سیاست و همچنین نحوه انجام اصلاحات ارضی، معهذا آنها دوستان خوبی هستند. بالاخره ما هر دو در یک کابینه خدمت کرده ایم).

10- من علاقه ای به بیرون رفتن و تماشای نمایشنامه ای که توسط دولت کارگردانی شده است، ندارم و اجباری هم به انجام آن ندارم. دوستان مرا به طور کامل در جریان وقایع در همه نقاط قرار می دهند. به هر حال هیچ استفاده ای ندارد که به دیدن نمایشنامه ای بروید که نویسنده آن را می شناسید و هنرپیشه های بد آن را شما از قبل دیده اید.

11- اگر انتخابات آزاد بودند، حدود 100 کرسی مجلس متعلق به آموزگاران عضو باشگاه مهرگان بودند.

اظهارنظر: به نظر من درخشش بیشتر در دنبال کردن فعالیت های دولت قبل از انتخابات فعال است. او

ص: 459

اظهار می دارد ک هیچ چیز در مورد آنچه ممکن است سایر گروههای مخالف احتمالی انجام دهند، نمی داند.

درخشش، محمد - 8 خیلی محرمانه زمان: 19 سپتامبر 1963 - 18/6/42مکان: منزل آقای درخشش صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق آموزش و پرورش سی. ان. راسیاس. دبیر دوم سفارت آقای درخشش به طور محرمانه گفته است که او و علی امینی متن بیانیه ای را در اعتراض به انتخابات تهیه کرده اند که فردا منتشر خواهد شد. او گفت مهندس غلامعلی فریور (وزیر قبلی صنایع و معادن دولت امینی) و نورالدین الموتی (وزیر سابق دادگستری) محتوای متن را تأیید نموده و او نیز یکی از امضاءکنندگان بیانیه است.

به طور خلاصه، بیانیه کلیه مردم دوستدار آزادی را دعوت به تمرکز نیروهای خود از طریق تشکیل یک جبهه برای حفظ آزادی اجتماعی و فردی و به منظور ایجاد یک جو مناسب جهت انتخابات نموده است. امضاءکنندگان اعلام نموده اند که بدون لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و برداشتن محدودیت های اجتماعات مذهبی و اجتماعی، نمی توان انتخابات را انجام داد. مردم تحریک شده اند که فریاد اعتراض خود را برعلیه دخالت دولت در انتخابات، برای حفظ آزادی بیان، حق انتخاب نمایندگان، بلند کنند و جهان را از کوشش هایشان مطلع سازند.

آن گاه درخشش دو نسخه از بیانیه را به من داد و خواهش کرد که تا بعد از ساعت 8 صبح روز 10 سپتامبر هیچ اقدامی در مورد آن انجام ندهم. او گفت که انتشار بیانیه صبح زود روز دهم انجام خواهد شد.

حدود 20000 نسخه ابتدا منتشر می شوند و 30000 نسخه دیگر چاپ شده تا اگر لازم بود و یا نیاز به بیانیه های بیشتری بود، منتشر شوند. توزیع کنندگان اصلی معلمان خواهند بود که عضو انجمن معلمان درخشش (باشگاه مهرگان) هستند. بیانیه ها (به طور رایگان) در دو چاپخانه مختلف چاپ شده اند، او احساس می کند که مأمورین دولتی از محل چاپخانه ها بی اطلاع هستند. وقتی من اظهار داشتم که من روزنامه ای را دیده ام که اظهار داشته است امینی و درخشش در نظر داشته اند بیانیه ای را انتشار دهند، ولی دولت آن را توقیف نمود، درخشش گفت که این روزنامه فقط حدس زده است. او گفت نسخه های چاپ شده بیانیه را فقط 30 دقیقه قبل از ورود من دریافت داشته است. درخشش گفت از آنجا «ما داریم وارد حمله می شویم» او نمی تواند مرا برای حداقل 4 تا 5 روز بعد برای جلسه درس ملاقات نماید. او گفت اگر هر خبری لازم باشد من داده شود و یا برای این که چه روزی کلاس درسمان را از سر خواهیم گرفت، توسط همسرش با من تماس خواهد گرفت.

او لباس مناسبی را برای شرکت در یک گردهمایی پوشیده بود که حدود ساعت 30:18 شرکت کند و به نظر می رسید برای مواجهه با آنچه خودش «ورود به حمله» می گفت، کاملاً هیجان زده و علاقمند است.

او حال و هوای مردی را داشت که تصمیم مهمی را اتخاذ نموده است و اکنون با اعصاب آرام و راحت می رود تا آن را انجام دهد.

ص: 460

درخشش، محمد - 9 خیلی محرمانه زمان: 16 سپتامبر 1963 - 25/6/42مکان: منزل آقای درخشش صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ چارلز. ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت خانم درخشش در ساعت 9 از کیوسک تلفن عمومی به من تلفن کرد و سؤال کرد آیا می توانم برای ساعت 10 شوهر وی را ملاقات نمایم، من موافقت کردم.

درخشش به وضوح کمی خسته و شاید ملول به نظر می رسید، ولی با من با آرامش مذاکره نمود.

موضوعات اصلی مورد بحث در مذاکره ما بشرح زیر بودند:

1- تجمع آیت اللّه ها در ساعت 16 امروز در مسجد شاه: ملاها دعوت به تعطیل بازار را نکرده اند؛ این ممکن است نقشه ساواک بوده باشد. از تجمع در مسجد شاه، احتمالاً توسط دولت جلوگیری به عمل خواهد آمد و اگر لازم باشد با شدت عمل برخورد خواهد شد. هر چند رهبران جبهه ملی احساس کردند که هرگونه تظاهرات بزرگ خطر از دست دادن زندگی جوانان را خواهد داشت و از چنین دعوتی برخورداری نمودند، او شخصا مطمئن نبود که تعدادی از اعضای جوانتر جبهه ملی، بخصوص آنها که در دانشگاه هستند، به این عدم دعوت جبهه ملی وقعی بنهند.

2- ملاقات ها با علی امینی و حسن پاکروان: در بعدازظهر پنجشنبه (10 سپتامبر) بعد از این که «بیانیه امینی» توزیع گردید، حسن پاکروان، رئیس ساواک با درخشش در خانه اش ملاقات نمود و مطالب زیر را مطرح کرد. 1) خود را از هرگونه فعالیت های مخالف جدا کند، و 2) امینی را قانع نماید که از هرگونه فعالیت مخالف خودداری نماید، زیرا این فعالیت ها برای امنیت و آرامش کشور خطرناک هستند. درخشش گفت که وی جواب داد به مخالفت با «رژیم بی نهایت نامطلوب»، به هر وسیله که شرافتمندانه بداند، ادامه خواهد داد و پاکروان می تواند خودش نزد امینی برود و به وی بگوید. پاکروان آنگاه پرسید که آیا درخشش می تواند از امینی درخواست نماید که با هر دوی آنها ملاقات کند، درخشش موافقت نمود. ملاقات روز سه شنبه (11 سپتامبر) موقع نهار صورت گرفت.

امینی با درخواست پاکروان مبنی بر کنار کشیدن، مخالفت کرد و به «لیست کاندیداهای دولت» حمله نمود. پاکروان اذعان داشت که آن لیست خیلی ضعیف بود و او شخصا هیچ دخالتی در تهیه آن نداشته است، او با احساسات اظهار داشت که او از کل این ماجرا (انتخابات) ناراحت است و می خواهد خود را از این مسئله خلاص نماید، ولی اجازه این کار را ندارد. او گفت که امیدوار است بعد از انتخابات برای معالجه به اروپا برود. امینی و درخشش تأکید و تکرار کردند که موضع آنها مخالفت با انتخابات خواهد بود، با هر روشی که خودشان صلاح بدانند.

3- موضع درخشش در قبال امینی: موضع درخشش در قبال امینی برای من زمانی روشن شد که من از وی نظر او را نسبت به حمله دولت به الموتی و همین طور اظهارات دیروز علم که یک حمله واضح به امینی بود، پرسیدم. درخشش پاسخ داد 1) حمله دولت به الموتی و امینی نشانگر «نادانی» و بی لیاقتی دولت است و

ص: 461

این اظهارات فقط برای تبلیغات در مقابل مخالفین است، ولی 2) حمله (توسط علم و غیره) به امینی در عدم انجام انتخابات در مدت نخست وزیری امینی صحیح است. او توضیح داد که چندین بار به امینی فشار آورده است که انتخابات را انجام دهد، ولی امینی از قبول لزوم آن یا مناسب بودن آن سرباز زد. او همچنین احساس می کند که امینی در پاره ای از اظهارات خود در مورد فساد و غیره، صادق نیست. او گفت که حتی اخیرا به امینی گفته است که وضعیت فعلی امور به طور اولیه ناشی از قصور وی بود، زیرا وی از اقدام قاطعانه و جدی در دنبال کردن یک برنامه اصلاحی کوتاهی نموده بود و فرصت طلایی وی برای مشاهده پیشرفت کشورش از دست رفته بود. درخشش خود را از امینی دلخور نشان نداد. او گفت که فقط با وحدت نیروهای متمایل به دموکراسی، این امید وجود خواهد داشت که شرایط بهتر شود.

4- او در کجا قرار دارد: درخشش گفت او از این که شانس مخالفت با رژیم از طریق روش های غیر خشونت آمیز وجود داشته باشد، بسیار مأیوس است و او در نظر دارد به هر طریقی که بتواند به مخالفت خود ادامه دهد. او تأکید کرد که به همکاری خود با امینی ادامه خواهد داد، زیرا از قرار معلوم او (امینی) درس خود را آموخته است و هنوز در حد بالایی مورد احترام بسیاری از مردم است. او گفت که توسط علم، وزارت فرهنگ و حتی یک پست سفارت به وی پیشنهاد شده، ولی او از پذیرفتن آن خودداری نموده است. او گفت که هرگز یک کمونیست و حتی عضو جبهه ملی نبوده است، ولی رژیم با وی مخالف است. او برای چند لحظه متحیر بود که چرا، آنگاه وی به سؤال خود جواب داد، اگر انتخابات آزاد بود، او حداقل 100 کرسی مجلس را برای باشگاه مهرگان به دست می آورد. اینها افراد شناخته شده ای هستند که مردم برای آنها احترام قائلند. مردان تحصیلکرده و عاقلی که برای منافع ملی کشور کار می کنند نه برای بزرگنمایی خودشان. واضح است که اعلیحضرت از تشکیلات وی می ترسد، زیرا تنها سازمانی است که اعتبار بالقوه سیاسی دارد و اعلیحضرت همچنین می داند که نمی تواند او را «دست آموز» کند.

(زمانی که او این اظهارات را می نمود، از فرصت استفاده کردم و گفتم که) شنیده بودم زمانی او یک عضو حزب توده بوده است. او به آرامی آن را رد کرد و گفت که رسول پرویزی، باهری (وزیر دادگستری)، تفضّلی و بعضی دیگر که کاندیداهای رسمی هستند، اعضای توده بوده اند. همچنین گفتم من شایعاتی شنیده بودم که او برای ساواک کار می کند و این که وی امینی را در انتشار اعلامیه مخالفت آمیزش فریفته بود، بنحوی که دولت توانست پس از آن برعلیه امینی وارد عمل شود. درخشش ابتدا کمی جا خورد، ولی بعد لبخندی زد، مثل اینکه بگوید «شما واقعا این چرندیات را باور کرده اید؟، ولی او آن را نفی نکرد.) 5 - تعجب از سیاست ایالات متحده در پشتیبانی از شاه: شاید با انعکاس ناخشنودی و عدم رضایت خود، درخشش تعجب و ناباوری خود را از اینکه چگونه دولت ایالات متحده به پشتیبانی از شاه با چنین «رژیم مستبدی» ادامه می دهد، اظهار داشت. (او هرگز از شاه بعنوان دیکتاتور یاد نمی کند و توضیح می دهد که دیکتاتور معمولاً قاطع و دارای یک نوع برنامه ریزی است به جای این که صرفا جهت حفظ خود در قدرت مردمش را فریب دهد.) او آنچه را قبلاً بارها برای من گفته بود تکرار نمود: شاه از صمیم قلب علاقه ای به پیشرفت کشور خود، بخصوص در توسعه نهادهای دمکراتیک ندارد، ولی به جای آن محرک اصلی وی خودخواهی و وسوسه باقی ماندن در قدرت است. شاه واقعا نگران نیست که پس از خروج وی از صحنه

ص: 462

چه بر سر ایران خواهد آمد. وی سپس پرسید، چگونه ایالات متحده از چنین رهبری پشتیبانی می کند که سیاست هایش جز بدبختی و نارضایتی بیشتر برای مردم ایران به بار نخواهد آورد. من بطور خلاصه خطوط کلی مواضع خود را نسبت به رژیم برای وی توضیح دادم و گفتم که ما نمی توانیم در امور داخلی ایران مداخله نمائیم. درخشش با موضع ما از این دیدگاه که باور اصلی ما براین است که شاه یک حاکم پیشرو و خوش نیت است و یک برنامه اصلاحاتی را آغاز نموده است، موافقت نمود. درخشش تأکید نمود که او قبول ندارد که شاه پیشرو و یا خوش نیت است و یا طرح های دراز مدت او ایران را به سوی دمکراسی سوق می دهد. درخشش متعجب است که ما این همه به شاه و تصمیمات وی اعتماد داریم. او اصرار داشت که مردم تحصیلکرده ایران از شاه متنفر هستند و نارضایتی آنها از رژیم به ایالات متحده منتقل خواهد شد.

او پرسید چرا رژیمی که اعلام می دارد این قدر مردمی است، از یک انتخابات آزاد می ترسد؟ اگر از واکنش مالکین و کمونیست ها می ترسند، چرا لیستی از افراد «بی صلاحیت» منتشر نمی کنند و سپس انتخابات را برای سایرین آزاد نمی گذارند؟ هیچ کس با به اصطلاح برنامه شش ماده ای اصلاحات مخالف نیست، جز اینکه خیلی از ماها معتقدیم که این یک کابوس وحشتناک بخصوص برای دهقانان است و دولت نه تمایل و نه توان اجرای این برنامه را دارد. حقیقت این است که رژیم می خواهد خود را نگهدارد و نمی تواند هیچ گونه مخالفت مسئول و شجاعانه را تحمل نماید. این رژیم نه تمایل و نه شجاعت برقراری دمکراسی در این کشور را دارد و این مسئله به طور کامل از نقطه نظرات آن معلوم است. اگر رژیم واقعا نهادهای دمکراتیک را تشویق کند، قدرتش از بین می رود شاه یا باید به حکومتی مطابق قانون اساسی تن دهد یا سرنگون شود. با کنار رفتن شاه از صحنه (او به هر حال جاودانی نیست)، ایالات متحده در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟ حتی اگر برای چند سال آینده او باقی بماند، در پیشبرد برنامه اصلاحی خود، به ویژه اصلاحات ارضی، موفق نخواهد بود، زیرا او بیش از حد درآمدهای ملی را صرف تشکیلات ارتش می کند که تنها دلیل وجودی آن، حمایت از شاه و حفظ وی در قدرت است. هیچ کس نیروهای نظامی ما را در مقابل حملات خارجی، به طور جدی بازدارنده تلقی نمی کند. نه، ارتش فقط برای کنترل ایرانیان است، همان گونه که در ژوئن گذشته، وحشیانه آن را نشان داد. ایالات متحده باید تشخیص دهد که تنها کشوری نیست که در آن مردم می توانند آزادانه زندگی کنند و جامعه و فرهنگ خود را توسعه دهند. مشکلات جاری شما در ویتنام آنچه در اینجا دیر یا زود با آن مواجه خواهید شد، دور نیستند. این واقعا تأسف آور است که ایالات متحده این همه زمینهای خوب در ایران داشته و از بین رفته است.

6- اظهارنظرهای متفرقه: «سپاه دانش» دولتی و سایر سیاست های به اصطلاح مترقی یا سیاست های اصلاحات فرهنگی نظیر فعالیت های جهانشاه صالح در دانشگاه تهران، همگی در جهت محدود کردن فرهنگ هستند. درخشش به صالح به عنوان فردی که فقط به درد پاسبان شدن می خورد، اشاره کرد و این که به اصطلاح اصلاحات، به طور اساسی ناشی از خواست اعلیحضرت به خلاص کردن دانشگاه از تهدیدات سیاسی افراد، هم دانشجویان و هم اساتید، می باشد. مابقی آن برای روسفیدی در مقابل آمریکائیان است. او گفت که نحوه آموزش های عالی در دانشگاهها و نحوه آموزش در دبیرستانها به وضوح نشان می دهد که هدف رژیم به جای زیاد کردن تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده در ایران، کاهش آنها می باشد به طور کاملاً واقع گرایانه، از دید این رژیم، جامعه تحصیلکرده، آگاه تر و ناراضی تر است و

ص: 463

بنابراین جامعه خطرناکتری است. وقتی به درخشش تذکر دادم که در سفر اخیرم به گیلان، یک سپاهی دانش را در دهکده ای دیدم که پیشرفت قانع کننده ای داشت و مورد احترام دهاتیها بود، او گفت که احتمالاً یک «قطعه نمایشی» بوده است و این که به هر حال، این «سربازان» نمی توانند یک شغل آموزشی را واقعا مؤثر انجام دهند. آنها فقط در جهت آموزش دادن به رهبران روستا و احیانا چند کودک که بتوانند بخوانند، تحرکاتی خواهند داشت، ولی به طور بنیادی برنامه آبکی است و از نظر کمی و کیفی کافی نیست. اگر شاه واقعا به آموزش توده ای و فراگیر علاقمند بود، می توانست مقداری از بودجه ارتش را بگیرد و آن را از طریق وزارت فرهنگ، به یک برنامه آموزشی مؤثر اختصاص دهد. چون این گونه است، به برنامه آموزشی و اهدافی که من در زمان وزارتم با کمک یونسکو تهیه کردم، نه تنها دست نیافتند، بلکه در واقع آن را به طور جدی پس زدند. (در یک لحظه او به وزیر فرهنگ، خانلری، به عنوان یک معتاد حشیشی اشاره کرد).

درخشش قبلاً در مذاکراتمان تذکر داده بود که وقتی امینی به وی گفته است از یک ایرانی که در سفارت آمریکا خدمت می کند، شنیده است که او (درخشش) با آمریکائیان همکاری می کند و حتی به یکی از مأموران سفارت قبلاً یک کپی از «اعلامیه امینی» را داده است (در 10 سپتامبر توزیع شد) حسابی دستپاچه شده بود. درخشش به صورتی دوستانه تأکید کرد که نمی خواهد هیچ مورد سیاسی را که با من درباره آن بحث می کند، جایی پخش شود. من او را مطمئن ساختم که در اعتماد وی خیانت نکرده ام و در مورد اعلامیه امینی و همچنین تماسهایم با وی و این که اعلامیه ای از وی دریافت داشته ام، با کارمندان ایرانی سفارت صحبتی نکرده ام. من او را مطمئن ساختم که در مورد گفتگوهایم با وی فقط با مقامات سفارت که در بخش سیاسی خدمت می کنند، مذاکره نموده ام. او اظهار داشت، درک می کند که من مجبورم هر مذاکره مهمی را که با وی داشته ام، گزارش نمایم، ولی امیدوار بود که من آنها را فقط با مقامات «مطمئن و قابل اعتماد» در میان بگذارم. من نتوانستم منظور وی از ضمیمه کردن کلمه مهم به این مذاکرات را دریابم.

درخشش، محمد - 10 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان و مکان: 28 سپتامبر 1963 - 6/7/42 منزل آقای درخشش صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت اظهارنظر:

من یک نسخه از سخنرانی سفیر هلمز (به فارسی) در مورد «موافقت حکمران» را به درخشش دارم. او از من تشکر کرد و گفت آن را مطالعه خواهد نمود و در آینده راجع به آن با من بحث خواهد کرد.

او سر حال بود و اتاق نشیمن وی به طور غیر معمول مملو از روزنامه ها، مجلات، نشریات و تعداد زیادی کتابهای مربوط به اصلاحات ارضی و بانکداری و امور مالی بود. روی یک میز چای خوری، مجلات زیادی از نشریات اطلاعات قرار داشت. بعد از مقدمه کوتاهی او اظهار داشت که درس انگلیسی خود را برای امروز مرور نکرده است، لذا ما مذاکراتمان را به فارسی ادامه دادیم.

ص: 464

1- خبرچین علی امینی در سفارت در پاسخ به سؤال من، درخشش گفت او از علی امینی پرسیده است که کارمند ایرانی سفارت که علی امینی را در جریان همکاری وی (درخشش) با آمریکائیها قرار داده چه کسی بوده است؟ علی امینی در پاسخ گفته متأسف است، او نمی تواند اسم شخص را بگوید. وقتی درخشش مجددا از وی پرسیده بود، او جواب داده که کورش شهباز نبوده است.

2- وضعیت جاری: سرخوردگیها، نارضایتی ها در خلال مذاکراتمان، درخشش اظهار داشت که جو سیاسی پس از «انتخابات» به قدری تأسف بار (اسف انگیز) است که حتی وزراء و بوروکراتهای مقام بالا از ناراحتی و بی قراری عمیق رنج می برند. او گفت در طول هفته گذشته، چند نفر از وزرای کابینه به طور خصوصی به وی گفته اند که دولت در وضعیت «مغشوشی» است که هیچ کس نمی داند به کدام جهت سوق داده می شود. رئیس دیوان عالی قضایی، اسکویی و چند قاضی دیگر به وی گفته اند وزارت دادگستری در رقت انگیزترین وضعیتش از آغاز تاکنون می باشد. یک مدیرکل در وزارت فرهنگ متأسف بود که تسهیلات مناسب برای مدارس در تهران وجود ندارند، زیرا هیچ برنامه ای از قبل برای تأمین فضای کافی (که تازه در فکر اجاره آن افتاده اند) و معلم برای مدارس آمادگی کودکان شش ساله، به تصویب نرسیده است. یک مقام وزارت کار برای جمله بندی پیش نویس دستورالعملی که سعی بر تشریح چگونگی به کار گرفتن طرح مشارکت در 20 درصد سود را دارد، به دیدن من آمده و گفته است که وزارت کار به طور جنون آسایی در حال تغییر است. درخشش پرسید چگونه می توان قبول کرد دولتی که مقامات بالای آن در لحظات ارزیابی صادقانه به سرخوردگیها، نارضایتی ها و ناخوشنودی هایشان از مسیری که امور در آن حرکت می کنند، اقرار می نمایند، بازدهی خوبی داشته باشد.

درخشش، توجه مرا به اطلاعات (روزنامه) امروز جلب نمود که دولت اعلام نموده است از این پس از چای وارداتی مالیات گرفته نخواهد شد. او گفت که این مسئله موجب واردات چای خارجی خواهد شد و درآمد هزاران چای کار را در گیلان و مازندران از بین خواهد برد. وقتی از وی پرسیدم چرا دولت مالیات را از چای وارداتی لغو نموده است، گفت بدون شک بین صادرکنندگان چای خارجی، واردکنندگان محلی چای و وزارت اقتصاد یک تبانی صورت گرفته است. او پرسید «آیا این دولتی است که معتقد است باید وضع زندگی دهقانان فقیر بهتر شود؟» او مجددا به تیترهای روزنامه بازگشت که نخست وزیر علم گفته است که دولت به زودی مقررات و کنترلهای جدید دولت بر تجارت و صنایع را به تصویب خواهد رساند. او سپس پرسید «آیا این راهی است که اعتماد اقتصاد را جلب نماید؟» در آخرین فوریه یا مارس، یک کنفرانس اقتصادی به منظور فرموله کردن دستورالعمل های دولتی تشکیل شد تا تجار، سرمایه گذاران و غیره بتوانند برنامه های خود را تنظیم نمایند. آیا رژیم در پیگیری بعضی از پیشنهادات خوب کنفرانس مزبور هیچ کاری انجام داده است؟ نه، حکمفرمایان هرج و مرج طلب و افراد فاسد، تا آن جا که می توانند در حال پر کردن جیب هایشان هستند.

در این حال، ماشین تبلیغاتی دروغ هایی در مورد مبارزه با فساد بیرون می ریزد. چه نمایش مضحکی! و بسیاری از خارجی ها ادعا می کنند که نمی توانند همه اینها را ببینند! آنها فقط «شاه خوب» را می بینند که

ص: 465

شجاعانه انقلابی را برای کمک به مردم خودش آغاز کرده است. چه مهملاتی! شاه خوب 20 سال وقت داشته است که کارهای خوب برای مردم خود انجام دهد و همه آنچه انجام داده است بیرون ریختن چند قطره و دروغ های بسیاری بوده است که بتواند تاج و تخت خود را چند صباحی بیشتر حفظ نماید. آیا این مطلقا شرم آور نیست؟ ایران چه بدبخت است، یک کشور فقط با 20 میلیون نفر جمعیت، با سرمایه های زیاد کشاورزی، منابع معدنی دست نخورده و یک درآمد سالیانه 400 میلیون دلاری فقط از نفت، همچنان با وابستگی به کمک های خارجی ادامه می دهد. این همه پولهای کمک های خارجی کجا رفته است؟ کجا می رود؟ آیا غیر از یک ارتش چه چیز دیگری برای نشان دادن به دست آورده ایم که تنها منظور و هدف واقعی آن تسلط بر مردم ایران است و... البته آن سدهای قابل ملاحظه ای، نظیر سفید رود، جایی ساخته شده است که سطح آب منطقه به قدری زیاد است که سیستم سنتی قناتها به خوبی می تواند آب مناسب را برای منطقه تأمین نماید. همین مطلب برای سد دز نیز صادق است، که حتی از نظر هزینه اقتصادی نیز مقرون به صرفه نبود، 170000 ریال برای هر لیتر آب، در حالی که یک سیستم قنات خوب توسعه یافته، همین مقدار آب را با هزینه فقط 4200 ریال برای هر لیتر مکعب تأمین می کند. اینها فقط نمونه های کوچکی از هدر دادن جنایتکارانه منابع توسط رژیمی است که بیش از بیست سال فرصت داشته است که نشان دهد چقدر کارهای خوب می توانست برای کشور انجام دهد. کارهای رژیم شرم آور و ریاکارانه است زیرا انگیزه های اولیه آن از استانداردهای زندگی و از شخصیت ملی واقعی کشور بر نخاسته است، بلکه فقط برای حفظ یک رژیم Parisitic و افراد بی شخصیتی که خود را به آن بند کرده اند، بوده است. البته برخی نوگرائیها انجام شده است، ولی این هم در دنیای امروز با ارتباطات بین المللی آسان و بالا رفتن توقعات، غیرقابل اجتناب بوده است. همچنین رژیم برای مقاصد مناسبی خیلی سریع عمل کرده و دلیل آن جلوگیری از شکل گرفتن محرومیت ها و فشارهای غیرقابل مقاومت بوده، و البته به جهت حفظ وجهه خارجی رژیم و دادن چیزی یا تظاهر به دادن بعضی چیزها به مردم نیز بوده است. برنامه به اصطلاح «اصلاحات ارضی مثال خوبی در این زمینه است».

3- یک سازمان جدید در اواخر مذاکراتمان درخشش در پاسخ به اظهارنظر من که گفتم او بیشتر در یک حالت سستی و به وضوح درگیر مطالعه و ملاقات با مردم بوده است، گفت که «برای یک مرد بدون شغل» در واقع او خیلی فعال بوده است. او اظهار داشت که مشغول مطالعه موضوعات مختلفی در محدوده ای از امور مالی و بانکداری تا مهندسی، اقتصاد و سازمانهای سیاسی بوده است. او توضیح داد که می خواهد آگاهی خود را هر چه ممکن باشد، در زمینه نکات اصلی موارد مختلفی که برای یک ملت از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند و برای هر گروه یا سازمانی که بخواهد به طور مؤثر مخالفت کند، لازم می باشند، بالا ببرد. (او اظهار داشت که در مطالعات خود متوجه شده که ایران خیلی بیش از آنچه که او اخیرا تصور می کرده، در اصطلاحات ارضی عقب افتاده است). او گفت عضو سازمانی است که درگیر پیشبرد یک برنامه مطالعاتی سازماندهی شده در مورد موضوعات مختلف، شامل منافع ملی ایران، می باشد. این گروه به تازگی به طور مخفی سازماندهی شده و از طبقات مختلفی تشکیل گردیده است، ولی اکثریت آنها از طبقه روشنفکر هستند. هر گروه بنحوی در هسته هایی سازمان یافته که مطالعه ویژه ای را که برای هر گروه

ص: 466

تخصیص یافته است، انجام دهد. در هر وزارتخانه دولتی یک هسته (مطالعاتی) وجود دارد. به دلایل حفاظتی، هر هسته از اعضای هسته های دیگر بی اطلاع هستند. او احساس می کرد که ساواک هنوز از این گروهها مطلع نیست و حتی اگر هم مطلع بشود، چه می تواند بکند. «تمام آنچه ما انجام می دهیم، مطالعه است و آنها نمی توانند ما را بدین خاطر بازداشت کنند.» من از درخشش پرسیدم منظور از این سازمان چیست و او بلافاصله پاسخ داد که گروه باید خود را به گونه ای آماده کند که در چهارچوبه زمینه های تخصصی خود، بتواند برنامه های کاملاً بررسی شده ای را در زمانی که شانس لازم برای شرکت گروه در یک انتخابات آزاد فراهم آید، تهیه نماید. در این مرحله گروه هیچ برنامه ای برای یک مبارزه مؤثر مخالف ندارد. او گفت امیدواریم در موضعی قرار گیریم که بتوانیم در زمانی که شرایط مناسب باشد، برنامه ای به مردم ارائه نماید. بالاخره شاه یک انسان است و نمی تواند تا ابد زنده باشد. در پاسخ مجدد به من، درخشش گفت که گروه فقط یک ماه قبل به طور واقعی سازماندهی و فعال شده (در جستجوی یک برنامه با اهداف مطالعاتی)، هر چند فعالیت اولیه سازماندهی از حدود هفت ماه قبل آغاز گردیده است. وی گفت گروه بدین سبب اسمی برای خود ندارد و در این لحظه نمی تواند نام هیچ یک از سایر اعضا را به من بدهد.

وی گفت به هر حال، علی امینی یکی از اعضا نیست و در سازمان هیچ ملا یا فردی نظامی وجود ندارد.

اکثریت اعضا مردانی در دهه سنی 30 و 40 سالگی می باشند. متعاقب آن به من گفت که گروه دارای یک کمیته مرکزی در رأس است که او نفر اول از بین افراد همطراز می باشد، فقط به دلیل این که او پایه گذار این ایده و آغازکننده شکل گیری آن بوده است.

در حالی که آنجا را ترک می کردم، درخشش از من خواست که در مورد آنچه بحث و صحبت کرده است، فقط با آمریکائیانی که مورد اعتمادم هستند، صحبت کنم، ولی به هیچ وجه با هیچ ایرانی آن را در میان نگذارم.

درخشش، محمد - 11 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 1 اکتبر 1963 - 9/7/42 مکان: منزل آقای درخشش صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت 1- احتمال تظاهرات در این یکشنبه (6 اکتبر) اظهار داشتم که شنیده ام برنامه ریزی نهایی صورت گرفته است تا نوعی تظاهرات مشترک برعلیه دولت توسط عوامل مختلف مخالف در یکشنبه بعد که مجلس جلسه خواهد داشت، انجام شود. درخشش اظهار داشت که او هم در این مورد چیزهایی شنیده است، ولی تصور می کند بیشتر حرف است. او به افرادی که از وی در مورد شرکت در آن پرسیده بودند، نصیحت کرده بود که در شرایط فعلی خیلی احمقانه است.

2- رشد ضد آمریکاگرایی در بین روشنفکران درخشش آن گاه به من گفت که شب گذشته (دوشنبه، 30 سپتامبر) در یک میهمانی شرکت نموده که رئوس مطالب مورد بحث در آن زمینه سیاست خارجی آمریکا بوده است. علاوه بر درخشش، پنج نفر از

ص: 467

استادان دانشگاه که درخشش آنها را «روشنفکران نیرومند واقعی» و «نه کهنه پرستهای قدیمی» توصیف می کرد، در آن شرکت داشتند. او گفت در نهایت خود را مدافع سیاست ایالات متحده در ایران یافت. او انتقادات اصلی در مذاکرات استادان را بشرح زیر تشریح نمود:

(1) سیاست ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران اصولاً یکسان است، برای مثال، هر دو دولت ترجیح می دهند که دیکتاتوری تداوم داشته باشد. بنابراین، ایالات متحده نمی تواند مورد اعتماد باشد و هیچ گروهی با افکار دمکراتیک نمی تواند انتظار کمک از آن بخش را داشته باشد.

(2) ایالات متحده رژیم های دیکتاتوری را در تمام دنیا، بخصوص در آسیا، پشتیبانی نموده است.

ایالات متحده (همانند اتحاد جماهیر شوروی) ترجیح می دهد یک رژیم دیکتاتور را پشتیبانی نماید، زیرا معامله با یک دیکتاتوری خیلی ساده تر از معامله با یک دولت دمکراتیک است که عوامل متعدد تصمیم گیری و احتمالاً برخورد منافع در آن وجود دارند.

(3) مدت 10 سال گذشته دیکتاتوری شاه منحرف تر و مطمئنا قوی تر شده است (همه با کمک های آمریکا.) در مدت اغتشاشات ماه ژوئن، تانک ها و سایر سلاح های آمریکایی بودند که برعلیه شرکت کنندگان به کار رفتند. (استادان شباهت این قضیه را با استفاده از تانک های روسی در فائق آمدن بر مبارزین آزادی مجارستان در 1956، یادآوری کردند).

درخشش گفت او سعی کرد با تذکر این نکته که باور نمی کند ایالات متحده مایل است در ایران دیکتاتوری ادامه یابد، مخالفت نماید. به هر حال، او مجبور شده اقرار نماید که سیاست آمریکا در ایران اشتباه بوده است. به بیان دیگر، ایالات متحده تمایلات خوبی داشت، ولی برای رسیدن به اهداف دمکراتیکش در ایران، مسیر درستی را نپیموده است. درخشش اذعان نمود که بحث های او در مقابل اظهارات استادان گیرایی نداشت، زیرا آن ها می گفتند که اگر ایالات متحده می خواست در ایران دمکراسی برقرار گردد، 10 سال برای جامه عمل پوشاندن به آن وقت داشته است. به جای آن رژیم دیکتاتوری بیشتر نفوذ نموده و خشن تر شده است و اتفاقات ژوئن گذشته اثبات این مدعا است. استادان اصرار داشتند که آمریکا (مانند انگلستان)، قبل از هر چیز به حفظ درآمدهای خود از منابع نفتی ایران و حفظ موقعیت استراتژیک ایران علاقمند است. دولت آمریکا باور دارد که این خواسته با پشتیبانی و تقویت رژیم کنونی راحت تر حاصل می شود.

درخشش کاملاً صادقانه اقرار نمود که در سعی خود برای دفاع از سیاست ایالات متحده در ایران موفق نبوده است. او همچنین اذعان نمود که هر چند هنوز احساس می کند ایالات متحده مایل است ایران به سوی دمکراسی حرکت کند، مطمئن نیست که آمریکا بر این عقیده باقی خواهد ماند. او گفت واقعیت این است که «شما آمریکائیان در باور خود به اهداف خوب شاه باقی می مانید. و واقعیت این است که روزی می رسد که هر دوی ما باید با واقعیت روبرو شویم. سیاست ایالات متحده، نیات آن هرچه باشد، بایستی نتایج آن مورد قضاوت قرار گیرد.» 3- رشد سازمان کمونیستی در یک مقطع درخشش گفت کلیه شواهدی که او از آنها مطلع گردیده، حاکی از آن است که حزب توده تشکیلات خود را بازسازی نموده است. او گفت اخیرا اعلامیه ای را که از طرف حزب توده منتشر شده

ص: 468

بود، دیده است. همچنین او گزارش هایی از اشخاصی که او آنان را قابل اطمینان می دانست، دریافت داشته است مبنی بر اینکه هسته های حزب توده در دانشگاه تهران بیشتر فعال شده اند، ولی تظاهر می کنند که از اعضای جبهه ملی هستند.

درخشش گفت حزب توده اخیرا به قدری گستاخ شده است که نمایندگانی نزد وی فرستاده و پیشنهاد کار در امور مشترک به وی داده اند و او را دلخوش کرده اند که اگر او با آنها همکاری نماید، می تواند «یک دیکتاتور واقعی» بشود. درخشش اضافه نمود، «چند سال قبل حزب توده به من حمله کرد و اگر فکر می کردند به نفعشان بود، مرا می کشتند. حال آنها به قدری تغییر رنگ داده اند که چنین پیشنهادی را می کنند».

اظهارنظر: درخشش به وضوح از همیشه گرفتارتر است. در یکی دو هفته اخیر، او به جلسات متعددی رفته است و در خانه خود نیز تعداد زیادی ملاقات کننده داشته است. همسر وی از علائم اضطراب و دلواپسی رنج می برد و دکتر وی گفته است که باید ایران را ترک کند و برای مدتی در محیط خود تغییر ایجاد نماید. واضح است که درخشش درگیر فعالیت های احتمالاً خطرناک است و به طور طبیعی همسر وی نیز کاملاً تحت تأثیر آن قرار دارد.

هنگامی که من در خانه وی بودم، آقای رشیدیان برای ملاقات وی آمد و منتظر ماند تا ما صحبت را تمام کردیم. او همچنین با تلفن با آقای اسکویی صحبت کرد. وقتی آنجا را ترک نمودم دو ماشین پر (اکثرا مردان جوان) منتظر بودند تا درخشش را به یک جلسه در قلهک ببرند.

درخشش، محمد - 12 تاریخ: 2 اکتبر 1963 - 10/7/42 از: چارلز ان. راسیاس به: پرونده بیوگرافیک موضوع : مذاکره 1 ژوئیه 1963 - محمد درخشش اظهارنظر: مطالب زیر از یادداشتهای برداشته شده در مذاکرات من با آقای درخشش در 1 ژوئیه 1963، استخراج گردیده است. ملاحظات وی با ترجمه آزاد و با ضمیر اول شخص در زیر ارائه شده اند.

1- کاندیداهای انتخابات: بسیاری از به اصطلاح کاندیداهای جوانتر، چهره های ناشناس خواهند بود، ولی همه آنها دارای یک مشخصه مشترک هستند: همه آنها «بله قربان گو» خواهند بود. به عقیده من یک پیرمرد فاقد مسلک و مرام و فاسد، رقت بار است، ولی هیچ چیز بدتر از یک جوان فاسد نیست.

2- طرحها: من قصد شرکت در این به اصطلاح انتخابات را ندارم.

3- روزنامه ها: روزنامه های ایران نه تنها سانسور می شوند، بلکه بسیاری از آنها متعهد و مسئول نیستند.

هیچ کس نمی تواند مطالبی را که آنها می نویسند، باور نماید.

4- اعلیحضرت: بسیاری از روشنفکران و ایرانیان متعهد می دانند که انگیزه اولیه «اصلاحات» اعلیحضرت

ص: 469

نفع شخصی وی در حفظ تاج و تختش به هر قیمت می باشد.

5 - پروفسور پفاف (Pfaff) و سیستم تک حزبی: من راجع به پروفسور پفاف چیزی نشنیده ام، ولی می توانم بگویم با این تز شما که به طور خلاصه شرح دادید، موافقم. ایران باید برای حداکثر حدود شاید 5 سال، فقط یک حزب در قدرت داشته باشد تا دموکراسی بتواند مستقر گردد. به هر حال، نکته مهم این است که این حزب چگونه تشکیل شود و قدرت را در دست بگیرد. من معتقدم که این حزب باید حزبی باشد که اکثریت آرا را در یک انتخابات آزاد، که همه گروهها اجازه مبارزه داشته باشند و برنامه ها و کاندیداهای خود را به مردم ارائه نمایند، به دست آورد. وقتی حزب اکثریت انتخاب شد یک دوره زمانی کافی، شاید 2 تا 4 سال بر سر کار خواهد بود تا برنامه خود را روشن سازد و به جریان بیندازد. باید ماندگاری و ثبات کافی در وزارتخانه ها وجود داشته باشد، نه مثل تجربه معمول در ایران که هر شش ماه تا یک سال کابینه تغییر می نماید. مخالفین باید اجازه داشته باشند که از دولت انتقاد نمایند و بایستی آزادی کامل مطبوعات وجود داشته باشد. بنابراین آنچه در یک سیستم تک حزبی مورد نظر من است، این است که بایستی به حزب برنده اکثریت آراء در یک انتخابات آزاد اجازه داده شود در یک مدت زمان کافی، بدون روبرو بودن با خطر سقوط آنی، حکومت نماید. شاید مخالفین، اگر غیرمسئول باشند، باید محدود گردند.

6- دیکتاتوری: ما در حقیقت در ایران دیکتاتوری نداریم. همان گونه که در مورد دیکتاتوری توضیح دادم، آن دولتی است که توسط فردی منظم، قاطع و از نظر ایدئولوژیکی وابسته به یک سیستم ارزش ها و کسی که صادقانه و به طور مؤثر برای آسایش و رفاه اکثریت مردم کشور خود کار می کند، اداره می شود. ایران و عربستان سعودی به عقیده من، از این دیدگاه، دیکتاتوری نیستند. این کشورها توسط افراد کاملاً خودکامه ای اداره می شوند که اصولاً علاقمند به اعمال قدرت برای منافع شخصی و پر کردن جیب خودشان هستند.

یادداشت بیوگرافیک: من در مجلس انتخاب نشدم. من منصوب شدم. من در آن زمان مرد جوان و علاقمندی بودم که مایل بودم در موضعی قرار گیرم که بتوانم حرف خود را بزنم و سخنانم شنیده شوند. من به یاد دارم که با یکی از دوستان برای جلسه حمایت به نزد قوام السلطنه رفتیم و من از تعظیم ها و تعملق گویی ها و دست بوسی ها بشدت ناراحت شدم.

درخشش، محمد - 13 خیلی محرمانه تاریخ: 2 اکتبر 1963 - 10/7/42 از: چارلز ان. راسیاس به: پرونده بیوگرافیک موضوع : محمد درخشش - دیدگاهها راجع به موضوعات متفاوت، 15 ژوئیه 1963 اظهارنظر: مطالب زیر، اظهارات آقای درخشش در مذاکره با مأمور گزارشگر در 15 ژوئیه 1963 می باشد. یادداشتهای مذاکره بعد از خاتمه آن تهیه شده بود، اما به علت فشار و تراکم موضوعات با اولویت بالاتر، قبل از این تاریخ تدوین نشده بود. (جهت رعایت اختصار، سؤالات و اظهارنظرهای من حذف

ص: 470

شده اند).

سپاه دانش کوشش مضحک و ریاکارانه رژیم در نمایش علاقه خود به آموزش دادن به توده مردم بی سواد است. چرا ارتش برای این منظور مورد استفاده قرار گرفت؟ چرا از آموزگاران bonafideکه آموزش، سابقه و علاقه به آموختن دارند، برای آموزش به توده ها استفاده نشد؟ براساس گزارشاتی که من تقریبا به طور روزانه از آموزگاران در سراسر کشور دریافت می کنم، سپاهیان دانش هر نوع مشکلی ایجاد می کنند؛ برای مثال، آنها به زن ها تجاوز کرده و روستائیانی را که به خودنمائیهای زیاد آنها (سپاهیان دانش) اعتراض کنند، کتک می زنند. در بسیاری موارد ژاندارمری باید برای ممانعت از بروز خشونت جدی دخالت نماید. در دماوند، سرپرست وزارت فرهنگ، پس از اینکه گزارشی به وزارتخانه در تهران فرستاد مبنی بر این که سپاهیان دانش مشکل انضباطی دارند، و این که هیچ پیشرفتی در آموزش روستائیان انجام نشده است، زیرا معلمان کارآئی لازم را ندارند و غیره، آتش زده شد. البته رژیم تبلیغ می کند و از «جلسات کلاس درس» فیلم نشان می دهد و سعی دارد نشان دهد که برنامه سپاه دانش خیلی خوب سازماندهی شده است و این به اصطلاح آموزگاران، آموزش دیده و علاقمند هستند.

زمانی که من در وزارتخانه بودم یک برنامه 5 ساله تهیه شد که در پایان سال اول 8000 آموزگار جدید تأمین می شدند و تعداد آنها سالیانه به 10000 می رسید که در انتهای 5 سال حدود 50000 آموزگار به رقم موجود فعلی یعنی 70000 اضافه می شد. به هر حال، اکنون برای من کاملاً واضح است که رژیم واقعا مایل نیست تعداد آموزگاران را در حد لازم برای آموزش توده ها گسترش دهد، زیرا از واکنش های سیاسی مردم باسواد وحشت دارد. رژیم قاطعانه تصمیم گرفته است که به این برنامه باسواد کردن ادامه دهد. همان گونه که در مورد برنامه اصلاحات ارضی عمل می کند. دولت می خواهد که روستائیان ناآگاه باقی بمانند. ملت باسواد و بهتر آموزش دیده به این راحتی قابل کنترل برای دولت نیستند.

هزینه لازم برای سپاه دانش از بودجه وزارت فرهنگ گرفته شده است، اگرچه سازمان مزبور در حد بسیار گسترده ای توسط ارتش اداره می شود و برای مقاصد شبه نظامی نظیر شبکه اطلاعاتی برای اداره دوم و ساواک به کار گرفته می شود.

ما در ایران نیاز عمیقی به ترقی و آزادی «واقعی» داریم. در واقع پیشرفت بدون آزادی مفهوم واقعی ندارد. چه تأثیری برای مردم دارد اگر خیابان های آنها آسفالت شده باشد، ولی آنها آزاد نباشند مطابق میل خود زندگی نمایند. اگر یک دموکراسی واقعی در ایران وجود داشته باشد ملت پیشرفت خواهند کرد. اگر مردم در حرف زدن و فکر کردن آزاد بودند و بدون ترس در مورد ایده های مترقی بحث می کردند، ترقی مادی را هم داشتیم. این احمقانه است تصور کنیم پیشرفت مادی این قدر مهم است. کشورهای کمونیستی از نظر مادی پیشرفت کرده اند، ولی آیا آنها آزاد هستند؟ آیا اگر مردم آنها آزاد بودند، آنها پیشرفت سریعتر و با مفهوم تری نداشتند؟ «چه کسی واقعا آزادتر است و امتیاز بیشتری دارد، بعضی شیوخ خلیج فارس که ممکن است تا 5 کادیلاک داشته باشند، یا شما با شورلت خودتان؟ نه، من باور ندارم که پیشرفت مادی بتواند انسان را ارضاء نماید. انسانی که آرزو دارد آزاد باشد تا زندگی خود را به بهترین وجهی که بتواند بگذارند. برای پیشرفت واقعی باید آزادی وجود داشته باشد.»

ص: 471

درخشش، محمد - 14 خیلی محرمانه زمان: 4 نوامبر مکان: منزل آقای درخشش شرکت کنندگان: آقای محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت موضوع : کودتای ویتنام در خلال مذاکرات ما به زبان فارسی، آقای درخشش از من پرسید در مورد تحولات ویتنام چه فکر می کنم. من پاسخ دادم که شخصا احساس می کنم که وضعیت هنوز روشن نیست و این که ذکر نمودم Messrs Diem و Nhu کشته شده اند. من گفتم فکر می کنم هنوز خیلی زود است که بگوییم رژیم جدید در مقایسه با رژیم Diem واقعا یک بهبود قابل توجه باشد.

درخشش اظهار نمود که فکر می کند کودتا چیز خوبی بوده که در آن یک رژیم غیرمردمی و دیکتاتوری سرنگون شده است. در مورد Diemو Nhu مرگ آنها انتظار می رفت، زیرا در هر سرنگونی خشونت آمیز رژیم ها تقریبا لازم است. این راه مطمئن برای از میان بردن هرگونه امکان بازگشت به قدرت از طریق حامیان وفادارتر یا حامیان بالقوه فرماندار، بخصوص در بین نظامیان، می باشد. کشتن سران رژیم در کودتاهای سراسر دنیا بیش از اینکه یک استثناء باشد، به صورت قانون درآمده است. او معتقد است اکنون که یک رژیم بیشتر مردمی بدنبال Diemدر ویتنام جنوبی بر سرکار آمده است، ویتنامی ها به طور مؤثر با ویت هاین (Viet Hihn) خواهند جنگید و این که نیروهای کمونیست به طور جدی بواسطه تصفیه ها و تغییر دیدگاههای جنوب تضعیف شده اند.

درخشش ادامه داد که او در تردیدهای من نسبت به رژیم جدید ویتنام با من شریک نیست. او همچنین احساس می کرد زمان آن فرا رسیده است که ایالات متحده از رژیم هایی با پایگاه مردمی در دنیا از جمله ایران حمایت کند.

هرچند وی به طور علنی نگفت که ایالات متحده هم اکنون یک کودتای کنترل شده را انجام داده است، او به طور قطعی این مفهوم را با گفتن این که ایالات متحده علائم مستقیم یا غیر مستقیمی را در هفته گذشته از طریق اظهارات عمومی اش داده است، رساند.

در ارتباط با ایران او هیچ چیز جدیدی نگفت. او گله می کرد که در ایران آزادی واقعی وجود ندارد و گروههای بزرگ نیز اجازه ندارند باهم ملاقات داشته باشند یا در مورد موضوعات سیاسی یا دیگر موضوعات جدال برانگیز باهم بحث کنند. وقتی من پرسیدم آیا با پایان حکومت نظامی مردم می توانند به صورت گروهی تجمع داشته باشند، او پاسخ داد که باشگاه مهرگان او هنوز اجازه برقراری گردهمایی های بزرگ را ندارد. در ضمن، بلافاصله بعد از پایان حکومت نظامی در تهران (6 اکتبر) او در خانه خود یک گردهمایی با شرکت 30 نفر تشکیل داد. با این وجود، این گردهمایی به قدری توجه ساواک را به خود جلب کرده بود که او تصمیم گرفته است گروهها در دسته های 5 یا 6 نفری باهم ملاقات کنند و تصمیمات و دستورات را به سایر دسته ها منعکس کنند و غیره.

ص: 472

درخشش، محمد - 15 زمان و مکان شنبه 7 دسامبر - 1963 - 16/9/42، منزل راسیاس خیلی محرمانه شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت موضوع: محدودیت فعالیت های سیاسی درخشش، بازدید برژنف، وجهه آمریکا درخشش به من اطلاع داد که برای مدت بیش از دو هفته قادر نبوده است که کلاس های انگلیسی - فارسی را زمان بندی کند، زیرا اتفاقاتی فعالیت های سیاسی و امور شخصی وی را مختل نموده اند.

1- درست دو هفته قبل، سرلشکر پاکروان، درخشش را به منزل خود دعوت کرد تا مذاکره خصوصی و صمیمانه ای داشته باشند. در مدت ملاقاتشان، پاکروان به درخشش گفت که شاه از وی خواسته است که به درخشش اطلاع دهد برای او بهتر است که ایران را ترک نماید. درخشش از پاکروان توضیح بیشتری خواسته بود، ولی او پاسخ داده که فقط مأمور دولت است و فقط دستوراتی را که به وی داده شده است انجام می دهد و به او گفته شده که درخشش باید کشور را ترک کند. پاکروان نمی خواست یا نمی توانست چیز بیشتری بگوید.

درخشش به من گفت برای پاکروان توضیح داده است که وی دلیلی نمی بیند که باید کشور را ترک نماید، ولی اگر این چیزی است که شاه می خواهد، پس مأمورین دولت باید او را به زور در هواپیما بگذارند.

او به طور داوطلبانه نخواهد رفت و ترسی هم ندارد که فرار نماید.

2- چند روز بعد سرهنگ مولوی (ساواک) با درخشش تماس گرفت تا به وی اطلاع دهد: الف) او باید ملاقات گروهها در منزل خود را متوقف سازد ؛ ب) او و خانواده اش به شدت تحت مراقبت از نزدیک خواهند بود؛ ج) باشگاه مهرگان بایستی بکلی تعطیل شود و فقط مجاز است یک نگهبان ساختمان در محل نگهبانی باشد؛ د) او باید کلیه فعالیت های «سیاسی» خود را متوقف نماید. وقتی درخشش سؤال کرد چه چیز بدی در فعالیتهای وی وجود دارد، مولوی پاسخ داد که او فقط یک مأمور است و به اجبار دستورات را اجرا می کند.

3- درخشش توضیح داد که او ملاقاتهایمان را از دو هفته قبل به دلیل وقایع فوق لغو نموده، زیرا نمی خواسته که من را بدون آگاهی از آنچه اتفاق افتاده است، در موقعیت احتمالاً ناخوشایندی قرار دهد.

4- او اظهار داشت که به علت افزایش این محدودیت ها، به همه همکاران اطلاع داده است که سعی نکنند با وی در خانه اش تماس بگیرند و نمی خواهد مأمورین ساواک، که در تمام طول روز خانه وی را تحت نظر دارند، متوجه آنها شوند. (یک ماشین در ابتدا و در انتهای کوچه باریک و دراز لال (لاله) که خانه وی در آن قرار دارد، مستقر هستند).

(او متوجه شده است که مراقبت خانه در شب مشهود نیست).

5 - به هر حال، او به فعالیت های سیاسی خود ادامه می دهد، هر چند در حال حاضر کلیه تماسهای وی با همکارانش بایستی در اختفای کامل و با احتیاط انجام شود. با وجود این، «سازمان» او توانسته است تماسها و جلسات خود را حتی به صورتی مؤثرتر، از طریق ابزار و روش های هسته های از قبل ایجاد شده، برقرار نماید.

6- هر چند بدیهی است که فشارهای اخیر برای وی مزاحمت ایجاد کرده اند، او احساس نمی کند که هیچ کار خلافی مرتکب شده باشد و هیچ دلیلی ندارد که به خود اجازه ترسیدن بدهد.

ص: 473

7- من به درخشش اظهار داشتم که شنیده ام تعدادی از دانشجویان امروز (شنبه) صبح در دانشگاه بازداشت شده اند و پرسیدم وی در این مورد چه می داند. او پاسخ داد در نتیجه محدودیت های اخیر که برای وی قائل شده بودند، از مخبرین خود در دانشگاه اطلاع تلفنی دریافت نکرده و هنوز چیزی از وقایع آن نشنیده است. او احتمالاً یکشنبه که برای ملاقات با یک «رابط» بیرون خواهد رفت، اطلاعات مورد نظر را کسب خواهد کرد.

8- من از او پرسیدم آیا اطلاع دارد که دولت به کلیه سفارتخانه های خارجی اطلاع داده است که فقط می توانند یک گروه انتخاب شده از مقامات عالیرتبه را در گردهماییهای اجتماعی خود دعوت کنند.

درخشش گفت که او این مطلب را نشنیده بود و از شنیدن آن اندکی تعجب کرد. تنها اظهارنظر وی این بود «پس این روش هدایت دولتی است که حمایت و پشتیبانی اکثریت مردم را دارد؟» بازدید برژنف در جریان مذاکرات، درخشش اظهار داشت که بازدید برژنف با قدردانی عمومی روبرو گردید، بخصوص وقتی که مشخص گردید رهبر شوروی در هیچ موردی، به استثنای مواردی که از نظر آداب رسمی قراردادی لازم بود، به شاه اشاره نکرد، «برخلاف سفیر آمریکا که در صحبت های خود در Danesfanکه بیش از حد شاه را بزرگ کرد. نه، آن روسی (برژنف - م) به طور مداوم در تمام صحبت های خود به «مردم» یا «ملت» اشاره می کرد، در ضمن برژنف برای گرفتن هدیه از رژیم نیامده بود. روسها به اهداف خود از طریق نشان دادن علایقشان به ایران جامه عمل می پوشانند، بدون اینکه خود را با رژیم همگام کنند. درخشش اظهار داشت «البته کمونیست ها اصولاً علاقه ای به بازسازی حزب توده ندارند، هر چند بدون تردید آنها برای تجدید سازمان کادرهای خود کار می کنند. روسها به طور کلی علاقمندند که از نارضایتی ها و سرخوردگی های جامعه ایرانی بهره برداری کنند. آنها زمینه پرباری برای کار کردن دارند.» وجهه آمریکا برای بسیاری از ایرانیان آگاه پرستیژ ایالات متحده در سطح بسیار پایینی قرار دارد و کلیه نارسائی ها، فسادها، ظلمها و تعدیهای رژیم را به گردن آمریکائیان، که بیش از حد خود را با رژیم یکی کرده اند، می اندازند. آنهایی که باور ندارند آمریکائیان ضامن اقدامات رژیم هستند، ایالات متحده را به علت این که چیزی می گوید و چیز دیگری عمل می کند، یا برای این که نمی بیند از رژیمی حمایت می کند که به میزان زیادی با ایده های آمریکایی در مورد یک جامعه و زندگی دمکراتیک فاصله دارد، تحقیقر می کنند.

اظهارنظر:

درخشش و خانمش به وضوح ناراحت بودند، هر چند هر دو، و بخصوص خود وی خسته تر از آن بود که سرحال و زنده دل باشد. به هر حال قابل توجه است که او نمی خواهد بیش از این با جامعه آمریکائی یکی دانسته شود. برای مثال، وقتی او فهمید که ما برنامه ریزی کرده ایم (در آخرین دقایق به علت مشکلات محلی) او و همسرش را به باشگاه افسران برای شام دعوت کنیم، او معذرت خواست و گفت ترجیح می دهد که نیاید. وقتی علت را پرسیدم، اظهار داشت «به علل سیاسی».

ص: 474

ایجاد محدودیت در فعالیت های درخشش، منجمله بستن کامل باشگاه مهرگان (فقط برای مقاصد و فعالیت های تفریحی و غذاخوری باز بود و اجازه برگزاری جلسات برای بحث داده نشده بود)، محدودیت «اجتماعات» توسط افسران ارتش ایران (به استثنای 40 افسر ارشد)، بازداشت اعراب در خوزستان و ملاها در تبریز، شاید نشانه هایی از افزایش حساسیت و نگرانی رژم در مورد امنیت خود است.

فکر می کنم وضعیت ارتباط من با درخشش اکنون به مرحله ای رسیده است که ممکن است لازم باشد اطلاعات دقیق تری در مورد فعالیت های او و کارهای وابسته به وی به دست آورم، حتی اگر وی از این که آزادانه با یک آمریکایی صحبت نماید، اکراه داشته باشد. در جریان صحبت هایش در آن شب، وی گفت، «بالاخره، شما مشاورین و مأموران رابط خود را ساواک دارید».

با وضعیت فعلی، من با درخشش موافق بودم که کلاسهایمان یک در میان بین خانه او و من تغییر یابند، هر چند او پیشنهاد کرده بود که به علت تحت نظر بودن، به خانه وی نروم. من به او گفتم بدون شک ساواک می داند که ما چند بار در هفته برای درسهایمان یکدیگر را می بینیم و تغییر ناگهانی آن، موجب ایجاد این ذهنیت خواهد شد که وی از چیزی وحشت دارد. او موافقت کرد. (ما برای کلاسمان در منزل وی ملاقات می کردیم، زیرا برای من راحت تر بود که در سر راه خانه از اداره، در آنجا توقف نمایم).

در خلال شب، شنیدم که خانم درخشش به شوهرش هشدار می دهد که به طور مرتب برای دیدن من نیاید، زیرا ساواک بدون شک آن را خواهد فهمید. او پاسخ داد که برای وی مهم نیست و در هر موردی می تواند از پس آنها برآید.

درخشش، محمد - 16 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 1 دسامبر 1963 - 19/9/42مکان: منزل من (راسیاس) صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت 1- پیشنهاد شاه به درخشش یکشنبه گذشته، 8 دسامبر، سرهنگ مولوی به دیدن درخشش می رود، و برخلاف ملاقات قبلی، خیلی سرحال به نظر می رسد و در حالی که وارد خانه درخشش می شود، می گوید «من حامل خبر خوش هستم». درخشش از وی می پرسید که این خبرهای خوش چه هستند و مولوی می گوید که سرلشکر فردوست می خواست شخصا این خبرهای خوش را به وی بگوید، ولی موارد غیرمنتظره ولی مهمی پیش آمدند که وی درگیر شد و از او (مولوی) خواسته است که پیام شادی را به درخشش برساند. پیام این بود:

اعلیحضرت با الطاف بی پایان خود پیشنهاد نموده اند که درخشش به عنوان سفیر به یکی از سه سفارتخانه ای که بعدا جهت انتخاب به وی پیشنهاد خواهد شد، برود. درخشش پاسخ داد که از این که نمی تواند قبول کند، معذرت می خواهد و ترجیح می دهد. در تهران بماند. مولوی خیلی ناراحت می شود و با لحن دوستانه و مهربانی به درخشش توصیه می کند که هیچ کس نمی تواند یک چنین مرحمت شایانی که از سوی شاه اهداء شده باشد را رد کند. آنگاه درخشش توصیه کرد که او اظهارنظری را به یادداشت های مولوی اضافه نماید. (او از درخشش معذرت خواسته بود که یادداشت برمی دارد و در خلال مذاکراتشان

ص: 475

مرتبا او را متوقف می کرد تا بعضی جملات را تکرار کند تا مولوی بتواند از همه چیز دقیقا یادداشت بردارد.

درخشش به مسخره اظهار داشت که احتمالاً مولوی یک ضبط صوت متحرک به یک گوشه ای از خودش وصل کرده بوده است.) به نظر می رسید که مولوی راحت تر شد و بلافاصله قبول کرد. آنگاه درخشش در انتهای یادداشت های مولوی شرحی بدین مضمون نوشت:

«اوامر اعلیحضرت بایستی اطاعت شوند، به هر حال مشکلات جدی شخص من و خانواده ام مانع قبول پیشنهاد سخاوتمندانه شما از سوی من می گردند.» مولوی بعد از اینکه یادداشت درخشش را خواند، بار دیگر علاقه خود را به درخشش نشان داد و به وی توصیه کرد مجددا مسئله را بررسی نماید. درخشش پاسخ داد که از توصیه دوستانه مولوی متشکر است، ولی او دلیلی نمی بیند خانواده و خود را به علت قبول شغلی که خودش نمی خواهد، وادار به مهاجرت از کشورش نماید. بعد مولوی، کاملاً سرخورده از این که باید به فردوست گزارش دهد که «خبر خوش» با خوشحالی پذیرفته نشده بود، آنجا را ترک کرد.

2- دستگیری نفیسی درخشش گفت براساس گزارشهایی که دریافت داشته، قابل قبول ترین توضیح برای دستگیری نفیسی این است که نفیسی در چند ماه گذشته در موقعیت های مختلف و در بین گروهای متفاوت مردم، گفته است که دوست نزدیک شاه می باشد، و این که تشکیل مجلس بیست و یکم به طور موفقیت آمیز در اصل ناشی از کوشش های وی بوده است و شاه بدون کمک وی نمی توانست آن را پیش ببرد. درخشش این تفسیر را که نفیسی به علت تماس با امینی گیر افتاده است، مردود دانست. این «تماسها» فقط در ارتباطات خانوادگی است، زیرا خواهر امینی با یکی از اعضای خانواده نفیسی ازدواج کرده است. اگر نفیسی به علت سوءاستفاده مالی دستگیر شده باشد، مضحک است. نفیسی شهرت و اعتبار غیر آبرومندانه ای دارد و همه می دانند که دستش به دخل شهرداری آلوده است. این باعث نمی شود که شاه به کسی ضربه بزند.

3- قانون خدمات شهری درخشش به من یادآوری نمود که حدود یک ماه قبل به من گفته بود که گروه وی مشغول تهیه انتقاداتی در مورد قانون خدمات شهری هستند. این انتقاد در یک مجلد 50 صفحه ای آماده شده و در 60000 نسخه به طور مخفیانه چاپ شده است و طی هفته جاری مخفیانه بین کارمندان ادارات در سراسر کشور منتشر خواهد شد. او در این لحظه گفت که سرهنگ مولوی در ملاقات یکشنبه گذشته، او را مطلع نمود که ساواک ماشین کپی دست نوشته ها را به دست آورده است و برای درخشش بی ثمر خواهد بود که دنبال ماشین دیگری بگردد. (درخشش از حضور مؤثر ساواک در همه جا به وضوح ناراحت شده بود).

من از درخشش خواستم که اگر ممکن باشد یک نسخه دست نویس آن را برای من تهیه نماید و او قبول نمود.

4- سازمان درخشش من به درخشش گفتم که علاقمندم اطلاعات بیشتری در مورد برنامه های او و سازمانش داشته باشم، بدین سبب می خواهم خود و سفارت را از هرگونه تحرک سیاسی در ایران مطلع نمایم و از اطلاعات و

ص: 476

موادی که او به من می دهد، متشکر خواهم بود. به هر حال، می خواهم درک کند که علاقه من، توسط او به عنوان پیشنهاد یا اعلام حمایت از وی یا پیروانش، بد تعبیر نشود. سیاست ما کماکان پشتیبانی از شاه و برنامه های اصلاحی وی خواهد بود و او نباید در این مورد هیچ شکی به خود راه دهد. با این اتمام حجت من امیدوار بودم که او به اندازه کافی به من و سفارت اعتماد داشته باشد که تا آنجا که ممکن است با ما همکاری نماید. درخشش گفت که از رک گویی من تشکر می کند و اظهار داشت که علاقمند است جزئیات برنامه خود، سازمان و سایر موارد گفتنی را به من بگوید. به هر حال، او درخواست کرد این گونه اطلاعات که به من خواهد داد، نباید به ساواک یا اعلیحضرت ارائه شوند، در غیر این صورت او کشته خواهد شد. او اظهار داشت که رژیم مایل است یک پرونده جنایی برای وی درست کند، ولی آنها نتوانسته اند هیچ چیزی به دست آورند. آنها نمی توانند به وی اتهام دزدی، فساد و غیره را بچسبانند، زیرا او هیچ ملک یا ثروتی ندارد و خیلی ساده زندگی می کند. آنها از این که او را به اتهامات واهی، مانند «فعالیت های سیاسی زیرزمینی» دستگیر نمایند، می ترسند، زیرا از واکنش آموزگاران وحشت دارند. بنابراین، در صورتی که رژیم گزارشهایی از منابع آمریکایی کسب کند که او «اطلاعات رسان» بوده است، سعی خواهد کرد این مسئله را افشا نماید که وی در نوعی از فعالیت های نامناسب با قدرت های خارجی درگیر بوده است. آنها با تمسک به چنین گزارشی او را دستگیر خواهند نمود و همزمان با آن وی را در بین پیروانش بی اعتبار می سازند. من او را مطمئن ساختم که ما اعتماد وی را شرافتمندانه حفظ می کنیم. او این قسمت از بحث را با این گفته به پایان رساند «همان گونه که قبلاً گفتم، برای من کاملاً روشن است که سیاست شما چیست. از شما درخواست می کنم که به یاد داشته باشید یک توضیح ناخواسته یا اتفاقی توسط سفیر هلمز به اعلیحضرت و یا توسط یک مقام سفارت به ساواک در این مورد، می تواند به معنی قطع گردن من باشد.» اظهارنظر :

درخشش باتوجه به اوضاع و احوال فعلی اش، کاملاً خونسرد و آرام بود. به نظر می رسید از ناملایمات و هیجانات کنترل شدن، افسرده باشد در حالی که همزمان با آن، یک شور و شوق تقریبا غیرقابل تصور و الزام مردی با یک مأموریت مهم را ارائه می داد. او تأثیر فردی که در حال کاوش روان خود است و از درون با خودش می جنگد را در من برجا گذاشت. وی بدون شک با خطر واقعی روبرو می شود. (او به آرامی این نکته را در صحبتش مطرح کرد: «اگر آنها صبرشان از دست من لبریز شود، در حالی که مرا همچنان دشمنی جدی محسوب کنند، من به راحتی ممکن است در یک تصادف با کامیون کشته شوم»). باوجود این که او از اعلیحضرت وحشت دارد، به نظر می رسد نسبت به مقامات ساواک نظیر پاکروان و مولوی احساس علاقمندی و درک و احتمالاً احترام می کند.

هرچند ممکن است فشارهای بیشتری پس از ترغیب و تحبیب های اولیه اعمال شوند، شک دارم که شجاعت درخشش بگذارد که وی مأیوس شود. با وجود این که وی یک واقعگراست، ولی به اندازه کافی در شخصیت خود شجاعت، ایثار و ذهنیت دارد که برای آنچه اعتقاد دارد، صرفنظر از عواقب آن برای خودش و خانواده اش مقاومت و ایستادگی کند.

من قضاوت درباره ارزیابی قابلیت ها و توانائی های بالقوه درخشش را برای رهبری سیاسی آینده موکول می کنم به بعد از اینکه بیشتر درباره برنامه های وی و سازمانش مطالعه نمایم، ولی من اکنون معتقدم

ص: 477

که بدون شک او یک شخصیت سیاسی ایرانی طراز اول است. رژیم به خودی خود این تعارف ناخواسته را با توجهات اخیرش به وی ابلاغ نموده است.

پیشنهاد باتوجه به تهدید بسیار جدی درخشش، من با احترام پیشنهاد می کنم که این و یادداشت های بعدی مذاکرات ما برای توزیع، محدود شود به سفیر، وزیر و آقای هرتز و مقام های سیاسی «بلافصل» وی.

درخشش، محمد - 17 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 15 ژانویه 1964 - 25/10/42مکان: منزل من (راسیاس) صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس. دبیر دوم سفارت در خلال مذاکرات امروز عصر ما، درخشش به مسائل زیر اشاره نمود:

1- ساواک جلسه یک هسته را به هم زد: سه شنبه هفته قبل (7 ژانویه) در حالی که منزل جواد رهنما در قلهک، درخشش آماده ملاقات با افراد یک «هسته» یازده نفره بود، سرهنگ انصاری از ساواک (منطقه تجریش) ظاهر شد. انصاری سؤال کرد آنجا چه خبر است و او می خواست وارد منزل رهنما شود تا سؤال بکند. درخشش اظهار داشت که او خیلی عصبانی شد و به سرهنگ گفت که او اجازه ندارد برای سؤالا کردن به زور وارد خانه شخصی مردم شود. سؤالات در مورد چه؟ آیا ما طرح سرنگونی دولت را تهیه کرده ایم یا چیز دیگری؟ آیا ایران به این مرحله غم انگیز رسیده است که به این زودی لازم باشد در هر خانه یک پلیس برای شنیدن و کنترل وجود داشته باشد؟ آن گاه سرهنگ انصاری از درخشش پرسید آیا می داند که با یک افسر مسئول دولتی سخن می گوید؟ او پاسخ داد که که بخوبی می داند که با چه کسی و در چه موردی صحبت می کند. سپس سرهنگ از آنجا بیرون رفت. کمی بعد، زمانی که درخشش در حال ترک خانه بود، مشاهده نمود که سرهنگ در خارج خانه با یک نیروی 20 نفره پلیس خانه را محاصره کرده اند.

درخشش بدون اینکه تعقیب شود، از آنجا با ماشین رفت. روز بعد مطلع شد که سرهنگ انصاری بلافاصله پس از ترک درخشش بازگشته است. سرهنگ اسلحه خود را بیرون آورده، آن را روی میز گذاشته و اسم کلیه حاضران را نوشته است. یکی دو روز بعد، رهنما و چند نفر دیگر توسط ساواک احضار و در مورد روابط با درخشش و سایر کسانی که در جلسه حضور داشتند، مورد بازجویی قرار گرفتند.

درخشش از این روش برخورد پلیس خیلی عصبانی بود. او احساس می کرد ساواک قادر بوده است او را تا خانه رهنما ردگیری نماید و این که یکی از شرکت کنندگان در جلسه توسط ساواک خریداری شده است. او در هفته گذشته در دو جلسه دیگر هسته ها شرکت نموده و ساواک به طور مشهود وی را تعقیب نکرده است، زیرا اعضای این هسته ها اظهار مزاحمت از سوی ساواک نکرده اند. (درخشش چندین بار به من گفته بود که خیلی راحت می توان در ترافیک سنگین تهران از تعقیب پلیس فرار نمود. من این را باور دارم.)

ص: 478

2- استعفای نماینده مجلس، جعفر ابطحی: او در مورد استعفای ابطحی و دلائل مشهود آن شنیده بود که احتمالاً، ابطحی می خواهد به کار وکالت خود بازگردد. به هر حال درخشش در این مورد مطمئن نبود، ولی می دانست که ابطحی تجربه خیلی خوب حقوقی دارد. او گفت همچنین می داند که ابطحی زمانی عضو حزب توده بوده است.

3- تغییرات آینده کابینه: او از منبع موثق شنیده بود که دولت علم احتمالاً پس از بازگشت شاه از سفر اروپا، تغییر خواهد کرد. کابینه جدید توسط «غلام خانه زاد»، منصور، هدایت خواهد شد، ولی شامل چند عضو دیگر از «نوکرهای» کابینه علم مانند عالیخانی، معینیان و خسروانی خواهد بود. به هرحال، «تغییری» داده نخواهد شد. ارباب هر وقت دلش بخواهد نوکران خود را تغییر می دهد.

4- فعالیت ها در دانشگاه: درخشش عقیده دارد که شش نفر استاد از سوی ریاست دانشگاه برکنار شدند.

آنها احتمالاً بدین علت برکنار شدند که در حقیقت به طور تمام وقت تدریس نمی کردند، در واقع بعضی از آنان، اساتید رسمی نبودند. به هر حال درخشش احساس می کرد که چون بسیاری دیگر در دانشگاهها هستند که در این دسته بندی (فاقد صلاحیت یا بی محتوا) قرار می گیرند، می توان این حدس را زد که این برکناری ها ممکن است دلایل سیاسی چندی نیز داشته باشد. او نشنیده بود که دانشگاه، دانشکده تحقیقات اقتصادی را تعطیل کرده باشد. (او گفت که دانشکده تحقیقات اجتماعی در داخل محوطه دانشگاه قرار ندارد.) تظاهرات در اعتراض به محکومیت رسمی رهبران نهضت آزادی در دانشگاه در صبح پنجشنبه (14 ژانویه) توسط پلیس از هم پاشیده شد و حادثه ای در این رابطه به وقوع نپیوست. تعدادی از رهبران بازداشت شدند. کلیه آنها از دانشکده فنی بودند.

5 - نظر در مورد شریف امامی: بنا به اظهار درخشش، شریف امامی یک شارلاتان (واژه مورد علاقه درخشش) است، مردی که تا چند سال قبل هیچ چیز نداشت، ولی اکنون به علت زرنگی و تجارتهای مشکوک مرتبط با دربار، یکی از ثروتمندترین افراد ایران است. شریف امامی حتی یک مهندس شرافتمند هم نیست. او «عنوان» خود را فروخت. درخشش تصدیق کرد که شریف امامی فردی زرنگ و باهوش است، ولی او را به عنوان «سیاستمداری فرصت طلب»، بدون هیچ اعتقاد محکم یا شجاعت اخلاقی توصیف نمود.

درخشش اظهار داشت که وی در سال 1961 نزد شریف امامی رفته و به او توصیه کرده بود که حقوق آموزگاران را تا حد قابل قبول افزایش دهد، و این نکته را تذکر داده بود که به نفع دولت او (شریف امامی) خواهد بود که این اقدام انجام شود، زیرا آموزگاران مطمئنا اعتصاب خواهند کرد. شریف امامی، آن گونه که درخشش مسئله را می دید، ندید و آموزگاران اعتصاب کردند و «دولت او سرنگون شد».

ص: 479

درخشش، محمد - 18 تاریخ: 28 ژانویه 1964 - 8/11/42 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع : فعالیتها و برنامه های محمد درخشش مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آنها در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیر قابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یکی از کارمندان وزارت فرهنگ (F) و از پیروان نزدیک محمد درخشش می باشد. او این نظریات را در 18 ژانویه 1964، اظهار نموده است.

1- محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ، در خانه خود در جاده شمیران هر روز جلساتی را ترتیب می دهد. او در حال سازماندهی برای انتشار دو مجله است و در نظر دارد که از این راه پول در بیاورد. هزینه لازم برای انتشار مجله از پولهای آموزگاران تأمین شده است. درخشش به همه می گوید که تا دو سال دیگر با کمک های همه معلمان و سایر گروههای مخالف شاه، نخست وزیر خواهد شد. او هیچ گونه ارتباط آشکاری با محافل درباری ندارد. او سعی می کند که آموزگاران را فعال کند و آنها خود را مجددا سازماندهی نمایند و سازمان نیرومندی تشکیل دهند که او بتواند در آینده نزدیک از آن استفاده کند.

2- از آنجا که باشگاه مهرگان از 5 دسامبر 1963 تعطیل بود، درخشش برای برگزاری جلسات از خانه های معلمان مختلف همین طور از خانه خودش استفاده می کند. بسیاری از آموزگاران و کارمندان وزارت فرهنگ احساس می کنند که درخشش نمی تواند بدتر از نخست وزیر فعلی باشد و برای آموزگاران بهتر خواهد بود. درخشش امیدوار است حمایت خارج از محافل معلمان را به دست آورد، ولی او در اصول به همبستگی معلمان و حمایت آنها و به قدرت رسیدن توسط آنها، حساب می کند.

درخشش، محمد - 19 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 11 فوریه 1964 - 22/11/42 مکان: منزل آقای راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ سابق چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت درخشش گفت که او به فعالیت های سازماندهی خود ادامه می دهد، حتی اگر فشار ساواک ادامه داشته باشد. چون تهدید مستقیم وی بدون اثر بوده است، ساواک تاکتیک خود را عوض نموده و شروع به تحت فشار قرار دادن حامیان شناخته شده وی کرده است. تعداد زیادی از معلمان عضو باشگاه مهرگان احضار و بازجویی شده اند و به آنها گفته شده است تعهدنامه کتبی مبنی بر قطع فعالیت های سیاسی خود با درخشش، امضا نمایند. برای مثال، یک معلم مشهور (بنا به گفته درخشش) به نام جعفری، یکی از رهبران فعال مهرگان و از همکاران نزدیک درخشش، به دفعات توسط ساواک احضار و تهدید شده است. درست همین هفته به وی اولتیماتوم داده شده است تا فعالیت های سیاسی خود و همکاری با درخشش را قطع نماید، در غیر این صورت به یزد منتقل خواهد شد. عدم قبول انتقال به یزد موجب انفصال وی از شغل

ص: 480

آموزگاری خواهد گردید. پس از بحث با سایر مقامات باشگاه مهرگان، درخشش به جعفری دستور داده باقی بماند - در حالی که جعفری مایل بوده به یزد برود. درخشش تصمیم گرفته است که او و باشگاه مهرگان اجازه ندهند که به آنها تشر زده شود و این که موضع مشخصی باید اتخاذ شود. باشگاه مهرگان آماده است در صورت ضرورت خسارت ناشی از پشتیبانی مالی از جعفری یا هر عضو دیگری را به عهده بگیرد، هر چند که ذخیره باشگاه محدود است (یک حسابی در بانک ملی دارد که تقریبا 200000 تومان در آن است)، می توان آن را تقویت نمود و می توان به طور ویژه ای پول جمع آوری نمود.

تحقیقات و نوشتن نشریه ادامه می یابد. بعضی از موضوعات این نشریه در مورد حقوق معلمان، محدودیت آزادی بیان و گردهمایی، روشنفکران و اصلاحات ارضی است. یک گزارش در مورد حقوق معلمان، که همچنین شامل انتقاد از دولت و اعمال زور نیز می باشد، آماده چاپ است، ولی اشکال پیدا کردن تسهیلات چاپ است. به هر حال اگر چاپخانه ای برای انجام این کار پیدا نشود، آنها آن را با دستگاه مومی (استنسیل) تکثیر خواهند کرد.

در مورد «سازمان سیاسی» (که ماهها قبل آغاز شده است و مخصوصا بدون نام باقی مانده است)، فعالیت های سازمانی و پیش بینی های حفاظتی داخلی کماکان ادامه دارند. درست هفته قبل دو هسته حزب توده کشف شدند که در «سازمان» وی نفوذ داده شده بودند. این افراد توده ای به یک جلسه ویژه «شورای اجرایی» آورده شده بودند، که «شناسایی» شدند. آنها از سازمان «اخراج» گردیدند و به آنها تذکر داده شد که فعالیت های مخالف با درخشش و حامیان وی را رها کنند، در غیر این صورت به ساواک معرفی خواهند شد. درخشش به من اطلاع داد که لیستی از اعضای قبلی و فعلی حزب توده را در اختیار دارد. او معتقد است این لیست شامل اسامی افرادی از حزب توده است که برای ساواک شناخته شده نیستند.) اظهارنظر:

در یک لحظه مناسب من از درخشش خواهم خواست که اگر بتواند یک کپی از لیست اعضای حزب توده و پیروان آن را به من بدهد.

درخشش، محمد - 20 دستورات وزیر مختار:

فکر می کنم به زمانی رسیده ایم که باید به راسیاس گفته شود که ارتباط خود را با درخشش قطع نماید، زیرا به نظر می رسد درخشش به زودی محاکمه و زندانی شود. تنها دلیل این که من تاکنون به چوک (راسیاس - م) نگفته ام تماسهای بعدی را قطع نماید، این است که وی به من گفت به خانه درخشش نمی رود و درخشش به وی تلفن می کند (معمولاً از تلفن عمومی) و سپس به ملاقاتش می رود. من در این مورد با منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) صحبت کرده ام، زیرا علاقمندیم بدانیم درخشش به کجا می رود. مثلاً، بازداشت وی ممکن است موجب اعتصاب معلمان شود. nfh

ص: 481

این مطلب خطاب به وزیر مختار بر روی سند پیوست شده است. - م خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 27 فوریه 1964 - 8/12/42 مکان: منزل من (راسیاس) صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ سابق چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت من درخشش را برای مدتی بیش از دو هفته بود که ندیده بودم، او سه شنبه صبح به دفتر من تلفن کرد و پیشنهاد نمود اوایل شب مرا ملاقات کند. از آنجا که قبلاً ملاقات دیگری را قبول کرده بودم، موافقت کردیم که در حدود ساعت 10 بعدازظهر به دیدن من بیاید. در مدت یک ساعت مذاکره، او موضوعات زیرا را اظهار داشت :

1- نشریه ای که اخیرا انتشار یافته بود درخشش اظهار داشت که نشریه ای که او در شنبه 22 فوریه توزیع نموده در 50000 نسخه تهیه شده که 20000 آن در تهران و مابقی آن در استانها توزیع شده بود. این نشریه توسط یک چاپخانه خصوصی چاپ شده که مسئول آن به محتوای نشریه علاقمند شده و قبول کرده بود که درخشش هرطور که بخواهد حق چاپ آن را بپردازد. درخشش گفت در خلال دو هفته ای که به دنبال چاپ آن بود، بیشتر از این موضوع مضطرب شده بود که هیچ چاپخانه ای حاضر نبود خطر چاپ کردن آن را بپذیرد. او تقریبا ناامید شده و تصمیم گرفته بود که این «نامه معلمان به والدین» را به صورت استنسیل تکثیر کند که یک چاپچی بیش از انتظار علاقمند، پیدا شد. درخشش گفت این نامه (که در آن باشگاه مهرگان (1) بهانه های دولت را در این مورد که قادر نیست حقوق معلمان را زیاد کند، ذکر نموده است ؛ (2) از عدم وجود آزادی بیان انتقاد نموده است؛ (3) به فساد در رده بالا و غیره حمله کرده است...) توسط خود وی و سایر اعضای باشگاه مهرگان تهیه شده است. دکتر علی امینی هیچ کاری در این رابطه انجام نداده است. (که توسط یک منبع گفته شده بود). در حقیقت امینی بلافاصله پس از دریافت نشریه به وی تلفن کرده و اظهار داشته است که آن خیلی قوی و انتقاد مستقیم از دولت است و درخشش با خطر زندانی شدن مواجه شده است. درخشش به من گفت که به امینی جواب داده است اگر لازم باشد حاضر است برای نشریه اش به زندان برود. او اضافه نمود که نشریه نه فقط ضد دولت بود، بلکه به طور ظریفی از شاه و رژیم وی انتقاد نموده بود، با وجود این که در هیچ جای آن اسمی از شاه برده نشده است.

جمعه شب، 21 فوریه، نشریه چاپ و آماده انتشار بوده است. در مدت شب و اوایل صبح روز 22 فوریه، 20000 اعلامیه توسط تیم های دو نفره در ده خودرو در تهران توزیع شدند. این تیم ها مناطق متعددی را می پوشاندند که جمعا 85 منطقه از جمله دانشگاه و بازار را شامل می شدند. دریافت کنندگان، نشریه ها را در صندوق پست و یا زیر در خانه خود در صبح روز شنبه پیدا کردند. چاپ و انتشار بدون کشف توسط ساواک انجام شد. درخشش احساس می کرد که کار واقعا پیچیده ای را انجام داده است. او می گفت نمی تواند تشریح نماید که چرا ساواک از کشف چاپ و توزیع نشریه بی خبر مانده است. او احساس می کرد که ساواک بیش از حد به خود مطمئن شده است، به هر حال او مطمئن بود که پس از انتشار و توزیع آنها ساواک برعلیه وی اقدامی نخواهد نمود، نه فقط به این دلیل که احتمالاً معلمان اعتصاب

ص: 482

خواهند کرد، بلکه بسیاری از دریافت کنندگان اعلامیه خواهند فهمید که وی به چه علت زندانی شده است و بسیاری از آنان هوادار او می شوند، و حتی از معلمان حمایت می نمایند. او اضافه نمود، البته صرفنظر از شاه، هیچ یک از اعضای دولت شجاعت ریسک اعتصاب معلمان را ندارند و آن ممکن است دلیل واقعی این باشد که پس از انتشار نشریه، اقدامی برعلیه وی انجام نشده است. ساواک حتی با وی تماس هم نگرفته است. درخشش معتقد است که شاه از همه تحولات داخل کشور مطلع می گردد و ممکن است قرار این باشد که وی می بایست پس از بازگشت شاه، بازداشت شود. طبق اظهارات درخشش، از نشریه به خوبی استقبال شده است. در واقع بسیاری از افراد از بین کارمندان، دانشجویان دانشگاه، بازاریان و ملاها با وی تماس گرفته اند و درخواست نسخه های بیشتری نموده اند. درخشش گفت که او نشریه را شخصا به رهبران گروههای کارمندان، دانشگاه تهران، جبهه ملی و سایرین داده است.

2- فعالیت های وی درخشش گفت که هیچ تماسی با رهبران فعلی جبهه ملی نداشته است، ولی او و گروه وی به طور فعالی روی عناصر «جوانتر» جبهه، بخصوص در دانشگاه تهران، کار می کنند.

او اخیرا با امینی تماس نداشته است و مطمئنا با وی همکاری نمی کند. در واقع او و امینی به یکدیگر به صورت رقبایی برای رهبری گروههای مخالف نگاه می کنند نه همکار یا دوست. او همچنین ملاها را به صورت ویژه ای هدف ارزشمندی برای یارگیری نمی داند، ولی اگر آنها اصول وی را بپذیرند و موافقت کنند که با وی در آن اصول همکاری نمایند، آنها را پس نمی زند. به عقیده وی، از آنجا که بسیاری از ملاها واکنش های جاهلانه دارند، از نظر سیاسی می توانند خطرساز باشند. به هر حال، او اضافه نمود، یک سیاستمدار واقع بین نباید غیرقابل انعطاف باشد و از هر پشتیبانی و حمایتی که پیدا کند باید استفاده نماید، اگر این حمایت در اهداف و عقاید سیاسی، وی را به مخاطره نیندازد.

برای مثال، وی گفت بدون شک بسیاری از افسران مخالف رژیم در ارتش ایران وجود دارند، بخصوص در بین طبقه جوان، ولی آنها (نظامیان به عنوان یک گروه) اهداف او برای یارگیری نیستند. چرا؟ زیرا این به مفهوم نزدیک شدن مستقیم به قلب ساختار و قدرت شاه و رژیم وی است. ارتشیان به صورت گروهی، تحت چنان مراقبت نزدیکی توسط ساواک و اداره دوم و گروه اطلاعاتی شخصی شاه هستند که برای بیش از 2 تا 3 نفر افسر تقریبا غیرممکن است که بدون لو رفتن به دور هم جمع شوند. نه، این خیلی خطرناک است، حتی نزدیک شدن به این گروه. همچنین، از نقطه نظر وی یک انقلاب خشن یا کودتا احتمالاً برای ایران یک فاجعه خواهد بود، و بنابراین او واقعا احساس می کند که به نفع او خواهد بود که حتی حداقل نشانی از تلاش جهت نزدیکی به ارتش از خود بروز ندهد.

به هر حال، او گفت تعدادی افسران بازنشسته ارتش هستند که اظهار علاقه نموده اند به گروه وی بپیوندند. او با آنها مؤدبانه رفتار کرده است و هر چند گهگاه بعضی از آنها را ملاقات می نماید، پیشنهادات آنها را قبول نکرده است.

درخشش آنچه را که او (و سایر ایرانیان مخالف) قبلاً گفته بود، تکرار نمود: او و گروهش نمی خواهند شاه و به طور قطع نهاد سلطنت را نابود کنند، اما رژیم باید فضایی ایجاد کند که آزادی بیان و اجتماعات بیشتری وجود داشته باشد، به طور مختصر، جو سیاسی آزادتر برای بیان انتقادات و نارضایتی ها. او و

ص: 483

پیروانش عقیده دارند که می توانند این جو آزادتر را با تداوم سازماندهی و هدایت فعالیت های غیر خشن سیاسی، بوجود آورند.

او تأکید کرد که نشریه و اعلامیه های متعدد ضد رژیم دیگری در حال تهیه و تعدادی آماده چاپ و توزیع هستند. به هر حال، باتوجه به نزدیکی تعطیلات نوروز، او تصمیم گرفته است هرگونه حملات تبلیغی را تا بعد از تعطیلات متوقف سازد. او احساس می کند شروع یک مبارزه جدی قبل از تعطیلات، که کلیه فعالیت ها عملاً تعطیل و متوقف می شوند و مردم به چگونگی لذت بردن از بهار می اندیشند، احمقانه خواهد بود.

درخشش از این که نتوانسته است خطوط کلی سازمانش را، همان گونه که چندین هفته قبل قول داده بود، به صورت قابل درک برای من تهیه و ارائه نماید، معذرت خواست. او خیلی گرفتار بوده است. او گفت تا دو هفته دیگر با من تماس خواهد گرفت و اطلاعات لازم را به من خواهد داد.

3- حمله به محمد پورسرتیپ درخشش به طور خلاصه اظهار داشت که پورسرتیپ مرد شریف و خوبی بود، ولی او (درخشش) هیچ اطلاعی از دلیل حمله به وی نداشت. او اضافه نمود که این ممکن است به دلایل «سیاسی» یا «شخصی» باشد، ولی احساس می کند که توجیه قابل قبولی نمی تواند ارائه نماید.

در حال ترک وی، تذکر دادم که به نظر می رسد او از سلامتی کامل برخوردار است (او برای چند هفته ای دچار ویروس عفونی شده بود)، وی پاسخ داد که همواره وقتی فعالانه درگیر مبارزه است، احساس سلامتی کامل می کند.

درخشش، محمد - 21 خیلی محرمانه زمان: 18 مارس 1964 - 27/12/42 مکان: منزل آقای راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ سابق چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت صبح روز دوشنبه، 16 مارس، درخشش در اداره به من تلفن کرد و گفت که مایل است برای تبریک سال نو، قبل از رفتن به تعطیلات عید نوروز، مرا ملاقات نماید. به علت این که دوشنبه و سه شنبه برای تمام مدت عصر و شب ملاقات های دیگری داشتم، با او قرار گذاشتم که روز چهارشنبه ساعت 19 به دیدنم بیاید.

در خلال مذاکراتمان یک ساعت و نیم به طول انجامید، او نکات زیر را اظهار نمود:

1- تعطیلات او در لبنان و عراق: او مرا با این حرف متعجب نمود که فردا صبح برای یک تعطیلات دو هفته ای به بیروت می رود و در سر راه خود چند روزی در بغداد خواهد ماند. او گفت که به تعطیلات نیازی ندارد و چندان علاقه ای نیز به ترک کشور ندارد، ولی همسر وی به قدری مضطرب و خسته شده است که اصرار دارد حتما باید به خارج برود. او گفت که می خواهد با همسر و دو دخترش تا لبنان رانندگی کنند. او

ص: 484

کمی نگران بود که دولت ممکن است سعی کند به نوعی مانع بازگشت وی به ایران شود، ولی او مطمئن بود که می تواند چنین تلاشی را در هم بکشند. به هر حال، پاسپورت سیاسی وی (او توضیح داد، همه وزرای سابق دارای پاسپورت سیاسی هستند) تمدید اعتبار شده است و برای دولت ایران ناشایست خواهد بود که مانع بازگشت وی به ایران شود.

او به توضیح در مورد این موضوع پرداخت که تمدید اعتبار پاسپورت وی حدود دو هفته طول کشیده است، در صورتی که معمولاً تمدید اعتبار پاسپورت چند دقیقه بیشتر به طول نمی انجامد. حدود 5/2 هفته قبل، هنگامی که او تصمیم گرفت به تعطیلات برود، به وزیرخارجه آرام تلفن کرد و گفت که پاسپورت خود را توسط یک نماینده (یک معلم مدرسه) به وزارت خارجه می فرستد و متشکر خواهد شد اگر آرام دستور تمدید اعتبار آن را بدهد. آرام خیلی صمیمانه وی را مطمئن نمود که این کار انجام خواهد شد. به هر حال، این کار بدین صورت انجام نشد. به فرستاده وی گفته بودند که پاسپورت را به وزارت خارجه تحویل دهد و برود، متعاقبا هر وقت آماده شد به وی خبر خواهند داد. بعد از سه روز درخشش با آرام تماس گرفت و در مورد پاسپورت سؤال نمود و به وی اطمینان داده شد که تمدید اعتبار خواهد شد و به علت حجم کار زیاد در آماده نمودن پاسپورت های مسافرت های زیارتی به جده و مسافرت های نوروز و غیره به تأخیر افتاده است. درخشش گفت، بدون تردید این پاسخ غیرمعقولی بود، ولی او نمی خواست آرام را تحت فشار قرار دهد، لذا گفته بود که چند روز دیگر تلفن می کنم. بعد از چند روز تلفن کرده بود و به وی گفته بودند که آرام گرفتار است. او به تلفن کردن به وزارتخانه ادامه داد و هر روز تلفن می کرد و بهانه ای برای وی می آوردند.

در حدود یک هفته قبل او تلفنی از تیمسار پاکروان داشت که از وی پرسید چرا می خواهد به لبنان سفر کند.

درخشش گفت که او پاسخ داده است «برای اینکه هوای آزاد تنفس کنم»، پاکروان خندید و گفت که «درخواست» وی تصویب شده است (مجوز از سوی شاه صادر شده است). چند دقیقه بعد از این که با پاکروان صحبت کرد، آرام به او تلفن کرد و از تأخیر انجام شده معذرت خواست و خوشحال بود که به وی اطلاع دهد پاسپورت وی تمدید اعتبار شده است. درخشش نمی توانست از دست انداختن آرام خودداری نماید و به او گفت که هم اکنون از ساواک به وی اطلاع داده اند که به وزارت خارجه اجازه داده اند پاسپورت وی را تمدید نماید. آرام جا خورد و تأیید نمود که تأخیر به علت نیاز به تصویب ساواک بوده است.

2- سازمان و فعالیت های وی: در مدت سه هفته قبل فعالیت های سیاسی او افزایش یافته است. یارگیری و سازماندهی تیم ها به شهرها و شهرستانهای استانهایی که هسته ها وجود نداشتند، کشانده شد. گزارشات اولیه نشان می دهند که آنها پیشرفت شایانی داشته اند.

او به 15 نفر از اعضای کمیته اجرایی، درخواست مرا در ارتباط با جزئیات سازماندهی آنها و نام اعضای آن گفته است. او توصیه نموده است که به وی اجازه داده شود اطلاعات مورد درخواست مرا به من بدهد. این موضوع به طور عمیق مورد بررسی قرار گرفته بود، و تصمیم نهایی بر این بود که اطلاعات مورد درخواست به من داده نشود. کمیته اجرایی (که تنها گروهی است که می داند او مرا هر چند وقت یک بار می بیند)، با تمام احترامی که برای قضاوت او قائلند مبنی بر این که من و سفارت می توانیم مورد اعتماد باشیم و این گونه اطلاعات را در اختیار دولت ایران یا سایر افراد قرار ندهیم، احساس می کنند این امکان همیشه وجود دارد که یک کارمند سفارت بدون اطلاع و تأکید قبلی، بعضی یا همه اطلاعات را بروز دهد

ص: 485

که می تواند «برای سازمان» فاجعه آمیز باشد. این از نظر حفاظتی ریسک بیش از اندازه بزرگی است.

باتوجه به اوضاع و احوال فعلی، اگر او زندانی شود، کمیته اجرایی می تواند به کار خود ادامه دهد و رهبری سازمان را به عهده گیرد. او مرا مطمئن ساخت زمانی که گروه تصمیم بگیرد اعلامیه یا نشریه ای برای جلب حمایت گسترده منتشر نماید که در آن رهبران سازمان را معرفی کند، او قبلاً مرا در جریان امر خواهد داد.

همچنین مرتبا اعلامیه هایی که منتشر می شوند در اختیار من قرار خواهند گرفت.

3- دولت منصور: در حالی که قبل از منصوب شدن دولت منصور، درخشش احساس می کرد سه تا چهار ماه لازم است تا معلوم شود آیا این دولت می تواند دوام بیاورد یا نه، بعد از بررسی نوع افراد کابینه جدید معتقد گردیده است که دولت منصور شانسی برای انجام هیچ کاری ندارد و در واقع احساس می کند که روزهای آخر را می گذراند. او گفت اکنون بدین نتیجه رسیده است که دلیل تغییر دولت توسط شاه (بخصوص که بعضی از وزرای مهم کابینه علم باقی مانده اند) این بود که علم نیاز به استراحت داشت.

همچنین شاه برنامه ریزی کرده است که «روشنفکران» را با ظاهر دادن فرصت حکومت کردن به آنها بی اعتبار سازد (با استفاده از روشنفکران فرصت طلبی نظیر منصور) و سپس به خراب کردن آنها بپردازد.

نظر اعلیحضرت این است که به مردم و خارجیان «ثابت» نماید که او تنها کسی است که می تواند کشور را اداره نماید. حداقل دو نشانه روشن و واضح وجود دارند که منصور و همکاران وی خیلی نگران بودند که آیا واقعا شاه از آنان حمایت کاری خواهد نمود یا نه.

4- منصور یک نماینده شخصی می فرستد: اولین نشانه واضح مبنی بر احساس عدم ایمنی از طرف منصور این بود که چند روز پس انتصاب به نخست وزیری، او پروفسور احسان نراقی (مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی) را نزد درخشش فرستاد تا (الف) درخشش را مطمئن سازد که منصور همیشه از تحسین کنندگان وی بوده است (درخشش گفت که این دروغ وقیحانه ای است) ؛ (ب) از درخشش درخواست نموده است که با وی مخالفت نکند و برعلیه وی کاری ننماید، زیرا او (منصور) صادقانه علاقمند است که اصلاحاتی در جهت بهبود کشور و بهبود وضع توده های مردم انجام دهد؛ (ج) معذرت خواسته است که نمی تواند کاری جهت بازگشایی مجدد باشگاه مهرگان انجام دهد. درخشش به من گفت که او بلافاصله موارد مذکور توسط نماینده را رد نموده است، با این بیان که او حاضر به هیچ گونه چانه زدن یا اظهارنظر نیست، این که منصور و همکارانش باید به دنبال کار خودشان باشند و این که آنها نباید وقتشان را با سعی در جلب نظر مساعد وی تلف کنند.

5- همکاران منصور ادعا می کنند از طرف متحده پشتیبانی می شوند: به عقیده درخشش، دومین عدم احساس ایمنی منصور، ادامه اظهارات همکاران وی در مورد حمایت ایالات متحده از آنان است.

درخشش اظهار داشت که این گزارشات قابل اعتماد هستند و منصور و گروه او مخصوصا این گزارشات را در افکار عمومی مطرح می کنند تا احمق ها و خوش باوران را تحت تأثیر قرار دهند و حتی شاید به عنوان سپری در مقابل شاه از آن استفاده نمایند.

انگیزه های منصور هر چه باشند، ادعای حمایت شدن از سوی ایالات متحده به وضوح نشان می دهد

ص: 486

که کابینه وی حقیقتا تا چه حد ضعیف است. آن گاه درخشش گفت دو هفته قبل که برای ملاقات با امینی رفته، آقای نامدار گفته بود که چگونه مهندس روحانی (وزیر آب و برق) بی پروا راجع به پشتیبانی آمریکا صحبت می کرد. بنا به اظهارات نامدار، خیلی زود پس از تشکیل دولت جدید، او (نامدار) به اصرار یک دوست مشترک نامدار و روحانی، برای دیدن روحانی رفتند تا از او درخواست کنند به دوستشان (درخشش نام وی را فراموش کرده بود) شغلی در حد معاون وزیر در وزارتخانه روحانی بدهد. روحانی به نامدار گفت هر چند او مایل است شغل معاونت وزیر را به دوستشان بدهد، ولی چنین کاری در قدرت وی نیست، زیرا لیست کلیه مقامات رده بالای همه وزارتخانه ها تعیین و برای تأیید به سفارت ایالات متحده ارسال و تأیید شده است. بنابراین او هیچ گونه تغییری در آن نمی تواند بدهد. بنا به اظهار درخشش، او و امینی هیچ کدام اظهارات روحانی را باور نکردند، ولی نامدار چندان مطمئن نبود.

6- مطالب بیشتری در مورد وجهه منصور: درخشش احساس می کند منصور و «کابینه جدید» وی به علت عدم حمایت مردمی، شانسی برای ماندن ندارند. شاه به بازی قدیمی اش یعنی تفرقه بیفکن و حکومت کن ادامه می دهد. اعلیحضرت بدون شک در پشت سر مردم و ملّیون (احزاب مخالف) که در حال تجدید حیات آنها به عنوان تضمینی برعلیه هرگونه امکان آزادی خواهی از سوی منصور است، می باشد.

منصور قادر نخواهد بود اقتصاد راکد را بهبود بخشد، زیرا بسیاری از مردم، بخصوص تجار و سایر سرمایه گذاران، به انسجام و گستره عمر این دولت جدید اعتماد ندارند. برای مثال، بودجه ای که منصور ارائه نموده است نه فقط به وضوح رضایت بخش نیست - - منصور شخصا نظریات بسیاری را در آن گنجانیده است - - بلکه یک کلاهبرداری واقعی است. ارقام و بودجه در نظر گرفته شده برای وزارتخانه های مختلف مخصوصا کمتر از آنچه که آنها به طور واقعی نیاز دارند، نشان داده شده است. تا به همان نسبت کسر بودجه کمتری نشان داده شود. درخشش گفت که گروه او برنامه ریزی کرده اند تا یک تجزیه و تحلیل از بودجه تا حدود کمی دو ماه دیگر منتشر نمایند.

7- شهرداری: شهرداری حدود 185 میلیون ریال نیاز دارد تا بتواند تعهدات خود را انجام دهد، ولی فقط 6 میلیون ریال در حال حاضر در دست دارد. شهرداری بایستی قرض کند، و منابع خود را بفروشد تا نیازهای خود را برآورده نماید. شهردار جدید، شادمان، بنا به اظهار درخشش، ممکن است «کودک» خوبی باشد، ولی او شک دارد که شادمان قادر باشد به شهرداری سروسامان دهد. نقاط ضعف خیلی ابتدایی هستند. مهمترین نقطه ضعف شهرداری عدم توانایی آن در دریافت مالیات است.

درخشش گفت، «برای مثال، من شخصا به عنوان یک صاحبخانه بایستی مالیات مشخصی برای ملک خود بدهم، ولی نمی دهم، چرا؟ اولاً برای اینکه کسی از من نخواسته است و اگر بخواهد نیز نمی پردازم، چرا؟ زیرا من یا هر شهروند دیگری، مایل به پرداخت مالیات به دولتی که آن را انتخاب نکرده ایم و هیچ گونه اعتمادی به آن نداریم، نیستیم. اگر یک دولت شرافتمند و به صورت واقعی انتخاب شده، شهرداری را در دست بگیرد، می تواند برای جمع آوری مالیات فشار بیاورد و یا محکومیت هایی را برای متخلفین برابر قانون اعمال نماید. ایران احتمالاً «قوانین خوب» بیشتری از ایالات متحده در کتابهایش دارد. برای مثال قانون کار کودکان، کار راحت و ساعات کار طولانی و غیره، ولی هر آدم بینایی می فهمد که

ص: 487

این قوانین به هیچ وجه به مرحله اجرا در نمی آیند. هیچ کس از آن پیروی نمی کند. هیچ احساس انسجامی وجود ندارد و نخواهد داشت تا زمانی که مردم احساس مسئولیت در اداره دولت خودشان را داشته باشند.

8- نامه ملاها به اوتانت (Uthant): درخشش سؤال نمود که آیا من از اینکه بعضی از ملاها یک نامه سرگشاده چاپ کرده و به اوتانت ارائه نموده اند، اطلاع دارم یا نه، گزارش شده که یک کپی از آن برای شاه فرستاده شده است.

من به او گفتم که در این مورد چیزی نشنیده ام از او خواستم که بگوید در «نامه» چه نوشته شده است. او گفت که اعلامیه خیلی محکم بوده و با جملات شدید به زیر پا گذاشتن آزادی در ایران توسط رژیم فعلی اعتراض شده است.

درخشش اضافه نمود بنا به اطلاعاتی که دریافت نموده است ملاها ظاهرا در حال فراهم کردن مشکلاتی در خلال ماه محرم هستند. بنابر گزارش، آنها از خطر به مبارزه طلبیدن آشکار رژیم آگاه هستند، اما بسیاری از آنها در یک حالت بی نهایت بی باکانه پیش - برای - انهدام می باشند.

9- امینی درخواست ملاقات با شاه را نموده است: درخشش گفت او حدود ده روز قبل با امینی تماس گرفت تا قبل از عزیمت برای تعطیلات، نوروز را به وی تبریک بگوید (قبل از مواجه شدن با تاکتیک های تأخیری ساواک). امینی به او گفت که احساس می کند از نظر سیاسی ضربه خورده است و هیچ چیز نمی تواند این لطمه را جبران نماید، او می خواهد برای آرامش و استراحت به اروپا برود. او به درخشش گفت که درخواست ملاقات با شاه را نموده است تا توضیح بدهد چرا ایران را ترک می کند و برای مدتی طولانی به مرخصی می رود و اجازه آن را کسب نماید.

10- ارسنجانی: درخشش گفت که در محافل روشنفکران این شایعه منتشر شده که ارسنجانی حمایت انگلیس را برای احراز مقام نخست وزیری، زمانی که منصور سقوط نماید، برای خود کسب نموده است.

11- اظهارنظرهای پراکنده: در خلال مذاکراتمان، درخشش به طور خلاصه اظهار داشت که حداقل دو ارگان دولتی به طور جدی باید تقلیل یابند، زیرا با افراد بی کاره پر شده اند. این دو ارگان یکی سازمان برنامه است که او احساس می کند بایستی به یک گروه مشاوره تخصصی تقلیل یابند و شرکت ملی نفت ایران، که بنا به عقیده وی، با افراد غیر مولد، بیش از حد لزوم و پرسنل با حقوق گزاف پر شده است. او عقیده دارد که کارمندان دولت که درآمدهای شخصی دارند، باید اخراج شوند و افراد قابلی که درآمد شخصی نیز ندارند، به جای آنها جایگزین گردند. او همچنین احساس می کند که ایران باید سریعتر صنعتی شود و حمایت از صنایع محلی باید مطمئن تر باشد. فقط فرآورده هایی باید وارد شوند که از نظر اقتصادی قابل تولید در داخل نیستند.

باشگاه مهرگان کتابهای درسی در مورد شیمی، فیزیک و غیره آماده نموده است، ولی نمی تواند بنگاهی انتشاراتی پیدا کند، زیرا ساواک چاپ هر چیزی را که توسط باشگاه مهرگان تهیه شده باشد، ممنوع نموده است. درخشش گفت هر چند او دارای سه چاپخانه است که حاضرند به طور مخفی هرگونه

ص: 488

اعلامیه سیاسی را برای وی چاپ کنند، آنها نمی توانند نسبت به چاپ این کتابها به علت نیاز به مواد و زمان بیشتر، اقدام نمایند.

درخشش، محمد - 22 تاریخ: 6 ژوئن 1964 - 16/3/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع : فعالیتهای محمد درخشش و باشگاه مهرگان این گزارش برای آگهی شما است. اگر مایلید از اطلاعات موجود در این گزارش استفاده کنید، لطفا با CAS هماهنگ نمایید. منبع یکی از مقامات (C) سرویس امنیتی ایران است که اطلاعات را بدون آگاهی یا اجازه از سازمانش تهیه نموده است. این اطلاعات با هیچ یک از مقامات خارجی منجمله مقامات دولت ایران نباید مورد بحث قرار گیرند. این گزارش در 3 و 7 می 1964 به جامعه اطلاعاتی ایران رسیده است.

1- طرفداران محمد درخشش و اعضای باشگاه مهرگان تنها گروه سازمان یافته ای هستند که در وزارت فرهنگ اظهار می نمایند که شاه باید سلطنت کند نه حکومت، یک شعار جبهه ملی. در این روزها آنها دارای روحیه بالایی هستند و در مدارس تبلیغ می نمایند. آنها اظهار می دارند که توسط درخشش به وزیر فرهنگ توصیه شده است که دکتر احسان نراقی و دکتر هومن، دوستان درخشش، که به عنوان معاون وزیر در وزارت فرهنگ مشغول به کار خواهند شد، برنامه باشگاه مهرگان را در وزارت فرهنگ پیش ببرند. در دستورالعمل وزارت فرهنگ، مدیرکل بازرسی نامه داخلی محرمانه ای را روز 25 آوریل صادر نمود که در آن به آموزگاران اجازه می داد روز 2 می، سالگرد مرگ دکتر خانلری، بر قبر وی دسته گل بگذارند. این حرکت از سوی محافل آموزشی نوعی نزدیک شدن وزیر فرهنگ به درخشش برداشت شده است. اعضای باشگاه مهرگان شایع کرده اند که وزیر فرهنگ مخالف فعالیت های باشگاه یا گردهمایی آموزگاران در آنجا نیست و به همین دلیل نیز هفته گذشته آنها آنجا جمع شدند، ولی مقامات امنیتی آنها را تحت فشار قرار دادند، در حالی که وزیر فرهنگ مخالف آنها نبود.

2- اسامی زیر از هیئت بازرسی (یا امتحان) از پیروان درخشش هستند: شریعتی (اسم کوچک نامعلوم)؛ مهدی بگلری، رابط بین درخشش و جعفر بهبهانی؛ هوشنگ نگهبان؛ دکتر منصور آذر، که زمانی از جبهه ملی کنار گذاشته شد؛ قدرت نصراللّه؛ خانم عشرت طباطبایی؛ فروتن که با دکتر خانلری به علت ایجاد اختلال دستگیر شد؛ و داود رسایی.

3- مخالفین درخشش برای زمانی که مشاغل کلیدی به دست پیروان و دوستان درخشش بیفتد، در حال سازماندهی مراتب اداری خویش هستند. باوجود اینکه درخشش عضو جبهه ملی نیست، با اعضای جبهه ملی در زمانی که خود پست دولتی ندارد، در وزارت فرهنگ همکاری می نماید. وزیر فرهنگ فعلی از سوابق سیاسی کارمندان وزارت فرهنگ مطلع نیست. دردسر زمانی آغاز خواهد شد که وزیر فرهنگ اعضای باشگاه مهرگان را با طرفداران درخشش یکی نداند و به آنان اجازه دهد که در مدارس اعمال قدرت نمایند. به علت عدم موفقیت طرفداران جبهه ملی در دانشگاهها، آنها توجه خود را به وزارت فرهنگ معطوف داشته اند. شاگردان دکتر خانلری، وزیر سابق فرهنگ، نیز با اعضای باشگاه مهرگان همکاری می نمایند، زیرا در حال حاضر دارای مشاغل مهم نیستند، بنابراین، مخالف دولت حاضر

ص: 489

می باشند.

4- دکتر عبدالحسین نوابی، مدیر باشگاه مهرگان، یک داروخانه دار است که در قلهک یک دراگ استور دارد و معلم هم هست. او از سال 1944 تا 1947 عضو حزب توده بوده است، او با خلیل ملکی از حزب جدا و حزب سوسیالیست را تشکیل داد که منحل شد. او با خلیلی ملکی از 1949 تا 1953 حزب نیروی سوم را تشکیل داد و به روسیه برای یک مسابقه شطرنج سفر نمود. او از نظر مالی مرد شریفی است، ولی از نظر سیاسی شخصیتی سؤال برانگیز است. به نظر نمی رسد که او صادقانه به رژیم ایران معتقد باشد.

دوستان وی اغلب طرفداران کمونیسم هستند. او رئیس یک قسمت زیردست درخشش بود، و وقتی سیاوش درویش به علت اختلافی که با درخشش داشت، برکنار شد، او مدیر باشگاه مهرگان گردید. در زمانی که دکتر کشاورز وزیر فرهنگ بود، او مدیریت دروس دبیرستان دارالفنون را به عهده داشت.

درخشش، محمد - 23 تاریخ: 24 ژوئن 1964 - 3/4/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: سفارت آمریکا، تهران، 722 - Aبه: وزارت امورخارجه موضوع : دیدگاهها و فعالیتهای محمد درخشش وزیر سابق فرهنگ، محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان تنها سازمان مهم آموزگاران ابتدایی و متوسطه، در ایران است. با وجود اینکه باشگاه یک ارگان قانونی است، از اواخر سال 1963 توسط پلیس، با این توجیه که درخشش معلمان باشگاه را به صورت یک گروه مخالف حرکت می دهد، بسته شده است.

در حال حاضر او تنها رهبر ایرانی مخالف است، با امکان مستثنی کردن رهبران مذهبی، که دارای گروه پیروانی در حد قابل قبولی منسجم، منظم و فعال می باشد.

درخشش در حال حاضر با انرژی زیادی، قسمتی آشکار و قسمتی مخفیانه، کار می کند تا یک سازمان سیاسی را به وجود آورد که آماده شرکت در مبارزه قدرت در زمان مناسبی که نارآمی ها و تنش های سیاسی در ایران آرام گردند، باشد. در خلال چند ماه اخیر، او پایگاه خود را به خارج از حوزه آموزگاران گسترش داده است، به نحوی که شامل همه عوامل ناراضی در طبقه متوسط نظیر تجار، کارمندان ادارات (غیرنظامی)، استادان دانشگاه و دانشجویان باشد.

هر چند در اولین برخورد و آشنایی، درخشش معمولاً شخص غیر جذابی است، و با وجود این که فعالیت های وی هنوز نتوانسته است در سطح وسیع اجتماعی توجهات را به خود جلب نماید، به نظر می رسد که او مرد قابل توجهی باشد. او مرد عمل و روشنفکری منطق گرا است. او می گوید درگیر کار برای ایجاد میدانی آزادتر برای نیروهای سیاسی است، ولی این خیلی دور از آن چیزی است که او اگر به قدرت برسد، انجام خواهد داد. او به طور قطع با علاقه و شدت تمام معتقد به آینده سیاسی خود است و ابتکارات و رهبری را در حد قابل توجهی، حتی در شرایط فعلی، اعمال می نماید.

دلیل این نیروهای امنیت داخلی ایران که از نزدیک فعالیت های درخشش را تحت نظر دارند، تاکنون مزاحم او نشده اند، مشخص نیست. احتمالاً آنها می ترسند که موجب اعتصاب معلمان شود. آنها احتمالاً احساس می کنند، همانند ما، تا زمانی که درخشش نه می تواند آشکارا مطلبی بنویسید یا گردهمایی های بزرگ راه بیندازد، توان وی در ضربه زدن به وضعیت جاری سیاسی محدود خواهد بود.

ص: 490

2- سابقه از درخشش اصولاً به عنوان مردی که موجب سقوط دولت شریف امامی از طریق سازماندهی و هدایت اعتصاب سراسری معلمان، در می 1961 گردید، و در نتیجه دکتر علی امینی به قدرت رسید و درخشش وزیر فرهنگ شد، یاد می شود. به هرحال، ممکن است مروری بر گذشته و سابقه وی جهت روشن شدن این حوادث مفید باشد.

درخشش در سال 1915 در تهران به دنیا آمد و تحصیلات خود را در پایتخت به پایان رساند. در سال 1938 از دانشکده تربیت معلم فارغ التحصیل گردید و سپس با درجه ستوانی وارد ارتش شد. در مدت جنگ دوم جهانی و اشغال ایران او دبیر دبیرستان بود.

درخشش هنگامی که در سال های دهه 1940 با کریم سنجابی کار می کرد، در فعالیت های «سوسیالیستی» ایران وارد شد و به حزب ایران که متعاقبا با حزب توده همکاری نمود، پیوست.

براساس یک گزارش، خیلی زود با کمک حزب توده توانست انجمن آموزگاران فارغ التحصیل دانشکده را به وجود آورد که عوامل کلیدی آن کمونیست بودند. در سال 1952 که فشارهای حزب توده زیاد شد، انجمن با جناحهای چپ و راست تجزیه شد. درخشش خودش ادعا نمود که با آگاهی کامل شاه با حزب توده همکاری می کرد. او اصرار می ورزد که هرگز یک کمونیست نبوده است، در واقع او پس از تشکیل انجمن معلمان فارغ التحصیل دانشکده، متوجه شده است که کمونیست ها در نهضت معلمان ایران نفوذ نموده اند.

در 1954، به عنوان کاندید مجلس دوره هیجدهم، تاریخی طولانی از همکاری بین درخشش و خلیل ملکی از اتحادیه سوسیالیست ها شروع شد، همکاری آنها که تا زمان کنونی ادامه داشته است. هر دو نفر از آن زمان، تا زمان حاضر، مورد مخالفت حزب توده بوده اند و گزارشات گاه بیگاه حاکی از این است که آنها به همکاری خود با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) ادامه می دهند. درخشش طبق آنچه در گزارشات قبلی آمده است، پس از ادای سوگند نزد منوچهر اقبال مبنی بر اینکه قبلاً کمونیست بوده است ولی حالا نیست، در انتخابات مجلس هیجدهم انتخاب شد. براساس همان گزارش اقبال شاه را از جریان مطلع ساخت و شاه به وی اظهار داشت که از «ارتباطات کمونیستی» درخشش اطلاع داشته است، ولی او همچنین می داند که آنها را رها نموده است و برای سازمان اطلاعات ارتش ایران کار می کند.

به عنوان جانشین رئیس کمیته آموزش در مجلس، درخشش با استقامت زیادی برای حقوق معلمان مبارزه نمود و برای خود شهرت پا برجایی به عنوان رهبر رادیکال در موارد آموزشی به دست آورد که تاکنون ادامه دارد. او معلم جغرافی و تاریخ در مدارس تهران بود و مدتی هم مدیریت اداره دانشجویان ایرانی خارج کشور در وزارت فرهنگ را به عهده داشت. در دولت امینی به عنوان وزیر فرهنگ به نظر می رسد شهرت های متفاوتی کسب نمود. پیروانش او را مدیر بسیار شریف و قابلی می دانند در حالی که دشمنانش فکر می کنند او معلمان را گول زده (پخته است) و فاقد قابلیت مدیریت است. ناظران آمریکایی در سال 1962 معتقد بودند که او دو تغییر با ارزش در آموزش های ابتدایی و متوسطه ایجاد نموده است:

(1) او مقرراتی وضع نمود که عدم توازن بین مدارس شهری و روستایی را اصلاح نمود؛ و (2) او تأکید بیشتری در آموزش تخصص شغلی در سطح مدارس متوسطه نمود تا بهتر جوابگوی نیازهای نیروی انسانی ایران باشند.

ص: 491

درخشش به طور فریب آمیزی مؤدب و با پشتوانه اخلاقی محکم است که علاقه دارد بر موارد اصولی تکیه نماید. او قویا واقعیت گرا (رئالیستیک) با حس قوی درک تغییر شرایط و نیاز به تطبیق اصول با آنها است. روش معمولی وی در مذاکرات با مأمور گزارش دهنده جدی، خوش خلق و با اعتماد است. او در اجتماعات کوچک که روش او آرام و جذب کننده است، سخنگویی مؤثر و متقاعدکننده می باشد و قادر است با هیجان و به طور محکم از نظریات خود دفاع کند و همزمان با آن طرف مقابل خود مؤدب باشد. او جزمی نیست. دلایل وی مطلقا از احساسات وی سرچشمه می گیرند، هر چند می تواند از احساس خود به طور مؤثری برای ارائه مورد خودش استفاده نماید. او همیشه یک لبخند آماده دارد و خوش خلق است، که از هر دوی آنها می تواند به خوبی برای تحت تأثیر قرار دادن و یا انتقاد استفاده نماید. در گروههای کوچک که نویسنده او را مورد بررسی قرار داده است، او به همه توجه کامل و احترام مبذول می دارد و در واقع شنونده مورد علاقه و مشاور خوبی است.

یک مأمور که از فاصله کم درخشش را در زمانی که در سال 1961 اعتصاب معلمان را هدایت می کرد، تحت نظر داشت، متوجه شد که او آرام، سریع الانتقال و رهبری متفکر است و انضباط و نظم چشمگیری در بین پیروان خود ایجاد کرده است. برای ایجاد احساس قابلیت او در سخنرانی، نویسنده، یک نوار سخنرانی درخشش را که در باشگاه معلمان، پس از بازگشت وی از ژاپن در زمانی که وزیر فرهنگ بود، ضبط شده است، به طور امانی گرفته است. نوار نشاندهنده یک سبک سخنرانی مؤثر است که اثر احساسی آن مانند سخنرانی یک کشیش (Evangelist) است که نیازی به اضافه کردن چاشنی شوخی به انتقاداتش ندارد. صدای وی در هنگام صحبت کردن عمیق، تشدید شده و به وضوح دارای قابلیت جذب توده است.

مأمور گزارشگر در او مقدار کمی، اگر وجود داشته باشد، برخورد ایرانی دیده است که سعی می کنند نشان دهند که همه چیز را درک می نمایند و می فهمند. او معمولاً از این که اذعان نماید که چیزی را نمی داند نه هراسان می شود و نه خجالت می کشد. از نظر هوشی او سریع و کنجکاو است، هر چند تمایل به تنبلی دارد. او مسلمان مقیدی نیست، او معتقد است که دین عمیقا یک امر شخصی است. درخشش پدری است که به همسر و فرزندان خود توجه دارد و به آنها فکر می کند. او دارای دو دختر 8 و 5 ساله است. همسر وی برای دفتر محلی سازمان ملل و همچنین برای صدای آمریکا و کنسولگری انگلستان کار می کند. همسر درخشش انگلیسی و فرانسه را عالی صحبت می کند و در حال فراگیری روسی است. درخشش خودش فقط به فارسی صحبت می کند با وجودی که کمی انگلیسی و فرانسه را درک می نماید. درخشش دارای دو برادر است: مصطفی که در ایالات متحده تحصیل نموده است و اکنون رئیس اداره بین المللی وزارت اقتصاد است و محمود که یک کارمند وزارت دارایی است.

3- دیدگاههای وی در مورد صحنه جاری ایران (الف) شاه به وضوح دیدگاه درخشش از وضعیت سیاسی در ایران نسبت به خوش بینی های دوره دولت امینی تغییر نموده است. در آن زمان ظاهرا او احساس می کرد که افراد مسئول نظیر امینی و خود او می توانند شاه را متقاعد نمایند که به زندگی سیاسی در ایران بایستی آزادی داده شود. او امیدوار بود که شاه قسمتی از قدرتش را واگذار خواهد نمود و نخست وزیر و کابینه وی یک بدنه واقعی اجرایی خواهند بود نه

ص: 492

خدمتگذاران مطیع شاه. به هرحال، تجربه وی در دولت امینی او را متقاعد ساخت که شاه هرگز به طور واقعی اختیارات به کسی و آشکارا میدانی آزاد به نیروهای سیاسی نخواهد داد. او همچنین آگاه است که شاه مخالف تشکیل گروههای مخفی است، ولی این برداشت مانع از ادامه فعالیت های سیاسی نیم آشکار و نیم پنهانی او نشده است.

(ب) دولت منصور درخشش از ابتدا نسبت به دولت منصور خیلی بدبین بود، زیرا احساس می کرد که آنها اگر بخواهند هم نمی توانند کار زیادی انجام دهند - - ولی اگر او به طور کامل صداقت بعضی از اعضای دولت جدید از جمله شخص منصور را نادیده نمی گرفت. به هر حال، اخیرا او نتیجه گرفته است که تیم منصور نخواهد توانست حتی حداقل نیازهای مقرره از سوی شاه نظیر به حرکت در آوردن اقتصاد را برآورده نماید. همچنین درخشش می بیند که شاه هم اکنون با پشتیبانی و حمایتی که از افرادی نظیر اقبال، عدل، شریف امامی و ارسنجانی به عمل می آورد، تعادل منصور را به هم می زند. درخشش گفت او عدم امنیت سیاسی بیش از حد منصور را موقعی تشخیص داد که وقتی به دفتر خود رفت، منصور نماینده ای نزد درخشش فرستاد و از وی درخواست نمود که از حمله به وی خودداری نماید و درخشش را مطمئن سازد که صادقانه آرزو دارد برای ملت خدمت نماید. (درخشش برای وی آرزوی خوب کرده بود، ولی نظری نداده بود). در مورد ایران نوین، حزب می تواند بدون منصور تا زمانی که شاه آن را بخواهد، ادامه دهد. در واقع، از دیدگاه درخشش انتصاب وزیرکار، خسروانی، به عنوان معاون دبیر حزب، گام بزرگی در جهت کنار گذاشتن منصور است.

(ج) ارتش درخشش معتقد است که نقش ارتش در حفظ رژیم شاه به طور اسف باری در استفاده از نیروهای نظامی در سرکوبی اغتشاشات ژوئن 1963 (خرداد 42 - م) به ثبوت رسید. بسیاری، از جمله خود وی، به این نتیجه گیری تأسف بار رسیدند که شاه در نهایت و به طور کامل برای حمایت از خودش به ارتش تکیه دارد و به هیچ گروه دیگری نیاز ندارد مگر برای حفظ ظاهر. دومین درسی که درخشش از سرکوبی اغتشاشات ژوئن 1963 آموخت، این است که حداقل برای حال حاضر، ارتشیان به وضوح نشان دادند که شاه را حمایت و از وی اطاعت خواهند نمود. از سوی دیگر، او باور دارد که نمایش قابلیت های نظامی در کنترل مردم غیرنظامی، ممکن است تهدید بالقوه دیگری برای شاه باشد، زیرا ممکن است به بعضی از رهبران نظامی بفهماند که واقعا تا چه حد قدرتمند هستند. درخشش معتقد است که استفاده از نیروهای ارتشی و تانک ها در متفرق کردن تظاهرات سال گذشته، فاصله عمیق و غیر لازمی بین شاه و قسمت اعظمی از مردمش به وجود آورده است.

(د) اصلاحات ارضی درخشش می گوید تکمیل مرحله اول برنامه اصلاحات ارضی را به حداقل می توان گفت ناهمگون است. طبق گزارش های واصله از جانب گروههایی که مأمور ارزیابی این برنامه بودند، او تصور می کند که این برنامه عملاً در خوزستان، گیلان و مازندران اجرا نشده یا ناقص است. تعدادی از ملاکین حتی زمین خود را بلافاصله پس از خریدن یک تراکتور و پارک کردن آن در زمین ها، پس گرفتند. تعاونی ها یا در بسیاری مناطق تشکیل نشده اند و یا این که به طور مناسب اداره یا از نظر مالی پشتیبانی نشده اند. شواهدی دال بر شکل گرفتن فساد در این تعاونی ها وجود دارد. درخشش احساس می کند که برنامه اصلاحات

ص: 493

ارضی به طور کامل بررسی نشده بود. او معتقد است که تمام آنچه انجام شده است تقسیم اراضی روی کاغذ است با کمی یا هیچ پیگیری واقعی برای انجام مرحله اول. شاید با انعکاس نظریات دکتر امینی، او می گوید بین سه تا 5 سال برای تکمیل مرحله اول و شروع مرحله دوم لازم خواهد بود.

(ه) سپاه دانش از دیدگاه درخشش سپاه دانش کوشش (خیالپردازانه) رژیم برای تظاهر به تمایل در سوادآموزی به بیسوادان است. او تذکر داد که سرمایه سپاه دانش از بودجه وزارت فرهنگ برداشت و به ارتش واگذار شده است. او اظهار داشت که رژیم به این نتیجه رسیده است که از ارتشیان وظیفه به جای معلمان جوان استفاده کند، زیرا این کار از نظر سیاسی و مالی برای اهداف رژیم که واقعا باسواد کردن مردم نیست، آسانتر و مؤثرتر است، هر چند می خواهد به این کار تظاهر نماید. به بیانی دیگر او می گوید که این فقط یک نمایش تبلیغاتی است.

او گفت، وقتی وزیر فرهنگ بود، یک برنامه 5 ساله تربیت معلم با هماهنگی با یونسکو آماده کرد که می توانست 50000 آموزگار دیگر به 70000 نفر فعلی اضافه نماید. به هر حال، این برنامه پس از سقوط دولت امینی ملغی گردید. از نظر او، واضح است که رژیم واقعا نمی خواهد تعداد آموزگاران را تا حد لزوم گسترش دهد تا برنامه هفتگی آموزشی به طور مناسب انجام گیرد، زیرا از اثرات سیاسی مردم واقعا باسواد وحشت دارد.

(و) مخالفین درخشش همچنان مانند گذشته جبهه ملی را تحقیر می کند. او احساس می کند که عدم قابلیت آنها از زمان سقوط مصدق موجب از دست رفتن پشتیبانی مردمی که می توانستند داشته باشند، گردید. علاوه براین، عدم توانایی جبهه ملی در تنظیم یک برنامه برای اقدام کلیه عناصر جبهه بتوانند آن را بپذیرند، موجب گردید که جاذبه خود را حتی در بین پیروانش نیز از دست بدهد. مردم بیش از پیش تشخیص می دهند که جبهه ملی با مصدق همه چیز بود و بدون وی هیچ است. باتوجه به آنچه درخشش در مورد ضعف های جدی جبهه ملی مطرح می نماید، برای او مشکل است ترس شاه را از جبهه ملی درک کند، مگر اینکه آن را واکنش ماندگار وحشت ایجاد شده در زمان مصدق بدانیم.

هرچند درخشش قبول دارد که رهبران مذهبی هنوز در بین توده های کمتر تحصیل کرده، هم در شهرها و هم در روستاها، نفوذ دارند او نمی تواند دریابد چگونه یک سیاستمدار مترقی می تواند همکاری نزدیک خود را با افرادی که ذاتا مرتجع هستند، توجیه کند. به هر حال، آنگونه که وی آن را می بیند، ملاها هر چه تیر داشته اند شلیک کرده اند و او عدم تظاهرات در طول ماه محرم را، تأیید این نظریه می داند که حداقل آنها موقتا تضعیف شده اند.

براساس اطلاعات خبرچینان درخشش، حزب توده در ایران دستگاه بنیانی خود را تجدید بنا نموده است. او اعلامیه های مختلفی را از حزب توده مشاهده نموده است که دست به دست می چرخند و گزارش «موثق» به وی رسیده است که اعضای «هسته ها»ی توده در دانشگاه تهران بیشتر فعال شده اند و تظاهر می کنند که نمایندگان جبهه ملی هستند، در اکتبر گذشته او ذکر نمود که توده به قدری در پشت صحنه قدرت به دست آورده که با وی تماس گرفته و به وی پیشنهاد همکاری داده است. باتوجه به تجربه قبلی وی با توده و مبارزات وی بر علیه آنها، او از اطمینان آنها بخود وحشت زده شده بود.

ص: 494

درخشش به مأمور گزارشگر در دسامبر گذشته گفت که او و چند نفر از همکاران مورد اعتمادش لیست اعضای قدیمی و فعلی حزب توده را نوشته اند که حتی ساواک هم آن را ندارد. او به هر حال مشخص نمود که در نظر ندارد این لیست را به ساواک بدهد، مگر زمانی که مطلقا لازم باشد؛ او گفت تنها مورد استفاده این لیست ها، کمک به وی و گروه وی در حفاظت خودشان در مقابل نفوذ حزب توده است.

سایر گروههای مخالف، نظیر نهضت آزادی ایران، از نظر وی فاقد اعتبار و نفوذ واقعی هستند، زیرا جاذبه و پشتیبانی آنها محدود است. امینی و پیروانش نیز هم از نظر نفرات و هم از نظر روحیه ضعیف هستند. درخشش اظهار داشت که امینی، چندین هفته قبل از عزیمت به اروپا، به او گفته است که برنامه ریزی می کند که برای تعطیلات به اروپا برود، زیرا از جو سیاسی در ایران سرخورده و مضطرب شده است. درخشش فعلاً شانس های امینی را برای بازگشت به سیاست چندان زیاد نمی داند. بعد از اغتشاشات ژوئن 1963 او اوضاع را دیگر این گونه نمی دید. او احساس می کرد که امینی احتمالاً توسط شاه برای تشکیل یک دولت احتمالاً مردمی تر فراخوانده خواهد شد. در سپتامبر گذشته او اظهار نمود که به امینی گفته است وضعیت ضعیف امور سیاسی جاری در ایران، در حد زیادی ناشی از اشتباه امینی بوده است، زیرا او با انرژی و قاطعیت در ایجاد و اجرای یک برنامه اصلاحاتی اقدام ننمود، او انتخابات برگزار نکرد و برنامه مبارزه با فساد را بیش از حد کش داد. با وجود این که او از امینی انتقاد نموده و اخیرا در گسترش فعالیت های سیاسی امینی شرکت نداشته است، به وضوح اعتبار و احترام زیادی برای او قائل است. آنها ظاهرا دوستان خوبی هستند و نظریات سیاسی باهم مبادله می کنند. با این وجود درخشش در حال حاضر امینی را به عنوان یک همطراز سیاسی می بیند که در اعتراض به انتخابات در سپتامبر به وی پیوسته است، و احتمالاً ممکن است در آینده نیز به دلایل سیاسی دیگری به وی بپیوندد.

4- دیدگاهها در مورد نفوذ خارجی او معتقد است که ایالات متحده باید به طور مؤثرتری در امور داخلی ایران مداخله نماید و هرگونه توجیهی مبنی بر اینکه ایالات متحده در سیاست های داخلی ایران مداخله ندارد را به طور کلی رد می کند.

او حضور آمریکائیان با ابعاد گسترده تر در ایران را بصورت «مداخله» علنی می بیند. از سوی دیگر، برخلاف بعضی دیگر از عوامل مخالفین که سعی می کنند پشتیبانی ایالات متحده را برای گروه خودشان داشته باشند، درخشش هرگز انتقاداتش از سیاست آمریکا را به درخواست کمک برای خودش یا گروهش گروه نزده است. آن گونه که درخشش مطرح می کند، ایالات متحده یا باید در حد لزوم مداخله نماید تا برای شاه روشن شود که به نفع خود وی است که وضعیت سیاسی ایران را آزادتر نماید، یا اینکه رژیم آن قدر در راه اشتباه خود پیش خواهد رفت که پاره ای تغییرات کاخ سلطنت را بر سرش خراب کنند.

درخشش اظهار داشته است که نه او و نه هیچ عضو دیگری از گروه وی خواهان هیچ کمک یا پشتیبانی از ایالات متحده یا هر قدرت خارجی دیگری نیستند. به هر حال، او بشدت معتقد است که بدون پافشاری ایالات متحده، آزادی بیان و فعالیت سیاسی از طرق صلح آمیز حاصل نخواهد شد.

درخشش توسعه سیاسی آینده در ایران را به دو صورت ممکن می بیند: اگر فشار زیاده از حد ادامه یابد، احتمال وقوع یک شورش خشونت بار افزایش می یابد و نتیجه احتمالی کودتایی برعلیه رژیم خواهد بود؛ یا (2) کنترل ها به تدریج کمتر می شوند تا جایی که میدان آزادی برای همه نیروهای سیاسی (به

ص: 495

استثنای کمونیست ها) ایجاد شود و بتوانند رهبران و برنامه های خود را به مردم معرفی نمایند. درخشش اظهار می دارد که او به تدریج و به آرامی به این نتیجه رسیده است، و با بسیاری از دوستانش در میان گذاشته است، که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی یک نوع سیاست را دنبال می کنند که آشکارا به نظر می رسد مایل هستند با دولت های غیر مردمی دیکتاتوری کار کنند تا احتمالاً با رژیم های «ملی گرا» و «دمکراتیک» با مشکلات کمتر. او اظهار می دارد همان گونه که ایالات متحده شاید به طور واضح تر در ویتنام آموخته است، هر چند بیشتر یک رژیم دیکتاتوری را حمایت نماید بیشتر به آن وابسته می شود و آن رژیم کمتر قابل اتکاء خواهد بود.

درخشش اظهار می دارد که بسیاری از جوانان ایرانی که اصولاً ضد آمریکایی هستند، کسانی هستند که به ایالات متحده رفته اند، نه آنهایی که نرفته اند. دلیلش این است که دسته اول می دانند که آزادی مشابه آن چیزی است که در ایالات متحده است، و زمانی که باز می گردند، حتی آنهایی که ارتباطات خوبی دارند و می توانند مشاغل خوبی در دولت دست و پا کنند، به مرحله ای می رسند که متوجه فرق بین آنچه آمریکائیان می گویند که باور دارند و «آنچه که دولت آنها در ایران انجام می دهد»، می شوند. آنها به این نتیجه می رسند که در واقع زمانی که به ایران باز می گردند باید زندگی خود را در جهتی سوق دهند که زمانی از آن فرار کرده اند و امیدوار بوده اند که در مدت غیبت آنها تغییر در آن داده شده باشد. او می گوید جای شک نیست که بسیاری از جوانان تحصیلکرده ایرانی طرفدار آمریکا، با احساسی زیر بنایی و عمیق، بخصوص آنهایی که در ایران مانده اند، کسانی هستند که بدون تردید می خواهند از مزایای یک زندگی آزاد استفاده کنند.

باوجود همه این سرخوردگی ها از سیاست ایالات متحده در ایران، درخشش هیچ قدرت خارجی دیگری را نمی بیند که امیدوار باشد هر گروه سیاسی با «طرز تفکر دمکراتیک» به آن با علاقمندی نگاه کند. او شخصا به انگلستان، به علت سیاست های قبلی آنها در ایران، علاقه و اعتقاد ندارد و همچنین به روسها بیشتر به همان دلایل و به علت تجربیاتش از حزب توده که برای قابلیت ها و از خودگذشتگی شان احترام قائل است، علاقه و اعتماد ندارد. از نظر وی فرانسویان ضعیف تر از آنند که در وضعیت سیاسی ایران به آنها توجه شود، هر چند او برای ژنرال دوگل و همینطور برای «دمکراسی ملی گرایانه» او احترام و ستایش زیادی قائل است. او گهگاه به همین نحو ستایش خود را از «دیکتاتورهای ایثارگر» (منظور وی کسانی است که با تندروی و قدرت کشور خود را در جهت بهبود سوق داده اند)، نظیر «لنین و ناصر» اظهار داشته است.

5- فلسفه سیاسی و اقتصادی عقاید درخشش در زمینه های سیاسی، اقتصادی و حوزه کلی دولت در هیچ چهارچوبه ایدئولوژیک ثابت نمی شود و افکار او در این زمینه ها انعطاف پذیر هستند، هر چند ایده های کلی جالبی در مورد نیازهای ایران دارد.

در سیاست به نظر می رسد او برداشت های خوبی از تجارب دمکراتیک، آن گونه که در غرب شناخته شده است، دارد و تصور می کند که می شود آن را در ایران نیز، اگر فرصتی داده شود، پیاده کرد. در اوایل 1962 که وزیر فرهنگ بود توجه زیادی به نیاز شدید برای نوعی سازماندهی سیاسی که بتواند به عنوان اساسی

ص: 496

جهت کسب آزادی و انتخابات رقابت آمیز به کار گرفته شود، مبذول داشت. باوجود این که او اغلب آمریکائیان را سرزنش می کند که سعی نمی کند شکل حکومتی خود را صادر نمایند، احساس نمی کند که بشود سیستم های نوع آمریکایی و اروپایی را، بدون تغییرات حقیقی جهت انطباق با فرهنگ و واقعیات اجتماعی ایران، در اینجا پیاده نمود. او مطمئن است که گروههای برجسته اجتماعی (بخصوص طبقه بالا و متوسط و تحصیلکرده های طبقه پایین تر) آمادگی دارند که پی ریزی یک سیستم دولتی دمکراتیک را آغاز نمایند. او معتقد است که تمایل شدید فردگرایی در شخصیت ایرانیان را می توان با آموزش و تجربه تقلیل داد، ولی این نیاز به زمان و رهبری دارد.

او می گوید در ایران بسیاری افراد هوشمند، روشنفکر، تحصیلکرده، ایثارگر و منضبط و منظم وجود دارند که می توانند با هم برای تشکیل دولتی کار کنند که «اعتماد مردم را جلب نماید.» وقتی از وی سؤال شد در مورد سیستم تک حزبی در ایران چه نظری دارد، او گفت در صورتی که این حزب توسط مردم انتخاب شده باشد، با آن موافق است. وقتی که حزب حاکم انتخاب شد، باید اطمینان داشته باشد که برای مدت زمان قابل قبولی (مثل دوره چهارساله مجلس) بر سر کار خواهد بود تا بتواند برنامه های خود را مشخص کند و به حرکت بیندازد. هر چند باید آزادی نشریات و گروههای مخالف وجود داشته باشد (به استثناء کمونیست ها) تا بتوانند از دولت انتقاد کنند، نباید به آنها اجازه داده شود که «غیر مسئولانه» عمل کنند. وقتی از او سؤال شد هدایت سیاسی غیر مسئولانه را چگونه تعریف می کند، او توضیح داد آنچه او فکر می کند را می توان کشتن شخصیت ها (یا ترور شخصیت ها) نامید.

با این وجود که روشهای دمکراسی نیاز به زمان دارند، ایرانیان باید حرکت را آغاز کنند. در واقع آنها امتیاز تجربه کشورهای پیشرفته تر را دارند تا آنها را راهنمایی کند و گرچه اختلافات فرهنگی بایستی مد نظر قرار گیرند، ولی نباید آنها را بیش از حد بزرگ کرد یا غیرقابل انجام در نظر گرفت. او احساس می کند که عدم اطمینان همواره در هر کجا آزادی هست وجود داشته است، و او آگاه است که پس از دوره طولانی دیکتاتوری، تغییر جهت به سمت دمکراسی ممکن است برای ایرانیان خیلی سخت تر از جاهای دیگر باشد.

درخشش آرزوهایش را یک بار بدین شرح بیان نمود: «ما در ایران نیاز عمیقی به آزادی واقعی و پیشرفت داریم. در واقع، پیشرفت بدون آزادی ارزش واقعی ندارد. چه فرقی برای مردم دارد که جاده های خوب و مدرن داشته باشند، در صورتی که نتوانند زندگیشان را آن گونه که مایلند اداره کنند؟ اگر آزادی در ایران وجود داشت پیشرفت مادی بیشتری از آنچه طی سالهای دیکتاتوری انجام شد، صورت می گرفت.

کشورهای کمونیستی از نظر مادی پیشرفت کرده اند، ولی آیا آزاد هستند؟ نه من نمی توانم باور کنم که پیشرفت مادی بتواند انسان ها را خشنود سازد، انسانهایی که آرزو دارند زندگی خود را آزادانه و به بهترین وجهی که می توانند بگذرانند. برای پیشرفت واقعی باید آزادی وجود داشته باشد». به هر حال درخواست آزادی، هر بار که درخشش از رژیم فعلی ایران انتقاد می کند مطلقا مطرح است، ولی زمانی که به مشکلات موجود دولت می اندیشد، بیشتر در حاشیه قرار می گیرد. به اصطلاح «اعلامیه امینی» در 10 سپتامبر 1963، که به طور مشترک با درخشش تهیه و امضا شده بود، حاوی جملات زنگ دار آزادی بود که وجهه عمومی وی را مشخص می سازد. در اعلامیه آمده است که: «بدون اصلاحات عمیق اجتماعی و اداری، بدون تقویت دستگاههای قضایی، و بدون نظارت دقیق بر منابع درآمد ملی و بازنگری پرسنل رده بالای

ص: 497

دولت و بدون ایجاد روحیه امید و انسجام، نه ایجاد دولتی دمکراتیک که به نظرات اجتماعی معتقد است و نه داشتن مجلسی که منعکس کننده نیازها و مواضع ملی باشد. کلیه شواهد موجود به طور قطعی نشان می دهند که انتخابات جاری در شرایطی انجام می شود که نه فقط زمینه مناسب اجتماعی برای قضاوت وجود ندارد، بلکه علاوه برآن کلیه وسائل و منابع در اختیار دوایر اداری قرار گرفته اند که بیشتر مانع از این می شوند که مردم ایران تأثیری در سرنوشت خود داشته باشند....

«ما اعتقاد کامل به فلسفه تغییرات اجتماعی داریم و معتقدیم که رشد و توسعه اقتصادی، گسترش تسهیلات آموزشی، بالا رفتن استانداردهای زندگی و حفظ بهسازی اجتماعی به تکامل کلی صنایع و کشاورزی ما بستگی دارند؛ و ما می دانیم که با رهبری مناسب باید بی عدالتی های اجتماعی را از میان برداریم و امکانات برابر و شرایط پیشرفت و ترقی برای جوانان فعال، ایجاد نماییم و اینکه توزیع برابر بهداشت و درآمدهای ملی بایستی براساس اصول دنیای مترقی امروز باشند...» انعکاس افکار درخشش در مورد ایران و دموکراسی را می توان در این اعلامیه، بر اشاره های گاه و بیگاه وی، نه متوالی، به عقیده اش در مورد «دیکتاتوری حقیقی» مطالعه نمود. از دیدگاه وی ایران در حال حاضر فاقد یک «دیکتاتوری حقیقی» است که به عنوان دولتی تعریف می شود که توسط فردی منضبط و منظم، از خود گذشته و از نظر ایدئولوژیکی پایبند به یک سیستم ارزش ها اداره می شود که صادقانه و به طور مؤثر برای بهبود وضع ملت خود به عنوان یک مجموعه کلی نه یک گروه یا طبقه بخصوص کار می کند. از نظر درخشش ایران و عربستان سعودی کشورهایی هستند که در واقع دیکتاتوری های «بدی» دارند، مانند کشورهای کمونیستی که فقط برای منافع گروه حاکم کار می کنند. تا حدودی می توانیم حکومت های مصر، پاکستان و فرانسه را «دیکتاتوری حقیقی» بنامیم. (یادداشت ها در مورد تشریح ناصر به عنوان یک دیکتاتور «ایثارگر» در بخش بعدی ذکر شده است.) از این گونه اظهارات و پاسخ ها می توان تصور کرد که درخشش در واقع در مغز خود، مجموعه ای از دموکراسی کلاسیک و ایده ها و عواملی از دیکتاتوری مردمی براساس یک حزب توده ای با مدت زمان زیاد حکومت در چهارچوب انتخابات آزاد را، می پروراند. این البته نیاز به میزان بیشتری از وحدت در بین عناصر «دموکراتیک» در ایران، در مقایسه با آنچه اکنون قابل دسترس به نظر می رسد، دارد. هیچ شواهدی در دست نیست که او واقعا این موارد را با همه پیچیدگی هایش بررسی کرده باشد. ولی این مانع طرح ها و فعالیت های وی نمی شود. به نظر می رسد که روش های وی مشابه ناپلئون است که می گوید « Oms engae«fpuio om voiv 6- فعالیت ها و طرح ها از زمان سقوط کابینه امینی در ژوئیه 1962، درخشش ظاهرا ماههای زیادی را در حال برانداز کردن خود به عنوان یک فرد و به عنوان یک سیاستمدار جاه طلب، گذرانده است. تا آوریل و می 1963 او درگیر این ارزیابی خود و اظهاراتی بود که توسط بعضی از دوستان و دشمنان وی در باشگاه مهرگان بیان شده بود و در وزارت فرهنگ او ظاهرا در حالت تردید و دو دلی بود. به هرحال، در می 1963 در سالگرد مرگ خانلری (معلمی که در اعتصابات معلمان در 1961 مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفت و کشته شد و موجب سقوط کابینه شریف امامی گردید)، درخشش وارد عمل شد. او اعضای باشگاه مهرگان را دعوت به گردهمایی به احترام و افتخار «شهید» خانلری نمود، با وجود اینکه ساواک به او هشدار داده بود که چنین

ص: 498

تجمعی در هم شکسته خواهد شد، و شد. وقتی پلیس برای درهم ریختن آن وارد عمل شد، حدود 20 تا 30 معلم مجروح شدند، و براساس گفته درخشش، کلیه کسانی که دستگیر شدند، با این هدف که درسی برای سایر معلمین باشد، قبل از آزادی کتک خوردند.

براساس یک گزارش، این تجربه با پلیس، از ضربه زدن به جاه طلبی های درخشش فاصله زیادی داشت و در واقع آنها را بیشتر کرد و او شروع به نمایش چهره خود به عنوان نخست وزیر نمود. او عقیده دارد که شاه به مرحله ای رسیده است که برای مقابله با هر کوششی که به قدرت وی لطمه بزند، در استفاده از کلیه روش های خشونت آمیز کوتاهی نخواهد کرد. به هر حال، همزمان با آن او ظاهرا به این نتیجه رسیده است که بیش از این امکان کار کردن با شاه وجود ندارد. او بکرات به بعضی از افراد مورد اعتماد خود گفته است که معلمان، با احترام مردمی که دارند، برای غلبه بر شاه ابزاری حیاتی هستند، و اینکه مأموریت خود وی فعلاً این است که معلمان و سایر ایرانیان طبقه متوسط را متقاعد سازد که بدون ترس از دخالت خارجیان می توانند راهشان را ادامه دهند. به هر حال بعد از غلبه خشونت آمیز ارتش بر تظاهرات مذهبیون در ژوئن 1963، درخشش ظاهرا نتیجه گیری خود را از آن زمان این گونه تغییر داده است، که نیازی نیست روی دخالت خارجی زیاد حساب کرد. این واقعیت که غلبه خشونت آمیز شاه بر تظاهرات ژوئن در جرائد غرب، بخصوص در ایالات متحده، خوب منعکس شد، موجب گردید که اکنون وی اعتقاد داشته باشد که شاه در برخورد با گروههای مخالف با هیچ محدودیتی مواجه نخواهد بود.

ظاهرا در این نقطه بود که درخشش نتیجه گرفت که بدون دخالت خارجی در مبارزه با شاه، نه وی و نه سایر گروههای مخالف به نظر نمی رسد که شانسی داشته باشند. شاید چند ماهی طول کشید تا او تشخیص دهد و این واقعیت را قبول نماید که نمی تواند روی هیچ دولت غربی برای میانجیگری با شاه جهت باز کردن فضای سیاسی حساب نمود. در واقع، تنها دولتی که او امیدوار بود سعی کند از نفوذش استفاده نماید، ایالات متحده بود. علیرغم اشتباهش در این مورد، ما گزارشات متعددی داریم که او به طور ثابت در بحث های خود با پیروانش، که بسیاری از آنها از سیاست های ایالات متحده در ایران ناخشنود هستند، طرفدار آمریکا است.

نشانه هایی از ادامه فعالیت های درخشش، مدتهای زیادی بود که به ما نرسیده بودند، بخصوص که انتخابات مجلس بیستم و یکم بیش از پیش محتمل می شد. چند هفته قبل از این که انتخابات در 17 سپتامبر 1963 انجام شود، درخشش یک مجموعه اطلاعاتی قابل توجه و مکانیزم گزارشگری را جمع آوری نموده بود که تاکتیک های دولت قبل از ثبت آراء و در خلال «رأی گیری» واقعی را در بر می گرفت. برای مثال او به طور دقیق گزارش داد که چگونه لیست «کاندیداهای» تصویب شده برای مجلس تهیه گردیده اند. در اوایل اوت به کلیه اعضای مهرگان (او ادعا می کند 50000 نفر)، به استثنای آنهایی که موقعیتشان آنها را در معرض فشار غیرقابل تحمل دولت قرار می داد، دستور داده بود که انتخابات را تحریم کنند. طرفداران او در 60 تا 100 حوزه انتخاباتی تهران شرکت داشته اند. او قادر به انجام این کار شد، زیرا بیشترین محل های حوزه های انتخاباتی در مدارس هستند و از معلمان به عنوان ناظر صندوق استفاده می کردند. در نتیجه او گزارشات روزانه از تعداد آرای ثبت شده و افرادی که به آنها رأی داده شده بود، داشت. وی سیستم مشابهی در استانها ایجاد کرده بود.

در بعدازظهر روز 10 سپتامبر، زمانی که «اعلامیه امینی» توزیع گردید، تیمسار پاکروان با درخشش در

ص: 499

خانه اش تماس گرفت و به او توصیه نمود خود را از هرگونه فعالیت مخالفین کنار بکشد و امینی را متقاعد کند که وی نیز از فعالیت های مخالف بیشتر صرفنظر نماید. درخشش اظهار داشت که او به پاکروان پاسخ داده بود (1) او به مخالفت با «رژیم غیر ممکن» به هر وسیله ای که وی شرافتمندانه بداند، ادامه خواهد داد؛ (2) اگر پاکروان می خواهد هشداری به امینی بدهد، خودش باید برود و با وی صحبت کند. پاکروان سپس درخشش و امینی را برای ناهار دعوت نمود و بنا به گفته درخشش، امینی نیز از موافقت با درخواست پاکروان مبنی بر متوقف ساختن فعالیت خودداری نمود و مجددا بر مخالفت خود با برگزاری انتخابات بدین نحو تأکید نمود.

در زمان انتخابات، درخشش این نکته را به نگارنده گفت که اگر انتخابات آزاد بود «حدود صد نفر» از طرفداران وی در مجلس انتخاب می شدند، این بدون شک اغراق آمیز بود، ولی احتمالاً بعضی از آنها انتخاب می شدند. (در این ارتباط جالب است که ذکر شود در یک گزارش خیلی محرمانه ساواک که در ژوئیه 1963 تهیه شده و در آن قدرت و محبوبیت عمومی بالقوه گروههای مختلف ارزیابی شده بود، درخشش در رده «غیر وابسته و آموزگار» دسته بندی شده بود. در این رده بندی ساواک همچنین احمد آرامش (گروه مترقی) و دکتر امینی قرار داشتند. در بین «آموزگاران» محمدعبداللّه گرجی، رضا معرفت و رضا جعفری با درخشش به عنوان کسانی که در بین آموزگاران طرفدار دارند، ذکر شده بودند. برآورد ساواک این بود که در یک انتخابات باز، درخشش تنها کسی است که موفق خواهد بود.) بعد از انتخابات درخشش شروع به کار سازمانی نمود که صرفا معطوف به «مطالعات سازماندهی شده در مورد منافع ملی ایران» بود. او گفت سازمان را به «هسته های» کوچک تقسیم کرده و به هرکدام از آنها موضوع خاصی جهت مطالعه و تحقیق واگذار شده است. در آن زمان او احساس می کرد که ساواک هنوز از این گروه اطلاع ندارد، ولی در مورد حدود اختیارات و مجوز نیز نگران نبود، زیرا او آن را این گونه معرفی می کرد: «تمام آنچه ما انجام می دهیم تحقیق و مطالعه است و آنها نمی توانند ما را برای این کار زندانی نمایند.» او گفت هدف و منظور از این انجمن این بود که خودشان را در زمینه های تجربی اعضای مختلف آن، به گونه ای آماده نمایند که بتواند پیشنهادات منطقی و مدلل را در زمانی که زمینه انجام انتخابات آزاد فراهم آید، ارائه نمایند.

او هرگز اسامی اعضای گروه را به ما نداد، ولی اظهار داشت که شامل بسیاری استادان جوان مورد احترام، اگر نه چندان مشهور و همچنین استادان مشهور می گردد، دکتر امینی، هیچ ملا و یا پرسنل نظامی در حال خدمت در این گروه عضو نمی باشند. او گفت بسیاری از اعضای آن در سنین بین 30 تا 40 سالگی هستند. در آن زمان او اظهار داشت که گروه توسط یک «کمیته اجرایی» اداره می شود و او تنها کسی است که در بین همطرازان نفر اول است، زیرا او آغازکننده حرکت و نفر اول سازمانش بوده است.

براساس گفته درخشش، گروه وی از باشگاه مهرگان جدا است و اساسا در چهارچوبه زیر سازماندهی شده است. یک کمیته اجرایی شامل درخشش و 7 نفر دیگر که فقط یکدیگر را می شناسند. یک کمیته مرکزی متشکل از مسئولین 15 هسته، تعداد نامشخصی هسته، متشکل از مسئول هسته و 10 عضو و همین طور تعداد نامشخصی هسته های فرعی با 5 عضو. هر هسته، همان گونه که اشاره شد، بایستی از بین متخصصین یا محققین سازماندهی شود. درخشش می گوید، برای مثال، یک هسته شامل قضات و پرسنل وزارت دادگستری است، سایرین در راستای موضوعات مورد علاقه یا متخصصین سازماندهی می شوند،

ص: 500

برای مثال هسته هایی هستند که در مورد منابع نفت ایران، مسائل کار و کارگری، مالی و مالیاتی، سازماندهی قضایی، سیاست خارجی و غیره، تحقیق و بررسی می کنند. تحقیقات از نقطه نظر قرارگیری در حوزه های مشکل یا منفی موضوع، تحلیل عوامل دخیل و طرح پیشنهادات منطقی، به یکدیگر متصل می گردند. به این نکته باید توجه شود که این نوع سازماندهی مشابه گروههای تحقیق و بررسی (مطالعاتی) «کانون ترقی» است که هسته اولیه حزب ایران نوین و دولت منصور را تشکیل می داد - - با یک اختلاف بزرگ - - این گروه، خارج از الزامات و بدون نظارت دولت و بنابراین پنهانی یا در پوشش کار می کند.

گروه از هر عضو ماهیانه بین 20 تا 300 ریال براساس قابلیت پرداخت هر عضو پول می گیرد، این پول ها را به طور جداگانه در بانک ذخیره می شوند تا ساواک نتواند آن را ردگیری نماید. گروهها جزوات و کتابهای زیادی تدوین کرده اند، ولی قادر نبوده اند آن را چاپ و منتشر کنند، زیرا ساواک مراقبت کاملی بر تسهیلات چاپی دارد. درخشش فکر کرده است که آنها را در خارج از کشور چاپ نماید.

هر چند درخشش اذعان دارد که ساواک احتمالاً در باشگاه مهرگان و شاید در بعضی از هسته های گروه نفوذ نموده است، او معتقد است که در کمیته مرکزی و اجرایی هنوز نفوذ نکرده است. درخشش آگاه است که ایرانیان نسبت به مسائل امنیتی و حفاظتی، مردم ناآگاهی هستند، ولی معتقد است که سازمان وی، با بهره برداری از مندرجات جزوات حفاظتی و امنیتی حزب توده، از این امر مستثنی است. در این ارتباط او اظهار داشت که گروه وی خود را از نفوذ کمونیست ها نیز محفوظ داشته است. کمیته اجرایی تاکنون حداقل دو بار «گزینش» شده اند و کسانی که توده ای بوده اند و آنهایی که گمان می رفته که گناهکار شناخته شوند، از گروه اخراج گردیده اند. او اخیرا اظهار داشت که کوشش های یارگیری در گروهها و سازمانهای مختلف، بخصوص در وزارت فرهنگ، که یک پایگاه حمایتی قوی است، وزارت دادگستری، وزارت دارایی و دانشگاه تهران، که در آنجا تعدادی از جوانان جبهه ملی به علت فقدان رهبری در جبهه ملی داوطلبانه به گروه وی پیوسته اند، تشویق شده است. درخشش گفت که همچنین با خلیل ملکی از اتحادیه سوسیالیست ها در ارتباط است. درخشش بتازگی گفته است که بعضی از رهبران پیرتر جبهه ملی (سنجابی، صدیقی) به وسیله تلفن با وی تماس گرفته اند و از وی توصیه خواسته اند که چگونه، اکنون که دکتر مصدق رهبران پیرتر را ترک گفته است، عمل کنند و پیشنهاد کردند که جبهه ملی باید گسترش یابد، بدین ترتیب که صرفنظر از ایدئولوژی یا یک گروه مخالف را به داخل خود بیاورد و یا خود با گروهی ادغام شود. درخشش اظهار داشت که به آن رهبران گفت به عقیده وی جبهه ملی تمام شده است و باید یک «جبهه» جدید، براساس یک نیروی ثابت قدم و متمایل به ابزار جدید و روش های آزمایش نشده مخالفت مسالمت آمیز رژیم ایجاد شود. جمع بندی او این بود که باشگاه مهرگان و سایر معلمان طبیعتا گرداگرد هسته چنین گروههایی که ائتلاف می کنند، خواهند بود. (با تخمین 80000 معلم، درخشش اظهار می دارد که 50000 نفر آنها اعضای باشگاه مهرگان هستند، اکثریت غالب آنها را او حامیان خود می داند).

تقریبا از 15 آوریل، درخشش تصمیم گرفت حساسیت و واکنش رژیم را با استفاده از این واقعیت که ظاهرا حفاظت پلیس از باشگاه بسته شده مهرگان برداشته شده بود، محک بزند. او به بعضی از اعضا دستور داد که برای شناسایی وضعیت به باشگاه بروند. در 16 آوریل یک گروه حدود 10 نفر داخل باشگاه شدند. در چهار ساعت بعد حدود 100 عضو به داخل و خارج باشگاه رفتند. باشگاه تا 21 آوریل باز بود، تا اینکه یک افسر پلیس وارد باشگاه شد و به همه دستور داد خارج شوند. اعضا به طور صلح آمیز باشگاه

ص: 501

را ترک کردند. جالب توجه است که باشگاه حدود 5 روز قبل از این که پلیس آگاه شود و یا تصمیم به اقدامی بگیرد، باز بود. درخشش شخصا هیچ گاه نزدیک باشگاه نرفت.

در 28 آوریل باشگاه مهرگان یک اعلامیه در 20000 نسخه منتشر کرد که در آن به مردم اطلاع داده شد که آنها در نظر دارند یک بار دیگر از معلم شهید، خانلری، در سالروز شهادتش 2 می تجلیل به عمل آوردند. در این اعلامیه از کلیه معلمین و کارمندان وزارت فرهنگ دعوت شده بود که به یاد همکار پر افتخارشان یک دقیقه سکوت کنند. همچنین در آن ذکر شده بود که مراسمی در بعدازظهر روز 2 می در مزار وی انجام می شود و گردهمایی و سخنرانی خواهد بود. بعد از آن، اعلامیه درخواست های زیر را داشت (1) لغو پیش نویس قانون استخدام کشوری توسط مجلس، (2) اقدام در مورد اضافه حقوق ها و ترفیعات، (3) بهبود وضع بیمه اجتماعی معلمان و احداث خانه های ارزان قیمت، و (4) بازگشایی مجدد و بلافاصله باشگاه مهرگان. در حقیقت باشگاه مهرگان خواسته هایش را دیکته می کرد. همچنین همزمان با انتشار اعلامیه، باشگاه یک هیئت 15 نفره را نزد وزیر جهانشاهی فرستاد تا خواسته هایشان را شخصا به وی منتقل نمایند، وزیر آنها را با احترام پذیرفت، قول داد که هرکاری بتواند در مورد درخواست های ردیف 2 و 3 آنها انجام دهد، ولی اظهار داشت که سایر خواسته ها در حدود اختیارات وی نیستند. مراسم گذاشتن دسته گله بر مزار انجام نشد، زیرا وقتی هیئت اعزامی به محل رسیدند آن را بسته یافتند و توسط تعداد زیادی افراد پلیس، تحت امر دو یا سه نفر سرهنگ محاصره شده بود. براساس اظهار درخشش، یک دقیقه سکوت در مدارس تقریبا 95% مؤثر بود. منابع کنترل شده (CAS) گزارش داده اند که عکس العمل در مدارس خیلی خوب بوده است.

در 6 ژوئن درخشش با خانواده اش ایران را به مقصد لیون ترک نمود تا در آنجا دختر بزرگترش توسط یک متخصص فرانسوی تحت عمل جراحی چشم قرار گیرد. او گفت که تصمیم دارد با دکتر امینی در ژنو تماس بگیرد، و ظاهرا می خواهد در یک گردهمایی بین المللی آموزگاران در پاریس شرکت نماید، که از دو نفر اعضای باشگاه مهرگان جهت شرکت در آن دعوت به عمل آمده است.

از طرف سفیر مارتین اف. هرتز رایزن سیاسی سفارت درخشش، محمد - 24 تاریخ: 13 اوت 1964 - 22/5/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: ممانعت دولت از شرکت باشگاه مهرگان در کنفرانس بین المللی آموزگاران مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات باید قید «غیر قابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع (F) تماس های خوبی با اعضای باشگاه مهرگان دارد.

1- به علت وحشت رسمی از این که ممکن بود هیئت ایرانی از شرایط موجود در ایران انتقاد نماید، دولت ایران مانع شرکت قانونی نمایندگان آموزگاران ایرانی در کنفرانس بین المللی آموزگاران گردید که در سال 1964 تحت نظارت یونسکو در پاریس انجام خواهد شد. با نگهداشتن پاسپورت های آموزگاران

ص: 502

وابسته به باشگاه مهرگان، که تحت رهبری محمد درخشش وزیر سابق فرهنگ، به عنوان اتحادیه آموزگاران ایرانی عمل می کند، دولت مانع از آن شد که باشگاه مهرگان به دعوت مجمع بین المللی آموزگاران پاسخ دهد و دو نفر آموزگار که دعوت شده بودند، جهت شرکت در کنفرانس، اعزام شوند. به جای این دو نفر، دولت ایران دو آموزگار از اصفهان انتخاب نمود که می شد به آنها از این جهت که انتقاد نخواهند کرد، اعتماد نماید و آنها را به پاریس فرستاد. گزارشهای رسیده به باشگاه مهرگان و مقاله یک روزنامه استرالیایی نشان می دهند که کنفرانس از پذیرش هیئت اعزامی از سوی دولت خودداری نموده است.

2- در ماه می 1964 درخشش اقدام نمود و توانست یک پاسپورت برای مسافرت به اروپا دریافت نماید. در اواخر سال تحصیلی حدود 2500 معلم اقدام به درخواست پاسپورت سفر به خارج نمودند که شامل دو نفری که توسط درخشش جهت شرکت در کنفرانس انتخاب شده بودند، یعنی حسین نوابی و داود رسایی نیز می شد. هر دو نفر مذکور از دبیران دبیرستان های تهران و از مقامات باشگاه مهرگان هستند. دولت شنیده بود که باشگاه مهرگان در نظر دارد دو نفر را به کنفرانس آموزگاران بفرستند و به علت این که افراد انتخاب شده را شناسایی نماید، لذا همه پاسپورت های آموزگاران را به استثنای آنهایی که کاملاً از نظر سیاسی شناخته شده بودند، نگهداشت. در یک مصاحبه در ژوئن 1964، سرلشگر نصیری، رئیس پلیس کشور، به یکی از نمایندگان معلمین گفت که تصمیم به حفظ پاسپورت های آموزگاران بدین سبب بود که دولت نمی خواهد آموزگاران ایرانی در «کنفرانس تخت نظر کمونیست ها در پاریس» شرکت نمایند.

3- وقتی مشخص شد که مأمورین باشگاه مهرگان نمی توانند به اروپا سفر کنند و در کنفرانس شرکت نمایند، درخشش از اروپا بازگشت و با ارسال نامه ای به مجمع بین المللی آموزگاران از این که باشگاه مهرگاه قادر نیست نمایندگان خود را اعزام دارد، عذرخواهی نمود و در مورد اوضاع و احوال و عمل دولت در تعطیل کردن باشگاه آنها توضیح داد. چند نسخه از این نامه به طرق مختلف برای مجمع بین المللی آموزگاران ارسال شد که اگر دولت بخواهد مانع شود، در نهایت یک نسخه از آن به مقصد برسد. یک ایرانی که قبلاً در فرانسه بود به نمایندگی از سوی باشگاه مهرگان به عنوان ناظر در کنفرانس معرفی شد، ولی مشخص نیست این فرد دعوتنامه نظارت را دریافت نموده است یا نه.

4- نتیجه ممانعت از سفر تابستانی بسیاری از معلمان توسط دولت این بود که این معلمان از دولت کنار کشیدند و تمایل بیشتری به همکاری با باشگاه مهرگان و درخشش پیدا کردند.

درخشش، محمد - 25 تاریخ: 23 نوامبر 1964 - 2/9/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: بازجویی ساواک از رهبران باشگاه مهرگان مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایل باشید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع (F) با اعضای باشگاه مهرگان

ص: 503

تماس های خوبی دارد.

1- در 12 و 17 نوامبر، ساواک تهران به ترتیب زارّه (Zarreh) (اسم اول نامعلوم) جانشین رئیس باشگاه مهرگان و عبدالحسین نوابی، مدیر آن را برای بازجویی احضار نمود. سرهنگ مولوی، رئیس ساواک تهران شخصا بازجویی را انجام داد.

2- پس از سؤالات بیوگرافیک که از هر دو نفر شد، مولوی به آنها گفت که فعالیت های آنها در دو سال گذشته برای برنامه اصلاحات شاه مخرب بوده است و اگر به فعالیت های خود در باشگاه مهرگان محمد درخشش ادامه دهند، خطر تبعید یا زندانی شدن را می پذیرند. مولوی گفت آیت اللّه خمینی بلافاصله تبعید شد و برای درخشش نیز ممکن است همین اتفاق بیفتد. پس از آن، همه تقصیرهای فعالیت های غیرقانونی معلمان به گردن زارّه و نوابی خواهد افتاد.

3- مولوی برای هر دو نفر توضیح داد که برنامه اصلاحات نیاز به وضعیت سیاسی داخلی با ثبات دارد و هرگونه فعالیتی که سعی در تحریک مردم برعلیه دولت داشته باشد، خیانت محسوب شود.

4- زارّه و نوابی هر دو به مولوی گفته اند که وضعیت سختی هم اکنون در بین آموزگاران وجود دارد و آنها از اثرات ضعیف لایحه پیشنهادی حقوق مستخدمین کشوری خیلی ناخشنود هستند و بهترین کار برای حصول اطمینان از آرامش کشور این است که خواسته های قانونی 90000 آموزگار برآورده شود.

مولوی در موقع مرخص کردن آنها، گفت که نظریات آنها را یادداشت می کند و جهت ملاحظه آن را به مقامات بالای دولت ارائه خواهد نمود.

درخشش، محمد - 26 تاریخ گزارش : 20 فوریه 1965 - 1/12/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ و محل تهیه اطلاعات: دسامبر 1964 - اواسط فوریه 1965؛ ایران، تهران منبع: یک ایرانی (F) با تماس های خوب با اعضای باشگاه مهرگان، از نوابی موضوع: برخورد ساواک در قبال محمد درخشش و باشگاه مهرگان 1- در دسامبر 1964، عبدالحسین نوابی، مدیر باشگاه مهرگان و همکار نزدیک سیاسی محمد درخشش، به سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) احضار شد و از وی خواسته شد در مورد فعالیت های خود برعلیه لایحه پیشنهادی حقوق مستخدمین کشوری توضیح بدهد. باشگاه مهرگان، بدون تصویب دولت، به عنوان انجمن آموزگاران ایران خدمت می نماید.

نظریه منبع: در نوامبر 1964، باشگاه مهرگان اعتراضیه ای منتشر نمود که در آن اعلام شده بود که در لایحه پیشنهادی حقوق مستخدمین کشوری برای آموزگاران حقوقی کمتر از سایر کارمندان دولت با همان سوابق و تحصیلات در نظر گرفته شده است، سالهای خدمت برای رسیدن به مرحله بازنشستگی از 30 به 40 افزایش داده شده است و به رؤسا اجازه داده شده که مطابق میل خود به آنها ترفیع بدهند. حدود 14000 امضا به این اعتراضیه پیوست شده و به سناتور محمدعلی ممتاز ارائه گردیده است. از نوامبر تا فوریه 1965، مبارزه فشرده ای برعلیه این قانون از طریق تلفن ها و نامه های متعددی که به نمایندگان مجلس رسید، بالاخره تلگرام به نخست وزیر منصور و تظاهرات نشسته در دفتر وزیر فرهنگ، انجام شد.

2- در بازجویی ساواک از نوابی، سرهنگ حمزه لو (اسم اول نامعلوم) به نوابی گفت که چنین تحریکاتی توسط باشگاه مهرگان مضر برای جو آرامشی است که برای پیشبرد برنامه اصلاحات ضروری است. وقتی نوابی اعتراض نمود که جو آرامش ذکر شده توسط حمزه لو، ممکن است به سادگی قبل از بوجود آمدن نارضایتی ایجاد گردد. حمزه لو شدیدا عصبانی شد و به نوابی گفت که هرگونه تظاهرات بعدی یا انتشارات

ص: 504

توسط باشگاه مهرگان موجب واکنش سریع و ناخوشایند ساواک خواهد شد. یک هفته پس از این بازجویی نوابی مجددا به ساواک احضار شد، و این بار هم توسط حمزه لو و هم سرهنگ علی اکبر مولوی، رئیس ساواک تهران، بازجویی شد. بیشترین حرف را مولوی زد و به نوابی گفت که ساواک برعلیه آموزگاران عمل نمی کند و در واقع امیدوار است که آنها تشخیص دهند ساواک فقط وظیفه محوله به خود را انجام می دهد و سعی دارد کشور را آرام نگهدارد. مولوی به نوابی گفت که مهمترین مانع در روابط آموزگاران و دولت، محمد درخشش است، که مولوی او را مردی منحرف و جاه طلب توصیف نمود. نوابی که از برخوردهای متناوب خشن و آرام این دو افسر ساواک گیج شده بود درخواست ملاقات با تیمسار حسن پاکروان را کرد، که در آن زمان رئیس ساواک بود.

3- در اواسط ژانویه 1956 ملاقات با پاکروان ترتیب داده شد و حمزه لو و مولوی نیز حضور داشتند.

نوابی به پاکروان گفت که او مایل است از شخص پاکروان بشنود که آیا آموزگاران می توانند خواسته های قانونی خود را که شامل افزایش حقوق نیز می شود، در روزنامه ها منتشر نمایند، و صدای مخالفت را با لایحه پیشنهادی حقوق مستخدمین کشوری، بدون اینکه خائن محسوب شوند، بلند نمایند. نوابی به پاکروان گفت که اگر حقوق آموزگاران مورد احترام و توجه قرار گیرد، می توانند نیروی مفیدی در انقلاب سفید شاه باشند و مانند ایرانیان خوب برعلیه خارجیان موذی و بخصوص تبلیغات طرفداری از ناصر، که در این روزها کشور را فرا گرفته است، بجنگند. پاکروان در وسط جمله، حرف نوابی را قطع نمود و به او گفت که دولت اهمیتی به ناصر و تبلیغات وی نمی دهد و نیازی به تدارک دفاعی ضد تبلیغی ندارد. پاکروان ادامه داد که فعالیت های درخشش، نوابی و باشگاه مهرگان از مدتها قبل تحت مراقبت بوده اند و این که هیچ نتیجه ای نمی توان گرفت جز این که درخشش و گروه وی کارشکنهایی هستند که هیچ کاری در جهت پیشبرد صلح و امنیت داخلی انجام نمی دهند. او به نوابی هشدار داد که باید به همکاری خود با درخشش پایان دهد که به نفع خودش خواهد بود. آنگاه پاکروان جلسه را ترک کرد و نوابی را به مولوی سپرد. مولوی به نوابی گفت که او مشاهده کرد که برخورد پاکروان نسبت به درخشش قاطع بود و هیچ فایده ای برای او نخواهد داشت که با درخشش ارتباط سیاسی داشته باشد. مولوی به نوابی پیشنهاد نمود که ادامه بحث را به زمان دیگری در آینده موکول نمایند.

4- در اوایل فوریه نوابی به دفتر تیمسار نعمت اللّه نصیری، که در این مدت به عنوان ریاست ساواک جایگزین پاکروان شده بود، احضار شد. نصیری در تابستان 1964 با نوابی در مورد آموزگارانی که مایل بودند برای تعطیلات تابستانی به خارج کشور بروند، مصاحبه نموده بود. تیمسار با نوابی گرم برخورد نمود. نصیری از نوابی پرسید چرا او به حمایت از درخشش، کسی که از نظر تحصیلات خیلی کمتر از نوابی است و فساد او در مدت وزارت فرهنگ به صورت افسانه درآمده است، ادامه می دهد. نصیری با بهره گیری از عباراتی مشابه عبارات مولوی در جلسه قبل، گفت که تنها اعتراضی که ساواک به باشگاه مهرگان دارد، رهبر آن درخشش است. سپس نصیری هشدار داد که دولت عملیاتی بر علیه درخشش را در آینده نزدیک برنامه ریزی کرده است، ولی او مشخص نکرد که چه عملیاتی خواهد بود.

ص: 505

5- نوابی که فقط در مورد جلسه اول با حمزه لو به درخشش گفته بود، اظهار داشت که به نظر می رسد ساواک نسبتا از شخصیت ها و فعالیت های باشگاه مهرگان به خوبی مطلع است و این که پیشنهادات ساواک در برکنار کردن درخشش از ریاست باشگاه مهرگان، همزمان با نارضایتی هایی است که در داخل باشگاه از روش های دیکتاتوری منشانه درخشش و عدم توجه وی به توصیه های سایر اعضا به وجود آمده است. دکتر محمد مشایخی با اعتراض باشگاه را ترک کرده و زارّه (اسم اول نامعلوم) یکی از فعالان مهرگان، در شرف استعفا است. نوایی به طور فرضی نتیجه گیری کرده است که ساواک از نارضایتی های داخل باشگاه مهرگان مطلع است و سعی می کند اختلاف بین درخشش و سایر اعضای باشگاه را عمیق تر کند. به هر حال نوابی این برداشت را نداشت که نصیری در موقع ذکر عملیات دولت برعلیه درخشش، بلوف زده باشد. (اظهارنظر منبع: در دسامبر 1964 وزیر دادگستری یک نماینده نزد درخشش فرستاد و از وی خواست تا به سؤالاتی در مورد بعضی سرمایه های دولت که در زمان وزارت وی در وزارت فرهنگ تحت کنترل او بوده اند، پاسخ دهد. چون در آن زمان درخشش به علت بیماری سیاتیک بستری بود، درخواست تعویق نمود و به وی دو ماه فرصت داده شد.) 6- قبل از دستگیری احتمالی درخشش و همچنین با ایده حفظ سایر اعضایی که به علت مخالفت با درخشش در حال کناره گیری از باشگاه بودند، نوابی برنامه ریزی نمود که با پاره ای از رهبران کلیدی باشگاه بدون اطلاع درخشش تماس بگیرد و با آنان برای ادامه فعالیت های باشگاه در صورت بازداشت درخشش برنامه ریزی نماید.

درخشش، محمد - 27 زمان: 22 مارس 1965 - 31/1/44 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: خانم محمد درخشش چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم موضوع: «دستگیری» محمد درخشش من حدود ساعت 14 به منزل آقای درخشش تلفن کردم تا ببینم آیا برای وی امکان دارد که برای گرفتن هدیه های نوروز که برای وی و همسر و دو دختر کوچکش تهیه کرده بودم، نزد من بیاید. خانم درخشش به تلفن پاسخ داد و صدای وی به قدری ضعیف شده بود که من به سختی وی را شناختم. به نظر نمی رسید که حال خانم درخشش به هیچ وجه خوب باشد و خودش نیز گفت که مریض است. شوهر وی آنجا نبود، ولی او به محض دیدن وی خواهد گفت که من برایش تلفن کرده ام. من احساس کردم که مشکلی پیش آمده است، ولی خانم را تحت فشار نگذاشتم.

در حدود ساعت 20/14 خانم درخشش به من زنگ زد که بگوید از این که با من بد حرف زده متأسف است، زیرا وی خیلی مضطرب و پریشان بود و نمی توانست در تلفن با من آزادانه صحبت کند، زیرا احتمالاً مکالمات تلفن کنترل می شدند و او اکنون از تلفن عمومی با من تماس گرفته است. او توضیح داد که امروز صبح امریه ای از طرف وزارت دادگستری برای شوهر وی جهت حضور در دادگاه صادر شده بود، به هر حال دوستان شوهرش در «سازمان» به او اطلاع داده بودند و او مخفی شده بود. او گفت که شوهرش هنوز در شهر است، ولی او امیدوار است که به زودی در خارج تهران به وی بپیوندد. او گفت که دو نفر مرد خانه را زیر نظر گرفته اند. من موافق بودم. من از این وقایع اظهار تأسف کردم و برای شوهرش آرزوهای خوب

ص: 506

نمودم. او برای من و خانواده ام نوروز خوبی آرزو کرد و گفت که اگر اوضاع بهتر شود با من تماس خواهد گرفت. من از او تشکر کردم و اظهار تأسف نمودم که در شرایط فعلی نمی توانم برایش نوروز خوبی آرزو نمایم.

درخشش، محمد - 28 تاریخ: 31 مارس 1965 - 11/2/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: اقدام به دستگیری محمد درخشش مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیاز به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع (F) دارای تماسهای خوب در بین اعضای باشگاه مهرگان است.

1- در 19 مارس 1965، اعضای باشگاه مهرگان، اطلاعاتی از طریق خبرچینان هوادار در وزارت دادگستری ایران دریافت داشتند که محمد درخشش به آنجا احضار خواهد شد تا به سؤالاتی پاسخ دهد.

علیرغم بدی حالش او را از خانه اش در تهران خارج کرده و به خانه مخفی دیگری در همان شهر برده اند.

2- در 20 مارس یک دکتر از وزارت دادگستری، به همراه یک بازپرس دادگستری و تعداد زیادی مأمورین پلیس، به خانه درخشش وارد شدند تا او را معاینه کنند و سپس برای بازجویی با خود ببرند، آنها فهمیدند که درخشش «خارج» شده است و مجبور شدند با دست خالی از آنجا بروند. پس از آن برای خانه درخشش سه نفر محافظ گذاشته شد.

3- درخشش تصمیم دارد که تا بعد از نوروز، زمانی که احتمالاً او خودش را به مقامات تسلیم خواهد کرد، مخفی بماند. درخشش بلافاصله پس از اقامت در مخفی گاه استراحت نموده و خواسته است که خانمش را نزد وی ببرند. دوستانش در مخالفت با این کار به وی گوشزد کرده اند که بدون شک خانمش تحت مراقبت است.

4- چند روز پس از مخفی شدن درخشش، خانمش به دیدن تیمسار نصیری، رئیس ساواک، رفته و از نصیری خواسته است که وزارت دادگستری را از دستگیری شوهرش منصرف سازد. نصیری گفته است که این گونه کارها در دست وی نیست، زیرا درخشش برای پاسخگویی در یک موضوع جنایی احضار شده و نه یک تخلف سیاسی. خانم درخشش با نصیری بحث نمود که به داستان از زبان درخشش نیز گوش کند و به نصیری گفت که احتمالاً درخشش در ساعت 00/15 عصر همان روز به نصیری در ساواک تلفن خواهد نمود. جریان به درخشش اطلاع داده شد و درخشش از مخفی گاه خود در ساعت 15 به نصیری تلفن کرد.

نصیری به درخشش توصیه نمود که خود را معرفی نماید و ایجاد مشکل برای خودش را متوقف کند.

5 - سایر رهبران باشگاه مهرگان، وقتی از مکالمه تلفنی مطلع شدند، بلافاصله تشخیص دادند که ممکن است تلفن ردگیری شده باشد و درخشش را به محل دیگری منتقل نمودند. از دیدگاه آنها اقدام درخشش در تماس با نصیری اقدام معقولی نبوده است، نه فقط بدین دلیل که ممکن بود محل وی شناسایی شود، بلکه بدین سبب که نشانه عصبی بودن و عدم تصمیم گیری از سوی درخشش بوده است. (اظهارنظر:

ص: 507

به نظر نمی رسد مدت زیادی طول بکشد تا پلیس محل درخشش را کشف نماید، زیرا دستیارانش که فرض می شود شناخته شده هستند و تحت مراقبت می باشد، مرتبا با وی ملاقات می کنند).

درخشش، محمد - 29 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان مکان: 26 آوریل 1965 - 17/1/44، منزل راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای مصطفی درخشش چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت زمان و موضوع: فعالیت های برادر او و آموزگاران من از آقای درخشش پرسیدم که آیا برادر او از مخفیگاه خارج شده است. او در پاسخ گفت که برادرش از مخفیگاه خارج نشده است، زیرا در انتظار توزیع اعلامیه هایی به دفاع از خود است. این اعلامیه ها در حال تهیه هستند و توسط اعضای باشگاه مهرگان توزیع خواهند شد. او انتظار دارد که این اعلامیه ها ظرف چند روز آینده در میان اکثر آموزگاران توزیع شوند. وی شنیده بود که دو اعلامیه به طور جداگانه تهیه شده است که یکی در دفاع از فعالیت های برادرش و دیگری چیزی در همین راستا است، ولی او درباره اعلامیه دوم ایده روشنی نداشت. او تأکید کرد که برادر خود را از زمانی که به مخفیگاه رفته، ندیده است و اطلاعاتش در مورد فعالیت های معلمان را از طریق دوستان خود در میان آموزگاران به دست آورده است. او گفت هنگامی که به تازگی یک مأمور ساواک از وی پرسیده بود که وی چه ارتباطی با فعالیت های برادرش دارد، در پاسخ گفته بود که هیچ ارتباطی ندارد. در واقع، وی به مأمور ساواک گفته بود که او خود و برادرش را با برادران صالح که خط مشی های سیاسی مختلفی اتخاذ کرده اند، مقایسه می کند، بدین معنی که جهانشاه صالح به دربار بسیار نزدیک است، در حالی که اللهیار صالح در زمره گروه مخالف یعنی جبهه ملی می باشد. مصطفی وفاداری خود را نسبت به حکومت ابراز داشته بود. چند روز قبل، مصطفی به دیدن دوست خود شجاع الدین شفا در وزارت دربار رفته بود. در جریان صحبت هایش، شفا به مصطفی گفته بود به طوری که شنیده، برادرش به دردسر افتاده است و در ضمن تذکر داده بود که برادرش به علت درگیری در فعالیت های دکتر علی امینی گرفتار شده است. این صحبت به طور ضمنی اشاره براین داشت که هدف اصلی همانا دکتر علی امینی بود که در نتیجه دوستان و حامیان شناخته شده وی نیز کنار گذاشته می شدند. مصطفی گفت که توسط بعضی از رهبران باشگاه مهرگان مطلع شده بود که آنها تصمیم گرفته اند در صورت دستگیری و زندانی شدن برادر وی، آموزگاران را به اعتصاب فرا نخوانند و در عوض آموزگاران حمایت خودشان را از محمد درخشش، با تخصیص یک روز حقوق به صندوق باشگاه مهرگان نزد بانک ملی نشان دهند.

درخشش، محمد - 30 تاریخ: 20 آوریل 1965 - 31/1/44 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - چارلز ان. راسیاس به: بخش سیاسی آقای هرتز موضوع: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ برادر درخشش، مصطفی، امروز عصر مرا مطلع ساخت که براساس اطلاعاتی که او از خانم درخشش

ص: 508

دریافت نموده، حدود سه روز قبل برادرش از مخفیگاه خارج شده است و در حال حاضر در خانه اش می باشد. بلافاصله پس از خروج از مخفیگاه برادرش تلگرافی به وزیر دادگستری ارسال نموده مبنی بر این که آماده است هرطور که مورد نظر وزیر باشد خود را برای بازجویی معرفی نماید. تا دیشب درخشش پاسخی از وزارت دادگستری دریافت نکرده است.

مصطفی گفت که او مایل است ملاقاتی با برادرش، هر زمانی که من بخواهم، ترتیب دهد. من گفتم که از خبر سلامتی برادرش خوشحالم و هر زمان که برنامه هایم اجازه دهد او را خبر می کنم که ترتیب ملاقات با برادرش را بدهد.

اظهارنظر: براساس منابع CAS چند روز قبل درخشش در وزارت دادگستری حاضر شد. از آنجا که وزیر در آن زمان آمادگی نداشت که در مورد وی کاری انجام دهد، او و کسانی که وی را همراهی می کردند، بدون حادثه ای وزارت دادگستری را ترک نمود.

به طور طبیعی من علاقمند به دیدن درخشش هستم، تا نظر وی را راجع به وقایع بدانم. من هیچ اشکالی نمی بینم که چنین کاری انجام دهم، چه او را در خانه خودم یا در خانه برادرش ببینم یا (اگر او بخواهد) به خانه اش تلفن کنم. اگر شما موافق باشید من در اوایل هفته آینده با او ملاقات نمایم.

راسیاس دستور دستنویس (م): چارلز ان. راسیاس من هیچ اضطراری برای ملاقات شما با او نمی بینم - چرا ننویسم مثلاً سه هفته؟ امضاء (هرتز) درخشش، محمد - 31 تاریخ: 12 اکتبر 1965 - 20/7/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: تلاشهای محمد درخشش برای آسان گرفتن بر خلیل ملکی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

همسر خلیل ملکی اخیرا به محمد درخشش گفته است که با اشخاصی که در شاه نفوذ دارند، تماس بگیرد تا او (شاه) را متقاعد سازد که ملکی را آزاد کند یا حداقل با او نرمتر رفتار کند. خانم ملکی از درخشش خواست که سید ضیاء طباطبایی، سناتور سید جلال تهرانی و اسداللّه علم را ببیند.

2- در 7 اکتبر، درخشش از نخست وزیر سابق، علم، درخواست نمود که از طرف ملکی با شاه صحبت کند. درخشش اضافه نمود که وی از علم خواسته است اسم وی را نزد شاه نبرد، زیرا ممکن است نتیجه عکس داشته باشد. علم موافقت کرده است که با شاه صحبت کند و نتیجه را به درخشش بگوید.

ص: 509

درخشش، محمد - 32 تاریخ: 11 دسامبر 1965 - 20/9/44 سرّی - غیرقابل رؤیت بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: واکنش محمد درخشش در قبال کتاب ضد آمریکایی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ و در حال حاضر رهبر انجمن غیر رسمی معلمان، باشگاه مهرگان، در اوایل دسامبر 1965 اظهار داشت که بیشتر کتاب میراث خواران استعمار (روزنامه کیهان) نوشته مهدی بهار را خوانده است. او اظهار داشت که چاپ این کتاب شور و احساسی در بین روشنفکران با تفکرات مخالف ایجاد کرده است، زیرا انتشار چنین کتاب ضد آمریکایی، به طور واقعی آنچه را که مخالفان از چند ماه قبل احساس کرده بودند مبنی بر این که بیگانگی و بیزاری رو به رشدی بین حکومت شاه و حکومت آمریکا وجود دارد را تقویت می کند.

2- درخشش که حدود بیست جلد از این کتاب را از مجله تهران مصور تهیه نموده است، گفت در ذهن وی کوچکترین شکی وجود ندارد که نه تنها کتاب با تأیید سازمان امنیت (ساواک)، بلکه با همکاری آن چاپ شده است. او به آمار کمک های آمریکا به ایران که در کتاب مورد استفاده قرار گرفته است، اشاره کرد و گفت که تحقیقات برای نوشتن کتاب بایستی یک کوشش گروهی باشد. درخشش گفت، شاهد دیگر این که باشگاه مهرگان سعی کرده بود کتابی در مورد مسائل اجتماعی در ایران که تحریک آمیز هم نبود، چاپ نماید، ولی سانسور ساواک به قدری شدید بود که هیچ چاپخانه ای راضی به همکاری نشد.

3- درخشش گفت که کتاب به خودی خود، کتاب خوبی نیست و حاوی بسیاری وقایع و نظریات غیر دقیق است. او شخصا از این که می دید کتاب منتشر شده است، خشنود بود، زیرا عقیده داشت که این می تواند آتش تشنجات بین آمریکائیان و رژیم را دامن بزند. در تجزیه و تحلیل درخشش، تنها امید مخالفین پشتیبانی یک یا چند قدرت خارجی است.

او معتقد است که هر چه ارتباطات شاه با ایالات متحده سردتر شود، ایالات متحده علاقه بیشتری خواهد داشت که دوستان و حامیانی در ایران به دست آورد. درخشش گفت که روحیه مخالفین به شدت در خلال کنگره ادبیات ماه اکتبر تهران افسرده شد، زیرا در آنجا دیده شد که نمایندگان بسیاری از کشورهای خارجی رژیم را تحسین می کنند. با انتشار کتاب بهار، که بعضی ها آن را پاسخ ساواک به سمینار مشهور هاروارد و مقاله صد رژیم منتشر شده حسین مهدوی در (مجله) Foreign Affairs می دانند، دیگ شروع به جوشیدن کرده است (منظور این است که اختلافات شروع به خودنمایی کرده اند.

-).

ص: 510

درخشش، محمد - 33 تاریخ: 11 ژانویه 1966 - 21/10/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: وضعیت مالی باشگاه مهرگان مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی، تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما در مورد این اطلاعات بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- باشگاه مهرگان محمد درخشش در حال حاضر قادر نیست هزینه های جاری از جمله تعهدات و سهم اعانات خود را تأمین نماید و در مدت چهار سال گذشته 3/1 میلیون ریال از سرمایه اولین 9/1 میلیون ریالی را که از مبارزه «یک روز حقوق» معلمان در سال 1961 به دست آمده بود، خرج کرده است.

در اواخر 1965، باشگاه مهرگان داوطلب شد که دو مدرسه شبانه افتتاح نماید تا اعضای آن بتوانند از وقت خود استفاده نمایند. رهبران مهرگان انتظار داشتند که درآمدهای مدرسه، مخارج را تأمین کنند و درآمدها تا ژوئن سال 1966 موازنه ای ایجاد نمایند.

2- مخارج ثابت ماهیانه مهرگان در زمان جاری به طور متوسط 40000 ریال بشرح زیر است.

کرایه ساختمان باشگاه0 1500 ریال حقوق سرایدار باشگاه 3500 ریال هزینه های مصرفی و روزانه 1500 ریال پرداخت به اعضایی که به علت فعالیت های باشگاه شغل خود را از دست داده اند. 20000 ریال 3- علاوه بر مخارج ثابت فوق الذکر، باشگاه مهرگان در اواخر سال 1965، 200000 ریال برای دو کتاب ملل فقیر و توسعه شتاب یافته در کشورهای توسعه نیافته خرج نمودند تا تایپ شدند. (اظهارنظر:

مقامات امنیتی ایران چاپ و فروش این کتابها را به علت عدم دریافت مجوز چاپ توسط مهرگان، ممنوع نموده اند.) در خلال آخرین ماه 1965، مهرگان همچنین 30000 ریال برای چاپ دو جزوه خرج نمود که یکی مربوط به دادگاه ویژه مستخدمین کشوری در مورد پرونده هدایتی - درخشش، و دیگری مربوط به کمیته استخدام کشوری مجلس برای لایحه حقوق مستخدمین کشوری بود.

4- قبل از ژوئن 1965، ماهیانه به طور متوسط 20000 ریال، براساس قدرت پرداخت هر عضو، از اعضای مهرگان جمع آوری می شد. از ژوئن 1965 تاکنون شهریه اعضا جمع آوری نشده است، زیرا به علت فشار افزایش یافته نیروهای امنیتی، برای نمایندگان کمیته بخش مشکل است که بین معلمین بگردند و حق عضویت جمع آوری نمایند. بنابراین درآمد در حال حاضر صفر است.

5- جهت تأمین یک منبع مرتب درآمد برای آینده، دو سه مدرسه شبانه در تهران در اواخر 1965 افتتاح شدند. مدرسه «13 مهر» که اعضای مهرگان از ساعات آزاد خود برای تدریس در آن استفاده می کنند، و با 150 دانش آموز تحت مدیریت جمالی (Bathollah Jamali) اداره می شود. مدرسه دیگر در جنوب تهران توسط صادق رئیس زاده (Raiszadeh) اداره می گردد. تا امروز درآمدهای این دو مدرسه صرف بازپرداخت سرمایه گذاری برای راه اندازی مدرسه ها می شود که صرف ساختمان و تجهیزات شده اند. تا ژوئن 1966، سرمایه اولیه بازپرداخت خواهد شد و درآمدها را از آن پس می توان صرف هزینه های جاری مهرگان نمود.

ص: 511

6- در ژانویه 1966، محمد درخشش اظهار داشت که در نظر دارد از حمید بختیار، یک فرد مورد اعتماد و همکار سیاسی، و یا از برادر درخشش، امیر درخواست نماید به مهرگان مقداری قرض بدهند تا مخارج باشگاه تا ژوئن 1966 تأمین گردد. درخشش اظهار داشت از این که یک بار دیگر درخواست «یک روز حقوق» را بنماید خیلی اکراه دارد، زیرا عقیده دارد که 600000 ریال باقی مانده، به عنوان یک ذخیره قابل قبول، جوابگو خواهد بود.

درخشش، محمد - 34 زمان و مکان: 5 فوریه 1966 - 16/11/44، منزل راسیاس خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت درخشش در ساعت 20 همراه با همسرش به منزل من آمد، زیرا درخشش به علت سیاتیک نمی توانست رانندگی کند و همسرش رانندگی ماشین را به عهده داشت. او فقط زمانی می تواند راحت بنشیند که یا یک کمربند سخت یا یک کرست ببندد.

سیاست ایالات متحده: اولین سؤال وی از من این بود: «بگویید آیا هیچ تغییری در سیاست دولت ایالات متحده نسبت به رژیم به علت ارتباطات شاه با اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده است؟» من پاسخ دادم که سیاست ما در حمایت از شاه تغییر نکرده است و ما بهبود روابط بین دو کشور را در قبال روابط خودمان با شاه خصمانه نمی دانیم. او به طور مشخصی از شنیدن این حرف ناخشنود شد، ولی برخورد موقرانه ای از خود نشان داد.

میراث خواران استعمار و روشنفکران: او گفت شایعاتی پخش شده که کلیه نسخه های کتاب دکتر بهار توسط سفارت آمریکا خریداری شده اند که منتشر نشود. او گفت که کتاب را خوانده است و به نظر وی خیلی ضد آمریکایی است. وی دکتر بهار را به عنوان یک عضو سابق حزب توده توصیف نمود (به مدت 12 سال) که در حال حاضر دکتر اطفال است و در حاشیه آن نویسندگی نیز می کند. مقالات وی گهگاه در مجلات خواندنیها، بامشاد و روشنفکر چاپ می شوند. درخشش گفت که کتاب توسط به اصطلاح «روشنفکران» به علت لحن ضد آمریکایی آن با دقت و علاقه خوانده می شود. او احساس می کرد که کتاب تحت نظر هیچ اداره دولتی ایران نبوده است. به نظر وی با احتمال بیشتر، بهار احساس کرده که روابط ایران و روسیه گرم و روابط آن با ایالات متحده سرد شده است و مناسبترین و «بهترین» موقعیت از نظر سیاسی برای چاپ کتاب، که مسلما زمان زیادی برای نوشتن آن صرف شده، هم اکنون است. به عقیده وی، هدف اصلی کتاب، «روشنفکران» هستند که در حال حاضر نسبت به سیاست خارجی آمریکا به بدترین نحو فکر می کنند، زیرا آنها مسبب فقدان آزادی سیاسی در ایران را، سیاست های ایالات متحده در اینجا می دانند.

براساس تحلیل درخشش، سه گروه اصلی در بین روشنفکران وجود دارند:

(1) چپگرایان تندرو از انواع هوادار روسیه گرفته تا هوادار چین کمونیست که به طور طبیعی ضد

ص: 512

آمریکایی هستند.

(2) تیپ های اداری (معمولاً در سازمانهایی نظیر شرکت ملی نفت ایران، سازمان برنامه، IMDBIو غیره) که به طور اساسی تکنوکراتهای فرصت طلبی هستند که علایق آنها در جهت بهبود استانداردهای زندگی خودشان است و به طور سطحی طرفدار غرب هستند.

(3) روشنفکران «متفکر» که علاقمند به کشور خود می باشند و می خواهند در بهسازی کشور شرکت نمایند. این روشنفکران «جدی» همه جا هستند، آنها به طور اساسی از نظر ایدئولوژیکی (همانند خودشان) هوادار غرب می باشند، ولی به نحوی فزاینده و عمیق نسبت به غرب و بخصوص ایالات متحده، که از دیدگاه آنها به ترویج ایدئولوژی خود (اگر واقعا بدان ها اعتقاد دارد) نمی پردازد، مأیوس و سرخورده شده اند.

درخشش بدون این که به این موضوع بپردازد و چنین چیزی بگوید، ولی قویا براین مسئله اشاره داشت که اگر کتاب بهار توسط شاه منتشر می شد، به علت ذهنیت ناشی از عدم اعتماد به این که ایالات متحده مدافع و طرفدار آزادی است و این عدم اعتماد همچنان در ایران باقی است، نمی توانست این همه تأثیرات مخرب و زیان آور بر کلیه روشنفکران داشته باشد. در واقع درخشش اظهار داشت که بهار اظهارات رهبران مختلف «آزادیخواه» آمریکا (نظیر ادلای استونسون و جان اف. کندی) را زیر سؤال برده است و سپس با مقایسه این اظهارات با سیاست هایی که به طور واقعی از طریق این «قهرمانان آزادی» دنبال می شود، پوچی و بی حقیقتی آنها را ثابت کرده است.

فعالیت های وی: در بحثی راجع به «بازسازی» اخیر وزارت فرهنگ، درخشش اصرار داشت که بخشی از آن و احتمالاً بیشتر آن، حرکتی سیاسی جهت ترساندن و ناراحت کردن وی و تضعیف حامیان وی در وزارتخانه بوده است. او اصرار داشت که به استثنای شخص وی و همکارانش، کلیه دیگر کسانی که به اصطلاح پرسنل مازاد بر نیاز «اداری» و «مشاوره ای» تشخیص داده شده و به آنها دستور داده شده است که به کادر آموزشی به پیوندند یا از لیست وزارتخانه حذف می شوند، مجددا حتی به مشاغل بالاتر و به همان میزان «مازاد بر نیاز» منصوب شده اند.

درخشش گزارش جالبی از این تغییرات داد. بعد از این که وزیر فرهنگ، هادی هدایتی دستور «درس بده یا اطاعت کن» را صادر نمود، هدایتی برادرش را که در زمان وزارت درخشش رئیس اداره بودجه وزارت فرهنگ بود، به نزد او فرستاد تا وی را مطلع گرداند که او از این کار متأسف است، ولی دست او (هدایتی) نبوده است.

درخشش اظهار داشت که (به علت بیماریش) نتوانسته است دستور را اجرا نماید و اخیرا شنیده که از کار اخراج شده است. همچنین او نامه ای برای رئیس دادگاه اداری (دکتر علی آبادی) ارسال کرده و وزیر فرهنگ هدایتی، را به اعمال فشار غیرقانونی متهم نموده و برای اثبات اتهاماتی که به طور رسمی وارد آورده، شواهدی ارائه کرده است. اولین اقدام انجام شده این بود که به خود وی دستور داده شده است که به جرم وارد آوردن اتهام به یک وزیر، در مقابل دادگاه حاضر شود. او تاکنون برنامه ای پیاده کرده تا به علت سیاتیک، حضور خود در دادگاه را به تعویق بیندازد.

اخراج وی بدین مفهوم است که اکنون از نظر مالی به شغل خانمش در سازمان آب و برق آذربایجان

ص: 513

متکی است، حقوق ماهیانه وی از وزارت فرهنگ 20000 ریال (260 دلار) بوده است. او اظهار داشت که باشگاه مهرگان (سازمان همبستگی آموزگاران) با امضای اعتراضیه ای از موضع وی حمایت نموده و پیشنهاد کرده اند که بخشی از حقوق وی را بپردازند. ولی او تصمیم گرفته است که هدیه های پولی را بازگرداند، البته از آنها کمال تشکر را دارد. ساواک بلافاصله بسیاری از امضاکنندگان اعتراضیه را احضار کرده و به آنها هشدار داده است که «هر چند ممکن است اعضای سابق حزب توده توسط دولت بخشیده شوند، ولی حامیان شخص خطرناکی چون درخشش باید هوای کار خود را داشته باشند.» در حال حاضر او «Lying low» است، فقط بعضی از دوستان صمیمی و همکارانش را می بیند. تلاش برای چاپ نشریات و همچنین انتشار کتابهایی که قبلاً چاپ شده اند، متوقف و مراقبت ساواک بیشتر و اوضاع برای طرفدارانش، که معمولاً کانال های توزیع کتابها بودند، کاملاً خطرناک شده است.

خلیل ملکی: دوست قدیمی وی احتمالاً در زندان خواهد مرد. او حدود 61 سال دارد، دارای بیکاری قلبی است و کلیه تلاشهایش برای کمک به وی بی نتیجه بوده است. (ملکی، حدود دو هفته قبل حتی یک نامه سرّی به شاه نوشته و استدعا نموده است که محکومیت وی بخشوده شود و اعلیحضرت را مطمئن ساخته است که مخالف سلطنت نیست، ولی ملکی هیچ پاسخی دریافت نکرده است.) درخشش گفت که حتی قبل از دستگیری ملکی توسط ساواک، ملکی به وی گفته بود آگاه شده است که نماینده پارلمان انگلیس (خانم مک کی)، که وی (ملکی) راجع به وضعیت سیاسی در ایران به وضوح با وی صحبت کرده بود، با دیگران در مورد نظریات ملکی آزادانه صحبت نموده است و او (ملکی) متوجه بوده است که چه اتفاقی خواهد افتاد.

درخشش برای جمع بندی با لحنی حاکی از معذرت خواهی اظهار نمود که به نظر می رسد سیاست ایالات متحده در حمایت از رژیم های غیر مردمی و دیکتاتوری دچار نارسایی شده است. ما زمان بعدی ملاقات را برای حدود یک ماه بعد یا بیشتر باز گذاشتیم. راسیاس بخش سیاسی آقای هرتز(1) یادداشت شما را به گزارش ملاقات خواندم.

البته - - این روش صحیح است و من آن را در قبال درخشش (و دیگران) به کار برده ام. هر چند او نکات و آداب دیپلماتیک را قبول دارد، بر ارزیابی خود از واقعیت ها - - تحت مقررات جاری سیاسی ایران - - پافشاری می کند.

برخورد و جواب معمول وی در قبال این «روش»، «مثبت» بوده است، و شما نه از Diem حمایت کردید و نه از رژیم فعلی ویتنام جنوبی، آیا حمایت کردید؟ این قدر زرنگ نباشید که با آن مقابله کنید، من از به کارگیری این «روش» در برخورد با وی دست کشیده ام و فقط به سادگی به وی اجازه می دهم که هر چه از واقعیت های سیاسی ایران می بیند، به من بگوید.چارلز ان. راسیاس

ص: 514


1- یادداشت آقای هرتز به صورت مذاکرات ٬ بدلیل دست نوشته بودن و ناخوانا بودن ٬ ترجمه نشده است. م

درخشش، محمد - 35 تاریخ: 15 فوریه 1966 - 26/11/44 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ و محل گردآوری اطلاعات: 8 فوریه 1966 - ایران، تهران موضوع: اعلام پشتیبانی باشگاه مهرگان از انقلاب سفید منبع: یک عضو شورای مرکزی باشگاه مهرگان که به محمد درخشش نزدیک است، میزان اعتماد به وی به طور کامل مشخص نشده است، ولی گزارشات وی در مورد فعالیت های باشگاه تاکنون دقیق بوده اند.

1- نظریات منبع: از اواخر سال 1965، محمد درخشش وزیر سابق فرهنگ و رهبر باشگاه مهرگان (کانون معلمین ایران)، به طور فزاینده ای نسبت به عدم فعالیت در میان اعضای رده بالا و معمولی باشگاه مهرگان، که بعضی از آنان به علت ترس از دست دادن شغلشان، بر اثر افزایش فشار سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بر فعالیت ها و اعضای باشگاه مهرگان، خود را کنار کشیده اند، ناامید شده است.

همچنین درخشش تشخیص داده که مهرگان به نحو فزاینده ای به انزوا کشیده شده است، زیرا گروههای مخالف دولت عملاً با از هم پاشیده شدن جبهه ملی دستگیری و محاکمه خلیل ملکی از اتحادیه سوسیالیست ها دیگر وجود ندارند. علاوه بر این، درخشش تحت تأثیر حمایت عمومی مردم از قرارداد ذوب آهن شاه با اتحاد جماهیر شوروی و پذیرش عمومی سیاست خارجی جدید ملی گرایانه غیر وابسته توسط مردم قرار گرفته است. این عوامل مجموعا موجب گردیده اند که درخشش و دستیاران اصلی وی صدای خود را پایین تر بیاورند. اکنون آنها معتقد شده اند که به جای حمله به رژیم، باید کوشش های خود را بر مقامات وزارت فرهنگ و گروه هادی هدایتی متمرکز نمایند و سعی کنند آنها را با کسانی جایگزین نمایند، که اگر از اعضای باشگاه مهرگان نیستند، حداقل تحت نفوذ باشگاه باشند. حتی در انجام این اهداف محدود، درخشش تشخیص داد که بایستی به مصالحه ای با رژیم تن دهد. درخشش به تعدادی از دستیاران رده بالای خود دستور داده است که نسبت به سیاست های فوق الذکر واکنش آرام نشان دهند و به ناراضیان از این روش گفته است که حمایت از انقلاب سفید تقریبا یک مانور تاکتیکی است. به هر حال واقعیت امر این است که درخشش در این مقطع هیچ نفعی در مخالفت دست تنها با رژیم نمی بیند.

2- در 8 فوریه 1966، درخشش یک گردهمایی در منزل خود ترتیب داد که در آن در مقابل حدود بیست نفر از اعضای کادر توضیح داد که یک سیاست رسمی باشگاه مهرگان حمایت از برنامه اصلاحات شش ماده ای شاه است. درخشش اضافه نمود که باشگاه مهرگان، به هر حال، به مبارزه با فساد و بی لیاقتی عناصری که در حال حاضر در مسند امور وزارت فرهنگ هستند، ادامه خواهد داد، که در رأس آنها وزیر هدایتی قرار دارد که در اجرای صحیح انقلاب سفید در زمینه های فرهنگی کوتاهی نموده است.

3- درخشش کاملاً آگاه بود که این اظهارات احتمالاً توسط یک یا چند تن از مأمورین نفوذی سازمان امنیت که در جمع هستند، به دولت گزارش خواهد شد. در واقع، او بدین دلیل خانه خود را برای گردهمایی انتخاب نمود تا مأمورین ساواک که خانه وی را تحت مراقبت داشتند، حتما از برگزاری گردهمایی مطلع شوند.

منظور درخشش از اظهارات فوق، قبولاندن این مسئله به مأمورین امنیتی و رهبران دولت بود که باشگاه مهرگان دیگر اهداف انقلابی ندارد و فشاری که بر معلمان عضو مهرگان وارد می شود، اکنون دیگر

ص: 515

موردی ندارد. درخشش امیدوار است که شناسایی موضع جدید مهرگان توسط دولت بسرعت صورت گیرد، شاید بدین ترتیب که آموزگاران مهرگان که از کار در مدارس دولتی اخراج شده اند، رجعت داده شوند.

4- درخشش به یکی از یاران مورد اعتماد خود در باشگاه در روز 7 فوریه، روز قبل از اعلام حمایت از انقلاب سفید، گفت او می داند که این اعلام موضع، تعدادی از اعضای جوان و با افکار داغ تر را ناخشنود و ناراضی خواهد نمود، کسانی که هرکدام از یکی از ده قسمت تشکیلات باشگاه در تهران انتخاب شده بودند. درخشش گفت که خطر مواجه شدن با واکنش جوانان مبارز را می پذیرد به این امید که تعداد بیشتری که ممکن است در آینده در مبارزه از دست بدهد را جبران نماید. به هر حال، پس از این که درخشش اظهارات خود را در مورد انقلاب سفید مطرح نمود، هیچ واکنش مشهود یا رسایی در بین مستمعین وجود نداشت.

درخشش، محمد - 36 تاریخ: 19 مارس 1966 - 18/12/44 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ و محل گردآوری اطلاعات: فوریه 1966 - ایران، تهران موضوع: واکنش منفی رسمی در قبال اعلام حمایت باشگاه مهرگان از انقلاب سفید منبع: یک عضو شورای مرکزی باشگاه مهرگان که به محمد درخشش نزدیک است. میزان اعتماد به وی هنوز به طور کامل تعیین نشده است، ولی گزارشات وی از فعالیت های باشگاه دقیق بوده اند.

1- بعد از گردهمایی 8 فوریه 1966 اعضای باشگاه مهرگان که در آن محمد درخشش اظهار داشت سیاست رسمی باشگاه حمایت از انقلاب سفید شاه است، مسئول شعبه منطقه شمیران، تهران سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، یکی از اعضای باشگاه به نام رهنما (اسم اول نامعلوم) را به دفترش احضار نمود. سپس سرهنگ انصاری (اسم اول نامعلوم)، رئیس شعبه شمیران، از رهنما خواست که اظهارات درخشش را تکرار نماید و او این کار را کرد.

2- روز بعد انصاری و سرهنگ حمزه لو، از ساواک تهران، با درخشش در خانه وی تماس گرفتند و از وی موضع مهرگان را در قبال دولت سؤال نمودند. او اظهاراتش را در گردهمایی هشتم فوریه تکرار نمود و آنگاه فهرستی از شکایات و گله های شخصی خود مطرح نمود، با اظهار این موضوع که وی از این که دولت او را به عنوان فردی که می تواند در سازماندهی آموزگاران مفید باشد، تشخیص نداده بود، متأسف است.

3- انصاری و حمزه لو به درخشش گفتند اظهارات وی را به تیمسار حسین فردوست، جانشین ریاست ساواک، منعکس خواهند نمود و عکس العمل او را به درخشش اطلاع خواهند داد. پس از گذشت روزهای متمادی و نرسیدن خبری از ساواک، درخشش تعدادی از اعضای باشگاه از جمله هدایت اللّه موسوی، بیت اللّه جمالی، عبدالحسین نوابی، و رئیس زاده (اسم نامعلوم) را اعزام نمود تا با فردوست مذاکره نمایند.

در ساواک به جای فردوست، سرهنگ ناصر مقدم رئیس اداره سوم با آنها صحبت نمود و آنها اظهارات درخشش برای انصاری و حمزه لو را مجددا تکرار نمودند. مقدم مؤدبانه حرفهای آنها را گوش کرد و سپس اظهار داشت که هم اکنون اطلاعاتی در مورد توزیع اعلامیه ای جهت حمایت از درخشش در اصفهان، شیراز و بندرعباس دریافت نموده است که در آن به سختی نشانه ای از حمایت درخشش از دولت

ص: 516

دیده می شود. مقدم همچنین اظهار نمود که متأسف است که درخشش به گونه ای آنها را فریب داده که نمی توانند ببینند او یک شخص بکلی غیرقابل اعتماد است و هرگز نمی تواند تأیید شاه را به دست آورد، زیرا ساواک معتقد است که او در ارتباط با خارجیان می باشد.

4- اظهارنظر منبع: در خلال مذاکره، گروه اعزامی مهرگان این احساس را پیدا کرد که مقدم کاملاً در جریان فعالیت های مهرگان و اظهارات درخشش به انصاری و حمزه لو بوده است. همچنین واکنش فردوست به پیشنهاد آتش بس درخشش، ممکن است از مقدم نشئت گرفته باشد، و به نظر می رسد ساواک رفتار خشک و تند نسبت به درخشش را ادامه دهد و امیدوار است که او را از حامیانش دور سازد و برنامه ریزی نموده است که او را در ارتباط با خارجیان مطرح نماید.

درخشش، محمد - 37 تاریخ: 4 فوریه 1967 - 15/11/45 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائیان (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: فعالیت های مخالفین ایرانی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از سوی شما از این اطلاعات بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد و نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1- در ژانویه 1967 محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ و رهبر جامعه معلمان (باشگاه مهرگان)، توسط وزیر جدید دربار، اسداللّه علم، نامه ای به شاه نوشته است و در آن از شاه تقاضای بخشش به علت اشتباهات گذشته در مخالفت با تعدادی از وزرای فرهنگ سابق کرده و خواستار راهنمایی برای فعالیت های آینده شده است. شاه به درخشش از طریق علم پاسخ داده است که لازم نیست از «ما معذرت بخواهد، باید از وزیر ما» معذرت بخواهد. (اظهارنظر: منظور شاه وزیر فرهنگ هادی هدایتی بود.) درخشش، با وجود سرخوردگی از شاه، متعاقبا سعی در ملاقات با هدایتی، به طور خصوصی از طریق یک واسطه نمود، ولی به گفته شد که هدایتی اصرار دارد که لازم است درخشش به طور کتبی منظور از ملاقات را گزارش نماید. درخشش از این کار سرباز زد، اکراه داشت چنین مدرکی به دست هدایتی بدهد، چون می ترسید که آن را منتشر کند و موضع درخشش در بین معلمان مس تقل (غیر وابسته) را خدشه دار نماید.

2- خلیل ملکی، پایه گذار اتحادیه سوسیالیست ها (به طور رسمی نیروی سوم) که در 26 اکتبر 1966 (روز تولد شاه) از سه سال زندان به علت فعالیت های مخفی عفو شد، اخیرا افشا نمود که در نظر دارد وقتی شاه از سفر اروپا به ایران بازگشت، از وی درخواست صدور مجوز انتشار مجدد مجله سوسیالیستی علم و زندگی را بنماید. ملکی گفت او می داند که اگر اجازه انتشار مجدد مجله علم و زندگی داده شود، بایستی کنترل دولت بر محتوای مجله را بپذیرد، ولی او احساس می کند که هر کاری برای وی ارجح تر از فعالیت در صحنه سیاسی است.

ص: 517

درخشش، محمد - 38 تاریخ: 11 ژانویه 1979 - 21/10/57 از: سفارت آمریکا، تهران 573به: وزارت امورخارجه، واشنگتن، با اولویت موضوع: ملاقات با رهبر انجمن معلمان در جریان ملاقات با رهبر انجمن معلمان ایران، محمد درخشش، در 9 ژانویه، رایزن سیاسی اشاره نمود که شاه در چند روز آینده ممکن است کشور را ترک نماید و برای مردم با حسن نیت ضرورت دارد که هر چه می توانند جهت حفظ هرگونه واکنش عمومی نسبتا صلح آمیز، انجام دهند. به طور اخص وی به درخشش لزوم سازماندهی طرفدارانش را پیشاپیش تذکر داد، به نحوی که آنها خودشان از تحریک ارتش دست بکشند و در ممانعت دیگران از دست زدن به چنین کاری، کمک نمایند. او اشاره نمود که خروج (شاه) ممکن است بعضی از اعضای نیروهای مسلح را شگفت زده کند و به هر صورت آنها احتمالاً از شنیدن این خبر عصبانی می شوند. بنابراین به سادگی تحریک خواهند شد.

2- درخش بلافاصله این نکات را درک و با آن موافقت نمود. او درصدد تشکیل یک گردهمایی با همکارانش در منزل خود بود و انتظار داشت که گردهمایی دیگری با 50 تا 60 نفر از آموزگاران فعال انجمن در 10 یا 11 ژانویه تشکیل دهد. او هرکاری که لازم باشد انجام می دهد. او با این مطلب موافق بود که به همان صورتی که معلمان مدرسه تحویل گرفته می شوند، با بچه های مدرسه نیز باید برخورد کرد.

3- درخشش سپس حمله به دولت بختیار را که چند روز قبل نیز با تلفن به رایزن سیاسی سفارت اظهار داشته بود، تکرار کرد. یک دولت باید قادر باشد مردم را جذب کند یا آنها را کنترل نماید. بختیار هیچکدام از این کارها را نمی تواند انجام دهد. یک نخست وزیر باید بتواند با مردم رو در رو شود و به میان مردم برود و با آنها صحبت کند. در عوض بختیار توسط تعداد زیادی نظامی حفاظت می شود و طرفدار مردمی ندارد. وزرای وی قابلیت و استحقاق وزارت ندارند. او این اتهام را تکرار کرد که وزیر آموزش و پرورش برای ساواک کار می کرده است. او گفت که وزیر چند بار سعی کرده بود با وی تماس بگیرد. او به این تماسهای تلفنی پاسخ نداده بود تا این که یکبار که طور اتفاقی خودش گوشی را برداشته و نتوانسته بود از صحبت با وزیر پرهیز نماید. وزیر از درخشش «اجازه» خواسته بود که به دولت بپیوندد، ولی درخشش دریافته بود که این یک تعارف ایرانی است و وزیر به هر حال به دولت خواهد پیوست. او کسی نیست که بتواند هیچ تأثیری در اساس فرهنگی کشور داشته باشد.

4- بقیه مذاکره به بحث در مورد موضوعات معمولی گذشت و رایزن سیاسی بر نیاز به اعتدال با حسن نیت جهت دستیابی و تمسک به شکلهایی از قانون اساسی و اجازه ندادن به حسادت های گذشته و یا انتقام جوییهایی که فعالیت های آنها را در آینده به تعویق بیندازند، تأکید کرد. در خلال مذاکرات، درخشش اظهار داشت که جنگ بین ارتش و تظاهرکنندگان در مشهد، اخیرا موجب مرگ 11 معلم و 37 بچه مدرسه ای شده است. آموزگاران همچنین در تهران و سایر شهرها نیز کشته شده اند. حدود 4000 آموزگار در مراسم بزرگ تهران در روز گذشته شرکت داشته اند. گزارش شده است که آنها در بین گروهها، زمانی که بطور اتفاقی به بلندگو دسترسی پیدا کرده اند، تأثیر زیادی در ایجاد نظم و ترتیب داشته اند.

5- بالاخره، درخشش ترس خود را از سودجویی کمونیست ها از وضع موجود تکرار نمود. او روزنامه کوچک جدید «نوید» را کمونیستی توصیف نمود. در این روزنامه در روز قبل مقاله ای برعلیه درخشش

ص: 518

نوشته شده بود. درخشش امیدوار بود که دولت بختیار، مخالف آزادی بیان و مطبوعات نشود و به او و مردمش اجازه دهد که مجله های هفتگی خود را منتشر نمایند.

6- اظهارنظر: هر چند درخشش یکی از مخالفین درجه اول نیست، ولی توانسته است در بین انجمن آموزگاران و بچه های مدرسه که با آن بستگی دارند، نفوذ کند. در کل او یک مهره است. سولیوان گزارشگر: جرج بی. لمبراکیس درخشش، محمد - 39 سرّی ملاقات با پروفسور ریچارد کاتم از دانشگاه پترزبورگ در 30 نوامبر پرفسور کاتم با استفن کوهن (HA)، کارل کلمنت (اداره امور خاور نزدیک ایران) و جرج گریفین (INR) ملاقات نمود.

پرفسور کاتم اظهار داشت که وی در تماس با حامیان خمینی در ایالات متحده بوده است و آنها بسیار مشتاق بودند که با مقامات دولت ایالات متحده تماس بگیرند و از این حقیقت که دولت ایالات متحده هیچ خط ارتباطی با گروه خمینی باز ننموده است، نگران بودند. آنها بخصوص از مقاله Don Oberdorfer در واشنگتن پست مورخ 29 نوامبر که اظهار داشته بود از هم اکنون دولت ایالات متحده تماسهایی با مخالفین برقرار نموده است، ناخشنود بودند. از آنجا که ایالات متحده در واقع هیچ گونه مذاکره ای با حامیان خمینی انجام نداده بود، آنها می پرسیدند دولت ایالات متحده چه کسانی را در حال حاضر مخالف می داند و این که آیا ایالات متحده سعی می کند بقیه مخالفین را در جهت بریدن از خمینی هدایت کند.

کاتم اظهار داشت که خمینی فقط در شرایطی دولت تشکیل می دهد که پایان حکومت سلطنتی باشد و کاندید شخص خمینی (هنوز اعلام نشده است) نخست وزیر شود. کاتم اضافه نمود، به هر حال خمینی آماده خواهد بود که به یک راه حل سیاسی که چندان دوامی نمی آورد، حمله نکند. چنین راه حلی بایستی یک کابینه مخالف با محدودیت قابل ملاحظه در قدرت شاه را پیش بینی و منظور کند. در چنین حالتی، اگر خمینی احساس کند که زمینه قابل قبولی برای باور کردن این که منافع و خواسته های گروههای مذهبی برآورده می شود، وجود دارد، ممکن است بخواهد صبر کند و ببیند عملاً چه خواهد شد. کاتم اظهار داشت عقیده دارد که یک مرد نظیر درخشش می تواند برای نخست وزیری در چنین دولتی قابل قبول باشد.

هلاکو رامبد

ص: 519

تاریخ: 21 نوامبر 1964 - 30/8/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: آماده کردن گزارش هلاکو رامبد برای تیمسار فردوست مطالب زیر برای اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی در مورد این اطلاعات از جانب شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد و نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یکی از نمایندگان مجلس است.

1- بنا به خواسته تیمسار فردوست، هلاکو رامبد، رهبر اقلیت نمایندگان حزب مردم در مجلس، بایستی به فردوست در تاریخ 15 نوامبر گزارشی ارائه نماید و در آن توضیح دهد که حزب مردم چگونه به رهبری و اطاعت از شاه، به عنوان گروه اقلیت مخالف در مجلس جامه عمل می پوشاند.

2- رامبد این گونه از خود دفاع نموده است که اگر رأی گیری به صورت مخفی انجام شود، دولت حمایت نمایندگان حزب ایران نوین را نیز نخواهد داشت و به عنوان شاهد ادعای خود مثالهای زیر را ارائه نموده است:

الف - در مدت انتخابات اخیر مجلس برای شغل منشی، صادق احمدی یک نماینده مستقل، 89 رأی آورد، در حالی که دکتر مصطفی الموتی از حزب ایران نوین 80 رأی و علی صائب، کاندیدای حزب ایران نوین، حتی در جریان رأی گیری منظور نشد.

ب - در انتخاب بازرس هایی برای شرکت ملی نفت ایران، اسمعیل جلالی از حزب ایران نوین 111 رأی، امین فولادوند، مستقل، 91 رأی و امان اللّه ریگی، همچنین مستقل 71 رأی آورده اند.

3- رامبد علیرغم صحبت هایش در مجلس، پس از تصویب مخارج استقرار نیروها، که او تأیید شخص خود را نسبت به آن اظهار داشت و همزمان با آن به مخالفت ملاهای ایران شدیدا حمله نمود، هنوز به طور کامل خود را از الطاف خوب شاه محروم نمی داند. رامبد امیدوار است که این گزارش به فردوست برای مرتفع ساختن هرگونه شکی نسبت به وفاداری وی نسبت به فرامین شاه، کافی باشد.

رامبد، هلاکو - 2 زمان و مکان: 23 ژوئن 1965 - 2/4/44، منزل آقای هلسثمحرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: هلاکو رامبد، نماینده طوالش (بین رشت و آستارا) حنیفه رمضانی، نماینده بندر پهلوی جرج دنی، قائم مقام اداره اطلاعات و تحقیقات ویلیام هلسث، دبیر اول، آرچی بولستر، دبیر دوم تذکر: مذاکرات در یک مهمانی کوچک شام صورت گرفت. کلیه شرکت کنندگان در همه موضوعات وارد بحث نشدند.

فعالیت های حزب مردم رمضانی و رامبد، هر دو به نظر می رسید معتقد بودند که گروه آنها نقش مهمی در مجلس ایفاء می نماید.

در پاسخ به یک سؤال در مورد «کابینه سایه» احتمالی توسط حزب مردم، آنها توضیح دادند که حزب

ص: 520

دارای کمیته های متشکل از دو یا سه نفر است که سوابق را مطالعه می کنند و نکات لازم و مواضعی که بایستی اتخاذ شوند را پیشنهاد می نمایند. هیچ «کابینه سایه» آن گونه که گفته می شود، وجود ندارد.

رمضانی اظهار نمود که او یکی از اعضایی است که نزدیک سالن مجلس می نشیند و به نمایندگان حزب مردم می گوید که در هر مورد بخصوصی چه رأیی باید بدهند. هر دو جمع اعضای (حزب) مردم را 15 نفر ذکر نمودند، و رمضانی توضیح داد که این رقم یکی کمتر از رقمی بود که قبلاً داده است، زیرا یکی از کسانی که با آنها هم رأی بود، نمی خواهد به طور آشکار عضو حزب مردم شناخته شود چون ممکن است برای برادر وی که یکی از مشاغل بالای دولتی را دارد و در موضع مسئولیت داری است، مناسب نباشد. (از صورت مذاکرات قبلی این گونه برمی آید که این شخص، هدایت اللّه نصیری است.) وقتی سؤال شد که چرا گروه مردم، این طور که هر دو نفر می گفتند، اقدامی جهت افزایش اعضای خود به عمل نمی آورد، رمضانی پاسخ داد که زمان برای چنین کاری مناسب نیست، او تأکید نمود که اجازه آن باید از طرف شاه صادر شود.

سؤال شورای نیابت سلطنت رمضانی برای دنی توضیح داد که سازمان دولتی ایران واقعا در مسیر خوبی است، زیرا شاه به طور دائم توجه کامل به نیازهای مردم خود دارد. رمضانی فکر می کند که شاه توجه بسیاری به امکان معرفی شورای نیابت سلطنت مبذول می دارد، ولی اظهار داشت که به چنین شرطی احتمالاً در دوران بحران اهمیتی داده نخواهد شد. او فکر می کند که هرگونه آشوب مردمی، اقدامات نظامی را برای کنترل اوضاع به دنبال می آورد.

استقراض از ایالات متحده و مجارستان رامبد اظهار داشت که او مخالف تصویب لایحه قبول وام از ایالات متحده و مجارستان بود. او توضیح داد، با چنین وامهایی مخالفت ندارد، او به لایحه ای که هر دو مورد را در برداشت اشاره نمود و گفت با این دو، بخصوص به علت شرایط بازپرداخت خیلی نامناسب، مخالف بوده است.

شرکت هواپیمایی ملی ایران رامبد، که مأمور آلیتالیا در تهران به مدت حدود 7 سال می باشد، شخص متخصص امور پروازی حزب مردم است. او اظهار داشت که لایحه شرکت هواپیمایی ملی ایران که هم اکنون در مجلس است، به نظر او اختیارات زیادی به خطوط هوایی ملی خواهد داد. او احساس می کند که ایران باید قبل از تلاش برای داخل شدن به حوزه بین المللی کاملاً اشباع کنونی، بر احداث تسهیلات داخلی خود متمرکز شود. گروه مردم با لایحه هما به طورکلی مخالف است، زیرا بیش از حد به خطوط هوایی قدرت می دهد، و رمضانی اضافه کرد که او از منافع زیادی که شرکت هواپیمایی ملی ایران هر ساله از سفر حجاج به دست می آورد، متحیر بود.

رامبد تأیید نمود که صحبت از قوانینی است که ایرانیان را وادار خواهد کرد بلیط هواپیماهای خارجی را از طریق شرکت هواپیمایی ملی خریداری نمایند، همانطور که مقامات دولتی ایران هم اکنون بایستی انجام دهند. دلیل این کار این خواهد بود که هما بتواند هفت درصد کمیسیونی که معمولاً برای صدور بلیط

ص: 521

اخذ می شود، دریافت نماید. رامبد به علت موضع آلیتالیایی خودش سعی نکرد این حقیقت را که خودش شخصا مخالف این روش است مخفی کند، بلکه وی به این ایده به عنوان یک روش بالقوه فشار برای دستیابی به منافع پولی بیشتر از خطوط هواپیمایی خارجی از طریق تهدید به کنترل این که چه خط هوایی بهتر کار می کند، نیز حمله کرد. او گفت ایده انحصاری کردن فروش بلیط از مرحله صحبت تجاوز نکرده است و هنوز لایحه ای در این مورد به مجلس ارائه نشده است.

کابینه رمضانی گفت که حزب وی می پندارد فقط دو وزیر به درد می خورند، وزیر کشاورزی اسمعیل ریاحی، و وزیر دارایی جمشید آموزگار. او اظهار داشت که فعالیت های دولتی را شبیه راه رفتن حلزون، بسیار کُند می بیند، زیرا هویدا هیچ گونه رهبری اعمال نمی کند، بلکه فقط او دستوراتش را از بالا صادر می کند و جهت اجرای آنچه گفته است بسیار ضعیف عمل می نماید.

امور خارجی رمضانی گفت که فکر می کند سقوط بن بلا توسط چین کمونیست انجام شده است، زیرا آنها شنیده اند که دولت بن بلا برنامه ریزی کرده بود که یک قرارداد نفتی با فرانسه منعقد سازد و آنها می خواستند مانع رسیدن نفت به غرب شوند. رمضانی در مورد «کمک 30 میلیون دلاری ایالات متحده به مصر» به عنوان یک خبر روز، اظهار داشت که وی توجیه آن را برای دوستان و همکاران خود که از وی می پرسند چرا ایالات متحده زمانی مخالف کمک به ناصر بود، بسیار مشکل می یابد.

رامبد، هلاکو - 3 547 - Aخیلی محرمانه در زمینه فعالیت های پارلمانی، رامبد و بهبودی و مؤقر از فعالین اصلی حزب هستند. دفتری اسامی زیر را نیز به این افراد اضافه نمود: غلامحسین فخر طباطبایی، دکتر سیدمجتبی جعفری، سرهنگ (بازنشسته) سیدحسین حسینی... (ناخوانا) (عضو سابق «فراکسیون مستقل» مجلس) و ملکشاه ظفر ایلخان.

هلاکو رامبد، کارمند محلی آلیتالیا، نه تنها سخنگوی اصلی حزب در مجلس است، بلکه در محافل حزبی یکی از فعالت ترین و جاه طلب ترین رهبران حزب می باشد. معمولاً او و بهبودی از سردمداران کسانی هستند که می خواهند حزب حق خود را مطالبه کند و بنحوی کار کند که حتی در صورت لزوم، بدون تأیید شاه، یک سازمان سیاسی خودکفا شود. رامبد و بهبودی در کوشش های خود پافشاری کردند تا دکتر عدل ناچار شود اهداف و علائق حزب را به شاه ارائه نماید و آنها را در اختیار دولت قرار دهد. هر دو نفر در مواردی بدون اطلاع عدل، اقداماتی کرده اند تا کمیته مرکزی، عدل را برای ایفای نقشی قاطعانه تر و مشخص تر تحت فشار قرار دهد و حتی در این زمینه آشکارا عدل را به عنوان این که بیش از حد ترسو است، مورد انتقاد قرار داده اند. در نتیجه تلاش آنها بخصوص تذکر این نکته به عدل که روحیه حزب به طور کلی وخیم است، عدل نهایتا متقاعد شد که قبل از تشکیل سومین کنگره حزب در فوریه

ص: 522

1966، بدنبال تأیید شاه باشد.

ظاهرا رامبد در ژوئن 1965 در مورد واگذاری مشاغل دولتی خوب به افراد قدرتمند حزب با نخست وزیر هویدا نیز گفتگو کرده است. به نظر می رسد تلاش وی موفقیت آمیز نبوده است و پس از آن حملات خود را در مجلس علیه انحصار مشاغل بالای دولتی توسط حزب اکثریت، افزایش داد. اما تلاشهای رامبد و همطرازان وی در فراکسیون مجلس، تنها به کریدورهای مجلس محدود نبوده است. آنها فعالیت های خود را از طریق کمیته ها انجام می دهند که قابل ذکرترین آنها در رابطه با انتقادات بودجه ای و بخش خدمات عمومی بوده است. نکته جالب توجه این است که به هنگام رأی گیری در مورد لایحه کارخانه ذوب آهن شوروی، رامبد ظاهرا به علت مریضی غیبت نمود. براساس گزارش منابع CAS(منابع کنترل شده آمریکایی) هنگامی که ریاضی رئیس مجلس به همه می فهماند که طبق دستورات صادر شده از بالا قرار نیست هیچ انتقاد علنی صورت پذیرد و این ماده واحده بایستی با رأی خوبی تصویب شود.

عده ای از فراکسیون مجلس تصمیم گرفتند تجزیه و تحلیل و انتقادی جدی از این ماده به عمل آورند.

این فراکسیون همچنین می تواند با افزایش اعضای خود از طریق کار بر روی چندین نماینده «مستقل» و حتی جذب شش نماینده عضو حزب ایران نوین (به ضمیمه 3 مراجعه شود) به حزب، تا حدی اعتبار خود را افزایش دهد. آنها حتی چندین نماینده را رد کرده اند، زیرا به اندازه کافی رام شدنی یا مناسب نبودند تا از سیاست های حزب مردم تبعیت کنند. با این حال فراکسیون مجلس همانند سایر رهبران حزب، هنوز احساس می کنند کاهش یا افزایش اعضای آنها، بیشتر به تمایل شاه مربوط است تا این که به تلاش یا سیاست های اتخاذ شده توسط آنها ربط داشته باشد.

از زمان تشکیل سومین کنگره حزب در فوریه 1966 (اولین کنگره در اکتبر 1959 و کنگره دوم در مارس 1962 تشکیل شده است) تاکنون، تجدید سازمان حزب ادامه داشته است. تشکیل کنگره در شرایطی به تعویق افتاد که عدل، دبیرکل آن، تلاش کرد از شاه نشانه آشکاری مبنی بر قابل قبول بودن فعال تر شدن حزب، به دست آورد. شاه نهایتا تشویق کافی به عمل آورد و تهدید به کناره گیری بعضی از اعضای جاه طلب تر نظیر هلاکو رامبد و ناصر بهبودی نیز یکی از عوامل تصمیم گیری عدل در مورد تعویق کنفرانس بود.

رامبد، هلاکو - 4 یادداشت تاریخ: 17 می 1966 - 27/2/45 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: بخش سیاسی - مارتین هرتز به: سفیر عطف به: یادداشت من در 14 می موضوع: امتیاز میهمان بین المللی برای نماینده مجلس، هلاکو رامبد براساس گزارش منبع کنترل شده در 14 می، شاه تصویب کرده است که اعضای کمیته مرکزی حزب مردم و از جمله آقای هلاکو رامبد می توانند کاندید مجلس و «انتخاب» شوند. این مطلب نشانگر این است که رامبد به وضوح دیگر (اگر وقتی واقعا بود) در هاله ای از ابهام و شک، تا آنجا که به اعلیحضرت مربوط می شود، نیست. بنابراین، ما نباید تأخیری در اطلاع دادن به وی داشته باشیم که وی امتیاز دیدار از ایالات متحده را به صورت میهمان دریافت داشته است. راسیاس

ص: 523

یادداشت تاریخ: 14 می 1966 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: بخش سیاسی - مارتین هرتز به: سفیر موضوع: امتیاز میهمان بین المللی برای نماینده مجلس، هلاکو رامبد سابقه وزارت خارجه تصویب نموده است که سفارت امتیاز میهمان بین المللی را به هلاکو رامبد، نماینده مجلس اعطا کند. به هر حال، از زمانی که این اجازه دریافت شد، حزب مردم که آقای رامبد رهبر آن در مجلس است، به علت حمله شدید و منطقی حزب به بودجه 1965 دولت، که در آوریل به مجلس ارائه شده بود، در ارتباط با شاه زیر سؤال قرار گرفت. حمله حزب از طریق رامبد مطرح گردید، ولی سخنران واقعی، نماینده مجلس، عبداللّه والا، بود.

براساس گزارش منبع کنترل شده، سخنان والا باعث شد که رئیس ساواک، نعمت اللّه نصیری، تعداد زیادی از اعضای حزب مردم را احضار و در مورد سوابق امر بررسی نماید؛ نصیری ظاهرا مشکوک به «دخالت خارجی» در نوشتن متن سخنرانی است. در سلام روز 21 مارس، شاه اشاره مشخص و مطمئنی به دخالت خارجی در امور داخلی ایران نمود که بسیاری از اعضای حزب مردم آن را به طور مستقیم اشاره به سخنان والا می دانند. چند روز بعد، نصیری، رامبد را احضار و حزب مردم را متهم نمود که به یک سفارت خارجی اجازه تهیه سخنرانی والا را داده اند. او به رامبد گفت که حزب باید یکی از چند راه زیر را انتخاب نماید: (1) ثابت کند که اتهام فوق غیر حقیقی است ؛ (2) اعلام نماید که سخنان والا نظریه شخصی خود بوده و او را از حزب اخراج نماید؛ یا (3) حزب را منحل کند.

حزب مردم این مورد را به دبیرکل، سناتور یحیی عدل، ارجاع نمود و او اظهار داشت که شاه در این مورد با وی نیز با عصبانیت صحبت نموده بود و متحیر بود (عدل) که آیا بهتر نخواهد بود حزب را منحل نمایند، زیرا ساواک اصرار دارد که از هر صحبت و نظریه ای که توسط حزب در مجلس یا در محافل عمومی مطرح می شود، برداشت سوء نماید.

متعاقبا گزارشی در این مورد توسط یک گروه کار اقلیت مجلس تهیه شد که توسط عدل به شاه داده شده است. در گزارش قید شده که والا سخنرانی را با کمک وکیل سابق مجلس، کاظم جفرودی، که یک مهندس ساختمان و مقاطعه کار مشهوری است، تهیه نموده است. شاه مجددا عصبانی شده و به عدل گفته است که او و نصیری مشترکا باید گزارشی در مورد وضعیت سخنرانی تهیه نمایند، ولی بعدا در یک ملاقات خصوصی، عدل وضعیت را به طور مشروح توضیح داده (ما نمی دانیم این جزئیات چه بوده اند) که در نتیجه آن شاه موافقت کرده است که حزب مردم به کار خود ادامه دهد، ولی اقلیت مجلس نباید درگیر هرگونه فعالیت انتقادی در مجلس شوند که موجب تأخیر در امور اجرایی یا تحریک سایر نمایندگان می گردند. در 17 آوریل، به هر حال نصیری به نمایندگان حزب مردم هشدار داده که هر چند شاه رفتار سابق نمایندگان حزب را بخشیده است، ولی او (نصیری) تصمیم دارد از نزدیک فعالیت های آنها را تحت نظر بگیرد.

در آوریل متوجه شدیم (بعد از رو شدن مسائل فوق) که بسیاری از رابطین ما در حزب مردم از دیدن ما اکراه داشتند. در رابطه با «دست خارجی» دخیل در ماجرا، ما فقط از محافل مجلس شنیده ایم که اعتقاد بر این است که انگلیس ها مقصر شناخته شده اند.

ص: 524

بحث همراه با وقایع مشروحه فوق این مسئله برای ما مطرح گردیده است که آیا به نفع ماست که در چنین زمانی از رامبد برای یک بازدید افتخاری دعوت کنیم؟ تردیدی نیست که رژیم نسبت به «نفوذ خارجی» حساس تر شده است. آخرین نشانه ها عبارتند از: (1) لزوم اطلاع قبلی برای خروج از تهران، (2) یک یادداشت وزارت خارجه به کلیه سفارتخانه ها که تأکید نموده است دعوت های به خارج کشور باید از طریق وزارت امورخارجه انجام شود، (3) شواهد نشان می دهند که مأمورین دولت ایران به طور غیر رسمی، اگر نه رسمی، توجیه شده اند که قبل از شرکت در میهمانی های خارجی مجوز لازم را کسب نمایند و نظایر آن. هر چند کلیه این کنترل ها احتمالاً برای جلوگیری از نفوذ روسیه (کمونیزم) و سایر قدرت های مخالف است، روزنامه اطلاعات در 3 می (براساس سیاست خارجی ایران) تذکر داد که دخالت خارجی از هر طرفی که باشد اجازه داده نخواهد شد. بنابراین اگر، این امتیاز و پیشنهاد را به رامبد بدهیم با خط مخالفت رژیم روبرو خواهیم شد، که احتمالاً از معیارهای ما جهت انتخاب رهبران و رهبران بالقوه آگاه است. همچنین با چنین کاری «بوسه مرگ» را به رامبد خواهیم داد. البته، به هر حال او آزاد خواهد بود پس از آن که بطور خصوصی از او دعوت کردیم، آن را رد کند. از سوی دیگر، شاه به کرات حزب را بخشیده است، لذا مخالفت شخصی وی با آنها قابل صرفنظر کردن است. سال گذشته ما رهبر گروه اکثریت حزب ایران نوین را فرستادیم (منظور به ایالات متحده است. م)، لذا فرستادن رهبر اقلیت رسما تشکیل شده، موجب انتقاد از ما نخواهد شد. به هر حال، واقعیت اصلی این است که حزب مردم توسط رژیم شکل گرفته است، بنابراین اعزام یکی از رهبران آن به ایالات متحده واقعا نمی تواند که حرکت «غیر دوستانه ای» باشد.

علاوه بر این، رامبد ارتباط خوبی با وزارت دربار دارد و حتی در مدت سفر شاه به اروپا در 1964 با وی همراه بود. همچنین برای شاه چندان آسان نخواهد بود که با دعوت ما مخالفت کند، زیرا ما با این کار سعی می کنیم تمایل وی به نشان دادن این که یک حکومت پارلمانی واقعی در ایران برقرار است، را بپذیریم.

امتیازات ما عبارت خواهند بود از: (1) داشتن یک ایرانی با نفوذ (با توانایی سیاسی واقعی به عنوان یک فرد و این که حتی کمی بیشتر آزادی سیاسی در ایران وجود دارد) که کشور خود و سیستم سیاسی آن را به وی بشناسانیم، (2) به طور غیرمستقیم دولت ایران را تشویق به اعزام نمایندگی از دولت به ایالات متحده کنیم که عضو حزب حاکم نباشند، (3) داشتن یک مورد عالی برای آزمایش که ببینیم تا چه حدی، در یک زمان مناسب در آینده، می توانیم میزان بیشتری از انتخاب سیاسی را در ایران تشویق کنیم، برای نمونه در انتخابات سال 1967 مجلس. ممکن است ما را به دلیل دعوت رامبد ملامت نمایند، ولی این حتی در بدترین شرایط باید به صورت یک گناه کوچک نگریسته شود.

پیشنهاد سفارت رامبد را مطلع سازد که از وی دعوت شده است تا قبول نماید به عنوان بازدیدکننده افتخاری بین المللی به ایالات متحده سفر نماید، و اینکه این دعوت مطابق روش های معمولی ما صورت گرفته است.

ص: 525

رامبد، هلاکو - 5 زمان: 18 فوریه 1967 - 29/11/45خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: حنیفه رمضانی، نماینده حزب مردم از بندرپهلوی، ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: سفر افتخاری بین المللی رامبد نماینده حزب مردم، رمضانی، یکی از معتمدین رامبد، گفت که حزب مخالف سفر رامبد به ایالات متحده برای دو ماه است، بدلیل الف) انتخابات، و ب) برخورد پیش بینی شده در مورد مخالفت با هزینه های دولت بلافاصله پس از نوروز.

حزب تصمیم گرفته است که سفر رامبد را به طور آزمایشی به یک ماه محدود نماید. در پاسخ به پیشنهاد من، او راضی شد که در مورد شش هفته بازدید موافقت نماید، ولی گفت که رهبری حزب از دادن اجازه جهت دور شدن رامبد به مدت زیاد در چنین مقطع بحرانی بسیار اکراه خواهد داشت.

در پی آن رامبد تلفن زد و گفت که برای یک هفته بازدید به رشت می رود. هر چند بایستی او را بلافاصله می دیدم، وی در بازگشت با من تماس خواهد گرفت. وقتی او گفت ترجیح می دهد سفر خود را تا نیمه دوم آوریل به تعویق اندازد (زیرا با نوروز مخالفت شده بود)، توصیه کردم پس از بازگشت یکدیگر را ببینیم. او همچنین تعجب کرد که ممکن است به جای دو ماه، 45 روز پذیرفته شود. من او را مطمئن ساختم که این کار را به نفع هر دومان به پایان خواهم رساند.

رامبد، هلاکو - 6 زمان و مکان: رستوران اکسانادو، 20 نوامبر 1967 - 29/8/46 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای هلاکو رامبد، نماینده مجلس از حزب مردم ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: حزب مردم رامبد در مورد وضعیت سیاسی در ایران خیلی ناامید بود و به طور اخص اشاره وی، به شانس یک حزب اقلیت در ایفای یک نقش مؤثر بود. او اظهار داشت که حزب اکثریت هر چه بیشتر در حال غصب کلیه مسئولیت ها برای خودش هست و این که برای مردم پیوستن به حزب مردم مشکل می شود.

رامبد اظهار داشت که باید شرایط زندگی «سیاسی» تغییر یابد. حزب مردم نیاز به اشاره خیرخواهانه از سوی شاه دارد تا بتواند به طور مؤثری مسئولیت های خود را به عنوان حزب مخالف در مجلس انجام دهد. کمیته مرکزی به علت شکست انتخاباتی استعفا داد. به دبیرکل، عدل، مأموریت داده شده است که یک کمیته 15 نفره جدید انتخاب نماید. رامبد انتظار دارد که عدل، رامبد، ناصر عامری و سناتور جفرودی در کمیته مرکزی باقی بمانند، ولی معتقد است که تعدادی چهره های جدید رو خواهند شد.

او پیش بینی می کند که عدل با شاه صحبت و سعی خواهد کرد اجازه شاه را برای فعالیت حزب مردم بتواند مؤثرتر اخذ نماید. اگر این اجازه داده شود، رامبد و نخست وزیر راههایی که حزب مردم به نحو فعال شود را بررسی خواهند نمود. او اظهار داشت بالاخص امیدوار است که ضمانت های لازم را حاصل نماید که افرادی که وارد حزب مردم می شوند، مانند آنچه فعلاً عمل می شود، جریمه نخواهند شد. او گفت که

ص: 526

حزب مردم در معرض این خطر است که تبدیل به حزب پیرمردهایی شود که بازنشسته شده اند و چیزی ندارند که بترسند، زیرا مردان جوان برای پیوستن به حزب از آینده خود نگران هستند.

رامبد، هلاکو - 7 زمان و مکان: 11 مارس 1968 - 20/12/46، منزل سفیر خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: هلاکو رامبد، رهبر حزب مردم در مجلسویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: لایحه توسعه و بازسازی شهری رامبد نگرانی خود را در مورد پیش نویس لایحه توسعه بازسازی شهری تشریح کرد. او احساس می نمود که این پیشنهاد توسط کسانی ارائه شده است که هر چند در حوزه وظایف خود شایستگی دارند، از ارتباطات ظریف بین اداره کننده و اداره شونده (governed and governing) آگاه نیستند. این جنبه است که او را بیشتر نگران ساخته است، و این که او قبل از حمایت از لایحه به اطمینان قلبی بیشتری نیازمند است.

علاوه بر این نگرانی کلی و تمایل به حصول اطمینان از اجرای صحیح این قانون، رامبد اظهار داشت که تغییرات مختلفی را در آن پیشنهاد خواهد کرد. بالاخص، او عقیده دارد که معافیت مبنا به میزان 200000 ریال، در حالی که امکان دارد برای تهران خیلی خوب باشد، برای شهرستانها رقم خیلی بالایی است. هر چند او مبنای معافیت مورد نظر خود را بیان نکرد، اظهار داشت که رقم خیلی پایین تری برای سایر شهرستانها باید در نظر گرفته شود. او امیدوار بود که ببیند در لایحه، مقررات بهتری برای اخذ مالیات پیشنهاد شده باشد. او ضمن مراقبت با این که شهردارهای جدید، در مقایسه با مأمورین قدیمی که تا رأس فرمانداری ها نیز بالا رفته اند، بیشتر مورد اعتماد هستند، ولی هنوز امیدوار است تا حد ممکن مطمئن شود که جابجا شدن پولها درست باشد و سیستمی به وجود آید که مردم بتوانند به آن اطمینان نمایند تا پول مالیات ها یک باره خرج «زیباسازی شهر» نخواهد شد. رامبد همچنین گفت که محکوم نمودن موارد لایحه نیز نیاز به پاره ای بازنگری ها دارد. زمان لازم برای کشف این جنبه های آن در اختیار نیست.

رامبد، هلاکو - 8 هلاکو رامبد رهبر حزب مردم در مجلس سرّی هلاکو رامبد رهبر حزب مردم در مجلس است. پس از درگیری شدید وی در انتخابات تابستان 1967، حزب مردم سعی دارد که وجوه سازمانی خود را منظم نماید. در دسامبر 1967، رامبد با سناتور کاظم جفرودی به عنوان دستیار رهبر حزب، یحیی عدل عمل می کرد.

رامبد در 10 نوامبر 1919 در طوالش، شهر کوچکی در سواحل بحر خزر، متولد شد و متعلق به یک خانواده زمیندار در آن منطقه است. از سوابق وی خیلی کم می دانیم. ظاهرا در سال 1939 از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شد، ولی پس از آن از ارتش استعفا داد و برای یک شرکت حمل و نقل در طوالش کار کرد. یک کاندید ناموفق برای انتخابات دوره هیجدهم بود و در دوره های نوزدهم و بیستم از حوزه انتخابی شهر زادگاهش انتخاب شد. وقتی حزب مردم در 1964 مجددا احیا شد، رامبد در آن فعال و رهبر حزب در مجلس شد. او مدیریت آلیتالیا در ایران را دارد.

ص: 527

رامبد در 1954 از انگلستان، آلمان غربی و هلند و در 1955 از آلمان غربی دیدار کرد. وی شاه را در یک بازدید از هندوستان همراهی کرد و 1956 از ترکیه بازدید نمود. در سال 1967 او سفر موفقیت آمیزی با خرج وزارت خارجه آمریکا به ایالات متحده نمود. او با ارائه یک ذهن خلاق و طرز برخوردی مشتاق و پذیرنده، تحسین خود را نسبت به پیشرفت صورت گرفته توسط مردم آمریکا و تشکر خود را برای میهمان نوازی سخاوتمندانه ابراز شده به وی، اظهار داشت.

او ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. او علاوه بر فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی را در سطحی خوب صحبت می کند. 28 مارس 1968 - 8/1/47 رامبد، هلاکو - 9 زمان و مکان: رستوران اکسانادو، 23 می 1968 - 2/3/47 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: هلاکو رامبد، نماینده مجلس (حزب مردم) ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: حزب مردم رامبد اظهار داشت که حزب مردم با دو مسئله اصولی مواجه است. یکی داخلی و یکی خارجی. در مورد مسئله خارجی، او گفت که حزب ایران نوین از دستگاههای دولتی برای اعمال فشار بر حزب مردم و پرسنل آن استفاده می کند، و او گفت که حزب مردم هیچ وسیله ای برای مقابله و حتی حفاظت پرسنل خود ندارد. او ادامه داد، بنابراین این، امید کمی در داخل حزب به پیشرفت وجود دارد. همزمان با آن، تقسیم بندی عمیقی در داخل حزب مردم وجود دارد که مانع تمرکز انرژی پرسنل موجود آن بر مسائل کلیدی است.

این شکاف و سهل انگاری در توافق بین رده های پایین، موجب شده که رده های بالای حزب ترسی از نتایج مقابله اعضای حزب با اقداماتشان (یا عدم فعالیت آنها) نداشته باشند. رامبد به مصالحه ای فکر می کرد که از طریق آن امیدوار بود مجددا روحیه وحدت را در حزب برقرار نماید. او نمی خواست که وارد جزئیات شود، ولی اظهار داشت که نتایج کار وی موفقیت آمیز خواهند بود. در گردهمایی برنامه ریزی شده شورای عالی که اخیرا به تعویق افتاد، رامبد گفت که تعداد مخالفین بیشتر از موافقین عدل بود، ولی او پیشنهاد کرده بود گردهمایی به تعویق بیفتد. او تذکر داد که کمیته مرکزی فعلی، که هنوز به شورای عالی معرفی نشده است، در حال کار کردن برای تدوین سیاست و برنامه ای برای حزب است.

او در مورد شرکت حزب مردم در انتخابات آینده انجمن شهر خوشبین نبود. او گفت، بسیاری از اعضای حزب مردم، احساس می کنند که دولت همانند انتخابات مجلس در 1967 عمل خواهد نمود، به گونه ای که هرگونه موفقیت حزب مردم در نهایت ملغی شود. هنوز هیچ گونه تصمیمی در مورد کاندیداهای حزب مردم اتخاذ نشده است.

ص: 528

رامبد، هلاکو - 10 تاریخ: 29 ژوئیه 1972 - 7/5/51 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی، استان اسکودروبه: بخش سیاسی، آقای کیلگور موضوع: استعفای علی نقی کنی بنا به اظهار منوچهر سعیدی، آخرین شایعات این است که کنی به دستور شاه استعفا داده است، زیرا وی بیش از حد از دولت هویدا انتقاد کرده است. به دلیل پشتیبانی شاه از هویدا، این انتقادات به شخص وی باز می گردد. وقتی به کنی راجع به ناخشنودی اعلیحضرت گفته شد، گزارش شده است که واکنش وی این بوده که به وی دستور داده شده است که یک حزب مخالف به راه بیندازد و این کار بدون انتقاد کردن از دولت امکانپذیر نیست. او از قطع تاکتیک های فعال خویش، خودداری نمود و از او خواسته شد که استعفا دهد.

من تاکنون تأییدی بر این مطلب دریافت نکرده ام.

در هدایت پست جدید دبیرکلی حزب مردم، نماینده مجلس، هلاکو رامبد، قرار دارد. رامبد وقتی فارسی حرف می زند بیشتر شبیه به علم و شاه است تا همتای اصلی اش دکتر جفرودی. رامبد در تهران متولد شده و نماینده یک شهر کوچک در فارس است که هرگز آن شهر را ندیده است. گفته می شود که وی فردی قابل و مشهور در بین مردم است که بخشی از آن به علت قابلیت وی به عنوان یک سخنران می باشد.

رامبد، هلاکو - 11 زمان و مکان: 31 ژوئیه 1974 - 9/5/53، دفتر آقای رامبدخیلی محرمانه شرکت کنندگان: هلاکو رامبد، نماینده حزب مردم در مجلس استانلی اسکودرو، کارمند سفارت موضوع: 1- برنامه های انتخاباتی حزب مردم 2- سلامتی نخست وزیر هویدا 1- برنامه های انتخاباتی حزب مردم:

رامبد گفت که او انتظار دارد فعالیت های حزب مردم، بخصوص در استانها، در اوایل سپتامبر بیشتر شود. او خوشبینی زیادی از خود نشان داد، با شرط انتخابات آزاد، نظیر انتخابات گرگان و آذربایجان شرقی، حزب مردم به طور قابل توجهی از حزب اکثریت ایران نوین سبقت خواهد گرفت. به هر حال، او پیش بینی نمی کند که در سال 1975، حزب مردم پیروز شود. رامبد همچنین شایعات مربوط به عدم شرکت در انتخابات تابستان آینده را تکذیب کرد.

خوشبینی غیر معمول وی شامل چهارمین کنگره حزب مردم برنامه ریزی شده برای اکتبر نشد. او گفت این گردهمایی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد و ارتباطی با سیاست حزب ندارد و مانند گذشته از بالا به پایین اداره می شود.

2- سلامتی نخست وزیر هویدا:

وقتی مقام گزارش کننده به لغو سفر اخیر هویدا به بوشهر اشاره نمود، رامبد اظهار داشت که نخست وزیر از چندین روز قبل مریض بوده است. آن روز صبح قرار بود که در مراسمی در بانک خون حضور یابد، ولی نتوانسته است. رامبد از نوع مرض هویدا بی اطلاع بود.

اظهارنظر: نخست وزیر به خوبی توانست برای سفر به رامسر در ساحل دریای خزر در اول و دوم اوت

ص: 529

آماده شود و در کنفرانس بازنگری برنامه پنجم شرکت نماید.

رامبد، هلاکو - 12 تاریخ: 4 نوامبر 1977 - 13/8/56 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - 10687 صفحه دوم 3) رامبد، 57 ساله، نماینده مجلس از طوالش، استان گیلان، از سال 1956 در مجلس خدمت کرده است. او در سال 1939 از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و متعاقبا از ارتش استعفا داد تا در منطقه خانوادگیش طوالش کار کند. رامبد برای مدت 14 سال رهبر حزب مردم مخالف دولت در مجلس بود تا این که حزب مردم پس از تشکیل حزب رستاخیز در 1975 منحل گردید. رامبد یکی از میهمانان اداره اطلاعات ایالات متحده (USIS) و موضوع یکی از گزارشات خلاصه بیوگرافی INRمورخ 28 مارس 1968 بود. رامبد که انگلیسی، فرانسه و آلمانی را به خوبی صحبت می کند، وقتی به فارسی صحبت می کند، از نظر مردم یک سخنران نافذ است. در خلال سالیانی که رهبری جناح مخالف را به عهده داشت، او انتقادات متعدد خوب ارائه شده ای از دولت می نمود. رامبد به عنوان یک متخصص امور هواپیمایی، برای سالهای متمادی نماینده آلیتالیا در ایران بود. به عنوان معاون نخست وزیر در امور پارلمانی، نماینده نخست وزیر در پارلمان خواهد بود، ولی لازم است از نمایندگی مجلس استعفا دهد. از آنجا که دو سال به پایان دوره مجلس باقی مانده است و نماینده دیگری غیر از رامبد از منطقه استان گیلان در مجلس نیست، لذا لازم است انتخابات میان دوره ای انجام شود تا این محل خالی پر گردد. سولیوان

امیرحسین ربیعی

ص: 530

سرّی از: دفتر فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به: ریاست ستاد، نیروی هوایی ایالات متحده، واشنگتن ژنرال آلن عزیز من اخیرا از طریق اخبار اطلاعاتی خاص آگاه شدم که ممکن است وضعیت دفاع ملی و تهدید در قبال ایران به طور قابل توجهی تغییر کند. در خلال بازدید اخیر من از عراق و در ملاقات هایی که با سرتیپ حمید شعبان التکریتی، فرمانده نیروی هوایی عراق داشتم، به من شواهدی ارائه شد که نیروی هوایی عراق دارای اخبار اطلاعاتی راجع به نیروی هوایی شاهنشاهی است که فقط ممکن است از طریق پوشش عکس برداری هوایی ماهواره ای تهیه شده باشند. سرتیپ حمید شعبان التکریتی قادر بود جزئیات نوسازی ها و کوشش های ساختمانی ما در پایگاه هوایی خاتمی را در مرکز ایران، تشریح نماید. نظریات وی راجع به پیشرفت های ما در هر مورد خیلی جزئی، دقیق، صحیح و مطابق روز بود. بنحو قابل درکی، من دیدارها با سرتیپ حمید شعبان التکریتی را به پایان رساندم در حالی که بسیار آشفته خاطر بودم که محتملترین رقیب (دشمن) نظامی ایران در حال مجهز شدن با اطلاعاتی است که جزئیات تلاش های دفاعی کاملاً حفاظت شده ما را تشریح می کند. بدین سبب، من مایل خواهم بود امکان برقراری یک نامه تبادل اطلاعات که متقابلاً هم برای نیروی هوایی شاهنشاهی و هم نیروی هوایی ایالات متحده سودمند خواهد بود، را پیگیری نمایم.

من معتقدم چنین برنامه ای برای دولت های ما فوق العاده با ارزش خواهد بود. برای مثال، من مطمئن هستم که اطلاعات ELINT ناشی از پروژه IBEXنیروی هوایی شاهنشاهی، همچنین پوشش شناسایی عکس برداری هوایی تاکتیکی، در کیفیت و طبیعتی خواهد بود که برای ایالات متحده، ارزشمند است. در عوض، من تصور می کنم که نیروی هوایی ایالات متحده می تواند داده های اطلاعات چند منبعی آنالیز شده در مورد عراق و افغانستان، از جمله پوشش عکسبرداری ماهواره ای را به نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بدهد.

در حالی که تشخیص می دهم که هماهنگی لازم و اخذ مجوزها سخت و وقتگیر خواهند بود، اضطرار در نیاز، مرا ناگزیر به درخواست سرعت بخشیدن به آن در حداکثر زمان ممکنه می نماید. عمیقا از هرگونه مساعدتی که شما بتوانید به عمل آورید، تشکر می نمایم. من و ستادم منتظر دریافت هرگونه پاسخی هستیم.ارتشبد ربیعی ربیعی، امیرحسین - 2 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان 1- کشور: ایران 2- شماره گزارش: 78 138. 846 6 3- عنوان: بیوگرافی سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (ن. ه. ش. ا.) 5- تاریخ اطلاعات: 8 مارس 1978 - 17/12/56 6- تاریخ گزارش: 8 مارس 1978

ص: 531

12- مأمور تهیه کننده: اِ. بی. گرازیانی، متخصص اطلاعات 13- مقام تأییدکننده: اف. بی. مک کنزی، سرهنگ نیروی هوایی ایالات متحده وابسته دفاعی 14- منبع: بایگانی دفتر وابسته دفاعی، تهران، ایران 15- دستورات ویژه: غیرقابل رؤیت برای بیگانگان، براساس طبقه بندی پیوست 2 و حفظ قابلیت های جمع آوری این اداره، استفاده شود.

16- خلاصه:

(الف) - (بدون طبقه بندی) این گزارش، آخرین اطلاعات بیوگرافیک در مورد سپهبد امیرحسین ربیعی را در بر دارد که در حال حاضر فرمانده ن. ه. ش. ا. است.

(ب) - (بدون طبقه بندی) اگر پیوست 2 از این گزارش جدا شود، بدون طبقه بندی خواهد شد.

نظریات تهیه کننده: (بدون طبقه بندی) مطالب مذکور در این گزارش از مجموعه داده های موجود در بایگانی دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده استخراج شده است.

بدون طبقه بندی اطلاعات عمومی 1- کشور: ایران 2 و 3- تاریخ اطلاعات و گزارش: 8 مارس 1978 4- نام: الف) نام کامل - امیرحسین ربیعی، ب) در مکاتبات رسمی - تیمسار سپهبد امیر حسین ربیعی، ج) در مذاکرات حضوری - تیمسار ربیعی 7- مقام: الف) سمت فعلی - فرمانده ن. ه. ش. ا.، ب) تاریخ انتصاب به سمت فعلی - 1 فوریه 1977، ج) درجه - سپهبد، د) زمان اعطای درجه - 4 می 1976، ه) نیرو - نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، و) رسته - خلبان. ه.

8- محل و تاریخ تولد: 27 فوریه 1932، کرمانشاه، ایران.

9- جنسیت: مذکر.

10- آدرس کنونی: ستاد ه. ش. تهران - ایران.

11- ملیت: ایرانی.

12- نژاد: سفید.

13- عکس: ضمیمه است.

14- تابعیت: ایرانی.

15- مذهب: اسلام (به آن عمل نمی کند.) 17- وضعیت تأهل: ازدواج کرده است.

18- سن: 46.

19- ریش: ندارد.

20- دندان: طبیعی.

21- مشخصات غیرعادی دائمی: به طور آشکار (قابل رؤیت) ندارد.

ص: 532

22- رنگ چشم: قهوه ای.

23- رنگ مو: سیاه 24- کم مو: نه.

25- قد: 69 اینچ.

26- وزن: 160 پوند.

27- هیکل: متوسط.

28- قد و قامت: مستقیم.

29- چپ دست یا راست دست: مشخص نیست.

30- ناموزنی فیزیکی: قابل رؤیت ندارد.

31- وضعیت عمومی سلامتی: خوب.

32- سنگینی گوش: ندارد.

33- عینک: ندارد.

34- تحصیلات غیرنظامی: دیپلم - دبیرستان، دبیرستان هدایت، از کلاس 1 تا 12.

35- مهارت در زبان: فارسی، زبان مادری - انگلیسی، عالی. به روانی می نویسد و می خواند. او توانایی ترجمه و مترجمی دارد.

36- سفر:

1958 - پایگاه هوایی Fuerstenfeldbruck، آلمان غربی، مونیخ 1974- از پایگاه هوایی ادوارد، شرکت هوایی نورثروپ و بوئینگ، پایگاههای هوایی Nellisو Travis بازدید نمود. در مدت بازدید از پایگاه هوایی Travisتیمسار با C5 پرواز نمود.

1975 - از فرماندهی هوایی تاکتیکی بازدید نمود.

37 - تحصیلات نظامی:

51 - 1950: دانشجوی دانشکده خلبانی ن. ه. ش 53 - 1952: آموزش خلبانی در پایگاههای Reese ویلیامز نیروی هوایی ایالات متحده.

1955: دوره استاد خلبانی، پایگاه هوایی Fuerstenfeldbruck، آلمان غربی 1960: مدرسه افسران اسکادران، پایگاه هوایی ماکسول، آلاباما 1964: مدرسه استاد خلبانی اف - 5، پایگاه هوایی ویلیامز، آریزونا 1974: دوره مدیریت 5 هفته ای مدرسه نیروی دریایی ایالات متحده، مونتری کالیفرنیا سایر دوره های آموزشی - اطلاعاتی از تاریخ آنها در دست نیست:

دوره آموزش خلبانی جت، آلمان غربی.

دوره آموزش استاد خلبانی جت، آلمان غربی.

کالج فرماندهی و ستاد، ایالات متحده.

دوره آموزش استاد خلبانی، آلمان غربی.

دوره مدیریت ADC، نامعلوم.

دوره عملیات هوا زمین A/G، آلمان غربی.

ص: 533

تاریخ ترفیعات:

23/9/52 - ستواندوم، 23/9/54 - ستوانیکم، 23/9/58 - سروان، 23/9/63 - سرگرد، 23/9/67 - سرهنگ دوم، 23/9/69 - سرهنگ، 10/1/70 - سرتیپ، 19/6/73 - سرلشگر، 5/4/76 - سپهبد.

مدال ها:

نشان افتخار درجه 2 و 3، نشان لیاقت درجه 2 و 3، مدال خدمت درجه 2 و 3، نشان پاس درجه 2، نشان همایون درجه 3، مدال 2500 ساله سلطنتی، تشویق در دستور همگانی ارتش، تشویق بار دوم، تشویق بار سوم، تشویق نامه 5 بار.

مراحل خدمتی: به پیوست می آید.

38- کارهای غیر از مسئولیت نظامی: رئیس باشگاه هوایی 39- عضو سازمانها: باشگاه شاهنشاهی کشور - 1971 40- مراحل خدمتی نظامی :

اطلاعات زیر از بایگانی دفتر وابسته دفاعی آمریکا استخراج گردید:

1955 - 1954: به عنوان خلبان شکاری در گردان یکم شکاری تهران خدمت نمود.

1957 - 1955: استاد خلبان جت برای USAFE در پایگاه هوایی Fuerstenfeldbruck آلمان غربی.

1964 - 1961: فرمانده اسکادران در گردان دوم شکاری.

1966 - 1965: مدیر عملیات، گردان یکم شکاری - تهران.

1962 - 1958: عضو تیم آکروبات پروازی با هواپیمای G- 84 1966 - 1962: فرمانده تاج طلایی (تیم آکروبات پروازی ن. ه. ش.) نامعلوم - به مدت دو ماه به عنوان فرمانده اسکادران سازمان ملل متحد در کنگو خدمت نموده است.

اطلاعات زیر از فرم بیوگرافی که اخیرا از سوی ن. ه. ش. ارائه شده استخراج گردیده که فاقد تاریخ است.

انتصابات:

خلبان، گروه دوم، اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری.

خلبان اول، گروه دوم، اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری.

فرمانده، گروه دوم، اسکادران هوایی، گردان شکاری، پایگاه سوم شکاری.

فرمانده، اسکادران سوم جت F- 84، گردان شکاری.

فرمانده، اسکادران چهارم، بمب افکن شکاری، پایگاه دوم شکاری.

فرمانده، اسکادران سوم، بمب افکن شکاری، پایگاه دوم شکاری.

فرمانده، اسکادران 101، شکاری تاکتیکی، پایگاه یکم شکاری.

رئیس عملیات، پایگاه یکم شکاری جانشین فرمانده، پایگاه یکم شکاری فرمانده، فرماندهی تاکتیکی هوایی فرمانده، ن. ه. ش.

41- تمایلات:

ص: 534

مشروب نمی خورد. سیگار نمی کشد. از هر نوع ورزشی لذت می برد - بخصوص تنیس و اسکی روی آب.

43- نام کامل همسر: گرتا ربیعی.

44- فامیل قبلی: Hierl.

45- تاریخ و محل تولد: 29 ژانویه 1938.

46- ملیت: ایرانی آلمانی.

47- نژاد: سفید پوست.

48- مذهب: عمل نمی کند.

49- سابقه: همسر وی دو ملیتی است.

50- فرزندان: دو پسر دارد آریان و آرمان حدود 19 و 13 ساله.

خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت بیگانگان 51- سابقه در پلیس: نامشخص 52- مذهب: تیمسار ربیعی فرد مذهبی شناخته نمی شود.

53- تماس ها و ارتباطات: تیمسار ربیعی با افسران متعدد آمریکایی در جریان مسافرت هایش به ایالات متحده تماس داشته است. او با ژنرال های آمریکایی براون - کارلتون و رایان در یک میهمانی در بازدید از پایگاههای هوایی ادوارد، بوئینگ و شرکت نورتروپ در ژوئن و ژوئیه 1974، ملاقات نموده است.

54- شخصیت: تیمسار ربیعی فردی خیلی گرم، باز و بذله گو محسوب می گردد.

55- جهتگیری سیاسی: تیمسار ربیعی خیلی طرفدار آمریکا است، بخصوص در مورد اعضای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا. او همواره برای مشاورین ایالات متحده در ایران خیلی کمک کننده بوده است.

56- مشخصات ظاهری: تیمسار ربیعی افسر خوش قیافه و خوش هیکل است.

57- اطلاعات اضافی در مورد همسر: همسر وی آلمانی و دارای تابعیت دوگانه ایرانی آلمانی است.

58- اطلاعات اضافی: تیمسار ربیعی به عنوان یک خلبان عالی محسوب می گردد که می تواند با هر وسیله پروازی که در دسترسش باشد پرواز نماید. او خیلی بیش از هم دوره ای هایش پیش افتاده است.

ربیعی، امیرحسین - 3 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان امیرحسین ربیعی عضو کابینه، فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی نخست وزیر غلامرضا ازهاری، سپهبد امیرحسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران را به عنوان عضو کابینه که در 6 نوامبر 1978 تشکیل شد، عهده دار وزارت مسکن و شهرسازی قرار داد، ولی به وی عنوان وزیر داده نشده است. تیمسار مسئولیت سرپرستی وزارتخانه را خواهد داشت و معاون وزیر آن را اداره می کند. ربیعی باید با مسئله ای که بیشتر از هر چیز زبانزد همه است و موجب نارضایتی همگانی

ص: 535

شده است، یعنی کمبود مسکن مواجه گردد.

ربیعی یک خلبان عالی است که می تواند با هر هواپیمایی پرواز نماید، وی در سال 1977 فرمانده نیروی هوایی شد. او در سطح بالایی کارآ، پویا، تقریبا مجلل و رهبری وجیه المله است. او طرفدار ایالات متحده و بخصوص با اعضای نیروی هوایی ایالات متحده دوست است و برای مشاوران آمریکایی در ایران کمک کننده است.

زندگی اولیه و مراحل خدمتی امیرحسین ربیعی در 27 فوریه 1932 در کرمانشاه متولد شد. او پسر بزرگ رئیس یکی از قبایل کُرد بود. او از این ارتباط خانوادگی با غرور صحبت می کند. ربیعی آموزش های گسترده ای در ایالات متحده با شروع آن در 53 - 1952 در پایگاه نیروی هوایی Reese در تگزاس و پایگاه نیروی هوایی ویلیامز در آریزونا، دیده است. در 1953 از آکادمی نیروی هوایی ایالات متحده فارغ التحصیل شد. در 1955 دوره استاد خلبانی را در پایگاه نیروی هوایی در Fuerstenfeldbruckدر آلمان غربی گذراند، و در 1960 مدرسه افسران اسکادران را در پایگاه نیروی هوایی ماکسول در آلاباما طی کرد. او در 1964 به پایگاه ویلیامز بازگشت و دوره استاد خلبانی را دید و 1966 دوره دانشکده فرماندهی و ستاد را در پایگاه هوایی ماکسول به پایان رسانید. در 1974 دوره مدیریت افسران ارشد را در مدرسه نیروی دریایی ایالات متحده مونتری، کالیفرنیا گذراند و در 1975 برای توجیه در مورد سازمان و عملیات فرماندهی هوایی تاکتیکی نیروی هوایی ایالات متحده به این کشور بازگشت.

ربیعی در نیروی هوایی شاهنشاهی بسیار فعال بوده است. در ابتدا او به عنوان خلبان شکاری در اسکادران یکم شکاری (55 - 1954)، به عنوان استاد شکاری در Fuerstenfeldbruck (57 - 1955)، به عنوان فرمانده اسکادران در اسکادران دوم شکاری (64 - 1961) و به عنوان مدیر عملیات در اسکادران یکم شکاری (66 - 1965)، خدمت نمود. همزمان با بسیاری مشاغل دیگر، او عضو تیم تاج طلائی، تیم آکروبات نیروی هوایی شاهنشاهی (66- 1958) و اسکادران نیروهای سازمان ملل در کنگو نیز بود. او فرماندهی پایگاه یکم شکاری را از 74 - 1973 در تهران و فرماندهی تاکتیکی هوایی را از ژانویه 1975 تا زمان فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی به عهده داشت. او در سال 1970 به درجه سرتیپی، در 1973 به درجه سرلشگری و در 1976 به درجه سپهبدی ارتقاء یافت.

اطلاعات شخصی ربیعی، خوش قیافه، خوش هیکل، ورزشکار و علاقمند به بدن سازی است و از اسکی روی آب و برف، والیبال و بازی تنیس روزانه لذت می برد. او گرم باز و است و روحیه بذله گویی دارد. او مشروبات الکلی نمی نوشد. در 1978 او از اسرائیل، دانمارک و اسپانیا بازدید کرد. ربیعی انگلیسی را به خوبی یک مترجم صحبت می کند و می نویسد و می خواند. او آلمانی نیز می داند. همسر وی گرتا، یک زن زیبای آلمانی است که در سال 1957 در زمانی که در Fuerstenfeldbruckاقامت داشت با وی ملاقات نمود. آنها دو پسر دارند که در انگلستان به مدرسه می روند. پسرهای وی با مذهب مسیحی بزرگ می شوند (ربیعی شخصا، مانند بسیاری ایرانیان، مسلمان است.) 15 نوامبر 1978 - 24/8/57

منصور روحانی

ص: 536

منصور روحانی وزیر آب و برق محرمانه روحانی از 7 مارس 1964 در کابینه منصور به این سمت منصوب گردید. او در تهران متولد شد (سال 1922) و مدرک مهندسی را از دانشگاه تهران گرفت. در 1945 و 1946 در استخدام شرکت ملی نفت ایران بود. در 1948 وی تحصیلاتش را در کالج دانشگاه لندن به اتمام رسانید. در بازگشت به ایران مسئولیت لوله کشی آب برای سازمان آب تهران به وی واگذار شد و در 1957 به ریاست آن ارتقاء یافت.

روحانی به عنوان یک مدیر قابل و کارآ و پرانرژی در حوزه تخصصی خود مشهور است. او قبل از ورود به کابینه منصور به عنوان فردی فعال در سیاست شناخته شده نبود و یکی از آخرین افرادی است که به حزب ایران نوین پیوست.

در کوشش های خود جهت اعمال نفوذ و اختیارات وزارتخانه اش بر سازمان آب و برق خوزستان، وی در جدل دائمی با رضا انصاری (رئیس سازمان آب و برق و استاندار خوزستان) بود. دشمنی آنها به نظر می رسد در نتیجه کوشش های جاری روحانی جهت عقد قراردادهای مهندسی مشاور برای سدهای رودخانه های مارون و کارون با الکساندر جیب (GIBB) (انگلیسی) به جای شرکت تحقیقات و توسعه (شرکت آمریکایی که از ابتدای تأسیس مشاور سازمان آب و برق خوزستان بوده است)، به سرعت رو به فزونی نهاد.

روحانی در هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا (IAS) خدمت نموده که در آنجا بسیار مفید و مؤثر بوده است.

او ازدواج کرده است و حداقل دو فرزند دارد (یک پسر و یک دختر). او انگلیسی را عالی صحبت می کند.

زیرنویس: از زمان غیبت رئیس فعلی انجمن ایران و آمریکا، دکتر پیراسته، از تهران (او سفیر در عراق است)، با مشکلاتی توانستیم چند روز قبل موفق شویم که موافقت آقای روحانی را به عنوان ریاست انجمن ایران و آمریکا جلب نماییم. احتمالاً اظهار تشکر از این مسئله ممکن است مناسب باشد.

راسیاس روحانی، منصور - 2 منصور روحانی وزیرآب و برق خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان در 7 مارس 1964، منصور روحانی به عنوان اولین وزیر آب و برق ایران منصوب شد. وی به عنوان مدیری قابل و پر انرژی و دارای اطلاعاتی عمیق در زمینه آب شناخته شده است. وی قبل از ورود به کابینه، به عنوان فردی فعال در سیاست شناخته شده نبود، هر چند وی یکی از اعضای کمیته اجرایی حزب ایران نوین تشکیل شده در دسامبر 1963 بود. در اواخر سال 1964، او از سوی سفارت شوروی در تهران تحت فشار قرار گرفت تا پیشنهادهای کمک های فنی آنها را بپذیرد، که وی مایل به چنین کاری نبود. او از تلاش دولت جهت کاستن از بودجه حمایت نموده است.

روحانی در سال 1922 در یک خانواده مذهبی که در اصل از منطقه Caucasusهستند، به دنیا آمد، او با مدرک مهندسی راه و ساختمان از دانشکده مهندسی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. در 1945 تا

ص: 537

1946 وی در شرکت نفتی ایران و انگلیس کار کرد. سپس به انگلستان رفت و از کالج دانشگاه لندن در سال 1948 در رشته آب شناسی (هیدرولوژی) فارغ التحصیل گردید. از هنگام بازگشت به ایران به اداره آب تهران پیوست و مسئول لوله کشی شد، در 1957 رئیس اداره گردید. او در این شغل در ژوئن سال 1963 در کنفرانس بهداشت جهانی در صوفیه شرکت نمود.

روحانی دبیر هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا است، اعضای این انجمن وی را فردی مؤثر و کارآ توصیف می کنند. علاوه بر فارسی، او انگلیسی را عالی صحبت می کند و کمی فرانسه می داند. روحانی متأهل است و یک پسر و یک دختر دارد.20 آوریل 1965 - 31/1/44 روحانی، منصور - 3 تاریخ: 19 می1965 - 29/2/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکایی ها (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: موضوع وزیر آب و برق، روحانی، در دولت مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از جانب شما از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

براساس اظهارات یکی از مقامات بالای سازمان برنامه، منصور روحانی، وزیر آب و برق، باتوجه به گیجی و حیرت صفی اصفیا، سرپرست سازمان برنامه و دیگر مقامات بلندپایه سازمان، این روزها در حال ارتقاء با میزان بالایی از اعتماد است. در جریان کاهش بودجه که قبل از ارائه بودجه به مجلس انجام شد، 500000 تومان از بودجه روحانی کاسته گردید. روحانی چنان طوفانی به پا کرد که دکتر مجید مجیدی از روحانی خواست تا اجازه بدهد بودجه از مجلس بگذرد، سپس مجیدی مقدار بودجه کاسته شده را جبران خواهد نمود.

براساس این قول، روحانی مخالفت خود را با بودجه پس گرفت. اکنون روحانی نزد اصفیا رفته و از وی خواسته است «که یا 500000 تومان را به من می دهید یا نزد شاه می روم و از آن طریق مجبور خواهید شد، آن را پس بدهید». اصفیا به روحانی گفته است که راجع به آن فکر خواهد کرد تا راه حلی برای مسئله پیدا کند. در حال حاضر اصفیا منتظر بازگشت شاه و موقعیت مناسبی برای سؤال از شاه و کسب تکلیف از وی است که چکار کند.

روحانی، منصور - 4 منصور روحانی، وزیر کشاورزی و منابع طبیعی خیلی محرمانه روحانی یکی از اعضای جوانتر با سابقه طولانی (هفت ساله) عضویت در کابینه است. در سال 1922 در تهران متولد گردید، و در دانشگاه کالج لندن در رشته هیدرولوژی به مطالعه پرداخت و در سال 1948 فارغ التحصیل گردید.

روحانی که قبلاً وزیر آب و برق بود کار خود را با وارد شدن در شرکت نفت ایران و انگلیس آغاز کرد. او عضو حزب حاکم ایران نوین است.

ص: 538

روحانی فردی ساعی و ذیصلاح در رشته بودجه و بسیار خونگرم و اجتماعی است. گرچه او یک سیاستمدار نیست، ولی برای بقاء در درگیریهای درون دولت ایران استعداد خوبی از خود نشان داده است.

روحانی به عنوان دبیر و رئیس انجمن ایران و آمریکا خدمت کرده و در این شغلها بسیار مفید و مؤثر بوده است. او انگلیسی را به روانی تکلم می کند و یکی از دوستان خوب (در صورت متعادل بودن) ایالات متحده به حساب می آید. روحانی متأهل است و دو فرزند دارد.می 1972 - اردیبهشت 1351 روحانی، منصور - 5 تاریخ: 8 اوت 1972 - 17/5/51 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی، استان اسکودروبه: بخش سیاسی، آقای کیلگور و بایگانی بیوگرافیک موضوع: منصور روحانی، وزیر کشاورزی شایعات جاری حاکی از این است که روحانی مواردی از اشتهار به فساد دارد، و اخیرا وی از یک قرارداد عمرانی کشاورزی که به تازگی اعلام شده، مبلغ زیادی یعنی حدود 2 میلیارد ریال به عنوان پیش پرداخت و فقط 900 هکتار زمین به عنوان ضمانت، دریافت کرده است. سهم روحانی 20 درصد کل هزینه بوده است.

روحانی که گفته شده است مایل به سرمایه گذاری مقداری از نقدینگی مازاد خود در خارج از کشور بود، به روایت مشهور همسر خود را با 9 میلیون دلار (به نظر من رقم بالایی است) به ایالات متحده فرستاد تا در آنجا سرمایه گذاری نماید. او نزد برادرش که در آنجا دانشجو است رفت و از وی کمک خواست.

برادرش به وی توصیه نمود که پولها را به حساب وی واریز نماید و به وی اجازه دهد که او آنها را سرمایه گذاری نماید، زیرا خواهرش زبان انگلیسی نمی داند و با روش های تبادلات ارز و پس انداز در بانک های آمریکا آشنایی ندارد. آنگاه پس از حدود یک ماه هیچ اقدامی نشد، وی از برادرش سؤال نمود که با پول چکار کرده، و او به اطلاع خواهرش رسانده که تشخیص داده شوهر وی دزدی بزرگی کرده و بدون شک این پولها به طور غیرقانونی به دست وی رسیده است. بنابراین، باتوجه به این که وزیر در موضعی نیست که بتواند برعلیه وی اعلام جرم نماید، لذا او قصد دارد پولها را به عنوان سهم خودش از خانواده نگه دارد. خانم روحانی قادر نبود برادر خود را وادار به پس دادن پولها کند و بنابراین بدون در دست داشتن پولها یا اسناد آن به ایران برگشت. شوهر وی، که از قبل شدیدا عصبانی بود، او را متهم به همکاری با برادرش نمود. او منکر این امر شد، ولی طلاق آنها در جریان است.

ممکن است هیچ یک از موارد فوق حقیقت نداشته باشد، یا این که در طرح آن خیلی غلو شده باشد، ولی این مبین تفسیری از شخصیت روحانی است که این داستان رواج یافته و باور شده است.

حمید رهنما

ص: 539

حمید رهنما، وزیر اطلاعات (و جهانگردی - م) حمید رهنما، وزیر اطلاعات از سال 1971 در سال 1920 در تهران متولد و در تهران، بیروت و پاریس به تحصیل پرداخت و بنابر گزارش در پاریس مدرک عالی تحصیلی خود را اخذ نمود.

وی فرزند یک نویسنده و سفیر مشهور ایرانی است و کار خود را به عنوان سردبیر در روزنامه پدرش «ایران» که از نقطه نظر دیدگاههای مترقی و لیبرالی اش مشهور است، شروع کرد.

در سال 1956، به عنوان سرپرست کارخانه نساجی ایران، کار جدیدی را آغاز نمود. بعدها به سازمان برنامه پیوست و عضو شورای عالی بازرسی شرکت ملی نفت ایران گردید.

به عنوان روشنفکری لیبرال که برای هفت سال گذشته مجله تلاش را منتشر می کرده، و در همان حال در امور فرهنگی نیز فعالیت داشته است، رهنما در میان نویسدگان، شعرا، درام نویسها، موسیقی دان ها و دیگر افراد مشغول به کارهای فرهنگی، دوستان زیادی دارد. هر چند وی در این محافل احترام زیادی نسبت به توانائیهای روشنفکرانه خود برانگیخته است، ولی در رابطه با استعدادهای مدیریتی و درک روابط عمومی در میان روزنامه نگاران، باید کارهای زیادی انجام دهد. او برادر مجید رهنما (وزیر علوم و آموزش عالی تا سال 1971) که در سالهای اخیر قرار بود به مقام های عالی در سازمان ملل و یونسکو دست یابد، می باشد.

رهنما متأهل است و زبان فرانسه را به خوبی تکلم می کند و مقداری نیز انگلیسی می داند.

می 1972 - اردیبهشت 1351

مجید رهنما

ص: 540

مجید رهنما وزیر علوم، پژوهش های علمی و آموزش عالی مجید رهنما، یکی از کارمندان وزارت امورخارجه، به شغل وزارت در وزارتخانه جدیدالتأسیس علوم، پژوهش های علمی و آموزش عالی، در اکتبر 1967 منصوب گردید، او به عنوان سفیر تا 1965 در سوئیس خدمت کرده بود. رهنما به محافل گروههای مختلف رفت وآمد و اطلاعات خوبی از لیبرال های متمایل به چپ تهران دارد. او از قانونی شدن حزب توده (کمونیست) و شناسایی چین کمونیست حمایت کرده است.

او حامی جدّی و پر حرارت نخست وزیر سابق، محمد مصدق، در اوایل دهه 1950 بود، و هنوز احتمالاً تمایلات ملی گرایانه دارد. به هر حال، نظریات سیاسی وی مانع خدمت وی در دولت نشده است.

او اعلام و اعمال نموده که در وزارتخانه اش برنامه ریزی ها به گونه ای باید باشند که مشوق برنامه های تحقیقاتی باشند و افراد واجد شرایط و متخصص که وضعیت دانشگاهی و تحصیلی آنان خوب باشد، بتوانند تمام دقت و توجهشان را به تحقیقات معطوف دارند.

رهنما سالها در امور بین المللی فعال بوده است. او از سال 1955 در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور داشته و از 1957 در کمیته چهارم سازمان ملل متحد (سرزمین های تحت قیمویت) خدمت نموده است، که در آنجا مایل بود خود را به صورت پلی بین کشورهای غربی و ملل آفریقا - آسیایی قرار دهد. او در جلسات کمیسیون اقتصادی ملل متحد برای آسیا و خاور دور و کنفرانس ملل متحد در بازرگانی و توسعه شرکت می نمود، اغلب تندروتر از مواضع دولت خود صحبت می کرد. او در کنفرانس باندونگ 1955 شرکت کرد و نماینده ایران در گردهمایی مقدماتی برای کنفرانس 1956 بود، که متعاقبا به تأخیر افتاد. او فردی قابل و باهوش است و نسبت به غرب برخوردی دوستانه دارد، هر چند از آن انتقاد می کند و در پاره ای مواقع نقش سازنده و سودمندی در میادین بین المللی داشته است.

مجید رهنما پسر زین العابدین رهنما، یک نویسنده و دیپلمات سابق، در 9 دسامبر 1923 در تهران متولد شد. او تحصیلات متوسطه خود را در بخش فرانسوی دبیرستان دانشگاه آمریکایی بیروت گذراند.

او یک سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود، سپس به دانشگاه سان جوزف بیروت منتقل شد، و در آنجا لیسانس حقوق و علوم سیاسی را در سال 1944 دریافت نمود. در 1948 او مدرک LLD از دانشگاه پاریس را با نوشتن تز خود در مورد مشکلات برنامه ریزی و توسعه نیافتگی، گرفت.

رهنما از سال 1942 تا 1945، سردبیر روزنامه پدر خود، ایران بود. در 1942 در حالی که هنوز دانشجو بود، رئیس بخش روابط خارجی در رادیو و وزارت اطلاعات بود و به سرپرستی رادیو تهران منصوب شد. زمانی که در سال 44 - 1943 در سان جوزف تحصیل می کرد، ادبیات مقدماتی انگلیسی و فرانسه را در دانشگاه آمریکایی بیروت تدریس می نمود. رهنما در سال 1954 به وزارت امورخارجه پیوست و وابسته مطبوعاتی در پاریس شد. در سال 1949 به بیروت منتقل شد، سپس از سال 1950 تا 1945 به مسکو رفت و تا دبیر دومی ارتقاء یافت. او از مدت اقامت در اتحاد جماهیر شوروی لذت برد و تحت تأثیر پیشرفت های اقتصادی آن کشور قرار گرفت.

در 1954 به ایران بازگشت و معاون اداره ملل متحد، در وزارت امورخارجه شد. در سال بعد او معاون رئیس بخش اطلاعات وزارتخانه و سرپرست انتشارات بررسی امور خارجی شد. در سال 1957 او به

ص: 541

هیئت نمایندگی دائمی در سازمان ملل متحد منتقل شد، و از 1959 تا 1961 سرکنسول در سانفرانسیسکو بود. از دسامبر 1960 تا ژوئیه 1962 او عضو کمیسیون سازمان ملل برای لواندا - اوروندی بود و در سال 1962 به عنوان مخبر کمیسیون خدمت کرد. او در دسامبر 1962 به ایران بازگشت و رئیس بخش سازمان های بین المللی شد و در ژوئن 1964 به دبیر دومی ارتقاء یافت (مسئولیت در امور سازمان های بین المللی را حفظ نمود.) او در جلسات 18 و 19 و 20 شورای عمومی کمیته چهارم سازمان ملل کاندیدای ریاست بود. در 1963 او در کمیته ویژه سیاسی سازمان ملل خدمت نمود. او از سال 1963 تا 1965، نماینده وزارت امورخارجه در کمیسیون انرژی اتمی بود.

رهنما شاهزاده اشرف را در دهمین کنفرانس سالیانه باندونگ و سفر وی به لهستان، همراهی نمود. او مسئول برنامه ریزی کنگره مبارزه با بی سوادی، که در تهران برگزار شد، بود.

رهنما، مردی صمیمی و اجتماعی است و از موزیک غربی، هم موسیقی کلاسیک و هم موسیقی سنتی لذت می برد و عکاس خوبی است. او به روانی انگلیس و فرانسه صحبت می کند، و آلمانی و روسی را نیز به خوبی تکلم می نماید. او مقالات و داستان های کوتاه بسیاری برای مجلات روزنامه های ایران نوشته است و در موارد متعددی، بالاخص در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی کشورهای در حال توسعه کنفرانس داده است.

رهنما با مریم اعتمادی، یک مو خرمایی جذاب که در 1924 متولد شده و به زبان فرانسه، روسی، آلمانی و انگلیسی صحبت می کند، ازدواج کرده است. او مانند شوهرش مایل است نظریات خود را بیان نماید. رهنما و همسرش ادبیات غربی، تاریخ و سیاست را به طور گسترده ای مطالعه نموده اند. آنها به هنر علاقمند هستند و کلکسیون عالی از نقاشی های مدرن و اشیای هنری دارند. خانه آنها زمانی مرکز اگزیستانسیالیست های تهران بوده است. رهنما سه فرزند دارد، دو پسر، کاوه 16 ساله و فرهاد 14 ساله و یک دختر، پونه 15 ساله.27 مارس 1968 - 8/1/47

اسماعیل ریاحی

ص: 542

اسماعیل ریاحی سفیر در هلند سرّی سپهبد ریاحی، در 11 اکتبر 1967 اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر در هلند تقدیم ملکه جولیانا نمود.

او قبلاً (از 1963) به عنوان وزیر کشاورزی خدمت کرده بود. وی یک افسر نیروی زمینی بود که بدون هیچ گونه تجربه در کشاورزی، جایگزین حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی، شد. ریاحی، به هر ترتیب، خود را به عنوان یک مجری کارآ، مصمم و مؤثر شناساند و برنامه اصلاحات ارضی را با یک روش متدیک و پایدار پیاده نمود. او سعی کرد به جای روش خشن و خودمحور ارسنجانی، اصلاحات ارضی را با سیاستی صلح جویانه تر و آرامتر اجرا نماید. او پشتیبانی زمینداران کوچک مترقی تر را که به علت حملات مغشوش ارسنجانی تقریبا بیزار شده بودند، به دست آورد. با وجود این انتصاب وی در وزارت کشاورزی یک شگفتی بود - - همه یکه خوردند، زیرا انتظار داشتند که او رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران شود - - ریاحی از مدتها قبل نسبت به اصلاحات ارضی علاقمند و ذینفع بود و در واقع، در موقعیت های متعدد از روش های ارسنجانی انتقاد کرده بود. به عنوان وزیر، او سعی کرد رده های پایین وزارتخانه را سازماندهی مجدد کند و کارآیی بیشتری به آنها بدهد و همزمان از فساد بکاهد.

ریاحی یک ملی گرای قوی است و موافق تغییرات و وفادار به شاه است. باوجود این که یک بار او گفته بود که عقیده دارد شاه نمی بایستی در کارهای روزمره دولت خود را درگیر نماید. ریاحی همیشه با ایالات متحده صمیمی بوده است و در برنامه اصلاحات ارضی خواستار پشتیبانی ایالات متحده شد. او عضو حزب حاکم ایران نوین نیست.

اسماعیل ریاحی در سال 1907 در اصفهان متولد شد، او در ایران تحصیل نمود و دانشکده افسری و دانشگاه جنگ ایران (دوره بیست و نهم) را گذراند. او از فرمانده گروهان در 1930 تا آجودان توپخانه صحرایی در 1936 ترقی نمود. پس از گذراندن دانشگاه ستاد به مدت دو سال، او استاد توپخانه شد (در سال 1938) و در دانشکده ستاد تا 1943 تدریس نمود. او سپس در بخش پرسنلی در تهران تا سال 1945 خدمت نمود و در آن سال رئیس ستاد لشگر 9 (اصفهان) شد. در سال 1948 به شیراز منتقل گردید، و جانشین فرمانده لشگر شد و در سال 1950 به درجه سرتیپی ارتقا یافت.

تیمسار ریاحی در ژانویه 1951 به ایالات متحده سفر نمود و از تأسیسات نظامی بازدید به عمل آورد. در بازگشت به ایران، او با موفقیت فرماندهی لشگر پنجم توپخانه (52 - 1951)، لشگر سوم توپخانه (53 - 1952)، گارد مرزی (55 - 1953) و سپاه پنجم (57 - 1955) را به عهده داشت. او در 1954 به درجه سرلشگری ارتقاء یافت. در سال 1957 او رئیس اداره یکم ستاد بزرگ ارتشتاران شد. یک سال بعد در جریان قره نی درگیر شد (گفته شد که ارتشبد ولی اللّه قره نی در 1958 تصمیم داشته است برعلیه شاه قیام کند.) هر چند ریاحی در کودتا شرکت نداشت، به انگلستان اعزام شد (و در آنجا تا 1959 باقی ماند) که انگلیسی بخواند. وقتی در اوت 1959 ریاحی مجددا رئیس اداره یکم ستاد بزرگ ارتشتاران شد، این عمل به عنوان تلاشی توسط شاه برای تحت نظر گرفتن وی بدون عاطل و باطل گذاشتن استعدادها و توانائیهای قابل ملاحظه وی نگریسته شد. در بهار 1960 او یک دوره آشنایی با سلاحها را در ایالات متحده گذراند و در سپتامبر همان سال به درجه سپهبدی ارتقاء یافت و معاون عملیاتی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران شد. وقتی در ژوئن 1962 از ایالات متحده بازدید کرد، ظاهرا پیش بینی می شد که او رئیس

ص: 543

ستاد بزرگ ارتشتاران خواهد شد. زمانی که از خدمت ارتش بیرون رفت و وزیر کشاورزی گردید، پیشرفت وی متوقف گردید و برآورد شد (به درستی) که خدمت نظامی وی به پایان رسیده است. او با انرژی زیاد به مأموریت جدیدش تاخت آورد و چنان وجهه خوبی از خود نشان داد که در مارس 1964 در کابینه حسنعلی منصور و همچنین در کابینه امیرعباس هویدا در ژانویه 1965 در سمت وزیر کشاورزی ابقاء گردید. وقتی در سال 1963 وی وزیر شد، اظهار داشت که این شغل موقت است، ولی بیش از چهار سال در این شغل باقی ماند.

سفیر ریاحی، مردی صمیمی، ساده و رک گو، خیلی خوش صحبت و خوش خلق است. او فردی لاغر با حدود پنج فوت و ده اینچ قد است و با موهای خاکستری اصلاح شده، حالتی نظامی دارد. وی همچنین یک مجری و مدیر باهوش، قابل و کارآ است که از سوی دوستان و زیردستانش مورد احترام و ستایش است. او ورزش و بخصوص شکار خوشش می آید. ریاحی وزیر اسبق بهداشت، ابراهیم ریاحی، و پسر عموی تقی ریاحی، رئیس ستاد ارتش در زمان مصدق است. سفیر ازدواج کرده است و سه فرزند دارد.

پسر وی قباد (26 ساله) در دانشکده پلی تکنیک نیویورک تحصیل می کند و دخترهایش روشن و سوسن به ترتیب 21 و 15 ساله هستند. ریاحی علاوه بر زبان فارسی، فرانسه و انگلیسی را عالی صحبت می کند.

دسامبر 1968 - آذر 1347

اردشیر زاهدی

ص: 544

اردشیر زاهدی وزیر امورخارجه سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان عنوان خطاب: آقای وزیر اردشیر زاهدی، 43 ساله، از ژانویه سال 1967 وزیر امورخاجه شد. هر چند وی بیشتر نگران منافع شغلی خودش است، ولی به طور کامل وفادار به شاه (پدر زن قبلی وی) است و مورد اعتمادش می باشد.

زاهدی پسر تیمسار زاهدی، قهرمان کودتای 1953 است که بر دولت مصدق پیروز شد و شاه را مجددا به قدرت بازگرداند. او دارای لیسانس کشاورزی از دانشگاه یوتا در ایالات متحده است. زاهدی به عنوان آجودان غیرنظامی شاه، سفیر ایران در ایالات متحده (62 - 1960) و سفیر ایران در انگلستان (67 - 1962)، خدمت کرده است.

زاهدی مردی فریبنده، پر انرژی، باهوش متوسط است، او خیلی سریع در موارد مختلف با اعتماد به نفس اظهارنظر می کند که این امر به وی ظاهر یک فرد با اطلاعات خوب را می دهد. او دوست دارد که یکی از «مهم ها» (Boys) باشد، به بعضی از سازمانها وابسته است، و منافع گسترده تجاری دارد.

زاهدی قد بلند، تیره و خوش هیکل است و ماشین های لوکس و دخترهای خوشگل را دوست دارد.

در سال 1957 با دختر بزرگ شاه ازدواج نمود و در 1964 طلاق گرفت. آنها یک دختر دارند. زاهدی خوش برخورد است. زاهدی به باغبانی علاقه زیادی دارد و یک باغچه تزیینی در خانه خود در تهران دارد. او انگلیسی را با لهجه عامیانه آمریکایی، خوب حرف می زند و ایالات متحده را خانه (کشور) دوم خود می داند.آوریل 1971 - فروردین 1350 زاهدی، اردشیر - 2 اردشیر زاهدی، وزیر سابق امورخارجه سرّی زاهدی، از 71 - 1967 به عنوان وزیر امورخارجه و همچنین به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده (1962 - 1960) و سفیر در انگلستان (1966 - 1962) خدمت کرده است. او ارتباط نزدیکی با دربار دارد که ناشی از نقش بسیار مفید او بخصوص پدرش تیمسار و نخست وزیر قبلی، در بازگرداندن شاه به قدرت در 1953 می باشد. او همچنین با دختر بزرگ شاه شهناز ازدواج نمود (فعلاً طلاق گرفته است).

خواهر زاهدی، نماینده مجلس، اخیرا با سردبیر روزنامه «آزادیخواه و روشنفکر» ایران، آیندگان ازدواج نمود.

او از نظر سیاسی و سلیقه های شخصی به شدت طرفدار آمریکا است و در دانشکده یوتا تحصیل نموده است. برخلاف بعضی از ایرانیان، اکراهی از اظهار این که یکی از افراد وابسته به اصل چهار در اوایل دهه پنجاه بوده است، ندارد. او همچنین شدیدا ضد کمونیست است.

هر چند وی تمایلات ملی گرایانه خیلی شدیدی دارد و در بعضی موارد به طوری غیر دیپلماتیک صریح و رک می شود، زاهدی، موجب بیشترین اعتبار برای ایران در بهبود روابط با دنیای عرب در سه سال گذشته، گردیده است. از جمله این که ایران تحت نظر سازمان ملل متحد از ادعاهای خوب نسبت به بحرین به طور صلح جویانه ای صرفنظر نمود.

ارتباط زاهدی با نخست وزیر هویدا هرگز خوب نبوده است - - بخشی به علت اختلافات سیاسی که

ص: 545

بین آنها وجود دارد و بخشی به دلیل امتناع زاهدی از این است که خود را تابع دستورالعمل ها و اوامر هویدا در نظر بگیرد. زاهدی در سال 1971 در شرایطی وزیر امورخارجه شد که شاه مجبور شد بین وفاداری شخصی به زاهدی و اجازه دادن به نخست وزیر که رئیس کابینه باشد، یکی را انتخاب کند.

از زمانی که وزارت امورخارجه را ترک نمود، زاهدی همچنان در اخبار روزنامه ها باقی مانده است (با میهمانان عالیرتبه به تفریح مشغول است، به سفر زیارتی مکه رفته است، به پاکستان سفر کرده است) و این برداشت را القاء می کند که برداشتن وی از کابینه یک غیبت موقت است و روزی او به عنوان حتی شاید یک نخست وزیر «اصلاحی» به کار باز خواهد گشت.

گفته می شود که زاهدی هنوز در میهمانی های خصوصی و خانوادگی دربار شرکت می کند، که این اندیشه را تقویت می نماید که او احتمالاً با انتصاب مهمتری در آینده به کار بازخواهد گشت. هر چند انتقاداتی نسبت به زندگی شخصی زاهدی وجود دارد - او زنان زیبا و زندگی مجلل را دوست دارد - ولی وی همچنین دارای احترام گسترده به عنوان خدمتگذار ملی صدیق و کاملاً صمیمی همراه با شجاعت جهت اظهار افکارش، حتی در بعضی مواقع با شاه، می باشد.

دختر زاهدی، 13 سال سن دارد و در مدرسه ایران زمین درس می خواند، زاهدی انگلیسی را به روانی و فرانسه را در حد متوسط صحبت می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351 زاهدی، اردشیر - 3 اردشیر زاهدی سفیر در ایالات متحده سرّی اردشیر زاهدی، در 9 آوریل 1973 اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده تسلیم نمود. این دومین باری است که زاهدی سفیر در ایالات متحده شده است. او قبلاً از 62 - 1960 در همین سمت خدمت نمود. او همچنین در دانشگاه ایالات متحده تحصیل نموده است، و این کشور را، میهن (خانه) دوم خود می داند.

آخرین و مهمترین شغل رسمی زاهدی وزیر امورخارجه در سال 1971 - 1967 بود. پس از استعفا از وزارت امورخارجه، او مأموریت های سیاسی برای شاه انجام می داد. او از سالها قبل به شاه و دربار نزدیک بوده است. علاقه اولیه زاهدی، منافع شخصی است، ولی او به شاه وفادار و مورد اعتماد او می باشد.

او خود را نخست وزیر بالقوه در نظر می گیرد.

وقتی در ژانویه سال 1960 زاهدی اولین مأموریت خود را در واشنگتن به عهده گرفت، جوانترین سفیر ایران بود (او 32 سال داشت)، فعالیت وی در اینجا تشخیص داده نشد و او در دستیابی به دو هدف مشکل که شاه به وی واگذار کرده بود یعنی بهبود بخشیدن به چهره ایران در جرائد آمریکا و کنترل نارضایتی های دانشجویان ایرانی در ایالات متحده از شاه، شکست خورد. در سال 1962 ناگهان او به ایران احضار گردید.

سوابق شخصی اردشیر زاهدی در 24 دسامبر 1927 در تهران متولد شد (در یک بیوگرافی رسمی تاریخ تولد وی 16 اکتبر 1928 ذکر شده بود. مردان طبقه بالای ایران گاهی تولد خود را جلو می برند تا میانسال جلوه گر

ص: 546

شوند. مشخص نیست چرا زاهدی این کار را کرده بود.) وی پسر تیمسار فقید فضل اللّه زاهدی و خدیجه پیرنیا می باشد. وی می تواند به خاطر سابقه اجتماعی مبرا از عیب برخود ببالد. والدین وی از «هزار فامیل» استثنایی هستند و مادر بزرگ وی یک شاهزاده خانم قاجار، سلسله سلطنتی قبلی، بوده است.

پس از پایان تحصیلات متوسطه در تهران، زاهدی به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و از سال 1942 تا 1945 در آنجا بود. سپس به دانشگاه ایالتی یوتا واقع در لوگان (LOGAN) رفت، که در آنجا برخلاف علاقه شخصی به تحصیل کشاورزی پرداخت، زیرا معتقد بود که کشورش به متخصصین تحصیل کرده کشاورزی نیاز دارد. او در امور فوق برنامه دانشگاهی خیلی فعال بود و رهبر انجمن دانشجویان خارجی بود. در سال 1950، موفق به دریافت مدرک لیسانس در کشاورزی و پرورش طیور خانگی گردید.

زاهدی پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و به عنوان دستیار ویژه فرانکلین اس. هاریس، رئیس هیئت اجرایی ایالات متحده، مسئول کمیسیون توسعه روستایی، انتخاب گردید. وقتی زاهدی در دانشگاه یوتا تحصیل می کرد، هاریس رئیس دانشگاه بود. در سال 1952، زاهدی به مقام دستیار اداری وی ارتقاء یافت، که در آن موقع به دستور و فشار نخست وزیر، مصدق، استعفا داد.

چگونه موفق شد ارتباطات صحیح برقرار نماید در اوت 1953، پدر زاهدی کودتایی را انجام داد که مصدق را برکنار و شاه را به تخت و تاج سلطنت بازگرداند. به عنوان پسر تیمسار زاهدی، اردشیر نقش مهمی در کودتا به عهده داشت. وقتی تیمسار نخست وزیر شد، پسرش به عنوان منشی خصوصی و رابط رسمی وی با دربار خدمت نمود. در اکتبر سال 1953، اردشیر به عنوان آجودان غیرنظامی شاه انتخاب شد. وقتی تیمسار زاهدی در آوریل 1955 از نخست وزیری کنار گذاشته شد، اردشیر ابتدا از قبول شغل در دربار خودداری نمود و با پدرش به اروپا رفت. بعد از چندی تغییر عقیده داد و به ایران بازگشت تا سمت آجودانی غیرنظامی شاه را مجددا اختیار نماید.

وقتی زاهدی با شاهزاده خانم شهناز، دختر شانزده ساله شاه در سال 1957 ازدواج نمود، او به مقام دولتی رسید و لقب «عالیجناب» دریافت نمود. او همچنین در عدم اطمینان مربوط به جانشینی سلطنت درگیر بود، که تا بعد از تولد شاهزاده ولیعهد در سال 1960 ادامه داشت. گفته می شد که اگر شاه صاحب فرزند ذکور نشود، عنوان ولیعهد به پسر احتمالی شهناز داده خواهد شد، به هر حال شاهزاده خانم فقط صاحب یک فرزند دختر به نام زهرا مهناز شد که در سال 1958 متولد گردید. زاهدی و شاهزاده خانم در سال 1964 متارکه نمودند.

در می سال 1959، زاهدی نقشی در به هم رسیدن شاه و همسرش ایفاء نمود. فرح نزد زاهدی رفت تا در مورد ادامه تحصیلاتش در پاریس با وی مذاکره نماید، (در آن زمان وی مسئول دانشجویان خارج کشور بود) او فرح را به خانه آورد تا با همسرش ملاقات نماید. شهناز راجع به فرح و قابلیت های وی در احراز مسئولیت های یک ملکه، با پدرش صحبت نمود. در تابستان در خانه زاهدی به فرح پیشنهاد ازدواج با شاه شد.

ص: 547

بازگشت به خدمات سیاسی در اوت سال 1962، ماهها بعد از بازگشت ناموفقش از واشنگتن، زاهدی به عنوان سفیر ایران در انگلستان برگزیده شد. مهمترین مسئله وی ناآرامیهای دانشجویی در لندن بود. وقتی در سال 1965 تعدادی از ایرانیان تحصیل کرده در انگلستان به علت شرکت در یک توطئه برای قتل شاه، در ایران بازداشت شدند، بسیاری از اعضای مجلس انگلستان یک نامه رسمی در اعتراض به نوع رفتار با زندانیان نوشتند که به دست مقامات ایرانی رسید. واکنش غضب آلود زاهدی نسبت به نامه، عجولانه و از نقطه نظر روابط عمومی شاید بی خردانه بود، ولی این امر به هیچ وجه از اعتماد شاه نسبت به سفیرش کم نکرد.

در ژانویه سال 1967، زاهدی و وزیر امورخارجه، غلامعباس آرام، محل های خود را با یکدیگر عوض نمودند. زاهدی شغل جدید خود را با انرژی و جدیت زیاد دنبال کرد و ظاهرا تصمیم گرفت در ورای شهرتش به عنوان یک جوان سبک سر و زنباره زندگی کند و به منتقدان خود نشان داد که جوانی نسبی و بی تجربگی وی کمبودهای جدی نیستند. زاهدی با سختگیری نسبت به خود و زیردستانش در وزارتخانه، ساعت های متمادی کار کرد و کشتی محکمی را به آب انداخت. به هر حال، در خلال تصدی زاهدی به عنوان وزیر امورخارجه، اصطکاک موجود بین وی و نخست وزیر، امیرعباس هویدا، که ناشی از رقابت شخصی و مشاجرات سیاسی بود، بیشتر شد. در سپتامبر 1971، کمی بعد از این که شاه، شاهزاده خانم دو قلوی خود، اشرف را بعنوان ریاست هیئت اعزامی ایران در بیست و ششمین گردهمایی مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب نمود، زاهدی از شغل خود استعفا داد (معمولاً وزیر امورخارجه ریاست هیئت است.) سفر زاهدی شاه را در سفر به ایالات متحده در سال 1949، 1954، 1969 و در سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1956 و 1968 همراهی نمود. فقط در سال 71 - 1970، به عنوان وزیر امورخارجه، به بیش از ده کشور سفر نمود. او هیئت اعزامی کشورش را از بیست ودومین تا بیست و پنجمین گردهمایی مجمع عمومی سازمان ملل متحد رهبری کرد. در سال 1972 او به پاکستان و افغانستان رفت.

مؤدب، با اعتماد به نفس، و یکی از مهم ها (BOYS) زاهدی مردی فریبنده، پر انرژی و جاه طلب با شهرتی قریب به ادب است. هوش و اطلاعات وی محدود است، ولی او خیلی سریع نظرش را در موارد مختلف با اعتماد به نفس اظهار می دارد که این امر به وی ظاهر فردی با اطلاعات وسیع می بخشد. زاهدی مترقی و خوش سیماست - گاهی پر زرق و برق و مجلل - و دوست دارد یکی از افراد مهم محسوب شود و ظاهرا از گفتن و یا شنیدن داستان ریسک هایی که کرده است، لذت می برد. او به تعدادی از سازمانها از جمله اتحادیه KAPPA - ZIGMA و کلوپ روتاری وابسته است. در سال 1966 به عنوان رئیس بنیاد فرهنگ اسلامی در لندن، که گروهی متشکل از سفرای کشورهای اسلامی در لندن بود، انتخاب شد.

زاهدی قد بلند، سیاه چرده و خوش هیکل است، پس از متارکه دیگر ازدواج نکرده و مشهور به «مرد خانمها» (LADIES - MAN) است. او ماشین های لوکس را دوست دارد و از دادن هدیه های گرانقیمت به

ص: 548

دوستان لذت می برد. در واشنگتن و لندن او و همسرش در دنیای جامعه دیپلماتیک بی نهایت فعال بودند.

به عنوان سفیر در واشنگتن او به قدری قرض بالا آورد که دوستاش - ظاهرا بدون موفقیت - سعی کردند گروهی برای کمک به وی تشکیل دهند. او یک میهمانی دهنده موفق و مورد علاقه است.

وقتی زاهدی در خانه خود در تهران است، درختان و گل رُز خانگی پرورش می دهد. او از تیراندازی، شکار و سینما رفتن لذت می برد. به نظر می رسد از سلامتی جسمی کاملی برخوردار است. سفیر به خوبی انگلیسی را با تلفظ آمریکایی صحبت می کند.

ارتباطات خانوادگی پیچیده مادر زاهدی چندین سال قبل از فوتش در سال 1963، از پدر وی طلاق گرفت. او متعاقبا با یک سرهنگ بازنشسته ازدواج نمود و با تیمسار زاهدی با تاجی اتحادیه ازدواج نمود. زاهدی یک خواهر به نام هما دارد که با حسین اتحادیه، دائی ناتنی اش ازدواج کرده است. براساس گزارش جرائد ایالات متحده، زاهدی پسر دایی امیراصلان افشار سفیر ایران در ایالات متحده است که در حال رفتن می باشد.

28 سپتامبر 1973 - 6/7/52 زاهدی، اردشیر - 4 اردشیر زاهدی سفیر در ایالات متحده (از آوریل 1973) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای سفیر اردشیر زاهدی یکی از مشهورترین دیپلماتها در واشنگتن است، او در حال حاضر دومین دوره سفیری خود در اینجا می گذراند؛ او قبلاً در جریان سالهای 1960 تا 1962 این سمت را داشت و ایالات متحده را وطن دوم خودش می خواند. او مردی فریبنده و پر انرژی و باهوش متوسط است و خیلی سریع در موارد مختلف با اعتماد به نفس اظهارنظر می کند و این به وی ظاهر فردی با اطلاعات وسیع می دهد. او دوست دارد که یکی از «مهم ها» (BOYS) باشد. او به بعضی از سازمانها وابسته است و منافع گسترده تجاری دارد.

او خود را به عنوان نخست وزیر بالقوه در نظر می گیرد.

سفیر پسر مرحوم تیمسار فضل اللّه زاهدی، رهبر کودتای 1953، است که دولت مصدق را ساقط و شاه را مجددا به قدرت رساند. او دارای لیسانس کشاورزی از دانشگاه یوتا می باشد. زاهدی به عنوان آجودان غیرنظامی شاه، سفیر ایران در ایالات متحده، سفیر ایران در انگلستان (67 - 1962) و وزیر امورخارجه (71 - 1967) خدمت نموده است.

زاهدی، 50 ساله، بلند قد، خوش هیکل، مردی آراسته و خوش خلق است. او ماشین های لوکس و زنان خوشگل را دوست دارد و یکی از میهمانی دهندگان موفق و بسیار علاقمند به میهمانی دادن است. او همچنین از تیراندازی، شکار و تماشای فیلم لذت می برد. زاهدی در سال 1957 با دختر بزرگ شاه ازدواج کرد و در سال 1964 با هم متارکه نمودند. آنها یک دختر دارند. سفیر انگلیسی را با لهجه عامیانه آمریکایی، خوب صحبت می کند. در مارس 1977 او و سفرای مصر و پاکستان در دستگیری مسلمانان حنفی مسلح، بعد از اینکه آنان 134 نفر را در ساختمان های مختلف واشنگتن گروگان گرفتند، نقش مهمی ایفاء نمودند. 1 اوت 1978 - 10/6/57

ص: 549

زاهدی، اردشیر - 5 13 دسامبر 1978 - 22/9/1357 سفارت ایالات متحده آمریکا، تهران، ایران جناب آقای اردشیر زاهدی آقای سفیر عزیز:

صحبت مجدد با شما برای من موجب کمال امتنان بود و امیدوارم که وضعیت به اندازه کافی آرام شود تا بتوانیم دوستی دیرینه خود را بار دیگر به طور حضوری، به جای گفتگوی تلفنی، تجدید نماییم. همه ما تحرک و درایت شما را در انجام مسئولیت هایتان تحسین می کنیم.

به خاطر می آورید که به شما گفته بودم که به دو نفر از کارکنان سیستم های الکترونیکی داده ها (EDS) اجازه خروج از کشور داده نشده است. آنها عبارتند از آقای پاول جون چیپارون با شماره پاسپورت 1016021 - H و آقای ویلیام دمینگ گای لرد با شماره پاسپورت 776492 - J. ظاهرا وزارت دادگستری مایل است آنها به عنوان شهود برای محاکمه ای که در آینده نزدیک برگزار خواهد شد، در کشور باقی بمانند.

آقای راس پیرات (ROSS - PERROT) یک تاجر بسیار مشهور آمریکایی که ممکن است شما هم با وی در سفرهای خود به ایالات متحده ملاقات کرده باشید، علاقه شدیدی به این مورد دارد و بارها به من و سفیر سولیوان تلفن نموده است.

او شخصا به من و سفیر سولیوان قول داده است که هریک یا هر دو نفر از کارکنان شرکت وی در صورت لزوم جهت ارائه شهادت و توضیحات، به ایران مراجعت داده خواهند شد. او همچنین ما را مطمئن ساخته است که اگر دولت ایران بخواهد، هریک از کارمندانش آماده خواهند بود در هر محلی که دولت شما بخواهد به کار مشغول شوند. آقای پیرات همچنین به ما گفت که او مایل است، اگر با قوانین ایران مغایرت نداشته باشد، یک ضمانت یا هر نوع چیز دیگری که دولت شما بخواهد، جهت اطمینان از این که این افراد در زمان مورد نیاز برای محاکمه به ایران بازگشت داده خواهند شد، بدهد. ما از هرگونه مساعدت مناسب که شما بتوانید جهت حل این مسئله انجام دهید، به گونه ای که این دو نفر بتوانند اجازه ترک ایران را حاصل نمایند، بسیار متشکر خواهیم شد. چارلز دبلیو. ناس وزیر مختار زاهدی، اردشیر - 6 تاریخ: 14 دسامبر 1978 - 23/9/57 سرّی - توزیع محدود از: سفارت آمریکا، تهران 12203 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: ملاقات با سفیر زاهدی، 13 دسامبر 1- من در عصر روز 13 دسامبر، دو ساعت را با اردشیر زاهدی گذراندم. وی همچنان با به هم زدن اوضاع داخلی ادامه می دهد، ولی هنوز کاملاً مشهود نیست که در چه جهتی حرکت می کند. واضح است که او در تظاهرات موافق شاه در دو روز گذشته به طور فعالی درگیر بوده است. باوجود این، نظر مرا در مورد این که وی برای خواب آیت اللّه قمی در مشهد سرمایه گذاری کرده است، نفی نمود (به هر حال در مدتی که با او بودم، او اخباری دریافت نمود که شش هزار تلگرامی که وی ترتیب آنها را داده بود، برای آیت اللّه خوب، ارسال شده بودند).

ص: 550

2- وی جزئیات بیشتری در مورد ترتیباتی که برای تظاهرات 10 دسامبر صورت گرفته بود و اعتبار زیادی که برای بروز عدم خشونت در آن تظاهرات قائل بود، به من ارائه نمود. او گفت ارتش برای اقدام علیه حامیان خمینی آماده و در خشم بود و این که وی با یادآوری خاطره پدر عزیزش و یک پیام تلفنی از شاه، خشم آنها را فرونشاند. او ادعا کرد که نخست وزیر، ازهاری، استعفا داده و آن را پس گرفته بود.

3- با قیافه ای مانند یک ملخ، او یک لیست بلند بالا از افرادی که در حال دیدنشان بوده است را به من نشان داد و این تأثیر را برجای گذاشت که وی در هر دو سمت بازی می کند (با هر دو گروه کار می کند).

وقتی وارد شدم او در حال ملاقات با یکی از حامیان خمینی بود و ادعا کرد که با نخست وزیر شام خواهد خورد. با وجود همه اینها، این عقیده کلی حاصل شد که وی مخالف مذاکرات شاه با جبهه ملی بوده است.

از سوی دیگر، او گفت که در 14 دسامبر برای ترتیب دادن دادن ملاقات بعدی سنجابی با شاه، با سنجابی چای خواهد خورد.

4- در بحث در مورد آینده نزدیک، او گفت که از یک دولت تحت امر علی امینی جانبداری می کند، زیرا او قادر است چرخهای اقتصادی مملکت را به حرکت درآورد. او احساس می کرد که ممکن است چند نفری از جبهه ملی ها بتوانند در آن شرکت نمایند، ولی شک بسیاری وجود دارد که سنجابی و همکارانش بتوانند دولت تشکیل دهند. او با صدیقی و افراد متعدد دیگری از جبهه ملی خیلی بی تعارف بود و همه آنها را با اسم کوچک نام می برد و می گفت که همه آنها با وی خیلی صمیمی و مرتبط هستند و مثل برادر باهم بزرگ شده اند.

5 - آنگاه او فهرست افراد سرشناسی را خواند که از آنان دعوت کرده بود در چند روز آینده با آنها ناهار بخورد و آنهایی که بعدا برای دیدن شاه خواهد برد. او گفت این افراد کسانی هستند که وی انتظار دارد به عنوان طرفداران سلطنت یارگیری کند. آنها به سراسر کشور اعزام خواهند شد و با افراد درگیر مذاکره خواهند کرد تا برای آنها روشن سازند که مهم این است که شاه در جای خود (محل) باقی بماند. من به وی این واقعیت را تذکر دادم که حدود نیمی از آنها در فهرست اسامی شورای پیشنهاد شده توسط میناچی هستند (تهران 12168). بنابراین من سایر اسامی آن شورا را (به استثنای نظامی ها) بدون مشخص کردن منبع آنها به وی دادم و او با عجله آنها را به فهرست ناهار خودش اضافه نمود. (به نظر می آید این کار خیلی ایرانی باشد.) 6- پس از این PARSIFLAGE ما به سه هدف اصلی ملاقات بعدازظهر رسیدیم: شرکت ملی نفت ایران، بانک مرکزی و وزارت دارایی. او تأیید کرد که انصاری استعفای خود را از شرکت ملی نفت ایران اعلام نموده است و برای من مقداری از ضوابط چرند و بی معنی شرکت ملی نفت ایران را خواند که تأیید می نمود که نه مینا و نه نابغ، هیچ کدام نمی توانند رئیس هیئت مدیره شوند، زیرا لازم است قبلاً یا وزیر یا حداقل پنج سال مدیر شرکت ملی نفت ایران بوده باشند. به هر حال می بایستی راهی وجود داشته باشد که یا مینا یا نابغ به جای رئیس هیئت مدیره عمل نمایند. او تأیید نمود که شاه به وی گفته است که این شغل را هم به علی امینی و هم به انتظام پیشنهاد کرده بود و هر دو نفر آن را رد کرده بودند (آنها می توانستند فاجعه باشند).

7- بعد از بحث راجع به شرکت ملی نفت ایران، به مسئله سیستم بانکی و وزارت دارایی پرداختم. من گفتم که هر دو وضعیت خفت بار و غیرقابل تحملی دارند و کسی باید پیدا شود که هر دو محل را پاکسازی

ص: 551

نماید. او یادداشت نمود و قول داد که بعضی از افراد خودش را برای این کار منظور خواهد نمود. من مذاکراتم را با هوشنگ رام (تهران 12163) به وی گفتم، او گفت مراتب را دنبال خواهد کرد.

8- اظهارنظر: زاهدی بیش از اغلب ایرانی ها انرژی دارد، ولی به قدری آن را پخش و پراکنده می کند که کارآئی وی زیر سؤال می رود. اگر او (یا هر شخص دیگری) براین مسئله مهم به طور واقعی متمرکز شوند که بار دیگر اقتصاد را به راه اندازد، ممکن است زمان کافی برای همه این رشته از دسایس وجود داشته باشد که افراد مناسب برای عمل در چهارچوب قانون اساسی را دور هم جمع کند. هر چند به نظر می رسد که چنین مانورها و گشتهایی برای ایرانیان از نظر روانی مهم هستند و شاید به واقع در نهایت همه فشاری را که در مدت اخیر وجود داشته است، از میان بردارد، من به تلاش بی وقفه ام برای یافتن چند نفر افراد مسئولی که علاقه شدیدی به از میان برداشتن رکود اقتصادی مبتلابه این کشور داشته باشد، ادامه خواهم داد. به طور طبیعی این کارها دو روز آخر هفته را گرفته اند و زمان بعدی برای این که بتوانم دماغ دیگری را برای خرد کردن پیدا کنم، روز شنبه، 16 دسامبر خواهد بود. سولیوان گزارشگر: ویلیام اچ. سولیوان زاهدی، اردشیر - 7 جناب آقای اردشیر زاهدی تهران 17 دسامبر 1978 - 26/9/57 آقای سفیر عزیز:

سناتور پرسی (PERCY) خواسته است که پیام زیر به شما مخابره شود:

اردشیر عزیز:

افکار ما در این دوره دیرگذر و سرنوشت ساز، با شما و اعلیحضرت بوده است.

شما در زمانی که در ایالات متحده بودید، تحت فشار زیادی قرار گرفته بودید و بر آن مشکلات فائق آمدید. من مطمئن هستم که بر مسائل فعلی خود نیز پیروز خواهید شد. دوستان زیاد شما در کنگره با من همکلام هستند که عمیق ترین آرزوهای خود را برای موفقیت شما اعلام دارند. سناتور چوک پرسی اجازه دهید بار دیگر برای شما آرزوی موفقیت های زیاد در کوشش های فعلی خود بنمایم.

ارادتمند شما چارلز دبلیو. ناس وزیر مختار

حسن زاهدی

ص: 552

حسن زاهدی(1) وزیر کشاورزی خیلی محرمانه حسن زاهدی به عنوان وزیر کشاورزی در کابینه اکتبر 1967 منصوب گردید. او قبلاً رئیس و مدیرکل بانک اعتبارات کشاورزی و توسعه روستایی ایران (ACRDBI) بود. او مردی خوش قیافه، پویا، متین، بافراست و اغواکنندگی یک فروشنده است، وی برخی اوقات به آنچه قول داده، عمل نمی کند. نقطه ضعف بزرگ اداری وی به نظر می رسد اصرار وی به اجرای نمایش یک نفره باشد. زاهدی با مأمورین سفارت آمریکا، صمیمی و معمولاً کمک کننده بوده است. او تمایل دارد به طوری خاص با افرادی که احساس می کند می تواند روی آنها سرمایه گذاری کند، خیلی دوستانه رفتار کند. او به ویژه در رابطه با موضوعات حیثیتی و شخصیتی، مرد حساسی است. وزیر به نظر می رسد که صادقانه و صمیمانه طرفدار آمریکا باشد، هر چند نشان داده که در هر موردی که نشانه ای از وابستگی وی یا کشورش به آمریکائیان مشاهده نموده است، حساس می باشد. زاهدی در سال 1913 در تهران متولد شد. او از دانشگاه تهران در رشته حقوق و اقتصاد مدرک گرفت، در سال 1936 به وزارت دارایی پیوست. تا سال 1947 در بانک کشاورزی کار کرد. در سال 1947 او به ایالات متحده آمد و به مدت 10 سال در دبیرخانه سازمان ملل متحد کار کرد، وی همچنین فوق لیسانس خود را در رشته بانکداری از دانشگاه کلمبیا گرفت (1952). در حالی که در مدت خدمت در سازمان ملل متحد او در تأسیس انستیتو اداری عمومی در ترکیه کمک نمود، سرپرست اداری و مدیریت قسمت کمک های فنی به کشورهای خاورمیانه، آسیا و آفریقا و یکی از سرپرستان انتخاباتی سازمان ملل متحد در توگولند بود. در سال 1958 به ایران بازگشت، او به وزارت دارایی پیوست، در 1960 به رتبه معاون وزیر در امور درآمدها ارتقاء یافت. او معمولاً به عنوان یکی از مأمورین مالیاتی کارآ و از لایقترین مقامات در وزارت دارایی محسوب می شود.

در سال 1961 او ظاهرا به علت فساد از کار خود برکنار شد، هر چند بسیاری از مقامات ایرانی مشکوک هستند که این اتهامات وارده به وی واقعا درست باشند.

با انتقال به بانک اعتبارات کشاورزی و توسعه روستایی ایران، (ICRDBI)، انتقاداتی به خاطر روش های کار وی بر او وارد آمد. او در حصول اطمینان از این که بودجه مناسب برای مناطق روستایی اختصاص یافته باشد، به طور مؤثر عمل نکرده بود. پرداخت های کوچک نیاز به تصویب شخص وی داشتند. او در کمک به سازمان تعاون مرکزی خیلی کُند بود، احتمالاً به علت این که بین شغل قبلی او که کنترل مستقیم بر فعالیت تعاونی ها بود، و شغل فعلی وی واقع شده بود. بانک مرکزی از بانک اعتبارات کشاورزی و توسعه روستایی ایران با صورتحساب بد تهیه شده و سیاست های افتضاح، خشنود نبود. عدم توجه مشهود وی به ملزومات قانونی موجب گردید که بعضی از ناظرین معتقد شدند که او یا موردی پنهانی و سرّی دارد یا این که پشتیبانی محکمی در رده خیلی بالا دارد، یا هر دوی این موارد را. زاهدی در دسامبر 1966 و مجددا در می 1967 به عضویت کمیته مرکزی حزب ایران نوین انتخاب شد.

زاهدی به طور گسترده ای در اروپا، آفریقا و ایالات متحده مسافرت نموده است. او و همسرش فاطمه، دو دختر بزرگ دارند، که درCoast West ایالات متحده زندگی می کنند. زاهدی علاوه بر زبان مادری اش فارسی، به فرانسه و انگلیسی عالی صحبت می کند. 3 آوریل 1968 - 14/1/47

محمد سام

ص: 553


1- خط خورده و با دست نوشته شده است. استاندار خراسان م

محمد سام، وزیر کشور خیلی محرمانه دکتر سام 48 ساله لیسانس خود را در ایران از دانشگاه تهران و فوق لیسانس را از دانشگاه نبراسکا و دکترا را از دانشگاه کالیفرنیا در امریکا گرفت. او به عنوان نماینده در مجلس، معاون وزیر در وزارت فرهنگ، استاندار استان گیلان، استاندار اصفهان و وزیر اطلاعات قبل از انتصاب به سمت وزارت کشور در سال گذشته، خدمت کرده است. دکتر سام که یک حیوان سیاسی جاه طلب است، صریحا اعتراف می کند که بعضی از تصمیمات و تغییرات پرسنلی انجام شده توسط وی در وزارت فرهنگ بیشتر بر یک اساس سیاسی صورت گرفته است تا این که پیشرفت آموزشی مد نظر باشد. گرچه سام شدیدا مورد انتقاد است (شایع شده که او هنگام استانداری در اصفهان از بودجه و وجوه سوءاستفاده کرده است) و تاکنون نتوانسته است با عملکرد خود به عنوان وزیر کشور کسی را مجذوب نماید، ولی واضح به نظر می رسد که سام در نظر دارد برای مدتهای مدید آینده در سمت هایی در سطح کابینه باقی بماند. علاوه بر این دکتر سام به عنوان وزیر کشور مسئول هماهنگ کردن دو سازمان مهم اجرای قانون در ایران در زمینه مواد مخدر (یعنی پلیس ملی و ژاندارمری) می باشد و اخیرا دکتر سام را برای برنامه بازدید افتخاری سران انتخاب کرده ایم تا به امریکا بیاید و می تواند گذشته از مطالب دیگر، مسائل و فنون اجرایی مواد مخدر در آنجا را مورد مطالعه قرار دهد.

دکتر سام با یک زن بسیار آرام و فروتن و چند سال جوانتر از خود ازدواج کرده است، او به زبان انگلیسی به روانی صحبت می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351 سام، محمد - 2 محمد سام - وزیر کشور خیلی محرمانه محمد سام در 23 سپتامبر 1971 در یک ترمیم کابینه، وزیر کشور شد. او به سرعت در دولت ترقی کرده است و شهرت خوبی به عنوان یک مقام وزارت فرهنگ و یک استاندار به دست آورده است. سام یک کارمند لایق و یک سیاستمدار بالفطره است. او متمایل به روشهای مدیریتی اداری آمریکایی است.

مواضع در قبال ایالات متحده:

سام در عقاید محکم سیاسی اش، به طور اصولی طرفدار آمریکا است و شخصا نسبت به امریکائیان حسن ظن دارد. او تماس با تعدادی از دوستان آمریکایی اش در این کشور را حفظ کرده است.

زندگی اولیه و سوابق خدمتی:

محمد سام طبق برخی منابع در 1918 و طبق برخی منابع دیگر در 1924 در کرمان متولد شد. او لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، فوق لیسانس آموزش روستایی از دانشگاه نبراسکا و دکترا در مدیریت عمومی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دارد.

سام در 1942 به وزارت فرهنگ پیوست و شروع به تدریس نمود. بعدا وی به عنوان معاون مدیر مؤسسه مدیریت بازرگانی در دانشگاه تهران خدمت کرد. در پی آن، کارمند بنیاد خاورمیانه گردید و در

ص: 554

پروژه کشاورزی بنیاد در ورامین درگیر شد. در 1963، سام نماینده مجلس شد. در 1964 وی عضو کمیته اجرایی حزب حاکم ایران نوین و معاون وزیر فرهنگ گردید. به عنوان معاون وزیر، او فردی لایق، شایسته و مشهور بود. برخی اصطکاکها بین سام و هادی هدایتی، وزیر فرهنگ وجود داشت، ولی به مسائل خدمتی سام بدین سبب لطمه ای وارد نیامد. در 1965 او استاندار گیلان شد.

به عنوان استاندار، سام کفایت و انرژی زیادی از خود نشان داد. او مکانیزه کردن مناطق روستایی و توسعه صنعتی را تشویق نمود. در مدت شیوع بیماری و با در سال 1965، کوشش های خارق العاده او، تقدیر و تشکر سازمان بهداشت جهانی را برایش به ارمغان آورد. پس از پایان شیوع بیماری، او یک سیستم لوله کشی آب مخصوص شهر رشت، مرکز استان ایجاد کرد.

در 1969، سام با استانداری اصفهان، یک شغل مهم تر، مورد تشویق قرار گرفت. در 1971، او وزیر اطلاعات شد. او فقط به مدت چند ماه در این پست بود و پس از آن سمت مهم تر وزارت کشور به وی داده شد.

سفر سام به اروپا، خاورمیانه و خاور دور مسافرت کرده است. او برای بار اول در 1960 و برای بار دوم در ژوئیه تا اوت 1972، تحت نظارت خدمات بازدیدکنندگان بین المللی، از ایالات متحده دیدار کرد. سفر سال 1972 وی، شهرهای واشنگتن، لینکلن، نبراسکا، لوگان، یوتا، سانفرانسیسکو، هانالولو و لوس آنجلس را شامل می شد. او در 1966 از اتحاد جماهیر شوروی دیدار کرد.

اطلاعات شخصی وزیر مردی صمیمی و خوش صحبت است. در مارس 1973 وی برای معالجه سنگ کلیه در بیمارستان بستری گردید. او به فرانسه و انگلیسی به صورتی عالی صحبت می کند. وی متأهل است و همسرش، لعیا، او را در سفر سال 1972 به ایالات متحده همراهی نمود. 28 سپتامبر 1973 - 6/7/52

فتح اللّه ستوده

ص: 555

فتح اللّه ستوده وزیر پست، تلگراف و تلفن سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فتح اللّه ستوده در 29 اکتبر 1964 به سمت وزارت پست، تلگراف و تلفن منصوب شد. وی یکی دیگر از تکنسین های جوان و تحصیلکرده امریکا است که از ویژگیهای رژیم حسنعلی منصور - امیرعباس هویدا محسوب می شود. وی که ابتدا عضو کانون ترقی بود در حال حاضر عضو کمیته اجرایی حزب ایران نوین می باشد. نام وی در سال 1959 به عنوان عضو یک گروه ملی گرای مخالف و غیر رسمی در فهرست اسامی افراد متعددی بود که هم اکنون از اعضای سرشناس دولت هستند و جواد منصور و منوچهر گودرزیان، وزیر مشاور دولت، در بین آنها می باشند. این افراد همچنین برای توانائیهای ستوده، احترام قائل هستند.

ستوده متولد 1923 می باشد. وی در سال 1946 از دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته الکترونیک فارغ التحصیل شد و در سال 1948 به امریکا رفته و دکترای مهندسی خود را از دانشگاه نیویورک کسب کرد. وی در سالهای 1952 تا 1956 به هنگام مطالعه و تحقیق در زمینه انرژی خورشیدی در NYUبه ایراد سخنرانی می پرداخت. وی یک واحد آشپزی خورشیدی را طراحی کرده بود تا وارد بازار شود. وی در سال 1956 مهندس مشاور چندین شرکت امریکایی شد و در سال 1958 به همراه گروه مهندسین مشاور جورج فرایه (George Frye) به ایران بازگشت. وی به عنوان سرپرست اداره مکانیک به استخدام سازمان برنامه درآمد. وی سپس مدیر اجرایی طرح ونک متال گردید و به تدریس در انستیتو پلی تکنیک تهران نیز مشغول شد. وی در سپتامبر 1961 در سمینار آموزشی تجاری و فنی مسکو شرکت نمود.

منصور به هنگام تشکیل کابینه در مارس 1964، ستوده را به سمت رئیس هیئت مدیره شرکت دولتی شیلات منصوب نمود. ستوده متأهل بوده و پدر یک پسر سه ساله می باشد. وی علاوه بر فارسی، احتمالاً انگلیسی را نیز به خوبی صحبت می کند. 22 آوریل 1965 - 2/2/44 ستوده، فتح اللّه - 2 فتح اللّه ستوده وزیر پست، تلگراف و تلفن خیلی محرمانه فتح اللّه ستوده در سال 1922 در تهران متولد گردید. او از انستیتو پلی تکنیک (دانشکده فنی) دانشگاه تهران در سال 1946 فارغ التحصیل شد. دو سال بعد به امریکا رفت و در مهندسی صنایع از دانشگاه نیویورک در سال 1952 فوق لیسانس گرفت، و در سالهای 56 - 1952 یکی از اساتید دانشگاه نیویورک بود. ستوده در سال 1958 یعنی پس از ده سال اقامت در امریکا به ایران بازگشت و برای کار به وزارت صنایع و معادن و سازمان برنامه رفت. در سال 1959 او به امیرعباس هویدا، حسنعلی منصور و دیگران در تأسیس کانون ترقی، یعنی تشکیلات پایه حزب فعلی حاکم ایران نوین، پیوست.

منصور، ستوده را به سمت سرپرست شرکت ماهیگیری ایران در مارس 1964 منصوب و در همان سال او را وزیر پست و تلگراف و تلفن نمود، که هنوز هم این مقام را حفظ کرده است.

با وجود این که فکر می شد ستوده یک جوان تحصیلکرده غربی مدرن ساز باشد، ولی در وزارتخانه ای که همیشه به خاطر ارائه سرویس غیرمکفی مورد انتقاد است، نتوانسته به عنوان یک مدیر نیرومند عمل کند. ستوده هنوز از نظر سنوات خدمتی، با سابقه ترین وزیر کابینه است. ستوده، متأهل و دارای یک پسر است و به زبان انگلیسی خوب تکلم می کند.

ابوالحسن سعادتمند

ص: 556

ابوالحسن سعادتمند عضو کابینه، رئیس دادگاه عالی انضباطی قضات، وزارت جنگ خیلی محرمانه سپهبد ابوالحسن سعادتمند، در کابینه 6 نوامبر 1978 که توسط ارتشبد غلامرضا ازهاری تشکیل شد، سرپرست وزارت اطلاعات و جهانگردی گردید. او به هر حال عنوان وزیر را دریافت نکرد. وی حالت سرپرستی داشت و یکی از معاونین وزیر، وزارتخانه را اداره می کرد. سعادتمند دارای تجربیاتی از گذشته در زمینه های اطلاعات و ارتباطات عمومی است، زیرا به عنوان معاون وزیر در سال 1965 در وزارت اطلاعات و رئیس اداره روابط عمومی و انتشارات ستاد بزرگ ارتشتاران از 1966 تا 1973 خدمت نموده است. او از نوامبر 1973، ریاست دادگاه عالی قضات را به عهده داشت.

سعادتمند از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شد و یک دوره پیشرفته را در دانشکده توپخانه دانشگاه نظامی در طول سال 1954 گذراند. در 1965 او از دانشگاه تهران یک دکترای افتخاری دریافت داشت. عنوان پایان نامه وی «جنگ سرد» بود.

بیشترین تجربه اولیه سعادتمند در ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) بود، که در آنجا به عنوان مرد عاشق توطئه و دسیسه شناخته شد و گزارش شده که زیاد مورد علاقه کسی نبود. او در 1974 به درجه سپهبدی ارتقاء یافت. سعادتمند در اواسط 50 سالگی است، متأهل و دارای فرزند است. او کمی انگلیسی صحبت می کند. 15 نوامبر 1978 - 24/8/57

عبدالحسین سمیعی

ص: 557

عبدالحسین سمیعی وزیر علوم و آموزش عالی خیلی محرمانه دکتر عبدالحسین سمیعی یک دکتر آموزش دیده در ایالات متحده در 27 آوریل 1974، وزیر علوم و آموزش عالی شد. به وی معمولاً به عنوان یک تکنوکرات لایق که کارهای شایسته یک کارگر را انجام می دهد، نگریسته می شود، او همان میزانی از دقت که در «تشخیص بیماری» در موارد پزشکی به کار می برد را در سیاست هم اعمال می نماید.

سمیعی، 44 ساله، دارای مدرک فوق لیسانس از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس و دکترای پزشکی از کرنل است. او در دانشکده های کرنل و دانشکده پزشکی هاروارد تدریس نموده است. او همچنین به عنوان رئیس پزشکی مرکز آموزشی و تحقیقات پزشکی فیروزگر، رئیس بخش پزشکی بیمارستان فیروزگر و معاون وزیر بهداری در امور طرح و برنامه ها در وزارت بهداشت خدمت نموده است. در زمانی که وارد کابینه شد، او استاد پزشکی در دانشگاه ملی بود. سمیعی اخیرا ساختمان یک مرکز پزشکی را که در نظر است یک کلینیک Mayo ایرانی باشد افتتاح نمود و سمیعی امیدوار است در رأس آن قرار گیرد. این ممکن است نشانگر این باشد که او انتظار ندارد برای مدت خیلی زیادی وزیر باقی بماند.

سمیعی ملایم، سفسطه گر و خیلی آمریکایی زده است. او به اروپا، مصر، حبشه و ایالات متحده سفر کرده است. او کتابهایی در طب نوشته است. در 1975، یکی از مجلات ایرانی او را به عنوان «خوشپوش ترین فرد ایرانی» انتخاب نمود. وزیر انگلیسی صحبت می کند. او با شهلا خسروشاهی، رئیس دفتر سابق اتاق بازرگانی ایران، ازدواج نموده است. 9 می 1975 - 19/3/54 سمیعی، عبدالحسین - 2 تاریخ: 24 مارس 1977 - 4/1/56 محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 46 - الف به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: تغییرات در وزارت علوم و آموزش عالی در 27 فوریه اعلام شد که دکتر قاسم معتمدی، رئیس دانشگاه اصفهان، به عنوان وزیر جدید علوم و آموزش عالی به شاه معرفی گردیده بود. در این اعلامیه ذکری از وزیر قبلی، دکتر عبدالحسین سمیعی، نشد. یک منبع نزدیک به این قضیه توضیح داده است که چه بر سر دکتر سمیعی آمده است.

دکتر سمیعی به طور ناگهانی و سریع از سمتش برکنار شد. منبع سفارت گفت که سمیعی در مجلس بود و از بودجه وزارتخانه خود برای سال جدید (که از 21 مارس آغاز می شود) دفاع می کرد. وقتی توضیحاتش را برای آن روز تمام کرده بود عبدالمجید مجیدی، سرپرست سازمان طرح و برنامه و بودجه، او را به کناری کشید و با ماشین خود تا خانه برد و در راه به وی گفت که از فردا نباید در محل کار خود حاضر شود. روز بعد، آقای پیتر هرمز (Peter Hermes)، یکی از معاونین وزیر امورخارجه آلمان فدرال، در وزارت علوم و آموزش عالی حاضر شد تا قرارداد در مورد حمایت FRGاز دانشگاه جدید گیلان را امضا نماید. معتمدی با سرعت و نفس زنان وارد شد تا از طرف دولت ایران قرارداد را امضا نماید.

براساس اظهار منبع، دلیل سقوط سمیعی بدین شرح است: سمیعی چندی قبل به این نتیجه رسیده بود که یکی از مشکلات بحرانی در آموزش های عالی ایران، فقدان اداره و مدیریت متمرکز است. به عنوان

ص: 558

نشانه ای دال بر این درهم ریختگی کنترل - و حتی بالاتر از آن، به عنوان واقعیتی در پس تمامی جنبه های نهفته در آنها - هیئت های متعدد خزانه داری موجود در هر دانشگاه بودند. سمیعی این نوع مدیریت را نمی پسندید، زیرا این هیئت ها خیلی کم و بندرت به مشکلات دانشگاهی توجه داشتند و او نتیجه گرفته بود که با انحلال آنها و ایجاد یک هیئت منحصر به فرد، یک مشکل کم خواهد شد. براین اساس، در سپتامبر سال گذشته، این هیئت ها کنار گذاشته شدند، اقدامی که در کیهان اینترنشنال، نشریه نیمه رسمی انگلیسی زبان، چاپ شد. در آن زمان سفارت متوجه شد که در واقع این یک حرکت منطقی اداری است و نبایستی آن را به عنوان فشار شوم کنترل دولتی بر دانشگاهها محسوب نمود.

قدم بعدی ایجاد یک هیئت خزانه داری کشوری بود، که سمیعی به آن اقدام نمود، بدین ترتیب که پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح نمود که قبل از مطرح شدن در مجلس، توسط شورای وزیران تصویب گردد. ولی وقتی این موضوع در کابینه مطرح شد، با مخالفت روبرو گردید، که سمیعی یا این را حساب نکرده بود، یا این که نتوانست برآن غالب شود. لایحه وی در مورد متمرکز کردن کنترل در وزارت علوم، در زمینه های مالی اختیاراتی به هیئت خزانه داری کشوری می داد که نقش دو وزارتخانه دیگر در دولت یعنی وزارت اموراقتصادی و دارایی و سازمان برنامه و بودجه را تقلیل می داد. براساس وضعیت موجود، هردوی این وزارتخانه ها نقش مهمی در اخذ تصمیم راجع به میزان بودجه ای که به وزارت علوم و آموزش عالی اختصاص داده می شود، و همچنین در این تصمیم گیری که به هر دانشگاه چقدر بودجه تعلق می گیرد، دارند.

در حقیقت هیئت های خزانه داری قبلی نقشی در این امر داشتند - - بدین سبب از طریق آنها بود که دانشگاهها از سازمان برنامه و بودجه و وزارت امور اقتصادی و دارایی بودجه خود را تأمین می کردند.

سمیعی به طور کاملاً علنی (در سمینار دانشگاه مدرن که وزارتخانه او با اداره اطلاعات ایالات متحده (USIS) در ژوئیه 1976 تشکیل داده بودند)، اظهارداشت که هیئت های قدیمی فقط کارشان همین بوده است.

وزیر اقتصاد و دارایی و سازمان برنامه و بودجه (که براساس گفته منبع، زیاد از سمیعی خوشش نمی آید) متفقا به نخست وزیر شکایت نمودند. زمانی که لایحه جدید در یک نشست رسمی به کابینه ارائه شد، متوقف ماند، و نخست وزیر تصمیم گرفت که تهیه کننده آن باید برود. یک ضرب المثل فارسی وجود دارد که می گوید «اول چاه را بکن، بعد منار را بدزد». سمیعی در کندن چاه غفلت کرده بود.

دو منبع دیگر در وزارتخانه اطلاع داده اند که سمیعی بیکار نخواهد بود: او حالا رئیس دانشگاه رضاشاه کبیر، و مدیر مرکز پزشکی بین المللی که قرار است در تهران ساخته شود، خواهد بود.

سه هفته پس از سقوط دکتر سمیعی، معاون ارشد وی در وزارت علوم و آموزش عالی، دکتر محمدعلی طوسی، معاون وزیر در امور پارلمانی و اداری، به عنوان رئیس دانشگاه اصفهان، به شاه معرفی شد (شغلی که دکتر معتمدی قبلاً به عهده داشت.) ظاهرا طوسی از مخالفین هیئت های خزانه داری نبوده است، زیرا انتصاب وی به ریاست دانشگاه اصفهان تقلیل رتبه نیست. طوسی دارای دکترای آموزشی از ایالات میشیگان است، او بطور تحسین برانگیزی مؤثر، صادق و شخص کمک کننده ای برای CAO بوده که مکررا با آن تماس داشته است. او مأمور اصلی وزارتخانه برای سازماندهی سمینار موضوع گزارش تهران 8918 بوده است.

ص: 559

محتمل به نظر می رسد که معتمدی کاملاً آماده همکاری با ایالات متحده باشد، زیرا او نیز تحصیلکرده امریکا است، و در ارتباطات USIS با دانشگاه اصفهان، صمیمی و مثمرثمر بوده است. او احتمالاً روابط بهتری از سمیعی، با رؤسای دانشگاهها خواهد داشت، زیرا وی خودش قبلاً رئیس دانشگاه بود، سمیعی نبود، او با بیشتر رؤسای دانشگاه همسن است (سمیعی خیلی جوانتر است)، و محتمل است که خیلی محتاط تر از سمیعی حرکت کند. او همچنین ممکن است متمایل باشد به امور با کج بینی کمتری از آنچه سمیعی به آنها می نگریست، بنگرد و در انجام تغییرات کُندتر از سمیعی اقدام نماید. میکلاس سمیعی، عبدالحسین - 3 عبدالحسین سمیعی مدیر مرکز پزشکی بین المللی - تهران ؛ رئیس دانشگاه رضاشاه کبیر عنوان خطاب: دکتر سمیعی عبدالحسین سمیعی، مدیر مرکز پزشکی بین المللی تهران و رئیس دانشگاه رضاشاه کبیر می باشد که هر دوی آنها در حال حاضر در مرحله طرح ریزی هستند. دانشگاه قرار است به صورت مدرسه تربیت مدرس جهت پرورش هیئت علمی دانشگاه باشد و برنامه هایی در زمینه بازرگانی، مدیریت اداری، و تجارت بین المللی ارائه نماید. زبان آموزش ها، انگلیسی خواهد بود.

سمیعی، عضو یک خانواده سرشناس، دارای فوق لیسانس از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس و مدرک دکترای پزشکی از دانشگاه کرنل است. او در کرنل و دانشکده های پزشکی هاروارد و دانشگاه ملی تهران، تدریس نموده است. او به عنوان رئیس پزشکی در مرکز آموزش و تحقیقات پزشکی فیروزگر و به عنوان رئیس بخش پزشکی بیمارستان فیروزگر و معاون وزیر در امور طرح و برنامه در وزارت بهداری خدمت نموده است. در 1969 او رئیس هیئت پزشکی سازمان بیمه های اجتماعی در وزارت کار و امور اجتماعی بود. او استاد پزشکی در دانشگاه ملی بود و در آوریل 1974 وزیر علوم و آموزش عالی شد. او به عنوان وزیر تا فوریه 1977 خدمت نمود.

سمیعی 50 ساله است. او به اروپای غربی، مصر، اتیوپی و ایالات متحده مسافرت کرده است. او کتابهایی در پزشکی نوشته است. در فوریه 1977 یک مجله ایرانی او را به عنوان «خوشپوش ترین فرد ایرانی» انتخاب نمود. او به زبان انگلیسی صحبت می کند. سمیعی با شهلا خسروشاهی، رئیس دفتر سابق اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران، ازدواج نموده است. 8 ژوئن 1978 - 18/3/57

جهانشاه صالح

ص: 560

اوت 1959 - مرداد 1338 سرّی جهانشاه صالح دکتر جهانشاه صالح که به عنوان مدیر پویا و جراحی حاذق مشهور است، در سال 1951 برای مدت کوتاهی وزیر بهداری بود، وی این شغل را از 1953 تا 1955 دوباره به عهده گرفت. او از 1947 تا 1955 رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران نیز بود، که در آن سال شاه از وی خواست تا از این سمت استعفا دهد تا بتواند تمام همّ خود را صرف شغل وزارتش کند. در حال حاضر او که استاد رشته جنین شناسی دانشگاه تهران می باشد، گزارش شده که از وضعیت نسبتا حقیر خود ناراضی است و ناظران آگاه پیش بینی کرده اند که وی احتمالاً بار دیگر به عنوان یکی از چهره های سیاسی متنفذ ایران ظهور خواهد کرد. توافقی کلی وجود دارد مبنی بر اینکه وی از متحدان بی چون و چرای آمریکاست، جایی که ده سال از عمرش را گذرانده است. او گهگاه توسط همکارانش متهم به تبعیض قائل شدن به نفع آمریکائی ها می شود، طبق گزارش مجاب شده است که ایران همیشه محتاج مشاوره و کمک های این کشور خواهد بود و مخالف از سرگیری مجدد نفوذ انگلیس در ایران است.

صالح که در 1905 متولد شده، در مدرسه میسیون مذهبی آمریکائی تهران درس خوانده و در سالهای 1928 و 1933 به ترتیب مدارک لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه سیراکیوس نیویورک اخذ نموده است. پس از تکمیل دوره انترنی در بیمارستان Orange Memorial، به عنوان دکتر جراح مبتدی در بیمارستان دانشگاه کلمبیا به کار پرداخت. او در بازگشت به ایران در سال 1953، استاد رشته جنین شناسی دانشگاه تهران و رئیس بیمارستان زنان، یکی از مؤسسات وابسته به دانشگاه شد. وی این مشاغل را تا سال 1947 که رئیس دانشکده پزشکی شد، حفظ کرد و در آنجا اعتبار خوبی برای متحد کردن برنامه درسی دانشکده پزشکی به هم زد. وی برای متجدد نمودن دانشکده مطابق برنامه و الگویی آمریکائی و با تکیه بر تجربه و کار عملی استفاده کرد. گفته می شود وقتی صالح در سال 1955 به درخواست شاه از ریاست دانشکده استعفا داد تا تمام وقت خود را صرف شغل وزارت بهداری خود کند، صالح گفته این ظن را داشته که احتمالاً تقاضای شاه براساس توصیه منوچهر اقبال رئیس جدید دانشگاه تهران صورت گرفته، که می خواسته است کنترل کامل دانشکده پزشکی را به دست گیرد و با روشهای صالح مخالف است، زیرا آن روشها از توسعه عجولانه دانشکده جلوگیری می کرده اند.

دکتر صالح که در جنین شناسی و زایمان تخصص دارد و دوره رادیولوژی را نیز گذرانده است، مؤلف کتاب بیماریهای زنان می باشد و مقالات متعددی در مجلات پزشکی می نویسد.

بنا به گزارشات، وی تحقیقات فراوانی را سرپرستی و هدایت کرده است که موجب رضایت وی را فراهم می آورند. او در رابطه با مسائل علمی مورد علاقه اش سفرهای زیادی نموده است. وی در سال 1949 برای شرکت در کنفرانس صلیب سرخ به سوئد رفت، و در سال 1952 به عنوان بورسیه اصل چهار (ترومن - م) برای بازدید از برنامه های بهداشتی عمومی و مدیریت بیمارستانی از آمریکا دیداری داشت.

وی در سالهای 1954 و 1956 در کنفرانس های سازمان بهداشت جهانی (WHO) در ژنو در مکزیکوسیتی شرکت نمود که در کنفرانس اخیر به عضویت هیئت مدیره WHO برگزیده شد. وی پس از پایان کنفرانس مکزیکو به آتلانتیک سیتی در نیوجرسی آمد تا در اجلاس مؤسسه پزشکان آمریکا که در

ص: 561

آن نیز عضویت دارد، شرکت کند. او در 1958 بار دیگر به آمریکا رفت تا در بیست وسومین مراسم سالیانه فارغ التحصیلی کالج بین المللی جراحان در لوس آنجلس شرکت نماید. وی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی احاطه دارد.

صالح در مقام وزیر بهداری، در گذراندن قوانینی برای جلوگیری از کشت خشخاش برای تریاک گیری به عنوان گامی ابتدایی از یک مبارزه همه جانبه علیه اعتیاد به مواد مخدر در ایران، موفقیت هایی داشته است. تلاش های او در این زمینه با ارزش توصیف شده اند. او که خود را چهره ای پر حرارت، ولی احساساتی نشان می دهد، چندین بار در مجلس در رابطه با لایحه تریاک سخنرانی کرده و نمایندگان را به خاطر تأخیر در گذراندن قانون مذکور و ترس از مخالفت ملاکان مورد شماتت قرار داده است. گفته شده که صالح بارها نیز با عبدالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه به جدال پرداخته و او را متهم به قصور در برنامه های بهداشتی نموده است. ابتهاج در یک مورد صالح را متهم کرده بود که ظاهرا از دستورات دیکته شده توسط سفارت آمریکا اطاعت می کند تا دولت ایران را وادار به خرید لکوموتیوهای دیزلی آمریکائی نماید، ولی صالح هرگونه اطلاع در این مورد را تکذیب نمود.

هرچند به قول یکی از منابع، صالح از لحاظ سیاسی غیرقابل اعتماد است، ولی در ضدیت با کمونیزم بسیار مشهور است. وی در سال 1953 ضمن مخالفت فعال با حزب توده، ظاهرا از دولت خواست تا درباره شایعات آزادی اعضای بازداشت شده حزب توده تحقیق کند، وی در نتیجه توسط نخست وزیر فضل اللّه زاهدی به خاطر غیرتش در اخراج اعضای آن حزب از وزارت بهداری مورد ستایش قرار گرفت.

بنا بر گزارشی، همسر صالح در سال 1951 در یک جلسه شورای دانشگاه مورد تهدید دانشجویان چپگرا (تحت نفوذ کمونیست ها) قرار گرفته است. گفته می شود صالح به عنوان یکی از طرفداران شاه با نظام دکتر محمد مصدق مخالف بوده و گفته است شایسته بود آمریکا برای حل مشکلات ایران در آن زمان دخالت می کرد. ظاهرا صالح در رابطه با محمد مصدق برخورد متفاوتی با برادر خود، اللهیار صالح داشته است.

اللهیار تا زمان سقوط دولت مصدق به عنوان سفیر ایران در آمریکا خدمت می کرد. یکی دیگر از برادرانشان هم مدتها در خدمت سفارت آمریکا در تهران کار می کرده است.

جهانشاه صالح از همسر آمریکائی خود سه پسر دارد که از دوازده تا بیست و چهار سال سن دارند.

خانواده مسلمانی هستند، ولی اعتنایی به شعائر اسلامی ندارند، گفته می شود صالح مخالف نفوذ سیاسی ملاها است. وی در تهران دو خانه دارد، یکی اقامتگاه تابستانی بسیار مجلل اوست، که دارای استخر نیز می باشد. بنا به گزارشات، خانواده صالح بسیار معاشرتی هستند، و در اکثر میهمانی های آنان، چند نفر از وزرای کابینه به چشم می خورند. به گفته بعضی از منابع، صالح بسیار خوش صحبت بوده و شخصیت بسیار نیرومندی دارد، ولی دیگران او را شخصی گزافه گو و خودپسند توصیف می کنند. همه بر این نکته توافق دارند که او در ایران بسیار محترم داشته می شود و به خاطر صداقت، صناعت و خدمات سازنده اش مشهور می باشد.

ص: 562

صالح، جهانشاه - 2 خیلی محرمانه زمان: 24 آوریل 1963 - 4/2/42 مکان: دفتر آقای صالح در سفارت صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی پاشا صالح، کارمند محلی سفارت، مشاور سیاسی چارلزان.

راسیاس، دبیر دوم علی پاشا در گفتگویی مختصر نکات ذیل را بیان داشت:

1- قرار است برادرش دکتر جهانشاه صالح، رئیس بعدی دانشگاه تهران شود. هر چند علی پاشا برادرش زنهار داده است که این شغل را نپذیرد، دکتر صالح این سمت را می خواهد و فکر می کند بتواند به خوبی از عهده آن برآید. علی پاشا به برادرش گفته است که گروههای مخالف موجود در دانشگاه تهران، وی را یکی از طرفداران شاه می شناسند و لذا در معرض حملات مختلف (منجمله خشونت) قرار خواهد داشت. علی پاشا همچنین گفت یکی دیگر از نامزدهای سمت ریاست دانشگاه به وی گفته (ظاهرا دکتر عدل) که شاه او را خواسته و گفته است هر چند نمی خواهد در مسائل مربوط به انتخاب رئیس جدید دخالتی کرده باشد، ولی شخصا حس می کند دکتر صالح بیش از دیگران کفایت این کار را داشته باشد و انتخاب او برایش دلپذیر خواهد بود، هر چند دیگر رقبا (یعنی سیاسی و عدل) هم طبعا بایستی مقداری رأی بدست آورند. (علی پاشا در رابطه با آنچه وی دخالت تمام عیار در امور دانشگاه می شمرد، بسیار احساساتی شده بود).

علی پاشا همچنین گفت که یکی دو هفته پیش دکتر جهانشاه صالح با برادر دیگرش اللهیار صالح در سلول زندانش ملاقات کرده و اللهیار ملتمسانه از او خواسته است «تا از قدرت هایی که با آنها در تماس است، بخواهد تا دانشجویان زندانی را آزاد کنند.» اللهیار گفته است که اگر کسی باید تنبیه شود فقط شخص اوست. بعد از آن جهانشاه با علم دیداری کرده و ظاهرا این دیدار در تسریع خلاصی دانشجویان زندانی مؤثر بوده است. علی پاشا گفت دولت در واقع در تلاش بوده است تا به محض حل وفصل مراحل اداری مثل تعیین میزان جرائم، دانشجویان را آزاد کند.

صالح، جهانشاه - 3 جهانشاه صالح رئیس دانشگاه تهران سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان دکتر جهانشاه صالح در 8 می 1963 به سمت ریاست دانشگاه تهران برگزیده شد. وی در ایران به عنوان جراح و متخصص بیماریهای زنان مشهور و از سال 1937 در دانشکده پزشکی دانشگاه به تدریس مشغول بوده است. در 26 ژوئن 1963 به سمت ریاست دانشکده پزشکی انتخاب شد، او این شغل را در سالهای 1947 تا 1955 نیز به عهده داشته است. دکتر صالح که پزشکی دارای تحصیلات آمریکائی است و مشهور به صداقت و صناعت می باشد، تلاش داشته است تا در ایران روشهای تدریس آمریکائی را مورد استفاده قرار دهد. وی در اولین دوره ریاست دانشکده پزشکی، تمامی برنامه های درسی دانشکده مذکور را تغییر داد. وی با استفاده از جنبه ها و مفاهیم آمریکائی به جای نظام قبلی که تحت نفوذ تعلیمات فرانسوی بود، تأکید را از روی تدریس شفاهی تئوریک برداشت و به کار تجربی و مشاهدات (دمونستراسیون) معطوف ساخت. وی از بدو گزینش به عنوان ریاست دانشگاه، تلاش کرده است تا تمامی

ص: 563

آن را با ایجاد تغییراتی چون برنامه های تحقیقاتی مستقل، امتحانات ماهانه و آموزش ورزش اجباری، تجدید سازمان و نوسازی کند؛ وی همچنین کوشیده است تا همانندسازی (کپی کاری) در بین دانشکده ها را از بین ببرد. جنجالی ترین پیشنهاد وی تاکنون، وضع شهریه آموزشی بوده است که اعتراض دانشجویان را برانگیخت.

اگرچه او برادر یکی از رهبران جبهه ملی یعنی اللهیار صالح است، که اللهیار از لحاظ احترام در بین ملی گرایان مقام دوم پس از نخست وزیر پیشین محمد مصدق را داراست، ولی دکتر صالح از طرفداران پروپا قرص شاه می باشد و گفته می شود از مخالفین نظام مصدق بوده است. دکتر صالح بیان داشته است که آمریکا می بایست برای حل مشکلاتی که از سیاست های مصدق ناشی شده بود، دخالت می کرد. یکی از بزرگترین مشکلات دکتر صالح، آشوبهای وسیع جبهه ملی در بین دانشجویان دانشگاه تهران است. وی که از دوستان نزدیک آمریکا و ده سال در این کشور گذرانده است، از سوی همکارانش به تعصب به نفع آمریکائیها متهم می باشد. گفته می شود که وی اظهار داشته است ایران همیشه به کمکها و مشاوره های آمریکا نیازمند خواهد بود و مخالف از سرگیری نفوذ انگلیسی در ایران است.

وی در نشان دادن تنفر خود از کمونیزم هیچ ابایی ندارد، فعالانه به مخالفت با حزب توده (کمونیست) می پرداخته است.

صالح فرزند هفتم از هشت فرزند یک خانواده متنفذ کاشانی است که در سال 1905 به دنیا آمد. پس از حضور در مدرسه میسیون مذهبی آمریکا در تهران، به آمریکا رفت و از دانشگاه سیراکیوس در سال 1928 لیسانس و در سال 1933 دکترای خود را اخذ کرد. او در بیمارستان اورنج مموریال در نیوجرسی به انترنی پرداخت و در سال 1953 در بیمارستان دانشگاه کلمبیا به عنوان مبتدی به کار پرداخت. وی در سال 1936 به ایران بازگشت و استاد رشته کالبدشناسی، و در سال 1941 استاد رشته زنان و زایمان شد.

او از 1936 تا 1937 رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان وزیری بود و در این زمان به ریاست بیمارستان زنان تهران منصوب شد. وی به هنگام گزینش به عنوان رئیس دانشکده پزشکی تهران در سال 1947، این شغل را رها کرد. صالح در سالهای 1951، 1953 تا 1957 و از 1960 تا 1961 وزیر بهداری و از 1961 تا 1962 وزیر آموزش و پرورش بود. در دومین دوره وزارت بهداری، وی توانست مبارزه ای موفق علیه کشت خشخاش برای حصول تریاک و به مثابه نخستین گام در برنامه ای ضد مواد مخدر، بردارد.

علائق علمی، او را به اقصی نقاط دنیا کشانده است. او در سال 1949 در کنفرانس صلیب سرخ در سوئد شرکت کرد، و در 1952 به آمریکا رفت تا به عنوان بورسیه اصل چهار در بازدید از برنامه های مدیریت بیمارستانی و بهداشت عمومی شرکت نماید. وی به عنوان مشاور سازمان بهداشت جهانی (WHO) از سال 1952 در اجلاس های مختلف این سازمان در نانسی، فرانسه (1952) و در ژنو (1954 و 1956) و در مکزیکوسیتی (1955) شرکت کرد و در اجلاس آخر به عنوان عضو هیئت مدیره WHO برگزیده شد.

پس از کنفرانس مکزیکو روانه آتلانتیک سیتی نیوجرسی شد تا در اجلاس مؤسسه پزشکان آمریکا شرکت کند، وی یکی از اعضای این مؤسسه است. او به عنوان عضو کالج بین المللی جراحان از سال 1955، در بیست و سومین گردهمایی سالیانه این سازمان در سال 1958 در لوس آنجلس شرکت نمود.

ص: 564

وی بار دیگر در سال 1959 به عنوان نماینده ایران در دومین کنفرانس جهانی طب در شیکاگو به آمریکا آمد.

دکتر صالح به عنوان متخصص زنان و زایمان، چندین کتاب و مقاله پزشکی منجمله یک کتاب درسی به نام بیماری زنان، و مقالات بسیار در مجلات پزشکی نوشته است. او دارای یکی از بزرگترین مطب های خصوصی در ایران است. از بیماران او می توان ملکه فرح را نام برد که دکتر صالح در اکتبر سال 1960 نخستین پسر او، یعنی ولیعهد رضا، را به دنیا آورد. او دوست دارد هرگاه فرصتی یابد، دست به تحقیقات بزند. وی عضو هیئت مدیره انجمن شیروخورشید (صلیب سرخ) نیز هست که همسرش هم در این انجمن، نقش فعالی ایفا می کند. وی همچنین عضو شورای عالی بازرسی کل کشور، یکی از اصلی ترین نهادهای برنامه های اصلاحی دولت در ایران است. او عضو آکادمی علوم نیویورک نیز شده، و در سال 1963 یک مدال آموزشی از دولت ایران گرفته است.

دکتر صالح و زن آمریکائی اش، دارای چهار فرزند هستند، که از ده تا بیست و نه سال سن دارند. وی مسلمان معتقدی نیست و مشهور است که با نفوذ ملاها مخالف است. یکی از برادرانش به اسم علی پاشا صالح، از مشاورین سفارت آمریکا در تهران است. خانواده صالح در دو منزل خود در تهران میهمانیهای زیادی برپا می کنند، که یکی از آنها دارای استخر نیز می باشد. بعضی منابع، دکتر صالح را خوش صحبت و دارای شخصیتی نیرومند معرفی کرده اند، و دیگران او را شخصی خودپرست و گزافه گو خوانده اند. او زبانهای انگلیسی، فرانسه، عربی را علاوه بر فارسی به خوبی صحبت می کند.

24 مارس 1964 - 4/1/43

مرتضی صالحی

ص: 565

تاریخ: 12 نوامبر 1976 - 21/8/55 خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا، شیراز 21 - Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: مرتضی صالحی، استاندار جدید خوزستان مرتضی صالحی، که اخیرا به استانداری خوزستان منصوب شده است، نماینده بورکراتهای زیرک و جوان است که به طور فزاینده ای مسئولیت های مهم استان های ایران به عهده آنان گذاشته شده است.

صالحی در 1938 متولد شد و تحصیلات دانشگاهی را در انگلستان به پایان رساند (فوق لیسانس در مهندسی عمران و دکترا در طراحی شهری از دانشگاه بیرمنگام). در بازگشت به ایران او ابتدا در سازمان برنامه کار کرد، و در آنجا مدیر طراحی شهری و خانه سازی شد و سپس به مدت دو سال و قبل از استاندار شدن، معاون وزیر کشور در امور توسعه بود. صالحی در صحبت هایش نشان می دهد که چقدر از خودش و موفقیت هایش خشنود و راضی است.

اکنون او محدودیت های قدرتش و شاید عدم اقتدار شغلش در محیط بورکراتیک که اغلب با حسادت ها و دوزوکلک همراه است را لمس می نماید. در جریان بازدیدش از خوزستان گفت «من هر کاری از دستم بیاید انجام می دهم و بقیه کارها را ول می کنم». او مهمترین کار خود در استان را هماهنگ نمودن برنامه های جاه طلبانه (و بنابراین به شدت ناهماهنگ) توسعه، بخصوص آنهایی که مربوط به ساختار زیربنایی هستند، می بیند. برای انجام این کار او برنامه ریزی نموده است تا گردهمائیهای مرتب برنامه ریزی شده ای با مدیرکل های وزارتخانه های مختلف در استان برگزار نماید. به هر حال، او اظهار می دارد که قدرت قانونی وی در حد زیادی قابلیت ها و کفایت وی را محدود نموده است، زیرا در داخل وزارتخانه ها سلسله مراتب فرماندهی به جای این که افقی باشد، عمودی است. براین اساس تبعیت مقامات محلی وزارتخانه ها و در مرحله اول به رؤسای آنها در تهران مربوط می شود، و فقط در درجه دوم به استاندار مرتبط است. علاوه براین فقط برای حدود 30 تا 35 درصد از بودجه توسعه به صورت غیر متمرکز عمل می شود تا برای پروژه های محلی در اختیار استان قرار گیرد.

بالاخره، هر چند که صالحی دارای اعتبار قابل توجهی است، ولی ترقی سریع وی در بوروکراسی احتمالاً فقط به فعالیت های خارق العاده ای وی مربوط نبوده است. بنا به گزارشات او انتصاب خود را در حد زیادی مدیون وزیر کشور سابق، جمشید آموزگار است. روز بعد از این که آموزگار، دبیرکل حزب رستاخیز شد و چندین روز قبل از ترمیم کابینه نخست وزیر هویدا، صالحی با تلفن به یکی از دوستان در وزارت کشور صحبت می کرد. شاید احساس کرده بود که اتفاقاتی در شرف وقوع است، و نمی خواست که بدون حامی از مشوقی که به وی کمک نماید در سمتی باقی بماند، و از دوست خود می خواست که او را در جریان اتفاقات و تغییرات وزارت کشور قرار دهد.

در جمع، صالحی به نظر می رسد که فرد زیرک و با لیاقتی باشد. مردم اهواز هم اکنون از او بیشتر از نفر قبلی طرفداری می نمایند. به هر حال، او تا حد مشخصی در محیطی که باید کار کند، دست بسته باقیمانده است، زیرا مشخصه محیط کار وی، فقدان اختیارات روشن و واضح بر دیگر مقامات استانی، یک برنامه ریزی بودجه ای که اهم آن به عهده تهران است، و از هم پاشیدگی سیستم سیاسی ایران، می باشد.

ص: 566

صالحی، مرتضی - 2 تاریخ: 20 اوت 1977 - 29/5/56 خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا، شیراز 36 - Aبه: وزارت امورخارجه مرجع: شیراز 21 A، 12 نوامبر 1976 موضوع: اطلاعات بیوگرافیک: مرتضی صالحی، وزیر راه و ترابری با احترام مجدد، اطلاعات اساسی بیوگرافیک در مورد صالحی تقدیم می گردد. انتصاب وی در کابینه نخست وزیر آموزگار، نشانگر پشتوانه عمده در چیزی است که تا امروز یک خط مشی بسیار موفق در دولت بوده است.

نه ماه برای اثرگذاری یک مدیر در استانی مانند خوزستان که از نظر اقتصادی مهم است و مشکلات زیادی آن را احاطه کرده است، زمان زیادی نیست، و صالحی کاری انجام نداده است. تراکم کشتی و کالا در مقایسه با زمان بر سر کار آمدن صالحی کمتر شده است، ولی احتمالاً راه ها وضع بدتری دارند. هنوز باید عملیات تعمیرات و بهسازی راه آهن بندر شاهپور انجام شوند و فعالیت های کشاورزی در مناطق شمالی استان از بین رفته است. مسئله مسکن مانند همیشه غیرقابل حل باقی مانده و ترکیبی از مسائل زمستان خشک در آبریز رودخانه کارون و مشکلات فنی با ژانراتورهای سد رضاشاه کبیر، نه فقط موجب خاموشی و کمبود برق در سطح استان شده، بلکه در قطع برق تهران نیز مؤثر بوده است. در حقیقت، در این گونه موارد صالحی کار زیادی نمی توانست انجام دهد، و شانس زیادی داشت که مورد ملامت قرار نگرفت.

مهمترین فعالیت صالحی در خلال زمامداریش در خوزستان به نظر می رسد که در زمینه های روابط عمومی بوده باشد. بوضوح در مقابل استاندار قبلی، او نمایش عظیمی از علاقه مندی به رفاه و بهبود وضع استان و مردمش اجرا نمود. جراید به طور مرتب عکس های صالحی را در حال بازدید از پروژه ها یا فشردن دست شهروندان، منتشر می کردند. مذاکرات با مردم در اهواز بلافاصله پس از انتصاب وی در کابینه همچنین نشانگر تعجب همه گیر در مواجهه با صعود برق آسای صالحی بود، ولی فقط تعداد کمی می توانستند دلایل اصولی غیر از هنر او در فروختن خودش، ارائه نمایند.

صالحی در شغل جدیدش به بیش از روابط خوب با جراید نیاز دارد. راهها احتمالاً تنها نقطه ضعف در شبکه ساختار اقتصادی ایران هستند. همان گونه که در مرجع ذکر شد، صالحی دارای تحصیلات خوبی است و به نظر می رسد کاملاً زیرک باشد. ولی تا زمانی که او نتواند قابلیت خود را در برخورد با بزرگ راههای ایران نشان دهد، به نظر می رسد که حتی حمایت نخست وزیر آموزگار که تاکنون برای او کارساز بوده است، از این پس برای نجات او از اشتهار به عنوان یک ایرانی Wunderkind، کافی نخواهد بود.

تامست صالحی، مرتضی - 3 مرتضی صالحی - وزیر راه و ترابری خیلی محرمانه دکتر مرتضی صالحی 39 ساله، دارای فوق لیسانس مهندسی عمران و دکترا در طراحی شهری از دانشگاه بیرمنگام انگلستان است. از زمان بازگشت به ایران او ابتدا در سازمان برنامه و بودجه به عنوان

ص: 567

مدیر طراحی شهری و خانه سازی کار کرد و سپس از 1947 تا 1976 معاون وزیر کشور در امور توسعه بود. در سپتامبر 1976 صالحی استاندار استان خوزستان شد.

در زمان اقامتش در اهواز او رابط مأمورین کنسولگری شیراز بود و آنها او را جوان بورکرات زیرک و با کفایتی یافتند. به هر حال، ترقی سریع وی در داخل سیستم اداری، شاید به طور کامل مربوط به قابلیت های بالای او نباشد. او انتصاب خود را در شغل استانداری مدیون روابط محکم با آموزگار، وزیر کشور وقت بود. این ارتباط در اوت 1977 او را به منصب فعلی در کابینه رساند.

او به اروپا و ایالات متحده سفر نموده است و به انگلیسی صحبت می کند. 24 اوت 1977 - 2/6/56 صالحی، مرتضی - 4 مرتضی صالحی وزیر راه و ترابری (از اوت 1977) عنوان خطاب: آقای وزیر در مصاحبه ای که در تهران ژورنال در ژانویه 1978 منتشر گردید، مرتضی صالحی سه اولویت برای خودش در سمت فعلی، منظور نمود: نظارت و سرپرستی دقیق بر پروژه ها، حذف تأخیر، غیر متمرکز کردن اختیارات با دادن مسئولیت بیشتر در اجرای پروژه ها به مقامات محلی دولتی. صالحی اهمیت زیادی به احداث جاده هایی که بنادر جنوبی ایران به شهرستانها و شهرهای مرکزی ایران متصل می نمایند، در جهت گسترش سریع شهرنشینی، می دهد. او اولویت بسیار زیادی به پروژه کمربندی تهران داده و معتقد است که این امر به علاوه پروژه قطار زیرزمینی می توانند مسئله ترافیک شهر را حل کنند. پروژه دیگری که صالحی به آن خیلی اهمیت می دهد، بزرگ راه شش بانده تهران - بندر شاهپور است. وی بندر شاهپور و بندرعباس را بنادری می داند که از نظر توسعه باید در اولویت قرار گیرند. صالحی برقی کردن قطارهای راه آهن را مهمترین بخش از ایجاد و توسعه سیستم مدرن راه آهن می داند.

صالحی مهندسی عمران و دکترای طراحی شهری را از دانشگاه بیرمنگام، انگلستان، گرفته است. در بازگشت به ایران، او ابتدا در سازمان طرح و برنامه به عنوان مدیر طراحی شهری و خانه سازی خدمت نمود و سپس برای دو سال معاون وزیر کشور در امور توسعه بود. او در سپتامبر 1976 استاندار استان خوزستان شد. صالحی، حدود 40 ساله به زبان انگلیسی صحبت می کند، او به اروپا سفر نموده است.

28 مارس 1978 - 8/1/57 صالحی، مرتضی - 5 مرتضی صالحی وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه (از 11 اوت 1978) عنوان خطاب: آقای وزیر مرتضی صالحی به همان سمتی بازگشت که در ژوئیه - اوت 1978 تحت امر نخست وزیر جمشید آموزگار (اوت 1977 - اوت 1978) به عهده داشت. وی مقامی سخت کوش، پویا و مصمم و نماینده تکنوکراتهای زیرک و جوان است که شاه دوست دارد در دولت باشند. صالحی ممکن است ترقی وسیع خود را در دولت بیشتر مدیون مهارت در کسب اشتهار خود و ارتباط نزدیک وی با آموزگار باشد تا قابلیت ها و کفایت فنی قابل ملاحظه اش.

ص: 568

صالحی مهندسی عمران و دکترای طراحی شهری را از دانشگاه بیرمنگام در انگلستان گرفت. در بازگشت به ایران، او ابتدا در سازمان طرح و برنامه و بودجه به عنوان طراحی شهری و خانه سازی خدمت نمود، سپس به مدت دو سال در وزارت کشور معاون وزیر در امور توسعه بود. او در 1976 استاندار استان خوزستان و در اوت 1977 وزیر راه و ترابری شد.

صالحی، حدود 40 ساله، به انگلیسی صحبت می کند. او به اروپا و ایالات متحده مسافرت نموده است او ازدواج نکرده است.

26 نوامبر 1978 - 5/9/57

جواد صدر

ص: 569

جواد صدر وزیر دادگستری سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان جواد صدر، در 11 ژوئیه 1966 وزیر دادگستری شد، و این منصب را در کابینه تا اکتبر 1967 حفظ نمود. او قبلاً (از مارس 1964) وزارت کشور را در اختیار داشت.

صدر هر چند مقامی خارق العاده نیست، ولی با کفایت و پرکار است، که بیشترین مراحل خدمتی خود را در وزارت امورخارجه گذرانده است. به هر حال او یک نمونه از کارمندان دولت ایران است. او دارای خانواده با نفوذ مرتبط با محافل سیاسی است و بیشتر یک شخصیت سیاسی دارد تا کارمندی. مقامات ایالات متحده، او را اغلب در برخورد با خودشان رک گو و صریح یافته اند. صدر در سال 1951 مدیرکل در وزارت کشور بود و در زمانهای چندی به جای وزیر امور خارجه خدمت کرده است.

صدر در 1912 در تهران در خانواده ای روشنفکر به دنیا آمد، پسر رئیس سابق مجلس سنا و زمانی نخست وزیر، محسن صدر است، در سنین 22 و 26 سالگی، جواد صدر مشاغل مختلفی در وزارت کشور داشته است. او تحصیلات متوسطه خود را در تهران به پایان رساند و از دانشگاه پاریس در 27 سالگی مدرک LLD گرفت. در 1939 او وارد وزارت امورخارجه شد و در قسمت امور حقوقی و پیمانها مشغول شد. اولین مأموریت خارج کشور وی، کنسول در سرکنسولگری فلسطین بود. در بازگشت به ایران، او به عنوان رئیس دبیرخانه نخست وزیر منصوب شد. احتمالاً در آن زمان پدرش نخست وزیر بوده است (تاریخ دقیق این شغل وی معلوم نیست). بعدا او به عنوان دستیار رئیس اداره حقوقی و پیمانها در وزارت امورخارجه خدمت نمود. در سال 1948 او سرپرست دبیرخانه کابینه و در 1950 مسئول دبیرخانه وزارت امورخارجه شد.

در ژانویه 1951، صدر به وزارت کشور منتقل گردید. در آخر همان سال برای انتخابات مجلس استعفا داد، ولی موفق به کسب کرسی مجلس نشد. در دوره مصدق (آوریل 1951 - اوت 1953) صدر خارج از دولت باقی ماند. در 1953 او عضو علی البدل در هشتمین نشست عمومی سازمان ملل شد. در بازگشت، رایزن و وزیر مختار سفارت در بلگراد گردید. در می 1956، او به عنوان رایزن سفارت به مادرید اعزام شد. در 1957 به تهران بازگشت و به عنوان معاون وزیر در امور پارلمانی در وزارت کشور منصوب گردید و در 1958 به عنوان معاون وزیر امورخارجه در امور سیاسی و پارلمانی به وزارت امورخارجه بازگشت. در سپتامبر 1959 او سفیر در ژاپن شد. او در اواخر 1963 مجددا به شورای عالی سیاسی وزارت امورخارجه پیوست.

صدر بلند قد و لاغر است. او شخصیت دوست داشتنی دارد. همسر وی اروپایی است و انگلیسی خوب صحبت می کند. صدر علاوه بر زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه عالی صحبت می کند. او در 1964 به عضویت جامعه حقوقدانان بین المللی انتخاب شد. در 1965 او برای معالجه سرطان معده به اروپا سفر نمود. 1 آوریل 1968 - 12/1/47

رضا صدقیانی

ص: 570

رضا صدقیانی وزیر تعاون و امور روستائی عنوان خطاب: آقای وزیر رضا صدقیانی که حدود 58 سال دارد، در آوریل 1974 وزیر تعاون و امور روستائی شد. صدقیانی مدرک لیسانس از دانشکده کشاورزی کرج دارد و در جنگلداری و کشاورزی از دانشگاه سیراکیوس (Syracuse) فارغ التحصیل شده است. در سال 1939 وارد وزارت کشاورزی شد، او مشاغل بسیاری در تهران و شهرستانها داشته است. او معاون مدیره اداره جنگلداری و رئیس اداره توسعه کرخه قبل از پیوستن به سازمان برنامه بود. در آنجا او رئیس قسمت کشاورزی و رئیس اداره توسعه روستاها شد. با حفظ این شغل در سال 1964، او معاونت وزیر در امور اقتصادی، پروژه ها و برنامه ها را در وزارت کشاورزی به عهده گرفت. در 1970، او رئیس بانک کشاورزی شد. در اکتبر 1973 او استاندار خوزستان گردید.

وزیر مقالات و کتابهایی در مورد کشاورزی، جنگلداری و موضوعات مربوط به آن نوشته است. او به ایالات متحده، اروپای غربی، روسیه، خاور دور، مسافرت نموده و در کنفرانس های بین المللی کشاورزی و مواد غذایی شرکت کرده است. او به انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.5 نوامبر 1975 - 14/8/54

غلامحسین صدیقی

ص: 571

17 ژانویه 1951 - 27/10/29 خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک نام: غلامحسین صدیقی ملیت: ایرانی تاریخ و محل تولد: 1905، تهران شغل: استاد فلسفه دانشگاه تهران وابستگی حزبی: ندارد زبان: فرانسه مشخصات خانوادگی: وجود ندارد تحصیلات: دکترای ادبیات، دانشگاه تهران مراحل خدمتی: 1936: نماینده ایران در کنفرانس آموزشی ژنو.

1938: سرپرست آموزش، دانشگاه تهران 1944: استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران 1945: دبیرکل، دانشگاه تهران 1945: نماینده ایران در کنفرانس یونسکو، لندن 1947: نماینده ایران در کنفرانس آسیایی، دهلی نو 1948: نماینده ایران در کنفرانس یونسکو، بیروت 1949: نماینده ایران در کنفرانس یونسکو، پاریس 1950: نماینده ایران در کنفرانس یونسکو، فلورانس تا امروز: استاد فلسفه، دانشگاه تهران.

انتشارات:

«یادداشت های سفر هندوستان» «تاریخ فلسفه یونان» «نهضت مذهبی ایرانیان در قرنهای دوم و سوم هجری». (پاریس 1938) ملاحظات:

دکتر صدیقی در محل روشنفکری تهران خیلی مشهور است، او را به عنوان فردی با فرهنگ و خیلی مطلع، ولی نه به عنوان یک فاضل و عالم خارق العاده می شناسند. او از ادبیات و فلسفه ایران خوب مطلع است، ولی گفته می شود که فاقد زمینه های روشنفکری است. علایق وی به دسایس سیاسی ایران به قدری اندک و ناچیز است که می تواند قابل صرفنظر کردن باشد، او خود را با زندگی دانشگاهی دلخوش نموده است، ظاهرا بدون جاه طلبی و آرزو برای برجستگی و اشتهار عمومی زندگی می کند، در نتیجه او تقریبا در محافل خارج از دانشگاه ناشناس است و در نتیجه کسی نیست که برای کار «یونسکو» یک پشتیبانی گسترده مردمی ایجاد نماید.

ص: 572

او شخصا ظاهری خوب دارد و احساس مطبوعی ایجاد می نماید - او خوش برخورد، خوش صحبت، کمی کناره گیر و غیرمهاجم است. هیچ منبعی تاکنون نکته منفی در مورد شخصیت وی گزارش نکرده است.

صدیقی، غلامحسین - 2 8 فوریه 1960 - 19/11/38 سرّی غلامحسین صدیقی، وزیر پست و تلگراف و تلفن و متعاقبا وزیر کشور در کابینه مصدق بود. او در اوت 1953 همراه با مصدق دستگیر شد و در ژوئن 1954 آزاد گردید. او اکنون به دانشگاه تهران بازگشته و در آنجا استاد دانشکده ادبیات است. صدیقی را می توان هم ردیف بازرگان، عطایی، کاظمی و بعضی دیگر از ملی گرایان فعال دانست. او را همچنین می توان همطراز گروه صالح دانست، ولی او نه فقط در بین ملی گراها شهرت خوبی دارد، بلکه در محافل بازاری و دانشگاه نیز خوشنام است.

صدیقی، غلامحسین - 3 غلامحسین صدیقی استاد دانشگاه خیلی محرمانه عنوان خطاب: دکتر صدیقی دکتر صدیقی، یک وزیر سابق در کابینه نخست وزیر محمد مصدق (53 - 1951)، یکی از کاندیداهای بالقوه منظور شده برای نخست وزیری در صورت سقوط دولت غلامرضا ازهاری است. بنا به اظهار یکی از ناظرین، به هر حال، صدیقی یکی از انتخاب های غیر محتمل است، زیرا او در بین عموم مشهور به منکر خدا بودن است و بنابراین در تضاد با آیت اللّه شریعتمداری، رهبر مخالفین مذهبی در ایران، و آیت اللّه روح اللّه خمینی، رهبر مخالفین مذهبی در خارج کشور است. صدیقی در حال حاضر به عنوان استاد دانشگاه خدمت می کند، ولی اطلاعی از این که وابسته به کدام دانشکده است در حال حاضر در دست نیست. صدیقی پس از فارغ التحصیل شدن از سوربن، احتمالاً در دهه 1920 در دانشگاه تهران استاد فلسفه و جامعه شناسی بود. او متعاقبا دبیرکل دانشگاه شد. در 1951 او به کابینه دکتر مصدق پیوست و وزیر پست و تلگراف و تلفن شد. در خلال سال 1952 او وزیر کشور شد و ظاهرا تا زمان برکناری مصدق در همان شغل باقی ماند. پس از سقوط مصدق دکتر صدیقی برای مدتی زندانی بود. او از زمان آزادی، استاد دانشگاه بوده است. صدیقی حدود 73 سال دارد و به زبان فارسی صحبت می کند.

8 دسامبر 1978 - 17/9/57

اسداللّه صنیعی

ص: 573

اسداللّه صنیعی وزیر جنگ خیلی محرمانه سپهبد اسداللّه صنیعی، وزیر جنگ در کابینه حسنعلی منصور در 7 مارس 1964، از سال 1961 در این وزارتخانه خدمت نموده است. او در کابینه تشکیل شده اسداللّه علم در اکتبر 1963 به عنوان وزیر جنگ خدمت نمود.

صنیعی یک افسر ارتش ایران، در سال 1962 به ارتش پیوست، و دارای مشاغل و مسئولیت های متعددی بوده است. او فارغ التحصیل دانشکده نظامی عمومی (1931)، رئیس قبلی لشکر یکم رکن سه (38 - 1937) و دوبار ریاست ستاد (52 - 1951 و 56 - 1955) بوده است. از 1953 تا 1955 صنیعی معاون اداری وزیر جنگ بود. پس از ارتقاء به درجه سرلشکری در 1957، او به عنوان عضو هیئت مدیره اداره تدارکات انتخاب شد. او برای مدت کمی در 1960 به دلیل نادانسته ای بازنشسته شد. در مارس 1961، تیمسار صنیعی معاون دائمی وزیر در امور اداری وزارت جنگ شد. او در 1963 جانشین وزیر گردید و به درجه سپهبدی ارتقا یافت.

صنیعی در 1906 در تهران متولد شد. در 1946 با توران پروین ازدواج نمود، آنها یک پسر 15 ساله و دو دختر 17 و 13 ساله دارند. علاوه بر انتصابات متعدد در ارتش، صنیعی به عنوان عضو هیئت خزانه داری بانک سپه در تهران از 1945 تا 1947 خدمت نمود. او برای بازدید رسمی 21 روزه از ایالات متحده در 1956 برای توجیه و بازدید از تأسیسات ستادها انتخاب شد.

صنیعی کمی فرانسه و انگلیسی صحبت می کند، او حدود 5 فوت و 8 اینچ قد و موها و چشمان قهوه ای دارد. او بهائی است. وزیر، اقوامی در ایالات متحده دارد.22 آوریل 1964 - 2/2/43

خلیل طالقانی

ص: 574

خلیل طالقانی، رئیس هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا خیلی محرمانه خلیل طالقانی در دهکده طالقان نزدیک قزوین در سال 1903 (یا 1913 - منابع رسمی اختلاف نظر دارند، طالقانی از حیث ظاهر بیش از 55 تا 60 ساله به نظر نمی رسد) متولد شد. پس از اتمام دبیرستان امریکائی تبریز و کالج البرز تهران (امریکائی)، طالقانی به مدت 5 سال در دبیرستان های تهران تدریس نمود. در سال 1937 پس از پایان تحصیل در دانشگاه بیرمنگام (انگلستان)، او به ایران بازگشت و تا سال 1949 در شرکت های مختلف به عنوان مهندس ساختمان کار کرد و در آن سال او شرکت شخصی خود را که به نام «طالقانی - تشکر» مشهور است، تشکیل داد.

در اولین کابینه مصدق در 1951 او وزیر کشاورزی شد، ولی قبل از سقوط مصدق در سال 1953 استعفا داد. از آنجا که حضور طالقانی در کابینه مصدق بیشتر به عنوان یک تکنسین متخصص بود تا یک رهبر سیاسی، لذا در کابینه زاهدی و همین طور در دولت علاء در 1955 نیز باقی ماند. طالقانی بار دیگر وزیر کشاورزی و پس از آن وزیر مشاور در دولت های علا و اقبال تا زمان استعفایش در سال 1959، گردید.

از سال 1959، طالقانی هر چند ارتباطات عالی داشت، ولی فعالیت های اجتماعی نداشت و فعالیت هایش در بخش خصوصی متمرکز بودند. او سخنگویی قوی و پویا برای سرمایه گذاری بخش خصوصی و یکی از فعالترین مشوقین بخش خصوصی ایران بوده است. معاشرتهای طالقانی با شرکتها در ایران از بسیاری جهات مبین اطلاعات عمومی راجع به سرمایه گذاریهای بخش خصوصی ایران هستند. او یکی از شرکای شرکت طالقانی و دفتری، یک شرکت مشاوره مهندسی غیرنظامی و بسیار موفق است که با Justif and Courtneyفیلادلفیا شریک است، و اخیرا یک شرکت جدید دیگر به نام MANEM را تشکیل داده است که با شرکت جی. اف. پریچارد (J.F. Pritchard) کانزاس سیتی در زمینه های طرح ها و سازهای مهندسی صنعتی شریک می باشد. طالقانی یکی از شرکاء و رئیس هیئت مدیره بی. اف. گودریچ ایران و مدیر و رئیس هیئت مدیره سابق بانک توسعه صنایع و معادن ایران است. او همچنین در فعالیت های تجاری - کشاورزی شدیدا در خوزستان فعال است و مدیر شرکت کاغذ پارس در هفت تپه و مدیر یک شرکت تجاری - کشاورزی ایران و امریکائی وابسته به شرکت توسعه کشاورزی جهانی، است.

هر دو نفر، آقا و خانم طالقانی، عضو هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا هستند؛ آقای طالقانی در حال حاضر رئیس هیئت مدیره است.

طالقانی همیشه خوش پوش است و رفتاری عالی دارد. او کم حرف است ولی با قدرت و نفوذ صحبت می کند. انگلیسی وی عالی است، واقعا بدون لهجه و بی نهایت روان صحبت می کند.

می 1972 - اردیبهشت 1351

علینقی عالیخانی

ص: 575

تاریخ: 22 آوریل 1963 - 2/2/42 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: سفارت امریکا، تهران به: سازمان مرکزی اطلاعات - دفتر بایگانی مرکزی ثبت بیوگرافیها علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد علینقی عالیخانی، اقتصاددان 34 ساله که در کابینه تشکیل شده در 19 فوریه 1963، وزیر اقتصاد شد، قبلاً یک مقام میانه رتبه در شرکت ملی نفت بود. هر چند یک امریکائی که با عالیخانی کار کرده است او را اقتصادانی زیر سطح متوسط و نه چندان قابل اعتماد و امین می داند، ایرانیان او را باهوش و مدیر خوبی تلقی می کنند. روش مدیریت او احتمالاً عامل کلیدی در انتخاب وی در شغل کابینه ای بوده است، زیرا هدف مهم در وزارت خانه اش (که فعالیت هایی که قبلاً در دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن انجام می شدند را جذب نموده است)، حل مشکلات متضاد اقتصادی و بازرگانی و ایجاد خوش بینی در جوامع بازرگانی است. عالیخانی، در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود، اظهار داشت که او سیاستی را برای حمایت منطقی از صنایع ملی اعمال خواهد نمود و سعی خواهد کرد اعتماد عمومی را به اقتصاد جلب نماید.

دکتر عالیخانی دارای دکترای حقوق از دانشگاه فرانسه است و به عنوان مشاور اقتصادی از سال 1959 در شورای عالی اقتصاد خدمت می نماید. او همچنین مشاور اتاق بازرگانی نیز بوده و برای سازمان امنیت و اطلاعات نیز کار کرده است. عالیخانی طبق برنامه بایستی در مارس 1959 به عنوان عضو هیئت اعزامی، ایران را به مقصد استرالیا ترک کند تا در نشست مقدماتی کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور شرکت نماید. وی در اکتبر 1960، عضو یک هیئت ایرانی بود که گزارش شده از پکن به دعوت کمیته چینی جامعه آفریقا - آسیا، دیدن کرده است. عالیخانی فارسی و فرانسه صحبت می کند. 25 مارس 1963 عالیخانی، علینقی - 2 تاریخ: 30 ژوئیه 1963 - 8/5/42 محرمانه از: سفارت امریکا، تهران - 65 - A به: وزارت امورخارجه موضوع: مذاکره با وزیر اقتصاد، عالیخانی صورت مذاکرات بین مأمور گزارشگر و وزیر اقتصاد ایران علینقی عالیخانی که در 28 ژوئیه 1963 انجام شد به پیوست می باشد. وزیر به چند مورد مختلف اشاره نمود از جمله برنامه های وی برای توسعه صنایع بومی (دستی) در استانهای ایران، فروش ارزان از سوی اتحاد جماهیر شوروی و چین کمونیست، توجه ملحوظ شده برای پیوستن به GATT(1) و بالاخص یک هشدار محکم که اگر کشورهای غربی یکسیاست مشترک جهت کمک به کشورهای در حال توسعه و مشکلات تجاری آنها اتخاذ ننمایند، ایران ممکن است برای ایجاد وابستگی های نزدیک تر اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی تحت فشار قرار بگیرد.

اظهارنظر: مشکلات وابستگی های تجارت خارجی ایران توسط وزیر عالیخانی به کشورهای بلوک شوروی مسئله جدیدی نیست. همان گونه که سفارت در گزارشات متعدد اعلام نموده است، تعدادی از

ص: 576


1- GATT= General Agreement on tariffs and Trade قرارداد کلی در مورد تعرفه و تجارت

مقام وزارتخانه وی به سفارت گفته اند که اگر کشورهای غربی نسبت به پذیرش نیازهای تجاری ایران با دید بازتر و موافق تری توجه نکنند، مجبور خواهد شد که به بلوک شرق نزدیک شود.

به هر حال با امضای اخیر قرارداد فنی ایران و شوروی، برای پروژه های توسعه ای در ایران، که با فرآورده های ایران پرداخت شود، اظهارات وزیر عالیخانی در مقایسه با آنچه در گذشته گفته می شد بیشتر جنبه عینی و شاید مفهوم پیدا کرد. از طرف سفیر وابسته بازرگانی توماس سی. استیو پیوست: صورت مذاکرات خیلی محرمانه زمان: 28 ژوئیه 1963 - 6/5/42 مکان: ناهار در منزل شاهزاده عضد، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علینقی عالیخانی، وزیر توماس سی. استیو وابسته بازرگانی، سفارت آمریکا موضوع: اظهار کلی توسط وزیر اقتصاد در طول یک مذاکره اجتماعی، وزیر عالیخانی اظهار داشت که در آینده نزدیک در نظر دارد که سفری «به داخل کویر»، از جمله شهرهایی نظیر کرمان، بم و احتمالاً بندرعباس، انجام دهد. هدف از این سفر کوشش برای توسعه صنایع بومی (دستی) است تا سطح استاندارد زندگی در مناطق استانها افزایش یابد.

بعدها او در نظر دارد سفر مشابهی به آذربایجان بنماید. او فکر می کند که نسبتا با هزینه کمی می شود کارهای زیادی انجام داد.

«صنایع بدون دودکش» اسمی بود که وی روی این صنایع گذاشته بود. یک مثال از این که چه کاری می شود کرد، کمک کردن در طرح های پارچه بافی است. او فکر می کرد مطلقا ضرورت دارد که کاری انجام شود تا از مهاجرت مردم شهرستانها به تهران، که در آنجا تبدیل به ولگردان می شوند، جلوگیری کند.

از دکتر عالیخانی سؤال شد که قرارداد فنی که اخیرا بین ایران و شوروی جهت ساختمان یک سد، سیلوها و ماهیگیری به امضا رسیده است، که متضمن پرداخت توسط ایران از تولیدات می باشد، آیا ممکن است در مقید کردن کالاهای صادراتی ایران مؤثر باشد، و این که آیا این کالاها از سهمیه قرارداد تجاری ایران و شوروی برداشت خواهند شد یا چیزی بیشتر از آن خواهند بود. او گفت که این در قرارداد این سال، اثری نخواهد داشت. از او سؤال شد آیا تولیدات فقط شامل میوه خشک می شود. او پاسخ داد که می تواند شامل سایر فرآورده های کشاورزی، نظیر پنبه نیز باشد. از او سؤال شد آیا این مسئله بدین معنا نیست که در سالهای آینده ممکن است مانع ایران در تحصیل ارز از فروش چنین محصولاتی باشد، زیرا ایران مجبور خواهد بود آنها را به اتحاد جماهیر شوروی بفروشد. او گفت این مربوط خواهد بود به «همپیمانان دوست غربی» ایران.

با بازتر کردن این بحث، او گفت که سر خورده و ناراضی است، برای مثال از نحوه برخورد کشورهای جامعه اقتصادی اروپا که اعلام نموده اند، اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی در ایران را تأیید می نمایند، ولی هیچ اقدام کمک کننده ای برای رفع مشکلات تجاری ایران انجام نداده اند. او گفت این نکته را در سخنرانی اخیرش در بروکسل اظهار داشته است. او گفت همین اصل در مورد سیاست ایالات متحده و غرب در مورد صادرات کرومیت ایران، همان گونه که در ملاقات اخیر با وزیرمختار و رایزن اقتصادی مورد بحث

ص: 577

قرارداد (شماره 746 - A سفارت)، صادق است. آقای استیو اظهار داشت که چنین مواردی نظیر کرومیت ممکن است بهتر باشد که جهت در برگرفتن کشورهایی نظیر شوروی در تبادلات چند ملیتی مورد بحث قرار گیرند تا تبادلات دوجانبه. دکتر عالیخانی گفت ممکن است این طور باشد، ولی ابتدا کشورهای غربی، بایستی به یک اتفاق نظر در مورد سیاست در کمک به کشورهای در حال توسعه برای رفع مشکلات تجاری آنها دست یابند.

آقای استیو اظهار داشت که دولت ایالات متحده به مسائل تجاری کشورهای در حال توسعه علاقمند است و دریافته است که این کار در چهارچوب GATT سودمند خواهد بود. او پرسید که آیا ایران در نظر دارد به GATT بپیوندد. وزیر عالیخانی اظهار داشت که دولت ایده پیوستن به آن را بررسی کرده است و اخیرا ناظری برای شرکت در نشست GATT در ژنو اعزام نموده است.

آقای استیو گفت او فکر می کند که یکی از وجوه مهم مشکلات تجاری کشورهای در حال توسعه، کنترل کیفیت است. او اظهار داشت که با معاون وزیر، ضیائی در مورد امکان استفاده از تولیدات ساخت ایالات متحده جهت نگهداری میوه خشک تماس گرفته است و این که روز گذشته او یک نامه مفصل از یک شرکت امریکائی درگیر در این مسائل (صنایع تولیدات تقطیری، روچستر نیویورک) دریافت داشته است که در آن پیشنهاد کرده اند نمونه هایی را برای وزارت اقتصاد ارسال نمایند، و این که در نظر دارد یکی دو روز دیگر با دکتر ضیائی مذاکره نماید. وزیر عالیخانی اظهار داشت که امیدوار است خودش حضور داشته باشد، زیرا نگهداری و حفظ میوه خشک یک مسئله بزرگ برای ایران است. او اظهار داشت که اخیرا آلمان غربی، ایران را به مدت دو سال از سیاست عدم قبول نگهدارنده سولفور / پارافین که معمولاً از سوی ایران استفاده می شود، مستثنی نموده است. ولی به هر حال این مسئله ابتدایی است و هرگونه کمکی که سفارت بتواند ارائه نماید، موجب تشکر خواهد بود.

آقای استیو اظهار داشت، در مورد کنترل کیفیت، نماینده ای از یک شرکت امریکائی (شرکت ماشین آلات مواد غذایی و شیمیایی) در شهر است و علاقمند به مذاکره با آقای وزیر برای یک پروژه بلند مدت، متضمن یک وام 18 میلیون دلاری از بانک صادرات - واردات برای نصب ماشین آلات فرآورده های مواد غذایی در ایران، می باشد. او گفت که این پروژه پریروز با آقای ولک از بانک صادرات و واردات مورد بحث قرار گرفته بود.

وزیر عالیخانی اظهار داشت که او هم مایل به بحث در این مورد است و از آقای استیو خواست فردا به دفترش تلفن کند تا قرار ملاقاتی گذاشته شود.

آقای استیو پرسید آیا اظهاریه مندرج در جراید امروز صبح تهران مبنی بر این که ایران در نظر دارد وارد تجارت رسمی با چین کمونیست شود، زیرا بسیاری فرآورده های چین کمونیست از طریق هنگ کنگ و سایر کشورها وارد بازار ایران می شوند، بدون این که فرآورده های ایران به چین کمونیست فروخته شوند، حقیقت دارد؟ وزیر عالیخانی اظهار داشت که این گزارش دروغ است و او هم اکنون این واقعیت را به ناشر آن اطلاع داده است. او اذعان نمود که محصولات چین سرخ در ایران مسئله ایجاد کرده اند. او گفت که در چین کمونیست بوده و می داند آنها چگونه عمل می کنند، آنها در مورد قیمت چانه نمی زنند، آنها حدودا می پرسند کمترین قیمتی که ایران می تواند از جای دیگری خرید نماید، چقدر است، و بهای کمتری پیشنهاد می کنند.

ص: 578

او گفت به هر حال کیفیت کالاهای چین سرخ خیلی پایین است. آقای استیو گفت بایستی تصمیم گرفت که به مسئله کیفیت اهمیت داده شود یا بهای کالا. دکتر عالیخانی بلافاصله گفت که شوروی نیز در فروش کالاهای ارزان به ایران دست دارد، ولی در مورد آنها معمولاً کیفیت کالاها خیلی بالاتر است. او به عنوان مثال صادرات پلاستیک شوروی ایران را ذکر نمود که قیمت ارزان آن موجب ورشکسته شدن یک کارخانه پلاستیک در ایران گردید.

عالیخانی، علینقی - 3 تاریخ: 14 مارس 1964 - 23/12/42 خیلی محرمانه از: سفارت امریکا، تهران، ایران علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد دکتر عالیخانی وزارت اقتصاد را تحت کنترل گرفته است. حامیان وی ادعا می کنند که هوش و قابلیت اداره وی همان کیفیت هایی هستند که برای ادغام دو وزارتخانه قبلاً مجزا از هم یعنی بازرگانی و صنایع و معادن، مورد نیاز هستند تا بتوان سیاست های اقتصادی - بازرگانی - صنعتی ایران را هماهنگ نمایند.

انتقادکنندگان از وزیر یعنی بازرگانان امریکائی و ایرانی براین نظر هستند که او قابلیت کمتری از آنچه از یک مدیر انتظار می رود، دارد او به متخصصین و افراد ماهر رجوع نمی کند، او غیرقابل انعطاف است و هرگز قبول ندارد که می تواند اشتباه کند، و این هیچ کاری در وزارتخانه وی انجام نمی شود.

دکتر عالیخانی 35 سال دارد و معمولاً به عنوان فردی باهوش و حتی درخشان شناخته شده است. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذارند و لیسانس حقوق را در سال 1950 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران اخذ نمود. سپس به پاریس رفت و در آنجا دکترای حقوق و اقتصاد گرفت. او دارای یک همسر فرانسوی است.

پس از بازگشت به ایران، او مشاور شورای عالی اقتصاد شد. در بسیاری مأموریت های اقتصادی برای ایران به مصر، کویت و سایر کشورهای اروپا و آسیا سفر نمود. او در اولین کنفرانس باندونگ شرکت نمود و عضو هیئت اعزامی از ایران بود. قبل از این که وزیر اقتصاد شود، او مشاور شرکت ملی نفت ایران و اتاق بازرگانی تهران بود.

دکتر عالیخانی از جهت خانواده و تحصیلاتش، از دید بسیاری به نظر می آید طرفدار فرانسه باشد.

بعضی ها او را مخالف آمریکا می دانند. او کاملاً ملی گرا است. او معمولاً درستکار تلقی می شود. ولی بعضی ها می گویند او اجازه داده است که ابزار عناصر فاسدی شود که منافع مالی دارند.

اخیرا دکتر عالیخانی ظاهرا به دستور شخص شاه، به حزب ایران نوین پیوسته است. قبلاً او در امور سیاسی فعال نبوده است. گزارش هایی وجود داشته اند که او عضو ساواک (سازمان امنیت) بوده است. برابر گزارشات وی عضو هیئتی بوده است که به ریاست تیمسار تیموربختیار، ریاست ساواک در آن زمان، از ایالات متحده بازدید به عمل آورده اند.

ص: 579

عالیخانی، علینقی - 4 علینقی عالیخانی وزیر اقتصادسرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان علینقی عالیخانی، بازمانده ای از کابینه 10 فوریه 1963 اسداللّه علم، وزیری جنجال برانگیز بوده است. این اقتصاددان 35 ساله، از بین مقامات میان رتبه شرکت ملی نفت به کابینه راه یافته و به علت عدم تجربه و غیرقابل اعتماد بودن، مورد انتقاد اعضای پیرتر وزارتخانه قرار گرفته است. به هر حال، او با شهرت یک مدیر باهوش و لایق وارد وزارتخانه شد و سعی نمود به تشکیلات وزارتخانه جهتی طبیعی ببخشد. یکی از مشکلات عمده او از برخورد منافع و سیاستها در داخل وزارتخانه اش ناشی شده است که در زمان انتصاب وی، از ادغام دو وزارتخانه مجزای بازرگانی و صنایع و معادن به وجود آمده است. به نظر می رسد که عالیخانی علاقه قلبی و واقعی به حمایت و تشویق صنایع کشور (محلی) و جلب اعتماد مردم به اقتصاد، دارد. او به توسعه اقتصاد منطقه ای اهمیت داده و در اواخر 1963 با بازار مشترک یک قرارداد تجاری منعقد نموده است. هر چند اعتقاد براین است که او طرفدار و متمایل به غرب است، عالیخانی اظهار داشته است که اگر کشورهای غربی تجارت خود را با ایران گسترش ندهند، ایران ممکن است مجبور شود با بلوک کمونیستی در وسعت بیشتری وارد تجارت شود. علاوه بر شغل وی در کابینه، او جانشین رئیس کمیسیون انرژی اتمی نیز می باشد.

عالیخانی، پسر رئیس سابق املاک سلطنتی (Crwon estates) در قزوین، در سال 1928 در تهران متولد شد و تحصیلات اولیه را در همانجا گذراند. او دانشکده حقوق دانشگاه تهران را از 1946 تا 1949 به پایان رساند، سپس به پاریس رفت، در آنجا او دکترای حقوق و علوم را در سال 1957 اخذ نمود. در زمانی که عالیخانی در پاریس بود، تیمسار تیمور بختیار، رئیس ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) او را به عنوان مشاور اقتصادی سازمان استخدام نمود. در 1959 عالیخانی به عنوان مشاور شورای عالی اقتصاد در ایران خدمت کرد و بعدا مشاور اتاق بازرگانی تهران نیز شد. او در سال 1961 وارد شرکت ملی نفت ایران گردید.

دکتر عالیخانی به طور گسترده ای در اروپا و خاور نزدیک مسافرت کرده و از ایالات متحده نیز بازدید نموده است. به عنوان عضو رسمی هیئت اعزامی در آوریل 1957 در کنفرانس باندونگ، کنفرانس آفریقا - آسیا در 1958 در قاهره، کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور (ECAFE) در استرالیا در 1959 در قاهره، نمایشگاه بازرگانی بین المللی در برنو (Brno) چکسلواکی در سال 1963، و در کنفرانس ECAFE در مانیل در دسامبر 1963 شرکت نموده است. همچنین گزارش شده که عضو گروه اعزامی به پکن در اکتبر 1960 بوده است که به دعوت کمیته چینی جامعه آفریقا - آسیا انجام شده بود. به عنوان وزیر اقتصاد، او به برنامه ریزی کنفرانس تهران در پاریس 1963 کمک نمود که طرح های مربوط به ثبات اقتصادی ایران را بررسی نمود و در مذاکرات بروکسل در مورد ارتباطات بین ایران و بازار مشترک شرکت نمود.

عالیخانی یک مرد خوش سیما و باهوش است و حس کنجکاوی زیاد و روش معتدلی برای دسترسی به هر چیزی را دارد. او صمیمی است و رک و بی پرده صحبت می کند، ولی وقتی احساس می کند ضرورت دارد، سکوت می نماید. او دارای سه خواهر و چهار برادر است، یکی از آنها زمانی در ارتباط با حزب توده اعدام شده است. عالیخانی خودش در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران عضو حزب ملی گرای پان ایرانیست بود، ولی در بسیاری موارد سیاسی ترجیح می دهد که تماشاچی باقی بماند. زمانی که در سال

ص: 580

1954 در پاریس بود، او با سوزان دموس، یک دختر فرانسوی ازدواج نمود که اکنون تبعه ایران است. آنها دو پسر و یک دختر دارند. عالیخانی علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه را عالی و انگلیسی را خوب صحبت می کند. 24 مارس 1964 - 4/1/43 عالیخانی، علینقی - 5 تاریخ: 24 آوریل 1964 - 4/2/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکا (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی موضوع: اظهارات وزیر اقتصاد در مورد فرآیند به کار گرفته شده در ذوب آهن مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع معمولاً قابل اعتماد است.

در 19 آوریل، وزیر اقتصاد، عالیخانی به یک گروه گفت که هر چند او دستور داده بود تحقیقاتی در مورد امکان استفاده از گاز طبیعی برای ذوب آهن به عمل آید، در حال حاضر ایران احتمالاً تصمیم خواهد گرفت که از یک فرآیند قدیمی آزمایش شده نظیر استفاده از ذغال سنگ برای ذوب آهن استفاده نماید، زیرا فرآیند استفاده از گاز طبیعی تاکنون آزمایش و تأیید نشده است. عالیخانی این مطالب را به گروهی گفت که مأمور مطالعه قرارداد منعقده بین سازمان برنامه با انستیتو نفت فرانسه (IPF) و مطالعات امکان سنجی برای ایجاد یک صنعت پتروشمی در ایران هستند.

عالیخانی، علینقی - 6 تاریخ: 3 نوامبر 1964 - 12/8/43 خیلی محرمانه از: چارلز ان. راسیاس به: بایگانی بیوگرافیک موضوع: تیمسار فردوست، شریف امامی، عباس هویدا، علینقی عالیخانی، شاهزاده عضد بنا به اظهار یک منبع معمولاً قابل اعتماد، تیمسار فردوست از ساواک و رئیس واحد ویژه اطلاعات شاه، در حال انجام بررسی های بی سروصدا از فعالیت های جعفر شریف امامی، عباس هویدا، علینقی عالیخانی و شاهزاده (قاجار) ا. ق. عضد در ارتباط با «معامله شکر» که چندین هفته قبل مطرح شد، می باشد.

گزارش شده که دستورات فردوست این است که مشخص شود آیا افراد فوق به صورت انفرادی یا جمعی در ارتباط با صحبت های بسیار زیادی که در بین مردم در مورد صنایع شکر و در رابطه با دولت پخش شده اند، دسته داشته اند یا نه.

منبع بالاخص اظهار داشت که نخست وزیر منصور ظاهرا در این جریان از هرگونه دخالت مستقیم یا منافع در این «معامله» تبرئه شده است.

ص: 581

عالیخانی، علینقی - 7 تاریخ: 3 دسامبر 1964 - 12/9/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی موضوع: هشدار شاه به وزیر اقتصاد، عالیخانی در مورد غیر صحیح بودن قراردادها مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما در مورد این اطلاعات بایستی قید غیرقابل رؤیت برای بیگانگان را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یک مقام عالیرتبه وزارت دادگستری با ارتباطات خوب در دولت است.

1- وزیر اقتصاد، علینقی عالیخانی به منبع اطلاع داد که چند هفته قبل سندی را جهت قرارداد با فاضلی و فیصلی، گردانندگان شرکت باربری خرمشهر، امضا نموده است که ماشین آلات و تجهیزات خریداری شده توسط وزارتخانه را تخلیه و حمل نمایند. در آن زمان عالیخانی می دانست که شرکت خدیش، یک پیشنهادی را که 30000 تومان کمتر از پیشنهاد فاضلی، فیصلی بوده است ارائه کرده بود. او به هر حال توسط معاون وزیر، کیانپور، تحت فشار قرار گرفت که به عالیخانی گفته بود شرکت فاضلی، فیصلی توسط برادر شاه، شاهپور غلامرضا کنترل می شود و عدم قبول قرارداد، خطرناک خواهد بود.

2- براساس گفته عالیخانی به هر حال نه عالیخانی و نه کیانپور آگاه نبودند که شرکت خدیش توسط پهلوان (اسم اول نامعلوم)، یکی از اقوام شاه اداره می شود. پهلوان متعاقبا مسئله را به شاه می گوید و او سناتور اشرف احمدی را مأمور رسیدگی به موضوع و گزارش به وی می نماید. اشرف احمدی متوجه می گردد که در واقع شرکت خدیش بهای کمتری پیشنهاد نموده و مسئله را به شاه گزارش می نماید. شاه بلافاصله عالیخانی را فرا می خواند و به او هشدار می دهد که اشتباه بزرگی کرده است و نباید به خود اجازه تکرار آن را بدهد.

3- شاه دستور داد که موضوع مزبور به بایگانی دادگاه کارمندان دولت داده شود که در حال حاضر برای عالیخانی و کیانپور پرونده دارند. به هر حال در حال حاضر هیچ اقدامی روی پرونده به عمل نخواهد آمد.

عالیخانی، علینقی - 8 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان: 16 آوریل 1965 - 27/1/44 مکان: محل اقامت چارلز ان. راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: مصطفی درخشش، سرپرست نمایشگاه بین المللی، وزارت اقتصاد چارلز ان. راسیاس موضوع : نمایشگاه کالاهای شوروی روس ها درخواست نموده اند که نمایشگاهشان از ساعت 9 تا 12 و از 16 تا 22 باز باشد. به هر حال، ساواک به درخشش دستور داد که به آنها بگوید وزیر اقتصاد معتقد است تا ساعت 10 شب خیلی دیر است. به روس ها گفته شده بود که ساعات بازدید صبح خوب است ولی بازدیدهای شب نباید به بعد از ساعت 20 کشانده شوند. ساواک برای او تشریح کرده که بعد از ساعت 22 برای ساواک، نظارت بر

ص: 582

فعالیت های روسها و غیره مشکل می شود. او گفت که به او دستور داده شده است توصیه های ساواک را به عالیخانی بگوید که اگر سفیر شوروی با او تماس بگیرد و نسبت به بستن نمایشگاه در ساعت 20 اعتراض کند، عالیخانی نباید با هیچ ساعتی بعد از ساعت مزبور موافقت کند.

ساواک همچنین به درخشش دستور داده است که روسها را مطلع نماید که وزارت اقتصاد نمی تواند درخواست آنها را جهت توزیع گسترده پوسترهایشان در نمایشگاه تصویب نماید. هیچ پوستری نباید در اتوبوس ها، دیوارها و حتی میله های خارج نمایشگاه چسبانده شوند.

آگهی ها می توانند در جراید یا در داخل محوطه خودشان در نمایشگاه نصب شوند. او همچنین اظهار داشت که یک «معاون» دیگر برای SEROV دو روز قبل وارد شده است. او اظهار داشت که ساواک بالاخص نسبت به این مرد علاقمند است و او را ظاهرا یک مأمور اطلاعاتی می داند.

عالیخانی، علینقی - 9 تاریخ: 3 اوت 1965 - 12/5/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان و محل جمع آوری اطلاعات: 28 ژوئیه 1965، تهران، ایران، 6777 NIT موضوع : دستور شاه جهت رسیدگی به اتهامات فساد برعلیه وزیر و معاون وزیر اقتصاد منبع: یک فرد غیر روحانی که در دولت و محافل مذهبی به علت آموزش مذهبی اسلامی جامعش مورد توجه است، همزمان در بین رهبران مذهبی ایران مورد اعتماد است و هم به طور گسترده در محافل مذهبی خاورمیانه سفر کرده است. اطلاعات او در مورد محافل مذهبی معمولاً دقیق بوده است. او این اطلاعات را از قوامی (اسم اول نامعلوم) شنیده است که رئیس قسمت قضایی وزارت دارایی است.

1- (اظهارنظر حوزه: شایعاتی در تهران از چندی قبل وجود داشته اند که احتمالاً وزیر اقتصاد، عالیخانی و همچنین معاون وزیر اقتصاد در امور اداری و مالیاتی، غلامرضا کیانپور، در فساد موجود در وزارتخانه دست دارند. گزارشات زیر در مورد دخالت شاه در این اتهامات است. به 6778 - NIT - برای سایر گزارشات بررسی اتهام بر علیه کیانپور توسط کمیته مراجعه شود.) 2- شاه دستور داده است که یک کمیته ویژه از افسران ارتش تشکیل شود تا به اتهامات علیه عالیخانی و کیانپور رسیدگی نمایند. دستور شاه نتیجه یادداشتی بود که توسط قوامی، رئیس اداره قضایی وزارت اقتصاد، تهیه شده بود، که از مدتها قبل مشغول بررسی شواهد رشوه گیری و دزدی که از کیانپور سرچشمه می گرفت بوده است. یادداشت قوامی شامل نکات زیر بود:

الف - کیانپور به عنوان مسئول اداری به جای عالیخانی در کلیه موارد رسمی اقدام می کند و برای اقداماتش مستقیما در مقابل عالیخانی مسئول است.

ب - پدر کیانپور مأمور خزانه داری در جهرم بود و چندی قبل به جرم دزدی تنباکو دستگیر شده است.

ج - موارد غیرعادی بسیار از اعلام مالیات ها برای اقلام وارداتی وجود دارند که به تأیید کیانپور رسیده اند. این اقلام شامل 7000 ساعت امگا جواهرنشان و 8000 کانتینر حاوی گریس صنعتی هستند که به ترتیب به عنوان سنگهای ترکیبی (Synthetic) و سبزیجات تأیید شده اند.

3- چون کیانپور دوست و کارشناس نزدیک عالیخانی است، قوامی نزد عالیخانی رفت و سعی کرد پاره ای از عدم اطمینان ها نسبت به اعمال کیانپور را برای وی مشخص نماید. وقتی عالیخانی علاقه ای به

ص: 583

این مطلب نشان نداد و هیچ گونه کمکی نکرد، قوامی نتیجه تحقیقاتش را جمع بندی و برای دادگستری ارسال نمود. از آنجا که گزارش مستقیما به مجموعه عالیخانی مربوط می شد، وزیر دادگستری آن را نزد شاه برد. نتیجه تحقیقات کمیسیون نظامی جدید به صورت گزارش خیلی محرمانه جهت اطلاع و صدور دستور به شاه ارائه خواهد شد.

عالیخانی، علینقی - 10 تاریخ: 16 اوت 1965 - 25/5/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان و محل جمع آوری اطلاعات: 7 تا 11 اوت 1965، تهران، ایران، 6801 - NIT موضوع: نتایج تحقیقات فساد در داخل وزارت اقتصاد 1- منبع پاراگراف 2 و 3 یک تاجر ایرانی با ارتباط خوب در بین مقامات دولتی است. گزارشات اقتصادی وی واقعی و قابل اعتماد بوده اند. او اطلاعات را از حسن کاویانی، یکی از مقامات وزارت اقتصاد کسب نموده است.

2- کمیته ویژه ای برای بررسی و تحقیق در مورد اتهامات رشوه و فساد علیه وزیر اقتصاد علینقی عالیخانی که در هفته اول اوت به شاه گزارش شده بود، تشکیل شده است.

(اظهارنظر حوزه: به 6777 - NIT رجوع شود). نتیجه کار کمیته این بود که علیرغم وجود موارد غیرقانونی مالی، تبادل شکر و سایر کالاها در داخل وزارت اقتصاد، شواهد و مدارکی مبنی بر این که عالیخانی شخصا در آنها دست داشته، دیده نشده است. شاه موافقت کرده که عالیخانی شخصا آدم فاسدی نیست و دستور داده است سایر افرادی که مستقیما در این قانون شکنی ها دست داشته اند از جمله غلامرضا کیانپور، معاون وزیر دارایی، را دستگیر نمایند.

3- شاه در یک ملاقات خصوصی در 8 اوت 1965، عالیخانی را پذیرفت و به او اطلاع داد که او شخصا از هرگونه اتهام رشوه و فساد مبرا است. (اظهار منبع: اعتقاد بر این است که در نتیجه این تحقیقات شاه نیز آگاه شده است که مسئولیت های گسترده ای که به عالیخانی واگذار شده اند، نامبرده را از رسیدگی به جزئیات امور و کنترل تصمیمات و فعالیت های روزانه وزارتخانه ناتوان ساخته اند. بنابراین بیشتر احتمال می رود که به زودی اقداماتی به عمل آید تا وزارت فعلی اقتصاد به دو وزارتخانه مجزا تقسیم شود.) 4- منبع پاراگراف 5 یک مقام ارشد از وزارت دارایی است. بسیاری از گزارشهای وی شامل موارد مستند و معتبر بوده است.

5 - پرونده ای که به دستور شاه در وزارت دادگستری برای رسیدگی به فساد توسط مقامات ارشد وزارت اقتصاد مفتوح شده بود، در اواخر ژوئیه رئیس دیوان عالی قضائی، محمد سروری، نزد شاه برده شد. سروری گفت که تحقیقات روشن ساخته که «اشتباهاتی» توسط مأمورین مالیاتی انجام شده است، ولی مسئولیت این امر را نمی توان به عهده یک فرد معّین گذاشت.

ص: 584

عالیخانی، علینقی - 11 23 سپتامبر 1965 - 1/7/44 خیلی محرمانه دکتر علینقی عالیخانی، وزیر اقتصادCC: احسان نراقی براساس گفته خسرو اقبال، رئیس شرکت مشاوره ای همراز (برادر ناتنی منوچهر اقبال، رئیس شرکت ملی نفت ایران)، وزیر اقتصاد دوست نزدیک دکتر احسان نراقی، رئیس انستیتوی تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران است. اقبال گفت گرچه عالیخانی گرایش «سوسیالیستی» دارد، او خیلی تحت تأثیر نراقی است که اقبال او (نراقی) را «حتی چپگراتر» با ارتباط هایی با حزب توده در زمان جوانی توصیف کرد.

اقبال اظهار داشت که هر دوی آنها در گفتگو با گزارشگر طرح کارخانه ذوب آهن شوروی دخیل هستند. او این دو نفر را به عنوان عوامل اصلی این پروژه می دانست که بیشترین تأثیر را بر شاه، جهت دادن اهمیت جدی به آن طرح داشته اند. منبع: بخش سیاسی - راسیاس عالیخانی، علینقی - 12 محرمانه زمان: 13 نوامبر 1965 - 22/8/44 مکان: وزارت اقتصاد - تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جناب دکتر علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد عالیجناب هارولد اف.

لیندر، رئیس بانک صادرات و واردات آقای ویلیام جی. ولک، بانک صادرات و واردات آقای رابرت اچ. هارلان، رایزن اقتصادی سفارت آقای تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: فعالیت های بانک صادرات و واردات در ایران؛ سیاست های اقتصادی ایران مقدمه دکتر عالیخانی بحث را با سؤال از آقای لیندر در مورد نظر وی نسبت به فعالیت های آینده بانک صادرات و واردات در ایران شروع نمود.

آقای لیندر پاسخ داد که بانک در ایران کارهای بسیاری انجام داده و این که اخیرا در فعالیت هایش تجدید حیاتی به وجود آمده است. برای مثال بانک می رود تا در زمینه نیروی برق فعال شود. هر چند هنوز دو مسئله وجود دارند که بایستی حل شوند، اما دومین وام در زمینه نیرو در راه است. علاوه بر این بانک مذاکرات مقدماتی، وی روی «مقدماتی» تأکید نمود، با مجتمع شیمیایی آلیدو بی. اف. گودریچ در مورد پروژه های پتروشیمی در ایران را آغاز نموده است.

آلومینیم دکتر عالیخانی در مورد شرکت آلومینیم رینولدز پرسید و آقای لیندر اشاره نمود که رینولدز هنوز جهت دیدار به بانک نیامده بود. وی اضافه نمود که بانک در ونزوئلا با رینولدز کار کرده است. دکتر عالیخانی گفت کارخانه آلومینیمی که برای ایران توصیه شده است مشابه کارخانه ونزوئلا می باشد. او گفت کارکنان شرکت تورنیول (Turnbull) که در حال انجام یک بررسی برای رینولدز بودند، اکنون در پاکستان مشغول تحقیق بر روی یک پروژه مشترک ایران - پاکستان هستند، ولی پاکستانیها مشکلات مالی دارند. آقای لیندر در مورد در دسترس بودن نیروی برق سؤال نمود و دکتر عالیخانی گفت برق کافی در

ص: 585

جنوب ایران وجود دارد. آقای ولک در مورد دسترسی به بوکسیت سؤال نمود و دکتر عالیخانی جواب داد که وارد خواهد شد. وی گفت برق مهمترین ماده خام برای تولید آلومینیم است و آقای لیندر نیز موافقت نمود. دکتر عالیخانی اشاره کرد که در مورد نرخ برق که بانک بین المللی عمران و توسعه در آن منافعی دارد، یک مسئله حقوقی به چشم می خورد، اما این مسئله به موقع خود حل خواهد شد. وی گفت در تعیین هزینه الکتریسته ای که صرف تولید آلومینیم می شود، محلی برای تغییرات وجود دارد، زیرا این الکتریسیته از توان غیر مفید و پس فاز ژنراتورها تأمین می شود و اگر به مصارف صنعتی (تولید آلومینیم) نرسد، محل مصرف دیگری ندارد.

برنامه آینده بانک صادرات و واردات در ایران دکتر عالیخانی سپس گفت ایران خواستار مواردی است که رینولدز در آنها دست دارد. آقای لیندر گفت که البته ایران بایستی خواهان چنین چیزهایی باشد. در این رابطه بانک نیز در نظر دارد تعهدات خود در ایران را افزایش دهد، اما در عین حال امیدوار است که همه کارها در یک زمان صورت نگیرد، زیرا فرد باید قبل از دویدن ابتدا راه برود. به نظر می رسد که همه کارها نیز باهم شروع نخواهد شد، به عنوان مثال برنامه نیروی الکتریکی را می توان به نحوی به تعویق انداخت تا سرمایه تخصیص یافته برای آن، جهت کارهای دیگر در دسترس باشد. بانک به همان اندازه که به پروژه های اساسی و زیر بنای دولتی علاقه دارد به پروژه های صنعتی که شامل بخش خصوصی هم می شود، علاقمند می باشد.

دکتر عالیخانی گفت چند پروژه جالب توجه در دست اقدام هستند. طرح آلومینیم به خوبی آماده شده است و کارمندان تورنبول تمام اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری کرده اند. پروژه بزرگ بعدی ممکن است الیاف مصنوعی، احتمالاً ابریشم مصنوعی ضخیم، باشد که برای این کار مایلند شرکت دوپونت را سهیم نمایند. این طرح شامل کارخانه ای با تولید 25000 تن در سال خواهد بود. از طرف دیگر طرح کوچک «نایلون 6» از شرکت شیمیایی آلید، «چنگی به دل نمی زند».

بازار داخلی و بازرگانی خارجی دکتر عالیخانی اظهار داشت که بازار داخلی بایستی از طریق متنفع ساختن جمعیت روستائی توسعه یابد. آقای لیندر پذیرفت و این شرط را اضافه کرد که بازارهای داخلی بایستی به صورتی یک نواخت یا حداقل با همان شدتی که تولیدات محلی افزایش می یابد، توسعه پیدا کند، به گونه ای که واردات در سطحی نگهداشته شود که به بازرگانی خارجی ایران لطمه نخورد. دکتر عالیخانی در پاسخ گفت در نظر دارد واردات فعلی را با تولیدات داخلی جایگزین کند و بدین ترتبی برای استمرار سطح بالای واردات، فضای موجود در بازار را توسعه دهد. در واقع صنایعی باید ایجاد شوند تا درآمدها افزایش یابند و واردات میسر شود، چگونگی و ساختار واردات ممکن است تغییر نماید، اما رشد آن اجتناب ناپذیر می باشد.

آقای لیندر گفت شاه مایل است نسبت فعلی 75 به 25 مربوط به جامعه روستائی به جامعه صنعتی در ایران را معکوس نماید. دکتر عالیخانی گفت آنچه که به این تمایل ربط پیدا می کند تمایل به تغییر نسبت کنونی 75 به 25 در مورد صدور نفت به سایر اقلام است. وی گفت ایران بایستی برای کسب درآمد خارجی بیشتر، متحول شود. در این رابطه یکی از تحولات جالب توجه، انعقاد قرارداد اخیر فروش کفش های

ص: 586

ساخت ایران به چکسلواکی می باشد.

سرمایه گذاری خصوصی خارجی آقای هارلان و آقای ولک سؤال نمودند که برای جذب سرمایه گذاریهای خارجی جدید توسط بخش خصوصی به ایران چه اقدامی صورت گرفته است.

دکتر عالیخانی گفت: انگیزه های متعددی در نظر گرفته و در مواردی امکانات جذب کننده فراوانی در دسترس گذاشته شده بود، اما با این وجود سرمایه گذاران خارجی در حدی که تعداد قابل توجهی را تشکیل دهند، به ایران نیامدند. بنابراین وزارتخانه هم اکنون بر این متمرکز شده است که از طریق فراهم کردن پروژه های ویژه به خارجیان نشان دهد که چه امکاناتی وجود دارد. پروژه های پتروشیمی و آلومینیم دو مورد از آنها بودند که آماده شده بودند و به وضوح سرمایه گذاران خارجی را جذب نمودند.

آقای ولک اظهار داشت که این گام بسیار بزرگ به جلو می باشد و دکتر عالیخانی متذکر شد که وزارتخانه در حال حاضر ستاد ویژه ای برای آماده کردن پروژه ها دارد. آقای هارلان پرسید درصد مجاز برای مشارکت خارجیان را تا کمتر از 50 درصد محدود نماید، به طوری که خروج ارز به صورت حقوق و دستمزد محدود گردد یا سرمایه ها به میهن بازگردانده شود و حل مشکلات سیاسی شرکت های جدید آسانتر گردد. استثناهایی وجود داشته اند که از همه مهمتر داروسازی می باشد که ایران در حال فراگیری دانش آن می باشد.

آقای لیندر در مورد منابع مالی ایران برای سرمایه گذاری های مشترک سؤال نمود که این که چگونه افزایش خواهند یافت. دکتر عالیخانی پاسخ داد، در مقایسه با آنچه که به نظر می رسد، سرمایه های بیشتری در دسترس ایرانیان می باشد، و این که مشکل تهیه پروژه هایی است که چنین سرمایه ای را جذب نمایند.

آقای هارلان مسئله مدیریت را مطرح کرد و گفت سرمایه گذاران آمریکائی مایلند در مورد مدیریت خوب مطمئن شوند. دکتر عالیخانی اظهار داشت دولت ایران به شرکای ایرانی توصیه می کند که حداقل در مراحل اولیه اجازه دهند شرکای آمریکائی وظایف مدیریتی را به عهده بگیرند.

آقای الیوت در مورد سیاست های دولت باتوجه به حمایت از پروژه های جدید در مقابله با واردات سؤال نمود. دکتر عالیخانی گفت قبل از آن که دولت حمایت از صنعت جدیدی را مد نظر قرار دهد، چنین صنعتی باید واقعا در حال کار باشد. سپس دولت برای مراقبت از این که آن صنعت قیمت های معقولی را مطالبه می کند، نظارت می نماید. اگر دولت تصمیم به حمایت از صنعتی بگیرد، از طریق افزایش هزینه واردات و یا در مواردی با منع واردات، مبادرت به این کار خواهد نمود. علاوه بر این، مشوق های خاص دیگری نظیر واردات آزاد مواد خام و معافیت های مالیاتی در نظر گرفته شده است. آقای لیندر اظهار داشت که در واشنگتن چنین احساس می شود که بانک نبایستی فعالیت هایی را که فقط بر مبنای حمایت دولت پایدار خواهند ماند، از نظر مالی تأمین کند. نمی خواهیم بدین ترتیب علیه مبانی فلسفی بازرگانی خود اقدام نمائیم. در واقع بانک در مواردی، پروژه های مناسب بانک را بدین دلیل نپذیرفه است. دکتر عالیخانی توضیح داد که دولت ایران تلاش می کند تا با تشویق رقابت، مانع ایجاد انحصار گردد و در واقع چنین کاری را در صنعت لاستیک سازی با موفقیت انجام داده و علیرغم حضور بی. اف. گودریچ، شرکت

ص: 587

جنرال تایرز را برای آمدن به ایران ترغیب نموده است.

پروژه های احتمالی آقای لیندر پرسید چه صنایع دیگری در نظر گرفته شده اند. دکتر عالیخانی کالاهای اساسی، محصولات میانی (نیم ساخته) و همچنین کالاهای سرمایه ای و ماشین ابزار را ذکر کرد. وی اظهار داشت که اینها زمینه های خوبی برای همکاری با ایالات متحده می باشند و سازمان خدمات اجرایی مساعدت خواهد نمود. کاغذ، صنعت دیگری است که احداث آن بخصوص در رابطه با توسعه فرهنگی ایران، ضروری می باشد.

آقای لیندر پرسید آیا می توان منابع سرمایه گذاری دیگری، نظیر بانک بین المللی عمران و توسعه، را جهت حمایت از پروژه های زیربنایی تحریک کرد. آقای ولک توضیح داد که بانک صادرات و واردات به چه صورتی از طریق اعتبارات میان مدت کوچکتر به نهادهای مالی برای صنایعی که مایلند ماشین آلات و تجهیزات آمریکائی را وارد کنند، کمک کرده است. آقای لیندر یادآور شد که نکته مهم در این پروژه ها این است که نهادهای مالی درگیر، به خوبی مدیریت شوند. دکتر عالیخانی گفت که این مورد احتمالاً به بانک اعتبارات صنعتی که یکی از واحدهای تابعه سازمان برنامه است مربوط می شود و آقای ولک اضافه کرد که احتمالاً به بانک کشاورزی نیز مربوط خواهد شد، دکتر عالیخانی در این زمینه مطالبی را یادداشت کرد.

صادرات ایالات متحده به ایران آقای لیندر سپس گفت بانک در ایران درخواست های زیادی از تولیدکنندگان آمریکائی برای اعتبار معمول تجارت صادراتی دریافت نمی کند. احتمالاً یا تولیدکنندگان آمریکائی مایل نیستند به بانک مراجعه کنند و یا شاید حقیقت این باشد که چون ایران بر پاهای خود ایستاده و دیگر یکی از کشورهای فقیر روبه رشد نمی باشد، ایالات متحده کارهای بازرگانی خوبی به دست نمی آورد. وی گفت ما آمریکائیان احساس می کنیم مهم این است که ما سهم خود را از تجارت مستمر در بلند مدت که به معنی لوازم یدکی و امثالهم است، به دست آوریم و همچنین بعضی تصور می کنند که در زمینه مراودات بازرگانی معمولی سایر کشورها از ما بهتر عمل می نمایند. آقای ولک حدس زد که شاید بازرگانان ایرانی روابط قدیمی تر و صمیمانه تری با اروپائیان در مقایسه با امریکائیان داشته باشند.

دکتر عالیخانی پاسخ داد که آقای ولک صحیح می گوید، با این حال برخی از ایرانیان ترجیح می دهند با آمریکائیان مراوده تجاری داشته باشند. وی گفت از نظر تاریخی ایران روابط تجاری نزدیکتری با اروپا، بخصوص آلمان، داشته است. اما در طی چهار ماهه اول سال جاری ایرانی، ایالات متحده 20 درصد از واردات ایران را تأمین کرده است و این رقم بیش از هر تأمین کننده دیگر است.

آقای لیندر پرسید چه مقدار از صادرات آمریکا به ایران در نتیجه وامهای دولت آمریکا در زمینه طرح های بزرگ است و چه مقدار آن به مراودات تجاری معمولی مربوط می شود. دکتر عالیخانی پاسخ داد که مشارکت ایالات متحده در بازار ایران در طول ده سال گذشته کاملاً یکنواخت بوده است و لوازم یدکی برای پروژه های کوچک نیز اعتباراتی در اختیار ایران قرار می دهند. به عنوان مثال: انگلیس اعتباری 20 ساله، دانمارک اعتباراتی بین 15 تا 20 سال با نرخ 4 درصد، چک ها اعتبارات 10 ساله با

ص: 588

نرخ 5/2 درصد و ژاپنی ها سرمایه گذاریهای 12 تا 15 ساله را به ایران پیشنهاد کرده اند. در مجموع دکتر عالیخانی گفت که در حال فاش نمودن «اسرار» دولت ایران است. ایران مایل است از کشورهای متعدد اعتبار بگیرد و سپس وارد معاملات بین المللی شود، بدین ترتیب قادر خواهد بود بهترین قیمت و بهترین شرایط مالی را هنگام تصمیم گیری در مورد فروشنده کسب نماید. اما پذیرفت که در متقاعد کردن بازرگانان خرده پا برای خرید تجهیزات آمریکائی مشکلاتی وجود دارد. آقای لیندر گفت همان طور که قبلاً گفته شد این مطلب نشان می دهد که شاید بانک صادرات و واردات بتواند از طریق یک مؤسسه مالی ایرانی کاری در این زمینه صورت دهد.

دکتر عالیخانی گفت: ایالات متحده بایستی که یک نمایشگاه بازرگانی در ایران داشته باشد. وی گفت که چندین کشور دیگر منجمله اتحاد جماهیر شوروی، نروژ، آلمان، فرانسه و چکسلواکی نمایشگاههایی داشته اند. آقای هارلان گفت وزارت بازرگانی آمریکا در مورد چنین نمایشگاهی به طور جدی بررسی کرده است و مسئله این است که آیا نمایشگاه ما باید کاملاً تخصصی باشد، به عموم مردم مربوط شود و یا زمینه محدودی داشته و به چند خط تولید منتخب بپردازد. دکتر عالیخانی گفت این موضوع رابطی به او ندارد و تصمیم گیری در مورد آن به عهده آمریکا است. آقای لیندر گفت در این مورد با وزارت بازرگانی بحث خواهد کرد. دکتر عالیخانی گفت دولت ایران تمام تجهیزات لازم برای چنین نمایشگاهی را فراهم خواهد کرد. قرار است تا دو سال دیگر یک نمایشگاه سالانه بین المللی بازرگانی و صنعتی در ایران دائر شود.

در جمع بندی دکتر عالیخانی گفت در مورد این پیشنهاد که بانک صادرات و واردات از طریق نهادهایی مانند بانک اعتبارات صنعتی بر تأمین مالی خرید تجهیزات آمریکائی از طرف صنایع ایران، مساعدت نماید. با بانک اعتبارات صنعتی و اداره پروژه های خود تماس خواهد گرفت. آقای لیندر گفت این کار در کشورهای دیگر نظیر اسپانیا و ژاپن صورت گرفته است و معمولاً تا سقف 500000 دلار برای هر وام در نظر گرفته شده است. دکتر عالیخانی اظهار داشت این اقدام بسیار معقولانه به نظر می رسد.

عالیخانی، علینقی - 13 یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه موضوع: نکات بیوگرافیک در مورد علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد آقای سیروس غنی، حقوقدان، بانکدار مشهور و مرد فعال اجتماعی، شب گذشته چند نکته ای راجع به عالیخانی به من گفت:

پدر عالیخانی باغبان کاخ سلطنتی بود. او هنوز زنده است و احتمالاً در دربار کار می کند. عالیخانی مدرسه را با موفقیت در تهران گذراند و سپس برای تحصیلات عالی به اروپا رفت و در آنجا به خدمت ساواک درآمد و مورد حمایت دکتر جهانگیر تفضلی قرار گرفت، سپس سرپرست دانشجویان ایرانی در اروپا شد و پس از آن در کابینه علم معاون نخست وزیر (در امور مبطوعات و نشریات) گردید و اکنون سفیر در یونسکو است. عالیخانی به عنوان یک عامل «صادق» و توانای ساواک شهرت دارد. او متعاقبا نماینده ساواک در شرکت ملی نفت ایران شد و به سفارش تفضلی و به عنوان وزیر در کابینه علم منصوب گردید.

بنا به گفته غنی، عالیخانی مهارت زیادی در تغییر چهره خود در گروههای مختلف دارد. او اضافه نمود

ص: 589

که عالیخانی به خداداد فرمانفرمائیان یک شغل جهت وارد معامله شدن از طرف دولت با شرکت های سیمان در جریان 63 - 1962 که فرمانفرمائیان بیکار بود و به پول نیاز داشت، واگذار کرد. همچنین چند سال قبل، عالیخانی از رهبر جبهه ملی، فریدون مهدوی خواست تا همراه او در گروه اعزامی ایرانی به گردهمایی UNCTAD به ژنو برود (مهدوی به دلایل شخصی قبول نکرد). در مورد توانایی های عالیخانی، غنی نکات جالب توجهی برای گفتن داشت. یک سال قبل یا بیشتر، غنی قدرت او را خیلی زیاد برآورد می کرد، زیرا نخست وزیر در دسترس او بود. اکنون به هر حال، او فکر نمی کند که وی بتواند بیش از این ترقی نماید. عامل اصلی در این جهت این است که او در تابستان گذشته به علت شرکت در رسوایی صدور مجوز تأیید شده توسط وزارت اقتصاد برای برادرش که یک تاجر است، بدنام شد. هرچند عالیخانی از این طوفان نجات یافت، نام وی اکنون چنان ارتباط نزدیکی با سیاست حسن همجواری با اتحاد جماهیر شوروی دارد که شاه به زحمت ممکن است، بدون باوراندن این اعتقاد به مردم که او تصمیم گرفته بود یک سیاست شدیدتر مبنی بر طرفداری از شوروی را دنبال کند، به وی ارتقاء دهد. غنی باور ندارد که شاه اکنون یا در آینده مایل باشد چنین اعتقادی در مردم به وجود آورد.

26 ژانویه 1966 - 6/11/44 تی. ال. الیوت عالیخانی، علینقی - 14 تاریخ: 14 آوریل 1966 - 25/1/45 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان و محل جمع آوری اطلاعات: 12 آوریل 1966، تهران، ایران 7082 - NIT موضوع: اظهارات وزیر اقتصاد، عالیخانی در مورد سیاست آتی تجارت خارجی ایران منبع: یک مقام مسئول در وزارت اقتصاد. اکثر گزارشهای وی شامل موارد مستند و موثق بوده اند.

1- وزیر اقتصاد، عالیخانی پس از بازگشتت از یک سفر گسترده به هندوستان و ژاپن در 8 آوریل، معاونین زیر و مدیران کل وزارتخانه را برای روز 9 آوریل در یک جلسه ملاقات نمود. او تغییرات عمده تجارت خارجی ایران را در سال گذشته ایرانی را مرور نمود و تذکر داد که بیشترین دستاوردهای خارق العاده از افزایش و توسعه حوزه تماس های تجاری با بلوک کمونیستی حاصل شده اند. عالیخانی افزود هر چند تمایل به همکاری نزدیک بازرگانی با این کشورها در طول سال 1967 - 1966 ادامه خواهد داشت، ایران نباید و نمی خواهد امکانات خوب تجاری و تبادل کمک های فنی با کشورهای غیر کمونیستی آسیا، از جمله ژاپن و هندوستان، را نادیده بگیرد.

2- عالیخانی گفت که او خیلی تحت تأثیر انرژی و سر زنده بودن مسئولین وزارت اقتصاد در ژاپن و هندوستان قرار گرفته است و این که او می خواهد تعداد زیادی از مدیرکل های ایران را برای بازدید در سال آینده به ژاپن و هندوستان بفرستد تا اطلاعات همتاهای خود را بیاموزند و با کسانی که مسئول ارتباطات با ایران در آن کشور هستند، کار کنند. برای مثال در اقدامات مربوط به توسعه بنادر جنوبی ایران، استفاده از تجربیات مسئولان بندری در ژاپن و هندوستان بسیار مفید خواهند بود.

3- عالیخانی همچنین اظهار داشت که سیستم اقتصادی و سیاسی این کشورهای آسیایی شباهت بیشتری به ایران دارد تا سیستم های کشورهای غربی و کمونیستی.

عالیخانی گفت: اقتصاددانان ژاپن و هندوستان هر دو از اقتصاد امپریالیستی غربی آزاد شده اند و هر

ص: 590

دو کشور یک سیاست خارجی واقع بینانه را شکل داده اند که با سیاست ملی گرایی غیر وابسته ایران مشابه است.

4- عالیخانی متذکر گردید هر چند سیاست گسترش تجارت با بلوک کمونیست، چه از نظر اقتصادی و چه از دیدگاه آزاد شدن از عادت قدیمی خدمتگذار غرب بودن، عاقلانه بوده است، با این حال ایران تصمیم ندارد که تجارت خارجی خود را منحصرا به بلوک کمونیستی محدود نماید. عالیخانی گفت که تولیدات صادراتی ایران بایستی برای سایر کشورهای آسیا و غرب قابل دسترسی باشند، به گونه ای که ایران بتواند از قابلیت انعطاف و آزادی بهره وری از امکانات بازرگانی، در هر کجا که باشند، سودجوید. او اضافه نمود: از آنجا که قراردادهای تجاری با کشورهای بلوک در سال آینده آماده خواهند شد، بنابراین ممکن است لازم باشد یک خط صادراتی ایجاد شود و برای پاره ای از کالاها و خدمات کشورهای کمونیستی پول رایج پرداخت شود.

5 - عالیخانی همچنین اظهار داشت که جنبه هایی از تجارت با اروپای غربی در طول سال گذشته به میزان زیادی ترقی نموده، زیرا قرارداد ترانزیت با شوروی هزینه های حمل و نقل ترانزیت را کم کرده است.

عالیخانی، علینقی - 15 تاریخ: ژوئیه 1967 - 15/4/46 خیلی محرمانه از: وزارت امورخارجه به : سفارت آمریکا، تهران 9 - A موضوع: اظهارات وزیر اقتصاد، عالیخانی در مورد استفاده احتمالی از کمپرسورهای روسی در خط لوله گاز؛ بهره تعدیل مالیات ایالات متحده ؛ قرارداد تضمین سرمایه گذاری صورت مذاکرات با دکتر عالیخانی، وزیر اقتصاد ایران، که ممکن است مورد توجه خاص وزارت بازرگانی قرار گیرد، به پیوست ارسال می شود. دکتر عالیخانی در طی این مکالمه گفت که هنوز درباره محدوده استفاده از کمپرسورهای روسی تردید وجود دارد. این کمپرسورها قرار است در صورت لزوم، در خطوط گاز که از حوزه های جنوبی تا مرزهای شوروی احداث می شود، به کار گرفته شوند. هنوز هم بهره تعدیل مالیات در ایران مشکل ساز است ؛ و اینکه در طی سفر اخیر خود به آمریکا به یاد نمی آورد کسی حتی در مورد تمدید پوشش دادن بر ریسک های بزرگ تحت قرارداد تضمین سرمایه گذاری ایران و آمریکا با وی صحبت کرده باشد. تاچر پیوست: صورت مذاکره پیوست گزارش تهران 9 - A خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جناب دکتر علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دکتر ریچارد آرنت، کارمند امور فرهنگی، سازمان اطلاعات ایالات متحده رابرت اچ. هارلان، رایزن اقتصادی موضوع: ملاقات با وزیر اقتصاد ایران - کمپرسورهای روسی - بهره تعدیل مالیات - قرارداد تضمین سرمایه گذاری در ملاقاتی با وزیر عالیخانی در دوم ژوئیه در دفترش آقایان آرنت و هارلان در مورد موضوعات متعددی با وی صحبت کردند. نکات عمده آن عبارتند از:

ص: 591

1- کمپرسورهای روسی - آقای هارلان یادآوری نمود که آقای وزیر در واشنگتن گفته بود که قرار نیست هیچ کمپرسور روسی در خطوط لوله گاز به کار گرفته شود و پرسید کدام خط لوله است که وزیر به آن اشاره کرده بود. بعد از چند تلفن (که در خلال آنها برای وزیر مشخص شد که اکثر مقامات مسئول در خارج از کشور به سر می برند و به مسکو و از آنجا به لندن خواهند رفت)، وزیر گزارش داد که قرار بود هیچ کمپرسور روسی در خطوط لوله جمع آوری گاز از حوزه ها به بهبهان وجود نداشته باشد، و برای این کار ترتیباتی از قبل تعیین شده بود که کمپرسورها از شعبه فرانسوی شرکت آمریکائی کلارک تأمین شوند. به هر حال در مورد منبع تأمین خطوط اصلی که از بهبهان خارج می شوند هنوز تصمیمی گرفته نشده است - و این مسئله ای است که هم اکنون در مورد آن تصمیم گیری می شود - و این کار احتمالاً توسط هیئتی که به مسکو و لندن رفته اند، صورت می گیرد. (تذکر: به تلگرام تهران 5062 مورخ 20 ژوئن مراجعه کنید. در این تلگرام گزارش شده که درخواستی جهت شرکت کلارک لندن در مورد کمپرسورهایی برای خطوط لوله حوزه ها تا ساوه صادر شده است. سفارت معتقد است که احتمالاً اطلاعات اخیر صحیح تر است. وزیر به سادگی، جزئیاتی را که از طریق تلفن و افراد غیر کلیدی، که ممکن است اشتباهاتی داشته باشند، دریافت می کرد، مورد استفاده قرار می داد.) 2- بهره تعدیل مالیات - وزیر در رابطه با موضوع کمپرسورها گفت پیشنهاد معامله ای را به وزیر تروبریج (Trowbridge) داده است مبنی بر این که در ازای حذف به کارگیری بهره تعدیل مالیات از ایران، کمپرسورها از ایالات متحده خریداری شوند. وی با لحن جدی تری اضافه کرد بهره تعدیل مالیات برای ایران بسیار مشکل آفرین شده است. به نظر می رسد شرکت های آمریکائی هم اکنون فعالترین شرکتها در ایران باشند، اما بهره تعدیل مالیات از طریق فروش ها و سرمایه گذاریهای بیشتر، مانعی در برابر آنها شده است. وی از شرکت رینولدز به عنوان نمونه یاد کرد و گفت آنها امیدوار بودند منبع مالی فروش تجیهزات آمریکائی برای ساخت یک کارخانه آلومینیم در ایران را تأمین نمایند و یک شرکت بیمه را برای فراهم کردن آن ترغیب کرده بودند، اما بهره تعدیل مالیات، کل این مبادله را پیچیده و گران کرده است و قرار است جایگزین آن از آلمان غربی باشد، جائی که گفته می شود تجهیزات و هزینه های مالی ارزانتر به سهولت در دسترس هستند.

3- قرارداد تضمین سرمایه گذاری - آقای هارلان به صورت مختصر مزایای تمدید پوشش دادن بر ریسک ها را (که مستلزم الحاقیه ای به قرارداد تضمین سرمایه گذاری فعلی بین ایران و آمریکا می باشد) شرح داد و پرسید آیا هیچکدام از تجار آمریکائی به هنگام سفر اخیر آقای وزیر به ایالات متحده مطلبی در این مورد از او پرسیده اند یا خیر. دکتر عالیخانی گفت به یاد نمی آورد که کسی حتی به آن موضوع اشاره کرده باشد و خواستار اطلاعات بیشتری شده باشد. آقای هارلان متذکر شد که با دادن چنین پوششی، شخص می تواند منابع بسیاری از بنیادهای بزرگ آمریکا (که تقریبا به صورت اتوماتیک مایلند تنها در کشورهایی سرمایه گذاری کنند که چنین پوششی وجود داشته باشد) را به منابع بالقوه سرمایه گذاری در ایران بیفزاید. درست همانطور که دکتر عالیخانی تصور می کرد، ایالات متحده در به کارگیری بهره تعدیل مالیات نسبت به ایران، اما نه در مقایسه با سایر کشورهای رو به رشد، امتیازی قائل شده است، ولی ایران با عدم پذیرش ارایه چنین پوششی در جلب توجه سرمایه گذاری آمریکا در ایران با ناکامی مواجه شده است.

کارمند اقتصادی: هارلان، 5 ژوئیه 67

ص: 592

عالیخانی، علینقی - 16 علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان علینقی عالیخانی از فوریه 1963 وزیر دارایی بوده است. این اقتصاددانان 40 ساله که بین مقامات میان رتبه شرکت ملی نفت ایران وارد کابینه شد، به علت بی تجربگی و غیر قابل اعتماد بودن، مورد انتقاد اعضای پیرتر وزارتخانه قرار گرفت.

با شروع کار در این سمت با اشتهار به عنوان مدیری باهوش و لایق، وی سعی کرد تشکیلات وزارتخانه را جهتی طبیعی ببخشد. وی در ایجاد انگیزه برای افزایش تولید سالیانه ملی ایران کمک کرده و تا حد زیادی مسئول معاملات و بازرگانی با کشورهای بلوک کمونیستی بوده که منجر به یک سری معاملات تهاتری گردیده است.

یکی از مشکلات عمده عالیخانی، از برخورد نیروها در داخل وزاتخانه وی، که همزمان با انتصابش از ادغام دو وزارتخانه مجزای بازرگانی و صنایع و معادن به وجود آمدند، ناشی می شد. به نظر می رسد که عالیخانی تمایلی قلبی و واقعی به حمایت و تشویق صنایع محلی و جلب اعتماد مردم به اقتصاد دارد. او به توسعه اقتصاد منطقه ای اهمیت داده و در سال 1963 قراردادی با بازار مشترک منعقد نموده است. هر چند اعتقاد براین است که وی غربگرا است، عالیخانی با تلاشهایش جهت گسترش تجارت با بلوک شرق شناخته شده است. علاوه بر شغل وی در کابینه، او جانشین رئیس کمیسیون انرژی اتمی است.

عالیخانی پسر رئیس سابق املاک سلطنتی در قزوین است. او در سال 1928 در تهران متولد شد و در همانجا تحصیلات اولیه را گذراند. او از سال 1946 تا 1949 تحصیلات خود در دانشکده حقوق دانشگاه تهران را به پایان رساند و سپس به پاریس رفت و در آنجا در سال 1954 دکترای حقوق و علوم را دریافت نمود. زمانی که عالیخانی در پاریس بود، تیمسار تیمور بختیار، رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، او را به عنوان مشاور اقتصادی سازمان استخدام نمود. در سال 1959 عالیخانی به عنوان مشاور در شورای عالی اقتصاد خدمت کرد، و بعدها مشاور اتاق بازرگانی تهران نیز شد. او در سال 1961 به شرکت ملی نفت ایران پیوست. پس از پیوستن به کابینه اسداللّه علم در سال 1963، وی پست وزارتی خود را در کابینه حسنعلی منصور در 1964 و کابینه امیرعباس هویدا در 1956 و 1967 حفظ نمود. بعضی از منابع گفته اند که عالیخانی دسترسی مستقیم به شاه دارد؛ پاره ای دیگر می گویند که هویدا، عالیخانی را از شرکت در جلسات هیئت دولت مستثنی کرده است.

دکتر عالیخانی سفرهای گسترده ای به اروپا، خاور نزدیک، خاور دور و ایالات متحده کرده است.

به عنوان حضور رسمی هیئت اعزامی در کنفرانس باندونگ (1955)، کنفرانس آفریقا - آسیا در قاهره (1958)، کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور (ECAFE) در استرالیا (1959) شرکت کرده است. برابر گزارش او عضو هیئت اعزامی به پکن در 1960 بود که به دعوت کمیته چینی اتحادیه آفریقا - آسیایی انجام شده است. او برای برگزاری نمایشگاه بین المللی بازرگانی به برنو (Berno) در چکسلواکی و کنفرانس ECAFE در مانیل سفر کرد (1963). در سال 1964 وی رئیس کنفرانس ECAFE در تهران بود و در کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل در ژنو شرکت نمود و برای مذاکرات اقتصادی به مسکو سفر کرد. در سال بعد او در کنفرانس ECAFE بانکوک شرکت کرد، به لهستان و رومانی رفت تا قراردادهای بازرگانی را امضا نماید و در گردهمایی بانک توسعه آسیا در مانیل شرکت نمود. در 1966 او یک قرارداد

ص: 593

مهم همکاری های اقتصادی و فنی را در مسکو امضا نمود. و برای مذاکرات بازرگانی به ژاپن سفر کرد. در 1967 او به بلغارستان رفت و شاه را در بازدید از ایالات متحده همراهی نمود.

عالیخانی مردی خوش قیافه و باهوش است، و حس کنجکاوی زیاد و روش معتدلی در دسترسی به هر چیزی را دارد. او صمیمی است و رک و بی پرده صحبت می کند، ولی مواقعی که احساس می کند ضرورت دارد، سکوت می نماید. او سه خواهر و چهار بردار دارد که یکی از آنها زمانی به علت وابستگی به حزب توده اعدام شده است. عالیخانی خودش در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران عضو حزب پان ایرانیست ملی گرا بود، ولی در بسیاری موارد سیاسی ترجیح می دهد که تماشاچی باشد. در سال 1954 که در پاریس بود، با سوزان دمو، یک دختر فرانسوی ازدواج کرد که اکنون تبعه ایران است. او دو پسر و یک دختر دارد. عالیخانی علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه را عالی و انگلیسی را خوب صحبت می کند. او در سال 1966 برای معالجات پزشکی به فرانسه رفت. می 1968 - اردیبهشت 1347 عالیخانی، علینقی - 17 تاریخ: 12 می 1970 - 22/2/49 سرّی از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)یادداشت برای: بخش سیاسی موضوع: ادامه خصومت بین نخست وزیر و ریاست دانشگاه تهران اطلاعات زیر از یک منبع موثق برای اطلاع و استفاده شما می باشد و نیازی نیست که به CAS نسبت داده شود.

1- در 26 آوریل 1970، دو دانشجوی دانشگاه تهران در یک حادثه رانندگی مجروح شدند و به آنها اجازه بستری شدن در بیمارستان دانشگاه به علت کمبود تخت و این که تشخیص داده شده بود هیچ کدام به اندازه ای مجروح نشده اند که به عنوان بیمار تحت مداوا قرار گیرند، داده نشد. متعاقبا یکی از دانشجویان، ظاهرا به علت جراحات ناشی از تصادف، فوت کرد. فوت وی نقطه عطفی برای انتقاد دانشجویان از اداره دانشگاه بود. در پی این حادثه و اثرات آن، نخست وزیر امیرعباس هویدا، بلافاصله نزد شاه رفت در مورد رئیس دانشگاه علینقی عالیخانی و برخورد اشتباه وی با این وضع و به طور کلی اداره دانشگاه بدگویی نماید. ظاهرا اظهارات هویدا کافی بود، و شاه بلافاصله به وی اختیار داد که دکتر رئیس بیمارستان را با یک افسر ارتش عوض کند، کلیه پرسنل مسئول در عدم بستری شدن دانشجویان مجروح را زندانی کند و عدم رضایت شاه را به عالیخانی ابلاغ نماید.

2- همان روز عصر رئیس بیمارستان عوض شد. هویدا پا را از این فراتر نهاد و به وزیر علوم و آموزش عالی، مجید رهنما، دستور داد که کلیه پزشکان رؤسای بیمارستانهای دانشگاهها را در سراسر ایران با افسران ارتش جایگزین سازد. این کارهای هویدا، کوشش دیگر او در راستای اعمال کنترل بر عالیخانی و رهنما، که تقریبا مستقل عمل می کردند، بود و این که روابط عالیخانی و شاه را تیره تر نماید.

3- هر چند رهنما دستورات هویدا را عینا به کلیه رؤسای دانشگاهها ابلاغ نمود، عالیخانی تصمیم گرفت که در این مورد با هویدا مقابله کند و او را تحت فشار قرار داد، لذا به مدت سه روز در خانه ماند و به اداره نرفت. او نتیجه گیری کرد که یا شاه در این مورد مخصوص از او در مقابل هویدا پشتیبانی خواهد کرد و یا این که او بایستی استعفا دهد. وقتی شاه از تصمیم عالیخانی مبنی بر عدم حضور در محل کار آگاه شد،

ص: 594

دستور داد که عالیخانی بر سر کارش باز گردد. کسی که این پیام را به عالیخانی رساند، گفت که شاه عالیخانی را در این واقعه مسئول نمی داند.

4- متعاقبا دستور جایگزینی رؤسای بیمارستانها، با دستور شاه که مخالف دستور هویدا در مورد جایگزینی بود، لغو شد.

عالیخانی، علینقی - 18 تاریخ: 29 سپتامبر 1970 - 7/7/49 سرّی از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)یادداشت برای: بخش سیاسی موضوع: موضع فعلی رئیس دانشگاه عالیخانی اطلاعات زیر از یک منبع موثق برای استفاده و اطلاع شما است و نیازی نیست که به CAS نسبت داده شود.

موقعیت علینقی عالیخانی، رئیس دانشگاه تهران، به دلیل کار مؤثری که در مدیریت دانشگاه تهران انجام داده است، بنحو فزاینده ای مساعد می باشد. در حالی که نخست وزیر امیرعباس هویدا، همچنان مخالف عالیخانی است و عالیخانی به وی به عنوان بزرگترین تهدید سیاسی برای رؤسای دانشگاهها می نگرد، شاه اخیرا به طور خصوصی و علنی، عالیخانی را به علت کاری که در دانشگاه انجام داده، تحسین نموده است. شاه بالاخص از نحوه برخورد عالیخانی با ناآرامی های دانشجویان دانشگاه در جریان پایان سال تحصیلی 70 - 1969 و ظاهر آرام دانشگاه تا پاییز، خشنود است. شاه همچنین تغییرات پرسنلی زیادی که عالیخانی در داخل دانشکده ها و کادر اداری دانشگاه انجام داده است، خشنود می باشد.

اظهارنظر منبع: هیچ کس در مورد ادامه آرامش و صلح در داخل دانشگاه، آنچنان که شاه به نظر خوشبین می رسد، خوشبین نیست. مخالفت های شدیدی ناشی از برخی تغییرات انجام شده توسط عالیخانی، در داخل دانشگاه وجود دارد.

حدود شش ماه قبل، عالیخانی از وزیر تحقیقات علمی و آموزش عالی، مجید رهنما، خواهش کرد زمینه ای جهت درخواست افزایش بودجه برای دانشگاه تهران ایجاد نماید. نخست وزیر هویدا قبلاً هرگونه افزایش بودجه برای دانشگاه را به گونه ای قطع نموده بود که برای بسیاری از اعضای دولت مسجل شده بود که وی جهت ممانعت از کار عالیخانی به عنوان رئیس دانشگاه عمل می کند. با اتکا به زمینه چینی رهنما و توجیه عالیخانی برای شاه، شاه افزایش بودجه ای برابر 100 میلیون ریال را برای استخدام پرسنل جدید، بالا بردن حقوق ها در داخل دانشکده ها و هزینه های لازم برای استخدام استادان و کادر جدید، تصویب نمود. از آنجا که هویدا از برنامه های عالیخانی برای درخواست افزایش بودجه با اطلاع بود، زمانی که شنیده شاه با آن موافقت کرده است، بیشتر متعجب و متحیر شد. روزنامه آیندگان، عالیخانی و همکاران نزدیک وی را در سطوح پایین مورد حمله قرار داد، ولی تنها روزنامه ای بود که اقدام به این کار کرد و آن هم بدون پی گیری بود.

ص: 595

عالیخانی، علینقی - 19 تاریخ: 28 اکتبر 1975 - 6/8/54 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی، هنری پرشت به: بایگانی موضوع: بازدید سولارز - اظهارنظرها در مورد امور داخلی و حقوق بشر امور داخلی:

آقای احمد کورس به نماینده کنگره، سولارز، تصویر مثبتی از اقتصاد ایران در جهتی موافق با دولت ارائه داد. توقعات بسرعت سر برآورده ای وجود داشتند، ولی با آنها برخورد شده بود. او برای مثال به برنامه های آموزش و بهداشت اشاره نمود. تورم به 8 + درصد کاهش یافته بود و خریدهای سوبسیددار خارجی فقط در جهت منافع اصولی ایرانیان طبقه متوسط پیش بینی می شد. براساس آمار وی، ایران از بسیاری کشورها در مورد توزیع درآمد بهتر عمل می کند.

آقای علینقی عالیخانی (کمیته حقوق بشر) سعی کرد موارد منفی امور داخلی را روشن سازد. فاصله توزیع درآمدها که با اصلاحات ارضی کم شده بود، مجددا به علت سیاست صنعتی سازی، گسترش یافته است. این بدین معنی است که اختلاف درآمد فزاینده ای بین طبقات شهری و روستائی و بین بخش های مختلف جمعیت شهری وجود دارد. وقتی سولارز سؤال کرد که آیا تروریست ها، «دیوانه» هستند، عالیخانی جواب داد که این نوع توصیف، توصیف خوبی نیست. باید شرایطی را که تروریسم به وجود می آید، تحلیل و بررسی نمود. او فکر می کند که بایستی کارهای زیادی برای غیر متمرکز کردن قدرت انجام گیرد و چهارچوبه ای از قانون اساسی ساخته شود که به بقا و حفظ ثبات پس از رفتن شاه کمک کند.

این کار با تشکیل شوراهای محلی و استانی آغاز شده است، اما روش باید تشویق به ایجاد حس مشارکت بیشتر باشد. ما برداشت کردیم که عالیخانی احساس می کند مدرنیزه شدن سریع ایران فشار و آسیب بسیار سنگینی بر ساختار سیاسی و اجتماعی وارد می کند. او اظهار داشت: «ما به جامعه شناسها و اقتصاددانان نیاز داریم». بسیاری از برنامه های دولت ایران فقط هستند، نه عمل.

اظهارنظرهای بیوگرافیک به عنوان یک وزیر که اکنون به این «کمیته بدبخت» گمارده شده است، نقطه نظرهای عالیخانی احتمالاً آن مسامحه ها و غفلت هایی را که وی احساس می کند، منعکس می نماید، ولی او دیدگاههای مستقلی نیز دارد و قادر به تشخیص خوب و بد است. (او شاه را ستایش می کند، ولی از دولت انتقاد می نماید). او از آن نوع خارج از گودهای هوشیاری است که می تواند در توصیف ایران برای بازدیدکنندگان مثمرثمر باشد. او در پترزبورگ، ارتباط تجاری با درسلر (Dressler) دارد.

حقوق بشر نماینده کنگره، سولارز، از نخست وزیر در مورد گزارش های شکنجه و زندانیان سیاسی در ایران سؤال نمود. نخست وزیر پاسخ وی را با این سؤال که تعریف زندانی سیاسی چیست، داد و موافق بود که این شامل هر کسی که به علت مخالفت با دولت زندانی شده باشد، می شود. نخست وزیر گفت ممکن است «چند صد نفر» از این نوع وجود داشته باشند. او این نکته را اذعان نمود که پلیس با جنایتکاران خیلی

ص: 596

مهربان نیست. او در بین صحبت هایش گفت: «ما به آنها گل نمی دهیم، پلیس ما گاهی از دستبند و باتوم استفاده می کند، ولی شکنجه بدنی اعمال نمی شود. ما روش های دیگری برای دانستن آنچه می خواهیم بدانیم، داریم. روش های پیشرفته و پیچیده ای که از شما اروپائیان آموخته ایم. کار پلیس در اینجا با اروپا و ایالات متحده فرقی ندارد.» عالیخانی، علینقی - 20 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان علینقی عالیخانی دبیرکل کمیته حمایت از حقوق بشر (از ژانویه 1973) عنوان خطاب: دکتر عالیخانی علینقی عالیخانی برای خدماتش به عنوان وزیر اقتصاد از 1963 تا اواسط 1969، بهتر شناخته می شود. در این مدت او از تغییرات متعدد کابینه نجات یافت. او متعاقبا به عنوان ریاست دانشگاه تهران از 1969 تا 1971 خدمت نمود و در کار تجارت خصوصی بود. علاوه بر شغل فعلی، عالیخانی در هیئت مدیره انستیتوی مطالعات سیاسی و اقتصادی بین المللی، حداقل از اواخر 1975 خدمت نموده است.

نظریات سیاسی جاری وی و فعالیت های او در ناملایمات سیاسی که از 1977 صورت گرفته اند، شناخته شده نیستند. به هر حال، در ژانویه 1978، او اظهاراتی عمومی بیان کرد مبنی بر این که اعلامیه های حقوق بشر، اعمال خشونت آمیز یا عقاید افراطی یا گروهی که دیگران را با اقداماتشان تهدید می نماید، تصدیق یا تجویز نمی کند.

عالیخانی باهوش، خوش صحبت و مهاجم است و در تمام مراحل خدمتش به شاه نزدیک بوده است.

او در اوایل 1964، احتمالاً با دستور مستقیم شاه، به حزب ایران نوین پیوست. او همچنین ممکن است در دهه 1960، عضو ساواک بوده باشد. عالیخانی هم توسط شاه و هم از طرف نخست وزیر سابق (77 - 1965)، امیرعباس هویدا، به خاطر قابلیت های سازمانی و اداری اش، مورد اعتماد و احترام است. به هر حال، تجار ایرانی و ایالات متحده معتقدند که دوره تصدی وی بر وزارت دارایی توأم با فساد، ارتشاء و بی کفایتی بوده است. در 1969 هم شاه و هم هویدا موافق انتقال عالیخانی از وزارت دارایی به دانشگاه تهران بودند، که در آنجا قابلیت های وی می توانست سیستم اداری مغشوش و درهم ریخته آن را سازماندهی نماید. علیرغم نزدیکی به او، هویدا و شاه دلایلی برای کنار گذاشتن وی داشتند. هویدا روش تکروی و تمایل او را در نادیده گرفتن نخست وزیر در امور اداری، دوست نداشت. شاه زمانی ناخشنود شد که عالیخانی، همزمان با کوشش برای افزایش تجارت صادراتی ایران، شروع به همکاری بازرگانی تهاتری با کشورهای کمونیستی نمود.

زندگی اولیه و مراحل خدمتی عالیخانی در تهران متولد شد و تحصیلات اولیه را در آن شهر گذراند. او لیسانس علوم سیاسی را از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در سال 1950 دریافت نمود و سپس به پاریس رفت، و در آنجا در سال 1957 دکترای حقوق و اقتصاد(1) سیاسی گرفت. در 1959 عالیخانی مشاور شورای عالی اقتصاد شد، و

ص: 597


1- در اسناد قبلی عنوان دکترای وی ٬ حقوق و علوم ذکر شده است.

متعاقبا مشاوره هایی به اتاق بازرگانی تهران می داد. او در سال 1961 به عنوان مشاور اقتصادی به شرکت ملی نفت ایران پیوست و در آن سازمان باقی ماند تا در سال 1963 وارد کابینه گردید.

عالیخانی حدود 50 سال دارد، فرانسه و انگلیسی را عالی صحبت می کند و مقالاتی در اقتصاد به این زبانها و زبان فارسی منتشر نموده است. 8 دسامبر 1978 - 17/9/57

رضا عظیمی

ص: 598

اطلاعات بیوگرافیک ارتشبد رضا عظیمی - اوت 1971، مرداد 1350 خیلی محرمانه (U) نام: تیمسار رضا عظیمی، نیروی زمینی (U) سمت: وزیر جنگ از 2 ژانویه 1971 (C/NFD) اهمیت:

او فرماندهی نیرومند، قاطع، شدیدا نظم گرا و مدیری برجسته است که برای نشان دادن استعدادهای کامل خود شدیدا محتاج هویدا می باشد. او نسبت به محمدرضا شاه پهلوی (فرمانروای ایران از 1941) بسیار وفادار بوده و با او در ارتباط نزدیک است (در سالهای 1971 - 1972 آجودان شاه بود) و توسط شاه به سمت کنونی منصوب گردید، تا شاه بتواند قدرت شدیدتری را در وزارت جنگ اعمال کند. او به عنوان یکی از افسران عالیرتبه ارتش از تجربه قابل ملاحظه ای در فرماندهی و ستاد برخوردار است و از سال 1961 تا 1966 به عنوان فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی ایران خدمت نموده است. او در سال 1951 یک سفر معارفه ای به آمریکا انجام داد.

(C/NFD) سیاست:

(C/NFD) بین المللی: وی گرایش به غرب داشته و نسبت به امریکا روحیه دوستانه دارد و با پرسنل امریکائی همکاری می کند.

(C/NFD) داخلی: او بسیار وطن پرست و وفادار نسبت به شاه است، و او را فردی بسیار نزدیک به شاه می دانند. او از بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل سیاسی خودداری می ورزد.

(C/NFD) اطلاعات شخصی:

(U) تولد: 1909 در تهران، ایران (U) خانواده: وی مجرد است (C/NFD) مشخصات: لاغر اندام (در سال 1953) ؛ تمیز و دارای ظاهری آراسته ؛ دوستانه، خوش برخورد، حرف شنو ؛ قاطع، سخت کوش، بسیار احساساتی ؛ از زخم معده رنج می برد و نمی تواند در بسیاری از ضیافت های اجتماعی حضور یابد؛ بنا به گزارشها در سفر سی روزه خود به اروپا در انگلستان تحت درمان قرار گرفت ؛ ادبیات فارسی را بسیار دوست دارد.

(U) زبان: فارسی، مقداری فرانسه، مقدار کمی انگلیسی (U) مذهب: مسلمان (U) نشانها: نشان ایرانی لیاقت (شایستگی درجه 3) نشان افتخار (افتخار درجه 3)، و مدال نبرد آذربایجان (U) تحصیلات غیرنظامی: احتمالاً تا پایان دوره متوسطه

ص: 599

(U) مراحل شغلی:

1929 - 1927: دانشجوی دانشکده نظام شاهنشاهی ایران، تهران - در سال 1929، به درجه ستوان دومی نائل آمد.

1942: فرمانده گردان تانک، لشکر دوم. ارتقا به درجه سرهنگی، 1942 1942: فرمانده دسته، هنگ سوم پیاده، بهبهان.

1943: فرمانده، هنگ چهارم پیاده.

1946: جانشین فرمانده لشکر دوم.

1948: دانشجو، دانشکده فرماندهی و ستاد، کل تهران 1949: جانشین فرمانده لشکر چهارم 1950: فرمانده تیپ خوی، ارتقا به درجه سرتیپی در سال 1950 1952 - 1950: رئیس دژبانی، فرمانده پادگان دژبان نظامی، تهران، 52 - 1950.

در ژانویه 1951 یک سفر معارفه به امریکا انجام داد. فرمانده نظامی تهران، 20 اوت - 18 اکتبر 1954 1954 - 1953: فرمانده لشکر یکم گارد پیاده تهران، اکتبر 1953 تا ژوئیه 1954 ؟- 1954: سرپرست اداره پرسنلی و نظام وظیفه، از ژوئیه 1954 ارتقا به درجه سرلشکری در 23 سپتامبر 1954 1957: سرپرست اداره پرسنلی (در حال حاضر معاون ریاست پرسنلی، ستاد فرماندهی عالی)، از 19 مه 1957.

1959: معاون فرماندهی، نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران. ارتقا به درجه سپهبدی در 23 سپتامبر1920 66 - 1966: فرمانده نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران، سپتامبر 66 - 1961.

71 - 1966: آجودان شاه، سپتامبر 1966 - ژانویه 1971. ارتقا به درجه ارتشبدی در 24 سپتامبر رسید.

بازدید رسمی از فرماندهی های اروپایی و امریکائی در 26 ژوئیه تا 3 اوت 1970 زمان حال - 1971: وزیر جنگ از 2 ژوئیه 1971 عظیمی، رضا - 2 رضا عظیمی وزیر جنگ (از ژانویه 1971) خیلی محرمانه همان گونه که انتظار می رفت، تیمسار رضا عظیمی در وزارت جنگ در کابینه غلامرضا ازهاری که در نوامبر 1978 معرفی شد، باقی ماند. وزارت جنگ به طور سنتی توسط یک تیمسار اداره می شود، البته وزیر جنگ در سلسله مراتب فرماندهی فعال نیست، ولی مسئول مسائل نظامی در مجلس است و اداره مسائل حقوقی بودجه و موارد بازرسی را به عهده دارد. عظیمی یک افسر ارشد با آخرین درجه در نیروهای مسلح ایران و بشدت وفادار به شاه است. مقامات ایالات متحده او را ضعیف، چاپلوس و یک رئیس پوشالی توصیف کرده اند. او نسبت به ایالات متحده دوست و صمیمی است.

ص: 600

مراحل خدمتی عظیمی در سال 1909 در تهران متولد شد. او در 1929 از دانشکده افسری تهران فارغ التحصیل شد.

در 1942 او فرمانده یک گردان تانک در لشکر دوم بود، یک سال بعد او فرماندهی گردان سوم و چهارم پیاده را به عهده گرفت، او در 1946 جانشین فرمانده لشکر دوم شد. در سال 1948 از دانشکده فرماندهی و ستاد فارغ التحصیل شد و در سال 1949 جانشین فرمانده لشکر چهارم گردید. او در سال 1950 به درجه سرتیپی رسید.

در 1951 پس از خدمت به عنوان فرمانده تیپ خوی و پادگان دژبان تهران، عظیمی به ایالات متحده اعزام شد تا از مرکز پیاده، مرکز توپخانه، دانشگاه جنگ نیروی زمینی فرماندهی ستاد عمومی و ستاد نیروی زمینی بازدید به عمل آورد. در اوت 1952 که شهر تهران تحت حکومت نظامی بود او فرماندهی نظامی را به عهده داشت، ولی پس از دو ماه از این شغل برداشته شد، زیرا اوضاع شهر بهبود نیافت.

عظیمی متعاقبا به عنوان معاون اول رئیس ستاد (1953) ؛ فرمانده، لشکر یکم (54 - 1953) ؛ رئیس اداره پرسنلی و نظام وظیفه (57 - 1954) ؛ رئیس پرسنلی (59 - 1957)؛ جانشین فرماندهی کل نیروی زمینی شاهنشاهی ایران (61 - 1959) خدمت کرد و از 1961 فرمانده کل نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران و از 1966 تا زمانی که وزیر جنگ شد، آجودان شاه بود. او در 1954 سرلشکر و در 1960 سپهبد شد و در 1966 به درجه ارتشبدی ارتقا یافت.

اطلاعات شخصی تیمسار عظیمی، احساساتی، عصبانی و با این وجود دوست داشتنی و صمیمی است. او از زخم معده رنج می برد و در 1966 در انگلستان تحت معالجه بوده است. عظیمی مجرد است و فقط در ضیافت های بسیار مهم اجتماعی حضور می یابد. او یکی از تحسین کنندگان ادبیات فارسی است. او در سال 1971 از یوگسلاوی، در 1973 از روسیه شوروی و 1977 از عربستان سعودی بازدید نمود. عظیمی فرانسه را به روانی و کمی به انگلیسی صحبت می کند. 15 نوامبر 1978 - 24/8/57

اسداللّه علم

ص: 601

اسداللّه علم، وزیر دربارسرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان اسداللّه علم در 11 نوامبر سال 1966 به وزارت دربار منصوب شد. او از سال 1966 رئیس دانشگاه پهلوی بوده و پس از آن نیز این سمت را حفظ کرده است. علم که نزدیکترین و مطمئن ترین دوست شاه است، از خردسالی یکی از اعضای محفل درونی دربار شاهنشاهی بوده است. انتصاب وی به دلیل سهولت دسترسی علم به شاه و نفوذ بر وی در این مدت طولانی چندان موجب شگفتی نشده است. به هر حال، انتصاب علم بر قدرت وی از طریق کنترل رفت و آمد سایرین به دربار، افزود علم همچنین مسئولیت نظارت بر اعمال و فعالیت های دولت را توسعه داده است. او به ویژه در امور سیاسی مربوط به دربار، یعنی جایی که دیپلماسی و جاذبه شخصی وی بیش از هر جایی مؤثر است، سیاستمداری باهوش و مجرب است.

امیر (شاهزاده) اسداللّه علم در سال 1918 در بیرجند متولد شد. او تنها پسر محمد ابراهیم خان (شوکت الملک)، زمیندار ثروتمندی است که نسل اندر نسل ارباب بود و دوست بسیار نزدیک پدر شاه فعلی بود. اسداللّه دوره دبیرستان را در بیرجند گذارند و سپس وارد دانشکده کشاورزی کرج گردید. طبق اخبار و گزارشات، در دهه 1930 پدرش او را به همان مدرسه ای در سوئیس فرستاد که شاه فعلی (و ولیعهد آن زمان) در آن مدرسه درس می خواند. گفته می شود که دوستی نزدیک بین این دو نفر در همان مدرسه شکل گرفت. وی در سال 1942 در وزارت کشاورزی شروع به کار کرد و سال بعد پیش خدمت خصوصی شاه شد که پست افتخاری است. در 1944 به عنوان بازرس در وزارت کشور مشغول کار گردید، ولی اواخر همان سال به انگلستان رفت و در دانشگاه اکسفورد و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. پس از بازگشت به صورت یک بازنشسته در املاکش سکنی گزید، لیکن در سال 1947 به عنوان استاندار بلوچستان (محل اقامتش) منصوب شد. در سال 1950، هنگامی که در سن 32 سالگی متصدی مقام وزارت کشور در کابینه محمد ساعد گردید، جوانترین وزیر در تاریخ کشور ایران محسوب می شد.

در خلال سال 1950، علم در سه کابینه شرکت داشت و در اکتبر همان سال به سرپرستی املاک خاندان پهلوی گمارده شد. در ژانویه 1951، شاه کمیسیونی برای تقسیم املاک خانواده پهلوی تشکیل داد و ریاست این کمیسیون را به علم سپرد. پس از رسیدن محمد مصدق به نخست وزیری (مارس 1951)، علم در پست خود باقی ماند، اما دشمنی خانوادگی او با مصدق سبب شد که در طول زمامداری مصدق، تحت نظارت در خانه اش محبوس بماند. در سال 1953 با بازگشت مجدد شاه به قدرت، علم به یکی از نزدیکترین مشاوران وی مبدل شد. در خلال سالهای 1955 تا 1957 بار دیگر تصدی وزارت کشور را برعهده داشت. علم در سال 1957 بنا به درخواست شاه و به صورت یک رقابت سیاسی با منوچهر اقبال، که از سال 1957 تا 1960 نخست وزیر ایران بود، نسبت به تشکیل حزب مردم اقدام نمود. این حزب در چهارچوب مخالفتی وفادارانه (به شاه) فعالیت می کرد و برنامه آن فراخوانی جهت توسعه تدریجی اقتصادی، اجتماعی کشور بود. معذالک در سال 1960 بعد از انتخابات، وی از رهبری حزب استعفا داد.

علم در اوایل سال 1961 به عنوان نماینده زابل به مجلس وارد شد و از این سمت نیز کناره گرفت. مدتی بعد او گفت: «این تجربه ناخوشایندی بود و من از سیاست سرخورده و دلسرد شده ام». در سال 1961 به سمت معاونت اجرایی و رئیس هیئت ناظران بنیاد پهلوی منصوب شد. او این سمت را تا ژوئن سال 1962 که به

ص: 602

مقام نخست وزیری نائل شد، عهده دار بود.

علم در دوران 20 ماهه تصدی مقام نخست وزیری، بیشتر یک مجری و اداره کننده بود تا تدوین کننده و سیاستگذار. وی برنامه های ضد فساد اسلاف خود را ادامه داد و مراقبت می کرد تا برنامه های اصلاحی شاه به مورد اجرا گذاشته شود و انتخابات مجلس را که برای مدت طولانی به تأخیر افتاده بود نسبتا آرام و امن برگزار نمود. علیرغم جانبداری مستمر از تعهدات ایران به غرب، بهبود روابط ایران با شوروی را هدایت می نمود. وی با امریکا و انگلستان روابط دوستانه ای دارد. زمانی که عبدالحسین بهنیا، وزیر دارایی کابینه او، که کشور را از مشکلات مالی نجات داده بود، در اکتبر سال 1963 استعفا داد، علم شخصا عهده دار پست وزارت اقتصاد و دارایی شد.

علم فردی است باهوش، خوش قیافه، غربگرا و اشرف زاده ای اجتماعی که از زندگی پر زرق و برق و تجملی لذت می برد. او به بسیاری از آداب و رسوم فئودالی که هنوز هم به طرق مختلف در ایران هم رواج دارد، پایبند است. او مسئولیت مبارزه با بی سوادی را، که از طرف شاه مقرر شده است، برعهده دارد. وی در طول 20 سال گذشته قسمت اعظم املاک خود را از دست داده که این کار یا به صورت دوستانه و یا در جریان برنامه اصلاحات ارضی بوده است. او با احداث یک کارخانه قند، صنعت را به قسمت دور افتاده ای از املاک خود وارد کرده است. او به اروپا مسافرت کرده و حداقل سه مرتبه در سالهای 1957 با بورس اعطایی Leader Grant و در سالهای 1964 و 1966 برای امور مربوط به دانشگاه پهلوی به امریکا سفر نموده است. در 1963 به وی نشان تاج (درجه یک) اعطا شد و در سال 1966 در پاکستان به او هلال پاکستان اهدا گردید.

همسر علم، دختر قوام الملک شیرازی یکی از ملاکین ثروتمند شیراز است. او چندین بار در سمت ندیمه ملکه فرح خدمت کرده است. علم 2 دختر دارد. رودابه دختر بزرگ او در سال 1945 متولد شد و فعلاً دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا است. دختر جوانتر او «ناز» متولد سال 1947 می باشد و با ریچارد آوری، پسر یک قهرمان تنیس انگلستان، ازدواج نموده و در تهران زندگی می کند. علم خانه ای در تهران و منزل خانوادگی در بیرجند و چندین ویلا دارد، او به سوارکاری عشق می ورزد و اغلب با شاه تنیس بازی می کند و یکی از اعضای شورای انجمن شکار ایران است. او به زبان فارسی و انگلیسی تسلط دارد.

13 مارس 1968 - 22/12/46 علم، اسداللّه - 2 اسداللّه علم، وزیر دربارسرّی اسداللّه علم، به عنوان وزیر دربار از تمام مقامات دیگر به شاه نزدیکتر است. ما عموما او را مرد شماره دو ایران و بالاتر از رقیب سیاسی وی، یعنی هویدا، نخست وزیر ایران، قلمداد می کنیم. او از نخست وزیر سابق (1964 - 1962) و از قدیم الایام یکی از معتمدان نزدیک شاه بوده است. مشهور است که وی تا حد بسیار زیادی در جریانهای محافل اقتصادی و تجاری ایران دست دارد. به سهولت قابل دسترسی می باشد و غالبا مشتاق است که سودمند واقع شود.

علیرغم این که علم مدتهای مدید به عنوان فردی اصولاً طرفدار انگلیس شناخته شده بود، ولی به نقل از وی گفته می شود که از چند سال قبل به این نتیجه رسیده است که آینده ایران در گرو روابط نزدیک با

ص: 603

ایالات متحده می باشد، ما تصور می کنیم که این مطلب به طور اساسی درست باشد. سفرای سابق وی را معتبرترین کانال برای تماس غیرمستقیم با شاه می دانستند. به نظر می رسد وی دیدگاههای امریکا را به نحو مطلوبی درک می کند و احتمالاً در بیان این دیدگاهها و نظرات معتدل خود برای شاه و به همین ترتیب در انعکاس عقاید شاه در مورد مسائل مهم مورد علاقه مفید می باشد. علم کار راه اندازی است که تقریبا تمامی اطلاعات واصله یا حاصله از شاه را به صورتی دقیق و موثق زیر نظر دارد. با این وجود وی در مسائل نظامی اطلاعات خاصی ندارد. گهگاه نسبت به شغل خود اظهار دلتنگی و خستگی مفرط می کند.

اما واقعا معتقدیم که از قدرت لذت می برد و بین خودش و هویدا، مجادله محتاطانه ای در جریان است. علم از این حقیقت که قوانین فعلی به وی اجازه می دهند روابط نسبتا منظمی با نمایندگان ارشد دیپلماتیک در تهران داشته باشد، کاملاً خوشحال است.

علم 45 سال دارد و عضو یک خانواده ثروتمند بلوچستان می باشد. علم با دختر یک زمیندار ثروتمند شیرازی ازدواج کرده است و دو دختر دارد، وی در رشته اقتصادی دانشگاه آکسفورد تحصیل کرده است و انگلیسی را به روانی تکلم می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351

محسن فروغی

ص: 604

13 ژوئن 1957 - 23/3/36 خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: مهندس محسن فروغی شغل فعلی: نماینده مجلس و مدیر دروس مدرسه هنرهای زیبا، دانشگاه تهران تحصیلات: دانشکده هنرهای زیبا، پاریس دانشکده پلی تکنیک، پاریس مراحل خدمتی:

......... : مهندس معمار، بانک ملی.

......... : استاد معماری، دانشگاه تهران.

......... : مدیر دروس دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.

12 اکتبر 1959: یکی از گروه هنرمندانی که به دعوت اتحاد جماهیر شوروی به آن کشور سفر کرده است.

4 می 1956: نماینده مجلس نوزدهم از تهران.

مارس 1957: عضو انتخابی هیئت مدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی.

زبان ها: فارسی، فرانسه (روان)، انگلیسی (ضعیف).

اطلاعات شخصی:

فروغی پسر محمدعلی فروغی است که اکنون فوت کرده و در سالهای 1925، 1933 و 1941 نخست وزیر بوده است. او سه برادر دارد: جواد، کنسول نمایندگی ایران در وین؛ محمود، مدیرکل دفتر امور اداری در وزارت امورخارجه؛ و مسعود، رئیس کاخ شاهزاده شمس، وزارت دربار.

فروغی با یک زن فرانسوی ازدواج نموده است و شایعاتی وجود دارد که او معشوقه ناخدا هوشنگ افخمی فرماندهی ناوگان خلیج فارس است.

ملاحظات:

فروغی یک مهندس معمار است که نقشه ساختمان بسیار جالب بانک ملی تهران را کشیده است. او روابط پیشرفته، صمیمی و دوستانه با شاه دارد. او برای یک بازدید افتخاری از ایالات متحده در نظر گرفته شده بود که به وضوح به علت زندگی شخصی وی، مورد قبول واقع نشد.

پس از سفرش به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1955، فروغی صحبت های زیادی در ستایش از اتحاد جماهیر شوروی نمود و از رادیو مسکو پخش شد. منبع - بایگانی سفارت فروغی، محسن - 2 تاریخ: 12 آوریل 1962 - 23/1/41 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 261 - A به: وزارت امورخارجه موضوع: دستگیری پیمانکار ساختمان مجلس سنا جرائد 9 آوریل خبر دستگیری سه نفر از مدیران شرکت پیمانکاری سیوند یعنی عزیز محتشمی، صفایی (اسم کوچک نامعلوم) و کیایی (اسم کوچک نامعلوم) را به اتهام اختلاس حدود پنج میلیون دلار در

ص: 605

ارتباط با ساختمان مجلس سنا در تهران، منتشر نمودند. همچنین یکی دیگر از اعضای شرکت که دستگیر شده است، ولی در جرائد از وی نام برده نشده، محسن فروغی، برادر کفیل وزارت خارجه، محمود فروغی و مشاور نخست وزیر در امور کابینه، مسعود فروغی، است. شایع است که نخست وزیر امینی به وزیر دادگستری دستور داده است که فروغی را آزاد نماید، ولی الموتی و سایرین در وزارتخانه دستور مزبور را اجرا نکرده اند. کفیل وزارت امورخارجه به وزیرمختار اظهار داشته است که برادرش بازداشت شده و اضافه نمود که به او اجازه ملاقات داده نشده است. راکول فروغی، محسن - 3 محسن فروغی وزیر فرهنگ و هنر (از اوت 1978) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر محسن فروغی، وزیر فرهنگ و هنر کابینه شریف امامی (اوت - نوامبر 1978) پست خود را در دولت جدید غلامرضا ازهاری که در 6 نوامبر 1978 تشکیل شد، حفظ نمود. فروغی هرگز قبل از آن مقام وزارت نداشته است، ولی صلاحیت وزارتخانه خود را دارد. او بیشتر عمر خود را در امور فرهنگی در داخل و خارج ایران صرف نموده است. او یکی از مشهورترین کلکسیونرهای هنرهای ایرانی و رئیس اداره فنی در انجمن حفظ و نگهداری میراث ملی است. وزارتخانه وی توسط رهبران مذهبی به آتش کشیده شد، زیرا آن را مسئول فعالیت هایی قلمداد می کردند که برخلاف تعالیم اسلام است.

او پسر نخست وزیر محمدعلی فروغی (1925، 1933، 1941) است. فروغی در دانشکده هنرهای زیبا و دانشکده پلی تکنیک پاریس معماری خوانده است، در دهه 1940 او استاد هنرهای زیبا در دانشگاه تهران و قبل از این که در سال 1962 بازنشسته شود، مدیر دروس دانشکده هنرهای زیبا بود.

از 1971 تا زمانی که به سمت فعلی دست یافت، فروغی در مجلس خدمت کرد و سناتور انتصابی نیز بود. علاوه بر تدریس و فعالیت های سیاسی، فروغی مهندس معمار بانک ملی (49 - 1940) و وزارت دارایی (50 - 1945) بود.

فروغی حدود 70 ساله، مردی آرام و متواضع است. پس از یک بازدید از اتحاد جماهیر شوروی در 1955، او ستایشگر شوروی بود. وی یکی از رؤسای قبلی انجمن ایران و آمریکا است. اطلاعات انگلیسی فروغی ضعیف است. او با یک زن فرانسوی ازدواج کرده است. پسر آنها در سال 1977 در یک حادثه کشته شد. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

محمود فروغی

ص: 606

تاریخ: 1 مارس 1958 - 10/12/36 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران موضوع: نماینده جدید ایران در برزیل محمود فروغی، مدیرکل قبلی امور اداری وزارت امورخارجه، تهران را اخیرا به سمت ریودوژانیرو جهت انجام وظایف خود به عنوان سفیر ایران در برزیل، ترک نمود. فروغی یک دیپلمات است که هم در ایالات متحده و هم در انگلستان خدمت نموده است و زبان انگلیسی را عالی صحبت می کند. اطلاعات بیوگرافی وی عبارتند از:

تاریخ و محل تولد:

متولد 1915 در تهران تحصیلات:

تحصیلات ابتدایی و متوسط در تهران، فارغ التحصیل دانشگاه تهران در علوم سیاسی.

زبان:

فارسی، فرانسه، انگلیسی مراحل خدمتی:

1940: ورود به وزارت امورخارجه و سپس انتقال به وزارت دارایی 1942: بازگشت به وزارت امورخارجه ....: عضو اداره یکم سیاسی، وزارت امورخارجه ....: دبیر اول سفارت ایران، لندن ....: عضو اداره امور حقوقی و قراردادها، وزارت امورخارجه 1949: منشی شخصی وزیر امورخارجه 1950: رئیس دبیرخانه، وزارت امورخارجه.

53-1950: سرکنسولگری ایران، نیویورک ....: رئیس اجرایی اداره سوم سیاسی، وزارت امورخارجه ....: رئیس اجرایی اداره چهارم سیاسی، وزارت امورخارجه .......: رئیس اجرایی اداره پرسنلی، وزارت امورخارجه ژانویه 1955: مشاور وزیر امورخارجه سپتامبر 1955: عضو هیئت اعزامی ایران، سازمان ملل، نیویورک دسامبر 1955: رئیس اداره اطلاعات، ترجمه و انتشارات، وزارت امورخارجه می 1956: مدیرکل، امور اداری، وزارت امورخارجه ژانویه 1958: نماینده (سفیر) هیئت نمایندگی ایران، ریودوژانیرو اطلاعات شخصی فروغی پسر محمدعلی فروغی (اخیرا فوت نموده) است که در 1925، 1933 و 1941 نخست وزیر

ص: 607

بود. او سه برادر دارد: جواد، رایزن نمایندگی در وین؛ مسعود، رئیس کاخ شاهزاده شمس وزارت دربار؛ و محسن، نماینده مجلس و مدیر دروس مدرسه هنرهای زیبا، دانشگاه تهران. فروغی ازدواج کرده است و یک دختر دارد.از طرف سفیر چارلز سی - استل رایزن سفارت در امور سیاسی فروغی، محمود - 2 16 آوریل 1936 - 27/1/42 سرّی سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) بولتن اطلاعاتی بیوگرافیک محمود فروغی سفیر ایران در ایالات متحده محمود فروغی، یک دیپلمات قابل با سابقه خدمتی جالب توجه، در تاریخ 25 مارس 1963 وارد واشنگتن شد تا در مقام سفیر ایران در ایالات متحده مشغول به کار شود، شغلی که او صلاحیت بسیار زیادی برای آن دارد. سفیر فروغی، بی قید و راحت طلب در روش، تیزهوش، سریع الدرک و دارای حس لطیف شوخی است و از صمیم قلب نسبت به آمریکائیان و اهداف سیاست های آمریکا صمیمی و دوستانه بوده است. فروغی با این کشور (آمریکا - م) چندان بیگانه نیست و از 1950 تا 1953 سرکنسول ایران در نیویورک بود. فروغی به عنوان کسی که قرارداد ترانزیت ایران و شوروی را از طرف ایران امضا کرد (مسکو، اکتبر - نوامبر 1962)، در بازگشت به کشورش اظهار داشت که این قرارداد جز این که به عنوان تغییری در سیاست شوروی نسبت به ایران در جهت دوستی و مودت بیشتر بود، اهمیت خاصی نداشت. او برنامه ریزی نموده است که استوارنامه خود را در آوریل به پرزیدنت کندی تقدیم کند.

فروغی در 1915 در تهران متولد شد. پدر وی محمدعلی فروغی که در حال حاضر فوت نموده، در سالهای 1925، 1933 و 1941 نخست وزیر بوده است. پس از دریافت لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، فروغی در سال 1940 وارد وزارت امورخارجه شد. او به وزارت دارایی منتقل گردید. در سال 1942 به وزارت خارجه بازگشت و دبیر اول سفارت در لندن شد. در بازگشت به تهران، فروغی به اداره امور حقوقی و قراردادها در وزارت خارجه منتقل شد و تا سال 1949 که منشی شخصی وزیر امورخارجه گردید، در آن شغل باقی ماند. پس از اتمام مأموریتش به عنوان سرکنسول در نیویورک، فروغی به ترتیب رئیس ادارات سوم سیاسی، چهارم سیاسی و پرسنلی وزارت امورخارجه شد. فروغی در دهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 1955 و دسامبر 1955 شرکت نمود و سپس رئیس اداره اطلاعات، ترجمه و انتشارات وزارت امورخارجه گردید. در می 1956 او مدیرکل امور اداری وزارتخانه شد.

فروغی در ژانویه 1958 به عنوان نماینده در برزیل منصوب گردید و در فوریه 1961 سفیر ایران در همان کشور شد. در مدت مأموریتش در برزیل، فروغی در صدد همکاریهای نزدیک تری بین خود و مقامات سفارت ایالات متحده برآمد. او اعلام نمود که ایالات متحده و ایران اتحاد سیاسی نزدیکی برقرار کرده اند و بایستی در برزیل با یکدیگر کار کنند. او در پاره ای موارد، فعالیت های مشکوک دیپلماتهای کمونیست را به مقامات برزیل اعلام می نمود. فروغی از ژوئیه 1961 برزیل را ترک نمود و معاون وزیر در امور سیاسی و پارلمانی در وزارت امورخارجه شد، شغلی که تا نوامبر 1962 در اختیار داشت. قبل از انتصابش به عنوان سفیر در ایالات متحده، او برای یک مدت کوتاه (نوامبر 1962 - فوریه 1963) سفیر در

ص: 608

سوئیس بود.

سفیر فروغی و همسرش ماری، دارای پنج فرزند می باشند؛ سه دختر و دو پسر: دختر بزرگتر، نسرین با بوریس فارن آمریکائی ازدواج نموده است، دو دختر دیگر پری و فی فی به ترتیب حدودا 16. 14 ساله هستند. پسر بزرگتر سال اول را در کالج اوهایو در سال 1961 به پایان رسانده است. پسر دوم حدود 4 سال دارد. فروغی سه برادر دارد: جواد، رایزن نمایندگی ایران در وین؛ مسعود، رئیس کاخ شاهزاده شمس؛ و محسن نماینده مجلس و مدیر دروس مدرسه هنرهای زیبا در دانشگاه تهران. علاوه بر زبان مادری فارسی، سفیر فروغی فرانسه و انگلیسی را عالی صحبت می کند. همسرش و فامیل درجه یک وی نیز انگلیسی را به راونی صحبت می کنند. 15 آوریل 1963 - 26/1/42 فروغی، محمود - 3 تاریخ: 1 ژوئیه 1963 - 10/4/42 خیلی محرمانه از: آقای گوردون تایگر - کارمند مسئول امور ایران به : بایگانی موضوع: نگرانی دولت ایران در مورد فعالیت های ایرانیان در ایالات متحده و تغییر شرایط دانشجویان مبادله ای فروغی، سفیر ایران در آمریکا، در روز 29 ژوئن مفاد دستور صادره از تهران را برایم تشریح نمود. در این دستور از وی خواسته شده بود باتوجه به نصر افشار اقدامات خاصی را شروع کند و به طور کلی در مورد فعالیت های ضد رژیم در آمریکا و فعالیت تعدادی خاص از شهروندان ایرانی در آمریکا اظهار نگرانی نماید.

1- در رابطه با افشار، یکی از تجار ایرانی که حدود 12 سال در آمریکا اقامت داشته است، به سفیر فروغی دستور داده شده است تا به تعدادی از بانک های خاص آمریکا تذکر دهد که افشار به هیچ وجه نماینده دولت ایران نمی باشد. (نه برای سفیر فروغی و نه برای من مشخص نبود که افشار در این اواخر در چه نوع فعالیت هایی ممکن است دست داشته باشد که مستلزم چنین برخوردی با بانکها باشد. فروغی با تأکید گفت افشار در طول اقامت خود در آمریکا مخارج غیر متعارفی انجام داده است و به طور وسیعی شایع شده بود که وی در برخی از فعالیت های مسئله دار درگیر می باشد). دستورات صادره از تهران در ادامه به بیان نگرانی در مورد فعالیت های ضد رژیم سایر ایرانیان پرداخته و بخصوص از خیبرخان گودرزیان، محمد شایگان و رهبران گروههای دانشجویی ناراضی اسم برده است. مفهوم ضمنی دستورات صادره از تهران به نظر می رسید این باشد که دولت آمریکا باید وضعیت ویزایی چنین افراد دردسرسازی را با دقت بیشتر کنترل کند و در پی بهانه ای برای اخراج آنان باشد.

2- سفیر فروغی گفت در پاسخ خود هم از طریق تلگراف و هم از طریق نامه به تهران یادآوری نموده که خطای اولیه به دولت ایران باز می گردد که در صدور پاسپورت در گذشته بیش از حد آزادانه و آسان برخورد می کرده است و این که دولت ایران نباید انتظار داشته باشد که دولت ایالات متحده بتواند پس از این مشکلاتی را که قبلاً ایجاد شده بودند، کاملاً حل نماید. در رابطه با قضیه افشار گفت به تهران اطلاع داده بود که دستورات آنها را اجرا کرده ام، ولی به دولت خود خاطرنشان ساخته بود که یک چنین تأخیر طولانی در اتخاذ اقدام لازم، ممکن است افشار را به دنبال راه گودرزیان بکشاند یا تلاش نماید که از دولت

ص: 609

ایران بدگویی کرده و یا از طریق کانالهای خود در کمیته های کنگره، مشکلاتی در روابط بین ایران و آمریکا ایجاد نماید. سفیر فروغی به من گفت رهبران جبهه ملی، بخصوص سیف اللّه فاطمی، در واشنگتن به سر می برند و مشغول گفتگو با کمیته مک کلیلاند McClelland است. فروغی لزوما چنین تصوری ندارد که فاطمی نیز مانند گودرزیان به عقاید رذیلانه ای تمایل داشته باشد، بلکه از اظهار علاقه کمیته مک کلیلاند در زمینه یافتن موارد خلاف مقررات در به کارگیری کمک های آمریکا به ایران استفاده می برند.

3- سفیر فروغی در ادامه ملاقات درباره مشکل دیگری که به این قضیه مربوط می شود، ولی ظاهرا دستورالعمل ارسالی از تهران شامل آن نبوده است، به بحث پرداخت. مشکل به این صورت است که دانشجویان مبادله ای وضعیت ویزایی خود را چنان تغییر می دهند که بتوانند پس از اتمام تحصیلات خود در آمریکا باقی بمانند. وی به گزارش مطبوعات در مورد یکی از اقدامات خطرناک کنگره (به سرپرستی سناتور جاویتس ولیندسی، یکی از نمایندگان) اشاره کرد. براساس این گزارش، کنگره در نظر دارد برای افرادی که مایلند وضعیت ویزایی خود را تغییر دهند، تسهیلاتی را فراهم کند، به طوری که افراد نامناسب وارد آمریکا نشوند و از طرف دیگر آمریکا بتواند خدمات متخصصین سایر کشورها را برای خود نگهدارد. وی متذکر شد که به نظر می رسد چنین سیاستی با تلاشهای آمریکا در زمینه بالا بردن سطح مهارت های فنی در کشورهای توسعه یافته که از طریق مساعدت های فنی و مبادله دانشجو تأمین می شود، در تناقض باشد. سفیر فروغی گفت هفته گذشته سفیر چکسلواکی که از دیدار کشورش بازگشته بود، به مدت یک ساعت با من بحث می کرد تا موضوعی را اثبات کند و در برابر تلاش های فروغی برای تغییر موضوع بحث مقاومت می نمود. به نظر فروغی، سفیر چکسلواکی براساس دستوری که به وی داده بودند، چنین موضوعی را مطرح کرده بود تا به این اتهام که ادعای آمریکا مبنی بر بالا بردن سطح مهارت کشورهای کمتر رشد یافته یک فریبکاری می باشد، علیه آمریکا دست به حملات تبلیغاتی بزند. فروغی گفت غالبا متوجه شده است که خطوط تبلیغاتی بلوک شوروی در اولین مراحل خود توسط کشورهای اقمار آن پرورش داده می شوند. فروغی گفت هیئت نمایندگی ایران در آمریکا تلاش خواهد کرد تا موارد خود را که به اقدام پیشنهادی کنگره مربوط می شود، در اختیار سناتور جاویتس قرار دهد تا روش مناسب تری جهت تغییر وضع دانشجویان مبادله ای تعیین شود.

4- فروغی همچنین پرسید که آیا در مورد چگونگی تحقیقات وزارت دادگستری در مورد گودرزیان اطلاعی دارم یا خیر. گفتم تا جایی که خبر دارم که جریان عادی خود را می گذراند و مدارک بسیاری در مورد تمامی وجوه فعالیت های مالی گودرزیان جمع آوری شده است، اما تاکنون نتیجه آن معلوم نشده و یا شواهدی در مورد تصمیم گیری نهایی به دست نیامده است. سفیر سپس شدیدا درخواست نمود که وزارت دادگستری در پی یافتن منبع تأمین مالی گروههای ناراضی ایرانی مانند انجمن دانشجویان ایرانی باشد.

براساس گفته های فروغی، این گروهها هنوز مقدار زیادی پول برای اجاره مقر اصلی خود در واشنگتن و مسافرت های پی درپی بین واشنگتن و نیویورک و همچنین موارد دیگر صرف می کنند. سفیر در مورد این که این فعالیت ها از طرف هر منبعی در ایران تأمین مالی شود، اظهار تردید نمود. وی به شایعاتی که از مدتها قبل در این مورد رواج داشته است اشاره نمود. این شایعات که به هنگام مأموریت سفیر در سوئیس در این کشور بر سر زبانها بود، حاکی از آن است که سرمایه این فعالیت ها از منابع کمونیست در آلمان شرقی تأمین می شود.

ص: 610

5- سفیر به نمونه ای در ایلی نویز اشاره کرد و گفت به نظر می رسد ممکن است به مورد جدیدی برای تحت فشار قرار دادن ایران تبدیل شود. یکی از نمایندگان ایلی نویز، که فروغی نام وی را به خاطر نداشت، علاقه خود را به قضیه یکی از دانشجویان ایرانی به نام شادمان در دانشگاه ایلی نویز برای سفارت ایران در آمریکا ابراز نموده است. وی درخواست نموده است تا در وضعیت ویزایی وی تغییراتی به وجود آید تا بتواند در آمریکا باقی بماند. براساس اظهارات سفیر، شادمان سالها در آمریکا اقامت داشته و به عنوان مهندس صنایع سیمان آموزش دیده و هزینه تحصیلات وی کاملاً از طرف دولت ایران تأمین شده است و لذا دولت ایران انتظار دارد وی به کشور خود باز گردد. شادمان در حال حاضر که تحصیلاتش به پایان رسیده است می خواهد در ایالات متحده باقی بماند و به سخنرانی های ضد ایرانی می پردازد که اگر گزارشات آن در رسانه های محلی ایلی نویز منتشر شده است. طبق اظهارات نماینده ایلی نویز که با سفارت ایران تماس گرفته است، شادمان همچنین در نظر دارد مجموعه مقالاتی را به چاپ رسانده و تخلفات و به هدر دادن کمک های ایالات متحده به ایران را بازگو نماید. فروغی از این که بسیاری از ایرانیان، با اهداف متنوعی که دارند، این نوع برخورد را برای تعقیب مقاصد خود علیه دولت ایران یک راه بالقوه مناسبی می یابند، اظهار تأسف نمود.

فروغی، محمود - 4 محمود فروغیسرّی سفیر ایران در ایالات متحده محمود فروغی در 25 مارس 1963 به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده وارد واشنگتن شد. او یک دیپلمات با کفایت و دوست داشتنی است. او برای تصدی این مقام صلاحیت بسیار زیادی دارد. او اغلب خود را صادقانه دوستدار آمریکائیان و اهداف سیاست های ایالات متحده نشان داده است، هر چند خودش را وقف منافع کشورش می کند. در دوره مأموریت قبلی اش به عنوان سفیر در برزیل، او در صدد همکاریهای نزدیکتری بین خود با مقامات سفارت ایالات متحده برآمد و در پاره ای موارد مقامات برزیلی را در جریان فعالیت دیپلمات های کمونیستی قرار می داد.

فروغی در 1915 در تهران متولد شد. پدر وی محمدعلی فروغی است که اکنون فوت کرده و در سالهای 1925، 1933 و 1941 نخست وزیر بوده است. پس از دریافت لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، محمود فروغی در سال 1940 وارد وزارت امورخارجه شد. او به وزارت دارایی منتقل شد و مجددا در سال 1942 به وزارت خارجه بازگشت و پس از آن دبیر اول سفارت در لندن گردید. در بازگشت به تهران، فروغی به اداره حقوقی و قراردادهای وزارت امورخارجه منتقل شد. در 1949 او منشی شخصی وزیر امورخارجه شد. او از 1950 تا 1953 به عنوان سرکنسول در نیویورک خدمت کرد و در بازگشت، به ترتیب رئیس اداره سوم سیاسی، چهارم سیاسی و پرسنلی در وزارتخانه شد. فروغی در دهمین مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 1955 و دسامبر 1955 شرکت نمود و سپس رئیس اداره اطلاعات، ترجمه و انتشارات وزارت خارجه شد. در می 1956 او مدیرکل اداری وزارت امورخارجه گردید.

در ژانویه 1958 فروغی به عنوان نماینده به برزیل رفت. در فوریه 1961 او سفیر شد. او در ژوئیه

ص: 611

1961 به تهران بازگشت و به معاونت وزیر در امورسیاسی و پارلمانی وزارت امورخارجه منصوب گردید، این شغل را تا نوامبر 1962 حفظ نمود. فروغی از طرف کشور خود، قرارداد ترانزیت ایران - شوروی را در نوامبر سال 1962 در مسکو امضا نمود. قبل از انتصاب به سفارت در ایالات متحده، او به مدت 4 ماه سفیر در سوئیس بود.

سفیر فروغی و همسرش ماری، دارای پنج فرزند هستند، سه دختر و دو پسر. دختر بزرگتر، نسرین، با یک آمریکائی به نام بوریس فارن ازدواج نموده است و در اوهایو زندگی می کند. دختران دیگر، پری و فی فی به ترتیب حدود 17 و 15 سال دارند. خسرو پسر بزرگتر در سال دوم دانشگاه ایالت کنت در اوهایو است. پسر دوم حدود 5 سال دارد. فروغی دو برادر زنده دارد؛ یکی از برادرانش به نام جواد که کارمند وزارت امورخارجه بود، در سال 1959 در رم درگذشت. مسعود فروغی از نوامبر 1963 سفیر در مجارستان شده است، و محسن فروغی که شریک در شرکت ساختمانی سیوند است به علت حیف و میل اموال در ساختمان مجلس سنا در می 1962 دستگیر شده است. سفیر فروغی علاوه بر فارسی، انگلیسی و فرانسه را عالی صحبت می کند. همسر و اکثر فامیل درجه یک وی انگلیسی را به روانی صحبت می کنند.

25 مارس 1964 - 5/1/43 فروغی، محمود - 5 تاریخ: 14 فوریه 1966 - 25/11/44 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 569 - Aبه: وزارت امورخارجه موضوع: انتصاب سفیر در افغانستان، یونان انتصابات سفرای زیر اعلام شده اند:

1- محمود فروغی سفیر ایران در افغانستان شد. فروغی معاون وزیر و سفیر قبلی ایران در واشنگتن، در وزارت خارجه (آمریکا - م) خوب شناخته شده است. گزارش بیوگرافی تهیه شده در سال 1964 در سفارت کابل موجود است. او یکی از با کفایت ترین اگرانه، با کفایت تر از همه، دپیلمات های ایرانی است.

فروغی خیلی آرام صحبت می کند که گاهی اوقات ظاهری ضعیف از او ارائه می دهد، ولی او همچنین مردی است با ارتباطات قوی و تا آنجا که می توان اظهارنظر کرد، کاملاً بی عیب و درست. او سوابقی در همکاری نزدیک با ایالات متحده دارد.

اخیرا در یک مذاکره خصوصی، او گفت که انتظار دارد بتواند اختلافات موجود در مورد رودخانه هیرمند را «به هر قیمتی که باشد» در کابل حل وفصل نماید. او اظهار داشت در زمانی که این موضوع به صورت یک مسئله پرستیژی و ملی درآمده بود، مقاماتی که طرفدار قبول جبران خسارت از دست دادن مقداری آب (در آن زمان 50 متر مکعب در ثانیه) بودند، خائن شناخته می شدند. فروغی گفت: من آماده ام که خیانتکار باشم و افزود که صرفنظر از قوانین، در تخصیص آب از هر آبراهه ای، استفاده کننده ای که در بالا دست رودخانه است، حتما سهم بهتری کسب می کند. او احساس می کند که با دیپلماسی آرام و باتوجه به روابط محترمانه موجود بین ایران و افغانستان، این مسئله عاقبت می تواند راکد گذاشته شود. او انتظار دارد که به مناطق ایرانی رود هیرمند سفر کند و با مقامات محلی در زاهدان، قبل از حرکت به کابل، بعد از سال جدید ایرانی مذاکره نماید.

ص: 612

فروغی در مورد هدف ایران مبنی بر پیوستن افغانستان به پیمان RCD صریحا اظهار تردید می کند و به طور خصوصی این عقیده را ابراز می نماید که «شاید ظرف 10 سال» فواید عملی چنین اتحادی به اندازه کافی مشخص شود تا این ایده جامه عمل بپوشد. وی احساس می کند مهمترین وظیفه او برقراری روابط دوجانبه به جای روابط چند جانبه با همسایگان فارسی زبان ایران می باشد. وی تصور می کند پس از مسئله رود هیرمند، مهمترین مشکل، قاچاق مواد مخدر از طریق مرزهای ایران و افغانستان باشد. با این حال احساس می کند که اگر ایران به سهم خود در ابتدا هر کاری که می تواند به منظور کنترل مرزهای خود انجام دهد، افغانستان نیز فرصتی خواهد یافت تا در این زمینه هماهنگی خود را به طور گسترده ای انجام دهد.

فروغی، محمود - 6 17 فوریه 1966 - 28/12/44 اداری - غیررسمی سرّی جناب جون ام. هویسون، معاون رئیس اداره امور یونان، ترکیه و ایران وزارت امورخارجه، واشنگتن جون عزیز:

این لطف شما بود که یک کپی از نامه خود به آرچ بلود در مورد سفیر فروغی را برای ما ارسال نمودید.

این به ما یادآوری کرد که بایستی کار مشابهی برای شما انجام دهیم، زیرا در دوم فوریه سفیر خودتان یک نامه به همان خوبی درباره فروغی برای جون استیوز نوشت که یک نسخه آن به پیوست می آید.

ممکن است باعث خوشحالی باشد که موثقی (Movasseqi) شب گذشته به سفیر گفت شایعه موجود در وزارت امورخارجه این است که آرام شغلی برای فروغی در افغانستان پیدا کرده است تا او را به عنوان تهدید احتمالی ادامه کار آرام در سمت وزیرخارجه، از محل دور نماید. همان گونه که ممکن است توجه نموده باشید، گزارشهایی دریافت شده است که احتمالاً فروغی جایگزین آرام خواهد شد.

از سوی دیگر برای آرام دردناک بود که به دوستش فروغی نشان دهد که برای او چه زحمتی کشیده است.

او به سفیر گفت که وی در شاه، درست قبل از حرکت به اطریش، حالت روحی گرم و آرام دیده و در لحظه مناسب پیشنهاد نموده بود که فروغی از عزلت خارج و به سمت مهمی در کابل فرستاده شود. تصور نمی کنم هرگز بتوانیم دریابیم که آیا این کار برای رعایت حال دیگران بوده یا بر منافع شخصی استوار بوده است یا یکی از آن لحظات شادی آفرینی بوده است که هر دو مورد با هم توأم شده اند.

ارادتمند مارتین اف. هرتز پیوست: در متن آمده است :

اداری - غیررسمی سرّی 2 فوریه 1966 - 13/11/44، تهران عالیجناب جون دبلیو. استیوز سفیر آمریکا، کابل، افغانستان جون عزیز:

تبریک! شما یکی از بهترین، شاید بهترین، مأمورین وزارت امورخارجه ایران، سفیر محمود فروغی، را به عنوان همکار ایرانی خواهید داشت. هر چند این امر هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، جراید

ص: 613

گزارشهایی را منعکس کرده اند و هم فروغی و هم آرام، وزیر امورخارجه، تأیید نموده اند که این انتصاب انجام خواهد شد. این برای ما و برای او نوعی آرامش ایجاد کرد، زیرا وی در طول سال گذشته، به علت سوءتفاهمی که در زمان سفارتش در واشنگتن پیش آمده بود، در اینجا منزوی گردیده بود. ظاهرا این سوءتفاهم مرتفع شده است و فروغی برای احراز مقامی اعزام می شود به طور قطع برای کشورش اهمیت بسیار زیادی دارد.

همان طور که می توانید تصور کنید، نکته مورد توجه در انتصاب چنین دیپلمات ارشد ایرانی به سفارت در کابل، به تلاشهای ایران برای کشاندن افغانستان به یک همکاری مشخص دوجانبه با ایران و چند جانبه در چهارچوبه همکاریهای توسعه منطقه ای معطوف می شود. وارد کردن افغانستان در چنین چهارچوبه ای، همان گونه که مطلع هستید، یکی از رؤیاهای گذشته شاه در مورد «اتحادیه آریایی» است.

هر چند در اینجا در این زمینه خاص دیگر بحثی نمی شود، شاه همچنان به روابط نزدیکتر با افغانستان علاقمند است و به ویژه در طول سال گذشته او بارها در این مورد با ما مذاکره کرده است.

در مدت حدود دو سالی که فروغی در واشنگتن خدمت نمود. از وی با احترام زیادی در وزارت خارجه (آمریکا - م) یاد می شد و اداره امور خاور نزدیک معتقد است که او یکی از با کفایت ترین سفرا در میان سفیران کشورهای خاورمیانه است. او ارتباط نزدیک شخصی با فیل تالبوت (Phil Talbot) داشت و دختر فروغی یک سال پس از رفتن والدینش، نزد خانواده تالبوت ماند تا مدرسه را به پایان برساند.

به پیوست نسخه ای از بیوگرافی سرّی فروغی را (چون دو نسخه از آن را در بایگانی خود داریم) که حدود دو سال قبل در واشنگتن تهیه شده است، برای شما ارسال می نمایم. مایلم اضافه کنم که طبق بایگانی سفارت، فروغی طی مدتی که در خلال کارهایش، معاون وزیر امورخارجه بود، کمک بسیار زیادی به ما کرد. او بسیار آرام صحبت می کند. و به نظر فرد ملایمی می رسد که شاید نقطه ضعفی برای او باشد، ولی وی عقاید محکمی دارد، هر چند شاید شجاع نباشد. شاه در دستگاه خود افرادی قوی را پرورش نداده است، اما فروغی از نظر شخصیتی دارای کیفیت بالایی است، چیزی که شاید در دیپلماسی از همه چیز مهمتر باشد و صداقت کامل او چیزی است که در بین همتایان وی یافت نمی شود.

سوءتفاهمی که یک سال قبل موجب برکناری موقت او از شغل سفارت در واشنگتن شد، در ارتباط با مورد گودرزیان و ادعای کلاهبرداری بود که برادر و خواهر تنی شاه چیزی حدود 5/2 میلیون دلار به یک کلاهبردار و جاعل سند بدهکار بودند و او موفق شد دارایی های شاهزاده ها را در نیویورک توقیف نماید.

فروغی در این جریان، با پیشنهاد این که پاره ای از مذاکرات در خارج تهران و در پایتخت دیگری انجام شود، وارد شد و شاه احساس کرد که (به علت اطلاعات ناقصی که به او داده شد) سفیر وی یکی از نکات اصولی ایران را نادیده گرفته است. در واقع فروغی پیشنهاد کاملاً صحیحی داده بود. (درک شاه از این موضوع، به دنبال درج مطلب کوتاهی در یک مجله که دیروز منتشر شد، مشخص گردید که اعلام شد:

«آقای محمود فروغی به علت سوءتفاهمی که در مدت مأموریت وی در ایالات متحده به عنوان سفیر در واشنگتن پیش آمد، احضار شد. این سوءتفاهم هم اکنون به طور کامل برطرف شده است و در نتیجه پست مهم دیگری به ایشان واگذار گردیده است.» چنین موردی در اینجا فقط با تأیید اعلیحضرت شاهنشاه ممکن است. در جراید درج گردد).

محمود به من گفته است انتظار دارد پنج تا شش هفته دیگر، مأموریت جدیدش را شروع کند، ولی فکر

ص: 614

کردم این نکات را برای شما بنویسم تا خود را برای رسیدن او آماده کنید. شما او را همکاری باهوش، خوش برخورد، طرفدار غرب و عمیقا شرافتمند خواهید یافت که علاقه زیادی برای همکاری با شما خواهد داشت و در واقع می تواند در مواردی کمک های ذیقیمتی به شما بنماید. در مدت نیمه بازنشستگی وی، آلیس و من اغلب با فروغی یا در خانه وی یا در خانه خودمان دیدار می کردیم. جای آنها نزد ما خالی خواهد بود.

ما سلام آنها را به شما می رسانیم. ارادتمند مایر فروغی، محمود - 7 تاریخ: 1 دسامبر 1966 - 10/9/45 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع : امکان انتصاب محمود فروغی به سمت وزیر امورخارجه مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده مایلید از آنها در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی در مورد آنها توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی نیست CAS به عنوان منبع ذکر گردد.

1- اظهارنظر: مطالب زیر (دیدگاه بیش از یک نفر است.) 2- شاه به طور جدی فکر انتصاب محمود فروغی به جای عباس آرام است. این انتصاب در آینده چهره بی طرفانه ای به ایران در امور خارجی می دهد و موضع آن را در قبال کشورهای آفریقا - آسیایی بهبود می بخشد. فروغی که اکنون سفیر در افغانستان است، از سال 1940 در وزارت امورخارجه بوده است.

تجربه عمومی وی در کلیه امور وزارت خارجه، به نفع وی شاه را تحت تأثیر قرار داده است، چون مایل است از انتصاب شخصی در این شغل که در اذهان عمومی خیلی نزدیک به غرب شناخته شده باشد، اجتناب نماید.

فروغی، محمود - 8 محمود فروغی سفیر ایران در افغانستان سرّی محمود فروغی سفیر سابق در ایالات متحده در 3 آوریل 1966، اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر در افغانستان تقدیم کرد. فروغی یکی از با کفایت ترین، اگر نه با کفایت تر از همه اعضای سرویس خارجه است و آرام صحبت می کند که گاهی ظاهری ضعیف از او ارائه می دهد.

به هر حال او مردی است با ارتباطات قوی، خود را وقف منافع و مصالح کشورش کرده است و تا آنجا که می توان اظهارنظر کرد کاملاً درست و سالم است. او اغلب خود را دوست آمریکائیان نشان می دهد و سوابقی در همکاری نزدیک با ایالات متحده دارد.

در کابل، فروغی امیدوار است توافق نهایی در مورد مشاجره مربوط به رودخانه هیرمند را ببیند. او احساس می کند که با دیپلماسی آرام و ادامه روابط محترمانه بین تهران و کابل، اختلافات می توانند پایان یابند. او نسبت به اهداف ایران در ارتباط و پیوند دادن افغانستان با همکاری های منطقه ای جهت توسعه مشکوک است و معتقد است که وظیفه اولیه وی، محکم کردن ارتباط دو جانبه، به جای چند جانبه، با

ص: 615

همسایه های ایران است. بعد از مورد رودخانه هیرمند، فروغی معتقد است که مسئله قاچاق تریاک مهمترین مسئله ای است که به همکاری بین دو کشور به میزان زیادی نیاز دارد.

فروغی در 1915 در تهران متولد شد. پدر وی محمدعلی فروغی، در 1925، 1933 و 1941 نخست وزیر بود. پس از دریافت لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، در 1940 محمود فروغی وارد وزارت امورخارجه شد. او به مدت کمی در وزارت دارایی خدمت نمود و سپس در 1942 به وزارت امور خارجه بازگشت و به عنوان دبیر اول به لندن اعزام شد. در بازگشت به تهران، در اداره حقوقی و قراردادهای وزارت امورخارجه مشغول به کار گردید. او در 1949 به عنوان شخصی نخست وزیر خدمت نمود.(1) از 1950 تا 1953 او سرکنسول در نیویورک شد، سپس به وزارت امورخارجه بازگشت و رئیس اداره سوم سیاسی، چهارم سیاسی و پرسنلی شد. او در 1955 در دهمین نشست عمومی سازمان ملل شرکت نمود، در همان سال رئیس اداره اطلاعات، ترجمه و انتشارات وزارت امورخارجه شد. در می 1956 مدیرکل امور اداری وزارت امورخارجه گردید.

در ژانویه 1958 فروغی به عنوان نماینده به برزیل رفت و در فوریه 1961 سفیر شد. در ریودوژانیرو او در صدد همکاری نزدیکتر بین خود و مقامات سفارت ایالات متحده برآمد و گهگاه مقامات برزیل را از فعالیت های مشکوک دیپلمات های کمونیست مطلع می نمود. در ژوئیه 1961، او به تهران بازگشت و معاون وزیر در امور سیاسی و پارلمانی شد و تا 1962 در این شغل باقی ماند. فروغی قرارداد ترانزیت ایران - شوروی را در 1962 در مسکو امضا نمود. قبل از اینکه سفیر در آمریکا شود، وی به مدت 4 ماه سفیر در سوئیس بود. او از 1963 تا 1965 در واشنگتن خدمت نمود.

سفیر فروغی و همسرش، ماری، دارای پنج فرزند هستند، سه دختر و دو پسر. دختر بزرگتر، نسرین با یک آمریکائی به نام بوریس فارن ازدواج کرده است و در اوهایو زندگی می کند. دو دختر دیگر وی پری و فی فی حدود 21 و 19 سال دارند. خسرو پسر بزرگ در دانشگاه ایالت کنت در اوهایو درس می خواند و پسر دوم حدود نه سال دارد. فروغی دو برادر زنده دارد؛ یک برادرش به نام جواد، که کارمند وزارت امورخارجه بود، در 1959 در رم فوت کرد. مسعود فروغی، سفیر در مراکش از 1964 تا 1967، در 1967 رئیس هیئت بازرسی شرکت ملی نفت شد. محسن فروغی یک شریک در شرکت ساختمانی سیوند بود و در سال 1962 به علت حیف ومیل بودجه ساختمان مجلس سنا در تهران بازداشت و زندانی شد.

سفیر فروغی فرانسه و انگلیسی را علاوه بر زبان مادری فارسی، عالی صحبت می کند، همسر و اکثر فامیل درجه یک وی، به روانی انگلیسی صحبت می کنند.ژوئیه 1968 - تیر 1347 فروغی، محمود - 9 محمود فروغی، رئیس هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا، مدیر مؤسسه روابط بین المللسرّی سفیر فروغی در 1915 در تهران متولد شد. پدر وی محمدعلی فروغی که اکنون فوت کرده است در سالهای 1925 و 1933 و 1941 نخست وزیر بود. محمود فروغی، پس از دریافت لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، در 1940 وارد وزارت امورخارجه شد. او به وزارت دارایی منتقل و در 1942 مجددا به وزارت خارجه منتقل گردید. وی متعاقبا به عنوان دبیر اول سفارت در لندن منصوب شد. در بازگشت به

ص: 616


1- در سال ٬1949 فروغی منشی وزیر امورخارجه بود. اشتباه مربوط به سند است. م

تهران، فروغی به اداره امور حقوقی و قراردادها در وزارت امورخارجه منتقل گردید. او از 1950 تا 1953 به عنوان سرکنسول در نیویورک خدمت کرد. در بازگشت او به ترتیب رئیس اجرایی ادارات سوم سیاسی، چهارم سیاسی و پرسنلی در وزارتخانه شد. فروغی در سپتامبر و دسامبر 1955 در دهمین نشست عمومی سازمان ملل شرکت نمود و رئیس اداره اطلاعات، ترجمه و نشریات وزارت امورخارجه شد. در می 1955 او مدیرکل اداری وزارتخانه گردید.

در ژانویه 1958 فروغی به عنوان نماینده به برزیل رفت. در فوریه 1961 به تهران بازگشت و معاون وزیر در امور سیاسی و پارلمانی در وزارت امورخارجه شد. شغلی که تا نوامبر 1962 به عهده داشت.

فروغی از سوی کشورش امضاءکننده قرارداد ترانزیت ایران - اتحاد جماهیر شوروی در نوامبر 1962 در مسکو بود. قبل از انتصاب وی به عنوان سفیر در ایالات متحده در 1963 او به مدت 4 ماه سفیر در سوئیس بود.

سفیر فروغی به مدت 2 سال در واشنگتن خدمت نمود و در وزارت خارجه (آمریکا - م) از او با احترام زیاد صحبت می شد. او خود را دوستدار صمیمی آمریکائی ها و اهداف سیاسی ایالات متحده نشان داده، در عین حالی که خود را وقف منافع و مصالح کشورش کرده است.

مأموریت وی در سال 1965 نیمه تمام ماند و به علت سوءتفاهم در مورد اظهارنامه حقوقی برعلیه خانواده سلطنتی که دزد و فاسد هستند، شاه او را از واشنگتن احضار نمود. در سال بعد شاه ظاهرا تشخیص داد که آنچه در مورد فروغی قضاوت کرده اشتباه بوده است و او به سفارت در افغانستان منصوب گردید. او به مدت 5 سال در کابل باقی ماند و وقتی به تهران بازگشت، رئیس شورای سیاست و برنامه ریزی وزارت امورخارجه شد. او در حال حاضر رئیس مؤسسه امور بین الملل در وزارت امورخارجه است که همتای مؤسسه خدمات خارجی (در وزارت امورخارجه آمریکا - م) می باشد. از نوامبر 1976 او رئیس هیئت مدیره انجمن ایران و آمریکا بوده است. او یک شرکت کننده فعال در امور این انجمن است و در تداوم پروژه هایی که به او مربوط می شود بسیار مفید و مؤثر می باشد. سفیر فروغی و همسرش ماری، 5 فرزند، سه دختر و دو پسر دارند. دختر بزرگتر با یک آمریکائی ازدواج نموده و در اوهایو زندگی می کند. سفیر فروغی فرانسه و انگلیسی را عالی صحبت می کند. همسر و اکثر افراد فامیلش انگلیسی را عالی صحبت می کنند. اردیبهشت 1356 - می 1977 فروغی، محمود - 10 خیلی محرمانه زمان: 17 سپتامبر 1979 - 26/6/58 مکان: اتاق ناهارخوری وزارت خارجه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: سفیر محمود فروغی هنری پرشت اداره امور خاور نزدیک، ایران فروغی یک جنتلمن سنتی ایرانی است: تربیت شده، روش های دلپسند، مفتخر به خانواده و کشورش و عملگرا. پدر وی دوبار نخست وزیر رضاشاه بود و تنها کسی بود که شاه پیر توانست در زمان اشغال کشور در 1941 به کار بگمارد. برادر وی در زمان شریف امامی وزیر فرهنگ بود و اکنون در زندان است. محمود یکی از کارمندان عالیرتبه وزارت امورخاجه، سفیر در ایالات متحده (اوایل دهه شصت) و افغانستان بوده است. او از وزارتخانه چند سال قبل استعفا داد، زیرا نمی توانست فساد را تحمل نماید. پاییز گذشته، هویدا

ص: 617

از وی خواست که وزیر دربار شود، زیرا آنها به کسی نیاز داشتند که بتواند به شاه نه بگوید. فروغی پیشنهاد کرد که باید یک پاکسازی واقعی انجام شود که شامل خانواده سلطنتی نیز می گردد. افرادی که جرائم بزرگ داشته باشند، بایستی دستگیر و مجازات شوند. فروغی انتخاب نشد و اواخر سال ایران را ترک نمود. او درخواست تابعیت از آمریکا را نموده است.

فروغی معتقد است که حکومت ملاها یک دوره گذرا است، ولی او می ترسد که این مدت کوتاه نباشد.

ملاها برای اداره مسائل پیچیده دولتی مجهز نیستند و سؤال این است که چه نوع دولتی پس از آنها روی کار خواهد آمد. او «وحشت» دارد که ملی گراهای میانه رو حاکم شوند، ولی او از قدرت روبه رشد کمونیست ها نیز هراسان است. من اظهار کردم که بزرگترین هدف شاه ایجاد یک نسل از رهبران سیاسی در ایران بود، فروغی موافق بود، همان چیزی که پدر شاه انجام داده بود. باعث تأسف است که هیچ چهره مردمی خارج از مذهبیون وجود ندارد. در سال 50 - 1949 سنجابی، بازرگان و سایر جبهه ملّیون، ناشناس بودند. برای آنها سه سال طول کشید تا برای خود پیروانی دست وپا کنند. این چیزی بود که اکنون در ایران مورد نیاز است. 3 - 4 سال دمکراسی به گروه رهبران سیاسی جدید اجازه خواهد داد که رو بیایند و در صحنه سیاسی آزمایش شوند. خطر این است که راست، یا چپ تحولات و توسعه سیاسی را سد خواهد نمود. من خطوط کلی سیاستی را که ما در قبال ایران اتخاذ کرده ایم، توضیح دادم. او عقیده داشت که مهم این است که مردانی نظیر بازرگان تقویت شوند، زیرا افرادی مناسب و قابل هستند که در حال حاضر تنها امید ایران می باشند. ایالات متحده با عدم دنبال کردن دستورالعملهای سیاست حقوق بشر در پاییز گذشته بشدت لطمه خورد. حمایت ایالات متحده از حقوق بشر مهمترین انتظاری بود که مخالفین روی آن حساب می کردند، وقتی این حمایت با شدت گرفتن مخالفت ها مشاهده نشد، آنها سرخورده شدند.

همین طور، لطمه بسیار زیادی از سوی سفیر زاهدی به ایالات متحده وارد شد. هر بار او به ایران می آمد تا توصیه های بدی به شاه بکند، دوستان آمریکا نگران بودند، زیرا مردم زاهدی را به عنوان پیام آور واشنگتن می دانستند. من به فروغی گفتم که مسئله سختی که ایالات متحده ناچار شد با آن روبرو شود، تمایل شاه به آمدن به اینجا بود. آیا امکان داشت که شاه از ادعایش نسبت به تاج و تخت چشم بپوشد؟ فروغی گفت ما باید تشخیص دهیم که شاه اصولاً فرد ضعیفی است که موفقیت هایش در هر بحران توسط دیگران حاصل شده است. اگر دولت موقت ایران به وی پیشنهاد معامله بدهد، شاید چشم پوشی نماید. اما دورنمایی نظیر آنچه در افغانستان وجود دارد، در اینجا به چشم نمی خورد، شاه بشدت مورد تنفر بود. مردم ایران ممکن است تصور کنند سه سال قبل وضع بهتری داشتند، ولی هیچ کس از رفتن شاه متأسف نمی باشد. فروغی گفت که برای آمریکا و غرب خیلی خیلی بد خواهد شد اگر شاه در اینجا مستقر شود. ایرانیان درک نخواهند کرد، آنها پذیرش ما را به عنوان یک عملی مخالف ایران و مغایر با منافع درازمدت ما خواهند دید.

بگذارید شاه به آفریقای جنوبی برود. همه از ارتباطات نزدیک وی با این رژیم آگاهند. او هیچ گاه دوست واقعی ایالات متحده نبوده است و از آن در جهت منافع شخصی خودش استفاده کرده است.

فروغی اظهار داشت که او (فروغی) با «میانه روترین» گروهها از چهار گروه انقلابی افغانستان در ارتباط است. نماینده آنها، وی را برای مشاوره به لندن فرا خوانده است. توصیه وی این بود «حکومت جمهوری اسلامی تشکیل ندهید». او گفت متأسفانه، به نظر می رسد که این برای همه مخالفین افغان غیرقابل قبول است.هنری پرشت 20 سپتامبر 1979 - 29/6/58

عباس کریم قره باغی

ص: 618

عباس کریم قره باغی، سرلشگرخیلی محرمانه ارزیابی، 1966، توسط رئیس AAS، هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران تیمسار قره باغی یک افسر تحصیل کرده و فداکار است که علاقمندی و اطلاعات تخصصی وی در جهت بهبود آموزش و آمادگی رزمی لشکر یکم به کار گرفته شده است. او در شغل قبلی خود، فرماندهی کل لشکر پنجم پیاده، زحمت زیادی کشید، او درستکار، صادق و افسری بی نهایت دوست داشتنی است.

تیمسار قره باغی انگلسیی صحبت نمی کند، ولی به روانی فرانسه تکلم می نماید. او همکلاسی شاه بود و دانشکده نظامی فرانسه را گذرانده است. او شبیه یک سرباز به نظر می رسد واقعا یک سرباز است.

سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان سرلشکر عباس کریم قره باغی، 49 ساله اهل رضائیه است و برادر جمال قره باغی است که در حال حاضر فرمانده مرکز پیاده است. او فرانسه را به روانی و انگلیسی را خوب صحبت می کند.

او در 1965 از پایگاههای ایالات متحده بازدید رسمی به عمل آورده است. وضعیت خدمتی او عبارت است از: 1962، جانشین فرمانده، گارد شاهنشاهی لشکر یکم ؛ 1944، فرمانده لشکر پنجم پیاده (گرگان)؛ سپتامبر 1965 به درجه سرلشکری ارتقاء یافت، در 1965 فرمانده، گارد شاهنشاهی لشکر یکم. او همکلاسی شاه در دانشکده افسری بوده است (1939). 1966 او به عنوان یک افسر سخت کوش، سختگیر، فرماندهی که خود را وقف پیشبرد آموزش و آمادگی رزمی لشکر یکم نموده، درستکار، صادق و بطور کلی مأموری برجسته که دوستدار ایالات متحده می باشد، ارزیابی شده است.

قره باغی، عباس کریم - 2 آوریل 1975 - فروردین 1354 خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک سپهبد عباس کریم قره باغی (U) نام: سپهبد عباس کریم قره باغی، نیروی زمینی (U) وضعیت فعلی: از 22 آوریل 1974، فرمانده ژاندارمری شاهنشاهی ایران ؛ حداقل از ژوئیه 1972، آجودان مخصوص شاه ایران (C/NFD) نکات مهم زندگی سپهبد قره باغی در 1918 در تبریز متولد شد و در 1938 از دانشکده نظامی (اکنون آکادمی نظامی شاهنشاهی ایران) فارغ التحصیل شد و در مشاغل مختلف فرماندهی و ستادی خدمت نموده است. اولین پست فرماندهی وی در سال 1939، فرماندهی آتشبار مستقل ضد هوایی، لشکر یکم بود. او رئیس ستاد نیروی زمینی از می 1972 و فرمانده سپاه یکم نیروی زمینی تا تاریخ انحلال آن در 22 آوریل 1974 بود.

او دارای پشتوانه تحصیلی خیلی قوی از جمله دکترای حقوق از دانشگاه پاریس است. او همچنین دانشگاه عالی جنگ پاریس را گذرانده است. در ژوئن 1974، سپهبد قره باغی از نظر ارشدیت نفر هفدهم از بین 45 سپهبد نیروهای مسلح ایران بود. انتصاب سپهبد قره باغی به عنوان فرمانده برای تجدید سازمان

ص: 619

ژاندارمری، او را در زمان صلح تحت نظر مستقیم وزیر کشور قرار می دهد. در زمان جنگ ژاندارمری تحت امر عملیاتی ستاد بزرگ ارتشتاران قرار می گیرد.

(C/NFD) سیاسی :

سپهبد قره باغی، متمایل به غرب و دوست ایالات است. مشهور است که او با مشاورین آمریکائی همکاری می نماید. او در سال 1938 در دانشکده افسری همکلاس شاه بوده است. سپهبد قره باغی به عنوان فرمانده اولین لشکر گارد (1959 - 1956)، مسئول حفاظت شخص شاه بوده است. ظاهرا شاه او را دوست دارد و به او اعتماد دارد.

(C/NFD) اطلاعات شخصی او یک وضعیت نظامی برجسته ای دارد، خیلی باهوش و صادق است. سپهبد قره باغی یک فرمانده واقعی و یک افسر فداکار است که مدالهای زیادی دریافته داشته است، او علاوه بر زبان مادری فارسی، انگلیسی را خوب و فرانسه را به روانی صحبت می کند. او ازدواج نموده است و دارای سه دختر می باشد.

برادر وی، سپهبد جواد کریم قره باغی قبلاً از 1969 تا حداقل مارس 1971 نماینده دائمی نظامی در سنتو بود.

U - بدون طبقه بندی C/NFD - خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان قره باغی، عباس کریم - 3 می 1978 - اردیبهشت 1357 خیلی محرمانه تیمسار عباس کریم قره باغی (U) نام: تیمسار عباس کریم قره باغی، نیروی زمینی (رسته پیاده) (U) موقعیت: فرمانده ژاندارمری شاهنشاهی ایران از 22 آوریل 1974 (C/NOFORN) اهمیت:

تیمسار، فرماندهی دقیق و جدی و افسری فداکار با سوابق خدمات طولانی و صادقانه به شاه می باشد. به عنوان فرمانده ژاندارمری، قره باغی مسئول امنیت داخلی و اعمال قانون در مناطق روستائی ایران است. او مستقیما تحت امر وزیر کشور است.

(C/NOFORN) سیاست:

او متمایل به غرب، طرفدار ایالات متحده است و با مشاورین ایالات متحده بسیار همکاری می نماید.

وی یکی از همکلاسی های شاه در 1938 در دانشکده افسری ایران و به عنوان فرمانده لشکر یکم گارد (ن ز ش ا) در 69 - 1965، مسئول حفاظت شخص شاه بود. او از اعتماد و احترام شاه برخوردار است. او در مأموریت های رسمی از ایالات متحده بازدید کرده است.

ص: 620

مراحل خدمتی:

تیمسار، قره باغی در 1938 از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و در مشاغل مختلف فرماندهی خدمت نموده است. اولین سمت فرماندهی وی، فرماندهی آتشبار مستقل ضد هوایی، لشکر یکم حدود سال 1939 بود.

او رئیس ستاد نیروی زمینی بود و از می 1972 فرمانده سپاه یکم نیروی زمینی که تا 22 آوریل 1974 منحل شد، گردید. او دارای تحصیلات بسیار بالا از جمله دکترای حقوق از دانشگاه پاریس و همچنین فارغ التحصیل دانشکده عالی جنگ پاریس در فرانسه است.

اطلاعات شخصی:

در 1918 در تبریز، ایران متولد شد. دارای وضعیت عالی نظامی، با کفایت، صادق و درستکار است.

متأهل و دارای فرزند است. علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه را به روانی و انگلیسی را خوب صحبت می کند.

قره باغی، کریم عباس - 4 19 سپتامبر 1978، 28/6/57 - مقام سیاسی انگلستان معتقد است که انتصاب قره باغی بدین معنی است که برای وزارت کشور نقش بیشتری در امنیت کشور منظور گردیده است. او توسط شخص شاه انتخاب شده است. گفته می شود که او درک خوبی از مسائل داخلی کشور دارد. او در جلسات مذاکره مجلس در مورد برنامه شریف امامی به طور خاص آشکار بود.

24 ژوئیه 1974 - فرمانده جدید ژاندارمری، سپهبد قره باغی، بنحو بارزی وضع ستاد ژاندارمری را در سطح افسران ارشد بهبود بخشیده است - در واقع سرهنگ بووی (Bovee)، ژاندارمری را تاکنون این گونه با قابلیت ندیده بود. نه تنها افسران جدید با کفایت و کاملاً مناسب مشغول انجام وظایف بودند، بلکه آنها از داخل صاحب منصبان خود ژاندارمری، برخلاف آنچه طبق معمول آنها از خارج ژاندارمری منتقل می شدند، انتخاب شده بودند. تیمسار قره باغی شخصا فرماندهی بسیار با کفایت و کارآست، ولی سرهنگ بووی فکر می کند که باتوجه به پتانسیل آینده وی، او فاقد «خشونت» لازم برای فرماندهی نیرو است. شاید به وی شغلی تشریفاتی نظیر سفارت داده شود. تیمسار قره باغی، که فرانسه صحبت می کند، شاه را در سفر به پاریس همراهی نمود. او دو هفته بیشتر در فرانسه باقی ماند که در این مدت ظاهرا از تسهیلات ژاندارمری فرانسه بازدید نموده است.

محمود قوام صدری

ص: 621

محمود قوام صدری، وزیر مشاور و معاون پارلمانی محرمانه محمود قوام صدری 52 سال قبل در مشهد متولد شد. در دانشگاه تهران در علوم سیاسی و اقتصاد به اخذ درجات تحصیلی نائل آمد. در سال 1941 وی به وزارت دارایی رفت و در آنجا به کار پرداخت تا در سال 1959 به سمت دبیرکلی این سازمان رسید. پس از آن به عنوان رئیس امور مالیه در چند استان کار کرد تا این که در سال 1967 به عنوان معاون وزیر در وزارت دارایی انتخاب شد.

قوام صدری به عنوان وزیر مشاور در آوریل 1971 به کابینه هویدا پیوست. او عضو مهم یا متنفذ کابینه نیست و وظیفه اصلی وی هماهنگی و هدایت وزارتخانه های مختلف و پارلمان می باشد. قوام صدری به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

باقر کاتوزیان

ص: 622

باقر کاتوزیان وزیرکار و اموراجتماعی (از 11 نوامبر 1978)خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر سپهبد باقر کاتوزیان به جای تیمسار غلامعلی اویسی، وزیر کار و اموراجتماعی شد. اویسی در حالی که فرماندهی کل نیروی زمینی و فرمانداری حکومت نظامی را به عهده داشت، سرپرستی وزارتخانه (وزیر بدون عنوان) در کابینه 6 نوامبر 1978 ازهاری به عهده وی گذاشته شده بود. به نظر می رسد برای اویسی سه کاره بودن خیلی مشکل بوده است. کاتوزیان بشدت طرفدار ایالات متحده است.

کاتوزیان، پس از اتمام دانشکده افسری ایران در 1935، در لشکر دوم پیاده به مدت 13 سال در مشاغلی بشرح زیر خدمت نمود: فرمانده گروهان، فرمانده گردان، رئیس ستاد منطقه، فرمانده گردان تانک و اداره سوم (عملیات) در طول سالهای 52 - 1949 وی هنگ 17 پیاده را فرماندهی کرد و 54 - 1952 به عنوان رئیس ستاد و متعاقبا معاون فرمانده لشکر 10 زرهی، رئیس رکن 3 ارتش سوم (55 - 1954) و فرمانده تیپ مستقل چهارم پیاده (56 - 1955) خدمت نمود.

از 1957 تا 1959 کاتوزیان فرمانده گارد گمرک بود. او ریاست اداره ترابری را از 1959 تا 1960 به عهده داشت. اطلاعی از مراحل سابق خدمتی وی در 63 - 1960 فعلاً در دست نیست. در 1963، رئیس Comptroller در ستاد بزرگ ارتشتاران شد و به درجه سپهبدی ارتقاء یافت. او از سال 1966 تا زمانی که وارد کابینه شد، معاون وزیر جنگ در امور پارلمانی بود.

کاتوزیان با حدود 66 سال سن، از نظر فیزیکی فردی مؤثر و کارآست. او کم حرف می باشد، ولی همیشه حرف اصلی را می زند (تو خال می زند). او احساس وفاداری زیادی دارد. کاتوزیان شخصا درستکار است و از زیردستانش درستی و صداقت می خواهد. او مردی فوق العاده مذهبی است و در بین دوستانش بسیاری از رهبران مذهبی وجود دارند. او از بیماری Ulcers رنج می برد. کاتوزیان به روانی انگلیسی و فرانسه صحبت می کند. او و همسرش، نصرت رمضانی سابق، دارای دو پسر و سه دختر هستند.

28 نوامبر 1978 - 7/9/57

محمود کاشفی

ص: 623

محمود کاشفی وزیر مشاور در امور پارلمانی محرمانه وزیر کاشفی، 54 ساله، در تهران متولد شد و در سال 1945 از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت. او در 1958 از دانشگاه پاریس دکترای حقوق دریافت کرد. وی یک کارمند دولت، متخصص در امور مالی است و مدیرکل اداره بازنشستگی در وزارت دارایی، رئیس دارایی استان خراسان، مدیرکل درآمدها و دریافت های تهران بزرگ و عضو شورای عالی بوده است. در سال 1967، او در وزارت دارایی معاون وزیر شد و پنج سال بعد معاون وزیر دارایی در امور پارلمانی گردید. او در سال 1974، مدیرکل سازمان امور اداری و استخدامی شد. کاشفی به اروپا سفر کرده است و انگلیسی و فرانسه صحبت می کند. او دوست صمیمی آموزگار، نخست وزیر است.

حسین کاظم زاده

ص: 624

حسین کاظم زاده، وزیر علوم و آموزش عالی خیلی محرمانه حسین کاظم زاده، وزیر علوم و آموزش عالی، در سال 1925 در شیراز متولد گردید. او در رشته حقوق از دانشگاه تهران مدرک تحصیلی گرفت و پس از آن به مدت چند سال در دانشگاه نبراسکا و پرینستون آمریکا در علوم سیاسی به ادامه تحصیلات عالیه پرداخت. وی به عنوان معاون سرپرست سازمان برنامه، معاون نخست وزیر و وزیر مشاور قبل از انتصاب به وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1971 خدمت کرد.

کاظم زاده فردی سخت کوش است و خود را وقف توسعه کشورش کرده است. وی به طور اساسی متمایل به غرب بوده و در قبال ایالات متحده صمیمی است و احترام واقعی برای سیستم آموزشی و متخصصین آمریکائی در زمینه های علمی و فنی قائل می باشد. در عین حال از ابراز انتقاد علیه آمریکا نیز خودداری نمی ورزد. در زمان کار در سازمان برنامه، او با سرپرست هیئت نمایندگی برنامه مساعدت های آمریکا صمیمانه کار می کرد تا مشکلات عملیاتی موجود از میان برداشته شود و ثابت نمود که در یافتن راه حلهای حساس و معقول، همکاری بسیاری به خرج می دهد.

انتصاب وی به عنوان وزیر علوم و آموزش عالی در سال 1971، باعث شگفتی بسیاری از محافل دانشگاهی گردید. وی در عین حال که در بین چنین محافلی به دلیل سخت کوشی و فراست خود مورد احترام می باشد، اما تاکنون نتوانسته است در همان محافل به خاطر مهارت های اداری و توانایی اش به عنوان یک وزیر، حمایتی جلب نماید و تاکنون نیز هیچ اصلاح یا تحول خاصی به وجود نیاورده است.

کاظم زاده، متأهل است و فرانسه و انگلیسی را به روانی صحبت می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351

نصرت اللّه کاظمی(دکتر)

ص: 625

مکان و زمان تولد: متولد 1910، ساری تحصیلات:

تحصیلات مقدماتی و متوسطه در ایران پزشک عمومی از دانشگاه لندن زبانها:

فارسی، فرانسه مشاغل:

1935: تحصیل خود را در دانشگاه تهران به پایان رساند.

1936: با درجه افسری وارد خدمت نظام شد.

1938: کتابدار دانشکده پزشکی 1940: استادیار امراض مسری، دانشگاه تهران 1946 - 1945: رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران 1946: رئیس دبیرخانه انجمن سلطنتی خدمات اجتماعی 1952 - 1949: نماینده انتخابی ساری در مجلس شانزدهم، رئیس کمیته پزشکی مجلس.

فوریه 1956: در سفر چهارماه دکتر اقبال به آمریکا و اروپا وی را همراهی کرد.

1956: استاد بیماریهای عمومی، دانشگاه تهران، مدیر مرکز پرستاری شاهزاده اشرف.

1958: عضو کمیته انتخاب کتاب، دانشگاه تهران ژوئیه 1958: دبیرکل حزب ملّیون اوت 1958: وزیر مشاور تألیفات :

آنچه یک مرد جوان باید بداند.

آنچه یک زن جوان باید بداند.

راه خوشبختی مجله پزشکی تصور می شود دکتر کاظمی یک شاعر خوب نیز باشد.

اطلاعات شخصی :

کاظمی فرزند اسداللّه کاظمی (دبیر خرم) می باشد. اسداللّه برادر وی مدیرکل وزارت دادگستری است، کاظمی با دختر دکتر اسماعیل سنگ، رئیس دفتر سلطنتی بهداشت در وزارت دربار، ازدواج کرده است و یک پسر دارد.

ملاحظات :

هنگامی که دکتر کاظمی در سمت نمایندگی مجلس کار می کرد به عنوان یک شخص تحت الحمایه دربار به وی نگاه می شد. تصور می شد این علت عدم موفقیت وی در انتخاب مجدد سال 1952 باشد. در حال حاضر کم وبیش تصور می شود وی فرد سیاسی پنهان دکتر اقبال در حزب ملّیون باشد.

ص: 626

طبق گزارشهایی، نخست وزیر اقبال که دوست نزدیک کاظمی می باشد تمایل داشت به هنگام تشکیل کابینه اش وی وزیر علوم شود، ولی شاه از کاظمی راضی نمود و نمی خواست نام وی را بشنود. کاظمی سپس دبیرکل حزب ملّیون گردید و نیروی پشت پرده آن سازمان شد، زیرا اقبال نه وقت و نه تمایل رسیدگی به حزب را دارد. ظاهرا کاظمی به اقبال گفته است تلاشهایش برای جذب مردم به حزب جدی تلقی نشده که علت آن نداشتن سمتی در کابینه است. بنابراین اقبال به شاه گفته است که اگر می خواهد یک سازمان حزبی کارآمد داشته باشد، مجبور است با دادن یک سمت وزارتی به کاظمی موافقت نماید.

بسیاری از سیاستمداران از جدی گرفتن کاظمی خودداری می کنند و اصرار دارند که وی چیزی بیش از دلقک روز جمعه اقبال نیست.

برای سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت نسخه های ارسالی به :

کنسولگری آمریکا در اصفهان، خرمشهر، مشهد، تبریز

محمود کشفیان

ص: 627

محمود کشفیان وزیر بدون عنوان (وزیر مشاور) خیلی محرمانه قبل از مرگ حسنعلی منصور، نخست وزیر سرنوشت، خدمتی محمود کشفیان، وزیر بدون عنوان، به این بستگی داشت که او خود را به منصور چسبانده بود. او خوب تحصیل کرده است و گفته می شود که باهوش و با کفایت می باشد.

کشفیان در 1930 در تهران متولد شد. او از دانشگاه تهران در علوم سیاسی، لیسانس و از دانشگاه پاریس در اقتصاد، دکترا گرفت. در سال 1954 در وزارت دارایی شروع به کار نمود، او مشاغل مختلفی به عهده داشته است: رئیس اداره آمار و اطلاعات اقتصادی، رئیس کمیسیون دائمی برای امور آمار و بازرسی، مشاور کمیسیون فنی برای وامهای تولیدی، مشاور شورای عالی اقتصاد، عضو کمیته عالی مشاوره و مدیرکل بازرسی و هماهنگی اقتصادی.

وقتی منصور در سال 1952 وزیر کار شد. کشفیان به عنوان معاون وزیر در امور پارلمانی به وزارت کار منتقل گردید. در سال 1960، او با منصور به وزارت بازرگانی رفت و زمانی که منصور دبیرکل شورای عالی اقتصاد بود. کشفیان مشاور آن سازمان شد. در سال 1961 او با حامی خود به شرکت بیمه ایران رفت، در آنجا کشفیان به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل خدمت کرد. در مارس 1964، او در کابینه منصور وزیر راه شد، ولی در دسامبر او در حد وزیر و مشاور (وزیر بدون عنوان) تنزل پیدا کرد. او این شغل را در کابینه هویدا، از ژانویه 1965 تا اکتبر 1967، نیز حفظ نمود.

در سال 1963 به عضویت کمیته مرکزی حزب ایران نوین انتخاب شد. کشفیان در 1966 در کمیته اجرایی انتخاب گردید. او به اروپای غربی سفر کرده و در 1961 عضو یک هیئت اقتصادی در واشنگتن بوده است. کشفیان فارسی و فرانسه صحبت می کند.25 مارس 1968 - 5/1/47 کشفیان، محمود - 2 محمود کشفیان، وزیر کشورخیلی محرمانه وزیر کشور و دبیرکل کمیسیون خدمات شهری، محمود کشفیان 42 ساله، جوانترین عضو کابینه است.

وی از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل شده و همچنین دکترای خود را در اقتصاد از دانشگاه پاریس گرفته است، کشفیان یکی از حامیان نخست وزیر، حسنعلی منصور است و کار دولتی خود را با کار در وزارت دارایی شروع کرد، و وقتی منصور وزیر کار شد، وی به همان وزارتخانه منتقل شد. در کابینه منصور، وی به عنوان وزیر راه و وزیر مشاور خدمت کرد و اکنون نیز به عنوان وزیر کشور در کابینه هویدا کار می کند. اگر مسائلی از قبیل درگیری در خدمات شهری در میان نباشد، وی در کابینه وزنه قابل توجهی در نظر گرفته نمی شود.

هر چند کشفیان به فرصت طلبی اشتهار دارد، گزارش شده است که فردی باهوش و با کفایت نیز هست.

او فرانسه را به روانی، ولی انگلیسی را به سختی و اندک صحبت می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351

منوچهر کلالی

ص: 628

منوچهر کلالی، وزیر کشور خیلی محرمانه منوچهر کلالی دبیرکل حزب ایران نوین نیز هست. او در سال 1925 در مشهد متولد شد. بعد از اخذ مدارک در رشته حقوق از دانشگاه تهران، به مدت چند سال در دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و دکترای خود را از آنجا دریافت کرد. در بازگشت به تهران، وی به وزارت کار پیوست و در آنجا تا سمت معاونت وزیر ارتقاء یافت. پس از آن به عنوان نماینده مشهد در مجلس کار کرد و آن گاه به معاونت دبیرکل حزب ایران نوین رسید. وی در سال 1969 به عنوان دبیرکل حزب ایران نوین و در 1971 به عنوان وزیر کشور منصوب شد.

کلالی فردی سخت کوش و جاه طلب است و نسبت به حزب بسیار وفادار بوده و مسئولیت بخش اعظم سازماندهی حزب ایران نوین را به دوش می کشد. وی همچنین خود را تئوریسین یا ایدئولوگ اصلی حزب می داند. انتصاب وی به عنوان وزیر کشور، که پاداشی برای حسن انجام وظیفه اش در حزب بوده، واقعا هیچ تأثیری بر فعالیت ها یا مسئولیت هایش که منحصرا به حزب ایران نوین مربوط بوده، نداشته است. کلالی در گفتگوهایش با مأموران سفارت، صریح و رک است.

کلالی با یک زن فرانسوی ازدواج کرده است، او فرانسه را به روانی، ولی انگلیسی را نسبتا خوب صحبت می کند. می 1972 - اردیبهشت 1351

ناصرقلی گلسرخی

ص: 629

ناصرقلی گلسرخی وزیر منابع طبیعی خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان ناصرقلی گلسرخی در کابینه اکتبر سال 1967، وزارتخانه جدیدالتأسیس منابع طبیعی را تحویل گرفت. او از سال 1964، معاون وزیر در امور فنی و دامداری در وزارت کشاورزی بود. او یک کشاورز آموزش دیده است که در حوزه احیای فضای سبز متخصص می باشد. گلسرخی مردی با شخصیت، با ارتباطات خوب سیاسی و درآمد خوب شخصی است. اطلاع کمی از قابلیت و کارایی وی در هشت سال گذشته در دست است. به هر حال، در زمان جوانی، او همکارانش را به عنوان جوانی دوست داشتنی با آینده ای خوب با تمایل اندک به کار، تحت تأثیر قرار داده بود، دوران خدمت وی در وزارت کشاورزی صرف شده و نماینده ایران در کنفرانس های متعدد بین المللی در مورد کشاورزی بوده است.

گلسرخی حدودا در سال 1924 در تهران متولد شد. پدر وی استاد دانشگاه و مادرش یک مالک ثروتمند بود. گلسرخی در سال 1945 از دانشگاه تهران لیسانس کشاورزی گرفت. از سال 1945 تا 1948 او دستیار مدیر ایستگاه آزمایشی ورامین بود. در سال 1952 از ایالات متحده دعوت نامه افتخاری جهت مطالعه کشت و تولید مواد غذایی و چراگاهها و احیای زمین های بایر در دانشگاه دولتی یوتا در لوگان دریافت نمود.

به هر حال، او توجه کمی به تحصیلات خود داشت و شهرتی به عنوان یک فرد غیرقابل اعتماد و عیاش به دست آورد.

او در سال 1953 به ایران بازگشت و در وزارت کشاورزی مشغول به کار شد. در خلال دو سال بعد او مدعی شد که وضعیت جمعیت روستائی ایران را درک کرده است و بشدت با مادرش به بحث و جدل در مورد تمایل خود جهت کمک به روستائیان پرداخت. در سال 1955 او دعوت نامه افتخاری دیگری برای بازگشت به ایالات متحده و تکمیل فوق لیسانس در دانشکده یوتا، با این قصد که در دانشکده جنگلداری ایران تدریس نماید، دریافت نمود. او در سال 1956 با فوق لیسانس به ایران بازگشت، ولی به جای رفتن به مدرسه جنگلداری، عهده دار وظیفه ای نظیر رابط بین وزارت کشاورزی و نخست وزیر شد.

در خلال دو سال بعد او به طور متوالی سه شغل را عهده دار شد و از هرکدام به علت عدم توانایی کار، برکنار گردید. همکارانش از موضع بوالهواسانه وی ناراضی بودند. به هر حال، ظاهرا شهرت خانوادگی وی برایش شانس دیگری فراهم کرد. در ژانویه سال 1960، او مدیرکل کشاورزی در وزارت کشاورزی و بعدا در همان سال مدیرکل سازمان توسعه و خدمات کشاورزی شد. او در یک بازدید سه ماهه در سال 1960، میهمان دولت ایالات متحده بود. در سال 1962 او از سازمان توسعه و خدمات کشوری پس از درگیری لفظی با وزیر وقت کشاورزی، حسین ارسنجانی، در مورد نحوه پیاده کردن اصلاحات ارضی استعفا داد. (روش های بسته و محدود ارسنجانی بعدها به قیمت مقام و شغل وی تمام شد.) گلسرخی در سال 1964 مجددا به دولت بازگشت.

گلسرخی در سال 1954 در کنفرانس های فنی در ترکیه و عراق شرکت نمود. در سال 1952 او در ششمین کنگره جهانی فضای سبز در ایالات متحده حضور یافت. همراه با هیئت های نمایندگی وزارتخانه ای از اتحاد جماهیر شوروی و چکسلواکی بازدید کرد و در کنفرانس سازمان کشاورزی و مواد غذایی در رم شرکت نمود.

ص: 630

گلسرخی بلند قد (شش فوت و یک اینچ) و کمی سنگین با هیکل قوی و خط موی بالایی می باشد. او از میهمانی های رقص (پارتی) خوشش می آید، خوش اخلاق است و تقریبا خیلی زیاد مشروب می خورد.

او در سال 1954 با مهین معین ازدواج کرده است. گلسرخی علاوه بر زبان فارسی، انگلیسی را خوب و کمی فرانسه صحبت می کند. ژوئیه 1968 - تیر 1347

منوچهر گنجی

ص: 631

منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش (از نوامبر سال 1976) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر منوچهر گنجی قبل از ورود به کابینه به عنوان وزیر آموزش و پرورش، به مدت 20 سال درگیر امور حقوق بشر و به عنوان مهم ترین سخنگوی ایران در زمینه های حقوقی آن بود. او یک تکنوکرات زیرک، با کفایت و جاه طلب و چیزی شبیه یک خرمگس روشنفکر است. او فردی سخت کوش و دلباخته قدرت است و در کارش ابتدا با حمایت خواهر دوقلوی شاه شاهزاده اشرف، و اخیرا ملکه، پیشرفت کرده است.

در عین حال که خصوصا با آمریکائیان دوست است، بشدت از مواضع ایران دفاع می کند.

مراحل خدمتی گنجی از دانشگاه کنتاکی، لیسانس و فوق لیسانس در علوم سیاسی و روابط بین الملل گرفت، دیپلم حقوق بین المللی را از مؤسسه تحقیقات بین المللی در ژنو، دریافت کرده است که در آنجا تز وی در مورد حقوق بشر بود. او در ژنو ماند و تا سال 1966 که به تهران بازگشت در دبیرخانه سازمان ملل به کار مشغول بود. در آن سال او به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و اولین دبیرکل مرکز دانشگاهی برای بررسی های بین المللی شد.

در سال 1967، گنجی به عنوان نماینده جانشین شاهزاده اشرف در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منصوب شد. در این مقام به عنوان گزارشگر ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل (UNHRE)، یک بررسی طولانی در مورد جنبه های حقوق بشر آپارتاید انجام داد. این گزارش که بشدت از رودزیا، آفریقای جنوبی و پرتغال انتقاد می کرد، موجب شد که لیسبون از دادن اجازه بازدید به وی از سرزمین های آفریقایی پرتغال، ممانعت ورزد.

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل از گنجی خواست که یک بررسی در مورد نتایج اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1968 به عمل آورد. در همان سال مدیر دروس دانشکده حقوق تهران شد، که تا سال 1971 در آنجا خدمت نمود و در آن زمان به موضع خود به عنوان استاد بازگشت. در خلال سالهای 76 - 1974 او مشاور نخست وزیر در امور دانشجویان خارج از کشور بود. این یک شغل مشکل و حساس بود، ولی او شغل خود را در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، استاد حقوق بین الملل و سازمانهای بین المللی در دانشگاه تهران حفظ نمود.

اطلاعات شخصی گنجی حدود 46 سال دارد، علاوه بر گزارشات سازمان ملل وی، سه کتاب و مقالات متعدد در حقوق بشر و روابط بین الملل نوشته است. او در سال 1972 از چین بازدید کرد. همسر وی ثریا، از خانواده مشهور فرمانفرمائیان است. او در امور زنان فعال است. وزیر فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

23 ژانویه 1978 - 3/11/56

منوچهر گودرزی

ص: 632

منوچهر گودرزی وزیر مشاور، دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور خیلی محرمانه زمانی که سازمان امور اداری و استخدامی کشور در سال 1967 تشکیل شد، تا جایگزین شورای عالی اداری شود، به گودرزی مسئولیت سنگین ریاست این سازمان، واگذار شد. همطراز کمیسیون خدمات غیرنظامی در ایالات متحده، سازمان امور اداری و استخدامی کشور، هدفش آوردن تمام کارمندان دولت تحت یک سیستم یکنواخت می باشد. از آنجا که شاه همواره علاقمند به ایجاد یک سیستم استخدام کشوری مؤثر است، به نظر می رسد او گودرزی را پیشتیبانی می کند تا از بوروکراسی به عنوان وسیله ای برای مدرنیزه شدن، به جای مانعی برای آن، استفاده نماید. گودرزی در این مسئله تازه وارد نبود.

او رئیس شورای عالی اداری از زمان ورودش در ژانویه سال 1962 بود. وی سخت کوش و جاه طلب است و با شناخت و دقت از عهده انجام اصلاحات اداری بر می آید و بخشی از این موفقیت ناشی از تلاش های وی می باشد که مفهوم اصلاحات اداری وی میزانی از پذیرش در دولت به دست آورده است.

گودرزی مدیری عالی است. او باهوش، تحصیلکرده و به نحو روشنفکرانه ای درستکار است، و به علت اینکه هیچ تردیدی در قابلیت های خود ندارد، گاهی مغرور و غیرقابل انعطاف می شود. هر چند او به علت تحصیلاتش در ایالات متحده متمایل به غرب است، از برچسب آمریکائی بودن گریزان است و ترجیح می دهد یک ایرانی ملی گرا باشد. او طرفدار یک مشروطه سلطنتی به سبک انگلستان است، ولی مایل به همکاری با این شکل فعلی برای رسیدن به اهداف شخصی خود می باشد.

شورای عالی اداری، در زمان دولت امینی تشکیل شد و بخشی از برنامه اصلاحات نخست وزیر، علی امینی، بود. تحت رهبری گودرزی، شورا در پی حذف نادرستی و بی لیاقتی دست به تهاجم گسترده ای به منافع مقرره زد. شخصیت مغرور وی، از خود گذشتگی برای اصلاحات و اجتناب از قبول انتقادات، او را برای بسیاری از افراد بانفوذ، خوشایند ساخته است او مواضع خود را فقط با جلب پیشتیبانی و حمایت کشوری شاه حفظ کرده است. به عنوان طراح (رسام) اصلی قانون استخدام کشوری، گودرزی بار دیگر دشمنی گروههای ذینفع متعددی را به خود معطوف نمود. در اواخر سال 1962، گودرزی سعی کرد استعفاء بدهد ولی شاه دستور داد که او در دولت باقی بماند و از رها کردن وی خودداری نمود.

گودرزی در اوت 1925 در همدان متولد شد. پس از پایان دبیرستان در کرمان، او به لبنان رفت و دو سال در دانشگاه آمریکائی بیروت تحصیل نمود. در سال 1946 به ایالات متحده رفت و در آنجا لیسانس خود را در اقتصاد از کالج دیولیس و الکینز در ویرجینیای غربی گرفت. او یک سال در دانشگاه اورگون در اوژن کارآموزی نمود و سپس به دانشگاه پرینستون رفت و از سال 1949 تا سال 1953 در آنجا زبان فارسی تدریس نمود و برای دکترای علوم اقتصادی و سیاسی کار کرد. در سال 1951 که هنوز در دانشگاه پرینستون بود او برای صدای آمریکا مطلب می نوشت و ترجمه می کرد. او در سال 1954 به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در پازادنا رفت تا برای تحصیلات بیشتری کار کند و در آنجا امتحانات بسیار مشکلی را برای دکترا در مدیریت عمومی (PUBLIC - ADMNISTRATION) گذراند. به هر حال، وی هیچ گاه تز خود را برای دکترا در هیچ رشته ای تکمیل نکرد.

در سال 1956 گودرزی به ایران بازگشت و در مؤسسه علوم اداری دانشگاه تهران استاد امور اداری شد.

او به سازمان برنامه پیوست و در آنجا اداره سازمان و مدیریت خود را تشکیل داد. بعدا او مدیر قسمت

ص: 633

خدمات اداری و در سال 1958 مدیر قسمت توسعه کشوری و اجتماعی شد. در می 1961 او به عنوان معاون سرپرست سازمان برنامه در امور شهری خدمت کرد.

گودرزی مردی رک گو و بی حوصله است که اغلب در اولین برخورد احساس نامطبوعی ایجاد می نماید. او احترام کمی برای تعارفات سنتی اجتماعی ایرانی قائل است.

سالهای زندگی وی در ایالات متحده به وی شناخت بسیار پیچیده ای از نهادهای اجتماعی و سیاسی آمریکائی داده است. او عضو انجمن آمریکائی مدیریت عمومی و انجمن پیشرفت مدیریت است.

در سال 1966 گودرزی جایزه 1200 دلاری برای بیوگرافی کورش کبیر را برد و عضو هیئت مدیره ایران ایر شد. همسر وی، کارتین لوئین هووارد در واشنگتن متولد شده است. گودرزی علاوه بر زبان مادری فارسی، انگلیسی را به روانی صحبت می کند. ژوئیه 1968 - تیر 1347

عبدالمجید مجیدی

ص: 634

عبدالمجید مجیدی وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان وقتی که وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در اکتبر 1967 به وجود آمد، عبدالمجید مجیدی به عنوان اولین رئیس آن برگزیده شد. او اعلام نمود که هدف از وزارت جدید، ایجاد تعادل بین تولید و مصرف محصولات کشاورزی و مواد مصرفی (یک فرمایش اغراق آمیز) می باشد. مجیدی، قبلاً به عنوان مدیر اداره مرکزی بودجه خدمت نموده بود، که تشکیلات جدیدالتأسیسی در سازمان برنامه با مسئولیت تهیه بودجه سرتاسری دولت بود. مجیدی کارمندی قابل با ده سال سابقه خدمت در سازمان برنامه، تجاربی طولانی در عملیات مالی و عملیات مربوط به بودجه دارد. او نوعا فردی محقق، باهوش، درستکار و سخت کوش است، ولی قدرت یا فراست سیاسی لازم برای سیاستگذاری را دارا نمی باشد. او شاگرد (نوچه) صفی اصفیا، سرپرست سازمان برنامه، که به مجیدی اختیارات وسیعی در سازمان داده بود، به حساب می آید. هر چند که مجیدی به طور کلی از سیاست اجتناب می کند، وی را به عنوان فردی طرفدار غرب در نظر می گیرند.

مجیدی معتقدی راسخ در لزوم توسعه اقتصادی برنامه ریزی شده و دوست نزدیک افراد نوگرای جوانی همچون منوچهر گودرزیان و خداداد فرمانفرمائیان می باشد که با هم در یک زمان در سازمان برنامه استخدام شدند. با ایجاد اداره مرکزی بودجه و انتصاب مجیدی در رأس آن، دولت امید داشت که بتواند سیاست مالی و برنامه توسعه را هماهنگ کند و اختلافات مربوط به بودجه را که سالهای زیادی ایران را آزار می داد، تا حدی اصلاح نماید. با قرار دادن مجیدی در رأس وزارت جدید، دولت ظاهرا امیدوار است که او از عهده مشکلات شدید دیگر ایران برآید.

مجیدی در 11 ژانویه 1929 در تهران به دنیا آمد، او پسر یک حقوقدان عراقی است. وی در سال 1949 از دانشگاه تهران در رشته حقوق مدرک خود را گرفت و بعد به فرانسه رفت و در آنجا در سال 1952 به دریافت مدرک دکترای حقوق از دانشگاه پاریس نائل آمد. حدود سال 1955 به سازمان برنامه پیوست و در سال 1959 تا ریاست اداره بودجه آن سازمان ارتقاء یافت. با بورسیه مؤسسه فورد به آمریکا رفت تا در دانشگاه هاروارد اقتصاد بخواند. با مراجعتش به ایران در سال بعد، به ریاست اداره جدید هماهنگی کمک خارجی منصوب شد. در ژوئن 1962 بحرانی مالی، یک دگرگونی ناگهانی را در وزارت دارایی موجب گردید، و مجیدی برای ریاست بخش بودجه به آن وزارتخانه منتقل شد. در سپتامبر 1962 در سمت معاون رئیس امور مالی و اداری، به سازمان برنامه بازگردانیده شد.

مجیدی به طور وسیعی به سرتاسر دنیا سفر کرده است. او در مارس و اکتبر 1965 در جلسات طرح ریزی بانک توسعه آسیایی در بانکوک حضور یافت و یک دوره دو ماهه در همان سال در حسابداری، تهیه بودجه و ممیزی در واشنگتن زیر نظر برنامه مساعدتهای آمریکا (AID) گذراند.

همسر مجیدی متولد تبریز است. او خواننده ای با استعداد است که در اروپای غربی تعلیم دیده و در تعداد زیادی از اپراها در تهران با نام خانوادگی قبل از ازدواجش، منیر وکیلی، به ارائه برنامه، رهبری و اجرا پرداخته است. خانواده مجیدی تنها یک دختر 14 ساله دارند. مجیدی انگلیسی و فرانسه را علاوه بر فارسی به خوبی صحبت می کند. 26 مارس 1968 - 6/1/47

ص: 635

مجیدی، عبدالمجید - 2 26 مارس 1969 - 6/1/48خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: عبدالمجید مجیدی سمت فعلی: وزیر کار اطلاعات و ملاحظات: گزارش تکمیلی بیوگرافیک کمی بیش از یک سال در مقام وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی، در اواخر سال 1968 به عنوان بخشی از یک ترمیم کابینه که شامل 6 تن از وزرای کابینه می شد، از عبدالمجید مجیدی تقاضا گردید که وزیرکار ایران شود.

او رسما در 24 نوامبر 1968 معرفی شد. در اواخر ژانویه 1969، در کنفرانس وزرای کار آسیا در دهلی نو به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران حضور یافت. همقطاران ایرانی وی در کنفرانس، به خاطر نقش برجسته ای که وی ایفاء نموده بود و به طوری که گفته شده است مشخصا ترکیبی از تشخیص خوب و دقت عمل او بود، غرق در مباهات بازگشتند. در این وزارتخانه بسیار سیاسی، که به طور قابل توجهی عاری از عقیده (ایده) می باشد، مجیدی سعی دارد که ایده جدیدی در آن تزریق نماید و تأکید زیادی روی تحقیق در رابطه با جنبه های مختلف بهره برداری هر چه بیشتر از نیروی انسانی می کند. بسیار زود است که بگوییم آیا این انحراف شدید از عملکردها و خط مشی های پیشینیان او، مدت زمان زیادی تحمل خواهد شد یا نه، اما برای مشاهده دل شادی کسانی که در وزارتخانه او مستقیما با این انحراف سروکار دارند، چندان زود نیست. کار برجسته عمومی او در خلال اولین ماههای سال 1969، به میزان قابل ملاحظه ای تیزهوشی سیاسی او را آشکار کرده است و دیگر نه می توان آنچه در خلاصه بیوگرافیک مورخ مارس 1968 آمده مبنی بر این که «او قدرت یا فراست سیاسی لازم برای سیاستگذاری را دارا نمی باشد» را تکرار کرد و نه می توان او را به عنوان شاگرد (نوچه) صفی اصفیا قلمداد نمود. او به حق در حال تبدیل شدن به یک چهره برجسته سیاسی است و در اولین ماههایش در این نقش جدید، ظاهرا با مهارت قابل توجهی این آبهای بی ثبات را هدایت نموده است.

طی دیدار اخیر Eli Ginxberg، مجیدی یک سمینار غیرعادی برای کارمندانش ترتیب داد، ضمن بحث Ginxberg توصیه کرد که وزارت کار، به صورت دفتر نمایندگی سیاستگذاری نیروی انسانی دولت ایران درآید، پاسخ مجیدی، در خلوت (محرمانه) دلپسند بود. این چیزی بود که او در سر داشت و می خواست Ginxberg نوشته لازم را تهیه نماید، Ginxberg برای او کتاب خود را فرستاد، استراتژی نیروی انسانی در کشورهای در حال توسعه، که براساس یک نوع مطالعه روی اتیوپی بود و فصل آخر آن را به مجیدی توصیه کرده بود، مجیدی همچنین از Ginxberg درخواست مشاوره در صورت داشتن وقت آزاد، هنگامی که مجیدی در نیویورک است را کرد. بدیهی است که گفت و شنود بین این دو مرد خیلی نزدیک بود.

ص: 636

مجیدی، عبدالمجید - 3 تاریخ: 17 اوت 1970 - 26/5/49 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - آرنولد ال. رافل به: سفیر موضوع: ملاقات با مجیدی، وزیر کار، سه شنبه 18 اوت مجید مجیدی، وزیرکار و خدمات اجتماعی، یکی از افراد جوان، تعلیم دیده در غرب و از مجریان اقتصادی بسیار لایق است که برای پیشرفت اقتصاد ایران شایستگی زیادی دارد. با شروع کار در سازمان برنامه طی ده سال گذشته، او به طور مداوم در مشاغل اقتصادی مورد نیاز سیر صعودی را طی کرده است:

کار بودجه ای با سازمان برنامه و متعاقب آن (در 1966) ریاست اولین دفتر مرکزی بودجه، اولین وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی (عهده دار تنظیم قیمتها جهت تسریع جریان کالاها) (1967) و اکنون وزیر کار (اواخر 1968). وی یک کارمند جدی و ذاتا ساده و بی پیرایش است و مهارت فزاینده ای در اداره امور سیاسی حساس در دو شغل قبلی، از خود نشان داده است. او در حال دمیدن حیات و ایده هایی جدید به وزارتخانه اش که از نظر سیاسی حساس است، می باشد و مخصوصا امیدوار است که بهره کار و اجرای آن را با آموزش و استفاده از نیروی انسانی اصلاح نماید.

او تا درجه دکتری در فرانسه تحصیل کرده است اما با بورس مؤسسه فورد در هاروارد اقتصاد خوانده است (1961 - 1960). انگلیسی او بسیار عالی است. همسر او منیر، خواننده برجسته اپرا در ایران است، هر چند که علاقمندان اپرا در ایران از استعدادهای صوتی او به وجد نمی آیند.

این وزیر برای سفارت بسیار مثمرثمر بوده و آمریکائیهای زیادی را دیده است که اخیرا در رابطه با موضوعات مربوط به کار به ایران آمده اند. تازه ترین افرادی که اخیرا با او ملاقات داشته اند، جولیوس منسون، یک کارشناس کار مورد قبول CU و هارولد ایسلی، وابسته کارگری ما در منطقه می باشند. شما ممکن است یادآوری کنید که ما تا از تمامی کمک هایی که وزارتخانه او در زمینه امور کارگری به ما داده است از او قدردانی زیادی به عمل آوریم و به نمایندگی قوی و علاقه ایران به کنفرانس های بین المللی کار اخیر و آتی توجه نماییم. (مانند سمینار بین المللی نیروی انسانی در واشنگتن، سمینار کار برنامه مساعدت های آمریکا در کاتماندو، کنفرانس کار پیشنهادی سنتو در تهران).

پیوستها، عکسهایی هستند که دیروز طی مراسمی که در آن شما گواهی نامه ای به آقای مؤمنی با توجه به شرکت او در سمینار نیروی انسانی در واشنگتن هدیه نمودید، گرفته شده اند. ممکن است شما مایل باشید این تصاویر را به وزیر نشان دهید.

(ما نسخ اضافی از عکسها داریم، هر زمان که شما مایل باشید، می خواهیم نامه ای به همراه عکسها برای مؤمنی بفرستیم.) روابط سفارت با وزارتخانه مرتبط با امور کارمندان محلی وزارت و دادگاههای کار تهران با چند مورد درگیر شده اند که در آن کارمندان قراردادی، به مبلغ دریافتی بابت سنوات خدمت در پایان کارشان اعتراض نموده اند. (وجه سنوات خدمت برای کارمندان قراردادی مستقیما توسط سفارت تعیین می شود) در صورتی که وزیر در مورد این موارد سؤال نماید، مفید است اشاره شود که حکم صادره از طرف محاکم کارگری مناسب و منطقی بوده اند. ما روابط دوستانه و

ص: 637

نزدیکی با آقای رزازان از دادگاه کارگری و آقای مجیدی از وزارت کار داریم که از موضع پشتیبانی سفارت از قانون مترقی کار اجتماعی ایران آگاهی دارند.

خصوصا، در یک مورد اخیر، دو باغبان قراردادی از محاکم کارگری درخواست افزایش وجه سنوات خدمت نموده اند. گرچه محاکم دستور پرداخت 20 روز دستمزد برای هر سال خدمت به جای 15 روز را صادر نمودند، ما این پرداخت را مناسب می دانیم و این امر طبق رضایت ما بوده است.

مجیدی، عبدالمجید - 4 16 آوریل 1971 - 27/1/1350 خیلی محرمانه غیررسمی - اداری عالیجناب جان روزسفارت آمریکا، تهران جان عزیز:

ممکن است مفید باشد که خلاصه ای از مذاکرات کوتاهی که من با مجیدی در طول دیدارش از ایالات متحده داشته ام را نقل کنم. مقصود من بهره برداری از مأموریتم به عنوان مأمور همراه (اسکورت)، جمع آوری اطلاعات در مورد امور کار و کارگری ایرانیان نبود، ولی در طول دوره 15 روزه ای که با هم بوده ایم، این امر اجتناب ناپذیر بود که برخی از مذاکرات ما از امور مربوط به کار و کارگری در امریکا به امور مشابه در ایران تغییر جهت دهد.

در آغاز، باید بگویم که از دو هفته بودن با وزیر لذت بردم. همراهی با یک شخص بسیار مهم، می توانست یک کار سخت باشد، ولی او خیلی خوش محضر و مصاحبی خوشایند و گذراندن با وی آسان بود.

برخی از اظهارنظرها اشاره بر این دارند که مجیدی از پست خود در مقام وزیر کار خشنود است. او می خواست که در مقام قبلی خود باقی بماند، تا برخی از پروژه هایی که شروع کرده بود را به اتمام رساند.

اما نیروهایی بر او چیره شدند و او وزیر کار شد. اکنون وی در شغل جدیدش احساس رضایت و مبارزه طلبی های گسترده پیدا کرده است. او معتقد است که حوزه (وزارت) کار (از جانب وی به کل مجموعه دستمزدها، استخدام، آموزش، رفاه و روابط صنعتی اتلاق می شود) در ایران به طور فزاینده ای اهمیت می یابد. در این زمینه است که او احساس می کند ایران می تواند مستعد پذیرش نفوذ فعال برخی از همسایگانش باشد. من احساس کردم که شاه به مسائل کار و کارگری علاقمند می شود، هر چند که تخصیص منابع برای وزارت کار در حدی که مجیدی مایل است، نمی باشد.

مجیدی اظهار داشت که پدیده اتحادیه های کارگری (سندیکاها) تحت مدیریت او رشد کرده است.

وی خط مشی سلف خود نسبت به پیوستگی سیاسی را نقض کرده است، وزارتخانه دیگر اصراری ندارد که اتحادیه ها قبل از این که ثبت آنها به تصویب برسد، به حزب قانونی بپیوندند. به هر حال، من از توضیح او در مورد نوع رابطه بین حزب سیاسی و اتحادیه، دریافتم که او دوست می دارد که خیلی پیچیده نگریسته شود. در تمامی زمینه های دیگر، مجیدی در صحبت کردن خیلی صریح و دقیق بود. بحث در مورد اتحادیه ها در جهت گیج کردن بود. مجیدی معتقد است که اتحادیه ها نباید مجبور شوند یا از آنها خواسته شود که به یک حزب سیاسی قانونی بپیوندند. اما در مرحله تحول کنونی، اتحادیه ها نیاز به راهنما دارند و

ص: 638

باید در یک چهارچوبه معتبر، ایفای نقش نمایند. این به نظر می رسد که نقش احزاب سیاسی در مقابل اتحادیه های کارگری باشد. در همان زمان، او اصرار دارد که اتحادیه ها نباید درگیر فعالیت های سیاسی شوند. اگر رهبران آنها خواستند که در سیاست دخالت کنند، آنها می توانند به صورت منفرد در احزاب فعالیت نمایند و نه در اتحادیه هایشان، اتحادیه ها می توانند جهت بهبود رفاه و آسایش اعضای خود، در اقدامات سودمند اجتماعی دخالت کنند.

(اظهارنظر من: در زمینه اتحادیه های کارگری، همانند سایر زمینه ها، احتمال زیادی وجود دارد که این یک راه حل ایرانی برای یک مشکل ایرانی باشد. هرگونه تلاشی جهت توضیح و تفهیم صحنه کار و کارگری با واژه های غیر ایرانی و به ویژه با واژه های غرب دمکراتیک، تنها به عقیم گذاری و از شکل طبیعی خارج کردن منجر خواهد شد. من تصور می کنم مسئله اتحادیه ها یکی از چند زمینه در زندگی ایرانیان است که در آنها موازنه ای بین کنترلهای سیاسی و درجه ای بالاتر از آزادی و حس اشتراک در ارتباط با دولت وجود دارد. احتمالاً مجیدی اصرار می کند که حتی کارگران ایرانی برای شرکت مؤثر در فرآیند مدرنیزه کردن و مشارکت عادلانه در منافع آن، نیاز به اتحادیه هایی دارند. بدون شک افراد زیادی وجود دارند که در این عقاید با وی شریک نیستند.) مجیدی اظهار داشت که وی به زودی به هم پیوستن سندیکاهای محلی نساجی و نفتی در داخل فدراسیون صنایع ملی را تصویب خواهد نمود. مذاکرات دسته جمعی کارگران با کارفرما در مورد میزان دستمزد و ساعات کار در سطوح محلی حفظ خواهد شد. کاملاً روشن نیست که او انتظار دارد که سازمانهای ملی چه نقشی ایفا نمایند. او به نقش اتحادیه های ملی در اینجا و طرح مذاکرات دسته جمعی کارگران با کارفرما بسیار علاقمند بود. (از چهار اتحادیه ای که بازدید شد، او متوجه گردید که مذاکرات کلی با گستردگی ملی در صنایع اتومبیل و بسته بندی گوشت وجود دارد، در حالی که در صنایع نفت و نساجی آمریکا مذاکرات محلی حکمفرما می باشد.) کورت هاگن (CURT HOGAN) از فدراسیون بین المللی کارگران نفتی و شیمیایی (IFPCW) ، پیغامی تلفنی از طریق من برای مجیدی فرستاد که از این که نمی تواند او را ملاقات نماید، متأسف می باشد.

مجیدی اصرار نمود که هاگن طی بازدید آینده اش از ایران به او تلفن بزند. او همچنین گفت زمانی که سندیکاهای نفتی در یک فدراسیون ملی شرکت داده شوند، ممکن است که آنها به IFPCW بپیوندند. او برای شرکت MOBIL - OIL شرح داد که زمانی سؤال در مورد نقش IFPCWدر ایران بالا گرفته که ایران در حال ایفای نقش فزاینده ای در امور بین المللی است، و کارگران نباید از تماس با گروههای کارگری بین المللی جدا نگهداشته شوند.

مجیدی در فرصت های متعدد به تلاش هایی جهت برقراری روابط بهتر بین وزارتخانه اش با جامعه بازرگانی اشاره کرد. وزارتخانه خصوصا از طریق تلاشهایش در زمینه نیروی انسانی، آموزش و غیره، همان طور که به عنوان تأمین کننده منافع کارگران نگریسته می شود، باید به عنوان تأمین کننده منافع جامعه بازرگانی نیز در نظر گرفته شود.

مجیدی نقش بزرگتر ایران در سازمان بین المللی کار (ILO) را یادآور شد. او به میزبانی کنفرانس منطقه ای آسیا استناد کرد و امیدوار بود که ما بتوانیم او را در اصلاح قانون کارش قبل از اجلاس ILO در دسامبر کمک نماییم. همچنین شاه در نظر دارد که در کنفرانس سال آینده در جنوا حضور یابد. به این دلیل

ص: 639

به برخی تلاشهای مجیدی، به منظور تأمین موافقت او پی بردم و او کاملاً راضی بود. همچنین مجیدی علاقه خود را به حمایت ایالات متحده برای رساندن ایران به هیئت رئیسه ILOابراز داشت.

به نظر می رسد که وزیر اهمیت زیادی برای قانون کارش قائل است. او متذکر شد که چگونه قانون مخصوصی برای برقراری آن به عنوان یک سازمان شبه دولتی، خدمات کارگری، مدیریت و دولت داشت.

این قانون هر چند تصویب حزب را داشت، توسط برخی اعضای محافظه کار مجلس تقریبا رد شد. من استنباط می کنم که چنین برخوردی در تاریخ حزب نادرست است. همان گونه که در گزارش رسمی ارزیابی خود ذکر نمودم، وزیر نگران دریافت مساعدت خارجی می باشد و ممکن است با دوگ هک و سایرین درباره این موضوع گفتگو نماید. در خلال این مدت، با موافقت شما، آنچه را بتوانم انجام خواهم داد. با بهترین آرزوها ارادتمند لئونارد سندمن مشاور کار و اموراجتماعی اداره امور خاور نزدیک و آسیای جنوبی مجیدی، عبدالمجید - 5 2 مارس 1974 - 11/12/52 خیلی محرمانه عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه(1) عبدالمجید مجیدی با قبول منصب جدیدش به عنوان وزیر مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه، دور کاملی زده و به ریاست سازمانی برگشته که مراحل خدمتی خود را از آنجا شروع کرده است. در 45 سالگی، مجیدی یکی از مجریان اقتصادی جوان بسیار شایسته و تعلیم دیده در غرب است که برای پیشرفت اقتصاد کشور شایستگی زیادی دارد. وی یک کارمند جدی است که تحقیقات شخصی مفصلی درباره مشکلات کرده و ذاتا ساده و بی پیرایش است و مهارت فزاینده ای در برخورد با جنبه های حساس سیاسی در دو سمت قبلی وزارتی از خود نشان داده است.

مجیدی معتقدی راسخ به لزوم توسعه اقتصادی برنامه ریزی شده و یار صمیمی گروه نوگرایان جوان ایران شامل افراد روشنفکری همچون سرپرست سابق سازمان برنامه، خداداد فرمانفرمائیان، و منوچهر گودرزی، وزیر سابق کابینه، می باشد. هر چند یک بار مجیدی به عنوان نوچه سرپرست سابق سازمان برنامه، صفی اصفیا (در حال حاضر وزیر مشاور)، در نظر گرفته شده بود و تصور می شد که فاقد قدرت و فراست سیاسی لازم می باشد، از آن زمان ذوق و استعداد قابل ملاحظه ای به عنوان یک خط مشی دهنده و سیاستگذار نشان داده است و به حق یک چهره سیاسی شده است.

ارتباط او با سفارت (هم به صورت رسمی و هم شخصی) به طور کلی عالی بوده است و زمانی که وزیر کار و اموراجتماعی بود، با حرارت و مشتاقانه از اقدامات بسیار معتدل ما در زمینه کار و کارگری حمایت می نمود.

مجیدی متولد 11 ژانویه 1928 در تهران (سایر منابع سالهای 1927 یا 1929 را ذکر کرده اند) و پسر یک حقوقدان عراقی است. به دنبال شغل پدرش، او از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در سال 1949 فارغ التحصیل شد و دکترای حقوق (LLD) را از دانشگاه پاریس در سال 1952 دریافت نمود. عضویت گزارش شده او در حزب غیر قانونی توده، مانع کار وی نشد و پس از یک سال کار با پدرش، به عنوان مشاور حقوقی به بانک بین المللی توسعه و معدن ایران پیوست. او از بانک، باز هم به عنوان مشاور حقوقی،

ص: 640


1- این عنوان ترجمه شده از سند انگلیسی است و سمت مجیدی معاون نخست وزیر و رئیس سازمان برنامه و بودجه بوده است. م

به سازمان طرح و برنامه منتقل شد، اما به زودی علاقه وی به کارهای اقتصادی و مدیریت (اداری) معطوف گردید. در سال 1958 او تا مقام ریاست اداره بودجه سازمان برنامه ارتقاء یافت و توسط دیوید بل به صورت دانشجوی بورسیه ای وارد مدرسه لاتنر (LOTTENER) هاروارد شد. در آنجا وی در رشته مدیریت عمومی لیسانس گرفت (61 - 1960) و در سال 1961 به ایران بازگشت و متصدی اداره جدید هماهنگی کمک های خارجی شد. در ژوئن 1962، به دنبال یک بحران مالی و یک دگرگونی در وزارت دارایی، مجیدی برای ریاست قسمت بودجه وزارتخانه معرفی گردید. در سپتامبر 1962 به سازمان طرح و برنامه مراجعت نمود و معاون رئیس امور اداری و مالی و بعدا برای بار دوم رئیس اداره بودجه سازمان طرح و برنامه شد. با انتصاب حسنعلی منصور به نخست وزیری در سال 1963، مجیدی به عنوان سرپرست پست جدید بودجه کل دولت ایران منصوب شد. در سمت جدیدش، که عنوان معاون سرپرست سازمان برنامه را نیز داشت، مجیدی مستقیما در برابر نخست وزیر مسئول بود. به مدت چهار سال او مسئولیت اصلی برای تهیه بودجه های سراسری دولت را داشت، که در مقایسه با تهیه بودجه برای هر کدام از وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف قبل از آن، به نظم و انضباط مالی بیشتر و برنامه ریزی متفکرانه تر و واقعی تر نیاز داشت. او بودجه را به عنوان ابزاری برای حرکت اجباری به سمت عدم تمرکز به کار می برد و در انجام چنین کاری، حمایت و اعتماد شاه و نخست وزیر (هم منصور و هم جانشین او هویدا) را به همراه داشت. در اکتبر 1967، مجیدی در اولین سمتش در کابینه، به عنوان وزیر تولیدات کشاورزی و مواد معرفی مصرفی شد (وزارتخانه ای که از آن به بعد وجود نداشت، اما رسما توسط مجلس در سال 1968 به تصویب رسید).

در 24 نوامبر سال 1968، دکتر مجیدی به عنوان وزیرکار و امور اجتماعی به شاه معرفی شد، و در این سمت تا رسیدن به انتصاب فعلی، باقی ماند. این کار وی در ضمن نظارت بر موضوعات مربوط به کار و کارگری بود که وی واقعا به عنوان یک سیاستمدار برجسته شروع به پروراندن آن نمود. موضوع ترقی وی در کار برجسته اش به عنوان رئیس هیئت ایرانی در کنفرانس ژانویه 1969 وزرای کار آسیا در دهلی نو، مخابره شده است که از طریق روش های جدیدی که وی بعدا برای به کارگیری مؤثر نیروی انسانی و نقش اتحادیه ها در زندگی کشور برآن اصرار کرد، تأیید شد. در زمینه اتحادیه ها وی سیاستی را که به مدتی طولانی وجود داشت مبنی بر این که اتحادیه ها باید قبل از به ثبت رسیدن به حزب حاکم ایران نوین بپیوندند را نقض نمود، هر چند وی مقرر داشت که اتحادیه ها باید تحت راهنمایی و در یک چهارچوبه معتبر که توسط حزب حاکم تعیین می شود، عمل نمایند. او همچنین از به هم پیوستن سندیکاهای محلی نساجی و نفت در داخل یک فدراسیون ملی و پذیرش پیوستن اتحادیه های ایرانی به سازمانهای بین المللی با همان علائق و مشارکت بیشتر ایرانیان در سازمان بین المللی کار (ILO) حمایت کرد.

مجیدی به عنوان یک بازدیدکننده، از اغلب قسمت های اروپا و آسیا دیدن نموده است، از جمله حضور در اجلاس بانک توسعه آسیا در بانکوک در سال 1965 و بازدیدی از روسیه شوروی در سال 1971.

علاوه بر بورسیه اش در هاروارد، مجیدی یک دوره دو ماهه در حسابداری، تهیه بودجه و ممیزی تحت سرپرستی برنامه مساعدت های آمریکا (AID) در واشنگتن، در سال 1965 را گذراند و مجددا در سال 1971 در یک برنامه بازدید بین المللی از ایالات متحده دیدن نمود.

ص: 641

مجیدی، عبدالمجید - 6 عبدالمجید مجیدی سرّی علیرغم توصیف بسیار زیاد (با حرارت) از مجیدی، افراد زیادی در ایران وجود دارند که در چنین ارزیابی بالائی از تواناییهای وی سهیم نیستند. برخی از نظرات حاکی از این است که او موقعیت کنونی خود به عنوان رئیس سازمان برنامه را به علت این که فردی قوی نبود و کاری در جهت برهم زدن سکون وضعیت انجام نداد، از دست داد. وی همچنین به علت عدم وفاداری همیشگی و نسبتا متظاهرانه زنش که به وی، بی اعتبار است، آنچنان که در برخی محافل او تا حدی موضوع خنده می باشد. وی به مناسبت جهت گیری در تصمیمش، متمایل (به طرف) فرانسه شناخته شده بود و من دریافتم که این امر ناشی از تمایل وی در بحث های اولیه در مورد انرژی هسته ای ایران بود.

18 مارس 1975 - 27/12/53، ویلیام لهفلدت مجیدی، عبدالمجید - 7 خیلی محرمانه زمان: 30 ژوئیه 1975 - 8/5/54 مکان: دفتر آقای وینکلر، روابط عمومی مذاکره با دکتر خسرو ابتهاج شرکت کنندگان: دکتر خسرو ابتهاج، کارمند سابق سازمان برنامه و بودجه و در حال حاضر بازرگان بخش خصوصی گوردون وینکلر، مأمور روابط عمومی دکتر ابتهاج دیروز تلفن زد و درخواست نمود که اگر بشود سری بزند و درد دلی بکند. زمانی که شروع به صحبت نمودیم، روشن شد که خواست اصلی او روشن کردن اعتبارش نزد من و هر فرد دیگری که من می شناسم، می باشد. دکتر ابتهاج، دوستی تقریبا با دو سال سابقه، اظهار داشت که از زمان اخراجش از سازمان برنامه، حدود شش ماه قبل، نامش در تمام جامعه به صورت بدی لکه دار شده است. او می گوید که دوستانی مدام به او می گویند نمی توانند باور کنند که او به خاطر فساد، اخراج شده است.

دکتر ابتهاج داستان زیر را در مورد شرایطی که منجر به اخراج وی توسط رئیس سازمان برنامه، عبدالمجید مجیدی، شد، برای من نقل کرد. دکتر ابتهاج تنها فرد مسئول مذاکره با شرکت های خارجی برای هدایت تکنولوژیکی و به دست آوردن سخت افزار در رابطه با جنبه های مختلف برنامه فضایی ایران بوده است. او گفت که پاییز گذشته به طور غیر رسمی از طرف نمایندگان راکول و جنرال الکتریک به وی گفته شد که آنها می توانند ایستگاههای زمینی قابل حمل تکمیل شده با قیمتی بین 5/3 تا 5 میلیون دلار، تهیه و تدارک نمایند. هریک از شرکت ها به ابتهاج گفته بودند که تکمیل کردن ساخت برای آنها 10 تا 15 ماه طول می کشد. مدت کوتاهی پس از آن، ابتهاج نامه ای از نماینده شرکت بندیکس دریافت نمود که اظهار می نمود بندیکس می تواند یک ایستگاه زمینی قابل حمل در مدت 5 ماه با قیمتی حدود 4 میلیون دلار، تولید نماید.

ابتهاج گفت که او سپس نزد مجیدی رفت، که او به نوبه خود شاه را از این سه پیشنهاد غیر رسمی مطلع نمود و شاه مجوز اقدام برای بندیکس را به مجیدی داد. پس از آن مجیدی به ابتهاج دستور داد که نامه ای حاکی از تمایل برای بندیکس بفرستد. در نامه جزئیاتی در مورد قیمت گذاری، ساخت و زمان از بندیکس

ص: 642

خواسته شده بود.

ابتهاج اظهار داشت که او متعاقبا مطلع شد که آقای محوی، عامل بندیکس از کشور، بندیکس را وادار کرده است که قیمت قبلی را 3/1 میلیون دلار بالا ببرد و کل تخمین سرانگشتی را به 3/5 میلیون دلار برساند. واضح است که حجم این مبلغ اضافی به جیب محوی می رفت. زمانی که بندیکس رسما پیشنهاد خود را از 4 میلیون دلار به 3/5 میلیون دلار تغییر داد، ابتهاج با آنها به مجادله برخاست و گفت وی دریافت که در نتیجه این برخورد، آنها در صدد برآمدند که بار دیگر پیشنهاد خود را تا 4 میلیون دلار کاهش دهند. به هر حال محوی به آنها گفت که اگر آنها تصمیم به انجام چنین کاری بگیرند، او جدا خواهد شد و آنها مجبور خواهند بود که خودشان با دولت ایران وارد معامله شوند.

بنا به گفته ابتهاج، کمی پس از آن، جنرال الکتریک آمد و گفت که آنها این کار را با حدود 5/3 میلیون دلار می توانند در عرض مدت 5 ماه انجام دهند. ابتهاج به طور طبیعی پریشان شد و از جنرال الکتریک پرسید که آنها چگونه می توانند صحبت خود را تغییر دهند و آنها گفتند هم اکنون تعداد زیادی آنتن مازاد در بازار هست و می توان فورا آنها را به دست آورد.

ابتهاج متقاعد شد که مسئله در اینجا این است که شاهین آقایان که نمایندگی جنرال الکتریک را دارد به نخست وزیر و محوی بسیار نزدیک می باشد و محوی هم به علم بسیار نزدیک است. ابتهاج گفت که در مورد پیشنهاد جدید جنرال الکتریک، مجیدی را مطلع کرده و مجیدی شدیدا عصبانی شده، زیرا قبلاً اعلیحضرت را مطلع نموده بود که بهترین پیشنهاد از جانب بندیکس بوده است. در هر حال مجیدی به شاه مراجعه نمود و در مورد این وضعیت با او صحبت نمود، اعلیحضرت از کوتاهی سازمان برنامه در کسب بهترین پیشنهاد خیلی ناراحت شد. مجیدی همانند ابتهاج، احساس کرد که در برابر شاه تحقیر شده است.

چند روز بعد ابتهاج توسط مافوق خود مطلع شد که مجیدی خواستار استعفای وی شده است. ابتهاج به آن مافوق گفت مطلقا دلیلی جود ندارد که او استعفا نماید و این که به وی توسط ناظران آمریکائی برخی اطلاعات مغایر رسیده بود، اما او با کمال صداقت عمل نموده است. بعدها ابتهاج مجیدی را در یک برخورد اجتماعی دید و از او توضیح خواست. مجیدی گفت که برای اولین بار در مدت تصدی خود، در برابر شاه ناراحت شده است و او احساس می کند که این مهم است که آنها فعلاً وضعیت را آرام کنند و اینکه بهترین راه حل برای ابتهاج می تواند تسلیم استعفایش باشد. ابتهاج استعفایش را تقدیم نکرد و در نتیجه از خدمت منفصل شد.

ابتهاج معتقد است که او در فشار بین علم و هویدا گیر کرده است. به نظر می رسد که این لقمه ای باشد که به زور برای من گرفته شده است، من از ابتهاج پرسیدم که آیا دلیل واقعی نمی تواند این حقیقت باشد که مجیدی واقعا در جستجوی بهانه ای برای خلاص شدن از دست وی می باشد. ابتهاج پذیرفت که مسئله می تواند به این صورت باشد. او اظهار داشت که او پیوسته خاری در چشم بسیاری از مقامات سازمان برنامه بوده است. زیرا در مورد پیمانها و مذاکرات با تأمین کنندگان خارجی خیلی محتاط و دقیق بود.

ابتهاج گفت که پدرش، احمدعلی ابتهاج در مورد رفع ناراحتی پسرش که به دست مجیدی است، برآشفته می باشد و علنا با تلاش های بی پایان برای تنزیه نام پسرش، شدیدا سروصدا می کند. ظاهرا ابتهاج بزرگ به طور علنی اظهار داشته که این ننگ است که فردی مانند مجیدی که قبلاً کمونیست بوده است، در مقامی باشد که بتواند نام خانواده خوشنام ابتهاج را لکه دار نماید.

ص: 643

ابتهاج بزرگ ملکه را ملاقات کرد و خسرو و خودش مادر ملکه را دید. تقریبا دو هفته قبل خسرو نامه ای برای شاه نوشت و اوضاع را بطور کامل شرح داد و از شاه خواست که تحقیق کند و دریابد که او بی تقصیر است. ابتهاج گفت او مطلع شده است که شاه از سازمان برنامه گزارشی در مورد این وضعیت خواسته است. این امر از طریق علم صورت گرفته است.

در مورد مجیدی، ابتهاج گفت که سابقه او به عنوان یک کمونیست، او را شدیدا ضد آمریکائی ساخته است. او گفت که مجیدی پیوسته بر او به علت معامله با شرکت های آمریکائی خرده می گیرد و در یک مورد به او دستور داد که با یک شرکت انگلیسی وارد معامله شود، که بنا به گفته ابتهاج، برای تحویل قرارداد همانند شرکت آمریکائی رقیب خود مجهز نبود. قرار داد درخواست آموزش کارشناسان ایرانی در کشور طرف قرار داشت. هنگامی که ابتهاج ضعف شرکت انگلیسی در مقایسه با تشکیلات آمریکائی را تذکر داد، مجیدی در جواب گفت که بهتر است کارشناسان ایرانی به انگلستان فرستاده شوند، زیرا انگلیسی ها از نظر فرهنگی به ایران نزدیکترند تا آمریکائی ها.

مجیدی، عبدالمجید - 8 عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر عبدالمجید مجیدی چهل وشش ساله، از ژانویه 1973 وزیر مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه بوده است. او از نوامبر 1968 به عنوان وزیر کار و امور اجتماعی خدمت کرده است. به عنوان وزیر مشاور او تمام مراتب را تا رأس سازمانی که او مراتب خدمتی خود را از آن شروع کرد، طی نموده است. او یکی از مجریان اقتصادی سخت کوش و بسیار شایسته و آموزش دیده در غرب است که برای پیشرفت اقتصادی ایران شایستگی زیادی دارد.

مجیدی معتقدی راسخ در لزوم توسعه اقتصادی برنامه ریزی شده می باشد. او استعداد قابل توجهی به عنوان یک سیاستگذار از خود نشان داده است و به حق یک چهره سیاسی شده است.

مجیدی در رشته حقوق از دانشگاه پاریس، دکترا و در رشته اقتصاد از دانشگاه هاروارد، لیسانس گرفته است. او یازده سال تجربه در سازمان برنامه دارد که پنج سال از آن را در رأس اداره مرکزی بودجه بوده است. زمانی که وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در سال 1967 به وجود آمد، وی به عنوان اولین رئیس آن برگزیده شد. به عنوان یک بازدیدکننده، مجیدی بیشتر آسیا و اروپا را دیده است. او یک هیئت نمایندگی را در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1971 و در ایالات متحده در سال 1974 رهبری نمود. آقای وزیر یک فرد خوش پوش است و پیپ می کشد. از جمله علائق او کشاورزی و هنر است.

او انگلیسی را بسیار عالی و فرانسه را خوب صحبت می کند. همسرش منیر وکیلی رهبر اپرا در ایران است. او اپراهای چندی را تهیه، رهبری و اجرا کرده است. خانواده مجیدی یک دختر 18 ساله دارند.

برادر مجیدی، محمد، رئیس بانک رفاه می باشد. 5 نوامبر 1975 - 14/8/54

ص: 644

مجیدی، عبدالمجید - 9 SRF (تسهیلات ویژه گزارشگری)(1) سرّی 23 اوت 1977 - 1/6/56 4- عبدالمجید مجیدی (رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه) در مقایسه با آنچه بیشتر انتظار می رفت یک سپر بلا باشد، چیزی شبیه یک بازنده در جنگ بود. در حقیقت مجیدی از مقامش در سازمان برنامه و بودجه به علت کمی قدرت کنار گذاشته شد. به هر حال، او نمی توانست سهم عمده مسئولیت را به عهده داشته باشد و کسی که باید تنبیه و مجازات می شد، او نیست. حقیقت امر این است که شاه کلیه مسائل مربوط به نیرو برق را قبضه کرده بود. طرحهایی که امروزه عدم کفایت آن ثابت شده است، شخصا توسط او به تصویب رسیده بود و اختلافات بین سازمان برنامه و بودجه و وزارت نیرو در مورد اختصاص بودجه در زمینه نیرو چندین سال قبل توسط شاه تصمیم گیری شده بود. این مسئله به طور گسترده ای معلوم شده - حداقل در ارتباط با وزارتخانه ها - - که شاه خودش تصمیماتی گرفته که غلط بودن آن به اثبات رسیده است. با وجود این، مجیدی رسما توبیخ شده بود، اما با ملایمت (اظهارنظر منبع: خشم شاه در مورد بحران برق به میزان وسیعی نتیجه مستقیم اشتباهات خودش در این زمینه است). وزیر مختار رایزن سیاسی مجیدی، عبدالمجید - 10 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان عبدالمجید مجیدی مدیرکل بنیاد فرح پهلوی (از اوت 1977) عنوان خطاب: دکتر مجیدی به عنوان مدیرکل بنیاد فرح پهلوی، عبدالمجید مجیدی فعالیت های خیرخواهانه علیاحضرت را هماهنگ می کند. بنیاد در زمینه های پرستاری، آموزشگاهها، باشگاه جوانان و اردوها عمل می کند.

مجیدی یک مجری سخت کوش و بسیار لایق و آموزش دیده در غرب است و قبلاً در مقام وزیر مشاور در امور سازمان برنامه و بودجه طی سالهای 1977 - 1973 خدمت کرده بود و مقام خود را در نتیجه سقوط نخست وزیر، امیرعباس هویدا، از دست داد. زمانی که او در کابینه بود، ارتباطاتش با سفارت آمریکا به طور کلی بسیار عالی بود. (خیلی محرمانه) مجیدی در حقوق از دانشگاه پاریس، دکترا و در اقتصاد از دانشگاه هاروارد، لیسانس دارد. او مجموعا دارای تجربه ای سیزده ساله در سازمان برنامه است. زمانی که وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در سال 1967 ایجاد شد، او اولین رئیس آن بود. او طی سالهای 1973 - 1968 وزیرکار بود.

(بدون طبقه بندی) مجیدی 49 ساله، انگلیسی را عالی و فرانسه را خوب صحبت می کند. او در سال 1971 و 1974 از ایالات متحده و در سال 1971 از اتحاد جماهیر شوروی دیدن کرد. (بدون طبقه بندی) 13 دسامبر 1978 - 22/9/57

محمدحسن مرشد

ص: 645


1- واحد تابعه سیا(CIA) در سفارت

تاریخ: 12 اکتبر 1978 - 20/7/57 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 131 - Aبه: وزارت امورخارجه موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد انتصابات جدید دکتر محمدحسن مرشد در 9 اکتبر، به جای نصراللّه مژدهی، وزیر بهداری شد. مرشد در 1903 در یزد متولد شد و یک پزشک است. بعد از اخذ دکترایش از دانشگاه تهران، وی یک مدرک پیشرفته در بهداشت از دانشگاه کلمبیا گرفت. وی متعاقبا در وزارت بهداری در سمت های مدیر کل بخش بهداشت و معاونت پارلمانی وزیر خدمت کرد. مرشد در سال 1975 به عنوان نماینده مجلس سنا از تهران انتخاب شد.

مرشد، هر چند در موضوعات مربوط به بهداشت عمومی تجربه دارد، تفاوت بارزی با سلف خود که یکی از رهبران سیاسی بالقوه در کابینه بود، نشان می دهد. مرشد سن متوسط کابینه را که از قبل هم دولتی پیر بود، بالا برده است. او مقالاتی در زمینه بهداشت عمومی منتشر کرده است. او انگلیسی صحبت می کند.

مرشد، محمدحسن - 2 محمدحسن مرشد وزیر بهداری و رفاه اجتماعی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر در 16 نوامبر 1978، محمدحسن مرشد در کابینه غلامرضا ازهاری، نخست وزیر، همان وزارتخانه ای را که به مدت یک ماه (اوت - نوامبر 1978) در دولت جعفر شریف امامی اداره می کرد، تحویل گرفت.

مرشد یک طبیب و یکی از مقامات سابق وزارت بهداری است و کاملاً برای بخش بهداری وزارتخانه خود از نظر تحصیلی واجد شرایط است. او باهوش و طرفدار ایالات متحده است. در گذشته او با مقامات ایالات متحده همکاری می کرده است.

مرشد در شهر کوچک یزد متولد شد. او دکترای طب را از دانشگاه تهران دریافت نمود و در سال 1949 آموزشهای سازمان بهداشت جهانی را گذراند و در سال 1950 با بورس اداره همکاریهای بین المللی ایالات متحده، در رشته بهداشت عمومی در دانشگاه کلمبیا فوق لیسانس گرفت.

مرشد در اوایل خدمتش مشاغلی به عهده گرفت که از نزدیک در تماس با مراقبت های پزشکی بود:

مدیر اداره بهداری یزد، رئیس کلینیک بیماری های مقاربتی در بیمارستان دولتی نجات تهران، و معاون رئیس و سپس رئیس بخش پیشگیری پزشکی در اداره بهداری تهران. در سال 1960 او به قسمت های اداری پزشکی رفت و به عنوان معاون مدیرکل و سپس مدیرکل بهداری در وزارت بهداری خدمت کرد. او در سال 1963، معاون فنی وزیر شد و از 1964 تا 1975 به عنوان معاون پارلمانی وزیر فعالیت نمود. او در سال 1960 به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد، ولی کمی پس از آن به دلیل نامعلومی استعفا داد. در سال 1975 او به نمایندگی مجلس سنا انتخاب گردید.

مرشد مقالات و رساله هایی در موضوعات پزشکی نوشته است. او حدود 75 سال دارد. به زبان انگلیسی صحبت می کند. مرشد ازدواج کرده و دارای فرزند است. 29 نوامبر 1978 - 8/9/57

قاسم معتمدی

ص: 646

قاسم معتمدی رئیس دانشگاه اصفهان عنوان خطاب: دکتر معتمدی دکتر قاسم معتمدی، حدودا 51 ساله، از سال 1967 رئیس دانشگاه اصفهان بوده است. او سابقا از سال 1964 به عنوان معاون وزیر بهداشت در امور اجرائی و فنی خدمت کرده است. به عنوان رئیس دانشگاه، بر پنج دانشکده ادبیات و علوم انسانی، داروسازی، تعلیم و تربیت (احتمالاً تربیت دبیر - م)، علوم و پزشکی ریاست می کند. او همچنین رئیس دانشکده پزشکی می باشد. دانشگاه در سال 1949 تأسیس شده است و اکنون بیش از 300 نفر عضو هیئت علمی و بیش از 3000 دانشجو دارد.

معتمدی در سال 1951 از دانشگاه تهران مدرک پزشکی و در سال 1955 از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی فوق لیسانس بهداشت عمومی (M.P.H) دریافت نمود. او دوره انترنی و رزیدنتی را در بیماریهای قفسه سینه همراه با تأکید مخصوص روی سل، بین سالهای 1957 و 1961 به اتمام رساند. بیشترین تجربه دکتر معتمدی در اپیدمی لوژی بوده است. او مقام مدیر کلی بهداشت استان را در آذربایجان شرقی و غربی، استان مرکزی و اصفهان عهده دار بوده است. معتمدی بخش اپیدمی لوژی را در وزارت بهداری پایه گذاری کرد و سپس به عنوان رئیس بخش پیشگیری و کنترل امراض مسری در وزارتخانه خدمت نمود.

دکتر معتمدی بنیانگذار انجمن بهداشت ایران است. او یک جهانگرد است. وی انگلیسی صحبت می کند.1 مارس 1976 - 10/12/54 معتمدی، قاسم - 2 تاریخ: 27 فوریه 1977 - 8/12/55 محرمانه از: کنسولگری آمریکا در اصفهان 018به: وزارت امورخارجه واشنگتن سفارت امریکا، تهران موضوع: رئیس دانشگاه اصفهان، وزیر علوم و آموزش عالی می شود.

1- رادیو ایران انتصاب 26 فوریه 1977 دکتر قاسم معتمدی به عنوان وزیر علوم و آموزش عالی را به جای دکتر عبدالحسین سمیعی اعلام کرد. دکتر معتمدی به مدت ده سال رئیس دانشگاه اصفهان بوده است. هنوز جانشینی برای ریاست دانشگاه اصفهان اعلام نشده است.

2- دکتر معتمدی در پزشکی تحصیل نموده است و شغل خود را در بهداشت عمومی، تقریبا در ده سال پیش با قبول اداره دانشگاه اصفهان، زمانی که یک دانشگاه استانی فاقد کارایی و راکد و خیلی عقب تر از رقیبش در شیراز یعنی دانشگاه پهلوی شیراز بود، شروع کرد. طی دوران تصدی معتمدی، یک محوطه مدرن شبیه پارک در روی زمینی که از نظر تاریخی متعلق به سلسله صفوی می باشد، ایجاد شده است. این دانشگاه هر چند هنوز از نظر وسعت برنامه و استانداردهای دانشگاهی از دانشگاه پهلوی عقب می باشد، شروع به رشد و برنامه ریزی برای آینده کرده است. بنا به گفته معتمدی، عاملی که پیشرفت آن را محدود می کند، کمبود هیئت علمی و مدیران قابل و شایسته است و نه کمبود بودجه. با 18 ساعت کار در روز و شور و ذوق برای نتایج کارهای علمی و فقط حمایت شاه از آن، معتمدی شخصا مسئول بسیاری از این تحولات و پیشرفت ها می باشد. معتمدی اشتهار دارد به این که خود را با جزئیاتی پایین تر از سطوح عادی سرگم می کند و کلیه تصمیمات را شخصا می گیرد. در خلال بیشتر مدت اقامتش در اصفهان، انتظار

ص: 647

می رفت که معتمدی به یک انتصاب مهم دولتی دست یابد. او در سطوح ملی مشاوره بوده که قابل ملاحظه ترین آن در آموزش و پرورش است، اما وی در محدوده وسیعی از موضوعات دیگر نیز به عنوان مشاور عمل می کند که نتیجه آن در سالهای اخیر، سفرهای هوایی برای سه بار در هفته به تهران بوده است.

او با امور حزب رستاخیز از زمان شروعش درگیر بوده است و گفته می شود از این که پس از استعفای هویدا از مقامش، به عنوان رهبر حزب برگزیده نشده، به طور ناخوشایندی متعجب شده است. معتمدی فرانسه و انگلیسی را بسیار خوب تکلم می کند. (تلگرام جداگانه برای بیوگرافی ملاحظه شود) 3- تنها دقایقی پس از اعلان، در ناهاری که توسط نواب، معاون رئیس دانشگاه و همزمان رئیس دانشکده پزشکی، به افتخار دکتر هورویتز از دانشگاه جورج واشنگتن، اعضای هیئت علمی دانشکده پزشکی و کنسول، داده شد، استنباطات مربوط به تغییر مورد بحث قرار گفت. نواب، که برای مدت سه سال معاون رئیس دانشگاه بوده است، کاملاً «در آن بالاها» بود. احتمال می رود که او خود را برای مقام ریاست دانشگاه آماده کرده بوده است، اما اکنون ملاحظه می کند که بیکار است. ممکن است که معتمدی از تهران با او تماس گرفته باشد. او ممکن است به ریاست دانشگاه در اصفهان منصوب شود و یا اگر شخص دیگری برگزیده شود، رئیس دانشگاه جدید قطعا معاون خودش را خواهد آورد. نواب و همسر آمریکائی او، هیچیک در مورد احتمالات فوق الذکر اظهار علاقه ای نکردند و به نظر می رسد که در حال بازگشت به کار پزشکی در بخش خصوصی در جدیدترین و مجهزترین بیمارستان اصفهان که نواب یکی از هفده شریک آن می باشد، هستند. کنسول تردید دارد، در صورتی که نواب بعنوان رئیس دانشگاه برگزیده شود، بتواند از این افتخار روی بگرداند.

4- اظهارنظر: معتمدی اطلاعات و معلومات مفصلی راجع به مشکلات ملی و استانی آموزش عالی، انرژی و نقطه نظرات سیاسی دارد. اگر ابعاد کار جدید، او را وارد سازد که اختیارات خود را واگذار نماید، و اگر قابلیت افراد زیر دستش چنین اجازه ای را به او بدهد، او اثبات خواهد نمود که وزیر بسیار کارایی خواهد بود.مارشال معتمدی، قاسم - 3 قاسم معتمدی، وزیر علوم و آموزش عالی محرمانه تا زمان انتصابش در فوریه 1977، وزیر معتمدی رئیس دانشگاه اصفهان بوده است. او به عنوان رئیس دانشگاه به مدت ده سال خدمت کرده بود. سابقا او معاون امور فنی و اجرائی وزارت بهداشت بوده است (67 - 1964).

دکتر معتمدی در سال 1951 از دانشگاه تهران مدرک پزشکی و در سال 1955 از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی فوق لیسانس بهداشت عمومی (M.P.H) دریافت کرد. او دوره انترنی و رزیدنتی را در زمینه بیماریهای قفسه سینه، با تأکید خاص روی سل، بین سالهای 1957 و 1961 به اتمام رساند. بیشترین تجربه دکتر معتمدی در اپیدمی لوژی بوده است. او مقام مدیرکل بهداشت استان را در آذربایجان شرقی و غربی، استان مرکزی و اصفهان برعهده داشته است. معتمدی بخش اپیدمی لوژی را در وزارت بهداری تأسیس نمود و سپس به عنوان رئیس بخش کنترل و پیشگیری امراض مسری در این وزارتخانه خدمت نمود. دکتر معتمدی مؤسس انجمن بهداشت ایران می باشد. در حالیکه رئیس دانشگاه بود، در رابطه با

ص: 648

برنامه مطالعات آمریکائی در اصفهان خیلی نزدیک و صمیمی بود. او از نظر سیاسی جاه طلب شناخته شده و طی چند سال گذشته شایعاتی در مورد مقام دولتی بالاتر برای وی رایج بوده است. وی در برخوردها، به عنوان فردی با خلاقیت خاص یا به طور روشنفکرانه ای زیرک و با استعداد، دیگران را تحت تأثیر قرار نداده است، اما یک چهره بانفوذ در جمع رؤسای دانشگاهها بود. سایر رؤسای دانشگاهها به او به عنوان یک مدیر توانا احترام می گذارند. آوریل 1977 - فروردین 1356

کریم معتمدی

ص: 649

کریم معتمدی، وزیر پست و تلگراف و تلفن محرمانه کریم معتمدی وزیر پست و تلگراف و تلفن از سال 1974، یک مدیر قابل است که به علت دانش و توانایی اش در زمینه ارتباطات انتخاب شد. او در بابل متولد شد و از دانشکده پست و تلگراف و تلفن به عنوان مهندس ارتباطات و از دانشگاه تهران در رشته زبانهای خارجی فارغ التحصیل شد. او چندین شغل فنی را در پست و تلگراف و تلفن قبل از انتصابش به سمت وزارت برعهده داشت. او یک جاه طلب سیاسی شناخته شده است. او با سفارت صمیمی است و همکاری می کند و ایالات متحده را برای راهنمایی و مساعدت در توسعه ساختار زیربنایی ارتباطات ایران در نظر دارد. آقای معتمدی 50 ساله است و انگلیسی را به روانی صحبت می کند. آوریل 1977 - فروردین 1356 معتمدی، کریم - 2 کریم معتمدی وزیر پست و تلگراف و تلفن (از آوریل 1974) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر کریم معتمدی تکنوکراتی قابل با تجربه ای طولانی در ارتباطات، وزارت پست و تلگراف و تلفن را طی چهار دوره نخست وزیری برعهده داشته است. او طرحهای بسیار بلند پروازانه ای را برای پیشرفت و بالا بردن سیستم ارتباطی ایران از طریق استفاده از تجهیزات پیچیده، سرپرستی کرده است، اما مشتریان می باید هنوز سالها منتظر بمانند تا یک تلفن به دست آورند. او با مقامات ایالات متحده صمیمی است و همکاری می کند و ایالات متحده را برای راهنمایی و مساعدت در زمینه ارتباطات در نظر دارد.

معتمدی در شهر کوچکی به نام بابل در نزدیکی دریای خزر بدنیا آمد. از دانشکده پست و تلگراف و تلفن به عنوان مهندس ارتباطات فارغ التحصیل شد و فرانسه و انگلیسی را در دانشگاه تهران آموخت. او به عنوان سرمهندس مرکز دریافت رادیویی بین المللی در وزارت پست و تلگراف و تلفن خدمت کرده است، و در طی سالهای 67 - 1964 مدیرکل تلفن و مدیرکل برنامه ریزی در وزارت راه بود. او از سال 1967 تا زمان انتخابش در کابینه، معاون طرح و برنامه در وزارت پست و تلگراف و تلفن بود. معتمدی 50 ساله است و لباسهای گران قیمت و سنتی را دوست دارد. او فرانسه و انگلیسی را به روانی صحبت می کند. 29 نوامبر 1978 - 8/9/57

احمد معمارزاده

ص: 650

احمد معمارزاده وزیر بازرگانی (از 8 نوامبر 1978) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر احمد معمارزاده سوابق خدمتی طولانی در بخش مالی دولتی داشته است. او یکی از تکنوکراتهای خوب و تحصیلکرده ای است که شاه دوست دارد در کابینه داشته باشد. در این اولین شغلش در کابینه، او با وظیفه مشکلی روبروست تا اقتصادی را که به شدت با اعتصابات و تشنجات سیاسی و اجتماعی لطمه خورده است، به ساحل نجات برساند.

احمد معمارزاده دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران است. در سالهای 60 - 1950 او در بانک ملی خدمت نمود. با انتقال به بانک مرکزی، او تصفیه پرداخت های دوجانبه را سرپرستی کرد و سپس مدیر اداره خارجی و کنترل ارز شد. در 1971 به وزارت دارایی پیوست (اکنون وزارت امور اقتصادی و دارایی شده است) و مشاور وزیر در امور بازرگانی خارج کشور گردید. او در سال 1973 معاون وزیر در امور بازرگانی و در 75 - 1973 معاون وزیر در امور بازرگانی خارج کشور در وزارت بازرگانی شد. او از 1975 تا زمان انتصاب در کابینه، معاون مدیرکل بانک مرکزی بود.

معمارزاده حدودا 57 سال دارد و به زبان انگلیسی صحبت می کند. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

امیرقاسم معینی

ص: 651

امیرقاسم معینی وزیر کار و امور اجتماعی عنوان خطاب: آقای وزیر زمانی که امیرقاسم معینی، حدود 51 ساله، در ژانویه 1973 وزیر کار و امور اجتماعی شد، سنوات خدمتش در وزارت کار به سی سال رسید. وی همان طور که یک مجری دولتی است، یک چهره سیاسی نیز می باشد و در سال 1975 برای بخش سیاسی حزب رستاخیز، تنها حزب سیاسی ایران، انتخاب شد.

معینی در تهران متولد شده است و مدرکی در مهندسی مکانیک از CITYS'ECOLE SUPERIEURE DES ARTS ET METIERS دارد. در وزارت کار به عنوان مدیر بخش استخدام، رئیس اداره کار فارس، مدیرکل استخدام و عضو هیئت مدیره سازمان بیمه اجتماعی خدمت کرده است. وی زمانی که در کابینه منصوب شد، معاون وزیر در امور فنی بود. معینی نماینده بیست و یکمین دوره مجلس از 23 دوره مجلس بود. علاوه بر این مقام وزارتی، او دبیرکل دانشگاههای ایران است. در این مقام او نقش یک کاریاب را برای دارندگان مدرک دکترا و سایر فارغ التحصیلان دانشگاهی ایفا می کند.

این وزیر به ایالات متحده و اروپای غربی سفر کرده است. او در کنفرانس های وزرای کار آسیا در توکیو در سال 1973 و در ملبورن در سال 1975 و پنجاه و نهمین نشست سازمان بین المللی کار که در سال 1974 در جنوا برگزار شد، حضور یافت. او به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

24 می 1976 - 3/3/55 معینی، امیرقاسم - 2 امیرقاسم معینی، وزیر کشور خیلی محرمانه امیرقاسم معینی، 51 ساله، در نوامبر 1976 به وزارت کشور منصوب شد. او از سال 1973، به عنوان وزیرکار و اموراجتماعی خدمت کرده بود. او دارای مدرک مهندسی از دانشگاه تهران است. در 1946 او خدمتش را در وزارت کار آغاز کرد و تا مرحله معاونت فنی وزیر ترقی نمود، تا اینکه در سال 1967 خدمت دولت را ترک کرد و با موفقیت در انتخابات مجلس شرکت نمود. در مدتی که نماینده مجلس بود به عنوان فردی مطلع از امور کار شناخته شده بود. در این مدت او در سلسله مراتب حزب ایران نوین پیش رفت و عضو شاخه سیاسی، عضو کمیته اجرائی و سپس معاون دبیرکل آن حزب شد.

معینی به ایالات متحده، اروپای غربی و استرالیا سفر نموده است. او انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

برابر گزارشات او درآمد کم و مستقلی دارد و طرفدار غرب محسوب می گردد. بسیاری از دوستان نزدیکش او را به عنوان یکی از بهترین مدیران نسل خودش می دانند و از نظر سیاسی او را کاملاً هماهنگ محسوب می دارند. آوریل 1977 - فروردین 1356

ص: 652

معینی، امیرقاسم - 3 تاریخ: 9 اوت 1977 - 28/5/56 از: USIRJC - ام. بی. واردبه: بخش سیاسی - لمبراکیس موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزیر کار در کابینه جدید آقای امیرقاسم معینی، وزیر قبلی کار که کمتر از یک سال در وزارت کشور خدمت کرده است، مجددا به وزارت کار منصوب گردیده است. تحصیلات خارجی وی منحصر به آموزشهای دانشگاهی در انگلستان است. به هر حال هر دو پسرش با آغاز ترم پاییزی در مدارس آمریکائی تحصیل خواهند نمود.

پسر بزرگتر که اخیرا از دانشگاه بیرمنگام (انگلستان) فارغ التحصیل شده است، برای دوره فوق لیسانس، در سپتامبر به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی خواهد رفت، و پسر دوم که امسال از ایران زمین فارغ التحصیل شده است، برای گذراندن کلاس دوازدهم وارد مدرسه آمادگی در خارج از سانفرانسیکو می شود تا برای ورود به دانشگاههای آمریکا در پاییز آینده آماده شود.

اظهارنظر آر. سی. بروین: معینی توسط بخش خصوصی محترم شمرده نمی شود «biygie» (ایرانی و خارجی)، زیرا او در اختلافات با مدیریت، خیلی طرفدار کارگر شناخته شده است، یعنی آنها می گویند او کارگران را نوازش می کند و آنها را تشویق به بی نظمی می نماید. باور کن نشانه هایی از این اعتقاد وجود دارد.(1)

نصرت اللّه معینیان

ص: 653


1- این پاراگراف به صورت دست نویس در انتهای سند آمده است. م

14 می 1959 - 24/3/38 خیلی محرمانه نصرت اللّه معینیان - تاریخ و محل تولد: شیراز، 1924 - تحصیلات: فارغ التحصیل مدرسه رازی (فرانسوی) تهران لیسانس در علوم سیاسی از دانشگاه تهران - زبان ها: فارسی و فرانسه - وضعیت ازدواج: متأهل مراحل خدمتی و ملاحظات:

معینیان سرپرست اداره انتشارات و رادیو در دفتر نخست وزیر است. در این شغل، او مدیریت کلیه ایستگاههای بزرگ رادیویی در ایران را به عهده دارد، کلیه اعلامیه های مطبوعاتی روزمره دولت را صادر می کند، و در مواقع بروز مسائل بحرانی، او تنها منبع ارائه اطلاعات به مطبوعات است. در موقعیت های بسیاری پیشنهاد داده شده است که اداره وی در سطح یک وزارتخانه توسعه یابد.

معینیان ابتدا به عنوان یک کارمند جزء وارد خدمت دولت در اداره راه آهن شد و سپس برای بسیاری جراید مقاله می نوشت. او سردبیر آتش شد. در اواخر 1953، او به توصیه مهدی میراشرافی ناشر آتش و ابوالحسن عمیدی نوری (سردبیر و ناشر داد) دستیار مدیر اداره انتشارات و رادیو شد. او در خلال سال 1956 به مدیریت این سازمان ارتقاء یافت. او اکنون برای 5/2 سال است که این شغل را حفظ نموده و تا ژانویه 1959 تحت نظارت مستقیم معاون نخست وزیر در امور انتشارات و رادیو، ناصر ذوالفقاری، خدمت کرده است. به هر حال، معینیان به طور دائم با مافوقش اختلاف نظر داشته که اساس آن پافشاری ذوالفقاری در وابسته کردن پرسنل اداره به ارتباطات سیاسی و متقابلاً احساس قوی معینیان در انتصاب فقط افراد متخصص در مشاغل بوده است. این درگیری ها در اواخر سال 1958 به جایی رسید که معینیان احتمالاً استعفاء خود را تسلیم کرد و اطلاعاتی قطعی وجود دارند که وی برای چند هفته در سر کار خود حاضر نشد. منابع موثق اظهار داشتند که در این زمان شاه وارد دعوا شد و به نخست وزیر اقبال گفت که این مورد را حل و فصل نماید. نتیجه آن این بود که ذوالفقاری کنترل خود بر انتشارات و رادیو (و همچنین سایر مشاغلش نظیر معاون نخست وزیر در امور پارلمانی) را از دست داد، و اکنون معینیان مستقیما به نخست وزیر گزارش می دهد. نشانه دیگر بر اهمیت وی این است که گفته می شود در تمام موارد دسترسی مستقیم به شاه دارد.

معینیان بسیاری از پاسخ هایی که اکنون توسط تهران در برابر مبارزه تبلیغاتی رادیو مسکو پخش می شود را شخصا نوشته است و آنهایی را که خودش ننوشته، مستقیما نظارت کرده است. گفته شده که او شدیدا ضد کمونیست است و در یک موقعیت در حدود دو سال قبل به تصمیم دولت در اجازه صحبت دادن به سفیر شوروی در رادیو تهران، اعتراض نمود.

جنبه ضد کمونیستی فقط یک جنبه از ساختار سیاسی معینیان است. هر چند او به طور خاص علاقه زیادی به دولت فعلی ندارد، مخالفتش با دولت فقط در سعی وی در برکنار ماندن از هرگونه تصمیمات دولت، به جز آنهایی که از مسئولیت های مستقیم وی هستند، آشکار می گردد. او به طور گسترده ای در بین سایر مقامات عالیرتبه دولت نمی چرخد و از بیشتر محافل اجتماعی تهران کناره گیری می کند و در تمام مدتی که خواب نیست کار می کند. کارمندانش به وی احترام می گذارند، ولی او را بدخلق و سختگیر می دانند.

ص: 654

معینیان، نصرت اللّه - 2 اکتبر 1959 - مهر 1338 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان نصرت اللّه معینیان نصرت اللّه معینیان، که در دسامبر 1959 به معاونت سیاسی نخست وزیر منصوب شد، مدیر اداره انتشارات و رادیو در دفتر نخست وزیر است. وی جوانی فوق العاده با کفایت و سخت کوش است و در رابطه با پخش اخبار در ایران، شغل بی نهایت بانفوذی دارد. او مدیریت کلیه ایستگاههای بزرگ رادیویی ایران را به عهده دارد، او تمام اعلامیه های روزمره دولت را صادر می کند و در مواقع بروز مسائل بحرانی، معمولاً تنها منبع انتشار اخبار است. او نفوذ و پرستیژ اداره خود را بالا برده و در موقعیت های بسیاری پیشنهاد شده است که آن اداره در سطح وزارتخانه گسترش یابد. مانند بسیاری از ایرانیان جوان، او علاقه ای به وضعیت سیاسی کشورش ندارد، ولی مخالفت او محدود شده به سیاست شخصی خودش که عدم درگیر شدن با هر تصمیم دولت است که به طور مستقیم به اداره او مربوط نمی شود. گفته شده، ولی تأیید نشده است، که او دسترسی مستقیم به شاه دارد. گزارش شده که معینیان به شدت ضد کمونیست است. در سال 1959 او بسیاری از پاسخ های ایرانیان به جنگ تبلیغاتی شوروی علیه ایران را شخصا می نوشت.

نصرت اللّه معینیان در 1924 در شیراز متولد شد، تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه رازی (فرانسوی) در تهران گذراند. در سال 1944 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس به عنوان کارمند جزء وارد خدمت دولت در اداره راه آهن گردید. در حالی که در این سمت بود شروع به نوشتن برای روزنامه های متعدد کرد. معینیان نهایتا سردبیر روزنامه آتش شد. در 1953 او به توصیه مهدی میراشرافی، ناشر آتش و ابوالحسن عمیدی نوری، نماینده مجلس و ناشر روزنامه داد، دستیار سرپرست انتشارات و رادیو شد. در مارس 1956 او در سمت مدیریت فعلی گماشته شد. در آن زمان اداره انتشارات و رادیو تحت نظارت مستقیم معاون نخست وزیر در امور سیاسی و پارلمانی، ناصر ذوالفقاری، بود. در دسامبر 1958 در نتیجه یک شکاف بین معینیان و ذوالفقاری، این شخص استعفا داد و معینیان به جای وی منصوب گردید و مستقیما در مقابل نخست وزیر مسئول شد.

در 1952 و مجددا در 1957 معینیان از انگلستان و اروپای غربی به دعوت دولت انگلستان بازدید نمود. او در حد محدودی زبان انگلیسی می داند. معینیان ازدواج نموده است و یک دختر دارد که در 1956 متولد شده است.

معینیان، نصرت اللّه - 3 14 مارس 1964 - 23/12/42 خیلی محرمانه بخش سیاسی - ویلیام ام. کلونجر نصرت اللّه معینیان وزیر اطلاعات و جهانگردی وی در 7 مارس 1964 به وزارت اطلاعات و جهانگردی در کابینه منصور منصوب گردید.

قبل از انتصاب در این سمت آقای معینیان معاون نخست وزیر و مدیرکل (سرپرست) اداره انتشارات و رادیو بود. او مردی واقعا با کفایت محسوب می گردد، هر چند به طور خاصی شخصیت جذابی ندارد، او از اعتماد شاه برخوردار است. او خود را یک مبلغ مؤثر و کاردان و بالاتر از همه، یک فرد کاری

ص: 655

خستگی ناپذیر نشان داده است.

او در 1924 در شیراز متولد شد و در مدرسه رازی (فرانسوی) تهران تحصیل نمود. او از دانشگاه تهران مدرک علوم سیاسی گرفت و در سال 1944 کارمند جزء اداره راه آهن شد. زمانی که در آن اداره کار می کرد، شروع به نوشتن برای روزنامه های متعدد کرد. نهایتا او سردبیر روزنامه آتش شد. در اواخر 1953 او دستیار سرپرست اداره انتشارات و رادیو شد. در سال 1956 او به مدیریت این اداره ارتقاء یافت.

در آن زمان او به ناصر ذوالفقاری، معاون پارلمانی نخست وزیر در دفتر نخست وزیری گزارش می داد. در نتیجه درگیری با رئیس خود که برنده شد، در 1958 او شروع به گزارش مستقیم به نخست وزیر نمود.

آقای معینیان به عنوان یک ضد کمونیست قوی شناخته شده است. در 1959 او بسیاری از پاسخ های ایرانیان به جنگ تبلیغاتی شوروی علیه ایران را شخصا می نوشت. روش او نسبت به ایالات متحده دوستانه است و همکاری های عالی با اداره اطلاعات ایالات متحده (USIS) داشته است. او فردی با کفایت و مدیری با وجدان است و تا همین اواخر، یک سیاست شخصی عدم شرکت و مداخله در هرگونه تصمیم گیریهای دولت را که به طور مستقیم در ارتباط با اداره وی نبود، رعایت می کرد. گزارشات محلی نشان می دهند که معینیان فقط با الزام از سوی شاه وارد حزب ایران نوین شد.

آقای معینیان فرانسه و کمی انگلیسی را می فهمد، هر چند با هیچ یک از این زبان ها صحبت نمی کند. او از انگلستان، هلند، فرانسه و آلمان بازدید به عمل آورده که به دعوت دولت های مزبور بوده است. وی متأهل است و یک دختر (متولد 1956) دارد.

معینیان، نصرت اللّه - 4 نصرت اللّه معینیان وزیر اطلاعات سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان نصرت اللّه معینیان وظایف وزیر اطلاعات را در دومین کابینه علم در ژوئن 1963، زمانی که جهانگیر تفضلی استعفاء داد، به عهده گرفت. او این سمت را در سومین کابینه علم (اکتبر 1963) و کابینه حسنعلی منصور (7 مارس 1964) به عهده داشت. معینیان، مقامی فوق العاده با کفایت و سخت کار است و از سال 1953 در ارتباط با مدیریت انتشارات و رادیو و تا حدی باعث و مسئول ترفیع این مدیریت تا رده وزارتخانه بوده است. به عنوان وزیر اطلاعات، معینیان مدیریت کلیه ایستگاههای رادیویی اصلی ایران را سرپرستی می کند، اعلامیه های روزمره دولت ایران را صادر می نماید، و در مواقع بروز مسائل بحرانی او معمولاً تنها منبع انتشار اخبار است. از ژانویه 1962 او حق حکومت انحصاری بر جراید ایران داشته است.

او این سانسور کردن را به عنوان وسیله های هدایت و ممانعت از کوشش های روسیه شوروی (کمونیزم) در ایران از طریق جراید، افزایش داده است. معینیان بشدت مخالف کمونیزم است و در 1959 جنگ تبلیغاتی بین ایران و روسیه شوروی را هدایت نمود. او یک مقام محافظه کار و با کفایت و یکی از مورد اعتمادترین دستیاران شاه است. در دسامبر 1963، بنا به گزارش، به دستور شاه به حزب ایران نوین پیوست و در کمیته مرکزی حزب انتخاب گردید.

معینیان در 1922 در اصفهان متولد شد.(1) او مدرسه متوسطه رازی (فرانسه) را در تهران گذراند و در 1944 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. پس از ورود به خدمت دولت به عنوان کارمند

ص: 656


1- در گزارشات دیگر او متولد 1924 در شیراز ذکر شده است. م

جزء اداره راه آهن، او آغاز به مقاله نویسی برای جراید متعدد ضد مصدق نمود. او بتدریج سردبیر روزنامه آتش شد. وقتی مصدق در اوت 1953 از کار برکنار شد، معینیان توسط مهدی میراشرافی (ناشر آتش) و ابوالحسن عمیدی نوری (ناشر داد) توصیه شد که دستیار سرپرست انتشارات و رادیو شود. او این شغل را گرفت و در 1956 به جای مدیر عمل نمود. در آن زمان این اداره تحت سرپرستی مستقیم معاون نخست وزیر در امور سیاسی و پارلمانی ناصر ذوالفقاری بود. در دسامبر 1958، در نتیجه شکاف بین معینیان و ذوالفقاری، ذوالفقاری استعفا داد و شغل معینیان مستقیما تحت نظر نخست وزیر قرار گرفت.

به عنوان معاون نخست وزیر و سرپرست اداره انتشارات و رادیو، معینیان گاه به گاه با مأمورین ایالات متحده ملاقات می نمود. در پی بحران کوبا در 1962 او عکس العمل عموما ضد آمریکائی جراید ایران را به روحیه مصلحت جویانه ناشرین و سردبیران، شدت کوشش های تبلیغاتی روسیه (کمونیزم) و گرایش به سمت عادی سازی روابط بین ایران و شوروی نسبت داد.

او پیشنهاد نمود که سازمان اطلاعات ایالات متحده هدایت خبرنگاران جراید ایرانی را به عهده بگیرد (با کمک اداره او) تا از القای نقطه نظرات آمریکائی در جراید ایران اطمینان حاصل شود. او توسط نخست وزیر سابق، امینی، به عنوان بهترین فرد متخصص برای «سر و کله زدن» با جراید و تأمین منافع کشور در داخل و خارج معرفی شده است. در 1963 معینیان در دومین کابینه علم، وزیر راه شد، که تا استعفای تفضلی در آنجا باقی ماند. معینیان از انگلستان و اروپای غربی در سالهای 1952، 1957 و 1959 به دعوت دولت های مختلف بازدید به عمل آورد. در دسامبر 1963 او به عنوان رئیس یک هیئت برای بازبینی بودجه و تهیه یک بودجه برای سال بعد تعیین شد.

معینیان ازدواج نموده است و یک دختر متولد 1956 دارد. او به فارسی و فرانسه صحبت می کند و آگاهی محدودی از انگلیسی دارد. 27 مارس 1964 - 7/1/43 معینیان، نصرت اللّه - 5 تاریخ: 11 ژوئن 1964 - 21/3/43 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - فرناندو ای. راندون به: بخش سیاسی - آقای مارتین اف. هرتز موضوع: نصرت اللّه معینیان، وزیر اطلاعات در سوم ژوئن من به طور جداگانه با دکتر آرنولد و دکتر امینی از سازمان اطلاعات آمریکا (USIS) صحبت کردم و نظر آنها را راجع به آقای معینیان که به نظر می رسد اهمیت وی روزبروز بیشتر می گردد، پرسیدم. نظریات آنها به شرح زیر است:

1- نظریات دکتر آرنولد:

دکتر آرنولد ابتدا اظهار داشت به علت این که معینیان غیر از فارسی به زبان دیگری صحبت نمی کند، لذا او کلیه مذاکراتش را با وی به وسیله مترجم (دکتر امینی) انجام داده است.

الف - مدیریت اداری: دکتر آرنولد اظهار نمود که معینیان شهرتی عالی به عنوان یک مدیر دارد و مایل است شخصا مسئولیت هر چه در اداره وی اتفاق می افتد را به عهده بگیرد.

ب - جزمی و قاطع: دکتر آرنولد ادامه داد معینیان به هیچ وجه عادت به ارتباطات روانشناسی و

ص: 657

اجتماعی ندارد، او تمایل دارد بیش از حد قاطع و جزمی (دگماتیک) باشد.

ج - نقش بزرگتر: معینیان عادت کرده است که فقط دلواپس خواسته ها و تمایلات شاه باشد. ولی اکنون به نظر می رسد که خیلی فراتر از آن فکر کند، چون وی با آسایش و بهبود مملکت مربوط شده است. دکتر آرنولد اظهارداشت این نقش بسیار مهمتری است.

د - کنترل بیشتر: (1) تلویزیون: معینیان احساس می کند که اخبار تلویزیون بایستی مشابه اخبار رادیو پخش شود. وزیر احساس می کند که تلویزیون نباید چیزی بگوید که نبایستی از رادیو شنیده شود. (2) فیلم ها: موضع معینیان این است که اطلاعات بایستی کنترل فعالیت های فیلم سازی اداره هنرهای زیبا را (به حق) در دست بگیرد. این نظریه وزیر را درگیر یک جنگ با آقای پهلبد، ریاست هنرهای زیبا کرده است.

ه - ارتباط با سازمان اطلاعات آمریکا (USIS): دکتر آرنولد اظهار داشت که آقای معینیان در برخورد با USIS صمیمی و همکار بوده است.

2- نظریات دکتر امینی:

دکتر آرنولد اشاره نمود که احتمالاً دکتر امینی، بهتر معینیان را می شناسد، در واقع امینی و معینیان ارتباطات نزدیک کاری با یکدیگر به وجود آورده اند و مکررا با یکدیگر تماس می گیرند.

الف - معینیان بستگی به شاه دارد: امینی گفت که قبل از هر چیز باید درک شود که معینیان مرد خودساخته ای است که سمت فعلی خود را مدیون شاه می باشد. بنابراین، شاه می تواند او را به راحتی کنترل نماید، زیرا وزیر بدون شاه هیچ است.

ب - بدون جایگاه اجتماعی: امینی گفت به علت زمینه های نامطلوب تحصیلی و تربیتی معینیان، وی توسط دستگاه وازده می شود. برای مثال، ابتهاج (اقتصاددان) احساس می کند که معینیان زیر دست اوست، زیرا او زبان خارجی نمی داند، شایستگی و وقار اجتماعی ندارد، و فاقد اعتماد به نفس عمومی است.

ج - کاندیدای نخست وزیری نیست: به دلایل فوق، معینیان واجد شرایط لازم برای نخست وزیر شدن نمی باشد. علاوه بر این وزیر اطلاعات یک سخنران عمومی خوبی نیست.

د - یک مدیر اداری عالی : امینی گفت ولی معینیان یک مدیر و مجری عالی است که بسیار سخت کار می کند، قوه تشخیص و نظر معتبر و منطقی دارد، درستکار است و با کارمندانش خوب و مؤدب رفتار می کند.

امینی سپس اشاره نمود که معینیان معاون فعلی خود را دوست ندارد، ولی چون این مرد کار خود را خوب انجام می دهد، معاون تعویض نخواهد شد. از سوی دیگر، یک دوست خوب معینیان نمی تواند در وزارت اطلاعات شغلی داشته باشد، زیرا معینیان احساس نمی کند که او صلاحیت آن را داشته باشد.

بنابراین زیر دست معینیان بودن یعنی، کار، نه دوستی. (دکتر امینی اسامی را ذکر نکرد.) ه - رمز موفقیت های معینیان: امینی گفت دو نفر سناتور به وی گفته اند که شاه به برنامه رادیویی معینیان گوش می دهد و از آنچه می شنود خشنود است، آن چیزی است که شاه مایل است پخش شود. امینی ادامه داد معینیان با دقت توجه دارد که شاه چه چیزی را دوست دارد و بیش از حد مواظب است که چیزی که شاه را ناخشنود می سازد، در جراید منعکس نشود.

ص: 658

و - یادآوری این که امینی او را منصوب نموده است: این واقعیت که نخست وزیر، علی امینی، برای نخستین بار معینیان را وزیر اطلاعات نمود، برای دکتر رضا امینی به نظر می رسد که مفهوم داشته باشد.

بنابراین، معینیان روی هم رفته فقط منصوب شاه نیست، بلکه مردی است که کارش را خوب انجام می دهد و به طور همه جانبه تشخیص داده شده است که این قابلیت را دارد.

ز - حتی جراید موافق هستند: دکتر امینی ادامه داد که حتی جراید، معینیان را ستایش می کنند یا حداقل خنثی هستند. من پرسیدم با وجود سانسور شدید معینیان، چطور چنین چیزی ممکن است؟ ولی دکتر امینی گفت که جراید آموخته اند که چگونه با معینیان زندگی کنند و علاوه بر این به هیچ وجه آزادی نمی خواهند. سپس سؤال کردم حتی آیا امیرانی مدیر خواندنیها معینیان را دوست دارد. امینی اظهار داشت که آنها یکدیگر را درک کرده اند و معینیان تشخیص داده است که امیرانی شایسته یک آزادی ویژه ای در حاشیه مقررات است. (بار دیگر رمز آزادی ویژه امیرانی ذکر نشد.) اظهارنظر: معینیان به صورت یک اسقف و فردی بسیار کارآ که جراید پیروان بی چون و چرای او هستند، سر بر آورده است.

معینیان، نصرت اللّه - 6 تاریخ: 17 ژوئن 1964 - 27/3/43 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: دستورات وزیر اطلاعات به مطبوعات مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در چهارچوب محدودیت های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع معمولاً قابل اعتماد است.

مأمور مسئول مطبوعات در وزارت اطلاعات در 11 ژوئن به مطبوعات دستور داده است که هیچ چیزی در مورد کمبود باران و در نتیجه کمبود گندم و نان نبایستی چاپ شود. هر دو روزنامه کیهان و اطلاعات و بخصوص کیهان مورد تهدید قرار گرفته اند که اگر به دنبال کردن موضوع کمبود باران و نتیجتا کمبود تولید گندم ادامه دهند، یک نفر برای سانسور به اداره روزنامه آنها اعزام خواهد شد تا مطمئن شود که در این مورد چیزی چاپ نمی شود.

معینیان، نصرت اللّه - 7 تاریخ: 17 ژوئن 1964 - 27/3/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: منازعه قدرت بین معینیان و پهلبد مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در چهارچوب محدودیت های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نباید CAS به عنوان منبع ذکر گردد. منبع یک فرد با نفوذ ایرانی (B)، با

ص: 659

ارتباطات خوب در بین مقامات دولت و محافل مطبوعاتی است.

1- برخورد منافع بین وزیر اطلاعات معینیان و مدیر اداره هنرهای زیبا، پهلبد، به تدریج بیشتر و بدتر شده تا جایی که به منازعه بر کنترل برنامه ریزی برای شبکه تلویزیون ملی بین این دو مقام انجامیده است.

به نظر می رسد معینیان مرحله (راند) اول را برده، زیرا با موفقیت توانسته است شاه را قانع نماید که در بسیاری کشورها، جهت دهی به رادیو و تلویزیون تحت کنترل یک سازمان قرار دارد و در ایران این سازمان بایستی وزارت اطلاعات باشد. به هر حال، زمانی که شاه تصمیم گرفت اداره هنرهای زیبا مسئول تهیه کلیه برنامه های تلویزیونی با طبیعت آموزشی نظیر موسیقی، تأتر و فیلم باشد، مرحله (راند) دوم را برد. این اختیارات به تهیه فیلم های خبری و مستند نیز گسترش یافته است. بدین ترتیب فقط اخبار و گزارشات و برنامه های تفریحی تحت مسئولیت وزارت اطلاعات باقی می ماند.

2- به هر حال، نکات دیگری نیز برای درگیری در مورد تهیه سایر انواع فیلم ها برای تلویزیون، بالاخص فیلم های برنامه های دیر وقت تلویزیون، وجود خواهند داشت. هنوز مشخص نیست که چه کسی این فیلم ها را تهیه خواهد نمود، وزارت اطلاعات یا اداره هنرهای زیبا. همزمان با این، هیئت سانسور فیلم، که قانونا تحت امر وزارت کشور است، به وزارت اطلاعات منتقل می شود.

3- به علت برنامه های حمایت شده از سوی نخست وزیر منصور، برای تقسیم وزارت فرهنگ به دو وزارتخانه، یکی مسئول مدارس، آموزگاران و روش های تدریس و دیگری مسئول هنر، حفظ آثار باستانی، موزه ها و کشفیات باستانشناسی، پهلبد حمایت منصور برای منصوب شدن در صدر وزارتخانه دوم را به دست آورده است. پهلبد بی صبرانه منتظر رسیدن به این سمت است که او را تا سطح وزارت بالا می برد و او را در محلی بیشتر همطراز با معینیان در دنباله مخالفت هایش با وی قرار می دهد. در حالی که اطمینان وجود ندارد که پهلبد اگر این شغل وزارت را به دست آورد، بتواند در تغییر تصمیم شاه در قرار دادن کنترل همه برنامه های تلویزیونی تحت مدیریت وزارت اطلاعات، موفق گردد. پهلبد سعی دارد در این مورد بحث کند که تلویزیون باید در اصول برای مقاصد فرهنگی و آموزشی مورد استفاده قرار گیرد، تا برای اهداف تبلیغاتی. او سعی دارد از عدم رضایت اخیر در مورد تلاش معینیان برای سانسور یا توقیف نمایش فیلم هنرهای زیبا، «دماغه کاپری کورن» (Cape of Capricorn) استفاده کند.

4- عقیده پهلبد این است که فیلی که زندگی را به طور حقیقی و واقعی نشان دهد ارزش تبلیغاتی بیشتری از فیلم های پیش پرداخته شده و کورکورانه دارد. علاوه بر این، او احساس می کند که این بشدت خطرناک است که دولت چنین کنترلی روی تمام وسائل ارتباط جمعی را در دست یک مرد با تفکری به سادگی تفکر معینیان بگذارد.

معینیان، نصرت اللّه - 8 تاریخ: 17 ژوئن 1964 - 26/5/43 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: درگیری بین وزرای اطلاعات و جنگ مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در چهارچوب محدودیت های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت

ص: 660

برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نباید CAS به عنوان منبع ذکر گردد. منبع معمولاً قابل اعتماد است.

1- در اوایل اوت، وزیر جنگ از وزیر اطلاعات، معینیان، نزد شاه شکایت نمود که معینیان مطبوعات محلی را به طور صحیح کنترل نمی نماید. نامه ای از اداره نظام وظیفه چاپ شده است که همه جوانان را ناراضی نموده است. در این نامه قید شده است که نظریات اداره نظام وظیفه همان نظریات شاه هستند. شاه اظهار داشت که از چاپ این گونه مطبوعات آزرده شده است.

2- در 3 اوت 1964 در شورای وزیران حمله به معینیان ادامه یافت. معینیان به علت حمله وزیر جنگ، شدیدا عصبانی شد و به وزیر جنگ گفت که او به هیچ وجه مطلع نیست و نمی داند که وضعیت مطبوعات قبل و بعد از 28 مرداد چگونه بوده است. در حال حاضر روابط دولت و مطبوعات قبل و بعد از 28 مرداد چگونه بوده است. در حال حاضر روابط دولت و مطبوعات خوب است. معینیان اظهار داشت که او سه راه برای مدیریت مطبوعات در اختیار دارد. کنترل کامل، آزادی کامل، یا روش فعلی کار کردن با مطبوعات بر روی هر خبری که برای نخستین بار منتشر می شود و رسیدن به یک توافق بر سر این که چگونه با موضوع برخورد شود. برای نمونه، زمانی که وزیر فرهنگ اظهار داشت گزارش گردهمایی کمک مربیان و احتمال اعتصاب آنها در مطبوعات منعکس نشود، این مورد در مطبوعات چاپ نشد. زمانی که وزیر فرهنگ خواست که صورت حساب های حیف و میل در مطبوعات محلی ذکر نشود، مورد بحث قرار نگرفت.

معینیان اظهار داشت که مطبوعات قبول کرده اند که دیدگاههای وزیر اطلاعات باید مدنظر قرار گیرند.

وزیر فرهنگ تأیید نمود که معینیان، روزنامه ها را در مورد وزارت فرهنگ کنترل نموده است. معینیان اظهار داشت که او نمی تواند مسئولیت بیشتری را برعهده بگیرد، و زمانی که یک وزیر چیزی را برای چاپ می فرستد، مسئولیت آن با خودش است.

3- معینیان برنامه ریزی کرده بود که دفاعیه خود را به شاه گزارش نماید و اینکه چگونه با اخبار آزاردهنده از اداره نظام وظیفه در اداره وی پس از دریافت از وزارت جنگ، برخورد شده بود.

معینیان، نصرت اللّه - 9 تاریخ: 16 سپتامبر 1964 - 25/6/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: روابط بین شاه و معینیان مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در چهارچوب محدودیت های امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نباید CAS به عنوان منبع ذکر گردد. منبع یک ایرانی با نفوذ (B) با ارتباط خوب با مقامات دولتی و محافل مطبوعاتی است.

1- در حال حاضر دیگر شاه مثل سابق با نصرت اللّه معینیان، وزیر اطلاعات، صمیمی و خوش برخورد نیست. حدود یک ماه قبل معینیان با آرام، وزیر امورخارجه، در مورد حق معینیان که وابسته های مطبوعاتی بایستی به طور مستقیم به وی گزارش دهند، نه به وزیر امورخارجه، درگیر شد. این دعوا شامل حق وزارت امورخارجه نیز می شد که مطالب را مستقیما و نه از طریق وزارت اطلاعات، به مطبوعات بدهد. آرام دعوا را برنده شد که مانند وزیر جنگ، اخبار را مستقیما به مطبوعات ارسال نماید. (اظهارنظر:

ص: 661

به 64/416 - P مورخ 18 اوت مراجعه شود.) وزیر امورخارجه کنترل بیشتری بر وابسته های مطبوعاتی معینیان به دست آورد.

2- معینیان از باخت در جنگهای فوق الذکر ناخشنود گردید و استعفای خود را به نخست وزیر منصور ارائه نمود. منصور بلافاصله این استعفا را نزد شاه برد، زیرا معینیان کم وبیش منصوب شاه در کابینه منصور است. شاه از معینیان عصبانی شد و به منصور اجازه نداد که استعفای معینیان را بپذیرد و او شغل خود را رها سازد. از این زمان به بعد روابط بین معینیان و شاه شکننده بوده اند.

معینیان، نصرت اللّه - 10 تاریخ: 19 ژانویه 1966 - 29/10/44 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: اظهارنظرهای وزیر سابق، معینیان مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن توسط شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نباید CAS به عنوان منبع ذکر گردد.

1- در 16 ژانویه 1966 وزیر سابق اطلاعات، نصرت اللّه معینیان اظهار داشت در جریان مذاکره اخیرش با شاه، شاه از او پرسید که آیا مایل است پستی در دولت داشته باشد. معینیان گفت که او به شاه گفته هنوز تحت نظر پزشک است و تا مارس 1966 دوران نقاهت را می گذراند و در آن تاریخ آماده پذیرفتن شغل در دولت خواهد بود.

2- معینیان اظهار داشت به او شغلی در خارج به عنوان سفیر توسط هویدا، نخست وزیر، پیشنهاد شد، ولی او آن را نپذیرفت، زیرا ارزشی برای آرام، وزیر امورخارجه، و کابینه ایران نوین هویدا قائل نیست.

معینیان اظهار داشت که همیشه بشدت از کابینه حسنعلی منصور و همچنین کانون ترقی او نیز انتقاد داشته است، لذا می خواهد خود را از رژیم فعلی جدا نگهدارد. او اظهار داشت نمی داند شاه چه کاری را ممکن است برای وی در ذهنش تصور کرده باشد، ولی از آنجا که او مخالف باند منصور است، لذا در کابینه هویدا شغلی نخواهد پذیرفت، مگر این که توسط شاه به وی دستور داده شود.

3- منبع دیگری گزارش داده است که معینیان تصمیم دارد یک حزب سیاسی جدید به وجود آورد و با اعضای قدیمی جبهه ملی و با عواملی که سابقا در ارتباط با خیلی از چپ گراها و حزب توده بوده اند، تماس گرفته است. این گروهها از همکاری با معینیان سر باز زده اند. آنها دلیل می آورند که به علت ملاقات اخیر معینیان با شاه، ایده تشکیل یک حزب جدید یا از شاه نشأت گرفته یا تأیید اولیه او را داشته است.

بنابراین برای اعضای چنین حزبی به هیچ وجه شانس یا امید قبول افکار ضد رژیم یا اصولاً مخالف تئوری های سلطنتی وجود نخواهد داشت. آنها همچنین عقیده دارند که حزب پیشنهادی معینیان، بدون تردید عاقبتی نظیر حزب ملّیون یا مردم خواهد داشت که چند کرسی مجلس را براساس موافقت با سیاست های شاه در مجلس به دست آورند.

ص: 662

معینیان، نصرت اللّه - 11 تاریخ: 25 آوریل 1966 - 5/2/45 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: اظهارنظرهای وزیر سابق اطلاعات، معینیان مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در چهارچوب محدوده امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی راجع به آن از سوی شما بایستی قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نباید CAS به عنوان منبع ذکر گردد.

1- در اواسط آوریل 1966، نصرت اللّه معینیان، وزیر سابق اطلاعات، اظهار داشت که او معتقد است امیرعباس هویدا دارد به اندازه شاه مغرور می شود. معینیان توضیح داد که شاه توصیه کرده بود که هویدا، معینیان را به عنوان وزیر مشاور وارد کابینه نماید. پس از اینکه معینیان با هویدا صحبت کرد و سیاست های متعدد هویدا را که با آنها مخالف بود برای وی تشریح نمود، به هر حال، نظر و توجه معینیان به مراتب و چگونگی کابینه نادیده گرفته شد. معینیان احساس می کند که هم هویدا و هم شاه ظاهرا فقط به دنبال مردان بله قربان گو هستند.

2- آخرین باری که معینیان با شاه گفتگو نمود (تاریخ آن توسط معینیان مشخص نشد)، شاه به معینیان توصیه کرد که شروع به سازماندهی دوستان و همکاران خود بنماید، زیرا ممکن است روزی از وی خواسته شود که کابینه ای تشکیل دهد. معینیان گفت او می داند که شاه چنین توصیه ای را تقریبا به «یک دوجین افراد» دیگر نموده است و بنابراین او نمی توانست این ایده را جدّی بگیرد.

3- (اظهارنظر: یک منبع قابل اعتماد دیگر گزارش داد که در اوایل فوریه شاه از معینیان خواسته است تا به عنوان نخست وزیر، جایگزین هویدا شود.) معینیان، نصرت اللّه - 12 نصرت اللّه معینیان رئیس دبیرخانه مخصوص شاه سرّی در 5 دسامبر 1966، نصرت اللّه معینیان، فرد مورد علاقه و اعتماد شاه به ریاست دبیرخانه مخصوص شاه منصوب گردید. او قبلاً ناظرین را به عنوان وزیر اطلاعاتی سخت کوش و با قابلیت های فوق العاده در کابینه های علم و منصور، تحت تأثیر قرار داده بود.

معینیان بشدت مخالف کمونیزم است و در سال 1950 جنگ تبلیغاتی ایران - شوروی را هدایت نمود. او یک مقام محافظه کار و معتبر و یکی از مورد اعتمادترین و مورد علاقه ترین دستیاران شاه است. در دسامبر 1963، گزارش شده است که به دستور شاه، او به حزب ایران نوین پیوست و در کمیته مرکزی آن انتخاب شد.

معینیان در 1922 در اصفهان متولد شد، او دبیرستان رازی (فرانسوی) را در تهران گذراند و در سال 1944 دانشکده حقوق در دانشگاه تهران را به پایان رساند. پس از ورود به خدمت دولت به عنوان کارمند دون پایه اداره راه آهن، او شروع به نوشتن برای روزنامه های متعدد ضد مصدق نمود. سرانجام به سردبیری روزنامه آتش رسید. زمانی که مصدق (اوت 1953) سقوط نمود، توسط مهدی میراشرافی، ناشر آتش، و ابوالحسن عمیدی نوری، ناشر روزنامه داد، توصیه شد که معینیان دستیار سرپرست انتشارات و رادیو

ص: 663

شود. او به این مقام رسید و در 1956 سرپرست شد. در آن زمان اداره تحت نظارت مستقیم معاون وزیر اطلاعات در امور پارلمانی، ناصر ذوالفقاری بود. در دسامبر 1958 در نتیجه اختلافاتی که بین معینیان و ذوالفقاری بوجود آورده بود، ذوالفقاری استعفا داد و شغل معینیان مستقیما تحت نظر نخست وزیر قرار گرفت.

به عنوان معاون نخست وزیر و مدیر اداره انتشارات و رادیو، معینیان گهگاه با مقامات ایالات متحده ملاقات می نمود. پس از بحران موشکی کوبا، او عکس العمل های عموما ضد آمریکائی در مطبوعات ایران را به روحیه مصلحت جویانه ناشران و مؤلفان، شدت فعالیت های تبلیغاتی روسها و گرایش به سمت عادی کردن روابط ایران و شوروی نسبت داد. او توصیه می کرد که سازمان اطلاعات ایالات متحده هدایت روزنامه نگاران را به عهده بگیرد (با کمک اداره او) تا از القاء نقطه نظرات امریکائی در جراید، اطمینان حاصل شود. در فوریه 1963، او وزیر راه در کابینه دوم علم شد. زمانی که جهانگیر تفضلی وزیر اطلاعات در ماه ژوئن استعفا داد، معینیان آن وزارتخانه را در دست گرفت. او شغل خود را در سومین کابینه علم (اکتبر 1963) و در کابینه منصور (مارس 1964) حفظ نمود. به عنوان وزیر اطلاعات، معینیان کلیه ایستگاههای مهم رادیویی را مدیریت می نمود، کلیه اعلانات روزمره دولت را صادر و منتشر می کرد، و زمانی که موارد بحرانی پیش می آمد، تنها منبع صدور اطلاعات به مطبوعات بود. او همچنین حق حکومت و اختیار انحصاری بر مطبوعات داشت. معینیان از سانسور به عنوان وسیله کنترل و خنثی کردن تلاش های شوروی برای نفوذ در رسانه های خبری ایران، دفاع می کرد. معینیان در نوامبر 1964 مریض شد. او ظاهرا از یک مورد جدی آب آوردن زانو رنج می برد. به علت وضعیت سلامتی وی، او در کابینه امیرعباس هویدا در ژانویه 1965 از وزارت اطلاعات برداشته شد. او حدودا هشت ماه بستری بود و لازم شد برای ادامه معالجه به استرالیا برود. پس از بهبودی، او رئیس دبیرخانه مخصوص شاه شد. معینیان ازدواج کرده و دارای یک دختر است که در 1956 متولد شد. او در 1952، 1957 و 1959 به دعوت دولت های مختلف از اروپای غربی بازدید به عمل آورده است. او علاوه بر زبان مادری خود، فارسی، به زبان فرانسه صحبت می کند و آگاهی کمی از زبان انگلیسی دارد. ژوئیه 1968 - تیر 1347

محمدحسین شمس الدین مفیدی

ص: 664

شمس الدین محمدحسین مفیدی وزیر علوم و آموزش عالی (از 16 نوامبر 1978) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر شمس الدین مفیدی یک معلم قدیمی خیلی محترم محقق و مدیر دانشگاهی است و یکی از چهره های با شخصیت و مهم پزشکی ایران و مشهور در جهان در انگل شناسی و بیماریهای مناطق گرمسیری می باشد. در انتصاب به وزارت علوم، او یکی از سخت ترین وظایف کابینه را متقبل شده است. به علت نارسایی ها و نقایص در روش تحصیل، هیئت علمی و تسهیلات، دانشگاهها نقطه مرکزی ناآرامی ها، تظاهرات و اغتشاشات بوده اند. مفیدی بایستی پشتکار و مقاومت خارق العاده ای به خرج دهد تا مراکز آموزشی را تحت نظر در آورد.

مفیدی پس از دریافت مدرک دکترای پزشکی از دانشگاه تهران در 1945، در 1946 دستیار و در 1949 دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد. از 1949 تا 1950 او دستیار رئیس انستیتو پاستور برای انگل شناسی و تحقیقات در مورد اپیدمی لوژی بود. پس از یک سال مطالعه در ایالات متحده در دانشگاه جونز هاپکینز (Jons Hopkins) او در بهداشت عمومی تخصص گرفت (1951). او در 1959 از ایالات متحده بازدید کرد. در سال 1966 مفیدی رئیس دانشکده بهداشت عمومی در دانشگاه تهران شد، و در 1969 نایب رئیس دانشگاه در امر تحقیقات و پایان نامه ها در دانشگاه گردید. او بعنوان دبیرکل شورای مرکزی دانشگاهها (زیر نظر وزارت علوم و آموزش عالی) از 1974 تا 1977 خدمت نمود. او رئیس دانشگاه رضاشاه کبیر بود که وارد کابینه شد.

مفیدی 57 ساله، آرام، بی نهایت با ادب و مردی جالب توجه است. او یک مسلمان متعهد است. دکتر مفیدی عضو انجمن بهداشت عمومی امریکا و انجمن سلطنتی بیماریهای مناطق گرمسیری است. او انگلیسی، فرانسه و آلمانی صحبت می کند. متأهل است و دو فرزند دارد. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

ایرج مقدم

ص: 665

خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان ایرج مقدم عضو کابینه ؛ معاون مدیرکل سازمان صنایع نظامی عنوان خطاب: تیمسار مقدم نخست وزیر، غلامرضا ازهاری، سپهبد ایرج مقدم را به عنوان عضو کابینه ای که در 6 نوامبر 1978 تشکیل شد، انتخاب نمود و او را به سرپرستی وزارت نیرو گماشت. تیمسار، که عنوان وزیر را ندارد، شغل خود را به عنوان معاون مدیرکل مهمات سازی و کارخانجات سازمان صنایع نظامی حفظ کرده است.

سازمان صنایع نظامی که تحت امر وزارت جنگ است، کنترل تهیه تجهیزات نظامی را برعهده دارد، مواد را تهیه و توزیع و کارخانجات مهمات سازی را سرپرستی و هدایت می کند.

در وزارت نیرو، تیمسار نقش سرپرستی را به عهده خواهد داشت، در حالی که یکی از معاونین وزیر در حال حاضر وزارتخانه را اداره می نماید. به علت قطع برق که ایران را فلج نموده است، وزارت نیرو هدف خوبی برای انتقادات مردم، به علت عدم مدیریت و فساد بی دلیل اظهار شده، درآمده است. مقدم یک مدیر با تجربه است و توسط امریکائیانی که با وی سروکار داشته اند، فردی زیرک، لایق و هم مشرب ملحوظ شده است.

مقدم در 1971 به سرلشگری ارتقا یافت و به عنوان ریاست مهمات سازی از حداقل اکتبر 1971 تا اکتبر 1976 در سازمان صنایع نظامی کار کرد، و در آن زمان شغل فعلی خود را گرفت. او متعاقبا به درجه سپهبدی ارتقا یافت. اطلاعات بیشتری در مورد وی فعلاً در دست نیست. 28 نوامبر 1978 - 8/9/57

ناصر مقدم

ص: 666

سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار - پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده - شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است.

ناصر مقدم رئیس ساواک (از ژوئن 1978) عنوان خطاب: تیمسار مقدم سپهبد ناصر مقدم، که جایگزین تیمسار نعمت اللّه نصیری، رئیس ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) شد، دارای سوابق خدمتی اطلاعاتی از اواسط دهه 1950 است. او قبلاً در ساواک خدمت کرده و از خیلی قبل، پیش از این که واقعا این شغل را به دست آورد، آرزو داشت رئیس آن شود. (خیلی محرمانه) مقدم بیش از نفر قبلی خود، هماهنگ با اوضاع سیاسی جاری ایران در نظر گرفته می شود. او باهوش، جدی و سخت کوش است. وی تمایل دارد که بیش از حد سرّی محسوب شود، به عنوان رئیس اداره دوم (اطلاعات) در ستاد بزرگ ارتشتاران از 1973 تا 1978، با افسران امریکائی فقط بریک اساس مثل به مثل همکاری می کرد. (خیلی محرمانه) مقدم همیشه خود را خدمتگذار شاه فرض کرده است. در رویارویی با تظاهرات فزاینده ضد دولتی، وی به عنوان یک اصلاحگر جهت تغییر چهره ساواک بر سر کار آورده شد. او عهده دار برقراری و اجرای سیاست هایی شده است که شیوه انسانی تری را به سازمان هایی که با ایرانیان سروکار دارند، وارد خواهد کرد و وی بسرعت جهت اعمال کنترل دقیق تری بر اداره سوم (امنیت داخلی)، که در گذشته کم وبیش اختیار دستگیری مردم را بنا به تشخیص خود داشت، حرکت کرد. تغییرات تندروانه در دستورات عملیاتی ساواک و بازداشت تیمسار نصیری در اکتبر (او بعد از برکناری از ساواک، سفیر ایران در پاکستان شد و سپس مجددا احضار گردید)، مقدم را در ریاست واحدی قرار داده که در یک حالت بی نظمی است.

ادامه خشونت، کنترل توده های مردم را از دست او خارج کرده است و ارتش اکنون اجازه دارد روی تظاهرکنندگان آتش بگشاید. در نوامبر 1978 مقدم دوبار با رهبر مخالفین، مهدی بازرگان، جهت دستیابی به نوعی توافق بین جبهه ملی و دولت، مذاکره کرد، ولی موفق نبود. (سرّی) مقدم لیسانس حقوق از دانشگاه تهران دارد. انگلیسی او خوب است، ولی وی به قابلیت خود اطمینان ندارد و اغلب از مترجم استفاده می کند. (خیلی محرمانه) 8 دسامبر 1978 - 17/9/57

جواد منصور

ص: 667

زمان: 28 نوامبر 1963 - 7/9/42خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای جواد منصور، بانک توسعه (برادر حسنعلی منصور) چارلز ان.

راسیاس مکان: محل اقامت آقای هرتز، رایزن سیاسی موضوع: تشکیل حزب ایران نوین در پاسخ به سؤالات و نظریات من، آقای منصور اظهارات زیر را بیان داشت:

1- حزب ایران نوین ایده برادرش (حسنعلی منصور، رهبر گروه کانون ترقی در داخل و خارج مجلس) بود. هر چند که طرحهای حسنعلی منصور برای چنین حزب سیاسی جدیدی نیاز به تصویب اعلیحضرت داشت، اما شاه برای تشکیل آن توصیه ای ننمود.

2- البته هسته مرکزی و گروه حاکم در حزب ایران نوین، کانون ترقی خواهد بود که حامیانی در مجلس و سنا و نیز در خارج از دستگاه دولتی دارد. کانون ترقی باید به عنوان یک گروه مطالعاتی و تحقیقاتی در خارج از عرصه سیاسی به فعالیت ادامه دهد.

3- هر چند در حال حاضر، تشکیل یک گروه مخالف در مجلس زیاد مورد انتظار نیست، این احتمال وجود دارد که سرانجام یک گروه مخالف در داخل حزب ایران نوین تشکیل شود. این گروه مخالف، به برنامه اصلاحی و اهداف کلی حزب ایران نوین وفادار خواهد بود، اما مخالفت خود را براساس «چگونگی های» برنامه و نه براساس «چه ها» و «چراها» بنا خواهد نمود. این گروه از حزب ایران نوین جدا خواهد شد و تشکیل یک گروه مخالف وفادار را خواهد داد.

اظهارنظر: آقای منصور یک کارمند سرویس خارجه ایران در بانک توسعه می باشد. او با یک خانم آمریکائی ازدواج کرده است و پنج دختر دارند و در ایالات متحده تحصیل نموده و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی حضور داشته و از دانشگاه کالیفرنیا فارغ التحصیل شده است. وی در رشته مدیریت بازرگانی مدرک بالائی و در علوم سیاسی مدرک پایین تری کسب نموده است. همان طور که انتظار می رود، انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کند. پست های دیپلماتیک او در واشنگتن (53 - 1951) و در جنوا بوده است.

او باهوش و در صحبت کردن ماهر است. او ظاهرا نسبت به هر پیشنهادی که او یا یکی از افراد خانواده او را مناصب دولتی به حمایت از اعلیحضرت مقید می کند، حساس می باشد.

آقای منصور حدودا 38 ساله است، 5 فوت و ده اینچ قد دارد و در شرف طاس شدن می باشد و از نظر فیزیکی وضع خوبی دارد. در این ملاقات اولیه، او این احساس را در حد زیادی در من به وجود آورد که یک کارگزار بسیار فرصت طلب می باشد.راسیاس منصور، جواد - 2 تاریخ: 30 دسامبر 1964 - 9/10/43 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده امریکائی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی موضوع: احتمال تعویض معینیان وزیر اطلاعات مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آنها در محدوده امنیتی تعیین شده به

ص: 668

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از جانب شما در مورد این اطلاعات باید قید «غیر قابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یک ایرانی پرقدرت و با نفوذ (B) می باشد که دارای ارتباطات خوبی در میان مقامات رسمی دولتی و محافل مطبوعاتی است.

معینیان، وزیر اطلاعات هنوز از ورم شدید زانو رنج می برد و واقعا قادر به راه رفتن نمی باشد و انتظار نمی رود که تا چندین هفته دیگر بتواند به سر کار خود برگردد. شاه از عدم توانایی فیزیکی معینیان مطلع است و در اواخر دسامبر اظهار داشت که به محض اینکه بتواند فردی چون معینیان پیدا کند، او را عوض خواهد کرد شاه همچنین توضیح داد که او مایل به تغییر سیستم تبلیغاتی کشور و بسط آن در مسیر روشهای علمی تر می باشد. بنابراین، شاه دلیل نخست وزیر، منصور را در مورد چنین روشهایی پذیرفته، اما تاکنون پیشنهاد منصور را در مورد انتصاب برادرش، جواد منصور در این مقام نپذیرفته است.

منصور، جواد - 3 1 مارس 1965 - 9/10/43 خیلی محرمانه یادداشت جهت پرونده های بیوگرافیک موضوع: جواد منصور، وزیر کشور در دولت هویدا خصوصیات نادر و غریبی در ارتباطات ما با جواد منصور وجود دارد، که ممکن است ثبت آن اکنون که او به طور کامل به مقام بالائی در کابینه ترفیع یافته است، با ارزش باشد. هر چند ارتباطات شخصی او با کارمندان سفارت عالی است و هر چند او تحصیلکرده ایالات متحده است و یک همسر آمریکائی دارد، برخورد رسمی ما با او واقعا رضایتبخش نبوده است.

1- پاییز گذشته یک مقام سفارت از او پرسید که آیا شایعاتی که ما در مورد تغییرات در کابینه منصور (که او به عنوان معاون نخست وزیر خدمت می کرد) شنیده ایم، حقیقت دارد. کمی پس از آن جواد منصور به وزیر مختار گله کرد که سفارت به پخش شایعات در مورد تغییرات قریب الوقوع کابینه کمک می کند.

2- کمی پس از آن جواد منصور در خانه من بود. او پرسید که کاربخش سیاسی چگونه پیش می رود.

من اظهار کردم که با نبودن اطلاعات قوی و موثق، ما غالبا تنها شایعاتی داریم که توجهی نمی کنیم و کنترل و صحت و سقم آنها را مشکل می یابیم. در پاسخ، او از من پرسید که ما چه شایعاتی می شنویم. من این سؤال را به این سمت منحرف کردم که مایل به گله مجدد وی نیستم.

3- در ضمن شور و هیجان زمان ترور برادر جواد منصور، ما سعی کردیم که از تعدادی از منابع دولتی در مورد وضع جراحتهای نخست وزیر اطلاع حاصل کنیم. از منابع غیردولتی شایعاتی زیاد و از منابع دولتی اخبار زیاد «بدون اظهارنظر» یا «غیر قابل استفاده ای» دریافت کردیم، اما ما تنها یک اظهار غلط بی مزه از چگونگی امر از یک منبع دولتی به دست آوردیم. این زمانی بود که از دفتر جواد به ما گفته شد که نخست وزیر تنها جراحت سطحی برداشته است و فردا در دفتر کارش حاضر خواهد شد.

پس از مرگ نخست وزیر، جواد منصور به وزیر مختار ما گفت که «چیزهای بیشتری از آنچه با چشمانش دیده است وجود دارد» و اظهارات ضمنی ولی مبهم دیگری ایراد نمود. مذاکره به آنجا کشید که جواد فکر کرد که ممکن است مصر در این قضیه دخیل بوده باشد و نیز اینکه مقامات (شاید نصیری) آنچه لازم بوده انجام بدهند، انجام نداده اند و ضمنا فهماند که حسنعلی منصور گرفتار نیروهای ناشناخته در

ص: 669

درون خود تشکیلات ایران شده است. ما هیچ مدرکی دال براین موضوع از هیچ یک از منابع مورد اعتماد به دست نیاورده ایم و نسبت به این اشارات تردید بسیار زیادی داریم.

5 - تنها مذاکره سیاسی من با جواد منصور در زمان حیات نخست وزیر بود و موضوعی مشابه همین مطالب را دنبال می کرد. او به طور مبهم اشاره کرد که «ما می دانیم که دشمنان ما چه کسانی هستند و چه مردمی پشت سر آنها قرار دارند». من از او خواستم که مقداری موضوع را بازتر کند، اما او تنها اظهارات کلی از این نوع را تکرار کرد. بعد من پرسیدم که آیا او به ملاها اشاره می کند؟ او گفت بله. بار دیگر اشارات مبهمی صورت گرفت. بالاخره من به طور تصادفی سؤال کردم که آیا منظور او ناصر است. او بدون هیچ صراحتی و تنها با اشارت مبهم و توطئه آمیز گفت بله.

آخرین گزارش از یک منبع خوب نیز در همان راستا قرار دارد. گزارش شده است که به جواد منصور به این دلیل که نخست وزیر جدید به اندازه کافی از برادر مقتول منصور، تمجید نمی کند، بی حرمتی شده است.

انتظار می رود عدم اشاره مرتب هویدا به حسنعلی منصور در سخنرانی های اخیر خود برای جواد «جالب توجه» باشد.ام. اف. هرتز منصور، جواد - 4 9 اکتبر 1965 - 17/7/44 خیلی محرمانه یادداشت برای سفیر موضوع: جواد منصور جواد منصور یک کارمند سرویس خارجه ایران می باشد که در ابتدا در شغلی خارج از این حوزه به سازمان برنامه رفت و سپس قبل از این که برادرش وی را به کاری در کابینه بگمارد، به عنوان دستیار مدیرعامل در بانک توسعه صنعت و معدن به کار مشغول شد. در بانک مزبور او به نوعی در معامله با صاحبان سهام خارجی بانک و تماسهای بازرگانی پیشقراول بود. او یک همسر بسیار زیبای آمریکائی دارد و نسبت به سفارت ما حسن ظن داشته است.

من می گویم «داشته است» زیرا جواد منصور از زمانی که عضو دولت شد، نسبت به ما شدیدا نومید بوده است. او آنچنان دیوانه وار به برادرش وفادار بود که بحث های سیاسی با او بی ثمر بودند، چون او فقط ذوق و توانایی دولت را می ستود و اگر کسی مطلبی را اظهار می کرد که ممکن بود یک مشکل باشد، او کاملاً برآشفته می شد. حتی او یک بار پس از این که یک کارمند سفارت صرفا از او پرسیده بود آیا این شایعه که در سراسر تهران پخش شده است حقیقت دارد یا نه، گله کرده بود که سفارت در مورد ترمیم قریب الوقوع کابینه شایعه پراکنی می کند.

وقتی منصور، نخست وزیر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، ما پاسخ های فاقد اظهار نظر و غیرقابل استفاده ای از منابع دولتی کسب نمودیم، اما تنها یک اظهار غلط بی مزه از چگونگی امر از طرف دفتر منصور، به ما گفته شد که نخست وزیر تنها جراحت سطحی برداشته است و فردا دوباره در دفتر کارش حاضر خواهد شد. پس از مرگ نخست وزیر، او به استوارت گفت «چیزهای بیشتری از آنچه با چشمانش دیده است وجود دارند» و اظهارات ضمنی ولی مبهم دیگری ایراد نمود. در مواقعی دیگر به طور مبهم اشاره کرد که «ما می دانیم دشمنان ما چه کسانی هستند و چه مردمی پشت سر آنها قرار دارند». همچنین گزارش

ص: 670

شده است که به او از این که نخست وزیر جدید، سلف در گذشته (مرده) خود را بنحو شایسته تمجید نکرده، بی حرمتی شده است. این امر کاملاً آشکار است که وفاداری جواد نسبت به برادرش باز به مناسبت و ارتباطات جاری وی منتقل شده است. او هر چند روابط دوستانه ای با نخست وزیر دارد، قطعا محرم راز در دولت هویدا نخواهد بود.

از آنجایی که او این چنین دهانش بسته است، ما برای این که واقعا بفهمیم جواد در دولت چه کار می کند، دچار زحمت بوده ایم. ابتدا تصور می شود که او مسئول تمام طرحهایی است که به وضوح امکان پذیر بودند. اکنون به نظر می رسد کار اصلی وی اتمام و تکمیل پروژه های خاص اقتصادی باشد.

برای مثال، فوریه امسال به اجلاس شورای وزیران RCD (سنتو) در پاکستان اعزام شد. او همچنین عضوی از کابینه بوده که در طول سال گذشته در جریان تلاشهای بی ثمر ما به خاطر کسب حمایت برای رسیدگی کابینه به پیشنهاد اصلاحی ما نسبت به توافق تضمین سرمایه گذاری سال 1957، مورد مراجعه ما بوده است. شایعات مداومی وجود دارد که آنچه واقعا جواد دوست دارد، بازگشت به سرویس خارجی ایران به عنوان یک سفیر می باشد. این شایعه نمی تواند زیاد موثق باشد، زیرا زمانی که وی به کاری خارج از حوزه سرویس خارجه پرداخت، یک دبیر دوم بود.

منصور، جواد - 5 تاریخ: 20 اکتبر 1966 - 28/7/45 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - چارلز ان. راسیاس به: بخش سیاسی - مارتین اف. هرتز موضوع: کنترل (استراق سمع) تلفنهای مقامات بالای دولت ایران توسط ساواک در 19 اکتبر 1966، ضمن یک بحث سیاسی با همسرم و دو زن دیگر آمریکائی (یکی همسر یک افسر نیروی هوایی آمریکا و دیگری همسر یک تاجر آمریکائی) موضوع تلفن های موهن بی نام پیش آمد. در این رابطه خانم جواد منصور (همسر آمریکائی وزیر مشاور) متذکر شد که ساواک یک تلفن (ردیاب) متصل به تلفن های آنها (منصورها) دارد که آنها را از مزاحمین تلفنی یا کسانی که تهدید به عمل می آورند، محافظت می کند.

اظهارنظر:

چند سؤال برای من وجود دارد: (1) آیا این عمل عمومی ساواک در مورد کنترل تلفنهای مقامات بالای دولت می باشد؟ (2) آیا جواد منصور به دلایل خاصی حفاظت می شود؟ اگر تلفنهای تمامی مقامات رسمی دولت کنترل می شود، آیا هدف ساواک، فقط حراست آنها از تهدیدکننده ها و مزاحمین تلفنی است؟ منصور، جواد - 6 تاریخ: 9 می 1967 - 19/2/46 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 4439 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: انتصابات جدید 1- جواد منصور دیروز به سمت وزیر اطلاعات پس از هوشنگ انصاری منصوب شد. منصور به طور

ص: 671

گسترده ای به عنوان یک فرد طرفدار آمریکا تلقی می شود، زیرا تربیت و ازدواج وی در آمریکا بوده است، اما همان طور که این روزها غالبا در این بخش از جهان اتفاق می افتد، او پی درپی پس و پیش می رود تا نشان دهد که او را بی جهت هوادار آمریکا می دانند. او در مقام قبلی خود به عنوان وزیر کشور، مشهور بود که کارها را به پایان می رساند. ما اطمینان داریم که با او می توانیم کار کنیم. از نظر شخصی او به شدت به نخست وزیر نزدیک است.

2- فریدون موثقی به عنوان سفیر در آنکارا منصوب شد. وی وزیر مختار سابق در واشنگتن و اخیرا سرکنسول در مونیخ بود و عقیده براین است که خود را از همکاری با آمریکائیها کنار می کشد. در حین دوستی و صراحت غیرعادی، ما در زمان تصدی قبلی او به عنوان مدیر امور آمریکا در وزارت خارجه، وی را یک REED قوی نیافته ایم. سستی او به خاطر مبارزه وی برای عقاید محکمش نیست.

منصور، جواد - 7 23 اوت 1967 - 1/6/64 خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: جواد منصور شغل فعلی: وزیر اطلاعات از زمان انتصابش به عنوان وزیر اطلاعات در هشتم ماه مه، منصور پنج پوند وزن کم کرده است. سابقا زنده دل بود و اعصاب آرامی داشت، در حال حاضر خسته، عصبی و وارفته به نظر می رسد. البته، او می گوید که از شغل جدیدش و بخصوص از تماسهای مکررش با شاه که ناشی از ماهیت این شغل است، لذت می برد. آقای منصور هر زمانی که عناوین خبری مهمی وجود دارد، به شاه تلفن می زند و دستورات مفصلی در مورد چگونگی پخش اخبار از شاه دریافت می نماید. او احساس می کند که نمی تواند مسئولیت خود را در مورد رسیدگی به عناوین خبری مهم به کسی واگذار نماید، و در نتیجه در طول بحران اخیر خاورمیانه بارها در طول شب همراه با زیردستانش بیدار مانده است. معمولاً شاه، آقای منصور را در مورد زمان کنترل اخبار در ساعات شب با خودش، مطلع می کند و معمولاً وقتی رادیو یا تلویزیون دولتی و یا روزنامه های مهم، خبری را به طریقی منتشر می کنند که شاه دوست ندارد، این آقای منصور است که مورد توبیخ واقع می شود.

از آنچه وزیر جدید در مذاکرات اخیر به من گفته و از آنچه که او به دوستان دو طرفه گفته است کاملاً آشکار است که وی واقعا وزارت خود را اداره نمی کند. او در مورد مسائل فوری تر و اصلی رأسا اقدام می کند و باقی را برای زیردستان خود می گذرد. او هرگز به عنوان یک مجری قوی شناخته نشده است (این بیان در مخالفت با آنچه در گزارش تهران 4439 در مورد «شهرت او در به پایان رساندن کارها» آمده است، نمی باشد.) در بانک توسعه صنعت و معدن، جایی که درست قبل از پیوستن به دولت در آن خدمت می کرد، او نمونه ای از یک فرد پیشتاز، عهده دار ارتباطات سطح بالائی با بانکداران و مشتریان خارجی و تسهیل عملیات از طریق شخصیت آرام و فریبنده اش بود.

هیچ چیز در کار کنونی او به عنوان وزیر اطلاعات ارزیابی قبلی مرا در این مورد که جواد منصور اساسا یک سبک وزن است، عوض نمی کند. زمانی که او در کابینه برادرش حسنعلی منصور وزیر مشاور بود، در

ص: 672

وفاداری مبالغه آمیز خود نسبت به بردارش گرفتار بود. برای مثال، وقتی یک مأمور سفارت در مورد شایعات مربوط به ترمیم قریب الوقوع کابینه از وی سؤال کرد، او به وزیر مختار ما شکایت کرد که سفارت شایعاتی در مورد کابینه می پراکند. (با این حال، او قبلاً سعی می کرد از من بیرون بکشد که آیا شایعات جدیدی درباره کابینه شنیده ام یا نه). زمانی که نخست وزیر، منصور، به قتل رسید، دفتر جواد منصور تنها جایی بود که تعمدا به ما اطلاعات غلطی داد (به این معنی که نخست وزیر تنها به طور سطحی مجروح شده است و روز بعد به اداره برخواهد گشت) پس از اینکه نخست وزیر مرد، جواد منصور اظهارات مبهمی مبنی براین که در قضیه قتل «چیزهای بیشتری از آنچه با چشم دیده وجود دارد» بیان کرد. قبل از آن، زمانی که کابینه منصور به جایی رسید که مورد انتقاد گسترده مردم قرار گرفت، جواد منصور غرولند معنی داری کرد که «ما می دانیم دشمنان ما چه کسانی هستند و چه کسانی پشت سر آنها هستند».

در این قضیه او به وضوح وانمود کرد به این که بیش از آنچه واقعا انجام داده است، می داند. در همین زمان، وقتی قرار می شود اطلاعاتی در مورد سابقه کابینه یا وضعیت سیاسی بدهد، منصور به طور ناراحت کننده ای محتاط و بنابراین فاقد اطلاعات می شود.

ما هرگز قادر نبوده ایم که دریابیم وظایف جواد منصور در مقام وزیر مشاور چه بود. او یک بار به ما گفت که او مسئول تمامی برنامه ریزی ها می باشد، اما آشکارا دروغ بود. او به امور (سنتو) RCD مشغول بود، اما روشن نبود که آیا وی مسئولیت عملی در مورد آن داشت یا نه. به نظر می رسد که او بار دیگر به عنوان یک تسهیل کننده، تعدیل کننده، هماهنگ کننده و فردی پیشقراول در موضوعات متعدد عمل کرده است. او دوست خیلی نزدیک نخست وزیر جدید، امیرعباس هویدا بود و به این دوستی ادامه می دهد، هویدا کسی است که به عنوان جانشین برادر جواد، حسنعلی، وفاداری خاصی را به وی مرهون است. به نظر می رسد که جواد منصور، زمانی که ملکه را در سفر به اطراف کشور در اوایل 1967 همراهی می کرد، خیلی خوب عمل نموده است. به هر حال در این که او خواهان مقام وزارت اطلاعات بوده است تردید وجود دارد. آنچه او واقعا دوست دارد این است که یک «سفیر» باشد. حتی زمانی که در بانک توسعه صنعت و معدن بود، از سرویس خارجه ایران که در آنجا به مقام دبیر دومی رسیده بود، مرخصی گرفته بود.و به عنوان وزیر در حال حاضر، اگر به زندگی دیپلماتیک باز گردد، به طور قطع به عنوان سفیر وارد خواهد شد.

همسر منصور، دلتا، یک خانم آمریکائی زیباست که مجدانه از فراگیری فارسی اجتناب می کند و به فرزندان خود نیز صرفا به زبان انگلیسی تعلیم می دهد. او یک آمریکائی سنتی یک دنده است و زنی با عقاید محکم می باشد. منصور پنج دختر دارد، دو تا از آنها اکنون در مدرسه ای در ایالات متحده می باشند.

منصور، جواد - 8 خیلی محرمانه زمان: 29 فوریه 1968 - 10/12/46 مکان: محل اقامت آرمیتاژ صورت مذاکرات شرکت کنندگان: همسر فریدون باتمانقلیچ همسر جان ا. آرمیتاژ موضوع : جواد منصور خانم باتمانقلیچ به همسر من گفت که شاه، پس از بازگشت از خاور دور، وزیر اطلاعات، جواد منصور

ص: 673

را خواسته است و شدیدا او را به علت اجازه دادن به تبلیغ در مورد واکنش عمومی نسبت به مرگ کشتی گیر، تختی، سرزنش کرده است. خانم باتمانقلیچ حدس زد که منصور بیش از پنج هفته در کابینه دوام نیاورد.

تذکر: من فکر می کنم که گزارش اقدام شاه احتمالاً صحیح است، زیرا معتقدم که این موضوع از جانب خانم منصور و از طریق خانم شاهقلی که دوست نزدیک و محرم اسرار اوست منشأ گرفته است. اظهارنظر در مورد دوره تصدی منصور ممکن است بعید نباشد، اما کاملاً تخیلی است.

خانم جواد منصور به سفیر «مایر» در ششم مارس گفت که عصبانیت به خاطر پوشش مطبوعاتی مرگ تختی به مسعودی برمی گردد نه جواد منصور. جان ا. آرمیتاژ منصور، جواد - 9 جواد منصور وزیر اطلاعات سرّی جواد منصور، برادر کوچکتر نخست وزیر مقتول حسنعلی منصور، در 8 می 1967 به سمت وزیر اطلاعات منصوب شد. او قبلاً از ژانویه 1965 در سمت وزیر مشاور خدمت کرده بود. منصور به عنوان یک سبک وزن و مقام اجرائی ضعیف توصیف شده است. او باهوش و سیاسی است، اما هوشیاری زیاد او در مورد مفاهیم سیاسی به خاطر خانواده جاه طلبش و به دلیل روشی که یکی از اعضای خانواده اش در پیش گرفته است، او را بیش از اندازه محتاط و وسواسی ساخته است. او توانایی خود را در تسهیل مشکلات نشان داده است، اما در اداره کردن افراد با ارتباطات سیاسی قوی ناتوان است. آگاهی های او بیشتر افراد مهم و موقعیت های قبلی آنها را شامل می شود. او بیشترین شایستگی خود را در زمینه هایی که با روابط عمومی سروکار دارد، نشان داده است. او به طور گسترده ای به عنوان یک هوادار آمریکا در نظر گرفته می شود. منصور به امیرعباس هویدا خیلی نزدیک بود و این دوستی هنوز ادامه دارد، هویدا کسی است که به عنوان جانشین برادر منصور، وفاداری خاصی را به او مرهون است.

از زمان انتصابش، منصور لاغر شده است. قبلاً، زرنگ و زنده دل و آرام بود، ولی حالا به نظر خسته، عصبی و وارفته می رسد. او اصرار می ورزد که از شغل جدیدش و بخصوص تماسهای متعدد با شاه، که در این شغل نهفته است، لذت می برد. وی حقیقتا وزارتخانه اش را اداره نمی کند، او در مورد مسائل فوریتر و اصلی رأسا اقدام می کند و بقیه را برای زیردستان خود می گذارد.

منصور در آوریل 1925 در تهران بدنیا آمد. وی پسر علی منصور، نخست وزیر سابق است، که در حال حاضر در دفتر اروپایی سازمان ملل در جنوا سفیر می باشد. پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در تهران، جواد به ایالات متحده رفت، او یک سال را در دانشگاه یوتا، شهر salt lake، یوتا گذراند و سپس از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس در رشته مدیریت (امور) بازرگانی فارغ التحصیل شد. با بازگشت به وطن، در سال 1950 به وزارت امورخارجه پیوست. او در تهران مناصب متعدد و گوناگونی داشت و در سال 1952 به عنوان وابسته مطبوعاتی به ایالات متحده فرستاده شد. در سال 1955 او به جنوا منتقل شد. او در آنجا در کنفرانس 1955 اتم برای صلح شرکت کرد. در سال 1958 منصور به عنوان مسئول اداره روابط عمومی به سازمان مأمور شد، هر چند در این امر تجربه ای نداشت، بخوبی از عهده آن برآمد و در سال 1959 مدیر بخش سرمایه گذاری و روابط عمومی بانک توسعه صنعت و معدن ایران گردید. در دسامبر 1963 او معاون

ص: 674

رئیس بانک توسعه صنعت و معدن شد که گفته می شود احراز این سمت بیشتر به خاطر نسبتی بود که وی با حسنعلی منصور، که برای نخست وزیری در آینده نزدیک در نظر گرفته شده بود، داشت تا این که به دلیل قابلیت خودش به عنوان یک بانکدار یا اقتصاددان باشد. در این مقام او نمونه ای از یک شخص پیشتاز، عهده دار ارتباطات سطح بالائی با بانکها و مشتریان خارجی و تسهیل عملیات از طریق شخصیت آرام و فریبنده اش بود. در سال 1964 توسط برادرش به مقام معاونت نخست وزیر منصوب گشت.

در این مقام او مجددا به عنوان یک تسهیل کننده، هماهنگ کننده و فرد پیشتاز در زمینه های متعدد عمل کرد. منصور عضو مؤسس حزب ایران نوین بود و عضو کمیته اجرائی آن می باشد.

منصور مقام خود را به عنوان دبیر دوم در وزارت امورخارجه تا این اواخر حفظ کرد، اما احتمالاً از زمانی که وارد کابینه شد به مقام سفیری ترفیع داده شد. او دو خواهر دارد: یکی از آنها همسر مهدی وکیلی نماینده دائم ایران در سازمان ملل و دیگری همسر منوچهر تیمورتاش، نماینده سابق مجلس می باشد.

همسر منصور، دلتا یک آمریکائی است. خانم منصور یک زن زیباست که مجدانه از فراگیری فارسی اجتناب کرده است و فرزندانش را نیز صرفا به زبان انگلیسی تعلیم می دهد. او یک آمریکائی سنتی (محافظه کار) یک دنده و زنی با عقاید محکم است. منصور پنج فرزند دختر دارد. دو تا از آنها اکنون در مدرسه ای در ایالات متحده هستند. گزارش شده که منصور یک فراماسونر است.

27 مارس 1968 - 7/1/47 منصور، جواد - 10 جواد منصور خیلی محرمانه جواد منصور، که از سال 1967 وزیر اطلاعات بوده است، برادر نخست وزیر قبلی، حسنعلی منصور است که در سال 1965 به قتل رسید، و پسر علی منصور که در سال 1941 نخست وزیر بود. آقای منصور در سالهای 54 - 1952 رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در واشنگتن بود (در سال 1950 وارد وزارت امورخارجه شد) و چندین منصب بالا در تهران از جمله معاون مدیر بانک توسعه صنعت و معدن ایران، دستیار نخست وزیر و وزیر مشاور، قبل از تصدی پست وزارتی کنونی خود داشته است.

او عضوی از شورای مرکزی حزب ایران نوین است و حزب را دستاوردی از خلاقیت خودش می داند.

او عموما به عنوان یک وزیر خیلی فعال مورد توجه نیست و به جز در موارد مبرم و ضروری، اجازه می دهد زیردستانش تصمیم گیری نمایند. علیرغم دوستی او با هویدا، نخست وزیر، در سر و کار داشتن با افراد سیاسی قوی، ضعیف و اغلب تدافعی به نظر می رسد، برای مثال او از تحمل انتقاد نسبت به کابینه برادرش اجتناب می کند و خشم زیادی نسبت به افرادی که در حال حاضر پست های بالائی به آنها داده شده است و در طول گذشته های بس مشکل اخیر، خارج از ایران بودند، ابراز می نماید.

آقای منصور در دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس حضور یافت و لیسانس اقتصاد و بازرگانی گرفت. او با یک زن آمریکائی ازدواج نمود و شش دختر دارد (همه آنها به زبان انگلیسی تحصیل کرده اند.) منصور مردی نجیب و مهربان است که از نظر اجتماعی در بین خیلی از نسل های کارمندان سفارت شناخته شده است، چون او مسیر خود را به تدریج در دولت طی کرده است. در سالهای اخیر وی همواره در اخباری که با موضوعات حساس و ظریف سروکار داشته اند، کاملاً مثمرثمر بوده است.

ص: 675

در جایی که ما فکر می کردیم مطبوعات اینجا حقیقتا فاقد اطلاعات هستند یا مسیر غلطی را دنبال می کنند، او همیشه از این که عبارات اصلاح کننده ای با دریافت پیشنهادی از جانب سفیر یا وزیر مختار منتشر ساخته، خوشحال بوده است. ما می بایست مراقب باشیم که بیش از حد از حسن ظن وی استفاده نکنیم، زیرا وی احتمالاً به این که خیلی نزدیک به ایالات متحده شناخته شود، حساسیت دارد. این سیاستها ممکن است در سالهای اخیر با مناسبات جدیدی که بین ایران و آمریکا و پس از یک دوره تشنج و عدم اطمینان، در سالهای 66 - 1965 برقرار گردیده است، فروکش کرده باشد.

شما باید از وزیر اداره اطلاعات آمریکا (USIS ) بخواهید از همکاریهایی که از وزارتخانه اش (منصور - م) دریافت می کند، تقدیر نماید.

منصور، جواد - 11 زمان و مکان: 21 ژانویه 1976 - 10/12/54 - دفتر آقای منصور خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جواد منصور، نایب رئیس دفتر سیاسی حزب رستاخیز و رئیس شرکت بیمه ایران جان دی. استمپل، کارمند بخش سیاسی موضوع : امور حزب رستاخیز از آنجایی که مقدمتا این یک جلسه معارفه بود، من از منصور خواستم تا مقداری در مورد پیشرفت های حزب رستاخیز نظر دهد. او نظریات زیرا را ابراز نمود:

فلسفه حزب: حزب رستاخیز منحصر به فرد است، زیرا بر مشارکت سراسری ملت تأکید دارد. منصور حیران بود که حتی نخست وزیر خودش این همه براین که مردم خودشان سازماندهی کنند، تأکید کرده بود.

او به وزارت تعاونی ها اشاره کرد که دستور داده بود که کشاورزان در سروسامان دادن به کانونهایشان (واحد اولیه حزب) یاری داده نشوند. این ایده مشارکت به وضوح ایده جدیدی در سیاستهای ایران است و در صورتی که طبق طرح عمل شود، انحراف مهمی از شیوه عمل حزب ایران نوین را نشان می دهد (منصور عضو کمیته مرکزی حزب ایران بود).

تشکیلات حزب: منصور نایب رئیس اول دفتر سیاسی و احمد قریشی نایب رئیس دوم می باشد.

پانزده عضو دفتر سیاسی انتخاب شده از میان 55 نفر هیئت اجرائی، بیشترین کار را در دفتر انجام می دهند. منصور گفت: بیشتر منصوبین وزارتخانه در دفتر سیاسی آنقدر گرفتارند که نمی توانند درگیر کار دیگری شوند.

کنگره حزب: اولین کنگره حزب در اواخر تابستان یا اوایل پاییز برگزار خواهد شد. تعیین زمان آن بستگی دارد به اینکه کار سازمانی با چه سرعتی پیش رود.

بیانیه ایدئولوژیک حزب: گروه صد نفره که توسط نخست وزیر انتخاب شده اند و انتظار می رود که اساسنامه و مرامنامه حزب رستاخیز ملت ایران را بنویسند، یک کمیته ده نفره انتخاب کرده اند تا پیش نویس را تهیه نماید. اسامی این افراد علنی نشده است. پیش نویس پیشنهادی احتمالاً تا مه یا ژوئن در حضور کل اعضای کمیته تنظیم می شود. دفتر سیاسی هنوز در مورد نحوه تصویب، تصمیم گیری نکرده است.

یادداشت بیوگرافیک: هر چند منصور پیوندهای زیادی با ایالات متحده دارد، او در گذشته به عنوان

ص: 676

یک رابط نسبتا محتاط در سخن گفتن، مخصوصا در سالهایی بلافاصله پس از قتل برادر نخست وزیرش در سال 1965 شناخته شده است. او هر چند نه بیش از حد آشکار، به طور مطبوعی با من صریح بود. او از این که مطلع شد که پدر زن من یک مجری بیمه و یک جمهوریخواه محافظه کار است (مانند زن آمریکائی منصور، همانند منصور) به نظر خوشحال رسید. منصور در مقایسه با سالهایی که در مقام وزیر اطلاعات بود، به طور قابل ملاحظه ای لاغر شده است (1971 - 1967) و به نظر می رسد که در عالیترین وضعیت سلامتی به سر می برد.

حسنعلی منصور

ص: 677

حسنعلی منصور، نخست وزیر(1) سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان انتصاب حسنعلی منصور به سمت نخست وزیر، که انتظار می رفت، بالاخره در 4 مارس 1964 تحقق یافت. منصور، که اخیرا وجهه یک اصلاح طلب و رهبر پیشرو را در بین مردم به دست آورده است، جانشین اسداللّه علم می گردد. ظاهرا انتصاب وی منعکس کننده تمایل شاه به یافتن راه جدیدی در برخورد با مشکلات ایران است.

منصور به استثنای حزب دولتی ایران نوین، که اخیرا تشکیل شده است، پایگاه سیاسی اندکی دارد.

اگرچه این حزب در حال حاضر مجلس را در کنترل خود دارد، اما قدرت و پایداری آن هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است. نخست وزیر جدید به عنوان یک رهبر مقتدر محسوب نمی شود و در میان مجلس و مردم نیز محبوبت خاصی ندارد. گفته می شود که وی جاه طلب، خودپسند و مغرور می باشد.

بسیاری از سمت های مهم در دولت وی، به جای توانیها براساس ارتباطات خانوادگی پر شده اند.

سیاست های وی نامشخص می باشند و بندرت خود را در مباحث سیاسی جدی درگیر می کند. با این وجود اعتقاد براین است که وی از عناصر محافظه کار اشرافیت می باشد که به منظور (ایجاد - م) ثبات، از اصلاحات محدود (سیاسی ولی نه اقتصادی) حمایت می کند.

منصور اگرچه در زمینه نظریه های اقتصادی سابقه ضعیفی دارد، اما از سال 1957 تاکنون با سیاست های اقتصادی ایران پیوندهای نزدیکی داشته است. در اوایل سال 1961 وی و دوستش امیرعباس هویدا، کانون ترقی را تشکیل دادند. ظاهرا این کانون در صدد آن است که به یک حزب سیاسی تحت رهبری منصور تبدیل شود. این گروه، یعنی هسته کنگره آزادمردان و آزادزنان (که کاندیداهای دولت را برای انتخابات 1963 معرفی نمودند) حزب ایران نوین را پایه گذاری کردند. این حزب که منصور دبیرکل آن است در 15 دسامبر 1963 تشکیل گردید و برنامه اصلاحی شش ماده ای شاه را به عنوان زیربنای مرام حزبی خود انتخاب نمود. این حزب که در حال حاضر عمدتا افراد ثروتمند و دارای روابط اجتماعی را شامل می شود، مشغول برپایی پایگاههای خودجوش می باشد و امیدوار است در جذب روشنفکران و عناصر حرفه ای و طبقات تحصیلکرده با جبهه ملی رقابت نماید.

انتقادات منصور از دولت عموما دارای لحن ملایمی بوده و به نظر می رسد به جای اختلافات ایدئولوژیکی از خصومت های شخصی وی ریشه می گیرند. وی که همواره مراقب است تا موقعیت سیاسی خود را به هیچ وجه به مخاطره نیندازد، در طی سال گذشته با شدت روزافزونی از شاه جانبداری کرده است. ملاحظه کاریهای سیاسی وی در برخورد با سیاست خارجی نیز کاملاً مشهود است. وی به هنگام انجام مشاغل دیپلماتیک خود همیشه روابط خوبی با ایلات متحده، پادشاهی انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی داشته است و درباره وی گفته شده است تا جایی که در جهت منافع ایران باشد از ایالات متحده حمایت می کند. حسنعلی منصور فرزند نخست وزیر سابق (از سال 1940 الی 1941 و مارس تا ژوئن 1950 که هم اکنون سفیر ایران در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو است)، در 12 می 1923 در تهران متولد شد، وی لیسانس (BA) خود را در رشته علوم سیاسی در سال 1945 از دانشگاه تهران دریافت نمود و در همان سال وارد بخش خدمات خارجی ایران گردید. وی به هنگام مأموریت در پاریس (1964) به

ص: 678


1- * بر روی این کلمه خط کشیده شده و در کنار آن نوشته شده ”فوت کرده“ است. م

تحصیل حقوق بین المللی در دانشگاه پاریس پرداخت. در پی یک دوره سه ساله به عنوان سرکنسول ایران در اشتوتگارت آلمان غربی، در سال 1950 به تهران بازگشت و در وزارت امور خارجه مراحل ترقی را طی نمود و در سال 1956 رئیس اداره چهارم سیاسی (نیمکره غربی) گردید. وی در سالهای 1954 و 1955 یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل بود. وی در سال 1957 وزارت امورخارجه ایران را ترک نمود تا در نخست وزیری معاون وزیر امور اقتصادی گردد و همزمان با آن به دبیرکلی شورای عالی اقتصاد منصوب گردید. وی در سال 1959 توسط منوچهر اقبال، دوست خود و نخست وزیر وقت، به سمت وزیر کار منصوب گردید و در سال 1960 وزیر بازرگانی شد. سابقه بسیار عالی وی در سمت وزیر بازرگانی، عمدتا از به کارگیری زیرکانه زیر مجموعه های خود ناشی می شود.

اگرچه در کابینه های اخیر شرکت نداشته است، اما تا سال 1962 به عنوان رئیس شورای عالی اقتصاد مشغول به کار بود و در سالهای 1959، 1961، 1962 و 1963 نماینده ایران در کمیسیون اقتصادی سازمان ملل در آسیا و خاور دور بود. وی در سال 1959 رئیس و در سالهای 1962 و 1963 نایب رئیس اول اجلاسیه این کمیسیون گردید. او در سال 1962 سرپرستی سمپوزیسیوم این کمیسیون را در مورد تحولات ذخایر نفتی به عهده داشت. وی در حین انتخابات سال 1963 به عنوان رئیس کنگره آزادمردان و آزادزنان با شدت هر چه تمامتر به نفع برنامه اصلاحی شاه به مبارزه برخاست و برای دوره بیست ویکم مجلس به عنوان نماینده تهران انتخاب گردید.

نخست وزیر جدید فردی صمیمی و ملاحظه کار است و طرف خود را به خوبی تحویل می گیرد و روحیه ای دارد که تا حدی کم مایه و سطحی نگر به نظر می رسد و در پی جلب توجه دیگران است. وی به آرامی صحبت می کند و با دقت بسیار لباس می پوشد و معمولاً ظاهر بسیار خوشایندی دارد. او بخصوص از طریق اقوام خود ارتباطات گسترده ای با جوامع تهران دارد. پدر وی علاوه بر ارتباطات سیاسی خود، علائق تجاری وسیعی در تهران دارد و مادرش عضو یکی از خانواده های زمین دار بوده و خواهر وی عروس ابوالحسن تیمورتاش، وزیر سابق دربار می باشد. منصور با فریده امامی دختر یکی از ثروتمندان تهران ازدواج کرده است. منصور نام حسن را دوست ندارد و ترجیح می دهد از نام وسط خود استفاده نماید. علاوه بر فارسی فرانسه را بسیار عالی، انگلیسی را خوب و آلمانی را تا حد کمی می داند.

13 آوریل 1964 - 24/1/43

فریدون مهدوی

ص: 679

خیلی محرمانه زمان: 15 اکتبر 1964 - 23/7/43 مکان: رستوران فرید، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، مدیر اداره اقتصادی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران، رهبر جبهه ملی. تئودور ال. الیوت پسر، دبیراول سفارت موضوع: وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران در مدت یک ساعت و نیم، موضوعات زیر مورد بحث قرار گرفتند:

1- وضعیت شاه دکتر مهدوی می گوید از جمله کسانی نیست که معتقدند شاه بایستی کنار برود تا اغتشاش ایجاد شود، به این امید که در نتیجه چنین اغتشاشاتی وضعیت جدید و بهتری حاصل گردد. برخلاف آن، او معتقد است که اصولاً باید شاه را نگهداشت تا اغتشاش به وجود نیاید. او ترجیح می دهد که شاه خود را از ایفای نقش فعال کنار بکشد و به یک نخست وزیر با کفایت و مترقی اعتماد نماید، ولی او امید کمی داشت که چنین چیزی به وقوع بپیوندد. مطمئنا او انتظار ندارد که ایالات متحده، شاه را برای به عهده گرفتن نقش غیرفعالتری تحت فشار قرار دهد. «چه انتظاری می توان از ایالات متحده داشت که Tahombe را به قدرت بازگردانده است».

در چهار سال گذشته، موقعیت شاه بی اندازه مستحکم تر شده است. برنامه های اصلاحات وی، که به عقیده مهدوی نتیجه فشار وارد از سوی دولت کِندی بر شاه هستند، بر محبوبیت مردمی وی نیفزوده است، ولی کمک کرده اند که تشکیلات مخالفین از هم پاشیده شود و به دوره ای از تغییرات و تحولات کشانده شود که در آن راحت تر است بگوییم رهبری شاه مورد نیاز است. با همین میزان اهمیت، ثبات درآمدهای نفتی و انتظار درآمدهای بیشتر نفتی در آینده وضعیت شاه را بهتر می کنند.

مهدوی گفت: آنچه باعث تأسف است این است که شاه سعی می کند کارهای بیش از حدی را انجام دهد.

هیچ کس - حتی ناصر - نمی تواند دست تنها یک جامعه مدرن را اداره نماید و همچنین در ورزش های زمستانی شرکت نماید، مرخصی برود و در میهمانی های کشوری شرکت کند و غیره.

2- پیمان (کنوانسیون) وین مهدوی علاقه ای به بحث برله و علیه اجرای کنوانسیون وین در مورد مستشاران نظامی آمریکائی در ایران، نداشت. چیزی که خیلی برای وی جالب بود ارائه لایحه مربوط به آن توسط دولت منصور به مجلس بود. امینی از ترس نظریات مخالف مردم این کار را نکرد. بنابراین دولت منصور کنترل خود بر مجلس و عدم توجه به افکار عمومی را نشان داده است. مهدوی تحت تأثیر نظریات مخالفین در مجلس قرار نگرفته است. او معتقد است که شاه مخالفین را به طور غیرمستقیم برای نشان دادن وجود عقاید ضد آمریکائی در ایران تشویق می کند.

به طور اتفاقی مهدوی شنیده است که مقاله منتشر شده در تهران ژورنال مورخ 12 اکتبر که رفتار ناشایست بعضی امریکائیان در کلوپ شبانه (نایب کلوپ) تهران را محکوم کرده، توسط پسر سردبیر

ص: 680

روزنامه، مسعودی، نوشته شده که خود در حادثه مزبور درگیر بوده است.

3- وضعیت اقتصادی و دولت منصور مهدوی سیاست های اقتصادی دولت منصور را به عنوان کسی که با نیاتی خوب کار ولی با جهل و نادانی حمایت می کند، توصیف کرد. بهترین مثال، سیاست شکر دولت است که به بروز بحران ارز کمک کرده، برای انحصار شکر به دولت، پول زیادی مصرف نموده و مانع سرمایه گذاری بخش خصوصی برای کارخانجات قند شده است.

مسئله این بوده است که آقایان هویدا، مهر و جواد منصور می خواستند مسئله را حل کنند - ظاهرا یک انحصار دولتی که آنها احساس می کردند کاملاً اصلاح نشده است - بدون این که در مورد معاملات شکر چیزی بدانند. مهدوی می ترسد که نتایج مشابهی از اقدامات جدید مانند تجدیدنظر در قوانین بازرگانی و قوانین مالیاتی حاصل گردد.

مهدوی گفت: به طور خلاصه نیات خوب می توانند دولت را بسیار منحرف نمایند. هم اکنون، دولت منصور، به علت بالا بردن واردات و قیمت ها در زمانی که بازدهی در اقتصاد کاملاً در حال کاهش است و زمانی که درآمدهای نفتی به سطوح جدیدی می رسند، با یک بحران مواجه شده است. در کنار مسائل ایجاد شده به علت فقدان افراد آموزش دیده در آن، دولت بیش از آنچه کسب می کند، تعهد می نماید. تعهد انجام کارهایی نظیر پارک های تهران، کارهای خوبی هستند، ولی کار کمی برای فعال کردن صنایع جدید و به عهده گرفتن طرح های جدید شهری، انجام شده است. طرح هایی نظیر توسعه دشت قزوین که توسط اسرائیلی ها طرح ریزی شده است، یا برق رسانی به تهران، متوقف شده اند و دولت سعی می کند راهی برای پیشبرد آن پیدا نماید.

سازمان برنامه پول زیادی برای اعتبار بدون نظارت کشاورزی و همین طور برای تأسیسات نظامی خرج می کند، ولی برای به جریان انداختن طرح های سازنده جدید ظاهرا ناتوان است.

مهدوی اعتقاد دارد که باعث تأسف است که قبل از این که سرمایه گذاریهای بخش خصوصی به طور اصولی افزایش یابند، اقتصاد در مسیر سختی افتاده است. عامل اصلی در عدم سرمایه گذاری بخش خصوصی، اصلاحات ارضی است. ولی سخنان منصور در چند هفته قبل در اتاق بازرگانی و شلوغی های سیاست شکر دولت، بیشتر به روحیه سرمایه گذاری لطمه وارد ساخته است. بانک توسعه صنایع و معادن ایران وام های بیشتری پرداخت می کند، ولی آنها عمدتا به جای آن که وامهایی برای طرح های جدید باشند، وامهایی برای توسعه کارخانجات موجود هستند. بانک توسعه صنایع و معادن همچنین بیشتر سیاست های وام دهی آزاد را به کار می برد.

4- دولت آتی مهدوی گفت: نشانه هایی در بعضی چیزها یافته است که تصور می کند دکتر جلال عبده برای نخست وزیری آینده خوب باشد. به نظر می رسید او با این مسئله موافق باشد.

ص: 681

مهدوی، فریدون - 2 خیلی محرمانه زمان: 12 آوریل 1965 - 23/1/44 مکان: بانک توسعه صنایع و معادن ایران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، رئیس اداره اقتصاد، بانک توسعه صنایع و معادن آقای سیروس غنی، رئیس اداره حقوقی، بانک توسعه صنایع و معادن تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: اقدام به قتل شاه آقایان مهدوی و غنی از تصور این که ممکن بود شاه کشته شود، وحشت زده بودند. اگر سوءقصد موفقیت آمیز بود، آنها فکر می کردند که برای مدت حداقل شصت روز اغتشاش و درگیری در تهران به وجود می آمد و هیچ کس در وضعی نبود که کنترل اوضاع را در دست بگیرد. ارتش، به علت سیاست شاه که آن را از دسته بندی ها و گروههایی که ممکن است با حاکمیت وی مخالفت نمایند کنار نگهداشته است، به قدری تجزیه شده است که قسمت های مختلف نیروهای مسلح با یکدیگر جنگ خواهد کرد. تنها رهبر نظامی که ممکن است بتواند یک رژیم جدید به وجود آورد، تیمسار خاتمی است. ولی بیشتر محتمل است که او کشور را ترک نماید. رهبران مختلف سیاسی و مذهبی (مصدق، خمینی و امینی ذکر گردیدند) فاقد قدرت خواهند بود. فقط اگر ایالات متحده و انگلستان، یا هردوی آنها، بتوانند رهبر جدیدی انتخاب نمایند و پیش بینی کنند که او می تواند بر مسند قدرت بنشیند، میزانی از اثبات می تواند برقرار شود.

قدرت های غربی باید به سرعت عمل نمایند، زیرا می توان انتظار داشت که روسها رهبریت حزب توده را به سرعت با هواپیما به ایران بازگردانند.

مهدوی و غنی امیدوارند که ما طرح های اضطراری برای خروج شاه از صحنه را آماده کرده باشیم. این سوءقصد دومین اقدام در کمتر از سه ماه گذشته برعلیه رهبر مملکت بود. واضح است که نیروهایی در تهران در کار هستند که به زودی به سوءقصد دیگری منجر خواهد شد. مهدوی فکر می کند که فرد مهاجم در این مورد ممکن است با گروهی که نخست وزیر منصور را ترور کردند، وابستگی داشته باشد. غنی فکر می کند که این فرد مهاجم به گروه دیگری وابسته باشد یا این که در نتیجه مذاکرات در یک مدت طولانی با اقوام و دوستانش خود را قانع کرده باشد که شاه باید کشته شود. به هر حال، مهدوی و غنی توافق داشتند که نارضایتی ها از رژیم به قدری گسترده هستند که بایستی انتظار سوءقصدهای دیگری را داشت. آنها متذکر شدند که نارضایتی باید به قدری عمیق شده باشد که یک عضو گارد شاهنشاهی را نیز تحت تأثیر قرار داده باشد.

در مورد عکس العمل شاه نسبت به این اقدام، غنی فکر می کند که او گارد شاهنشاهی را پاکسازی می نماید، مقررات امنیتی و تعالیم سیاسی جدید در مورد آن اعمال می کند و احتمالاً پاره ای از امتیازات آن را لغو خواهد نمود. او هیچ تغییر عمده ای در سیاست های داخلی یا سیاست های اقتصادی شاه در نتیجه این اقدام، پیش بینی نمی کند. (مهدوی در مورد این نظر چندان مطمئن نبود، هر چند او سیاستی را به خاطر نمی آورد که ممکن است شاه در آن تغییر جهت دهد.) غنی فکر می کند که شاه با نداشتن ابتکارات لازم در سیاست داخلی و قادر نبودن به ارائه هرگونه برنامه انقلابی جدید، ممکن است سعی کند از طریق برخی ابتکارها در سیاست خارجی از شدت این مسئله بکاهد. او در این ارتباط، امکان ایجاد روابط نزدیکتر با

ص: 682

اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد روابط با چین کمونیست را ذکر نمود. او به «موقعیت» سیاست مشابهی توسط رئیس جمهور ایوب از پاکستان، اشاره نمود. من از فرصت استفاده کردم و به غنی چیزهایی در مورد استقبال سرد اتحاد جماهیر شوروی از ایوب در مسکو و امکان این که استقبال واشنگتن از ایوب ممکن است کاملاً گرم نباشد، اظهار نمودم.

هر دو، مهدوی و غنی، معتقد بودند خطری که ممکن است از قتل شاه وجود داشته باشد، از این واقعیت نشأت می گیرد که هیچ جایگزین احتمالی برای وی وجود ندارد. شاه اجازه نداده است هیچ تشکیلات سیاسی که بتواند بدون وی کارها را در دست بگیرد، به وجود آید. در نتیجه ثبات ایران، بر ریسمان پوسیده (از دیدگاه آنها به طور فزاینده ای پوسیده) یک عمر نشستن است. آنها احساس می کنند که ایالات متحده تا حد زیادی به خاطر این وضعیت امور، قابل سرزنش است. ما شاه را برای فکر کردن به جایگزینش، تحت فشار کافی قرار نداده ایم.

همزمان با آن، هردوی آنها گفتند که احتمالاً برای ما تحت نفوذ قرار دادن وی برای ایجاد نهادهای سیاسی ضروری در این زمان دیر، یعنی زمانی که وی به چنین میزان از استقلال اقتصادی نسبت به ما رسیده است، غیرممکن خواهد بود. غنی با اشاره به این که آمریکائیها مشابه کاری که با DIEM در ویتنام کردند، شاه را همچنان مدنظر قرار داده و حفظ می کنند، فکر می کرد انگلیسی ها ممکن است قادر باشند با شاه در مورد این مسئله مذاکره نمایند. البته آنها در مورد امکان این که خارجیها بتوانند برشاه در زمینه چنین مسئله ای در حال حاضر تأثیر گذارند، مطمئن نبودند و چون از هیچ ایرانی با نفوذی که بتواند (ناخوانا - م) اطلاع نداشتند، به شدت نگران ثابت آینده کشورشان بودند.

اظهارنظر: غنی و مهدوی، روشنفکران جوان آگاهی هستند که با جبهه ملی کار می کرده اند و اخیرا با دکتر علی امینی برای نخست وزیری موافقت نموده اند.

مهدوی، فریدون - 3 خیلی محرمانه زمان: 7 می 1965 - 17/2/44مکان: منزل هرتز صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، رهبر قبلی دانشجویان جبهه ملی مارتین اف.

هرتز، رایزن سفارت موضوع: وضعیت و پیشامدهای سیاسی مهدوی بنا به درخواست خودش تماس گرفت. او اصرار داشت که ملاقاتش از سایر اعضای جبهه ملی مخفی نگهداشته شود. او اظهار داشت از سوی گروهی حرف می زند که از این جهت که با یک تشکیلات جامع، اگر وجود داشته باشد، همگامی و همراهی دارد، بخشی از جبهه ملی است، ولی از جهتی از آن جداست، چون این گروه در زمانی که جبهه ملی فعال بود، وجود نداشت. این گروه عمدتا از کادرهای دانشجویی در دانشگاه تهران بوجود آمده است.

او گفت پراکنده گویی ها در مورد این که شاه تا چند سال آینده کشته خواهد شد، به طور قابل توجهی زیاد شده اند. وقایع اخیر ثابت نموده اند که هر چند ساواک برای تحت فشار قراردادن و تضعیف فعالیت های سیاسی مخالف خوب عمل کرده است، عملاً نمی تواند تمام گروههای مخفی متعددی که

ص: 683

وجود دارند را تحت کنترل داشته باشد و فعالیت های آنها را برای اقدامات آتی محدود نماید.

با وجود این که او تمایل داشت توضیح دهد که گروه او چگونه عمل می کنند، گفت که این کار غیرممکن است، زیرا فعالیت های آنها تماما از طریق حفظ تماس های سیستماتیک انجام می گیرند (برای مثال، ظاهرا افراد گروه هرگز باهم ملاقات نمی کنند). در حال حاضر، هرکسی می داند که اگر شاه از بین برود، چکار باید بکند. تنها کاری که باید بکنند این است که مردم را به خیابانها بیاورند و «آزادی های بیشتری بخواهند.» مهدوی اِبایی از تشریح نحوه عمل رهبران جبهه ملی قبل از متلاشی شدن در سال 1962 نداشت. او گفت که وقتی کمیته دوازده نفر در دانشگاه دستگیر شدند (فکر می کنم در سال 1961)، بلافاصله یک کمیته دوازده نفره دیگر جایگزین آن شد. در کل، پانزده نفر کلاس های آموزشی بیست نفره برای رهبران جوان تشکیل دادند که در جمع 300 نفر شدند، و هر یک از این رهبران جوان، به طور متوسط کلاس هایی را با 10 نفر دانشجو تشکیل داند، که در جمع 3000 نفر جوان، آموزش دیده جبهه ملی شدند. با در نظر گرفتن این واقعیت که بعضی از دوازده نفر افراد رده بالا، برای کارگران و بازاریان و سایر عوامل نیز کلاس تشکیل داده بودند، مهدوی تخمین مرا تأیید نمود که کادر جبهه ملی در دانشگاه تهران حدود 200 نفر هستند. او عقیده داشت که اعضای فعلی نیز در همین حدود هستند. (اتفاقا، این همان رقمی است که ما در گزارشمان در مورد دانشگاه تهران، که هم اکنون تایپ شده است، قید کرده ایم.) رده بالای سازمانی تغییر یافته است، زیرا دیگر کلاس های آموزشی بیشتری نمی تواند برگزار شود. البته حدود 200 نفر کادر جبهه ملی در دانشگاه می دادنند که با دریافت دستور لازم چه باید بکنند.

من گفتم، خوب، اگر شاه ناگهان از صحنه خارج شود، شما فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مهدوی پاسخ داد، جواب این سؤال خیلی ساده است، ما بلافاصله بایستی همگی به دانشگاه برویم و دانشجویان را جمع وجور کنیم. ما قادر خواهیم بود حداقل 2000 نفر از آنان و با احتمال زیاد تا دو برابر این رقم را سازماندهی نماییم. ما آنها را به خیابان خواهیم کشاند و به طرف بازار حرکت خواهیم داد.

گروههای مشابه دیگری در بازار هستند که آماده حرکت دادن مردم می باشند. گروههای دیگری هم، که بعضی از این گروهها متأسفانه تحت کنترل حزب توده هستند، در جنوب تهران مردم را که اکثریت آنها کارگران بی کار و بدون مهارت و تخصص هستند، به خیابانها خواهند آورد.

منظور از این فعالیت ها چه خواهد بود؟ و نتایج آن چه خواهند بود؟ مهدوی این سؤالات را راحت تر جواب داد. نتیجه فوری آن شکسته شدن هرگونه قانون و نظم خواهد بود. نیروهای امنیتی، که نمی دانند آیا شخصیت قدرتمندی از آنها حمایت می کند یا نه، در مواجهه با توده های انبوه مردم، بلافاصله متفرق و مضمحل خواهند شد. جمعیت سپس به طرف مجلس شورا و سنا حرکت خواهد نمود و سیاستمداران در این دو مجلس به خانه های خود خواهند رفت. این وضعیت برای بسیاری از مقامات دولتی نیز صادق خواهد بود. در مورد ارتش چی؟ مهدوی قاطعانه اظهار داشت که نیروهای نظامی انگیزه جنگیدن برای موردی که اعتقادی به آن ندارند، نخواهند داشت. زمانی که شاه دیگر اینجا نباشد، آنها برای چه کسی خواهند جنگید؟ اصول پیچیده ایده آلیستی نظیر «قانون و نظم» برای آنها هیچ معنا و مفهومی ندارد. وقتی تصمیم گیرنده در رأس برداشته شد، افسران تصمیم گیرنده در رده های پایین تر نیز خاموش خواهند شد.

مهدوی ادامه داد، البته در زمانی که مردم در تهران به خیابانها بریزند، با غارت و انهدام اموال عمومی که

ص: 684

غیرقابل اجتناب است، آشوب های مشابهی توسط عوامل مذهبی در قم و مشهد و احتمالاً اصفهان و تبریز نیز انجام خواهد شد. در شیراز، قشقایی ها حداکثر در چند روز شهر را اشغال خواهند نمود. اگر وضعیت از این هم ناخوشایندتر باشد، می توان تصور نمود که در مدت 24 ساعت، یک هواپیمای چهار موتوره در تهران به زمین بنشیند و اعضای حزب توده را از آلمان شرقی به تهران بیاورد. به احتمال زیاد تیمسار تیمور بختیار، که یکی از شخصیت های کم نظیر در ارتش بود و پشتیبانی ایلی نیز دارد، ممکن است باز گردد، همینطور تیمسار هدایت که حامیان زیادی در ارتش دارد.

من گفتم، خوب اگر وضعیت تا این اندازه ناخوشایند است، چرا گروه مهدوی برنامه دیگری برای مقابله با شلوغی ها ندارند؟ این سؤال دلیل ملاقات مهدوی را روشن ساخت. او گفت مادامی که کسی نمی تواند یک گروه سیاسی مسئول در ایران بوجود آورد، مادامی که مردم نمی توانند گردهم آیند و آزادانه در مورد موضوعات سیاسی بحث و صحبت نمایند، هیچ گونه جایگزین منظمی برای رژیم فعلی نمی تواند وجود داشته باشد. (با احتمال زیاد، مهدوی برای اظهار همین نکته اعزام شده بود و گفته های قبلی وی مقدمه مطلب بود.) من پرسیدم چرا یک شورای حکومتی نبایستی بتواند کشور را، لااقل در مدت بحث در مورد تغییر شکل دولت، اداره نماید. مهدوی این نظریه را رد کرد. او گفت اگر به سربازان گفته شود که شاه دستور داده است، به روی مردم تیراندازی خواهند کرد، ولی اگر به آنها گفته شود که دستور از سوی شورای حکومتی متشکل از شریف امامی و علم و اقبال و دیگران است، نه تیراندازی خواهند کرد و نه کار دیگری. هیچ شورای حکومتی نمی تواند اعمال قدرت کند و فرمانبردار داشته باشد.

پس چه کسی انتظار می رود که توانایی و اقتدار لازم (برای حکومت) را داشته باشد؟ مهدوی مدتی برای پاسخ به این سؤال فکر کرد و سپس گفت از آنجا که به هیچ رهبر جوانتری اجازه داده نشده است که حمایت مردمی را به خود جلب نماید، فقط مصدق می تواند این اقتدار و توانایی را داشته باشد. ممکن است او پیر باشد، ولی اسم وی به هر دولتی اعتبار و قدرت می دهد. من پرسیدم، فرض کنیم مصدق زودتر از شاه بمیرد، مهدوی از زمان طولانی تری برای پاسخ دادن استفاده کرد، و سپس دکتر عبداللّه معظمی، سخنگوی سابق مجلس در دوره رژیم مصدق را نام برد. (به اندازه کافی جالب است که نام معظمی در بررسی اخیر ما در زمره افراد با نفوذ در دانشگاه وارد شده بود.) آیا ارسنجانی می تواند حمایت مردم را کسب نماید؟ مهدوی گفت: مطلقا نه، پیروان ارسنجانی در دهات هستند، نه در شهرها و جمعیت در تهران نهایتا تعیین خواهد کرد که چه کسی دولت را اداره خواهد نمود. خمینی؟ بله، در حدی تأیید خمینی کمک کننده خواهد بود، ولی اگر خمینی بازگردد، به قم خواهد رفت و عامل مهمی در وضعیت تهران نخواهد بود.

من گفتم، فرض کنیم رژیم توسط افرادی اداره شود که مهدوی در نظر دارد، چه کاری غیر از آنچه در رژیم فعلی انجام می شود، آنها انجام خواهند داد؟ مهدوی گفت اولین مسئله ای که باید با آن روبرو شد جایگزین کردن پندار و تصور رهبری شاه با پندار رهبری فرد دیگری است. این برای کشوری نظیر ایران کاملاً اساسی است. (توجه شود که به انتخابات آزاد توسط مهدوی اشاره ای نشد.) تعجب انگیز بود که او گفت اصلاحات داخلی موردی ندارند. همه از اصلاحات شاه حمایت می کنند. او گفت مورد اصلی، ملی گرایی است. من پرسیدم موضوع نفت مگر یک مورد قدیمی نیست. او در فکر تغییر کشور از کشوری که مردم آن خود را وابسته می دانند، به کشوری بود که مردم خود را غیروابسته و مستقل

ص: 685

احساس نمایند. غیروابسته از کی؟ مهدوی گفت: البته غیروابسته و مستقل از ایالات متحده.

در ادامه گفتگو، مهدوی کوشش نمود نشان دهد که چنین تغییری در واقع شامل مورد مهمی نخواهد شد، ولی از آنجا که خودش در بیان دقیق نظریاتش کاملاً ناتوان بود، اظهاراتش قانع کننده نبود.

مهدوی، فریدون - 4 تاریخ: 27 می 1965 - 6/3/44 خیلی محرمانه از: بخش اقتصادی، تئودور ال. الیوت پسر به: بخش سیاسی، آقای هرتز موضوع: مذاکره با دکتر فریدون مهدوی دیروز عصر، دکتر مهدوی سه مورد را به من گفت که ممکن است برای شما قابل توجه باشد.

1- او دخالت ما را در جمهوری دومینیکن مورد انتقاد قرارداد. او گفت که ما همواره برای حمایت از رژیم های زورمدار و قلدر وارد می شویم، ولی هیچ گاه برای حمایت از رژیم های آزادیخواه دخالت نمی کنیم. در نتیجه لیبرال ها در تمام دنیا اعتماد قبلی خود را به ما، از دست داده اند. علیرغم این که پرزیدنت کِندی برای آزادی آمریکای لاتین اقدام کرده بود، سیاست جانسون - مان اساس حفظ وضع موجود است که معمولاً به معنای رژیم های نظامی می باشد.

ما می بایستی در جمهوری دومینیکن دخالت می کردیم تا بوش (Bosch) را در مقابل کودتای نظامی که برعلیه وی صورت گرفته بود، حمایت کنیم. (توازی بین بوش و مصدق در اظهارات مهدوی مشهود بود.) 2- او نمی داند که آیا نامه اعضای حزب کارگر در پارلمان، با این تصمیم دولت ایران که بعضی از جوانان درگیر در توطئه سوءقصد 10 آوریل در واقع موافق با قتل شاه نبوده اند، ارتباطی دارد یا نه.

او مایل بود باور نماید که دخالت اعضای پارلمان، به جای این که منجر به سختگیری بیشتری از آنچه قبلاً می شد، شود به متهمین کمک می نماید. او این عقیده را براین اساس قرار داده است که شاه موجودیت رژیم خود را مدیون خارجی ها است، بنابراین باید به نظر خارجی توجه نماید.

3- او اخیرا برای یک مصاحبه به ساواک احضار شده بود، اولین مصاحبه این چنینی را وی در زمانی بسیار دور داشته است. مأمور ساواک که با وی مصاحبه کرد، همان کسی بود که آخرین باری که حسین مهدوی زندانی شده بود، او را به زندان انداخته بود. مهدوی گفت به مأمور ساواک گفته است که دیگر در مسائل سیاسی درگیر نیست. من از مهدوی پرسیدم که آیا برای تعطیلات تابستان برنامه داری دارد یا نه. او پاسخ داد که در تهران خواهد ماند، «زیرا وقایع جالب همیشه در تابستان اتفاق می افتند.» مهدوی، فریدون - 5 یادداشت جهت بایگانی خیلی محرمانه موضوع: دیدگاههای دکتر فریدون مهدوی در مورد اوضاع سیاسی ویلیام میلر از سپاه صلح در 9 ژوئن، مذاکراتی که روز گذشته با دکتر فریدون مهدوی، مدیر اداره اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن و رهبر جبهه ملی، داشت را برای من شرح داد.

براساس گفته آقای میلر، دکتر مهدوی نکات زیر را اظهار داشت:

در شش ماه تا یک سال آینده، یک بحران اقتصادی بوجود خواهد آمد که در نتیجه آن امکان دارد دکتر

ص: 686

علی امینی مجددا نخست وزیر شود. محفل اطراف امینی، برنامه پشتیبانی از وی را ترتیب داده اند. مهدوی یکی از افراد کلیدی در این محفل است. از جمله کسانی که به آنها نزدیک شده اند، افراد زیر می باشند:

- ابوالحسن ابتهاج، که قبول نموده است در زمان مناسب با امینی ملاقات نماید. امید می رود که او مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران شود.

- خسروشاهی، رئیس اتاق بازرگانی تهران، که قبول کرده امینی را حمایت نماید.

- TALLIOT که به عنوان رابط با رهبران مذهبی خدمت می کند.

- شاپور بختیار، رهبر جبهه ملی، امینی را حمایت خواهد کرد.

- دکتر عبده، کسی که اظهار شده است وزیرخارجه می شود و حرکت وی به مقصد هندوستان، به عنوان سفیر، برای گروه امینی یک انفجار است.

- گروه مهندس بازرگان، که موضع آنها روشن نیست و رهبرشان در زندان است.

- تجار بازار که مرتبا مهدوی با آنها ملاقات می کند و سعی می نماید حمایت آنها را کسب کند.

- رهبران دانشجویان، که مهدوی با آنها مشغول بحث در مورد برنامه های عملیاتی است.

براساس گفته مهدوی، سید ضیاء طباطبایی نیز با رهبران مذهبی در تماس است. بالاخص او با آیت اللّه میلانی و خوانساری که به روش های قانونی به کار گرفته شده در ارتباط با متهمین طراحی قتل شاه اعتراض دارند، ملاقات نموده است.

یک مورد اساسی که برای حامیان امینی مشکل ایجاد کرده، مسئله انتخابات پس از روی کار آمدن امینی است. امینی ظاهرا تصمیم گرفته است که انتخابات باید انجام شود.

کلیه موارد مدنظر، حول محور قانون اساسی دور می زنند. مهدوی در حال تهیه متن اعلانی است که از سوی همه گروههای طرفدار امینی، در زمان لازم منتشر خواهد شد، و در آن قید شده است که همه آنها طرفدار قانون اساسی و مخالف دیکتاتوری هستند.

اظهارنظر (توسط الیوت): به نظر می رسد بیشترین تحرک فکری در مهدوی از اینجا ناشی می شود که او معتقد است بین 6 تا 12 ماه آینده، یک بحران شدید اقتصادی بوجود خواهد آمد. با در نظر گرفتن سوبسیدهای نفتی و وجوه خوب دیدگاه فعلی، چنین چیزی در حال حاضر غیر محتمل است.

12 ژوئن 1965 - 22/3/44 مهدوی، فریدون - 6 خیلی محرمانه زمان: 29 نوامبر 1965 - 8/9/44مکان: رستوران هتل کاسپین صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، مدیر اداره اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن و رهبر جبهه ملی تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: سیاست مستقل شاه دکتر مهدوی به نظر می رسد خود را بیش از گذشته در رابطه با اوضاع سیاسی در ایران کنار کشیده است. او سیاست خارجی «جدید» شاه را، نمایش و تظاهر به عدم وابستگی به ایالات متحده می داند، تا دور را از ملی گرایان که معمولاً در داخل کشور شناخته شده و مورد حمایت مردم هستند، بگیرد. درک

ص: 687

سیاست جدید از نظر فکری برای او مشکل و معما است. در عین حالی که موافق است که رشد درآمدهای نفتی، تجربه پاکستان، پلندپروازیهای آفریقا و آسیا، وضعیت بودجه سال گذشته و سیاست های داخلی در تنظیم سیاست جدید نقش داشته اند، معهذا او معتقد شده است که شاه بایستی از ایالات متحده، بدلیلی که نمی توان برای عموم افشاء نمود، عصبانی و ناراضی شده باشد.

در جستجوی امری امیدبخش که به معنای پیدا کردن نقطه ضعفها در موقعیت شاه است، دکتر مهدوی دلخوشی کمی می بیند. او می گوید شنیده است که مصوبه جدید خریدهای سلاح از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی یا چکسلواکی (با چند چیز از فرانسه) خواهد بود و نمی داند که واکنش ایالات متحده در صورت وقوع چنین چیزی، چه خواهد بود. او همچنین شنیده شده است که خزانه در وضع بدی است و فشارهای جدیدی بر بانک مرکزی برای جبران پرداخت های معوقه وارد می شود. او معتقد است که شایعات جدیدا از سر گرفته شده در مورد استعفای مدیرکل سمیعی ممکن است پایه و اساسی داشته باشد و اگر سمیعی استعفا دهد فاتحه بانک مرکزی خوانده شده است. یک کاندید مهم (Bhorse lack -) برای مدیرکلی، دکتر اهری، رئیس بانک کشاورزی و بیمه ایران است که بنا به اظهار مهدوی، هر چه در جلویش بگذارند امضا می کند و چند سال قبل به علت فساد و سوءاستفاده مالی از بانک کشاورزی برکنار شد. (او گفت شنیده است که برخلاف داستان های اخیر جراید، زاهدی در بانک کشاورزی جایگزین نخواهد شد، بلکه به وی شغل تشریفاتی بازرس دولت در شرکت ملی نفت ایران داده شده است).

در خلال مذاکرات، من چندین بار به طرق مختلف به اهداف درازمدت ایالات متحده در ایران مبنی بر این که دیدن ایرانی مستقل است که بتواند روی پاهای خود بایستد، اشاره کردم. دکتر مهدوی اظهار داشت که ما به سختی می توانیم برای رسیدن به هدفمان اعتبار بگیریم، زیرا شرکت های نفتی این کار را برای ما انجام داده اند. اینکه دکتر مهدوی از سیاست خارجی «جدید» خوشش آمده است، از شوخی ای که او با من کرد، مشخص شد. من به شوخی او را سرزنش کردم که چرا برای بازی تنیس با دوستان بانک توسعه صنایع و معادن ایران و پاره ای دوستان من در روز جمعه نیامده است (دکتر مهدوی بازیکن تنیس نیست)، او به شوخی پاسخ داد که روزهای جمعه در سفارت شوروی تنیس بازی می کند.

مهدوی، فریدون - 7 خیلی محرمانه زمان: 19 ژانویه 1966 - 29/10/44 محل: رستوران هتل کاسپین صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، مدیر اداره اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران و رهبر جبهه ملی تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: سیاست خارجی و داخلی ایران و وضعیت اقتصادی مذاکرات حول پاره ای از وقایع جاری بشرح زیر دور می زد:

1- روابط ایران - اتحاد جماهیر شوروی دکتر مهدوی نشانه هایی از نگرانی برای آینده، به جهت وابستگی های جدیدی که در ذوب آهن و لوله کشی گاز بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده است، نشان داد. او گفت روسها به وضوح

ص: 688

پیروزی دیپلماتیک بزرگی کسب کرده و در اقتصاد ایران، جایگاهی نظیر جایگاهی که قدرت های غربی در ایران از طریق صنایع نفتی به دست آورده اند، به دست آورده بودند. وجهه (پرستیژ) شوروی در ایران بشدت تقویت شده است و نتیجه آن افزایش تبلیغات ضد آمریکائی در جراید و سایر جاها بود. او از من در در مورد واکنش رسمی و واکنش جراید ایالات متحده در مورد قرارداد ذوب آهن سؤال نمود. من پاسخ دادم که واکنش چندانی از سوی آمریکائیها صورت نگرفته است و این که ما خوشحالیم ایران روی پای خود بایستد و فقط اگر فکر کنیم که روسها به هر طریقی استقلال ایران را به طور پنهانی مورد تهدید قرار می دهند، مسئله را مدنظر قرار خواهیم داد. او آرزو نمود که ما آن قدر خوش خیال نباشیم که اجازه دهیم روسها ایران را ببلعند.

در موارد دقیق قرارداد، دکتر مهدوی بیشتر به این نکته علاقه مند شده بود که امکان افزایش صادرات روسیه به ایران را در پانزده سال بعد ممکن ساخته است. او گفت شنیده است که روسها بشدت فشار آورده اند که ذوب آهن تولیدات متنوعی داشته باشد، به گونه ای که صادرات ماشین آلات و تکنسین های آنها تا سالهای متمادی در آینده مورد نیاز شدید باشند. او بشدت تحت تأثیر این تصادف قرار گرفته بود که مرز تقسیم کارها بین ایران و روسیه برای نصب لوله گاز در ساوه است، محلی که بنا به گفته او خط فاصل روسیه و ایران بی طرف در قرارداد ارضی روس - انگلیس در 1907 بود. او گفت: بعضی مردم عقیده دارند که یک توافق سری در دنباله قرارداد 1907 بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای تجزیه ایران وجود دارد. او از کسانی که این تئوریهای را مطرح کرده اند، نیست. او همچنین اظهار داشت که دولت ایران هیچ مشکلی در بالا بردن قیمت جهت تأمین مالی هزینه خط لوله لازم نخواهد داشت. او مطمئن است که تدارک کنندگان غربی دولت های خود را وادار به بالا بردن قیمت ها خواهند کرد.

من از دکتر مهدوی پرسیدم نقش عالیخانی در معاملات با روسیه چیست و اشاره کردم که ممکن است برای او چندان کار درستی نباشد که در بازگشتش با آن همه گل در دفترش، این چنین با هیاهو مورد تشویق قرار بگیرد. دکتر مهدوی گفت او معتقد است که شاه می خواهد عالیخانی این تبلیغات را راه بیندازد، به گونه ای که سیاست جدید مورد قبول مردم واقع گردد.

2- روابط ایران - ایالات متحده با شروع صحبت در مورد ارائه بودجه در پاییز 1964، دکتر مهدوی معتقد است که به وجهه آمریکائیان در ایران لطمه خورده و همه ذخیره حسن نیت ایالات متحده که طی سالها جمع شده بود، از بین رفته است.

او نمی داند که آیا این از دست رفتن وجهه، بر ارتباطات رسمی ما تأثیر کرده است. یا نه. من با ذکر این نکته که روابط ما مانند سابق نزدیک هستند، پاسخ دادم و بالاخص به بازدید هاریمن اشاره نمودم.

متعاقبا در مذاکرات، دکتر مهدوی به تأثیر تعداد زیاد ایرانیان جوان تحصیلکرده در آمریکا اشاره نمود که به کشور خود بازگشته اند و بتدریج نقش های مهمتری را در توسعه کشورشان به عهده می گیرند.

نکته ای که در مورد این افراد او را بیشتر تحت فشار قرار می دهد برخورد آنها با مسائل، بیشتر به صورت علمی است تا عقیدتی. او گفت، قبلاً ایرانیان تحصیلکرده اروپا که به ایران باز می گشتند، در پی شغلی نبودند که فقط کاری انجام دهند، بلکه به دنبال کاری بودند که از آن طریق ایده های خود را پیاده کنند. من از فرصت استفاده کردم تا به وی گوشزد نمایم که ایرانیان تحصیلکرده در آمریکا نیز از زمانهای طولانی در

ص: 689

روابط ایران و آمریکا تأثیر مثبت داشته اند، نظریه ای که او موافق آن بود.

3- جبهه ملی دکتر مهدوی گفت: این سالها، سالهای دلفریبی برای بودن در ایران هستند. یک تغییر واقعی و مهم در جهت گیری سیاست های ایران در حال وقع است. او به یاد می آورد که اخیرا مقاله ای در مورد سیاست جبهه ملی مربوط به حدود دو سال قبل را دوباره خوانده است. هر پیشنهاد مهمی که در این مقاله وجود داشت، توسط شاه انجام شده است، بدین ترتیب او (شاه) نه فقط مهارت و انعطاف پذیری خود را نشان داد، بلکه هرگونه تحرکی را از گروههای مخالف سلب نمود. در حال حاضر تنها اختلاف بین شاه و جبهه ملی ایجاد نهادهای سیاسی آزادتر است. البته دکتر مهدوی موافق است که این اختلاف تا آنجا کاهش یافته که در واقع شاه «داخل» است و جبهه ملی «خارج». این تا دو یا سه سال قبل واقعیت نداشت.

4- ایران - عراق نظر و فرضیه مهدوی در مورد مشکلات جاری بین ایران و عراق این است که دولت ایران آن را شروع نموده است و این که محاسبات اشتباه بوده اند. تصور می شد شانس خوبی می داشتند اگر عارف را پایین بیاورند و مذاکرات در مورد شط را آغاز نمایند. بعد مشخص گردید که این اهداف به این سادگی قابل دستیابی نیستند و اکنون مسئله فرار از سیلی خوردن است.

5- وضعیت اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران به سرعت در حال توسعه و گسترش است. نیمی از سهام متعلق به خارجیان آن بانک (96 میلیون ریال) به سرمایه گذاران ایرانی فروخته شده است. سهمیه تهران، 24 میلیون از 96 میلیون بود و 9 میلیون ریال آن در سه روز اول به فروش رسید. فروش سهام از طریق بانک ملی انجام شد که 2 درصد برای این کارش دریافت نمود.

بانک توسعه صنایع و معادن ایران همچنان از نظر پولی مسئله دارد، ولی سازمان برنامه موافقت نموده است که 750 میلیون ریال دیگر وام برایش تأمین نماید و یک تیم از بانک جهانی توسعه و تحقیقات و شرکت تأمین پول بین المللی (IBRD/IFC) در ایران است تا دومین وام 10 میلیون ریالی بانک جهانی توسعه تحقیقات را فراهم آورد.

تعدادی از پروژه ها در حال انجام هستند. نمایندگان (lnternational- paper) و افرادی از (Allied - chemical) انتظار می رود تا دو هفته دیگر در اینجا باشند تا در مورد کارخانه کاغذسازی و کارخانه تهیه نایلون به ترتیب مذاکره نمایند. می خواهند ظرفیت اولین کارخانه نوردی که در ایران در نزدیکی اهواز ساخته شده است را از 60000 به 150000 تن در سال افزایش دهند. از کایزر (KAISER) دعوت شده است که طرحش را ارائه نماید که در آن پیشنهادات و هزینه های دومین کارخانه نورد در اهواز که دارای ظرفیت 100000 تن در سال است و بخش اعظم آن لوله هایی با قطر کم خواهند بود، بررسی شده اند. پروژه دیگری که مورد بحث خواهد بود کارخانه نوردی است که لوله هایی با قطر زیاد برای پروژه خط لوله گاز تولید نماید. ممکن است مشکلاتی با وزارت اقتصاد در مورد پروژه های کارخانه

ص: 690

نورد با ذوب آهن شوروی بوجود آیند.

من در مورد دو هدف عمومی یعنی اصلاحات ارضی و صورتحساب مالیاتی جدید، سؤال کردم. در مورد اصلاحات ارضی، دکتر مهدوی گفت او فکر می کند که این برای شاه یک دستاورد سیاسی بوده است، با وجود این از نظر اقتصادی روستانشینی وضع بهتری از قبل ندارد. دولت برای روستایی پول خرج می کند تا او را خشنود و راضی نگهدارد، ولی کار واقعی برای بهبود استانداردهای زندگی روستایی انجام نشده است.

در مورد صورتحساب مالیاتی، دکتر مهدوی گفت یکی از مشکلات او با آن این است که خیلی به نفع سرمایه گذاران است. او می ترسد که این مسئله احساسات را علیه صاحبان کارخانه و صنعتگران بزرگتر برانگیزد. این طرح شامل مالیات بیشتر بر مواد مورد نیاز توزیع شده می شود که اثر معکوس بر سرمایه گذاران خارجی خواهد داشت. بانک توسعه صنایع و معادن ایران سعی دارد بحث در مورد این صورت مالیاتی به دراز بکشد تا تمام نارسایی های آن برطرف گردند.

6- مهدوی و ایالات متحده من به دکتر مهدوی گفتم که امیدوارم روزی او بتواند از ایالات متحده بازدید نماید. او گفت که شاید در سال آینده بتواند این کار را انجام دهد. او گفت مشکل اصلی وی در این مورد این است است که نمی تواند چنین سفری را بدون ملاقات با گروههای دانشجویی دست چپی انجام دهد، زیرا مایل است نفوذ سیاسی خود را حفظ نماید. برای مثال او سال گذشته بحث زیادی با دکتر عالیخانی کرده بود که او را با خود به کنفرانس ژنو نبرد، با این تذکر به عالیخانی که به نفع او (عالیخانی) نخواهد بود که مهدوی در ژنو با او باشد و با دانشجویان ایرانی مخالف مذاکره نماید. من از او پرسیدم سال آینده اگر به ایالات متحده برود، چگونه این مسئله را حل خواهد نمود، او گفت که تصور می کند که مرور زمان از شدت این مسئله خواهد کاست.

اظهارنظر: یا نفوذ او در دانشجویان دست چپی با گذشت زمان کم خواهد شد، یا او می خواهد که با گذشت زمان نفوذش در آنها کم شود و یا هر دو.

7- حسین مهدوی او فکر نمی کرد که عموی جوانش، اقتصاددان و پیرو جبهه ملی، در بهار آینده که تحصیلاتش در هاروارد به پایان می رسد به ایران باز گردد. تئودور ال. الیوت مهدوی، فریدون - 8 خیلی محرمانه زمان: 8 فوریه 1966 - 17/12/44 مکان: محل اقامت تاچر صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانکدار و مخالف سیاسی آرچی، ام، بولستر، دبیر دوم اصلاحات ارضی مهدوی گفت که اعلامیه 20 ماده ای اخیر وزیر کشاورزی، اسماعیل ریاحی، کلی گویی های بی معنی

ص: 691

بودند و این که اصلاحات ارضی از این پس فقط خدمات جنبی و حاشیه ای دریافت خواهد نمود، زیرا تا آنجا که مربوط به اهداف سیاسی شاه می شود، به پایان رسیده است. او توضیح داد که این برنامه در آغاز توسط شاه برای جلب حمایت در داخل و ارائه چهره بهتری از خود در خارج طرح ریزی شده بود، بدون این که با خطرات غیرقابل پیش بینی مواجه شود. مهدوی گفت که طبق تجزیه و تحلیل وی از وضعیت، شاه می توانست کاری برای کمک به طبقه متوسط انجام دهد، ولی این کار دارای خطر بالقوه بود، زیرا این طبقه با ترقی مادی، خیلی سریع می توانست خواستار قدرت سیاسی گردد، بنابراین شاه تصمیم گرفت به کشاورزان کمک کند که انتظار نمی رفت تا سالهای متمادی پس از این به آگاهی سیاسی برسند.

توسعه اقتصادی و سیاسی همانگونه که بارها قبلاً نیز گفته است، مهدوی تکرار نمود که انتظار ندارد ایران با دمکراسی اداره شود، زیرا مردم آمادگی چنین دولتی را ندارند و یک دولت قوی مرکزی برای تضمین پیشرفت لازم است، ولی او از فقدان ترقی و پیشرفت در ایران شکایت داشت.

او به علت نارسایی در دستیابی به یک روند تثبیت شده رشد خالص شش تا هفت درصد، به دولت حمله نمود و معتقد بود ایران می تواند به آن برسد. او اظهار داشت که ایران در سالهای گذشته رشد خالص تثبیت شده ای برابر دو تا سه درصد داشته است. مهدوی گفت به عنوان یک مدعی توسعه اقتصادی، دولت باید به شوراهای ده و شهر به عنوان نمونه های کوچکی از مشارکت سیاسی اجازه رشد و توسعه بدهد.

آنگونه که او مسئله را می بیند، شاه از دادن اجازه به فعالیت های سیاسی که خودش برآنها کنترل نداشته باشد، اکراه دارد. بنابراین شاه باید سرزنش مربوط به عدم توسعه و ترقی تشکیلات سیاسی ایران را که بتواند ثبات به وجود آورد و به مردم امکان دهد که صدای کمی در دولت داشته باشند، بپذیرد.

کارخانه ذوب آهن مهدوی عرضه کارخانه ذوب آهن را تجلی سیاست قدیمی روسیه شوروی در گسترش نفوذش به سمت جنوب می بیند. او بعید می داند شاه و مشاورینش این واقعیت دراز مدت را در نظر گرفته باشند که چنین امکانی وجود دارد که اگر کارخانه های جنوب روسیه شوروی به گونه ای تغییر داده شدند که از گاز طبیعی ایران استفاده نمایند، در صورت لزوم شوروی فشار لازم را برای تداوم جریان گاز اعمال خواهد نمود تا جریان گاز ادامه داشته باشد. (تذکر: این مطالب انعکاس نظریات آقای الیوت بود که در بحث های قبلی با مهدوی اظهار نموده بود.) او تأکید نمود که قرارداد ذوب آهن را نمی توان به صورت یک اقدام بازرگانی در نظر گرفت، زیرا در هر منازعه ای بین دستجات و گروهها، قدرت سیاسی تعیین کننده است و قدرت ضعیف تر به قدرت قویتر می بازد.

مهدوی گفت: بدون مقایسه ایران و هندوستان در این مسئله ذوب آهن، مردم اینجا کارخانه ذوب آهن را با فنلاند مقایسه می نمایند، که در آنجا تمام سیاست به طور مستقیمی تحت تأثیر این است که شوروی در سرزمین های همجوار، اجازه وقوع چه اتفاقاتی را بدهد. اگر در آینده به علت کنار رفتن شاه یا فعالیت یک گروه مخالف وضعیت نامعتادل و بی ثبات سیاسی به وجود آید، وابستگی ها با شوروی از نظر داخلی، عامل مهمی در تعادل قدرت خواهد بود. مهدوی ادامه داد لازم نیست این نفوذ به صورت قابل رؤیت و

ص: 692

علنی شود، می توان بیشتر معتقد بود که اتحاد جماهیر شوروی یک گروه یا گروه های بیشتری را حمایت نماید تا در چنین تنگنای قدرتی تصمیم گیرنده نهائی باشند.

عقیده ایرانیان مبنی براین که در حقیقت ذوب آهن به صورت مجانی به دست آمده است، مورد بحث قرار گرفت و مهدوی اشاره کرد که در سیاست بین المللی هیچ کشوری چیزی را مجانی و مفت به دست نمی آورد.

مهدوی، فریدون - 9 زمان: 17 مارس 1966 - 26/12/44 صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران آرتورام. جیز، دبیر سوم سفارت مکان: محل اقامت هرتز موضوع: محاکمه ملکی برای مهدوی، محاکمه ملکی و نیکخواه نشانگر یک تغییر غریب در سیاست دولت ایران در قبال محاکمات سیاسی است. برای مثال محاکمه مهندس بازرگان در سالها قبل از انظار عمومی مخفی نگهداشته شد. اکنون پاره ای اوقات محاکمات سیاسی به طور عمومی انجام می گیرد و به متهم این امکان و شانس داده می شود که در حضور خبرنگاران از خود دفاع کند و نتیجه آن این است که فلسفه سیاسی متهم در تمام روزهای مهم منعکس می گردد. مهدوی تصور می کند که سه سال محکومیت برای ملکی نسبتا بهای اندکی در برابر شانس مطرح گردیدن مورد وی در مقابل مردم می باشد. او به هشت ماه زندان خودش قبل از انتخابات اشاره نمود. او در یک مدت زمان بحرانی از دور خارج بود و بدون محاکمه هیچ محلی برای ارائه عقایدش نداشت.

او لذت می برد اگر به وی شانس حضور در دادگاه عمومی و پر از خبرنگاران جراید داده می شد.

مهدوی، دادگاه ملکی را به صورت هشداری به شوروی برای عدم دخالت در سیاست های داخلی ایران برداشت می نماید. او معتقد است که مجازات سبک بود، زیرا شاه از تصویر بد آن در جراید خارجی هراسان است. مهدوی از پوشش محدود محاکمه ملکی در لوموند مطلع بود. او شنیده بود که لوموند سعی کرده بود نماینده ای برای شرکت در محاکمه ملکی اعزام نماید (احتمال می رود اریک رولو بود که یک تحلیل عالی از محاکمه نیکخواه نوشته بود)، ولی دولت ایران از پذیرش درخواست روزنامه امتناع نموده بود.

مهدوی، فریدون - 10 خیلی محرمانه زمان: 23 مارس 1966 - 3/1/45مکان: رستوران رزیدانس شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، اقتصاددان، بانک توسعه صنایع و معادن ایران آرچی ام. بولستر، دبیر دوم سفارت فقدان ثبات رسمی در ایران مهدوی با اظهار نگرانی از خطر دیکتاتوری نظامی که خاورمیانه را تهدید می نماید، آغاز نمود و

ص: 693

توضیح داد که بهترین آنها فقط ترتیبات ناپایداری برای حصول به پاره ای پیشرفت ها هستند، مشکل اصلی آنها این است که نمی توانند نهادهایی بوجود آورند که پس از آنها پا برجا باقی بماند. او سپس با لحن مجادله آمیزی سؤال نمود که آیا پروژه های توسعه اقتصادی به طور اتوماتیک با خود توسعه تشکیلات و نهادهای لازم برای ادامه آن پروژه ها را می آورند. پاسخ وی در مورد ایران، این بود که نمی آورند. وقتی از او سؤال شد، اگر شاه به طور ناگهانی از صحنه خارج شود، چه اتفاقی خواهد افتاد، مهدوی پاسخ داد که نتیجه آن به علت این فقدان تشکیلاتی، اغتشاش و آشفتگی خواهد بود.

وقتی به او گوشزد شد که ارتش ممکن است اوضاع را تثبیت نماید، مهدوی پاسخ داد این ممکن است برای یک مدت خیلی کوتاه درست باشد، ولی مشکل اصلی این بود که شاه مطمئن شده بود ارتش یک نیروی منسجم و یک دست نیست، بنابراین کنترل نظامی بسرعت در رقابت بین افسران ارشد مختلف، تجزیه و از هم پاشیده خواهد شد.

مخالفت سیاسی مهدوی گفت او فکر می کند بعضی از پروژه های توسعه ای که انجام شده اند، همانهایی هستند که او توصیه می نماید و اقرار نمود که رژیم بسیاری از سیاست های ملی گراها را اجرا نموده است و بنابراین به طور گسترده ای مخالفت های سیاسی را خنثی ساخته است. همزمان با آن، او اصرار داشت که مخالفین مغلوب کامل نشده اند و در زمان مساعد فعال خواهند شد. او نتیجه گیری کرد که با وجود پیشرفت های اقتصادی، عموم مردم برای رژیم علاقمند نیستند. او کسب حمایت مردمی را مسئله بزرگی برای شاه می دید، و توضیح داد که این ناشی از کوتاهی و ناتوانی در ایجاد ایدئولوژی ای می باشد که مردم به آن معتقد و وفادار باشند.

مهدوی، محاکمه ملکی را به عنوان نمونه ای از وضعیت جدید تعبیر کرد که هر متهمی باید این امتیاز را داشته باشد که در ازای مدت زمانی که در زندان است، مورد اتهامش برای همه منعکس گردد. او همچنین گفت که اخیرا محاکمات در برخی موارد سازماندهی شده تر از گذشته برگزار می شوند تا به متهم ایده بهتری از آنچه انتظار داشته است، بدهند. مهدوی محاکمه ای که اخیرا برای سه دانشجوی دانشگاه تهران به طور سرّی انجام شده بود را به طور نمونه ذکر نمود که منتج به صدور رأی سریعی گردید. او توضیح بیشتری در این مورد نداد.

وقتی موضوع چین کمونیست به میان آورده شد، مهدوی فعالیت های چین کمونیست را که در مدت محاکمه نیکخواه و ملکی انجام شده بود، بی اهمیت خواند. او گفت هر کس می داند که تنها تهدید کمونیستی در ایران، اتحاد جماهیر شوروی است، بنابراین چین کمونیست هدف آسانی برای حمله به آن جهت نشان دادن خطرات کمونیستی است. همزمان با آن دولت ممکن است روسها را در جنگ عقیدتی با چین کمونیست کمک نماید.

اهمیت درآمدهای نفتی مهدوی، از وابستگی بیش از حد ایران به درآمدهای نفتی اظهار نگرانی نمود. او توضیح داد که بدون افزایش درآمدهای نفتی طرح های توسعه اقتصادی ایران قابل انجام نخواهند بود. او عقیده داشت که

ص: 694

وضعیت اقتصادی در ایران در سالهای اخیر توسط نخست وزیر هویدا تثبیت نشده است، بلکه دریافت 230 میلیون دلار پیش پرداخت توسط شاه، موجب آن گردیده است. او فکر می کند که معاملات جاری با کنسرسیوم خیلی با مفهوم خواهند بود و مطرح نمود که دولت ایران به نظر می رسد عوامل محدودکننده عرضه و تقاضای کنسرسیوم را در زمانی که بر یک افزایش حداقل 20 درصد سالیانه پافشاری می نمود، نادیده گرفته است.

مهدوی، فریدون - 11 خیلی محرمانه زمان: 26 آوریل 1966 - 6/2/45 مکان: رستوران هتل کاسپین صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران تئودور ال.

الیوت دبیر اول سفارت موضوع: پیشرفت سیاسی و اقتصادی ایران من به دکتر مهدوی گفتم که امیدوارم عموی وی و همکارش در جبهه ملی، حسین مهدوی، را در خلال چند ماه آینده ملاقات نمایم.

دکتر مهدوی از من خواست که پیامی برای حسین بفرستم او گفت که فکر نمی کند پیام بایستی از سوی او باشد و من می توانم با جملات و کلمات خودم که احتمالاً چندان سخت نخواهد بود، آن را تهیه کنم، زیرا من احتمالاً با آنچه او می خواهد بگوید موافق خواهم بود.

او گفت باید به حسین گفته شود که تماس خود را با ایران از دست داده است و دیگر نباید فرض کند که از اوضاع این کشور با خبر است. او گفت مخالفین بسیار زیادی که در کشورهای ماوراءبحار زندگی می کنند، تصور می نمایند که امکان دارد زمانی فعالیت های چریکی برعلیه رژیم به گونه ای انجام شوند، آنها باید بدانند که این به دلیل غیرممکن است. یکی این که نیروهای امنیتی رژیم کنترل کامل بر اوضاع سیاسی ایران دارند، و دیگری «شرایط اجتماعی تغییر کرده است». اصلاحات شاه، بخصوص اصلاحات ارضی از نظر سیاسی موفق بوده است، و جوّ موجود برای فعالیت های ضد رژیم مناسب نیست، حتی اگر نیروهای امنیتی به گونه ای آرام نگهداشته شوند.

من از دکتر مهدوی پرسیدم آیا فکر می کند زمانی که در آینده، شاه فرصت را ممکن و مطلوب خواهد یافت تا اجازه دهد نهادهای سیاسی آزادتر در ایران رشد نمایند. او پاسخ داد این را آموخته است که شاه به طور قابل ملاحظه ای فرد انعطاف پذیری است و هیچ دلیلی ندارد این امکان که شاه یکباره اجازه وجود جوّ سیاسی آزادتری را بدهد، رد کنیم. به هر حال، این مورد به این زودی اتفاق نخواهد افتاد، ابتدا کشور باید در چند سال آینده با روند رشد اقتصادی بالا حرکت کند و وضعیت اقتصادی محکمی برقرار و تثبیت نماید.

با لحنی آرام و آهسته و تأکید بر ماهیت خیلی محرمانه نظریاتش، او گفت اخیرا بعضی از دوستانش به وی مراجعه کرده اند که امیدوار بودند او پاره ای فعالیت های سیاسی را آغاز نماید، ولی او آنها را منصرف نموده است، زیرا چنین فعالیت سیاسی خیلی «خام و زودرس» خواهد بود. اولین کار، ساختن اقتصاد است، بعد فعالیت های سیاسی می توانند آغاز گردند. اصلی ترین کاری که غرب در وضعیت فعلی می تواند

ص: 695

انجام دهد، این است که ببیند درآمدهای نفتی به طور ثابت و قابل ملاحظه رو به افزایش هستند.

اظهارنظر: دکتر مهدوی اخیرا عضو یک هیئت رسمی بازدیدکننده از مسکو بود (به یادداشت جداگانه مراجعه شود) و به نظر واضح می آید که رژیم او را به خود وابسته کرده است. این نیز واضح است که دیگر نمی توان به او به عنوان یک «مخالف» اشاره نمود. تغییر در دیدگاههای وی اسفبار بوده است. سه سال قبل او به مدت نه ماه در زندان بود. سال گذشته او بحث می کرد که غرب بایستی پرداخت های نفتی خود به ایران را قطع نماید، به گونه ای که به سقوط رژیم کمک کند. وی نشان می دهد که دیدگاههای وی ممکن است در مذاکراتی که در بازگشت از مسکو در پاریس با رهبران دانشجویان مخالف داشته است، مستحکم تر شده باشند. عدم تطابق و همرنگی وضعیت حقیقی امور در ایران و تصویری که توسط آن دانشجویان احتمالاً به وی داده شده است، ظاهرا تأثیر عمیقی در وی بر جای گذاشته است.

مهدوی، فریدون - 12 خیلی محرمانه زمان: 24 اوت 1966 - 2/6/45 مکان: رستوران چیتنیک صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران آقای روبرت اچ. هارلان، رایزن اقتصادی موضوع: ماهیت سیاسی بانک توسعه صنایع و معادن ایران، کاهش شدید ارز خارجی، کارخانه نورد فولاد، آینده دولت هویدا، مشکلات جراید در جریان یک بحث طولانی در 24 اوت، دکتر مهدوی نظریات زیر اظهار داشت که به طور کلی ممکن است مورد علاقه باشد:

1- ماهیت سیاسی بانک توسعه صنایع و معادن ایران به عنوان دلیل موفقیت های عمیقا قابل توجه این بانک توسعه ایرانی در چندین سال گذشته، دکتر مهدوی اظهار داشت این ممکن است عمدتا به دلیل وجود یک گروه واجد صلاحیت از افراد باشد و عدم وجود تهدید سیاسی از سوی شخصیت های کلیدی بانک توسعه صنایع و معادن ایران بدین معنا است که چه در محافل داخل دولت و چه در بخش خصوصی به طور مشابه، مأمورین و افراد آمادگی بیشتری برای اعتماد کردن به این بانک نسبت به سایر بانکها دارند. در واقع هیچ کس از این که بانک توسعه صنایع و معادن ایران در جستجوی شغلی است، ترسی ندارد. در مورد مدیرعامل، آقای خردجو، که مدیری عالی و در صحنه امور مالی بین المللی دارای وجهه گسترده ای است، ما شخصی را داری که اصولاً یک کارشناس در سطح بین المللی است، کسی که هیچ گونه بلندپروازی سیاسی در ایران ندارد، کسی که همیشه اعلام نموده است از این که از بانک توسعه صنایع و معادن ایران یک بانک موفق بسازد، خوشحال است، ولی وی شخصا خوشوقت خواهد بود اگر به خدمات وی در ایران نیازی نباشد و بتواند به مسیر اصلی خدمتی خود در مؤسسه بین المللی مالی بازگردد. در معاونت مدیرعامل، دکتر رضا امینی یک متخصص صنایع را داریم که اغلب مشخص کرده است که او نیز فقط به ساختن بانک توسعه صنایع و معادن ایران به صورت یک اقدام موفقیت آمیز علاقمند است و او نیز هیچ گونه بلندپروازی شخصی سیاسی ندارد. او کاملاً خرسند

ص: 696

خواهد بود، به محض این که معلوم شود به خدمات وی در بانک توسعه صنایع و معادن ایران نیازی نیست، به کارخانه سیمان خود در اصفهان باز گردد.

دکتر مهدوی گفت که وی خودش اکنون کار مهم رابط بانک با دولت را انجام می دهد، وی معتقد است که بطور کلی وی به عنوان فردی در نظر گرفته می شود که ناسازگاری سیاسی وی نسبت به رژیم کاملاً شناخته شده است و بنابراین امکان ندارد تهدیدی برای سرنوشت خدمتی شخصی بسیاری از مقامات دولتی که وی معمولاً با آنها معامله می نماید، به حساب آید. دکتر مهدوی در ادامه صحبتش گفت که وی همواره از روشی که قادر بوده از طریق آن موافقت دولت ایران را در هر پروژه بانک به دست آورد، همه را شگفت زده کرده است. او عقیده دارد که این امر ناشی از این است که مسئولین مربوطه فوق العاده مطمئن هستند که هیچ انگیزه و فعالیت پنهانی مرتبط با خط مشی مسئولین در هیچ یک از پیشنهادات بانک وجود ندارد. دکتر مهدوی قبلاً اظهار داشته بود که آقای خردجو یک مدیر بسیار عالی است، ولی سیاستمدار خیلی خوبی نیست و قویا با تعویض یا مطلوبتر کردن پروژه ها به منظور انطباق با حساسیت های سیاسی محلی، در مواقعی که یک تغییر کوچک در ماهیت پروژه ممکن است آن را قابل اجراتر نماید، مخالفت می کند. وقتی من گفتم می توان این موضوع را در واقع به صورت تأکید بر فقدان کامل علائق سیاسی بانک توسعه صنایع و معادن ایران مدنظر قرار داد، او تأیید نمود که این احتمالاً درست است و با تصویری که او در مورد ماهیت بانک مزبور و کارکنان آن ارائه می داد، هماهنگی دارد.

2- کاهش شدید ارز خارجی دکتر مهدوی مجددا نگرانی خود که چند هفته قبل در مورد تهدیدی جدی که متوجه ذخیره های ارزی ایران بوده و در سال جاری شدت یافته است را به من اظهار داشته بود، تکرار کرد. او گفت که تصور وی از درخواست های ارزی در چهارماهه اول 1345 (21 مارس 1966 - 20 ژوئن 1966) منجر به کسری بودجه در ذخیره ها در حدود 100 میلیون دلار در 20 مارس 1967 خواهد شد. او در هر حال موافق بود که قطعا چیزی باید اتفاق بیفتد که یا این روند را تغییر دهد یا ارز تهیه گردد و گفت که او انتظار داشت که اقداماتی در بخش دولتی صورت پذیرد تا نیاز دولت به ارز کاهش یابد، هر چند وی تا به حال نشانه روشنی از این مسئله ندیده است.

3- کارخانه نورد فولاد دکتر مهدوی گفت که بانک توسعه صنایع و معادن ایران در فعالیت هایش جهت ایجاد کارخانه دوم نورد در اهواز با قراردادی که این هفته با یک کارخانه انگلیسی یا امضا نموده یا آغاز شده، پیشرفت خوبی داشته است و او انتظار دارد که این دو کارخانه در اهواز، خیلی قبل از ذوب آهن شوروی در اصفهان فعال شوند. او اظهار داشت که به بهره برداری رسیدن این دو کارخانه نورد فولاد توسط بخش خصوصی، تفاوت بسیار جالب توجهی با کارخانه ذوب آهن که توسط بخش دولتی اداره می شود، را نه تنها از جنبه زمانی، بلکه از نظر سودمندی قیمت نشان می دهد. حضور بخش خصوصی در این دو کارخانه، مسئله ای بوده که به طور ثابت و مصرانه مورد مخالفت آقای شیبانی از شرکت ملی فولاد قرار داشته است. او مطمئن بود که کارخانه مشترک ذوب آهن شوروی و دولت ایران یک کار بسیار پر خرج و گرانقیمت خواهد بود.

ص: 697

4- آینده دولت هویدا دکتر مهدوی به عنوان نظریه کاملاً خصوصی و شخصی خودش اظهار داشت که اگر معامله موشکها با دولت ایالات متحده واقعا به پایان رسیده باشد، در ایران دولت تغییر خواهد نمود و احتمالاً دولت جدید توسط شریف امامی سرپرستی خواهد شد.

5- مسائل جراید دکتر مهدوی به مقاله ای که اخیرا توسط آقای بهرام شاهرخ و عبداللّه والا در مجله تهران مصور چاپ شده است، اشاره نمود. او همچنین به مهدی بهار، مؤلف کتاب میراث خواران استعمار، اشاره کرد. او تذکر داد که شاهرخ فردی بد سابقه و شرور با گذشته ای تاریک است و این که بهار به وضوح عامل ساواک می باشد.

مهدوی، فریدون - 13 خیلی محرمانه زمان: 13 سپتامبر 1966 - 22/6/45 مکان: دفتر آقای مهدوی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران ویلیام ا.

هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: کشورهای اروپای شرقی در حال ورود به ایران و مواضع جبهه ملی 1- کشورهای اروپای شرقی در حال ورود به ایران دکتر مهدوی صحبت را با اظهار این که به نظر می رسد بازدید از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی مد شده باشد، آغاز نمود. او به مسافرین متعددی که به این کشورها سفر می کنند، اشاره کرد. من اظهار داشتم که شنیده ام بسیاری بازدیدکننده و تکنسین روسی به ایران آمده اند. او قویا تصدیق کرد، سپس در تأیید آن اظهار داشت کشورهای اروپای شرقی بیش از پیش به ایران علاقمند شده اند و تصمیم گرفته اند که به هر قیمتی کارهای اقتصادی بگیرند. این مهم نیست که موارد پیشنهادی از نظر اقتصادی به صرفه هستند یا نه. او به پیشنهاد لهستان جهت احداث کارخانه های قند اشاره نمود (سه کارخانه در اصفهان، خوی و بروجرد ساخته شدند)، پیشنهادی که وی گفت هیچ شرکت اروپایی نمی تواند حتی به آن نزدیک شود. او افزود، ولی بهتر است کارخانه خریداری شود تا موشک.

2- مواضع مخالفین برای شروع این بحث، من به نامه اخیر حسین مهدوی به سر دبیر واشنگتن پست در تکذیب مطالب مطرح شده در ستون مقالات دوستانه، اشاره نمودم، من پرسیدم ممکن است حسین مهدوی به علت اقامت طولانیش در ایالات متحده نتواند مسائل ایران را لمس نماید.

مهدوی تأیید نمود که حسین مهدوی دو سال است که در ایران نیست و توسعه در ایران در 18 ماه گذشته به طور چشمگیر و خارق العاده ای پیشرفت داشته است. باوجود این اظهار داشت که حسین مهدوی در تماس با پیشرفت های ایران قرار دارد. او گفت که در مواقع مختلف او مواد لازم را برای حسین مهدوی

ص: 698

می فرستد و همین طور دوستان حسین در جبهه ملی او را با نامه نگاری در جریان امور و اظهارنظرها در مورد پیشرفت های محلی قرار می دهند. او گفت حسین در رد اظهارات مثبت مبنی بر ثبات سیاسی مندرج در ستون مقالات دوستانه، حق دارد، زیرا ثبات بر پایه یک نفر پی ریزی شده است.

مهدوی خط خود را تکرار کرد که فقدان فعالیت سیاسی در حال حاضر بدین معنی نیست که هیچ جوش و خروش سیاسی یا هرگونه دلبستگی سیاسی وجود ندارد، این مسئله فقط نشان می دهد که ایرانیان تحت یک شرایط دیکتاتوری زندگی می کنند که در آن هرگونه آزادی اظهارنظر ممنوع است و هر سری که در جمعیت بالا باشد، بلافاصله قطع و بر زمین افکنده خواهد شد. این عوامل ظاهر آرامی را القا می کنند و وقتی به آن وضعیت بهتر شده اقتصادی، اضافه شود، موجب می گردند که مردم به بحث ها و مذاکرات سیاسی کمتر علاقه ای نشان دهند. شاه مایل است در زمینه های اجتماعی و اقتصادی به جلو رود ولی نه در زمینه سیاسی، و او این را بر ایران تحمیل می نماید. او اضافه کرد ما بی تفاوتی سیاسی را تأیید نمی کنیم .

او اظهار داشت، پیشرفت های اقتصادی، 18 ماه قبل آغاز «در زمان قتل منصور» و با درآمدهای نفتی (او گفت حدود 230 میلیون دلار) و با دو سال کشاورزی خوب، حفظ شده اند. او گفت نه فقط جمعیت دهقانان از این پیشرفت ها متنفع شده اند بلکه جمعیت شهرنشین نیز با افزایش فعالیت های اقتصادی سود برده اند. او گفت، بخصوص روند خانه سازی در شهرها و خصوصا در تهران زیاد شده است، همزمان با آن بیکاری و کارهای پست به طور قابل توجهی کم شده اند.

مهدوی تأکید نمود که مسئله مذهب هنوز یک عامل تعیین کننده در زندگی و سیاست ایران است. در بیان توان بالقوه مذهبی، او گفت: باید به آن از طریقی که در حال حاضر به نظر می رسد و به گونه ای که اگر آزادی بیان وجود داشت می بود، نگریست. در حال حاضر اگر به خمینی اجازه داده شود بازگردد و جراید آن را منعکس نمایند، هزاران هزار نفر از مردم در تهران در انتظار استقبال از وی خواهند بود. تا زمانی که خمینی در تبعید باشد، دولت نمی تواند هیچ ملای با اهمیتی را در کنار خود داشته باشد. بدین ترتیب شاه قادر نخواهد بود هیچ گونه ارتباطی با ملاّها داشته باشد.

اظهار نظر: یک آغاز، ولی در اصول یک مطلب تکراری.

مهدوی، فریدون - 14 زمان و مکان: 15 ژوئن 1968 - 25/3/47، منزل مهدوی خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: ایران و خلیج فارس مهدوی یکی از گردانندگان خطوط کشتیرانی آریا است و در این مقام اخیرا با بسیاری از مقامات ایرانی در مورد امور خلیج فارس مذاکرات متعددی داشته است. مهدوی گفت پس از آگاهی از این که با کنار رفتن انگلستان، ایران چه نقش جدی ای را در امور خلیج فارس به عهده خواهد گرفت، شگفت زده شده بود. مذاکرات وی با مقامات ساواک قویا اشاره داشت براین که به آنها تفهیم شده است که ایران نه فقط مسئولیت و حاکمیت پدافند منطقه خلیج را به عهده خواهد گرفت، بلکه نقش مهم و احتمالاً مستقیم در تعیین امور شیخ نشین های خلیج خواهد داشت. مهدوی گفت نشانه هایی دیده شده است که سیاستمداران

ص: 699

ایرانی، از عدم قابلیت هایی که در عمق بی اعتمادی اعراب به ایران و ایرانیان وجود دارند، مطلع هستند.

مهدوی صحبت را با این که عملیات خطوط کشتیرانی در خلیج به مرحله سوددهی نرسیده اند و به سوبسید اصولی دولت نیاز دارند، پایان داد. این یکی از نشانه های تمایل اعمال نقش مستقیم در امور اقتصادی شیخ نشین ها توسط ایران است.

مهدوی، فریدون - 15 به: بخش سیاسی 27 مارس 1969 - 7/1/48 به منظور تهیه یک گزارش بیوگرافی به روز از فریدون مهدوی، من اولین اقدامات انجام شده را برای شما و همکارانتان ارسال می کنم تا متعاقبا تکمیل و تصحیح گردد. من قسم می خورم که تد الیوت گزارش تقریبا کاملی در 1965 در این مورد تهیه کرده است، ولی هیچ نشانی از آن وجود ندارد. همچنین به وضوح پاره ای صورت مذاکرات، منجمله یکی که توسط من و شما در 18 ماه قبل تهیه شد، گم شده اند.

خیلی محرمانه نام: فریدون مهدوی تاریخ: تولد: 1932، ایران تحصیلات: تحصیلات اولیه در آلمان ؛ لیسانس از پاریس 1951؛ دکترا در اقتصاد، هامبورگ 1958 ؛ مدرسه اقتصاد لندن (6 ماه ؛ 1959).

مراحل خدمتی:

1959: هیئت مدیره مسکن، تهران 62 - 1959: متخصص اقتصادی در بانک جدیدالتأسیس با سرمایه گذاری بخش خصوصی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران.

1963: به عنوان عضو هیئت اجرائی جبهه ملی بازداشت شد و در مدت 7 تا 8 ماه اول سال 1963 زندانی بود.

اواخر 1963: مجددا به ریاست اداره اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران گمارده شد.

1963 تا حال حاضر (آوریل 1969): به کار در بانک توسعه صنایع و معادن ایران ادامه داده است، و اکنون معاون مدیرعامل محسوب می گردد. در اوت 1967 به عنوان دبیرکل اداره ارز تهران از ابتدای تأسیس انتخاب شد. (مبتکر این طرح بانک توسعه صنایع و معادن ایران بود.) گهگاه مدیرکل شرکت های جدیدی که توسط بانک توسعه صنایع و معادن ایران تأسیس شده اند مانند خطوط کشتیرانی جدید، بوده است.

زبان ها: فارسی، آلمانی، انگلیسی (با لهجه آلمانی).

اطلاعات شخصی: در سال 1967 با یکی از اعضای خانواده اخوان ازدواج نموده است. آنها فرزند ندارند.

مهدوی در یکی از خانواده های بزرگ و معروف مالک و تاجر متولد شده است. او از طریق خانواده اش با بسیاری از خانواده های «سرشناس» دیگر در ارتباط است. گفته می شود شوهر فعلی اشرف، خواهر دو قلوی شاه، یکی از اقوام وی می باشد.

کلیات از زمان آزادی وی از زندان در سال 1963، به عنوان یکی از رهبران جبهه ملی، کیفیت صورت

ص: 700

مذاکرات موجود در پرونده های بیوگرافی سفارت در تهران نشان می دهند که مهدوی به عنوان یک رهبر مخالف زنده، به طور واقعی جذب شده است. این صورت های مذاکرات مراحل تکاملی وی را از یک موضوع شدیدا انتقادگر (نوامبر 1964) که دولت را فرصت طلبی می نامید که دائما به مردم ایران برای توجیه سیاست ضعیف و نامناسب پیاده شده خود، دروغ می گوید، با این که یک بار (می 1965) اظهار داشته بود که در خیابانها برای مقابله با اجتماعات قانون و نظم زیر پا گذاشته شده است و غیره، به موضعی تغییر یافته است (1969) که در آن او عمیقا درگیر پروژه های توسعه اقتصادی از انواع مختلف است و بیش از همیشه به اهداف دولت نزدیک شده است.

مهدوی، با درگیر شدن عمیق در بانک توسعه صنایع و معادن ایران، بیشتر به یکی از تکنوکراتهای جوانی که سعی در تغییر چهره اقتصادی ایران دارند و کمتر به یک رهبر بالقوه سیاسی، شبیه شده است.

در سن تقریبا 37 سالگی، آقای مهدوی که به سالهای آخر دهه 30 سالگی رسیده است، مورد سوءظن جوانان امروزی است و شاید سالهای اخیر وی همراه با تأثیر ثروت های شخصی و یک همسر زیبای جوان از وی یک سرمایه دار طبقه متوسط ساخته است.

مهدوی، فریدون - 16 زمان و مکان: 14 می 1969، 24/2/48 - رستوران فیامیخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: ایران - عراق، شط العرب مهدوی گزارش تقریبا مفصلی در مورد اینکه درگیری ایران و عراق تا حدی ناشی از سوءتفاهم بوده است را شنیده بود. برابر گزارشات، دولت عراق از طریق سفیر ایران، عاملی درخواست نموده بود اجازه داده شود که به منظور محاصره کردها در منطقه وارد یک باریکه از خاک ایران شوند. عاملی درخواست را جهت ارائه شاه در خلال بازدید وی از تونس، منعکس کرده بود. پیام شاه در پاسخ به این مورد، این بود که به سادگی پرسیده بود «معنی این چیه؟» در جریان انتقال، این پیام به جمله فارسی دیگری که معنی آن «ایرادی ندارد» است، تبدیل شده بود. وقتی عاملی این پیام را دریافت می دارد، با وزارت خارجه تماس می گیرد، ولی وزیر خارجه، زاهدی، قاطعانه به وی می گوید که دستورات شاه را اجرا نماید. در نتیجه عاملی در پاسخ به درخواست عراق، پیام موافقت آمیزی را مخابره می کند که متعاقبا بایستی پس گرفته می شد و مراتب واکنش و عملیات مقابله ای اعلام می گردید.

مهدوی مایل بود این گونه تصور کند که توجیه عملیات دولت گذشته از مسئله باریکه، اختلافات در مورد شط است. او فکر می کند که شاه نمایش قدرتی را انجام می دهد تا عراق و سایر دولت های عربی خلیج (فارس - م) را تحت تأثیر قرار دهد. او اظهار عقیده کرد که شاه این نکته را روشن کرده بود که سعی دارد رهبری خلیج (فارس - م) را به عهده داشته باشد و این که هرگونه همکاری بایستی براساس درک آشکار از نقش رهبری وی صورت گیرد. (مهدوی فکر نمی کند که بازدید تکریتی از دولت های خلیج (فارس - م)، عکس العمل چندانی در محافل دولتی ایران به وجود آورده باشد.) مهدوی مایل بود در این نظریه، که اغلب در اینجا حتی توسط مقامات مسئول ایرانی اظهار می شود،

ص: 701

سهیم باشد که یک نمایش قدرت آشکار و به کار بردن گاه به گاه آن، مؤثرترین راه برای معامله با دولت های عرب است.

مهدوی که هنوز نقش سرپرستی بانک توسعه صنایع و معادن ایران را در شرکت کشتیرانی آریا به عهده دارد، گفت که او نمی توانست کشتی رازی متعلق به آریا، به بندر شاهپور تغییر مقصد داده شده است. او بایستی آن را دنبال کند و نتیجه را به من اطلاع خواهد داد. مهدوی هزینه تقریبی عملیات نظامی ایران در مقابله با عراق را سؤال نمود، من پاسخ دادم که اطلاعی از آن ندارم.

مهدوی، فریدون - 17 زمان و مکان: 14 می 1969، 24/2/48 - رستوران فیامی خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: اطلاعات اقتصادی مهدوی باور ندارد که محدودیت های مالی جاری، احتمالاً اثرات مهم سیاسی در پی خواهد داشت. او اظهار داشت که وضعیت جاری با سال 61 - 1960 متفاوت است. او گفت در آن زمان تقریبا همه هزینه های مالی به طور مستقیم توسط دولت انجام می شد. بخش صنایع خصوصی هم اکنون به اهداف خود دست یافته است و هیچ نشانه ای از کندی در درآمدها و هزینه ها نشان نمی دهد. مهدوی اظهار داشت در حالی که تعدادی قراردادهای جدید توسط سازمان برنامه منعقد شده اند، مقیاس فعالیت های اقتصادی در سطح کشور به طور قابل ملاحظه ای کاهش نیافته اند و افزایش قابل ملاحظه ای در بیکاری در تهران به چشم نمی خورد.

مهدوی، فریدون - 18 زمان و مکان: 14 می 1969، 24/2/48 - رستوران میامی خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن ایران جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: فساد و رشوه مهدوی به طور خیلی خصوصی گفت که شاه در مذاکراتش در واشنگتن با رئیس بانک جهانی، مک نامارا، صریحا گفته است که دلیل اصلی سقوط ایوب، فساد و رشوه در پاکستان بوده است (هیچ اظهاری در مورد فقدان اصلاحات اجتماعی نکرد.) مهدوی، انفصال از خدمت دکتر خصوصی شاه، تیمسار ایادی، کمی پس از بازگشت شاه از ایالات متحده، و اظهارات وی به مک نامارا را به هم مربوط می کرد. مهدوی اظهار داشت که ایادی یکی از افراد خارج از خانواده سلطنتی است که بیشترین نفوذ را دربار دارد و در هر نوع فعالیت اقتصادی دست دارد. هر چند مهدوی از ذکر این که چه وزیری درگیر خواهد بود، خودداری نمود، تقریبا با اطمینان اظهار داشت که سایر افراد در محافل دولتی به زودی تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت. او نخست وزیر هویدا را شامل این تحولات نکرد، او فکر می کند که هویدا در وضعیت کاملاً خوبی است و تا سال آینده پابرجا خواهد بود.

ص: 702

مهدوی، فریدون - 19 فریدون مهدوی سرّی مهدوی، از نظر فلسفی، در مقایسه با اوایل عمرش که عضو جبهه ملی بود، بسیار فاصله گرفته است. او یکی از سرشناس ترین افرادی است که به گفته خودش طرفدار سرمایه گذاری آزاد در ایران است و در طول خدمتش در بانک توسعه صنایع و معادن، بیشتر برای صدور مجوز جهت بخش خصوصی در مقابل مؤسسات دولتی، فعالیت می کرد.

او از چندین سال قبل تا سال گذشته که به وی مأموریت داده شد به عنوان عضو در یک گروه رسمی برای اولین بار از ایالات متحده بازدید به عمل آورد، از این می ترسید که نتواند ویزای ایالات متحده را بگیرد. او از نقشی که در مذاکرات با Dupont و Phelps - Dodg داشته است، بسیار مفتخر است.

مهدوی عضو یک گروه کوچک دوازده نفری است که به طور مرتب با نخست وزیر در مذاکرات رسمی جهت اولویت بندی مسائل ایران ملاقات می نمایند. با مرگ علی فرمانفرمائیان، این گروه ظاهرا به ندرت ملاقات می کنند، زیرا اصولاً علی ترتیب دهنده این ملاقات بوده است. او دوست نزدیک بسیاری از تکنوکرات های جوان در داخل و خارج دولت است و احتمالاً شغل خود را به عنوان وزیر مدیون حمایت فعالانه این مردان با نفوذ است. او با یک دختر زیبای ایرانی ازدواج نموده است و چند نفر فرزند دارند.

18 مارس 1975 - 27/12/54 ویلیام لهفلدت مهدوی، فریدون - 20 فریدون مهدوی وزیر بازرگانی عنوان خطاب: آقای وزیر فریدون مهدوی، که حدود 42 سال دارد، وزارت نوین بازرگانی را در 27 آوریل 1974 به دست گرفت. او خوش فکر، سرشناس و شجاع است و ثابت نموده است که یک مقام پویا و با کفایت است.

مهدوی در سال 1951 در پاریس لیسانس گرفت و در 1958 دکترای اقتصاد را از دانشگاه هامبورگ دریافت نمود. در سال 1959 او به مدت 6 ماه در مدرسه اقتصاد لندن آموزش دید و به مدت 6 ماه در بانک Birgmann Wirst هامبورگ کار کرد.

در بازگشت به ایران، برای مدت کوتاهی مشاور مالی و اقتصادی شورای مسکن تهران بود، سپس به کار در بانک توسعه صنایع و معادن ایران پرداخت. در بانک، او به عنوان یک اقتصاددان در اداره اقتصادی، عضو ستاد اداره بررسی ها و روابط عمومی، مدیر اداره اقتصادی، دستیار مدیرکل و بالاخره مدیرکل، خدمت نمود. در مدت خدمت در بانک، مهدوی در سازمانهایی که تحت حمایت بانک بودند، مشاغلی از جمله دبیرکل شورای ارز تهران و ریاست کمیته اجرائی شرکت کشتیرانی آریا را به عهده گرفت. در سال 1974 او رئیس هیئت اعزامی به پراگ، صوفیه و بخارست بود و در 1975 از مصر بازدید نمود.

مهدوی از نظر مالی خودکفا است. او به انگلیسی و آلمانی صحبت می کند. همسر وی دکوراتور داخلی شناخته شده ای است. مهدوی، فرزند ندارد.(1)

ص: 703


1- تناقض مربوط به اصل اسناد است.

مهدوی، فریدون - 21 زمان و مکان: 25 ژانویه 1976، 5/11/54 - دفتر مهدوی در حزب رستاخیز خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فریدون مهدوی، وزیر بازرگانی و معاون دبیرکل حزب رستاخیز ملت ایران هاوثورن میلز، رایزن سیاسی آ. بولستر و جی. استمپل، مأمورین سیاسی موضوع: امور حزب رستاخیز مهدوی در مدت حدود نیم ساعت همه امور حزب رستاخیز را به طور اجمالی تشریح نمود. او به طور فوق العاده از موضوع استقبال نکرد، ولی موارد زیر را اظهار داشت :

1- فلسفه حزب: حزب رستاخیز، با تک حزبی های سنتی آمریکائی و اروپائی به سبب باز بودن درهای آن به روی همه، فرق دارد. واحدهای سازمانی حزب در سطوح کشور، استان و شهر به گونه ای طراحی شده اند که همه مردم را در سطح کشور تشویق به شرکت در آن می نمایند. مواردی که حزب بخواهد در مورد آن مذاکره شود، آنهایی هستند که در سطوح مختلف توسط شهروندان علاقمند، به کمیته های حزبی ارائه می شوند.

2- روابط حزب و دولت: دفتر حزب، که 10 عضو از 30 عضو آن را وزرای دولتی تشکیل می دهند، ارگان اصلی ارتباطاتی و سازمانی بین حزب و دولت است. اگر بین یک وزیر دولت و سیاست حزب اختلافی وجود داشته باشد، مسئله در دفتر سیاسی کاملاً مورد بحث قرار می گیرد. یک مثال مهم آن که اخیرا پیش آمده است مسئله مالکیت زمین و متصرفین است که در مجلس ارائه شده است. اختلافات قابل توجهی در کلیه جهات در مورد مالکین زمین و تصرف کنندگان وجود دارد که در حال حاضر توسط دفتر سیاسی تحت بررسی است.

3- سازمان حزب: در کمیته های مختلف تهران حدود 1000 نفر عضویت دارند که «اغلب آنها استادان» هستند. مهدوی در جریان منطقی تر کردن ساختار کمیته ها است، زیرا در حال حاضر «صادقانه خارج از کنترل» هستند. در مورد سازمانهای جدید برای کشاورزان، کارگران و دانشجویان که حزب در حال ایجاد آنها است، پیشنهاداتی وجود دارند و گروههای علاقمند دو ماه وقت دارند که ایده های خود را به صورت نظریه در مورد شکلی که سازمان باید داشته باشد، ارائه نمایند. مهدوی تحت تأثیر فعالیت های دانشجویان قرار گرفته است (هم اکنون جمعا حدود 6000 نفر) که در کمیته های نرخ گذاری خدمت کرده اند. پیش بینی های بدبینانه از رفتارهایی که آنان ممکن است بروز دهند، درست در نیامد. آنها به طور مسئولانه و مؤثر در مبارزه با پایین آوردن قیمت (مبارزه با گرانی) فعال بودند. تنها کارمندان حزب که از حزب حقوق می گیرند، خدمتکاران و کادر تعمیر و نگهداری ساختمانها می باشند، بقیه افراد داوطلب و دارای مشاغل مرتب هستند. او شخصا بعضی از کارهای وزارت بازرگانی را از دفترش در حزب انجام می دهد و اشاره نمود که کارهای حزب به طور فزاینده ای وقت او را می گیرند.

اظهارنظر: او واقعا از بوروکراسی بیش از هر چیز دیگر متنفر است، مهدوی گفت او سعی می کند که

ص: 704

سازمان حزب از حشو و زوائد آزاد گردد. به نظر می رسد در مقایسه با این که به کلیه افراد این امکان داده شود که دیدگاههایشان در مورد سیاست ها را به کمیته های مختلف حزب ارائه نمایند، او علاقه کمتری به ایجاد تشکیلات و سازمانهای حزبی در استانها طبق برنامه از پیش تعیین شده دارد.

مهدوی، فریدون - 22 8 فوریه 1976 - 19/11/54 محرمانه یادداشت برای سفیر موضوع : تغییر مهدوی بنا به گفته داریوش همایون، تغییر در مسئولیت های مهدوی نه نشانگر پس روی و نه دلیل ارتقاء است.

در عوض، این تشخیص هویدا بود که او در انتصاب یک نفر در دو شغل مهم و مورد نیاز، اشتباه کرده بود.

این تغییر، اصلاح آن اشتباه بوده است. مهدوی بیشترین وقت خود را در کار برای حزب صرف نموده و آن را به طور تحسین انگیزی اداره کرده است. ولی این برای وزارت بازرگانی بهایی سنگین بوده است.

شکایات و گله های روزافزونی از عدم توجه مهدوی به امور وزارت بازرگانی وجود داشته اند. کارها با سرعت لازم انجام نمی شدند. همچنین تشخیص داده شده بود که مسئولیت های حزبی مهدوی افزایش خواهند یافت و به توجه مهدوی نیاز بیشتری دارند. بدین سبب تغییر یافت.

گوردون وینکلر رایزن روابط عمومی سفارت مهدوی، فریدون - 23 تاریخ: 14 فوریه 1978 - 25/11/56 خیلی محرمانه از: کلاید دی. تیلور - بخش اقتصادی و بازرگانی به: بخش سیاسی موضوع: ملاحظات بیوگرافیک - اظهارات دکتر بهمن همایون، جانشین مدیرکل بانک مرکزی در جریان یک ملاقات طولانی در 13 فوریه با دکتر بهمن همایون، جانشین مدیرکل بانک مرکزی ایران، او نظریات زیر را به طور خصوصی در مورد خودش و سایر شخصیت ها در دولت ایران اظهار داشت:

در بحث راجع به قیمت ها، دکتر همایون مسئله وزارت بازرگانی و وزیر فعلی، کاظم خسروشاهی، را مطرح نمود. در مورد این وزیر، او گفت که باهم همکلاسی بوده اند و هنوز به عنوان دوستان صمیمی هستند. او به طور کاملاً محرمانه گفت که او پیشنهاد یک شغل ارشد وزارتی یعنی معاونت وزیر را که توسط خسروشاهی به وی پیشنهاد شده بود، بر این اساس که او به یک کارمند در زمینه اقتصاد کلان نیاز دارد، رد کرده بود. او گفت که مسئله وزارت بازرگانی این است که همچنان فاقد یک مقام تصمیم گیرنده و آمر است.

او به فعالیت های پراکنده بیش از حد اشاره نمود و من اظهار داشتم که به نظر می رسد از همان مسائل وزارت بازرگانی، رنج می برد. او گفت که خسروشاهی از این شغل خیلی دلسرد شده است و همزمان با آن اقرار نمود که او برای کار در بخش عمومی (دولتی) مناسب نیست. همایون گفت که این شغل به یک فرد با سابقه نیاز دارد، اما آنچه بر مشکل خسروشاهی می افزاید این بود که وی همه معاونین وزیر را جابجا و جایگزین کرده است. او سپس در مورد معاونین وزیر مختلف صحبت نمود که در گزارشات بعدی ذکر شده است، و نتیجه گیری نمود که تیم خسروشاهی به نتایج بزرگی نخواهد رسید. فریدون مهدوی، وزیر

ص: 705

بازرگانی تا 2 فوریه 1972. دکتر همایون با هیجان گفت خسارتی که مهدوی به اقتصاد ایران وارد آمده است، تا بیست سال دیگر جبران نخواهد شد.

با قبول اغراق آمیز بودن گفته هایش، او احساس می کند که مهدوی بیش از هر مقام دیگری، در دوران شکوفایی نفتی اخیر، لطمه زده است. به عقیده دکتر همایون، هر چند می توان پاره ای از تصمیمات او را در مورد قیمت ها، به علت شرایط و عوامل محیطی در آن زمان نادیده گرفت، او بیش از آنچه در مقابل آن عوامل مقاومت کرده باشد، بر آنها افزود. وقتی از او موارد دقیق تری خواسته شد، دکتر همایون نه فقط به سیاست قیمت گذاری اشاره نمود، بلکه بالاخص به استفاده های غلط فاحش از سازمانهای تأمینی (فراهم سازی) دولتی و تدبیر بد سیاسی و اجرائی اشاره کرد. سیاست ذخیره سازی دولت، که افتضاح بود، توسط مهدوی اعمال شده بود. با ژست بخصوصی، دکتر همایون گفت در یک لحظه او می تواند یک کشتی بخرد و در یک لحظه با تردستی شکر آن را غیب نماید.

حسنعلی مهران

ص: 706

حسنعلی مهران معاون وزیر اقتصاد و دارایی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای مهران حسنعلی مهران، حدودا 37 ساله، از 2 ژوئن 1974 معاون وزیر اقتصاد و دارایی بوده است. او یکی از روشن ترین افراد جوان وزارتخانه و عضو مشاوران خبره وزیر هوشنگ انصاری است.

مهران، پس از فراغت تحصیل از دانشگاه ناتینگهام انگلستان، در رشته علوم سیاسی و اقتصادی، به مدت سه سال در دانشگاه بریستول آمار اقتصادی و توسعه اقتصادی تدریس نمود. او سپس به صندوق بین المللی پول در نیویورک پیوست. در سال 1969 در بازگشت به ایران مدیرکل طرح ها و تحقیقات در وزارت اقتصاد و معاون مدیرعامل مرکز تحقیقات برای توسعه صنعتی و بازرگانی شد. در 1971 او تا سمت معاون وزیر در امور اقتصادی و مدیرعامل مرکز تحقیقات ارتقا یافت.

مهران سفرهای زیادی به اروپا، آسیا و نیمکره غربی کرده است. در آوریل 1974 او برای بحث در مورد برنامه توسعه پنجم به واشنگتن رفت. او به زبان انگلیسی و اسپانیایی صحبت می کند.

28 فوریه 1975 - 9/12/53 مهران، حسنعلی - 2 حسنعلی مهران معاون وزیر اقتصاد و دارایی خیلی محرمانه دکتر مهران حدود پنج سال قبل، پس از پایان تحصیلات در انگلستان و فکر می کنم یک سال یا بیشتر کار با صندوق بین المللی پول، برای به عهده گرفتن شغل مدیرکل تحقیقات در وزارت اقتصاد و دارایی، به ایران بازگشت. در اینجا بود که من برای اولین بار با وی ملاقات کردم، و در همان لحظه احساس کردم او فردی است که به علت قابلیت های همه جانبه شخصیتی دوست داشتنی و ویژه گی های عمومی اش باید مورد ملاحظه قرار گیرد. او نظر هوشنگ انصاری، وزیر وقت اقتصاد را، در جریان هدایت فعالیت های سازماندهی اولین هیئت Linnen به ایران (کنفرانس بررسی های ایران - امریکا در سال 1970) به خود جلب نمود و زمینه های ترقی وی برای همیشه فراهم آمد. او بدون شک، در طی سالها برای من و بازرگانانی که من به وی معرفی کردم، کمک کننده بوده است. او نقش هدایت کننده را در مذاکرات با کلیه شرکت هایی که در توسعه مس سرچشمه کار می کردند، داشت و در نتیجه آن به صورت معاون اصلی هوشنگ انصاری در وزارت اقتصاد و دارایی درآمد.

مهران در اواسط دهه سی سالگی، مجرد است. به خوبی انگلیسی و فرانسه (فکر می کنم) صحبت می کند و جوان با شخصیتی است.

او اخیرا دید هر دو چشم خود را در نتیجه تصادفی که حین رانندگی از اداره به منزل در آخر شب اتفاق افتاده، از دست داده بود، ولی دید یک چشم را به طور کامل و دیگری را تا حدودی به دست آورده است.

بدین دلیل او در بیشتر اوقات عینک تیره می زند. من فکر می کنم او اهل اصفهان است و به دانشگاه بیرمنگام در انگلستان و مدرسه اقتصاد لندن رفته است. او مرد قابل توجهی است.

ویلیام لهفلدت 18 مارس 1975 - 27/12/53

ص: 707

مهران، حسنعلی - 3 حسنعلی مهران معاون ارشد وزیر امور اقتصادی و دارایی خیلی محرمانه مهران تاکنون ریاست سه گردهمایی را از طرف ایرانی ها به عهده داشته است (دوبار در ایران و یک بار در واشنگتن) که مربوط به کمیته اقتصاد و دارایی کمیته مشترک ایالات متحده - ایران بوده اند. اکنون ممکن است مفید باشد که اظهارنظرهایی راجع به عملکرد مهران در این شغل و در مورد تماس های ما با وی در زمینه کمیسیون مشترک ارائه شوند.

همان گونه که قبلاً در اطلاعات بیوگرافیک مهران ذکر گردید، او به عنوان یک فرد باشخصیت، باهوش و در جمع یک ایرانی بوروکرات با کفایت مطرح می باشد. هر چند انصاری، وزیر مهران، تصمیمات سیاسی مهم را به خود اختصاص داده است، آشکارا مشاهده می شود که انصاری دست مهران را در موضوعات مربوط به کمیسیون مشترک کاملاً باز گذارده است. اگرچه اعضای ایرانی کمیته اقتصاد و دارایی یک دو جین یا بیشتر هستند، واضح است که مهران سخنگو و مهره اصلی در طرف ایرانی است.

به میهمانی های شامی که در تهران به افتخار گروه اعزامی ایالات متحده (به ریاست معاون وزیر بازرگانی ایالات متحده) و میزبانی وی برگزار گردید، باید توجه خاص مبذول داشت: در این فرصت که مهران خود را به طور تحسین انگیزی نشان داد، میهمانان آمریکایی خود را با قریحه حسن بیان خود و صمیمیت واضح در اظهاراتش مجذوب نمود. به طور کلی، گردهمایی تهران که من در آن شرکت داشتم، خوب برگزار گردید.

یکی از جنبه های منفی (از نقطه نظر ایالات متحده) تمایل مهران به پافشاری در قراردادهای برنامه ریزی شده و غیر تعهدی است که در جزئیات آن ایالات متحده ترجیح می دهد با زبان صریح تری قید گردند تا بدین وسیله ایران به بازگرداندن دلارهای نفتی به ایالات متحده متعهد گردد. البته این قابل درک است که ایرانیان می خواهند دستشان در خرج کردن درآمدهایشان در هر کجا که مایل باشند، باز باشد. هر چند مهران گهگاه به مأمورین ایالات متحده به طور خصوصی گفته است که دستورالعمل های او به خوبی به سایر وزارتخانه ها می رسند، در حقیقت می توان گفت که درباره موضوعات کمیسیون، خارج از حیطه وزارتخانه خودش، پیگیری کمی وجود دارد. این که در بیش از یک موقعیت، تصمیمات اصولی از طرف ایرانی در آخرین لحظات ممکنه اتخاذ شده اند، بدون تردید به علت فشار خارق العاده ای است که از اواسط سال 1974 روی مهران بوده است. یکی از زیردستان مهران، وفا، که مسئول تنظیم و تدوین قراردادهای همکاریهای فنی بین ایران و ایالات متحده می باشد، به نظر می رسد که فرد ناامیدی است و معلوم نیست که در صورت پیشرفت بهتر در کارها در این خصوص، مهران نقش فعال تری ایفا می کرد.

موضع گیری معمولاً موافق با ایالات متحده توسط مهران به یک بُعد مهم شخصیتی وی اجازه خودنمایی نمی دهد. او به طور قطع اعتقاد دارد که برای ایران زمان آن رسیده است که در محل واقعی خود پشت میز مستقر گردد و این که زمان قیمومیت، اگر این لغت مناسب آن باشد، برای ایالات متحده به سر رسیده است.

برای مثال او به مأمورین ایالات متحده گفته است که: (1) با سرمایه گذاریهای ایران در ایالات متحده نباید به صورت کاملاً تبعیض آمیز برخورد شود، (2) ایران در نظر ندارد بابت هزینه تکنسین هایی که از ایالات متحده به ایران می آیند، پول زیادی را که توسط امریکا خواسته شده است، بپردازد، (3) اگر ایران نتواند قرارداد بهتری با جامعه اروپا منعقد نماید، آنگاه کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده بایستی

ص: 708

درک نمایند که ایران به طور صحیح و منطقی مجاز خواهد بود که از بین کشورهای هم فکر در هر بلوکی که باشند، منافع ترجیحی خود را به دست آورد. به استثنای این دیدگاهها، مهران هرگز در برخوردها ناموفق یا تهدیدکننده نیست، ولی این نکته زیاد روشن نیست.

مهران احتمالاً بیش از یک پیشنهاد از سوی بخش خصوصی را طی چند سال گذشته رد کرده است. اگر او همچنان در حول و حوش دولت ایران باقی بماند، یک کاندیدای عالی برای وزارت خواهد بود.

6 اکتبر 1975 - 14/7/54 مهران، حسنعلی - 4 حسنعلی مهران مدیر کل بانک مرکزی ایران خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای مهران حسنعلی مهران، حدودا 39 ساله، از اکتبر 1975 مدیر کل بانک مرکزی ایران بوده است. او تا این اواخر یعنی ژوئن 1974 به عنوان معاون وزیر اقتصاد و دارائی خدمت می نمود. مهران یک اقتصاددان باکفایت، با تجربه و متشخص است که ریاست گروه ایران را در سه گردهمائی کمیته اقتصاد و دارائی در کمیسیون مشترک ایران، ایالات متحده به عهده داشت.

موضع نسبت به ایالات متحده موضع بطور کلی مساعد وی نسبت به ایالات متحده، اجازه پنهان کردن عقیده اش مبنی بر این که روزهای قیمومیت ایالات متحده به پایان رسیده اند را نمی دهد. به مقامات ایالات متحده گفته است که با سرمایه گذاریهای ایران در ایالات متحده نباید بصورتی تبعیض آمیز برخورد شود؛ ایران پول زیادی بابت هزینه تکنسینهای آمریکا در آنجا نخواهد پرداخت؛ و اگر قرارداد بهتری با جامعه اروپا منعقد نشود، ایران مجاز خواهد بود بازرگانی خود را با هر بلوکی که بخواهد، انجام دهد.

اطلاعات شخصی وی از دانشگاه ناتینگهام انگلستان فارغ التحصیل شد و پس از آن بمدت سه سال در دانشگاه بریستول تدریس نمود. سفرهای بسیاری کرده است. قسمتی از دید خود را در یک حادثه رانندگی از دست داده است و اکنون از عینک تیره استفاده می نماید. به روانی انگلیسی و اسپانیائی صحبت می کند. ازدواج نکرده است.3 اوت 1976- 12/5/55 مهران، حسنعلی - 5 تاریخ: 30 مارس 1978- 10/1/57خیلی محرمانه به: کلاید دی.تیلور موضوع: فساد در بانک مرکزی ایران نیک لامپشیر (Nick- Lampshire) دستیار نماینده چیس مانهاتان بانک، در 28 مارس به من گفت که از منابع بانکی دولتی شنیده است که دلیل اصلی تغییرات در رهبری بانک ملی بدلیل مشاهدات کمیسیون

ص: 709

شاهنشاهی دولت ایران پس از بازرسی آنها از بانک ملی بوده است. او گفت که کارکنان کمیسیون، که در مجاروت دفتر رئیس بانک، خوش کیش، مستقر شده بودند، از آنچه فهمیده بودند، بالاخص از رشوه گیریهای واضح و علنی و رفتارهای خاص که دفتر رئیس انجام می داد، یکه خوردند. این مسئله، علاوه بر حرکت کند که طبیعت بانک است موجب گردید که پیشنهاد شود رهبریت بانک تعویض گردند.

آقای لامپشیر نظریات خود را با این سؤال آغاز نمود که آیا، من هم مانند وی، شنیده بودم که مدیر بانک مرکزی، خوش کیش، بزودی خواهد رفت. من، همانگونه که در یک یادداشت قبلی گزارش داده ام به وی پاسخ دادم که از یک دوست ایرانی شنیده ام که بخشی از علت انتقال خوش کیش به بانک مرکزی این بوده بوده است که او تا سه چهار ماه دیگر بازنشسته خواهد شد. آقای لامپشیر گفت که خوش کیش خودش را در این شغل گم کرده بود و کسانی که در داخل با او کار می کنند او را یک مصیبت می دانند. او سپس بحث را به علی مهران، رئیس کل قبلی بانک مرکزی و معاون مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران در حال حاضر، کشاند.

آقای لامپشیر، که ادعا می کند از نزدیک با زندگی شبانه تهران آشنا است، گفت که مهران نه تنها رد پایش در فعالیتهای گستاخانه شبانه تهران به چشم می خورد، بلکه آن طور که من از منابع دیگر شنیده ام، بخاطر معشوقه هایش در خارج از ایران (برای مثال ایتالیا)، خیلی معروف است. او گفت که فعالیتهای وی به جائی رسید که حتی در روزنامه فارسی زبان کیهان در دفاع از این اتهامات، مطلبی نوشته که در آن مهران گفته برای بانک مرکزی این یک سنت است که نیاز به اعتبار یک معامله را به یک بانک ارجاع نماید.

این در پاسخ به انتقادات به جریان افتاده در جامعه بود که مهران، نسبت به گروه صنعتی بلا احساس تعهد نموده است و از یک بانک بخصوص خواسته است تا به گروه پول قرض دهد. آقای لامپشیر گفت که رؤسای بلاّ، میهمانی های بی ملاحظه و مشحون از تمایلات و روابط جنسی می دهند و اغلب مهران در آن شرکت دارد. او گفت شایعات زیادی وجود دارند که مهران از سایر مشتریان ایرانی نیز پول هائی دریافت می نماید.

مهران، حسنعلی - 6 حسنعلی مهران وزیر امور اقتصادی و دارائی (از11 نوامبر 1978)خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر حسن مهران، تحصیلکرده انگلستان، که در سن 41 سالگی جوانترین وزیر کابینه است، از نوع تکنوکراتهای جوان و بلندپروازی است که شاه دوست دارد اطراف خود داشته باشد. او از مدتها قبل به عنوان تحت الحمایه هوشنگ انصاری، رئیس شرکت ملی نفت ایران، شناخته شده است. مهران در شغل جدیدش با وظیفه سختی روبرو است: او لازم خواهد بود به اعتصابات فلج کننده خاتمه دهد و اقتصاد را در جهت تأکید بیشتر بر نیاز مصرف کنندگان هدایت نماید.

مهران بطور کلی مواضع مساعدی نسبت به ایالات متحده دارد. همزمان با آن، او معتقد است که ایران پخته و با تجربه شده و روزهای قیمومیت ایالات متحده به پایان رسیده است. او تماس های بسیار گسترده ای با مأمورین ایالات متحده، هم در ایران و هم در گردهمائی ها در ایالات متحده و سایر مجالس داشته است. این مقامات تحت تأثیر هوش، کفایت و قابلیت وی قرار گرفته اند. او نظریات خود را با

ص: 710

شیوه ای آرام و آهسته مطرح می کند و هرگز بدخلق و تهدید کننده نیست. در مذاکرات او تمایل به پافشاری بر لحن ملایم قراردادها دارد. مهران برخی اوقات موارد ضروری را تا آخرین دقایق ممکنه حل نشده باقی می گذارد.

مهران درسالهای 75-1974 معاون وزیر اقتصاد و دارائی و از سال 1976 تا 1978 مدیر بانک مرکزی بوده است که در آن سال معاون انصاری در شرکت نفت ایران شد. از اوت 1978 تا انتصاب کنونی، او معاون نخست وزیر در سازمان طرح و برنامه و بودجه بود. دید یک از چشمهای مهران محدود است(درنتیجه یک تصادف ماشین) و معمولاً از عینک تیره استفاده می نماید. او اسپانیولی و انگلیسی را عالی صحبت می کند.13 نوامبر 1978- 22/8/57

فرهنگ مهر

ص: 711

محرمانه زمان: 10 ژانویه 1966 - 20/10/44 مکان: رستوران سورن صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر فرهنگ مهر، مدیرعامل بیمه ایران و رئیس ایرانی اوپک، روبرت اچ. هارلان، رایزن اقتصادی جان اچ. رینهارت، وابسته فرهنگی تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول موضوع: سفر دکتر مهر به ایالات متحده دکتر مهر که اخیرا در یک سفر میهمانی افتخاری از ایالات متحده بازدید به عمل آورده، برداشت های خود را از این سفر با ما در میان گذاشته است. برداشت های اصلی وی از ایالات متحده بشرح زیر هستند.

1- متفاوت بودن مردم آن.

2- وجود یک میل و احساس زنده در امور فرهنگی.

3- ماهیت «منحصر به فرد» دو حزب سیاسی، که فاقد نظم و ایدئولوژی هستند.

4- قدرت و گستره ایالات متحده. «هیتلر بایستی دیوانه می بود که به آن اعلام جنگ داد.» تنها انتقاد دکتر مهر از ایالات متحده متوجه نئواورلئانیها بود، که «سَبُکی» و «بی تربیتی» آنها را دوست نداشت، و بعضی از سیاستمداران که نامشان ذکر نشد که برای کسب حمایت مردم، تنفر و دشمنی نژادی را شعله ور می ساختند. در آن موقعیت بحث برای خودمختاری ایالت کلمبیا در گرفته بود. غیر از این موارد، او از آنچه دیده بود کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته است، بر بازدید خود از آتلانتا تأکید ویژه ای داشت، از جمله مذاکره با سردبیر Atlanta Constitution، موزه های فیلادلفیا، منونیت های(1) نزدیک پترزبورگ، و سفر (Vista dome) با قطار از دنور به سانفراسیسکو، که او برای مسافرین مثل خودش آن را یک «الزام» می دانست. او همچنین مسرت خود را از برنامه مسافرتی تنظیم شده برای او و قدردانی اش را برای مساعدت قابل ملاحظه ای که وی از محافظین و همراهانش دریافت کرده بود، اظهار داشت. دکتر مهر اظهار داشت که دو سؤال دائما از سوی آمریکائیان از وی می شد. اولی نظر وی و ایرانیان در مورد جنگ ویتنام. او گفت، جواب داده بود که این مسئله ای نیست که در ایران به طور گسترده مورد بحث باشد، مگر در جوامع روشنفکران، ولی نظر شخص وی این است که هرگاه این چنین جنگی در گرفت، باید آن را تا رسیدن به یک نتیجه قطعی ادامه داد (توسط ایالات متحده). سؤال دوم در مورد علاقمندی عمومی به ایالات متحده در ماوراءالبحار بود.

اظهارنظر: به نظر می رسد که این موفقیت آمیزترین میهمان افتخاری بوده است. با تشکر از کلیه کسانی که در واشنگتن در موفقیت آمیز بودن آن سهیم بوده اند.

مهر، فرهنگ - 2 فرهنگ مهر رئیس هیئت مدیره شرکت ملی بیمه خیلی محرمانه فرهنگ مهر از سال 1966 رئیس هیئت مدیره شرکت ملی بیمه، یک شرکت دولتی، بوده است. او قبلاً از می1965، به عنوان معاون نخست وزیر تحت نظر دوستش امیرعباس هویدا، نخست وزیر، خدمت کرده بود. وقتی مهر این شغل جدید را عهده دار شد، تجربه قبلی در بیمه نداشت، ولی در زمینه های مالی و اداری

ص: 712


1- فرقه ای از مسیحیت که بخصوص به علت مخالفت با خدمت سربازی مشهور می باشند و منشعب از فرقه آناباپتیس های هلند هستند.

(مدیریت) آزمایش خود را داده بود. در شرکت ملی بیمه انتظار می رود که او کارها را به جریان اندازد و مخارج را کمتر نماید. او در این جهت کوشش های قابل ملاحظه ای به عمل آورده است، ولی هنوز زود است که گفته شود وی به طور کامل موفق بوده است.

مهر اصولاً طرفدار امریکا است. او یک حقوقدان و اقتصاددان تحصیلکرده انگلستان است که سوابق خدمتی درخشانی از وزارت دارایی، جایی که مطالب خوبی از بوروکراتهای قدیمی وزارتخانه آموخته است، دارد. وی مقامی مقتدر، با کفایت و بلندپرواز (جاه طلب) است که به علت درستکاریش در تنظیم مالیات ها در محافل بازرگانی به نحو گسترده ای مورد احترام است. مهر به عنوان معاون اول (رئیس معاونین) وزارتخانه (مارس 1964 - 1965)، هویدا، وزیر دارایی وقت، را در برنامه اش جهت اصلاح وزارتخانه کمک کرد. شهرت مهر همراه با ارتباط نزدیک او با هویدا و نخست وزیر وقت حسنعلی منصور، او را کاندید منطقی وزارت دارایی در کابینه هویدا ساخت، لیکن به عنوان یک زردشتی، مهر از نظر قانون اساسی برای تصدی یک پست کابینه ای منع داشت.

وقتی در ژانویه 1965 منصور به قتل رسید، مهر از لندن که در حال هدایت مذاکرات نفتی بود، به ایران بازگشت تا مسئولیت وزارت دارایی را تا زمانی که وزیر جدید منصوب شود، به عهده بگیرد. وقتی جمشید آموزگار در 1965 وزیر شد، مهر از وزارتخانه منتقل گردید، با وجود این او همکاری غیر رسمی خود را در هر زمان لازم به آموزگار ارائه نمود. ظاهرا آموزگار مخالف نگهداشتن زیردستی بود که به طور ضمنی قبل از وی عهده دار وزارتخانه بوده است.

مهر در 11 دسامبر 1923 در تهران متولد شد. او در 1944 لیسانس حقوق از دانشگاه تهران و در 1947 لیسانس از دانشکده فنی تهران گرفت. او در 1945 به وزارت دارایی پیوست، و از 1947 تا 1950 رئیس اداره سیلو و آرد بود. در 1950 او به انگلستان رفت و در 1956 یک فوق لیسانس حقوق و در 1958 مدرک دکترا از دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن دریافت نمود. در بازگشت به ایران به عنوان عضوی از جامعه وکلا پذیرفته شد و به اداره حقوقی شرکت ملی نفت ایران پیوست. در 1960 او رئیس کنفرانس های بین المللی و نمایندگان ماوراءبحار شد. همزمان با آن او مشاور امور بازرگانی وزیر بازرگانی بود. او در سال 1961 به عنوان مدیرکل اداره نفت و روابط خارجی به وزارت دارایی پیوست.

در می1963 او به مدیرکلی اداره امور اقتصادی ارتقا یافت و سرپرستی قسمت های نفت، ترابری، چای، نان، غلات و اقتصاد را به عهده گرفت. در این شغل او در کنفرانس های اوپک شرکت می کرد و نماینده ایران در هیئت مدیره اوپک بود. (هر چند در شغل فعلی از امور نفتی دور شده است، اعتقاد براین است که هنوز مسئولیت کمک در تنظیم سیاست های نفتی را به عهده دارد). مهر به سرعت اعتماد وزیر دارایی وقت، عبدالحسین بهنیا، را جلب نمود که مسئولیت های بسیار زیادی در امور نفتی به وی واگذار نمود. این اعتماد پس از برکناری بهنیا در اکتبر 1963 توسط اسداللّه علم، نخست وزیر وقت و سرپرست وزارت دارایی، ادامه یافت. علم، مهر را در ژانویه 1964 به معاونت وزیر ارتقا داد. دوستی نزدیک مهر با منصور و عضویت وی در حزب ایران نوین (او در پایه گذاری آن کمک کرد) بدون شک به مراحل خدمتی او کمک کرد. (در کنگره می 1967، مهر در کمیته اجرایی حزب انتخاب شد). مهر در کمیته ویژه نفت منصوب شد و پس از مراسم شروع به کار کابینه منصور در مارس 1964، معاون اول وزیر دارایی شد.

مهر در ارتباط با امور نفتی مسافرت های بسیاری کرده است. او ابتدا در 1963 برای مذاکره با مقامات

ص: 713

نفتی به ایالات متحده سفر نمود. در 1965 او میهمان افتخاری ایالات متحده شد و تحت تأثیر قدرت و چیزهایی که دیده بود، قرار گرفت. او کتابی به زبان فارسی در حقوق، کار و بیمه نوشته و مقالات متعددی در مجلات ایرانی چاپ کرده است. او سالهای متمادی حقوق بازرگانی را در مؤسسه عالی حسابرسی و مالی تدریس نموده است. مهر یکی از اعضای مؤسس و در حال حاضر رئیس هیئت مدیره انجمن فرهنگی ایران باستان است. پس از زندگی مجردی طولانی، او با یک دختر جذاب، باهوش و سرزنده زردشتی در 1966 ازدواج نمود. او (خانم) انگلیسی را به روانی صحبت می کند و آموزش پزشکی در انگلستان دیده است. مهر علاوه بر زبان مادری فارسی، فرانسه و انگلیسی را به روانی صحبت می کند.

اوت 1968 - مرداد 1347 مهر، فرهنگ - 3 تاریخ: 29 نوامبر 1971 - 8/9/50 محرمانه یادداشت بیوگرافیک موضوع: دکتر فرهنگ مهر، رئیس دانشگاه پهلوی شیراز در 22 نوامبر به همراه آقایان کلمنت و رویس با دکتر فرهنگ مهر در دفتر ریاست دانشگاه در شیراز ملاقات نمودیم. بحث ما بر سر مشکلات و مسائلی که در انجام شغل جدیدش با آنها روبرو است، متمرکز گردید.

دکتر مهر گفت در حال بررسی راههای مختلف برای بهبود ارتباطات با دانشجویان و پاسخگویی به نیازهایی که دانشجویان مطرح می نمایند، است. بعضی از آنها را او ظاهرا منطقی می داند و بقیه را به عنوان غیر منطقی کنار می گذارد. از جمله خواسته های غیرمنطقی، وی خواسته اخیر دانشجویان مبنی بر منظور کردن دو نوع دسر در لیست غذایی دانشجویان را مثال زد. او اشاره نمود که در غذاهای ایرانی دِسِر اصولاً وجود ندارد و این برای دانشجویان غیرمنطقی است که برای چیزی که اصولاً اروپایی است، پافشاری نمایند. او هیچ گونه افتخاری (مبارک بودن) در ریاست بر دانشگاهی که تا اندازه ای به وارد کردن آداب و اصول خارجی و غربی به ایران اختصاص یافته است، نمی بیند.

دکتر مهر گفت، در نظر دارد دانشجویان سال اول را که جمعا حدود 600 نفر هستند، در خوابگاههایی مخصوص به خودشان از دیگران جدا کند تا مانع قرار گرفتن آنها در معرض «تأثیرات منفی» شود.

دکتر مهر اظهار داشت که یکی از مسائل که در دانشگاه پهلوی مشکل ایجاد کرده است فقدان پیوستگی و دوام در مدیریت و اداره آن است. در آغاز به عنوان مؤسسه ای با جهت گیری آموزشی با روش های آمریکایی شروع شد، ولی سایرین نظیر انگلیسی ها، ایرانی ها و اخیرا فرانسوی ها به تدریج بر آن حاکم شده اند. نتیجه آن مخلوط درهم و برهمی شده است. وقتی من اظهار داشتم که تغییرات مکرر رؤسای دانشگاهها در ایران به نظر می رسد که سیاست مقبولی نباشد و من امیدوارم که او برای مدتی در آنجا بماند، پاسخ وی این بود که «همسر من نمی خواهد تهران را ترک نماید.» سپس من با دکتر مهر ناهار صرف کردم که او ثابت کرد میزبانی مهربان و دلکش است.

اظهارنظر: دکتر مهر و همسرش زوجی دوست داشتنی هستند. او مردی است با حوزه گسترده ای از دلبستگی ها و تاجری موفق می باشد. مهرها زردشتی هستند، چیزی که خانم مهر نمی گذارد شما فراموش

ص: 714

کنید. او (آقای مهر) امروز احتمالاً از زردشتیان رده بالای ایران است. با وجود این که چیزهای خوبی راجع به دکتر مهر شنیده بودم، من به گونه ای از او، حداقل در مورد صلاحیت فعلی وی، ناامید شدم. او ممکن است مجری خوبی باشد، ولی مطمئنا یک متخصص امور تربیتی و آموزشی نیست و به نظر می رسد از کارش به عنوان رئیس دانشگاه خیلی دور باشد. دی. هک مهر، فرهنگ - 4 خیلی محرمانه زمان و مکان: 8 فوریه 1977 - 19/11/55، منزل ریاست دانشگاه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فرهنگ مهر، رئیس دانشگاه پهلوی جان دی. استمپل، سفارت امریکا، تهران موضوع: آموزش در ایران من ترتیبی داده بودم که رئیس دانشگاه را در دفترش ملاقات نمایم، ولی او مبتلا به آنفلاآنزا بود و درخواست کرد که من به منزلش بروم. در هفته های اخیر او درگیر مشاجره با عوامل مختلف سیستم آموزشی ایران بود. او سخنرانی خوبی است و احتمالاً رهبر زردشتیان در جامعه ایران است.

فعالیت های دانشجویان امسال در دانشگاه پهلوی، نارضایتی های دانشجویی در حداقل بود. تظاهرات خیلی کم بودند و در واقع هیچ مسئله ای برعلیه مقامات مطرح نشده بود. (در جریان تظاهرات سالیانه دسامبر، کتابخانه کشاورزی در دانشگاه پهلوی زیرو رو شد و تظاهرات کوچک تر دیگری نیز به وقوع پیوست. ممکن است مهر در توصیف این تظاهرات به عنوان خیلی کم در مقایسه با سال قبل راست گفته باشد.) به دانشجویان گفته شده بود که می توانند تظاهرات نمایند و حتی می توانند در امتحانات شرکت نکنند، البته توجه خاصی به دانشجویانی که این کارها را بکنند، نخواهد شد. مهر گفت دانشجویان متعددی غیبت کردند و مجبور شدند که دانشگاه را ترک نمایند، «بقیه پیام را گرفتند». در پاسخ به سؤال من که به نظر وی چرا ناآرامی ها در دانشگاه پهلوی کم بوده اند، مهر گفت استادان دانشکده ها برخلاف دانشگاههای اصلی تهران، به عنوان استاد تمام وقت در دانشگاه کار می کنند. علاوه بر این، در مدت ریاست وی، دانشگاه خط قاطعی در ارتباط با مسائل فعالیت های دانشجویی اتخاذ نموده است. او شخصا هفته ای دو تا سه بار با دانشجویان ملاقات می نماید و رؤسای دانشکده ها و اداره کنندگان را تشویق می کند که همین کار را بکنند.

آموزش در ایران مهر شدیدا از اصلاحات مورد بحث فعلی توسط شورای عالی آموزشی انتقاد می نماید (که ده روز قبل از مصاحبه ما، ملاقات داشتند). یکی از افراد ارشد جلسه، بدون آمادگی واقعی و یا مشورت، پیشنهاد حذف سال 12 دبیرستان های ایران را به دلیل نداشتن کتب آموزشی، ارائه نموده است. مهر به طور کلی مخالف این عقیده بود، می گفت که حتی هم اکنون نیز میزان آمادگی دبیرستان ها کافی نیست و نتیجه حذف سال دوازدهم به هیچ وجه مورد بررسی قرار نگرفته است. علاوه بر این تصمیم اخیر در مورد تألیف کلیه

ص: 715

کتابهای دبیرستانی توسط وزارت فرهنگ، یک فاجعه است. مهر گفت تصمیم اتخاذ شده جهت متمرکز کردن تألیف کتاب های آموزشی است، زیرا پاره ای دبیران کتابهای خودشان را به قیمت های گزاف می فروشند. او افزود که این نوع واکنش های افراطی به نظر می رسد یک سبک مدیریت در محافل آموزشی ایران باشد. او اضافه نمود که اصلاحات دیگر - - پیشنهاد منسوخ کردن هیئت امنای دانشگاه - - نیز مشابه آن نظریه ناسالمی بوده است.

مهر، فرهنگ - 5 تاریخ: 2 می 1978 - 12/2/57 خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا در شیراز، 13 - A به: وزارت خارجه جهت اطلاع: کنسولگری های آمریکا در اصفهان و شیراز و سفارت در تهران موضوع: رئیس دانشگاه پهلوی، فرهنگ مهر مقدمه و خلاصه: دکتر فرهنگ مهر، رئیس دانشگاه پهلوی شیراز، شاید یکی از مشهورترین و مهم ترین سیاستمداران زردشتی ایران باشد. وی در طول مدت خدماتش، سمت های بسیار متنوع و عالی رتبه ای در دولت داشته است. وی به عنوان یکی از پیروان مذهب باستانی ایران، که هم اکنون اعضای آن جامعه کوچک و رو به زوالی را در ایران تشکیل می دهند، رژیم را با شاهد گویایی مبنی بر این که در این کشور آزادی مذهبی وجود دارد و کافی است، تجهیز نموده است. وی که از سال 1971 در دانشگاه پهلوی بوده، مایل است به کار در سایر زمینه ها بپردازد و در ماههای اخیر شایعاتی مبنی بر این که وی در انتظار شغل جدیدی می باشد، بر سرزبانها بوده است. او در دانشگاه پهلوی به عنوان یک مدیر قوی و خوش فکر شهرت یافته است و بنابراین به عنوان جایگزینی برای منوچهر گنجی در وزارت آموزش و پرورش که با مشکلاتی مواجه شده است، یک انتخاب منطقی به نظر می رسد (احتمالی که از ماهها قبل مطرح شده بود)، اما چندی پیش روزنامه فارسی زبان کیهان در گزارشی نوشت که وی سفیر آینده ایران در هند خواهد بود. پایان مقدمه و خلاصه.

مهر در سال 1924 در یک خانواده سرشناس زردشتی کرمانی الاصل در تهران متولد شد. او از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفته و فوق لیسانس و دکترای خود را از دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی لندن دریافت کرده است. در طول مدت خدمتش مشاغلی نظیر رئیس کارخانه آرد و سیلوی تهران، مشاور حقوقی و رئیس اداره پیمانهای شرکت ملی نفت، مشاور شورای عالی اقتصاد، مشاور حقوقی و پیمانهای وزارت بازرگانی، مدیرکل نفت و روابط خارجی در وزارت دارایی، عضو کمیسیون سرپرستی دائمی وامهای دولتی، استاد حقوق و روابط بین الملل دانشکده افسری ایران، مدیرکل امور اقتصادی در وزارت دارایی، معاون وزیر دارایی، نماینده ایران در کمیته اجرایی در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت سهامی بیمه ایران را داشته است. وی در زمینه های مذهبی، فرهنگی و سیاسی نیز فعال بوده و سمت هایی مانند رئیس انجمن زردشتیان تهران، رئیس هیئت مدیره انجمن فرهنگ ایران باستان را به عهده داشته و در حال حاضر نیز جانشین رئیس کمیته اجرایی حزب رستاخیز است. وی به هنگام کار در شرکت بیمه، تبدیل یک کاروانسرای قدیمی در اصفهان را به هتل شاه عباس فعلی برنامه ریزی و سرپرستی نمود که شاید از بهترین و مشهورترین و مسلما

ص: 716

خوشایندترین و هنرمندانه ترین میهمانخانه های ایران است. دانشگاه پهلوی تجربه بی نظیری در نظام آموزشی ایران بوده است. تدریس در این دانشگاه که براساس الگوهای امریکایی ساخته شده است به زبان انگلیسی صورت می گیرد. اجرای یک چنین تجربه ای مستلزم رهبری خردمندانه بی نظیری می باشد و مهر به طور کلی این گونه رهبری را اعمال کرده است. وی به دلیل تلاش هایش در حفظ و بهبود استانداردها، کسب استقلال داخلی بیشتر برای دانشگاه در سیاستگذاری در زمینه هایی چون مقررات ورودی و دوره های تحصیلی و ایجاد یک فضای آزاد و صحیح دانشگاهی و تحصیلی مورد احترام اکثر اعضای هیئت علمی می باشد. مهر شخصا اذعان دارد که نتوانسته همه کارهایی را که در نظر داشته است (برای مثال، روش های پذیرش و ورود به دانشگاه در برخی جنبه های مهم در سطح کشور راکد و بدون تغییر مانده است)، انجام دهد، اما در بین همکارانش هم در مورد آنچه که می خواسته انجام دهد و هم میزان موفقیتش در امور، سربلند است. صرفنظر از سابقه بسیار قابل تقدیر وی در دانشگاه پهلوی، در هر حال انتقاداتی نیز به وی وارد است. برخی از این انتقادات مربوط به اعضای هیئت علمی خارجی است ولی مطمئنا به اعضای غیر ایرانی محدود نمی شود. جدی ترین انتقادی که به وی وارد می شود این است که او در تصمیم گیری هایش در موضوعات مربوط به خط مشی اداری همیشه ملاحظات سیاسی را بر همه چیز ارجح می داشته است. بنابراین در حالی که وی شدیدا تلاش می کند تا در مرحله اول مانع از بروز درگیری بین دانشجویان و مقامات اجراکننده قانون در محوطه دانشگاه گردد و اگر نتواند مانع این کار شود، از بروز خشونت جلوگیری می نماید، ولی به منظور حفظ آرامش ظاهری و به قیمت تضعیف روحیه اعضای هیئت علمی مرتبا تسلیم درخواست های دانشجویان می شود. علاوه بر این تمایل وی به درگیر شدن در تدبیر سیاست های پرسنلی، موجب ناکام ماندن تلاش های وی برای ایجاد یک جو دانشگاهی آزاد و فارغ از دسیسه های بوروکراتیک سنتی ایران گردیده است. نتیجه آن بوده است که روحیه اعضای هیئت علمی که برای مشاغل دانشگاهی واقعی مستعد بوده اند، روبه فرسایش بگذارد. بازگشت در بین چنین اشخاصی که بسیاری از آنها برای مدتهای مدید آماده بوده اند که اصول را فدای مصالح سیاسی نمایند، نسبتا زیاد می باشد. بنابراین پس از گذشت دو دهه از برپایی این دانشگاه، هدف تشکیل مؤسسه ای براساس کیفیت دانشگاههای خارجی تا حد زیادی، تحقق نیافته باقی مانده است. موفقیت مهر از این حقیقت نیز که وی یکی از اعضای با استعداد یک گروه اقلیت می باشد، آسیب دیده است. بدین ترتیب او به مجموعه ای از مشاغل که به مسئولیت های دانشگاهی وی ربطی نداشته باشد، شدیدا نیازمند است. او مرتبا برای انجام مأموریت های خاص و متنوع شیراز را ترک می کند، پدیده ای که سبب شده است تا غیبت های وی در طول سال گذشته بیشتر تکرار گردد. در نهایت وضع سلامتی مهر نیز یک عامل منفی بوده است. وی چندین سال است که دچار ناراحتی دریچه قلب می باشد و در سال 1976 و به دنبال یک حمله قلبی شدید تحت معالجه پزشکی در ایالات متحده قرار گرفت.

مهر در رابطه با نقش خود در جامعه و دولت ایران به عنوان یک زردشتی و تمایل رژیم در بهره برداری از هویت گروه اقلیت وی، بی تفاوت شده است. وی می گوید از این که بسیاری از زردشتیان در طول حیات وی به طور قابل ملاحظه ای پیشرفت کرده اند، بسیار خشنود است و او خود را برای نسل های آتی این گروه اقلیت، همچون پایگاهی برای کسب موقعیت های بهتر می بیند. همسر وی در این مورد صریح تر صحبت می کند. او معتقد است که از همسر وی سوءاستفاده شده است، حکومت در تلاش خود برای اثبات یک

ص: 717

موضوع از وی بهره برداری می کند یعنی برای اثبات این که جامعه ایران عاری از تعصبات مذهبی می باشد، اما این مطلب کاملاً دروغ است، زیرا او فقط به خاطر مذهبش از بسیاری از مشاغل عالیرتبه دولتی که کفایت آن را دارد، محروم شده است. با این حال تمایل مهر در ادامه خدمت به رژیم ظاهرا تحت تأثیر عقاید همسرش قرار نگرفته است. یکی از همکاران عالیرتبه وی در دانشگاه که او را دوست می دارد و به او احترام می گذارد، می گوید ممکن است علت این امر عدم تمایل خود مهر باشد. طبق اظهارات این منبع، مهر دوست دارد که در انظار مردم باشد و این دلیل اصلی وی در عدم قبول پیشنهاد انتصاب به عنوان سفیر در یک کشور آرام و غیر مهم اروپایی بود.

آینده دقیق مهر همچنان به گونه ای نامطمئن باقی خواهد ماند، اما پس از تقریبا هفت سال کار در دانشگاه پهلوی به نظر می رسد وی احتمالاً در آینده نزدیکی به کار دیگری گمارده شود. خبر روزنامه کیهان در مورد سفارت در هندوستان ظاهرا به حادثه ای مربوط می شود که به هنگام سلام نوروزی شاه در مارس گذشته اتفاق افتاد. مهر برای شرکت در این مراسم به تهران آمده بود و یکی از مقامات عالیرتبه وزارت امورخارجه برای این انتصاب به وی مراجعه کرد. مهر گفته بود چیزی در این باره نمی داند، اما این مقام گفته بود همه چیز کاملاً مهیا شده است و او به زودی به طور رسمی از آن مطلع خواهد شد. جشن شروع شد و مهر شانس دیدن مجدد آن مقام را قبل از بازگشت به شیراز به دست نیاورد. تا اواخر آوریل مطلب دیگری به وی گفته نشد، یا حداقل خودش می گوید که چیزی به او نگفته اند.

مهر و همسر چهل ساله اش که از یک خانواده قدیمی زردشتی در کرمان می باشد، بیش از 12 سال است که ازدواج کرده اند. هر دو انگلیسی را عالی صحبت می کنند. تامست مهر، فرهنگ - 6 شایعات در مورد بهائیگری خیلی محرمانه در مدت ملاقات با وزیر مختار هیئت نمایندگی اسرائیل، آقای Gilboa، او گفت که فرهنگ مهر از دانشگاه پهلوی شیراز، نیمه بهائی است. بزرگترین مرکز بهائی در حیفا است و تعداد بسیار زیادی ایرانیان برای مهاجرت به اسرائیل سفر می کنند.

هنوز حدود 800000 بهائی در ایران هستند. یک شایعه قدیمی هنوز بر سر زبانها است که خانواده هویدا مخفیانه بهائی هستند. 22 ژوئن 1978 - 1/4/57 جی. دبلیو. مارتین مهر، فرهنگ - 7 فرهنگ مهر رئیس دانشگاه پهلوی (از اوت 1971) خیلی محرمانه عنوان خطاب: دکتر مهر به عنوان ریاست دانشگاه پهلوی در شیراز، فرهنگ مهر مؤسسه ای را که با خطوط امریکایی سازماندهی شده است، و در آن تدریس به زبان انگلیسی است، هدایت می کند. در مدت ریاستش او سعی نموده است که رهبری درخشانی ارائه دهد و در کل احترام اعضای هیئت علمی را به علت کوشش هایش در بالا بردن استانداردها، کسب استقلال داخلی بیشتر در امر سیاستگذاری و ایجاد محیطی برای تحصیلات دانشگاهی، جلب نموده است. او ظاهرا از این که یک عضو اقلیت کوچک مذهبی زردشتی

ص: 718

است، لطمه خورده است. او فاقد نفوذ سیاسی در تهران است. بعضی از اعضای هیئت علمی از او به علت این که اجازه می دهد ملاحظات سیاسی بر تصمیمات اداری و مدیریتی در دانشگاه اثر بگذارد و تن دادن به خواسته های دانشجویان جهت حفظ آرامش، انتقاد می کنند. (خیلی محرمانه) مهر در 5 نوامبر 1978 در جریان بحران حکومتی که موجب نخست وزیری غلامرضا ازهاری گردید، از شغل خود استعفا داد. او ممکن است این کار را بدین جهت کرده باشد که بخواهد از ایران و وضعیت بی ثبات سیاسی آن دور شود. به هر حال، شورای دانشگاه اظهار داشته است که در چنین شرایط «حساسی» او نبایستی برود و استعفای او را از نظر فنی، به این دلیل که او از دولتی درخواست استعفا نموده که خود استعفا داده، رد کرده است. (خیلی محرمانه) مهر در مدت خدمتش مشاغل دولتی رده بالایی داشته و در طی دهه 1960، او یکی از تحت الحمایه های نخست وزیر، امیرعباس هویدا (77 - 1965) بود، که او هم اکنون به علت فساد زندانی شده است.

شاه به عنوان نشانه ای از آزادی مذهب به مهر اشاره نموده است. مهر در عوض تشخیص داده است که زردشتیان در مدت سلطنت سلسله پهلوی به علت برداشته شدن مانع مذهب برای خدمت در دولت، وضعیت بهتری پیدا کرده اند. او به هر حال عمیقا نگران تهدید امنیت خانواده خود و زردشتیان از چیزی است که وی آن را به صورت موج هرج و مرج طلبانه اسلامی در کشور می بیند. مهر اصولاً طرفدار امریکا است، چندین بار از ایالات متحده بازدید کرده است و در 1965 یک میهمان افتخاری بسیار موفق بود. در اکتبر 1978 او از یکی از مقامات ایالات متحده در مورد روش مهاجرت به این کشور سؤال نمود. (خیلی محرمانه) مهر 55 ساله، مشهور به درستکاری و سادگی است. دارای لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، لیسانس از دانشکده فنی تهران و فوق لیسانس حقوق و دکترا از دانشگاه لندن است. او انگلیسی را عالی صحبت می کند.8 دسامبر 1978 - 8/9/57

کمال الدین میرحبیب اللهی

ص: 719

کمال الدین میرحبیب اللهی فرمانده کل نیروی دریایی ایران خیلی محرمانه در روز 7 ژانویه 1976، دریابان کمال الدین میرحبیب اللهی فرمانده کل نیروی دریایی ایران گردید انتصاب او به هنگام رسوایی فساد گسترده ای صورت گرفت که طی آن فرمانده کل و معاون فرمانده رمزی عباس عطائی و حسن رفیعی، عزل گردیدند و از درجه دریابانی به ناخداسومی تنزل درجه یافتند.

حبیب اللهی افسری باهوش و دارای خصوصیات عالی بوده و طی عهده داری سمتهای مختلف، نشانه هایی از قدرت فرماندهی نشان داده است.

اغلب این سمتها فرماندهی کشتی بوده اند. (او به عنوان یکی از شایسته ترین فرماندهان کشتی نیروی دریایی تلقی می گردد.) او مورد احترام عمیق همکارانش می باشد. شاه در حبیب اللهی یک فرمانده محکم و قاطع را یافته است که بهتر از عطائی برای اجرای طرحهای جاه طلبانه وی در مورد نیروی دریایی مناسب است.

نظر حبیب اللهی نسبت به ایالات متحده که تعلیمات خود را در آنجا فرا گرفته، بینهایت دوستانه ست.

او طرفدار حضور آمریکا در اقیانوس هند است. او معتقد است اتحاد شوروی محرک جنگ 1967 اعراب اسرائیل بود تا کشورهای عرب را وابسته و متکی به شوروی سازد. او اعتقاد دارد که شوروی خواستار بنادر آبهای گرم در خلیج فارس است و قصد دارد خلاء قدرت ناشی از خروج نیروهای انگلیسی را پر کند.

سوابق زندگی و شغلی کمال الدین میرحبیب اللهی روز 1 فوریه 1930 در آستارا در نزدیکی مرز شوروی متولد شد. او آموزشهای پایه ای نیروی دریایی را در 1953 در انگلستان دید. او در سال 1961 از مدرسه عالی نیروی دریایی ایالات متحده در مونتری، کالیفرنیا فارغ التحصیل شد و در سال 1969 دوره فرماندهی نیروی دریایی را در دانشکده جنگ نیروی دریایی ایالات متحده در نیوپورت، Rhode Island گذراند.

حبیب اللهی پس از آن که در سال 1949 وارد نیروی دریایی شد، در سال 1954 عهده دار اولین پست فرماندهی کشتی شد. پس از ارتقاء به درجه ناوسروانی در 1964، در سال 1965 عهده دار فرماندهی یک واحد اسکورت (مرکب از سه ناوچه) گردید. در سال 1966 معاون عملیاتی ناحیه دریایی جنوب و ناوگان خلیج فارس گردید. در سال 1968 درجه ناخدایکمی گرفت. در سال 1969 رئیس ستاد نیروی دریایی گردید و در سال 1970 درجه دریاداری گرفت. در ماه مه 1972 فرماندهی پایگاه دریایی بوشهر به وی واگذار گردید، ولی در ماه نوامبر فرمانده ناوگان خلیج فارس شد. در سال 1974 درجه دریابانی گرفت.

اطلاعات شخصی حبیب اللهی فردی خوش سیما، خوش صحبت و از نظر لباس و شخصیت بی نهایت مرتب است. او به اروپای غربی، یوگسلاوی، خاورمیانه و هند سفرهایی داشته است. تنیس، شنا و رقص مورد علاقه او هستند. او غذاهای ایرانی را ترجیح می دهد و از اسکاچ، شامپاین و مشروبBB لذت می برد. او زبانهای انگلیسی و ترکی را عالی، فرانسه را خوب و ایتالیایی را نسبتا خوب صحبت می کند. او ازدواج

ص: 720

کرده است. همسر او لادن، متولد سال 1944 است، او زنی بسیار جذاب، خوش صحبت و با شخصیتی دلپذیر است. او انگلیسی را به روانی صحبت می کند و (در انگلیس) در رشته باله تحصیلکرده است.

خانواده حبیب اللهی یک پسر سیزده ساله به نام کاوه دارند.26 فوریه 1976- 7/12/54 میرحبیب اللهی، کمال الدین - 2 خیلی محرمانه اطلاعات بیوگرافیک دریابان کمال الدین میرحبیب اللهی در ژانویه 1978 به دریاسالاری ارتقاء یافت (بدون طبقه بندی) نام: دریاسالار کمال الدین میرحبیب اللهی. نام دیگر: کمال میرحبیب اللهی. عنوان خطاب: دریاسالار حبیب اللهی (بدون طبقه بندی) منصب فعلی: فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی ایران (IIN)،از 7 ژانویه 1976.

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سوابق بترتیب زمانی: او در 1 فوریه 1930 در آستارا، ایران، متولد شد و دبیرستان دارالفنون را در تهران گذارند (1947). حبیب اللهی از آکادمی سلطنتی نیروی دریایی انگلستان فارغ التحصیل شد(51 - 1948) و دوره اضافه شش ماهه ای را در دانشکده نظام ایران، تهران، طی کرد و در سپتامبر 1952 به Ensign گماشته شد. دریاسالار حبیب اللهی، به عنوان فرمانده عالی، فرماندهی ناوهای YABAKBAR لارک، پلنگ، ببر و نقدی را برعهده داشت(65-1951)، در سپتامبر 1954 درجه ستوانیاری، در سپتامبر 1958 درجه ستوانی و در سپتامبر 1964 درجه ناخدا دومی را گرفت. در دوره خطوط عمومی در مدرسه عالی نیروی دریایی ایالات متحده، مونتری، کالیفرنیا، حضور یافت (مارس تا دسامبر 1961). بترتیب مشاغل زیر را به عهده داشت:فرمانده تیپ اسکورت (66-1965)، دستیار عملیاتی فرمانده ناحیه دریایی جنوب و ناوگان خلیج فارس (67-1966)، دانشگاه جنگ نیروی دریایی ایالات متحده ،نیوپورت، Rhode Island (سپتامبر 1967 الی ژوئیه 1968)، فرمانده تیپ ناوچه های Vosper(که از انگلستان خریداری شدند) و استقرار در انگلستان در طی مراحل تجهیز و آزمایش (اوت 68 - سپتامبر 69) و ارتقا به درجه Cmdr (رئیس ستاد نیروی دریایی) در سپتامبر 1969. از انگلستان احضار شد تا به عنوان رئیس ستاد نیروی دریایی شاهنشاهی خدمت کند و به درجه دریاداری در 3 نوامبر 1969 ارتقا یافت. او معاون فرمانده (عملیات، اطلاعات و برنامه ها)، تاریخهای دقیق مشخص نیست، فرمانده پایگاه دریایی بوشهر(مه 1972 الی سپتامبر) و فرمانده ناوگان خلیج فارس (اکتبر 1972الی ژانویه 1976) بود. در نوامبر 1974 درجه دریابانی گرفت. دریابان میرحبیب اللهی طی تغییرات وسیع اخیر در نیروی دریایی در ژانویه 1976 به فرماندهی نیروی دریایی شاهنشاهی رسید.

(خیلی محرمانه/ غیرقابل رویت برای بیگانگان) سیاست: طرفدار غرب؛ تمایلات دوستانه نسبت به ایالات متحده و مایل به حضور ایالات متحده در منطقه خلیج فارس، ضد کمونیست.به اروپا، هند، ایالات متحده و کشورهای مختلف خاورمیانه سفرهای بسیاری کرده است.

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اطلاعات شخصی: اندام متوسط (پنج فوت و شش اینچ قد، 140 پوند وزن)، یک مسلمان؛ شایسته، منظم و بسیار مورد احترام در نیروی دریایی شاهنشاهی. وی خوش سیما، تا حدی حساس و یک سخنور قاطع است، با لادن، که انگلیسی را سلیس صحبت می کند، ازدواج کرده است. آنان یک پسر به نام کاوه دارند. دریاسالار حبیب اللهی به اعتدال اسکاچ می نوشد و

ص: 721

سیگار نمی کشد. از تنیس و شنا لذت می برد. به زبان مادری فارسی، انگلیسی و ترکی در حد عالی، فرانسه در حد خوب و ایتالیائی در حد متوسط صحبت می کند.

میرحبیب اللهی، کمال الدین - 3 خیلی محرمانه زمان و مکان: 20 می 1978 - 30/2/57، منزل ناخداهاک، وابسته نیروی دریایی ایالات متحده صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دریاسالار ک.م. حبیب اللهی، فرمانده کل نیروی دریایی شاهنشاهی ایران رابرت مارتین - رایزن سیاسی / نظامی سفارت آمریکا در تهران جوانا مارتین - دبیر دوم سفارت آمریکا در تهران موضوع: مسائل LOS،چاه بهار و سنتو حقوق دریاها دریاسالار حبیب اللهی در پاسخ به سؤالی در مورد کنفرانس LOS که بتازگی خاتمه یافته است، گفت که به سود کشورهای کم رشد و کشورهای محصور در خشکی و کشورهایی که از نظر جغرافیایی از امتیازات کمتری برخوردارند، است که جهت انعقاد یک پیمان همه جانبه با قدرتهای بزرگتر به توافق برسند. د راین راستا آنها خواهند توانست به جای فقدان همه چیز، حداقل از آموزش و تجربه برخوردار شوند و این فقدان همان چیزی است که بدون یک پیمان احتمال تداومش می رود. او خود بیشتر طرفدار فرمول جدید «ترانزیت» (که در متن زیر مذاکرات آمده) جهت عبور از تنگه ها است تا عبور «آزاد» و «بی ضرر». حبیب اللهی بطور مستقیم به این نکته اشاره کرد که چیز «بی ضرری» در رابطه با فعالیتهای ناوگان شوروی در داخل و اطراف تنگه هرمز وجود ندارد. مطالعات انجام شده توسط نیروی دریایی شاهنشاهی ایران نشان می دهد که تا سال 1981 هر ده دقیقه یک کشتی از تنگه هرمز عبور خواهد کرد و کشتی های بازرگانی از دریای عمان تا آفریقای جنوبی در تمام طول خطوط دریایی در برد دید می باشند.

چاه بهار دریاسالار گفت که تا چهار سال دیگر تأسیسات بندر چاه بهار تکمیل خواهد گردید. دولت تا بیست هزار کارگر را در این پروژه به کار خواهد گرفت، علیرغم این که بخش اعظم نیروی انسانی طرح از جمعیت بلوچ محل تأمین می گردد، دولت تعدادی کارگر نیمه ماهر از تایلند و فیلیپین وارد خواهد کرد. حبیب اللهی هنگام صحبت با امریکایی ها بطور مکرر توجه ایشان را به نظرش در مورد تهدید شوروی نسبت به منطقه جلب می نمود. پس از روشن کردن این مطلب او خصوصا به افغانستان اشاره کرد. قبل از کودتای اخیر، دولت ایران در مورد احتمال توافق با دولت قبلی افغانستان مبنی بر عقد قرارداد امتیاز حمل کالاهای افغانی از طریق بندر چاه بهار فکر کرده بود. او گفت البته در حال حاضر با توجه به انگیزه های سیاسی رژیم جدید افغانستان، این مسئله به نفع ایران نیست.

ص: 722

سنتو در ارتباط با موضوع مربوطه، حبیب اللهی به شوخی پیشنهاد کرد برنامه ریزی مانور آینده حلقه واسط سنتو در نیویورک انجام شود. او از مانورهای دریایی سنتو که طی چند سال گذشته انجام شده، بسیار راضی است و معقتد است که این مانورها ابزار مناسبی جهت آموزش و آشنایی نیروهای عضو می باشند.

آخرین مانورهای انجام شده شامل عملیات مشترک واحدهایی از ارتش و تفنگداران دریایی بود که این امر منجر به پرثمر شدن مانورها گردید.

میرحبیب اللهی، کمال الدین - 4 خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان کمال الدین میرحبیب اللهی عضو کابینه، فرمانده کل نیروی دریایی شاهنشاهی ایران نخست وزیر غلامرضا ازهاری، دریاسالار کمال الدین میرحبیب اللهی، فرمانده کل نیروی دریایی شاهنشاهی ایران را به عنوان عضو کابینه ای که در 6 نوامبر 1978 تشکیل داد، انتخاب کرد و بدون اینکه به او عنوان وزیر بدهد او را به سرپرستی سه وزارتخانه فرهنگ و هنر،آموزش و پرورش و علوم و آموزش عالی گمارد. او به عنوان سرپرست عمل خواهد کرد و عملاً معاونین وزارتخانه کارها را اداره خواهند کرد.

هر سه وزیر مربوطه اخراج شدند: وزرای آموزش و پرورش و علوم و آزمایش عالی بعلت ناآرامی و تظاهرات گسترده دانش آموزان و دانشجویان و وزیر فرهنگ و هنر بعلت انتقاد رهبران مذهبی ا زاین وزارتخانه به خاطر فعالیتهایی که خلاف تعلیمات اسلام شمرده می شوند.

حبیب اللهی از ژانویه 1976 فرمانده کل نیروی دریای شاهنشاهی ایران بوده است. انتصاب وی به این سمت به هنگام رسوایی فساد گسترده ای صورت گرفت که طی آن فرمانده کل و معاون فرمانده قبلی خلع، تنزل درجه و زندانی شده بودند. حبیب اللهی تلاش زیادی انجام داده است. او افسری باهوش، خوش سیما و دارای خصوصیات عالی بوده و طی عهده داری سمت های مختلف، نشانه هایی از قدرت فرماندهی نشان داده است. اغلب این سمت ها فرماندهی کشتی بوده است. (او به عنوان یکی از شایسته ترین فرماندهان کشتی در نیروی دریایی جهت بهبود وضعیت نیروی دریایی شمرده می شود.) او فرماندهی محکم و قاطع بوده و مورد احترام عمیق همکارانش می باشد.

او طرفدار غرب است و نسبت به ایالات متحده که آموزشهای خود را درآنجا گذارنده است، احساسات بینهایت دوستانه ای دارد. حبیب اللهی طرفدار حضور آمریکا در اقیانوس هند است. او معتقد است اتحاد شوروی محرک جنگ 1967 اعراب - اسرائیل بود تا کشورهای عرب را وابسته و متکی به کمک شوروی سازد. وی اعتقاد دارد شوروی خواستار بنادر آبهای گرم در خلیج فارس است و قصد دارد خلاء قدرت ناشی از خروج نیروهای انگلیسی راپرکند .

سابقه شغلی کمال الدین میرحبیب اللهی روز 1 فوریه 1930 در آستارا در نزدیکی مرز شوروی متولد شد. او طی سالهای 51 - 1949 آموزشهای پایه ای نیروی دریایی را در انگلستان دید. بعدها در سال 1961از مدرسه عالی نیروی دریای ایالات متحده در مونتری، کالیفرنیا، فارغ التحصیل شد و در سال 1968 دوره فرماندهی نیروی دریایی را در دانشکده جنگ نیروی دریایی ایالات متحده در نیوپورت، Rhode Island گذراند.

ص: 723

حبیب اللهی برای مدت ده سال (از 1954 تا 1964)به عنوان کاپیتان پنج کشتی مختلف خدمت نمود.

در سال 1965 فرماندهی یک واحد اسکورت (مرکب از سه ناوچه) به او واگذار گردید. سال 1966 معاون عملیاتی ناحیه جنوب و ناوگان خلیج فارس گردید. او در سال 1969 رئیس ستاد نیروی دریایی شاهنشاهی ایران شد و در سال 1970 به درجه دریاداری ارتقاء یافت. در ماه می 1974 فرماندهی پایگاه دریایی بوشهر به او واگذار گردید؛ شش ماه بعد او فرمانده ناوگان خلیج فارس شد. او در سال 1974 دریابان و در ژانویه 1978 دریاسالار شد.

اطلاعات شخصی حبیب اللهی از نظر لباس و شخصیت به گونه سخت گیرانه ای مرتب است. او فردی خوش صحبت است.او به اروپای غربی، یوگسلاوی، خاورمیانه و هند سفرهایی داشته است. تنیس، شنا و رقص مورد علاقه او هستند. دریاسالار غذاهای ایرانی را ترجیح می دهد و از نوشیدن اسکاچ، شامپاین و BB لذت می برد. او زبانهای انگلیسی و ترکی را عالی، فرانسه را خوب و ایتالیایی را نسبتا خوب صحبت می کند. او ازدواج کرده است. همسر او زنی بسیار جذاب، خوش طینت و با شخصیتی دلپذیر است، و انگلیسی صحبت می کند و در رشته باله تحصیلکرده است. خانواده حبیب اللهی یک پسر به نام کاوه دارند.

15 نوامبر 1978-24/8/57 میرحبیب اللهی، کمال الدین - 5 زمان و مکان: 24 اوت 1979-2/6/58، پنتاگون خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دریاسالار کمال حبیب اللهی، فرمانده کل نیروی دریایی شاهنشاهی ایران دریا سالار فرانک کالینز، رئیس سابق نیروی دریایی هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران مایلزال. گرین، INR/RNA/SOA موضوع: دریاسالار ایرانی از انقلاب می گوید حبیب اللهی روز 24 ژوئیه از ایران فرار کرد و هنگامی که با هم صحبت کردیم تنها چند روزی بودکه به ایالات متحده وارد شده بود. او چیز خاصی برای گفتن در مورد سیاست فراریان و نقشی که احتمالاً در آینده می توانست ایفا کند، نداشت، ولی درعوض در مورد تجربیاتش قبل و پس انقلاب در ایران صحبت کرد. ظاهر او عالی بود و لباس خوبی به تن داشت.

قبل از انقلاب: حبیب اللهی گفت که در ماه نوامبر به شاه گفته بود که اگر اعلیحضرت ملوکانه ایران را ترک کند، نیروهای مسلح سریعا فرو خواهند ریخت.این به روشنی همانی بود که در اواخر ژانویه و فوریه اتفاق افتاد.

طی هفته های آخر، اختلال عظیمی در نیروهای مسلح وجود داشت. طرحهای اضطراری بر روی کاغذ بود، ولی هیچ کس قادر به اجرای آنها نبود. روز 11 فوریه (22 بهمن) هنگامی که مردم خشمگین به ساختمان ستاد فرماندهی ارتش نزدیک شدند،حبیب اللهی، تیمسار بدره ای و تعدادی دیگر از افسران ارشد با هلیکوپتر ستاد فرماندهی را به سوی لویزان ترک کردند. آنان تصور کرده بودند که واحدهای گارد

ص: 724

شاهنشاهی مستقر در لویزان خواهند توانست از ایشان حمایت کنند. درعوض، درهای پادگان را کما بیش به روی همه باز دیدند و هیچ کس به افراد گارد دستور نمی داد. سپس حبیب اللهی محل را ترک کرد و به یک ساختمان کوچک نیروی دریایی در شمال تهران رفت. برخی از پرسنل او در آنجا بودند، ولی سربازان دستور تدارک برای دفاع را نمی پذیرفتند. سپس حبیب اللهی آنجا را به سوی خانه یک دوست ترک کرد.

حبیب اللهی گفت: فرمانده نیروی هوایی ایران، تیمسار بدره ای، از روزها قبل از [پیروزی] انقلاب با هیچ یک از تلاشهای ایشان جهت حفظ کشور همکاری نمی کرد.(در اوایل فوریه بدره ای نیز تقریبا همین مطالب را درباره حبیب اللهی به من گفته بود.) حبیب اللهی نیروی هوایی ایران را بابت سقوط ارتش در آخرین روزها سرزنش می کرد.

پس از انقلاب: روز 13 فوریه حبیب اللهی به دفتر خود رفت تا ببیند چه خبری از ناوگان خلیج فارس می تواند به دست آورد. به او گفته شد که دیگر فرمانده نیست و دریادار مدنی جانشین او خواهد شد.

حبیب اللهی نه در آن زمان و نه هیچ وقت دیگر دستگیر نشد. طی پنج ماه بعد او غلب از یک منزل شخصی به منزل دیگری نقل مکان می نمود. او تماس خود را با دیگر تیمسارهای نیروی دریایی و پرسنل بلافصل خود حفظ کرد. او هیچ گاه به ستاد خود در نیروی دریایی ایران بازنگشت و تقریبا تمامی وسایل شخصی خود در آنجا را از دست داد.

در مورد شخصیتها، حبیب اللهی نهایت توهین یک دریانورد را نسبت به مدنی روا داشت: «او هرگز به دریا نرفته است.» او نسبت به معاون وقت نخست وزیر، امیرانتظام، خوب گفت و او را «تنها فردی از آن گروه که کمک نمود،»خواند. به عکس او در مورد معاون دیگر نخست وزیر، یزدی، چیزی جز توهین برای گفتن نداشت.

فرار: حبیب اللهی طرح فرار خود را حول این واقعیت که ترکی می دانست تنظیم کرد. او یک پاسپورت ترکیه ای تهیه کرد و با اتوبوس به مرز ترکیه رفت و در تمام طول راه ترکی حرف زد. در مرز ترکیه هیچ کس از او سؤالی نکرد و او با نگهبانان ایرانی مشکلی نداشت. او از آنکارا به فرانکفورت رفت و در آنجا ویزای آمریکا گرفت.

آینده: حبیب اللهی طرح خاصی برای آینده ندارد، ولی مجبور خواهد بود که کار کند، چرا که پولی که دارد دوام نخواهد آورد. همسر و فرزندانش از ماه دسامبر در نورفولک بوده اند و او به ایشان پیوسته است. او معقتد بود که رژیم خمینی دوام نخواهد آورد. او اعتراف کرد که هیچ کس به عنوان رهبر واقعی اپوزیسیون سر بر نیاورده است، ولی فکر می کرد که احتیاج به چنین امری منجر خواهد شد. او نسبت به آینده نیروی دریایی ایران بسیار بدبین بود، او پیش بینی کرد که حدود بیست سال وقت لازم است تا نیروی دریائی را به قدرت سال 1978 رساند.

احمد میرفندرسکی

ص: 725

تاریخ: 29 اکتبر 1954-7/8/33خیلی محرمانه از: وزارت امور خارجه،90- Aبه: سفارت آمریکا، تهران موجب امتنان وزارتخانه خواهد بود که کلیه اطلاعات بیوگرافیک در مورد عبدالرحیم میرفندرسکی، نماینده ایران در سوریه را دریافت نماید. در ژوئیه 1954 گزارش شده بود که آخرین شغل میرفندرسکی، دبیر اول سفارت ایران در مسکو بوده است. در پایگاه اداره اطلاعات بیوگرافیک یک میرفندرسکی (اسم اول نامعلوم) که کنسول ایران در شانگهای و یک میرفندرسکی که سرکنسول در استانبول در 1950 بوده اند، وجود دارد.

وزارتخانه متشکر می شود مطلع گردد آیا هیچ یک از آنان میرفندرسکی فوق الذکر هستند، و اگر نه، آیا به گونه ای با هم خویشاوند هستند.دولس خیلی محرمانه تاریخ: 30 نوامبر 1954 - 9/9/33 از: سفارت آمریکا، تهران 257 مراجع: 90-A 29 اکتبر 1954؛ تهران، مرسله شماره 219، 23 اکتبر 1954 موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد عبدالرحیم میرفندرسکی و احمد میرفندرسکی اطلاعات بیوگرافیک در مورد عبدالرحیم میرفندرسکی، نماینده ایران در سوریه، در مرسله شماره 219 بود. اطلاعات موجود در آن بایستی متذکر شده باشند که او در سال 1950 کنسول در استانبول بوده است. این انتصاب بین انتصابات وی در مسکو و تایپه واقع بود.

این مغشوش شدن بایگانی بیوگرافی ها در وزارتخانه مانند میرفندرسکی درمسکو احتمالاً ناشی از این است که پسر عبدالرحیم، احمد میرفندرسکی نیز عضو سرویس دیپلماتیک ایران است. احمد در1918 متولد شد و در مدرسه دارالفنون و کالج البرز در تهران و دانشگاه آمریکائی بیروت تحصیل نمود.

او در سال 1947 به وزارت امور خارجه پیوست. در 1949 او دبیر سوم سفارت ایران در مسکو شد. او تا 1953 در آنجا ماند، سپس به لاهه منتقل شد، که در حال حاضر در آنجا دبیر سوم است. او به زبانهای فارسی، آلمانی، فرانسه و انگلیسی صحبت می کند. او ازدواج کرده است و دو فرزند دارد.

از طرف سفیر ویلیام کوران پسر رایزن سیاسی سفارت میرفندرسکی، احمد - 2 تاریخ: 20 می 1957 - 30/2/36 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 1065 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: گفتگو با رئیس اداره اروپای شرقی وزارت خارجه در 14 می مأمور گزارشگر مذاکره ای با آقای احمد میرفندرسکی، رئیس موقت اداره امور حقوقی و پیمانها در وزارت امورخارجه که در حال حاضر و در غیاب جناب آقای اسمعیل مجدی، رئیس موقت اداره دوم سیاسی (امور اروپای شرقی) نیز می باشد، به عمل آورده است. آقای میرفندرسکی در سفارت ایران در مسکو خدمت نموده است و به روانی روسی صحبت می کند و معمولاً از روابط ایران با اتحاد

ص: 726

جماهیر شوروی به خوبی آگاه است. مسئولیت های معمولی وی در اداره امور حقوقی و پیمانها، او را در ارتباط با تحولات مذاکرات جاری ایران - شوروی در موضوعات مختلف قرار داده است.

آقای میرفندرسکی، خیلی خوب از فعالیت های دوستانه جاری شوروی در ایران آگاه است. او برای مثال، تلاشهای انجام شده توسط دیپلمات های روسی برای گسترش تماس هایشان در وزارت امورخارجه را مطرح نمود. در گذشته این تماس ها تقریبا منحصر به اداره دوم سیاسی و در موارد بسیار استثنایی و نادر با اداره تشریفات بوده است. او گفت که اکنون کوشش های آشکار و فشرده ای برای تغییر دادن این وضع در حال انجام است. یک مورد در این باره این بود که آقای نیکلای آفانازویچ کوزنتسف، وابسته در سفارت شوروی، با او در منزلش تماس گرفته است، و با یک آلبوم عکس از مناظر اتحاد شوروی به صورت هدیه به دیدن وی رفته است. (آقای میرفندرسکی یک بطری ودکا نیز در نوروز دریافت داشته که به خیلی از مأمورین ایرانی داده شده است.) کوزنتسف در گسترش این دوستی چنان دست میرفندرسکی را فشرده بود که وی گفت، نزدیک بود آن را بشکند.

مانند بسیاری از ایرانیانی که مأمور گزارشگر با آنها مذاکره نموده است، میرفندرسکی فعالیت های دوستی اتحاد جماهیر شوروی را جدّی نگرفته است. او آن را جریانی نشأت گرفته از احساس تنهایی روسیه متعاقب اتفاقات مجارستان و یک علاقه متقابل در احساس وجود داشتن آنها می داند. او گفت که در مذاکرات جاری اقتصادی با ایران روسها خیلی بیشتر علاقمند بودند که نمایندگانشان مورد توجه قرار گیرند تا این که به یک نتایج محکم و قطعی برسند. او اظهار داشت، به گونه ای برخلاف آنچه از قبل گفته شده است، در وراء پیشنهادات اقتصادی شوروی، انگیزه های سیاسی وجود دارند.

اظهارنظر:

اگر آقای میرفندرسکی واقعا معتقد است که انگیزه اصلی روسیه از اعزام گروههای متعدد به ایران بیشتر برای این است که حضور آنها احساس شود، او کمی خوش باور است. از سوی سفیر فیلیپ کلاک دبیراول سفارت میرفندرسکی، احمد - 3 یادداشت های بیوگرافیک خیلی محرمانه زمان: 26 دسامبر 1963 - 5/10/42مکان: منزل آقای راسیاس صورت مذاکرات شرکت کنندگان: احمد میرفندرسکی، مدیر کل امور سیاسی، وزارت امورخارجه چارلز اچ. راسیاس موضوع: دیدگاههای جاری آقای میرفندرسکی در جریان بازدید آرام، وزیر امورخارجه، از بلگراد در دسامبر به او پیوست. او فرد سوم در سلسله مراتب وزارت امورخارجه است و به نظر می رسد که او مورد احترام همه رده ها در وزارت خارجه می باشد. میرفندرسکی 45 سال دارد، کوتاه قد، باریک و تیره است و به نظر عصبانی می رسد. او متأهل است و دو فرزند دارد و در انتظار فرزند دیگری حدود شش ماه دیگر می باشد. او به روانی فرانسه صحبت می کند و به اندازه کافی به زبان انگلیسی مسلط است. او همچنین آلمانی می داند و بنا به گفته یک

ص: 727

منبع در وزارت خارجه، به روانی روسی صحبت می کند.

1- ایران و کنفرانس کشورهای «غیر متعهد»:

بنا به گفته میرفندرسکی، در جریان مذاکرات آرام با یوگسلاوها در بلگراد در دسامبر، وزیرخارجه یوگسلاوی، پوپوویچ مسئله کنفرانس کشورهای غیرمتعهد را مطرح نمود و اظهار علاقه زیادی با شرکت ایران در آن نمود. میرفندرسکی اظهار داشت که علاوه بر تیتو رهبرانی نظیر، ناصر، نهرو، نکرومه به چنین کنفرانس علاقه مند بودند. (این مشخص نشد که این اظهار براساس اطلاعات خودش بوده یا منبع آن مقامات یوگسلاوی بودند.) میرفندرسکی گفت که موضع ایران در مورد چنین کنفرانسی توسط یوگسلاوها بشرح زیر مشخص شده بود: ایران به عنوان یک کشور آسیایی غیر وابسته (مستقل) البته علاقمند به شرکت در کلیه گردهمائیهای بین المللی است که سعی در کشف راه ها و مسائل از بین بردن تشنج های جهانی و تشویق همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد. به هر حال، ایران در کنفرانسی تحت عنوان «غیر متعهد» یا دیگر عناوینی که چنین مفاهیمی در بردارند، به علت تعهد شناخته شده آن، شرکت نخواهند کرد، ولی می تواند در کنفرانسی که به این نام شناخته شده نباشد، شرکت نماید. برای مثال، ایران در اولین کنفرانس باندونگ شرکت نمود، در حالی که عضو سنتو بود، و هم اکنون نیز هست. ایران مایل به شرکت در کنفرانس دیگر باندونگ یا هر کنفرانس بین المللی دیگری نیز که سعی در تسریع همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد و به گونه ای برنامه ریزی شده باشد که به اهداف دیگر سیاست خارجی ایران لطمه وارد نسازد، هست.

2- یوگسلاوها نه کمونیست ها:

میرفندرسکی از پیشرفت های یوگسلاوی در مقایسه با آنچه او می گفت در یک بازدید کوتاه در 1961 به عنوان توریست در آنجا دیده بود، بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود. او احساس می کرد که مردم از پیشرفت کشورشان راضی و خشنود هستند. میرفندرسکی معتقد است که رژیم یوگسلاوی کمونیستی نیست، زیرا آنها مستقل هستند و به مسکو وابستگی ندارند. برای میرفندرسکی، شخص یا گروهی کمونیست است که عهد تبعیت و وفاداری خود را با مسکو یا پکن بسته باشد.

3- قتل پرزیدنت کندی :

آقای میرفندرسکی در واقع بیشترین زمان مذاکرات ما را با یک کنفرانس یک جانبه در مورد مرگ تأسف بار پرزیدنت کندی گذراند. او بالاخص تأکید داشت که شوک ناشی از قتل پرزیدنت کندی در ایالات متحده نه تنها در ایران، بلکه در یوگسلاوی نیز خیلی شدید بود. قتل اسوالد نیز بسیاری از مردم را که او دیده و با آنها صحبت کرده است در ایران و یوگسلاوی، قانع کرد که قتل آخرین رئیس جمهور ایالات متحده نتیجه یک کودتای برنامه ریزی شده موفق از سوی «دست راستی های» ایالات متحده بود. سعی من در نشان دادن این که کلیه شواهد و قرائن حاکی از آن هستند که هم اسوالد و هم رابی به تنهایی عمل کرده اند و به نظر می رسد که هر دو نفر در زمان ارتکاب جنایت تحت فشار عصبی شدید، اگر نه تنش های روانی بوده اند بی نتیجه بود. میرفندرسکی همچنین قانع نشد که از بازپرسی ها و تحقیقات سطح بالایی که

ص: 728

توسط رئیس دادگستری، وارن انجام شد قادر خواهد بود حقیقت را مشخص نماید.

میرفندرسکی بیشترین محبوبیت جهانی پرزیدنت کندی و واکنش بی سابقه این قتل را معطوف به عوامل زیر نمود: (1) این واقعیت که او در اکتبر سال 1962 در جریان واقعه کوبا، جهان را از جنگ اتمی نجات داد، (2) او یک روشنفکر جوان، جذاب و با کیاست زیاد بود که به عنوان رئیس جمهور به مردم دنیا این احساس را می داد که هر کار ممکن را برای جلوگیری از وقوع یک کشتار جمعی، انجام خواهد داد.

میرفندرسکی گفت که بسیاری از ایرانیان، بالاخص تحت تأثیر کیاست و فراست بسیار زیاد پرزیدنت کندی و آکادگی و بصیرت او در حال مسائل پیچیده و متفاوت قرار گرفته اند.

اظهارنظر:

نظریات میرفندرسکی راجع به تمایل یوگسلاوها به شرکت ایران در کنفرانس کشورهای «غیر متعهد»، برداشت مرا از اظهاراتی که چند روز قبل از یکی دیگر از منابع وزارت خارجه، شنیده بودم، روشن تر ساخت. کامران راجی، که وزیر خارجه آرام را در بلگراد به عنوان منشی مخصوص همراهی می کرد، به من گفت که هر چند در مذاکرات اصلی شرکت نداشت (او برای بازدید از پروژه های مختلف کشاورزی برده شد، که خاطره انگیزترین آنها یک مزرعه بزرگ بوده است)، شنیده است که یوگسلاوها مسئله شرکت ایران در کنفرانس غیر متعهدها را مطرح نموده اند و این که آرام نشانه هایی از علاقه مندی به آن نشان داده است. با وجود این که راجی (که نویسنده سخنرانی های عمده آرام است) ممکن است بیشتر از این از مباحث محرمانه با یوگسلاوها مطلع باشد، از گفتن چیز بیشتری خودداری نمود.

میرفندرسکی، احمد - 4 خیلی محرمانه زمان: 19 ژانویه 1964 - 29/10/42 مکان: منزل آقای هرتز صورت مذاکرات شرکت کنندگان: احمد میرفندرسکی، مدیرکل امور سیاسی، وزارت امورخارجه مارتین اف. هرتز، رایزن سیاسی جی. ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت موضوع: بررسی دورنمای سیاست در یک بررسی کلی از دورنمای روابط خارجی ایران، آقای میرفندرسکی نظریات زیرا اظهار داشت :

1- خلیج فارس: این منطقه «فضای نفوذ» ایران است و ایران مایل خواهد بود شاهد همکاری های نزدیکتر ایران و انگلستان در آنجا باشد. آنچه دولت ایران مایل است به انگلستان ارائه نماید یک نوع منطقه تحت حکومت مشترک ایران و انگلستان است. به هر حال، انگلیسی ها عدم رضایت خود را در مورد هرگونه ابتکار ایران در منطقه نشان داده اند و حتی در مورد خواسته ایران جهت اعزام یک هیئت بازدیدکننده از کویت و شیخ نشین ها اشکال تراشی کردند.

دولت ایران در در مورد مسئله بحرین فشار وارد نمی کند. به هر حال، میرفندرسکی به طور خیلی محرمانه اظهار داشت اگر انگلیسها برای تسهیل گسترش نفوذ ایران در خلیج فارس همکاری بیشتری به عمل آورند، او شخصا تمایل خواهد داشت که مسئله بحرین را فراموش نماید.

به نظر میرفندرسکی، نقش ناصر در خلیج فارس جدی ترین تهدید برای کشور وی و حاکمیت آن

ص: 729

می باشد. او در این مورد بسیار صریح و به نحو قانع کننده ای احساساتی بود. او احساس می کند که عربستان سعودی ممکن است در حال حاضر برای مقابله با فشارهای ناصریستها یک ضربه گیر مناسب باشد، ولی زمانی که ناصر رژیم فعلی سعودی را سرنگون سازد، عربستان تهدید جدی برای ایران خواهد بود. به هر حال، ایران و نه عربستان سعودی، منطقی ترین کشور برای شریک شدن در نفوذ انگلستان در منطقه و یا جایگزین شدن نفوذ آن پس از خروج انگلستان از منطقه است. فعالیت های در کویت از نزدیک تحت نظر ایران هستند.

2- عراق: مسائل متعددی بین ایران و عراق وجود دارند که از جمله عبارتند از: شط العرب، مناطق نفتی مرزی و ساحلی دور، حمایت از تعداد زیادی ایرانیان مقیم آنجا، و البته مسئله کردها. میرفندرسکی گفت اطلاعات وی حاکی از آن است که عراقی ها تأیید، و یا حداقل موافقت، کشورهای دیگر عرب را در کنفرانس اخیر قاهره مبنی بر توافق با کردها. گرفته اند. بدین ترتیب آنها مسئولیت هرگونه مشکل دیگری را در آینده در مورد مسئله کردها متوجه دیگران خواهند کرد.

میرفندرسکی گفت تا آنجا که به ایران مربوط است، موجب خشنودی است که بین عراق و کردها در منطقه خودشان، تا زمانی که عراقی ها تحت فشار ناصریستها، در بین کردهای ایران تشنج ایجاد ننمایند، آرامش برقرار شود. ایران اذعان دارد که بایستی مراقبت نماید تا مزایای اصلاحات و مدرنیزه کردن به طور کامل در بین اکراد ایران منعکس گردد و در واقع میرفندرسکی با این دیدگاه موافق است که دولت ایران احتمالاً بایستی در مورد اکراد نسبت به سایر ایرانیان حتی کارهای بیشتری انجام دهد. به هر حال، اصل این است که همپیمانان ایران، خصوصا ایالات متحده، ایران را در ممانعت از به هم خوردن امنیت داخلی ایران به علت مسئله کردها، حمایت نمایند. ایالات متحده باید ایران را در مقابل هر نیروی خارجی، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، که ممکن است در ایجاد تشنج سیاسی بین کردهای ایران کمک نماید، حمایت کند. مراقبت و همکاری مورد نیاز هستند. امکان چنین تحریکات خارجی را نمی توان نادیده گرفت و غیرمحتمل فرض کرد. بازدید آینده وزیر خارجه عراق، به هر دو کشور ایران و عراق امکان بحث در مورد همه این مسائل را می دهد.

3- جمهوری متحد عربی: هر چند شایعات زیادی در مورد احتمال از سرگیری روابط با مصر وجود دارند، تا زمانی که ناصر حرکت صلح جویانه ای منجمله (ولی نه فقط منحصر به آن) متوقف کردن تبلیغات مسموم از طریق رادیوی مخفی خودش، صدای آزاد ایران، انجام ندهد، دولت ایران ارتباطات را تجدید نخواهد کرد. ناصر بایستی دولت ایران را از تصمیمات خوب خودش مطمئن سازد.

4- اسرائیل: میرفندرسکی گفت اسرائیلی ها دائما برای «قانونی کردن ارتباطمان» فشار می آوردند، ولی «همانطور که من به یکی از دوستان صمیمی اسرائیلی خودم گفتم، بعضی از بهترین ارتباطات سیاسی ما، مانند امور زناشویی تا وقتی غیرقانونی هستند بهترینند، چرا با یک ازدواج تشریفاتی آن را خراب کنیم؟ روابط با اسرائیل خوب است، به هر حال، دولت ایران اعتقاد دارد که اسرائیلی ها بایستی هر چه زودتر نسبت به مسئله آوارگان فلسطینی، به گونه ای که این مشکل بالاخره بتواند حل شود، موضع بگیرند.

ص: 730

5 - پاکستان: شاه با ایوب خان رابطه شخصی نزدیکی دارد و به نظر می رسد که هر دو نفر در مورد بسیاری از مشکلات، دیدگاههای مشترکی دارند. پاکستانی ها در پاره ای مسائل نظیر حل و فصل اختلافات مرزی بسیار منطقی و همکاری کننده بوده اند. ایران پاکستان را در مسئله کشمیر حمایت می کند. ولی در مورد لاس زدن پاکستان با CPR نگران است. میرفندرسکی گفت: «بعضی ها ایرانیها را فرانسویهای خاورمیانه می نامند»، «من پاکستانی ها را در حال حاضر، دوگل خاورمیانه می نامم».

6- ترکیه: یک همپیمان دیگر سنتو که ارتباطات با او خوب است. احتمال می رود که روابط تجاری با بهتر شدن تولیدات ما، کمی افزایش یابند. قبرس مسئله ناخوشایندی است، ولی ربط خاصی به ایران ندارد.

7- هندوستان: روابط با هندوستان خوب است و مسئله ای نداریم. روحیه زورگرایی نهرو در گذشته، برای بسیاری از ایرانیان بیش از اندازه ناخوشایند بود. پس از حمله به چین، هندی ها در حد زیادی آرام، سر جایشان نشسته اند. اظهارات نهرو که تاج محل «روح کاشته شده ایران در کالبد هندوستان است»، به نظر میرفندرسکی موضع پسندیده هندیها نسبت به فرهنگ و نفوذ ایران را منعکس می کند.

8- اتحاد جماهیر شوروی: روابط با شوروی را می توان رسمی و صحیح توصیف نمود و البته به هیچ وجه قابل مقایسه با ارتباط بسیار ویژه با ایالات متحده نیست.

9- آسیای جنوب شرقی: تنها سفارت ایران در جاکارتا است و هر چند فیلیپین از دولت ایران درخواست برقراری روابط را نموده، در اصل به علت محدودیت های بودجه ای، هنوز هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است.

دلیل مهمی برای ایجاد روابط سیاسی - تجاری با اندونزی وجود ندارد. ارتباطات در آغاز براین واقعیت که اندونزی نیز یک کشور مسلمان است و در امور آفریقا - آسیا نقشی به عهده دارد، بنا شده است. به هر حال، میرفندرسکی رهبران اندونزی، بخصوص سوکارنو را گروهی هیستریک، غیر واقع بین و به طور خطرناکی مهاجم می داند.

10- ژاپن: میرفندرسکی ژاپن را کشوری بسیار متهور و سخت کوش می داند، ملتی که چیزهای زیادی برای ارائه به ایران دارند. چون تولیدات هر دو کشور زمینه تکامل با یکدیگر را فراهم می کنند، او معتقد است که فرصت هایی برای گسترش ارتباطات بازرگانی موجود، وجود دارند. ایران همچنین ژاپن را به صورت کشوری آسیایی در خاک ریزهای شرقی در مقابل گسترش چین کمونیست می بیند، بسیار مشابه این موضوع، ایران خود را غربی ترین خاکریز در آسیا می بیند. اینها می توانند زمینه هایی برای بنای حتی روابط ویژه سیاسی باشند.

11- چین کمونیست: چین کمونیست احتمالاً یکی از جدی ترین مشکلاتی است که مابقی دنیا بخصوص اتحاد جماهیر شوروی و جنوب شرقی آسیا، با آن مواجه است. وقتی به توان بالقوه ایجاد مشکل همراه با جمعیت انبوه و توان اتمی چین فکر شود، سرگیجه آور است. در حال حاضر فکری برای تغییر در مواضع

ص: 731

ایران، نشده است.

12- میرفندرسکی فکر می کند که وزیرخارجه آرام، که او را «یک مجری عالی سیاست خارجی» می داند، وقتی کابینه بعدی تشکیل شود، باقی خواهد ماند.

میرفندرسکی، احمد - 5 خیلی محرمانه زمان: 15 می 1965 - 25/2/44مکان: محل اقامت آقای راکول صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر احمد میرفندرسکی، معاون وزیر امورخارجه مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت موضوع: شناسایی چین کمونیست من از آقای میرفندرسکی پرسیدم آیا او نیز متوجه بهبود جزئی در رفتار مطبوعات محلی نسبت به جنگ ویتنام پس از اعلام امیدواری اخیر چین کمونیست مبنی بر اقدام به قتل شاه، شده است. به عنوان مثال گفتم حجم اخباری که اوضاع لحظه به لحظه پکن را مشخص می کرد، تا حدی کاهش یافته است.

آقای میرفندرسکی گفت، ممکن است بهبودی جزئی در جراید نسبت به جنگ ویتنام دیده شود، ولی ما نباید در مورد احساس به رسمیت شناختن چین کمونیست خودمان را گول بزنیم. او اضافه نمود که با من به صورت خصوصی و محرمانه صحبت می کند (بنابراین مشکل خواهد بود که بعدا برداشت رسمی از این مکالمه به عمل آید). میرفندرسکی گفت فقط یک دلیل خوب برای به رسمیت نشناختن چین کمونیست از سوی ایران وجود دارد و آن این است که ایالات متحده به شدت ناراحت خواهد شد.

همان گونه که در وزارتخانه خود و هر زمانی که این مسئله در جای دیگری مطرح شده است گفته ام، اگر هم اکنون چین کمونیست را به رسمیت بشناسیم مانند این است که ما تیری به چشم دوست خوب خود یعنی ایالات متحده زده باشیم.

من گفتم علاوه بر این که این کار یک اقدام خصمانه علیه ایالات متحده تلقی خواهد شد، دلایل بسیار خوبی وجود دارند که چرا شناسایی چین کمونیست در این زمان بسیار نامطلوب است. من به عدم تمایل چین کمونیست در صرفنظر کردن از نیروی (نظامی - م) به عنوان ابزاری در روابط بین المللی، تاکتیک های اخاذی از کره تا هند و ویتنام، و این حقیقت که اگر آشکار شود که موضوع تهاجمی چین، منافع و عایداتی برای آن به بار آورده است، بنیان تمامی جهان آزاد لطمه خواهد دید، اشاره کردم.

میرفندرسکی همه این بحث ها را شست و کنار گذاشت، او گفت، درست یا غلط، شناسایی چین کمونیست نشانه عدم وابستگی در دنیای آسیا - آفریقا شده است، کشوری که چین کمونیست را به رسمیت نشناسد به عنوان یک کشور تحت کنترل غرب، استعمار شده و همه اینها نگریسته می شود. کشوری که چین کمونیست را به رسمیت بشناسد، نشان می دهد که از کنترل «امپریالیسم»، استعمار و کاپیتالیسم آزاد است. میرفندرسکی اضافه نمود، البته همه اینها مهملات است، ولی این طرز تفکرها در ایران مانند سایر کشورهای آسیا - آفریقا وجود دارند و بایستی مدنظر گرفته شوند.

وقتی من گفتم که به نظر می رسد این عوامل در مقابل مسائل مهم مورد نظر در استراتژی سیاسی، اهمیت زیادی ندارند، میرفندرسکی مهم ترین نکته را مطرح نمود: او گفت «اگر ما بخواهیم با ناصر به طور

ص: 732

مؤثر مقابله کنیم، بایستی صدای خود را در شوراهای آسیا - آفریقا بهتر و رساتر نمائیم.» من پرسیدم مگر به هر حال ایران دست نشانده اسرائیل، کاپیتالیسم و به طور کل غرب اعلام نشده است؟ میرفندرسکی پاسخ داد، نه به طور کامل، «مهم این است که با دوستان ناصر همراه باشی، ما اکنون دشمنان وی را در کنار خودمان داریم، ولی اگر بنا باشد به طور مؤثر با وی مخالفت کنیم، باید موقعیت خود را از میان آن نوع مردمی که او روی آنها نفوذ دارد، بهبود بخشیم.» بحث ما اظهار مجدد میرفندرسکی مبنی بر این که در حال حاضر تصمیم به شناسایی چین کمونیست وجود ندارد، ولی اینکه همگی واقعا موافق آن هستند و آن را در نهایت غیرقابل اجتناب می دانند، ولی در حال حاضر کاملاً به خوبی تشخیص داده شده است که چنین کاری شدیدا به ایالات متحده ضربه خواهد زد، پایان یافت. او مجددا گفت که صحبت ها خصوصی و محرمانه بوده است.

میرفندرسکی، احمد - 6 احمد میرفندرسکی سفیر در اتحاد جماهیر شوروی خیلی محرمانه احمد میرفندرسکی، یک دیپلمات حرفه ای با سابقه زیاد در امور روسیه، در ژوئیه 1965 به سمت سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی منصوب گردید. او باهوش، بصیر، متشخص، دوست داشتنی و به وضوح ضد کمونیست است، ولی از آن گونه افرادی نیست که در شرایط سخت سیاسی، موضع سرسختانه ای می گیرند. او با مقامات ایالات متحده صمیمی و همکار و گوش به زنگ جریانات ظریف و دقیق در جو سیاسی ایران بوده است، او اخیرا به حمایت از مواضع بیطرفانه آفریقا - آسیایی تمایل نشان داده است. او فکری تحلیل گرانه و ادراکی دقیق دارد، ولی یک متفکر عمیق نیست. به نظر می رسد که او نه بشدت پیش داوری می کند و نه شدیدا متقاعد می شود. میرفندرسکی طی پنج سال اخیر پیشرفت بسیار سریعی در وزارت امورخارجه داشته است. این ارتقاء ناشی از درک سریع وی از مسائل، وفاداری وی نسبت به رؤسایش، قابلیت وی در برخورد نرم با مسائل سخت و اجتناب از تصمیم گیری های مشکل می باشد.

میرفندرسکی در ژوئن 1981 در تفلیس روسیه (به گفته یک منبع)، جایی که پدرش که یک دیپلمات حرفه ای بود به عنوان سرکنسول آنجا منصوب شده بود، متولد شد. او قسمتی از تحصیلات ابتدایی را در تفلیس و سپس دوره دبیرستان را در دارالفنون و کالج البرز در تهران گذراند. در 1937 او به بیروت رفت، که در آنجا وارد دانشگاه آمریکائی بیروت شد. او متعاقبا به دانشگاه فرانسوی زبان سان ژوزف منتقل گردید و در آنجا در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. در 1947 وارد وزارت امورخارجه شد. پس از خدمت در اداره تشریفات و اداره دوم سیاسی (اروپای شرقی)، در سال 1949 میرفندرسکی به عنوان دبیر سوم به مسکو فرستاده شد. (پدر وی نیز از 1949 تا 1950 در مسکو مأمور بود.) در 1953 برای مدت کوتاهی به تهران بازگشت و مدیر اداره دوم سیاسی شد.

بعدا در همان سال، مأمور به لاهه شد و در آنجا در سال 1956 از دبیر دومی به دبیر اولی ارتقاء یافت.

در بازگشت به تهران در سال 1957، او مدیر اداره پیمانها شد و سپس به مدت سه سال به عنوان کنسول به دهلی اعزام گردید. در 1960 او به عنوان سرکنسول به استانبول منتقل گردید. در 1962 در سمت مدیر اداره مالی به وزارت امورخارجه بازگشت. در سپتامبر 1962 با هیئت اعزامی به سازمان ملل به نیویورک

ص: 733

رفت و در کمیته ششم اجلاس عمومی سازمان ملل خدمت نمود.

او در ژانویه 1963 مدیر اداره دوم سیاسی و در مارس مدیرکل امور سیاسی وزارتخانه شد. او در می 1964 به درجه سفیری ارتقاء یافت و ماه بعد از آن معاون وزیر در امور سیاسی (سومین رده در مراتب سازمانی وزارتخانه) گردید.

میرفندرسکی مردی کوتاه قد، تیره، خوش هیکل و دارای استعداد حاضر جوابی و خوش مشربی است، با مطالعات گسترده و عمیق در ادبیات کلاسیک فارسی، او سخنگوئی برجسته است که در کاربرد ضرب المثل ها و اتفاقات تاریخی و بیان به موقع آنها مهارت دارد. او در محافل سیاسی ایران مشهور است و مورد احترام همکارانش می باشد و فرانسه و روسی را به روانی و انگلیسی و آلمانی را خوب صحبت می کند. یک گزارش در سال 1957 حاکی از آن است که زمانی که تحت تأثیر الکل (مست) باشد، دوست دارد تصنیف های روسی بخواند و روسی برقصد. او از میهمانی (پارتی) خوشش می آید و اغلب در مشروب خوری زیاده روی می کند. میرفندرسکی ازدواج نموده است و دو فرزند دارد.

7 فوریه 1966 - 18/11/44 میرفندرسکی، احمد - 7 زمان و مکان: قصر یخ - 12 آوریل 1968 - 23/1/47 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: سفیر احمد میرفندرسکی، سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: کاسگین و خلیج فارس میرفندرسکی تکرار نمود که به طور رسمی مورد بحث قرار دادن مسئله خلیج فارس با کاسگین، صدر هیئت رئیسه شوروی، تکذیب شده است.

میرفندرسکی تا حدی به طور طولانی موضع مکررا اعلام شده را که ایران قدرتمندترین کشور در خلیج (فارس - م) است که منافعش نادیده گرفته می شوند و پرستیژش توسط اعراب لکه دار می شود، تشریح نمود. او به طور جدی فعالیت های شرورانه انگلستان را مورد انتقاد قرار می داد. پس از این که وارد این موضوع گردید، میرفندرسکی کمی آرامتر شد و در مورد منافع ایران در بحرین، اظهار داشت که این مسئله از طریق مذاکره قابل حل بود.

میرفندرسی گفت که او فکر می کند زندگی سیاسی دولت های شیخ نشین های خلیج فارس چندان طولانی نیست و او پیشنهاد کرده است که ایران باید امکان کار کردن روی نیروها تندروتر عرب در دولت های منطقه خلیج (فارس - م) را مورد بررسی قرار دهد. او گفت این پیشنهاد در دفتر خارجه به طور مختصر رد شده بوده است.

میرفندرسکی که با امیرتیمور مشترکا روی اعلامیه ایران و شوروی کار کرده بودند، گفت که از جانب شوروی برای زبان اعلامیه فشار وجود دارد، ولی چندان زیاد نیست. او گفت که روسها به «گسترش همه جانبه ناخواسته» در ویتنام عطف می کنند که او آن را رد کرده است، زیرا از طریق حوادث مختلف بر مسائل فائق آمده بودند. میرفندرسکی اهمیت کمی به اشاره اعلامیه در مورد بهبود روابط سیاسی آینده با شوروی داد و این که عبارت آن عینا مشابه یا نزدیک به نظریات برخی از موضوعات بین المللی است.

ص: 734

میرفندرسکی گفت «اینها همه فقط واژه هایی هستند که اهمیت زیادی ندارند».

میرفندرسکی، احمد - 8 تاریخ: 20 سپتامبر 1971 - 29/6/50 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، مسکو 6938 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن جهت اطلاع: سفارت آمریکا، تهران موضوع: معاون جدید وزیر امورخارجه، احمد میرفندرسکی 1- سفیر ایران احمد میرفندرسکی، که از اینجا رفته است، ظاهرا در مدت مأموریت طولانیش در مسکو، به نحو عالی در انجام کارها و ایجاد ارتباط شخصی با کادر رهبری شوروی موفق بوده است. او به علت تجربه زیاد در امور شوروی و به روانی صحبت کردن زبان روسی، مورد احترام بوده است. این واقعیت که میرفندرسکی در 14 سپتامبر توسط پادگورنی برای ملاقات خداحافظی به حضور پذیرفته شد، نشانه میزان احترامی است که برای وی قائل هستند و اهمیتی که شوروی همچنان برای ایجاد ارتباطات با ایران قائل است. میرفندرسکی قبلاً پولانسکی را در 10 سپتامبر ملاقات کرده بود و توسط گرومیکو برای وی در همان روز میهمانی شام ترتیب یافته بود.

2- مأمورین سفارت به ما گفته اند که حرکت میرفندرسکی به تهران تسریع شد، زیرا شاه می خواست که او در شغل جدید معاون وزیر در نشست های اجلاس عمومی سازمان ملل شرکت نماید. امیرتیمور، سفیر ایران در پاکستان، طبق برنامه ریزی انجام شده، جایگزین میرفندرسکی در مسکو خواهد شد.

میرفندرسکی، احمد - 9 تاریخ: 1 مارس 1972 - 10/12/50 خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جناب آقای احمد میرفندرسکی، جانشین وزیر امورخارجه عالیجناب داگلاس هک، وزیر مختار موضوع: فعالیت های شوروی در منطقه و پاکستان من در تاریخ 1 مارس با احمد میرفندرسکی، جانشین وزیر امورخارجه، بنا به درخواست وی ملاقات نمودم. پس از آگاه نمودن من از تصمیم دولت ایران مبنی بر قبول توافقنامه مشترک اصلاحیه های مواد مخدر به کنوانسیون واحد در ژنو، میرفندرسکی گفت می خواهد در مورد فعالیت های شوروی در منطقه خاورمیانه و در مورد تحولات پاکستان صحبت کند. در پاسخ به سؤال وی در مورد اینکه ما طرح های شوروی را در این زمینه چه می بینیم، من به طور خلاصه افکارم را در مورد سه هدف سنتی شوروی، برای وی بیان کردم: الف) در مدیترانه، ب) در سواحل و خشکی، ج) در خلیج فارس. من اشاره کردم که به نظر می رسد شوروی به جاه طلبی های درازمدت خود در مدیترانه و سواحل و خشکی های آن با عبور از دو مانع تاریخی که در مقابلش قرار گرفته اند یعنی ترکیه و هیمالیا، دست یافته باشد. پس از دستیابی به حضور در این مناطق، اکنون به نظر می رسد گام جدیدی در فعالیت هایش در خلیج فارس، با بازدیدهای بیشتر کشتی ها، ساختن یک بندر در عراق، ام القصر، و غیره برداشته است. من فکر نمی کنم که طرح های آنی شوروی، شامل تصرف سرزمینی و یا حضور خودش در خلیج فارس باشد. به هر حال شوروی در حال

ص: 735

کار کردن روی دیگران و سعی در شریک نمودن خود با رژیم هایی نظیر عراق، سوریه و یمن است که به طور فزاینده ای به روسیه شوروی وابسته و البته از سیاست های آن تأثیرپذیر بودند. متأسفانه دشمنی های تاریخی و قبیله ای زیاد و سایر خصومت ها از جمله، کردها، بلوچ ها، پشتوها، پاتان ها و غیره هستند که برای شوروی ها، در صورتی که بخواهند آنها را به طغیان وادارند، امکانات گسترده ای فراهم می کنند.

میرفندرسکی گفت این نظریات خیلی موازی با افکار وی می باشند، ولی او احساس می کند که روسها در مناطقی همچون بلوچستان، بسیار فعالتر از آنچه ظاهرا ما باور داریم، درگیر هستند. من اظهار داشتم که اخیرا ما با سفارت همسایه (منظور سفارت آمریکا در پاکستان است - م) این مسئله را کنترل کرده ایم نتیجه گیری کلی این بود که هر چند اختلافات اسلام آباد و بلوچ ها زمینه بالقوه ای برای دخالت شوروی فراهم می آورد و روسها گهگاه در آن دخالت نموده اند، ولی ما هیچ گونه اطلاعات قطعی در مورد دخالت روسها در تشنجات جاری در بلوچستان و اختلافات بلوچ ها با بوتو در دست نداریم.

میرفندرسکی، آن گاه از من سؤال نمود آیا شوروی روی تجزیه پاکستان کار می کند، من پاسخ دادم که اخیرا هیچ اطلاعی در این مورد به من نرسیده است ولی برداشت شخصی من این است که در حال حاضر شوروی، تجزیه پاکستان را به نفع خود نمی داند. میرفندرسکی موافق نبود، و اظهار داشت که یک پاکستان ضعیف یک راه برای روسیه شوروی است که بتواند نفوذ چین را در منطقه (موردی که بعضی رهبران شوروی از آن وحشت بسیاری دارند) کاهش دهد.

در بازگشت به بحث در مورد پاکستان، میرفندرسکی گفت که دولت ایران متوجه گسترش تحولات است. هرچند بوتو با کفایت و با انرژی است، به نظر نمی رسد که تسلط کاملی بر اوضاع داشته باشد. او پرسید ما چه کاری در مورد پاکستان انجام می دهیم. پاسخ دادم که هرچند مخالفت های عمومی بسیاری در مورد از سرگیری برخی وابستگی های سنتی به پاکستان در داخل ایالات متحده وجود دارند، ما هر کاری بتوانیم برای کمک به پاکستان انجام می دهیم.

زمانی که بوتو برای شروع دوره ریاست جمهوری اش ایالات متحده را ترک می کرد، رئیس جمهور نیکسون ژستی به خود گرفت که نشان دهنده حمایت روانی و مردمی از او بود، همان گونه که شاه در سفر اخیرش به پاکستان انجام داد، ثانیا رئیس جمهور به گونه ای عمل کرد که محدودیت های کنگره ای را نادیده گرفت و اکنون ما می توانیم کمک های اقتصادی و انسانی به پاکستان را از سر بگیریم. در وراء آن، من از برداشتن گامهای قابل ملاحظه ای در این مورد مطلع نیستم، ولی برداشت من این است که تا زمانی که بوتو برخی تصمیمات را اتخاذ نکند و سیاست هایش را به صورت محکم تری اعلام ننماید، ما کار چندان بیشتری نمی توانیم برای وی انجام دهیم.

در پاسخ به سؤال من در مورد اینکه دولت ایران چه می تواند بکند، میرفندرسکی گفت که ایران گهگاه به پاکستان کمک کرده است و ارتباطات با پاکستان در چهارچوب سازمانهائی نظیر سازمان توسعه کشورهای منطقه ای، به نفع پاکستان است. او اضافه نمود که برای پاکستان مشکل خواهد بود هندوستان را ببخشد، ولی به نفع پاکستان است که گذشته را فراموش نماید و تلاش خود را بر توسعه خودش، از جمله اصلاحات ارضی، متمرکز نماید.

این کشور با 55 میلیون جمعیت و پاره ای زمین های بسیار حاصلخیز، هیچ دلیلی وجود ندارد که

ص: 736

نتواند پیشرفت نماید. من به میرفندرسکی پیشنهاد کردم که ممکن است ایران از نفوذ خود و رهبران پاکستان و بخصوص بوتو، استفاده نماید، تا با فراموش کردن گذشته، سیاستی متمایل به غرب اتخاذ نماید و به جای عطف به ماسبق، روابط جدید و متفاوتی با گذشته بنا نهد. میرفندرسکی موافق بود و گفت دولت ایران این موارد را از بوتو خواسته است.

میرفندرسکی، احمد - 10 احمد میرفندرسکی، معاون وزیر امورخارجه خیلی محرمانه میرفندرسکی مراحل خدمتی خود را اصولاً به عنوان یک کارشناس در امور شوروی گذارنده است. او در تفلیس، روسیه، جایی که پدرش در آن زمان در آنجا سرکنسول بود، در 1918 متولد شد. پدر بزرگ وی اولین سفیر ایران در روسیه بود. میرفندرسکی پس از شش سال که سفیر در شوروی بود، در سپتامبر 1971 به عنوان وزیرخارجه منصوب شد. او ابتدا در می 1964 به درجه سفیری ارتقاء یافت و در ژوئن همان سال معاون وزیر در امور سیاسی شد.

گفته شده است میرفندرسکی فکری تحلیل گرانه و ادراکی دقیق دارد، ولی یک متفکر عمیق نیست. در گذشته او به نظر می رسید که در مورد حساسیت های کشورهای آفریقا - آسیایی واکنشی مثبت داشته باشد. به هر حال، او به نحوی میانه رو طرفدار غرب باقی مانده است و در مقابل کوشش های شوروی برای کشاندن وی به انتقاد از نفوذ ایالات متحده در ایران و یا جنگ ویتنام، مقاومت کرده است.

در دهه 1960، میرفندرسکی شهرت زیادی در وزارت امورخارجه داشت، ولی با توجه به شش سال مأموریت وی در مسکو، اکنون در بین کارمندان جوان و میان رتبه مانند گذشته شناخته شده نیست.

میرفندرسکی علاوه بر زبان فارسی، به روانی فرانسه، انگلیسی و روسی صحبت می کند، ازدواج کرده است و دارای سه فرزند است. می 1972 - اردیبهشت 1351 میرفندرسکی، احمد - 11 تاریخ: 25 اکتبر 1973 - 3/8/52 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران 7511 به: وزارت خارجه، واشنگتن موضوع: برکناری معاون وزارت امورخارجه، میرفندرسکی 1- مأمور رابط وزارت امورخارجه در امور ICCS، محمود هاتف (بشدت حفاظت شود) در 25 اکتبر، شایعاتی که در محافل دیپلماتیک تهران در مورد برکناری معاون وزیر امورخارجه، احمد میرفندرسکی، به علت مخالفتش (نامشخص است در چه مورد) با شاه وجود داشت را برای سفارت تأیید نمود. هیچ گونه اطلاعیه رسمی در مورد این برکناری داده نشده است و پاسخ مقامات وزارت امورخارجه به سؤالات این است که این برکناری چیزی نیست جز یک تجدید سازمان و حذف شغل معاونت وزیر امورخارجه. تاریخ قطعی برکناری میرفندرسکی، 25 اکتبر بوده است.

2- جزئیات این که میرفندرسکی چگونه موجب نارضایتی شاه را فراهم آورده است، مشخص نیست، ولی داستانی که سفیر هلمز از سفیر انگلستان رامز بوثام (Ramsbotham) (حفاظت شود) و سایر منابع شنیده این است که در برنامه های پروازهای جنگنده های شوروی از فراز ایران برای رساندن تدارکات به

ص: 737

کشورهای عرب خاورمیانه مؤثر بوده اند. شاه قبلاً محدودیت های بسیار زیادی را در مورد تعداد و کیفیت پروازهایی که می توانند مجاز باشند، برقرار کرده بود. وقتی شاه متعاقبا متوجه شد که میرفندرسکی از این محدودیت ها تجاوز نموده و به درخواست دوم شوروی برای پرواز از فضای بالای کشور پاسخ داده است، شاه، معاون وزیر امورخارجه را برکنار کرده است.گزارشگر: لهفلدت هلمز

احمد ناظمی

ص: 738

احمد ناظمی وزیر مشاور در امور پارلمانی (از 16 نوامبر 1978)خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر احمد ناظمی به عنوان وزیر مشاور در امور پارلمانی، رابط نخست وزیر غلامرضا ازهاری با مجلس است. وزارت مرتبط با امور مجلس - تحت نظر ناظمی و سلف بلافصل وی - باافزایش مخالفت های لفظی در مجلس (مجلس شورای ملی) اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ناظمی سنوات خدمتی طولانی در وزارت دادگستری داشته است و این که آیا این سابقه خدمت، به وی شایستگی برخورد با وکلای مجلس و سناتورها را داده است یا خیر، باید بعدا دید.

ناظمی در شهر کوچک ملایر متولد شد و ازدانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت، او در سال 1946 قاضی شد و متعاقبا به عنوان سرپرست دادگاههای ایالتی متعدد خدمت کرد. در 1969 او دادستان عمومی تهران شد، و در 1971 معاون وزیر دادگستری در طرح و برنامه گردید. در سپتامبر 1978 او استاندار استان کرمانشاهان شد و در آنجا تا انتصاب در شغل فعلی باقی ماند.

ناظمی حدود 58 سال دارد و به زبان فرانسه صحبت می کند.29 نوامبر 1978- 8/9/57

حسین نجفی

ص: 739

حسین نجفی وزیر دادگستری (از اکتبر 1978)خیلی محرمانه حسین نجفی در 30 اکتبر، آخرین روزهای کابینه شریف امامی وزیر دادگستری شد، وقتی غلامرضا ازهاری بجای شریف امامی نخست وزیر شد، انتظار نمی رفت که نجفی را نگهدارد. بهرحال، او این کار را ظاهرا بمنظور کسب حمایت مخالفین و متعادل نمودن اثرات حکومت نظامی که در 8 دسامبر 1978 اعلام شده بود، انجام داد. به عنوان وزیر دادگستری، نجفی، مجری و کنترل کننده آزادی زندانیان سیاسی است - قبل از انتصاب وی 1000 نفر در 26 اکتبر (روز تولد شاه) آزاد شدند، ولی قرار است 600 نفر دیگر در 10 دسامبر (سالگرد اعلام حقوق بشر) آزاد شوند. در 9 نوامبر شاه از نجفی خواست که یک دادگاه ویژه برای کسانی که اخیرا به اتهام فساد دستگیری شده اند، تشکیل دهد. این دادگاهها احتمالاً مسئولیت مشترک با دادگاههای نظامی که اخیرا تشکیل شده اند، خواهند داشت.

نجفی در 1923 متولد شد، او از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغ التحصیل شد و مشاغل متعدد حقوقی را به عهده داشت: جانشین دادستان عمومی و رئیس دادگاه صلح در اصفهان، بازپرس دادستانی اصفهان، رئیس دادگاه صلح در یزد، دستیار دادستان تهران، رئیس شعبه هشت دادگاه بدوی تهران، مشاور سپس رئیس دادگاه استیناف استان مرکزی، و دادستان عمومی دادگاه استیناف. در 1972 او مشاور دیوان عالی شد. در 1973 رئیس شعبه هشت دیوان عالی شد. در زمانی که در کابینه منصوب گردید، وکیل عمومی در تهران بود.15 نوامبر 1978-24/8/57

فرخ نجم آبادی

ص: 740

فرخ نجم آبادی- معاون وزیر اقتصاد خیلی محرمانه فرخ نجم آبادی در سال 1931 در یک خانواده بزرگ و ثروتمند تهران متولد شد. او از دانشگاه بیرمنگام در علوم مهندسی مدرکی دریافت نمود. در مدت چهار سال خدمت وی در شرکت الکتریکی مترو پولیتان ویکرز، او در دانشگاه منچستر ادامه تحصیل داد و فوق لیسانس در مدیریت صنایع گرفت.

آقای نجم آبادی ازدواج نموده است و دو فرزند دارد و به روانی انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

در سال 1957 آقای نجم آبادی به ایران بازگشت و رئیس اداره بررسیهای آماری و فنی در شرکت ملی نفت ایران شد. او بعدها رئیس اداره امور نفتی در بخش اکتشاف و تولید شرکت ملی نفت ایران گردید.

در 1964 آقای نجم آبادی به مدیر کلی امور نفتی در وزارت دارائی و بعد (در سال 1965) به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت تلفن ایران منصوب گردید. در 1967 آقای نجم آبادی در مدت وزارت علینقی عالیخانی در وزارت صنایع و معادن، معاون وزیر در امور اقتصادی شد. در مارس 1970 در مدت وزارت انصاری معاون اصلی وزیر (جانشین وزیر) گردید.

نجم آبادی مغز و مرد کاری وزارت دارائی است. در زمانی که وزیر او اغلب جهت عقد قراردادهای دو جانبه و بین المللی در مسافرت است، آقای نجم آبادی بنحو مؤثری وزارتخانه را می چرخاند و مدیریت می کند. او بسیار زیرک و آگاه است و سخنران خوبی است و سخنگوئی دولت ایران را برعهده دارد و احتمالاً در رده پائین تر از کابینه، با نفوذترین فرد در طراحی سیاست دولتی توسعه صنایع ایران است.

آوریل 1971 - فروردین 1350 نجم آبادی، فرخ - 2 فرخ نجم آبادیخیلی محرمانه نجم آبادی از یک خانواده قدیمی بسیار ثروتمند است و از شدت کندی در وزیر شدنش رنجیده است.

او تا اندازه ای نظریه پرداز است که با این وصف، طرف مذاکره ای بینهایت توانا در دستیابی به توافقهای مشترک با شرکهای خارجی می باشد. من او را طرف مذاکره ای بسیار جدّی و مرد عمل یافته ام. او همچنین در هنگام مورد سؤال قرار گرفتن درباره رفتار خاص برای تجارت ایران، صریح است. در مورد وی شایع شده است که شاید بیش از حد به تمایلات برخی از مقاطعه کاران سرشناس در ایران، بطور مشخص امیال رضائی، پاسخ دهنده و حساس می باشد. همچنین شایع است که وقتی فرصت و موقعیتی بیابد، چیزها را به سمت انگلیسی ها سوق می دهد، ولی من شخصا نشانه واضحی ندیده ام. او با یک خانم ایرانی ازدواج کرده است که فرانسه را به روانی و انگلیسی را تا اندازه ای صحبت می کند.

18 مارس 1975-27/12/53 لهفلدت

ص: 741

نجم آبادی، فرخ - 3 یادداشت تاریخ: 18 فوریه 1976-29/11/54 از: بخش اقتصادی - راجر سی. بروین به: بخش سیاسی - آقای جان استمپل موضوع: اطلاعات بیوگرافیک - فرخ نجم آبادی، وزیر صنایع و معادن مدیرکل جنرال موتورز (ایران) که از اوت 1974 در ایران بود، با آقای نجم آبادی، در ارتباط با برنامه های گسترش جنرال موتورز در چند ماه گذشته، بطور قابل ملاحظه ای ارتباط داشته است. او نظریات زیر را در مورد نجم آبادی به من گفت:

هر چند نجم آبادی فردی دوست داشتنی و قابل دسترسی است، جنرال موتورز ایران، او را قادر به انجام اهداف بزرگ تولیدی شاه، در ارتباط با واقعیت اقتصادی، نمی داند. این گونه که، وقتی نجم آبادی از شاه یک هدف تولیدی برای اواسط دهه 1980 را با تولید 580000 محور چرخ (AXLE) دریافت نمود، نجم آبادی با کارخانه آمریکائی بورگ - واریز تماس گرفت تا از آنها برای هماهنگ نمودن ایجاد کارخانه ای با ظرفیت تولیدی فوق الذکر دعوت به عمل آورد. بورگ واریز به سرمایه گذاری برای ایجاد چنین کارخانه ای در ایران علاقمند بود، ولی گفت که رقم 580000 خیلی بیش از مصرف داخلی و بازارهای کشورهای همسایه است.

وزیر به جای این که نزد شاه برود تا او را جهت رسیدن به یک رقم واقع گرایانه تری قانع نماید، همان رقم بالا را حفظ نمود.

در انتها، بحث بین دو گروه بی نتیجه و عقیم ماند. مدیرکل جنرال موتورز عقیده دارد که این گونه احساس غیرواقع بینانه در نجم آبادی، که قبلاً نیز از او سر زده است و در آینده نیز احتمالاً وجود خواهد داشت، فقط صنعتی شدن ایران را به تأخیر خواهد انداخت.

نجم آبادی، فرخ - 4 فرخ نجم آبادی وزیر صنایع و معادن خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر فرخ نجم آبادی، 52 ساله، وزارتخانه جدیدالتشکیل صنایع و معادن را در 27 آوریل 1974 تحویل گرفت. او قبلاً از مارس 1970 به عنوان معاون اول وزارت دارایی، تحت وزارت هوشنگ انصاری، وزیر فعلی اقتصاد و دارایی خدمت کرده بود.

در آن موضع او نفر دوم وزارتخانه بود. نجم آبادی فردی بی نهایت با کفایت و طرف مذاکره ای سرسخت در دستیابی به توافق های مشترک با شرکتهای خارجی است.

نجم آبادی از یک خانواده قدیمی وخیلی ثروتمند است. او مهندس برق از دانشگاه بیرمنگام است و پس از پایان تحصیل در انگلستان به کار پرداخته است.

او متعاقبا درجه فوق لیسانس مدیریت صنعتی را از دانشگاه منچستر دریافت نمود. در بازگشت وی به ایران، در 1957، او رئیس اداره بررسیهای فنی و آماری و سپس رئیس اداره امور نفتی در شرکت ملی نفت ایران شد. در سال 1964 او مدیر کل امور نفتی در وزارت دارایی و در سال 1965 مدیرعامل شرکت تلفن ایران گردید. در 1967 او معاون وزیر در امور فنی وزارت دارایی شد.

ص: 742

در سپتامبر 1972، نجم آبادی بطور همزمان مأمور به خدمت در شورای پول و اعتبارات در بانک مرکزی ایران گردید. نجم آبادی ریاست هیئت اعزامی به اتحاد جماهیر شوروی در 1971، مصر در 1974، سریلانکا در 1975 و یوگسلاوی در 1976 را به عهده داشت. در می 1976 او رئیس هیئت ایرانی اعزامی به کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل در نایروبی بود. او انگلیسی و فرانسه را به روانی صحبت می کند. او ازدواج کرده است. همسر وی فرانسه را به روانی و کمی انگلیسی صحبت می کند. 27 نوامبر 1976-6/9/55

ابوالقاسم نجم

ص: 743

ابوالقاسم نجم مقام دولتی سابق خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان عنوان خطاب: آقای نجم ابوالقاسم نجم به مدت 40 سال به عنوان وزیر کابینه در دولت، سناتور و سفیر خدمت نمود. او در اواسط دهه 1950 بازنشسته شد. به عنوان وزیر دارائی (48 - 1947)، صادق، محترم و مردمی و برای مقامات فاسد دهشتناک بود. در تماسهایش با مقامات سفارت آمریکا در دهه 1940، او آنها را با شخصیت صادق، شجاع و پرقدرتش تحت تأثیر قرار داده بود.

پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در 1912، نجم وارد وزارت امورخارجه شد. او در خلال سالهای 37 - 1933 به عنوان سفیر در برلین و سپس پاریس خدمت نمود.

نجم از سال 1939 تا 1940 مدیرکل وزارت صنایع و معادن بود و سپس و به وزارت خارجه بازگشت. او از 1940 تا 1941 در توکیو وزیر مختار و در 1944 در افغانستان سفیر بود. در 1945 او وزیر صنایع و معادن و سپس در همان سال وزیر امور خارجه شد و تا سال 1946 در آنجا خدمت نمود. در 1947 نجم وزارت خارجه را رها نمود تا پروژه های قدیمی برنامه هفت ساله را بررسی و مطالعه نماید. در ماه می 1949، او عضو شورای عالی برنامه ریزی شد و در اکتبر 1949 به عنوان سناتور تهران انتخاب گردید.او در سالهای 54 - 1953 سفیر در پاکستان و در 1955 استاندار استان خوزستان شد.

نجم حدود 86 سال دارد و گاهی به وی نجم الملک نیز گفته می شود که لقب داده شده به وی توسط خانواده قاجار می باشد. کاری که وی بدان عشق می ورزد، ستاره شناسی است. در سال 1952، او میهمان افتخاری ایالات متحده بود. نجم به زبان فرانسه، انگلیسی و عربی صحبت می کند.

26 دسامبر 1978 - 5/10/57

اسداللّه نصراصفهانی

ص: 744

زمان و مکان: 14 آوریل 1977-25/1/56، شیرازخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: اسداللّه نصر اصفهانی، استاندار استان فارس جک سی.میکلاس،وزیر مختار، سفارت آمریکا، تهران ویکتور ال. تامست، کنسول، شیراز موضوع: عدم تمرکز در جریان یک ملاقات دوستانه با استاندار، آقای میکلاس نظر او را راجع به برنامه عدم تمرکز دولت سؤال نمود. نصر اصفهانی گفت که بایستی با دقت به مورد اجرا گذاشته شود و این که پیشبرد آن در بعضی زمینه ها آسانتر از سایر آنها است. او بهداشت عمومی را به عنوان یک مثال از مواردی که غیر متمرکز کردن آن کاری بسیار پیشرفته است، ذکر نمود. او اضافه نمود که بهرحال، در پاره ای صنایع و کشاورزی درجه بالائی از تمرکز هم لازم و هم مطلوب است، واین که احتمال ندارد هرگز اختیارات زیادی از مرکز سلب شوند.

نصر اصفهانی گفت که عدم تمرکز در بودجه عمرانی، برخلاف هدف آن در دادن اختیارات کنترل بر 40 درصد آن در پایان ششمین برنامه توسعه اقتصادی (مارس 1978)، پیشرفت سریعی نداشته است. تا امروز فقط 4 درصد آن از مرکز آزاد شده است. او گفت که بودجه عمرانی از سه قسمت تشکیل شده است، هزینه های محلی، منطقه ای و ملی. امسال فقط 1400000 ریال (حدود 20000 دلار)برای پروژه های عمرانی محلی به فارس اختصاص داده شده است. به عنوان نمونه ای از پروژه های منطقه ای(یا استانی)، که اگر پول آن وجود داشته باشد می تواند بطور محلی هزینه شود، او یک مجموعه ورزشی و راههای ارتباطی بین شهرهای استان را مثال زد. (جاده های بین استانها به بودجه ملی مربوط می شود). او گفت که اعضای ستادش با اعضای اداره محلی سازمان برنامه و بودجه جهت اختصاص بودجه عمرانی برای فارس کار می کنند و هر چند همکاری بین دو گروه خشنودکننده بوده است، تصمیم گیری قانونی درموارد پولی از اختیارات تهران باقی می ماند. در حال حاضر، استانها پیشنهاد می دهند و تهران تکلیف آن را تعیین می کند.

نصر اصفهانی گفت که خدمات غیر متمرکز از حدّ مذاکرات و صحبت های همگانی فراتر نمی رود، ولی او باتوجه به تجربه شخصی خود می داند که بعضی از افراد در دولت در این مورد محافظه کار هستند. او معتقد است که آن (سیاست تمرکز زدایی) شانسی ندارد، زیرا اجرای سیاست ها در ایران هنوز در حد بالایی به قدرت نسبی وزارتخانه ها بستگی دارند، که آن هم به قدرت فردی که در رأس آن است، باز می گردد. او اشاره کرد در چنین شرایطی، چنین برنامه هایی نظیر تمرکز زدایی، علیرغم نظر مساعد رده های بالای تصمیم گیری، ممکن است به تأخیر بیفتد.

نصر اصفهانی، اسداللّه - 2 تاریخ: 20 اوت 1977 - 29/5/56خیلی محرمانه از: کنسولگری آمریکا، شیراز به: وزارت امور خارجه موضوع: اطلاعات بیوگرافیک: دکتر اسداللّه نصراصفهانی، وزیر کشور نصر اصفهانی در سال 1930 در اصفهان متولد گردید. او در سال 1955 از دانشگاه تهران، لیسانس حقوق، و در 1961، فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه ایندیانا، و در 1963دکترای اقتصاد از دانشگاه

ص: 745

تهران دریافت نمود. در مدت خدمتش در دولت مشاغلی از قبیل:فرمانده دانشکده آموزش های حین خدمت پلیس، اداره پلیس کشوری، رئیس دانشگاه پلیس، مدیر برنامه ریزی و تحقیقات در اداره پلیس کشوری، مشاور متخصص اقتصادی در وزارت اقتصاد، رئیس پژوهشهای اقتصادی و آماری در وزارت اقتصاد، رئیس هیئت مدیره سیاست های صنعتی و تجاری وزارت اقتصاد، استاندار کل کرمان و استانداری کل فارس را به عهده داشته است.

او همچنین به عنوان استاد در مدرسه مدیریت بازرگانی، دانشگاه تهران، مدرسه حسابداری، مؤسسه آمار پیشرفته، مؤسسه خدمات اجتماعی، و دانشگاه پلیس تدریس نموده است. او رئیس گروه بررسی در زمینه موانع توسعه اقتصادی ایران بود. او همچنین به عنوان مدیرعامل مرکز تحقیقات بین المللی دانشگاه تهران خدمت کرده است.

نصر اصفهانی در مارس 1976 از استانداری کل کرمان به عنوان استاندار کل به فارس آمد. او تلاش فراوانی کرد تا دنباله روی منوچهر پیروز باشد که شهرت بسیاری در مدت استانداری اش در شیراز از سال 1971 و قبل از آن در استانداری بندر عباس به دست آورده بود. طی 16 ماهی که نصر اصفهانی در شیراز بود، به نظر می رسید که آگاهانه از آن نوع فعالیتهای مربوط به جمع آوری اطلاعات که مطلوب بعضی از استانداران قبلی وی، از جمله همکار جدیدش در کابینه، مرتضی صالحی از خوستان بود، پرهیز کرده است. در عوض او خود را براداره و مدیریت فارس با یک روش شایسته، اگر نه استثنائی، متمرکز نمود و تمایل به مورد توجه قرار دادن و تغذیه تعداد زیاد میهمانان عالیرتبه دولت ایران که از شیراز و تخت جمشید بازدید به عمل می آوردند، نشان داد. برخلاف سلف خود، پیروز که خونگرم و پرجوش و سیار بود،نصر اصفهانی اغلب به نظر می رسد که منزوی و کناره گیر است. ممکن است او به اندازه پیروز مورد علاقه نباشد، ولی شرافتمندی و درستکاری وی هیچ گاه زیر سؤال نبوده است. در صحبت های انجام شده در میهمانی خداحافظی که به افتخار وی در اتاق بازرگانی شیراز برگزار گردید، مکررا به این موارد اشاره شد.

علیرغم این که در برخوردهای اولیه نصر اصفهانی، خیلی سرد به نظر می رسد، می تواند فرد کاملاً با شخصیتی باشد. در گروه های کوچک و مذاکرات خصوصی او ذهن خلاق و اندیشمندی از خود نشان می دهد. به نظر می رسد که او در برخورد با دوستان و همکاران خود خالص و بی ریا باشد. در موقعیت های اجتماعی همیشه با کلیه کسانی که به وی نزدیک شوند مؤدب و مهربان است. علاوه بر این، زمانی که در شیراز بود این شیوه را معمول نمود که هفته ای یک روز صبح، دفتر خود را به روی هر کسی که مایل بود او را ببیند، باز می کرد. به نظر می رسد که او آمریکائیان را دوست داشته باشد. با وجود این در شیراز او هیچ کوششی به نفع جامعه آمریکائیان، آن گونه که پیروز می کرد، انجام نداد. وی علاقه قابل توجهی به تحولات در ایالات متحده دارد. او هر دو پسر خود را امسال برای گذراندن دوره تابستانی مدرسه به ایالات متحده فرستاد. یکی از آنان تبعه ایالات متحده است و در زمانی که نصر اصفهانی در ایندیانا دانشجو بود، متولد شده است.

از نظر سیاسی، نصر اصفهانی مورد حمایت نخست وزیر جدید، جمشید آموزگار، بوده است و به عنوان وزیر کشور تصور می شود که خواسته های رؤسا و خط حزبی را پیاده نماید. در مدت خدمتش در فارس، خود را به صورت یک مدیر باکفایت شناساند، ولی یا به علت مسافرت های (بازدیدهای) کم و یا به علل دیگر، نشانه بخصوصی از نوسازی ازوی دیده نشد. به نظر می رسد که او در مورد یکی از پروژه های دولت

ص: 746

یعنی سیاست عدم تمرکز، در مذاکره با وزیر مختار در آوریل، با اظهار این که این سیاست در برخی زمینه ها، عبث و بیخود است، کمی محافظه کاری به خرج داده است.

او همچنین از پاره ای سیاستمداران و دولتمردان که در انظار عمومی راجع به عدم تمرکز جنجال و تبلیغ می کنند و بطور خصوصی آن را رد می نمایند، اظهار ناخشنودی نمود. ظاهرا او این اصل را به طور جدی پذیرفته که یک خدمتگذار کشور، تا زمانی که در خدمت دولت است مجبور به حمایت از سیاست های رسمی می باشد.

نصر اصفهانی ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. دو پسر که قبلاً ذکر آنها رفت. او انگلیسی را عالی صحبت می کند.تامست نصر اصفهانی، اسداللّه - 3 اسداللّه نصر اصفهانی وزیر کشور(از اوت 1977) عنوان خطاب: آقای وزیر اسداللّه نصراصفهانی کارمندی است که خدمت دولتی خود را با کار در اداره پلیس کشوری شروع نمود، ولی همچنین در وزارت اقتصاد نیز خدمت نموده است. او از فوریه 1976 استاندار استان فارس بود تا در شغل فعلی مشغول گردید.

نصر دارای لیسانس حقوق از دانشگاه تهران (1955)، فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه ایندیانا (1961) و دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران است.

در مدت خدمت در اداره پلیس، او فرمانده دانشکده آموزش حین خدمت و فرمانده دانشگاه پلیس بوده است. در وزارت اقتصاد او مدیر پژوهش های آماری و اقتصادی و رئیس هیئت مدیره سیاست های اقتصادی و صنعتی بود. از دسامبر 1974 تا فوریه 1976 نصر به عنوان استاندار کرمان خدمت نمود. او همچنین در مدرسه مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران، مدرسه حسابداری، مؤسسه آمار پیشرفته، مؤسسه خدمات اجتماعی و دانشگاه پلیس تدریس نمود، رئیس گروه بررسی موانع توسعه اقتصادی ایران در مؤسسه تحقیقات اقتصادی بود، ریاست گروه دیگری جهت یافتن امکانات صادراتی را به عهده داشت، و به عنوان مدیر عامل مرکز تحقیقات بین المللی دانشگاه تهران و عضو ایرانی هیئت توسعه صنعتی سازمان ملل خدمت کرد.

نصر حدود 49 سال دارد، آرام صحبت می کند و مؤدب است. در زمان استانداری فارس، او خود را به عنوان یک مدیر باکفایت تثبیت نمود و شهرتی در شرافت و درستی به دست آورد. نصر درجه افتخاری سرگردی در پلیس دارد. او سفرهای بسیاری انجام داده است و انگلیسی و آلمانی را عالی صحبت می کند.

ازدواج کرده و دارای دو پسر است. یک پسرش تبعه ایالات متحده است و در زمانی که نصر دانشجوی دانشگاه ایندیانا بود، همانجا متولد گردید. 22 دسامبر 1977 - 1/10/56

محمد نصیری

ص: 747

محمد نصیری وزیر مشاور خیلی محرمانه محمد نصیری در کابینه 7 مارس 1964 حسنعلی منصور وزیر مشاور بود و توسط جایگزین وی، امیرعباس هویدا، نیز دراین سمت باقی ماند. این اولین شغل وی در دولت است که پس از برکناری وی از مدیر کلی بانک ملی در پایان رژیم مصدق در 1953، به وی ارجاع شده است. به عنوان یک طرفدار سابق جبهه ملی، طی ده سال اخیر در اکثر موارد از صحنه سیاست به دور بوده است. بهرحال گزارش شده که او در 1962 به دوست نزدیکش احمد متین دفتری در تلاش بیهوده ای برای رسیدن به نخست وزیری کمک کرده است.

نصیری در سال 1907 در اصفهان متولد شد و فرزند یک ملاّ است. ابتدا پا در جای پای پدر نهاد و تحصیلات مذهبی را آغاز نمود، ولی بعدها عقیده اش تغییر یافت و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و از آنجا در سال 1927 فارغ التحصیل شد. او سپس به خرج دولت به فرانسه اعزام شد و در آنجا دکترای خود در حقوق بین الملل و اقتصاد را از دانشگاه پاریس اخذ نمود (1937). در بازگشت به تهران، تا سال 1943 در وزارت دادگستری خدمت نمود و سپس تا سال 1949 به وزارت دارایی رفت. او در سال 1949 عضو هیئت مدیره شرکت بیمه ایران و خیلی زود بعد از آن مدیرعامل شد. در این منصب او اصلاحات را شروع کرد و به عنوان یک جویای (طالب) شهرت، معروف شد. در 1952، زمانی که مدیرکل بانک ملی شد، او هیچ تجربه بانکی نداشت. پس از سقوط مصدق در اوت 1953 و از دست دادن شغلش، نصیری تلاش بیهوده ای کرد تا با ورود به مجلس در 1954، به زندگی اجتماعی بازگردد. او در مرام حزبی مقاومت ملی با رهبر جبهه ملی، شاهپور بختیار، شریک بود. پس از این شکست، نصیری به استادی دانشگاه تهران بازگشت و در آنجا حقوق بین المللی تدریس نمود. در 1958 بانک پارس، یک بانک خصوصی، وی را به عنوان مدیر کل برگزید. نصیری در 1960 به مدت 6 ماه به عنوان میهمان دولت برای مطالعه مدارس بانکی، بیمه و حقوق بین الملل، از ایالات متحده دیدار کرد.

نصیری، مردی خوشایند، صمیمی و معمولاً درستکار است. گفته شده است که نصیری بنحوی روشن دارای وجهه ملی می باشد. عقیده بر این است که او شخص زیرک، جاه طلب و نسبتا باکفایت است. وی کمی قوی هیکل با ظاهری دانشگاهی است. او و همسر اروپائیش یک دختر دارد. او علاوه بر فارسی کمی فرانسه صحبت می کند.14 مارس 1966 - 23/12/44

نعمت اللّه نصیری

ص: 748

نعمت اللّه نصیری رئیس ساواک سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تیمسار نعمت اللّه نصیری در 28 ژانویه 1965 به جای حسن پاکروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) شد. رئیس سابق شهربانی کشور به عنوان افسری بی رحم و کارا، ولی بدون فکر که وفادار و فداکار نسبت به شاه است، مشهور می باشد. او کشش و تمایل برای راه حل نهایی دارد که او را به سمت حمایت از خشونت و قساوت به عنوان عامل جلوگیری کننده در موارد مربوط به امنیت داخلی سوق می دهد. نصیری اغلب در این نکته با پاکروان مخالف بود. به هر حال، پیشنهادهای وی به شاه ارائه می شد، که او نیز به راه حل های نهایی در مسائل امنیتی علاقه مند بود و به نصیری بیش از هر شخص دیگری اعتماد داشت.

در سال 1963، در جریان ناآرامی های محرم از ژوئن تا اکتبر، نصیری فرمانده حکومت نظامی تهران بود؛ او اگرچه از نظر سیاسی ساده و خام است، مدیر نظامی خوبی می باشد. طبق گزارش، او از فراخوانی نیروها به پادگانها قبل از فرو نشستن اغتشاشات ناراضی بود و ادعا نمود که اگر یک جوخه پلیس ضد شورش آموزش دیده در اختیار وی بود، مردان وی به تنهایی می توانستند، اوضاع را اداره کنند.

نفوذ نصیری در طول سال گذشته بیشتر شده است. گفته می شود که پاکروان در اوایل 1964 از این که معاون وی حسین فردوست «عامل نصیری» بوده و دیگر خود او مسئولیت کامل اقدامات ساواک را برعهده نداشته، اظهار نارضایتی کرده است. نصیری نیز در تلاش بود از نفوذ خود در جراید، بدون ارتباط با وزیر قبلی اطلاعات نصرت اللّه معینیان و کمیته مشترک سانسور جراید، استفاده نماید.

تیمسار ارتشبد نصیری، در سال 1910 در تهران متولد شد. او در سال 1931 دبیرستان را به پایان رساند و در سال بعد وارد خدمت ارتش شد. او دانشکده افسری تهران را گذراند و در سال 1934 با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. او چند موقعیت فرماندهی را به عهده گرفت و در سال 1946 در عملیات نظامی علیه ایل قشقایی در جنوب ایران شرکت داشت. در سال 49 - 1948 او در دبیرستان نظام و دانشکده افسری در تهران تدریس کرد. در سال 50 - 1949 او رئیس ستاد دژبان تهران بود. در سال 1953 او یکی از افراد فعال گروه افسرانی بود که نخست وزیر محمد مصدق را برکنار و تیمسار فضل اللّه زاهدی را نخست وزیر نمودند. او بدین جهت، دو امریه به شاه ارائه نمود و پس از آنکه آنها امضا شدند، یک گروه کوچک سربازان را برای اجرای آن به خانه مصدق اعزام نمود. مصدق از تصمیمات نصیری آگاه شد و به هر حال او را زندانی کرد. چهار روز بعد در 19 اوت 1953، بار دیگر فعالیت هایی انجام شد و مصدق سقوط نمود. نصیری به علت نقشی که در کودتا به عهده داشت به درجه سرتیپی ارتقا یافت.

نصیری تا سال 1960 فرماندهی گارد را عهده دار بود. او شاه را در بسیاری از مسافرت ها به دور دنیا همراهی نمود. هر چند شایعاتی وجود داشت که او پشتیبان تیمسار حسن ارفع، در سال 1954 بوده و در کودتای تیمسار ولی اللّه قره نی در سال 1958 علیه شاه دست داشته است، او نزدیک به شاه باقی ماند.

گزارش شده که در سال 1960 او تحت نظر ساواک بوده است. در اکتبر سال 1960 نصیری معاون آجودان کل شاه شد و ماه بعد رئیس پلیس کشور گردید. در این منصب او در ژوئن سال 1962 به ایالات متحده برای یک بازدید توجیهی سفر نمود و در کنفرانس بین المللی در هلسینکی (1963) و ونزوئلا (1964) شرکت نمود.

ص: 749

نصیری مردی بلند قامت و تقریبا چاق است. که تمایل به چاقی دارد. او شخصیتی آرام، دوست داشتنی، اگرچه خودپسند دارد. او در همین اواخر با یک زن آلمانی ازدواج کرد که شایع بود معشوقه سابق شاه بوده است. نصیری علاوه بر زبان مادری خود فارسی، فرانسه را به روانی و انگلیسی را قابل قبول صحبت می کند.2 فوریه 1965 - 13/11/43 نصیری، نعمت اللّه - 2 مارس 1969 - اسفند 1347 سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان اطلاعات بیوگرافیک (U) نام: سپهبد نعمت اللّه نصیری، ارتش (U) شغل: رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) (S/NFD) نکات برجسته:

نصیری دارای احساساتی تیز و تند و حیله گرانه است. به عنوان رئیس ساواک، او کنترل مستقیم بیشتری بر امنیت داخلی و فعالیت های ضد جاسوسی را پذیرفته است. او تغییرات زیادی در بین پرسنل در جهت تقویت ساواک از نظر حرفه ای و آنهایی که با روشهای خشن و شخصی وی موافق نبوده اند، انجام داده است. او افسران را با قوانین و روشهای خود در نتیجه تغییر روش های عملیاتی ساواک نسبت به گروههای مخالف، آموزش و تعلیم داده است. وی دستور داده است که عملیات علیه گروههای کمونیست و غیر کمونیست باید مستقیما برای نابودی سریع مراکز مخالفین باشد که برخلاف استراتژی ساواک در گذشته است که نفوذ درازمدت در داخل این گروهها بوده است.

(مردم - م) دید خوبی نسبت به نصیری ندارند، زیرا یکی از خدمتگزاران شاه محسوب می شود که در صورت بروز بحران فرد چندان مؤثری نخواهد بود. او دانشکده ستاد را به پایان نرسانده و معلوماتش را از تجربه فرماندهی به دست آورده است. با حفظ ارتباط نزدیک با دربار در بیش از حدود بیست سال، موضع نصیری به نظر می رسد بیشتر سیاسی باشد تا نظامی. به هر حال، او معمولاً بیش از حد بدنام است که بتواند نقش قابل ملاحظه ای بازی کند.

(S/NFD) سیاسی:

بین المللی: نصیری در رفتارش به میزانی که برای او مناسب است، متمایل به آمریکا محسوب می شود.

داخلی: ظاهرا شاه اعتماد کامل به نصیری دارد، که نتیجه آن ارتقای سریع و پی درپی درجات وی است.

(U) اطلاعات شخصی:

تولد: 1910 تهران، ایران خانواده: مجرد

ص: 750

(U) توصیف:

چشمان قهوه ای، 5 پا و 10 اینچ قد، 180 پوند وزن، مو سیاه، ظاهر و رفتار عالی، هر چند کمی اضافه وزن دارد. آرام و خوشایند، مؤدب، تمایل به خودپسندی.

زبانها: زبان مادری فارسی، فرانسه به روانی، انگلیسی متوسط مذهب: مسلمان (U) مدالها:

دارای نشان تاج، نشان همایون، نشان لیاقت، مدال افتخار، نشان رستاخیز، نشان 28 مرداد، مدال خدمت، مدال دانش، نشان های مختلف از آلمان، عراق، ایتالیا، لبنان و اسپانیا.

تحصیلات غیرنظامی:

دیپلم دبیرستان، 1931، تهران (U) مراحل خدمتی:

1932 23 سپتامبر، ورود به خدمت ارتش.

1934 فارغ التحصیل از دانشکده افسری، تهران، ستوان دوم. 23 سپتامبر، فرمانده دسته، لشکر دوم، تهران.

1936 فرمانده گردان پیاده ؛ معاون فرمانده رسته پیاده، دانشکده افسری، تهران.

1946 فرمانده هنگ دوم تیپ 18 پیاده، کرمان؛ فرمانده گردان پیاده، سیرجان.

1948 استاد، دبیرستان نظام، دانشکده افسری، تهران ؛ فرمانده هنگ یکم دانشکده افسری.

1949 رئیس ستاد دژبان تهران.

1950 فرمانده مدرسه پیاده، تهران ؛ فرمانده هنگ یکم پیاده (پهلوی)، لشکر یکم، تهران.

1951 فرمانده لشکر گارد، تهران.

1953 ارتقاء به درجه سرتیپی.

1958 ارتقاء به درجه سرلشکری.

1959 فرمانده گارد شاهنشاهی، تهران.

1960 فرمانده پلیس کشوری.

1962 ارتقاء به درجه سپهبدی، 18 مارس.

1965 (حال حاضر) رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک).

هوشنگ نهاوندی

ص: 751

هوشنگ نهاوندی وزیر آبادانی و مسکن خیلی محرمانه هوشنگ نهاوندی که در کابینه حسنعلی منصور در 7 مارس 1964 به عنوان وزیر آبادانی و مسکن منصوب گردید، احتمالاً جوانترین وزیر ایران است. او شهرتی به عنوان روشنفکر به معنای غربی این کلمه دارد و در دیدگاهها و مواضعش صادق و لیبرال محسوب می گردد. وی یک حقوقدان و اقتصاددان تحصیلکرده و مورد حمایت نخست وزیر قبلی بود. او عضو حزب ایران نوین بوده و در کمیته برنامه ریزی آن که در می 1944 جهت بررسی مسائل اقتصادی و اداری بوجود آمد، خدمت نمود. در اکتبر 1964 نهاوندی با موفقیت یک قرارداد تخفیف تعرفه را با جامعه اقتصادی اروپا امضا کرد.

نهاوندی حدود سال 1930 در بندرپهلوی متولد شد. او لیسانس حقوق و اقتصاد را از دانشگاه تهران و دکترای حقوق را از دانشگاه پاریس گرفت. گزارش شده که به او اجازه تردد به جامعه وکلای فرانسه داده شده است. تا سال 1959 او وابسته سفارت ایران در بروکسل، به عنوان نماینده ایران در بازار مشترک بود.

وی در سال 1959 به ایران بازگشت و مشاور شورای عالی اقتصاد شد، که در آن زمان منصور رئیس آن بود. نهاوندی هیئت اعزامی به بن در سال 1961 را همراهی کرد که یک وام قابل توجه از آلمان غربی را تثبیت نمود. قبل از پیوستن به کابینه منصور، نهاوندی مدیر شرکت معاملات خارجی - یک شرکت دولتی که بازرگانی با بلوک کمونیستی را انجام می دهد - بود.

نهاوندی علاوه بر فارسی و انگلیسی، فرانسه صحبت می کند. نهاوندی در سپتامبر سال 1968 رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد. 20 آوریل 1956 - 31/1/44 نهاوندی، هوشنگ - 2 محرمانه زمان: 10 ژوئیه 1969 - 19/4/48مکان: رستوران کاروانسرا صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر ویلیام فوربز، رئیس تیم (1)Penn، دانشگاه پهلوی خانم دکتر آن فوربز، استاد پزشکی، دانشگاه پهلوی آرنولد ال. رافل، دبیر دوم سفارت جان اچ. رُوز، دبیر دوم سفارت موضوع: دانشگاه پهلوی در جریان یک ناهار مختصر با دکتر و خانم فوربز، قبل از اینکه تهران را ترک نمایند، در مورد نظریاتی که آنها در طی دو سال از دانشگاه پهلوی بدست آورده اند، صحبت کردیم. دکتر فوربز پس از بازنشستگی از مدرسه بهداشت عمومی هاروارد، توسط دانشگاه پنسیلوانیا دعوت شد که به عنوان رئیس تیم به مدت دو سال در دانشگاه پهلوی تدریس نماید. خانم فوربز، که در بیمارستان عمومی ماساچوست تدریس می کرد، دعوت شد که در دانشکده پزشکی تدریس نماید.

1- رئیس دانشگاه، نهاوندی فوربز گفت که نهاوندی فردی سنتگرا است، از آن نوع ایرانیان تحصیلکرده قدیمی که علاقه کمی به روش تدریس آمریکایی دارند. نهاوندی مشخص نموده بود که تا زمانی که خودش درخواست نکرده

ص: 752


1- تیم اعزامی از دانشگاه پنسیلوانیا

باشد، مایل نیست توصیه های تیم Penn را بپذیرد و هیچ گاه نیز چنین درخواستی نکرد. او برخورد سنتگرایانه اجتماعی نهاوندی را با یک استاد زیرک، دکتر نصر، مثال آورد که رئیس جدید بخش پزشکی است. نصر علی رغم قابلیت های مشهود و شهرت بسیار در بهبود بخشیدن به وضعیت بخش، به طور مشهودی مورد قهر نهاوندی قرار دارد، زیرا او و همسرش لباسهایی به رنگ روشن می پوشند. (پیراهن زرد و دامن کوتاه)، پارتی می دهند و می رقصند و به طور کلی با اصول روش های زندگی ایرانی مورد نظر نهاوندی همگام نیستند.

2- دانشجویان فوربز دانشجویان دانشگاه پهلوی را به طور کلی زرنگ یافته است. با چند استثنا، که عمدتا محدود به دانشجویان خارجی می شود، درک انگلیسی دانشجویان برای فراگیری برنامه آموزش بخش های پزشکی کافی است. از سوی دیگر، او متوجه شده است که دانشجویان هیچ ایده ای از این که چگونه آموخته های خود را به کار گیرند، ندارند. آنها بندرت از کتابهای کتابخانه دانشکده استفاده می کنند، در استفاده از کتابهای مرجع مانند لغت نامه مهارت ندارند (زیرا آنها به هیچ وجه به کار کردن با الفبای فارسی آشنا نیستند.) و احساس می کنند که روش فراگیری محدود شده است به حفظ کردن آنچه که در کلاس به آنها تدریس می شود. دانشجویان ایرانی عموما مدرک دوره را اولین هدیه دریافت شده می دانند، لذا برای نمره بیشتر با استادان چانه می زنند. خانم فوربز اظهار داشت که این مسئله فقط در سطح آموزش های دانشگاه نیست. تا زمانی که تکنیک های آموزشی در تمام سطوح، از دبستان به بالا، به طور کامل تغییر نیابند، دانشجویان در بکارگیری عملی آنچه که آموخته اند، کارآیی نخواهند داشت.

3- تیم Penn فوربز معتقد است که تیم Penn، صرف نظر از این واقعیت که در حال حاضر توصیه هایش در امور دانشگاه بندرت طالب دارد، به طور عمده ای، سهم واقعی را در تداوم روش های مدرن و استانداردهای بالا در دانشگاه پهلوی داشته است. روش های تدریس اعضای تیم، اثر مثبت در روش تدریس سایر استادان داشته است که بسیاری از آنها، حداقل در دانشکده پزشکی، در آمریکا تحصیلکرده اند. همچنین داشتن یک هسته مرکزی از استادان آمریکایی، به جذب و حفظ دانشجویان خارجی که در حال حاضر پاکستانی ها و عرب ها هستند و علاقه مندی شخصی شدید آنها برای کار، تأثیر خوبی بر دانشجویان ایرانی داشته، کمک کرده است. او گفت که قرارداد سالیانه 300000 دلاری، صرفا یک پرداخت به دانشگاه پنسیلوانیا نیست، بلکه هزینه برنامه استخدامی Penn را در امریکا، حقوق هشت عضو تیم را در دانشگاه پهلوی (که بسیاری از آنها به طور تمام وقت برای دانشگاه کار می کنند) و همین طور هزینه های هیئت و حق التدریس را برای بیش از 20 تن از کارمندان عضو دانشگاه پهلوی در دانشگاه پنسیلوانیا و دانشجویان فارغ التحصیل که سالیانه آموزش های تخصصی در ایالات متحده می بینند، در بر می گیرد.

4- چشم انداز آینده فوربز اظهار داشت، با ادامه قرارداد یا بدون آن با تیم Penn، «با خوش بینی» دانشگاه پهلوی کم وبیش

ص: 753

به ارائه آموزش های با کیفیت آمریکایی ادامه خواهد داد. او معتقد است که علی رغم عدم علاقه مندی نهاوندی، استادان متعدد آموزش دیده در آمریکا می توانند به تأمین نیروی لازم برای چرخش برنامه ادامه دهند. مهم ترین مانع برای اداره مؤثر دانشگاه، درآمدهای نامتناسب شخصی کارمندان و استادان است که مانع همکاری مؤثر آنها می شود.

5 - اظهارنظر دکتر فوربز فردی مهربان، با فرهنگ و یک آکادمیسین با کفایت است. به هر حال در مدت دو سالی که در دانشگاه پهلوی بوده است، علاقه کمی به شغل خود به عنوان رئیس تیم Penn، که اصولاً یک کار اداری است، پیدا کرده است. بسیاری از ضعف های تیم Penn در دو سال گذشته می تواند به علت کمبود قدرت رهبری وی، و از دیدگاه ایرانیان، تمایلات افراطی وی به ایجاد یک «مؤسسه آموزشی به سبک آمریکایی» بوده باشد. هر چند مردی باهوش و تحصیلکرده است، عدم درک وی از فرهنگ و عادات و رسوم ایرانی، و اینکه آنها چگونه در صحنه دانشگاه به کار گرفته می شوند، موجب گردیده است که نقش تیم Penn در دانشگاه تضعیف شود.

در مدت یک سال گذشته ریاست نهاوندی در دانشگاه، برخوردهای اصولی بین تصور نهاوندی در ایجاد یک دانشگاه اصولاً ایرانی با کمک های آموزشی بین المللی، و عقیده دکتر فوربز، نماینده Penn، در ایجاد یک دانشگاه سبک آمریکایی در شیراز، وجود داشته است. این عدم توافق در اصول، علاوه بر مخاصمات شخصی بین این دو نفر، بر رشد عدم کارآیی تیم Penn در دانشگاه افزوده است.

دکتر کوئل (Koelle) رئیس بخش داروسازی پنسیلوانیا، جایگزین دکتر فوربز به عنوان رئیس تیم Pennخواهد شد، که قرار است در آینده نزدیک به ایران بیاید. برخلاف فوربز، وی به طور تمام وقت وظیفه مدیریت تیم را فقط با مسئولیت های آموزشی فرعی، که مکن است نقش و تأثیر تیم Penn را در دانشگاه گسترش دهد، خواهد داشت.

نهاوندی، هوشنگ - 3 دکتر هوشنگ نهاوندی، رئیس دانشگاه پهلوی خیلی محرمانه نهاوندی یک حقوقدان و اقتصاددان تحصیلکرده فرانسه است که به نظر می رسد چندان موافق گسترش نفوذ آمریکاییها در دانشگاه پهلوی نیست. او ریاست دانشگاه را در سپتامبر 1968، بعد از این که علم آنجا را ترک نمود تا خود را در انجام امور وزارت دربار متمرکز سازد، به عهده گرفت. (یکی از نارضایتی های دانشجویان در اعتراضات فوریه 1968 تقسیم شدن توجه علم بود.) نهاوندی قبلاً وزیر آبادانی و مسکن در زمان نخست وزیری منصور و هویدا بود.

او مشاغل متعددی در حزب ایران نوین داشت و هنوز هم از نظر سیاسی جاه طلب است. گفته شده که او ریاست دانشگاه را به عنوان لطفی به شاه قبول نموده است و در عوض امیدوار است شغل دیگری در کابینه یا سفارت، که افراد نزدیک می گویند سفارت بلژیک بیشتر مورد نظر اوست، به وی ارجاع شود. به هر حال گزارش شده که به نهاوندی اطلاع داده شده است که به علت ناآرامی های ماه ژوئن تا یک سال دیگر در همین شغل باقی خواهد ماند. او صمیمی ولی خوددار است. فرانسه را به روانی، ولی انگلیسی را در حد

ص: 754

کمی صحبت می کند.(1) به عنوان مدیر، اجازه عدم تمرکز در تصمیم گیری ها را در سطح دانشکده ها نداده است. روحیه دانشکده ها پایین است (به یادداشت عالی دکتر آرنولد مورخ سپتامبر 1970 مراجعه شود.) نهاوندی، هوشنگ - 4 28 سپتامبر 1971 - 6/7/50 محرمانه یادداشت برای بایگانی موضوع: نکات بیوگرافیک در مورد دکتر هوشنگ نهاوندی، ریاست جدید دانشگاه تهران در جریان یک گفتگو در 23 سپتامبر 1971، بیل رویس (مدیر مرکز دو ملیتی انجمن ایران و آمریکا در شیراز) نظریات زیر را در مورد نهاوندی که تا اواسط سال 1971 رئیس دانشگاه پهلوی شیراز بوده است، اظهار نمود.

1- نهاوندی ثابت کرد، نه این که به دلیل تحصیلات دانشگاهی اش، بلکه به علت یک درک حقیقی و واقعی از احساسات و نارضایتی های دانشجویان فعال و پر تحرک ایرانی، یک رئیس دانشگاه فوق العاده است.

2- نهاوندی، پس از آنکه در سال 1968 رئیس دانشگاه شد، به سرعت دانشجویان فعال و پر تحرک را شناسایی کرد و کوشش چشمگیری به عمل آورد تا به آنها نزدیک شود و آنها را تشویق به «حرف زدن» در حرکت دادن و اداره دانشجویان و برنامه ریزی و اجرای فعالیت های دانشجویی نماید. او آنها را علاقه مند به شرکت در فعالیت های فوق برنامه (برای مثال، مدیریت غذاخوری دانشجویان، سازماندهی باشگاه دانشجویی و گروههای بحث و مناظره ایجاد خوابگاههای دانشجویی و دادن اختیار تصمیم گیری در مورد آنها) نمود و در خلال سه سال ریاست، موفق شد حدود 1 تا 2 درصد از فعالیت های دانشجویان را در دست بگیرد. در نتیجه، شیراز به مدت دو سال با مشکل تظاهرات دانشجویی و نارضایتی ها به طور جدی روبرو نبوده است.

3- رویس اظهار داشت جالب توجه این است که تقریبا تمامی دانشجویان که توسط نهاوندی جذب نشدند از خانواده های فوق العاده محافظه کار یا خیلی مذهبی بوده اند، دانشجویانی که فعالیت های فوق برنامه مورد حمایت نهاوندی و همچنین تمایلات لیبرالی وی در مورد حوادث اجتماعی دانشجویان را بیهوده، غیر متناسب برای نهادهای آموزش عالی یا غیرهماهنگ با اعتقادات مذهبی خودشان می دانند.

4- هر چند رویس موافق بود که رئیس قبلی دانشگاه تهران (عالیخانی) مشکلات زیادی ایجاد نموده که خودش آنها را نساخته است، او این نظریه را قویا اظهار داشت که اگر فقط یک نفر بتواند صلح، آرامش و رضایت را به بدنه دانشجویان دانشگاه تهران بیاورد، آن شخص نهاوندی است. بخش سیاسی - توساینت

ص: 755


1- این پاراگراف به صورت دستنویس در انتهای متن آمده است. م

نهاوندی، هوشنگ - 5 هوشنگ نهاوندی، رئیس دفتر ملکه خیلی محرمانه نهاوندی در سال 1930 در بندر پهلوی متولد شد. او در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و از دانشگاه پاریس دکترای اقتصاد گرفت. پس از یک مأموریت در بروکسل به عنوان نماینده ایران در بازار مشترک، نهاوندی در سال 1964 جوانترین وزیر ایران، در وزارت آبادانی و مسکن شد. نهاوندی که از دیدگاه غربی روشنفکر توصیف شده است، مردی باهوش، درستکار و لیبرال است. در سپتامبر 1968، او رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد. نهاوندی اگرچه یک اصلاح طلب (رفرمیست) ملایم است، گزارش شده است که به علت اختیارات محدود در شیراز دلسرد شده است و در صدد به دست آوردن مأموریتی در سازمان ملل در خارج است.

شهرت وی به عنوان یک اصلاح طلب ملایم، شاه را به این فکر انداخت که شغل مشکل ریاست دانشگاه تهران را در سال 1971، پس از یک سری تظاهرات دانشجویی، به وی ارجاع نماید. نهاوندی که علاقه خالصانه ای به دانشجویان نشان داده است، تأثیر زیادی در دانشگاه تهران، به استثنای خنثی کردن تشنجات دانشجویی با خریدن تعداد زیادی از دانشجویان با پرداخت حقوق بالا به آنها در برابر مشاغل بدون کار، نداشته است. او به مدت هشت سال بیشتر از همه پیش بینی های قبلی، در ریاست دانشگاه باقی ماند. انتصاب وی به عنوان رئیس دفتر ملکه در نوامبر سال 1976، یک ارتقا محسوب گردید.

نهاوندی فردی تقریبا دوزبانه، تحصیلکرده در فرانسه و بیشتر طرفدار فرانسه است. در سالهای اخیر او تظاهر به علاقه قابل توجه به امور آمریکایی را شروع نموده است و در حال فراگیری انگلیسی است، ولی در یادگیری آن خیلی هم راحت نیست. او در سال 1976 از ایالات متحده بازدید نمود تا یک همگامی را با دانشگاه یوتا، جایی که دختر وی اکنون در حال به پایان رساندن سال اول آن است، به نتیجه برساند. آوریل 1977 - فروردین 1356

غلامرضا نیک پی

ص: 756

غلامرضا نیک پی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست وزیر خیلی محرمانه غلامرضا نیک پی در ژوئیه 1966 به عنوان وزیر مشاور و معاون اجرایی نخست وزیر منصوب گردید و این مشاغل را در کابینه 1967 حفظ نمود. او قبلاً از آوریل 1964 معاون نخست وزیر در امور اقتصادی بود. او یکی از لایق ترین اقتصاددانان ایرانی است، او آگاهی وسیعی از صنایع نفتی و علاقه مندی به تجارت و مسائل توسعه ای دارد. او یکی از نه نفر بینانگذار کانون ترقی و یکی از اعضای حزب ایران نوین است و در سال 1967 در کمیته اجرایی حزب انتخاب گردید. او دوست نزدیک نخست وزیر مقتول حسنعلی منصور، و از کسانی است که مورد حمایت نخست وزیر، امیرعباس هویدا، می باشد که زیر نظر وی در شرکت ملی نفت ایران، خدمت نموده است. مردی باهوش و وفادار می باشد که در صدد پیشرفت کشورش با روشی منظم است. نیک پی همین طور مورد احترام لیبرال هایی است که بسیاری از آنها از دولت انتقاد می نمایند. به او به عنوان روشنفکری صادق و لایق اشاره می شود که وجودش در هر کابینه ای مفید خواهد بود.

نیک پی نسبتا سنت گرا (محافظه کار) و با غرب صمیمی است. هر چند فطرتا یک رهبر نیست، او در رهبران موجود نفوذ دارد. وی متقاعد شده است که کارآیی، بهترین مأخذ را برای تصمیمات اقتصادی تشکیل می دهد و طرفدار رقابت و سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع است. به هر حال، او گاهی فعالیت های سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع نفتی را مورد انتقاد قرار داده است. در اجلاس های سنتو، نیک پی ناظرین را تحت تأثیر قابلیت و روش اداره امور توسط خود که مشابه آمریکائیان است، قرار داد. او منصف و واقع بین بوده و سعی کرده است مؤثرترین راه حل ها را به جای قابل قبول ترین آنها برای کشور، انتخاب نماید.

نیک پی در سال 1929 در یک خانواده مشهور اصفهان متولد شد. او پسر اعزاز نیک پی، وزیر سابق کابینه، است. او از دانشگاه تهران، لیسانس حقوق دریافت نمود و سپس به انگلستان رفت و در آنجا از مدرسه اقتصاد لندن دکترا گرفت. او مطالعات گسترده ای در مورد اختلافات نفتی ایران و انگلیس، قبل از بازگشت به ایران، انجام داد. در بازگشت، او مشاور شرکت ملی نفت ایران شد، و از سال 1960 تا 1964 رئیس بخش آمارها و اقتصاد بود. نیک پی یک ناظر غیررسمی در کنفرانس نفتی اتحادیه عرب در بیروت در سالهای 1959، 1960، 1961 و 1963 بود. او در اجلاس های کمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای آسیا و خاوردور از سال 1963 شرکت نمود و از زمان ورود به دولت همچنین در اجلاس های همکاری عمران منطقه ای شرکت می نماید.

در سال 1963 برای ریاست شورای مؤسسه توسعه اقتصادی آسیا و مجددا در سال 1966، انتخاب گردید.

نیک پی مردی جدی و ادیبی مجرد است که کتابهای زیادی در مورد نفت و مقالات بسیاری در زمینه اقتصاد نوشته است. علاوه بر فارسی او انگلیسی را خوب و کمی فرانسه صحبت می کند.

27 مارس 1968 - 7/1/47

ص: 757

نیک پی، غلامرضا - 2 غلامرضا نیک پی، شهردار تهران خیلی محرمانه نیک پی در سال 1929 متولد شده و از یک خانواده مشهور اصفهانی است. او از دانشکده حقوق تهران لیسانس و از مدرسه اقتصاد لندن دکترا دریافت نموده است. در بازگشت به ایران، به عنوان مشاور اقتصادی به شرکت ملی نفت پیوست. او همچنین به عنوان معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، معاون اجرایی نخست وزیر و وزیر آبادانی و مسکن، قبل از اینکه در سال 1969 شهردار تهران شود، خدمت نمود. نیک پی از افراد مورد حمایت هویدا محسوب می شود و تنها شهردار تهران است که برای بار دوم انتخاب شده است. او مردی باهوش و بی نهایت فعال است و در صدد پیشرفت و ترقی کشورش با شیوه ای منظم می باشد. گفته می شود که وی مورد احترام لیبرال های منتقد دولت است، هر چند روش تند وی بعضی اشخاص را کنار گذاشته است. او به خوبی از مرتبه و امتیاز ویژه خود به عنوان شهردار بزرگترین شهر ایران و مرکز دولت و تجارت، آگاه است. او همچنین روح گرداننده پشت پرده جریان خانه جوانان است. یک برنامه هدایت شده توسط دولت که تسهیلات لازم برای تفریحات و سایر فعالیت های فوق برنامه دانش آموزان بین 16 تا 25 سال را تأمین می نماید.

شهردار نیک پی، طرفدار غرب است، او از ایالات متحده به طور خصوصی در پاییز 1971 بازدید کرده (نیویورک، واشنگتن و لوس آنجلس) و به طور وسیعی به اروپای غربی مسافرت نموده است.

شهردار نیک پی با یک دختر جوان و محجوب اصفهانی ازدواج نموده است. آنها دارای یک پسر کوچک هستند. شهردار انگلیسی را به خوبی و همسرش به طور متوسط صحبت می کند.

می 1972 - اردیبهشت 1351

ایرج وحیدی

ص: 758

ایرج وحیدی وزیر کشاورزی خیلی محرمانه در ترمیم کابینه 14 اوت 1969، ایرج وحیدی وزیر کشاورزی و جایگزین حسن زاهدی، که وزیر کشور شد، گردید. وحیدی فردی کارآ، مطلع، متخصص و یک مسئول اجرایی بسیار مورد احترام است. او که تحصیلکرده انگلستان است، در مشاغل فنی دولتی رشد کرده است و تجربه وسیعی در مدیریت منابع آبی دارد. در شغل قبلی خود به عنوان مدیر سازمان آب و برق خوزستان، او خود را فردی علاقه مند، مبتکر و حرفه ای در کارهایش نشان داد. کمی قبل از ارتقا به کابینه، وی از سفر 45 روزه به ایالات متحده به عنوان میهمان افتخاری،مراجعت نمود.

ایرج وحیدی در 1927 در کرمانشاه متولد شد و پسر یک کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن می باشد، که اکنون بازنشسته گردیده است. وحیدی دوره متوسطه را در اهواز گذراند که پدرش در آنجا مأمور بود، او مدرک مهندسی راه و ساختمان را از دانشکده فنی دانشگاه تهران در 1950 اخذ نمود. مدال شاگرد اوّلی دانشکده را برد. در همان سال به عنوان مهندس راه و ساختمان به خدمت وزارت راه درآمد و یک سال بعد در اداره خدمات فنی شرکت ملی نفت ایران به کار گرفته شد. از 1953 تا 1954 او رئیس بخش اداره مهندسی طراحی تصفیه خانه تهران بود، سپس برای تحصیلات تکمیلی به انگلستان رفت. او دیپلم در آب و زهکشی (1955) و دکترا در علوم کاربردی از دانشگاه دورهام در نیوکاسل (1959) گرفت. در بازگشت به ایران به عنوان مدیر فنی انستیتو آبیاری از 1959 تا 1964 خدمت نمود و در آن زمان این انستیتو به وزارت کشاورزی ملحق گردید. وقتی انستیتو در سال 1964 به وزارتخانه جدیدالتأسیس آب و برق منتقل شد، وحیدی که در آن زمان مدیر انستیتو بود، به عنوان معاون وزیر در امور آب به وزارتخانه آب و برق آمد. او در ژوئیه سال 1966 مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان شد. در گذشته او را به عنوان تحت الحمایه منصور روحانی، وزیر آب و برق، قلمداد می کردند.

وحیدی، قد بلند، خوش هیکل و ظاهرا جوان است. او ازدواج کرده است و دو فرزند دارد، یکی نه ساله و یکی هفت ساله. وحیدی عضو کانون مهندسین ایران و جامعه سلطنتی بهداشت (شاخه مهندسی) است.

او دارای مدال های متعدد ایرانی است. وحیدی علاوه بر زبان مادری فارسی، انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.اکتبر 1969 - مهر 1348 وحیدی، ایرج - 2 ایرج وحیدی،وزیر آب و برقخیلی محرمانه وحیدی که در سال 1971 به سمت وزارت آب و برق منصوب شده بود، قبلاً به عنوان وزیر کشاورزی، مدیر کل در وزارت بهداشت، معاونت وزارت آب وبرق و مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان که یک سازمان دولتی مهم مطابق الگوی T.V.A می باشد، خدمت کرده است. در این مقام آخر، وحیدی حیثیتی برای خود دست و پا کرد و از موفقیت های خود در این زمینه احساس غرور بسیار می کند و معقتد است که همین کارها شالوده پیشرفت اقتصادی کنونی خوزستان بوده است. با آموزش در رشته مهندسی راه و ساختمان، او تحصیلات عالیه خود را در انگلستان گذراند و از امپریال کالج لندن در رشته هیدرولوژی درجه تحصیلی دکترا گرفت و نسبت به انگلستان و چیزهای انگلیسی حساسیت بسیار نشان می دهد. به

ص: 759

استثنای زمان صرف شده برای تحصیل، وی از سال 1950 در خدمت دولت ایران بوده است. او طی یک برنامه دید و بازدید بین المللی به امریکا سفر کرد وظاهرا به خدمات عمومی دلبستگی بسیار دارد. دکتر وحیدی و همسرش هر دو بخوبی به زبان انگلیسی مسلط هستند.می1972 - اردیبهشت 1351 وحیدی، ایرج - 3 ایرج وحیدی وزیر نیرو عنوان خطاب: آقای وزیر ایرج وحیدی، 48 ساله، از سال 1977 در این شغل بوده است. او قبلاً تا سال 1971 وزیر آب و برق بود. وحیدی فردی کارآ، مطلع و مجری و متخصصی بسیار مورد احترام است. او در مشاغل فنی و دولتی رشد نموده و دارای تجربه وسیعی در مدیریت منابع آب است. در مدت خدمتش به عنوان مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان در 1966 تا 1969 او خود را به عنوان فردی علاقمند، مبتکر و حرفه ای در کارها شناساند.

وحیدی مدرک مهندسی را از دانشگاه تهران اخذ نمود. پس از دریافت دکترای علوم کاربردی از دانشگاه دورهام انگلستان به ایران بازگشت و مدیر فنی انستیتو آبیاری شد. زمانی که انستیتو به وزارتخانه جدیدالتأسیس آب و برق منتقل شد (در سال 1964)، وحیدی که در آن زمان مدیر انستیتو بود، به عنوان معاون وزیر در امور آب برگزیده شد. از سال 1969 تا 1971 وزیر کشاورزی بود.

در ژوئن 1972، وحیدی از اتحاد جماهیر شوروی بازدید به عمل آورد و در سپتامبر در اجلاس جامعه بین المللی منابع آب در شیکاگو شرکت نمود. در سال 1973 از مصر بازدید نمود. وحیدی ازدواج نموده و دارای دو فرزند است. او به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.21 آوریل 1976-1/2/55

عبدالعظیم ولیان

ص: 760

تاریخ: 3 مارس 1965 - 12/12/43سرّی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان- فقط استفاده داخلی از: منبع کنترل شده آمریکائی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد رئیس جدید سازمان اصلاحات ارضی مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آنها در چهارچوب محدودیتهای امنیتی تعیین شده به عمل آورید، می باشد. هر گونه گزارشی از این اطلاعات باید قید «غیر قابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد و نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع معمولاً قابل اعتماد است.

رئیس جدید سازمان اصلاحات ارضی، عبدالعظیم ولیان، زمانی که تیمسار اسماعیل ریاحی وزیر کشاورزی شد، به وزارت کشاورزی آمد. شغل وی رابط ساواک و وزارت مزبور بود. او از ابتدا روابط خوبی با تیمسار ریاحی برقرار نمود. ولیان وقتی که در ساواک بادرجه سرگردی خدمت می کرد، به عنوان افسری لایق شناخته شده بود.

ولیان، عبدالعظیم - 2 عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان و نایب التولیه آستان قدس خیلی محرمانه عبدالعظیم ولیان در اکتبر 1967 به عنوان وزیر اصلاحات ارضی و تعاونی های روستائی وارد کابینه شد. او قبلاً (از ژانویه 1965) به عنوان رئیس سازمان اصلاحات ارضی و مدیرعامل زمینهای بنیاد پهلوی خدمت کرده است. در سپتامبر 1965او معاون وزیر کشاورزی شد، شغلی که تا انتصاب به وزارت بر عهده داشت. او فردی کارآ و شایسته در انجام وظائف خود و مفید برای مقامات سفارت آمریکا بوده است.

ولیان در 1925 در تهران متولد شد. او در سال 1944 از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شد و دوره عالی توپخانه را گذراند. از 1947 تا 1948 فرمانده هفتاد و پنجمین آتشبار توپخانه لشکر یکم بود.

در سال 1948 فرمانده صد و پنجمین آتشبار تیپ مکانیزه و لشکر گارد بود. از سال 1949 تا 1950 فرمانده دوم تیپ 105 هویتزر، لشکر پنجم، بود و در سال 1952 فرماندهی آتشبار را به عهده گرفت. از 1952 تا 1954 او فرمانده آتشبار هفتاد و پنجمین تیپ توپخانه لشکر پنجم و از 1954 تا 1955 فرماندهی تیپ توپخانه 105 هویتزر را در سپاه یکم به عهده داشت. از سال 1955 تا 1956 آجودان فرماندهی سپاه پنجم بود.

در مدت خدمت در ارتش، او ابتدا لیسانس و سپس دکترای حقوق از دانشگاه تهران را گرفت. با درجه سروانی، او دوره افسران توپخانه در عملیات مشترک را از اکتبر 1956 تا مارس 1957 و دوره ترابری موتوری توپخانه را از مارس تا می1957 در مدرسه توپخانه فورت سیل در اوکلاهما گذراند. از شش سال بعد خدمت وی چیزی در دست نیست، ولی گمان می رود که به خدمت در ارتش ادامه داده باشد. در سال 1963 ظاهرا از ارتش استعفا داد (با درجه سرهنگی) و به عنوان مدیر کل بازرسی و نظارت وارد وزارت کشاورزی شد.

ولیان در سال 1952 با عاطفه جنابی ازدواج نمود. ولیان دو فرزند دارد، یک دختر، هما 14 ساله و یک پسر حسین، 13 ساله. ولیان علاوه بر فارسی، به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

آوریل 1968- 12/1/47

ص: 761

ولیان، عبدالعظیم - 3 تاریخ: 19 می 1971 - 29/2/50خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا،تهران الف -144به: وزارت امور خارجه موضوع: شخصیت پروری در سیاستهای ایران - عبدالعظیم ولیان و وزارت اصلاحات ارضی در بوروکراسی ایران، شخصیت پروری سیاسی نقش اصلی را به هنگام تصمیم گیری ایفا می کند.

نهادهای رسمی، که بر اساس شخصیت و نفوذ رؤسای آن مرتبا تغییر کرده و تجدید ساختار می شوند، یک نقش نسبتا انفعالی در سیاستهای ایران ایفا می نمایند. در جوامع غربی افراد، حتی در بالاترین سطوح، غالبا توسط نهادی که اداره می کنند، شکل می گیرند. در ایران عموما عکس این مطلب صادق است. برای مثال رؤسای نهادهای رسمی، نهادهای خود را به صورتی شکل می دهند که منعکس کننده شخصیت یا قدرت خود آنها باشد. در نتیجه رهبران سیاسی ایران نسبت به آنچه که در غرب وجود دارد نفوذ و توانایی بیشتری برای تغییر در نهادها دارند.

وزیر اصلاحات ارضی (در سال 1971 به وزارت تعاون و امور روستاها تغییر نام داد) نمونه بارزی از شخصیت پروری در سیاست های ایران را ارائه می نماید، نمونه کاملی از این که یک وزیر قدرتمند چگونه می تواند قدرت وزارتخانه اش را به خرج سایر نهادهای دولتی افزایش دهد.

وزارتخانه و وزیر آن هنگامی که وزارت اصلاحات ارضی در سال 1963 تشکیل شد، هدایت و مدیریت برنامه اصلاحات ارضی ایران به آن واگذار گردید. ذهن خلاق ارسنجانی، وزیر کشاورزی وقت و وزیر اصلاحات ارضی که یک رهبر قدرتمند با محبوبیتی رو به افزایش بود، با اجرای برنامه بسیار پیچیده اصلاحات ارضی کار معتبری انجام داد. در واقع اصلاحات ارضی به قدری موفقیت آمیز بود که تا سال 1967، یعنی هنگامی که دومین مرحله اصلاحات تقریبا رو به اتمام بود، به نظر می رسید که وزیر ممکن است وزارتخانه خود را منحل نماید. با این حال در اکتبر همان سال عبدالعظیم ولیان به سمت وزیر اصلاحات ارضی منصوب شد.

ولیان یک افسر با سابقه ارتش است که در سال 1944 از دانشکده افسری ایران فارغ التحصیل شد و در حالی که مشغول خدمت در ارتش بود، فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه تهران دریافت نمود. وی در سال 1963 از ارتش استعفا داده و با سمت مدیر کل بازرسی و نظارت وارد وزارت کشاورزی شد. وی در سال 1965 به سمت مدیر سازمان اصلاحات ارضی دروزارت اصلاحات ارضی منصوب گردید و در سن 42 سالگی به وزارت رسید.

ولیان در طول خدمت خود در ارتش قابلیتهای اداری قابل ملاحظه ای از خود نشان داد و به عنوان مثال در حین خدمت در ارتش مدارک دانشگاهی گرفت. وی جاه طلب و سخت کوش می باشد. انتصاب وی به سمت وزارت، حداقل تا حدی به تمایل شاه در استفاده از افسران سابق ارتش برای اجرای اقدامات اداری صحیح در وزارتخانه های پرمشغله ربط دارد.(زیرا هنگامی که شاه سرتیپ سمیعی وزیر سابق جنگ را در اوایل سال 1971 به سمت وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی منصوب نمود، برای این بود که وزارتخانه را برمبنای صحیح اداری تشکیل دهد.) از سال 1967 که این وزارتخانه زیر نظر ولیان قرار گرفت، بر قدرت و مسئولیتهایش تا حد قابل

ص: 762

توجهی افزوده شد و در واقع با نفوذترین وزارتخانه در زمینه مسائل روستایی گردید. این افزایش قدرت وزارتخانه مستقیما به رهبری ولیان مربوط می شود - به نظر می رسد که سه ویژگی خاص ضروری است تا هر رهبری در بوروکراسی ایران بتواند امپراطوری خاص خود را بنا نهد:

1- اعتماد شاه: ظاهرا ولیان به عنوان یک افسر سابق ارتش و یک مدیر لایق از اعتماد کامل شاه برخوردار می باشد. وی در زمینه اجرای یکی از مهمترین برنامه های شاه یعنی اصلاحات ارضی که قلب انقلاب سفید می باشد، فرد کلیدی بوده است. او بدون اینکه قدرت یا شهرت خود را به هزینه شاه افزایش دهد، توانست این کار را با موفقیت تمام و سیاستمدارانه به انجام برساند. (برخلاف ارسنجانی که پس از سازماندهی کنگره روستائیان در 1963 و جلب تحسین بیشتری نسبت به شاه، بلافاصله به سمت سفیر ایران در رم منصوب شد.) او اجازه دائمی ورود به دربار را دارد و دستورات شاه را با علاقه و سریع انجام می دهد. اگر هر بوروکرات عالیرتبه ای آرزو داشته باشد که قدرت خود را افزایش دهد و در بین رقبایش بالاتر بایستد، بایستی از این اشتهار که مورد اطمینان شاه است، برخوردار باشد و در واقع اینکه آیا شایستگی چنین شهرتی را دارد یا نه، مهم نیست.

2- یک مصالحه گر تمام معنی: موفقیت در دنیای سیاسی ایران بخصوص در بوروکراسی بی حد و مرز تهران، به توانایی غریزی و آموزش دیده خوب برای میانجیگری بین دستجات مخالف و گروههایی با منافع مختلف بستگی دارد. ولیان در این میدان (اصلاحات ارضی)، که جنگ تفوق طلبی به صورت مرتب در سطح بالایی جریان دارد، اثبات نمود که استاد چنین کاری است. او دارای این موهبت ارزشمند است که می تواند با دقت در مورد قدرت و نفوذ آنهایی که با وی کار می کنند یا به ملاقات وی می روند، ارزیابی کرده و سیاستهای خود را در رابطه با هر کدام تعدیل نماید.وی کار تقریبا خارق العاده ای مبنی بر فرونشاندن خشم بزرگ مالکان، متولیان مذهبی زمین دار صاحب نفوذ و رهبران مذهبی محاظکار که همگی از اجرای اصلاحات ارضی شدیدا لطمه خورده اند را به عهده گرفته و این کار را با موفقیت چشمگیری انجام داده است. (این مسئله هنگامی که فرد در نظر آورد که به هنگام اعلام اصلاحات ارضی در سال 1963، مناطق عمده شهری در ایران مملو از شورشهایی شد که توسط رهبران مذهبی و زمین داران عمده که شدیدا مخالف اصلاحات بودند، تحریک شده بود، به صورت خاصی قابل توجه می باشد.) 3- مدیر موفق: این نکته اگرچه تقریبا به اهمیت دو مورد فوق الذکر نیست، اما اگر فرد به عنوان یک وزیر، مدیر موفقی نیز باشد در موضع وی در ساختار غیر رسمی قدرت در کابینه تأثیر به سزایی خواهد داشت.

ولیان وزارتخانه ای تازه تأسیس و پویا ولی بدون انضباط را که از سال 1963 تا سال 1967 به یک سازمان بی حاصل، محافظه کار و همچنان فاقد مدیریت تبدیل شده بود، تحویل گرفت و آن را به وزارتخانه ای که بهترین مدیریت را در دولت داشته و دارای احساس مسئولیت و خلاقیت جدید است، تبدیل نمود. وی برای اینکه وزارتخانه بتواند با مسئولیت های مربوط به خود بهتر تطبیق نماید و تضمین اینکه مسئولیت های مربوط به کارمندان رده دوم با قابلیت های لازم به آنها محول شده است از تجدید

ص: 763

ساختار وزارتخانه هیچ ابایی نداشت. او نسبت به همکارانش در تمام رده های وزارتخانه احترام عمیقی قائل بود و مشهور است که رئیسی صادق و منصف بوده است. در نتیجه، حمایتی که از این وزیر می شود شاید در تاریخ بوروکراسی ایران بی نظیر باشد. وی اولین وزیری بود که از عدم تمرکز اداری در تهران استقبال کرده و آن را به مورد اجرا گذاشت، به طوری که تنها کارمندان ضروری وزارتخانه در تهران مستقر گردیدند و قسمت اعظم کارمندانش به مناطق استانی مأمور شدند.

نفوذ مؤثر وزارت اصطلاحات ارضی:

اساسنامه وزارت اصلاحات ارضی به هنگام تأسیس در سال 1963، به اجرای بندهای قانون اصلاحات ارضی محدود شده بود. از زمانی که ولیان زمام امور وزارتخانه را به دست گرفت، قدرت آن وزارتخانه بطرز چشمگیری فزونی یافت و اصلاحات ارضی گرچه همچنان مسئولیت اصلی وزارتخانه محسوب می شد، ولی فقط یکی از زمینه های کاری وزارتخانه بود. موارد زیر نمونه هایی هستند که نشان می دهد ولیان تا چه اندازه اختیارات وزارتخانه را فراتر از حدود تعیین شده ابتدایی آن پیش برده است.

1- تغییرنام وزارتخانه: یک مورد جالب توجه و نشانه واقعی در زمینه افزایش قدرت و مسئولیت های وزارتخانه این است که نام آن در اوایل سال از وزارت اصلاحات ارضی به وزارت تعاون و امور روستاها تغییر یافت. این تغییر منعکس کننده شرایط بالفعل در بوروکراسی ایران است، به این ترتیب که وزارتخانه ولیان با بزرگ نمایی مستمر قدرت توسط ولیان، توانست در زمینه امور روستائیان (که از نام وزارتخانه مشهود است) در ایران تفوق کامل به دست آورد.

2- تعاونی ها و شرکت ها: در طی مراحل اولیه اصلاحات ارضی قرار شد تعاونی های روستایی تشکیل شود تا با عرضه وامهای کم بهره یا ماشین آلات کشاورزی ارزان قیمت، چاههای عمیق و مساعدت های کشاورزی مشابه، روستائیان را تأمین نماید. این تعاونی ها همواره زیر نظر وزارت اصلاحات ارضی بوده اند و تلاش سایر وزارتخانه ها (مثلاً وزارتخانه های مسکن و عمران، آب و برق، کشاورزی) برای به عهده گرفتن بعضی از مسئولیت های این تعاونی ها بنحو موفقیت آمیزی، توسط وزارت اصلاحات ارضی شکت خورده است.

پس از اینکه ولیان وزیر شد، دولت ایران تصمیم گرفت واحدهای تجاری کشاورزی(1) مدرنی را در مقیاس بزرگ ایجاد نماید تا تولیدات کشاورزی و درآمد کشاورزان را افزایش دهد. در مورد اینکه کدام وزارتخانه باید کنترل واقعی این تعاونی ها را در دست داشته باشد، بین ولیان و روحانی، وزیر آب و برق (که خود نیز یکی از افراد دارای نفوذ چشمگیری در دولت است)، برخوردهای دامنه داری به وجود آمد.

اگرچه روحانی هنوز تلاش می کند در این زمینه مهم از کشاورزی ایران مداخله کند، اما ولیان توانست در آن مبارزه پیروز شود. این مورد نه فقط به دلیل تأثیرات آن بر کشاورزی، بلکه به دلیل علاقه شخصی و شدید شاه به این برنامه دارای اهمیت می باشد.

ص: 764


1- به شکل تعاونی های زراعی تحت حمایت دولت

3- توسعه خدمات: توسعه خدمات کشاورزی اساسا از مسئولیت های وزارت کشاورزی بوده است.

کارگران بسیاری به دفاتر کشاورزی محلی اعزام شدند و این دفاتر مسئولیت داشتند که تعدادی از روستائیان، یعنی در هر محل بین 10 تا 40 نفر، را در زمینه فنون و روش های جدید کشاورزی آموزش دهند. ولیان استدلال می کرد که چون کارگران اضافی معمولاً با تعاونی های روستایی کار می کنند، معقول تر و مؤثرتر این است که آنها مستقیما تحت مسئولیت های وزارت اصلاحات ارضی قرار گیرند.

نظرات وی به مرحله اجرا درآمد و در حال حاضر توسعه خدمات اساسی کشاورزی توسط وزارتخانه ولیان انجام می گیرد.

4- بازاریابی محصولات مزارع: در مارس 1971 ولیان اعلام نمود که وزارتخانه مسئولیت بازاریابی محصولات زراعی در مناطق اصلی شهری را از طریق تعاونی های زراعی به عهده خواهد گرفت. این کار از طریق دائر کردن فروشگاههای تعاونی و فروش مستقیم محصولات به مصرف کنندگان در شهرهای بزرگ صورت خواهد گرفت. ولیان متذکر گردید که چنین سیستمی، افراد واسطه را از بین برده و تضمین می کند که روستائیان در ازای محصولات خود درآمد بیشتری کسب کرده و در عین حال محصولات با قیمت های پایین تری به دست مصرف کنندگان خواهند رسید. وی همچنین اظهار داشت که بازاریابی محصولات زراعی یکی از ثمرات طبیعی رشد وظایف تعاونی ها می باشد.

آنچه که ولیان به آن اشاره نکرد، اما با این حال تمامی بوروکراتهای تهران متوجه آن شدند این نکته بود که مسئولیت بازاریابی محصولات زراعی، زیر نظر اداره تولیدات و مواد مصرفی در وزارت کشاورزی قرار داشت و وی با کارآیی تمام یکی از مسئولیت های اصلی وزارتخانه دیگری را از چنگش به در آورده بود.

5- انحصار تریاک: انحصار تریاک که محصولات ناشی از کشت خشخاش را عمل آورده و به فروش می رساند، به طور اسمی تحت کنترل وزارت کشاورزی قرارداد. ولیان در حال حاضر با این استدلال که تمامی تریاک حاصل، در تعاونی های زراعی که تحت کنترل مستقیم وزارتخانه اش قرار دارد، کشت می شود، تلاش راسخی به عمل می آورد تا انحصار تریاک را تحت کنترل خود درآورد. اگرچه این موضوع هنوز حل نشده است، اما می توان با اطمینان حدس زد که انحصار تریاک به زودی به وزارتخانه ولیان واگذار خواهد شد.

6- خانه های فرهنگ: در داخل وزارتخانه ولیان اداره ای وجود دارد که مسئولیت آن برپایی خانه های فرهنگ در تمام مناطق روستایی می باشد. این خانه ها خدمات اجتماعی اصلی را برای روستائیان ایران عرضه می کنند که عبارتند از: کتابخانه های کوچک، سینما، مراکز درمانی روزانه، برنامه های بهداشت عمومی و کنترل جمعیت و سالن های رادیو و تلویزیون. افراد این خانه ها از طریق پرسنل وزارتخانه تأمین می شوند و معمولاً در محل تعاونی های روستایی تشکیل می گردند. ولیان سرعت بیشتری به این برنامه داده است و تخمین زده می شود که تا پایان سال جاری 600 خانه فرهنگ افتتاح خواهند شد.

ص: 765

7- صنایع دستی روستایی: وزارتخانه ولیان همچنین در دایر کردن صنایع دستی روستائیان فعال بوده است. چنین کاری از مسئولیت های اصلی و وزارتخانه او جدا شده است. امروزه وزارتخانه دارای اداره خاصی در رابطه با توسعه صنایع دستی روستایی می باشد و از خانه های فرهنگ و مشاوران تعاونی به منظور تشویق رشد صنایع دستی روستایی که در مناطق شهری ایران بازار آماده ای دارند، استفاده می شود. این مسئولیت که در ابتدا بین وزارتخانه های کشاورزی، مسکن و عمران، آموزش و اقتصاد تقسیم شده بود، هم اکنون فقط در محدوده وزارت تعاون قرار گرفته است.

نتایج و درسها ولیان برای افزایش قدرت وزارتخانه خود از خلاءهای موجود استفاده نکرد، بلکه قدرت سایر وزارتخانه ها را در اختیار گرفت. مشخص ترین قربانی این کار وزارت کشاورزی بوده است. وزارت اصلاحات ارضی اگرچه در اصل زائیده وزارت کشاورزی است، ولی امروز وزارت کشاورزی فقط گوشه هایی از نفوذ قبلی خود را حفظ کرده است. مسئولیت های آن بتدریج کاهش یافته اند به طوری که هم اکنون اساسا به یک مرکز تحقیقاتی تبدیل شده است که (از طریق تعاونی های تحت کنترل وزارتخانه ولیان) به تدارک کود شیمیایی و بذر برای روستائیان نیز می پردازد. این طبیعی بود که وزارت کشاورزی بزرگترین لطمات را از جانب ولیان ببیند، زیرا منطقی ترین محل شکار (ربودن اختیارات - م) برای وزارت تعاون و امور روستایی می باشد.

سایر وزارتخانه هایی که دارای مسئولیت هایی در زمینه کشاورزی و امور روستایی بودند، نیز خود را از دست ولیان تضعیف شده می یابند. بخصوص وزارتخانه های تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی و مسکن و عمران برخی از مسئولیت های خود را به وزارتخانه ولیان واگذار کرده اند، که در بالا ذکر شد.

توزیع محصولات زراعی از وزارت محصولات کشاورزی گرفته و به وزارت تعاون و امور روستایی واگذار شد. وزارت مسکن و عمران که توسط وزارتخانه ولیان از مناطق روستایی بیرون رانده شد، کار اساسی خود را در مناطق شهری یافت.

ولیان ترتیبی داده است تا وزارتخانه ای که با امور روستائیان سروکار دارد، قویترین وزارتخانه دولت شود. تقریبا تمام پروژه های عمرانی روستایی (با این استثنا قابل ذکر در مورد پروژه های آب و برق رسانی که هنوز تحت کنترل روحانی است و امور مربوط به سپاه بهداشت، دانش و ترویج آبادانی)، تحت کنترل ولیان قرار دارد. با این حال سیاست های ایران همواره در حال تغییر و تحول بوده است و وزارتخانه هایی براساس موضع وزرای آنها سر برآورده و یا منحل می شوند. تا هنگامی که ولیان با همان اشتیاق و توانایی گذشته وزارت تعاون را به عهده داشته باشد، وزارتخانه اش در قلمرو مربوط به خود می تواند قدرت مسلط خود را حفظ کند و همچنان به افزایش اهمیت و قدرت خود بیفزاید.

در هر حال همان طور که دانشجویان علوم سیاسی در ایران به خوبی از آن آگاهی دارند، پایداری نظام بوروکراتیک به موازنه پایدار نیروهای مخالف که توسط افراد قدرتمند اعمال می شود، بستگی دارد. اگر فردی به قدری بانفوذ گردد که یک تهدید واقعی برای بسیاری از همکارانش محسوب شود، آنها ممکن است برای کاهش قدرت وی باهم متحد شوند، ولیان توانسته است با سرگرم کردن ماهرانه نظام بوروکراتیک، ترتیبی دهد تا از چنین سقوطی در امان بماند. اما شخصیت پروری سیاسی، نظامی است که

ص: 766

براساس بحران ها و تنش ها بوجود می آید و تغییرات آن بسیار شدید است. وضعیت فعلی عبدالعظیم ولیان گواهی است در مورد تأثیر چشمگیر رهبران منفرد بر نهادهای ایران و همچنین نشان می دهد. که وضع تا چه حدی جریان داشته و با چه میزان تأثیرپذیری می توان آن را تغییر داد. مک آرتور ولیان، عبدالعظیم - 4 عبدالعظیم ولیان، وزیر تعاون و امور روستاهاخیلی محرمانه عبدالعظیم ولیان، 49 ساله، وزیر تعاون و امور روستاها است. دکتر ولیان یک افسر ارتش (که در سال 1963 در مقام سرهنگ تمامی استعفا داد) با حس کنجکاوی روشنفکرانه و دقت علمی بسیار است و در سال 1963 به عنوان دبیرکل نظارت و بازرسی در وزارت کشاورزی منصوب گردید. وی از سال 1956 تا سال 1967 که به سمت وزارت ارتقا یافت، در این سمت انجام وظیفه کرده بود. او که اصولاً تحصیلات خود را در تهران گذرانده بود (دکترا و لیسانس)، در دانشگاه لاهور پاکستان نیز تحصیلکرده است. در حین کار در ارتش، وی دوره های آموزشی متعددی را در امریکا گذراند. او هر چند برخی اوقات در انجام وظایفش خود بزرگ بین است، فردی توانا و کارآ می باشد و احترام و محبت کسانی را که تحت نظر او در وزارتخانه کار می کنند، کسب کرده است.

ولیان متأهل و دارای یک فرزند پسر و یک فرزند دختر است. او به زبان فرانسه و انگلیسی به خوبی مسلط است. می 1972 - اردیبهشت 1351 ولیان، عبدالعظیم - 5 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان زمان و مکان: 17 فوریه 1976 - 28/11/54، دفتر آقای استمپل صورت مذاکرات شرکت کنندگان: استوسگو (Steve Sego)، رئیس انجمن ایران و امریکا، مشهد جان دی. استمپل، مقام سیاسی موضوع: زندگی در مشهد سگو یک شهروند امریکایی، در اواسط دهه 30 سالگی است که بیش از دو سال قبل مدیر انجمن ایران و امریکای مشهد بوده است. او ده سال قبل یکی از داوطلبان سپاه صلح در ایران بود و فارسی را تااندازه ای خوب صحبت می کند. او در مورد وضعیت فعلی در مشهد نظریات زیر را اظهار داشت :

حزب رستاخیز به نظر می رسد حزب رستاخیز تا حد قابل قبولی خوب سازماندهی شده است. در یک ساختمان کاملاً نوساز که برای حزب ایران نوین ساخته شده بود، مستقر شده و از نظر تبلیغاتی در محل با حمایتی که از مبارزه با گران فروشی به عمل آورده، خیلی خوب عمل کرده است. هر یک از مناطق نزدیک برای خود یک رهبر دارند و به نظر می رسد حزب به خوبی سازماندهی شده باشد. حزب تاکنون به طور رسمی علاقه ای به موارد سیاسی نشان نداده است، ولی ملاقاتهای خصوصی بین استاندار استان خراسان و دبیرکل حزب انجام می شوند.

ص: 767

بازار مشهد خراب شده است چندین هفته قبل، استاندار استان، ولیان دستور داد، بازار قدیمی نزدیک ساختمان حرم امام در مشهد تخریب شود (براساس یک طرح توسعه درازمدت). دو بولدوزر محل را تسطیح نمودند، که هم اکنون به صورت یک پارک بازسازی شده است. این کار به شدت جامعه کسبه سنتی را ناراحت کرده است ولی کسبه جوان کاملاً خشنود هستند. بازار جدید در دست ساختمان است و جوازها توسط دولت برای آن صادر خواهند شد، نه توسط نایب التولیه آستان قدس. سگو معتقد است که تخریب بازار لطمه مهمی به قدرت دستگاه اداری مذهبی وارد ساخته است. با وجود این که استاندار، تولیت آستان قدس را به عهده دارد، بوروکراسی آن از سالها قبل امور بازار را به صورت سنتی با قوانین قدیمی وقف، کنترل و اداره نموده است. سگو معتقد است ولیان به مشهد اعزام شد تا نفوذ ملاهای آستان قدس را از بین ببرد و تخریب بازار، آخرین قدم مؤثر در این زمینه بود. احتمالاً ولیان به زودی تغییر خواهد کرد. (اظهارنظر: ولیان احتمالاً باید جایگزین شود، ولی شاید برای دلایل دیگر و این هم شاید یکی از آن دلایل باشد، ولیان برای سالهای متمادی استاندار استان خراسان بوده است).

معاون ساواک کشته شد به گفته سگو، در 3 فوریه، معاون رئیس ساواک در مشهد در ساعت 4 صبح کشته شد. مأمور گزارشگر تأیید می کند که کشته شده است، ولی می گوید که هنگام عزیمت به محل کار خود با مسلسل به گلوله بسته شده است). گمان می رود که این ترور در ارتباط با ریاست معاون ساواک در امور دانشجویی دانشگاه محلی باشد. (بنا به اظهار مأمور گزارشگر، او رئیس کمیته ضد تروریستی استان بوده است.) عامل آماده به کار سگو گفت که مردی به نام پرنده به وی نزدیک شده است که برای کنسولگری پاکستان در مشهد کار می کند و به مأمورین کنسولی ما در سفرهایشان به مشهد کمک می نماید. پرنده به سگو گفته که برای دون آربونا (Don Arbona) کار می کرده که از وی خواسته است خود را به تیمسار نوروزی، رئیس پلیس مشهد، نزدیک و در وی نفوذ نماید. پرنده گفت نوروزی مشهد را ترک نموده است تا در پست جدید به عنوان فرمانده دوم پلیس تهران مشغول به کار گردد. پرنده همچنین گفت که مأمورین روسیه به وی نزدیک شده اند و به عنوان مأمورین بیمه از وی اطلاعاتی خواسته اند. پرنده از سگو خواسته است که پیامی را به سفارت برساند که او حاضر است اگر سفارت بخواهد با آن همکاری نماید. سگو معتقد است که پرنده در ارتباط خیلی نزدیک با ساواک است و گفت که بزرگترین دهان را در مشهد دارد (بزرگترین سخن چنین است). (مأمور گزارشگر این مطلب را تأیید می نماید). احتمالاً پرنده اطلاعات را به هر کسی می فروشد و تقریبا همه کاره است. من پاسخ دادم که راجع به پرنده چیزهایی شنیده ایم و من پیام وی را رد خواهم کرد، ولی تصور می کنم پرسنل کنسولی ما خوشحال می شوند که از وی فقط برای فراهم آوردن تسهیلات و خدمات استفاده نمایند. (من پیام پرنده را برای مأمور گزارشگر ذکر نمودم و او پیشنهاد نمود که پرنده خدمتکار خوبی است که باید از وی دوری جست).

هادی هدایتی

ص: 768

هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان هادی هدایتی که روز 6 دسامبر 1964 وزیر آموزش و پرورش شد، یکی از کم اثرترین وزرای کابینه می باشد. وی استادیار حقوق و ادبیات در دانشگاه تهران، یکی از دوستان نزدیک حسنعلی منصور، نخست وزیر اسبق، و یکی از بنیانگذاران حزب ایران نوین منصور بوده است. شرکت وی در کابینه مارس 1964 منصور تحت عنوان وزیر مشاور به عنوان نمونه ای از حمایت های حزب ایران نوین محسوب می شود. در دسامبر 1964 وزارت آموزش به دو وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر تقسیم شد و منصور دوست خوب و دنباله روی وفادار خود را به سمت وزارت آموزش منصوب نمود.

هدایتی توسط جانشین منصور یعنی امیرعباس هویدا در سمت خود ابقا شد.

هدایتی که خجالتی و گوشه گیر است، درک اندکی از سیاستهای اداری دارد (هر چند کتابی در این مورد نوشته است) و برای تصحیح نابسامانی های وزارتخانه اش کار چندانی صورت نداده است. وی فردی ساعی اما نه مبتکر بوده، و ترجیح می دهد بیشتر نقش یک دنباله رو و سیاهی لشکر را داشته باشد تا یک رهبر. او نسبت به هم کیشان خود کاملاً حسود است. گفته می شود که وی نه از احترام همکاران و نه از احترام دانشجویان دانشگاه برخوردار بوده و رقابت شدیدی با رئیس دانشگاه تهران، دکتر جهانشاه صالح، دارد. گفته می شود صالح از اینکه از نظر فنی زیر دست کسی است که بیش از یک استادیار سواد ندارد، بسیار خشمگین می باشد. ظاهرا شاه نیز از تداوم مشکلات گریبانگیر وزارت آموزش که قلب برنامه های فرهنگی مورد نظرش می باشد، خسته شده است.

هدایتی در 1924 در ری متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی را در تهران گذراند و از دانشگاه تهران لیسانس حقوق گرفت. وی سپس به فرانسه رفت تا دوره دکترای اقتصاد و ادبیات را در دانشگاه پاریس به پایان برساند. در بازگشت به ایران به هیئت علمی دانشگاه تهران پیوست و از سال 1952 به عنوان استادیار کار کرده است. هدایتی در اواخر دهه 1950 مشاور وزارتخانه های اقتصاد و کار بود و هنگامی که منصور در سال 1957 به ریاست شورای عالی اقتصاد برگزیده شد، از هدایتی خواست تا مشاور وی باشد. هدایتی سپس به عنوان مدیرعامل شرکت بیمه ایران مشغول به کار شد. وی در بین بنیانگذاران کانون ترقی در اواخر سال 1963 حضور داشت و به عنوان یکی از اعضای کمیته اجرایی حزب ایران نوین منصوب گردید.

گزارشات تأیید نشده ای وجود دارند مبنی بر اینکه وی زمانی عضو حزب (کمونیست) توده بوده است.

هدایتی در سپتامبر 1963 به عنوان نماینده شهرری در مجلس انتخاب شد و به عنوان رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس انتخاب گردید. وی در سپتامبر 1965 به عنوان رئیس هیئت ایرانی به سمت ریاست کنگره جهانی مبارزه با بی سوادی که تحت نظر یونسکو در تهران برگزار می شد، انتخاب گردید.

هدایتی متأهل است و یک پسر دارد. وی کتابهای متعددی نوشته است از جمله کتاب کورش کبیر که در سال 1958 جایزه سلطنتی دریافت کرد. او علاوه بر زبان فارسی، فرانسه را نیز به خوبی صحبت می کند.

2 مارس 1966 - 11/12/44

داریوش همایون

ص: 769

تاریخ: 29 نوامبر 1960 - 8/9/39 محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: داریوش همایون سمت فعلی: سردبیر اخبار خارجی، روزنامه اطلاعات سن: اواسط دهه 30 سالگی تحصیلات: فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در حال حاضر مشغول تحصیل دکترای حقوق در دانشگاه تهران است.

زبان: فارسی، انگلیسی (خوب) سفرها: همایون در سال 1959 به عنوان بورسیه تخصصی USIS (سازمان اطلاعات ایالات متحده) به آمریکا رفت. در طول اقامت سه ماهه خود در آنجا روی «South Bend (Indiana) Tribune» کار کرد.

سوابق خدمتی: همایون کار روزنامه نگاری خود را با نوشتن مقالات سیاسی به طور آزاد برای چند روزنامه کوچک شروع کرد. وی در 1955 به عنوان مترجم به بخش خارجی روزنامه اطلاعات پیوست و در سال 1956 شروع به نوشتن مقالات سیاسی خارجی در آنجا نمود. وقتی در سال 1959 از آمریکا بازگشت، به سمت سردبیر سرویس خارجی اطلاعات منصوب شد.

گزارشی وجود دارد که وی با سومکا، یک سازمان نئوفاشیست و ضد کمونیست فعال در اوایل دهه 1950، همکاری کرده است، ولی گزارش های دیگری در مورد فعالیت های سیاسی وی در دست نیست.

همایون، داریوش - 2 تاریخ: 10ژوئن 1964-20/3/43خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: داریوش همایون سمت فعلی:سردبیر سابق روزنامه اطلاعات؛ رئیس اتحادیه روزنامه نگاران و بورسیه Nieman، 1964 اطلاعات و ملاحظات خلاصه :

مهمترین روزنامه نگاران جوان ایران، امروزه داریوش همایون است. به عنوان رئیس اتحادیه روزنامه نگاران (نویسندگان روزنامه)، به عنوان سردبیر ادبی و مفسّر سیاسی، او استعداد روزنامه نگاری خود را چنان نشان داده است که شایسته دریافت جایزه نیمن شده است. وی اولین ایرانی است که به چنین افتخاری نائل می شود. فعالیتهای پرغوغای سیاسی همایون، نفوذ او در بین جوانان و مخالفین و سلیقه او در تفکری مرتب و مستقل، وی را شخصی ساخته است که احتمالاً در آینده از چهره های مطرح سیاسی خواهد بود.

داریوش همایون درباره سابقه پر نشیب و فراز سیاسی خود با لحن تلخی می گوید «وقتی به زندگی گذشته ام می اندیشم، می فهمم که واقعا یک حاجی بابا هستم.» وی در سال 1927 در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. از همکلاسان و دوستان دوران کودکی خداداد فرمانفرمائیان و این قبیل اشخاص بوده است.

ص: 770

همایون که در مدارس تهران درس خوانده است، از 16 سالگی به فعالیت های سیاسی روی آورد. او در سال 1943 برای نخستین بار به دستجات خیابانی ضد کمونیست پیوست. چند سال بعد به سومکا یک سازمان خشن نئوفاشیست و ضدکمونیست ملحق شد. این سازمان متخصص جنگهای خیابانی علیه تظاهرات حزب توده بود. حدود اواخر جنگ، پای همایون که تلاش داشت تا در اسلحه خانه ای را بشکند، صدمه دید. آثار این جراحت هنوز هم پس از سالها بصورت اندکی لنگیدن مشخص است.

همایون در سال 1948 شروع به نوشتن مقالاتی برای مجله ای ادبی و هنری بنام جام جم (آئینه سرنوشت) در زمینه هنر و شعر کرد. این مجله علیرغم چهارچوب و مقالات عالیش بیش از یک سال دوام نیاورد. در دوران مصدق، همایون دوبار دستگیر شد و جمعا یک سال را در زندان دولت مصدق گذراند.

همایون توضیح می دهد که مصدق «سومکا» را بدلیل نظریات خشونت آمیز ضد کمونیستی آن تا زمانی که انجام هر کار مؤثری علیه حزب توده خیلی دیر بود، محدود و مطیع کرده بود. همایون زمانی که زندانی نبود، مقالاتی بیشتر با محتوای ضد کمونیستی در روزنامه سومکا می نوشت. پس از سقوط مصدق در اوت 1953، همایون تا سال 1954 به فعالیتهای خود در سومکا ادامه داد. همایون در توصیف این دوره از زندگی خویش می گوید:«حالا می فهمد که در آن زمان بخشی از سازمانی بوده که دیگر اصولش را قبول نداشته»، و این که «آن موقع گرفتار احساسات جوانی به خاطر آرمانهای ملی گرایانه بوده است». وی گفته است سومکا در ملی گرایی فوق افراطی بود و او خیلی دیر فهمید که رهبران آن از لحاظ اصولی بسیار فاسد بوده اند.

همایون بخاطر عدم امکان ورود به دانشگاه در سالهای پرتلاطم جنگ، در سال 1955 وارد دانشگاه تهران شد و در همان زمان هم در روزنامه اطلاعات تفسیرهایی راجع به امور خارجی را به رشته تحریر درآورد، «زیرا در آن زمان نوشتن تفسیر مستقیم در مورد مسائل داخلی بدون سانسور شدید امکان پذیر نبود.» همایون در سال 1959 لیسانس حقوق خود را دریافت کرد و از آن زمان تاکنون مشغول کار در رشته دکترای علوم سیاسی بوده است. همایون در سال 1959 به عنوان یکی از بورسیه های تخصصی سازمان اطلاعات ایالات متحده (USIS)، مدت سه ماه به آمریکا رفت و مدتی از این سه ماه را هم روی South-Bend-Tribune کار کرد.

همایون پس از بازگشت از آمریکا به سمت سردبیر اخبار خارجی اطلاعات منصوب شد. اطلاعات مهمترین روزنامه فارسی زبان است. مقالات او به سرعت توجه قابل ملاحظه ای را نه فقط بخاطر اشارات گوشه دار به وضعیت ایران، بلکه بخاطر شیوه بسیار خوب انشای آنها، به خود جذب کرد. همایون مقالات خود را به انگلیسی نیز ترجمه می کرد و آنها را در تهران ژورنال به چاپ می رساند و بدین وسیله توجه جامعه خارجیهای مقیم تهران را نیز به خود جلب می نمود. در سال 1960، داریوش همایون عضو جبهه ملی شد که در آن زمان تحت ریاست دکتر حسین مهدوی قرار داشت. همایون همراه با مهدوی، سیروس غنی، فریدون مهدوی، و هدایت اللّه متین دفتری، بیشتر روی کمیته های مختلف و خصوصا از طریق نوشتارهایش جهت جلب مجدد حمایت از جبهه ملی، که رژیم در 1960 اندکی اجازه حضور سیاسی بدان داده بود، کار می کرد.

مقالات همایون در دوره بین 1960 تا 63 معمولاً بسیار نزدیک به انتقاد علنی از سیاستهای نظام بود.

روش نوشتاری ابهام انگیز عامدانه همایون، علامت نوشته های او شده بود. همایون در این دوره چند بار

ص: 771

توسط سانسور گران از کار معلق شد. بالاخره در سال 1963، عباس مسعودی، همایون را اخراج کرد، و علت اخراج نوشتن مقاله ای درباره ویتنام بود که در حقیقت بدون هیچ تردیدی تفسیری بود از وضعیت ایران.

از 1959، همایون کار خود در انتشارات فرانکلین را به عنوان سردبیر شروع کرد. عقیده او این بود که کتابهای نویسندگان جوان ایرانی را بصورت جیبی و ارزان منتشر کند و این ابتکاری بسیار موفق بود. او دست چینی از اشعار نوی فارسی را تدوین کرده است و بزودی مجموعه ای از سفرنامه هایش را به چاپ خواهد رساند.

به عنوان رئیس اتحادیه جدیدالتأسیس روزنامه نگاران (صنف نویسندگان روزنامه)، همایون برای ارتقاء کیفیت روزنامه نگاری و همچنین سطح حقوقها و شرایط کار تلاش فراوانی کرده است.علیرغم مخالفت رئیس روزنامه اطلاعات، سناتور عباس مسعودی، و ناشر کیهان، مصطفی مصباح زاده، اتحادیه همایون لااقل در حال حاضر وضع شکوفایی دارد.

داریوش همایون در سال 1964 جایزه نیمن را از دانشگاه هاروارد اخذ کرد، او به عنوان اولین ایرانی که چنین افتخاری نصیبش شده است، قصد دارد سال آینده را در کمبریج ماساچوست بگذارند.

همایون هنوز هم نسبت به جبهه ملی هواخواهیهایی دارد، ولی به این باور رسیده است که نقش او باید این باشد که از سیاستهای فعال پرهیز کرده و درباره وضعیت سیاسی تا حداکثر ممکن بصورت بی طرفانه و منطقی به تفسیر بپردازد. دوستانش زیرکی سیاسی او را تحسین کرده و او را یک بادنما می خوانند.

تحلیل های سیاسی او غالبا بنحو بیرحمانه ای صریح هستند. گاهی چنان به نظر می رسد که با سیاستهای جبهه ملی هم مخالف است. همایون از این مطلب آگاه است و می گوید وی باید هواخواهیهای سیاسی خود را از دیدگاههایش در مورد وضعیت امور جدا نگهدارد.

همایون عقیده دارد که جبهه ملی قدیم مرده است و قبل از این که بتواند دست به کوچترین مبارزه ای با کنترل های شاه بزند، به رهبری و مسائل جدیدی نیاز دارد. او حس می کند وظیفه اش این است که همچون پلی بین کسانی که داخل نظام کار می کنند و آنهایی که در خارج آن هستند، عمل کند، و یا چنان که خودش مطرح می کند،«باید مطمئن شد که امثال خداداد فرمانفرمائیان و حسین مهدوی ها همیشه در کنار یکدیگر باقی می مانند، هر چند مواضعشان با یکدیگر تفاوت زیادی داشته باشد.» همایون سفرهای فراوانی در خاورمیانه و همچنین در اروپا، خاوردور و آمریکا داشته است.او بطور دوره ای تفسیرنامه های سیاسی، مجلات ادبی و روزنامه های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را با وسواس زیاد می خواند. او بنحو بارزی از تحرکات سیاسی سراسر جهان مطلع است. همایون از دوران فعالیتش در سومکا، اطلاعاتی کامل درباره جزئیات فعالیتهای کمونیستی در ایران دارد، اطلاعاتی که وی مجانا توزیع می کند. به عنوان یک عضو جبهه ملی، با سابقه چند دوره از تفکرات سیاسی مخلتف، همایون از اکثر دوستان جبهه ملی خود عقاید بازتری دارد.

همایون از لحاظ ظاهری، 6 فوت و یک اینچ قد دارد و با وزرش مداوم هیکل مناسبی برای خود حفظ می کند (در سالن ورزشی جبهه ملی «تاقیس») و معمولاً در کوههای شمال تهران به کوهنوردی و راهپیمایی می پردازد. همایون ظاهر بسیار مؤدب و دلپذیری دارد و به راحتی می توان با وی گفتگو پرداخت. موی خود را بلند نگه می دارد و این سبب می شود که حتی از 37 سال سن خودش جوانتر به نظر

ص: 772

برسد. او ازدواج نکرده و با مادرش که تحت تکفل اوست، زندگی می کند.

همایون علاوه بر زبان مادریش فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی را می خواند و می نویسد و صحبت می کند. بخش سیاسی: میلر همایون، داریوش - 3 خیلی محرمانه زمان: 10 اکتبر 1965-18/7/44مکان: محل اقامت هرتز صورت مذاکرات شرکت کنندگان: همایون صنعتی، معاون برنامه های کتاب فرانکلین مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت موضوع: شاه و ذوب آهن، طرح باسوادی، داریوش همایون، رهبران جوان شاه و ذوب آهن: صنعتی در یکی از گفتگوهای اخیرش با شاه به وی گزارش داده است که اطلاعیه ذوب آهن تقریبا در تمام محافل روشنفکری جهان با استقبال روبرو شده است. ولی همچنین افزوده است که برخی مطالب منفی هم در رابطه با ورود تعداد زیادی روس به ایران، که قرار است به این کشور بیایند، شنیده و از شاه پرسیده است آیا فکر می کند اینک روسها نسبت به ایران احساس دوستی بیشتری می کنند یا نه؟ بنا به اظهار صنعتی، شاه پاسخی بدین مضمون داده است:«هرگاه من به آمریکا می روم با تابلوهای تظاهر کنندگانی که راه را بسته اند و شعارهایی علیه من و کشورم می دهند روبرو می شوم. زمانی که به روسیه رفتم در همه جا با صورتهای خندان روبرو شدم، مردم در خیابانها صف کشیده بودند و پرچمهای ایران را تکان می دادند.» به نظر می رسد شاه چنین ادامه داده باشد که فکر می کند رهبری جدید روسیه بیشتر نگران اوضاع داخلی روسیه است و فکر می کند که خطر ماجراجویی های نظامی روسیه کاهش یافته است.

از صنعتی پرسیدم آیا شاه واقعا فکر می کند که مردم روسیه از نظام او طرفداری کرده و چند دانشجوی ایرانی که علیه او تظاهرات می کنند، نماینده آراء مردم آمریکا هستند. پاسخ او:«شما نباید فکر کنید که شاه همیشه شاه است. به او به دیده یک انسان عادی هم بنگرید، انسانی که در معرض احساسات انسانی قرار می گیرد. روسها سمینار هاروارد بر پا نمی کنند. خانواده شاه در دادگاههای روسیه قربانی نشده و در مطبوعات علنا مورد تمسخر و اهانت قرار نگرفته اند. هیچ «کایلر یانگی» د ر روسیه نیست که در مجله «امور خارجی» مقاله بنویسد، و هیچ مجله ای نیست که روشنفکران روسیه بخوانند و اولین ستونش را به یک طرفدار جبهه ملی اختصاص داده باشد.» صنعتی ادامه داد، شاه هنوز از لحاظ اصول طرفدار جهان آزاد است، ولی کمتر از قبل. مردم این مسائل را حس می کنند. این یکی از دلایل بالا رفتن محبوبیت شاه در جامعه روشنفکری است. این مسائل غیرقابل لمس هستند، ولی صنعتی - - که خود را متخصص و کارشناس آراء عمومی می داند- - تغییری قطعی را حس کرده است.

طرح باسوادی: برخلاف پیش بینی های تیره و تار ارسنجانی، شاه پس از کنگره اخیر، علاقه اش را به مبارزه با بیسوادی از دست نداده است. اینک تصمیم رسیم آن است که مبارزه را در سایر نقاط کشور ادامه دهند. مناطق بعدی تهران، شیراز و بخشهایی از خوزستان هستند. پرسیدم آیا شاه کاربردهای سیاسی این

ص: 773

تفکر بنیادین را نیز پذیرفته است، که از آن جمله شمول انواع تمایلات سیاسی افراد در کمیته های محلی است. صنعتی گفت ممکن است شاه از این نظر به کاربردهای وسیعتری از طرح قزوین دست نیافته باشد، ولی به صنعتی اختیار داده است تا دقیقا بر همان اساس به کار خود ادامه دهد. همین حالا هم کمیته تهران دو نفر از اعضای جبهه ملی را در خود جای داده است: یکی قاسمیّه، یک بازاری مشهور، و دیگری پرفسور جناب از دانشگاه تهران.

در ضمن، شاه از نتایج کنفرانس پیکار با بیسوادی تهران خوشنود است. کنفرانس 250 هزار دلار مخارج در بر داشت، با این وجود نظر بر این است که پول در جای خوبی مصرف شده است. زیر این کنفرانس احترام ایران را نزد بسیاری از هیئت های کشورهای توسعه نیافته، بخصوص هیئتهای آمریکای جنوبی بالاتر برد. گفته می شود بعضی از هیئت ها و دیدارکنندگان اظهار داشته اند که ایران نیاز ندارد خود را به صورت کشوری توسعه نیافته معرفی کند و صنعتی گفت در پاسخ این حرف گفته«ایران ثروتمندترین کشور توسعه نیافته است.» شاه اینک یک برنامه دیگر را تصویب کرده است تا ایران را در رابطه با مبارزه با بیسوادی مشهور نگه دارد: قرار است از تمام کشورهای دنیا، روشنفکران و چهره های مشهوری به تهران دعوت شوند و در این باره به بحث بنشینند که چگونه می توان در رابطه با موضوع بیسوادی مردم جهان را حساس تر نمود.

داریوش همایون: (این روزنامه نگار سابق، با استعداد و جوان با سابقه جبهه ملی اخیرا از آمریکا بازگشته است، وی در آنجا از بورس نیمن در دانشگاه هاروارد استفاده می کرده است. او در استخدام برنامه کتابهای فرانکلین است. قابل ذکر است که همایون رساله بسیار خوبی برای سمینار هاروارد نوشت، و در آن به توصیف وضعیت ناسالم سیاسی ایران و نارضایتی روشنفکران پرداخت، و خواستار اتحاد تمام نیروهای ملی گرا، به خصوص عناصر روحانی و روشفنکران شد. رساله او علیرغم متن انتقادی اش، معتدل است. صنعتی چند ماه پیش به من گفته بود که وقتی در آمریکا بوده، با همایون درباره این رساله به بحث پرداخته و همایون موافقت کرده است که صنعتی آن را به شاه بدهد. من در آن موقع گفتم فکر نمی کند این کار نفعی برای همایون داشته باشد. ولی معلوم شد من اشتباه می کرده ام.) صنعتی گفت اخیرا اسداللّه علم درباره وضعیت همایون از او سؤال کرده است. صنعتی به وی گفته که همایون در تهران است. علم پرسیده است که می تواند او را ببیند. مصاحبه ای ترتیب داده شد، ولی علم آن را کافی ندانست و از همایون دعوت کرد تا به هنگام صرف صبحانه دوباره به بحث بنشینند. چند روز بعد هم نخست وزیر از همایون خواست تا او را ببیند و ملاقات و گفتگوی دلپذیر و دوستانه ای بر پا گردید.

پرسیدم آیا نظام سعی دارد همایون را «بخرد». صنعتی درباره این سؤال به فکر پرداخت و سپس گفت احتمال پذیرش یک شغل دولتی توسط همایون وجود ندارد، ولی او هم ممکن است مثل خود صنعتی بعضی مأموریت های گاه به گاهی را بپذیرد و همکاری کند. سکوتی برقرار شد. آنگاه صنعتی گفت: البته مسئله اصلی این است که آیا شخص می تواند با این نحوه همکاریها، هیچ گونه نفوذ حقیقی برنظام داشته باشد».

رهبران جوان: در ادامه پیگیری پروژه گسترده هیئت نمایندگی ما برای ثبت نام ایرانیان جوانی که احتمال

ص: 774

دارد در آینده مقامات کلیدی و رهبری ایران را در دست بگیرند، از صنعتی پرسیدم آیا هیچ کدام از آنها را سراغ دارد که دیوانسالار (بوروکرات) نباشند. او این اسامی را به من معرفی کرد: خیامی، که ریاست یک کارخانه اتوبوس سازی را به عهده دارد. وی که ابتدا راننده اتوبوس بوده، تاجر بسیار موفق و زرنگی است، ولی به امور عام المنفعه علاقه بسیاری دارد. مهاجر، که کتاب وی درباره صحاری ایران برنده جایزه یونسکو شده است و به نظر با سرعت مدارج ترقی را طی می کند. صنعتی مرا به یک خلاصه مفید و مختصر بیوگرافیک در پایان کتاب نامبرده ارجاع داد. دکتر اسلامی، که نمایشنامه اخیرش در رابطه با رسوائی پروفومو به چندین زبان خارجی ترجمه شده است. انوار، یک هنرمند نویسنده و فیلمساز دیگر است که شخصیت بسیار جذاب، برش و تخیل خوبی دارد. آن گاه صنعتی سه دیوانسالار را به لیست ما اضافه کرد:

راسخ از سازمان برنامه، صدوقی از شورای عالی اجرایی که آینده ای روشن از نظر صنعتی داشته و زبان انگلیسی را بخوبی صحبت می کند، هر چند هیچ گاه در خارج نبوده است، و منوچهر تسلیمی از وزارت آموزش و پرورش که سالها مسئول تربیت معلم بوده به و گفته صنعتی در پشت پرده از نفوذ بسیاری برخوردار است.(معلم ها عملاً در سال 1961 باعث سقوط دولت شریف امامی شدند).بخش سیاسی: هرتز همایون، داریوش - 4 15 اکتبر 1965 - 23/7/44خیلی محرمانه عالیجناب مارتین اف. هرتز، رایزن سیاسی سفارت آمریکا، تهران مارتین عزیز:

همین الآن نامه ات درباره داریوش همایون را دریافت کردم. او دست به بازی خطرناکی زده است. ولی تابحال توانسته است با دقت و ظرافت خود را نگه دارد. نمی دانم علم چه در سر دارد. جو هاتفی، رئیس (دانشگاه) پهلوی استعفا داده است - - شاید علم می خواهد داریوش جای او را بگیرد، داریوش بنحو غریبی، فکر می کنم بی رحمانه، صادق است. بیشتر از تمام ایرانیهایی که می شناسم، او می تواند خود را از مشاغل و تعهدات قبلی اش به راحتی جدا کند. وی به راحتی و خونسردی دلیل خواهد آورد که مشاغل قبلی اش اینک ارزشی ندارند. او خود را «حاجی بابا» می خواند و حق هم دارد. بعضی از دوستانش او را فرصت طلب، بی اعتقاد و غیرقابل اعتماد می دانند. مثلاً حسین (مهدوی - م) و سیروس (غنی - م) چنین فکر می کنند، ولی به دلایلی کاملاً متفاوت، سیروس حاجی بابائیسم داریوش را در رابطه با «طبقه» او می داند، (موضع سیروس، درباره داریوش خیلی پیچیده است، ولی فکر می کنم علت اصلی همان باشد)؛ حسین هم که خود عمیقا به اصول بسیار محکم و محصول تجربیات دردناکش معتقد است. همان طور که می دانید داریوش یک دوست بسیار نزدیک است. من او را رفیقی قابل تحسین، فکری فعال و از لحاظ اطلاعات سیاسی، سرچشمه پایان ناپذیری از اطلاعات یافته ام، تنها چیزی که لازم است، طرح سؤالاتی درست می باشد.

سمینار هاروارد از نظر من سه رساله خوب ارائه داد، که بهترین آنها را یک روس بنام علی اف تهیه کرده بود. آن تحلیلی استادانه از تفکر جدید ایرانی بود که بصورت انتقادی ادیبانه ارائه شده بود. رساله حسین طوری طراحی شده بود که دو موضوع را برساند: ابتدا، بحث درباره اصلاحات ارضی از دیدگاهی ملی گرایانه، و دوّم نمایش توانائیهای سیاسی او. وی در هر دو موضوع موفق بود. دومی در برخورد

ص: 775

مخاطبین آشکار شد و امکان انعکاس آن در کاغذ وجود نداشت. رساله داریوش را هم از این جهت عالی می دانم که در شرایط خاصی ارائه می شد و تا حدی هم بخاطر عذابی است که او برای تهیه آن متحمل شده بود. مخاطبین سمینار هاروارد را در نظر بگیر(که او از ترکیب آنها کاملاً مطلع بود): اکثرا دانشجویان ملی گرای زرنگ، اساتید مسائل ایران (که اکثر آنها بسیار مطلع بودند)، گروهی از اساتید دانشگاه هاروارد که در نظر همایون بسیار محترم بودند، مأمورین ساواک (که او آنها را شناخت)، مأمورین «سیا» (آنها را هم شناخت) و مهمتر از همه دوستان بسیار نزدیک، باارزش و خرده بین او. تحلیلهای داریوش مورد استقبال خوبی قرار نگرفت. آنها همان طور که خودش هم می دانست، بلایی سیاسی برای او بودند. پذیرفته نشد که تحلیل او ربط صحیحی با مشکل داشته باشد. اکثر حضار جلسه، سازش های صلح آمیزی که او ارائه می داد را غیر ممکن می دانستند. من آن را تحلیل بسیار ماهرانه می دانم. این تحلیلی است از سیاستهای حقیقی آن زمان ایران. آنچه او در آن زمان پیشنهاد کرده بود تنها چیزهای ممکن بود. از سوی دیگر تحلیل حسین به فراسوی وضعیت فعلی رفته، و براساس چیزی بنا شده بود که او آروز داشت ایران چنان بشود.

داریوش خود را فقط به چیزهایی محدود کرده بود که در حال حاضر وجود دارند. البته او در محافل خصوصی به همان امیدواری حسین است، ولی این مطلب دیگری است. فکر می کنم رساله های حسین و داریوش را باید با دو روش کاملاً متفاوت مدّنظر قرار داد. نقش سیاسی آنها هم بسیار متفاوتند: داریوش یک مفسّر، و حسین یک رهبر حزبی است.

به امید دیدار، حرفهای زیادی برای گفتن به تو داریم. سلام گرم ما را به الیزابت هم برسان.

ارادتمند،ویلیام گرین میلر توجه: رضا صدوقی تمام تابستان اینجا بود و در رابطه با مشکلات گوناگون اداره دولت کار می کرد. او مدت زیادی را در کنگره و مؤسسات رفاهی ما می گذراند. فکر می کنم آدم جالبی است- - او از دوستان نزدیک داریوش همایون است. برخلاف بسیاری از دوستان ما از خانواده بسیار محقری است و فقط از طریق هوش و زیرکی خودش به پست فعلی رسیده است.

همایون، داریوش - 5 یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه بخش اقتصادی - آقای الیوت پریشب سیروس غنی حدود یک ساعت درباره داریوش همایون چرت و پرت گفت. او گفت متحیر شده است. چند بار با همایون ملاقات کرده، ولی هرگز به وضوح نفهمیده بود که همایون چه در سر دارد. او گفت فریدون مهدوی هم همین قدر گیج شده است. سیروس در این زمینه جزئیات بسیاری را عنوان نمود و مشخص شد که همایون نکات متعدد و بعضا متناقضی را مطرح کرده است:(الف) مخالفین باید با یکدیگر متحد باشند،(ب) درباره این که اشکال کار نظام چیست و چه می توان در این مورد انجام داد، گفتنی ها بسیار است، (ج) آیا شخص می تواند بدون از دست دادن عقاید شخصی خود با نظام همکاری کند؟ (د) احیای ملی گرایی - - همایون بارها از ذوالفقار علی بوتو تعریف کرده است - - (ه) آیا کسانی چون خداداد فرمانفرمائیان و علینقی عالیخانی به نفع کشورشان کار نمی کنند؟ (و) آیا صنعتی کار مفیدی انجام نمی دهد؟

ص: 776

وقتی سعی کردم از این تحیّر ظاهری سیروس نتیجه گیری کنم، وی آن را تکذیب نمود، ولی کاملاً آشکار است که (الف) او و مهدوی و دوستانی چون ایرج ولی پور کاملاً به همایون اعتماد ندارند،(ب)آنها هنوز نسبت به صنعتی بدبین هستند (رئیس و حامی همایون)، زیرا در مذاکرات سال 1963 بین نظام و جبهه ملی، ظاهرا صنعتی جانب ساواک را گرفته بود، (ج) آنها متحیّر و کمی ناراحت هستند که چرا همایون نیامده و بطور صریح نگفته که برای کار کردن با دولت اغوا شده است، (د) آنها نسبت به نوع ملی گرایی او که همیشه افراطی بوده است، مشکوکند و نمی توانند بپذیرند که نامبرده این همه از بوتو تعریف می کند، (ه) آنها بخصوص از این حرف او عصبانی هستند که از عالیخانی به عنوان کسی که در حال انجام کار مفیدی می باشد، یاد کرده است.

مذاکرات بی نتیجه بود. یک جا سیروس احتمالاً به آنچه در قلب داشت نزدیک شد و آن زمانی بود که گفت: اگر داریوش به ما گفته بود (غنی و مهدوی) که وضع ما خوب است، چون برای مؤسسات خصوصی کار می کنیم و پول خوبی به دست می آوریم، و بنابراین نباید درباره کسی که می خواهد برای نظام کار کند، سوءظن داشته باشیم، زیرا هیچ راه دیگری برای ترقی و موفقیت او وجود ندارد- - اگر این را گفته بود، جوابی برایش نداشتیم. ولی به نظر می رسد که همایون برای رسیدن به مقصود راه غیر مستقیم را در پیش گرفته است. ظاهرا علم به او شغلی در شیراز پیشنهاد کرده است. سیروس اظهار داشت که همایون هرگز عضو مجمع (جبهه ملی میانه رو) نبوده است. او امتیازاتی که سیروس و دوستانش در کودکی داشته اند، نداشته، و همیشه دارای «عقایدی عجیب» در رابطه با امور خارجی بوده است. ولی با این حال، از اعضای اصلی سازمان فاشیستی «سومکا» بوده است. به نظر می رسید سیروس آماده می شود تا اسم داریوش همایون را خط بزند.بخش سیاسی: هرتز 20 اکتبر 1965 - 28/7/44 همایون، داریوش - 6 18 نوامبر 1965- 27/8/44خیلی محرمانه اداری - غیررسمی کنسولگری آمریکا - اصفهان، ایران آقای مارتین اف. هرتز رایزن سیاسی سفارت تهران، ایران آقای هرتز عزیز متأسفم که نتوانستم سریعتر از این جواب درخواست شما مبنی بر اعلام نظر خودم درباره حسین نصر را بدهم، و امیدوارم یادداشتهای ضمیمه آن قدر دیر به دست شما نرسد که هیچ فایده ای نداشته باشد. باید خاطرنشان کنم که آشنایی من با دکتر صدر محدود است به تابستان گذشته و 6 هفته ای که وی برای تدریس فلسفه اسلامی به هاروارد آمده بود من در کلاسهای او حضور یافتم. من فرصت آشنایی مفصل با او را نیافتم، ولی چند مکالمه طولانی با یکدیگر داشتیم و اتفاقا چند مورد از نکاتی را که در نامه ات ذکر کرده بودی، مورد بحث قرار دادیم.(برخلاف همیشه،اتفاقا بعضی از نکات این گفتگو را در جایی یادداشت کردم، و نظریات ضمیمه تا حد زیادی بر اساس همین یادداشتها است.) یکی از کسانی را که در آن سال در هاروارد به خوبی شناختم، داریوش همایون بود. فکر کردم بهتر است یادداشتهای جداگانه ای درباره وی بنویسم، ولی بخاطر آوردم که شما خودتان بخوبی او را می شناسید. ولی فقط این نکته را ذکر می کنم که هر روز بیشتر مجاب می شوم که وی صادقانه و عمیقا دنبال راه حل مشکلات سیاسی می گردد که ایران را در برگرفته اند. و یکی از باهوشترین(و دوست داشتنی ترین)

ص: 777

ایرانیانی است که من تا بحال شناخته ام، و عقیده دارم سالی را که در هاروارد گذارند، به وی این فرصت را داد تا بسیاری از ملاکهای رایج معاصران خود را به دقت بررسی کند و آنها را به کناری نهد. به علاوه، از نظر من وی یک رهبر به دنیا آمده است و تا مدتها نظیرش به وجود نخواهد آمد، و عقیده راسخ دارم که او روزی یکی از نیروهای محرکه در سیاستهای ایران خواهد شد.

گری هم مثل خودم سلامهای گرمش را برای تو و خانم هرتز می رساند، و امیدواریم که ترک وطن برای شما بسیار دلپذیر باشد.ارادتمند، جوزف لورنز - کنسول آمریکا همایون، داریوش - 7 خیلی محرمانه زمان: 1 اوت 1966 - 10/5/45مکان: هتل خزر صورت مذاکرات شرکت کنندگان: احمد تارخ، نویسنده کریستین ساینس مونیتور چارلز راسیاس،دبیر دوم سفارت موضوع: معاملات تسلیحاتی با شوروی، آزادی مطبوعات، داریوش همایون 1- معاملات تسلیحاتی شاه با شورویها: تارخ عقیده دارد معامله با شورویها سرنخواهد گرفت، زیرا (1) شاه به سر عقل آمده، و (2) شورویها طبق شواهد موجود به ابتکارات شاه پاسخ مناسبی نداده اند و در نتیجه چنین به نظر می رسد که واقعا علاقه ای ندارند. آنچه تارخ فعلاً تنها مشکل واقعی می داند این است که شاه چطور می خواهد پس از نمایشی که اسم آن را فقط می توان «باج خواهی» گذاشت، اطمینان آمریکا را مجددا کسب نماید؟ به تارخ گفتم عنوان «معاملات تاکتیکی» بیشتر توصیف کننده تلاشهای شاه خواهد بود، و در فرهنگ ایرانی پرمعناتر است. مسئله «باج خواهی» به هیچ وجه مطرح نمی باشد.

تارخ عقیده دارد لازم نیست شاه به این دلیل که مجبور به معامله با روسها شده و یا این که آنها طرح او را رد کرده اند، خود را از انظار مخفی بدارد. تا آنجا که به مردم ایران مربوط می شود، عامه مردم علاقه چندانی به موضوع ندارند. شاه باید بگذارد موضوع خودبخود از میان برود. جای تردید است که روسها در صورتی که شاه بخواهد معامله را بهم بزند، آبروی او را بریزند. منافع دراز مدت آنها در ایران در زمینه های سیاسی و اقتصادی است و هر چند روسها مایلند که وضعیت آمریکایی ها در ایران به هم بخورد، ولی نمی خواهند حسن ظنی که اخیرا در مردم ایران نسبت به روسها در اثر قرارداد ذوب آهن به دست آمده است را به دلیل پیوستن به آمریکایی ها در ساخت ارتش غیر محبوب شاه از دست بدهند. (در اینجا تارخ چند دقیقه در مخالفت با «اشتباه» آمریکا در سال 1953، در رابطه با تحمیل مجدد شاه بر مردم به سخن پرداخت.) عامه مردم ایران از ارتش بیزارند و به قدرت جنگجویی آن اعتماد ندارند. اصولاً ارتش از دیدگاه مردم، مهمترین پشتوانه شاه است که توسط آمریکائیها ساخته شده است. ارتش با توجه به نیازهای واقعی دفاعی ایران، بیش از حد بزرگ است. از لحاظ عامه مردم اهمیتی ندارد که آمریکا این ارتش را تجهیز کند یا شوروی. پول تسلیحات یک اسراف است، خواه آمریکا آن را به چنگ آورد خواه شوروی، این ارتش به مردم تعلق ندارد. هیچ گونه احساس میهن پرستانه یا «ملی گرایانه ای» نسبت به آن حس نمی شود. بنابراین، یک معامله تسلیحاتی با روسها، برعکس پروژه ذوب آهن، مورد عدم استقبال مردم قرار گرفته است. از این رو روشنفکران، بعضی از امرای ارتش و دیگران، بخصوص ملاها با چنین

ص: 778

معامله ای با روسها شدیدا مخالفند.

همین افراد از «حضور» نظامی آمریکا در ایران هم متنفرند، ولی این بدان معنی نیست که اعتقاد داشته باشند خیری در حضور نظامی شوروی وجود دارد. البته مخالفین سیاسی از لاس زدنهای شاه با شورویها، این احتمال را می دهند که آمریکا از نظام شاه بیزار شده و در نتیجه فرصتی برای آنها به وجود آمده است تا با رضایت آمریکا، اگر نگوئیم حمایت آن، به قدرت برسند.

2- آزادی مطبوعات: تارخ گفت ساواک بارها وی را احضار کرده است (معمولاً توسط سرلشگر پاکروان) تا درباره یک سر مقاله ضد رژیم در کریستین ساینس مونیتور یا منچستر گاردین توضیحاتی دهد. او را آزار نداده اند، ولی این نکته واضح شده که شاه نسبت به چنین انتقاداتی بسیار حساس است. تارخ ادعا می کند که شاه نسبت به منتقدین خارجی اش توجه بسیار بیشتری مبذول می دارد تا نسبت به آن سری از انتشارات «خریداری شده ای» که درباره خط «اصلاحات آزادیخواهانه» وی قلم فرسایی می کنند. او در رابطه با آزادی مطبوعات به طور کلی و با اختصار گفت: «مطبوعات فعلاً فقط آزادند از آمریکایی ها انتقاد کنند.» 3- مقاله داریوش همایون در فردوسی: تارخ گفت آن مقاله را نخوانده و چند وقت است که همایون را ندیده است. به نظر می رسید مایل نیست درباره همایون صحبت کند.

اظهار نظر:

این اولین گفتگوی طولانی من با تارخ بود، ملاقاتهای قبلی ما در میهمانیهای شلوغ انجام گرفته بود.

وی پنج سال است که نمایندگی «مونیتور» در ایران را به عهده دارد. اگر چه گاهی لکنت زبان دارد و این احساس را در شخص به وجود می آورد که او خیلی منظم و مرتب نیست، ولی خیلی خوب مقاصد خود را بیان می کند. به نظر بسیار مطلع است، او از لحاظ ظاهر و رفتارهای کلی، کاملاً طرفدار آمریکاست.

موافقت کردیم که بطور منظم یکدیگر را ملاقات کنیم.

همایون، داریوش - 8 یادداشت تاریخ: 9 ژانویه 1967 - 20/11/45خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - چارلزان - راسیاسبه: پرونده های بیوگرافی - داریوش همایون موضوع: 600 میلیون تومان بابت هزینه های نظامی به برآوردهای بودجه سال 1346 اضافه شد.

در ضیافت شام 4 ژانویه، داریوش همایون گفت از منبع خوبی شنیده است که امسال 600 میلیون تومان (78 میلیون دلار) بیشتر از بودجه پارسال به هزینه های نظامی اختصاص یافته است. وی این مسئله را در رابطه با انتقادات خود از مشغله دائمی فکر شاه برای خرید تجهیزات بی فایده و گران قیمت نظامی ذکر کرد.

اظهارنظر: چند ماه بود همایون را ندیده بودم. وی در رابطه با شغلش در انتشارات فرانکلین در سفر بود. وی این سفر را به شوخی «تظاهر به آموزش دیگران (یعنی افغانها) و یا دادن چگونگی گرداندن

ص: 779

تجارت نشر کتاب» خواند. وقتی از او پرسیدم منظورش از تظاهر چیست، توضیحی نداد، احتمالاً می خواسته زرنگی کند. وقتی از او پرسیدم قصد ندارد دوباره به دنیای روزنامه نگاری بازگردد، وی به علامت «معلوم نیست»، شانه هایش را بالا انداخت. به نظر می رسد که حسابی وضع خود را روبراه کرده است. وقتی او را ترک می گفتم، دیدم بیرون در، یک خودروی شورولت با راننده منتظر اوست. وی مجلس را همراه بیوه زیبا و جوان یک خلبان جت نیروی هوایی (مه لقا؟) که دو سال پیش در یک سانحه سقوط هواپیما کشته شده بود، ترک کرد.

آخرین باری که همایون را دیدم، وی گفت«او و چند نفر دیگر از مخالفین (اپوزیسیون) جوان و تجددگرا، تصمیم گرفته اند چند درس از کمونیستها گرفته و نظام را از درون براندازند.» وقتی او را در این ضیافت شام دیدم، بخوبی دریافتم که این نظام است که او را برانداخته است. هر چند وی به این آمریکایی به حد کافی مطالب «ضدشاه» گفته است تا موضع اپوزیسیونی خود را مورد تأکید قرار دهد. من مجاب نشدم، ولی ممکن است بدبین باشم.

همایون، داریوش - 9 خیلی محرمانه زمان: 26 ژانویه 1967-6/11/45مکان: منزل هرتز صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون،انتشارات فرانکلین مارتین اف.هرتز، رایزن سفارت موضوع: راه اندازی یک روزنامه جدید (بخاطر دارید که همایون سابقه جبهه ملی دارد، و رساله ای برای سمینار سال 1965 هاروارد تهیه کرده بود که بخاطر طرح یک آشتی ملی و تحرکی وسیعتر برای ترکیب روشنفکران طبقه متوسط با مخالفین (اپوزسیون) روحانی، توجهات فراوانی به خود جلب کرد. او برخلاف انتظار، پس از بازگشت، نه تنها مورد آزار نظام قرار نگرفت، بلکه چند بار هم ملاقاتهایی با علم و هویدا داشت و آنها در این ملاقاتها علاقه زیادی برای استفاده از خدمات این روزنامه نگار با استعداد از خود نشان دادند. همایون این واقعیت را پنهان نمی کند که وی از موقعیت خود در انتشارات فرانکلین به مثابه تخته پرشی برای بازگشت به روزنامه نگاری استفاده می کند.) از همایون پرسیدم برنامه اش برای ایجاد روزنامه ای جدید چطور پیش می رود. او گفت پیشرفتهایی حاصل شده، و او هنوز امیدوار است که روزنامه اش بزودی متولد بشود. او گفت چند بار با نخست وزیر صحبت کرده و او را خیلی روشن و متمایل به باز کردن فضای سیاسی و اجتماعی دیده است. با این حال، «دیگران» تا این حد روشن و آزادمنش نیستند و مشکلاتی به وجود می آورند. وقتی با صدای بلند و حالتی حیرت زده از او پرسیدم آیا نخست وزیر واقعا مایل است اوضاع کمی بازتر شود، همایون با حالتی خاص اعتراض کرد و گفت که او تا آن حد هویدا را می شناسد که بتواند در مورد صداقتش در این مورد قضاوت کند.

ص: 780

همایون، داریوش - 10 خیلی محرمانه زمان: 4 مارس 1967-13/12/45مکان: محل اقامت هرتز صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، برنامه انتشارات (کتاب) فرانکلین مارتین هرتز،رایزن سفارت موضوع: طرحهای یک روزنامه جدید، وضعیت سیاسی 1- روزنامه جدید. آقای همایون گفت از چهارم مارس، یعنی روز ملاقات ما، ازانتشارات فرانکلین استعفا خواهد داد تا تمام وقت خود را وقف راه اندازی روزنامه جدید خود نماید. فرانکلین نسبت به وی خیلی سخاوتمندانه برخورد کرده و نام او را همچنان در لیست حقوق خود نگه می دارد تا این که بالاخره سه چهار ماه دیگر به طور قطعی انتشارات مذکور را ترک کند. از سوی دیگر او حس کرده بود، در حالی که بیشتر وقت خود را مصروف پروژه روزنامه می کند، اگر در استخدام رسمی آن سازمان بماند، عادلانه نیست.

نخست وزیر هویدا با قدرت فراوان از این پروژه حمایت می کند، ارتشبد نصیری هم موافق است، هر چند همایون می گوید، نصیری احساسات کمتری در این مورد از خود نشان می دهد. نصیری ابتدا با این استدلال که روزنامه های موجود هم زیادی اند، قضیه را رد کرده بود، ولی بگفته همایون، نخست وزیر نظر او را برگردانده است. علم که همایون او را دوستی نزدیک توصیف می کند، نیز از وی حمایت می کند.

البته در طرف دیگر هم هوشنگ انصاری، وزیر اطلاعات، و تمام رؤسای مطبوعات تهران قرار دارند.

بخصصوص سناتور مسعودی که از مخالفین خطرناک است و در واقع نیز اطلاعات بیشترین ضررها را متحمل خواهد شد. البته مسئله در نهایت توسط شاه تعیین خواهد شد، ولی همایون مطمئن است هویدا بزودی طوری مسئله را مطرح خواهد ساخت که موافقت شاه را جلب کند.

قرار است نام روزنامه، آیندگان باشد که تقریبا به معنی «کسانی است که آینده به آنها تعلق دارد».

همایون تاکنون مبلغ 10 میلیون ریال از «دوستان» خود، اعتبار جهت سرمایه گذاری و بعضی اعتبارات بانکی دیگر جمع کرده است. وی از بین این دوستان فقط از ابتهاج نام برد و از میان بانکها فقط IMDBI (بانک توسعه صنایع و معادن ایران) را ذکر کرد، ولی چنان وانمود کرد که افراد و بانکهای بیشتری وجود دارند.

همایون بطور ضمنی پذیرفت که روزنامه اش از بیشتر روزنامه های فعلی صریح اللهجه تر است، ولی گفت کاملاً می فهمد که محدودیت هایی برای چاپ مطالب جهت عامه وجود دارد. در طول صحبت هایمان گفت «البته اگر موجودیت روزنامه در خطر باشد، مجبور خواهم شد سازش کنم.» با این حال وی حس می کند امکانات فراوانی برای تفسیرهای صحیح و سرمقاله نویسی وجود دارد، ولی علت عدم استفاده از این امکانات این است که روزنامه نگاران ایرانی معمولاً نا وارد و ضعیف تر از حد معمول هستند.

همایون گفت پرسنل مشکلی نخواهند بود. او گروهی از روزنامه نگاران با استعداد را در روزنامه های اطلاعات، کیهان و کیهان اینترنشنال می شناسد که منتظرند به وی بپیوندند. از بین اسامی ذکر شده توسط او، نام شائول باخاش (BAKHASH) (فعلاً در هاروارد)، کریم امانی، و جهانگیر بهروز (که ضمن کار برای آیندگان به انتشار روزنامه خود یعنی «اکو آو ایران» هم ادامه خواهد داد.) مشخص تر بود. همایون اسامی

ص: 781

دیگری هم ذکر کرد که به خاطر نمی آورم.

حداکثر تیراژ روزنامه 25 هزار نسخه خواهد بود. همایون انتظار دارد بزودی این مرز را بشکند، و لذا از هم اکنون نگران ظرفیت چاپخانه خود می باشد. اگر روزنامه اش موفق باشد، مجبور است برای وارد کردن یک تأسیسات چاپخانه ای دیگر، پول بیشتری قرض کند. به نظر می رسد فکر می کند تأمین پول مشکلی دربرنداشته باشد.

2- فضای سیاسی. همایون چنین فکر می کند که شرایط برای اشخاصی چون او جهت همکاری با رژیم بسیار مساعد است. او حس می کند بهتر است همکاریهای بیشتر (مثلاً پذیرش یک شغل دولتی) را برای بعد بگذارد، ولی معتقد است در سالهای اخیر پیشرفتهای بزرگی در ایران رخ داده است که به ملی گرایانی اصیل چون او اجازه می دهد، در چهارچوبی معین و با وجدانی آسوده، با نظام همکاری کنند.

همایون گفت دوقرن است ایرانیان مورد توهین قرار گرفته اند، ولی این وضع در حال تغییر است.

موفقیت اصلاحات ارضی، احیای روابط با روسیه، سیاست خارجی مستقل تر، و صنعتی شدن کشور چیزهایی هستند که ایرانیان ملی گرا فقط می توانند تأیید کنند.

البته ایران راهی دراز در پیش دارد و به همین دلیل است که روزنامه ای چون روزنامه او می تواند نفوذ سازنده ای اعمال کند. می توان انتظار داشت که آرای عمومی و وضعیت سیاسی بهتر شود،ولی این در آینده است و نه حال. همایون می پذیرد که ثبات ایران فعلاً خیلی شکننده است، زیرا هنوز حیاتش را مرهون یک نفر است، و لذا نمی توان به تجربیات سیاسی افراطی راه داد.

3- مخالفین. همایون مدام غصه جبهه ملی را می خورد. وی گفت شخصی چون او که دارای فکری مستقل است در معرض انتقاد هر دو طرف قرار دارد. وقتی پرسیدم آیا دوستانش چون غنی، فریدون مهدوی، و خداداد فرمانفرمائیان هم از او انتقاد می کنند یا نه، ادعا کرد که همه آنها طرف او هستند، ولی افرادی مثل داریوش فروهر و هدایت اللّه متین دفتری هنوز در رؤیای فعالیت های مخالف می باشند.

همایون گفت فروهر که به تازگی از زندان آزاد شده است، هنوز در گذشته زندگی می کند. وقتی پرسیدم آیا جبهه ملی هنوز هم وجود دارد، او گفت که جبهه فقط بالقوه و نه بالفعل وجود دارد. وی گفت آخرین تلاش برای راه اندازی «جبهه ملی سوم» در دو سال پیش، فقط به دستگیری خلیل ملکی که قوه محرکه اصلی این ابتکار بود، انجامید.

همایون گفت تمامی، یا تقریبا تمامی مخالفینی که از خارج بازگشته اند، درون نظام هضم شده و با واقع بینی وضعیت سیاسی را پذیرفته اند. وقتی از همایون درباره نمونه این افراد سؤال کردم، وی فقط توانست از فردی به نام آقای اشرف نام ببرد که قبلاً در نیویورک، رساله ای بسیار خشن در مخالفت نوشته بود. در آخرین بازجویی ساواک از همایون بخاطر روزنامه اش توسط فردی بنام آقای (سرهنگ؟) مقدم، نامبرده درباره فعالیتهای اشرف در نیویورک صحبت کرده، ولی از وضعیت فعلی او بخوبی یاد کرده بود.

(پروفسور احسان نراقی روز سوم مارس درباره یک آقای اشرف به عنوان همکارش در انستیتوی تحقیقات اجتماعی صحبت کرده است.) درباره حسین مهدوی پرسیدم که شاید به عنوان نمونه بارز یک عضو جبهه ملی هنوز سازش نکرده

ص: 782

است. همایون گفت اخیرا از فریدون مهدوی شنیده است که حسین می خواهد در ماه اکتبر به تهران باز گردد.

4- اتحادیه روزنامه نگاران. داریوش همایون گفت اتحادیه ای که او درست کرده است، همچنان با قدرت به پیش می رود. او این تشخیص را تصدیق کرد که بخاطر نقش او در سازماندهی همین اتحادیه در سه سال پیش، از کیهان اینترنشنال اخراج شده است. او از اتحادیه مذکور به عنوان یکی از نمونه کارهایی که می توان در درون نظام انجام داد، نام برد. البته اعتصابات ممنوع هستند. مدیریت با تلخی و شدت بسیار مخالف تشکیل این اتحادیه بود، ولی اینک که اتحادیه وجود دارد، در موارد بسیاری مدیریت هم تسلیم شده است، فقط به این علت که اتحادیه «جنجال به پا می کند.» همایون گفت اتحادیه در حال حاضر سه کارمند تمام وقت در استخدام دارد.

همایون، داریوش - 11 اطلاعات اخذ شده از یادداشتی به قلم مارتین هرتز، در 9 سپتامبر 1967 - 18/6/46سرّی موضوع: «آخرین آرزو و استغفار» راجع به رابطین من داریوش همایون: در ماههای اخیر گفتگوهای بسیار جالبی با همایون در رابطه با راه اندازی قریب الوقوع روزنامه اش، آیندگان، داشته ام. اگر چه وی دارای سابقه جبهه ملی است، شخص باید تمایلات راست گرایانه وی را بخاطر بسپارد. همایون از سیاست خارجی «مستقل» بسیار خرسند است و در همان حال اعتقاد دارد که از لحاظ اصولی شاه حق دارد از وحدت اعراب بترسد. وی در سایر ابعاد یک لیبرال است. او پر مطالعه، باوجدان، با هوش، و یک نویسنده عالی (با معیارهای ایرانی) است. در سمت رئیس سندیکای روزنامه نگاران می تواند دارای نفوذ فزاینده ای باشد، همایون که در آمریکا تحصیلکرده (با بورسیه ای که توسط بیل میلر تهیه شد)، علاقمند است تماس خود را با آمریکا حفظ کند. عقیده دارم او خیلی ترقی خواهد کرد. در هر صورت وی طرف گفتگوی بسیار جالبی است.

جبهه ملی یا بهتر بگویم باقیمانده آن، به همایون اعتماد ندارد، و او را یک فرصت طلب می شمارد. ولی من فکر می کنم او فقط یک واقع گرا است، که سعی دارد پیام خود را در محدوده چهارچوبهایی بیان کند، چهارچوبهایی که بیان هر گونه پیامی را دشوار می سازند.

همایون، داریوش - 12 خیلی محرمانه زمان: 23 اکتبر 1967 - 1/8/46مکان: رستوران اکسانادو صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون ویلیام هلسث،دبیراول سفارت موضوع: روزنامه آیندگان آیندگان از 12 نوامبر منتشر خواهد شد. همایون گفت خط دبیری روزنامه جدید بر اساس تحلیلی مستقل از حوادث و اخبار بنا خواهد شد. روزنامه متعهد و آینده نگر خواهد بود، همان طور که از اسمش پیداست، آیندگان یعنی کسانی که آینده به آنها تعلق دارد. (برای سابقه به صورت مذاکرات قبلی مارتین

ص: 783

هرتز با همایون مورخ 4 مارس 1967 و با جهانگیر بهروز مورخ 24 ژوئیه 1967 رجوع شود.) همایون گفت تشکیلات اداره کننده آیندگان پنج عضو دارد: دکتر اهری، رئیس هیئت مدیره؛ همایون، مدیرعامل؛ خانم شرودی [یا شاهرودی](که شوهرش در شرکت ملی نفت ایران کار می کند)، صاحب امتیاز در مقابل دولت؛ دکتر قهرمان (یکی از مقامات وزارت اقتصاد)؛ و جهانگیر بهروز(سردبیر اکو آو ایران). دکتر سمسار که فعلاً سردبیر کیهان است، عنوان بازرس را دارد، مقامی که مطابق قوانین ایران الزامی است. این شش نفر هر کدام تقریبا با مبالغ مشابهی و سرمایه ای حدود 10 میلیون ریال (133 هزار دلار) در راه اندازی این روزنامه شریک شده اند. همایون برآورد کرده است که حتی در صورتی که شش ماه هیچ درآمدی نداشته باشند، این مقدار سرمایه روزنامه را خواهد گرداند. همایون با قاطعیت گفت هیچ پولی از جای دیگر در روزنامه سرمایه گذاری نشده است و لذا آیندگان برای مسائل مالی به هیچ کس خارج از روزنامه متکی نیست.

در بحث راجع به سابقه روزنامه، همایون گفت وی نیروی راهنما بوده است. او چهار یا پنج سال پیش تشکیل روزنامه جدیدی را مورد بحث قرار داده، ولی در کسب مجوز موفقیتی به دست نیاورده بود. وی دو سال پیش، پس از بازگشت از آمریکا (که در سال تحصیلی 65 - 1964 با بورس نیمن در هاروارد مشغول تحصیل بود) بار دیگر مبارزه اش را آغاز کرد.

شرودی ها و قهرمان (که همه دوستان قدیمی و خصوصی همایون هستند) او را کمک کردند. دکتر اهری هم، که در ابتدای تلاش برای برپایی روزنامه با وی ملاقات کرده بود، به طرف او آمد. بالاخره همایون مجبور شد نخست وزیر را ببیند، و نامبرده هم ضمن حمایت کامل از همایون اظهار داشت ایران به چنان روزنامه ای نیاز دارد. همایون ضمن ابراز تحسین فراوان از هویدا و حمایتهای او، خاطرنشان ساخت که حتی با این وجود، خود را مجبور به حمایت از تمامی مواضع دولت نمی داند.

مدتی هوشنگ انصاری، وزیر وقت اطلاعات، مانع اساسی آنها بود. وی اعتراف کرد که هیچ نیازی برای آیندگان نمی بیند و ظاهرا هویدا هم به او چیزی درباره حمایت خود از آیندگان نگفته بود. زمانی که جواد منصور به عنوان وزیر جدید اطلاعات جای انصاری را گرفت، همایون گفت تا سه هفته دیگر همه چیز در جای خود قرار خواهد گرفت و او تمام مجوزهای لازم برای راه اندازی روزنامه را اخذ خواهد کرد.آیندگان روزنامه ای 12 صفحه ای با چهارچوب و ظاهری شبیه ژورنال دو تهران خواهد بود. در بین این 12 صفحه، دو صفحه به اخبار صفحه اول و داستانهای دنباله دار اختصاص خواهد یافت، دو صفحه به تلکسهای خارجی (آسوشیتدپرس، رویتر، و فرانس پرس) و مطالب آنها، یک صفحه به ورزش، یک صفحه به سرمقالات و تفاسیر، یک صفحه به وقایع فرهنگی منجمله نقدهای ادبی و هنری و یک صفحه هم به مسائل زنان اختصاص می یابد. تا آنجا که به روزنامه (و همچنین مشاغل آن شرکت) مربوط می شود، همایون، مدیر مسئول؛ سمسار، مدیر اخبار؛ قهرمان، مدیراقتصادی؛ و بهروز، مدیر سیاسی خواهد بود.

سمسار، که از کیهان به سرقت برده شده است، در ماههای اول و دوم، قبل از استخدام تمام وقت به عنوان کارمند آیندگان، نیمی از وقت خود را در کیهان خواهد گذراند.

همایون هفته ای یک یا دو تفسیر خواهد نوشت و مسئولیت اصلی نوشتن سرمقاله های کلیدی روزانه را به عهده خواهد داشت. قهرمان و بهروز هم هر چند گاه سرمقاله هایی تهیه خواهند کرد. صفا حائری هم جدای از روزنامه اطلاعات، برای نوشتن سرمقاله استخدام شده است. کارکنان آیندگان را حدود 30

ص: 784

کارمند تمام وقت تشکیل خواهند داد. علاوه بر اینها، تعدادی خبرنگار پاره وقت به استخدام در می آیند که به صورت کارمزد هستند.

همایون اعتراف کرد که بسیاری از کارکنانش از روزنامه های کیهان و اطلاعات به سوی او آمده اند.

وی گفت این واقعیت سبب شده است تا بین او و سناتور مصباح زاده و سناتور مسعودی، اصطکاکهای قابل ملاحظه ای به وجود آید.

همایون، داریوش - 13 زمان و مکان: 9 ژانویه 1968 - 19/10/46، رستوران اکسانادو خیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، روزنامه آیندگان جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت ویلیام هلسث، دبیر اول سفارت موضوع: روزنامه آیندگان در یک ملاقات برای ناهار در 9 ژانویه داریوش همایون، سردبیر و مدیر آیندگان، مطالب ذیل را اظهار داشت:

1- تیراژ: تیراژ روزنامه آیندگان، پس از شروعی متزلزل، رو به صعود گذاشت و در حال حاضر به ده یا یازده هزار نسخه در روز بالغ می شود. اکثر این نسخ «به فروش» می روند، هر چند وی هنوز آمار فروشندگان استانی را که طبق قرارداد 10 درصد فروش را خود برمی دارند، به دست نیاورده است. او گفت شماره امروز که تفسیری درباره خودکشی تختی به چاپ رسانده، در چاپ اول با تیراژ 15 هزار نسخه، نایاب شده و کار به چاپ دوم کشیده است. (او گفت آیندگان در رابطه با مرگ تختی یک تیم 5 یا 6 نفری را مأمور تحقیق و تهیه مقالات کرده است که تا چند روز و هنگامی که هیجان مردم فروکش کند، این مقالات روزانه چاپ خواهند شد. او افزود تختی یکی از چهره های قدیمی جبهه ملی بود و مردم او را به خاطر اعتقاد راسخش به جبهه ملی و مقاومت در برابر فشارها تحسین می کرده اند - برعکس یکی دیگر از کشتی گیران هم دوره او که «خود را در مقابل پست نمایندگی مجلس فروخته است.» او گفت «دولت مایل است گزارشات مطبوعاتی کاملی از خودکشی تختی منتشر شود تا جلوی بعضی حدس و گمانها درباره خودکشی تختی تحت فشارهای دولت، گرفته شود.») 2- مشکلات شخصی: دو نفر از کارکنان سطح بالای آیندگان، یعنی قهرمان و سمسار، روزنامه را ترک کرده اند. قهرمان که از دوستان قدیمی همایون است، از اول هم در سرمایه گذاری روی آیندگان کمی مردد بود، و با آغاز انتشار روزنامه، در مقام سردبیر اقتصادی آن حضور منظمی نداشته است. چندی پیش همایون سهم سرمایه گذاری قهرمان را نیز خریده بود (اقدامی که او را از لحاظ سهم سرمایه ای، دومین نفر پس از اهری نمود). از دیروز همایون و قهرمان توافق کردند که قهرمان دیگر هیچ رابطه ای با روزنامه آیندگان نداشته باشد، ولی همایون حدس می زند وقتی آیندگان، خود را جا بیندازد، قهرمان ممکن است به شکلی موافقت کند که به آن باز گردد. سمسار قرار بود از کیهان بیاید، ولی در آخرین لحظات تغییر عقیده داد، زیرا عنوان می کرد که قطع روابط با کیهان سبب خواهد شد تا مالکان کیهان از دست او خیلی ناراحت و

ص: 785

عصبانی شوند. بنابراین آیندگان اینک در بازار به دنبال یک سردبیر ارشد و یک سردبیر اقتصادی می گردد.

3- مشکلات توزیع: آیندگان به همان شکلی که سایر روزنامه ها در تهران توزیع می شوند، پخش نمی گردد. همایون ادعا کرد که توزیع کنندگان قدیمی به خاطر نفوذ سایر روزنامه ها، آیندگان را خوب توزیع نمی کردند و لذا آیندگان مجبور شد سیستم توزیع خاص خود را راه بیندازد. مشکل حل نشده است و همایون انتظار دارد تلاشهایی برای تخریب نظام توزیعی آیندگان به عمل آید. وی امیدوار است این روشها در آینده ثمر داشته باشند.

4- مقالات آمریکا: آقای آرمیتاژ گفت هرگاه آیندگان سؤالی درباره هرگونه مطلبی مربوط به آمریکا داشت، نباید از تماس با سرویس اطلاعاتی سفارت یا بخش سیاسی سفارت برای کسب اطلاع و توضیح خودداری کند.

همایون، داریوش - 14 داریوش همایون خیلی محرمانه همایون اینک سردبیر روزنامه فارسی زبان و مهم آیندگان، اولین روزنامه صبح ایران، می باشد.

همایون با نخست وزیر هویدا نزدیک است و بنا به گزارشاتی، کارهای روزنامه ای جاری او بیشتر مورد پشتیبانی و تأمین نخست وزیر قرار دارد. همایون هنوز هم دوست دارد خود را یکی از ملی گرایان جوان ایرانی معرفی کند و هنوز هم خود را از محدودیت های مطبوعاتی موجود در ایران «ناراحت» توصیف می کند. با این حال، وی با نظام از در صلح درآمده و ظاهرا آماده است به خاطر درآمد و موقعیتی که در رابطه با آیندگان به دست آورده است، برخی از آرمانهای خود را فدا کند. او یکی از نویسندگان خوب روزنامه های ایران است و دارای فکری حساس و زیرک می باشد.

بخش سیاسی - ال. سماکیس 20 می 1968 - 30/2/47 همایون، داریوش - 15 تاریخ: 3 اوت 1968 - 12/5/47 خیلی محرمانه فرم اطلاعات بیوگرافیک نام: داریوش همایون شغل فعلی: سردبیر آیندگان (تذکر: اطلاعات ذیل به منظور به روز درآوردن اطلاعات گزارش مورخ 10 ژوئن 1964 سفارت تهیه شده است.) همایون که اینک 45 سال سن دارد، در سال 1965 با یک بورس نیمن در دانشگاه هاروارد به تحصیل پرداخت. به هنگام اقامت در هاروارد رساله ای نوشت و در آن ضمن انتقاد از اوضاع سیاسی ایران و ناسالم خواندن آن تا هنگامی که طبقه روشنفکر ناراضی است، خواستار اتحاد بین تمام نیروهای ملی گرا بخصوص بین روشنفکران و روحانیون شد. این رساله هر چند انتقادی، ولی معتدل بود. بنا به گزارشاتی رساله مذکور را به رؤیت شاه رساندند. در بازگشت همایون به ایران، وزیر دربار علم و نخست وزیر (که

ص: 786

ظاهرا تحت تأثیر رساله همایون قرار گرفته بودند) ترتیب ملاقاتهای جداگانه ای با وی را دادند، و گفته می شود گفتگوهای جالب و دوستانه ای ردوبدل شده است. همایون در مارس 1967 کار خود در شرکت انتشارات فرانکلین را خاتمه داد (صاحب کار او از سال 1959) تا تمام وقت خود را صرف راه اندازی یک روزنامه جدید کند. انتشار روزنامه جدید، آیندگان، از دسامبر 1967 شروع شد. مبادلاتی که بین همایون و هویدا ادامه یافت، بعضی را بدین باور کشاند که حامی حقیقی آیندگان شخص نخست وزیر است. همایون هفته ای یک یا دو تفسیر می نویسد و مسئول اصلی تهیه سرمقاله های کلیدی است. همایون حس می کند دامنه تفسیرها و سرمقاله های خردمندانه خیلی وسیع است، ولی از ژوئیه 1968 آیندگان در تفسیرهای خود تهور و ماجراجویی خاصی نشان نداده است. همایون در گفتگو با یکی از مأموران سفارت درباره جوّ سیاسی ایران، گفته که تحولات عظیمی در ایران رخ داده است و حس می کند که برای یک ملی گرا چون خودش، وضع مساعدی جهت همکاری با وجدانی پاک و در چهارچوب محدوده ای خاص به وجود آمده است.

اظهارنظر:

ظاهرا همایون با دولت از در صلح درآمده و آماده است برخی از آرمانهایش را فدای درآمد و موقعیتی بکند که در رابطه با آیندگان برایش حاصل شده است. فکر سریع، زیرکی و استعدادهای بارز روزنامه نگاریش او را مردی ساخته است که ممکن است در آینده سیاسی ایران نقشی را ایفا کند.

لاری سماکیس همایون، داریوش - 16 محرمانه زمان: 4 اوت 1969 - 13/5/48مکان: ناهار در رستوران چیتنیک سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر داریوش همایون، سردبیر آیندگان آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت موضوع: تغییرات کابینه همایون گفت این مسئله که آیا گودرزی از وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی برداشته خواهد شد، به علت ارتباط وی با قدرت سیاسی سنتی با اهل میدان، تازگی خاصی نداشت. وی در این که گودرزی برنامه هایی را شروع کرده بود که غارتگران را مجبور به توسل به وضعیت سنتی (نیمه گانگستری) توزیع کالاهای غذایی می نمود، موافقت داشت. ولی همایون گفت شهبازی (یداللّه شهبازی، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تعاونیهای مرکزی) جای وی را خواهد گرفت و اهداف ناکام مانده به واسطه کارهای گودرزی، و نخست وزیر هم که معمولاً مایل به حمایت از کسانی است که وی دوست می دارد، او را حمایت می کنند. به گفته همایون، این یکی از نقاط ضعف اوست. همایون گفت موضع قدرت رئیس میدان میوه فروشها و رهبر زورخانه، جعفری (که در تهران به بی مخ مشهور است)، دیگر مثل قدیم نیست. دیگر در سیاست های قدرت جای زیادی به توده های خیابانی مردم داده نمی شود. همایون گفت

ص: 787

این مسئله خوبی است، زیرا وی در سالهای اخیر نظرش را درباره نقش یا منطق سیاستهای خیابانی عوض کرده است. وی اینک چنین حس می کند که وضعیت سیاسی پرثبات تری بهتر است، زیرا خطرات افراطی گری در سیاست های خیابانی بیش از حد زیاد است. او زمانی فکر می کرد که سنتها و پیچیدگی های ایرانی و غیره گروههای خیابانی ایران را (از گروههای مشابه سایر کشورها - م) متفاوت می کند، ولی اینک چنین حس می کرد آنها احتمالاً در خیابانها و یا در سیاستهای توده ای عام، مسئولانه تر از گروههای عرب نخواهند بود. در هر حال شاه اینک می تواند برای نیل به قدرت غایی، روی نیروهای مسلح عادی خود تکیه کند.

همایون، داریوش - 17 محرمانه زمان: 4 اوت 1969 - 13/5/48مکان: ناهار در رستوران چیتنیک سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، سردبیر آیندگان جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی سفارت موضوع: علینقی عالیخانی همایون گفت عالیخانی شغل جدید خود، یعنی ریاست دانشگاه تهران را با اشتیاق فراوان دنبال می کند. عالیخانی بنا به گزارشاتی از دوره طولانی شش ساله وزارتش در وزارت اقتصاد کمی خسته شده و کار جدید خود را اشتیاق آفرین و پر مشغله یافته است. همایون فکر می کند او بتواند کارهای زیادی حتی در دانشگاه تهران انجام دهد.

همایون گفت اعتصاب اخیر دانشکده پزشکی فقط به انترنهای پزشکی مربوط می شود. کمک هزینه های آنها توسط رئیس قبلی دانشگاه کاهش فراوانی یافته بود و آنها برای این «اعتصاب کرده» بودند که کمک های هزینه های سابق خود را به دست آوردند. عالیخانی مستقیما با مشکل برخورد کرده است و احتمالاً به نیاز آنها پاسخ مثبت خواهد داد.

همایون، داریوش - 18 محرمانه زمان: 4 اوت 1969 - 13/5/48مکان: ناهار در رستوران چیتنیک سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، سردبیر آیندگان جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی سفارت موضوع: انتشارات و سانسور همایون گفت خوانندگان آیندگان را کسانی تشکیل می دهند که تحصیلات دبیرستانی و تحصیلات بالاتر دارند، منجمله دانشجویان، اساتید، صاحبان حرف و مشاغل، کارمندان و مقامات دولتی، بخصوص قشر بالای این گروهها. به نظر او ممکن است فاصله بین تحصیلکرده ها و کم سوادترها بیشتر شود، زیرا

ص: 788

گروه اول هر چه بیشتر تحت تأثیر روند تجدد قرار گرفته اند و گروه دوم از عدم ارتباط با همشهریهای تحصیلکرده خود، و فقدان رسانه های جمعی خوب در عذاب هستند.

همایون گفت وزارت اطلاعات در ماههای اخیر سانسور بیشتری را اعمال کرده است. مأمورین وزارت همه روزه روزنامه آیندگان را قبل از چاپ کنترل کرده و بدلخواه خود مقالات یا داستانهای خبری را زیر سؤال می برند. همایون همچنین از عدم کفایت عملی وزارت مذکور انتقاد کرد و گفت در آنجا هیچ کاری صورت نمی گیرد.

این روزها همایون تمایل به انحصار دولتی اخبار و تفسیرهای خبری در رادیو و تلویزیون و مطبوعات را بیش از پیش آشکار می بیند. وی گفت شاید این امر غیرقابل اجتناب باشد، زیرا دولت تصمیم گرفته است که تلویزیون بین المللی فقط بتواند در تهران و آبادان برنامه داشته باشد، و در نتیجه تلویزیون ملی ایران عملاً تمام پخش تلویزیونی را زیر پوشش خود خواهد گرفت. با این حال همایون این سخت گیری های دولتی را بیشتر ناشی از سلیقه های اشخاص می داند تا سیاست های تدوین شده و گفت برای مثال اگر چنان که شایع شده است، قطبی جوان وزارت اطلاعات را به دست بگیرد، وضعیت عوض خواهد شد. قطبی همچنان موضع قدرتمندی در دربار داشته و همایون گفت که او، همایون، احتمال می دهد خیلی بهتر بشود با قطبی کار کرد تا با کسانی که فعلاً در وزارت مذکور مشغولند.

همایون از سرمقاله نویس خود هوشنگ وزیری بسیار تعریف کرد. او گفت وزیری جوان است و قبلاً تروتسکیست بوده و اخیرا مقالات جنون آمیزی نوشته است. (به او گفتم با این حرفش مخالفتی ندارم.) او همچنین گفت برای حمایت از وزیری تلاشهای قابل ملاحظه ای به خرج داده است و گفت این تلاشها ارزش استعداد و آینده خوب وزیری را داشته است. او از پیشنهاد من مبنی بر این که اگر به وزیری اطلاعات زمینه ای داده شود، به نفع او خواهد بود، استقبال کرد و موافقت نمود تا پرسنل سفارت با وزیری به گفتگو بنشینند. قرار شد ملاقاتی بین وزیری و اِد رو ترتیب دهیم، زیرا وزیری فقط آلمانی صحبت می کند.

همایون، داریوش - 19 زمان: 13 ژوئیه 1970 - 22/4/49محرمانه سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای داریوش همایون، ناشر و سردبیر آیندگان دونالد آر. توساینت - رایزن سیاسی سفارت موضوع: خلیج فارس بحث ما در روز 13 ژوئیه هنگام صرف ناهار با داریوش همایون، بیشتر روی خلیج فارس و سیاست احتمالی انگلیس در آنجا دور می زد. همایون ضمن این که اظهار داشت قلبا خواستار این است که انگلیسی ها تا قبل از پایان سال 1971 خلیج فارس را ترک کنند، گفت کاملاً آگاه است که ایران هنوز قادر نیست نقش حافظ و مدافع خلیج فارس را ایفاء نماید.

وقتی از او پرسیدم که چرا علاقه دارد انگلیسی ها در آن زمان خلیج را ترک کنند، همایون گفت نمی تواند پاسخ بهتری از بیانی که چند هفته قبل یکی از «مقامات عالیرتبه وزارت خارجه» به او اظهار

ص: 789

داشته است، ارائه دهد. این بیان عبارتست از :

(الف) غیر از این که تغییر یک موضع عام، که چنان محکم از سوی شاه و دیگران در طول دو سال گذشته اعلام شده است، امری بسیار دشوار برای ایران خواهد بود، به نظر می رسد ایران هیچگاه نتواند موضع و زمان بهتری از حال حاضر برای نیت دیرینه خود در رابطه با پذیرفتن نقش اصلی ایران در منطقه توسط کشورهای عربی خلیج (فارس - م)، به دست آورد.

(ب) تصمیم شاه برای نقض ادعای مالکیت بر بحرین، به شکلی صورت گرفت که ضمن خوشایند ملی گرایی عربی، احترام عظیمی برای ایران در بخش عربی خلیج (فارس - م) به وجود آورده است. ولی این احترام دیری نخواهد پایید، زیرا عربهای افراطی هر چه در توان دارند برای تخریب آن به کار خواهند بست، و بدین ترتیب، می توانند روی ترس و عدم اعتماد دیرینه ای که در رابطه با نیات ایران وجود دارد، بازی کنند.

همایون، داریوش - 20 زمان: 13 ژوئیه 1970 - 22/4/49خیلی محرمانه تهران، ایران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای داریوش همایون، ناشر و سردبیر آیندگان دونالد آر. توساینت، رایزن سیاسی سفارت موضوع: روابط با وزیر امورخارجه، زاهدی و اداره اخبار و مطبوعات وزارت خارجه داریوش همایون گفت خوشبختانه وی روابط شخصی و بسیار خوبی با وزیر امورخارجه، زاهدی دارد - - آنقدر خوب که در هر ساعت شب یا روز می تواند برای تأیید اخبار مورد نظر برای چاپ در آیندگان با نامبرده تماس بگیرد. در مقابل وزیرخارجه نیز هر ساعت که اراده کند می تواند جهت ارائه نظر یا تفسیری خاص درباره موضوع خاصی که به نفع دولت است، با همایون در تماس باشد. داریوش همایون گفت وی از این نظریات، براساس قضاوت این که چه چیز به نفع ایران است، استفاده می کند یا آنها را به کناری می گذارد - و این که او، زاهدی را در هنگام اختلاف نظر خیلی فهمیده و انعطاف پذیر یافته است.

داریوش همایون گفت این دسترسی شخصی به زاهدی بسیار با ارزش است. زیرا علیرغم تمام تغییرات خوبی که زاهدی در عملکردهای وزارت خارجه ایجاد کرده، هنوز نظامی به وجود نیاورده است که روزنامه نگاران متعهد بتوانند از وزارت خارجه انواع منابع عادی، رسمی یا توجیهات زمینه ای را برای مسائل جاری سیاسی در وزارت خارجه دریافت دارند. وی گفت مدیرکل اداره اداره امور اخبار و مطبوعات وزارت خارجه (محمد صالحی) شخص خوب، ولی بسیار بی اطلاعی است و دفتر وی تقریبا بی خاصیت است و تنها استفاده آن کسب اطلاع درباره برنامه سفرهای زاهدی و خارجیهایی است که از ایران بازدید می کنند.

همایون با علاقه و آگاهی زیاد درباره مسائل جاری هند، مالزی، سنگاپور و اندونزی صحبت می کرد.

ظاهرا، وی در سالهای 66 - 1964 هنگامی که در استخدام انتشارات فرانکلین بود، سفرهای زیادی به این کشورها داشته و علاقه ای خاص به امور این کشورها پیدا کرده است.

ص: 790

همایون، داریوش - 21 سرّی زمان: 19 دسامبر 1970 - 28/9/49 مکان: رستوران مکزیکی لاروزا صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، مدیر مسئول روزنامه آیندگان راس ای. پیتزنیک، دستیار مأموراطلاعات، سازمان اطلاعات آمریکا - تهران موضوع: مطالب مختلف داریوش همایون، مدیر مسئول آیندگان، مهمترین روزنامه صبح فارسی زبان ایران است. وی 48 سال دارد، فردی زیرک و مطلع است و سازمان اطلاعات آمریکا در تهران نظر مساعد و خوبی نسبت به وی دارد.

پس از تعارفات کلی، بحثی درباره وضعیت دانشگاه شروع شد که به یک گفتگوی طولانی درباره فساد در ساختار قدرت ایران انجامید. از همایون پرسیدم دانشگاه چند وقت تعطیل خواهد ماند و او گفت فکر می کند مدتی طولانی دانشگاه را خواهند بست. وی گفت با عده ای در دانشگاه صحبت کرده است و به او گفته اند که بقیه ترم امسال (که چندان طول نخواهد کشید) دانشگاه بسته می ماند.

همایون گفت می خواهد سرمقاله ای در آیندگان بنویسد و پیشنهاد کند که دانشگاه و دانشجویان باهم جمع شوند و مذاکراتی را برای حل اختلافات یکدیگر شروع کنند. ولی سانسور موجود در وزارت اطلاعات این عقیده را کشت.

از همایون پرسیدم غیر از موضوع فاصله انداختن بین امتحانات، چه موضوع دیگری باعث ناراحتی دانشجویان شده است، همایون گفت موضوعات فراوانی وجود دارند، ولی به علت سردرگمی فراگیر موجود، این موضوعات مبهم مانده اند. وی گفت بسیاری از دانشجویان از بابت فساد در «سطوح بالا در ایران» ناراحت و نگرانند.

همایون گفت تعداد فراوانی از مقامات سطح سوم در وزارتخانه ها در حد «تهوع آوری» گرفتار فساد هستند. او گفت بیشتر وزرا درستکارند، هر چند وزیر منابع طبیعی دست در کار فساد است. «وزیر دربار علم و همسرش 200 میلیون دلار ثروت دارند ولی فقط 100 نفر در ایران از این موضوع مطلعند.» در این هنگام، شهرام، پسر بزرگ شاهدخت اشرف با سه نفر که ظاهر شلخته ای داشتند، وارد شدند و در میزی نزدیک به ما نشستند. همایون در حالی که برای آنها دست تکان می داد، زمزمه می کرد «آنجا نمونه کاملی از روش پول در آوردن در ایران دیده می شود. پسر شاهدخت اشرف در 40 کسب و کار در تهران دست دارد.» همایون افزود به هیچ گونه سرمایه گذاری نیازی نیست، کافیست که شهرام کمی اعمال نفوذ کرده و به طور کلی اشاره کند که برای تأمین این نفوذ چه کسی بیرون انداخته شود. و گفت که «تازه در شروع کار است.» همایون گفت با این وجود شاه، همسرش و نخست وزیر کاملاً درستکار هستند، هر چند بسیاری از شاهزادگان چنین نیستند و شاه از این امر کاملاً اطلاع دارد و می داند که فساد او را محاصره کرده است.

همایون گفت «چنین حس می کند که شاه در این که می تواند بر این وضعیت غلبه کند و این که می تواند فساد را مهار کند، کاملاً به خود مطمئن است.» همایون غرولند کنان افزود «شاه بیش از حد مطمئن است.» در ادامه گفتار راجع به شاه، همایون گفت «وی بیش از حد درباره امنیت نگران است». او توضیح داد که

ص: 791

شاه برای حفظ خود در مقابل کودتاگران احتمالی، کاری کرده است که آن رقبای بالقوه پول زیادی به دست آورند. «حتی افسران ارتش» قادرند در بخشی از این کار درگیر شوند، ولی در مورد این که به اندازه کافی کار وجود داشته باشد تا همه را راضی کند، تردید داشت.

وی گفت با این که مسئله فساد مهمترین مسئله در نزد دانشجویان نیست، «ولی در عرض چند سال» چنین خواهد شد. وی در ادامه افزود با دانشجویان زیادی صحبت کرده است که اکثر آنها فقیر بوده اند - - «باید بروید و خانه ها و وضع زندگی آنها را ببینید.» آنها وقتی فساد را در دولت مشاهده می کنند، به خشم می آیند. وی ادامه داد، این همین فسادی است که همه آن را می شناسند و ممکن است در سالهای آتی تهدیدی علیه دولت بشمار آید.

ضمن یادآوری این نکته که ایران در مقام مقایسه از ویتنام یا تایلند بدتر نیست، پرسیدم چطور از دست این فساد خلاص می شوید؟ همایون گفت نمی داند چطور این مشکل را حل کند. مطمئنا فساد امروز بهتر از 10 یا 20 سال گذشته است، ولی مشکل این است که دانشجویان کنونی در آن زمان بدنیا نیامده و یا با مشکلات آن دوران آشنا نبوده اند و آنچه آنها نگرانش هستند، امروز و حالا است. ما هر دو بر سر این نکته توافق کردیم.

همایون ضمن اخطار مجدد که نمی خواهد تصویر کاملاً بدی را ارائه دهد، تکرار کرد که مسائل امروزه بهتر شده اند و ایران استعداد خوبی دارد. ولی او از مشاهده این همه فساد در اطراف خود و نبودن راه حلی در افق نزدیک افسرده شده بود. وی گفت شاید «تغییراتی در پرسنل» چاره ساز باشد.

اظهارنظر: بدبینی همایون تا حدی غافلگیرانه بود، زیرا نامبرده در ملاقات های قبلی خیلی خوشبین تر بود. شاید خلق خوشی نداشته است، هر چند نظریات وی در خط سایر روشنفکران و تحصیلکرده های شهر می باشد.

همایون، داریوش - 22 خیلی محرمانه زمان: 26 آوریل 1971 - 6/2/50 مکان: رستوران پوب، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، سردبیر و ناشر آیندگان دونالد آر. توساینت، رایزن سیاسی سفارت موضوعات: روابط ایران و چین کمونیست، حادثه سیاهکل، شکایات از دولت ایران، آیندگان و برکناری وزیر اطلاعات، منصور روابط ایران و چین کمونیست:

همایون گفت وقتی در اواسط فوریه گذشته خبر سفر قریب الوقوع شاهدخت اشرف به چین کمونیست را شنید، با نخست وزیر هویدا برای کسب تأیید این خبر و همچنین رهنمود جهت چگونگی برخورد روزنامه اش با این خبر تماس گرفت. هویدا گفت بهترین راه این است که از این خبر به هیچ وجه استفاده نشود، ولی تأیید کرد که شاهدخت اشرف عازم چین کمونیست می باشد. وی همچنین گفت که تصمیمی «اصولی» برای نزدیک شدن ایران به پکن جهت بسط روابط دپیلماتیک اخذ شده است، و باتوجه به عکس العمل پکن، برقراری روابط پیگیری خواهد شد - - هر چند زمان چنین تحرکاتی هنوز به طور دقیق

ص: 792

مشخص نشده است.

هویدا ادامه داده که در پشت تصمیم ایران برای حرکت به سوی جبهه چین دو اصل و انگیزه اساسی نهفته است:

الف - به دلایل داخلی و بین المللی، ایران نمی خواهد از ابراز علاقه اش دائر بر بسط و حفظ روابط با چین از «دیگران عقب بیفتد». هویدا تعدادی از کشورهایی که اخیرا با پکن روابط برقرار کرده و یا تمایل خود به چنین امری را آشکار ساخته اند، ذکر نمود و توجه خاصی به بهبود روابط آمریکا با پکن و حرکات ترکیه برای برقراری روابط با پکن مبذول داشت؛ وی گفت ایران نمی تواند شاهد «عقب افتادن بیش از حد خود» در چنین امری باشد.

ب - برای دولت ایران ضرورت دارد که انتقادات چپگرایان افراطی در داخل و خارج ایران را کاهش داده یا برطرف سازد. آنگاه هویدا ضمن اشاره مختصر به حادثه سیاهکل، گفت قدرت احساسات ضد دولتی در بین بعضی از چریکها و موفقیت آنان در انجام عملیات داخل ایران باعث شده است تا چشم بسیاری از اعضای دولت ایران باز شود.

حادثه سیاهکل:

همایون گفت: در نتیجه گفتگوهایش با نخست وزیر، صحبت با دیگر مقامات نظامی و غیرنظامی و توجیه او توسط ساواک، مجاب شده که حادثه سیاهکل ضربه بزرگی بر دولت ایران وارد ساخته است. وی گفت حس می کند این ضربه از چند علت ناشی شده است: تعداد چریکها (که همایون می گفت اطلاع دارد بین 300 تا 400 نفر هستند)؛ استعداد آنها در برپایی یک پایگاه چریکی قبل از این که شناسایی شوند، و در مناطقی کاملاً دور از مرزهای خارجی ایران؛ تعداد و نوع سلاح های آنان - که البته بسیاری از آنها را از خارج ایران به دست می آورند ولی بعضی را نیز در ایران تهیه می کنند؛ تعداد دانشجویان ناراضی در داخل و خارج ایران که با چریکها همراهی می کنند.

همایون گفت تصور می کند (یک پنجم) کل چریکها دانشجو باشند. (هر چند وی درباره تعداد نسبی آنها چه در داخل و چه در خارج از ایران اطلاعاتی نداشت) و بسیاری از آنان در بین چریکها از موضع و مقام رهبری برخوردارند.

همایون گفت: وی همچنین مجاب شده است که چریکهای سیاهکل از برخی حمایت های مادی و پرسنلی منابع خارجی برخوردارند، ولی برای تعیین دقیق میزان این حمایت ها شواهد زیادی در دست نیست. وی گفت در حال حاضر بحث های داغی در بین دولتی ها، منجمله ساواک، در جریان است که کمک های مذکور از سوی چه منابع خارجی به چریکها ارائه شده است: بعضی حدس می زنند که کمک های اصلی از ناحیه چین کمونیست می آید، عده ای عقیده دارند عراق این کمک ها را می فرستد، و برخی نیز براین باورند که کمک ها از سوی شوروی برای چریکها ارسال می گردد. خود وی عقیده دارد چون عناصر ناراضی گوناگونی در بین چریکها وجود دارند که احتمالاً حمایت منابع گوناگون خارجی را طلبیده و پذیرفته اند، لذا کمک ها و حمایت های مذکور از سوی انواع منابع مثل فلسطینی ها، عراقی ها، شورویها و چین کمونیست ارسال می گردند.

همایون شخصا خاطر جمع بود که بیشترین پشتیبانی ها را شوروی ارائه می دهد. وقتی سؤال شد چرا

ص: 793

چنین می اندیشد، گفت در بین جوانان و روشنفکران ایران در طول پنج، شش سال گذشته «تصویر انقلابی» شوروی بسیار مخدوش شده است، بخصوص در رابطه و مقایسه با چین کمونیست، و لذا شورویها این فرصت را غنیمت شمرده تا با پشتیبانی از این گروه تصویر انقلابی خود را باز یابند. با این حال گفت که شواهد محکمی برای تحلیل خود در دست ندارد.

وی افزود که نباید دچار این اشتباه شد که چریکهای سیاهکل و شورشها و ناراحتی های موجود در دانشگاههای ایران، فقط محصول نیروهای خارجی هستند. هر چند این نیروها مترصدند که از هرگونه نارضایتی و تظلم موجود در جامعه ایران بهره برداری کنند، چه در راست و چه در چپ، ولی اگر ظلم هایی که در ایران واقعا و به طور وسیع احساس می شود وجود نداشت، آنها نمی توانستند به موفقیت دست یابند.

شکایات و تظلم علیه دولت ایران:

از همایون خواسته شد تا درباره شکایاتی که در ذهن دارد شرح بیشتری بدهد، وی گفت البته ظلم در جامعه ای در حال توسعه و دستخوش تغییرات سریع، امری فراگیر است. به نظر او مهمترین آنها در ایران در حال حاضر عبارتند از :

1- ابتدا و مهمتر از همه، شکاف در حال رشد معیارهای زندگی بین گروههای با درآمد بالا و پایین. این شکاف نه تنها در تمام جوانب در حال افزایش بوده، بلکه ثروتمندان و - بخصوص نوکیسه گان - مصمم اند شکوفایی و مال اندوزی خود را به رخ فقرای بدشانس بکشند. این عاملی بالنسبه جدید در جامعه ایران است که به نظر او، تا حدی به روانشناسی تازه به دوران رسیده ها و تا حدی نیز به نفوذ زنان بستگی دارد.

وی گفت این فاصله برای هر روستایی که به تهران می آید توهین بزرگی است، و همین امر درباره یک جنوب شهری که از شمال شهر تهران دیدن می کند، و یا تمام ایرانیانی که در مدارس و دانشگاهها راجع به اهداف و آرمانهای انقلاب سفید چیز می خوانند، نیز صادق است.

2- ثانیا نوعی عدم حساسیت مستمر در بین رهبران دولت ایران نسبت به نیازهای ایرانیان جوان (یعنی زیر چهل سال) برای ایفای نقش بزرگتری در تصمیمات مربوط به آینده نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران به چشم می خورد. این انتظار که ایرانیان تحصیل کرده - که بسیاری از آنان در پیشرفت های سریع ایران دارای منافع اقتصادی هستند - نقش مشابهی با همتایان خود در سایر کشورهای خارجی، منجمله کشورهای در حال توسعه، در زمینه های سیاسی طلب نخواهند کرد، امری غیر واقع گرایانه است.

وی گفت این امر در حد کمتری درباره کارگران ایرانی نیز صادق است. دولت همیشه به آنان درباره نجابت و اهمیت نقش کارگر در شکوفایی ملی می گوید، هر چند مکن است در آینده بیشتر کارگران با بهبود رفاه اقتصادی راضی شوند، ولی تعداد روزافزونی هم درخواهند یافت که تنها رفاه اقتصادی بیشتر کافی نیست - - و این امر باید با نقش افزونتری در شکل دهی نظام اقتصادی و سیاسی ایران همراه گردد. ایران فعلاً فقط شاهد آغاز این تقاضاها از سوی کارگران است - - تقاضاها ادامه خواهند یافت، و در دهه آینده به یک مشکل سیاسی عمده و شدید برای ایران بدل خواهند شد.

آگاهی دولت از تظلمات:

همایون در برابر این که آیا رهبران ایران منجمله شاه از این تظلمات آگاهی دارند یا خیر، پاسخ داد:

ص: 794

«در واقع نه، یعنی آنها عمق و شدت این احساسات را درک نمی کنند.» وی ادامه داد که علیرغم ستایش نامحدودش برای شاه، احساس می کند که شاه به این باور رسیده است که تمام تظلمات از نارضایتی اقتصادی ناشی می شود و لذا علاج مسئله در منافع اقتصادی بیشتر می باشد. به علاوه وی فکر می کرد که شاه نسبت به ضدیت علیه دولتش چندان حساس نیست - و همچنین علیه شخص خودش - ضدیتهایی که به خاطر فاصله روزافزون در معیارهای زندگی و نمایش همیشگی ثروت توسط بسیاری از پیروان پایبند شاه به وجود آمده است.

آیندگان به عنوان یک روزنامه و عزل منصور، وزیر اطلاعات:

همایون گفت که وقتی سه سال پیش به کار ایجاد آیندگان مشغول شد، فکر کرده بود - - علیرغم تحذیرات دوستانش - - که باوجود تمام سانسورهای موجود در ایران می شود روزنامه ای داشت که آزادانه درباره مسائل توسعه سیاسی و اقتصادی مقاله بنویسد. اینک مجاب شده که فقط 50 درصد حق داشته است: روزنامه در رابطه با موضوعات اقتصادی و بین المللی از آزادی و تعهد بالنسبه ای برخوردار است، ولی این امر در رابطه با مسائل سیاست داخلی صادق نیست. مثلاً روزنامه «وادار شده» تا در مقابل تظاهرات دانشجویی در دانشگاه تهران در دسامبر گذشته، موضوع خصمانه ای بگیرد - - هر چند کارکنان روزنامه عقیده داشتند که دانشجویان، حق قانونی برای تظلم و شکایت از رفتار ساواک در رابطه با بازداشت بدون مدارک کافی دانشجویان داشته اند. وی گفت این موضع گیری توسط روزنامه آیندگان، تصویر آن را نزد عناصر لیبرال کشور بشدت مخدوش نموده است، هر چند این امر قبلاً هم اتفاق افتاده و او مطمئن بود که می توان تصویر روزنامه را بتدریج ترمیم کرد.

از همایون سؤال شد این اتهام که آیندگان روزنامه نخست وزیر است، حقیقت دارد یا نه، وی پاسخ داد اتهام از این جهت حقیقت دارد که هویدا در تأسیس روزنامه و حمایت های گهگاهی در زمانی که روزنامه اندکی از حد خود تجاوز می کرده، نقش داشته است. به علاوه، همایون، هویدا را یکی از زیرک ترین و حساس ترین رهبران دولت ایران می شناسد؛ بنابراین تمایل روزنامه در ستایش از هویدا از آشکار است.

ولی، از آن جهت که سرمقاله های آن منعکس کننده نظرات نخست وزیر باشد، و یا نخست وزیر به نحوی محتوای آن را دیکته کند، روزنامه نخست وزیر نیست.

برای مثال وی از سرمقاله آیندگان در شماره مخصوص هزارمین روز انتشار روزنامه به قلم جهانگیر بهروز یاد کرد که در آن نوشته بود که آیندگان به دلیل محدودیتهای دولتی نتوانسته است به اهداف خود نائل شود. وی گفت: این مقاله بدون اطلاع و نظر نخست وزیر نوشته شده است. سؤال شد آیا حشم شاه از این مقاله تا حدی بر سر نخست وزیر و وزیر سابق اطلاعات، منصور خالی شده است؟ پاسخ داد خیر. این منصور بود که شاه را متقاعد به بازگرداندن بهروز کرد نه هویدا، و این منصور بود نه هویدا که دچار خشم شاه گردید. همایون گفت: لحظه ای فکر کرده بود که شاه به دنبال او هم (همایون) خواهد آمد، ولی چنین نشد. در هر حال از واضحات بود که شاه بدنبال بهانه ای برای خلاصی از دست منصور می گشت، زیر عملکرد او در سمت وزیر، فقدان حس رهبری و استعداد و تخیل لازم برای این سمت را نشان داده بود.

همایون گفت در دنیای مطبوعات هیچ کس به خاطر اخراج منصور ناراحت نشد - - و همه مجاب شده اند که جانشین او محمد سام، علیرغم فقدان تجربه در زمینه اطلاعات، کار بهتری ارائه خواهد داد.

ص: 795

همایون، داریوش - 23 سرّی زمان: 25 اوت 1971 - 3/6/50 مکان: رستوران پوب، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، سردبیر و مدیر مسئول آیندگان راس ای. پیتزنیک، دستیار مأمور اطلاعات (آیندگان مهمترین روزنامه صبح فارسی زبان است) همچون ملاقاتهای قبل، این بار نیز همایون کلی اطلاعات جالب داشت. وی گفت در نتیجه جریان برقراری روابط بین تهران و پکن، یک تیم چهار نفره از خبرنگاران ایرانی تا حدود 2 هفته یا حداکثر کمتر از یک ماه دیگر به چین خواهند رفت. همایون گفت غیر از خود او، امیر طاهری از کیهان، محمد پورداد از اطلاعات (و یک فرد چهارم) نیز خواهند رفت. (طاهری و پورداد هم نویسندگان انگلیسی روزنامه های دیگر هستند).

همایون گفت تصمیم مسافرت خبرنگاران، در حین مذاکرات دیپلماتهای چینی و ایرانی در اسلام آباد گرفته شده است و هر چند وی نمی داند که چه کسی این تصمیم را گرفته است، «ولی هر دو طرف احتمالاً یک نظر داشته اند». وی خبر سفرش را سه هفته پیش دریافت داشته بود. وی گفت که ویزای چین برای خبرنگاران پس از ورودشان به پاکستان، در کراچی صادر و تهیه خواهد شد.

همایون گفت که واقعا در انتظار این سفر است، هر چند که همان طور که من تذکر دادم، فقط چیزهایی را خواهد دید که پکن می خواهد ببیند. گفتم در هر صورت، حتی با وجود این محدودیت ها سفر مذکور تجربه ای بی همتا خواهد بود و امیدوارم که از طریق تلکس پکن موارد جالبی را جمع آوری و بایگانی کند.

همایون پاسخ داد این امر برای روزنامه اش بسیار گران تمام می شود و تمام نسخ اخبار معمولی توسط خبرگزاری پارس مخابره خواهد شد و خبرنگاران تجارب خود را در تهران خواهند نوشت.

همایون خاطرنشان ساخت که در ایران، محدودیت هایی درباره آنچه روزنامه نگاران می توانند درباره چین و شوروی بنویسند، وجود دارد. وی گفت هر چند ایران با هر دو کشور مذکور دارای روابط دوستانه است و خواهان روابط خوب و غیره می باشد، ولی هنوز نسبت به هردوی آنها بدبین است. بنابراین روزنامه نگاران باید احتیاط کنند. اگر چیزی بنویسند که جنبه انتقادآمیز نسبت به این دو کشور داشته باشد، دولت آنها را به جرم «مخدوش ساختن روابط» بین ایران و مسکو و پکن تحت تعقیب قرار خواهد داد، و اگر متن دوستانه ای بنویسند، دولت خبرنگاران را به خاطر نرمی در مقابل کمونیزم مورد پیگرد قرار می دهد.

همایون در رابطه با جشن های اکتبر خیلی کج خُلق بود. وی گفت جشن های 2500 ساله بایستی به ملایمت برگزار شود، «و نه اینکه چون حادثه ای غول آسا حداقل 300 میلیون دلار هزینه در برداشته باشد.» او افزود استانداران استانهای مختلف می خواهند قلمروی آنها از دیگران پیش باشد و به همین جهت از کسبه محلی به زور پول می گیرند. وی گفت یکی از دوستان تبریزی اش (در دفتر همایون) گفته که وضعیت آن شهر به حدی بد شده است که گروهی از ارمنی ها تبریز را به قصد روسیه ترک گفته اند، زیرا از تأمین پولهایی که استانداری مطالبه می کند، عاجزند. وی اظهار داشت ممکن است داستان کمی اغراق آمیز باشد، ولی احساس عمومی اکثر مردم این است که «پول فراوانی به خاطر جشنها در حال هدر رفتن است».

ص: 796

همایون گفت: «باید انصاف داد که مقداری از این 300 میلیون دلار در مسائلی چون مدارس، جاده ها و تجهیزات مخابراتی و سایر امور عام المنفعه هزینه می شود، ولی بیشتر آن صرف جشن می گردد. همایون گفت فرانسوی ها به خاطر ساختن چادرهای جشن پول کلانی به جیب زده اند. همایون در بحث مربوط به تروریزم گفت هزاران نفر از مردم ناراضی می توانند دست به خرابکاری علیه دولت بزنند. از او پرسیدم فکر می کند در طول جشن ها هم حادثه ای رخ دهد، وی انگشتان خود را روی هم گذاشت و شانه اش را بالا انداخت (منظور این است که نمی داند ولی امیدوار است که چنین نشود - م.) وی گفت: «امنیت در حال حاضر بسیار شدید است و چنین خواهد ماند. هرکس الان دستگیر شود تا پایان جشن ها در بند خواهد بود.» وی گفت الان همه زندانها پر هستند از مظنونین به مخالفت و ضدیت با دولت «و این که معاون سردبیر کیهان و یکی از کارکنان کیهان در استانها به ترتیب یک ماه و دو ماه پیش دستگیر شده اند».

همایون در رابطه با امور بین المللی، حرکات اقتصادی نیکسون بخصوص مالیات 10 درصد روی واردات را مورد ستایش قرار داد و گفت: «چرا ژاپن باید با خرج شما هر روز گسترش پیدا کند؟ چرا؟» وی گفت درباره برنامه های داخلی نیکسون تردید دارد و اظهارنظر کرد که صرفه جویی در هزینه های دولتی فقط بی کاری بیشتری را دامن خواهد زد، و «بی کاری فعلاً مشکل بزرگ شما است.» ولی همایون با مراجعه به صحنه های خارجی، بار دیگر سیاست نیکسون را ستود و «آن را موفقیتی کامل در تمام جبهه ها، بخصوص در رابطه با چین خواند».

همایون در بحث راجع به چین گفت تردید دارد که تایوان خود را نماینده حقیقی مردم چنین بداند و بیشتر روی حمایت های بی دریغ آمریکا و ژاپن تکیه کرده است. وی افزود حرکات اقتصادی و چینی نیکسون «ضربات سهمگینی بر ژاپن» وارد ساخته، زیرا ژاپن از دیرباز با چین کینه توزی داشته است و اقتصاد وارداتی مستقلی دارد.

همایون در پاسخ به این سؤال که درباره فدراسیون جدیدالتأسیس سه کشور عربی چه فکر می کند، ضمن استهزاء گفت، سوءظن های دو جانبه موجود در این فدراسیون، گردهمایی مذکور را بی ثمر خواهد ساخت. او گفت وقتی در قاهره بوده، اطلاع یافته است که UAR (اتحادیه عربی سه گانه) در حدود 700 میلیون پوند به مسکو بدهکار است و با دارا بودن 36 میلیون نفر جمعیت، فقط 700 هزار سرباز در اختیار داشته و «اقتصاد مریضی دارند».

همایون از من پرسید آیا روابط ایران و آمریکا به خاطر حادثه چند ماه پیش دانشجویی به نام دریانی خدشه دار شده است یا نه. (در این اتفاق یک دانشجوی به ظاهر ایرانی در یک کنفرانس مطبوعاتی ادعا کرد که «سیا» (CIA) او را استخدام کرده تا علیه ایران به کار بپردازد.) به وی گفتم فکر نمی کنم خواب هیچ یک از اعضای سفارت به خاطر این مسئله پریشان شده باشد. روابط ایران و آمریکا آن قدر محکم است که با داستانهای مسخره ای از این قبیل تکان نمی خورد. همایون گفت از شنیدن این خبر خوشحال است و اضافه کرد که تمام این ماجرا از خیال بافی های ساواک سرچشمه می گیرد.

همایون در رابطه با سایر مسائل گفت وضعیت آیندگان از شش ماه پیش تغییر کرده و در حال حاضر به سوددهی رسیده است. وی از یکی از مدیران بازنشسته نیروی خدمات اجرائی بین المللی که در روزنامه به کار تجدید سازمان بخش های تجاری و مالی و مشاوره فنی پرداخته بود، تجلیل بسیار کرد.

وی به شوخی گفت وقتی آیندگان شروع به کار کرد، روزنامه های سطح پایین تهران به وی باعنوان

ص: 797

عامل «سیا» حمله کردند و اثبات مدعی خود را نیز حضور همین کارمند بازنشسته خبری در دفتر او ذکر نمودند.

همایون اظهار داشت حال که رادیو ایران تحت نظر تلویزیون ملی ایران قرار گرفته است، انتظار می رود اخبار مستقل تری پخش کند. وی گفت وزارت اطلاعات که قبلاً موکل امور رادیو بود، «کنترل بیش از حدی» روی آن اعمال می کرد و در کار خود «بسیار کند» بود.

اظهارنظر: همایون همیشه منبع خوبی در رابطه با اطلاعات وقایع روزمره جاری و نحوه تفکر مردم بوده است. هیچ دلیلی برای تردید درباره ارزیابی او از آرای عمومی درباره جشن ها وجود ندارد.

همایون، داریوش - 24 تهران، ایران - 5 اکتبر 1971 - 13/7/50 خیلی محرمانه جناب آقای دیوید دین مسئول روابط بین المللی سرکنسولگری آمریکا در هنگ کنگ دیوید عزیز: حتما از مفاد پیام 5577 مورخ 2 اکتبر دریافته اید که داریوش همایون، سردبیر روزنامه فارسی زبان آیندگان و تنها روزنامه صبح ایران که به پرورش روشنفکران لیبرال ایران تظاهر می کند، ممکن است به زودی دیداری از سرکنسولگری داشته باشد.

وقتی همایون به من گفت می خواهد سفر 4 یا 5 هفته ای خود به چین را با توقفی در هنگ کنگ پایان دهد، به او پیشنهاد کردم ممکن است نظریات خود را با مذاکره با کسانی که سالها در چین و خاور دور تجربه دارند، عمق بیشتری ببخشد و با بعضی از مقامات سرکنسولگری ما تماس بگیرد، وی به این شانس علاقه خاصی نشان داد، لذا من نام تو، باب درکسلر و آل هاردینگ را دادم.

همایون قصد دارد 10 یا 11 اکتبر تهران را ترک کرده و از طریق کراچی به پکن برود، 4 یا 5 هفته در چین اقامت کند، که تقریبا او را در هفته دوم یا سوم نوامبر در هنگ کنگ خواهید داشت. هنوز هم امکان دارد که نخواهد از طریق هنگ کنگ باز گردد و یا، با تفکر بیشتر، نتیجه بگیرد که تماس با سرکنسولگری به مصلحت نیست. باید صبر کرده و ببینیم چه می شود.در اینجا زندگینامه او را (هر چند که کمی قدیمی است، ولی تمام مطالب ضروری را در بردارد) ارسال می دارم: اطلاعات همایون درباره خاور دور خیلی وسیع نیست. (که تشکیل می شود از مطالعات او درباره این منطقه و سفرش در اواخر دهه 60 به ژاپن و آسیای جنوبی شرقی). با این حال نامبرده به طور استثنایی پر مطالعه، باهوش، جالب و حساس است و پس از 4 یا 5 هفته در چین خیلی بیشتر از روزنامه نگاران (یا دیپلماتهای) متوسط مطلب خواهد دانست. به علاوه، در طول روابط نزدیک و صمیمانه دیرینه اش با مقامات آمریکائی در تهران (سازمان اطلاعات آمریکا، USIS، یا سفارت) نشان داده است که به مقامات آمریکائی اعتماد دارد. برای مثال، وی مطالبی را درباره دولت و اشخاص در اینجا به ما می گوید که بیشتر ایرانیان دیگر آن را ننگ دانسته و یا غیر عقلائی می شمارند (در همین حال اگر بفهمد که قصد داریم به خاطر مسائل اطلاعاتی جاری وی را بدوشیم هیچ نخواهد گفت). علاوه بر تمام اینها، من او را واقعا یک آدم خوب یافته ام و شما همه دوست خواهید داشت با او آشنا شوید.بگذار در پایان تشکرات بی دریغ خود را به خاطر میهمان نوازی هایت در تابستان گذشته، سر راه ما به وطن، تقدیمت کنم.

با بهترین احترامات مخصوص ارادتمند دونالد آر. توساینت رایزن سیاسی سفارت

ص: 798

همایون، داریوش - 25 تاریخ: 6 مارس 1972 - 15/12/50 خیلی محرمانه از: بخش سیاسی - دونالد آر. توساینت به: بازرسان مندنهال والفرز موضوع: شام 16 مارس فهرست میهمانان شام غیر رسمی 16 مارس به ضمیمه می آید. فکر کردم علاقه مند باشید اطلاعاتی درباره زندگینامه میهمانان اصلی ایرانی داشته باشید. آنها عبارتند از:

داریوش همایون:

سردبیر آیندگان، که روزنامه «لیبرالهای» ایران تلقی می گردد. همایون به نخست وزیر خیلی نزدیک است و سرمقاله های او معمولاً افکار یا ایده هایی را منعکس می کنند که توسط نخست وزیر محک زده می شود. او نسبت به محدودیت های موجود در ایران در رابطه با مطبوعات و آزادی آنها خیلی حساس است و هر چند گاه یک بار به این نتیجه می رسد که نمی تواند این محدودیتها را با ایده آل های آزادی مطبوعات قیاس و تحمل کرده و لذا باید میدان روزنامه نگاری را ترک کند. ولی تاکنون نخست وزیر و زاهدی، وزیر خارجه، به وی تکلیف کرده اند در شغل خود بماند. او، به نظر من، بهترین و عالمترین روزنامه نگار ایران است.

وی اخیرا با خواهر وزیر خارجه سابق، که خود از نمایندگان مجلس است، ازدواج کرده است. همایون قصد دارد در آینده نزدیک سفری به چین کمونیست داشته باشد.

محمد پورداد:

محمد پورداد هم یکی از روزنامه نگاران برجسته ایران است که برای سلسله نشریات اطلاعات، منجمله روزنامه انگلیسی زبان تهران ژورنال، کار می کند. وی در انگلستان تحصیل کرده و همسرش انگلیسی است، ولی برای شرکت در جلسات سازمان ملل، مکررا به آمریکا مسافرت کرده است. علاقه خاص او متوجه مسائل شبه قاره آسیا و درگیری اعراب و اسرائیل است. وی اگرچه به عمق و دانش همایون دست نیافته، ولی روزنامه نگار محترمی است.

سفیر فریدون زند فرد:

زند فرد، به عنوان سفیر ایران در کویت تعیین شده و باید در دو یا سه هفته آینده به کویت برود. او در اواخر نوامبر گذشته به کویت رفت، ولی به دلیل پیاده شدن نیروهای ایران در سه جزیره خلیج (فارس - م)، کویتی ها از پذیرفتن اعتبارنامه اش خودداری کردند، و او در نتیجه بی سروصدا به تهران بازگشت.

بدون تردید وی آگاهترین و دانشمندترین مقام ایرانی در رابطه با مسائل خلیج (فارس - م) است.

اگرچه از لحاظ اجتماعی کمی بی سلیقه است، ولی نسبت به سوءظن اعراب به ایران بسیار حساس است و مشکلات موجود در همکاریهای ایران و اعراب را با واقع بینی فراوان بررسی می کند.

وی به طور مکرر در معیت وزیرخارجه در اجلاس های سازمان ملل و سایر گردهمایی های بین المللی شرکت می کند و نزد همکارانش احترام فراوانی دارد.

ص: 799

محمدعلی سمیعی:

سمیعی که معاون وزیر اطلاعات است، در آمریکا تحصیل کرده و سمپاتی فراوانی نسبت به منافع و اهداف آمریکا در ایران دارد. وی علنا از برخی سیاست های آمریکا در خارج از ایران و همچنین آنچه که او انطباق بیش از حد نزدیک دولت آمریکا با شاه می خواند، انتقاد می کند.

وظیفه اصلی سمیعی، تهیه گزارشاتی درباره عکس العمل عامه مردم در رابطه با اوضاع داخلی برای نخست وزیر و شاه است. (وی دختر آقای باتمانقلیچ را به همسری گرفته است، خانواده ای ثروتمند و آذربایجانی که در سلسله قاجار از اهمیت سیاسی فراوان برخوردار بود، ولی اینک فقط از جایگاه اقتصادی برخوردار است).

دوشیزه فریار:

وی دختر رئیس دانشگاه مشهد است و در نیویورک، جایی که پدرش در آنجا برای سازمان ملل کار می کرده، بزرگ شده و تحصیل کرده است. وی در حال حاضر در اداره RCD وزارت خارجه مشغول به کار است.

دوشیزه جهانبانی:

وی باهوش و جذاب است. خودش اهمیت سیاسی خاصی ندارد، ولی در مقام منشی نخست وزیر، برای سفارت مفید و مددکار بوده است.

همایون، داریوش - 26 داریوش همایون، معاون دبیرکل حزب رستاخیز خیلی محرمانه همایون سردبیر و ناشر روزنامه آیندگان، که خود در سال 1967 به راه انداخت تا هنگام انتصاب به مقام معاونت دبیرکلی حزب رستاخیز به سال 1976، در همان سمت باقی ماند. وی همچنان عنوان مدیر مسئول آیندگان را به عهده دارد و خود و دوستانش در حزب در تلاشند تا پایگاهی تشکیلاتی برای ارتقاء سطح حضور ایرانیان در مسائل سیاسی بوجود آورند.

همایون در سال 1927 در تهران به دنیا آمد. وی با خداداد فرمانفرمائیان و سیروس غنی در تهران هم مدرسه ای و معاشر بود، هر چند امکانات وی در سطح متوسط تری بود. همایون در جوانی به عنوان فردی شدیدا ضد کمونیست معروف شده بود و برای سرکوب حزب در حال رشد توده در تهران دستجاتی خیابانی به راه می انداخت. وی هنوز هم در نتیجه جراحتی که در یک نزاع خیابانی به پایش وارد شد، کمی می لنگد.

در زمان حکومت مصدق، داریوش همایون به علت عضویت در سومکا، یک سازمان نئوفاشیستی که از پیشگامان جبهه ملی دهه 60 بود، یک سال به زندان افتاد. همایون در سال 1955 وارد دانشگاه تهران شد و در 1959 لیسانس حقوق گرفت. وی در سال 1955، متخصص امور خارجی در انتشارات اطلاعات شد.

همایون از سال 1959 تا 1967 به استخدام انتشارات فرانکلین درآمد. وی در سال 1959 ضمن

ص: 800

برخورداری از بورس تخصصی USIS (سازمان اطلاعات ایالات متحده) برای (احتمالاً روزنامه - م) TRIBUNE(Indiana) SOUTH BENDنیز کار می کرد. وی اولین ایرانی بود که از بورس تحصیلی نیمن استفاده کرد و سال تحصیلی 65 - 1964 را در هاروارد تحصیل کرد. همایون به ایران مراجعت نمود و به تحریک نخست وزیر هویدا و دیگران به تأسیس روزنامه آیندگان به عنوان تنها روزنامه ایرانی دارای سیاق روشنفکری، لیبرالی پرداخت.

همایون در بین مقامات سفارت مشهور بوده است و شخصی با مطالعه، هوشیار و دارای بینش تلقی می گردد. ازدواج او با هما زاهدی، خواهر اردشیر زاهدی و دختر مرحوم ارتشبد، پایگاه سیاسی او را استحکام بخشیده است. وی مسافرت های زیادی داشته و درباره نهادهای سیاسی و اصلاحات ارضی در ایران مطالبی نوشته است و علاوه بر فارسی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی تکلم می کند.

می 1977 - اردیبهشت 1356 همایون، داریوش - 27 داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی خیلی محرمانه همایون در 1927 در تهران بدنیا آمد. وی با خداداد فرمانفرمائیان و سیروس غنی هم مدرسه و معاشر بود، هر چند امکانات وی در سطح متوسط تری بود. همایون در جوانی به عنوان فردی شدیدا ضد کمونیست معروف بود و برای مبارزه با حزب در حال رشد توده در تهران دستجات خیابانی به راه می انداخت. وی هنوز هم در نتیجه جراحتی که در یک نزاع خیابانی به پایش وارد آمد، کمی می لنگد.

همایون در زمان حکومت مصدق به خاطر عضویت در سومکا، یک سازمان نئوفاشیستی که از پیشگامان جبهه ملی دهه 60 بود، به مدت یک سال به زندان افتاد. او اولین ایرانی بود که بورس نیمن گرفت و سال تحصیلی 65 - 1964 را در دانشگاه هاروارد گذراند. همایون به ایران بازگشت و با تحریک هویدا، نخست وزیر و دیگران به تأسیس روزنامه آیندگان، تنها روزنامه لیبرال، روشنفکری ایران پرداخت.

همایون از سال تأسیس آیندگان (1967) سردبیر و ناشر آن بود، و در نوامبر 1976 به معاونت دبیرکلی حزب رستاخیز منصوب شد. وی همچنان مدیر مسئول آیندگان نیز بود و سعی داشت با همکارانش در حزب رستاخیز پایگاهی تشکیلاتی برای شرکت بیشتر ایرانیان در سیاست به وجود آورد.

همایون یکی از سه مقام حزبی بود که در کابینه اوت 1977 آموزگار شرکت جست. ازدواج او با هما زاهدی، خواهر اردشیر زاهدی و دختر ارتشبد زاهدی مرحوم، جایگاه سیاسی او را استحکام بخشیده است. او مسافرتهای زیادی کرده و مطالب زیادی درباره نهادهای سیاسی ایران و اصلاحات ارضی نوشته است. وی علاوه بر فارسی به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسه نیز صحبت می کند.

اوت 1977 - مرداد 1356

عزت اللّه همایونفر

ص: 801

عزت اللّه همایونفر وزیر مشاور در امور سیاسی و اجتماعی (16 نوامبر 1978) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر عزت اللّه همایونفر، به عنوان وزیر مشاور در امور اجتماعی و سیاسی، برای اولین بار است که وارد کابینه شده و اخیرا وزارتخانه ای ایجاد کرده است. به جرأت می توان گفت که وی در داخل کابینه برای سرو کار داشتن با مسائل بحرانی اجتماعی و سیاسی نقطه کانونی خواهد داشت که خطوط وزارتی در دولت جدید را در وسط قطع می کند. تجارب طولانی و مختلف وی در مشاغل پایین تر دولتی می تواند در انتصاب اخیر وی مفید باشد، ولی در سوابق وی هیچ نکته ای وجود ندارد که بتواند به نحو مناسبی وی را برای مواجهه با تقاضاهای اخیر آماده سازد.

وی فارغ التحصیل دانشگاه تهران و دارای دکترا از دانشگاه بلژیک است. او کار خود را به عنوان دستیار کتابدار و تدریس در دانشگاه تهران شروع کرد. او متعاقبا به عنوان مشاور در وزارت کار، معاون وزیر در وزارت دارایی، رئیس اداره بازرسی بانک مرکزی ایران، سرپرست اداره شکر در وزارت کشاورزی و مدیرکل در وزارت دارایی خدمت کرد. در سال 1968 او معاون امور طرح های وزیر اطلاعات و در 1969 معاون امور پارلمانی وزیر در همان وزارتخانه شد. راجع به فعالیت های وی از آن زمان تاکنون که وارد کابینه شده است، اطلاعاتی در دست نیست.

همایونفر حدود 54 سال دارد و نویسنده ای دارای تألیفات بسیار است. او 17 کتاب در موضوعات مختلف نوشته است. وی انگلیسی و فرانسه صحبت می کند. 28 نوامبر 1978 - 7/9/57

امیرعباس هویدا

ص: 802

امیرعباس هویدا نخست وزیر سرّی از زمانی که امیرعباس هویدا چهارمین سال صدارت خود را در اوایل سال 1968 آغاز کرد، از سوی بسیاری ناظران، نخست وزیری توانا و محبوب به شمار می رفت.

در ژانویه وقتی که وی به عنوان نخست وزیر، جایگزین دوست مقتولش حسنعلی منصور شد، افراد کمی انتظار باقی ماندنش را در این منصب برای بیش از چند ماه، داشتند. به هر حال، او از ابتدای کار، تصویری متفاوت با شخص پیش از خود، از خویش ارائه داد. او رهبری حزب «ایران نوین» را که منصور به عهده داشت، تقبل نکرد. هویدا قیمت ها را پایین آورد و با سفرهای پر حرارتش به استانهای مختلف، تأثیری مطلوب از خود برجای گذاشت. او از تحریک روحانیون خودداری کرد و روابط خوبی را با مطبوعات برقرار نمود. او همچنین، نفوذش را در روابط خارجی به عرصه نمایش گذارد. آمیزه ای از فروتنی و تواضع، مهارت و کاردانی، رک گویی و ملایمت که در او بود، تغییری مطلوب را پس از دوران بدون جلال و شکوه منصور به ارمغان آورد.

هویدا، پسر سیاستمدار پیشین، در 18 فوریه 1918 در تهران چشم به جهان گشود. او تحصیلات متوسطه خود را در لیسیر(1) در دمشق و بیروت گذراند. از سال 1936 تا 1937 در مدرسه علوم اقتصادی لندن تحصیل کرد. از سال 1938 تا 1940 در دانشگاه بروکسل بود و فوق لیسانس علوم سیاسی و اجتماعی دریافت کرد. هویدا در سوربن کار خود را بر روی دکترای تاریخ شروع کرد و تا زمان بازگشت به ایران در سال 1942، آن را به پایان نرسانده بود. هر چند در سال 1942 امتحانات مربوط به خدمات دیپلماتیک را گذراند، لیکن وارد ارتش شد و تا پایان جنگ جهانی دوم به عنوان ستوان در لشکر زرهی خدمت کرد. در سالهای 44 - 1943، وی افسر رابط در هیئت نظامی ایالات متحده بود.

در سال 1944، هویدا وارد وزارت امورخارجه شد و در بخش مطبوعات و اطلاعات اداره سوم سیاسی (اروپای غربی) خدمت کرد. در سال 1945 به عنوان وابسته مطبوعاتی به پاریس فرستاده شد و در آنجا با منصور که او نیز از وابسته های سفارت بود، ملاقات نمود. هویدا، منصور و عبداللّه انتظام در سال 1974 برای باز کردن یک کنسولگری به اشتوتگارت در آلمان غربی رفتند. هویدا به هنگام کار در اشتوتگارت، از کنسولیاری به مقام کنسولی ترفیع یافت. او در جامعه آمریکا دوستان زیادی پیدا کرد و مقامات آمریکا او را فردی یافتند که خود را وقف آزادی فردی و عزت انسانی می کند و کار او را کاملاً مؤثر توصیف کردند.

پس از سیری کوتاه در واشنگتن، هویدا در ژوئن 1951 به عنوان معاونت بخش جدیدالتأسیس «ارتباطات فرهنگی با کشورهای خارجی» در وزارت خارجه منصوب شد. او در سال 1951 و به عنوان دبیر هیئت، در ششمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد. در سال 1956 نمایندگی یونسکو را در کنگره اتحادیه پستی اعراب در بغداد به عهده داشت. در سال 1957 ریاست اداره روابط خارجی «کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد» را عهده دار بود. هویدا در این منصب به منظور بررسی اوضاع پناهندگان مجارستانی، از یوگسلاوی بازدید کرد. در سال 1985 دستیار ویژه انتظام، رئیس وقت شرکت ملی نفت ایران، شد و در 1960 به عضویت هیئت مدیره آن در آمد. پس از این که هویدا

ص: 803


1- دبیرستان ملی فرانسوی که دانش آموزان خود را برای ورود به دانشگاه تربیت می کند.

در سال 1964 وزیر دارایی شد، در مذاکرات بین اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) و کنسرسیوم شرکت های نفتی شرکت کرد، که به موافقت نامه پرسود «اشتراک منافع» برای ایران منجر شد.

او تا ماه مه 1965 متصدی وزارت دارایی بود. در 1966 به عنوان سفری تجاری و تفریحی از اروپا دیدن کرد و در 1967 به اتحاد جماهیر شوروی رفت.

اگرچه هویدا فردی مسلمان است، اما نوشابه های الکلی می نوشد و البته به ندرت مست می کند. او بشدت اهل مطالعه است و به موسیقی، تنیس، شکار و ماهیگیری علاقه مند می باشد. او مجموعه ای وسیع از صفحه های گرامافون دارد که در میان آنها بسیاری از ترانه های معروف آمریکائی و فرانسوی دیده می شود. سیمای خسته او فریبنده است و در پس آن چهره مردی پر انرژی را می توان دید. او حالت بذله گویی با روح و غالبا گزنده دارد و از شخصیتی دلپذیر برخوردار است. هویدا نه تنها در میان هر گروهی آسوده و آرام به نظر می رسد، بلکه به راحتی دوست می یابد. همچون آدمی پر حرف و بی قید، هرگز در بیان عقیده اش، حتی اگر بداند طرف خطابش در آن عقیده با او شرکت نیست، تردید نمی کند. او معمولاً با بی آلایشی و به شکلی محافظه کارانه، لباسی به رنگ آبی یا خاکستری سیر می پوشد.

نخست وزیر، زبان شناسی زبردست است که فرانسوی را به روانی، انگلیسی، عربی و نیز آلمانی را در سطحی متوسط علاوه بر زبان مادری خویش، فارسی، صحبت می کند. او افسری از لژیون فرانسوی HONORاست. در ژوئیه 1966، هویدا با ازدواج با خواهر زن 33 ساله منصور که چندین بار نامزدش شده بود، به عزوبت 47 ساله خود پایان داد. لیلا امامی خوئی پیشین که حالا خانم هویدا شده، در تهران، لندن و در دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس، تحصیل کرده است. او که فردی خجالتی و غیر معاشرتی است، ذهنی تیز داشته به گرداندن امور منزل با دقت و وسواس، علاقمند می باشد. او قدری نبوغ نقاشی دارد و در باغچه اش گلهای سرخ پرورش می دهد. 25 مارس 1968 - 5/1/47 هویدا، امیرعباس - 2 امیرعباس هویدا، نخست وزیر سرّی امیرعباس هویدا تقریبا یک وسیله ایده آل سیاسی برای هدایت امور دولت ایران طبق امیال شاه است:

چندان مستقل نیست، قادر است کارها را در حد معقولی خوب انجام دهد، به عنوان یک واسطه برخلاف سایر ایرانیان فرد لایقی است، در رابطه با شکوائیه های عمومی به تندی پاسخ می دهد. او به طرح ها و مشکلات اقتصادی ایران توجه زیادی مبذول می دارد و در واقع از مهم ترین وظایف وی هماهنگ کردن پیشرفت اقتصادی ایران است. هویدا در مورد مسائل سیاست خارجی بخصوص مذاکرات نفتی بسیار مطلع است، لیکن در مورد مسائل نظامی مطلب چندانی نمی داند. او توانسته است بدون ایجاد مزاحمت و دردسر برای شاه، یک نقش نیمه مستقل و چهره عمومی برای خود دست و پا کند.

هویدا در بروکسل و پاریس تحصیل کرده و مشاغل دولتی خود را در پاریس، بن، ژنو، آنکارا و در خدمت وزارت امورخارجه شروع نموده است. او در ایجاد حزب ایران نوین تأثیر بسیاری داشت (ابتدا به عنوان معاون دبیرکل و پس از آن به صورت رهبر حزب ایفاء نقش کرده است و می کند).

هویدا به طور کلی نسبت به آمریکا نظر خوبی دارد، ملی گرایی وی در حد معقولی است، علاوه بر روابطی که با ایالات متحده دارد اهمیت قابل ملاحظه ای برای توسعه روابط با غرب قائل است. هر چند در

ص: 804

فرانسه تحصیل کرده است، ولی از فرانسه نیز چندان طرفداری نمی کند. از نظر ما سفر وی به آمریکا در دسامبر 1978 موفقیت چشمگیری بود و سبب شد که تحسین وی در رابطه با گسترش روابط با آمریکا به میزان قابل ملاحظه ای افزایش یابد. وی قرار بود در اوایل ژانویه 1972 به آمریکا سفر کند و در دومین کنفرانس سرمایه گذاری ایران (که اولین آن در می 1970 در تهران برگزار شده بود) شرکت جوید، لیکن در آخرین لحظات برنامه این سفر لغو گردید. احتمالاً یکی از علل لغو این برنامه، عدم توانایی واشنگتن در تعیین وقت ملاقات حتمی با رئیس جمهور آمریکا بوده است.

هویدا چندان هم از کجرویهای معمول مبرا نیست، لیکن بطور کلی رک و راست و بی پرده سخن می گوید و گاهی در رابطه با بعضی موارد مطروحه توسط ما نیز اقداماتی انجام داده است. او به خاطر حساسیت شاه، از درگیر شدن بیش از حد در مسائل نظامی طفره می رود.

او تاکنون به مدت هفت سال نخست وزیر بوده است. مدت طولانی صدارت وی و محبوبیت نسبی که کسب کرده است، جایگزینی نسبتا زودرس وی را موجب خواهد شد و شایعات مستمر و گاه به گاه مؤید صحت این مطلب می باشد. یکی از دلایل بقای وی در مصدر صدارت، احتمالاً به نظر می رسد مشکلاتی باشد که شاه در یافتن نخست وزیر دیگری که مانند وی با مقاصد شاه هماهنگ باشد، مواجه است.

هویدای 53 ساله و متأهل، خوشبخت به حساب می آمد تا این که در سال گذشته بدون سروصدا همسرش را طلاق داد. تا آنجا که می دانیم، همسرش به این دلیل که کار اداری بیشترین مقدار وقت آنها را به خود اختصاص داده بود، از وی طلاق گرفته است. هویدا به زبان انگلیسی به خوبی صحبت می کند، ولی صحبت کردن به زبان فرانسه برایش راحت تر است. برادرش یک دیپلمات و مؤلف نسبتا مشهوری است و از سپتامبر 1971 نماینده دائمی ایران در سازمان ملل بوده است. می 1972 - اردیبهشت 1351 هویدا، امیرعباس - 3 ایران خیلی محرمانه امیرعباس هویدا، نخست وزیر امیرعباس هویدا در حالی نهمین سال صدارت خود را آغاز می کند که از دید بسیاری از ناظران به عنوان یک نخست وزیر توانا، مخلص و مردمی محسوب می شود. در 27 ژانویه 1965 که وی به جای دوست دوران کودکیش، مقتول حسنعلی منصور به صدارت رسید، جوانترین نخست وزیر در تاریخ ایران بود و انتظار می رفت بیش از چند ماه بر مسند قدرت باقی نماند. در عوض، وی بیش از هر نخست وزیر دیگری در ایران خدمت کرده است.

تکنسین هایی که هویدا کابینه خود را با آنها پر کرده و عناصر رده بالای دولت، ابزار مؤثری در دست شاه بوده اند، اداره متبحرانه کابینه توسط نخست وزیر، بسیاری از اصطکاک های سنتی که نخست وزیران قبلی را آزار می داد، از بین برده است. بخشی از موفقیت هویدا، ناشی از توانایی وی در درک و تعبیر صحیح آن چیزهایی است که شاه می خواهد انجام گیرد. هویدا علیرغم بعضی از انتقادات عمومی در مورد افزایش هزینه های زندگی، همچنان از اعتماد دستگاه سلطنتی برخوردار می باشد.

ص: 805

زندگی اولیه و سوابق امیرعباس هویدا، متولد 18 فوریه 1918 می باشد (طبق اظهارات یک منبع، وی در سال 1919 بدنیا آمده است و طبق گزارش یکی از روزنامه ها، وی پنجاهمین سال تولد خود را در سال 1971 جشن گرفت که بدین ترتیب سال تولد وی 1921 خواهد شد. در بین مردان رده بالای ایران جلو بردن سال تولد به هنگام رسیدن به میانسالی کار متداولی نیست.) وی دوران کودکی خود را در جده و به اتفاق حبیب اللّه، پدرش که سفیر (ایران - م) بود، گذراند.

وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در لی سه (Lycees) فرانسوی در دمشق و بیروت گذراند. از سال 1936 در کالج اقتصادی لندن تحصیل نمود و از سال 1938 تا 1940 به دانشگاه آزاد بروکسل رفت و در رشته علوم سیاسی و اقتصادی درجه لیسانس گرفت. وی دکترای تاریخ خود را در دانشگاه سوربن آغاز نمود ولی تا زمان بازگشت به ایران در سال 1942 آن را به پایان نرسانده بود.

هویدا با عهده دار شدن مأموریتی در ارتش، تا پایان جنگ جهانی دوم با درجه ستوانی در لشکر تانک خدمت کرد. وی در طی سالهای 1943 و 1944 افسر رابط بین ارتش ایران و هیئت نظامی ایالات متحده بود. در سال 1944 هویدا به وزارت امورخارجه رفت و در قسمت اطلاعات و مطبوعات اداره سوم سیاسی (اروپای غربی) مشغول به کار شد. وی در سال 1945 به عنوان وابسته مطبوعاتی به پاریس اعزام شد. به هنگام اقامت در پاریس با منصور که او هم یک وابسته بود، همکاری داشت. هویدا و منصور در سال 1947 به منظور گشایش کنسولگری به اشتوتگارت رفتند. هویدا به هنگام کار در اشتوتگارت از معاون کنسول به کنسولی ارتقا یافت. وی در بین جماعت آمریکائیان دوستان فراوانی پیدا کرد. مقامات آمریکائی وی را شخصی یافتند که خود را وقف آزادی و عزت انسانی می کند و کارهای وی را کاملاً مؤثر توصیف کردند.

هویدا از اشتوتگارت به سفارت (ایران - م) در واشنگتن رفت. پس از یک مأموریت کوتاه در آنجا، در سال 1951، دستیار مدیر اداره روابط فرهنگی با کشورهای خارجی در وزارت امورخارجه شد. وی در سال 1951 در سمت دبیر هیئت ایران در ششمین اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل شرکت نمود. هویدا از سال 1952 تا 1956 در ژنو به عنوان مدیر اداره ارتباطات کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل خدمت کرد. وی در این سمت به یوگسلاوی مسافرت نمود تا درباره شرایط پناهندگان مجاری تحقیق نماید. در سال 1957، به عنوان کنسول سفارتخانه به آنکارا عزیمت نمود.

هویدا در سال 1958، دستیار ویژه عبداللّه انتظام، رئیس وقت شرکت ملی نفت ایران، شد. (انتظام نیز با هویدا و منصور در اشتوتگارت بوده است.) هویدا در سال 1960 به عضویت هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران درآمد.

منصور به منظور کمک به شاه، در اجرای برنامه اصلاحی وی در سال 1963 حزب ایران نوین را تشکیل داد. این حزب پس از انتصاب منصور به دبیرکلی و هویدا به عنوان معاون وی، در 15 دسامبر رسما دایر گردید. هنگامی که منصور در مارس 1964 نخست وزیر شد، هویدا را به عنوان وزیر دارایی منصوب نمود. وی در سمت وزیر دارایی در مذاکرات بین سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و کنسرسیوم شرکت نمود که منجر به عقد یک موافقتنامه جدید اشتراک در منافع که برای ایران سودآورتر بود، گردید.

وی پس از نخست وزیر شدن و تا ماه می 1965 سمت وزارت دارایی را همچنان حفظ نمود.

ص: 806

وی از سمت دبیرکلی حزب (که پس از فوت منصور به ارث برده بود) استعفا داد، زیرا احساس می کرد سمت نخست وزیری و سمت بالای حزبی نبایستی توسط یک شخص احراز شود.

مسافرت هویدا به عنوان نخست وزیر، 30 مسافرت خارجی داشته که در حدود 30000 مایل طی طریق نموده است. وی در سال 1966 از اروپا دیدار نمود و در سال 1967 به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد. وی در سال 1968، مسافرت بسیار موفقیت آمیزی به واشنگتن داشت. شخصیت گرم وی بر آمریکائیهایی که ملاقات کرده، تأثیر بسیار عالی گذاشته است. وی این فرصت را یافت تا با دکتر کیسینجر مباحثه کوتاهی داشته باشد. هویدا در سال 1969 به آلمان غربی، پاکستان، ترکیه، مراکش، فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی سفر نمود. در سال 1970 در مراسم تدفین ناصر، رئیس جمهور مصر، شرکت نمود. وی در سال 1971 از فرانسه، بلغارستان، سنگال، بلژیک، رومانی، فرانسه و یوگسلاوی بازدید کرد. در سال 1972 در طی سفر ده روزه شهبانو فرح به جمهوری خلق چین وی را همراهی نمود. هویدا تا سال 1973 به کابل، پاریس، لندن، مسکو (دوبار)، ورشو، تونس و عمان سفر کرد.

اطلاعات شخصی هویدا معمولاً خسته به نظر می رسد، اما این ظاهری فریبنده است. وی مردی سخت کوش، با انرژی و با کارآیی غیر معمول می باشد، وی کاغذ بازی را دوست ندارد و تأکید می کند که گزارشهایی که تسلیم وی می شود به دو صفحه محدود باشد. وی از طریق یک «خط تلفنی سرخ» از روی میز خود با شاه در ارتباط است. توانایی سریع وی در نظارت، به وی کمک می کند تا خطاها و اشتباهات را سریعا متوجه شود، اما از ایراد انتقادات مخرب انزجار دارد. وی گفته است: «انتقاد کردن آسان است، اما پیشنهاد راه حل، جایگزین مشکل می باشد.» در زمانی وی گفته بود: «شخص نباید هرگز در زندگی بدبین بوده بلکه بایستی همواره خوشبین باشد». وی مشکلات را نمی پوشاند و یا از ناهنجاری ها پرهیز نمی کند.

نخست وزیر در هر جمعی آسوده به نظر می رسد و با تواضع، کاردانی و مهربانی برای خود دوستانی می یابد. وی دوست ندارد کارهای خود را جار بزند و برخلاف نخست وزیران گذشته، بندرت اجازه ایراد اتهام علیه نمایندگان یا وزرای قبلی را می دهد. وی که پر حرف و پر تحرک است، هرگز از ابراز نظر خود طفره نمی رود، حتی اگر بداند شنونده با او موافق نیست. با این وجود، وی قادر است هرکس را خواه برای وی نفعی داشته باشد یا نه، راضی نگهدارد. غالبا افرادی که برای کسب چیزی به نزد وی می روند، اتاقش را با دست خالی، اما راضی ترک می کنند.

هویدا که اصولاً یک مرد خجالتی است، بیش از حد عاشق تبلیغات نیست. وی ممکن است در یک ضیافت رسمی سخنرانی لازمی بکند، اما خودش هرگز رمان قطع نکرده و کلنگ به زمین نمی زند و از یک شخص مسن محلی می خواهد که این کار را انجام دهد. وی یک وعده نان و پنیر را برای غذای زیاد و پیکان کوچک را بر کادیلاک رسمی که بندرت از آن استفاده می کند، ترجیح می دهد. وی هنوز خودش از منزلش در مناطق پایین تر تهران به اداره می رود و پشت چراغ قرمز توقف کرده و برای اشخاصی که وی را بشناسند، دست تکان می دهد.

ص: 807

هویدا نوشابه های الکلی را دوست دارد، اما بندرت بیش از حد می خورد. وی در کتابخوانی حریص می باشد و به ویژه به داستانهای جنایی علاقه نشان می دهد. وی از تنیس، گلف، شکار و ماهیگیری نیز لذت می برد. وی عاشق موسیقی است و مجموعه بزرگی صفحه گرامافون دارد که شامل بسیاری از آهنگ های محبوب آمریکائی و فرانسوی می باشد. وی به عنوان سرگرمی گل رز پرورش می دهد.

نخست وزیر معمولاً لباسهای بی آلایش و قدیمی و به رنگهای آبی و خاکستری تیره می پوشد. پیپ، عصا و گل ارکیده به صورت سمبل وی درآمده است. وی از زمان بروز یک تصادف رانندگی از عصا استفاده می کند و اگرچه براساس گزارشات دیگر به آن نیاز ندارد، اما آن را همراه خود می برد، زیرا بدون آن احساس کمبود می کند.

هویدا یک زبان شناس حرفه ای است، فرانسوی را به روانی زبان اصلی و انگلیسی و عربی را بسیار عالی و آلمانی را در حد قابل قبولی تکلم می کند. وی یکی از افسران لژیون افتخار فرانسه بوده و از بسیاری از دولت های دیگر نشان دریافت کرده است.

هویدا در سال 1966 به 47 سال زندگی مجردی خود پایان داد، و با لیلا امامی خویی خواهر زن 33 ساله منصور که تقریبا برای مدت 20 سال وی را می شناخت، ازدواج نمود. این ازدواج در سال 1971 با طلاق خاتمه یافت.

فریدون، برادر جوانتر هویدا، نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد می باشد.

28 سپتامبر 1973 - 6/7/52 هویدا، امیرعباس - 4 تاریخ: 23 نوامبر 1976 - 2/9/55 محرمانه از: سفارت آمریکا تهران 11683به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ملاقات، کودل، ریبیکوف و بیکر با هویدا، نخست وزیر ایران، در تاریخ 16 نوامبر 1976 1- هویدا، نخست وزیر ایران، در اظهارات علنی خود به هنگام ملاقات با کودل در 16 نوامبر، تأکید کرد که امیدوار است ملاقات در جوّی بی آلایش برگزار گردد و در پایان حضور خود خواستار رسیدن سؤالات شد. سپس نخست وزیر با همان حالت بشاش معمولی خود، کودل را به مدت پانزده دقیقه در مورد موضع سیاسی جغرافیایی استراتژیک اجتماعی اقتصادی ایران توجیه نمود و با اشاره گاه و بی گاه به یک نقشه و چندین نمودار، آمار اصلی و سایر حقایق مربوط به ایران را نشان می داد. وی اظهار داشت GNP فعلی ایران بالغ بر 58 میلیارد دلار می باشد و هدف این است که تا پایان قرن به 450 میلیارد دلار برسد.

نرخ رشد اقتصادی ایران در بخش غیر نفتی 16 درصد نسبت به قیمت های ثابت است و رشد کلی سالانه برابر 22 درصد می باشد، بودجه فعلی ایران 45 میلیارد دلار، یعنی یک دهم بودجه کل ایالات متحده می باشد، نخست وزیر توضیح داد که سه بخش مهم در طرح توسعه فعلی ایران عبارتند از: دفاع، امورکلی اقتصادی و اجتماعی. دفاع شامل خدماتی که جنبه غیرنظامی دارد، مانند بهداشت و سپاه دانش، نیز می شود که 12 درصد GNP ایران به خود اختصاص داده است، جمعیت ایران با نرخ سالانه 3 درصد در حال رشد می باشد.

سناتور ریبیکوف از نخست وزیر، به دلیل ارائه توضیحات بسیار آگاه کننده تشکر نمود و از سناتور

ص: 808

فورد خواست اولین سؤال خود را مطرح نماید.

سناتور فورد پرسید وابستگی ایران به انرژی هسته ای ظرف 20 تا 30 سال آینده چگونه خواهد بود.

نخست وزیر هویدا گفت ایران بایستی در این زمینه دورنمایی در دست داشته باشد. هر چند تلاش هایی برای استفاده از انرژی آب در جریان است، توسعه آن با افزایش تحقیقات در زمینه استفاده از انرژی خورشیدی مد نظر است، ولی دولت ایران حدس می زند برای دستیابی به سایر اشکال انرژی، به 23 الی 30 مگاوات برقی که از طریق نیروی هسته ای تولید شود، نیاز دارد. نخست وزیر همچنین بر تلاشهای دولت ایران در زمینه تحقیقات خورشیدی تأکید نمود.

سناتور بامپرز با اشاره به نیاز به تعیین شاخصی برای قیمت نفت، در مورد میزان افزایش پیش بینی شده قیمت نفت در اجلاسیه دسامبر وزرای نفت در دوحه، سؤال نمود. وی گفت پانزده درصد افزایش، بخصوص برای انگلیس و ایتالیا، بیش از حد زیاد خواهد بود. تعدیل بایستی اولین ملاحظه مد نظر باشد.

هویدا نخست وزیر ایران، گفت کلمات ابتدایی سناتور بایستی با خط طلا نوشته شود و موافقت نمود همان طور که شاه بیان نموده است، شاخص بهای نفت باید براساس تورم باشد، اگر بهای کالاهای غربی افزایش یابد، دولت ایران نیز برای پرداخت بهای این کالاها، به پول بیشتری نیاز دارد. نخست وزیر از کودل درخواست نمود تا هزینه های عمرانی سایر کشورها را نیز ارزیابی نموده و درآمدهای نفتی آنها را با آنچه که مجبورند در ازای خرید کالاهای ساخته شده از غرب بپردازند، مقایسه نماید. کشورهای عضو اوپک در بالی موافقت نمودند تا منتظر وقایعی باشند که در مذاکرات CIEC در پاریس پیش خواهد آمد.

آنچه که دولت ایران در ازای فروش نفت خود کسب می کند، در غرب به مصرف می رسد. ذخایر دولت ایران در حال حاضر فقط 16 میلیارد است، در حالی که درآمدهای آن قریب به 20 میلیارد دلار می شود.

آنچه که در دوحه اتفاق می افتد، «یک مسئله 64 هزار دلاری» می باشد. دولت ایران همواره در برخورد با مسئله افزایش قیمت های نفت منطقی عمل کرده است. تصمیم اوپک در دسامبر، یک اقدام جمعی خواهد بود. نادانی است اگر کشورهای اوپک تلاش کنند کشورهای اروپایی، بخصوص انگلیس و ایتالیا را «به زانو در بیاورند». نخست وزیر اظهار داشت که این کشورها از طریق اجرای برنامه هایی مانند مراقبت های بهداشتی عمومی مجانی و تحمل اعتصابات متعددی که اقتصاد کشور را نابود می کند، موجبات بروز مشکلات اقتصادی خود را فراهم کرده اند. در طی چند سال گذشته، دولت ایران نتوانسته است پیش بینی نماید کالاهای سفارشی انگلیس در چه زمانی وارد خواهند شد، نخست وزیر با اظهار این که انگلیسی ها باید «زمان چای خوری کمتری صرف کنند» به صحبت خود خاتمه داد.

سناتور لاکسالت نظر نخست وزیر را در مورد کسری بودجه جویا شد. هویدا، نخست وزیر، گفت سال گذشته دولت ایران بودجه ای را ارائه نمود که حدود ده درصد کسری داشت. تأمین کسری اگر در کوتاه مدت باشد مضر نمی باشد، اما به عنوان یک سیاست دراز مدت مصیبت بار خواهد بود.

سناتور گلن گفت کودل نگران مسئله اشاعه سلاح های هسته ای و خطر غنی سازی سوخت هسته ای می باشد. کارتر، رئیس جمهور منتخب آمریکا، اظهار داشته است که مخالف هرگونه تعهد جدید ایالات متحده مبنی بر فروش سوخت یا تکنولوژی هسته ای می باشد. دولت ایران در زمینه سوخت هسته ای چه ضمانت هایی را لازم دارد؟ هویدا، نخست وزیر ایران، گفت دولت ایران در صدد تولید بمب های اتمی نیست و دولت ایران

ص: 809

نمی تواند با زرادخانه های شوروی یا ایالات متحده رقابت کند. نخست وزیر تأکید نمود که تکنولوژی هسته ای را نمی توان به چند قسمت تفکیک نمود. ضمانت های مربوط به سوخت یا سایر تکنولوژی های هسته ای بایستی ضمانت بین المللی باشد. دولت ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان NPTنمی تواند کنترل کشورهای دیگر را بر برنامه های انرژی هسته خود بپذیرد.

سناتور گلن پرسید اگر چندین کشور تأمین کننده، سوخت هسته ای ایران را ضمانت کنند، دولت ایران چه سیاستی اتخاذ خواهد کرد.

هویدا، نخست وزیر ایران، گفت به چنین سؤالی پاسخ نخواهد داد. وی سپس مقایسه ای با معاهدات نظامی انجام داد و گفت در زمان بروز بحران، کشورها زیاد حرف می زنند اما از عمل خبری نیست. در سال 1941، هنگامی که ایران توسط شوروی و انگلیس مورد تهاجم قرار گرفت و کشور چند تکه و اشغال شد، هیچ کشوری به یاری ایران نیامد. نخست وزیر با تأکید اظهار نمود که اگر ایران بار دیگر توسط شوروی مورد تهاجم قرار گیرد، دولت ایران «سیاست سرزمین سوخته» را اتخاذ خواهد نمود، یعنی مردم ایران هر چیزی (مناطق نفتی، کارخانه ها، خطوط نفتی و غیره) را نابود خواهند کرد. «اگر نتوانیم استقلال خود را حفظ کنیم، نمی خواهیم زنده بمانیم.» نخست وزیر سپس به قطعنامه 242 سازمان ملل متحد که هم آمریکا و هم شوروی با آن موافقت کرده اند، اشاره نمود. براساس چنین قطعنامه ای ایران مانند کره و یا ویتنام تقسیم خواهد شد. نخست وزیر با حالت طنزآمیزی گفت خوب شد که سازمان ملل در زمان بروز جنگ های داخلی ایالات متحده وجود نداشت.

سناتور گلن پرسید آیا دولت ایران در مرکز تحقیقات هسته ای امیرآباد بر روی نیروی جوش هسته ای کار می کند یا خیر.

نخست وزیر هویدا پاسخ آن را به دکتر اعتماد، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، واگذار نمود. دکتر اعتماد گفت سازمان انرژی اتمی ایران تحقیقاتی را در مورد نیروی جوش هسته ای به عمل می آورد، اما این تحقیقات همین اواخر شروع شده است. وی جزئیات بیشتری را ارائه نداد.

سناتور گلن پرسید ایران در نظر دارد با منابع گسترده گاز طبیعی خود چه کند.

نخست وزیر هویدا گفت اگر قیمت گاز طبیعی افزایش یابد، دولت ایران نیز طبعا گاز را به مقدار زیادتری صادر خواهد کرد. در حال حاضر مقداری گاز از طریق خطوط گازرسانی به اتحاد شوروی منتقل می شود و هم زمان با آن مقداری نیز به مصرف داخلی و ساخت فرآورده های پتروشیمی می رسد.

سناتور بیکر نظریات نخست وزیر را مورد اختلافات داخلی و ناآرامی های حاصل از سیاست های اخیر دولت ایران جویا شد.

نخست وزیر هویدا گفت ایرانیانی وجود دارند که در خارج (لیبی) آموزش دیده و در مقابل دولت ایران موضع مخالفت مسلحانه اتخاذ کرده اند. نخست وزیر تأکید نمود که این مشکل بسیار کوچکی است و تحت کنترل می باشد. این گروهها یک نهضت کلی (عمومی - م) علیه دولت ایران محسوب نمی شوند.

نخست وزیر افزود که با ظهور یک طبقه متوسط قوی در ایران که از لحاظ اقتصادی مرفه می باشد، به گوش رسیدن غرولندهایی قابل انتظار است و این نشانه ای از سلامتی (جامعه - م) می باشد.

سناتور بیکر پرسید آیا تروریست ها برای برنامه های نیروی هسته ای دولت ایران تهدیدی محسوب می شوند یا خیر. نخست وزیر هویدا به صراحت گفت چنین تهدیدی وجود ندارد.

ص: 810

سناتور کالور پرسید: 1) نظر نخست وزیر در مورد جانشینی شاه چیست. و 2) آیا ایران بیش از حد از منابع انسانی آموزش دیده محدود خود در زمینه سیستم های دفاعی استفاده نمی کند.

نخست وزیر هویدا در پاسخ به قسمت اول سؤال در مورد نیابت سلطنت و این که چگونه تا زمان قانونی شدن سن، ولیعهد به انجام وظیفه خواهد پرداخت، شرح مختصری ارائه نمود. نخست وزیر در پاسخ به قسمت دوم سؤال پذیرفت که منابع انسانی محدود هستند، اما افزود که برنامه های آموزش های نظامی و حرفه ای کاملاً سازگار باهم هستند. پس از این که یک سرباز وظیفه آموزش دید و خدمت نظام خود را به پایان رساند، وارد زندگی غیر نظامی می شود و می تواند مهارت هایی را که در ارتش فرا گرفته است در حرفه غیرنظامی خود به کار ببرد. باتوجه به این که فقط افسران ارتش سابقه خود را حفظ می کنند، اکثر پرسنل نظامی که آموزشهای فنی دیده اند وارد مشاغل غیر نظامی می شوند.

سناتور ریبیکوف اظهار نموده شاه در مورد موضوعات مربوط به انرژی پیچیده ترین شخص در جهان می باشد. قبلاً کیسینجر وزیر امورخارجه، از تبیین شاخصی برای بهای نفت طرفداری کرده است، اما سایمون، وزیر خزانه داری، و سایرین با آن موافق نبودند. ریبیکوف سپس افزود که در افکار عمومی جهانیان به نظر می رسد که دولت ایران در اوپک یک عضو پیشگام در افزایش قیمت نفت می باشد، در حالی که عربستان سعودی طرفدار حفظ قیمت های فعلی می باشد. ریبیکوف باتوجه به این نکته، در مورد احتمال این که اوپک افزایش قیمت را به تأخیر بیندازد تا دولت جدید آمریکا در مصدر امر قرار گیرد و بتواند در مورد شکل کلی انرژی و قیمت نفت تدبیر جدیدی بیندیشد، از نخست وزیر سؤال نمود.

نخست وزیر هویدا پاسخ داد هم اکنون گفتگوهای دو جانبه CIEC در پاریس برای چند مدتی است ادامه دارد. علاوه براین قبل از افزایش قیمت نفت، در غرب تورم و رکود به وجود آمده است. اگر برای کالاهایمان پول بیشتری بپردازیم و برای نفتمان درآمد کمتری داشته باشیم، دولت ناچار است توضیحاتی به مردم خود ارائه نماید. سپس نخست وزیر توضیح داد هر چه دولت ایران برای نفت خود پول بیشتری دریافت نماید، مقدار بیشتری در اقتصاد ایالات متحده صرف خواهد کرد. در حال حاضر 6/19 درصد از کل واردات دولت ایران از ایالات متحده است، در حالی که تنها 7 درصد از کل صادرات ایران به ایالات متحده ارسال می شود.

سناتور انگلتون پرسید آیا تدابیر تسلیحاتی دولت ایران در مورد تهدید حمله مستقیم از جانب اتحاد شوروی پیش بینی هایی داشته است یا خیر.

نخست وزیر هویدا ابتدا پاسخ منفی داد، اما بلافاصله صحبت خود را تعدیل نمود و گفت ارزیابی این که آیا چنین تهدیدی مستقیم خواهد بود و یا وکالتی، و از جانب کشورهای همسایه نظیر عراق و افغانستان، مشکل می باشد. نخست وزیر سپس خاطرنشان نمود که اگر تنگه هرمز بسته شود، نفت حیاتی اروپای غربی و ژاپن کاملاً قطع می شود. وی اضافه نمود که عراقی ها تسلیحات جدیدتر و به مقدار بیشتری از اتحاد شوروی دریافت می کنند. وی گفت در مسافرت اخیرش به اتحاد شوروی، نخست وزیر شوروی از وی پرسیده است که چرا دولت ایران خود را به این شدت مسلح می کند. پاسخ وی به نخست وزیر شوروی این بود که دولت شوروی قبلاً از پاسخ چنین سؤالی اطلاع دارد. هویدا سپس با لفاظی از کودل پرسید اگر ایران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مورد حمله اتحاد شوروی قرار گیرد، چه اتفاقی برای منطقه و نفت آن پیش خواهد آمد. سناتور انگلتون باتوجه به افزایش سرمایه گذاریهای دفاعی، یازده برابر بیش از آنچه

ص: 811

که در سال 1970 بود، پرسید آیا تهدیدی که نخست وزیر به آن اشاره می کند وجود دارد یا خیر.

نخست وزیر هویدا به سادگی پاسخ داد که «تهدید، تهدید است، بزرگ یا کوچک». وی پرسید: آیا ایالات متحده تضمین می دهد که در صورت مواجهه با هر تهدیدی از ایران دفاع نماید.

سناتور کانن پرسید اگر ایران نتواند ملزومات تسلیحاتی خود را از ایالات متحده دریافت کند، دولت ایران به کجا رو خواهد کرد. نخست وزیر هویدا پاسخ داد که ایران به بازار جهانی روی می آورد.

سناتور ریبیکوف از نخست وزیر برای توضیحات و لحن صادقانه ای که وی در پاسخ به سؤالات کودل داشت، تشکر نمود.

نخست وزیر هویدا در خاتمه این نشست تقریبا یک ساعت و نیمه با بلاغت، تاریخ طولانی روابط دوستانه و مودت آمیزی که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم بین ایران و ایالات متحده وجود داشته است، مرور کرده و گفت در آن هنگام مساعدت ایالات متحده به صورت سخاوتمندانه ای در اختیار ایران قرار گرفت. حال ایران می تواند بر روی پای خود بایستد. نخست وزیر پس از این که در مورد مشکلات نخست وزیر بودن شوخی نمود (افراد همیشه خبرهای بد را به وی می دهند، اما خبرهای خوب را مستقیما نزد شاه می برند) از کودل دعوت نمود تا برای صرف ناهار وی را همراهی کند.

2- براساس تلگرام 251471 وزارت امورخارجه این مطالب قبل از خروج کودل، ریبیکوف و بیکر توسط آنها تصحیح نشده است. در صورت لزوم بایستی در واشنگتن تصحیح شود. هلمز هویدا، امیرعباس - 5 تهران، 19 فوریه 1978 - 30/11/56 سرّی آقای وزیر محترم به پیوست ارزیابی مختصری از ماحصل سفر اخیر دایان، وزیر امورخارجه (اسرائیل - م)، به واشنگتن ایفاد می گردد. مایه امتنان خواهد بود اگر در اولین فرصت مناسب مد نظر عالیجناب شاهنشاه آریامهر قرار گیرد. صبح روز بیستم فوریه تهران را به مقصد واشنگتن ترک می کنم تا در اجلاسیه کمیسیون مشترک ایران و آمریکا شرکت نمایم. اگر شما یا عالیجناب شاهنشاه آریامهر در مورد پیوست سؤالی دارید و یا نظراتی که مایلید به واشنگتن ارسال گردد، معاون این جانب جک میکلاس که در غیبت من مسئولیت را به عهده دارد، در جریان بوده و البته در دسترس می باشد. از عالیجناب شاهنشاه آریامهر به دلیل تداوم تبادل (نظر - م) در این خصوص بسیار قدردانی می کنیم و در انتظار شنیدن نتایج ملاقات ایشان با اشخاص مهمی هستیم که قرار است آخر هفته به ایران مسافرت نمایند.

با تقدیم احترام فائقه و گرمترین درودهای شخصی دوستار شما - ویلیام اچ. سولیوان رونوشت: عالیجناب امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی تهران سرّی سفر کوتاه مدت دایان به واشنگتن هیچ تحول جدیدی در هیچ زمینه ای به دنبال نداشت. وی همچنان معتقد است که تلاش هایی باید صورت گیرد تا در مورد اصول مورد توافق با سادات بیانیه ای منتشر شود، ولی مایل نبود در طول اقامت خود در اینجا در مورد لحن خاص این بیانیه مذاکره نماید. وی مصرا

ص: 812

خواستار مساعدت ما در از سرگیری اجلاسیه رسمی کمیته سیاسی به دلیل به حالت تعلیق درآمدن این کمیته و در عین حال بی نظمی نامطلوب ایجاد شده در تداوم اجلاسیه های کمیته امنیتی در قاهره گردید.

این مسئله را با مصریها در میان گذاشتیم، اما خاطرنشان کردیم که تصور نمی کنیم تا قبل از اعلام بیانیه ای در مورد اصول مورد توافق، پاسخی در این باره داده شود. همان طور که حدس زده می شد، دایان نگرانی اسرائیل را در مورد فروش هواپیمای جنگی به عربستان سعودی ابراز نمود (در مورد پیشنهاد فروش به مصر مطلب بسیار اندکی رد و بدل شد).

اسرائیلی ها در مورد اشاره اخیر ما به «عقب نشینی از تمام جبهه ها» براساس قطعنامه 242 سازمان ملل، ابراز ناخرسندی کردند. وزیرخارجه، دایان را تحت فشار قرار داده و پاسخ داد که با فرض حصول توافق در مورد تعیین خطوط مرزی، ترتیبات امنیتی و رابطه سیاسی ساحل غربی اردن، پذیرش قطعنامه 242 از جانب اسرائیل، مستلزم عقب نشینی از تمام جبهه ها می باشد. دایان از ارائه پاسخ صریح امتناع کرد. فقط گفت اسرائیلی ها در مورد ساحل غربی «طرحهای خودشان» را (مثلاً طرح بگین) دارند. باتوجه به مبادلاتی که اخیرا با اسراییلی ها داشتیم به نظر می رسد بگین هنوز برای پذیرش اصول مربوط به عقب نشینی از ساحل غربی آمادگی ندارد، که باتوجه به تعهدات ایدئولوژیکی وی قابل درک می باشد، اما این مسئله اگر قرار باشد راه حل موفقیت آمیزی برای این مشکل و دورنمایی در مورد ایجاد صلح فراهم کند، از اهمیت حیاتی برخوردار می باشد. معتقدیم که این موضوع مشکل ترین تصمیمی است که اسرائیلی ها در طول هفته های آتی با آن مواجه خواهند بود. ما مطمئن هستیم که شاهنشاه اهمیت این موضوع خاص را درک خواهند کرد.

(متن فوق از تلگرام وزارت امورخارجه به شماره 044031 مورخ 18 فوریه 1978 استخراج شده است.) هویدا، امیرعباس - 6 تهران، 23 فوریه 1978 - 4/12/56سرّی آقای وزیر محترم چهارمین دور مذاکرات آمریکا و شوروی در مورد محدودیت تسلیحاتی در اقیانوس هند در تاریخ 17 فوریه در برن سوئیس برگزار گردید. مطلب پیوست خلاصه مختصری از این مباحث می باشد. در صورت تمایل می توانید به شرف عرض عالیجناب شاهنشاه آریامهر برسانید.

با تقدیم احترامات فائقه و گرمترین درودهای شخصی دوستار شما - جک سی. میکلاس کاردار موقت عالیجناب امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی و تهران چهارمین دور مذاکرات آمریکا - شوروی در مورد اقیانوس هند از تاریخ 7 الی 17 فوریه، هیئت های نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در شهر برن واقع در سوئیس، گفتگوهای دو جانبه بیشتری (مفصلی) را درباره مسائل مربوط به اقدامات محدودیت تسلیحاتی در اقیانوس هند به عمل آوردند. هیئت های نمایندگی به بحث درباره پیشنهاداتی که از جانب طرف مقابل ارائه می شد، ادامه دادند. هیئت ایالات متحده به سرپرستی سفیر پارل سی. وارنکی و هیئت اتحاد جماهیر شوروی تحت سرپرستی سفیر ال. آی. مندلویچ عمل می کردند.

ص: 813

در خلال این اجلاسیه طرفین در نشست های جمعی و گروههای کاری با یکدیگر ملاقات نمودند.

مذاکرات دوستانه و مفید بود و منجر به درک مواضع طرفین گردید.

تاکنون درباره برخی از مسائل، منجمله مناسب بودن برخوردهای مرحله ای، که شروع آن موافقت در مورد عدم افزایش حضور نظامی فعلی و همزمان مذاکره درباره کاهش آن باشد، تا حد مشخصی موافقت شده است.

در طول این دور از مذاکرات هیچ تغییر خاصی در مواضع طرفین نسبت به موضوعات اصلی به وجود نیامد. هر دو طرف بر مواضع خود در مورد موضوعات مهم ایستادگی کرده و دلایل خود را در حمایت از این مواضع تکرار می کردند.

مشخص ترین موضوعاتی که همچنان مورد اختلاف است عبارتند از :

در مورد سیستم های استراتژیک چه محدودیت هایی بایستی اعمال شود.

- مسئله مربوط به تجهیزات تدارکاتی به چه نحوی در موافقتنامه گنجانده شود. از نقطه نظر ایالات متحده باتوجه به اعمال محدودیت های این موافقت نامه بر استفاده از تجهیزات تدارکاتی ساحلی، لازم است محدودیت هایی نیز بر استفاده از تجهیزات تدارکاتی دریایی که در سطح بسیار گسترده ای توسط شوروی ها استفاده می گردد، اعمال شود. ایالات متحده تعریفی در مورد مراجعه روزمره به بنادر ارائه داد و شورویها موافقت کردند که در مورد این تعریف مطالعه بکنند.

طبق نظریه ارائه شده از جانب ایالات متحده، اگر هرکدام از طرفین فعالیت های تدارکاتی را چه از ساحل و چه از طریق دریا به یکی از بنادر اقیانوس هند که فراتر از محدوده تعریف شده برای مراجعه روزمره به بندر قرار گرفته است، هدایت نماید به معنی احداث یک بندر بوده و براساس موافقتنامه شامل محدودیت می شود.

- مناطق متفق و مجاور آن - شورویها همچنان اظهار می دارند که لازم است این مسئله نیز در موافقتنامه گنجانده شود. موضع ایالات متحده این است که این مناطق در حوزه مربوط به موافقتنامه قرار ندارند.

- تعریف منطقه - هنوز در مورد تعریف آبهای شمالی و جنوبی استرالیا اختلاف نظر وجود دارد.

- علاوه بر این گروههای تخصصی کار خود را در مورد موضوعات تکنیکی از قبیل تعیین تعریفی برای ناوهای کمکی شروع کرده اند. طرف روسی مایل است این ناوها را از محدودیت ها مستثنی نماید، در حالی که ایالات متحده می خواهد چنین ناوهایی تحت محدودیت های موافقتنامه قرار گیرند.

- گروههای تخصصی همچنین مسئله کشتیهای عبوری از طریق اقیانوس هند را مورد ملاحظه قرار داده اند. در حالی که هر دو طرف قبول دارند که حضور چنین کشتیهایی را نباید به عنوان بخشی از حضور نظامی تلقی کرد، اما در مورد مدت زمان مجاز برای این کشتی ها جهت اتمام عبور خود، اختلاف نظر وجود دارد. هر دو طرف موافقت کردند که درباره این موضوع بررسی نمایند.

گروه تهیه بیانیه نیز کار خود را در مورد تهیه متن پیش نویس اولیه قسمت های مختلف موافقتنامه شروع کرد. این پیش نویس ها حاوی عبارات مشترک درباره نکات مورد توافق و عبارتی داخل پرانتز درباره موضوعاتی که هنوز مورد اختلاف هستند، می باشند. دو گروه کاری تخصصی ایجاد گردید. این گروههای کاری در زمینه های تکنیکی (مثلاً تعریف واژه عبور) به پیشرفت هایی نائل شده اند. گروههای

ص: 814

تخصصی به ارزیابی موضوعات تکنیکی که هنوز مورد موافقت قرار نگرفته اند، ادامه خواهند داد.

تاریخ اجلاسیه بعدی در هیئت از طریق توافق طرفین تعیین خواهد شد.

متن فوق از تلگرام وزارت خارجه به شماره 46020 مورخ 22 فوریه 78 استخراج شده است.

تاریخ: 22 فوریه 78 - 3/12/56سرّی از: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی. 046020 به: مرکز جمع آوری اخبار اقیانوس هند رونوشت: سفارت آمریکا کابل، موگادیشو، دفتر حفاظت منافع در بغداد موضوع: چهارمین دور گفتگوهای ایالات متحده - شوروی در مورد اقیانوس هند 1- چهارمین دور مذاکرات آمریکا و شوروی در مورد محدودیت تسلیحاتی در اقیانوس هند در تاریخ 17 فوریه در شهر برن سوئیس برگزار گردید. ایستگاهها در صورتی که مناسب تشخیص دهند می توانند دولت های میزبان را در مورد نتایج این دور از مذاکرات توجیه نمایند. وزارت امورخارجه (آمریکا - م) همانند گذشته دولت های استرالیا، زلاندنو، فرانسه، انگلیس و ژاپن را در واشنگتن توجیه می کند.

ناتو نیز در بروکسل توجیه خواهد شد. مطابق با عرف گذشته وزارت امورخارجه آمریکا کشورهای ساحلی بخصوص در اقیانوس هند را، در صورتی که سفارتخانه هایشان درخواست کنند، در واشنگتن توجیه خواهد نمود.

2- برای هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد: مطالب زیر، بیانیه مربوط به چهارچوب مورد توافق مشترک آمریکا و شوروی می باشد که برای توجیه سازمان ملل و کمیته AD HOC در اقیانوس هند مورد استفاده قرار می گیرد. شما بایستی در مورد زمان بندی این جلسه توجیهی با رئیس کمیته ADHOC هماهنگ نمایید.

- از تاریخ 7 الی 17 فوریه هیئت های نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در شهر برن واقع در سوئیس گفتگوهای دو جانبه مفصلی را درباره مسائل مربوط به اقدامات محدودیت تسلیحاتی در اقیانوس هند به عمل آوردند. هیئت های نمایندگی به بحث درباره پیشنهاداتی که از جانب طرف مقابل ارائه می شد، ادامه دادند. هیئت ایالات متحده به سرپرستی سفیر پارل سی. وارنکی و هیئت اتحاد جماهیر شوروی تحت سرپرستی سفیر ال. آی. مندلویچ عمل می نمودند.

- در خلال این اجلاسیه، طرفین در نشست های جمعی و گروههای کاری با یکدیگر ملاقات کردند.

مذاکرات دوستانه و مفید بود و منجر به درک مواضع طرفین گردید.

- تاکنون درباره برخی از مسائل، منجمله مناسب بودن برخوردهای مرحله ای، که شروع آن موافقت در مورد عدم افزایش حضور نظامی فعلی و همزمان مذاکره درباره کاهش آن باشد، تا حد مشخصی موافقت شده است.

- گروه تهیه بیانیه نیز کار خود را در مورد تهیه متن پیش نویس های اولیه در مورد قسمت های مختلف موافقت نامه شروع کرد. این پیش نویس ها حاوی عبارات مشترک درباره نکات مورد توافق و عباراتی داخل پرانتز درباره موضوعاتی که هنوز مورد اختلاف هستند، می باشند.

- دو گروه کاری تخصصی ایجاد گردید. این گروههای کاری در زمینه های تکنیکی (مثلاً تعریف واژه عبور) به پیشرفتهایی نائل شده اند. گروههای تخصصی به ارزیابی موضوعات تکنیکی که هنوز مورد

ص: 815

موافقت قرار نگرفته است، ادامه خواهند داد.

- تاریخ اجلاسیه بعدی دو هیئت از طریق توافق طرفین تعیین خواهد شد.

3- برای تمام سفارتخانه های کشورهای ساحلی اقیانوس هند: مطالب فوق را می توانید برای توجیه رده مناسبی از مقامات عالی رتبه کشور میزبان که به نتایج این دور از مذاکرات علاقه مند هستند، استفاده نمایید. علاوه بر این می توانید پاراگراف اضافه زیر را نیز نقل نمایید :

- در طول این دور از مذاکرات، ایالات متحده مشخص نمود که فعالیت های جاری شورویها را در شاخ آفریقا و افزایش همزمان ناوگان دریایی شوروی را مورد توجه قرار داده است و آن را با روح و مفاد چنین مذاکراتی که مبتنی بر ممانعت از افزایش هر نوع حضور نظامی طرفین است، مغایر می داند. (در خلال ماههای اخیر حضور نیروهای رزمی شوروی در اقیانوس هند نسبت به وضعیت معمولی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.) ایالات متحده همچنین اظهار داشته است که سطح فعلی فعالیت های شوروی در منطقه، مانع جدی در مقابل پیشرفت سریع در طول مذاکرات می باشد.

4- برای تهران، دهلی نو، کلمبو، اسلام آباد، ماپوتو، جده، نایروبی: علاوه بر پاراگرافهای 2 و 3، می توانید برای توجیه دولت های میزبان خود اطلاعات جزئی تر زیر را مورد استفاده دهید:

در طول این دوره از مذاکرات هیچ تغییر خاصی در مورد مواضع طرفین نسبت به موضوعات اصلی به وجود نیامد. هر دو طرف بر مواضع خود درباره موضوعات مهم ایستادگی کرده و دلایل خود را در حمایت از این مواضع تکرار می کردند.

مشخص ترین موضوعاتی که همچنان مورد اختلاف است عبارتند از:

- در مورد سیستم های استراتژیک چه محدودیت هایی بایستی اعمال شود.

مسئله مربوط به تجهیزات تدارکاتی به چه نحوی در موافقتنامه گنجانده شود. از نقطه نظر نظر ایالات متحده باتوجه به محدودیت های اعمالی این موافقت نامه بر استفاده از تجهیزات تدارکاتی ساحلی، لازم است محدودیت هایی نیز براستفاده از تجهیزات تدارکاتی دریایی که در سطح بسیار گسترده ای توسط شورویها استفاده می گردد، اعمال شود. ایالات متحده تعریفی در مورد مراجعه روزمره به بنادر ارائه داد و شورویها موافقت کردند که در مورد این تعریف مطالعه بکنند. براساس نظریه ارائه شده از جانب ایالات متحده اگر هرکدام از طرفین فعالیت های تدارکاتی را چه از ساحل و چه از طریق دریا به یکی از بنادر اقیانوس هند که فراتر از محدوده تعریف شده برای مراجعه روزمره به بندر قرار گرفته است هدایت نماید، به معنی احداث یک بندر است و براساس موافقتنامه شامل محدودیت می شود.

- مناطق متفق و مجاور آن: شورویها همچنان اظهار می دارند که لازم است این مسئله نیز در موافقتنامه گنجانده شود. موضع ایالات متحده این است که این مناطق در حوزه مربوط به موافقتنامه قرار ندارند.

- تعریف منطقه: هنوز در مورد تعریف آبهای شمالی و جنوبی استرالیا اختلاف نظر وجود دارد.

- علاوه بر این، گروههای تخصصی کار خود را در مورد موضوعات تکنیکی از قبیل چنین تعریفی برای ناوهای کمکی شروع کرده اند. طرف روسی مایل است این ناوها را از محدودیت ها مستثنی نماید، در حالی که ایالات متحده می خواهد چنین ناوهایی تحت موافقت نامه قرار گیرند.

- گروههای تخصصی همچنین مسئله کشتی های عبوری از طریق اقیانوس هند را مورد ملاحظه قرار داده اند. در حالی که هر دو طرف قبول دارند که حضور چنین کشتی هایی را نباید به عنوان بخشی از حضور

ص: 816

نظامی تلقی کرد، اما در مورد مدت زمان مجاز برای این کشتی ها به منظور اتمام عبور خود، اختلاف نظر وجود دارد. هر دو طرف موافقت کردند که درباره این موضوع بررسی نمایند.

گروه تهیه بیانیه نیز کار خود را در مورد تهیه متون پیش نویس اولیه قسمت های مختلف موافقتنامه شروع کرد. این پیش نویس ها حاوی عبارات مشترک درباره نکات مورد توافق و عباراتی داخل پرانتز درباره موضوعاتی که هنوز مورد اختلاف هستند، می باشند.

5 - انتخاب تعدادی از ایستگاههایی که مجازند اطلاعات بیشتر مندرج در پاراگراف 4 را استفاده نمایند، براساس ابراز تمایل دولت های مورد نظر و همچنین نزدیکی روابطمان با آن کشور می باشد. در عین حالی که نکته اخیر شامل بعضی دیگر از کشورهای خاص ساحل اقیانوس هند نیز می شود، ما تمایل نداریم که در این مرحله و در حالتی که کشورهای ساحلی علاقه اندک یا ناچیزی در این باره ابراز نموده اند، توجیهات مفصل تری درخصوص گستردگی این مذاکرات به عمل آید. اگر چنین تمایلی آشکار شود، یا اگر سفرا معتقد باشند توجیهات مفصل تر کاملاً مناسب است، وزارت خارجه بایستی از آن مطلع گردد.

6- برای کانبرا. در حالی که همچنان توجیهات مفصل تری در اینجا ارائه خواهد شد و برای سفارتخانه ها نیز تلگرام ارسال می شود، شما می توانید تمامی نکات مندرج در این تلگرام را در پاسخ به سؤالاتی که مطرح می شود بازگو نمایید و خاطرنشان سازید که سفیر رنوف به زودی به طور مفصل توجیه خواهد شد. ونس

عزت اللّه یزدان پناه

ص: 817

مکان و زمان: منزل دکتر رشتی نماینده مجلس، 15 دسامبرخیلی محرمانه صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر عزت اللّه یزدان پناه، نماینده مجلس از حزب ایران نوین از شهسوار 1 لیام ا. هلسث، 4ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت 1967 - 24/9/46 موضوع: (1) وزارت اصلاحات ارضی و تعاونی روستایی (2) قطبهای کشاورزی (3) اطلاعات بیوگرافیک 1- وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی: یزدان پناه گفت که وزارتخانه جدید رسما شروع به کار کرده و دارای سه معاون وزیر است (اصلاحات ارضی - امور تعاونی ها - امور پارلمانی) و در هر استان یک مدیرکل دارد. در این ارتباط او در جراید فهرست اسامی انتصابات در استانها را دیده است. بنا به استنباط او، سرهنگ ولیان در حال حاضر از همان ترکیب اداری استفاده می کند که قبلاً قسمت اصلاحات ارضی داشت، یعنی زمانی که این قسمت بخشی از وزارت کشاورزی بود. یزدان پناه تأیید نمود که سازمان تشکیلاتی سایر وزارتخانه های جدید خیلی بعد از تصویب اصلاحات ارضی و در فاصله زمانی زیادی از آن آمده شدند. سازمان و تشکیلات ویژه وزارتخانه اصلاحات ارضی و تعاونی روستایی در آینده ارائه خواهد شد، سازمان و تشکیلات فعلی که به تصویب رسیده است شامل کلیات و موارد عمومی است.

2- قطبهای کشاورزی: یزدان پناه گفت که یکی از فعالیت های ویژه وزارتخانه جدید (اصلاحات ارضی و تعاونی روستایی) دسته بندی مجدد دهات ایران است، که بسیاری از آنها فاقد تسهیلات مدرن نظیر آب و برق هستند. او گفت، در حال حاضر لایحه ای در مجلس است که به وزارتخانه جدید اجازه می دهد روستاها را در هم ادغام و به صورت یک مرکز زندگی روستائیان در آورد. برحسب شرایط محلی، ممکن است شش تا هفت روستا در هم ادغام شوند. یزدان پناه گفت که نظریات مختلف در مورد نحوه انجام آن وجود دارد. (بیش از 100 پیشنهاد و نظریه برای بازبینی و بررسی توسط معاونین به کمیته کشاورزی که این تشکیلات را بررسی می کنند، ارائه شده است)، ولی به نظر می رسد که توافق عمومی بر نیاز به پیشرفت در این راستا وجود دارد. او نظریات متداول در مورد فقدان سرمایه روستائیان و کمبود تجهیزات و نیاز به جلوگیری از تجزیه و تقسیم قطعات زمین که اخیرا آغاز شده است (تحت عنوان اصلاحات ارضی) را بیان کرد. او گفت اگر تشخیص داده شود که بهترین نحوه بازدهی زمین های کشاورزی از طریق تعاونی ها امکان پذیر است، به هیئت رئیسه تعاونی خواهد رفت و هیئت رئیسه به هر روستایی براساس میزان تولیدش در تعاونی پول خواهد پرداخت تا انگیزه کار بیشتر را در آنها حفظ نماید. مخارج استفاده از تجهیزات و غیره، از کل شبکه روستاها کسر خواهد شد.

3- اطلاعات بیوگرافیک: یزدان پناه نماینده و رئیس پارلمانی حزب ایران نوین، زیر نظر خواجه نوری است، وی با سناتور یزدان پناه و پسر سناتور، کامبیز (وابسته مطبوعاتی ایران در واشنگتن) هیچ نسبتی ندارد. او در فرانسه تحصیل کرده (سه سال در پاریس) و به من گفته شده است که خیلی خوب فرانسه صحبت می کند. انگلیسی وی نیز خیلی خوب است. او عضو اتحادیه بین المجالس ایران می باشد و در گردهمایی بین المجالس در ژنو، در سپتامبر 1967، با دکتر رشتی و سناتور متین دفتری شرکت نمود.

ص: 818

همسر یزدان پناه نیز انگلیسی صحبت می کند. یزدان پناه تأیید نمود که مجلس از تعطیلات زمستانی استفاده نخواهد کرد، زیرا فشار کار زیاد شده است.

دو طرح مهم که موجب لغو تعطیلات زمستانی معمول شده اند عبارتند از بررسی بودجه و بازنگری برنامه چهارم.

یزدان پناه، عزت اللّه - 2 تاریخ: 3 دسامبر 1974 - 12/9/53 خیلی محرمانه از: سفارت امریکا، تهران 169 - Aبه: وزارت خارجه موضوع: گزارش بیوگرافیک: عزت اللّه یزدان پناه، وزیر مشاور دکتر عزت اللّه یزدان پناه، مردی با دیدگاههای دانشگاهی قابل ملاحظه و یکی از اعضای بنیانگذار و نظریه پردازان بزرگ حزب حاکم ایران نوین می باشد. دکتر یزدان پناه در محافل دولتی بنحوی گسترده شناخته شده نیست، ولی پیوندهای وی با نخست وزیر، امیرعباس هویدا، ظاهرا وسیله ای برای انتصاب وی در سمت وزیر مشاور، در آوریل 1974، بوده است. دکتر یزدان پناه (هیچ نسبتی با سناتور یزدان پناه یا پسر او کامبیز، وابسته مطبوعاتی سابق ایران در واشنگتن، ندارد) در سال 1920 در مازندران متولد شد. او در سال 1941 وارد خدمت دولت شد و به عنوان یک کارمند ساده در کمیسیون کنترل ارز خارجی مشغول به کار گردید و تا هیئت رئیسه ارتقاء یافت. در سال 1961 وی خدمت دولت را رها کرد و به مرحوم حسنعلی منصور و جریان «کانون ترقی»، که نهایتا به حزب ایران نوین تبدیل شد، پیوست. او در سه دوره (21، 22، 23) از طرف حزب ایران نوین به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به عنوان مدیرکل حزب خدمت نمود.

دکتر یزدان پناه در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس دکترای خود را از دانشگاه پاریس گرفت. در سال 1955، وی یک بورس تحصیلی از سازمان ملل در زمینه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را برد و در سال بعد به مدت چهار ماه در کمیسیون کنترل ارز خارجی بلژیک تحصیل نمود. او مقالاتی در مورد نفت ایران و سازمان های بین المللی (1953) و تاریخ قوانین ارز خارجی (1955) منتشر نموده و مقالات و سخنرانی های دیگر نیز در موضوع اقتصاد داشته است. به عنوان عضو اتحادیه بین المجالس ایران، در اجلاس شورای اتحادیه دائمی بین المجالس در ژنو در سپتامبر 1967 شرکت نمود.

دکتر یزدان پناه به خوبی انگلیسی صحبت می کند و گزارش شده است که فرانسه را عالی می داند. همسر وی نیز انگلیسی صحبت می کند. او حداقل یک بار از ایالات متحده دیدار کرده (1965) و زمان زیادی را در اروپا گذرانده است.

محمد یگانه

ص: 819

محمد یگانه معاون وزیر - وزارت اقتصادخیلی محرمانه دکتر محمد یگانه یکی از برجسته ترین اقتصاددانان ایران، از ژانویه 1964 معاون تحقیقات و برنامه ریزی وزیر در وزارت اقتصاد بوده است. ایجاد این مقام، و انتخاب یگانه برای تصدی آن برای اولین بار، به منزله تلاش وزیر برای ایجاد نظم مورد نیاز در برنامه ریزی اقتصادی ایران تلقی شده است. دکتر یگانه علاوه بر مسئولیت اصلی خود در زمینه تحقیقات صنعتی، مسئولیت کمیسیون سازمان ملل برای تجارت و توسعه (UNCTAD) در ایران را نیز برعهده دارد. وی در اجلاسهایی چون بیستمین اجلاس کمیسیون اقتصادی آسیا و خاوردور در تهران و همچنین اجلاس 1964 UINCTAD در ژنو شرکت جست، و از اعضای هیئت ایرانی در نوزدهمین مجمع عمومی سازمان ملل بود. وی در نوامبر سال 1965 در اجلاس بانک توسعه آسیا در مانیل شرکت کرد، و در دسامبر همان سال وزیر اقتصاد، علی نقی عالیخانی، را در سفرش به مسکو جهت شرکت در مذاکرات نهایی موافقتنامه ذوب آهن و لوله کشی گاز، همراهی نمود. یگانه تکنوکرات و نظریه پرداز جوانی است که ظاهرا در امور پتروشیمی تخصص دارد. اگر چه بعضی از ناظران عقیده دارند که عقاید وی گاهی سوسیالیستی می شود، ولی او همیشه رفتاری دوستانه و مددکارانه داشته آن قدر که منافع ملی ایران اقتضا می کند، طرفدار آمریکا بوده است.

یگانه در سال 1923 در زنجان متولد شد. او لیسانس حقوق خود را از دانشگاه تهران و دکترای اقتصاد خود را در سال 1950 از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. وی بلافاصله به کار در سازمان ملل مشغول شد و چندین سال با سمت متخصص و کارشناس مسائل اقتصادی خاور نزدیک در دبیرخانه آن سازمان به کار پرداخت. وی مدت مدیدی در ترکیه بوده است. در سال 59 - 1958 به تونس رفت و وظیفه طراحی یک طرح اقتصادی 10 ساله را به عهده گرفت. وی در حال حاضر به دنبال استعفا از سازمان ملل است، و مطمئن نیست که بالاخره در ایران خواهد ماند یا به شغل پیشین خود مراجعت خواهد کرد.

دکتر یگانه زبان انگلیسی و فرانسه را علاوه بر فارسی به خوبی صحبت می کند. وی همراه با چارلز عیسوی، یک اقتصاددان آمریکائی، به طور مشترک کتاب «مسائل اقتصادی نفت خاورمیانه» را تألیف کرد که در سال 1963 به چاپ رسید. همسر یگانه آمریکائی است. 10 مارس 1966 - 19/12/44 یگانه، محمد - 2 زمان: 15 اوت 1969 - 24/5/48 - روز ملی کره جنوبی محرمانه سفارت آمریکا، تهران صورت مذاکرات شرکت کنندگان: پرویز رائین، آسوشیتدپرس جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی سفارت موضوع: تغییرات کابینه رائین گفت تغییرات کابینه شامل وزارتخانه های کشاورزی، کشور و آبادانی و مسکن، خیلی زودتر از انتظار در این هفته صورت گرفت و فقط تا اندازه ای به شایعات اخیر در مورد تغییرات در افراد کابینه مربوط بود. ظاهرا اختلافات جدی و مداومی بین نیک پی، وزیر سابق آبادانی و مسکن، و عطاءاللّه خسروانی، وزیر سابق کشور بر سر برنامه های خانه سازی در روستاها وجود داشته است. این اختلافات منجر به یک مواجهه شدید و تند بین این دو نفر در روز سه شنبه 2 اوت، در دفتر دستیار نخست وزیر و وزیر

ص: 820

مشاور، ناصر یگانه گردید. بحث بین این دو به قدری داغ شد که به گفته رائین این دو نزدیک بود منفجر شوند و هر دو از دفتر یگانه اخراج شدند. علیرغم هشدار یگانه به آنها جهت حل و فصل مسائلشان بین خود، دو وزیر دعوای دیگری در روز چهارشنبه، 13 اوت باهم داشتند. ماجرا بلافاصله به شاه گزارش شد و او دستور تحقیقات و اقدام فوری داد. به گفته رائین، این دستور حداقل اندکی شانس به هویدا داد تا بخشی از تغییرات مورد علاقه اش، بخصوص اخراج خسروانی، رقیب و منتقد خود را تحقق بخشد.

نیک پی، هر چند مورد علاقه هویدا بود، به علت ماهیت شرکتش در درگیری و همچنین ناخرسندی وسیعی که از کار وی به عنوان وزیر به وجود آمده بود، بایستی کنار می رفت. هر چند هنوز کاملاً روشن نیست، ولی به نظر می رسد زاهدی، به علت نیاز به جایگزینی سریع در این شغل با مسائلی نظیر آن، به وزارت کشور بیاید، faute de mieux. هنوز معلوم نیست که زاهدی سمت و موضع بالاتری از سابق به دست آورده باشد.

نشانه دیگری حاکی از این که این تغییرات به طور ناگهانی صورت گرفت، در عصر روز 14 اوت، بعد از اعلام تغییرات در اخبار ساعت 2 در رادیو در بعدازظهر همان روز، توسط سیروس غنی به من داده شد.

غنی با قاطعیت گفت که یگانه از انتصابش در ظهر 13 اوت اطلاعی نداشت و غنی فکر می کرد او فقط کمی قبل از این که به شاه معرفی شود از آن مطلع شده بود (ساعت 15:10 صبح روز 14 اوت).

تذکر: جالب توجه است که محمد یگانه، براساس معرفی به شاه، در جراید این گونه توصیف شده است که اولویت خاصی برای ساختن خانه های روستایی قائل است، که شامل چند سری پروژههایی با هدف ایجاد «قطبهای توسعه کشاورزی» جدید در استانهای مختلف می باشد.

یگانه، محمد - 3 محمد یگانه خیلی محرمانه دکتر یگانه پس از سالهای متمادی کنار گذاشته شدن به فعالیت های اجتماعی بازگشت. من این تصور را ندارم که بیماری وی را مجبور به استعفا از وزارت نموده باشد، بلکه بیشتر به این علت بود که وی قابلیت اداری زیادی در گرداندن برنامه های مربوط به احداث مسکن برای کشور از خود نشان نداد. وی شخصا بسیار ساده صحبت می کند، فرد قدرتمندی نبوده، اما در واقع ذهن بسیار روشنی دارد. اولین بار در ژانویه 1974 بود که به او گفتم ایالات متحده از این که می بیند ایران به علت وضعیت اسفبار موازنه پرداخت هایش متعاقب افزایش بهای نفت، وامهای بیشتری از بانک بین الملل عمران و توسعه دریافت می دارد ناخشنود خواهد شد، او بود که زنگ خطر نتایج حاصل از اعلان شاه مبنی بر خرید یک میلیارد دلار یا در آن حدود از تجهیزات امنیتی از سازمانهای بین المللی را در سطح وزارتخانه ها تا دربار به طور رسمی به صدا در آورد. باوجود این که به عنوان یک اقتصاددان، به صورت گسترده ای مورد احترام است، او را به عنوان یک فرد نوآور و بدعتگذار نمی شناسند.

18 مارس 1975 - 27/12/53 لهفلدت

ص: 821

یگانه، محمد - 4 تاریخ: 30 مارس 1975 - 10/1/54 سرّی - توزیع محدود از: سفارت امریکا، تهران 2877 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن، فوری موضوع: مواضع کشور میزبان در قبال کنفرانس مصرف کننده / تولیدکننده 1- خلاصه: کارمند سفارت در 30 مارس به منظور مروری بر مواضع دولت ایران در رابطه با مواردی که بایستی در کنفرانس مقدماتی و مذاکرات پس از آن مورد بحث قرار گیرند، با محمد یگانه مدیرکل بانک مرکزی ایران و سرپرست هیئت اعزامی دولت ایران به کنفرانس مقدماتی 7 آوریل، ملاقات نمود. طبق اظهارات یگانه، دولت ایران براساس اعلامیه رسمی اوپک، کنفرانس را به عنوان مذاکرات دو جانبه بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای کمتر توسعه یافته می داند، اما امیدوار است بتوان این موضوع را با زیرکی از طریق روش های غیر مجادله آمیز مورد رسیدگی قرار دارد. مواضع ایران در مورد بسیاری از مواد مذکور در دستور کار دوستانه می باشد. جالب ترین دیدگاه دولت ایران آن طور که یگانه اظهار می دارد این است که در مذاکرات متعاقب کنفرانس بایستی با جدیت درباره حل مشکل تثبیت قیمت سایر مواد خام «به صورتی که متضمن سود باشد»، مذاکره شود. به نظر می رسد دولت ایران در واقع دیدگاههای مشابه الجزایریها را در این رابطه اتخاذ کرده اند. پایان خلاصه.

2- کارمند بخش نفت سفارت، براساس راهنمایی های تلگرام مرجع ب، صبح 30 مارس به منظور بحث در مورد موضوعات مربوط به کنفرانس مقدماتی مصرف کننده - تولیدکننده با یگانه، مدیرکل بانک مرکزی ایران، ملاقات کرد. مطالب زیر براساس فرم درخواستی مذکور در پاراگراف 4 تلگرام مرجع ب تهیه شده است:

الف - موارد اجرائی: یگانه متذکر شد که دولت ایران تابع «مصوبه رسمی» اوپک که این کنفرانس را یک کنفرانس دوجانبه بین کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته اعلام کرده است، می باشد. وی خاطرنشان کرد که هر تلاشی جهت هماهنگ کردن کشورهای مصرف کننده نفت از بین کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته، به منظور تحت فشار قراردادن اوپک، به هیچ وجه وسیله ای جهت حفظ جوّ «همکاری و عدم مقابله» که لازمه موفقیت است، نخواهد بود. با این حال اظهار داشت که معتقد است به منظور پرهیز از اظهارات اختلاف انگیز غیرضروری «ترتیبات بی طرفانه ای» مورد توافق قرار گیرد تا نتایج کنفرانس را پیگیری نماید (وی به «کنفرانس بین المللی مشترک» به عنوان مثال اشاره کرد).

حاضرین: یگانه گفت دولت ایران در مورد ناظرین کنفرانس آتی انعطاف پذیر است. وی گفت «بعضی از کشورها» در مورد افزایش تعداد کشورهای شرکت کننده تا سقف 17 کشور گفتگوهایی می کنند.

هنگامی که سؤال شد این پیشنهاد چه کشوری بود، وی پاسخ داد «تصور می کنم عربستان سعودی جزو پیشنهاددهندگان بود.» وی گفت از بین اعضای اوپک، الجزایر و عراق علاقه خاصی به شرکت در این کنفرانس دارند و ایران نیز مایل است از آنها حمایت کند. وی تصور می کند که اگر قرار است سازمان بین المللی انرژی به عنوان ناظر دعوت شود، اوپک نیز بخواهد با همان وضعیت در کنفرانس شرکت کرده و کشورهای کمتر توسعه یافته نیز بخواهند سازمانهای دیگری مانند اونکتاد شامل این قضیه شوند. وی گفت ایران از این ایده که مدعوین توسط سازمانهای محلی یا بین المللی دیگر نظیر کمیسیون اقتصادی در امور آسیا و خاور دور

ص: 822

(ECAFE)، کمیسیون اقتصادی در امور امریکای لاتین (ECLA)، گروه 77 و غیره تعیین شوند، حمایت می کند. وی گفت در چنین مواردی، مدعوین به جای اینکه براثر انتخاب چند کشور کوچک بی اهمیت از امتیازاتی برخوردار شوند، از اعتبار سازمانی متناسبی برخوردار خواهند بود. وی احساس می کند کنفرانس با حضور 17 کشور و 3 سازمان بین المللی هنوز در حد قابل اداره می باشد، اما نبایستی اجازه داد لیست (مدعوین - م) بیش از آنچه که هست، افزایش یابد: «مسلما کنفرانسی متشکل از یک صد هیئت نمایندگی کاری از پیش نخواهد برد.» دستور کار: یگانه اظهار داشت دولت ایران در مورد جزئیات این کار فکر نکرده است، ولی گفت شخصا روشی را ترجیح می دهد که براساس آن، کنفرانس کمیته هایی را به منظور مطالعه موارد مشخصی نظیر نفت و انرژی، کمک ها و سرمایه گذاری ها، سایر کالاها و مواد خام، نظامی پولی و غیره تعیین نماید.

کارمند قسمت نفت سفارت گفت ظاهرا روش یگانه مشابه روشی است که سازمان بین المللی انرژی دنبال می کند. مبنی بر اینکه کمیته های مختلف گزارشات و توصیه های خود را برای بحث بیشتر و تأیید در اختیار هیئت رئیسه قرار دهند. یگانه به علامت توافق ظاهری سری تکان داد، اما تأکید کرد که این فقط نظرات شخصی او است.

محل ریاست و تاریخ: یگانه اظهار داشت دولت ایران در این موارد انعطاف پذیر است و زیاد به آن اهمیت نمی دهد. او به ژنو و پاریس به عنوان محل های ممکن اشاره نمود، ولی به جز اینکه محل بایستی به نحو معقولی «بی طرف» باشد، هیچ تأکید خاص دیگری نداشت. وی همچنین ترجیح می دهد که ریاست کنفرانس به نحوی «بی طرف» باشد، ولی هیچ پیشنهادی مطرح نکرد. در مورد تاریخ احساس می کند که اجلاس بعدی باید ظرف حدود یک ماه پس از کنفرانس مقدماتی برگزار گردد.

ب - موارد مصرف کنندگان: همان طور که در پاراگراف 3 تلگرام مرجع الف ذکر شده است نامه یگانه خطاب به سفیر امریکا، توافق دولت ایران با مواد دستور کار که توسط سازمان بین المللی انرژی تعیین شده است را اعلام می دارد. یگانه به طور کلی بر تمایل دولت ایران به رعایت «همکاری نزدیک» به همه موارد مذکور، تأکید نمود. او ابتکار ایران در بیان توصیه هایی در زمینه کمک های چند جانبه، که با عکس العمل مثبتی از جانب کشورها مواجه نشد، یادآوری کرد. او اشاره نمود که ایران موافقتنامه های همکاری با بسیاری از کشورها امضاء کرده است و گفت ایران علاقه خاصی به کمک در حل مشکلات مربوط به مواد غذایی و کودهای شیمیایی دارد. وی گفت سرمایه گذاریها و سیاست های ایران در زمینه کمک های خود به نیازهای کشور مربوط می شوند: به عنوان مثال، ایران مایل است در زمینه تولید گوشت در استرالیا سرمایه گذاری نماید، زیرا ایران به تأمین گوشت بیشتری نیاز دارد. (جهت اطلاع شما، سفارت استرالیا به ما گفت یک قرارداد مشترک 50 - 50 بین دولت ایران و دولت استرالیا قبلاً به امضا رسیده است. این پروژه مستلزم 26 میلیون دلار سرمایه بوده و برای پرورش گوسفند و صدور به ایران است.) سرمایه گذاری ایران در کروپ به علت تمایل به کسب تکنولوژی بود و سرمایه گذاری در شرکت پان آمریکن (که به عنوان یک سرمایه تلف شده از آن یاد کرد) به منظور کمک به توسعه شرکت هواپیمایی ملی ایران صورت گرفت. او گفت برای این منوال می خواهیم برای توسعه صنعت سنگ آهن و بوکسیت که مورد نیاز ایران است، به هندوستان کمک کنیم. وی اشاره کرد همان طور که از خرید راکتورهای هسته ای و سرمایه گذاری در شرکت اورودیف (Eurodif) مشخص است، ایران به سرمایه گذاری در زمینه منابع انرژی جایگزین علاقه

ص: 823

دارد. وی گفت ایران همچنین در پی امکانات سرمایه گذاری در زمینه انرژی جایگزین خارجی بوده و به صورت خاصی به مشارکت در توسعه انرژی خورشیدی علاقه مند می باشد. وی گفت: مواضع ایران در قبال موضوعاتی نظیر وضع نفت و انرژی جهانی، امنیت منابع تأمین، بازار و قیمت، همان طور که بارها اعلام شده عبارت است از: نفت یک منبع رو به پایان است و بایستی حفظ شود، لذا قیمت آن بایستی در «سطح مناسبی» نگهداشته شود. ایران در این رابطه از صمیم قلب از اقدامات اخیر مصرف کنندگان در جهت ذخیره سازی نفت و حمایت از توسعه منابع جایگزین پشتیبانی می کند. یگانه گفت: ایران همچنان از ایده قیمت گذاری نفت حمایت می کند، «همان طور که تمامی اعضای اوپک نیز بدون استثناء این کار را می کنند».

ایران معتقد است اوپک بایستی نفت را فقط در حد «نیاز» مصرف کنندگان برای آنها تضمین نماید نه بیشتر، ایران هر دو ایده تحت نفوذ در آوردن تولید توسط تولیدکنندگان (مانند توقیف کشتی ها در بنادر) یا توسط شرکت های نفتی که ممکن است باتوجه به شرایط اخیر در ابوظبی تلاش نمایند قیمت ها را کاهش داده یا به وحدت اوپک صدمه بزنند را رد می کند. از دیدگاه ایران عرضه و تقاضای نفت باید متوازن باشد، به صورتی که هیچ کمبودی برای مصرف کنندگان ایجاد نشود، اما نفت اضافی نیز فشاری جهت کاهش قیمت به وجود نیاورد. کارمند نفتی سفارت در رابطه با سرمایه گذاریهای اقتصادی، مسافرت کیسی، رئیس بانک صادرات و واردات، را یادآوری کرد و گفت بانک صادرات به دولت ایران خاطرنشان کرده است که چندین پروژه کاملاً بررسی شده و اقتصادی را در دست دارد که سرمایه ای برای تأمین مالی آن وجود ندارد.

یگانه گفت همکاری بین اوپک و بانک صادرات و واردات یا بین اوپک و بانک بین المللی عمران و توسعه در تأمین مالی چنین پروژه هایی بهترین نوع همکاری می باشد، ولی خاطرنشان ساخت که بیشترین منافع را کشورهایی با مازاد درآمد زیاد بخصوص عربستان سعودی و کویت خواهند برد. او گفت: نفوذ دولت امریکا در عربستان سعودی بسیار مهم است و توصیه نمود که ما باید تلاش نماییم تا آنها به این نوع از همکاریهای بین المللی بیشتر علاقمند شوند. وی از دولت عربستان به عنوان «بیش از حد خودگرا که فقط به منافع اعراب در مرحله اول و سپس در رابطه با مسلمین توجه دارد»، یاد کرد.

ج - یگانه گفت گرچه اختلاف نظرهایی در دولت ایران وجود دارد، ولی دولت قویا احساس می کند مسئله سایر مواد خام بایستی به طور جدی در کنفرانس بعدی مورد توجه قرار گیرد. نظر وی این است که کنفرانس بایستی بدنبال یافتن راههایی برای تثبیت بهای کالاها در حدود «سطحی که متضمن سود باشد» برآید. وی اظهار داشت هدف این خواهد بود تا به جای تثبیت قیمت در سطح معینی، راههایی جهت کاهش تورم کوتاه مدت در بهای مواد خام به دست آید. وی اشاره کرد که هم اکنون همکار مصری وی (از ایران - م) بازدید می کند و اظهار داشت مصریها نگران هستند، زیرا بهای پنبه اخیرا 50 درصد کاهش داشته است. یگانه گفت: چنین کشورهای فقیری نمی توانند در این شرایط برنامه ریزی کنند. کارمند نفتی سفارت متذکر شد که بسیار بعید به نظر می رسد که دولت امریکا بتواند تأیید کنگره در مورد هر نوع توافقنامه بین المللی که شامل عبارتی مبنی بر «تثبیت» بهای تعداد بسیاری از کالاها باشد را کسب نماید.

یگانه یادآور شد که دولت آمریکا بیش از سایرین در زمینه مداخله در بازار بسیاری از کالاها به منظور تثبیت بهای آنها، تجربه اندوخته است. وی به سیاست کشاورزی امریکا در طول اکثر سالهای قرن حاضر

ص: 824

اشاره کرد و گفت یکی از اهداف و اثرات حمایت از قیمت ها «برقراری تعادل در درآمدهای مناطق شهری و روستایی» بوده است. وی تصور می کند بحث تثبیت بهای مواد خام، احتمالاً از طریق همان روشها (حمایت از قیمت ها، ذخیره سازی و غیره...) به دنبال همان اهداف است. یگانه در عین حال پذیرفت که مواد خام به صورت یک مشکل درآمده است و دولت ایران نمی خواهد مذاکرات بعدی به بهانه مجادله در مورد این موضوع، منحل گردد.

با این حال وی حدس می زند که کشورهای کمتر توسعه یافته قطعا خواهان بحث در مورد مواد خام خواهند بود، برداشت کارمند نفتی سفارت این بود که یگانه احساس می کند استفاده از «کمیته مطالعاتی» فوق الذکر، احتمالاً بن بست موجود در مورد مواد خام را برطرف خواهد نمود. یگانه گفت به هر حال این موضوع مورد علاقه کشورهای کمتر توسعه یافته است و یک کنفرانس متعادل و مناسب بایستی به آن بپردازد و بایستی به علائق طرفین رسیدگی گردد. یگانه بار دیگر علیه هر تلاشی جهت تشکیل جبهه متحد کشورهای کمتر توسعه یافته و کشورهای توسعه یافته به منظور تحت فشار قرار دادن اوپک، هشدار داد.

وی گفت این کار اقدام ناشایستی است و به روحیه مورد نیاز برای همکاری صدمه می زند.

یگانه با تکرار مجدد حمایت ایران از تعیین شاخص قیمت نفت اظهار داش امکان «تعیین «شاخص به صورت تدریجی» در خود اوپک مطرح شده، اما به صورت رسمی مورد پذیرش قرار نگرفته است. در مورد «حالت مقابله ای»، یگانه با تأکید بسیار اظهار داشت که بیانات اخیر فورد، رئیس جمهور و کیسینجر وزیر امورخارجه (در مورد احتمال اقدام نظامی)، احساس ناخوشایند شدید و صدمات جدی برای جو همکاری، ایجاد کرده است. با این حال با لحنی نگران اضافه کرد که در مورد ایران چنین نیست، بلکه «در بین اعراب» است. وی گفت، برعکس وی در اجلاس اخیر اوپک و در تماس با سایر رابطین ایران حداکثر تلاش خود را برای آرام کردن و تسکین اعراب به کار برده است تا اطمینان دهد که بیانیه جدی نبوده و جای نگرانی ندارد.

د - انتظارات و استراتژی عمومی: یگانه اظهار امیدواری کرد که اگر مذاکرات آتی موفقیت آمیز باشند، ممکن است به انجام ملاقات های جداگانه با کشورهای شرکت کننده مبادرت ورزند. به نظر می رسید که وی «موفقیت» را به صورت نوعی «اعلامیه مشترک» یا «توافق اصولی» در مورد مسائلی نظیر امنیت تدارکات، مدیریت عدم موازنه های مالی بین المللی و غیره می داند، اما در مورد این که مذاکرات به یک موافقتنامه رسمی بین المللی یا توافق در مورد معاهده ای بینجامد، اظهار تردید کرد.

3- یگانه گفت هیئت اعزامی ایران به کنفرانس مقدماتی شامل خودش دکتر رشیدی، که مشاور آموزگار، نماینده دولت ایران در اوپک است، حسن ایزدی، رئیس اداره بازاریابی بین المللی شرکت نفت، دکتر ح. الف. موحد، وکیل و هماهنگ کننده موافقت نامه های بین المللی شرکت نفت، آقای قره داغی پور، متخصص بانک مرکزی در زمینه سازمان های بین المللی و تحرکات بین المللی در سرمایه گذاری ها و یک نماینده از وزارت خارجه که احتمالاً از سفارت ایران در پاریس خواهد آمد، می باشد. هلمز

ص: 825

یگانه، محمد - 5 تاریخ: 3 آوریل 1975 - 14/1/54 سرّی - توزیع محدود از: سفارت آمریکا، تهران 2997 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن، فوری مراجع: الف) وزارت خارجه 73868، ب) وزارت خارجه 73748، ج) تهران 2877، د) تهران 2847 موضوع: کنفرانس مقدماتی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان 1- انتظار می رود شاه در 3 آوریل از جزیره کیش به تهران بازگردد و یگانه بعدازظهر سوم آوریل به پاریس عزیمت نماید تا در گردهمایی مقدماتی اوپک و هیئت های نمایندگی کشورهای کمتر توسعه یافته که در 4 آوریل آغاز می شود، شرکت جوید. بنابراین امکان ندارد تا قبل از عزیمت یگانه، موضع را (مرجع الف) با شاه در میان بگذاریم.

2- کاردار، یگانه را صبح سوم آوریل ملاقات نمود و نامه ای در رابطه با تلگرام مرجع ب و یادداشت کوچکی براساس تلگرام مرجع الف به وی داد. یگانه پس از اینکه هر دو نامه را با دقت مطالعه کرد، گفت به نظر می رسد دولت ایران و دولت آمریکا در تمام موارد به استثنای دستور کار کنفرانس با یکدیگر توافق دارند. وی در رابطه با نوع کنفرانسی که انتظار می رود، تشکیل شود، اظهار داشت که بحث در مورد مواد خام از مسائل اساسی می باشد. یگانه بر توافق با دیدگاههای دولت امریکا مبنی براینکه نباید اجازه داد این مشکل کنفرانس را دچار اختلال کند، تأکید کرده و به طور مشخص تری پیشنهاد خود را (مرجع ج) تکرار نمود و گفت در عین حالی که «مواد خام» بایستی مطرح شود، شاید بتوان با پروراندن آن به همراه موضوعاتی نظیر اصلاحات پولی (مرجع ج) در کمیته های مطالعاتی مانع از رکود کار کنفرانس شد. یگانه با مرور سایر موارد کلاً با هدف دولت امریکا مبنی بر پرهیز از قطبی شدن کنفرانس موافقت داشت، اما اظهار نمود که تحولات سال گذشته شاهد گرایشات شدیدی در جهت «دو قطبی» شدن بوده است اقدامات سازمان بین المللی انرژی در این جهت بود که بسیاری در فکر مواجهه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان باشند و سایر نیروها در پی ایده کنفرانس کشورهای توسعه یافته برآیند. یگانه با دیدگاه دولت امریکا در مورد ریاست کنفرانس موافق بود، ولی گفت در عین حالی که بهتر است بحث در مورد ریاست در کنفرانس مقدماتی صورت گیرد، اما تصمیم گیری نهایی در این باره را بایستی به عهده کنفرانس رسمی بزرگتر گذاشت (وی گفت بالاخره باید مسئله ای برای آنها باقی گذاشت که در مورد آن تصمیم بگیرند).

3- در مورد سؤال مطرح شده در پاراگراف 1- ه از تلگرام مرجع ب، لطفا برای آگاهی از تمایل شاه در زمینه گنجاندن بحث مواد خام به تلگرامهای تهران 2216 و 2016 مراجعه کنید. دیدگاههای مشابهی نیز توسط آموزگار به رابینسون، معاون وزیر، گفته شده است. مشخص است که دولت ایران تا حدی بین تمایل به اینکه کنفرانس به نتیجه ای برسد و تمایل به حفظ موضع سیاسی مناسب گیر کرده است. هدف یگانه آن طور که اظهار داشت عبارت است از تلاش برای کمک در ایجاد مصالحه ای که تضمین کننده هر دو هدف باشد.

4- هیئت اعزامی ایالات متحده می تواند از طریق آقای پرویز ذوالعین در سفارت ایران در پاریس با یگانه تماس بگیرند. یگانه باتوجه به تجربیاتش به عنوان نمایندگی ایران در بانک بین المللی عمران و توسعه و سایر نهادهای بین المللی، احتمالاً به عنوان رئیس هیئت نمایندگی دولت ایران انتخاب خواهد شد. در دولت ایران نیز در سطح پایین تر از وزیر برای چنین کنفرانس هایی خلاء سازمانی وجود دارد:

ص: 826

شرکت ملی نفت ایران در زمینه این گونه دیپلماسی ها هیچ تجربه ای ندارد، تنها از نفت سر در می آورد، اما در زمینه کمک ها، عمران، امور مالی، مواد خام و غیره اطلاعات اندکی دارد. بانک مرکزی که در تمامی این زمینه ها منجمله نفت تا حدی ذینفع است از نظر ما در این رابطه یک انتخاب منطقی می باشد. خود یگانه انگلیسی را بسیار خوب می داند و همسرش یک امریکائی (از اهالی نیویورک) است. وی تا حدی خجالتی و گوشه گیر ولی شخص مصممی است. او با ملایمت صحبت می کند. و باهوش و خوش برخورد است. او به اصول و نکات خاص اهمیت می دهد و از کلی بافی بیزار و رویگردان است. تنها یک راه عملی برای نزدیک شدن به وی وجود دارد: توسل به روحیه صادقانه و دوستی متقابل. ما فکر می کنیم هیئت اعزامی ایالات متحده یگانه را فرد قابل قبولی برای کار کردن بیابد. هلمز یگانه، محمد - 6 محمد یگانه رئیس بانک مرکزی خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای یگانه محمد یگانه، 52 ساله، در 12 اوت 1973 رئیس کل بانک مرکزی ایران شد. وی یکی از برجسته ترین اقتصاددانان ایران است و به عنوان یک تکنوکرات شایسته است مشهور می باشد او طرفدار آمریکا است و با مقامات ایالات متحده رفتاری دوستانه و مددکارانه داشته است.

یگانه دارای مدرک لیسانس حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکترا از دانشگاه کلمبیا است. از سال 1949 تا 1964 وی کارمند دبیرخانه سازمان ملل متحد بود و در مورد توسعه اقتصادی کشورهای خاورمیانه کار می کرد (در طول سال 59 - 1958، وی در تونس مشغول تنظیم یک طرح ده ساله بود). از 1964 تا 1969 وی معاون وزیر دارایی در امر تحقیقات و برنامه ریزی شد و همزمان با آن به عنوان مدیرعامل مرکز تحقیقات توسعه صنعتی و تجاری خدمت می کرد. از 1969 تا 1970، که ناراحتی جسمی او را وادار به استعفا کرد، وزیر آبادانی و مسکن بود. از ژوئن 1970 تا ژوئن 1971، یگانه به عنوان مشاور مخصوص اقتصادی نخست وزیر امیرعباس هویدا، خدمت نمود. در ژوئن 1971، وی جایگزین مدیر بانک بین المللی عمران و توسعه شد. او عضو و معاون رئیس، بر هیئت های اعزامی ایران در اجلاس های کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD)، سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل (UNIDO) و کمیسیون اقتصادی آسیا و خاورمیانه (سازمان ملل) (ECAFE) ریاست داشته است. در سپتامبر 1974، در اجلاس بانک بین المللی پول در واشنگتن و در ژوئن 1975 در کنفرانس وزرای اوپک در لیبرویل شرکت نمود.

یگانه فردی باهوش، سخت کار و با قدرت فکری قوی است. هویدا او را فعال و پویا توصیف نموده است. وی به خوبی انگلیسی و فرانسه صحبت می کند و بیش از ده کتاب در زمینه اقتصاد نوشته است. وی با یک امریکائی ازدواج نموده و دارای سه پسر است. 9 اکتبر 1975 - 17/7/54 یگانه، محمد - 7 خیلی محرمانه محمد یگانه، وزیر مشاور در امور اقتصادی در بسیاری از کنفرانس ها و اجلاس های بین المللی،

ص: 827

منجمله سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک، کنفرانس همکاریهای اقتصادی بین المللی (CIEC)، بانک بین المللی پول (IMF)، بانک جهانی و سازمان ملل متحد، به عنوان نماینده ایران شرکت نموده است.

او در مورد همکاریهای اقتصادی بین المللی مستقیما به شاه گزارش می دهد و به نظر می رسد اختیارات گسترده ای در مذاکرات به وی داده شده باشد. او روش میانه روانه ای را در پیش گرفته است، در مواقع ضروری از در صلح در می آید و در غیر این صورت بی تعارف و صریح است. یگانه به آرامی صحبت می کند، مهربان است و حالت تقریبا مردد وی تحت الشعاع هوش زیاد و درک دقیق او از مسائل قرار دارد.

یگانه که از نظر آموزشی یک اقتصاددان و بانکدار است، به عنوان مدیرکل بانک مرکزی، وزیر آبادانی و مسکن و به عنوان معاون وزیر در وزارت دارایی، قبل از انتصاب به مقام وزیر مشاور در اکتبر 1975، خدمت کرده است. یگانه همیشه با مقامات سفارت صمیمی و خوش برخورد و رفتاری مددکارانه داشته است.

یگانه در 1923 در زنجان متولد شد و از دانشگاه تهران در رشته حقوق و اقتصاد فارغ التحصیل شد، سپس به دانشگاه کلمبیا و بعد از آن به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت. او از سال 1946 تا 1964 در ایالات متحده زندگی کرد و به عنوان کارمند در دبیرخانه سازمان ملل از 1949 تا 1964 خدمت نمود. او با یک آمریکائی ازدواج نموده است و سه پسر دارد که دوتای آنها در ایالات متحده متولد شده اند.

آوریل 1977 - فروردین 1356 یگانه، محمد - 8 محمد یگانه وزیر مشاور (از اکتبر 1975) عنوان خطاب: آقای وزیر محمد یگانه، یکی از برجسته ترین اقتصاددانان ایرانی و رفع کننده مشکلات شاه در زمینه امور اقتصادی مالی است، در حال حاضر، او بیشترین وقت خود را صرف موضوعات مربوط به کنفرانس همکاری های بین المللی اقتصادی (CIEC) می کند. یگانه طرفدار آمریکا است و با مقامات آمریکائی رفتاری دوستانه و مددکارانه داشته است. می توان روی او در زمینه کار سودمندانه با نمایندگان ایالات متحده در تلاش هایشان برای خنثی کردن کوشش های دولت های تندرو (مثلاً الجزایر) جهت ایجاد مشکل در کنفرانس، حساب کرد. او هرگز حتی یک میلی متر از دستوراتی که شاه به وی می دهد پس و پیش نخواهد رفت، هر چند اگر دستور در همان لحظه داده شده باشد، و او یکی از حامیان قوی آن مواردی از کنفرانس CIEC خواهد بود که به خواسته قبلی شاه نزدیک باشند.

یگانه به عنوان یک تکنوکرات شایسته، شهرت محرزی دارد. او دارای مدرک لیسانس حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا است. او به عنوان معاون رئیس هیئت های اعزامی ایران در اجلاس های کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل، سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل، کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور، بانک بین المللی پول و بانک بین المللی عمران و توسعه، اوپک و کنفرانس همکاریهای بین المللی اقتصادی ریاست داشته یا خدمت کرده است. در اوایل خدمتش یگانه در دبیرخانه سازمان ملل متحد (64 - 1946) کار کرده سپس معاون وزیر دارایی در امر تحقیقات و برنامه ریزی، وزیر آبادانی و مسکن و مشاور مخصوص اقتصادی نخست وزیر (71 - 1970)

ص: 828

شد. او در این اواخر به عنوان جایگزین قائم مقام بانک بین المللی عمران و توسعه (72 - 1971)، مدیرعامل بانک بین المللی پول (73 - 1972) و مدیرکل بانک مرکزی ایران خدمت کرده است.

یگانه، 54 ساله باهوش، سخت کار و دارای رفتاری متواضعانه است. او به تنیس، شطرنج و پیاده روی علاقه مند می باشد. یگانه به خوبی انگلیسی و فرانسه صحبت می کند و بیش از 10 کتاب در زمینه امور اقتصادی نوشته است. وی با یک زن آمریکائی ازدواج کرده است و دارای سه پسر است.

23 می 1977 - 2/3/56 یگانه، محمد - 9 محمد یگانه وزیر اقتصادی و دارایی (از نوامبر 1977) عنوان خطاب: آقای وزیر محمد یگانه یک اقتصاددان برجسته و تکنوکرات لایق است و مقام فعلی را در جریان تغییرات کابینه پس از مرگ منوچهر اقبال، رئیس شرکت ملی نفت ایران به دست آورد (هوشنگ انصاری جایگزین اقبال شد و یگانه به جای انصاری نشست). او قبلاً از اکتبر 1975، به عنوان وزیر مشاور و در این اواخر، از اوت 1977، به عنوان سرپرست سازمان برنامه و بودجه خدمت کرده بود.

یگانه دارای لیسانس حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا می باشد. از سال 1949 تا 1964، وی در دبیرخانه سازمان ملل کار کرد. در دهه 1970، وی به نحوی موفقیت آمیز به عنوان وزیر آبادانی و مسکن، مشاور اقتصادی ویژه نخست وزیر، جانشین مدیر اجرائی (قائم مقام) بانک بین المللی عمران و نوسازی، قائم مقام صندوق بین المللی پول و مدیرکل بانک مرکزی ایران، خدمت کرد.

یگانه، 54 ساله، فردی زیرک، سخت کوش و فروتن است. او علاقه مند به بازی تنیس، شطرنج و پیاده روی است. وزیر فرانسه و انگلیسی را به خوبی صحبت می کند. او کتابهای زیادی در زمینه اقتصاد نوشته است. وی با یک آمریکائی ازدواج کرده است و سه پسر دارد.

15 دسامبر 1977 - 24/9/56 یگانه، محمد - 10 محمد یگانه وزیر اقتصادی و دارایی (از نوامبر 1977) خیلی محرمانه عنوان خطاب: آقای وزیر محمد یگانه یک اقتصاددان برجسته است و اعتبار زیادی به عنوان یک تکنوکرات لایق و باهوش دارد، ولی به عنوان وزیر امور اقتصادی، انتظار نمی رود که نقش مهم یک سیاستگذار را ایفا کند. وی اصولاً به عنوان فردی هماهنگ کننده، جهت حصول اطمینان از این که دولت به طور مؤثر خواسته های شاه را پیاده می کند و کابینه مجری خط مشی و سیاست است و نه تنظیم کننده آن، عمل می نماید. در حالی که برخی از وزرای فعال تر سیاست هایی را پیشنهاد می کنند، فروتنی و شیوه تقریبا مردد وی اشاره براین دارد که وی از این کار اجتناب می کند. در ترمیم کابینه در اوت 1978، وی در سمت خود ابقاء شد.

وزیر 55 ساله، دارای لیسانس حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران و فوق لیسانس و دکترای اقتصاد از

ص: 829

دانشگاه کلمبیا است. او تجربه گسترده ای در امور مالی دارد. او در دهه 1970 مشاور ویژه اقتصادی نخست وزیر، جانشین قائم مقام بانک بین المللی عمران و نوسازی، قائم مقام صندوق بین المللی پول و مدیرکل بانک مرکزی ایران بود. قبل از وزیر شدن، او از اکتبر 1975، به عنوان وزیر مشاور و در این اواخر، از اوت 1977، به عنوان سرپرست سازمان برنامه و بودجه، خدمت کرده بود. به عنوان وزیر مشاور، وی مشکلات مالی و اقتصادی را برای شاه حل می کرد، کاری که وی ممکن است در موقعیت فعلی نیز انجام بدهد. طبق اظهار برخی از مقامات ارشد دولت ایران، وی در سازمان برنامه و بودجه خوب عمل نکرد.

یگانه در مذاکرات روش میانه روانه ای را در پیش گرفته است. در مواقع ضروری از در صلح در می آید و در غیر آن بی تعارف و رک است. او همیشه با مقامات سفارت ایالات متحده صمیمی، خوش برخورد بوده و رفتاری مددکارانه داشته است. وی به خوبی فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

18 اکتبر 1978 - 26/7/57 یگانه، محمد - 11 تاریخ: 1 نوامبر 1978 - 10/8/57 خیلی محرمانه از: سفارت آمریکا، کویت 5894 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن جهت اطلاع: سفارت آمریکا، تهران موضوع: ملاقات کوپر (معاون وزیر) با یگانه در مذاکرات من با یگانه، وزیر دارایی ایران، در 30 اکتبر، بیشتر وقت مذاکره به برداشت های وی از اوضاع سیاسی در ایران که منبع آشکار ناراحتی وی بود، اختصاص یافت. او از این که دولت با «تقاضاهای» بسیار زیاد اعتصابیون محاصره شده بود، بسیار متأسف بود و گفت پایان روشنی برای آشوب های فعلی، به غیر از روی کار آمدن یک دولت نظامی یا یک کودتای دست چپی بسیار سازمان یافته، نظیر آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، وجود ندارد. هر دو امکان بشدت وی را متأسف کرده بود.

فهرست اعلام

ص: 830

ص: 831

ص: 832

آ - الف آبادیان، بهمن (دکتر) / 158، 159 آبتین / 338 آبراه شط العرب (اروندرود) / 70 آتلانتا / 712 آتلانتیک / 79 آتلانتیک سیتی (نیوجرسی) / 561، 564 آجودانی (سرلشکر) / 357، 547 آدیس آبابا / 94 آذربایجان / 192، 421 آذربایجان شرقی / 275، 529، 647، 648 آذربایجان غربی / 434 آذر، منصور (دکتر) / 489 آذر، مهدی / 155 آرامش، احمد / 333، 461، 500 آرام، غلامعباس / 156، 157، 164، 178، 288، 341، 380، 381، 383، 485، 613، 615، 661، 729 آرمیتاژ، جان. ا. / 199، 200، 201، 202، 261، 349، 350، 359، 384، 385، 387، 406، 673، 674، 699، 701، 702، 734، 785، 786، 787، 788، 820 آرنولد (دکتر) / 657، 658، 755 آزادی، خسرو / 249 آزمایشگاه ملی Oak Ridge در تنسی / 266 آزموده، اسکندر (تیمسار) / 275 آزمون، منوچهر / 427 آژانس اطلاعات دفاعی / 86 آژانس امنیت ملی (NSA) / 4، 8، 49 آژانس بین المللی انرژی اتمی / 231 آستارا / 721 آستان قدس رضوی / 761، 768 آسوشیتدپرس / 103، 288، 364، 784، 820 آسیا / 468، 553، 579، 591، 641، 707، 731، 799 آسیای جنوب شرقی / 731 آفریقا / 68، 91، 93، 129، 150، 151، 333، 336، 377، 380، 381، 383، 387، 389، 392، 541، 553، 615، 618، 632، 688، 722، 733، 737، 816 آفریقای جنوبی / 632 آکادمی پزشکی فرانسه / 271 آکادمی نظامی سن سیر / 439 آگاه، منوچهر (دکتر) / 158، 159، 160 آلمان غربی / 37، 121، 124، 127، 128، 129، 130، 142،243، 268، 300، 367، 389، 400، 425، 528، 533، 534، 578، 592، 679، 751، 752، 803، 807 آلن (ژنرال) / 531 آلیتالیا / 521، 522، 527، 530 آمریکا / 3، 4، 6، 8، 9، 11، 21، 25، 27، 31، 37، 51، 52، 53، 54، 58، 59، 60، 61، 63، 64، 65،

ص: 833

66، 67، 69، 70، 73، 74، 76، 78، 79، 82، 83، 84، 85، 87، 89، 92، 94، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 105، 106، 108، 113، 114، 115، 120، 122، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 149، 150، 156، 429 آموزش و پرورش / 155، 197، 270، 319، 340، 356، 425، 426، 436، 441، 460، 518، 564، 632، 648، 716، 723، 769، 775 آموزگار، جمشید / 159، 160، 161، 163، 164، 165، 166، 167، 168، 169، 170، 172، 173، 174، 175، 176، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 186، 187، 188، 189، 190، 191، 192، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 210، 211، 212، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 224، 225، 228، 230، 264، 275، 299، 341، 349، 372، 390، 393، 414، 415، 421، 445، 446، 522، 566، 567، 568، 624، 713، 746، 801، 825، 826 آموزگار، جهانگیر / 161، 162، 163، 166، 176، 191، 206، 208، 216، 220، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 228، 229، 230، 265، 376 آموزگار، حبیب اللّه / 166، 174، 190، 202، 215، 224، 341 آموزگار، کورس / 166، 191، 206، 208، 216، 226، 230 آموزگار، کورش / 196 آموزگار، هوشنگ / 166، 191، 206، 208، 216، 226 آنفوکس (دیپلمات) / 134، 135 آنکارا / 166، 167، 236، 241، 243، 245، 247، 250، 672، 725، 804، 806 آوری، ریچارد / 603 آیزنهاور / 230 آیندگان / 545، 781، 783، 784، 785، 786، 787، 788، 789، 790، 791، 792، 795، 796، 797، 798، 799، 800، 801 ابتکار، عبدالحسین / 336 ابتهاج، ابوالحسن / 161، 163، 164، 167، 280، 285، 287، 309، 310، 314، 357، 562، 643، 687 ابتهاج، احمدعلی / 643 ابتهاج، خسرو (دکتر) / 642، 643، 644، 658، 781 ابتهاج، عبدالحسین / 258، 261، 562 ابطحی، جعفر / 406، 479 ابوغریب (زندان) / 98 اتابک، علی اصغرخان / 231 اتابکی، رحمت اللّه / 231 اتاق بازرگانی تهران / 377، 380، 383، 416، 579، 580، 593، 598، 687 اتاق بازرگانی، صنایع و معادن / 446 اتحادیه ZIGMA KAPPA / 548 اتحادیه آموزگاران ایرانی / 503 اتحادیه بین المجالس / 818، 819 اتحادیه، حسین / 549 اتحادیه روزنامه نگاران / 772 اتحادیه سوسیالیست ها / 491، 501، 515، 517 اتحادیه های کارگری (سندیکاها) / 638، 639 اتیوپی / 20، 23، 24، 123، 124، 400، 560، 636 اجلاس جامعه بین المللی منابع آب / 760 اجلاس شورای اتحادیه دائمی بین المجالس (ژنو) / 819 اجلاس شورای وزیران RCD (سنتو) / 671

ص: 834

اجلاس کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور / 820 اجلاسیه 1975 اوپک (وین) / 216 اجلاسیه پیمان بغداد در (آنکارا) / 166 احمد بن بلا / 522 احمد حسن البکر / 5، 9، 13، 14، 15، 16، 19، 20، 22، 28، 30، 31، 44، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 68، 69، 70، 72، 73، 74، 75، 79، 80، 81، 82، 83، 86، 88، 90، 92، 101، 102، 103، 104، 105، 108، 109، 110، 112، 113، 114، 116، 117، 118 احمد حسین السامرایی / 53 احمد شفیق / 298، 423 احمدی، احمد (دکتر) / 232، 233، 234 احمدی، اشرف (سناتور) / 582 احمدی، صادق / 235، 520 احمدی، ماری / 233، 234 اخوان، جعفر / 377، 384، 392، 700 اخوان، جمشید / 384 اخوی، حسن (تیمسار) / 416 اداره آمار و اطلاعات اقتصادی / 628 اداره اطلاعات آمریکا (USIS ) / 676 اداره امور علمی و فنی بین المللی / 265 اداره انتشارات و رادیو / 654، 655، 656، 657، 664 اداره بازاریابی بین المللی شرکت نفت / 825 اداره بهداری مشهد / 270 اداره بهداری یزد / 646 اداره بهداشت استان آذربایجان غربی / 155 اداره بین المللی وزارت اقتصاد / 492 اداره توسعه کرخه / 571 اداره حقوقی و قراردادهای وزارت امورخارجه / 607، 608، 611، 616، 617 اداره راه آهن / 654، 655، 656، 657، 663 اداره سیلو و آرد / 713 اداره قضایی وزارت اقتصاد / 583 اداره هنرهای زیبا / 429، 658، 660 اِد (دیپلمات امریکایی) / 789 اردلان، ابوالحسن خان (فخرالملک) / 241 اردلان، امان اللّه / 241، 244 اردلان، رضاقلی / 244 اردلان، عباسقلی / 241، 244 اردلان، علیقلی / 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242، 243، 244، 290 اردلان، غلامرضا / 244 اردلان، محمدحسن / 244 اردلان، محمدعلی / 244 اردلان، منوچهر / 242، 243 اردلان، مهری / 243 اردلان، ناصرقلی / 241، 244 اردن / 19، 20، 40، 41، 46، 48، 88، 97، 98، 100، 101، 114، 125، 126، 156، 255 ارسنجانی، حسن / 221، 295، 296، 297، 299، 305، 311، 315، 321، 356، 445، 455، 459، 488، 493، 543، 630، 685، 762، 763، 773 ارسنجانی، حسین / 630 ارفع، حسن (تیمسار) / 416، 749 اروپای شرقی / 23، 24، 42، 57، 64، 71، 99، 101، 103، 106، 141، 142، 371، 388، 435، 437، 698، 726، 733 اروپای غربی / 4، 6، 11، 25، 40، 42، 46، 104، 125، 126، 128، 129، 131، 132، 133، 141، 142، 144، 149، 150، 156، 157، 193، 222، 227، 260، 267، 268، 277، 300، 337، 352، 364، 365، 369، 376، 413، 429، 438، 442، 479، 495، 503، 553، 555، 560، 568، 569، 570، 571، 588، 589، 591، 599، 628، 635، 641، 644، 652، 655، 657، 664، 689، 707،

ص: 835

708، 720، 721، 724، 758، 772، 803، 804، 806، 811 اریتره / 20، 23، 24، 93، 124 ازهاری، رعنا / 251، 255 ازهاری، غلامرضا (ارتشبد) / 245، 246، 248، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 268، 276، 278، 404، 422، 427، 439، 535، 551، 557، 573، 600، 606، 623، 646، 666، 719، 723، 739، 740 ازهاری، گلنار / 246، 251، 255 ازهاری، لیلا / 246، 251، 255 اسپانیا / 365، 429، 439، 536، 589، 707، 709، 751 استانبول / 726، 733 استاندار اویل ایندیانا (SOIND) / 419 استان لرستان / 277 استان مرکزی / 427، 647، 648، 740 استرالیا / 267، 428، 503، 576، 652، 664، 814، 815، 816، 823 استفانید، استیو / 232 استل، چارلز سی. / 173، 289، 608 استمپل، جان دی. / 210، 676، 704، 715، 742، 767 استوسگو / 767 استونسون، ادلای / 513 استیو، تام / 187، 376 استیو، توماس سی. / 577، 578، 579 استیوز، جون دبلیو. / 613 اسرائیل / 4، 9، 11، 12، 13، 19، 20، 21، 23، 25، 27، 37، 38، 39، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 48، 70، 73، 95، 96، 105، 107، 108، 112، 114، 118، 119، 125، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 140، 150، 151، 251، 267، 286، 311، 536، 718، 720، 723، 730، 733، 799، 812، 813 اسفندیاری، ثریا / 162، 420، 632 اسکات، رابرت / 168، 261، 359 اسکودرو / 388، 529، 539 اسکویی / 453، 465، 469 اسلام آباد / 736، 796، 816 اسلامی (دکتر) / 775 اسوالد / 728 اشتری، هادی / 298 اشتوتگارت / 369، 372، 679، 803، 806 اشمیت / 389، 390 اصفهان / 161، 218، 252، 260، 278، 353، 359، 416، 418، 419، 438، 503، 516، 543، 554، 555، 627، 647، 648، 649، 656، 663، 685، 697، 698، 707، 716، 740، 745، 748، 757، 777 اصفیا، صفی / 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 302، 322، 351، 448، 538، 635، 636، 640 اصفیا، منظر / 448 اصل 4 ترومن / 163، 168، 169، 172، 173، 176، 190، 202، 204، 215، 285، 375، 436، 450، 545، 561، 564 اطریش / 197، 198، 231، 435، 613 اعتبار، عبدالحسین (دکتر) / 332، 333، 337 اعتماد، اکبر (دکتر) / 265، 266، 267، 810 اعتمادی، مریم / 542 اف - بی - آی / 49 افخمی، هوشنگ (ناخدا) / 605 افشار، امیراصلان / 164، 266، 269، 549، 609 افشارقاسملو، امیرخسرو / 168، 174، 268 افغانستان / 10، 24، 90، 93، 123، 124، 129، 184، 192، 251، 531، 548، 612، 613، 614، 615، 617، 618، 722، 744، 811، 830

ص: 836

اقبال، احمد / 178، 271، 341 اقبال، خسرو / 271، 585 اقبال، عبدالوهاب / 271 اقبال، علی / 271 اقبال منوچهر / 156، 164، 166، 167، 175، 181، 190، 191، 220، 221، 231، 240، 243، 270، 271، 272، 273، 285، 288، 293، 299، 302، 304، 346، 356، 357، 370، 416، 417، 419، 452، 491، 493، 561، 575، 585، 602، 626، 627، 651، 654، 679، 685، 829 اقبال، مونیکو / 271 اقتصاد سیاسی در سیاست خارجی آمریکا (کتاب) / 333 اقیانوس هند / 720، 723، 813، 814، 815، 816، 817 اگنو (خانم) / 385 الجزایر / 184، 225، 822، 828 الف اراپ فرانسه (ElF-Erap) / 34 القدری / 83 الکساندریا / 301 الموتی / 221، 297، 305، 310، 313، 314، 319، 324، 329، 336، 338، 339، 340، 347، 460، 461، 606 الموتی، مصطفی (دکتر) / 520 الموتی، نورالدین / 318 الهیه / 320 الیوت، تئودور ال. / 159، 183، 185، 187، 258، 585، 587، 590، 680، 682، 686، 687، 688، 691، 692، 695، 700، 712، 776 امارات متحده عربی / 78 امام حسین (ع) / 77 امام علی (ع) / 395 امامی خویی، سیدحسن / 242 امامی خویی، فریده / 679 امامی خویی، لیلا / 804، 808 امانی، کریم / 781 امپریال کالج لندن / 759 املاک سلطنتی (Crwon estates) (قزوین) / 580 امیراصلانی، فریدون / 402 امیرانتظام، عباس / 725 امیرانی، علی اصغر / 659 امیرپرویز، امیرحسین / 274، 275، 276، 277 امیرتیمور، محمدرضا / 178، 341، 342، 734، 735 امیرسلیمانی، مهناز / 422 امیرعزیزی، صادق (سرلشگر) / 295 امیرعلائی / 345 امین الدوله / 355 امین الملک، محسن خان / 355 امین، محمدرضا / 278 امینی، ابوالقاسم / 297 امینی، ایرج / 326، 337، 338 امینی، بتول / 314، 320، 331 امینی، بهرام (ارتشبد) / 328 امینی (خانم) / 289، 320، 336 امینی، خداداد / 331 امینی، رضا (دکتر) / 365، 659، 696 امینی، علی (دکتر) / 177، 178، 220، 221، 222، 224، 225، 239، 240، 243، 279، 280، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 288، 289، 290، 291، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 298، 299، 300، 301، 302، 303، 304، 305، 306، 307، 308، 309، 310، 311، 312، 313، 314، 315، 316، 317، 318، 319، 320، 321، 322، 323، 324، 325، 326، 327، 328، 329، 330، 331، 332، 333، 334، 335، 336، 337، 338، 339، 340، 341، 342، 343، 344، 345، 346، 347، 348، 349، 350، 351، 352، 353،

ص: 837

354، 355، 356، 357، 358، 359، 360، 364، 365، 381، 384، 395، 423، 445، 451، 454، 455، 460، 461، 462، 464، 465، 467، 476، 482، 483، 487، 488، 491، 492، 493، 494، 495، 497، 498، 499، 500، 502، 508، 551، 606، 633، 657، 658، 659، 680، 682، 683، 687 امینی، فریدون / 331 انتشارات فرانکلین / 772، 773، 774، 779، 780، 781، 787، 790، 800 انتشارات فردریک ا. پراگر / 225 انتشارات ویلسون / 333 انتظام، عبداللّه / 240، 280، 366، 367، 368، 369، 370، 371، 372، 373، 374، 803، 806 انتظام، نصراللّه / 283، 366، 367، 368، 369 انجمن ایران و آمریکا / 537، 538، 539، 575، 606، 616، 617 انجمن ایران و آمریکا (شیراز) / 755 انجمن ایران و آمریکا (مشهد) / 767 انجمن بهداشت ایران / 647، 648 انجمن حفظ و نگهداری میراث ملی / 606 انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی / 605 انجمن سلطنتی جراحان / 301 انجمن سلطنتی خدمات اجتماعی / 626 انجمن شکار ایران / 603 انجمن شیروخورشید / 565 انجمن مدیریت ایران / 446 انجمن معلمان / 451، 456، 460، 491، 518 اندونزی / 731، 790 انرژی اتمی ایران / 265، 267، 810 انستیتو آهن و فولاد آمریکا / 435 انستیتو پاستور / 665 انستیتو پلی تکنیک پاریس / 257، 260، 262، 263، 264 انستیتو پلی تکنیک تهران / 300، 556 انستیتو تکنولوژی کیس / 437 انستیتو ملی علوم و فنون هسته ای در ساکلی فرانسه / 267 انستیتو نفت فرانسه (IPF) / 581 انستیتوی آهن و فولاد آمریکا / 434، 435 انستیتوی تحقیقات اجتماعی / 585، 782 انستیتوی مطالعات سیاسی و اقتصادی بین المللی / 597 انصاری (خانم) / 381، 383، 396 انصاری، رضا / 163، 164، 165، 168، 174، 212، 224، 232، 233، 375، 376، 377، 378، 380، 419، 516، 537، 711 انصاری (سرهنگ) / 478، 516 انصاری، سیروس / 390، 396 انصاری، عبدالرضا / 197، 199، 232، 349، 375 انصاری، ولی (سرلشکر) / 301، 357 انصاری، هوشنگ / 199، 213، 264، 376، 377، 378، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 386، 387، 388، 389، 390، 391، 392، 393، 394، 395، 396، 433، 435، 436، 444، 551، 671، 707، 708، 710، 741، 742، 781، 784، 829 انگلتون (سناتور) / 811 انگلستان / 25، 128، 157، 158، 186، 268، 271، 291، 292، 293، 298، 299، 300، 358، 373، 380، 381، 382، 383، 387، 389، 392، 400، 416، 417، 418، 419، 420، 425، 434، 439، 468، 492، 496، 528، 536، 538، 543، 545، 548، 549، 561، 566، 568، 569، 575، 599، 601، 602، 603، 607، 621، 633، 644، 653، 655، 656، 657، 682، 699، 707، 709، 710، 713، 714، 720، 721، 723، 729، 730،

ص: 838

734، 737، 742، 757، 759، 760، 772، 799، 809 انگلهارت / 68، 69 انوار / 775 انور، بیژن (تیمسار سرتیپ) / 252 اوپک / 8، 11، 12، 13، 21، 25، 26، 35، 131، 139، 141، 145، 184، 202، 204، 205، 206، 208، 209، 212، 213، 214، 215، 216، 226، 227، 390، 423، 712، 713، 716، 804، 806، 809، 811، 822، 824، 825، 826، 828 اوتانت (دبیرکل سازمان ملل) / 488 اورشلیم / 129، 133، 149 اوکلاهما / 146 اوگادن / 93 اوهایو / 612، 616، 617 اویسی، شرافت / 397 اویسی، علی رضا / 399، 402، 405 اویسی، غلامعلی (ارتشبد) / 397، 398، 399، 400، 401، 402، 403، 404، 405، 623 اویسی، فرشته / 399، 402، 405 اویسی، محمدرضا / 399، 400، 402، 405 اهری (دکتر) / 688، 784، 785 اهواز / 417، 566، 567، 568، 690، 697، 759 ایادی (سپهبد) / 179، 702 ایالات میشیگان / 559 ایالت کلمبیا / 712 ایتالیا / 11، 25، 27، 39، 40، 126، 127، 141، 400، 425، 751، 809 ایران / 3، 4، 6، 8، 10، 11، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 32، 33، 34، 35، 38، 39، 40، 41، 43، 44، 47، 48، 58، 59، 64، 66، 70، 74، 89، 90، 91، 93، 94، 96، 97، 99، 105، 107، 110، 112، 119، 128، 131، 132، 134، 135، 136، 137 ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» (1971) (کتاب) / 226، 227، 229 ایران: دورنمای اقتصادی (1977) (کتاب) / 229 ایرانی، منوچهر / 281 ایسلی، هارولد / 637 ایل بختیاری / 429 ایلی نویز / 611 ایوب / 683، 702، 731 ب بابل / 650 باتمانقلیچ، فریدون / 673 باتمانقلیچ، مهدی / 417 باتمانقلیچ، نادر (سپهبد) / 165، 673، 674، 800 باتمانقلیچ، یحیی خان / 417 بادن / 267 بازرگان، مهدی (مهندس) / 573، 687، 693 باشگاه افسران / 474 باشگاه جبهه ملی / 294 باشگاه فرانسه تهران / 445 باشگاه معلمان / 492 باشگاه مهرگان / 283، 302، 345، 452، 453، 456، 459، 460، 462، 472، 473، 475، 480، 481، 482، 486، 488، 489، 490، 498، 500، 501، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 510، 511، 514، 515، 516، 517 بال، جورج / 233 بامپرز (سناتور) / 809 بانک اعتبارات ایران / 298، 423 بانک اعتبارات صنعتی ایران - آمریکا / 383 بانک اعتبارات صنعتی و سرمایه گذاری ایران - آمریکا / 387 بانک اعتبارات کشاورزی و توسعه روستایی ایران (ACRDBI) / 553

ص: 839

بانک بین المللی ایران / 431 بانک بین المللی پول (IMF) / 158، 160، 423، 827، 828، 829 بانک بین المللی توسعه و معدن ایران / 640 بانک بین المللی عمران و توسعه / 228، 229، 586، 588، 821، 824، 826، 827، 828، 829 بانک بین المللی عمران و نوسازی / 829، 830 بانک پارس / 748 بانک توسعه آسیا / 158، 593، 635، 641، 820 بانک توسعه جهانی (IBRD) / 217 بانک توسعه صنایع و معادن / 278، 575، 680، 681، 682، 686، 687، 688، 690، 691، 693، 695، 696، 697، 698، 699، 700، 701، 702، 703، 781 بانک توسعه صنعت و معدن / 670، 672، 673، 674، 675 بانک توسعه کشاورزی / 431 بانک جهانی / 228، 690، 702، 819، 828 بانک چیس مانهاتان / 431 بانک خون / 529 بانک رفاه / 644 بانک رهنی / 168، 300، 417، 418، 419، 420 بانک سپه / 574 بانک صادرات / 183، 184، 224، 258، 578، 585، 588، 824 بانک عمران آسیا / 159 بانک عمران و توسعه بین المللی / 423، 441 بانک کشاورزی / 296، 417، 418، 419، 420، 553، 571، 588، 688 بانک مرکزی ایران / 158، 159، 160، 186، 187، 188، 196، 197، 224، 225، 298، 357، 372، 384، 386، 387، 423، 441، 551، 553، 651، 688، 705، 710، 711، 825، 827، 828، 829، 830 بانک ملی ایران / 166، 169، 172، 191، 226، 418، 441، 481، 508، 605، 606، 651، 690، 709، 710، 748 بانکوک / 158، 425، 635، 641 بانک Birgmann Wirst هامبورگ / 703 بانیاس / 109، 110، 141 باولینگ، جان دبلیو. / 161، 286، 627 باهری، جواد (دکتر) / 406، 409، 410، 411، 412، 413، 414، 415، 462 بحرین / 59، 78، 353، 363، 545، 729، 734، 790 بخارست / 703 بختیار، آقاخان / 162، 164، 165، 259، 260، 416، 417، 418، 419، 420 بختیار، تیمور (سرلشکر) / 222، 311، 335، 337، 364، 579، 580، 593، 685 بختیار، جمشید / 417، 420 بختیار، حمید / 417، 420، 512 بختیار، رسول (دکتر) / 258 بختیار، سعید / 420 بختیار، شاهپور / 518، 519، 687، 748 بختیار، غلامحسین خان (سردار محتشم) / 417، 420 بختیار، مجید / 417 بختیاری، علی اصغر خان / 417 بخش داروسازی پنسیلوانیا / 754 بدران / 99 بدره ای (تیمسار) / 724، 725 براسپترو (Braspetro) / 34 براکن، کی / 418 براون (ژنرال) / 535 برزان التکریتی / 66، 75 برزیل / 34، 132، 136، 141، 607، 608، 611، 616، 617

ص: 840

برژنف / 473، 474 برق آلستوم / 357 برکلی / 412 برلین / 236، 243 برن / 157، 231، 367، 369 بروجرد / 698 بروستر / 60، 128 بروکسل / 133، 134، 301، 577، 580، 752، 756، 803، 804، 815 بروین، راجر سی. / 263، 393، 434، 434، 435 برهان الدین عبدالرحمن / 75، 78 بریتانیا / 25، 29، 32، 37، 270، 280، 366 بصره / 58، 136، 147 بغداد / 3، 4، 10، 11، 12، 13، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 24، 25، 26، 27، 29، 31، 32، 34، 37، 38، 39، 40، 41، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 65، 66، 67، 68، 69، 71، 73، 74، 75، 76، 78، 79، 82، 83، 84، 85، 86، 87، 88، 90، 91، 92، 93، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 105، 106، 107، 108، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 118، 119، 120، 121، 122، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 132، 134، 135، 136، 140، 146، 147، 148، 149، 150، 151، 156، 157، 161، 166، 167، 173، 174، 178، 190، 202، 236، 341، 364، 484، 803 بقایی کرمانی، مظفر (دکتر) / 325، 326 بگلری، مهدی / 489 بل، دیوید / 641 بلژیک / 3، 69، 132، 133، 134، 137، 140، 147، 199، 299، 444، 754، 802، 807، 819 بلغارستان / 341، 371، 594، 807 بلگراد / 150، 178، 727، 728، 729 بلوچستان / 602، 604 بلود، آرچ / 613 بُن / 369، 804 بندر ام القصر / 735 بندر پهلوی / 520، 756 بندر شاهپور (امام خمینی) / 567، 568، 702 بندرعباس / 249، 516، 568، 577، 746 بندیکس / 642 بنیاد پهلوی / 179، 182، 187، 253، 602، 761 بنیاد فرح پهلوی / 645 بنیاد فرهنگ اسلامی (لندن) / 548 بوتو، ذوالفقار علی / 736، 737، 777 بوثام، رامز (Rams Botham) / 737 بورس اداره همکاریهای بین المللی ایالات متحده / 646 بورس اعطایی Leader Grant / 603 بورس تحصیلی نیمن / 774، 784، 786، 801 بورسیه آیزنهاور / 388 بورسیه لیدر (Leader Grant) / 270 بوش (Bosch)/ 686 بوشهر / 249، 529، 720، 721، 724 بولتن Iran of Echo / 353 بولستر، آرچی ام. / 520، 691، 693، 704 بووی (سرهنگ) / 621 بوید، پاول سی (آدمیرال) / 249 بهادری، کریم پاشا / 421 بهار (کتاب) / 510، 512، 513 بهار، مهدی / 510، 698 بهبودی، ناصر / 523 بهبهانی، سید محمد جعفر / 302، 306، 308، 309، 452، 489 بهبهانی، میرسیّد محمد / 325 بهروز، جهانگیر / 781، 784، 795 بهرون، منوچهر / 422

ص: 841

بهنیا، عبدالحسین / 224، 298، 322، 423، 424، 456، 603، 713 بیت المقدس / 44، 56، 108 بیرجند / 413، 457، 602، 603 بیرد، لیندا / 385 بیروت / 231، 484، 540، 541، 547، 726، 733، 757، 803، 806 بیکر / 808، 810، 812 بیل / 415 بیمارستان اورنج مموریال (نیوجرسی) / 564 بیمارستان دولتی نجات تهران / 646 بیمارستان رازی تهران / 155، 270 بیمارستان رضاییه / 155 بیمارستان زنان تهران / 564 بیمارستان عمومی ماساچوست / 752 بیمارستان فیروزگر / 558 بیمارستان نظامی مشهد / 270 بیمارستان وزیری / 564 بیماریهای زنان (کتاب) / 561 بیمه ایران / 628، 688، 712، 716، 748، 769 پ پادگان دژبان نظامی (تهران) / 600 پاراگوئه / 158 پارچه بافی فخر / 387 پارسا، حمید / 425 پارسا، فرخ رو / 425 پارسا، مهشید / 425 پارسا، ناهید / 425 پارسا، نوید / 425 پارسونز، هوارد ال. / 258، 259 پارک، باب / 418 پاریس / 25، 126، 132، 134، 236، 241، 256، 270، 271، 298، 299، 300، 355، 356، 369، 370، 406، 413، 424، 439، 447، 502، 503، 540، 541، 547، 572، 579، 580، 581، 593، 594، 597، 619، 621، 678، 696، 700، 703، 744، 803، 804، 806، 807، 809، 811، 818، 823، 825، 826 پاکروان، حسن (سرلشکر) / 302، 310، 319، 378، 379، 382، 453، 456، 461، 473، 477، 485، 499، 500، 505، 749، 779 پاکستان / 142، 146، 147، 151، 156، 157، 192، 194، 251، 261، 380، 381، 382، 383، 387، 389، 392، 407، 408، 448، 455، 498، 546، 548، 549، 585، 603، 667، 683، 688، 702، 731، 735، 736، 737، 744، 768، 796، 807 پالادنیو، ان. (سرگرد) / 87 پان عربیسم / 4، 22، 28، 29، 30، 44، 47، 71، 86 پایدار، مصطفی / 427 پایگاه تدین / 252 پایگاه خاتمی / 252 پایگاه کیپ کندی / 266 پایگاه نیروی هوایی در Fuerstenfeldbruck (آلمان غربی) / 536 پایگاه نیروی هوایی ماکسول در آلاباما / 533، 536 پایگاه نیروی هوایی ویلیامز در آریزونا / 533، 536 پایگاه هوایی Nellis / 533 پایگاه هوایی ادوارد / 533، 535 پراگ / 367، 369، 703 پرتغال / 632 پرتو، منوچهر / 428 پرسی، چوک / 552 پرشت، هنری / 404، 596، 617، 618

ص: 842

پرو / 217 پروژه (Multiplex) ارتباطات راه دور / 259 پروژه شهرک پزشکی / 147 پرویزی / 406، 462 پریش / 279، 366 پفاف (پروفسور) / 470 پک، ادوارد ال. / 58، 92، 99، 122، 150، 151 پکن / 576، 580، 593، 728، 732، 792، 793، 796، 798 پناهی، فرنگیس / 381 پناهی، مریم / 380، 381، 383، 388، 390، 391، 393 پنتاگون / 724 پوپوویچ (وزیر خارجه یوگسلاوی) / 728 پورداد، محمد / 796، 799 پورسرتیپ، محمد / 484 پورهمایون، علی اصغر / 220، 295 پوستون (سرهنگ) / 317 پهلبد، مهرداد / 429، 430، 658، 659، 660 پهلوان / 353، 582 پهلوی، اشرف / 179، 298، 367، 368، 372، 423، 425، 542، 548، 626، 632، 700، 782، 791، 792 پهلوی (دیبا)، فرح / 275، 547، 565، 603، 807 پهلوی، رضا / 565 پهلوی، شمس / 429 پهلوی، شهناز / 545، 547 پهلوی، غلامرضا / 582 پهلوی نیا، شهرام / 791 پیتزنیک، راس ای. / 791 پیتون کر / 283 پیرات، راس / 550 پیراسته، رستم (دکتر) / 431 پیراسته، مهدی (دکتر) / 178، 199، 341، 431، 537 پیرنیا، باقر / 164، 168، 417، 547 پیروز، منوچهر / 746 پیمان RCD / 613 پیمان بغداد / 161، 166، 167، 173، 190، 202 پیمان سنتو / 156، 157، 190، 245، 247، 249، 250، 254، 255، 259، 300، 447، 448، 620، 673، 722، 723، 728، 731، 757 پیمان صلح ژاپن / 236 پیمان (کنوانسیون) وین / 680 پیمان مصر و اسرائیل / 23، 48 پیمان ورشو / 367، 369، 447، 807 ت - ث تاج محل / 731 تاچر / 371، 413، 591، 691 تارخ، احمد / 778، 779 تاقیس (سالن ورزشی جبهه ملی) / 772 تالبوت، فیل / 614 تامست، ویکتور ال. / 567، 718، 745، 747 تایگر، گوردون / 609 تایلند / 146، 267، 722، 792 تایوان / 797 تبریز / 161، 274، 275، 276، 282، 421، 433، 434، 437، 475، 619، 621، 627، 635، 685، 796 تجدد، مصطفی / 416 تجریش / 478 تخت جمشید / 370، 746 تختی، غلامرضا / 353، 674، 785 ترکیه / 18، 19، 21، 46، 48، 89، 91، 94، 97، 141، 142، 147، 157، 162، 167، 178، 192، 201، 245، 247، 250، 282، 312، 341، 376،

ص: 843

383، 448، 528، 553، 613، 630، 725، 731، 735، 793، 807، 820 تسلیمی، منوچهر / 433، 434، 435، 436، 437، 775 تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971) (کتاب) / 229 تصفیه خانه تهران / 759 تفضلی، جهانگیر / 462، 589، 656، 657، 664 تفلیس / 737 تقی زاده، حسن / 299 تکریت / 71 تگزاس / 286 تل آویو / 149 تلویزیون دولتی ایران / 379، 387 تنگه هرمز / 722، 811 توساینت، دونالد آر. / 755، 792، 798، 799 توکیو / 156، 157، 168، 377، 380، 381، 384، 387، 389، 390، 392، 393، 652، 744 توگولند / 553 تونس / 400، 807 تهران / 3، 10، 18، 53، 97، 107، 126، 131، 136، 156، 230، 260، 264 تهرانی، جلال الدین (سناتور) / 300، 509 تیپ شانزدهم (کازرون) / 254 تیپ 105 هویتزر / 761 تیتو (مارشال) / 150، 728 تیلور، کلاید دی./ 264، 393، 705، 709 تیمورتاش، ابوالحسن / 679 تیمورتاش، منوچهر / 297، 675 ثابت / 377 ج جابر انصاری، همایون / 438 جاکارتا / 283 جامعه اروپا (EC) / 132 جامعه اقتصادی اروپا / 577، 752 جامعه حقوقدانان بین المللی / 570 جانسون (رئیس جمهور) / 193، 329، 686 جایزه کورش کبیر / 634 جایزه نیمن / 772 جبهه آزادیبخش عربی / 100، 101 جبهه ملی / 155، 294، 296، 303، 306، 307، 308، 309، 311، 318، 323، 325، 326، 327، 328، 330، 337، 342، 343، 345، 346، 348، 356، 358، 395، 417، 420، 453، 454، 461، 462، 483، 489، 494، 501، 508، 515، 551، 564، 590، 610، 662، 667، 678، 680، 683، 684، 686، 687، 688، 690، 691، 695، 698، 699، 700، 703، 748، 771، 772، 773، 774، 777، 780، 782، 783، 785، 800، 801 جبهه ملی خلق وطنی / 85 جده / 58، 127، 485، 806، 816 جزایری، شمس الدین (دکتر) / 222 جزنی، رحمت اللّه / 261 جزیره خارک / 184، 194 جزیره کیش / 826 جعفر قاسم حمودی / 75 جعفری، رضا / 500 جعفری، سیدمجتبی (دکتر) / 522 جفرودی، کاظم / 524، 526، 527، 529 جلالی، اسمعیل / 520 جلالی، فتح اللّه (دکتر) / 416 جمال عبدالناصر / 156، 333، 348، 455، 456، 458، 496، 498، 505، 680، 728، 729، 730، 732، 733، 807 جمالی، بیت اللّه / 511، 516 جمعیت آزادی / 296، 297، 299، 445 جمعیت زنان آموزگار / 425

ص: 844

جم، فریدون (ارتشبد) / 429، 439، 440 جم، فیروزه / 440 جم، محمود / 439 جمهوری دمکراتیک خلق یمن / 93، 107، 124، 126 جمهوری دومینیکن / 686 جمهوری عربی یمن / 255 جناب (پروفسور) / 774 جنابی، عاطفه / 761 جنبش غیر متعهدها / 26، 27، 120، 151 جنرال الکتریک / 264، 642، 643 جنرال موتورز ایران / 742 جنگ جهانی دوم /294، 321، 369، 376، 380، 382، 387، 392، 491، 803، 806، 812 جنوا / 639، 652، 668، 674 جورج تاون / 265 جولان (سوریه) / 11، 27، 43، 45، 46، 95، 108 جولیانا (ملکه) / 543 جهانبانی (دوشیزه) / 800 جهانشاهی، عبدالعلی (دکتر) / 441، 502 جی اس آی / 86، 87 جی - پی - لورنس / 332، 335 جیز، آرتور ام. / 693 جیش الشعبی / 29 چ چابک، احمد (چوبک) / 320 چاپین / 283 چامپان / 135 چاه بهار / 722 چایدکل، ویلیام / 212، 415 چکسلواکی / 251، 580، 587، 589، 610، 630، 688 چوبین / 264 چیانگ کای چک (ژنرال) / 245 چیانگ وی کو (سپهبد) / 245 چین / 157، 195، 245، 267، 273، 434، 512، 522، 541، 576، 578، 579، 632، 683، 694، 731، 732، 733، 736، 792، 793، 794، 796، 797، 798، 799، 807 ح حادثه سیاهکل / 792، 793 حافظ اسد / 20، 44، 47، 48، 57، 60، 68، 75، 83، 92، 101، 102، 103، 104، 105، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 151 حبشه / 558 حبیب اللهی / 721 حداد / 30، 53، 56، 66، 100 حردان التکریتی (سرهنگ) / 72 حزب آزادی / 297 حزب ایران / 300، 302، 451، 491، 676 حزب ایران نوین / 164، 168، 176، 205، 208، 209، 358، 375، 380، 383، 387، 389، 391، 392، 425، 426، 444، 447، 493، 501، 520، 523، 525، 528، 529، 537، 538، 553، 555، 556، 579، 597، 628، 629، 641، 652، 656، 662، 663، 668، 675، 676، 678، 713، 752، 754، 757، 767، 769، 803، 804، 806، 818، 819 حزب بعث / 3، 4، 6، 10، 13، 14، 15، 19، 21، 22، 28، 29، 30، 31، 38، 47، 51، 52، 54، 55، 57، 60، 64، 66، 69، 72، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 83، 84، 85، 86، 87، 88، 90، 94، 95، 102، 103، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 113، 115، 116، 117، 139 حزب پان ایرانیست / 358، 580، 594

ص: 845

حزب توده / 90، 94، 96، 107، 261، 282، 283، 286، 292، 294، 297، 300، 302، 305، 310، 315، 340، 398، 406، 409، 414، 436، 437، 451، 452، 462، 468، 469، 474، 479، 481، 490، 491، 494، 495، 496، 498، 501، 512، 514، 541، 562، 564، 580، 585، 594، 662، 682، 684، 685، 771 حزب دمکرات / 297 حزب رستاخیز / 208، 209، 210، 211، 212، 213، 214، 216، 217، 274، 276، 391، 395، 414، 415، 530، 566، 648، 652، 676، 704، 716، 767، 800، 801 حزب زحمکتشان / 326 حزب سوسیالیست / 348، 490 حزب سومکا / 770، 771، 772، 777، 800، 801 حزب عامیون / 299 حزب کارگر / 686 حزب کمونیست / 411 حزب کمونیست عراق / 23، 24، 90، 93، 96، 106، 107، 116، 125 حزب مردم / 196، 287، 296، 301، 325، 356، 406، 409، 520، 521، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530، 602 حزب ملیون / 164، 176، 191، 220، 271، 356، 375، 487، 618، 626، 627، 662 حزب نیروی سوم / 490 حسن علی / 66، 133 حسن علی الامیری / 30 حسینی، سیدحسین (سرهنگ) / 522 حصیبه / 146 حضرت علی (ع) / 77 حکمت، پرویز / 443 حکیم (آیت اللّه) / 5 45 حکیمی، ابراهیم / 299 حماد شهاب التکریتی / 72 حمزوی، عبدالحسین / 237 حمزه لو (سرهنگ) / 54، 505، 506، 516، 517 حمودی / 75 حمید شعبان التکریتی (سرتیپ) / 531 حوزه علمیه نجف / 10، 18 حیفا / 718 خ خاتمی، محمد (تیمسار) / 682 خانلری، پرویز (دکتر) / 464، 489، 498، 502 خاور دور / 377، 382، 389، 391، 555، 571، 593، 673، 772، 798 خاورمیانه / 3، 6، 7، 9، 12، 16، 27، 34، 38، 43، 44، 48، 79، 101، 107، 112، 119، 120، 122، 125، 128، 129، 130، 132، 133، 134، 135، 141، 148، 162، 163، 167، 185، 192، 193، 194، 231، 286، 287، 288، 289، 290، 299، 322، 331، 352، 363، 387، 445، 553، 554، 555، 583، 614، 672، 693، 720، 721، 724، 731، 735، 738، 772، 820، 827 خاور نزدیک / 519، 580، 593، 614، 617، 640، 820 خبرگزاریDNB / 367 خبرگزاری HAVAS / 369 خبرگزاری آلمان / 369 خبرگزاری ایران / 379 خبرگزاری رویتر (لندن) / 367، 369، 784 خبرگزاری یونایتدپرس / 287 خدام / 56، 62، 68 خراسان / 179، 222، 270، 273، 301، 553، 624، 761، 767، 768 خرمشهر / 161، 238، 240، 243، 249، 280،

ص: 846

282، 582، 627 خروشچف / 240 خسروانی، عطاءاللّه / 199، 295، 299، 346، 444، 445، 479، 493، 820، 821 خسروشاهی / 219، 377، 446، 687، 705 خسروشاهی، شهلا / 558، 560 خسروشاهی، کاظم / 219، 377، 446، 705 خطوط کشتیرانی آریا / 699 خعلتبری، عباسعلی / 268، 447، 488 خلعتبری، ارسلان / 297 خلعتبری (خانم) / 448 خلیج فارس / 3، 9، 19، 21، 40، 64، 71، 183، 218، 251، 351، 352، 353، 354، 362، 363، 471، 605، 699، 701، 720، 721، 723، 724، 725، 729، 734، 735، 789، 790، 799 خمینی، روح اللّه (امام) / 10، 18، 58، 59، 89، 274، 322، 325، 334، 349، 365، 431، 454، 455، 504، 519، 551، 573، 682، 685، 699، 725 خواجه نوری / 818 خوانساری، احمد / 299، 325، 687 خوزستان / 19، 64، 181، 184، 232، 233، 234، 314، 363، 375، 475، 493، 537، 566، 567، 568، 569، 571، 575، 744، 759، 760، 773 خوش کیش / 710 خوی / 698 خیابان بیرجند / 413 خیابان تخت جمشید / 370 خیابان چهارم (نیویورک) / 225 خیابان لاله زارنو / 453 خیابان ویلا / 413 خیامی / 775 د - ذ دادستان عمومی آبادان / 427 دارالفنون / 490، 721، 726، 733 داگلاس، ویلیام او. / 238 دانزیک (گدانسک) / 191، 203، 215 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام / 1، 6 دانشکده ادبیات و علوم انسانی / 647 دانشکده افسری ایران / 246، 254، 249، 397، 398، 399، 402، 404، 439، 527، 530، 543، 557، 601، 619، 620، 621، 623، 716، 749، 751، 761، 762 دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران / 159، 160 دانشکده بهداشت عمومی (دانشگاه تهران) / 665 دانشکده پزشکی دانشگاه تهران / 563، 564، 626 دانشکده پزشکی هاروارد / 558 دانشکده پلی تکنیک (پاریس) / 605، +606 دانشکده پلی تکنیک تهران / 230 دانشکده پلی تکنیک نیویورک / 544 دانشکده تحقیقات اقتصادی / 479 دانشکده تربیت معلم / 302، 354، 452، 453، 491 دانشکده توپخانه دانشگاه نظامی / 557 دانشکده جنگ / 250 دانشکده جنگ نیروی دریایی ایالات متحده (نیوپورت رُدآیلند) / 720 دانشکده حقوق دانشگاه تهران / 166، 406، 428، 541، 579، 632، 656، 758 دانشکده دژبانی آمریکا در فورث گوردون، جورجیا / 245، 250، 254 دانشکده عالی جنگ پاریس (فرانسه) / 621 دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران / 231، 744 دانشکده فرماندهی ستاد انگلستان / 439

ص: 847

دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی آمریکا «فورث لیون ورث» (کانزاس) / 245، 249، 250 دانشکده فنی دانشگاه تهران / 436، 713، 719 دانشکده کرنل / 558 دانشکده کشاورزی کرج / 277، 375، 571، 602 دانشکده ملی جنگ / 191، 192 دانشکده مهندسی دانشگاه تهران / 258، 260، 300، 537 دانشکده نظام / 250، 600، 721 دانشکده هنرهای زیبا (پاریس) / 605 دانشکده هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) / 605 دانشکده یوتا / 545، 630 دانشگاه آزاد بروکسل / 803، 806 دانشگاه آکسفورد / 159، 243، 602، 604 دانشگاه آمریکائی بیروت / 541، 547، 633، 726، 733 دانشگاه استانفورد / 412 دانشگاه اصفهان / 558، 559، 560، 647، 648 دانشگاه اکسیدنتال / 170، 220، 226، 227، 229 دانشگاه اورگون در اوژن / 633 دانشگاه ایالت کنت در اوهایو / 612، 616 دانشگاه ایالتی یوتا (اوگان) / 234، 375، 547 دانشگاه ایلی نویز / 611 دانشگاه ایندیانا / 745، 747 دانشگاه برکلی / 267، 278 دانشگاه برلین / 236، 241 دانشگاه بریستول / 707، 709 دانشگاه بغداد / 54، 147 دانشگاه بلژیک / 299، 802 دانشگاه بیرمنگام (انگلستان) / 301، 566، 567، 568، 569، 575، 653، 707، 741، 742 دانشگاه پاریس / 155، 270، 271، 290، 304، 331، 441، 447، 448، 541، 570، 619، 621، 624، 628، 629، 635، 640، 644، 645، 679، 748، 752، 756، 769، 819 دانشگاه پرینستون آمریکا / 625، 633 دانشگاه پلیس / 746، 747 دانشگاه پنسیلوانیا / 271، 450، 603، 752، 753 دانشگاه پوردو / 276 دانشگاه پهلوی، شیراز / 602، 603، 647، 714، 715، 716، 717، 718، 752، 753، 754، 755، 775 دانشگاه پیترزبورگ / 519 دانشگاه تبریز / 421، 433، 434، 436، 437 دانشگاه تهران / 155، 158، 170، 174، 180، 190، 196، 215، 226، 235، 236، 243، 257، 260، 262، 263، 264، 267، 268، 270، 278، 297، 299، 309، 353، 397، 400، 406، 409، 410، 411، 412، 413، 422، 425، 433، 437، 441، 446، 449، 463، 469، 483، 494، 501، 537، 553، 554، 556، 557، 561، 563، 564، 572، 573، 580، 585، 593، 594، 595، 597، 605، 606، 607، 608، 609، 611، 616، 622، 624، 625، 626، 628، 629، 630، 632، 635، 640، 646، 647، 648، 650، 651، 652، 654، 655، 656، 663، 665، 667، 678، 683، 684، 694، 713، 716، 719، 739، 740، 745، 746، 747، 748، 752، 755، 756، 757، 759، 760، 761، 762، 769، 770، 771، 774، 788، 795، 800، 802، 819، 820، 827، 828، 829 دانشگاه جورج واشنگتن / 648 دانشگاه جونز هاپکینز / 665 دانشگاه دورهام (نیوکاسل) / 759، 760 دانشگاه دولتی یوتا در لوگان / 630 دانشگاه ریچموند ویرجینیا / 246

ص: 848

دانشگاه ژنو / 268، 301 دانشگاه سوربن / 271، 406، 806 دانشگاه سیراکیوس نیویورک / 561، 564، 571 دانشگاه شیراز / 450 دانشگاه صنعتی آریامهر / 278 دانشگاه فرانسوی زبان بوعلی سینا در همدان / 267 دانشگاه فرانسوی زبان سان ژوزف / 733 دانشگاه فردریک ویلهلم در برلین / 243 دانشگاه فنی آریامهر / 278 دانشگاه کالیفرنیا / 220، 224، 225، 226، 227، 229، 278، 375، 421، 554، 558، 560، 663، 647، 648، 668، 674، 675، 804 دانشگاه کرنل / 166، 174، 180، 181، 190، 202، 205، 206، 208، 209، 215، 217، 232، 233، 234، 560 دانشگاه کلکته / 156، 157 دانشگاه کلمبیا / 553، 561، 564، 646، 820، 827، 828، 829، 830 دانشگاه کمبریج / 159 دانشگاه کنتاکی / 632 دانشگاه گرنوبل / 300، 331 دانشگاه لاهور پاکستان / 767 دانشگاه لندن / 416، 419، 436، 537، 538، 626، 713 دانشگاه لیژ (LIEGE) / 444 دانشگاه مشهد / 800 دانشگاه ملی تهران / 158، 160، 360، 425، 441، 558، 560 دانشگاه منچستر / 741، 742 دانشگاه مونتپلیر (فرانسه) / 270، 272 دانشگاه میشیگان / 220 دانشگاه مینه سوتا / 277 دانشگاه ناتینگهام (انگلستان) / 707، 709 دانشگاه نبراسکا / 438، 554، 625 دانشگاه نیویورک / 421، 556 دانشگاه واشنگتن / 166، 174، 180، 190، 202، 205، 206، 208، 209، 215، 217،227، 229، 230 دانشگاه هاروارد / 510، 560، 635، 644، 645، 772، 773، 774، 775، 776، 777، 778، 780، 781، 784، 786، 801 دانشگاه هامبورگ / 703 دانشگاه یوتا / 545، 547، 549، 674، 756 داور، علی اکبر / 298 دایان، موشه / 812، 813 دبیرخانه اوپک در وین / 216 دبیرستان البرز / 170 دبیرستان امریکایی (تبریز) / 575 دبیرستان دارالفنون / 490، 721 دبیرستان دخترانه رضاشاه کبیر / 425، 426 دبیرستان رازی (فرانسوی) / 663 دبیرستان نظام تهران / 397، 398، 399، 402، 749، 751 دجله / 140 درخشش (خانم) / 461، 475، 506 درخشش، محمد / 221، 283، 297، 301، 302، 305، 318، 319، 336، 340، 345، 346، 356، 370، 449، 450، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 457، 458، 459، 460، 461، 462، 463، 464، 465، 466، 467، 468، 469، 470، 472، 473، 474، 475، 476، 477، 478، 479، 480، 481، 482، 483، 484، 485، 486، 487، 488، 489، 490، 491، 492، 493، 494، 495، 496، 497، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 509، 510، 511، 512، 513، 514، 515، 516، 517، 518، 519، 582، 583

ص: 849

درخشش، مصطفی / 492، 508، 582 درسلر (Dressler) / 596 درویش، سیاوش / 490 دریانی / 797 دریای خزر / 176، 218، 336، 459، 529، 650 دریای عمان / 722 دستن، ژیسکار/ 389 دفتر حفاظت منافع آمریکا / 3، 51، 52، 53، 54، 58، 60، 61، 63، 65، 66، 67، 69، 73، 74، 76، 78، 79، 82، 83، 84، 85، 87، 89، 92، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 105، 106، 114، 115، 120، 122، 126، 127، 130، 132، 134، 136، 137، 139، 140، 147، 148، 149، 150 دفتر فلسطین و مبارزه مسلحانه (OPAS) / 66 دفتر وابسته دفاعی در تهران، ایران / 255 دکترین سوسیالیستی بعث / 10 دماغه کاپری کورن / 660 دمشق / 21، 29، 41، 44، 45، 46، 47، 58، 61، 75، 79، 100، 102، 103، 104، 105، 108، 109، 111، 112، 113، 115، 118، 120، 127 دموس، سوزان / 581 دمینگ گای لرد، ویلیام / 550 دنور / 712 دنی، جرج / 520، 521 دوگل (ژنرال) / 496، 731 دومینیکن / 686 دون آربونا / 768 دون، ال. ام. / 225 دونکن / 251، 252 دوهر، جرالد اِف. / 238 دهلی نو / 156، 157، 641، 816 دین، دیوید / 798 دیوان عالی / 238، 297، 319، 340، 465، 584، 740 دیوان محاسبات کشور / 298 ذوالعین، پرویز / 826 ذوالفقاری، ناصر / 654، 655، 656، 664 ذوب آهن / 185، 186، 187، 195، 260، 261، 353، 515، 523، 581، 585، 688، 689، 691، 692، 693، 697، 778، 820 ر رئیس زاده، صادق / 511، 516 رائین، پرویز / 364، 820، 821 راب، جانسون / 385 رابی / 728 رابینسون / 826 راجی، عبدالحسین (دکتر) / 416، 729 رادیو ایران / 378، 647، 798 رادیو تهران / 239، 541، 654 رادیو صدای ملی / 239 رادیو مسکو / 239، 605، 654 رادیو مونتکارلو / 103 راسک / 224 راسیاس، چارلز ان. / 177، 178، 181، 196، 197، 338، 339، 341، 343، 370، 371، 373، 454، 456، 458، 460، 461، 464، 467، 469، 470، 472، 473، 475، 478، 480، 481، 482، 484، 506، 508، 509، 512، 514، 523، 537، 563، 581، 582، 585، 668، 671، 727، 729، 778، 779، رافل، آرنولد ال. / 637، 752 راکول، استیوارت دبلیو. / 220، 311، 313، 606، 732 رامبد، هلاکو / 415، 520، 521، 522، 523، 524، 525، 526، 527، 528، 529، 530 رامسر / 199، 529 رام، هوشنگ / 552

ص: 850

راندون، فرناندو ای. / 657 رایان (ژنرال) / 535 ربیعی، آرمان / 535 ربیعی، آریان / 535 ربیعی، امیرحسین (تیمسار) / 251، 422، 531، 532، 535، 536 ربیعی، گرتا / 535، 536 رجایی، احمدعلی / 188، 189 رزازان / 638 رزم آرا، حاج علی (سپهبد) / 242، 331، 367 رسایی، داود / 186، 489، 503، 514، 516، 692 رستوران اکسانادو / 526، 528، 783، 785 رستوران پوب / 792، 796 رستوران چیتنیک / 696، 787، 788 رستوران رزیدانس / 693 رستوران سفارت آمریکا / 364 رستوران سورن / 712 رستوران فرید / 680 رستوران فیامی / 701، 702 رستوران کاروانسرا / 752 رستوران مکزیکی لاروزا / 791 رستوران میامی / 702 رستوران هتل کاسپین / 687، 688، 695 رشت / 299، 555 رشتی (دکتر) / 350، 351، 818 رشیدیان، اسداللّه / 310، 317، 377، 469 رشیدیان، سیف اللّه / 317 رشیدیانها / 308، 309 رشیدی (دکتر) / 825 رضائیه / 619 رضاپور / 397، 398، 399 رعد (شاهزاده) / 98 رفسنجان / 158، 159 رفیعی، حسن / 720 رم / 612 رمزی عباس عطائی / 720 رمضانی، حنیفه / 520، 526 رمضانی، نصرت / 520، 521، 522، 526، 623 رمیک، مارلین و. / 207 رُوان (Rowan) / 207 روحانی (خانم) / 539 روحانی، منصور / 487، 537، 538، 539، 759، 764، 766 رودخانه هیرمند / 612، 615، 616 رودزیا / 632 رود فرات / 108، 112 رود هیرمند / 612، 613، 615، 616 رودی، هاری / 264 روز، جان اچ. / 364، 752 روزنامهIndiana / 801 روزنامهSOUTH BEND / 801 روزنامهTRIBUNE / 801 روزنامه آتش / 654، 655، 656، 657، 663 روزنامه آیندگان / 595 روزنامه اطلاعات / 274، 355، 465، 525، 659، 770، 771، 772، 781، 784، 785 روزنامه اکو آو ایران / 781 روزنامه الاهرام / 116 روزنامه الثوره / 99، 102، 106 روزنامه ایران / 540، 541، 545 روزنامه بغداد ابزرور / 133 روزنامه پیغام امروز / 191، 379 روزنامه داد / 654، 655، 663 روزنامه دریا / 296 روزنامه دیلی تلگراف، 356 روزنامه رستاخیز / 365، 394 روزنامه سومکا / 771

ص: 851

روزنامه فرمان / 382 روزنامه فیگارو / 356 روزنامه کردستان / 282 روزنامه کریستین ساینس مانیتور / 237 روزنامه کیهان / 510، 659، 710، 716، 718، 772، 781، 784، 785، 796، 797 روزنامه لوموند / 693 روزنامه منچستر گاردین / 779 روزنامه نوید / 518 روزنامه نیویورک تایمز / 356 روزنامه واشنگتن / 51، 52، 53، 54، 58، 59، 60، 61، 63، 65، 66، 67، 73، 74، 76، 78، 79، 82، 83، 84، 85، 86، 87، 89، 92، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 105، 106، 113، 114، 115، 120، 122، 126، 127، 128، 130، 132، 134، 136، 147، 148، 149، 150، 156، 223 روزولت، کیم / 386 روسیه / 257، 261، 733 روشن، بهمن / 177، 178، 341 رولو، اریک / 693 رومانی / 178، 195، 261، 341، 386، 425، 593، 807 رومیله / 33، 34، 136 رونتری / 281، 282 رویس، بیل / 714، 755 رهنما، جواد / 478 رهنما، حمید / 540 رهنما، زین العابدین / 541 رهنما، فرهاد / 542 رهنما، کاوه / 542 رهنما، مجید / 265، 413، 414، 516، 540، 541، 542، 594، 595 ریاحی، اسماعیل (سپهبد) / 455، 522، 543، 544، 691، 761 ریاحی، تقی (تیمسار) / 457، 543، 544، 761 ریاحی، روشن / 544 ریاحی، سوسن / 544 ریاحی، قباد / 544 ریاضی، عبداللّه / 523 ریبیکوف (سناتور) / 808، 811، 812 ریچموند (ویرجینیا) / 246، 251، 255 ریگی، امان اللّه / 520 رینهارت، جان اچ. / 712 ریودوژانیرو / 607، 616 ز - ژ زابل / 602 زارّه (Zarreh) / 504، 506 زاهدی، اردشیر / 201، 227، 231، 236، 237، 238، 243، 280، 281، 287، 304، 355، 368، 370، 375، 386، 545، 546، 548، 550، 552، 575، 618، 688، 701، 790، 799، 801، 821 زاهدی، حسن / 553، 759 زاهدی، فضل اللّه (تیمسار) / 231، 290، 366، 368، 547، 549، 562، 749 زاهدی، هما / 549، 801 زند فرد، فریدون / 799 زید (شاهزاده) / 98 ژاپن / 164، 227، 267، 273، 376، 377، 378، 380، 381، 382، 383، 384، 389، 391، 492، 570، 589، 590، 594، 731، 797، 798، 811، 815 ژاندارمری شاهنشاهی ایران / 397، 398، 399، 400، 401، 404، 619، 620 ژنو / 68، 75، 231، 300، 330، 332، 339، 367، 369، 393، 502، 564، 632، 735، 804، 806، 820، 823

ص: 852

س ساختمان حرم امام رضا (ع) / 768 ساری / 626 سازمان CIA / 8، 201 سازمان GATT / 576، 578 سازمان آب و برق خوزستان / 232، 233، 234، 375، 537، 759، 760 سازمان آزادیبخش فلسطین / 48 سازمان اصلاحات ارضی / 761، 762 سازمان اطلاعات آمریکا USIS / 657، 658 سازمان اطلاعاتی سوریه / 113 سازمان انرژی اتمی ایران / 265، 267، 810 سازمان اونکتاد / 822 سازمان برنامه / 161، 164، 167، 194، 205، 228، 229، 230، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 265، 280، 285، 298، 303، 306، 311، 314، 322، 323، 351، 357، 372، 376، 411، 435، 436، 443، 488، 513، 538، 540، 556، 559، 562، 566، 567، 568، 571، 581، 588، 625، 633، 634، 635، 637، 640، 641، 642، 643، 644، 645، 670، 681، 690، 702، 745، 775، 829، 830 سازمان برنامه ریزی علوم و آموزشی عالی ایران / 265 سازمان بهداشت جهانی (WHO) (ژنو) / 191، 202، 300، 301، 555، 561، 564، 646 سازمان بیمه های اجتماعی / 230، 299، 444، 560 سازمان بین المللی ارتباطات / 163، 169 سازمان بین المللی انرژی اتمی / 266 سازمان بین المللی کار (ILO) / 639، 641، 652 سازمان توسعه کشورهای منطقه ای / 736 سازمان توسعه و خدمات کشاورزی / 630 سازمان جهانی برادری / 166، 191 سازمان جهانی کار (ژنو) / 190، 191 سازمان ROOTESدر تهران / 417 سازمان سیا / 3، 4، 7، 8، 113، 201، 212 سازمان گسترش و نوسازی صنایع / 434، 435، 436، 437 سازمان ملل / 156، 157، 162، 167، 190، 215، 231، 236، 240، 241، 243، 244، 246، 268، 284، 348، 356، 363، 366، 367، 368، 369، 492، 534، 536، 540، 541، 542، 545، 548، 553، 570، 607، 616، 617، 632، 675، 733، 734، 735، 747، 756، 757، 799، 800، 803، 805، 806، 808، 810، 813، 815، 819، 820، 827، 828، 829 سازمان ملی مسکن / 168 ساعد، محمد / 602 سالتزمن، ژوزف / 168 سالزبورگر / 356 سام، محمد / 554، 795 سان خوزه / 410، 411، 412 سانفراسیسکو / 243، 377، 410، 542، 555، 653، 712 سان لوئیز / 419 ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) / 170، 177، 178، 292، 293، 309، 319، 333، 336، 338، 341، 370، 371، 379، 380، 456، 459، 461، 462، 467، 471، 472، 473، 475، 476، 477، 478، 480، 481، 482، 483، 485، 488، 491، 495، 498، 500، 501، 503، 504، 505، 506، 507، 508، 510، 514، 515، 516، 517، 518، 524، 557، 579، 580، 581، 582، 583، 589، 593، 597، 667، 671، 683، 686، 698، 699، 749، 750، 751، 761، 768، 776، 777، 779، 782، 793، 795، 797 سایمون / 811

ص: 853

سپاه دانش / 335، 453، 463، 471، 494، 808 ستاد ارتش در فورث لیون ورث کانزاس / 254 ستاد بزرگ ارتشتاران / 245، 248، 249، 250، 252، 253، 254، 255، 439، 440، 543، 544، 557، 620، 623، 667 ستوده، فتح اللّه / 556 سد اترک / 257 سد ارس / 257 سد دز / 466 سد رودخانه کارون / 537 سد رودخانه مارون / 537 سد کرج / 256، 258، 261 سردبیر Atlanta Constitution / 712 سرکنسولگری آمریکا در هنگ کنگ / 798 سرمد، شراره / 405 سرمد، مصطفی (سرلشکر) / 405 سروری، محمد / 584 سرویس اطلاعاتی ایران در نیویورک / 237 سریلانکا / 392، 743 سعادتمند، ابوالحسن / 557 سعد قاسم حمودی / 52، 101 سعدون حمادی / 99، 129، 133، 149 سعدون شاکر محمود / 29، 52، 62، 66، 82، 84، 130 سعدون قیدان / 30، 53، 56، 66، 67، 72، 78، 82 سعودی / 20، 21، 22، 26، 35، 41، 45، 48، 57، 95، 115 سعید عبدالباقی الحدیثی / 54 سعیده / 73 سعیدی، منوچهر / 529 سفارت آمریکا (آتن) / 225، 226 سفارت آمریکا (بن) / 389 سفارت آمریکا (کابل) / 815 سفارت آمریکا (مسکو / 241 سفارت آمریکا (موگادیشو) / 815 سفارت انگلیس / 280، 418 سفارت ایران (برلین) / 241 سفارت ایران (بلگراد) / 570 سفارت ایران (پاریس) / 243 سفارت ایران (توکیو) / 383، 391، 392 سفارت ایران (جاکارتا) / 731 سفارت ایران (ژنو) / 369 سفارت ایران (لندن) / 156 سفارت ایران (مادرید) / 570 سفارت ایران (مسکو) / 726 سفارت ایران (واشنگتن) / 181، 191، 206، 208، 216، 225، 226، 227، 228، 229، 230، 236، 237، 241، 243، 266، 268، 288، 369، 675 سگو، استو / 768 سلطانی، حسین / 388، 455 سلیمانیه (جنوب تهران) / 348 سلیم روبی علی / 93 سماکیس، لاری دبلیو. / 348، 360، 786، 787 سمسار (دکتر) / 784، 785 سمیر المرزوقی / 53، 57 سمیر عبدالعزیز النجیم / 54 سمیعی (سرتیپ) / 762 سمیعی، سیروس / 220 سمیعی، عبدالحسین (دکتر) / 186، 200، 265، 299، 300، 320، 384، 385، 431، 558، 559، 560، 647، 688 سمیعی، محمدعلی / 800 سمیعی، مصطفی / 370 سمیعی، مهدی / 186، 431 سمیعی، هوشنگ / 299 سمینار بین المللی نیروی انسانی در واشنگتن /

ص: 854

637 سمینار کار برنامه مساعدت های آمریکا در کاتماندو / 637 سن پترزبورگ / 519، 596، 712 سنجابی، کریم (دکتر) / 302، 451، 491، 501، 551، 618 سنجابی، محمود / 325 سندمن، لئونارد / 640 سنس نی، لئونارد / 113 سنگاپور / 790 سنگ، اسماعیل (دکتر) / 626 سنگال / 807 سنندج / 241 سوئد / 561، 564 سوئیس / 156، 267، 333، 364، 417، 429، 541، 602، 609، 610، 612، 616، 617، 813، 815 سوربن / 271، 406، 409، 573، 803 سوریه / 5، 8، 11، 12، 13، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 27، 29، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 55، 57، 60، 61، 62، 66، 68، 74، 75، 76، 78، 79، 92، 95، 97، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 125، 133، 134، 135، 141، 146، 151 سوکارنو، احمد / 731 سولارز / 596 سولیوان، ویلیام اچ. / 211، 228، 395، 415، 519، 530، 550، 552، 812 سویرینگن / 419 سهیلی، علی / 368 سیرجان / 751 سیرک مادیسون گاردن اسکوایر / 266 سیف پور فاطمی، نصراللّه (پروفسور) / 238 سیلان / 380، 383، 387، 392 سیمونه / 132، 133 سیمونیان / 438 ش شائول باخاش / 781 شاکر، محمد (دکتر) / 297 شاه حسین / 83، 88، 98، 99، 101 شاه خالد / 150 شاهرخ، بهرام / 698 شاهرودی (خانم) / 784 شاهقلی (خانم) / 674 شاه (محمدرضا پهلوی) / در اکثر صفحات شایگان، علی (دکتر) / 238 شایگان، محمد / 609 شبلی العیامی / 62، 74 شجاع الاسدی، عفت الملوک / 255 شرف (رئیس دربار) / 99 شرکت Brown Boveri / 267 شرکتMANEM / 575 شرکت OIL MOBIL / 639 شرکت آب و برق (Utilities) در کالیفرنیا / 174 شرکت آب و برق کالیفرنیا / 190 شرکت آلومینیم رینولدز / 585، 592 شرکت الکتریکی مترو پولیتان ویکرز / 741 شرکت اورودیف (Eurodif) / 823 شرکت ایرفرانس / 411 شرکت بندیکس / 642، 643 شرکت تحقیقات و توسعه / 537 شرکت تورنیول / 585 شرکت جی. اف. پریچارد / 575 شرکت حمل و نقل تجاری (TRATICO) / 416 شرکت خدیش / 582

ص: 855

شرکت خطوط هوایی ملی ایران / 258 شرکت رینولدز / 585 شرکت ساختمانی سیوند / 320، 605، 612، 616 شرکت شیلات / 313 شرکت شیمیایی آلید / 259، 586 شرکتJustif and Courtney(فیلادلفیا) / 575 شرکت کاغذ پارس (هفت تپه) / 575 شرکت کالینز / 259 شرکت کشتیرانی آریا / 702، 703 شرکت کلارک لندن / 592 شرکت کن ورت سیاتل / 136 شرکت لانر - تیسن آلمانی - آمریکایی / 147 شرکت لیچفیلد ویتینگ / 161 شرکت مخابرات ایران / 438 شرکت مس سرچشمه / 707 شرکت مشاوره ای همراز / 585 شرکت ملی بیمه / 712، 713 شرکت ملی صنایع فولاد ایران / 435، 697 شرکت ملی نفت ایران / 196، 226، 238، 240، 243، 264، 265، 270، 272، 273، 303، 322، 362، 368، 370، 371، 373، 394، 395، 396، 414، 419، 420، 422، 423، 438، 488، 513، 520، 537، 540، 551، 579، 580، 585، 593، 598، 687، 688، 710، 711، 713، 741، 742، 757، 759، 784، 803، 806، 827، 829 شرکت نفت آرامکو / 353 شرکت نفت انگلستان / 268، 350 شرکت نفت ایران و انگلیس / 290، 538 شرکت نفت پارس / 343 شرکت نورتروپ / 535 شرکت های سهامی جیپ / 377 شرکت هواپیمایی ملی ایران / 261، 521، 823 شرکت هوایی بوئینگ / 533 شرکت هوایی نورثروپ / 533 شرمرهرن، لانج (خانم) / 434، 435 شریعتمداری، سیدکاظم / 274، 325، 573 شریعتی / 489 شریف امامی، جعفر / 197، 203، 220، 221، 253، 276، 293، 303، 305، 335، 356، 365، 377، 404، 416، 479، 491، 493، 498، 581، 606، 617، 621، 646، 685، 698، 740، 775 شریف نورالدین / 320 شفا، شجاع الدین / 508 شفقت، جعفر (تیمسار) / 275 شلنبرگر، جک اچ. / 365 شمس / 440 شمیران / 162، 296، 480، 516 شوارتز، هاری اچ. / 175، 241، 291، 302، 308، 449 شورای عالی اقتصاد / 226، 264، 290، 576، 579، 580، 593، 597، 628، 679، 716، 752، 769 شورای عالی جمعیت زنان / 425 شورای عالی وزارت امورخارجه / 268 شورای نیابت سلطنت / 365، 521 شوروی / 4، 6، 8، 10، 11، 20، 23، 24، 25، 26، 27، 34، 40، 42، 44، 54، 59، 64، 69، 70، 78، 90، 92، 93، 94، 95، 96، 106، 107، 110، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 129، 131، 135، 142، 150، 157، 162، 167، 171، 185، 192، 195، 205، 206، 215، 217، 238، 239، 240، 241، 243، 251، 261، 267، 272، 285، 286، 298، 312، 339، 349، 351، 352، 353، 354، 356، 358، 359، 367، 369، 373، 374، 380، 383، 387، 389، 423، 425، 439، 448، 458، 468، 474، 496، 512، 515، 523، 537، 541، 548، 555، 576، 577، 578، 579، 582،

ص: 856

583، 585، 589، 590، 591، 601، 603، 605، 606، 608، 610، 612، 616، 617، 630، 641، 644، 645، 655، 656، 657، 663، 664، 678، 683، 688، 689، 691، 692، 693، 694، 697، 698، 720، 722، 723، 727، 730، 731، 733، 734، 735، 736، 737، 738، 743، 760، 778، 779، 793، 794، 796، 804، 807، 810، 811، 813، 814، 815، 816 شهابی (سوری) / 68 شهباز، کورش / 465 شهرری / 769 شهرکرد / 416، 418، 419 شهسوار / 818 شهمیرزادی، حسن (دکتر) / 233 شیبانی / 697 شیبانی صالح، عزیزاللّه / 370، 371 شیبانی صالح، کاظم / 370 شیبلی العصیامی / 88 شیخ الاسلامی، مرتضی / 432 شیراز / 176، 246، 249، 250، 251، 252، 254، 353، 406، 409، 413، 516، 543، 568، 603، 625، 647، 655، 656، 717، 718، 746، 755، 773، 777 شیرین سخن، احمد (سرلشگر) / 425 شیلات / 218، 309، 311، 313، 314، 357، 556 ص - ض صالح، اللهیار / 370، 508، 562، 563، 564 صالح، جهانشاه (دکتر) / 221، 370، 463، 508، 561، 562، 563، 564، 565، 769 صالحی، مرتضی (دکتر) / 566، 567، 568، 569، 746 صباح سلمان / 106، 107 صحاری ایران (کتاب) / 775 صدام حسین عبدالمجید التکریتی / 4، 5، 6، 9، 10، 13، 14، 15، 16، 19، 28، 30، 31، 44، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 71، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 82، 83، 84، 85، 86، 87، 88، 90، 94، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 105، 106، 107، 109، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 122، 123، 124، 125، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 148، 149، 150، 151 صدای آمریکا / 302، 452، 492، 633 صدر، جواد / 428، 570 صدر، محسن / 570 صدقیانی، رضا / 571 صدوقی، رضا / 775، 776 صدیقی، غلامحسین / 551، 572، 573 صراط، محمود / 59، 60 صفایی / 605 صندوق بین المللی پول / 186، 215، 217، 225، 226، 227، 228، 229، 707، 819، 829، 830 صنعتی، همایون / 773، 774، 777 صنیعی، اسداللّه (سپهبد) / 574 صوفیه / 703 ضرغام / علی اکبر (تیمسار) / 329، 357، 416 ضیائی، احمد (دکتر) / 378، 578 ط - ظ طائف / 99 طارق حمید العبدالله (سرهنگ) / 99 طارق عزیز / 53، 56، 81، 83، 86، 93، 103، 105، 117، 124، 125 طالقان (قزوین) / 575 طالقانی، خلیل / 199، 310، 375، 575

ص: 857

طاهر احمد / 62 طاهر توفیق / 76 طاهری، امیر / 796 طباطبایی، سید ضیاء / 509، 687 طبا، عبدالحسین (دکتر) / 300، 301 طرابلس / 56 طرح بگین / 813 طرح توسعه دشت قزوین / 681 طوالش / 520، 527، 530 طه ابراهیم العبداله / 52، 56 طه التوفیق / 52 طه عبدالکریم / 66، 67 طه یاسین رمضان / 29، 31، 51، 52، 53، 55، 66، 80، 88 ظهیرالقدری (دکتر) / 83 ع عارف / 83، 690 عالیخانی، علینقی / 187، 197، 198، 200، 349، 358، 372، 378، 385، 456، 479، 576، 577، 578، 579، 580، 581، 582، 583، 584، 585، 586، 587، 588، 589، 590، 591، 592، 593، 594، 595، 596، 597، 598، 689، 691، 741، 755، 776، 777، 788، 820 عامری، ناصر / 526 عاملی، باقر / 347 عبدالحلیم خدام / 56 عبدالخالق السامرائی / 116 عبدالرحیم عمر / 100 عبدالسلام عارف / 72 عبدالفتاح محمد امین / 53، 56، 75، 78 عبدالکریم قاسم / 23، 72 عبداللّه الاحمر / 103 عبداللّه فضل / 66 عبدالمجید الغفایی / 57 عبده، جلال / 337، 343، 345، 681، 687 عدل، یحیی (سناتور) / 179، 493، 522، 523، 524، 526، 527، 528، 563 عدن / 93 عدنان حسین / 5، 30، 52، 53، 55، 56، 57، 60، 61، 63، 66، 67، 76، 117، 118 عدنان خیراللّه طلفاح / 5، 29، 30، 31، 57، 67، 73، 81 عراق / 3، 4، 6، 8، 9، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32، 33، 34، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 67، 68، 69، 70، 71، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80، 81، 83، 84، 85، 86، 87، 89، 91، 92، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 107، 108، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 144، 145، 146، 147، 148، 149، 150، 151، 178، 184، 217، 251، 255، 282، 341، 363، 364، 424، 455، 531، 537، 630، 690، 701، 702، 730، 751، 793، 811، 822 عربستان سعودی / 16، 20، 21، 22، 26، 35، 41، 45، 48، 95، 114، 156، 353، 363، 407، 470، 498، 601، 730، 811، 813، 822، 824 عزّت ابراهیم / 5، 29، 30، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 66، 76، 80، 82، 99، 117 عزت مصطفی / 66 عشرت طباطبایی (خانم) / 489

ص: 858

عضد، ابونصر (شاهزاده) / 199، 200، 577، 581 عطایی / 573 عظیمی، رضا (ارتشبد) / 252، 599، 601، 600 علا، حسین / 162، 240، 243، 270، 290، 304، 310، 366، 367، 368، 369، 370، 450، 575 علم، امیراسداللّه / 201، 213، 256، 257، 261، 271، 287، 310، 316، 317، 319، 322، 324، 327، 333، 336، 364، 384، 386، 406، 409، 413، 423، 445، 456، 457، 461، 465، 479، 486، 509، 517، 529، 563، 574، 580، 593، 602، 603، 604، 643، 644، 663، 678، 685، 713، 754، 774، 775، 780، 781، 786، 791 علم، رودابه / 603 علم، محمد ابراهیم خان (شوکت الملک) / 602 علم، ناز / 603 علوی، حسن (دکتر) / 359 علوی کیا (ژنرال) / 357، 359 علوی مقدم (سرلشکر) / 329، 357، 359 علی آبادی (دکتر) / 513 علی اف / 775 علی پاشا صالح / 370، 563، 565 علی غنام / 57 عمان / 807 عمیدی نوری، ابوالحسن / 654، 655، 657، 663 عوده مصری (Owdah) / 178، 341 عید غدیر خم / 395 عیسوی، چارلز / 820 غ غانم عبدالجلیل / 60، 63، 66، 118 غسان مرهون / 61 غفاری / 189 غفاری، حیدرعلی (دکتر) / 376، 378 غنا / 225 غنی، سیروس / 327، 334، 335، 342، 344، 589، 590، 682، 683، 771، 775، 776، 777، 782، 800، 801، 821 ف فارز، لویس / 103 فارن، بوریس / 609، 612، 616 فاضلی / 582 فاطمی / 368 فاطمی، سیف اللّه / 610 فاطمی، کریم / 302، 452 فاکس، وودسون / 317 فالح طویل / 97 فتح / 100، 123 فخرآباد / 294 فخرالدوله قاجار / 279، 289، 355 فخر طباطبایی، غلامحسین / 522 فدراسیون بین المللی کارگران نفتی و شیمیایی (IFPCW) / 639 فدراسیون جمعیت زنان / 425 فرات / 17، 20، 21، 48، 108، 112، 140 فرانس پرس / 784 فرانسه / 6، 11، 20، 25، 27، 34، 40، 42، 121، 122، 124، 126، 129، 130، 131، 132، 134، 136، 141، 155، 157، 170، 229، 231، 235، 236، 241، 242، 243، 246، 251، 255، 256، 258، 261، 262، 264، 267، 268، 270، 271، 272، 273، 276، 284، 290، 297، 299، 300، 301، 305، 331، 333، 343، 367، 369، 370، 374، 380، 388، 389، 391، 393، 396، 397، 399، 400، 405، 409، 410، 411، 413، 421، 422، 424، 425، 428، 429، 437، 439، 440،

ص: 859

441، 442، 444، 445، 447، 448، 492، 498، 503، 522، 528، 530، 538، 540، 541، 542، 544، 553، 555، 562، 565، 570، 571، 572، 574، 576، 579، 581، 589، 594، 598، 599، 601، 605، 607، 609، 612، 616، 617، 619، 620، 621، 622، 623، 624، 625، 626، 628، 629، 631، 632، 635، 637، 642، 644، 645، 648، 650، 652، 654، 656، 657، 664، 665، 679، 688، 707، 714، 720، 722، 724، 726، 727، 734، 737، 739، 741، 743، 744، 748، 750، 751، 752، 754، 756، 757، 759، 760، 761، 767، 769، 772، 773، 801، 802، 805، 807، 808، 815، 818، 819، 820، 827، 829، 830 فرانکفورت / 725 فرانک، کالینزف / 724 فرانکلین / 781 فردوست، حسین (تیمسار) / 475، 476، 516، 517، 520، 581، 749 فردوس، شهاب / 297 فرقه آناباپتیس های هلند / 712 فرمانفرمائیان، خداداد / 158، 159، 197، 200، 224، 323، 334، 335، 343، 344، 347، 384، 385، 590، 632، 635، 640، 770، 772، 776، 782، 800، 801 فرمانفرمائیان، سیروس / 201 فرمانفرمائیان، عبدالعلی / 343، 344 فرمانفرمائیان، علی / 703 فرمانفرمائیان، علینقی / 167، 432 فروتن / 489 فرود، فرج اللّه / 357 فروغی / 611، 612 فروغی، پری / 609، 612، 616 فروغی، جواد / 605، 608، 609، 612، 616 فروغی، خسرو / 612 فروغی، فی فی / 609، 612، 616 فروغی، محسن (مهندس) / 605، 606، 608، 609، 612، 616 فروغی، محمدعلی / 605، 606، 607، 608، 611، 616 فروغی، محمود / 605، 606، 607، 608، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 616، 617، 618 فروغی، مسعود / 302، 605، 606، 608، 609، 612، 616 فروغی، نسرین / 609، 612، 616 فروهر، داریوش / 782 فرهاد (دکتر) / 309 فرهنگ و هنر / 429، 606، 723، 769 فریار (دوشیزه) / 800 فریور، غلامعلی / 295، 300، 318، 320، 323، 332، 460 فلسطین / 4، 11، 20، 21، 48، 96، 100، 101، 115، 125، 132، 185، 570 فلین، روبرت / 419 فوربز، آن (خانم) / 752، 753، 754 فوربز، ویلیام (دکتر) / 752 فورث گوردون (جورجیا) / 245، 247 فورث لسلی جی / 247 فورث لیون ورث کانزاس / 245، 247، 254، 398، 399، 402، 405 فورث مایر (ویرجینیا) / 398، 399، 402، 405 فورث مک نایر (واشنگتن) / 254 فورد (سناتور) / 808، 809 فوزی عبداللّه / 52 فولادوند، امین / 520 فولبرایت (مؤسسه) / 426، 450، 451 فیرنلی / 280، 281، 282

ص: 860

فیروز، شاهرخ / 197، 349، 350، 359 فیروزگر / 558، 560 فیروز، نارسی / 261 فیصلی / 582 فیلادلفیا / 575 فیلیپین / 722، 731 ق قاسمیّه / 774 قاهره / 389، 580، 797، 813 قدس نخعی، حسین / 295 قرارداد الجزیره / 70 قرارداد واترگیت / 251 قره باغی، جمال / 619 قره چورلو / 249 قره داغی پور / 825 قره گوزلو، رضا / 325 قره نی، ولی اللّه (سپهبد) / 162، 287، 288، 289، 290، 294، 295، 296، 299، 300، 304، 445، 543، 749 قریشی / 360، 676 قزوین / 593، 774 قشقایی / 238، 685، 749 قصر یخ / 734 قطر / 78 قلهک / 469، 478، 490 قم / 398، 404، 425 قمی، حسن (آیت اللّه) / 550 قوام، احمد (قوام السلطنه) / 279، 290، 295، 296، 297، 355، 358، 416، 470، 603 قوام صدری، محمود / 622 قوام نکرومه / 728 قوامی / 583، 584 قهرمان (دکتر) / 784، 785 ک کابل / 93، 94، 612، 613، 614، 615، 617، 807 کاتم، ریچارد (پرفسور) / 519 کاتوزیان، باقر (سپهبد) / 623 کاخ سعدآباد / 371 کاخ شمس / 605، 608، 609 کارتر، جیمی / 809 کارخانه آمریکائی بورگ - واریز / 742 کارخانه پارچه بافی فخر (نمازی) / 380، 381، 383 کارخانه جیپ رامبلر اخوان / 378 کارخانه ذوب آهن / 195، 257، 359، 697 کارخانه سیمان اصفهان / 278 کارخانه نورد فولاد / 696 کارل / 207 کارلتون (ژنرال) / 535 کارینگتون / 127، 128، 130 کازار / 72، 116 کازرون / 247، 254، 398 کاسترو، فیدل / 120، 124، 150 کاسگین، آلکسی / 353، 354، 734 کاشان / 370 کاشانی، ابراهیم / 298 کاشفی، محمود / 624 کاظم زاده، حسین / 625 کاظمی / 573 کاظمی، اسداللّه (دبیر خرم) / 626 کاظمی، نصرت اللّه / 165، 626 کالج Lafayette / 271 کالج اقتصادی لندن / 806 کالج اکسیدنتال لوس آنجلس / 226، 227 کالج البرز تهران / 575، 726، 733 کالج الکینز (ویرجینیای غربی) / 633

ص: 861

کالج اوهایو / 609 کالج بین المللی جراحان (لوس آنجلس) / 562، 564 کالج تهران / 418 کالج ثروت / 301 کالج دیولیس / 633 کالور (سناتور) / 811 کالیفرنیا / 166، 176، 215، 410، 412، 429 کامپیل / 409، 411 کانادا / 146، 147، 148، 149 کانال سوئز / 162، 358 کان (فرانسه) / 421 کانن (سناتور) / 812 کانون ترقی / 444، 501، 556، 662، 668، 678، 757، 769، 819 کانون مهندسین ایران / 759 کانوی، آلن / 317 کاویانی، حسن / 584 کایزر / 690 کایزوتر، آلن ال. / 147 کراچی / 156، 382، 796، 798 کرافورد، فرانکلین جی. / 291 کربلا / 91 کردستان / 17، 18، 19، 59، 64، 96، 106، 282 کرکوک / 33، 34، 109، 110، 141 کرمان / 158، 159، 199، 247، 326، 440، 554، 577، 633، 718، 746، 747، 751 کرمانشاه / 235، 274، 275، 532، 536، 759 کرمانشاهان / 277 کریستوفر / 149 کریم قره باغی، جواد (سپهبد) / 620 کریم قره باغی، عباس (ارتشبد) / 619، 620، 621 کریم محمود شینتاف / 52 کشاورز (دکتر) / 490 کشفیان، محمود / 628 کلاک، فیلیپ / 727 کلالی، منوچهر / 629 کلمبو / 816 کلمنت، کارل / 519، 714 کلوپ تهران / 166، 167، 191، 216، 350، 418 کلوپ روتاری / 548 کلوپ شبانه (نایب کلوپ) تهران / 680 کلونجر، ویلیام ام. / 655 کلیولند / 437 کمپانی جنرال الکتریک / 642 کمپانی راکول / 642 کمپ دیوید / 12، 20، 44، 48، 71، 92، 95، 98، 101، 108، 109، 110، 115، 132، 133، 151، 251 کمک فنی در تئوری و عمل (1966) (کتاب) / 225، 229 کمیته اقتصادی پیمان بغداد / 166 کمیته اقتصادی سنتو / 181 کمیته چینی جامعه آفریقا - آسیا / 576، 580، 593 کمیته عمران و بازسازی بانک بین المللی / 215 کمیته مک کلیلاند / 610 کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور / 576، 828 کمیسیون اقتصادی آسیا و خاورمیانه (سازمان ملل) (ECAFE) / 580، 593، 827 کمیسیون اقتصادی در امور امریکای لاتین (ECLA) / گروه 77، 823 کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل (UNHRE) / 632 کمیسیون فنی برای وامهای تولیدی / 628 کمیسیون مشترک ایران و آمریکا / 391، 392،

ص: 862

435، 436، 812 کنتاکی / 236 کندی، جان اف. / 156، 513، 608، 680، 686، 728، 729 کنسولگری آمریکا (اصفهان) / 161، 647، 777 کنسولگری آمریکا (تبریز) / 161، 276 کنسولگری آمریکا (خرمشهر) / 161، 238 کنسولگری آمریکا (شیراز) / 516، 567، 716، 745 کنسولگری آمریکا (مشهد) / 161 کنسولگری انگلیس / 280، 282، 452 کنسولگری دهلی نو / 156 کنسولگریهای آمریکا در ایران / 308، 449 کنفرانس LOS / 722 کنفرانس آب برای صلح / 230 کنفرانس آسیایی (دهلی نو) / 572 کنفرانس آفریقا - آسیا در قاهره / 580، 593 کنفرانس آموزشی ژنو / 572 کنفرانس 1958 آنکارا / 190 کنفرانس 1955 اتم برای صلح / 674 کنفرانس اقتصادی در بغداد / 174 کنفرانس اوپک / 205، 206، 208، 216 کنفرانس باندونگ / 541، 579، 580، 593، 728 کنفرانس ECAFE (بانکوک) / 593 کنفرانس بررسی های ایران - امریکا در سال 1970 / 707 کنفرانس بغداد / 236 کنفرانس بین المللی آموزگاران / 502 کنفرانس بین المللی ارتباطات جمعی در ژنو / 300 کنفرانس بین المللی (ونزوئلا) / 749 کنفرانس بین المللی (هلسینکی) / 749 کنفرانس پیکار با بیسوادی تهران / 774 کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) / 593، 743، 827 کنفرانس تخت نظر کمونیست ها در پاریس / 503 کنفرانس تهران / 174 کنفرانس ECAFE (تهران) / 593 کنفرانس جهانی طب در شیکاگو / 565 کنفرانس ECAFE در مانیل / 580، 593 کنفرانس ژنو / 691 کنفرانس سالیانه باندونگ / 542 کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد / 124 کنفرانس صلیب سرخ / 561، 564 کنفرانس کار اتحادیه ملل / 231 کنفرانس کراچی / 174 کنفرانس لندن / 175 کنفرانس مصرف کننده، تولیدکننده / 822، 826 کنفرانس مکزیکو / 561، 564 کنفرانس ملل متحد در بازرگانی و توسعه / 541 کنفرانس منطقه ای آسیا / 639 کنفرانس نفتی اتحادیه عرب در بیروت / 757 کنفرانس وزرای اوپک / 827 کنفرانس وزرای کار آسیا (توکیو) / 636، 652 کنفرانس یونسکو / 425، 572 کنگو / 534، 536 کنی، علینقی / 529 کوئل (دکتر) / 754 کوبا / 26، 56، 77، 78، 124، 150، 151، 657، 664، 729 کوپر / 830 کوچصفهانی / 161 کوچه امیرکبیر / 370 کودل، ریبیکوف / 808، 812 کوران، ویلیام / 726 کورس، احمد / 596 کورش کبیر (کتاب) / 769

ص: 863

کوزنتسف، نیکلای آفانازویچ / 727 کوهن، استفن / 519 کویت / 22، 23، 38، 59، 70، 78، 99، 120، 127، 156، 178، 341، 342، 363، 579، 729، 730، 799، 824، 830 کیا (سرلشکر) / 309، 329 کیانپور، غلامرضا / 434، 582، 583، 584 کیانی، علیقلی / 318، 320، 339 کیایی / 605 کیسی / 824 کیسینجر، هنری / 807، 811، 825 کیلگور / 529، 539 کیو، جرج / 168، 449 گ گرازیانی، اِ. بی. / 532 گراس / 317 گرجی / 459 گرجی، محمد عبداللّه / 325، 500 گروه صنعتی KBS / 446 گروه صنعتی بلا / 710 گروه کار کمیسیون کنفرانس تهران / 174 گروه مترقی / 500 گروه مهندسین مشاور جورج فرایه (George Frye) / 556 گریفین، جرج / 519 گریگوری، کلارک / 283 گرین میلر، ویلیام / 320، 776 گلسرخی، ناصرقلی / 630 گلسرخی، ناصر (مهندس) / 233، 234 گلن (سناتور) / 809، 810 گنجی، جمال / 221، 301، 632، 716 گنجی، منوچهر / 632 گنشر / 389 گودرزیان، منوچهر / 556، 609، 610، 614، 635 گودرزی، منوچهر / 224، 633، 634، 640، 587 گودریچ، بی. اف. / 259، 575، 585، 587 گیلان / 464، 465، 493، 530، 554، 555، 558 گیلدنر / 386 ل لار / 281 لارکین، ویلیام. اچ. / 183 لاکسالت (سناتور) / 809 لامپشیر، نیک / 710، 709 لاورین، جان جی / 406، 408 لاهه / 367، 726، 733 لبنان / 11، 20، 27، 38، 44، 57، 98، 100، 101، 108، 114، 118، 120، 131، 134، 135، 141، 231، 400، 484، 485، 633، 751 لرستان / 274، 276 لژ ماسیون / 416 لژیون دونور فرانسه / 261 لس آنجلس / 674، 675، 804 لطیف نصیف جاسم / 52، 53 لعل بهادر شصتری / 156 لمبراکیس، جرج بی. / 519، 653 لندن / 25، 37، 59، 127، 128، 156، 157، 175، 236، 268، 356، 380، 383، 418، 431، 436، 437، 548، 549، 572، 592، 607، 608، 611، 616، 618، 713، 716، 719، 804، 807 لنین / 496 لورنز، جوزف / 778 لوزان / 267 لوس آنجلس / 226، 227، 229، 375، 411، 419، 555، 558، 560، 562، 564، 758 لوگان / 555

ص: 864

لونی، دبلیو. اف. / 220 لونی، کلی فورث دبلیو اف / 220 لویزان / 724، 725 لهستان / 216، 371، 372، 380، 383، 387، 448، 542، 593، 698 لهفلدت، ویلیام / 207، 262، 642، 703، 707، 741، 821 لهفلدت هلمز / 738 لیایماتینن، رابرت سی / 265 لیپمن، والتر / 356 لیسبون / 632 لیندر، هارولد اف. / 183، 184، 258، 259، 585، 586، 587، 588، 589 لینکلن / 555 لیون / 254، 502 م ماپوتو / 816 مادرید / 54 مارتین، جوآنا دبلیو (خانم) / 159، 234، 263، 415، 718 مارتین، رابرت / 722 مارشال / 648 مارینز / 8 مازندران / 465، 493، 819 مازندی، جو / 287، 288 ماسترون / 239 مالزی / 790 ماوراءالبحار / 712 مایر، آرمین اچ. / 188، 202، 344، 355، 433، 615، 674 مایلز، ال. گرین / 175، 251، 724 مبشری / 310، 340 مترینکو، مایکل جی. / 274، 276 متین دفتری، احمد / 748 متین دفتری، هدایت اللّه / 342، 771، 782، 818 مجارستان / 371، 468، 521، 612، 727 مجتمع شیمیایی آلیدو / 585 مجلس سنا / 190، 197، 270، 273، 338، 570، 605، 606، 612، 616، 646 مجلس شورای ملی / 739 مجله تهران مصور / 510، 698 مجله علم و زندگی / 517 مجله فردوسی / 779 مجله (ماهانه آتلانتیک) / 31 مجمع عمومی سازمان ملل / 208، 214، 215، 216، 541، 548، 608، 611، 679، 803، 806، 820 مجیدی، عبدالمجید / 224، 381، 538، 558، 635، 636، 637، 638، 639، 640، 641، 642، 643، 644، 645 مجیدی، محمد / 644 محتشمی، عزیز / 605 محمد انورسادات / 12، 20، 44، 45، 108، 115، 124، 129، 150 محمد حیدر / 104 محمد عایش / 52، 53، 61، 62، 63، 76، 117، 118 محمد فضیل / 52 محمدی، ادیب / 199 محمودی، محمود / 338 محوی / 643 محی عبدالحسین مشاطی / 5، 60، 62، 63، 78، 116، 117 مدرسه آمریکائیها / 233 مدرسه ابتدایی نمازی / 246 مدرسه اقتصاد پاریس / 423 مدرسه اقتصاد لندن / 700، 703، 707، 757،

ص: 865

758 مدرسه بین المللی تهران (ایران زمین) / 232، 233 مدرسه پیاده (تهران) / 398، 399، 751 مدرسه توپخانه فورت سیل در اوکلاهما / 761 مدرسه رازی / 654، 655، 656 مدرسه زبان نظامی کالیفرنیا / 220 مدرسه (سلطانیه) / 246 مدرسه عالی نیروی دریای ایالات متحده در مونتری (کالیفرنیا) / 723 مدرسه علوم اقتصادی لندن / 803 مدرسه فارابی / 302، 452 مدرسه فرانسوی لی سه (Lycees)/ 803، 806 مدرسه کامیونیتی (مدرسه آمریکائیها) / 232 مدرسه لاتنر (LOTTENER) هاروارد / 641 مدرسه میسیون مذهبی آمریکایی تهران / 561، 564 مدرسه هنرهای زیبا / 605، 608، 609 مدیترانه / 21، 46، 47، 108، 141 مدیرعامل شرکت پتروشیمی ملی ایران / 244 مراکش / 156، 261، 370، 616، 807 مرشد، محمدحسن (دکتر) / 646 مرعشی نجفی، سیدشهاب الدین (آیت اللّه) / 325 مرکز آموزش های نیروی هوایی / 252 مرکز پرستاری شاهزاده اشرف / 626 مرکز پزشکی بین المللی تهران / 560 مرکز پزشکی ملی نیروی دریایی در تبسدا / 255 مرکز تحقیقات اجتماعی / 486 مرکز تحقیقات بین المللی دانشگاه تهران / 747 مرکز تحقیقات توسعه صنعتی و تجاری / 827 مژدهی، نصراللّه / 646 مسائل اقتصادی نفت خاورمیانه (کتاب) / 820 مستوفی، باقر / 244 مستوفی، عبداللّه / 244 مسجد شاه / 461 مسجد فخرالدوله / 334 مسجد فرح شمالی / 431 مسعودانصاری، عبدالحسین / 240 مسعودی، عباس / 674، 681، 772، 781، 785 مسکو / 23، 24، 27، 42، 44، 48، 54، 70، 81، 93، 96، 106، 107، 110، 122، 123، 124، 125، 239، 240، 241، 286، 541، 556، 592، 593، 594، 608، 612، 616، 617، 683، 696، 726، 728، 733، 735، 796، 807، 820 مشایخی، محمد (دکتر) / 506 مشهد / 155، 158، 271، 301، 395، 518، 550، 622، 629، 685، 767، 768 مصباح زاده، مصطفی / 772، 785 مصدق، محمد (دکتر) / 155، 178، 270، 279، 287، 290، 292، 295، 300، 303، 304، 306، 316، 317، 330، 342، 345، 351، 354، 355، 367، 368، 370، 418، 420، 494، 501، 541، 544، 545، 547، 549، 562، 564، 570، 573، 575، 602، 657، 663، 682، 685، 686، 748، 749، 771، 800، 801 مصر / 9، 12، 13، 21، 23، 37، 38، 39، 40، 41، 43، 44، 45، 48، 79، 95، 96، 105، 107، 108، 110، 114، 118، 119، 131، 134، 135، 150، 151، 255، 328، 348، 498، 549، 558، 560، 579، 669، 703، 730، 743، 760، 807، 813 مظفرالدین شاه / 304، 355 معتمدی، قاسم (دکتر) / 558، 559، 647، 648 معتمدی، کریم / 650 معرفت، رضا / 500 معظمی، عبداللّه (دکتر) / 685 معمارزاده، احمد / 651 معین، مهین / 631 معینی، امیرقاسم / 652، 653 معینیان، قدرت اللّه / 302، 455، 457، 479،

ص: 866

654، 655، 656، 657، 658، 659، 660، 661، 662، 663، 664، 668، 669 معینیان، نصرت اللّه / 654، 655، 656، 657، 661، 662، 663، 749 مفیدی، شمس الدین (محمدحسین) / 665 مقدم، ایرج / 666 مقدم، رحمت اللّه / 348، 360 مقدم، رضا (دکتر) / 158 مقدم، ناصر / 516، 517، 667 مک آرتور دوم، داگلاس / 203، 204، 767 مک کاسکیل، چارلز / 364 مک کلوی، جان / 233 مک کنزی، اف. بی. / 532 مک کی (خانم) / 514 مکه / 546 ملایر / 739 ملبورن / 652 ملتون، ریچارد اچ. / 59 ملک الشعرای بهار / 297 ملک حسین / 115، 150 ملک فاروق / 348 ملکی / 517، 693، 694 ملکی، حسین / 348 ملکی (خانم) / 509 ملکی، خلیل / 451، 490، 491، 501، 509، 514، 515، 517، 782 ملکی، کریم / 302 ملون / 368 مندلویچ، ال. آی / 813، 815 مندنهال والفرز / 799 منسون، جولیوس / 637 منصور، جواد / 556، 668، 669، 670، 671، 672، 673، 674، 675، 676، 677، 681، 784 منصور، حسنعلی / 178، 180، 181، 198، 200، 215، 290، 298، 322، 332، 333، 334، 335، 337، 339، 340، 341، 344، 345، 347، 355، 370، 372، 421، 441، 444، 479، 486، 487، 488، 493، 504، 544، 556، 574، 581، 593، 628، 641، 656، 660، 662، 663، 668، 669، 670، 672، 673، 674، 675، 678، 679، 681،

ص: 867

682، 699، 713، 748، 752، 754، 769، 792، 795، 803، 804، 805، 806، 808، 819 منصور، دلتا (همسر جواد منصور) / 673، 675 منطقه مجنون / 34 موثقی، فریدون / 613، 672 موحد، ح. الف (دکتر) /، 825 مورنیره / 130، 131، 132، 134، 135 موریل سی - ریدیک / 251 موزه علوم و تکنولوژی و موزه تاریخ طبیعی Smithsonian/ 265 موزه های فیلادلفیا / 712 موسوی / 454 موسوی، هدایت اللّه / 516 موعد سعید / 62 موقری، نصراللّه (دریادار) / 249 موگادیشو / 815 مولر، ویلیام او. / 334 مولوی، اردشیر / 196 مولوی، علی اکبر (سرهنگ) / 452، 473، 475، 476، 477، 505 مونیخ / 672 مونیف الرزاز / 6، 83، 85، 86، 88 مهاجر / 775 مهدوی، حسین (دکتر) / 510، 681، 684، 685، 686، 687، 688، 689، 690، 691، 692، 693، 694، 695، 696، 697، 698، 699، 700، 701، 702، 703، 704، 705، 771، 772، 782 مهدوی، فریدون / 342، 344، 436، 590، 680، 682، 683، 686، 687، 688، 691، 693، 695، 696، 698، 699، 700، 701، 702، 703، 704، 705، 771، 776، 782، 783 مهران، حسنعلی / 707، 708، 709، 710 مهر، فرهنگ (دکتر) / 182، 190، 712، 714، 715، 716، 717، 718 میراث خواران استعمار (کتاب) / 510، 512، 698 میراشرافی، مهدی / 654، 655، 657، 663 میرحبیب اللهی، کاوه / 721، 722، 724 میرحبیب اللهی، کمال الدین / 720، 721، 722، 723 میرفخرایی / محمود / 164، 168 میرفندرسکی، احمد / 726، 727، 728، 729، 730، 731، 732، 733، 734، 735، 736، 737، 738 میرفندرسکی، عبدالرحیم / 726 میشل عفلق / 4، 6، 57، 58، 74، 75، 85، 86، 103، 111 میشل عفلق / 4، 57، 74، 85، 86، 103، 111 میکلاس، جی. سی. / 161، 163 میکلوس / 161، 163، 217، 560، 745، 812، 813 میگرین / 175 میلانی، هادی (آیت اللّه)/ 325، 687 میلر، بیل / 327، 773، 783 میلر، ویلیام / 686، 776 میلز، هاوثورن / 704 میناچی / 551 مینایی / 225، 226 مین باشیان، فتح اللّه / 429 مینه سوتا / 276 مؤسسه آمار پیشرفته / 746، 747 مؤسسه ارتباطات جمعی تهران / 243 مؤسسه استانداردها و پژوهشهای صنعتی ایران / 433 مؤسسه استانداردهای صنعتی / 436 مؤسسه امور بین الملل در وزارت امورخارجه / 617 مؤسسه بروکینگز / 220، 226، 227 مؤسسه بین المللی مالی / 696 مؤسسه پزشکان آمریکا / 561، 564 مؤسسه تحقیقات آموزشی و علمی / 267 مؤسسه تحقیقات بین المللی در ژنو / 632 مؤسسه تحقیقات رآکتوری اتمی Wurenlingen / 267 مؤسسه تحقیقاتی شرکت ملی نفت ایران / 196 مؤسسه تحقیقاتی کارولینای شمالی / 266 مؤسسه تربیت معلم دانشگاه بغداد / 54 مؤسسه توسعه اقتصادی آسیا / 757 مؤسسه سیبترا (SYBETRA) / 133 مؤسسه فورد / 635، 637 مؤسسه KWPAمستقر در تهران / 232 مؤسسه مطالعات خارجی / 344 مؤمنی / 637 ن نائین / 301 نابغ / 551 ناتو / 192، 815 ناجی محمدخلیل الراوی (دکتر) / 66، 83 نارسی، فیروز / 261 نارمک / 258 ناس، چارلز دبلیو. / 432، 550، 552 ناصرالدین شاه / 231 ناصر، علی اصغر / 416 ناظم کازار / 72 ناظمی، احمد / 739

ص: 868

نامارا، مک / 702 نامدار، احمد / 314، 487 نانسی (فرانسه) / 564 ناو هواپیمابر ایندیپندنت / 247، 254 ناو هواپیمابر فرانکلین روزولت / 247، 254 نایر، مک / 247 نایروبی / 217، 816 نبراسکا / 555 نجف / 91 نجفی، حسین / 348، 740 نجم آبادی، فرخ / 189، 741، 742، 743 نجم، ابوالقاسم / 744 نراقی، احسان / 486، 489، 585، 782 نشریه Affairs Foreign / 510 نشریه اکو آو ایران / 784 نشریه (اکونومیست) / 356 نشریه ایران زمین / 232، 546، 653 نشریه تهران ژورنال / 568، 680، 771، 799 نشریه کریستین ساینس مونیتور / 778، 779 نشریه کیهان اینترنشنال / 559، 781، 783 نصراصفهانی، اسداللّه / 745، 746، 747 نصراللّه، قدرت / 489 نصیر عصار، کاظم / 415 نصیری، محمد / 748 نصیری، نعمت اللّه (سپهبد) / 370، 503، 505، 506، 507، 524، 667، 669، 749، 750، 781 نصیری، هدایت اللّه / 521 نظام العلماء / 275 نعیم حداد / 30، 53، 56، 66، 100 نفیسی، حبیب اللّه / 452، 476 نفیسی (سرلشکر) / 357 نفیسی، سعید / 279 نفیسی، ولی اللّه / 302 نقدی، علی اصغر (سرلشگر) / 295 نگهبان، هوشنگ / 489 نمایشگاه بازرگانی بین المللی در برنو (Brno) چکسلواکی / 580، 593 نوابی، عبدالحسین / 490، 503، 504، 505، 506، 516 نوروزی (تیمسار) / 347، 718، 768 نهاوندی، هوشنگ / 752، 753، 754، 755، 756 نهرو / 311، 728، 731 نهضت آزادی / 479، 495 نیروی دریایی ایالات متحده / 249، 533، 536، 720، 721، 722، 723، 725 نیروی هوایی ایالات متحده / 531، 532، 533، 535، 536 نیروی هوایی عراق / 531 نیشابور / 301 نیک پی، غلامرضا / 757، 758، 820، 821 نیکخواه، پرویز / 693، 694 نیکسون / 736، 797 نیکولس / 386، 387 نیکولس، اسکود / 386 نیمن / 770، 774، 784، 786، 801 نیوبری، دانیل او. / 332، 334 نیوسام، دیوید دی. / 219 نیویورک / 170، 225، 237، 266، 283، 301، 356، 413، 419، 421، 431، 556، 561، 565، 578، 607، 608، 610، 611، 614، 616، 617، 636، 707، 723، 733، 758، 782، 800، 827 و وارد، ام. بی. / 653 وارنر، ویلیام / 233، 282، 421، 729 وارنکی، پارل سی. / 813، 815 واشنگتن پست / 519، 698

ص: 869

والا، عبداللّه / 524، 698 وثوق الدوله / 297، 301، 355 وثوق، حسن / 290 وثوق، علی / 314 وحیدی، ایرج / 232، 759، 760 ورامین / 555 وزارت اصلاحات ارضی / 762، 764، 765، 766، 818 وزارت اطلاعات و جهانگردی / 540، 557، 655 وزارت امور اقتصادی و دارایی / 163، 164، 165، 168، 182، 183، 188، 189، 190، 196، 197، 204، 212، 214، 223، 244، 283، 284، 285، 298، 303، 323، 355، 396، 423، 424، 436، 438، 492، 501، 551، 553، 559، 583، 584، 597، 606، 607، 608، 611، 616، 622، 624، 628، 635، 641، 651، 707، 713، 716، 741، 742، 748، 802، 804، 806، 828 وزارت امورخارجه / 168 وزارت امورخارجه فرانسه / 258 وزارت بازرگانی / 220، 223، 376، 377، 380، 381، 383، 389، 437، 441، 589، 591، 628، 651، 704، 705، 716 وزارت بهداری / 166، 174، 179، 181، 190، 191، 202، 215، 323، 560، 561، 562، 564، 646، 647، 648 وزارت تعاون و امور روستاها / 762، 764 وزارت دادگستری / 231، 235، 257، 261، 284، 297، 310، 314، 320، 324، 329، 338، 339، 347، 355، 384، 407، 408، 409، 427، 428، 441، 465، 500، 501، 506، 507، 509، 550، 582، 584، 610، 626، 739، 748 وزارت دربار / 213، 242، 243، 268، 270، 291، 364، 369، 410، 413، 429، 508، 525، 602، 605، 608، 626، 754 وزارت راه / 221، 301، 351، 650، 759 وزارت علوم و آموزش عالی / 265، 267، 541، 558، 559، 625، 665 وزارت فرهنگ و هنر / 302، 346، 429، 449، 451، 452، 462، 464، 465، 471، 480، 489، 491، 494، 498، 501، 502، 505، 506، 513، 514، 515، 554، 660، 661، 716 وزارت کار / 161، 168، 171، 174، 175، 176، 180، 181، 190، 202، 206، 215، 230، 299، 375، 404، 417، 444، 465، 560، 628، 629، 636، 638، 652، 653، 802 وزارت کشاورزی / 174، 175، 176، 177، 181، 191، 203، 224، 234، 256، 258، 260، 276، 277، 543، 571، 602، 630، 635، 636، 644، 645، 759، 761، 762، 765، 766، 767، 787، 802، 818 وزارت کشور / 159، 160، 197، 214، 231، 233، 244، 270، 346، 444، 554، 555، 566، 569، 570، 602، 621، 652، 653، 660، 821 وزارت مسکن و شهرسازی / 191، 230، 422، 535، 766 وزارت منابع طبیعی / 232 وزیری، هوشنگ / 789 وفا / 708 وکیل زاده (دکتر) / 329 وکیلی، منیر / 635، 637، 644 وکیلی، مهدی / 675 ولک، ویلیام جی. / 183، 185، 258، 259، 260، 578، 585، 586، 587، 588 ولیان، حسین / 761 ولیان، عبدالعظیم / 761، 762، 763، 764، 765، 766، 767، 768، 818 ولیان، هما / 761

ص: 870

ولی پور، ایرج / 777 ولید محمود صراط (سپهبد) / 59 ونزوئلا / 585 ونس، سایروس / 54، 817 وهاب زاده، شهلا / 421 ویتنام / 339، 358، 359، 378، 463، 472، 496، 683، 712، 732، 734، 737، 772، 792، 810 ویتنام جنوبی / 472، 514 ویتنام شمالی / 379 ویت هاین (Viet Hihn)/ 472 ویرجینیا / 246، 251، 255، 398، 399، 402، 405، 633 ویلت، ادوار جی. / 220، 175 ویلی، جان او. / 238 وین / 231، 605، 608، 609 وینکلر، گوردون / 642، 705 ه هاپ نیک (هنر) / 248 هاتف، محمود / 737 هاتفی، جو / 775 هارلان، رابرت، آر. اچ. / 183، 185، 186، 187، 188، 192، 232، 258، 585، 587، 589، 591، 592، 696، 712 هاریس، اس. / 547 هاک (ناخدا) / 722 هاگن، کورت / 639 هال، ال. جی / 379 هامبورگ / 700، 703 هانالولو / 555 هانوی / 378 هاوانا / 26، 80، 83، 84، 120، 124، 150، 151 هایزر، آلفرد / 233 هتل دوپون پلازا / 265 هدایت، مسعود / 162، 297 هدایتی، هادی / 263، 350، 511، 513، 515، 517، 555، 769 هرالد تربیون / 356 هرتز (خانم) / 197، 198، 199، 778 هرتز، مارتین اف. / 319، 327، 328، 335، 338، 342، 478، 502، 508، 509، 523، 524، 613، 657، 668، 670، 671، 683، 686، 693، 729، 732، 773، 775، 777، 780، 781، 783، 784 هرمز، پیتر / 558 هک، داگلاس / 205، 388 هک، دی. / 715 هلسث، ویلیام ا. / 232، 360، 370، 371، 520، 526، 527، 528، 698، 783، 785، 818 هلمز، جولیوس سی. / 315، 318 هلند / 400، 528، 543، 656 هما (شرکت هواپیمایی ملی ایران / 521 همایون، بهمن (دکتر) / 394، 705، 795، 796، 797 همایون، داریوش / 705، 770، 771، 772، 773، 774، 775، 776، 777، 778، 779، 780، 781، 782، 783، 784، 785، 786، 787، 788، 789، 790، 791، 792، 793، 794، 795، 796، 797، 798، 799، 800، 801 همایونفر، عزت اللّه / 802 همایون، فیروز / 393 همدان / 274، 276، 277، 633 هندا، فاضل / 231 هندوستان / 127، 151، 193، 194، 228، 255، 267، 381، 389، 455، 528، 572، 590، 687، 692، 718، 721، 731، 732، 736، 790، 823 هنگ کنگ / 578، 798

ص: 871

هورن، الینورروث / 226 هورویتز (دکتر) / 648 هوستون / 286 هووارد، کارتین لوئین / 634 هویدا، امیرعباس / 156، 177، 180، 182، 188، 189، 190، 198، 199، 200، 201، 203، 205، 213، 215، 242، 253، 254، 263، 264، 265، 341، 345، 349، 350، 351، 352، 353، 354، 358، 359، 372، 379، 421، 425، 444، 445، 447، 522، 523، 529، 544، 545، 546، 548، 556، 566، 581، 593، 594، 595، 597، 599، 603، 604، 617، 622، 628، 641، 643، 645، 648، 662، 663، 664، 669، 670، 671، 673، 674، 675، 678، 681، 695، 696، 698، 702، 705، 712، 713، 718، 719، 748، 754، 757، 758، 769، 780، 781، 784، 786، 787، 792، 793، 795، 801، 803، 804، 805، 806، 807، 808، 809، 810، 811، 812، 813، 819، 821، 827 هویدا، حبیب اللّه / 806 هویدا، فریدون / 808 هویسون، جون ام. / 613 هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران / 315، 619، 724 هیتلر، آدولف / 712 ی یاتسویچ، گراتیان (سرهنگ) / 309 یاسر عرفات / 100، 101 یزد / 480، 646، 740 یزدان پناه، عزت اللّه / 419، 818 یزدان پناه، کامبیز / 819 یگانه، محمد / 225، 820، 821، 822، 823، 824، 825، 826، 827، 828، 829، 830 یگانه، ناصر / 821 یمن / 45، 71، 78، 93، 107، 110، 114، 124، 126، 225 یمن جنوبی / 21، 23، 24، 90، 123 یمن شمالی / 10، 21، 22، 24، 93، 110 یوتا / 555 یوگسلاوی / 40، 42، 142، 147، 150، 156، 178، 261، 341، 389، 601، 720، 724، 728، 743، 803، 806، 807 یونان / 225، 226، 425، 572، 612، 613 یونسکو / 271، 423، 464، 494، 502، 540، 572، 589، 769، 775، 803 Lirow et orientale le pacte (کتاب) / 448

ص: 872

جلد 9

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

مقدمه

«بدون طبقه بندی4 نوامبر 1979- 13آبان 1358 از: سفارت ایالات متحده امریکا، تهران - 1540 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - خبر کوتاه و فوری در ساعت 11:10 گروهی از تظاهرات کنندگان به محوطه سفارت وارد شده و سپس به طبقه همکف ساختمان وارد شدند. تمامی کارمندان نمایندگی در طبقات فوقانی ساختمان قرار دارند. در طبقه همکف، سربازان نیروی دریایی با استفاده از گاز اشک آور در حال متفرق کردن تظاهرات کنندگان هستند. لینگن» با مخابره تلکس شماره 1540، پرونده سیاسی و دیپلماتیک سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران، در ساعت 11:10 صبح روز 13 آبان 1358 بسته شد. هنگامی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را که به لانه جاسوسی علیه انقلاب اسلامی و نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود، تسخیر کردند، کمتر کسی باور می کرد که ابعاد بین المللی این واقعه گسترش یافته و به مناقشه تمام عیار بین ایران از بند رها شده و آمریکای پرچمدار جهان غرب بینجامد.

با تسخیر این مکان، تعدادی از کارکنان آن، 444 روز در بند دانشجویان ماندند؛ ایالات متحده بخت خود را برای لشگرکشی به ایران آزمود که توسط شن های روان کویر طبس شکست خورد؛ غرب با تجهیز صدام در پی به زیر کشیدن انقلاب اسلامی برآمد؛ اما سرانجام آمریکا به اجبار به از میان برداشتن حکومتی تن داد که خود برای فراز آن سال ها تلاش کرده بود و در نهایت در گرداب عراق گرفتار آمد.

ایران نیز با فراز و فرودی بسیار، حدود سه دهة پرتلاطم را پشت سر گذارد؛ اما این یک

ص: 19

سوی ماجرا بود.

سوی دیگر، استفاده محققین، پژوهشگران، اندیشمندان و دیگر افراد از انتشار اسناد لانه جاسوسی بود. اردوگاه رسانه ای غرب در مقابل این اسناد، راه تحریم در پیش گرفت و آن را به هیچ انگاشت؛ حتی ورود این اسناد به ایالات متحده ممنوع شد. در داخل نیز عده ای بدان بی اعتنایی کردند، اما هیچ کدام از اینها مانع از آن نشد تا این مجموعه، راه خود را به درون کتابها، مقالات و پژوهشهای تاریخ معاصر ایران باز نیابد.

اکنون پس از گذشت حدود سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، انقلاب دوم که انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نام گرفت، آثار تاریخی و پژوهشی خود را نمایان ساخته است. این، خود گویای کار سترگ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام - هم در تسخیر لانه جاسوسی و هم در انتشار اسناد - است؛ کاری که هر چه پیش می رود، قدر و قیمتی بس فزونتر می یابد و بر صدر می نشیند.

کتاب «نهم» و «دهم» مجموعه اسناد لانه جاسوسی، «روزشمار انقلاب اسلامی» نام گرفته است. کتاب نهم، اسناد سال 1978م. و به طور مشخص اسناد 19 دی 1356 تا 10 دی 1357 را در خود جای داده است. کتاب دهم، اسناد مربوط به سال 1979م. و به طور مشخص 11 دی 1357 تا 13 آبان 1358 است.

اولین سند این مجموعة دو جلدی مربوط به وقایع روز نوزدهم دی 1356 و آخرین سند که در ابتدای مقدمه آمد، آخرین متن ارسالی به ایالات متحده است.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پیش از این، مجموعه 77 جلدی منتشره توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را در 7 جلد تجدید چاپ کرده است. در پی آن نیز، کتاب «هشتم»، شامل اسناد منتشر نشده ای از رجال دوره پهلوی، منتشر گردید.

اکنون بخش دیگری از اسناد منتشر نشده در این مجموعه دو جلدی (نهم و دهم) به چاپ می رسد. شایان گفتن است که در زمستان 1373 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، یک جلد با عنوان «روزشمار انقلاب اسلامی» حاوی 82 سند منتشر کرده اند، که اسناد این مجموعه نیز در ابتدای کتاب نهم آمده است. کتاب نهم و دهم، حاوی 769 سند است. از این تعداد بخش محدودی در کتابهای پیشین آمده که برای کامل تر شدن روزشمار، حذف نگردیده است.

برای آماده سازی این مجموعه، اقدامات متعددی انجام شده است. برای اطلاع بیشتر و استفاده آسان تر و بهتر از این مجموعه، لطفاً به نکات ذیل توجه فرمایید:

- عمده اسناد روزشمار انقلاب اسلامی (کتاب نهم و کتاب دهم) به تازگی ترجمه شده است، اما سعی گردیده تا هم متن ترجمه با کتاب های پیشین، بیشترین همخوانی را داشته

ص: 20

باشد و هم متن های ترجمه ای مترجم های مختلف، یکسان شود.

- برای حفاظت از اصالت اسناد، حداقل پاورقی ها به متن افزوده شده است. همچنین به ندرت کلمات و عباراتی در داخل [قلاب] استفاده شده است. این موارد اندک، شامل اصلاح غلط های تایپی و سایر موارد خاص است.

- متن اصلی اسناد، دارای اختصارات فراوانی است. در مرتبه اول، ترجمه این اختصارات آمده و در موارد بعدی تنها به آوردن عین اختصارات به لاتین در داخل ( ) اکتفا شده است.

- بعضی از اسناد ترجمه شده در روزشمار انقلاب اسلامی، در عداد سایر اسناد نیست، اما از آنجا که حاوی اطلاعات مفیدی است، حذف نگردیده اند. به طور نمونه می توان به اسنادی درباره ملاقات های رجال پهلوی و انقلاب اسلامی با اعضای سفارت اشاره کرد.

- چینش اولیه اسناد بر اساس تاریخ گزارش بوده است. بعضی از اسناد، تاریخ گزارش ندارند. این اسناد براساس قرینه های مختلف در محل مناسبی جای گرفته اند. همچنین سعی شده تا اسناد مربوط به یک روز، بر اساس تقدم و تأخر شماره سند، مرتب شوند؛ هر چند در بعضی موارد شماره ها نیز گویای ترتیب اسناد نبوده است.

- بعضی از اسناد، حاوی اخبار مشابهی هستند؛ اما از آنجا که مرجع صدور و مقصد ارسالی متفاوت است، ادبیات سند، مفهوم خبر و سایر گزینه ها متفاوت است؛ بر این اساس اسناد مشابه حذف نگردیده اند.

- تعدادی از اسناد، به ویژه اسناد مربوط به مستشاران نظامی ایالات متحده در ایران، دارای ردیف های متعددی است که معمولاً ردیف های 1 تا 17 فاقد ارزش ترجمه بوده است.

اسنادی که در کتاب های پیشین (اول تا هشتم) استفاده شده است؛ با علامت * مشخص گردیده و در پاورقی، محل درج پیشین آن آمده است.

- برای کاهش حجم صفحات کتاب، تصویر اصل اسناد به همراه متن ترجمه قابل جستجو در لوح فشرده که به همراه کتاب عرضه می شود، آمده است. لوح فشرده به گونه ای طراحی شده تا محققین با حداکثر سرعت، بتوانند اصل متن و تصویر سند را ملاحظه فرمایند. صفحات کتاب الکترونیک ارایه شده، عیناً با صفحات متن کتاب و شماره مربوطه همخوانی دارد. همچنین در لوح فشرده امکان مراجعه به سند متناظر، هنگام مطالعه متن ترجمه، وجود دارد.

در پایان از توفیقات خدای بزرگ سپاسگزاریم؛ همچنین بر پرچمداران انقلاب دوم و بنیانگذار انقلاب اسلامی درود می فرستیم و زحمات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را

ص: 21

در ترجمه، تدوین و انتشار این اسناد که راه فراسوی ما به دست این عزیزان هموار گشته، ارج می نهیم.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی از همه دست اندرکاران ترجمه، تدوین، آماده سازی و چاپ این مجموعه سپاسگزار است، امیدواریم همچنان شاهد ترجمه و چاپ اسناد منتشرنشدة دیگری از این مجموعه باشیم.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

ص: 22

اشاره

ص: 1

ص: 2

ناآرامی در دانشگاه جندی شاپور

سند شماره 1 خیلی محرمانه9 ژانویه 1978 - 19 دی 1356 از: کنسولگری آمریکا، شیراز - 2 - Aبه: وزارت امور خارجه رونوشت: کنسولگری های آمریکا، اصفهان و تبریز موضوع: ناآرامی در دانشگاه جندی شاپور آشفتگی دانشجویی در دانشگاه جندی شاپور در اهواز، نشانی از تظاهرات گسترده و خشونت هایی که بعضی اوقات در ناآرامی دانشجویی در دیگر دانشگاههای ایران طی سال تحصیلی جاری دیده می شود، ندارد. با این وجود تمامی دانشکده های این دانشگاه تحت تأثیر تحریم کلاسها قرار گرفته اند و تقریباً تمامی دانشجویان از حضور در جلسات امتحانی خودداری کرده اند. این کار دانشگاه را به آن حد از گیسختگی رسانده که بسیاری تصور می کنند کل ترم تحصیلی کاملاً منحل خواهد شد.

آشفتگی دانشجویی عمدتاً مربوط به تغییر سیستم دانشگاه از نیم سال به ربع سال می باشد. با این وجود یکی از منابع اظهار می دارد که این فقط آسان ترین موضوع قابل دسترس می باشد. اگرچه به نظر می رسد آشفتگی های جندی شاپور نسبت به سایر اماکن تحصیلی ایران تحت کنترل بیشتری باشد. اما در اهواز نیز همان نوع ناراحتی که به درستی تعریف نشده و بخش اصلی ناآرامی ها در سایر اماکن بوده است، وجود دارد. بنابراین غالباً این طور به نظر می رسد که دانشجویان فقط برای اینکه تظاهرات کرده باشند تظاهرات می کنند، اما بروز ناگهانی و مزمن فعالیتهایی از این نوع به طور قریب به یقین مؤید نارضایتی عمیقی در بین دانشجویان دانشگاههای ایران می باشد. تامست

تظاهرات در تبریز

سند شماره 2 محرمانه22 ژانویه 1978 - 2 بهمن 1356 از: کنسولگری آمریکا، تبریز - 0004به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت: کنسولگری های آمریکا در اصفهان و شیراز و سفارت آمریکا در تهران موضوع: تظاهرات در تبریز 1- خلاصه. در 14 ژانویه یک تظاهرات دانشجویی در دانشگاه آذرآبادگان تبریز منجر به خسارت دیدن ساختمانها و وسایل نقلیه در محوطه دانشگاه شد و در همان روز بازار تبریز به دلیل اعتراضات ضددولتی تعطیل شد. در 17 ژانویه به طرفداری از دولت یک راهپیمایی بزرگ در پاسخ به وقایع فوق الذکر در تبریز برگزار شد. پایان خلاصه.

2- در 14 ژانویه به هنگام برگزاری انتخابات نهایی نیم سال تحصیلی، دانشگاه آذرآبادگان شاهد یکی دیگر از تظاهرات پراکنده و اعتراض آمیز اخیر خود بود. ادعا می شود این اقدام که در حمایت از تظاهرات قبلی در مرکز مذهبی قم و بازار تهران صورت گرفته منجر به وارد

ص: 3

شدن خسارت به چندین ساختمان دانشگاه و همچنین وسایل پارک شده در محوطه دانشگاه گردید. یک شاهد عینی ادعا کرد که تقریباً 50 دانشجو در این اعتراض شرکت داشتند و به تعداد دو برابر آنها پلیس برای متوقف کردنشان حاضر شده بودند.

3- بار دیگر در همان روز ایضاً ادعا می شود که نشانه اعتراض به اقدامات دولت در قم، تظاهرات و برخوردهایی در مرکز منطقه بازار به شدت محافظه کار تبریز به وقوع پیوست. دستور داده شد که بازار در آن روز بسته شود و بعضی از مغازه ها نیز تعطیل مانده اند. اهداف خاص تظاهرکنندگان بازار، شعب محلی بانک صادرات و بانک بازرگانی بود که در مورد هر دو بانک این شایعه گسترده وجود دارد که تحت کنترل پیروان مسلک بهائیت می باشند.

4- روز 17 ژانویه شاهد پاسخ دولت محلی به وقایع فوق الذکر بود. این کار با برگزاری یک راهپیمایی بزرگ به منظور نشان دادن حمایت تبریز از رژیم صورت گرفت. دستور داده شده بود که تمام مدارس، ادارات دولتی و کارخانه های استانی در منطقه بسته شوند و به محصلین، معلمین، کارمندان دولت و کارگران کارخانجات فرمان داده شده تا در مقابل ساختمان استانداری تجمع نمایند. سخنرانی ها توسط نمایندگان گروههای کارگری و حرفه ای مختلف (منجمله روحانیت) و برای جمعیتی ایراد می شد که برآورد رسمی تعداد آنها برابر 50000 نفر می باشند. با توجه به اینکه به جمعیت دانش آموزان و کارگران دستور شرکت داده شده بود، به نظر نمی رسد این رقم درست نباشد.

یادداشتهایی از یک سفر منطقه ای: اصفهان - کرمانشاه - ایلام - اصفهان

سند شماره 3 خیلی محرمانه22 ژانویه 1978 - 2 بهمن 1356 از: دیوید مک گافی کنسول آمریکا، اصفهانبه: گیرندگان موضوع: یادداشتهایی از یک سفر منطقه ای: اصفهان - کرمانشاه - ایلام - اصفهان 1- واکنش های تظاهرات و کشتارهای قم به هنگام این مسافرت منطقه ای که از 19 تا 21 ژانویه طول کشید متوجه برافراشته شدن پرچمهای سیاه بر سر بازارهای شهرهای درود و بروجرد در استان لرستان و تویسرکان و مهاوان (احتمالاً نهاوند - م) در استان همدان شدم. اهالی این شهرها به من گفتند که پرچمها علامت «شهدایی که در قم مرده اند» می باشند اما افزودند که بازارهایشان بسته نیستند و در شهرشان تظاهراتی بپا نشده است. پرچمها «بنا به اصرار ملاها» نصب شده اند. در هر چهار شهر فعالیت بازار معمولی به نظر می رسید. (در اصفهان پرچمها هنوز برافراشته اند و بازارها تازه شروع به باز شدن می کنند و تاکنون تعداد زیادی تظاهرات کوچک برپا شده و علاوه بر این آتش افروزی و شیشه شکستن های مختصری حادث شده است). آمریکاییهای مقیم کرمانشاه گزارش می دهند که در هفته گذشته چندین پرچم سیاه در بازار وجود داشته است اما هیچ مغازه ای بسته نبود و هیچ تظاهراتی انجام نشد و هیچ عمل ناخوشایندی نسبت به آمریکاییها

ص: 4

صورت نگرفت. ایرانیان شهر تکذیب می کنند که پرچمهای سیاه به دلیل کشتارهای قم نصب شده باشد و اظهار می دارند که آمریکاییها بایستی پرچم های سیاهی را دیده باشند که به مناسبت های خصوصی مانند فوت اقوام نصب شده اند. در شهر پیشکوه در استان ایلام نه تنها هیچ پرچم سیاهی وجود نداشته است بلکه کردهای محلی اظهار کردند که هیچ اطلاعی در مورد حوادث قم ندارند.

2- آب و هوا شمال استان اصفهان زیر پوشش چهار اینچی برف قرار دارد اما کشاورزان محلی مشتاقانه در انتظار برف بیشتری هستند. آنها اظهار می دارند که شهرها و زمینهای کم ارتفاع، آب مورد نیاز خود را از سدهای پرشده به دست می آورند، اما آنها به بارش برف متکی هستند و تاکنون به اندازه ای که برای فصل بعد کشت کافی باشد برف نیامده است. آنها از اینکه تهران اکثر برف امسال را به خود اختصاص داده و دولت متوجه وضع خراب آنها نمی باشد شکایت داشتند، زیرا دولت اخبار خود را از شهرهایی کسب می کند که توسط سدها تأمین می شوند. شکایات و نگرانیهای مشابهی نیز در استانهای لرستان، همدان و کرمانشاهان به گوش می رسید و نشان می دهد که این استانها نیز برف کمی داشتند یا هنوز برف نباریده است. در عوض بارانهای یکنواختی دارند که ذخیره علوفه آنها را خراب می کند. آنها از این ترس دارند که سال بعدی را پیش رو داشته باشند.

3- شرکت بین المللی بل هلیکوپتر کارمندان کرمانشاهی بل هلیکوپتر در مورد آنچه که آنها اقدامات استبدادی و زورگویانه و تحکم آمیز مدیریت بل هلیکوپتر می خوانند بسیار ناراحت هستند. به عنوان مثال چندین نفر، اخراج و بیرون کردن اجباری یکی از کارمندان را ذکر می کنند که بنا به گزارش به دلیل «ظن» مدیریت بل هلیکوپتر در مورد استفاده وی از مواد مخدر می باشد. سایر کارمندان معتقدند که او بی گناه است (اگرچه استفاده گسترده از حشیش را تأیید می کنند) و نسبت به این موضوع مظنون هستند که بل هلیکوپتر فقط به منظور ترساندن سایرین، این کارمند را به عنوان مظنون به طور تصادفی انتخاب کرده است. آنها با تذکر در مورد عدم استخدام این فرد در آینده، اظهار داشتند که این نوع برخوردی است که بل هلیکوپتر با کارمندانش انجام می دهد. (مدیریت بل هلیکوپتر تأیید می کند که این فرد فقط بر مبنای مظنون بودن اخراج شده است اما وی را بی گناه نمی داند و اظهار می دارد که اخراج وی بهتر از دستگیری بعدی توسط ایرانیان است.) تعدادی از کارمندان خواستار بازدیدهای مرتب کارمندان کنسولگری شدند و اظهار داشتند که بل هلیکوپتر به منظور تجدید پاسپورتهایشان و اموری نظیر آن، فرصت مسافرتی نمی دهد.

4- چادرنشینی و تولید گوشت در این مسافرت برای یکی از بازدیدکنندگان برجسته یک «چادر سیاه» که مخصوص چادرنشینان کرد است خریداری کردم. خانواده ای که آن را فروختند اظهار می داشتند که علت

ص: 5

فروش چادر توسط آنها این است که دیگر نمی توانند پاسخگوی دستمزدهای بالایی باشند که توسط چوپانان جوان درخواست می شود، زیرا کارخانه ها برای به کارگیری این افراد رقابت می کنند. بنابراین آنها اکثر دامهای خود را ذبح کرده اند و به مرغداری مشغول شده اند. وی یادآور شد که بسیاری از دوستانش نیز همین کار را می کنند و تجربیات دولت ایران در مورد آغلهای بزرگ برای دامها در روستاهای مخصوص اسکان چادرنشینان شکست خورده است. وی معتقد است که تعداد گوسفندان موجود در ایران به سرعت و به طور پیوسته کاهش می یابد و پیش بینی کرد که کمبود گوشت در ایران افزایش یابد. وی معتقد است که با تشویق دولت ایران و سیاست قیمت گذاری آزاد، چادرنشینان همچنان قادر خواهند بود احتیاجات گوشتی کشور را تأمین نمایند. اما عدم تشویق دولت به علاوه رقابت دستمزدها در شهر موجب نابودی این فرهنگ و بهترین امید ایران برای خودکفایی از نظر تأمین گوشت می گردد.

گیرندگان: سفارت: قسمت سیاسی: جی. استمپل کنسولگری: سی. جی. ال. گوئلز کشاورزی: پی. فری کنسولگری تبریز کنسولگری شیراز مک گافی

مذهب و سیاست؛ قم و عواقبش

سند شماره 4(1) سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان24 ژانویه 1978 - 4 بهمن 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 0961به: وزارت امور خارجه، واشنگتن. دی. سی مراجع: (A) تهران 0548 (B) تهران 0489 (C) تهران 0665 (D) 77 تهران 124 - A موضوع: مذهب و سیاست؛ قم و عواقبش خلاصه: آشوبهای مذهبی در طول آخر هفته یعنی 15 - 14 ژانویه گستردگی پیدا کرد. مصاحبه آقای شریعتمداری با سه خبرنگار خارجی به صورت بارز و بی سابقه ای تکذیب عمومی اظهارات و بیانیه های دولتی بود. به عنوان ماحصل رویدادهای قم می توان گفت، حرکت سازمان یافته مذهبیون، پرقدرت ترین جنبش آنان در مقابل دولت از سال 1963 تاکنون بوده است. مسلمانان به طور کلی اتحاد کاملی ندارند، اما این طور به نظر می رسد که دولت ایران به میزان زیادی برای مقابله از خود عدم اطمینان نشان می دهد. پایان خلاصه.

1- توضیحاتی که ذیلاً خواهید دید شرح وقایعی است که از تماسهایی با ایرانیان نزدیک به رهبران مذهبی و از دو خبرنگاری که با آقای شریعتمداری یا با سایر رهبران مذهبی - مصاحبه کرده اند؛ برداشت شده است. ارزیابی و تشخیص سفارت از وقایع مهم و پرمعنی قم و نیز

ص: 6


1- . ٭ کتاب اول، ص 676

عواقب آن در پاراگرافهای 6 تا 9 آمده است.

2- اخبار کاملی که به دست ما رسیده است حکایت از آن دارد که در 15 - 14 ژانویه تظاهرات وسیع مذهبی در مشهد، آبادان، اهواز، دزفول، خرمشهر، شوشتر، زنجان و شاید شهرهای دیگر دیده شده است. بازار اهواز به مدت 2 روز بسته بود و همچنین گزارش گردید که 50 شهروند اهوازی به علت شرکت در تظاهرات به زور از محل سکونت خود در اهواز به قم تبعید شده اند.

شایعات تأیید نشده حاکی از این است که تعدادی از مردم در آبادان کشته شده اند و نیز در نقاط دیگر هم تعدادی مجروح وجود داشته است. شایعه تأیید نشده ای در تهران حاکی از آن است که سه نفر از مردم به دنبال مجروح شدن در دانشگاه صنعتی آریامهر کشته شده اند (11 و 12 ژانویه). به نظر می رسد بسیاری از ایرانیان گزارشات مربوط به وقایع مذهبی مندرج در روزنامه ها را باور نمی نمایند (مراجع A و C) و اعمال ضدتظاهرات را ملهم از دولت تلقی می کنند.

3- خبرنگارانی که با آیت الله شریعتمداری مصاحبه کرده اند تحت تأثیر صمیمیت او قرار گرفته اند. آیت الله مایل به مصاحبه برای انتشار در روزنامه نبود ولی نهایتاً قانع شده اگر اظهارنظر ایشان با نامشان همراه نباشد برای مردم کمتر معنا خواهد داشت. شریعتمداری مستمراً تأکید می کرد که مایل نیست در کشمکشها با مقامات دولتی درگیر شود. او گفت که او دستور نداده بود بازارهای کشور بسته شوند و وی رهبران مذهبی در شهرها را تشویق کرده است که خودشان تصمیم بگیرند که مراسم یادبود آنهایی که در قم کشته شده اند را برگزار نمایند. به هر حال بیانیه های شریعتمداری که در واشنگتن پست هم آمده است (20 ژانویه) به عنوان یک مبارزه مستقیم با دولت ایران که در تظاهرات اخیر به طور مسلحانه رویاروی مردم قم ایستاده است تلقی می شود.

4- احترامی که از جانب سایر رهبران مذهبی (یا افراد روحانی که در حوزه علمیه شهر قم کار می کنند) که در طول مصاحبه حضور داشتند، نسبت به شریعتمداری واضح و آشکار بود. رهبران مذهبی همگی توافق داشتند که پلیس بیش از حد لزوم خشونت به خرج داده و تیراندازیش به سوی مردم کاملاً بدون انگیزه بوده است.

آیت الله سئوالی مطرح کرد: (که البته توسط مخبرین گزارش نشده است) چرا پلیس از گاز اشک آور و یا از شیلنگ آب پاش برای متفرق کردن مردم استفاده نکرد؟ شریعتمداری و همقطارانش گفتند که جمعیت اصلی حدود 5000 نفر بوده اند. او گفت چیزی حدود 30 نفر به طور پراکنده وقتی تیراندازی شروع شد، کشته شده اند و بعداً تعداد بیشتری کشته شده اند که کل آمار کشته شدگان وقایع اخیر را به هفتاد نفر می رساند. (نظریه: گزارشاتی که سفارت راجع به خبرگزاری پارس دریافت کرده است حاکی از این امر دانست که خبرگزاری بعد از اولین خبرها، آمار کشته شدگان را 76 نفر دریافت کرده است که این رقم به دستور دولت ایران منتشر

ص: 7

نشده است. به قضاوت ما رقم صحیح و درست تر همان آماری است که توسط خبرچینهای مخالفین گزارش شده که ادعا می کنند برای 14 نفر از کشته شدگان به طور رسمی گواهی فوت صادر شده است. (صورت مذاکرات جداگانه). این خبر اخیر از گزارشهای قابل اطمینانی بوده که سفارت به تازگی دریافت کرده است.

5- در ادامه بحث با خبرنگاران خارجی، شریعتمداری همچنین عنوان کرده است که مساجد و مدارس علوم دینی اهواز به مدت پنج روز بسته بوده اند و این بدین علت است که در آنجا روحانیون در جلوی تظاهرکنندگان بوده اند. شریعتمداری و همقطاران او چنین وانمود می کردند که در اکثر شهرهای بزرگ و کوچک رابطینی دارند. دو نفر از روحانیونی که به تازگی از استان خوزستان برگشته اند، از فعالیتهای خود برای سازماندهی در آنجا سخن گفتند. برداشت خبرنگاران این بود که شریعتمداری به عنوان یکی از هشت رهبر بزرگ مذهبی ایران و یا احتمالاً بزرگ ترین و بهترین آنها توصیف کرده اند. بعد از زندانی شدن آیت الله طالقانی و نیز تبعید تنی چند از رهبران مذهبی در پاییز امسال، در واقع شریعتمداری بهترین رهبر مذهبی ایران قلمداد می شود. یک منبع اشاره کرد که در شهر مشهد که یکی از چند شهر عمده مذهبی ایران است هیچ آیت اللهی وجود ندارد. بر طبق پرونده های سفارت، آیت الله شریعتمداری را از سالیان پیش به عنوان یک متفکر پیشرو (به معنی مذهبی آن) و کسی که قویاً و به صورت جدی در مورد اصلاح طلبان اسلامی اواخر قرن نوزدهم مطالعه نموده است، می شناسند. خبرنگاران خارجی توسط افرادی که در حسینیه ارشاد مقام بالا و ارشد و سابقه داری دارند به آیت الله معرفی شده اند. حسینیه مرکزی است مذهبی که با شریعتمداری و دیگر آیت الله ها تماس دارد.

6 - تحلیل سفارت: از نقطه نظر سیاسی جالب ترین قسمت مصاحبه شریعتمداری آن است که او اشاره به پوشش و حجاب زنان می کند و آن را مربوط به خودشان می داند، و نیز عنوان می کند که اسلام مخالف اصلاحات ارضی نیست و اگر مخالفتی است مربوط به روش اجرایی آن است که دولت عناصر خاصی را برای انقلاب شاه و مردم در نظر گرفته است. دو نفر از واسطه های محلی ما که به امور و جریانات مذهبی آشنا هستند اعتقاد دارند اگر شریعتمداری بتواند از این موقعیت که در حال حاضر دارد به عنوان محور اصلی گردهمایی مخالفین مذهبی استفاده کند می تواند جهت حرکت نهضت را به دست کسانی بدهد که تا به حال از مخالفتهای سیاسی دور بوده و به مذهب ارتجاعی هم علاقه ندارند و اعضاء طبقه متوسط ایران هستند.

7- در ماههای آتی سفارت سعی خواهد داشت که بر روی وظیفه ذاتاً دشوار یادگیری بیشتر درباره عناصر دینی جنبش مخالفین منجمله عقایدی که در حال حاضر هم مترقیون و هم مرتجعین آنها را باور دارند کار کند. به هر حال آنچه که واقعه قم و عواقب آن انجام داده این بوده که مخالفت دینی را به جایگاه نمایان و برجسته تری در بین کسانی که تا این جا از اعطای آزادیهای اخیر نفع برده اند کشانده است. پیروزیهای آیت الله ها و ملاها در ایجاد تجمعاتی مثل

ص: 8

وقایع قم تحسین برانگیز است. هر چند برای آنها مشکل خواهد بود که در غیاب رویدادهای تبلورساز (تحقق بخش) دیگر، صرفاً برای مقاصد سیاسی، تظاهرات فوری برپا کنند. (تظاهرات قم به دنبال درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات شروع شد که در آن مقاله به رهبر دینی و تبعیدی ایرانیان، خمینی، به شدت حملاتی شده بود.) برای مثال در این مورد تردید وجود دارد که آیا در آینده نزدیک بتواند جهت حمایت از یک قانون یا برای تظاهرات به نفع اصلاح قانون اساسی بسیج شوند. به هر حال ترکیب و آمیزش بالقوه سیاست و دین چیزی است که شاه و دولت ایران را از خطر دخالت روحانیت در سیاست آگاه کرده است.

8- به نظر می رسد نخستین علایم حاکی از آن است که دولت ایران قادر نبوده است طبقه متوسط ایرانی را با این شعار که: تظاهرات مذهبی قم تلاش نومیدانه مرتجعین بوده است، به طرف خود جلب کرده و آنها را به نفع خود بسیج نماید. با این وجود هستند کارگران، روستاییان، کسبه، کارمندان دولت، دانش آموزان و بعضی از روشنفکرانی که بنا به حس وظیفه شناسی به نفع دولت ایران تظاهرات کنند. ولی حتی این امر هم باعث نشده که طبقه متوسط ایرانی به دولت نزدیک شود. البته خطر بالقوه این است که امکان دارد دولت کنترل خود را روی عوامل مذهبی خود از دست بدهد. در ظرف 15 سال اخیر سیاستهای ایران ذاتاً به سویی هدایت شده اند که رهبران مذهبی که خواستار تغییرات اساسی هستند کاملاً از غیرمذهبیونی که طرفدار مدرنیزه شدن ایران هستند، دور نگاه داشته شوند، چرا که نوع این برخورد مسلماً خطرناک خواهد بود و به این جهت باید حتماً از آن احتراز شود.

9- بنابر آنچه گذشت، آمریکا و سایر دول خارجی خود را مستقیم و یا غیرمستقیم در حمله به دولت ایران دخالت نداده اند. تمایل تنفر از بیگانه به طرز عمیقی در مسلمین اصلاح طلب دیده می شود. به هر حال، مشکل بتوان پیش بینی کرد که وضع موجود تا چه حد قابل دوام است، مگر این که زمانی برسد که آیت الله های مترقی قادر به اعمال نفوذ باشند، و این نفوذ را به طرزی دقیق و اکید روی مقلدین خود (از طریق وضع مقررات سخت) پیاده کنند. و این مسئله به خاطر تجارب گذشته محتمل به نظر می رسد، خصوصاً اگر این وسط مارکسیست های اسلامی آب را گل آلود کنند. سولیوان

تظاهرات در استان خوزستان

سند شماره 5 خیلی محرمانه25 ژانویه 1978 - 5 بهمن 1356 از: کنسولگری آمریکا، شیراز، 4 - Aبه: وزارت امور خارجه رونوشت: کنسولگریهای آمریکا در تبریز و اصفهان موضوع: تظاهرات در استان خوزستان در 18 ژانویه چندین تظاهرات عظیم به طرفداری از دولت توسط شعبه خوزستانی حزب رستاخیز در اهواز، آبادان و خرمشهر سازماندهی شد، گردهمایی اهواز تاکنون بزرگ ترین

ص: 9

راهپیمایی بوده است و تخمین رسمی شرکت کنندگان برابر 90000 نفر می باشد (منابع خصوصی که کارمند گزارشگر با آنها تماس گرفته نیز عموماً با این رقم موافقند.) شرکت کنندگان در تظاهرات آبادان و خرمشهر به ترتیب برابر 65 و 45 هزار نفر بود. هدف عنوان شده برای برپایی تظاهرات «محکوم کردن توطئه های عوامل امپریالیسم و تأیید بر یکپارچگی ملت ایران» می باشد. هر یک از این راهپیماییها با هماهنگی بسیار برپا شده بود و در آنها دانش آموزان سرودهای میهن پرستانه می خواندند و سخنرانان به نمایندگی از اقشار مختلف مردم به ذکر و تحسین فواید انقلاب شاه و مردم می پرداختند. بنا به گفته چند تن از منابع، این جمعیت بزرگ (حداقل در اهواز) بیشتر در نتیجه فشار اعمال شده بر کارخانجات و مؤسسات داخل و خارج شهر مبنی بر فرستادن کارمندان و اعضای خود برای شرکت در تظاهرات، گرد آمده بود تا اینکه به خاطر حمایت واقعی تظاهرکنندگان از رژیم باشد. یک شرکت معتبر (شرکت خدمات نفتی) بخشنامه ای صادر کرد که به موجب آن کلیه کارکنان ایرانی به منظور شرکت در راهپیمایی از کار معاف شده بودند. همسر آمریکایی یک مرد ایرانی گزارش می دهد که برای شرکت وی در این راهپیمایی فشار زیادی اعمال شده بود.

در روزهای قبل از این تظاهرات عناصر ناراضی نیز در اهواز فعال بودند. چندین تظاهرات که ظاهراً ماهیت خودجوشی داشتند در شهر به وقوع پیوست. در یک مورد گروهی از تظاهرکنندگان در حالیکه شعارهایی علیه شاه می دادند در طول بازار راهپیمایی کردند. در یک مورد دیگر گروهی از معترضین پس از استماع یک سخنرانی ضددولتی از مسجد حسینی خارج شده و به یک خودروی پلیس حمله کردند. این مسجد که بزرگ ترین مسجد اهواز است متعاقباً بسته می شود. چندین روز پس از برپایی راهپیمایی حزب رستاخیز و هنگامی که کارمند گزارشگر از شهر بازدید می کرد گروههای گشتی پلیس به نحو گسترده ای در محله های پایین شهر اهواز حضور داشتند که حاکی از نگرانی مسئولین از احتمال فعالیتهای بیشتر ناراضیان بود.

نظریه:

ظاهراً راهپیمایی های طرفداری از دولت در خوزستان دارای همان ماهیت تلاشهای دولت در سایر نقاط است و به منظور تحریک حمایت مردم از سلطنت و محکوم کردن فعالیتهای «ضد مملکتی» توسط گروههای ناراضی می باشد. واضح است که دولت امیدوار است تا با برپایی این تظاهرات ندای مخالفین را که طی شش ماهه اخیر در نتیجه اعطای آزادیهای بیشتر بروز کرده است، خفه کند.

به هر حال فشار آشکاری که بر روی سازمانها و مؤسسات مختلف برای وادار کردن کارکنانشان به شرکت در راهپیمایی ها اعمال می شود بیانگر این نکته است که دولت نیز خود در مورد میزان طرفداری توده ها از رژیم در شک و تردید است.

فعالیتهای مخالفین نیز نامنظم می باشد. در عین حالی که چنین فعالیتهایی دارای یکپارچگی

ص: 10

ظاهری می باشد و به خوبی نشان می دهد که احساسات ضدرژیم در خوزستان زنده است، با این وجود مشخص نیست به استثناء مخالفت با دولت، بین گروهی که در خارج مسجد حسینی به خودروی پلیس حمله کردند و کسانی که در تظاهرات بازار شرکت کردند، چه وجه مشترک دیگری وجود داشته است.

حدس زده می شود که گروه اول بیانگر نظریات محافظه کاران در اهواز باشند اما یکی از تجاری که معمولاً آگاهی خوبی در مورد مسایل دارد گزارش می دهد که اکثر افراد گروه دوم از جمع دانشجویان بوده اند و بنابراین احتمال دارد که دارای عقاید چپ گرایانه باشند.

تامست

تظاهرات دانشجویان، تحولات ایران، ناآرامی در طبقه متوسط جامعه

سند شماره 6 محرمانه12 فوریه 1978- 23 بهمن 1356 از: جان استمپلبه: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی. سی.

حاضران: جان استمپلکنث ای. هاس، مسئول بخش سیاسی سفارت آمریکا تورج ناصری، استاد دانشکده فنی آریامهر تاریخ و مکان: 12 فوریه 1978 - رستوران تیفانی موضوع: تظاهرات دانشجویان، تحولات ایران، ناآرامی در طبقه متوسط جامعه شرح حال:

استاد ناصری شخصی بسیار صریح اللهجه و استاد مهندسی سازه در دانشکده فنی آریامهر است. او که متأهل است و یک فرزند دارد از خانواده ی ناصری های اصفهان است (هیچ نسبتی با رئیس ساواک ندارد). خانواده ی او روابط نزدیکی با مقامات مملکتی دارد و شخصاً با چنان اطمینانی در مورد برخی مسایل مربوط به دربار و دولت صحبت می کند که گویی اطلاعات خود را از منبع بسیار موثقی به دست آورده است. دکتر احمد مینایی، دبیر کل RCD، یکی از بستگان نزدیک آقای ناصری است. ناصری شخصی است که درباره مسایل اجتماعی و جایگاه خود در جامعه بسیار می اندیشد. او هشت سال در انگلستان تحصیل کرده و مدرک دکترای مهندسی عمران دارد. برادرش که هم اینک در آمریکا تحصیل می کند از دوستان صمیمی کارمند سابق سفارت، متیو وارد است.

حقوق بشر و ناراضیان:

ناصری گفت که دانشجویان از سیاست دولت ایران برای گشایش فضای سیاسی و اجازه برپایی تظاهرات برای ابراز و تحمیل عقاید سیاسی خود سود جسته اند. او با بسیاری از همکاران دانشگاهی اش که معتقدند دانشجویان به حق از مسایل آموزشی و اداری شکایت

ص: 11

دارند، مخالف است و می گوید هر چند مشکلات آموزشی و اداری را نباید کتمان کرد ولی تظاهراتی که ظرف شش ماه گذشته در دانشکده فنی آریامهر صورت گرفته است تقریباً به کلی به مسایل سیاسی مربوط بوده- یعنی آزادی سخن و تمایل به داشتن فعالیت های سیاسی بیشتر. ناصری شاهد بسیاری از تظاهرات دانشجویان در دانشکده فنی آریامهر در سال جاری بوده و معتقد است که پلیس در برخورد با تظاهرکنندگان خویشتنداری بیشتری نسبت به سال گذشته از خود نشان می دهد هر چند فعالیت های سال جاری بیشتر از سال گذشته بوده است. هنوز هم پلیس برای آرام کردن وضعیت به داخل دانشگاه می ریزد ولی معمولاً تا زمانی که تحریکی انجام نشود وارد عمل نمی شود و کلاً با خشونت کمتری با دانشجویان برخورد می کند. دانشکده فعلاً به خاطر فصل برگزاری امتحانات، که دارد به پایان می رسد، آرام است.

ناصری گفت که دانشکده فنی آریامهر از همان اول رهبری تظاهرات دانشجویی را به دست داشت. سالهاست که بهترین دانش آموزان ایرانی رشته مهندسی را انتخاب می کنند، و اکثر آنها حتی خیلی بیشتر از دانشجویان رشته علوم اجتماعی در دانشگاههای دیگر ایران مطالب سیاسی می خوانند. او با خنده می گوید شاید دانشجویان باهوش ایرانی از خواندن مطالب ریاضی درس های مهندسی حوصله شان سر رفته است و دنبال راه دیگری می گردند تا در اوقات فراغتشان ابراز وجود کنند. او می گوید که رشته های مهندسی دانش آموزان بسیار باهوش را به خوب جذب کرده است، زیرا راه پیشرفت آنها در این رشته ها بازتر است.

ناصری از سیاست های حقوق بشر رییس جمهور کارتر حمایت کرد و گفت که هر چند بسیاری از همکارانش از ملایم تر شدن لحن دولت کارتر قدری سرخورده شده اند ولی به نظر او این کار برای گذاشتن تأثیر سیاسی بیشتر ضروری است. ناصری معتقد بود که سیاست حقوق بشر آمریکا تا بحال خیلی خوب بوده است- یعنی آوردن فشار ولی نه به اندازه ای که ایجاد واکنش کند. (توضیح: ناصری در مقام یک استاد دانشگاه نظرات بسیار پخته تری درباره مسئله کمونیسم در ایران نسبت به دیگر استادانی داشت که تا به حال استمپل با آنها صحبت کرده است.) پیشرفت و توسعه در ایران:

ناصری معتقد بود که پیشرفت و توسعه در ایران با چنان شتابی رخ داده است که طبقه متوسط و مدرنیست های نوظهور دارند حس هویت ملی خود را از دست می دهند. او گفت که حرص ثروت اندوزی به ارزش اصلی جامعه تبدیل شده که نگرانی از آینده مملکت نیز با آن همراه است. از نظر او پدیده ای که شماری از مسئولان سرویس خارجی آمریکا خاطرنشان کرده اند کاملاً درست است: ایرانی های موفق به دنبال یک راه فرار هستند- یعنی گرین کارت آمریکا- تا در صورت وخیم شدن اوضاع، بتوانند از کشور بگریزند. ناصری گفت که بسیاری از دوستانش به او توصیه کرده اند که تدریس در دانشگاه را رها کند و به دنبال «پول» باشد.

ص: 12

او افزود که بسیاری، اگر نگوییم اکثر، استادان دانشگاه فقط تماس خود را با دانشگاه حفظ کرده اند تا بتوانند بهتر به سایر فعالیت های سود آور خود مشغول شوند.

ناصری برای روشن کردن آنچه ضعف اصلی پیشرفت جاری در ایران می داند، صحبت هایی را که اخیراً با یک استاد مدعو چینی داشت برایمان بازگو کرد. استاد چینی به ناصری گفته بود که ایران ترجیح می دهد ماشین آلات را از خارج کشور وارد کند زیرا این ماشین آلات بازده بیشتری دارند، ولی در چین ارجحیت به ساختن ماشین آلات در داخل کشور داده می شود حتی اگر 20 درصد بازده داشته باشند. استاد چینی گفته بود که چین می تواند ظرف پنج سال ماشین هایی بسازد که بین 80 تا 90 درصد بازدهی دارند ولی ایران هنوز به تکنولوژی خارجی وابسته خواهد بود. ناصری معتقد بود که ایران پیشرفت و توسعه ی اقتصادی سریع را به پرورش توانایی ها در داخل ترجیح می دهد. او گفت که چنین تصمیماتی را عده اندکی اتخاذ می کنند، و این مسایل در درون «یک نظام سیاسی یا غیر آن» بحث نمی شود. او بدون ذکر نام شرکت ها، گفت که چند شرکت عمرانی ایرانی هستند که مدیرانشان از مهندسی چیزی نمی دانند. یک چنین چیزی در کشورهای توسعه یافته امکان ندارد. مهندسان ایرانی که دست به تأسیس شرکت های عمرانی می زنند نمی توانند قراردادی به دست آورند، بلکه در ایران چیزی که مهم است، پارتی بازی است، و توانایی های فنی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد. شرکت های عمرانی در ایران صرفاً نقش پیمانکار شرکت های عمرانی غیر ایرانی را ایفا می کنند. بعد از 15 سال سابقه ی سدسازی، هر کسی فکر می کند که ایران باید صادرکننده تکنولوژی سدسازی و توانایی های عمرانی به کشورهای دیگر باشد، ولی هنوز شرکت های ایرانی متکی به مهندسان خارجی هستند.

او بزرگترین مشکل ایران را اینگونه خلاصه کرد: در ایران، تکنسین های باکفایت مورد اعتماد نیستند، و آنهایی هم که مورد اعتمادند کفایت ندارند. تا وقتی مملکت پول دارد شاید هیچ مشکلی پیش نیاید، ولی وقتی پول تمام شد چه باید کرد؟ نگرانی طبقه متوسط جامعه:

سیاست های توسعه که در بالا ذکر شد به همراه افزایش نفوذ مذهب و خصومت با رژیم بخش عظیمی از طبقه متوسط جامعه را به شدت نگران ساخته است. بسیاری از آنها، هر چند بروز نمی دهند، ولی احساس می کنند که شورش های قم و ابراز احساسات مذهبی در سرتاسر کشور به معنای این است که جناح راست مرتجع نهایتاً قدرت را در مملکت به دست خواهد گرفت، که نتیجه ی آن یا به راه افتادن حمام خون برای طبقه متوسط (مانند عراق 1958) و یا از بین رفتن فرصت های اقتصادی خواهد بود. تعدادی از دوستان ناصری می گویند از آنجا که مردم به دلیل بی حجاب بودن همسرانشان در خیابان به آنها ایراد گرفته اند، مطمئن شده اند که آخر و عاقبتِ کشور همین خواهد شد. البته این مسئله ی بسیار مهمی نیست، ولی این احساس

ص: 13

را تقویت می کند که قرن هشتم [صدر اسلام] چندان دور نیست- مملکت دارد به عقب بر می گردد. استمپل و هاس

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 7 خیلی محرمانه15 فوریه 1978 - 26 بهمن 1356 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر اعلام نمود که وی برای شرکت در جلسات کمیسیون مشترک در بیستم فوریه در واشنگتن، تهران را ترک خواهد نمود. وی همچنین اشاره نمود که سفر اخیر او به مناطق جنوبی ایران بسیار آموزنده بوده است.

صنعت نفت وی را بسیار تحت تأثیر قرار داده و عملیات نیروی دریایی ایران نیز تأثیرپذیری بالقوه ای دارند. پس از بازگشت از این سفر، سفیر ملاقاتی با شاه داشت که در آن مناقشات خاورمیانه و شاخ آفریقا مورد بحث قرار گرفته اند. شاه همچنین از روابط دوجانبه با بریتانیا ابراز نارضایتی نموده است. شاه از این که در حمل محموله های نظامی آمریکایی وقفه ای به وجود آید ابراز نگرانی کرد و سفیر بیان داشت که ایران نباید خود را درگیر مذاکرات کنگره در مورد نقل و انتقالات سلاحهای عربستان سعودی، مصر و اسرائیل کند. شاه موضوع را خوب درک کرده و موافقت نمود.

سفیر خاطرنشان کرد که به نظر می رسد دستور جلسه کمیسیون مشترک ثبات پیدا می کند. اگر همه مدعوین در واشنگتن شرکت کنند، گروه زیادی از ایران حضور خواهند داشت (وزیرمختار تذکر داد که تاکنون عده ای حذف شده اند). کمیته اجرایی شورای بازرگانی ایران و آمریکا در حال بازدید است و این کمیته مذاکرات بی نتیجه ای در مورد تأمین اجتماعی، مالیات مضاعف و سهیم شدن در درآمد داشته است. آنها در خصوص وضع سرمایه گذاری در ایران تا ماه مه گزارشی تهیه نخواهند کرد.

سفیر تقاضا کرد که هر کس که اطلاعاتی در مورد مشکل دارو در TAS دارد به «پت دریچ» اطلاع دهد. هیأت مدیره سفارت آمریکا چنین تصمیم گرفته بود که شراب یک مکمل غذایی است و لذا نباید جیره بندی شود. سفیر چنین تشخیص داده است که شراب نباید منبع تأمین کننده ای برای بازار تهران شود و بنابراین باید علیرغم ارزش غذایی آن جیره بندی شود.

سفیر امروز صبح درباره سیاست استخدامی هیأت نمایندگی برای همسران و خانواده ها جلسه ای خواهد داشت. ژنرال گست اظهار داشت که هیأت مستشاری نظامی طالب دقت بیشتری در مورد دستورات جاری است. آقای بروین در پاسخ سئوالی از طرف سفیر، گفت که تلگرامی در مورد موافقت نامه تأمین اجتماعی کره جنوبی به واشنگتن خواهد فرستاد و درخواست دستورالعملی در خصوص عملکرد موافقتنامه دو جانبه ما خواهد نمود.

وزیرمختار گزارشی درباره دستورجلسات کمیسیون مشترک داده و متذکر شد که کلیه

ص: 14

ترتیبات احتمالاً تا تنظیم آخرین صورت جلسه داده نخواهد شد.

آقای زیشک (ZISCHKE) اطلاع داد که دیوید آمرام رهبر ارکستر سمفونیک آمریکایی برای اجرای برنامه در انجمن ایران و آمریکا و جنوب کشور، هفته آینده به ایران می آید. سفیر اشاره می کند که ARNAUD DEBORCHGRAVC برای مصاحبه با وی و همچنین ملاقات با شاه خواهد آمد.

ژنرال گست از سفیر پرسید که آیا وی سوابقی در رابطه با مسافرتش به واشنگتن لازم دارد یا خیر و از او خواسته شد که اطلاعاتی در مورد نیازمندیهای ساختمانی و برنامه های مربوط به 16-F و آواکس و 14-F های اضافی تهیه کند. سفیر گفت که از جانب ما از شاه به علت مساعی ایرانیان در جهت یافتن پسربچه مفقود شده آمریکایی تشکر کرد. ژنرال گست گزارش کاملی راجع به شرایط مربوط به حادثه کوهنوردی داد.

روز گذشته ژنرال طوفانیان طی تماسی با ژنرال گست در مورد توجیهی جهت افزایش قدرت تانکهای 60 - M مذاکره نمود. به وی خاطرنشان شد که این برنامه ممکن است امکان پذیر باشد، ولی پرسنل تانک دولت ایران نیاز به آموزشی وسیع تر از آنچه که تاکنون دیده اند، خواهند داشت.

آقای بروین خاطرنشان ساخت که تلگرامی راجع به دعوای شرکت ملی نفت ایران (NIOC) با شارجه دریافت داشته است. این یک اقدام پیچیده است که در آن NIOC و یک شرکت آمریکایی درگیر هستند که طی آن NIOC برای شرایط مالی فشار وارد می آورد که ممکن است منجر به تعطیل فعالیت شرکت آمریکایی در شارجه شود. از جهت دیگر، آقای بروین اظهار داشت که شایعاتی مبنی بر این که شرکت آمریکایی LSC قراردادش را لغو کرده و از مدیر آن خواسته شده که طی 24 ساعت ایران را ترک کند، شنیده است. وی در این مورد بررسی خواهد کرد.

آقای لمبراکیس درباره رئوس مطالب امروز مطبوعاتی گزارش داد و گفت مجلس در حال بررسی لایحه ای است که در آن هر خارجی که به طور غیرقانونی وارد ایران شده باشد تحت پیگرد قرار خواهد گرفت. مقاله ای در مورد حقوق بشر توسط جهانگیر آموزگار در کیهان اینترنشنال نوشته شده بود.

آقای فری گفت که اولین گروه دامپزشکی آمریکا وارد شده و روی یک برنامه آموزشی کمیسیون مشترک کار می کند، یک نمایش یک روزه در مورد محصولات غذایی برای نشان دادن نمونه خوراکیها در 4 آوریل به اجرا گذاشته خواهد شد.

فرمانده هاک (HAACK) اطلاع داد که کشتیهای DAVIS و FURER به بندرعباس وارد نخواهند شد و در منطقه ای از دریای سرخ خواهند ماند.

گوئلز (GOELZ) به معرفی آقای اسکود پرداخت و گفت که او به طور موقت در کنسولگری کار خواهد کرد و بعداً به شیراز منتقل خواهد شد.

اغتشاشات در تبریز، مراسم چهلم کشتارهای قم در نقاط دیگر

ص: 15

سند شماره 8 خیلی محرمانه19 فوریه 1978 - 30 بهمن 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 1710به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در لندن، آنکارا، اسلام آباد، کابل و بغداد موضوع: اغتشاشات در تبریز، مراسم چهلم کشتارهای قم در نقاط دیگر خلاصه: روز شنبه 18 فوریه به مناسبت چهلمین روز عزاداری برای کسانی که طی ناآرامیهای 9 ژانویه قم کشته شده اند، در تبریز شورشهایی به وقوع پیوست. تیراندازی در تمام شهر جریان دارد و سربازان در حالت آماده باش بسر می برند. تمام پنجره های مرکز دو ملیتی انجمن ایران و آمریکا شکسته شد. لیکن به جز این واقعه، اغتشاشات دیگر جنبه ضدآمریکایی نداشته، تکرار می شود، نداشته، و کنسولگری تبریز گزارش داد که تا ساعت 5 بعد از ظهر روز 15 فوریه به وقت محلی کلیه آمریکاییها سالم می باشند.

ظاهراً شیراز در مقایسه با قم و آبادان شاهد ناآرامی های جزئی تری بوده است. پایان خلاصه.

1- به دنبال دستور رهبران مذهبی محلی برای بستن بازار تبریز جهت برگزاری یادبود چهلم وقایع 9 ژانویه قم، کنسولگری تبریز گزارش می کند که جمعیت عظیمی مرکب از هزاران نفر با سنگ و شاید اسلحه های دیگر به خیابانها ریختند. اغتشاشات در ساعات اولیه صبح آغاز گردید و تیراندازی از جمله صدای شلیک مسلسل ها، ساعت 30/9 یا 10 صبح در تمام شهر شنیده می شد. نظامیان وارد معرکه شدند. تیراندازی سنگین صبح، در بعد از ظهر به شلیک های پراکنده از جمله تک تیراندازی در طرف دانشگاه شهر تبدیل شد. عصر روز 18 فوریه در تبریز مقررات منع رفت و آمد اعلام شد.

2- در حدود ساعت 30/2 دقیقه بعد از ظهر مرکز دو ملیتی انجمن ایران و آمریکا مورد حمله واقع و تمام پنجره ها شکسته شد. در آن زمان هیچ کس در ساختمان نبود و جمعیت به آنجا داخل نشدند. در نقاط دیگر تبریز، شاهدان عینی شکسته شدن بسیاری از پنجره ها را گزارش نمودند و خیلی از ساختمانها در طول روز در حال آتش سوزی دیده شدند. ظاهراً چندین بانک از جمله بانک سپه و صادرات ویران شدند. تمام پنجره های هتل بین المللی خرد شده و با برخی توریست های خارجی (غیر آمریکایی، تکرار می شود، غیرآمریکایی) بدرفتاری شد. تیمهای TAFT گزارش می کنند که ارتش ایران به حال آماده باش درآمده است. تیمهای TAFT در حال حاضر از پایگاههای خود خارج نمی شوند، کنسولگری تبریز به آمریکاییها اخطار کرده است که از خانه های خود خارج نشوند. خود کنسولگری از ساعت 11 صبح روز 18 فوریه علاوه بر محافظین معمولی پلیس تحت محافظت نیروی تقویتی پلیس قرار گرفته است.

3- یک شاهد عینی گزارش می کند حداقل یک زن ایرانی به خاطر اینکه چادر بر سر نکرده

ص: 16

بود در تبریز از ماشین پایین کشیده شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. چونکه او چادر نپوشیده بود تکرار می شود چادر نپوشیده بود. (پوشش بلند اسلامی) کنسولگری تبریز معتقد است که وقایع مزبور تلفاتی را نیز به همراه داشته ولی در حال حاضر شماره تلفات آماده اعلام نیست. شایعه پراکنی شروع شده، اما حقایق هنوز به دست نیامده اند.

4- تهران و اصفهان آرام بودند و هیچ واقعه ای گزارش نشده است. در شیراز بر اساس گفته کنسولگری، بازار، صبح روز 18 فوریه بسته بود و پلیس تظاهرات را با باتون بر هم زد. شایعاتی مبنی بر آشوب در دانشگاه پهلوی شیراز وجود دارد ولی کنسول تاکنون قادر به تأیید این مطلب نبوده است.

5- پلیس ایران به طور خصوصی به دفتر امنیتی و اداره تحقیقات ویژه گفته است که آشوبهایی نیز در 18 فوریه در قم و آبادان رخ داده لیکن جزییات را تشریح نکرد. رادیو و تلویزیون ملی ایران ابتدا شرح واقعه را در اخبار ساعت 5 بعد از ظهر منتشر نمود و گفت «کمونیست ها و مارکسیست های اسلامی در تبریز به اغتشاش و آشوب پرداخته اند و خساراتی به اموال وارد آمده است.» 6- نظریه سفارت: ابعاد آشوب در تبریز آشکارا تمام شهر را دربر می گیرد و این امر به وسیله منابع مختلفی تأیید شده است. سطح آشوب مایه تعجب است و اگرچه هنوز مشخص نیست تکرار می شود مشخص نیست که آیا گروههای اخلالگر علاوه بر سنگ و چوب عادی (برای ایرانیان) به اسلحه های دیگری مجهز بودند یا خیر، ولی شدت و طول مدت تیراندازی دلالت بر چیزی بیش از ابراز مخالفت معمولی دارد. دلایل این امر و میزان و وسعت فعالیت مربوطه در نقاط دیگر ایران در روزهای آینده کشف خواهد شد. سولیوان

اغتشاشات تبریز - عواقب بعدی

سند شماره 9 خیلی محرمانه21 فوریه 1978 - 2 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 01814به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت: به نمایندگی های آمریکا در لندن، کابل، اسلام آباد، آنکارا و بغداد مرجع: الف - تهران 1710، ب - تهران 1762 موضوع: اغتشاشات تبریز - عواقب بعدی خلاصه: پوشش رسانه های گروهی توسعه یافته. دولت ایران می گوید در خشونت های تبریز 6 نفر کشته و 125 نفر زخمی شدند و آشوبگران به خوبی سازمان یافته بودند. مقامات تبریز پیامی دریافت کرده اند مبنی بر اینکه «یا زندانیان را آزاد کنید و یا دردسرهای بیشتری وجود خواهد داشت.» رامبد وزیر کشور ایران، در مجلس اظهار داشت که رهبران شورشیان به عنوان «کمونیست های معروف» شناسایی شده اند. سناتورها خواستار اقدام شدیدتر علیه شورشیان شدند. تحقیق وضعیت تبریز توسط بازرسی شاهنشاهی شروع شده است. وقایع

ص: 17

پراکنده ای در نقاط دیگر ایران که جدیدترین آن در قم بوده است رخ داد.

دانشگاه تهران شاهد اغتشاشات کوچکی در بیستم فوریه بود و دیوار مدرسه بین المللی با شعارهایی منقش گردیده است. پایان خلاصه.

1- مطبوعات 20 و 21 فوریه در تهران گزارشاتی در مورد اغتشاشات تبریز نقل کردند. کیهان انگلیسی عکس بزرگی را چاپ کرد که به خوبی تخریبی را که در تلکس مرجع گزارش شد، تأیید می کند.

دولت ایران اظهار نمود که این آشوب ها 6 کشته و 125 زخمی داشته است. شایع است که در اغتشاشات خیلی بیش از این کشته و زخمی شدند، ولی اطلاعات موثقی در دست نیست. مترینکو، کنسول تبریز، پس از بازدید کامل شهر خاطرنشان ساخت که خرابی منطقه تجارتی از آنچه وی فکر می کرد وسیع تر بوده و در طول محور اصلی شهر یعنی محوطه ای با وسعت حدود 8 مایل در 4 مایل گسترش یافته است. مطبوعات فارسی تأکید کردند، که تخریب بانکها و سوابق تجاری تأثیر بد اقتصادی روی شهر و منطقه می گذارد.

2- مطبوعات در 21 فوریه تشکیل کمیسیون سلطنتی تحقیق و بررسی وقایع تبریز را اعلام نمودند و کنسولگری آمریکا در تبریز گزارش می کند، کمیسیون در محل است و از 21 فوریه شروع به کار خواهد نمود. اسم اعضای کمیسیون هنوز معلوم نیست. بر طبق گفته کنسولگری، یک خبر غیررسمی در محافل شناخته شده این است که مقامات تبریز چهار پیام جداگانه دریافت داشته اند مبنی بر اینکه یا تمام زندانیان را آزاد کنید و یا اینکه شهر مجدداً منفجر خواهد شد. دولت ایران در مورد تعداد افرادی که بازداشت شده اند سکوت اختیار کرده است و به کنسول گفته شد که استاندار یا معاون وی از این پس در مورد موضوعات مرتبط با تظاهرات و آشوب ها رابطین اصلی وی هستند.

3- بحث پارلمانی در مورد اغتشاشات تبریز، و روی گزارش هلاکو رامبد وزیر کشور به مجلس، و از جمله این اظهارنظر (بدون استناد به مدرک بیشتر) که سرکردگان شورشیان به عنوان «کمونیست های معروف» شناسایی شد ه اند؛ متمرکز گردید. وی این طور به سخنانش ادامه داد که: «آنهایی که چنین خرابی هایی را باعث شدند ایرانی نبودند.» وی در پایان گفت دولت ایران با این خشونت و بی قانونی در محدوده وظایف و اختیارات قانونی خود برخورد خواهد نمود. رامبد به نظریات ابراز شده از طرف خیلی از نمایندگان مجلس و اظهار تأسف چندین سناتور پاسخ داد. علی رضایی سناتور تهران به همراه دیگران عدم اطلاع قبلی دولت ایران از وقایع را مورد سرزنش و انتقاد قرار داد و خواستار اقدامات اکیدی علیه اوباشان شد. او از برخورد ملایم دادگاه با پرونده دانشجویان که آنها را به جرم بر هم زدن آرامش، صرفاً جریمه کرد، انتقاد نمود. (تصادفاً مطبوعات 21 فوریه اعلام نمودند 10 دانشجو مجرم شناخته شدند و هر یک 30000 ریال (معادل 440 دلار) برای شرکت نمودن در آشوب های 21 دسامبر 1977 در تهران جریمه شدند).

ص: 18

4- آرامش در دیگر شهرهای عمده به جز قم پا برجا ماند و مطبوعات روز 21 فوریه گزارش می کنند یک گروه که شعارهای ضدملی سر داده بودند، در قم به یک بیمارستان حمله بردند. هیچ انگیزه ای در بین نبوده است.

اخبار همچنان حکایت از این می کنند که در 19 فوریه آشوب وسیعی در قم وجود داشت اما جزییات مبهم هستند، به شرطی که واقعاً اتفاقی افتاده باشد. ممکن است شایعات در مورد حوادث آنجا خیلی جدی نبوده باشد.

5- کنسولگری اصفهان اطلاع حاصل کرده است که تظاهرات کوچکی در 18 فوریه در دانشگاه اصفهان به وقوع پیوسته، لیکن هیچگونه حادثه ای رخ نداده و بازار اصفهان همچنان آرام است و اکنون دو سوم آن باز است. در 21 فوریه زمانی که گروهی از جوانان مسلح در لباس خاکی ژاندارمری اطراف پاسگاه مرکزی پلیس دیده شدند نگرانی خیلی کمی ایجاد شد، لیکن رئیس تأمین شهر به مک گافی کنسول اصفهان اطلاع داد که این امر آموزش عادی نگهبانی بوده است.

6- کنسولگری شیراز گزارش می کند شهر همچنان در آرامش است و شایعه تیراندازی گزارش شده در مرجع B9 منجر به قتل نشده. خون ریخته شده در دانشگاه از شکستگی شدید سر بوده و به سرعت تمیز شد. بازار آرام و باز است.

7- تهران در روز 20 فوریه شاهد تظاهرات کوچکی در دانشگاههای تهران و ملی بود که تنها نکته قابل ذکر در مورد آن، هم زمانی شروع تظاهرات در ساعت 10 صبح بود که یک استاد را واداشت تا بگوید که آشوبگران صرفاً توانایی خودشان را در هماهنگی وقایع ارزیابی می کنند. تقریباً تظاهراتی در همین حدود در دانشکده فنی تهران رخ داد که در آنجا مقامات درها را بستند و فقط استادان را اجازه خروج دادند تا آن که ظاهراً کنترل عادی کارتهای دانشجویی تمام شد. بازار تهران باز و نسبتاً آرام است. نیروهای تقویتی پلیس در روزهای 18 و 19 فوریه اکنون از بازار تخلیه شده اند.

8 - به جز حمله 18 فوریه به انجمن ایران و آمریکا در تبریز، فقط واقعه دیگری با شعارهای ضدآمریکایی در عصر روز 19 فوریه در تهران رخ داد که در آن موقع فرد یا گروهی شعارهای «مرگ بر شاه» و «آمریکاییها به خانه خود برگردید» را به فارسی روی دیوار از 4 دیوار خارجی محوطه مدرسه جامعه (آمریکاییان - م) نوشتند. مدرسه که در واقع یک مدرسه بین المللی با کلاسهای سال اول تا دوازدهم است ولیکن اکثریت کارمندان آن آمریکایی هستند، در قسمت قدیمی شهر واقع است.

مقامات مدرسه، موضوع را به پلیس اطلاع دادند و آنها در رنگ کردن دیوارهای مدرسه کمک کردند و افراد بیشتری را در اطراف آنجا برای چند روز آتی مستقر نمودند. وقایع دیگری وجود نداشته است و مدیر مدرسه می گوید روابط جامعه با حدود 60 نفر از کارمندانش که در همسایگی مدرسه زندگی می کنند به شکل یکنواختی در طی این سالیان

ص: 19

خوب بوده است.

9- نظریه: دولت ایران هنوز وضعیت را بر اساس اطلاعات منتشر نشده تحت بررسی دارد. در آستانه افشای خسارت ها و سازماندهی گروههای آشوبگر، تفکرات در تهران به تأیید فرضیه ای مبنی بر نوعی دخالت خارجی گرایش پیدا کرده اند اما تاکنون هیچ گونه مدرکی ارائه نگردیده است. یک ایرانی نزدیک به منابع دستگاه مذهبی می گوید، تبریزی ها به عقاید مذهبی خود پای بندی عمیق تری دارند و در عین حالی که شاید تعصب مسلمانان قم را نداشته باشند، چنانچه متقاعد شوند که باید کاری را انجام دهند، احتمال بیشتری وجود دارد که آنان نسبت به همتاهایشان در جنوب با هوای گرم آنجا، غوغا به راه بیاندازند.

درخواست پارلمان برای اقدام خشن تر از جانب دولت ایران کاملاً قابل پیش بینی است و یک نتیجه مهم خشونت اخیر این بوده است که طبقه متوسط ایران را در مورد اثرات مخالفت گرایی روی جامعه مجبور به تفکر مجدد می نماید. برخی از استادان و بازرگانان آشنا با ما احساس می کنند در تبریز مسایل به نقطه ای رسیده که ارزشهای مهم آنان در معرض تهدید واقع شده است. خیلی از آنهایی که تاکنون به طور ضمنی حامی مخالفین میانه رویی که از دولت ایران بازخواست می کنند، بوده اند؛ ممکن است افکار دیگری در سر داشته باشند.

میکلوس

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 10 خیلی محرمانه22 فوریه 1978 - 3 اسفند 1356 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی وزیرمختار جلسه را با اشاره به این موضوع آغاز نمود که انجمن ملی روزنامه نگاران در گذشته ملاقات خوبی با یگانه وزیر دارایی داشته اند و برای امروز برنامه کاملی شامل جلسه با نخست وزیر خواهند داشت. به هنگام مرور اخبار دریافت شده، آقای میکلوس در مورد پیغامی از سوی سفارت خارطوم که گزارشی در مورد موقعیت کشور چاد بود، صحبت کرد. او همچنین توجه افراد را به دیدار سالیانه گروهی از دانشگاه دفاع ملی که امسال در حد پایین تری ترتیب خواهد یافت، جلب نمود. ما همچنین تأییدیه دیدارهای سرلشکر کلارک و ژنرال هایزر را دریافت کرده ایم. وزیرمختار خاطرنشان ساخت که بر اساس تلگرامی که از آنکارا رسیده، شایع شده که مصر به پیمان سنتو نخواهد پیوست.

سفیر نامه ای از ویلیام اچ، کورتنی یکی از همکاران شورای روابط خارجی که در ماه آوریل از ایران بازدید می نماید، دریافت کرده است. در میان نامه های جالبی که سفیر دریافت کرده، درخواستی برای عکسهای کمیاب شاه و ملکه الیزابت می باشد. آقای گوئلر که مأمور انجام این کار شده بود، گفت که ممکن است او تعدادی تمبر پستی برای نویسنده بفرستد. آقای جینگلز (Gingles) از امتیازات استخدامی که نصیب کارمندان بانک ایرانیان گردیده بود، بسیار متعجب

ص: 20

شد. او اضافه کرد که از مقررات سخاوتمندانه قرارداد اطلاع داشته، ولی آن را از کارمندان سفارت مخفی نگاه می داشته است. عضو دیگر هیأت مسایل مملکتی عقیده داشت که قرارداد را به عنوان یک نمونه برای مذاکرات آینده با مدیریت وزارت خارجه برای انجمن خدمات خارجی آمریکا (AFSA) بفرستد.

آقای شلنبرگر گزارش داد که پروفسور آبراهام، از دانشگاه ویرجینیا، در صورت باز بودن دانشگاه ملی، امروز با اعضای هیأت علمی و دانشجویان ملاقات خواهد نمود. توسط سفیر فروغی به آقای شلنبرگر گفته شد وی اعتقاد دارد که گسترش آشوب در تبریز به علت وجود اختلاف اقتصادی در میان طبقه متوسط پایین است. فروغی گفت که «ندارهای» اجتماع ایران سوءظنی قوی در مورد وجود رشوه در میان طبقات بالا دارند. به عنوان مثال فروغی که گزارش اخیر روزنامه های فارسی زبان به یک مورد میهمانی پر خرج که در تهران ترتیب داده شده بود اشاره نمود که در آن به یک رقاص محلی برای انجام یک رقص عریان 50000 دلار داده شده بود. آقای شلنبرگر گفت که واقعاً این کارها مردم را منقلب می کند. به دنبال اظهارنظری کوتاه بحث به موضوع نمایش ماه آینده در شیراز در مورد سیستمهای فرود با کمک ماکروویو و کنترل پرواز کشیده شد. USIS یک مأمور مراقبت در این بازدید خواهد داشت.

ژنرال گست گفت طرحی در مورد انجام یک تحلیل از حوادث اخیر با همکاری نیروی هوایی تهیه شده است. تحقیق از 27 فوریه آغاز خواهد شد و متضمن بازدید از کلیه پایگاههای هوایی و دفاتر نیروی هوایی خواهد بود.

ژنرال گست از طریق سفیر زاهدی مطلع شده که فرمانده نیروی هوایی آمریکا، دعوتی برای بازدید از ایران بین پنجم تا نهم آوریل دریافت داشته است. مستشاری نظامی با همیاری سفارت برنامه ای برای بازدید تهیه خواهد نمود. یک تیم مرکب از سه ژنرال در 25 فوریه برای مذاکراتی در مورد اداره 16-F و آواکسها و برنامه های دفاع هوایی ایران وارد خواهند شد. مستشاری نظامی معتقد است که برنامه دفاع هوایی باید زیر پوشش فروشهای نظامی خارجی (FMS) قرار گیرد. ژنرال گست شب گذشته مذاکراتی با مقامات وزارت دفاع آمریکا انجام داد و به نظر می رسد که در واشنگتن نظراتی وجود دارد که برنامه درازمدت تهیه تسلیحات توسط ایران به منزله «لیستی از آرزوها» تلقی می شود نه به منزله نیازهای اصلی ایران.

آقای مارتین گفت که تجهیز ایران در درازمدت نشان دهنده علاقه نسبت به ایران است. وزیر(مختار) اظهار تمایل کرد که این نکته برای آمریکا روشن شود و ژنرال گست گفت که اقدامات لازم را در این مورد به عمل خواهد آورد.

آقای لمبراکیس اشاره به اخبار امروز در مورد تعداد دستگیرشدگان و کشته شدگان شورشهای تبریز نمود. جالب اینجاست که دستگیرشدگان در دادگاههای مدنی محاکمه خواهند شد. هنوز تمام گزارشات در مورد شورش به ما نرسیده است و نظریات زیادی وجود دارد،

ص: 21

ولی به نظر می رسد که بعضی از مقامات غفلتاً درگیر ماجرا شده اند و جوابگوی این امر خواهند بود. شایعاتی مبنی بر تهدید به تظاهرات بیشتر در صورت آزاد نکردن دستگیرشدگان تبریز وجود دارد. روزنامه های فارسی زبان گزارش می دهند که شاه به نامه ای از عرفات که مضمون آن فاش نشده، پاسخ داده است.

علیرغم درج مقاله ای پوزش آمیز در تهران ژورنال امروز، یک منبع وزارت امور خارجه به آقای لمبراکیس گفت که سفارت ایران در نایروبی به حالت تعطیل درآمده که خود نشان دهنده تیره شدن روابط بین دو کشور است.

آقای فری گزارشی در مورد تعدادی از بازدیدکنندگان داد: نماینده uncle ben امروز ایران را ترک می کند؛ یک گروه مطالعاتی ضربان قلب به زودی خواهند رسید؛ یک گروه از کشاورزان برگزیده در اواسط ماه مارس وارد خواهند شد.

آقای مارتین گفت که ژنرال ویلیامز، رئیس BHI، امروز برای یک بررسی کلی نزد او خواهد آمد. آقای جینگلز، باب واتسون، مقام مدیریت پست ایران را که در حال بازدید از اینجاست معرفی نمود.

آقای بنرمن (Bannerman) گزارش داد که فراری FBI، در پاریس نتوانست از هواپیما فرار کند و در نیویورک توسط مأمورین دستگیر شد.

آقای دویچ با موفقیت بازگشت و گزارشی در مورد مسافرت رسمی خود به پاریس و نیس و کمک به فرار رابط ایرانی ناقل مواد مخدر، تهیه نموده است.

آقای رینو (RYNO) گفت که او نظر محتاطانه ای نسبت به بسته شدن مرکز بازرگانی تهران دارد.

در واشنگتن در مورد بستن تعداد زیادی از مراکز گفتگو به عمل آمد. آقای میکلوس خاطرنشان ساخت که قبل از تصمیم گیری نهایی، واشنگتن باید در مورد نقطه نظرات ما تحقیق نماید. آقای رینو به کوششهای خود برای حل مشکل تعهد گمرکی ادامه می دهد.

شورش و قیام داخلی در تبریز: یک تحلیل مقدماتی

سند شماره 11(1) خیلی محرمانه23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356 از: کنسولگری آمریکا، تبریزبه: وزارت امور خارجه رونوشت: کنسولگریهای آمریکا در اصفهان، شیراز و سفارت آمریکا در تهران موضوع: شورش و قیام داخلی در تبریز: یک تحلیل مقدماتی شروع خلاصه: روز شنبه 18 فوریه 1978 جمعیتی که در حدود چند هزار نفر تخمین زده می شد تمام روز سرگرم شورش و زد و خورد با پلیس و نیروهای ارتش بودند. خسارات

ص: 22


1- کتاب ششم، ص 785

فراوانی به اموال دولتی و خصوصی وارد آمد و عده کشته و مجروح شدگان به صدها نفر می رسید. از 21 فوریه خیابانهای شهر همچنان تحت کنترل ارتش قرار دارد و انتظار می رود که اثرات این آشوبها تا مدت زیادی باقی بماند. پایان خلاصه.

کمی قبل از ساعت 10 صبح روز شنبه 18 فوریه گروههایی از مردم که عمدتاً متشکل از مردان جوان بودند در بازار و منطقه مرکز خرید و فروش شهر گرد آمدند و در پی تلاش پلیس محلی برای متفرق کردن اجتماع کنندگان درگیری با شدت آغاز و با سرعت و شدت به سایر نقاط شهر کشیده شد. با وجود اینکه روز شنبه یک روز اداری رسمی بود، اعلامیه هایی از هفته گذشته به چاپ رسیده و در سطح شهر توزیع شده بود که از مردم می خواست به مناسبت بزرگداشت چهلم کشته شدگان مرکز مذهبی قم، در روز شنبه مغازه های خود را تعطیل کنند و لذا بازار و همچنین اکثریت مغازه های شهر تعطیل بودند. کلیه ادارات و مراکز خرید و فروش دولتی و همچنین بانکها باز بودند، اما با شروع اغتشاش مورد حمله شورشیان قرار گرفتند. در طی روز همچنان که شورش ادامه می یافت روشن و روشن تر می شد که حمله به ساختمانهای مختلف از قبل به خوبی طرح ریزی شده و شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.

علیرغم گزارشات وسیعی که راجع به بسته بودن مغاز ه ها، به خاطر یادبود کشته شدگان قم، رسیده بود، مقامات پلیس شهر به طرز عجیبی در برخورد با چنین انفجار خشونتی، غیرآماده می نمودند و ظاهراً از پیش هیچ طرحی برای مقابله، تدارک نشده بود و یا اینکه طرح محدودی بوده است.

به دنبال اولین تلاش برای منصرف ساختن جمعیت و تیراندازی هوایی، پلیس محلی به سرعت کنترل اوضاع را از دست داده و عقب نشینی نمود و متعاقب آن افراد بیشتری در قسمت های دیگر شهر بیرون ریختند. نیروی کمکی پیاده تا اوایل بعد از ظهر آن روز نرسید (این سربازان از پایگاههای ارتش واقع در شهرهای مرند به فاصله 45 دقیقه با اتومبیل از تبریز و مراغه که حدود دو ساعت راه تا تبریز است به این شهر اعزام شده بودند). زمانی که این قوای کمکی رسیدند و تیراندازی به سوی جمعیت را به صورت جدی آغاز کردند این شورش در وسعتی به طول 12 کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب، و در عرض 4 کیلومتر از مقر حزب رستاخیز در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری آمریکا در جنوب گسترش یافته بود. با ورود ارتش و خصوصاً حضور اتفاقی تانکهای چیفتن به صحنه (که استفاده از آنها در کنترل شورش باعث ایجاد نگرانی هایی برای سفارت انگلیس شد) برای گشت زنی در شهر، حملات شورشیان کاهش یافت و اکثر تلفات حاصله به این سربازان پیاده نسبت داده می شود.

در حالیکه برخورد دولت با اغتشاشات، در مدت چندین ساعت، بدون برنامه و بلااثر به نظر می رسید، تاکتیکهایی که شورشیان به کار می بردند نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند. ظاهر شدن گروههای مختلف در نقاط مختلف شهر، و اینکه

ص: 23

گروهها به خوبی با مواد آتش زا مجهز شده بودند تا نقاط کاملاً مشخصی را به آتش بکشند؛ حکایت از وجود هسته های محرکی دارد که به خوبی از اهداف حملات خود آگاه بودند. به آتش کشیدن چنین ساختمانهایی که تنها چند مایل با یکدیگر فاصله داشتند، آن هم در فاصله زمانی کوتاه، این احتمال را که دستجات مردم بدون برنامه ریزی قبلی گرد آمده باشند، منتفی می سازد. گرچه اسلحه های جمعیت کلاً محدود به سنگ، چوبدستی و چاقو بود (گزارشاتی در مورد شورشیان و تک تیراندازان مسلح به تفنگ واصل شده، ولی در حال حاضر، اینگونه موارد، استثنایی به نظر می رسد)، ولی دست بردن به این سلاح های ابتدایی توسط شورشیان نیز نمی تواند به طور تصادفی و بدون برنامه قبلی بوده باشد. میزان خسارت وارده به ساختمانها، بویژه در مناطق تجاری که بخش اعظم خسارات به آنها وارد آمده، نیز دال بر این است که اقلام فوق از قبل تدارک دیده شده است.

منابع رسمی میزان تلفات روز حادثه را 6 کشته و 125 زخمی، که چندین نفر از مجروحین افراد پلیس و مقامات امنیتی ذکر شده اند، تخمین زده اند. اما سایر منابع ارقام بیشتری ارائه می دهند. طبق گزارش تنها در یک بیمارستان بیش از 150 نفر معالجه شده اند و یک ناظر خارجی که آپارتمان وی مشرف بر منطقه شدیداً آسیب دیده بازار است، مدعی است که هفت کامیون کوچک در روز حادثه اجساد کشته شدگان را بارگیری کرده اند. آمار غیررسمی تعداد کشته شدگان را 200 تن برآورد می کند، ولی به دلیل تمایل دولت به کم جلوه دادن چنین ارقامی و نیز عکس العمل طبیعی مردم یعنی اغراق در این زمینه، آگاهی از تعداد واقعی تلفات، تقریباً غیرممکن می باشد.

چیزی که در وهله بعد جلب نظر می کند خسارات شدید فیزیکی حاصله است، که بیشترین لطمات متوجه ساختمانهای بانکها در سرتاسر شهر، بوده است. شیشه های بیش از 70 شعبه بانک خرد شده و دست کم 10 بانک به طور کلی ویران شده است. رسیدها و پرونده های بانکی در سرتاسر شهر ریخته شده بود و در نتیجه کار تنظیم امور مالی هزاران مشتری بانک وظیفه ای مشکل خواهد بود.

جمعیت با حمله به ساختمان دو شعبه شهرداری، اداره آموزش و پرورش، اداره اوقاف، دادگاه شهر، اداره دارایی، یک ساختمان اداره تلفن و تلگراف، دو شعبه از فروشگاههای تعاون روستایی، چندین کیوسک پلیس، ساختمان بیمه اجتماعی، و مهم تر از همه، مقر حزب رستاخیز که به آتش کشیده شد، خسارات شدیدی به ساختمانهای دولتی وارد آوردند.

مؤسسات فرهنگی نیز مورد حمله واقع شدند، که اهم آنها عبارت بودند از انجمن ایران و آمریکا، که بسیاری از شیشه هایش خرد شد و باشگاه معلمین و مؤسسه دولتی «کاخ جوانان» که بر اثر آتش سوزی خسارات بدی (زیادی - م) به آن وارد آمده است.

در بخش خصوصی، چندین مغازه و دست کم یک سینما ویران شد؛ به کارخانه پپسی کولا و نیز یک هتل خسارت سنگینی وارد آمد، و شیشه های چندین هتل دیگر و فی الواقع تمامی

ص: 24

سینماهای شهر و برخی مغازه های شخصی، خرد شده بود.

ساختمان هایی که مورد حمله واقع شده یا به آتش کشیده شدند، به نظر می رسد که به دستجات مشخصی تقسیم می شوند، یا به دولت و یا به بانک تعلق داشته و یا در مورد کارخانه پپسی کولا و برخی مغازه های سوزانده شده، که به جامعه محلی بهاییان متعلق می باشد، عمومی ترین دلیلی که در توجیه حمله به سینماها ارائه می شود این است که در این مکانها زنان بر روی پرده به نمایش گذارده می شوند، و یا در مورد کاخ جوانان، انجمن ایران و آمریکا، و باشگاه معلمین و هتلها، گفته می شود که در این مکانها، زنان و مردان آزادانه با هم اختلاط دارند و این مسئله برخلاف شعائر یک مسلمان خداترس می باشد.

نکته ای که در مورد تخریب ساختمانها توسط جمعیت مشهود بود، این بود که آنها به خوبی می دانستند که چه ساختمان هایی باید مورد حمله واقع شود (به عنوان مثال در مورد انجمن ایران و آمریکا)، و به گونه ای به ساختمان های مزبور حمله می کردند که خانه ها و مغازه های مجاور هیچ گونه آسیبی نبینند. به ساختمانهای معمولی در مدت شورش، خسارت ناچیزی وارد شد و نشانگر این است که سازماندهندگان جمعیت کنترل کاملی بر گروههای خود برای ممانعت از تخریب این گونه ساختمانها داشته اند. خود شورشیان دست به غارت نزدند و یا اگر زدند میزان آن خیلی ناچیز بود، و به نظر می رسد دزدیهای مختصری که در آن روز اتفاق افتاد کار افرادی (منجمله تعدادی زن) بوده که در عقب جمعیت حرکت می کرده اند.

به نظر می رسید که آشوب طلبان عمدتاً از مردان جوان باشند که کم سال ترین آنها نوجوانان بودند. علیرغم اعلامیه های رسمی که جمعیت را «مارکسیستهای اسلامی» معرفی می کرد، در محل، نظرات غیررسمی حاکی از این بود که این اصطلاح هیچگونه معنا و مفهومی در مورد آنچه که در تبریز اتفاق افتاد، ندارد. توافق کلی بر این بود که آشوب طلبان افراد بیکار و یا دارای پایین ترین سطوح شغلی، طبقات ناراضی و سبک مزاج از میان عوام الناس بوده اند که در اثر آشوب چیزی را از دست نمی دادند و به سهولت توسط محرکین آشوبها رهبری می شدند.

هنگامیکه این افراد را می توان مسلمان نامید، استفاده از برچسب «مارکسیست» در مورد آنها، متناقض به نظر می رسد. تبریز مانند سایر شهرهای بزرگ ایران شاهد هجوم شدید روستائیان جوان که به دنبال کار هستند، بوده است، که این موجب افزایش فشار بر پایین ترین طبقات اجتماعی که از قبل در آن سکونت داشته اند، بوده است. تلاش برای زندگی در جامعه بسیار بسته و بسیار محافظه کارانه تبریز، توسط مردانی که اکثراً یا بی سواد و یا کم سوادند، و به سر بردن این مردان جوان غالباً جدا از خانواده هایشان و بنابراین جدا از حمایت خانوادگی که نیاز روحی ایرانیان است، به کار گرفتن آنها در پست ترین کارهای خدماتی - البته اگر بتوانند کاری دست و پا کنند - و یا نداشتن استطاعت برای انجام هرگونه تفریح عادی که بتواند انرژی آنها را آزاد کند، (فعالیتهای ورزشی و تماشای فیلم مستلزم داشتن پول و اوقات فراغت بوده، و هرگونه تماس با جنس مخالف ممنوع است)؛ همه اینها باعث می شود که در آمدن این

ص: 25

افراد به صورت گروهی با نشاط و سبک مزاج تعجبی را برنیانگیزد.

تعجبی ندارد که چنین گروهی، که تحت نفوذ محیط غم آلوده مذهبی قرار دارند و در این محیط بر نقش محدود زن تأکید می شود و لذات دنیوی از قبیل سینماها و محل هایی که زنان خود را در معرض نمایش مردان قرار می دهند - مانند سازمانهایی از قبیل باشگاههای اجتماعی، هتلها، کاخ جوانان و انجمن ایران و آمریکا و تمامی مکانهایی که به خاطر هزینه های زیاد آنها، تنها برای طبقات متوسط و بالا استفاده شوند. مذهب یکی از معدود ثوابتی است که برای این قشر از مردم باقی مانده و برداشت محدودشان از اسلام و وجود مدارج و سلسله مراتب در روحانیت شیعه، در جامعه ای که احساس می کنند این ارزشها منزوی شده و مورد تهدید واقع شده، جزو معدود چیزهایی است که آنها می توانند درصدد حراست از آنها برآیند.

اتخاذ تصمیم توسط رهبران مذهبی مبنی بر بستن بازار و به تعطیل کشاندن شهر، جهت یادبود کشته شدگان قم می تواند به عنوان یک مبارزه مستقیم علیه حاکمیت دولت تلقی شود، ولی از دیدگاهی دیگر، به این مطلب می توان به عنوان ایفای یک وظیفه مذهبی توسط مردمی که عمیقاً مذهبی بوده و معتقدند که کشته شدگان در قم شهید محسوب می شوند، نگریست. قدرت واقعی دولت در بین بخشی از توده مردم به وضوح به نمایش گذاشته شد و فریادهای «مرگ بر شاه» و درخواست بازگشت خمینی (رهبر مذهبی شیعه که هم اکنون در تبعید به سر می برد) به ایران را هم می توان به عنوان وسیله ای برای ابراز نارضایتی سیاسی و هم بیان اعتقاد مذهبی تلقی نمود. اینکه قصد اولیه سازماندهندگان جمعیت صرفاً جنبه سیاسی داشته یا صرفاً از جنبه مذهبی برخوردار بوده، یا ترکیب از هر دو با دخالت سایر محرکه های سیاسی برای گیج کردن رژیم بوده، چیزی است که شاید هرگز به وضوح دانسته نشود. چیزی که روشن است این است که جمعیت (و بدین گونه در ایران) و تمامی اقشار ناراضی مردم که این جمعیت آشوبگر از میان آنها برخاسته اند، بار دیگر به عنوان سلاحی نیرومند بر ضد رژیم به کار گرفته شد. افرادی که شورش را طراحی کردند، خواه روحانیونی باشند که درصدد اثبات نیروی ایمان و اخلاصشان به اسلام - که به نظر آنان از جانب دولت مورد تهدید واقع شده - و خواه واقعاً «محرکین مارکسیست» باشند، به هر صورت حملات آنها علیه بسیاری از مؤسسات که به منظور مبارزه جدی علیه رژیم انجام شد؛ اثرات بلندمدتی در پی خواهند داشت.

در کوتاه مدت، زندگی اجتماعی و اقتصادی شهر، هنگامی که مؤسسات خسارت دیده بازگشت به فعالیت عادی خود را آغاز کنند، شدیداً تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و احتمالاً به خاطر اینکه در مورد پیش بینی و جلوگیری از شورشها، اقدامی به عمل نیامده بود، تزلزلی جدی در میان سلسله مراتب دولتی پدید خواهد آمد. بدون تردید افرادی با قاطعیت و سخت گیری بیشتر جانشین بسیاری از مقامات شهر و استان خواهند شد و می توان پیش بینی کرد که رژیم به عنوان عکس العمل در قبال این حوادث، پروژه های عمرانی و اجتماعی در سطح منطقه را لغو نماید. در دراز مدت و مهم تر از همه، اغتشاشات تبریز نشان داد که کنترل

ص: 26

واقعی رژیم بر استانها، می تواند از جانب نیروهای مذهبی و اجتماعی مورد تهدید جدی قرار گیرد.

نیروهایی که در تهران نادیده گرفته شده بودند، اکنون قوی تر از آن هستند که به آنها توجه نشود یا به سادگی آرام شوند. مترینکو

شورشهای تبریز: پیامدها

سند شماره 12 خیلی محرمانه23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 01879به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - 1814، ب - تهران 1762، ج - تبریز 04 - A موضوع: شورشهای تبریز: پیامدها خلاصه: دولت ایران اعلام داشته است که در جریان شورش 18 فوریه تبریز حدود 250 نفر به اتهام ایجاد آشوب و اقدام به خرابکاری بازداشت شدند. در حال حاضر قصد بر این است که تمامی این عده را در دادگاههای غیرنظامی محاکمه کنند نه در دادگاههای نظامی. تعداد رسمی کشته شدگان به 9 نفر بالغ شده لیکن گزارشات غیررسمی حاکی از وجود 200 کشته است. وجود دو نسخه از مدارک مربوط به اینگونه رویدادها سختیهای اقتصادی را کاهش خواهد داد.

به نظر کنسولگری تبریز، دولت ایران برای مواجهه با شورش تبریز که قطعاً به خوبی برنامه ریزی و سازماندهی، حتی در زمینه جمع آوری اسلحه بمبهای آتشزا، شده بود، هیچ گونه آمادگی نداشت. جمعیت بیشتر جوانانی بیکار بودند و وجود اینگونه جوانان می تواند در آینده باعث بروز مشکلاتی گردد. آیت الله شریعتمداری خشونت را محکوم نموده ولی از داشتن حق تظاهرات دفاع می کند. اطلاع جدید حاکی از برپایی تظاهرات مسالمت آمیز در تاریخ 18 فوریه در شهرهای اهواز و مشهد، علاوه بر شهرهای دیگری که در تلگرام های مرجع (الف) و (ب) گزارش شده، می باشد.

برخی از دانشگاهها علیرغم فرا رسیدن آغاز ترم جدید همچنان تعطیل هستند و دانشگاه ملی در تهران در تاریخ 21 فوریه شاهد بروز ناآرامیهای مختصری بود. مخالفین در تهران از آشوبهای تبریز متحیر شده اند و از نحوه رویارویی خود با وقایع کنونی مطمئن نیستند. پایان خلاصه.

1- بنابر گزارش مطبوعات 22 فوریه در مورد اوضاع تبریز، منابع وزارت دادگستری در تبریز اعلام کردند که بیش از 250 نفر، که بیشتر آنها «آشوبگران حرفه ای» بوده و در سراسر شهرهای استان تحت تعقیب پلیس قرار داشتند، بازداشت شده اند. در حال حاضر یک گروه از بازپرسان غیرنظامی سرگرم بازجویی از متهمین می باشند. این گروه در جریان بازجویی ها از هرگونه اظهارنظری خودداری می کنند.

ص: 27

2- مطبوعات صبح 22 فوریه، با مرگ سه نفر دیگر جمع کشته شدگان را 9 نفر اعلام کرده اند ولی مترینکو کنسول ما در تبریز می گوید که تقریباً به طور قطع، تعداد کشته شدگان بیش از این است، و گفته می شود 200 نفر حد بالایی است که معمولاً مطرح می شود. یک ناظر خارجی که شاهد ماوقع بوده هفت وانت کوچک را دیده که از جنازه های قربانیان در بازار پر شده بود که به این ترتیب می توان کشته شدگان در آن محل را چیزی حدود 80 تا 100 نفر به حساب آورد، تعداد مجروحین نیز مطمئناً بیش از 125 نفر مورد معالجه قرار گرفتند. شرح کامل وقایع در تلگرام (مرجع ج) در تاریخ 23 فوریه ارسال می شود.

یک تصحیح در مورد توضیحات قبلی که حاوی تلگرام مرجع (ب) می باشد. بایستی به عمل آید:

به جای بعد از ظهر/ نزدیکیهای ظهر 18 فوریه پس از اینکه پلیس محلی کنترل اوضاع را از دست داد ارتش وارد صحنه شد. واحدهای ارتش از مرند (به فاصله 45 دقیقه) و مراغه (به فاصله دو ساعت) به آنجا آمدند.

3- کنسول مترینکو همچنین دریافت که مقامات شهری برای رویارویی با شورش آمادگی نداشتند، تکرار می شود، آمادگی نداشتند، و وی تصور می کند که در آینده سخت گیریهای بیشتری نسبت به ادارات دولتی و اجرای قوانین در این منطقه اعمال شود. پس از مذاکره با ناظران، کنسول بر این عقیده است که قسمت اعظم شورشیان را مردان جوان و اکثراً بیکار تشکیل می داده اند. و همچنین نام «مارکسیست اسلامی» که دولت روی این گروه می گذارد در مورد این رویدادها هیچ مفهوم و مصداقی ندارد. شورشیان از میان افراد پایین ترین طبقات اجتماع که از دیرباز تحت نفوذ محیط محزون مذهبی حاکم بر طبقات پایین اجتماعی قرار داشته، برخاسته اند. اعتقادات مذهبی عمیق بوده (تلگرام مرجع الف) و بسیاری از آنان تصور کردند که با عزاداری برای «شهدای» قم به یک وظیفه مذهبی عمل کرده اند. کنسول نتیجه گیری کرد که حادثه تبریز، دروازه ها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی که به سادگی آرام نخواهد شد، تکرار می شود نخواهد شد، باز کرده است. سفارت معتقد است اوضاع بدین وخامت نیست - دولت ایران تا به امروز از استفاده از کلیه کنترل های اجتماعی خودداری نموده است و ناظران در تهران بر این عقیده اند که بیاناتی که تا به امروز در این زمینه ارائه شده هیچ اشاره ای به عدول از موضع اساسی لیبرالتر ندارد. به نظر می رسد که دولت ایران با مسئله تبریز به عنوان یک مورد استثنائی و قابل تفکیک از تظاهرات مسالمت آمیز سایر جاها برخورد می کند (به ذیل مراجعه کنید) و دخالت عناصر خارجی و عدم آمادگی پلیس از عواملی هستند که باید گناه خارج شدن اوضاع از کنترل دولت، به گردن آنان انداخته شود.

بنا به مطالب مندرج در مطبوعات فارسی زبان، کلیه متهمین در دادگاههای غیرنظامی محاکمه خواهند شد.

4- سازماندهی شورشیان عالی بود و این مطلب بدین وسیله ثابت شد که گروه قادر بود

ص: 28

تقسیم شده و به ساختمانهای مشخص، از جمله - ادارات دولتی، بانکها و سینماها، کلوپهای اجتماعی، که تجلی وجود یک جامعه غیرمذهبی بود و همچنین به مکانهایی که زنان خود را در آنجا به «نمایش» می گذارند (که از نظر مسلمانان بنیادگرا کاملاً ممنوع است) حمله ور شوند. این واقعیت که این گروه اسلحه داشته و بمبهایی تهیه کرده بودند نشانگر این مطلب است که برنامه اینها بالاتر و فراتر از وقایع 4 ماهه گذشته بوده است. چنین سازماندهی، احتمالاً دلیل اساسی این تفکر همگانی است که شورشیان یک نوع رهبری داشته و حتی شاید از کمک خارجی برخوردار بوده اند.

5- سایر منابع به ما اطمینان می دهند که تظاهرات 18 فوریه قم و اهواز و مشهد مسالمت آمیز بوده، گرچه پلیس از طریق هوا و به وسیله هلیکوپتر بر تظاهرات قم نظارت داشته است. مطبوعات 22 فوریه گزارش دادند که در تاریخ 21 فوریه درگیری مختصری در دانشگاه ملی تهران رخ داده که طی آن گروهی از آشوب گران دو گارد محوطه دانشگاه را مجروح نموده و یک کیوسک اطلاعات را خراب کرده و قبل از اینکه توسط پلیس متفرق شوند، شیشه ها را شکستند.

6- به نوشته مطبوعات سایر دانشگاههای کشور هنوز آغاز به کار نکرده اند. ولی به نظر ما این امر تنها مربوط به پایان دوران معمول امتحانات است. به هر حال ترم دوم دانشگاه آذرآبادگان در تبریز تا تاریخ 26 فوریه یعنی یک هفته بعد از تاریخ معمول آغاز نخواهد شد.

7- روزنامه نگار غربی که با نمایندگان اتحادیه نیروهای جبهه ملی به گفتگو نشسته بود، دریافته است که این مخالفین به اندازه هر فرد دیگر از وقایع خشونت بار تبریز شگفت زده شده اند و در این زمینه هیچ توضیحی نداشتند غیر از اینکه اینها افرادی محروم و ستمدیده می باشند که به دفاع از آزادی و مسایلی نظیر این مبارزه را آغاز کرده اند.

منبع گفت که گروه قصد صدور بیانیه ای را دارد، ولی در مورد مفاد آن بی خبر است و ترجیح می دهد تا کسب اطلاعات بیشتر محتاطانه عمل کند. این گروه از درخواست قبل از 18 فوریه آیت الله ها مبنی بر برپایی تظاهرات مسالمت آمیز برای عزاداری «شهدای» قم پشتیبانی نموده و مطالب مربوط به «دخالت خارجی ها» را در این زمینه باور ندارند.

8 - نظریه سفارت: تحقیق در مورد این رویداد هنوز به پایان نرسیده ولی تفسیر و برداشت اولیه ما از اقدامات دولت ایران شگفت انگیز و تا حدی خوشحال کننده است. دولت ایران تاکنون دست به روش سرکوب و اقدامات شدید و سریع امنیتی که بسیاری از آن بیم دارند، نزده است.

به نظر می رسد که مقامات دولت ایران واقعاً سرگرم ارزیابی نحوه تأثیر وقایع تبریز بر روی سیاست اعطای آزادیها می باشند. این حقیقت که شورشیان توسط بازپرسان غیرنظامی بازجویی شده و قرار است در دادگاههای غیرنظامی محاکمه شوند نشانه مثبتی است اما ممکن است این رویه دولت، نشانگر این باشد که (دولت) برای اعمال عکس العمل خشن، دیگر از قدرت کافی

ص: 29

برخوردار نیست.

شاه در قبال این وقایع سکوت قابل توجهی اختیار کرده و ترجیح می دهد اجازه دهد تا قبلاً دیگران (کابینه و سناتورها) در این زمینه صحبت کنند. میکلوس

شورشهای تبریز: رویدادهای کنونی و برخی ایده های مختلف

سند شماره 13 خیلی محرمانه23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 01932به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 1879، ب - تهران 1762، ج - تبریز الف - 04 موضوع: شورشهای تبریز: رویدادهای کنونی و برخی ایده های مختلف خلاصه: دولت ایران بر عدد کشته شدگان شورشها که 9 نفر اعلام شده تأکید دارد، لیکن اکثر منابع آگاهتر تعداد کشته شدگان را چیزی در حدود 100 تا 300 نفر می دانند. مطبوعات محلی تعداد دستگیرشدگان را بین 260 تا 450 نفر اعلام می دارند و خاطرنشان می سازند که بیشتر این افراد مردانی هستند که بین 15 تا 30 سال سن دارند. بنا به گفته یک منبع بسیار محرمانه پارلمانی دولت ایران معتقد است که بیش از 60000 نفر در تظاهرات شرکت داشتند و جمعیت در 4 تا 6 نقطه به طور جداگانه سازماندهی شده بودند. یک کمیته نظامی تام الاختیار همچنین هیأت بازرسی سلطنتی که دربرگیرنده نمایندگان پارلمانی است برای انجام تحقیقات به تبریز فرستاده شده است، لیکن اسامی این افراد اعلام نمی شود. ارتش همچنان کنترل تبریز را در دست دارد لیکن نیروهای پلیس مجدداً در حال از سر گرفتن وظایف خود می باشند. جستجوی خانه به خانه جهت یافتن شورشیان شناسایی شده ادامه دارد. یک پلیس به جرم دزدی از مقر حزب رستاخیز دستگیر شده است. نهایتاً شایعاتی مبنی بر تحریک پلیس در حال پخش شدن می باشد ولی بعید به نظر می رسد. برخی از روزنامه نگاران محلی چیزی را که به نظر آنان تجدید حیات توجه به مذهب در شوروی در 6 ماهه اخیر می باشد، با نقش احتمالی و مخفی آنها در مسئله تبریز مرتبط می دانند. ولی اگرچه شوروی ها در چند ماهه اخیر توجه بیشتری به امور مذهبی نشان داده اند لیکن هیچ دلیلی (تکرار می شود) هیچ دلیلی دال بر وجود چنین رابطه ای در دست نیست. نظر غالب ناظران بی طرف بر این است که بنیادگرایی مذهبی با چاشنی مخالفت و نارضایتی از مشی مدرنیزه شدن زندگی، برای ایجاد این مسایل کفایت می کرد. پایان خلاصه.

1- همایون، وزیر اطلاعات در تاریخ 23 فوریه، مجدداً آمار دولت ایران را مبنی بر وجود 9 کشته در تبریز، برای مطبوعات مورد تأکید قرار داد ولی دیگران حقیقتاً این را جدی نمی گیرند. آمار کنسولگری تبریز که در تلگرام مرجع الف ذکر شده و یک روزنامه نگار محلی که رابطهای بسیار عالی دارد حداقل کشته شدگان را 180 نفر تخمین می زند. اگرچه سایرین (مخالفان مربوط به جبهه ملی) این تعداد را تا 300 نفر برآورد کرده اند. تعداد مجروحین به طور وضوح

ص: 30

بیشتر از 125 نفری است که رسماً اعلام شده لیکن بسیاری از آنها تنها جراحتهای مختصری برداشته اند.

2- تعداد دستگیرشدگان از 262 نفری که در کیهان اعلام شده تا 450 نفر مندرج در اطلاعات متغیر است. منبع پارلمانی بعد از ظهر روز 23 فوریه به مقام سیاسی سفارت گفت که گزارش خصوصی دولت ایران به نمایندگان منتخب مجلس حاکی از آن است که بیش از 6000 نفر به طور فعال در شورش شرکت داشته اند. همچنین بنابراین گزارش، شورشیان در 4 تا 6 نقطه سازماندهی شده و برخی از این گروهها نیز بعداً در آنجا ظاهر شده اند. شایعاتی مبنی بر اینکه مساجد تبریز قبل از آشوبها، توسط دولت ایران بسته شده بوده، هم اکنون در تهران بر سر زبانهاست ولی این شایعات بی اساس است. ممکن است در مراحل بعدی از ورود به مسجد اصلی جلوگیری شده باشد، لیکن شاهدان عینی شورشیان را به هنگام خروج از کلیه مساجد بزرگ برای شرکت در درگیری مشاهده کرده بودند.

3- مطبوعات 23 فوریه اعلام کردند که یک کمیته نظامی تام الاختیار مرکب از 15 نفر و به ریاست ژنرالهای مهم زیر وارد تبریز شده اند: ارتشبد جعفر شفقت، معاون رئیس ستاد مشترک (طبق گزارش، برای اطمینان شاه از اینکه به حقایق امور آگاهی یابد، یک آذربایجانی به ریاست این گروه برگزیده شد) سپهبد ناصر فیروزمند، رئیس بازرسی ویژه نظامی در ستاد مشترک، سرلشکر محمد رحیمی، قائم مقام فرمانده اطلاعات و عملیات نیروی زمینی ارتش ایران و سرلشکر بازنشسته حبیب بیت اللهی که سابقاً در رکن دوم اطلاعات و عملیات ستاد مشترک فعالیت داشته است.

سایر تیمهایی که در این زمینه مشغول فعالیت می باشند عبارتند از بازپرسهایی که در تلگرام مرجع الف گفته شده و تیم غیرنظامی بازرسی شاهنشاهی، شامل برخی از نمایندگان مجلس که نامشان فاش نشده است، می باشند.

4- به گزارش کنسولگری تبریز ارتش همچنان مسئولیت کنترل شهر را به عهده دارد، ولی پلیس مشغول از سرگیری انجام وظایف خود می باشد. جستجوی خانه به خانه برای یافتن افراد شناخته شده و مظنون به شرکت در آشوب در جریان است. به گزارش کنسول یکی از اسکورتهای امنیتی وی که اموال مسروقه از مقر حزب رستاخیز در خانه اش کشف شده به جرم سرقت بازداشت شده است. نیروهای ارتشی که در حال حاضر در تبریز استقرار یافته اند عمدتاً متشکل از سربازان کرد کرمانشاهی بوده که به زبان ترکی تکلم نمی کنند و بنا به گفته کنسول مترینکو، معتقدند که در حال دفاع از تبریز، در مقابل کمونیستها می باشند.

5- در تهران، شایعات پراکنده ای راجع به تحریک پلیس در تبریز درحال مطرح شدن می باشد لیکن تا آنجا که ما می توانیم بگوییم، این مطالب هیچ گونه پایه و اساسی ندارند. کنسولگری تبریز خاطرنشان می سازد که کلیه نیروهای پلیس تبریز از ساکنین محلی بوده و نمی خواهند به خصوص علیه بومیان ترک زبان دست به خشونت بزنند. غیبت استاندار آزموده

ص: 31

که در آن زمان و تا قبل از 18 فوریه در یک مسافرت چهار روزه در شهرهای استان به سر می برد، یکی از دلایل عدم آمادگی دولت ایران برای مواجهه با وقایع بود. یک روزنامه نگار محلی و یک روزنامه نگار خارجی دیگر در اینجا توجه روزافزون پرسنل دیپلماتیک شوروی را نسبت به مسایل مذهبی خاطرنشان ساخته اند. (نظریه سفارت: این مسئله برای یک ناظر هوشیار چندان تعجب آور نیست) و آن را با دخالت احتمالی روسها در ماجرای تبریز به طور مخفیانه و یا از طریق عمال نفوذی لیبی مرتبط دانسته اند. سفارت هیچ نشانی، تکرار می کنم هیچ نشانی برای تأیید این نظریه در دست ندارد و تنها چیزی که در مورد حادثه تبریز می توانیم بگوییم این است که این واقعه تجلی احساسات مذهبی بوده است.

ما این احتمال را که شورشیان توسط افراد معدودی که در خارج تعلیم دیده اند رهبری شده اند رد نمی کنیم، ولی تا زمانی که شواهد مستدل تری در مقایسه با آنچه که تاکنون دریافت شده (اکثر بیانیه های دولت ایران غیرمستند بوده است) مشاهده نکرده ایم، ما نیز با نظر اکثر ناظران بی طرف که معتقدند آشوبها عمدتاً نتیجه فعالیت روستائیان ترک و خشنی است که در زمینه های مذهبی کار کرده و مخالف با روند تغییرات مدرنیزه شدن و سمبلهای این نوع زندگی در تبریز می باشند، موافقیم. در همین حال، شواهد موجود در رابطه با اینکه چه افرادی برانگیزاننده و هماهنگ کننده پشت پرده این خشم مذهبی روستائیان بوده اند، کافی و مستدل نیست.

6- تهدید به انفجار بمب در کنسولگری شیراز در تلگرام جداگانه ای گزارش می شود.

میکلوس

ساواک و اغتشاشات تبریز

سند شماره 14 خیلی محرمانه23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356 از: کلاید. د. تایلوربرای: بایگانی موضوع: ساواک و اغتشاشات تبریز هنگام صرف ناهار در روز 22 فوریه با دکتر کریم پاکروان، یک دکترای ریاضی و اقتصاد از دانشگاه شیکاگو و سایر دانشگاهها که در حال حاضر استاد دانشگاه آزاد و مأمور تحقیق در سازمان برنامه و بودجه است، من پرسیدم، که عکس العمل وی در رابطه با اغتشاشات تبریز چه بود؟ دکتر پاکروان پاسخ خود را با یک پرسش معنی داری شروع کرد که، آیا من مطلع بودم که پدرش معاون رئیس ساواک در سالهای آخر (ریاست - م) بختیار و سپس رئیس ساواک در 3 یا 4 سال اوائل دهه «60» بوده است. او این مطلب را در خلال ابراز انتقاد از تواناییهای ساواک در جمع آوری اطلاعات، بیان داشت. او گفت پدرش اولین وظیفه ساواک را جمع آوری اطلاعات می دید. لیکن او در گزارشات خود به شاه، همیشه توصیه مواردی را می کرد که به

ص: 32

تشخیص وی، موجب نارضایتی بودند، که عبارت بودند از نیازهای اقتصادی مثل یک چاه، یک مدرسه، یک بیمارستان و یا جاده، و او کراراً و به طور کامل در برآورده ساختن این نیازها موفق بود. به عنوان مثال او اشاره کرد که وقتی ساواک شورشهای طایفه ای در جنوب شیراز را در اوایل دهه 1960 سرکوب کرد او (پاکروان رئیس ساواک - مترجم) به شاه پیغام داد، تا زمانی که امکانات مالی و تجهیزات جهت برآورده کردن احتیاجات طوایف برای بیمارستانها و غیره در اختیار او گذاشته نشود، او باز نخواهد گشت. این نتیجه داد و او بازگشت. در مورد تبریز وی گفت که به نظر او اغتشاشات تبریز توسط شوروی سازمان داده شده است. و اگر چنین باشد عده ای از سران ساواک نیز در این کار دست داشته اند زیرا آنها می بایست آگاه و آماده می بودند تا جلوی اغتشاشات را بگیرند، چون از مدتها قبل بروز این اغتشاشات را حدس می زدند. او گفت به عنوان مثال ارتش می بایست مساجد و سایر مکانهایی را که اغتشاش کنندگان فعالیت خود را از آنجا آغاز می کنند، محاصره می کرد و کاملاً از توانایی اغتشاش کنندگان و نحوه دست یابی به اسلحه توسط آنها نیز خبر می داد. در بحث ما که ریچارد باش هم در آن شرکت داشت، در مورد گزارشات مطبوعات مبنی بر اینکه اغتشاش کنندگان تأسیسات خارجی را مورد حمله قرار داده اند، اختلاف نظراتی وجود داشت لیکن همه قبول داشتیم که آشوبگران به اماکنی از قبیل بانکها، هتل ها، سینماها و امثالهم حمله می کرده اند.

در رابطه با ساواک، دکتر پاکروان رهبریت فعلی ساواک را احمقانه، مزخرف و خائن نسبت به شاه خواند. با پذیرفتن امکان تعصب شخصی، او گفت وقتی که پدرش ریاست ساواک را رها کرد تصوری که در زمان بختیار از ساواک در اذهان بود از بین رفته بود و ساواک دیگر یک نهاد ترسناک نبود. آن موقع از کوبیدن درب خانه ها، شبانه و بدون اطلاع قبلی اثری نبود و یک فرد برای مدت مدیدی جهت انجام بازجویی ناپدید نمی شد، آنگونه ای که این روزها اتفاق می افتد. او گفت در میان محافل دانشگاهی اینجا آشنایانی دارد که برای مسافرت با هواپیما به فرودگاه رفته اند ولی در آنجا از پاسپورت آنها خبری نبوده است. او با مواردی زیاد از این قبیل برخورد داشته، که در آن از مردم خواسته می شود تا برای دادن پاسخ به (آدرسها را او نام می برد) مراجعه نمایند، و در آنجا آنها به مدت یک یا دو روز نگهداشته می شوند. سپس او مثال مشخص تری را عنوان نمود. زنی از آشنایان او اتومبیلش سرقت می شود وقتی اتومبیل وی چند روز بعد توسط پلیس پیدا می شود این زن بازداشت می شود زیرا اتومبیل وی توسط گروههای مخالف دولت مورد استفاده قرار گرفته شده بود. مدتها گذشته است ولی او هنوز در زندان است.

همان روز من با یکی از دوستانم پرویز عقیلی معاون مدیر اجرایی در مورد دوست جدیدم پاکروان - که با او ناهار خورده بودم - صحبت کردم. او گفت بله او را به واسطه پدرش می شناسد چون پدر خودش که یک مقام بلندپایه بانک مرکزی بود با پدر پاکروان دوست صمیمی بود. او گفت به یاد می آورد که پدرش از دوران خوبی که ساواک در زمان پدر پاکروان

ص: 33

داشت صحبت می کرد و در آن زمان ساواک به عنوان یک نهاد احترام همه را جلب کرده بود. او گفت پاکروان پیر در فرانسه مدرسه رفته و آکادمی نظامی فرانسه را طی کرده و وقتی به تهران بازگشت فارسی اش به قدری بد بود که پدرم، عقیلی، سالها به عنوان مترجم به او کمک می کرد.

شورشهای تبریز در 18 مارس 1978

سند شماره 15(1) خیلی محرمانهصورت مذاکره شرکت کنندگان: ام. هنری مارشال، مدیر مرکز فرهنگی فرانسه در تبریز دیوید سی. مک گافی، کنسول امریکا در اصفهان.

زمان و مکان: 23 فوریه 1978 - 4/12/56، اقامتگاه کنسول موضوع: شورشهای تبریز در 18 مارس 1978٭٭(2) مقدمه: ام. مارشال دوستی از روزهای کار در تبریز، در حالی که برای شرکت در کنفرانس مدیران مرکز فرهنگی فرانسه در اصفهان به سر می برد به ملاقات من آمد. هنگام صرف ناهار، وی به صحبت در مورد شورشهای تبریز پرداخت. مارشال گفت که مقامات برای جلوگیری از اغتشاش اقدامات احتیاط آمیز را رعایت کرده بودند، ولی آماده مقابله با اقدامات خشونت آمیز نیز بودند. در اطراف دانشگاه و کلانتریها نیروی پلیس را مستقر ساخته و پلیس های بی سیم به دست در هر چهارراهی دیده می شدند. کنترل آنها بر دانشگاه آنچنان شدید بود که آنجا در تمام طول روز آرام بود. با این حال به محض آغاز ناآرامیها هرج و مرج بر همه جا حاکم گردید.

نقطه آغاز مسایل، تظاهرات عظیمی بود که در برابر هتل آریا در مرکز شهر برگزار شده بود. در ابتدا گروهی از مردم به آرامی گرد آمده و به طرف «کاخ جوانان» دولتی در آن نزدیکی سنگ پرتاب کردند.

شایع شده است که یک زن بدون چادر را از درون اتومبیل خود بیرون کشیده و ناپدید گشته و می گویند که سوزانده شده است. گروههای کوچک موردنظر وی بسیار سازمان داده شده و در تمام شهر ناگهان ظاهر گردیده بودند.

شعبات بانک صادرات هدف اصلی آنها بود. شورشیان وارد بانکها شده و به نابود کردن لوازم و مدارک پرداخته و آشغالها را آتش می زدند. ولی در مورد سرقت پول بنا به گفته وی گزارشاتی نرسیده است. در تبریز می گویند که این بانک از این جهت مورد حمله واقع شده که رابطه نزدیکی با خاندان سلطنتی دارد.

ص: 34


1- . کتاب ششم، ص 784
2- اشتباه تاریخ مربوط به اصل سند است.

آقای مارشال گفت تخریب بانکها، کاخ جوانان، دفاتر حزب رستاخیز و پلاکارتهای مربوط به تجلیل از انقلاب شاه و مردم در برابر اداره اصلی پست در مدت دو ساعت به پایان رسید و تظاهرات بعدی چندان سازمان داده نشده بود، ولی مردم بسیاری را دربر می گرفت. بنا به گفته او، پلیس از سلاحهای خودکار علیه اجتماعات بزرگ استفاده می کرد و دوستان پزشک موجود در ساعت 13 اطلاع دادند که بیمارستانها مملو از حدود بیش از 500 نفر زخمی یا در حال مرگ است و تانکهای چیفتن در چهارراههای اصلی مستقر شده اند و در نتیجه تیراندازیهای آنان نیز، عده ای دیگر کشته یا زخمی شده اند. طبق اطلاعاتی که وی از پزشکان تبریز دریافت داشته است تعداد کشته شدگان 100 - 90 نفر و تعداد زخمی شدگان حدود 700 نفر بوده اند و بسیاری نیز به طور سرپایی مداوا شده اند.

بنا به گفته او حدود بیست دختر در مدرسه پروین که یک مدرسه دختران تیزهوش است، مورد ضرب و شتم واقع شده اند چون می خواستند از مدرسه خارج شوند و مقامات از والدین آنها خواسته بودند که با اتومبیل به مدرسه آمده و با چادر دختران خود را از آنجا ببرند.

وی گفت شنیده است که شعارهای تظاهرکنندگان ضد شاه و به طرفداری از اسلام بوده و حداقل یکی از گروهها شعارهایی به طرفداری از ترکها می داده است (ولی معلوم نیست که منظور ترکیه بود یا هدف از این شعار زبان و فرهنگ محلی آذربایجان بوده است). بنا به گفته وی هیچ گونه فعالیت ضدآمریکایی و ضدخارجی مشاهده نشده، لیکن سعی داشتند به اقامتگاه کارگران خارجی پروژه IDRO حمله کنند و به انجمن ایران و امریکا خساراتی برسانند. گفته می شود که قرار است پایگاه استاندار و رئیس پلیس، ساواک و ارتش مورد تهاجم قرار گیرد و «تجربه» انتصاب مقامات ارشد دارای تماس نزدیک با آذربایجان در تبریز به پایان خط رسیده است.

وی فکر می کرد که سازمان دهندگان از داوطلبان مشتاقی استفاده می کردند که انگیزه آنها نیز نارضایتی عمیق و گسترده جمعیت کشاورز از سیاستهای دولت در قبال قیمت محصولات کشاورزی می باشد.

با این حال، وی می گوید که همه رابطهای وی در تبریز معتقدند که تظاهرکنندگان تحت کنترل «عناصر بیگانه» نبوده اند، زیرا در عین سازمان داشتن، اهداف مورد تهاجم نشانگر نارضایتیهای آذربایجانیها بوده است.

آنها معتقدند که محرک اصلی این تظاهرات افراد محلی (و یا غیر آذربایجانی ایرانی) بوده که عملیات خرابکاری آنان را مؤثرتر ساخته اند.

نظریه سفارت امریکا در تهران: در عین حال که آمار و ارقام مربوط به تلفات با آمار رسمی و موثق بسیار مغایر است، ولی اصل گفتگو واقعیت دارد هر چند تا حدودی مهیج است.

مقام سیاسی از تبریز: دیوید مک گافی

اغتشاشات تبریز

ص: 35

1/3/1978 سند شماره 16 خیلی محرمانهیادداشت در مورد یک گفتگو شرکت کنندگان: دی یابر پانوسیان، اسقف ارمنیهای تبریز؛ مایکل. ج. مترینکو، کنسول مکان و زمان: محل زندگی اسقف، تبریز - فوریه 1978 موضوع: اغتشاشات تبریز طی یک بحث طولانی که بیشتر حول اغتشاشات اخیر تبریز بود، اسقف اظهار داشت که اگرچه وقایع اخیر جنبه هایی سخت مذهبی داشته اند، به عقیده وی هیچ گونه احساسات ضد مسیحی یا ضدارمنی توسط مردم تظاهرکننده ابراز نشده است. وی گفت او در طول درگیری روزانه به طور دائم با خانواده های ارمنی که در سطح شهر پخش هستند در تماس بوده، و به عنوان نتیجه گفت که حتی از بصیرت و احتیاط شورشیان در تعجب فرو رفته است.

به عنوان مثالی از بردباری اغتشاشگران، وی توضیح داد که چگونه یکی از تحت الحمایه هایش یعنی یک هنرمند ارمنی که گالری یا استودیوی کوچکش در نزدیکی مرکز اولین درگیری بود، قبل از اینکه گالریش را ببندد خود را مواجه با گروهی از شورشیان دیده بود. (به دستور رهبران مسلمان، چند روز قبل از اغتشاشات، کلیه مغازه ها و مراکز تجاری تعطیل گردیده بودند اما هنرمند ارمنی این دستور را نادیده گرفته بود.) یکی از رهبران گروهی از مردم تظاهرکننده نگاهی به مغازه وی انداخته و به گروهش گفته بود که: «او یک هنرمند است... ولش کنید.» و بعد از تذکر به آن مرد دایر بر اینکه مغازه اش را بسته و به خانه اش برود، و در حالیکه گالری را دست نخورده ترک می کردند اقدام به شکستن شیشه های پنجره های بانکی که در نزدیکی آن بود، کردند.

باز در یک واقعه مشابه، یک گروه بزرگ از جمعیت اقدام به خرد کردن شیشه های یک بانک نمودند که بعداً دریافتند در آپارتمان بالای بانک عده ای زندگی می کنند. آنها زنگ زدند و وقتی که زنانی که در خانه بودند بالاخره پاسخ دادند، به آنها گفتند که چون قصد به آتش کشیدن بانک را دارند، مجبورند آپارتمانشان را ترک کنند. زنان وحشت زده شدند ولی شورشیان به آنها اطمینان دادند که اگر بیرون بیایند صدمه ای به آنها وارد نمی شود. وقتی که زنان، پاسخ دادند که آنها ارمنی بوده و پوشش ندارند («چادر» - زنان ارمنی در تبریز پوششی که مخصوص زنان مسلمان محافظه کار است، سر نمی کنند)، سخنگوی جمعیت دوباره ترس آنها را بی مورد دانسته و به آنها گفت که مهم نیست و تنها چیزی که مهم است این است که آنها خانه خود را ترک کنند مبادا که آتش از بانک به آن سرایت کند. اسقف که در مورد نظریات فرق مختلف مذهبی بسیار متبحر است (بسیاری از خویشان او در زمان قتل عام ارمنیها توسط ترکها کشته شدند و او در شهر آلپو در سوریه بزرگ شده و قبل از این که به سمت فعلیش در تبریز منصوب شود سالها در بیروت زندگی کرده است)، او احساس می کند که تبریز با وجود همه تعصبات و محافظه کاریهایش از هر محل دیگری در سوریه و لبنان برای او

ص: 36

و هم کیشانش بهتر است. او از اینکه قادر به همزیستی و دوستی با مردم با اعتقادات متفاوت می باشد، به خود می بالد و فعالانه در جلسات مرتبی که پروتستانها، کاتولیکهای رومی، کاتولیکهای آسوری و روحانیون ارمنی در منطقه برگزار می کنند شرکت می نماید. اسقف حتی ادعا می کند که در طی مسافرتش به ترکیه، با ترکها سازگار شده است. تنها گروه ملی که اسقف آنها را تحقیر می نمود، «جامعه ارمنیهای امریکایی» است که به گفته او تنها گروه ارمنی بودند که در جریان نزاع های لبنان، هرگز سعی نکردند که به کلیسایشان یا مردمشان کمکی کنند. نوشته شده توسط: م. ح. مترینکو

اغتشاشات تبریز: تحقیق ادامه دارد

سند شماره 17 خیلی محرمانه27 فوریه 1978 - 8 اسفند 1356 از: سفارت امریکا، تهران - 2043به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اغتشاشات تبریز: تحقیق ادامه دارد خلاصه: تحقیقات دولت ایران پیرامون اغتشاشات 18 فوریه تبریز بدون اعلامیه دیگری همچنان ادامه دارد. بیش از 600 نفر دستگیر شدند ولی حدود 40 نفر آزاد گردیده اند. چندین نوع زره پوش در 18 فوریه در تبریز موجود بود. سئوالات اصلی پاسخ داده نشده حول و حوش اینکه چه کسی اغتشاشات را سازماندهی کرد، آشوبگران چگونه اسلحه به دست آوردند و چرا تبریز صحنه برخوردهای عمده بود، دور می زند. انگلیسی ها مظنون به این هستند که برخی از تروریست ها در برنامه ریزی اغتشاش دست داشتند. دانشگاه تبریز در 26 فوریه باز شد.

در نقاط دیگر، 15دانشجوی حقوق دانشگاه تهران به دنبال تحقیقات در مورد آشوب های 20 فوریه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، همچنان در بازداشت باقی ماندند. پایان خلاصه.

1- مطبوعات گزارش کرده اند حدود 625 نفر تاکنون برای تحقیقات پیرامون علل اغتشاشات 18 فوریه تبریز بازداشت شده اند. دفتر دادستان عمومی استان آذربایجان شرقی اعلام نموده است که 40 نفر یا بر اساس ضمانت یا به خاطر فقدان مدرک آزاد خواهند شد.

2- تحقیقات دولت ایران در مورد وقایع تبریز ادامه دارد، اما هیچ یک از گروههای تحقیق، قضات نظامی یا غیرنظامی نظریه ای ابراز نمی نمایند.

مقامات سفارت انگلیس (محفوظ بماند) که از تبریز بازدید کردند به سفارت گفتند که منبع انگلیسی ها در نیروهای موتوریزه، در روز تظاهرات، استفاده از تانکهای چیفتن و اسکورپیون (انگلیسی) و تانکهای ام - 47 آمریکایی و نفربرهای زرهی روسی را به چشم دیده است. همین منبع گفت افراد محلی قبل از حضورتانکها در شهر، آنها را در حومه و خارج از شهر دیده اند.

3- عوامل اصلی که شک و تردید زیادی هنوز در مورد آنها وجود دارد در اطراف مسایل

ص: 37

زیر دور می زند:

چه کسی جمعیت سازمان یافته را هدایت نمود؟ آیا رهبران فقط افراد مذهبی بودند یا آنکه آنها با عناصر چپی و دیگر تروریست ها ارتباط داشته و دارند؟ آشوبگران چگونه، اسلحه به دست آوردند؟ چرا تبریز و نه مشهد یا قم؟ مقامات سفارت انگلیس پس از بررسی وضعیت در محل، متقاعد شده اند اغتشاشگران عملیات برنامه ریزی شده یکپارچه ای داشته اند. (نظریه سفارت: چگونه اسلوب عملیات آشوب اشاره بر برنامه ریزی توسط «متخصصین» آموزش دیده دارد ما از قبول این نظریه حداقل تا روشن شدن نتایج تحقیقات دولت ایران، خودداری می کنیم.) انگلیسی ها همچنین به علاقه افزایش یافته روسها نسبت به رهبران مذهبی اشاره نمودند ولی فکر نمی کنند که شورویها این قدر احمق باشند که خودشان را تا حد زیادی حتی با نقشی مخفیانه، در عملیاتی شبیه به تبریز در معرض دید قرار دهند مگر اینکه آمادگی داشته باشند تا به یک نوع حرکت اساسی و عمده برای خارج کردن ایران از اردوی غرب دست بزند. هم ما و هم انگلیسی ها باور نداریم تکرار می شود، باور نداریم به اینکه، شوروی ها برای یک چنین کاری آمادگی داشته باشند.

4- تبریز در 26 فوریه آرام است، هر چند پلیس، بر فراز شهر با هلیکوپتر در حال گشت زنی است. دانشگاه آذرآبادگان در 26 فوریه، پس از یک هفته تأخیر به لحاظ تظاهرات و عواقب ناشی از آن، برای ترم دوم بازگشایی شد. در 18 فوریه مراقبت پلیس بر تظاهرات توسط هلیکوپتر مشخصاً در قم، اهواز و مشهد صورت گرفت. بر اساس گفته انگلیسی ها، که بر عدم حضور چنین مراقبتی در 18 فوریه در تبریز اشاره می نمایند، این امر مدرک دیگری است دال بر اینکه مسئولین اداری استان حقیقتاً آماده کنترل آشوبی با این وسعت که پدیدار شد، نبودند.

چندین ناظر دیگر ایرانی نظریه قبلی ما را که تبریز از دیگر شهرها سنتی تر و سرسخت تر است، تأیید نموده اند. انگلیسی ها همچنین اظهار می دارند احساس ضدیت با دولت، در میان تظاهرکنندگان، با احساس خاص جدایی (بین مردم و مسئولین - م) تقویت گردیده که آن احساس خاص مربوط به تبریزیهایی بود که در اواخر دهه 1940 زمانی که اداره کنندگان ایرانی به تبریز بازگشتند، دقیقاً خود را آزاد شده نپنداشتند. در این گفته ممکن است کمی غلو شده باشد، ولی تبریزیهای ترکمن، (ترک - م) آشکارا از جمله مستقل ترین ایرانیان هستند، و به لحاظ تاریخی، استان آذربایجان شرقی خود را در زمینه تخصیص منابع عمرانی، با دولت در تضاد دیده است.

5- در تهران، مطبوعات 26 فوریه اعلام نمودند که متعاقب تظاهرات 20 فوریه دانشگاه تهران که اثاثیه و پنجره کلاسها شکسته شد، و پس از اینکه دادگاه استان 30 دانشجو را برای بازپرسی فراخواند، 15 دانشجوی حقوق دانشگاه تهران، به اتهام رفتار قانون شکنانه، در بازداشت باقی ماندند. میکلوس

اغتشاشات تبریز: نظرات شاه و دولت ایران - به اضافه مجموعه اخبار متفرقه

ص: 38

سند شماره 18 خیلی محرمانه28 فوریه 1978 - 9 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 02085به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف، تهران1879 - ب، تهران 1814 - ج، تهران 1932 - د، تهران 2043 موضوع: اغتشاشات تبریز: نظرات شاه و دولت ایران - به اضافه مجموعه اخبار متفرقه خلاصه: شاه لزوم استمرار اعطای آزادیهای سیاسی را علیرغم سوءاستفاده های نیروهای ارتجاع «سرخ و سیاه» اعلام می دارد. توجه دولت ایران روی سهل انگاری مقامات دولتی در محدوده های اطلاعاتی و کنترل اغتشاش تمرکز یافته است، اما هنوز نگران دخالت خارجی است. بیانیه مخالفین، دولت ایران را در خصوص کنترل اغتشاش مورد انتقاد قرار می دهد. پوشش خبری مطبوعات بر ارائه شرح کامل اغتشاشات، عدم پذیرش خشونت در اجتماع و اقدام دادگاه در مورد اوباشان تأکید می کند.

ارتش هنوز از تبریز محافظت می کند و دانشگاه آنجا کاملاً باز نیست. تبریزی ها در نظر دارند راهپیمایی بزرگی برای محکوم نمودن اغتشاش برپا نمایند و بسیاری تاریخ این تظاهرات احتمالی را روز 30 مارس می دانند.

بهانه یادبود کشته شدگان تبریز، زمینه ای است تا احتمالاً افرادی که به خشونت تمایل دارند، دوباره تلاش نمایند برخی شهرها را به آشوب بکشانند. در تابستان وقتی زمان روزه داری ماه رمضان فرا رسد، کمبودهای آب و برق توأم با گرمای بیش از حد، می تواند شهرهای ایران را به بشکه های باروت قابل انفجار تبدیل کند، در نتیجه مشکلات بسیاری پدیدار خواهد گشت. پایان خلاصه.

1- شاه در یک سخنرانی برای کنگره زنان ایران در روز 27 فوریه (طی تلگرام جداگانه گزارش می شود) اظهار داشت که اعطای آزادیهای سیاسی در ایران علیرغم سوءاستفاده های گروههای ارتجاعی ادامه خواهد یافت.

شاه گفت ما سیاست اعطای آزادیهای سیاسی را دنبال خواهیم کرد، چون که مبانی کشور بر آن استوار است. اظهارات شاه بر برخورد رسمی دولت ایران، که در روزهای بعد از اغتشاشات شروع به پدیدار شدن نمود، صرفاً سرپوشی گذاشت (مرجع الف) و اکنون به صورت سیاست رسمی درآمده است.

2- نقل قول های مطبوعات از اولین گزارش کمیسیون تحقیق، برمسئله سهل انگاری مقامات رسمی دست به اقدامات احتیاطی بزنند، تأکید دارد.

منابعی در دولت ایران و بخش خصوصی به طور محرمانه، خاطرنشان کرده اند که چند تن از مقامات استان برکنار خواهند شد، که برجسته ترین آنان، استاندار، رئیس پلیس تبریز و احتمالاً معاونین ارشد وی و برخی مقامات امنیتی استان خواهند بود. اطلاعات بیشتر اشاره بر این دارد که برخی مساجد تبریز در 18 فوریه احتمالاً بسته شده اند، که این کار وحشیگری

ص: 39

عزاداران تبریز را افزایش داد.

3- گزارش تصویبی کابینه در مورد سهل انگاری اداری، همچنین حاوی تصریح مجدد اظهارات قبلی رامبد وزیر کشور در مجلس است (مرجع ب)، که به موجب آن عناصر خارجی و مارکسیست های اسلامی محرک اغتشاشات بوده اند. قرار است در خلال چند روز آینده، گزارش آشوب تبریز، که از گزارشات رسمی استخراج خواهد شد، انتشار یابد. بر اساس گزارشات قبلی مطبوعات حداقل سه نفر از کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند، اظهار داشته اند که آنها مجری قسمتی از طرح از پیش برنامه ریزی شده برای آشوب در روز عزاداری بودند. ما میل داریم که مدارک بیشتری قبل از قبول فرضیه بی پیرایه «دخالت خارجی» مشاهده نماییم.

4- اولین بیانیه مخالفین در منازعه، اعلامیه شماره 14 نهضت رادیکال ایران است (به وزارتخانه ارسال می شود) که دولت ایران را به خاطر بستن مساجد در 18 فوریه مورد انتقاد قرار داده و از آشوب ها به عنوان «کشتار بی رحمانه» یاد کرده است. مابقی اعلامیه به اظهار شرایطی که مردم را به آشوب هدایت نمود اختصاص داشته است یعنی فقدان آزادی و نگرانی در مورد مذهب. این اعلامیه به خانواده آنهایی که کشته شدند تسلیت می گوید و تمام شهروندان را به حمایت از مجازات آنهایی که مسئول بوده اند، و تشکیل یک دولت جدید برای جایگزینی «با دولت قانون شکن فعلی که ثابت نمود نسبت به ملت بی تفاوت است» دعوت می نماید.

5- مقالات روزنامه ها در خصوص موضوع، از خود تعادل و رشد قابل تقدیری نشان داده اند. (اصلی ترین این مقالات که در هر دو روزنامه فارسی و انگلیسی چاپ شده اند برای وزارتخانه ارسال می شود). احتمالاً بهترین مقاله در تهران ژورنال روز 28 فوریه بود که بیانات شاه در خصوص استمرار اعطای آزادیها را مورد تمجید قرار داد و در میان سایر مسایل خواستار تنبیه آن دسته مقامات اداری شد که به وظایفشان عمل ننموده اند، و همچنین خواستار اقدام غیرنظامی مؤثرتر برای جلوگیری از اینکه تظاهرات از کنترل خارج گردند، شد. مقاله همچنین خواستار مجازات محرکین و سرکردگان آشوب ها شد و اشاره به این داشت که سرکردگان بایستی شدیدتر از آنهایی که فقط به آشوب ها پیوستند مجازات شوند. مقالات روز 20 فوریه کیهان و 26 فوریه تهران ژورنال اوباشی و ولگردی را مورد تقبیح قرار داده و اعلام کردند که آنهایی که در خشونت های کور شرکت داشتند، هیچ مکانی در ایران امروز ندارند. مقاله تهران ژورنال همچنین از دولت ایران خواست که دقیقاً بین محرکین و آنهایی که فقط به آشوب ها پیوستند تمایز قائل شود. تحقیق باید تا زمانی ادامه یابد که «هر شخص ذیربط برای مشارکتش در این حمله وحشیانه به نهادها و مؤسسات ملی»، در دادگاه حضور یابد. مقالات به صورت اتوماتیک از خط دولت مبنی بر مداخله عناصر خارجی پیروی نکرده اند، ولی خواستار تحقیق کامل در مورد حقایق شده اند.

ص: 40

6- بر اساس اطلاعات بیشتر، خصوصاً بحث با یکی از مقامات سفارت انگلیس (حفاظت شود) که با دو شاهد عینی کشتارها گفتگو کرده بود، سفارت اکنون بر این اعتقاد است که تعداد کشته ها به رقم 9 نفر اعلام شده توسط دولت ایران، نزدیکتر است تا دیگر تخمین های بالاتر از این (مرجع الف)، به نظر نیمه درست می آید (احتمالاً خیلی از کسانی که از مهلکه خارج شده اند، جزء کشته شدگان نبوده اند).

انگلیسی ها اکنون معتقدند که تعداد کشته شدگان باید حدود 20 نفر و تعداد زخمی ها حداکثر 100 نفر باشد.

7- تا اواسط روز 28 فوریه ارتش هنوز از شهر محافظت و پاسداری می کرد. دانشگاه آنجا که رسماً باز است دانشجویان چندانی در آن حضور نداشتند و گمان می رود که بازگشایی واقعی بعد از تعطیلات سال نو ایرانی (نوروز) صورت پذیرد.

8 - حدس و گمان در مورد آینده شروع شده است. روزنامه های 28 فوریه اشاره می کند که تبریزی ها در حال آماده شدن برای یک راهپیمایی بزرگ 150000 نفره برای محکوم نمودن اغتشاشات می باشند. عقیده ای قابل توجه وجود دارد که تظاهرات بیشتری در سراسر ایران در روز 30 مارس یعنی چهلم جریانات 18 فوریه تبریز برگزار خواهد شد. دو منبع سفارت که تماسهایی با جناح میانه رو جامعه مذهبی دارند، می گویند آیت الله شریعتمداری از قم خواستار عزاداری آرام کشته شدگان تبریز خواهد شد. همین منابع گمان می برند که چپی ها یا عناصر خشن تر جنبش، مجدداً تلاش خواهند نمود تا حداقل یکی از این تظاهرات را به شکل اغتشاشات تبریز درآورند، تا موجب تحریک دولت به انجام واکنش دیگری شوند. شایع است که خشونت گرایان یک شهر را انتخاب خواهند کرد، اما تعداد شهرهای نامزد زیاد است، شهرهایی که در اینجا بیش از بقیه نامشان به گوش می رسد عبارتند از: تهران، قم و همدان (بر طبق همین شایعات شهر آخری انتخاب خواهد شد، تا اینکه مجدداً دولت در یک محل دور از انتظار غافلگیر شود.).

سفارت بر این اعتقاد است که این مطالب در حال حاضر بیشتر جنبه «رجزخوانی» دارد. این حقیقت که 30 مارس با پایان دو هفته تعطیلات نوروز مصادف می شود خیلی ها را دلسرد کرده است (اگرچه حامیان دوره 40 روزه می گویند این زمان فرصتی است مناسب برای غافلگیر کردن دولت ایران). بر اساس گفته های منابع ما، آیت الله ها برای تحت کنترل درآوردن پیروان مذهبی خود و شکستن دوره متناوب خشونت در ارتباط با یادبود «شهید»، به نظر مصمم می آیند.

در پیش بینی های درازمدت می توان گفت که تابستان جاری دوره ای بسیار خطرناک تر خواهد بود. رمضان امسال با ماه اوت مصادف می شود و ترکیب محدودیت های ناشی از روزه داری، کمبود پیش بینی شده آب و برق به اضافه گرمای شدید تابستان می تواند شهرهای ایران را به مکان های نشو و نمای سریع محرومیت و خشن تبدیل نماید که به سادگی می توانند

ص: 41

تحت شرایط مناسب به محل وقوع اغتشاشات ضددولتی مبدل گردند.

میکلوس

اغتشاشات تبریز: تیراندازی سرباز دیوانه به طرف 4 نفر

سند شماره 19 خیلی محرمانه1 مارس 1978 - 10 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 02121به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت: سفارتخانه های آمریکا در آنکارا، اسلام آباد، کابل، لندن و دفتر حفاظت منافع بغداد موضوع: اغتشاشات تبریز: تیراندازی سرباز دیوانه به طرف 4 نفر مترینکو کنسول تبریز به سفارت اطلاع داد که رئیس محلی دولت این واقعه را تأیید نمود که در 28 فوریه سرباز وظیفه ارتش (که اصلاً تهرانی است) دیوانه شد و به طرف افسر فرمانده خود و یک سرباز دیگر تیراندازی کرد. سرباز سپس به دانشگاه آذرآبادگان رفت و در آنجا سرگرد پلیس مسئول منطقه را کشت و به دو پلیس دیگر تیراندازی نمود که یکی از آنها متعاقباً مرد. سرباز بازداشت شد. نیروهای امنیتی استان معتقد نیستند (تکرار می شود) معتقد نیستند که این واقعه مرتبط با اغتشاشات اخیر تبریز باشد، اما سرباز در واقع از واحد ارتشی است که در حال حاضر برای پشتیبانی نیروهای امنیتی در تبریز مستقر شده است.

میکلوس

ناآرامی تبریز - تغییرات کادر دولتی ایران و مشاهدات اضافی دیگر

سند شماره 20 خیلی محرمانه2 مارس 1978 - 11 اسفند 1356 از: سفارت آمریکا، تهران - 02178به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف، تهران 2085 - ب، تبریز 0020 موضوع: ناآرامی تبریز - تغییرات کادر دولتی ایران و مشاهدات اضافی دیگر خلاصه: آزموده از استانداری آذربایجان شرقی برکنار و سرتیپ هوشمند رئیس سابق شهربانی مجدداً به فرماندهی پلیس استان منصوب شده است. مروری بر اقدامات شورشگرانه، به وضوح دلالت بر این دارد که اقدام ضدرژیم در تبریز نسبت به تظاهرات مذهبی قبلی وسیع تر است. با وجود این که رهبران مذهبی خشونت را مردود می دانند، شایعات همچنان رو به افزایش است. دستگیری رهبران شورشی مظنون ادامه دارد لیکن تاکنون 110 نفر از آنها پس از بازپرسی با قید ضمانت آزاد شده اند. مخالفین هنوز به درستی نمی دانند با حوادث تبریز چگونه برخورد کنند. پایان خلاصه.

1- روزنامه های صبح روز 2 مارس نوشتند: اسکندر آزموده استاندار آذربایجان شرقی پس از ملاقات با مقامات رژیم در تهران به سر کار خود بازنخواهد گشت. این موضوع تأیید

ص: 42

بیشتری است بر مطالب تلکس مرجع مبنی بر اینکه تغییرات وسیعی در مورد تبریز در دست اقدام می باشد. (تذکر: در عطفی اشتباهاً بیان گردیده است که شهردار تبریز از کار برکنار شده. وی تاکنون در مقام خود باقی است، اشتباه از ناحیه اطاق خبر می باشد) هم چنین روزنامه ها انتصاب سرتیپ هوشمند را به سمت رئیس جدید شهربانی آذربایجان شرقی اعلام نمودند. وی قبلاً در چنین مقامی بوده و بر اساس گزارش منبع پلیس تهران یکی از بهترین افسران پلیس ایران در این درجه می باشد.

2- نگاهی به اقدامات شورشگرانه ده روز اخیر به علاوه اطلاعات دیگر نشان می دهد که رویدادهای تبریز مشخصاً حالت ضدرژیم داشته است. منابع بازرگانی به مقام اقتصادی گفته اند که شعبه بانک عمران به طور خاص مورد حمله شدید قرار گرفته است. این بانک به عنوان محل اصلی نگهداری سپرده های بنیاد پهلوی شناخته شده است و برای اولین بار در تظاهراتی که با جهت گیری مذهبی انجام شد اعلامیه هایی با مضمون حمله مستقیم به شاه پخش گردیده است. مغازه هایی که مورد حمله قرار گرفتند به اضافه آنچه که قبلاً گفته شد شامل آنهایی است که علیرغم دستور اخیر آیت الله شریعتمداری از قم، باز بوده اند و نیز آنهایی که با توجه به نام آنها به شاه یا شهبانو یا دیگر افراد خاندان سلطنتی مربوط بوده است. حملات به ساختمانهای شهرداری به طور خاص خیلی شدید بوده است. شایعه ای که همچنان دهان به دهان می گردد عبارت از این است که علت اصلی شورش بسته شدن مساجد به وسیله استاندار بوده که برخلاف دستور تهران به این کار مبادرت ورزیده است. داستان دیگری که هنوز نیز ورد زبانها است این است که، رئیس کلانتری منطقه 6 (که عوض شده) در سر راه خود پیرمرد یا دانش آموزی را (بسته به انتخاب خودتان) در خیابان با گلوله کشته و باعث اجتماع مردم و شروع تظاهرات گردیده است. (نظر سفارت: اطلاعات جدید بسته شدن بسیاری از مساجد را تأیید می نماید لیکن داستان رئیس کلانتری در حد شایعه باقی مانده و غیرمحتمل به نظر می رسد).

3- مطبوعات گزارش می دهند: 13 نفر دیگر در اول مارس دستگیر شده اند، (نامشان ذکر نشده) در بین آنها چند بازرگان برجسته تبریز نیز بوده است (از قرار معلوم بازاری بوده اند). دادستان تبریز اعلام کرده بود که از میان 672 نفر کل افراد بازداشتی 110 نفر آنها با قید ضمانت آزاد شده اند، اقدامات قضایی همچنان توسط وزارت دادگستری صورت می گیرد. با توجه به اطلاعات سفارت کسی تاکنون به دادگاه نظامی سپرده نشده است.

4- منبع سفارت که در تماس با مخالفین مشهور مذهبی در تهران می باشد گزارش می دهد که این گروه از خشونت های تبریز بیمناک بوده و به درستی نمی دانسته اند که چگونه مردم طرفدار آنان درگیر این خشونت ها شده بودند و در این مورد که ممکن است دیگران به داخل جمعیت نفوذ کرده و آنها را به خشونت کشانیده باشند سوءظن دارند. حقیقت این است که جمعیت در دو نوبت حمله کردند و دست کم یک بانک (ایران و انگلیس) در ساعت 7 صبح

ص: 43

و قبل از شروع تظاهرات مورد حمله قرار گرفت و این امر برای برخی از مخالفین این تصور را به وجود آورده که آنها توسط «دیگران» مورد استفاده قرار گرفته اند. ولی تاکنون هیچ کس مایل نبوده بگوید «دیگران» چه کسانی ممکن است باشند.

5- نظریه سفارت: هم رژیم ایران و هم معتقدین آن به روشنی رویدادهای تبریز را در چهارچوب استراتژی درازمدت خود مورد ارزیابی مجدد قرار می دهند و هیچ کدام در مورد تکرار این رویدادها خوشحال به نظر نمی رسند. جدا از نظریات شخصی به نظر می رسد قبل از تحلیل کامل حوادث همه منتظرند تا گزارش هیأت بازرسی دولت ایران در مورد حوادث تبریز که قول آن داده شده، منتشر شود. سفارت نیز منتظر خواهد ماند، مگر آنکه اطلاعات جدید تغییرات قابل توجهی را در مورد موقعیت و یا درک حادثه به وجود آورد.

6- گزارش 05- A کنسولگری تبریز که در 3 مارس ارسال شده، تفصیلات زیادتر و جدیدتری را با نظریه کنسولگری درباره رویدادها ارائه می نماید.

میکلوس

گزارش وقایع هفتگی: ایران

سند شماره 21 خیلی محرمانهایران: 3 مارس 1978 - 12 اسفند 1356 گزارش وقایع هفتگی: ایران - چهارمین جلسه کمیته مشترک ایران و آمریکا با صدور بیانیه و مفاد توافق شده از طرف رؤسای جلسه یعنی ونس، وزیر امور خارجه و محمد یگانه، وزیر اقتصاد و دارایی در 28 فوریه در واشنگتن به کار خود پایان داد. کار رسمی کمیته با پایان کار پنج کمیته مشترک در هفته گذشته آغاز شده بود. این گردهمایی ها پیشنهادهای ملموسی را در زمینه همکاری فنی در امور کشاورزی، تربیت بدنی انسانی و تحقیقات علمی مطرح نمود. شرکت کنندگان در کمیسیون خواستار توسعه روابط تجاری که به نظر آنها به میزان قابل توجهی افزایش نیافته بود، شدند. کمیسیون مذکور مفیدترین کمیسیون برگزار شده تا امروز بوده است، طرفین با شناخت کامل از منافع خود به نتایج خوبی رسیده اند. (بدون طبقه بندی) - کمیته فرعی فریزر (Fraser) نماینده کنگره ما در 28 فوریه به استماع نظرات مربوط به وضع «حقوق بشر» در ایران پرداخت. (البته در روزهای گذشته همین جلسات در رابطه با کشورهای دیگر برگزار گردید.) تنها شاهد موجود در جلسه مربوط به ایران برایان روبل از سازمان عفو بین المللی بود که ادعا می کرد در دادگاههای نظامی ایران به هیچ وجه نمی توان انتظار یک محاکمه منصفانه را داشت.

قرار است که وزارتخانه شاهدان دیگری را برای روزهای بعد در این باره فراهم نماید. (بدون طبقه بندی).

- نتایج شورشهای مذهبی تبریز در 18 فوریه حاکی از آن است که دولت ایران باید در

ص: 44

انتظار تظاهرات دیگری نیز باشد. ولی در حال حاضر دولت ایران منتظر است تا نتیجه یک رسیدگی ویژه معلوم گردد تا به دنبال آن بتواند اقدامی در پیش گیرد.

تحقیقات اولیه نشان دهنده بی توجهی مقامات استانها، به خصوص استاندار آذربایجان شرقی، که از خدمت برکنار شده است، می باشد. شاه در انظار عموم اعلام کرده است که آزادیهای سیاسی به طور مداوم افزایش خواهند یافت، هر چند که گروههای مرتجع به سوءاستفاده از آن بپردازند. (خیلی محرمانه) - سفارت آمریکا در تهران از طریق سیا اطلاعاتی مبنی بر کاهش تولید نفت ایران از 7/6 میلیون بشکه در روز به 1/6 میلیون بشکه دریافت نموده است. سفارت نسبت به این برآورد چندان خوش بین نیست، چون بنا به اطلاعات تهیه شده توسط منابع صنعتی تهران، 8/6 میلیون بشکه در روز تشخیص واقعی تری است. سی. دبلیو. ناس

ناآرامیهای قم و تبریز

سند شماره 22(1) خیلی محرمانه5 مارس 1978 - 14 اسفند 1356 از: کلاید دی. تیلوربه: بخش سیاسی - جان استمپل موضوع: ناآرامیهای قم و تبریز آقای بختیان امروز صبح گفت که پسرعمویش که پزشک است در طول تعطیلات آخر هفته با وی دیدار کرده و رویدادهای قم را به وی گزارش نموده است. پسر عمویش گرداننده امور یک کلینیک در قم است و در آغاز اظهار داشت که تعداد کشته شدگان ناآرامیهای قم حدود 400 نفر می باشند.

وی گفت که سخنگویان دولت پس از شورشهای تبریز برای یک آیت الله در قم پیامی آورده بودند مبنی بر این که اعلیحضرت مدت 5 روز است که به خواب نرفته است و در پاسخ، آیت الله قم گفته بود «به او بگویید که ما 50 سال است که نخوابیده ایم.» بنا به گفته این پزشک، یکی از علل ناآرامیهای قم این است که آیت الله ایرانی که در عراق در تبعید به سر می برد به پایان شانزده سال تبعید خود رسیده و در مورد بازگشت وی سئوالاتی مطرح شده که ریشه تمام این اغتشاشات می باشد. یکی از جالب توجه ترین اظهارات آقای بختیان این بود که به گفته وی رادیو به هنگام صبح اعلام کرده بود که راه قم به علت مراسم جاری در این شهر بسته شده است. وی از من سئوال کرد که آیا قرار است بازار و مغازه های دیگر شهرهای ایران نیز تعطیل شود یا نه، که پاسخ من منفی بود.

تیلور

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

ص: 45


1- کتاب ششم، ص 789

سند شماره 23٭(1) خیلی محرمانه29 مارس 1978 - 9 فروردین 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر پرواز خود به جزیره کیش و مذاکراتش با شاه را در آنجا در مورد سفر بگین به ایالات متحده، نارضایتی، جنوب لبنان و جنرال موتورز مرور کرد.

به دنبال یک گفتگوی کوتاه درباره کلمه اختصاری مناسب برای آژانس ارتباطات جهانی جدید، سفیر از آقای وستلی خواست که در مورد «بررسی نمودار سرمایه گذاری مستقیم آمریکا در خارج» اطلاعاتی بدهد. شرکتهای آمریکایی باید بدانند که غفلت در پاسخگویی یک خطای قابل تنبیه است.

سفیر گفت خبر دارد که تیمسار ربیعی به هیأت مستشاری نظامی گفته بود که بوئینگ AMST به عنوان خرید غیرنظامی مورد تأیید قرار گرفته بود. ژنرال گست اظهار داشت که موضوع را از پنتاگون تحقیق کرده و دریافته بود که اطلاعات ربیعی غلط بود. ژنرال گست تیمسار ربیعی را مطلع خواهد ساخت.

سفیر چند موضوع امنیتی را مطرح کرد: (1) نامه ای به USIS کابل داده شده و این طور استنباط می شود که از طرف چریکها بوده است، (2) دستوری که خطاب به ما برای تشکیل کمیته مراقبت هیأت نمایندگی رسیده است، (3) تهدید به بمب گذاری در کلیسای کامیونیتی، (4) دستورالعمل نحوه مقابله با هواپیماربایی، تهدیدات دایر بر هواپیماربایی و تهدیدات دایر بر خرابکاری، (5) تلگرام در مورد احتمال وارد کردن خسارت به تأسیسات نفتی.

در مورد یدک کشهای اقیانوس پیما، سفیر از آقای مارتین خواست تلگرام بزند که ما باید این مورد را با حالت رکود طی کنیم تا بعداً چنانچه لازم شد به امور بازرگانی بپردازیم.

سفیر از آقای وستلی خواست که قدم به پیش گذارد و تحقیقی پیرامون احتمال فروش جنگ افزار به ایران به عمل بیاورد، هر چند که این کار کمی شبیه بردن آب به سرچشمه است.

سفیر از آقای فری خواست که به تقاضای پیشاهنگان برای کاشت درخت در اینجا طی مراسم پیشاهنگی سال 1979 رسیدگی کند. آقای فری گفت که این گردهمایی تقریباً یک رویداد فرهنگی به نظر می رسد. سفیر جواب داد که آن یک رویداد کشاورزی است. امکان استفاده از بیلهای کرمی برای کندن چاله به اختصار بررسی شد. سفیر از آقای تیلور خواست که از اجرای توصیه هایی که اخیراً در رابطه با مسئله بدرفتاری با کودکان اعلام شده اطمینان حاصل کند و آن را دنبال نماید.

وزیرمختار گفت که فردا در چندین شهر اجتماعاتی برای یادبود چهلم شورشهای تبریز برپا خواهد شد. آقای شلنبرگر گفت که در رابطه با «تهران 78» با واشنگتن صحبت کرده و آنها

ص: 46


1- کتاب اول، ص 709

کوشش خواهند نمود تا با نلسون راکفلر و نانسی هنکز تماس بگیرند. آلمانیها و انگلیسیها هر کدام نمایشهای معتدلی ارائه خواهند نمود. خبری که از اصفهان داشتیم این است که دولت حاضر است به عنوان یک ژست سمبلیک مقداری زمین به انجمن ایران و آمریکا اعطا کند.

ژنرال گست گفت که ژنرال هایزر مسرور خواهد شد که با خانواده سولیوان یک شام خانوادگی صرف کند. وی همچنین گزارش داد که پایگاه هوایی بندرعباس دیروز در جریان یک مأموریت آموزشی یک هواپیمای 4 - اف از دست داد. وی گفت که طبق اطلاعش معاون الکساندر سفر خود را به ایران برای سی روز به تأخیر خواهد انداخت. آقای وستلی گزارش داد که با نمایندگان شرکت آمریکایی که به دولت ایران برای حفر مترو، لوازم حفاری تونل می فروشد، ملاقات داشته است. در رابطه با قناتها و فاضلابها او گفت که ماشینها محفوظ خواهند بود، اما کارگران به تجهیزات مخصوص هوای آلوده نیاز خواهند داشت. آقای مارتین گفت که فردی به نام آقای جیس از TRW در رابطه با کوشش TRW برای این که مترجم سیستم دفاع هوایی شود، به دیدارش آمده بود.

وابسته ارتش به صورت مختصر درباره حضور ایران در ظفار صحبت کرد.

آقای گوئلز، ساندرا مندیک و باب سورنسون کارمندان جدید را معرفی کرد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 24٭(1) خیلی محرمانه5 آوریل 1978 - 16 فروردین 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر گفت که او و آقای بروین دیروز از وزارت صنایع دیدار کرده بودند تا در مورد سه پروژه سرمایه گذاری آمریکایی که هیچ کدام وضعیت خوبی ندارند، صحبت کنند. از طرف دیگر، شرکت اتومبیل سازی فورد به نظر می رسد که می رود تا یک قرارداد برای یک طرح بزرگ تولید اتومبیل منعقد نماید.

سفیر اواخر وقت روز گذشته به وزارت خارجه فراخوانده شد تا قسمتهایی از پاسخ دولت ایران به اطلاعیه حقوق بشر آمریکا را که توسط کفیل وزارت خارجه خوانده شد بشنود. سفیر گفت که وی از دکتر استمپل خواهد خواست تا به وزارت امور خارجه رفته و یک کپی از آن را بعد از حاضر شدن دریافت نماید.

پیامی مربوط به پذیرش خانم ازهاری در بیمارستان دریایی بتسدا دریافت شده است. کلنل مکنزی اقدامات لازم را برای آگاه کردن وی تا قبل از صبح 6 آوریل به وقت واشنگتن انجام خواهد داد.

در رابطه با پیام مربوط به سلسله مراتب پذیرش (قانونی) برای نفت خام، جهت ذخیره

ص: 47


1- کتاب اول، ص

رفت آمریکا، آقای بروین از آقای بش خواهد خواست تا پاسخ دهد.

یکی از شاهزاده های پهلوی برای یک دوره هشت ماهه تعلیم هلیکوپتر عازم آمریکا است. سفیر پرسید که آیا سازمانهای امنیتی آمریکا مطلع شده اند. آقای مارتین از اداره تحقیقات ویژه خواهد پرسید.

آخرین پیام از سیل پیامهایی که در مورد سقف پرسنلی هستند، امروز صبح رسید و در آن درخواست شده بود که از هر یک از مناصب اصلی آمریکایی و محلی سرویس خارجی یک منصب و از هر یک از مناصب برنامه ریزی شده آمریکایی و محلی سرویس خارجی یک منصب کاسته شود. مک لوکلین وضع ما را بررسی خواهد کرد.

سفیر از آقای بروین از جدیدترین اخبار در مورد موضوع ماهواره جهانی ارتباطات رادیویی رومانی و از آقای مارتین در مورد هویتزرهای مراکش سئوال نمود. در هر دو موضوع، به نظر می رسد که مشکلات ناشی از تعطیلات نوروزی جهت برقرار نمودن تماس با افراد دولت ایران، باعث اشکال و تأخیر شده است.

وزیرمختار شب گذشته با سفیر آلمان شرقی، که گزارش داد اوضاع جاری در مورد روابط آنها با ایران به نظر بهتر و روشن تر می رسد، صحبت کرد. یک نماینده بلندپایه در آینده نزدیک به تهران خواهد آمد.

آقای شلنبرگر گفت که «رولوف بنی» با ما تماس خواهد گرفت تا ترتیب به نمایش درآمدن عکسهای او را در آمریکا بدهیم. پیرامون این که آیا یک چنین نمایشی اگر از نظر مالی توسط دولت ایران پشتیبانی شود، دانشجویان ایرانی آشوب طلب و اوباشانی از این قبیل را جلب خواهد کرد یا خیر، بحث و تبادل نظر شد.

پرویز عدل، سخنگوی وزارت خارجه، شب گذشته در تلویزیون اعلام داشت که یک گروه جدید در وزارت خارجه تشکیل خواهد شد تا ایرانیان خارج از کشور را از جریانات واقعی پشت صحنه اغتشاشات اخیر آگاه سازد.

ژنرال گست امروز بعد از ظهر برای ملاقات با استتون عازم شیراز می شود. پیرامون موضوعاتی که شاه ممکن است در ملاقاتشان مطرح کند، قدری بحث شد. سفیر پیشنهاد کرد به لیست آقای مارتین که شامل چیزهایی است که کارتر اجازه فروش آنها را داده است نگاهی بیندازند. او همچنین از ژنرال گست خواست تا به تأیید فروش بوئینگ AMST نگاهی بیندازد. ژنرال گست گفت که او با ربیعی صحبت کرده است. در رابطه با تحقیقات امنیتی، دو پایگاه کامل شده و یکی به زودی به اتمام خواهد رسید. آقای بروین، «رالف باک» را که یک مسئول اقتصادی - بازرگانی جدید است، به دیگران معرفی نمود. آقای بروین گفت که او شب گذشته با آقای «سوبر» در مورد وام و اجاره صحبت کرده است. مقداری پیرامون مسئله ای که آقای گارنیتز از (بخش) تجارت و بازرگانی احتمالاً می خواهد در مورد آن - در رابطه با آینده «مرکز تجارت» - صحبت کند، بحث شد. آقای بروین و آقای رینو برای اتخاذ یک سیاست واحد

ص: 48

برای هیأت نمایندگی، با سفیر دیدار خواهند کرد. آقای لمبراکیس پیرامون شایعات اخیر در مورد اغتشاشات، بمب گذاریها، تظاهرات و آشوبهای عمومی گزارشاتی داد. دولت ایران به وضوح مصمم است که کلیه فعالیتها را به اطلاع عموم برساند تا بدین وسیله احساسات عمومی را علیه اغتشاش و لات بازی برانگیزد.

در رضائیه مجیدی ریاست اولین جلسه یک گروه رستاخیز را که به منظور مقابله با آشوبگران تشکیل شده بود برعهده داشت. سفیر توضیح داد که ساختمان جدید حزب رستاخیز که به سرعت بالا می رود، پنجره های اندکی دارد. آقای فری از سفیر برای شرکت در نمایش غذای شب گذشته تشکر کرد. او گفت که «مرد لوبیا» و «مرد گوشت» فعالیت بسیار زیادی انجام دادند. این گفته آقای مهدوی که ایران بیشتر سرمایه گذاری مشترک می خواهد تا خرید بیشتر غذای خارجی، مورد توجه قرار گرفت. آقای مارتین گزارش داد که او امروز صبح بروشور GE را که برای تبلیغ ناوچه های آلمانی بودند دریافت داشت. او همچنین در مورد ملاقاتش با نماینده شرکتی که اژدرهای «شماره 48» را تولید می کند، صحبت کرد. آنها همچنان این امکان را می دهند که احتمالاً بتوانند آنها را به ایران بدهند.

برنامه دانشکده ملی جنگ همچنان به خوبی مستحکم تر و بهتر می شود.

آقای مک لافلین گزارش داد که جان کانلی از NEA/EX فردا می رسد و کار با سرعت در جهت درست کردن یک ساختمان ویزای دانشجویی تا قبل از ماه ژوئن همچنان ادامه دارد.

برداشت های کلی از مشهد

سند شماره 25 خیلی محرمانه9 آوریل 1978 - 20 فروردین 1357 از: آقای داولینگبه: آقای استمپل از طریق آقای گوئلز - سرکنسول موضوع: برداشت های کلی از مشهد من از 4 تا 6 آوریل در یک سفر کنسولی از مشهد دیدار کردم. با اینکه منظور از سفر تماس با جامعه شهروندان آمریکایی مقیم مشهد بود، فرصتی به دست آوردم تا با دکتر آموزگار رئیس دانشگاه مشهد و دکتر نیازی معاون وی و چند تن از اعضای هیأت علمی صحبت کنم. من همچنین با آقای معینی معاون استاندار خراسان ملاقات کردم.

بر اساس گفته افرادی که با آنان صحبت کردم، مشهد اخیراً تظاهرات نسبتاً شدیدی را به خود دیده است. هر چند هیچ خسارت قابل توجهی با حضور آشکار نظامیان مشاهده نمی شد، اکثر مردم نگرانی خود را نسبت به وقایع اخیر ابراز داشتند. ظاهراً یک انتظار عمومی در این خصوص که آشوب در 30 مارس یعنی چهلمین روز پس از واقعه تبریز رخ خواهد داد، وجود داشت. و واحدهای ارتش با زره پوش در اوایل روز 29 مارس به داخل شهر حرکت داده شدند. هر چند من راجع به این موضوع با دکتر آموزگار و با آقای معینی صحبت نکردم، چونکه هر دو مذاکراتشان را به کلیات محدود کرده بودند؛ ولی دیگر افرادی که با آنها گفتگو

ص: 49

کردم اظهار داشتند که علیرغم حضور ارتش تظاهراتی در سی ام و سی و یکم وجود داشته که ظاهراً شدت آن مستلزم مداخله حداقل واحدهای زرهی که محوطه حرم و بقعه امام رضا را محاصره کرده اند، و نقطه تجمع تظاهرات بوده است، بود. چندین نفر تأیید کردند که در خلال این تظاهرات تیراندازی هایی وجود داشته ولی مشخص نیست که آیا فقط نیروهای امنیتی یا هر دو طرف از اسلحه استفاده کرده اند. به نظر می رسد که تظاهرات تا اول آوریل، اما به طوری که از شدت آن کاسته می شده، ادامه یافته است. هیچ کس از میزان قطعی تلفات برآوردی نداشت، ولی یک شایعه رایج این است که واحدهای نظامی حداقل 10 نفر را در محوطه حرم کشته اند (یک نقل دیگر مدعی است که 10 نفر در داخل محوطه حرم کشته شده اند. بایستی متذکر شد محوطه حرم که محصور است و حدود 4 بلوک شهری معمولی امریکایی را دربر می گیرد، توسط یک کمربند پهن میدانی و راههای ختم شونده به آن محاصره شده که خود آنها (راهها) با یک دیوار که تشکیل دهنده پشت مغازه ها می باشد، به شکل حلقه به یکدیگر متصل شده اند. در عین اینکه من تردید دارم تانکها بتوانند از درهای اصلی خود صحن عبور نمایند لیکن محوطه میدان برای استفاده از زره پوش ها ایده آل است) بر اساس گفته یک نفر، تانکها در تقاطع یک خیابان پهن نیز که به محوطه حرم ختم می شود، پخش شده بودند. ایجاد حریق که متوجه بانکها و احتمالاً دیگر اهداف بود نیز صورت پذیرفت. بر طبق گفته افرادی که با آنها صحبت کردم واحدهای زرهی از محوطه حرم در 3 یا 4 آوریل فراخوانده شدند.

جوّ عمومی هنوز وخیم است. تمام پمپ بنزین هایی که من دیدم تحت مراقبت پلیس بودند. بر اساس یک شایعه هر کس پس از 5 آوریل بنزین خریداری کند یا هر اتومبیلی که در 5 یا 6 آوریل در خیابان پارک شده باشد هدف حریق عمدی خواهد بود. در حالیکه هیچ کس ادعا نکرد که چنان آتش زدنهایی به وقوع پیوسته باشد، از قرار معلوم دانشگاه مشهد موضوع را تا آن اندازه جدی دانسته که به تمام رانندگان کارمند خود دستور داده تا اتومبیل هایشان را به عوض پارک کردن در محوطه دانشگاه به خانه برده و در آنجا پارک نمایند. خود دانشگاه با تظاهرات شدیدی که من وسعت آن را نتوانستم معین کنم مورد حمله واقع شده بود، اما چند نفر از اعضای هیأت علمی اشاره کردند که دانشکده علوم به تازگی پس از یک حمله که نزدیک بود تمام تأسیسات را منهدم نماید، بازگشایی شده بود. حمله به دانشکده علوم دانشگاه به نظر نمی آید که از نوع آتش زدن بوده باشد بلکه یک نوع وحشی گری از جانب دانشجویان بوده است. اعضای هیأت علمی اشاره کردند که حضور در کلاسها فقط در حدود یک سوم حد عادی بوده لیکن این موضوع تا حد زیادی با به عقب انداختن پایان تعطیلات نوروز توسط دانشجویان نسبت داشته است.

یکی از اعضای هیأت علمی که من با وی صحبت کردم دستگیری مرد جوانی سوار بر یک موتور سیکلت از جلو ساختمان امور اداری دانشگاه را توضیح داد. او گفت که پلیس از وی خواسته بود توقف نماید، که وی از انجام آن امتناع ورزیده بود. پلیس سپس وی را مورد

ص: 50

تعقیب قرار داده و به خاطر حمل یک وسیله انفجاری که در زیر کتش پنهان بود او را دستگیر نمود. در عین حالی که وی ادعا نکرد که دقیقاً وسیله انفجاری را مشاهده کرده (و یکی دیگر از اعضای هیأت علمی به میان گفتگو پرید و گفت احتمالاً یک کوکتل مولوتف بوده است) ولی او دیده بود که پلیس جوان را دستگیر کرده و شنیده بود که پلیس، وسیله را به عنوان یک وسیله انفجاری توصیف نموده است.

گزارش معمولی دیگری که اساسی تر از صرف یک شایعه به نظر می رسد این است که پلیس فروش بنزین به دارندگان موتورسیکلت را قدغن کرده، چرا که ظاهراً حریق های عمدی و دیگر وقایع توسط افرادی که بر موتورسیکلت سوار بوده اند اجرا شده است. تنها نظری که من در این مورد می توانم بدهم این است که در خلال سفرم هیچ کس را سوار بر موتور سیکلت در حال خرید بنزین از پمپ بنزین ها ندیدم.

در خلال سفرم هیچ گونه حضور امنیتی قابل توجهی را مشاهده نکردم. من دو نفربر زرهی با سربازان سوار بر آن را که از قسمت مرکزی شهر به سمت دیگر حرکت می کردند در پنج آوریل دیدم. این وسایط نقلیه به سرعت حرکت می کردند و سربازان سوار بر آن غیرمسلح به نظر می رسیدند به نحوی که من تردید دارم که جابجایی آنان چیزی جز یک جابجایی عادی بوده باشد. در ششم (آوریل - م) هنگامی که به طرف شمال مشهد برای خروج از مشهد حرکت می کردیم از کنار یک ستون کامیون های ارتشی که سرباز حمل می کردند و پرچم های قرمزی از سپرهایشان به اهتزاز درآمده بود و می توانست نشان دهنده این باشد که در داخل آن مهمات دارند عبور کردیم، هر چند این امر مجدداً به نظر آمد که یک مانور عادی باشد. در ششم (آوریل - م) سربازان زیادی در قسمت های اصلی شهر وجود داشتند ولی تماماً به نظر می آمد که در مرخصی باشند چونکه چمدان های یک شکلی حمل می کردند و افسری همراهشان نبود.

همانطور که در بالا اشاره شد من با آقای معینی معاون استانداری، در بعد از ظهر روز پنج آوریل گفتگو کردم. او خیلی مؤدب و خوش برخورد بود ولی آشکارا در موقعیتی نبود که راجع به مسایل مهم صحبت کند. به مجردی که وارد شدم وی به انگلیسی از انگلیسی بلد نبودنش عذرخواهی کرد، که از حد کفایت بالاتر به نظر رسید، و به دنبال یک مترجم فرستاد. در این بین ما به فارسی با یکدیگر گپ زدیم ولی چند دقیقه ای از مکالماتمان از مترجم استفاده کردیم. وی همچنین به دنبال فردی فرستاد که من نتوانستم نامش را بفهمم. او رئیس اداره سیاسی استانداری است. این شخص دوم اصلاً انگلیسی صحبت نمی کرد و من دریافتم استفاده ما از مترجم به خاطر وی بود. آقای معینی در ضمن این که رفتارش دوستانه بود از ملاقات من نگران بود. وی چندین مرتبه سئوال کرد جامعه آمریکاییان در مشهد چه مشکلاتی دارند که یک کنسول از تهران به خاطر آنها آمده است. هر چند من تأکید ورزیدم که این فقط یک دیدار عادی از جامعه آمریکاییان است و در قبال هیچ مشکل خاصی نیست، با این وجود

ص: 51

فکر نمی کنم که وی این پاسخ را به عنوان یک پاسخ کامل پذیرفته باشد. من متذکر شدم کنگره و هیأت دولت تأکید بر ملاقات مکرر ما از آمریکاییان در هر کجایی که هستند دارد و سفر من اولین دیدار از دیدارهایی است که امیدوارم به صورت منظم ادامه پیدا کند. وی مکرراً بر اشتیاق خود به کمک به آمریکاییها در مشکلاتشان در مشهد تأکید ورزید و اظهار داشت چقدر خوب می شد اگر ایالات متحده تصمیم به استقرار یک کنسولگری در مشهد می گرفت.

او سئوال کرد که چرا ما کنسول گری مشهد را بستیم و من پاسخ دادم که هزینه عملیات کنسولگری ادامه فعالیت را برای آمریکا در تمام نقاطی که ما ممکن است مایل به داشتن نمایندگی در آنجا باشیم، مشکل کرده بود. وی گفت چنین مشکلاتی را درک می کند و مجدداً اشتیاق خود را به کمک در هر زمانی که لازم باشد تکرار نمود. من چندین بار از اشتیاق وی به کمک، تشکر کردم و تأکید نمود که جامعه آمریکاییها در مشهد خیلی خشنود و راضی به نظر می رسند. ما با حالتی دوستانه از یکدیگر جدا شدیم ولی من استنباط کردم که وی احساس کرد، من مأموری هستم که به لحاظ آشوب های اخیر و برای کسب اطلاعات اعزام شده ام. تنها اشاره او به مشکلات این بود که کارش به حدی زیاد شده که وی از 7 صبح تا 11 شب کار می کند. (جالب ولی تردیدآمیز است که بگویم حداقل) من احساس کردم صحیح نیست که مسئله آشوب ها را با وی دنبال کنم چونکه نمی خواستم شکی در مورد سفرم به وی انتقال دهم. زمانی که من آنجا را ترک کردم خیلی مؤدب بود ولی هنگامی که مترجم وی مرا با روی باز تا درب خروجی هدایت کرد، رئیس بخش سیاسی برای مذاکره ای با آقای معینی در آنجا باقی ماند. ممکن است که من روی برداشت خود که آقای معینی احساس کرد مقصود من چیزی غیر از آن است که عنوان نمودم، زیاد تأکید کنم ولی وی در مذاکراتمان توجهش به این جلب شده بود که مشخص کند آیا من فقط به دیدار جامعه آمریکاییها و رئیس دانشگاه آمده ام و اینکه آیا این ملاقاتها با آمریکاییها صرفاً در انجمن ایران و آمریکا صورت گرفته است. هر چند که مسئله مهمی مورد بحث قرار نگرفت من فکر می کنم کار خوبی بود که با وی ملاقات کردم چونکه عدم انجام این امر ممکن بود وی را به حد زیادی مظنون نماید. مطلب فوق جمع بندی تقریبی سفر من از نقطه نظر سیاسی بود. اگر در جمع آوری جزییات اضافی بتوانم کمک کنم مرا در جریان قرار دهید.

مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 26(1) خیلی محرمانه19 آوریل 1978 - 30 فروردین 1357 خلاصه: مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر سولیوان جلسه را با مروری از وقایع هفته پرکار گذشته آغاز کرد. ایرانیها با ارسال

ص: 52


1- کتاب اول، ص 713

سرباز بیشتر به جنوب لبنان موافقت کرده اند؛ دولت ایران رئیس کمیته پنجم خواهد شد. وزرای خارجه سنتو در لندن تشکیل جلسه داده اند. ژنرال هایزر از تهران دیدن کرد. ژنرال گریوز اکنون اینجا (تهران) است، رأی کانال پاناما امروز صبح تصویب شد و ونس عازم مسکو می باشد.

سفیر از آقای لمبراکیس خواست تا گزارشی در مورد شرکت ایران در جلسه ویژه خلع سلاح در نیویورک بدهد. او از کلنل واندرمیر خواست تا یک نسخه از پیام مربوط به سازگاری آواکس ایران و ترکیه بدهد. او از آقای شلنبرگر در مورد برنامه کشوری آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده (USICA) سئوال نمود.

وزیرمختار از همه کنسولهایی که در حال نوشتن گزارشهای کارایی کارمندان هستند خواست که تا فردا آنها را به اتمام رسانده و به مسئول بررسی برسانند.

آقای شلنبرگر گزارشی در رابطه با فعالیتهای اخیر USICA ارائه داد. گروه هنرمندان کمدی ظرف چند روز آینده در اصفهان و شیراز ظاهر خواهند شد. یک گروه دبیرستانی از آمریکا در شهر است که در جهت بهتر نمودن برنامه تحصیلات سرزمینهای خارجی مشغول به کار می باشد. هفته آینده قاضی شرلی هوفستدلر (به اینجا) وارد خواهد شد.

سفیر گفت که یک گروه از بانوان، از جمله خانم پاتر استوارت در شهر است. برنامه آنها شامل دیدار با شهبانو فرح و شاهدخت اشرف می باشد. سفیر در مورد گروهی که عکس آنها را در حالی که سلام خانم کارتر را به شهبانو می رساندند و در روزنامه های امروز چاپ شده بود، پرسش کرد. کسی آنها را نمی شناخت. (نکته: آنها خانم و آقای کارلتون هیکس و خانم و آقای جیمز بیشاپ دوستان شخصی کارترها بودند).

کلنل واندرمیر گفت که ژنرال گست با ژنرال گریوز در جنوب به سر می برند. او از سفیر در مورد ملاقات 29 - 23 آوریل با ژنرال استون که به زودی جانشین ژنرال مولر می شود، سئوال کرد. آقای لمبراکیس گزارشی در مورد حمله «ژورنال دو تهران» به سخنگویان رسمی که جملاتی از قبیل ایران به خطرناک ترین دوران تاریخش وارد می شود» اظهار می کنند، داد. وی همچنین گزارش تهیه شده توسط مجیدی، انصاری، عاملی را مطرح و پیرامون آن بحث کرد. جملات عاملی درباره دخالت خارجی در ایران جالب بودند.

سفیر در مورد تبلیغات یک رستوران که بر روی دیوار سفارت نوشته شده بود، سئوال نمود.

آقای لمبراکیس گفت که او از انگلیسیها شنیده که کمیسیون مشترک ایتالیایی منحل شده است و پیش بینی کرد که انگلیسیها نیز به زودی دست به چنین کاری خواهند زد. شایع است که دولت آموزگار مطرح کرده است که کمیسیونهای مشترک به درد آینده نمی خورند.

آقای بویس (Boyce) از ملاقات معاون وزیر حمل و نقل داونپورت، که در پی مسایل کمیسیون مشترک اقتصادی که در واشنگتن پیرامون آنها بحث شده بود در شهر است، گزارشی

ص: 53

داد.

آقای رینو درباره جلسه مرکز تجارت با نمایندگان بازرگانی و دولت صحبت نمود و آن را «خوب و مفید» توصیف کرد. او از سفیر برای معرفی خوب و ساده اش تشکر کرد.

سفیر از آقای ددیچ پرسید که آیا وی در طی ملاقات خانم فالکو در اینجا خواهد بود. آقای ددیچ اظهار داشت که وی اینجا خواهد بود منتهی دکتر استمپل مشغول استراحت و تفریح خواهد بود. آنها پیشنهاد می کردند که فالکو برنامه سفر خود را تغییر بدهد تا بتواند با دکتر ملاقات کند.

آقای بنرمن در مورد کارهای پایانی تالار جدیدمان صحبت کرد. او تقاضای یک هفته مهلت قبل از شروع انتقادات کرد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 27(1) خیلی محرمانه26 آوریل 1978 - 6 اردیبهشت 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر سولیوان جلسه را با گزارشی در مورد این که ما بالاخره دستور ادامه مذاکرات دوطرفه انرژی اتمی را دریافت داشتیم، آغاز نمود. آقای میکلوس امروز با منصور ملاقات خواهد نمود. طبق گزارشات رسیده از واشنگتن به نظر می رسد که در قانون فروش هواپیما به خاورمیانه مشکلی پیش آمده است. اگر کنگره میزان فروش را پایین آورد، ایران نیز تحت تأثیر این تصمیم قرار خواهد گفت. سفیر تفسیری در مورد میهمانان برجسته ما، رونالد ریگان، جرج بوش و مارگارت تاچر ارائه نمود و ادامه داد به نظر می رسد که تهران محل تجمع حزب مخالف کنگره خواهد بود. سفیر از دکتر استمپل در مورد آن نماینده مجلس که مخالف بمب گذاریهای تهران بود سئوال نمود. دکتر استمپل گفت که او همان مزاحمی بود که اخیراً لایحه سانسور دولت در مورد تبریز را ارائه داده است. سفیر از آقای گوئلز در مورد مفاد درخواست برای تسلیم پاسپورتهای کارکنان شرکت بل به شرکت، سئوال نمود. آقای گوئلز گفت که شرکت مزبور صرفاً برای گفتن اوراق مربوط به کار غیره به این پاسپورتها نیازمند است. این عمل وقت خیلی زیادی می گیرد، ولی پاسپورتها دوباره بازگردانده می شود. آقای میکلوس گفت که وزارتخانه رسماً ما را به دلیل عدم وصول به موقع برنامه مالی توبیخ نموده است. او گفت PER نسبت به این موضوع حساسیت دارد.

آقای شلنبرگر گزارشی در مورد بازدیدکنندگان فعلی آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا (USICA) داد. قاضی شرلی هوفستدلر، پروفسور دیوید آبتر، کارشناس انرژی خورشیدی جری ونگارتر (Weingarter) و اهالی آمریکا برای شرکت در کنگره علمی، فرهنگی در شهر هستند

ص: 54


1- کتاب اول، ص 716

و یا در راهند. گروه آخر شامل خاخام کرف، دخترش، معلم سرخانه دخترش و فرانسیس نایت است.

آقای شلنبرگر گفت شنیده است که دیروز برخوردی جدی بین گروههای موافق و مخالف رژیم در دانشگاه تهران رخ داده است. کلاسها در سه دانشکده تعطیل شده است. او همچنین گفت که در اطراف دانشگاه ملی اعلامیه هایی مبنی بر این که شاه نوکر کارتر است به چشم می خورد. او متذکر شد که این کارها از سوی مخالفین رژیم انجام می گیرد.

آقای شلنبرگر عده ای از دوستداران را دعوت به دیدن فیلمی از سفیر «رینهارت» در مورد سازماندهی جدید در USICA نمود. در جواب سئوالی از طرف آقای بروین، سفیر گفت که او با سفیر پرسون درباره مین گذاری دریا صحبت کرده است. انگلیسیها این عقیده را به گوش ایرانیان رسانده اند، گرچه نتوانسته اند مستقیماً این موضوع را با انصاری در شرکت ملی نفت ایران در میان بگذارند. دکتر استمپل گزارشی درباره اصلاحیه رستاخیز در مورد گفته شاه مبنی بر این که تورم به 6/12% رسیده است، ارائه داد. پس از تصحیح اشتباه چاپ، گزارشگر نرخ تورم را 6/17% اعلام می کند ولی در حال حاضر محل اختفای کسی که مرتکب این اشتباه شده است، مشخص نمی باشد. در گزارش دیگر حزب، جناح سازنده حزب رستاخیز امروز جهت شرکت در راهپیماییهای مردم عازم اصفهان است. آقای فری گزارشی جز رفتن به مزرعه مهدوی نداشت. مهدوی مقداری توت فرنگی تازه برای سفیر فرستاد و او آنها را در عوض انگورهای ترش به فرماندار ریگان خواهد داد. فرمانده هاک گزارش داد که هنوز به نظر می رسد هلندیها 4 تا 8 بازار فروش کشتیهای تفریحی را در دست دارند. نمایندگان آلمانی دیروز ایران را ترک کردند و طبق برنامه در ماه ژوئیه برخواهند گشت. سفیر گفت بعضی از مقامات آلمان به او گفته اند که ایرانیان در مدت زمانی که در انتظار تصویب یا عدم تصویب امکان استفاده از یک سری سلاح های ساخت آمریکا هستند، حدود انتخاب خود را باز گذاشته اند. آقای ددیچ گزارشی در مورد انقضای یک قرارداد جدید اظهار نمود. دکتر آدلر گفت که بر طبق شایعات، دانشمندانی که همراه پرزیدنت شیل هستند باید با دولت ایران در مورد دو نیروگاه اتمی دیگر مذاکره نمایند. او گفت این عمل نگران کننده بود، چون با اطلاعات وستینگهاوس در مورد طرح خریدهای ایرانیان مغایرت دارد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 28(1) خیلی محرمانه3 می 1978 - 13 اردیبهشت 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر سولیوان جلسه را افتتاح کرد و گفت که وقایع افغانستان موجب تغییری اساسی در

ص: 55


1- کتاب اول، ص 718

موقعیت استراتژیک منطقه شده است. برای ایرانیان کودتا کابوسی بود که به حقیقت پیوست. ما می توانیم انتظار تغییراتی در روش روسها، افغانها و مخالفان ایرانی را داشته باشیم. او گفت که مشغول بررسی برای شناسایی رژیم جدید هستیم.

ویلیام باتلر از کمیسیون بین المللی حقوق دانان در شهر بود. او شاه را در جنوب دید و نقطه نظرات خود را در مورد تغییرات در سیستم قضایی ارائه داد. شاه ظاهراً نظریات باتلر را پذیرفت. آقای لمبراکیس در این مورد تلگرامی تهیه می کند.

سفیر از آقای مارتین در مورد مسئله بمب نوترونی سئوال کرد. آقای مارتین با گودرزنیا آن را به عهده خواهند گرفت.

ما پیامی از نلسون راکفلر در مورد برنامه های او برای دیدن شاه در جزیره کیش در روز 5 ماه مه داریم. سرگرد مکنزی وضع ذخایر سوخت را بررسی خواهد کرد.

سفیر اشاره کرد که این آخرین جلسه هیأت مسایل مملکتی است که آقای لمبراکیس در آن شرکت دارند. وی پس از 13 سال کار در رابطه با ایران، گفت که دقیقاً وقایع ایران را از موقعیت جدید خود، تحت نظر خواهد داشت.

آقای میکلوس سپس پیشنهاد ایران را مبنی بر فراهم کردن نیروهای بیشتری برای نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در لبنان مشروط بر عقب نشینی اسرائیل مورد بحث قرار داد. در گزارش آخر خود او اطلاع داد که وزارتخانه تصمیم گرفته به علت این که گزارشات قوانین دریایی بسیار مفصل و جزء به جزء است، از این به بعد فقط خلاصه های هفتگی را ارسال نمایند.

آقای شلنبرگر، در مورد نمایش «آموزش اخلاق از طریق دهند» که توسط شاهدخت اشرف گشایش یافت، گزارشی ارائه داد. هنگامی که آنجا بود با معاون ریاست پروتکل که می گفت مطمئن است کودتای افغانستان از روسیه دیکته شده، صحبت کرد.

ملاقات قاضی شرلی هوفستدلر به خوبی برگزار شد و دیوید آبتر دانشمند علوم سیاسی ییل (Yale) آخر این هفته به ایران می آید.

سفیر خاطرنشان کرد که خاخام کرف را دیروز دیده است، خاخام و اطرافیانش در حال ایجاد طرح نسبتاً بزرگی هستند.

دریادار کنلی (Conolly) گزارش داد که مأمورانی که با نماینده محلی فورد قرارداد منعقد می کردند، دریافتند که سفارشات را با فروشنده در میان نمی گذارند. آقای بنرمن تحقیق خواهد کرد.

آقای بروین گزارش آمار جدید ما از تجارت خارجی ایران را در سال مالی گذشته ارائه داد. واردات غیرنظامی تا 4/3% و صادرات غیرنفتی تا 7% افزایش یافته است و این هر دو تا حد زیادی به تورم مربوطند. آقای لمبراکیس در مورد حوادث پی در پی و ملاقاتهای وزرای خارجه ایتالیا و مراکش گفتگو کرد.

ص: 56

آقای فری گزارشی در مورد دیدار پیشنهادی وزیر کشاورزی با وزیر برگلند ارائه داد. سفیر پرسید آیا در مورد این مسئله با وزارت خارجه آمریکا مشورت و هماهنگی شده است تا پذیرایی مناسبی در بندر ورودی آمریکا به عمل آید؟ آقای فری گفت که بررسی خواهد کرد.

آقای مارتین در مورد تلاش شرکت گولد در مورد فروش موشک اندازهای زیردریایی 48-MK گزارش داد. ظاهراً دریادار حبیب اللهی به نیروی دریایی آمریکا نوشته ای داده و اطلاعاتی در مورد موشک انداز زیردریایی خواسته تا ببیند چه وقت تولید می شود و اگر ترخیص شد و به دست رسید آیا برای زیردریاییهای آلمانی مناسب است یا نه؟ دریادار کنلی گفت که زیردریایی احتمالاً هرگز ترخیص نخواهد شد.

آقای جینگلز گفت که او این شنبه ملاقاتی در رابطه با مسئله زمین در تبریز خواهد داشت. او خاطرنشان کرد که معامله همچنان در حال پیشرفت است.

آقای بیرنز (Byrnes) گزارش داد که بنگاه هوانوردی کشوری (FAA) در حال حاضر با شش نفر از 9 نفر متخصص دائمی خود در حال کار است. بودجه 5/18 میلیون دلاری به وزارت جنگ ارائه شده که قسمت اساسی آن برای کالاها و خدمات آمریکا می باشد. امید می رود یکی از اجزای اصلی آن برج جدید مهرآباد باشد.

سفیر در مورد سانحه 34 - T سئوال کرد. آقای بیرنز توضیح داد که هواپیما در حال یک تمرین نمایشی بود.

آقای وستلی که تازه از افغانستان برگشته بود، گزارشی در مورد نقطه نظر یک نفر در مورد کودتا ارائه کرد.

آقای رینو اطلاعاتی از روز بین المللی خورشید را با این گزارش که انرژی خورشیدی احتمالاً بهترین کار مرکز تجارت بود، ارائه داد.

آقای اسنو گزارشی در مورد نمایش انجمن ایران و آمریکا از دوازده هنرمند معاصر آمریکایی ارائه داد. آقای میکلوس در اظهارنظر آخر خود گفت که معمولاً کلمه معاصر به عنوان «دیوانه جهنمی» ترجمه می شود.

اغتشاشات در اصفهان

سند شماره 29(1) خیلی محرمانه6 می 1978 - 16 اردیبهشت 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 005 - Aبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اغتشاشات در اصفهان آغاز خلاصه متن: اصفهان از تاریخ 28 مارس، یعنی بزرگداشت کشته شدگان تظاهرات تبریز در تاریخ 18 فوریه، شاهد تظاهرات مداومی بوده است که احساس ناامنی را در میان

ص: 57


1- کتاب ششم، ص 793

جوامع ایرانی و آمریکایی افزایش داده، و ایرانیها را نسبت به انگیزه ها و تاکتیکهای دولت ایران بی اعتماد ساخته است. اخیراً ماهیت تظاهرات تغییر کرده و بسیاری از محافظه کاران را وارد درگیریها ساخته و احساسات ضدآمریکایی نیز در حال پیدایش است. در صورتی که روش جدیدی در ممانعت از درگیریها ابداع نشود بی نظمی شدیدی حاکم شده و منافع شهروندان آمریکایی مقیم اینجا را به مخاطره خواهد افکند. پایان خلاصه متن.

جنگ و گریز و وحشیگری 40 روز پس از شورشهای تبریز که سبب کشته شدن بسیاری از افراد گردید، در اصفهان نیز احتمال بروز چنین درگیریهایی آن هم در آخرین روز از عزاداریهای 40 روزه، قوت پیدا کرده است. مقامات محلی می گویند که انتظار بروز آشوب را نداشتند، اما دفاتر امنیتی و دولتی به مدت سه روز قبل از این تاریخ در آماده باش 24 ساعته به سر می بردند. در نگاه اول، رویدادهای 28 مارس از حمله و وحشیگری (پرتاب سنگ) در چند دفتر شهرداری و بانک کم اهمیت تلقی می شدند. جمعیتهای خیابانی به سرعت وضع عادی پیدا کرده و حضور کارمندان در محل کار و پلیس در محلهای کنترل ترافیک نیز جنبه عادی خود را یافت. ولی دو روز بعد و به خصوص هر روز بعد از آن رویدادهای مشابه دیگر به وقوع پیوست، یعنی در هر مورد چند نفر اتومبیل یا موتورسیکلت سوار به طرف تأسیسات فاقد نگهبان (بانکها، سینماها، مشروب فروشیها و دفاتر دولتی) حمله ور شده و به طرف آنها یا سنگ پرتاب می کردند و یا بمبهای آتش زا، که اغلب عمل نمی کردند و پس از آن مهاجمین ناپدید می شدند. از سی و شش حمله گزارش شده هیچ کدام منجر به رویارویی با پلیس و یا دستگیری نشده است. پس از ده روز اول این حملات کاهش یافت، اما تا اواسط ماه آوریل همچنان ادامه داشت.

درگیری دولت ایران / تبانی؟ با ادامه این حملات در نقاطی که پلیس حضور نداشت و با تحقیقات پلیس که فاقد هرگونه اطلاعات دقیق و یا دستگیری بود، روزنامه ها مطالبی را در محکوم ساختن فعالیتهای «عناصر ضددولت» منتشر ساخته و از «سازمانهای وفادار و مردمی ایران» درخواست می کردند که مانع از ادامه این اعمال گردند، در نتیجه سازمان دفاع غیرنظامی در اصفهان «جوخه های اقدام»(1) را تشکیل داد و آنان برخلاف پلیس سریعاً موفق به درگیری و دستگیری «محرکین مظنون» و تحویل آنان به پلیس گردیدند.

این روش در اصفهان مورد سوءظن واقع گردید تا این که اکثریت مردم این شهر به این

ص: 58


1- در گزارشات سفارت از حوز ه های اقدام با همان عبارتی که دولت ایران مورد استفاده قرار م ی دهد، یعنی واحدهای سپاه مقاومت یاد می شود، هر دو یکی هستند.

نتیجه رسیدند که خرابکاریها بنا به دستور دولت ایران و با حمایت آن انجام می شده است. گفته می شد که هدف دولت از این کار توجه پیدایش «چماق به دستهای» ظاهراً مردمی ولی باطناً نظامی و امنیتی بوده است. این جوخه های اقدام سازمان دفاع غیرنظامی بعداً می توانست علیه مخالفین دولتی به صورتی مشروع و یا نیمه قانونی مورد بهره برداری قرار گیرد، چون دولت قادر نبود به دلیل مخالفت جهانی (به خصوص آمریکا) در زمینه حقوق بشر و سرکوبهای اعمالی از طرف دولت، مستقیماً مرتکب چنین اعمالی شود. این امر سبب می شود که دولت ایران علناً بتواند از حقوق و آزادیهای بیشتر طرفداری و در عین حال از «افراط کاریهای» آن گروه از شهروندان علاقمند که قادرند مخالفین را به طرز وحشیانه ای سرکوب کنند، ابراز تأسف و نگرانی نماید.

عدم مواجهه همیشگی پلیس و این خرابکاران را اصفهانیها عامل اصلی پیدایش این فرضیه می دانند چون اصفهان شهری است که نیروهای امنیتی آن همیشه به حال آماده باش هستند و شهر را تحت نظر دارند و علت این خرابکاریها نیز یا اطلاع کافی از حرکات نیروهای امنیتی در شهر است و یا بی تفاوتی مردم در برابر پیدایش این خرابکاریها در غیاب نیروهای پلیس و یا همکاری دولت با خرابکاران. اولین دلیل با هماهنگی و یکسان بودن شیوه های خرابکاری جور درنمی آید و دومی به لحاظ حضور و موقعیت ناگهانی جوخه های اقدام سازمان دفاع غیرنظامی واقعیت ندارد که جا را برای سومی باز می کند. علاوه بر این اصفهانیها خاطرنشان می سازند که با وجود رایج بودن این رویدادها، میزان خسارات وارده ناچیز و مغایر خسارات وارده توسط تظاهرکنندگان واقعی علیه همان گونه اهداف در تبریز می باشد.

تظاهرات مرحله دوم گروههای دانشجویی محافظه کار در دانشگاه اصفهان تظاهراتی همراه با عکسها و اسامی قربانیان تبریز مورخه 29 تا 31 مارس برپا کردند که با خرابکاریهای ایذایی کاملاً متفاوت بود. پس از این مراسم اعلام یک هفته اعتصاب یادبود کردند که به خوبی پیگیری شد (گرچه کتابخانه و اتاقهای مطالعه مملو از دانشجویانی بود که در تدارک امتحانات بودند). تا اینجا عامل نگران کننده ای پدیدار نشده بود. ولی در تاریخ 14 آوریل، واقعه ای در مسجد حسین آباد نزدیک دانشگاه رخ داد که نتایج خطرناکی به دنبال داشت. بنا به گزارشات واصله یک ملای محافظه کار (رهبر مذهبی) اعلام کرده بود که قصد دارد در مورد خطراتی که در ایران اسلام را تهدید می کند، سخن بگوید. وی و همراهانش به محض ورود به مسجد، با پلیس روبرو شدند که قصد داشتند مانع ورود وی به مسجد شوند که در این کار نیز موفق شدند. گذشته از موقعیت، مناقشه مربوط جمعیتی عظیم و کینه توز را به سوی خود جذب نمود. شاهدان عینی می گویند که چهار وسیله نقلیه نظامی به این صحنه نزدیک شدند و افراد مسلح نظامی دارای تفنگ، سرنیزه و سلاح های خودکار از آنها پیاده شده و از خود حرکات و نظم و ترتیب نظامی

ص: 59

نشان دادند ولی تیراندازی نشد. ظاهراً همین نیروها محل سکونت چهره های محافظه کار را مورد تهاجم قرار داده و بین 20 تا 50 نفر را جهت بازجویی با خود بردند. روزنامه ها این واقعه را اولین فعالیت جوخه های اقدام سازمان دفاع غیرنظامی در اصفهان قلمداد کردند، که طی آن هشت نفر یا به جرم تحریک آشوبهای اخیر و یا توزیع نشریات مخرب (تهران ژورنال، 4/16/1978) دستگیر شده بودند، رابطهای من می گویند که این افراد همان نظامیان بودند ولی در حین اقدام نشانهای نظامی خود را به تن نداشتند.

در یک عکس العمل خصمانه نسبت به رویداد حسین آباد، روز سه شنبه 18 آوریل حدود 500 دانشجو در محوطه دانشگاه اصفهان گرد آمدند و اقدام به شکستن پنجره های ساختمانها و ماشینهای پارک شده در محوطه دانشگاه کرده، و پس از خروج از دانشگاه به طرف هتلی که در آن نزدیکی قرار داشت و یک شعبه بانک صادرات سنگ پرتاب نموده، و در نهایت به کارخانه پپسی کولا در یکی از خیابانهای اصلی نزدیک دانشگاه حمله ور شدند. پلیس نیز به این منطقه هجوم آورد و تیراندازی شروع و حداقل دو تن از دانشجویان دستگیر شدند. (بنا به گفته شاهدان، تعداد بسیاری از دانشجویان توسط پلیس دستگیر شدند، لیکن بعداً آزاد گردیدند و مدعی شدند که درحین بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند). در روز یکشنبه 23 آوریل، حدود 2000 دانشجو محوطه دانشگاه را ترک و جریان ترافیک را مختل کرده و چند نفر از رانندگان را از اتومبیلهای خود بیرون کشیدند، ولی به محض آغاز حمله پلیس، به یکی از مساجد محل پناهنده شدند، در این مسجد نیز بیش از بیست نفر دستگیر شدند.

در همان حال در داخل دانشگاه حدود 10 درصد دانشجویان به برگزاری تظاهرات دارای ماهیت ارتجاعی مذهبی پرداخته و دانشجویان دختری را که چادر به سر نداشتند مورد اهانت قرار داده و سعی داشتند دانشجویان را وادار کنند که برای انجام نماز کلاسها را ترک نمایند. اکثر دانشجویان به دلیل امتحانات در کلاسها حاضر می شدند، اما بسیاری از آنها در برنامه جلسات رئیس و دیگر مقامات اداری دانشگاه شرکت کرده و خواهان اجرای فرایض اسلامی در دانشگاهها شدند. (زنان چادر به سر کنند، محل غذاخوری آنها تفکیک شده، کلاسها برای انجام نماز تعطیل گردد و حدود 30 درصد از کارمندان دانشکده ها به خاطر گرایشات غیراسلامی اخراج شوند). حدود 3000 نفر در جلسه ای با حضور ریاست دانشگاه شرکت نمودند تا این تقاضاها را نزد وی مطرح سازند. رئیس دانشگاه نیز در این جلسه حاضر شد، لیکن تقاضاها را نپذیرفت و به دانشجویان دستور داد که یا به کلاسها بازگشته و یا اخراج شوند. پس از عزیمت وی، جمعیت خشمگین با توسل به لوله های فشار قوی آب متفرق گردیدند.

شایعات و عکس العمل در تمام موارد فوق، شهر و به خصوص جامعه آمریکایی دستخوش شایعات بود. شایعات

ص: 60

ابتدا دارای ماهیت اغراق آمیز نشأت گرفته از درون این جامعه بود. لیکن تازگیها یک نوع شایعه نگران کننده پدیدار گشته است. چند نفر با من تماس گرفته و در مورد ربوده شدن یک کودک آمریکایی، اسیدپاشی بر روی دو زن آمریکایی، تجمع دانشجویان در نزدیکی اقامتگاههای چند آمریکایی، حمله به آمریکاییها در اتوبوسهای شهری و چند فقره حمله و تجاوز سئوالاتی مطرح نمودند. در مدرسه ابتدایی پس از این شایعات، میزان حضور دانش آموزان به شدت کاهش یافت. ولی هیچ یک از این شایعات واقعیت نداشت و آنهایی که قابل ردیابی بودند نیز توسط منابع (نامشخص) ایرانی پخش شده بودند. چنین به نظر می رسید که شخصی عمداً سعی دارد با این شایعات آمریکاییان را متوحش سازد. بالاخره ظاهراً ساواک با یکی از افسران امنیتی تماس گرفته و به وی گفته بود که دو زن آمریکایی از اتومبیلهای خود بیرون کشیده شده، لباسهای آنها دریده شده، و از آنها عکسبرداری شده است و این منبع ساواک به مقام مزبور دستور داده بود که با انتشار یک بولتن امنیتی از زنهای آمریکایی بخواهد که از اقامتگاههای خود خارج نشوند. او نیز بدون هیچ گونه تحقیق بیشتر طبق دستور دریافتی عمل نمود و انتشار بولتنی امنیتی سبب فرار خانواده های آمریکایی از اصفهان گردید و بسیاری از افراد باقیمانده نیز متقاضی خروج از این منطقه می باشند. یکی از منابع دانشگاهی گزارش داد که در میان دانشجویان، کتابچه ای در تمجید از موفقیت آنها در ترسانیدن آمریکاییها توزیع شده و از آنها خواسته شده که به این شایعه پراکنی ها ادامه دهند، لیکن صحت ادعای توزیع این نشریه مورد تأیید قرار نگرفته است. علاوه بر این یک شرکت دیگر تهدیدهای تلفنی و کتبی دریافت نمود، و یکی از مقامات ژاندارمری نیز گزارش داد که چند گروهان دیگر نیز تهدیدات تلفنی دریافت نموده اند. بالاخره، یکی دیگر از گزارشات اینجانب حاکی است که ملای مسجد حسین آباد و چهار ملای دیگر در خطابه های ضدشاهی خود مطالب ضدبیگانه و ضدآمریکایی را نیز گنجانده اند و آنها و دانشجویان حامی شان در حال تشکیل نیروهای دفاع از خود، علیه حملات جوخه های اقدام سازمان دفاع غیرنظامی، می باشند.

تجزیه و تحلیل به نظر من نیروهای دولت ایران نتوانسته اند اوضاع اصفهان را به خوبی تحت کنترل درآورند. واقعیت مشارکت و تبانی دولت در خرابکاریها هر چه باشد که بعید به نظر می رسد، ولی اثبات و یا انکار آن نیز کار ساده ای نیست.) تاکتیکهای بسیار متضادشان در مقابله با آنها و تظاهرکنندگان محافظه کار دانشجو و نیز تشکیل جوخه های سازمان دفاع، مقصر بودن آنها را در انظار دانشجویان و مردم حتمی جلوه گر ساخته است. قدرت و خشونت روزافزون، تظاهرات محافظه کاران عکس العملی است در مقابل تهدیدات موذیانه دولت ایران. با افزایش قدرت آن، همیشه این خطر وجود دارد که اقدامات ضد دولتی متوجه اهداف دیگری شود که عبارتند از جوامع یهودی، آمریکایی و بهایی مقیم اصفهان، که از میان آنها آمریکاییان به مرحله جنون

ص: 61

رسیده اند. درگیری آشکار بین جوخه های سازمان دفاع غیرنظامی و نیروهای دفاع از خود می تواند سبب گسترش سریع شورشها گردد. مردم در عین ناراضی بودن از وضع موجود، هوادار عکس العمل محافظه کارانه می باشند. به طور مثال، با وجود این که اقلیت کوچکی از دانشجویان واقعاً معترض هستند، ولی 45% کل دانشجویان در جلسه ملاقات با رئیس دانشگاه حاضر شدند و استفاده از ماشینهای آب پاش توسط پلیس جهت متفرق ساختن این جمعیت موجب افزایش پیروان افراطیون گردید. مقامات آمریکایی اکنون در حال هشدار دادن به آمریکاییها هستند در حالی که هفته ها بود که می گفتند نباید از چیزی ترسید. به نظر من در حال حاضر هیچ گونه خطری آمریکاییان یا منافع آمریکا را تهدید نمی کند. اگر آرامش کوتاهی برقرار شود، ترس آمریکاییهای مقیم این شهر از بین خواهد رفت. ولی بحرانی شدن اوضاع، امنیت شخصی آمریکاییان را به خطر انداخته و ممکن است پرسنل مشغول به کار در پروژه های آمریکایی هدفهای بزرگ ثانوی تظاهرات وسیع قرار گیرند.

در حالی که روحیه تظاهرات گسترش می یابد، ظاهراًتنها مداخله خارجی می تواند مانع از بروز خشونت بیشتر گردد. در حقیقت این رویداد خارجی ممکن است تا به حال به وقوع پیوسته باشد. کودتای کمونیستی در کشورهمسایه ایران یعنی افغانستان که گویا تحت پوشش تظاهرات مذهبی و محافظه کارانه انجام گرفته، تأثیر هشیار کننده ای داشته است چون سه روز است که تظاهراتی برگزار نشده است. اگر تظاهرکنندگان متقاعد شوند که تظاهرات آنها کمکی به پیشبرد اهداف کمونیستی خواهد بود، سعی خواهند کرد جنجال آنچنانی برپا نکنند. با این حال، حتی اگر اصفهان آرام شود، مشخص شده که عناصر ارتجاعی مذهبی قادرند حمایت بسیاری از مردم را جلب کرده و جمعیت عظیمی را برای برپایی تظاهرات جذب نمایند؛ و در عین حال نیز ابایی ندارند. این موضوع یک نتیجه گیری عمومی است و مربوط به رویدادی خاص نمی باشد و همچنان ثبات کشور را تهدید خواهد کرد. حتی اگر این تظاهرات و آشوبها به آرامش کشانیده شود. مک گافی

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 30(1) خیلی محرمانه10 می 1978 - 20 اردیبهشت 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار در غیاب سفیر سولیوان، که در یک کنفرانس مطالعات آمریکایی تحت نظر آژانس ارتباطات بین المللی در شیراز شرکت کرده بود، ریاست جلسه را به عهده داشت. آقای ناس از آقای جینگلز خواست که لیستی از کمیته های سفارت تهیه و جدولی از جلسات کمیته ها را قبل از آمدن بازرسان فراهم کند. دیشب آقای ناس مستمع یک سخنرانی تحت عنوان «بی اثری

ص: 62


1- کتاب اول، ص 720

سیاست خارجی آمریکا» از آقای شاهی مشاور خارجی پاکستان که از ایران بازدید می نماید، بود.

آقای زیشک گزارش داد که تظاهرات در دانشگاه پهلوی، بر جلسات کنفرانس مطالعات آمریکایی تأثیری نگذاشت. دیروز تهدیدی مبنی بر بمب گذاری در انجمن ایران و آمریکا در اصفهان صورت گرفت. ساختمان بلافاصله تخلیه گردید اما بمبی کشف نشد.

ژنرال سکورد (Secord) گفت که هیأت مستشاری نظامی گزارشاتی مبنی بر تظاهراتی که دیروز در تبریز انجام شد، دریافت داشته است.

آقای بروین گفت که یک هیأت تجارتی بزرگ نروژی در تهران هستند و بخش اقتصادی گزارش نتیجه ملاقات آنها را خواهد داد. یک شرکت آمریکایی به نام شرکت منازل ملی، نیمی از یک قرارداد جدید برای خانه های پیش ساخته را دریافت کرد. نیم دیگر توسط یک کنسرسیوم سوئیسی دریافت شد که بخشی از سهام آن آمریکایی است.

آقای لمبراکیس مروری بر مقالات مطبوعات در مورد تظاهرات در سطح کشور نمود. ظاهراً در شیراز، دکتری که به علت توزیع مطالب مخرب دستگیر شده بود، به علت بی اطلاعی قاضی دادگاه عادی از مراحل قانونی مرتبط با این مسئله، به دادگاه نظامی فرستاده شد. آقای ناس متذکر شد که دسترسی به آمار دقیقی از زندانیان آزاد شده و یا بازداشت شده، مشکل است و خاطرنشان کرد که در گزارشات سفارت این امر مدنظر قرار گیرد.

آقای فری گزارشی از دیدار نمایندگان «انستیتوی تخم مرغ و مرغداری آمریکا» و نمایندگان «برنج عموبن» ارائه داد. شرکت اخیر در توزیع تولیدات خود مشکلاتی دارد. فقط 5000 تن از نیم میلیون تن محصول آن به فروش رفته است.

آقای مارتین گفت که دیروز توسط الکساندر وزیر نیروی زمینی در معیت ژنرال گست از نیروی هوایی آمریکا و با حضور دریادار حبیب اللهی از دولت ایران یک یادگاری از کشتی آمریکایی کاران (970 - DO) به تیمسار آذری داده شد. در موردی دیگر ما دریافتیم که دولت ایران بعضی از قراردادهای نظامی بلندمدت را که عمدتاً به لوله های آتشبار مربوطند کاهش خواهد داد. آقای جینگلز دو واقعه در شرف وقوع را اطلاع داد. فردا یک فیلم ویدئویی از فروش 14 - F در کاروانسرا نمایش داده خواهد شد. روز 12 می به علت گشایش استخر شنای سفارت یک میهمانی داده خواهد شد.

آقای گوئلز، سامی ریچاردسن عضو جدید بخش کنسولی را معرفی کرد.

ناس از آقای فالمر خواست که از وزارت بازرگانی ارقامی از فروش صادرات آمریکا در رابطه با فعالیتهای مرکز توسعه بازرگانی تهران کسب کند.

آقای ددیچ در مورد یک دوره تعلیماتی پلیس تهران برای مأمورین گمرک، همکاری خواهد کرد. او همچنین در مورد دستگیری دو ایرانی در هلند به علت قاچاق هروئین گزارش داد.

آقای بنرمن گزارش داد که رستوران لافونتن اصفهان، تهدیدی به بمب گذاری را قبل از

ص: 63

برنامه شام که برای وزیر الکساندر ترتیب داده شده بود، دریافت نمود. میهمانی وزیر را به هتلشان انتقال دادند. به نظر نمی رسید تهدید علیه گروه آمریکایی بوده باشد.

آقای کارلتون از گزارشات دریافته است که آلمانیها و فرانسویها ممکن است هر یک دو رآکتور دیگر اینجا بفروشند، شایع است که ژاپنیها هم امکاناتی در این مورد دارند. این گونه معاملات ما را در حال تنگنا قرار خواهند داد.

ناآرامی اجتماعی در ایران

سند شماره 31(1) خیلی محرمانهتاریخ: 14 می 1978 - 24 اردیبهشت 1357 از: کنسولگری آمریکا، شیراز - 15 - Aبه: وزارت امور خارجه جهت اطلاع: کنسولگریهای آمریکا در اصفهان و تبریز موضوع: ناآرامی اجتماعی در ایران در تمام طول هفته هفتم ماه مه، شیراز نیز مانند دیگر شهرهای موجود در قلمرو کنسولگری و نیز دیگر شهرهای ایران شاهد موجی از تظاهرات ضدرژیم بود. تلاش تظاهرکنندگان بیشتر بر بزرگداشت چهلمین روز بروز خشونت در تاریخ 30 مارس که 40 روز پس از شورش تبریز که آن هم 40 روز پس از قتل عام ژانویه در قم بود، متمرکز گردیده بود. آنچه مسلم است این است که این دوره های بزرگداشت چهل روزه وسیله ای شده برای بروز احساسات ضدرژیم که در جامعه ایران ریشه های عمیق و گسترده ای دارد. رشد روند رو به خشونت در شیراز حاکی از آن است که بسیاری از ایرانیهای اینجا (و احتمالاً نقاط دیگر کشور) عمیقاً نگران ماهیت حکومت و جنبه های برنامه های نوگرایی در کشورشان می باشند.

ولی وجود این واقعیت که دو گروه، یعنی عناصر نوگرا مرکب از دانشجویان دانشگاهی و نیروهای محافظه کار اسلامی در تظاهرات و خشونتها درگیر بوده اند، ارزیابی علل نهفته در ناآرامیها را دشوارتر و پیچیده تر می سازد و ضرورت آزادیهای سیاسی بیشتر به نظر می رسد که مستقیماً با نادانی محافظه کاران در تضاد است. در حقیقت، خط تمایز بین این دو گروه معمولاً به واسطه جاه طلبیهای بسیاری از عناصر نوگرا نادیده گرفته می شود. در اغلب اوقات چنین به نظر می رسد که این افراد آماده اند تضاد آشتی ناپذیر روند نوآوری را با بنیاد گرایی اسلام تحت الحمایه منتقدین محافظه کار رژیم نادیده بگیرند. گرایش به عدالت اجتماعی در فلسفه اسلامی نیز ظاهراً وحدت عجیب و غریب آنها را منطقی جلوه گر می سازد، چون سبب می شود که نوگرایان و مسلمانان خرافاتی که بیشتر نگران تأثیر این روند نوگرایی بر شکل مذهب خود به صورتی که در میان مردم به آن عمل می شود نه به لحاظ ماهیت فلسفی آن، به نوعی اشتراک هدف برسند.

ص: 64


1- کتاب ششم، ص 797

با وجود این که ایران از دیرباز شاه داشته است، سنت جهان وطنی اسلامی وحدت بین نوگرایان و محافظه کاران را در مخالفت با رژیم سهولت بخشیده است. روشنفکران صادق نیز اغلب اوقات نگران عدم تجانس نوگرایی در محیط مستبدانه سلطنتی می باشند. حتی کسانی که مایلند اعتبار و ارزش مهارتهای سیاسی شاه را به رسمیت بشناسند نیز فضای سلطنتی و بی فکریهایی که شاخص اطرافیان سلطان است را به دیده تحقیر می نگرند. آنها نسبت به حضور همه گیر سلطنت در عصری کاملاً پیشرفته و پیچیده بدبین بوده و با توسل به فرضیه اخوت اسلامی سعی دارند هم به یک سیستم جایگزین و هم به انگیزه ای برای مشارکت با محافظه کاران دست یابند.

بعضی از نوگرایان علناً این نوع مشارکت را وسیله ای برای سهولت در نیل به هدف توصیه کرده، و بعضی دیگر از حمله عناصر مارکسیست بدون هیچ گونه تردید و دودلی در مقام بهره برداری از احساسات ضدرژیمی محافظه کاران برای رسیدن به اهدافی که مورد تأیید محافظه کاران نیست، برآمده اند. با این حال در جنوب ایران، نشانه ها حکایت از آن دارد که نوگرایان شرکت کننده در فعالیتهای ضدرژیم دنباله رو یک حرکت محافظه کارانه می باشند. این نوگرایان به جای این که پیشاهنگان نهضت باشند، دستخوش موج محافظه کاری شده اند. در این روند نیز ظاهراً چند عامل دخیل است که عبارتند از: اولاً، علیرغم تغییرات بسیار فاحش دو دهه گذشته، ایران (خارج از تهران) هنوز هم جامعه ای است که مدرنیزاسیون به طور کامل در آن جامه عمل نپوشیده است. حتی عناصر عمده ای در میان جمعیتهای سریعاً روبه رشد مراکز شهری چون شیراز، اهواز، آبادان، خرمشهر، کرمان و بندرعباس در همین اواخر از محیطهای سنتی زیست در شهرکها و روستاها اخراج شده اند. ثانیاً در بخش نو شده جامعه، بسیاری از عناصر از سیاست رویگردان شده اند. ثالثاً همان گونه که قبلاً گفته شد، آن دسته از نوگرایان فعال، به استثناء مارکسیستها، اغلب تعریف واضحی از اهداف خود ارائه نکرده اند، آنها می دانند که با چه چیزی مخالفت می کنند، ولی تصویر واضحی از مطلب مورد حمایت خود ندارند. نهایتاً، محافظه کاران، حداقل این قدرت تفکر را دارند که بدانند خواستار جامعه ای هستند که عاری از صفات «غیر اسلامی» باشد. این امر متشکل بر خلاصی یافتن از چنگال رهبری است که دفاع از دین را در صدر برنامه های خود قرار نداده و در واقع هوادار مسایلی از قبیل آزادی زن می باشد، ولی در اینجا تغییر وضع اقتصادی را که سبب بهبود وضع زندگی بسیاری از ایرانیان از جمله خود محافظه کاران شده، نادیده می گیرند.

عدم تحقق اهداف محافظه کاران در باب ایجاد اقتصادی صنعتی در جامعه ای که در یک قالب قرون وسطایی کامل با زنان چادری و اجرای احکام مذهبی (شریعت) قرار می گیرد، تأثیر بسیار کمی بر مشکل عملی حکومت در ایران می گذارد. اولین و مهم ترین واقعیت این است که رژیم با نارضایتیهای وسیعی روبروست که نتایج مستقیم و اجتناب ناپذیر روند نوآوری در میان بخش اعظم جمعیت ایرانی است که از عصر جدید بویی نبرده اند. تغییر روند نوآوری تقریباً

ص: 65

غیرقابل تصور است، اما پیشرفت این روند توأم با افزایش ناآرامی در میان کسانی است که با بسیاری از تجلیات آن مخالف هستند و یا از نتایج این تجلیات هراس دارند. گرچه محافظه کاران فاقد قدرت لازم برای واپسگرایی می باشند، ولی می توانند پیشرفت را کندتر کنند. یکی از مسایلی که وضع را پیچیده تر می کند این است که آن دسته از فعالان سیاسی که در منتهی الیه طیف اجتماعی قرار دارند، نگران چیزی بوده اند که آن را اشتباه تاریخی می خوانند و بدون تردید خواستار آزادیهای سیاسی بیشتری خواهند شد و در این راه در صورت تشخیص ضرورت حتی با نیروهای ارتجاعی نیز همگام خواهند شد.

رژیم نیز که با این دو تنگنای سیاسی و مشابه روبرو است شاید بخواهد درصدد بهره برداری از عکس العمل مخالفت شدید نوظهور تجددگرایان که تا به حال در زمره عناصر غیرسیاسی ایران بوده اند، برآید. این افراد که شامل کارمندان دولتی، تکنوکراتها، افسران نظامی، تجار (در برابر بازاریها که از جمله سنت گرایان محسوب می شوند) می باشند، اصولاً مایل به دنبال کردن حرفه و مسایل شخصی خود بوده اند. ولی در حال حاضر خود را با ناآرامیهای دانشگاهی و اختلال در امور تجاری به خاطر بزرگداشت شهادت قهرمانان این شهر و آن شهر و افزایش موجبات رنجش خاطر در حیات خود روبرو می بینند، به این ترتیب ذهن خود را با راه حلهای فاشیستی مشغول می دارند تا بتوانند خشونتهایی را که دامنگیر بسیاری از شهرها شده از بین ببرند. نداهای گهگاه در رابطه با برخورد آگاهانه با چماق به دستها و عناصر ضددولت حاکی از آن است که رژیم نیز همین روش را مدنظر داشته و شاید تا به حال آن را رد نکرده است. تغییر جهت به سمت سیاست اعطای آزادیها، که به عناصر ناراضی ایرانی اجازه ابراز عقیده داده است، می تواند سبب پایان گرفتن تجلیات علنی ناآرامیهای اجتماعی ناشی از روند نوآوری گردد، اما گمان نمی رود که قادر به تغییر علل ریشه ای آن باشد.

با این همه، با نظر به گذشته واضح است که پیش از آن که صدها گل جوانه کند، سرکوب و سانسور نتوانسته است مانع از پدیدار گشتن ناآرامی اجتماعی، که اکنون در همه جا به چشم می خورد، گردد. تامست

خلاصه گزارش هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 32(1) خیلی محرمانه17 می 1978 - 27 اردیبهشت 1357 خلاصه گزارش هیأت مسایل مملکتی سفیر جلسه را با ذکر این که اخیراً اوضاع تا حدی آرام شده است، افتتاح کرد. او گفت مایل است بداند دقیقاً به پلیس چه دستوری در صورت وقوع اغتشاشات داده شده است.

با رأی «سنا» در مورد فروش جت به عربستان سعودی، مصر و اسرائیل، اینک راه برای

ص: 66


1- کتاب اول، ص 722

پیشروی در برخی از فروشهای نظامی ما باز است. ژنرال گست و آقای مارتین با ایرانیان مشورتی خواهند کرد و سپس گزارشی به واشنگتن ارسال خواهند نمود.

سفیر شایعاتی را که در مورد برقراری یک اجلاس سطح بالای انستیتو اسپن (ASPEN) در تهران وجود دارد، مورد بحث قرار داد. طبق گزارشات، ادوارد هیث و شاید هنری کیسینجر در میان هیأت نمایندگی خواهند بود. سفیر از آقای وستلی در مورد گزارش چگونگی سرمایه گذاری پرسید. اولین پیش نویس در دسترس است اما کارش تا ژوئیه پایان نخواهد یافت. سپس سفیر مسئله دستورالعمل مربوط به شرکت نفت کرسنت را پیش کشید و گفت که احساس می کند آنها باید وکلای خود را اول اینجا بفرستند. آقای ناس گفت که او پیش نویس این مطلب را تهیه خواهد کرد.

گفته شد که خانم استوبالدوین نخواهد آمد.

هنوز جوابی در مورد تولیدات خشخاش و کمک به پاکستان نرسیده است: دکتر استمپل در مشهد است اما آقای لمبراکیس با آقای ددیچ صحبت خواهد کرد.

سفیر گفت که از آقای «بش» خواسته تا ارقام مربوط به وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه را استخراج کند. شاه و دیگران گفته اند 50% واردات نفت آمریکا از خاورمیانه است. طبق آمار، رقم واقعی 17% است.

آقای ناس گفت که او با آقای نوسنزو (Nosenzo) صحبت کرده بود و اکنون قبل از آن که منصور را ببیند منتظر یک تلکس است. او گفت به نظر می رسد که تدارک و آمادگی برای بازرسی خوب پیش می رود. وی همچنین خواست که رئیس هر بخش از احتیاجات پیش بینی شده بخش خود در سال آینده، یادداشتی تهیه کند تا پول اضافی پیش بینی شده بودجه وزیرمختار بهتر تقسیم شود. آقای شلنبرگر خبر از یک ضیافت ناهار انجمن ایران و آمریکا با دانیل لرنر در آینده داد، موضوع بحث «وسایل ارتباط جمعی و اثر آن بر پیشرفتهای اجتماعی در ایران» خواهد بود. واقعه آتی دیگر نمایشگاهی از آثار میلتون گلیزر، «در هنر گرافیک» خواهد بود.

آقای شلنبرگر از آقای لمبراکیس در مورد مطلب ژورنال دو تهران که راجع به تبریکات برادرانه حزب کمونیست ایتالیا به حزب توده بود، سئوال کرد.

آقای لمبراکیس گزارش داد که به جز وقایع دانشگاه، دیروز به طور کلی آرام بود. پلیس دانشجویان تظاهرکننده را با باطوم از محوطه دانشگاه دور کرد. با بررسی سایر وقایع او نتیجه گرفت که بگومگوها زیاد، عدم اطمینانها فراوان و ناآرامیها بسیار است، اما مسئله ای جدی وجود ندارد.

فرمانده هاک گزارش داد که ناو آمریکایی بارنی روز شنبه برای یک دیدار چهار روزه وارد بندرعباس خواهد شد. سفیر از خانم دیرزمن آخرین اخبار مربوط به بخش 911 را خواست و جلسه خاتمه یافت.

آشوب در کرمان

ص: 67

سند شماره 33 خیلی محرمانهزمان و مکان: 20 می 1978 - 30 اردیبهشت 1357، کرمان یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: عباس اژدری- معاون رئیس اتاق بازرگانی کرمان، ویکتور ال تامست کنسول شیراز موضوع: آشوب در کرمان اژدری گفت تعداد افرادی که در آشوب های کرمان در اوایل ماه می شرکت جسته بودند خیلی اندک بود. وی سه گروه اصلی شامل: حدود 1200 نفر از دانشجویان دانشگاه و مدارس عالی کرمان را معرفی نمود. اژدری تخمین زد که بیش از 30 نفر بیکاره در میان آنان نبودند. اینها با حدود 70 نفر دانشجوی دیگر که به هم پیوستند در چندین برخورد با مقامات مجری قانون، در خلال چندین روز درگیر شدند که برخی زخم برداشتند، اژدری اضافه نمود که حدود 100 ملا و بازاری محافظه کار نیز در اعتراضات ضد رژیم درگیر بودند اما تأکید نمود که اکثریت عمده جامعه تجار کرمانی از آنان طرفداری زیادی نمی کنند. به عقیده اژدری مهم ترین گروه، مجموعه ای از اعضای حزب سابق توده و مخالفین هم جهت با آنان که تعدادشان به 200 نفر می رسید، بود. وی با عطف به گذشته اظهار داشت واضح است که این افراد در کرمان به خوبی سازمان یافته اند. این حقیقت که نشانه قبلی کمی از قدرت آنان وجود داشته است، این تصور را در وی به وجود آورده که مخفی کاری قابل توجه و نظم و انضباط شدیدی در بین آنان وجود دارد. اژدری نتیجه گیری کرد که این گروه آخری تهدید جدی تری از دانشجویان تندرو و مرتجعین مذهبی در کرمان مطرح می نماید.

آشوب (ناآرامیهای شهری) در زاهدان

سند شماره 34 خیلی محرمانهزمان و مکان: 22 می 1978 - 1 خرداد 1357، زاهدان یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: سرهنگ مظفر جواهری، رئیس شهربانی استان سیستان و بلوچستان، ویکتور ل. تامست کنسول آمریکا در شیراز موضوع: آشوب (ناآرامیهای شهری) در زاهدان جواهری گفت که زاهدان در زمره معدود شهرهای ایران است که از اوایل ماه می تاکنون آشوبهای ضدرژیم را از جانب بازار و روحانیت اسلامی به خود ندیده است. (لیکن در آن زمان اقدامات اعتراض آمیز در محوطه دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام شد). جواهری این پیشرفت و موفقیت را به خود نسبت می داد.

او گفت شخصیتهای در سطح رهبری و مذهبی بلوچ و نیز تجار زاهدان را به دفتر خود فراخوانده، و به آنها گفته که نمی خواهد نام اسلام لکه دار شود. بمانند یک کرد و به طور اخص

ص: 68

یک مسلمان سنی، وی نتیجه گرفت که، درخواست او اثر قابل ملاحظه ای در بین بلوچهای سنی داشته است.

ناآرامیهای دانشجویی در اصفهان

سند شماره 35 خیلی محرمانه31 می 1978 - 10 خرداد 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 006 - Aبه: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ناآرامیهای دانشجویی در اصفهان خلاصه: در حالیکه تظاهرات و خشونتهای خیابانی در اصفهان به علت کشته شدن 4 نفر و زخمی شدن بسیاری از مردم در تظاهرات نهم ماه می، تقریباً تمام شده، دانشجویان دو دانشگاه مهم اصفهان به اعتراضات کورکورانه خود ادامه داده اند، که این باعث شد مقامات دانشگاه به وجود آورندگان اصلی این مشکلات را از دانشگاه اخراج نمایند. اکثر اصفهانی ها معتقدند که این اعمال موفقیت آمیز خواهد بود ولی بعضی ها معتقدند که مشکلات بسیاری بروز خواهد کرد. پایان خلاصه.

در نهم ماه می تظاهرات در اصفهان با شلیک پلیس به جمعیت عظیم در دو نقطه که منجر به 4 یا 5 کشته (حداقل یک نفر رهگذر بی گناه - یک بیمار که از پنجره بیمارستان واقعه را تماشا می کرد) و حداقل 12 نفر زخمی که نیاز به بستری شدن در بیمارستان پیدا کردند، به اوج خود رسید. این ارقام از بیمارستانهایی که کشته و زخمی ها را به آنجا برده بودند به دست آمد. ضرب این خشونت باعث شد که تظاهرات از آن پس انجام نگیرد ولی صدای سه شلیک مبهم به گوش رسید و سازمان دفاع مدنی «گروههای عملیاتی» به دستگیری «کسانی که اعلامیه های خرابکارانه توزیع می کرده اند» اقدام نمود و آنها را به پلیس تحویل داد.

ولی در محوطه دانشگاه، داستان صورت دیگری گرفته است. هم دانشگاه اصفهان و هم دانشگاه آریامهر با اعتراضات کورکورانه گروههای دانشجویی خود رو به رو شده اند. این اعتراضات از گردهم آیی های عمومی صلح آمیز و پرجمعیت تا مسدود شدن راهروها و خیابان های محوطه های دانشگاه بوده است. در دانشگاه اصفهان، حداقل شش اجتماع عمومی برگزار گردید که بسیار منظم و خالی از خشونت بود ولی از نظر استراتژیکی طوری ترتیب داده شده بود تا از آمد و شد وسائط نقلیه در خیابان ممانعت کند و حداقل در دو مورد مانع از ورود به سالن های امتحان شده بود. حدود 60 درصد دانشجویان در سر کلاس حاضر شده اند، و این میزان در جلسات امتحان به 75 درصد می رسد ولی حداقل در یک مورد اکثریت دانشجویان حاضر در یک جلسه امتحانی اوراق امتحانی خود را بی جواب و سفید ارائه کردند. اعتراضات دانشجویان بر دو موضوع تکیه می کند: بررسی وحشی گری و کشتار توسط پلیس در پاسخ به گردهم آیی های بدون خشونت و درخواست تحقیق و محاکمه افراد مسئول تیراندازی؛ و نیز تقاضای تأخیر در موعد امتحانات تا آنها که نتوانسته اند درسهایشان را مطالعه

ص: 69

کنند «فرصت خوبی» برای این کار داشته باشند، و آنها تفاوتی میان آنها که در تظاهرات شرکت کرده یا نکرده اند قائل نیستند. دانشگاه دو دانشکده را تعطیل اعلام کرده و برنامه امتحان چند درس را تغییر داده، ولی در اکثر موارد بر برنامه تعیین شده قبلی اصرار می ورزد و مدعی است که کسانی که نتوانند اوراق امتحانی خود را بنویسند در دوره آینده از آنها نام نویسی به عمل نخواهد آمد. خیلی ها این تهدید را باور ندارند، ولی بسیاری از آنها حداقل در مورد برخی از امتحاناتشان از ترس پذیرفته نشدن در دوره بعد به نوشتن اوراق امتحانی خود می پردازند.

در دانشگاه آریامهر در اصفهان که بیشتر مرکب از دانشجویان سال اول است، اعتراضات بیشتر شکل تحریم کلاسها را به خود گرفته است. در ماه حاضر، حضور در کلاس درس به 15% رسیده است. گردهم آیی، تظاهرات و یا اعمال دیگری صورت نگرفته است ولی گزارشات وسیعی در مورد تهدیدهای جدی علیه آنها که در کلاس حاضر می شوند بوده است. مدیریت دانشگاه مراقب حضور دانشجویان است و به دانشجویان تا چهارشنبه 24 ماه می فرصت داده است که به کلاسها بازگردند. به عنوان چاشنی، همه امتحانات به اوایل ژوئیه موکول شده است. در جمعه 26 ماه می، پلیس محوطه دانشگاه پس از آنکه از همه خواست تا از محوطه خارج شوند وسایل شخصی 500 دانشجو (از 620 نفر) را از خوابگاه ها جمع آوری کرده در کیسه های پلاستیک قرار داد. این کیسه ها در محل درب ورودی محوطه دانشگاه نگهداری شد و از دانشجویان مربوطه خواسته شد که بیایند و اسبابهای خود را به خانه ببرند و در ترم آینده جهت پذیرفته شدن مجدد در دانشگاه اقدام نمایند.

در حالیکه خوف بروز خشونت بود در یکشنبه صبح بسیاری از دانشجویان وسایل خود را برداشته به خانه بردند، به استثنای بعضی ها که التماس می کردند تا به آنها فرصت دیگری داده شود. اساتید گزارش می دهند که میانگین حضور دانشجویان از شنبه تاکنون به 25% رسیده است ولی آنها نمی دانند که آیا این افزایش حضور به علت موفقیت التماسها بوده است، یا اینکه بعضی از دانشجویان بدون اجازه در سر کلاس حاضر شده اند تا مبادا از دانشگاه اخراج شوند.

علاوه بر این اقدامات کلی، مقامات دانشگاه اقداماتی علیه دانشجویانی که به نظرشان «رهبران» این ناآرامی ها هستند به عمل می آورند. دانشگاه اصفهان علیه 15 دانشجو به اتهامات جنائی اقامه دعوی کرده است و پرونده آنها در 13 و 15 ژوئن مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. اتهامات شامل ایجاد آتش سوزی تا حمله و شکستن پنجره ها می گردد. در صورتی که اتهام این دانشجویان ثابت شود برای همیشه از نظام دانشگاهی ایران محروم خواهند شد. مقامات دانشگاهی گفته اند که این 15 نفر افرادی هستند که از میان 45 نفر آشوبگر اتهاماتشان سنگین تر است و امیدوارند که نتیجه محاکمات تأثیری مفید بر بقیه بگذارد. در دانشگاه آریامهر، مقامات سرگرم تنظیم لیستی شامل حدود 50 دانشجو که مجاز به ثبت نام در دوره آینده نیستند، می باشند. ولی بنا به گزارشهای رسیده بر سر تعداد و بعضی از اسامی

ص: 70

اختلاف نظرهایی وجود دارد در حالیکه همه این تصمیم را اعلام کرده اند ولی از افشای اسامی خودداری نموده اند تا از اتحاد هر چه بیشتر میان دانشجویان اخراجی جلوگیری کرده و نیز باعث شود که این تهدید عاملی در «تغییر رفتار» در این تابستان باشد تا در دوره آینده به ثبت نام دوباره از آنها بیانجامد.

نظریه:

بسیاری از اصفهانی ها از رفتار و عمل معتدل دانشگاه و پاسخ صلح جویانه دانشجویان خوشحال هستند. آنها معتقدند که هرگونه اقدام شدیدتر باعث عصیان و شورش آشکار در میان دانشجویان خواهد شد و امیدوارند که این عامل بتواند آرامش در محوطه دانشگاه را، در سال آینده، به همراه داشته باشد. ولی، بعضی نیز می ترسند که دانشجویان در مدت کوتاهی کاری کنند که دانشگاهها مجبور به دست کشیدن از موضعشان بشوند و ترس از برخورد خشونت بار را دارند. بر اساس شایعات روز 5 ژوئن روز تظاهرات همگانی به رهبری دانشجویان خواهد بود، ولی همگان با حالتی محافظه کارانه به حمایت از آن می پردازند. مقامات امنیتی محلی و مقامات دولتی به این شایعات اهمیتی نمی دهند ولی آشکارا نگران هستند. آنها نمی خواهند بار دیگر به خشونت توسل جویند، البته از ترس عکس العمل خشونت بار، لیکن آنها معتقدند که دانشجویان اقدامات معتدل مقامات محلی را حمل بر ضعف آنها خواهند کرد. آنها سعی خواهند کرد تا از شکل گیری اجتماعات وسیع ممانعت کنند و سپس بسته به میزان موفقیت اقداماتشان، تصمیم به عکس العمل می گیرند. عقیده شخصی من بر این است که پس از کشته شدن افرادی در آشوب اخیر، زمان فعلی برای برگزاری تظاهرات و انجام درگیری توسط دانشجویان خیلی زود است و اگر اینگونه اقدامات بتواند تا تابستان به تعویق افتد، دانشگاهها شانس خوبی برای موفقیت تاکتیکهایشان دارند.

مک گافی

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 36(1) خیلی محرمانه14 ژوئن 1978 - 24 خرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر جلسه را با شرح ملاقات دیروز خود به همراه آقای ناس با نخست وزیر آموزگار شروع کرد. در میان موضوعاتی که مورد بحث قرار گرفت می توان از حزب رستاخیز، قرارداد انرژی اتمی و کلنل ساندرز نام برد. نخست وزیر خاطرنشان کرد که وی زیاد تحت تأثیر ایده یک جناح سوم حزب رستاخیز قرار نگرفت. در مورد انرژی اتمی، آموزگار در رابطه با «زمان بندی» و مسئله «بهترین کشور مورد نظر» (MFN) برای ایران، پیشنهادی سازنده ارائه داد.

ص: 71


1- کتاب اول، ص 743

با تلفن از واشنگتن شنیدیم که سازمانهای درگیر خوشحال هستند و می روند که شیوه مذاکره دیگری را در پیش بگیرند. سفیر همچنین یادداشتی که مربوط به مشکلات کپی رایت (حق اقتباس محفوظ) کلنل ساندرز بود به نخست وزیر داد. نخست وزیر گفت که برای تبدیل علامات خاطیانه «کنتاکی فراید چیکن» به «کاشانی فراید چیکن» اقدام خواهد کرد.

در همان جلسه سفیر درباره بودجه ساختمانی دانشگاه تبریز اطلاعاتی به بایندر داد. هنوز رئیس دانشگاه تعیین نشده و در آینده نزدیک نیز تعیین نخواهد شد. آقای ناس در غیاب سفیر، اطلاعات مربوط به این مسئله را تهیه خواهد کرد.

سفیر از آقای لمبراکیس خواست که تحقیقی بیوگرافیک پیرامون اعضای گوناگون مجلس که برای اداره سیاسی حزب رستاخیز رأی آورده اند، انجام دهد. از آقای لمبراکیس این هم خواسته شد که ببیند آیا بیانیه ناشی از دیدار امیر بحرین از ایران به تمام واحدهایمان در منطقه خلیج رسیده است یا نه؟ سفیر آلمان به سفیر سولیوان گفت که شنیده است نیروی دریایی ایالات متحده می خواهد که تمام کشتیهای کوچک را تهیه نماید. سفیر توضیح داد که یک گروه متخصص، برای آزمایش این که چه نوع سلاح های ساخت آمریکا می تواند برای کشتیهای آلمانی به کار روند، در راه هستند.

سفیر در مورد مشکل فیمابین آقایان بروین و میلز از آقای بروین و جینگلز سئوال کرد و به آنان توصیه کرد که سعی نمایند که آقای میلز دوباره در هیأت نمایندگی ژنو منصوب شود.

سفیر به آقای گوئلز دو خبر رسیده در ارتباط با سیاست ما درباره پناهندگان افغانی را ارائه داد. او همچنین سئوال کرد که آیا کسی مایل به شرکت در برنامه نمایشنامه کارمن در تالار رودکی هست. پس از مدتی آقای شلنبرگر گفت که او شخصی را برای این کار انتخاب خواهد کرد.

آقای شلنبرگر توضیحی در مورد مذاکراتش با آندرو ویتلی از BBC داد و سپس یک لیست طولانی از شکایات راجع به موقعیت کارها در ایران را قرائت نمود. این لیست به درخواست اعلیحضرت توسط یک گروه از روشنفکران برجسته تهیه شده بود.

آقای بروین گزارش داد که او از آقای وستلی گله ها و شکایاتی از طرف مقامات وستینگهاوس، از این که پروژه مترو به فرانسویها داده می شود، شنیده که این هم مرهون ماهیت مخفیانه مناقصات می شود.

آقای لمبراکیس گفت که سالگرد 19 ژوئن در 18 ژوئن امسال برگزار خواهد شد. مذهبیهای فعال همگی قبول کرده اند که بهتر است در خانه بمانند تا این که تظاهرات انجام دهند. آقای شلنبرگر گفت که ویتلی احساس می کند اغتشاش بالا خواهد گرفت.

آقای فری آن گاه در رابطه با گزارشات پیش بینی مقدار محصول در سال جدید و دیدار وزیر کشاورزی از استرالیا و ایالات متحده وارد بحث شد. در این گزارش او خاطرنشان

ص: 72

ساخت که درخواستی مبنی بر کمک به ایران برای یافتن بازار جهت کندر و مر دریافت داشته است.

آقای آدلر گفت که امروز صبح اطلاع یافته است که آقای Sihweil متخصص ایمنی NRC ، دیگر به ایران بازنخواهد گشت. او نمی داند که آیا امکان دارد این مخالفت نشانه ای از ناراحتی ایران در رابطه با فقدان پیشرفت در زمینه انرژی اتمی باشد. سفیر گفت که آلمانیها نیز از این مخالفت متأثر خواهند شد، زیرا آنها روی سیستمهای کنترل ایمنی ایالات متحده برای رآکتورهای خود حساب کرده بودند. آقای آدلر موضوع را با سیروس منصور تعقیب خواهد نمود. آقای آدلر همچنین گزارشی در مورد حضور خود در جلسه اخیر انجمن «بهداشت و تنظیم خانواده» داد. موضوع این است که وزیر بهداری هیچ گونه همکاری به عمل نمی آورد. سفیر معتقد بود که آقایان ناس و آدلر بهتر است که در هر یک از ملاقاتهای آینده با وزیر بهداری شیخ الاسلام زاده موضوع را مطرح نمایند.

آقای بیونز، رابرت پاول را به عنوان مأمور جدید CAAG معرفی کرد.

خانم دیرزمن در مورد جلسه ای که با مقامات مالیاتی ایران داشت سخنانی ایراد کرد و گفت که آنها از متخصصین کامپیوتر سازمان مالیات بر درآمد آمریکا (IRS) درخواست مساعدت و مشاوره کرده اند. سفیر از جان میسی Macy و جک واگن Voughan درخواست نمود که این امر را بررسی کنند، زیرا ممکن است چنین برنامه ای در حال حاضر وجود داشته باشد.

آقای ددیچ در مورد ملاقاتش با نمایندگان پلیس ملی ایران در رابطه با آموزش افراد پلیس گمرکات ایران در ایران صحبت کرد.

الحاقیه: بدین وسیله نویسنده از آقای مارتین به دلیل عنوان نکردن نظرات ایشان در مورد این که در بین نمایندگان وستینگهاوس شکاف ایجاد شده است، پوزش می طلبد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 37(1) خیلی محرمانه5 ژوئیه 1978 - 14 تیر 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار درخواست کرد که رئیس هر بخش در اعطای مرخصی برای بعد از ظهر روز 6 ژوئیه جهت شرکت در جشن روز استقلال در «لویزان» آزاد باشد. آقای ناس تذکر داد که ممکن است با میهمانان زیادی در آخر هفته روبرو شویم. اولین نفری که وارد خواهد شد «لونازنسو» Lou Nozenso قائم مقام معاون وزیر امور خارجه خواهد بود که سعی خواهد کرد تا موافقت نامه دوجانبه اتمی را به پیش ببرد. نیوسام مدیرکل وزارتخانه نیز که در حال بازدید از آسیای جنوبی، خاورمیانه و اروپا است، برای بحث در مورد وقایع اخیر در منطقه وارد خواهد

ص: 73


1- کتاب اول، ص 747

شد و گفتگویی با شاه خواهد داشت. به علاوه نماینده دائمی در سازمان ملل جیمز لئونارد نیز در 8 ژوئیه خواهد آمد تا در مورد موضوعات مربوط به سازمان ملل به مقامات مختلف دولت ایران گفتگو کند. آقای لمبراکیس مروری بر مطالب مطبوعات داخلی داشت و خاطرنشان کرد که BBC به دنبال گزارش ویتلی از افغانستان در شرایط بدی قرار گرفته است. آرامش نسبی در جبهه داخلی برقرار است. یک مقام حزب رستاخیز شدیداً از کاندیداهایی که حزب را ترک می کنند انتقاد کرده است و این نشان می دهد که آنها قادرند به طور مستقل عمل نمایند. هنگام میهمانی چهارم ژوئیه ما، نهاوندی در پاسخ یک سئوال گفت که سازمان او صرفاً یک «جناح سوم» حزب رستاخیز نخواهد بود بلکه «گروهی» تشکیل خواهد شد.

کاردار به وابسته جدید کشاورزی ما آقای کوی نیلی خوش آمد گفت.

آقای مارتین گفت که او در حال پیگیری درخواست سفیر اردن جهت یک گزارش وضعیت در رابطه با پیشنهاد ارائه شده در مورد انتقال موشکهای آموزشی به کشور ثالث برای استفاده در نیروی هوایی اردن و سوار کردن روی هواپیماهای 5 - F آمریکایی اخذ شده از ایران می باشد. سرهنگ شفر، وابسته جدید نیروی دریایی ناخدا روی هالینگورث Roy Holling Worth را معرفی نمود. وی همچنین بازدید پیشنهادی ژنرال سادلر فرمانده پایگاه 21 نیروی هوایی در پادگان مک کوایر جهت بازدید از ترمینال «فرماندهی هوابرد نظامی» MAC را اعلام نمود. آقای آدلر گزارش داد که میهمانان کمیته مشترک اقتصادی نتیجه گرفتند که بازار برای انرژی خورشیدی خیلی امیدبخش است. آنها متوجه شدند که بودجه وزارت نیرو در این زمینه پنج برابر شده است و احتمال دارد که برای شرکتهای آمریکایی بازار وجود داشته باشد.

آقای ددیچ هفته آینده به خلیج فارس مسافرت خواهد کرد.

آقای رینو به دنبال اشارات آقای آدلر متذکر شد که مرکز بازرگانی چند تلگرام و یک گزارش در مورد نمایشگاه انرژی خورشیدی فرستاده است. شرکت کنندگان در نمایشگاه متوجه شدند که یک بازار احتمالی بسیار جالب برای شرکت های آمریکایی وجود دارد.

ناخدا هاک بازدید ناو آمریکایی بارنی از بندرعباس را برای مشارکت در تمرینات واحدهای نیروی دریایی اعلام کرد. کاردار از آقای بنرمن به خاطر ایفای خوب وظیفه اش در مورد حفظ امنیت میهمانی چهارم ژوئیه که به خوبی برگزار شد تشکر کرد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 38(1) خیلی محرمانه12 ژوئیه 1978 - 21 تیر 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با اعلام این که دیروز پیمان دوجانبه اتمی منعقد گردید، آغاز کرد. مشکل

ص: 74


1- کتاب اول، ص 748

اساسی غنی سازی مجدد زباله های اتمی حل شد و از نظریات پنج هفته پیش سفیر سولیوان به نحو احسن استفاده گردید.

کاردار گفت که بازدید معاون، نیوسام به خوبی صورت گرفت. منظور اصلی در ایران به توافق رسیدن در مورد موقعیت شرق بود. شاه در صورتی که پاکستانیها از کارخانه غنی سازی مجدد زباله های اتمی صرفنظر کنند با کمک به پاکستان نظر مساعد دارد. اگر پاکستانیها به همین نحو پیش روند، امریکا از نقطه نظر قانونی اجباراً دیگر نخواهد توانست به اسلام آباد کمک اقتصادی یا سیاسی بنمایند.

آقای شلنبرگر سئوال کرد که آیا قرارداد انرژی اتمی احتیاج به تصویب سنا دارد یا نه؟ کاردار جواب داد که معاهده پس از 60 روز کاری به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد مگر آن که یکی از مجالس کنگره یا مجلس آن را تصویب نکند.

آقای شلنبرگر گزارش داد که کارشناس سیاسی ویلیام گریفیث در شهر است و با شاه و نخست وزیر ملاقات خواهد کرد. اخبار دیگر آژانس ارتباطات بین المللی حاکی از آن است که انجمن ایران و آمریکا به منظور دستیابی به یک برنامه درخشان علمی، دوران بحرانی را پشت سر گذاشته است.

کلنل واندرمیر گزارش داده که ژنرال گست همراه گروه فرماندهی و کنترل بود. ارتشبد ازهاری به نحو مطلوبی تحت تأثیر قرار گرفته است و اواخر این هفته موضوع را با شاه در میان خواهد گذاشت.

آقای بروین، کفیل ریاست هیأت نمایندگی، گفت که نمایندگان کنسرسیوم نفت هفته گذشته به منظور رسیدن به یک توافق به جای موافقتنامه 1973 به تهران آمده اند. ایرانیان توافق دارند که برای هر بشکه 20 سنت تخفیف بدهند که میزان این تخفیف 2 سنت کمتر از قرارداد گذشته است. کنسرسیوم روزانه 3/3 میلیون بشکه نفت برداشت خواهد کرد.

آقای بروین و میلز نامزد رایزنی اقتصادی با سرپرست اداره تأمین اجتماعی ایران برای بحث پیرامون امکانات یک موافقت نامه ملاقات کردند. در طول یک هفته یا بیشتر، نمایندگان سفارت با نمایندگان تأمین اجتماعی برای تهیه یک پیش نویس جهت ارسال به واشنگتن با یکدیگر ملاقات خواهند نمود. ما می خواهیم که این پیش نویس کاملاً ساده باشد ولی ممکن است که واشنگتن بخواهد این طرح شبیه به محتوای مدلهای آلمانی و ایتالیایی باشد.

آقای بویس خبر روز برای بخش سیاسی را به اطلاع رساند. پس از بررسی آخرین شایعات در مورد تغییرات مربوط به سفیر گزارش داد که گروه جدیدی از حقوقدانان ایرانی به تازگی نام اعضای هیأت رئیسه خود را اعلام نموده و اطلاع داده است که کوششهایی در جهت برقراری تماس با گروههای حقوق بشر ایالات متحده و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به عمل خواهد آورد.

جناح سوم نهاوندی مقاله ای مبنی بر انتقاد از خط مشی اقتصادی دولت آموزگار انتشار داده

ص: 75

است. این مقاله اتاق اصناف را به علت ایجاد تورم مورد سرزنش قرار داده و هم اکنون اتاق اصناف جواب اعتراض آمیز خود نسبت به آن مقاله را اعلام کرده است. امکان دارد که این عمل اعضای مجلس را که تصمیم به پیوستن به گروه اقلیت نهاوندی را داشتند تحت تأثیر قرار دهد.

بالاخره، شهردار مشهد اعلام کرده است که سر هر کارمند شهرداری که مشاهده شود در فساد یا رشوه گیری دست داشته است، تراشیده خواهد شد (توسط خانم شهردار) و در یک ماشین روباز دور خیابانها گردانده خواهد شد. این خبر باعث مناظره داغی در سالن مجلس در مورد حق قانونی شهردار برای دست زدن به چنین اقدامی شد.

آقای نیلی Neeley گزارش داد که حجم صادرات آمریکا به ایران در سال گذشته به رقم 423 میلیون دلار رسید و به نظر می رسد که امسال نیز چیزی نزدیک به همین مقدار باشد. وی گفت که گاوهای آبستن یک قلم عمده صادراتی را تشکیل می دهد. در مورد محصول گندم گفت که علیرغم خشکسالی اوایل سال جدید، میزان آن مشابه سال گذشته خواهد شد.

آقای میلز در مورد ساعت کار جدید فروشگاه مخصوص کارمندان سفارت و فروشگاه «11 - 7» که در محوطه باقی خواهد ماند، گزارشی معروض داشت.

آقای ریچاردسون گزارش داد که آقای گوئلز امروز صبح تهران را برای یک مرخصی چهار، شش، هشت و یا ده هفته ای ترک خواهد نمود.

آقای بنرمن، کارمند جدید امنیت ملی (TSO) آقای پل تیوبس Paul Tubbs و آقای دیو مارشال کارمند جدید امنیت منطقه ای (RSO) را معرفی نمود.

آقای اسنو، گزارش داد که انجمن ایران و آمریکا فعالیت جدید خود را برای آشناسازی دانشجویان ایرانی که عازم آمریکا هستند، آغاز کرده است.

علاقه فزاینده مذهبیون به سیاست

سند شماره 39 یادداشت مذاکرات شرکت کنندگان: خانم و آقای هدایت اسلامی نیا؛ جورج بی لمبراکیس، کنسول سیاسی سفارت آمریکا، تهران؛ جان دی استمپل، مأمور سیاسی سفارت آمریکا، تهران زمان و مکان: 12 ژوئیه 1978 منزل اسلامی نیا موضوع: علاقه فزاینده مذهبیون به سیاست خلاصه: اسلامی نیا گفت تابستان نسبتاً آرام خواهد بود ولی اشکالات بیشتری در پاییز وجود خواهد داشت. بین پیروان آیت الله خمینی و آیت الله شریعتمداری در قم تفرقه ای در حال به وجود آمدن است. شریعتمداری به تدریج برخی از تندروهایی که قبلاً از خمینی حمایت می کرده اند را به طرف خودش جلب می کند. توجه مذهبیون شروع به متمرکز شدن بر روی انتخاباتی که برای سال آینده طرح ریزی گردیده، شده است. حتی لیست های کاندیداهای

ص: 76

احتمالی حداقل در یک بخش آماده شده است. روابط بین شاه و جامعه مذهبی بهتر شده اند. مقدم رئیس جدید ساواک برای آرام کردن روابط بین دولت و جامعه مذهبی با کمی موفقیت سخت در حال فعالیت است اسلامی نیا به صورت خیلی محرمانه ای به ما گفت که شهبانو و هویدا حدود 4 آگوست در اولین روز پس از رمضان برای زیارت به کربلا در عراق خواهند رفت. توضیحات مشروح در زیر تحت عناوین مختلف آمده است. (پایان خلاصه).

سیاست مذهبی داخلی در حالیکه جریانات امسال تابستان آرام خواهند بود، اما درگیری بین قسمت های مختلف جامعه مذهبی شخصاً مشکلاتی را در اوایل پاییز به وجود خواهد آورد. بحران جاری داخلی با یک درخواست منتسب به آیت الله خمینی برای برگزار نکردن مراسم تولد امام دوازدهم (21 ژوئیه) مرتبط است. شریعتمداری و تعداد دیگری از آیت الله ها با لغو جشن های برنامه ریزی شده مخالف هستند، زیرا امام دوازدهم یک قسمت حیاتی از معتقدات شیعه می باشد و این جشن یکی از جشنهای مهم است. علمای تهران تلگرافی برای خمینی فرستاده اند و گفته اند باور نمی کنند که وی خواسته باشد که مراسم ملغی شود (تلگرام بدون امضاء است). (فرستاده های خصوصی که در یادداشت مذاکرات قبلی به آنها اشاره شد هنوز اعزام نگردیده اند ولی انتظار می رود که به زودی روانه شوند). این واقعه ممکن است به نفع شریعتمداری تمام شود چونکه باعث شد آیت الله حلبی از تهران را به اتحاد عملی با وی بکشاند. حلبی یک آیت الله مهم است که فعالیت اصلی وی برگرداندن (یا کوبیدن) اعضای فرقه بهایی است. او پیروان قابل ملاحظه ای دارد که شامل یک عده تخمین 000/10 نفری دانشجو می باشد و ادعا می کند که در 5 سال گذشته 23000 بهایی را به اسلام بازگردانیده است. حاج آقا حسن قمی یک آیت الله دیگر که در 1963 از خمینی حمایت کرد و در داخل کشور به حال تبعید بوده است توسط ساواک آزاد شده و احتمالاً با شریعتمداری در مورد این موضوع متحد خواهد شد.

اسلامی نیا به صورت گذرا گفت که چندین آیت الله دیگر که در زندان هستند از طریق آیت الله ابوالفضل زنجانی (یک رهبر که اخیراً آزاد شده) پیام فرستاده اند که در عین حالی که آنها سالها پیش از خمینی حمایت کرده اند ولی اکنون با وی مخالف هستند چون که وی مسایل اشتباهی را عنوان کرده است و خیلی حرف می زند. اسلامی نیا فکر می کرد که دولت ممکن است به زودی آیت الله مطهری، طالقانی و ربانی شیرازی را آزاد کند. اسلامی نیا حس می کرد که ساواک به صورت تازه ای به زندانیانی که در زندان نگاه داشته شده اند می نگرد و آزادیهای بیشتری در جریان است.

انتخابات طرح ریزی شده پارلمان اسلامی نیا گفت علاقه زیادی نسبت به انتخابات طرح ریزی شده مجلس و سنا وجود دارد

ص: 77

و شریعتمداری از طریق اسلامی نیا پیامی برای شاه فرستاده است که می گوید اگر انتخابات 1979 آزاد نباشد (بدون کنترل حزب رستاخیز) تظاهرات و مشکلات وخیمی وجود خواهد داشت. شاه از طریق اسلامی نیا پاسخ داد که انتخابات آزاد خواهند بود و هر کسی می تواند کاندید شود. به دنبال دریافت این خبر، حامیان خمینی با اینکه به صورت خشنی با انتخابات به این عنوان که ریاکاری دولت می باشد مخالفت کرده اند شروع به تهیه لیستی از کاندیداها نموده اند.

اسلامی نیا گفت که وی فقط از چند اسمی از لیست مطلع شده است ولی آنها (اسامی) شامل امینی عراقی وزیر سابق و دادستان سابق قزوین حاج سیدجوادی می باشد. اینها شخصیت های اجتماعی سابق از دوران مصدق و جبهه ملی می باشند.

اسلامی نیا گفت گروه شریعتمداری هنوز به موارد ویژه در زمینه کاندیداها نیز نپرداخته است و خیلی از ملاها و آیت الله ها از گروه سابق جبهه ملی به رهبری مهندس مهدی بازرگان خوششان نمی آید. (نظریه: ظاهراً ملاها شخصاً از بازرگان خوششان نمی آید و نسبت به علاقه جزیی جبهه ملی ها به کمونیسم مظنون هستند.) اسلامی نیا فکر می کرد زمانی که انتخابات اعلام شود جناح شریعتمداری به تدریج لیستی از کاندیداها ارائه خواهد نمود.

لمبراکیس از اسلامی نیا خواست که راجع به ایده فعلی اش در مورد یک جناح مذهبی در حزب رستاخیز توضیح دهد. اسلامی نیا گفت ظاهراً در مورد ایده جناح سوم به وسیله گروه نهاوندی پیش دستی شده است ولی برای گروههای دیگر اگر که در حزب رستاخیز مکانی نباشد در سیستم سیاسی هنوز جایی وجود دارد. اسلامی نیا به هویدا گفته بود آنهایی که در پی انتخابات هستند چنانچه مایلند سیاستمداران مؤثری باشند بایستی اکنون شروع به مبارزه کنند. خود اسلامی نیا با گروهی از بازار و گروه دیگری از سازمان کنترل قیمت (اصناف) همکاری می کرد تا افرادی را برای انتخاب شدن آماده کند. در پاسخ به کاوش استمپل در این مورد که آیا خود وی برای راه یافتن به مجلس کاندید خواهد شد، اسلامی نیا لبخند زد و گفت که وی خیلی سرش شلوغ است و کم کم پس از مقداری طول و تفصیل یک شاید مبهم تحویل داد (نظریه: وی کاندید خواهد شد.) شاه و رهبران مذهبی در پاسخ به یک سئوال در این مورد که روابط بین شاه و رهبران مذهبی چگونه توسعه می یابد اسلامی نیا گفت گفتگوهایی وجود داشته است ولی به وجود آمدن اعتماد به آهستگی صورت گرفته است. به نظر نمی آید که شاه درک کند آیت آلله شریعتمداری بعضی از چیزهایی را که از او می خواهد نمی تواند انجام دهد. تماس های خصوصی خوب بوده اند ولی شریعتمداری نمی خواهد مردم از آنها اطلاع پیدا کنند. هرچند شاه مطلع است که شریعتمداری و خمینی در مورد ایران توافق ندارند، شریعتمداری به شاه گفته است که وی نمی تواند به

ص: 78

صورت علنی با خمینی مخالفت کند. شریعتمداری گفته است که وی برخی از تندروها را از گروه خمینی جدا می کند و بایستی احتیاط کند. اسلامی نیا اشاره کرد که زمانی که آقای عباسی داماد شریعتمداری به شهر ری آمد تا خانه فامیلی را برای یک دیدار بازگشاید، وی مقدم رئیس ساواک را دید. این موضوع انتشار پیدا کرد و شریعتمداری خیلی خشمگین شد. اسلامی نیا گفت که شریعتمداری می خواهد آیت الله اول باشد (مهم ترین در ایران) و بایستی به دقت مراقب موضع سیاسی خود باشد.

اسلامی نیا روی خیلی از مسایل کوچک به شدت کار کرده است تا اختلاف دینی دولت و رهبریت مذهبی را کاهش دهد. او راجع به جریانی در اصفهان صحبت کرد که در آن رئیس اوقاف (بنیاد هدایای مذهبی) به یک آیت الله برجسته توهین نمود. برای برطرف کردن این توهین و آرام کردن وضعیت خیلی از افراد مجبور شدند میانجیگری کنند و سرانجام این کار انجام شد. اسلامی نیا راجع به واقعه دیگری صحبت کرد که ولیان استاندار خراسان با یک دستگاه ضبط صوت که به صورت ناشیانه ای مخفی شده بود با شریعتمداری ملاقات کرد. در اواسط گفتگو کیف دستی او شروع به بیرون دادن صداهای بلندی کرد. اسلامی نیا گفت شریعتمداری که پیروان زیادی در مشهد دارد زمانی که در اواخر این ماه از این شهر دیدن می کند از دیدن مجدد ولیان امتناع خواهد کرد. (نظریه: شریعتمداری ممکن است پیروانی در مشهد داشته باشد ولی وی به آن صورت که در اینجا مفهوم شده شخصیت برجسته ای نیست.) دولت و مذهب اسلامی نیا، آموزگار و دیگر رهبران دولت را به خاطر اینکه به ملاقات رهبران مذهبی نمی روند مورد انتقاد قرار داد. - «من به دیدار شریعتمداری می روم - چرا آنها نمی روند؟» نخست وزیر به یکی از دوستان نزدیک اسلامی نیا گفته بود که کار او این نیست که با رهبران مذهبی درگیر شود و این کار شاه و ساواک است.

(نظریه: این موضوع به دیگر جریاناتی که ما راجع به عدم علاقه آموزگار به این مشکل شنیده ایم شباهت دارد.) اسلامی نیا رفتار نخست وزیر را با رفتار هویدا مقایسه کرد که ملکه فرح را در 4 آگوست روز شروع ماه رمضان در مسافرت به کربلا در عراق همراهی خواهد کرد. این یک ژست مهم در مقابل مؤمنین خواهد بود. اسلامی نیا اشاره کرد که ملکه توسط مقدم رئیس ساواک قبل از انتصابش به ریاست ساواک به فعالیت اجتماعی بیشتری تشویق شده بود و نیز اشاره کرد که ملکه مایل است به فعالیت بیشتر در امور اجتماعی ادامه دهد. از مسافرت طرح ریزی شده هنوز جلوگیری می شود (نظریه: شاید به خاطر اینکه موافقت نهایی شاه هنوز اعلام نشده است).

اسلامی نیا از مقدم رئیس ساواک به خاطر عملکرد اولیه اش تعریف و تمجیدهای زیادی می کند. به طوری که گزارش شده مقدم در کارش شدیداً فعالیت می کند و در روابط بین جامعه

ص: 79

مذهبی و دولت تفاوتی به وجود آورده است.

اسلامی نیا گفت مقدم پیش شاه رفت تا با دلیل و برهان از شاه بخواهد تا به آیت الله فلسفی اجازه سخنرانی بدهد. او اشاره کرد که در یک گفتگوی خصوصی جالب هویدا به فلسفی و اسلامی نیا گفته بود که اگر فلسفی بر علیه شاه صحبت کند (پس از اینکه قول داد این کار را نکند) هویدا، مقدم و اسلامی نیا نیز ممکن است کشور را ترک کنند. فلسفی گفت وی به شاه در سخنرانی هایش اشاره نخواهد کرد ولی ممکن است مجبور شود به خمینی اشاره کند چونکه مؤمنین وی را مجبور به انجام آن خواهند کرد.

مذهب و دیگر نیروها لمبراکیس از اسلامی نیا پرسید که وی راجع به یک کتابفروشی در نزدیکی میدان اصلی قم که مطالب اسلامی، مارکسیستی و ضدیهودی را به هم می آمیزد چه می داند. به نظر آمد که اسلامی نیا از این موضوع بی خبر است ولی ذیعلاقه به نظر رسید.

او فکر می کرد که مطالب ضدیهودی احتمالاً ضدصهیونیستی یا ضداسرائیلی بوده اند. چونکه مسلمانان خوب به اعتقادات یهودیان یا مسیحیان به دین خودشان احترام می گذارند، هر چند آنها یهودیان را افرادی می دانند که منحرف شده اند.

سرانجام اسلامی نیا گفت وی و همسرش چنانچه مسایل به آرامی که وی انتظار آن را دارد باقی بمانند در آگوست سفری به ایالات متحده خواهند نمود. آنها اوایل سپتامبر باز خواهند گشت.

نظریه: این ملاقات مجدداً ارتباط و همکاری نزدیکی که بین هویدا، ژنرال مقدم و اسلامی نیا به وجود می آید را نشان داد.

فعالیت سیاسی: گزارش جناح سوم، انتخاب رئیس کانون وکلا، تهیه لیست...

سند شماره 40 خیلی محرمانه13 ژوئیه 1978 - 22 تیر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 06697به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت: به نمایندگیهای آمریکا در بغداد، اسلام آباد، کابل و لندن موضوع: فعالیت سیاسی: گزارش جناح سوم، انتخاب رئیس کانون وکلا، تهیه لیست نامزدهای انتخاباتی، قانون جدید تظاهرات خلاصه: جناح سوم حزب رستاخیز تلاشهای اقتصادی دولت ایران را مورد انتقاد قرار داده و خواستار اقدامات جدیدی گردیده است. این عمل با عکس العمل شدید آقای یگانه وزیر دارایی روبرو شده است.

فعالیتهای پشت پرده سیاسی با مانور آرام نمایندگان مجلس به طرفداری از حزب رستاخیز و سایر طرفداران دولت ادامه دارد. کانون وکلا حسن نزیه را که یکی از وکلای پیشرو است به

ص: 80

عنوان رئیس جدید خود انتخاب می نماید. انجمن جدید حقوق دانان می گوید که این سازمان نگهبان قانون اساسی خواهد بود. نخست وزیر می گوید دولت با توجه به فضای سیاسی جدید، قانونی جهت تعیین مقررات اصولی انجمن های سیاسی و تظاهرات قانونی به مجلس تقدیم خواهد کرد. پایان خلاصه.

1- جناح سوم حزب رستاخیز در تاریخ دهم ژوئیه طی گزارشی یک سلسله پیشنهادات ضدتورمی و اقتصادی ادامه داده که آنها را در میان سایر اقدامات، برای کاهش هزینه های مصرفی دولت و هدایت آنها در جهت تولید، انحلال اطاقهای اصناف، خاتمه انحصارات در زمینه واردات و تجدیدنظر در سیاست مالیاتی به منظور کاهش فشار از روی حقوق بگیران، نامیده است (جبران آن به وسیله افزایش مالیات بر ثروتمندان و تعقیب کسانی که از دادن مالیات فرار می کنند امکان پذیر است).

اصناف بلافاصله پیشنهادات جناح سوم حزب را مورد انتقاد قرار داده و در دوازدهم ژوئیه، یگانه، وزیر اقتصاد و دارایی در حالیکه به این پیشنهادات سخت حمله ور شد، تلویحاً پیشنهاد تعقیب کسانی را که از دادن مالیات طفره می روند و افزایش مالیات ثروتمندان را پذیرفت. یگانه گفت که از سی هزار شرکت موجود در ایران فقط دوازده هزار شرکت سوابق مالیاتی دارد و این وضعیت باید درست شود. یگانه از پیشنهاد کاهش مالیاتها و تجدیدنظر در تخصیص اعتبارات انتقاد نمود و گفت که این عمل موجب توقف رشد اقتصاد ملی خواهد شد. او متذکر گردید که دولت ایران در فاصله می 1977 تا می 1978 نرخ تورم را از 8/30 درصد به 1/10 درصد کاهش داده است. نهاوندی، رهبر جناح گفت از اینکه گزارش گروهش بحث برانگیز بوده، خوشحال است.

2- در پشت پرده مانور قابل توجه نمایندگان مجلس با طرفداری از این جناح و سپس تغییر عقیده دادن همچنان ادامه دارد. بررسیهای سفارت که بر اساس گزارشات محلی و تماسهای شخصی صورت گرفته است، جناح بندیهای تقریبی نمایندگان مجلس را به شرح زیر ارائه می دهد. (هر چند که اینها در معرض تغییر مجدد می باشند): جناح سازنده 140 نفر، جناح پیشرو 50 نفر، جناح سوم 40 نفر، پان ایرانیست ها (پزشکپور) 7 نفر، بقیه جناح ها و منفردها 31 نفر. در طول تهیه این بررسی، به خاطر گزارش انتقادآمیز جناح سوم، تعدادی از طرفداران آن کاسته شده است. وضعیت طرفداری از جناح ها منتشر نشده است. وضعیت موجود بیانگر سیال بودن بحث های سیاسی اخیر است.

3- این موضوع برای سفارت از طریق منابع زیادی مورد تأیید قرار گرفته است که دولت قصد دارد هر کس را که می خواهد نامزد نمایندگی مجلس شود، بدون آنکه او را از فیلترهای حزب رستاخیز عبور دهد، آزاد گذارد. منبع نزدیک به آیت الله شریعتمداری به ما گفت که شاه به رهبران مذهبی تأکید کرده است که هر کس می تواند در مبارزات انتخاباتی شرکت نماید، البته نه به صورتی که گروه خمینی قبلاً شروع به تهیه لیست انتخاباتی نموده اند در حالیکه

ص: 81

رهبرشان کل انتخابات را تحریم می کرد. از گروه شریعتمداری نیز انتظار می رود در ماههای آینده همین کار را انجام دهد و گروههای متحده در جبهه ملی نیز زیاد عقب نیستند. ما شنیده ایم که گروه شریعتمداری به رهبری سابق جبهه ملی اعتمادی ندارد. بنابراین مشکلاتی در اختلاف بالقوه متحدین وجود خواهد داشت.

4- در یازدهم ژوئیه، هیأت اجراییه کانون وکلای ایران، حسن نزیه، نامزد گروه پیشرو را به عنوان رئیس خود برگزید. (عبدالکریم انواری وکیل مستقل و هدایت الله متین دفتری از گروه پیشرو به عنوان معاونین و صدر الدین صادق وزیری و محمدتقی دامغانی از گروه پیشرو به عنوان مسئول پیگیری انتخاب شدند). روز بعد نزیه اعلام نمود که کانون وکلا برای استقلال کامل قوه قضائیه و توسعه آزادیهای فردی تلاش خواهد نمود. انجمن حقوقدانان ایران نیز اهداف مشابهی را از جمله امحاء کلیه دادگاههای ویژه که خارج از سیستم قضائی می باشند (مثل دادگاه ویژه کارمندان دولت) را اعلام نموده است. انجمن حقوقدانان اولیه جلسه خود را در نهم ژوئیه تشکیل داد و یک شورای بیست و یک نفره را انتخاب نمود که شامل هفت نفر از هشت نفر وکلای پیشرو می باشند که هفت نفرشان عضو هیأت اجرائیه کانون وکلا نیز هستند. سخنگوی انجمن حقوقدانان گفت که این انجمن و کانون وکلا کاملاً جدا از هم باقی خواهند ماند. انجمن حقوقدانان، به منظور استقرار حکومت قانون، در نظر دارد با سازمانهای بین المللی تماسهایی برقرار نماید. تمام موارد مذکور به طور قابل توجهی در مطبوعات منعکس گردیده است.

5- نخست وزیر در مصاحبه مطبوعاتی خود بعد از پایان جلسه کابینه، ضمن پاسخ به تعدادی از سئوالات روزمره، به ناگهان اعلام نمود که وزارت دادگستری لایحه ای در خصوص تعیین چهارچوب فعالیتهای انجمن های سیاسی و تظاهرات به مجلس تقدیم خواهد نمود. نخست وزیر اظهار داشت، لایحه احتمالاً شامل مقرراتی جهت اعلام قبلی گردهماییها، نام سازمانهای شرکت کننده، تاریخ، ساعت و محل آن خواهد بود. اما این مقررات هنوز مشخص نشده اند.

این خبر در مطبوعات فارسی با تیتر بزرگ منعکس گردید ولی در مطبوعات فرانسه و انگلیسی زبان در صفحات داخلی از اقبال کمی برخوردار بود. نخست وزیر گفت «تا هنگامی که نهادهای صحیح و قانونی جهت تحکیم فضای باز سیاسی به وجود نیاورده ایم صحبت از آن بی فایده است.» این نظریه بر سر این موضوع که آیا لایحه آزادیخواهانه خواهد بود یا محدود کننده، بحث های زیادی را برانگیخته است.

در ابتدای امر به نظر می رسد اعتقاد بر این باشد که تصمیم دولت ایران مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی از طریق تعیین مراحلی منطقی جهت مبارزات انتخاباتی مجلس، در این لایحه منعکس خواهد بود.

ناس

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

ص: 82

سند شماره 41(1) خیلی محرمانه19 ژوئیه 1978 - 28 تیر 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با مطرح کردن این موضوع که مذاکرات نیوسام در کابل و اسلام آباد پایان گرفته و پاکستانیها نقطه نظرات سنتی خود را در چند زمینه پیشنهاد کرده اند، آغاز نمود. ما انتظار داریم که گزارش مختصری در مورد مسافرت نیوسام به دست آورده تا آن را در اختیار ایرانیان نیز قرار دهیم. کوپر معاون وزیر خارجه ممکن است در هفته آینده از ایران بازدید کند.

ژنرال گست گفت که شب گذشته با ژنرال گریوز در مورد پیغام کاردار پیرامون برنامه 4 - F گفتگو کرده است. ما پیشنهاد کردیم که یک بار دیگر برنامه بررسی شود تا این که سیستم مخابراتی گروه A نیز در آن جای بگیرد. این امر موجب خواهد شد که سلاح Wildweased در موعد دیرتری بر روی 4 - F قرار گیرد، البته در صورتی که تصمیم بگیریم که آن موشکها را به ایرانیان بدهیم. بدون سیستم مخابراتی گروه A ، دولت ایران احتمالاً هواپیماها را نخواهد خرید.

راجر ا. بروین کفیل ریاست هیأت نمایندگی پس از چهار سال خدمت در جهت اهداف دوستانه روابط ایران و آمریکا، از هیأت مسایل مملکتی خداحافظی کرد.

آقای لمبراکیس گزارشی در مورد موقعیت سیاسی داخلی ایران ارائه داد، وی گفت که مخالفین مجدداً در حال بسیج مردم به منظور برگزاری تظاهرات برای فردا بعد از ظهر در حوالی خیابانهای تخت جمشید و بلوار پهلوی هستند. آقای ریچاردسون به کاردار گفت که کنسولگری در روز 600 الی 700 ویزای مهاجرتی صادر می کند.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره42(2) خیلی محرمانه26 ژوئیه 1978 - 4 مرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با مطرح کردن تلگرامی که شب گذشته فرستاده بود و مذاکراتش با تیمسار طوفانیان را توضیح می داد، شروع کرد. طوفانیان گفت در صورتی که هواپیماهای F-4E همراه با سیستم مخابراتی گروه A نباشد دولت ایران خواهان آنها نخواهد بود. او گفت پیشنهاد خرید Shrike او را متحیر کرده است و یادآور شد که شاه و او تصمیم گرفته اند که دولت آمریکا باید سعی کند که شرایکها را پس بگیرد. آنها تصمیم گرفتند که چنانچه هواپیماهای F-4E با سیستم مخابراتی گروه A در مقابل تحویل شرایکها باشند، آنها حاضرند شرایکها را نیز از ما تحویل

ص: 83


1- کتاب اول، ص 750
2- کتاب اول، ص 751

بگیرند.

دکتر استمپل با انگلیسیها تماس خواهد گرفت تا ببیند که آیا آنها راه حلی در مورد نامیبیا پیدا کرده اند. کاردار امروز احتمالاً به وزارت امور خارجه خواهد رفت و درباره موریتانی و خاورمیانه گفتگو خواهد کرد. کاردار نتیجه بررسی در مورد مدیریت اداری سفارت را به آقای میلز داد و قرار شد وی آن را بخشنامه کند.

آقای زیشک گفت انجمن ایران و آمریکا برای احداث یک مرکز آموزشی جدید پروانه ساختمان گرفته است. دکتر استمپل یکی از کارمندان جدید DEA به نام آقای لاری مک کینی MC Kinney را معرفی کرد. سپس درباره شورشهای امروز مشهد به نقل از روزنامه گزارشی داد. وی یادآور شد که در آخر هفته گذشته در سراسر کشور تظاهرات گسترده ای در جریان بوده که به غیر از جهرم در همه جا با آرامش برگزار شده است.آقای مارتین در مورد موضوع Wild Weasel با آقای پرشت صحبت کرده است. آقای نیوسام معاون وزارتخانه هم اکنون در تلاش است تا موافقت ترخیص Wild Weasel را برای نیروی هوایی ایران بگیرد. این موضوع مربوط به قبل از عکس العمل منفی کمیسیون مجلس درباره پیشنهاد وزارت خارجه که در آن توصیه شده بود که بدون هیچ گونه تعهدی نسبت به تحویل Wild Weasel سیستم مخابراتی گروه A را در هواپیماهای 4- F جانشین کند، می شود. آقای تیلور درباره تغییرات جدید هیأت دولت گزارشی داد و یادآور شد که PBO در طول سال گذشته سه وزیر جدید به خود دیده است. همچنین وی درباره پاره ای شایعات که در میهمانی بانکداران در مورد بیماری شاه شنیده بود بحث و تبادل نظر کرد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 43(1) خیلی محرمانه2 اوت 1978 - 11 مرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار به اعضای هیأت مسایل مملکتی اطلاع داد که شب گذشته یک بمب دستی از بالای دیوار کنسولگری در اصفهان به داخل پرتاب شد. این حادثه هیچ آسیب و یا خسارت جدی به بار نیاورد. ما گمان می کنیم که این یک حادثه منفرد بوده است، نه حادثه ای که ارتباط به یک گروه متخصص تروریستی داشته باشد. آقای ناس همه را متوجه این موضوع کرد که احتیاط امنیتی لازم را به کار برند. خبر مسرت بخش این است که دفتر سفیر تعدادی بلیط مسابقه اسب دوانی میدان فرح آباد را دریافت داشته است و اعضای هیأت نمایندگی می توانند آنها را دریافت نمایند. با توجه به شایعات مربوط به سلامتی شاه، عکس های جدید او را در حال استراحت، آرامش، برنزه شدن و سر حال نشان می دهد. تماس خصوصی اخیر نیز او را در

ص: 84


1- کتاب اول، ص 755

وضعیتی مطلوب نشان می داد.

آقای زیشک گزارشی ارائه داد که به نظر می رسد پیمان پیشنهادی فولبرایت به دایره اول بازگردانده شود. کاردار گفت که او مسئله را مورد بررسی قرار داده و دیده است که نیازی به تعجیل بی مورد برای یک موافقتنامه تجدیدنظر شده نیست، زیرا توافق قبلی اساساً مورد رضایت ماست. آقای وستلی گفت که معاون رئیس سازمان بین المللی بیمه گران در جلسه اخیر هیأت بازرگانی ایران و آمریکا در لندن شرکت کرده و سخنرانی بسیار خوش بینانه ای در جلسه ایراد نموده است که اعضای شرکت کننده آن را خیلی ثمربخش یافته اند.

آقای استمپل مقاله ای از روزنامه رستاخیز که در آن از دکتر امینی به علت اعلام بی موقع در مورد فعالیت سیاسی انتقاد شده بود را دست به دست گرداند. همچنین روزنامه های محلی خبر درخواست کمک سازمان ملل از ایران و همچنین دیگران را به منظور همکاری با نیروهای حافظ صلح در نامیبیا گزارش کرده بودند. دایره ویژه تحقیق به ما در مورد احتمال تظاهرات فردا در مسجد اعظم تجریش آماده باش داد. خانم ویلیام وود ساید (Wood side) کارمند کمیته قضایی سنا، ایراد یک سخنرانی در مورد سنا را لازم دید. او همچنین با آقای ددیچ ملاقات خواهد کرد. شوهر ایشان که رئیس شرکت آمریکایی کان می باشد، با آقای دیوید وستلی راجع به موقعیتهای بازرگانی و تجارتی تماس خواهد گرفت. آقای توماس حادثه بمب در اصفهان را به دایره تحقیق ویژه (OSI) گزارش داد و آقای بنرمن برای تحقیق به محل حادثه در اصفهان رفت. کلنل فیلیپس سئوال کرد که آیا سفارت اعتراضی به انتشار یک توصیه نامه در مورد تظاهرات فردا که در رابطه با اول ماه مه است، دارد. به دنبال نظرخواهی از اعضای هیأت مسایل مملکتی تصمیم گرفته شد که یک توصیه نامه محتاطانه در رابطه با آغاز ماه رمضان انتشار یابد. آقای کارلتون گفت که وزارت نیرو اظهار تمایل نموده است که بر طبق ماده 661 سازمان عمران بین المللی (AID) از وجود متخصصین انرژی خورشیدی ایالات متحده استفاده شود. کاردار گفت که AID همیشه به دنبال پروژه های خوب برای کسب این درآمد است و معتقد است که انرژی خورشیدی آمریکا را از یک موقعیت تجاری خوب در ایران برخوردار خواهد نمود.

نتایج آشوبهای مذهبی ایران

سند شماره 44 خیلی محرمانه2 اوت 1978 - 11 مرداد 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 07311به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 7265 موضوع: نتایج آشوبهای مذهبی ایران خلاصه: بمب گذاری در عصر روز اول اوت در کنسولگری اصفهان، به نظر می رسد با آشوب مذهبی و متعاقب آن دستگیری یا ربودن طاهری مرتبط باشد. ناپدید شدن طاهری

ص: 85

(عصر روز 31 ژوئیه) باعث به وجود آمدن موج بزرگی از اغتشاش در روز 1 اوت در اصفهان گردید که منجر به تیراندازی پلیس به طرف جمعیت در یک یا دو موقعیت مشخص گردید. نظر به این وقایع و شروع ماه رمضان در 3 اوت سفارت و کنسولگری به آمریکاییها گفته اند که از اجتماعات عمومی و مناطق مذهبی دور بمانند و در انظار نباشند. پایان خلاصه.

1- مطالب زیر از چندین منبع رسمی و غیررسمی که تماماً در متن معرفی نشده اند جمع آوری شده است. مک گافی کنسول اصفهان به سفارت اطلاع می دهد که اطلاعات جدید به دست آمده نشان می دهد، طاهری که حدود دو هفته پیش از تبعید داخلی بازگشته بود، در عصر روز 31 ژوئیه توسط افرادی ناشناس از خانه اش خارج گردید. حامیان مذهبی وی که نسبت به درگیری مقامات رسمی مظنون هستند در اول اوت در منطقه حسین آباد اصفهان به تظاهرات و اعتراض پرداختند. یک شاهد عینی، موانع موقتی خیابانی در حال سوختن در چندین نقطه، خسارات اساسی به بانکها و دیگر ساختمانها از جمله 6 مورد بمب آتش زا و تیراندازی پلیس به سمت جمعیت را گزارش می کند. عقیده بر این است که این اعمال کار گروههای مذهبی است که یا حامیان طاهری و آیت الله خمینی هستند یا شاید اقلیت های متعصبی که از آشوب ها سوءاستفاده می نمایند. مک گافی اشاره می کند طاهری می تواند به سادگی به وسیله راست گراهای متعصب مسلمان و یا مقامات رسمی ربوده شده باشد.

2- حامیان طاهری آنهایی هستند که در مقابل گروههای غیرنظامی تحریک شده از طرف دولت که سعی نمودند تظاهرات را در ماههای آوریل و مه کنترل نمایند، چندین گروه دفاعی تشکیل دادند. اگرچه هیچ فعالیت مشخصی به وسیله واحدهای مقاومت غیرنظامی یا دیگر گروههای مراقبت در ماههای گذشته وجود نداشته است ولی ناپدید شدن طاهری ظاهراً جرقه ای بود که آشوب و خشونت اساسی تری را مشتعل نمود.

3- یک شاهد عینی آمریکایی که خود را در یک جمعیت در اول اوت گرفتار یافت گزارش می کند پلیس بر روی جمعیت آتش گشود و تیر به سر یک بچه اصابت کرد و کشته شد. دیگران ممکن است زخمی شده یا به همان نحو کشته شده باشند. همین منبع مشاهده کرد که گروههای کوچک پلیس برخی اغتشاشگران را در داخل کوچه های کوچک تعقیب نمودند و پس از اینکه گلوله هایی تک تک شلیک می شوند باز می گشتند. منبع ندید کسی در نتیجه این اتهامات بمیرد ولی معتقد است احتمال زیادی وجود دارد که تظاهرکنندگان کشته شده باشند. گزارشی که کاملاً تأیید نشده اشاره بر این دارد که حداقل یک کارمند بل هلیکوپتر در سر راهش به محل کار در 2 اوت مورد اصابت گلوله واقع شد. محلی که از آن تیراندازی شده نامعلوم است. (ولی بهترین اطلاعات اشاره بر این دارد که پلیس تاکنون به صورت گروهی تیراندازی کرده است).

4- نظریه سفارت: آشوب های مذهبی به دنبال مراسم عزاداری برای رهبران مرحوم مذهبی در تلکسی جداگانه گزارش شد. نیروهای مذهبی خمینی آشکارا مراسم عزاداری را برای

ص: 86

مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار دادند و آشوب منتج از آن به طور قابل توجهی وخامت اوضاع کشور را تشدید کرد، خصوصاً در شهرهایی که تظاهرات به وقوع پیوست. این حقیقت که اینگونه وقایع هم زمان با شروع دوره اخیر روزه داری ماه رمضان اتفاق افتاده، امکان خشونت و آشوب اجتماعی را بالا برده است.

5- بمب گذاری در کنسولگری اصفهان اولین واقعه ای در آنجا است که علی الخصوص به سمت آمریکاییها یا تأسیسات آمریکایی متوجه شده است. این حقیقت که در بمب گذاری از بمب لوله ای استفاده شده و نه از بمب های آتش زا که بالقوه در تمام بمب گذاریهای قبلی در اصفهان از آن استفاده شده به این موضوع اشاره دارد که ممکن است کار همان گروه نباشد. مگر اینکه حامیان طاهری به کنسولگری و دیگر اهداف حمله کرده باشند و از اسلحه های متفاوتی استفاده کرده باشند، بهترین حدس سفارت این است که بمب گذاری کنسولگری کار یک گروه متعصب کوچک که قبلاً اعلام موجودیت نکرده است می باشد. اگرچه بمب تخریب قابل توجهی به بار آورد ولی زمان حادثه به نظر می رسد که برای مرعوب کردن طرح ریزی شده تا ضربه زدن. از مقامات ایران محافظین اضافی برای کنسولگری اصفهان و همچنین کنسولگریهای شیراز و تبریز درخواست شده است.

6- هیچ گونه نشانه ای وجود ندارد که فعالیت مذهبی بر علیه خارجیان جهت داده شده باشد یا جهت داده خواهد شد. در هر صورت رقابت بین ملاهای ایرانی برای برتری سیاسی - مذهبی تأثیری این گونه دارد که تمام ملاها را هر چند از روی بی میلی به حمایت از برادران تندروتر خود در هر گونه رویارویی مردم با نیروهای امنیتی، مجبور نماید. با گذشت زمان این امر دشمنی نهانی در بنیاد گرایان مذهبی را تشدید می نماید. محتمل است که مخالفت مذهبی در خلال پنج هفته آینده به طور قابل توجهی تشدید گردد، ولی در چه جهتی اکنون مشکل می توان گفت. در طی دو هفته گذشته یک استنباط عمومی وجود داشته است که تلاشهای دولت ایران برای رسیدن به نوعی از توافق با نیروهای مذهبی موفق نبوده است. این احتمال وجود دارد که تلاشهای مجددی در این جهت به عمل آید ولی برخی از این تلاشها اگر نه به طور قابل توجه، مواضع دولت را سخت تر می کند.

7- نظر به شروع رمضان به آمریکاییها هشدار داده شده که از انظار مخفی بمانند.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 45(1) خیلی محرمانه9 اوت 1978 - 18 مرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با خوشامدگویی به هری بورتن رئیس جدید FAA آغاز نمود. وی سپس به

ص: 87


1- کتاب اول، ص 759

طور خلاصه اجلاس قریب الوقوع کمپ دیوید را با اشاره به این که تلاشهای یک مقام عالیرتبه برای آمدن به ایران به منظور توجیه کردن شاه در مورد مراحل نهایی جریان صلح در خاورمیانه تاکنون ناموفق بوده است، مورد بحث قرار داد.

کاردار از همه مشاورین و رؤسای بخشها خواست تا یادداشتهایی را برای در جریان گذاشتن سفیر که قرار است در آخر ماه بازگردد، تهیه کنند. این یادداشت باید تا 23 - 22 اوت به آقای بویس تحویل داده شود.

ژنرال هایزر، معاون فرمانده نیروهای مستقر در اروپا و دریاسالار فولی (Foley) معاون فرمانده ناوگان هفتم، در آینده نزدیک از ایران دیدار خواهند کرد.

آقای زیشک، ریچارد آیکر کارمند کارآموز جدید آژانس ارتباطات بین المللی را معرفی نمود. پس از آن به ذکر وقایعی که شب گذشته در شیراز در رابطه با انجمن ایران و آمریکا اتفاق افتاده بود، پرداخت که طی آن 200 نفر مستقیماً به طرف انجمن به راه افتاده بودند ولی توسط پلیس متفرق شدند. این اولین باری بود که انجمن ایران و آمریکا به طور اخص هدف قرار گرفته بود، در حالی که در دفعات پیش بر سر راه اهداف دیگر واقع شده بود.

ژنرال گست، ژنرال جورج کرتز (Kertesz) که جانشین ژنرال سکورد می باشد و در غیاب ژنرال گست سرپرستی هیأت مستشاری نظامی را به عهده خواهد گرفت، معرفی نمود.

ژنرال گست، آخرین اخبار مربوط به هواپیماهای 4 - F و Wild Weasel را گزارش داد. ایرانیها دیگر علاقه چندی به 4 - F ندارند (بدون سیستم مخابراتی گروه A). برای نیازهای فرسایشی، هواپیماهای 16 - F که از تکنولوژی برتری برخوردارند را ترجیح می دهند. همین نظریه در مورد شرایکها وجود دارد.

در مورد کشتیها، دولت ایران تصمیم گرفته است که (NTDS) را خریداری کند. که این موضوع باعث ایجاد بحثی در بین اعضای هیأت مسایل مملکتی در مورد نحوه برخورد آلمانیها و هلندیها نسبت به این موضوع شد. نتیجه این شد که آلمانیها از شنیدن اخبار کمی خوشحال تر خواهند شد.

سپهبد ربیعی به ژنرال گست اظهار داشت که ایران خواستار سیستم لیزری ATLIS نمی باشد، مگر آن که دولت آمریکا تصمیم بگیرد که آیا از آن استفاده خواهد کرد یا خیر.

ژنرال گست گفت که یک نسخه از مطالب مربوط به هلیکوپترهای گشتی را روی میز آقای مارتین گذاشته است. کاردار اعضای هیأت مسایل مملکتی را در مورد انتقادات به وجود آمد، درباره فروش تجهیزات نظامی آمریکا به ایران که ناشی از یک اتفاق است، توجیه نمود.

دکتر استمپل اخبار اجتماعی گوشه و کنار شهر و از جمله آخرین گزارشهای سیاسی را از نظر گذراند. وی به مشکلات اساسی بین رهبران مذهبی پرداخته و گفت که این فصل برای شایعه پراکنان فصل مناسبی نیست. وی گزارش داد که بعضی از ایرانیان عالیرتبه با ما تماس گرفته اند و پرسیده اند که آمریکا در نظر دارد چه اقداماتی برای یاری ایران در مبارزه با

ص: 88

کمونیسم به عمل آورد. وی در جمع اعضای هیأت مسایل مملکتی خواست که به انتظار برخورد با پرسشها و سئوالات و کنکاشهایی از این قبیل باشند.

دکتر استمپل در ادامه گزارشات خود گفت که گروه خمینی بویژه در برابر اقلیتها به رفتار نسبتاً خشونت آمیزی دست زده اند.

آقای نیلی گزارش داد که احتمالاً ایران بیش از سال گذشته به وارد کردن غلات خواهد پرداخت.

دکتر آدلر گفت که وی یک نسخه فارسی از موافقت نامه دو جانبه انرژی هسته ای را در دست دارد و آن را از طریق مسافری که عازم واشنگتن است به وزارتخانه خواهد فرستاد. منصور به آدلر گفته است که وی روز بیستم اوت را تاریخ احتمالی امضای قرارداد می داند.

آقای تیلور کار بررسی و تحقیق محرمانه بانکی خود را خاتمه داده است. همراه با افزایش میزان ارائه (وام) تا حد 64% در سال گذشته، بانکها توقعات خود را در مورد وام به ایران بسیار افزایش داده اند.

گزارش حوادث 31 ژوئیه الی 11 اوت 78 به ترتیب وقوع

سند شماره 46 گزارش حوادث 31 ژوئیه الی 11 اوت(1) 78 به ترتیب وقوع ژوئیه 1978- طاهری روحانی (اصفهانی - م) از منزلش ربوده، دستگیر و متعاقباً به تهران انتقال داده شد. مک گافی 2 اوت 78.

اوت 1978- وقوع ناآرامی و تیراندازی در حسین آباد بین حکیم نظامی و وحید. اشیاء سوخته در عرض خیابان دیده شد و به نظر می رسد برای مسدود کردن خیابان باشد. لیندا کلی و میلی وینگ اول اوت 78، ناظر دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی اول اوت 78.

بانک صادرات حسین آباد با بمب آتش زا به آتش کشیده شد. اشیاء سوخته مشابهی عرض خیابان را گرفته بود. تام فوربز 2 اوت 78.

یک ناظر عینی تیراندازی پلیس به طرف مردم را در محلی که یک جوان ایرانی درست در یک متری منبع از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و کشته شد دیده است. جان شرود بل هلیکوپتر ایران 2 اوت 78.

ماشین نظامی ایالات متحده در نزدیکی مسجد سید متوقف، شماره آن یادداشت و سپس آزاد شد. (2) یک آمریکایی در حال قدم زدن در حسین آباد بین حکیم نظامی و وحید صدای تیراندازی و اصابت چند تیر به ساختمانهای اطراف محلی که قدم می زد را شنیده است. وارن هولیس، بل

ص: 89


1- در متن سند تاریخ اصلی 6 اوت بوده ولی با دست، خط خورده و 11 اوت نوشته شده است م.
2- این متن در لابلای خطوط و به صورت نامنظم نوشته شده است م.

هلیکوپتر ایران - 2 اوت 78.

یک بمب لوله ای (احتمالاً سه راهی انفجاری - م) در ساعت 30/23 به طرف کنسولگری آمریکا پرتاب شد. مک گافی ساعت 2 دوم اوت 78.

شیشه های بانک تجارت ایران و هلند و بانک بین المللی ایران شکسته شد. هر دو بانک در غرب چهارباغ بالا و در نزدیکی جنوب خیابان نظر واقع شده اند. تام فوربز 2 اوت 78.

رستوران هتل پارک پُل به وسیله فرد یا افراد ناشناسی در ساعت حدود 30/16 تا 17 مورد اصابت بمب آتش زا قرار گرفت. دان کوپر و مک گافی 2 اوت 78.

دو نفر موتور سوار در حال پرتاب جسم روشنی در جلوی هتل پارک پُل مشاهده شدند. این اجسام شعله ور و منفجر شدند. رستوران در این وقت از روز تعطیل بود. کنت کرن 5 اوت 78.

بر اساس گزارشات یک اتومبیل شورلت - نوای قدیمی در حدود ساعت 40/16 هنگامی که از قسمت موتور آتش گرفته بود پیدا شد. بعداً تکه پارچه ای آغشته به نفت روی زمین در زیر قسمت مربوط به موتور اتومبیل پیدا شد. ماشین از ساعت 11 صبح تا هنگامی که در حال سوختن پیدا شد در جلو منزل منبع پارک شده بود. این منزل در شمال رودخانه بعد از چهار باغ صدر واقع است. در یک حادثه دیگر و یک شخص ناشناس به منزل تیمی گروه 4 - FAT تلفن زد. اطلاعات آن در گزارش شماره یک 0/90 موجود است.

مغازه یک توزیع کننده آبجو و مشروبات الکلی در خیابان میر در ساعت 00/5 صبح مورد اصابت بمب آتش زا قرار گرفت. صبح همان روز منبع با صاحب مغازه گفتگو کرد. ری ایوانیز بل هلیکوپتر ایران 4 اوت 78.

یک سینما در خیابان پهلوی نزدیک میدان 24 اسفند مورد اصابت بمب آتش زا قرار گرفت (حادثه در ساعت اولیه صبح به وقوع پیوست).

سرهنگ کوپرس با فرد ناشناسی که ادعا می کرد ماشین وی را در اختیار دارد ملاقات نمود.

ماشین کارمندان بل هلیکوپتر ایران که در حال عبور از رودخانه بود متوقف و خساراتی به آن وارد شد.(1) دو عدد کوکتل مولوتف به سمت کلاس مجتمع آموزشی دوره متوسطه کاوه که بعد از جاده کاوه و تقریباً یک مایلی خانه اصفهان قرار دارد پرتاب شد. خسارات وارده بیشتر شامل سیاه شدن دیوارهای ساختمان بود. شیشه های مصرفی از نوع سون آپ و آبجوی ساخت داخل بودند. حادثه حدود ساعت 7 تا 30/7 امروز اتفاق افتاد. آقای بوزی بیتز 6 اوت 78 حال به نظر می رسد کار دو تن از بچه های آمریکایی باشد. (2)

ص: 90


1- این جمله به صورت دست نویس و لابلای متن اصلی نوشته شده است م.
2- این جمله در ادامه متن و به صورت دست نویس اضافه شده است م.

یادداشتهای اضافی در تاریخ 5 اوت 78 باقیمانده یک جیپ ارتشی سوخته در فاصله کمی از خیابان حکیم نظامی توسط هریس کارمند الکترونیک PRD دیده شد. زمان دقیق آتش سوزی معلوم نیست. هانک مولانی 6 اوت 78. در تاریخ 5 اوت 78 بین ساعت 10 تا 15 جمعاً 40 نفر ایرانی سعی کردند به مرکز خدمات خانوادگی بل هلیکوپتر ایران واقع در جنوب شرقی اصفهان وارد شوند. تلاش برای ورود در گروههای 5 تا 15 نفره در هر نوبت بوده است. یک گروه پنج نفری از ایرانیان با کمک موتورسیکلتهای خود از دیوار بالا رفته و ظاهراً موقعیت ساختمانهای مختلف را بررسی می کردند.

7 اوت(1) گزارش می رسد روحانیون در اعتراض به عدم آزادی طاهری و شکست دولت در اجرای قولش در منزل خادمی تجمع کرده اند.

8 اوت ناآرامی جدید منطقه را دربر گرفت. جمعیت وارد جلفا (محله ارامنه) شده و پیزاهاوس (مورد استفاده آمریکاییها) را مورد حمله قرار دادند. با بمب آتش زا به هتل جلفا (محل اقامت آمریکاییها) و سه بانک حمله کردند.

9 اوت ساعت 30/7 گروه کوچکی شامل 18 - 30 مرد و 50 - 30 نوجوان به فروشگاه شاه عباس حمله و به اموال آن خساراتی وارد آوردند. 5 تا 6 بمب آتش زا در حمله به مرکز بانک تجاری استفاده شده است.

10 اوت ساعت 00/9 یک تلفن تهدیدآمیز به کلوپ [نامفهوم] می شود.

11 اوت ساعت 00/2 ارتش تلاش نمود تا اعتصاب غذای روحانیون در چهارباغ پایین (منزل آیت الله خادمی) را بر هم بزند. بار دیگر در ساعتهای 00/6 و 45/9 بعد از ظهر زد و خورد تظاهرات و تیراندازیهایی در نقاط دیگر به وقوع پیوست. تیراندازی تأیید شد. شایعات از کشته

ص: 91


1- مطالب بعدی به صورت دست نویس در ادامه متن اصلی اضافه شده است م.

شدن افراد بسیاری خبر می دهند. در بزرگ راه تهران نیز در ساعت 00/11 تا یک بعد از ظهر تظاهرات بر پا شد و جمعیت به سمت شمال پارکینگ موتوری انجمن ایران و آمریکا در اتوبان تهران حرکت کردند.

اصفهان - افزایش حجم گزارشات - حوادث تکراری - تهدیدات و شایعات...

سند شماره 47 از: افسر امنیت منطقه ای رابرت. بی. بنرمن16 اوت 1978 - 25 مرداد 1357 موضوع: اصفهان - افزایش حجم گزارشات - حوادث تکراری - تهدیدات و شایعات منعکس کننده مقاومت در مقابل بی نظمی های شهری ناشی از احساسات ضدخارجی.

کنسولگری اصفهان امروز گزارش می دهد که آنها گزارشاتی از تهدیدات واقعی، حوادث و شایعات از اول اوت تاکنون که منعکس کننده فزاینده آگاهی ها و احتمال متمرکز شدن بر بخشی از نیروهای مخالف خارجیان خصوصاً جماعت آمریکایی است جمع آوری می کنند.

به طور خاص، کنسولگری اصفهان اطلاعات زیر را ارائه می کند.

1- در شب دوم اوت در همان ساعتی که حادثه بمب گذاری کنسولگری اتفاق افتاد، گزارش واصله از نگهبان شب در انجمن ایران و آمریکا نشان می دهد که گروه کوچکی از ایرانیان مذکور به ساختمان انجمن ایران در آمریکا نزدیک شدند و سعی کردند وارد ساختمان که درب آن قفل بود شوند. آنها با نگهبان شب بحث می کردند تا به آنها اجازه ورود داده شود و اظهار می داشتند آیا شما ایرانی یا آمریکایی هستید؟ نگهبان به آنها اجازه ورود نداد و گروه آنجا را ترک کردند.

2- تلاش مجدد علیه انجمن ایران و آمریکا در اصفهان در بعد از ظهر 11 اوت به هنگام ناآرامیهای گسترده و جدی شهر وقتی که جمعیت در نزدیکی انجمن ایران و آمریکا فریاد می زد انجمن را خراب کنید اتفاق افتاد. جمعیت بوسیله پلیس در یک چهار راه قبل از اینکه به طرف انجمن ایران و آمریکا بروند، متفرق شدند.

3- ظاهراً اعلامیه ها و جزوات ضدخارجی در شهر و در روز حمله به دو نوآموز ارتشی، ایتالیایی از کارخانه SIESICOM توزیع شده است. (گرچه کنسولگری اصفهان موفق به تهیه نسخه ای از این جزوات نشده است پلیس و مسئولین نظامی اظهار می دارند که جزوات توزیع شده اند اما پس از جمع آوری آنها را از بین برده اند). (گزارش شده در 7779 تهران).

ظاهراً جزوات به فارسی نشان می دهد که «خارجیها» باید از ایران بیرون رانده شوند، خارجیها ضداسلام هستند و ما باید تا ترک آنها علیه جان و مالشان حمله کنیم.

4- یک کارمند بل هلیکوپتر دیروز 15 اوت یک یادداشت تهدید در داخل ماشین خود که در بیرون منزلش پارک شده بود، پیدا کرد.

یادداشت به زبان فارسی ساده نوشته شده بود و ترجمه آن «ما ماشین را به آتش می کشیم» بود.

ص: 92

5- تهدیدات متعددی از بمب گذاری در چند هفته گذشته در سطح شهر اصفهان متوجه تأسیسات افراد و غیره گردیده است. در حالیکه تعداد زیادی، اگر نه بیشترین، دریافت کنندگان این تهدیدات به صورت سنتی و معمول متوجه بانکها - تئاتر یا رستورانها و غیره است، تعداد فزاینده ای از این تهدیدات متوجه تأسیسات خارجی شده است. برای مثال در خلال 10 روز گذشته کارخانه (شرکت) آگوستا در اصفهان (کارخانه یا شرکت ایتالیایی که تقریباً 100% کارکنان آن آمریکایی هستند) 5 بار از طریق تلفن تهدید شده اند. شرکت پلی اکریل در تاریخ 10 اوت یک مورد تهدید شده است. کارکنان یک پیمانکار جزء همکار شرکت بین المللی بل آمریکا اخیراً تهدیدنامه ای دریافت نموده است. گرچه کنسولگری اصفهان تاریخ آن را نمی داند. کنسولگری اصفهان متذکر می گردد که موارد بالا تنها نمونه هایی است که به کنسولگری اصفهان گزارش شده است اما بدون شک اینها نمایانگر کلیه تهدیداتی که متوجه جامعه آمریکایی یا خارجی گردیده، نیست. تهدیدات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی است. در حالیکه در بعضی موارد اشاره به بمب یا آتش سوزی می شود اغلب عبارات جنبه تهدید دارد ولی در عین حال مبهم است مانند «ما شما را می گیریم» یا «زمان شما فرا رسیده است بررسی و مطالعه تعدادی از این بمب گذاریهای سنتی یا سایر تهدیدات تلفنی که متوجه بانکها، تئاترها و غیره و تهدیدات تلفنی که متوجه آمریکاییها و یا سایر خارجی ها است در محتوای تقریباً ماهرانه است.

تلفن کننده ها لحظاتی را صرف می کنند تا نشان دهند که آنها شخصی را که باوی صحبت می کنند می شناسند (مثلاً «خارجی») و مدام بر عبارت کلی «شما ضد اسلامید، شما دشمن ایران هستید و ما به حملات خود تا ترک ایران از طرف شما ادامه می دهیم» تأکید دارند.

6- یکی از باشگاهها TAFT (مستشاران فنی) اطلاعاتی مبنی بر احتمال بمب گذاری از نوع آتش زا دریافت کرد. یک همسایه به وسیله چند مرد جوان ایرانی در خیابان متوقف شد و از او پرسیده شد «کدام یک مربوط به مستشارهای نظامی» است پس از اشاره به محل به همسایه اخطار شد که «امشب دور از محل اقامت کند زیرا در آنجا آتش سوزی خواهد بود». همسایه تلفنی مطلب را برای گزارش به کلانتری اطلاع داد. کلانتری دو تهدید تلفنی مبنی بر وجود بمب آتش زا در همان شب به باشگاه TAFT را تأیید کرد.

کنسولگری و باشگاه TAFT پلیس اضافی برای نگهبانی درخواست کردند. کلانتری پاسخ داد که پس از برقراری حکومت نظامی این کار وظیفه قانونی آنها نیست. درخواست مشابهی به وسیله کنسولگری و پرسنل TAFT از مسئولین نظامی شده است. مسئولین نظامی اظهار داشتند آنها اقدام لازم را خواهند کرد. آن شب هیچ اتفاقی نیفتاد. هیچ نشانه ای مبنی بر اقدامات حفاظتی ویژه در مورد باشگاه TAFT دیده نشد.

تذکر: کنسولگری اصفهان گزارش می دهد که آنها هنوز مشکلاتی در ارتباط با تشکیلات حکومت نظامی دارند. آنها اظهار کردند که هنوز موفق به اخذ مجوز برای رفت و آمد پس از

ص: 93

ممنوعیت آمد و رفت در هنگام شب در جاهایی که ارتش ممنوع کرده است، نشده اند. هنوز ابهامات و مشکلاتی به خاطر موقعیت باشگاه TAFT (TAFT Field HOUSE) برای حفاظت پلیس معمولی به هنگام حکومت نظامی وجود دارد. در حالیکه شب گذشته حفاظت بیشتری توسط پلیس یا ارتش در باشگاه TAFT مشاهده نشد، کنسولگری اصفهان وقوع حادثه ای را گزارش نکرد. احتمالاً اقدامات امنیتی ویژه به طور غیرمحسوسی معمول شده است و در هر صورت مسئولین حکومت نظامی بر تمایل خود به موافقت هر درخواستی از سوی کنسولگری تأکید کرده اند.

7- کنسولگری اصفهان گزارشاتی را جمع آوری کرده است مبنی بر اینکه در هنگام ناآرامیهای گسترده شهر در روزهای 10 و 11 حداقل در سه مورد ماشینهای حامل پرسنل آمریکایی در حالیکه شعارهای تهدیدآمیز می دادند با سنگ مورد حمله قرار گرفته است. هیچ سرنشین و ماشینی آسیب ندیده است. اگرچه خودروها به طور مشخص انتخاب شده بودند و سایر خودروهای پیرامون مورد حمله واقع نشده اند.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 48(1) خیلی محرمانه16 اوت 1978 - 25 مرداد 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی کاردار جلسه را با اعلام این موضوع که سفارت یک بولتن هشدار دهنده راجع به اوضاع امنیتی منتشر خواهد کرد، افتتاح نمود. دوران «سوگواری» یعنی 27 - 24 اوت و 31 اوت باید زمانی تلقی شود که شایسته است در خلال آن افراد در حرکات خود در شهر ساکت و نسبتاً مراقب باشند. رؤسای بخشها به کارمندان خود اطلاع خواهند داد.

کاردار گفت که اخیراً تفنگداران به سختی توانسته اند از محل افسر کشیک مطلع گردند. وی بر مسئولیت جدی افسر کشیک در مورد اعلام موقعیت خودش در تمام اوقات برای تفنگداران، تأکید نمود. کاردار از ملاقات اخیر خود با شاه گزارشی داد. ملاقات دیدار ژنرال هایزر بود. شاه قویاً تأیید کرد که جریان اعطای آزادی ادامه خواهد یافت. با این وصف وی بر این امر نیز مصمم است که «خرابکاریهای احمقانه» اخیر باید خاتمه یابند.

دکتر استمپل گزارشی درباره «چند مورد عجیب» تقدیم نمود. پس از 6 یا 7 شب خشونت مداوم در جنوب تهران، به نظر می رسد که لحن شعارهای تظاهرکنندگان به سبک اصفهانیها به سمت ضدغربی نزدیک می شوند. در یادداشتی در همین زمینه، بخش سیاسی به گزارش بعضی از محاکمات نظامی قریب الوقوع در تهران خواهد پرداخت.

آقای تیلور در مورد اختلاف مطبوعات محلی در گزارش تصویب لایحه کمکهای خارجی

ص: 94


1- کتاب اول، ص 763

اظهارنظر کرد. بسته به نوع روزنامه ای که می خوانید ممکن است کارتر به باد ناسزا گرفته شود و یا آن را برای وی یک پیروزی به حساب بیاورند.

آقای تیلور تحلیل خود را با ارائه پیش بینی تراز پرداختهای بانک مرکزی که 17% افزایش در پرداختهای واردات را نشان می دهد، ادامه داد.

در خلال یک بحث مختصر در مورد موقعیت قرارداد دوجانبه اتمی، کاردار از آقای کارلتون خواست که گزارشی پیرامون سرمقاله دیروز در مورد قرارداد استرالیایی ارائه دهد.

آقای اسنو طرحهای ساختمان جدید انجمن ایران و آمریکا را از نظرگذراند.

وی امیدوار است که بتواند قرارداد را امضا کرده، ساختمان را از سه هفته دیگر آغاز نماید.

شاه: انتخابات آزاد خواهد بود

سند شماره 49 سریتاریخ: 18 اوت 1978 - 27 مرداد 1357 [صفحه 4 و 5، گزیده هفتگی] خاورمیانه شاه ایران برنامه های جدیدی برای اعطای آزادیهای سیاسی در کشور را اعلام نموده است و مقامات دولت علیرغم بروز آشوب های جدید اصرار می ورزند که برنامه اجراء خواهد شد.

شاه در 5 اوت در سخنرانی سالیانه روز قانون اساسی (مشروطیت - م) اعلام نمود که انتخابات مجلس که برای سال آینده برنامه ریزی شده، آزاد خواهد بود. در انتخابات اخیر در میان چندین نامزد انتخاباتی تأیید شده، انتخاب آزاد بود ولی ظاهراً در آتیه هر کسی برای انتخاب شدن آزادی عمل خواهد داشت.

این گام قسمتی از برنامه درازمدت شاه برای ایران می باشد. در طول سالیان وی مکرراً اصرار ورزیده، زمانی که او به این نتیجه برسد که مردم آمادگی برای فعالیت سیاسی آزاد دارند وی اجازه آن را خواهد داد. او همچنین امیدوار است که اعطای آزادیها برای دستیابی به پیامدی مسالمت آمیز کمک نمایند.

شاه آگاه بود که در اعلام برنامه برای انتخابات آزاد با خطراتی مواجه خواهد شد. برخورد آزادانه تر وی با اختلاف عقیده (مخالفان عقایدش - م) در طول دو سال گذشته، منجر به تکرار تظاهرات خشن خصوصاً توسط بنیادگرایان اسلامی شد که امید داشتند با فشار امتیازات سیاسی بیشتری از وی بگیرند. بنیادگرایان همچنین با اصلاحات اجتماعی جدید شاه مخالف هستند.

هفته گذشته آشوبهای وخیم جدیدی بروز نمود ولی احتمالاً نتیجه مستقیم اعلام شاه نبوده است. علت اصلی تظاهرات به نظر می رسد که دستگیری یک رهبر مذهبی بوده باشد که شاه را در حضور جمع مورد تقبیح قرار داد. در اصفهان اغتشاش آنچنان وخیم بود که حکومت نظامی اعلام شد. در 15 سال گذشته این اولین باری بوده که دست به چنان اقدامی زده شده است.

ص: 95

آشوبهایی با وخامت کمتر توسط مسلمانان تحریک شده در چندین شهر دیگر رخ داد. در همین حال در تهران یک تروریست سیاسی بمبی را در یک رستوران معروف کار گذاشت که منجر به 30 نفر تلفات از جمله 6 آمریکایی شد. اغلب خشونت های دوره ای امسال نتیجه تحریکات بنیادگرایان بوده است. اگرچه خشونت ها عمدتاً بر علیه شاه معطوف گردیده، اخیراً ضدآمریکایی نیز شده اند. شاه همچنین با یک مخالفت بالقوه قوی از جانب ناسیونالیست های مبارز مواجه می باشد (بازماندگان حزب نخست وزیر سابق مصدق که به مدت کوتاهی شاه را در سال 1953 از سلطنت خلع کرد). گروههای تروریست که تعدادشان اندک ولی به خوبی مسلح هستند از ماوراء چپ تا مسلمانان افراط گرا می باشند ولی تاکنون نقش کوجکی بازی کرده اند.

حزب رستاخیز که توسط دولت حمایت می شود (به صورت آشکار فعالیت می کند و می تواند قول حمایت بدهد) احتمالاً در انتخابات نفوذ خواهد داشت. در هر حال موفقیت برنامه اعطای آزادیهای شاه تا درجه زیادی به تمایل گروههای مخالف برای صرفنظر کردن از اغتشاش بستگی خواهد داشت. اگر آنان این چنین نکنند شاه برای برقراری نظم و قانون در دست زدن به هر اقدامی تردید به خود راه نخواهد داد. (به همان صورتی که اقدامات دولت در هفته گذشته روشن ساخت). (خیلی محرمانه).

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 50(1) خیلی محرمانه23 اوت 1978 - 1 شهریور 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی وزیرمختار جلسه را با معرفی اعضای جدید هیأت مسایل مملکتی به سفیر سولیوان شروع کرد. سفیر گفت امروز و فردا صبح را به خواندن و درک مطالب خواهد پرداخت و از فردا بعد از ظهر با رؤسای قسمتها دیدار خواهد داشت.

سفیر دو توقف خود در واشنگتن را بررسی کرد. او گفت اولین نوبت در ژوئن عمدتاً حول انجمن به کار گرفته شده در پیمان دوجانبه هسته ای و (تهیه) مقدمات یک جلسه PRC متمرکز بود. دومین دیدار بیشتر در رابطه با حوادث ایران بود. او گفت که نگرانیهای زیادی در واشنگتن و کشورهای همسایه در مورد حوادث اخیر این جا وجود دارد.

در بررسی پیمان دوجانبه هسته ای سفیر گزارش داد که کمیسیون تنظیم (امور) هسته ای، بر سر آن به نسبت 2 - 2 دچار اختلاف شده که باعث جلب برخی از توجهات قبل از مطرح شدن آن در برابر کنگره خواهد شد. سفیر گفت که به ساختمان کنگره در واشنگتن رفته و با تعدادی از اعضای مهم قوه مقننه که در این رابطه موقعیت حساسی دارند درباره پیمان صحبت

ص: 96


1- کتاب اول، ص 772

کرده است. غیر از این که انتظار می رود تلاش شود از این مسئله به عنوان وسیله ایجاد تبلیغات سوء علیه ایران استفاده شود، هیچ مشکل واقعی پیش بینی نمی شود.

سفیر اخبار دیگر واشنگتن را بررسی کرد، با تذکر این نکته که کنگره برای یک دوره نیم بند پس از انتخابات باز می گردد. دانشجویان ایرانی در آمریکا نیز همچنان فعالند. در واشنگتن در مورد ثبات سیاسی جغرافیایی این منطقه، مخصوصاً به دنبال کودتای افغانستان نگرانی مشخصی وجود دارد. وزیرمختار گزارشی از تغییرات وسیعی که توسط ایرانیان در متن فارسی پیمان هسته ای اعمال شده است را با تذکر اینکه دولت ایران امید دارد سند را تا 10 سپتامبر امضاء کند، ارائه داد. آقای شلنبرگر درباره سرازیر شدن خبرگزاریهای غربی به ایران پس از فاجعه آبادان صحبت نمود. وی اعلام کرد که شهردار برادلی ممکن است به تهران بیاید و در برنامه انجمن ایران و آمریکا در رابطه با شهرداریها شرکت کند. ژنرال کرتس درباره فعالیتهای ولیعهد در آمریکا گزارش داد. سفیر درباره تصمیم دولت ایران به خرید 31 فروند F-4E سئوال کرد، و تذکر داد که امیدوار است که آنها دچار توهماتی از قبیل این که نهایتاً قادر خواهند بود سیستم مخابراتی گروه A رابه دست آورند، نباشند.

آقای وستلی گزارشی از دیدار رئیس هیأت مدیره وستینگهاوس ارائه داد. سفیر گفت که با آقایان برگستن و سالامن (Solomon) که نگران قیمت نفت هستند جلسه ای طولانی داشته است. وی گفت بلومنتال ممکن است در اکتبر به ایران بیاید. سفیر همچنین به معاون وزیر کوپر پیشنهاد کرد که در اواخر امسال برای ریاست بر اجلاسیه دیگری از کمیسیون مشترک ایران و امریکا به ایران بیاید.

دکتر جان استمپل درباره برداشتهای خبری آتش سوزی اخیر سینمای آبادان گزارش داد. وی یادآور شد میانه روهایی که قبلاً مایل به انتقاد از آیت الله خمینی نبودند، مشغول استفاده از این فرصت برای انجام غیرمستقیم چنین کاری به صورت تقبیح آتش افروزی هستند. سفیر آن را «آزردن حقیقی خمینی» توصیف نمود. دکتر استمپل اشاره نمود که در کیهان امروز اظهارات سناتور مبنی بر این که شاه کاملاً در جریان اوضاع قرار نمی گیرد، درج شده است.

آقای میلز گزارش داد متصدی پزشکی منطقه از 24 تا 28 اوت در شهر خواهد بود. آنها که مایل به دیدار او هستند، باید برای ترتیب قرار با واحد تندرستی تماس بگیرند.

درباره موضوع بنای ساختمان، سفیر گزارش داد آقای جینگلز 3/2 میلیون دلار لازم برای ساختمان جدید اداره را تأمین کرده است که در سال مالی 1980 قابل استفاده است. جلسه با مقداری بحث، درباره استفاده از محل گالریهای ایران در جنب خیابان ایرانشهر به عنوان محل فعالیت موقت ادامه یافت. آقای تیلور گزارش داد ارقامی که اینک برای حسابهای اقتصادی چهار ماه اول سال می باشند یک کسری معادل 3/1 میلیارد دلار را نشان می دهند. با بودجه 8 تا 10 میلیارد دلاری پیش بینی شده برای تمام سال، چنین کسری تناسب ندارد. در عین حال حساب تراز پرداختها برای سه ماه اول متعادل است اما علائمی از تمایل به سوی کسری نشان

ص: 97

می دهد ما یک کسری یک میلیارد دلاری در سال را انتظار داریم. یک دستورالعمل بودجه برای فراهم کردن بودجه سال 2538 برای وزارتخانه ها صادر شده است که حکایت می کند ممکن است بودجه امسال به موقع آماده گردد.

آقای اسنو گزارش داد، جدا از راهنمایی دانشجویان، انجمن ایران و آمریکا برنامه دیگری طی ماه رمضان ندارد. مرکز پلیس اضافی در محل خود مستقر نکرده است، ولی در صورت لزوم تعداد بیشتری در دسترس خواهند بود. آقای رینو آخرین اخبار مرکز بازرگانی را ارائه کرد. وی اعلام کرد که نمایشگاه بازرگانی در 19 سپتامبر باز خواهد شد. با این امید که آمریکا بهترین ارائه را در تاریخ داشته باشد.

حکومت نظامی در اصفهان

سند شماره 51 خیلی محرمانه23 اوت 1978 - 1 شهریور 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 009 - Aبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن موضوع: حکومت نظامی در اصفهان خلاصه - در پاسخ به آشوبهای گسترده عمومی ساعت 3 بعد از ظهر روز جمعه 11 اوت 1978 در اصفهان حکومت نظامی اعلام شد. این نامه هوایی استقرار، سازمان، کارایی و برخی عواقب این اقدام را مورد بررسی قرار می دهد و اشاره به برخی چهره های مهم درگیر در این اقدام دارد. پایان خلاصه.

استقرار: شرایط قبلی و اختیارات.

استان اصفهان مثل تمام استانهای ایران دارای یک کمیته امنیتی استانی دائم (از لحاظ عنوانی) که ریاست آن با استاندار می باشد و دربرگیرنده رؤسای نیروی امنیتی (شهربانی، ژاندارمری، ساواک و نمایندگان نظام وظیفه استان) و نیز مسئولین دولتی مناطق موردنظر (مثلاً شهردار، بخشدار، کدخدا) می باشد. این کمیته مسئولیت تفسیر و اعلام نمودن هشدارهای امنیتی در سطوح مختلف را برای استان و یا قسمتی از آن دارا می باشد. چهار مرحله هشدار وجود دارد که به این ترتیب می باشند:

مرحله اول - هشدار اولیه به نیروهای عادی امنیتی (پلیس و ژاندارمری) برای برقراری کنترل اجتماعی که برخی از افسران به صورت 24 ساعته در آماده سازی هستند. مرحله دوم - هشدار خطر- پلیس کنترل را برقرار می نماید ولی قادر است که از واحدهای ارتشی یاری بخواهد. برخی از واحدهای پلیس و ارتش در آماده باش 24 ساعته می باشند. مرحله سوم - ارتش - زیرنظر غیرنظامیان کنترل اولیه را به دست می گیرد که در این حالت تمام واحدهای پلیس در آماده باش قرار دارند. مرحله چهارم - حکومت نظامی. کمیته امنیتی در هر زمانی اختیار دارد که مراحل 1 تا 3 هشدارها را اعلام نماید. در مرحله چهارم یعنی حکومت نظامی آنها (کمیته) فقط می تواند پیشنهاد کنند. حکومت نظامی مستلزم اعلام شاه و موافقت لازمه از

ص: 98

مجلس شورای ملی می باشد.

اصفهان تا کمی پیش از آشوب های قم در اوایل بهار 1978 در مرحله اول قرار داشت. چهل روز پس از واقعه قم و به دنبال آشوب های توده ای تبریز ظاهراً مرحله دوم در آنجا اعلام گردید. در اصفهان با شروع خشونت به دنبال دستگیری ظاهری در 31 ژوئیه 1978 کمیته امنیتی بدون اعلامیه عمومی مرحله سوم هشدارها را اعلام نمود و شروع به برگزاری روزانه جلسات نمود. در حدود ساعت 10 صبح روز جمعه 11 اوت اعضای حاضر کمیته (تیمسار اکبرزاد استاندار، فتحعلی شیرانی فرماندار، سرتیپ ملک خسروی معاون رئیس ژاندارمری، سرتیپ ابوالفضل تقوی رئیس ساواک و سرلشکر ناجی فرماندار نظامی منطقه اصفهان و فرمانده پایگاه موشک و توپخانه اصفهان) رأی به برقراری مستقیم حکومت نظامی دادند و از شاه تلفنی خواستار اجازه شدند. هنگامی که منتظر اجازه بودند تانکها و سربازان را در مواضع مستقر نمودند. چون مجلس دایر نبود اجازه برای حکومت نظامی موقت برای یک دوره 30 روزه یا هنگامی که مجلس قادر به تشکیل جلسه باشد و توسط آن دوره حکومت نظامی تعیین شود داده شد. (از آن اجلاس ویژه برای روز 20 اوت دعوت شد). بلافاصله ستاد حکومت نظامی در مقر شهربانی اصفهان مستقر شد و سرلشکر ناجی به عنوان فرماندار نظامی برگزیده شد. سرلشکر ناجی در ساعت 6 بعد از ظهر در رادیو و تلویزیون اصفهان برای (به دنبال اعلام حکومت نظامی از ساعت 3 بعد از ظهر) اعلام اولین دسته از مقررات حکومت نظامی از جمله 10 ساعت مقررات منع عبور و مرور شبانه و ممنوعیت تمام اجتماعات عمومی ظاهر گردید.

سازمان حکومت نظامی برای اصفهان و توابع آن اعلام گردید، منطقه ای که عمداً حدود آن معین نشد. سربازان شروع به گردش در شهر اصفهان و حفاظت آن نمودند. مناطق اطراف اصفهان تحت مقررات حکومت نظامی قرار گرفتند ولی در عین حال فاقد محافظین نظامی بودند. اعلام بعدی روزنامه ها که حکومت نظامی در سه شهر دیگر نیز برقرار گردید. اشتباه بود (گشتی های نظامی به این سه منطقه اعزام شده بودند ولی قبل از آن تحت حکومت نظامی قرار گرفته بودند). در اصل استاندار اختیار بر مناطق دورافتاده را از دست نداد ولی در حقیقت تنها وظیفه استاندار و دیگر اعضای کمیته امنیتی عمل به مثابه شورای مشاوره ای سرلشکر ناجی بود. پلیس ژاندارمری و ساواک به اضافه تمام پرسنل نظامی به کار خود بر اساس سلسله مراتب معمولی برای مسایل روزمره ادامه دادند ولی تماماً در مقابل دستورات مستقیم ستاد مشغول به کار شدند. رئیس ستاد سرهنگ دارابی، سرگرد عرفانی و سروان مرادیان که هر سه از سرفرماندهی نظامی منطقه انتخاب شدند (که در مقابل پایگاه موشک و توپخانه سرلشکر ناجی قرار می گیرد). از لحاظ نفرات ستاد حکومت نظامی با افسران نگهبان از درجه سروانی که از تمام واحدهای امنیتی و نظامی اصفهان انتخاب شده بودند اداره می شد. هر یک از سه افسر ستاد،

ص: 99

البته غیر از افسران نگهبان اختیار دارند پاسخ مستقیم به هر گونه تهدید امنیتی بدهند ولی تمام تصمیمات دیگر به ژنرال ناجی ارجاع می شوند که با کمیته امنیتی مورد مطالعه قرار گیرند. قوانین وحقوق مدنی به قوت خود باقی است مگر اینکه با تصمیم یا اقدام اداره حکومت نظامی ملغی شوند. در مورد متجاوزینی که از قانون مدنی یا مقررات حکومت نظامی سوءاستفاده کرده اند، اداره حکومت نظامی آزادی عمل خواهد داشت که آن را بدون وثیقه یا ضمانت نگهدارد که در خاتمه حکومت نظامی به وزارت دادگستری تسلیم شوند و یا در مقابل دادگاه نظامی با اقدام سریع آنان را محاکمه نمایند.

کارایی حکومت نظامی یک مسئولیت دوگانه دارد. اولین وظیفه آن برقراری امنیت است ولی اداره امور غیرنظامی را نیز باید به عهده گیرد. در خصوص امنیت حکومت نظامی و ممنوعیت عبور و مرور به طور فزاینده ای مؤثر بوده اند. اولین شب شاهد سه یا چهار بمب گذاری بود ولی در 14 و 15 اوت این امر منحصر به یک مورد گردید و از آن هنگام فقط وقایع پراکنده و در سطح پایین اتفاق افتاد ه اند. شایعات در مورد وقایع کوچک (غارت، دزدیهای شبانه، تخطی از مقررات ممنوعیت رفت و آمد، پرتاب سنگ به طرف سربازان گشت) و مرگ تعدادی از خاطیان مقررات ممنوعیت رفت و آمد زیاد هستند که اداره حکومت نظامی مرگ یک نفر را قبول دارد، ولی آشکارا شهر اکنون از هر زمانی در سال گذشته امن تر است. افزایشی در تهدیدهای تلفنی به بمب گذاری وجود داشته است ولی هیچ گونه واقعه ای رخ نداده است. گشتی ها ابتدا از تقاطع های اصلی به تمام خیابانهای اصلی و بعد به تمام شهر و برخی توابع گسترش یافتند که نتیجه آن کاهش در حوادث بوده است. کارآیی امنیتی حکومت نظامی را می بایستی در مرتبه بالایی ارزیابی نمود. با وجود این در مسایل و موضوعات دیگر حکومت نظامی نمونه ای از بی کفایتی بوده است. آنان تاکنون در مورد زمان بندی و توافق بر سر شرایط صدور کارت عبور و مرور ناتوان بوده اند و در نتیجه حتی دکترها و وسایل اضطراری بایستی برای مشایعین نظامی از اداره حکومت نظامی جهت حرکت در ساعت منع عبور و مرور صبر کنند. کارمندان دولت و از جمله پلیس که در زمان اعلام حکومت نظامی در مرخصی بوده اند به خدمت فراخوانده شده اند، لیکن رسماً و عملاً به سر کار برنگشته اند و به خاطر اینکه در بیانیه حکومت نظامی، نقش و وظایف تمامی کارمندان مسکوت مانده برخورد این کارکنان به گونه ای است که انگار بدون حقوق کار می کنند حتی در مورد مسایل ساده تصمیمات محدودی گرفته شده است و آنهایی که در موردشان تصمیم گیری شده عوض می شود، سپس مجدداً برقرار، دوباره لغو و مجدداً عوض می شود. (نیروی هوایی اجازه ای در دومین شب برای حمل پرسنل شیفت شب پایگاه دریافت نمود، حمل پرسنل در شب دوم متوقف شد، و در شب چهارم بدون اطلاع به کارمندان مجدداً برقرار شد و اکنون مجدداً متوقف شده است). یک

ص: 100

سرویس تاکسی برای رفت و آمد در ساعات ممنوعه در روز دوم برقرار گردید که به وسیله پلیس مناطق کنترل می شد ولی تقریباً بدون فعالیت بوده است چونکه هر تاکسی فقط محدود به رفت و آمد در منطقه اش شده است. به مغازه داران دستور داده شد که در یک راهپیمایی در 19 اوت شرکت کنند و بعداً به خاطر تخلف از مقررات حکومت نظامی به جهت بستن مغازه هایشان تهدید به مجازات شدند. اداره حکومت نظامی نیروی انسانی و تخصص لازم برای اداره تمام مسایل ایجاد شده توسط حکومت نظامی را ندارد و تاکنون یا قادر نبوده و یا مایل به استفاده مؤثر از مهارت های ادارات دولتی نبوده است. کارمندان دولتی شکوه می کنند که هر روز بایستی پشت میزهایشان بنشینند ولی انجام هر کاری برای آنان ممنوع شده است. طبق تجربه نشانه ای هم از بهبود اوضاع وجود ندارد. همانطور که مشکلات حل نشده روی هم تلمبار می شوند به طور فزاینده ای مشکل خواهد شد که حتی یک جواب منفی به دست آوریم. برخی مشکلات به لحاظ اینکه ساعات منع عبور و مرور به 7 ساعت تقلیل پیدا کرده به خودی خود از میان می روند ولی دیگر مشکلات روی هم جمع می شوند، آنچنان که حل آنها از طریق برنامه های کوتاه مدت غیرممکن بوده و تصمیمات جدی را ایجاب می نماید. به عنوان یک اداره غیرنظامی، اداره حکومت نظامی بدون کارآیی بایستی قلمداد شود.

پیامدها عکس العمل عمومی نسبت به حکومت نظامی، در ابتدا به صورت اظهار رضایت و سپس ناخشنودی و طرح انتقاد در پی آن بوده است. تعداد روزافزونی از این انتقادات مبنی بر این است که آنها از سربازانی که به راحتی ماشه را فشار می دهند، بیش از خطری که از ناحیه تظاهرکنندگان حس می کردند احساس خطر می کنند. این ترس تا حدی قابل توجیه است. زیرا مقامات حکومت نظامی حتی حوادث ناشی از تیراندازی غیرضروری سربازان بی تجربه را مورد تأیید قرار داده اند. شاهدان عینی خشونت و وحشی گری بیش از حدی را در خلال بازرسی و کنترل های خیابانی گزارش داده اند. علاوه بر آن بسیاری از دزدیهای کوچک در چند قدمی سربازان صورت گرفته است.

به هر حال من مظنونم به اینکه اغلب این انتقادات از ناراحتی های ساده مرتبط با حکومت نظامی ناشی می شود و یا از زیانهای واقعی اقتصادی که از حکومت نظامی به وجود آمده است که هم اکنون از زیان های وارده از تظاهرات و اغتشاشات خیلی بیشتر است. تمام مکاسب الزام به باز بودن دارند علیرغم این حقیقت که برای برخی از جمله دفاتر آژانس های مسافرتی و توریستی، تئاترها و سینماها و رستوران ها و غیره ممنوعیت عبور و مرور تقریباً تمام کسب را محدود کرده است. دیگر مغازه ها کاهشی به میزان 50% را در فعالیتهایشان گزارش می کنند که به این حقیقت برمی گردد که رفت و آمد شهری حداقل به همین اندازه کاهش پیدا کرده است. پروژه های ساختمانی و کارخانه ها بیشترین زیان را متحمل شده اند. در شهری با پیشرفت سریع

ص: 101

مثل اصفهان چنان عملیاتی به طور عادی بر یک اساس 18-24 ساعته با 3 یا 4 شیفت برنامه ریزی شده اند. لازم است که برای پرداخت به تمام کارکنان کار این پروژه ها ادامه یابد، هم به خاطر مقررات حکومت نظامی و هم به خاطر اینکه آنها باید کارگران را برای زمان بعد از موقوف شدن حکومت نظامی نگهدارند، ولی محدودیت های منع رفت و آمد آنان را به 10 یا 11 ساعت در روز محدود می نماید. برخی از قبیل پلی اکریل نیاز به شیفت های 12 ساعته شبانه دارند. با هزینه های اضافه کاری و کاهش در عدم کارآیی منتج از آن. این محدودیت ها در ترکیب با پایین آمدن تولید به خاطرماه رمضان تولید را در برخی موارد تا حدود 20% حد عادی آن کاهش می دهند که در عین حال هزینه ها را سریعاً بالا می برند. هر چند که محدودیت ها به طور مساوی نسبت به کلیه شرکت ها اعمال می شود ولی پروژه های ایالات متحده با هزینه دستمزد و حقوق بالاتر در میان آنهایی هستند که بدترین ضربه را خورده اند.

به خاطر اعتراضات تند خرده فروشان و تولید کنندگان اداره حکومت نظامی شروع به کاهش ساعات ممنوعیت عبور و مرور (از 10 ساعت به 7 ساعت) نموده است و برنامه هایی را اعلام نموده که همراه با رفتار خوب شهروندان ممنوعیت به طور کلی از بین می رود. بازرگانان در هر حال اعتراض دارند که عدم وجود برنامه زمانی برای کاهش در ساعات عبور و مرور و اعلام قصد تجدید مقررات سخت منع رفت و آمد در پاسخ به هرگونه آشوب مهم برنامه ریزی را مشکل می کند، و اغلب آنان هنوز فی الواقع برنامه کوتاه شده خود را با اضافه نمودن ساعات اضافی تنظیم نکرده اند.

شخصیت ها شایعاتی منتشر شده اند که حکومت نظامی پایانی است بر کار زاد، استاندار، مصطفی مصطفایی رئیس پلیس و از جهت دیگر سرلشکر ناجی، در هرحال عکس العمل ها مختلف هستند. تصورات قبلی در مورد تنبلی و بی توجهی زاد نسبت به شهر اصفهان موجب انتقادات تندی از وی با عناوین بی لیاقتی کامل و یک اشکالتراشی در برنامه توسعه استانی و شهر و نیز فساد و رشوه خواری وی شده است. برخی می گویند که اگر نتیجه حکومت نظامی تنها برکناری «زاد» و جایگزینی او با فردی که به امور توسعه صنعتی و پیشرفت اقتصادی و فشارهای وارده بر اصفهان آگاه می باشد، حکومت نظامی خوب انجام وظیفه کرده بود و می گویند زاد تنها چیزی که می دانست بند و بست های سیاسی و سیاستهای دربار بوده است. بر عکس زاد، ژنرال مصطفایی مورد ترحم قرار گرفته و مردم می گویند که تحت فشارهایی که وی واقع شده بود هیچ گونه شانسی برای کنترل تظاهرات نداشت و وی را فقط به عنوان کسی که قربانی دیگران شده است نظاره می کنند. در هر حال تاکنون فقط یک مقام برکنار شده است و او سرهنگ زاهدی رئیس سازمان اوقاف است. از نقطه نظر عموم برکناری وی به خاطر مدیریت ضعیف زیارت حج بوده است ولی به طور خصوصی گفته شده است که وی در ایجاد

ص: 102

ارتباط بین دولت و رهبران مذهبی ناموفق بوده است. سرلشکر ناجی نیز ممکن است از کار کناره گیرد و اگر چنین اتفاقی افتد بر اساس درخواست خودش خواهد بود. علیرغم شکست های اداری حکومت نظامی وی شهرت شخصی خوبی در این برهه کسب می کند. وی به عنوان یک سنت گرا و فقط علاقه مند به تأمین عامه شناخته شده و از طرف مخالفین و موافقین مورد احترام است. با این وجود که یک فرد محتاط شناخته شده است در رادیو و تلویزیون و در مجامع خصوصی خوب ظاهر شده و به جای تحمیل خواسته اش با زور از صحت و صفات خوب اصفهانیها مدد گرفته است. وی خودش اظهار می دارد که این شغل برای او نامطبوع و ناخوشایند است و امیدوار است آن را تغییر دهد. رابطهای نظامی می گویند وی در واقع به دنبال بازنشستگی کامل پس از ترفیع به درجه سپهبدی به خاطر تلاشهایش در حکومت نظامی می باشد.

نتایج حکومت نظامی در اصفهان یک اسباب امنیتی مؤثر بوده است که تقریباً تمام آشوب های عمومی در کوتاه مدت را از بین برده ولی درجوار آن در ایجاد یک اداره شهری کافی برای نیازهای شهر ناموفق بوده است. ظاهراً به عنوان یک درس حقیقی در ساکت نمودن آشوب و در دیگر شهرهای ایران ناموفق بوده است. همین طور که تهدیدات امنیتی کاهش می یابد (حداقل در خاطره) یک عدم رضایت عمومی رو به تزاید نسبت به هزینه ها و محدودیت های این محافظت و فشارهایی برای پایان حکومت نظامی به وجود می آید. نیروهای امنیتی از این وحشت دارند که متوقف کردن کامل حکومت نظامی طغیان مجددی در فعالیت مخالفین به وجود آورد و فقط خاتمه منع عبور و مرور همراه با ادامه حکومت نظامی را موردنظر قرار می دهند. اگر این امر به وقوع بپیوندد اداره حکومت نظامی بایستی راهی برای استفاده مؤثر از ساختار موجود اداره امور شهری پیدا کند، لیکن تاکنون هیچ گونه تلاشی در این جهت از خود نشان نداده است. پروژه های خارجی از جمله آمریکایی با لغو حکومت نظامی راضی خواهند بود ولی خیلی از کسبه محلی اظهار می دارند در وضعیت اقتصادی وخیمی قرار دارند و اگر به عملیات دولت متکی باشند حداقل از سطح کارآیی پایین تر می روند. بنابراین ادامه حکومت نظامی ممکن است نارضایتی اقتصادی را که به نظر می رسد ریشه از آشوب های اجتماعی اخیر داشته باشد اصفهان را به بدتر از زمان شروعش تبدیل نماید. به عبارت دیگر خاتمه سریع حکومت نظامی ممکن است همان چیزی باشد که مخالفین منتظر آن برای از سرگیری تظاهرات می باشند، به همان نحو که در شهرهای دیگر ایران اتفاق افتاد. اگر حکومت نظامی در همین زمان متوقف گردد ناخوشایندی اقتصادی شهروندان می تواند برقراری مجدد آن را خیلی مشکل تر سازد. راه حل مطلوب که باقیماندن حکومت نظامی تکنیکی هم زمان با سپردن مؤثر اداره امور اجتماعی به دست غیرنظامیان است، متأسفانه محتمل به نظر نمی رسد (به لحاظ

ص: 103

فقدان همکاری بین کارمندان غیرنظامی دولت و ستاد حکومت نظامی و تمایل شدید همه به عدم مسئولیت پذیری و اینکه در این شرایط تقصیرها را به گردن ژنرال ناجی به عنوان یک فرد نالایق بیندازند.) مک گافی

گزارشQCID برای اوت 78

سند شماره 52 بدون طبقه بندی - فقط برای استفاده رسمی3 سپتامبر 1978 - 12 شهریور 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی عنوان: ایران توسط آشوب های اجتماعی متزلزل شده است.

موضوع: گزارش QCID برای اوت 78 1- در تمام طول سال 1978 ایران توسط آشوب های خشن و شدید در تمام شهرهای بزرگش به عجز درآمده است. تخمین افراد کشته شده تاکنون از 500 نفر تجاوز می کند و هزاران نفر زخمی و بیش از صدها میلیون دلار خسارت مالی وارد شده است. اغتشاش شدید در اصفهان موجب برقراری حکومت نظامی در دومین شهر بزرگ ایران در تاریخ 11 اوت 1978 شد.

2- موج آشوب های سال 1978 وقتی از شهر مذهبی قم واقع در 150 کیلومتری جنوب تهران آغاز گردید که، در تاریخ 9 ژانویه 1978 پلیس بر روی جمعیت مذهبی تظاهرکننده ای که مبادرت به اشغال یک پاسگاه پلیس نموده بودند، آتش گشود.

به طوری که گزارش شده تظاهرکنندگان توسط روحانیون محافظه کار مسلمان هدایت می شدند و در سالروز قانونی کردن اصلاحات ارضی و آزادی زنان توسط شاه به اعتراض پرداختند. اعلامیه های رسمی تعداد کشته شدگان را پنج نفر اعلام نمود که در هر صورت منابع قابل اعتماد و همیشگی گزارش کردند که رقم 20 تا 30 نفر صحیح تر می باشد. در عرض دو روز تظاهراتی به طرفداری آنانی که در قم کشته شده بودند، به طور ناگهانی در دیگر شهرهای عمده ایران و عمدتاً در اصفهان، شیراز، تبریز و تهران شروع به مشتعل شدن نمود. اعمال اخلالگرانه معمولاً به دنبال مراسمی مذهبی اتفاق می افتاد که در آن خطابه های کوتاه ضددولتی ایراد می شد و تظاهرکنندگان از مساجد بیرون می ریختند و به تخریب و سوزاندن اتومبیل ها، بانکها، مغازه های مشروب فروشی، سینماها و دیگر حرفه هایی می پرداختند که بیانگر القاء نفوذ غرب به جامعه سنتی ایران بودند.

3- در 18 فوریه 1978 شهر شمالی تبریز خسارت قابل توجهی را به وسیله آشوبگران مذهبی متحمل شد،آنها چهلمین روز واقعه قم را برپا نموده بودند. در دنیای اسلام چهلمین روز پس از مرگ روز سنتی عزاداری است. شدت ناآرامی ها و بی نظمی های تبریز باعث شد سربازان عادی ارتش و تانکها برای برقراری نظم وارد شهر شوند. رقم رسمی ابراز شده

ص: 104

در مورد کشته شدگان 9 نفر بود ولی در هر حال تخمین های قابل اعتمادتر رقم را نزدیک به 180 نفر ذکر می کند. خشونت در دیگر شهرهای بزرگ که در ارتباط با چهلمین روز عزاداری بود شعله ور شد. این خشونتها بر اساس اخبار منتشره در هواداری از آشوبگران تبریزی، انجام می شد. در آن هنگام دوره های چهل روزه تا حدودی با تظاهرات در هم آمیخته بودند، اعمال پراکنده خشونت و تخریب در فاصله های زمانی کوتاه ترو غیرقابل پیش بینی رخ می داد. بانکها، سینماها و مغازه های مشروب فروشی همچنان اهداف مورد توجه، حملات بمب های آتش زا و پرتاب سنگ بودند. در اول آوریل 1978 خشونت وسیعی به طور ناگهانی تمام کشور را فراگرفت که منجر به برخوردهای متعددی با نیروهای امنیتی شد و چندین کشته یا زخمی از تظاهرکنندگان بر جای ماندند. تظاهرات وسیعی نیز در اصفهان شروع به شکل گیری نمود که دانشجویان دانشگاه اصفهان در آن شرکت داشتند. این تظاهرات هر چند که از قبلی ها سازمان یافته تر و با خشونت کمتری برگزار گردید ولی باعث متلاشی و از هم گسیختگی شد. این تظاهرات به طور مرتب در خلال ماه ادامه یافت و باعث بستن دانشگاه شد. در روز 9 می 1978 خشونت شدید خیابانی مجدداً در اصفهان شروع شد و پلیس و نیروهای امنیتی به روی جمعیت تظاهرکننده آتش گشودند. در خلال آشوبهای این دوره، بمب گذاری ها و آتش سوزیهای عمدی در دیگر شهرهای بزرگ منجمله تهران، همدان، شیراز، کرمانشاه، تبریز، قم، مشهد، بوشهر، کرمان و یزد اتفاق افتاد. از دهات کوچک پراکنده در تمام کشور نیز ناآرامی هایی گزارش گردید. کارمندان غیرنظامی آمریکایی در شرکت های پیمانکاری مرتبط با امور دفاعی، در مورد درگیر شدن غیرعمدی در برخوردها گزارش دادند. البته هیچ کدام زخمی نشدند. شدت اغتشاش در 10 روز اول ماه می در تهران منجر به یک اقدام انضباطی اعلام شده توسط نیروهای امنیتی دولت گردید و شاه برای اینکه اقدامات امنیتی را شخصاً زیرنظر بگیرد سفرش به اروپای شرقی را بهم زد. تانکها، نفربرهای زرهی و سربازان آماده رزم، در حوالی بازار تهران صحنه های روزمره ای را ایجاد نمودند و برخوردهای خونینی بین نیروهای امنیتی و آشوبگران و نیز بین گروههای رقیب مخالفین، رخ داده است.

4- یک آرامش نسبی به کشور بازگشت و تا ژوئن و اواسط ژوئیه ادامه یافت. در 20 ژوئیه 1978 یک رهبر مذهبی با نفوذ و مخالفت دولت با 5 نفر همراهان او در مشهد در یک تصادف اتومبیل با یک وسیله نقلیه ارتشی کشته شدند. پیروان او ادعا نمودند که مرگ وی عمداً به وسیله دولت صورت گرفته است و آشوب های شدیدی در خلال تشییع جنازه وی در 22 ژوئیه 78 صورت پذیرفت، که منجر به مرگ عده ای گردید. خشونت مجدداً به شهرهای دیگر ایران و عمدتاً اصفهان، شیراز، تبریز و تهران شیوع یافت و در اصفهان به چنان درجاتی رسید که در 11 اوت 78 حکومت نظامی برقرار گردید. گفته می شود که اغتشاش در شیراز منجر به مرگ 60 تا 200 نفر شده باشد. برخوردهای خونینی نیز در جنوب تهران اتفاق افتاد و دو تا سه هزار سرباز و پلیس ضداغتشاش در منطقه پخش شدند. خیلی از رستوران ها و مکانهایی که

ص: 105

رفت و آمد خارجیان به آنجا مکرراً صورت می گیرد در شیراز و اصفهان با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفتند و در 13 اوت 1978 رستوران خان سالار تهران که در میان ایرانیان و غربی ها محبوبیت مشابهی دارد به وسیله یک آلت منفجره، تخریب شد. از میان 70 نفری که در رستوران بودند 40 نفر مجروح شدند که 6 نفر از آنان آمریکایی بودند. حدود 29 سینما در سراسرکشور با بمب های آتش زا مورد حمله قرار گرفته اند. سه نفر در یک حمله در مشهد کشته شدند و در 19 اوت 1978 جمعیتی بالغ بر 377 تماشاچی در اثر یک حریق عمدی در سینما رکس آبادان کشته شدند، فاجعه ای که در حال حاضر تمام کشور را در حیرت فرو برده و باعث محکوم نمودن (عوامل آتش سوزی) از طرف دولت و همچنین مخالفین شده است.

5- ریشه های ناآرامی فعلی در ایران چند قرن به عقب برمی گردد. فرقه شیعیان مسلمان که اغلب ایرانیان مسلمان به آن منتسب می گردند به طور سنتی با هر نوع دولت غیرروحانی مخالفت کرده است. شیعیان آن طور که از مذاهب غربی فهمیده می شود هیچگونه سلسله مراتب مذهبی ندارند و ملاها یا روحانیون منفرداً هر یک راه و رسم پیروی از خود را به وجود می آورند. از طریق تعالیم روحانیت رهبری، یک ملا می تواند به سطح یا شهرت و اعتبار مجتهد برسد و از آن پس یک گروه عظیم تر پیروان که البته شامل ملاهای دیگر و پیروان و گروه آنان نیز می باشد را تحت هدایت خود می آورد. یکی از بانفوذترین مجتهدین شیعه آیت الله خمینی است که مخالف دیرینه و پر سر و صدای دولت در روابط ایران و آمریکا می باشد. خمینی برای 15 سال گذشته به صورت تبعید در عراق به سر می برده، هنوز به طور مرتب با پیروانش در ایران که بیش از دو میلیون تخمین زده شده اند ارتباط دارد. روحانیون مشهور دیگر از قبیل آیت الله شریعتمداری از قم (و طاهری از اصفهان و کافی از مشهد که در تصادف اتومبیل با کامیون کشته شد) به عنوان انتقادکنندگان کینه توز شاه و دولت شناخته شده اند. (شدیدترین آشوب اصفهان در نتیجه دستگیری طاهری در 31 ژوئیه 1978 اتفاق افتاد.) 6- در سال 1906 روحانیت شیعه در فشار بر دولت برای گنجاندن یک ماده در قانون اساسی جدید که یک شورای عالی مذهبی را برقرار می سازد موفق شدند و فی الواقع این شورای قدرت نفی (وتو) تمامی قوانین مصوبه مجلس که با تعلیمات فراوانی مغایر به نظر می رسند را دارا بود. بلافاصله پس از کودتای رضاشاه در سال 1921 شورا توسط وی منحل شد. روحانیت مجدداً خواستار برقراری شورای روحانی با همان قدرت و نفوذ گذشته آن شدند. علاوه بر این در سال 1963 شاه فعلی ایران یک برنامه اصلاحات ارضی را به صورت قانونی درآورد. در آن زمان قسمت اعظمی از زمینهای قابل کشت در ایران تحت مالکیت مساجد بود. این زمینها به همراه دیگر املاک تحت مالکیت افراد، مصادره شد و بین کشاورزان بدون زمین تقسیم شد. مساجد که از بیشتر ثروتشان و تا حد وسیعی از قدرتشان محروم شده بودند برای 15 سال گذشته در تلاش بوده اند تا مایملکات سابقشان را مجدداً به دست بیاورند. هم زمان با اصلاحات اراضی، دولت همچنین قوانینی برای آزادی زنان به تصویب رساند. این

ص: 106

گام نیز به طور شدیدی توسط روحانیت مورد مخالفت قرار گرفت و در سالروز این واقعه تظاهرات بزرگی علیه اعطای آزادیها به زنان برگزار شد. اغلب آشو ب های اخیر دانشگاه از مخالفت دانشجویان پسر با حضور دانشجویان دختر ناشی می شود. این مخالفت با محدودیت بحرانی ورود به دانشگاه به طور کل تشدید می شود. روحانیت شیعه و مسلمانان متعهد به طور اعم در چندین سال گذشته چیزی را که فکر می کنند دنیاگرایی ملت باشد، تقبیح نموده اند و هجوم توده ای و عظیم تکنولوژی و فرهنگ غربی را به عنوان دشمن اصلی موردنظر قرار داده اند. (در هر صورت انتخاب اهداف (به طور کلی) در خلال آشوب های خیابانی در طی 8 ماه گذشته در جهت ابراز این نگرانی است. مکانهایی از قبیل کلوپ های شبانه سینماها، مغازه های مشروب فروشی، مغازه های لوازم الکتریکی و بانکها به طور اخص صدمه شدید دیده اند. اخیراً (همچنین) رستورانهایی که غربی ها به آنها علاقه مند هستند یا از غربیها پذیرایی می کنند، قربانی شده اند. در عین حال به استثنای رستوران خان سالار در تهران، مهاجمین این رستورانها، زحمت زیادی به خودشان داده اند که اطمینان حاصل نمایند هیچ غربی مجروح نگردد. در بیش از یک مرتبه، ایرانیها راهشان را کج کرده اند تا به آمریکاییانی که بدون توجه در وقایع خشونت بار خیابانی گیر افتاده اند کمک کنند.

7- در نتیجه موج خشونت که ایران را دربر گفته بود آموزگار نخست وزیر در 27 اوت 1978 استعفا کرد و جعفر شریف امامی رئیس مجلس سنا که قبلاً بین سالهای 61 و 1960 نخست وزیر بود جایگزین وی شد. او به عنوان فردی شناخته شده که با اعطای امتیازاتی به روحانیت و دیگر گروههای مخالف به پیشبرد ائتلاف ملی و برقراری آرامش قادر می باشد امیدواریهایی ابراز شد که این حرکت از میزان خشونتی که در خلال ماه مقدس رمضان بالا گرفته بود بکاهد شاه و نخست وزیر به مردم گفتند که ایران به لحاظ آشوبها برای بقای ملی می جنگد. متأسفانه آشوب ادامه یافت. قسمتی از این آشوبها می تواند به این حقیقت نسبت داده شود که تغییر دولت در روزهای اوج عزاداری ماه رمضان صورت گرفت که در ضمن، چهلمین روز مرگ آیت الله کافی و افرادی که در مراسم تشییع جنازه وی کشته شدند، نیز بود. برخوردهای تظاهرکنندگان خشن و پلیس در تمام ایران با چندین کشته که گزارش شده ادامه یافت (و در برخی موارد اضافه بر سنگهای سنتی، نیروهای امنیتی در زیر بارانی از اجسام مشتعل پرتاب شده آجر و چماق قرار گرفتند.) در اول سپتامبر چندین آتش نشان در حالی که با آتش مشتعل شده توسط آشوبگران مبارزه می کردند مورد حمله قرار گرفتند. شش نفر زخمی شدند و یک کامیون آتش نشانی منهدم شد.

8 - انتظار می رود موج فعلی خشونت به دنبال ماه رمضان ادامه یابد ولی شاید در حدی پایین تر. تهدید جدی در حال حاضر برای جامعه آمریکاییها احتمال درگیر شدن در یک اغتشاش شهری و زخمی شدن متعاقب یا...

(اصل سند فاقد صفحات 10 و 11 می باشد - م)

ص: 107

... و سرانجام به برخوردهایی با پلیس و نیروهای تقویتی ارتشی منجر شد. هیچ شهری از آسیب و خسارت اموال و یا تلفات رهایی نداشته است. یک دولت جدید در 27 اوت در تلاشی برای آرام کردن مخالفین معرفی شد. تلاشی سرد و بی روح در یک برنامه ضد فساد آغاز شد. شریف امامی نخست وزیر به اندازه کافی برای مخالفین قدمی برنداشت و یا نتوانست قدم بردارد. اما در خیلی از موارد نیروهای امنیتی را عقب نگاهداشت و به اخلالگران اجازه داد تا وحشی شده و میلیون ها دلار خسارت مالی وارد کنند. سرانجام درگیری به چنان درجاتی رسید که دولت در خلال عصر روز 7 سپتامبر مجبور شد که یک اجلاس ویژه کابینه را تشکیل دهد و با برقراری حکومت نظامی در روز بعد در 12 شهر موافقت نمود. آن روز یعنی 8 سپتامبر که متعاقباً با عنوان جمعه سیاه نامیده شد و دو یا سه روز بعد از آن شاهد خشن ترین اغتشاش در تهران در تاریخ معاصر تا به امروز بوده است. قتل عام میدان ژاله سمبولی شد برای آنانی که با دولت مخالفت می ورزند.

تخمین های دقیقی از منابع رسمی دولتی در مورد تعداد افرادی که در تهران کشته شدند، به طور قابل توجهی با ارقامی که به وسیله مخالفین ارائه شده تفاوت دارد، در هر حال رقم منطقی معقولانه چندین هزار می باشد. زمان تظاهرات گسترده موقتاً سپری شد ولی در نقاطی که در آن حکومت نظامی اعلام نشده بود خشونت و آشوب سریعاً شایع گردید و جنبش بر علیه شاه ایران پایدار ماند.

ه - (بدون طبقه بندی) در اوایل اکتبر دو گروه جدید به بلوا اضافه شدند. دانشجویانی که به طور عادی آزادی علمی و چندین اعتراض و شکایت ضددولتی دیگر که القاء شده از جانب چپی ها می باشد را به نمایش می گذارند. در هر حال در سال 1978 آنان با انرژی زیاد به دولت حمله ور شده و از خواستها و فریادهای رهبران مذهبی در راهپیمایی ها بهره جستند. در خیلی از شهرها آنان خیلی زود دست به وحشیگری زدند که برخی تحت حکومت نظامی بودند و مجدداً منجر به تلفات و خسارات مالی معتنابهی شد.

و- (بدون طبقه بندی) در خلال این دوره مخالفین و خصوصاً آیت الله خمینی که حالا در پاریس بود شروع به تشخیص این موضوع نمودند که مردن بر روی سنگفرش خیابان شهرهای در حال سوختن یک راه تلاش برای سرنگونی دولت است و همینطور که عزاداری های ماه محرم نزدیک می شد کشاندن اعتصابات به سمت سیاست تاکتیک بعدی شد. ایران بر اثر این حمله آخری یعنی با از دست دادن چیزی نزدیک به 70 میلیون دلار از منابع نفتی در روز دچار تزلزل شد ولی دولت ازهاری نخست وزیر به سرعت برنامه هایی را برای پاسخگویی به درخواستهای مخالفین به جلو برد. از همه برجسته تر مبارزه ضد فساد مورد تأکید قرار گرفت و تعدادی از مقامات سیاسی و نظامی عالیرتبه سابق که شامل هویدا نخست وزیر و وزیر دربار اسبق می شد، دستگیر شدند.

ز - (بدون طبقه بندی) ماه محرم آمد (دسامبر) و مثل دوره رمضان احساسات ضددولتی

ص: 108

مجدداً با نیروی مذهب تقویت شدند و میزان اعتراضات افزایش یافت. به خاطر عدم وجود گزارشات مطبوعاتی مشکل بود که جریانات استانها و شهرستانها را در نظر مجسم نمود ولی آشوب های خشن اجتماعی و نیز وقایع تهران ادامه یافتند. به خاطر اعتصابات، بنزین، گازوئیل، روغن موتور و نفت سفید کمیاب شد. در اواخر دسامبر آشکار بود که دولت متصدی بایستی برود و متعاقباً جستجویی برای یافتن کسی که بتواند فاصله بین شاه و مخالفین را پر کند، آغاز شد.

خمینی بر علیه شاه بود و اعلام می نمود که شاه باید ایران را ترک کند و معدودی از شخصیت های سیاسی مایل به روبرو شدن با خطر خشم آیت الله به وسیله قبول نمودن کار نخست وزیری بودند.

سرانجام در 6 ژانویه یک مقام ارشد جبهه ملی یعنی شاپور بختیار قبول نمود که به تشکیل یک دولت مبادرت ورزد.

ح- (بدون طبقه بندی) - شانس موفقیت کمی برای دولت دکتر بختیار دیده می شود. اعتصابات و تظاهرات در تمام سطح کشور ادامه می یابند و همچنین است فعالیتهای گاه و بیگاه تروریستی. (تذکر: در 15 ژانویه در تبریز یک مقام پلیس و دو محافظ ترور شدند. بر اساس شواهد اولیه به نظر می رسد که از عملیات چریکهای فدایی خلق باشد.) ایران از وضعیت هرج و مرج و بی قانونی و متلاشی شدن امنیت که با فروریختن ساواک مشخص شد، ضربت خورده است.

ط - (سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان) چندین پیش بینی از آینده نزدیک وجود دارد که اغلب به نتایج رأی اعتماد برای دولت جدید که فعلاً در مجلس بحث بر سر آن جریان دارد بستگی دارد.

سومین گروهی که وارد معرکه شد کارگران غیروابسته به سیاست بودند که با مشاهده اینکه کارمندان دولت و کارگران مخابرات به دنبال اعتصاب، اضافه حقوق معتنابهی دریافت داشته اند شروع به اعتصاب در تمام بخش های جامعه نمودند. هیچ یک از صنایع از خسارت در امان نماند و چندین اعتصاب از این دسته اعتصابات تا دوره حاضر ادامه یافته است. در نتیجه اقتصاد نیز به همان نحو که دولت در مورد چگونگی دقیق کنترل وضعیت بدون قاطعیت می نمود، شروع به تحمل خسارت و صدمه دیدن کرد، هر چند که در آن لحظه این اعتصابات منحصراً برای جهات اقتصادی بود و نه سیاسی. زمانی که نیروهای حکومت نظامی بدون تردید تحت دستورات مقامات بالاتر به اخلالگران اجازه دادند تا در تهران به خشونت بپردازند و به میل و خواستشان بسوزانند و حمله ور شوند، اغتشاشات ادامه یافت تا منجر به آشوب های 5 تا 6 نوامبر گردید. در 6 نوامبر شاه دولت جدیدی را معرفی نمود که افسران ارتش مقامهای نخست وزیر و پستهای کلیدی کابینه را به عهده گرفتند. دستکش های چرمی از دست ها خارج گردیدند (افراد ترسو از دور خارج شدند) و ارتش قدرت کامل را برای پاسخ به خشونت با

ص: 109

شدت و زور در دست گرفت. سانسور عمدی مطبوعات منجر به پایان دادن به چیزی که محیط آزاد مطبوعاتی شده بود گردید که بدون شک کمکی بود به آرمان مخالفین دولت که هر روز وسعت و فراخی آشوب ها منتشر می شد.

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 53(1) خیلی محرمانه6 سپتامبر 1978 - 15 شهریور 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر مذاکره را با بحث درباره تظاهرات عظیم اما بدون خشونت روز 5 سپتامبر در تهران شروع کرد. وی گفت معلوم نیست که آیا الگوی جدیدی با خصیصه آرام این تظاهرات پدیدار شده یا خیر. به هر حال، آن یک تاکتیک دو لبه است که احتمالاً به منظور سست کردن نیروهای امنیتی از دست زدن به اقدام قاطع در آینده است. سفیر در ملاقات امروزش با وزیر کشور نظرش را در مورد دورنمای آینده جویا خواهد شد. فردا روز سنتی مراسم هفت کشته شدگان تظاهرات قبلی است. بازار تعطیل خواهد بود، مغازه ها نیز همین طور. آقای بنرمن گفت به مغازه دارها گفته شده است که فردا باید تعطیل کنند. دکتر استمپل گفت که فردا روز آرامی خواهد بود و یک اعتصاب عمومی واقعی تلقی نمی شود.

سفیر گفت گفتگو با کسانی که سعی دارند شاه را نسبت به راههای مسالمت آمیز متقاعد کنند، ادامه دارد. یکی از این افراد که هوشنگ رام است، این شایعه را که روحانیون می خواهند هویدا را دستگیر کنند تأیید نمود. با این که هویدا خودش یک مسلمان مؤمن است، اما چون پدرش در ارتباط با بهاییها بود مورد سرزنش قرار می گیرد. شایعاتی قوی در این رابطه وجود دارد که زاهدی که اخیراً از آمریکا بازگشته جایگزین هویدا خواهد شد.

سفیر گفت که شب گذشته با تعدادی از اسرائیلیها ملاقات نموده که با نگرانی اظهار می دارند یهودیها گروه دومی هستند که بعد از بهاییها مورد حمله مسلمانان متعصب قرار خواهند گفت. اما اسرائیلیها از تأثیر چنین احتمالی بر روی روابط ایران و اسرائیل نگران به نظر نمی رسند. وی از وزیرمختار خواست که تلگرامی ارسال شود و در آن تحلیل اسرائیلیها در این مورد ارائه گردد.

سفیر از دکتر استمپل خواسته است که در مورد برنامه رفتن شاه به رومانی و آلمان شرقی تلگرامی بفرستد. او درخواست گزارشی از برلن، که ستاد حزب توده در آنجا می باشد، نمود.

سفیر به کنفرانس بین المللی در شرف وقوع زنان در تهران اشاره کرد. وی تقاضای تلگرافی در مورد وضعیت امور زنان در موقعیت فعلی که وزارت امور زنان از بین رفته است را نمود. لازم است شخصی با خانم افخمی تماس بگیرد، شاید خانم لوری تریسی بتواند این مأموریت

ص: 110


1- کتاب اول، ص 775

را پس از ورودش انجام دهد.

سفیر از آقای وستلی تقاضا کرد که از آقای بش بخواهد مطالعه «CIA» در مورد تولید پیش بینی شده نفت ایران را مورد بررسی قرار دهد. این بررسی یک افت شدید را در تولید پیش بینی می کند.

سفیر از سرهنگ فاینموت خواست تا در مورد کیف گمشده و شرکت سلطنتی اتومبیل ایران تحقیق کند.

سفیر اعلام کرد که سفیر آمریکا در پاکستان از تهران دیدن خواهد کرد.

آقای شلنبرگر گفتگوهایش با مفسر رادیو تلویزیون ایران را بازگو کرده، وی گفته بود برنامه های بین المللی تلویزیون کمتر از برنامه های فارسی خواهد بود. مفسر تلویزیون همچنین گفت که روابط بین کارمندان بخش فارسی و بین المللی خوب نیست. آقای شلنبرگر گفت که با یک آبادانی صحبت کرده و او گفته است که به علت وضعیت شدید، آبادان در مقایسه با تهران شرایط امنیتی شدیدتر است. وی همچنین شایعاتی را مبنی بر این که سفارت دستورالعمل تخلیه افراد را صادر کرده است، گزارش نمود. سفیر اشاره کرد که نصف جمعیت آبادان عرب است و این می تواند در موارد امنیتی تأثیر گذاشته باشد.

آقای شلنبرگر گفت که انتظار دارد امروز لیست شانزده رئیس دانشگاه را دریافت دارد. همه آنها دفعه اولشان نیست که چنین شغلی را می گیرند.

سرهنگ فاینموت گفت که امروز روز مرخصی است ولی فقط چهار مورد صادر شده است. سفیر گفت که این به علت مشکلات بودجه بوده است.

سرهنگ فاینموت گزارش داد که یک قرارگاه پلیس ایران که در تأسیسات با قسمت حمل و نقل شریک است، امروز مورد حمله واقع شد و یک محافظ کشته شد. یک ماشین سیتروئن را هم آنجا گذاشتند تا منفجر شود ولی این اتفاق نیفتاد. این اتفاق در ساعت پنج و نیم بامداد رخ داد.

آقای وستلی اظهار داشت که گلن واتز از اتحادیه کارگری آمریکا به تهران خواهد آمد. او ترتیب سفرش را خودش داده است و سفیر از آقای وستلی خواست که رزرو هتل او را تأیید نماید.

آقای وستلی گفت که با رئیس بخش پپسی صحبت کرده و او افشاء کرد که چهار سال پیش مبلغی به شریعتمداری داده شده بود تا فروش پپسی را افزایش دهد. آقای وستلی گفت که اتاق بازرگانی آمریکا از سفیر دعوت کرده تا در یک مجلس نهار در ماه نوامبر شرکت کند. سفیر در کل پذیرفت. مسئله مورد بحث این بود که آیا بلومنتال می تواند برای اتاق بازرگانی سخنرانی نماید یا نه. او باید صبح این کار را انجام دهد چون برنامه اش خیلی فشرده است.

دکتر استمپل گزارش داد که نژاد نماینده مجلس از تبریز، فرد شماره 2 از سازمان کارگران، اعلام کرده که می خواهد عضو جبهه مخالفین شود. دکتر استمپل گفت که دانشگاه آریامهر

ص: 111

امسال باز خواهد ماند. او گزارش داد که 134 استاد دانشگاه تهران تا استخدام افرادی که مجبور به بازنشستگی شده اند حاضر به تدریس نخواهند شد. او در مورد یک راهپیمایی آرام در مسجد [میدان] ژاله صحبت کرد. راهپیمایان به نیروهای امنیتی پول می دهند و می گویند که حقوق آنها برای این کار کم است.

آقای نیلی گفت که وضع زراعت شمال خوب است و جاده جنوب کوهستان به مشهد خیلی خراب است و برای مسافرت باید راه دیگری انتخاب کرد.

سفیر پرسید که آیا دلیل خاصی وجود دارد که در ایلام این قدر دردسر وجود دارد.

آقای گریم با اشاره به مقاله روزنامه گفت که ارتش ایران از مسلسلهای آمریکایی استفاده نمی کند. البته ژاندارمری از تفنگهای M-1 که خیلی قبل دریافت کرده بود، استفاده می کند.

آقای بورتن گفت که منیری از ایران خارج شده، او می خواهد که رئیس بعدی شرکت هواپیمایی ایران باشد ولی کسی از او حمایت نمی کند.

آقای ددیچ گزارش داد که چندین قاچاقچی آسیایی در آمستردام دستگیر شده اند. شواهد نشان می دهد که ارتباطی میان قاچاقچیان آسیایی و ایرانی وجود دارد. دیروز دو تُن حشیش در نزدیکی ماکو به دست آمد که برای اروپا فرستاده شده بود. هیچ شاهدی مبنی بر این که افغانستان کار قاچاق نمی کند، نداریم. آقای آدلر گزارش داد که یک منبع غیردولتی ایران گفته که ایران نیروی هسته ای را مجدداً ارزیابی می کند. بنا به گفته این منبع هیچ واحد اضافی علاوه بر 9000 مگاوات فعلی خریداری نخواهد شد. این اولین نشانه کاهش و یک تغییر تند است. سفیر گفت که شنیده است که فرانسه می خواهد تلافی محدودیت در پاکستان را در ایران دربیاورد. سرهنگ شفر گفت که هلیکوپتر پلیس که احتمالاً متعلق به نیروی هوایی بوده، سقوط کرده و یک گروهبان یک، کشته شده است.

آقای بنرمن وضع امنیتی فردا را تشریح کرد. ما بسته شدن مغازه های تمام شهر و تظاهراتی آرام را انتظار داریم. او اعلام کرد برای آن که سیاست یکنواختی در پیش بگیریم هر امر برنامه ریزی شده مطابق برنامه اش صورت پذیرد. برای مثال برنامه های سفارت به روال عادی پیش روند. سفیر این را پذیرفت و افزود که به عبارت دیگر توصیه هم نخواهد کرد که یک برنامه گردش در بازار از طرف باشگاه بانوان انجام شود. او از رؤسای قسمتها خواست تا ارزیابیهایشان را برای آقای بنرمن بفرستند. آقای اسنو گفت که انجمن ایران و آمریکا برای فردا ثبت نام معمولی جهت کلاسهای انگلیسی بین ساعات 8 تا 12 را در برنامه دارد. وی گزارش داد که نیروی پلیس در خیابان وزرا شب دوشنبه گذشته دوبرابر شد اما به نظر می آید که افراد پلیس چندان متراکم نیستند. آقای بنرمن گفت همین طور است اما بعد از ماه رمضان یک نیروی فعال پلیس ذخیره به کار خواهد افتاد. آقای اسنو تذکر داد که یک سخنرانی راجع به باستان شناسی برای فردا شب تدارک دیده شده است. این برنامه طبق قرار قبلی انجام خواهد گرفت.

وقایع تروریستی، بر توجه مجدد به جامعه خارجیان اشاره دارد

ص: 112

سند شماره 54 خیلی محرمانه7 سپتامبر 1978 - 16 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08546به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: وقایع تروریستی، بر توجه مجدد به جامعه خارجیان اشاره دارد 1- خلاصه- چریکهای فدایی خلق مسئولیت حمله به پاسگاه پلیس در اولین ساعات صبح روز 6 سپتامبر را بعهده گرفته اند. بعد از ظهر همان روز در قسمت های مختلف شهر بمب های دستی به طرف اتوبوس های حامل تکنسین های انگلیسی پرتاب شد. در حال حاضر به نظر می رسد که اقدام آخر ربطی به چریکها نداشته و احتمالاً کار یک گروه انشعابی متعصب اسلامی بوده است. پایان خلاصه.

2- در ساعت 45و4 صبح روز چهارشنبه 6 سپتامبر، قرارگاه گارد پلیس ملی ایران (شهربانی) (نظریه: این یک واحد ویژه کنترل اغتشاش از شهربانی است که اعضای آن در زمینه مبارزات ضدچریکی و ضدتروریستی آموزش دیده اند) که چند خیابان به سمت جنوب شرق با محوطه سفارت آمریکا در تهران فاصله دارد و در مجاورت دفتر مجموعه پارک موتوری هیأت مستشاری نظامی واقع است، توسط تروریست ها مورد حمله واقع شد. یک اتومبیل سیتروئن که حاوی تعداد نامشخصی سرنشین بود به داخل محوطه قرارگاه گارد شهربانی رانده شد. به سیتروئن مزبور یک بشکه 200 لیتری بنزین بسته شده بود که ظاهراً می بایست در داخل محوطه منفجر شود. یکی از اعضای گارد قرارگاه درصدد ممانعت از ادامه حرکت این وسیله نقلیه برآمد لیکن با آتش یک یا چند سلاح اتوماتیک از پای درآمد. سرنشینان سپس از اتومبیل که اکنون در داخل محوطه قرار داشت خارج شده و با تیراندازی به سوی بشکه بنزین متصل به آن سعی در منفجر ساختن آن داشتند ولی موفق نشدند و قبل از آنکه پرسنل قرارگاه بتوانند از خود عکس العمل نشان دهند، محل حادثه را ترک گفتند. چریکهای فدایی خلق با پخش اعلامیه هایی در صحنه حادثه مسئولیت آن را به عهده گرفتند. اعلامیه مزبور ظاهراً حاوی عبارات و اصطلاحات ضددولت ایران و ضد آمریکا می باشد. سفارت در انتظار دریافت این اعلامیه بوده و آن را ترجمه خواهد نمود.

3- در ساعت 20 و 16 دقیقه روز چهارشنبه 6 سپتامبر در یک منطقه مسکونی در شمال تهران بمبی به طرف دو اتوبوس حامل کارمندان یک شرکت هواپیمایی انگلیسی که از محل کار خویش در پایگاه هوایی دوشان تپه باز می گشتند پرتاب شد. یک بمب دستی بین دو اتوبوسی منفجر شد که بر اساس برنامه ای منظم و مسیری مشخص که در هر روز هفته دنبال می شود حرکت می کردند. هر چند که ترکش های بمب سوراخهایی در هر دو اتوبوس ایجاد کرد و شیشه عقب یک اتومبیل را در جلوی اتوبوسها خرد کرد و چندین پنجره خانه های مجاور را شکست ولی به کسی آسیبی وارد نیامد. هر دو اتوبوس که ظرفیت هر یک از آنان 23 نفر است پر از کارمندان زن و مرد شرکت هوایی انگلیسی بودند. اتوبوس ها دقیقاً از لحاظ

ص: 113

رنگ و مدل شبیه آنهایی هستند که توسط چندین شرکت تجارتی آمریکایی و همچنین توسط پرسنل مستشاری نظامی که در دوشان تپه کار میکنند مورد استفاده واقع می شوند. اتوبوس های آمریکایی از همان محله ای عبور می کنند که واقعه حاضر اتفاق افتاد.

4- نظریه: در حال حاضر به نظر نمی رسد که این دو واقعه با یکدیگر مرتبط باشند. ما معتقدیم اقدام چریکهای فدایی خلق به این منظور طرح ریزی شده که مانند گذشته به مردم ایران نشان داده شود که آنها همچنان ایفاگر نقش پیشقراولان حرکت برنده انقلابی می باشند و آماده هستند تا با مسئولین امنیتی به مقابله برخیزند. در حال حاضر ما هیچ گونه مدرکی نداریم که نشان دهد چریکها در نظر دارند خارجیان را مورد هدف قرار دهند ولی به دقت مراقب خواهیم بود.

5- پرتاب بمب به طرف اتوبوس، واقعه بمب گذاری کنسولگری اصفهان و رستولان خان سالار را به خاطر می آورد و احتمالاً کارگروههای حاشیه ای متعصب بوده است که برخلاف چریکها همیشه و در همه موارد از وسایل انفجاری ابتدایی استفاده کرده و از حمله به خارجیها نیز هیچ گونه ابایی ندارند. این بمب گذاری آخر در زمان افزایش پخش اعلامیه ها و شعارهای ضدخارجی و ضدآمریکایی توسط تظاهرکنندگان واقع شد.

سولیوان

برقراری حکومت نظامی یک روز مقاومت در برابر دولت در پی داشت

سند شماره 55 خیلی محرمانه8 سپتامبر 1978 - 17 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08555به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: برقراری حکومت نظامی یک روز مقاومت در برابر دولت در پی داشت 1- دولت ایران در 6 سپتامبر اعلام نمود که تظاهرات و اجتماعات عمومی بزرگ بدون مجوز رسمی نمی تواند برگزار شود. این اعلان به منظور ممانعت از تظاهرات پیش بینی شده بزرگ 7 سپتامبر بود که یادبود هفتمین روز عزاداری افراد کشته شده در برخورد هفته قبل تهران بود. آیت الله ها و رهبران سیاسی گوناگون رهنمودهای ضد و نقیضی برای اجتماع کردن یا نکردن صادر نمودند و برخی خواستار اعتصاب عمومی شدند. از این گزارشات روشن بود که دولت در تلاش برای آرام کردن وضعیت بر برخی آیت الله های مهم پیروز گردیده ولی افراد بیشتری مصمم بر مقابله با تحریم دولت بودند.

2- حداقل 3 راهپیمایی بزرگ، مجموعاً 000/50 تا 000/100 نفره در 7 سپتامبر صورت گرفت که در قسمت های مختلف شهر از اینجا به آنجا در حرکت بودند. راهپیمایی ها با دسته های بهم فشرده ای از موتورسواران جوان برای تخلیه خیابانها و تغییر مسیر اتومبیل ها (با نزاکت انجام شد اما هنگامی که آمریکاییها در مسیر راهپیمایی رانندگی کردند با جدیت جلوگیری شد) و به همراه سردسته ها و کامیون های غذا و آب به خوبی سازمان یافته بود.

ص: 114

خیلی از شعارها و پلاکاردها قویاً ضد شاه و ضد خارجی (به عنوان مثال: «مرگ بر رژیم پهلوی»، «درود بر خمینی»، «از برادران فلسطینی ما حمایت کنید»، «ملت اسلامی سلطنت نمی تواند داشته باشد»، «آمریکاییها به خانه تان برگردید») بودند. پلیس و واحدهای ارتشی عموماً خوددار بودند هرچند که در برخی موارد جداگانه از گاز اشک آور استفاده شد و تیرهای هوایی شلیک شد. تا آنجایی که ما اطلاع داریم هیچ گونه تلفاتی رخ نداد.

3- کابینه که با این مقابله آشکار با مقررات دولت در مورد تظاهرات روبرو شد شب 7 سپتامبر تشکیل جلسه داد و حکومت نظامی در ساعت 6 صبح روز 8 سپتامبر اعلام شد. اجتماع در خیابانها قدغن شد و یک ممنوعیت عبور و مرور از ساعت 9 شب تا 5 صبح برای 6 ماه برقرار شد.

4- گزارشات اولیه اشاره بر این دارند که جمعیت بزرگی در میدان ژاله (نزدیک مجلس) در جنوب تهران جمع شدند و از درخواست آیت الله نوری برای متفرق شدن امتناع ورزیدند. بر اساس خبرهای مخابره شده از رادیو جمعیت به سمت نیروهای امنیتی پیشروی کردند تا آنان را خلع سلاح نمایند. سربازان آتش گشودند و خیلی ها کشته و زخمی شدند. یک مقام امنیتی به ما اطلاع داد که چند تظاهرات معدود دیگر وجود خواهد داشت که با آن به شدت برخورد خواهد شد. ما همچنین گزارشات تأیید نشده ای از حریق های عمدی در جنوب تهران دریافت نموده ایم. مشاهدات مقامات سفارت در تمام تهران اشاره بر این دارند که به استثنای تجمع نظامیان در نزدیکی مجلس، استقرار سربازان در نقاط دیگر محتاطانه است که با تانک ها و نفربرهای محدود تقاطع های اصلی و راههای ورودی به کاخ های سلطنتی را کنترل می نمایند. کنسول های ما از تبریز، اصفهان و شیراز گزارش می کنند این شهرها کاملاً آرام هستند.

5- بر اساس گزارش مخابره شده از آسوشیتدپرس افسران عالیرتبه ارتش اوایل این هفته با شاه ملاقات کردند و به وی اطلاع دادند که آنان دیگر نمی توانند تحریکات چپی ها و گروههای اسلامی را تحمل نمایند. ما این گزارش را نمی توانیم تأیید کنیم ولی در خلال روزهای گذشته شایعاتی در مورد ناراحتی ارتش از دولت به خاطر عدم موفقیت در پایان دادن به تظاهرات دریافت نموده ایم. شاه به طوری که گفته شده به نظامیان پیشنهاد کرد که با نخست وزیر مشورت نمایند و در جلسه 7 سپتامبر کابینه نتیجه گزارش شده بود. سولیوان

رادیو و تلویزیون ملی ایران

سند شماره 56 8 سپتامبر 1978 - 17 شهریور 1357 رادیو و تلویزیون ملی ایران ممنوعیت عبور و مرور از غروب تا سپیده صبح در تهران و 11 شهر دیگر به مدت 6 ماه برقرار گردید. حکومت نظامی و ممنوعیت عبور و مرور از ساعت 6 صبح امروز شروع شد. ژنرال غلامعلی اویسی به عنوان فرماندار نظامی تهران از تمام شهروندان درخواست کرد تا

ص: 115

مقررات حکومت نظامی را رعایت نمایند. ساعات ممنوعیت عبور و مرور در تهران از 9 شب تا 5 صبح اعلام شده است. تصمیم به برقراری حکومت نظامی در جلسه شب گذشته کابینه به ریاست جعفر شریف امامی گرفته شد. بیانیه زیر در پایان جلسه کابینه انتشار یافت:

«بیانیه دولت در تاریخ 15 شهریور یا 6 سپتامبر تجمع در خیابانهای عمومی را ممنوع اعلام می دارد. معترضین بدون توجه به دستورات رهبران مذهبی مبنی بر حفظ آرامش و عدم ایجاد اغتشاشات، به تظاهرات پرداختند و دیروز پلاکاردها و شعارهایی بر علیه قانون اساسی ایران به معرض نمایش گذاردند. آنان با انجام این کار فعالیت های روزمره را مختل کردند و مردم را هراسناک نمودند. اگرچه برای نیروهای مسلح آسان بود که قانون را به اجرا بگذارند ولی به منظور جلوگیری از خون ریزی، تظاهرات ضدکشوری اجازه داده شد و از جانب دولت تحمل گردید. توطئه ای که توسط نیروهای خارجی هدایت و از نظر مالی تأمین شده و هر روز بر ابعاد آن اضافه می شود، حقوق همه افراد را به مخاطره انداخته، بر علیه آزادی و استقلال این ملت است و هدف آن مختل نمودن دولت و پیشرفت ایران می باشد. دولت ایران بدینوسیله حکومت نظامی را به مدت 6 ماه در تهران، کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز، کازرون و جهرم اعلام می دارد.»

متن مصاحبه مطبوعاتی 8 سپتامبر

سند شماره 57 بدون طبقه بندی8 سپتامبر 1978 - 17 شهریور 1357 از: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی - 228415به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: متن مصاحبه مطبوعاتی 8 سپتامبر مطالب ذیل رونوشت مصاحبه مطبوعاتی سپتامبر است. اظهارات سخنگو در ظهر 8 سپتامبر در مصاحبه مطبوعاتی در مورد ایران:

س - نظر شما در مورد وضعیت ایران چیست؟ به نظر می رسد مسایل به تدریج جدی تر شد، و گزارشاتی در مورد کشته شدن حدود 250 نفر دریافت شده است.

ج - ابتدا اجازه دهید یادآوری نمایم که قانون منع عبور ومرور همانگونه که برای ایرانیان اجراء می شود برای پرسنل ما نیز اعمال می گردد، که این موضوع به عدم وابستگی اطلاعاتی ما به طور کامل ضربه می زند. بنابراین، ما گزارشات پراکنده و ناکاملی دریافت می داریم و نمی توانیم به اتکاء آنها قضاوت کنیم که هدف و گسترش ناآرامیها چه هستند. من در موضعی نیستم که بخواهم یا بتوانم گزارشات جراید را در این مورد تأیید یا تکذیب نمایم. ما مسلماً امیدواریم که هر چه ممکن است زودتر نظم و مقررات برقرار گردد. همانگونه که گفتیم، قانون حکومت نظامی که شامل منع عبور و مرور نیز می گردد، از ساعت 9 بعد از ظهر تا 5 صبح اعمال می شود. ما هیچ گونه گزارشی در مورد مجروح شدن آمریکاییان دریافت نکرده ایم. سفارت به شهروندان آمریکایی سفارشات لازم را در مورد احتیاطاتی که باید بکنند و در نظر

ص: 116

گرفتن موارد ایمنی لازم بر حسب وضعیت کنونی، شامل احتراز از اجتماعات و دور ماندن از مراکز بالقوه خطرات، تذکر داده است. فرودگاه باز است، ولی با توجه به منع عبور و مرور، کسانی که بعد از ساعت 9 بعد از ظهر وارد شوند باید تا 5 صبح فردا در فرودگاه باقی بمانند.

س - هادینگ، آیا شما می گویید که دیپلماتهای آمریکایی نیز باید قانون منع عبور و مرور را رعایت نمایند؟ ج - من می گویم، کلیه کسانی که در کشور مزبور هستند باید قانون منع عبور و مرور را رعایت کنند، ولی مسلماً این بدان معنی نیست که کسی نمی تواند با اسکورت برای ملاقات های رسمی به اداره برود. من فقط گفتم، امکان پرسه زدن در خیابانها محدود است، این محدودیت برای همه است.

س - آیا دولت ایالات متحده اقدامی کرده یا طرح مقابله ای تهیه کرده است، زیرا در حقیقت آمریکاییان بسیاری در آنجا هستند و سرمایه گذاریهای زیادی در آنجا نموده اند و مسایل مشابه.

ج - من اطلاعی در مورد اینگونه طرح ها یا عملیات ندارم. می دانید، همیشه در هر کشوری طرح های مقابله وجود دارد، ولی اطلاعی از «اجرای طرح» مشابه آنچه شما می گویید، ندارم.

س - آیا موضوع قابل ذکری در مورد وضعیت کنونی دارید؟ آیا به مسئله توجه نموده اید؟ خیلی از قبل جدی تر شده است.

ج - من فکر می کنم باید به آنچه قبلاً گفتم اشاره نمایم که عبارتست از: ما به سادگی، در موضعی قرار نداریم که نسبت به گستره اغتشاشات و هدف آن اظهارنظر کنیم، هرگاه این وضع تغییر نمود خوشحال می شوم به شما کمک نمایم ولی در حال حاضر هیچ گونه نتیجه گیری و جمع بندی از اوضاع در اختیار ندارم تا بتوانم ارائه نمایم. کریستوفر

حکومت نظامی در تهران

سند شماره 58 9 سپتامبر 1978 - 18 شهریور 1357 حکومت نظامی در تهران - - ساعت 10/8 دقیقه روز 8 سپتامبر باب وارک تلفنی اطلاع داد که در تهران حکومت نظامی برقرار شده است. پی گیری موضوع با باب بنرمن مأمور امنیت منطقه ای بود. وی مشخص نمود که حکومت نظامی فی الواقع در ساعت 6 صبح اجرا گردیده و هیچ گونه نشانه ای که سفیر ایالات متحده یا مقامات دیگر قبلاً از زمان حکومت نظامی طرح ریزی شده، مطلع شده باشند، وجود نداشت.

- - ساعت 9 رادیو و تلویزیون ملی ایران جزییات اولیه حکومت نظامی در تهران و 11 شهر دیگر برای مدت 6 ماه را اعلام نمود.

- - حدوداً از ساعت 00/1 تا 15/10 دقیقه با افسر مسئول کارمندان، فرمانده اداره سیاسی -

ص: 117

نظامی و عملیات پشتیبانی ایالات متحده - ایران، و رئیس مستشاری نظامی تبادل نظر کردیم. درخواست شد که در ساعت 13 در محل اقامت رئیس مستشاری نظامی حضور داشته باشیم تا در جلسه ای با مقامات ارشد وزارت دفاع تأثیر حکومت نظامی بر گروه وزارت دفاع را مورد بحث قرار دهیم. اداره سیاسی - نظامی در جریان شناسایی آن دسته از فعالیتهای وزارت دفاع است که از ممنوعیت عبور و مرور از غروب تا سپیده صبح متأثر می شوند. این فعالیتها آن طور که مأمور دفتر تحقیقات ویژه و دستیار او اطلاع می دهند شامل: تغییر شیفت آخر شب در بیمارستان نظامی ایالات متحده، مرکز ارتباطات ارتش آمریکا، پروازهای ورودی و خروجی پان آمریکن و فرماندهی ترابری نظامی و غیره می باشند. رئیس مستشاری نظامی درخواست نمود که ما تلاش نماییم تا حکومت نظامی و ممنوعیت عبور و مرور را به وضوح تشریح نمائیم.

- - ساعت 12 بنرمن اطلاع داد سفارت آمریکا به دفتر نخست وزیر تلفن زده تا مشکلات مربوط به ورود و عزیمت هواپیما در فرودگاه مهرآباد بین ساعت 21 و 5 را حل نماید. نماینده نخست وزیر گفت که دولت روی این موضوع کار می کند و احتمالاً اتوبوسهای دولتی برای حمل و نقل مسافران از آنجا به فرودگاه در اختیار قرار خواهند گرفت. بنرمن موافقت نمود که در این بین مأمور سیار مستشاری نظامی در فرودگاه بایستی برنامه ریزی کند که در زمان ورود هواپیمای پان آمریکن در آنجا باشد و بایستی آماده باشد تا قبل از ساعت 21 به هتل اوین بازگردد. مأمور سفارت بایستی با نمایندگان پان آمریکن برای تشریح جریانات در فرودگاه همکاری نماید.

- - بنرمن اطلاع داد سفارت ایالات متحده به تمام کسانی که تلفن می زنند می گوید هرگونه فعالیتی رسمی یا شخصی که قبلاً برنامه ریزی شده نبایستی بعد از ساعت 19 ادامه یابد به طوری که افراد بتوانند مطمئن شوند که ساعت 21 در منزل هستند. علاوه بر این سفارت، مسافرت زمینی بین شهری را تا رسیدن جزییات تشریحی مقررات منع عبور و مرور تصویب نمی کند. این توصیه به این منظور انتشار یافته که افراد را از ورود به شهرهای دیگر پس از شروع ساعت منع عبور و مرور باز دارد.

- - سرهنگ دوم جیم والینگ و من تلاش نمودیم تا با پست فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران برای مشخص نمودن قوانین خاص زمان حکومت نظامی تماس حاصل کنیم. اما قادر نبودیم شماره تلفن پست را در میان دفاتر افسر مسئول کارمندان پیدا کنیم. تلاش برای تماس با افسر کشیک فرماندهی ضداطلاعات اداره دوم اطلاعات و ضداطلاعات موفق بود. متعاقباً با پست فرماندهی نیروی هوایی تماس گرفتیم و با سرهنگ کیا افسر مسئول گفتگو کردیم. وی اطلاع داد هیچ گونه جزییاتی در مورد تعاریف حکومت نظامی ندارد و نیروی هوایی زمانهای شیفت کاری را برای اینکه هیچگونه نقل و انتقالی در ساعات منع عبور و مرور لازم نشود عوض می کند. علاوه بر این به تمام پرسنل نیروی هوایی اطلاع داده شده که در

ص: 118

هنگام منع عبور و مرور در خانه هایشان باقی بمانند. وی شماره تلفن پست فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران را به ما داد و اشاره نمود که در هر حال با در نظر داشتن کلیه احتمالات جوابی وجود نخواهد داشت. تلاش برای تماس با پست فرماندهی ستاد ناموفق بود. در ساعت 45/12 دقیقه مجدداً با سرهنگ کیا تماس گرفته شد تا یک شماره تلفن دیگر گرفته شود و نیز تلفن دفتر ژنرال اویسی را که به عنوان فرماندار نظامی تهران معرفی شده بود به دست آوردیم. سرهنگ کیا اشاره کرد که در تمام تهران فعالیت های غیر عادی در جریان است. او از ما درخواست نمود که به تمام دوستان آمریکایی بگوییم در خانه هایشان بمانند.

- - حدوداً ساعت 45/11 دقیقه جیم هایم، از کارمندان سیا گفت که دفتر وی هیچ گونه تعریف دقیقی از حکومت نظامی ندارد و درخواست نمود چنانچه ما جزییات آن را دریافت نمودیم به وی اطلاع دهیم. وی متذکر شد که یک درگیری خیلی بزرگ بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی در حوالی میدان ژاله گزارش شده و گزارشات اولیه اشاره بر این داشته اند که بیش از 50 نفر کشته شده اند.

- - بنرمن و هایم، هردو توصیه نمودند که اشخاص بایستی رادیوهایشان را برای شنیدن هرگونه اعلامیه ای در خصوص محدودیت ها و فعالیت های حکومت نظامی بر روی رادیو ایران تنظیم نمایند.

- - بین ساعات 13 و 15 من در جلسه ای در محل اقامت ژنرال گست با رؤسای ارشد وی از وزارت دفاع و نیز سرهنگ بارلو، شرکت کردم. ژنرال گست اظهار داشت که وی تازه با سفیر ایالات متحده گفتگو کرده و مایل بوده که تأثیر حکومت نظامی بر گروه وزارت دفاع را مورد بحث قرار دهد. وی متذکر شد که قبل از ظهر برخورد بزرگی در حوالی ساختمان مجلس وجود داشته است و برخی تظاهرکنندگان تلاش نمودند تا مقامات امنیتی را خلع سلاح نمایند. یک درگیری بزرگ صورت گرفت و انتظار می رود افراد زیادی کشته شده باشند. ژنرال گست اشاره نمود که هنوز هیچ گونه تعریف واضحی از حکومت نظامی وجود ندارد و در هر صورت از تمام آمریکاییها باید انتظار داشت که مفاد اعلامیه حکومت نظامی که از رادیو و تلویزیون پخش شد را مراعات نمایند. این امر شامل این خواهد بود که هیچ آمریکایی بین ساعت 21 تا 5 صبح در خیابانها نباشد و در ساعات روز هیچ گونه اجتماعی در خیابانها به راه نیفتد و در موارد کلی در خلال ساعات روز به صورت عادی در خیابانها ظاهر شوند. بدیهی است افرادی که مقررات حکومت نظامی را رعایت نکنند دستگیر می شوند و بر اساس این مقررات محاکمه خواهند شد. وی تأکید نمود، تا زمانی که آمریکاییها کاملاً مقررات حکومت نظامی را مراعات نمایند هیچ گونه خطری برای آنان وجود نخواهد داشت.

- - ژنرال گست اظهار نمود که از پرسنل نیروی هوایی و پیمانکاران آمریکایی خصوصاً در اصفهان و کرمانشاه درخواست شده تا در روز 8 سپتامبر در محل کار خود در خدمات و پشتیبانی هوایی حاضر شوند. ژنرال گست اشاره کرد که جواب به این درخواست بایستی «نه»

ص: 119

باشد زیرا هرگونه حمایتی این مضمون را می رساند که پرسنل آمریکایی در یک مسئله داخلی درگیر شده اند. بایستی به تمام پرسنل وزارت دفاع تأکید نمود که موضع هیأت نمایندگی ایالات متحده در رابطه با حضور ایالات متحده در ایران آموزش و هدایت ارتش ایران است و قرار نیست که آنان در هرگونه فعالیتی که روی موضوعات داخلی تأثیر می گذارد درگیر شوند و یا حتی این تصور را بدهند که درگیر هستند.

- - ژنرال گست پیشنهاد کرد که یک راهنمای حکومت نظامی برای توزیع بین تمام پرسنل نظامی در 9 سپتامبر آماده شود. سرهنگ بارلو گفت که وی اطمینان می دهد که این راهنما تهیه خواهد شد. ژنرال گست اظهار نمود که نکات اصلی که بایستی در این راهنما گنجانده شود این است که تمام آمریکاییها بایستی دستورالعمل های مربوط به منع رفت و آمد و حکومت نظامی را به طوری که منتشر شده درک کنند و آن را مراعات نمایند. هیچگونه برنامه ای برای بعد از ساعت 30/19 نبایستی تدارک دیده شود. فعالیت های کاری عادی از روز 9 سپتامبر تا تحولات بعدی ادامه خواهند یافت و در هر صورت به پرسنل دستورالعمل هایی برای انجام اقدامات احتیاطی امنیتی در زمانی که به سر کار می روند و یا بازمی گردند داده خواهد شد. علاوه بر این تمام پرسنل بایستی از رفتن به رستوران ها، بازارها و غیره که از شروع طغیانها و ناآرامیهای اجتماعی در آن مکانها وقایعی رخ داده خودداری نمایند.

- - ژنرال گست درخواست نمود که رؤسای قسمت ها اطمینان حاصل نمایند که گروههای فنی نیروی هوایی در نقاط دیگر کشور از فعالیت های جاری و محدودیت های حکومت نظامی مطلع گردیده اند. وی درخواست نمود که یک نقطه تماس در سه نقطه اصلی که ارتش ایالات متحده حضور دارد تشکیل داده شود. در شیراز سرهنگ نیروی هوایی لانگ نقطه تماس خواهد بود. در اصفهان سرهنگ نیروی زمینی داناوی نقطه تماس خواهد بود و در تبریز فرمانده تیم همکاریهای فنی، نقطه تماس خواهد بود.

- - موضوع برنامه NEO ، موردبحث قرار گرفت و موافقت شد که در زمان حاضر تذکر مجدد در مورد آن به گروه وزارت دفاع به طور کلی صحیح نمی باشد. ژنرال گست اظهار داشت که وی حس می کند چنانچه وضعیت بدتر هم شود زمان کافی برای اجرای برنامه حاضر وجود دارد.

- - در ساعت 15 و 15 دقیقه من وضعیت کلی فعالیت ها را با تونی مالونی نماینده امنیتی بل هلیکوپتر مورد بحث قرار دادم. وی گفت که قبلاً با ژنرال صلاحی که مسئول امنیت تمام فرودگاههای ایران است صحبت کرده است. وی به مالونی اطلاع داد که آنان روی ترتیباتی برای تغییر یا لغو پروازهایی که روزانه پس از ساعت 21 می نشینند کار می کنند ولی این احتمال وجود دارد که برخی از مردم اگر هواپیمایشان دیر بنشیند مجبور شوند در فرودگاه باقی بمانند.

- - در ساعت 16 رادیو ایران مطالبی را به شرح زیر اعلام نمود: پس از 7 ساعت برخورد

ص: 120

با تظاهرکنندگان هم اکنون آرامش به تهران بازگشته است. دو آتش سوزی بزرگ در یک سینما و یک مغازه در شرق تهران توسط آتش نشانی مهار شد. رهنمودهای حکومت نظامی مقرر می دارد که تجمع بیش از دو نفر ممنوع است و در اختیار داشتن سلاح های آتشین به غیر از نظامیان ممنوع می باشد. شرکت های حمل و نقل زمینی و هوایی بایستی برنامه هایشان را تغییر دهند به این منظور که مسافران قبل از ساعت 20 وارد فرودگاه شوند تا بتوانند قبل از ساعت 21 به منازل خود برسند. ایران ایر مسافران پروازهای خارجی که وارد می شوند یا عازم هستند را به وسیله اتوبوسهای دولتی که در معیت افسران حکومت نظامی حرکت داده می شوند به خارج از فرودگاه حمل می کند. آمبولانس های اضطراری در هر یک از کلانتری ها در تمام تهران حاضر می باشند و نیز تاکسی هایی در محل این کلانتریها در ساعات منع رفت و آمد آماده می باشند.

- - در ساعت 18 و 15 دقیقه سرهنگ دوم والینگ گفت وی متوجه دو تانک چیفتن گردیده بود که ظاهراً برای استقرار در نزدیکی کاخ نیاوران از سلطنت آباد به سمت بالا در حرکت بودند. وی قبلاً با کلنل وارنر صحبت کرده بود. وارنر اشاره نمود، لین توماس که یک کارشناس منطقه ای خارجی است به او گفته بود که چندین جسد را در منطقه ای درست در جنوب میدان فردوسی دیده است. علاوه بر این کلنل جان کالیسون والینگ اظهار داشت که اخبار ساعت 18 تلویزیون پوشش خوبی از آتش سوزی و فعالیتهای منطقه میدان ژاله داشته است. وی تخمین زد که او 50 تا 80 دسته از چیزی که به نظر آمد یک جسد یا بیشتر باشد در وسط خیابان دیده و همچنین در تمام منطقه ساختمانهای تخریب شده و اتومبیلهای سوخته ای را دیده است.

- - در ساعت 19 باب وارک گفت که دوست او در شرکت لاکهید اشاره کرده که شرکت در روز 9 سپتامبر باز نخواهد بود. علاوه بر این یک کارمند شرکت آمریکایی بل بین المللی اظهار داشته که یکی از مدیران شرکت گفته است چنانچه یک واقعه، با یک آمریکایی درگیر در آن وجود داشته باشد، کلیه خانواده های کارمندان بین المللی فوراً به آمریکا فرستاده می شوند.

- - در ساعت 25/19 دقیقه جری والاس، نماینده امنیتی بل بین المللی گفت که اطلاعات زیر را از یک نماینده امنیتی ایرانی بل بین المللی دریافت داشته است. این شخص از دفتر رئیس پلیس تهران به والاس تلفن زده بود. برادر نماینده امنیتی (ایرانی) یک سپهبد ارتش است که معاون ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران می باشد. نماینده امنیتی گفت که تظاهرات و برخوردهای عظیمی در منطقه میدان ژاله وجود داشته و بیش از 4000 یا احتمالاً نزدیک به 4500 نفرکشته شده اند. علاوه بر این چند صد نفر در دیگر مناطق پایین شهر کشته شده اند. من سئوال کردم که آیا نظریه منتسب به مقامات بل بین المللی در خصوص تخلیه خانواده ها درست است. والاس اظهار داشت که رئیس شرکت در حال حاضر در تهران است و هیچ نوع

ص: 121

گفتگویی یا بحثی از هر جهت و ماهیت در ارتباط با تخلیه خانواده ها وجود نداشته است.

- - در ساعت 20 با باب بنرمن مأمور امنیت منطقه ای در محل اقامت او فعالیتهای عمومی را مورد بحث قرار دادم و وی اشاره کرد که کنسولگریهای آمریکا در دیگر نقاط کشور سرگرم کار روی یک برنامه تخلیه بوده اند، زیرا بر اساس قانون ایالات متحده هر زمانی که در کشور میزبان، حکومت نظامی برقرار می گردد این کار لازم است.

ملاقات ساعت 30/10 روز 9 سپتامبر گروهی از وزارت دفاع به ریاست ژنرال گست

سند شماره 59 9 سپتامبر 1978 - 18 شهریور 1357 ملاقات ساعت 30/10 روز 9 سپتامبر گروهی از وزارت دفاع به ریاست ژنرال گست ژنرال گست اطلاع داد که وی امروز صبح با ژنرال ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ملاقات نمود و برقراری حکومت نظامی را با او مورد بحث قرار داد. ژنرال ازهاری اظهار داشته که وی احساس می کند اوضاع فعلاً تحت کنترل است. بنابر گفته ژنرال ازهاری ملاها فکر می کردند که کنترل عناصر مذهبی را در اختیار دارند ولی اکنون آشکار است که آنان این کنترل را نداشتند و بنابراین لازم بود که حکومت نظامی اجرا شود. ژنرال گست متذکر شد به نظر می رسد که این کار یک روش خوبی می باشد و تصورات وی با این حقیقت تأیید می شود که ژنرال ازهاری اظهار داشت که نیروهای خارجی در کار هستند. سخنان ازهاری اشاره بر این دارد که احتمالاً عناصر کمونیست در پشت سر قسمتی از ناآرامی های شهری اخیر قرار دارند. ژنرال گست به ژنرال ازهاری اطمینان داد گروه نظامی آمریکا از رهنمودهای ممنوعیت عبور و مرور و حکومت نظامی اطاعت خواهند نمود و کارها را به صورت عادی انجام خواهند داد. خصوصاً مستشاری نظامی هیچ گونه قصدی مبنی بر متوقف نمودن بازدیدکنندگان یا محدودیتی برای انتقال دائمی محل مأموریت کارمندان نظامی یا خانواده های آنان در ایران نداشته است. ژنرال ازهاری با موضع ژنرال گست در این مورد موافق بود. ژنرال ازهاری پرسید که آیا شرطی از شرایط حکومت نظامی هست که با قوانین ایالات متحده در تضاد باشد. ژنرال گست پاسخ داد وی فکر نمی کند هیچ گونه قوانین متضادی (با شرایط) وجود داشته باشد.

ص: 122

- - ژنرال گست بر اهمیت این موضوع تأکید ورزید که کلیه پرسنل آمریکایی باید ملتفت باشند هیچ یک از کارمندان وزارت دفاع و پیمانکاران مرتبط با امور دفاعی نمی توانند در هیچ گونه فعالیتی که به تأثیرگذاری بر امور یا عملیات داخلی تعبیر شود، شرکت جویند. وی متذکر شد که از شرکت بین المللی بل هلیکوپتر به طور اخص خواسته شده تا پرسنل پشتیبانی برای آماده کردن هلیکوپترهای ایران را تا 8 سپتامبر در اصفهان و کرمانشاه فراهم آورد. این درخواست می بایست به طریقه ای دیپلماتیک رد شود زیرا چنین اقدامی نه فقط بر علیه قوانین ایالات متحده است بلکه هرگونه نشانه ای که برای نیروهای مخالف آشکار سازد که چنان فعالیتی در دست انجام است می تواند تأثیر معکوس پراهمیتی داشته باشد.

- - یکی از افراد سئوال کرد حکومت نظامی چه اثری (چنانچه اثری وجود داشته باشد) می تواند بر مصونیت دیپلماتیک مقامات آمریکایی داشته باشد. ژنرال کرتس رئیس قسمت نیروی هوایی در خصوص فعالیتهای دوشان تپه و این امکان که فعالیت های تروریستی می تواند افزایش یابد ابراز نگرانی کرد. او در مورد نمایان بودن اتومبیل های فورد تورینو زردی که در اختیار پرسنل گروه فنی نیروی هوایی قرار گرفته نگران بود. کلیه افراد توافق داشتند که حکومت نظامی می تواند بر فعالیت های تروریستی تأثیر بگذارد. برخی احساس می کردند گزارشات رو به تزایدی در مورد فعالیتهای تروریستی وجود خواهد داشت. راهنمایی ژنرال گست این بود که پرسنل نظامی ایالات متحده بایستی کمتر نمایان شوند و به تغییر زمان و مسیرهای عبور و مرور خود ادامه دهند.

- - سرهنگ بارلو اظهار نمود که در میان خانواده ها بیقراری وجود داشته است. پیشنهاد شد که توجیهی کلی و بحثی که برای منتشر کردن در میان خانواده ها مناسب باشد در رابطه با برنامه NEO انجام شود.

- - موضوع حصول اطمینان از اینکه تیمهای همکاری فنی نیروی هوایی در جنوب کشور در مورد استمرار فعالیتها توجیه شده اند مورد بحث قرار گرفت و موافقت شد که باید این امر به هر صورت که مناسب است به وسیله فرماندهان قسمت تیم همکاریهای فنی نیروی هوایی و یا (تیم) فعالیت پشتیبانی ایالات متحده در ایران انجام شود.

- - سرهنگ وارنر از دفتر پشتیبانی تحقیقات هوایی اظهار نمود که او امروز صبح تلفنی با همسرش در کالیفرنیا صحبت کرده و همسر وی تعریف کرده که فیلمی از آشوب های تهران دیده است. آن طور که تعریف می کرد به نظر رسید همان فیلمی باشد که عصر روز 8 سپتامبر در تلویزیون ملی ایران نمایش داده شد. علی ایحال تفسیر آن کمی مضطرب کننده بود و در آن اشاره شده که گزارش تحریف شده است و خبرنگاران به اختصار گفتند که آنان به ایران مسافرت خواهند نمود. به این منظور که بتوانند گزارش تحریف نشده ای تهیه نمایند. علاوه بر این در پایان خبر اشاره شد که نمایندگان وزارت خارجه به طور ضمنی اظهار نمودند که رژیم شاه تا حدودی متزلزل و بی ثبات است و احتمال سقوط آن می رود.

حکومت نظامی استقرار پیدا می کند: برخی وقایع تهران: دستگیری هایی در جریان است

سند شماره 60 خیلی محرمانه9 سپتامبر 1978 - 18 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08563به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 8555، ب - تهران 8554 موضوع: حکومت نظامی استقرار پیدا می کند: برخی وقایع تهران:

دستگیری هایی در جریان است خلاصه: ارتش یک تظاهرات بزرگ و چندین تظاهرات کوچک را در خلال روز 8 سپتامبر

ص: 123

درهم شکست. مطبوعات اعلام نمودند گزارشات بیمارستانها حاکی از 58 کشته و 205 زخمی می باشد. منابع دیگر بر رقم بالاتری اشاره دارند. تهران از دیروز آرامتر است ولی ما گزارشاتی مبنی بر برخی خشونت ها در ظهر روز 9 سپتامبر در دست داریم. مقامات حکومت نظامی شروع به دستگیری محرکین آشوب و چهره های سیاسی حامی تظاهرات 7 و 8 سپتامبر نموده اند. عکس العمل نسبت به برقراری حکومت نظامی مختلف است. اعضای تندروی ائتلافی جبهه ملی معتقدند که شاه باید برود. برخی گروهها از حکومت نظامی به عنوان راه حل موقتی به تعویق انداختن حوادث طرفداری می کنند. پایان خلاصه.

1- مطبوعات و رسانه های گروهی شرح کاملی از حوادث روز 8 سپتامبر ارائه نمودند که در این حوادث نظامیان تظاهرات بزرگی در میدان ژاله در جنوب تهران را در هم شکستند. شش تظاهرات کوچکتر دیگر در همان حد معمول وجود داشت. اعلامیه حکومت نظامی ابراز داشت ارتش در پاسخ خبرنگاران شناخته شده ای عکس العمل نشان داد که به وسیله خارجیان از نظر مالی تأمین می شوند و با آلات انفجاری از قبیل نارنجک هایی که با آن به نیروهای امنیتی حمله بردند و آنان را زخمی نمودند مسلح شده اند. شاهدان عینی اشاره بر این دارند که در میدان ژاله چندین نفر تظاهرکننده پس از اینکه چند بار از طرف افسرانی که مجهز به بلندگوی دستی بودند به آنان فرصت داده شد از متفرق شدن امتناع ورزیدند. پس از 5 دقیقه معطلی سربازان شروع به تیراندازی هوایی نمودند و سپس به سمت خیابان و سرانجام به سوی جمعیت آتش گشودند. همانطور که تظاهرکنندگان از صحنه فرار می کردند، شروع به شکستن ویترین ها و پنجره ها و آتش زدن مغازه ها نمودند. دو شاهد عینی آمریکایی که در آن منطقه زندگی می کنند ارتش قبل از تیراندازی به آنهایی که به صورت گروهی تجمع می کردند اخطار می نمود، ولی زمانی که سربازان بالای سر آنهایی که مشغول تخریب اموال یا غارتگری بودند می رسیدند نشانه روی می کردند و به طرفشان تیراندازی می نمودند.

2- گزارشات شاهدان عینی، از جمله منبع نهضت آزادی ایران که از مخالفین دولت است (شدیداً حفاظت شود) در مورد توصیف اصلی وقایع به صورتی که در زیر می آید توافق دارند: جمعیت در ساعت 30/6 تا 7 صبح در میدان ژاله شروع به تجمع نمودند. سربازان ارتش آماده بودند و نیروهای تقویتی سریعاً وارد شدند. افسران با بلندگوهای دستی گروههای مردم را تشویق به رفتن به خانه هایشان نمودند. همچنین چندین رهبرمذهبی، و نه همه آنها، جمعیت را تشویق به پراکنده شدن نمودند. تیراندازی حدود ساعت 8 صبح در میدان ژاله و کمی دیرتر در نقاط دیگر آغاز شد. در ساعت 30/10 تخریب شدید بانکها و مغازه ها شروع شد و گشتهای نظامی در منطقه ای به وسعت 5 تا 6 میل در اطراف میدان ژاله مشغول برقراری نظم بودند. تیراندازی پراکنده تا حدود 30/10 بعد از ظهر ادامه یافت. میدان شهناز برای تمام روز بسته بود و یک شاهد آلمانی قابل اعتماد که در منطقه زندگی می کند گزارش می دهد که از هلیکوپترها به طرف خرابکاران خیابانی تیراندازیهایی صورت گرفت. منبع نهضت آزادی ایران

ص: 124

می گوید خیلیها نمی توانستند باور کنند که سربازان ایرانی به طرف جمعیت تیراندازی می کنند و فکر می کردند که سربازانی از اسرائیل برای این کار وارد شده اند. این شایعه که در تمام شهر پخش شد کاملاً بی اساس است. منبع نهضت آزادی گفت گروه وی بعداً تشخیص داد واحدهای ارتشی که مورد استفاده قرار گرفتند متشکل از سربازانی از کردستان واقع در غرب ایران بودند.

3- گزارشات رسمی رسانه های گروهی در بعد از ظهر 8 و 9 سپتامبر ارقام 58 کشته و 205 زخمی شمارش شده توسط بیمارستانها را اعلام نمودند. چندین شاهد عینی آمریکایی و اروپایی اشاره بر این داشته اند که این رقم بایستی خیلی بیشتر باشد. رقم غیررسمی که عصر روز 8 سپتامبر ارائه شد بالغ بر 100 نفر کشته بود. منبع نهضت آزادی گفت گروه وی تصور می کند که در 8 سپتامبر 200 نفر کشته و 2000 تا 3000 نفر زخمی شدند. یک کارمند آمریکایی ساکن نزدیک میدان ژاله می گوید رقم کشته شدگان فقط برای آن منطقه بایستی 200 نفر باشد. کارمندان ساکن مناطق دیگر بین 10 تا 20 نفر کشته برای مناطق خودشان گزارش می کنند. منبع امنیتی دولت ایران تأیید نمود که تعداد کشته ها از شمارش اولیه مبنی بر 58 نفر بر اساس ارقام بیمارستانها بالاتر است ولی چونکه در برخی مناطق تظاهرکنندگان به اندازه کافی سازمان یافته بودند تا زخمی ها و کشته های خود را از صحنه خارج سازند دولت ایران ارقام صحیحی ندارد. بیمارستانها که از صبح زود شروع به کار کرده بودند بر روی تمام کسانی که درگیر بودند باز بود، و سازمان خون حدود ظهر روز 8 سپتامبر شروع به درخواست برای اهداء خون بیشتر نمود.

4- مطبوعات در 9 سپتامبر اعلام نمودند فرمانداری نظامی شروع به دستگیری آنانی که در تحریکات و التهابات 7 و 8 سپتامبر دست داشته اند نموده است. منبع نهضت آزادی عصر روز 8 سپتامبر گفت مهندس بازرگان از نهضت آزادی ساعت 2 بعد از ظهر همان روز دستگیر شد و دکتر مفتح مدیر مسجد قبا حدود ظهر توسط 10 مرد مسلح دستگیر شده است. آیت الله فلسفی و کاظمیه نیز دستگیر شده اند و می دانیم که پلیس به دنبال حاج سیدجوادی و دکتر یدالله سحابی از نهضت آزادی می باشد. جالب توجه این که هدایت الله متین دفتری صبح روز 8 سپتامبر دستگیر شد و پس از 2 ساعت آزاد شد. زیرا «ما بر علیه جبهه ملی نیستیم». منبع گزارش نمود که دستور دستگیری کریم سنجابی که اخیراً به سمت دبیر اجرایی جبهه ملی انتخاب شده بود حدود ظهر لغو گردید. (مطبوعات اشتباهاً دستگیری سنجابی را در 9 سپتامبر گزارش کردند).

منبع نهضت آزادی دستگیریهای بیشتری در رابطه با افرادی که در راهپیمایی غیرقانونی 7 سپتامبر و آشوب 8 سپتامبر درگیر بودند را انتظار داشت. (نظریه: ظاهراً مقامات حکومت نظامی فقط آنهایی را توقیف می کنند که در وقایع دو روز گذشته درگیر بوده اند. ما هیچ گونه گزارش و نشانه ای حاکی از اینکه دولت ایران آنچنان که افراطیون اشعار می دارند درگیر

ص: 125

توقیف انبوه و توده ای مخالفین می باشد، نداریم.) 5- حکومت نظامی برای نیروهای امنیتی و نظامی که جداً از ناآرامی و بی نظمی وسیع ناراحت بوده اند خوشایند بوده است. ما این طور می پنداریم که اکثریت عظیمی از طبقه متوسط نیز به طور کلی خوشحال هستند. برخی از دانشگاهیان با تنفری فزاینده نسبت به شاه و دولت عکس العمل نشان دادند ولی خیلی دیگر حکومت نظامی را به عنوان ضرورتی برای اجتناب از هرج و مرج قبول دارند. گروه مطالعات مشکلات ایران در 8 سپتامبر بیانیه ای منتشر نمود مبنی بر این که حکومت نظامی یک راه حل دائمی برای حذف نقاط ضعف اصلی ایران نیست ولی فرصتی را برای اقدام مثبت فراهم آورده است. گروههای دیگر که در دو هفته گذشته اعلام موجودیت کردند تاکنون ساکت بوده اند. منبع نهضت آزادی گفت برقراری حکومت نظامی ثابت می کند نظر دولت ایران درباره اصلاحات جدی نیست. وی گفت وقایع ثابت می کنند شاه باید برود.

وی گفت مردم، ایالات متحده را اگر چه برای حکومت نظامی دستوری نداده باشد به دلیل اینکه مسبب حکومت نظامی می باشد ملامت می کنند. زمانی که مأمور سفارت نسبت به دومین اظهارنظر عکس العمل شدیدی نشان داد ولی کمی از موضع خود عقب نشینی کرد و در بحث بعد از آن اظهار داشت نهضت آزادی ایران واقعاً اکنون مطمئن نیست که به کجا می خواهد برود.

6- شهر از دیروز ظهر به وقت تهران آرامتر است ولی ما گزارشات متعددی در خصوص جمعیت قابل ملاحظه ای در اطراف بازار داریم. نیروهای امنیتی کوشش می نمایند تا با خویشتن داری عکس العمل نشان ندهند ولی تیراندازی هایی به وقوع پیوسته است.

سولیوان

گزارش حکومت نظامی - برنامه دولت ایران به مجلس می رود

سند شماره 61 خیلی محرمانه10 سپتامبر 1978 - 19 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08616به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 8563، ب - تهران 8555 موضوع: گزارش حکومت نظامی: عزاداری تهران در روز 12 سپتامبر تعیین شد:

برنامه دولت ایران به مجلس می رود خلاصه: آشوب مختصری در 9 و 10 سپتامبر در تهران و 10 سپتامبر در اصفهان به وقوع پیوست ولی اوضاع در حال آرام شدن است. بازار خیلی از شهرها از 7 یا 8 سپتامبر تعطیل بوده است. به مأموران حکومت نظامی دستور داده شده تا مقررات را با شدت بیشتری به اجراء بگذارند. عکسهای خبری اکنون سانسور می شوند. رقم رسمی کشته شدگان تهران در 8 سپتامبر

ص: 126

اکنون به 86 می رسد ولی احتمالاً 300 نفر صحیح تر است. رهبران مذهبی تا حدودی در مورد عکس العمل نسبت به سرکوب تظاهرات در 8 سپتامبر توسط ارتش دچار تفرقه شده اند ولی هر دو دسته از کسانی که مسئول بود ه اند انتقاد می کنند. دولت ایران برنامه اش را به مجلس ارائه نمود و هشت نماینده از مجلس خارج شدند. پایان خلاصه 1- سربازان در نزدیکی بازار تهران برای بر هم زدن یک تجمع تیرهای هوایی شیک کردند و در 9 سپتامبر در نقاط دیگر شهر درگیریهای کوچکی وجود داشت. روز 10 سپتامبر تیراندازی خیلی پراکنده ای در جنوب تهران به وقوع پیوست. یک آمریکایی که به فارسی آشنا بود (افسر مسئول این موضوع را نمی دانست) در یک مقر فرعی حکومت نظامی مکالمه ای را شنید که در آن ژنرال فرمانده واقعه ای را شرح می داد که صبح روز 10 سپتامبر در دانشکده اقتصاد (که می تواند از دانشگاه تهران یا دانشگاه ملی باشد) اتفاق افتاده بود که در خلال آن بر روی 200 تظاهرکننده تیراندازی شد که منجر به مرگ تعداد زیادی گردید. ژنرال بهت زده شد و بلافاصله به سربازان مستقر در شمال شهر دستور داد تا صف آرایی نموده و فقط تیرهای هوایی یا بطرف آسفالت شلیک کنند مگر اینکه مستقیماً مورد حمله قرار گیرند. در تحولات دیگر تهران، فرمانداری نظامی بعد از ظهر روز 10 سپتامبر ساعات منع عبور و مرور را به جای 9 شب از 10 شب تا 5 صبح اعلام نمود. رهبران مذهبی از جمله شریعتمداری روز 11 سپتامبر را به عنوان روز عزاداری اعلام نمودند (سومین روز پس از کشتار 8 سپتامبر). روشن نیست که آیا قرار بر این است که عزاداری این روز آرام باشد یا شامل تظاهراتی همراه با خشونت خواهد بود.

2- کنسول های ما در اصفهان، شیراز و تبریز گزارش می کنند آن شهرها برای تمام هفته آرام بوده اند، به جز اصفهان که جمعیت صبح روز 10 سپتامبر ظاهراً چهار ساختمان را در نزدیکی محل اغتشاشات اوایل اوت آتش زده اند. در مشهد برای چهار روز گذشته به جز روز 8 سپتامبر آرامش حکمفرما بود که در این روز هنگامی که در یک مراسم نماز پرجمعیت دعوت به مقاومت در مقابل حکومت نظامی شد، توسط سربازان با تیراندازی و احتمالاً مرگ (افرادی) جمعیت پراکنده شدند.

3- بازارها در خلال روزهای آخر هفته در اغلب شهرهای بزرگ همچنان بسته هستند و رسانه های گروهی تهران گزارش دادند دیگر نقاط کشور کاملاً آرام است. ساعات منع عبور و مرور حکومت نظامی به همان ترتیب ادامه پیدا می کند ولی ممکن است وقایعی پراکنده در کشور وجود داشته باشد که ما از آن بی اطلاعیم. در 8 سپتامبر در انبارهای خرمشهر آتش سوزی رخ داد ولی هنوز هیچگونه سبب و علتی برای آن گزارش نشده است.

4- یک روزنامه نگار ارشد ایرانی به ما اطلاع می دهد مأموران حکومت نظامی به وی گفته اند که به آنان دستور داده شده مقررات حکومت نظامی را شدیداً به مورد اجرا بگذارند. وی مجبور شد که به پاسگاه پلیس برود تا خبرنگار عکاس خود را که عکسهای غیرقانونی

ص: 127

می گرفته با ضمانت آزاد کند. منبع همچنین می گوید برای اولین بار در ایران سانسور حکومت نظامی روی عکسهای خبری که به خارج از کشور می رود برقرار شد. مقامات حکومت نظامی با آن عکسهایی که از حضور نظامیان گرفته شده و یا نشان دهنده تخریب می باشد مخالفت می کنند. منبع می گوید هنوز سانسوری در مورد گزارشاتی که به خارج ارسال می شود، وجود ندارد.

5- مطبوعات محلی عموماً حکومت نظامی را در مقالاتشان تأیید می کنند ولی هر دو روزنامه انگلیسی زبان لزوم نگرش به فراسوی حکومت نظامی را در جهت اقداماتی که دولت ایران باید به منظور تأمین نیازهای کشور در درازمدت انجام دهد، خاطرنشان می سازند. پوشش خبری همچنان کامل و پرمحتوا است ولی در 10 سپتامبر هیچ گزارش راجع به نظرات رهبران مذهبی ارائه نشد.

دولت ایران گفته است که 86 گواهی فوت صادر شده ولی چندین منبع از جمله آنهایی که با دولت در ارتباط هستند به طور خصوصی اظهار می دارند رقم تقریبی کشته ها احتمالاً حدود 250 تا 300 نفر است.

6- در بیانیه ای که توسط آژانس خبری فرانسه از پاریس ارائه شد، آیت الله خمینی می گوید تظاهرات اخیر نشان می دهد که مردم خواستار خروج شاه و متلاشی کردن رژیم او هستند. او از ارتش به خاطر تیراندازی ننمودن به طرف مردم در 7 سپتامبر تمجید کرد و این را زمان سرنوشت ساز برای مردم ایران در جهت خلاصی از شر شاه خواند. آیت الله شریعتمداری نیز در بیانیه ای که 9 سپتامبر توسط آژانس خبری فرانسه از پاریس منتشر شد آنهایی که مسئول کشتار بودند را مستوجب انتقام خدا دانست.

شریعتمداری با اشاره و احتیاط از موضوع اینکه دقیقاً چه کسی بایستی برای کشتار محکوم شود احتراز جست ولی در هر حال اشاره کرد که عناصر مشخصی در تلاش هستند تا اتحاد مذهبی را بر هم زنند. او مسلمانان را به رفتار خیلی شایسته و اجتناب از دادن بهانه به دست استعمارگران و ستمگران و مستبدین ترغیب نمود.

7- دولت ایران در 10 سپتامبر برنامه اش را به مجلس ارائه نمود و همین برنامه را در روز 11 سپتامبر به سنا ارائه خواهد نمود (ماهیت و اساس برنامه در تلکس جداگانه ای تشریح خواهد شد، لیکن هیچ گونه موضوع غیرعادی و غافلگیرکننده ای در آن وجود نداشت) و پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست و هفت نماینده دیگر در هنگام سخنرانی نخست وزیر از سالن مجلس خارج شدند و بنی احمد نماینده مزاحم که تا زمان استعفای نخست وزیر فعلی به اعتصاب غذا دست زده است در جلسه شرکت نکرد. رئیس مجلس بلافاصله پس از سخنرانی نخست وزیر جلسه را تعطیل کرد و گفت بحث در مورد برنامه از 12 سپتامبر شروع خواهد شد. 25 موافق دولت و 4 نفر در مخالفت برای ایراد سخنرانی ثبت نام کرده اند.

سولیوان

واکنش اصفهان نسبت به دولت جدید

ص: 128

سند شماره 62 خیلی محرمانه10 سپتامبر 1978 - 19 شهریور 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 0092به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: واکنش اصفهان نسبت به دولت جدید خلاصه: اصفهان دولت جدید را به مثابه عاملی که فقط راه را برای انتخابات آینده هموار خواهد کرد تلقی نمی کنند. با توجه به اینکه در مورد داشتن اختیارات مستقلی به دولت مشکوک هستند، اما به اقدامات آن به منزله انعکاسی از نحوه تفکر شاه علاقمندند. تاکنون هیچگونه نشانه ای از تغییرات اساسی مشاهده نشده است. آنها معتقدند که شاه امیدوار است با مسکن ها و حرافی ها از شکست جلوگیری نماید. آنها معتقد نیستند که او موفق شود و منتظر اقدامات می باشند. پایان خلاصه.

1- عزل دولت آموزگار برای مردم اصفهان هیچ گونه تعجبی به همراه نداشت. برای مدتی بیش از یک ماه عنوان بیشتر صحبتها این بود که چه کسی نامزد جایگزینی آموزگار خواهد شد. به هر حال انتخاب شریف امامی مایه تعجب و یأس بود. بیشتر مردم انتظار داشتند که دولت جدید یک خواست واقعی برای تغییر نشان دهد و مسیری به سمت راههای جدید ارائه دهد. شریف امامی را به عنوان یک مرد پیر که هیچ گونه قدرتی ندارد رد می کنند. وظیفه احتمالی او تا انتخابات سال آینده و تشکیل یک دولت واقعی پر کردن پست نخست وزیری است. کابینه او را نیز عمدتاً به علت حضور همان افراد قدیمی و پیرمردها که از آنها انتظار کار اساسی نمی رود مردود می دانند.

3- برخی واکنش ها مثبت است. شهردار اصفهان اظهار نمود که این دولت خوبی است، زیرا نشان می دهد که شاه قصد عجله ندارد. او منتظر است تا فعالیت های سیاسی و انتخابات به او نشان دهد که مردم واقعاً چه می خواهند. دیگران خاطرنشان می سازند که اگر «شاه این مسئله را بخواهد، این افراد می توانند برای حذف مقامات فاسد مورد استفاده قرار گیرند بدون اینکه برای دولت آینده دشمن تراشیده شود» یک آخوند میانه رو گفت «شریف امامی خود تقریباً یک آخوند است او فضایی ایجاد خواهد کرد که میانه روهای مذهبی قادر خواهند بود بدون اینکه جذب تندروها شوند با آنها بجنگند.» 4- با این حال اکثر نظریه ها منفی است. یک صنعتگر برجسته اظهار نمود «شریف امامی پشتیبانی نخواهد شد، او نمی تواند علیه فساد مبارزه کند. او قادر نیست جهت خط مشی ها را تغییر دهد، تنها کاری که او می تواند بکند صدور بیانیه ها است و بایستی خیلی احمق باشد اگر نداند که اعلامیه هایش کوچکترین اثری نخواهد داشت.» بعضی ها جلوتر می روند، یک استاد دانشکده اظهار نگرانی کرد که «شریف امامی می خواهد که همه او را دوست داشته باشند، او برای آرام کردن آخوندها هر چه بخواهند به آنها خواهد داد و آخوندها هم بیشتر طلب خواهند کرد و ما حتی قبل از انتخابات یک هرج و مرج یا دیکتاتوری مذهبی خواهیم داشت.»

ص: 129

5- اغلب مردم شریف امامی را قبول ندارند. اخبار فعالیتهای سیاسی به دقت دنبال می شود و حدسیات زیادی در مورد افراد مختلفی که دارای وجهه عمومی جهت تشکیل دولت آینده می باشند وجود دارد. به نظر می رسد اقدامات دولت، مثل بستن قمارخانه ها و برگشتن مجدد به تقویم اسلامی تلاشهایی است که شاه برای آرام کردن گروههای اسلامی نموده است و مردم منتظرند که ببینند امتیاز بعدی شاه چیست؟ آنها باور ندارند آنچه تاکنون انجام شده یا قول انجام آن داده شده موفق به راضی کردن مذهبیون گردد. بنابراین طبق باورهای فردی امیدوارند و یا هراسناکند از اینکه شاه جلوتر خواهد رفت. واعظین مساجد اصفهان می گویند شاه حق وتو را بر روی تمام قوانین مذهبی مانند انتخابات مردمی و مرسوم درباره سلسله مراتب مذهبی و تکمیل مقرراتی که بتواند نظارت کامل احکام اسلامی را بر کلیه نهادهای عمومی از جمله مدارس و دانشگاهها داشته باشد برقرار خواهد نمود. آنها به انحلال وزارت امور زنان به عنوان اولین قدم در احیای یک جامعه اسلامی در ایران اشاره می کنند. میانه روهای اصفهان نیز با هراس به حذف وزارت زنان و در عوض ایجاد وزارت اوقاف اشاره می نمایند، رئیس سازمان زنان در اصفهان گفته است «در صورتی که آخوندها بخواهند پیشرفتهایی که ما تاکنون نموده ایم را به عقب برگردانند من استعفا خواهم داد» کنسولگری بیش از دوازده فقره استعلام از طرف والدین دختران دانشجوی دانشگاهها دریافت کرده است، که می گویند اگر چادر در دانشگاه اجباری شود و سایر مقررات ضد زنان وضع گردد، آنها ترجیح می دهند که دخترانشان را به مدارس آمریکا بفرستند. انجمن استادان زن در دانشگاه اصفهان نامه ای به رئیس دانشگاه فرستاده مبنی بر اینکه آنها چادر نخواهند پوشید و درخواست نموده اند به آنها اطمینان داده شود که چنین تغییراتی مدنظر نیست. یک وحشت شایع این است که به این ترتیب که پیش می رود شاه یک احساس قدرت به ارتجاعیون مذهبی داده است و حالا او باید به دادن امتیازات بیشتر ادامه دهد یا در مقابل آنها بایستد که در هر دو حالت ممکن است موجب ناآرامیهای بیشتری از آنچه تاکنون بوده است گردد.

6- اصفهانیها محافظه کارند و در حالیکه درباره بسیاری از گروههای سیاسی متشکله سخن می گویند، تاکنون هیچ گونه فعالیت سیاسی یا اعلامیه ای در اینجا پخش نشده است و فقط حزب رستاخیز که روزی حزب رسمی کشور بود اعضا و هواداران خود را به سرعت از دست می دهد. تقریباً اعتقاد عمومی این است که کار حزب رستاخیز دیگر تمام شده و احتمالاً در مبارزات انتخاباتی آینده نیز شرکت نخواهد کرد.

7- در اصفهان حکومت نظامی و مقررات منع عبور و مرور در شب و ممنوعیت اجتماعات برقرار است. به هر حال، مقامات از دخالت در هر موردی که رنگ سیاسی دارد، پرهیز می نمایند. اعلام برگشت آیت الله خمینی از تبعید در عراق به وسیله روزنامه ها (بعداً ثابت شد که اشتباه بوده است) موجب گردآمدن اجتماعات زیادی در مساجد و خیابانهای بزرگ و همراه بحث های پر سرو صدا گردیده است. نیروهای انتظامی به تدریج این اجتماعات را به آرامی و

ص: 130

بدون رودررویی پراکنده نمودند. درست برخلاف روش خشنی که بلافاصله بعد از اعلام حکومت نظامی برای پراکنده نمودن اجتماعات به کار برده بودند. مسئولین حکومت نظامی گزارش می دهند که قبلاً چند درخواست در مورد تشکیل اجتماعات سیاسی قانونی دریافت نموده اند و در حال بررسی هستند که به آنها اجازه دهند در سالن های سرپوشیده و با شرکت کنندگان محدود و با آماده باش نیروهای انتظامی تجمعات خود را تشکیل دهند. به نظر آنها لغو منع عبور و مرور، شروع مبارزات انتخاباتی را که وسیع نیز خواهد بود ممکن می سازد.

8 - نتیجه: اصفهانیها دولت جدید را به مثابه علامت شروع فعالیتهای سیاسی که به انتخابات بهار آینده منجر خواهد شد می پندارند. آنها در مواردی که طرفین چه چیزی را برای آرام کردن گروه مذهبیون ارتجاعی یک تلاش غیرمکفی تلقی می کنند گاه امیدوار و گاه نگرانند و به قدری هیجان زده هستند که ممکن است حکومت نظامی را نیز تا حدی ندیده بگیرند. هنگامی که حکومت نظامی لغو یا سست گردد فعالیت های سیاسی عمده ای در اصفهان رخ خواهد داد.

9 - نظریه سفارت در تهران: اکثر تهرانیها نیز مانند سفارت آمریکا آمادگی پذیرفتن دولت شریف امامی را مانند بعضی از شهروندان اصفهانی ندارند به جز این استثناء اکثر نقطه نظرها در اصفهان نیز مثل تهران و سایرنقاط دیگر می باشد و حاکی از نوعی احساس علاقه از یک سو و از سوی دیگر این امید است که سیاست شاه بتواند در آرام سازی آخوندها موفق شود. تجزیه و تحلیل فوق در سوم سپتامبر قبل از اعلام حکومت نظامی در 12 شهر از جمله اصفهان صورت گرفته است.(1) مک گافی

گزارش حکومت نظامی

سند شماره 63 خیلی محرمانه11 سپتامبر 1978 - 20 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 8670به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8616 موضوع: گزارش حکومت نظامی خلاصه: تعداد رسمی تلفات تیراندازی 8 سپتامبر به 95 نفر رسیده است ولی تهران از 10 سپتامبر تا ظهر روز 11 سپتامبر نسبتاً آرام بود. روز عزاداری یعنی سه روز پس از 8 سپتامبر برخلاف آنچه انتظار می رفت در مخالفت با حکومت نظامی اجتماعاتی را ایجاد ننمود. صدای گاه و بیگاه تیراندازی می تواند به سیاست نظامی تیراندازی هوایی برای تأثیرگذاری نسبت داده شود. بازدید شخصی از طرف کنسولگری اصفهان، گزارشات قبلی مبنی بر خسارت های مالی وارد شده در صبح روز 10 سپتامبر را تأیید نمی نماید. روز 11 سپتامبر دستگیریهای وسیعی به

ص: 131


1- در اصل سند شماره ( 2) وجود ندارد م.

خاطر فساد یا تخلفات امنیتی صورت گرفت. پایان خلاصه.

1- آمار رسمی تلفات درگیریهای خیابانی روز 8 سپتامبر به 95 نفر رسید ولی تهران روز 10 سپتامبر تا ظهر روز 11 سپتامبر نسبتاً آرام بود. گزارشات جدیدی مبنی بر مرگ، جراحت یا خسارت مالی وجود ندارد. هر چند روز 11 سپتامبر روز عزاداری سنتی است (سه روز پس از کشتار 8 سپتامبر در میدان ژاله) ولی برخلاف مقررات حکومت نظامی و در مقابله با آن اجتماعاتی تشکیل نشد. تیراندازی در تمام طول شب 10 و 11 سپتامبر خصوصاً در جنوب تهران شنیده می شد ولی این تیراندازیها را احتمالاً می توان به سیاست نیروهای امنیتی در خصوص تیراندازی هوایی به منظور جلوگیری یا ایجاد ترس در اخلالگران نسبت داد. با این وجود شایعات در مورد یک فاجعه قریب الوقوع یا واقعی اشاعه پیدا می کنند. جامعه آلمانیها خصوصاً مضطرب و نگران هستند.

2- از طرف کنسولگری اصفهان از محل تخریب های شایع شده (که در تلکس مرجع گزارش شد) بازدید به عمل آمد ولی هیچ گونه نشانه ای از تخریب مشاهده نشد. اصفهان صبح روز 10 سپتامبر شاهد تظاهراتی بود ولی این تظاهرات به وسیله سربازان حکومت نظامی بر هم زده شد. بازار با بستن مغازه ها با فرمانداری نظامی مخالفت نمود. هشتاد درصد مغازه ها روز 10 سپتامبر نبسته بودند. پس از این که فرماندار نظامی اصفهان به مغازه داران اخطار نمود که آنها بایستی مغازه های خود را باز نگاه دارند بیشتر آنان در 11 سپتامبر مغازه ها را بستند.

3- کنسولگری شیراز گزارش می کند پس از برخی اغتشاشات در روز اول حکومت نظامی وضعیت اکنون آرام است. در آنجا نیز مغازه ها بسته اند.

4- در روز 11 سپتامبر دستگیری های وسیعی به دلیل تخلفات امنیتی یا فساد صورت گرفت و انتظار می رود دستگیریهای بیشتری به دنبال باشد. نیروهای حکومت نظامی در شیراز دو روحانی به نامهای مشوهی و طاهری را دستگیر کردند. نیروهای امنیتی در اصفهان 6 نفر را دستگیر کردند که گفته شد توطئه کنندگان و محرکین آشوبهای آنجا بوده اند. احمد قیصری وکیل دعاوی که انتظار می رفت رهبر جبهه ملی اصفهان شود به عنوان رهبر فعالیتهای غیرقانونی تحت تعقیب است. دیگر افراد تحت تعقیب فقیه ایمانی، حجت الاسلام طاهری (نه آن طاهری که دستگیریش باعث اغتشاشاتی شد که منجر به برقراری حکومت نظامی در اصفهان گردید)، حجت الاسلام میردامادی، دکتر سیدحسین واعظی (یک داروساز که گفته می شود بمب های آتش زا ساخته است)، و فولادگر (نام کوچک مشخص نیست). در تهران 8 فرد مشهور بر اساس ماده 5 قانون حکومت نظامی (مخالفت با دولت قانونی و نظم و قانون) به زندان افتاده اند. هر چند که به نظر می رسد اتهام فساد باشد هیچ گونه اتهام خاصی در پرونده نیست. دکتر شجاع الدین شیخ الاسلام زاده وزیر اسبق بهداری در بالای لیست قرار دارد. دیگران از این قرار هستند: اسدالله نیلی آرام و محمدرضا تغابنی معاونین سابق شیخ الاسلام زاده، رسول رحیمی رئیس اتاق اصناف، علی اصغر رزازیان بزرگ ترین واردکننده میوه در ایران، محمدعلی

ص: 132

نقیب زاده مدیرعامل سابق تعاونی فرهنگیان، باقر عاملی مدیرعامل سابق تعاونی شهر و روستا و ساربانها (اسم اول مشخص نیست) مالک یک شرکت بزرگ حمل و نقل (کامیون داران).

5- دولت ایران در 11 سپتامبر اعلام نمود که مقامات عالیرتبه وزارت دادگستری منجمله دادستان کل تهران برکنار شده اند. دولت همچنین بدون ارائه جزییات تجدید سازمان بزرگی را در شرکت ملی نفت ایران اعلام نمود. سولیوان

گزارش حکومت نظامی

سند شماره 64 خیلی محرمانه12 سپتامبر 1978 - 21 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 8713به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8670 موضوع: گزارش حکومت نظامی خلاصه: دولت ایران با حرکتی پر سر و صدا بر علیه فساد همراه آن با تبلیغاتی خفیف به سرکوب متجاوزین به امنیت دست زده است. تهران و اغلب شهرهای دیگر از روز 11 سپتامبر تا ظهر روز 12 سپتامبر آرام بوده اند. مطبوعات گزارش می کنند در برخوردهای 8 سپتامبر 4 نفر در مشهد و یک نفر در قم کشته شدند. آمار تلفات میدان ژاله در روز 8 سپتامبر به 97 نفر افزایش یافته است. دولت وعده دستگیریهای بیشتری را به خاطر فساد داده است و به طوری که گزارش شده خروج یک هزار نفر از اشخاص مظنون را از ایران ممنوع نموده است. دولت در دیگر حرکات آشتی جویانه اش 333 زندانی سیاسی را آزاد نموده (گزارش جداگانه) و به 5 مجله که قبلاً از انتشار آنها جلوگیری نموده بود، اجازه از سرگیری انتشار داد. مقامات ناشران را فراخواندند تا به آنان یادآوری نمایند که تحت شرایط حکومت نظامی عمل می کنند. تظاهراتی به طرفداری از شاه در آذربایجان روی داد. روز 11 سپتامبر در مجلس سنا شریف امامی با استقبال خوبی در زمینه برنامه جدید مواجه شد. در 12 سپتامبر برنامه وی با حالتی احساساتی از طرف پزشکپور مخالف دست راستی مورد حمله قرار گرفت. (به همراه تمامی دستگاه دولت و به طور غیرمستقیم شاه). هویدا به طور تلویحی به برنامه های سیاسی احتمالی اشاره نمود.

1- دولت شریف امامی ضمن اینکه به نگهداری شهرهای بزرگ در تحت حکومت نظامی ادامه می دهد با صداقت و صفای روحیه اصلاح طلبانه اش، تأثیرگذاری بر مخالفین را دنبال می نماید. تهران و اغلب شهرهای دیگر از روز 11 سپتامبر تا ظهر روز 12 سپتامبر آرام بودند. فرمانداری نظامی مشهد اعلام نمود چهار نفر در تظاهرات 8 سپتامبر کشته شدند و تظاهرات در قم منجر به یک مرگ جدید شده است (تاریخی اعلام نشده). آمار رسمی تلفات میدان ژاله در روز 8 سپتامبر به 97 نفر رسید. (سفارت عقیده دارد ارقام مطابق با حقیقت ابراز نشده ولی اعلامیه ها نشان می دهد دولت از گزارش برخوردهای بین سربازان و تظاهرکنندگان ممانعت

ص: 133

کامل به عمل نمی آورد.) 2- دولت با بوق و کرنایی کامل اقدام به ریشه کن کردن فساد نموده است. مقامات لیست افراد مظنون را منتشر نموده اند (یک روزنامه 70 نام را گزارش می کند و دیگری ادعا دارد تعداد واقعی 1000 نفر است) و به آنها دستور داده شده است که برای تحقیقات در ایران بمانند. دکتر اکبر اعتماد مدیر سازمان انرژی اتمی ایران در میان آنهایی است که به طور اخص نامشان اعلام شده است (و سفارت این موضوع را از نزدیک دنبال خواهد نمود). دستگیری 8 مرد معروف و سرشناس (در تلگرام مرجع) با تبلیغات پر سر و صدایی اعلام شد و انتظار می رود دستگیری های خیلی بیشتری به دنبال باشد. به طوری که گزارش شده دولت خواستار استرداد افراد مظنونی که ایران را ترک نموده اند می شود. منابع مطبوعاتی نام افرادی مثل شیخ بهایی رئیس سابق اتاق اصناف، رضا شایگان مدیر سابق شرکت کشتیرانی آریا و محمدعلی سمیعی استاندار سابق کرمانشاه را به عنوان تحت تعقیب که کشور را ترک کرده اند ذکر می کنند. وزارت دادگستری برای حصول اطمینان از پیگرد مؤثر، سیدحسین هاشمی را به عنوان دادستان عمومی جدید تهران و یک رئیس جدید به نام هوشنگ خوشگو را برای دادگاه مستخدمین دولتی (دادگاه تخلفات اداری - م) منصوب نموده است. (به وزیرمختار گفته شده در اقدامی که احتمالاً به این برنامه ها مربوط می شود، مهرداد پهلبد وزیر پرسابقه فرهنگ و هنر با همسرش شاهدخت شمس روز 10 سپتامبر بدون سر و صدا کشور را ترک کردند).

3- مجلس سنا در 11 سپتامبر استقبال گرمی از رئیس سابقش شریف امامی به عنوان نخست وزیر که برنامه دولت را ارائه می نمودند به عمل آورد. برنامه دولت شامل اصلاحی آشفته و سردرگم با یک درجه ترفیع فوری برای تمامی کارمندان دولت می باشد. (احتمالاً راهی است برای افزایش حقوقها بدون ایجاد تحریک در تقاضاهای تورمی دیگر کارمندان و کارگران). همچنین در تظاهرات بزرگ جانبداری از شاه در دو شهر آذربایجان از رژیم حمایت شد که مطبوعات صریحاً آن را با عنوانی شامل دهقانانی از روستاها توصیف نمودند (تمایلات شاه دوستی عموماً دردهات بیشتر از شهرهای بزرگ به نظر می آید).

4- در اقدامات دیگری که به منظور برآوردن تقاضاهای مخالفین طرح ریزی شده، دولت 333 زندانی سیاسی (به گزارش جداگانه مراجعه شود) را آزاد کرد و به پنج مجله که قبلاً از انتشارشان جلوگیری به عمل آمده بود اجازه از سرگیری انتشار داده شد. این مجلات شامل، فردوسی متعلق به نعمت الله جهانبانویی، تهران مصور متعلق به عبدالله والا، امید ایران متعلق به علی اکبر صفی پور، سفید و سیاه متعلق به علی بهزادی و دنیا متعلق به عبدالکریم طباطبایی می باشند. تمامی اینها مجله یا خبرنامه هفتگی می باشند.

5- اقدام دولت در زمینه های امنیتی از تبلیغات کمتری برخوردار است. دستگیری متخلفین امنیتی که در تلکس مرجع گزارش شده در مطبوعات درج نشد. مقامات حکومت نظامی ناشران را فراخواندند تا به آنان یادآوری نمایند که آنها نیز بر اساس مقررات حکومت نظامی

ص: 134

در مقابل فرمانداران نظامی پاسخگو هستند. مقامات همچنین در رابطه با شکل وسیع و توده ای اعتراض که هنوز صورت می گیرد (تقریباً تعطیل کامل مغازه های بازار در شهرهای بزرگ) اخطاریه هایی صادر نمودند. مقامات همچنین به مغازه داران دستور دادند تا مغازه هایشان را در محدوده ای که توسط مقررات منع عبور و مرور تعیین شده باز نمایند.

6- بحث در مجلس که برای جمعیت زیاد تماشاچیان فقط جای ایستادن داشت بر سر نامه شریف امامی در تاریخ 12 سپتامبر آغاز شد. ویژگی بحث در حملات تند پزشکپور رهبر حزب دست راستی مخالف، به شریف امامی، به دولتهای سابق، به ریاضی رئیس مجلس و حتی به فرد مسئول پشت تمام اینها (یعنی شاه) بود. پزشکپور همچنین باهری وزیر جدید دادگستری (که در زمان جوانیش عضوی از حزب توده بوده است) را به خاطر سخنرانیش در روز قبل که عناصر خارجی را برای ناآرامیهای جاری نکوهش می کرد مورد انتقاد قرار داد. پزشکپور گفت چندین دولت سابق به خاطر سوء مدیریت در مورد نیازهای جامعه و همچنین کمونیست هایی که از آن سوءاستفاده می نمایند باید مورد سرزنش قرار گیرند. انتقادهای شخصی پزشکپور قویاً توسط باهری، ریاضی و دیگران رد شد. سپس جلسه به روز بعد یعنی 13 سپتامبر موکول شد.

7- در این بین در یک روزنامه گزارش شد هویدا که اخیراً از وزارت دربار استعفا کرد، در یک مصاحبه شایعات مبنی بر اینکه برای تصدی پست سفارت در خارج در نظر گرفته شده است را تکذیب نمود. گزارش شده که وی گفت در کشور می ماند و شاید برای سازماندهی یک اقدام سیاسی - اجتماعی تلاش نماید. این موضوع یک اقدام احتمالی پنهانی را مطرح نمود که هویدا ممکن است اکنون که دیگر هیچ مقامی ندارد در سازماندهی نوعی از جنبش یا حزب طرفدار دولت ذیعلاقه باشد. علاوه بر این شایعاتی در شهر هست که وی ممکن است به اتهام فساد دستگیر شود.

رهبران جناح مخالف یا دستگیر شده و یا تحت تعقیب قرار دارند، تناقض گویی در...

سند شماره 65 خیلی محرمانه12 سپتامبر 1978 - 21 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08714به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف) تهران 8539، ب) تهران 8670 موضوع: رهبران جناح مخالف یا دستگیر شده و یا تحت تعقیب قرار دارند، تناقض گویی در مورد شمار کشته شدگان 8 سپتامبر؛ 333 تن از کسانی که به اتهام به مخاطره افکندن امنیت کشور زندانی شده بودند، آزاد شده اند خلاصه: بعضی از رهبران جناح مخالف از جمله چهره های فعال در زمینه حقوق بشر دستگیر شده و بسیاری نیز تحت تعقیب می باشند. کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر مدعی است که شمار کسانی که در شورش تاریخ 8 سپتامبر کشته شده اند بیش از رقم مورد قبول دولت ایران است خبرنگاران نسبت به ادعای کمیته شک دارند. دولت ایران اعلام کرده است

ص: 135

که طی هفته گذشته 333 تن از کسانی را که به جرم تهدید امنیت کشور به زندان افتاده بودند آزاد ساخته است. ولی اسامی مرتضی محیط و فاطمه نصری قاجاری در فهرست اعلام شده نبود. پایان خلاصه.

1- دومین منبع جناح مخالف، دستگیری دکتر مهدی بازرگان و دکتر مفتح را که در مرجع الف گزارش شده بود تأیید کرده است. این منبع گفته است که احکام جلب دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی، نویسنده مشهور و دکتر عبدالکریم لاهیجی وکیل مدافع پرونده های حقوق بشر نیز صادر شده، اما هر دو آنها هم اکنون «نزد دوستان خویش بسر می برند.» مهندس رحمت الله مقدم مراغه ای، سرپرست جنبش رادیکال نیز دستگیر شده است. دبیر کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر یعنی دکتر ناصر میناچی نیز از موقع بازگشت به ایران در روز اعلام حکومت نظامی یعنی هشتم سپتامبر، برای بازجویی فراخوانده شده است.

2- تصادفاً، میناچی در روز 11 سپتامبر با استمپل سرپرست بخش سیاسی سفارت تماس گرفت تا متعاقب ملاقات اخیرش در واشنگتن با مقام بالاتر او «مارک اشنایدر»، با وی نوعی رابطه برقرار نماید. وی گفت که ساواک می خواهد از وی بازجویی به عمل آورد، به همین دلیل روز 12 سپتامبر به قرارگاه ساواک خواهد رفت. وی گفت کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر شواهدی در اختیار دارد که نشان می دهد میزان تلفات شورشهای 8 سپتامبر بیش از آن چیزی است که دولت ایران مدعی آن است. قرار است متن حاوی شواهد و مدارک از طریق تلگرام برای اشنایدر و اتحادیه بین المللی حقوق بشر فرستاده شود، ولی میناچی می خواهد سفارت را در جریان جزییات قرار دهد و خواسته است که بین او و خبرنگاران جلسه مقدماتی تشکیل شود (مقام سفارت نیز این کار را انجام داد).

3- داستان کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر حاکی از آن است که شمار کسانی که به طور معمول در گورستان تهران به خاک سپرده می شوند از 800 - 750 نفر معمول هر روز افزایش یافته و در روز 9 سپتامبر تا 2000 و در دهم سپتامبر تا هزار جسد شمارش شده اند. میناچی بر اساس گفته شاهدان عینی که در نزدیکی میدان ژاله حضور داشته اند مدعی است که شمار اضافی به خاک سپرده شدگان را همان قربانیان شورش تشکیل می دهند. مقام سفارت گفت که بهتر است وی این داستان را برای خبرنگارانی گوید که بهتر از دیگران قادر به بررسی این ادعاها می باشند.

4- پس از جلسه میناچی، استمپل توانست با سه تن از خبرنگارانی که قبل از مطلع شدن از داستان میناچی در روزهای 9 و 10 سپتامبر به گورستان تهران رفته بودند گفتگوی مفصل و طولانی انجام دهد. هر سه آنها با استناد به آنچه که طی آن دو روز در گورستان دیده بودند به داستان میناچی به دیده تردید می نگریستند. حداقل یکی از خبرنگاران دفاتر ثبت گورستان را مرور خواهد کرد و سفارت نیز طی هفته آتی خواهد توانست مستقلاً به ارزیابی ادعاهای کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر بپردازد. یک خبرنگار آمریکایی دارای سه سال تجربه گفت

ص: 136

هنگامی که تیراندازیهای سپتامبر شروع شد در میدان ژاله بیش از 2000 الی 3000 نفر وجود نداشت؛ ادعای مخالفین مبنی بر وجود حدود 6000 الی 7000 نفر در آنجا بسیار «مضحک» به نظر می رسد. خود او می گوید که شمار کشته شدگان نباید بیش از 300 الی 500 نفر باشد.

5- مطبوعات صبح روز 12 سپتامبر از قول «منابع موثق» اظهار می دارند که دولت ایران طی هفته گذشته 333 نفر از کسانی را که به جرم به مخاطره افکندن امنیت کشور زندانی شده بودند آزاد ساخته است. فهرست کامل منتشره در مطبوعات فارسی برای وزارت خارجه ارسال خواهد شد. اما یک نظر اجمالی نشان می دهد که مرتضی محیط و فاطمه نصری قاجاری، در میان آنها نبوده است.

پاکسازی نظام قضایی که به تازگی اعلام شده (مرجع ب) دستیابی به آمار مربوط به این افراد و جزییات دیگر را تا مدتها دشوار می سازد. سولیوان

بولتن روابط خارجی شماره 37

سند شماره 66 خیلی محرمانه13 سپتامبر 1978 - 22 شهریور 1357 موضوع: بولتن روابط خارجی شماره 37 متعاقب تظاهرات وسیع، سازمان یافته ولی نسبتاً آرام در طی 4 تا 7 سپتامبر که مستقیماً مقامات دولت را به زیر سئوال کشیده در تاریخ 8 سپتامبر شریف امامی، نخست وزیر حکومت نظامی را در تهران و 11 شهر دیگر برقرار ساخت. درگیری آن روز بین انبوه جوانان و سربازان تعداد زیادی کشته برجای گذاشت. بنا به تخمین های غیررسمی تعداد کشته ها به صدها نفر می رسید. از تاریخ 8 سپتامبر، تهران و دیگر شهرها نسبتاً آرام بوده است. تنش ها در سطح بالایی باقی مانده است. به هر صورت احتمال ادامه اغتشاشات خصوصاً در روزهای ویژه سوگواری پیش بینی می شود. هیچ آمریکایی آسیب ندیده است و هیچ برنامه ای جهت تخلیه آمریکاییها وجود ندارد. اما به آنها توصیه شده است که مقررات منع عبور و مرور شبانه را شدیداً رعایت کنند و اقدامات احتیاطی لازم را به عمل آورند. (ششمین نمایشگاه بین المللی تهران طبق برنامه قبلی از تاریخ 19 سپتامبر تا اول اکتبر برقرار خواهد شد.) دولت برنامه اصلاحات وسیعی را اعلام کرده است و با دستگیری افراد سرشناس و تحت تحقیق قرار دادن افراد زیادی اقداماتی را علیه فساد انجام داده است. دولت چند صد زندانی سیاسی را آزاد کرده است، اما در همان هنگام نیز تعدادی از مخالفین مذهبی و سیاسی رژیم را دستگیر کرده است و هیچ کدام هنوز محاکمه نشده اند. مقررات حکومت نظامی در مورد سانسور مطبوعات نیز اجرا می شود و تعداد زیادی از روزنامه نگاران نیز دستگیر شده اند. رئیس جمهور، در تاریخ 10 سپتامبر تلفنی با شاه تماس گرفت و بر روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و آمریکا و اهمیت ادامه اتحاد بین ایران و غرب را مورد تأکید مجدد قرار داد. رئیس جمهور تأسف عمیق خود را بابت از دست دادن جان انسانها، اعلام نمود و اظهار

ص: 137

امیدواری کرد که خشونت هر چه زودتر پایان یابد. و در ادامه بیانات خود امیدواری خود را به ادامه روند اعطای آزادیهای سیاسی اظهار نمود.

گزارش حکومت نظامی - مجلس صحنه اصلی است

سند شماره 67 خیلی محرمانه13 سپتامبر 1978 - 22 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08767به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف) تهران 8713، ب) تهران 8670 موضوع: گزارش حکومت نظامی - مجلس صحنه اصلی است خلاصه: بحث های پارلمانی در مورد برنامه دولت شریف امامی آغاز شده است. دولت ایران دستور داده است که این مناظره ها به طور وسیع انتشار یابد و رادیو و تلویزیون نیز بحث های مجلس را ارائه نمایند.

نمایندگان مجلس پیش بینی می کنند که اکثریت اعضاء دولت رأی اعتماد خواهند گرفت. رهبران روحانی دستگیر می شوند. سرپرست رادیو و تلویزیون ایران عوض می شود. تانکها از تبریز خارج شده اند. ایران طی بیست و چهار ساعت گذشته نسبتاً آرام بوده است. پایان خلاصه.

1- ادامه مناظره پارلمان در مورد برنامه دولت ایران در تاریخ 13 سپتامبر توجه همگان را به خود معطوف داشته است. در این جلسه دو تن از سخنگویان جناح مخالف یعنی مظاهری نماینده منفرد از کرمان و بنی احمد محبوب قدیمی ها از تبریز سخن گفتند. مظاهری دولت جدید ایران را دنباله رو همان چهره های سابق خواند و اعلام کرد که در معرض تهدید قرار گرفته و به وی هشدار داده شده که از سخن گفتن بر علیه دولت دست بردارد. این امر سبب بروز عکس العمل حامیان دولت شد و رئیس مجلس بعضی از نمایندگان را به رعایت جانب احتیاط دعوت کرد. بنی احمد نیز در میان بذله گویی های حضار در مورد اعتصاب غذای وی (مرجع ب) بپاخاست. بنابه گفته یکی از نمایندگان وی شاهد شکسته شدن اعتصاب او بوده است.

وی به شخص نخست وزیر شریف امامی حمله ور شد و صحت آمار کشته شدگان تظاهرات 8 سپتامبر را توسط دولت ایران ارائه شده نفی نمود. وی از تمام کسانی که اعضاء خانواده خویش را از دست داده اند دعوت کرد که به محل سکونت وی آمده و اسامی گمشدگان خویش را عرضه کنند و قول داد که نتایج حاصله را در اختیار دولت ایران قرار دهد. بنی احمد به پروژه عمرانی جزیره کیش و نیز ریاست شریف امامی در مجلس سنا که بودجه مخصوص این پروژه را تصویب کرده بود حمله نمود. نمایندگان حامی دولت نیز اکثراً اذعان داشتند که اقدامات گذشته دولت خالی از خطا نبوده است ولی ادعا می کنند که شریف امامی بهترین کسی است که برای رتق و فتق امور برگزیده شده است. رئیسی نماینده کردستان به تندی

ص: 138

اعلام کرد که متنفذین حکومت نظامی باید به خاطر داشته باشند که اگر دولت ایران این اقدام را به عمل نیاورده بود نمی توانستند در اینجا به مناظره بپردازند.

2- در گفتگوهایی که با نمایندگان مجلس در ساعت تنفس انجام شد، اکثراً معتقد بودند که دولت ایران احتمالاً از 268 رأی موجود رأی اعتمادی بین 250 - 240 خواهد آورد، که احتمالاً از بقیه آرا 10 - 8 رأی مخالف و بقیه ممتنع خواهد بود. شادلو نماینده کهنه کار به یکی از مقامات محلی سفارت (حفاظت شود) گفت «مگر چه کسی غیر از دولت کشور را در اختیار دارد؟» ظاهراً همه معتقدند که اکثر اعضاء دولت ایران رأی اعتماد کسب خواهند کرد؛ انتظار می رود که نمایندگان نیز تک تک سیاست های دولت ایران را در آینده مورد بررسی و انتقاد دقیق قرار دهند.

3- در ادامه سرکوب سازمان دهندگان تظاهرات غیرقانونی 7 و 8 سپتامبر مهم ترین حامی مذهبی خمینی، «آیت الله یحیی نوری» توسط حکومت نظامی و به اتهام دامن زدن به آشوب و آتش سوزی از سوی دست اندرکاران حکومت نظامی، دستگیر شده است. جزییات طی تلگرام جداگانه ای به مخاطبین انتخاب شده گزارش می شود.

4- دولت ایران اعلام کرد که عاملی تهرانی وزیر اطلاعات کشور، سیروس هدایت را به عنوان مدیر رادیو و تلویزیون ملی ایران منصوب کرده است. وی قبلاً سمت معاونت مدیریت سازمان رادیو و تلویزیون ملی در زمینه امور فنی را عهده دار بود و جانشین رضا قطبی که استعفایش قبلاً اعلام شده بود، می گردد.

5- در نقاط دیگر ایران آرامش به تدریج استقرار می یابد. در شیراز، اطلاعات اضافی اکتسابی توسط کنسولگری آمریکا حکایت از آن دارد که رهبران مذهبی دستگیر شده عبارتند از ملایان، پیشوا، مصباحی و آیت الله عبدالحسین دستغیب، به این وسیله گزارش مرجع ب تصحیح می گردد. طبق اظهارات دست اندرکاران محلی حکومت نظامی، اینها مهم ترین سازمان دهندگان بخش عمده ناآرامیهای شیراز می باشند. در شهرهای بزرگ بازارها تعطیل مانده اند، ولی طی دو روز گذشته مغازه های دیگر به تدریج باز شده اند. بازار تبریز هنوز بسته است، اما شهر خیلی آرام می باشد؛ دیگر مغازه ها باز شده اند. مطبوعات صبح روز 13 سپتامبر اعلام کردند که حکومت نظامی تبریز، تانک و وسائط نقلیه سنگین نظامی را از خیابانها خارج ساخته اند زیرا ماندن آنها را ضروری تشخیص نداده و معتقد است که با ایجاد مشکلات ترافیکی نگرانیهای بی موردی را برای شهروندان به وجود می آورند. سولیوان

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 68 خیلی محرمانه13 سپتامبر 1978 - 22 شهریور 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر جلسه را با گزارشی از وقایع هفته گذشته آغاز کرد. او گفت که تظاهرات روز

ص: 139

پنج شنبه نگرانی زیادی را در رابطه با وسعت و سازماندهی آشکار آن در میان دولت به وجود آورده است. او کشتار جمعه میدان ژاله را یک نمایش نامیمون از قدرت حکومت نظامی توصیف کرد. سربازان مجهز به کلیه وسایل جنگی بودند و به جای سلاحهای کنترل کننده جمعیت از سلاحهای جنگی استفاده می کردند. او گفت که وظیفه فعلی دولت جدا کردن عناصر فرمانبردار از عناصر مخرب مخالفین است. او بر اهمیت رعایت مقررات حکومت نظامی توسط مقامات رسمی سفارت تأکید کرد. او دستور داد که گزارش هیأت اعزامی در حال حاضر باید بیشتر بر حقایق متمرکز شود تا ارائه تحلیل. نیوسام معاون وزارت خارجه به علت گزارش وقایع اخیر از سفارت تجلیل کرده است.

سفیر ضمن برشمردن مقداری از مسایل متفرقه، گفت که شکایاتی از بازرگانان آمریکایی به دست رسیده که از دیرکرد پرداخت اجرت خدمات انجام شده از سوی ایرانیان حکایت می کنند. این امر متناسب با نگرانی فزاینده ما در مورد اشکال بودجه است. یک چنین موقعیتی می تواند به سبب ایجاد اختلال ناشی از روی کار آمدن وزرای جدید یا ترس از انجام پرداختهایی که بوی فساد از آنها می آید، باشد. هر کس در این مورد چیزی شنیده آن را به جان میلز گزارش دهد.

در رابطه با موضوع رشوه و فساد ممکن است چیزی نمانده باشد که ما تعدادی از رابطین و دوستان را از دست بدهیم، به عنوان مثال به اعتماد و منصور دستور داده شده است که به علت بازجویی از آنها از کشور خارج نشوند.

سفیر پیامی را مورد بحث قرار داد که از «رید» معاون وزارت خارجه، مبنی برکاهش بودجه سالی مالی 1980 و پستها، دریافت داشته بود. وزارت خارجه قصد کاهش 55 میلیون دلار و 461 پست را دارد که بیشتر آنها در خارج از کشور خواهد بود. یکی از پیشنهاداتی که باید به آنها توجه شود این است که پستهای خالی مربوط به صدور ویزاهای غیرمهاجرتی در کشورهایی که کمتر مرتکب تقلب می شوند، از بین برود. آقای گوئلز با طنز درباره این ایده می گوید که دراین صورت پستهای زیادی حذف نخواهد شد.

بلومنتال (وزیر دارایی) اواخر امسال از ایران دیدن خواهد کرد. آقایان ناس و میلز با هم تهیه یک برنامه را آغاز خواهند کرد. از آقای وزیر دعوت خواهد شد که در محل اقامت سفیر بماند.

رئیس کنسرسیوم در همان زمان که سفیر یک میهمانی برای جان میلز ترتیب می دهد، یک میهمانی مشروب خواهد داد. سفیر مایل است که زمانی با اعضای کنسرسیوم ملاقاتی داشته باشد ولی این دعوت را رد خواهد کرد.

آقای شلنبرگر درباره پخش برنامه های زنده مجلس در تلویزیون صحبت کرد و گفت که این برنامه ها تأثیر قابل توجهی دارد و مانند یک نوع سوپاپ اطمینان برای خروج بخار عمل می کند.

ص: 140

انجمن ایران و آمریکا یک نوار ویدیویی یک ساعته از واشنگتن دریافت کرده است که در آن گروهی از دانشجویان ایرانی تجارب خود را در میان می گذارند. این فیلم در مرکز مشاوره دانشجویی در دسترس قرار خواهد گفت.

آقای میلز در مورد تأثیر وقایع اخیر بر اقتصاد صحبت کرد و گفت که واقعاً به نظر می رسد که اولویتهای بودجه از دفاع به کشاورزی تغییر یافته باشند.

در اخبار سیاسی، نوری که امروز دستگیر شد، همان ملایی است که خط ضدیهودی را جلو می برده است. او همچنین در وقایع میدان ژاله دست داشت.

آقای بوتلر اختصاص منابع مالی جدید به کشاورزی را مورد تأیید قرار داد. سفیر قرار است در آینده نزدیک با وزیر جدید ملاقات نماید.

سرهنگ شفر گزارش داد که ویلیام Your man برانیگان با دفتر وابسته دفاعی تماس گرفت و در مورد گزارش نادرست خود درباره استفاده سربازان شورشی ایرانی از تفنگهای آمریکایی اظهار تأسف کرد.

آقای بنرمن گزارشی در مورد جلسه امنیتی با حضور 187 شرکت کننده ارائه داد.

آقای گوئلز گزارشی در مورد خبر نه چندان غیرمنتظره افزایش سریع درخواستهای مربوط به ویزاهای آمریکایی داد.

آقای رینو گفت که نمایشگاه کالاهای بازرگانی بر طبق برنامه در 19 سپتامبر گشایش خواهد یافت.

حکومت نظامی و مجلس: دوگانگی حکومت

سند شماره 69 خیلی محرمانه14 سپتامبر 1978 - 23 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08834به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8767 موضوع: حکومت نظامی و مجلس: دوگانگی حکومت خلاصه: جلسات مناظره مجلس اذهان عمومی را همچنان به خود مشغول داشته است. حکومت نظامی کارهای خود را به آرامی دنبال می کند و در روزهای 14 و 15 سپتامبر احتمالاً درگیریهایی وجود خواهد داشت. استانها آرامند، بازارها تعطیل ولی بسیاری از مغازه های دیگر باز شده اند. مراسم مربوط به گورستان تهران نیز قرار است امروز بعد از ظهر برگزار شود. شایع شده است که بازار تهران به مدت 10 الی 20 روز تعطیل خواهد شد. شایعات پراکنده در مورد مشکلات در ارتش پخش ولی تأیید نشده است. دولت ایران مجبور است دوگانگی بین بحث آزاد (هر چند تند) در مجلس و مطبوعات و در مقابل آن مجلس تحت کنترل (و دستگیریهای بی سر و صدا) حکومت نظامی را برطرف نماید. پایان خلاصه.

1- در سومین روز برگزاری مناظره مجلس در مورد دولت جدید جناح مخالف همان

ص: 141

موضوعات گذشته را مطرح نمود و دیگران نیز طبق معمول به دفاع از دولت برخواسته و ادعا می کردند که دولت جدید می تواند بهترین شانس پیشرفت و ترقی باشد. سخنگویان جناح مخالف اظهار داشتند که فساد مهم ترین مسئله حیات سیاسی بود و می گفتند که بعضی از وزراء ابقاء شده از وضع چندان خوبی برخوردار نمی باشند (از هیچ کس ذکری به میان نیامد). عین الله قمی سخنگوی حزب پان ایرانیست از مجلس خواست که در «نظام تغییرات عمده ای را» پدیدار سازد. از آنجا که اکثر سخنگویان طبق برنامه زمان بندی حاضر شده اند، باید گفت که جلسه مناظره تا 16 یا 17 سپتامبر یعنی قبل از اخذ رأی اعتماد برای دولت ادامه خواهد یافت. یکی از منابع گفته است که افشاگری در مناظرات مجلس ممکن است شاه را به مسایلی که تا به حال از او مخفی مانده واقف کرده باشد.

2- در همان حال، حکومت نظامی به اداره شهرهای بزرگ پرداخته و تهران، اصفهان، شیراز و تبریز و احتمالاً شهرهای دیگر از آرامش برخوردار می باشند. شهروندان نیز به خوبی وضع خود را با مقررات منع رفت و آ مد تطبیق داده اند.

بازارهای اکثر شهرها در تمام روز 13 سپتامبر تا اواسط 14 سپتامبر تعطیل بود. در تهران شایع شده که «مراسم عزاداری» قابل توجهی در اواخر روز 14 سپتامبر در تنها گورستان شهر برگزار خواهد شد. بنا به گفته چند منبع این واقعه احتمالاً شامل تظاهراتی در مخالفت علیه دولت ایران به خاطر تیراندازیهایی که منجر به کشته شدن شورشگران در تاریخ 8 سپتامبر شد، خواهد بود. گورستان در چنان نقطه دورافتاده ای از جنوب شهر واقع شده که بعید است بتواند شهر را مستقیماً تحت تأثیر قرار دهد. طبق شایعات دیگر بازار تهران و احتمالاً دیگر شهرها برای مدت10 الی 20 روز تعطیل خواهد بود (هر کدام را که می خواهید باور کنید).

3- شایعات همچنین حاکی از آن است که در بعضی از واحدهای نظامی مشکلات انضباطی بروز کرده ولی اینگونه گزارشها مبهم و تأیید نشده است. احتمالاً آنهایی که در انتشار اینگونه شایعات منافع سیاسی می برند در مورد رویدادهای کوچک مبالغه کرده اند (در این اواخر به این فن توسل بسیاری شده است).

4- دوگانگی جالب موجود بین مناظره آزاد (و گاهی شرارت آمیز) مجلس که به طور زنده برای کشور پخش می شود و در برابر محدودیت های تحمیلی بر مطبوعات و مجلس بر اساس حکومت نظامی و دستگیریهای پنهانی رهبران مخالف همچنان ادامه دارد. در حال حاضر مناظره مجلس سوپاپ اطمینان مفیدی را برای از بین بردن یأس و نومیدی های انباشته شده فراهم آورده در حالیکه دولت نیز سعی می کند با توسل به حکومت نظامی وضع امنیتی کشور را تحت کنترل خویش درآورد. این سیستم تاکنون عملکرد خوبی داشته ولی واضح است که برای مدت طولانی نمی تواند ادامه پیدا کند. عموم مردم به پخش رادیویی مجلس علاقه مندند. اما چهره های فعال سیاسی به خاطر امکان دستگیری عصبی می باشند و فعالیت جدید سیاسی در زمان برقراری حکومت نظامی به حالت رکود درآمده است. (علت اصلی ناراحتی ها مربوط

ص: 142

به سیاست دستگیریهای بی سر و صدا توسط حکومت نظامی است.) 5- اگر دولت ایران در پایان هفته آتی با خشونت های وسیع روبرو نشود و دولت شریف امامی نیز طبق انتظار مورد تأیید قرار گیرد، دولت خواهد توانست نفس راحتی بکشد. با این وصف در ماههای آتی موقعیت های دیگری برای بروز آشوب وجود دارد که مهم ترین آنها هفتم اکتبر یعنی روز بازگشایی مدارس است. تمام اساتید و دانشجویان و تمام مدیران از جمله وزیر آموزش عالی معتقدند که شورش مجدداً از سر گرفته خواهد شد و بسیاری پیش بینی می کنند که احتمالاً سال تحصیلی «بیش از یک هفته یا کمتر دوام نخواهد داشت. موقعیت دیگری که برای بروز آشوب وجود دارد روز 26 اکتبر یعنی روز تولد شاه است، که خود هدفی طبیعی برای تظاهرکنندگان ضدرژیم می باشد. مهم ترین روز مذهبی دیگر روز 18 اکتبر یعنی چهلمین روز «بزرگداشت» کشته شدگان روز هشتم سپتامبر است. اکثر ناظران معتقدند که بهترین کار برای به دست گرفتن قوه ابتکار توسط دولت این است که هر چه زودتر برنامه مثبت خویش را در اختیار مجلس قرار دهد و تلاش کند تا مدت برقراری حکومت نظامی تا حد ممکن کوتاه تر شود. سولیوان

گزارش حکومت نظامی مورخ 15 سپتامبر

سند شماره 70 خیلی محرمانه15 سپتامبر 1978 - 24 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08841به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8834 موضوع: گزارش حکومت نظامی مورخ 15 سپتامبر خلاصه: راهپیمایی هزاران نفر از مردم به سمت گورستان تهران در بعد از ظهر روز 14 سپتامبر به خاطر کنترل شدید مقامات نظامی توأم با آرامش بود. اکثر مغازه های تهران و شهرهای دیگر در پاسخ به درخواستهایی که به نام خمینی و دیگر ملاهای محلی اصفهان که تندروتر و مغایر با درخواست معتدل تر آیت الله شریعتمداری برای برگزاری عزاداری آرام در منازل بود، تعطیل شده بودند. انفجار چند بمب آتش زا در اصفهان در اولین لحظات سپیده دم 14 سپتامبر، نشانه چند عملیات تروریستی کوچک بود، در این عملیات به پارک موتوری شرکت گرومن خسارات ناچیزی وارد آمد. مقامات اصفهان در نظر دارند مقررات ساعات منع رفت و آمد را طولانی تر سازند. دو تن از وزراء سابق (احتمالاً به جرم فساد) دستگیر شده اند. گرچه بین نحوه برخورد میانه روهای مذهبی جناح شریعتمداری و افراطی های دسته خمینی هنوز هم اختلاف فاحش وجود دارد، ولی رویدادهایی چون انفجار بمب های آتش زا در اصفهان نشانگر اقدام مستقل و خودسرانه تروریست هایی است که ممکن است الزاماً مطیع و وفادار به رهبریت مذهبی نباشند. در همین اثناء، ظاهراً مغازه داران کشور به دستورات جناح مخالف برای بستن مغازه های خود در روزهای خاص بهتر عمل می کنند و به دستورات

ص: 143

حکومت نظامی برای گشودن مغازه های خویش وقع چندانی نمی نهند. پایان خلاصه.

1- جمعیتی که بر اساس برآورد چند منبع مرکب از 3 الی 10 هزار نفر بود در گورستان بهشت زهرا واقع در چند کیلومتری جنوب تهران در اواخر روز 14 سپتامبر اجتماع کرده بودند تا مراسم عزاداری هفتمین روز «کشته شدگان» تظاهرات هشتم سپتامبر را برگزار نمایند. جمعیت تحت سرپرستی ملاهای معمولی شعارهای ضدشاهی و ضددولتی می دادند ولی پس از آنکه یکی از افسران ارتش با استفاده از بلندگو جمعیت را با عنوان برادران خطاب کرد که ارتش نمی خواهد به آنها آسیبی برساند، آرام شدند. بر اساس یکی از گزارشها، سربازان به تظاهرکنندگان شاخه های گل تقدیم کرده اند ولی گزارشهای دیگر حاکی از آن است که مردم به سربازان گل داده اند. جمعیت در کمال آرامش متفرق شده و با استفاده از اتوبوسهای اجاره ای و اتومبیلهای شخصی به تهران بازگشتند.

2- در روز 14 سپتامبر برخلاف معمول تعداد بیشتری از مغازه های تهران و دیگر شهرهای بزرگ، چه در داخل بازارها و نقاط دیگر، تعطیل بودند. بنا به گزارش کنسولگری ما و علیرغم ادعاهای علنی مقامات حکومت نظامی، این وضع در تبریز نیز حاکم بود. علت تعطیلی مغازه ها نیز دستور صادره به نام آیت الله خمینی در روز 13 سپتامبر بود، گرچه نحوه جمله بندی اعلامیه و نبودن مهر شخصی وی در پای آن چنین می نماید که هم پیمانان وی در جناح چپ این اعلامیه را به نام وی منتشر ساخته اند.

3- رهبرملاهای میانه رو یعنی آیت الله شریعتمداری از طریق رادیوی محلی اعلامیه خویش را پخش کرد و در آن از مردم خواست که در منازل خویش به برگزاری عزاداری آرام بپردازند ولی مغازه ها را تعطیل نکرده و با مقامات درگیر نشوند. کنسول مک گافی از اصفهان گزارش داد که در آنجا ملاهای محلی بلافاصله و در بعد از ظهر همان روز (13 سپتامبر) اعلامیه مختصر خویش را منتشر ساختند و اعلام داشتند که شریعتمداری و یا هیچ «بیگانه» دیگر حق ندارد برای مذهبیون اصفهان تعیین تکلیف کند و در آن از درخواست خمینی برای برگزاری «اعتصاب عمومی» حمایت کردند بدون اینکه مستقیماً از خمینی ذکری به میان آورند. مقامات حکومت نظامی فرمانی صادر کرده و از مغازه دارها خواستند که باز بمانند در غیر این صورت جواز کسب باطل و مغازه های تعطیل شده ضبط خواهد شد. در روز 13 سپتامبر حدود 60 درصد مغازه ها باز بود ولی بنا به گزارش کنسول در تاریخ 14 سپتامبر تعطیلی مغازه ها تقریباً جنبه عمومی پیدا کرده بود. مقامات اصفهان نیز از همان زمان چند ملای محلی از جمله شیخ محبوبی که نامش در اعلامیه منتشره دیده می شد، دستگیر کرده اند.

4- در غروب روز 14 سپتامبر اصفهان شاهد انفجار چند بمب آتش زا بود. کمی پس از ساعت 7 صبح شاهدان عینی از جمله چند آمریکایی مقیم هتلی که در آن نزدیکی قرار داشت، دو جوان موتورسوار را مشاهده کردند که با پرتاب سنگ، شیشه پنجره های طبقات فوقانی دو ساختمان دولتی یعنی شعبه ای از وزارت اطلاعات و جهانگردی و شعبه ای از شهرداری را که

ص: 144

در آن روز تعطیل بود شکستند. سپس یک ماشین پیکان حامل دو سرنشین جوان از راه رسید و نور چراغهای دستی خویش را متوجه پنجره ها کرده تا مطمئن شوند که شیشه ها شکسته شده اند. لحظاتی بعد یک پیکان دیگر به آنجا رسید و دو جوان دیگر که سرنشینان آن بودند بمب های آتش زای خویش را به درون پنجره ها پرتاب کردند کمی پس از آن نیز سه بانک دیگر به همین نحو به آتش کشیده شد (فاقد شاهد عینی). با محل سکونت رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیز به همین نحو رفتار شد. بالاخره، کمی پس از ساعت 9 صبح چند کوکتل مولوتف از این سوی دیوار به داخل پارک موتوری گرومن پرتاب گردید که در نتیجه آن یک ماشین سوخت. بعداً نیز نگهبان شب متوجه یک سه راهی منفجر نشده در نزدیکی منبع غیرقابل اشتغال بنزین گردید، او آن را برداشته و به داخل خیابان پرتاب نمود و پلیس نیز آن را که هنوز خوشبختانه منفجر نشده بود از آنجا برد. ترتیب بروز وقایع نشانگر آن است که احتمالاً همه آنها کار یک گروه از تروریست ها بوده است. بنا به گزارش کنسول، مقامات حکومت نظامی در نظر دارند مدت مقررات منع رفت و آمد را در اصفهان طولانی تر نمایند.

5- غروب روز 14 سپتامبر مقامات حکومت نظامی اعلام کردن که دو تن از وزراء سابق دولت ایران (از کابینه هویدا) را دستگیر کرده اند. یکی از آنها روحانی وزیر کشاورزی سابق (و وزیر آب و برق قبلی) و دیگری فریدون مهدوی وزیر بازرگانی سابق (و وزیر کشور قبلی) می باشند. بر اساس ماده 5 قانون حکومت نظامی برای این کار لازم نیست اتهام خاصی وجود داشته باشد و حداقل علناً نیز هیچ گونه اتهامی مطرح نشده است.

6- نظریه: تا به حال سه الگو ظاهر شده است، اولاً، چنین به نظر می رسد که آیت الله شریعتمداری علیرغم کاهش نسبی محبوبیت خویش که یکی از نشانه های آن انتقادات ملاهای محلی اصفهان از اوست، وی خط مستقل خود را در مقایسه با خط حامیان تندرو و افراطی تر خمینی حفظ کرده است. ثانیاً، تروریست ها و شبه نظامیان معمولی چپگرایی که تا به حال گمان می کردیم از تلاشهای افراطی خمینی حمایت می کنند فعالیتهایی از خود نشان می دهند که شاید بتوان گفت مستقل از فعالیتهای پیروان مذهبی خمینی است. ثالثاً، مغازه داران به دستورات جناح مخالف برای تعطیل کردن مغازه ها گردن نهاده و به درخواستها و دستورات مقامات حکومت نظامی برای باز کردن مغازه ها توجهی نمی کنند. سولیوان

پیروزی دولت در کسب رأی اعتماد، وضعیت عمومی آرامتر است

سند شماره 71 خیلی محرمانه17 سپتامبر 1978 - 26 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08904به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 88891 موضوع: پیروزی دولت در کسب رأی اعتماد، وضعیت عمومی آرامتر است خلاصه: دولت شریف امامی در کسب رأی اعتماد از مجلس پیروز شده و 176 رأی مثبت،

ص: 145

16 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع می گیرد. نخست وزیر سیاست ها را مجدداً تأیید کرده و به انتقادها با لحنی تند پاسخ می گوید. دولت ایران مدارکی دال بر خرابکاریهای کمونیستی و حملات تروریستی در تبریز را برای مجلس ارائه می کند. مقررات منع رفت و آمد در تهران از شدت و حدت کمتر برخوردار شده است. به خبرنگار نشریه منچستر گاردین 72 ساعت فرصت داده می شود تا ایران را ترک نماید. مطبوعات محلی خواستار آزادی اخبار به عنوان مبرم ترین نیاز جامعه می باشند. نخست وزیر اسبق یعنی امینی می گوید که وی هنوز آماده است کارها را بر عهده بگیرد. گروههای مذهبی نیز برای کسب موقعیت سیاسی شروع به نیرنگ زدن گروه و به رقابت پرداخته اند. شریعتمداری نیز اعتراف می کند که ممکن است نفوذ مارکسیست ها تا حدی درست باشد. حامیان خمینی احتمالاً درصدد انجام معامله با کسی هستند. مجلس لایحه حکومت نظامی را تصویب می کند. پایان خلاصه.

1- مهم ترین خبر دو روز گذشته خاتمه مناظره مجلس در مورد رأی اعتماد به دولت و رأی اعتماد مورخ 16 سپتامبر بود که در آن دولت پیروز شد (176 رأی مثبت، 16 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع و یک رأی بدون اظهارنظر). شخص نخست وزیر به ایراد سخنرانی تندی پرداخت و در همان حال گزارشی از سازمانهای امنیتی ملی را نشان داد که در آن شواهدی دال بر خرابکاریهای کمونیستی در ماههای اخیر آمده بود. شریف امامی در سخنان خویش نکات زیر را مطرح ساخت که پاسخی مستقیم به انتقادهای قبلی بود: الف) مهم ترین مسئله وحدت ملی است؛ اگر دولت های قبلی مرتکب خطا شده اند مجلس و سنا نیز در خطاهای آنها سهیم بوده اند؛ ب) حکومت نظامی با بی میلی تحمیل شده و در صورت آرامش اوضاع لغو خواهد شد؛ ج) زندانیان ضددولتی در هر موردی که قانون مجاز بداند آزاد خواهند شد؛ د) همه اقلیت ها از حمایت کامل در قانون اساسی بهره مند می شوند؛ و ه ( با فساد شدیداً مبارزه خواهد شد. نخست وزیر به انتقادهای شخصی جناح مخالف مبنی بر اینکه وی قوه مقننه را تضعیف کرده و از گذشتگان پیروی می کند با لحنی تند پاسخ گفت و اظهار داشت «38 سال است که به این کشور خدمت کرده و از پایین ترین رده اداری کار خود را آغاز کرده ام... من، اینجا متولد شده و در اینجا نیز خواهم مرد. من این مقام را به خاطر جاه طلبی و مقام و یا ارضای هواهای نفسانی قبول نکرده ام... بلکه به این خاطر آن را پذیرفته ام، چون معتقدم که شانه خالی کردن از زیر چنین باری، جنایتی نابخشودنی محسوب می گردد.» در اینجا تمام نمایندگان با فریادهای خویش حمایت خود را از وی ابراز داشتند. سنا نیز قرار است در روز 18 سپتامبر پس از برگزاری یک جلسه کوتاه مناظره دولت را تأیید کند.

2- سفارت هنوز گزارشی را که در اختیار دولت ایران است مشاهده نکرده ولی گزارش مطبوعات مورخ 17 سپتامبر حاکی از آن است که در گزارش مزبور به عدم موفقیت دولت در چند ماهه اخیر اعتراف شده و سپس خاطرنشان شده که شواهد موجود نشان می دهد که تحریکات کمونیستی از فوریه 1978 به وضوح در جریانات دخیل بوده است. نشریات

ص: 146

کمونیستی برای تهییج هر چه بیشتر توده ها توزیع شده و خود کمونیست ها نیز در صفوف مذهبیون رخنه کرده «و شرارت ها و مقاصد مغایر با قانون اساسی را با خواست های مشروع مسلمین در هم آمیخته اند.» بنا به همین گزارش ظاهراً کمونیست ها یک دستورالعمل 9 ماده ای را توزیع کرده اند که در آن نحوه آغاز مبارزه مسلحانه و نحوه بهره برداری از مراسم مذهبی اواخر ماه رمضان برای تحریک اقدامات خشونت بار به مردم آموزش داده شده است. در این گزارش ظاهراً به چند اعلامیه کمونیست ها و نشریاتی که حکایت از مداخله حزب توده (کمونیست) در تدارک حملات مسلحانه دارد نیز اشاره شده است. گزارش در خاتمه می گوید اگر دولت ایران حکومت نظامی را به موقع وضع نمی کرد، کمونیست ها با توسل به آشوبگران مراکز مهم دولتی چون پارلمان، مرکز رادیو و تلویزیون و تأسیسات آب و برق را به تصرف خویش درمی آوردند.

3- گزارش مطبوعات همچنین حاوی مطالبی در مورد برخورد مسلحانه در تبریز به تاریخ 15 سپتامبر بین یک گروه تروریستی ملبس به یونیفورم نظامی است که در ساعت 45/10 صبح بر روی یک گروه گشتی در نزدیکی چهارراه شمس تبریزی آتش گشودند. در نتیجه شش سرباز، یک غیرنظامی و دو تروریست کشته شده و هفت نفر نیز زخمی شده اند. پیش بینی می شود که از روز 16 سپتامبر شایعاتی شروع شود مبنی بر اینکه درگیری کار دو گروه گشتی بوده و به نظر ما هم شایعات مربوط به این مورد نمی تواند بی اساس باشد.

4- وضع امنیتی کشور خیلی بهتر شده است. مقررات منع عبور و مرور در تهران از روز 17 سپتامبر به ساعات بین 11 شب تا 30/4 صبح کاهش یافته است و در اصفهان، تبریز، شیراز و تهران مغازه ها از روز 16 سپتامبر باز شده اند و بسیاری از مغازه های بازار نیز از این جمله هستند. فرماندار نظامی اصفهان نتوانست جواز کسب 17 مغازه در بازار را به علت تعطیل بودن باطل کند و بعضی از مغازه ها همچنان تعطیل می باشند و وضعیت آشفته است. کنسول آمریکا در اصفهان گزارش داده که فرماندار نظامی و معاونش در تاریخ 17 سپتامبر از اصفهان به تهران فراخوانده شده اند و ظاهراً علت این کار مشورت با آنهاست تا حکومت نظامی و احتمالاً تغییر آن در آینده نزدیک مورد بررسی قرار گیرد.

5- لیز ترگود (محفوظ بماند) خبرنگار نشریه منچستر گاردین که سابقاً مقیم تهران بود و اکنون به طور موقت به اینجا بازگشته به طور خصوصی به کارمند سفارت اطلاع داد که به وی از روز 16 سپتامبر، 72 ساعت فرصت داده شده که از ایران خارج شود. کنسول انگلیس موضوع را مورد بررسی قرار داده، اما امیدی به نگهداشتن وی ندارد. (نظریه سفارت: رابطه ترگود با گروههای مذهبی در گذشته، و علاقه زیاد او به تفاسیر غیرمتداول ممکن است او را با حکومت نظامی رودررو قرار داده باشد. ظاهراً با توسل به «دفتر خارجیان مقیم» که یک دفتر مهاجرت دولت ایران است شفاهاً از او خواسته شده ه ایران را ترک گوید.) بنا به گفته ترگود نشریه گاردین ظاهراً در این مورد پافشاری نکرده و در این مورد هیچ گونه سر و صدایی در

ص: 147

اینجا به راه نیفتاده است. ترگود شخصاً متعجب شده چون خود وی طی دو هفته گذشته به این نتیجه رسیده بود که مخالفین قانونی ایرانی در داخل «هیچ گاه نخواهند توانست با مسایل برخورد درستی داشته باشند» و این موضوع را در بعضی از مقالات خویش منعکس ساخته (که سفارت آنها را ندیده است) و به نظر وی این مقالات برخلاف مقالات قبلی از حساسیت چندانی برخوردار نبوده است. سئوالی که هنوز بی جواب مانده این است که آیا او می تواند باز هم به ایران بازگردد یا خیر؛ تا به حال هیچ گونه مانعی برای بازگشت آتی وی به عنوان یک توریست عادی مشاهده نشده است.

نظریه سفارت: این از اولین شواهد برخورد اینگونه با خبرنگاران مطبوعات خارجی می باشد. ما نسبت به شرایط در مورد ترگود مظنون هستیم - نقطه نظرات سیاسی وی، این واقعیت که در حین اقامت در اینجا با یک روزنامه نگار ایرانی زندگی می کرده، و این که زنی در یک جو تجدید حیات اسلامی واقع گردیده و غیره - به طور نامطلوبی منحصر به فرد است.) 6- عاملی تهرانی وزیر اطلاعات در تاریخ 11 سپتامبر به درخواست دولت مبنی بر حراست از آزادی مطبوعات پاسخ مثبت داد و به ضرورت مجاز شمردن بعضی از استثنائات در حین برقراری حکومت نظامی اذعان نمود و گفت لایحه جدید مطبوعاتی به زودی در مجلس مطرح خواهد شد. او نیز از امیدواری نخست وزیر به خاتمه سریع حکومت نظامی و اعاده آزادیهای کامل مطبوعاتی سخن گفت. روزنامه کیهان از آزادی مطبوعات به عنوان مبرم ترین نیاز ایران یاد کرده و آن را ضروری ترین عامل در مشارکت مردم بر اساس اطلاعات و اخبار صحیح دانسته است.

7- مطبوعات مورخ 17 سپتامبر گزارش داده اند که نخست وزیر سابق علی امینی به خبرنگار بی.بی.سی در تهران گفته که وی آماده است تا در صورت لزوم ریاست دولت را به عهده گیرد. وی گفت ایران قطعاً رژیم سلطنتی خود را حفظ خواهد کرد و گفت تنها راه برای حل بحران موجود این است که حکومت در اختیار فردی مستقل قرار گیرد. (نظریه: تا آنجا که می دانیم حمایت چندانی از امینی ابراز نشده. اینکه او هنوز هم توجه رسانه های خبری را به خود معطوف می دارد شگفت آور است).

8 - در زمینه ای حساس تر، به سفارت اطلاع داده شده که گروههای مذهبی با جدیت بیشتر به بحث و تبادل نظر در مورد معاملات سیاسی پرداخته اند. آیت الله شریعتمداری به یکی از خبرنگاران آمریکایی در تاریخ 16 سپتامبرگفته است که مارکسیست ها در میان گروههای مذهبی ایران رخنه کرده اند و هدف آنها به راه انداختن خشونت است نه کمک به اسلام. گرچه وی مخالفت خویش را با انجام هرگونه معامله با دولت ایران ابراز داشته، ولی بعضی از پیروان وی با چند گروه مخالف در تماس بوده اند. (نظریه سفارت: این اولین اعتراف «نیمه علنی» یک چهره مذهبی مبنی بر دست داشتن مارکسیست ها در آشوبهای اخیر می باشد.)

ص: 148

9- گویا حتی نمایندگان آیت الله خمینی نیز با یک یا دو گروه میانه رو از صاحب منصبان سابق، باب گفتگو و مذاکره را باز کرده اند. این گفتگوها در حال حاضر بسیار بی محتوا می باشند ولی سفارت امیدوار است به زودی در مسیری بر اساس اعتماد و کسب اعتبار قرار گیرد.

9- صبح روز 17 سپتامبر، مجلس حکومت نظامی را با 154 رأی مثبت و 32 رأی مخالف تصویب نمود. مناقشات جناح مخالف، بیشتر در جلسات تنفس صورت می گرفت. وزیر دادگستری یعنی باهری در حمایت از دولت ایران گفت دولت شریف امامی نمی خواست تحت لوای حکومت نظامی حیات خویش را آغاز کند، اما وضعیت موجود راه چاره دیگری را ایجاب نمی کرد، و دولت ایران متعهد شده که در اولین فرصت وضعیت عادی را به کشور بازگرداند.

مجلس سنا نیز قرار است با حداقل مناظره ممکن در تاریخ 18 یا 19 سپتامبر حکومت نظامی را تأیید کند. علیرغم جلسات فوق العاده اخیر یکی از مقامات مجلس به سفارت گفت که بازگشایی رسمی پارلمان در روز ششم اکتبر و در ساختمان مجلس سنا صورت خواهد گرفت. شاه برای نمایندگان مجلسین در یک جا سخنرانی خواهد نمود. شایعات جاری حکایت از آن دارد که امسال جلسه افتتاحیه تغییر خواهد کرد ولی ظاهراً این طور نخواهد شد.(1) سولیوان

گزارش مورخ 18 سپتامبر حکومت نظامی

سند شماره 72 خیلی محرمانه18 سپتامبر 1978 - 27 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 08973به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8904 موضوع: گزارش مورخ 18 سپتامبر حکومت نظامی 1- شب 17 سپتامبر انفجار دو بمب آتش زا خساراتی را به محل سکونت و اتومبیل مدیر تعمیر و نگهداری شرکت بل هلیکوپتر در اصفهان وارد آورد. گزارش شده در میان جمعیتی که در خارج منزل وی اجتماع کرده بودند یک نفر پلاکاردی در دست داشت که بر روی آن نوشته شده بود «آمریکایی به خانه ات برگرد.» موضوع در دست تحقیق است. در همین حال مطلع شده ایم که کارمند مزبور می خواهد از این کشور خارج شود. به تحقیقات خویش ادامه خواهیم داد تا دریابیم که چه عاملی باعث وقوع این حادثه شده است، گرچه تحقیقات مقدماتی نشانگر چیزی حاکی از مداخله فرد مربوطه نبوده است. کنسولگری اصفهان گزارش جداگانه ای را ارسال خواهد داشت.

ص: 149


1- در اصل سند شماره ( 9) دو بار تکرار شده است. م.

2- مجلس سنا امروز تقریباً به اتفاق آرا دولت شریف امامی را تأیید کرد (44 رأی مثبت بدون رأی منفی و در حالیکه یک نفر از اعضاء رأی نداده بود). مناظره و رأی گیری در مورد قانون حکومت نظامی قرار است روز 20 سپتامبر انجام شود. در همین حال دولت شریف امامی نیز اولین جلسه کابینه خویش را تشکیل داد و بیانیه ای در اختیار مطبوعات قرار داد که حاکی از فعالیت بسیار برای تأمین نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور است.

3- ساعات مقررات منع عبور و مرور در سه شهر دیگر (آبادان، اهواز و شیراز) کوتاه تر شده است.

4- سفارت ارسال گزارشات روزانه مربوط به حکومت نظامی را متوقف خواهد ساخت مگر آنکه وضع مجدداً بحرانی شود. البته گزارشات مربوط به وقایع منفرد و جالب توجه همچنان ارسال خواهد شد. سولیوان

حمله به محل مسکونی شهروندان آمریکایی مستقر در اصفهان

سند شماره 73 محرمانه18 سپتامبر 1978 - 27 شهریور 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهانبه: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: حمله با کوکتل مولوتف به محل مسکونی شهروندان آمریکایی مستقر در اصفهان 1- خلاصه: در شب 17 سپتامبر در اولین حمله گزارش شده از این نوع در ایران با یک کوکتل مولوتف به خانه یک آمریکایی حمله شد. هیچ گونه صدمات جانی وجود نداشت، شواهد بیانگر این است که نگرانیهایی در بین آمریکاییان به وجود آمده و به نظر می رسد هدف حمله نیز برانگیختن چنین نگرانیهایی بوده است. احساسات ضدآمریکایی در منطقه از این حمله حمایت می کند. پایان خلاصه.

2- در ساعت 45 و 20 به وقت محلی در تاریخ 17 سپتامبر آقای چارلز لویو (Charles Lowe) رئیس تعمیر و نگهداری تأسیسات شرکت بل هلیکوپتر در اصفهان شنید که با درب منزلش ور می روند. درب قفل بود اما او برای بررسی بطرف درب رفت. وی متوجه شد که پلکان و درب جلویی منزلش به آتش کشیده شده است، موفق شد که آتش را خاموش کند و به طبقه پایین رفت و صاحبخانه اش را در حال خاموش کردن آتش اتومبیلش دید، (اتومبیل لویو) که این آتش هم کنترل شد و اتومبیل را برای جلوگیری از خطر گسترش آتش به بیرون هل دادند.

جمعیت زیادی در صحنه گرد آمده و پیشنهاد هیچگونه کمکی نمی نمودند. همسر آقای لویو می گوید که در بین جمعیت علامتی را دیده که با انگلیسی ناقص روی آن نوشته بود «یانکی به خانه ات برگرد» و فارسی آن نیز نوشته شده بود. مقامات حکومت نظامی از جمله ارتشبد ناجی فرماندار حکومت نظامی به درخواست ما پاسخ سریع داد و در این مورد مشغول یک بررسی جامعی است. آنها موضوع را جدی گرفته و در اطراف منازل برخی از کارمندان بل

ص: 150

هلیکوپتر در شهر محافظین نظامی گمارده اند.

2- آقای لویو می گوید که او طی سالهای اقامتش در ایران روابط خوبی با همسایگان خود داشته است. در 17 سپتامبر پسر یکی از همسایگانش راکتی به طرف اتومبیلش پرتاب کرده است، او به طور جدی با والدین پسر صحبت کرده اما مسئله امروز را از این ناحیه نمی بیند. اتومبیل و درب جلویی منزل او درداخل یک دالان که دارای درب کلون دار می باشد، قرار دارد، اما او می گوید که درب را می توان به راحتی از بیرون باز کرد.

3- پرس و جوها نشان می دهد که حمله کنندگان دو نفر مرد بوده اند که با دو عدد کوکتل مولوتف و احتمالاً یک بمب دست ساز (که عمل نکرد) محتوی گاز و شن دست به حمله زده بودند. یک یاداشت نیم سوخته به فارسی در محل پیدا شده و در اختیار پلیس قرار داده شده ولی تاکنون از مضمون آن چیزی برای ما روشن نگردیده است.

4- شرکت بل هلیکوپتر کارمندان خود را در جریان حادثه قرار داده است و آنها را به خونسردی توصیه کرده است. شرکت گزارش می دهد که برخی از کارمندان قبلاً درخواست برگشت به خانه را به شرکت داده اند. جامعه آمریکاییان به طور گسترده عمیقاً مضطرب هستند.

5- اقدام به باز نمودن درب جلویی منزل احتمالاً نشانه این است که پرتاب کنندگان بمب قصد داشته اند که عمل آنها منجر به زخمی یا کشته شدن چند نفر گردد. به علاوه حضور جمعیت زیادی البته نه به صورت تأیید شده با احساسات ضدآمریکایی دارای مفاهیم جدی است کلیه حملات این چنین در گذشته به دقت طراحی شده بود تا به کسی صدمه ای وارد نیاید. این اولین گزارش از این نوع است که حمله با احساسات عمومی ضدآمریکایی همراه است.

گزارشاتی وجود دارد و نشان می دهد که در مورخه 15 سپتامبر 78، قبل از پرتاب راکت به داخل آپارتمان ایتالیایی ها جزواتی بر علیه خارجیان پخش شده است. این کنسولگری نیز تاکنون با یک بمب و یک کوکتل مولوتف مورد حمله قرار گرفته است. در حمله ای که پارکینگ یک شرکت خارجی انجام شده یک اتومبیل سوخته و تعدادی تایر نیز صدمه دیده است (همه اینها بدون اخطار بوده است) تعداد زیادی تلفن یا نامه های تهدیدآمیز به آمریکاییها و یا به تأسیسات آمریکایی رسیده ولی هیچ یک از آنها با حمله همراه نبوده است. برای اولین بار است که این عوامل با تصمیم به کشتن یا مجروح نمودن جمع زیادی ظاهر می شوند. نظر به اینکه آمریکاییها در سطح شهر و حومه آن پراکنده هستند، در صورتی که مشخصاً هدف تهدید قرار گیرند راه مؤثری برای محافظت آنها وجود ندارد. این حمله نیز مانند سایر حملات بعد از تاریکی که میدان دید در حداقل خود می باشد و قبل از ساعت شروع منع عبور و مرور که هنوز خیابان ها شلوغ بوده، صورت گرفته است. هرگونه افزایشی در ساعات منع عبور و مرور موجب خشم بیشتر عموم می گردد و در نتیجه حملات نیز افزایش خواهند یافت.

6- من فکر نمی کنم که احساسات ضدآمریکایی در اینجا فراگیر و گسترده باشد، ولی به هر

ص: 151

حال وجود دارد و هوادارانی نیز پیدا می کند. آنها برای اینکه پیروز شوند لازم نیست که تعداد زیادی باشند و هم چنین لازم نیست که بتوانند با موفقیت با آمریکاییها بجنگند. اگر اکثریت مردم به جای اینکه فعالانه از آمریکاییها محافظت نمایند، به حالت بی طرف و خنثی باقی بمانند، همانگونه که اخیراً نشان دادند، در این صورت موقعیت خطرناک خواهد شد.

مک گافی

مقاله یک روزنامه نگار برجسته در مورد وضعیت سیاسی ایران

سند شماره 74 محرمانه18 سپتامبر 1978– 27 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11652به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: مقاله یک روزنامه نگار برجسته در مورد وضعیت سیاسی ایران ارجاع: روزنامه کیهان اینترنشنال، مورخ 13 سپتامبر 1978 مقاله «آزاد سازی یا مشت آهنین؟» به پیوست مقاله ای که در روزنامه کیهان اینترنشنال و به قلم یکی از روزنامه نگاران برجسته به نام امیر طاهری در تاریخ 13 سپتامبر به چاپ رسیده است برایتان ارسال می گردد.

این مقاله احتمالاً به خوبی وضعیتی را که شاه و دولت ایران با آن مواجهند بهتر از هر مقاله ی دیگری توصیف می کند. نویسنده به درستی اپوزیسیون را ترکیبی از یک ائتلاف متشکل از عناصر نسبتاً میانه رو و ائتلاف جداگانه ای متشکل از عناصر افراطی جناح چپ و راست می داند.

او معتقد است که «براندازان» افراطی اپوزیسیون را سازمان داده اند که البته میانه روها گاه از این سازمان یافتگی به نفع خود استفاده می کنند، همانند آنچه در تظاهرات عید فطر در تاریخ 4 سپتامبر رخ داد.

طاهری میانه روها را بیشتر رهبران سیاسی می داند تا مذهبی. البته با توجه روابط نزدیک طاهری با شاه و حکومت، شاید این نظر متأثر از خودسانسوری باشد.

هر چند این اظهار نظر نقص بزرگی در مقاله مزبور محسوب می شود ولی او به درستی به لزوم تمایز بین «براندازی» و «مخالفت قانونی» با رژیم اشاره می کند. نویسنده همچنین به درستی خاطرنشان می کند که دولت به مدت چندین ماه از سازماندهی اپوزیسیون به دست عناصر افراطی غافل ماند و به اشتباه توجه خود را معطوف رهبران پرسروصدا ولی میانه روتر اپوزیسیون کرد که از آزادی یکی دو سال گذشته برای چاپ نظرات و پخش اعلامیه هایشان سود جسته بودند.

نویسنده در آخر به درستی از دولت می خواهد تا به سازماندهی حامیان خود کمک کند، و «یک سال رخوت سیاسی دولت» را رخ می کشد. هر چند توصیف فوق در حق شاه و تلاش های دولت برای احیای حزب رستاخیز قدری بی انصافی است، ولی به دقت بیانگر

ص: 152

سستی تلاش های حامیان حکومت در حوزه سیاسی، آن هم در زمانی که گشایش نسبی فضای سیاسی به اپوزیسیون فرصت مخالفت و سازمان دادن به توده های مردم را داد، است.

سولیوان

بسته شدن بازار اصفهان: دلایل و اهداف

سند شماره 75 محرمانه19 سپتامبر 1978 - 28 شهریور 1357 از: دیوید سی مک گافی کنسول سیاسی آمریکا، اصفهان کنسولگری آمریکا اصفهان - ایرانیادداشت برای بایگانی موضوع: بسته شدن بازار اصفهان: دلایل و اهداف اخبار تظاهرات و کشتارهای جمعه هشتم سپتامبر در شرایطی به اصفهان رسید که مغازه و بازارها طبق معمول تعطیل بود. حتی شنبه نیز که معمولاً روز آرامی است آرام تر بود. در روز یکشنبه 85 درصد از مغازه ها و بازارهای شهر بسته بود و تا آخر هفته به 95 درصد نیز رسید. مقامات حکومت نظامی که از بی اعتنایی به قوانین نگران شده بودند روز چهارشنبه ماشینهای پلیس را با نصب بلندگو در شهر به گردش درآورده از مردم درخواست می کردند تهدیدات را ندیده گرفته، مغازه های خود را باز کنند و در مورد حفاظت از خود به مقامات حکومت نظامی اعتماد داشته باشند، روز پنج شنبه ژنرال ناجی فرمانده حکومت نظامی رسماً اعلام نمود که هر مغازه ای که بسته بماند جواز کسب آن برای همیشه باطل خواهد شد و با دستگیری چند تن از مالکین مغازه های بسته پشتوانه ای برای تهدید خود فراهم کرد. بعد از ظهر پنج شنبه بسیاری از مغازه ها باز شدند ولی روز جمعه 15 سپتامبر تمامی شهر حتی فروشگاههای استانی که معمولاً باز بودند به حالت تعطیل کامل درآمد. فرمانداری نظامی اعلام کرد که 17 مغازه دار را دستگیر و جواز کسب آنها را باطل کرده است. مغازه ها روز دوشنبه شروع به باز نمودن کردند و در روز یکشنبه بازار حالت عادی داشت و فقط مغازه های مربوط به 17 نفر از دستگیرشدگان که توسط فرمانداری نظامی لاک و مهر شده بود بسته بودند. چنین کاری برخلاف اعلامیه شریف امامی نخست وزیر ایران که در تهران منتشر شد، بود. در این اعلامیه فرمان باطل کردن مجوز کسب ها لغو شده بود.

مقامات در تمام سخنرانیها و اعلامیه های خود تأکید می نمایند که علت اصلی بسته شدن مغازه ها تهدید آنها می باشد. مقامات ادعا می کنند که گروههایی از جوانان در شهر به گشت زنی پرداختند و به مالکین مغازه های باز هشدار می دهند که اگر مغازه همچنان باز باشد به آتش کشیده خواهد شد. ممکن است این مطلب درست باشد ولی این تنها یک دلیل و احتمالاً دلیل کوچکی برای این کار است. حداقل دو اداره که باز بوده اند یعنی یک فروشگاه لوازم ماشین و گاراژ لیلاند در بین مغازه هایی هستند که شب پنج شنبه 14 سپتامبر در مورد آتش زدن تهدید شدند. در هر دو محل پلیس جوانانی را با بطریهای بنزین که ظاهراً تلاش می کردند آنجا را به

ص: 153

آتش بکشند دستگیر نمود. با این حال مالکین هر دو محل تکذیب می کنند که به آنها در مورد بسته نگهداشتن مغازه هشدار داده شده باشد. در حقیقت نتوانسته ام فردی را پیدا کنم که ادعا کند مغازه اش تهدید شده است. تعدادی از مالکین مغازه ها می گویند روحانیون با آنها ملاقات و از آنها خواسته اند که مغازه ها را تعطیل نمایند و در اکثر مغازه ها یک یا چند اعلامیه گذاشته شده است که در آن نوشته که مؤمنین مسلمان باید به کشته شدگان تهران احترام بگذارند اما تمامی افرادی که طرف گفتگوی من بوده اند اظهار می دارند که انگیزه اصلی آنها اعتقادات دینی (و بر اساس تمایلات شخصی خود) بوده است تا تهدیدات. یکی از این اعلامیه ها با ترجمه تحت اللفظی آن که توسط خمینی منتشر شده ضمیمه می باشد.(1) آنهایی که با من صحبت کرده اند ادعا می کنند که پس از شنیدن رقم کشته شدگان (حدود 2000 نفر) در تهران تقریباً به طور اتوماتیک شوکه شده و به بستن مغازه های خود اقدام کردند. بستن مغازه ها چند روز دیگر نیز ادامه یافت که علت آن خشم ناشی از تداوم اعمال حکومت نظامی که به تجارتشان صدمات زیادی می زد، در روز چهارم با اعمال فشار مقامات حکومت نظامی مواجه شدند و در عین حال توسط واعظین تمام مساجد به آنها اصرار می شد که بسته بمانند. آنها از تهدیدات حکومت نظامی ترسیده بودند اما اعتقاد داشتند که اگر از خود همبستگی نشان دهند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. از روز چهارم به بعد در نزدیک مغازه های بسته خود پرسه می زدند و قصد داشتند فقط در صورتی که دیگران مغازه را باز کردند آنها نیز مشغول به کار شوند. پس از ضرب الاجل حکومت نظامی در روز پنج شنبه تقریباً اکثر آنها مغازه های خود را باز کنند و بدین ترتیب سایرین هم همین کار را کردند با این حال هنوز تعدادی از این 17 نفر مشاهده نشده اند و مغازه های آنها هنوز بسته و پلاکارد حکومت نظامی درباره بستن مغازه بر روی دربهای آن قرار دارد. بازاریها بار دیگر به نق زدن مشغول شدند و تهدید می کنند که اگر این افراد گم شده به سر کار نیایند مجدداً تعطیل خواهند کرد. گرایش نسبت به آیت الله شریعتمداری نیز نکته جالبی در اینجا می باشد. در طول دوره تعطیلی مغازه ها در مورد اینکه شریعتمداری بیشتر نظرات حکومت نظامی را جلب کرده است شکایاتی شنیدم. روز پنج شنبه اعلامیه ای از جانب شریعتمداری در شهر توزیع و از رادیو پخش شد که از مردم می خواست با «حفظ آرامش در منازل بمانند». این کار در اینجا به منزله اصرار بر همکاری و نه مقابله با مقامات تلقی شد. ظاهراً در این بیانیه گفته شده که بستن مغازههایی که مردم به آنها وابسته هستند (مانند نانوایی و خواروبار) فقط به برادران صدمه می رساند. در روز جمعه این بیانیه در اکثر مساجد به بحث گذاشته و محکوم شد. از شریعتمداری گله شد که با چه حقی به اصفهانیها می گوید چه اقداماتی انجام دهند. کراراً به من گفته شده که تعطیلی مغازه ها من جمله نانوایی ها و خواروبارفروشی ها در روز جمعه پاسخ مستقیم و بی اعتنایی به شریعتمداری و

ص: 154


1- متن اصلی و ترجمه انگلیسی این سند را در لوح فشرده اسناد ملاحظه فرمایید. م.

حکومت نظامی بود.

شریعتمداری در اصفهان به صورت فزاینده ای به عنوان یک فرد فرصت طلب شناخته می شود که از ناآرامی ها جهت کسب قدرت در دولت و مقابل شاه استفاده می کند. بنابراین در اصفهان به وی اعتماد نمی شود و از ادعای وی در مورد همکاری با خمینی رنجیده خاطر شده اند. اعلامیه خمینی که ضمیمه شده به هیچ نحو ملایم یا در جهت مدارا با شاه یا مقامات نمی باشد.(1)

جریانات سیاسی

سند شماره 76 خیلی محرمانه20 سپتامبر 1978 - 29 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 09100به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 8841 موضوع: جریانات سیاسی خلاصه: وزارت اوقاف اعلام می کند که در سال آتی سفر حجاج تحت کنترل نخواهد بود. کابینه نیز به بحث و گفتگو در مورد لغو احتمالی عوارض خروج پرداخته است. آیت الله شریعتمداری از دیگران می خواهد که از نام وی استفاده نکنند. چند تن از چهره های جناح مخالف به خانه هایشان باز می گردند. دولت ایران محدویت های مربوط به ادامه تحصیل دانش آموزان دبیرستانی در خارج از کشور را مرتفع می سازد. متخلفین در زمینه فساد مورد بازپرسی قرار می گیرند. سنا قانون حکومت نظامی را تصویب کرد. دولت ایران محدودیت های مربوط به ادامه تحصیل دانش آموزان دبیرستانی در خارج از کشور را مرتفع می سازد. متخلفین در زمینه فساد مورد بازپرسی قرار می گیرند. سنا قانون حکومت نظامی را تصویب کرد. دولت ایران نسبت به رویداد امنیتی اصفهان عکس العمل نشان می دهد. پایان خلاصه.

1- وزیر اوقاف در تاریخ 19 سپتامبر اعلام کرد که از سال آینده شمار زائران حج محدود نخواهد بود. (نظریه: این امر سبب از بین رفتن بسیاری از ناراحتیهای جامعه مذهبی می شود و در همان حال نشانگر تسلیم اهرم قدرت دولتی در انتخاب افراد خاص برای این سفر است.) 2- مطبوعات مورخ 20 سپتامبر گزارش می دهند که کابینه مشغول بحث و بررسی لغو احتمالی 300 دلار عوارض خروجی است که توسط ایرانیان در حال حاضر پرداخت می گردد. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که طبق برنامه جدید به بلیط سفر هوایی هر یک از ایرانیانی که قصد سفر به خارج از کشور دارند، 5 تا 6 درصد مالیات تعلق خواهد گرفت. این موضوع شامل حال 150000 خارجی مقیم ایران نیز خواهد شد. در سرمقاله تهران ژورنال مورخ 20 سپتامبر از هرگونه مالیاتی که از مسافرین به خارج از کشور دریافت شود انتقاد به

ص: 155


1- اصل اعلامیه امام را در لوح فشرده اسناد ملاحظه فرماید. م.

عمل آمده است. در همین مقاله در مورد وضع قوانین مالیاتی سال گذشته نظر جالبی گنجانده شده است. این روزنامه مدعی است «ما متقاعد شدیم که در مورد صحت و یا نادرست بودن آن سخنی به میان نیاوریم.» (نظریه: این اولین اشاره عمومی به سانسور مطبوعات است.) 3- در همین جریده بیانیه ای از سخنگوی آیت الله شریعتمداری درج شده که در آن تقاضا شده که سخنرانان در جلسات سیاسی و اجتماعی به آیت الله هیچ گونه اشاره ای ننموده تا دیگران نیز از نام ایشان سوءاستفاده ننمایند. در این گزارش به نقل از سخنگوی مزبور آمده است که چند نفری که اخیراً این روحانی را تهدید کرده بودند از اسامی رهبران مذهبی برای نیل به مقاصد خویش سوءاستفاده کرده اند.

4- مطبوعات فارسی و فرانسه زبان 20 سپتامبر نیز گزارش داده اند که رهبران جناح مخالف یعنی کریم سنجابی، داریوش فروهر و رئیس کانون وکلا یعنی حسن نزیه به منازل خویش بازگشته اند ظاهر امر چنین است که آنها دیگر نگران دستگیر شدن نیستند.

5- نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی در تاریخ 19 سپتامبر در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که محدودیت های دولتی در مورد تحصیلات خارج از کشور برداشته می شود. به این ترتیب فار غ التحصیلان دبیرستانی ملزوم به شرکت در امتحانات نبوده و می توانند برای ادامه تحصیلات عالیه و قبل از انجام خدمت سربازی به خارج بروند. یکی دیگر از رویدادهای مربوط به مسئله آموزش و پرورش این است که اساتید دانشگاه آزاد نامه ای به وزیر نوشته و نسبت به انتصاب رئیس جدید دانشگاه بدون مشورت با اساتید آن، اعتراض کرده اند. دانشگاه آذرآبادگان تبریز نیز اعلام کرده است که مقدمات کارها انجام شده تا دانشجویان سالهای بالا بتوانند بر اساس آن ترم دوم تحصیلات خود را گذرانده و فارغ التحصیل شوند. ترم دوم دانشگاه آذرآبادگان به علت ناآرامیهای دانشجویی منحل شده بود.

6- دادستان تهران یعنی حسین هاشمی تحقیقات خود را در مورد اتهام افساد علیه اتاق اصناف تهران (سازمان مغازه داران) را آغاز کرده است. بر اساس گزارش یکی از مطبوعات رئیس اتاق اصناف رسول رحیمی و چند مقام برجسته دیگر تحت پیگرد قرار می گیرند.

7- علی فرشچی خزانه دار حزب رستاخیز در تاریخ 19 سپتامبر از سمت خود کناره گیری کرد که عملی چندان دور از انتظار نبود. فرشچی آخرین فرد وفادار به جمشید آموزگار می باشد که هنوز در سطح عالی باقی مانده بود. (یکی از نزدیکان وی به سفارت اطلاع داده است که وی در نظر دارد تا مدتی کاملاً از سیاست کناره گیری کند.) 8 - بازارها در اکثر شهرهای بزرگ ایران باز هستند. بنا به گزارشهای رسیده در بازار اصفهان شعارهای ضدآمریکایی به چشم خورده است. اذهان عموم در حال حاضر به زلزله طبس معطوف شده و همین موضوع به کابینه شریف امامی فرصت داده تا روی اصول مختلف برنامه اش آغاز به کار نماید.

9- مجلس سنا در صبح روز 20 سپتامبر پس از مناظره کوتاهی لایحه قانون حکومت نظامی

ص: 156

را با رأی حضوری تصویب نمود. تنها یکی از 39 سناتور این مجلس به این لایحه رأی مثبت نداد.

10- رادیو تهران در ساعت 14 به وقت محلی اعلام کرد که فرماندار قم «از سمت خویش برکنار شده است.» در حال حاضر اطلاعات دیگری در این مورد موجود نیست.

11- آتش سوزی منزل و اتومبیل خانواده لویو Lowe کارمند شرکت بل هلیکوپتر در اصفهان در نتیجه پرتاب بمب های آتش زا منجر به برخی اقدامات ضروری و دلگرم کننده دولت در مورد مشکلات مسکن این افراد گردید. به محض اینکه گروه کمک مستشاری نظامی واقعه بمب گذاری را اطلاع داد، معاون وزیر جنگ، ارتشبد طوفانیان اقدامات سریع زیر را انجام داد:

الف) تیمی را تشکیل داد تا سریعاً به اصفهان رفته و بقیه مشکلات مسکن منطقه حومه شهر مربوط به کارمندان شرکت بل هلیکوپتر را حل کرده و بسیاری از خانواده های آنان را از پایین شهر اصفهان به نقاط دیگر نقل مکان دهند.

ب) قول داد که حدود 300 خانه دیگر واقع در حومه را که مخصوص خانواده های کارمندان شرکت گرومن تهیه شده ولی هنوز خالی است در اختیار کارمندان شرکت بل قرار دهد.

ج) به خانواده لویو اطلاع داده شد که می توانند به داخل یکی از خانه های موجود در منطقه گرومن که معمولاً خود طوفانیان در سفر به اصفهان از آن استفاده می کند نقل مکان نمایند. ما نیز این اقدامات و وعده و وعیدها را پیگیری خواهیم کرد، اقدامات اولیه دلگرم کننده بوده است. سولیوان

ایران آرام و زندانیان آزاد می شوند

سند شماره 77 خیلی محرمانه21 سپتامبر 1978 - 30 شهریور 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 09156به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 8973، ب - تهران 8968 موضوع: ایران آرام و زندانیان آزاد می شوند خلاصه: از نظر امنیتی اوضاع آرام و توجه عموم به کمک رسانی معطوف است. زندانیان حکومت نظامی آزاد شده و احتمالاً افراد دیگری نیز آزاد خواهند شد. دولت ایران تمام شخصیتهای عضو کمیته حقوق بشر را آزاد می کند. آموزگار رسماً از حزب رستاخیز خارج می شود. لایحه خودمختاری دانشگاهی تقدیم به مجلس سنا می گردد. پایان خلاصه.

1- به دنبال تصویب قانون حکومت نظامی توسط مجلس سنا در تاریخ 20 سپتامبر (مرجع ب) اوضاع امنیتی کشور آرام می شود. مقامات حکومت نظامی تهران در نقاط مهم شهر از جمله چند سفارتخانه خارجی نظامیان بیشتری را در کنار افراد پلیس مستقر ساخته اند. بنا به اظهارات نیروهای امنیتی این اقدامی احتیاطی است و در تمام طول بعد از ظهر هیچ نشانه ای

ص: 157

دال بر بروز آشوب و مشکلات وجود نداشته است.

مطبوعات هنوز هم به درج مشکلات ناشی از فاجعه زلزله طبس می پردازند و رادیو صبح روز 21 سپتامبر از طرف وزارت دربار اعلام نمود که برگزاری جشنهای عمومی تولد شاه (26 اکتبر) و ولیعهد (31 اکتبر) لغو شده و منابع مالی قابل مصرف در این راه برای بازسازی طبس و روستاهای تابعه آن که در اثر زلزله روز 16 سپتامبر ویران شده اند به مصرف خواهد رسید.

2- مطبوعات صبح روز 21 سپتامبر حاوی اعلامیه حکومت نظامی بودند که بنا به مطالب آن 231 نفر از کسانی که طی حکومت نظامی هفته گذشته دستگیر شده بودند آزاد شده اند، و تنها 100 نفر دیگر از این گونه افراد هنوز در اسارت بسر می برند. (منبع غیررسمی به ما می گوید که اکثر اعضای گروه محبوس را ملاهای طبقه پایین طرفدار خمینی تشکیل می دهند که در سازماندهی تظاهرات 7 و 8 سپتامبر دخیل بوده اند. این رقم احتمالاً شامل کسانی است که اخیراً به جرم فساد دستگیر شده اند. ما قادر به تأیید یا تکذیب این مطلب از طریق کانالهای دیگر نیستیم.) 3- دکتر میناچی از کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر گفته شده که می تواند دفتر خویش را در تهران بازگشایی نماید و این کمیته نیز در نظر دارد روز شنبه 23 سپتامبر این کار را انجام دهد.

4- تذکراتی از چندین منبع رسیده است که آزادی شمار عمده ای از زندانیان سیاسی قریب الوقوع می باشد. ولی ما در تمام مدت بعد از ظهر 21 سپتامبر مطلبی رسمی در این مورد نشنیده ایم.

5- مطبوعات 21 سپتامبر نیز در تأیید شایعات چند روز گذشته اعلام نمودند که نخست وزیر سابق یعنی آموزگار همراه با خزانه دار حزب علی فرشچی رسماً از سمت خویش به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز استعفا داده است (مرجع ج).

6- مطالب مندرج در مطبوعات 21 سپتامبر حاکی است که فرماندار قم یعنی حسین جامعی به خاطر بی توجهی هایش (مرجع ج) در حین انجام وظیفه یعنی عدم ارائه حقایق به کمیته تحقیقاتی و امتناع از ارائه اسناد و مدارک لازم، از کار برکنار شده است. او برای مدت 18 ماه از کلیه مشاغل دولتی محروم می شود.

7- شب قبل از پایان جلسه مجلس سنا در مورد حکومت نظامی در تاریخ 20 سپتامبر، نهاوندی وزیر آموزش عالی لایحه خودمختاری دانشگاهی را تقدیم نمود. گرچه سفارت پیش نویس این لایحه را ندیده، ولی گویا در آن خواسته شده که شورای مستقلی تشکیل شود و تصمیمات مهم مربوط به مدیریت دانشگاه و مقررات مربوط به نحوه گزینش رؤسای دانشگاهها را اتخاذ کند تا به این ترتیب دانشکده ها نیز نقش فعال تری را در اداره آنها داشته باشند. تقدیم این لایحه در جلسه اضطراری پارلمان به جای تقدیم آن در جلسه آتی مورخ 6 اکتبر نشانگر اهمیت این اقدام از نظر دولت ایران است. منبع نزدیک به وزیر می گوید بنا به

ص: 158

اعتقاد دولت ایران اگر این لایحه در زمان بازگشایی مدارس مورد بررسی قرار گیرد، احتمال بروز ناآرامیها را کاهش داده و یا حداقل استادان دانشگاه را به حکومت نزدیک تر خواهد نمود.

سولیوان

گزارش سیاسی - آخر هفته آرام...

سند شماره 78 خیلی محرمانه24 سپتامبر 1978 - 2 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 09198به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 9156، ب - تهران 5025، ج - 77 اصفهان 014 موضوع: گزارش سیاسی - آخر هفته آرام، دولت ایران فعالیت های خویش را دنبال می کند خلاصه: ایران در آخر هفته از آرامش برخوردار بود و حضور نظامیان و وسائط نقلیه زرهی در تهران و شیراز کاهش یافته است. لایحه آزادی مطبوعات منتشر شده تا همگان بتوانند قبل از تقدیم آن به مجلس در مورد آن اظهارنظر نمایند. رسانه ها نسبت به آن اعتراض کرده اند. وزیر دادگستری به مقامات دستور داده است که هرماه از زندانها بازدید به عمل آورند. اردلان وزیر دربار خواهد شد. بحث پیرامون تعقیب قانونی نمایندگان مجلس. سازمان خدمات شهری اقدامات شدیدتری را اتخاذ کرده تا از اشغال دو نوع کار توسط یک نفر جلوگیری به عمل آید.

بحث و جدال در مورد لایحه خودمختاری دانشگاه. دیوان عالی کشور احکام مرگ در اصفهان را لغو می کند. حزب رستاخیز بار دیگر احیاء می شود، کنفرانس جناح مخالف در رم برگزار خواهد شد. تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شده اند. فرزند یک روحانی برجسته فوت می کند. پایان خلاصه.

1- آخر هفته جاری یعنی 23 سپتامبر در ایران با آرامش و توأم با کاهش محسوس حضور نظامیان و تانکها در شهر سپری گردید. گزارشات واصله از شیراز نیز حکایت از خروج تانکها از محل های مختلف شهر دارد. مطالب دستگاه شایعه پراکنی نیز حاکی از آن است که حکومت نظامی به زودی لغو خواهد شد، لیکن منابع بهتر ما گفته اند که حداقل تا زمان بازگشایی دانشگاهها یعنی 7 اکتبر و احتمالاً تا پایان روز عاشورا یعنی 11 دسامبر که یکی از مهم ترین روزهای تعطیل مذهبی و پایان دوره عزاداری است، به قوت خود باقی خواهد بود.

2- در تاریخ 23 سپتامبر دولت ایران پیش نویس لایحه آزادی مطبوعات را منتشر ساخت. سفارت هنوز نتوانسته است متن کامل آن را به دست آورد، لیکن مفاد مندرج در مطبوعات محلی عبارتند از: الف) هر ایرانی دارای مدرک تحصیل دیپلم، 30 سال به بالا «عاقل»، مشهور به حُسن اخلاق، سوابق مشخص حسنه و فاقد سوابق جنایی می تواند اجازه انتشار دریافت نماید. ب) یک کمیسیون مطبوعاتی مرکب از یکی از مقامات وزارت اطلاعات، رئیس شورای شهری تهران، دادستان کل، یکی از اساتید دانشگاهها و یکی از سردبیران منتخب سردبیران کشور، جواز انتشار را تصویب خواهد نمود، ج) هیچ نشریه ای ممنوع الانتشار نخواهد بود مگر

ص: 159

با دستور دادگاه و در مورد افشاء مطالب سری نظامی و درج مطالب تحریک آمیز علیه دولت قانونی. د) مقررات خاص برای اینکه مطبوعات بتوانند شکوائیه ها و یا مقالات موردنظر خویش را بر اساس محدودیت های تعیین شده به چاپ برسانند و ه( ناشران باید از چنان بنیه مالی برخوردار باشند که بتوانند ادامه کار نشریه را حداقل به مدت یک سال تضمین کنند.

3- مطبوعات و روزنامه نگاران محلی سریعاً و با ترشرویی عکس العمل نشان داده اند. علاوه بر اظهارنظرهای شخصی دارندگان حق طبع در مورد بی مناسبت بودن کمیته مطبوعاتی و بیهوده بودن مقررات مربوط به صدور جواز انتشار، سرمقاله تهران ژورنال صبح روز 24 سپتامبر اظهار داشته است که جامعه مطبوعاتی خواهان استقرار وضعیتی اساسی است تا همه بتوانند هر چه را که می خواهند با توجه موارد قانونی یعنی تا جایی که به دیگران اهانت نشده و مرتکب سرقت تألیفی نشده اند، بیان نمایند. تهران ژورنال در ادامه می افزاید، که «با کمال تأسف باید بگوییم که قانون مطبوعاتی که از دیرباز در انتظار آن بودیم نه تنها تحقق این آرزو را تضمین نمی کند بلکه می توان گفت بر علیه آن قیام کرده است.» در پایان این مقاله چنین آمده است که دولت ایران «ظاهراً از مطبوعات روشنفکر و مطلع ایران می خواهد که در برابر هر سرفه به دولت پاسخگو باشند» و از مجلس می خواهد که قبل از رأی دادن به لایحه به وجدانهای خویش رجوع کنند. اظهارنظرهای خصوصی حاکی از آن است که در مورد این لایحه بده و بستانهای زیادی صورت خواهد گرفت و پیش نویس این قانون نیز قطعاً غیرقابل تغییر نمی باشد. تقدیم این لایحه به مجلس نیز به هر حال تا قبل از اجلاس مجدد آن یعنی 6 اکتبر صورت نخواهد گرفت.

4- باهری وزیر دادگستری نیز با صدور بخشنامه ای از تمام دادستان ها و مقامات دادگاهی خواسته است که هر ماه حداقل یک بار به زندانها سرکشی کرده و شرایط زندانها را بررسی نمایند. در این بخشنامه همچنین پیشنهاد شده که مقامات می توانند نمایندگان «جامعه حمایت از زندانیان» را نیز با خود همراه داشته باشند.

(نظریه: اگر منظور این باشد که نمایندگان غیردولتی نمی توانند در این بازدیدها شرکت داشته باشند، اعضای حقوق بشر نیز نخواهند توانست این کار را انجام دهند، اما تصور می رود که این کار راه را برای فعالیت بعضی از شهروندان در این زمینه هموار کند. از طرف دیگر، می دانیم که باهری تلاش اخیر کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران را برای همراه شدن با این مقامات در بازدید زندانها نیز نپذیرفته است). دادگاه مدنی ایران از مجلس و سنا خواسته است که آن را در جریان هرگونه فساد قرار دهد. به دنبال گزارشهایی دال بر اینکه، این وزارتخانه (دادگستری - م) در نظر داشته آن دسته از نمایندگان مجلس را که متهم به احتکار، سودجویی و «انجام معاملات نادرست» در زمینه محصولات نساجی و شیشه می باشند، تحت پیگرد قانونی قرار دهد، این موضوع نیز تعجب بسیاری را برانگیخت. سخنگوی مجلس نیز تصریح نموده است که اولین گام در انجام این کار این است که وزارت دادگستری به کمیته

ص: 160

پارلمانی اجازه دهد که موضوع را بررسی کرده و مشخص نماید که آیا مصونیت پارلمانی را سلب نماید یا خیر. در صورت سلب مصونیت پارلمانی، تعقیب قانونی می تواند ادامه پیدا کند.

5- در ستون مقالات سیاسی مورخ 24 سپتامبر از بازگشت علیقلی اردلان به تهران و شایعه ای مبنی بر اینکه او وزیر دربار جدید خواهد شد، گزارش می دهد. طبق بررسهای سفارت این شایعه صحت دارد. گزارش کامل بیوگرافیک وی ارسال خواهد شد اما در ایالات متحده اردلان را خیلی خوب می شناسند، وی سفیر ایران در مسکو و آلمان غربی بود و مدتی را نیز به عنوان سرپرست انستیتو ارتباطات جمعی ایران خدمت کرده است.

6- سازمان امور اداری و استخدامی کشوری در تاریخ 21 سپتامبر اعلام کرد که مقررات استخدامی اصلاح شده تا آن دسته از کارمندان دولتی که در حال حاضر مشغول کار نمی باشند مجبور شوند هر شش ماه یک بار وضعیت کاری خویش را گزارش کنند و در صورتی که مشخص شود آنها در بخش خصوصی مشغول فعالیت می باشند حقوق آنها پرداخت نخواهد شد. (نظریه: در صورت اجراء کامل این مقررات بسیاری از ایرانیها نخواهند توانست مانند گذشته علاوه بر استفاده از مشاغل دولتی به فعالیت های پر درآمد در بخش خصوصی بپردازند.) 7- گزارش مطبوعات حاکی از آن است که دیوان عالی کشور احکام اعدام برای سید (مهدی - م) هاشمی و یکی دیگر از کسانی که در قتل آیت الله شمس آبادی اصفهان شرکت داشتند را تغییر داده است. حکم اعدام در مورد چهار نفر دیگر اجرا خواهد شد.

8 - در زمینه امور سیاسی، مطبوعات اعلام کردند که از بنی احمد نماینده جناح مخالف در مجلس دعوت شده تا در کنفرانس گروههای مخالف غیرکمونیست در رم در تاریخ 24 سپتامبر شرکت نماید. او نیز این دعوت را پذیرفته و از ایران به سمت محل برگزاری کنفرانس عزیمت کرده است.

9- حزب رستاخیز نیز ظاهراً در نظر دارد به صحنه سیاست بازگردد. کمیته اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران قرار است در تاریخ 25 سپتامبر تشکیل جلسه داده تا دبیرکل جدید و 15 عضو جدید کمیته سیاسی را انتخاب نماید. اکثر آنها جانشین آن دسته از وزراء دولت که دیگر مقام حزبی نیستند، خواهند شد. طبق اظهارات یکی از منابع دخیل در این روند، دبیرکل جدید، جواد سعید خواهد بود ولی برای سمت معاونت دبیرکل هنوز فرد خاصی در نظر گرفته نشده. اکثر ناظران از جمله سفارت، منتظر مشاهده فعالیت بیشتر درون حزبی و تغییر مقررات دستورالعمل های آن هستند تا بتوانند تغییرات کارت انتخاباتی آتی حزب رستاخیز را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

10- بنا به گزارش مطبوعات بعضی از زندانیان سیاسی طی روزهای آخر هفته جاری آزاد شده اند. سفارت به محض دریافت، اسامی آنها را گزارش خواهد کرد.

11- حجت الاسلام حاج سید مهدی گلپایگانی فرزند حاج سید محمدرضا گلپایگانی از قم،

ص: 161

در اثر تصادف اتومبیل در تاریخ 22 سپتامبر در راه عزیمت به محل زلزله زدگان طبس درگذشت. اتومبیل وی با یک تانکر نفتکش تصادم نموده او و پنج نفر دیگر کشته شدند. نکته حائز اهمیت این است که نخست وزیر شریف امامی پیام تسلیتی برای آیت الله گلپایگانی فرستاد، و چندین هزار نفر در یزد و در تاریخ 23 سپتامبر در تشییع جنازه متوفی به آرامی شرکت نمودند. سولیوان

رویدادهای سیاسی - امنیتی

سند شماره 79 محرمانه25 سپتامبر 1978 - 3 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9253به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: رویدادهای سیاسی - امنیتی خلاصه: دولت ایران به عنوان عکس العمل در برابر انتقادات، لایحه مطبوعاتی را تغییر داده است. وزیر دادگستری اظهار می دارد که قوانین حاضر مانع از مبارزه ای مؤثر علیه فساد است. نخست وزیر شریف امامی گفت که تنها 123 نفر در واقعه میدان ژاله در هشتم سپتامبر فوت نموده و تنها 117 نفر بر اساس قوانین حکومت نظامی که به زودی لغو خواهد شد دستگیر شده اند. حکومت نظامی تهران بار دیگر از شدت و حدت مقررات منع عبور و مرور کاسته است. حکومت نظامی تهران بار دیگر 12 نیمه شب تا 30/4 صبح می باشد. جمعیتی در حمایت از دولت در شهرکرد و منطقه کویری جنوب تظاهراتی به راه انداخته اند. جمعیت عظیمی نیز در قم اجتماع کردند (بدون درگیری) تا در تشییع جنازه ملامهدی گلپایگانی شرکت جویند. جمعیت نامنظمی نیز در گلپایگان توسط پلیس متفرق شد و چند نفر نیز در آن هنگام دستگیر شدند ولی هیچ گزارشی در مورد جراحات وارده به مردم نرسیده است. پایان خلاصه.

1- لایحه مطبوعاتی پیشنهادی که با انتقادات شدید مطبوعات و رهبران جناح مخالف روبرو شده، تغییر یافته است. معاون وزیر اطلاعات فتح الله سعادت در تاریخ 24 سپتامبر اعلام نمود که جمله ای به شرح زیر در بند 5 لایحه گنجانده شده است: «انتشار روزنامه ها، هفته و ماه نامه ها کاملاً آزاد است». وی گفت این لایحه اکنون شامل بند جدیدی برای تشکیل انجمن مطبوعاتی می باشد. علاوه بر این، رئیس دانشکده ارتباطات جمعی نیز به جای رئیس شورای شهر تهران عضو کمیسیون پیشنهادی مطبوعاتی خواهد شد.

2- در جبهه ضد فساد، باهری وزیر دادگستری روز 24 سپتامبر با سران شوراهای محلی ملاقات نمود تا نحوه مبارزه خویش را تشریح نماید. وی اظهار داشت که قوانین موجود برای ریشه کن ساختن فساد به قدر کافی مؤثر نمی باشد. وی نگفت که مایل است شاهد چه تغییراتی باشد، اما به حضار هشدار داد که بر طبق قوانین جاری قبل از اینکه بتواند ناقضین قانون را تعقیب نماید، باید شواهد بسیار زیادی جمع آوری شود.

3- نخست وزیر شریف امامی به گزارشگر نشریه زوددویچ زایتونگ گفت که در جریان زد

ص: 162

و خوردهای هشتم سپتامبر در میدان ژاله تنها 123 نفر از تظاهرکنندگان کشته شده اند. وی افزود گرچه 1106 نفر بر اساس قوانین حکومت نظامی دستگیر شده اند ولی تنها 117 نفر از آنها در حال حاضر در توقیف به سر می برند. وی گفت حکومت نظامی به زودی زود پایان خواهد یافت. ضمناً مقامات حکومت نظامی تهران مقررات منع رفت و آمد را محدود به ساعات بین 12 نیمه شب تا 30/4 صبح نموده اند.

4- تشییع جنازه پرجمعیت لیکن آرامی در تاریخ 24 سپتامبر در قم برای حجت الاسلام سیدمهدی گلپایگانی که در یک سانحه اتومبیل درگذشت، انجام گرفت. ولی در شهر گلپایگان (استان اصفهان)، جمعیت های تظاهرکننده در روز 23 سپتامبرنظم و ترتیب را از دست داده و به هرج و مرج پرداختند. پلیس آنها را متفرق ساخته و چندنفر را دستگیر نمود ولی گویا کسی مجروح نشده است.

5- دو تظاهرات در حمایت از رژیم در اواخر هفته برگزار شد. یکی از این تظاهرات که در شهرکرد (مرکز استان چهارمحال بختیاری، جنوب غربی اصفهان) برگزار شد شامل اعضاء قبایل و روستاییان 79 دهکده بود که حمایت خویش را از شاه، دولت کنونی و انقلاب شاه و مردم به نمایش گذاشتند. تظاهرات دیگر نیز در منطقه کویری جنوب شرق برگزار گردید ولی مکان برگزاری آن مشخص نشده است. سولیوان

افزایش مخالفت های اساسی با شاه، نارضایتی ارتش

سند شماره 80 سرّی - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان26 سپتامبر 1978- 4 شهریور 1357 از: جی. دی. استمپل - دفتر سیاسی موضوع: افزایش مخالفت های اساسی با شاه، نارضایتی ارتش شرکت کنندگان در جلسه: آندرو ویتلی از روزنامه تایمز مالی و خبرنگار بی.بی.سی. ؛ جان استمپل، مسئول بخش سیاسی سفارت آمریکا در ایران محل و تاریخ ملاقات: باشگاه فرانسویان ویتلی، که سابقه ی آشناییم با او به حدود دو سال پیش باز می گردد، از من دعوت کرد تا بر سر میز ناهار در یک گوشه ی دنج در باشگاه فرانسویان در مورد وضعیت ایران با همدیگر صحبت کنیم. او گفت اطلاعاتی به دست آورده است که بسیار نگرانش کرده و می خواست بداند نظرم در مورد آن چیست. ویتلی به تازگی از تعطیلاتش در لندن بازگشته بود. زمانی که شاه دولت را تغییر داد و حکومت نظامی اعلام کرد، رسانه ها و وزارت امور خارجه از او خواسته بودند که در مقام صاحب نظری که در ایران زندگی می کند، نظرش را ابراز کند.

افزایش مخالفت های اساسی با شاه:

ویتلی پیش از آنکه در مورد اطلاعات نگران کننده ای که به دست آورده بود، صحبت کند

ص: 163

به این مسئله پرداخت که آیا غربی ها درک درستی از تحولات کنونی ایران دارند یا خیر. از زمان بازگشتش به ایران مشاهده کرده بود که شهروندان ایرانی از هر قشر و طبقه ای که هستند نفرت خود را از شاه خیلی آشکارتر از همیشه بیان می کنند. پیش از سفرش به لندن در اواخر ماه ژوییه چنین چیزی مشاهده نکرده بود. ویتلی گفت که چهار یا پنج دوست بسیار صمیمی و قدیمی (که سابقه دوستی شان 10 سال یا بیشتر بود) دارد که همگی مقام های بالایی در دولت دارند و همیشه از طرفداران سرسخت شاه بوده اند، ولی از 10 سپتامبر [19 شهریور] به این سو آنها نیز ابراز شک و تردید کرده اند که شاه بتواند پرستیژ و احترام خود را حفظ کند و اینکه ماندن اعلیحضرت در ممکلت جز ضرر و زیان چیز دیگری به بار نخواهد آورد. البته ویتلی معتقد بود که این افراد در اکثریت نیستند ولی به هر حال این پدیده در روزهای اخیر بسیار مشهودتر شده است. به او گفتم که ایرانی های دیگر هم دقیقاً همین حرف را به من زده اند و گفته اند که ایرانی ها دارند یک دوره تحول روحی را پشت سر می گذارند. همچنین خاطر نشان ساختم که بسیاری از ایرانی هایی که از شاه متنفرند فقط خواستار اصلاحات هستند و نه خلع شاه. ویتلی با شنیدن این حرف گفت که همین دوگانگی را در اظهارات بسیاری از کسانی که با آنها تماس گرفته نیز مشاهده کرده است. از زمان سقوط دولت آموزگار، مردم آزادانه تر در مورد عدم لزوم سلطنت صبحت می کنند. البته رهبران اپوزیسیون همیشه این اعتقاد را داشتند، ولی چیزی که ویتلی را آزار می داد این بود که دیگران هم داشتند همین حرف را می زدند. هر دوی ما قبول داشتیم که مسئله اصلی گسترش چنین احساسی بین مردم است. البته بعضی ها داشتند به این نظر افراطی واکنش نشان می دادند. همان مردمی که دو هفته پیش به ما می گفتند «شاه باید برود» حالا او را شخصیتی مناسب برای دوره گذار می پنداشتند.

نارضایتی ارتش:

قدری که صحبت کردیم، ویتلی بر سر اصل ماجرا رفت. او گفت که تعدادی از افسران ارتش با ارسال نامه به او مراتب نارضایتی شدید خود را از شاه ابراز داشته و گفته اند که دیگر نمی توانند از حکومت او حمایت کنند. البته ویتلی ابتدا به این نامه ها شک کرده بود، ولی این مسئله برایش جالب بود که در ارتش هم عناصر مخالف رژیم وجود دارند. ولی اخیراً که یک افسر میان پایه از یاس و سرخوردگی و عدم ترفیع پرسنل صحبت کرده و نوشته بود که در حدود 140 سرگرد و 180 سروان نیز احساس او را دارند، ویتلی مسئله را جدی گرفته بود. به تازگی نیز برخی افسران ارتش که به اعتقاد ویتلی از «سپاه اول» بودند یادداشتی به زبان فارسی به او داده و گفته بودند که به علت منفور بودن شاه بین ملت دیگر نمی توانند از او حمایت کنند. ویتلی پس از قدری تأمل قبول کرد که نسخه هایی از این نامه ها در اختیار من قرار دهد. او قدری از داشتن این نامه ها هراس دارد، ولی آنها را خیلی مهم تصور می کند. البته مستقیماً از او نپرسیدم که آیا این مسئله را با سفارت انگلستان هم در میان گذاشته است یا نه، ولی از

ص: 164

فحوای کلامش پیدا بود که این کار را نکرده است (احتمالاً به خاطر روابط پرتنش سفارت انگلستان در تهران و خبرگزاری بی.بی.سی.) ویتلی گفت که می خواهد مقاله ای بسیار کلی در مورد نارضایتی ارتش ایران بنویسد ولی گفت که شاید مشکلات بیشتر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم. من هم جواب دادم که مسلماً نامه هایی که می گوید برایم خیلی جالب است ولی تا متن آنها را نبینم نمی توانم در موردشان نظری بدهم. ما هیچ شواهدی دال بر نارضایتی در میان ارتش نداریم بجز اینکه برخی سربازان وظیفه در انجام دستورات تعلل می کنند.

اخبار سیاسی متفرقه:

ویتلی گفت که وزیر جدید دربار، به نام اردلان، شخص مهربانی است ولی از لحاظ سیاسی قدرتی ندارد و به این دلیل انتخاب شده است که به هیچیک از طرفین بر نخورد. به اعتقاد او اردلان نفوذ چندانی بر شاه نخواهد داشت. ویتلی در مورد حزب رستاخیز و اعلام آمادگی اش برای ادامه فعالیت گفت که حزب رستاخیز در میان مردم مقبولیت و اعتباری ندارد و بعید است که بتواند خود را سر و سامان بدهد. به اعتقاد او تلاش برای ادامه فعالیت حزب نقشه وفاداران میانه روی شاه است تا ساختار سازمانی حزب به دست گروههایی که با شاه خصومت دارند نیفتد. ویتلی قبول داشت که شاید حزب رستاخیز بتواند طرفدارانی بین عامه مردم پیدا کند ولی بیشتر احتمال می داد که گروههای میانه روی دیگری باشند که اساساً از شاه حمایت کنند ولی از حزب رستاخیز و دستاوردهای «مشکوک» سه سال گذشته اش تبری بجویند. (یک نسخه از نامه هایی که ویتلی می گفت به همراه ترجمه آنها از سوی بی.بی.سی. برایتان ارسال می گردد. در اولین نگاه، نامه شماره (1) بیشتر به یک سند سیاسی می ماند که بعید است یک نظامی آن را نوشته باشد. ارزیابی نامه شماره (2) قدری دشوارتر است، زیرا در آن شکایت های معمول اداری انعکاس یافته است.) نامه به همراه اسناد وزارت بسته بندی شده است.

استمپل

گزارش سیاسی

سند شماره 81 خیلی محرمانه27 سپتامبر 1978 - 6 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 09366به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 7949، ب - 9198 موضوع: گزارش سیاسی آغاز بخش محرمانه خلاصه: اردلان وزیر جدید دربار جزییات فرمان شاه مبنی بر منع مداخله اعضاء خاندان سلطنتی در امور دولت و معاملات تجاری را فاش ساخت. وی همچنین اعلام نمود که شاه

ص: 165

دستور داده است تا کمیسیونی مأمور بررسی تمام بنیادها و سازمانهایی بشود که ریاست آنها را اعضاء خانواده سلطنتی عهده دارند. همه این سازمانها به آژانس های ذیربط دولتی بازگردانده خواهند شد.

باهری وزیر دادگستری نیز اعلام کرد گروه تحقیق ویژه ای برای تحقیق در مورد متخلفین تشکیل شده و گفت که طی دو سال گذشته 250 قاضی به خاطر اعتبار منفی حرفه قضاوت یا استعفا داده و یا بازنشسته شده اند.

در شرکت ملی پتروشیمی ایران و سازمان انرژی اتمی نیز تحقیقات ویژه آغاز شده است. بی نظمی گروهی سبب لغو امتحانات دانشگاه ملی در تاریخ 27 سپتامبر گردید. لایحه دولتی دانشگاهی با انتقاد شدید شورای اساتید روبرو شده است. اعضاء پارلمان وضع حزب را دستخوش تغییر می دانند چون گردهمایی جدید و هم پیمان های جدید رو به پیدایش است. پایان خلاصه.

1- علیقلی اردلان که در تاریخ 26 سپتامبر به عنوان وزیر دربار منصوب گردید، فوراً اعلامیه پرجنجالی مربوط به کنترل معاملات مشکوک خاندان سلطنتی را صادر نمود. او به ذکر فرمان 7 ژوئن شاه که در تاریخ 17 اوت (مرجع الف) علنی شد پرداخت و برای اولین بار جزییات آن را مطرح ساخت. مجموعه قوانین مربوط به خاندان سطنتی به شرح زیر است: (الف) اعضاء خاندان نباید در آن دسته از فعالیت های تجاری که شرط اصلی پیشبرد آنها اعمال نفوذ در دولت است شرکت جویند، (ب) آنها نباید در زمینه معاملات تجاری حتی در صورتی که هیچ گونه نفع شخصی نداشته باشند در مقامات دولتی اعمال نفوذ کنند، (ج) آنها از عضویت در هیأت های مدیره بانکها، شرکت های بیمه، و یا سایر بنگاههای خصوصی منع شده اند، (د) آنها از مداخله در امور مربوط به زمینها و یا املاک دولتی و یا آژانس های عمومی برحذر شده اند و (ه ( عموماً به آنها پند داده شده که از هرگونه فعالیتی که ممکن است با وضعیت آنها به عنوان اعضاء خاندان سلطنتی مغایرت داشته باشد اجتناب نمایند. اردلان همچنین به اعلام فرمان دوم شاه پرداخت که در آن وی خواستار تشکیل کمیسیون مشترکی مرکب از مقامات وزارت دربار و دفتر نخست وزیر شده تا به بررسی تمام بنیادها، انجمن ها و یا مؤسسات مشابه تحت سرپرستی اعضاء خاندان سلطنتی بپردازد. پس از انجام یک تحقیق دوماهه، این مؤسسات به آژانس های ذیربط دولتی سپرده خواهند شد. وی افزود تمام معاونین وزارت دربار استعفانامه های خود را تسلیم نموده و با مقدار خیلی کمی کارمند وزارت دربار را مجدداً سازماندهی خواهد نمود.

2- باهری وزیر دادگستری وضعیت تلاش ضد فساد خود را گزارش کرد و بار دیگر تأکید نمود که اسامی متهمین باید تا زمانی که ادله مبرهن جمع آوری شود، مخفی بماند. او از کمبود قضات به عنوان یکی از عوامل اصلی عدم پیشرفت سریع این مبارزه یاد کرد. طی دو سال گذشته 250 نفر از قضات یا به خاطر کمی حقوق و مزایا و اغلب به خاطر اعتبار منفی حرفه

ص: 166

قضاوت یا استعفا داده و یا بازنشسته شده اند. پانزده تیم تحقیق وظیفه بررسی سازمانها و آژانسها را برعهده خواهند گرفت. این وزارتخانه ظاهراً در چند مورد فعالیت خویش را آغاز کرده، لیکن باهری از جزییات آنها سخنی به میان نیاورد. طبق گزارش مطبوعات، بازرسین کار تحقیق مربوط به شرکت ملی پتروشیمی ایران و سازمان انرژی اتمی را آغاز کرده اند. دادستان دادگاه مدنی نیز از تمام شهروندان خواسته است که در صورت اطلاع از فساد و رشوه خواری گزارشات خویش را به صورت محرمانه تسلیم نماید. (نظریه: سطح تبلیغات دولت به حد اعلای خود رسیده و گزارشات برجسته بیانات اردلان تنها چیزی است که تاکنون از دست داشتن خاندان سلطنتی در امر فساد حکایت دارد. باهری محتاطانه به عموم یادآور شده است که متهمین باید از روند مناسب قانونی برخوردار شوند. معذالک، نتیجه این همه تبلیغات این خواهد شد که همه به انتظار زندانی شدن بسیاری از اشخاص مهم بنشینند.) پایان بخش محرمانه آغاز بخش خیلی محرمانه.

3- برنامه امتحانات معوقه از ترم بهار گذشته در دانشگاه ملی بار دیگر در تاریخ 27 سپتامبر متوقف گردید. بنا به گفته منبع دانشگاهی، حدود 250 الی 300 دانشجو به داخل محوطه برگزاری امتحانات ریخته و شعارهای ضدشاهی سر داده (که خود رویدادی جدید در دانشگاه ملی است) و حدود 50 نفر از سران شورشیان به شکستن درها و پنجره ها پرداختند. تمام این وقایع حدود چند دقیقه طول کشید و دانشجویان محل حادثه را ترک گفتند در حالیکه از گارد دانشگاه و یا پلیس نیز درخواست کمک نشد. مقامات دانشگاه احتمالاً امتحانات را ملغی اعلام خواهند کرد و بدین ترتیب حاصل کار نیم ساله دانشجویان بر باد خواهد رفت. این واقعه امکان بازگشایی دانشگاههای بزرگ (عمده) تهران در ادامه کار آنها را بر طبق برنامه تعیین شده یعنی 7 اکتبر با تردید روبرو می سازد.

4- از زمان تقدیم لایحه استقلال دانشگاهی توسط دولت ایران، شورای اساتید دانشگاههای مهم کشور اعتراضیه های بسیاری را مطرح ساخته اند. مهم ترین انتقاد موجود این است که چرا شورای اساتید در انتخاب رؤسای دانشگاهها و معاونین آنها بر طبق قانون کنونی، نباید نقشی داشته باشند. نهاوندی وزیر آموزش عالی نیز در کنفرانس مطبوعاتی مورخ 25 سپتامبر که در تاریخ 27 سپتامبر در مطبوعات درج گردید بوروکراسی های دولتی را مسئول اصلی مشکلات دانشگاهی خواند و گفت لایحه نیز دارای نقائصی می باشد (که تلویحاً تأیید کننده قابلیت تغییر آن در روند قانونگذاری است)، اما افزود: «بالاخره، دولت این لایحه را تقدیم کرده است زیرا معتقد است که دانشگاهها باید وسیله اعضاء آنها اداره شوند.» با این حال وی هشدار داد که باید یک دوره انتقال طی شود و خواستار همکاری بین اساتید و دانشجویان و مدیران دانشگاه برای حل مشکلات شد.

5- عکس العمل اولیه بعضی از اساتید به صورت انتقاد شدید از سخنان ابهام آمیز نهاوندی بروز نمود و نشانگر عزم راسخ آنها در تأمین خودمختاری کامل دانشگاهی بود. (نظریه:

ص: 167

برخلاف اظهار امیدواری پیشین دولت ایران (مرجع ب) مبنی براینکه اگر در حین بازگشایی مدارس این لایحه مورد بررسی قرار گیرد اوضاع آرامتر خواهد شد، در حال حاضر چنین به نظر می رسد که در صورت امتناع دولت از دادن امتیازات واقعی در زمینه خودمختاری، مسئله به صورت لاینحل باقی خواهد ماند و آنهایی که محرک تظاهرات می باشند می توانند در اقدامات بعدی خویش به آن متوسل شوند).

6- رویدادهای مختلف پارلمانی: در گفتگو با رؤسای امنیتی و پروتکل مجلس و سنا و چند تن از نمایندگان مجلس در ضیافتی که در محل اقامت مشاور سیاسی برگزار شده بود، مقامات سفارت با دورنمای جالب توجهی از تأثیر رویدادهای اخیر بر حیات پارلمانی روبرو شدند. سران امنیتی و پروتکل مجلس شورا و سنا معتقد بودند که مناظره های آشکار و عینی اخیر در مورد دولت شریف امامی مشکلات را تا حدود زیادی مرتفع ساخته است. علاوه بر این آنها معتقدند که به بیش از نیمی از اعضاء منتخب مجلسین سنا و شورا اجازه بازگشت به سمت خویش داده نخواهد شد، حتی اگرتمام متصدیان انتخابات را مورد تردید و اعتراض قرار دهند. نمایندگان حاضر این مسئله را روشن نمودند که در حال حاضر وفاداری سازمانی خیلی متغیر است، از سه نماینده حزب رستاخیز که به طور غیررسمی انتخاب شده اند، یکی از آنها به حزب وفادار مانده، یکی دیگر به گروه نهاوندی که مشغول بررسی مشکلات ایرانیهاست پیوسته و فرد ثالث (که بنا به گزارشها سمت وزارت بهداری را در آخرین روزهای حیات دولت آموزگار رد کرده بود) نظاره گر وقایع است و با وجود این که رسماً عضو حزب رستاخیز می باشد، ولی منتظر یافتن راه چاره بهتری است.

7- نقطه نظرات نمایندگان در مورد خرمگس جناح مخالف یعنی بنی احمد نیز کاملاً منصفانه بود. بنا به گفته آنها، بنی احمد به ایجاد سر و صدا و غرش در جناح مخالف ادامه خواهد داد، اما در انتخابات سال آتی نقش چندان مؤثری نخواهد داشت. نمایندگان نیز با برگزاری جلسات فشرده بحث سعی کرده اند روش و نحوه سازماندهی خویش را انتخاب کنند. تندروها بنی احمد را نخواهند پذیرفت و میانه روها نیز او را لعن می کنند.

8- نظریه: در نتیجه صحبت های انجام شده با مقامات و اعضاء پارلمان مشخص گردید که حداقل دو یا سه گروه «میانه رو» برای شرکت در انتخابات پارلمان در صحنه وجود خواهند داشت. ادامه کار حزب رستاخیز از نظر بسیاری از اعضاء سازمانهای به اصطلاح میانه رو اجتناب ناپذیر است، با این وصف بسیاری از اعضاء طیف مرکزگرا معتقدند که این حزب اعتبار خویش را از دست داده است.

پایگاه سازمانی حزب رستاخیز نیز برای حامیان واقعی «مجتمع سلطنتی» حفظ خواهد شد در حالیکه اکثریت بقیه اعضاء طبقه متوسط و رده بالای این طبقه ظاهراً در حال جذب شدن به شکل و یا اشکال جدید سازمانی هستند.

سولیوان

گزارش سیاسی اول اکتبر

ص: 168

سند شماره 82 خیلی محرمانه1 اکتبر 1978 - 9 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9474به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران 9399 موضوع: گزارش سیاسی اول اکتبر خلاصه: در اعتراض به دستگیری ادعایی خمینی در منزل، مغازه ها در شهرهای تبریز، کرمانشاه، اصفهان، شیراز، یزد و بازار تهران در اول اکتبر به طور گسترده ای تعطیل بودند. کارکنان بانک ملی، امور نگهداری پست و تلگراف و تلفن و ارتباطات ماهواره ای نیز در حال اعتصاب به سر می برند. دولت لوایح متعددی را تقدیم مجلس نمود. شورای دانشگاه آریامهر با لایحه استقلال دانشگاه مخالفت کرد. سندیکای نویسندگان مطبوعات لایحه مطبوعات را رد کرد. دولت ایران 237 تن از افراد متهم به خشونتهای ضددولتی را آزاد کرد. بازار مرکزی تهران آتش گرفت و بنا به گزارش سه تن کشته شدند. صدای تیراندازی در جنوب تهران پس از مقررات حکومت نظامی شنیده شد اما گزارشی از تلفات واصل نگردید. احساسات غیرخشونت آمیز ضدآمریکایی در تهران بروز بیشتری پیدا می کند. احمد ستوده نیا به ریاست سازمان انرژی اتمی انتخاب شد. حزب رستاخیز طی یکی دو روز آینده منحل می شود. شاه فرستاده ای به امان برای تفحص درباره امام صدر اعزام کرد. گزارش دیگر حاکی از سلامتی صدر در لیبی است.

1- در اول اکتبر مغازه ها به طور گسترده در اعتراض به ادعای دستگیری آیت الله خمینی در منزل واقع در عراق تعطیل شدند. جبهه ملی بیانیه ای صادر کرد و رهبران مذهبی سریعاً بدان پیوسته و تقاضا کردند که روز اول اکتبر اعتصاب سراسری انجام گردد. بی.بی. سی دوباره بیانیه را در 28 اکتبر پخش کرد. (نظریه: تکرار مکرر بیانیه از سوی رادیو بی.بی.سی به روابط اخیر پایین آن با دولت ایران لطمه می زند). دولت تکذیبیه ای صادر کرده و خبر جابجایی خمینی و دستگیری اش در منزل را رد کرد و مطبوعات را به خاطر انتشار این ماجرای ناموثق مورد ملامت قرار داد. همچنان که در گزارش مرجع آمده، شواهد حاکی است که عراقیها کنترلهای انجام شده توسط پلیس را برچیده اند. اگرچه وضعیت کنونی خمینی نامعلوم است، درخواست جبهه ملی با واکنش گسترده ای روبرو شد. تقریباً همه مغازه ها در اصفهان، یزد و شیراز تعطیل هستند اگرچه اداره جات باز می باشند. در تبریز و کرمانشاه نیز وضع تقریباً به همین صورت است. جنوب تهران شامل بازار تعطیل است اما در منطقه شمال فردوسی مغازه های زیادی باز هستند. در این حال بخش بازرگانی GTE و خطوط تلکس خصوصی قطع است و حداقل بخشهای ارتباطات و نگهداری پست و تلگراف و تلفن در اعتصاب به سر می برند.

همچنین بانک ملی گزارش می دهد در وضعیت اعتصاب به سر می برد. به هر حال هر دو

ص: 169

مورد به نظر می رسد جنبه اقتصادی دارد و نه سیاسی.

2- جلسه اضطراری مجلس در اول اکتبر برای دریافت چندین لایحه دولت. دولت در حال عرضه قوانین پیشنهادی در مورد این موضوعات است: تظاهرات عمومی، مالیات کمتر بر درآمدها، ملغی کردن قوانین مربوط به خانه های خالی (قانون موجود به دولت اجازه می دهد خانه های خصوصی را در صورتی که مالک از اجاره دادن آن امتناع ورزد خود رأساً اجاره دهد)، و پیشنهاد لغو مصونیت پارلمانی در مورد یکی از نمایندگان (منصور یاسینی که متهم به فساد است). در این میان دو لایحه اصلی (لایحه پیشنهادی مطبوعات و لایحه استقلال دانشگاه) با واکنش منفی بیشتر از سوی هیأت امناء که تصور می شد خشنود می شوند مواجه شد. هیأت علمی دانشگاه فنی آریامهر به دانشگاههای آذر آبادگان و تهران در مخالفت رسمی با لایحه دانشگاهها پیوست. سندیکای نویسندگان و خبرنگاران به همین ترتیب با لایحه مطبوعات مخالفت کردند. (نظریه: دولت ایران روشن ساخته که هر دو لایحه قابل مذاکره است اما با توجه به انتقاد نسبتاً گسترده ای که این دو لایحه به همراه داشته باید کنار گذارده شوند.) 3- دولت اعلام کرد 237 زندانی که درگیر فعالیتهای ضددولتی بودند هفته گذشته آزاد شدند. بیانیه دولت حاکی است که حدود صدنفر هنوز به خاطر نقض مقررات حکومت نظامی در بازداشت به سر می برند. (نظریه: بازی اعداد به نظر می رسد باعث بروز اختلاف می شود. طبق اعلام حکومت قبلی این تعداد افراد زندانی وجود نداشت. یک دلیل، آن است که دولت هیچ گاه تعداد دستگیرشدگان را اعلام نمی کرد بلکه فقط تعداد آزادشدگان یا بازداشتیها را اعلام می کرد) اسامی آزادشدگان به وزارت خارجه ارسال شده است.

4- بازار مرکزی تهران در شب 30 سپتامبر - اول اکتبر آتش گرفت و 3 تن کشته شدند. علت حادثه نامعلوم است. صدای تیراندازی در جنوب تهران و پس از مقررات منع عبور و مرور در جمعه شب شنیده شد. ولی گزارشی از بروز تلفات نرسیده است. وضعیت امنیتی در دیگر مناطق آرام است. در عین حال نشانه های ضدآمریکایی به شکل غیرخشونت آمیز مثل دشنام به رانندگان آمریکایی (معمولاً زنان) در چند روز گذشته افزایش داشته است.

5- برخی گزارشات خبری اگرچه نه همه آنها، حاکی از انحلال حزب رستاخیز است. یک روزنامه گزارش داد دبیرکل حزب جواد سعید روز گذشته استعفا داد و اظهار داشت حزب منحل شده است.

دیگر نشریات گزارش می دهند تصور می رود وی سوم اکتبر استعفاء دهد و اینکه پس از آن حزب منحل خواهد گردید. انتظار می رود سعید رئیس مجلس شود و پس از بازگشایی رسمی مجلس در 6 اکتبر ریاضی را به مبارزه بطلبد.

6- مهد مینا وزیر انرژی، احمد ستوده نیا را در 30 سپتامبر به شاه به عنوان رئیس جدید سازمان انرژی اتمی

ص: 170

ایران معرفی کرد. ستوده نیا معاون وزیر نیرو مسئول در سازمان انرژی اتمی ایران خواهد بود که اخیراً این سازمان را جزو وزارت نیرو کرده است. (1) 6- شاه فرستاده ویژه ای را به امان اعزام کرده تا درباره سرنوشت امام صدر تحقیق کند. در این حال احمد بنی احمد در رم اعلام کرد که صدر زنده و سالم در لیبی است. به گفته بنی احمد پسر بزرگ صدر به نام صدرالدین صدر مکان پدرش را مورد تأیید قرار داد. (2) سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 3 اکتبر

سند شماره 83 خیلی محرمانه3 اکتبر 1978 - 11 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9584به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: (الف) تهران 9526، (ب) تهران 9474 موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 3 اکتبر خلاصه: آشوب از 30 سپتامبر تا 1 اکتبر افزایش یافت. مطبوعات گزارش می کنند 6 نفر کشته شدند. مخالفین به انتقاد از پیش نویس لایحه آزادی اجتماعات ادامه می دهند. دولت به طور آشتی جویانه پیشنهاد اختلافی نمایندگان نسبت به لایحه دانشگاهها را مورد بررسی قرار می دهد. حزب اتحاد برای آزادی در تلاش برای عضویت در سوسیالیست بین الملل می باشد. یک سردبیر با ضمانت آزاد شد. دادستان نقش عوض می کند و اصرار دارد دعوای مربوط به 18 دانشجو کنار گذاشته شود.

1- تعدادی از منابع در اینجا منجمله شهروندان آمریکایی از شهرهای دورافتاده تعدادی از وقایع امنیتی را بین 30 سپتامبر و اول اکتبر گزارش می کنند که حتی از آنهایی که مطبوعات تحت پوشش قرار داده اند بیشتر است. مرجع الف به ترور یک رئیس پلیس در مشهد و تظاهراتی در کرمانشاه که جدی ترین نمایش قدرت بود اشاره دارد. مطبوعات صبح روز 3 اکتبر شهرهای دیگری مثل رضائیه، دورود، زنجان و همدان را در لیست شهرهایی که در یکشنبه گذشته در آن آشوبهایی به راه افتاده قرار دادند و شش کشته و 30 زخمی را در فهرست خود وارد کردند. تظاهرکنندگانی که در این شهرها نسبت به رفتار دولت عراق با آیت الله خمینی اعتراض می کردند از بمب و نارنجک استفاده کردند. تظاهراتی در نقاط دیگر مثل دزفول، مهاباد، شاه آباد غرب و بانه وجود داشت لیکن آرام برگزار شدند. منابع پلیس تظاهراتی را در خیلی از شهرهای دیگر گزارش گردند که شاید شامل خشونتهای بیشتری بوده اند. ممکن است به دلیل گزارش مطبوعات در مورد اینکه کمیته حقوق بشر در پاریس اعلام نموده که محدودیتهای خمینی مرتفع شده، از شدت وقایع ناشی از ایجاد چنین مشکلاتی کمی کاسته

ص: 171


1- در اصل سند شماره ( 61 ) حذف شده و روی آن خطی کشیده شده است. م.
2- در اصل سند ردیف آخر، شماره ( 6) است. م.

شده باشد. (نظریه: وقایع چند روز گذشته نشان می دهند مخالفین چنانچه میل به انجام آن داشته باشند هنوز واجد ظرفیت لازم برای افزایش فعالیتهای خیابانی هستند و راضی به تحمل عواقب آن نیز می باشند. تظاهرات یکشنبه فقط در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها برقرار نبود رخ داده و در هر حال فعالیت در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها برقرار است محدود به بستن مغازه ها می باشد.) 2- مطبوعات صبح روز دوم اکتبر انتقاد شدید رهبران مخالف از لایحه «آزادی اجتماعات» دولت را نقل کردند و همچنین سه مقاله روزنامه کیهان بین المللی شدیداً با مواد محدود کننده در لایحه مخالفت نمود. از سنجابی رهبر جبهه ملی نقل قول شد که لایحه بایستی لایحه «محدودیت اجتماعات» خوانده شود و برخلاف قانون اساسی می باشد. سنجابی مدعی است دولت حق ندارد آزادی انجمنها و جلسات سیاسی را محدود نماید و فقط دادگاهها حق چنین کاری را دارند. علی امینی نخست وزیر سابق با روش مشابهی به لایحه حمله کرد. شاپور بختیار عضو هیأت اجرایی جبهه ملی گفت هیچ حزب سیاسی احتیاج به اجازه برای سازماندهی ندارد و وزارت کشور هیچ گونه حقی (لایحه این حق را داده است) نسبت به انحلال احزاب سیاسی ندارد. پزشکپور نماینده مجلس از حزب پان ایرانیست اظهار داشت این لایحه آخرین بقایای آزادی اجتماعات را از میان برمی دارد.

3- دولت در 24 ساعت گذشته نسبت به مخالفت پارلمانی (با لایحه) سازش پذیرتر بوده است. باهری وزیر دادگستری در یک مصاحبه تلویزیونی به طور ضمنی از مجلس عذرخواهی کرد و شرایط آشفته را آرامتر نمود ولی نه پیش از آنکه 63 نماینده مجلس به 30 نفر دیگر که از مجلس خارج شدند بپیوندند (مرجع الف). از طرف نمایندگان درخواست عذرخواهی صریح تری در جلسه غیرعلنی امروز مجلس شده است. نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی اعلام نمود لایحه استقلال دانشگاهها تغییر می کند و سفارت به طور خصوصی مطلع گردید. قصد نهاوندی بر این است که برای تجدیدنظر در لایحه، نمایندگان دانشگاهها را گرد هم بیاورد که احتمالاً از هفته آینده شروع خواهد شد. در حال حاضر این موضوع در میان سایر موضوعات دیگر در جلسه رؤسای دانشگاهها در تهران به بحث گذاشته شده است.

4- بنی احمد نماینده مجلس در یک مکالمه تلفنی از رم که وی در آنجا در جلسه «کنگره دانشجویان ایرانی غیرکمونیست» شرکت جسته بود، اعلام نمود اتحاد وی با حزب آزادی به خاطر عضویت در «سوسیالیست بین الملل» است.

5- دکتر محمدحسین میمندی نژاد سردبیر مجله رنگین کمان در تاریخ اول اکتبر با ضمانت آزاد شد. وی حدود دو هفته پیش به اتهام افترا زدن به جامعه مذهبی دستگیر شده بود.

6- یک نماینده دادستان در خلال محاکمه ای در اول اکتبر تغییر موضع داد و از دادگاه خواست تا 18 دانشجوی دانشگاه علم و صنعت را که در ژانویه به خاطر تظاهرات غیرقانونی دستگیر شده بودند آزاد نماید. دادستان اظهار داشت مدارک محکوم نمودن آنان ناکافی و

ص: 172

متناقض هستند و این دانشجویان قربانی دولت قبلی هستند که مردم را در تاریکی نگاه داشتند. (نظریه: جدا از نوظهوری حملات سیاسی به دولت، این مورد در میان چند موردی قرار دارد که به ما گفته شده که اساس قانونی یا مبتنی بر شهود را متزلزل کرده، منجر به تبرئه یا مجازاتهای سبک تر از آنچه که در یک یا دو سال گذشته وجود داشت، می شود.) سولیوان

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 84(1) خیلی محرمانه4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر با ارائه دیدگاههای خود از صحنه سیاسی داخلی جلسه را شروع کرد. این هفته به علت سه حادثه بزرگ، دولت با یک جوّ سیاسی متشنج روبرو شد: عکس العملهایی در قبال محاصره خانه خمینی در عراق افزایش اخیر اعتصابات صنعتی و تظاهرات در مناطقی که در آنها حکومت نظامی نبود. سفیر در این هفته دو بار نخست وزیر را دیده و در این دیدارها این حوادث مورد بحث قرار گرفته اند. سفیر سولیوان موقعیتهایی را برای ناآرامیهای بیشتر در هفته آینده به لحاظ بازگشایی مجلس در روز جمعه و شروع آزمایشی کلاسهای آزمایشگاه دانشگاهها پیش بینی می کند. سفیر با هر دو نفر آقایان انصاری و هویدا ملاقات خواهد کرد و جویای نظرات آنها در مورد سیاستهای جاری ایران خواهد شد. سپس سفیر نتایجی چند از ارتباطات اخیر را عنوان کرد:

- وزیر امور خارجه، ونس، ملاقات خوبی با افشار، وزیر امور خارجه ایران، داشت. آقای افشار در نیویورک با عراقیها صحبت کرده و به نظر می آید که از بحران روابط ایران با عراق به نحو قابل توجهی کاسته شده است.

- سفیر شنیده که نروژیها از معامله گاز خارج شده اند. بخش اقتصادی در این مورد تحقیق خواهد کرد.

- سفیر تا حدی در مورد قوانین ما در مورد فروش ماشینهای خصوصی نگران است. دولت در مورد راههای موجود برای جلوگیری از سودجوئی در فروش ماشینهای خصوصی رهنمود خواهد داد.

- تعداد زیادی از ملاقات کنندگان ما، با ندادن توضیحات کافی در مورد سفرشان و برنامه ریزیشان ما را همچنان در بلاتکلیفی نگه می دارند. سپس رؤسای بخشها خبرهای خود را در مورد اقداماتشان گزارش دادند: آقای شلنبرگر گفت که ثبت نام برای کلاسهای زبان انجمن ایران و آمریکا بیشتر از حدی بود که حتی آنها می توانستند خوابش را ببینند (یا خواب وحشتناک!). در نتیجه مشکل کمبود معلم بدتر شده است. نمایشگاه هنری تهران 78 و

ص: 173


1- کتاب اول، ص 805

نمایشگاه کونینگ منتفی شده اند. ژنرال گست، ژنرال استون رئیس (وابسته - م) جدید نیروی زمینی را معرفی کرد. ژنرال گست گزارشی ارائه کرد مبنی بر اینکه مشمولین وظیفه در گارد شاهنشاهی خدمت نمی کنند، ولی ممکن است در تیپ تدارکات خدمت نمایند.

آقای جان میلز درباره اعتصابات اخیر گزارش داد. اعتصابات بانک ملی و شرکت تلفن پایان یافته اند، ولی هنوز به شرکت ملی نفت ایران اطمینانی نیست.

آقای میلز این طور پیش بینی کرد که آرام کردن اعتصابات با وعده های مالی گرانقیمت مطمئناً نتایج بسیار بد اقتصادی به دنبال خواهد داشت زیرا که اضافه حقوقهای جدید به تمام کارمندان دولت تعلق می گیرد.

آقای رینو اشاره کرد که ارقام تقریبی نهایی در نمایشگاه کالاهای تجاری کاملاً رضایت بخش است. اکثر شرکت کنندگان آمریکایی در نمایشگاه کالاهای تجاری متوجه شده اند که شرکتشان در نمایشگاه سودآور بوده است.

آقای لمبراکیس در مورد وضعیت سیاسی بحث نمود. او اشاره کرد که تعداد زیادی احزاب جدید سیاسی تشکیل شده اند. یک سردبیر جدید در روزنامه فارسی زبان کیهان سر کار آمده است. به نظر می آید سردبیر قبلی به علت طرز برخورد و اهمیتی که کیهان به وضعیت خمینی در عراق داده از کار برکنار شده است.

آقای نیلی گزارش داد که نگرانیها و بحثهای زیادی در حوزه های کشاورزی، در مورد افزایش قیمتهای مواد غذایی وجود دارد.

آقای آدلر اظهار داشت که قصد دارد با یک تیم کمکهای عمومی دولت ایالات متحده، سفری به منطقه طبس بنماید. گروه سعی دارد که یک هلیکوپتر تأمین کند تا قدرت نظاره کردن منطقه زلزله زده را داشته باشد.

عوامل جدید اعتراض - اصفهان

سند شماره 85 خیلی محرمانه4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان الف - 12 عطف به: اصفهان الف - 11 مورخ 27 سپتامبر 78 عوامل جدید اعتراض - اصفهان خلاصه: از روز اول اکتبر تاکنون نوعی کارایی و پیچیدگی جدیدی در فعالیت مخالفان در اصفهان ظاهر شده است. سازماندهی و تأثیر اعتصابات عمومی در آن تاریخ، یک بمب گذاری پیچیده که احتمالاً توسط نظامیان ناراضی صورت گرفته و یک نوع جدید اعلامیه (بیانیه مخالفین) مثالهای بارز و عمده این روند می باشند. پایان خلاصه.

اعتصابات: روز 30 سپتامبر پس از دو روز شایعه پراکنی، دو «اعلامیه» مجزا در سرتاسر شهر اصفهان منتشر شد که طی آن کلیه مغازه های خرده فروشی در اعتراض به بازداشت

ص: 174

آیت الله خمینی در خانه اش در عراق به اعتصاب عمومی در روز بعد دعوت شده بودند. این اعلامیه یا توسط جبهه ملی (حزب سیاسی مخالف) و یا به وسیله آیت الله شیرازی (یک رهبر مذهبی مخالف مقیم در مشهد) امضا شده بود. اگرچه این دو از عبارات مختلفی استفاده کرده بودند ولی دستوراتشان یکسان بود: اعتصابات کوچک مسالمت آمیز، بدون هیچ تظاهرات و بدون به مخاطره انداختن مشاغل، مقامات حکومت نظامی در مورد این اعتصابات نظریه های مختلفی دارند. آنها تصور می کنند که این اعتصاب نیز مانند گذشته فقط در بازار قدیمی و مناطق محافظه کارتر شهر و عمدتاً از طریق تهدید به خراب کردن مغازه هایی که باز باشند تا حدی با موفقیت انجام خواهد گرفت. به هر حال شدیداً گیج شده بودند زیرا از یک طرف هیچ گونه شواهدی در مورد تهدید موجود نبود و از طرف دیگر اعلامیه نیز ظرف یک روز به صورت مؤثری در همه شهر توزیع شده بود. در حقیقت این اعتصاب تقریباً به طور صددرصد در تمامی نقاط شهر از جمله مناطق اصلی خرید و فروش با موفقیت به اجرا گذاشته شده بود و به نظر می رسید فقط فروشگاههای زنجیره ای که توسط کارکنان استخدامی اداره می شود به کار خود ادامه داده اند. غیبت عمده ای در میان کارکنان هیچ شرکت تولیدی و ساختمانی بخصوصی وجود نداشت و تنها استثناء در مورد پلی اکریل ایران که یک شرکت با سرمایه گذاری مشترک دو پونت است می باشد. در این کارخانه که عمدتاً به دلیل بروز نقصی در فرایند تبدیل مواد آکریلیک به محصولات پلی استر تعطیل شده حدود یکصد و پنجاه نفر از کارگران بخش تعمیر و نگهداری که کاری برای انجام نداشتند دست از کار کشیده اند. هیچ تظاهرات و درگیری صورت نگرفت و به نظر می رسید شهر از دستورات مندرج در اعلامیه به طور کامل تبعیت می کند. مقامات حکومت نظامی در این مورد ابراز نگرانی کردند زیرا تاکتیک آنها مبنی بر در هم شکستن اعتصابات از طریق ایجاد تفرقه در بین اعتصابیون که قبلاً موفق بود در این مورد هیچ محلی از اعراب ندارد. سرلشکر ناجی فرماندار حکومت نظامی که تمام روز را به گشت زنی در شهر پرداخته بود گزارش داد که نتوانست کسی را در شهر پیدا کند که از او برای باز کردن مغازه اش کمک بخواهد. او برای من توضیح داد که «سربازان من می توانند آنها را از هر کاری منع کنند اما اگر رهبری داشته باشند سربازان هر چند که زیاد هم باشند قادر نخواهند بود آنها را به انجام کاری که مایل نیستند مجبور نمایند.» او هم اکنون تلاشهای خود را برای پیدا کردن شخص یا گروهی که این فعالیتها را در اصفهان هدایت می کند متمرکز کرده است ولی اعتراف نمود که در حال حاضر هیچ سرنخی در دست ندارد. اسم تمامی افرادی که او به دست آورده مربوط به رهبرانی در خارج از شهر اصفهان می شود اما او تصور می کند که در اینجا نیز تشکیلاتی وجود دارد. از اول اکتبر تا کنون اصفهان شاهد یک اعتصاب یک روزه در بانکها و یک اعتصاب یک روزه در اداره مخابرات (که انعکاس اعتصاب در تهران بود) بوده است و انتظار می رود که شاهد بروز چنین مواردی باشد: الف) یک اعتصاب دانشجویی که در 7 اکتبر آغاز خواهد شد. ب) اعتصاب معلمین در 8 اکتبر. ج) اعتصاب

ص: 175

عمومی در 24 اکتبر. د) برگزاری اعتصابات نامشخص بیشتر که تا زمان برچیده شدن حکومت نظامی ادامه خواهد یافت. بمب گذاری در ساعت چهارده و پانزده دقیقه بعد از ظهر روز اول اکتبر، دقیقاً پانزده دقیقه پس از خروج کارگران از محوطه، انفجاری در داخل یک هلیکوپتر شینوک هوانیروز ارتش شاهنشاهی که به همراه سایر هلیکوپترها و خودروها در خارج از محوطه تعمیر و نگهداری مرکز پشتیبانی ناحیه مقدم پایگاه هوانیروز در اصفهان پارک شده بود به وقوع پیوست. شواهد اولیه حاکی از آنند که ماده منفجره نسبتاً پیچیده و از نوع مواد بسیار قوی پلاستیکی بوده که با یک مکانیسم زمانی از طرف داخل در بین لایه های دوجداره هلیکوپتر جاسازی شده بود. در نتیجه انفجار قطعات جداشده تا شعاع بیست فوتی هلیکوپتر پرتاب گردید. محل انفجار که یک پایگاه نظامی است در منطقه امنیتی ویژه ای قرار دارد و توسط حفاظ امنیتی مضاعف نگهبانی می شود. افسران ارتش آمریکا با منطقه آشنایی دارند و می گویند این منطقه از نظر فیزیکی کاملاً امن می باشد. هلیکوپتر مذکور پس از گذراندن یک دوره 14 روزه تعمیرات اساسی کامل در انتظار یک پرواز آزمایشی در روز بعد بود. تنها کسی که در طول این تعمیرات به هلیکوپتر دسترسی داشتند عبارتند از: تکنسینهای آمریکایی از شرکت هواپیماسازی هیوز، و پرسنل شرکت آگوستا که یک شرکت ایتالیایی با کارمندان آمریکایی می باشد و پرسنل هوانیروز ارتش شاهنشاهی ایران. اگرچه از پرسنل آمریکایی نیز تحقیقاتی به عمل خواهد آمد ولی ظن اصلی متوجه پرسنل نظامی ایران که به هلیکوپتر دسترسی داشته اند می باشد. سرهنگ شهناز فرمانده پایگاه گزارش می دهد که کلیه افراد وی کارنامه امنیتی پاکی دارند و تاکنون «چیزی که بتوان یکی از آنها را (به عنوان مظنون - م) مستثنی نمود به دست نیامده است.» اعلامیه: در ادامه این نامه هوایی اعلامیه ای از مخالفین به همراه ترجمه ابتدایی آن که توسط مشاور استانی در اصفهان و کارمند گزارشگر تهیه شده، ضمیمه می باشد.(1) چنین اعلامیه هایی در اصفهان همگانی شده است ولی اعلامیه های قبلی برخلاف متنی که پیوست شده معمولاً فتوکپی دست نویس و ناخوانا بوده و دربرگیرنده حملاتی به شاه و سایر مقامات بوده و گاهی با پیچیدگی بیشتر خواستار انجام اقداماتی می شود. اعلامیه پیوست چاپ خوبی دارد و طراحی نسبتاً پیچیده ای در آن به کار رفته (تفنگ رسم شده در بالای آن از حروف عربی به کار رفته در شعارهای قرآنی تشکیل شده) و به عنوان درخواست برای تداوم انقلاب تبلیغ مؤثری می باشد. این اعلامیه از تعابیر «متعارف جامعه» در مورد حوادث اخیر استفاده کرده و نشان می دهد که هیچ مصالحه ای نمی تواند بین مخالفین و شاه به وجود آید و به نظر مشاور استانی استدلال این اعلامیه قدرت تأثیر بسزایی دارد. این اعلامیه به جای درخواست انجام اقدامات خاص مردم را به صبر و بردباری فراخوانده و بر لزوم یک جنگ فرسایشی بلندمدت علیه شاه

ص: 176


1- متن اصلی اعلامیه و ترجمه انگلیسی آن را در لوح فشرده اسناد ملاحظه فرمایید. م.

تأکید دارد. این اعلامیه علیرغم دستپاچگی مشهود در آن نسبت به اعلامیه های قبلی به مراتب ضدآمریکایی تر بوده و تمامی آمریکاییها در ایران را «مستشار نظامی» می خواند.

نظریه: سرهنگ دارابی رئیس ستاد حکومت نظامی از تغییر رویه آشکار مخالفین نگران شده است. وی می گوید که حکومت نظامی تنها در کنترل رفتار ستیزه جویانه گروههای بزرگ می تواند مؤثر باشد و در مقابل حملات خاص یا سوءقصدها و یا نافرمانیهای سازمان یافته مسالمت آمیز هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.وی می گوید به هر حال در تهران اشخاصی وجود دارند که تا زمانی که هرگونه شواهدی ناشی از فعالیت مخالفین وجود داشته باشد بر ابقاء حکومت نظامی اصرار داشته باشند. او از این بیم دارد که حکومت نظامی حتی تا مدت زیادی پس از اثبات عدم توانایی آن در مقابل چنین حوادثی نظیر ترور یک رئیس پلیس در مشهد و انفجار هلیکوپتر در اینجا و اقدامات مردمی مانند اعتصابات عمومی باقی بماند. این عمل به بی اعتنایی مردم به تواناییهای ارتش و همچنین بروز نارضایتی در ارتش منجر خواهد شد. اظهارات وی تنها موردی نبود که اخیراً درباره نارضایتی در میان ارتشیان شنیده بودم. علاوه بر این نگران این مسئله هستم که اگر ناراضیان بخواهند بر روی اهداف خاصی متمرکز شوند، آمریکاییهای مقیم اصفهان و سایر نقاط می توانند هدفهای جالبی باشند.

گزارشات مربوط به بی احترامی به خارجیان به طور کلی و آمریکاییان به طور خاص در اصفهان افزایش قابل ملاحظه ای یافته است و ناسزای «خارجی» و «یانکی گو هوم» مرتباً به گوش می رسد. حکومت نظامی که در مقابل تظاهرات ابتدایی مؤثر بود در صورت تداوم آن برای یک مدت طولانی می تواند بهانه مشکلات بیشتر شود. مک گافی

اعتصاب در بانک ملی و شرکت ملی نفت ایران پایان یافت

سند شماره 86 استفاده اداری محدود4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9651به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 9582 موضوع: اعتصاب در بانک ملی و شرکت ملی نفت ایران پایان یافت 1- به نوشته روزنامه های انگلیسی زبان تهران، اعتصاب در بانک ملی و شرکت ملی نفت ایران در سوم اکتبر و پس از آنکه تقاضاهای اصلی اعتصابیون اجابت گردید، خاتمه یافت. گزارش شد کارکنان بانک ملی هنگامی که جلیل شرکاء مدیرعامل به آنها گفت انتظار می رود به زودی شورای دستمزد با تقاضای آنها مبنی بر تساوی حقوقشان با کارکنان بانک مرکزی موافقت نماید، به اعتصاب نشسته خود پایان دادند (به تلگرام مرجع به عنوان سابقه این اعتراض مراجعه کنید) همچنین به کارمندان ماهانه 500 ریال بابت کمک هزینه غذا و 300 ریال بابت همین امر برای هر فرزند پرداخت خواهد شد. وی همچنین قول داد وام خانه از معادل 10 سال حقوق به 5/12 سال حقوق افزایش یابد. کارمندان پس از سه سال سابقه کار

ص: 177

حق استفاده از این وام را خواهند داشت و کارمندان از بیمه عمر برخوردار خواهند بود و مرخصی زایمان به 12 هفته افزایش خواهد یافت و بالاخره کلیه کارگران بر اساس طرح خود بانک ملی بیمه درمانی خواهند داشت.

2- روزنامه ها همچنین نوشته اند اعتصاب در شرکت ملی نفت ایران که از 23 سپتامبر آغاز شده بود، خاتمه یافت و شرکت با افزایش 10 درصدی در حقوق ثابت کارکنان موافقت کرد. افزایش شامل 100 ریال کمک هزینه غذا برای هر روز (یعنی یک افزایش 100 درصدی)، کمک هزینه مسکن از 3000 تا 9000 ریال در هرماه و تهیه زمین برای تعاونیهای مسکن کارمندان می باشد. یکی از مقامات بلندپایه شرکت ملی نفت ایران به مأمور سفارت گفت 10 درصد اضافه حقوق یک «کمک هزینه صنعتی» است و اینکه کمک هزینه مسکن به افرادی با دستمزد روزانه 20 ریال پرداخت می شود، مشروط بر اینکه از وام مسکن استفاده نکرده و خانه سازمانی نیز در اختیار نداشته باشند - یک کارمند متأهل که در خانه خودش زندگی می کند و از وام مسکن استفاده نکرده از کمک هزینه مسکن به مبلغ 300 ریال در ماه استفاده خواهد کرد. با کمال تعجب آن دسته از کارمندانی که نه از وام و نه خانه های سازمانی استفاده نمی کنند از کمک هزینه مسکن برخوردار خواهند بود، البته از نرخ کم 100 ریال برای هر روز بهره مند خواهند شد. این مقام اظهار عقیده کرد اگر افزایش دستمزدهای روزانه و کمک هزینه ها را با هم جمع کنیم آنگاه برخی از کارمندان از افزایش حقوق 70 درصدی نسبت به سال گذشته بهره مند خواهند شد و متوسط افزایش حقوق کارمندان چیزی حدود 50 درصد خواهد بود.

3- نظریه: اثرات اصلی فرونشاندن اعتصاب بایستی هنوز احساس شود. اجابت کامل تقاضاهای اعتصابیون با توجه به رضایت آشکار دولت، باعث تشجیع کارکنان بخشهای اصلی صنعت و تجارت ایران برای اتخاذ شیوه های مشابه خواهد شد تا از طریق اعتصاب و کم کاری خواهان افزایش دستمزد و بهبود شرایط کاری شان شوند. دولت در ازای برقراری آرامش موقت در صنعت تسلیم تقاضاهای کارگران شده است. اما احتمالاً این امر باعث افزایش تورم می شود خصوصاً آنکه این نوع توافقات بیشتر باعث تقاضاهای کارگری در دیگر بخشهای اقتصاد می شود. سولیوان

مشکل خمینی

سند شماره 87 خیلی محرمانه4 اکتبر 1978 - 12 مهر 1357 از: دفتر حافظ منافع امریکا، بغدادبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری رونوشت: سفارتخانه های امریکا در تهران، آنکارا، اسلام آباد، کویت، لندن، پاریس، مسکو موضوع: مشکل خمینی 1- خلاصه: تصمیم دولت عراق در رابطه با حضور خمینی در این کشور با توجه به چند

ص: 178

نکته از جمله تمایل به داشتن روابط حسنه با ایران اتخاذ خواهد شد. بیانیه شدیداللحن ایران مبنی بر تقاضا از عراق جهت نگهداری خمینی در کشور به نظر می رسد تا حد زیادی در این رابطه مؤثر واقع شود. پایان خلاصه.

2- عراق در رابطه با حضور خمینی در این کشور دارای منافعی می باشد زیرا از حضور میهمانان وی به عنوان یک اهرم روانی برای بهبود روابط ایران و عراق در بلندمدت استفاده می کند. خمینی شمشیر غلاف شده ای است که نیاز تداوم روند بهبود بخشیدن به رابطه با بغداد را به تهران گوشزد می کند. ادریس بارزانی هم همین وظیفه را برای طرفهای ایرانی اجرا می کند.

3- با این حال رژیم عراق می خواهد مطمئن باشد که از خمینی در جهت اهداف خود و نه اهداف دیگران استفاده می کند. تمایل عراق برای حفظ آتش بس با همسایه بزرگتر خود انگیزه اصلی اعمال محدودیتهای شدید بر فعالیتهای خمینی می باشد. مقامات بغداد در مقابل این اخبار مطبوعات بین المللی مبنی بر اینکه در ایجاد اغتشاش در ایران از خمینی حمایت کرده اند بیش از حد عکس العمل شدید نشان می دهند.

4- رهبریت عراق شدیداً از وقایع افغانستان تکان خورده است. احتمال بروز بی ثباتی عمده در ایران به هیچ وجه امر خوشایندی نمی باشد. با وجود اینکه عراق نسبت به یک ایران قدرتمند و متحد با غرب احساس عدم اطمینان بسیار دارد ولی در همسایگی خود یک ایران تحت سلطه شوروی با یک قذافی ایرانی را کمتر می پسندد. دلیل دیگری نیز می توان برای تحت کنترل نگهداشتن خمینی ایراد نمود.

5- رهبریت این کشور همچنین بایستی تأثیر حضور خمینی را بر روی 50 درصد ازجمعیت شیعه مذهب خود در نظر داشته باشد. توجه این رژیم به امنیت داخلی اولویت اصلی را دارد. نگهداشتن خمینی در کشور به عنوان یک پناهنده سیاسی قدرتمند که رفتار متعادلی داشته باشد منعکس کننده اعتبار دولت خواهد بود. بیرون راندن وی به منزله نقض ارزشهای سنتی اعراب و همچنین احساسات مذهبی بسیاری از عراقیها خواهد بود. حال با متهم شدن رژیم عراق به زندانی کردن خمینی بر اساس درخواست ایران اوضاع ممکن است فرق داشته باشد.

6- خمینی برای هر دو کشور ایران و عراق مسئله مشکلی به وجود آورده است. خطر وی نسبت به بغداد در مقایسه با تهران ممکن است کمتر باشد ولی در مورد عواملی که بایستی به هنگام تصمیم گیری در مورد محل اقامت بعدی وی در نظر گرفت هیچ اختلافی (بین دو کشور- م) وجود ندارد. حضور وی در اینجا یک فرصت بالقوه بلندمدت در اختیار عراق گذاشته است اما بکر و صدام حسین باید از این موضوع واهمه داشته باشند که اگر قرار شود دولت ایران بر اثر روحیه منتشر شده توسط خمینی سقوط کند و یا اگر ایران با استفاده از امکاناتی که دارد علیه عراق اقدامات تلافی جویانه انجام دهد هرگز نخواهند توانست از چنین

ص: 179

امکانات بالقوه ای استفاده نمایند. و اگر با خمینی بدرفتاری کند تأثیرات آن بر جماعت مسلمان شیعه عراق چه خواهد بود؟ 7- مواضع محکم و یکپارچه ای که دولت ایران اتخاذ کرده ایجاب می کند که در چنین شرایط بحرانی دقت بیشتری به عمل آید. اگر رژیم عراق احساس کند که خمینی کاسه از آش داغتری خواهد شد ممکن است وی را با یک هواپیما روانه کند تا هر کشوری که می خواهد به وی پناهندگی بدهد.

(به نظر ما در عین حالی که ممکن است یک کشور مسلمان چنین کاری بکند اما این امکان هم وجود دارد که یک کشور غربی که تعداد قابل توجهی از پناهندگان غیرفعال ایرانی را پذیرفته چنین کاری انجام دهد.) با این حال اگر دولت ایران مشخص نماید که حضور مستمر خمینی در نجف برای روابط ایران و عراق به جای مضر بودن نسبتاً مفید خواهد بود حدس می زنیم که رژیم بغداد نیز خطر نگهداری وی در اینجا را بپذیرد و اقدامات لازم برای مراقبت از اعمال وی را اتخاذ نماید. با توجه به اینکه انجام مراقبتهای خوب در زمره امور جاری دستگاه امنیتی عراق نمی باشد ولی ما تصور می کنیم که آنها در مورد حد قابل قبول اعمال کنترل بر مراجعات خمینی و آزادی عمل وی به دیدگاههای ایرانیان توجه خواهند داشت.

پک

گزارش سیاسی - امنیتی، 4 و 5 اکتبر

سند شماره 88 خیلی محرمانه5 اکتبر 1978 - 13 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9742به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: (الف) تهران 9584، (ب) تهران 9252، (ج) تهران 9651، (د) تهران 9582، (ه( تهران 9617 موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 4 و 5 اکتبر خلاصه: خشونت مداوم در کرمانشاه و برخوردهای شدید در سایر شهرها امنیت را مختل نموده است. اعلام تجدیدنظر اساسی در طرح پیش نویس لایحه آزادی عمل مطبوعات به وسیله دولت، اجازه مشارکت به کانون وکلا در بازنگری پرونده های زندانیان سیاسی، زد و بندهای سیاسی در صحنه مجلس و درون حزب سرعت گرفته است. شاه دو یا سه چهره را تشویق به تشکیل حزب نموده است اما زد و بند برای مقام ادامه دارد. مخالفین برای اعتصاب هفتم اکتبر تلاش می کنند و ناآرامیهای کارگری برای دولت دردسرهایی درست نموده است. بدین ترتیب به نظر می رسد که دولت به تمام درخواستهای مالی تن دردهد. صحنه دانشگاه هنوز ناآرام است. پایان خلاصه.

1- مطبوعات پنجم اکتبر حکایت از ادامه خشونت در کرمانشاه در روزهای یکم تا سوم اکتبر می کنند. کشته های این خشونت طبق اعلام مقامات دولتی 12 نفر می باشند. یک رهبر

ص: 180

مذهبی به مطبوعات گفته است که سی هزار نفر در تظاهرات شرکت داشته اند (با توجه به عدم امکان شمارش جمعیت و اینکه این روحانی به نفع خود حرف زده است، به این رقم شک داریم. منابع مربوط به وزارت کشور رقم سه یا چهار هزار نفر را ذکر می کنند. واقعیت ممکن است چیزی بین این دو رقم باشد) تحصن معلمین مدارس کرمانشاه در اداره آموزش و پرورش بعد از موافقت مقامات با درخواست آنها مبنی براستفاده از یک سالن اجتماعات محلی برای جلسات پایان یافت.

2- مطبوعات چهارم اکتبر رقم زخمی شدگان درگیریهای کاشان را 250 نفر ذکر کرده اند. والدین و معلمین به دخالت پلیس در تظاهرات اعتراض نمودند. در سوم اکتبر پلیس همدان تظاهرات یک گروه صدنفری از دختران را که با حمل پلاکارد و شعار همراه بود با استفاده از ماشین های آب پاش آتش نشانی شهر متفرق نمود. در شاهی شمالی ترین شهر ایران پلیس تظاهراتی را که علیه سیستم آموزشی برپا شده بود بعد از اینکه پسران و دختران بهم پیوستند با گاز اشک آور در هم شکست. معلمین در خرم آباد تا حصول توافق مبنی بر عدم دخالت پلیس در فعالیتهای دانش آموزان در شهر و آزاد نمودن معلمینی که قبلاً بازداشت نموده اند، از رفتن به کلاسها خودداری می نمایند.

گروههایی از مردم در بانه (کردستان) در دوم اکتبر تظاهراتی برپا کردند و خواستهای خود را در 14 بند به فرماندار ارائه دادند، برخی از این خواستها عبارتند از: آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه مجدد بعضی از زندانیان، تعویض شهردار، اصلاح و بهبود شرایط تحصیلی، انحلال اطاقهای اصناف، بهبود تسهیلات بهداشتی، آموزشی و کشاورزی، به دنبال ارائه این لیست شهردار و رئیس سازمان شیر و خورشید سرخ (صلیب سرخ) از کار استعفا دادند.

4- در چهارم اکتبر، دولت اعلام نمود که در پیش نویس طرح قانون مطبوعات (مرجع ب 9252) تجدیدنظر نموده و کنترل امتیازات و ارشاد مطبوعات را از یک کمیسیون ویژه دولتی به انجمن روزنامه نگاران انتقال خواهد داد. جزییات هنوز اعلام نشده است. در همین زمان، نخست وزیر با کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران (NIRT) ملاقات کرد و اظهار نمود که رسانه های گروهی باید آزاد باشند و سانسوری وجود نداشته باشد، اگر چنین چیزی روشن شود نظریات مخالفین نیز باید منعکس گردد (نظریه: دولت مقررات محدود کننده ای که قبلاً در لایحه استقلال دانشگاه منظور نموده بود فعلاً مسکوت گذارده و اظهار تمایل دولت نیز نسبت به اجرای آزادی عمل مطبوعات، روزنامه نگاران را امیدوار نموده است که سرانجام نتیجه چیزی خواهد بود که همه رسانه ها می توانند پشتیبانی نمایند.) 5- باهری وزیر دادگستری در ملاقاتی که با هیأت مدیره کانون وکلا در چهارم اکتبر داشت گفت که کمیسیون مخصوصی جهت رسیدگی به پرونده آزادی زندانیان سیاسی تشکیل خواهد شد. باهری خاطرنشان نمود که در نظر دارد نماینده کانون وکلا را نیز در این کمیته شرکت دهد. کانون وکلا به وزیر دادگستری گفته است که وجود حکومت نظامی بی مورد است و

ص: 181

گفت که وزارت دادگستری نیز اغلب به عنوان یک ابزار برای خط مشی های سیاسی دولت به کار گرفته شده بود و لازم است که قوی تر باشد و درخواست تنبیه مسببین کشتار 8 سپتامبر میدان ژاله را نمود. وزیر دادگستری قول داد که سازمان قضایی را تقویت نماید.

6- تلاشهایی که در جهت تشکیل جلسه غیرعلنی مجلس در سوم اکتبر صورت گرفته بود به علت اینکه از 66 امضاء مورد نیاز فقط 20 امضاء جمع شده بود با شکست روبرو شد. ریاضی، رئیس مجلس به خبرنگاران گفت که او ریاست جلسه ای را که به گفته او مطبوعات آن را به یک جلسه مبارزه برای پست ریاست مجلس تنزل داده اند به عهده نخواهد گرفت. (رئیس جدید مجلس در اولین جلسه بعد از گشایش جدید مجلس در هفتم اکتبر انتخاب خواهد شد). بخشی از ناراحتی ریاضی به خاطر جدی بودن او و هم چنین به خاطر حفظ پستی بود که 15 سال با موفقیت آن را اشغال نموده و اکنون مورد تهدید یک چهره قدیمی حزب رستاخیز به نام جواد سعید قرار گرفته بود. جواد سعید به محض اینکه مشاهده نمود که می تواند به عنوان رئیس جدید مجلس انتخاب شود بلافاصله از دبیرکلی حزب رستاخیز که فقط دو هفته بود که بدان شغل گمارده شده بود استعفا داد. حتی مطبوعات متقاعد شده بودند که سعید به ریاست مجلس آینده به جای ریاضی که به خاطر سنش دیگر قادر به ریاست نیست برگزیده خواهد شد. در مورد مجلس سنا انتظار می رود رئیس جدید معاون قبلی شریف امامی، سناتور محمد سجادی باشد.

7- تصمیم عجولانه سعید به ترک حزب رستاخیز نشانه آشفتگی صحنه سیاسی است. هیأت اجرائیه حزب رستاخیز نتوانست حدنصاب را در جلسه سوم اکتبر که جلسه نهایی بود به دست آورد. لذا جلسه به دهم اکتبر موکول گردید. در این انتقام تعدادی از اعضاء هیأت اجرائیه از استعفای سعید رنجیده خاطر شده و گفتند تا جانشینی انتخاب نشود استعفاء او پذیرفته نیست، تعداد معدودی نیز گفتند که نیازی به اضمحلال حزب رستاخیز نیست.

8 - گزاشات احزاب جدید مرتب به سفارت می رسد - منابع مربوط در سازمانهای سیاسی بیان می کنند که شاه خود حداقل با دو نفر یا بیشتر از چهره های سیاسی صحبت کرده و به عقیده آنها به آنها چراغ سبز نشان داده که جلوتر بروند و احزاب سیاسی تشکیل دهند. قطعاً شاه با نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی و کافی وزیر اوقاف صحبت نموده و به نهاوندی اصرار نموده است که طبق طرحهایی گروهش را از یک گروه سیاسی تغییر دهد و به کافی نیز پیشنهاد نموده است که حزب مردم را احیا نماید. پیغام مشابهی نیز ممکن است به آزمون وزیر کشور داده باشد تا حزب ایران را مجدداً احیا کند و باقیمانده حزب رستاخیز را به حزب دیگری تبدیل نماید.

9- ناآرامیهای کارگری کم کم در حال ایجاد دردسر برای دولت می باشد (مرجع ج) اگر چه طبق گزارشات واصله، اعتصابات شرکت نفت، مخابرات و بانکها خاتمه یافته است مرجع (د)، اما گروههای زیادی هنوز یا در حال اعتصابند و یا قصد آن را دارند مثل پرستارها، کارگران

ص: 182

شرکت دخانیات، معلمین و کارگران برخی شرکتهای نیمه دولتی، نخست وزیر در چهارم اکتبر به سفیر گفت که او به 50 اعتصاب در بخش دولتی فیصله داده و اضافه کرد که در برخورد با این اعتصابات ملایمت لازم است، کابینه دولت ایران در سوم اکتبر تصمیم گرفت ضمن افزایش حقوق کارمندان، وامهایی برای خرید خانه های ارزان قیمت در اختیار آنان قرار دهد. این عمل به منظور جلوگیری از اعتصاب عمومی هفتم اکتبر طرح شده است. معلوم نیست که این تمهیدات موفقیتی داشته باشد یا نه اما مذاکرات مفصلی بین کارمندان و دولت در چندین وزارتخانه در جریان است. تهران ژورنال مورخه پنجم اکتبر مشکلات اساسی دولت را به شرح زیر بیان کرده است: شکایات بر حقی وجود دارد اما ارضای اینها موجب افزایش تورم خواهد شد. تهران ژورنال می گوید قراردادن دولت در وضعیتی که یا تسلیم شود و یا مردم را از خود بیگانه نماید ممکن است هدف سیاسی بعضی ها باشد و معتقد است «نشانه هایی وجود دارد که جریانهای سیاسی پشت پرده ای در حال فعالیت برای مقاصد خود می باشد.» (نظریه: بدون شک دسیسه های سیاسی برای رسیدن به مقاصد خود گروههایی را تحریک می کنند بویژه کارمندان دولت را، ولی شکایات بر حقی هم بدون شک وجود دارد). اقدامات دولت برای فیصله سریع اعتصابات به وسیله راضی کردن اعتصابیون دارای عواقب وخیمی خواهد بود. فیصله دادن به اعتصابات تا آنجا که برای ما معلوم شده است با افزایش نسبتاً زیادی در مزایای شغلی صورت می گیرد (زیرا افزایش حقوق نیاز به اقدامات کمیسیون حقوق کارمندان دولت دارد که وقت زیادی را می گیرد) مثل افزایش حق مسکن و کمکهای غذایی که در یک مورد خاص تا 178 درصد و در اکثر موارد از 50 تا 100 درصد حقوق دریافتی کارمندان بوده است (البته عواقب مالی تورم آن نیز آشکار است).

10- وضعیت دانشگاهها هنوز نامتعادل است. دانشکده ها و دانشگاهها در حال حاضر به صورت جدی یک اتحادیه دانشجویی هستند. در این میان دولت ایران به آرامی با دانشگاهها مشورت می کند که تاریخ گشایش دانشکده ها و دانشگاهها هم زمان نباشد. در موارد زیادی موعد مقرر بازگشایی به تاریخ اکتبر موکول گردیده است. به طوری که ما متوجه شدیم بعضی دانشکده ها ممکن است در این تاریخ باز شوند اما بقیه به فاصله چند روز یا یک هفته بعد باز خواهند شد. این اقدامات به این جهت صورت می گیرد که بعضی از دانشکده ها و مدیران فکر می کنند که اگر کلاسها طی یک یا دو هفته باز شوند مشکلی به وجود نخواهد آمد. در چند روز گذشته به خاطر اینکه ثبت نام در دانشگاه ملی تهران و دانشگاه اصفهان با آرامش و علاقمندی انجام و پایان گرفته خوش بینی بیشتر شده است. اما مشکلات عمده در دانشگاه تهران پیش بینی می گردد. چگونگی استقرار کلاسها در دانشگاه تهران را در واقع می توان از اعلامیه دانشگاهیان منتشره در تاریخ 30 سپتامبر که با 200 امضاء علیه دولت ایران به خاطر کشتاری که توسط حکومت نظامی انجام شده استنباط نمود.

در میان امضاءکنندگان رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران و همچنین معاون طرح دانشگاه

ص: 183

ملی دیده می شوند. آنهایی که برای سفارت شناخته شده اند اکنون نیز مانند شش ماه گذشته با این امور درگیر نمی شوند. سولیوان

ناآرامیهای کارگری در ایران

سند شماره 89 استفاده اداری محدود5 اکتبر 1978 - 13 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9744به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: الف - تهران 9582 ب - تهران 9651 موضوع: ناآرامیهای کارگری در ایران 1- خلاصه: علیرغم تصمیم دولت مبنی بر اعطای وامهای سهل مسکن به مستخدمین کشوری و دورنمای موافقت دولت جهت افزایش بیشتر حقوق خدمات کشوری، سازمان خدمات کشوری ایران تهدید کرده روز 7 اکتبر دست به اعتصاب خواهد زد مگر آنکه دولت با فهرست مطول تقاضاها از جمله افزایش صد درصدی در حقوقها و کمک هزینه ها موافقت نماید. سازمانهایی که اعتصاب در آنها اخیراً فرونشسته یا هنوز ادامه دارد عبارتند از: بانک ملی، شرکت مخابرات، شرکت ملی نفت ایران، شرکت بیمه ایران، شرکت انحصاری دخانیات، بانک اعتبارات (خصوصی)، اداره برنامه های شهری شهرداری تهران و توانیر، به علاوه گزارشاتی دال بر اعتصاب در سازمان برنامه و بودجه در 4 اکتبر و توقف کار در بیمارستانهای تهران و تبریز وجود داشت. پایان خلاصه.

2- دولت در 3 اکتبر تصمیم گرفت به کارمندان کشوری وام مسکن کم بهره و طویل المدت بدهد تا بدین وسیله از مشکلات احتمالی از ناحیه سازمانها و خدمات شهری جلوگیری شود به نوشته روزنامه ها، میزان بهره و زمان بازپرداخت وامها با توجه به پایه حقوق افراد متقاضی تعیین خواهد شد، به مستخدمین کشوری با پایه حقوق کمتر از 30000 ریال در ماه، 7/1 میلیون ریال وام (24113 دلار) با بهره 4 درصد برای تهران و 3 درصد برای شهرستانها و با بازپرداخت 20 ساله در صورت اقامت در تهران و بازپرداخت 25 ساله برای شهرستانی ها اعطا خواهد شد. کارمندان با حقوق پایه ماهانه 30000 تا 50000 ریال از وام به میزان حداکثر 3 میلیون ریال (44553 دلار) با نرخ بهره 6 درصد در تهران و 5 درصد در شهرستانها برخوردار خواهند شد. مدت بازپرداخت برای این گروه از 15 سال تا 20 سال خواهد بود. کم و کیف و تاریخ اجرای این برنامه وام مسکن هنوز معلوم نیست و این نقل قول که پول آنها از محل بودجه سال آینده وزارتخانه های مربوطه (که 21 مارس 1979 شروع می شود) تأمین خواهد شد بر پیچیدگی مسئله می افزاید. به مستخدمین کشوری با حقوق ماهانه بیش از 50000 ریال وامهایی با امتیازات ویژه داده خواهد شد و دولت بعداً آن را اعلام خواهد کرد. منوچهر آزمون وزیر امور اجرایی طی یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که مسئله حقوق مستخدمین کشوری در کابینه مورد بحث قرار گرفته و اینکه در جلسه بعدی کابینه تصمیماتی در این باره اتخاذ

ص: 184

خواهد شد. مطالب روزنامه ها حاکی از آن است که دولت با افزایش حقوق مستخدمین کشوری تا 50 درصد موافقت کرد.

3- علیرغم این اقدامات آشتی جویانه از سوی دولت، تهدید به اعتصاب در هفتم اکتبر توسط کارکنان سازمان خدمات شهری پابرجاست. روزنامه های انگلیسی زبان تهران فهرستی از تقاضاهای کارمندان خدمات شهری را بدین شرح عنوان کرده اند: افزایش 100 درصدی در حقوق و مزایای کلیه مستخدمین کشوری، افزایش سالانه حقوق پایه و کمک هزینه مسکن، یک طرح نهادی برای پرداخت کمک هزینه ایاب و ذهاب، افزایش چشمگیر در کمک هزینه غذا، خدمات درمانی مجانی، تحقیق درباره طرح حقوق مستخدمین بازنشسته کشوری و دادن حقوق بازنشستگی متناسب با حقوقهای مربوطه.

4- تعداد سازمانهایی که دچار اعتصاب هستند رو به افزایش می گذارد. علیرغم گزارشات مطبوعاتی تاکنون (زمان ارسال گزارش مرجع ب) کارکنان شرکت ملی نفت ایران به اعتصاب ادامه داده اند. بنا به گزارشات خبری یک سخنگوی شرکت ملی نفت ایران در چهارم اکتبر اظهار داشت که برخی کارکنان با افزایش ده درصدی حقوقها مخالفت کرده و خواهان افزایش 20 درصدی در حقوق پایه و 10 درصد افزایش در کمک هزینه مسکن، بیمه و خدمات درمانی هستند. در عین حال این سخنگو متذکر شد که اعتصابیون در پالایشگاه آبادان پس از حصول توافق موقتی با مدیریت در خصوص افزایش حقوق و مزایا بر سر کارهایشان بازگشتند.

5- رسانه های ارتباط جمعی در پنجم اکتبر اعلام کردند که کارکنان شرکت مخابرات ایران در چهارم اکتبر به اعتصاب خود خاتمه دادند و یک تعهد کتبی از مدیریت شرکت دریافت کردند مبنی بر افزایش صد درصدی در کمک هزینه مسکن. کارمندان شرکت مخابرات ایران از افزایش سریع در میزان حقوق پایه برخوردار نشدند اما به آنها قول داده شد که مسئله افزایش حقوق آنها در هیأت مدیره مطرح خواهد شد و اینکه این افزایش در بودجه سال مالی آینده منظور خواهد شد.

بنا به گزارش، فهرست تقاضاهای اولیه کارمندان شامل این موارد است: افزایش 50 درصدی در حقوق، تحقیق در مورد وضعیت مالی سرمهندس فرخندر و مدیرعامل مالونی و اعلام نتایج آن، و تقاضا برای اخراج کلیه کارمندان قراردادی (که متوسط حقوقشان بیشتر از کارمندان رسمی است). یک نکته قابل توجه از نقطه نظر منافع آمریکا، تقاضای کارمندان شرکت مخابرات ایران جهت اخراج کلیه کارمندان آمریکایی (منظور کارمندان بل اینترنشنال) و اختصاص دادن حقوق دریافتی از سوی آنها، برای بهبود وضعیت کارگران ایرانی.

6- دیگر سازمانهای اعتصاب زده در چند روز اخیر عبارتند از: شرکت ملی دخانیات، بانک اعتبارات با سرمایه مشترک فرانسه، و توانیر. کارکنان دخانیات صبح روز چهارم اکتبر دست به اعتصاب زدند و خواستار کاهش ساعات کار و افزایش مرخصی سالانه شدند. کارمندان بانک اعتبارات در تهران و در چندین شهرستان در سوم اکتبر اعتصاب کرده و تقاضا کردند که

ص: 185

کسری حقوق و مزایای آنها در مقایسه با دستمزد کارمندان بانک مرکزی و بانک ملی جبران گردد.

تاکنون اطلاعاتی درباره درخواستهای کارمندان توانیر به دستمان نرسیده اما گزارشات روزنامه ها حاکی است که کارگران شرکت و ایستگاههای قدرت در طرشت، شهریار و فرح آباد ملاقاتی با هم داشته اند تا مشکلات خود را با مدیریت شرکت مورد بررسی قرار دهند. کارگران بیمارستانهای ونک و شهرام در تهران در چهارم اکتبر دست به یک اعتصاب یک روزه زدند و پس از دریافت قول مساعد مبنی بر بررسی دلسوزانه تقاضاهایشان بر سر کارهایشان بازگشتند. در تبریز بهیاران شاغل در بیمارستانهای مجاور دانشگاه آذرآبادگان اعتصاب کرده و خواهان دستمزد بیشتر شدند. هیچ خبری درباره رفتار اعتصابیون در بخش برنامه ریزی شهری شهرداری تهران نداریم غیر از آنکه روزنامه ها تأیید کردند که مشکلات کاری در آنجا وجود داشت.

7- جعفر شریف امامی در گفتگوهای خود با سولیوان سفیر در عصر روز چهارم اکتبر عنوان کرد حدود 50 اعتصاب فرونشانده شده است. وی تأیید کرد که این موج اعتصابات اثرات جدی بر اقتصاد ایران خواهد داشت ولی افزود این قیمتی است که باید پرداخت شود.

8 - نظریه: حداقل در کوتاه مدت بدیهی به نظر می رسد که دولت خط مصالحه را در برخورد با اعتصابات در پیش گرفته است و بیشتر خواسته های آنها را اجابت می کند تا اینکه به خطر تشنج تن در دهد تا بدین وسیله آرامش در بخش کارگری حفظ شود. اثرات این امر حداقل تاکنون چنین بوده است که یک اعتصاب باعث تشویق اعتصابات دیگر می شود و انتهایی نیز برای این روند متصور نیست. بروز یک نتیجه اجتناب ناپذیر است و آن اینکه توافقات به عمل آمده اثرات شدیدی بر اقتصاد ایران از نظر تورم و کسری بودجه خواهد داشت. میزان این تأثیرات تا فرونشستن گرد و غبارها معلوم نخواهد شد.

سولیوان

ژنرال نصیری از مقام سفیر ایران در پاکستان استعفا می دهد

سند شماره 90 خیلی محرمانه شماره گزارش: 97688 اکتبر 1978 - 16 مهر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سرفرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا - اقیانوس آرام موضوع: ژنرال نصیری از مقام سفیر ایران در پاکستان استعفا می دهد 16- خلاصه: این گزاش حاوی اطلاعاتی است که از 2 روزنامه انگلیسی زبان ایران کسب شده است. اطلاعات در ارتباط با استعفای ارتشبد نعمت الله نصیری به عنوان سفیر ایران در پاکستان می باشد.

ص: 186

ردیف 17 تا 21 حذف شده است.

22- (بدون طبقه بندی) جزییات: اطلاعات زیر از رسانه های گروهی انگلیسی زبان ایران کسب شده است.

الف- انتظار می رود که رئیس پیشین سازمان امنیت کشور (ساواک) ارتشبد نعمت الله نصیری، از سوی یک دادگاه نظامی به خاطر اتهامات ادعا شده مبنی بر غصب کردن اموال عمومی مورد بازجویی قرار گیرد.

ب- قبل از هرگونه اقدامی علیه ارتشبدی که زمانی همه قدرت را در ایران به دست داشت، در تهران قبلاً اعلام شده بود که از این به بعد دیگر ساواک دولتی درون دولت نخواهد بود هم چنان که بعضی از مردم مطرح می کردند. این اعلامیه در مجلس از سوی سناتور جلال نائینی صادر گشت.

ج- ارتشبد نصیری که بعد از تعویض او به عنوان رئیس ساواک به مقام سفیر ایران در پاکستان منصوب شده بود دیروز از این مقام استعفا داد. یک سخنگوی وزارت امور خارجه گفت که شاهنشاه استعفای او را پذیرفته است.

د- ارتشبد نصیری از سوی اعضای مجلس به دلیل اتهامات ادعا شده راجع به فساد و دستورات شکنجه در خلال تصدی او به عنوان رئیس ساواک، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت هم چنین گزارش شده است که نصیری مسئول گسترش نارضایتی عمومی به طور وسیع بوده است که در جلسه مجلس بحث شد.

هم چنین ذکر شده است که نصیری در یک رسوائی مهم با میلیاردر معروف هژبر یزدانی که زندانی است دست داشته است.

ه - سناتور جلال نائینی، نصیری را متهم به درگیر بودن در موارد فساد با همدستی هژبر یزدانی که بر طبق 13 گزارش زندانی شده است، کرده است. یکی از موارد دریافت 743 میلیون دلار وام با بهره 3 درصدی بوده که او برای دریافت این وام از نصیری به عنوان شریکش استفاده کرده است.

و- دیروز اعلام شد که در بسیاری از موارد اتهامات علیه نصیری هیچ گونه ربطی به ارتشی بودن وی ندارد، لذا وی از سوی یک بازپرس دادگاه غیرنظامی بازجویی خواهد شد.

ز- اتهامات بر علیه نصیری چنین است که او از موقعیت خود به عنوان رئیس سازمان امنیت کشور سوءاستفاده کرده است و به قولی بودجه دولت را عملاً در راههای غیرمناسب خرج کرده است.

نظریات تهیه کننده گزارش (خیلی محرمانه) گزارشهای شماره 33478، 6846 و 6846033778، اطلاعاتی در ارتباط با انتصاب ارتشبد نصیری به عنوان سفیر ایران در پاکستان و انتصاب ارتشبد ناصر مقدم به عنوان رئیس جدید ساواک فراهم کرده است. اطلاعات بیشتر در رابطه با ارتشبد نصیری به محض دریافت فرستاده خواهد شد

گزارش سیاسی: شاه مجدداً بر اعطای آزادیها تأکید می کند...

ص: 187

سند شماره 91 خیلی محرمانه8 اکتبر 1978 - 16 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9787به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری موضوع: گزارش سیاسی: شاه مجدداً بر اعطای آزادیها تأکید می کند؛ رئیس جدید مجلس انتخاب شد؛ بالاخره حزب نهاوندی معرفی شد خلاصه: شاه در سخنرانی اجلاس افتتاحیه پارلمان در 6 اکتبر تأکید کرد که اعطای آزادیهای سیاسی ادامه خواهد داشت و با پذیرش خطاهای گذشته درخواست آرامش عمومی نمود تا بتوان دموکراتیزه کردن را ادامه داد. سعید دبیرکل سابق حزب رستاخیز در انتخابات برای تعیین جانشین ریاضی به عنوان ریاست مجلس پیروز شد. گروه تحقیق وزیر نهاوندی رسماً اعلام کرد که به یک حزب سیاسی تبدیل خواهد شد. کمیسیون بازرسی شاهنشاهی منحل شد. وضعیت نظم عمومی عنوان تلگرام جداگانه ای می باشد. پایان خلاصه.

1- سخنان شاه در اجلاس افتتاحیه مجلس اساساً اعلام این مطلب بود که اعطای آزادیها علیرغم تظاهرات و ناآرامیهایی که وی تأکید کرد گسترده تر از حد مورد انتظار بود، همچنان ادامه خواهد یافت. شاه بر وحدت مردم به منظور حفاظت از استقلال ملی تأکید نمود و در عین حال تأیید کرد که اشتباهاتی وجود داشته و سوءاستفاده از موقعیتهای اجتماعی موجب بروز نارضایتی شده است، اما وی اظهار داشت مشخص شده است که تحریکات و توطئه های پشت پرده که برای مقاصد خاصی طراحی شده عواملی برای تشدید بحرانهای موجود می باشند.

2- شاه تأکید کرد که دموکراسی جایگزین افراد خاص خواهد شد و مسئولیتهای اجتماعی به مردم واگذار می شود و خواستار رعایت وفادارانه مقررات و قوانین گردید. وی اضافه کرد «داشتن دیدگاهها و اعتقادات متفاوت در مورد تمام موضوعات مهم ملی کاملاً توسط ما مورد حمایت قرار می گیرد.» وی گفت این حقوق قانونی نبایستی به منظور نقض قوانین و از بین بردن نظام اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد زیرا «پیوندهایی را از هم می شکند که موجب اتحاد مردم جامعه با یکدیگر می باشند.» وی خواستار اقدام صریح تر دستگاه قضایی برای ریشه کن کردن گروههای فاسد گردید و برای اولین بار در ملاءعام اعلام کرد که در مورد سرمایه های ملی سوءتدبیرهایی وجود داشته است. وی خواستار تداوم اقدامات اقتصادی گردید تا با حذف گلوگاهها و کمبودها بتوان پیشرفت اقتصادی را کاملاً هماهنگ نمود.

3- وی در قسمتی جداگانه به وضع ایران به عنوان یک کشور مسلمان اشاره کرد و تأکید نمود که دفاع از کشور با قدرت تمام صورت خواهد گرفت و گفت سیاست خارجی ایران بر پایه سیاست استقلال ملی آن و عدم مداخله در امور کشورهای دیگر استوار می باشد. (نظریه: این سخنرانی اصولاً تکرار همان سیاستهای شاه در مورد ایران بود. وی برای اولین بار از سوء تدبیر نام برد و فراتر از آنچه که قبلاً در مجامع عمومی ابراز داشته بود اعلام کرد سایرین

ص: 188

نیز حق دارند در مورد موضوعات ملی دیدگاههای مختلف داشته باشند. مطلب نهفته در سخنان وی نقش محوری سلطنت به عنوان یک نهاد هدایت کننده مستمر در ایران بود. جشن افتتاحیه رسمی نسبت به گذشته در سطح پایین تری برگزار شد. شاه به جای اینکه ایستاده سخنرانی کند به صورت نشسته صحبت کرد و اگر چه صندلیهای مربوطه آماده شده بود ولی به استثناء ملکه هیچ کدام از اعضای خانواده سلطنتی حضور نداشتند. برخلاف گذشته نخست وزیران قبلی یعنی هویدا، آموزگار و امینی به این مراسم دعوت نشده بودند.) 4- در همان روز اعضای مجلس جواد سعید دبیرکل سابق حزب رستاخیز را با 144 رأی موافق در مقابل 103 رأی مخالف و 7 ممتنع به عنوان رئیس مجلس انتخاب کردند. سعید، عبدالله ریاضی رئیس سابق مجلس را که مدت 15 سال چنین سمتی را عهده دار بود از مقام خود خلع کرد. سایر اعضای کمیته های اجرایی مجلس مناصب خود را حفظ کردند. (نظریه: پیروزی سعید نتیجه اعتقاد بسیاری از کارگزاران فعلی دولت می باشد مبنی بر اینکه به منظور رویارویی با مشکلات یا سیاست بازیهای پشت پرده که مجلس در ماههای آینده بایستی با آنها مقابله کند وجود فرد فعالتری ضرورت دارد. بعضی از چهره های مخالف حاضر در مجلس نیز به سعید رأی داده اند و منابع ما در مجلس به ما گفتند که انتقال این پست آرامتر از آنچه که انتظار می رفت صورت گرفت.) 5- در سنا، سناتور سیدمحمد سجادی به عنوان رئیس انتخاب شد. هنگامی که جعفر شریف امامی در ماه اوت به سمت نخست وزیری منصوب شد وی جای او را گرفته بود. دو نایب رئیس یعنی سناتور امان الله اردلان و عماد تربتی نیز انتخاب شدند.

6- نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی در 6 اکتبر گفت که گروه مطالعاتی وی در مورد مشکلات ایران یک حزب سیاسی ملی تشکیل خواهد داد. نام این حزب اعلام نشده است اما نهاوندی گفت به زودی نام و برنامه حزب به اطلاع عموم خواهد رسید. حزب هم اکنون در حال تشکل بنیانگذاران خود می باشد و هنگامی که حدوداً یک هزار نفر انتخاب شوند اولین کنگره خود را در یکی از شهرهایی که حکومت نظامی ندارد تشکیل خواهد داد. نهاوندی اسامی اعضای بنیانگذار حزب را افشا نکرد ولی اظهار داشت که شامل پنج سناتور و سه وزیر دیگر یعنی کاظم ودیعی وزیر کار و امور اجتماعی، محسن فروغی وزیر فرهنگ و هنر و معتمدی وزیر پست و تلگراف و تلفن خواهد بود.

7- در مقاله کوچکی در مطبوعات 8 اکتبر اعلام شد که کمیسیون سلطنتی به حیات خود خاتمه داده است. این کمیته که گزارشات آن درباره فعالیتهای عمرانی اقتصادی در کشور از تلویزیون پخش می شد توسط یکی از کمیته های سازمان برنامه و بودجه که در مقابل هیأت دولت پاسخگو می باشد جایگزین خواهد شد.

(به نظر می رسد این اقدام با تصمیمات دولت شریف امامی مبنی بر کاهش مشارکت خانواده سلطنتی در امور سیاسی هماهنگ باشد.)

ص: 189

8 - در مطبوعات 8 اکتبر اعلام شد که 86 زندانی ضدامنیتی منجمله رحمت الله مقدم مراغه ای رهبر نهضت رادیکال آزاد شده اند. در همین حال حسن نزیه رئیس کانون وکلا خواستار آزادی فوری کلیه زندانیان گردید. سولیوان

اعتصابات بیشتر در ایران

سند شماره 92 استفاده اداری محدود8 اکتبر 1978 - 16 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9789به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران - 9744 موضوع: اعتصابات بیشتر در ایران 1- خلاصه: موج اعتصاب در سراسر ایران فزونی می یابد. از هنگام مخابره تلگرام مرجع، کارکنان ایران ایر، راه آهن دولتی، تعاونی تاکسیرانی و پنج وزارتخانه دولتی اعتصاب کرده اند.

2- در 7 اکتبر کارکنان فنی و اداری ایران ایر در تهران اعتصابی را شروع کردند که باعث مختل شدن خدمات در فرودگاه مهرآباد گردید. مطبوعات گزارش کرده اند کارمندان ایران ایر خواهان افرایش دستمزد، اضافه کاری، تأسیس تعاونیهای مصرف برای امورات خود، بیمه و مزایای بازنشستگی و همچنین پرداخت کمک هزینه مسکن تا هنگام تأمین واحدهای مسکونی برای کارمندان، هستند. کارکنان ایران ایر پس از آنکه مدیریت قول داد تقاضاهایش را بررسی کرده و تا حد امکان اجابت کند، در اواخر روز هفتم اکتبر بر سر کارهایشان بازگشتند. ژنرال نصرالله امیرفضلی رئیس ایران ایر به مأمور کنسولی گفت که او شخصاً اعتصابیون را تشویق نمود بر سر کارشان برگردند و بدین ترتیب از تعطیلی جدی فرودگاه مهرآباد جلوگیری کرده است.

3- کارکنان راه آهن دولتی در صبح روز هفتم اکتبر اعتصاب کرده و از قبول بار برای ارسال در ایستگاه تهران امتناع ورزیدند. گزارشات مطبوعات حاکی است که کارکنان راه آهن خواهان افزایش دستمزد (میزان آن مشخص نشده) و بهبود مزایای درمانی شده اند. آنها همچنین خواهان آن هستند که بخش مدیریت برنامه کارگران خط آهن که اکنون جزو وزارت بهداشت و خدمات اجتماعی است به راه آهن دولتی منتقل گردد.

4- شاید برجسته ترین موج ناآرامیهای کارگری در ایران اعتصاب هفتم اکتبر تاکسیرانان تهران باشد. بیشتر رانندگان تاکسی در مجاور میدان کندی در مقابل دفتر تعاونی تاکسیرانی اجتماع کرده و خواستار بهره مندی از پوشش خدمات درمانی، مزایای مسکن، مزایای بازنشستگی و اجرای طرح بازنشستگی شدند. رانندگان همچنین درخواست کردند که دارندگان اتومبیل از به کار بردن وسیله نقلیه خود به عنوان تاکسی منع گردند. چیزی که در این شهر یک عمل رایج است.

به نوشته روزنامه «تهران ژورنال» پلیس با شلیک تیر هوایی و گاز اشک آور رانندگان

ص: 190

اجتماع کننده را متفرق کرد. تاکنون ما هیچ گزارش مستقلی درباره تأیید اقدامات پلیس دریافت نکرده ایم.

5- منابع ارتباط جمعی همچنین گزارش دادند که کارکنان وزارتخانه های فرهنگ و هنر، دارایی، بازرگانی، دادگستری و کار و امور اجتماعی در صبح روز 7 اکتبر شروع به اعتصاب کرده و خواهان افزایش دستمزد و مزایای بیشتر شده اند. کارمندان این وزارتخانه ها بر سر کارهایشان حاضر شدند لیکن از انجام کار تا زمان اجابت تقاضاهایشان امتناع کردند. شایعات تأیید نشده ای وجود دارد مبنی بر اینکه روند اعتصابها، وزارت امور خارجه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

6- نظریه: در حالیکه پوشش خبری اوضاع اعتصابها در چند هفته اخیر به نحو قابل توجهی بهبود یافته، اما معتقدیم که اعتصاب در سراسر ایران به مراتب گسترده تر از آن چیزی است که رسانه ها گزارش می کنند. همچنان که در گزارش مرجع متذکر گردید نرمش دولت در برخورد با کارکنان اعتصابی اثر بهمن خیزی داشته است.

کارگران اکنون متقاعد هستند که وضعیت جاری برای پی گیری تقاضاهایشان در مورد دستمزد بیشتر و شرایط بهتر کاری مناسب است. دولت اخیراً در مواجه با پی آمدهای واکنش تند خود نسبت به تظاهرات در اوایل سپتامبر که با انگیزه سیاسی توأم بوده، به نظر می رسد به این نتیجه رسیده است که اقدام تند علیه کارگران اعتصابی که تقاضاهایشان کمتر سیاسی بوده و حول و حوش مسایل اقتصادی «نان و آب» است، غیرسازنده خواهد بود.

سولیوان

گزارش امنیتی

سند شماره 93 خیلی محرمانه8 اکتبر 1978 - 16 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9790به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش امنیتی خلاصه: طبق گزارشات خمینی که در پاریس به سر می برد قصد دارد در کشوری مسلمان غیر از ایران سکونت گزیند. نصیری به عنوان سفیر در پاکستان استعفا داد، از مقاصد و محل وی اطلاعی در دست نیست. تظاهرات در شهرهایی که تحت حکومت نظامی نمی باشند حداقل دو کشته در خرم آباد و یک کشته در آمل به جای گذاشت. اعتصابات گسترده بر تاکسیرانی، ایران ایر، راه آهن دولتی و بسیاری از ادارات دیگر اثر گذاشته است. اعتصاب عمده در نهم اکتبر در کارخانه پلی اکریل اصفهان ترتیب داده خواهد شد. بعضی از دانشگاهها بدون دانشجو و برخی با دانشجو گشایش یافتند. دانشگاههای دیگر موفق به بازگشایی نشدند. در اصفهان دو مورد پرتاب بمب آتش زا به وسایل نقلیه آمریکایی بی سرنشین صورت گرفت. پایان خلاصه.

ص: 191

1- پس از اجتناب کویت از اجازه ورود به آیت الله خمینی، نامبرده در 6 اکتبر به پاریس وارد شد. مطبوعات گزارش می دهند که وی روزنامه نگاران را نمی پذیرد اما مشاورانش اظهار می دارند که به ایران بازنخواهد گشت. (نظریه: حکومت ایران نفس راحتی خواهد کشید.) یکی از رهبران نهضت آزادی، رحیم صفری می گوید که چنانچه فرانسه با خمینی به عنوان یک پناهنده سیاسی و رهبر شیعیان رفتار کند وی مطمئن است اقامت در پاریس را ترجیح دهد. در غیر این صورت وی به الجزایر خواهد رفت. گزارشات دیگر حاکی از آن است که وی به یک «کشور مسلمان» خواهد رفت. سفیر فرانسه به سفارت آمریکا اطلاع داد که دولت فرانسه اطلاعی از آمدن خمینی نداشت. به هر صورت ویزا مورد نیاز نبود. دولت فرانسه هیچ نظریه رسمی در مورد خمینی عنوان نکرده است، و سفارت فرانسه می گوید که در آینده نزدیک نیز نخواهد کرد. گزارش کامل تر جداگانه تلگراف خواهد شد.

2- وزارت امور خارجه ایران در هفتم اکتبر اعلام کرد که ارتشبد نصیری به عنوان سفیر در پاکستان استعفا داده وی در مظان اتهام شدید فساد و تخطی از حقوق بشر در زمان ریاستش بر ساواک قرار گرفته است. گزارشات حاکی است که به زودی دادگاه نظامی بازجوییهایش را در مورد فسادهای ادعا شده در مورد وی شروع خواهد کرد. (نظریه: سفارت از طریق مقامات رسمی بلندپایه ایران اطلاع یافت که نصیری در اسلام آباد ناراضی بوده و در پی عذری برای استعفا می گشت. بدین ترتیب انتقادات حاضر فرصت مناسبی برای وی به وجود آورد.) مقاصد و محل اقامت نصیری نامعلوم است. اطمینانی وجود ندارد که وی برای روبرو شدن با اتهامات باز می گردد.

3- تظاهرات در شهرها و بسیاری از شهرستانهای کوچک که حکومت نظامی در آنها برقرار نشده خرابی وسیع و حداقل 3 کشته به جای گذاشت. بحرانی ترین نقطه خرم آباد بود جایی که گروهی که عمدتاً دانشجویان بودند به ساختمان خبرگزاری پارس، دفتر وزارت اطلاعات (و جهانگردی)، چند بانک و دو مدرسه دخترانه حمله کردند. در طی روز دوم آشوب، پلیس از گاز اشک آور و سپس از گلوله استفاده کرد. تعداد تلفات رسمی 2 کشته و 47 زخمی می باشد، اما مطبوعات به گفته شاهدان عینی در برخی مناطق تعداد تلفات را بیشتر نقل می کنند. واحدهای نظامی برای برقراری نظم فراخوانده شدند. سومین کشته در تظاهرات خشونت آمیز هفتم اکتبر در آمل هنگامی که آشوب گران چندین ساختمان را خراب کردند اتفاق افتاد. در حالیکه جمعیت به یک مدرسه دخترانه حمله می کردند نیروهای امنیتی به آنان شلیک کردند. آشوبگران بعداً به 4 بانک، هتل آمل، ساختمان یک سینما، و دو مغازه مشروبفروشی خسارت سنگین زده و یا آنها را سوزاندند. اغتشاشات دیگر آخر هفته در کرمان، (زنجان)، سنقر علیا، بوکان و رضائیه اتفاق افتاد. خانه مدیر مدرسه در بهبهان بمب گذاری، و یک بانک در اصفهان به آتش کشیده شد.

مطبوعات گزارش می دهند که بسیاری از شهرستانهای دیگر درگیر هستند. امنیت نظامی

ص: 192

تشدید شده در سراسر تهران و دیگر شهرهای اصلی امری مشهود است.

4- با مشکلات آغاز ترم جدید دانشگاهی، وضع امنیتی بدتر شده اکثر دانشگاههای اصلی دچار مشکلاتی می باشند. دانشگاه اصفهان از طرف دانشجویان همراه با دادن شعارهای ضدرژیم تحریم شده است. دانشگاه آریامهر اصفهان کلاسها را شروع کرده اما پلاکاردها و اعلامیه های ضدرژیم آشکارا به چشم می خورند. دانشجویان دختر به نظر می رسد که ترسیده و همگی دارای پوشش چادر هستند. تظاهرات وسیع صلح آمیزی در هفتم اکتبر در اصفهان برگزار و تظاهرکنندگان خواهان افزایش حقوق معلمین شدند. هنگامی که یک نفر آشغالها را آتش زد جمعیت با ترس و هراس پراکنده شدند. کنسول گزارش می دهد که وضع شهر زشت و عصبی است. دانشگاه تهران در نهم اکتبر قصد گشایش دارد در حالیکه دانشگاه ملی در دهم اکتبر باز خواهد شد. هر چند که ثبت نام دانشجویان در هر دو دانشگاه در رشته های مربوطه با روندی آرام، 6 هفته به طول می انجامد. در همین حال اعلامیه هایی مبنی بر محکوم کردن حکومت نظامی بین دانشجویان دست به دست می گردد. دانشگاه پهلوی شیراز و جندی شاهپور اهواز توسط دانشجویان تحریم شدند. هفتم اکتبر 9 هزار نفر از دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان در تبریز اعتصاب کردند. دانشجویان در گیلان و دانشگاه فردوسی مشهد نیز در حال اعتصاب به سر می برند. دانشگاه صنعتی آریامهر تهران شروع کلاسها را حداقل تا 14 اکتبر به تأخیر انداختند. بعضی از دانشکده های کوچک کلاسها را بدون حادثه تشکیل دادند اما توجه مردم بر انستیتوهای اصلی متمرکز است.

5- در تعطیلات آخر هفته در اصفهان دو اقدام به پرتاب بمب آتش زا بر روی اتومبیلهای شخصی آمریکایی بدون سرنشین رخ داد. یکی از آنها کاملاً بی نتیجه بود و دیگری فقط خسارت کمی به یک وسیله نقلیه وارد کرد. کنسول ما در اصفهان گزارش می دهد که جامعه آمریکاییان به صورت فزاینده ای در حال نگرانی بسر می برند.

6- موج اعتصابات بر چندین وزارتخانه اثر گذاشته است. رانندگان تاکسی، کارکنان ایران ایر و راه آهن دولتی در هفتم اکتبر دست به اعتصاب زدند، اما به سر کار بازگشته اند. کارکنان وزارتخانه های فرهنگ و هنر، کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن، دادگستری، دارایی، اطلاعات و جهانگردی، و بازرگانی در هفت اکتبر به کارکنان اداره پست، بیمارستانها، و کارکنان شهرداری و وزارت نیرو که قبلاً در اعتصاب بودند، پیوستند. در هشتم اکتبر کارکنان رادیو (رادیو و تلویزیون ملی ایران) دست به اعتصاب زدند. پلیس برای پراکنده کردن جمعیت خشمگین رانندگان تاکسی اقدام به شلیک تیر هوایی و گاز اشک آور کرد. عموماً اعتصابها از نوع آرام هستند.

اعتصابات فقط بعضی از بخشهای هر سازمانی را فرامی گیرد، اما معهذا ادامه کار طبیعی دولتی را مختل می سازد، قرار است اعتصاب بزرگی در نهم اکتبر در پلی اکریل اصفهان صورت گیرد. سولیوان

گزارش سیاسی امنیتی، 9 و 10 اکتبر

ص: 193

شماره 94 خیلی محرمانه9 و 10 اکتبر 1978 - 17 و 18 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9836به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 9 و 10 اکتبر خلاصه: با تظاهرات گسترده در سطح کشور، ادامه اعتصابات و استعفای وزیر بهداری، فشار بر دولت شریف امامی افزایش پیدا می کند. پلیس امنیتی با اقدامات معمول خود با مشکلات بالا مقابله می کند. دولت اعلام کرد که افزایش حقوق کارمندان بخش خدمات از بودجه های دفاع و برنامه های هسته ای تأمین و پرداخت خواهد شد. به جای وزیر بهداری فوراً کس دیگری را تعیین کردند. با وجود این گزارش می شود که علی امینی مخالف دولت، قرار است با شاه ملاقاتی داشته باشد.

احزاب سیاسی جدید همراه با اعلان هدف مبارزه با مقامات دولتی در خط مشی های خود، سربرمی آورند. در وزارت دربار دو انتصاب جدید صورت گرفته. زاهدی سفیر (ایران در آمریکا) در اینجا فعال است. خمینی زیر فشار قرار دارد تا در فرانسه از فعالیتهای سیاسی دست بردارد. روزنامه ها درخواست میتران مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی در ایران و دعوت از سنجابی رهبر مخالفان برای شرکت در گردهمایی بین الملل سوسیالیست را چاپ کرده اند. شاه به حضور در بین مردم ادامه می دهد (در دانشگاه تهران و به مناسبت روز معلم در استادیوم آریامهر) در این رابطه پیش بینیهای لازم امنیتی معمول، انجام می گردد. دانشگاههای عمده هنوز کار خود را از سر نگرفته اند و روزنامه نگاران مصراً خواستار آزادیهای بیشتر بیان و قلم هستند. پایان خلاصه گزارش.

1- در چند روز گذشته، از جهات مختلف فشار بر دولت شریف امامی ادامه یافته است.

تظاهرکنندگان که بیشترشان را دانشجو و دانش آموزان دبیرستانی تشکیل می دهند چه در شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک به خیابانها می ریزند. و با پلیس و ارتش درگیر می شوند. در نتیجه تعدادی کشته شده اند. این رویدادها آنچنان عادی گشته اند که نمی توان آنها را جداگانه ذکر کرد. ولی دولت در حال حاضر دست به اقدامات ویژه و جدید علیه آنها نزده است. حتی در جنوب شرقی تهران دویست دانش آموز تظاهرات کردند و با تیراندازی هوایی نظامیان متفرق شدند. شاهدان عینی خبر می دهند که روز یکشنبه چند هزار نفر از مردم تهران در اطراف میدان ژاله شروع به تجمع نمودند اما به محض اینکه نظامیان و پلیس سررسیدند گویی آب بودند و به زمین فرو رفتند. توضیح شاید این باشد که طبق قرار قبلی دربهای منازل آن حوالی باز بوده و تظاهرکنندگان به راحتی به آنها پناه برده اند.

2- روزنامه ها از قول «منابع رسمی» گزارش می دهند که قرار است برنامه های هسته ای و دفاعی متوقف گردند تا دولت توانایی تأمین و پرداخت 5/12 درصد افزایش حقوق کارمندان را که هفته گذشته انجام گردید و مبالغ دیگری که برای کسب توافق و پایان بخشیدن به

ص: 194

اعتصابات ضروری است داشته باشد.

در ضمن دولت به سیاست خویش مبنی بر کنار آمدن با تقاضاهای روزافزون در مورد افزایش دستمزدها به عنوان بخشی از روند سازش سیاسی ادامه می دهد.

ما گزارشاتی داریم که وزرای مسئول برنامه های اقتصادی دولت از این بابت ناراضی هستند. شایعات مربوط به وجود مخالفت و درگیری در کابینه دولت شریف امامی، هنوز ادامه دارد. اگرچه گزارشات ویژه خبر می دهد که به محض اینکه جای مژدهی وزیر مستعفی بهداری روز بعد با انتصاب محمدحسن مرشد پر شد، اما دو یا چند وزیر دیگر که قصد استعفاء داشتند اجباراً از کار خود منصرف شدند.

2- شایعات حاکی از آن است که احتمالاً امروز اردشیر زاهدی، امینی نخست وزیر اسبق را به حضور شاه خواهد برد. گمان این است که شاه و امینی در پیرامون امکان بازگشت امینی به پست نخست وزیری دولت آینده به گفتگو خواهند نشست. در ماه گذشته نام امینی بر زبانها جاری بوده و معروف است که برای کسب این مقام سخت تلاش می کند. این شایعه اولین نشانه آن است که ممکن است شاه بازگشت امینی را به مصلحت تشخیص دهد. با توجه به شایعه قوی و گسترده ای که سازمان سیا پشتیبان امینی است، سفارت از ملاقات با او خودداری می کند. منبع مطبوعاتی به رایزن سیاسی گفت که زاهدی بلافاصله بعد از مراجعت از آمریکا و قبل از اینکه شب نهم اکتبر ملاقات طولانی با شاه داشته باشد، تقریباً به مدت نیم ساعت با ژنرال اویسی و دیگر مقامات بالای امنیتی و حکومت نظامی ملاقات کرده است. زاهدی چهاردهم اکتبر به آمریکا باز خواهد گشت.

4- وزارت دربار دو مقام معاونت بالا، برای اردلان وزیر دربار اعلام کرده است، همایون بهادری به عنوان یکی از آنها باقی می ماند و دامنه مسئولیتهایش گسترش یافته و همه امور سیاسی را دربر خواهد گرفت. سرلشکر پاکروان، دولتمرد پیرتر، در سلسله مراتب درباری ترقی می کند و مسئول امور مالی و اداری می گردد.

5- با اعلام تشکیل دو حزب جدید، صحنه سیاست بسیار فعال باقی می ماند. حزب «عدالت» یکی از آنهاست که با رهبری حسینی آزاد، دفتری تشکیل می شود. این حزب انتظار می رود غیرسیاسی باشد و به بازرسی ادارات مملکت بپردازد و مقامات مملکتی را به بحث و گفتگو بکشاند. دومی «کانون ملی گرایان» نام دارد و با رهبری علاءالدین زرین پور و تعدادی از اعضاء گروه تحقیق نهاوندی که دیگر ظاهراً از حزب او دنباله روی نخواهند کرد تشکیل خواهد شد. پزشکپور نماینده مخالف در مجلس به حملات خویش علیه دولت ادامه می دهد و شایعه ای رواج دارد که او نامزد نخست وزیری مملکت است. (ما با تردید خیلی زیاد به آن می اندیشیم) 6- روزنامه ها از فرانسه خبر می دهند که دولت فرانسه مصراً خواستار آن است که آیت الله خمینی از فعالیتهای سیاسی در طول اقامتش در فرانسه اجتناب ورزد. به همین دلیل آیت الله از

ص: 195

مصاحبه با روزنامه نگاران خودداری کرده است. منبع در سفارت فرانسه این موضوع دولت فرانسه را تأیید می نماید. همچنین خبر می دهند که احتمال دارد خمینی به سفر خویش به خاطر تضعیقات [تضییقات] موجود ادامه دهد او شاید به کشورهای اسلامی مانند سوریه، الجزایر و یا لیبی که آماده پذیرش او هستند سفر نمایند.

در ضمن گزارش می رسد که خمینی اعلام کرده که به فعالیتهای سیاسی خود ادامه خواهد داد. او میزبان دامادش و نیز آیت الله مرعشی که از وضع ایران با خود خبرها و پیامهایی آورده اند بوده است.

7- روزنامه ها همچنین خبر درخواست میتران را مبنی بر آزادی همه زندانیان سیاسی ایران و دعوت بین الملل سوسیالیست از کریم سنجابی رهبر مخالفان که شرکت در کنفرانس آینده آنان را در ونکوور کانادا پذیرفته منتشر کرده اند.

8 - به ما خبر رسیده که به روزنامه ها توصیه شده که نیازی به برجسته نشان دادن فعالیتهای شاه نیست. با وجود این عکسهای شاه به مناسبت افتتاح سال تحصیلی دانشگاه تهران در روز شنبه و روز یکشنبه به مناسبت روز ویژه معلم (در هر دو مورد همراه ملکه) در استادیوم آریامهر در صفحات اول روزنامه ها چاپ شده اند. ظاهراً اقدامات عادی امنیتی کافی بوده است.

9- از طرف دیگر خبر می رسد صدها روزنامه نگار یک تقاضانامه هفده ماده ای امضاء کرده و خواهان رسیدگی به شکایات مختلف خود شدند. (سفارت در این مورد جداگانه گزارش خواهد داد.) احتمالاً این قضیه زمینه ساز تحقق شایعه ای است مبنی بر اینکه روزنامه نگاران روز چهاردهم اکتبر، هفته آینده اعتصاب خواهند کرد.

در ضمن فعالیت اکثر دانشگاههای مهم و تعدادی از دبیرستانها همچنان متوقف بوده و دانش آموزان و معلمان در حال اعتصاب بسر می برند. مثلاً در دانشگاه تهران فقط کلاسهای دانشجویان سال اول پزشکی دائر شده است.

روزنامه ها این روزها اینگونه حوادث را با آب و تاب بیشتری انتشار می دهند. همچنین مطبوعات از دستگیری دو نفر ملا در خرمشهر در روز جمعه و آزادی 3 ملا در بهبهان پس از 36 روز زندانی خبر می دهند. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 11 اکتبر

سند شماره 95 خیلی محرمانه11 اکتبر 1978 - 19 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9907به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 11 اکتبر خلاصه گزارش: ناآرامیهای گسترده ادامه دارد. انجام تظاهرات در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها اعلام نشده، ادامه اعتصابات، تعطیلی دانشگاهها، بسیاری از دبیرستانها نیز بسته شد. همچنین در شهرهایی که در آنها حکومت نظامی اعلام شده، تظاهرات محدود روی

ص: 196

می دهد و با آمدن نظامیان پراکنده می شوند، خودروهای مسلح به خیابانهای اصفهان بازگشته اند. کمیته مقامات شهر آمل تقاضای حکومت نظامی دارد.

مطبوعات همین تقاضا را از طرف شهرهای دیگر گزارش می دهند. به مناسبت چهارم آبان، روز تولد شاه، گروهی از زندانیان سیاسی مورد عفو قرار خواهند گرفت. دیدار زاهدی از تهران این گمان را به وجود آورده که گویا او حامل پیام رئیس جمهور کارتر است. خمینی به توطئه قدرتهای بزرگ علیه ایران حمله می کند. سنجابی پیوستن جبهه ملی به بین الملل سوسیالیست را انکار می کند. کنسولگریهای ایران، پاسپورت اشخاص را، به شرطی که سوءپیشینه جنایی نداشته باشند تجدید می کنند. پایان خلاصه گزارش.

1- تظاهرات گسترده در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها اعلام نشده ادامه دارد. پلیس روز نهم اکتبر در سنندج به روی جمعیت آتش گشود. مردم بانکها را آتش زده بودند. گزارش شده بیست نفر مجروح شدند که حال چند تن از آنان وخیم است. کشته ای گزارش نشده است. در همان روز پلیس با گاز اشک آور، جمعیت انبوهی را در خرم آباد، پراکنده ساخت. در آمل، در درگیری نیروهای امنیتی با مردم، یک نفر دانشجو کشته شد و آمار کشته شدگان بدین ترتیب به چهار نفر رسید. روزنامه ها از 23 شهر دیگر که در سراسر ایران پراکنده هستند، نام می برند که در آنها تظاهرات جدیدی انجام گرفته است. بنا به گزارش مطبوعات، کمیته انجمن شهر آمل از استاندار مازندران تقاضا کرد حکومت نظامی برقرار شود. واکنشهای مشابهی از اراک، کرمانشاه، سنندج و رضائیه گزارش می شود.

2- معترضین که بیشتر آنان را دانشجویان تشکیل می دهند حتی در شهرهایی که در آنها حکومت نظامی اعلام شده، تظاهرات می کنند. در این میان پدیده جدید، شرکت گروه وسیعی از دانش آموزان دبیرستانی است که در محلات دور از هم، در تظاهرات شرکت می ورزند و به سرعت می گریزند. پلیس مقررات حکومت نظامی را که تجمع بیش از دو نفر را ممنوع اعلام می دارد، بی درنگ به اجراء نگذاشته است. گروهها گرد هم می آیند و شعار می دهند، پلیس و نظامیان کمک می طلبند، نیروی کمکی مؤثر فرا می رسد و جمعیت فوراً متفرق می شود. صبح یازدهم اکتبر گروهی که سن آنها بین 15 تا 18 سال بود، در مقابل ساختمان شرکت ملی نفت ایران واقع در خیابان تخت جمشید که از سفارت خیلی دور نیست، تظاهرات کردند. روزنامه ها گزارش می دهند که یک نفر در جنوب به ضرب گلوله پلیس مجروح شده است. صبح روز یازدهم، گروهی در دبیرستان رضاشاه کبیر، نزدیک سفارت ما شعارهای ضدشاه دادند. نیروهای امنیتی بدون حادثه ای آنها را پراکنده ساختند.

حضور روزافزون نظامیان در تهران و اصفهان چشمگیر است. خودروهای مسلح نظامی به خیابانهای اصفهان بازگشته اند. در تهران نظامیان مسجد قبا و حسینیه ارشاد نزدیک مسجد جمعه را اشغال کرده اند. [شهرها هنوز تحت کنترل هستند.] انتظار می رود در سه روز تعطیلی آخر هفته (چهاردهم اکتبر تولد امام رضا) حضور نظامیان بیشتر شود. این حقیقت که

ص: 197

اجتماعات مربوط به کارگران علیرغم مقررات حکومت نظامی مجاز است وضع را پیچیده ساخته است. در غیر این صورت، مقامات حتماً اجتماعات سیاسی را در هم می شکنند. هنگامی که تجمع مربوط به دانشجویان اعتصابی، مقابل ساختمان شرکت ملی نفت ایران حالت سیاسی به خود گرفت، نیروهای امنیتی آن را پراکنده ساختند.

3- اعتصاب دانشجویان مانع کار مدارس زیادی شده است. حداقل کلاسهای سیزده دانشگاه و دانشکده تشکیل نشده است. گزارشات حاکی از آن است که بیش از 2000 دبیرستان در سراسر کشور تعطیل اند. بسته بودن مدارس و ناآرامیهای کارگری، پتانسیل فراوان و قابل ملاحظه ای برای انجام تظاهرات در هر وقت از روز به وجود می آورد.

4- آیت الله خمینی در پاریس به قدرتهای بزرگ شرق و غرب، به خاطر دخالتشان در امور داخلی ایران حمله می کند. او دانشجویان را به ادامه نبرد علیه استعمار تشویق می نماید. ولی در ضمن توصیه می کند تا برنامه تحصیلی آنان دچار اخلال نگردد.

او آشکارا از کمونیسم و حزب توده به خاطر توطئه برای تضعیف جنبش آزادیخواهانه اسلامی انتقاد کرد. بیانیه او علیرغم گزارشات فراوانی که دولت فرانسه او را از فعالیت سیاسی باز می دارد، انتشار یافت.

5- مردان مسلح ماسک دار، به کنسولگری عراق در خرمشهر، روز دهم اکتبر حمله بردند در نتیجه نگهبان آن به قتل رسید. پیروان خمینی از دولت عراق به خاطر عدم اعطاء فعالیت آزاد به خمینی در نجف، انتقاد کرده اند.

6- عفو ملوکانه به مناسبت تولد شاه در روز 26 اکتبر شامل گروهی از زندانیان سیاسی خواهد شد. تعداد آنها هنوز مشخص نشده است.

7- سنجابی رهبر جبهه ملی پیوستن به بین الملل سوسیالیست را انکار کرد. با وجود این شرکت در کنگره سوم بین الملل سوسیالیست را که تا پنجم نوامبر در ونکوور برقرار است، مورد تأیید قرار داد.

8- دولت ایران اعلام کرد، از این به بعد کلیه کنسولگریهای ایران در سراسر دنیا به شرطی که افراد سوءپیشینه جنایی نداشته باشند، گذرنامه صادر خواهند کرد.

سولیوان

ادامه ناآرامی کارگری در ایران

سند شماره 96 استفاده اداری محدود12 اکتبر 1978 - 20 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 9950به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران 9789 موضوع: ادامه ناآرامی کارگری در ایران 1- خلاصه: اعتصابات در ایران همچنان گسترش می یابد. 30 هزار کارگر روز نهم اکتبر

ص: 198

در ذوب آهن آریامهر در اصفهان دست به اعتصاب زدند. روز دهم اکتبر کارگران مجتمع مس سرچشمه و مجتمع صنعتی بهشهر اعتصاب کردند. در همین روز حدود دو هزار کارگر در کارخانه تراکتورسازی تبریز دست از کار کشیدند. در یازدهم اکتبر کارکنان روزنامه های فارسی و انگلیسی زبان در تهران اعتصاب کردند. گزارش شده اعتصاب آنها در اعتراض به وجود سانسور در حکومت نظامی بوده است. توقف کار در راه آهن دولتی ادامه دارد، تلویزیون ملی ایران در اعتصاب به سر می برد، و کارمندان چندین وزارتخانه هنوز بر سر کارهایشان بازنگشته اند. بیمارستانهای تهران مواجه با توقف کار هستند. در سراسر ایران کارکنان تعاونیهای شهری، صندوق تأمین اجتماعی، پست، سازمان آب و برق و کارکنان تعاونیهای شرکت ملی نفت ایران (NIOC) هنوز در اعتصاب بسر می برند. برخلاف اکثریت اعتصابها، فعالیتهای معلمان و دانش آموزان به نظر می رسد بیشتر انگیزه های سیاسی دارند. حداقل بخشی از نارضایتی کارگری به نظر می رسد اکنون متوجه کارکنان اتباع بیگانه در ایران است. دولت تاکنون به نظر نمی رسد با روش هماهنگ با اعتصابات برخورد کرده باشد همچنین اعتصابات به شرکتهای بخش خصوصی سرایت کرده است. پایان خلاصه.

2- به نوشته جراید 30000 کارگر مجمتع ذوب آهن آریامهر در اصفهان در نهم اکتبر دست به اعتصاب زدند و درخواست کردند تقاضای 25 ماده ای آنها از سوی مدیریت تصویب گردد. ما تاکنون فهرست مشخصی از تقاضاها دریافت نکرده ایم اما گزارشات رسانه ها حاکی است کارگران بر عزل رؤسای برگزیده اداره تأکید می ورزند. اعتصابیون به خیابانهای اصفهان رفته و پلاکارد به دست گرفته و شعار می دادند، اما گزارش شده تظاهرات با آرامش برگزار گردید. نیروهای حکومت نظامی اکنون از مجتمع تخلیه شده حفاظت می کنند.

3- دو هزار کارگر از مجتمع مس سرچشمه و سه هزار تن دیگر از مجتمع صنعتی بهشهر روز دهم اکتبر دست به اعتصاب زدند. تقاضاهای کارگران شامل کمک هزینه بیشتر و افزایش پوشش بیمه درمانی است. همچنین گزارشات مطبوعاتی حاکی است که 1700 نفر از کارگران کارخانه تراکتورسازی تبریز در اعتراض به کم بودن میزان حقوق خود و شرایط بد کاری اعتصاب کردند. آنها همچنین درخواست کرده اند که دولت در تلاشهای آنها جهت سازماندهی اتحادیه های تجاری دخالت ننماید.

4- روزنامه های اصلی تهران در صبح روز 12 اکتبر اعتصاب کردند. در حالیکه کارمندان روزنامه ها به منظور افزایش حقوق و شرایط بهتر کاری اخیراً تهدید به اعتصاب کرده اند، این تعطیلی گسترده پاسخی بود به بخشی از قوانین حکومت نظامی برای ایجاد دوباره مقررات سانسور شدید در مطبوعات محلی. ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران احتمالاً به واسطه نحوه انعکاس ناآرامیهای اخیر کارگری در کشور و شاید توجه زیاد رسانه ها به آیت الله خمینی در روزهای اخیر عصبانی شده و سانسورچیهایی را به دو مطبوعه بزرگ در تهران یعنی کیهان و اطلاعات اعزام کرده است این دو مؤسسه به جای ارائه مطالب خویش به دولت جهت تأیید،

ص: 199

اعتصاب کردند و دیگر روزنامه های شهر من باب همدردی با آنان اعتصاب نمودند. اما اکنون اطلاعاتی درباره چگونگی مذاکرات میان مقامات و کارکنان روزنامه نداریم.

5- مقاله ای در دهم اکتبر در روزنامه تهران ژورنال چاپ شد که در آن خبر اعلام شده از طریق رادیو مبنی بر خاتمه اعتصاب 30000 نفر از کارکنان راه آهن تکذیب شد و عنوان گردید که اعتصاب ادامه دارد. بنابر این گزارش کارگران مدعی اند که طی روزهای اخیر فقط 2 قطار از 15 قطار طبق برنامه از تهران حرکت کرده اند و اینکه این دو قطار هم با تهدید نیروهای امنیتی هنگامی که به خشونت متوسل شدند، راه اندازی شدند. گزارشات جراید درباره خاتمه اعتصاب سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران در نهم اکتبر غلط از آب درآمد.

اینک گزارشات خبری حاکی است که به استثنای کارمندان واحد مرکزی خبر بقیه کارکنان تلویزیون ملی ایران علیرغم قولهای رضا عاملی وزیر اطلاعات مبنی بر پذیرفته شدن تقاضاهای اعتصابیون در کابینه، تصمیم به ادامه اعتصاب گرفته اند.

6- کارمندان دولتی وزارتخانه های دارایی، بازرگانی، دادگستری و سازمان برنامه و بودجه و حداقل بخشی از کارمندان دیگر وزارتخانه ها به اعتصاب خود ادامه می دهند. گزارشهای روزنامه ها به نقل از یک کارمند وزارت بازرگانی حاکی است که کارمندان دولت تا موافقت مدیریت با افزایش صددرصدی حقوقها به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. این کارمند افزود کارمندان دولت همچنین تقاضا دارند از حق تأسیس اتحادیه کارمندان دولت برخوردار شوند تا فعالیتهای کلیه کارکنان وزارتخانه ها و سازمانهای مربوطه را هماهنگ سازند.

7- بیمارستانهای تهران تحت پوشش وزارت بهداشت با توقف کار مواجه اند. کارمندان خواستار افزایش صددرصدی حقوق خود بوده و عنوان می کنند که کمک هزینه ها بایستی تا سطح مزایای مربوط به کارکنان خارجی بالا برود. گزارشات مطبوعات حاکی است کارکنان بیمارستانها همچنین تأکید دارند که ساعات کار آنها در هفته به 36 ساعت تقلیل یابد و اینکه از اضافه کاری و تعطیلات روزانه بهتری برخوردار شوند. اعتصاب در بیمارستانها ابتدا منحصر به تهران بود اما طبق گزارش به چندین شهر در استانها سرایت کرده است. گزارشات تأیید نشده روزنامه های 11 اکتبر حکایت از آن دارد که دکترها و کارمندانی که تحت پوشش وزارت بهداشت هستند موافقت کردند در پاسخ به درخواست انسان دوستانه دکتر محمدحسن مرشد وزیر جدید بهداشت و درمان به اعتصاب خود پایان دهند.

8 - در سرتاسر ایران گروه زیادی از تعاونیهای شهری کارگری، معلمین، دانش آموزان، کارگران صندوق تأمین اجتماعی، کارمندان پست، کارگران سازمان آب و برق، کارکنان تعاونیهای مختلف NIOC همچنان در اعتصاب بسر می برند. بنا به گزارشهای رسانه ها تقاضاها عموماً شامل افزایش حقوق و اضافه کاری، دریافت وامهای بهتری جهت مسکن و خاتمه دادن به سیستمهای تبعیض آمیز که ادعا می شود در بیشتر سازمانها و وزارتخانه ها به اجرا درمی آید، می گردد. همچنان که انتظار می رفت، در حالیکه اکثر اعتصابها انگیزه های اقتصادی داشتند،

ص: 200

اعتصاب معلمان و دانش آموزان بیشتر جنبه سیاسی دارد. گروهی از اهل دانش طی نامه ای به مطبوعات در تاریخ نهم اکتبر اعلام کردند که معلمان دیگر تحت تأثیر اعمال فشار جهت نشان دادن حمایت از سیاستهای دولت قرار نخواهند گرفت.

آنها همچنین خواهان «اعاده حیثیت» از معلمان و دانش آموزانی هستند که در آشوبهای اخیر نسبت به آنها «هتک حرمت» شده است و اینکه کلیه معلمان و دانش آموزان دستگیر شده سریعاًآزاد گردند و به آنها اجازه بازگشایی یک مرکز برای دفاع از حقوق معلمین داده شود.

9- حداقل بخشی از نارضایتی کارگری اکنون به نظر می رسد به سمت کارکنان بیگانه هدف گیری شده است. گزارش می شود از جمله تقاضاهای کارکنان دولت، شامل اخراج متخصصین و مشاوران خارجی است که به گفته اعتصابیون حقوقهای بیشتری دریافت می دارند و از نفوذ بیشتری در مقایسه با همتاهای بومی خود برخوردارند. گزارشهای مطبوعاتی حاکی است امیرپرویز وزیر امور کشاورزی و روستایی طی ملاقات اخیر با کارمندان ناراضی، ناگزیر شد به این مسئله پاسخ دهد و اظهار داشت هیچ مشاور خارجی در این وزارتخانه حقوق بالایی که غیرموجه باشد دریافت نمی کند. به گزارش رسیده مدیران سندیکای کارگران شرکت مهندسی فیروز در ملاقات دهم اکتبر با رئیس سازمان کارگران ایران تقاضا کردند که حقوقهای «گزاف» کارمندان بیگانه کنترل گردد. وی افزود: پرداخت دستمزد بالا به کارمندان خارجی یکی از دلایل اصلی نارضایتی میان کارگران ایرانی است.

10- نظریه: به نظر می رسد پاسخ دولت به ناآرامیهای کارگری از هماهنگی و طرح ریزی ضعیفی برخوردار بوده است. ما شواهد روشنی در دست داریم که دولت به هر دلیلی برای استفاده از مکانیسمهای شناخته شده جهت برخورد با وضعیت اعتصاب اقدامی به عمل نیاورده است.

یگانه وزیر امور اقتصاد و دارایی در ملاقات روز نهم اکتبر با سفیر سولیوان اعتراف کرد که شورای پول که به طور معمول سیاستهای پولی را هماهنگ می کند تا آن تاریخ حتی تشکیل جلسه هم نداده است. وزارتخانه های مختلف تاکنون به نظر می رسد با اعتصابات به صورت یک امر ویژه برخورد کرده اند.

11- در حالیکه رسانه های ارتباط جمعی به اعتصابات گسترده کارکنان دولتی و شبه دولتی پرداخته اند، فعالیتهای کارگری به هیچ نحو به اداره جات بخش دولتی محدود نبوده است. اعتصابات و دیگر فعالیتهای کارگری اکنون در میان شرکتهای بخش خصوصی نیز دیده می شود و این پدیده به نظر می رسد در حال گسترش باشد. فلسفه «او حق خودش را گرفت، من هم حق خودم را خواهم گرفت»، به نظر می رسد اکنون در ایران حکفرما شده است. هیچ کس نه در بخش دولتی و نه در بخش خصوصی نمی خواهد در مسابقه برای گرفتن حقوق و مزایای بیشتر عقب تر از دیگران بماند.

سولیوان

مورد تیمسار نصیری به دادگاه نظامی ارجاع گردید

ص: 201

سند شماره 97 خیلی محرمانه14 اکتبر 1978 - 22 مهر 1357 شماره: 6846049378منبع: روزنامه تهران ژورنال موضوع: مورد تیمسار نصیری به دادگاه نظامی ارجاع گردید 16- خلاصه: این گزارش اطلاعاتی را که از روزنامه انگلیسی زبان تهران ژورنال مورخ 10 اکتبر 1978 استخراج شده است، منعکس می سازد. این گزارش حاوی اطلاعاتی در مورد رئیس قبلی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) است که از این شغل استعفاء داد و سفیر پاکستان شد و پس از مدت کوتاهی استعفاء داد. او در حال حاضر در ارتباط با شغل ریاست ساواک و حیف و میل اموال دولتی با دادگاه نظامی مواجه است 22- جزییات: (بدون طبقه بندی)- اطلاعات زیر از روزنامه تهران ژورنال مورخ 10 اکتبر 1978 استخراج شده است:

«پرونده نصیری به دادگاه نظامی ارسال می شود» تهران - دادستان دادگاه اداری دیروز اعلام نمود حدود سه سال قبل شکایاتی از تیمسار نصیری ریاست سابق ساواک به دادگاه اداری واصل گردید.

سه سال قبل که این شکایات شده بود، دادگاه از قبول آن خودداری نمود. این شکایات که هفته قبل مجدداً به جریان انداخته شدند، به دادگاه نظامی ارجاع گردید تا درباره آن رأی صادر شود. بنا به اظهار دادستان، اتهامات علیه تیمسار نصیری شامل به زندان انداختنهای غیرقانونی افراد، کتک زدن و شکنجه است. رئیس سابق ساواک شنبه هفته گذشته پس از اینکه به طور جدی مورد حمله نمایندگان مجلس قرار گرفت و به فساد و رشوه گیری و در ارتباط بودن با یک افتضاح مالی متهم گردید، از مقام سفارت در پاکستان استعفاء داد. نصیری در اوایل امسال از سازمان امنیت و اطلاعات کشور برکنار شد تا ساواک با برنامه جاری آزادی، بازسازی شود.

هم زمان با این، نخست وزیر سابق امیرعباس هویدا متهم گردید که شش سال قبل به طور غیرقانونی مردی را به زور از رفسنجان تبعید نموده است. در شکایت به دادگاه اداری، عباس خاندانی از رفسنجان گفت که شش سال قبل در مدت یک بازدید ملکه فرح از کرمان، او گزارش در مورد شرایط اسف انگیز زندگی در شهرش به ملکه فرح داده است. او گفت که هویدا گزارش را دروغ خوانده بود و سپس به استاندار کرمان دستور داده بود که آن مرد را به زور تبعید نمایند. در یک مورد دیگر دیروز گزارش شد هژبر یزدانی، سرمایه دار، 37 میلیارد ریال به یک بانک خصوصی در ایران بدهکار است. بر اساس گزارشات، در ابتدا یزدانی 50 میلیارد ریال بدهکار بوده است ولی 13 میلیارد ریال آن با تصرف اموال شخصی وی توسط بانک برگشت داده شده است. بر اساس گزارش رسیده به وزیر امور اقتصادی و دارایی در روز یکشنبه، یزدانی بیش از 200 میلیون ریال مالیات به دولت بدهکار است.

نظریات تهیه کننده گزارش: (خیلی محرمانه) اطلاعات فوق مربوط به حادثه تیمسار نصیری

ص: 202

در گزارش 6846048678 II R و پیام 78 اکتبر Z 080926 DTG ارسال شده اند. اخیراً در اینجا شایع شده است که تیمسار نصیری مایل است به ایالات متحده سفر نماید، ولی اطلاع رسمی از این سفر تاکنون به این اداره نرسیده است. اطلاعات دریافتی بعدی، متعاقباً گزارش خواهند شد.

22- الف - جزییات (بدون طبقه بندی):

اطلاعات زیر پس از تکمیل این گزارش دریافت شد و به صورت پیوست به پاراگرافهای فوق ارسال می گردد. این اطلاعات از نشریه کیهان اینترنشنال 18 اکتبر 1978 استخراج شده است:

«نصیری باز می گردد» رئیس سابق ساواک، تیمسار نعمت الله نصیری، امروز به تهران بازگشت تا با اتهاماتی از شکنجه و سوءاستفاده از مقام تا حیف و میل اموال دولتی مواجه گردد.

براساس اظهارات مقامات، نصیری با یک هواپیمای دولتی از پاکستان بازگشت که در آنجا به عنوان سفیر خدمت می کرد و به سوی سرنوشتی نامعلوم در تهران پرواز کرد.

اعتقاد بر این است که نصیری اولین هدف آدم دزدی کمونیستهایی است که بیش از یک دهه با آنها جنگیده است. در مدت سه شب گذشته، رادیو مسکو نظریات ضدنصیری شدیداللحنی را منتشر می کرد و در آنها او را متهم به درگیر بودن یا «زندانی کردن ایرانیان بی گناه و اعمال قدرت برای حمایت از هژبر یزدانی تاجر» می نمود.در بین سایر موارد، رادیو مسکو به علت «اقدامات ضد دمکراسی» در مدتی که رئیس ساواک بوده است، نصیری را مورد حمله قرار داد. همچنین رادیو مسکو اظهار داشت که او ایرانیان «بیگناه» را زندانی کرده تا در ازاء آزادی آنان پولهای گزاف از خانواده های آنان بگیرد. به هر حال رادیو هیچ مورد به خصوصی را ذکر ننمود.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه) از موضوعات فوق مشهود می گردد که شایعات رفتن تیمسار نصیری به ایالات متحده متوقف شده اند. در صورت دریافت اطلاعات جدید متعاقباً مخابره خواهند شد.

دعوت برای اعتصاب عمومی در 16 اکتبر

سند شماره 98 استفاده اداری محدود16 اکتبر 1978 - 24 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10024به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: دعوت برای اعتصاب عمومی در 16 اکتبر مطبوعات و رادیو بی بی سی گزارش کرده اند که برای مراسم یادبود کسانی که در هشتم سپتامبر (17 شهریور) در میدان ژاله کشته شدند آیت الله خمینی شانزدهم اکتبر را به عنوان روز عزای ملی اعلام داشته است. این درخواست از سنت قدیمی اسلامی عزاداری چهل روز بعد از

ص: 203

مرگ منبعث می شود. جبهه ملی با تکرار این درخواست، مخصوصاً اعتصاب عمومی را برای شانزدهم اکتبر پیشنهاد می کند. این امر گزارشهای قبلی به دست آمده طی آخر هفته از منابع مختلف را تأیید می کند. اعلامیه ای که به نظر می رسد از طرف خمینی صادر شده است در 15 اکتبر در «دروس» حومه تهران ظاهر گشت. در عین حال که اعلامیه مردم را برای عزاداری روز چهلم دعوت می کند، این اعلامیه، تاریخی برای چهلمین روز تعیین نکرده است.

نظریه: به نظر می رسد این دعوتها برای تظاهرات خیابانی، تکرار نشده اند بلکه برای شکلهای آرام تری از اعتراض بوده است. به هر صورت، چنین روزهایی مولود بعضی تظاهرات خیابانی (شاید ناهماهنگ) در گذشته می باشند. سولیوان

گزارش سیاسی: جریانات مختلف

سند شماره 99 سری16 اکتبر 1978 - 24 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10059به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی: جریانات مختلف خلاصه: شریف امامی می گوید که به عنوان نخست وزیر باقی خواهد ماند - علی امینی شایعات نخست وزیر شدن خود را تکذیب می کند - ترمیم کابینه قریب الوقوع به نظر می رسد - حزب سیاسی جدیدی تشکیل شد - فرقه های مذهبی مانور می دهند - 124 زندانی آزاد شدند - اعتصاب غذای تعدادی زندانی - اعتصاب عمومی پراکنده (جزییات در تلگرام جداگانه) در برابر حمایت خیلی پرحرارت تر مردم از اعتصاب روزنامه نگاران در هفته گذشته - پایان خلاصه.

1- تیترهای مطبوعات صبح 16 اکتبر از قول شریف امامی نقل می کنند که او نخست وزیر باقی خواهد ماند. او گفت «من محکوم به ماندن هستم. حتی اگر مایل به ترک این پست باشم باز نمی توانم». این بیان تلاشی بود در جهت متوقف نمودن شایعات موجود مبنی بر اینکه او برکنار و کس دیگری جانشین او خواهد شد. (نظریه: سفارت از طریق چندین منبع دریافته است که شاه حداقل اکنون تصمیم به پشتیبانی از نخست وزیر، جهت دادن فرصتی به او که اوضاع مملکت را به دست بگیرد، گرفته است. حقیقت این است که حداقل چند رهبر مذهبی میانه رو خیلی خصوصی وانمود کرده اند که می توانند با او کار کنند. به علاوه به نظر می رسد که عدم وجود جانشینی واقعاً جذاب عامل اصلی در تصمیم شاه بوده است).

2- اثر گفته شریف امامی با مصاحبه مطبوعاتی به موقع روزنامه تهران ژورنال مورخ 16 اکتبر با علی امینی تقویت شد. علی امینی در مصاحبه اش شایعات احتمال تشکیل دولت توسط خودش را تکذیب کرد، او تمایل خود را به کار و خدمت در هر پست و مقامی، بیان داشت ولیکن علاقه به نخست وزیر شدن را انکار کرد. همچنین گفت که حکومت نظامی چیز بدی است و هرگونه تماس تازه ای با آیت الله خمینی را منکر شد. (نظریه: علیرغم تکذیب، تمایل

ص: 204

به نخست وزیری امینی در چند هفته گذشته مطرح بوده است.) سفارت دو روایت راجع به او شنیده است. در اولی اینگونه گفته شده که به امینی بی هیچ شرطی پست نخست وزیری پیشنهاد شده اما وی روی نظارت بر ارتش و ساواک اصرار ورزیده و در نهایت معامله به هم خورده است و در نقل دومی، امینی بدون دلیل گفته است که نخست وزیری را به شرط اینکه شاه به مدت شش ماه از ایران خارج شود، خواهد پذیرفت. امینی، نه شاه، دنبال کارش فرستاده شد. قابل توجه است که منابع نزدیک به گروههای مذهبی به ما گفته اند که آیت الله شریعتمداری در فکر همکاری با امینی بود، ولیکن بعد از تشکیل دولت توسط شریف امامی، کار با دولت حاضر را بهترین وسیله برای تثبیت اوضاع می دانند.

3- سفارت به طور خیلی محرمانه مطلع شده که وزیر علوم و آموزش عالی یعنی نهاوندی در 12 اکتبر استعفانامه خود را تسلیم دولت نموده است که مورد قبول هم واقع خواهد شد. همچنین توسط منابع نزدیک به دولت به ما گفته شده که تغییرات دیگری در کابینه در حال وقوع است و شاید خیلی زود هم صورت پذیرد. انتقاد شدید و وسیعی توسط چندین منبع مختلف که بعضاً مذهبی و اکثراً غیرروحانی هستند به وزرای فعلی (توده ایهای سابق) در دولت ایران (آزمون - نهاوندی - باهری - بدیعی - معتمدی) به عمل آمده است. یک منبع دانشگاهی به ما گفت که خیلی ها عدم مدیریت قاطعانه در دانشگاه را به نهاوندی نسبت می دهند که نتیجه آن افزایش شدید فعالیتهای حزب توده در جوامع دانشگاهی خصوصاً دانشگاههای شهرهای بزرگتر بوده است. حزب توده و دیگر گروههای مخالف نقش مهم ولی محتاطانه را در اعتصابات دانش آموزی - دانشجویی بازی کرده اند (این نظریه بر اساس چندین تماس با منابع دانشگاهی می باشد) بیشتر ایرانیان افراطی این مطلب را دسیسه حزب توده که در اطراف نهاوندی و سایرین دور می زند، می بینند.

4- مطبوعات صبح 16 اکتبر بیانیه رئیس سابق حزب منحله ایران نوین، عطاءالله خسروانی را گزارش می کنند که می گوید حزب سیاسی جدیدی با حمایت و پشتیبانی بیش از یکصد نماینده مجلس شورا و سنا اواخر این هفته تشکیل خواهد شد. خسروانی گفت در مورد اسم و برنامه حزب در 18 اکتبر تصمیم گرفته خواهد شد، این گروه حمایت مجلس از نخست وزیر را توسعه خواهد داد و از نظام سلطنتی، قانون اساسی و مذهب شیعه پشتیبانی خواهد کرد و اهداف اصلی آن بر آزادی برنامه های اجتماعی - اقتصادی استوار خواهد بود.

5- کشمکشهای سیاسی درون جوامع مذهبی شدید و حاد می شوند. منابع نزدیک به میانه روها به ما گفته اند که احتمالاً شکاف بین شریعتمداری و خمینی هفته آینده آشکار و علنی خواهد شد. منبع همچنین نظر داد که مدارک مسلم و قطعی برای توجه دادن حامیان خمینی در تهران به دست آورده که دال بر وجود روابط بین اردوی خمینی و حزب توده می کند. مطبوعات سخنان اخیر خمینی در حومه پاریس را گزارش کرده اند که در خلال آن به ابرقدرتها حمله کرده و آنهایی را که تلاش می کنند مردم را متقاعد سازند حکومت اسلامی حکومتی

ص: 205

ارتجاعی است لعنت نموده است. سفارت تأکید دارد که سیاستهای مذهبی در حال حاضر در پشت پرده شکل می گیرد و در این حال مذاکرات محتاطانه و خصوصی در جریان است (حفاظت شود.) 6- مقامات حکومت نظامی تهران، آزادی 124 زندانی که به اتهام فعالیتهای ضد کشور دستگیر شده بودند را اعلام کردند. به نظر می رسد که این افراد اخیراً طبق مقررات حکومت نظامی دستگیر شده باشند. کیهان اینترنشنال خبر می دهد که زندانیان زندانهای قصر و اوین از 11 اکتبر در اعتصاب غذا بسر می برند. انتظار می رود که اعتصاب یک هفته به درازا بکشد و به نظر می رسد این اعتصاب در رابطه با محکوم نمودن صریح و آشکار کشتارها در آشوبهای اخیر (از جمله میدان ژاله) و برای «نشان دادن همبستگی زندانیان با حرکت و جنبش ملی» و (احیاناً با جبهه ملی) می باشد.

7- اعتصابات دیگر همچنان ادامه دارند. لیکن از نیمه های بعد از ظهر 16 اکتبر دعوت به اعتصاب عمومی در تهران منجر به نتایج بی اثری شده است. (جزییات در گزارش جداگانه ای می آید). و این فرق آشکاری دارد با اعتصاب روزنامه نگاران که با ابراز پشتیبانی چندین منبع (بعضاً هوادار و بعضاً مخالف دولت) مواجه بود از جمله در پایان هفته گذشته وقتی تعدادی از شخصیتهای برجسته با اعتصابیون در محل روزنامه ملاقات کردند، گل و پیامهای پشتیبانی و از این قبیل برای آنها فرستادند. سولیوان

گزارش امنیتی، 16 اکتبر

سند شماره 100 خیلی محرمانه16 اکتبر 1978 - 24 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10066به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش امنیتی، 16 اکتبر خلاصه: در میان تدابیر شدید نظامی کم سابقه در تهران، روز عزاداری ملی برای قربانیان میدان ژاله با آرامی تا اواسط روز ادامه یافت ولی محتملاً در بعد از ظهر بدتر خواهد شد. بازارها و بسیاری از مغازه ها تعطیل بودند و همراه با تعدادی تظاهرکننده به مخالفت با حکومت نظامی پرداختند ولی هیچ گزارشی از شورش و درگیری دریافت نشده است. تظاهرات بیشتر در شهرهای سایر استانها 4 کشته طی روزهای گذشته به جا گذاشت. در بازار تبریز روز 15 اکتبر آتش سوزی به وقوع پیوست. آیت الله اصفهانی از بازداشت آزاد شد. اعتصابات گسترده ادامه دارد. بسیاری از دانشگاهها به امید و چشم داشت به کوشش سازمان یافته برای بستن آن تعداد دانشگاهی که هنوز باز هستند، بسته ماندند. در اواسط بعد از ظهر، شورشی جدی در دزفول به وقوع پیوست. پایان خلاصه.

1- نیروهای امنیتی برای دردسرهای احتمالی در چهلم یادبود کشته های میدان ژاله، خود را آماده می کنند. تدابیر نظامی در تهران در طول زمان حکومت نظامی، در نوع خود بسیار گسترده

ص: 206

بود. تعدادی نیروی امنیتی ویژه در فرودگاه مهرآباد مشهود بودند. ترافیک صبح تهران عادی بود و تقریباً تمام تجارتخانه های خارج از بازار شروع به کار کردند. اکثر مغازه ها در طول صبح بسته بودند. به هر حال، زمانی که مغازه داران موقعیت محلی را ارزیابی می کنند، هیچ کس نمی خواهد تنها مغازه باز در محل باشد. در نتیجه الگوی تعطیلی مغازه ها به صورت پراکنده می باشد... بعضی از مغازه ها در شمال شهر بسته و در همان حال در میدان سپه در جنوب تهران تا اواسط روز فعال هستند. (نظریه: سناریو حاکی از فقدان پاسخ سریع به خمینی و جبهه ملی است. هر کسی خواسته خمینی را می دانست، با وجود این تعداد کثیری به کار بازگشتند. سپس بر پایه آنچه که همسایه می کند، تصمیم به ماندن یا رفتن گرفتند.) 2- تا اواسط روز حداقل یک گروه از تظاهرکنندگان تشکیل شد ولی برخوردی با نیروهای امنیتی پیش نیامد. مدارس ایرانی در طول روز بسته و مدارس بین المللی کلاسهای خود را برقرار کردند. هر چند که بعضی از خانواده ها ترجیح دادند اطفالشان را به مدرسه نفرستند. این مورد در سایر شهرها نیز برقرار بود. بر طبق گزارش کنسولگری، بازار اصفهان و مغازه ها بسته و همچنین بعضی از مغازه های تهیه کننده مایحتاج اصلی، در طی روزهای اخیر عزاداری باز بودند. هیچ تظاهراتی تا اواسط روز به وقوع نپیوست. بازار شیراز تعطیل شد اما شهر آرام بود. به اظهار کنسولگری تبریز، مغازه ها و بازارهای تبریز و کرمانشاه تعطیل بودند. اما مجدداً مشکل جدی به نظر نمی آید. ادارات سراسر ایران مطابق معمول باز شدند (نظریه: اعتصاب عمومی به هیچ وجه کشور را که به هر حال اندکی به واسطه اعتصابات اقتصادی متوقف شده بود، به تعطیلی نکشانده است. اعتصابات خشونت آمیز تقریباً هر روز در شهرهایی که حکومت نظامی برقرار نشده اتفاق افتاده و بی شک امروز نیز انجام خواهد یافت، اما تا ظهر امروز وضعیت شهرهای مهم کاملاً آرام بود. سفارت خبر داده است که سربازان با ماشینهای آب پاش و گلوله های پلاستیکی مجهز شده اند و به آنها تذکر داده شده که از حداقل خشونت برای خنثی کردن اغتشاشات استفاده کنند. حضور نظامی گسترده در تهران باعث ایجاد شایعه ای مبنی بر روی کار آمدن دولت نظامی شده است ولی در حقیقت به نظر می رسد حکومت نظامی به عنوان اقدامی جهت ترساندن تظاهرکنندگان قبل از دست زدن به کاری می باشد.) 3- تظاهرات بیشتری در مشهد و شهرهای فاقد حکومت نظامی در چند روز گذشته باعث خرابی، جراحت بیشتر و حداقل 4 کشته گردید. یکی از کشته ها و دو تن از مجروحان مربوط به غروب 14 اکتبر در مشهد بود. یک نفر دیگر در داراب (استان فارس) کشته شد و دو نفر دیگر در ساوه (استان مرکزی) کشته شدند. آشوب ساوه طبق معمول شامل تخریب بانکها و سینماها می شد. و تظاهرات خشونت آمیزی در بوشهر اتفاق افتاد که از نیروی دریایی درخواست شد به پلیس کمک نماید. اما هیچ گزارشی تاکنون از تعداد زخمیها و کشته ها در دست نیست. بسیاری از تظاهرات دیگر شهرها حاکی از آن بود که این تظاهرات عموماً برای اعتراض به کشته های اخیر خرم آباد برپا شده بود. سه خانه مقامات پلیس در بهبهان

ص: 207

بمب گذاری شد، اما هیچ کشته ای گزارش نشده است.

4- مطبوعات گزارش می دهند که آتش گرفتن بازار تبریز در 13 اکتبر با خساراتی بالغ بر میلیونها ریال همراه بود. و همچنین ادعا شده که آتش سوزی عمدی بوده است. کنسول تبریز گزارش می دهد که خسارتهای وارده به صورت اغراق آمیزی بزرگ شده و تهمت عمدی بودن حریق نیز مشکوک است.

5- آیت الله حاج آقا عطاءالله اشرفی اصفهانی که در طی حوادث اخیر کرمانشاه دستگیر شده بود، آزاد شده است (نظریه: بسیاری از ملاها در بازداشت باقی مانده اند.) 6- اعتصابات گسترده (جداگانه گزارش شده) ادامه می یابد تا وضعیت امنیتی را تحت تأثیر قرار دهد. هم زمان با پایان یافتن یک اعتصاب، اعتصاب دیگری آغاز می شود و حتی زمانی که گروهی به کار بازمی گردند در فکر اعتصابی دیگر هستند تا جایی که خواستهایشان تأمین گردد.

7- هیچ دانشگاه تازه ای موفقیتی در بازگشایی نداشته است. پرویز آموزگار رئیس دانشگاه فردوسی با مطرح کردن استعفایش می گوید او قادر به اداره دانشگاه تا زمانی که استقلال آن حفظ نشود، نخواهد بود. سفارت این طور استنباط کرده است که کالجهای کوچکتر که بدون مشکلی به کار خود ادامه می دادند، توصیه هایی از طرف نمایندگان دانش آموزان مدارس عمده مبنی بر پیوستن به اعتصاب دریافت کرده اند.

8- آخرین مورد: بر طبق گزارش ناظر هیأت اعزامی مستشاران نظامی آمریکا، در دزفول شورشی جدی که با آتش سوزیهای متعددی همراه بوده به وقوع پیوسته است. در اواخر غروب گزارشاتی مبنی بر گردهمایی جمعیت در نقاط مختلف شهر و نقل و انتقال نیروهای بیشتری دریافت شد. به نظر می رسد احتمال درگیری تا قبل از پایان روز وجود دارد.

سولیوان

گزارشی سیاسی - امنیتی، 17 اکتبر

سند شماره 101 استفاده اداری محدود17 اکتبر 1978 - 25 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10132به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران 10059 موضوع گزارش: گزارشی سیاسی - امنیتی، 17 اکتبر خلاصه: روز عزاداری شانزدهم اکتبر با آرامی در تهران سپری شد. حداقل یک تظاهرات کوچک بدون مشکلی از هم پاشیده شد. تظاهرات بزرگی در قبرستان بدون خشونت صورت گرفت. در شهرهای اصفهان، شیراز یا تبریز هیچ برخورد بزرگی رخ نداد، ولی خشونت در شهرهایی که حکومت نظامی در آنها برقرار نیست، حداقل 16 کشته و صدها مجروح بر جای گذاشت. گزارشات نادرست مبنی بر کشتن آمریکاییان متعدد که اخیراً در اصفهان صورت

ص: 208

گرفته موجب نگرانیهایی در آنجا گردید. خشونت در کرمان، شامل برخورد بین تظاهرکنندگان مخالف و موافق دولت بود. مطبوعات گزارش می دهند خمینی جهت تمدید اقامتش در فرانسه تلاش خواهد کرد. بنی احمد و دیگر مخالفین حکومت ایران به دلیل محدودیتهایی که در مورد فعالیت سیاسی خمینی ایجاد شده دعوت برای اقدامات تلافی جویانه اقتصادی علیه فرانسه کردند. مطبوعات استعفای نهاوندی را اعلام کردند. طبق گزارشات واصله مدیر مجتمع تفریحی کیش (که در نزد افکار عمومی با شاه ارتباط نزدیک داشت) در حالی که متهم به یک اختلاس بزرگ بود از ایران گریخته است. پایان خلاصه.

1- حضور نظامی یکپارچه همراه با خودداری در هر دو طرف، مجموعاً روز عزاداری آرامی را در شهرهای بزرگ به وجود آورد. جمعیت زیادی در قبرستان بهشت زهرا در خارج از تهران که قربانیان میدان ژاله در آن به خاک سپرده شده اند، جمع شده بودند. دستجات نظامی بدون هرگونه دخالتی به آنها می نگریستند و این جریان منجر به خشونت نگردید. تظاهرات کوچک در بلوار الیزابت بدون ضرب و جرح متفرق گردید. مطبوعات به اختصار گزارش می دهند که تظاهرات پراکنده در کل 40 مجروح به جای گذاشته است. یک روزنامه (اطلاعات) گزارش کرد که در برخوردها 3 کشته به جای گذاشته شده است ولی دولت ایران این قضیه را تکذیب می کند و خبرنگاران دیگر معتقدند که این داستان نادرست است.

طبق گزارش کنسولگریها، تبریز، کرمانشاه، شیراز و اصفهان نیز بدون آنکه تظاهراتی در آنها گزارش شده باشد، آرام بوده اند. بسته شدن مغازه ها در تمام مدت روز افزایش یافت و عاقبت تمامی آنها به جز نانواییها و سبزی فروشیها و فروشگاههای مواد غذایی بسته شدند. تعدادی از این مغازه ها هم بسته بودند.

2- در بسیاری از شهرهایی که مشمول حکومت نظامی نیستند، روزی به دور از آرامش سپری گردید. مطبوعات اخبار کشته شدگان را شانزده تن به همراه بیش از صدها مجروح ارائه می دهند.

(نظریه: باید توجه داشت که مطبوعات دیگر مجبور به بیان برآوردهای مقامات رسمی نیستند. فرضهای قبلی که برآوردهای مطبوعات را دست کم می گرفت امروزه دیگر اعتباری ندارد) حادترین مکانها کرمان و دزفول (استان خوزستان) هر کدام با 5 کشته بودند. بسیاری از شهرهای دیگر گرفتار چنین جریاناتی بودند. وقایع در کرمان در بسیاری از ماهها ابتدا از درگیریهای خیابانی بین تظاهرکنندگان طرفدار دولت با شورشیان ضددولتی آغاز گردید.

3- طبق گفته های کنسول، رادیو و حداقل یک روزنامه فارسی زبان در اصفهان، در 16 اکتبر اشتباهاً گزارش کردند که تعداد زیادی از آمریکاییان به تازگی در اصفهان در ارتباط با بمب گذاری اخیر اتوبوس شرکت هلیکوپترسازی بل (BHI) کشته شده اند. سفارتخانه و کنسولگری اصفهان اقدامی جهت تصحیح ماجرا به عمل آورده اند (با توضیح اینکه تنها 3 نفر جراحت سطحی برداشته اند) به هر حال کنسولگری گزارش می دهد که اولیای امور دبیرستان

ص: 209

آمریکایی در اصفهان در 16 اکتبر اعلام کردند که دانش آموزان می بایست بر علیه اعمال ضدآمریکایی حفاظت شوند و جهت رفتن به خانه بر کف اتوبوس دبیرستان می نشینند.

4- طبق گزارشات واصله آیت الله خمینی تلاش خواهد کرد تا اقامتش را در فرانسه با امیدواری جهت کسب اجازه فرانسویان برای هدایت فعالیتهای سیاسی در آنجا تمدید کند. بنی احمد، رهبر مخالفین که به طور نزدیکی خودش را با مخالفین مذهبی متفق کرده است به خاطر اعمال محدودیت در مورد خمینی به دولت فرانسه حمله کرد، او قراردادهای فعلی فرانسوی را برای دو رآکتور هسته ای و متروی تهران مورد انتقاد قرار داده و آنها را به عنوان موضوع فساد داخلی قلمداد نموده و تقاضای رسیدگی به آنها را کرد. روزنامه فرانسوی لیبراسیون این جریان را در آنجا که می گوید اگر فرانسویها محدودیتها را از روی خمینی برندارند، تجار بازار تهران تهدید به بایکوت کالاهای فرانسوی می کنند، به عنوان مدرک ذکر می کند.

5- استعفای نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی (عطف به تلگرام گزارش شده) هر چند که ظاهراً هنوز مورد قبول واقع نشده است سرانجام در جراید صبح اعلام گردید. (فرض ما بر این است که البته اگر تمامی این پست حذف نشود، دولت ایران هنوز به دنبال یک جانشین می گردد). مطبوعات و دیگر منابع اظهار می کنند که او جهت کسب فضایی برای مانور به خاطر جاه طلبیهای سیاسی خودش (و اجتناب از دشمنی بیشتر جامعه دانشگاهی نسبت به وی) استعفا داده است. حزب جدید او جنبش ناسیونالیسیتی ایران نام خواهد گرفت.

6- طبق گزارشات واصله محمود منصف مدیرکل مجتمع مجلل تفریحی جزیره کیش، در میان اتهامات مبنی بر اختلاسهای بزرگ مالی ایران را ترک کرده است. جزیره کیش مکانی دنج در خلیج فارس برای قمار و ورزش در فضاهای سرپوشیده و در هوای آزاد برای بسیاری از برگزیدگان متجدد ایرانی است. در افکار عمومی نامبرده با شاه (که اغلب تعطیلات خود را در سالهای اخیر در آنجا می گذرانده است) و با صاحب منصبان رده بالای دولت ایران همکاری نزدیک داشته است این ماجرا به پندار آنها کمکی نخواهد کرد. سولیوان

گزارشات مداوم در مورد خمینی بسیار ارزشمند است

سند شماره 102 خیلی محرمانه18 اکتبر 1978 - 26 مهرماه 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10171به: سفارت آمریکا، پاریس رونوشت: وزارت امور خارجه واشنگتن، دفتر حافظ منافع در بغداد موضوع: گزارشات مداوم در مورد خمینی بسیار ارزشمند است متقاضی است از تمام سخنان، ملاقاتها، و حرکات خمینی باز هم برای ما گزارش ارسال دارید. خمینی همچنان چهره مخالف اصلی به شمار می رود در اوضاعی که به گمان ما تا مدتی لاینحل باقی خواهد ماند. از این پس نیز (سفارت آمریکا در) پاریس را در لیست

ص: 210

دریافت کنندگان خلاصه گزارشهای سیاسی و امنیتی خود، که تقریباً هر روز منتشر می گردد و همچنین گزارشهای مفصل تر مربوطه، مثل تحلیل دولت شریف امامی که طی تلگرام تهران- 10061 انتشار یافت قرار می دهیم، مگر آنکه در این مورد توصیه دیگری بفرمائید.

سولیوان

چریکهای مذهبی مسئولیت حمله به آمریکاییها را در اصفهان به عهده می گیرد

سند شماره 103 خیلی محرمانه18 اکتبر 1978 - 26 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10172به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.

مرجع: الف - تهران 9927، ب - تهران 9908، ج - تهران 9704 موضوع: گروه چریکهای مذهبی مسئولیت حمله به آمریکاییها را در اصفهان به عهده می گیرد 1- در هیجدهم اکتبر مطبوعات گزارش دادند که گروهی تحت عنوان «گروه توحیدی» با انتشار اعلامیه ای مسئولیت حمله به اتوبوس شرکت هلیکوپترسازی بل در 11 اکتبر (رجوع به تلگرامهای الف و ب) به وسیله بمب سه راهی و همچنین خرابکاری اول اکتبر در هلیکوپتر نیروی هوایی ایران (رجوع به تلگرام ج)، را به عهده گرفته است.

2- این بیانیه، حدس اولیه ما را تأیید می کند که حادثه حمله با بمب سه راهی به وسیله یک گروه تروریستی نوپا که از تاکتیکها و سلاحهای غیرحرفه ای تری نسبت به دو جنبش چریکی شناخته شده، یعنی چریکها و مجاهدین استفاده می کند صورت گرفته است. اگر، مفاد اعلامیه را بپذیریم، به نظر می رسد این گروه، از افراطیون مذهبی تشکیل شده باشد، اگرچه ما نمی توانیم فرض محتمل مبنی بر انجام یک اقدام نفوذی به وسیله افراطیون چپگرا با ژست مذهبی، را رد کنیم. این بیانیه همچنین اولین دلیل روشن ما جهت ارتباط دادن حادثه انفجار هلیکوپتر (که به نظر می رسید کار بسیار ماهرانه ای بوده و احتمالاً به وسیله پرسنل نظامی که به فرودگاه دسترسی دارند انجام شده)، با حمله به اتوبوس، محسوب می شود. سفارت و کنسولگری اصفهان در حال بررسی بیشتر در این خصوص هستند. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 18 اکتبر

سند شماره 104(1) خیلی محرمانه18 اکتبر 1978 - 26 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10189به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 18 اکتبر خلاصه: نماینده مخالف، 9 مورد استیضاح را علیه دولت شریف امامی در 17 اکتبر برشمرد.

ص: 211


1- کتاب اول، ص 834

نخست وزیر برای دفاع از سیاست خود در جلسه غیرعلنی 22 اکتبر مجلس شرکت می کند. رهبر جبهه ملی اعلام کرد، اگر سلطنت قانونی باشد قابل اعتراض نیست. خمینی از کارتر رئیس جمهور آمریکا در مورد نادیده گرفتن حقوق بشر و تخلفات در ایران انتقاد کرد. 340 نفر از اساتید دانشگاههای ایران از رئیس جمهور فرانسه درخواست کردند تا از خمینی رفع محدودیت شوند. نصیری رئیس سابق ساواک برای پاسخگویی به اتهامات مربوط به فساد و سوءاستفاده از مقام به تهران بازگشت.

مقامات رسمی دولت اعلام کردند، که اکثریت زندانیان سیاسی طی دو هفته آزاد خواهند شد. انجمن نویسندگان آمریکا حمایت خود را از روزنامه نگاران ایرانی در مورد اعتصاب اخیرشان اعلام کردند. آیت الله جواد دستغیب بعد از دو ماه بازداشت در شیراز آزاد شد. گزارش جدیدی از برخورد بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی نرسیده است. دو محصل آمریکایی وقتی که به طور تصادفی با تظاهرکنندگان در اصفهان مواجه شدند، ترسیدند و یکی از آنها مورد اصابت سنگ قرار گرفت. تلفات تظاهرکنندگان از 16 اکتبر تا به حال به 12 نفر می رسد. پایان خلاصه.

1- دیروز عباس اخباری نماینده مخالف در مجلس دولت را به استیضاح کشاند. دولت به لحاظ قانونی یک هفته وقت دارد تا خودش را برای جواب دادن آماده کند. مجلس در 22 اکتبر جلسه غیرعلنی تشکیل می دهد تا به سایر سئوالات و اعتراضات عنوان شده از طرف نمایندگان مجلس رسیدگی کند. هنوز معلوم نیست که چه موقع مجلس خودش به استیضاح رسیدگی خواهد کرد. در 9 مورد اظهار شده، اخباری در مورد قصور راجع به خاتمه دادن به خونریزی در ایران و نقض آزادی رهبران مذهبی، به دولت حمله کرد. او پرسید چرا افرادی که مسئول فرستادن خمینی به تبعید بودند تنبیه نشدند؟ بر طبق اظهارنظر او گزارشاتی موجود است که دولت ایران به عراق، کویت و فرانسه برای ندادن آزادی به خمینی فشار وارد کرده است. دولت ایران به خاطر کاهش ارزش دلار اجازه داده است که درآمد نفت پایین بیاید و به کنسرسیوم نفت اختیار داده تا ثروت ملی را غارت کند و در جهت تلف کردن درآمد نفت متوسل به پرو ژه هایی مثل مجموعه تفریحی در جزیره کیش شده است. او به لوایح قانونی راجع به آزادی انجمنها، آزادی مطبوعات و استقلال دانشگاهها حمله کرد. دولت فعلی نمی تواند افکار ملی را جلب کند، زیرا که مملو از نماینده هایی از دولتهای سرکوبگر گذشته است. دولت ایران شکست خورده است، برای مثال در مورد تعقیب هویدا که در طول دوره فساد، رهبری دولت را به عهده داشته است. سرانجام دولت برای جبران خطاهای دولت گذشته سعی کرده است، تا دستمزدهای ثابت را اضافه کند و این فقط تورم را افزایش خواهد داد.

2- کریم سنجابی رهبر جبهه ملی در یک مصاحبه اظهار کرد، او اعتراض به ادامه سلطنت در صورت قانونی بودن ندارد. او همچنین گفت دولت مجبور است از بین این دو راه، یعنی دمکراسی واقعی یا حکومت نظامی یکی را برگزیند و انتخاب دیگری وجود ندارد.

ص: 212

3- آیت الله خمینی در مصاحبه 21 سپتامبر با گزارشگر فرانسوی که در 17 اکتبر به وسیله لوموند چاپ گردید، از کارتر رئیس جمهور آمریکا در رابطه با نادیده گرفتن حقوق بشر و تخلفات در ایران انتقاد کرده است. کارتر نسبت به سیاست شوروی اعتراض کرد، اما بعد از کشتار 8 سپتامبر از شاه حمایت نمود. مطبوعات گزارش می دهند که 340 نفر از اساتید دانشگاههای ایران نامه ای به رئیس جمهور فرانسه ژیسکاردستن در مورد لغو محدودیت اعمال شده علیه خمینی فرستادند.

4- نصیری رئیس سابق ساواک در 17 اکتبر به تهران بازگشت. انتظار می رود که او با اتهاماتی از قبیل فساد و نادیده گرفتن حقوق بشر، مواجه گردد. وی با روزنامه نگاران صحبتی نکرده است و مکان دقیق او نیز ناشناخته است.

5- مقامات رسمی اعلام کردند که بیشتر زندانیان سیاسی در طی دو هفته آزاد خواهند شد. دولت زندانیان را به دو گروه طبقه بندی کرده است. آنهایی که به خاطر اقدامات سیاسی زندانی شده و کسانی که در رابطه با تروریسم دستگیر گشته اند. اولین گروه ممکن است آزاد شوند. آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی گفت، تروریستها بخشیده نخواهند شد، اما خبرهای دیگر حاکی است که حکم آنها ممکن است تقلیل یابد. آزمون گفت تمام کسانی که اعمالشان مطابق با قانون اساسی بوده است آزاد خواهند شد. خبرهای مطبوعات راجع به اعتصاب غذا در بین زندانیان سیاسی، متفاوت است. ظاهراً زندانیان شیراز و تبریز در چند روز گذشته دست به اعتصاب زده اند و به جریان اعتصاب زندانیان در زندان کرج و زندان قصر در تهران پیوستند. یک قاضی تهرانی همچنین در اعتراض به بازداشت سه قاضی که گفته شده موقتی بوده و یکشنبه گذشته بعد از ترک وزارت دادگستری اتفاق افتاد، دست به اعتصاب غذا زد.

6- مطبوعات گزارش می دهند انجمن نویسندگان آمریکا که انجمنی است شامل 1600 نفر نویسنده حمایت خود را از اعتصاب روزنامه نگاران تهران که بعد از متوقف ساختن کارشان رخ داده است، اعلام کردند.

7- آیت الله حاج سیدجواد دستغیب که در 17 اکتبر بازداشت شده بود آزاد شد. او دو ماه قبل در شیراز دستگیر شده بود.

8 - هیچ خبر جدیدی از تظاهرات خرابکارانه در دست نیست. تلفات حاصله از وقایع 16 اکتبر به 12 نفر رسید. کرمان کشته های کمتری نسبت به گزارشات داده شده، دارد، اما حمله به مردم آنجا برجستگی خاصی، در بین خشونتهای سیاسی ماههای اخیر، داشته است. گروهی (گزارش واصله تعداد آنها را از 200 تا 3000 نفر ذکر می کند) به مسجد جامع در زمان انجام فرائض مذهبی حمله کردند و موتورسیکلتها را به آتش کشیده و عکسهای خمینی را سوزانده و به مسجد نیز خساراتی وارد کردند و سپس به نمازگزاران حمله کردند.

9- تعدادی وقایع جزئی ضدآمریکایی در صبح 18 اکتبر در اصفهان جریان داشت. دو دختر دبیرستانی در راه قدم زدن به طرف مدرسه به طور اتفاقی در مسیر 40 تا 50 نفر تظاهرکننده

ص: 213

قرار گرفتند. وقتی که جمعیت شروع به فریاد زدن بر سر دخترها کرد، آنها فرار کردند. سنگی که از طرف جمعیت پرتاب شده بود به یکی از آنها خورد. جمعیت به راه خود بدون تعقیب آنها ادامه داد. (واقعه برای دو آمریکایی هراس انگیز بود. اما به جز آن مورد سنگ اندازی جمعیت بیشتر درصدد راهپیمایی بود تا تلاش برای آسیب رساندن به آمریکاییها.) سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 22 اکتبر

سند شماره 105 خیلی محرمانه22 اکتبر 1978 - 30 مهر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10282به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، آنکارا، دوحه، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، لندن، منامه، مسقط، دهلی نو، پاریس، سرفرماندهی کل نیروهای نظامی آمریکا در اروپا، اقیانوس آرام موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 22 اکتبر خلاصه: ناآرامیها در آخر هفته گذشته در بسیاری از شهرها، دانشگاهها و مدارس ادامه یافت. این ناآرامیها با خونریزی کمتری روبرو بود. در دانشگاه تهران در تظاهراتی که گروههای مجزای مذهبی و چپ گرا به طور مشترک برگزار نمودند شعارهای ضدغربی و ضدآمریکایی داده شد. آزادسازی وسیع زندانیان سیاسی که این هفته در دستور کار دولت قرار گرفت، باعث بروز سردرگمی در بعضی سیاستهای مشخص دولت ایران گشت. نقطه نظرهای ارائه شده از طرف شاه به سران مجلس در 19 اکتبر و چندین گزارش مختلف در امور سیاسی که ذیلاً خواهد آمد در تلگرامهای جداگانه نیز فرستاده خواهد شد. پایان خلاصه.

1- در ایام آخر هفته ناآرامیها ادامه یافت، این ناآرامیها آنقدر گسترده بود که توصیف جزییات آن ممکن نیست. جماعت زیادی در بسیاری از این تظاهرات شرکت داشتند، ولی در بسیاری نقاط به وسیله پلیس و نیروهای امنیتی پراکنده و متفرق شدند و مجروحین بسیار کمی بجای گذاشته شد. شاید کشته هایی نیز در این میان وجود داشته باشد. نیروهای امنیتی در برخی از این وقایع از گاز اشک آور و دیگر روشهای پیچیده کنترل جمعیت استفاده نمودند، بسیاری از وقایع اعتراضات مشخص علیه حمله «کولی ها» به نماز جماعت در پ در دوشنبه گذشته 16 اکتبر بود. این واقعه سئوالاتی را به همراه داشته است. مخالفین دولت را به تحریک و ایجاد این بلوا و نیز کشمکش کوچکتر دیگری در زیارتگاه واقع در شهر ری در جمعه شب گذشته که در آن اوباش به بعضی زوار حمله کرده بودند، متهم کردند. گزارش شده که سه نفر از اوباش توسط پلیس دستگیر شده اند برخلاف کولی ها در کرمان که از میان آنها هیچ گونه دستگیری گزارش نشده است. یک منبع که ممکن است موثق و یا غیرموثق باشد به ما گفت که در اصفهان، مازندران و احتمالاً تهران برنامه های تظاهرات مشابه برای طرفداری از دولت

ص: 214

وجود داشته است. فریاد اعتراض علیه ترتیب دهندگان این گونه تظاهرات که در محافل خصوصی دولت زمزمه هایی دال بر عدم تأیید آن نیز وجود دارد ممکن است که به ختم اینگونه فعالیتهای آزمایشی طرفدار دولت منتهی شود. (البته اگر این طور باشد).

2- ناآرامیهای دیگری نیز به طور هم زمان در بسیاری از دانشگاهها و مدارس رخ داد. یکی از آخرین تظاهرات در روز شنبه 21 اکتبر در دانشگاه تهران توسط دانشجویانی برگزار گردید که تعدادشان در مطبوعات حدود 4000 نفر تخمین زده می شد، (یک منبع خصوصی (محرمانه) این رقم را 2000 نفر ذکر می کند). دیده شد که دانشجویان در دو دسته، یکی اسلامی و دیگری چپ گرا بودند، اینک آیا هر دو دسته و یا یکی از آنها علیه غرب و آمریکا شعار می دادند، مشخص نبود. ارتشیان در خارج از محوطه دانشگاه مستقر بودند و چون تظاهرکنندگان به طور آرام تظاهرات می کردند، مداخله نکردند. تظاهرات مشابهی نیز به وسیله بیش از 1000 دانشجو در دانشگاه ملی برگزار گردید. بر اساس این گزارش در نیم روز 22 اکتبر گروهی از جوانان به پرتاب سنگ و تظاهرات در بخش شمال شرقی اصفهان پرداختند (دیروز نیز اینگونه تظاهرات تا حدودی انجام پذیرفت). گزارش شده که دو اتوبوس حامل دانش آموزان آمریکایی که در حال رفتن به طرف دبیرستان بود به وسیله سنگ مورد حمله واقع شد. کنسول ما گزارش می دهد که پلیس دستور دارد که برخورد نرمی با تظاهرکنندگان داشته باشد. هلیکوپترهای گشتی برای آرامتر کردن آنها احتمالاً گاز اشک آور رها کرده اند. در تظاهرات دیگری، دبیران دبیرستانهای تمامی کشور به تحریم بسیاری از کلاسها ادامه می دهند. رئیس انجمن معلمان محمد درخشش خواستار برچیده شدن حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و انحلال مجلس شده است. موضوع اخیر مطلب جدیدتری است که برخی در میان عناصر مخالف از آن بهره می برند و معتقدند مجلس کنونی صلاحیت ندارد و مورد اعتماد عموم مردم نمی باشد.

3- وزیر دادگستری باهری با خانواده های زندانیانی که با اتهامات سیاسی دستگیر شده اند، نمایندگان کانون وکلای دادگستری و بعضی از نمایندگان مخالفین و نمایندگان حقوق بشر دیدار نمود. وی به آنان گفت که در حال آماده کردن لیست زندانیانی است که بایستی این هفته به خاطر سالروز تولد شاه آزاد شوند (26 اکتبر). مطبوعات گزارش داده اند که مقامات عالی رتبه امنیتی آزادی 1160 زندانی سیاسی که به زودی انجام خواهد پذیرفت را تأیید کرده اند. این عده به همراه 600 فعال سیاسی که اخیراً دستگیر شده اند و هنوز به دادگاه نرفته اند، آزاد می گردند. تعداد زندانیانی که قرار است آزاد شوند مبهم می باشد. برای ما مشخص نیست، آیا 182 نفری (به علاوه 14 نفر دیگری که جمعاً 196 نفر می شدند) و تاکنون در هفته گذشته آزاد شده اند شامل جمع ذکر شده توسط مقامات می باشد یا نه. قابل تذکر است که مقامات عالی رتبه امنیتی (یعنی ساواک) پا را فراتر از حد معمول گذاشته و در گفتگو با مطبوعات دخالت و مسئول بودن وزیر دادگستری در آزادی این زندانیان را رد کرده اند و تأکید نموده اند

ص: 215

که ساواک لیست آزادی را بر اساس دستور شاهنشاه در 6 هفته پیش تنظیم نموده است. باهری همچنین به رادیو ایران گفته است «از این به بعد هیچ زندانی سیاسی در ایران وجود نخواهد داشت و فقط کسانی که محکوم به فعالیتهای تروریستی یا اقدام علیه امنیت ملی می شوند زندانی خواهند شد.» (در گزارش مخابره شده ICA آژانس بین المللی ارتباطات در 19 اکتبر ذکر شده است) تا آنجا که می دانیم تاکنون این نظریه شخصی باهری است. آزادی تعداد زیادی از زندانیان سیاسی این موضوع را تأکید می نماید که مقامات ایرانی از این به بعد بایستی مواظب باشند که کسی را به اتهام سیاسی دستگیر ننمایند، زیرا دیگر مستمسک قانونی برای آن وجود ندارد و لااقل هنوز از هیچ مقام رسمی بغیر از باهری سیاست کلی دیگری اعلام نشده است. نیروهای مخالف برای آزادی همه زندانیانی که به اتهامات ضدامنیتی دستگیر شده اند (از جمله تروریسم)، محاکمه مجدد همه کسانی که دولت معتقد است که بایستی دوباره محاکمه شوند و تعهد مبنی بر اینکه دیگر زندانی سیاسی ای وجود نخواهد داشت، فشار می آورند.

4- صحنه سیاست بسیار فعال می ماند چرا که عضو برجسته جبهه ملی شاهپور بختیار به مطبوعات گفته است که حزب وی قصد دارد یک دولت اتحاد ملی متشکل از افرادی که از 25 سال پیش تاکنون در امور سیاسی مداخله نداشته اند تشکیل دهد (در تلگرام جداگانه). مهدی بازرگان رهبر جناح دیگر جبهه ملی برای دیدار با خمینی به پاریس رفته است، ناصر میناچی که در امور حقوق بشر فعال می باشد او را همراهی می کند، (تلگرام جداگانه)، کانون وکلا در حال اعمال برنامه ای برای برگزاری دادگاهی ویژه برای محاکمه موارد اتهام فساد است که به وسیله کمیسیون قضایی مجلس رسیدگی شده و سپس به این کانون ارجاع می شود، می باشد. نخست وزیر خواسته است تا اخبار از وزارتخانه ها در ابتدا به دفتر نخست وزیر فرستاده شود و سپس توسط واحدی در دفتر نخست وزیر منظم شده و به جای آن وزارتخانه ها در اختیار رسانه های خبری قرار گیرد. (کسی تاکنون شکایت نکرده که این امر یک سانسور داخلی است). تلگرام جداگانه ای نقطه نظرات رسمی شاه خطاب به سران سنا مجلس شورا را هنگامی که در 19 اکتبر آنان جوابیه ای را از پارلمان به بیانات آشکار شاه در 6 اکتبر ارائه می دادند، تجزیه و تحلیل می نماید. در ضمن شریف امامی و وزرایش قرار است امروز به سئوالات پارلمان در یک جلسه غیرعلنی پاسخ دهند. اعضای مجلس این طور که گزارش شده است برای اینکه فرصت صحبت در مجلس در جلسه علنی روز سه شنبه 24 اکتبر را پیدا کنند، مجبور به خوابیدن در مجلس هستند.

5- در یک حرکت عجیب مقامات رسمی وزارت دادگستری در آمل دستور دستگیری یک افسر پلیس، دو پاسبان و دو غیرنظامی را به اتهام آتش گشودن به سوی مردم تظاهرکننده در هفته گذشته در همین شهر که به کشته شدن 2 نفر و زخمی شدن 25 نفر منجر شد، را صادر کردند.

در یک اقدام مشابه دادستان عمومی شهر دزفول به قرارگاه مرکزی پلیس نامه ای نوشته و

ص: 216

خواستار اعلام اسامی افرادی شده است که هفته پیش به طرف مردم در تظاهرات شلیک نموده اند (این موضوعات ممکن است شروع یک چرخش باشد).

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی - 23 اکتبر

سند شماره 106 خیلی محرمانه23 اکتبر 1978 - 1 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10338به: وزارت امور خارجه، واشنگتن - فوری رونوشت: سرفرماندهی کل نیروهای مسلح آمریکا در اقیانوس آرام موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی - 23 اکتبر خلاصه: تظاهرات خشونت آمیزی در 22 اکتبر در همدان - بوشهر و خرم آباد برگزار گردید. انبوه تظاهرکنندگان در مشهد و اصفهان، حکومت نظامی را نقض کردند ولی از زد و خوردهای شدید اجتناب گردید. در دانشگاههای تهران دانشجویان دست به تظاهرات زدند ولی نیروهای نظامی آن را بر هم نزدند. تلفات آمریکاییها ناچیز است اما حوادث متعددی بر ضد خارجیان به وقوع پیوسته است. دولت اعلام کرد که 1160 زندانی که شامل تقریباً 1000 بازداشت شده سیاسی هم می باشد در 25 اکتبر آزاد خواهند شد. طبق گزارش روزنامه ها، سنجابی رهبر جبهه ملی، به منظور رفع اختلافات مخالفین به دیدار خمینی در پاریس خواهد رفت تا شکاف بین مخالفین را از بین ببرد. سنجابی همچنین دیداری از آمریکا را در سر می پروراند. خمینی در پیام خود به زائران حج، دولت آمریکا را مورد حمله قرار داد. علی امینی، نخست وزیر اسبق، هرگونه ارتباط با سیا را انکار کرد. ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، وزیر جدید علوم و آموزش عالی می باشد. پنج فرمانده جدید حکومت نظامی منصوب گردیدند. پایان خلاصه.

1- در 22 اکتبر، تظاهرکنندگان با نیروهای امنیتی در همدان به زد و خورد پرداختند، که در نتیجه، طبق گزارشات رسیده 15 نفر کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. گزارشهای خبرگزاریها در مورد شمار تلفات بسیار گوناگون است، اما شواهد جداگانه نشان می دهد که دقیق ترین رقم بیش از 15 نفر می باشد. یک گزارش، علت حادثه را، اقدام به خودکشی یک دختر 17 ساله بعد از آزادی از یک بازداشت کوتاه مدت، می داند. ظاهراً یک نفر از میان جمعیت تظاهرکننده اقدام به پرتاب یک وسیله انفجاری به سمت پلیس نموده و سپس پلیس اقدام به گشودن آتش می نماید.

(نظریه: این عمل می تواند علت بروز خشونت را توجیه نماید.) به پلیس امنیتی در سراسر ایران دستور اکید داده شده است تا حداکثر خویشتن داری را به کار ببرد. همان طور که در تظاهرات دیروز در نقاط دیگر، به روشنی نشان داده شده.

آشوبهای همدان در سراسر روز ادامه داشت. شورشهای تخریبی و ایجاد حریق عمدی، در

ص: 217

شهرهای بوشهر و خرم آباد نیز رخ داده است.

2- تظاهرکنندگان در مشهد و اصفهان، علناً قانون حکومت نظامی را نادیده گرفتند. در مشهد تظاهرکنندگان ضمن اعتراض به جریان ضدشورشی که اخیراً در کرمان رخ داد به شماتت نیروهای نظامی پرداختند، ولی سربازان کوشش در متفرق کردن آنان به عمل نیاوردند. ناآرامی در اصفهان سابقه احتمالاً خطرناکی را بر جای گذاشته است. گزارش کنسولگری ما از درگیری حداقل 3 دسته عمده تظاهرکننده، متشکل از چندین دبیرستان، حکایت می کند. بزرگترین جمعیت با بیش از 500 نفر، به طرف دفتر فرمانداری نظامی راهپیمایی کردند ولی مسیر حرکت آنها منحرف گردید. دانش آموزان خواستار جایگزینی عکس خمینی به جای عکس شاه - آزادی دانش آموزان و معلمان دستگیر شده و برگزاری برنامه کاری روزانه معمولی در سالروز تولد شاه بودند. سپس این جمعیت به بیش از 1000 نفر دانش آموز رسید این رقم از سوی مقامات حکومت نظامی ارائه گردید، و با تعداد کمی از بزرگسالان مخلوط گردیدند و در مرکز شهر با نیروهای انتظامی روبرو شدند. تظاهرکنندگان، حتی وقتی هم که سربازان اقدام به تیراندازی هوایی نمودند، دستور متفرق شدن را رد کردند. نهایتاً نیروهای نظامی موفق شدند با اعمال مقداری فشار، و البته نه تیراندازی یا زخمی نمودن، جمعیت را پراکنده نمایند. (نظریه: مواجهه نسبتاً خوب خاتمه یافت، اما می توانست خطرناک باشد. این سابقه شومی است، زیرا حالا تظاهرکنندگان دستور متفرق شدن را نادیده گرفته و عقب نشینی نیروهای نظامی را تا انداز ای مشاهده کرده اند. کلیه نیروهای امنیتی در سراسر ایران دستور دارند که اگر چنانچه ممکن باشد، کلاً از خونریزی پرهیز نمایند.) 3- در محوطه دانشگاه تهران یعنی جایی که دانشجویان بدون هیچ گونه درگیری مجدداً دست به تظاهرات می زدند، خویشتن داری مشابهی نشان داده شد. نیروهای نظامی، خود را از محوطه دانشگاه دور نگاه داشتند. عبدالله شیبانی، رئیس دانشگاه تهران، آشکارا از حق دانشجویان برای به صحنه آمدن و پشتیبانی از اعتراضات دفاع نموده است. مطبوعات در سرمقاله هایشان نکات مختلفی از اعتراض دانشجویان را ارائه می دهند، هر چند همه آنها سرگردانند که چه زمانی کلاسها شروع خواهد شد (دانشگاهها ظاهراً دایر هستند، اما کلاسی برقرار نیست). مطبوعات و مدارک مستقل در سفارت شکاف رسمی بین گروههای دانشجوی مسلمان و چپگرا را که هر یک جداگانه و مستقل از هم در محوطه های متفاوت دانشگاه اجتماع می نمایند، تأیید می نمایند. همچنین وجود گروه تظاهرکننده کوچک سومی هم که از تیپ جبهه ملی می باشد، گزارش شده است.

4- حوادث ضدخارجی یا ضدآمریکایی، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. در آبادان چهار تیم از سازمان خدمات آئرونیوترونیکی ماوراء بحار، که در حال مساحی برای کابلهای تلفن بودند، بعد از برخوردهای مکرر با جمعیتهای شورشی، کار خود را رها نمودند. ایرانیها ماشینهای آمریکاییان را سنگباران کردند و تجهیزات مساحی را خرد کردند و یک نفر با تفنگ

ص: 218

ساچمه ای به آمریکاییان شلیک کرد. این حادثه در چندین محله شهر رخ داد. شب گذشته در بوشهر منزل کارکنان شرکت جنرال الکتریک توسط پرتاب کنندگان سنگ مورد حمله واقع شد. شیشه کلیه پنجره ها شکسته شده بود و ساکنان خانه ها به منطقه مسکونی نیروی هوایی منتقل شدند. گزارشهای رسیده، از شیشه های شکسته پنجره های دیگر مجموعه های مسکونی خارجیان (نه الزاماً آمریکایی)، توسط سنگ اندازان حکایت می کند. آنها همچنین جزواتی را که در آن به خارجیان اخطار شده است که طی 3 روز ایران را ترک نمایند، از خود به جای گذاشته اند. این حوادث از الگوی... پیروی می نمایند. سفارت، کنسولگریها علی الخصوص کنسولگری اصفهان متوجه افزایش حوادث خودجوشی شده اند که شامل حال آمریکاییان گشته است. شعارهای اینان را معمولاً کلمات توهین آمیز فارسی یا «Yankee go home» (آمریکایی برو خانه ات) تشکیل می دهد. ولی برخورد فیزیکی که تاکنون نسبتاً جزیی بوده افزایش یافته است. نمونه های بیشتر در این مورد، عبارت از پرتاب سنگ به اتوبوسهای مدرسه در اصفهان و نقاشیهای کلیشه ای مبارزاتی در تهران می باشند. حروف «JM» و «JB» با چاپ کلیشه ای بر روی اتومبیلها و دیوارهای خانه های آمریکاییان، از جمله یک مأمور سفارت، ظاهر شده است. احتمالاً حروف «JM» نشانگر جبهه ملی می باشد.

5- دیروز دولت اعلام کرد که شب سالروز تولد شاه، در 25 اکتبر، 1160 زندانی آزاد خواهند شد. تقریباً 1000 نفر از این عده را زندانیان سیاسی تشکیل می دهند. باهری، وزیر دادگستری گفت که آنها به سر کار سابق خود بازگشت نموده و حقوق و مزایای کامل خود را دریافت خواهند کرد.

6- مطبوعات گزارش می دهند که سنجابی رهبر جبهه ملی جهت گفتگو با آیت الله خمینی به منظور به اصطلاح برطرف کردن شکافی که در جنبش مخالفان سیاسی پدیدار شده است، به پاریس سفر خواهد کرد. سنجابی در ادامه سفر خود به کانادا جهت شرکت در اجلاس بین الملل سوسیالیست و به آمریکا (به مطالب زیرین مراجعه شود) خواهد رفت. بر طبق این محاسبات، مشغله فکری خمینی در مورد نبرد بر علیه سلطه خارجی و استبداد داخلی، با خواست گروههای میانه رو تر مانند جبهه ملی که به دنبال دمکراسی تحت لوای قانون اساسی هستند در تضاد می باشد. در رابطه با توسعه فعالیتهای دیگر خمینی با مطبوعات تکذیبهایی را به نقل از منابع ایرانی در مورد ملاقات اردشیر زاهدی با آیت الله منتشر کرده اند. در همین حین خمینی در پیام خود به زائران حج، دولت آمریکا را با متهم کردن به پشتیبانی از خشونتهای داخلی در ایران مورد حمله قرار داد. همچنین انگلیس و روسیه هم به خاطر غارت منابع ثروت ایران مورد حمله قرار گرفتند. خمینی افزود که چون هیچ کشور اسلامی به او پناه نمی داد به فرانسه رفته است.

7- در یک پیشرفت جانبی جالب وزارت امور خارجه با ارسال پاسپورت دیپلماتیک سنجابی تحت پوشش یک یادداشت سیاسی در 23 اکتبر به کنسولگری آمریکا، درخواست

ص: 219

روادید یک مسافرت 2 هفته ای توریستی به آمریکا را نمود. یک روادید توریستی دیپلماتیک برای سنجابی صادر شد. از درخواست نامه وی برمی آمد که او دیدار از واشنگتن و نیویورک را در سر می پروراند. (نظریه: احتمالاً مسافرت به آمریکا بعد از دیدار پاریس خواهد بود. دخالت وزارت امور خارجه، این سوءظن را که معاملاتی بین دولت ایران و مخالفان سیاسی در جریان داشت، شدیداً تقویت می نماید.) 8 - علی امینی، نخست وزیر اسبق، که هنوز هم از او به عنوان نخست وزیر احتمالی جدید نام برده می شود، در یک مصاحبه ارتباطش را با سیا انکار نمود، (مشکل امینی این است که وی متهم گردیده که دولت کندی او را در سال 1961 بر سر کار آورده است.) 9- در 22 اکتبر، دکتر ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، وزیر علوم و آموزش عالی شد. او یک استاد سابق دانشگاه و کارشناس ماهر برنامه ریزی است. (اطلاعات کامل زندگینامه او به طور جداگانه در تلگرام دیگری فرستاده می شود.) همچنین پنج استاندار جدید به شاه معرفی شدند. محمدعلی احمدی برای کرمان - سعید بهادری برای مازندران - پرویز سهرابیان برای لرستان - ناصر مجیدیه برای کهگیلویه و بویراحمد - عباس ظریف برای چهار محال بختیاری.

سولیوان

بازی مطبوعات با نظریات ترنر در مورد ایران

سند شماره 107 خیلی محرمانه23 اکتبر 1978 - 1 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10332 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری و سیا واشنگتن دی. سی. فوری موضوع: بازی مطبوعات با نظریات ترنر در مورد ایران 1- متن زیر، ترجمه ما از متن کامل مقاله ای است که فقط در روزنامه رستاخیز مورخه 23 اکتبر درج شد. موجب خوشوقتی خواهد بود که متن صحیح و هرگونه اظهارنظر آدمیرال ترنر در مورد ایران را اعلام نمائید.

2- «رئیس سیا اتحاد جماهیر شوروی را متهم به دخالت در ناآرامیهای ایران می نماید.» آدمیرال ترنر رئیس سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا)، مطالب فوق را شب گذشته در یک مصاحبه مطبوعاتی در مورد وقایع اخیر ایران اظهار داشت.

3- در این مصاحبه که توسط خبرگزاری فرانسه گزارش شده است، رئیس سیا اظهار داشته است که بدون شک اتحاد جماهیر شوروی با ناآرامیهای جاری ایران بی ارتباط نیست. در مصاحبه ای که در تلویزیون در برنامه «در برابر ملت» پخش شد ترنر گفت: «کمونیستها سعی کرده اند که از وضعیت ایران امتیازاتی را کسب نمایند. و من مطمئنم که اتحاد جماهیر شوروی نقشی در آنجا ایفا می نماید.»

ص: 220

4- آنگاه ترنر در مورد شیوچنکو صحبت نمود و هرگونه نقش مستقیم و غیرمستقیم سیا را در ماجراهای عاشقانه وی با یک دختر تلفنی در واشنگتن نفی نمود. به هر حال او اقرار نمود که مبالغ زیادی به شیوچنکو در ازاء خدماتش پرداخت شده است.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 24 اکتبر

سند شماره 108 خیلی محرمانه24 اکتبر 1978 - 2 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10384به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 24 اکتبر خلاصه: دولت 1126 زندانی سیاسی را در 25 اکتبر آزاد خواهد کرد. حکومت رهبر معلمین محمد درخشش را آزاد کرد. وزیر علوم و آموزش عالی اعلام کرد که لایحه جدید دانشگاهی به دانشجویان آزادی سیاسی کامل اعطا خواهد کرد. پروژه مترو تحت بررسی قرار می گیرد. اعتصاب سیاسی در رادیو و تلویزیون ملی ایران از دیروز آغاز شد. قضات سقز در اعتراض به بازداشتهای غیرقانونی دست به یک اعتصاب غذای یک روزه زدند. مطبوعات ادعا می کنند استیضاحی که امروز در مجلس آغاز خواهد شد فریبکاری شریف امامی برای حفظ موقعیت خویش است. مقدم مراغه ای رهبر جنبش رادیکال تقاضای انحلال مجلس را داد. دانش آموزان دبیرستانی با پرتاب سنگ به 11 اتوبوس شرکت لاکهید آسیب رسانده و 4 آمریکایی را مجروح کردند. (در تلگرام جداگانه). در تظاهرات خشونت آمیز خرم آباد، مرگ دو نفر گزارش شده است. تظاهرات دیگری در تهران بیانگر نافرمانی از حکومت نظامی است. دومین برخورد ضدشورشی نزدیک کرمان به وقوع پیوست. پایان خلاصه.

1- دولت اعلام کرد فردا 1451 زندانی که 1126 نفر آنها زندانی سیاسی هستند در شب سالروز تولد شاه از زندان آزاد می شوند. مسئولین حکومت نظامی دیروز محمد درخشش نماینده کانون معلمین را که ظاهراً روز 18 اکتبر به خاطر انتقاد یکی از روزنامه های کانون از ساواک، دستگیر شده بود، از زندان آزاد کردند.

2- ابوالفضل قاضی شریعت پناهی وزیر جدید علوم و آموزش عالی اعلام کرد که: لایحه بحث برانگیز استقلال دانشگاهها پس گرفته خواهد شد. او پس از مشاوره با دانشگاهها لایحه جدیدی ارائه خواهد داد.

وی در مورد لایحه جدید امتیازات متعددی من جمله ماده مربوط به مصونیت دانشجویان از دستگیری در محوطه دانشگاه را متعهد گردید. رؤسای دانشگاه سیاسی نخواهند بود و مانند رؤسای ادارات توسط اعضای هیأت علمی هر یک از دانشگاهها انتخاب خواهند شد. هیأتهای امناء منحل خواهند شد و دانشگاهها منفرداً مراجع تصمیم گیری جدیدی برای تعیین سیاستهای دانشگاه ایجاد خواهند کرد. این امر شامل حفظ نظم در محوطه دانشگاه هم می شود. دولت

ص: 221

گارد را از دانشگاه بیرون خواهد برد، استادانی که مجبور به بازنشستگی شده بودند، می توانند مشاغل دانشگاهی خویش را دوباره اختیار کنند و دانشجویانی که به علل سیاسی دستگیر شده اند آزاد خواهند شد. (نظریه: اگر دولت ایران آنچه را که تعهد می کند انجام دهد دانشگاههای ایران از دانشگاههای آمریکا و یا اغلب دانشگاههای کشورهایی که دموکراسی غربی در آنها غالب است مستقل تر خواهند بود.) 3- پروژه متروی تهران به مرور به عنوان نشانه اسراف و فساد دولت مطرح شده است. احتمال دارد دولت تحت فشار ناچار از کنار گذاشتن پروژه و یا کاهش جدی آن شود. یکی از مقاله نویسان آن را «موش کور سفید» می خواند.

4- رادیو و تلویزیون ملی ایران از دیروز دست به اعتصاب زد. توقف کار حداقل تا حدودی جنبه سیاسی داشت. اعتصاب کنندگان تقاضای اخراج رؤسایی را دارند که در اعمال سانسور همکاری داشته اند.

5- قضات در سقز (استان کردستان) در اعتراض به بازداشتهای غیرقانونی دست به یک اعتصاب غذای یک روزه زدند. ادعا می شود که نیروهای امنیتی آشوبگران ضدامنیتی را دستگیر و آنها را بدون مراجعه به دادگاههای مدنی به دادگاههای نظامی ارجاع داده اند، در سقز حکومت نظامی اعلام نشده است.

6- مجلس قصد دارد در مورد استیضاحی که توسط عباس اخباری ارائه شده است، بحث کند. بعضی از ناظرین کل این امر را یک فریبکاری از جانب شریف امامی برای زدن ضربه ای اساسی به مخالفین واقعی (مثل بنی احمد) می دانند. عقیده براین است که مجلس با ردّ شدید استیضاح که تمام تقصیرات در ایران را به عهده شریف امامی می گذارد، باعث تثبیت موفقیت وی خواهد شد. (نظریه: نمونه اصلی دیدگاه ایرانی این وضعیت غیرموجه نمی باشد، اخباری قبلاً هرگز در جناح مخالف نبوده است و اگر وی صادقانه این کار را کرده باشد مطمئناً تغییر موضع جدیدی داده است.) رحمت الله مقدم مراغه ای رهبر جنبش رادیکال ایران در ضمن خواستار انحلال مجالس سنا و شورا شده است بر این پایه که حزب رستاخیز دیگر سیاست را در انحصار خود ندارد، و این درست نیست که مجالس رستاخیزی بر روی قوانین رأی گیری نمایند.

8 - تظاهرات و اغتشاش حتی در شهرهایی که قانون حکومت نظامی حاکم است ادامه پیدا کرد. خرم آباد (که قانون حکومت نظامی در آنجا حاکم نیست) شاهد اغتشاشاتی بود که 2 کشته و خرابی بسیاری بجای گذاشت. مطبوعات از ادامه تظاهرات ضددولتی در حداقل بیست شهر دیگر گزارش می دهند. در تهران گروههای دانش آموزی در نقاط مختلف شهر به راهپیمایی و تظاهرات دست زدند. آنها دیگر به طور صحیح سر کلاس حاضر نمی شوند و به خیابانها ریخته اند انگار که حکومت نظامی ای وجود ندارد. امروز دو گروه 300 الی 400 نفری از دبیرستان پسرانه واقع در خیابان ایرانشهر خارج شدند و از جلوی کنسولگری آمریکا

ص: 222

راهپیمایی کردند. حدود 50 نفر نیز از جلوی سفارت عبور کردند و بر روی پلاکاردهایی به فارسی نوشته شده بود «مرگ بر شاه»، «خمینی بایستی بازگردد» جمعیتهای دیگر از جمله 1500 الی 2000 دانش آموز در تهران در حال تظاهرات هستند. (نظریه: در روزهای اخیر اعتراضات به طور قابل توجهی جسورانه تر شده اند. قانون حکومت نظامی مبنی بر عدم گردهمایی مورد استهزاء قرار گرفته است. شکل تظاهرات حتی در هفته گذشته به این صورت بود که وقتی ارتشیان ظاهر می شدند، تظاهرکنندگان فوراً متفرق می شدند و از آنها اثری باقی نمی ماند. نظم ابداً مختل نمی گردید و نیروهای امنیتی جمعیتها را در صورت اقدام به اغتشاش پراکنده می ساختند. صبح 24 اکتبر گروهی از جوانان هنگامی که شروع به هل دادن ماشینهای پارک شده به داخل خیابان شلوغ کردند، به وسیله نیروهای امنیتی با فشار متفرق شدند. لکن نیروهای نظامی دستور دارند که از حداقل فشار و زور استفاده نمایند و تظاهرکنندگان به نظر می رسید که این موضوع را می دانند.) 9- تظاهرکنندگان دانش آموز بیش از ضدخارجی بودن، سرشار و غرق در تمایلات ضددولتی بوده اند. ولی بدترین حادثه ضدآمریکایی تهران، دیروز اتفاق افتاد. موقعی که دانش آموزان با پرتاب سنگ به 11 اتوبوس لاکهید خسارت وارد کرده و 4 آمریکایی را مجروح کردند (در تلگرام جداگانه گزارش شد.) شاهد عینی موثقی در آبادان شعارهای «خوکهای انگلیسی به خانه تان برگردید» را مشاهده کرده است. منبع همچنین گزارش می دهد که جواز اتومبیلهای متعلق به غربیان در آبادان پاره و باطل شده است.

10- دومین حادثه از نوع مقابله با خشونت در راور (حوالی کرمان - محل اولین حادثه) اتفاق افتاد. افرادی به مسجد جامع حمله کرده و به پاره کردن اوراق قرآن و آتش زدن به مسجد پرداختند. ساختمان (مسجد) ویران نشده است. گزارشات واصله در مورد وسعت و اندازه ویرانی متفاوت است. به عنوان آخرین کلام اینکه حادثه یکپارچه گیج کننده است.

سولیوان

گزارش سیاسی امنیتی، 25 اکتبر

سند شماره 109 خیلی محرمانه25 اکتبر 1978 - 3 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10440به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 25 اکتبر خلاصه: دیروز دوباره اعتصابات گسترده نضج گرفت. گرگان با آتش سوزیهای متعدد و کشته های زیاد، آشوب زده ترین شهر بود. در همدان و قم آتش سوزی و برخوردهای خشونت آمیز وجود داشت. تهران در داخل و خارج فضای دانشگاه با اعتصابات بزرگ دانشجویی همراه با برخی برخوردها و دستگیریها مواجه بود، اما وضعیت نسبتاً آرام باقی ماند. یک مجله خبر از مقابله با آشوب در همدان را می دهد. دیشب دولت اقدام به آزادی زندانیان

ص: 223

نمود، که ظاهراً شامل 212 زندانی دیگر دادگاههای مدنی، می شد. محمود اعتمادزاده (که به آذین هم نامیده می شود) و رهبر گروه مخالف کوچکی موسوم به «اتحاد برای آزادی» است، در 23 اکتبر دستگیر شد. وکلا و رهبران مذهبی همدان در اعتراض به کشتار 22 اکتبر دست به اعتصاب غذا زدند. مجلس دیروز با مورد توجه قرار دادن گزارشات ساواک به حرکتهای انتقادی خود ادامه داد. پزشکپور، رهبر اقلیت مجلس، وزارت امور خارجه انگلیس را به خاطر مداخله در امور ایرانیان مورد انتقاد قرار داد. گزارشات مبنی بر مبارزه دسته میانه روی های مخالف جهت خنثی کردن آشوبهای داخلی، با نامه های تهدیدآمیز جدیدی که بر سفارتخانه های (آمریکا) واقع در اصفهان و تهران با اظهار تنفر تمامی مردم ایران از آمریکاییها ارسال می شود، مغایرت دارد. پایان خلاصه.

1- دیروز تظاهرات در جبهه گسترده جغرافیایی معمول جریان داشت این بار گرگان (در استان مازندران) بیشترین خشونت را ارائه داد، زیرا آشوب گران بانکها، سینماها و سایر ساختمانها را به آتش کشیدند. به طوریکه گزارش شده هنگامی که جمعیت سعی بر سوزاندن اداره مرکزی ساواک کرد، نیروها به سوی جمعیت آتش گشودند. مسئولین تعداد کشته ها را یک تن اعلام می کنند ولی روزنامه ها معتقدند تعداد کشته ها بیشتر بوده است. در نتیجه ادامه اغتشاشات مسئولین حکومت نظامی در قم ساعت شروع عبور و مرور شبانه را از 11 بعد از ظهر به 9 بعد ازظهر تغییر دادند. رادیو ایران گزارش کرده است که تظاهرکنندگان نارنجک و آتش به سوی نیروها پرتاب کرده اند (سفارت تأیید مستقلی ندارد.) آشوبها و حریقهای عمدی بیشتری در خرم آباد رخ داد. در گزارش روزنامه ای اظهار شده است که اقدامات ضدشورشی همانند حادثه کرمان دیروز در همدان توسط جمعیت 5 هزار نفری صورت گرفت ولی این خبر توسط دیگر منابع خبری تأیید نشده است.

2- تهران در تمام روز با تظاهرات عظیم دانشجویی در داخل و خارج دانشگاه روبرو بود. تمام مدارس در تهران به خاطر ریختن هزاران دانش آموز دبیرستانی به خیابانها و یا تجمع در دانشگاه تهران جایی که عظیم ترین تظاهرات در آنجا صورت می گیرد، بسته شدند. در فضای داخل دانشگاه دانشجویان (همچون گذشته) به گروههای مذهبی و چپی تقسیم شدند. چپی ها برای نماز جماعت که به مفهوم باشکوه جلوه دادن اختتام این اجتماع می باشد، نماندند. دانشجویان قطعنامه ای 17 ماده ای از آن جمله آزادی همه زندانیان سیاسی، برگشت خمینی و تصویب دولت جهت اجباری کردن اقامه نماز جماعت ظهر در همه مدارس، صادر کردند. گروه کوچکی از دانشجویان شعاردهنده صبح روز 25 اکتبر از جلوی سفارت رد شدند، و نیز از ظهر چند گروه مشابه از دانشجویان معترض در گوشه و کنار تهران مشاهده می شدند. نیروها اقدام به دستگیری و متفرق کردن جمعیتهایی کرده اند که تمرد نموده اند، ولی گروههای راهپیما معمولاً آزاد بودند. (نظریه: راهپیمایان روزمره و دانشجویان می دانند که مسئولین حکومت نظامی به آنها اجازه خواهند داد برای 26 اکتبر موقعیت ناپایدار بالقوه ای ایجاد کنند،

ص: 224

دانشجویان بدون شک مجدداً متشکل خواهند شد. اگر جمعیت عظیمی در خارج دانشگاه دور هم جمع شود و تظاهرکنندگان بزرگسال نیز به آنها بپیوندند، که البته تا به حال چنین نشده، آنگاه امکان وقوع برخورد جدی خواهد بود.

3- آزادی وعده داده شده به مناسبت سالروز تولد شاه از عصر 24 اکتبر آغاز شد. ظاهراً 212 نفر دیگر از زندانیان دادگاههای مدنی (نه سیاسی) آزاد می شوند. آیت الله یحیی نوری که سابقاً بارها در اغتشاشات جنوب تهران شخص شاخص بود، در بین این آزادشدگان حضور داشت. از طرف دیگر محمود اعتمادزاده (که به آذین هم نامیده می شود) که رهبر حزب سیاسی کوچکی به نام «اتحاد برای آزادی» است در 23 اکتبر دستگیر شد.

4- گروه وکلا و رهبران مذهبی همدان در اعتراض به کشتارهایی که طی شورش 22 اکتبر به وقوع پیوست دست به اعتصاب غذا زدند.

5- دیروز مجلس کابینه شریف امامی را مورد استیضاح قرار داد. در حالیکه گروه مخالف در وضعی بحرانی قرارداشت اوضاع دارای اعتدال بیشتری از زمان مباحثات پر سر و صدا در مورد برنامه دولت بود. انتقادات بر روی عملکردهای ساواک به عنوان عامل اصلی اغتشاشات اطراف و اکناف کشور متمرکز گردید. اسحاقی نژاد نماینده تبریز، گزارشات دروغ سازمان یافته همانند شکنجه و سرکوب را مورد حمله قرار داد. یکی از نمایندگان اتهامات علیه علی امینی نخست وزیر پیشین را به خاطر کار کردن برای قدرتهای غربی، مخصوصاً برای کنسرسیوم نفتی دوباره به جریان انداخت. (نظریه: سؤال در این است که آیا مبارزه امینی جهت بازگشت به قدرت می تواند تحمل حملات بیشتری از این قبیل را داشته باشد.) پزشکپور رهبر اقلیت مجلس «دیوید اوئن» وزیر امور خارجه انگلستان را به خاطر حمایت علنی از رژیم شاه و نظرات در مورد مخالفین تقبیح کرد. پزشکپور این را مداخله ای در امور داخلی ایران نامیده و افزود که همه ایرانیان در مقابل تهدیدات و مداخلات خارجی متحد خواهند بود.

6- مطبوعات می گویند که گروه میانه رو در تلاش جهت کاستن هیجانات ضدرژیم تماسهایی با خمینی برقرار کرده است (نظریه: سفارت نیز در این مورد بر همین باور است.) یکی از جراید این اقدام را مأموریتی برای «نجات ملت» از طرف گروهی غیرمذهبی مخالف نامید که هراسان از فروپاشیدن نظم عمومی و به دنبال آن سرکوبی جدید هستند.

7- ژنرال منصور مزین نماینده ویژه شاه در گرگان که در 12 اکتبر از کار برکنار گردید، هدف اتهامات سنگین فساد و سوءاستفاده از قدرت می باشد.

8 - آخرین مورد: اواخر بعد از ظهر امروز، سفارت اعلامیه تهدیدآمیز منتشره در نقاط مسکونی و اداری داخل سفارت در تهران و اصفهان را دریافت داشت. تهیه کننده یا تهیه کنندگان این نامه ها مشخص نیستند.

تأثیر این اعلامیه در افزایش بیشتر ترس جامعه متوحش و عصبی آمریکاییها در ایران است محتوای اعلامیه بدین ترتیب است:

ص: 225

یانکی ملعون با اینکه شما بخوبی درباره حکومت سلطنتی شاه و قتل عامهای او مطلعید، اما وقتی تمام مردم آزاده این دژخیم را محکوم می کنند شما و رئیس جمهور لعنتی شما از او حمایت می کنید.

این دلیل نفرت تمام مردم ایران از شما می باشد.

مرگ بر امپریالیسم مرگ بر صهیونیسم مرگ بر کمونیسم زنده باد اسلام سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 26 اکتبر

سند شماره 110 خیلی محرمانه26 اکتبر 1978 - 4 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10441به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 26 اکتبر 1- طبق گزارشات اولیه در طی یک تعطیل ملی، مراسم سالروز تولد شاه در میان مراقبت شدید امنیتی در تهران با آرامش و آرامی جریان یافت. گردهم آیی جوانان در محوطه دانشگاه تهران تا هنگام ظهر دیده شد اما تا به حال تظاهرات قابل گزارشی نبوده است. جامعه خارجیان به طور کلی کمتر در انظار ظاهر شده و از رفتن به مرکز شهر خودداری می کنند، چرا که طی هفته شایعاتی مبنی بر فعالیتهای خشونت آمیز برای امروز منتشر شده است.

2- کنسولگری اصفهان از ناآرامی جدی دیروز گزارش می دهد. حداقل مرگ 4 نفر گزارش شده که یکی از آنها مربوط به کسی است که می کوشیده است یک بمب سه راهی بسازد. توده مردم به خانه جوانان که 14 خارجی من جمله 6 نفر آمریکایی در آن بسر می برده اند، حمله کرده اند که آسیبی به کسی وارد نشد. اغتشاشات شب گذشته میدان مرکزی موجب (انقطاع برنامه یا کوتاه شدن برنامه) معاون زیر آقای دانکن شد.

3- مطبوعات گزارشی از تظاهرات خرابکارانه و آتش سوزیهای بیشتر در شهرهای همدان، گرگان و قم می دهند که ادامه حوادث روز قبل از آن بود. گزارشات واصله حاکی از تعدادی کشته است. چند تظاهرات کوچک که دارای بعد خرابکارانه کمتری بودند در جاهای دیگر به وقوع پیوست. طبق گزارش مطبوعات نیروهای امنیتی خودداری غیرمعمولی نشان می دهند. بدین صورت که قسمتهایی از شهرهای پرالتهاب را در اختیار شورشیان می گذارند.

4- چند تظاهرات توسط جوانان مجدداً در تهران انجام شد که نسبتاً آرام بود و بر طبق منابع مطبوعاتی به کشتاری نینجامید.

5- آزادی وعده داده شده زندانیان سیاسی در جریان است. از جمله ریش سفید گروه صفر قهرمانی، کسی که از 2 سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، به خاطر نقشش در حرکت

ص: 226

تجزیه طلبانه آذربایجان در زندان بسر می برده است، آزاد شده است.

6- تیتر مطبوعات خبر از مصاحبه خمینی با آژانس خبرگزاری فرانسه می دهد که در آن وی پیشنهادات مصالحه و سازش اعضای مخالفان سیاسی - مذهبی میانه رو را رد و مجدداً ادعا کرد که او خواستار جنگی فرسایشی علیه دولت ایران است.

سولیوان

دیدگاههای خمینی

سند شماره 111 خیلی محرمانه28 اکتبر 1978 - 6 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن. دی. سی - 5343به: سفارت آمریکا، تهران 7695 رونوشت به سفارتخانه های آمریکا در لندن، پاریس، بغداد، کویت موضوع: دیدگاههای خمینی 1- آنچه در ذیل می آید گزارش یک گفتگوی یک ساعته بین خمینی و یک فرد ایرانی است که آخرین دیدارش با وی در سال 1963 بوده است. گزارش مزبور توسط یک واسطه موثق در اختیار مقام وزارت خارجه قرار گرفت.

2- این فرد دریافت که خمینی کاملاً اطمینان دارد که در زمان مناسب در مأموریت خویش که همان سرنگون سازی دودمان پهلوی است موفق خواهد شد. خمینی امکان هرگونه مصالحه و سازش را رد کرد و گفت که با وجود سلطنت مشروطه و یا چیزی مشابه آن نمی تواند تصور کند که امینی بتواند به عنوان نخست وزیری «مستقل» عمل کند. به نظر خمینی، امینی به خاطر رابطه گذشته اش با شاه و پدر شاه به مصالحه کشانیده شده است.

3- هنگامی که این فرد خاطرنشان ساخت که اگر آشوب و تشنج متوقف نگردد هرج و مرج و یا ارتش بر اوضاع مسلط می گردد، خمینی به هیچ وجه اظهار نگرانی ننمود. فرد مزبور باز هم گفت که اگر اعتصابات ادامه پیدا کند، هرج و مرج اقتصادی حاکم بر اوضاع خواهد شد، باز هم خمینی تکان نخورد. وی تنها به ادای این مطلب اکتفا نمود که این میهمان او از ماهیت انقلاب سیاسی مخالف با شاه در ایران مطلع نیست. خمینی از هیچ یک از این خطرات نمی ترسد زیرا مطمئن است که اینها گامهایی در راه رسیدن به یک جمهوری اسلامی می باشند.

4- در روندی که در پیش است، خمینی ظاهراً خود را فردی تام الاختیار می داند نه مبتکر، که می تواند هر پیشنهادی را بپذیرد یا نپذیرد. در همین چهارچوب وی آماده استماع سخنان بازرگان و سنجابی بود، ولی تنها آن دسته از نظریاتی را می پذیرفت که با هدف نهایی وی مغایرتی نداشته باشد.

5- خمینی در درک و برداشت خویش از قدرتهای غربی بسیار بی خبر یا ساده انگار می نمود، وی شدیداً تحت تأثیر همراهان خویش که بسیار ضدغربی اند قرار داشت. از نظر او غرب بسیار غارتگر است و بنا به اعتقاد وی تمام کشورهای عربی تحت نفوذ غرب به سر

ص: 227

می برند. او از عراق به شدت مأیوس شده است. زیرا او ابتداء امر آن را کشوری مستقل تلقی می کرد. کویت نیز به خاطر اینکه به او اجازه ورود نداده بود در همان دسته و طبقه قرار گرفته است. ونس

گزارش سیاسی امنیتی، 29 اکتبر

سند شماره 112 خیلی محرمانه29 اکتبر 1978 - 7 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران 10501به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 29 اکتبر خلاصه: پایان هفته مصادف گشت با بجای گذاردن 15 کشته و تعداد زیادی زخمی از سوی شورشیان. دانشجویان در تهران با نیروهای امنیتی که مانع از ورود آنها به محوطه دانشگاه تهران بودند، درگیر شدند. دانشگاه تهران و دانشگاه ملی به خاطر ممانعت از تظاهرات بیشتر بسته شد. سر و کله گروههای طرفدار رژیم نیز پیدا شده و برخوردهایی در چندین شهر با معترضین داشته اند.

مطبوعات گزارش می دهند، سربازی که با حمله مخفیانه به رئیس پلیس باعث کشته شدن وی و زخمی شدن فرمانده حکومت نظامی در جهرم شده بود دستگیر گردید. ناآرامی نشان دهنده ادامه روند ضدخارجی است. پایان خلاصه.

1- در بیشتر شهرها تظاهرات آرام و نیز ناآرامی در پایان هفته جریان داشت. چندین درگیری خونین به وقوع پیوست که باعث کشته شدن 15 نفر و زخمی شدن بسیاری شد. در کرمانشاه یکی از بدترین برخوردها پیش آمد و کنسولگری تبریز گزارش می کند که هنوز در خیابانهای کرمانشاه ناآرامی ادامه دارد. پنج نفر از تظاهرکنندگان در کبوترآهنگ (نزدیک همدان) کشته شدند. سایر مناطق مهمی که زخمی ها و ویرانیهایی داشته اند، عبارت بودند از: دزفول، زنجان، قم، خرم آباد و فسا. تعداد زیادی از شهرهای دیگر نیز تحت تأثیر این موضوع واقع شدند. بر طبق گزارش، پلیس در شهرهایی که حکومت نظامی اعلام نشده، به طور موقتی کنترل بعضی از قسمتهای شهر را از دست داده است. سفارت خبرهای تأیید نشده ای در دست دارد که نشان می دهد پلیس عملاً کنترل زنجان را از دست داده است.

2- دانشجویان مکرراً با نیروهای امنیتی در تهران درگیری داشتند، معترضین اکثر بزرگراههای نزدیک به دانشگاه تهران را سنگربندی کرده و سعی داشتند تا یک تظاهرات بزرگتر به راه اندازند. دسته های نظامی از رسیدن دانشجویان به دانشگاه که بسته بود ممانعت کردند. مطبوعات گزارش می دهند که 19 نفر دانشجو طی زد و خورد زخمی شدند. هیأت حاکمه به خاطر پیش دستی در مقابل تظاهرات، دانشگاه تهران را به مدت 2 روز و دانشگاه ملی را تا اطلاع ثانوی بست. شاید به عنوان نتیجه این عمل، راهپیمایی و گروههای شعاردهنده دانشجویی در سراسر تهران امروز مشاهده شوند. دو گروه از مقابل سفارت عبور کردند.

ص: 228

نیروهای امنیتی حداقل دو بار از گاز اشک آور در بلوار الیزابت استفاده کردند و محتمل است که دستگیری و زخمی زیادی پیش آمده باشد. در رابطه با تحولات مربوطه، دانشجویان دانشکده فنی تهران نامه ای که حاکی از حمایت بود برای یاسرعرفات فرستادند.

مطبوعات گزارش می دهند که درگیری سختی بین معترضین چپی و مذهبی در گردهمایی روز چهارشنبه در دانشگاه تهران صورت گرفته است. هفته همبستگی ملی در دانشگاههای ایران از شنبه آغاز می شود. انجمن ملی استادان دانشگاهها برای مناظره راجع به موقعیت سیاسی حاضر دعوت به عمل آورد.

3- تظاهرکنندگان هوادار رژیم به تعداد زیاد در شهرهای مختلف ظاهر شده اند و با معترضین زد و خورد نموده اند. مطبوعات از جنجالهای خیابانی در گرگان، رضائیه، رودسر، میاندوآب و کاشان گزارش می دهند.

جمعیت در گرگان کشاورزانی را شامل می شد که در حال تکان دادن بیلهای خود بودند. (نظریه: معمولاً زمانی که دولت ایران نیازمند به جمعیتهای هوادار دولت می باشد، علاوه بر قبائل به جمعیت روستایی که خیلی از آنها مسلمان سنی هستند روی آورده است. گردهمایی آرام هواداران دولت روز شنبه در تهران انجام گرفت).

4- سرباز 22 ساله ای که موجب کشته شدن رئیس پلیس و وارد آمدن جراحات شدید به فرمانده حکومت نظامی جهرم شده بود دستگیر شد.

5- احساسات ضدخارجی به طور فزاینده ای مشهود است. (در تلگرام جداگانه ای گزارش خواهد شد.) وقایع پایان هفته شامل سنگباران هتل، سوزاندن اتومبیلهای انگلیسی، دومین سنگ اندازی به طرف اتوبوسهای آمریکایی به هنگام ترک پایگاه هوایی دوشان تپه و دریافت نامه های تهدیدآمیز، می شد. بر اساس گزارش کنسولگری علیرغم آنکه نسبتاً در پایان هفته حمله ای در کار نبود، اما نگرانی در میان جامعه خارجیان همچنان وجود داشته است.

6 - حکومت نظامی در مشهد اعلام کرده است که ساعت رفت و آمد شبانه از نیمه شب به 8 شب افزایش یافت با این وجود تهدید شده است که اگر ناآرامیها افزایش یابد ساعات منع رفت و آمد نیز بیشتر خواهد شد. سولیوان

آیت الله شریعتمداری قویاً سازش را رد می کند

سند شماره 113 خیلی محرمانه29 اکتبر 1978 - 7 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10499به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: آیت الله شریعتمداری قویاً سازش را رد می کند خلاصه مطالب: آیت الله شریعتمداری در مورد خواست مردم مبنی بر هیچ نوع سازشی با دولت ایران از آیت الله خمینی پیروی می کند. سنجابی رهسپار پاریس شد. شاه خواستار تقویت مسایل قضایی و حراست از استقلال مملکت شد. (پایان خلاصه)

ص: 229

1- در مطبوعات صبح 29 اکتبر ایران مصاحبه آیت الله شریعتمداری با خبرگزاری فرانسه مبنی بر اینکه او سازش با دولت کنونی را رد کرده و همبستگی کامل با رهبر تبعیدی آیت الله خمینی را ابراز نموده است با تیتر درشت به چشم می خورد. او اظهار داشت که ممکن است در آینده طرفداران او اسلحه به دست گرفته و یک حکومت دموکراتیک اسلامی را در ایران تشکیل بدهند، ولی او در مورد تبعیت از قانون اساسی صحبت کرد و لحن سخنان او در این مورد معتدل و ملایم بود.

2- شریعتمداری گفت که ما می خواهیم قانون اساسی دولت را عوض کند، ما می خواهیم که یک دموکراسی حقیقی جانشین دیکتاتوری شود. او خبر مبنی بر اختلاف بین خود و خمینی را رد کرده و گفته که ما روحانیون مذهبی دیگر امیدی به دولت حاضر نداریم. رفتار کنونی این دولت در رابطه با کشتار مردم به طور کلی شانسهای او را از بین برده است.

3- شریعتمداری گفت که درخواست دولت ایران را برای گفتگو رد کرده و پیشنهاد دولت ایران را مبنی بر معرفی 5 نفر از افراد برای شورای مجلس که در رابطه با 5 نفر رهبر مذهبی که بر قوانین نظارت بکنند (مطابق آنچه در قانون اساسی آمده است) را رد کرده است. او نقطه نظر مخالف خود را مبنی بر اینکه هیچ گونه درخواستی برای انتخابات تا زمانی که یک دولت قابل اعتماد وجود ندارد نیست بیان کرد. او جبهه ملی و پان ایرانیستها را به عنوان آنهایی که می توانند از پشتیبانی شیعه برخوردار باشند البته اگر آنها در خدمت منافع مردم عمل کنند متمایز نمود.

4- نظریه سفارت: ما تا به حال نتوانسته ایم به طور خصوصی و از نزدیک با آنهایی که به رهبران مذهبی نزدیک می باشند به علت عدم دسترسی به بهترین منابع تماس حاصل نماییم.

به هر حال اظهارنظر عمومی شریعتمداری این طور نشان می دهد که این امر موجب عقب کشیدن آنهایی که به نوعی سازش و آشتی بین دولت ایران و حداقل جناح میانه روی رهبران مذهبی را برگزیده اند می باشد. این حقیقت که شریعتمداری احساس می کرد که مجبور است علیرغم اختلافات دیرینه بین او و آیت الله خمینی مطالبی اظهار کند، نشانگر اهمیت این نکته است که این رهبر میانه رو احساس می کند که نمی تواند علناً خیلی دور از خمینی حرکت کند، ولو اینکه دومی، موضع سازش ناپذیری در قبال هرگونه توافقات موقت داشته باشد. با این حال ما مطمئن نیستیم که مصاحبه بیانگر احساسات واقعی گروه مذهبی میانه رو باشد. به نظر می رسد که نخست وزیر امیدی به جز این دارد (به تلگرام جداگانه مراجعه گردد). ظرف چند روز آینده سعی خواهیم کرد که در رابطه با اظهارات شریعتمداری تصویری از اوضاع سیاسی جاری ارائه دهیم.

5- کریم سنجابی با تفکر و تعمق زیاد به پاریس رفت (او این مسئله را رد می کند) و سعی خواهد کرد تا اینکه بتواند خمینی را جهت موضع گیری ملایم تری نسبت به دولت ایران متقاعد سازد. پافشاری و اصرار خمینی در اتخاذ موضع تند موجب نگرانی افراد جبهه ملی غیرمذهبی

ص: 230

خواهد شد که مصالحه را همانند اتحادشان با نیروهای مذهبی ضروری می دانند.

6- شاه در مراسم سالروز 26 اکتبر که مصادف با تولدش می باشد به تهنیت مجلس با آرزوی ادامه آزادی، تمجید و ستایش از مجلس و دعوت از تمام ایرانیان برای حمایت از استقلال ملی، که خسارت ناشی از فقدان آن جبران ناپذیر خواهد بود، پاسخ داد. سخنان مهم و برجسته او راجع به پذیرش اشتباهات گذشته و درخواست برای تقویت مسایل قضایی یک رشته مبارزه بر علیه فساد بود. سولیوان

اعتصاب دوباره در صنعت نفت ایران

سند شماره 114 خیلی محرمانه30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10546به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: (الف) تهران 1053، (ب) تهران 10408 موضوع: اعتصاب دوباره در صنعت نفت ایران 1- همانگونه که در مرجع الف پیش بینی شده، اعتصاب حوزه های نفتی کاهش بیشتری را در امر صادرات و تولید موجب گشته است. اعتصاب ملوانان در ترمینال صادراتی جزیره خارک، (مرجع B) پایان گرفت و هیچگونه تنگنایی در خارک وجود ندارد. مشکل کنونی کاهش تولید نفت توسط OSCO است که چیزی کمتر از دو میلیون بشکه می باشد. امروز صبح توسط نمایندگی کنسرسیوم محلی مطلع گشتیم که صادرات نفت خام از خارک تولید شده توسط کنسرسیوم (OSCO) به 1/1 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است، علاوه بر این، بنا به نظر نماینده محلی کنسرسیوم مدیرعامل کنسرسیوم به طور فزاینده ای نسبت به توانایی خود در ثابت نگهداشتن حتی سطح خیلی پایین تولید جاری بدبین می باشد.

2- رفع اعتصابات توسط دو شرکت متحد، ایپاک و لاپکو به نظر می رسد حفظ شده است و ظرفیت تولیدی دور از ساحل آنها که در هفته گذشته متوقف شده بود بار دیگر از سر گرفته می شود.

3- تخمین می زنیم که تقاضای جاری صادرات نفت خام ایران در حدود 5/5 - 4/5 میلیون بشکه در روز باشد، که به طور ضمنی استنباط می شود که اعتصاب کنونی برای ایران نزدیک به 00/4 میلیون بشکه در روز از صادرات نفت خام یا در حدود روزانه 50 میلیون دلار زیان دربر داشته باشد.

ما همچنین گزارشات تأیید نشده ای مبنی بر توقف کامل پالایشگاههای آبادان و شیراز در دست داریم. ما گزارش دفتر مشاوره علمی و نظامی (ASAP) را تأیید می کنیم که پالایشگاه تهران به طور معمول در حال کار می باشد و دیگر پالایشگاههای کوچک (تبریز و کرمانشاه) آن طور که گزارش می دهند دستخوش اعتصاب نشده اند.

4- شرکت ملی نفت ایران تقریباً تمام تلاش خود را جهت پر کردن محلهای حساس

ص: 231

بلامتصدی زیادی که به علت اعتصاب پدید آمده، مصرف گردانیده است (از آن جمله انتقال دیروز و امروز 20 مهندس، محقق و تکنسین از آزمایشگاه تحقیقاتی تهران به پالایشگاه آبادان) ولی پرسنل اضافی ذخیره یا نیست و یا تعداد کمی موجود می باشد. موقعیت به طور آشکاری برای دولت ایران و نیز شرکت ملی نفت ایران به نقطه بحرانی رسیده است، و دورنمای پایان بخشیدن موفقیت آمیز به مذاکرات مرسوم مدیریت کارگری با سران اعتصابی صنعت نفت به بهترین شکل خود بعید به نظر می رسد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 30 اکتبر

سند شماره 115 خیلی محرمانه30 اکتبر 1978 - 8 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10559به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 30 اکتبر خلاصه: تظاهرات در 37 شهر 8 کشته به جای گذاشت. در تظاهرات عظیم دانش آموزی در سراسر تهران نیروهای ارتش از گاز اشک آور استفاده کردند ولیکن از تلفات گزارشی نشده. مخالفان، حکومت را به سازماندهی نیروهای ضدشورش جهت حمله به تظاهرکنندگان متهم نمودند. پنج هزار تن از اهالی روستایی نزدیک به کرمانشاه به اعتصاب غذای خود در اعتراض به کشتار اخیر ادامه دادند. حکومت خبر پاکسازی ساواک را منشر کرد. مطبوعات سنگ پرانی به اتوبوسهای آمریکاییان را که اخیراً انجام شده، گزارش کردند. مطبوعات درباره احتمال روی کار آمدن نظامیان هشدار می دهند. سنجابی می گوید که کنگره جهانی سوسیالیستها را در اعتراض به سخن وزیر امور خارجه انگلیس تحریم خواهد کرد. مجلس حمله علنی علیه هویدا را آغاز کرد. پایان خلاصه.

1- جریان روزانه تظاهرات خشونت آمیز، دیروز هم ادامه داشت و جمعاً سی و هفت شهرستان و شهر را دربر گرفت. در درگیریهایی در کرمانشاه و دزفول 8 نفر کشته شدند. تظاهرکنندگان هدفهای معمول یعنی بانکها و سینماها را مورد تهاجم قرار دادند. در کرمانشاه بانکداران اعلام کردند که تا تأمین امنیت بسته خواهند بود. گزارشی نشان دهنده زد و خورد مابین دو جمعیت هوادار و مخالف رژیم در کرمانشاه می باشد. کنسولگریها اوضاع آرامی را در اصفهان، تبریز و شیراز گزارش می کنند.

2- تهران دیروز شاهد تظاهرات دانش آموزی بود که خرابیهای زیادی را به همراه داشت ولیکن گزارشی از تلفات واصل نشده. نیروهای امنیتی در طول روز در مواجهه با گروههای پراکنده دانش آموزی از گاز اشک آور استفاده کردند. حدود ظهر دربهای ورودی دانشگاه تهران باز بود و با ریختن دانش آموزان به محوطه آن از فشار وارده به خیابانها کاسته شد. تظاهرکنندگان حداقل یک سینما را آتش زده و به چند بانک و مغازه فروش مشروبات الکلی آسیب رساندند. دسته کوچکی از تظاهرکنندگان متواری به مدرسه ابتدایی پیروزی (که در آنجا

ص: 232

تعداد زیادی دانش آموز آمریکایی حضور داشتند) وارد شدند، لیکن بدون حادثه ای آنجا را ترک کردند. حداقل یک تظاهرات از طرف هواداران رژیم برگزار شد ولیکن نیروهای نظامی طرفین رقیب را از یکدیگر دور نگه داشتند.

3- مخالفان، حکومت را به سازماندهی گروههای مخالف برای حمله به تظاهرات متهم نمودند. مأموران تحقیق اعزامی توسط آیت الله شریعتمداری به کرمان گزارش کردند که درگیریهای خشونت آمیز در کرمان توسط پلیس و آدم کشهای مزدور با لباس کولیها انجام شده است. نماینده احمد بنی احمد همین ادعا را نمود و به تظاهرکنندگان هشدار داد که مراقب ولگردهای چماق به دست که دنبال عذر و بهانه برای حمله به آنها هستند باشند. او دولت را به داشتن طرح و نقشه جهت ایجاد جنگ شهری که منجر به حاکمیت رژیم ظالم و ستمگر جدیدی بشود، متهم کرد.

4- شایعه درگیریهای بیشتر در 31 اکتبر و به مناسبت سالروز تولد ولیعهد رضا وجود دارد، لیکن نیروهای نظامی تاکنون و به طور معمول حداقل در تهران در کنترل بدون خونریزی تظاهرات موفق بوده اند. عاملی وزیر اطلاعات، دیروز علناً آنچه را که دانش آموزان باید بدانند را اعلام نمود یعنی اینکه به نیروهای نظامی تاکنون امر شده که از سلاحهای مرگبار استفاده نکنند.

5- پنج هزار تن از اهالی کبوترآهنگ (روستایی نزدیک کرمانشاه) به اعتصاب غذای خود در اعتراض به تیراندازی به تظاهرات 27 اکتبر ادامه دادند. در آن حادثه 12 نفر کشته شدند. تقاضای اعتصاب کنندگان تعقیب و پیگرد 6 ژاندارمی بود که تیراندازی کرده بودند.

6- دولت تصفیه و پاکسازی ساواک را اعلام کرد، پرویز ثابتی که به خاطر حضورش در تلویزیون و دفاع از سازمان امنیت مشهور است و سی و سه تن دیگر که منفصل یا مجبور به بازنشسته شدن گردیدند از جمله آنها می باشند. تعداد نامشخصی افراد سطوح و رده های پایین تر نیز مرخص شده اند (نظریه: این سی و چهار نفر در واقع وقتی مقدم جانشین نصیری شد تصفیه شدند که اکنون اعلام شده و به عنوان اقدامی که یک روز پس از انتشار مصاحبه زندانیان سیاسی پیشین که شیوه های شکنجه ساواک را بیان کردند، انجام گرفت.

7- مطبوعات 30 اکتبر سنگ پرانی به اتوبوس حامل آمریکاییان از پایگاه هوایی دوشان تپه را گزارش کردند، گزارش می افزاید که تعدادی مجروح شدند.

8 - مطبوعات به طور آشکاری احتمال روی کار آمدن نظامیان در صورت عدم توقف آشوب را، هشدار می دهند. گزارشی می گوید که این اقدام قرار بود که اوائل هفته گذشته انجام شود ولیکن در آخرین لحظات تصمیم ملغی شد.

9- کریم سنجابی رهبر جبهه ملی اعلام نمود که او کنگره جهانی سوسیالیستی را که قبلاً اعلام کرده بود که بدان خواهد پیوست، تحریم خواهد کرد. دلیل ارائه شده در این رابطه این است که وزیر امور خارجه انگلیس و تعدادی از رهبران حزب کارگر حاضر در آن کنگره در

ص: 233

حمایت از رژیم شاه صحبت کرده اند.

10- مذاکره دیروز مجلس به مسئله حمله به هویدا توسط محمدحسین دلخوش فومنی اختصاص داشت. او درخواست کرد که هویدا به خاطر فسادش تحت تعقیب قرار گیرد و این سئوال را عنوان کرد که «آیا ما باید خود را به افراد چاکر و زیردست محدود و قانع کنیم در حالیکه افراد اصلی و کلیدی پشت صحنه باقی بمانند؟» او هویدا را به خاطر نارضایتی عمومی در طی 13 سال ریاستش مورد سرزنش قرار داد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 31 اکتبر

سند شماره 116 خیلی محرمانه31 اکتبر 1978 - 9 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10619به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 31 اکتبر خلاصه: حسین نجفی وزیر دادگستری و مصطفی پایدار وزیر مشاور در امور اجرایی شدند. آزمون وزیر سابق کشور حزب سیاسی جدیدی را تشکیل داد. طبق گزارشات واصله مذاکره دیروز سنجابی خمینی جهت حصول توافق ناموفق ماند، ولی این تأثیر را بر جای گذارد که جبهه ملی به جانب موضع سرسخت خمینی تمایل پیدا کند. رده آجودانی از همراهان شاه حذف شد. طبق گزارشات واصله در نتیجه انجام بازسازی ظاهری از جانب دولت، مردم زلزله زده طبس از دهکده ها نقل مکان می کنند. تظاهرات کمتری نسبت به روال معمول گزارش شد ولی برخوردهای خونین موافقین و مخالفین در غرب کشور حداقل 36 کشته بر جای گذاشت. اجتماعات بزرگ دانش آموزی بدون هیچ گونه حادثه جدی برقرار شد. مدارس امروز بسته شدند و انتظار می رود به مناسبت روز تولد ولیعهد آشوبها افزایش یابد. ساواک اظهار می دارد 600 زندانی سیاسی هنوز در توقیف هستند. خواسته های مردم همگی با اعمال خشونت آمیخته است. دولت دو روحانی مخالف را آزاد کرد.

1- دو تن از برجسته ترین وزرای کابینه شریف امامی دیروز استعفاء دادند. منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی که به مدت چندین هفته سرمنشأ مباحثات در کابینه بوده است، جهت جولان دادن مصطفی پایدار در پست دادگستری کناره گیری کرد. محمد باهری وزیر دادگستری که همچنین در عناوین به عنوان رهبر مبارزه با فساد شناخته شده است توسط دادستان کل، ژنرال حسین نجفی تعویض شد. اطلاعات در مورد بیوگرافی وزرای جدید در تلگرام جداگانه ای خواهد آمد. آزمون به سرعت سخنگوی واقعی دولت شده بود و منابع گوناگونی او را نسبت به سایر وزراء بسیار خودبین توصیف کردند. ظاهراً یک مباحثه بین او و مژدهی اولین وزیر بهداشت شریف امامی، موجب استعفای مژدهی گردید. در مورد استعفای باهری توضیحات کمتری داده شد و آن را بخشی از پاکسازی پی در پی وزراء از سوی شریف امامی که انتخابشان توسط شاه به او دیکته شده بود، عنوان نمودند. علت احتمالی

ص: 234

استعفای باهری این بود که او در مقابله رویارویی لفظی چند هفته قبل با نمایندگان مجلس درگیر شده بود و تعدادی تصور می کنند که او برای بهبود روابط دولت با نمایندگان، قبل از رأی اعتماد مهمی که امروز قرار است گرفته شود، اخراج گردید. او سابقاً در حزب توده بود (همانند آزمون) و هر چند که این مورد مربوط به سالها قبل است ولی این رابطه سابق همچون شبحی بالای سر او بوده است.

2- استعفای آزمون متعاقب با برپایی حزب سیاسی جدید در جهت مخالف کابینه شریف امامی شد. حزب مردم یا ملت به اصول اسلام و قانون اساسی وفادار خواهد بود. «مردم» اسم حزب رسمی و مخالف دولت قبل از اینکه حزب انحصاری رستاخیز به وجود آید، بود. این مسئله نامشخص است که آیا آزمون با انتخاب اسم خویش تعمداً خواهان القاء آن نقش است یا خیر.

3- ملاقات بین سنجابی رهبر جبهه ملی و آیت الله خمینی هیچ گونه موفقیتی برای میانه رو کردن آیت الله «خمینی» در پی نداشت. در عوض تأثیر ملاقات آنها باعث سرسخت تر شدن جبهه ملی نسبت به قبل گردید. طبق گزارشات واصله خمینی هنوز هم هرگونه مصالحه ای که براندازی سلسله پهلوی را دربر نداشته باشد، رد می کند. سنجابی گفت که تلاش خمینی همان تلاش جبهه ملی است و وجود اختلاف بین آن دو را انکار کرد. در هر صورت سنجابی و خمینی هیچ گونه بیانیه مشترکی صادر نکردند ولی نظریات مستقل آنها نشان دهنده فاصله زیادشان از همدیگر است. ما معتقدیم جبهه ملی به دنبال سازشی جهت از هم پاشیدن موقعیت فعلی است و مطمئناً از قانون اساسی حمایت می کند در حالیکه خمینی با رد کردن حکومت پادشاهی آشکارا با سازش و به طور ضمنی با قانون اساسی مخالفت می کند.

4- در تلاش بیشتر جهت کاستن تجملات محیط سلطنتی، دربار رده آجودانی شاه را حذف کرده است.

5- برنامه دولت جهت بازسازی طبس زلزله زده رسوایی بزرگی را به وجود آورده است. شهروندان شکایتهای بسیاری ارائه کرده اند که قربانیان زلزله کمکی دریافت نمی کنند. مطبوعات گزارش می دهند که اهالی برای رفتن به دیگر شهرها طبس را ترک می کنند، با خاتمه یافتن این امید که دولت آنها را در موطن سابقشان دوباره مستقر سازد.

6- تظاهرات کمتری نسبت به معمول، از اطراف ایران گزارش شد ولی تلفات بیشتر بود. تهران دوباره شاهد یک راهپیمایی از سوی جمعیت دانش آموزان بود که منجر به اجتماع آنها در دانشگاه تهران شد. دانشگاه ملی اجتماع جداگانه ای داشت. سومین اجتماع در دانش سرای عالی تربیت معلم تهران صورت گرفت. سازمان دهندگان اجتماعات ظاهراً تصمیم گرفته اند تا موجبات استفاده بیشتر از محوطه های امن دانشگاهی را برای تظاهرات فراهم کنند. (نظریه: این عمل خطر برخورد خشونت آمیز با دستجات نظامی را کاهش خواهد داد) دستجات نظامی در بسیاری از مکانهای خارج محوطه های دانشگاه از گاز اشک آور جهت متفرق کردن جمعیت

ص: 235

استفاده کردند ولی برخوردهای جدی به وجود نیامد. راهپیمایی بزرگ ولی آرامی در مشهد صورت گرفت. در دو شهر استان کرمانشاهان در نزدیکی مرز عراق خشونت رخ داد. در هر دو مورد گروههای طرفدار دولت با مخالفین جنگیدند. طبق گزارش مطبوعات این خشونتها 25 کشته در سر پل ذهاب و 11 کشته دیگر در پاوه بر جای گذارد. (در شهر آخری صدها مرد از قبایل سوار بر اسب به شیوه غرب وحشی به شهر حمله کردند) در نقطه جغرافیایی مقابل آن، قبایل بلوچ در زاهدان برای پشتیبانی از رژیم تظاهرات کردند. حداقل یک گروه از تظاهرکنندگان جوان شیک پوش و طرفدار دولت که ظاهراً اولین گروه برای انجام مراسم جشن روز تولد ولیعهد بودند عصر دیروز دیده شدند که از شمال به سوی مرکز تهران راهی می شدند. یک منبع روزنامه نگار گزارش می دهد جزواتی که در کرمانشاه منتشر شد دلالت بر این دارد که گروههای طرفدار دولت فردا در آنجا تظاهرات خواهند کرد. طبق گزارشات واصله مردم شهر برای حفاظت از خودشان برقراری حکومت نظامی را درخواست کردند و ارتش قول حفاظت را حتی در نبود رسمی حکومت نظامی داد. نمونه مشابه در شهر شمالی رشت پیش آمد، جایی که طبق گزارشات واصله ارتش وظیفه پلیس را انجام می دهد و مقررات را حتی در نبود هرگونه اعلام رسمی حکومت نظامی به شدت اجرا می کند. مدارس در سراسر ایران در نتیجه اینکه ناآرامیهایی به مناسبت سالروز تولد رضا ولیعهد انتظار می رفت تعطیل هستند.

7- سخنگوی ساواک گفت که 600 زندانی سیاسی در زندان باقی هستند که همگی آنها در اعمال خشونت علیه کشور دست داشته اند.

8 - دولت دو تن از روحانیون ناراضی، آیت الله شیخ حسین علی منتظری و آیت الله سید محمود طالقانی را دیروز آزاد کرد. سولیوان

تفسیرهای ما در مورد توسعه امور امنیتی وزارت دفاع

سند شماره 117 خیلی محرمانهتاریخ: 31 اکتبر 1978 - 9 آبان 1357 به: سرهنگ کالیسون موضوع: تفسیرهای ما در مورد توسعه امور امنیتی وزارت دفاع (بر حسب پیش نویس نظریات فرماندهی گروه هیأت مستشاری نظامی) 1- در 30 اکتبر 1978، کل محتویات مکاتبات بررسی شده به وسیله باب بنرمن، افسر امنیتی منطقه ای سفارت آمریکا، مورد بحث واقع شد. او احساس می کرد که این یک فرصت عالی برای ژنرال گست می باشد تا رسماً نگرانی عمیق و فزاینده خود را در مورد امنیت آمریکاییها، به مقامات بلندپایه سفارت گوشزد نماید. او پیشنهاد کرد که نظریات زیر به مکاتبات الحاقی افزوده شود.

عطف به پاراگراف دوم پیش نویس- او احساس می کرد که نظریات مربوط به وضعیت

ص: 236

جاری به خصوص باید تقویت شود پاراگراف به همراه نظریات و تفاسیر مقتضی پیشنهاد شده به وسیله بنرمن (زیر آنها خط کشیده شده) ذیلاً بازنویسی می شود. لذا وضعیت کنونی شامل عناصری از افراد بی نظم غیرنظامی می باشد که به همراه گروههای متعدد که احتمالاً با اهداف و تکنیکهای متفاوتی کار می کنند، و به نحوی ناراحتی و اختلالاتی را برای جامعه آمریکاییان پدید خواهند آورد. بعضی از این گروهها احتمالاً ممکن است تروریست باشند و یا از دیگر گروههای متعصبی باشند که خواهان اجرای عملیات مستقیم خیابانی بر علیه حکومت ایران و یا احتمالاً آمریکاییان هستند. ما با موارد متعددی مواجه بوده ایم که در آن پرسنل رسمی آمریکایی و مقاطعه کاران (هر دو دسته) به وسیله سنگهای پرتاب شده به طرف اتوبوسها، و در یک مورد با بمب سه راهی، مورد آزار قرار گرفته اند. ما هر روز گزارشاتی در مورد حوادث کوچکی که آمریکاییان درگیر آنند، نظیر هل دادن، کوبیدن و بیرون انداختن اتومبیلهای آمریکاییان از جاده ها و تهدیداتی به شکل اخطاریه و تلفن و آتش زدن وسایل نقلیه و غیره، دریافت می کنیم. به عنوان یک نمونه، هر چند که از نظر سفارت آمریکا، روزهای 28 و 29 اکتبر روزهای آرامی بود، حوادث ذیل برای آمریکاییان رخ داد: یک کارمند شرکت بین المللی هلیکوپتر سازی بل، تهدیدی مبنی بر بمب گذاری دریافت نمود. علاوه بر آن اعلامیه هایی که بر روی آن نوشته شده بود «آمریکایی به خانه ات برگرد» در تهران پخش شد. نیروهای نظامی در میدان ژاله تهران که نزدیک مدرسه جامعه آمریکاییان و مدرسه ابتدایی دیگری که آمریکاییان به آن می روند قرار دارد به درون تظاهرکنندگان گاز اشک آور پرتاب نمودند، به خاطر تأثیر گاز اشک آور در کلاسها، قسمتی از این مدرسه تخلیه گردید. در حین یک تظاهرات در شهر ایلام که حدوداً در 450 مایلی جنوب غربی تهران واقع شده، هشت غیرنظامی ایرانی و 2 نفر پلیس ضمن یک تظاهرات کشته شدند. در نتیجه، شرکت GTE، یک مقاطعه کار آمریکایی در آنجا، کلیه کارکنان غیرایرانی خود را از شهر فراخوانده است. به علاوه، شرکت آمریکایی هلیکوپتر بین المللی بل، یک شرکت دیگر مقاطعه کار آمریکایی، تنها کارمند آمریکایی خود را از ایلام خارج نموده و در نظر دارد که کلیه کارکنان آمریکایی خود را از شهرهای جنوبی دیگر به تهران فراخواند. همچنین نمونه های دیگری از آتش زدن خانه های آمریکاییانی که شغل رسمی ندارند و غیره وجود داشته است که تا به حال هیچ یک منجر به صدمات جدی نگردیده است.

2- نظریات (AFOSI) :

الف- پاراگراف 6 را کلاً حذف نمایید، ب- فعلاً اقدام جهت درخواستهای فوری دیگر برای کمک در مشاغل موقتی را حذف نمایید.

ج- نظریات بالا بر مبانی زیر استوار است: پاراگراف 6، درخواست نیروی کاری موقت برای اجرای اموری را نموده است که ممکن است به بهترین وجهی توسط منابعی که هم اکنون در کشور وجود دارند، انجام شود. ما باید در وهله اول منابع خودمان را که در داخل کشور

ص: 237

حضور دارند بکار گیریم، زیرا آنان آگاه ترین افراد در رابطه با موقعیت و شرایط محلی کنونی هستند.

د- جمع آوری و ارزیابی و انتشار اطلاعات موردنظر درباره ارتش آمریکا و همچنین مشخص کردن و ارزیابی روندها و الگوهای حوادث و آشفتگیها برای ارتش آمریکا، مأموریت اولیه و مرسوم دفتر تحقیقات ویژه (نیروی هوایی آمریکا) می باشد. (رجوع شود به پاراگراف 6 بند الف و ب). انجام چنین امری به خوبی در توان دفتر تحقیقات ویژه می باشد و این دفتر مقتدرترین واحد ارتش ایالات متحده برای انجام آن است. همچنین دفتر تحقیقات ویژه می تواند سریعترین پاسخ را به تمام نیازهای در حال تغییر و افزایش بدهد. مالیاتها و خواسته ها و نیازهای مجموعه وزارت دفاع در این رابطه را تهیه نماید، زیرا این دفتر آژانس ارتشی مسئول تهیه چنین اطلاعاتی برای فرماندهان آمریکایی و جامعه اطلاعاتی آمریکا چه در ایران و چه در سراسر جهان است که هم اکنون در صحنه حضور دارد.

ه - دفتر تحقیقات ویژه در حال تهیه جریان مداومی از اطلاعات برای فرماندهان ارتش آمریکا در رابطه با حوادث سراسر ایران می باشد.سازمان گزارشگر اطلاعات دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی و هر سازمان و سایر سازمانهای اطلاعاتی وزارت دفاع به هر حال در نوع تجزیه و تحلیلی که می تواند انجام دهد، علی الخصوص در زمینه گزارشهای سیاسی، محدود است. به علت این وظیفه، دفتر تحقیقات ویژه همکاری بسیار نزدیکی را با عناصر سفارت آمریکا که برای چنین تحلیلهایی گمارده شده اند، برقرار نموده است. دفتر تحقیقات ویژه به مانند مجرایی مناسب برای رسانیدن اینگونه اطلاعات به دست فرماندهان ارتش آمریکا عمل می کند.

و - این دفتر در حال حاضر اطلاعات را هم از منابع ایرانی و هم از دیگر منابع آمریکایی جمع کرده و ارزشیابی می کند. گزارشهای اطلاعاتی که در حوزه ارزشیابی و بررسیهای این دفتر قرار می گیرد بلافاصله به پرسنل (دفتر تحقیقات ایمنی و سیاسی گروه مستشاران کمکهای نظامی «ARMISH – MAAG ARSPO») که وظیفه اش تهیه گزارش روزانه اطلاعاتی خلاصه شده برای بازبینی ژنرال گست می باشد، تحویل می گردد. پالایش بیشتر در این جریان اطلاعات و تجزیه و تحلیل بیشتر در کل داده های اطلاعاتی جمع آوری شده از گزارشات دفتر تحقیقات ویژه و گزارشات و آگاهیهای سفارت آمریکا و دیگر عناصر گوناگون امنیتی ایرانی که به وسیله پرسنل «ARSPO» (همانند وظیفه ای که مشاورین اطلاعاتی 2-J نسبت به ژنرال گست دارند) انجام داده می شود، ممکن است که یک راه حل جزئی ممکن را ارائه دهد.

ز - سری مطالب پاراگراف 6 بخش ج الی ه - و دومین الف الی د آن باید از مسئولیتهای اولیه کمیته ایمنی هیأت مستشاری نظامی باشد که ریاست آن به عهده سرهنگ کالیسون، به همراه دفتر تحقیقات ویژه یکی از اعضای همین کمیته است. این کمیته که شامل نمایندگان ARSPO - وزارت نیروی هوایی - وزارت نیروی زمینی - وزارت نیروی دریایی PAO – SJA –

ص: 238

USSA – I - بیمارستان آمریکا و OSI دفتر تحقیقات ویژه و دیگر واحدها بنا به تشخیص رئیس، خیلی از واحدهایی که در ارتباط با امنیت باشند دربر خواهد گرفت. این کمیته هم در سطوح کاری و هم سطوح بالاتر به طور نزدیک با هیأتهایی که قبلاً گمارده شده اند کمیته ها و خطوط ارتباطی ارتش آمریکا و کمیته ها و خطوط ارتباطی بین ارتش آمریکا و دولت ایران و مقاطعه کاران آمریکایی، مراوده دارد. پیش بینی شده است که کمیته جهت رسیدگی به برنامه های امنیتی سراسری وزارت دفاع و همگامی با برنامه های مقاطعه کاران و دولت ایران، به طور مکرر، و حتی اگر لازم باشد روزانه، اقدام به برگزاری جلسات نماید. اعضای کمیته یا تمام وقت خود را وقف امور کمیته خواهند کرد و یا حداقل تقدم اولیه را به آن خواهند داد.

ح- یکی از مسئولیتهای کمیته می تواند بازنگری فعالیتهایش به منظور تعیین حوزه های خاص باشد که ممکن است به همکاریهای تخصصی ای که در ایران قابل دسترسی نیستند، نیازمند باشند. بعد از اینکه این حوزه های خاص شناسایی و معین گردید، کمیته مختار خواهد بود که در مورد راههای پوشاندن این حوزه ها، شامل شناسایی و درخواست همکاری از منابع ممکن در خارج کشور تصمیم بگیرد. سرهنگ دوم فرانک ام هویی - افسر فرمانده نیروی هوایی 1- (خیلی محرمانه) وضعیت در ایران به لحاظ امنیتی به طور قابل توجهی در عرض چند هفته گذشته برای پرسنل آمریکایی تغییر کرده است. پیش از این تلاشها، بر آن بودیم که هسته مرکزی گروههای تروریستی را از بین ببریم. در حالیکه این گونه فعالیتها بدون شک ادامه خواهد یافت در شرایط فعلی عناصر جدیدی وجود دارند که ما قادر به برآورد کامل آنها نیستیم، در هر صورت واضح است که آرایش این عناصر و انگیزه و محرک آنها اساساً با هسته های مرکزی تروریستی متفاوت می باشد - به نظر می رسد که فعالیت در تهران و اصفهان و سایر شهرها اصولاً شامل دانش آموزان و دانشجویان و در بعضی موارد سایر اقشار باشد. سازمانی که آنها دارند نامشخص است اما به نظر می رسد که در حال گسترش باشند. انگیزه و محرک آنها ضددولتی و به میزان فزاینده ای ضدخارجی و مشخصاً ضدآمریکایی می باشد.

2- (خیلی محرمانه) اوضاع هم اکنون شامل عواملی از بی نظمیهای داخلی همراه با گروههای زیادی که احتمالاً با اهداف و شیوه های متفاوتی فعالیت می کنند، می باشد که همه آنها به طریقی سعی در ایجاد اضطراب و از هم گسیختگی، بین آمریکاییها دارند. ما چندین نمونه داشته ایم که با حمله به اتوبوس حامل افراد رسمی آمریکایی و مقاطعه کاران به وسیله سنگ و در یک نمونه با سه راهی، آنها را به شدت ترسانده اند. نمونه های دیگری از به آتش کشیدن منازل افراد غیررسمی آمریکایی و امثال آن وجود داشته است اما هیچ کدام از آنها تا الآن منجر به جراحتی جدی نشده است.

3- (خیلی محرمانه) هیأت آمریکایی درصدد ایجاد یک سری اقدامات جهت برخورد با این وضعیت می باشد. ما تصمیم داریم کمیته های هماهنگی را تشکیل دهیم که مرکب از

ص: 239

نماینده هایی از هیأت آمریکایی و نیز افرادی از دولت ایران باشد. از طرف دولت ایران ما در نظر داریم نماینده هایی از ارتش، ژاندارمری، پلیس و ساواک داشته باشیم. ما امیدواریم که قادر به انجام یک سری اقدامات مثبت و بی سر و صدا باشیم که در پناه آن مردم ما بتوانند به سلامت به محل کارشان رفته و در اوقات بیکاری تا آنجا که ممکن است زندگی عادی داشته باشند. ما معتقدیم که با هماهنگ کردن این طرح به درستی ما می توانیم برای جبران وضع جاری کارهای بیشتری انجام دهیم. خطوط راهنمایی ما می بایستی شامل آن دسته از اقداماتی بشود که نه تنها امنیت بیشتری را فراهم آورد بلکه باعث حفظ روحیه جامعه آمریکایی شده و به آنها این اطمینان را بدهد که سیستمی وجود دارد که در جهت تهیه اطلاعات و رهنمودها و نیز شیوه ها و اعمال پیشنهاد شده فعالیت می کند.

4- (خیلی محرمانه) در مورد حدود اختیارات هیأت آمریکایی محدودیتهای قانونی وجود دارند و مطمئناً محدودیتهایی هم در حدود اختیارات پرسنل وزارت دفاع موجود می باشد. ما معتقدیم که نسبت به این محدودیتها درک درستی داریم. همچنین معتقدیم که می توانیم در چهارچوب آن قوانین عمل کرده و خدمات باارزشی را برای جامعه آمریکایی فراهم سازیم.

5- (خیلی محرمانه) مقامات دولت ایران می بایستی با هماهنگی نزیکی با هیأت آمریکایی کار کنند و موافقت کرده اند یک سری از کمیته های هماهنگ کننده را فعال نمایند. برنامه ما چنین است که در مجموع به عنوان جزئی از تیم کشور آمریکا در چهارچوب خطوط و رهنمودهای فراهم شده از سوی سفارت آمریکا عمل نماییم. ما تصمیم داریم که سیاستهای مناسبی را جهت برخورد با این وضعیت جدید پدید آوریم و آماده باشیم که روشها را زمانی که وضعیت تغییر می کند به انجام برسانیم و همچنین یافتن راهی جهت کمک به مقاطعه کاران و توسعه سیستم خودشان و نقشه جهت تقسیم اطلاعات با آنها در زمان مناسب. ما معتقدیم که از طریق این شیوه می توانیم به محدودیتهای مربوطه وفادار مانده و در عین حال خدمات مفیدی را ارائه دهیم.

6- (خیلی محرمانه) ما درخواست کمک و همیاری در خصوص شکل مهارتها و تجاربی را داریم که در شرایط فعلی آن بخش از وزارت دفاع آمریکا در ایران توانایی برآورده کردن آن را ندارد. در حالیکه دفتر تحقیقات ویژه (نیروی هوایی) در زمینه عملیات ضدتروریستی بسیار توانایی دارد، ارزیابی ما از آنها این است که در خصوص ناآرامیهای داخلی آموزش ندیده و مجهز نمی باشند. دفتر تحقیقات ویژه به نحو قابل ستایشی خوب عمل کرده است و تحت شرایط جدید همچنان آن را ادامه می دهد. ما معتقدیم که نیاز به قابلیتهای اضافی زیر داریم:

الف : ارزیابی اطلاعاتی تحت این شرایط ب : کمک به ما در شناخت حرکتها و مفهوم حرکتهای مشخصی در هدایت ناآرامیهای داخلی ج : مهارت و دانش تشکیل یک زیربنا و سازمان جهت رسیدگی و برخورد با وضعیت د : توانایی برنامه ریزی برای آینده و پیش بینی تغییرات در وضعیت

ص: 240

ه : مهارت و نظریه در مورد تشکیل یک مرکز عملیاتی به مفهوم اقدامات به موقع و جهت مطلع نمودن پرسنل از اوضاع جاری. ما معتقدیم که نیاز به پرسنل کارآزموده و باتجربه در ارزیابی و برخورد با جامعه آمریکایی به ترتیب زیر داریم:

(الف): اثر اقدامات انجام شده توسط گروههای مخالف (ب): درک شرایط روحی جامعه آمریکایی از سوی دولت (ج): درک نیازهای جامعه آمریکایی (د ): ارزیابی هرگونه اقدامی که ممکن است انجام بدهیم و چگونگی برداشت جامعه آمریکایی از آن.

7- (خیلی محرمانه) - (اوضاع هنوز جدی نیست و قابل کنترل می باشد. (1)) ما معتقدیم که مفاهیم بحث شده در اینجا شروع خوبی هستند. ما معتقدیم که کمک درخواست شده در پاراگراف 6 حیاتی است. تقاضا کنید پرسنل با تجربه و ماهر هر چه زودتر به صورت مأموریت موقت به مدت تقریبی یک ماه فرستاده شوند، با این اختیار که در صورت لزوم مدت آن تمدید شود.

اعتصاب در ایران ایر فرودگاه بین المللی مهرآباد را در معرض خطر تعطیلی...

سند شماره 118 استفاده اداری محدود1 نوامبر 1978 - 10 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10668به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اعتصاب در ایران ایر فرودگاه بین المللی مهرآباد را در معرض خطر تعطیلی قرار داد 1- کارکنان ایران ایر در فرودگاه بین المللی مهرآباد در صبح اول نوامبر دست به اعتصاب کامل زدند. مدیریت پان آمریکن بما اطلاع داد که از آنجا که امور خدمات خطوط هوایی خارجی عمدتاً از سوی پرسنل زمینی ایران ایر صورت می گیرد، به نظر می رسد که کلیه پروازهای آلمان عصر روز اول نوامبر متوقف خواهد شد و خطوط هوایی خارجی ناگزیر از عبور بر فراز تهران خواهند شد. فعالیت برج کنترل و خدمات پروازی مربوط بدان هنوز ادامه دارد و خطری برای فرود هواپیماها در مهرآباد وجود ندارد.

2- مالونی مدیر شعبه پان آمریکن در ایران و افغانستان به مأمور سفارت گزارش داد که مدیرعامل هوانوردی کشوری صبح روز اول نوامبر به وی اطلاع داد که اعتصاب دارای ماهیت سیاسی است و بنابراین حل آن مشکل است. مدیرعامل به مالونی اطمینان داد که کلیه اقدامات ضروری برای آنکه مسافران خطوط هوایی از طرف اعتصابیون مورد اذیت و آزار قرار نگیرند، به عمل خواهد آمد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 1 نوامبر

ص: 241


1- در اصل سند روی جمله داخل پرانتز خط کشیده شده است. م.

سند شماره 119 خیلی محرمانه1 نوامبر 1978 - 10 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10671به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، آنکارا، دوحه، جده، کابل، لندن، منامه، مسقط، دهلی نو، پاریس.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 1 نوامبر خلاصه: به پلیس و نیروهای امنیتی دستور داده شده تا دستوراتشان را از وزارت دادگستری دریافت دارند. سربازان در خلال تعطیلی فعلی از تأسیسات نفتی مراقبت می کنند. تعطیلی ایران ایر بر سایر خطوط هوائی تأثیر می گذارد. تظاهراتی در سراسر ایران با 15کشته جدید گزارش شد. تظاهرات به طرفداری از دولت که با معترضین برخورد نمودند، افزایش یافته است. دانشجویان در آمل شهروندان را دستگیر کردند و قول دادند چنانچه «عروسکهای» بیشتری از جانب پلیس سعی کنند به آمل وارد شوند دادگاه مردمی تشکیل خواهند داد. دولت شیر و خورشید سرخ و سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی را در اختیار گرفته است. پایان خلاصه.

1- شریف امامی نخست وزیر به رؤسای پلیس، ژاندارمری و ساواک دستور داده که از این پس این نیروها دستورات وزارت دادگستری را اجرا نمایند. (نظریه: این اقدام، بانظریه های زیادی انطباق دارد که می گویند کلیه اصلاحات، افزایش قدرت قوه قضائیه است).

2- به علت تعطیلات فعلی، از دیروز مراقبت از تأسیسات نفتی خلیج فارس به عهده نیروهای نظامی گذاشته شده است. (نظریه: گسترش آشوبهای اجتماعی به قلب اقتصاد ایران، وحشت عمومی را از بحران وخیمی که در پیش رو خواهد بود، افزایش داده است. نخست وزیر سعی نموده توجه را به عاملین و محرکین اعتصاب متمرکز سازد. نام علی امینی بار دیگر در مجلس به عنوان آلت دست کنسرسیوم و به گونه ای عامل مشکلات نفتی مطرح شده است.

3- اعتصاب ایران ایر که دیروز از مسئولین ترخیص اثاثیه و بار شروع شد، به تمام کارمندان سرایت نمود و کلیه خدمات تعطیل شده است. احتمالاً اعتصاب تمام پروازهای ورودی و خروجی تهران را اجباراً با تعطیلی مواجه خواهد نمود، زیرا سایر شرکتهای هوایی به کارمندان پشتیبانی زمینی ایران ایر، متکی هستند.

4- گزارشاتی مبنی بر 15 کشته جدید در پی تداوم تظاهرات روزانه واصل شده است. حادترین نقاط سنندج و آذرشهر بوده اند. راهپیمایی بزرگ در دانشگاه تهران انجام شد و حاج سیدجوادی که از مخالفین است سخنرانی و بحث خیلی طولانی را ایراد نمود. از اصفهان گزارش شده که فرمانداری حکومت نظامی آن شهر برای چند روز گذشته مجوزهایی جهت تظاهرات صادر نموده است. بنابراین چندین تظاهرات اصفهان (و نه همه آنها) قانونی بوده اند.

ص: 242

این اولین باری است که از آغاز اعلام حکومت نظامی چنین مجوزهایی صادر می شود.

5- حضور گروههای ستیزه جوی طرفدار دولت افزایش یافته است و مردم خصوصاً در جنوب از ورود گروههای بیشتر به معرکه واهمه دارند. از نظر مردم اینها به مثابه حملات قبیله ای به ساکنان شهرها می باشد. نیروهای طرفدار دولت در سنندج، زنجان و بم با مخالفین برخورد کردند. قسمت اعظم این گروهها احتمالاً به قبائلی تعلق دارند که نسبت به شاه وفادارند و به جای شیعه، سنی هستند که در نتیجه توجه کمی به مسایل روحانیون شیعه دارند. اهالی پاوه درخواست برکناری سالارجاف نماینده آن شهر در مجلس را نموده اند. وی یکی از رهبران مهم کردها می باشد. آنها باور دارند که وی در حمله وحشیانه اخیر توسط ایلیاتی های طرفدار دولت به شهرشان دست داشته است. شبها در آمل دانشجویان در جستجوی غیربومیان طرفدار دولت در خیابانها گشت می زنند. شب گذشته آنان شش نفر از چنین مظنونهایی را دستگیر و اعلام نمودند اینان مأموران امنیتی هستند. و به مقامات قضایی تحویلشان دادند. لیکن اخطار نموده اند اگر مجرمین بیشتری پیدا کنند در یک دادگاه ملی (غیرقانونی) محاکمه شان خواهند کرد. در این بین عاملی وزیر اطلاعات ابراز داشت دولت خواستار آن نیست که گروههای چماقدار از جانب رژیم دست به اقدام بزنند. وی گفت دولت پذیرای نمایش حمایت است به این شرط که آرام و قانونی باشد.

6- همانطور که اردلان وزیر دربار قبلاً اعلام نموده بود، دولت در جریان اقدام برای در اختیار گرفتن سازمانهای خصوصی است که به عنوان منابع احتمالی فساد شناخته شده اند. کابینه به تحت کنترل درآوردن شیر و خورشید سرخ (صلیب سرخ ایران) و سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی ایران رأی داد. هر دو سازمان از بودجه عمومی بهره می برند و سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی ایران علاوه بر آن درآمدهایی از بخت آزمایی ملی دریافت می دارد. هر دو سازمان زیرنظر وزیر بهداری قرار خواهند گرفت.

سولیوان

روز تولد شاه در اصفهان: آتش و بلوا

سند شماره 120 خیلی محرمانه2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 110به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی جهت اطلاع: سفارت آمریکا در تهران، کنسولگری آمریکا - تبریز موضوع: روز تولد شاه در اصفهان: آتش و بلوا 1- خلاصه: هفته قبل از 26 اکتبر، روز تولد شاه در اصفهان با موج فزاینده مخالفتها، تظاهرات، خشونت، احساسات ضدآمریکایی و حوادث و ترس و وحشت همه گیر توأم بود. و اینها در عصر 25 اکتبر به اوج خود رسید، و تا 29 اکتبر، به جز ترس و وحشت چیزی از خود به جای نگذاشت. رهبری اعتراض و مخالفت به دست محصلین دبیرستانها که نظم و سازمان

ص: 243

فوق العاده ای از خود به نمایش گزارده اند، افتاد. درگیریهای 25 و 26 اکتبر چند کشته به جای گذاشت و برحسب معمول انتظار می رود تظاهرات دیگری نیز انجام شود.

2- در 21 اکتبر با دستگیری دو تن از معلمان «کادر رهبری» تظاهرات دانش آموزی، اعتراضات چند هفته ای آرام و محدود برای اولین بار در سطح دبیرستانها به برخورد و خشونت گرائید و در روز بیست و یکم دانش آموزان از محل دبیرستانهای خود خارج شده و با مأمورین حکومت نظامی درگیر شدند که با آنها مقابله شد. همان شب ماشین یکی از رؤسای پلیس یکی از نواحی خارجی شهر اصفهان، «هماشهر» توسط بمب منهدم گردید (کسی آسیب ندید). پنجره های تعدادی از مدارس شکسته شده بود و به طرف وسایل نقلیه سنگ پرتاب می شد و رهبران دبیرستانهای مختلف جلسه ای ترتیب داده و در آن لیستی از درخواستهایشان همچون عدم برگزاری مراسم تولد شاه، برداشتن عکسهای شاه و نصب عکسهای خمینی و آزادی معلمین دستگیر شده تهیه نمودند.

دانش آموزان در طی دو روز، راهپیمایی هایی را با بیش از 1000 نفر سازمان داده بودند و از شهادت ابایی نداشتند. مسئولین به طور محدود ولی به تدریج با شدت عمل فزاینده ای به آنها پاسخ دادند. در 25 اکتبر تظاهرات صبح در بازار منجر به تیراندازی گردید و به ادعای دانش آموزان چند کشته نیز به جای گذاشت. دستور داده شد تا تمام دبیرستانها بسته شده و توسط ارتش محافظت شوند. بعد از یک روز نسبتاً آرام، جمعیتی در میدان اصلی در مقابل مقر مرکزی حکومت نظامی جهت اعتراض به کشته های فرضی آن روز صبح، گرد هم آمدند. مأمورین امنیتی ایالات متحده که شاهد صحنه بودند جمعیت را حداکثر قریب به 7000 نفر تخمین زدند.

تلاشهای ارتش با پرتاب گاز اشک آور جهت متفرق ساختن جمعیت به شکست انجامید، و صدای شلیک با سلاحهای سبک برای مدتی بیش از یک ساعت با شدت و به طور قابل ملاحظه شنیده می شد. جمعیت در خیابانهای اطراف پراکنده شدند و تیراندازی در محوطه وسیعی شنیده می شد. شاهدان عینی ادعا می کنند که حداقل کشته شدن پنج نفر را دیده اند، و منبعی دیگر، یک سرباز، اظهار می داشت که در محدوده او بیش از 25 نفر کشته شدند. بیمارستانی در اصفهان در حدود 50 تا 60 نفر از مجروحین توسط گلوله را مداوا کرده است و بیمارستانهای دیگر عمداً بدون ثبت هیچ موردی فقط عنوان کردند که تعداد زیادی را تحت مداوا قرار داده اند. مسئولین وجود هر کشته ای را انکار کرده و ادعا نمودند که به سربازان دستور داده شده بود که فقط به قصد زخمی کردن تیراندازی بکنند. روز پنجشنبه شهر شاهد تظاهرات متعدد کوچکی به ویژه در محلات قدیمی شهر بود. یکی از کارکنان کنسولگری یک کشته را مشاهده کرده است و شواهدی دال بر وجود پنج کشته دیگر وجود دارد.

مسئولین استفاده از مسلسل و در یک مورد استفاده از توپ 155 میلیمتری را مورد تأیید قرار دادند، اما مجدداً اظهار کردند که کسی کشته نشده است (به دلیل اینکه تیراندازیها هوائی

ص: 244

بوده اند). روز جمعه شاهد تظاهرات و حوادث پراکنده کمی بودیم در حالیکه شنبه و یکشنبه به طور کلی آرام بود.

3- در طی این مدت حوادث تخریبی هم زمان، ولی جدای از تظاهرات اصلی رخ دادند. در اغلب موارد، این حوادث کار افراد یا گروههای کوچکی بودند. در 24 اکتبر چهار بانک به آتش کشیده شدند و در 25 اکتبر یک مرکز پخش آبجو و یک خوابگاه تخریب گشت. در 26 اکتبر یک بانک دیگر و یک کلوپ قمار آمریکایی تعطیل شده، به آتش کشیده شدند، و یک رستوران تخریب گشت. درروز 27 اکتبر همان رستوران با بمب تخریب شد. به جز مورد تخریب خوابگاه که توسط قریب به 50 تا 60 نفر افراد جوان حاضر در یک جمعیت چند صد نفره انجام گرفت، تمامی حوادث مخفیانه بودند. برخوردها به صورت جنگ و گریز و به طور هم زمان با هم اما در نواحی مختلف شهر در کنار تظاهرات صورت می گرفت. مقامات امنیتی بر این باورند که تمامی این وقایع توسط گروهی محدود از دانشجویان دانشگاهها به وقوع می پیوندد.

4- برخوردهای ضدآمریکایی نیز به طور جدای از تظاهرات اصلی اتفاق افتاده است جامعه آمریکاییها به خاطر گزارش موثق و گسترده مبنی بر اینکه گروههای مخالف در مراسم روز تولد شاه قصد دارند قتل عامی از آمریکاییها بکنند، دچار ضربه روحی گشته اند و این منجر به بروز وحشت در برابر حوادث فعلی خواهد شد. در روز 22 اکتبر سه اتوبوس مدرسه آمریکاییها به واسطه برخورد سهوی به دستجات تظاهرکننده درگیر حوادث جزئی شدند. خسارت مالی و جانی وجود نداشت ولی روز بعد تقریباً 60 درصد از محصلین مدرسه غائب بودند. در روزهای 23 و 24 اکتبر، شرکت مشترک دپونت، پلی اکریل ایران، تهدیداتی دریافت کردند. یک سنگ به طرف محل اقامت یکی از کارکنان پرتاب شد، و مدیر آنجا با یک پیام تلفنی تهدید به مرگ شد. در حمله به خوابگاه، که تقریباً بیست خارجی از جمله هفت آمریکایی در آنجا ساکن می باشند، در ظاهر حمله ای به اموال آنجا صورت گرفت چرا که هیچ یک از ساکنان آنجا مجروح نشدند ولی اینطور استنباط شد که حمله آنها متوجه جان و زندگی آمریکاییها بود. به گونه ای که گزارش گردید در خلال حمله، دو تن از گروه مهاجم توسط خارجیها شدیداً مجروح یا کشته شده اند. توسط آمریکاییها اینگونه استنباط می شود که حملات صورت گرفته به آن رستوران به خاطر سرپرستی آنجا توسط یک آمریکایی است. اتومبیل یک آمریکایی تخریب گشت (تایرها شکافته و پنجره های آن شکسته شدند). برداشت عمومی آمریکاییان این است که این ماشین به جای صاحب آمریکایی آن که در دسترس نبود تخریب شده است. گزارش می شود که فقط یک خانواده آمریکایی بعد از این هفته اینجا را ترک خواهد کرد. ولی شرکت بین المللی هلیکوپتر بل، بزرگترین شرکت آمریکا در اینجا از مهاجرتهای پیوسته و مداوم واهمه دارد. تا این تاریخ، آنها 51 نفر از کارکنان و 96 نفر از خانواده های وابسته به آنها را از دست داده اند. اگر میزان این وحشت به هر ترتیبی، کاهش

ص: 245

نیابد می تواند بیش از اینها نیز باشد.

5- نظریه: چنین به نظر می رسد که افزایش موفقیت و سازماندهی تظاهرات به خاطر ادامه عدم اعمال قدرت توسط مقامات باشد. جمعیتها به هنگام مواجهه با باطوم و گاز اشک آور سربازان، مقاومت کرده و اغلب با سنگ به آنها پاسخ می دادند و به شلیکهای هوائی اعتنایی نمی کردند.

ناظران ابراز می دارند که دستجات دانش آموزان همچون سربازان نظم داده شده در مقابله با مأمورین رفتار می نمایند.

کمی بعد از این تلفات و زخمیها در میدان اصلی شهر، تظاهرکنندگان دچار ترس زیاد شده بودند که به نظر می رسید که این امر به سربازان جرئت می بخشید. مسئولین بر وجود یک کشته اصرار می ورزند (طبق گزارش سازنده بمب در خانه اش در حین ساختن بمب بر اثر انفجار کشته شد) در حالیکه دلایل کافی وجود دارد که حاکی از وجود 20 تا 30 نفر کشته می باشد. عدم وجود اعتراض سازمان یافته در روزهای جمعه و شنبه اکنون جای خود را به اعتصابات آرام داده است، که می تواند به سهولت دوباره به اعتراضات بزرگ گسترش یابد، مخصوصاً به دلیل اینکه کشته ها شناسایی و تحویل شده اند. مسئولین شهربانی به خاطر احتمال وجود تظاهرات در روز هفتم و چهلم (اول نوامبر و چهارم دسامبر) عصبی و نگران هستند ولی مقامات حکومت نظامی این احتمال را به حساب نمی آورند.

همچنین به نظر می رسد که اعتراض اصلی اساساً صلح آمیز و ضدرژیم بوده است، اگرچه گروههای کوچک به فعالیتهای ضدآمریکایی و خشونت آمیز دست می زده اند. متأسفانه آمریکاییها از درک تفاوت مابین گروههای مختلف ناتوان هستند و تمامی جمعیت ایران را به مثابه تهدیدی تلقی می کنند. شایعه به حد فزاینده ای بر علیه آمریکاییها مؤثر واقع می شود. و جریان اخیر (خروج از ایران) به آسانی می تواند به یک تخلیه غیررسمی منجر شود. هم مقامات شرکت و هم مقامات ایرانی پیوسته انتقال تمام افراد آمریکایی به داخل «مجتمع های آمریکایی» تحت حفاظت را، تنها راه حل برای جلوگیری از خطرات خشونت بار اتفاقی می دانند. به هر صورت آنها این تصمیم را بدون توانایی اسکان سریع تعداد خیلی زیادی، اتخاذ کرده اند.

بنابراین کارکنان در شهر به این درک و احساس می رسند که شرکتهایشان آنها را در معرض خطر می بینند و همین به تنهایی موجب ترس بیشتر آنها می شود. میزان وحشت همچنان در سطح بالایی است و بیشتر آمریکاییها احساس می کنند در معرض تهدید هستند. یک حادثه که موجب جراحات جدی بشود و یا سبب مرگ یک آمریکایی گردد می تواند منجر به مهاجرت کلی از اصفهان گردد. کنسول، شورای تأمین، مقامات ایران، و شرکتهای آمریکایی در حال انجام کلیه اقدامات لازم جهت جلوگیری از چنین واقعه ای هستند.

مک گافی

ادامه اعتصاب در ایران ایر

ص: 246

سند شماره 121 استفاده اداری محدود2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10722به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: 10668 تهران موضوع: ادامه اعتصاب در ایران ایر 1- اعتصاب در ایران ایر تا صبح روز 2 نوامبر ادامه داشت. گزارشهای رسانه ها حاکی است که تقاضاهای اعتصابیون عبارتند از: آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو حکومت نظامی، برچیدن واحد امنیتی در ایران ایر، مجازات مدیرعامل سابق، علی محمد خادمی، استحکام بخشیدن به رابطه بین دلار و ریال، و اخراج کلیه کارکنان خارجی در این شرکت هوایی. موضع مدیریت ایران ایر این است که اجابت تقاضاهای سیاسی خارج از اختیارات وی است. چشم انداز حل و فصل ماجرا تاریک است.

2- برخلاف انتظارات گزارش شده در تلگرام مرجع، خطوط هوایی خارجی در حال حاضر از مسیر تهران فعالیت دارند، اگرچه کلیه پروازهای بین المللی چند ساعت تأخیر دارند. مالونی مدیر شعبه پان آمریکن در ایران امروز صبح به سفارت گزارش داد که «در صورت عدم یافتن راه حل سریع» به علت کمبود نیروی انسانی و کمبود تجهیزات تعیین زمان بازگشت از تهران مقدور نخواهد بود و این امر پان آمریکن را ناگزیر از پرواز بر فراز تهران خواهد کرد. وی نگفت که پان آمریکن تا چه زمانی قادر به تحمل این وضعیت است اما مأموران سفارت را با بیان این احساس ترک کرد که تصمیمات طی یکی دو روز بعد اتخاذ خواهد شد. مالونی همچنان تضمین هایی از DIRYENCIVAIR دریافت می کند مبنی بر این که اجازه داده نخواهد شد اعتصاب فعالیتهای خطوط هوایی را مختل کند. اما برخی اختلالات توسط اعتصابیون در روز 2 نوامبر در خصوص بسته بندی بارهای پان آمریکن وجود داشت.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 2 نوامبر

سند شماره 122(1) خیلی محرمانه2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10724به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 2 نوامبر خلاصه: نظر اخیر شریعتمداری در مورد توسل به قیام مسلحانه تعدیل گردید. سنجابی، رهبر جبهه ملی، برای چندمین بار خشونت را محکوم نمود و تقاضای حمایت از قانون اساسی را کرد. خمینی می گوید او هرچه را که مردم ایران تصمیم بگیرند، قبول خواهد کرد. گنجی و

ص: 247


1- کتاب دوم، ص 8

آزمون به شدت در مقابل اخبار اتهام آمیز در مورد فساد، عکس العمل نشان داده و تقاضای بررسی کردند. پروازهای داخلی «ایران ایر» به واسطه اعتصابات سیاسی متوقف شد. پروازهای خارجی ادامه دارد. امینی با شاه ملاقات کرد و بعد از آن حمایت خود را از دولت شریف امامی اعلام نمود. قضات در سنندج به عنوان اعتراض به قتلهای متعدد در آنجا استعفا دادند. وزیر دادگستری امیدوار است که کلیه زندانیان سیاسی تا ده دسامبر آزاد شوند. استاندار مازندران این موضوع را که دانش آموزان کنترل آمل را به دست گرفتند، تکذیب کرد، و گفت طبق گزارش، افرادی که آنها به عنوان عروسکهای هوادار رژیم دستگیر کرده بودند، دو ژاندارم و یک متهم به جنایت بودند. تظاهرات بسیاری که برخی هم موافق دولت بوده اند، گزارش شده ولی قتلی گزارش نگردید. تظاهرات عظیمی در دانشگاه تهران و خیابانها صورت گرفت، دانشجویان چپی و مذهبی ظاهراً اختلافات را رفع کرده اند.

یک منبع قابل اعتماد اشاره می کند که دولت از ناآرامیها ترسی ندارد و این رویارویی نهایی را قابل تحمل تر می سازد. منبع همچنین اظهار داشت که پاکسازی ساواک بعد از آگاهی نخست وزیر از این که ساواک در پشت حداقل برخی از درگیریهای اخیر خیابانی بوده است، صورت گرفت. آیت الله های اصفهان تقاضای بازگشت خمینی را کردند. گزارشات بیشتری در مورد خشونتهای ضدخارجی رسیده است. پایان خلاصه.

1- آیت الله شریعتمداری بیانیه قبلی، مبنی بر اینکه مخالفین ممکن است مجبور شوند به قیام مسلحانه متوسل شوند را به شدت تعدیل کرد. در مصاحبه دیروز، او با خشونت و ترور مخالفت کرد اما دوباره گفت: «اگر ما نتوانیم آنچه می خواهیم از طریق وسایل معقول به دست آوریم، نبرد را شروع خواهیم کرد.» او به خبرگزاری فرانسه به علت تحریف سخنانش، حمله کرد. ضمناً کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، و آیت الله خمینی جداگانه در پاریس با مطبوعات مصاحبه کردند، اما در واقع هیچ چیزی در مورد صحبتهایشان با یکدیگر نگفتند. سنجابی دوباره خشونت را محکوم کرد و از قانون اساسی حمایت نمود و گفت که جبهه ملی می خواهد که دولت آینده فقط واجد سه شرط باشد: ناسیونالیزم، دموکراسی و سوسیالیزم، خمینی گفت او فقط با خواست مردم ایران همراهی خواهد کرد. او پیشنهاد نمود یک مجمع ملی برای هدایت امور اجرائی تشکیل شود. در تهران داریوش فروهر، سخنگوی جبهه ملی گفت آینده باید توسط رفراندوم عمومی تعیین شود.

2- نماینده مجلس، عباس اخباری، به علت ایراد اتهام در مورد اینکه گنجی، وزیر آموزش و پرورش و آزمون، وزیر سابق کشور، مرتکب فساد شده اند، شدیداً مورد حمله متقابل هر دو نفر واقع شد. گنجی تقاضا نمود در مورد فعالیتهایش تحقیقات رسمی به عمل آید. گزارشات مطبوعاتی حاکی از حمایت از وزیر از جانب معلمان در سراسر ایران است. آزمون هم از دادستان خواست که فساد ادعا شده را ثابت کند. آزمون می خواهد که اخباری را به اتهام دروغ بستن تحت تعقیب قرار دهد.

ص: 248

3- علی امینی نخست وزیر اسبق، دیروز با شاه ملاقات کرد، این ملاقات شایعات زیادی را مبنی بر اینکه امینی نخست وزیر بعدی خواهد بود، منتشر کرده است. ولی خود امینی حمایتش را از دولت شریف امامی اعلام کرد. او از ملاقاتش به عنوان تبادل نقطه نظرات یاد نمود.

4- پروازهای داخلی «ایران ایر» به علت اعتصابات سیاسی متوقف شد. کارمندان خواستار آزادی زندانیان سیاسی، پایان حکومت نظامی، اخراج کلیه کارکنان خارجی ایران ایر، مجازات خادمی رئیس سابق و نیز پایان بخشیدن به نرخ ثابت تبدیل ریال به دلار شدند. پروازهای بین المللی ادامه می یابند، اما شرکت هواپیمایی پان آمریکن از آزار و اذیتهایی در رابطه با حمل مسافران گزارش می دهد.

5- همه قضات سنندج (مرکز کردستان) به عنوان اعتراض به کشته شدن چندین نفر از تظاهرکنندگان استعفا داده اند.

6- حسین نجفی، وزیر جدید دادگستری، دیروز گفت که امیدوار است باقیمانده زندانیان سیاسی تا 10 دسامبر که روز حقوق بشر است، آزاد شوند. اظهارنظر او از اطمینان قطعی برخوردار نبود، او گفت چون این زندانیان توسط دادگاههای نظامی محاکمه شده اند، فقط شاه می تواند آنها را آزاد کند. ساواک قبلاً گفته بود 600 زندانی سیاسی باقی مانده اند. رقم مذکور با سخن متین دفتری از کمیته دفاع برای حقوق بشر، که گفت حداقل 900 زندانی سیاسی وجود دارد، تناقض دارد.

7- واقعه 31 اکتبر در آمل، که طبق گزارش دانش آموزان کنترل شهر را در دست گرفتند، همچنان مبهم است. استاندار مازندران، سعید بهادری، این گزارشات را تکذیب کرد. او گفت دانش آموزان در خیابانها گشت می زدند تا مزدوران هوادار دولت را پیدا کنند و سه فرد مشکوک را دستگیر کردند. این سه نفر، طبق گزارشات دولت، دو ژاندارم و یک متهم به جنایت بودند که برای تنظیم کیفرخواست به آمل می آمدند. مطبوعات گزارش دادند که افراد ارتش، این گروه که تعدادشان از 3 تا 6 نفر اعلام شده را آزاد کردند.

8 - تظاهرات بسیاری مجدداً همراه با درگیریهایی که کشته ای گزارش نشده روی داد. تظاهراتی هم به طرفداری از دولت اتفاق افتاد که یکی در رابطه با قبیله خانواده علم در بیرجند بود.

در تهران دانشجویان در زمین چمن دانشگاه طبق معمول به تظاهرات پرداختند، یک شاهد آمریکایی گفت به نظر می رسد گروههای چپی و اسلامی اختلافاتشان را رفع کرده اند. آنها به جای این که مثل دفعه قبل تجمعات جداگانه ای داشته باشند با هم اجتماع کردند. جمعیت کثیری هم در خیابانها تظاهرات نمودند. مطبوعات جمعیت را در حدود 100000 نفر تخمین زده اند، اما شاهدان عینی مورد اعتماد آن را 15000 تا 20000 گزارش داده اند. سفارت با خبر شده که جبهه ملی برای 2 نوامبر دعوت به تظاهرات نموده است، اما رهبران بازار (که اغلب از طبقه روحانیون حمایت می کنند) تظاهرات را برای یک روز قبل ترتیب داده اند. (نظریه: این

ص: 249

می تواند بیانگر تمایل حساب شده برای حفظ فاصله بین رهبران مذهبی و جبهه ملی باشد). یک شاهد آمریکایی گزارش می دهد که وقتی برخی تظاهرکنندگان شروع به سنگ انداختن به مجسمه رضاشاه کردند، جمعیت فریاد زد «نه، نه» و مجسمه سالم باقی مانده است.

9- کنسولگری اصفهان گزارش می دهد، آیت الله های اصفهان متحداً اعلام کرده اند که خمینی باید به ایران برگردد.

10- یک ایرانی که در محافل سطح بالای دولتی رفت و آمد دارد در اول نوامبر به مأمور سفارت گفت که وزارت کشور نسبتاً از تظاهرات و اعتصابات ناراحت نیست. دولت احساس می کند که این امر منجر به این می شود که رویارویی نهایی برای عامه مردم قابل تحمل تر شود. او معتقد است رهبران میانه روی مذهبی نهایتاً یک مصالحه را می پذیرند. تندروها ممکن است اجباراً به زور مطیع شوند که به معنای دولت نظامی موقت شاید برای یک یا دو ماه است (نظریه: منبع یک دیدگاه میانه بوروکراتیک در درون دولت ایران را بسیار عالی و احتمالاً دقیق، ارائه داد. ما احساس می کنیم که او ممکن است مشکلاتی ناشی از عوامل مذهبی و نیز رویارویی نهایی هر دو را دست کم گرفته باشد).

11- همان منبع گزارش داد که پاکسازی ساواک به دنبال آگاهی نخست وزیر از اینکه تظاهرات خشونت بار اخیر به طرفداری از دولت توسط ساواک صورت گرفته، انجام شده، و همچنین ممکن است ساواک برخی از نمایشات ضدرژیم را هم خود اجرا کرده باشد. اخباری، نماینده مجلس، که مسئله سانسور را علیه شریف امامی مطرح کرده، خود یک عنصر باسابقه ساواک است، عصبانیت شریف امامی از این خبر کار پرویز ثابتی را تمام کرد.

12- حوادث ضدخارجی ادامه دارد، با وجود این هیچ خسارت جدی به اتباع آمریکا وارد نیامده، اما منجر به تشویق فزاینده ای شده است.

کنسولگری اصفهان در مورد سوءقصد بی نتیجه بمب گذاری در مدخل ورودی (FLUOR THYSSEN) گزارش داد. کنسولگری همچنین گزارش می دهد که سه تبعه آمریکایی به دنبال دریافت یادداشت «یانکی لعنتی» که در سطح وسیعی پراکنده شده بود، و یک یادداشت دیگر نیز بدین مضمون که «به شما اخطار شده است، به کشورتان بروید یا شما را خواهیم کشت»، ایران را ترک کرده اند.

گزارشات قبلی مبنی بر اینکه ایرانیان در منطقه اهواز به سوی خارجیها سنگ و آجر پرتاب می کردند، تأیید شده است. «FLUOR IRAN» کادر خود را از مناطق نفتی بعد از دو روز از وقوع چنین اتفاقاتی فراخواند. خشونت بیشتر ضدخارجی بود تا ضدآمریکایی، اتباع غیرآمریکایی هم مورد حمله قرار گرفتند.

شرکت SOLAR TURBINE و INTERNATIONAL HARV ESTERکلیه خانواده های کارکنانش را که شامل ده خانواده در اهواز و پانزده خانواده در تهران بودند، به وطنشان فرستاد. شرکت CONTROL DATA نیز وابستگان کارمندان خود را که 26 نفر می شدند به کشورشان فرستاد.

ص: 250

سفارت خبر دست دوم اما معتبری دارد که IBM نیز خانواده های کارمندان خود را به کشورشان فرستاده است. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی

سند شماره 123 خیلی محرمانه3 نوامبر 1978 - 12 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10732به: وزارت خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 1- با وجود شلوغیها و اغتشاش روز پنجشنبه دانشگاه تهران که طی آن پلیس از گاز اشک آور استفاده نمود، اما تلفاتی گزارش نشده است، و ظهر جمعه 3 نوامبر همه چیز خیلی آرام به نظر می رسد. بیشترین تمرکز بر بازگشت رهبران جبهه ملی از پاریس است و انتشار شایعاتی که آنها با شاه ملاقات خواهند نمود. علی امینی نخست وزیر مورد بحث با قهقهه علناً تعجب خود را نشان داد، اظهار داشت که ملاقاتش با شاه چند روز قبل در جراید درج گردید. او گفته بود که شاه تصمیم دارد با رهبران جبهه ملی ملاقات نماید. در عین حال امروز قرار است علی امینی برای ملاقات با آیت الله شریعتمداری و سایر رهبران مذهبی به قم برود.

2- گزارشات مربوط به نفت و سایر موارد به طور جداگانه مخابره خواهند شد. چنانچه اتفاق مهمی که نیاز به گزارش داشته باشد به وقوع نپیوندد، منتظر گزارش تا یکشنبه نباشید.

سولیوان

اعتصاب در ایران ایر

سند شماره 124 استفاده اداری محدود3 نوامبر 1978 - 12 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10734به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 10722 موضوع: اعتصاب در ایران ایر 1- نمایندگی پان آمریکن به سفارت گزارش داد که وضعیت در فرودگاه مهرآباد بهبود یافته و کلیه پروازهای پان آمریکن انجام می گیرد. تأخیر در پروازهای عصر روز 2 نوامبر به یک ساعت تقلیل یافت. تأخیر در پروازهای صبح روز 3 نوامبر کمتر از یک ساعت بود. کلیه خطوط هوایی خارجی در حال فعالیت هستند اما برخی از آنها با تأخیر بیش از پان آمریکن صورت می پذیرد.

2- اوضاع امنیتی در فرودگاه بهبود یافته است و نیروهای نظامی از هواپیماها و تأسیسات حفاظت می کنند. کارکنان ایران ایر که هنوز در حال اعتصاب اند از ورود به اداره منع شده اند.

3- پرواز باری پان آمریکن که قرار بود امروز انجام گیرد به تعویق افتاد اما پروازهای مسافری محموله های پستی را حمل می کنند. سولیوان

یک روز از زندگی یک بازداشتی در حکومت نظامی

ص: 251

سند شماره 125 خیلی محرمانه5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10775به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: یک روز از زندگی یک بازداشتی در حکومت نظامی خلاصه: برطبق گفته یک شاهد عینی شرایط بازداشت شدگان در حکومت نظامی در تهران به آن صورتی که ممکن است تصور شود خشن نیست. بیشتر بازداشت شدگان جوان می باشند و خیلی از آنها از قسمتهای فقیرنشین شهر هستند. افسران ارتشی از سر راه آنها کنار می روند تا در میان بازداشتی ها به تبلیغات بپردازند و آنان بین ارتش و پلیس که اغلب دستگیریها را انجام می دهد تمایز (و طرفداری) قائل می گردند. پایان خلاصه.

1- مایکل که حدوداً سی و چند ساله است و یک ایرانی ارمنی می باشد که حرفه او آرشیتکتی است و سرگرمیش عکاسی می باشد یک روز حدود 2 هفته قبل چند عکس از ارتش و پلیس در حال متفرق کردن جمعیتی در مقابل دانشگاه تهران گرفت. وی علیرغم تلاش برای دستگیر نشدن، با تحویل دادن دوربینش دستگیر شد. این چیزی است که او مشاهده کرد و انجام داد و به همین صورت برای دوستش یعنی کنسول سیاسی سفارت تعریف کرد.

2- به ترتیبی که معمول است، وی توسط پلیس به دادگاه ویژه حکومت نظامی، در بخش عباس آباد تهران برده شد. افسر ارتشی حرف او را شنید و با او موافق بود. وی گفت که اگر او بود مایکل را دستگیر نمی کرد ولی اکنون که دستگیری انجام شده است بایستی روال عادی کار را طی کند.

مایکل به یک پادگان ارتشی در نزدیکی مقر پلیس که به یک بازداشتگاه تبدیل شده است فرستاده شد. در آنجا تقریباً هزاران نفر وجود داشتند و مردان زمانی که از اتوبوس پیاده می شدند از زنان جدا می شدند. اغلب آنان جوان و از قسمتهای فقیرنشین جنوب تهران بودند. برخی تهرانیها نمی دانستند بلوار الیزابت و پارک فرح در کجا واقع شده اند (در قسمت شمالی مرکز شهر و نزدیک به اقامتگاههای دانشجویان دانشگاهها). آنان هرگز به آن حوالی نرفته بودند.

3- برخی از آنان در مورد دستگیرشدنشان به خاطر پخش مطالب ضدشاه و ضددولت صریح صحبت می کردند و یکی از آنان 13 ساله بود. دیگران مراقب بودند که صحبت نکنند. یک گروه از جوانان گفتند که در اتومبیلی برای آوردن گاز خانگی بوده اند که پلیس آنان را متوقف نمود و به مرکزشان بی سیم زدند، درست مثل اینکه دزدان فراری را دستگیر می نمایند (شاید موردی بوده که مشخصات اشتباهاً داده شده). خیلی از آنها به خاطر توقف بیش از حد بعد از ساعت منع عبور و مرور در آنجا حضور داشتند. چندین نفر قرار بوده که برای تحصیل به ایالات متحده بروند و نگران بودند مبادا دستگیری جلوی رفتنشان را بگیرد.

4- موضوع جالب توجه رفتار با آنان بود. غذا خوب بود و به خوبی هم سرو می شد.

ص: 252

افسران ارتشی مکرراً به بازداشتگاهی که در آنجا بود (مایکل) سر می زدند و نیاز به نظم و تمایل ارتش به صدمه نزدن به مردم را تشریح می کردند. افراد ارتشی به نظر می رسید از تمایز قائل شدن بین آنان و پلیس یعنی به مخالفت با پلیس مشعوف می گردیدند. بازداشت شدگان با افسران ارتشی به طور شفاهی ابراز موافقت می کردند و با آنان همکاری می کردند (چونکه می خواستند هر چه زودتر آزاد شوند). یک بازداشتی که ارمنی (مسیحی) بود مایکل را مطلع نمود و به وی گفت وی نباید در اینجا باشد چون هدف زندانی کردن فقط مسلمانهاست. تمامی این موضوعات مایکل را متأثر ساخت و او از برادرش و دیگرانی که در پی آزادی او بودند در مورد وضعیت خودش نگرانی کمتری داشت. با این وجود نگهبانهای نظامی که با سرنیزه های سوار شده بر اسلحه ها در راهرویی که بازداشتیها در مواقع معین برای استفاده از دستشویی از آن می گذشتند صف کشیده بودند، به نظر می رسید که اصلاً شوخی ندارند.

5- افرادی که در جستجوی مایکل بودند نتوانستند با هیچ یک از مقامات تماس حاصل نمایند. آنان می دانستند هیچ یک از اسامی و شماره تلفن ها آنان را به جایی نمی رساند. با دادن رشوه به یک گروهبان توانستند جابجایی های مایکل را به طور مبهم دنبال نمایند. (قرار زمانی برای حاضر شدن وی در دادگاه واقع در عباس آباد برای شنبه تعیین شده بود چونکه جمعه یعنی روز بعد از دستگیری او تعطیل بود). سرانجام یک نفر تماسی برقرار نمود (آنان هرگز ندانستند چه کسی) و مایکل روز جمعه بدون حضور در محکمه آزاد شد. در میان دلائلی که افرادی که در پی او بودند مورد استفاده قرار می دادند این بود که وی روی قراردادی با دولت کار می کند و باید یک پاسپورت دولتی به عنوان آرشیتکت سفارتخانه جدید ایران در کویت دریافت دارد و بنابراین توسط ساواک آزاد گردید.

6- در میان داستانهایی که مایکل شنید این بود که روزانه 2000 نفر دستگیر می شوند و برخی بدون اینکه حتی مورد بازجویی قرار گیرند چندین هفته در بازداشت می مانند. این مطلب هرگز ثابت و یا دلیل بر آن اقامه نشد و برخی پرس و جوهای محتاطانه سفارت از طریق رابطین نظامی باعث انکار از جانب فرماندهان حکومت نظامی گردید.

7- پر سروصداترین و جالب ترین بازداشتی که مایکل با وی برخورد کرد پدربزرگی 80 ساله بود که مشغول خواندن قطعاتی از شاعر مخالف سعدی با صدای بلند بود.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 5 نوامبر

سند شماره 126 خیلی محرمانه5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10776به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 5 نوامبر خلاصه: تظاهرات گسترده این بار منجر به برخورد خشونت آمیز در تهران گردید. سربازان

ص: 253

در 3 نوامبر در نزدیکی دانشگاه تهران با دانشجویان برخورد کردند و در 4 نوامبر به طرف همان جمعیت (دانشجویان) تیراندازی کردند. مطبوعات پر از گزارشاتی هستند مبنی بر اینکه کریم سنجابی ممکن است دولت تشکیل دهد و شاید در قدرت با امینی سهیم شود.

در هر حال خمینی تهدید کرده است هر که با رژیم فعلی طرف معامله شود وجهه اش را درنظر عموم از بین خواهد برد. بنی احمد نماینده مخالف در مجلس در اعتراض به تصرف عنوان شده شهر پاوه توسط سالارجاف نماینده آن شهر استعفا نمود. کمیته قضایی مجلس در محروم نمودن یاسینی از مصونیت پارلمانیش به توافق رسید. خروج چهره های ساواک یعنی نصیری و ثابتی از ایران ممنوع اعلام شد. ایران ایر اعلام نموده اگر اعتصابیون تا 6 نوامبر بر سر کارهایشان بازنگردند پرسنل نیروی هوایی در ایران ایر فعالیت خواهند کرد. به طوریکه گزارش شده گنجی وزیر آموزش و پرورش استعفایش را تسلیم نموده است. پناهی وزیر جدید علوم امروز استعفا کرد. بانک ملی محدودیتهایی در مورد خروج ارز از ایران قائل شد. آتش و اغتشاش امروز در سراسر تهران وجود داشت. پایان خلاصه.

1- تظاهرات مجدداً در خلال آخر هفته سراسر ایران را فراگرفت. برای اولین بار در طول چندین هفته تهران شاهد بدترین آشوب بود. کنسولگریها از تبریز و شیراز گزارش می کنند تظاهرات در تبریز با گاز اشک آور متفرق شد و در شیراز هواپیمایی آرام بود. در شیراز اتوبوسی که از مدرسه بین المللی خارج می شد زیر ضربات سنگ قرار گرفت لیکن هیچ گونه جراحتی به وجود نیامد. از بابل مرگ دو نفر گزارش شد. در تمام شهرهای تحت حکومت نظامی و بدون حکومت نظامی بلااستثناء جمعیت انبوهی در خیابانها بود.

2- در تهران که برای روزها شاهد راهپیمایی دانشجویان بدون خشونتی قابل ملاحظه بود، هنگامی که دانشجویان سعی داشتند از دانشگاه تهران به طرف خیابانها حرکت کنند سربازان به روی جمعیت تیراندازی کردند. این نمایش دو بار در 3 و 4 نوامبر هنگامیکه دانشجویان قصد داشتند یک مرتبه دانشگاه را ترک کنند اجرا شد. در اولین روز سربازان با استفاده از باطوم به جمعیت یورش بردند و گاز اشک آور شلیک کردند. دانشجویان در گروههای همیشگی و به شیوه جنگ و گریز به اخلالگری پرداختند و به ساختمانها در منطقه آسیب رساندند. دیروز راهپیمایی بزرگ داخل دانشگاه با برخورد با سربازان در راه ورودی اصلی دانشگاه روبرو شد، هنگامیکه سربازان به آنان گفتند که متفرق شوند به طرفشان سنگ و بطری پرتاب کردند. یک شاهد عینی به خبرنگار گفت که سربازان گاز اشک آور شلیک کردند، سپس تیرهوایی شلیک کردند و سرانجام به طرف جمعیت تیراندازی کردند. گزارشات مربوط به تلفات به طور وسیعی با یکدیگر اختلاف دارند. این واقعه شبیه واقعه میدان ژاله نبود ولی گزارشات اشاره به چیزی بین 2 و 10 کشته دارند. دولت تیراندازی را قبول دارد ولی در این مورد که تلفاتی وجود داشته انکار می ورزد. رئیس دانشگاه تهران که تلاش نموده اعتبارش را در نزد دانشجویان حفظ کند نیز با اینکه 11 نفر زخمی شدند منکر کشته شدن کسی گردید. در

ص: 254

هرحال این واقعه بدترین واقعه از زمان میدان ژاله بود. تیراندازی مانع مردم در غارت و چپاول بانکها، مغازه ها و غیره در تمام نقاط شهر نشد و تا هتل اینترکنتینانتال نیز کشیده شد.

3- مطبوعات پر است از گزارشاتی در مورد اقدامات و حرکات سیاسی که معمولاً در اطراف دولتی به ریاست سنجابی رهبر جبهه ملی و شاید در ائتلاف با نخست وزیر پیشین علی امینی دور می زند. انتظار می رود سنجابی فردا از پاریس بازگردد و حدس زده می شود که شاه او را برای بحث بر سر تشکیل یک دولت فراخواهد خواند. تمام این مطلب نامشخص خواهد ماند، خصوصاً این احتمال که امینی و جبهه ملی با یکدیگر همکاری نمایند. داریوش فروهر سخنگوی جبهه ملی دیروز شدیداً از علی امینی به خاطر مانورهای پشت پرده انتقاد کرد. علاوه بر این آیت الله خمینی مجدداً هرگونه آشتی و مصالحه ای را رد کرده است و اضافه نموده هرشخصی که با رژیم مذاکره نماید وجهه اش را در نظر عموم از بین خواهد برد. یک مقام ارشد جبهه ملی به طور خصوصی خمینی را متهم به بی مسئولیتی نمود و گفت «وی مثل یک خدای دروغین عمل می کند» ولی ما هیچ گونه نشانه ای در دست نداریم که وی یا هر مخالف دیگری جرئت کند به طور علنی خمینی را مورد حمله قراردهد. آیت الله شریعتمداری بر این موضع که وی فقط خواستار رعایت قانون اساسی است تصریح نمود. موضع وی به طور ضمنی جدایی وی از آیت الله خمینی را می رساند ولی شریعتمداری مثل رهبران مخالف دیگر از عنوان کردن علنی اینکه خمینی اشتباه می کند می ترسد.

4- مطبوعات گزارش می کنند منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش استعفایش را تسلیم نموده و دیگر در جلسات کابینه شرکت نمی کند. امروز پناهی وزیر علوم و آموزش عالی نیزاستعفا کرد.

5- احمد بنی احمد نماینده مخالف مجلس در اعتراض به تصرف شهر پاوه (کرمانشاهان) توسط عاملان سالار جاف نماینده آن شهر در مجلس استعفاء کرد. او سالارجاف را متهم به سازماندهی ضدتظاهرات خشن برعلیه شهر خود سالارجاف و نیز بستن راههای ورودی شهر توسط عوامل مسلح نمود. بنی احمد خواستار آن شد که سالارجاف از مصونیت پارلمانیش محروم گردد و سپس محاکمه شود. در این بین سالارجاف تا زمانیکه کمیته قضائی مشغول بررسی و تحقیق است در ساختمان مجلس محبوس شده است. کمیته فعلاً منصور یاسینی نماینده مجلس را از مصونیت پارلمانی محروم کرده و مجلس در این مورد تصمیم خواهد گرفت. یاسینی که نماینده تهران است متهم به فساد می باشد.

6- نصیری رئیس سابق ساواک و پرویز ثابتی مقام عالیرتبه تازه برکنار شده تا هنگام پاسخ به اتهاماتشان در رابطه با تصدی طولانیشان در ساواک از ایران نمی توانند خارج شوند. مقامات قضایی پاسپورت آنها را توقیف کرده اند.

7- اعتصاب اساساً سیاسی ایران ایر ادامه می یابد و شرکتهای هواپیمایی خارجی که به پرسنل زمینی ایران ایر متکی هستند پروازهایشان به ایران را لغو کرده اند. به طوری که گزارش

ص: 255

شده مدیریت به اعتصابیون گفته است اگر تا 6 نوامبر به سر کارهایشان بازنگردند پرسنل نیروی هوایی در ایران ایر فعالیت خواهند نمود.

8 - بانک ملی ایران دیروز برای جلوگیری از خروج ارز به خارج اقدام نمود. بر اساس مقررات جدید در هر یک از نقل و انتقالات بیش از 5000 دلار انتقال نمی یابد و مشتریان بایستی مدارکی که نشان دهنده احتیاجشان برای انتقال پول باشد ارائه دهند. دیگر بانکهای تجاری از این اقدام پیروی کردند. سولیوان

5نوامبر، روز خشونت و آتش سوزی

سند شماره 127 خیلی محرمانه5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10782به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: 5 نوامبر، روز خشونت و آتش سوزی 1- گروههای بزرگی قبل از ظهر شروع به اجتماع در نقاط مختلف شهر خصوصاً مناطق جنوبی حساس و شلوغ مثل میدان ژاله و دانشگاه نمودند. به تدریج با گذشت زمان، جمعیت این مناطق را ترک کرده و به طرف خیلی از نقاط شهر سرازیر گردیدند و شروع به ایجاد حریق در بانکها، سینماها، اتومبیلها، اتوبوسها، دفاتر شرکتهای هوایی و غیره نمودند. پرده ای از دود جنوب تهران را پوشانده است و از پنجره های رو به شمال سفارت ما می توانیم آتش سوزیهایی را ببینیم. به نظر می رسد آتش نشانان در رسیدن به صحنه آتش مشکلاتی دارند و یا به سادگی خود را کنار کشیده اند تا آتش سوزی ادامه یابد.

سفیر انگلیس اطلاع داد که ساعت 17 به وقت محلی سفارتخانه که بدون محافظ بوده مورد حمله واقع گردید و مدخل ورودی ساختمان سفارت تصرف شده است. ما به مقامات حکومت نظامی اطلاع دادیم تا کمک بفرستند. سربازان اکنون بدانجا وارد شده اند ولی سیستم تلفنی سفارت انگلیس کار نمی کند و ما هیچ گونه گزارشی از خسارت نداریم.

2- هیچ گونه گزارش موثقی در رابطه با تلفات نداریم. اینطور به نظر می رسد که نیروهای امنیتی فی الواقع از نیروی زیادی در طول روز استفاده نکردند ولی اکنون (ساعت 18 به وقت محلی) گزارشاتی از تیراندازی سنگینی در جنوب تهران در دست داریم. محوطه سفارت توسط سربازان محاصره شده و خیابانهای منتهی به سفارت بسته شده اند. هیچ گونه گزارشی از وارد شدن صدمه به آمریکاییان نداریم ولی به چهار آمریکایی که در هتل والدورف بودند و هتل آنها به آتش کشیده شد، پناه داده ایم. ما بعد از ظهر به جامعه آمریکاییان توصیه کردیم در خانه هایشان بمانند مگر اینکه مسافرتشان ضروری باشد. خیلی از شرکتها تاکنون کارمندانشان را به آمریکا فرستاده اند. امروز عصر ما یک مشاور دوم خواهیم فرستاد تا به آمریکاییان توصیه نماید صبح را در خانه ها بمانند تا اینکه ما فرصتی بیابیم که وضعیت امنیتی در شهر را مورد ارزیابی قرار دهیم. مدارس آمریکایی فردا بسته خواهند بود.

ص: 256

3- نظریه: تعداد تظاهرکنندگان امروز احتمالاً از تعدادی که در تظاهرات 7 سپتامبر که منجر به برقراری حکومت نظامی شد بیشتر بوده است. شاهدان عینی اشاره کرده اند گروه کوچکی از میان جمعیتی در حدود 400 یا 500 نفر مشغول چپاول، آتش زدن و تخریب بوده اند و مابقی جمعیت به تماشا مشغول بودند و پلیس و ارتش یا حضور نداشتند و اگر هم حضور داشتند هیچ ممانعتی به عمل نمی آوردند. تظاهرات وسیع امروز ممکن است تا حدودی پاسخی باشد به تیراندازیهای دیروز در دانشگاه. ولی در شهر گمان بر این می رود که بحران جاری به سرعت به اوج خود خواهد رسید، به نظر می رسد که رهبران مختلف برای سرعت بخشیدن به تصمیمات بحرانی و حاد بیشترین تلاششان را به نحو احسن به خرج می دهند. شهر از شایعات پر شده است و به نظر می رسد دسته های مردم اغلب بر اساس همین شایعات عمل می کنند. ساعت منع عبور و مرور برای امشب در ساعت 21 تعیین شده است.

4- روشن است که نمی توان اجازه داد وضعیت فعلی برای مدت طولانی تری ادامه یابد. جبهه ملی در تلاش است تا به یک راه حل سیاسی دست یابد. اگر این تلاش ناموفق باشد، ما انتظار داریم که ارتش تلاش نماید تا در عرض 48 ساعت آینده، راه حل نظامی را تحمیل نماید. سولیوان

وضعیت امنیتی، نیمه شب 5 نوامبر

سند شماره 128 خیلی محرمانه5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10788به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت امنیتی، نیمه شب 5 نوامبر 1- از زمان گزارش سفارت در ساعت 6 بعد از ظهر، بعد از اعلام برقراری مقررات منع عبور و مرور شبانه در ساعت 9 شب خشونتها در تهران به تدریج رو به کاهش نهادند. تا آنجایی که مطلعیم ارتش و پلیس به سرعت، آرایش اجرای مقررات منع عبور و مرور شبانه را به نحو مؤثری به خود گرفته اند. در حالیکه هنوز آتش و دود در نقاطی به چشم می خورد و صدای شلیک سلاحهای کالیبر کوچک هر از گاهی و به صورت چند تایی، درست بعد از ساعت منع عبور و مرور شبانه شنیده می شد، به نظر می رسد که شهر به طور کلی و احتمالاً به طور موقت، آرام باشد.

2- بحران تهران در مناطق نمایندگیهایمان انعکاسی نداشت. گزارشات واصله از اصفهان، تبریز و شیراز حکایت از آرامش نسبی در آن مناطق می کند. اعمال خشونت آمیز توسط افراد جوان آشوبگر از جمله به آتش کشیدن ساختمانها و ماشینها و غیره در تهران متمرکز شده است. با ارزیابی اطلاعات موجود و در حالی که در طول روز آمریکاییان و دیگر خارجیان خودشان را در موقعیت سختی می دیدند و سفارت انگلیس به شدت خسارت دید، لکن مطلعیم که هیچ فرد آمریکایی و یا خارجی دیگری صدمه جانی ندیده است. بدیهی است که

ص: 257

با روشنایی روز، ممکن است این نظریه بیش از اندازه خوش بینانه از آب درآید.

3- آزادی که امروز اخلالگران از آن بهره مند بودند (نیروهای مسلح یا پلیس خیلی کم دست به مداخله زدند.) شگفت آور بود. به نظر می رسد که ارتش هنوز هم اعتبار و نفوذ کافی برای اعمال قدرت داشته باشد (به دلیل کنترل مقررات منع عبور و مرور شبانه که ظاهراً مؤثر بوده است) اما دولت ایران بایستی اقداماتی را جهت تأمین میزان مشابهی از ثبات، در مدت روز در خلال کارهای روزمره، به عمل آورد. در غیر این صورت فردا آشوبها و ناآرامیهای زیادی را پیش بینی می کنیم، چیزی که رشته های از هم گسسته پایتخت این کشور یارای آن را ندارد. سولیوان

وضعیت رو به وخامت کارگری در ایران

سند شماره 129 استفاده اداری محدود5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10816به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت رو به وخامت کارگری در ایران 1- خلاصه: وضعیت کارگری به عنوان قسمت کوچکی از کل وضعیت مجموعه اقتصادی - سیاسی در ایران، به سرعت رو به وخامت می رود. اعتصاب شرکت ملی نفت ایران ابعاد هشدار دهنده و خطرناکی به خود گرفته است. اعتصاب هواپیمائی ملی ایران کل پروازهای داخلی و بین المللی را به طور کامل متوقف کرده است و نیز رفت و آمد هواپیماهای خارجی را تهدید به توقف می کند، و شرکت مخابرات ایران یک بار دیگر به دلیل مسایل و درگیریهای کاری، حداقل به طور جزئی، متأثر و دچار نابسامانی شده است. بسیاری از وزرای دولت، به دلیل اعتصاب کارگران به طور جدی در تنگنا قرار گرفته اند. اعتصابها و دیگر فعالیتها و اقدامات کارگران به طور فزاینده ای در حال سیاسی و ضدبیگانه شدن هستند. پایان خلاصه.

2- همانطور که به طور جداگانه گزارش شد، اعتصاب شرکت ملی نفت ایران به طور جدی تا مرز تأثیرگذاری بر صادرات نفت ایران ادامه دارد و احتمالاً ایران را با جدی ترین تهدید همه جانبه اقتصادی روبرو خواهد ساخت. روز 5 نوامبرگسترش اعتصاب به رانندگان کامیونهای شرکت ملی نفت ایران سرایت نمود، و در نتیجه حداقل به طور موقت در تهران، بنزین برای مصرف عموم مردم در دسترس نیست. جریان ترافیک مثل خون در رگهای حیات اقتصادی تهران است. در صورتی که شیرها بسته بماند، صدمه ناشی از تعطیلی پمپ بنزینها غیرقابل تحمل خواهد بود. منابع و رسانه های گروهی گزارش می دهند که رانندگان کامیون و مأمورین پمپ بنزینها به پشتیبانی از اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت و سایرین اعتصاب کرده اند زیرا آنها از خرابکاری بیم و واهمه دارند. کاهش تحویل مواد سوختنی گرمازا و کپسولهای گاز، به سرعت می تواند فعالیت و کارکرد ادارات، مدارس و آسایش خانه ها را تحت الشعاع قرار دهد. چرا که در حال حاضر هوای تهران زمستانی است.

ص: 258

3- اعتصاب هواپیمائی ملی ایران به شکلی کاملاً مؤثر جریان دارد و تمام سرویسهای هواپیمائی ملی ایران چه داخلی و چه خارجی، دچار وقفه شده است. کفیل مدیرعامل پان آمریکن در ایران به مقامات سفارت اطلاع داد که خطوط هواپیمایی خارجی ارائه سرویس به فرودگاه مهرآباد را ادامه می دهند، مگر اینکه اعتصاب کارگران شرکت نفت در آینده نزدیک تأمین سوخت برای این پروازها را مورد تهدید قرار دهد. خواستهای اعتصاب کنندگان کاملاً سیاسی است (نگاه کنید به گزارش 10722 سفارت در تهران) و گزارشات ناموثق حاکی است که آخرین آنها عبارت از تحت فشار گذاشتن تیمسار فضلی مدیرعامل هواپیمائی ملی ایران برای استعفاء است.

4- رسانه های خبری گزارش می دهند که کارکنان شرکت سهامی مخابرات ایران برای دومین بار دست به اعتصاب زده اند، ما تصدیق کرده ایم که حداقل تعدادی از کارگران پست، تلفن و تلگراف در اعتصاب هستند ولی وضعیت دقیق افراد باقیمانده شرکت مخابرات ایران روشن نیست. دوهزار نفر از کارمندان بانک مرکزی برای دومین بار در 5 نوامبر 1978 اعتصاب کرده اند.

5- وضعیت کارگران در سایر بخشهای عمومی و خصوصی به طور مساوی وخیم است. تعدادی از وزارتخانه های دولتی به طور جدی در تعطیلی به سر می برند. و در حالیکه ما تاکنون گزارش درستی در مورد بخش خصوصی نداریم، برداشت ما این است که اعتصابات به طور فزاینده ای جامعه تجاری ایران را رو به ضعف برده است. به مجرد اینکه جزییات بیشتری در دسترس قرار گیرد، اطلاع داده خواهد شد. تظاهرات متعددی حداقل در مورد یکی از وزارتخانه ها (وزارت اقتصاد و دارائی) به تهاجم علیه دفاتر و تخریب فیزیکی و آسیب دیدن تعدادی از پرسنل، تبدیل شده است. در 1 نوامبر مداخله نظامی وضعیتی را که یکی از معاونین وزارتخانه فوق، کشتار وحشتناک 300 - 400 نفر از کارمندان متمرد توسط یک گروه بزرگ مسلح به چاقو و طرفدار شاه توصیف می نمود، در آخرین لحظات دفع کرد.

6- شاید نگران کننده ترین جنبه وضعیت جاری این باشد که انگیزه کارگران اعتصابی از نان و کره به مسایل و امور سیاسی تحول پیدا کرده است. اعتصاب کنندگان در حال حاضر تقریباً به طور عام خواستهای آزادی زندانیان سیاسی، خاتمه دادن به حکوت نظامی، لغو قراردادهای نفتی، لغو قراردادهای همکاری فنی خارجی و در بسیاری از موارد سقوط شاه را مطرح می کنند. شعارهای حمایت از آیت الله خمینی رهبر مذهبی تبعیدی بین کارگران اعتصابی مشترک است. بسیاری از حیاتی ترین خدمات کشور در معرض اثرات ناشی از درگیری کاری واقع شده اند.

7- هر روز که می گذرد اعتصابات و دیگر فعالیتها و اقدامات بیشتر جنبه ضدخارجی پیدا می کند (و به دلیل حضور گسترده ایالات متحده در اینجا قاعدتاً بیشتر ضدآمریکایی). همه اعتصاب کنندگان شرکت ملی نفت ایران، شرکت مخابرات ایران و هواپیمایی ملی ایران در میان

ص: 259

خواسته هایشان، اخراج کارکنان خارجی را مطرح می کنند. حوادث جداگانه ای مبنی بر تهدیدات مستقیم علیه کارکنان اروپایی و آمریکایی مؤسسات مشخص صورت گرفته است. آخرین گزارش این است که در تاریخ 5 نوامبر مشاوران آمریکایی که با وزارت کار همکاری می کنند به زور از دفاتر کارشان اخراج شده اند.

8 - مطالب فوق در 5 نوامبر قبل از استعفای دولت شریف امامی نوشته و تهیه شد. اهداف اولیه دولت نظامی جدید اعاده نظم و تأمین برگشت اعتصابیون به سر کارشان است. از نقطه نظر وخامت وضع کارگران مسئله اخیر یک آزمایش مهم و خطیر در مورد قدرت حل و توانائیهای مؤثر دولت جدید خواهد بود. سولیوان

دستورالعمل مسافرت به ایران

سند شماره 130 بدون طبقه بندی5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 282017 به: کلیه نمایندگیهای سیاسی و کنسولی موضوع: دستورالعمل مسافرت به ایران تا اطلاع ثانوی سفارت در تهران توصیه می کند که از مسافرت غیرضروری به مقصد تهران اجتناب شود. برخی پروازهای بین المللی همانند 5 نوامبر بر فراز تهران پرواز خواهند کرد.

ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 1 مورخ 5 نوامبر 1978

سند شماره 131 سرّی5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 282041 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک و جنوب آسیا، کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس.

موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 1 مورخ 5 نوامبر 1978 1- اواخر امروز شاه به سفیر آمریکا سولیوان و سفیر انگلستان پارسونز اطلاع داد که دولت فعلی برکنار و به جای آن دولتی نظامی به ریاست ژنرال ازهاری رئیس فعلی ستاد مشترک ارتش به عنوان نخست وزیر جایگزین خواهد شد، نظامیان و سربازان در سرتاسر تهران در مقیاس وسیعی در حال جابجایی برای ایجاد نظم و قانون هستند.

2- امروز زد و خورد بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان ادامه یافت و این در حالی است که بدترین آشوب تهران در طی ده سال اخیر به دومین زد و خورد کشیده شد. جماعات زیادی در قسمتهای مختلف شهر گرد آمده بودند. گروههای آشوبگر در خیابانها در حین عبور به این سو و آن سو می رفتند و ماشینها، اتوبوسها، دفاتر هواپیمایی، بانکها، سینماها و دیگر

ص: 260

ساختمانها را به آتش می کشاندند. جمعیتها وارد محوطه سفارت انگلستان شدند ولی هیچ گونه خسارتی گزارش نشده است. حلقه ای از افراد پلیس از سفارت آمریکا حفاظت می کنند. تا ساعت 3 به وقت تهران هیچ گونه حادثه ای در ارتباط با آمریکاییان گزارش نشده است. شهر نسبتاً آرام بود ولی زد و خوردهای پراکنده ای رخ داد.

3- توصیه هایی در مورد به تعویق انداختن مسافرتهای غیرضروری به ایران داده شده و سفارت به شهروندان آمریکایی توصیه نموده است که در خانه بمانند.

4- اعتصاب در تأسیسات نفتی همچنان ادامه دارد. در چهارم نوامبر کل تولید نفت 85/1 میلیون بشکه در روز بود که نسبت به روز قبل کاهش یافته است. کارکنان دفتر مرکزی شرکت ملی نفت ایران در تهران نیز به اعتصاب پیوستند. دولت ایران محدودیتهایی برای خروج ارز از کشور وضع نموده است. ونس

ناآرامی شهری در تهران

سند شماره 132 بدون طبقه بندی شماره گزارش: 68460512786 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ناآرامی شهری در تهران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) ناآرامیهای مردم در تهران. ایران در خلال روز 5 نوامبر متشنج بود و به طور کلی تا ساعت منع عبور و مرور 2100 به وقت محلی ناآرامیها ادامه داشت. در مدت شب وضعیت عموماً با وجود تیراندازیهای پراکنده با سلاح سبک آرام بود. از ساعت 500 در پایان منع ساعات عبور و مرور شبانه در خیابانها تردد به طور معمول انجام شد. تانکها، کامیونها و نیروهای نظامی که شمار آنها زیاد به نظر می رسد وارد شهر شده اند تا ساعت 0800 به وقت محلی حادثه ای گزارش نشده است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: ساعات منع عبور و مرور 2100-0500 برای تهران به طور قابل توجهی آرام بود با چند شلیک پراکنده سلاح های سبک، کمی پس از ساعت 0500 به وقت محلی، ترافیک در خیابانهای اصلی به جریان افتاد. اولین ترددهای نظامی در حدود ساعت 0500 به وقت محلی مشاهده شد که عبارت بودند از تعداد کمی نفربر زرهی بی تی آر 060 در ساعت 0615 به وقت محلی یک رگبار گلوله که با سلاح سبک شلیک شده بود، شنیده شد. تخمین زده می شود که محل شلیک چندین چهارراه دورتر از سفارت باشد. در ساعت 0655 به وقت محلی تعداد زیادی تانک چیفتن (15-20 فروند) و تعدادی خودروهای شناسایی اسکورپین (8-10 فروند) به صورت آرایش کاروان با کامیونهای 5/2 تنی که سربازان را حمل می کردند به طرف غرب خیابان تخت جمشید در حرکت بوده اند و از جلوی سفارت عبور نمودند. بعداً

ص: 261

کامیونها و جیپهای دیگری که حامل سربازان بودند در خیابان در نزدیکی سفارت دیده شدند. در حال حاضر پرسنل نظامی ایران برای نگهبانی از سفارت اضافه شده اند. هیچ حادثه ای تا ساعت 0800 به وقت محلی روز 6 نوامبر گزارش نشده است.

در ساعت 800 به وقت محلی تردد خودروهای شخصی تقریباً به حالت عادی درآمده است، با وجودی که تردد اتوبوسها محدود گزارش شده و ترافیک تاکسیها هم تقلیل یافته گزارش شده است، DATT و ALUSNA در حرکت از خانه شان در حوالی شمال شهر تا سفارت، حدود ساعت 0700 به وقت محلی خسارات فیزیکی کمی با حضور نظامی مختصری را در قسمتهای شمالی شهر مشاهده نموده اند. به هر حال، به تدریج که آنها به نواحی جنوب شهر رفتند تعداد زیادی ساختمانها (8 تا 10 طبقه مرتفع) سوخته بودند، بسیاری از آنها هنوز دود می کردند و در چندین مورد به تل خرابه ای تبدیل شده بودند. بانکها (داریوش، ملی، ایران و هلند) سینماها و مجتمع های مسکونی، پمپ بنزین ها هدفهای اصلی بودند. یک ساختمان مسکونی 10 طبقه که مرکز مهم فروش اتومبیل بی ام و بود، چند چهارراه دورتر از سفارت فروریخته است. تعداد زیادی اتومبیلهای نو منهدم شده بودند. خرده ریزها و آشغالها به خیابان ریخته شده بودند و در ساعات دیروقت شب 5 نوامبر هنوز در حال سوختن بودند و در ساعت 0700 روز 6 هنوز دود می کردند. تعداد زیادی کارگر، عمدتاً افغانستانی دیده می شوند که وسائل خود را بسته بندی کرده و روی پشت خود گذاشته بودند و از محلهای موقت زندگیشان (چادر و کلبه های نزدیک محل کارشان) به طرف جنوب در حرکت بودند.

ناآرامیهای شهری در ایران

سند شماره 133 بدون طبقه بندی شماره گزارش: 68460513786 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی عنوان: ناآرامیهای شهری در ایران 16- خلاصه: گزارش حاوی مطالبی در مورد ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (بدون طبقه بندی): مستشاری نیروی دریایی آمریکا و آرما در ساعت 1000 به وقت محلی روز 6 نوامبر در مناطق پایین شهر تهران پیاده گشت زدند. موارد زیر مشاهده گردید: تقاطع خیابان روزولت و تخت جمشید 12 الی 14نفر نظامی با دو خودرو و یک جیپ روسی و یک کامیون 5/2 تن آمریکایی دیده شدند. افراد به تفنگ ژ - 3 مسلح بودند و یک مسلسل در پشت جیپ مستقر شده بود. آنها شهروندان ایرانی را متوقف می کردند و در یک مورد شخصی را مورد بررسی قرار دادند. ترافیک منطقه سبک تر از حد معمول بود.

نیروهای دیگری در نزدیکی سفارت ایالات متحده مشاهده نشدند. بقایای خسارات ناشی

ص: 262

از خشونتهای روز قبل به کندی از خیابانها پاکسازی شده اند. افسر گزارشگر عملیات ساختمانی معمولی را در یک ساختمان نوساز نزدیک سفارت مشاهده نمود. بعضی از مغازه ها باز بودند، نانواییها نان می فروختند. تقریباً تجمع زیادی در قسمت ویزای تحصیلی گزارش شده است، حدود 150 نفر دانشجو برای اخذ ویزا اقدام نموده اند. در خلال تظاهراتی که دیروز انجام شد اتومبیل هایی دیده شدند با چراغ روشن حرکت می کردند، گفته شده که این به معنی علاقه مندی رانندگان به این حرکت بوده است. امروز در مدت قدم زدن، افسر گزارشگر تعدادی اتومبیل مشاهده نمود که چراغشان روشن بود. افسر گزارشگر مشاهده نمود پشت دیوار خیابان به انگلیسی نوشته شده است «مرگ بر شاه ایران» مقداری کاغذهای دست نویس مشاهده شد که همین پیام را به فارسی نوشته بودند. افسر گزارشگر به وسیله تلفن مطلع گردید که سفر برنامه ریزی شده وابسته سفارت به اصفهان لغو شده است.

اوضاع ایران

سند شماره 134 خیلی محرمانه6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10797به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اوضاع ایران 1- هنگامی که اعلامیه دولت نظامی در ساعت 8 روز 6 نوامبر برخلاف پیش بینی من از طریق رادیو تلویزیون ملی ایران پخش نشد من به رئیس دفتر شاه اصلان افشار تلفن کردم تا دریابم که چه اشکالی پیش آمده است.

2- افشار گفت که شاه در آن لحظه یعنی ساعت 830 مشغول ضبط ویدئویی بیانیه خود بوده و این اعلامیه در ظرف یک ساعت از طریق رادیو پخش خواهد شد ولی تلویزیون بعداً یعنی عصر آن روز آن را پخش خواهد نمود.

3- ارتشبد ازهاری که به عنوان نخست وزیر جدید معرفی خواهد شد درخواست نموده که با ژنرال گست که دفترش در همان ساختمان است ملاقات نماید. من به ژنرال گست گفته ام که به ازهاری در رابطه با حمایت دولت ایالات متحده اطمینان دهد و بگوید که به هر ترتیب که برای وی مناسب باشد من برای ملاقات با او آماده خواهم بود. گست پس از ملاقات خود با وی به من گزارش خواهد داد. سولیوان

ادامه گزارش سیاسی - امنیتی، 6 نوامبر

سند شماره 135 خیلی محرمانه6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10832به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: ادامه گزارش سیاسی - امنیتی، 6 نوامبر 1- کنسولگری اصفهان، خشونتهای پراکنده ای را به دنبال اعلام دولت نظامی جدید در

ص: 263

هنگام ظهر، گزارش می دهد. امروز صبح، به دنبال پخش اعلامیه های دانشجویان مبنی بر دعوت به قیام مسلحانه در صورت برقراری دولت نظامی، حکومت نظامی نیروهای خود را به شدت تقویت نموده است. ده دقیقه از اعلان رسمی نگذشته بود که تظاهرات به درگیری خشونت آمیز گروههای کوچک با سربازان منجر گشت. حداقل در چهار محل تیراندازی گزارش شد. از جمله نزدیک کنسولگری، جمعیت ساختمان اداره شرکت هواپیمائی «گرومن» را سنگ باران کردند، شیشه ها را شکستند و به سرعت پراکنده گشتند. جمعیت زیادی در محوطه دانشگاه گرد هم آمده و به طوری که گزارش می شود، منتظر عکس العمل خمینی نسبت به حکومت نظامی هستند.

با در نظر گرفتن حمله به اداره «گرومن» کنسولگری اصفهان همان توصیه ای را که دیروز در تهران انتشار یافت (ولی امروز آن را عوض کرد) جهت آگاهی اتباع آمریکایی منتشر ساخته است: از شهروندان آمریکایی خواسته می شود که به خانه های خود رفته و تا اطلاع ثانوی از سوی کنسولگری در آنجا بمانند.

2- کنسولگری تبریز تظاهرات وسیعی را در اطراف کنسولگری گزارش می دهد. ظاهراً نیروهای امنیتی به طور مؤثر قادر به کنترل تظاهرات نیستند.

3- به نظر می رسد که اغتشاش در خیابان شاهرضا و محوطه دانشگاه تهران اوج می گیرد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 2 - 6 نوامبر 1978

سند شماره 136(1) سرّی6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن - 282065 به: تمام پستهای دیپلماتیک آمریکا در اروپا (فوری) و خاور نزدیک و آسیای جنوبی، کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس (در توکیو به وزیر شلزینگر برسد) موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 2 - 6 نوامبر 1978 1- بعد از استعفای دیروز شریف امامی نخست وزیر، بامداد امروز شاه ارتشبد ازهاری را به عنوان رئیس یک دولت نظامی معرفی کرد.

در یک سخنرانی آشتی جویانه، شاه گفت که او یک «دولت مراقب» برای جلوگیری از هرج و مرج و بی نظمی را، زمانی تشکیل داد که دیگر هیچ شانسی برای یک ائتلاف وجود نداشت. او قول داد «اشتباهات گذشته، اعمال غیرقانونی و ظلمها و فسادها» را جبران کند. او متعهد شد که به زودی یک دولت ملی را بر سر کار بیاورد تا آزادیهای اساسی را برقرار ساخته، یک انتخابات عمومی انجام دهد. تصمیم شاه بعد از دو روز آشوب در تهران و اعلام مخالفت

ص: 264


1- کتاب دوم، ص 18

دیروز جبهه ملی مبنی بر اینکه به علت مخالفت با «رژیم سلطنتی غیرقانونی» به آیت الله خمینی پیوسته است، اتخاذ شد.

2- طبق گزارش سفارت ما، امروز اوضاع تهران بهتر بود. با وجودی که دولت نظامی مکرراً اعلام نمود که محدودیتهای قوانین نظامی شدیداً اعمال می شود و به شرکت کنندگان در تظاهرات تیراندازی خواهد شد، لیکن مردم در سراسر بخشهای تهران برای سومین روز متوالی مجتمع شدند و تیراندازی تانک و آتش مسلسل (البته بیشتر هوائی) در بخش جنوبی شهر گزارش شده است، آتش سوزیهای دیروز فروکش کرده و شاید چند آتش سوزی جدید روی داده باشد.

سفیر سولیوان گزارش می دهد که سیل نظامیان آن طور که او انتظار داشت ظاهر نشد، اگرچه واحدهای زرهی جلب نظر می کنند. وقتی که شاه با سولیوان تماس گرفت تا تشکیل دولت نظامی را به اطلاع او برساند، سولیوان به او گفت که تجمعات مجدداً در حال شکل گیری بودند و معدود سربازان حاضر منفعل به نظر می رسیدند. شاه قول داد که دوباره ارتش را بسیج کند. بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، تظاهرکنندگان دوباره وارد سفارت انگلیس شدند.

3- اعتصاب کارکنان مخابرات، باعث قطع ارتباطات تلفنی و تلکس به جهان خارج شده و ارتباطات هیأت مستشاری نظامی ما را تحت تأثیر قرار داده است. ارتباطات سفارت عادی است و تماس با تهران و پستهای کنسولی به حداقل تقلیل پیدا کرده است.

4- هیچ گزارشی مبنی بر زخمی شدن آمریکاییان وجود ندارد. به اتباع آمریکا اطلاع داده شده که فردا ممکن است آنها با رعایت اقدامات احتیاطی لازم به سر کار خود بازگردند.

ونس

گزارش وضعیت ایران شماره 3، 6 نوامبر 1978

سند شماره 137 سرّی6 نوامبر 1978 - 15 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 282570 به: سفارتخانه های آمریکا در شرق نزدیک، جنوب آسیا، کاراکاس، توکیو، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 3، 6 نوامبر 1978 1- در 24 ساعت گذشته وضعیت امنیتی به میزان قابل توجهی در تهران بهبود یافته است با وجود این، حوادث پراکنده در جنوب تهران و در اطراف دانشگاه تهران اتفاق می افتند. سربازان و مأموران امنیتی با قدرت در خیابانها به گشت زنی مشغولند. فرمانداری حکومت نظامی یک اعلامیه با لحنی خشن انتشار داده و اخطار نموده اگر خاطیان از دستورات مقامات اطاعت ننمایند به طرفشان تیراندازی خواهد شد. کنسولگریهای تبریز و اصفهان دیروز هیچ اغتشاش

ص: 265

خاصی را گزارش ننمودند. هر چند که شیراز شاهد تظاهرات وسیعی همراه با تیراندازی سربازان بود.

2- دولت جدید ازهاری امروز کابینه موقتش را معرفی نمود. وزرایی که از کابینه قبلی منتقل شده اند عبارتند از: قاسم لو (امور خارجه)، عظیمی (جنگ)، معتمدی (پست و تلگراف و تلفن)، امین (صنایع و معادن) و قر ه باغی. مناصب دیگر توسط معاونین نظامی ارشد و کارمندان دولتی سرپرستی می شوند. پست وزارت دارایی و امور اقتصادی علاوه بر وزارت کشور به قره باغی داده شده است.

3- به نظر می رسد اعتصاب در بخش نفت در حال تشدید باشد. کارگران قسمت توزیع هم از کار دست کشیدند و باعث کمبود بنزین در تهران گردیدند. در گام اولیه، تولید برای 6 نوامبر نشان دهنده کاهش بیشتر است و فقط 4/1 میلیون بشکه تولید شد. در این بین وضعیت کلی کارگری همچنان رو به وخامت می گذارد. و تعدادی از وزارتخانه ها به طور مؤثری تعطیل هستند، کارکنان مخابرات، ارتباطات را مختل کرده اند و ایران ایر همچنان در اعتصاب بسر می برد. پان آمریکن امروز پروازهایش را به حال تعلیق درآورد ولی برخی از خطوط هوایی بین المللی هنوز فعالیت دارند.

4- گزارش شده تمام آمریکاییها سالم هستند ولی به طور فزاینده ای عصبی و پریشان هستند. ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 4، 7 نوامبر 1978

سند شماره 138 سرّی7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 283191 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک، آسیای جنوبی، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس.

موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 4، 7 نوامبر 1978 1- وضعیت ایران از ساعت 30/5 روز 7 نوامبر 1978 2- به نظر می رسد دولت نظامی تهران به سرعت در جهت برقراری نظم در ایران پیش می رود. ژنرال ازهاری در اولین سخنرانی اش برای مردم گفت که دولت وی برای «یک دوره محدود» است و هدف بنیانی وی حفظ موقعیت امنیتی برای صورت پذیرفتن انتخابات آزاد می باشد. او تعهدش را نسبت به حمایت از یک سیستم قضایی مستقل و حفظ اختیارات نظارت و کنترل قوه مقننه بر طرز عمل قوه مجریه اعلام نمود. در این میان آیت الله خمینی در پاریس، مخالف اصلی شاه، تشکیل دولت نظامی را تقبیح نمود و از ایرانیان خواست تا به مبارزه شان برای سرنگونی شاه ادامه دهند. گزارشات ناراحت کننده ای وجود دارد که بی بی سی دعوت خمینی برای یک شورش مسلحانه را پخش نموده است.

ص: 266

3- گزارشات اولیه از تهران اشاره بر این دارند که امروز صبح در پایتخت فقط حوادث متفرقه پراکنده ای از خشونتهای خیابانی وجود داشته است. سربازان به محافظت از خیابانها ادامه می دهند. برای دو روز گذشته اغتشاشات بزرگی در تبریز وجود داشته است. امروز در تهران اغلب آمریکاییها به سر کارشان بازگشتند. ما می دانیم که در اصفهان آمریکاییها برای سومین روز در خانه باقی ماندند.

4- وضعیت کارگری بد است و بدتر هم می شود. اقدامات ابتدایی برای برآوردن تقاضاهای کارکنان نفت بی اثر ماندند. ارتباطات راه دور با ایران همچنان مختل است. کارکنان ایران ایر همچنان در اعتصاب هستند. در تهران این نگرانی وجود دارد که کارکنان آب و برق نیز برای تعطیل کردن این خدمات به اعتصابیون خواهند پیوست. ذخائر بنزین خیلی پایین است.

5 - به هیچ آمریکایی صدمه نرسیده است. برخلاف گزارشات، سفارت آمریکا مورد حمله قرار نگرفته است. ونس

دولت جدید نظامی در ایران به عنوان نتیجه ناآرامیهای شهری

سند شماره 139 خیلی محرمانه7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6846051678 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

مرجع: 49218 - CIR U-UED، 15016M-2E1- عنوان: دولت جدید نظامی در ایران به عنوان نتیجه ناآرامیهای شهری 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) گزارش وضعیت ایران.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در 6 نوامبر از وابسته نیروی دریایی درخواست شد تا برای بحث در مورد دیدارهای آتی میهمانان برجسته ستاد به نیروی دریایی بیایند. هنگامی که سروان هالینگورث در ستاد نیروی دریایی بود مطلع شد که دولت جدید نظامی ایران شامل برخی از افسران نظامی خواهد بود. هنگامی که به مکالمه افسران ارشد گوش می کرد مشخص شد وزیران کابینه جدید انتخاب و معرفی شده اند.

نام این افراد ذیلاً آمده و فقط به وزرای جدید اشاره شده است:

نخست وزیر: ارتشبد غلامرضا ازهاری - نیروی زمینی وزیر آموزش و پرورش: دریاسالار کمال میرحبیب اللهی - نیروی دریایی وزیر کار و امور اجتماعی: ارتشبد غلامعلی اویسی - نیروی زمینی وزیر مسکن: سپهبد امیرحسین ربیعی - نیروی هوایی وزیر علوم و آموزش عالی: دریاسالار کمال میرحبیب اللهی - نیروی دریایی وزیر فرهنگ و هنر: دریاسالار کمال میرحبیب اللهی - نیروی دریایی

ص: 267

وزیر نیرو: سپهبد ایرج مقدم - نیروی زمینی وزیر اطلاعات: سپهبد ابوالحسن سعادتمند - نیروی زمینی در ستاد نیروی دریایی در مورد حمایت ایالات متحده از دولت جدید ابراز علاقه شد.

افسر گزارشگر در مسیر خود به ستاد نیروی دریایی 41 ساختمان را مشاهده کرده بود که یا سوزانده شده و یا مورد حمله قرار گرفته بودند. آنها اغلب بانک یا مغازه هایی بودند که مشروب می فروختند. در طول مسیر اتومبیلهای متعددی که سوزانده شده بودند مشاهده گردید. به خاطر خرده شیشه و آشغالهایی که در خیابانها وجود دارد حرکت در آنها هنوز مشکل است. افسر گزارشگر زمانی که به سفارت بازمی گشت گروهی از جوانان حدود 20 سال را دید که در حال پرتاب سنگ به طرف آتش نشانان بودند، دو کامیون سرباز وارد معرکه شد و آماده دست زدن به اقدام بودند. امروز از برخی ساختمانهایی که دیروز آتش زده شده اند هنوز دود بلند می شود. مشاهده شد که تعدادی نفربر زرهی BTR-60 به آهستگی به طرف قسمت شمالی تهران در حرکت بودند. کمی پیش از آن در همان روز مشاهده شد که تانکهای چیفتن و اسکورپیو به سمت جنوب شهر در حرکت بودند. در اغلب ساعات روشنایی روز 6 نوامبر هلیکوپترها بر فراز تهران مشغول پرواز بوده اند. تمام سربازان در منطقه کاملاً به تجهیزات رزمی و ماسک گاز مجهز گردیده اند. مشاهده شد که افراد حاضر به خدمت به مهمات جنگی مجهز شده اند. مهمات فراوان تهیه شده است. هر چند که به نظر می رسد سربازان خود را وقف وظیفه محول شده کرده اند لیکن ارزیابی روحیه آنان مشکل است. در ستاد نیروی دریایی به افسر گزارشگر گفته شد که 48 ساعت آینده نشان خواهد داد که آیا ارتش کنترل وضعیت را در اختیار دارد یا خیر. افسر گزارشگر از منبع (شماره) 68460048 سؤال کرد که آیا گزارشی از تلفات وجود دارد؟ منبع اشاره کرد که وی چیزی راجع به مرگ افراد نشنیده است و سربازان از خود خویشتن داری زیادی نشان می دهند. وی همچنین متذکر شد که ممکن است آنان در 5 نوامبر خویشتن داری بیش از حدی نشان داده باشند.

ناآرامیهای داخلی در ایران

سند شماره 140 خیلی محرمانه شماره گزارش: 8460517787 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در ایران 16- (بدون طبقه بندی) - گزارش وضعیت ناآرامی های ایران 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در صبح هفتم نوامبر سال 1978 وابسته نیروی دریایی (ALUSNA) و مدیر تیم فنی و نظامی در عبور از نواحی شمال

ص: 268

تهران به سفارت مشاهدات زیر را گزارش کردند.

1- سبک تر بودن ترافیک نسبت به روزهای عادی و علت آن تقریباً، ازدحام مداوم در پمپ بنزینهاست. در نتیجه اعتصابات اخیر، بنزین به صورت کالای کمیابی درآمده است. دولت از طریق رادیو اعلام کرده است که سوخت به اندازه کافی وجود دارد. حال آنکه مشکلات در پمپ بنزینها ادامه می یابد. چند کتک کاری در میان متقاضیان خشمگین بنزین دیده شده است.

2- کاهش و فقدان نیروهای نظامی. گزارش افسر گزارشگر حاکی از آن است که تعداد کمی نظامی در تقاطع های مهم و استراتژیک دیده می شوند، نیروهای اطراف سفارت را جمع کرده اند. دیگر کارمندان دفتر سازمان مستشاری ایالات متحده می گویند که این مسئله در بخشهای دیگر تهران نیز صادق است.

3- افسر گزارشگر، گزارش داد که کارگران پاکسازی بقایای ناآرامیهای 5 نوامبر را آغاز کرده اند. از بعضی از ساختمانها هنوز دود برمی خیزد. یک ساختمان بزرگ 10 طبقه در نزدیکی سفارت به تلی از سنگهای دودزده و تیرآهنهای درهم پیچیده تبدیل شده، مأموران آتش نشانی همچنان دارند روی این ساختمان سوخته آب می پاشند.

4- شب 6 نوامبر سال 1978 اوضاع بخش شمالی شهر بعد از ساعت 21، ساعات منع عبور و مرور آرام بود، افسر گزارشگر صدای شلیک سلاحهای سبک را در اواخر شب و ساعتهای اول صبح شنیده و صفیر صدای گلوله از جنوب خانه افسر گزارشگر می آمده است.

تقریباً در ساعت نه و نیم شب واحدهای نظامی خیابان نزدیک خانه افسر گزارشگر را بستند و چند خودرو را متوقف و مسافران آنها را به خاطر نقض مقررات منع عبور و مرور ساعت 9 شب دستگیر کردند.

5- برنامه انگلیسی رادیوی تهران پیام شاه به مردم و همچنین اسامی وزراء جدید کابینه را پخش کرده و رادیو بی بی سی در بخش برنامه صبحگاهی، 7 نوامبر خود خبر داد که بعد از اعلام دولت نظامی ناآرامیهای دیگری شروع می شود. افسر گزارشگر هیچ اطلاع شخصی یا منبع خبری در دست ندارد که گزارش بی بی سی را تأیید نماید.

6- منبع شماره 68400008 بندرعباس در شب 6 نوامبر سال 1978 به افسر گزارشگر گزارش داد که اوضاع در منطقه بندرعباس آرام است.

ورود به سفارت انگلیس توسط اغتشاش گران

سند شماره 141 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 68460518787 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ورود به سفارت انگلیس توسط اغتشاش گران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی): این گزارش اطلاعاتی را ارسال می دارد که در رابطه با

ص: 269

اغتشاش و ورود اغتشاشگران به سفارت انگلیس می باشد.

17- تا 21 حذف شده.

22- جزییات (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبعی که در سفارت انگلیس بود افسر گزارشگر را ازمطالب زیر مطلع نمود.

الف- حدود ساعت 11 روز 5 نوامبر 1978 منبع مشاهده نمود که گروه کوچکی در حدود 10 نفر در جلوی سفارت انگلیس اجتماع نمودند. در عرض چند دقیقه تعداد این گروه به حدود 200 نفر رسید که اغلب جوانانی در رده سنی بین 17 تا 25 سال بودند. بدون هیچ گونه اعلام خطری گروه درب ورودی را با توسل به زور باز کردند و به محوطه سفارت وارد شدند. افرادی که از درب ورودی حفاظت می نمودند فقط از ملیت ایرانی بودند.

ب- افراد گروه وارد سفارت شدند و درخواست نمودند که پرسنل سفارت ساختمان را تخلیه نمایند. گروه به خوبی منضبط بودند و ظاهراً می دانستند چه کاری می کنند. پرسنل سفارت آنجا را ترک کردند و افراد گروه شروع به زیان وارد کردن به اموال سفارت نمودند. آتش سوزیهایی ایجاد شد. تجهیزات ارتباطی نابود شدند و به آن خسارت وارد آمد.

منبع به افسر گزارشگر اطلاع داد که برای دریافت کمک از دولت ایران به وسیله تلفن تقاضاهایی انجام شد.

ج - گروه جوانان ایرانی سفارت را که در حال سوختن بود ترک کردند و تلاش نمودند به پشت محوطه سفارت بروند که مقیم های زیادی در آنجا و در خانه هایی در آن محوطه زندگی می کنند. منبع اشاره نمود که انگلیسی ها با گروه صحبت کردند و آنان را متقاعد نمودند که بدون وارد آوردن خسارت بیشتری محوطه را ترک کنند.

د- افسر گزارشگر از منبع سؤال نمود که آیا هیچ اسلحه ای به طور آشکار در بین گروه وجود داشت. منبع اشاره نمود که هیچ اسلحه ای توسط گروه، مورد استفاده قرار نگرفت و نیز هیچ اسلحه ای مشهود نبود.

ه - منبع اشاره نمود که وی شخصاً فکر می کند اگر انگلیسیها مقاومتی از خود نشان می دادند وضعیت می توانست خیلی بدتر از این باشد. منبع به افسر گزارشگر گفت که در محوطه هیچ پرسنل مسلحی برای یاری دادن در دفاع از اموال سفارت انگلیس وجود نداشت. منبع متذکر گردید که تا آنجایی که وی اطلاع دارد هیچ سندی از سفارت خارج نشد.

منبع اظهار داشت که به نظر می رسید گروه می داند که چه می کند و دقیقاً از نقشه استقرار ساختمانهای سفارت در محوطه اطلاع داشتند و دقیقاً می دانستند تجهیزات ارتباطی سفارت در کجا واقع است. سیمهای تلفن قطع شدند و دیگر تجهیزات و اموال نابود گردیدند.

نظریات تهیه کننده:

(خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع، وابسته نظامی انگلیس در ایران است و زمانی که حمله به وقوع پیوست در سفارت مستقر بود.

[ملاقات وابسته دفاعی چین با وابسته نیروی دریایی آمریکا]

ص: 270

سند شماره 142 محرمانه7 نوامبر 1978– 16 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 10872به: آژانس اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: مشاهدات شخصی تهیه کننده گزارش: سروان روی ان. هالینگورث، نیروی دریایی آمریکا مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ئی.شافر، وابسته دفاعی [ملاقات وابسته دفاعی چین با وابسته نیروی دریایی آمریکا] خلاصه (بدون طبقه بندی): این گزارش اطلاعاتی درباره ملاقات وابسته نظامی PRC [جمهوری خلق چین] با وابسته نظامی و وابسته نیروی دریایی در سفارت آمریکا ارایه می دهد.

مشروح گزارش (محرمانه - غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) در روز 29 اکتبر [7 آبان] شخصی از سفارت PRC [جمهوری خلق چین] با وابسته نیروی دریایی تماس گرفت. این شخص آقای کونگ نام داشت و مترجم سرلشگر وانگ، وابسته نظامی PRC [جمهوری خلق چین] در تهران بود. آقای کونگ به تهیه کننده گزارش اطلاع داد که ژنرال وانگ (که در اینجا او را آقای وانگ می نامیم) مایل است در دفتر وابسته نیروی دریایی در سفارت آمریکا با او ملاقات کند. قرار ملاقاتی برای ساعت 10:00 روز 31 اکتبر [9 آبان] گذاشته شد. تعارفات اولیه خیلی سریع انجام شد. آقای وانگ خاطرنشان کردند که برای اولین بار است که به سفارت و یا دفتر وابسته به آمریکا پا می گذارند. هم آقای وانگ و هم آقای کونگ لباس غیرنظامی داشتند، ولی آقای کونگ به سبک غربی لباس پوشیده بود و آقای وانگ کت و شلوار مائوئی به تن داشت. فضای حاکم بر دیدار بسیار دوستانه بود. بعد از تعارفات مرسوم، صحبت به مشکلات فعلی ایران کشید. نظر نمایندگان چین کلاً به قرار زیر بود. عناصر خارجی در ایجاد مشکلات کنونی ایران دخالت دارند. جمهوری خلق چین فکر می کند که دولت فعلی ایران از خود ضعف نشان داده است و تظاهرات مردم در نتیجه همین ضعف هاست. آنها معتقدند که تغییر و تحولاتی در راه است ولی از ابراز آشکار نقطه نظرات شان خودداری کردند. وابسته نظامی آمریکا خاطر نشان ساخت که به اعتقاد او شاه هنوز کنترل کامل کشور را در دست دارد و از این طوفان سر به سلامت خواهد برد (البته این نظر شخصی وابسته نظامی است). البته وابسته نظامی به چینی ها گفت که وابسته نیروی دریایی(ALUSNA) نظر متفاوتی در این ارتباط دارد. برای چینی ها بسیار تعجب انگیز بود که وابسته نظامی و وابسته نیروی دریایی(ALUSNA) نظرات متفاوتی داشته باشند. وابسته نظامی توضیح داد که در جامعه هر کسی می تواند نظر شخصی خود را ابراز کند. چینی ها نیز ابراز تمایل کردند که نظرات وابسته نیروی دریایی(ALUSNA) را بشنوند و تهیه کننده گزارش نیز نظرات خود را اینگونه بیان کرد: نظر شخصی من این است که ارتش ایران اجازه نخواهد داد که شاه کنترل کشور را از دست بدهد. ارتش به نحوی شاه را متقاعد خواهد کرد که کشور را

ص: 271

به آنها بسپارد و بدین ترتیب آن را نجات دهد. نزدیک به ده دقیقه در این ارتباط صحبت کردیم. سپس وابسته نظامی به دلیل قرارهای دیگری که داشت از جمع عذر خواست و از دفتر خارج شد. چینی ها صحبت را به نیروی دریایی شوروی ها در اقیانوس هند کشاندند و سئوال هایی کلی در این ارتباط پرسیدند، ولی بر نکات زیر تاکید می کردند:

شوروی ها دارای توانایی انجام عملیات آبی-خاکی و پیاده کردن نیرو در اقیانوس هند هستند. [نا مفهوم] چینی ها فکر می کردند که شوروی ها در مشکلات کنونی ایران دست دارند. ژنرال وانگ معتقد بود که چنانچه وضعیت موجود در ایران به شوروی ها اجازه بدهد، آنها دست به اقدامات آشکاری در خلیج فارس خواهند زد.

بعد از نزدیک به 15 دقیقه بحث و گفتگو نمایندگان چینی گفتند که باید بروند. تهیه کننده گزارش یک فندک به آقای وانگ هدیه و آنها را تا دروازه سفارت همراهی کرد. آقای وانگ پیش از خروج از سفارت دست تهیه کننده گزارش را گرفت و گفت که به اعتقاد ما نظریه شما در مورد یک حکومت نظامی درست است و سپس هر دو افسر محوطه سفارت را ترک کردند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه - غیر قابل رویت برای بیگانگان):

این سومین ملاقات وابسته نیروی دریایی (ALUSNA) و دومین ملاقات شخصی وابسته نظامی با افسران جمهوری خلق چین است. افسران مزبور پیش از ترک دفتر وابسته نظامی دعوتنامه هایی کتبی برای صرف غیر رسمی ناهار در سفارت جمهوری خلق چین به وابسته نیروی دریایی (ALUSNA) و وابسته نظامی تسلیم کردند. رفتار آقای وانگ و آقای کونگ بسیار صمیمی و دوستانه بود. [نا مفهوم]

گزارش سیاسی - امنیتی، 7 نوامبر

سند شماره 143 خیلی محرمانه7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10876به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 7 نوامبر خلاصه: دولت ازهاری قول می دهد زمانی که امنیت استقرار یافت کنار برود و اطمینان می دهد انتخابات آزاد برگزار خواهد شد. تهران اساساً به حالت عادی بازگشته ولی بدون اتوبوس و روزنامه. دیروز تهران نسبتاً آرام بود، ارتش دستورات جدید خشن را با شدت بر علیه اجتماعات اجرا ننمود. گزارشاتی در مورد برادری بین آشوبگران و سربازان در 5 نوامبر. ایران ایر اعلام کرد که اعتصاب پایان یافته ولی خدماتش را شروع نکرده است. تظاهرات وسیعی در تبریز وجود داشت. از شیراز گزارش شد چند تظاهرات توسط گاز اشک آور متفرق شد ولی تیراندازی صورت نگرفت. در اصفهان برخی خشونتها وجود داشت. ژنرال جعفریان به فرمانداری نظامی خوزستان منصوب شد. حمله به شرکت پارسونز در اهواز. عدم دسترسی

ص: 272

فزاینده به پول نقد به خاطر حریق های گسترده و بسته شدن بانکها. پایان خلاصه.

1- اولین اعلامیه ژنرال ازهاری نخست وزیر عنوان می دارد که دولت نظامی فقط یک اقدام موقتی است و زمانی که امنیت برقرار گردید دولت کنار می رود. ازهاری قول داد رژیم هنوز قصد دارد که انتخابات آزاد را برگزار نماید (مراجعه شود به تلکس جداگانه). مجلس قرار بود که امروز جلسه علنی داشته باشد ولی جلسه به 9 نوامبر موکول شد.

2- تهران اساساً به حالت عادی بازگشته ولی اتوبوسها هنوز در شهر رفت و آمد ندارند و هیچ روزنامه ای برای یک جامعه گرسنه از نظر خبری وجود ندارد. بی بی سی از فرمانداری نظامی نقل قول کرد که سربازان دفاتر روزنامه ها را به اشغال درآورده اند و هیچ یک از روزنامه ها برای چند روز آینده انتشار نمی یابند. در هر حال سربازان ساختمانهای اطلاعات و کیهان را محاصره کرده اند و هیچ کس را به داخل راه نمی دهند. ایران ایر اعلام نمود اعتصابات خاتمه یافته ولی خدماتش را هنوز از سر نگرفته است. چندین گروه دیگر اعتصابی به سر کارهایشان بازگشته اند.

3- دیروز آنگونه که انتظار می رفت نشانگر آزمایش اراده بین سربازان و مخالفین نبود زیرا نیروهای امنیتی ممنوعیت جدید سخت عنوان شده در مورد اجتماعات را اجرا نکردند. شاید مقامات می خواستند از تکرار 8 سپتامبر جلوگیری کنند که طی آن متهم گردیدند به طرف جماعتی تیراندازی کردند که نمی دانستند تظاهرات غیرقانونی است. دیروز در نزدیکی تالار رودکی و دانشگاه تهران گروههایی اجتماع کردند. آنطوری که تهدید شده بود آنان را با شلیک تیر از پای درنیاوردند. سفارت گزارشات زیادی در مورد تیراندازیها دریافت نمود ولی منابع قابل اعتماد گزارش می کنند که حداقل در برخی از این موارد سربازان هوایی شلیک کردند. بی بی سی در گزارش خود به تعداد زیادی زخمی و برخی کشته اشاره می کند ولی اینها تأیید نشده هستند. ما احتمال می دهیم فرمانداری نظامی قصد دارد که به تدریج یک ممنوعیت کامل حتی در مورد تظاهرات کوچک برقرار کند، لیکن باید دید که چه پیش می آید.

4- یک خبرنگار خارجی حداقل 4 مورد حتمی از وحدت و اخوت برقرار شده بین سربازان و اغتشاش گران را گزارش می کند. ولی یکی از این موارد در سفارت انگلیس اتفاق افتاد که در آنجا یک کامیون نفربر پر از سربازان با تظاهرکنندگان به شوخی و خنده پرداختند و سپس آنجا را ترک کردند (مشخص نیست چه هنگام) و نتیجتاً زمانی که آشوبگران به محوطه هجوم آوردند حضور نداشتند.

5- تهران امروز به طور کلی تا نزدیک ظهر ساکت بود، به جز برخی تیراندازیهای هوایی در منتهی الیه جنوب غربی شهر و برخوردهایی به صورت جنگ و گریز بین جوانان و نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه.

6- کنسولگری تبریز گزارش می کند به جز برخی تظاهرات که توسط گاز اشک آور و بدون تیراندازی متفرق گردید تبریز به طور کلی ساکت بود. این کنسولگری همچنین وجود تظاهرات

ص: 273

بزرگی را در نزدیکی کنسولگری گزارش کرد. برای دومین بار در سال جاری توسط پلیس به کنسول تبریز هشدار داده شد که از کنسولگری خارج نشود، اما تظاهرکنندگان به ساختمان کنسولگری دست پیدا نکردند. کنسولگری اصفهان خشونت و آشوب از جمله حمله به ساختمان گرومن (که قبلاً گزارش شد) را گزارش نمود. به آمریکاییها توصیه شد که در خانه ها بمانند.

جماعتی از دانشجویان در دانشگاه اصفهان به انتظار پاسخ خمینی در خصوص دولت نظامی اجتماع کردند ولی زمانی که هیچ خبری نرسید پراکنده شدند. مقام پلیس اذعان دارد سیاست جاری گشودن آتش بر روی گروههایی است که پراکنده نمی شوند و به سربازان گفته شده که به منظور جلوگیری از کشتن به طرف پا تیراندازی کنند. کنسول تعدادی زخمی و شایعات تأیید نشده در مورد مرگ افرادی را گزارش می کند. در اصفهان سه بانک آتش زده شد. به طرف اتوبوس (شرکت) نورتروپ سنگ پرتاب شد ولی هیچ کس زخمی نشد.

دیشب یک اتومبیل در نزدیکی محل اقامت آمریکاییها با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت. امروز صبح خیلی از آمریکاییها در خانه ماندند تا اینکه وضعیت روشن شود. کنسولگری شیراز از حمله دیروز یک گروه به شرکت پارسونز در اهواز گزارش می کند. کارمندان برای 2 ساعت از ساختمان دفاع کردند و سپس از پشت ساختمان به وسیله اتوبوس که مورد حمله سنگ اندازان قرار گرفت ساختمان را ترک کردند. مأمور (کنسولگری) همچنین گزارش می کند در حالیکه دفتر ایران ایر در اهواز به صورت رسمی باز است ولی درهای دفتر بسته اند.

7- استان خوزستان که در آشوبهای اخیر بدون استاندار بوده است اکنون دارای یک استاندار نظامی یعنی ژنرال بقراط جعفریان است که دیروز 6 نوامبر به این سمت منصوب شد.

8 - حریق ها و تعطیلی های اخیر خیلی از بانکها دارد باعث به وجود آمدن کمبود نسبتاً گسترده پول نقد می شود. خیلی از مغازه های تهران همچنان بسته اند. اتومبیلها برای خرید بنزین کمیاب در پمپ بنزینها صف کشیده اند. سولیوان

پیگیری گزارش امنیتی - 7 نوامبر

سند شماره 144 خیلی محرمانه7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10877به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: پیگیری گزارش امنیتی - 7 نوامبر 1- کنسولگری تبریز گزارش می کند وضعیت مجدداً با تجمع دسته ها و گروههای بزرگتری از مردم التهاب بیشتری پیدا می کند. به محافظین دستور داده شده تا چنانچه اخلال گران کنسولگری را مورد تهدید قرار دادند به آنها شلیک کنند.

2- سفارت گزارشاتی از تیراندازی در نزدیکی دانشگاه تهران دارد. این بار هم ممکن است

ص: 274

تیراندازی هوایی باشد. تلفاتی گزارش نشده.

3- سفارت گزارشات تأیید نشده ای در دست دارد مبنی بر اینکه چندین نفر از مقامات سرشناس سابق (تا 40 نفر) منجمله وزرای سابق در منازلشان تحت نظر قرار گرفته اند. این افراد شامل ژنرال نصیری و چندین نفر از آنهایی است که اغلب به فساد متهم می گردیدند. (نظریه: ما می دانیم تصمیم به این چنین دستگیریهایی از جانب ازهاری نخست وزیر بوده است).

4- اشغال روزنامه کیهان توسط نظامیان آنچنان که گزارش شده شامل دستگیری 5 نویسنده بوده است. گفته می شود اینها مخالفینی بوده اند که روزنامه پس از اینکه اعتصابات فرونشست و سانسور برداشته شد مجبور به استخدام آنان گردید.

5- در رضائیه که چند روز پیش صحنه تظاهرات به طرفداری دولت بود، آنطور که گزارش شده رهبران مذهبی از بازاریان خواستند که مجدداً مغازه هایشان را باز نمایند و آنها نیز چنین کردند.

6- مهاجمینی که امروز صبح به طوری که گزارش شده ژنرال خادمی مدیرعامل سابق ایران ایر را در خانه اش مورد اصابت گلوله قرار دادند و زخمی نمودند، از طرف منابع دولتی به عنوان «یک گروه اسلامی» توصیف شدند. وی به بیمارستان رسانیده شد و مهاجمین فرار کردند. ژنرال خادمی توسط دولت شریف امامی از پستش برکنار شد و در میان آنهایی بود که تا هنگام تحقیقات از کشور ممنوع الخروج شده بودند. سولیوان

گزارشات مطبوعاتی از جهت گیریهای ضدخارجی در ناآرامی اخیر

سند شماره 145 خیلی محرمانه7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10880به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارشات مطبوعاتی از جهت گیریهای ضدخارجی در ناآرامی اخیر 1- ما از گزارشات مطبوعات در مورد ناآرامیهای وخیم در تهران و خیلی از مراکز استانها در گذشته اخیر پی برده ایم که از جانب تظاهرکنندگان ابراز احساسات وسیع ضدخارجی شروع شده است. ما مایل هستیم که این مسئله را مدنظر قرار دهیم.

2- در خلال چندین هفته یا در واقع چندین ماه گذشته گزارشاتی از وقایع گوناگون دریافت نموده ایم که در آن آمریکاییها و تا حدودی نیز خارجیان دیگر درگیر بوده اند. این وقایع از توهین هایی که به زنان راننده شده است تا پرتاب بمب آتش زا به طرف چندین اتومبیل و یک اتوبوس و حتی به طرف خانه ها و خصوصاً در اصفهان را دربر می گیرد. تظاهرات اخیر در تهران و اصفهان شاهد مواردی بوده است که در آن آمریکاییها و خارجیان دیگر در اتومبیلهایشان به دست تظاهرکنندگان افتاده اند و تلاشهایی به عمل آمده تا به منظور دستیابی به آنان اتومبیلها را واژگون نمایند. چندین مورد پرتاب سنگ به طرف اتوبوسهای کارمندان آمریکایی که برای مثال از محوطه فرودگاه نظامی در تهران خارج می شده اند، وجود

ص: 275

داشته است.

3- این وقایع وحشت انگیز و بالقوه جدی و وخیم بوده اند. در هرحال تاکنون فقط به صدمات جزئی منجر شده و هیچ آمریکایی و تا آنجایی که اطلاع داریم خارجی دیگر کشته نشده اند.

4- برخی اخبار متناقض نیز وجود داشته است. برای مثال گروه اخلال گری که در 5 نوامبر به داخل محوطه سفارت انگلیس رفتند و به بخش جنوب ساختمان سفارت خسارت زدند اطمینان حاصل کردند که هیچ صدمه ای به اشخاص وارد نیامده است. خارجیانی که در حال دویدن به داخل جمعیت و یا در نزدیکی آن گیر افتادند توسط جمعیت زخمی نشدند (گاهی اوقات آنان توسط پلیس زخمی شده اند). خیلی جالب است که متذکر شویم از زمانی که احساسات ضدکلیمی «جهود» در برخی موارد به صورت شعار یا در سخنرانی رهبران مذهبی مخالف پدیدار شده است تاکنون اهداف آشکار از قبیل مغازه های فرش فروشی کلیمیان در خیابان فردوسی که در نزدیکی صحنه خیلی از تظاهرات واقع هستند خسارت ندیده اند. از طرف دیگر شایع است که حداقل یکی از هتلهایی که اخیراً سوزانده شد متعلق به یک یهودی بوده است.

5- اتهامات مکرری از جانب منابع مخالف وجود داشته است مبنی بر اینکه اخلال گران سازمان یافته ای که اغلب اغتشاشات اخیر را مرتکب شده اند فی الواقع حامیان دولت با لباس مبدل بوده اند. رهبران مذهبی به طور اخص از حامیان خود خواسته اند تا از اغتشاش دوری جویند. تمامی سخنگویان یا رهبران مهم گروههای مخالف که ما با آنان صحبت کرده ایم به صورت همسانی به ما اطمینان داده اند که احساسات ضدخارجی با عقاید مذهبی آنها مغایرت دارد.

6- با این وجود روشن است که برخی از مخالفین از جمله مشهورترین آنها یعنی آیت الله خمینی مکرراً آمریکاییها، انگلیسیها و برخی اوقات روسها و چینیها را با رژیم شاه که قسم خورده اند آن را سرنگون سازند شریک دانسته اند.

7- بنابراین تصویر مغشوش است. ما می توانیم انگیزه هایی را استنباط نماییم که شامل: الف - تعصب گرایی مذهبی، ب - تعصب گرایی دست چپی ها، ج - و شاید رفتار عناصر دولتی محرک در خرابکاریها، می باشد.

از طرف دیگر حداقل یک روزنامه نگار دست چپی مطلع به ما می گوید که کمونیستهای محلی و افراد دیگری که در خط شوروی هستند تقریباً در داغتر کردن التهابات ضدخارجی در اینجا درگیر نمی باشند، چونکه تشخیص می دهند احساسات ضدروسی خیلی از احساسات ضدآمریکایی یا ضدخارجی گسترده تر هستند. بنابراین در این موقعیت خاص از وقایع گاه و بیگاهی که در بالا به آن اشاره شد به یک نتیجه گیری هشداردهنده نمی رسیم، اما وضعیت را از نزدیک و با دقت دنبال می کنیم. سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 5 ، 7 نوامبر

ص: 276

سند شماره 146 سرّی7 نوامبر 1978 - 16 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 283663 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس.

موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 5 ، 7 نوامبر 1- وضعیت در ایران از ساعت 30/15 روز 7 نوامبر 1978 2- آیت الله خمینی در بیانیه ای که توسط بی بی سی نقل شد بر مخالفتش با هرگونه تلاشی در جهت مصالحه با شاه تصریح نمود. خمینی برخلاف گزارشات پیشین گفت که اکنون دیگر نیازی به قیام مسلحانه نیست ولی اضافه نمود چنانچه شاه بر تخت سلطنت باقی بماند این موضع ممکن است مجدداً مورد بررسی قرار گیرد. دستیاران خمینی در مصاحبه هایی با روزنامه نگاران آمریکایی نسبت به رهبران جبهه ملی که در تلاش برای کسب حمایت خمینی از مواضعشان به پاریس آمده بودند، ابراز انزجار نمودند.

3- هرچند که اتوبوسها رفت و آمد نمی کنند و مقامات حکومت نظامی ظاهراً انتشار روزنامه ها را به حال تعلیق درآورده اند ولی تهران اساساً آرام است. اصفهان شاهد تظاهراتی همراه با برخی خشونتها و گزارشات تأیید نشده ای در مورد کشته شدن افراد بوده است. به آمریکاییهایی که در آنجا هستند گفته شده که در خانه ها بمانند. از شیراز چند تظاهرات که با گاز اشک آور اما بدون تیراندازی متفرق گردید، گزارش شده است. براساس گزارشات مطبوعات تعدادی از مقامات سابق از جمله نصیری رئیس سابق ساواک، آزمون وزیر اسبق مشاور و چندین بازرگان متمول دستگیر شده اند. ژنرال خادمی مدیرعامل سابق ایران ایر توسط یک گروه اسلامی ناشناس کشته شد.

4- وضعیت اعتصاب نفت همچنان وخیم است. امروز سطح تولید پایین بوده و فقط 3/1- 2/1 میلیون بشکه بود که حدود 000/650 بشکه آن برای صادرات آماده است. صفوفی طولانی در پمپهای بنزین تشکیل می شود.

5- گزارش شده آمریکاییها سالم هستند. پان آمریکن روزانه یک پرواز تدارک دیده و انتظار می رود فعالیت آن در عرض 48 ساعت آینده کامل شود. ونس

خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی

سند شماره 147 خیلی محرمانه8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 سفارت آمریکا، تهران خلاصه مذاکرات هیأت مسایل مملکتی سفیر مذاکرات را با بحثی در مورد وقایع هفته آغاز نمود. او اشاره کرد که هفته فوق العاده

ص: 277

سختی بوده است و از این لحظه ما هیچ گونه پاسخ آسانی (به سؤالات) نداریم. از سخنرانی شاه به خوبی استقبال شد ولی تمامی ایران در انتظار عکس العمل آیت الله خمینی است. دیروز بی بی سی از خمینی دعوت به عمل آورد که در خلال پخش برنامه اعلام جهاد نماید ولی آیت الله امتناع ورزید. هر چه که خمینی بگوید تأثیری مهم در تحولات آتی اینجا خواهد داشت. دولت نظامی برخی از اعضای حزب توده و دیگر ایرانیانی که در لیست 52 نفری مفسدین قرار دارند را دستگیر نموده است. هر چند که چندین نفر از وزرای کابینه پیشین در بازداشت به سر می برند ولی سفیر فکر می کند لیست هنوز کامل نیست. ژنرال خادمی یا دست به خودکشی زده و یا ترور شده است. برنامه دیشب کانال بین المللی تلویزیون ملی ایران به مناسبت وفات یکی از 12 امام خیلی زود تمام شد.

به نظر می رسد خمینی در تلاش برای به زانو درآوردن رژیم خواستار یک اعتصاب نشسته بدون خشونت شده است. در ایران ایر هنوز اعتصاب است.

شب گذشته با بمب آتش زا به خانه سه آمریکایی حمله شد. هر سه خانه در یک محله بودند. سکنه یکی از آپارتمانهایی که با بمب به آن حمله شد هفته گذشته قربانی یک واقعه پرتاب بمب آتش زا به طرف اتومبیلش بود. سفیر درخواست نمود تا یک گروه اعزامی پلیس در این منطقه خاص مستقر شود.

آقای شلنبرگر گفت که مایک والاس برای تهیه یک برنامه 15 دقیقه ای در مورد ایران برای برنامه سیکستی مینتز (60 دقیقه) در تهران است. به احتمال زیاد وی با شاه صحبت نخواهد کرد. بیانیه حمایت رئیس جمهوری از شاه از رادیو تلویزیون ملی پخش شد.

آقای ناس درخواست می کند همه افراد مقررات منع عبور و مرور جدید را رعایت کنند. ما بایست خصوصاً از محدودیتهای زمانی در استقبال از میهمانان در فرودگاه آگاه باشیم.

سرهنگ فاین اوت متذکر گردید APO (اداره پست) افزایش فوق العاده ای در حجم مراسلات پستی مشاهده کرده است و این افزایش به فصل کریسمس مرتبط نمی باشد.

آقای جان میلز گزارش داد بانک ملی خسارت سختی را در خشونتهای گروهی اخیر تحمل نموده است. سیصد شعبه بانک ملی تخریب شدند. دولت اکنون مشغول چاپ اسکناس است که آتش تورم را مشتعل تر خواهد نمود. آقای یگانه برای درمان یک بیماری قلبی به آمریکا می رود. آقای کورونس از MEAF به آقای میلز گفت 25 روزنامه نگار که برخی از کیهان هستند دستگیر شده اند. آقای بلومنتال از ژنرال دعوت رسمی به عمل خواهد آورد ولی صحبتهای واقعیش را با آقای کورونس انجام خواهد داد. آقای میلز چند ژنرال را به لیست میهمانان بلومنتال خواهد افزود.

آقای لمبراکیس گزارش داد که سفیر شوروی شب گذشته یک سخنرانی طولانی از تلویزیون ایراد کرد. موضوع اصلی روابط خوب ایران و اتحاد شوروی بود. روسها در سخنرانی از شاه و دولت حمایت کردند.

احساسات ضدآمریکایی در دانشکده افسری ایران

ص: 278

سند شماره 148 خیلی محرمانه شماره گزارش: 68460519788 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: احساسات ضدآمریکایی در دانشکده افسری ایران 16. خلاصه: توسط برخی از دانشجویان دانشکده افسری به سه معلم زبان انگلیسی، آمریکایی گفته شد که به آمریکا برگردند.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

الف - عصر روز 7 نوامبر وابسته دفاعی با خانم سیندی دوایر همسر پل دوایر سرهنگ دوم نیروی هوایی در مورد احساسات ضدآمریکایی اخیر در دانشکده افسری ایران گفتگو کرد. خانم دوایر یکی از سه نفر همسران آمریکایی است که در دانشکده زبان انگلیسی تدریس می کنند. او از 26 سپتامبر در دانشکده به تدریس برای دانشجویان سال سوم که سنشان به طور عادی 22، 21 سال است مشغول بوده است. او در سه کلاس که به ترتیب دارای 17 و 18 و 24 دانشجو است درس می دهد. دو همسر آمریکایی دیگر نیز به دانشجویان سال سوم درس می دهند. چند پاکستانی (3 تا 4 نفر) نیز انگلیسی تدریس می کنند. بر اساس ارزیابی خانم دوایر فقط حدود 4 ایرانی غیرنظامی در دانشکده تدریس می کنند و مابقی افسران ارتش ایران هستند. دانشجویان پس از فارغ التحصیلی به هر سه نیروی ارتش ایران می روند.

ب - ابراز احساسات ضدآمریکایی اخیر دانشجویان: در 5 نوامبر 1978 خانم دوایر با حدود 15-12 دانشجو در فاصله زمانی بین کلاسها مشغول صحبت بود. این امر کاملاً طبیعی است چونکه دانشجویان میل دارند در خلال فاصله بین کلاسها با معلمین صحبت کنند. مکالمه از این قرار بوده است: دانشجو به خانم دوایر: آیا شما ایران را دوست دارید؟ پاسخ: بله من ایران را دوست دارم و دوست دارم در ایران زندگی کنم (و شاید کلماتی با این معنی). دانشجو با لحن موذیانه ای به خانم دوایر گفت: شما یک چادر لازم دارید. پاسخ: چرا من یک چادر لازم دارم، شما از من پشتیبانی نمی کنید؟ پاسخ توسط همان دانشجو: بله. پاسخ توسط دانشجوی دیگر: نه من فقط از ایرانیها حمایت می کنم. سپس دانشجوی دیگر گفت شما باید به آمریکا برگردید. خانم دوایر گفت: چرا؟ پاسخ دانشجو: شما و شوهرتان تمام پول ما را از ما می گیرید. خانم دوایر اظهار داشته: نه شوهر من یک افسر ارتشی است. دانشجو پاسخ داد: نه ایرانیها به شوهر شما حقوق می دهند. او چند تومان (10 ریال) می گیرد؟ پاسخ خانم دوایر: حقوق او به تومان پرداخت نمی شود بلکه به دلار پرداخت می شود. پاسخ دانشجو: شما آمریکاییها تمام پول ما را می گیرید و باید به آمریکا برگردید. حدود سه دانشجو (نه دانشجویان خانم دوایر) به دیگران پیوستند: شما باید به خانه تان برگردید. در 7 نوامبر 78 سرهنگ نافذی

ص: 279

سرپرست خانم دوایر و یک ژنرال ناشناس به کلاس خانم دوایر آمدند تا جریان کار کلاس را زیرنظر داشته باشند. یک دانشجو در کمال تعجب خانم دوایر به ژنرال و سرهنگ گفت: ما یک معلم فارسی زبان می خواهیم. خانم دوایر به افسر گزارشگر (وابسته نظامی) گفت در این لحظه ژنرال و سرهنگ شروع به ایراد یک سخنرانی طولانی بر علیه دانشجویان نمودند. تمام صحبتها به فارسی بود که خانم دوایر نمی فهمید و دانشجویان یک تودهنی محکم دریافت کردند.

ج- ابراز احساسات دیگر دانشجویان به یک معلم آمریکایی دیگر (همسر افسر دفتر تحقیقات ویژه): خانم دوایر به افسر گزارشگر (وابسته نظامی) گفت که خانم ایکس (نام توسط افسر گزارشگر مخفی نگاه داشته شد) به وی گفت که اخیراً همین اتفاق برای او (خانم ایکس) افتاده است. به خانم ایکس نیز گفته شد: شما باید به آمریکا برگردید و به دوستان آمریکایی خود نیز بگویید به آمریکا برگردند. شوهر خانم ایکس این اطلاعات را برای افسر گزارشگر تأیید کرد.

د- افکار استاد غیرنظامی فرهنگ ایران در دانشکده افسری: این استاد ایرانی در دانشگاه تهران و دانشکده افسری تدریس می کند. استاد به خانم دوایر گفت که دانشجویان وی بیشتر مایل هستند بدانند افکار دانشجویان دانشگاه تهران چه هست تا اینکه میل به یادگیری فرهنگ ایران داشته باشند. سپس استاد اینطور ادامه داد که وی با افکار دانشجویان دانشگاه تهران موافق نیست.

ه- انضباط دانشجویی دانشکده افسری: یک اقدام انضباطی عادی در دانشکده افسری تراشیدن سر دانشجویان است. خانم دوایر به افسر گزارشگر گفت اخیراً یکی از مبصران کلاسهای او که یک دانشجوی عالی است سرش را تراشیده اند. خانم دوایر نمی توانست این موضوع را باور کند چونکه این دانشجو یکی از بهترین و منضبط ترین دانشجویان او بوده است. دانشجو به خانم دوایر گفت دو نفراز دانشجویان سر یک کلاس به خواب رفتند و این مسئولیت او بوده است تا آنها را بیدار نگهدارد. دانشجو از تراشیده شدن سرش ناراحت نبود و اقدام دانشکده را قبول داشت. وی فقط از تراشیده شدن سرش خجالت زده بود.

و- سؤالات گذشته دانشجویان: خانم دوایر به افسر گزاشگر اظهار داشت که در گذشته دانشجویان این سؤالات را مطرح کرده اند:

(1) اشل حقوقی خارجیانی که در دانشکده افسری کار می کنند به چه ترتیبی است؟ (2) حقوق شوهر (شما) چقدر است؟ (3) آیا شما اتومبیل دارید؟ (4) چرا شما زمانیکه اتومبیل دارید اتوبوس سوار می شوید؟ خانم دوایر معتقد است که چنین سؤالاتی که از معلمین دیگر نیز شده است سؤالاتی معمولی هستند که از یک معلم خارجی پرسیده می شود.

ز - گفتگوهای خانم دوایر با دیگر معلمین: خانم دوایر اظهار داشت که در اواخر سپتامبر

ص: 280

یک سرهنگ ارتش ایران فلسفه اش در مورد کشمکش های داخلی فعلی در ایران را برای وی تشریح نمود. او به خانم دوایر گفت که این آشوب توسط بازرگانان و تاجران ایرانی ایجاد شده و بازرگانان محرک آتش زدن مساجد بوده اند. سرهنگ اضافه نمود افرادمذهبی مساجد خودشان را آتش نمی زنند. سرهنگ اینطور به سخنانش ادامه داد که مردم ایران هیچ نوع غروری نسبت به کشورشان ندارند و فقط ارتش برای کشورشان خواهد جنگید. موقعی که سرهنگ از خانم دوایر سؤال نمود که نظرش راجع به آشوب اینجا چیست؟ خانم دوایر با این سؤال پاسخ داد که: چرا پدران و مادران ایرانی بچه هایشان را در خانه و دور از خیابانها نگاه نمی دارند؟ سرهنگ جواب داد: هیچ گونه انضباطی در خانه ها وجود ندارد و ایرانیها مردمی بی سواد هستند.

نظریات تهیه کننده (دفتر وابسته دفاعی): این اولین باریست که افسر گزارشگر (وابسته دفاعی) به نشانه هایی دست می یابد که در دانشکده افسری احساسات ضدآمریکایی وجود دارد. به لحاظ اینکه این احساسات توسط دو نفر از همسرهای افسران نظامی تأیید شده، افسر گزارشگر این اطلاعات را بسیار صحیح طبقه بندی می کند.خانم دوایر گفتگوهایش را با این حرف خلاصه نمود که وی فکر می کند اکثریت دانشجویان طرفدار آمریکا هستند و فقط معدودی (درصد ناچیزی) از دانشجویان این احساسات ضدآمریکایی را با گستاخی ابراز می دارند. به طور خلاصه شعارهای ضدآمریکایی که در جوامع غیرنظامی از طریق نامه، تلفن و اظهارات شفاهی مستقیم ابراز شده است اکنون به (West point) (دانشکده افسری) ایران نفوذ کرده است. افسر گزارشگر فکر نمی کند که این یک شرایط غیرعادی باشد چونکه خیلی از دانشجویان که دوستان صمیمی سابق و همشاگردیهای زمان دبیرستان بوده اند و اکنون دانشجوی دانشگاه تهران هستند (در حال حاضر در کلاسهای دانشگاه حضور نمی یابند) برای ماهها این احساس ضدآمریکایی را ابراز می داشته اند. افسر گزارشگر فقط از تهور چند دانشجوی معدودی که مستقیماً احساسات خود را به معلمین آمریکایی ابراز داشتند متعجب است.

گزارش سیاسی - امنیتی ، 8 نوامبر

سند شماره 149 خیلی محرمانه8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10956به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی ، 8 نوامبر خلاصه: تهران به طور کلی آرام است ولی گزارشاتی از تظاهرات امروز یا فردا و احتمال شورش مسلحانه در 10 نوامبر وجود دارد. محل اقامت سه آمریکایی با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت. خروج حائز اهمیت شهروندان آمریکایی - یک اعلامیه دستی به خارجیان هشدار می دهد که ظرف 30 روز ایران را ترک کنند. دستگیریهای بی شمار، سفیر شوروی با

ص: 281

مردم ایران صحبت می کند. پایان خلاصه.

1- تهران به طور کلی آرام است و کنسولگریها در اصفهان و تبریز و شیراز شرایط مشابهی را گزارش می کنند. سفارت گزارشات تأیید نشده ای از اجتماعاتی در گورستان تهران در شب گذشته که با مزاحمت نیروهای امنیتی مواجه نشد دریافت داشته است. شایعه قوی در مورد دعوت به تظاهرات وسیع توده ای در تهران ظرف امروز یا فردا وجود دارد که شامل حملاتی به بانکها و سفارتخانه ها نیز می باشد. یک شایعه ضعیف تر در مورد شروع جهاد در 11 نوامبر وجود دارد (این روز عید قربان است که عید مسلمانان می باشد ولی روز سالگرد حمله گروهی تروریست به جلسه مخالفین در سال 1977 در جاده کرج می باشد). منبع سفارت گزارش می کند امروز دولت برای جلوگیری از دردسر 40 تانک دیگر به جنوب تهران گسیل داشت. منبع مطبوعاتی شایعه تأیید نشده 6 کشته در تهران و 5 نفر در همدان را در 6 نوامبر گزارش می کند. یک منبع مورد اعتماد دیروز به کرمانشاه، همدان و قزوین رفت و آن شهرها را کاملاً آرام یافت.

2- نوشته های ضدخارجی و وقایع کم اهمیت دیگر عادی شده اند. سفارت یک اعلامیه دست نویس از گروه توحیدی صف در دست دارد (گروهی که مسئولیت بمب گذاری در اتوبوس بل هلیکوپتر را برعهده گرفت) که به تمام خارجیان دستور می دهد ظرف 30 روز ایران را ترک نمایند. کنسولگری اصفهان گزارش می کند 10 استاد آمریکایی دانشگاه دیروز یادداشتهای دست نویس با آدرسهای شخصی دریافت نمودند که به آنان اخطار می کند اگر به دانشگاه بیایند کشته خواهند شد. آنان در خانه هایشان ماندند. کنسول همچنین گزارش می کند یادداشتهایی مبنی بر تهدید به مرگ روی شیشه جلوی اتومبیل آمریکاییها نصب شد. یادداشت حاوی (نام یک) مسجد مرموز و کلمات متقاطع با سه نقطه و حروف «س ز» که در جای دیگر به چشم می آمد بود. دیشب در تهران محل اقامت سه آمریکایی با بمب آتش زاد مورد حمله قرار گرفت. در یک مورد شهروند آمریکایی در طبقه سوم سکونت دارد ولی اتومبیل وی قبلاً مورد اصابت بمب آتش زا قرار گرفته بود. هیچ گونه جراحت یا خسارت مهمی به بار نیامد. ارتش ایران محافظینی را در خارج از دفاتر مرکزی که آمریکاییها در آن اشتغال دارند گمارده است. منبع می گوید این کار از 2 سال پیش و از زمان ترور آمریکاییها انجام نشده است.یک بازرگان آمریکایی که مدت طولانی است در اینجا استقرار یافته تلفنی تهدید به مرگ شد.

3- سفارت شواهد قابل اطمینانی از عزیمت حائز اهمیت آمریکاییها در دست دارد. آی بی ام، کنترل دیتاکورپریشن و هرین انیترتنال به کارمندان خود و خانواده های آنان دستور داده اند که از کشور خارج شوند. تگزاس اینسترومنتس و یونایتد تکنولژیز خانواده ها را خارج می سازند. بل هلیکوپتر اینترنشنال برای ورود افراد جدید تا ژانویه مهلت تعیین کرده که در آن هنگام وضعیت مورد ارزیابی مجدد قرار خواهد گرفت. این سیاست به معنای کاهش 125 کارمند برای هر یک از ماههای نوامبر و دسامبر است. این تعداد علاوه بر آنهایی است که

ص: 282

اجازه خروج قبل از پایان مهلت گرفته اند (بیش از 100 کارمند).

4- دولت دستگیری 12 مظنون مهم در مبارزه ضدفساد خود را اعلام نمود. اینها عبارتند از: عبدالعظیم ولیان استاندار سابق خراسان، منوچهر آزمون وزیر سابق مشاور (در امور اجرایی)، ژنرال نعمت الله نصیری رئیس سابق ساواک، داریوش همایون وزیر سابق اطلاعات و سردبیر آیندگان، ایرج وحیدی وزیر سابق نیرو، منوچهر تسلیمی وزیر سابق تعاون و امور روستاها، جمشید بزرگمهر دبیر سابق کلوپ شاهنشاهی، رضا شیخ بهائی قائم مقام سابق شهردار تهران، حسن رسولی دبیر سابق کمیته بازیهای آسیایی، و حسن فولادی یک بازرگان برجسته. گزارشات قابل اطمینان اشاره بر این دارند که قرار بود ژنرال علی خادمی رئیس سابق ایران ایر دستگیر شود ولی یا در مقاومت در برابر دستگیری کشته شده و یا برای اجتناب از دستگیر شدن خودکشی کرده، (خانواده اش داستان بی پایه ای در خصوص اینکه وی ترور شده است را انتشار داده اند- مراجعه شود به گزارش سیاسی امنیتی دیروز). پرویز ثابتی مقام عالی رتبه ساواک نیز ظاهراً در لیست بوده است ولی قبلاً از کشور فرار کرده است. گزارشات متعددی از جمله روزنامه های طرفدار دولت عنوان می دارند که هویدا دستگیر شده است ولی سفارت از خود هویدا کسب اطلاع نموده که این موضوع دروغ است. این لیست (که احتمال می رود به 200 نفر افزایش یابد) شامل نام افرادی است که مخالفین مدت مدیدی است تقاضا دارند به پشت میله های زندان افکنده شوند. دولت دستگیری های امنیتی را اعلام ننموده ولی به نظر می رسد که دستگیری برخی از جمله تعدادی از روزنامه نگاران و خبرنگاران کیهان و رادیو تلویزیون وجود داشته باشد. به طوری که گزارش شده دولت نظامی نسبت به عکسها و پوشش تلویزیونی که نشان دهنده تیراندازی سربازان به سمت دانشجویان دانشگاه تهران در 4 نوامبر می باشد خشمگین شد. به طوری که گزارش شده خبرنگاران (دو نفرشان) امروز آزاد شدند.

5- مصباح زاده و مسعودی ناشران کیهان و اطلاعات و تهران ژورنال به طوریکه گزارش شده با وزیر جدید اطلاعات در مورد شروع به انتشار مجدد بر اساس خودسانسوری به توافق رسیده اند ولی سندیکای نویسندگان روزنامه ها این توافق را رد کرد. در نتیجه روزنامه ها همچنان بسته می مانند.

6- سفیر شوروی به مناسبت روز ملی شوروی درخواست اجازه جهت سخن گفتن از تلویزیون برای مردم ایران را نمود و اجازه به وی داده شد. او در سخنانش که از تلویزیون پخش شد روی تمایل به برقراری و حفظ روابط منسجم دوجانبه تأکید نمود. صحبتها روال خطابه های مشابه در روز ملی شوروی در گذشته را دارا بود ولی زمان برگزاری این یکی عالی بود.

7- 5 وزیر دیگر نیز معرفی شده اند (مراجعه شود به تلکس جداگانه) روزنامه جدید طرفدار دولت و نیز تنها روزنامه گزارش کرد که فرهنگ سر رئیس دانشگاه پهلوی شیراز استعفا کرده

ص: 283

است. روزنامه همچنین اظهار می دارد که اطلاع حاصل نموده اغلب استانها دارای استاندارهای جدید خواهند شد. سولیوان

حالت اعتصاب تا اواخر روز 8 نوامبر در بسیاری از وزارتخانه های دولتی و...

سند شماره 150 استفاده محدود اداری8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10957به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی. فوری موضوع: حالت اعتصاب تا اواخر روز 8 نوامبر در بسیاری از وزارتخانه های دولتی و سازمانهای بخش عمومی ادامه دارد 1- سفارت می تواند تأیید کند که فعالیت وزارتخانه های زیر هنوز هم به دلیل توقف کارها به حالت رکود باقی مانده است: بهداشت و رفاه اجتماعی، بازرگانی، کشاورزی، مسکن و عمران روستایی، صنایع و معادن، کار، نیرو، راه و ترابری و اقتصاد و دارایی. کارمندان گمرک نیز همچنان دست از کار کشیده اند. علیرغم اعلام رسانه های گروهی اعتصاب در ایران ایر همچنان پابرجاست. بانک مرکزی نسبتاً فعال است در حالی که خدمات اکثر بانکهای دیگر تهران که هم اکنون باز هستند به دلیل صدمات ناشی از آشوبهای 5 نوامبر به حالت عادی بازنگشته است. وضع موجود در ساختمان مرکز ارتباطات راه دور را می توان به یک سردرگمی کامل تشبیه نمود. کارمندان ایرانی نه تنها به اعتصاب خود ادامه می دهند بلکه محل کار همکاران آمریکایی شرکت بین المللی بل را قفل کرده اند. خدمات تلگرافی و تلکسی به حالت تعطیل درآمده است. توانیر که یک شرکت برق دولتی است در اعتصاب به سر می برد.

2- به روی کار آمدن یک دولت نظامی هنوز تأثیر برجسته ای بر خاتمه دادن به مشکلات کارگری در بخشهای دولتی و سازمانهای بخش عمومی نگذاشته است و احتمالاً در بخش خصوصی نیز تا به امروز به همان میزان ناموفق بوده است. با این حال کارمندان سفارت گزارشهایی از چندین وزارتخانه دریافت کرده اند مبنی بر اینکه انتظار می رود کارمندان آنها پس از پایان سه روز تعطیلات مذهبی فعلی در تاریخ 12 نوامبر به سر کار بازگردند. این تعطیلات همراه با اثرات کمبود بنزین در تهران و عدم حمل و نقل ناشی از آن، در واقع ممکن است حداقل تا حدی مسبب عدم پاسخگویی به درخواست دولت در مورد بازگشت به کار باشد. سنجش نهایی در روز یکشنبه و روزهای بعد از آن خواهد بود. سولیوان

رفتار نظامیان در 4 تا 6 نوامبر

سند شماره 151 سری8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 10959به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: رفتار نظامیان در 4 تا 6 نوامبر خلاصه: تعدادی از شاهدان عینی قابل اعتماد در 5 نوامبر شاهد اتخاذ سیاست عقب نشینی

ص: 284

از جانب نظامیان در مقابل تظاهر کنندگان بودند که با رفتار مشاهده شده ارتشیها در 4 تا 6 نوامبر مغایرت داشت. انگیزه های احتمالی برای این کار پیچیده هستند، بایستی بر اساس ساده ترین تعبیرات که ممکن است توسط رسانه ها یا مخالفین برداشت گردد به آن نگریسته شود.

1- سفارت با تعدادی از شاهدان عینی وقایع 4 تا 6 نوامبر از جمله روزنامه نگاران قابل اعتماد آمریکایی که هر سه روز را در خیابانها بوده اند و همچنین شهروندانی که در کشمکشهای مختلف درگیر شده اند گفتگو کرده است.

برداشت از توضیحات همه آنها یکسان است. ارتش در 5 نوامبر یک موضع آماده باش اتخاذ کرده بود. (روز بحرانی در اغتشاشات ایران) که با رفتار مشاهده شده آن در 4 نوامبر و در 6 نوامبر پس از اینکه دولت نظامی معرفی شد مغایرت داشت.

2- یک روزنامه نگار با تجربه گفت سربازان در 4 نوامبر در دانشگاه تهران زمانی که دانشجویان از دانشگاه به بیرون هجوم آوردند صف آتش تشکیل داده و آنان را متفرق ساختند. روز بعد هنگامی که دانشجویان از دانشگاه خارج می شدند سربازان فقط ایستادند و تماشا کردند. در خیابان شاهرضا که مرکز خرابکاری بود چندین روزنامه نگار حضور داشتند و متوجه شدند که سربازان در کنار خیابان ایستاده اند ولی مداخله ای در تلاش تظاهر کنندگان برای جمع آوری مواد برای آتش زدن ننمودند. سربازان فقط هنگامی اقدام کردند که به نظر می رسید مردم به مخاطره افتاده اند. یک آمریکایی که در هنگام غارت و چپاولگری ساختمان وزارت اطلاعات به آنجا مراجعه نموده بود گفت زمانی که تظاهرکنندگان به ساختمان داخل شدند سربازان در کنار ایستادند ولی به افرادی که در ساختمان گیر افتاده بودند کمک کردند تا از محوطه خارج شوند. یک روزنامه نگار انگلیسی که با دو شاهد عینی گفتگو کرده بود گفت قبل از حمله به ساختمان سفارت انگلیس که قبلاً گزارش شد یک کامیون نفربر پر از سرباز سفارت را ترک کرد. روزنامه نگاری که در 6 نوامبر به خیابانها رفته بودند گفت حالت سربازان از روز قبل تهاجمی تر بود که به صورت گروههای کوچک حرکت می کردند و تظاهرکنندگان را با شتاب بیشتری متوقف می نمودند. شاهدان متوجه شدند که درصد سربازان نسبت به تظاهرکنندگان در 5 نوامبر از روز قبل آن کمتر بود.

3- ما در مورد انگیزه ارتش در خلال این دوره از منابعی چند تحقیق کردیم. مخالفین و برخی دیگر مدعی هستند که ارتش بر اساس دستورات شاه یا فرماندهان ارشد ارتشی تعمداً در کنار ایستاد تا مستمسکی برای حکومت نظامی بیابد. با در نظر گرفتن مضمون مشورتهای دولت و درک اجتناب ناپذیر بودن حکومت نظامی در دوره 4 - 5 نوامبر این توضیح به نظر ما خیلی ساده می آید. از طرف ایرانیان مطلع این فرضیه عنوان شده که ارتش تمایل به متهم شدن به راه اندازی حمام خون نداشت و در نتیجه از حمله به تظاهرکنندگان خودداری نمود و با آگاهی اقدام به نجات جان انسانها در مقابل از دست دادن صیانت خود نمود. (افسر ارشد

ص: 285

ارتش به دفتر وابسته دفاعی همین مطلب را اظهار نمود که توسط تلکس جداگانه ای گزارش می شود.) دیگران فکر می کنند برخی از فرماندهان حجت خود را به تظاهرکنندگان کامل ساختند تا هنگامی که نمایشنامه دولت اجرا می شود خیالشان آسوده باشد. با در نظر داشتن نظرات شاهدان عینی که رفتار تمام سربازان در تمام منطقه مرکز شهر تقریباً یکی بوده، احتمال بر این می رود که به ارتش به هر دلیلی دستور داده شده بود که با شدت از ساختمانها و اموال دفاع نکنند. بحثهای مستمر و گاهی اوقات برخورد بین دولت شریف امامی و امرای ارتش در خصوص اینکه در خاتمه دادن به تظاهرات از چه مقدار نیرو بایستی استفاده شود ممکن است به تصمیم ارتش بر عدم خشونت کمک کرده باشد. خط دیگر فکری عنوان می کند که پوشش تلویزیونی نسبتاً وحشتناک 4 نوامبر از عملیات ارتش در دانشگاهها، ممکن است باعث شده باشد ارتش تصمیم به اتخاذ موضعی آرام تر و نرم تر در 5 نوامبر گرفته باشد. در هر حال با در نظر گرفتن انگیزه های چندگانه هشدار داد. شاید داستان کاملاً صحیح این قضیه هرگز روشن نشود. در هر حال با توجه به وجود انگیزه های گوناگون باید با برداشت های ساده لوحانه آنگونه که عنوان می شوند هوشیارانه برخورد نمود. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 6، 8 نوامبر 1978

سند شماره 152 سرّی8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - 284443 به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 6، 8 نوامبر 1978 1- وضعیت ایران از ساعت 30/5 روز 8 نوامبر 1978.

2- پنج پست کابینه امروز توسط غیرنظامیان اشغال شد. طریقه اداره کردن مشاغل حساس دولت ایران (مثلاً: سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی) مشخص نیست. کشور با مشکلات حادّی رودررو است و رهبریتی که تاکنون منصوب شده آشکارا برای دست و پنجه نرم کردن با آن مناسب نیست. اگر قرار باشد که از مشکلات سخت دوری جسته شود لازم است که استعدادهای اقتصادی کشور در حمایت از دولت نظامی بسیج شود.

2- یک عضو برجسته مخالفین به مقامات سفارت گفت که همقطاران وی در عکس العمل نسبت به بدست گرفتن قدرت از طرف نظامیان دچار اختلاف شده اند. این شخص معتقد بود که یک دولت نظامی اگر با یک ائتلاف ملی در کوتاه ترین زمان ممکنه دنبال شود ممکن است موفق شود. یک مخالف دیگر اظهار داشت که مخالفت خمینی در مورد هرگونه معامله ای با شاه جلوی ائتلاف را می گیرد. (1)

ص: 286


1- در اصل سند شماره ( 2) دوبار تکرار شده است. م.

3- یونایتدپرس گزارش می کند غیرنظامیان مسلح به گشتی های نظامی در چندین شهر ایران حمله کردند و در تهران تیراندازیهای پراکنده ای وجود داشت. در هرحال سفارت گوشزد می کند که شهر خیلی آرام به نظر می رسد. 3 عدد کوکتل مولوتف به طرف خانه آمریکاییها پرتاب شد که هیچ گونه جراحتی به وجود نیاورد. آمریکاییها در تهران به دنبال کارهای روزمره خود هستند. نگرانی فزاینده ای درباره حملات احتمالی تروریستی بر علیه آمریکاییها وجود دارد.

4 - اعتصابات به منظور زیان رسانیدن به اقتصاد به طور جدی ادامه می یابد. ارتش بنزین وارد کرده است ولی تولید پایین می باشد. در تولید کپسولهای گاز کمبودهایی وجود دارد و پول نقد به علت حمله به بانکها کمیاب شده است. ونس

گزارش وضعیت ایران شماره 7 - 8 نوامبر 1978

سند شماره 153 سرّی8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - 284753 به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 7 - 8 نوامبر 1978 1- وضعیت ایران از ساعت 30/15 روز 8 نوامبر 1978 2- وضعیت همچنان آرام است، لکن شایعات مبنی بر تظاهرات توده ای که برای فردا برنامه ریزی شده و شامل حملاتی به بانکها و سفارتخانه ها می باشد به قوت خود باقیست. شایعه کم اهمیت تری در مورد خشونت مجدد در 11 نوامبر که روز تعطیل مذهبی است و اولین سالگرد حمله به یک جلسه مخالفین در سال 1977 می باشد وجود دارد. برخی آمریکاییها از جمله کارمندان و خانواده های آنان از آی. بی. ام، کنترل دیتا کورپریشن، هریس اینترنشنال، تگزاس اینسترومنت، و یونایتد تکنولوژی آماده ترک ایران می شوند. بل هلیکوپتر برای ورود افراد جدید تا ژانویه مهلت تعیین کرده که در آن هنگام وضعیت مورد ارزیابی مجدد قرار می گیرد. مجموع کاهش در تعداد آمریکاییها فقط شامل چند صد نفر از 41000 نفر کل جمعیت آمریکایی می شود. به دنبال حملات به منازل سه آمریکایی با بمب آتش زا سفارت درخواست مراقبت بیشتر پلیس از محدوده ای که مورد حمله قرار گرفته است را نموده و برای اطمینان یافتن از اینکه پوشش حفاظتی کاملی به عمل می آید، محافظینی از جانب خود نیز در محل گمارده است.

3- محک آزمایش دولت روز یکشنبه 12 نوامبر خواهد بود که امید دارد کارکنان اعتصابی پس از 3 روز تعطیلات مذهبی به سرکارشان بازگردند. بحران در بخش صنعت نفت بالا می گیرد. ارقام اولیه برای روز 8 نوامبر نشان دهنده کاهش بیشتر در تولید است، کمتر از 2/1 میلیون بشکه تولید شد که در حدود نصف آن آماده صادرات است. به طوری که گزارش شده

ص: 287

کارکنان آخرین پیشنهاد شرکت ملی نفت ایران را رد کرده اند.

4- بر اساس گزارشات مطبوعات 52 مقام سابق اکنون دستگیر شده اند و جمع کل انتظار می رود به حدود 200 نفر افزایش یابد. علیرغم اطمینان هایی که دیروز شاه به یک ملاقات کننده داده بود که هویدا بازداشت نخواهد شد ولی هویدا نخست وزیر پیشین امروز در میان دستگیرشدگان است. شاه به وزیر دادگستری دستور داده است که دادگاههای ویژه ای برای محاکمه مقامات عالیرتبه پیشین که متهم به فساد و سوءاستفاده از قدرت هستند تشکیل دهد. شاه همچنین کمیته ای ویژه برای تحقیق در مورد منابع ثروت و دارایی کلیه اعضای خانواده سلطنتی تشکیل داده است. نتایج تحقیق در عرض دو ماه برای عموم انتشار خواهد یافت.

ونس

گزارش مباحثات

سند شماره 154 محرمانه9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: جی.دی. استمپل موضوع: گزارش مباحثات شرکت کنندگان: شهریار آهی از بانک عمران؛ مجید تهرانیان از مؤسسه ارتباطات و توسعه ایران؛ کارل کلمنت، مسئول امور ایران؛ استفن کوهن، معاون دستیار وزیر؛ جورج لمراکیس، مشاور سیاسی؛ جان استمپل، مسئول بخش سیاسی؛ تاریخ و مکان برگزاری مذاکرات:6 نوامبر- مؤسسه ارتباطات و توسعه ایران وضعیت سیاسی ایران در طول بحث مان که دو ساعت و نیم طول کشید، آهی و تهرانیان نظرات جالبی در ارتباط با ابعاد سیاسی و اجتماعی بحران کنونی ایران مطرح ساختند. کوهن درباره ی سیاست های آمریکا در زمینه حمایت از حقوق بشر از حیث تأثیرش بر ایران صحبت کرد و جمع حاضر در مورد این مسأله بحث را ادامه داد که آیا بحران سیاسی تهران بدون محرکی که سیاست های حقوق بشر آمریکا ایجاد کرده است، بروز می کرد یا خیر.

ریشه های وضعیت موجود:

آهی معتقد بود که حمایت دولت کارتر از حقوق بشر به همراه تمایل دولت ایران به گشایش فضای سیاسی وضعیتی را ایجاد کرد که در آن دولت ایران در زمانی که نارضایتی های اقتصادی رو به افزایش بود، از کنترل های سیاسی کاست.

در نتیجه ی سرکوب 10 تا 15 ساله اپوزیسیون سیاسی، جنبش هایی نظیر جبهه ملی و نهضت مذهبی به فعالیت های زیرزمینی روی آورده بودند. اپوزیسیون خود را مجبور می دید که به مذهب روی آورد و طی چند سال گذشته نفوذ مذهب در تمامی شئونات زندگی مردم ایران

ص: 288

آشکارتر شده بود. تهرانیان گفت که تحقیقات موسسه ارتباطات و توسعه ایران نشان می دهد که 60 درصد از دانشجویان به جزمی اندیش ترین طیف ایدئولوژیک تعلق داشتند. آنهایی که با رژیم کنونی مخالف بودند ناگزیر به اپوزیسیون مذهبی متمایل می شوند، حتی نهضت چریک هایی که فعالیت خود را از سال 1971 آغاز کرد.

تحولات جاری:

کلمنت معتقد بود که سیاست های آمریکا در حمایت از حقوق بشر احتمالاً تاثیر شایانی [در ایجاد بحران کنونی ایران] نداشته است؛ بلکه با گشایش فضای سیاسی ترس مردم هم از ساواک ریخت و همچنین تحرکات اولیه چریک ها نشان داد که نظام ایران آسیب پذیر است؛ و مردم فهمیدند که ساواک هم ضعف هایی دارد. جمع حاضر هم عقیده بودند که گشایش فضای سیاسی بلافاصله منجر به مبارزه با فساد مالی و تلاش برای ریشه کن کردن آن شده بود. آهی گفت که یک راه بهتر برای گشایش فضای سیاسی این بود که این کار مرحله به مرحله صورت می گرفت. شاه می توانست از موضع قدرت اقدامات بسیاری صورت دهد تا اینکه تحت فشار مجبور به اعطای امتیاز باشد.

ساختار حزبی:

بحث به تحول احزاب سیاسی کشیده شد. تهرانیان و آهی معتقد بودند که حزب رستاخیز یک فاجعه بود، زیرا چنین حزبی هیچگاه نمی توانست ساختار یا شکل مطلوبی داشته باشد. حزب رستاخیز هیچ انگیزه سیاسی ایجاد نکرد و در مراحل بعدی نیز امیدی نبود که بر سیاست های دولت تاثیر بگذارد. آهی معتقد بود که شاه بین دو مفهوم متفاوت از «حزب» گیر افتاده بود. حزب رستاخیز به معنای یک سازمان (گروهی از کارمندان اداری که به انگیزه تأمین منافع شخصی شان فعالیت می کنند) و حزب به معنای منتقد دولت که به اعضایش امکان می دهد سیاست های دولت را زیر سئوال ببرند و بر آن تاثیر بگذارند، ناموفق بود.

تهرانیان گفت که مجلس ایران احتمالاً ساختار حزبی به معنای غربی آن را نخواهد پذیرفت. او گفت که ایرانی ها اصولاً مردمانی استبدادطلب هستند که بین دو قطب انقیاد و ددمنشی در نوسانند. این ددمنشی در فعالیت های کنترل شده ساواک در اوایل دهه 1970 کاملاً مشهود بود. انقیاد نیز احتمالاً در رقابت برای جلب نظر شاه و یا رهبر نمود می یافت که اوج سیاست بازی های درباری بود. حتی در دوره فعالیت احزاب مردم و ایران نوین نیز آنها سعی داشتند نشان بدهند که احزاب فوق برای جلب نظر شاه با یکدیگر رقابت می کنند.

تحول شاه در ایران:

تهرانیان و آهی این نظر جالب را مطرح کردند که مردم با دیدن شاه ضعیفی که تحت

ص: 289

فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد، واقعاً دلشان برایش می سوزد. کلمنت معتقد بود که ایرانی های مصدر قدرت را انسانی ذاتاً ضعیف می دانند. جمع حاضر با این نظر موافق بودند که آیت الله خمینی از این تاکتیک استفاده می کند و اینکه اعلام حکومت نظامی از سوی شاه بازگشت به این نوع نظام بود که شاه از سال 1949 از آن استفاده نکرده بود. پس از سالها این اولین بار بود که شاه با لحنی نرم و متواضعانه سخن می گفت. وقتی او به هنگام پذیرش نظام مشروطه بجای ضمیر «ما» از «من» استفاده کرد واقعاً نشان داد که می خواهد در چارچوب نظامی مشروطه سلطنت کند. تهرانیان در پاسخ به یک سئوال فوراً گفت که اگر شاه گریه می کرد شاید برایش بهتر بود؛ به هر حال، نگرش کلی او در طول نطقش به ایرانی ها این احساس را داد که او از وقایع گذشته واقعاً درس گرفته است. هرچند احتمالاً برخی از حاضرین با برخی از نظراتی که در بالا ذکر شد، مخالف بودند ولی همه آمریکایی های حاضر در جلسه احساس کردند که این بحث نشان دهنده بصیرت تازه ایست که در ذهن سیاسی مردم ایران شکل گرفته است. آهی و تهرانی که در نیمه دهه 30 عمر خود به سر می برند، ایرانی های روشنفکری هستند که تفکرات عمیقی در ارتباط با روند سیاسی داشته اند.

گزارش وضعیت ایران شماره 8 در 9 نوامبر 1978 ...

سند شماره 155 سرّی9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 285039 به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 8 در 9 نوامبر 1978 تمامی مخاطبین اقدام فوری لازم را انجام دهند.

1- وضعیت ایران از ساعت 30/5 روز 9 نوامبر 1978.

2- امروز تهران مجدداً آرام است. سه روز تعطیل آخر هفته که به شنبه یعنی روز تعطیل مذهبی ختم می شود از امروز آغاز شده و خیلی از مردم به گذراندن یک تعطیلی عادی پرداخته اند. صدای تیراندازی در شهر شنیده شده ولی هیچ گونه گزارشی از برخورد وجود ندارد. آمریکاییها همچنان مشوش هستند و برخی از آنها کشور را ترک می کنند ولی هیچ شباهتی به خروج دسته جمعی ندارد.

3- دولت انجام تحقیقی در مورد امور مالی خانواده شاه که شامل یک بررسی در مورد بنیاد پهلوی نیز می باشد را اعلام نمود. رویتر در نقل قول از منابع دربار گزارش می کند که تحقیق، ثروت خود شاه و نیز فرح را مورد بررسی قرار می دهد. سفیر سولیوان اظهار می دارد که:

این حرکت نشانگر حساسیتی است که از وحشت شاه از انتقادات گسترده نشأت گرفته و کوششی است در جهت کاهش دادن اینگونه انتقادات.

(اقدام دولت ممکن است ناشی از گفتگویی بی حاصل بین سفیر انگلیس و شاه باشد.) سفیر

ص: 290

سولیوان همچنین به دستگیری احتمالی سیاستمداران جبهه ملی علیرغم قولهای شاه مبنی بر اینکه به آنان آسیبی نخواهد رسید اشاره می کند.

4- سفارت نسبت به بهبود در اعتصابات کارکنان ایران ایر، مخابرات و صنعت نفت ابراز امیدواری می کند. نسبت به افزایش در تولید نفت نیز مجدداً امیدهایی ابراز شده است. یکی از درخواستهای کارکنان نفت برکناری انصاری مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران می باشد که اکنون در پاریس است.

5 - مسکو در عکس العملهای اولیه خود نسبت به انتصاب ژنرال ازهاری به نخست وزیری محتاط بوده است. ناس خشونتهای گسترده خیابانی تهران در 5 نوامبر را به عنوان آخرین هشدار برای شاه قلمداد کرد و از تغییر دولت به عنوان تصمیم شاه یاد کرد بدون هیچ گونه اشاره ای به اینکه اقدام مزبور به تحریک ایالات متحده صورت گرفته و یا توسط ارتش ایران تحمیل شده است. خمینی اخیراً گفته است دولت روسیه مثل دیگر قدرتهای بزرگ است. آنان منافعی در ایران دارند و بنابراین از شاه حمایت می کنند. لیکن هیچ یک از آنان نمی توانند شاه را حفظ کنند. پایان کار وی نزدیک است. ونس

گزارش سیاسی - امنیتی 9 نوامبر

سند شماره 156 خیلی محرمانه9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11033به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 9 نوامبر خلاصه: وزرای کابینه نظامی ازهاری شروع به تلاش در جمع آوری حامی نموده اند. اسرائیلیها اعتقاد دارند 4 آلمانی در 8 نوامبر در شهر ساری کشته شدند ولی هیچ گونه تأیید وجود ندارد. وقایع پراکنده ای از خشونت در نقاطی از استانها، برخی از آنها شامل گزارش شورش مسلحانه می باشد. گزارش شده که پزشک شاه تحت تعقیب می باشد. خبرنگار یونایتدپرس اخراج می شود. شایعات بسیاری وجود دارد. از ساعت 12 به وقت محلی هیچ تظاهراتی در تهران جریان ندارد. پایان خلاصه.

1- به رئیس مستشاری نظامی گفته شد، دریاسالار حبیب اللهی وزیر جدید علوم و آموزش عالی در 8 نوامبر با رؤسای دانشگاهها که استعفاهایشان در جیبشان بود ملاقات نمود. به طوری که گزارش شده حبیب اللهی گروه را با صحبت متقاعد به ماندن بر سر کارشان نمود ولی دختر شیبانی رئیس دانشگاه تهران به مأمورین سفارت انگلیس گفت که وی استعفا کرده است. ژنرال ربیعی وزیر جدید مسکن از وکلای مخالف مجلس دعوت به عمل آورد و از آنان خواست که در خلال بحران ملی با دولت همکاری نمایند.

2- هیأت نمایندگی اسرائیلی گزارشی به دست آورده که آن را از منبع قابل قبول می داند و اشاره بر این دارد که 4 آلمانی در شهر ساری واقع در کناره دریای خزر کشته شده اند. سفارت

ص: 291

قادر به تأیید آن نیست. شیراز برای دو روز گذشته به غیر از روزانه یک آتش سوزی آرام بوده است. کنسول شیراز که به اهواز سفر کرده گزارش می کند آن شهر در 8 نوامبر آرام بود و کارمندان و مدیران شرکت ملی نفت ایران از حفاظهای روبروی یکدیگر با احتیاط مراقب هم بودند. شرکت نفت در آنجا به عملیات نپرداخته است. از زنجان، مراغه، سنندج و زاهدان گزارشاتی مبنی بر وقایع خشونت بار ارائه شده که به طوری که گزارش شده خیلی ها از جمله افسران پلیس کشته شده اند. نشانه هایی از اینکه ممکن است مخالفین در زاهدان دارای اسلحه باشند وجود دارد. گزارش تلفنی از تیم فنی نیروی هوایی در پایگاه وحدتی در نزدیکی دزفول اشاره می کند که دهقانان مسلح، به برخی پلها حمله می کنند و ممکن است به داخل پایگاه بیایند. یک منبع آمریکایی از منطقه نجف آباد نزدیک به اصفهان گزارش می کند حمله به ساختمان شهرداری منجر به مرگ چندین نفر شد که شایع است یک کودک شش ساله در میان آنان بود.

3- نماینده سازمان ملل از وزارت خارجه جویای توصیه در مورد کارمندانش شد و به وی گفته شد چونکه در وزارتخانه ها واقعاً فعالیت ندارند بهتر است کارمندان سازمان ملل تا اطلاع ثانوی در منازلشان بمانند. وی همین دستور را به کارمندانش داد. یک منبع محلی به دستیار وابسته هواپیمایی غیرنظامی گفت که ایران ایر تمام کارمندان خارجی خود را برای مدت 3 ماه به کشورهایشان می فرستد. اگر ایران ایر بتواند بدون آنها به فعالیت بپردازد که هیچ ولی اگر نتواند آنان مجدداً با پرداخت سه ماه حقوق عقب افتاده استخدام می شوند. در هر حال سفارت اطلاع حاصل کرد که این دستور پس از اینکه صادر شد لغو گردید.

4- افزایشی در تعداد تلفنهای تهدیدآمیز تصادفی به خارجیان وجود داشته است. تلفن خیلی از اشخاصی که تلفن می زنند نام مخاطب را می دانند و به آنهایی که تلفن شده توصیه کرده اند ایران را ظرف 24 ساعت، یا دو هفته و یا اول دسامبر ترک کنند و در غیر این صورت کشته می شوند.

5- ساجد رضوی خبرنگار پاکستانی یونایتدپرس دستگیر شده و از کشور اخراج می شود (در تلکس دیگر گزارش می شود).

6- نبودن روزنامه ها و گزارشات خیلی مختصر رادیویی هم ایرانیها و هم خارجیها را طعمه بی ربط ترین شایعات نموده است. مثال این موضوع قضیه نادرستی است در این خصوص که سه آمریکایی عصر روز 8 نوامبر در میدان تجریش واقع در شمال شهر کشته شدند. به نظر می رسد مخالفین در تلاشند تا به وسیله تهدیدات و با پخش شایعات فشار روانی را بر افراد خارجی مقیم افزایش دهند.

7- از ساعت 12 به وقت محلی روز 9 نوامبر هیچ واقعه یا تظاهراتی در تهران وجود نداشته است.

8 - گزارش شده ژنرال عبدالکریم ایادی دکتر مخصوص شاه تحت تعقیب می باشد. بازرگان و فروهر که از مخالفینند تحت تعقیب نمی باشند.

ص: 292

(برخلاف شایعات قبلی).

سولیوان

اعتصاب ایران ایر

سند شماره 157 استفاده محدود اداری9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11034به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: اعتصاب ایران ایر 1- کارمندان ایران ایر پس از پایان یافتن ظاهری اعتصاب که به دنبال افزایش مزایا صورت گرفت در روز 9 نوامبر به سر کار خود بازمی گردند. این مزایا عبارتند از حق مسکن و حق بازنشستگی. فضلی مدیرعامل ایران ایر به نماینده پان آمریکن گفت که پروازهای ایران ایر از روز یکشنبه شروع خواهد شد ولی نه مطابق برنامه اصلی. ایران ایر امیدوار است ابتدا بتواند دو پرواز روزانه به لندن و یک پرواز به نیویورک دایر نماید. از سرگیری برنامه پروازهای داخلی به دلیل شرایط حاد حکومت نظامی که در اکثر شهرها مانع انجام کار است پیچیده تر می باشد.

2- نظریه: ظاهراً کارمندان ایران ایر که فضلی با آنها مذاکره کرده بر درخواستهای سیاسی خود که حصول به توافق را غیرممکن می کرد پافشاری نکرده اند. بر اساس تجربیات اخیر حدس می زنیم نیروهای ضددولتی تلاش کنند چنین توافقی را برهم بزنند و شاید به تهدید کارگرانی که به سر کار باز می گردند متوسل شوند. اگر ایران ایر در شروع مجدد فعالیتهای خود با کارمندان خودش (به جای کارمندان نظامی) موفق شود دولت ایران اولین پیروزی بزرگ و سمبولیک خود را در تلاشهایش برای راه اندازی بخش خدمات و تولیدات ضروری به دست آورده است. سولیوان

ناآرامیهای داخلی ایران

سند شماره 158 خیلی محرمانه شماره گزارش: 68460520789 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357 از: وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی خبر درباره وضعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در ساعت 7 روز 9 نوامبر مدیر تیم فنی نظامی و افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی، منازل خود را جهت رفتن به سفارتخانه ترک کرده اند. در راه عدم وجود سربازان مسلح در

ص: 293

مناطقی که معمولاً به خوبی محافظت می شدند، مشهود بود. تنها سربازانی که در طول 20 دقیقه اتومبیل سواری مشاهده شدند، چهار سرباز در نزدیکی منطقه سفارتخانه بودند. این سربازان حدود ساعت 8 محل را ترک کردند. ترافیک بسیار سبک بود و اتومبیلها در صفهای طویلی جلو پمپ بنزینها صف کشیده بودند. در ساعت 20/8 منبع خبری (2) به وسیله تلفن به مدیر تیم فنی نظامی اطلاع داد که شرکت هواپیمای ملی ایران کارش را مجدداً آغاز کرده است. وابسته نیروی زمینی گزارش داد که چهار تانک چیفتن و عده ای سرباز را در محله چاله هرز شهر دیده است. تانکهای چیفتن و اسکورپیون در منطقه تجریش، نیاوران، کاووسیه و اغلب میدانهای اصلی شهر و منطقه بازار مستقر شده اند. سربازان همچنین در کلانتریها متمرکز شده اند. در طول مراحل اولیه حکومت نظامی، سربازان به صورت منفرد در چهارراههای اصلی، پمپ بنزینها و سفارتخانه های خارجی مستقر شده اند. تاکتیکهای موجود نیازمند یگانهای مجهز به رادیو بی سیم متحرک و چندین کامیون مملو از سرباز می باشند که طبیعتاً یک خودروی فرماندهی نیز دارند که در عقب آن مسلسل خودکار 62/7 میلی متری قرار دارد. این یگانها به وسیله رادیو با هلیکوپترهای برفراز سرشان در تماس هستند.

تذکر: افسر گزارشگر هیچ هلیکوپتری را بر فراز منطقه تهران مشاهده نکرده است که اسلحه ای روی آن نصب شده باشد. در مشاهدات افسر گزارشگر، سر و وضع سربازان مسلح در سطح بسیار عالی بوده است، انیفرمهایشان اطوزده، موها اصلاح کرده و صورتهایشان صاف و اصلاح شده بوده است. او همچنین فقدان مشخص خستگی و فرسودگی در سربازان را متذکر شده است. سربازان در تمامی اوقات هوشیار و سرحال به نظر می رسند. به دست آوردن اطلاعاتی درباره روحیه سربازان برای افسر گزارشگر مشکل است. آنها جدی به نظر می رسند و از گفتگو با عابرین امتناع می ورزند. افسران گزارشگر بین سربازان دست در دست هم انداختن و شوخیهای معمول را مشاهده کرده اند. خوشبینانه ترین جنبه اطلاعات رسیده حاکی از این است که سربازان مذکور دارای روحیه خوبی هستند. دیروز عصر افسر گزارشگر در اثنای حرکت به سمت قرارگاه دو کامیون مملو از سربازان با انیفرمهای استتار شده را مشاهده کرد افسر گزارشگر این انیفرمها را آخرین بار در شیراز هنگامی که سربازان هوابرد به داخل شهر فراخوانده می شدند، مشاهده کرد.

خدمات هواپیمایی کشوری به ایران

سند شماره 159 استفاده اداری محدود10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11048به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: خدمات هواپیمایی کشوری به ایران 1- سرویس خطوط هوایی به تهران در حال بهبود است ولی اگر همه چیز خوب پیش برود حداقل 5 روز طول می کشد تا پروازهای خطوط هوایی روال عادی خود را مجدداً به دست

ص: 294

آورد. مهم ترین عامل در بهبود اوضاع، بازگشت پرسنل خدمات زمینی هواپیمایی به فرودگاه مهرآباد در 9 نوامبر بوده است. از ظهر دهم نوامبر پرسنل هواپیمایی ملی ایران برای تمام پروازهای داخلی و خارجی طبق روال عادی به ارائه خدماتی از قبیل حمل و نقل اسباب و اثاثیه و جابجایی اتوبوس حامل پلکان برای هواپیما مشغول بودند. طبق گزارشات واصله عرضه سوخت هواپیما و بنزین جهت خدمات زمینی در فرودگاه طبق روال عادی صورت می گرفت. همچنین پرسنل هواپیمایی ایران در روز 12 نوامبر مشغول بازدید و سرویس کردن هواپیماهایشان جهت از سرگیری خدمات هوایی (حداقل در امورات جزئی) بودند. بنابراین چنین به نظر می رسد که اعتصاب پرسنل هواپیمایی ملی عملاً پایان یافته است. ولی شایعاتی در فرودگاه مبنی بر اعتصاب عمومی در روز شنبه دوازدهم نوامبر وجود دارد. چنین شایعاتی در شهر نیز رایج است.

2- نماینده شرکت هواپیمایی پان آمریکن به مأمور سفارت گفت پان آمریکن ظرف چند روز آینده تنها به پروازهای نیمه تمام 110 و 111 از استانبول به تهران و بالعکس ادامه می دهد (ورود به تهران ساعت 30/19 و عزیمت از استانبول ساعت 21) و در صورتی که همه امور به خوبی پیش برود پان آمریکن امیدوار است که در 14 نوامبر با بازگرداند خدمه ای که در شیفت شب مرخصی هستند، برنامه های عادی خود که (شامل پروازهای 001 و 002 دور دنیا می باشد) را در 15 نوامبر مجدداً شروع نماید. دیگر خطوط هوایی که پروازهای خود را کمتر از پان آمریکن قطع کرده بودند، ممکن است تا حدی زودتر بتوانند برنامه های عادی خود را شروع کنند. (نماینده پان آمریکن شنیده است که شرکت هواپیمایی ایرفرانس و سوئیس ایر در 14 نوامبر این کار را انجام خواهند داد.) سرویس تلکس به تهران که چند روز قطع شده بود مجدداً شروع به کار کرده است و این عامل جانبی مهمی برای بازگشت سرویس خطوط هوایی به وضع عادی محسوب می شود. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 10 نوامبر 1978

سند شماره 160 سرّی10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 287008 به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 10 نوامبر 1978 1- وضعیت ایران از ساعت 14 روز 10 نوامبر 1978.

2- گزارش شده که تهران روز جمعه خیلی آرام بود هرچند که برخوردها در خارج از پایتخت ادامه یافت. دستگیریهای بیشتری به اتهام فساد وجود داشته است. کریم سنجابی رهبر جبهه ملی که پنجشنبه به تهران بازگشت به یک خط سرسختانه بر علیه دولت نظامی اشاره کرد و برنامه یک کنفرانس مطبوعاتی را برای عصر روز شنبه اعلام نمود. دولت چنانچه در

ص: 295

سیاستهای مصالحه جویانه اش موفق نشود ممکن است دست به اقدامات خشنی بزند.

3- چندین نشانه امیدوارکننده در این خصوص که اعتصابات ممکن است به پایان برسد وجود دارد. برخی از کارمندان مخابرات و نیز کارمندان ایران ایر به سر کارهایشان بازمی گردند. ایران ایر امیدوار است که به زودی پروازهایش را از سر بگیرد. ذخیره بنزین بهتر شده و حمل و نقل شهری مجدداً تا حدودی صورت می گیرد. آزمایش سخت زمانی صورت خواهد گرفت که کارکنان پس از تعطیلات مذهبی روزهای یکشنبه و دوشنبه بایستی به سر کارهایشان بازگردند.

4- سطح تولید نفت در 10 نوامبر برای دومین روز به مقدار 6/1 میلیون بشکه در روز بالا بود. کنسرسیوم نفت پیش بینی می کند جمع کل تولید در 11 نوامبر به 9/1 میلیون بشکه در روز و در 18 نوامبر به 7/3 میلیون بشکه در روز می رسد. کنسرسیوم در نظر دارد حتی اگر کارکنان اعتصابی به سر کار باز نگردند تولید را افزایش دهد ولی به کارکنان مناطق نفتی اولتیماتومی داده شده که یا به سر کار بازگردند و یا خانه های سازمانی را مسترد دارند. سفارتخانه ما در تهران معتقد است که چنانچه کارکنان متقاعد شوند که دولت مصمم است تهدیدش را عملی سازد از دستور اطاعت خواهند کرد.

5- دولت انگلیس در لندن حمایتش را علیرغم فشارهایی از جانب جناح چپ (حزب کارگر) از تصمیم شاه مبنی بر برقراری یک دولت نظامی اعلام نمود. در یک استنطاق در پارلمان دکتر اوئن تأکید نمود که ملکه امیدوار است تصمیم به استقرار دولت نظامی برنامه های اعطای آزادیهای سیاسی را متوقف نسازد. ونس

ناآرامیهای داخلی در ایران

سند شماره 161 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 6846052178 10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در ایران 16- (بدون طبقه بندی) این گزارش شامل اطلاعاتی درباره وضعیت کنونی ایران است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) 1- در 10 نوامبر 78 وابسته دفاعی و افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی به جمع آوری اطلاعات طی گردشی که با اتومبیل از قسمت شمالی تهران به منطقه سفارت داشتند پرداختند. اطلاعات ارائه شده به شرح زیر است:

الف - پمپ بنزینها به وضع عادی برگشته و گازوئیل توسط تانکرهای نظامی حمل می شد و به نظر می رسد که این مسئله حل شده است.

ص: 296

ب - اتوبوسها، تاکسیها در حال حاضر کار می کنند، بیشتر آنها از زمانی که اولین آشوبها در 5 نوامبر شروع شد، تعطیل کرده بودند.

ج - ترافیک در خیابانهای تهران به وضع عادی برگشته است. افسران گزارشگر تصادفات متعددی را در بزرگراه شاهنشاهی و دیگر خیابانهای شلوغ مشاهده کرده اند.

د - تعداد سربازان امروز صبح در تهران بیشتر از دیروز شده است. تقریباً دو گروهان تفنگدار در سفارت ایالات متحده مستقر هستند.

2- شب گذشته تهران آرام بود، هیچ اتفاقی برعلیه آمریکاییها گزارش نشده است. افسر گزارشگر تلفنهای زیادی از وابسته های خارجی درباره شایعه اینکه آمریکاییها برای ترک ایران برنامه ریزی کرده اند، داشته اند. روزنامه ها هنوز در تهران چاپ نمی شوند و شایعات به نظر می رسد که روشی برای پخش اخبار باشد. البته طبق معمول همیشه هر فردی یک مقدار به آن اضافه می کند.

3- دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران احساس می کند که موقعیت در تهران از 9 نوامبر و صبح 10 نوامبر از خیلی جنبه ها آرام باشد. افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی به ناحیه غرب تهران رفت و اوضاع در فرودگاه بین المللی را مشاهده کرد و بعد از ظهر گزارش آن را خواهد داد.

نظریات افسران گزارشگر: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) با اینکه اوضاع در تهران آرام می باشد، ولی می تواند در عرض چند ساعت تغییر کند. دفتر وابسته دفاعی آمریکا معتقد است که چند روز آینده بهترین نشانه ها برای سنجش کیفیت کنترلی است که حکومت نظامی بر اوضاع دارد.

مصاحبه های هرالد تریبیون و واشنگتن پست با آیت الله خمینی

سند شماره 162 خیلی محرمانه10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، پاریسبه: سفارت آمریکا، تهران، فوری - 3836 موضوع: مصاحبه های هرالد تریبیون و واشنگتن پست با آیت الله خمینی 1- کمی پس از اعلام حکومت نظامی در ایران، به ران کاون رئیس دفتر روزنامه واشنگتن پست در پاریس و جو فیشت خبرنگار اصلی نشریه هرالد تریبیون اجازه داده شد تا در تاریخ 6 نوامبر با آیت الله خمینی مصاحبه نمایند. در مقاله تهیه شده توسط فیشت که در صفحه اول تریبیون امروز (7 نوامبر) چاپ شده چنین گزارش شده که خمینی روش تندی را در قبال شاه اتخاذ کرده و از ارتش خواسته است که از دستورات شاه «خائن» سرپیچی کنند و هشدار داده است که در صورتی که اعتصابات و تظاهرات جاری منجر به خاتمه یافتن حیات سلطنت نشود مقاومت مسلحانه آغاز خواهد شد. در باقی موارد تشریح اهداف جمهوری اسلامی و طرز برخورد با کشورهای غربی روشی نسبتاً اعتدال آمیز داشت. (متن مقاله توسط آژانس

ص: 297

ارتباطات بین المللی از طریق تلکس به سفارت آمریکا ارسال خواهد شد).

2- کاون (که اظهار داشت مقاله ای که وی برای واشنگتن پست فرستاده با این مقاله مشابه است و فقط نقل قولهای مستقیم بیشتر دارد) در مورد زمینه قبلی مصاحبه با ما سخن گفت. (لطفاً حفاظت شود.) کاون گفت که او و فیشت در ساعت 11 صبح برای مصاحبه از راه رسیدند لیکن پس از ترجمه سؤالات کتبی و پاسخهای خویش نتوانستند تا قبل از ساعت 18 همان روز یک مصاحبه رو در رو داشته باشند. این مدت تأخیر، سبب شد که آنها بتوانند فرصتی برای زیرنظر گرفتن خمینی و ملازمینش داشته باشند. بنا به گفته کاون در ابتدای ورود آنها خمینی شاد و سرزنده بود لیکن با نزدیک شدن زمان برگزاری نماز در ساعت شش چهره وی رنگ پریده و خسته بخود گفت و انگشت کوچک دست راستش نیز بدون اختیار لرزش را آغاز کرد. معذالک، حتی در پایان روز نیز وی شاد و سرحال بود و با وجود اینکه از طریق کمکها و مترجمین پاسخ می گفت، ولی نشان می داد که کاملاً اوضاع را تحت تسلط خویش داشته و خود را تحت اختیار آنها در نمی آورد.

3- دستیاران خمینی علناً به تحقیر رهبران سیاسی جناح مخالف که به دیدار خمینی آمده اند می پرداختند. خمینی در ابتداء امر به ملاقات با سنجابی تن نمی داد لیکن در نهایت راضی به انجام این کار شد. اولین ملاقات خصوصی بود و ملاقات دوم «علنی». سنجابی با اظهار اینکه در بعضی از مواضع خود تغییراتی داده است توانست ملاقات دوم را ترتیب دهد. وی در هنگام ملاقات سه نکته را قرائت کرد، که مورد قبول خمینی نیز قرار گرفت. سپس وی بیانیه یک جانبه ای را از «پونشاترین» قرائت نمود تا در انظار عموم مرتبط با خمینی تلقی شود و بنا به گفته یکی از یاران خمینی این امر خمینی را خشمگین ساخته بود. یکی از دستیاران خمینی تمام اخبار مربوط به برگزاری «اجلاسهای عالی» بین رهبران سیاسی و خمینی را بی اساس خواند. هیچ یک از آنها نماینده گروه خاصی در ایران نمی باشد و خمینی علاقه ای ندارد که با آنها سر و کار داشته باشد. لیکن به خاطر رعایت جانب احترام و یا عدم تکبر وی نمی خواهد در حال حاضر آنها را از خود براند.

4- کاون گفت که خمینی در بخش پایین تر از حد متوسط یکی از محله های پاریس به نام پونشاترین زندگی می کند. خانه محل سکونت وی و خانواده چهار تن از دستیارانش بسیار ساده و بی پیرایه است. پیروان دیگری از پاریس برای همراهی با وی از راه می رسند. معمولاً همیشه یک جمعیت عظیم در اینجا حضور دارد و خمینی نیز چنین وانمود می کند که همه ایرانیها کاملاً به وی دسترسی دارند. یکی از مشاورین به کاون گفت که آنها درصدد یافتن محلی مناسبتر در ورسای هستند که لازم نیست مجلل تر، ولی اقلاً باید از وسایل حرارتی بهتری برخوردار باشند. این نشان می دهد که خمینی نمی خواهد در آینده نزدیک فرانسه را ترک گوید.

هارتمن

گزارش سیاسی - امنیتی، 10 نوامبر

ص: 298

سند شماره 163 خیلی محرمانه10 نوامبر 1978 - 19 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11049به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 10 نوامبر 1- تهران شب گذشته و تا صبح امروز آرام بود. شعارهای ضددولتی در قسمت مرکز شهر، با شعارهایی به هواداری از دولت ایران تقریباً پوشانده شده بودند. سرویس اتوبوس رانی تهران به طور نسبی شروع به کار کرده است.

2- روز سه شنبه، زنجان شاهد تظاهرات گسترده موافق دولت بود و توسط سربازان همراهی می شد، که با تظاهرات مخالف دولت مقابل گردید. بنا به گزارش منابع خبری تظاهرات وسیع ضددولتی در مشهد و اهواز رخ داد. ولی هیچ گونه برخورد یا تلفاتی گزارش نشده است.

3- بیش از 18 نفر به اتهام ارتشاء دستگیر شده اند که اسامی آنها هنوز در دسترس ما نیست. رضوی نماینده خبرگزاری (بین المللی یونایتدپرس) ساکن در تهران که پاکستانی است امروز بعنوان تنبیه به خاطر نقل گزارشات بی اساس در هفته های اخیر به لندن بازگردانده شد. و این علیرغم این امر است که ظاهراً خبرگزاری بین المللی یونایتدپرس پیامی به وزارت اطلاعات ارسال داشته و در آن رضوی را از هرگونه دست داشتن در گزارش دروغین مربوط به کشتار شاه در شب گذشته، تبرئه نموده است.

4- خبرنگاری به فیلمبردار شبکه سی بی اس که «مایک والاس» را همراهی می کرد گفته است که شاهد عینی دفن هشت کودک در بهشت زهرا بوده که بر اثر جراحت گلوله در حوادث پنجم نوامبر، 4 نفر در هفتم نوامبر و 4 نفر در هشتم نوامبر به قتل رسیده بودند. این اخبار به طور کامل از طرف منبع دیگری تأیید نشده و ما نمی دانیم گروه فیلمبرداری چگونه فهمیده فوت کودکان ناشی از جراحت گلوله بوده است.

5- برخلاف گزارش سیاسی - امنیتی دیروز ما (9 نوامبر) یک سفارتخانه غربی بنا به درخواست رایزن سیاسی از اتباعش که در زاهدان مقیم هستند خبر را چک کرد و اطلاع داد که شهر کاملاً در هفته های اخیر آرام بوده است.

این موضوع اطلاعات قبلی ما را که منطقه بلوچستان از هر تظاهرات ضددولتی و ضدشاه مبری بوده است، تأیید می کند.

6- سنجابی رهبر جبهه ملی دیروز از پاریس بازگشت. از اظهارات او به خبرنگاران بوی آشتی و مصالحه به مشام نمی رسید. وی صحبت از «جنبش نوین ملی - اسلامی ایران» در اتحاد با آیت الله خمینی نمود و اظهار داشت که حاضر به هیچ گونه مذاکره ای در مورد انجام ائتلاف و یا تشکیل دولت انتقالی با شاه و یا دولت جدید نمی باشد.

او ساعت 5 بعد از ظهر (به وقت محلی) 11 نوامبر (روز تعطیل محلی) کنفرانس مطبوعاتی داشت. منابع خبری به ما گزارش می دهند که علی امینی رهبر رقیب با چند نفر دیگر در پشت

ص: 299

صحنه، که دست اندرکار تشکیل دولت ائتلافی هستند از اظهارات شدیداللحن سنجابی به شدت منقلب بودند.

7- داریوش فروهر که از دیگر رهبران جبهه ملی است نیاز به یک رفراندوم فوری جهت تعیین شکل حکومت (پادشاهی - جمهوری) را تکرار کرده و در صورتی که مردم در رفراندوم به سلطنت رأی دادند، خواهان تعیین پادشاه شده است. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 11 نوامبر

سند شماره 164 خیلی محرمانه11 نوامبر 1978 - 20 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11056به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 11 نوامبر 1- وضعیت تا ظهر آرام بود. دعوت آیت الله خمینی و کریم سنجابی رهبر جبهه ملی به اعتصاب برای روز 12 نوامبر به طور وسیعی از بی بی سی شنیده شده است. سفارت انتظار دارد این درخواست تأثیر پراهمیتی روی مغازه ها و کسبه و تجار داشته باشد. در هر حال هیچ گونه دعوتی به اغتشاش یا تظاهرات برای فردا نشده است.

2- تنها گزارش از آشوب امروز در مورد گروهی بود که سعی کردند نام بنای یادبود شهیاد را به بنای یادبود خمینی تغییر دهند. آنها توسط ارتش متفرق شدند.

3- مراسم سلطنتی عید قربان برابر برنامه در کاخ نیاوران جریان دارد.

4- کریم سنجابی رهبر جبهه ملی قرار است امروز ساعت پنج بعد از ظهر در منزلش کنفرانس مطبوعاتی برگزار نماید و در این میان احتمال می رود نیروهای امنیتی مداخله کنند و افرادی را دستگیر نمایند.

5 - به طوری که گزارش شده دیروز در مشهد تظاهرات و برخی تیراندازیها وجود داشت. همچنین در بهشهر و آمل در کنار دریای خزر اغتشاشاتی روی داد و تیراندازی قابل توجه و مرگ تعدادی افراد را به دنبال داشت. امکان دارد اتفاقات مشابهی در شهرهای دیگر روی داده باشد ولی ما هیچ گونه اطلاعی نداریم. سولیوان

گزارش وضعیت ایران در 11 نوامبر 1978

سند شماره 165 سری11 نوامبر 1978 - 20 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - 287378 به: نمایندگیهای دیپلماتیک اروپائی، خاور نزدیک، آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران در 11 نوامبر 1978 1- شنبه روز آخر تعطیلات سه روزه مذهبی بدون تظاهرات برگزار شد.

2- نیروهای امنیتی که توسط فرماندار نظامی ژنرال اویسی هدایت می شوند سنجابی و

ص: 300

فروهر رهبران جبهه ملی را دستگیر کردند. آنها همچنان برای برگزاری یک مصاحبه مطبوعاتی برای دعوت به آزاد کردم مردم از سلطنت مستبدانه، ادامه اعتصابات و برگزاری رفراندوم ملی در مورد سلسله پهلوی آماده می شدند. سنجابی جمعه از مسافرتی به پاریس برای دیدار با آیت الله خمینی به تهران بازگشت. این دستگیری که 60 خبرنگار خارجی شاهد آن بودند قطعاً توسط سرویس فارسی بی بی سی گزارش می شود، به همان نحو که دعوت قبلی خمینی برای یک اعتصاب در 12 نوامبر پخش گردید. به طوری که گزارش شده آیت الله شریعتمداری میانه رو دعوت برای اعتصابات بیشتر را تأیید نموده است.

3- رادیو تهران تظاهرات خشونت باری را در چندین شهر دورافتاده منجمله شهرهای نفت خیز اهواز، خرمشهر و اصفهان گزارش نمود. هیچ یک از آمریکاییها صدمه ندیده اند.

4- دولت بدون شک با عناصر مخالف اعتصابی در خیابانها در خلال چند روز آینده برخورد خواهد داشت. مقامات حکومت نظامی اخطار کرده اند که دستورات حکومت نظامی در 12 نوامبر به طور جدی به مورد اجرا گذاشته خواهند شد.

5 - تولید نفت در این اثنا همچنان افزایش می یابد و برای امروز برنامه ریزی شده بود که به 98/1 میلیون بشکه برسد. حسنعلی مهران به عنوان وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی معرفی شد. مهران که یک اقتصاددان لایق است قبلاً به عنوان رئیس کل بانک مرکزی خدمت کرده و اخیراً رئیس سازمان برنامه و بودجه بوده است. ونس

نگاهی دیگر به آینده

سند شماره 166 خیلی محرمانه11 نوامبر 1978 - 20 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11057به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: نگاهی دیگر به آینده 1- همانطور که ما با آرامش جشن عید قربان را پشت سر می گذاریم، مرکز توجهات به ایران روی برخوردی متمرکز شده که در 12 نوامبر بین دولت نظامی و کارکنان بخشهای مختلف اقتصادی که در اعتصاب هستند روی خواهد داد. سنجابی رهبر جبهه ملی می گوید اعتصابات ادامه خواهد یافت. بخش فارسی بی بی سی پا را فراتر گذارده و می گوید آیت الله خمینی برای یک اعتصاب عمومی در 12 نوامبر دعوت به عمل آورده است.

2- دولت نظامی در هر یک از رخدادها ترجیح داده که با اعتصابات به صورت مرحله ای برخورد نماید. ژنرال ازهاری به سفیر اطلاع داد صنعت نفت از اولویت درجه اول برخوردار است و هدف وی بازگشت به تولید کامل در اولین فرصت می باشد. وی سپس به بخشهای مهم مثل حمل و نقل و ارتباطات خواهد پرداخت. وی اعتقاد دارد دستگاه اداری مجدداً فعال خواهد شد زیرا عدم حضور آن بیشتر به خاطر ترس و وحشت بوده است تا نارضایی.

3- برخورد با معلمین مدارس تا 18 نوامبر به تعویق افتاده است. یک افسر ارشد ارتش

ص: 301

گفته است این بدان لحاظ می باشد که آنها (نظامیان) اعتقاد دارند معلمین اگر ببینند دیگران به سر کارهایشان باز می گردند آنان نیز به آرامی باز خواهند گشت. از طرف دیگر چنانچه قبل از همه با آنان برخورد شود، برای استفاده از بچه ها به عنوان سپر بلاتردید به خود راه نخواهند داد و باعث ایجاد ناخوشایندترین مسئله خواهند شد.

4- این آزمایش اراده آزمون قدرت نیز خواهد بود. یکی از مشکلات بزرگ در ارزیابی بحران جاری این است که هیچ کس نمی تواند قدرت نسبی نیروهای درگیر را تخمین بزند.

البته می توان انتظار داشت که اعتصابیون از سوی گروههای اخلال گر خیابانی که از تاکتیک ضربه زدن و فرار کردن بهره می برند، حمایت شوند. در هر حال این ارزیابی ها بایستی در مواجهه با یک قاطعیت نظامی به نمایش گذارده شده برای تیراندازی مؤثر به منظور بر هم زدن جمعیت انجام شود. نظر به اینکه جبهه ملی بر این اعتقاد است که امکان دارد خمینی واقعاً قادر به کنترل تعداد بیشماری که ادعا می کند باشد، آنها از جدا شدن از او و حتی قبول ماهیت اقتدار دولت که آرزوی آن را دارند، می ترسند.

5- بنابراین گزارش اگر ارتش در شکستن اعتصابات موفق از کار درآید برای خیلی از افراد خارج از گود ممکن است این معنا را داشته باشد که نه فقط آنها (ارتش) دارای قدرت و نیروی بیشتری هستند بلکه دارای حمایت توده ای بیشتری نسبت به خمینی می باشند.

این مشاهده می تواند باعث ایجاد حرکتی در اکثریت خاموش در جهت دوری جستن از مواضع افراطی حمایت شده توسط خمینی و نیز تمرکز تدریجی قدرت در ارتش و به طور غیرمستقیم در شاه گردد.

6- در این حالت خمینی با این انتخاب روبرو می شود که یا برای شورش مسلحانه دعوت به عمل آورد و یا اینکه از تقاضاهای افراطیش عدول نماید. خوشبختانه به نظر می رسد که در این کشور اسلحه های قتاله بدون کنترل کم باشد و بدین دلیل ممکن است خمینی از چنان دعوتی صرفنظر نماید. (نیروهای دولت ایران از کوششهایی که برای پر کردن این خلاء در جریان است نگرانند). در هرحال خمینی یک فرد غیرقابل پیش بینی است و به وضوح تنفری تسکین ناپذیر از شاه دارد.

7- اگر خمینی در مواضع افراطی خود تجدیدنظر به عمل آورد سیاستمداران جبهه ملی و دیگر سیاستمداران لازم برای تشکیل یک دولت ائتلافی احتمالاً شروع به مذاکره با شاه برای حصول به چنان نتیجه ای خواهند نمود. در هر حال اغلب آنان نسبت به مقاصد وی بدبین هستند و اعتقاد ندارند چنان مذاکراتی به انتخابات واقعی و آزاد منجر شود.

(نظر سفارت بر این است که شاه به مرحله ای رسیده است که انتخابات آزاد را قبول می نماید). بنابراین این طرح می تواند ایران را از بحران فعلی برهاند.

8 - از طرف دیگر چنانچه دولت نظامی در شکستن اعتصابات توفیق نیابد و یا خمینی دعوت به قیام مسلحانه نماید، بحران عمیق تر خواهد شد. در آن مرحله شاه و ارتش بایستی

ص: 302

نسبت به اتخاذ اقدامات خشن به منظور حفظ سلطنت تصمیم بگیرند.

سولیوان

ناآرامی های داخلی در ایران

سند شماره 167 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0522 846 611 نوامبر 1978 - 20 آبان 1357 از: دفتر مستشاری دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

مرجع: 15016 - EI2ICR-M- 9 عنوان: ناآرامی های داخلی در ایران 16- (بدون طبقه بندی) این گزارش شامل اطلاعاتی از وضعیت کنونی ایران است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) 1- وابسته دفاعی و وابسته نیروی زمینی سفری به شمال تهران داشتند و بعد به طرف سفارت آمریکا حرکت کردند. وابسته دفاعی بعداً سری به مرکز شهر و دیگر نواحی شمال مرکزی تهران زد و اطلاعات آن تا ساعت 12 به وقت محلی به قرار زیر می باشد.

الف - امروز جشن عید قربان است (جشن ذبح) که خوردن گوشت گوسفند تازه قربانی شده و اجتماع خانواده ها به عنوان سنت و جشن مذهبی است. اوضاع فعلاً آرام است ولی می تواند به سرعت وخیم گردد. عبور و مرور تاکسی و اتوبوس مانند روزهای تعطیل صورت می پذیرد و مغازه ها به طور پراکنده باز هستند ولی می گویند مالکین آن غیرمسلمان یعنی یهودی (اسرائیلی) و غیره می باشند. پمپ بنزینها تقریباً طبق روال همیشگی مشغول کار هستند. (شلوغ و پرتحرک).

ب - در قسمت شمال شهر جائی که تانکهای چیفتن از 10 نوامبر مشاهده می شدند، اکنون دیگر منطقه را ترک کرده اند. نفربرهای زرهی BTR60 تقریباً با همان تعداد نفراتی که در گزارش قبل ذکر شد، در محل حضور دارند.

ج- مقامات سفارت اطلاع یافتند که مدارس آمریکایی تهران در 12 نوامبر فعال نخواهند بود. تصمیم برای فعالیت یا تعطیلی مدارس در روز 13 نوامبر، تنها در روز 12 نوامبر اخذ خواهد شد.

د- سفارت ایالات متحده تنها توسط نیروهای پلیس محافظت می شود و نیروهای نظامی دیگری در منطقه مشاهده نشده است.

2- (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) طی بعد از ظهر 10 نوامبر، مستشاری نیروی دریایی آمریکا (ALUSNA) به همراه سدان (SEDAN) از سفارت ایالات متحده در تهران سفری به فرودگاه بین المللی (مهرآباد) داشت و مشاهدات زیر را گزارش کرده است:

الف: تمام محوطه وسایط نقلیه در اطراف دانشگاه تهران محاصره شده بودند. حضور

ص: 303

نیروهای نظامی و تانک های چیفتن در آن منطقه آشکار بود. عابران پیاده رو اجازه ورود به محاصره را نداشتند. در یک حادثه، مستشاری نیروی دریایی آمریکا (ALUSNA) یک زن را مشاهده کرده که در حال مشاجره با یک سرباز بر سر عبور از منطقه محاصره شده بوده است که در نتیجه زن ضربه ای به سرباز زده است. سرباز با سر ضربه ای به زن وارد کرده و او به زمین افتاده است. نیروهای مستقر در منطقه با هیکل درشت که کمتر در واحدهای نظامی دیده می شود و سرهایشان را با کلاه خودهای پوشیده شده با پارچه هایی به رنگ سفید، حضور دارند. (نمونه ای که در محدوده تهران پیش از این مشاهده نشده است).

ب: در میدان یادمان شهیاد، نزدیک فرودگاه، چهار تانک چیفتن و 7 BTR60 پارک شده بودند. حدود 30 سرباز در این ناحیه حضور داشتند.

ج: از سربازان در فرودگاه خبری نبود ولی پلیس شهربانی بیش از حد معمول دیده می شد. هواپیماهای خطوط هوایی ایران پرواز نداشتند، اما فعالیت های فرودگاه عادی به نظر می رسید. تعداد زیادی از مردم محلی اطراف فرودگاه، در تکاپوی خرید برای تعطیلات مذهبی 11 نوامبر بودند.

3- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) دامنه شایعه پراکنی در تهران از عدم ایجاد مزاحمت برای اتباع خارجی گرفته تا قتل عام همه خارجیها گسترش دارد. تا ساعت 12 به وقت تهران اوضاع آرام است ولی این وضع می تواند به سرعت تغییر کند. نگرانی در منطقه اطراف دانشگاه تهران آشکار است. نظامیان زیادی به چشم می خورند که می توان گفت خوب تعلیم دیده و کاملاً مورد اعتماد هستند و با ستونی از جنگ افزارهای سنگین یعنی تانکها، نفربرهای زرهی و آتشبارها پشتیبانی می شوند.

4- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در 10 نوامبر سفارت انگلستان روز یادبود سالیانه خود را در گورستان نظامی در محوطه زمین سفارت خودشان در قلهک واقع در شمال تهران برگزار نمود. (ساختمان وابسته به سفارت انگلستان که چند روز پیش غارت شد در مناطق جنوبی تهران واقع است) حضور در مراسم برای عموم آزاد بود. اما چند تن از سفرا، وابستگان نظامی همراه همسرانشان و شمار زیادی از جامعه خارجیان (غیرایرانی) در آن حضور داشتند. برنامه مراسم بزرگداشت، شامل سرودخوانی دسته جمعی و نواختن شیپور بود. به خاطر برگزاری مراسمی در مسجدی در مجاورت محل از موسیقی و شیپور استفاده نشد. چرا که مقامات سفارت انگلستان حاضر نبودند خطر ناشی از توجه ساکنین محل نسبت به سر و صداهای بیگانه را به خود جلب نمایند.

نظریات تهیه کنندگان: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مسلم است که اگر عنصر آشوب طلب متعصبی با نیروهای نظامی در اطراف دانشگاه تهران درگیر شود، نظامیان مایلند و می توانند با بکارگیری نیروی کافی بلوا را فرونشانند. هوای تهران از اوایل 10 نوامبر با باران نم نم متناوبی همراه بود و در حوالی ظهر 11 نوامبر باران سرد و

ص: 304

مداومی می بارید. و این خود عامل مؤثری در تصمیمات دانش آموزان محسوب می شود، که از امتیاز عامل جوی در فعالیتهای قبلی در تهران برخوردار بوده اند.

وضعیت ایران

سند شماره 168 خیلی محرمانه11 نوامبر 1978 - 30 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11027به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

عطف به: 10973 - تهران موضوع: وضعیت ایران 1- اطلاعات به دست آمده در آخر وقت امروز، نشانگر این است که برخلاف شایعات سیاستمداران جبهه ملی و سایر مخالفین دستگیر نشده اند - تکرار می شود دستگیر نشده اند.

2- امروز موفق نشدیم با هویدا تماس بگیریم لذا، فرض می شود گزارشات در مورد دستگیری وی صحت دارد. سولیوان

گزارش سیاسی و امنیتی 12 نوامبر

سند شماره 169 خیلی محرمانه12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11066به: وزیر امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی و امنیتی 12 نوامبر خلاصه: از صبح روز 12 نوامبر - وضعیت در تهران می رود تا خشونت آمیز شود. به نظر می رسد رویاروییهای بین دانشجویان و نظامیان و دستجات مذهبی و دولت در حال شکل گرفتن است. حکومت نظامی گردهمایی نماز جماعت را مجاز اعلام کرده است ولی این اقدامات ممکن است موجب پخش نوار انتقادات گزنده خمینی از پاریس و یا سخنرانی با متون تحریک کننده گردد.

بسیاری از خدمه پروازهای هواپیمایی ملی ایران و کارگران شرکت نفت هنوز در اعتصاب هستند. وقوع حوادث متعدد 11 نوامبر در استانها، ولی تهران نسبتاً آرام بود. چهار وزیر جدید تعیین شدند. جبهه ملی در مسیر پیوند کامل با خمینی، به اثرات پراکنده اعتصاب. پایان خلاصه.

1- در حالیکه بیشتر نقاط تهران صبح روز 12 نوامبر به حالت عادی برگشته، درگیری از قبل طرح ریزی شده بین دانشجویان و نظامیان در دانشگاه تهران محتمل به نظر می رسد. منابع دانشجویان را با هدف مشخص درگیری تحریک آمیز در حال حرکت به سمت دانشگاه تهران مشاهده کرده اند. منابع همچنین اظهار کرده اند که گردهم آیی نماز جماعت ظهر در مساجد به میزان زیادی موجب آشفتگی و ناآرامی خواهد شد. گزارش شده که آیت الله خمینی تهران را به مبارزه دعوت کرده و نوارهایی با مضامین ضدبیگانه و فوق العاده فتنه انگیز پر کرده است. یک

ص: 305

روایت می گوید ممکن است این نوارها مورد استفاده قرار گیرند. منابع دیگر گفتند احتمالاً سخنرانیها مبتنی بر اظهارات خمینی خواهد بود یا عملاً خود نوار را پخش می کنند.

2- حکومت نظامی در ساعت 10 قبل از ظهر دیروز 12 نوامبر اعلام کرد که گردهم آیی برای نماز جماعت مجاز خواهد بود و روحانیون را دعوت به آرام کردن مردم کرد. همچنین اعلام شده است که همه مدارس تا 18 نوامبر تعطیل خواهند بود. در حالیکه مدارس ابتدایی باید دایر باشند. بازگشایی دبیرستانها و دانشگاهها بعداً اعلام خواهد شد.

3- امروز پروازهای هواپیمایی ملی ایران هم داخلی و هم خارجی به راه خواهد افتاد، (تلگرام جداگانه جزییات موضوع را ارائه خواهد کرد) و فعالیت فرودگاه تهران معمولی و عادی به نظر می رسد. کارگران شرکت نفت در اعتصاب باقی می مانند (جزییات موضوع در تلگرام اطلاعی جداگانه).

حوادث خشونت باری طی 24 ساعت گذشته در اهواز، بندرشاپور و بوشهر رخ داده است و به نظر نمی رسد (تکرار می کنم) به نظر نمی رسد که کارگران نفت بر سر کار برگردند.

4- موریسون نودسن گزارش می دهد که کمپ او در شوشتر واقع در 100 کیلومتری شمال اهواز در روز 10 نوامبر مورد حمله گروههای محلی قرار گرفته است. تهاجم شکست خورده بود ولی پلیس و ژاندارمها روز 11 نوامبر برگشتند که بگویند آنها قادر به حفاظت و پشتیبانی از اردوگاه نخواهند بود. کل 60 نفر پرسنل سهمیه آنجا روز 11 نوامبر به اهواز انتقال داده شده اند و روز 12 نوامبر به تهران خواهند آمد.

5- شیراز در روز 11 نوامبر آرام بود ولی در اصفهان تظاهر کنندگان تلاش کردند به سینما حمله کنند. سربازها تیراندازی کردند و گزارش شده که حداقل یک نفر از تظاهرکنندگان کشته شده است. گزارشات پراکنده و نقل قولها و روایات خبری کوتاه نشانگر وجود خشونت و زد و خورد در بهشهر، خرمشهر، زنجان (محلی که مرکز شهر به آتش کشیده شد) و آمل بوده است. جزییات مسئله (تأکید می شود) روشن نیست. طی روز گذشته تبریز آرام بوده است، اگرچه بازار بسته بوده و توسط سربازان حفاظت می شود و شهر ملتهب است.

6- انتصاب چهار وزیر جدید توسط دولت ایران در بین اوضاع به هم ریخته 24 ساعت گذشته تقریباً محو شد. حسنعلی مهران وزیر امور اقتصاد و دارایی می شود، امیرپرویز به عنوان وزیر کشاورزی در کابینه ابقاء می شود، مرتضی صالحی که از سازمان برنامه و بودجه خارج شده بود تا وزیر راه دولت آموزگار شود به سازمان برنامه و بودجه به عنوان رئیس و وزیر کابینه برمی گردد. ژنرال کاتوزیان (FNU) وزیر کار خواهد بود. منابع اظهار کردند دولت ایران در جستجوی یک مقام غیرنظامی برای تصدی وزارت کار بوده ولی وقتی کاندیداهای عمده مطلع شدند که دولت ایران وزیر جدید را برای بسیج کردن کارگران جهت حمایت از دولت می خواهد، عقب نشستند لذا نخست وزیر تصمیم به انتخاب یک فرد نظامی گرفت.

7- یک دلیل ارائه شده توسط هواداران جبهه ملی در مورد دستگیری سنجابی و فروهر (در

ص: 306

تلکس 11060 تهران گزارش شده) این است که سنجابی قصد داشت روز 22 نوامبر را اعتصاب عمومی و نیز پیوستن کل جبهه ملی به خمینی را اعلام کند. رهبران نهضت آزادی ایران، بازرگان و سنجابی بعد از دستگیری خطاب به مقام رسمی سفارت تأکید و تصدیق کردند که نهضت آزادی ایران در تمام راه با خمینی وحدت دارد. و اینکه مسبب خونریزی شاه بوده و علت آن باقی ماندن بر تخت و سلطنتش خواهد بود.

نهضت آزادی ایران گفت که تنها 3 راه حل برای کشور می بیند (الف) ادامه بی نظمی و ناآرامیهای فعلی (ب) فشار نظامی برای تحمیل نظم مصنوعی (ج) دولت ملی بدون شاه. مقام سفارت پاسخ داد که هیچ کدام از این راه حلها برای آمریکا که هنوز معتقد است یک دولت ائتلافی تحت نظر شاه، برای همه بهتر خواهد بود، رضایتبخش نیست. نهضت آزادی ایران گفت که تردید دارد که اگر رهبران نهضت آزادی وارد دولت ائتلافی شوند از طرف مردم مورد حمایت واقع شوند. آنها افزودند که کاملاً تسلیم خمینی شده اند.

نظریه سفارت: روشن است که هم جبهه ملی و هم نهضت آزادی ایران در مسیر همکاری بی قید و شرطشان با خمینی، آنچنان با او همراه شده اند که قضاوت مستقل در مورد حوادث سیاسی جاری جنبش را معلق گذارده اند.

8 - بررسی وسیع و اجمالی سفارت در مورد وضعیت اعتصاب مطالب زیر را نشان می دهد: وزارت بهداری و اداره گمرک کار نمی کند ولی به نظر می رسد ادارات دیگر دولتی کار می کنند. 50 تا 60 درصد کارکنان شرکت مخابرات ایران مشغول کارند. خاموشی برق که بخش شمال شرقی شهر را در خاموشی فرو برده، ناشی از پیامدهای اعتصاب بوده است. با این وجود تدابیر و اقداماتی برای برطرف کردن خاموشی در حال جریان است و برق در حال وصل شدن می باشد و حکومت نظامی انتظار دارد که ساعت 14 به وقت محلی، برق داشته باشد.

9- مقارن ساعت 12 به وقت محلی، یک تظاهرات وسیع و آرام مسالمت آمیز در اصفهان در حوالی میدان ورود و خروج به سمت تهران در منطقه شمال شهر صورت گرفت.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 12، روز 11 نوامبر 1978

سند شماره 170 سری12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - 287411 به: تمام نمایندگیهای دیپلماتیک اروپا، غرب و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 12، روز 11 نوامبر 1978 1- رویارویی که در روز 12 نوامبر انتظارش می رفت، رخ نداد. تهران آرام بود و شاید از آشوب 5 نوامبر به بعد امروز عادی ترین روزی بود که تهران به خود می دید. اما با این حال

ص: 307

وضعیت مبهم است.

آن طوری که یکی از کارمندان سفارت توصیف کرده است:«روی لبه تیز تیغ قرار دارد».

2- اقدامات و شیوه چماق و هویج دولت برای در هم شکستن اعتصاب کارگران حوزه نفتی جنوب تا حدودی از موفقیت برخوردار بود. قبول اضافه حقوق سخاوتمندانه، در دو روز گذشته با تهدید به اخراج، قطع حق مسکن و دستگیری حداقل 170 تن از رهبران اعتصاب، همراه گشت. برآورد نمایندگان شرکت نفت این است که 50 درصد کارگران و کارمندان و تقریباً کلیه کارمندان عالیرتبه به سرکار برگشته اند ولی بسیاری از کارمندان دون پایه از این کار امتناع نموده اند.

3- وضعیت در حوزه استخراج نفت کاملاً حساس باقی مانده است. در روز 11 نوامبر، خانه یکی از کارمندان انتقال یافته کنسرسیوم، توسط جمعیت غارت شد. لذا کنسرسیوم تخلیه محل زندگی عائله فرد مذکور را به طور جدی مورد توجه قرار داده است. در نزدیکی اهواز یک کمپ ساختمان سازی آمریکایی، به علت عدم توانایی ژاندارمری در حفظ امنیت آن، ناگزیر از تخلیه شد. صعود آرام میزان استخراج نفت نیز ادامه یافت و امروز به 1/2 میلیون بشکه رسید. سفارت تخمین می زند که در مدت اعتصابات سه هفته ای، زیان ارزی ایران از بابت تولید ناخالص ملی مجموعاً بالغ بر 900 میلیون دلار بوده است.

4- اگرچه در تهران 20 الی 30 درصد کارها تعطیل بود، لیکن سفارت مدرکی دال بر اعتصاب عمومی مؤثر نیافت. شرکت هواپیمایی ملی ایران تا حدی کارهای خود را دوباره از سر گرفته و بنا به گزارش شرکتهای اس آ اس و لوفت هانزا کار عادیشان را ادامه می دهند. پان آمریکن نیز هر روز معمولاً با تعدادی صندلی خالی، با یک پرواز از تهران، به کارش ادامه می دهد. اعتصاب کارگران شرکت توانیر نیز موجب قطع موقتی جریان برق در قسمتهایی از شهر گشت.

5- امید سازش احتمالی بین رهبران میانه رو مخالفین و دولت، پس از روی کار آمدن کابینه نظامی، با اتخاذ خط مشی سرسختانه از طرف تعدادی از سران جبهه ملی به تأخیر افتاده است. به نظر می رسد که سنجابی و یارانش به طور چشمگیری به موضع گیری افراطی و سازش ناپذیر آیت الله خمینی نسبت به شاه، نزدیکتر شده اند. این وضع همراه با حملات لفظی به حکومت سلطنتی، می تواند بهانه دستگیری بیشتر مخالفین گردد. ونس

خدمات هواپیمایی در ایران

سند شماره 171 استفاده اداری محدود12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11065به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی موضوع: خدمات هواپیمایی در ایران 1- هواپیمایی ملی ایران کارهای جزئی خود را به منظور انجام پروازهای داخلی و نیز

ص: 308

خارجی از صبح یکشنبه مجدداً آغاز کرد. گزارش شده که چندین پرواز مسافربری بین المللی، همچنین یک مورد پرواز هواپیمای باری انجام شده است و حداقل دو پرواز هوایی داخلی (به مقصد منطقه خلیج فارس) از فرودگاه مهرآباد صورت پذیرفته است. گزارش شده کارهای زمینی روی هواپیما و ارتباطات هوایی دارای وضع عادی است.

2- شرکتهای هواپیمایی لوفت هانزا، اسکاندیناوی با تغییر خدمه محلی آنها به صورت عادی کار می کنند، دیگر خطوط هواپیمایی از جمله پان امریکن، سوئیس ایر، بریتیش ایرویز، ایر فرانس و خطوط هواپیمایی ژاپن، گزارش شده است که برگشت بکار عادی آنها با توجه به تغییر خدمه محلی تا حدود 15 نوامبر به تأخیر افتاده و آغاز به کار، مشروط به ارزیابی مجدد شرایط امنیتی هم در فرودگاه هم در شهر می باشد.

ناس

گزارش سیاسی - امنیتی 12 نوامبر

سند شماره 172 خیلی محرمانه12 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11068به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

مرجع: تهران 11066 موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 12 نوامبر 1- توسعه و گسترش درگیریهای گزارش شده در تلگرام قبلی منجر به تظاهرات بزرگی در تهران نشده است. به نظر می رسد شهر از تاریخ 5 نوامبر 78 تا امروز عادی ترین روزهای کسب و کار خود را گذرانده است.

تعدادی از مشاغل تقریباً 20 تا 30 درصد تعطیل بودند. ولی ما نمی دانیم که آیا این تعطیلات ریشه در اعتصاب داشته و یا دلایل دیگری سبب آن بوده است، در هر حال نشان چشمگیری از یک اعتصاب مؤثر همگانی وجود نداشت.

2- قوی ترین نشانه جریان اعتصاب، اعتصاب کاری در تأسیسات شرکت انتقال نیروی توانیر بود که منجر به خاموشی هایی در بعضی از نقاط شهر تهران در نزدیکی های صبح و ساعتهای آخر روز شده بود.

3- اطلاعی از عکس العمل موجود نسبت به پیام ضبط شده خمینی و یا تجمع نمازگزاران نداریم لااقل در تهران این طور است. مخالفین مذهبی آرام به نظر می رسند.

4- از کنسولگریها اطلاعات جدیدی نداشتیم چون امکان برقراری تماس تلفنی راه دور وجود نداشت. مجدداً در اوایل 13 نوامبر تلاش خواهیم کرد.

5 - وضعیت اعتصابات در مناطق نفت خیز تغییری نکرده و مشروح گزارش آن در تلگرام جداگانه ای گزارش شد.

سولیوان

ناآرامیهای داخلی در ایران

ص: 309

سند شماره 173 خیلی محرمانه شماره گزارش: 6846052378 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) شب 11 نوامبر 1978 تهران آرام بود. در طول ساعات آخر شب تقریباً ساعت 20/23 افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی نقل و انتقال اکیپ های نظامی از شمال شهر به سمت بخش جنوبی را مشاهده کرد. 5 یا 6 کامیون پر از سرباز که هرکدام حامل 18 سرباز بودند در حال حرکت به سمت پایین [خیابان] ندا مشاهده شدند.

همچنین در طول شب افراد ناشناخته ای دیوارهای منزل افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی را با شعارهای فارسی پر کردند. شعار چنین است: مرگ بر شاه. این دومین نمونه از چنین شعارهایی است که بر روی دیوار منزل افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی نوشته می شود. مدیر تیم فنی، افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی و وابسته نیروی زمینی، در راه سفارت متوجه شدند که تانکهای چیفتن از میدان تجریش حرکت داده شده اند. صبح 12 نوامبر ترافیک در تهران کاملاً سنگین است. منابع توسط تلفن گزارش می دهند که پروازهای هواپیمایی ملی ایران از فرودگاه مهرآباد صورت می گیرد. هواپیمای ملی ایران به خاطر اعتصابات داخلی شرکت یعنی تعمیرکاران و خدمه حمل بار و غیره پرواز نداشته است.

افسر گزارشگر قفل و زنجیرهای بسیار سخت و محکمی را بر درهای سفارت آمریکا و همینطور موانع میله ای فلزی جوش داده شده ای که به منظور تقویت درب اصلی محوطه به کار رفته مشاهده کرده است. منع عبور و مرور شبانه از ساعت 00/21 تا 00/5 همچنان ادامه دارد. برنامه ریزی شده که مدارس محلی در تهران امروز بازگشایی شوند. ولی با این وجود بنا به گزارش رادیو مدارس تا 18 نوامبر سال 1978 تعطیلی خود را ادامه خواهند داد. به دبیرستانها و مؤسسات آموزش عالی تاریخ معینی برای بازگشایی داده نشده است. روزنامه ها از 5 نوامبر چاپ نشده اند. اخبار رادیو داخلی اطلاعات کمی در رابطه با وضعیت سیاسی ایران می دهد. تمام افسران گزارشگر مستقر در دفتر سازمان مستشاری آمریکا اظهار می کنند وضعیت حاضر تهران، به حالت عادی نزدیک می شود.

نظریات تهیه کنندگان پیام: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) نشانه های ظاهری چون ترافیک، مغازه هایی که باز هستند و جریان معاملات داخلی به این

ص: 310

معنی نیست که وضعیت در سرتاسر ایران به حالت عادی برگشته است. افسر گزارشگر معتقد است وضعیت ممکن است با کم ترین بی توجهی بدتر شود. یکی از مسایل کلیدی که افسر گزارشگر نمی تواند هیچ گونه اطلاعاتی نسبت به آن به دست آورد موضع اتخاذ شده توسط رهبران مذهبی در قم و دیگر نقاط کشور است. اگر رهبران مذهبی از دولت نظامی حمایت نکنند ما شاهد مسایل و مشکلات زیادی خواهیم بود.

ناآرامیهای داخلی در ایران

سند شماره 174 خیلی محرمانه شماره گزارش: 684605247812 نوامبر 1978 - 21 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی خبر راجع به وضعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

افسر گزارشگر در حین پیاده روی در حوالی جنوب و غرب سفارت به صورت تفریحی، تعدادی بانک را مشاهده کرد که باز بودند و کسب و کار روال عادی داشت. دو تا از بانکها در روز پنجم ماه نوامبر به آتش کشیده شده بودند. حدود 75% فروشگاههای منطقه خیابان فردوسی باز بودند و به نظر می رسید که کسب و کار روزانه خوب است. در خیابان تخت جمشید تا فاصله چهار ساختمان آن طرف تر از ضلع غربی سفارت ترافیک سنگینی مشاهده گردید. مغازه های لبنیاتی و نانوائیها باز بوده و صفی دیده نمی شد. چنین به نظر می رسید که فروشگاهها بیشتر از مواقع عادی جنس داشته اند. قصابیها نیز باز بودند و افسر فوق گوشتهای تازه ای را که توسط کامیونها به قصابیها حمل می شده، مشاهده کرده است، همچنین جوانهای بیشماری را که سن آنها از 12 تا 25 سال تخمین زده می شد در خیابانها و پیاده روها مشاهده کرده و یک گروه از آنها به افسر گزارشگر که در حال عبور از پیاده رو بود آب دهان انداخته اند. نیروهای نظامی به جز در اطراف محوطه سفارت آمریکا در جاهای دیگری به چشم نمی خوردند. چنین به نظر می رسد که این نیروهای نظامی در حال آماده باش کامل نباشند، به این خاطر که سرنیزه ها بر روی تفنگها نصب نشده بود و به حالت بندفنگ حمل می شدند، در حالی که معمولاً سربازان تفنگها را به حالت مسلح به سرنیزه و حاضر به جنگ حمل می کنند. در طی هفته گذشته تعداد خیلی معدودی اتومبیل در خیابانهای پشت و نزدیک سفارت پارک شده اند. امروز در محلات پایین شهر تهران کمتر جایی برای پارک ماشین وجود داشت. خسارات حاصله از آشوبهای اخیر تقریباً، به طور کامل ترمیم شده اند و

ص: 311

شیشه های اکثر ساختمانها تعویض شده اند. به طور کلی مشاهدات افسر گزارشگر، گزارشات قبلی مبنی بر به حالت عادی برگشتن اوضاع فعلی را تأیید می کند.

نظریات تهیه کننده گزارش (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): هنوز به طور بالقوه زمینه برای آشوبهای دیگر وجود دارد. مشاهده تعداد زیادی از جوانان در خیابانها و پیاده روها نشان دهنده یک تهدید واقعی در موقعیت کنونی می باشد، در بعضی موارد حالات آنها به گونه ای به نظر می رسد که با همه کس و همه چیز مخالف باشند.

وضعیت ایران در 13 نوامبر 1978

سند شماره 175 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 684605287813 نوامبر 1978 - 22 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت ایران در 13 نوامبر 1978 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در ساعت 45/5 افسر گزارشگر با اتومبیل ستاد را ترک کرد و مسیر خلیج به طرف سفارت آمریکا، دانشگاه تهران، فرودگاه مهرآباد را پیمود، و مجدداً به سفارت آمریکا بازگشت. مشاهدات وی در این مسیر به قرار ذیل بوده است:

1- قسمت شمالی شهر با فقدان چشمگیر افراد نظامی آرام بود. خلیج آرام و همراه با ترافیک معمول صبح زود بود. منطقه اطراف سفارت آمریکا با یک دسته از سربازان که در گوشه ای از تقاطع روزولت و تخت جمشید مستقر بودند، آرام بود.

2- در غرب سفارت افسر گزارشگر هشت کامیون نظامی را مشاهده کرد که در خیابان شاهرضا به طرف غرب به سوی فرودگاه در حرکت بودند.

3- افسر گزارشگر دانشگاه تهران را کاملاً دور زد و سربازان یا وسائط نقلیه زرهی را در آنجا مشاهده نکرد. در میدان شهیاد و در غرب تهران، نزدیکی فرودگاه، تنها چند سرباز مشاهده شدند و هیچ گونه وسائط نقلیه زرهی دیده نشد.

4- در فرودگاه وضعیت عادی به نظر می رسید، خطوط هوایی که ذیلاً نام برده می شوند کار می کردند. افسر گزارشگر هواپیماهایشان را مشاهده کرد که در رامپ ترانزیت پارک شده بودند: الف: ایرفرانس، ب: هواپیمایی هند، ج: لوفت هانزا، د: هواپیمایی انگلستان، ه : هواپیمایی اردن، و: آریانا (هواپیمایی افغانستان)، ی: هواپیمایی MAC و ایران ایر.

هیچ سربازی در فرودگاه مشاهده نمی شد اما سربازان وظیفه در حال بار کردن کالا در

ص: 312

کامیونهای نظامی بودند.

5- در بازگشت به سفارتخانه افسر گزارشگر تعداد زیادی اتومبیلهای با پلاک شهرستان در خیابانها مشاهده کرد. این پلاکها به تعداد زیاد مشاهده شدند. الف: تبریز، ب: همدان، ج: رشت، د: کرج، ه : قزوین. در رفت و برگشت به منطقه فرودگاه ترافیک بسیار سنگین بود.

6- در منطقه خیابان شاهرضا و امیرآباد، در نزدیکی دانشگاه تهران، افسر گزارشگر چهار سرباز را مشاهده کرد که در جلو سینما کاپری مشغول رقصیدن بودند که چند زن جوان نیز از عابرین خیابان به آنها ملحق شدند.

7- منبع خبر گزارش داد که در هتل او قبل از ساعت منع عبور و مرور مشروب برایش سرو نمی کردند. این کار برای مراعات احتیاط صورت می گرفت چون مدیر هتل می ترسید که اگر آنها مشروب سرو کنند، با بمب آتش زا مورد حمله قرار گیرند اما با این همه آبجو سرو می شد.

8 - شب 12 نوامبر تهران آرام بود و افسر گزارشگر در جریان وقوع حوادثی قرار نگرفته است.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)- ظواهر امر نشان می دهد که وضعیت به طرف عادی شدن پیش می رود. فروشگاهها بازگشایی گردیده و مردم در خیابانها دیده می شوند. این نشان می دهد که تجارت به حالت عادی بازگشته است. افسر گزارشگر متذکر شده است که مردمی که در خیابانها دیده می شوند دوباره لبخند بر لب دارند. افسر گزارشگر لازم می داند اظهار نماید عامل بالقوه ایجاد درگیریها هنوز موجود است

گزارش سیاسی امنیتی، 13 نوامبر

سند شماره 176 خیلی محرمانه13 نوامبر 1978 - 22 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11099به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 13 نوامبر خلاصه: تهران تا بعد از ظهر آرام بود - گزارشهایی مبنی بر تعدادی کشته بر اثر زد و خوردهای دیروز در تبریز و خرمشهر - چندین استاندار رئیس جدید بنیاد پهلوی تعیین و معرفی شدند - کمیسیون ویژه دادگستری جهت رسیدگی به امور مالی خانواده سلطنتی تعیین شد - شهردار سابق تهران توقیف گردید - دولت مقامات شهر جهرم را برکنار کرد - مبارزات صنفی در شرکت مخابرات ایران روی آمریکاییان تأثیر می گذارد - پایان خلاصه گزارش.

1- تهران دیروز و امروز صبح آرام بود. دیروز مابین سربازان و دانشجویان درگیری خشونت بار و تهدیدآمیزی رخ نداد. با این وجود باور نمی کنیم که آزمایش نهایی اراده قدرت بین نظامیان و تظاهرکنندگان به همین وضع باقی بماند. بنابراین امکان درگیری خیابانی به قوت خود باقی است.

ص: 313

2- درگیری دیروز سربازان و تظاهرکنندگان در تبریز و خرمشهر پنج کشته بر جای گذاشت. به علت اشکال در خدمات تلفنی نتوانستیم امروز با کنسولگریها تماس برقرار نمائیم و سفارت تا بعد از ظهر امروز گزارشی از درگیری دریافت نکرده است.

3- دولت اعلام کرد که مقامات مسئول شهر جهرم از کار برکنار شدند، این اقدام ظاهراً از حمله تروریستی به رئیس پلیس و فرماندار نظامی جهرم ناشی می شود.

4- شاه به نجفی، وزیر دادگستری دستور داده است تا کمیسیون ویژه ای جهت رسیدگی به مخارج خانواده سلطنتی تشکیل دهد. همچنین در جریان مبارزه با فساد مقامات مسئول سناتور غلامرضا نیک پی، شهردار سابق تهران که متهم به رشوه خواری است، را توقیف کرده اند.

5- دولت چند انتصاب جدید از جمله هشت استاندار و رئیس جدید بنیاد پهلوی را اعلام کرد. استانداران عبارتند از: تیمسار صادق امیرعزیزی (خراسان)، تیمسار (سناتور) کریم ورهرام (آذربایجان غربی)، تیمسار (سناتور) عزیز الله پالیزبان (کرمانشاهان)، عبدالعلی دهستانی (مرکزی)، حمید زاهدی (تهران)، تیمسار مقصود همپای (بویراحمد و کهگیلویه)، دریادار نصرالله موقری (بوشهر) و محمد طباطبائی (گیلان) و سیداحمد امامی رئیس بنیاد پهلوی شده است. سفارت اطلاعات مربوط به زندگینامه های آنان را بعداً تهیه خواهد کرد.

6- به طور کلی وضع اعتصاب تغییر نکرده است. هواپیمایی ملی ایران به وضع نسبتاً عادی نزدیک می شود. کارمندان گمرک هنوز در حال اعتصاب به سر می برند، وضع دیگر ادارات دولتی تغییر نکرده است.

مبارزات صنفی در شرکت مخابرات ایران با رنگ و بوی شدید سیاسی امروز منجر به اخراج کارمندان آمریکایی شرکت آمریکایی بین المللی بل از ادارات این شرکت گردید. اعتصاب کنندگان آمریکاییها را وادار به خروج از ساختمان شرکت مخابرات نمودند و بعد از آن شرکت آمریکایی بل تمام پرسنل خود را از ساختمانهای شرکت مخابرات خارج کرد و آنها تا روشن شدن وضعشان به شرکت مخابرات باز نخواهند گشت.

(نظریه: مبارزات صنفی در شرکت مخابرات یکی از موارد بیان کننده نفرت از کارمندان خارجی است.) سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 13، 13 نوامبر 78

سند شماره 177 سری13 نوامبر 1978 - 22 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 288126 به: کلیه نمایندگیهای سیاسی واقع در اروپا و غرب و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 13، 13 نوامبر 78 1- علیرغم اینکه تهران آرام می باشد، ولی سفارت معتقد است که عوامل آشوب و تشنج همچنان به صورت بالقوه باقی است. مدرسه آمریکاییهای تهران و تعدادی از بانکها باز هستند

ص: 314

و ترافیک به وضعیت عادی خود برگشته است. دیروز به تازگی برای نخستین بار پست بین المللی شروع به کار کرد ولی ارتباطات تلفنی قطع شده است. در تبریز و خرمشهر برخوردهایی بین سربازان و تظاهرکنندگان به وقوع پیوست که مجموع کشته های دو شهر پنج تن گزارش شده است.

2- اعتصابات به صورت متناوب ادامه دارد، ولی هواپیمایی ایران کار و خدمات خود را تقریباً به صورت عادی از سر گفته است. یکی از ناآرامیهای متعدد کارگری همراه با احساسات شدید ضدخارجی در شرکت مخابرات ایران، جایی که چندی پیش کارکنان آمریکایی شرکت بین المللی آمریکایی بل از آنجا اخراج شدند، در جریان می باشد.

3- تولید نفت خام به 6/2 میلیون بشکه در روز بالغ می شود که نشانگر افزایش چشمگیر 000/500 بشکه در روز می باشد. حداقل دو شرکت مشترک (ایپاک و لاپکو) مشغول مذاکره برای حل و فصل اعتصاباتشان هستند ولی تشنجات و کشمکشها شدید است. با وجود فرآورده های پالایش شده نفتی، کمبود به طور جدی دیده نمی شود. هر وقفه جدی به علت ذخائر کم و افزایش تقاضاها برای گاز، روغن، نفت سفید سنگین خواهد بود اما علیرغم اینکه اوضاع کلاً مساعد است ولی آن عده از کارکنان صنعت نفت که به سرکارشان برگشته اند با فشارها و تهدیدات فیزیکی روبرو هستند.

4- نخست وزیر ازهاری امروز به یکی از دیدارکنندگان گفت:1- ارتش هنوز اولین وظیفه خود مبنی بر برقراری نظم را به انجام نرسانده است.2- او هنوز از بهبود امور در مناطق نفتی راضی نبود و 3- دولت مسئله محاکمه خارج از نوبت کارکنانی که در جریان مبارزه علیه ارتشاء دستگیر شده اند را به پیش خواهد برد و مقصرین را به زندان محکوم خواهد ساخت.

ونس

مشاهدات افسر رابط مستشاری نیروی دریایی و AAIRA از وضعیت ایران

سند شماره 178 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 78 0530 846 614 نوامبر 1978 - 23 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: مشاهدات افسر رابط مستشاری نیروی دریایی و AAIRA از وضعیت ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی راجع به موقعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) افسر رابط مستشاری نیروی دریایی و (AAIRA) در 14 و 15 نوامبر به منظور گردآوری اطلاعات، با اتومبیل گردشهایی در فرودگاه مهرآباد، جنوب تهران و فرودگاه دوشان تپه، داشتند

ص: 315

و موارد زیر توسط آنها مشاهده گردید:1- هیچ زره پوشی دیده نشد. در مناطقی که مورد مشاهده مأمور گزارشگر قرار گرفت، تانکهای چیفتن، اسکورپیون و ام 60 (BTR 60 s) در معرض دید نبود. 2- جلو دانشگاه تهران همچنان سنگرهای موقتی وجود داشت اما تعداد کمی افراد نظامی در آنجا حضور داشتند. 3- ترافیک فرودگاه عادی به نظر می رسید. سه دستگاه هواپیمای تانکر KC-135 نیروی هوایی شاهنشاهی با آرایش نظامی در نزدیکی مهرآباد دیده شدند و تقریباً 20 فروند جنگنده اف 4 با آرایش نظامی در حال پرواز بودند. 4- اهالی جنوب تهران علائم مشخص غیردوستانه از خود نشان می دادند. مشتهای گره کرده شان را به طرف مأموران گزارشگر تکان می دادند و صدای دشنامهایشان بگوش می رسید که اینها اعمالی عادی بودند، وسیله نقلیه مورد استفاده ما یک استیشن زردرنگ دولت آمریکا بود که به راحتی قابل شناسایی بود. 5- مغازه ها باز بودند و کار و کاسبی طبق معمول جریان داشت. مأموران گزارشگر از مغازه جواهرفروشی یک یهودی بازدید کردند و مطلع شدند که تجار یهودی طلا، طلاهایشان را برای فروش به مردم، در دسترس گذاشته اند. جواهرفروش به مأمور گزارشگر گفت که تجار یهودی در 14 نوامبر یک گردهم آیی داشته و تصمیم گرفته اند که می بایست بار دیگر کالاهایشان را در اختیار مردم قرار دهند. 6- مناطق نزدیک دوشان تپه وضعیت عادی داشته و امنیت پایگاه نیز عادی بود. 7- افسران گزارشگر از مشاهده اینکه تجارت و کسب و کار در مناطق بازدید شده مسیر عادی خود را طی می کنند، تعجب کرده اند.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): روز 17 نوامبر روز ارتش ایران است، افسران گزارشگر احتمال می دهند که آرایش نظامی هواپیماهای سوخت رسان و جنگنده ها برای تمرین پروازهای مربوط به مانور هوایی باشد. مراسم سان و رژه می تواند دلیلی بر عدم حضور سلاحهای خود کششی و زره پوش در شهر باشد. افسران گزارشگر احتمال می دهند که خودروهای مزبور برای انجام مراسم رژه آماده شده اند.

ارزیابی تهدیدها

سند شماره 179 سری14 نوامبر 1978 - 23 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11125به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ارزیابی تهدیدها 1- به دنبال هفته ها بی نظمی سرتاسری در ایران که منجر به شورشهای بزرگی در 5 نوامبر 1978 در تهران گردید و روز بعد از آن دولت نظامی بر سر کار آمد، تهدید بالقوه علیه آمریکاییها در تهران افزایش یافته است. خطرات عمده ای که متوجه آمریکاییهاست یکی امکان گیرافتادن در خشونتهای خیابانی است و دیگر حملات گروههای سازمان یافته تروریستی. ما در مورد هر کدام از زمینه های زیر، دست به اقدام خواهیم زد:

2- تجربه 5 نوامبر 78 در تهران تهدید اضافی خشونت جمعیت و اثرش در امنیت جامعه

ص: 316

آمریکاییها در ایران را برایمان نمایان ساخت. در حالیکه دولت نظامی نظم را دوباره در تهران و بعضی از شهرستانها برقرار کرده است به احتمال قوی آن دوره سپتامبر - اکتبر 1978 در مقابله با دولت نظامی تکرار خواهد گردید. دوره ای که برقراری حکومت نظامی در شهرهای اصلی ایران منجر به زد و خورد مخالفان با ارتش در تظاهرات پی در پی، آشکار و شدیدی گردید. اگر چنین شود باز هم آمریکاییها در تظاهرات، گرفتار شده و چنانچه قبلاً هم تا اندازه ای چنین اتفاقی افتاده است، تظاهرات ممکن است مستقیماً متوجه مؤسسات یا کارمندان آمریکایی گردد. ما یا اصلاً هشیار نیستیم و یا هشیاری کمی نسبت به این تهدید یا تهدیدات دیگری که فهرست وار در زیر آمده است، داریم.

3- معرفی دولت نظامی و تحکیم عمومی امنیت در ایران ممکن است تروریسم را در تهران و شهرستانها به طرف سازمان یافتگی بیشتر هدایت کند. ما معتقدیم که کوششهای یکی از دو گروه سازمان یافته یعنی چریکهای فدایی خلق ایران مستقیماً علیه اعضای دولت و نیروهای امنیتی - همچون گذشته - ادامه خواهد یافت و با روی کار آمدن دولت نظامی، فعالیتهای آنان احتمالاً افزایش می یابد. این گروه به تشکیل آموزش دیده ترین و مجهزترین گروههای تهدید تروریستی ادامه می دهد و می توان انتظار داشت که در فعالیتهایشان، حملات دو ماه گذشته را تکرار کنند. حملاتی که در مشهد علیه یک سرهنگ پلیس صورت گرفت و در تهران علیه قرارگاه مرکزی پلیس گارد ملی ایران انجام پذیرفت. چنین حملاتی با تسلیحات پیچیده انجام گرفته و طوری طراحی شده اند که بالاترین ارزش تبلیغاتی را داشته باشند.

اگرچه چریکها مدعی شده اند که مسئول انفجار بمب در مرکز فرهنگی ایران - آمریکا در اواخر 1977 هستند، آنها هیچ گاه به افراد آمریکایی حمله نکرده اند و ما هیچ گونه شواهدی دال بر تغییر دادن موضعشان مبنی بر اکراه ظاهری در انجام عملیات علیه اعضای جامعه آمریکاییان در ایران نداریم. غیر از آمریکاییهایی که با بدشانسی در حین حمله مستقیم علیه یک صاحب منصب ایرانی گرفتار شوند، ما اعتقاد داریم که این گروه تهدید مستقیمی علیه آمریکاییها در ایران صورت نمی دهد.

4- گروه دیگر تروریستی سازمان یافته در ایران یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران از اوایل 1977 خود را درگیر اقدامات تروریستی قابل توجه نکرده است و از اوت 1976 که دست به ترور سه بازرگان آمریکایی در تهران زد، علیه جامعه آمریکاییها در ایران، دست به حمله ای نزده است. در حالیکه ما اطلاعات جامعی در دست نداریم که این فقدان عملیات را توضیح دهد، اما خبرهایی داریم دال بر اینکه مجاهدین به علت تلفاتی که در زمستان 76 - 77 متحمل شده اند سیاستی مبنی بر خودداری از مواجهه با، نیروهای امنیتی اتخاذ کرده اند. این سیاست که با شروع تابستان سال 1977 اتخاذ شد همچنین به این علت بود که آن مقاصد سیاسی که به وسیله مجاهدین تا اندازه ای از طریق تروریسم پیش برده می شد، با بازدهی بهتری به وسیله عناصر میانه روتر مخالف تحت عنوان جبهه ملی و مخالفین مذهبی پیش می رفت. در حقیقت

ص: 317

ممکن است مجاهدین با رهبران مخالفین به توافق رسیده باشند که دست از عملیات تروریستی بردارند تا مخالفین میانه روتر شاه فرصتی به دست بیاورند تا از راهی معتدل و غیرقهرآمیز برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش نمایند.

در هر صورت، روی کار آمدن دولت نظامی ظاهراً از طرف رهبران اپوزیسیون اینگونه تلقی شده است که این دولت از همان ابتدای به وجود آمدنش به معنی پایان مسیر راه حل سیاسی برای بحران است. اگر چنین باشد، ما می توانیم انتظار داشته باشیم و انتظار داریم که در حالی که راه حلهای سیاسی به بن بست رسیده اند، مجاهدین با شیوه های دیگری به مبارزه ادامه دهند و فعالیتهای آنان به عنوان یک گروه تروریستی غیرکمونیست افزایش یابد. ما نشانه هایی در دست داریم (تهدیدات تلفنی) دال بر اینکه این گروه در حال حاضر این سیاست جدید را اتخاذ کرده است.

اگرچه عملی را مشاهده نکرده ایم که بتوان شخصاً آن را به مجاهدین نسبت داد. اگر مجاهدین عملیاتشان را از سر بگیرند می توانیم انتظار داشته باشیم که این گروه - همچون گذشته - به مقامات آمریکایی یا آن دسته از تجار آمریکایی که با حضور نظامی آمریکا در ایران رابطه داشته باشند، حمله کنند. بر مبنای عملیات قبلی، ما تصور می کنیم که مجاهدین به اهداف به دقت انتخاب شده، ضربه می زنند و می کوشند به زنان و کودکان صدمه ای وارد نیاید. اما باید تأکید کنیم که این ارزیابی بر اساس عملیات قبلی مجاهدین صورت می گیرد. شواهدی در دست نداریم دال بر اینکه آیا آنها همان تاکتیکها را در پیش گرفته اند یا روش جدیدتر و خطرناک تری اتخاذ کرده اند. این گروه همچنین سلاحهای پیچیده ای دارد و آموزش دیده است تا واقعاً بتواند هرنوع عمل تروریستی که انتخاب می کند، را با موفقیت به انجام رساند.

5- نقصان همه جانبه نظم شهری در ایران و افزایش اعلان علنی نظرگاههای مخالفان با افزایش خشونت به خصوص توسط گروههای کوچک و افرادی که با هیچ جنبش تروریستی سازمان یافته ارتباط ندارند، همراه گشته است. جهت گیری مقداری از این خشونتها مستقیماً متوجه آمریکاییها بوده و اخیراً افزایش یافته اند. در حالیکه هیچ قتلی رخ نداده است، پرتاب بمب در 11 اکتبر 1978 به یک اتوبوس شرکت هلیکوپتر سازی «بل» در اصفهان و پرتاب بمب آتش زا در 8 نوامبر 1978 به خانه های سه آمریکایی در شمال شرقی تهران، نمونه هایی هستند از جدی بودن تهدیدات، در هر دو مورد، تنها تصادف بود که کسی مجروح نشد یا این حوادث منجر به مرگ و میری نگردیدند. ما راهی برای پیش بینی رفتار گروهی یا انفرادی آنها نداریم و حتی نمی دانیم که اصولاً آنها چه کسانی هستند.

ما معتقدیم که آنها فعالیتهایشان را علیه آمریکاییها تشدید خواهند نمود به خصوص با اخباری که منتشر می شود - چنانچه الآن هم دارد شروع به رواج یافتن می کند - درباره پشتیبانی آمریکاییها از روی کار آمدن دولت نظامی در ایران یا تحویل دادن تجهیزات ضدشورش آمریکایی به نیروهای امنیتی ایران، این تهدید که شبیه تهدیداتی نیست که از جانب گروههای

ص: 318

سازمان یافته تروریستی مطرحند، بالقوه می تواند برای آمریکاییهای غیر شاغل و وابستگان آنها مصیبت بارتر باشد. باید تأکید کنیم که ما هیچ نشانه ای در دست نداریم حاکی از اینکه نوعی از مبارزه تروریستی بزرگ ضدآمریکایی در شرف وقوع باشد ولی ما معتقدیم که تهدید رو به افزایش است.

6- روی هم رفته ما هیچ گونه بهبودی در این موقعیت تهدیدآمیز، در آینده نزدیک پیش بینی نمی کنیم و این بیشتر مربوط می شود به پیچیدگیهای بحران سیاسی در ایران و راه حل آن و معتقدیم که تا آن وقت زندگیمان توأم با افزایش تهدید ناشی از این حوادث خواهد بود.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 14 نوامبر

سند شماره 180 خیلی محرمانه14 نوامبر 1978 - 23 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11148به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 14 نوامبر خلاصه: تهران آرام است. سانسور اخبار، موجب رونق شایعات می گردد. سفارتخانه خبر خشونت شدید در همدان در 9 نوامبر را تأیید کرده است. رئیس پلیس کرمان به قتل رسید. دیروز مجلس سنا جلسه معمول خود را تشکیل داد. تظاهرات به طرفداری از دولت در زاهدان. در یکی از دانشکده های دانشگاه آریامهر، شعارهایی به حمایت از خمینی سرداده اند. یک شخصیت میانه رو سیاسی ادعا می کند که شورشیان 5 نوامبر جزو اپوزیسیون بودند اما حقایق هنوز روشن نیست. اظهارات رسمی و مکرر اخیر دولت در مورد ماهیت کامل اسلامی دولت، بر هرگونه اعلام جهاد خمینی پیشدستی می کند. ناآرامیها موجب کمبودهایی در اصفهان شد. به مدیرعامل شرکت خدمات نفتی (OSCO) سوءقصد شد اما وی زخمی نگردید. پایان خلاصه.

1- امروز هم تهران آرام است. به نظر می رسد حضور ارتش در خیابانها، نسبت به دامنه گسترده ای که در پایان هفته داشت، کم شده است. به جز ادامه سانسور اخبار، وضعیت تقریباً عادی به نظر می رسد. روزنامه ها منتشر نمی شوند و رادیو تلویزیون ملی ایران خبرهای داخلی را کم پخش می کند. در هر صورت رادیو تلویزیون ملی ایران اکنون به علت مبارزات صنفی فلج شده است. اگرچه کارکنان فنی به سر کار بازگشته اند اما مکرراً از انجام وظایفشان امتناع می ورزند. صدای بخش فارسی بی. بی. سی نیز ضعیف و نارسا بوده است و بلافاصله باعث بروز شایعاتی شده مبنی بر اینکه دولت ایران آن را پارازیته می کند. اما خود بی. بی. سی وجود مشکلات فنی در انتقال صدا را تأیید می کند. چند هفته نامه ظاهر شده اند اما کمیابی عمومی خبر و حتی خبرهای سانسور شده یا کنترل شده، ایران را به کارخانه عظیم شایعه سازی تبدیل کرده است.

ص: 319

2- منبع ما در روزنامه کیهان که کارمند سفارت از 2 سال پیش او را می شناسد، درباره وضعیت روزنامه تا تاریخ 12 نوامبر که از آن اطلاع داشته، چنین گزارش می دهد: مصباح زاده مدیر کیهان در 11 نوامبر با کارمندانش ملاقات کرد و به آنها گفت که اگر روزنامه بیرون نیاید، امکان پرداخت حقوق آنها وجود ندارد. (نظریه ICA: مصباح زاده قبلاً حقوق کارکنان روزنامه را 25% اضافه کرده است و اکنون فاقد هرگونه امکان مالی مستقلی است). کارکنان روزنامه به اتفاق آراء موافقت کرده اند که به اعتصاب ادامه دهند. بیشترشان - از جمله منبع مذکور - رادیکال شده اند و متقاعد گشته اند که تا شاه صحنه را ترک نگوید، داوطلبانه به سر کار بازنگردند. منبع فوق گفت که به نظر نمی رسد دولت نظامی، روزنامه نگاران را تحت فشار قرار دهد. او با این نظر موافق بود که دولت جدید ازهاری احتمالاً از عدم انتشار روزنامه خشنود است. منبع همچنین گفت زرنگار و دو تن دیگر از هیأت تحریریه تلاش کرده بودند که کیهان انگلیسی عصر را در 11 ژانویه منتشر کنند و واقعاً هم یک 4 صفحه ای را آماده کرده بودند ولی کارگران چاپخانه از چاپ آن امتناع ورزیدند.

3- ناآرامی در استانها همراه با شایعات فراوانی درباره کشتارها، ادامه دارد. سفارتخانه دردسر جدی 9 نوامبر در همدان را که احتمالاً منجر به حدود 18 کشته گردید، تأیید کرده است. رئیس پلیس کرمان در اتومبیل خود توسط سرنشینان یک اتومبیل در حال عبور مورد هدف قرار گرفته وبه قتل رسیده است. کنسول ما در اصفهان دو مورد تظاهرات را گزارش نموده که ظاهراً تلفاتی نداشته است. در خیابانهای اصفهان سربازان مسلح فراوان و بسیار فعالند و در اجرای جدی حکومت نظامی، تجمعات بیش از سه نفر را متفرق می نمایند. با این وجود، دانشجویان در دوم نوامبر درب بسته دانشگاه اصفهان را شکسته و وارد آن شدند و با هر تصویری از شاه که به دستشان آمد، آتش بزرگی افروختند. کنسول گزارش می دهد که بازار کاملاً بسته است و تنها دو - سه مغازه باز هستند آن هم نه به طور کامل، بلکه نیمه باز. کمبودها در مورد اقلام وارداتی مشهودند. تهیه کپسول گاز و وسایل یدکی اتومبیل مشکل است.

4- جمعیتی بالغ بر سه هزار نفر دیروز به طرفداری از دولت در زاهدان تظاهرات کردند (نظریه: دولت ایران اغلب نشان داده است که می تواند در بلوچستان، حامیان خود را بسیج کند ولی مشکل می توان فهمید که این کار چگونه می تواند در مراکز قدرت در ایران - که از زاهدان بسیار دور هستند - تأثیر داشته باشد). دولت همچنین احتمالاً امیدوار است که حامیان خود را در یک مراسم و رژه برنامه ریزی شده برای روز ارتش در 17 نوامبر در تهران بسیج کند.

5- از آنجایی که دست اندرکاران امور منتظر اقدام خمینی هستند، صحنه سیاسی هنوز تاریک و مبهم است. شایعاتی روزانه رواج می یابد مبنی بر اینکه خمینی اعلام جهاد داده یا خواهد داد (رجوع شود به پاراگراف 7) سنا دیروز جلسه علنی داشت اما صرفاً به کارهای جاریش پرداخت. دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر شعار می دهند که در پشتیبانی از خمینی متحد هستند.

ص: 320

6- یک شخصیت سیاسی میانه رو که بیشتر از 5 ماه با گروههای طرفدار شاه کار می کرده است به مأمور سفارت گفت که تعداد زیادی از شورشیان 5 نوامبر از رده های دولت ایران نبوده بلکه از دوستان نصیری رئیس سابق ساواک، و شاید هم از دوستان غیررسمی هویدا نخست وزیر سابق بودند. او گفت که گروه او «چندین» نفر را به طور مسلم شناسایی کرده اند که جزو این افراد بودند و همچنین حداقل دو نفر از توده ایهای سابق را که قبلاً در کارخانجات بودند یعنی کسانی که می توانسته اند باهر کسی همراه باشند شناسایی کرده است. (نظریه سفارت: منبع عموماً در توصیف حوادث گذشته قابل اطمینان بوده است اما در رابطه با حوادث 5 نوامبر این را تصدیق نموده است که مشکل بتوان گفت که چه کسی طرفدار چه کسی بوده است).

7- دو تن از ناظرین صحنه سیاست ایران در طول تعطیلات آخر هفته گذشته یک نمایش میان پرده ای مضحکی را از شاه و نخست وزیر دیدند که آنها مرتب دست به دامان هویت اسلامی ایران می شدند.

(11 نوامبر عید قربان بود) بر اساس گفته های منابع تأکید روی ماهیت اسلامی ایران و دولت ایران جهت ممانعت از تلاش خمینی برای رقم زدن چهره شاه به عنوان یک غیرمسلمان، لازم بود و اینکار همچنین یک سپر دفاعی در مقابل اعلام جهاد بود. منابع اظهارنظر کردند که از آنجا که نمی توان بر علیه مسلمانان اعلام جهاد داد، دولت ایران بدین ترتیب راه خمینی را برای فراخواندن به جهاد، مسدود نموده است. آیت الله می تواند به بیگانگان ناسزا بگوید اما فراخوان به جهاد غیرمحتمل خواهد بود. مگر اینکه بتواند کل رژیم را ماورای حد و مرزی که منابع ادعا می کنند یعنی خارج از دین قلمداد کند و این امری است که از دست خمینی هم ساخته نیست (نظریه سفارت: این طرز تفکر آرزوی خوشبینانه ای است.) 8 - دیروز در اهواز جورج لینگ مدیرعامل شرکت خدمات نفتی (OSCO) در اتومبیلش با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت اما گزارش شده که زخمی نشده است. 3 نفر ایرانی به سوی اتومبیل او کوکتل مولوتف پرتاب کردند که منجر به آتش گرفتن اتومبیل و منفجر شدن باک بنزین آن گردید. به راننده و لینگ آسیبی وارد نشد (مطبوعات اشتباهاً خبر دادند که راننده به سختی مجروح شده است) اکنون لینگ در خانه اش و هنگام نقل و انتقال، دارای محافظ نظامی است.

لینگ در استخدام «اکسون» و مأمور خدمت در شرکت خدمات نفتی است. گزارشات مبالغه آمیز این حادثه بی شک به ترس و وحشت آمریکاییهای مستقر در ایران، دامن خواهد زد. و در این رابطه شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل گزارش می دهد که از 15 اکتبر تاکنون 800 کارمند و بستگان آنها کشور را ترک کرده اند. شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل اعلام کرده است که به هر کارمند دائمی که در ایران بماند ماهیانه 200 دلار پاداش می دهد.

9- گزارش عصر حاکی از این است که امروز صبح ارتش، تظاهرات بازار تهران را متفرق

ص: 321

کرده است. رادیو تهران ادعا کرد که ارتش به تیراندازی هوایی اکتفا کرده است. این حرف در شهر دهان به دهان می گشت که چندین نفر از طرفداران خمینی کشته شده اند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 14، 14 نوامبر 1978

سند شماره 181 سری14 نوامبر 1978 - 23 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 289132 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاور نزدیک و جنوب شرقی آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 14، 14 نوامبر 1978 1- تهران امروز را در آرامش بسر برد و از حضور نظامی ظاهراً کاسته شده بود. به علت اعتصاب کارگران شرکت برق، شهر تهران امشب سه ساعت خاموشی کامل داشت. دورنمای سیاسی مثل همیشه تیره و تار می نماید، زیرا حضار در پاریس منتظر دریافت رهنمودهای آیت الله خمینی هستند. نظامیان تظاهرات امروز صبح در بازار تهران را سرکوب کردند و این اولین درگیری در پایتخت در ظرف یک هفته اخیر بود. گزارشات واصله حاکی از ادامه ناآرامی در استانهای دیگر و همچنین در کرمان جایی که رئیس پلیس آنجا ترور شده است، می باشد. دو تظاهرات عظیم و مسالمت آمیز در اصفهان برگزار گردید که با مداخله تعداد کثیری از سربازان خاتمه یافت.

2- عدم بیان کامل اخبار داخلی بازار شایعه پراکنی را گرم کرده است. کارگران قسمت چاپ و تکثیر روزنامه هنوز در اعتصاب بسر می بردند و دولت نظامی ظاهراً روزنامه نگاران را برای شروع به کار تحت فشار قرار نمی دهد. رادیو تلویزیون ایران نیز اخبار داخلی زیادی پخش نمی کنند، بخش صدای فارسی رادیو بی. بی. سی ظاهراً به علت اشکالات فنی فرستنده ضعیف و نارسا است.

3- علیرغم تداوم پیشرفت امور در مناطق نفتی، تشنجات در اهواز و خوزستان همچنان به شدت جود دارد. طبق برآورد 14 نوامبر کل تولید نفت 3/3 میلیون بشکه در روز تخمین زده می شود (ظرفیت رسمی 8/5 میلیون بشکه است).

به نظر می رسد که کارکنان اعتصابی پالایشگاه آبادان در حال پایان دادن به اعتصابشان هستند.

دیروز مدیرکل شرکت خدمات نفتی ایران در اهواز مورد حمله سه ایرانی مسلح به بمب آتش زا قرار گرفت و اتومبیلش از بین رفت ولی به خود او و راننده اش آسیبی نرسید. او در حال حاضر از اسکورت نظامی برخوردار است. شکی نیست که مبالغه و بزرگ کردن حادثه مذکور موجب افزایش ترس جامعه آمریکاییان خواهد شد.

ونس

برنامه های آتی خمینی

ص: 322

سند شماره 182 خیلی محرمانه15 نوامبر 1978 - 24 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11207به: وزارت امور خارجه، در واشنگتن دی. سی.

موضوع: برنامه های آتی خمینی 1- در گفتگوی بین خبرنگار دین برلیس (شدیداً حفاظت شود) و مقام سفارت در تاریخ 14 نوامبر، برلیس که ده روز قبل با خمینی ملاقات نموده بود گفت که مترجم خمینی به برلیس گفته است که خمینی مطمئن به بازگشت به ایران در ماه محرم (30 نوامبر - 2 دسامبر) «پس از سرنگونی شاه» است. برلیس گفت او در ابتدا این موضوع را سرسری گرفته بود ولی از میزان اطمینان وی به این امر که ادامه شورشها در اوایل دسامبر به سطحی خواهد رسید که منجر به قدرت رسیدن خمینی در طول عاشورا (11 دسامبر) خواهد شد، متعجب شده بود.

2- چند منبع خاطرنشان ساخته اند که ملاهای طرفدار خمینی در ایران همچنان فعال می باشند. کلمنت، مقام وزارت با یکی از این ملاهای اهل قلم در قطار در تاریخ 8 نوامبر صحبت کرده بود و او نیز با اطمینان تمام گفته بود که کارشان تمام است و پیش بینی کرده بود که خمینی به ایران بازخواهد گشت و جمهوری اسلامی را تحت حکومت نمایندگان خویش در ایران برقرار خواهد ساخت. سولیوان

دولت نظامی

سند شماره 183 سری15 نوامبر 1978 - 24 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 289280به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: دولت نظامی 1- ما متشکر خواهیم شد که تا آخر این هفته ارزیابی مقدماتی را نسبت به عملکرد و دورنمای دولت نظامی دریافت نمائیم. ما علاقمندیم که نظرات سفارت را در مورد مطالب زیر بدانیم:

الف- گرچه طبق گزارش خبرگزاریها، اوضاع امنیتی در تهران اساساً بهبود یافته است، اما به نظر می رسد که خشونت خارج از پایتخت با خشونت قبل از روی کار آمدن دولت نظامی فرق چندانی نکرده باشد. سفارت توانایی ارتش را در ادامه حفظ کنترل تهران چگونه ارزیابی می کند؟ چه توضیحی برای عدم توانایی نیروهای امنیتی در کنترل ناآرامی مراکز استانها وجود دارد؟ آیا دولت ایران فاقد تعداد کافی نظامیان قابل اعتمادی است که بتواند آنها را در شهرهای کوچک تری مانند کرمانشاه و قزوین، به صورت آماده باش درآورد، یا اینکه نظامیان نمی توانند از عهده مسایل برآیند؟ آیا مراحل اقدامات نظامی نخست برای آرام نمودن تهران و بعد برای آرام کردن مراکز دیگر است؟ ب - اعتصابات - سفارت اقدام مقامات نظامی در مورد وادار نمودن کارگران برای بازگشت

ص: 323

به سر کارشان را چگونه ارزیابی می نماید؟ ما متشکر خواهیم شد که برآورد مختصری راجع به موفقیتها و ناکامیهای دولت در هر جا که مقامات دولتی اقدامی جدی برای پایان بخشیدن به اعتصابات به کار برده اند، داشته باشیم. آیا در مدتی که دولت نیروی خود را بر روی نفت، شرکت هواپیمایی ملی ایران و دیگر نمایندگیهای کلیدی و یا صنعت متمرکز می سازد، بخشهای دیگر نادیده گرفته نمی شود؟ ج- کارمندان دولت - ما متوجه بی میلی و اکراه آشکار ایرانیان صلاحیت دار و صاحب آوازه در حمایت از دولت نظامی از طریق عدم قبول پستهای وزارت شده ایم. در این میان به نظر می رسد که مهران تنها استثناء در بین افراد نسبتاً هم سطح و صاحب منصب غیرنظامی باشد. آیا تعمیم این مسئله درست است؟ سفارت چه علائمی از تمایل کارمندان مهم دولتی در همکاری با وزرای کابینه نظامی دارد؟ آیا عملکردهای وزراء کابینه بهبود یافته است؟ د - احساسات عمومی - عکس العمل اشخاص مستقل با نفوذ و صاحب فکر نسبت به دولت نظامی چگونه بوده است؟ با توجه به واکنشهای مخالف غیرافراطی، آیا سفارت اعتقاد دارد که رژیم نظامی بتواند روی کار آمدن دولتی وجیه المله و غیرنظامی را تسهیل نماید یا اینکه تشکیل آن را مشکل تر خواهد ساخت.

ه - گرفتاریهایی برای ایالات متحده - برقراری دولتی نظامی چه تأثیری بر موقعیت آمریکا در ایران داشته است؟ 2- اسرائیلی ها سؤال نموده اند که آیا شاه است که دولت نظامی را هدایت می نماید یا عکس آن درست است، به این معنا که مقامات نظامی اداره امور را به دست دارند و شاه مجبور است از آنان دنباله روی نماید؟ استنباط سفارت از میزان اختیارات موجود و مانور انجام شده جانب رهبری نظامی چیست؟ 3- سفارت از دوره تصدی دولت نظامی چه انتظاری دارد؟ آیا احتمال دارد دولت نظامی در سراسر ماه محرم روی کار بماند؟ آیا شاه به تماس خود با رهبران سیاسی غیرنظامی در مورد تشکیل نهایی دولتی ائتلافی ادامه می دهد یا اینکه او این مذاکرات را در حال حاضر مسکوت گذاشته است؟ نظر افسران ارشد راجع به انتخابات از جمله امکان برگزاری انتخابات در اوایل سال آینده چیست؟ ونس

یادداشتهایی بر گفتگو با معاون رئیس کل بانک مرکزی ایران

سند شماره 184 استفاده اداری محدودتاریخ: 15 نوامبر 1978- 24 آبان 1357 نویسنده: کلاید. دی. تیلور موضوع: یادداشتهایی بر گفتگو با معاون رئیس کل بانک مرکزی ایران دکتر بهمن همایون در تاریخ 13 نوامبر 1978 تشریح وقایع 5 نوامبر: دکتر همایون از من خواست که سخنانش را درباره آنچه که او

ص: 324

شایعه مورد توافق عام در مورد وقایعی که در 5 نوامبر اتفاق افتاد نامید، تا به آخر گوش کنم، و آن به قرار ذیل است:

در حدود ساعت 9 صبح روز شنبه 4 نوامبر نیروهای نظامی ایرانی در دانشگاه تهران واکنش شدیدی را بر علیه گروه بزرگی از دانشجویان که بخش عمده آنها در محوطه دانشگاه و جمعی از آنها در حال حرکت گروهی و مشغول دادن شعارهایی بوده و پلاکاردهایی بر علیه شاه و دولت حمل می کردند، نشان دادند. نکته ویژه این حقیقت بود که دوربینهای تلویزیونی در آنجا وجود داشت. نیروهای نظامی در ابتدا با گاز اشک آور شروع کرده و خیلی سریع دست به تیراندازی زدند که در نتیجه آن تعداد زیادی از دانشجویان کشته و یا زخمی شدند. در حقیقت صبح روز یکشنبه پنجم نوامبر دکتر همایون از این موضوع آگاه شد. او توسط مدیرش در بخش آماری در قسمت شمالی ساختمان احضار شد و ایشان گفت که تعداد زیادی از 400 کارمند بخش مشغول تظاهرات هستند. دکتر همایون فوراً به آنجا رفت و با کارمندان صحبت کرد. او اظهار کرد که اگر مردم فشارشان را زیاد کنند به تلاشهای دولت برای اعطای آزادی لطمه وارد خواهد شد. او به کارمندان اصرار می کرد که از فکر و مغزشان به جای احساسات استفاده بکنند و به سر کار برگردند. آنها از او پرسیدند که آیا او فیلم خبری کشتار دانشگاه که شب گذشته در تلویزیون کانال 1 نشان داده شد، را دیده است. دکتر همایون گفت نه و سپس کارمندان مطالب فوق الذکر را، برای او شرح دادند. دکتر همایون احساس می کرد که او کارمندان را برای بازگشت به سر کار متقاعد کرده بود ولی در آن مرحله یک پیام آور از سوی کارمندان تظاهر کننده در ساختمان مرکزی بانک به داخل راهرو آمد و کارمندان فوراً به او گفتند که آنها به سایر همکارانشان در بانک می پیوندند. بعداً آنچه در آن روز اتفاق افتاد این بود که عناصر امنیتی دولتی با همدستی ارتش اعمال جزئی خرابکاری در ساختمانهای متعددی مرتکب شدند. او می گفت گروههای نه بیشتر از 12 تا 30 نفره کسانی بودند که واقعاً حملات پیچیده تری مانند آتش زدن یک ساختمان به وسیله بمب را مرتکب شدند. او به طور کامل در تشریح این تئوری کوشید که تظاهرکنندگان متوسط و معمولی ساختمانهای سیمانی فولادی تیپیک ایرانی را نمی توانستند آتش بزنند. آنهایی که غارت می کردند از یک قماش دیگری بودند آنهایی که حمله ها را روی مکانهایی مانند تئاترها و بانکها و ساختمانهای اداری بزرگ انجام می دادند، واقعاً نیروهای امنیتی بودند.

دکتر همایون به مسایل فوق به عنوان نظری که همه افرادی را که می شناخت با آن موافق بودند مطرح می کرد. دلایل عقلی که او ارائه می داد این بود که ارتش یک طرف این قضیه است. وی می خواهد دولت شریف امامی را متقاعد بکند که راه تحمل و انعطاف موفق نخواهد بود و فقط اعمال شدید حکومت نظامی به وسیله ارتش نظم را از دل بحران و اوضاع وخیم کنونی بیرون خواهد آورد. او سپس نظرات خودش را مبنی بر اینکه هر توضیح دیگری راجع به اینکه چگونه وقایع آن شنبه رخ داد، قادر نیست عدم حضور نیروهای امنیتی در مکانهایی

ص: 325

مانند سفارت انگلیس و شرکت گاز را بیان کند، مطرح نمود. او گفت که در صبح روز پنجم با مراجعه به وضعیت واقعی بانک، تعداد زیادی از کارمندان بانک مرکزی و ملی (آنهایی که در رده پایین تر از مدیر هستند) به هم پیوسته بودند و موانع بین املاک مجاور را شکسته و در سراسر منطقه شعار می دادند و تظاهرات می کردند.

سپس آنها به داخل ساختمانها رفته و تصاویر خانواده سلطنتی را پاره کردند و سوزاندند و تا بعد از ظهر از خیابانها ناپدید شدند و هنگامی که می رفتند شعار سر می دادند که ساعت 8 روز بعد همانجا خواهند بود. وقتی محافظین ساختمانهای اصلی بانک مرکزی و ملی گزارش دادند که کارمندان تظاهر کننده می گفتند که آنها فردا وارد ساختمانهای اصلی خواهند شد، جلیل شرکاء رئیس بانک ملی (که در آن موقع در بانک مرکزی حضور داشت) و خوش کیش رئیس کل بانک مرکزی تصمیم گرفتند که این بانکها فردا بسته باشند.

خوش کیش تقاضای حمایت نظامی ها را رد کرد و حتی یک تانک برای روز بعد درخواست نمود و هیچ یک از اتوبوسهای سرویس جمع آوری کارمندانش به بیرون فرستاده نشد. درهای رو به خیابان بسته شد و نظامیان از اموال حفاظت می کردند و کارمندان عالی رتبه بر سر کار بودند و به کارمندان آمارگر اجازه داده نشد که روزهای سه شنبه و چهارشنبه بازگردند. این کارمندان که 99 درصدشان زیر 30 سال توصیف می شوند دارای مدارج دانشگاهی و به خصوص از لحاظ سیاسی فعال هستند. وقتی پرسیده شد که آیا هیچ اقدامی بر علیه رهبران این اغتشاشات وجود داشته است، دکتر همایون گفت تا جایی که او اطلاع دارد نظامیان چهار نفر از کارمندان بخش آمار را دستگیر کرده اند. در هیچ زمانی در خلال آن هفته و یا روزهای قبل کارمندان در داخل ساختمان تظاهرات نکرده بودند.

وضعیت مالی: دکتر همایون گفت که در پنجشنبه 2 نوامبر نخست وزیر شریف امامی جلسه ای با دعوت از گروهی اقتصاددان ترتیب داد که بعداً آنها را «مشاورین اقتصادی» خود نامید. ده نفر از دولت دعوت شده بودند و چهار نفر از بخش خصوصی و 2 نفر از دانشگاهها که این 2 نفر آخری نیامده بودند. در اولین گردهمایی این جلسه نخست وزیر گفت که این گروه هر پنجشنبه با او ملاقات بکنند. دکتر همایون اولین نفری بود که به دعوت نخست وزیر برای تشریح وضعیت اقتصادی پاسخ داد و بعد از مدتی صحبت کردن توسط نخست وزیر از او پرسیده شد که آیا او از تجدیدنظرهای مالی اخیر مطلع می باشد. دکتر همایون: پاسخ داد نه و سپس نخست وزیر گفت که آنها در نظر دارند یک میلیارد دلار از مخارج ارزی خارجی را حذف بکنند و کل کسر بودجه را به 200 میلیارد کاهش بدهند. دکتر همایون با اظهار عقیده من که این حذف به نظر می رسد بسیار شدید باشد موافق کرد، اما او گفت که به نظر می رسید نخست وزیر برای انجام این کار تصمیمش را گرفته باشد. دکتر همایون اطلاعات مالی برای شش ماهه اول سال جاری ایرانیان را که یک افزایش 5/2 درصدی در درآمدها و یک افزایش 5/11 درصدی در پرداختها، با یک کمبود گردش نقدینگی، به استثنای قروض 2/223 میلیارد

ص: 326

ریالی (17/3 میلیارد دلار) را نشان می داد فراهم کرد. [توجه: آقای کورس معاون وزیر اقتصاد و دارایی در 14 نوامبر گفت کمبود شش ماه فقط 90 میلیارد ریال داخلی بود (به وسیله اوراق قرضه) و 3 میلیارد خارجی] تورم: دکتر همایون شاخص قیمتهای عمده فروشی و تعدادی آمار مقدماتی شاخص قیمت مصرف کننده برای 10 شهر بزرگ در ماه هفتم را فراهم کرده بود. او گفت که به دلیل اعتصاب هفته گذشته بخش آمار اطلاعات راجع به شاخص قیمتهای مصرف کننده تکمیل نگشته بود. او گفت در حالی که در ماه هفتم شاخص قیمتهای عمده فروشی افزایش پیدا کرد شاخص قیمتهای مصرف کننده دوباره نزول کرد و او اضافه کرد که پیش بینی 14 تا 18 درصدی برای نرخ تورم برای سال جاری ایرانی درست خواهد بود. او اعتقاد داشت که بیشتر افزایشهای قیمتهای عمده چند ماه طول می کشد تا ظاهر شود و اشاره کرد که هنوز برخی از افزایش حقوقها به اجرا درنیامده است. او مایل بود نرخ تورم برای آغاز سال 1979 را پیش بینی کند و فکر می کرد که متوسط نرخ تورم برای کل سال بعدی ایرانی یقیناً حدود 30 درصد خواهد بود.

پولی: دکتر همایون اطلاعاتی راجع به وضعیت پولی برای شش ماهه اول سال ایرانی داد و می گفت که هفت ماهه آخر مقداری حالات معکوس در روندهای عمومی نشان می دهد. او می گفت که از آغاز سال جدید ایرانی 155 میلیارد ریال اسکناسهای جدید منتشر شده و 55 میلیارد ریال از این مقدار در ماه گذشته منتشر شده بودند. (توجه: ممکن است مقداری مغایرت در اینجا وجود داشته باشد برای اینکه او گفت این یک رقم افزایشی بود بر روی 400 میلیارد ریال پس مانده در آغاز سال. با این وجود وقتی یک نفر به آمار آغاز سال نگاه می کند رقم 6/406 میلیارد است و اگر همانطور که او می گفت رقم جاری 555 باشد پس 4/148 میلیارد ریال اسکناسهای جدید منتشر شده اند نه 155 میلیارد ریال) او گفت که بر اساس سپرده های موجود در 2 ماه گذشته و کاهش ذخایر قانونی جواز ایجاد یک اعتبار 120 میلیارد ریالی برای بانکها را به وجود آورد تا به وسیله آن برای رفع بدهی از اسکناسهای جدیداً منتشر شده اقدام بکنند. وقتی در رابطه با اعانه درخواست شده توسط بانکهای تجاری که به طور فزاینده ای غیرقابل وصول شده بودند پرسیده شد او گفت که قویاً به خوش کیش نصیحت کرده بود که اعانه بیشتری فراهم نکند اما اصرار بورزد که بانکها خود قبل از اعلام هر نوع تعطیلی اقداماتی بکنند. بنابراین ارقامی که ما شنیده ایم مربوط به محدودیتهای گذاشته شده به وسیله بانکهای تجاری به روی برداشتها، برای نمونه 5000 تومان در روز، در حقیقت نشانگر این است که این اقدام توسط بانک مرکزی پیشنهاد شده است. بانک مرکزی به بانکهای تجاری پیشنهاد سقف برداشت 10000 تومان در روز را داده بود. وقتی پرسیده شد تخمین پول بالفعل نابود در آتش سوزیها و خصومتهای اخیر با بانکها چه میزان می باشد دکتر همایون گفت که رقم معلوم نیست اما پول نقد و اسنادی که در گاوصندوقها بودند از بین نرفتند. برای اینکه گاوصندوقها به طور عموم نسوز هستند اگر چه می گویند یک تعدادی از کارمندان بانکها وقتی مورد حمله

ص: 327

واقع می شدند از کشو به جیب می زدند! به تمایل افزایش نقدینگی در میان ایرانیان اعتراف کرد و اظهار داشت که مردم پول بیشتری (نسبت به گذشته) پیش خود نگه می دارند. وقتی پرسیده شد وقتی که شرایط تثبیت بشود و این سرمایه ها به بانکها برگردند چه اتفاقی خواهد افتاد دکتر همایون گفت که در آن موقع آنها باید شروع بکنند که ذخایر قانونی را به درصد قبلی اش بازگردانند. او گفت که به هرحال از لحاظ قانونی آنها نمی توانند ذخایر قانونی را به پایین تر از ده درصد برسانند. (توجه: دکتر کورس در 14 نوامبر تشریح کرد که با همه اقدامات ممکنه برای اجتناب از تعطیلی بانکها که توسط بانک مرکزی انجام می گیرد، به دلیل هجومی که به بانکها وجود دارد سیستم بانکی در وضعیتی بحرانی قرار دارد.) تراز پرداختها: دکتر همایون با تأیید ضمنی هنگامی که من اظهار می کردم که اعتصاب نفتی مبالغ دریافتی را تا نقطه 5 درصدی پیش بینی شده و گزارش روندی من در ژوئن گذشته حتی اگر کارگران امروز کار را دوباره از سر بگیرند کاهش می دهد، گوش می کرد. وقتی که ما در مورد واردات بحث می کردیم او گفت که بخش دولتی بر کاهش واردات ادامه می دهد اگر چه بخش خصوصی یک افزایش قوی 21 درصد را در شش ماهه اول داشته است و همچنین در اولین ماه 28 درصد حجم 7 ماهه را سفارش واردات داده بود او شک داشت که به نرخ کلی رشد 17% پیش بینی شده توسط بانک مرکزی بتوان دست یافت. با توجه به میزان مستمر جریان خروج پول، او هیچ نظری در رابطه با آنچه که کسری خالص بخش خدمات خواهد بود نداشت او موافق بود که کاهش حساب جاری می تواند به همان زیادی 4 میلیارد برسد و آن بستگی دارد به اینکه چه وقتی اعتصاب نفتی و میزان واردات حل بشود. در رابطه با داراییهای ثابت، با توجه به عکس العملی که بازارهای پولی بین المللی در مقابل هر قرضی مجبورند نشان بدهند، به میزان زیادی غیر محتمل است که دولت به همان اندازه ای که به او اختیار داده شده است قرض بکند. بنابراین در حالی که پیش بینی یک افزایش در داراییهای ثابت وجود داشت، در نهایت وضعیت می توانست به یک کسری منجر بشود بنابراین تراز کلی پرداختها می تواند 2-3 میلیارد دلار و یا بیشتر در کسری باشد یعنی فشاری بر دوش ذخایر. در رابطه با نفت او گفت که شک دارد که هیأت ایرانی در اجلاس اوپک در گروه کشورهایی که از یک افزایش قیمت کم 5 درصدی حمایت می کنند قرار بگیرد. تولید: دکتر همایون و من به برآوردهای تولید در سال جاری ایرانی که من با خودم آورده بودم نگاه کردیم و او با توجه به درکش از سند کنونی اظهار کرد که بخش صنعتی به 8% بیشتر نزدیک خواهد بود تا 12% وقتی راجع به وضعیت صنایع بخش خصوصی در حال حاضر پرسیده شد او صادقانه گفت که مطلع نیست چرا که بخش آمارگیری اداره اش بیشترین ارتباطش را با آنجا از دست داده بود. او گفت که نکته مایه تأسف این بود که برای سه ماهه اول ایرانی ارزش واقعی اضافه شده به بخش تولید بالای 14% بود و در حوزه نفتی برای شش ماهه اول سال ایرانی تولید 4/6 درصد و صادرات 1/4 درصد بیشتر بود.

گزارش سیاسی - امنیتی 15 نوامبر

ص: 328

سند شماره 185 خیلی محرمانه15 نوامبر 1978 - 24 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11210به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 15 نوامبر خلاصه: دیروز در جنوب تهران سربازان به سوی جمعیت آتش گشودند. شایعاتی مبنی بر به دست آوردن سلاح توسط مخالفان وجود دارد. مجلس روز 18 نوامبر تشکیل جلسه می دهد. ژنرال ازهاری نخست وزیر کابینه خود را معرفی و برنامه را تقدیم مجلس خواهد کرد. احتمالاً 20 نوامبر روزنامه ها مجدداً انتشار می یابند. تظاهرات در جهت حمایت از دولت ایران ادامه دارد. دستگیریهایی در مناطق نفتی صورت گرفت. دیروز اصفهان دستخوش خشونت بود. اتوبوس بدون مسافر با بمب مورد حمله قرار گرفت. پایان خلاصه.

1- در میان گزارشات متعدد مستقل مبنی بر تیراندازی دیروز در جنوب تهران، دولت اعلام نمود که به طور حتم سربازان به سوی جمعیت تیراندازی کرده اند. گزارشات تأیید نشده ای در مورد تلفات و زخمی های زیاد وجود دارد. امروز ظهر وضعیت آرام بود. کنسولگری اصفهان از وجود خشونت دیروز عصر گزارش می دهد که جمعیتها به محض خروج از سه مسجد در حمله به بانکها به هم ملحق شدند. نیروهای امنیتی غافلگیر شدند و در نتیجه جمعیت شورشی موفق شد سه ساختمان را به آتش بکشاند. واحدهای نظامی پس از کمی تیراندازی مجدداً نظم را به حالت نخست برگرداندند.

امروز واحدهای نظامی مستقر در سطح خیابانهای شهر تقویت شده اند.

2- سفارت گزارشات متعدد تأیید نشده ای در دست دارد که گروههای مخالف سلاحهایی که احتمالاً سلاحهای خودکار نیز جزو آنها می باشند را به دست آورده اند. طبق گزارشها این سلاحها از نیروهای امنیتی مستقر در جنوب تهران گرفته شده اند. در درگیریهای بین سربازان و شورشیان از چنین سلاحهایی مگر به طور احتمالی و در حوادث مخفیانه مجزا و پراکنده استفاده نشده است.

3- 18نوامبر مجلس جهت استماع سخنان نخست وزیر ژنرال ازهاری در معرفی کابینه و ارائه برنامه هایش جلسه علنی خواهد داشت. احتمال می رود که مجلس به دولت نظامی رأی اعتماد بدهد.

4- هنوز ایران بدون روزنامه بسر می برد ولی گزارشات حول این محور می چرخند که ممکن است روزنامه ها از روز 20 نوامبر مجدداً منتشر شوند. این گزارشات احتمالاً بر اساس مذاکرات پشت پرده می باشند.

5- یک منبع بلندپایه نظامی ایرانی به مأمور سفارت گفت که دولت 43 کمونیست را در مناطق نفتی دستگیر کرده است.

6- رادیو تلویزیون ملی ایران برپایی تظاهرات متعددی جهت حمایت از دولت که اغلب

ص: 329

آنها در نواحی مرزی شرق و غرب کشور صورت گرفته، گزارش می دهد. (نظریه: به عبارت دیگر این تظاهرات بیرون از منطقه مرکزی فارسی زبان که قاعدتاً بایستی جنگ قدرت در آنجا صورت بگیرد، به وقوع پیوسته است.) 7- دیروز اتوبوس ویژه حمل و نقل پیمانکاران آمریکایی در سمنان در حالی که خالی بود، با بمب مورد حمله قرار گرفت. سولیوان

وقایع چهارم و پنجم نوامبر

سند شماره 186 خیلی محرمانه15 نوامبر 1978 - 24 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 303228به: سفارت آمریکا، تهران مرجع: گزارش تیلور در مورخه 15 نوامبر موضوع: وقایع چهارم و پنجم نوامبر یادداشت مذاکرات ذکر شده اظهاراتی را که ما از روزنامه نگاران و دیگر مسافران شنیده ایم مبنی بر اینکه ساواک و نیروهای امنیتی خشونتهای 4 و 5 نوامبر و روزهای قبل آن را تحریک کرده اند و یا اجازه داده اند، تکرار می کند. اگرچه ممکن و یا حتی محتمل است که شاه خودش در پشت این اقدامات و یا آگاه از آنها نبوده باشد ولی قابل تصور است که نیروهای امنیتی به طور مستقل عمل کرده اند تا باعث ایجاد آشوب ها شوند. در هر صورت برداشت گسترده مردم مبنی بر اینکه دولت ایران تحریک کننده این شورشها بوده و یا اینکه با نظر موافق، به منظور غیرقابل اجتناب نمودن ایجاد یک دولت نظامی، با این مسئله برخورد نموده، خود یک مسئله سیاسی مهم می باشد. بنابراین ما از ارزیابی سفارت در موارد زیر تشکر خواهیم کرد.

- نظر ایرانیان بانفوذ و غیروابسته به رژیم درباره وقایع 4 و 5 نوامبر چیست؟ و میزان گستردگی این نظرات در میان مردم چقدر است؟ - ارزش و اعتبار این اعتقادات تا اندازه ای که سفارت قادر به ارزیابی واقعی است.

گزارش سیاسی - امنیتی، 16 نوامبر

سند شماره 187 خیلی محرمانه16 نوامبر 1978 - 25 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11276به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 16 نوامبر 1- دیروز حداقل دو کشمکش کوتاه مدت بین مخالفان و نیروهای امنیتی رخ داده است ولی به طور کلی، شهر آرام بود. کنسولگریهای شیراز و اصفهان اوضاع را آرام گزارش کرده اند. گزارش شده است که دیروز در زنجان، قم و همدان خشونتهایی به وقوع پیوسته، ولی جزییات در مورد کشته شدگان و زخمی ها در دست نیست. در اهواز جو نامطلوبی که نتیجه کشمکشها و مشاجرات کارگری شدیداً ضدخارجی می باشد، حاکم است. جو سیاسی کرمانشاه هم پس از

ص: 330

درگیری خشونت آمیز 12 نوامبر که در آن 12 نفر از مردم کشته شدند، ملتهب است. گزارش درگیری کرمانشاه توسط کنسولگری شیراز هم تأیید شده است. امروز به مناسبت سالروز تولد دهمین امام شیعیان، روز تعطیلی و «شادی» شیعیان است. روز 19 نوامبر روز تعطیلی و جشن بزرگ عید غدیر خم، روز بزرگداشت برگزیدن علی به عنوان جانشین پیغمبر است.

2- دولت ایران از 15 نوامبر محدودیتهایی را در مورد خروج ارز از ایران اعمال می کند. (ما در حال تهیه گزارش آن طی تلگرام جداگانه هستیم) 3- دولت رژه روز نیروهای مسلح را که قرار بود فردا برگزار شود لغو نمود و برای این عمل هیچ دلیلی هم ارائه نکرد. (نظریه: این رژه مراسمی سالیانه است و سفارت انتظار داشت که دولت ایران از این موقعیت جهت نشان دادن قدرت خود و شاید القاء وجود پشتیبانی از خود استفاده نماید. از طرف دیگر احتمال داشت که این رژه بهانه ای برای تخطّی از قوانین حکومت نظامی به مردم بدهد تا با توان بزرگتری برای تظاهرات ضدرژیم، اجتماع نمایند.) 4- عملیات ایذایی بر ضد خارجیان در سطح نازلی ادامه دارد. رویدادهایی که تا چند هفته پیش قابل گزارش بود، حال عادی شده است و به جز مواردی که در آنها تخریب اموال یا تهدید به صدمات جانی وجود دارد، ذکر نمی شود. نمونه ای از این اقدامات که به دفعات بی شماری تکرار شده است حادثه دیروز بود که در آن وابسته نیروی دریایی دو پسربچه دبستانی ایرانی را حین نوشتن شعار بر روی درب منزل خود غافلگیر کرده و به منظور تنبیه سخت کودکان را به نزد والدینشان در همان نزدیکی برده است. قبلاً هم دوبار روی درب این منزل شعارهای ضدرژیم نقش بسته بود.

5- کنسولگری شیراز گزارش می دهد که شهر در انتظار قطع برق به سر می برد، مگر اینکه سوخت گاز مورد نیاز برای ژنراتورها تأمین گردد. قطع برق به شدت بر روی زندگی جامعه خارجیان که در هفته های اخیر دوران نسبتاً آرامی را داشته اند، تأثیر خواهد گذارد.

6- اگر فردا اوضاع آرام باشد، ممکن است سفارت از ارسال هرگونه گزارش امنیتی خودداری نماید، لذا گزارش بعدی ما در روز شنبه 18 نوامبر خواهد بود.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 15، 15 نوامبر 1978

سند شماره 188 سری16 نوامبر 1978 - 25 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 290412 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، ژاپن، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 15، 15 نوامبر 1978 1- اگر چه امروز تهران آرام بود، ولی به نظر می رسد که ناآرامیهای دیروز در بازار شدیدتر

ص: 331

از گذشته بوده است. سربازان به سوی جمعیت آتش گشوده اند و گزارشات تأیید نشده ای حاکی از تعداد زیادی زخمی است.

نیروهای امنیتی اصفهان دیشب آماده مقابله با مردمی که از مساجد خارج می شدند نبوده و مردم سه ساختمان را به آتش کشیدند. سربازان ضمن برقراری نظم در خیابانهای شهر به حضور گسترده خود نیز افزودند. در رویداد دیگری به یک اتوبوس خالی که همیشه پیمانکاران آمریکایی را به سمنان می برد بمب انداخته شد. گزارشات تأیید نشده دیگری حاکی از آن است که مخالفین مقداری اسلحه از نیروهای امنیتی در جنوب تهران به دست آورده اند، ولی به جز شاید در مواردی به صورت تک تیراندازی، اسلحه ها در درگیری بین تظاهرکنندگان و سربازان نقشی نداشته است.

2- ارتشبد ازهاری نخست وزیر، در 18 نوامبر برنامه خود را به مجلس ارائه خواهد داد. مجلس احتمالً به دولت رأی اعتماد خواهد داد. در 20 نوامبر ممکن است انتشار روزنامه ها از سر گرفته شود.

3- تولید نفت در 15 نوامبر به علت مسایل کارگری در یک واحد از 3/3 به 2/3 میلیون بشکه کاهش مختصری پیدا کرده است. کارکنان غیرایرانی شرکت نفت همچنان از جانب اعتصابیون مورد تهدید قرار دارند.

دولت پیش بینیهای لازم را جهت حفظ منازل آنها انجام داده. برخلاف گزارشات مطبوعات اعتصاب کارکنان شرکت نفت با اینکه به نظر می رسد یک بهبود تدریجی با آوردن نیروهای کمکی وجود داشته ولی کاملاً تمام نشده است.

4- در یک ارزیابی جدید سفارتخانه ما در تهران نتیجه گرفت هیچ نشانی وجود ندارد که عملیات تروریستی ضدآمریکایی در مقیاس وسیع طرح ریزی شده باشد، اما معتقد است تهدید از جانب تروریستها همچنان در حال افزایش است.

ونس

گزارش وضعیت ایران شماره 16، 16 نوامبر 1978

سند شماره 189 سری16 نوامبر 1978 - 25 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 291362 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، توکیو، کاراکاس، خارطوم، مکزیکو موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 16، 16 نوامبر 1978 1- تهران دیروز حداقل شاهد دو برخورد کوتاه بین نیروهای امنیتی و مخالفین بود اما علیرغم این برخوردها این شهر مانند اصفهان و شیراز آرام بود. طبق گزارشات واصله درگیریهایی در چند مرکز استان رخ داده و جوّ سیاسی شهر نفت خیز اهواز همچنان نامساعد

ص: 332

است که ناشی از مبارزات کارگری شدیداً ضداجنبی می باشد. در کرمانشاه اوضاع در پی زد و خورد مورخ 12 نوامبر که منجر به کشته شدن حدد 12 نفر گردید، همچنان متشنج است.

2- بانک مرکزی دیروز هنگامی برای جلوگیری از فرار سرمایه ها مقررات شدیدی بر ارز خارجی وضع نمود که کار از کار گذشته بود. ارز خارج شده در دو ماه گذشته بیش از 500 میلیون دلار برآورد می شود.

سفارت آمریکا در تهران گزارش می دهد که آشوبهای سیاسی و اعتصابات، اقتصاد ایران را فلج کرده و اطمینان برای سرمایه گذاری را به پایین ترین سطح ممکن در دو دهه اخیر تنزل داده است. اعتصاب در میادین نفتی تاکنون بیش از یک میلیارد دلار به درآمدهای ایران خسارت وارد کرده است. و خسارات بیشتری نیز خواهد زد، اما سقف تولید نفت که در 16 نوامبر در حدود 4/3 میلیون بشکه متوقف شده، بایستی به محض فروکش کردن اعتصاب افزایش یابد.

3- بانکها و صنعت بیمه به سختی به واسطه بلواها ضربه خورده اند. وضع مالی دولت که قبلاً در اثر پرداخت پیش از موعد حقوق و مزایای رفاهی که جهت آرام ساختن اعتصابات در بخشهای دولتی صورت گرفت، آسیب دیده بود، با موج اخیر اختلالات که ناشی از این راه حلهای «اصلاحی» می باشد آسیب بیشتری خواهد دید. طبق گزارشات واصله از سفارت در تهران دورنمای افزایش عظیمی در کسری بودجه و نرخ تورم وجود دارد. به علاوه رو به زوال نهادن شدید موقعیت سیاسی اقتصادی ایران میزان اعتبار قبلی ایران را در خارج از کشور تحلیل برده است. هزینه های نظامی احتمالاً حذف می شود و طرحهای توسعه نیروگاههای اتمی به تعویق خواهد افتاد.

4- اعتصابات و کمبود مواد خام و انرژی تأثیرات مخربی بر تولیدات صنایع گذاشته است. این نگرانی وجود دارد که اختلافات بیشتر در حمل و نقل و توزیع موجب کمبود مواد غذایی گردد. سفارت ما در تهران از گزارشات فزاینده ای در مورد به تعویق افتادن پرداختها به شرکتهای آمریکایی مطلع شده است.

5- سفارت نتیجه گیری می کند که اگرچه اقتصاد ایران از سیر قهقرایی شدیدی رنج می برد اما دورنمای آن کاملاً تاریک نیست. بهبود اوضاع بستگی به مأموریت ویژه دولت نظامی و توانائی آن در اعاده نظم عمومی، رسانیدن تولید نفت به سطح قبلی و تهیه طرحهای مدبرانه برای به کاراندازی اقتصاد و ... دارد. یعنی یک وظیفه شاق برای هر حکومت. دولت نظامی تاکنون در بخشهای مربوط به نفت و هواپیمایی غیرنظامی کشوری و همچنین ارائه اکثر خدمات عام المنفعه دولتی نسبتاً موفق بوده است.

به هر حال بی نظمیهای جدی در ماه آینده یعنی ماه محرم (دسامبر) می تواند روند خوشبینانه کلی برای آینده را معکوس سازد.

ونس

گزارش وضعیت ایران شماره 17، 17 نوامبر 1978

ص: 333

سند شماره 190 سری17 نوامبر 1978 - 26 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 292220 به: کلیه نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس، نمایندگی سازمان ملل در نیویورک، کراچی، اشتوتگارت، وان هیگن، استانبول موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 17، 17 نوامبر 1978 1- تهران آرام است و هیچ گونه گزارشی دال بر وجود ناآرامیهای قابل توجه در جاهای دیگر وجود ندارد. بعد از لغو ظاهری مراسم رژه سالیانه به مناسبت روز ارتش، دولت نظامی تغییر عقیده داد و کامیونهایی از سربازان را به میان خیابانهای تهران گسیل داشت. علاوه بر این یک سری پروازهای گسترده توسط جتهای اف - 4 و هلیکوپترها صورت گرفت.

2- تولید نفت با اندکی افزایش با 5/3 میلیون بشکه در روز رسید. در روز چهارم تولید تقریباً در همین سطح توقف کرد. افزایشهای بیشتر و قابل توجه در تولید از نواحی قدیمی تر خوزستان نیازمند زمان بیشتر و یک رخنه و شکاف جدید در اعتصاب کارگری شرکت نفت که هنوز شکسته نشده می باشد.

3- ما دلایل و نشانه هایی در دست داریم که مذاکرات پنهانی و بی سر و صدا میان دولت و گروه خاصی از مخالفان در جریان است و رهبری دولت ایران در مورد فشارهای فزاینده ای که آبستن خشونتهای خطرناک و جدی در طول ماه محرم (دسامبر) می باشد نگران است.

ونس

گزارش سیاسی

سند شماره 191 خیلی محرمانه17 نوامبر 1978 - 26 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 292346به: سفارت آمریکا، تهران - فوری رونوشت: سفارت آمریکا، کابل - فوری موضوع: گزارش سیاسی 1- کاخ سفید دستور داده که ما اقداماتی را جهت بهبود سیستم گزارش دهی در مورد رویدادهای سیاسی ایران به عمل آوریم. ما، در ظرف 7 الی 10 روز «استنلی اسکودرو» را جهت کمک به رفع نقایص پرسنلی سفارت به تهران می فرستیم. بر اساس طرح تنظیمی «اسکودرو» تا اوایل ژانویه در خدمت سفارت خواهد بود.

2- برای کابل: برای اینکه به کنسول اصفهان اجازه دهیم که توجهش را بر روی رویدادهای سیاسی حوزه اش متمرکز نماید، مایلیم یک مقام کنسولی کمکی را به مدت حدود یک ماه در آن پست بگماریم. شما اگر می توانید، لطفاً «مایک مک نال» را برای این منظور مرخص نمایید.

ص: 334

«مک نال» با داشتن زمینه و تجربه لازم کمک بسیار خوبی برای کنسولگری اصفهان خواهد بود. اگر بتوانید به جای او کسی را بگمارید علاقمندیم که به محض ایجاد توافق مابین شما و سفارت ما در تهران، او راهی اصفهان گردد.

3- ما به تازگی باخبر شده ایم که «مک نال» در «هارپرس فری» است در صورتی که شما اعتراضی به انتقال او نداشته باشید، ما هفته دیگر با او تماس خواهیم گرفت.

ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 18 نوامبر

سند شماره 192 خیلی محرمانه18 نوامبر 1978 - 27 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11302به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 18 نوامبر 1- بار دیگر تهران دیروز آرام بود و امروز شلوغ و پر رفت و آمد. و ترافیک به طور معمول جریان داشت. اتوبوسهای مدرسه، بچه ها را به دبستانهایشان که طبق برنامه باز شده بود می رساندند.

احتمالاً حضور دانش آموزان روز دوشنبه پس از تعطیلی فردا بیشتر می شود مگر اینکه معلمین تصمیم بگیرند اعتصاب را ادامه دهند. گزارشاتی شنیده ایم مبنی بر اینکه بازار ممکن است روز دوشنبه مجدداً باز شده و تا ماه بحرانی محرم (که از دوم دسامبر آغاز می شود) که بازار طبق سنت، به مدت ده روز تا عاشورا (11 دسامبر) تعطیل می شود، همچنان باز باقی بماند.

2- شایعه دعوت خمینی به یک اقدام (چه نظامی و چه غیرنظامی) در روز یکشنبه 19 نوامبر، فردا، از سوی هیچ یک از منابع محلی، تکرار می کنم هیچ یک از منابع محلی، تأیید نشده است.

نظر به افزایش اخباری پیرامون آمادگی مخالفین برای مقابله با دولت در خلال اولین دهه محرم و نه قبل از آن، این شایعه نامحتمل به نظر می رسد. فردا عید است و مثل عید سال نو، مردم به دیدن هم می روند. سفارت در حال مرخص کردن کارمندان ایرانی خود است.

3- منابع محلی شنیده اند که پسر سنجابی در آمریکا به خبرنگاران تلویزیون گفته است که ایرانیها در خلال اولین دهه ماه محرم پس از یک اعتصاب عمومی برای سرنگونی دولت، به شورشهای مسلحانه متوسل خواهند شد. ممنون می شوم اگر اصل مطلب را با ارزیابی خودتان برایم بفرستید.

4- گزارش شده در اغتشاشات دیروز بعد از ظهر، 17 نوامبر، در مشهد تعدادی کشته شده اند (با این حال بیانیه های رسمی رقم آن را دو یا سه نفر ذکر کرده اند) منابع سفارت که به مذهبیها نزدیکند می گویند که بعضی از تظاهرکنندگان تا داخل منزل آیت الله شیرازی (روحانی

ص: 335

ناراضی) تحت تعقیب قرار گرفته و در آنجا مورد اصابت قرار گرفته اند طبق گزارش واصله، نیمه شب، زمانی که شیرازی گزارش تجاوز به حریم منزلش را به رهبران مذهبی دیگر ارائه می داد هنوز جنازه دو نفر در آنجا بوده است. (نظریه: این شایعه، درست یا نادرست، احتمالاً تا مدتها بر سر زبانها خواهد بود و مانند تجاوز چند ماه پیش پلیس به منزل شریعتمداری در قم می تواند صدمات جدی به دولت وارد کند.) 5- رهبری انجمن معلمان (محفوظ بماند) محرمانه به سفارت اطلاع داده که در گردهمایی معلمین تصمیم گرفته شده که تعطیلی مدارس و حتی دبستانهای استان خراسان دو هفته دیگر تمدید شود. معلمین آذربایجان خواستار اعتصاب نامحدود شده اند. معلمین تهران اواخر امروز برای تصمیم گیری گرد هم می آیند. اوضاع بقیه مناطق کشور نامعلوم است.

6- ژنرال ازهاری نخست وزیر، کابینه اش را امروز صبح به مجلس معرفی نموده و برنامه اش را ارائه داد.

ناظر سفارت گزارش میدهد که کلیه وزراء (بر اساس اظهارات شفاهی در جلسه غیرعلنی مجلس) به خوبی مورد استقبال واقع شدند و ازهاری هم تشکر خود را با تعظیم به نمایندگان قبل از آغاز نطق خود نشان داد.

ازهاری قول داد به قانون اساسی کاملاً وفادار بماند. رأی اعتماد به دولت و برنامه اش قرار است اواخر هفته آینده داده شود.

هشت چهره جدید کابینه (که سهم افراد نظامی را نسبت به غیرنظامیان کاهش می دهد) عبارتند از:

* محسن فروغی - وزیر فرهنگ * محمدحسن مرشدی - وزیر بهداری * مصطفی پایدار - وزیر مشاور در امور اجرائی * عزت الله همایونی - وزیر مشاور در امور سیاسی و اجتماعی * احمد ناظمی - وزیر مشاور در امور پارلمانی * منوچهر بهرون - وزیر مسکن و شهرسازی * شمس الدین مفیدی - وزیر علوم و آموزش عالی چهار نفر اول از کابینه شریف امامی به جای مانده اند. پایدار و همایونفر پست خود را تغییر داده اند و بهرون کارمند عالیرتبه وزارت مسکن است.

مفیدی (که در سفارت چهره شناخته شده ای است) معاون سابق رئیس دانشگاه تهران و رئیس دانشگاه رضاشاه است. شریعتمدار هم ادعا می کند که گذشته از بامسما بودن نامش، تجربه زیادی به عنوان کفالت سازمان اوقاف که در حال حاضر ریاست آن را به عهده دارد، به دست آورده است.

7- رژه نظامی سواره نیروهای مسلح در روز 17 نوامبر، بدون هیچ حادثه ای، همانطور که

ص: 336

قبلاً هم گزارش کرده بودیم، انجام شد.

شاید اطلاعات عمداً متناقض، در مورد انجام یا عدم انجام رژه، کمک مهمی بود که این رژه بدون هیچ حادثه مهمی برگزار شود. اگرچه این رژه از حوادث بی اهمیت خالی نبود.

8 - شب 16 نوامبر، اتومبیلهای سه تن از کارمندان شرکت بل هلیکوپتر به آتش کشیده شد. فردا گزارشات کامل تری پیرامون این حادثه، از اصفهان به دست خواهیم آورد.

9- رضوی نماینده یونایتدپرس دیشب به تهران بازگشت و مجدداً اخبار را پوشش می دهد. (همسر وی به کانادا بازگشته است). سولیوان

تغییرات حتمی در کابینه نظامی ایران

سند شماره 193 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 684605347818 نوامبر 1978 - 27 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 11298به: سازمان اطلاعاتی دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: تغییرات حتمی در کابینه نظامی ایران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) به افسر وابسته دفاعی سفارت به وسیله افراد متعددی گزارش شده که در 18نوامبر یا حدود 18نوامبر اعلام خواهد شد که تمام افراد نظامی که در کابینه فعلی ایران هستند غیر از ژنرال غلامرضا ازهاری - (نخست وزیر) از وزارت برکنار خواهند شد. این افراد به شغل نظامی قبلی خود باز خواهند گشت.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) بعد از ظهر 17 نوامبر اعضای دفتر وابسته دفاعی سفارت آمریکا در تهران در مهمانی کوکتل - که توسط ارتش شاهنشاهی ایران داده شد - حضور داشتند. در طول مهمانی چندین منبع متعدد اطلاعات زیر را به افراد مختلف دفتر دادند. در 18 نوامبر یا حدود 18 نوامبر 1978 تمام اعضای نظامی کابینه از پست وزارت خود برکنار خواهند شد و وظایف قبلی خود را به عهده خواهند گرفت. تنها استثناء در این برکناری ژنرال غلامرضا ازهاری نخست وزیر است، او به عنوان نخست وزیر باقی خواهد ماند.

ژنرال هوشنگ حاتم که هم اکنون نفر دوم در پست فرماندهی ستاد مشترک ارتش ایران است جای ژنرال ازهاری را به عنوان فرمانده ستاد مشترک پر خواهد نمود.

نظریات گزارشگر: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) 1- دلیل ارائه شده برای این تغییرات از قانون اساسی می باشد. منابع گفته اند که داشتن دو پست در حکومت غیرقانونی است (مثلاً سمتهای نظامی - سیاسی). به هر فرد نظامی این حق انتخاب داده شده که شغل نظامی را ترک کنند و یا در کابینه باقی بمانند. تنها افسری که کار در

ص: 337

پ کابینه را انتخاب کرده ژنرال ازهاری بوده است.

2- این مطالب در اخبار اعلام شده در 18نوامبر گزارش نشده است. به هر حال به خاطر منابع، ما احساس می کنیم ممکن است این مسئله رخ بدهد. در این موقعیت نمی توان فهمید چه کسی پستهای کابینه را پر خواهد کرد.

گزارش وضعیت ایران شماره 18 و 18 نوامبر

سند شماره 194 سری18 نوامبر 1978 - 27 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 293691 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، کاراکاس، توکیو، خارطوم، پرتوریا، مکزیکو، لاگوس، کراچی، دهلی نو، اشتوتگارت، وان هیگن، پکن.

موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 18 و 18 نوامبر 1- تهران روز جمعه آرام بود و صبح روز شنبه وضع ترافیک به حالت عادی برگشت روز یکشنبه تعطیل مذهبی است. گزارشاتی وجود دارد که بازار ممکن است روز دوشنبه مجدداً باز شود.

طبق گزارشات دیروز تظاهرات و درگیری شدید در مشهد، تعدادی کشته بر جای گذاشت.

2- موقعی که ازهاری نخست وزیر، دولت خود شامل 8 وزیر جدید غیرنظامی را معرفی و برنامه کارش را در تاریخ 18 نوامبر به مجلس ارائه کرد مورد استقبال قرار گرفت. وی قول هواداری و حمایت شدید و دقیق از قانون اساسی را داده و گفت «مأموریت اصلی» دولت موقت او «استقرار امنیت و همچنین نظم خواهد بود، به طوری که دولتی که بعداً تشکیل خواهد شد، قادر باشد انتخابات آزاد مجلسین (شورای ملی و سنا) را برگزار کند». وزرای جدید که چهار نفرشان عضو کابینه قبلی بوده اند باز هم موجب کاهش نسبت نظامیان به غیرنظامیان که 6 به 18 بود، می شوند.

یک تحلیلگر با نفوذ ایرانی به سفیر سولیوان گفت که او فکر می کند دولت نظامی به بهترین وجه موردنظر در دو هفته اول شروع به کار، عمل کرده است و اظهار داشت که فرصت مذاکره برای توافق میان شاه و مخالفان بهتر است به بعد از ماه مذهبی محرم- که فرصتی برای آزمایش قدرت خمینی رهبر تبعیدی مذهبی ها است - موکول شود.

3- در 18 نوامبر، تولید نفت به 67/3 میلیون بشکه در روز رسید. علیرغم این افزایش جزئی، در شهر نفت خیز اهواز موقعی که به سوی خانه مدیر ایرانی حوزه های عملیاتی شرکت خدمات نفتی یک کوکتل مولوتف پرتاب شد، هیجانات و التهابات افزایش یافت. هیچ مجروحی گزارش نشده است ولی پرسنل شرکت خدمات نفتی به طور فزاینده ای عصبی می شوند و هیچ پیشرفتی در شکستن اعتصاب گزارش نشده است.

ونس

تغییرات در کابینه ایران

ص: 338

سند شماره 195 خیلی محرمانه شماره گزارش: 684605367819 نوامبر 1978 - 28 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 11306به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: تغییرات در کابینه ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی را بر گزارش 6846053478 می افزاید.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در گزارش فوق الذکر گفته شده که تمام مقامات فعال ارتش که دارای دو شغل در کابینه و ارتش هستند (به استثنای ارتشبد ازهاری) به مشاغل اصلی خود در ارتش بازخواهند گشت. اکنون چنین به نظر می رسد که این بازگشت تنها شامل فرماندهان نیرو می باشد یعنی سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی و دریادار حبیب اللهی فرمانده نیروی دریایی شاهنشاهی. این دو افسر سمتهای وزارتی خود را کنار خواهند گذاشت.

نظریات تهیه کننده: (بدون طبقه بندی) بخش سیاسی سفارت به محض اطلاع ترکیب جدید کابینه را گزارش خواهد نمود.

گزارش سیاسی - امنیتی، 19 نوامبر

سند شماره 196 خیلی محرمانه19 نوامبر 1978 - 28 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11337به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 19 نوامبر خلاصه: تهران آرام است، اغتشاش در اصفهان و شیراز ادامه دارد. کابینه جدید فردا به سنا معرفی می شود. در 21 نوامبر مجلس درباره دولت جدید به بحث خواهد نشست. چند نشریه کوچک منتشر شد. مدارس ابتدایی باز هستند ولی حضور در آن کم است. سه سازمان خصوصی و سلطنتی تحت کنترل دولت درمی آیند. شاه 400 زندانی سیاسی را آزاد خواهد کرد. شاه منکر ملاقات با سنجابی شد. پایان خلاصه.

1- تهران آرام است، با نزدیک شدن محرم (شروع دوم دسامبر) که کمتر از 2 هفته به آغاز آن باقیست اکثر ناظران انتظار دارند تلاشهای قاطعانه و مصممی جهت مقابله با نیروهای حکومت نظامی در آن زمان انجام شود. دولت ایران هم با پیش بینی خشونت ها، برگزاری مراسم بزرگداشت روز نجات آذربایجان (12 دسامبر) را که امسال مصادف با روز بعد از عاشورا می باشد، لغو کرده است. معذالک در دیگر شهرها اغتشاش ادامه دارد. کنسولگری اصفهان گزارش می دهد فرماندهی حکومت نظامی دیروز اعلام کرد که کلیه فروشگاهها باز

ص: 339

خواهند بود و مخالفین در واکنش نسبت به این اعلامیه سه ساختمان جداگانه را به آتش کشیدند. در سه روز گذشته، 9 وسیله نقلیه متعلق به آمریکاییان توسط آتش افروزان خسارت دیده اند. نامه های تهدیدآمیز، به مقیاس وسیعی پخش شده است. کنسول تأیید می کند که حداقل 614 شهروند آمریکایی شهر را ترک کرده اند. طبق گزارشات، امروز در اصفهان نیروهای نظامی اقدام به تیراندازی هوایی کرده اند. شیراز که در هفته های گذشته مانند یک جزیره آرامش به نظر می رسید، صبح امروز شاهد خشونت بود. کنسولگری گزارش می دهد که نیروهای نظامی پس از دستورات بی نتیجه به جمعیت چند هزارنفری برای متفرق شدن، به سوی آنان تیراندازی کردند. گزارش شده است که 15 یا 16 نفر مورد اصابت قرار گرفته اند ولی تاکنون در مورد تعداد کشته شدگان تأییدیه ای در دست نیست.

2- ارتشبد ازهاری نخست وزیر، فردا کابینه خود را به سنا معرفی می کند. روز بعد از آن مجلس درباره کابینه و برنامه دولت بحث خواهد کرد. دو نفر نماینده در موافقت و ده نفر دیگر در مخالفت با دولت صحبت خواهند کرد. (نظریه: وقتی که شاه شریف امامی را به نخست وزیری منصوب کرد، اعلام نظر نمایندگان با سخنرانیهای شدیداللحن و علنی که به طور زنده از رادیو و تلویزیون پخش می شد همراه بود. در وضعیت فعلی چنین اقداماتی محتمل نیست. احمد بنی احمد نماینده برجسته مخالف، استعفای خود را پس گرفته است.

3- روزنامه های اصلی هنوز منتشر نشده اند. چندین نشریه کوچک فارسی زبان چاپ می شوند، که یکی از آنها به نام «آتش» تا حدودی از دولت انتقاد می کند.

4- رژیم در حال انجام تعهدات خودش در مورد تبدیل ارگانهای نیمه خصوصی که تحت کنترل دربار سلطنتی بود به ارگانهای تحت کنترل مستقیم دولت، می باشد. در حال حاضر سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و شیر و خورشید سرخ شاهنشاهی تحت نظر وزارت بهداری قرار گرفته اند. با تصویب قوانین مناسب توسط مجلس، دفتر بازرسی شاهنشاهی که رئیس آن نصرت الله معینیان است، وظایف خود را به یک دفتر بازرسی دادگستری در درون وزارت دادگستری واگذار خواهد کرد.

5- شاه برای روزنامه نگاران فاش کرد که او در حال برنامه ریزی برای آزادی بیش از 400 زندانی سیاسی دیگر در آینده نزدیک می باشد. بر طبق گفته شاه، با این عمل فقط در حدود 300 زندانی دیگر در زندان باقی می مانند که همگی آنها «جنایتکار» هستند.

6 - از دیروز مدارس ابتدایی رسماً باز هستند ولی بنا به ادعای منبع ما در انجمن معلمان 95 درصد مدارس شهرستانها دیروز بسته بودند. این منبع گفت که در تهران 50 درصد دانش آموزان و 90 درصد معلمین در کلاسها شرکت کردند. با این حال حدود پنج درصد کادر آموزشی حاضر در مدارس، تدریس نکردند.

7- شاه به طور خصوصی ملاقات اخیر خود با سنجابی را انکار کرده است. اظهارات او با نظریات مخالفان در پاریس مطابقت دارد. سولیوان

سفر هیأت مستشاری

ص: 340

سند شماره 197 خیلی محرمانه20 نوامبر 1978- 29 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11368به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: سفر هیأت مستشاری 1- با توجه به تنشهای قابل پیش بینی در خلال مراسم سوگواری ماه محرم در ایران سفارت از وزارت امور خارجه درخواست دارد از برنامه ریزی جهت فرستادن مهمانان رسمی به ایران در طی دوازده روز از اول تا دوازدهم دسامبر به جز آنهایی که از قبل برنامه ریزی کرده خودداری نماید.

2- بازاریان و بیشتر کارها، در هر صورت از دوم تا یازدهم دسامبر تعطیل خواهند بود، و ما پیش بینی می کنیم که چنانچه آرامش برقرار شود فعالیت طبیعی در سراسر مملکت در آن روز به صفر خواهد رسید. برعکس اگر جوّ آرامش شکسته شد ما باید منتظر خشونت در بدترین وجه آن در آن تاریخ باشیم.

3- از وزارت امور خارجه تقاضا می شود که در مورد این محدودیت با دیگر عناصر اجرایی و قانونگذاری هماهنگی نموده تا از سفر هیأت نمایندگان مجلس در ماه محرم جلوگیری شود.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 20 نوامبر

سند شماره 198 خیلی محرمانه20 نوامبر 1978 - 29 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11391به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری مرجع: تهران 11317 موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 20 نوامبر خلاصه گزارش: شهبانو پس از دیدار با آیت الله خوئی از عراق بازگشت. به گزارش مطبوعات و رادیو: دویست و ده تن از زندانیان سیاسی آزاد شدند. به نظر می رسد نشریات اسلامی، مشکلات ایران را به گردن بهائی ها می اندازند. آیت الله طالقانی بعد از سرنگوی رژیم درخواست تشکیل مجلس مؤسسان می کند. اما می گوید که روحانیون خواستار قیام توده ای نیستند، تکرار می کنم نیستند.

هر چند از تظاهرات 19 نوامبر در مشهد یک نفر کشته گزارش شده است اما اوضاع استانهای کشور نسبتاً آرام است. درگیری کوچکی از اصفهان گزارش شده اما سفارت نمی تواند جزییات بیشتر آن را شرح دهد. آرامش روستاها نسبت به نگرانیهای درون شهرها کاملاً چشمگیر است. پایان خلاصه گزارش.

1- در اواسط عصر روز 19 نوامبر خبر بازگشت شهبانو فرح از دیدار یک روزه از عراق اعلام گردید (عطف به تلگرام قبل) او در بغداد با آیت الله خویی ملاقات کرد که از نظر

ص: 341

بسیاری آیت الله العظمای شیعیان به حساب می آید. در بازگشت، در تفسیر مطبوعات از شهبانو نقل می شود که ایران زمان سخت و مشکلی را می گذراند، ولی این تنها منحصر به ایران نیست و بسیاری از کشورهای دیگر آن را پشت سر گذاشته اند.

ایران امیدوار است که مشکلات خودش را حل نماید. وی گفت که ایران و عراق به داشتن روابط خوب ادامه می دهند و در طی دیدارش در عراق «احساس غربت نکرد» (نظریه: ملاقات با خوئی در حالیکه در حقیقت اجباری بود، از نظر ما به مثابه ترفند سیاسی احتیاط آمیز دربار میان بزرگان شیعه می باشد.) 2- نشریه آتش (که مرکب از مطالب بریده جراید می باشد) و رادیو تلویزیون ملی ایران گزارش می دهند که دیروز بیستم نوامبر دولت دویست و ده تن از زندانیان سیاسی را آزاد کرده است که اسامی آنها به مطبوعات داده نشده است. آزادی این زندانیان توسط شاهدان عینی تأیید شده است. نشریه اسلامی «ستاره اسلام» برای اولین بار در بیستم نوامبر منتشر شد. تمام محتویات این نشریه 4 صفحه ای به این مسئله اختصاص یافته که مشکلات فعلی ایران همگی بر گردن بهائیان می باشد.

3- سفارت نسخه ای از اعلامیه آیت الله طالقانی را که حدود دهم نوامبر منتشر شده به دست آورده است. (با پست سیاسی به وزارت خارجه ارسال می شود) که در خلال سایر مطالب، در اعلامیه می گوید که مردم ایران نه فقط برای براندازی شاه بلکه برای برانداختن تمامی خاندان سلطنتی مبارزه می کنند. وی می گوید پس از کنار گذاردن شاه از تخت و تاج، مجلس مؤسسان تشکیل خواهد شد تا انتخابات آزاد برگزار گردد و قانون اساسی جدیدی بر اساس ایدئولوژی اسلام تدوین شود. روحانیون خواستار قیام مسلحانه نمی باشند زیرا فعلاً مخالفین مذهبی و غیرمذهبی سعی دارند رژیم را با حداقل خونریزی براندازند. طالقانی متذکر شد که بخشهایی از نیروهای مسلح شاهنشاهی از جمله افسران عالیرتبه ارتش احتمالاً از هرگونه شورش مسلحانه حمایت خواهند کرد. (نظریه: تا آنجایی که ما اطلاع داریم این اولین بار است که در شعارهای تند محلی صحبت از امکان مبارزه مسلحانه می شود.

و چنین اظهارنظر می شود که بخشهایی از ارتش وفادار نخواهند بود) طالقانی نزد مردم تهران جایگاهی معادل خمینی کسب کرده است.

4- با نظارت مقامات محلی بر اوضاع مدارس در بیستم نوامبر اوضاع امنیتی تهران نسبتاً آرام بوده است.

علی رغم آشوبهای دیروز، شیراز در بیستم نوامبر آرام است و کنسولگری ما در آنجا گزارش می دهد که عملاً همه مدارس ابتدایی در سطح شهر اکنون باز می باشند.

در بعد از ظهر نوزدهم نوامبر دو یا سه آشوب در اصفهان انجام گرفته، اما سفارت به دلیل اشکالاتی که در خطوط اصلی تلفن به اصفهان وجود داشت از جزییات کامل ماجرا اطلاعی ندارد. همچنین در نوزدهم نوامبر در مشهد تظاهراتی انجام گرفت که به گفته رادیو تهران یک

ص: 342

نفر از تظاهرکنندگان کشته شده است.

5- یکی از کارمندان سفارت که به همراه چند تن از دوستان محلی در تعطیلی عید غدیر در 19 نوامبر از دو روستای کوچک در شرق تهران دیداری به عمل آورد از بی علاقگی روستائیان در مورد آنچه در تهران و دیگر نقاط کشور می گذرد متعجب شده است. نظریات ابراز شده شامل این دو نظریه می شود که امید ضعیفی وجود دارد که دولت بتواند در شهرها نظم مجدد برقرار کند و دیگر اینکه در مورد وضعیت کنونی، شاه خودش باید «کاری کند».

جوّ آرام روز تعطیلی و بی علاقگی آشکار مردم به دولت نظامی که تاکنون اثری در زندگی روستائیان نگذاشته بود به طور شگفت انگیزی با جوّ آشوب زده شهر در تمایز بود.

(نظریه: در حالیکه ما این مطلب را به عنوان شاهدی از آرامش کامل در روستاها تلقی نمی کنیم، اما یادآوری این نکته جالب است که اکثر مردمی که خارج از شهرها زندگی می کنند در اعتقادات سیاسی اوضاع شهرها سهیم نمی باشند.) سولیوان

گزارش وضعیت ایران شماره 20 - 20 نوامبر 78

سند شماره 199 سری20 نوامبر 1978 - 29 آبان 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 294281 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، توکیو، کاراکاس، خارطوم، پرتوریا.

موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 20 - 20 نوامبر 78 1- تهران هنوز نسبتاً آرام می باشد، شیراز نیز، به دنبال اغتشاشات دیروز آرام است. بعد از ظهر 19 نوامبر، در اصفهان نیز چندین اغتشاش کوچکتر روی داد. سرویسهای تلفن و تلکس دوباره قطع شده بودند، که این امر ظاهراً نمایانگر بروز دوباره مشکلات کارگری است. همچنین گزارش شده که در روز 19 نوامبر در مشهد نیز تظاهراتی برپا شده است، اگرچه در مجموع کل استان (خراسان) آرام تصور می شود.

2- رادیو و مطبوعات محلی خبر می دهند که 210 زندانی سیاسی آزاد شدند که این خبر توسط شاهد عینی نیز تصدیق گردید. یک روزنامه اسلامی که ظاهراً با اجازه دولت ایران و در تاریخ 20 نوامبر برای اولین بار انتشار یافته، در چهار صفحه کامل کوشیده تا علت مشکلات حاضر را به گردن بهائیها بیاندازد.

3- در روز 20 نوامبر استخراج نفت به 1/4 میلیون بشکه افزایش یافت، که از کل آن 46/3 میلیون بشکه برای صادرات است.

4- سفارت گزارش می دهد که از روز 12 نوامبر مشغول پاسخگویی به پرسشهای تردیدآمیز آمریکاییان در رابطه با آرامش موجود است، اگرچه با نزدیک شدن زمان عزاداریهای گسترده

ص: 343

در ماه محرم، توصیه های جدیدی صادر خواهد شد. سفارت درخواست نموده که میهمانان رسمی (به استثنای کسانی که تاکنون اسامی آنها در برنامه آمده) از آمدن به ایران در طول مدت یکم تا دوازدهم دسامبر خودداری نمایند. ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 21 نوامبر

سند شماره 200 خیلی محرمانه21 نوامبر 1978 - 30 آبان 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11437به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 21 نوامبر 1- تهران آرام است اما وجود اغتشاشات در اغلب مراکز استانها و یک کشته از کاشان گزارش شده است. دیروز عصر یک اتومبیل متعلق به آمریکاییان در اصفهان با بمب به آتش کشیده شد. در حالیکه خدمات تلکس دوباره از سر گرفته شده، هنوز ارتباط تلفنی راه دور به دشواری صورت می گیرد. دیروز بازار تهران باز بود و امروز هم باز است. به هر صورت تمام شواهد دال بر این است که این علائم دلگرم کننده صرفاً آرامش قبل از طوفان باشد. منبع نزدیک به رهبران مذهبی جنوب تهران به اطلاع مأمور سفارت رسانده است که خمینی و دیگر ملاها به بازاریها دستور داده اند تا مغازه هایشان را از بیستم نوامبر تا دوم دسامبر، اولین روز ماه محرم باز کنند. این بازگشایی به منظور فراهم آوردن امکان برای مردم جهت ذخیره کردن کالاهای ضروری و مورد نیازشان قبل از شروع ماه محرم صورت می گیرد. به علت ادامه تظاهرات، مسئولین حکومت نظامی در مشهد شروع ساعات منع عبور و مرور شبانه را به ساعت 6 بعد از ظهر تغییر داده اند. (بی بی سی اظهار می دارد که دیروز 12 نفر در مشهد کشته شده اند.) 2- حضور محصلین در مدارس ابتدایی تهران واقعاً به حالت طبیعی خود برگشته است. منبع خبری ما در انجمن معلمان دیروز با تأیید این موضوع اظهار داشت که هنوز 90 درصد از مدارس در استانها بسته هستند. ما فکر می کنیم که در مورد این رقم آخری مبالغه شده باشد و گزارشات مبنی بر دایر بودن مدارس اغلب شهرستانها را در دست داریم. ولی این مسئله صحت دارد که مدارس ابتدایی در استانها خیلی بیشتر از تهران دچار از هم گسیختگی هستند.

3- امروز مجلس برای بحث در مورد تأیید دولت ازهاری تشکیل جلسه علنی می دهد. به خاطر اینکه قرار است 20 نفر ناطق (10 نفر موافق و 10 نفر مخالف) در این مورد صحبت کنند. احتمالاً ادامه بحث به جلسه دیگر در 23 نوامبر کشیده خواهد شد.

4- امروز روزنامه جدیدی به اسم «اراده آذربایجان» منتشر گردید، در حالی که خط سیاسی موافق و مخالفی را اتخاذ نکرده ولی عکس مصدق را در پیشاپیش دیگر نخست وزیران مشهور سی چهل ساله در صفحه اول خود انداخته است. روزنامه اظهار تأسف کرده که دیگر، از قبیل رهبران «بزرگ» در ایران پیدا نخواهد شد. هنوز روزنامه های اصلی پرتیراژ منتشر نمی شوند.

ص: 344

یکی از منابع سفارت «یک سناتور» ادعا می کند که از یک لیست 85 نفره از کارکنان رادیو و تلویزیون که به اتهام براندازی دستگیر شده اند، مطلع می باشد.

5- نهضت رادیکال ایران (گروه رحمت الله مقدم) طی انتشار اعلامیه هایی خواستار آزادی رهبر جبهه ملی کریم سنجابی شده است.

6- امروز صبح برق سطح وسیعی از تهران قطع بود ولی تا ظهر دوباره جریان برقرار گردید. این مسایل در تهران اصلاً تازگی ندارند ولی مثل هر حادثه دیگری مردم بر این باورند که کار مخالفان حکومت باشد. سولیوان

وضعیت در ایران

سند شماره 201 خیلی محرمانه شماره گزارش: 684605407821 نوامبر 1978 - 30 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت در ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی راجع به وضعیت کنونی در ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- وضعیت در تهران روز به روز بهتر می شود. اکثریت بانکها در حال تعمیر کردن خسارت ناشی از آتش سوزیها هستند. به واسطه تعویض شیشه های شکسته در تهران شیشه های پنجره نایاب شده است. اکثریت بانکها به منظور حفاظت از شیشه های پنجره ها و مراقبت از افراد داخل بانکها در مقابل آتش سوزی، درهای فولادی کشوئی محکمی کار گذاشته اند. پاکسازی ادامه دارد. به استثنای تعداد ناچیزی ساختمانهایی که به سختی آسیب دیده اند ولی هنوز سرپا هستند، فعلاً مشکل می توان اثری از خسارات ناآرامیهای گذشته را دید.

ب- ترافیک به طرز فشرده ای ادامه دارد و در شب 21 نوامبر مأمور گزارشگر به اتفاق افسران ستاد هنگامی که به مجتمع مسکونیشان باز می گشتند گرفتار یک ازدحام ترافیکی 2 ساعته شدند. زمان منع عبور و مرور از 9 شب تا 5 صبح ادامه دارد و این امکان وجود دارد که زمان منع عبور و مرور در خلال 2 هفته اول دسامبر تغییر داده شود و انتظار می رود که زمان جدید منع عبور و مرور از 7 شب تا 6 صبح باشد. منبع به مأمور گزارشگر اطلاع داد که ساعات منع عبور و مرور جدید به جلوگیری از بسیاری از مسایل پیش بینی شده در خلال 2 هفته اول دسامبر، کمک خواهد کرد.

ج- آتش زدن ماشینها، شعارنویسی بر روی دیوار و تلفنهای تهدید کننده به تدریج به سمت جامعه آمریکاییها در تهران هدایت می شود. از دیگر شهرهای بزرگ خبرهایی مبنی بر وجود

ص: 345

همین نوع فعالیتها مرتباً گزارش می شود. علائم سطحی وجود دارد مبنی بر اینکه وضعیت کنونی رو به بهبودی است با این وجود تهران هنوز متشنج به نظر می رسد.

در خلال سفری به ستاد نیروی دریایی مأمور گزارشگر تعدادی بیش از حد معمول از سربازان مسلح را در سطح شهر مشاهده کرد. سرنیزه های نیروهای ارتشی را کار گذاشته اند. همسر AAIRA تلفن کرده و گفته بود که او تعداد زیادی از نیروهای ارتشی را در حوزه خلیج دیده است.

د- به دلیل اینکه عرضه کپسولهای گاز خیلی کم شده است افسران کمکهای دفاعی برای پخت و پز غذا ظرف چند روز آینده بدون گاز خواهند بود. مأمور گزارشگر شب گذشته و امروز صبح ملتفت شده بود که دوباره صفها در ایستگاههای پمپ بنزین تشکیل می شدند. همسر مأمور گزارشگر گفت او افرادی را با قوطی های رنگ پاش مشاهده کرده است که روی دیوارهای نزدیک خانه شعارهای مرگ بر شاه و آمریکاییها و غیره را می نوشتند.

ه- دانشگاه برای تحصیل باز نشده است و نیروهای ارتشی به گشت خود در این منطقه به وسیله نفربرهای زرهی و کامیونهایی که اسلحه بر آنها نصب کرده اند، ادامه می دهند.

عملیات هوایی در فرودگاه مهرآباد تقریباً به حال عادی است و اعتصاب گمرک ادامه دارد اگرچه تحویل وسائل مسافرت عادی به نظر می رسد.

نظریه منبع: (بدون طبقه بندی) به نظر می رسد که دولت نظامی تا حدودی کنترل را به دست آورده است اما هنوز انتظار می رود که به خصوص در خلال 2 هفته اول ماه دسامبر مسایل ادامه داشته باشد.

گزارش سیاسی - امنیتی، 22 نوامبر

سند شماره 202 خیلی محرمانه22 نوامبر 1978 - 1 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11500به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 22 نوامبر خلاصه: تهران به طور کلی آرام ولی اغتشاشات در استانها جریان دارد. در اعتراض به تیراندازیهای 19 نوامبر، شیراز به حالت تعطیل درآمد. بنا به درخواست مغازه داران، بازار تهران باز شده است. اعتصاب شرکت مخابرات ایران ارتباطات را مختل کرده است. قطع برق با انگیزه های سیاسی صورت می گیرد.

مجلس به دولت ازهاری رأی اعتماد داد. خمینی دستوراتی برای حمایت مالی از کارگران اعتصابی صنعت نفت صادر نمود. پایان خلاصه.

1- علیرغم حوادث جزئی، تهران در آرامش بسر می برد. اما طبق گزارشات رسیده در ساری و دیگر شهرهای شمال کشور دیروز اغتشاشاتی روی داده است. منبع نیمه موثق سفارت اظهار نمود که سربازان وارد حرم امام رضا شده و به روی مخالفین آتش گشودند. اگر چنین واقعه ای

ص: 346

صحت داشته باشد اخبار مربوطه هنوز شایع نشده است. دو اتومبیل متعلق به آمریکا شب گذشته در تهران با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت و بر روی خودروی دیگری شعارهای ضدرژیم نوشته شد. کنسولگری اصفهان گزارش می دهد که یک اتومبیل با بمب آتش زا منهدم شد و در خودروی دیگری بمب آتش زا انداختند ولی یک پسر ایرانی به داخل اتومبیل پرید و شیشه محتوی بنزین را به خارج پرتاب کرد و به اتومبیل خسارتی وارد نشد.

2- کنسولگری شیراز گزارش می دهد که حادثه تیراندازی روز 19 نوامبر که در رسانه های بین المللی انعکاس یافته بسیار اغراق آمیز است. مسئولین حکومت نظامی مدعی هستند یک نفر کشته شده در صورتی که گروههای مخالف مدعی اند شمار کشته شدگان بیش از 200 نفر بوده است. بررسی کنسول از بیمارستانها نشانگر آن است که یک نفر در هنگام ورود به بیمارستان جان سپرده و دو نفر دیگر در اثر جراحات وارده بعداً فوت کردند و حدود 20 تا 30 نفر زخمی به بیمارستان آورده شده بودند. تعدادی از مجروحین هم با ماشینهای خصوصی از معرکه خارج شده بودند که احتمالاً عده ای از آنها کشته شده اند. با این وجود احتمال نمی رود که شمار کشته شدگان که از جانب مخالفین ادعا شده، صحت داشته باشد. این حادثه هنگامی اتفاق افتاد که جمعیتی در حدود 2000 نفر بعد ازمراسم نیایش عید غدیرخم (یک جشن مذهبی) از مسجد خارج شدند. این جمعیت توسط فرد ناشناسی به میدانی در آن حوالی هدایت شد. در آنجا سربازان با آنها به زد و خورد پرداختند. گزارشات در مورد آنچه بعداً اتفاق افتاد با یکدیگر وفق نمی دهند. گویا فرمانده ارتش و رهبر گروه اغتشاشگر با هم جر و بحثی داشته اند. ولی به هر حال سربازان آتش گشودند. بعضی معتقدند که سربازان از داخل هلیکوپترها تیراندازی می کردند اما کنسول و رابطها این عمل را بعید می دانند.

حقیقت هر چه باشد این میدان احتمالاً به میدان ژاله شیراز مبدل خواهد شد. بازار و حدود 50 تا 60 درصد از مغازه های دیگر در روز دوشنبه و سه شنبه بسته بود. امروز عملاً تمام شهر و مدارس در اعتراض به این حادثه تعطیل است. ادارات دولتی باز است ولی ظاهراً عملکرد واقعی خود را ندارند.

3- منبع ما در شرکت آمریکایی بل اینترنشنال گزارش می دهد که اعتصاب در شرکت مخابرات ایران اکثر امکانات موجود برای تماس تلفنی مستقیم را برای 7 الی 10 روز قطع کرده و تنها 10 تا 15 درصد از خطوط تلکس کار می کند. معلوم نیست این قطع ارتباطات عمدی باشد چون به هر حال فقدان ترمیم و تعمیر در طی دوران اعتصاب حتماً به سیستم صدمه خواهد زد. از زمانی که اعتصاب کنندگان شرکت مخابرات در 13 نوامبر کارکنان شرکت آمریکایی بل اینترنشنال را مجبور به ترک دفاترشان کرده اند اکثر آنها در دفاتر کار خویش در شرکت فوق حاضر نشده اند.

4- شایعاتی که در مورد قطع برق با انگیزه های سیاسی وجود داشت، به حقیقت پیوست. کنسولگری اصفهان جزوه ای به دست آورد که توسط کارگران شرکت توانیر (شرکت ملی برق

ص: 347

ایران) توزیع شده بود و در آن تهدید نموده بودند که در صورتی که به 7 درخواست سیاسی آنها پاسخ داده نشود برق را قطع خواهند کرد.

دیروز صبح همانگونه که در اعلامیه درج شده بود برق قطع گردید. قطع بعدی برق قرار بود در ساعت 12 تا 16 امروز باشد و امروز بعد از ظهر هم برق واقعاً قطع شده است. کارگران تهدید کرده اند که اگر به خواسته های آنها پاسخ داده نشود در روز 25 نوامبر به مدت 24 ساعت برق را قطع خواهند کرد. تهدیدات برای قطع شبکه برق سراسری است اما معلوم نیست که کارگران معترض تا چه اندازه در قطع برق با این وسعت موفق باشند. خواسته های آنان تماماً سیاسی است. دولت باید خواسته های ذیل را انجام دهد:

الف - الغای حکومت نظامی ب - آزادی زندانیان سیاسی ج - اخراج کلیه مستشاران نظامی، کارمندان و تکنسین های خارجی و تعقیب قانونی کسانی که ثروت ملی را به غارت برده اند.

ه - تعقیب قانونی کسانی که مسئول کشتار تظاهرکنندگان بوده اند.

و - انحلال ساواک ز - آزادی مطبوعات و رادیو تلویزیون.

5- مجلس دومین روز مذاکرات خود در مورد دولت جدید ازهاری را امروز برگزار کرد و سپس مجلس به دولت رأی اعتماد داد. در مجموع 191 رأی موافق 27 نفر رأی مخالفت و 7 نفر رأی ندادند. سخنرانیها لحن تندی نداشت و از انتقادات شدیدی که شریف امامی در شرایط مشابه با آنها مواجه بود، خبری نبود. مخالفین خاطرنشان ساختند که این دولت جدید واقعاً جدید نیست چرا که بسیاری از وزرای کابینه قبلی در آن شرکت دارند (توضیح: 13 تن از 24 وزیر کابینه شریف امامی در دولت جدید شرکت دارند) موافقین به نفوذ خارجیها در اغتشاشات ایران تأکید ورزیدند. یک نماینده مشخصاً به بنگاه خبری B.B.C حمله کرد.

ازهاری در پاسخ، نطق بلند بامسمایی با همان لحن آشتی جویانه که در سخنرانی خود کمی پس از احراز پست نخست وزیری داشت، ایراد کرد. او تکرار نمود که در صورتیکه جبهه ملی و دیگر گروههای مخالف در چهارچوب قانون اساسی عمل نمایند، مقدم آنان را گرامی می داریم. وی گفت «او مشتاق است تا در سمت قبلی خود در ریاست ستاد مشترک بازگردد و این کار را نیز هر چه زودتر پس از اعاده امنیت انجام خواهد داد.» ظاهراً با اشاره به اظهارات نماینده مخالف «پزشک پور» در مورد رویه های قضایی ازهاری گفت او حاضر به شنیدن پیشنهادات هر محفلی می باشد. طبق گزارشات رسیده نماینده مشهد تلاش نمود تا در مورد شایعه تیراندازی در حرم امام رضا سخنرانی کند ولی رئیس مجلس به وی اجازه نداد. سفارت از وزارت امور خارجه درخواست می کند که به گزارش Y 21123 FBIS. LD که گزارش مصاحبه ازهاری با تایمز لندن در آن درج شده توجه نماید. او گفت که وی لایحه ای پیشنهاد

ص: 348

کرده و دستور مصادره اموال کسانی که برای اجتناب از تعقیب قانونی از کشور فرار کرده اند را داده است مگر اینکه آنها در ضرب الاجل تعیین شده به کشور بازگردند. ازهاری امروز در نطق طولانی خود در مجلس به این نکته اشاره ای نکرد.

7- بازار تهران از دوشنبه باز است (و این باعث ترافیک شدیدی شده چرا که مشتریان بازار می کوشیدند زمان از دست رفته را جبران نمایند) منبع موثقی خاطرنشان می کند که ابتکار بازگشایی بازار از جانب خمینی و یا دیگر رهبران مذهبی نبوده و از طرف خود بازاریان بوده است. چون مغازه داران مدتهاست که درآمدی نداشته اند. از ملاهای محلی برای بازگشایی بازار درخواست تأییدیه نمودند. بیش از هشتاد (ملا) بیانیه ای را امضا کردند که در آن از بازاریان درخواست شده است که مغازه هایشان را بازگشایی نمایند. بعضی از بازاریان می گویند که خواهان آنند که مغازه هایشان را در ماه محرم به استثنای 6 روز که طبق سنت به مناسبت عاشورا مغازه ها بسته است، باز نگهدارند.(1) 8 - در اطلاعیه ای آیت الله خمینی برای کمک همگانی به کارگران اعتصابی شرکت نفت دعوت نموده ولی دستور داد که مردم قسمتی از زکات خود را به صندوق اعتصاب بدهند. شاید در نتیجه این دستور اعتصاب شرکت نفت ادامه یابد. مردم تهران نیز برای ذخیره سازی (فرآورده های نفتی) سوی پمپ بنزینها هجوم برده اند.

9- امروز صبح معلوم شد که خبر «آتش گرفتن مجلس»، آتش سوزی در یک ساختمان کوچک در محوطه مجلس بوده و از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

سولیوان

فرانسه و ایران: آیت الله خمینی

سند شماره 203 خیلی محرمانه - پاریس22 نوامبر 1978 - 1 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، پاریس - 38585به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

رونوشت: سفارتخانه های آمریکا در تهران، اسلام آباد، آنکارا، کویت، جده، لندن، رم، بن، دفتر فرماندهی ناتو موضوع: فرانسه و ایران: آیت الله خمینی 1- روز 22 نوامبر با معاون مدیرکل امور خاورمیانه (سروانت) در مورد سخنان تلویزیونی ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه در شب گذشته مبنی بر اینکه خاک فرانسه نبایستی برای درخواست اقدامات خشن استفاده گردد به گفتگو نشستیم. سروانت گفت در واقع در موارد متعددی عباراتی به خمینی رسانده شده تا لحن سخنان خود را ملایم تر نماید.

(وی اظهار نداشت که شخصی به صورت مستقیم با خمینی گفتگو کرده باشد.) وی افزود

ص: 349


1- در اصل سند شماره ( 6) وجود ندارد. م.

که حضور خمینی یک مشکل واقعی برای فرانسه ایجاد کرده است. دولت فرانسه، نمی تواند اقدامات حادی به منظور مهار کردن خمینی اتخاذ نماید زیرا چنین کاری موجب ایجاد سر و صدای زیاد از جانب چپگرایان فرانسه شده و همچنین احتمالاً عکس العمل شدیدی در ایران به وجود خواهد آمد. وی اظهار داشت که دولت ایران به دلیل نگرانی در مورد عکس العمل در ایران از دولت فرانسه نخواسته است تا فعالیتهای خمینی را شدیداً محدود نماید. (سروانت علیرغم سمت مسئولانه اش لزوماً در مورد ارتباطات بین ژیسکاردستن و شاه در این مورد آگاه نیست.) 2- به هنگام بحث در مورد اوضاع ایران ما و سروانت با دیدگاه سفارت آمریکا در تهران (پاراگراف اول تلگرام مرجع الف) موافق هستیم مبنی بر اینکه ماه محرم می تواند زمان یک آزمایش و نقش مهمی که خمینی و پیروانش در چنین شرایطی ایفا می کنند باشد. ظاهراً سروانت در مورد اینکه ماه آینده می تواند بسیار بحرانی باشد آگاهی چندانی ندارد با این حال گفت اگر خمینی علناً خواستار قیام شود در این صورت دولت فرانسه در مورد انعکاس بسیار جدی آن در ایران کاملاً آگاه است.

3- در این رابطه آژانس خبری فرانسه در 22 نوامبر گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه فاروق قدومی مسئول امور سیاسی ساف که از پاریس عبور می کرد پیام حمایت یاسر عرفات را به خمینی رسانده است.بر اساس این گزارش ساف حمایت خود را از نهضت وی اعلام کرد، و تمامی حمایتهای ممکنه را در اختیار ملت ایران قرار داد.

مایرسون

گزارش سیاسی - امنیتی

سند شماره 204 خیلی محرمانه23 نوامبر 1978 - 2 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11510به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 1- وضعیت عمومی در تهران به طور کلی همچنان آرام است. یکی دو گزارش مبنی بر حرکت دستجات کوچک در اطراف شهر وجود دارد، ولی خبر دیگری نیست. طبق گزارشات درگیری کوچک دیروز در بازار به زخمی شدن پای مردی منجر گشت. بازار باز است. (تعداد زیادی نظامی به چشم می خورد). ناآرامی دیروز حوالی دانشگاه تهران در اثر ممانعت از ورود به دانشگاه که توسط نظامیان صورت گرفت به وجود آمد (آنها قبلاً اجازه ورود به دانشکده را می دادند اگر چه مانع ورود دانشجویان بودند.) با وجود اینکه هیچ کس انتظار بازگشایی دانشگاه را تا 6 ماه آینده ندارد، مدیران سطح بالای دانشگاه ملی (رؤسای دانشگاه و دانشکده ها) جهت انجام کارهای انباشته شده، فعالیت در دفاتر خود را شروع کرده اند.

2- برخلاف برخی گزارشهای مطبوعاتی، کنسول شیراز گزارش می دهد دیروز و امروز در

ص: 350

شیراز آرامش کامل برقرار بود. در حالی که دیروز در سومین روز سوگواری برای تظاهر کنندگان که در یک درگیری شدید اوایل هفته جاری، توسط سربازان کشته شده بودند، اغلب مغازه ها بسته بودند، امروز بیشتر آنها مجدداً باز هستند. آشوبهایی در یکی دو شهر کوچکتر استان فارس گزارش شد.

3- خاموشیهای عمدی برق امروز، تهران را مجدداً تحت تأثیر قرار داد. در حالیکه گزارش می شود ارتش کنترل حداقل واحد تأسیسات توزیع برق را در اختیار دارد، کارگران اعتصابی شرکت برق آشکارا تاکتیک فلج کننده خودشان را به اضافه تهدید به قطع کامل برق را در صورتی که تا شنبه 25 نوامبر، خواستهای آنها (مهمتر از همه خواستهای سیاسی) برآورده نشود، ادامه خواهند داد.

4- ارتباط مخصوصاً تلفن و ارتباط از طریق تلکس بین ایران و سایر کشورها همچنان به صورت معضل و مشکل باقی است. عملیات به خصوص اعتصابی مانند ایجاد نقص فنی در دستگاهها از جمله عواملی است که موجب این اشکالات شده اند.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 24 نوامبر

سند شماره 205 خیلی محرمانه24 نوامبر 1978 - 3 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11516به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 24 نوامبر خلاصه: سنا دولت ازهاری را با 42 رأی مثبت در مقابل یک رأی منفی تأیید کرد. تلاش برای بمب گذاری در تعمیرگاههای هلیکوپترهای بل در 23 نوامبر در اصفهان. ماشینی در اصفهان آتش گرفت. تهران کاملاً آرام در بعد از ظهر 24 نوامبر، خصومت هایی نسبت به آمریکاییها در جنوب. پایان خلاصه.

1- در 23 نوامبر پس از یک سخنرانی توسط نخست وزیر ازهاری، مجلس سنای ایران دولت وی را با 42 رأی مثبت در مقابل یک رأی منفی تصویب نمود و با این عمل تصویب پارلمانی دولت، مطابق قانون اساسی تکمیل گردید.

2- در حدود ساعت 5/9 شب 23 نوامبر، بمبی شامل 3 لوله دینامیت در داخل یک پوشش فلزی در تعمیرگاه تخصصی هلیکوپترسازی بل در اصفهان کشف شد. این بمب یک فتیله سوخته داشت که پس از روشن شدن خاموش گشته بود. پلیس بمب را به یک مکان پرت و خالی برد و سپس آن را منفجر نمود. میزان مواد منفجره نشان می دهد که در صورت انفجار منجر به بروز خسارات و جراحات اساسی و احتمالاً مرگ می گردید. چند روز پیش از این حادثه یک یادداشت اخطار داده شده بود.

3- در رویدادی جداگانه در اصفهان، در اواخر غروب همان روز، ماشین یکی از کارکنان

ص: 351

شرکت ارتباط راه دور در اصفهان کاملاً در آتش سوخت. این ماشین در حمله قبلی که چندی پیش صورت گرفته بود مختصراً خسارت دیده بود.

4- در جاهای دیگر آرامش حکمفرما بوده است. در تهران هیچ حادثه ای گزارش نشده است. چندین نفر که در منطقه جنوبی تهران زندگی می کنند گزارش کردند که در طی چند روز گذشته در آنجا تشنج کمی فروکش کرده است. اگرچه خیلی ها اعتقاد دارند که مخالفین برای درگیریهای محرم آماده می شوند، خیلی ها با درک این حقیقت که گشتهای نظامی و پلیسی در طی سه روز گذشته فعالتر بوده اند، دلگرم شدند و یک ایرانی کاملاً مطلع که در میدان ژاله زندگی می کند با فهمیدن این مطلب که به نظر می رسد نیروهای ارتش و پلیس دستور حمله به تظاهرکنندگان را دارند، صریحاً به وجد و شادمانی درآمد، او این آمادگی پلیس را به این مسئله که اکنون ازهاری از مجلس رأی اعتماد گرفته و آماده تر از اولین هفته آغاز کارش برای عمل می باشد نسبت داد.

5- یک مرد انگلیسی که فارسی صحبت می کند و هم اکنون از بازدید پنج روزه اش از جنوب، بازگشته از قول یکی از دوستان قدیمی خود که رهبر ایل بختیاری است گزارش می دهد که در شهر مسجد سلیمان، استان خوزستان، انگلیسی ها و اروپاییها در ایمنی به سر می برند ولی افراد نادانی وجود دارند که خوبی آمریکاییها را نمی خواهند. منبع با شنیدن این مطلب شگفت زده شد زیرا انگلیسی ها به طور سنتی کوله بار خود را از جنوب بسته اند. رهبر ایل که در اواخر سالهای 50 خود بسر می برد با تکان دادن دستش اعتنایی به این مطلب نکرد و گفت که در آن منطقه این جوانان هستند که در مورد آمریکاییها شلوغ می کنند.

6- هنوز شایعات فراوانی راجع به این مسئله که در 25 نوامبر در تهران قطع برق اساسی وجود خواهد داشت شنیده می شود اما زمان بندی قطع برقها و تحقیقات هوشیارانه حاکی از آن است که قطع برق چند روز گذشته، ممکن است نتیجه «نقائص» ژنراتورها و مشکلات مربوط به توزیع برق باشد. قطع ناچیز برق در روز 23 نوامبر حاکی از آن است که حالا وضع شبکه برق سراسری برق مرتب تر شده است.

سولیوان

یک مقام شهربانی در کرمان مورد حمله تروریستی واقع شد

سند شماره 206 سری شماره گزارش: 166902827825 نوامبر 1978 - 4 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: گردهمایی تروریستی و شورشی - یک مقام شهربانی در کرمان مورد حمله تروریستی واقع شد 16- خلاصه: (سری)، در مورخه 14 نوامبر 78، احتمالاً توسط اعضای یکی از دو گروه

ص: 352

تروریستی عمده ایران به سوی معاون رئیس شهربانی کرمان تیراندازی شد.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی). این گزارش حاوی اطلاعات خام است. هیچ یک از طرحها یا سیاست گذاری ها نباید به تنهایی بر اساس این گزارش استنتاج و یا اصلاح شود.

ب - (سری) منبع، مقام موثق آمریکایی آشنا به مسایل مربوط به تروریسم در ایران چنین می گوید:

صبح 14 نوامبر 78 ماشین حامل معاون رئیس شهربانی کرمان مورد حمله قرار گرفت. ماشینی راه را بر وسیله نقلیه اداری پلیس بست و موتورسواری در کنار وسیله نقلیه توقف نمود و به داخل ماشین تیراندازی کرد. راننده کشته شده و معاون رئیس شهربانی به شدت مجروح گردید. منبع بر این عقیده است که یکی از دو گروه تروریستی عمده مسئول این حادثه می باشد.

نظریات تهیه کننده پیام:

دو گروه تروریستی عمده در ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران می باشند. در حالیکه گروه اول تمامی سعی و تلاش را مصروف مبارزه با حکومت ایران و نیروهای امنیتی کرده، گروه دوم مسئول آن حملاتی در ایران بوده که علیه جان آمریکاییها اتفاق افتاده است. همانگونه که منبع در بالا اشاره کرده، در تیراندازی 14 نوامبر 78 کرمان مسئولیت هیچ گروهی ارزیابی نشده است.

آخرین حادثه تروریستی که اخیراً گزارش شده، در اول اکتبر در مشهد اتفاق افتاده است که طی این حادثه یک سرهنگ شهربانی و راننده اش در یک کمین توسط چریکهای فدایی خلق به قتل رسیدند.

(به گزارش اطلاعاتی شماره 1669019978 مراجعه کنید.)

گزارش وضعیت ایران شماره 23 - 24 نوامبر 1978

سند شماره 207 سری25 نوامبر 1978 - 4 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 297992 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، جنوب آسیا، توکیو، خارطوم، مکزیکو موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 23 - 24 نوامبر 1978 1- سفارت در لندن گزارش می دهد که در سمینار اخیر که متخصصین دولت انگلیس و محققین ایرانی در آن حضور داشتند همگی به توافق رسیدند که موقعیت جاری مسایل ایران دیگر برای همیشه به سود شوروی تغییر پیدا کرده است یعنی اینکه، حتی اگر شاه در ایران بماند دیگر نمی تواند دارای یک نقش فعال در صحنه بین المللی باشد بنابراین برای مثال، دخالت جدید دیگری در عمان و همچنین شرکت بیشتر در صحنه های خارجی (سومالی،

ص: 353

اسرائیل و...) بعید است.

2- در عین حال FCO معتقد است که اتحاد جماهیر شوروی که از تسریع در عزل شاه خودداری خواهد کرد و اخطار برژنف مبنی بر مداخله نظامی آمریکا یک اقدام بی خطر از موضع قدرت است، که سکویی برای برقراری ارتباط با رژیم جدید ضدآمریکایی در ایران تصور می شود.

3- تولید نفت خام ایران امروز تقریباً با دیروز تفاوتی نداشت و در حدود 5 میلیون و 350 هزار بشکه ثابت ماند که از این مقدار 4 میلیون و 600 هزار بشکه آن به صادرات اختصاص می یابد.

4- علیرغم بهبودهای به دست آمده از دو هفته قبل یعنی از زمان روی کار آمدن دولت نظامی اوضاع کارگران در ایران هنوز ناآرام است. افراد آگاه معتقدند که تقریباً همه اعتصابهای بخش خصوصی و بیشتر اعتصابات مهم در بخش دولتی به پایان رسیده است ولی حداقل، تجربه نشان می دهد هنوز زمینه برای ناآرامیهای بیشتر وجود دارد و در صورتی که موقعیت سیاسی حاکم حادتر شود حتی می تواند به مرحله انفجار نیز برسد.

5- در تکمیل وظایفی که قانون اساسی به عهده مجلسین قرار داده است مجلس سنا به دولت ازهاری با 42 رأی موافق و یک رأی مخالف رأی اعتماد داد. تهران و شیراز علیرغم گزارش روزنامه ها در مورد شیراز در دو شب گذشته آرام بوده اند. در تهران شایعه گسترده قطع کامل برق در 25 نوامبر، هنوز به قوت خود باقی است و گاهگاهی نیز جریان برق به صلاحدید کارگران قطع می شود و ارتباط راه دور هنوز مشکل است.

6- روز 23 نوامبر بعد از ساعات منع عبور و مرور شبانه بمبی در کلینیک بل هلیکوپتر اصفهان کشف شد. فتیله آن را زده بودند ولی خاموش شده بود. در این رابطه سه روز قبل یادداشت تهدید آمیزی کشف شده بود. اتومبیل یک آمریکایی آن شب مدتی بعد به طور کامل در همین شهر سوخت.

7- هیچ گزارشی در مورد اوضاع در روزهای شنبه و یکشنبه وجود نخواهد داشت مگر اینکه وقایع آتی اقتضاء کند. کریستوفر

گزارش سیاسی - امنیتی، 25 نوامبر

سند شماره 208 خیلی محرمانه26 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11521به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 25 نوامبر 1- باز هم تهران آرام است و کسب و کار طبق روال عادی صورت می گیرد. اغتشاشی جزئی که مرتبط با اعتصاب بود در خارج از ساختمان شرکت ملی نفت ایران در نزدیکی سفارت انجام گرفت. سربازان دستجات کوچک را با گاز اشک آور متفرق نمودند ولی در این

ص: 354

حوادث کسی زخمی نگردید. یکی دیگر از خودروهایی که متعلق به آمریکاییان بود دیشب در اصفهان به آتش کشیده شد.

2- ادعا می شود در مشهد سربازان وارد حرم امام رضا شده و در آنجا اقدام به تیراندازی نموده اند. خبر این حادثه که قبلاً هم گزارش کرده ایم به خارج درز کرده و موجب تهدیداتی مبنی بر ایجاد بلوا گردیده است. منبع مطبوعاتی ما گزارش می کند که در مشهد دیروز جمعیت کثیری در اعتراض به این حادثه دست به راهپیمایی زدند اما علیرغم مقررات حکومت نظامی، سربازان اجازه دادند تظاهرات به صورت مسالمت آمیز ادامه یابد. آیت الله گلپایگانی در قم و آیت الله شیرازی در مشهد فردا را عزای عمومی اعلام کرده اند. و این ممکن است بر شهرهای دیگر نیز تأثیر بگذارد. طبق گزارشات آیت الله شریعتمداری و دیگر روحانیون قم با صدور اطلاعیه ای این حادثه را شدیداً محکوم کردند.

3- طبق گزارش منبع مطبوعاتی حسین شاه اردن فردا برای یک دیدار خصوصی برنامه ریزی نشده به همراهی چند تن از شاهزادگان وارد ایران می شود و انتظار می رود دیدار وی سه روز به طول انجامد.

4- تهدیدات قبلی مبنی بر قطع برق تا امروز ظهر عملی نشده است.

سولیوان

مرگ دو تن از افراد پلیس در اصفهان

سند شماره 209 خیلی محرمانه26 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 کنسولگری ایالات متحده آمریکااصفهان - ایران یادداشت گفتگوهاتاریخ و مکان: 26 نوامبر 1978 - در مهمانی محل اقامت کنسول شرکت کنندگان: دکتر ملکی، پزشک برجسته اصفهان، رابرت. سی. لا. کنسول یار اصفهان موضوع: مرگ دو تن از افراد پلیس در اصفهان پیش زمینه:

روز پنجشنبه 30 نوامبر 2 تن پلیس به نامهای عبدالعظیم توکلی و محمد گودرزی در اصفهان کشته شدند. آقای ملکی به شدت اظهار تأسف نموده و ابراز داشت که به نظر او کسی که دو تن پلیس را کشته است، شایستگی ندارد خود را مسلمان بنامد.

او نقل نمود که جسدها را در سردخانه مورد آزمایش قرار داده، و همچنین تعداد 12 زندانی را که در رابطه با این قتل مورد بازجویی قرار داشتند دیده بود.

او نقل کرد که سه تن پاسبان در داخل کوچه ای مشغول تعقیب جمعیت کمی در حدود 12 نفر بوده اند. جمعیت با فریاد بر علیه آنها شعار می داده اند. پاسبانها به محض ورود به کوچه باریک زیر باران سنگ و آجر قرار می گیرند. دکتر ملکی معتقد بود که آجر اصابت کرده به اولین پاسبان (مقتول) از یک پشت بام پرتاب شده است. پس از کشته شدن اولین پاسبان دو تن

ص: 355

دیگر از کوچه عقب نشینی کرده بودند. دکتر ملکی گزارش داد که جمعیت از اسلحه پاسبان اول جهت تیراندازی به دومین پاسبان سود جسته بودند. پاسبان سومی فرار کرده و درخواست نیروی کمکی نموده بود. ظاهراً بسیاری از افراد درگیر، دستگیر نشده بودند.

با این حال، پس از این واقعه به پاسبانها دستور داده شده که بیرون از کوچه ها استقرار یابند و نگهبانهای پشت کنسولگری نیز به همین علت محل را ترک کرده اند.

گزارش شده که پس از استقرار حکومت نظامی، وقایع مشابهی در مورد سربازان نیز اتفاق افتاده، اما نه ارتش و نه پلیس، هیچ کدام وارد کوچه ها نمی گردند. حادثه دیگری هم در مورد کشته شدن افراد پلیس و یا ارتش گزارش نشده است.

نتیجه: این گزارش می بایستی روشنگر این مسئله باشد که در حال حاضر حملات سازمان یافته ای به مقامات صورت می گیرد. شهربانی نسبت به موقعیت، موضع محتاطانه ای اتخاذ کرده و این وضعیت در حال گسترش به تمامی نقاط شهر است و این مسئله توانایی پلیس را برای کنترل قسمتهای شهر محدود می کند. ظاهراً اکثر افراد از ضعف و ناتوانی شهربانی آگاهند و از آن سوءاستفاده می کنند. طبقه بندی و محتویات گزارش توسط دیوید. سی. مک گافی تصدیق می گردد.

گزارش سیاسی - امنیتی، 26 نوامبر

سند شماره 210 خیلی محرمانه26 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11552به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 26 نوامبر خلاصه گزارش: اعتصاب عمومی نشان می دهد که امروز مؤثر واقع شده است. قطع پراکنده برق. تظاهرات در استانها، روزنامه های کوچک بیشتری به چاپ می رسند. زندانیان سیاسی آزاد شدند. سخنرانی غیررسمی نخست وزیر ازهاری نظر مساعد سیاستمداران میانه را جلب می کند. مدارس بیشتری باز می شوند. پایان خلاصه گزارش.

1- به تقاضای آیت الله شریعتمداری و به منظور سوگواری و عزا به دلیل بی حرمتی که به زیارتگاه در مشهد مقدس صورت گرفته بود امروز ایران عموماً تعطیل بود (20 نوامبر). اخبار این رویداد به کندی پخش گردید. بر اساس شایعات، ساواک با آگاهی از اینکه این واقعه می تواند انفجارآمیز باشد سعی کرد که اخبار به دیگر شهرها نرسد. اطلاعیه ای که امروز به وسیله آیت الله شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی منتشر شد از لحن بسیار تندی در محکومیت نیروهای امنیتی برخوردار بود و مردم را به برپایی روز عزای عمومی فرا می خواند. در آن اطلاعیه می خوانیم که «این عمل جنایتکارانه فقط عزم ملت را قوی و راسخ خواهد کرد تا به مبارزه خود ادامه دهد و بنیان ظالمان را سرانجام فرو ریزد.» تقریباً دو سوم مغازه های تهران بسته اند و همانند اعتصابات قبلی بسته بودن مغازه ها هماهنگی ندارند. در بعضی از بخشهای

ص: 356

جنوبی تهران امروز صبح مغازه ها باز بودند در حالی که در تمامی بخشهای شمال شهر مغازه ها بسته بودند. به هر حال مثل گذشته انتظار داریم همانطور که روز سپری می گردد مغازه ها به بستن ادامه دهند تا اینکه اواخر بعد از ظهر شهر کاملاً تعطیل شود. بر حسب گزارشات امروز مطبوعات از پاریس، خمینی قصد دارد رژیم را از طریق اعتصاب به زانو درآورد لذا اعتصابها شدت بیشتری گرفته اند. معذالک وضعیت امروز منطق خودش را دارد و نام خمینی همراه اطلاعیه ای که مردم را به اعتصاب فرا می خواند وجود نداشت. قطع پراکنده برق امروز در ایجاد فضای نیمه فلج شهر نقش خود را ایفا می نماید. منبع مطبوعاتی به افسر سفارت گفت که گزارشات بی شماری ادعای مخالفین را مبنی بر اینکه واحدهای نظامی وارد زیارتگاه شده و چندین تظاهرکننده را به قتل رسانده اند، تعقیب می کردند.

2- هنوز ارتباط با استانها ضعیف می باشد اما سفارت گزارشهایی از تظاهرات در مشهد و ساری و سنندج دارد. در تهران جمعیتی که تعدادشان زیاد نبود در مرکز شهر جمع شده اند اما تا اواسط روز هیچ حادثه بزرگی گزارش نشده است. تنها کشمکش تأیید شده برخورد مختصری بود که نزدیک سفارت در مجاورت ساختمان شرکت ملی نفت ایران رخ داد. گروههای مرتبط با اعتصاب با گاز اشک آور و تیراندازی هوایی متفرق شدند. حضور نظامیان علی رغم آگاهی قبلی از عزای عمومی در تهران زیاد نبود. کنسولگری اصفهان از انفجاری در نزدیکی بانک در شب گذشته گزارش می دهد.

3- رهبر انجمن معلمان تأیید می کند که مدارس بیشتری در حال باز شدن هستند (به استثنای عزای عمومی امروز) با وجود این می گوید که بسیاری از معلمینی که به مدرسه می آیند به جای تدریس به بحثهای سیاسی می پردازند. او افسر سفارت را مطلع کرد که تقاضای وزیر آموزش و پرورش به منظور ملاقات با وی را رد کرده است.

4- دو روزنامه جدید «آهنگ سیاسی» و «سیاست ما» که سابقاً منتشر می شدند دوباره ظاهر شده اند. اینها روزنامه های کوچکی می باشند و تماماً نیز طرفدار دولت محسوب نمی شوند اما یقیناً خطرناک نیز نیستند. اولین اینها یعنی روزنامه آهنگ سیاسی با نام بردن از سه نفر: قطب زاده، یزدی، بنی صدر که در اطراف خمینی به سر می برند ادعا می کند که خمینی تحت کنترل کمونیستها می باشد. روزنامه «سیاست ما» حقوق بشر کارتر را در رابطه با مسایل ایران مورد سرزنش قرار می دهد.

5- دولت اعلام کرد 261 زندانی سیاسی آزاد شده اند که در طی هفته گذشته کل آنها بالغ بر 471 نفر می باشد.

6- سفارت نظرات بسیار امیدبخش و مساعدی را از تحصیل کرده های طبقه متوسط در ارتباط با سخنرانی ازهاری در پارلمان دریافت کرده است. آنها لحن خودمانی و بی تکلف و عاری از تکروی را می ستودند اگرچه این افراد از مخالفین سرسخت و اصلی رژیم نیستند.

سولیوان

دومین گزارش سیاسی - امنیتی، 26 نوامبر

ص: 357

راسند شماره 211 خیلی محرمانه26 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11555به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: دومین گزارش سیاسی - امنیتی، 26 نوامبر بر طبق گزارش کنسول اصفهان این شهر امروز درگیر از سرگذراندن خشونتهای فزاینده بوده است. تظاهرات اولیه اطراف بانک در ابعاد وسیعی گسترش پیدا کرده، دو پلیس تیر خورده و کشته شدند. (یک گزارش بیان داشت کشته شدگان به وسیله اسلحه خود پلیس که در درگیری از خود آنها گرفته شده بود به قتل رسیده اند). مقامات حکومت نظامی فراخواندن نیروهای زیادی را بدون اینکه موانعی در سر راه ایجاد کنند به سراسر بخشهای شمالی شهر ترتیب داده اند. سوختن هفت ساختمان در ساعت 30/6 به وقت محلی تأیید شده است. چهار محله به وسائل نقلیه آمریکایی بدون به جای گذاشتن هیچ گونه تلفاتی تأیید شده است.

امروز مدرسه آمریکاییها زود تعطیل شد و فردا نیز همچنان بسته خواهد ماند. اعتصاب سه چهار ساعته کارکنان اداره برق وضع شهر را مختل ساخته است. هیچ هواپیمای ایرانی بعد از ساعت 10 بعد از ظهر وارد اصفهان نشده است. (ما از صحت شایعه اعتصاب بی اطلاع هستیم). مدت ساعت منع عبور و مرور افزوده شده، هم اکنون ساعت منع عبور و مرور از 8 بعد از ظهر تا 6 صبح می باشد. سولیوان

وضعیت در ایران

سند شماره 212 گزارش شماره: 684605417826 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت در ایران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) گزارش حاوی اطلاعاتی در مورد پرتاب ماده منفجره به طرف ماشین دفتر سازمان مستشاری آمریکا در تهران است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رویت برای بیگانگان) در روز 23 نوامبر سال 1978 مدیر تیم فنی نظامی و افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی در حال بازگشت از سفارتخانه آمریکا به اقامتگاههایشان بودند. وقتی که وسیله نقلیه وارد محوطه میدان تجریش شد، ترافیک سبک بود. هنگام ورود به این ناحیه مدیر تیم فنی نظامی یک پیام رادیویی دریافت داشت و به منظور صحبت کردن با بی سیم بر روی صندلی جلوی وسیله نقلیه خم شد. افسر رابط فوق که بر روی صندلی عقب نشسته بود روی خود را اندکی گرداند و شیء کوچکی را که پرتاب شده بود مشاهده کرد. در قسمت عقب اتومبیل انفجار خفیفی صورت گرفت. هر دو نفر فکر کردند که کپسول خالی گاز موجود در صندوق عقب اتومبیل جابجا شده یا منفجر شده است. راننده

ص: 358

بی درنگ (با مهارتی قابل توجه) در ترافیک حرکت کرد، بعد از رسیدن به خانه مدیر تیم فنی نظامی، اتومبیل بازرسی شد. در روی صندلی عقب اتومبیل دقیقاً در پشت صندلی عقب سمت راست یک لکه بزرگ بی رنگ شده بود و وسط این لکه زرد رنگ بود و در اطراف و حواشی آن ماده پودر مانند سفیدی دیده می شد.

در امتداد این لکه یک قسمت متمایل به آبی بود (تقریباً یک لکه و مقداری پودر بی رنگ) بوی ملایم باروت به مشام می رسید. صدمه ای به بدنه اتومبیل وارد نشده بود. وسیله نقلیه یک «شورلت نوا» بود که ضدگلوله نبود. افسر رابط مذکور اونیفورم و مدیر تیم فنی نظامی لباس شخصی پوشیده بود.

قبل از آنکه آزمایشی توسط افراد متخصص بر روی مواد باقیمانده صورت گیرد راننده وسیله نقلیه را از باقیمانده این مواد پاک کرد. این انفجار مشکوک سبب به لرزه درآمدن اتومبیل شده و هیچ دودی مشاهده نشد.

افسر رابط مردم زیادی را در نزدیکی اتومبیل، در هنگام حمله مشکوک به آن، مشاهده کرد. به هر حال به علت تراکم و ازدحام مردم موجود در محل، مشخص کردن اینکه آن شیء کوچک از کدام طرف پرتاب شده غیرممکن بود.

نظریات تهیه کننده: به علت عدم آزمایش بر روی مواد باقیمانده حاصل از انفجار دو فرد مذکور باید آن را به عنوان یک وسیله انفجاری مشکوک کوچک تلقی کنند. هر دو مأمور احساس می کنند که وسیله نقلیه به طور تصادفی مورد هدف قرار گرفته است و هیچ یک از آن دو به طور مشخص مورد هدف نبوده اند. اگر آن شیء دارای ماده منفجره قوی با قابلیت ایجاد ترکش بود در نتیجه عدم وجود پنجره های ضدگلوله در داخل اتومبیل، هر دو مأمور احتمالاً مجروح شده بودند. وسیله نقلیه قدرت کافی برای کشش وزن صفحات ضدگلوله و توان کافی برای عمل در سطح تهران را ندارد.

وضعیت ایران

سند شماره 213 خیلی محرمانه شماره گزارش: 684605427826 نوامبر 1978 - 5 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت ایران 22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - آخر هفته 23 - 24 - 25 نوامبر 1978 وضعیت تهران نسبتاً آرام بود. طبق گزارشات واصله چندین اقدام ضدآمریکایی بر علیه منافع و کارکنان آمریکا گزارش شده است. ساختمان کلینیک بین المللی بل هلیکوپتر در اصفهان با چند دینامیت بمب گذاری شد ولی عمل نکرد. با رنگ آبی به اتومبیل رئیس RAST رنگ پاشیده شده است.

ص: 359

به اتومبیل حامل افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی و مدیر فنی نظامی با مواد منفجره سوءقصد شده است. (در گزارش 6 - 846 - 541 - 78 شرح داده شد) ب - جمعه 24 نوامبر افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی به همراهی وابسته سفارت بریتانیا با اتومبیل به شمال تهران منطقه شمشک رفتند و از چند روستا بازدید به عمل آوردند. وضعیت روستاها عادی بود و افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی با تعدادی از روستاییان به گفتگو پرداخت.

به نظر می رسد روستائیان از شاه کاملاً حمایت می کنند. مأمور گزارشگر در هر روستا دو سرباز همراه با یک خودرو ارتشی مشاهده کرد. در شمشک غذا دادن روستائیان به سربازها را مشاهده کرد.

در حول و حوش روستاها و در کنار رودخانه ها خانواده های ایرانی متعددی مشاهده شد که برای پیک نیک آمده بودند.

ج - کارکنان دفتر سازمان مستشاری آمریکا شب 25 نوامبر در فرودگاه مهرآباد بودند. با وجود پروازهای برنامه ریزی شده و منظم از مبدأ به مقصد وضعیت فرودگاه عادی به نظر می رسید.

د - در 26 نوامبر 1978 رهبران مذهبی مردم را به یک اعتصاب عمومی در تهران دعوت کردند. اعتصاب سراسری و مؤثر بود، کلیه مغازه ها، جایگاههای پمپ بنزین و بازارها تعطیل شدند.

ه - منبعی در بندرعباس گزارش داد که در آخر هفته «23 - 24 - 25» نوامبر بندرعباس آرام بود.

و- منبع دیگری همچنان به مأمور گزارشگر ما گزارش داد که او به علت ناآرامی های دانشجویی انتظار نداشته امسال شاهد باز بودن دانشگاهها باشد.

ز- طبق گزارش منبع دیگری به مأمور گزارشگر ما در بعد از ظهر 26 نوامبر گروههای دانشجویی نزدیک دانشگاه تهران چند بار دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان به محض ورود ارتش متفرق می شدند.

ح - گزارش دیگری به مأمور گزارشگر ما حاکی است که یک بمب به ساختمانی که یک سرهنگ دوم آمریکایی در آن زندگی می کرد پرتاب شده است. این رویداد در اصفهان رخ داد. بمب در پاگرد طبقه دوم منفجر شده و با وجود اینکه حادثه خسارت زیادی بر جای گذاشته ولی هیچ گونه تلفات جانی گزارش نشده است.

ط - منبع مشاهده کرد که بعد از ظهر و غروب 26 نوامبر گروههای کوچکی از نیروهای مخالف مشغول جمع آوری و بسیج هواداران تازه نفس جهت ابراز مخالفت بودند. از طریق این گروهها با منبع تماس گرفته شد و به او گفته شد که او نیز باید به نیروهای رهبر مذهبی در تبعید، خمینی بپیوندد.

گروههای آشوبگر محلی: ناآرامیهای غیرنظامی در تهران

ص: 360

سند شماره 214 خیلی محرمانه شماره گزارش: 166902907827 نوامبر 1978 - 6 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گروههای آشوبگر محلی: ناآرامیهای غیرنظامی در تهران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) شاهد عینی از حمله به کامیون ارتشی پر از سرباز و درگیری خونین بین تظاهرکنندگان و نیروهای نظامی خبر می دهد. تظاهراتی در مناطقی که آمریکاییان زیادی اقامت دارند رخ داد. برخوردهای خشونت آمیز در ناحیه مرکزی تهران گزارش شده است. اعتصاب فلج کننده در روز 27 نوامبر 78 به نشانه همدردی با کشته شدگان مشهد برگزار شد.

22- جزییات - الف (بدون طبقه بندی) - این گزارش حاوی اطلاعات تجزیه و تحلیل نشده است و نباید طرحها و سیاستها را منحصراً بر مبنای این گزارش استنتاج یا اصلاح کرد.

ب - (بدون طبقه بندی) منبع که برای اولین بار گزارش می کند، یک منشی فیلیپینی است که در استخدام فعالیتهای پشتیبانی ایالات متحده (ایران چاپلین)، می باشد. او چنین خبر می دهد: شوهر او (منبع دست دوم) که او هم فیلیپینی است، به عنوان یک سرکارگر ساختمانی برای یک شرکت ایرانی تعمیر و نصب و نگهداری تأسیسات رفاهی کار می کند. در روز 22 نوامبر 1978 شوهر منبع به او گفت که در حدود ظهر آن روز شاهد مواجهه سربازان و تظاهرکنندگان در خیابان خیام که در کنار بازار تهران قرار دارد، بوده است. نیروهای نظامی، با چند صد نفر تظاهرکننده که در حال شعار دادن و خواندن سرود بوده اند درگیر شده و حداقل دو بار به آنان دستور متفرق شدن می دهند و سپس به دنبال سومین اخطار اقدام به تیراندازی هوایی می کنند ولی موفق به عقب راندن جمعیت نمی شوند. آن گاه شروع به شلیک مستقیم به داخل جمعیت می نمایند. بعد از آن که افرادی که هنوز قادر به حرکت کردن بودند فرار کردند، سربازان شروع به سوار کردن کشته ها و مجروحین به داخل آمبولانسهای نظامی می کنند. او با استفاده از امتیاز مکانی خود که یک سوراخ فاضلاب پوشیده با چادر بوده است، به شمردن کشته ها و زخمی هایی که بار اتومبیل می شدند، می پردازد. هنگامی که تعداد به 70 می رسد، دچار تهوع می شود و دیگر نمی تواند به شمردن ادامه دهد. ولی بار زدن تا مدتی بعد ادامه می یابد. قبلاً چندین نفر از کارگران ایرانی محل کار او، از تظاهرکنندگان جزواتی گرفته بودند. راننده و مترجم منبع دست دوم به او گفته است که جزوه از مردم دعوت می کند که کلیه خارجیان را از کشور بیرون برانند و حاوی دستورالعملهای مفصلی درباره چگونگی ساختن «بمب» بوده است. منبع دست دوم قادر به تشخیص این مطلب که آیا این بمبها آتش زا بوده اند یا انفجاری، نبوده است. منبع دست دوم در مورد واقعه ای در یک هفته قبل به منبع گفته است

ص: 361

که او در حال کار کردن در همان محل بوده و در حوالی ظهر، ده الی دوازده نفر سرباز ایرانی در حال خوردن ناهار در یک کامیون ارتشی پارک شده در کنار بازار بوده اند. او مشاهده می کند که یک مرد ایرانی در حال حمل چیزی شبیه به یک نارنجک دستی از بازار خارج می شود. مرد ایرانی وسیله فوق را به پشت کامیون پرتاب کرده می گریزد. وی پس از انفجار مشاهده می نماید که در حدود 6 تا 8 سرباز که ظاهراً کشته شده بودند، توسط آمبولانسهای نظامی از منطقه خارج شدند. (تاریخ گزارش 14/11/78 تا 23/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر 26/11/78؛ ارزیابی 6 - اف، منبع: دوریس الارده مأمور ویژه مقیم در محل - ج اولیس - ناحیه 72) ج- (خیلی محرمانه) منبع که در گذشته گزارشهای قابل اعتمادی داده است، اظهاراتی به شرح زیر نموده است: حوالی روز 15 نوامبر 78، یک وسیله انفجاری به داخل وسیله نقلیه حامل نیروهای امنیتی در نزدیکی بازار بزرگ پرتاب شده است. چندین نفر از نیروهای نظامی در این حادثه کشته شده اند. (تاریخ گزارش 15/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر 22/11/78 تهران؛ ارزیابی ب - 2؛ منبع (1) CAC – LC- 7200؛ مأمور ویژه سولیوان - ناحیه 72) د - (بدون طبقه بندی) - منبع یکی از مأمورین ویژه اداره تحقیقات نیروی هوایی است و به شرح زیر گزارش نموده است: در ساعت 20/15 روز 24 نوامبر 78، یک کامیون پر از نیروهای نظامی و یک اتومبیل پلیس در تقاطع خیابانهای صفا و کامران در منطقه رستم آباد واقع در شمال تهران توقف می کنند. چند دقیقه بعد او از آپارتمان خود چند نور قرمز چشمک زن را تقریباً در 100 متری شمال خیابان صفا مشاهده می کند. ولی قادر نبوده است که داخل خود خیابان را ببیند. (تاریخ گزارش 24/11/78؛ (تاریخ و محل کسب خبر: 24/11/78 تهران؛ ارزیابی آ - 1؛ منبع: مشاهدات کارمند اداره ویژه ارزیابیهای نیروی هوایی؛ مأمور ویژه: اولیس، ناحیه 72) ه - (بدون طبقه بندی) - منبع افسر نیروی هوایی آمریکاست که سابقاً گزارشات موثق داده است و چنین اطلاع می دهد: اقامتگاه او در خیابان صفا نزدیک خیابان کامران واقع شده است.

در حدود 30/5 عصر روز 24 نوامبر 78 او یک گروه تقریباً 200 نفری تظاهر کننده را به رهبری یک ملا مشاهده می کند که از خیابان صفا به سمت کامران می رفتند. تظاهرکنندگان که شعار می دادند با یک گروه تقریباً 12 نفری سرباز و تعدادی پاسبان روبرو می شوند و با عجله پا به فرار می گذارند و سربازان به تعقیب آنان پرداختند. از آنجایی که تظاهرکنندگان به طرفی می پیچند، او دیگر آنها را نمی بیند ولی تصور می کند که پس از مدت کوتاهی شلیک گلوله ها را شنیده است. او اطلاع داد که در حدود ساعت 6 عصر 2 دستگاه آمبولانس نظامی را با چراغ های اضطراری روشن در حال عبور از کنار منزل خود دیده است. (تاریخ اطلاع: 24/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 26/11/78، تهران ارزیابی: سی-3، سرگرد ریچارد بارت، بخش نیروی هوایی گروه مستشاری کمکهای نظامی در ایران مأمور ویژه: اولیس، ناحیه 72)

ص: 362

و- (بدون طبقه بندی) یک منبع کاملاً موثق چنین گزارش می دهد: تقریباً در ساعت 330 بعد از ظهر روز 24 نوامبر 78، پرسنل وابسته به واحد منبع شاهد تظاهراتی بودند. تقریباً 200 نفر از خیابان اختیاریه به سمت شمال یعنی میدان اختیاریه راهپیمایی کردند، بعد به طرف غرب یعنی رستم آباد و سپس به یک مسجد واقع در آنجا رفتند. تقریباً در ساعت 5، پلیس سر رسید و تظاهرکنندگان را متفرق کرد. (تاریخ اطلاع: 24 و 25/11/78 تهران ارزیابی: ب - 2 منبع: بیل اندرسون افسر امنیتی، بخش پنجم نیروی هوایی آمریکا، تهران مأمور ویژه: رمزی - ناحیه 072) ز - منبع، که در گذشته گزارشاتش موثق بوده، اطلاع داده است که:

1- حوالی ساعت 10 صبح رز 25 نوامبر 78، کارکنان شرکت هلیکوپترسازی بین المللی بل آمریکا که دفاترشان در خیابانهای حافظ و تخت جمشید قرار دارد گزارش نموده اند که تقریباً 20 شلیک گلوله را شنیده اند. منابع دست دوم گزارش نموده اند که هیچ گونه تظاهرات یا پلیسی را در منطقه ندیده اند ولی تقریباً 20 دقیقه بعد از شلیک گلوله ها بوی گاز اشک آور استشمام نموده اند.

2- در 22 نوامبر 78، مقامات نظامی تقریباً 50 نفر از کارکنان اعتصابی شرکت مخابرات ایران را دستگیر نمودند. از آن زمان به بعد، کار در مرکز شرکت مخابرات ایران به حالت عادی برگشته و خدمات تلفن خارج از کشور از سر گرفته شده است. طبق گزارش منبع نیروهای نظامی در کلیه طبقات ساختمانهای شرکت مخابرات واقع در پایین شهر مستقر شده اند. (تاریخ اطلاع: 22/11/78 - 25/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 25/11/78؛ ارزیابی: ب - 2 منبع: جری والاس افسر امنیتی شرکت هلیکوپترسازی بین المللی بل آمریکا، تهران مأمور ویژه: رمزی، ناحیه 72).

ح- منبع، یک مقام رسمی است که در سفارت آمریکا در تهران کار می کند و به شرح زیر اطلاع داده است: یک نامه به امضای سه تن از رهبران بسیار مهم شیعه مذهب ایران، به نامهای آیت الله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی از قم و آیت الله شیرازی از مشهد در میان ایرانیان پخش شده است که مردم را به یک اعتصاب سراسری در روز 26 نوامبر جهت بزرگداشت هفتمین روز مرگ کسانی که در برخورد با نیروهای امنیتی مشهد در هفته گذشته کشته شدند، دعوت می کند. منبع پیش بینی می کند که اعتصاب مؤثر بوده و با گذشت روز به ابعاد آن افزوده گردد. منبع در مورد حادثه مشهد اطلاع کافی نداشت. ادعا می شود گروهی از سربازان، مخالفان را تا حرم امام رضا تعقیب کرده و تعدادی از آنها را در آنجا کشته اند. منبع در ابتدا داستان را بی ارزش دانست، زیرا بعید به نظر می رسید که سربازان ایرانی دست به چنین عملی بزنند. به هرحال واضح است که در مشهد حادثه ای رخ داده و منجر به تعداد نامشخص کشته گردیده است. اقدامات این سه رهبر مذهبی، به شکل همکاری با آیت الله خمینی یا هر سازمان دیگر سیاسی، شناخته نمی شود. (تاریخ اطلاع: 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 26/11/78، تهران ارزیابی: ب - 2 منبع: 1 OC- - 7200 مأمور ویژه سولیوان، ناحیه 72)

ص: 363

ظ - (بدون طبقه بندی) منبع، یک گزارشگر قابل اعتماد است که چنین گزارش نموده است: یک راننده ایرانی در پایگاه هوایی دوشان تپه واقع در جنوب شرقی تهران به یک افسر نیروی هوایی آمریکا گفته است که جزواتی در منطقه جنوب تهران پخش شده که در آن نوشته شده است: «مغازه ها را ببندید، در غیر این صورت ما آنها را خواهیم بست.» (تاریخ اطلاع: 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 26/11/78، تهران ارزیابی: ب - 3 منبع سرهنگ دوم، افسر اجرایی نیروی هوایی آمریکا، هارولد ساتلر، بخش نیروی هوایی گروه مستشاری کمکهای نظامی آمریکا در ایران، پایگاه هوایی دوشان تپه مأمور ویژه رمزی، ناحیه 72) ی - (بدون طبقه بندی) منبع، که قابل اطمینان شناخته شده است، چنین می گوید: بین ساعات 30/8 تا 30/10 روز 26 نوامبر 78، وی با اتومبیل از مرکز جامعه گروه اعزامی مستشاری کمک های نظامی واقع در منتهی الیه شمال شرقی تهران به مرکز موتوری گروه واقع در جنوب شرقی تهران رفت و مجدداً به مرکز بازگشت. او تخمین می زند که تقریباً 50 تا 80 درصد واحدهای تجاری در مسیر او تعطیل بوده اند و بسیاری از مغازه های باز هم فقط تا دو سوم کرکره خود را بالا کشیده بودند. منبع این حرکت را قبلاً در روزهایی که اعتصاب شهری گسترده وجود داشت مشاهده کرده بود. ظاهراً این کار به فروشندگان مغازه این امکان را می دهد که در صورت گسترش آشفتگی بتوانند سریعاً فروشگاه را تعطیل کنند. (تاریخ اطلاع: 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 25/11/78، تهران ارزیابی: آ - 2، منبع مشاهدات کارمند اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی مسئول ویژه: پتر هاگدهان، فیلیپ استارک و کلتوس رمزی، ناحیه 72).

ک - (بدون طبقه بندی) منبع، که عضو مرکز گروه اطلاعات در سفارت آمریکا در تهران است، اطلاع داده است که تقریباً در ساعت 30/11 روز 26 نوامبر 78 چند صد تظاهرکننده در نزدیکی خیابانهای پهلوی و حافظ در بخش جنوبی تهران در مجاورت اداره مرکزی شرکت ملی نفت ایران اجتماع نمودند. نیروهای امنیتی نسبت به این عمل واکنش نشان دادند و آمریکاییان حاضر در منطقه صدای چندین شلیک گلوله را شنیده اند. در نتیجه چندین خیابان این منطقه توسط نیروهای نظامی بر روی وسائل نقلیه بسته شدند. تظاهرکنندگان متفرق شدند ولی مجدداً در حدود ساعت 1 بعد از ظهر در همان منطقه اجتماع نمودند. درگیری مجدداً به وقوع پیوست، یک شاهد عینی تیر خوردن یک تظاهرکننده را به چشم دیده است. (تاریخ اطلاع: 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 26/11/78، تهران ارزیابی: ب - 2 منبع: سرهنگ دوم جری کرنل مأمور ویژه سولیوان).

ل - (بدون طبقه بندی) - منبع که گزارشاتش در گذشته موثق بوده، اطلاع می دهد که: یک راننده که در استخدام شرکت جهانی خدمات هواپیماهای نرتراپ است تظاهرات عظیمی را در ساعت 2 بعد از ظهر 26 نوامبر 78 در نزدیکی پل هوایی واقع در خیابان حافظ در نزدیکی خیابان شاهرضا در مرکز تهران نزدیک به جنوب گزارش کرد. منبع دست دوم مشاهده کرده

ص: 364

است که سه نفر گلوله خورده اند، با این حال او مدعی است که جمعیت علیرغم این مسئله توقف نکرده و به راهپیمایی خود ادامه دادند. (تاریخ اطلاع: 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر 26/11/78؛ تهران ارزیابی: ب - 3 منبع ونیز بالتا، اداره اجرایی NWASI، تهران مأمور ویژه: رمزی ناحیه 72).

م - (بدون طبقه بندی) - منبع که قابلیت اطمینانش ثابت شده، به شرح زیر گزارش نمود. یک تظاهرات ضددولتی حوالی ظهر 26 نوامبر 78 در منطقه دهکده قیطریه واقع در شمال تهران رخ داد. فروشگاههای بسته مزین به پرچمهای سیاه بودند و بسیاری از تظاهرکنندگان کفن سفید که پوشش سنتی مسلمانان به هنگام دفن آنان است پوشیده بودند. چندین کامیون پر از نیروهای نظامی با بستن کلیه تقاطع ها نسبت به آنان واکنش نشان دادند. بعضی از سربازان در حال تعقیب گروههای تظاهرکننده به سمت پایین خیابان مشاهده شدند، در حالی که بقیه آنان در کنار وسایل نقلیه ای که مسلسلهای سنگین بر آنان نصب شده بود، باقی ماندند. صدای تیراندازی شنیده شد، اما ایرانیانی که با اتومبیلهایشان از آن منطقه می آمدند به منبع گفتند که سربازان در حال تیراندازی هوایی بودند. (تاریخ گزارش 26/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 26/11/78 تهران ارزیابی: آ - 2 ارزیابی اداره بازرسیهای ویژه نیروی هوایی مأمورین ویژه جیمز بولر و پاکول کولفر - ناحیه 72) ن - منبع که یک مقام رسمی منصوب در سفارت آمریکا در تهران است اظهار نموده است که اعتصاب روز 26 نوامبر در تهران بسیار مؤثر بوده و چندین تظاهرات در سراسر شهر رخ داده است که ظاهراً بزرگترین آن تظاهراتی بود که در نزدیکی ساختمان شرکت ملی نفت به وقوع پیوست. گلوله هایی شلیک شد، با این حال هیچ آماری در مورد زخمی ها و تلفات در دست نیست. فروشگاهها در 27 نوامبر باز بودند و هیچ خبری در رابطه با وجود فعالیت ضدحکومتی در آن روز، نرسید. (تاریخ اطلاع: 26 و 27/11/78؛ تاریخ و محل کسب خبر: 27/11/78 تهران ارزیاب ب - 2 منبع گرت پرت، مأمور رسمی مأمور ویژه: سولیوان) نظریات تهیه کنندگان: ارزیابی گزارش منبع در رابطه با مواجهه بین نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان در بازار مشکل است اگرچه گزارشات متعددی حاکی از نوعی برخورد به دست ما رسیده است. گزارش منابع در مورد حمله به کامیون پر از سرباز با (1) C1 – CAC-7200 مطابقت دارد. تظاهرات در بخشهای رستم آباد و قیطریه در مناطقی رخ داده است که آمریکاییان زیادی اعم از نظامی و غیرنظامی سکونت دارند.

این واقعیت که تظاهرکنندگان برخلاف توان سرکوبگر و بسیار زیاد نیروهای حکومتی، مشتاق به آمدن به خیابانها هستند، نشان دهنده یکی از دو عامل سادگی کودکانه یا نگران کننده تر از آن، یک اعتقاد مشخص به قضا و قدر و تعصب مذهبی است. انتظار می رود که با رسیدن ماه محرم که مورد تقدس مسلمانان است، ماهی که در آن شور و غیرت مذهبی به جوش می آید، تظاهرات بیشتر و درگیریهای بیشتری رخ دهد.

گزارش سیاسی - امنیتی، 27 نوامبر 1978

ص: 365

سند شماره 215 خیلی محرمانه27 نوامبر 1978 - 7 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11615به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 27 نوامبر 1978 خلاصه گزارش: بعد از اعتصاب دیروز که قریب به دو سوم مغازه های تهران را به تعطیلی کشاند کارگران امروز عموماً به سر کار برگشته اند. تهران و شیراز آرام هستند. به جز ارتش که برای متفرق کردن مردم در اطراف دانشگاه تهران حضور دارد وضع غیرعادی دیگری به چشم نمی خورد.

در شب 26 نوامبر مشکلات امنیتی در اصفهان ادامه داشت. مجله ایرانی خواندنیها شدیداً از ما و غرب به خاطر دخالت در امور ایران انتقاد می کند. وزیر دادگستری سه تن را برای رسیدگی به اموال خانواده سلطنتی معرفی می نماید. در تهران و اصفهان مسایل حاکی از این است که مردم برای شهادت آماده می شوند.

گاز طبیعی مجدداً به سوی شوروی جریان می یابد. پایان خلاصه گزارش.

1- در تهران به دنبال اعتصابی که در حدود دو سوم مغازه ها را در سطح وسیعی از مناطق اصلی شهر به تعطیلی کشاند وضع به حالت عادی برگشته است. بازار تهران باز و تا ظهر آرام بوده است. قطع جزئی آب و برق وجود داشته که فوراً برطرف گردیده است. وقفه در کار، در چند مورد، به خاطر لوله کشی یا دیگر کارهای ساختمانی به وجود آمده، نه به خاطر اعتصاب. بنا به گزارش رسیده صبح روز 27 نوامبر ارتش جهت پراکنده کردن جمعیتی که برای شعار دادن علیه دولت گرد آمده بودند مبادرت به تیراندازی هوایی کرد.

2- شیراز تا ظهر 27 نوامبر آرام می باشد. با وجود این، در اصفهان، در شب 26 نوامبر شانزده محل مختلف به آتش کشیده شد. محل های به آتش کشیده شده قبلی، قبل از مقررات منع عبور و مرور در نزدیکی مرکز شهر قرار داشت، ولی بعد از مقررات منع عبور و مرور چند محل در خارج از شهر دچار این حادثه شد. علاوه بر آتش زدن اتومبیلها که مورد تأیید قرار گرفته و در گزارش تلگرافی مذکور است، کنسول آمریکا چهار مورد دیگر از آتش زدن اتومبیلهای شهروندان آمریکایی را که هنوز رسماً تأیید نشده گزارش می دهد. انفجار یک دینامیت، دو پایه پلکان را به طبقه دوم آپارتمان محل اقامت سرهنگ دوم آمریکایی در اصفهان پرتاب کرد. صدای انفجار ظاهراً برای ترساندن بود، نه کشتن ولی موج انفجار تمامی شیشه پنجره ها را شکست.

به نظر می رسد که خرج انفجار از یک شاخه دینامیت بوده است. کنسول آمریکا، همچنین بنا به مشاهدات غیررسمی گزارش می دهد که طی آشوب و بلوا که در 26 نوامبر در اصفهان روی داد 25 نفر منجمله دو پلیس که در گزارش تلگرافی مذکور است کشته شدند. صبح روز 27 نوامبر مغازه ها باز شدند ولی نزدیکیهای ظهر شروع به بستن کردند. در روز 27 نوامبر

ص: 366

حکومت نظامی واحدهای نظامی بسیاری را در خیابانهای اصفهان مستقر نموده است. خبرهایی پخش می شود که مراسم دعا و سوگواری در روز 28 نوامبر برای کشته شدگان 26 نوامبر برگزار خواهد شد، که بالقوه خشونت و درگیری به دنبال دارد. خبر مشابهی حکایت از آن دارد که مراسم سوگواری و اعتصاب عمومی از بعد از ظهر 27 نوامبر در تهران برقرار می باشد.

3- خبر عمده مجله ایرانی خواندنیها این است که مشکلات کنونی ایرانیان را به گردن دسیسه چینی آمریکا و انگلیس می اندازد که می خواهند ایران را به امضای قرارداد جدید کنسرسیوم نفت وادار نمایند.

این مقاله همچنین رادیوی بی بی سی را به خاطر تلاش برای بی ثبات نمودن ایران مورد انتقاد قرار می دهد. چنین فرضی منطقاً و با توجه به وقایع معلوم درست نیست، ولی، مطلبی است که بسیاری از ایرانیان به آن اعتقاد دارند. به هر حال شاید به خاطر آن است که با پیش داوریهای آنان متناسب است.

نویسنده این مقاله عضو انجمن فرهنگی ایران و شوروی است.

4- نجفی وزیر دادگستری نام سه تن از قضات برجسته را برای اداره کمیسیون رسیدگی به اموال خانواده سلطنتی اعلام نمود که عبارتند از: علی اصغر امینی، نصرالدین هجاوید و باقر شاهدی. سفارت هنوز اطلاعات کافی در مورد زندگینامه آنها در دست ندارد، ولی این سه نفر از مقامات محترم قضایی می باشند که انتصابشان از طرف شاه پذیرفته شده است.

5- در تهران اغلب شایعاتی می شنویم که مردم برای خرید پارچه سفید بیرون می روند تا «خود را برای شهادت آماده کنند» تنها زمانی که این کار صورت می گرفت همواره آغاز محرم بوده است. انتظار می رود تا آن تاریخ همه چیز آماده گردد. از اصفهان گزارش می رسد که مخالفین محلی دارند مراسم یادبود شهادت دانشجوی سال چهارم را بنام ابطحی که در حالی که شعار مرگ بر شاه می نوشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و با خون خود نگارش شعار را به پایان برد، برگزار می نمایند. هنوز هیچ نشانه ای دال بر اینکه این مراسم رنگ و بوی ضدبیگانه بدهد به چشم نمی خورد. ولی موضوع شهادت احتمالاً با نزدیک شدن ماه محرم بیشتر خواهد شد.

6- برای ارائه بهترین مثال که چگونه شایعات گسترده معتقدان را به عمل می کشاند، سفارت شایعه ذیل را که در مساجد غرب تهران دهن به دهن می گردد، ذکر می نماید: روحانیون به پیروان خود می گویند که خمینی خواب دیده که در روز 8 محرم (9 دسامبر) خواهد مرد و او از هوادارانش خواسته است که تا آن زمان شاه را خلع ید کنند تا او به عنوان مردی که وظایفش را خوب انجام داده، دارفانی را وداع گوید. (به هر حال، ما از منابع اصلی مذهبی خود چیزی در مورد شایعه فوق نشنیده ایم).

7- خبرگزاری ایگات: لوله های گاز از 26 نوامبر شروع به فرستادن گاز طبیعی به شوروی نمود. سولیوان

[وقایع 28 نوامبر 1978 - تهران]368

ص: 367

سند شماره 216 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 684605507828 نوامبر 1978 - 7 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

[وقایع 28 نوامبر 1978 - تهران] خلاصه (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی راجع به وضعیت کنونی ایران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - غروب روز 28 نوامبر سال 1978 اوضاع در تهران آرام بود و در ساعت هفت و سی و هفت دقیقه شب 28 نوامبر 1978 در تهران برق قطع شد و بیشتر قسمتهای شهر فاقد برق بود. در ساعت یک و سی دقیقه نیمه شب روز 29 نوامبر دوباره وضعیت برق به حال عادی خود بازگشت.

ب- مأمور گزارشگر صفوف ماشینها را در ایستگاههای پمپ بنزین مشاهده کرد که در بعضی موارد طول آنها بالغ بر 2 کیلومتر بود. به نظر می رسد که نفت چراغ و بنزین در صدر کالاهای دلخواه عامه قرار گرفته اند. همسایه مأمور گزارشگر وی را مطلع نمود که تشکیل این صفها به دلیل اعتصاب قابل انتظار کارگران حوزه های نفتی در تاریخ 30 نوامبر 1978 می باشد. مأمور گزارشگر چند تن از همسایگانش را با بشکه های 50 گالنی در صندوق ماشینهایشان مشاهده کرده است وقتی پرسید که چرا این بشکه ها را ذخیره کرده اند آنها اظهار می کنند که هیچ گونه سوختی در هفته های اولیه دسامبر وجود نخواهد داشت.

ج- همسر مأمور گزارشگر می گفت که به همسر ژنرال وجدی افسر اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران، گفته است که برابر شنوده ها ساعت منع عبور و مرور شبانه در خلال 10 یا 11 روز اول ماه دسامبر از ساعت 6 بعد از ظهر تا 5 صبح افزایش پیدا می کند و خانم وجدی بدون مکث تأیید کرد که این اطلاعات درست می باشد.

د- در طی آخرین ساعات شب 28 نوامبر 1978 در تهران، وابسته نظامی نیروی هوایی بریتانیا مأمور گزارشگر را مطلع کرد که سفارت انگلیس یادداشتی از دولت ایران مبنی بر گله مندی و شکایت درباره کیفیت گزارشات رادیو بی. بی. سی در تهران دریافت کرده است. مأمور گزارشگر حول این موضوع با بسیاری از افسران عالی رتبه نظامی بحث کرده است و همه آنها خاطرنشان می کنند که اخبار بی بی سی در تهران مسبب بسیاری از مسایلی که دولت ایران با آنها روبروست می باشد. یک افسر عالیرتبه اظهار داشت که بی بی سی صدای مخالفین دولت ایران بود. نظریات منبع اصلی: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مأمور گزارشگر به دفعات در تهران به اخبار رادیو بی بی سی گوش کرده است. در بسیاری از موارد

ص: 368

گزارشهای پخش شده نادرست بوده و در چندین مورد همان گزارشهای دروغ پخش شده اند. تشخیص شایعات روز به روز مشکل تر می شود و توده مردم ایران چنین شایعاتی را می پذیرند مانند شایعه اعتصابات وسیع حوزه های نفتی که در آینده به وقوع می پیوندد. در حالیکه هفته های اول دسامبر نزدیک می شود هنوز تا حدودی تشنج وجود دارد. با این وجود مأمور گزارشگر مشکل می تواند صفتی غیر از عادی بودن را به شرایط موجود اطلاق نماید. تهران آرام است و به نظر می رسد که به استثنای صفوف اتومبیل در مقابل پمپ بنزینها، شرایط حالت طبیعی و عادی دارد.

گزارش وضعیت ایران شماره 24، 27 نوامبر 78

سند شماره 217 سری28 نوامبر 1978 - 7 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 300363 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، شرق نزدیک، آسیای جنوبی، توکیو، مکزیکو، خارطوم موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 24، 27 نوامبر 78 1- فراخوانی برای اعتصاب عمومی در روز 26 نوامبر برای برگزاری عزای عمومی تظاهرکنندگانی که توسط نیروهای امنیتی در مشهد مقدس در 20 نوامبر کشته شده بودند به خوبی برگزار گردید و ایران دیروز سراسر تعطیل بود. این نخستین رویارویی عمده بین مخالفین و دولت نظامی بود. توانایی مخالفین به ویژه با توجه به مشکلات گسترش اعتصاب به سراسر ایران آشکارا به نمایش درآمد. امروز اوضاع نسبتاً به شکل عادی برگشته است فقط شایعاتی در مورد احتمال برگزاری مراسم عزای روز 28 نوامبر به خاطر کشته شدگان اغتشاشات 26 نوامبر اصفهان (اظهارات غیررسمی 25 نوامبر را نشان می دهد)، در شهرهای تهران و اصفهان پخش شده است. قطع پراکنده آب و برق همچنان ادامه دارد که احتمالاً به مسایل و مشکلات کارگری مربوط می شود.

2- الگوی خشونت رو به رشد اصفهان منجر به حمله با بمبهای دستی آتش زا و یا دینامیت به 16 جای مختلف و از آن جمله درب ورودی آپارتمان سرهنگ دوم آمریکایی و چهار حمله تأیید شده و بیش از 4 حمله تأیید نشده دیگر به اتومبیل آمریکاییان گردید ولی گزارش مبنی بر مصدوم شدن آمریکاییها دریافت نشد.

3- رهبر اکثریت سنا، سناتور بیرد در روز 27 نوامبر ضمن سفر به ایران ملاقاتی کوتاه ولی از نظر سفارت بسیار باارزش، با شاه و نخست وزیر داشت. در بیانیه خبری، او حمایت آمریکا از ثبات و استقلال ایران را مورد تأکید قرار داد و اینکه آمریکا هیچ قصدی مبنی بر دخالت در مسایل داخلی ایران ندارد و آمریکا انتظار دارد که روسیه نیز به تعهد خود مبنی بر عدم دخالت در ایران که توسط برژنف در 18 نوامبر اعلام شد وفادار بماند.

ص: 369

4- ژنرال ازهاری نخست وزیر، به سناتور بیرد گفته است که حکومت نظامی اجازه برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم را خواهد داد به شرطی که ملاها شفاهاً اطمینان بدهند که مراسم عزاداری به تظاهرات سیاسی تبدیل نخواهد شد. نخست وزیر این سیاست را قبل از آغاز ماه محرم به مردم اعلام خواهد کرد و مطمئن است که تمام مسئولین حکومت نظامی آن را درک می کنند. هدف این است که برخوردهای خشونت بار ماه دسامبر را دفع نمایند. سیاست جدید نسبت به خطی که شاه قبلاً مبنی بر ممنوعیت شدید برگزاری هرگونه تظاهرات اتخاذ کرده بود، عقب نشینی محسوب می گردد. نخست وزیر گفت که نیروی کافی برای به اجرا گذاشتن قانون و نظم در دسترس خواهد بود تا در صورت لزوم به کار گرفته شود.

5- ایران روز 26 نوامبر 7/5 میلیون بشکه نفت خام تولید کرد (بازگشت اساسی به حالت طبیعی) که 9/4 میلیون بشکه آن برای صادرات است. تصور می شود این ارقام در روز 27 نوامبر نیز ثابت بماند.

6- به نظر می رسد در بانک ها بحران جدیدی در حال گسترش است. موج تظاهرات اخیر سبب وارد آمدن خسارات مادی زیادی به شعب بانکهای کشور گردیده و باعث شده است که سپرده گذاران مقادیر معتنابهی پول خود را از بانکها بیرون بکشند. بازار ارز خارجی که تحت کنترلهای مقرر شده پانزدهم نوامبر قرار دارد، هنوز هرج و مرج بر آن حاکم است و نشانه ای از بهبود دیده نمی شود.

بازاریان و مخالفین سیاسی با بیرون کشیدن سپرده ها و تشویق به این کار دست به خرابکاری اقتصادی می زنند. با اطمینان به اینکه پول بانکها ته کشیده، بیرون کشیدن بیشتر پول از بانکها به اعلام تعطیلی بانکها منجر خواهد شد.

ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 28 نوامبر

سند شماره 218 خیلی محرمانه28 نوامبر 1978 - 7 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11654به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی. فوری موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 28 نوامبر خلاصه گزارش: تهران آرام است. در دو روز گذشته وضع گرگان آشفته بوده است. سفارتخانه مشغول بررسی لیست تکان دهنده ای است که به طور غیررسمی در تهران منتشر شده است و حکایت از انتقال پول به وسیله اشخاص برجسته، دارد. ظاهر شدن علی امینی در رادیو تلویزیون در 27 نوامبر به عنوان بخشی از تلاش آشتی جویانه بین شاه و ملتش، جو معتدل و سازنده ای را ایجاد نمود. نام زندانیان اخیراً آزاد شده، چاپ گردیده است. زمینه حادثه 25 نوامبر صحن حرم در مشهد از قبل آماده شده بود. اغتشاشات شرکت ملی نفت ایران در تهران فروکش کرده است. در 26 نوامبر تظاهرات آرامی در شمال تهران برگزار شد. پایان

ص: 370

خلاصه گزارش.

1- وضعیت تهران تا ظهر آرام بود و تبریز نیز همینطور. ما نتوانسته ایم از کنسولگریهای دیگرمان اطلاعاتی کسب کنیم. منابع مطبوعاتی گزارش می دهند که دیروز اغتشاشات دامنه داری در گرگان جریان داشته است. این اغتشاشات پی آمد حادثه وخیم 26 نوامبر است. در آن حادثه واحدهای نظامی درگیر، با تظاهرکنندگان به زد و خورد می پردازند و براساس ادعای سخنگوی مخالفان مذهبی، واحدهای نظامی مردم را به طرف پایین خیابانها تعقیب کرده و در آنجا بسیاری از آنها را کشته یا زخمی کرده اند. منبع می گوید که نماینده گرگان در مجلس مقامات حکومت نظامی را در مورد این واقعه مورد سئوال قرار داد و کشته شدن 10 نفر و زخمی شدن 48 نفر در واقعه 26 نوامبر را تأیید کرد. دو یا سه دستگاه ماشین آتش نشانی در جریان تلاش برای خاموش کردن آتش، طعمه حریق گردیده اند.

2- یک لیست پلی کپی شده که گفته می شود به وسیله کارکنان بانک مرکزی تهیه شده است، مردم را به هیجان آورده است. این لیست شامل نام حدود 100 نفر از اشخاص برجسته و مبالغ هنگفتی پول است که بر اساس همین گزارش ظرف دو ماه گذشته توسط آنها از کشور خارج شده است. ما در حال بررسی اعتبار و درستی این لیست و نام اشخاصی که در آن ذکر شده، هستیم و بعداً در این مورد گزارش خواهیم داد.

3- مصاحبه رادیو تلویزیون ملی ایران با علی امینی دیروز به دفعات از رادیو و تلویزیون پخش شد. بیشتر متن در گزارش شماره 271736 و عطف به گزارش Y 271146 اف - بی - آی مندرج است. پیام ملایم و معتدل امینی، می خواهد بین انتقاد از رفتار دولت ایران در سالهای اخیر و نیاز به ابقای شاه به عنوان یک پادشاه قانونی، موازنه ای برقرار نماید. این یک گام در جهت مصالحه ای است که به اعتقاد ما نمایشگر امید فراوانی برای رسیدن به راه حل سازنده بحران سیاسی فعلی ایران می باشد. در این نقش وساطت آمیز بین شاه و شرکای احتمالیش در دولت غیرنظامی آینده، امینی چنین به نظر می رسد که به عنوان یک ایرانی مستقل و مسئول در تلاش برای تعدیل عدم تفاهم بین شاه و ملتش، در مقایسه با نقشی که اکنون به وسیله نخست وزیر، ژنرال ازهاری، اجرا می شود، نقش رسمی تری به عهده دارد. در زمانی که خشم عمومی بالا گرفته است و کشور در معرض تهدید خشونتهای ماه آینده قرار دارد، این کار از هرگونه تقاضای مستقیم شاه از مردم، وسیله مؤثرتری به نظر می رسد.

4- نام 471 زندانی سیاسی که در دو گروه ظرف بیش از ده روز گذشته یا در همین حدود آزاد شدند، اکنون در مطبوعات فارسی زبان ظاهر شده است.

5- حوادث حول و حوش تظاهرات 25 نوامبر در مشهد جالب هستند. در هفته گذشته، روز 19 نوامبر، مذهبیون مؤمن در صحن حرم جمع شدند. فرمانده نظامی منطقه دو نفر پلیس را در داخل صحن قرار داده بود. آنها توسط مردم شناسایی شدند و جمعیت بر سر آنها ریخته و شروع به کتک زدن آنها کردند. فرمانده نظامی یک دسته نجات به داخل فرستاد که آنها چند

ص: 371

تیر هوایی شلیک کرده و با زخمی نمودن دو یا سه نفر قضیه را فیصله دادند. یکی از زخمیها احتمالاً بعد از این حادثه، درگذشت. در مراسم هفتم آن شخص در 25 نوامبر، رهبر مذهبی مشهد به ارتش اطلاع داد که تظاهراتی مذهبی برگزار خواهد شد که در صورت دور نگه داشته شدن ارتش از خیابانها، مسالمت آمیز خواهد بود. بر اساس گزارشات، فرمانده نظامی موافقت کرد و وقتی که راهپیمایی توأم با تظاهرات و رژه ای که چندین ده هزار نفر در آن شرکت داشتند، انجام می شد، هیچ فرد نظامی در معرض دید نبود. این حالت مسالمت آمیز در سراسر روز در خیابانها ادامه یافت، به واسطه اینکه روی حادثه اصلی تبلیغی صورت نگرفت و همچنین به علت مسالمت آمیز بودن راهپیمایی 25 نوامبر، اکنون خیلی ها معتقدند که در روز 19 نوامبر چیزی اتفاق نیفتاده است در حالیکه این گفته واقعیت ندارد، نبودن ارتش در خیابانها یا موافقت با راهپیمایی مسالمت آمیز اثر آرام بخشی داشته است. با در نظر گرفتن اینکه یک حادثه جزئی می توانست زمینه ای برای تظاهرات بزرگ و متعدد باشد.

6- ما همچنین توانسته ایم از وضع اعتصاب در اداره مرکزی شرکت ملی نفت ایران در ظرف چند روز گذشته، شمای نسبتاً خوب و واقع گرایی ترسیم کنیم. در روز 22 نوامبر تعدادی از کارگران اعتصابی پالایشگاه تهران برای تقدیم خواسته هایشان به مدیر عامل، به اداره مرکزی شرکت ملی نفت آمدند. از آنها خواسته شد که در روز 25 نوامبر مراجعه کنند و آنها نیز تبعیت کردند اما در بازگشت مذاکره ای در کار نبود. پس از آنکه کارگران پالایشگاه دست به اعتصاب نشسته زدند، ارتش آنها را از محل بیرون کرد. روز بعد گروهی در حدود 40 نفر از کارگران پالایشگاه، در حالیکه تعداد قابل توجهی از کارمندان شرکت ملی نفت ایران به آنها ملحق شده بودند، در یک اعتصاب نشسته شرکت کرده و درخواستهای زیر را مطرح نمودند: الف - رهایی تقریباً 25 نفر از اعتصابیون که قبلاً دستگیر شده بودند ب - خارج شدن گارد نظامی از تأسیسات شرکت ملی نفت ایران و ج - پایان بخشیدن به برنامه ای که در پالایشگاه تهران اجرا می شود و به موجب آن کسانی که اجازه وارد شدن به پالایشگاه را دریافت می کنند باید تعهدنامه ای امضا کنند مبنی بر اینکه برای کار کردن وارد می شوند. یک شاهد عینی گزارش می دهد که در جریان متفرق کردن اعتصابیون در 26 نوامبر پلیس به شلیک هوایی مبادرت ورزید و چندین نفر از کارکنان شرکت ملی نفت ایران را به باد کتک گرفت. گروه بزرگی مرکب از کارگران پالایشگاه و کارمندان اداره مرکزی مجدداً وارد ساختمان شدند و این بار پلیس با شلیک هوایی، صف اعتصابیون را در هم شکسته و سرانجام به سوی دسته های کوچک آنان شلیک کرد. شاهدان عینی یک نفر را مشاهده کردند که تلوتلوخوران دور می شد و فرد دیگری را دیدند که در حالیکه بیهوش بود از محل حادثه بیرونش می بردند. عابری که فرد بیهوش را با دقت و از نزدیک دیده بود، گفت که هیچ لکه خونی مشاهده نکرده است. حداقل دو نفر اظهار داشتند که پلیس از گلوله های پلاستیکی استفاده می کرده است. کارکنان شرکت به ما گفتند که مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در این فکر است که اداره مرکزی را

ص: 372

برای مدت دو هفته تعطیل کند (به عبارت دیگر تا بعد از عاشورا). کارکنان سطوح مختلف شرکت ملی نفت ایران می گویند که اعتصاب به اداره مرکزی حال و هوایی سیاسی بخشیده است و بحثهای شدیدی بین کارکنان جریان دارد مبنی بر اینکه چگونه مخالفتشان با دولت را به بهترین وجه نشان دهند. حتی آن کارکنانی که تاکنون غیرسیاسی باقی مانده اند، احساس می کنند که تحت فشار هستند تا موضع خود را انتخاب نمایند. چندین نفر می گویند که رهبری اعتصاب نماینده نظریه اقلیت است اما به دنبال حوادث اخیر، آنها ممکن است بتوانند اکثریتی از کارگران را به اعتصاب بکشانند.

7- در منطقه قیطریه شمیران واقع در شمال تهران، واحدهای نظامی در 26 نوامبر جمعیتی بالغ بر چندین هزار نفر را که مشغول تظاهرات بودند، متفرق نمودند. جمعیت آرام ماند و حادثه ای رخ نداد.

در همان روز گروهی در حدود 75 نفر در پایین خیابان دولت واقع در شمال تهران، دست به راهپیمایی زدند و راهبندان ایجاد نمودند. در اینجا خشونتی رخ نداد و راهپیمایی احتمالاً به وسیله کسانی رهبری می شد که در حادثه قیطریه متفرق شده بودند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران - شماره 25، 28 نوامبر

سند شماره 219 سری28 نوامبر 1978 - 7 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 301415 به: کلیه نمایندگیهای دیپلماتیک آمریکا در اروپا، خاور نزدیک و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران - شماره 25، 28 نوامبر 1- مصاحبه ای با علی امینی نخست وزیر اسبق دیروز از رادیو و تلویزیون مکرراً پخش شد. پیام مندرج در این مصاحبه تماماً حاکی از میانه روی و مصالحه جویی به اضافه تعدیل انتقادهایی که در طی سالهای اخیر نسبت به اقدامات دولت انجام می گرفت و نیز ضرورت حفظ شاه به عنوان مظهر سلطنت مشروطه بود.

این گام مفیدی در جهت اصلاح امور بود و می توانست بیانگر نقش ممتاز و برجسته ای برای امینی که از نظر بسیاری به عنوان رهبر بالقوه دولت غیرنظامی و ائتلافی شناخته می شود، باشد. نظر سفارت این است که در شرایط کنونی توسل امینی به مردم کارایی بیشتری دارد تا اینکه خود شاه مستقیماً به مردم مراجعه کند.

2- در گرگان - منطقه دریای خزر، در چند روز اخیر اغتشاشاتی صورت گرفته، که منجر به کشته شدن حدود 10 نفر و مجروح شدن نزدیک به 50 نفر در روز 26 نوامبر شده است. تهران همچنان آرام است.

ونس

اوضاع جاری کارگری در ایران374

ص: 373

سند شماره 220 استفاده محدود اداری29 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11512 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: اوضاع جاری کارگری در ایران 1- اوضاع کارگری در ایران دو هفته پس از روی کار آمدن حکومت نظامی پیشرفت داشته است ولی بی ثبات می باشد. به نظر می رسد بیش از همه در صنایع بخش خصوصی و تولید نفت و گاز بهبود حاصل شده باشد. اعتصابات و کم کاریها همچنان بسیاری از سازمانهای بخش عمومی و وزارتخانه های دولتی را فلج نموده است.

2- بهبود اوضاع کارگری در بخش خصوصی چشمگیر بوده است. در واقع اشخاص مطلع متفقاً اظهار می دارند که تقریباً تمامی اعتصابات در بخش خصوصی پایان یافته است و حداقل در حال حاضر اوضاع نسبتاً آرام می باشد. با این حال تأثیر ناآرامیهای اخیر برطرف نشده است و تولید با تأخیر همراه است که نتیجه کمبود مواد خام، آشفتگی در سیستم بانکی، افزایش عدم تقاضا برای کالاهای بادوام و سایر تولیدات غیرضروری می باشد.

3- بعضی از اعتصابات بحرانی تر در بخش دولتی حداقل به صورت موقتی پایان یافته است. در پی اقدامات دولت علیه اعتصابیون مناطق نفتی، تولید نفت تقریباً به حالت عادی خود رسیده و تولید گاز نیز شروع شده است.

اعتصاب ایران ایر خاتمه یافته و پروازهای داخلی و بین المللی بر اساس یک برنامه منظم صورت می گیرد. موفقیت دولت تاکنون به دلیل متمرکز کردن تلاشهایش بر حساس ترین موضوعات، ارائه مزایای مالی بیشتر و به کارگیری دقیق نیروی نظامی بوده است.

4- اوضاع کارگری در ایران علیرغم این پیشرفتها به هیچ وجه مناسب نیست. در شرایطی که در اکثر وزارتخانه های دولتی کارمندان حضور دارند خدمات ارائه شده در حداقل خود می باشد.

خدمات گمرکی ایران همچنان نیمه فعال است. بعضی از ادارات مجوز هرنوع کالایی را می دهند ولی بعضی دیگر فقط مجوز کالاهای فاسدشدنی را صادر می کنند. توانیر، شرکت خدمات برق دولتی در تهران همچنان تحت تأثیر قطع برق در قسمتهای مختلف شهر می باشد. ارتباطات راه دور و تلفنی نیز دچار اختلالات گاه و بیگاه می شود.

5- روحیه بسیاری از کارگران ایرانی علیرغم قولهایی مبنی بر افزایش و بهبود شرایط کاری همچنان خراب است.

بسیاری از کارمندانی هم که به سر کار بازگشته اند با بی میلی کار می کنند. احتمال بروز ناآرامیهای بعدی همچنان زیاد است. در صورتی که اوضاع کلی سیاسی وخیم تر شود ممکن است ناآرامیهایی به وقوع بپیوندد. سولیوان

اعتصاب در شرف وقوع کارمندان شرکت هواپیمایی ایران ایر

ص: 374

سند شماره 221 استفاده محدود اداری29 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11686به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اعتصاب در شرف وقوع کارمندان شرکت هواپیمایی ایران ایر در فرودگاه مهرآباد 1- کفیل مدیریت دفتر محلی پان آمریکن در ایران به کارمند سفارت گفت شروع اعتصاب کارمندان ایران ایر در صبح 29 نوامبر اختلالاتی در توزیع بلیط ها به وجود آورد و حداقل خروج یکی از هواپیماها را به تأخیر انداخت. این اعتصاب در پاسخ به دستگیری 18 تن از کارمندان ایران ایر به دلیل نقض مقررات حکومت نظامی صورت گرفته است. تا ساعت 12 ظهر به وقت محلی بیش از نیمی از کارمندان ایران ایر به سر کارهای خود بازگشتند اما نماینده کارکنان تهدید کرد که اگر ظرف 24 ساعت آینده کارکنان دستگیر شده آزاد نشوند اعتصاب خواهند کرد. تا این لحظه به نظر می رسد که پروازهای ایران ایر مطابق برنامه صورت گرفته است. ژنرال فضلی در گفتگوی روز 28 نوامبر با کارمند سفارت اظهار داشت که گروهی از آشوب طلبان در بین کارمندان ایران ایر وجود دارند که تلاش می کنند در خدمات ارائه شده اختلالاتی ایجاد کنند ولی چنین اشخاصی توسط مدیریت شناسایی شده و «تحت مراقبت» هستند. حدس زده می شود که اینها همان اشخاصی باشند که دستگیر شده اند.

2- آنچه که برای منافع ایالات متحده اهمیت دارد سایر مشاهدات مقامات پان آمریکن می باشد مبنی بر اینکه حمل بار به قسمت گمرکات فرودگاه متوقف شده است و کارکنان دفتر پست فرودگاه امروز در محل کار خود حضور نداشتند.

اگر اوضاع ادامه یابد پان آمریکن ممکن است در اواخر امروز ناچار شود توصیه ای در مورد توقف حمل بار و محموله های پستی به تهران صادر نماید. تصمیم در مورد متوقف کردن این کار توسط دفتر مرکزی پان آمریکن اتخاذ خواهد شد.

سولیوان

دیدگاه بازاریان در مورد اوضاع جاری

سند شماره 222 خیلی محرمانه29 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11689به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: دیدگاه بازاریان در مورد اوضاع جاری خلاصه گزارش: در سومین دیدار مأموران سفارت با بازاریان برجسته آنها گفتند که موفق به ملاقات با شاه یا نماینده او نشده اند. تظاهرات ادامه خواهد یافت و نیروهای دولتی در مهار آنها باید بیشتر خویشتن دار باشند. مردم نگران ماه محرم هستند ولی اگر دولت مردم را تحریک ننماید مراسم آرام برگزار خواهد شد. در سه روز بسیار مقدس محرم یا باید حکومت نظامی را

ص: 375

برچید و یا ساعت عبور و مرور را تغییر داد. آنها انتظار دولت جدید تا قبل از ماه محرم را ندارند و از عدم توانایی دولت ایران در حل و فصل سیاسی مسایل اظهار تأسف می نمایند. رابط اخطار کرد که مخالفین، پرزیدنت کارتر و شاه را در شعارهایی به هم پیوند می دهند. پایان خلاصه گزارش.

1- روز 28 نوامبر استمپل و پرت از مأموران سفارت با دو تن از بازاریان به نامهای حاج کریم حسینی و حاج احمد پورقدیری اصفهانی، در خانه هدایت اسلامی نیا ملاقات کردند. دیدار فوق هیچ چشم انداز سریعی از توافق بین دولت و مخالفین میانه رو را نشان نداد. بازاریان گفتند آنچنان که قبلاً امیدوار بودند قادر به دیدار شاه یا نماینده او نشده اند (مرجع ب) و تا قبل از ماه محرم انتظار تشکیل دولت ائتلافی را ندارند.

2- همه در مورد حوادثی که در ماه محرم اتفاق خواهد افتاد نگران هستند ولی آنها معتقدند که اگر دولت مردم را تحریک نکند خشونت اجتناب پذیر است. همه مراسم رایج تغییر از سینه زنی و زنجیرزنی باید انجام بگیرد اگر دولت هشیارانه عمل کند احساسات مردم صرفاً مذهبی خواهد ماند. بهترین تدبیر حذف ساعت عبور و مرور در عصر شبهای 9 الی 11 دسامبر و جمع آوری سربازان از خیابانها می باشد (رجوع شود به تلگرام ماه سپتامبر حاوی اعلامیه دولت ایران در مورد مقررات تشکیل محافل مذهبی در ماه محرم). راهپیمایان خود را در خیابانها خسته کرده و بعد به خانه هایشان خواهند رفت. اگر جمعیت بی نظمی کند پلیس همیشه می تواند سربازان را که از انظار دور بوده ولی در دسترس هستند به صحنه بخواند. بدترین حالت در حول و حوش شروع ساعت حکومت نظامی خواهد بود و آنچنان که شایع است مردم به خیابانها آمده و سربازان قادر به تیراندازی به سوی یک یک آنها نخواهند بود.

3- در ضمن تظاهرات ادامه خواهد یافت. مثل دیدارهای پیشین آنها از دولت به خاطر استفاده از نیروی زیاده از حد در فرونشاندن تظاهرات انتقاد کردند و معتقد بودند که سربازان به جای استفاده از گلوله باید از پمپ های آب پاش و گاز اشک آور استفاده کنند. آنهایی که کشته شدند کسانی نبودند که در 5 نوامبر ساختمانها را سوزاندند. مردم هیچ تغییر اساسی در دولت نمی بینند چرا که با جنایتکارانی نظیر نصیری و همایون غیر از دستگیری هیچ رفتار دیگری نشده است و باید محاکمه آنها انجام گیرد. کشتار در مشهد آشتی را با مانع مواجه می سازد. آنها به لیستی از اسامی افراد اشاره کردند که امروز صبح انتشار یافته و در آن ادعا شده است که افراد فوق مقادیر زیادی پول به خارج از کشور فرستاده اند. مأمور سفارت به آنها گفت که لیست مزبور ساختگی است و آنها عاقبت متقاعد شدند. در پاسخ سئوال ما آنها گفتند: «نطق ازهاری جملات خوبی داشت اما ما منتظر عمل او هستیم.» 4- بازاریان و رابط، دولت را به خاطر شکست در ایجاد حتی تماس اولیه با گروههای اجتماعی یا مقابله با وضعیتی که اساساً قابل کنترل است، محکوم کردند. به عنوان مثال «آخوند»های زیادی، (یا ناطقین مذهبی) از خمینی شهریه دریافت می کنند و در ماه محرم رژیم

ص: 376

را مورد حمله قرار خواهند داد. کسان زیاد دیگری و حتی بعضی از افرادی که در حال حاضر از خمینی تبعیت می کنند اگر پول دریافت کنند صرفاً به نطق های مذهبی می پردازند. اسلامی نیا ده روز است که از دولت مصرانه می خواهد که این کار ساده را انجام دهد ولی کسی گوشش به این حرفها بدهکار نیست. او و سایر بازاریان نظیر او از جیب مبارک خودشان دارند این پول را می پردازند! همچنین وقتی رابط وقایع مشهد را شنید به ازهاری تلفن زد و از او مصرانه خواست که با آیت الله ها تماس بگیرد و تأسف خود را اظهار بدارد. ساواک و یا کس دیگری باید در این امر مداخله کرده باشد چرا که ازهاری هیچ تلفنی به آنها نزد. گروهی از اعضاء اتاق بازرگانی می خواهند که با شاه در مورد مسایل صحبت کنند ولی ساواک و دیگرانی که در اطراف شاه هستند مانع می شوند. ساواک می گوید که پیغامی به شاه خواهد رساند، ولی کسی نمی داند که آنها این کار را می کنند یا نه؟ شاه باید با تجار و رهبران مذهبی حداقل هر 6 ماه یک بار ملاقات کرده و به مسایل آنها اشراف پیدا کند.

5- در انتهای ملاقات رابط مأموران سفارت را به کناری کشیده و از آنها خواست که پرزیدنت کارتر این قدر خود را به شاه نبندد. درست است که باید از شاه حمایت کرد ولی نه به این شیوه. او شعاری را عنوان کرد که از هر گوشه شهر شنیده می شود. (شاه جنایت می کند، کارتر حمایت می کند.) سولیوان

لیست کارکنان بانک مرکزی ایران در مورد خروج سرمایه ها

سند شماره 223 خیلی محرمانه29 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11700به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: لیست کارکنان بانک مرکزی ایران در مورد خروج سرمایه ها 1- شروع متن بدون طبقه بندی: حدود روز 26 نوامبر لیستی از ایرانیانی که ظرف دو ماه قبل از 22 اکتبر از طریق بازارهای غیرتجاری سرمایه هایی را به خارج از ایران انتقال داده اند انتشار یافت. این لیست از طرف انجمن کارکنان بانک مرکزی تهیه شده بود. این لیست حداقل به دست یکی از روزنامه های محلی به نام آتش رسیده و قسمتی از آن در 27 نوامبر چاپ شده است. این لیست 119 نفره از طریق محاوره و به دنبال تلاشهای گردآورندگان آن توزیع شده است و در محافل تهران 102 نام مختلف بیش از سایر اسامی بر سر زبانها افتاده است. این اسامی شامل مقامات برجسته نظامی و دولتی ایران، تجار و خانواده سلطنتی می باشد. شیرازی مدیرکل امور بین المللی بانک مرکزی و دادستان کل وزارت دادگستری در شب 28 نوامبر بیانیه های عمومی صادر نمودند. شیرازی در این بیانیه اظهار می دارد اسامی و ارقامی که در لیست آمده ساختگی بوده و هیچ ربطی به واقعیت ندارد. دادستان نیز گفت که بازرسانی، به بانک مرکزی اعزام خواهند شد تا در مورد ادعای انتقال سرمایه تحقیق نمایند و اگر این امر حقیقت نداشته باشد تهیه کنندگان این لیست قلابی محاکمه خواهند شد. رادیو بی بی سی در 28

ص: 377

نوامبر تمامی لیست و همچنین تکذیب بانک مرکزی و درخواست دادستانی کل برای تحقیق در این مورد را منتشر نمود. در این لیست اسامی و مقدار پول منتقل شده بر حسب میلیون تومان (معادل 10 میلیون ریال) ذکر شده است و در پایان لیست اضافه شده که 17 فقره انتقال پول به کمک پاسپورتهای سیاسی به حسابهای شخصی صورت گرفته است که جمع آنها بالغ بر 5/12882 میلیون تومان می شود. این رقم بر اساس نرخ خرید و فروش غیرتجاری دلار که 6/70 ریال به ازاء هر دلار می باشد معادل 8/1 میلیارد دلار (دلار 714/716/824/1) می باشد (نسخه ای که از این لیست نزد ما می باشد واضح است اما شکل ظاهری ارقام 2 و 3 نزدیک به هم بوده و ممکن است در هنگام مقایسه جمع ریز ارقام با جمع کل اشتباهاتی صورت گرفته باشد). پایان متن بدون طبقه بندی.

2- شروع متن (خیلی محرمانه)- فرهنگ مدیرکل کنترل مبادلات ارزی در 28 نوامبر به کارمند سفارت گفت که این لیست غلط است. وی گفت انتظار دارد بانک مرکزی علناً آن را تکذیب نماید و بعداً چنین شد. وی به منظور اثبات نظریه خود گفت حاصل جمع این لیست، که بر اساس گفته کارمندان در اعلامیه مربوط فقط شامل انتقال مواردی بیش از 10 میلیون تومان است، بیش از تمام مبادلات ارزی بانک مرکزی از طریق بازارهای غیرتجاری در طول آن دو ماه می باشد. این مبادلات دقیقاً حدود یک میلیارد دلار بوده است. فرهنگ گفت که کل این اقدامات ربطی به بانک مرکزی ندارد و هیچ کدام از کارمندان بانک (که اکثر آنها در حال حاضر اعتصاب کر ده اند) مسئولیت چنین اقدامی را نپذیرفته و تاکنون مقامات بانک مرکزی نیز به هیچ کدام از آنها مظنون نشده اند. لذا تصور می شود که این لیست ساختگی از خارج (از بانک مرکزی - م) باشد، ظاهراً دو یا سه نفر از اشخاصی که نامشان در لیست آمده بیش از شش ماه پیش فوت کرده اند.

3- کورس معاون وزارت اقتصاد و دارایی به کارمند سفارت گفت علیرغم اینکه این لیست ساختگی می باشد به طور کلی یک کار جعلی بسیار خوبی بوده است زیرا به نظر می رسد مبالغ ذکر شده در آن با دارایی واقعی یا آنچه که مردم در مورد اشخاص تصور می کنند تناسب دارد. این مسئله که حتی برای اشخاص متمول «تبدیل» داراییها در سطوحی بالغ بر 5/59 میلیون دلار در یک دوره دوماهه بسیار مشکل است توسط بسیاری از ایرانیان متفکر ندیده گرفته می شود. منافع سفارت از جمله آمریکاییان به خوبی آمادگی دارند تا صحت چنین لیستی را بپذیرند. لذا علیرغم تکذیب دولت ایران به آبروی این اشخاص صدماتی وارد می شود و اشتهار به فساد رژیم که قبلاً مستندات خوبی داشته و حمایت آن از مفسدین بیش از گذشته تقویت می شود.

4- (شروع متن بدون طبقه بندی) این لیست پیوست اعلامیه ای است به شرح زیر:

با مطالعه دقیق موارد زیر و لیست پیوست که 5 برگ می باشد می توانید بعضی از جنایتکاران و اقدامات آنها در ایران را بشناسید: در طی ماههای شهریور و مهر 1357 (23 اوت الی 22 اکتبر 1978) مبلغ هنگفتی از مبادلات ارزی غیرتجاری از طریق بانکهای مختلف به

ص: 378

خارج منتقل شده اند. مبالغ عمده این مبادلات (که بیش از ده میلیون تومان باشد) در لیست صفحات بعدی ذکر شده اند. کاملاً واضح است که علاوه بر این مبالغ، حجم عظیمی از مبادلات کمتر از 10 میلیون تومان نیز به خارج منتقل شده است. این پولها علاوه بر مبالغ هنگفتی است که از طریق بانکهای خاص و بر اساس قوانین مبادلات تجاری که در اختیار عموم قرار ندارد به خارج منتقل شده اند.

تذکر: افراد خاصی بیش از یک بار ارز به خارج منتقل کرده اند و لذا اسامی آنها نیز بیش از یک بار در لیست آمده است.علاوه بر این فرایند انتقال داراییها به خارج در طول ماههای بعد ادامه داشته است و اعلامیه مربوط به آنها متعاقباً تهیه خواهد شد. امضا انجمن کارمندان بانک مرکزی ایران 5- لیست به شرح زیر است، مبالغ بر حسب میلیون تومان (یعنی هر 10 میلیون تومان یک واحد است و هر تومان معادل 10 ریال) است:

کریم پاشا بهادری جمشید بزرگمهر مصطفی فاتح جمشید خبیر سرلشگر جهانبانی ایرج وحیدی محمدهادی قوامیان غلامرضا کیانپور محمود خیامی سرلشگر محسن هاشمی نژاد سرلشگر حسن طوفانیان تقی مصدقی منصور روحانی سرلشگر غلامعلی اویسی سرلشگر منوچهر مزین شجاع الدین شفا 5/47 48 41 42 239 41 31 37 240 48 280 57 68 121 370 70رضا قطبی منوچهر گنجی حبیب لاجوردی دکتر جهانشاه صالح دکتر شیخ الاسلام زاده ابوالفتح آتابای خسرو اکمل ابوالحسن دیبا عزت یزدان پناه پروفسور انوشیروان پویان عبدالله ریاضی بهرام بهرامی دکتر داوود کاظمی شهین برخورداریان همایون جعفرانصاری غلامرضا نیک پی 85 26 210 42 48 72 51 22 22 52 45 22 18 25 29 52 پرویز ثابتی خداداد فرمانفرمائیان شهریار پهلوی نیا پرویز صفاری آذر ابتهاج یوسف خوش کیش شهرام پهلوی نیا شهرزاد پهلوی نیا سرلشگر علی حجت نادر اکرمی عبدالقاسم خردجو سرلشگر فردوست جمشید آموزگار پروفسور جمشید اعلم اردشیر زاهدی هوشنگ نهاوندی صفی اصفیا سرلشگر ضرغامی رضا فلاح احمد خیامی عبدو شاه امیری مهندس محمد غیاثی محمدرضا یوسفی دکتر شمس الملوک مصاحب مصطفی منصوری جمشید اشرفی دکتر کاظم وحیدی فریدون میکده علی محمد بنکدارپور مرتضی وکیل زاده دکتر ارستو [ارسطو] فخرشفایی مهندس ابراهیم زنگنه دکتر عز ت الله نورایی احمد مقدم رسول رحیمی مهندس سیروس ارجمند غلامعلی سیف نادری سرلشگر خسروانی پری دولو قاجار مصباح جالینوس عطاءالله خسروانی آقاخان بختیار مهدی ابوسعیدی باقر مستوفی 135 116 370 145 85 21 420 290 47 22 28 45 42 42 92 51 45 50 115 371 18 52 41 280 31 35 15 16 31 19 24 42 19 54 82 95 23 57 42 32 22 36 20 28عبدالحسین سمیعی منوچهر تسلیمی محمد ظهیری کامبیز آتابای

ص: 379

سرلشگر بدره ای سرلشگر محمد نصیری دکتر سید حسن امامی ابوالحسن دیبا حبیب لاجوردی دکتر جهانشاه صالح دکتر محمدحسن دیبا سرلشگر دکتر ایادی نوری اسفندیاری احمد کاشانی علی نیکپور احمد بنی پور جعفر منصوریان فاطمه خزیمه اعلم دریادار ظلی هوشنگ اربابی مهندس حسن رمزی عطایی اصغر طلایی مینایی مصطفی قلی رام دکتر ضیاءالدین امینی احمد وهاب زاده هوشنگ ثابتی سرلشگر مجید اعتمادمقدم شهریار رضایی محمدعلی خرم منصور یاسینی مهندس ف. فرمانفرمائیان فرشید اسفندیاری محمود اخوان مهرداد پهلبد محسن دعا محمدتقی برخوردار

ص: 380

حسن سامی دکتر منوچهر شاه قلی سرلشگر امیرقلی ضرغام محمد خسروشاهی رضا فلاح باقر مستوفی امیر نویدی سرلشگر اسدالله ثانی28 27 28 22 48 380 21 182 52 27 44 270 80 85 221 16 21 27 27 22 25 15 22 27 62 17 21 186 79 78 47 22 47 223 21 31 41 51 27 62 65 21 18 22 تذکر: 17 اعتبار انتقالی از طریق کدهای دیپلماتیک به حسابهای شخصی در بانکهای سوئیس، فرانسه و ایالات متحده که بالغ بر 3750 میلیون تومان می باشد. (پایان متن بدون طبقه بندی). سولیوان

یک اعتصاب عمومی در شرف انجام است.

سند شماره 224 خیلی محرمانه شماره گزارش: 166902917829 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوائی، منطقه 72 - تهران، ایران.

به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

مرجع: 42 HQCR عنوان: گروههای آشوبگر محلی: یک اعتصاب عمومی در شرف انجام است.

16- خلاصه: (خیلی محرمانه) اعتصاب پیش بینی شده، در دوم دسامبر 1978 شروع می شود. بر اساس گزارشات، دولت قصد دارد مقررات منع عبور و مرور 48 ساعته در خلال روزهای عزای عمومی در تاریخ 10 و 11 دسامبر 1978 برقرار کند. شاید دولت به منظور تشویق عکس العمل نارضایتی نسبت به تظاهرات مخالفان مذهبی، ادامه اغتشاشات را نادیده بگیرد.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی): این گزارش شامل اطلاعات خام می باشد لذا طرحها و سیاستها نباید تنهایی بر اساس گزارش، ارائه و یا تغییر داده شوند.

ب - (بدون طبقه بندی): منبع خبری، یک کارمند بسیار معتبر آمریکاست که به شرح زیر گزارش داد: شروع یک اعتصاب عمومی گسترده در دوم دسامبر سال 1978 که اولین روز ماه مذهبی محرم است، پیش بینی می شود. هرچند که در مطبوعات بین المللی شایع شده که آیت الله خمینی اصراری به برپایی یک اعتصاب عمومی نداشته اما وی در حول و حوش آن صحبت کرده است. تاریخ اطلاع 28/11/78 - تاریخ تهیه گزارش 28/11/78 - ارزیابی: ب - 2.

ص: 381

ج- (محرمانه) منبع خبری، مأمور بسیار معتبر آمریکاست که به شرح زیر گزارش داد: یک ایرانی که منبع خبری وی را بسیار معتبر می پندارد و موقعیت اداری او در دولت به وی اجازه نزدیکی و تماس با مقامات بالای دولتی را می دهد، از گفتگو با ژنرال غلامرضا ازهاری نخست وزیر ایران اطلاعات زیر را گزارش کرد.

1- دولت شروع یک اعتصاب سراسری گسترده را در شرکت نفت و در روز دوم دسامبر 1978 پیش بینی می نماید.

2- نقشه جاری دولت برای روزهای 11 و 12 دسامبر 1978، برقرار نمودن مقررات منع عبور و مرور به مدت 48 ساعت است.

3- اعتقاد جدی این است که به امید پیدایش حرکت مخالفی بر علیه آیت الله خمینی و پیروانش اجازه داده شود که اعتصابات، آشوبها و هرج و مرج عمومی ادامه یابد.

4- دولت ممکن است کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی را که در زندان به سر می برد، به امید اینکه وی دولت نظامی فعلی را مورد تأیید قرار دهد در آینده بسیار نزدیک آزاد کند.

نظریه تهیه کننده: (خیلی محرمانه) ماه محرم که ماه مذهبی مسلمانان شیعه و ماه عزاداری بیاد شهادت امام حسین(ع) رهبر مذهبی شیعیان می باشد، از دوم دسامبر شروع می شود. این ماه به طور کامل ماه عزاداریست و در طی روزهای هشتم و نهم (عاشورا) عزاداری گسترده ای انجام می شود. در این روزها دسته های بزرگ عزاداران در حالیکه بیشتر آنها بر تن خود شلاق و زنجیر می زنند، در سراسر کشور به حرکت درمی آیند. نیروهای امنیتی نیز طبیعتاً با این دسته ها به حرکت درمی آیند تا بیشتر مراقب متعصبان توبه کار باشند تا از انجام بی نظمی جلوگیری نمایند. این ماه معمولاً یکی از ماههای پر تب و تاب می باشد که امسال به دلیل ناآرامیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعلی بر شدت آن افزوده خواهد شد. پیرو گزارش منابع خبری احتمال وقوع اعتصاب عمومی بسیار گسترده، زیاد می باشد. اعتصابی درازمدت و با ابعاد گسترده یقیناً بر شدت ناآرامیهای کنونی خواهد افزود. گزارش شده که اکثر شهرهای بزرگ ایران با کمبود بنزین و کپسولهای گاز مواجهند هر چند که قطع جریان برق به طور اعلام نشده تقریباً به صورت یک رویداد روزانه درآمده است. بررسیهای مکرر که توسط دولت ایران در ایجاد یک حرکت مخالف علیه آیت الله خمینی صورت گرفته اگر به خوبی دنبال شود احتمال دستیابی به بعضی از نتایج مطلوب وجود دارد.

گزارش سیاسی امنیتی 29 نوامبر

سند شماره 225 خیلی محرمانه29 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11702به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی امنیتی 29 نوامبر خلاصه گزارش: فرصتها جهت تشکیل دولت ائتلافی قبل از عاشورا از بین می رود. دولت

ص: 382

ایران مقررات گردهمایی های مذهبی روزهای محرم را اعلام می کند. راهپیمایی ممنوع است. ولی مراسم دیگر در صورتی که به پلیس اطلاع داده شود اشکالی ندارد. قطع جریان برق در 28 نوامبر در اصفهان و تهران. تظاهرات کوچک. لاستیک اتومبیل شهروندان امریکایی در تهران پاره شد. رادیو بی بی سی دعوت خمینی برای اعتصاب عمومی در دوم دسامبر را گزارش می کند. شایعه اعتصاب شرکت نفت مردم را به پمپ بنزینها کشانده است. ولی تا مدتی ذخائر کافی است. پایان خلاصه گزارش.

1- برداشت عمومی حاصل از تماسهای سفارت با مخالفان و دیگران (که در تلگرافهای جداگانه بعدی گزارش می شود) حاکی از آن است که فرصتهای تشکیل دولت ائتلافی قبل از عاشورا (11 دسامبر) به سرعت دارد از دست می رود. دولت ایران و رهبران مخالفین هنوز بر سر نکات اصلی اختلاف نظر دارند، و فشار فعالیت خمینی در روزهای اخیر بیانگر آنست که وی هرگز آماده پذیرش سازشی حتی با سکوت در برابر آن هم، نیست. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران خود را جهت مقابله با دولت در ماه محرم مجهز می نماید. نشانه هایی وجود دارد که اکثر رهبران مذهبی میانه رو دارند از نظریه برخورد خونین و خشن دست می کشند و در جستجوی روشهای دیگری جهت اعمال فشار به دولت می باشند. به هر حال، نتایج را عمدتاً روند حوادث روشن خواهد ساخت. مذهبیها و بازاریان به دولت فشار می آورند که آرام و سنجیده عمل نماید تا از تحریک مردم اجتناب شود.

2- در میان سردرگمی ها سرانجام دولت برنامه خود را در رابطه با مقررات و گردهماییهای ماه محرم اعلام نمود. این برنامه چنان که از ترجمه رسمی اعلامیه به دست می آید به قرار زیر است. دولت می خواهد که عزاداری برای امام حسین، آرام، سنگین و با نظم برگزار گردد و تمامی رهبران مذهبی را به ممانعت از خرابکاران جهت کشاندن مراسم به مقاصد سیاسی فرامی خواند. دولت ایران قاطعانه اعلام می دارد که راهپیمایی گروههای عزادار مطلقاً ممنوع است. برگزارکنندگان مراسم رایج موظفند که پلیس را از چنین مراسمی باخبر سازند تا آنان بتوانند آرامش را حفظ نمایند. در شهرهایی که حکومت نظامی برقرار است، مراسم بعد از ساعت منع عبور و مرور آزاد است به شرطی که مقامات حکومت نظامی آن را تأیید نمایند. برگزارکنندگان مراسم عزاداری نباید به خرابکاران اجازه اخلال بدهند، به هر حال چنانچه حادثه ای پیش آید دولت برخلاف خواسته خود و فقط به خاطر حفظ جان و مال مردم به اقدام جدی دست خواهد زد. منابع خبری ما نقل می کنند که دولت قبل از صدور این مقررات آنها را با بعضی از رهبران مذهبی در میان گذاشته است. منابع پلیس به سفارت اطلاع می دهند که در حال حاضر هیچ گونه تغییری در ساعات منع عبور و مرور داده نشده مگر آنکه اتفاقات مشخصی در آینده کاهش ساعت منع عبور و مرور را ایجاب نماید. در هر صورت، شایعات فراوانی در تهران و شهرستانها وجود دارد که حاکی از آن است که در اوج روزهای عزاداری (11- 9 دسامبر) مقررات منع عبور و مرور از ساعت 6 صبح تا 6 بعد از ظهر خواهد بود.

ص: 383

شنیده های دیگر، عبور و مرور 48 ساعته ای را در روزهای دهم و یازدهم دسامبر خبر می دهد. ما هیچ گونه اطلاعی نداریم که نشان دهد چنین حکایاتی چیزی جز شایعات نیستند. احتمال دارد که شاید از دهان لق طراحان احتمالی و فرعی دولتی در گفتگوهای خانوادگی عنوان شده باشد.

3- تمامی تهران واقعاً شب 28 نوامبر از قطع سه ساعته جریان برق در ناراحتی به سر برد. اصفهان دو بار قطع جریان برق داشت که روی هم 6 ساعت بدون برق بود. شیراز در شب 28 نوامبر متحمل یک ساعت قطع برق شد. رادیو بی بی سی در بخش برنامه فارسی زبان خود در شب 28 نوامبر اعلام کرد که خمینی مردم را جهت اعتصاب عمومی در دوم دسامبر فرا می خواند (اول محرم). کارکنان برق در اصفهان تاکنون اعلام کرده اند که آنها به این اعتصاب احترام گذاشته و به مدت 24 ساعت دست از کار خواهند کشید و شهر در تاریکی کامل به سر خواهد برد (که این خود موجب قطع آب بعد از سه ساعت نخست یا کمی بیشتر می شود). در ارتباط با شایعات مبنی بر کمبود بنزین، مردم تهران در مقابل پمپ بنزینها صفهای طولانی تشکیل داده اند. شرکت ملی نفت ایران اصرار دارد که بنزین فراوان است. کارکنان بعضی از پمپ بنزینها گاهگاهی دست از کار می کشند. ممکن است وحشت و اضطراب اوج گیرد. مثل شب 28 نوامبر کمبودی نیست، چنانکه پالایشگاه تهران اندکی بر تولید خود بیافزاید در آینده گاهی مقداری کمبود وجود خواهد داشت. پالایشگاه تهران دو هفته است که نیمی از گنجایش خود را تولید می کند، و ذخیره به مقدار همیشگی نخواهد بود. دعوت قبلی خمینی برای اعتصاب علیه صدور نفت در اینجا تحریف شده و ممکن است فشار روانی را افزایش دهد.

4- در روزهای 28 نوامبر ما با تظاهرات کوچکی برخورد داشته ایم. در تهران، پلیس و ارتش برای متفرق نمودن جمعیت 60-50 نفری که در خیابان شاهرضا جمع شده بودند مجبور به تیراندازی هوایی شدند و تا آنجایی که می دانیم هیچ تلفاتی نداشت. در شرق تهران در خلال تاریکی شب به علت قطع برق، دو یا سه گروه با فانوس گرد آمدند که پلیس آنها را پراکنده ساخت. تظاهرات کوچکی در شیراز در اوایل شب 28 نوامبر توسط پلیس در هم شکست.

در اصفهان، قطع برق در روز گروههای بسیاری از مردم را در غیر ساعات منع عبور و مرور به خیابانها کشاند، ولی به آرامی متفرق شدند. هواپیمایی ایران در روز 28 نوامبر به اصفهان و شیراز پرواز نکرد. بعضی از کارکنان مخالف در هواپیمائی ایران امروز با اعلام اینکه هواپیمائی در اعتصاب به سر می برد در فرودگاه مهرآباد مسافرین را برمی گردانند. به هرحال، تکرار می کنم وضعیت کاملاً روشن نیست. اطلاع داریم که 18 نفر از کارکنان هواپیمایی ایران را دستگیر کرده اند و بقیه کارمندان تهدید به اعتصاب کرده اند. ادامه اعتصابات عمومی بانکها مبادلات قانونی ارز خارجی و عملیات بانکی را سخت تر کرده است. (گسترش اعتصابات در تلگرافهای جداگانه گزارش خواهد شد). سولیوان

وضعیت کنونی در ایران

ص: 384

سند شماره 226 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 684605517829 نوامبر 1978 - 8 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت کنونی در ایران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) این گزاش حاوی اطلاعاتی در ارتباط با گفتگوهای شنیده شده از مقامات عالی رتبه در مورد وقایع اجتماعی تهران می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در خلال دو هفته گذشته مأمور گزارشگر فرصت شنیدن گفتگوهای متعدد فیمابین افسران عالی رتبه نظامی در تهران را داشته است. اکثریت این افسران عالی رتبه رؤسای اداری و یا معاونین آنها هستند و در اغلب موارد افسران جوان و فعالی می باشند.

الف- در ارتباط با مذهب در ایران: 99 درصد مردم ایران نمی دانند که چگونه نماز بخوانند.

اکثریت مردم ایران مسلمانان قرص و محکمی نیستند. به هر حال تعداد معدودی آدمهایی هستند که برای مردم دردسر درست می کنند (شاید 1000 نفر باشند) و باید دستگیر شده و تیرباران شوند و پس از آن دیگر هیچ مشکل مذهبی وجود نخواهد داشد.

ب- در ارتباط با حکومت نظامی: اگر دولت نظامی تصمیم بگیرد، باید حکومت نظامی برقرار گردد و آنگاه قانون آن نیز به اجرا درآید. وقتی که اجازه هر نوع تظاهراتی صادر می شود، طبیعتاً مردم شما را ضعیف می پندارند. حکومت نظامی باید حتی اگر به قیمت کشته شدن بسیاری از مردم تمام شود، برقرار گردد. اگر یک بار مردم بفهمند که شما قانون را اجرا خواهید کرد در آن صورت آنها از قانون اطاعت خواهند کرد.

ج - در ارتباط با شهرهای کوچکی مانند قم که سرچشمه اصلی نارضایتی هستند: این گونه شهرها را باید محاصره کرد و در صورت نیاز تخریب و ویران نمود. به گروه کوچکی از شهروندان ناراضی نباید اجازه اخلال در تمامی کشور را داد.

د - در ارتباط با اعتصابات و اعتصاب کنندگان: هر گروهی که اعتصاب کنند و یا از اعتصاب کنندگان حمایت نمایند، علیه مصالح مملکت عمل می کنند. رهبران اعتصاب باید دستگیر، زندانی و یا تیرباران شوند. اشخاصی که خودسرانه و عملاً به صنایع آسیب می رسانند باید تنبیه شوند. از این کارها انجام گیرد دیگر اعتصابی وجود نخواهد داشت.

ه- در ارتباط با رادیو بی بی سی: رادیوی بی بی سی یک سازمان کمونیستی است و افراد آن صدای مخالفین رژیم شاه هستند. باید روی این ایستگاه و برنامه های آن پارازیت انداخت. مردم نباید به دروغها گوش دهند.

و- در ارتباط با آمریکا و پرزیدنت کارتر: بسیاری از مشکلات ایران مستقیماً به آمریکا و

ص: 385

جیمی کارتر مربوط می شود. به منظور فروش اسلحه آمریکایی او با برنامه حقوق بشر خود از شاه باج گرفته است. آمریکا نباید گرفتار چنین مسایلی گردد. ما باید مثل کشورهای دیگر، هر آنچه را که باید در کشورمان انجام پذیرد، انجام بدهیم.

ز- در ارتباط با شاه: ما در ارتش، شاه و آنچه را که او برای کشور می خواهد درک می کنیم. او پدر ماست و ما فرزندان او (معذلک مأمور گزارشگر مجبور است به هر ناسزاگویی نسبت به شاه و یا شهبانو که از جانب هر افسر ارتشی صورت می گیرد، گوش دهد) ح - در ارتباط با شوروی: شوروی سرزمین ما، بنادر و نفت و گاز ما را می خواهد. آنها در پشت سر بسیاری از آشوبها در ایران هستند. آنها از تروریستها حمایت و به آنها کمک می کنند.

نظریات تهیه کننده: گفتگوها و کنایات فوق، تصویر کلی آنچه را که در محافل نظامی تهران مورد بحث قرار می گیرد را نشان می دهد. این گفتگو به منظور روشن ساختن آنچه که افسران عالی رتبه نظامی در حضور وابسته نظامی آمریکایی مطرح می سازند، گزارش می شود.

وضعیت ناآرامیها در ایران

سند شماره 227 بدون طبقه بندی شماره گزارش: 684605547830 نوامبر 1978 - 9 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت ناآرامیها در ایران 16- خلاصه: در شب 29 نوامبر یک عنصر از آمریکن بل اینترنشنال با گروهبان کن ولش از دفتر وابسته نظامی در تهران ملاقات نمود و اعلامیه ای را که طی روز در سازمانش منتشر شده بود به او مسترد نمود. این گزارش محتوای این سند را منعکس می سازد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: اطلاعیه زیر از اعلامیه ارائه شده به گروهبان کن ولش از این اداره، استخراج شده است.

«خارجیانی که دولتشان به هر نحوی از رژیم شاه حمایت می کند بدون تردید شما از حرکت آزادیبخش فعلی در ایران، کشور ما آگاه هستید. هدف ما به طور کلی، سرنگونی حکومت خودکامه سلطنتی در داخل کشور و استثمار خارجی است. ما می خواهیم یک جمهوری اسلامی در ایران برقرار نمائیم به گونه ای که بتوان آزادانه و با کسب آزادی و بر اساس عدالت زندگی نمود و روابط با سایر کشورها بر اساس احترام متقابل و صداقت برقرار کرد.

آگاهانه یا ناآگاهانه شما منافع دشمن ملت ما را به طرق مختلف مستحکم تر می سازید بنابراین حضور شما در ایران به صورت مانعی برای انقلاب، محسوب شده است. ما به شما و خانواده شما یک ماه فرصت می دهیم که ایران را ترک نمائید. پس از آن ما همه خارجیان

ص: 386

باقیمانده را دشمنان خود منظور می داریم و با آنها بر حسب اینکه چه کسانی باشند (بر حسب دسته بندی و گروهی که هستند) خواهیم جنگید. به علت رفتار تفاهم آمیز مردم و دولت فرانسه در قبال مقام عالیرتبه مذهبی ما، امام خمینی، فرانسویان در پایان این مهلت مستثنی خواهند بود و همچنین خبرنگاران خارجی نیز استثناء هستند. ما از همه مردمان خواسته ایم که بر حسب امکاناتشان یک لیست از آدرسهای خارجیان، کارخانجات و شرکتهای خارجی در منطقه خودشان تهیه کنند و در محل خود را برای درگیری آماده نمایند.» امضا شده توسط PAND دانشگاه برای جمهوری اسلامی در ایران.

نظریات تهیه کنندگان: منبع اظهار داشته است که قبلاً نیز از این نوع اعلامیه ها در سازمانش پخش شده اند. برابر گزارش او این اعلامیه را پس از خروج کوتاه مدتی از دفترش روی میز کارش پیدا کرده است. او معتقد است که یک ایرانی عضو شرکت مسئول پخش این اعلامیه ها است. او این اداره را از اعلامیه های دیگری که دریافت نماید مطلع خواهد ساخت.

در مورد «PAND دانشگاه برای جمهوری اسلامی ایران» اولین باری است که این سازمان توسط افسر گزارش دهنده شناسایی شده است. اطلاعات بیشتر در مورد سازمان مزبور اگر دریافت شود، گزارش خواهد شد.

گزارش سیاسی - امنیتی، 30 نوامبر

سند شماره 228 خیلی محرمانه30 نوامبر 1978 - 9 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11754به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، آنکارا، بن، دوحه، اسلام آباد، جده، کابل، خارطوم، کویت، لندن، مسکو، مسقط، دهلی نو، پاریس، رم، توکیو.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 30 نوامبر خلاصه: نزدیک شدن محرم موجب بروز نگرانیها و پدید آمدن شایعاتی می شود ولی ایران نسبتاً آرام است. گزارشات واصله از وقوع تظاهرات در همدان، مشهد، گرگان و بابل حکایت می کند. برنامه های تلویزیونی به دلیل اعتصاب کاهش یافته است. از قرار معلوم دولت، نظامیها را از شهرهای مشهد و رضائیه خارج کرده است. مجلس سنا لایحه ای در جهت انحلال بازرسی شاهنشاهی و استخدام قضات خارجی تهیه می کند. این طور که شایع شده نابغ مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران می شود. پخش سرمقاله تایمز از بی بی سی در مورد اینکه شورای سلطنت جانشین ستاد خواهد شد موجب شد تا همه در این مورد صحبت کنند. هیأت علمی دانشگاه اصفهان به رئیس جمهور کارتر به خاطر حمایت از شاه اعتراض می کند. پایان خلاصه.

1- نزدیک شدن محرم به طور غیرمعمول موجب تشدید شایعات می شود ولی ایران کلاً نیم روز آرامی دارد. گزارشات تأیید نشده ای دال بر وقوع تیراندازی در روز گذشته در محوطه

ص: 387

شهربانی در مرکز شهر تهران دریافت کرده ایم. از قرار معلوم تظاهراتی در همدان، گرگان، مشهد و بابل صورت گرفته است. کنسولگری تبریز گزارش می دهد که اوضاع آرام است.

2- پخش اخبار که تاکنون ضعیف بوده در حال حاضر که در آستانه محرم هستیم از کار افتاده است. انتظار می رفت (اگر چه هرگز رسماً اعلام نشد) که تلویزیون برخلاف معمول در طول سه روز 9 الی 11 دسامبر (تاسوعا - عاشورا و روز یازدهم محرم - مترجم) به دلیل حفظ شعائر دینی در این سه روز که از مهم ترین روزهای محرم است تعطیل باشد.

اما دیروز در رستوران تلویزیون بین المللی برخوردی با سربازان به وجود آمد. سربازها کتک خوردند و سپس به صورت واحدهای مجهز نظامی وارد محوطه تلویزیون شده و به کارمندان بی احترامی کردند. کارگران تلویزیون بین المللی کار خود را ترک و اعلام کردند که تا روز 17 دسامبر اعتصاب می کنند. دست اندرکاران ترتیبی دادند تا به وسیله تعدادی از مجریان از یک کانال به زبان فارسی برنامه پخش شود ولی این افراد از یک طرف به وسیله مقامات حکومت نظامی تحت فشار قرار گرفته اند که سر کار بروند و از طرف دیگر اعتصابیون آنها را تهدید می کنند که با شروع ماه محرم هر کس سر کار برود عواقب سختی خواهد داشت. ارتش معتقد است که می توان تلویزیون ملی ایران را فعال نگهداشت. برنامه رادیو بین المللی ملی ایران ممکن است در همان فاصله زمانی به ساعات بین 12 تا 17 کاهش پیدا نماید. هیچ گونه موزیک روز از آغاز محرم در شانزدهم دسامبر پخش نخواهد شد.

(نظریه: در گذشته موزیک روز تنها در سه روز مقدس از برنامه رادیو تلویزیون حذف می شد.) وضعیت روزنامه ها تغییر نکرده است. یکی از روزنامه نگاران برجسته به سفیر گفت که بازار به اعتصابیون دستمزد پرداخت می نماید.

3- دولت اعلام کرد که در مشهد و رضائیه سلاحها را توقیف کرده است. مقادیرشان زیاد نبود، همه آنها سه یا چهار دوجین اسلحه بود، اما در تأیید اینکه مخالفین به سلاح دست پیدا کرده اند، خود یک عنصر جدید در چشم انداز مسایل امنیتی محسوب می شود.

4- مجلس سنا دیروز تشکیل جلسه داد و سلب مصونیت از سناتور علی رضائی از تهران را که شدیداً به فساد متهم است، تصویب نمود. نجفی وزیر دادگستری دو لایحه قانونی ارائه داد، یکی جایگزین کردن سازمانی جدید در وزارتخانه اش به جای بازرسی شاهنشاهی و دیگری دعوت به بازگشت مجدد قضاتی که استعفاء داده یا بازنشسته شده اند.

(نظریه: تهی سازی هیأت قضات اغلب به عنوان علت تأخیر عمده برای پیگیری مبارزه ضدفساد عنوان شده است).

سناتورها همچنین در مورد لیست جنجالی مربوط به کلاه برداران ایرانی که به گفته بعضی ها مقادیر هنگفتی پول را به خارج فرستاده اند، بحث کردند. یعنی، سناتور مخالف گفت که دولت و بانکهای عمومی احتمالاً این دروغ را صد بار انکار می نماید، اما مردم به قدری ایمانشان را نسبت به دولت از دست داده اند که آن را باور نخواهند کرد.

ص: 388

5- سفارت گزارش تأیید نشده ای در دست دارد که دکتر محمدعلی نابغ جانشین انصاری مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران خواهد شد. نابغ چندین پست کلیدی در صنعت نفت داشته است از جمله در این اواخر مدیر اکتشاف و تولید شرکت ملی نفت ایران بوده است. او در حال حاضر یک مشاور مخصوص می باشد.

6- رادیو بی بی سی در یک برنامه سراسری از سرمقاله تایمز لندن که شاه را دعوت می کند که به نفع شورای نیابت سلطنت کناره گیری کند گزراش می دهد. (یعنی شبیه به آنچه جبهه ملی پیشنهاد می کند). همراه با انتقادات شدید از بی بی سی و اینکه دولت ایران مصمم است تا دولت بریتانیا را مسئول بداند، این رویداد احتمالاً باعث فشار بیشتر ایران بر بریتانیا می شود تا مانع فعالیت شبکه گردد. چندین نماینده مجلس و تلویزیون ایران شدیداً واکنش نشان دادند. تلویزیون ملی ایران بی بی سی را صدای استعمار خواند.

7- کنسول اصفهان گزارش می دهد که استادان دانشگاه اصفهان نامه ای به رئیس جمهور کارتر می فرستند که در آن نسبت به حمایت او از شاه اعتراض شده است.

سولیوان

اقدامات خشونت بار ضدآمریکایی در ایران

سند شماره 229 اقدامات خشونت بار ضدآمریکایی در ایران تعریف حوادث خشونت بار:

اقداماتی که به قصد وارد آوردن جراحت به اشخاص و یا وارد آوردن خسارت به اموال صورت می گیرد.

کد رنگ:

 آبی: اقدامات تروریستی منجر به فوت یا جراحت اتباع آمریکا  قرمز: 1978 حملات با مواد منفجره آتش زا  مشکی: 1978 سایر اقدامات خشونت بار هیچ اقدام خشونت بار ضد آمریکایی تا تاریخ 6 اکتبر 1978 [14 مهر 1357] گزارش نشده است. از آن زمان تا کنون به طور متوسط روزی یک حادثه خشونت بار بر ضد منافع آمریکا صورت گرفته است، که به اشکال زیر بوده:

 حمله با مواد آتش زا یا آتش زدن اموال  پرتاب سنگ  حملات فیزیکی  تخریب اموال  بمب گذاری در منازل پرتاب سنگ بیش از 40 درصد حوادث ضدآمریکایی را شامل می شد و قربانیان اکثراً

ص: 389

ساکنین منازل یا خودروها بودند.

حمله با مواد آتش زا 25 درصد حوادث را تشکیل می داد که به صورت پرتاب بمب های آتش زا یا ریختن مواد قابل اشتعال بر روی خودروها و آتش زدن آنها بود.

 روند حوادث خشونت بار  حوادث ضدآمریکایی در ماه نوامبر سه برابر اکتبر بود.

 فزایش شدید حملات با مواد آتش زا.

 تعداد حملات فیزیکی نیز سه برابر شده است.

 بیشترین حملات ضدآمریکایی در روزهای 4 و 5 نوامبر صورت گرفت.

 الگوی بروز حوادث:

مناطقی که بیشترین تعداد آمریکایی در آن ساکن بودند شاهد بیشترین حوادث بود.

اطلاعات مفصل تری در مورد حوادث خشونت بار تا آزار و اذیت های معمولی وجود دارد.

اقدامات ضدآمریکایی در تهران 6 اکتبر تا 30 نوامبر1978 ماهیت رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر آتش زدن منازل خودرو 1 1 3 8 4 9 پرتاب سنگ به اشخاص به اموال 3 7 2 9 5 16 حمله فیزیکی به افراد به خودروها 1 1 4 3 5 4 تخریب اموال منازل خودروها 0 0 1 6 1 6 پرتاب بمب به منازل عمل نکرده عمل کرده 0 0 1 2 1 2 جمع کل143953

ص: 390

اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروی شخصی7 منازل5 خودروهای شرکتی2 تاکسی1 خودروی دولتی116 پرتاب سنگاتوبوس کارگران قراردادی منازل مسکونی اتوبوس کارکنان نیروی هوایی آمریکا خودروی شخصی خودروی دولتی ساختمان های اداری اعضای ارتش اعضای خانواده پیمانکاران اعضای خانواده نظامیان تاکسی13 4 3 3 2 2 2 2 1 1 33 حملاتخودروی شخصی شهروندان غیرنظامی آمریکایی اتوبوس کارگران پیمانکار اعضای خانواده نظامیان تاکسی7 4 1 1 1 14 بمبگذاریمنازل خودروی شخصی خودروی دولتی هتل3 4 2 13 7 کل73

ص: 391

حوادث ضدآمریکایی در اصفهان 26 سپتامبر تا 27 نوامبر 1978 ماهیت رویدادماهجمع کل سپتامبراکتبرنوامبر حمله با مواد آتش زا منازل خودروها 1 1 1 5 2 18 4 23 پرتاب سنگ به اشخاص به اموال 1 0 0 3 5 2 6 5 حملات فیزیکی به اشخاص به خودرو 0 0 1 3 1 0 2 3 بمبگذاری ناموفق موفق 0 1 0 1 1 1 1 3 تخریب اموال0011 جمع کل3143148 اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروی شخصی25 رستوران ها2 منازل2 پارکینگ خودروها130 پرتاب سنگاعضای خانواده پیمانکاران 3 کارکنان پیمانکار3 فرزندان پیمانکاران2 اتوبوس ها2 ساختمان ها2

ص: 392

منازل1 خودروی شخصی114 بمبگذاریاتوبوس کارگران پیمانکار1 کلینیک1 منازل1 پارکینگ خودروها14 حملات خودروی شخصی2 اتوبوس مدرسه1 اعضای خانواده کارکنان وزارت دفاع 1 پیمانکار15 تخریب اموالمنازل11 جمع کل 54 حوادث ضدآمریکایی در شهرهای دیگر ایران اکتبر و نوامبر 1978 محل رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر آبادان 202 اهواز 011 بوشهر 101 ایلام 202 خاتمی آب 101 کرمانشاه 202 مشهد 011 سنندج 011 سمنان 011 شیراز 112 جمع کل9514

ص: 393

ماهیت رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر پرتاب سنگ به اموال به اشخاص 3 1 0 1 3 2 تیراندازی به اشخاص به اموال 0 0 0 1 0 1 حمله با مواد آتش زا به منازل به خودروها 1 0 1 2 2 2 حملات به اشخاص خودروها 1 1 0 0 1 1 تخریب اموال101 تظاهرات ضدآمریکایی101 جمع کل9514 اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروهای شرکتی3 خودروی شخصی1 منازل1 دفاتر1 پیمانکاران4 خودروهای شرکتی1 اتوبوس کارگران پیمانکاری1 منازل17 تیراندازیخانه تیمی11 حملاتاعضای خانواده پیمانکاران3 خودروهای شرکتی14

ص: 394

تخریب اموال کانون ایران و آمریکا 11 جمع کل 19 اقدامات خشونت بار ضد آمریکایی در تهران شمارهتاریخمحلحادثهقربانیرفرانس 16 اکتبرش.13، خ. 182 غربیتکه کاغذی مشتعل به داخل صندوق پُست انداخته شدپرسنل نیروی هوایی آمریکا 205 212 اکتبر نزدیک محل سکونت رییس هیئت مستشاریتعداد کمی از مردم (8) بر ضد او فریاد می زدند و سنگ پرتاب کردندسرهنگ نیروی هوایی220 318 اکتبرخ. 37 و زاگرس یک ایرانی یک دختر بچه 13 ساله را مورد ضرب و شتم قرار داداعضای خانواده229 423 اکتبرشناسایی نشدهشیشه پنجره منزل را شکستندشناسایی نشده232 523 اکتبردوشان تپه با سنگ به 11 اتوبوس حامل کارمندان حمله شدکارکنان شرکت لاکهید 233 624 اکتبرشناسایی نشدهپرتاب سنگ به سوی همسر یکی از کارکنانکارمند BHI234 724 اکتبرخیابان الیزابت مردم تاکسی حامل سه زن آمریکایی را برگرداندند و آن را آتش زدند، زنان فوق از صحنه گریختنداعضای خانواده BHI234 824 اکتبرخ. الیزابت پرتاب سنگ به سوی اتوبوس کارکنان TRWکارکنان TRW234 928 اکتبرپارکینگ موتوری هیئت مستشاری نظامی آمریکا پرتاب سنگ به سوی پرسنل نظامی آمریکا که وارد محوطه می شدند پرسنل نظامی آمریکا 236 1028 اکتبردوشان تپه در خ پدرثانی پرتاب سنگ به سوی 3 اتوبوس حامل پرسنل نیروی هوایی آمریکا پرسنل نیروی هوایی آمریکا 237 1128 اکتبر خ. پدر ثانی پرتاب سنگ به سوی خودروی نیروی هوایی آمریکا سرهنگ دوم آمریکایی237 1228 اکتبرخ. شهرداری و نارمک پرتاب سنگ به سوی اتوبوس کارکنان شرکت لاکهید کارکنان شرکت لاکهید 237

ص: 395

1328 اکتبرخ. سمنگان پرتاب سنگ به سوی اتوبوس حامل پرسنل نظامی آمریکا پرسنل نظامی آمریکا237 1428 اکتبردوشان تپه تظاهر کنندگان با مشت و لگد به جان یک خودرو افتادندغیرنظامی وابسته به وزارت دفاع 237 151 نوامبرشمال تهران حمله با بمب آتش از به خودروی متعلق به یک شرکت آمریکاییLSC251 161 نوامبر ش. 30 هنگامه آتش زدن یک خودروی شخصیسرهنگ دوم آمریکایی248 171 نوامبرنیاوران/کامرانیه حمله فیزیکی به شخص/جراحات جزییکارکنان شرکت لاکهید 249 184 نوامبر ساختمان ABI وارد آمدن خسارت به ساختمان بر اثر پرتاب سنگABI251 194 نوامبرساختمان GTE وارد آمدن خسارت به ساختمان بر اثر پرتاب سنگGT E251 204 نوامبر هتل اینترکنتینانتال مردم به لابی و کافی شاپ هتل حمله و آنجا را غارت کردندهتل اینترکنتینانتال 251 214 نوامبر دوشان تپه پرتاب سنگ به سوی خودروها از سوی تظاهرکنندگان کارکنان شرکت سیلوانیا 251 224 نوامبر دوشان تپه پرتاب سنگ به سوی خودروها از سوی تظاهرکنندگانکارکنان شرکت لاکهید 251 234 نوامبر دوشان تپه پرتاب سنگ به سوی تاکسی از سوی تظاهرکنندگانکارکنان شرکت پان آمریکن 251 244 نوامبر ش.23 مینا نئون خودرویی در منزل مدیر شرکت سوزانده شدLSC251 254 نوامبر بولوار الیزابت تظاهرکنندگان اتوبوس حامل کارکنان را متوقف و خسارات زیادی به آن وارد کردندکارکنان BHI251 265 نوامبرساختمان شرکت الکترونیک دیتا سیستمز اشغال ساختمان توسط کارکنان ایرانی و کتک زدن کارکنان آمریکاییکارکنان شرکت EDS 254 275 نوامبر وزارت کار کارکنان آمریکایی دولت ایران مورد ضرب و شتم قرار گرفتندکارکنان آمریکایی254 285 نوامبر تخت طاووس جمعیت خودرویی را که حامل 4 آمریکایی بود متوقف کردند و گفتند که می خواهند آمریکایی را بکشند2 کارمند شرکت استنویک و 2 کارمند شرکت USN 254

ص: 396

295 نوامبر پارکینگ موتوری هیئت مستشاری نظامی آمریکاتظاهرکنندگان با مشت و لگد بر 5 خودروی حامل آمریکایی ها کوبیدندنظامیان آمریکا 256 307 نوامبر ش. 10 کوچه 1پرتاب دو کوکتل مولوتوف به داخل خانهکارکنان موبیل اویل 260 317 نوامبر ش. 18 پوردادپرتاب کوکتل مولوتوف به داخل خانهکارکنان نیروی هوایی آمریکا 260 327 نوامبر ش. 23 مینا نئون پرتاب دو کوکتل مولوتوف به داخل آپارتمان های همجوارکارمند شرکت LSC260 338 نوامبر کوچه 16، آپادانا، خ. نوبخت دینامیتی با فتیله سوخته در بالکن خانه پیدا شدکارمند BHI 260 3416 نوامبر شناسایی نشدهآتش زدن سه خودروی شخصی3 کارمند BHI 276 3517 نوامبر چیزر/رستم آباد احتمالاً ترقه به سوی منزل پرتاب می شود و در خارج منفجر می شودکارکنان شرکت لاکهید 276 3618 تا 20 نوامبرش. 17 عرب، خ شقایق دوبار پرتاب سنگ به سوی منزل مسکونی و شکستن پنجره هاکارمند LSC280 3720 نوامبرنزدیک سفارت آمریکا یک گلوله به طرف همسر یکی از اتباع آمریکایی پرتاب شداعضای خانواده اتباع آمریکایی280 3921 نوامبر 77 کوچه 7آتش زدن خودروی شخصیDet 30 DAF Civ280 4021 نوامبر77 کوچه 7آتش زدن خودروی شخصی (که کنار خودروی بالا پارک شده بودDet 30 DAF Civ280 4121 نوامبر خیابان جردن حمله با سنگ به قربانی که موجب مو برداشتن استخوان گونه اش شدهمسر کارمند شرکت BHI 280 4224 نوامبرشناسایی نشدهپرتاب سنگ به داخل اتاق خواب از پنجرهکارمند شرکت LSC289

ص: 397

4324 نوامبرمنطقه فرمانیه شکستن پنجره 3 منزل با سنگکارمند شرکت LSC 289 4425 نوامبردولت/سلطنت آباد پاره کردن لاستیک خودروی شخصیعضو غیر نظامی هیئت مستشاری نظامی289 4527 نوامبرخ. رستم آباد اصابت آجر به کاپوت خودروی شخصی در حال حرکتSFC, USA293 4627 نوامبر کوچه میهن پنچر کردن دولاستیکاستوار آمریکایی293 4728 نوامبرکامروا/کامران پنچر کردن دو لاستیک خودروی متعلق به دولت آمریکا سروان آمریکایی293 48 28 نوامبرکوچه شیرین/ دولت پنچر کردن 4 لاستیک خودروی متعلق به دولت آمریکا عضو غیرنظامی وزارت دفاع آمریکا 293 4928 نوامبرش. 28 خ.شیرین پنچر کردن 4 لاستیک خودروی شخصیسروان آمریکایی293 5028 نوامبرقیطریه/دولت پنچر کردن 2 لاستیک خودروی شخصیشناسایی نشده293 5130 نوامبرش 46، کوچه 188ریختن نفت به روی سقف، کاپوت و لاستیک های خودروی دولتی. پیدا شدن چند چوب کبریت سوخته. SFC, USA293 5230 نوامبرش. 34 پارسپرتاب سه راهی منفجره به داخل منزل از طریق پنچره که پس از منفجر شدن جراحاتی سطحی به دو آمریکایی وارد شدUSA CWO2, USDA SGT298 اقدامات ضد آمریکایی در سال 1978- تهران تاریخمحلحادثهقربانیرفرانس 8 ژانویهدفاتر گرومان نامه تهدید آمیز از PSGشرکت گرومان 012 10 مهکانون آموزشی ایران و آمریکا تهدید به بمب گذاریکانون آموزشی ایران و آمریکا 094

ص: 398

13 مه شناسایی نشدهکثیف کردن با رنگلاوون پترولیوم 102 13 و 14 مهشناسایی نشدهنوشتن «مرگ بر شاه» با اسپری بر روی 3 خودروی متعلق به آمریکا شناسایی نشده102 6 ژوئندوشان تپه یک ایرانی به سوی دو زن آب دهان پرت می کنداعضای خانواده هیئت مستشاری نظامی113 23 ژوییهدفتر پان آمریکن تهدید تلفنیپان آمرینک 113 9 اوتتهران پارس پرتاب آجرباشگاه تهران پارس 132 12 اوتنیاوران پرتاب تخم مرغسرهنگ دوم آمریکایی132 16 اوت مرکز تهران 20 تا 30 ایرانی یک خودروی آمریکایی را تهدید می کنندسرهنگ آمریکایی143 21 اوت شناسایی نشدهتهدید های تلفنیسرگرد نیروی هوایی آمریکا 143 22 اوتشناسایی نشدهتهدید تلفنیسرگرد آمریکایی143 27 اوتدفاتر آی.بی.ام تهدید تلفنی به بمب گذاریآی.بی.ام 145 28 اوت دفتر سولارتوربین تهدید تلفنی به بمب گذاریشرکت سولار توربین 145 29 اوتدفاتر گرومان تهدید تلفنی به بمب گذاریشرکت گرومان 145 29 اوت دفاتر لاکهید تهدید با نامهشرکت لاکهید 154 3 سپتامبرشناسایی نشدهتهدید تلفنیموریسون-نودسون 154 8 سپتامبرشناسایی نشدهتظاهرکنندگان در حال حمل پلاکارت هایی که آمریکا را به کشتن ایرانی ها متهم می کندشناسایی نشده162 9 سپتامبرشناسایی نشده3 یادداشت که روی آن نوشته شده بود «یانکی به خانه ات برگرد» ظرف 24 ساعت در منزل یافت شداعضای خانواده افسر نیروی هوایی آمریکا 173

ص: 399

12 سپتامبرشناسایی نشدهیادداشت تهدیدآمیزپیمانکار دفاعی آمریکایی173 12 سپتامبرشناسایی نشدهدر ترافیک رانندگان دیگر فریاد زدند «یانکی به خانه ات برگرد»اعضای خانواده افسر نیروی هوایی آمریکا 173 17 سپتامبرمرکز مخابرات هیئت مستشاری نظامی آمریکا اعلامیه های باند لیبرال ناسیونال فرزندان ایران پیدا شدهیئت مستشاری نظامی175 22 سپتامبرمدرسه آمریکایی ها 2 تهدید تلفنی به بمب گذاریمدرسه آمریکایی ها185 22 سپتامبرش. 10 کوچه پروین یادداشت تهدید آمیزکارمند BHI185 24 سپتامبربیمارستان آمریکایی ها نامه تهدیدآمیزبیمارستان آمریکایی ها185 24 سپتامبرسفارت آمریکا نامه تهدید آمیزسفارت آمریکا 190 24 سپتامبرسفارت بریتانیا یادداشت ضد آمریکاییسفارت بریتانیا 190 30 سپتامبرخانه تیمی نیاوران تهدید تلفنی به مرگارتش آمریکا 197 16 اکتبرساختمان BHI تهدید تلفنی به بمب گذاریBHI220 21 اکتبرخ. 138پاشیدن رنگ قرمز به شیشه و چراغ های جلوی خودرو کارمند آمریکایی پشتیبانی232 22 اکتبرشناسایی نشدهدریافت نامه تهدید آمیزکارمند شرکت مک دانلد داگلاس 232 23 اکتبر سوفا/شمیران نوشتن شعار «مرگ بر شاه» به فارسی بر روی خودروی شخصیاستوار نیروی هوایی آمریکا 234 24 اکتبردوشان تپه تظاهرکنندگان فریاد می زنند مرگ بر آمریکا شناسایی نشده234

ص: 400

24 اکتبر شناسایی نشدهحروف JM بر روی خودرویی نوشته شده استکارمند کنسولگری آمریکا 232 24 اکتبرشناسایی نشدهپخش اعلامیه های ضدآمریکایی توسط جمعیتشناسایی نشده234 25 اکتبرآپارتمان های شهرداریپخش کارت های «یانکی لعنتی» شناسایی نشده234 28 اکتبرشناسایی نشدهخالی کردن باد لاستیک ها و دزدیدن دستگاه پخش خودروکارمند گرومان 238 28 اکتبردبیرستان آمریکایی یادداشت تهدید آمیز به بمب گذاریمدرسه آمریکایی237 28 اکتبرشناسایی نشدهخدمتکار به زن یکی از پرسنل می گوید که سیا فرزندان ایرانی ها را کشته است، و آمریکایی ها باید مواظب خودشان باشنداعضای خانواده کارمند شرکت لاکهید 237 28 تا 31 اکتبرشناسایی نشدهپرسنل آمریکایی چند کارت که بر آنها نوشته شده «یانکی لعنتی» پیدا می کنندپرسنل آمریکایی247 29 تا 31 اکتبرسفارت آمریکا نوشتن شعار بر روی دیوار سفارتسفارت آمریکا247 1 نوامبر کانون ایران- آمریکا تهدید به بمب گذاریکانون ایران-آمریکا 249 3 نوامبرنزدیک مرکز هیئت مستشاری نظامی رنگ پاشی به خودروی شرکتLSC251 4 نوامبرشرکت آمریکایی بل اینترنشنال تهدید به بمب گذاریABI251 5 نوامبرهتل هیلتون تهدید به بمب گذاریHilton Hotel251 5 نوامبرGTE تهدید به بمب گذاریGTE251 5 نوامبرنزدیک AMCCتظاهرکنندگان شعارهای ضد شاه و ضد کارتر بر روی دیوار خانه ی آمریکایی ها نوشتندشهروندان آمریکایی254 5 نوامبرشناسایی نشدهتظاهرکنندگان دست به ارعاب همسران شهروندان آمریکایی زدنداعضای خانواده های آمریکایی254

ص: 401

5 نوامبرخانه تیمی300 تا 400 تظاهر کننده با چوب و آجر روبروی خانه تیمی جمع می شوندارتش آمریکا 255 6 نوامبرتهران پارس یادداشت تهدیدآمیز از زیر در به داخل خانه انداخته شدارتش آمریکا 257 6 نوامبرش 19 کوچه کوشیان نوشتن شعارهای ضد شاه بر روی دیوار خانه هاسرهنگ آمریکایی257 6 نوامبر 104 قیطریه نوشتن شعارهای ضد شاه بر روی خودروی شخصیسرگرد نیروی هوایی آمریکا257 7 نوامبرشناسایی نشدهپخش کارت های «یانکی لعنتی» در مناطق مسکونی5 پرسنل257 7 نوامبر شناسایی نشدهتلفن های تهدیدآمیزفرمانده USN257 7 نوامبرش.3 کانسمه نوشتن شعار «مرگ بر شاه» بر روی دیواروابسته نیروی دریایی257 7 نوامبر 38 کوچه نیامتلفن های تهدید آمیزاعضای خانواده پرسنل نیروی هوایی آمریکا257 8 نوامبر38 کوچه نیام تلفن های تهدیدآمیزاعضای خانواده پرسنل نیروی هوایی آمریکا257 9 نوامبرش 5 بوستان تلفن تهدید آمیزاعضای خانواده پرسنل نیروی هوایی 266 9 نوامبرشناسایی نشدهتهدیدمعلم وزارت دفاع266 14 نوامبربلوار الیزابت ارسال 2 یادداشت تهدید آمیز برای دو کارمندکارمندان الکترونیک دیتا سرویس 276 14 نوامبرش. 45 خ. مترکارگر پمپ بنزین به صورت قربانی سیلی زده استاعضای خانواده آمریکایی276

ص: 402

16 نوامبر ش. 23 قنبر یادداشت تهدید آمیزکارمند لاکهید280 16 نوامبرشناسایی نشدهیادداشت تهدید آمیزسرگرد نیروی هوایی آمریکا 276 17 نوامبرتاکسی راننده در مورد خشونت علیه آمریکایی ها هشدار می دهدفرمانده USN276 17 نوامبرشناسایی نشدهنوشتن شعار «مرگ بر آمریکا» بر دیوار خانه مسکونیسروان نیروی هوایی آمریکا 276 18 نوامبرشناسایی نشدهتلفن تهدید آمیزاعضای خانواده کارمند غیرنظامی وزارت دفاع 276 18 نوامبرش. 14 خ. کیایی نامه تهدید آمیز از صاحبخانهکارمند لاکهید 276 19 نوامبرشناسایی نشدهتلفن تهدیدآمیزکارمند لاکهید 280 19 نوامبرشناسایی نشده2 تلفن تهدید آمیز2 کارمند LSC280 20 نوامبر شناسایی نشدهتلفن تهدیدآمیزاستوار نیروی هوایی آمریکا 280 20 نوامبرشرکت LSC تلفن تهدید آمیزLSC280 21 نوامبرشناسایی نشدهتلفن تهدیدآمیزپرسنل غیرنظامی وزارت دفاع 280 22 نوامبردوشان تپه جمله «آمریکایی برو به خانه ات» روی صفحه کامپیوتر---280 22 نوامبرش. 7 دشتسان نوشتن شعار «مرگ بر شاه» با اسپری بر روی کاپوت خودروی شخصیسرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا 280 24 نوامبرمحله داریوش یادداشت تهدید آمیزکارمند LSC 289 24 نوامبر ش. 9 کوچه بوستان پیدا کردن یک یادداشت تهدید آمیز بر روی خودروی شخصیسرگرد نیروی هوایی آمریکا289 25 نوامبر ش. 4 بوستان چسباندن یادداشت تهدیدآمیز بر روی دیوارپرسنل غیرنظامی DAF 289 23 نوامبرشناسایی نشده3 آمریکایی تلفن های تهدید آمیز دریافت می کنندشهروندان آمریکایی293

ص: 403

26 نوامبرمحله رستم آباد نوشتن شعارهای ضد شاه بر دیوارسرگرد نیروی هوایی آمریکا 289 26 نوامبردفتر شرکت بیمه آمریکایی تهدید به آتش سوزی با تلفنشرکت بیمه آمریکایی 293 27 نوامبر ش. 7 گلستان پخش کارت هایی با شعار «یانکی لعنتی» توسط ایرانی ها---289 27 نوامبر شناسایی نشدهنامه تهدید آمیزاعضای خانواده افسر نیروی هوایی آمریکایی 289 28 نوامبرشناسایی نشدهنامه تهدید آمیزکارمند LSC293 29 نوامبرش. 17 کوچه آریا نامه تهدید آمیزUSN LCDR293 29 نوامبر ش. 67 گلستان 2 تهدید به آتش زدن محله سکونت پرسنلخانواده های ساکن در محله293 29 نوامبر پارکینگ موتوری هیئت مستشاری نظامی آمریکا این شایعه پخش شد که ایرانی هایی که برای آمریکایی ها کار می کنند کشته خواهند شدهیئت مستشاری نظامی آمریکا293 اصفهان فعالیت های ضدآمریکایی در سال 1978 تاریخ حادثهقربانیرفرانس 23 آوریلنامه تهدید آمیزDUPONT091 1 اوت تهدید به بمب گذاریکنسولگری آمریکا 127 3 اوتتهدید به حمله به خودرو با بمب آتش زاغیرنظامی آمریکایی29 15 اوتتهدید به آتش سوزیFAT 4139 14 سپتامبرفردی سعی در جمع آوری اطلاعات در مورد کانون ایران و آمریکا داشت IAS165 17 اکتبرتظاهرکنندگان تهدید می کنند که به مناسبت روز تولد شاه آمریکایی ها را خواهند کشتکارمند BHI 235

ص: 404

21 اکتبرتهدید تلفنی به بمب گذاریBHI229 24 اکتبرپیدا شدن دو یادداشت تهدید آمیز بر روی یک خودروی شخصی کارمند BHI 235 24 اکتبرهمسر یک آمریکایی با تلفن تهدید به مرگ می شوداعضای خانواده کارمند BHI 235 24 اکتبرتهدید تلفنی به مرگکارمند BHI 236 24 اکتبر تهدید تلفنی به مرگهمسر پرسنل آمریکایی235 25 اکتبریادداشت های تهدیدآمیزپرسنل نیروی هوایی آمریکا 235 25 اکتبرایرانی ها به آمریکایی ها می گویند که آمریکایی ها را بعد از 25 اکتبر 1978 خواهند کشتکارمند BHI235 26 اکتبرایرانی ها به مامور AFOSI می گویند که اصفهان محل امنی برای آمریکایی ها نیستپرسنل نیروی هوایی آمریکا 238 1 نوامبرارسال نامه تهدیدآمیز به صاحبخانه یک آمریکاییکارمند BHI 249 1 نوامبر ارسال نامه تهدیدآمیز به 3 صاحبخانه پرسنل آمریکاییکارمندان BHI 249 1 نوامبر پیدا شدن یک نامه تهدید آمیز بر روی خودروی شخصیکارمند BHI 250 4 نوامبرتظاهرکنندگان تلاش می کنند خودروی اعضای خانواده یک کارمند آمریکایی را متوقف کنندکارمند BHI 257 4 نوامبرمردم به سوی یک سروان آمریکایی فریاد زدند «یانکی به خانه ات برگرد»سروان آمریکایی250 7 نوامبریادداشت های تهدید به مرگ10 استاد آمریکایی دانشگاه264 9 نوامبریادداشت تهدید آمیزکارمند BHI 266 9 نوامبرتهدید به بمب گذاریBHI 266 13 نوامبرتهدید لفظی کارمند BHI 274 15 نوامبرنامه تهدیدآمیزکارمند BHI 274 15 نوامبرتهدید تلفنی به منفجر کردن خودروکارمند BHI 276 15 نوامبرتوزیع اعلامیه های ضدآمریکایی در منطقه مسکونیغیرنظامیان آمریکایی276 15 نوامبرپیدا شدن یادداشت تهدیدآمیز در بیرون از منزلکارمند BHI276 16 نوامبریادداشت تهدیدآمیزکارمند BHI276 16 نوامبرتوزیع نامه زنجیره ای ضدآمریکاییغیرنظامیان آمریکایی276

ص: 405

17 نوامبرگذاشتن بشکه قیر بر روی دودکش منزل مسکونیکارمند BHI276 17 نوامبرگوشتی که سوزن در آن کرده بودند جلوی سگ خانگی یک آمریکایی پرتاب شدکارمند BHI276 21 نوامبر3 تلفن تهدید آمیز مبنی بر آتش زدن ساختمانشرکت گرومان285 22 نوامبریک ملا به پیروانش می گوید که به خانه آمریکایی ها هجوم ببرند و اسباب و اثاثیه آنها را به خیابان بریزند و آتش بزنندغیرنظامیان آمریکایی289 22 نوامبرتلفن تهدید آمیزکارمند BHI280 23 نوامبر تهدید تلفنی به بمب گذاریباشگاه پلی کارد 285 23 نوامبر 4 کارمند BHI یادداشت های تهدید آمیز دریافت می کنندکارمندان BHI 285 24/25 نوامبر16 یادداشت تهدیدآمیزکارمندان BHI 289 25 نوامبرجوانان ایرانی سوار بر خودروهایشان در شهر شعارهای ضدآمریکایی سر می دهندغیرنظامیان آمریکایی289 26 نوامبرشکستن شیشه های اتوبوس مدرسه کودکان آمریکایی که خالی در محلی پارک بودغیرنظامیان آمریکایی289 26 نوامبرتلفن های تهدیدآمیزکارمند BHI 289 27 نوامبر تلفن های تهدیدآمیزکارمند BHI 293 29 نوامبرپیدا شدن 2 یادداشت تهدید آمیز بر روی خودروی شخصیکارمند BHI 293 فعالیت های ضدآمریکایی در شهرهای کوچک در سال 1978 تاریخمحلحادثه قربانی رفرانس 22 اکتبربوشهر یادداشت تهدیدآمیزکارمند جنرال الکتریک 232 24 اکتبرمشهد دانشجویان خواستار خروج همه خارجیان از ایران می شوندغیرنظامیان آمریکایی234 25 اکتبر شیراز تهدید به بمب گذاری در باشگاه آمریکایی هاتیم USAF TAFT236 25 اهواز پیدا شدن اعلامیه ای که به خارجیان هشدار می دهد تا تاریخ 1 دسامبر 78 ایران را ترک کنند وگرنه کشته خواهند شدغیرنظامیان آمریکا234

ص: 406

27 نوامبرشیراز تلفن تهدیدآمیز به 3 خانوادهکارمندان وستینگهاوس 293

اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 1)

سند شماره 230 دسامبر 78 - آذر 1357 اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 1) 1- تظاهرات الف- روز 3 دسامبر تظاهراتی بین ساعات 1200 تا 1500 رخ داد. این تظاهرات ظاهراً به سازمان یافتگی تظاهرات دو روز گذشته نبوده اند. مناطقی که بنا به گزارش تظاهرات در آنها رخ داده عبارتند از: روزولت، پهلوی، جردن، کوروش کبیر، تخت طاووس، 45 متری نزدیک هتل اینترناسیونال.

ب - بنا به گزارش تظاهرات کوچکی هم در حدود ساعت 1930 شب 3 دسامبر به وقوع پیوست. گفته می شود در سراسر مرکز شهر صدای شعارها و فریادهای مردم به گوش می رسیده است. تظاهراتی که در شمال محله دولت رخ داد در ساعت 21:45 شروع شد که با خاموشی ساعت 22:15 هم زمان گردید.

ج- آمار رسمی دولت برای تظاهرات روز 2 دسامبر عبارتست از : 5 نفر کشته، 2 نفر مجروح و 145 نفر بازداشتی. منابع بیمارستانی و مخالفین تعداد تلفات و زخمی های سه روز گذشته را بیش از چند صد نفر ذکر می کنند.

د- شایعات زیادی به گوش می رسد که تظاهرکنندگان هم در پاسخ به آتش سربازان به آنها تیراندازی کرده اند.

ه - دولت می گوید که عناصر ناراضی با فریادهای الله اکبر و پخش نوارهای مذهبی به مردم تشکل می بخشند. آنگاه مردم را وادار می کنند تا شعارهای ضدحکومتی بدهند.

2- تهدیدات و خطرها الف- افسر امنیتی BHI در اصفهان جهت تجدید اخبار گزارش داده که در روزهای بین 20 نوامبر تا 2 دسامبر، پنج خودروی متعلق به کارکنان BHI به آتش کشیده شدند.

3- اقتصاد الف - اپوزیسیون (معارضین) روز 3 دسامبر اعلام کرد که کارگران و کارکنان صنعت نفت در جزیره خارک دست به اعتصاب زده اند. اگر این خبر صحیح باشد، تولید حدود 4000 هزار

ص: 407

بشکه نفت در روز در معرض خطر قرار گرفته است.

ب- گفته می شود رهبران مذهبی سیاست خود درباره قطع برقها را طوری تغییر داده اند که به نفع تظاهرات باشد. بر اساس این گزارش از این پس قطع برق در مناطقی از شهر رخ خواهد داد که محل شروع تظاهرات هستند. برنامه های قطع برق یک روز در میان، که قبلاً اعلام شده بود، احتمالاً لغو خواهند شد.

ج- انتقال پول حدود روز 26 نوامبر، تحت نام کارکنان بانک مرکزی فهرستی از تعدادی ایرانی که از طریق بانکهای غیرتجاری پول خارج کرده بودند منتشر شد. این پولها طی دو ماه که در روز 22 اکتبر پایان می پذیرد خارج شده اند.

این فهرست حداقل در یکی از روزنامه ها به نام آتش به چاپ رسید و بخشی از آن هم در 27 نوامبر به چاپ رسید. در اثر تلاش تهیه کنندگان این فهرست و همچنین دهان به دهان گردیدن این خبر، سراسر تهران از فهرست مذکور که خروج 119 مبلّغ توسط 102 نفر را دربر می گرفت، مطلع شده اند.

این اسامی شامل افراد سرشناسی از ارتش، دولت، تجار و خانواده سلطنتی می گردد. معاون بانک مرکزی ایران، شیرازی، و دادستان کل وزارت دادگستری در شب 28 نوامبر در رسانه های گروهی این فهرست را تکذیب کردند و شیرازی گفت که لیست مذکور جعلی است و ربطی با واقعیت ندارد. دادستان گفت بازرسانی به بانک مرکزی اعزام خواهند شد تا درباره انتقال اموال مذکور به تحقیق بپردازند و اگر این اخبار کذب باشد، منتشرکنندگان آن محاکمه خواهند شد.

4- تظاهرات الف- گفته می شود در تظاهرات از نوار فریاد و تیراندازی استفاده می کنند تا جمعیت را بیشتر و خشونت را زیادتر از آنچه هست نشان دهند. یک گزارش حاکی است که دولت در بخش فارسی رادیو ایران این اتهام را مطرح ساخته است.

ب- در شهرستانهایی چون قم، اصفهان، مشهد و بوشهر در روز 2 دسامبر تظاهراتی برپا شد. در حین تظاهرات اصفهان دو تهدید بمب گذاری علیه منافع آمریکا، یکی در مدرسه آمریکاییها و دومی در یک شرکت کنتراتچی گزارش شده است.

ج- دولت از طریق رادیو اعلام کرد با اغتشاشات مقابله خواهد کرد، و از رهبران مذهبی خواست تا سیاست فشار او را تأیید کنند. نیاز به محدود کردن مراسم عزاداری مورد تأکید مجدد قرار گرفت.

د- در روز 2 دسامبر نخست وزیر طی ملاقاتی با 100 نماینده از اقشار مختلف مردم آنها را درباره وضعیت حوادث اخیر ایران توجیه کرد. وی این اتهام را مطرح ساخت که اغتشاشات روز اول دسامبر را از مدتها پیش با این نیت طراحی کرده بودند که مقامات حکومت نظامی را

ص: 408

غافلگیر کنند. وی با متهم کردن حزب توده (کمونیست)، آن را عامل پشت پرده این تظاهرات معرفی کرد و اظهار داشت که این حزب فعالیتهای مذهبی را به عنوان ابزاری مورد استفاده قرار می دهد. کالینز

دیدگاههای آیت الله سیدمحمود طالقانی

سند شماره 231 خیلی محرمانه1 دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11769به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری موضوع: دیدگاههای آیت الله سیدمحمود طالقانی 1- ماروین زونیس (لطفاً محفوظ بماند) در تاریخ 29 نوامبر با آیت الله طالقانی یکی از حامیان پروپاقرص خمینی ملاقات کرده و اطلاعات زیر را در اختیار ما گذاشته است. زونیس (اینجا را- م) در اول دسامبر به مقصد آمریکا ترک نموده و می توان جهت سئوال و جواب بیشتر در شیکاگو با وی تماس گرفت.

2- طالقانی اظهار داشت که یک دولت اسلامی، قانون اساسی جدیدی را به خصوص از نقطه نظر اقتصادی تهیه خواهد کرد و تلاش می کند تا اصول اسلامی را به کار بگیرد. تفاوت اصلی بین دولت اسلامی و قانون اساسی ایران حذف سلطنت می باشد. طالقانی گفت معتقد است که رهبران مذهبی ایران در حال حاضر متفق القول هستند که سلطنت باید حذف شود. در گذشته بعضی از چهره های برجسته روحانی از وجود سلطنت به عنوان یک نهاد لازم برای پیشبرد اسلام حمایت می کردند. در واقع رهبران مذهبی هرگز در غیبت امام با «استبداد مطلق» مخالفت نکرده اند. با این حال 50 سال سلطنت پهلوی با بی حرمتی به اسلام، وارد کردن پارامترهای بیگانه به زندگی ایرانیان، «به یغما بردن نفت»، دزدی، فساد و حکومت خودکامه همراه بوده است.

3- هنگامی که در مورد نقش ارتش در معادلات جاری سیاسی پرسیده شد طالقانی پاسخ داد که پس از حذف سلطنت ارتش فروخواهد پاشید و «ژنرالهای اصلی با چادر فرار خواهند کرد» زیرا سایر سربازان با ملت هستند. توده سربازان ارتش مذهبی هستند و بر علیه افسران خود قیام خواهند کرد.

وی گفت مردم ایران از مراجع تقلید که شامل حدود 10 تن از آیت الله ها منجمله خمینی، خودش و سایرین می شود تبعیت می کنند.

4- طالقانی هیچ تردید ندارد که اگر خمینی علیه شاه فتوای جهاد بدهد مردم با وفاداری کامل و بدون توجه به صدمات وارده از وی تبعیت خواهند کرد. ارتش برخلاف دوران ناآرامیهای قبلی تمرد خواهد کرد زیرا مردم علیه سلطنت متحد شده اند.

5- طالقانی در خاتمه این گفتگو زونیس را به شنیدن انتقادات تند و شدید خود در مورد صهیونیزم و اسرائیل مجبور کرد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، اول دسامبر

ص: 409

سند شماره 232 خیلی محرمانه1 دسامبر 1978 - 10 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11771به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، اول دسامبر 1- تهران تا ظهر آرام بوده و تاکنون گزارشی از آشوب در استانها نرسیده است.

2- از دیروز خبری مبنی بر صدور اعلامیه از جانب خمینی به عنوان دعوت برای تظاهرات خیابانی در ایام محرم بدون در نظر گرفتن مقررات حکومت نظامی و آمادگی برای جان دادن، جهت سرنگون کردن شاه و سلسله اش به طور وسیعی منتشر و پخش شده است.

همان گونه که وزارت خارجه مطلع است متن ترجمه شده این اعلامیه را از منبع موثقی در اختیار گرفته ایم. این اعلامیه در حالی که شاه را «یک موجود شیطانی» و هواخواهانش را به عنوان «سربار» معرفی می کند از مردم درخواست می کند که به عنوان نشانه آمادگیشان برای کشته شدن در راه اسلام کفن به تن کنند. همچنین این اعلامیه از وعاظ درخواست کرده تا این مطلب را به طور وسیعی منتشر نمایند. این اعلامیه پیروزی بزرگ آزادی و عدالت اسلامی بر علیه ستمگری و خیانت و اعلام حکومت اسلامی را پیش بینی می کند و می گوید سیلاب خونی که در عاشورا ریخته خواهد شد، نشانه روز انتقام جویی علیه تعدی و ستم است. تنها اشاره ای که درباره آمریکا صورت می گیرد، این است که به دستور و توصیه آمریکاییها، شاه کشاورزی ایران را به نابودی کشانده است. او کشور را در جهت منافع سرمایه داران به ضعف کشانده است. اعلامیه با آرزوی تحقق یافتن انقلاب بزرگ اسلامی در ایران و سایر کشورهای اسلامی پایان می یابد.

3- در ارتباط با مطالب فوق، یک شاهد عینی آمریکایی با سابقه حضور طولانی در ایران به ما می گوید که او از نیرومندی و کاردانی سازماندهان طرفدار خمینی که پیامهای خمینی را در میان مردم جنوب شهر تهران می آورند، متحیر شده است. او شنیده که خمینی از 72 تن داوطلب برای نثار جانشان درست مانند کاری که پیروان کربلا انجام دادند، دعوت کرده است. و تقریباً تا اواخر نخستین روز 1500 نفر از مردم داوطلب شده اند. گزارشگر خبرگزاری گزارش داده است تعداد 7000 تن فقط از مردم قم با جامه های سفید برای راهپیمایی آماده شده اند. منبع دیگری به ما می گوید که او شب گذشته (سی نوامبر) از بخش فارسی زبان رادیو مسکو شنیده است که خمینی فردا، دوم دسامبر، از مردم برای یک اعتصاب عمومی دعوت کرده است.

4- دعوت برای اعتصاب عمومی توسط مأمور سفارت که امروز از بازار دیدن نموده تأیید می شود. مردم در حالی برای اعتصاب عمومی مورد انتظار فردا آماده می شوند که بر این باورند که این اعتصاب در محرم ادامه خواهد یافت. ذخیره سازی مواد غذایی، گاز برای غذا پختن و دیگر مایحتاج در حال انجام است. مردم مایحتاج خود را فراوان اما به قیمت گران به دست

ص: 410

می آورند. شکایتهایی در مورد خارجیانی (به خصوص آمریکاییها، ژاپنی ها و روسها) که ایرانیان عالیرتبه بدنام با آنها هم دست بوده و از نفت و گاز تدارک شده استفاده کرده و از فروش آنها سود می برند به گوش می رسد.

5- مأمور سفارت اشاره می کند که احساسات ضدخارجی در بازار اکنون بسیار قوی تر و بیشتر از محرمهای سالهای گذشته وجود دارد. به خاطر حمایت پرزیدنت کارتر از شاه، آمریکاییها بیشتر از سایر خارجیان مورد تنفر هستند (هر چند در اینجا هنوز تازه ترین اظهارات رئیس جمهور که دیروز انجام شد به صورت گسترده در میان مردم پخش نگردیده است) چند تن از دوستان خوب بازاری اسکودرو (مأمور سفارت) به وی اخطار کردند که جانش در خطر است و او نمی بایست خودش را به عنوان آمریکایی به غریبه ها معرفی نماید. شایعات فراوان می باشد، شخصی برای او خبری (خبر دروغ بود) نقل کرد که اخیراً پنج یا شش آمریکایی در اصفهان کشته شده اند.

6- از دیروز شایعه جدید دیگری پخش شده است که دولت غیرنظامی جدید فردا منصوب خواهد شد. بخش فارسی زبان رادیو بی. بی. سی گزارش داد که دولت غیرنظامی جدید در حال شکل گیری است و امکان دارد به زودی، فردا یا یکشنبه سر کار بیاید. نامهای امینی، انتظام و شاپور بختیار از جبهه ملی، به عنوان نخست وزیران احتمالی ذکر می شد. ما راجع به این خبر از بختیار جویا شدیم. بختیار بیش از آنچه که ما قبلاً گزارش کرده ایم نمی داند و شدیداً نسبت به احتمال کناره گیری دولت نظامی تا قبل از پایان محرم در شک است.

7- امروز بختیار به مشاور سیاسی گفت که خبری از دوست خویش دریافت کرده که باعث نگرانی او شده است. دیروز 30 نوامبر، این دوست توسط هواپیمایی سوئیس از آن کشور وارد ایران شد. در تمام مدت پرواز، گروهی حدود ده نفر در هواپیما بودند که یک کلمه هم با کسی صحبت نمی کردند و فقط به وسیله زبان اشاره با یکدیگر رابطه برقرار می کردند. تیپ آنها حقیقتاً شبیه کارلوسی بود. بختیار گفت به منظور برقراری تماس دوست خویش با مقدم رئیس ساواک، جهت روشن شدن جزییات او سعی می کرده است که با مقدم تماس حاصل کند. بختیار گفت که وی نگران این بوده که این افراد از ملیتی دیگر و خرابکاران شریری باشند برای مقاصدی همچون انفجار سد یا تأسیسات برق.

8 - شب گذشته مجدداً برق در خیلی از مناطق تهران قطع شد.

9- خبرنگار آژانس فرانس پرس به ما می گوید که وقتی او در اوایل این هفته با نخست وزیر ازهاری مصاحبه کرده است او را بی نهایت مطمئن به خویش و آماده برای رویارویی با هر احتمالی یافته است. مصاحبه ظاهراً با لوموند در 28 نوامبر انجام شده است هر چند که ما هنوز نسخه ای از این مصاحبه را در اختیار نداریم.

خبرنگار خبرگزاری فرانسه احتمال می دهد که امینی خودش شایعه روی کار آمدن قریب الوقوع دولت غیرنظامی را ساخته که این بخشی از بازی قدرت برای صورت گرفتن

ص: 411

چنین تحولی می باشد. این یک احتمال است هر چند ما هنوز اطلاعی نداریم که امینی توان گرد آوردن افرادی برای دولت جدید داشته باشد.

10- شب گذشته یک وسیله دست ساز قابل انفجار از میان پنجره خانه یک گروهبان آمریکایی که در بیمارستان هیأت مستشاری نظامی در تهران کار می کند پرتاب شد و باعث زخمی شدن سطحی او در اثر شیشه های شکسته شده گردید. آتش سوزی کوچکی ایجاد گردید که به سادگی خاموش شد. سولیوان

اوضاع قبل از محرم در بازار تهران

سند شماره 233 خیلی محرمانه2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11776به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اوضاع قبل از محرم در بازار تهران خلاصه: گفتگو با تجار مختلف بازار در آخرین روزی که به محرم مانده خبر از یک وضعیت بسیار بحرانی می دهد. مجموعه کمبود سوخت، قیمت بالای مواد غذایی، تنفر از اجانب، مخالفت با شاه و هیجان مذهبی و مصادف شدن با محرم، آمادگی بسیاری از مردم را برای اعتصاب و ریختن به خیابانها علیرغم ممنوعیت دولت در مورد تظاهرات افزایش داده است. یهودیان بازار ضمن اینکه امیدوارند که احساسات مسلمانان علیه آنها برانگیخته نشود سعی می کنند کاملاً محتاطانه عمل کنند. پایان خلاصه 1- مأمور سفارت «اسکودرو»، اول دسامبر از اطراف بازار بزرگ دیدن کرد تا نمونه هایی از نظرات را درست قبل از آغاز محرم به دست آورد.

(آن روز جمعه بود و اکثر مناطق اصلی بازار بسته بودند) پرچمهای سیاه عزاداری به طور وسیع در همه جا به چشم می خورد و در پی پیش بینی اعتصاب عمومی در بازار که بسیاری عقیده دارند در دوم دسامبر شروع می شود، مردم در حالیکه از قیمتهای بالا شدیداً می نالند، شروع به ذخیره کردن مواد سوختی و غذایی کرده اند. هر چند که نفت به مقدار کم عرضه می شود اما به نظر می رسد روغن خوراکی، برنج، تخم مرغ و گوشت تازه فراوان باشد.

در هر صورت بازاریها از این شکایت دارند که فقط بخش کمی از این اجناس ایرانی را می توانند تأمین کنند. آنها هم زمان از تورم و وضعیت خراب اقتصادیشان و فساد اداری مقامات بلندپایه و دخالت کشورهای خارجی بد می گویند، به خصوص ایالات متحده که پولها و منابع طبیعی ایران را توسط مقامات فاسد اداری می برد و به پناهگاهی برای پول پرستها در خارج از ایران تبدیل شده است.

بازاریها همچنین احساس می کنند که کمبود سوخت و گاز طبیعی و گازوئیل به خاطر قراردادهای بسته شده با کشورهای خارجی است و آن را سرزنش می کنند و فکر می کنند که همه منابع نفتی خریداری و صادر شده است و مقدار بسیار اندکی برای ایرانیان به جای مانده

ص: 412

است. ایالات متحده، پادشاهی انگلستان، ژاپن و اتحاد شوروی در این نوع طرز تفکر متهمان درجه اول به شمار می روند.

2- تنفر از اجانب در ایران همواره وجود دارد و به خصوص در ایام محرم شدت می یابد. به هر حال مأمور سفارت تنفر از اجانب و خصوصاً احساسات ضدآمریکایی در بازار را اکنون بسیار شدیدتر از هر زمان دیگری می داند. دوستان قدیمی مأمور سفارت، در میان بازاریها، او را به خانه ها و مغازه هایشان دعوت کردند (که با توجه به اصرار در تعارف ایرانیان هنگام مهمان نوازی به سختی می توانستند به نحو دیگری عمل نمایند) هرچند که آنها از مأمور سفارت درخواست کردند در صورتی که از هویت وی سئوال شد به جای اینکه خود را آمریکایی معرفی کند خودش را آلمانی یا فرانسوی معرفی نماید. چند تن از آنها این شایعه را که چهار یا پنج آمریکایی در اصفهان کشته شده اند را تکرار کردند و از مأمور سفارت خواستند در ایام محرم از آمدن به بازار اجتناب نماید. حتی دوستان قدیمی وی به خاطر حمایت کارتر از شاه عداوت خود نسبت به آمریکا را بیان کردند. به نظر می رسد که بازاریها اطلاع دقیقی از کیفیت و چگونگی حمایت دولت آمریکا از شاه را ندارند، اما همه معتقد بودند که چنین حمایتی وجود دارد و همگی با آن مخالفت می کردند. بازاریها به حد افراط از شاه انتقاد می کردند و پافشاری می نمودند که به خاطر اعمال غیرقانونی و ضدمذهبی خود مثل ادامه کشتار تظاهرکننده های ایرانی، باید برود. خیرخواهانه ترین نظر ارائه شده در مورد شاه این بود که او فقط به عنوان یک فرد، در جلوگیری از ورشکستگی اقتصادی کشور، نقش کمی را می توانست بازی کند. اما همین طرز تفکر در درون خود زمینه ای برای محکوم سازی آمریکا و شوروی برای استخراج منابع طبیعی ایران را دربر دارد.

3- بازاریان همگی از دعوت خمینی برای اعتصاب عمومی که دوم دسامبر شروع می شود و انجام تظاهرات محرم علیرغم ممنوعیتهایی که دولت تعیین کرده بود، آگاه بودند. به استثنای تاجران یهودی، بازاریان آماده بودند که به خاطر حمایت از اعتصاب دعوت شده، بازار را تعطیل کنند و هرچند که انتظار داشتند تظاهرات برپا گردد، به طریقی از امکان شرکت خودشان در تظاهرات طفره می رفتند.

4- بر اساس گفتگو با سه تن از تاجران یهودی به نظر می رسد که جامعه یهودیان تمایل دارند که از درگیر شدن در منازعه بین شاه و خمینی اجتناب کنند اما نسبت به سرنوشت خود در صورت پیروزی مسلمانان محافظه کار نگران باقی می مانند. زمانی این مشکلات شروع شد که جامعه یهودیان به وسیله تهدید به ضبط یا توقیف کردن اموال و بیرون کردنشان از ایران وحشت زده شدند. به هر حال خمینی بعدها اظهار کرد که وقتی یهودیان با آرامش برای قرنها در ایران و در زیر پوشش اسلام زندگی کرده اند، حالا نباید آزرده و اذیت بشوند. یهودیان از اینکه او (خمینی) و یا سایر برندگان احتمالی ممکن است تغییر کنند، دیگر کالاهای جدیدی را ذخیره نکرده و سعی می کنند که وجوه نقدیشان را به حداکثر برسانند. تاجران یهودی از اعتماد

ص: 413

جامعه شان به رهبران خود بویژه سناتور یوسف کهن تأکید دارند.

به نظر می رسد که جامعه یهودیان به دلیل روابط ویژه ای که با اسرائیل دارند انتظار تعهداتی از جانب ایالات متحده نسبت به یهودیان ایران را دارند.

5- نظریه: وقوع اعتصاب عمومی در بازار حتمی است و همچنین به نظر می رسد که احتمالاً چند تظاهرات دیگر در بازار در دوم دسامبر انجام خواهد پذیرفت.

سولیوان

ناآرامیهای داخلی در خیابانهای تهران

سند شماره 234 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0557 68462 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در خیابانهای تهران 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) این گزارشات شامل اطلاعاتی درباره وضعیت تهران تا ظهر روز 2 دسامبر 1978 است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی به همراه هماهنگ کننده عملیات، سفارت را پیاده برای جمع آوری اطلاعات از شهر تهران ترک کردند. آنها در خیابان تخت جمشید به طرف غرب رفته و در خیابان فردوسی به سمت جنوب تا میدان فردوسی و سپس از طرف شرق از طریق خیابان روزولت به سفارت بازگشتند و موارد زیر را مشاهده نموده اند:

1- گروههای کوچک از ایرانیان در همه مناطق به چشم می خورند.

2- صاحبان فروشگاههای جواهرفروشی جواهرات خود را از پشت ویترینها جمع می کردند.

3- ترافیک وسایل نقلیه، سنگین بود.

4- بیشتر مغازه ها بسته بودند.

5 - فقط تعداد کمی از واحدهای نظامی به چشم می خوردند.

ب - در حدود ساعت ده صبح که شاهدان سعی می نمودند از طریق خیابان شمالی به سفارت بازگردند جمعیت زیادی مشاهده شدند که در منطقه میدان فردوسی در حال اجتماع بودند. نفربرهای نظامی به سوی جمعیت آتش گشودند. جمعیت در حدود 800 تا 1000 نفر افزایش پیدا کرده بود، مردم تظاهرات می کردند و فریاد می زدند «مرگ بر شاه». شاهدان مشاهده نمودند که تعدادی از نفربرهای نظامی به سوی محل در حرکت هستند. آنها به سمت شرق تا خیابان روزولت رفتند. صدای تیراندازی در اطراف آنها شنیده می شد. تعداد زیادی از

ص: 414

مردم بالای ساختمانهای مجاور دیده می شدند. وقتی افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی و مدیر تیم فنی نظامی به سفارت بازگشتند، صدای تیراندازی از جنوب حدود یک خیابان آن طرف تر شنیده می شد.

نظریات تهیه کنندگان: (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وضع تهران بحرانی تر می شود و تظاهرکنندگان مقررات حکومت نظامی را همچنان نادیده می گیرند

تزلزل وفاداری نسبت به رژیم شاه در بین کارکنان نیروی دریایی

سند شماره 235 سری2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11777به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارشاتی در مورد تزلزل وفاداری نسبت به رژیم شاه در بین کارکنان نیروی دریایی 1- در تاریخ دوم دسامبر در گفتگویی با برادران جمشید در بندرعباس شاهزاده شهریار اظهارنظر کرد که تعدادی از درجه داران و سربازان وظیفه نیروی دریایی در بین خود صحبتهایی را آغاز کرده اند مبنی بر اینکه احتمالاً خمینی بر حق است و شاه باید برود. شهریار گفت که افسران نیروی دریایی نسبت به این گزارشات که تنها در ماه گذشته به اطلاعشان رسیده است به شدت نگرانند و آنها را نشانه هایی از تزلزل روزافزون روحیه در سطوح پایین تر نظامیان ایران می دانند.

2- درباره تظاهرات اخیر بندرعباس شاهزاده شهریار گفت که پلیس ابتدا دستور تیراندازی هوایی داشت در نتیجه اولین گلوله های گاز اشک آوری که مستقیماً به هوا شلیک می شد به میان افراد پلیس برمی گشت و آنها مجبور شدند که به طور پراکنده عقب نشینی کنند و صحنه را برای تظاهرکنندگان خالی کردند. در این حادثه کسی مجروح نشد.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، دوم دسامبر

سند شماره 236 خیلی محرمانه2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11781به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، دوم دسامبر خلاصه: تظاهرات گسترده پس از ساعات منع عبور و مرور شبانه در شب گذشته به تیراندازی شدید توسط نیروهای امنیتی در بسیاری از مناطق تهران منجر شد.

مخالفین که مدعی تلفات سنگینی هستند از سفارت درخواست می کنند که به کشتار خاتمه دهد. دو آیت الله در نظر دارند که مردم را به اعتصاب عمومی دعوت کنند. تیراندازی و تظاهرات بیشتر، امروز صبح در تهران، ورود اسلحه به داخل ایران، زمانهای قطع برق، زندانیان

ص: 415

سیاسی بیشتری آزاد می گردند. پایان خلاصه.

1- از آنجایی که دیروز محرم شروع شد تظاهرکنندگان به سرعت مقررات منع عبور و مرور را نقض کردند و از مساجد بیرون آمده و در دسته های بزرگ به خیابانها ریختند. پی آمد این مسئله مقابله خشونت آمیز توأم با تیراندازی شدید حداقل در پنج نقطه شهر بود. دولت اعلام کرد که هفت نفر کشته، بیست و شش نفر زخمی و بیش از صد نفر دستگیر شدند. یک منبع مطلع می گوید که ارقام ممکن است به طور قابل توجهی بیشتر باشد. اتباع آمریکایی در سراسر شب از ساعت 21 (شروع منع عبور و مرور) تا 1:30 نیمه شب صدای تیراندازی شدید از جمله صدای اسلحه های خودکار (مسلسل) را شنیدند. همچنین صدای حرکت زر ه پوشها در شمال شرقی تهران شنیده شد. درگیری ها به صورت پراکنده از جنوب تا شمال شهر گسترده بود. مخالفین کشته های بیشتری را از آنچه دولت تأیید کرده، ادعا می کنند. شاهدانی که محلهای مزبور را امروز صبح بررسی کرده اند هیچ مدرکی دال بر وجود صحنه درگیری نیافتند. و هیچگونه خسارت مالی و جنسی که معمولاً اتفاق می افتد وجود نداشت. گزارشی در مورد زخمی شدن آمریکاییها وجود ندارد.

2- مخالفین در غروب اول دسامبر با استمپل مأمور سفارت تماس گرفتند و گزارش دادند که مردم از مساجد فرار کردند. رئیس امور مالی کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی آقای میناچی گفت که وی سعی کرده تا با مقامات عالیرتبه دولت تماس بگیرد و از آنها بخواهد که تیراندازی متوقف شود. وی گفت که مردم از بزرگترین مساجد جنوب تهران بیرون ریخته بودند و با نظامیان درگیر شدند. در تماس با نهضت آزادی ایران حوادث مشابهی گزارش شد و آنها از ایالات متحده خواسته اند که «آنها را (دولت ایران) مجبور به متوقف کردن تیراندازی کنند.» کارمند سفارت خاطرنشان ساخت که دولت ایالات متحده در تیراندازی دخالتی نداشته و همانطور که نماینده نهضت آزادی به خوبی می داند، در واقع تلاش شدیدی کرده است که برای اجتناب از خونریزی مصالحه ای انجام دهد. سپس نماینده نهضت آزادی گفت که نتایج حوادث فعلی برای آمریکاییها چنان ناامنی به وجود خواهد آورد که مجبور شوند از خانه بیرون نیایند. کارمند سفارت پاسخ داد که ما کاملاً امیدواریم که نهضت آزادی و سایرین، چنانچه در پی مقابله به مثل هستند، فقط این مقابله را به احزاب ذینفع منحصر کنند و مقابله را به تماشاچیان (اطرافیان - منظور آمریکاییها و اعضای سفارت است). گسترش ندهند. نماینده نهضت آزادی به شرایط بهتر امید بسته ولی بدبین بود و اظهار داشت که مجدداً تماس خواهد گرفت. نماینده نهضت آزادی بار دیگر در دوم دسامبر تلفن زد و اظهار کرد که تیراندازی همچنان ادامه داشته و باز اصرار کرد که دولت آمریکا برای خروج شاه تسهیلاتی انجام دهد.

3- دیروز راهپیمایی مسالمت آمیز بزرگی در مشهد صورت گرفت. کنسول تبریز گزارش می دهد که همه مغازه ها بسته و شهر آرام است. صنایع به استثناء یک کارخانه که در اعتصاب است بقیه به کار خود مشغولند. کنسول شیراز گزارش می دهد که شهر آرام است. درگیری ها

ص: 416

در اصفهان ادامه دارد. دو شب قبل خانه یک آمریکایی با انفجار گاز توسط اخلال گران تقریباً به طور کامل خراب شد. دو آمریکایی در خانه بودند اما به دلیل اینکه بخشی که آنها سکونت داشتند تحمل انفجار را داشت آنها فقط زخمی شدند و از خانه فرار کردند. شب گذشته پنج خودرو آمریکایی (که همگی ساخت شرکت BHI بودند) با پرتاب بمب به آتش کشیده شد. سربازان در جلوی کنسولگری بودند. کنسول گزارش می دهد که حداقل سه ملا در مساجد جداگانه به مردم گفته اند که خانه های آمریکاییها را شناسایی کنند، وارد خانه ها شده اسباب و اثاثیه را برای آتش زدن به خیابان بریزند. ملاها گفتند که به آمریکاییها صدمه نزنید. علائمی در ابتدای بعضی کوچه ها زده شده بود که مشخص می کرد که در خانه های آن کوچه آمریکاییها زندگی می کنند.

4- کنسول اصفهان در مورد سلاحهای گرم قابل دسترس مخالفین اطلاعاتی دارد. همسر یکی از آمریکاییها که لبنانی است به وی گفت که قیمت سلاحهای گرم در لبنان به علت اینکه بسیاری از عوامل ایرانی ها آنها را می خرند به شدت افزایش یافته است. یک ایرانی به کارمند سفارت گفت اسلحه برای خریدن در اصفهان موجود بود زمانی که کارمند سفارت اصرار بیشتری برای توضیح کرد، ایرانی مزبور اسلحه کمری خود را نشان داد و گفت که آن را تازه خریده است. (نظریه: سلاحهای گرم شدیداً در ایران کنترل می شود و عموماً به جز نیروهای امنیتی برای دیگران قابل دسترسی نیست.) 5- امروز صبح بر طبق اعلام قبلی کارکنان اداره نیرو، برق سراسر ایران از 9 صبح الی 12 قطع شد. برنامه بعدی قطع برق غروب چهارم دسامبر می باشد. کنسول اصفهان گزارش می دهد که کارکنان اداره مخابرات ممکن است به سلسله اعتصاب های سیاسی در حال پیشروی بپیوندند. آنها اکنون با استفاده از موقعیتشان به ایرانیان اجازه می دهند که مکالمات آمریکاییها را با دادن فحش قطع کنند.

6- حسین نجفی وزیر دادگستری سی ام نوامبر اعلام کرد که زندانیان سیاسی بیشتری در این هفته آزاد خواهند شد و تحقیق در مورد ثروت خاندان سلطنتی امروز آغاز خواهد شد.

7- اوضاع امروز همچنان متشنج خواهد بود. مدرسه آمریکاییها و مدرسه کامیونیتی تهران بسته می شود. مدرسه پیروزی باز است. تقریباً همه مغازه ها تعطیل می باشند. منبعی از خبرگزاری یونایتدپرس در تماس با شریعتمداری گزارش می دهد که امروز آیت الله شریعتمداری با آیت الله شیرازی اهل مشهد صحبت کرده و ممکن است امروز بعد از ظهر مردم را به اعتصاب عمومی دعوت کنند. کارمند سفارت از یک منبع بازاری شنید بازار تهران که امروز باز نبود احتمالاً هفت روز دیگر بسته خواهد ماند تا به تدریج به دوره شش روزه که همه ساله در ایام محرم تعطیل بوده نزدیک شوند. امروز نیز صدای گلوله شنیده می شود و ما گزارشات تأیید شده ای از برخی تیراندازیها به طرف جمعیت داریم. تشنجات با اجتماع مردم در مکانهای مختلفی مثل میدان مجلس و دفاتر مرکزی رادیو تلویزیون ملی ایران بار دیگر

ص: 417

گسترده می شود. حداقل دو گروه از اجتماعات مردم ظاهراً سفارت را در نظر داشتند و یکی از دو گروه حدود ظهر قبل از اینکه سربازها آنها را پراکنده کنند به درب اصلی سفارت رسیدند. کارمندان گروههای مزبور را دیدند که به راحتی با سربازان بازی موش و گربه انجام می دادند یعنی با شلیک هوایی سربازان پخش می شدند و چند عمارت آن طرف تر دوباره دور هم جمع می شدند. نیروی کمکی سربازان نزدیک سفارت مستقر شده اند. علی رغم وجود تظاهرات، تاکنون هیچ گونه به هم ریختگی نظم عمومی آنگونه که در پنجم نوامبر رخ داد، نداشته ایم. سربازان فعالانه هر جا که مردم با آنها مواجه شوند جمعیت را درهم می شکنند و اطلاعی از آتش سوزی و چپاول نداریم. اطلاع داریم که دولت امشب پس از مقررات منع عبور و مرور انتظار تظاهرات بیشتری را دارد، بدین ترتیب تظاهرکنندگان ممکن است خانه به خانه رفته و از دیگران بخواهند که در تظاهرات شرکت کنند. امکان درگیری های خشونت آمیز زیاد است. نخست وزیر ازهاری درخواست کرده که در مورد درگیریهای شب گذشته رسیدگی شود، که بی درنگ امید عده کمی خوشبین که معتقد بودند محرم خشونت های جدیدی به همراه نخواهد داشت را نقش بر آب کرد. احتمالاً امشب تظاهرکنندگان بیشتری کشته خواهند شد و متعاقب آن مخالفین قصد دارند که به نیروهای امنیتی فشار آورند و آنها را به نقطه انفجار رسانند. در همین رابطه در حال به دست آوردن چند گزارش هستیم مبنی بر اینکه افسران غیرارشد نیروی هوایی و دریایی شاهنشاهی ایران معتقدند که شاه نمی تواند مملکت را نگه دارد و مجبور خواهد شد که کشور را ترک کند.

8 - مترینکو کنسول تبریز به ما اطلاع داد که سرپرست شعبه سازمان ملل در پروژه مدیریت آبرسانی مهاباد که تبعه آمریکاست به وی گفته است که اتومبیل و دفتر سازمان ملل همراه چند اداره دولتی دیگر صبح دوم دسامبر به آتش کشیده شدند. هیچ کس تکرار می کنم هیچ کس زخمی نشد. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 28، اول دسامبر 78

سند شماره 237 سری2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 304926به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 28، اول دسامبر 78 1- در شبهای محرم، وضع ایران فوق العاده ناآرام است. کلیه ارتباط های سفارت ما، مستقیم و غیرمستقیم در بازار و در مجامع مذهبی همه یک صدا حاکی از روحیه مقاومت و مبارزه با رژیم شاه و ارتش می باشند. شایعاتی وجود دارد که به زودی دولتی به ریاست «علی امینی» جایگزین دولت نظامی خواهد شد.

2- اعلامیه صادره از طرف خمینی مردم را به انجام تظاهرات بدون کسب اجازه از حکومت نظامی دعوت می کند. تظاهرکنندگان باید برای مردن در راه هدف سرنگونی شاه آماده

ص: 418

باشند. ترجمه نوشته ای که از یک منبع موثق دریافت شده متضمن این موضوع است که برای نشان دادن روز انتقام در مقابل ظلم و ستمگری سیلابهای خون در روز عاشورا (مصادف با یازدهم ماه دسامبر) جاری خواهد شد.

3- شب گذشته در مناطق مختلف تهران برق قطع شد و امشب نیز تیراندازیهای زیادی پس از ساعات منع عبور و مرور شبانه گزارش می شود. به دنبال پیش بینی اعتصاب عمومی مورد انتظار در تاریخ دوم ماه دسامبر، مردم مواد غذایی و گاز خوراک پزی و دیگر مایحتاج عمومی ذخیره می کنند.

4- یک ناظر آمریکایی که در زمینه مسایل ایران تجربیات وسیعی دارد به سفارت آمریکا در تهران گفته است که وی از قدرت و کارآیی شیوه ای که توسط آن پیامهای خمینی منتشر می شود در حیرت و تعجب است. همچنین شایعه ای است که خمینی به مناسبت شهادت 72 تن (اشاره به یاران امام حسین (ع) - م) مردم را دعوت به شهادت کرده و در همان روز اول 1500 نفر نام نویسی کرده اند.

5- یکی از مأموران سفارت متوجه شده است که احساسات ضدبیگانه در بازار تهران بیشتر از ماه محرم سالهای گذشته است و نسبت به آمریکاییان به علت پشتیبانی و حمایت زیاد از شاه مغضوب ترند.

6- شب گذشته بمب دست سازی به طرف پنجره خانه گروهبان آمریکایی پرتاب شد که در اثر شکستن شیشه وی مختصر جراحات سطحی برداشت. ونس

ناآرامی شهری در تهران، شروع ماه محرم

سند شماره 238 خیلی محرمانه2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

مرجع: Ha CR 42 عنوان: ناآرامی شهری در تهران، شروع ماه محرم خلاصه: تظاهراتی که طی شبهای یکم و دوم دسامبر 78 در تهران اتفاق افتاد به ترتیب شرح داده می شود. هیچ گونه برخورد شدیدی گزارش نشده است. ادعا می شود تظاهرات حدوداً پانصد نفره در چندین منطقه به وقوع پیوسته است. صدای شلیک پراکنده مسلسلها شنیده شد و حرکت تانکها و واحدهای نظامی ایرانی مشاهده گردید. تلفات جانی فعالیتهای شبانه طبق آمار رسمی هفت نفر بوده است. بیشترین فعالیتها در خلال 10:30 شب یکم دسامبر الی 1 بامداد دوم دسامبر 78 اتفاق افتاد. در تهران مناطقی که فعالیتها در آن صورت گرفت، عبارتند از: جنوب تهران، شرق تهران، عباس آباد، میدان ژاله، قیطریه، دروس و تهران پارس. شب اول دسامبر 78، آغاز ماه محرم ایام مذهبی مسلمانان جهت جبران گناهان می باشد. از قبل

ص: 419

پیش بینی می شود که آشوب داخلی در این ایام بالا بگیرد. رادیو بی. بی. سی گزارش داده است که آیت الله خمینی اعلام داشته که حتی اگر قرار باشد در خیابانهای ایران «سیلاب خون» به راه بیافتد شاه تا پایان این هفته سقوط خواهد کرد.

22- جزییات:

الف- این گزارش حاوی اطلاعات خام می باشد. هیچ گونه برنامه یا سیاستی نباید به تنهایی بر اساس این گزارش بیرون داده و یا اصلاح گردد.

ب - منبع خبر، مأمور امنیتی منطقه ای در سفارت آمریکا، اطلاع داد که شب یکم دسامبر 78 تظاهرات متعددی در سراسر تهران به وقوع پیوسته است. پلیس و واحدهای نظامی ارتش با گروههای مخالف مقابله کرده و آنها را متفرق نمودند. در طی این مدت صدای تیراندازی های شدیدی شنیده شد. اما، بر حسب مقدار تیراندازیها و نبود خسارت مالی و حداقل تلفات جانی، چنین استنباط می شود که تیراندازیها عمدتاً هوایی بوده است.

تاریخ اطلاع 1/12/78 - تاریخ تهیه گزارش 2/12/78 - تهران، ارزیابی: ب - 2، منبع: رابرت بنرمن، مأمور ویژه : ترنس اولیس، منطقه 72 ج- منبع خبر که یک گزارشگر قابل اعتماد است اطلاع داد که طبق ارقام رسمی مقامات ایرانی در ارتباط با فعالیتهای شب یکم دسامبر 78، 7 کشته، 30 تا 40 زخمی و حدود 200 نفر دستگیر شده اند.

تاریخ اطلاع 1/12/78 - تاریخ تهیه گزارش 2/12/78 - تهران، ایران، ارزیابی، ب - 2، منبع: رابرت بنرمن، مأمور امنیتی منطقه: سفارت آمریکا، مأمور ویژه: اولیس، منطقه 72 د- منبع خبر فرمانده عملیات پشتیبانی آمریکا در ایران، که در منطقه ای نزدیک به مسجد آبی (احتمالاً منظور حسینیه ارشاد است) در حوالی خیابان کوروش کبیر اقامت دارد. طی شب یکم دسامبر 78 وی گروههای کوچک بسیاری از مردم را مشاهده نمود که در حال پیشروی به سوی مسجد بودند و حدود یک ساعت به طور پیوسته صدای رگبار مسلسل را از سلاحهای مختلفی که بر روی تانکها و زره پوشهای نفربر حمل می شدند شنید. پس از اتمام تیراندازی، صدای شعار و فریادهای تظاهرکنندگان که بسیار بلند بود،قطع شد. این منبع همچنین، صدای دو انفجار که شبیه صدای نارنجک بود را شنید. وی اضافه کرد که همسایگان ایرانی او در بیرون از محل اقامتشان مکرراً با صدای بلند به زبان فارسی فریاد می زدند «من هستم» که به نظر می آمد حاکی از هواداری آنان از تظاهرکنندگان باشد. از صدای جمعیت و از تجارب قبلی او با گروههای وسیع مردم در مسجد منبع خبری تخمین می زند که در حدود 600 نفر در آنجا حاضر بوده اند.

تاریخ اطلاع 1/12/78 - 2/12/78 ، تاریخ تهیه گزارش 2/12/78 تهران، ارزیابی، ب -. 2، منبع: سرهنگ کیت بارلو، مأمور ویژه: سولیوان، منطقه 72.

ه - اوایل صبح منبع، کارمند مأمور خدمت در گروه اعزامی مستشاران نظامی دریافت

ص: 420

مکالمات زیر را در طول شب اول دسامبر 78 راجع به ناآرامیهای شهری در تهران گزارش داد. کلیه گزارشات از سوی افراد ارتش آمریکا یا وابستگان آنها بوده است.

22:30- شلیک سلاحهای خودکار به نظر می رسید در مجاورت مسجد آبی باشد.

22:45- از هر دو طرف خانه تیمی یگان 30 صدای شلیک به گوش رسیده است. منطقه های ناآرام به نظر می رسید که عباس آباد و میدان ژاله باشند.

23:15- شلیک سلاحهای خودکار در منطقه مسجد آبی شنیده شد.

23:20- تک تیراندازیهایی در حوالی مناطق دلآرام و قیطریه در شمال شرقی تهران شنیده شد.

شلیک سلاح در منطقه دروس گزارش شد.

23:35- تیراندازی شدید نزدیک باشگاه آمریکایی پارس و شلیک سلاحهای خودکار نزدیک پهلوی و ظفر غرب خیابان کوروش کبیر گزارش شد.

23:40- صدای بلند شعارهای تظاهرکنندگان و شلیک سلاحهای خودکار در نزدیکی مسجد آبی گزارش شد.

00:25- منطقه مسجد آبی آرام شد. درجه دار گارد خاطرنشان کرد جمعیت متفرق شده و تعداد زیادی از گردانندگان مسجد دستگیر شدند.

00:35- یگان 30 اطلاع داد منطقه آنها رو به آرامی می رود.

00:55- فعالیت در تهران پارس ادامه داشت.

تاریخ اطلاع 1/12/78 - 2/12/78 تاریخ و محل کسب خبر: 1/12/78 - 2/12/78؛ تهران، ارزیابی: 2 - C، منبع: سرهنگ داگلاس ورثینگ، مأمور ویژه: دیوید هالیفیلد، منطقه 72.

و - منبع؛ مأمور امنیتی شرکت هواپیمایی لاکهید، اطلاعات زیر را تهیه کرده است:

(1) ساعت 23:30، اول دسامبر 78: او در تهران نزدیک تقاطعهای خیابانهای پهلوی و ظفر و کوروش کبیر، بین دو مسجد کوچک، سکونت دارد. در ظرف ده دقیقه گذشته، منبع، تانکها و کامیونهای مملو ازسربازان را که به سمت جنوب خیابان کوروش در حرکت بوده اند و حداقل 5 هلیکوپتر در حال پرواز از نزدیک کاخ نیاوران و جنوب محل اقامتش مشاهده کرده است. منبع توانسته صدای تیراندازی و شعار را در منطقه اطراف خانه اش بشنود. صدای شعارها به قدری بلند بوده که نویسنده توانسته صدای آنها را وقتی که منبع گوشی تلفن را در هوا نگه داشته بود، بشنود.

(2) ساعت 30 دقیقه نیمه شب، دوم دسامبر 78: منبع اطلاع داده که هنوز صدای تیراندازی های ممتد سلاحهای اتوماتیک از سمت جنوب منطقه خانه اش شنیده می شود. به علاوه، او به فواصل زمانی تقریبی 15 دقیقه ای صدایی شبیه صدای شلیک توپ هویتزر یا سلاح مشابهی را شنیده است. و بالاخره او صدای تیراندازی با سلاح های کوچک را از فاصله خیلی نزدیک با اندازه یک چهارراه از خانه اش شنیده است. حدود 25 دقیقه از نیمه شب گذشته، او 5 کامیون سرباز و جیپ های متعددی که در خیابان کوروش کبیر به سمت جنوب

ص: 421

حرکت می کرده اند را مشاهده کرد.

(تاریخ اطلاع: اول دسامبر 78؛ تاریخ و محل کسب خبر: اول دسامبر 78 - تهران، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی C2، منبع : جری ال. ای. مایک، مأمور ویژه: سولیوان، منطقه 72) ز- ساعت 20:50 بیست و یکم دسامبر 78 منبع، افسر امنیتی شرکت سیلوانیا در تهران، بر اساس اطلاعات دریافتی از کارکنان شرکت مقیم محلاتی که در زیر بدانها اشاره می شود، چنین می گوید:

(1) جمعیت زیادی در منطقه وسیع تخت طاووس، شمال منطقه کوروش کبیر، اطراف منطقه مسجد آبی و خیابان فرح طبق معمول شعارهای مختلفی را سر داده بودند. صدای تیراندازی های زیادی به انضمام صدای شلیک سلاحهای اتوماتیک شنیده می شد. منابع دست دوم در مورد اینکه تیراندازی، هوایی یا به سوی مردم صورت گرفته باشد، هیچ اطلاعی ندارند. جمعیت حدود ساعت 20:30 گردهم آمده بودند.

(2) همچنین نزدیک غروب در حوالی میدان ژاله تهران، ازدحام و شعارهای جمعیت با تیراندازی سربازان توأم شد. (تاریخ اطلاع: اول دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: اول دسامبر 78، تهران، ارزیابی: C2، منبع: بیل میچل، مأمور ویژه سولیوان، منطقه 72) ح - منبع گزارش داد، گروهی (50 - 40 نفره) از ایرانیان که کودکان هم در میان آنان به چشم می خوردند در حال شعار دادن به طرف مقر پلیس واقع در سلطنت آباد و کوروش کبیر راهپیمایی کردند و در آنجا اقدام به دادن شعار علیه پلیس و نیروهای نظامی کردند. صدای شلیک دو گلوله باعث شد جمعیت به خیابانهای فرعی گریخته و پناه بگیرند، ولی جمعیت لحظه ای از دادن شعار و فریاد زدن دست برنمی داشت و بعد از مدتی دوباره جمع شده و علیه سربازان به دادن شعار می پرداختند. (تاریخ اطلاع: اول دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: اول دسامبر 78، تهران، منبع: خانم باربارا آرنولد، منشی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی A2، مأمور ویژه: رونالد بلیس، اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی - منطقه 72) ط- منبع، معلم مدرسه آمریکاییهای تهران که برای اولین بار گزارش می دهد، اطلاع می دهد که در فاصله ساعت 30/10 بعد از ظهر روز اول دسامبر 78 و 30 دقیقه بعد از نیمه شب روز دوم دسامبر 78 پیرامون خانه اش واقع در نزدیکی میدان ژاله، صدای گروههای بزرگی از تظاهرکنندگان را شنیده است. وی و همسرش صدای تیراندازیهای پراکنده ای را شنیده بودند که به نظر وی می تواند متعلق به تفنگ و مسلسل و شاید انفجار کپسولهای گاز اشک آور باشد. وی دود یا آتش در محیط پیرامون خود مشاهده نکرده است. در حدود ساعت 24 او بازگشت مردم را در حالیکه می دویده اند در خیابان محل سکونتش مشاهده کرده است. وی گفت که در طول شب، به نظر می رسید که تظاهرات از جنوب به شمال محل اقامت وی تغییر محل یافته

ص: 422

است. وی معتقد بود که محل وقوع تیراندازی حداکثر سه چهارراه با خانه وی فاصله داشته است. وی اضافه می کند که یک کوکتل مولوتف در نزدیکی ساعت 11 شب به مدرسه کامیونیتی تهران پرتاب شده که حریق ناشی از آن بلافاصله توسط نگهبانان مدرسه خاموش شده است، خسارت اندک بوده و آسیبی به کسی وارد نشد.

تاریخ اطلاع: اول دسامبر 78، 2 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر 2 دسامبر 78 تهران. منبع: فیلیپ پرنس، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، 2 - F ، مأمور ویژه پلیس اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72. (توضیح: در مدرسه کامیونیتی تهران محصلین ملیتهای مختلف به تحصیل اشتغال دارند و درصد بالایی از آنها آمریکایی هستن.) ی- منابع گزارش می دهند که صبح روز 2 دسامبر 78 صدای تیراندازی را در زمانها و مکانهای زیر شنیده اند:

(1) ساعت 4 بامداد خیابان جاویدان، شرق تهران (منبع نیلی) (2) ساعت 6:15 بامداد خیابان کورش کبیر شمال تهران (منبع دوآیر) تاریخ اطلاع: 22/1/78 تاریخ و محل کسب خبر: 22/1/78 منابع: سرهنگ دوم پل دوآیر، یکان 333، گروهبان لاری نیلی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72.

ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: منابع - B ، اطلاعات - 1 مأمور ویژه پلیس اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72.

ک - منبع: مأمور امنیتی شرکت پشتیبانی لجستیکی اطلاع داد که یکی از کارمندان شرکت، امروز ساعت 7 صبح بهنگام ترک منزلش به قصد محل کار، در نزدیکی خانه اش با جسد یک ایرانی مواجه شده است. کارمند فوق اشاره کرد که در بدن مقتول جای چند گلوله مشهود بوده است. منزل وی در شمیران است. تاریخ اطلاع 2 دسامبر 78- تاریخ و محل کسب خبر2 دسامبر 78، تهران؛ منبع: آقای «گلن لمب»، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی؛ ب - 2: مأمور ویژه «بلیس»، ناحیه 72 اداره تحقیقات.

ل - منبع: فرمانده یگان 333 اطلاع داد که صاحبخانه اش به او خبر داده بود که جمعیت عظیمی در قسمتهای جنوبی تهران اجتماع کرده اند.

تاریخ اطلاع 1 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر 1 دسامبر 78، تهران - منبع: سرهنگ دوم پل دوآیر، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب- 1، مأمور ویژه «فرانک. ام. هویی» اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72. (توضیح: این خبر از طریق سایر ناظران مستقل تأیید گردید).

م - منبع: مأمور امنیتی منطقه در سفارت آمریکا، اطلاع داد که او گزارشات مکرری درباره تظاهرات در مکانهای ذیل، دریافت داشته است: میدان ژاله، بلوار الیزابت، دانشگاه تهران، بازار اصلی و مسجد آبی. تاریخ اطلاع اول و دوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: 2 دسامبر

ص: 423

78، تهران، منبع: آقای «بنرمن»، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B -1 ، مأمور ویژه هویی، اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72. (توضیح: این خبر نیز، توسط مشاهداتی که مستقلاً گزارش شده اند تصدیق گردید).

ن- منبع: فرمانده یگان 333، اطلاع داد که او در ساعت یک روز دوم دسامبر از بخش خبر رادیو آمریکا شنیده است که : خمینی اعلام نموده که حتی اگر در خیابانهای ایران سیل خون جاری شود تا آخر این هفته شاه سقوط خواهد کرد.

تاریخ اطلاع 2 دسامبر 78 - تاریخ و محل کسب خبر، 2 دسامبر 78 - تهران - منبع: سرهنگ دوم «دوآیر»، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب - 2، مأمور ویژه «هویی» اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72.

س - منبع خبر: فرمانده یگان شماره 333 ، نیروی هوایی آمریکا (USAFE) است و اطلاع می دهد که دو نفر از رانندگان ایرانی قسمت او که منبع آنان را بسیار قابل اعتماد می داند، اظهار کرده اند که در طول تظاهرات شب اول دسامبر 78 هر کدام در خیابان محل زندگیشان توانسته اند تقریباً 15 تا 20 جسد را که کف کامیونها روی هم انباشته شده بوده اند، شمارش نمایند. در یک مورد اجساد در پشت یک کامیون مجهز به سلاح جای گرفته بود که برای جمع آوری اجساد در خیابان می گشت. یکی از راننده ها درست در جنوب هتل بین المللی در مرکز تهران زندگی می کند و دیگری در تهران نو - بخشی از تهران در قسمت جنوب شرقی شهر - اقامت دارد.

تاریخ اطلاع: 1/12/78 - تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، تهران - ارزیابی: ب - 2.

منبع: سرهنگ دوم پل دوآیر، مأمور ویژه سولیوان - اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72.

نظریات تهیه کننده: محرم، ایام مذهبی (جبران گناهان) مسلمانان رسماً در ساعت 7 بعد از ظهر اول دسامبر 78 شروع شد. حمام خون خواسته شده توسط خمینی هم زمان با این دوره به وقوع نپیوسته است. پیداست که نیروهای امنیتی ایران در تهران تاکنون کنترل اوضاع را به خوبی در دست دارند. اکنون قطع برق گزارش و نظریه دادن بیشتر درباره ناآرامیهای جاری شهری در ایران را مختل کرده است. قطع برق به طور پراکنده رخ می دهد و نمایشگر پراکندگی و در هم ریختگی اوضاع جاری در ایران است.

خصوصیات آشوبگران تهران

سند شماره 239 خیلی محرمانه2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11782به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: خصوصیات آشوبگران تهران: مشاهدات مأمور سفارت 1- امروز صبح مأمور سفارتخانه چند ساعتی را در خیابانهای تهران گذراند و گروههایی از

ص: 424

تظاهرکنندگان و همچنین عکس العمل ارتش در مقابل آنان را مشاهده کرد. تظاهرات به صورت متحرک و تقریباً به طور کامل به دور از هرگونه خشونت بود. گروههای کوچک تظاهرکنندگان از میان انبوه مردم موجود در خیابانها به هم پیوسته، شعارهای مذهبی و ضدشاه می دادند و بلافاصله بعد از اینکه نیروهای نظامی شروع به تیراندازی هوایی می کردند متفرق می شدند. مأمور سفارتخانه در تظاهراتی که شخصاً آن را مشاهده کرده گاهی اوقات در فاصله کمتر از سی متری سربازان در حال تیراندازی، قرار گرفته بود و به آسانی قادر به تشخیص آن بوده که هیچ یک از تظاهرکنندگان مورد اصابت گلوله قرار نگرفته اند. (گزارشاتی تأیید نشده از نقاط دیگر شهر حاکی از آن است که تعدادی از تظاهرکنندگان کشته یا مجروح شده اند.) 2- ضدآمریکایی گری نقش مهمی را در تحریک تظاهرکنندگان ایفا می کند. شعارهای جدید در ضدیت با آمریکا همانند ضدیت با شاه بر روی دیوارهای محوطه سفارتخانه نوشته شده و همچنین اعلامیه های دست نوشته نیز به دیوارهای مشرف به خیابان چسبانده شده است. گروههایی بزرگ تر و بهتر سازمان داده شده تظاهرکننده (در حدود 100 نفر) در دو موقعیت تلاش کردند که به سفارتخانه آمریکا دسترسی یابند که بار اول از دو ساختمان مانده به سفارت برگردانده شدند ولی بار دوم عده ای از تظاهرکنندگان موفق شدند که به محوطه سفارتخانه برسند.

3- تظاهرکنندگان تقریباً همگی افراد جوان بودند و چهره های مذهبی در بین آنها دیده نمی شد اما تعدادی از جوانان تظاهرکننده در سن دانش آموزی به خوبی در این طور مسایل تجربه داشتند و به افرادی که از آتش سلاحهای سربازان در حال فرار بودند توصیه می کردند که آهسته حرکت کنند تا مبادا باعث تحریک سربازان و تیراندازی آنها شوند.

4- طبیعتاً شایعات فراوانی درباره کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم وجود دارد. بر طبق اخبار ساعت دو بعد از ظهر، آمار رسمی شامل هشت کشته، سی و پنج مجروح و 150 نفر دستگیر شده، می باشد. مأمور سفارتخانه شخصاً موضوع سی نفری که گفته می شد در هنگام تظاهرات در جلوی بانک مرکزی کشته شده بودند را بررسی کرد و دریافت که هیچ مدرکی دال بر وجود هرگونه خشونتی در آنجا وجود ندارد.

5 - موضوع درگیری سنگین در نزدیکی ساختمان مجلس توسط رایزن سیاسی منطقه ای سفارتخانه پیگیری شد و به طور موثق به وی اطلاع داده شد که گزارش مربوطه نادرست بوده است. مأمور سفارتخانه در ساعت 3 بعد از ظهر که دوباره برای بررسی اوضاع خیابانهای بین سفارت و بازار به محل رفت و در آنجا تقریباً هیچ کسی را مشاهده نکرد. در اوایل روز بعضی از مغازه ها باز بودند ولی در حال حاضر تمامی آنها بسته اند. شهر در سکوت شومی به سر می برد و سربازان هنوز در صحنه هستند اما در کامیونهای خود نشسته اند و دیگر کسی در خیابانها دیده نمی شود.

تا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر به وقت محلی همان شرایط بر شهر حکمفرماست. اما

ص: 425

انتظار می رود بعد از ساعات منع عبور و مرور امشب نیز اقدامی صورت گیرد.

6- نظریه: مهم ترین جنبه فعالیتهای روزانه این بود که هیچ گونه تلاشی توسط افراد آشوب طلب برای سوزاندن ساختمانها و یا شکستن پنجره ها دیده نشد. تظاهرکنندگان به وضوح هیچ گونه تمایلی برای مواجهه با ارتش نداشته و ارتش هم با بکارگیری حداقل نیروهای خود عکس العمل نشان می داد.

سولیوان

وضعیت جاری در ایران

سند شماره 240 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 684605562 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: وضعیت جاری در ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) گزارش وضعیت ایران از 30 نوامبر تا صبح روز 2 دسامبر 1978) 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: الف- (بدون طبقه بندی) به طور کلی تهران روز 30 نوامبر را به آرامی پشت سر گذاشت. صفهای خرید بنزین طویل بود و مغازه ها و بازار باز بودند. منبع شماره (1) گزارش داد که ساعت بیست و پنجاه دقیقه شب، شخص ناشناسی خانه یکی از گروهبانان ارتش آمریکا را مورد حمله قرار داده و یک سه راهی (بمب دستی) را از پنجره جلویی به داخل خانه پرتاب کرده که از پشت به شخصی اصابت نموده است. فرد مزبور با صندلی روی آن می کوبد و بمب منفجر می شود. خسارات قابل توجهی به بار آمده، با این وجود کسی آسیب زیادی ندیده است. جراحات سطحی چندی در اثر پخش خرده شیشه به وجود آمده است.

ب - (بدون طبقه بندی) روز اول دسامبر، طی ساعات روز، شهر وضعی عادی داشت ولی با رسیدن شب، شهر متشنج شد.

1- در ساعت هجده یکی از راننده های سفارت تجمع جمعیتی را در جنوب شرقی تهران مشاهده نمود. سربازان در منطقه حاضر شده و تیراندازی هوایی کردند و جمعیت متفرق گشت.

2- ساعت بیست و پنجاه دقیقه افسر رابط مستشاری نیروی دریایی جمعیت کمی از مردم را در خیابان جنوبی منزلش مشاهده کرد. این گروه در حال دادن شعار در خیابان ندا به سمت شمال در حرکت بودند، سربازان سر رسیدند و تیراندازی هوایی کردند و جمعیت پراکنده شد.

3- ساعت بیست و دو و سی دقیقه مدیر تیم فنی نظامی تلفنی از یک سرهنگ دوم نیروی

ص: 426

هوایی آمریکا دریافت داشت که وی اظهار نمود همین الساعه صاحبخانه اش به وی اطلاع داده که در دو کوچه شمالی میدان ژاله هنگامی که گروههایی از مردم شهر در خیابانها تجمع نمودند، تیراندازی هایی صورت گرفته است.

4- یکی از اعضای دفتر وابسته دفاعی گزارش داد که از ساعت بیست و یک و پنجاه دقیقه تا پنجاه دقیقه بعد از نیمه شب در اطراف دانشگاه تهران تیراندازی شده است.

5- یکی از کارکنان شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل به افسر دفتر وابسته دفاعی زنگ زده و گزارش داده که ساعت بیست و سه و پانزده دقیقه جمعیت خروشان عظیمی در مسجد آبی (حسینیه ارشاد) گرد آمده اند.

6- ساعت بیست و سه و سی دقیقه همان مأمور دوباره از طریق تلفن اطلاع می دهد که جمعیت حاضر در مسجد آبی را ده هزار نفر تخمین می زند.

7- ساعت بیست و سه و سی دقیقه یکی از اعضای دفتر وابسته دفاعی شنیده است که خودروهای زرهی سنگین به طرف شرق خیابان دولت در حرکت بودند و سر و صدای زنجیر و جلنگ جلنگ دست کم دو تانک را شنیده است.

8- ساعت سه و ده دقیقه صبح افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی آمریکا از پشت بام خانه اش مشاهده نمود که چهار نفر سرباز هفت تن از نقض کنندگان مقررات منع عبور و مرور شبانه را دستگیر کردند، یکی از دستگیرشدگان فرار کرد و تیر خورد. همه آنها را سوار یک کامیون کردند. این واقعه تقریباً در فاصله صد یاردی از منزل افسر رابط مستشاری در نیروی هوایی به وقوع پیوست.

9- یکی از رانندگان دفتر وابسته دفاعی در ساعت پنج و ده دقیقه صبح در خیابان چهل و پنج متری تانکهای چیفتن را مشاهده کرد. ساعت شش و بیست دقیقه صبح نیز همان راننده یک واحد تانک چیفتن را در میدان شاهرضا مشاهده نمود.

10- یکی از اعضای دفتر وابسته دفاعی که نزدیک بزرگراه شاهنشاهی زندگی می کند، بین ساعت یازده تا یازده و چهل و پنج دقیقه شب صدای حرکت مداوم خودروهای زرهی سنگین که از بزرگراه به طرف پایین می آمدند را شنیده است. وی اظهار اطمینان می کند که آنها تانک بودند. خودروهای ارتش در ناحیه پایین شهر پراکنده شدند.

11- راننده دفتر وابسته دفاعی ساعت یازده صبح به علت سر و صدا در خیابانهای اطراف خانه اش واقع در جنوب غربی تهران از خواب بیدار شد. جمعیت ازدحام کرده بود، سربازان سر رسیدند و تیراندازی شروع شد. وی هیچ اطلاعی از تعداد کشته ها و زخمی ها نداشت.

ج - (خیلی محرمانه) 1- یکی از کارکنان هوانیروز ارتش ایران گزارش داد که در روز اول دسامبر، سر ضیافت ناهار یکی از مأمورین اداری سفارت اردن به او گفته که مخالفان مذهبی یک میلیون دست کفن از پارچه سفید تدارک دیده اند. این کفن ها در هنگام جهاد پوشیده خواهد شد. منبع اظهار داشت که مخالفان حاضرند که برای سقوط کامل شاه یک میلیون کشته

ص: 427

بدهند. در همان ضیافت ناهار مأمور دیگری از پاکستان اظهار می دارد هنگامی که در بازار در صدد خرید مقداری پارچه بوده، متوجه می شود که هیچ پارچه سفیدی در مغازه موجود نیست.

2- آقای فرد رازی، بازرگان ایرانی در اول دسامبر 78 به هوانیروز ارتش ایران تلفن می زند و اطلاع می دهد که شنیده در اوایل دسامبر شاه کشور را ترک خواهد کرد و یک دولت ائتلافی تشکیل خواهد شد.

3- آقای شاهمیری یکی از وکلا و همسایه مأمور گزارشگر ما می باشد. ساعت یک و ده دقیقه بعد از ظهر اول دسامبر 78 به مأمور گزارشگر ما اطلاع می دهد که او یقین دارد شاه اوایل دسامبر ایران را ترک خواهد کرد.

4- هر دو منبع بالا توسط مأمور گزارشگر در گروه C – 6 ارزیابی شده اند.

5- در مدت سه روز گذشته، افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی با تعداد زیادی از ایرانیان در مورد وضعیت کنونی ایران گفتگو کرده است. افسر غیرارشدی از نیروی دریایی، یک ناخدا دوم در نظریاتش کاملاً مخالف شاه بود. او در صحبت کردن محتاط بود با وجود این ضد شاه بود. مأمور گزارشگر درباره وضعیت ایران با سرتیپ بازنشسته ای که اکنون سرپرست کلوپ هوایی سلطنتی می باشد به گفتگو نشست. اظهارات وی نیز با نظریات ناخدا دوم هماهنگ بود. همسایگان مأمور گزارشگر همیشه در گفتگوهایشان با وی شدیداً از شاه حمایت می کردند. معهذا طی چند روز گذشته نظریاتشان تغییر یافته و ضدشاه شده اند. افسر گزارشگر و مدیر تیم فنی نظامی با یکی از منابع خبری گفتگو می کنند.

این منبع معلم دانشکده افسری است وی می گوید اغلب دانشجویان و ارشدهای آنان هر روز بیشتر از روز پیش نظراتی ضدشاهی پیدا می کنند.

نظریه تهیه کننده: (خیلی محرمانه) وضعیت کنونی ایران به طور آشفته ای گاهی آرام و گاهی طوفانی است.

از گزارشاتی که توسط منابع دریافت شده اند چنین برمی آید که در بین منابعی که در گذشته عمیقاً به وفاداری از شاه معروف بوده اند، تمایلات و گرایشات ضدشاهی در آنان پیوسته رو به افزایش است.

گزارش وضعیت ایران، شماره 29، دوم دسامبر 78

سند شماره 241 سری3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 305364به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 29، دوم دسامبر 78 1- امشب در تهران به خصوص در نواحی شمالی شهر در نزدیکی هتلهای بزرگ و رادیو تلویزیون تیراندازی شدید بود. در اواخر بعد از ظهر آرامش شومی بر تهران سایه افکنده بود. مغازه ها بسته بود، اکثر مردم در خیابانها نبودند و واحدهای نظامی در حال آماده باش در

ص: 428

خودروهای خود مستقر بودند. ناظری تعداد کشته شدگان دیشب را 500 نفر حدس زده است. احتمالاً تظاهرکنندگان بیشتری در نتیجه خشونتهای امشب کشته خواهند شد. چون مخالفین سعی می کنند نیروهای امنیتی را تا گسیختگی کامل تحت فشار قرار دهند.

2- طبق اعلام قبلی کارگران شرکت برق در بیشتر ساعات امروز صبح، برق سرتاسر ایران قطع بود. وزارت آموزش و پرورش تمام مدارس تهران را تا 13 نوامبر تعطیل نمود.

3- ناظرینی که امروز صبح مناطقی از تهران را بعد از تظاهرات گسترده و تیراندازیهای شدید شب گذشته بررسی کردند، هیچ گونه نشان و مدرکی از اینکه این مکان صحنه نبرد باشد، به دست نیاوردند. برخلاف معمول به اموال آسیب نرسید. در همین حال در محوطه اطراف سفارت، شعارهای ضدآمریکایی جدیدی روی دیوارها وجود دارد و در چند خیابان پوسترهای دست نویس با شعارهای ضدآمریکایی و ضد شاه به چشم می خورد. در پاسخ به کوششهایی که از جانب تظاهرات کنندگان برای رسیدن به محوطه سفارت صورت گرفته بود، تعداد سربازان محافظ محوطه افزایش یافته است.

4- بر طبق گزارشات، شیراز امروز آرام بود. در تبریز رئیس آمریکایی پروژه سازمان ملل به کنسول گفت که دفتر اداره و ماشین سازمان ملل امروز صبح به آتش کشیده شد. ناآرامی به شدت در اصفهان ادامه دارد و کنسول گزارش می دهد که در مساجد جداگانه حداقل سه ملا به مردم گفته اند تا منازل آمریکاییان را مورد شناسایی قرار دهند و به زور وارد آن منازل شوند و اسباب و اثاثیه آنها را در خیابان ریخته به آتش بکشانند. با وجود این، ملایان گفته اند که به خود آمریکاییان آسیب نرسد.

در مدخل خیابانها علاماتی زده شده که مشخص می کند کدام خانه از آمریکاییان می باشد. شب گذشته 5 اتومبیل که متعلق به آمریکاییان بود با بمب آتش زا منهدم شد. شب قبل از آن هم خانه یک آمریکایی با انفجار کپسول گاز که توسط آدمهای مزاحم صورت گرفت تقریباً کاملاً تخریب شد. اما هیچ آمریکایی صدمه ندیده است.

5- سفارت در حال دریافت گزارشات جدیدی است مبنی بر این که افسران رده متوسط نیروی هوایی و نیروی دریایی شاهنشاهی ایران معتقدند که شاه، قادر به حفظ موقعیت خویش نیست و مجبور است کشور را ترک نماید.

6- مصاحبه آیت الله خمینی در تلویزیون دولتی آمریکا در شب گذشته شامل اظهارنظرهای ذیل می باشد:

... انتقاد از آمریکا به خاطر تحمیل سلطنت پهلوی بر ایران و غارت منابع ملی ایران.

... نیاز به «پایگاههای نظامی آمریکا» در صورتی که حامیان وی قدرت را به دست گیرند مورد ارزیابی مجدد قرار خواهد گرفت. ... در مورد قراردادهای جاری ایران و آمریکا، به خصوص قرارداد فروش 20 میلیارد دلاری تسلیحات، آن قراردادهایی که به نفع «مردم مستضعف» نباشد، لغو خواهد شد. و آن دسته از قراردادهایی که مربوط به توسعه کشاورزی

ص: 429

است، ممکن است ادامه یابد.

... اسرائیل ظالم و ستمگر است و در صورتی که شاه سرنگون شود ایران دیگر به اسرائیل نفت صادر نخواهد کرد. ... در صورت لزوم شاه بایستی با زور و قوه قهریه سرنگون شود و پیروان وی حاضر به ایثار جان خودشان در این راه می باشند.

7- سفارت آمریکا و انگلستان به شهروندان خود توصیه نموده اند - که در صورت امکان - وابستگان خود را در خانه نگاه دارند. و چنانچه مجبور به حرکت در شهر هستند از حضور در اجتماعات مردم و آمد و شد در قسمت جنوب شهر خودداری ورزند. و قبل از تاریک شدن هوا به خانه ها بازگردند.

8 - ظاهراً فرودگاه تهران باز است و امروز شرکت هواپیمایی پان آمریکن خدمات خود را طبق روال عادی ارائه می کند. ونس

تظاهرات شب دوم دسامبر در شمال تهران

سند شماره 242 خیلی محرمانه3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11813به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: تظاهرات شب دوم دسامبر در شمال تهران خلاصه: تظاهرات مذهبی در مناطق شمالی تهران، قبل و بعد از ساعات منع عبور و مرور رخ داد. مأمورین سفارت گزارشات موثق و عینی گرد آورده اند که این تظاهرات خصوصیات فعالیتهای ماه محرم را دارد. نظامیان آشکارا اقدام به تیراندازی هوایی کرده اند. گمان می رود تلفات اندک باشد. شرکت مردم چشمگیر بوده است. پایان خلاصه.

1- مأمورین سیاسی گفته های موثق شاهدان عینی آمریکایی را کنار هم گذاشته و تصویری از تظاهرات مذهبی در مناطق شمالی تهران دروس، قلهک، قیطریه و نیاوران ارائه می کنند.

2- حدود ساعت 18:30 هنگامی که واحدهای نظامی به مسجد قبا رسیدند، فعالیتها آغاز گشت. آنان به جمعیت جمع شده و مقامات مسجد اطلاع دادند که جهت برگزاری مراسم مجوز نگرفته اند. پس از آن واحدهای نظامی مسجد را بسته و جمعیت گرد آمده، بقیه مراسم را در بیرون مسجد برگزار کرده و سپس در حالیکه فریاد الله اکبر، لااله الاالله و مرگ بر شاه سر می دادند، متفرق شدند. نظامیان با شلیک هوایی و گاز اشک آور جمعیت را در هم شکستند. تعدادی زخمی شدند ولی مرده ای دیده نشده است هر چند که امکان آن وجود دارد.

3- منبع نهضت آزادی ایران به مأمور سفارت اطلاع داد که مقامات مسجد قبا قویاً طرفدار سخت گیری خمینی مبنی بر مخالفت با اخذ مجوز از پلیس جهت برگزاری مراسم، می باشند. آنان در حال تدارک اقدامی جهت برگزاری مراسم دیگری بیرون از مسجد در عصر روز سوم دسامبر می باشند. این منبع اظهار امیدواری کرد که درگیری جدی با نظامیان رخ ندهد ولی واقعاً خوش بین نبود.

ص: 430

4- از ساعت 19 به بعد مردم در مساجد تمامی مناطق شمالی تهران (و همچنین در بخشهای جنوب و جنوب غربی تهران) شروع به تجمع کردند. درست ساعت 21 (یعنی ساعت شروع مقررات منع عبور و مرور) گروههایی از بعضی مساجد خارج شده و شروع به سر دادن شعارهای فوق الذکر کردند. این گروهها در اکثر خیابانهای اصلی شهر (بین سلطنت آباد و جاده قدیم شمیران) راهپیمایی کردند. یک گروه چشمگیر مسجد تجریش را ترک گفت و نظامیان بالاجبار با اقدام به آتش سنگین آنها را متفرق کردند. ظاهراً تلفاتی رخ داده است ولی تعداد آنها برآورد نشده است. دستجات مردم عملاً در تمامی جاها به شکل مسالمت آمیز راهپیمایی کرده و تخریب در پایین ترین حد خود بود. سازماندهان تظاهرات به ایرانی های کل منطقه تلفن زده و تعداد قابل توجهی از مردم طبقات متوسط یا بالای ایران را همراه با جمع تظاهرکنندگان به خیابانها کشانده و یا با اتفاق آنها از پشت بامها شعار می دادند. دو تن از مأمورین سفارت که پشت بام خانه شان موقعیت ویژه خوبی دارد، خاطرنشان کردند که در طی مسیر راهپیمایی در 50 تا 80 درصد منازل فردی وجود داشت که به شعاردهندگان بپیوندد. افراد شاهد راهپیمایان خاطرنشان کردند که زنان و بچه ها به طور گسترده در راهپیمایی حضور داشتند. بین ساعات 21 و 23 شب، جوّی سرورانگیز بر شهر حاکم شد در حالیکه صدای فریادها در تمام مناطق شمالی شنیده می شد، سازماندهندگان در بعضی موارد از بلندگوهای دستی و شعارهای هدایت کننده استفاده می کردند.

5- بعد از آغاز ساعات منع عبور و مرور نظامیان نسبتاً کمتر در صحنه آشکار شدند. خودروهای رزمی به مساجد خیابان دولت اعزام شده و جمعیت در آنجا، به طور مسالمت آمیز و بدون تیراندازی متفرق شدند. ولی تیراندازیهای بی هدف زیادی در سرتاسر منطقه مزبور شنیده می شد. ظاهراً اگر تلفاتی هم بوده، بسیار کم و در منطقه درّوس و قلهک بوده است. در واقع صرفاً صدای جیغ و فریادهای اتفاقی (که با شعارهای معمولی فرق دارند) در تمامی منطقه شمالی شنیده می شد. تانکها وارد محور جاده قدیم شمیران شده ولی سلاحهای سنگین آنها مورد استفاده واقع نشد. حول و حوش هسته اصلی تظاهرکنندگانی که در نزدیکی منطقه قیطریه گرد آمده بودند و به طرف جنوب حرکت کردند، هیچ گونه فرد نظامی به چشم نمی خورد.

6- وقایع شب مذکور، برای نخستین بار، بسیاری از آمریکاییهایی را که ساکن منطقه هستند و قبلاً تا این قدر نزدیک در معرض تظاهرکنندگان مذهبی نبوده اند، تحت تأثیر قرار داد. ناظران مطلع در مورد مراسم در محرم های گذشته می گویند که این مراسم به وضوح بزرگ ترین و جدیدترین نوع تظاهرات خواهد بود. اساساً به میزان قابل توجهی نگرانی در میان ساکنین خارجی این منطقه بروز کرده است اما با آخرین اطلاعاتی که ما در دست داریم هیچ حادثه ای برای خارجی ها رخ نداده است. بسیاری از ناظرین از اینکه گروههای مذهبی قادر به بسیج جمعیت زیادی می باشند شگفت زده شده اند. به نظر می آید که اقداماتی جهت تداوم تظاهرات

ص: 431

در شبهای آتی صورت گرفته است و چنانچه امکان داشته باشد وسعت آنها افزایش می یابد. شعار دادن و سرود خواندن درست بعد از ساعت 21 تا ساعت 23 که بارش خفیف باران و شاید خستگی حنجره ها سبب شد تا فریادها کاهش یابند، ادامه داشت و عملاً بعد از نیمه شب خاموش گشت. سولیوان

وضعیت کنونی در ایران

سند شماره 243 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0558 68463 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت کنونی در ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) گزارش وضعیت ایران از غروب 2 دسامبر 78 تا صبح 3 دسامبر 78.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه) الف- ساعات آغازین شب تهران آرام بود، تنها نور چراغ ماشینها و تعداد کمی از مغازه های باز، دیده می شد. در ساعت بیست و یک و پنج دقیقه افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی و مدیر تیم فنی نظامی آتش بزرگی را در کوههای مشرف به تهران دیدند. شبیه به همین آتش در شب قبل دیده شده بود. بلافاصله بعد از مشاهده آتش افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی - مدیر تیم فنی نظامی - وابسته نظامی هوانیروز ارتش ایران و دیگر کارکنان دفتر وابسته دفاعی آمریکا از خانه هایشان واقع در شمال و شمال مرکزی تهران از سر و صدا و فریادهای اوج گیرنده ای که از شمال و قسمتهای مرکزی شهر به گوش می رسید آگاه شدند.

از تعداد دقیق مردم شرکت کننده اطلاعی در دست نیست ولی به هر حال چندین هزار نفر در خیابانها، روی پشت بامها، در داخل باغها بوده و همه فریاد می زدند. صداهای بلند زیادی که کاملاً واضح و مشخص بود به گوش می رسید. شاید از بلندگو و بوق شیپوری استفاده می کردند. با سپری شدن شب ناظران دفتر وابسته دفاعی آمریکا صدای آتش تفنگ ها و اسله های اتوماتیک سبک را می شنیدند. در چندین موضع مختلف آتش سلاحهای سنگین (صداهای سلاح با کالیبر بزرگتر) به گوش می رسید.

ب - دیشب هیچ گزارشی مبنی بر اعمال خشونت آمیز نسبت به آمریکاییهای مقیم تهران از طرف اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی دریافت نشد. در یک منطقه ناظری از دفتر وابسته دفاعی آمریکا تعدادی از مردم را در نزدیکی اتومبیل های شخصی آمریکاییان مشاهده کرد لیکن در این مورد هیچ گونه خسارتی گزارش نشده است.

ج - شعارهایی به فارسی و انگلیسی شنیده می شد که عبارت بودند از:

ص: 432

1- مرگ بر شاه 2- خدا خوب است 3- الله اکبر 4- آشغال سفید به خانه ات برگرد 5- یانکی به خانه ات برگرد.

د - وقایع و رویدادهای شب تقریباً دو ساعت پس از شروع پایان یافت. نزدیک به ساعت بیست و سه و پانزده دقیقه در بخشهای شمالی شهر همه چیز آرام بود.

با این حال کارمندان ایرانی دفتر وابسته دفاعی آمریکا امروز صبح گفتند که تیراندازی در قسمت جنوبی شهر تا دو ساعت بعد از نیمه شب ادامه داشته است. آنها از زخمی ها و کشته شدگان اطلاعی نداشتند.

ه - رفت و آمد در صبح سوم دسامبر 78 در تهران کم است و باران نم نم می بارد. تهران الساعه که ساعت هفت و سی دقیقه بامداد به وقت محلی می باشد آرام است.

و- دو حادثه در مورد چگونگی شکل گیری تظاهرات در شب دوم دسامبر 78 به هوانیروز ارتش ایران گزارش شد.

1- منبع اظهار داشت که در شب دوم دسامبر او همراه با صاحبخانه اش بر پشت بام آپارتمانش بود. در خلال تظاهرات چند تلفن به صاحبخانه زده شد که به او می گفتند چه شعارهایی بدهد و در چه ساعتی آنها را عوض کند. یکی از تلفن ها را که منبع پاسخ داد، گوینده به زبان انگلیسی خوبی از منبع درخواست کرد که با صاحبخانه صحبت کند.

به او گفته شد که صاحبخانه روی پشت بام است. گوینده گفت می داند که صاحبخانه روی پش بام است و تقاضا کرد که بیاید پای تلفن و با او صحبت کند. بعد از صحبت، صاحبخانه در حالی که می خندید به منبع گفت الآن دوباره وقت تغییر دادن شعارهاست.

منبع سروان ارتش آمریکا و در خدمت سفارت آمریکا در تهران است.

2- منبع اظهار داشت که درست قبل از آغاز منع عبور و مرور در شب دوم دسامبر 78 از روی پشت بامش شاهد پخش اعلامیه توسط چند ملا (مرد مذهبی) از یک اتومبیل به داخل ساختمانهای مجاور خانه اش بوده است. کمی بعد از ساعت منع عبور و مرور (به وقت محلی ساعت 9 شب) مردم شعارهای مختلفی را سر دادند. (پاراگراف ج) منبع همچنین اظهار داشت شاهد پرتاب ترقه هایی از چندین ساختمان به داخل خیابان بوده است. او می پنداشت چنین می کنند تا آن را تیراندازی وانمود نمایند.

منبع سرگرد نیروی هوایی آمریکاست که در تهران کار می کند.

ز- منبع که خود معلم دانشکده نظامی ارتش شاهنشاهی ایران است و قبلاً نیز اطلاعاتی را به این اداره گزارش داده است چنین اظهار می دارد:

در دوم دسامبر ساعت دوازده و چهل و پنج دقیقه که معمولاً کلاس در ساعت سیزده و سی دقیقه تمام می شود دانشجویان سال سوم دانشکده افسری را (که تقریباً 300 نفر بودند) از کلاس بیرون آورده و به آنها اسلحه و مهمات دادند. زمانی که منبع جهت رفتن به خانه به راننده اتوبوسش مراجعه می کند در محل از هیچ یک از آنها خبری نبود. وقتی که از سرهنگ

ص: 433

ایرانی سئوال می کند راننده اتوبوسش کجاست؟ به او گفته می شود که از آنها جهت کمک به انتقال سربازهایشان استفاده شده است. شواهد و قرائن بیانگر این است که نیروهای نظامی دانشجویان سال سوم دانشکده بوده اند. منبع قبل از اینکه نیروها آنجا را ترک کنند وسیله نقلیه ای جهت رفتن به خانه به دست آورد. او نمی تواند تأیید نماید که نیروهای نظامی (دانشجویان) را واقعاً به خیابان برده باشند.

ح- راننده دفتر وابسته دفاعی آمریکا گزارش داد که در بعد از ظهر سوم دسامبر در تقاطع روزولت-تخت جمشید سربازان دو نفر را با تیر زدند. این ناحیه در غرب سفارت آمریکا قرار دارد. او اظهار داشت که آن دو مرد از سوی یک موتورسیکلت سوار مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و علت این امر را نمی داند. کارمند بخش اجرایی از دفتر وابسته دفاعی به محل حادثه رفت و تأیید کرد که موتورسیکلت شکسته ای کنار دیوار سفارت قرار گرفته است.

نظریات تهیه کنندگان: تعداد تأیید شده کشته شدگان عملیات شب گذشته معلوم نیست.

گزارش سیاسی - امنیتی، سوم دسامبر

سند شماره 244 خیلی محرمانه3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11815به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، سوم دسامبر خلاصه: تیراندازی شدید پس از ساعت منع عبور و مرور شبانه در شب گذشته. گرد آمدن بر روی پشت بامها، تیراندازی شدید دیروز در اصفهان. مدارس تهران به مدت ده روز تعطیل شد. دولت می گوید که مخالفان از سلاح استفاده کرده اند. دولت اطاق اصناف را منحل می نماید. موج انتقاد در مجلس. چند تظاهرات در شمال سفارت. پایان خلاصه.

1- دیشب تظاهرکنندگان با منع عبور و مرور مجدداً مقابله کردند و به خیابانها آمدند. تهرانیها چندین ساعت به تیراندازی از آن جمله شلیک سلاحهای خودکار و حرکت تانکها در شهر گوش دادند. اکثر تیراندازیها هوایی بود. ولی دولت اعتراف می کند که در این تیراندازیها پنج نفر کشته و بیست نفر زخمی شده اند. مسئولین حکومت نظامی مانع تشکیل جلسات مذهبی در مسجد قبا در شمال تهران شدند و می گویند که شرکت کنندگان در مراسم مذهبی از مسئولین اجازه برپایی مراسم را نگرفته اند (در تلگرام جداگانه ای گزارش می شود). یک تحول جدید، تجمعات پشت بامی پس از ساعت شروع مقررات منع عبور و مرور بود که طی آن مردم شعارهای مذهبی سیاسی را بر فراز پشت بامها سر می دادند، صدای بلندگوها هم به این غوغا اضافه شده بود. ما در حال بررسی شایعه ای هستیم که بر طبق آن این نمایش با افروختن آتشی به عنوان علامت در کوههای شمال شهر آغاز گردید. آتش مهیبی از فراز شهر تهران دیده می شد. قسمتهایی از شهر برای دومین بار دچار قطع برق شد که ساعتها ادامه داشت.

2- کنسولگری آمریکا در شیراز به جز قطع جریان برق وضع را روی هم رفته آرام گزارش

ص: 434

می کند. مغازه ها دیروز همگی تعطیل بودند، ولی امروز حدود 25% مغازه ها باز هستند. اهواز نیز گرچه با قطع جریانهای آب و برق مواجه گردید آرام بود. کنسولگری گزارشاتی از درگیری خشن روز جمعه در بوشهر، بار و جهرم دارد. کنسولگری آمریکا در اصفهان گزارش می دهد که دیروز درگیری شدیدی که همراه با تیراندازی در حداقل هشت نقطه شهر بود به وقوع پیوست. بلندگوها از بالای ساختمانها مردم را به جهاد علیه رژیم فرامی خواندند. مردم اشیائی را از بالای بامها به طرف سربازان پرتاب کردند، و به مدت سه ساعت از خاموش کردن بلندگوها توسط آنها ممانعت نمودند. جماعتی که در یک کمین افتاده بودند و توسط سربازان تعقیب می شدند به داخل مسجدی گریختند. افراد مستقر در بام این مسجد تکه های آجر و موزائیک به طرف سربازان پرتاب می کردند که تعدادی از آنها مجروح شدند. کنسول از پزشکان محلی کسب اطلاع کرد که اجسادی را به بیمارستانها آورده اند. ارتش واحد کمکهای اولیه در بیمارستانهایی که تعطیل بوده اند مستقر کرده است. تظاهراتی در سه روستای اطراف وجود داشته است.

در یکی از این روستاها مردم شعار ضدبیگانه سر دادند و اوراق تبلیغاتی داس و چکش دار را به آتش کشیدند. در اصفهان در سه روز پیش حکومت نظامی توسط نیروی هوایی و واحدهای هوانیروز ارتش تکمیل گردید. سربازان هوانیروز انضباط کمتری داشته و به بدرفتاری و فحاشی متهم هستند، مردم خشمگین یکی از آنها را کتک زدند. هوانیروز از مستشاران آمریکایی خواسته است که آرم هوانیروز را از اونیفورمهایشان بردارند. دیروز بمبهای آتش زا به طرف دفتر فرعی شرکت فورد و کامیونی که در محل زندگی کارکنان آمریکایی پارک شده بود پرتاب شد ولی به کسی آسیب نرسید. دیروز روی هم هشت ساعت جریان برق در اصفهان قطع بود. گزارش می دهند که نیروی هوایی شاهنشاهی قصد داشت که در صورت قطع جریان برق نیروگاه برق را اشغال نماید ولی موفق به این کار نشد. اگر بتوان مغازه هایی را بازیافت احتکار مواد غذایی زیاد است، نتیجتاً قیمتهای کالاهای عمده 50 تا 200 درصد افزایش یافته اند.

3- مجلس دیروز جلسه علنی داشت و سه بار از دولت ازهاری انتقاد شدید شد. وکلای مخالف دولت به کشتار و تظاهرات و سانسور مطبوعات اشاره نمودند. دیروز وزیر بازرگانی اعلام داشت که اطاق اصناف منحل شده و بعد از چهارم آوریل انتخابات جدیدی برگزار خواهد شد.

دلیل انحلال اطاق اصناف کوتاهی در انجام وظایفش ذکر گردید. دولت ایران همچنین اسامی شش معاون جدید وزارت اقتصاد و دارایی را اعلام کرد: حسن هادوی، حسن علی رجایی، سیدمحمد میرمیران، عبدالرحیم صدریه و بیژن نوری.

4- تیمسار ازهاری نخست وزیر ایران دیروز به توجیه عمل ارتش در برابر تظاهرکنندگان پرداخت و قصد داشت که شور مذهبی را از شور سیاسی جدا کند. در جلسه دو ساعته که با

ص: 435

حضور یک صد تن از نمایندگان گروههای مختلف برگزار شد، ازهاری اظهار داشت که او را نصیحت می کنند که تمام اجتماعات را ممنوع نماید، ولی وی به عنوان نخست وزیر کشور شیعی مایل به این کار نیست. وی گفت که به هر حال خائنین و بیگانه پرستان از این مراسم سوءاستفاده کرده اند.

نیروهای نظامی سعی کردند که صدمات را کم نمایند ولی مجبور شدند که این حملات را خنثی کنند. او گفت که حزب توده در میان مردم اعلامیه پخش نموده و به آنها دستور داده که تظاهرات را چگونه برگزار کنند. در اظهارنظر دیگری، ازهاری مجدداً به فعالیت حزب توده اشاره کرد که قصد دارد مراسم عزاداری را به هرج و مرج تبدیل نماید. وی ادعا نمود که طرح توطئه ای را از جانب حزب توده برای تظاهرات، قتل و آتش زدن اموال مردم در تظاهرات در دست دارد. ازهاری روحانیون را دعوت کرد تا نقاب از چهره این توطئه گران بردارند تا مردم توسط آنها به انحراف کشیده نشوند.

5- دولت اظهار می دارد که بعضی از تظاهرکنندگان علیه نیروهای امنیتی از سلاح استفاده کرده اند. سفارت از منبع نظامی کسب اطلاع کرده که واحدهای نظامی که دیروز اتومبیلهایی که از کرج به سوی تهران می رفتند مورد بازرسی قرار دادند و چهار اتومبیل را که سلاح حمل می کردند پیدا کردند که دو اتومبیل را توقیف نموده و دو اتومبیل دیگر موفق به فرار شدند. شاهدان عینی آمریکایی به منابع خبری آمریکا از ایرانیانی که شب گذشته در شمال خیابان پهلوی (نزدیک رستوران چاتانوگا) با ضبط صوت، فریادهای مردم و صدای تیراندازی را با صدای بلند پخش می کردند تا همسایگان را بترسانند اطلاع دادند.

6- دیروز دولت اعلام داشت که ایران در بازیهای آسیایی که قرار است از نهم دسامبر در بانکوک برگزار شود شرکت نخواهد کرد.

7- ناآرامی امروز هم ادامه دارد. دولت اعلام نموده که مدارس تهران تا سیزدهم دسامبر تعطیل خواهند بود. (با وجود این مدرسه آمریکاییها در تهران فردا چهارم دسامبر باز خواهد شد).

امروز صبح مغازه های زیادی باز شدند، اما در اواسط روز مثل دیروز همگی بستند. حتی بعضی از شعب بانک ملی بسته است. افسر ناظر سفارت گزارش می دهد که جنوب تهران کاملاً تعطیل اما آرام است. مردم در اطراف پرسه می زنند و ظاهراً (بیهوده) به دنبال مغازه های باز هستند. در مرکز و شمال تهران تیراندازی شده است. راننده سفارت که از میان جمعیت در میدان 25 شهریور در شمال سفارت عبور کرده می گوید سربازان به روی جمعیت تظاهرکننده آتش گشودند.

منبع مطبوعاتی آمریکا در ایران در همین رابطه می گوید که بیشتر تیراندازیها هوایی بوده و سربازان از قنداق تفنگهایشان علیه تظاهرکنندگانی که رفت و آمد را مختل کرده بودند استفاده نمودند. امروز هنوز گزارشی از تعداد کشته شدگان نرسیده است. تظاهرات همراه با

ص: 436

تیراندازیهای زیاد که اکثر آنها ظاهراً هوایی است در چند منطقه در شمال سفارت در جریان است.

8 - وزیر دادگستری حسین نجفی اعلام داشت که 120 زندانی سیاسی از زندان آزاد خواهند شد و اظهار امیدواری کرد که ترتیب آزادی تعداد بیشتری از بازداشت شدگان داده خواهد شد. (در تلگرام جداگانه گزارش خواهد شد). سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 30، سوم دسامبر 78

سند شماره 245 سری3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 305906به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 30، سوم دسامبر 78 1- نقض عبور و مرور شبانه بار دیگر منجر به رویارویی تظاهرکنندگان با مأموران حکومت نظامی و تیراندازی شدید در شب گذشته گردید. تهران در ساعت پنج بعد از ظهر به وقت محلی آرام بود ولی امشب احتمال وقوع آشوبهای عمده دیگری وجود دارد.

2- شیراز امروز آرام گزارش می شود فقط قطع برق وجود داشته و شاید 25 درصد از مغاز ه ها که بعد از اعتصاب همگانی دیروز بسته بودند امروز باز هستند. به استثنای قطع آب و برق در اهواز، این شهر آرام گزارش شده است. در اول دسامبر در سه نقطه از حوزه خلیج فارس درگیریهای خشونت بار روی داد.

3- درگیری خشونت بار هنوز در اصفهان ادامه دارد و حداقل دیروز در هشت نقطه از شهر تیراندازی شد. تعداد افراد حکومت نظامی در اصفهان توسط نیروی هوایی و واحدهای هوانیروز تکمیل شد. همچنین در سه دهکده نزدیک شهر تظاهراتی بر پا شد که در یکی از آنها تظاهرکنندگان شعارهایی ضدبیگانه سر داده و پرچمی را که علامت داس و چکش داشت به آتش کشیدند. بمبهای آتش زا به دفتر شعبه نمایندگی شرکت فورد و همچنین داخل پارکینگ کامیونها نزدیک جایی که کارمندان آمریکایی زندگی می کنند پرتاب شد اما صدمات جانی دربر نداشت. زمانی که در اصفهان مغازه ها باز کنند احتکار به وقوع می پیوندد و قیمتها برای اقلام عمده نتیجتاً 50 تا 200 درصد بالا می رود. در نتیجه قیمت مواد غذایی از 50 به 200 درصد افزایش یافته است.

4- با اعلام این مطلب از سوی دولت که برخی از تظاهرکنندگان علیه نیروهای امنیتی از سلاح گرم استفاده نموده اند، امروز وضع ناآرام ادامه پیدا کرد. گزارش شده دیروز در بازرسی اتومبیلها، چهار اتومبیل کشف شد که از کرج (در غرب تهران) به تهران می آمدند و سلاح حمل می نمودند.

5- شب گذشته تظاهرات مذهبی وسیعی در شمال تهران به وقوع پیوست، مردمی که روی بیشتر پشت بامها در مسیر تظاهرات بودند به همراه آنها شعار می دادند.

ص: 437

6- نخست وزیر ژنرال ازهاری، اعلام نموده است که تظاهرکنندگان از بلندگو برای پخش سر و صدای جمعیت، شعارها و صدای شلیک اسلحه برای به آشوب کشاندن عزاداری ماه محرم استفاده می کنند. خبرهایی وجود دارد مبنی بر اینکه نیروهای دولتی سعی می کنند جلوی تظاهرات را بگیرند و بیشتر تیراندازیها هوایی بوده است. با وجود این وقتی که واحدهای نظامی در فشار شدید قرار گرفته و ناگزیر به تیراندازی به سوی جمعیت شدند تعدادی زخمی و کشته بر جای ماند.

7- در نظر دارند، در چهارم دسامبر، مدرسه آمریکاییان را بازگشایی نمایند. جماعت آمریکایی به شدت نگران و عصبی است به ویژه از زمانی که خیلی از تظاهرات و برخوردها در مناطقی که بیگانگان زندگی می کنند به قوع پیوسته است.

8- اواخر بعد از ظهر، یعنی دوم دسامبر کارمندان شرکت استاندارد اویل که بزرگ ترین شرکت تولید کننده عضو کنسرسیوم است، اعتصابشان را آغاز کردند و باعث قطع تولید 425000 بشکه نفت در روز شدند. در نتیجه مجموع نفت خام تولید شده در 3 دسامبر به 5/5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. بر طبق نظر مقامات شرکت کارمندان شرکت استاندارد اویل منحصراً در پاسخ به دعوت آیت الله خمینی اعتصاب کردند. با توجه به اینکه استاندارد اویل در تسهیلات موجود در جزیره خارک با شرکت اصلی اسکو شریک است، منابع شرکت بیم دارند که تب اعتصاب گسترش یابد. پالایشگاه آبادان در حد طبیعی به کار خود مشغول است، پالایشگاه شیراز تعطیل مانده است و پالایشگاه تهران با نصف ظرفیت خود کار می کند.

ونس

اوضاع جاری کارگری در بخش عمومی

سند شماره 246 خیلی محرمانه3 دسامبر 1978 - 12 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11817 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - با اولویت موضوع: اوضاع جاری کارگری در بخش عمومی 1- خلاصه: بخش خدمات عمومی ایران همچنان بر اثر مشکلات کارگری به حالت مختل به سر می برد. کارمندان در وزارتخانه های دولتی کم کاری می کنند، شرکت توانیر عمداً برق را قطع می کند، تهدید به انجام یک اعتصاب عمده توسط کارمندان ایران ایر، تداوم ناآرامیها در بین کارمندان شرکت ملی نفت در تهران و اعتصاب در بانک مرکزی از مشکلات عمده به شمار می روند. برای روز اول دسامبر درخواست اعتصاب عمومی شده است و اثرات بلندمدت آشوبهای اخیر بر اوضاع کارگری تا هنگامی که خاتمه نیافته کاملاً مشخص نخواهد بود. پایان خلاصه.

2- دولت ایران تلاش می کند تا نظم را مجدداً بر حوزه های کارگری که به دنبال مقاومت

ص: 438

منفعلانه کارمندان وزارتخانه های دولت در تهران دچار سردرگمی مانده است برقرار نماید. به نظر می رسد کارمندان در وزارتخانه های مربوطه حضور دارند ولی یا به هیچ وجه کار نمی کنند و یا ظاهراً به دلیل نوعی ترس با سرعت بسیار کمی کار می کنند. از زمان روی کار آمدن حکومت نظامی پیشرفت کمی در تصحیح این شرایط حاصل شده است. نمایش قدرت از جانب مقامات دولتی گرچه به طور موقت مؤثر بوده است اما در مواردی بدون اینکه پیشرفت قابل توجهی در جهت یک راه حل رضایت بخش حاصل شود موجب منزوی شدن بیشتر کارمندان شده است. تصمیمات و خدمات مهم وزارتخانه ها با کندی اتخاذ و یا ارائه می شوند.

3- شرایط جاری در شرکت تولید و انتقال نیرو (توانیر) نمایش دهنده فقدان مدیریت تصمیم گیری در بخش های عمومی و تمایلات سرسختانه کارگران می باشد. الف - صادق وزیری (محفوظ بماند) مدیرعامل شرکت توانیر به یکی از کارمندان سفارت گفت خاموشی های اخیر نتیجه اقدامات معترضانه و عمدی حدود هزار نفر از کارمندان ناشناس در توانیر می باشد که در شش کارخانه تولید نیرو که برق تهران را تأمین می کنند سرگرم کار هستند. کارگرانی که از لحاظ سیاسی ناراضی هستند تولید برق را در یک کارخانه کاهش می دهند و خواستار کاهش بار در شبکه می شوند و بدین ترتیب در مناطق مختلفی از تهران خاموشی های منطقه ای ایجاد می کنند. وزیری توضیح داد در شرایطی که مدیریت توانیر می داند چنین فعالیتهایی صورت می گیرد احساس می کند که بهتر است به کارگران اجازه دهند اعتراض خود را به چنین صورتی نشان دهند تا به جای آن با اعمال زور به مقابله پرداخته و این احتمال را به وجود آورد که در تجهیزات تولید نیرو خرابکاری های عمده ای به وجود آید.

4- پدیده مشاهده شده اخیر مبنی بر وقوع مجدد اعتصابهای «پایان یافته» که با ارائه درخواستهای سیاسی قوت بیشتری گرفته است همچنان ادامه دارد. همانطور که توسط سفارت گزارش شد، در صبح 29 نوامبر اعتصاب کوتاه مدتی توسط کارمندان ایران ایر در فرودگاه مهرآباد صورت گرفت. علاوه بر این کارمندان شرکت نفت در پالایشگاه تهران و در دفتر مرکزی شرکت ملی نفت شدیداً سیاسی هستند و در طی هفته گذشته کارگران بیشتری به اعتصابیون پیوسته اند (به تلگرام 11701 مراجعه کنید). کارمندان بانک مرکزی نیز به دلایل کاملاً اقتصادی اعتصاب کرده اند. خواسته های آنها عبارتند از: تسهیلات بیشتر در اعطای وام و طرح پاداشهای بیشتر اما بسیاری از ناظرین معتقدند چنین اقدامی عمدتاً بر اساس تحریکات سیاسی صورت پذیرفته و بنابراین حدس زدن در مورد خاتمه یافتن آن مشکل می باشد. این اعتصاب که با اقدامات کارمندان دفتر مرکزی بانک ملی همراه شده در زمان نامناسبی صورت گرفته است زیرا نظام بانکی و بازار مبادلات خارجی هنوز تحت فشارهای غیرمتعارف هستند.

5- مخالفین خواستار برپایی یک اعتصاب عمومی در یک دسامبر هستند و به نظر می رسد که در تهران به مورد اجرا گذاشته شود. تا مدتها اثرات بلندمدت آشوبهای اخیر بر اوضاع کارگری مشخص نخواهد شد. سولیوان

ناآرامیهای داخلی در ایران، 2 دسامبر 78

ص: 439

سند شماره 247 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0300 669 14 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران ، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ناآرامیهای داخلی در ایران، 2 دسامبر 78 16- خلاصه (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در طول ماه محرم ناآرامیهای داخلی در تهران و اصفهان ادامه دارد. در طی ساعات صبح و بعد از ظهر دوم دسامبر 1978 خشونتهای پراکنده ای در نقاط متعددی در تهران رخ داد. تظاهرکنندگان در اصفهان، بر خلاف سیاست مقامات نظامی راهپیمایی نمودند.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی): این گزارش حاوی اطلاعات خام است و نباید منحصراً بر اساس این گزارش طرح ها و یا برنامه هایی تهیه و یا اصلاح گردد.

ب - (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع، یک عضو هیأت مستشاری نظامی آمریکاست. وی اطلاع داد: برنامه قطع برق پنج روز آتی مناطق تهران را به دست آورده است. این خاموشی ها قرار است به ترتیب زیر به اجراء درآید: دوم دسامبر 9 تا 12، چهارم دسامبر از 7:30 تا 21:30 و ششم دسامبر از 9 تا 12.

(تاریخ اطلاع: 2/12/78؛ تاریخ و محل کسب خبر 2/12/78، تهران، منبع: سرهنگ دوم جیمز والینگ، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا، ب - 2، مأمور ویژه: فرانک م هویی، ناحیه 72).

ج - (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع افسر عالیرتبه نظامی آمریکا است و اطلاعات زیر را از هم ردیف ایرانی خود کسب کرده است: دولت ایران به کارکنان شرکت برق اجازه داده است که خاموشی های برنامه ریزی شده را به اجراء بگذارند، زیرا احساس شده است که: اگر جلوی خاموشی های موقتی گرفته شود ممکن است کارگران در تجهیزات خرابکاری نمایند، که منجر به خسارت جدی به ماشین آلات شود و دوره های خاموشی طولانی تر گردد. (تاریخ خبر 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78 تهران، ارزیابی: ب - 2، منبع : 1 - OC، مأمور ویژه فرانک هویی - ناحیه 72).

د - (بدون طبقه بندی) بازنگری پرونده های مأمورین مرکز اطلاعات سفارت آمریکا در تهران اطلاعات زیر را در رابطه با حوادث و ناآرامیهای داخلی در تهران در طی ساعات 7:30 صبح الی 11:50 شب مورخ 2 دسامبر 78 آشکار ساخت. (برای سهولت در فهم، گزارش ها به دسته بندیهای عمده تقسیم شده است. منبع گزارش دهنده ما رویدادهای زیر را به عنوان گزارشاتی قابل اعتماد فهرست بندی کرده است)

ص: 440

1- تظاهرات و درگیریهای عمده:

9 صبح - تظاهراتی در مجاورت خیابان 45 متری و کوروش کبیر (شرق تهران) در حال انجام بود.

10:10 صبح- تقریباً 200 تظاهرکننده در اطراف بانک ملی مقابل سفارت آلمان واقع در خیابان فردوسی اجتماع نموده بودند. جمعیت کوشش می نمودند که وارد بانک شود، ولی به وسیله گاز اشک آور متفرق شدند. (جنوب تهران) 10:30 صبح- تعداد 400 الی 500 نفر به وسیله پلیس در خیابان پهلوی و پارک شاهنشاهی متفرق شدند. یک انفجار گزارش شد. (مرکز تهران) 10:45 صبح- بین 500 الی 800 نفر در میدان فردوسی دست به اغتشاش زدند. 200 نظامی به طرف جمعیت شلیک کردند، مغازه ها بسته و یا در حال بستن بودند. (جنوب تهران) 11:20 صبح- دو کامیون سرباز در حال دستگیری مردم در خیابانهای کریمخان زند و ایرانشهر بودند. (مرکز تهران) 11:30 صبح- 2000 تا 3000 نفر در خیابان روزولت در حال حرکت به طرف جنوب به سمت سفارت آمریکا مشاهده شدند. جمعیت توسط نیروهای نظامی بدون شلیک گلوله متفرق شده و به دسته های کوچکتر تقسیم شدند (مرکز تهران) 11:30 صبح- تظاهرکنندگان در تقاطع خیابانهای شاه - پهلوی در حال حرکت به طرف پایین خیابان شاه بودند (مرکز تهران) 11:30 صبح- جمعیتی بین 100 الی 150 نفر در خیابان کریمخان زند جمع شدند و نظامیان بدون درگیری آنان را پراکنده ساختند. (مرکز تهران) 12:20- جمعیت انبوهی در داخل دانشگاه تهران گرد آمده بودند. سربازان سه نفر را به گلوله بستند. (غرب تهران) 15:25- در تقاطع خیابان آیزنهاور و استوار لشکری گروهی از مردم در تمام جهات پراکنده می شدند. سربازان تیراندازی هوایی می کردند. و اتوبوس آبی رنگی سوخته شده بود. در تمام طول صبح صدای تیراندازیهای پراکنده به گوش می رسید.

15:45- در نزدیکی محلی که قبلاً ذکر شد، پمپ بنزینی در خیابان تاج واقع در شمال آیزنهاور در اثر آتش سوزی منفجر شد.

در خیابان داریوش تظاهرات برپا بود و سربازان به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی می کردند. (غرب تهران) 19:15- در حدود 200 نفر در قیطریه به سمت جنوب حرکت می کردند و گروهی دیگر در حدود 50 تا 75 نفر نیز در چیذر به سمت جنوب می رفتند (شمال تهران) 20:45- بین 500 الی 600 نفر در منطقه جماران در مجاورت مسجدی در خیابان دولت و قیطریه مشغول تظاهرات بودند. (شمال تهران)

ص: 441

2- گزارش کشتارها:

11:25- 6 جسد که در تقاطع شاهرضا و پهلوی افتاده بودند، شمارش گردید.

15:10- در طی ساعات صبح، 50 الی 100 جسد در مقابل ساختمان مجلس مشاهده شد.

3:45 بعد از ظهر - چهار جسد در نبش خیابانهای آیزنهاور و استوار لشکری مشاهده شد.

حوادث ضدآمریکایی:

13:50- گزارش دریافت شد که شرکت بین المللی آمریکایی بل، دو بار تهدید به بمب گذاری شده و سه تلفن تهدیدآمیز در طی صبح دریافت نموده است. اما در محلهای ذکر شده بمبی پیدا نشد.

16:30- پیام زیر در روی شیشه جلوی ماشین یکی از آمریکاییان پیدا شد: «اجنبی ها، بدین وسیله به شما اخطار می شود که در اسرع وقت ایران را ترک کنید، در صورت عدم توجه بدون هیچ ترحمی کشته خواهید شد. امضا: ملت».

16:45- یکی از کارکنان آمریکایی شرکت «ایسیران» اطلاع داد که خانه اش واقع در پلاک 8 خیابان ورزنده (تقریباً سه خیابان دورتر از ساختمان سفارت آمریکا) با بمب آتش زا مورد حمله واقع شده، درب اصلی خانه تخریب شده و همسایگان در خاموش کردن آتش کمک نموده اند.

4- در سراسر روز گزارشهای متعددی در رابطه با تحرکات محدودتر ناراضیان و نیروهای نظامی در شهر که با صدای شلیک گلوله همراه بوده رسیده است. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر 3/12/78 ، تهران، منبع: یادداشتهای مأمورین مرکز اطلاعاتی سفارت آمریکا، ارزیاب: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، اسنادی - 2، مأمور ویژه: رونالد ک. بلیس، ناحیه 72).

ه - (بدون طبقه بندی):منبع (کسی که برای اولین بار گزارش می کند) اطلاع می دهد: در حدود ساعت 2:30 عصر دوم دسامبر 78، منبع از محل اقامت خود واقع در خیابان گلستان چهارم، پیاده به سوی ساختمان کمیساریای نظامی آمریکا در خیابان گلستان پنجم می رفته است. همین که به ساختمان کمیساریا نزدیک می شود، صدای شلیک گلوله ای را در نزدیکی محل می شنود. او به راه خود به سوی درب ورودی پارکینگ ساختمان کمیساریا ادامه داده و در آنجا با زنی ناشناس مواجه می شود که فریاد می زد و به سمت غربی پایین خیابان گلستان پنجم اشاره می کرد. سپس منبع دو نظامی ایرانی را مشاهده می نماید که مردی را از زمین بلند کرده و به عقب یک کامیون ارتشی می اندازند. اگر چه او حادثه را از فاصله 180 متری مشاهده می نموده، ولی به نظرش رسیده که دست ها و پاهای مرد تکان می خورده اند. سربازان سوار کامیون شده و همگی آنجا را ترک کردند. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 3/12/78 تهران، منبع: استوار یکم: آ - ای - اسمیت، مأمور مستشاری ارتش آمریکا، ارزیابی :

ص: 442

اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: اف - 1، مأمور ویژه: جیمی استات، ناحیه 72).(1) و - (بدون طبقه بندی): منبع، مستخدم ایرانی یک خانواده آمریکایی که مدت محدودی است گزارش می دهد و به نظر می رسد که قابل اعتماد باشد، اطلاع می دهد: او از طریق تلفنی به وسیله «دوستی» با خبر شده بود که امروز چهار یا پنج گروه در میدان «ثریا» واقع در نزدیکی عباس آباد تظاهرات خواهندکرد. به او توصیه شده که به خیابان نرود. همچنین دوست منبع اظهار نمود که صدای شلیک گلوله در میدان «توله» شنیده می شده است. و امروز بدتر از دیروز خواهد بود. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، تهران، منبع: عصمت بنیاد، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: اف - 6 ، مأمور ویژه: فرانک - م - هویی، ناحیه 72).

ز - (بدون طبقه بندی): منبع که از کارمندان شرکت «نورتروپ» است و برای اولین بار گزارش می دهد اطلاع داد: در حدود ساعت یازده صبح در مدرسه فنی واقع در خیابان «جردن» سه خیابان دورتر از خیابان «ظفر» تظاهرات برپا بود. جمعیت بین 100 الی 200 نفر تخمین زده می شد و سربازان با تیراندازی هوایی، آنان را متفرق می نمودند. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، منبع آقای دنیس بالتون، ارزیابی: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی: اف - 3، مأمور ویژه: فیلیپ - ل - استارک، ناحیه 72).

ح - (بدون طبقه بندی): منبع، مأمور امنیتی منطقه ای سفارت آمریکا، متن توصیه آمیز منتشره از سفارت آمریکا را تهیه نموده که به شرح زیر است: «2 دسامبر 78، ساعت یازده، میکروفن سفارت» توصیه: حوادث اول دسامبر بیانگر این است که در طی چند روز آینده لازم است که نهایت احتیاط را بنماییم.

1- مدرسه آمریکایی تهران حداقل تا سوم دسامبر بسته خواهد بود. (توصیه بعدی به دنبال این هشدار داده خواهد شد.) 2- تا آنجایی که امکان دارد وابستگان (سفارت آمریکا) می بایستی در منزل بمانند.

3- اگر مجبور هستید که بیرون بروید، از پیاده روی در مناطق شلوغ پرهیز نمایید و از رفتن به جنوب تهران خودداری نمایید.

4- تا اطلاع ثانوی، مرکز اطلاعات سفارت (1333)، 24 ساعته باز خواهد بود.» (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، تهران، منبع: آقای «بنرمن»، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب - 6، مأمور ویژه مقیم در محل «اُلیس» ، ناحیه 72).

ط - (بدون طبقه بندی): منبع، یک معلم آمریکایی مدرسه تهران کامیونتی اظهار داشت که

ص: 443


1- در اصل سند شماره ( 3) وجود ندارد. م.

اطلاعات دست دومی دریافت داشته که چهار تن از افراد حمله کننده به بانک ملی (روبروی سفارت آلمان) کشته شده اند. یک مرد ایرانی که با مدرسه کامیونتی تهران ارتباط دارد، معتقد است که موج اخیر تظاهرات نه تنها ادامه خواهد داشت بلکه تا اواسط دسامبر شدت خواهد گرفت. برای روزهای حوالی یازدهم دسامبر، به علت اهمیت عمیق مذهبی اش نگرانی خاصی وجود دارد. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 3/12/78 تهران، منبع: فیلیپ آرنسون، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب - 6 ، مأمور ویژه: بلیس، ناحیه 72).

ی - (بدون طبقه بندی): منبع، کنسول آمریکا در اصفهان، اطلاع داد که جمعیت بزرگی در خیابان سروش واقع در شمال شرقی اصفهان اجتماع نموده و در حال راهپیمایی به سمت مسجد «مصلا» در جنوب بوده اند. سربازان برای متفرق کردن جمعیت در صحنه نبودند و این اعتقاد وجود داشت که تظاهرات بطور مسالمت آمیز پیش خواهد رفت. منبع بعداً گزارش داد که علیرغم اینکه مقامات نظامی تظاهرات را مجاز ننموده اند، راهپیمایی ادامه داشت. علاوه بر آن سرهنگ دارابی، افسر اجرایی در حکومت نظامی اصفهان، به منبع اطلاع داد که در روز 2 دسامبر هیچگونه اجازه راهپیمایی صادر نشده است و خیابانهای منتهی به مسجد بسته بودند. منبع اظهار عقیده کرد که در طی چند روز آینده فعالیتهای خشن، آرام خواهد شد؛ زیرا ملاهای ایرانی (رهبران مذهبی اسلامی) نمی خواهند که فعالیتها خیلی زود به اوج برسد. بر طبق نظر منبع، دوره ای که باید مراقب بود، 7 تا 11 دسامبر است. منبع گفت که، تظاهرات در اصفهان حداقل بوده است، چون به نظر می رسد که نیروهای ضددولتی تاکتیک فعالیتهای اعتصابی را حداقل در طی نیمه اول ماه محرم برگزیده اند.

(تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر 2/12/78 اصفهان، منبع: دیوید مک گافی، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب - 2، مأمور ویژه: اولیس، ناحیه 72 و رابرت هافمن و مأمور ویژه وارن اسمیت، اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، یگان 7201).

ک - (بدون طبقه بندی): منبع، نماینده سازمانی نظامی وابسته به شرکت هواپیمایی «گرومن» تأیید نمود که علیرغم این حقیقت که مقامات حکومت نظامی اجازه برای تظاهرات نداده اند، جمعیت در حال تدارک راهپیمایی به سوی مسجد «مصلا» بودند. او افزود که قطع پراکنده برق (برق از ساعت 9 صبح قطع بود) عمداً به وسیله کارگران اعتصابی صورت گرفته است. در مورد تأمین برق، اصفهان با این مسئله روبروست که 24 ساعت روشنایی و 24 ساعت خاموشی داشته باشد. از جانب کارگران اعتصابی به ارتش اخطار شده که کارهای شرکتهای برق را برعهده نگیرد. آنان تهدید کردند که اگر ارتش کار تأمین برق را به عهده بگیرد، آنها سدهای آبی تأمین برق را منفجر خواهند کرد. منبع افزود که شرکت «گرومن» و مغازه داران ایرانی روزها تعطیل هستند. (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78 - اصفهان، منبع «جاوید هاتفی» ، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: ب - 3، مأمور ویژه: «هافمن، دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، یگان 7201).

ص: 444

ل - (بدون طبقه بندی): در حدود ساعت یک بعد از ظهر، در منطقه شرق یا جنوب شرقی ساختمان شماره 2 گرومن صدای شلیک اسلحه های خودکار شنیده می شد. این صدای تیراندازی توسط افراد مختلفی در ساختمان شنیده شد. (تاریخ خبر: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، منبع، مشاهدات مأمور ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، ارزیاب: الف - یک، مأمور ویژه اسمیت و هافمن - یگان 7201).

م - (بدون طبقه بندی): اطلاعات زیر هم در مورد تظاهرات در منطقه اصفهان در طی ساعات عصر به دست آمده است:

1- در پایین شهر اصفهان یک بانک (NFI) در حال سوختن بود. (منبع: چاک وستفال - مأمور امنیتی هلیکوپترسازی بل).

2- منبع در حدود ساعت 1:30 بعد از ظهر در خیابان شاهپور «نزدیکی تقاطع خیابان شیخ بهایی به سمت شمال راه می رفت که با جمعیتی در حدود 200 نفر از ایرانیان که اکثراً در حدود 20 سال سن داشته اند مواجه می شود، منبع مشاهده می کند که ماشین حمل و تخلیه زباله در وسط خیابان واژگون گردیده و به آتش کشیده شده بود. ناگهان جمعیت به سمت غرب پیچیده و بسیاری از مردم با مشتهای گره کرده به شعار دادن می پردازند. بعد از آن منبع نیروهای نظامی ایرانی را مشاهده می کند که از آن سمت می آمدند. با شلیک گلوله جمعیت برگشته و به سمت شرق می دوند. از آنجایی که مشاهده نشد که کسی گلوله خورده باشد، به نظر می رسد که تیراندازی هوایی بوده و گلوله ها به بالای سر مردم شلیک شده اند. منبع اظهار داشت که همچنین یک فروشگاه بقالی را دیده که در حال سوختن بوده و یک بانک را مشاهده کرده که میله های آهنی حفاظش خمیده شده بودند. (منبع: جری لوئیس، شرکت عملیاتی بل)، (تاریخ اطلاع: 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78 اصفهان، منبع: در بالا ذکر شد، ارزیابی: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: (هر دو) - ب، اطلاع - 2، مأمور ویژه: اسمیت، یگان 7201).

(توجه: تیراندازی که «موریس» مشاهده کرده می بایستی تقریباً در همان زمان و در همان محلی که صدای تیراندازی از ساختمان گرومن (هماطور که در بالا اشاره شد) شنیده می شد، رخ داده باشد.

ن - (بدون طبقه بندی): منبع که کنسول ایالات متحده در تبریز می باشد، اظهار نموده که در شهر مهاباد واقع در غرب ایران درگیریهایی که از شب اول دسامبر رخ داده هنوز ادامه دارد و در این مدت چندین ساختمان دولتی به آتش کشیده شده است. سربازان به سوی جماعت شلیک نمی نمایند. همچنین دفتر مدیریت بررسی وقایع سازمان ملل نیز به آتش کشیده شد. تبریز در طول دوره اولیه ماه سوگواری آرام بوده است.

(تاریخ اطلاع: 1/12/78 - 2/12/78، تاریخ و محل کسب خبر: 2/12/78، تهران، ارزیاب: ب - 2، منبع: «مایک مترینکو»، مأمور ویژه: «اولیس» ، ناحیه 72).

ص: 445

نظریات تهیه کنندگان (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) درگیریهای خشونت آمیز، اعتصابات و کم کاریها، به منظور اعلام شروع ماه محرم ادامه دارد. انتظار می رود که ناآرامیهای داخلی ادامه یابد، زیرا آیت الله خمینی رهبر مذهبی شیعیان اعلامیه ای مبنی بر دعوت مردم به مخالفت خشونت آمیز با رژیم شاه صادر کرده است. با توجه به مشاهده کشته ها که توسط منابع مختلف صورت گرفته است، به نظر می رسد که ارقام تلفات منتشر شده توسط دولت کاملاً کم است. طبق شایعات ایرانیها، تعداد تلفات شبهای اول و دوم دسامبر 78 بیش از 2000 کشته بوده است.

ادامه فعالیتهای ضدآمریکایی

سند شماره 248 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0303 669 14 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: ادامه فعالیتهای ضدآمریکایی 16- خلاصه: (خیلی محرمانه) فعالیتهای گزارش شده ضدآمریکایی از تهران، اصفهان و بوشهر. منزل یکی از افسران نیروی هوایی آمریکا در تهران در سوم دسامبر مورد اصابت یک بمب آتش زا قرار گرفت ولی عمل نکرد. خودروهای شخصی متعلق به یکی از غیرنظامیان وزارت دفاع در تهران و یکی از کارکنان شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل در همین روز در اصفهان سوخت.، درب ورودی آپارتمان مجتمع مسکونی آمریکاییهای غیرنظامی در تهران در دوم دسامبر به آتش کشیده شد، منزل یکی از کارکنان شرکت بین المللی هلیکوپتر سازی بل در اصفهان در تاریخ دوم دسامبر 78 مورد اصابت یک بمب آتش زا قرار گرفت. تلفن ها و یاداشتهای تهدیدآمیز ادامه دارد. پرسنل نظامی آمریکایی ساکن در هتلی در تهران در تاریخ سوم دسامبر دو بار تهدید تلفنی بمب گذاری دریافت کردند. در ماشین فتوکپی یک شرکت آمریکایی در تهران نشریه ضدآمریکایی به دست آمد. لاستیک چرخهای دو خودرو در تهران در تاریخ سی ام نوامبر پاره شدند. مقامات امنیتی ایران به آمریکاییان اخطار می کنند که عناصر مخالف مواد منفجره به همراه دارند و ممکن است آنها را علیه شهروندان آمریکایی به کار برند.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات خام می باشد. طرحها و یا تدابیر سیاسی نبایستی تنها بر اساس این گزارش تهیه و یا اصلاح گردند.

ب - (بدون طبقه بندی) منابع خبری این گزارش مأمورین امنیتی دایره پشتیبانی لجستیکی ارتش و شرکت سیلوانیا در تهران می باشند و هر یک گزارش داده اند که شب 30 نوامبر 78 لاستیک اتومبیل یکی از کارکنان شرکت که در شمال شرقی تهران سکونت دارد هنگامی که

ص: 446

اتومبیل خود را در مقابل خانه اش پارک کرده بوده را خالی کرده اند (تاریخ کسب خبر: 30 نوامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: دوم دسامبر 78، تهران. ارزیابی: ج - 2. منابع خبر: گلن لمب، دایره پشتیبانی لجستیکی ارتش و بیل مایکل، سیلوانیا، مأمور ویژه: تروی سولیوان).

ج - (بدون طبقه بندی) منبع خبر، یکی از کارکنان شرکت آمریکایی بین المللی بل در تهران که از اعتبار کافی برخوردار است به ما اطلاع داد: در بعد از ظهر سی ام نوامبر 78، منبع خبر، زمانی که می خواست از ماشین فتوکپی که در دفتر اصلی شرکت قرار داشت استفاده نماید یک نسخه از جزوه ای را یافت که حاوی مطالب زیر بود:

بدون شک شما از جنبش رهایی بخش کنونی ملت ما آگاه هستید. هدف ما، کلاً رهایی از استبداد سلطنتی داخلی و استثمار خارجی می باشد. ما می خواهیم در ایران حکومت اسلامی برقرار سازیم تا بتوانیم آزادانه بیاندیشیم و آزادی را به دست آوریم و بر اساس عدالت زندگی کنیم و روابطمان را با دیگر کشورها بر اساس احترام متقابل و عدالت بنا نهیم. شما دانسته یا ندانسته در خدمت منافع دشمن ملت ما هستید، بنابراین حضور شما در ایران مانعی برای انقلاب ما به حساب می آید. ما به شما و خانواده تان یک ماه فرصت می دهیم تا تهران را ترک نمایید. بعد از این مدت ما تمامی بیگانگانی را که در ایران مانده اند به مثابه دشمنان خود قلمداد و با آنها قاطعانه مبارزه خواهیم کرد. بنا به رفتار تفاهم آمیز مردم و دولت فرانسه نسبت به رهبر عظیم الشأن مذهبی ما امام خمینی، در حال حاضر فرانسویها و همچنین تمام خبرنگاران خارجی مستثنی هستند. ما از مردم خواسته ایم تا با امکاناتشان لیستی از محل سکونت بیگانگان، شرکت ها و شرکت های خارجی و محل کارشان تهیه کرده و آماده نبرد شوند. انجمن استادان دانشگاه برای استقرار حکومت جمهوری اسلامی در ایران (تاریخ کسب خبر: 30 نوامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: یکم دسامبر 78، تهران. ارزیابی: C – 2، منبع خبر: آرتور هادلستون مدیر آموزش، مأمور ویژه : جیمی استات) د - (بدون طبقه بندی) منبع: فردی است که برای اولین بار گزارش تهیه می کند و در یگان سی ام سپاه صلح کار می کند. وی اطلاع داد که شوهرش دو نسخه از نامه های تهدیدآمیزی (برای متن پیام به پاراگراف قبلی مراجعه کنید) را که از شکاف درب محل سکونتشان واقع درخیابان بلارام پلاک 31 منطقه قیطریه تهران به داخل انداخته شده بودند پیدا کرده است. منبع گفت که هیچ یک از همسایگان آمریکایی اش چنین نامه ای دریافت نکرده اند، و نظرش این بود پسر جوان روزنامه فروش قبلی خانه اش را شناسایی کرده است. (تاریخ اطلاع: 28 نوامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: 30 نوامبر 78، تهران. منبع: خانم مارجوری گرین لا، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: و - 2، مأمور ویژه: رونالد. ک. بلیس حوزه 72).

ه- (بدون طبقه بندی): منبع خبر، مأمور امنیتی شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل در تهران می باشد. وی اطلاع داد که در حدود ساعت نه و پانزده دقیقه شب دوم دسامبر، فرد یا افرادی که سوار بر موتورسیکلت بودند شیئی را به طرف درب ورودی مجتمع مسکونی واقع

ص: 447

در خیابان ورزنده شماره 8، که تقریباً در فاصله سه بلوکی سفارت واقع است پرتاب کردند که باعث گردید درب آپارتمان در میان شعله های آتش بسوزد. درب آپارتمان سوخت ولی ساختمان دچار هیچ گونه خسارت جدی نشد. شیشه ای در نزدیکی درب پیدا نشد تا حاکی از این باشد که شیء مورد استفاده بطری آتش زایی بوده است. صاحبخانه ایرانی، کارمند شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل و سه آمریکایی دیگر که از کارمندان شرکتهای آمریکایی می باشند در این ساختمان سکونت دارند. در اوایل شب تظاهراتی در این منطقه به وقوع پیوسته بود. (تاریخ اطلاع: 2 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی : ب - 2، منبع: وین استوارت، مأمور ویژه: سولیوان).

و - (بدون طبقه بندی): منبع، فردی است که برای اولین بار گزارش می دهد، اطلاع داد که، در حدود ساعت 9 صبح دوم دسامبر 78، منبع توسط یکی از همسایگان آمریکایی مطلع شد که چند جوان ایرانی خانواده منبع خبری را با صدای بلند تهدید به مرگ کرده اند. منبع خبر در خیابان اندیشه 6، پلاک 47، آپارتمان شماره 2، سکونت دارد و همسایه آمریکایی وی نیز در همان ساختمان آپارتمان شماره 4 ساکن می باشد. گزارش می شود که همسایه آمریکایی از خانه شاگردش از طریق استراق سمع شنیده است که سه مرد ایرانی منبع خبر و دخترش را به خاطر پوشیدن لباس زننده در اطراف منزلشان، یعنی پوشیدن شورت (شلوارک) هنگام ایستادن در بالکن منزلشان و اینکه سگ در منزلشان دارند، مورد شماتت قرار می دادند. سه مرد ایرانی گفتند که «ما حتماً کسانی را که در آپارتمان شماره 2 زندگی می کنند خواهیم کشت» البته منظور منبع خبر و خانواده اش می باشد. (تاریخ اطلاع: دوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: دوم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 ، منبع خبر: لورین الکوفر، پشتیبانی عمومی یگان 5 هیأت مستشاری نظامی، مأمور ویژه: جیمی استات).

ز - (بدون طبقه بندی): منبع غیرنظامی آمریکایی در تهران که هیچ سابقه گزارش دادن ندارد، اطلاع داد که ساعت 2 بعد از ظهر دوم دسامبر 78، هنگامی که پسرش مشغول صحبت تلفنی بود مرد ناشناسی صحبت را قطع می کند و می گوید «یانکوئی - بروگمشو» پسر منبع خبر می گوید «شما یانکوئی تلفظ می کنید بگویید یانکی». شخص ناشناس می گوید «می دانم» و گوشی را به زمین می گذارد. (تاریخ اطلاع: دوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، منبع: فرانک اسکاریانو، پشتیبانی عمومی یگان 14، آمریکا، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، و - 2، مأمور ویژه: جیمی استات).

ح - (بدون طبقه بندی): منبع، غیرنظامی وابسته به وزارت دفاع که سابقه گزارش دادن به اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی ندارد اطلاع داد که در تاریخ سوم دسامبر 78 شعارهایی با گچ روی اتومبیل اش نوشته اند. همسایه ایرانی بعضی از شعارها را بدین گونه ترجمه کرد: «مرگ بر شاه، درود بر خمینی»، «کارتر برای شاه گریه می کند»، «می چکد از چنگ او خون جوانان ما». منبع در شمال شرقی تهران، خیابان داور، پلاک 58 زندگی می کند. (تاریخ اطلاع:

ص: 448

سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، منبع: مری ریچارژ، پشتیبانی عمومی یگان 12، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: F – 6 ، مأمور ویژه: جان اورشاک).

ط - (بدون طبقه بندی): منبع خبر، عضو ارتش آمریکاست که برای اولین بار برای اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا گزارش تهیه می نماید.

وی اظهار داشت که بین ساعت بیست و سی تا بیست و سی و پنج سوم دسامبر 78 در محل سکونتش دو تلفن تهدیدآمیز از جانب فردی که انگلیسی به طور شکسته صحبت می کرد به وی شده است. در تلفن نخست این مرد گفت «فرمانده، باید تا قبل از فردا از ایران بروی» و بعد از اینکه یکی از دوستان منبع خبر، به آن پاسخ داده و گوشی را گذاشته بود، وی مجدداً زنگ زد و گفت «فردا باید از ایران بروید والا شما را خواهیم کشت». (تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 ، منبع خبر: ادوارد بوردلن استوار نیروی دریایی، مأمور ویژژه جیم موراسکی).

ی - (بدون طبقه بندی): منبع خبر، یکی از کارکنان هتل اوین واقع در شمال غرب تهران می باشد و گفت که دو تلفن تهدیدآمیز اولی صبح و دومی در بعد از ظهر مبنی بر بمب گذاری به یکی از تلفن چی های هتل شد. پلیس ایران ساختمان محل را جستجو نمود ولی بمبی پیدا نکرد. (تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 ، آقای ام - زره پروان مدیر خدمات عمومی هتل، مأمور ویژه: فرانک هیوی).

ک - (بدون طبقه بندی): منبع خبر، غیرنظامی وابسته به وزارت دفاع است که در خدمت دفتر هواپیمایی ایران واقع در فرودگاه مهرآباد تهران می باشد و برای اولین بار گزارش تهیه می کند. وی اظهار داشت که در حدود ساعت یازده و نیم شب سوم دسامبر 78، همسایگان طبقه بالا و پهلویی او را بیدار می کنند و به وی خبر می دهند که جیپ هایچوپیکاپ مدل 1976 وی را آتش زده اند. بازرسان پلیس تهران دریافتند که دو کوکتل مولوتف از قسمت برزنتی به داخل اتومبیل پرتاب شده است. در این حادثه سقف برزنتی اتومبیل کاملاً سوخت و به رنگ قسمت خارجی اتومبیل و یک صندلی خسارت وارد آمد. اتومبیل در مقابل منزل مسکونی وی واقع در قسمت شمالی تهران، کوچه رامین، شماره 15 پارک شده بود. وضع منطقه ناامن بود و چراغهای منطقه به خاطر قطع جریان برق خاموش شده بودند. ساکنان آپارتمان بالایی سر و صداهایی را از روی بامها شنیده و ظاهراً مزاحم یا مزاحمین را ترساندند و فراری دادند. فردی که در طبقه پایین محل اقامت منبع خبر سکونت دارد اطلاع داد که 15 دقیقه قبل از این حادثه سر و صداهایی شنیده ولی کسی را ندیده بود، بعد نوری را از بیرون ملاحظه کرده و خودروی منبع خبر را در آتش شعله ور دیده است. پلیس و اداره آتش نشانی در حدود ساعت 12 شب در محل حادثه حاضر و شروع به تحقیق نمودند که آتش سوزی دیگری در همان هنگام در انتهای خیابان نظر مأموران آتش نشانی را جلب کرد. ابتدا آن آتش را خاموش کردند. از

ص: 449

بازرسیهای به عمل آمده معلوم شد که فردی در حدود همان زمان که جیپ را آتش زده، لاستیکی را هم آتش زده است. منبع خبر اظهار داشت که قبلاً چنین حوادث و یا مشکلاتی نداشته است. (تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 ، منبع خبر: استانلی. ل. پرایس پشتیبانی عمومی یگان 13، مأموران ویژه: جیمی استات و جیمز موراسکی).

ل- (بدون طبقه بندی): تحقیقات به عمل آمده در محل حادثه حاکی از این بود که اتومبیل را از محوطه به خیابان منتقل کرده بودند. بدنه برزنتی اتومبیل کاملاً خراب شد و خسارت وارده به رنگ بدنه آن زیاد بود. شیشه پنجره عقب ظاهراً در اثر حرارت زیاد شکسته و روکش صندلیها سوخته بود. علاوه بر آن قسمت داخلی اتومبیل در اثر دود زیاد خسارت برداشته است. دو بطری حاوی مایع قابل اشتعال را که در پارچه ای پیچیده بودند، در زیر کف جیپ قرار داده و آن را آتش زده بودند. بازرسیهایی که از محل حادثه انجام گرفت نشان داد که اتومبیل توسط حصار میله مانندی به ارتفاع تقریباً 2/51 پا محافظت می شده، درها بسته نبودند. دو تکه آجر در صحنه حادثه پیدا شد که حاکی از آن بود که احتمالاً برای شکستن شیشه اتومبیل به کار رفته است. کبریتهای سوخته زیادی نیز در محل حادثه پیدا شد. (تاریخ اطلاع: چهارم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب اطلاع: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: الف - 1، منبع خبر: مشاهده اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، مأموران ویژه : موراسکی و جان اورشاک).

م - (بدون طبقه بندی): منبع خبر، همسر افسر نیروی هوایی آمریکاست که برای اولین بار برای اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی گزارش تهیه می کند. وی چنین اظهار داشت:

1- وی در منزلی در خیابان نیام واقع در شمال شرق تهران سکونت دارد. در حدود ساعت هفت و سی دقیقه بعد از ظهر صدای مهیبی را که از مقابل منزل بلند شد شنید و به سمت صدا رفت. او بوی بنزین را استشمام و شعله های سفید و زردرنگی را در محلی که اتومبیلش پارک بود مشاهده نمود. وی فرزندانش را به پشت خانه فرستاد و چون شوهرش موقتاً در ایران نبود، زن صاحبخانه اش را خبر کرد و او فوراً پلیس را در جریان قرار داد. آتش خود فرونشست. منبع خبر هیچ مطلبی قبل و بعد از حادثه در بیرون خانه نشنیده بود. منبع خبر و اعضای خانواده اش شب را در منزل یکی از دوستانش بسر بردند.

2- منبع خبر در ماه نوامبر 78 تخمین می زد که حدود ده الی بیست تلفن از سوی مردانی دریافت داشته که می گفتند «یانکی، گمشو» (تاریخ اطلاع: حدوداً از اواخر نوامبر تا سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 ، منبع خبر: ژانت شریدان همسر سروان فرانسیس شریدان عضو تیم آموزش فنی نیروهای مسلح نیروی هوایی، مأمور ویژه: موراسکی).

ن - (بدون طبقه بندی): منبع خبر که یکی از کارکنان اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی

ص: 450

آمریکاست مشاهدات خود را از منزل شریدان اینچنین تعریف کرد: شمال منزل مسکونی ما مشرف به خیابان نیام است که به وسیله حصاری از خیابان جدا شده و محوطه جای کافی برای پارک دو اتومبیل دارد. حصار از فلز ریزبافت با ارتفاع حدود هفت پا به جز درب مخصوص خروج و ورود اتومبیلها که با میل های فاصله دار (حدوداً به فاصله چهار اینچ) و با همان ارتفاع ساخته شده است. دو اتومبیل داخل محوطه پارک شده بودند. یک فولکس واگن خاکستری رنگ و یک فورد تورنیدوی استیشن زردرنگ که از طرف تیم آموزشی فنی نیروهای مسلح نیروی هوایی آمریکا در اختیار خانم شریدان گذاشته شده بود. پنجره اتاق نشیمن در قسمت شمالی خانه و در راستای درب مخصوص اتومبیل قرار دارد و با میله های آهنی محافظت می شود. دو بطری حاوی مایع آتش زا (نفت یا بنزین) که یکی دارای فتیله بود به طرف پنجره پرتاب گردید و تقریباً به میله های وسط پنجره که پرده ها از آن آویزان بودند اصابت کرد. با برخورد بطریها به میله های پنجره، بطریها شکست ولی پنجره را نشکست و آتش نگرفت. ولی محتوای آن به پنجره، جلوی خانه و جلوی اتومبیل فورد ریخت. در بازرسیهایی که از خارج محوطه درست در پشت اتومبیل فورد به عمل آمد، آثار آتش که توسط منبع خبر مشاهده گردیده بوده دیده شد. از بازرسی آن محل چنین برمی آید که مایع آتش زا ظاهراً در آنجا ریخته و به آتش کشیده شده باشد. آنتن گیرنده - فرستنده رادیویی دیده شد که بر روی بام خانه نصب شده بود که آن خانه را از دیگر منازل مشخص می ساخت. هیچ اطلاع دیگری از بازرسی محل حادثه به دست نیامد. (تاریخ اطلاع: چهارم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: A – 1 ، مأموران ویژه: موراسکی و اورشاک).

س - (بدون طبقه بندی): منبع خبر، شریدان (در پاراگراف 22 بالا) گزارش داد که در حدود ساعت نه و سی و پنج دقیقه صبح چهارم دسامبر 78 اشتباهاً از جانب مرد ایرانی به وی تلفن می شود و ظاهراً بعد از اینکه متوجه اشتباهش می شود می گوید «شما آمریکایی هستید؟ باید حتماً از ایران بروید. اوضاع برای تمامی آمریکاییان خطرناک است.» (تاریخ اطلاع: چهارم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F – 2 منبع: ژانت شریدان، مأمور ویژه: رابرت استیکنی).

ع - (بدون طبقه بندی): منبع کسی است که اولین بار است گزارش می دهد، وی اطلاع داد که عبارت «یانکی» را شنیده، روی صندوق پستی اش با رنگ «به خانه ات برگرد» نوشته اند. صندوق پستی وی بیرون حصار منزلش واقع در گلستان 5 در شمال شهر تهران است.

ف - (بدون طبقه بندی): منبع، کنسول آمریکا در اصفهان، اطلاع داد که کارخانه پلی اکریل در تاریخ سی ام نوامبر 78، تحقیق دامنه داری را درباره انفجار در منزل یکی از کارکنانش مورد رسیدگی قرار داد. بازرسی از منزل مذکور نشان داد که دریچه ایمنی در ژیگلاتور کپسول گاز کار نمی کند. در نتیجه، وقتی که کپسول گاز واژگون شد، گاز از شیلنگی که به کپسول وصل

ص: 451

بوده در خانه نشت کرده است. بازرسان معتقد بودند که این حادثه توسط شخصی که از شیشه درب ورودی منزل کپسولهای گاز را دیده و با دراز کردن دست یا پرتاب شیء کپسول را انداخته است، به وجود آمده است. (تاریخ اطلاع: چهارم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، اصفهان، منبع خبر: دیوید. مک گافی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B – 2 ، مأمور ویژه: رابرت هافمن، ناحیه 7201).

ص- (بدون طبقه بندی): منبع، یکی از کارکنان مدرسه آمریکاییان در اصفهان خبر داد که اتوبوس مدرسه در تاریخ دوم دسامبر 78 در نزدیکی میدان تهران با آجری مورد اصابت قرار گرفت. بچه های آمریکایی سوار بر این اتوبوس بودند، ولی به کسی آسیب نرسید. (تاریخ اطلاع: دوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، اصفهان، منبع: لیندا مکینتوش، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B – 2 ، مأمور ویژه: هافمن، ناحیه 7201).

ق - (بدون طبقه بندی): منبع، کنسول آمریکا در اصفهان می باشد و اظهار داشت:

1- حدود ساعت شش و پانزده دقیقه بعد از ظهر دوم دسامبر 78، فرد یا افراد ناشناسی کوکتل مولوتفی را به طرف پنجره اتاق خواب رابرت باچلور که در طبقه دوم محل مسکونی او قرار دارد پرتاب کردند. وی به عنوان پیمانکار دست دوم تلگراف و تلفن در استخدام شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل می باشد. محل مسکونی باچلور در نزدیکی کنسولگری آمریکا در اصفهان واقع است. آتش انفجار، خسارت کمی به اتاق خواب وارد آورد ولی به کسی آسیب نرسید. صاحبخانه ایرانی باچلور در سی ام نوامبر 78 یادداشتی دریافت کرده بود که در آن گفته می شد که به خانه آسیب خواهند رساند. صاحبخانه نمی دانست که نامه را چه کسی فرستاده و آن را جدی نگرفته بود.

2- بین روزهای بیست و نهم نوامبر تا دوم دسامبر 78، کنسولگری آمریکا در اصفهان تلفنهای تهدیدآمیزی را دریافت داشت که به قرار زیر می باشد:

الف: بیست و نهم نوامبر 78- در ساعت سه و سی دقیقه بعد از ظهر خانمی که به انگلیسی صحبت می کرد زنگ زد و گفت «همه شما اکنون باید بروید، من در آپارتمان بمب گذاشته ام». منبع در آپارتمانی در طبقه بالای کنسولگری سکونت دارد.

ب: دوم دسامبر 78 - صبح آقایی تلفن زد و به انگلیسی گفت «یانکی برو گمشو».

ج: دوم دسامبر 78 - مردی به تلفنچی کنسولگری تلفن کرده و به فارسی سئوال می کند که کنسولگری باز است یا نه. تلفنچی پاسخ می دهد «نه» و تلفن کننده می گوید «خب! اگر کنسولگری باز می بود، دچار دردسر می شد.» 3- در دوم دسامبر دو بار تلفن شد و تهدید به بمب گذاری کردند. اولین تلفن به دفتر شرکت خطوط هوایی بین المللی نورتروپ شد و در نتیجه دفتر آن روز تعطیل شد. دومین تلفن به مدرسه آمریکاییها در اصفهان بود. در حدود ساعت یازده و پانزده دقیقه صبح خانمی با صدای ملیحی به فارسی گفت «تا نیم ساعت دیگر بمب منفجر خواهد شد» که تهدید

ص: 452

شوخی آمیزی بود. (تاریخ اطلاع: سی ام نوامبر الی دوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: دوم تا سوم دسامبر 78، اصفهان، منبع: دیوید مک. گافی، ارزیابی: B – 2 ، مأمور ویژه: رابرت هافمن و وارن اسمیت از ناحیه 7201).

ر- (بدون طبقه بندی): منبع خبر مأمور امنیتی شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل در اصفهان می باشد و اظهار داشت که در حدود ساعت هشت و سی دقیقه شب سوم دسامبر 78، کوکتل مولوتفی که حاوی مایع آتش زا با مقداری صابون اضافی جهت قوی تر کردن آتش آن بود از بالای دیوار بلندی که محل مسکونی گری ونیز، کارمند شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل در نزدیکی فرح آباد اصفهان را احاطه می کرد پرتاب شد. بطری آتش زا بر روی یک اتومبیل ژیان فرود آمد و قبل از اینکه آتش خاموش شود خسارت کمی به اتومبیل وارد ساخت (تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، اصفهان، ارزیابی: C – 2 ، منبع خبر: فرد وارن، مأمور ویژه: هافمن).

ش - (بدون طبقه بندی): منبع، افسر نیروی دریایی آمریکا که در خدمت بخش نیروی دریایی هیأت مستشاری نظامی آمریکا می باشد، اظهار داشت که به فرمانده مالکولم که در بوشهر مشغول به کار است از طریق تلفن ماجرای زیر را گزارش داده اند: در دوم دسامبر 78، چهار نفر ایرانی که کارمندان غیرنظامی شرکت آمریکایی سیکورسکی بودند و در همان دفتر کار می کردند، کارمند آمریکایی را در دفتر کارشان به گوشه ای برده و می کوشند که وی را وادار نمایند که زانو زند و به حضرت علی شخصیت مورد احترام شیعیان احترام بگذارد. کارمند آمریکایی فرار می کند و فوراً محل کار خود را ترک می نماید. (تاریخ اطلاع: دوم دسامبر 78، تاریخ و محل

ص: 453

کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، منبع: سروان کمپر، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B – 2 ، مأمور ویژه: جیمی استات).

ت- (بدون طبقه بندی): منبع مأمور اجرایی قسمت نیروی هوایی هیأت مستشاری نظامی می باشد و اظهار داشت که وی از جانب پرسنل نیروی هوایی آمریکا در بوشهر مطلع شده بود که یکی از کارکنان غیرنظامی هیأت نمایندگی فنی آمریکایی در صبح روز سوم دسامبر 78 زمانی که به محل کارش وارد می شود یادداشت ماشین نویسی شده ای را که روی جعبه استامپ بود پیدا می کند که متن آن چنین بود «هشدار: توجه کنید، چنانچه جانتان را دوست دارید شما و تمامی آمریکاییان باید از ایران فرار کنید». (تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: B – 2 ، منبع: سرهنگ دوم هارولد ساتلر، مأمور ویژه: سولیوان).

و- (خیلی محرمانه): منبع خبر که نماینده امنیتی دولت میزبان (ایران) است اطلاع داد که دفتر کارش اطلاع یافته بود که عناصر افراطی مواد منفجره دارند و آنها (افراطیون) این مواد را علیه بیگانگان به کار خواهند برد. منبع خبر اضافه کرد که منظور از بیگانگان آمریکاییان هستند. منبع خبر هیچ اطلاع دیگری در این باره نداشت (تاریخ اطلاع: ماه دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: سوم دسامبر 78، تهران، ارزیابی: C – 2 ، منبع خبر: (1) B 10 - Cac - 7200، مأمور ویژه: رابرت می سیگ».

نظریات تهیه کننده:

(بدون طبقه بندی): حوادث گزارش شده در بالا نمونه های اعمالی است که علیه آمریکاییان، به خصوص در چند هفته گذشته انجام شده است. از سپتامبر 78 تاکنون بیش از چهل اتومبیل که متعلق به آمریکاییان و یا توسط آنها استفاده می شدند آتش زده شده اند.

(بدون طبقه بندی): طی ایام سوگواری اسلامی جاری که ناآرامیهای داخلی را بیشتر کرده است، درگیریها در بیشتر مناطق شمالی و شمال شرق تهران که محل سکونت آمریکاییان است به وقوع می پیوندند. اکنون جمعیت زیادی بعد از ساعت منع عبور و مرور به خیابانها ریخته و توأماً در فعالیتهای مذهبی و اعتراضات ضددولتی شرکت می کنند. نظامیان با بسیاری از گردهم آییها مقابله می کنند، اما مراقبت کردن از هر خیابانی در شهر امکان پذیر نیست. پیش بینیهای اظهار شده در این بخش از گزارشات اخیر مبنی بر اینکه عملیات ایذایی ضدآمریکایی و اعمال خشونت آمیزی که به وسیله کوکتل مولوتف و بمبهای لوله ای (سه راهی) علیه شهروندان آمریکایی ادامه خواهد یافت، هنوز به اعتبار خود باقی است.

(بدون طبقه بندی): جالب است که یادآوری کنیم که ماشین تکثیر ABI ظاهراً جهت تهیه نسخه هایی از اعلامیه مورد استفاده قرار می گرفته. آن مدرک نسبتاً جدید است ولی پخش آن اعلامیه ها در میان آمریکاییان قبلاً گزارش شده است (78 0289 1669 IIR).

(خیلی محرمانه): کوششهایی به عمل خواهد آمد تا از مأموران امنیتی ایران اطلاعات بیشتری در مورد اطلاع آنها از نوع مواد منفجره ای که در دست عناصر ناراضی می باشد و نقشه ها و اهداف احتمالی آن گروهها به دست آوریم. با توجه به این حقیقت که جامعه آمریکایی در تهران و اصفهان هدف وقایع اخیر که با دینامیت و بمبهای لوله ای (سه راهی) همراه بود واقع شده اند. (0285 669 1 IIR) و حداقل بعضی از مخالفین حضور آمریکا در ایران به آن سلاحها دسترسی داشته اند.

(بدون طبقه بندی): واقعه کپسول گاز در اصفهان قبلاً در 78 0298 669 1 IIR گزارش شد.

مشاهدات کارمند سفارت در تهران در روزهای 3 و 4 دسامبر

سند شماره 249 خیلی محرمانه4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11835به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: مشاهدات کارمند سفارت در تهران در روزهای 3 و 4 دسامبر 1- مأمور سفارتخانه منطقه پهناوری از جنوب تهران و شرق محل سفارتخانه را در سوم دسامبر مورد بازدید قرار داد. آمد و رفت کاهش زیادی یافته بود و بازار بزرگ کاملاً تعطیل بود ولی در شمال بازار در چند پاساژ نوساز، مغازه های زیادی به خصوص آنهایی که مواد

ص: 454

غذایی فاسدشدنی می فروشند، باز بودند. جالب توجه اینکه اکثر بانکها از آنجمله چند بانکی که درست روبروی بازار قرار دارند، مشغول به کار بودند. اگر کسی از بازار به طرف شمال شهر می رفت ملاحظه می کرد که تعداد مغازه های باز به تدریج افزایش می یابد و کلاً در روز سوم دسامبر در مقایسه با روز قبل، تعداد بیشتری مغازه ها باز بودند.

2- بزرگ ترین تظاهراتی که مشاهده شد، شامل بیست نفر جوان بود که در پیاده رو و مقابل خیابان وزارت دادگستری در نزدیکی بازار راهپیمایی می کردند و با فریاد شعارهای مذهبی و ضدشاه را سر می دادند. در بخش مرکزی شهر مأمور سفارت گروههای کوچک 5 - 6 نفری مردان تظاهرات کننده را مشاهده نمود که به دنبال شلیک هوایی واحدهای نظامی، متفرق شدند. چند چهارراه آن طرف تر این گروه دوباره به هم پیوسته و شعار دادن را از سر می گرفتند. به دنبال دریافت گزارشاتی از تظاهرات نسبتاً بزرگ و تیراندازی در نظام آباد در نزدیکی زندان قصر، مأمور سفارت به محل شتافت. اما آشوب پایان یافته بود. مغازه داران منطقه تأیید کردند که تظاهراتی به وقوع پیوسته و سربازان، مردم را متفرق نموده اند. از تلفات تظاهرکنندگان گزارشی موثق یا مبتنی بر مشاهدات یک شاهد عینی در دسترس نیست. در سرتاسر شهر از جمله منطقه بازار شعارهایی علیه و یا به طرفداری از شاه با رنگهای افشان روی دیوارها نوشته شده است. از جمله دو شعار ضد شاه بر روی دیوارهای سفارتخانه شوروی به چشم می خورد.

3- در چهارم دسامبر مأمور سفارت پیاده گردش مختصری در خیابانهای اطراف سفارتخانه انجام داد. شش خیابان دورتر از سفارتخانه شاهد یک تظاهرات 18 نفره بود اما این تظاهرات تماشاچیان و هواخواهان را جذب نکرده و تظاهرکنندگان بدون خشونت و مواجه شدن با واحدهای نظامی، ناپدید شدند. چندین گزارش غلوآمیز در جهت عکس مطالب فوق شنیده شد اما عدم حضور واحدهای نظامی در آن منطقه، بر این مطلب دلالت می کند که سر و صدای ایجاد شده ناشی از انفجار ترقه بوده است. سولیوان

ادامه ناآرامیهای شهری در اصفهان و بوشهر

سند شماره 250 استفاده محدود اداری4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ادامه ناآرامیهای شهری در اصفهان و بوشهر 16- خلاصه: وقوع فعالیتهای آشوبگرانه طی روزهای 30 نوامبر الی 3 دسامبر 78 در اصفهان گزارش شده است. تظاهرات بزرگی برپا شده و درگیریهای عمده ای میان تظاهرکنندگان ایرانی و مأموران پلیس صورت گرفته است. بوشهر نیز صحنه درگیریهای خشونت آمیز بوده است. با توجه به دلایل امنیتی ایرانیها، فیلیپینیها و آمریکاییها به پایگاه انتقال

ص: 455

یافتند.

22- جزییات:

الف- این گزارش حاوی اطلاعات تحلیل نشده ای است. هیچ طرح یا سیاستی نمی بایست تنها با تکیه بر این گزارش تهیه یا تعدیل شود.

ب- منبع که کنسول ایالات متحده در اصفهان است، اطلاعات ذیل را پیرامون فعالیتهایی که طی روزهای 26 نوامبر الی 4 دسامبر 78 در داخل و اطراف اصفهان صورت گرفته است، ارائه نمود.

(1) از 26 نوامبر 78 نگهبانان پشت ساختمان کنسولگری برداشته شده اند. هنوز 4 نگهبان در جلوی ساختمان کنسولگری مستقر هستند. او معتقد است برداشتن این نگهبانان به خاطر قتل دو پلیس در روز 26 نوامبر 78 صورت گرفته است. این دو پلیس در یک کوچه به قتل رسیده بودند و پشت ساختمان کنسولگری نیز به یک کوچه مشرف می باشد.

(2) روز اول دسامبر 78 منبع با یک مغازه دار (NFI) صحبت می کرد که مغازه دار یاد شده یک رولور و یک جعبه فشنگ مربوطه که در همان روز خریده بود را به وی نشان داد. مغازه دار به منبع گفته است که رولور را از فردی که هشت رولور برای فروش داشت خریداری کرده است. مغازه دار گفت که رولور را برای حفاظت شخصی خریداری کرده است و معتقد است دیگر مردم نیز به همین دلیل اسلحه می خرند.

(3) روز 2 دسامبر 78 تظاهراتی در خیابانهای اصفهان صورت گرفت. تظاهرکنندگان بلندگوهایی داشتند و از مردم می خواستند در جنگ با دولت به ایشان بپیوندند. منبع اطلاع یافته که یک تن کشته و چندین نفر زخمی شده اند.

(4) در اولین ساعات شب 2 دسامبر 78 تظاهراتی در منطقه بازار سبزی اصفهان صورت گرفت. سربازان تظاهرکنندگان را تا مسجد جمعه در تقاطع خیابانهای هاتف و عبدالرزاق تعقیب کردند. تظاهرکنندگان درهای مسجد را قفل کرده و به پشت بام رفتند. تظاهرکنندگان بشکه و قطعات آهن قراضه را بر روی سربازان ریختند. منبع معتقد بود که تظاهرکنندگان عمداً سربازان را فریب داده و با قصد ریختن آهن قراضه به سر آنان، به مسجد مزبور کشاندند. منبع تأیید کرد که در شب 2 دسامبر 78، پس از برقراری مقرارت منع عبور و مرور، در منطقه خیابان بزرگمهر، در شمال شرقی اصفهان تیراندازی صورت گرفته است.

(5) روز 2 دسامبر 78 تظاهرات بزرگی در شهر کوچک نجف آباد در نزدیکی اصفهان صورت گرفت. تظاهرکنندگان شعار می دادند که خارجیها را در ایران نمی خواهند و خواستار یک کشور اسلامی هستند. تظاهرکنندگان همچنین پوسترهایی که عکس «داس و چکش» بر آن نقش شده بود سوزاندند.

(6) طی شامگاه 3 دسامبر 78 با شروع مقررات منع عبور و مرور (ساعت 2000) حداقل در هشت نقطه شهر تظاهرات متوسطی برگزار شد. مردم به خیابانها ریخته و شعار می دادند و به

ص: 456

درها می کوبیدند و از ساکنین خانه ها می خواستند به راهپیمایی بپیوندند. خودروها و دیگر اقلامی که سر راه دیده می شد به آتش می کشیدند. با ورود نیروهای امنیتی تظاهرکنندگان به پشت بامهای خود عقب نشینی می کنند و طبق مقررات حکومت نظامی در داخل محل سکونت خود محبوس می شوند. آنان از این مواضع به شعارهای خود و سرزنش سربازان ادامه می دهند. در هیچ یک از این موارد جراحتی گزارش نشده است.

ج - منبع که یک افسر نیروی زمینی ایالات متحده بوده و به عنوان مستشار مأمور هواپیمایی نیروی زمینی شاهنشاهی ایران در اصفهان است گفت که حدوداً از 1 نوامبر 78 نیروهای امنیتی هوانیروز، نیروی زمینی شاهنشاهی ایران در اصفهان را در مقابله با ناآرامیهای اجتماعی تقویت می کنند. اخیراً کسب اطلاع شده است که جمعیت غیرنظامی نیروهای هوانیروز را در مقایسه با نیروی زمینی خشن تر و آماده تر برای کشتار می دانند. یک مورد تأیید شده از کتک خوردن یک درجه دار نیروی هوایی شاهنشاهی ایران و آسیب وارد شدن به اتومبیل وی توسط مردم در روز 2 دسامبر 78 در اصفهان گزارش شده است. همچنین یک گزارش تأیید نشده از چاقو خوردن یک پرسنل هوانیروز توسط یک غیرنظامی موجود است. نیروهای هوانیروز یک کاشکول آبی می بندند که آنان را از سربازان نیروی زمینی مجزا می سازد. پرسنل تیم کمکهای نظامی ایالات متحده که در هوانیروز کار می کنند نیز به نشانه اتحاد کاشکول آبی بسته اند. از هنگام کتک خوردن یکی از پرسنل هوانیروز و آگاهی از احساسات مردم محل نسبت به هوانیروز، پرسنل ارتش ایالات متحده دیگر کاشکول آبی نمی بندند.

د- منبع که عضو ستاد مستشاری نظامی بخش نیروی دریایی است، خبر دریافت گزارشی را از فرمانده مالکولم، عضو تیم TAFT نیروی دریایی در بوشهر پیرامون ناآرامیهای اجتماعی داد. مالکولم گفت که در شب 30 نوامبر چندین تن ایرانی تلاش کردند یک مجسمه در وسط بوشهر را به پایین بکشند. شب هنگام 2 دسامبر دو ایرانی در یک تظاهرات کشته شدند. مالکولم همچنین خبر داده است که یک کوکتل مولوتف به سوی اقامتگاه یک افسر ارشد ارتش ایران پرتاب شده است. مقامات پایگاه نیروی دریایی گفته اند آسیبهای جزیی به قسمت گاراژ اقامتگاه وارد آمده است.

ه- منبع که قائم مقام رئیس شرکت سیستمهای آموزشی راتیئون می باشد، مطالب زیر را پیرامون ناآرامی در بوشهر گزارش نمود: در شب 2 دسامبر اتومبیل یک ستوان نیروی دریایی ایران توسط یک بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفته و کاملاً نابود شد. اتومبیل وی در داخل منطقه امنیتی در داخل پایگاه پارک شده بود. از این حادثه جراحتی به کسی وارد نیامده است. منبع همچنین اطلاعات تأیید نشده ای در مورد کشته شدن چندین تن در طی تظاهراتی که در روز 2 دسامبر 78 برگزار شده بود، ارائه نمود. با توجه به فعالیتهای خشونت آمیز پرسنل غیرنظامی ایرانی، پرسنل شرکت راتیئون و کارگران فیلیپینی همگی به داخل پایگاه انتقال

ص: 457

یافته اند.

نظریه تهیه کننده: از شروع ماه مذهبی محرم (دسامبر) اصفهان و بوشهر همانند دیگر نقاط ایران صحنه تظاهرات متعدد بوده است. وقایع خشونت آمیز ضدآمریکایی در هر دو شهر ادامه داشته و طی گزارش جداگانه ای که در حال تهیه می باشد گزارش خواهد شد.

اصفهان دومین جامعه بزرگ آمریکایی را در ایران داراست. بوشهر به خاطر اهمیت نظامی آن هدف مناسبی برای هرگونه فعالیت آشوبگرانه جهت سرنگونی شاه است. اطلاعات مربوط به کشته شدن دو پلیس در گزارش IIR 1 669 0295 78 آمده است. پُست نگهبانی پشت ساختمان کنسولگری به دنبال پرتاب دینامیت به داخل کنسولگری در اوایل اوت 78، که از همین ناحیه صورت گرفته بود، ایجاد شده بود. (IIR 1 669 0127 78) تاکتیک دست انداختن نیروهای امنیتی از پشت بامها شاید در اصفهان جالب بوده باشد، ولی در تهران گزارشاتی دریافت شده مبنی بر آنکه سربازان برای پراکنده کردن چنین افرادی از مسلسلهای مستقر بر روی تانکها استفاده کرده اند.

نظرات وزیر دادگستری در مورد زندانیان سیاسی، فساد و خارج کنندگان ارز

سند شماره 251 خیلی محرمانه4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11836به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: نظرات وزیر دادگستری در مورد زندانیان سیاسی، فساد و خارج کنندگان ارز خلاصه: وزیر دادگستری «نجفی» بعد از ملاقات با اعضای کانون وکلا و دیگر مدافعان حقوق زندانیان، پیشنهاد آزادی زندانیان سیاسی بیشتری را اعلام نمود. نجفی همچنین قول داد که تحقیقات در مورد لیست کسانی که ادعا می شود از کشور ارز خارج کرده اند، به عمل خواهد آمد. وی همچنین در مورد وضع قانونی که نیروهای وزارت دادگستری را تقویت نماید قول داد و از کسانی که خواهان کمک به تحقیقات در مورد ثروت خانواده سلطنتی هستند دعوت نمود تا قدم پیش گذارند. پایان خلاصه 1- در مصاحبه ای که در اول دسامبر از رادیو صدای ایران پخش شد (به تلگراف مرجع مراجعه شود) نجفی وزیر کشور در مورد پاره ای از مسایل صحبت نمود. وی از ملاقاتهای خود با نمایندگان کانون وکلا، جامعه حقوق دانان ایران، کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی و کمیته دفاع از زندانیان سیاسی سخن گفت. (نظریه: به طور خلاصه گروههای عمده فعال ایران در رابطه با حقوق اجتماعی نگران هستند) نجفی گفت: توصیه هایی برای آزادی 120 نفر از 320 زندانی سیاسی باقیمانده شده است. او اظهار داشت که امیدوار است که آنها در این هفته و یا قبل از دهم دسامبر (روز حقوق بشر) آزاد شوند.

2- گروههای مخالف به ما می گویند که نجفی حسن نیت دارد و به نظر می رسد که تلاش می کند تا به وعده خویش عمل نماید و به آزادی زندانیان سرعت بخشد. سفارت همچنین

ص: 458

اطلاع دارد که تعدادی در مورد مسئله آزادی عده ای از زندانیان، از خود واکنش منفی نشان داده اند. مخالفان از آزادی کادرها و اعضای سابق حزب توده خشنود نیستند. به نظر عده ای بعضی از زندانیانی که از ماه اکتبر آزاد شده اند کمی بهتر از تروریستهای مذهبی هستند. جالب ترین نمونه ای که سفارت از آن مطلع گردیده اظهارنظر مدیرکل وزارت اقتصاد و دارایی است. او به کارمند بخش اقتصادی گفته است که دو پسرعموی او آزاد شده اند اما حتی خانواده هایشان خواهان آنند که آنها را در زندان نگاه دارند. به هرحال او در عین شوخ طبعی با لحن خشکی اظهارنظر می کند در شرایطی که فعلاً حاکم است، ممکن است این دو تن جای برادرانش را که در بانک مرکزی صاحب پستهای اجرایی هستند، بگیرند. در ضمن منبع گفت که پسرعموهایش داستانهایی راجع به ناخن کشیدن و دندان کشیدن تعریف کرده اند. این منبع گفت که دستهای آنها را دیده و «حتی مستقیماً به درون دهان آنها نگاه کرده است.» او گفت هر دوی آنها مانند هر فرد عادی سالم بودند و اظهارنظر می کند که ابداً باور ندارد که ایشان واقعاً مورد شکنجه قرار گرفته باشند. با وجود این، هیچ چیز آنها را از قصه گوییهایشان باز نمی دارد.

3- نجفی گفت: چند تن از کسانی که ادعا می شود اسامی آنها در لیست افرادی است که گویا از کشور ارز خارج کرده اند، از وی درخواست نمودند که در مورد این لیست تحقیقات به عمل آورد. (این لیست در تلگراف جداگانه ای گزارش شده است). دادستان عمومی، گروهی را به منظور تحقیقات تحت نظارت حسابدار سوگند خورده ای تعیین و نتایج آن را در اختیار عموم قرار خواهد داد. (نظریه: در جو سیاسی موجود، این لیست وسیعاً مورد قبول عامه قرار گرفته به طوری که حتی تحقیقات بیطرفانه نیز احتمالاً نمی تواند تأکید می کنم نمی تواند آن را در نظر بسیاری از مردم معتبر سازد.) 4- طبق اظهارات نجفی در روز شنبه 9 دسامبر کمیته ای متشکل از سه قاضی تحقیقات خود را در مورد داراییهای خانواده سلطنتی شروع خواهند نمود. وی همچنین از کسانی که خواهان شهادت دادن هستند، دعوت نمود تا خود را به آن کمیته معرفی نمایند. نظر تعدادی از رابط های ایرانی ما این است که کمیته بررسی داراییهای خانواده سلطنتی نیز فاقد اعتبار خواهد بود. شخص باتجربه ای می گوید که شاه بایستی کمیسیون را فراموش کند و خود شخصاً به بررسی داراییهای خانواده اش بپردازد و دستور استرداد آن داراییهایی را که در ایران باقی مانده به دولت ایران بدهد. پیشنهاد اخیر از جانب شماری از ایرانیان (میانه رو) به سفارت داده شده است.

5- دکتر میناچی از کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی در چهارم دسامبر به دفتر سفارت گفت: ارقامی که توسط نجفی به او داده شده شامل 115 تن از زندانیانی است که قرار است همراه با 208 نفری که هنوز در زندان هستند آزاد گردند. (این ارقام کمی با ارقامی که در رادیو اف. بی. آی اعلام شده مغایرت دارد). طبق اظهارات میناچی تمام کسانی که هنوز در زندان

ص: 459

باقی مانده اند کسانی هستند که به حبس ابد محکوم شده اند. اما نجفی قول داده است که پرونده های این افراد را نیز با مشارکت دادستانهای نظامی مورد بررسی قرار خواهد داد. میناچی گفت: نجفی اظهار می دارد، کسانی که هنوز در زندان بسر می برند مربوط به مجاهدینی که «پرونده هایشان سنگین» است، می باشند. (ظاهراً میناچی این اظهارات را پذیرفته است) میناچی همچنین گفت: نجفی به طور خصوصی موافقت کرده است که با کانون وکلا در مورد تهیه لایحه برای عفو عمومی بقیه زندانیان سیاسی و همچنین لایحه ای برای عفو عمومی کسانی که از زندان فرار کرده و یا به کشورهای دیگر گریخته اند و یا کسانی که در خارج کشور مشغول تحصیل هستند و اعضای گروههای «خرابکار» می باشند، همکاری نماید. این لوایح «به زودی» به مجلس تقدیم خواهد شد.

6- نظریه: میناچی نتیجه گیری می کند که اگر چنانچه لایحه هایی در نهایت همانگونه که توصیف شد تهیه گردد، راه بازگشت - بدون مجازات - به ایران باز خواهد شد. از آن جمله اعضای حزب توده و دیگر سازمانهای مخالف از آمریکا و اروپا. ما داستانهایی شنیده ایم که شماری از ایرانیان که در خارج کشور تحصیل می کرده اند در آخرین روزهای دولت شریف امامی زمانی که کنترل و بررسیهای اداره مهاجرت با مسامحه و سهل انگاری انجام می شد به ایران بازگشته اند. از آن جمله فردی به نام نومید [نوید] پرتوی که تحصیل کرده برکلی است و تعدادی دیگر که سازماندهندگان و رهبران دانشجویان هستند در تظاهرات ماه محرم شرکت می کنند. سولیوان

گزاش سیاسی - امنیتی، 4 دسامبر

سند شماره 252 خیلی محرمانه4 دسامبر 1978 - 13 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11846به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزاش سیاسی - امنیتی، 4 دسامبر خلاصه: به طور کلی شلوغی کمتر در شب گذشته ولی فریادها و تیراندازی در بیشتر قسمتهای تهران وجود داشت. ازهاری نخست وزیر از مردم می خواهد که نسبت به «جنگ روانی» بی اعتنا باشند و همچنین خبرگزاریهای خارجی را مورد حمله قرار می دهد. خمینی سربازان را به فرار از خدمت وظیفه دعوت می کند و به سیاستمداران نسبت به هرنوع سازش هشدار می دهد. امروز نیز تظاهرات ادامه می یابد و از حملات به پلیس گزارش می شود. پایان خلاصه.

1- شب گذشته همخوانیهای دسته جمعی روی پشت بامها همراه با خاموشیهای شبانه دوباره آرامش تهران را بر هم زد. ممکن است باران شور و حرارت تظاهرکنندگان را که سر و صدای کمتری در بعضی مناطق دارند کاهش داده باشد ولی در مناطق دیگر فریاد مردم در حد بالا و عادی خود بود. در بعضی مناطق بلندگوها و نوارهای ضبط شده مورد استفاده قرار می گرفت

ص: 460

به طوری که وقتی برق حدود ساعت ده شب قطع شد سر و صدا نیز کم گردید. بعد از ساعات منع عبور و مرور شبانه تعدادی از تظاهرکنندگان به خیابانها ریختند و توسط سربازان پراکنده گشتند. صدای تیراندازی پراکنده تر از دو شب گذشته بود اما بیشتر تیراندازیها از میدان ژاله و حوالی دانشگاه تهران شنیده می شد. تجریش شلوغ ترین و پرسر و صداترین منطقه و از قرار معلوم صحنه برخوردهای عمده و مهم بود. احتمالاً تعدادی مجروح و کشته شده اند، اما نه دولت و نه مخالفان هیچکدام برای شب گذشته ارقامی را ذکر نکرده اند. رادیو خبر حمله به کلانتری را در ساعت 5 صبح امروز گزارش داده است. یک نفر از افراد پلیس کشته و دیگری شدیداً زخمی شده است.

حمله کنندگان از فاصله نزدیک پنجاه گلوله شلیک کرده و نارنجک دست سازی پرتاب کردند که منفجر نشد.

2- کنسولگری تبریز گزارش می دهد که دیروز در شرکت تعاونی دولتی که در طرف دیگر خیابان کنسولگری است بمبی منفجر شد. از جهات دیگر شهر آرام و هنوز مغازه ها بسته اند. در کرمانشاه تظاهرات کوچکتری برپا شده است. کنسولگری شیراز از تظاهراتی که در شب گذشته با تیراندازی و شکستن شیشه همراه بوده گزارش می دهد. کارمند کنسولگری در اهواز گزارش می دهد که تظاهرات روزهای دوم و سوم دسامبر نظامیان زیادی را به میدان کشانده است. مردم در تاریخ اول دسامبر به دو خانه مسکونی آمریکاییان حمله کردند و ساکنان یکی از خانه ها که در خانه بودند از ترس مجروح شدن فرار کردند. بهبهان و مناطق نزدیک به حوزه های نفتی توسط سربازان پر شده است. گزارشاتی از هیأت مستشاری نظامی در رابطه با آشوبها و اغتشاشات شب گذشته در اصفهان دریافت کرده ایم اما هنوز موفق نشده ایم که با کنسولگری ارتباط برقرار سازیم. گزارش شده است که پنج نفر دیروز در بابل کشته شده اند.

3- در نطق رادیویی، ژنرال ازهاری نخست وزیر از تاکتیکهای پشت بامی تحت عنوان «جنگ روانی» نام می برد و ادعا می کند که مخالفان از نوارهای ضبط شده جهت ایجاد رعب و وحشت و در نتیجه تضعیف روحیه عمومی و نیروهای امنیتی استفاده می نمایند. طنین شعارهای مذهبی، سر و صدای جمعیت و تیراندازی در سرتاسر تهران به گوش می رسد. (نظریه: ادعای ازهاری با وجود اینکه نوعی توجیه در جهت منافع خود است، احتمالاً درست است.) ناظرین زیادی بر این اعتقادند که صداهای ضبط شده را شنیده اند و این شیوه در هر حال قابل ستایش و تلاشی بسیار مطلوب و مناسب است.

4- ازهاری همچنین به خبرگزاریهای خارجی به خاطر تخمینهای مبالغه آمیزشان از تعداد تلفات و مجروحین حمله کرد. در نطقی رادیویی خبرگزاری «رویتر» را به خاطر گزارش مبالغه آمیز مورد انتقاد قرار داد و آن را با عملکرد بهتر خبرگزاری فرانسه مقایسه کرد. از رادیو B.B.C نام نبرد و تنها به آن به عنوان «رادیوی استعمارگران» اشاره کرد. به دست آوردن ارقام صحیح تلفات و مجروحین از آنجا که بیشتر خشونتها در ساعات منع عبور و مرور شبانه رخ

ص: 461

می دهد مشکل است. رادیوی B.B.C که بدون شک یکی از علل خشم و غضب ازهاری است، تعداد کشته شدگان را هفتصد (700) نفر تخمین زده است. مقام (رئیس) کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر امروز به مأمور سفارت گفت که ششصد (600) الی هفتصد (700)نفر در سراسر ایران در خلال ایام محرم کشته شده اند. بیش از نیمی از این افراد در خیابانها مجروح شدند ولی بعداً فوت کردند. منبع پزشکی ایرانی «مسلماً ضد شاه» ادعا کرد که در سه روز گذشته تعداد زیادی از مجروحان تیراندازی را معالجه نموده اند و همچنین گفت که حکومت نظامی سعی دارد قربانیان را به بیمارستانهای ارتش بفرستد، بنابراین ارقام صحیح مشخص نمی شوند. تعداد کشته شدگان یقیناً بیشتر از تعدادی است که رسماً اعلام می گردد. اما نه به میزانی که توسط مخالفان ادعا می شود.

گزارشات زیادی از شواهد عینی در دست است که پلیس در برخورد با مردم اقدام به تیراندازی هوایی کرده و سر و صدای زیادی ایجاد می کند ولی کسی مجروح نمی شود.

5- شاه که به ندرت کاخ ییلاقی کوهستانی اش را ترک می کند در تاریخ سوم دسامبر از پایگاه هوایی دوشان تپه بازرسی به عمل آورد.

6- خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش می دهد که خمینی دیروز سربازان شاه را به فرار از خدمت فراخواند و از کارگران شرکت نفت خواست که به اعتصاباتشان ادامه دهند. او همچنین به سیاستمداران هشدار داد که سازش نکنند و آنها را از تشکیل حکومتی - که از نظر او ضداسلامی است - برحذر داشت. تنها راه حل خروج شاه می باشد. منبع روزنامه نگار ما گزارش می دهد که در خلال آشوبها و اغتشاشات گسترده دیروز مشهد چهار نفر از سربازان به علت اجتناب از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان توسط افسران ارتش از پشت سر هدف قرار گرفته اند. ما هیچ گونه مدرکی دالّ بر تأیید و اثبات این گزارش در دست نداریم.

7- امروز روز دیگری از جنگ و گریز توسط تظاهرکنندگان است. مردم در شمال و مرکز تهران جمع شدند و زمانی که سربازان تیراندازی هوایی کردند متفرق گشتند. گزارشاتی از تیراندازیهای زیاد و احتمالاً تلفات و مجروحین فراوانی در مناطق قیطریه و تجریش در دست داریم. کمی قبل از ساعت یک بعد از ظهر کنسولگری تخلیه شد. این عمل نه به دلیل تهدید خاصی بلکه به جهت اینکه جمعیت به طور کلی در همه مناطق در حرکت بودند صورت گرفت. (قیطریه و تجریش در شمال قرار دارند و از آن دور هستند.) یک منبع روزنامه نگار به ما گفت که سه نفر از اعتصاب کنندگان بانک صادرات که از دستورات سرپیچی کرده بودند موقعی که اعتصاب تبدیل به تظاهرات شد توسط سربازان در جلوی بانک هدف قرار گرفته و کشته شدند. تعدادی از مغازه ها امروز باز هستند اما مخالفان حداقل در مورد قطع مجدد برق منطقه شمالی شهر موفق بوده اند. شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در اعتراض به کشته شدن یکی از رانندگان توسط سربازان دیروز اعتصاب کرد. طبق معمول، امروز تا این لحظه انفجار بزرگی رخ نداده است. در عوض جمعیت و سربازان بازی موش و گربه راه انداخته اند که

ص: 462

گاهگاهی به کشته شدن و زخمی شدن تظاهرکنندگان منتهی می شود. یک منبع نظامی عالیرتبه ایرانی به مأمور سفارت اطمینان داد که نظامیان می توانند با این جنگ طلبی برخورد نمایند. وی گفت که شب گذشته تعداد زیادی نفربر زرهی در خیابانها بودند و به خوبی عمل کردند. حکومت نظامی به استفاده از نفربرهای زرهی اضافی جهت گشت زنی در خیابانها ادامه خواهد داد.

8 - گزارشاتی از حملات مسلحانه بیشتر به نیروهای امنیتی در دست داریم. برای مثال مطبوعات گزارش می دهند که پلیس تیراندازی به دو نفر از افراد گارد را در جلوی سفارت مصر تأیید می کند رایزن سفارت مصر گفت که از چنین مسئله ای خبر ندارد. از طرف دیگر چند روز پیش اتومبیل مرسدس بنز جدید او را در مقابل خانه اش دزدیده اند. چنین است شایعات رایج در تهران! سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 31، 4 دسامبر 78

سند شماره 253 سرّی5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 306512به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 31، 4 دسامبر 78 1- اوضاع تهران و شهرهای بزرگ به شدت وخیم باقی مانده است، اما به نظر می رسد که در مجموع میزان تظاهرات و تیراندازیها در طی 24 ساعت گذشته کاهش یافته است. اکثر تظاهرکنندگان تهرانی که برای شعار دادن اجتماع می نمایند، با پیدا شدن نیروهای نظامی و تیراندازی هوایی می گریزند و از یک رشته تاکتیکهای جنگ و گریز استفاده می کنند. گروه نامشخصی به طور مسلحانه به یک کلانتری تهران حمله کرد و یک پلیس را کشته و فرد دیگری را مجروح نمودند. به منزل یکی از آمریکاییان در تهران بمب پرتاب شد که خسارت و صدمات مهمی به بار نیاورد. ازهاری نخست وزیر از ایرانیان خواست به «جنگ روانی» مخالفان که به گفته او شامل نوارهای ضبط صوت با صدای بلند برای ایجاد وحشت می شود، اعتنایی نکنند.

ازهاری همچنین منابع مشخص «رادیو استعمارگر» (به بی بی سی تعبیر کنید) را به خاطر گزارش حدسیّات اغراق آمیز کشته شدگان و زخمیها، محکوم کرد.

2- در شهرهای دیگر، تبریز در کل آرام و تعطیل است، در کرمانشاه و شیراز تظاهرات کمی گزارش می شود، و اهواز شاهد حضور گسترده نیروهای نظامی در درون و اطراف میدانهای نفتی است. در آنجا مردم به دو خانه آمریکایی حمله کردند ولی هیچ آسیبی گزارش نشده است. در اصفهان هم تظاهرات بزرگی برپا شد. در کلیه حوادث دیروزٍ، هیچ آمریکایی صدمه ندیده است.

3- مشکلات کارگری در بخش صنعت نفت به گسترده تر شدن خود ادامه می دهد. در دو

ص: 463

عملیات مشترک اکتشافی (شرکتهای ایپاک و لایکو)، کارگران دست از کار کشیدند و برادرانشان در شرکت اسکو در حال پیوستن به آنها هستند. کل تولید امروز 5/4 میلیون بشکه برآورد می شود و اگر خروج کارگران اسکو ادامه یابد حتی به کمتر از این مقدار هم خواهد رسید. این اعتقاد وجود دارد که اعتصابات صرفاً به خاطر فراخوانی خمینی است و حتی ذره ای انگیزه اقتصادی در پشت آنها نهفته نیست. اعتصابات، در صدور گاز به روسیه از طریق لوله «ایگات» هم وقفه به وجود آورده است و تحویل گاز کپسولی به مصرف کنندگان خانگی و صنعتی را نیز کاهش داده است. ممکن است که مشکل جدیدی بر سر کاهش میزان نفت برای سفارشات دسامبر و نوامبر، بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت های نفتی بروز نماید. شرکت ها میل دارند که تولید موجود، سهمیه بندی گردد. در حالیکه شرکت ملی نفت ایران احساس می کند که در وهله اول باید هر مقداری نفت که قابل دسترس است را به خریدارانش تحویل دهد. اگر راه حلی پیدا نشود، با توجه به 57 نفتکشی که هم اکنون در جزیره خارک صف کشیده اند، مشکل فوق حادتر خواهد شد.

4- دولت فرانسه اخطار شدیداللحنی را برای خمینی رهبرمذهبی مخالفان صادر نمود و به او اطلاع داد که از این به بعد «دعوت به مبارزه مسلحانه» مکرر او تحمل نخواهد شد. خمینی در آخرین بیانیه خود از سربازان درخواست نموده است که دسته های نظامی خود را ترک نمایند.

5- یک نفر از کسانی که اخیراً با شاه ملاقات کرده است، دریافت که او مصمم به باقی ماندن در مقام سلطنت بوده و در مورد این مسئله که هرگونه جایگزینی دولت غیرنظامی قبل از برقراری آرامش قابل انجام است، را رد کرد. ملاقات کننده، شاه را «به طور ناامیدکننده نگران» ولی آرام و واقع بین یافت. ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 32، 5 دسامبر 78

سند شماره 254 سرّی5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 307086به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 32، 5 دسامبر 78 1- امروز تهران نسبتاً آرام بود و امشب را نیز زیر باران تند و سردی بالنسبه ساکت و آرام گذراند. اما وقوع حوادث علیه آمریکاییها در 24 ساعت گذشته افزایش یافته است. هر چند که این حوادث مجروحی بر جای نگذاشته است آرامش نسبی کنونی به عنوان پیش درآمدی برای خشونتهای بزرگی محسوب می شود که با نزدیک شدن عاشورا (یازدهم دسامبر) انتظار آن می رود.

2- موج خروشانی از تهدیدات پستی، تلفنی و پیامهای ضدآمریکایی بدخطی که روی دیوارهای ساختمانها نوشته می شود، وجود دارد.

ص: 464

تظاهرکنندگان درب ساختمان محل اقامت یک آمریکایی را شکسته و کوکتل مولوتفی به طرف اتومبیل شخصی یک آمریکایی پرتاب کرده اند. به پنجره های محل اقامت چندین آمریکایی سنگ پرتاب شده و سه ساختمان مورد اصابت بمبهای آتش زا قرار گرفته است. در اصفهان محل اقامت یک آمریکایی با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفته است اما ساکن خانه به خاطر تهدیدی قبلاً خانه را ترک کرده بود.

3- قراین حاکی از این هستند که از اوایل ماه نوامبر تاکنون خارجیان زیادی از ایران مهاجرت کرده اند و اکنون نیز بیشتر آنها به مناسبت تعطیلات مشغول ترک ایران هستند.

هیچ سفارتخانه ای در تهران این مطلب را تأیید نمی کند که شهروندانش را به مهاجرت تشویق می نماید. مقام سفارت شوروی در واشنگتن به کارمند وزارت امور خارجه ما گفته که شورویها مشغول «تخلیه» اتباعشان از ایران نستند اما این فرصت را به کلیه وابستگانشان می دهند که برای «تعطیلات» به شوروی برگردند. کارمند سفارت شوروی گفت که بسیاری از وابستگانشان ولی نه همه از این فرصت سود جسته اند. شایعاتی (در واقع دروغهایی) وجود دارد مبنی بر اینکه شرکت هواپیمای ایرفرانس مشغول متوقف کردن کارش می باشد و فرانسویها تخلیه خواهند شد.

4- فروشگاههای زیادی به خصوص در مناطق شمالی تهران باز و مملو از مشتریانی بودند که اجناس را خریده و ذخیره می کنند. در شیراز حدود 80 درصد از مغازه ها ظاهراً بسته اند اما بسیاری از آنها به مشتریان ثابت خود جنس می فروشند.

5- کل سیستم بانکی ایران در آستانه فلج شدن است. بانک مرکزی ایران از 25 نوامبر عملاً تعطیل بوده است و بیشتر شعبات بانک ملی نیز از دوم دسامبر به بانک مرکزی پیوسته اند. تأثیرات این مسئله روی عامه مردم شامل موارد زیر می باشد:

از بین رفتن یا زیاد شدن دیرکردها در واریز چک، کمبود ارز خارجی و عدم توانایی در نقد کردن چکها که باعث بلوکه شدن لیستهای حقوق و سایر فعالیتهای ضروری می گردد. زوال استمرار یافته در سیستم بانکی و مالی باعث متوقف شدن فعالیتهای تجاری مهم خواهد گشت.

6 - اعتصاب کارکنان صنعت نفت ادامه دارد و امروز کل تولید روزانه تنها در حدود 8/3 میلیون بشکه بود. ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 5 دسامبر

سند شماره 255 خیلی محرمانه5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11874به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 5 دسامبر خلاصه: شب پرجنب و جوش دیگری ولی با سر و صدای کمتر نسبت به گذشته. چند حادثه که بر منازل مسکونی آمریکاییان سایه افکند ولی صدمه ای به شهروندان آمریکایی وارد

ص: 465

نشد، حملات تروریستی به مرکز پلیس ما امروز آرام بود، دولت فرانسه به خمینی می گوید مراقب رفتار خویش باشد. آیت الله خویی درخواست آرامش می کند. پایان خلاصه.

1- شب گذشته پس از شروع ساعت منع عبور و مرور، افراد بیشتری روی پشت بامها و در خیابانها به تظاهرات پرداختند. تظاهرات نسبت به شبهای گذشته به طور قابل توجهی کاهش یافته بود. تیراندازیهایی شنیده می شد ولی باز به شدت شبهای گذشته نمی رسید. برق حدود ساعت ده شب (22) قطع شد، بعد از ساعت منع عبور و مرور شبانه تظاهرات بزرگی در شیراز برپا شد. اما با تک تیراندازی تظاهرکنندگان متفرق و پراکنده شدند.

2- دیروز اقدامات علیه آمریکاییان افزایش یافت، اگرچه هیچ صدمه ای به شهروندان آمریکایی وارد نشد. از میان پنجره های تعدادی از منازل مسکونی آمریکاییان، پاره سنگهایی به داخل پرتاب شد و 3 ساختمان با بمب های آتش زا مورد حمله قرار گرفت. یک کوکتل مولوتف به سمت یک ماشین شخصی آمریکایی پرتاب شد. تظاهرکنندگان درب منزل مسکونی آمریکایی دیگری را در هم شکستند. موجی از نامه های پستی، تماسهای تلفنی تهدیدآمیز و پیغامها روی در و دیوار ساختمانها با خط کج و معوج و ناخوانان به راه افتاده است. هیچکدام از این اقدامات مجروح و یا خسارت مالی و مهمی برجای نگذاشت. محل اقامت آمریکاییان در اصفهان مورد اصابت بمب آتشزا قرار گرفت. ولی فرد مقیم در پاسخ به تهدیدی آنجا را قبلاً ترک کرده بود.

3- سفارت فرانسه در اینجا (تهران) خبری مبنی بر ملاقات مقام ارشد کنسولی با آیت الله خمینی در بعد از ظهر چهارم دسامبر که به وی گفته فرانسه کشوری نیست که از آنجا دعوت به اقدامات خشونت آمیز بتواند انجام شود، را تأیید کرد. مقام سفارت فرانسه گفت در 6 ژانویه اجازه کنونی خمینی برای ماندن (در فرانسه) به پایان می رسد و شأن و مقام او مسلماً موضوع و عامل بحث داغی در آن موقع خواهد بود. او اضافه کرد که نتیجه امر احتمالاً نامشخص است و شاید به رفتار خمینی در خلال این مدت بستگی داشته باشد. او تلویحاً فهماند که آیت الله یقیناً نمی توانند مانند توریستی به سادگی از فرانسه خارج شود و مجدداً بازگردد مگر این که حداقل مذاکراتی با توجه به شأن و مقام ایشان صورت بگیرد.(1) 5- تهران با شایعاتی مبنی بر اینکه ایرفرانس (هواپیمای فرانسه) در ارائه خدمات خود وقفه ایجاد کرده است و اینکه فرانسویان تهران را ترک خواهند کرد، پر شده است. تنها نکته این است که از این پس پرواز پاریس - بانکوک به خاطر فقدان تسهیلات رفاهی در تهران، توقفی نخواهد داشت. در حال حاضر بسیاری از فرانسویان ایران را به خاطر تعطیلات ترک می کنند زیرا دبیرستان فرانسوی تا ژانویه بسته است. ولی یقیناً مسئله ترک کردن مطرح نیست.

ص: 466


1- در اصل سند مطالب ردیف ( 3) حذف شده و ردیف بعدی با عدد ( 3) شماره گذاری شده است و ردیف شماره ( 4 وجود ندارد. م.

6- امروز اوضاع به طور قابل ملاحظه ای آرام است. بازار و بسیاری از مغازه های دیگر بسته هستند، با این وجود بسیاری از مغازه ها خصوصاً در شمال تهران باز هستند. ما به اعلامیه ضدتظاهراتی که ممکن است در حجم سر و صداها تأثیر داشته و یا نداشته باشد، دست یافته ایم. اعلامیه از کم و کیف مشکلات زندگی در اثر اعتصابات و دیگر آشوبها در تهران سخن می گوید و عوامل خارجی را به خاطر سازماندهی تظاهرات در پشت بامها مورد سرزنش قرار می دهد. اعلامیه مزبور با این اخطار که خانه کسانی که از پشت بامها شعار می دهند با بمب مورد حمله واقع خواهد شد، خاتمه می یابد. کنسول شیراز گزارش می دهد 70 تا 80 درصد از مغازه ها ظاهراً بسته هستند. در حالیکه بسیاری از آنها به مشتریان دائمی خود جنس می فروشند. کارخانه وستینگهاوس همه کارکنان خارجی خود را به خاطر تعطیلات کریسمس به ایالات متحده فرستاده است. برق مجدداً در سرتاسر تهران قطع شده است. ما معتقدیم آرامش فعلی صرفاً دوره استراحت کوتاهی است و آشوبهای وسیع و شدیدی هم زمان با نزدیک شدن عاشورا به وقوع خواهد پیوست.

7- گزارشی وجود دارد مبنی بر اینکه آیت الله خویی از نجف پیغامی فرستاده است که از شیعیات معتقد و پایبند خواسته که محرم را با آرامش برگزار کنند. این گزارش به روشنی گزارشات خیلی محرمانه ای را که سابقاً دریافت کرده ایم مبنی بر اینکه خویی از مردم می خواهد دست به شورش نزنند را تأیید می کند. سولیوان

وضعیت در ایران

سند شماره 256 خیلی محرمانه شماره گزارش: 68460565785 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت در ایران 16- جزییات: (بدون طبقه بندی) این گزاش شامل وضعیت ایران از ساعت 10 - 3 دسامبر تا ساعت 7 دسامبر 1978 است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف: دو تن از پرسنل دفتر وابسته دفاعی آمریکا، فقط در ساعت 10 صبح سوم دسامبر سال 1978 به جنوب تهران رفتند و آنچه را که مشاهده کرده اند بدین قرار می باشد:

1- در جنوب سفارت گروههای کوچکی در پیاده روها در حال شکل گرفتن بودند. این گروههای کوچک به گروههای بزرگتری تبدیل می شدند و سپس شعارهای ضددولتی سر می دادند و پراکنده می شدند و به سوی شمال شهر حرکت کرده و در آنجا دوباره متشکل می شدند.

ص: 467

2- میدان فردوسی، در آنجا، گروههای بزرگی همراه با پلاکاردهای ضددولتی وجود داشتند.

3- در خیابانهای شاهرضا و فردوسی گروههای بزرگی از تظاهرکنندگان شعاردهنده به وسیله پلیس متفرق شدند.

4- بیشتر مغازه ها در جنوب شهر بسته بودند.

5- ترافیک در شهر روال عادی خود را داشت.

ب - اواخر بعد از ظهر و اوایل شب سوم دسامبر همه چیز آرام بود.

1- پرسنل دفتر وابسته دفاعی آمریکا در ساعت بیست و یک و پنج دقیقه شب شعارهای گسترده ای را در شهر شنیده اند.

2- در حدود ساعت ده شب در اکثر نقاط شهر جریان برق قطع شد.

3- بلافاصله بعد از قطع جریان برق صدای شعار دادنها کاهش یافت.

4- از ساعت بیست و یک الی بیست و دو تیراندازیهای پراکنده ای شنیده می شد.

5 - در ساعت ده و پنج دقیقه باران سنگینی شروع به باریدن کرد.

6 - گزارشات به وسیله اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی حاکی از آن است که خانه یک سروان نیروی هوایی به وسیله بمب به آتش کشیده شد ولی کسی زخمی نشد. خانه در یک خیابان 45 متری واقع شده است.

ج - در صبح چهارم دسامبر بنا بر گفته پرسنل دفتر وابسته دفاعی آمریکا، وقتی آنها به سفارت می آمدند اوضاع شهر آرام بود.

1- به دلیل مسایلی که تقریباً در ساعت 11 صبح در منطقه اتفاق افتاد به ناچار ساختمان کنسولگری تخلیه شد. تیراندازیهای پراکنده ای در تمام مدت بعد از ظهر شنیده می شد.

2- گزارش داده شد که مردان مسلح ناشناس در اواخر بعد از ظهر به یک مقر پلیس حمله کرده اند که در اثر آن یک نفر کشته و یک نفر مجروح شده است.

3- مدیر تیم فنی نظامی و هوانیروز ارتش ایران، یک گروه 20 نفره تظاهرکنندگان را با پوسترهایی از خمینی در شرق سفارت، درست چهار خیابان آن طرف تر، مشاهده نموده که بدون درگیری و شلیک گلوله توسط پلیس پراکنده شدند.

4- اواخر بعد از ظهر و شب اوضاع آرام بود.

5- در حدود ساعت بیست ویک و پنج دقیقه پرسنل دفتر وابسته دفاعی آمریکا حوادث زیر را مشاهده کردند:

الف: فریادها و شعار دادن آغاز گشت.

ب: تیراندازیهای پراکنده و صدای انفجار به گوش رسید.

ج: در ساعت بیست و یک و پانزده دقیقه برق در سرتاسر شهر قطع شد.

د: در ساعت بیست و دو و پنج دقیقه آتش تیراندازی با سلاحهای سنگین و سلاحهای

ص: 468

اتوماتیک نزدیک خانه افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی زیاد شنیده شد.

ه : ساعت بیست و دو و سی دقیقه شهر نسبتاً آرام شد.

و: پانزده دقیقه پس از نیمه شب جریان برق در شمال شهر به حال عادی برگشت.

ز: وقایع زیر، از شب چهارم دسامبر به سفارت گزارش شد:

1- خانه مسکونی یک آمریکایی در فرمانیه با بمب به آتش کشیده شد اما کسی آسیب ندید.

2- خانه آمریکایی دیگری در تهران با بمب به آتش کشیده شد اما کسی آسیب ندید.

3- در و دیوار خانه افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی بار دیگر با شعارهای مرگ بر شاه پوشانده شد.

نظریات تهیه کنندگان: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) از شدت تظاهرات در ساعات منع آمد و شد، در شب چهارم دسامبر برخلاف شبهای دیگر کاسته شده است. این کاهش در مورد تظاهرات روزانه خیابانی نیز صادق می باشد.

به کارگیری سلاح و استفاده از آن علیه نیروهای دولتی تازگی داشته و این امر می تواند به بحرانی شدن هر چه بیشتر اوضاع کمک نماید. شفر

گزارش سیاسی - امنیتی 5 - 4 دسامبر 78

سند شماره 257 محرمانه شماره گزارش: 68460564785 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی گزارش سیاسی -امنیتی 5 - 4 دسامبر 78 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) این گزارش خلاصه ای از حوادثی را که در تاریخ چهارم دسامبر 78 در تهران اتفاق افتاده، مطرح می نماید و شامل حوادثی که توسط مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا مورد تأیید قرار گرفته اند، می شود.

گزارش قبلی با کپی اصلی گزارشات پراکنده اطلاعاتی شماره 78 - 0561 - 846 - 6 فرستاده شد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (بدون طبقه بندی) الف: طی یک دوره 24 ساعته چهارم دسامبر 78، سی و سه رویداد که مهم تلقی گردید توسط افسرانی که در مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا خدمت می نمایند، مورد تأیید قرار گرفت. از این سی و سه حادثه، هشت رویداد گزارشهایی درباره تشکل جمعیتها و متفرق شدنشان با شلیک اسلحه سربازان بود. چهار رویداد دیگر گزارشاتی درباره تیراندازی پراکنده در مناطق بخصوصی از شهر بود و چهار رویداد نیز مربوط به جمعیتهایی

ص: 469

می شد که بدون به کار رفتن اسلحه متفرق گشتند.

یک مرکز پلیس مورد حمله واقع شده و در این حادثه یک پلیس کشته و دیگری زخمی گردید. ده مورد از شانزده رویداد باقیمانده متوجه آمریکاییها و اموالشان بود. این حوادث که آمریکاییها را هدف قرار داد از حرکت دو جمعیت کوچک به طرف سفارت آمریکا تا شکسته شدن درب محل اقامت یک آمریکایی را دربر می گرفت. در زیر خلاصه ای از رویدادهای ضدآمریکایی درج می گردد:

1- دو محل اقامت آمریکاییها با سنگ مورد حمله قرار گرفته و پنجره ها شکسته شدند.

2- یک بمب ساعتی از پنجره یک خانه به درون پرتاب شد که منفجر نگردید.

3- در اصفهان، محل اقامت یک افسر آمریکایی با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت.

4- باقیمانده رویدادهای گزارش شده شامل مورد حمله قرار گرفتن اتومبیلها و محلهای اقامت توسط بمب آتش زا می گردد. سی و سه رویداد مذکور، تمام اتفاقاتی نیستند که در چهارم دسامبر در تهران به وقوع پیوستند اما سی و سه مورد آنهایی هستند که مهم تلقی گشته و به وسیله گزارشات متعدد یا تلفنهای بعدی مورد تأیید قرار گرفته اند.

ب: در چهارم دسامبر 78 مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا گزارشی در مورد خسارات وارده به آمریکاییها در نتیجه حوادث مذکور، دریافت نکرد.

نظریات تهیه کنندگان (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): از زمانی که مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا شروع به کار کرده است، این مأمور گزارشگر همان خلاصه گزارشات روزانه قبلی را هر روز تکرار کرده است.

گزارش چهارم دسامبر 78 در این مورد که اعمال ویژه بیشتری برعلیه آمریکاییها وجود دارد، کمی متفاوت است. در گذشته اخیر آمریکاییها یا اموالشان در شهرستانها هدف عملیات ویژه ای بودند اما این حوادث در تهران اندک بوده است. این مأمور گزارشگر در هفته گذشته افزایشی در اقدامات ویژه بر علیه آمریکاییها مشاهده کرده است. هم زمانی افزایش عملیات در ایران - تهران با گزارشات چهارم دسامبر ممکن است صرفاً تصادفی باشد.

به هر حال، مأمور گزارشگر احساس می کند که حوادث رو به افزایش هستند و حداقل در ماه محرم (2 تا 31 دسامبر) ادامه خواهند یافت.

تحلیلی از حوادث جنایی ضدآمریکایی در ایران

سند شماره 258 استفاده محدود اداری5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: تحلیلی از حوادث جنایی ضدآمریکایی در ایران 16- خلاصه: بررسی پرونده مرکز تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تجزیه و تحلیل از

ص: 470

خشونتهای علیه آمریکاییها در 11 ماه اول سال 1978 ارایه می دهد.

22- جزییات:

الف - این گزارش حاوی اطلاعات بررسی نشده است. طرحها و سیاستها را نبایستی منحصراً بر اساس این گزارش تهیه کرد یا تغییر داد.

ب - بررسی پرونده های ن - 72 AFOSI آمار زیر را در رابطه با حوادث خشونت بار علیه آمریکاییها در سال جاری 1978 را به دست داده است:

(1) تهران - تا 6 اکتبر 1978، هیچ اقدامی علیه آمریکاییها گزارش نشده است. آنگاه در طول 55 روز از 6 اکتبر تا 30 نوامبر، تهران به طور متوسط همه روزه شاهد یک حادثه ضدآمریکایی بوده است. از لحاظ آماری می توان حوادث را به صورت زیر دسته بندی نمود:

ماهیت حوادث شکل حادثهاکتبرنوامبرجمع حملات آتش زای منازل حملات خودروها سنگسار - افراد سنگسار - اموال هجوم - توسط افراد هجوم - توسط خودرو خرابکاری - منازل خرابکاری - خودروها بمب گذاری در منازل عمل نکرده بمب گذاری در منازل عمل کرده1 1 3 7 1 1 0 0 0 03 8 2 9 4 3 1 6 1 24 9 5 16 5 4 1 6 1 2 جمع کل143953 اهداف حوادث شکل حادثههدفجمع قربانیان (خسارات) حملات آتش زا حملات منازل خودروهای شرکت خودروهای تاکسی خودروهای دولتی7 خودروی شخصی 5 مورد 2 مورد 1 مورد 1 مورد7 5 2 1 1 ___ 16

ص: 471

پرتاب سنگاتوبوسهای کنتراتچی ها منازل اتوبوسهای نیروی هوایی آمریکا خودروهای شخصی خودروهای دولتی ساختمانهای اداری اعضای ارتش وابستگان به کنتراتچی ها وابستگان به نظامیان تاکسیها13 4 3 3 2 2 2 2 1 1 ___ 33 تهاجمبه خودروهای شخصی به غیرنظامیان آمریکایی به اتوبوسهای کنتراتچی ها به وابستگان نظامیان به تاکسی7 4 1 1 1 ___ 14 بمب گذاریمنازل3 مورد خرابکاریخودروهای شخصی خودروهای دولتی هتل4 2 1 __ 7 جمع کل: 73 (توجه شود که جمع قربانیان (و خسارات F) بیش از جمع کل حوادث است. علت آن است که حوادث گاهی دارای چند قربانی یا هدف هستند. به طور مثال، ممکن است گروهی یک روز بعد از ظهر گرد هم آمده و پنج اتوبوس نیروی هوایی آمریکا را سنگباران کنند. این یک حادثه ولی 5 هدف محسوب می شود.) مهم ترین و رایج ترین تاکتیک ضدآمریکایی در تهران، که حدود 40% از کل اقدامات ضدآمریکایی را شکل می دهد، سنگباران کردن است. اغلب اوقات هدف این سنگها منازل و خودروها بوده اند. قربانیان انسانی حوادث پرتاب سنگ، 3 زن و دو مرد بوده اند. مردها یک سرهنگ نیروی هوایی آمریکا و یک ارتشی دیگر بوده و زنها شامل همسر دو نفر از کارکنان

ص: 472

بل هلیکوپتر و همسر یک عضو نیروی هوایی آمریکا می شوند. این واقعیت که 60% از قربانیان حوادث ناشی از پرتاب سنگ را زنان تشکیل می دهند ظاهراً در تضاد با این باور است که ایرانیان از کاربرد خشونت علیه زنان پرهیز می کنند البته می توان گفت که زنان آمریکایی دارای ظاهری متفاوت با ایرانیان هستند و به آسانی قابل تشخیص می باشند. شاید رفتار خشونت آمیز ایرانیان با خارجیها از هر جنسی که باشند، از حس «غریزی» حفاظت از جنس لطیف آنها پیشی می گیرد.

حملات آتش زا شامل پرتاب کوکتل مولوتف (یا بطری آتش) و یا پاشیدن مواد قابل اشتعال درون یا روی خودروها و، سپس شعله ور ساختن آنها می گردند. این موارد 25% از فعالیتهای ضدآمریکایی را تشکیل می دهند. قربانیان حملات آتش باری علیه منازل عبارتند از: یکی از اعضای نیروی هوایی آمریکا، یک غیرنظامی ناحیه 5، یکی از کارکنان شرکت نفتی موبایل و یک کارمند LSC قربانیان حملات آتش باری علیه خودروها، یک سرهنگ دوم نیروی هوایی آمریکا، یک سرهنگ دوم نیروی زمینی آمریکا، یک گروهبان یکم ارتش آمریکا، دو غیرنظامی از ناحیه 30DAF ، کارکنان LSC و سه نفر کارمند بل هلیکوپتر.

هجوم به افراد و خودروها نیز بخش چشمگیری از فعالیتهای ضدآمریکایی را شکل می دهد. قربانیان حملات توسط اشخاص عبارتند از: دختر یک عضو ارتش آمریکا، چند غیرنظامی آمریکایی، چند کارمند سیستمهای اطلاعات الکترونیکی، یک کارمند لاکهید و یک کارمند پان آمریکن. از سه مورد تلاش جهت بمب گذاری، دو مورد شامل بمبهای لوله ای (سه راهی- م) و یکی شامل استفاده از دینامیت بوده اند. در بیان کلی، بمب لوله ای و دینامیت وسایلی ابتدایی برای خشونت هستند، ولی به خصوص در رابطه با بمب لوله ای می توان گفت که سلاح مؤثری علیه پرسنل می باشد. خوشبختانه دینامیت ها عمل نکرد و فقط یکی از بمب های لوله ای درون منزلی افتاد. انفجار این وسیله باعث شد تا دو ارتشی آمریکایی جراحتهایی جزئی بردارند. اما 7 نفر ارتشی دیگر که آن شب به هنگام انفجار در همان محل حضور داشتند مجروح نشدند.

از لحاظ دسته بندی «روشها» به ترتیب اهمیت چند نکته حائز اهمیت است. حوادث و وقایع ضدآمریکایی در نوامبر تقریباً سه برابر اکتبر شده اند. اگرچه استفاده از سنگباران به عنوان یک تاکتیک فقط اندکی در نوامبر بیشتر شد، ولی در همین ماه شاهد افزایش شدید حملات آتش باری هستیم. تعداد حملات از سه برابر هم بیشتر شده و بمب گذاری در منازل و پنچر کردن اتومبیلها هم به عنوان تاکتیکهای جدید اضافه شده اند. چهارم نوامبر بیشترین تعداد حوادث ضدآمریکایی ماه نوامبر را دربر داشت (8 حادثه). و در 28 اکتبر و 5 نوامبر هم شاهد حوادث ضدآمریکایی زیادی بودیم. از نقطه نظر جغرافیایی، توجه به نقشه تهران بافت اقدامات ضدآمریکایی را مشخص می کند. جای تعجب ندارد که در محلهایی که بیشترین تجمع آمریکاییها را داشته ایم، بیشتر حوادث مذکور هم اتفاق افتاده باشند.

ص: 473

(2) اصفهان: اصفهان دومین تعداد بزرگ آمریکاییهای مقیم ایران را در خود جای می دهد. به خصوص شرکت هلیکوپترسازی بل اینترنشنال (BHI) حضور گسترده ای در این شهر دارد. جامعه آمریکایی مقیم اصفهان نیز شاهد حوادث خشونت بار زیادی بوده است. همچون تهران، در این شهر نیز حوادث ضدآمریکایی تا نیمه دوم سال بروزی نداشته است. بررسی حوادث اصفهان نیز حاکی از مشکلاتی جدی است.

(توجه: اطلاعات فقط تا تاریخ 27 نوامبر 78 در اختیار است).

شکل حادثهسپتامبراکتبرنوامبرجمع حملات آتش باری منازل حملات آتش باری خودروها پرتاب سنگ علیه افراد پرتاب سنگ علیه اموال تهاجم علیه افراد تهاجم علیه اموال بمب گذاری موفق بمب گذاری ناموفق خرابکاری1 0 1 0 0 1 0 1 01 5 0 3 0 1 0 1 02 18 5 2 1 1 1 1 14 23 6 5 1 3 1 3 1 ___ 48 اهداف حوادث شکل حادثههدفجمع قربانیان (خسارات) حملات آتش زا25 مورد خودروی شخصی رستوران 2 مورد منازل 2 مورد خودروی سرویس 1 مورد ___ 30 پرتاب سنگوابستگان به کنتراتچی ها 3 کارکنان کنتراتچی ها 3 فرزندان کنتراتچی ها 2 اتوبوس کنتراتچی ها 2 ساختمان کنتراتچی ها 2 منزل کنتراتچی ها 1

ص: 474

خودروی شخصی کنتراتچی ها 1 ___ 14 بمب گذاریاتوبوس کنتراتچی ها 1 کلینیک کنتراتچی ها 1 منزل کنتراتچی ها 1 خودروی سرویس کنتراتچی ها 1 ___ 4 تهاجمخودروی شخصی کنتراتچی ها 2 اتوبوس مدرسه کنتراتچی ها 1 وابستگان به DOC 1 مورد وابستگان به کنتراتچی ها 1 ___ 5 خرابکاریمنزل 1 ___ 1 جمع کل: 54 برخلاف تهران، در اصفهان حملات آتش باری مهم ترین شیوه کار را تشکیل می دهند. تمام آتش سوزیها کنتراتچی های آمریکایی و افراد آنها را هدف و قربانی خود قرار داده اند. اتومبیلهای BHI (هم خودروهای شخصی کارکنان و هم ماشینهای شرکت) در بسیاری از این حملات آسیب دیده اند.

از 14 مورد پرتاب سنگ، یکی علیه همسر یکی از وابستگان غیرنظامی DOD ، و دیگری علیه ساختمان 7201 دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی صورت گرفته است. موارد سنگباران دیگر علیه کنتراتچی های آمریکایی، کارکنان و اموال آنها بوده است.

چهار حادثه بمب گذاری دارای اهداف پراکنده ای بوده اند. در ماه سپتامبر سرویس شرکت خدمات هواپیمایی جهانی مورد حمله 9 کوکتل مولوتف و یک بمب لوله ای (سه راهی- م) قرار گرفت. در اکتبر اتوبوس سرویس شرکت BHI مورد حمله بمب قرار گرفت و سه تن از کارکنان را مجروح ساخت. روز 23 نوامبر، بمبی به حیاط خلوت کلینیک BMI پرتاب شد، ولی منفجر نگردید. فقط سه روز بعد، راه پله های خارجی منزل یک سرهنگ دوم آمریکا با بمب مورد حمله قرار گرفت (کسی مجروح نشد).

تمایل به افزایش اقدامات ضدآمریکایی در اصفهان قابل پیش بینی است. در طول ماه نوامبر، حالت و سرعت فعالیتهای ضدآمریکایی در اصفهان با تهران برابری می کرد.

افزایش چشمگیری در حملات آتش زا توسط ماشین مشهود بود و همینطور پرتاب سنگ به افراد که صعود مشخصی داشته است.

اصفهان، مثل تهران، میزان و سطح مجروحین اندکی در حوادث ضدآمریکایی داشته است.

ص: 475

(3) دیگر مناطق ایران- هر چند بیشتر آمریکاییها یا در اصفهان زندگی می کنند و یا در تهران. اتباع آمریکا در بسیاری از دیگر مناطق ایران نیز پراکنده شده اند. همانطور که آمار ذیل نشان می دهد، این آمریکاییها نیز از فعالیتهای ضدآمریکایی در امان نبوده اند.

شکل حادثهسپتامبرنوامبرجمع پرتاب سنگ علیه افراد پرتاب سنگ علیه اموال تیراندازی به افراد تیراندازی به اموال حملات آتش زا به منازل حملات آتش زا به خودروها تهاجم توسط خودرو تهاجم توسط افراد خرابکاری تظاهرات ضدآمریکایی1 0 0 0 1 0 1 1 1 11 3 0 1 1 2 0 0 0 01 3 0 1 1 2 0 0 0 0 جمع کل6814 محل حوادثاکتبرنوامبرجمع آبادان اهواز بوشهر ایلام پایگاه هوایی خاتمی کرمانشاه مشهد سنندج سمنان شیراز 2 0 1 2 1 2 0 0 0 10 1 0 0 0 0 1 1 1 12 1 1 2 1 2 1 1 1 1 جمع کل9514 سایر مکانها اهداف و حوادث شکل حادثههدفجمع قربانیان (خسارات) حملات آتش زاخودروهای شرکت 3 مورد خودروهای شخصی 1 مورد

ص: 476

محل منزل 1 مورد محل اداری 1 مورد 6 پرتاب سنگکنتراتچی ها 4 مورد خودروهای شرکت 1 مورد اتوبوس سرویس کنتراتچی ها 1 مورد منزل کنتراتچی ها 1 مورد 7 تیراندازیخانه تیمی 1 1 تهاجموابستگان کنتراتچی ها 3 شرکت 1 4 خرابکاریانجمن ایران و آمریکا 1 مورد 1 جمع کل: 19 این آمار برخلاف ارقام مربوط به تهران و اصفهان حاکی از پایین آمدن سطح فعالیتهای ضدآمریکایی در ماه نوامبر می باشند. در تمام حوادث فوق الذکر، قربانیان ارتباطی با DOD نداشته اند. آنها یا کنتراتچی ها آمریکایی بوده اند و یا کارکنان و وابستگان به آنها.

روز 28 اکتبر 78 تظاهرات ضدآمریکایی خشونت باری در ایلام اتفاق افتاد. جالب است که حمله به افراد در شیراز متوجه کسانی چون سه زن آمریکایی که در بازار مشغول خرید بوده اند، شده است.

ملاحظات تهیه کننده: این اطلاعات به درخواست فرمانده آرمیش مگ جمع آوری و تهیه شده است. خلاصه ای از اهم حوادث به ترتیب وقوع در حال توزیع برای مشترکین AFOSI می باشد.

منظور از حادثه ای ضدآمریکایی خشن (خشونت آمیز)، حادثه ای است که در آن نیت، صدمه وارد آوردن و ایجاد جراحت بدنی یا مالی به یک آمریکایی یا اموال او باشد.

ادامه ناآرامیهای مدنی در ایران، 3 دسامبر 78

سند شماره 259 خیلی محرمانه شماره گزارش: 16690304785 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران به: ستاد دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: ادامه ناآرامیهای مدنی در ایران، 3 دسامبر 78 16- خلاصه: مشخصات ناآرامیهای تهران در روز سوم دسامبر 78 خلاصه و گزارش شده است. تظاهرات، برخوردهای خشونت آمیز، قطع برق و کم کاری و اعتصاب ادامه دارد.

22- جزییات:

ص: 477

الف- این گزارش حاوی اطلاعات خام می باشد. طرحها و یا خط مشی ها نباید صرفاً بر اساس این گزارش شکل بگیرند یا اصلاح شوند.

ب- بررسی پرونده های مرکز اطلاعات سفارت آمریکا در تهران، اطلاعات ذیل را در رابطه با حوادث و ناآرامیهای تهران آشکار می سازد. روز سوم دسامبر 78 سند منبع همه رویدادهایی که به طور موثقی گزارش گردیده اند را به صورت روزشمار طبقه بندی کرده است.

1- خلاصه رویدادهای سوم دسامبر 78: گزارشات گسترده ای از تظاهرات در سراسر تهران در مورخ سوم دسامبر 78 وجود داشت که البته در مقایسه با روز دوم دسامبر 78 از وسعت کمتری برخوردار بود. استفاده از سلاحهای گرم در نقاط مختلف انجام گرفت. یک گزارش حاکی از نقل و انتقال یک جسد بود. همچنین گزارشهایی دال بر شلیک سلاحهای کالیبر کوچک توسط تظاهرکنندگان وجود داشت. حرکت تانکها در چندین ناحیه گزارش شده است. به چند تن از افراد توسط دوستان ایرانی خبر داده شد که احتمال شلیک سربازان یا پلیس به سوی کسانی که برای تماشا به پشت بامها می روند وجود دارد. در تهران و اصفهان چندین بار قطع جریان برق اتفاق افتاد، طبق گزارشات واصله، شورش و شلیک اسلحه به همراه قطع برق در چندین ناحیه تهران متوقف شد. دو مورد بمب گذاری در منازل اتباع آمریکایی، یکی در تهران و دیگری در اصفهان، و یک آتش سوزی بزرگ در سلطنت آباد گزارش شده است. شورشهای مردمی وسیعی با نقض آشکار و گسترده حکومت نظامی در اصفهان به وقوع پیوست.

2- روزشمار حوادث ساعت 11:35- رادیو و تلویزیون ملی ایران آمار تلفات وقایع روز 2 دسامبر 78 را 5 کشته، 37 مجروح و 150 دستگیر شده اعلام داشت.

ساعت 13:30- گروهی از ایرانیان به بانک ایران و ژاپن واقع در نبش خیابان نادرشاه و تخت طاووس حمله کردند. جمعیت توسط سربازان پراکنده شدند. وقوع تیراندازیهایی در این رابطه گزارش شده است.

ساعت 13:30- تظاهرات بزرگی (تعداد دقیق آن معلوم نیست) در محدوده اطراف سفارت آمریکا جریان داشت. ترافیک تا حد قابل توجهی متوقف شده و صدای تیراندازی به گوش می رسید.

ساعت 19:10- رادیو و تلویزیون ملی ایران اعلام کرد سربازان به تظاهرکنندگانی که پس از برقراری مقررات منع عبور و مرور شبانه در پشت بامها باشند، شلیک خواهند کرد.

ساعت 19:40- گزارش شده است یک ایرانی در میدان سپه رولورهای روسی می فروشد.

ساعت 21:40- مردم بر روی بامها شعار می دادند و جمعیت در نزدیکی روستای چیذر در شمال شرق تهران گرد آمدند، سربازان برای پراکنده کردن جمعیت به سوی آنان شلیک کردند.

ساعت 21:50- گزارش شده جمعیت زیادی در منطقه گیشا جمع شدند. شاهدان معتقد

ص: 478

بودند جمعیت عمدتاً از افراد جوان تشکیل شده بود.

ساعت 22:01- قطع برق در تهران ساعت 22:30- تحرک تانکها و تیراندازی در منطقه گیشا، گزارش شد. گزارشاتی از تیراندازیهای پراکنده و گروههای تظاهرکننده در طول روز دریافت شد.

ج- با توجه به تلفات روزهای 2 و 3 دسامبر اطلاعات زیر کسب شد:

(1) یک مقام ایرانی مرکز اطلاعات حکومت نظامی اطلاع داده است تعداد کشته شدگان، خصوصاً کشته شدگان تظاهرات شب 2 - 1 دسامبر 78 در جنوب تهران، بسیار بالاتر از آنچه اعلام شده می باشد، تلفات ناشی از استفاده از نارنجک و آتش سلاحهای سنگین بوده است. تعداد تلفات می تواند تا 2500 نفر بوده باشد. (منبع: اندی آرکایا، شرکت بین المللی بل هلیکوپتر، ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی: C-3 ، مأمور ویژه جیمی استات، منطقه 72) (2) به گفته سفارت کانادا روز 3 دسامبر 78، تعدادی آمبولانس به خیابان تخت طاووس در نزدیکی سفارت کانادا اعزام شده و تعداد قابل توجهی کشته و مجروح را تخلیه کردند. قبل از آن تظاهرات بزرگی در این منطقه برگزار شده بود. (منبع: خانم کارول هوئی، ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B-3 ، مأمور ویژه فیلیپ استارک، منطقه 72).

(تاریخ اطلاع: سوم دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران: منابع: همانطور که ذکر شد، ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی: همانطور که ذکر شد).

د - منبع، نماینده امنیتی شرکت بین المللی بل هلیکوپتر، اطلاعات ذیل را پیرامون تظاهرات گسترده روز 3 دسامبر 78، تهیه کرد:

(1) طی ساعات بعد از ظهر روز 3 دسامبر 78 تظاهرکنندگان در انتهای شرقی خیابان آیزنهاور جمع شده و سربازان دولتی در انتهای غربی خیابان آیزنهاور موضع گرفته بودند. تظاهرکنندگان تلاش می کردند به بنای یادبود شهیاد برسند. سربازان دولتی موفق شدند جمعیت را به شکل مسالمت آمیز متفرق کنند.

(2) حدود ساعت 21:30 الی 22:00، 3 دسامبر 78 کارکنان شرکت بین المللی بل هلیکوپتر که در منطقه کوی گیشای تهران سکونت دارند شاهد آن بودند که تعداد زیادی از ایرانیان به پشت بامها رفته و شروع به شعار دادن کردند. همچنین تظاهراتی نیز در خیابانها دیده شد. در طی این محدوده زمانی تعداد زیادی از ایرانیان شروع به بالا رفتن از ساختمانهای نیمه کاره کرده و وقتی به بالای این ساختمانها می رسیدند، شروع به شعار دادن می نمودند، سربازان دولتی در تانک و کامیونهای نظامی وارد شده و با سلاحهای اتوماتیک، از جمله کالیبر 50 به سوی شعاردهندگان سر بامها آتش گشودند.

پس از آن آمبولانس و صدای آژیر دیده و شنیده شد. (تاریخ اطلاع سوم دسامبر 78، محل و تاریخ کسب خبر: چهارم دسامبر 78، تهران منبع: آنتونی بالونی، ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه

ص: 479

نیروی هوایی: C-2 ، مأمور ویژه: استات، منطقه 72).

ه - منبع ترجمه ای از «اعلامیه خطاب به مردم ایران در مورد فرا رسیدن ماه محرم» را که از سوی آیت الله خمینی صادر شده در اختیار ما گذاشت. متن اعلامیه:

تاریخ: 1/9/57

پیام امام خمینی به ملت شجاع ایران به مناسبت فرارسیدن ماه محرم

پیام امام خمینی به ملت شجاع ایران به مناسبت فرارسیدن ماه محرم بسم الله الرحمن الرحیم با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد، ماهی که به نسلها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت، ماهی که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند، ماهی که امام حسین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت، راهی که باید مشت گره کرده آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید. امام حسین به ما آموخت که در حالی که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جائرانه می کند، در مقابل او اگر چه قوای شما ناهماهنگ باشد بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید.

امروز رژیم شاه، حکومت جائرانه بر ملت مستضعف می کند و برخلاف شرع اسلام و خواست ملت - که در سراسر ایران علیه او قیام نموده اند - مقام حکومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین و احکام اسلام را به نفع سلطه شیطانی خود و اربابان مفتخوارش به نابودی کشیده است. بر عموم ملت بپا خاسته است که با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه، گسترش و ادامه دهند، و او را از سلطه خطرناکش به زیر کشند.

دولت نظامی، دولت یاغی و برخلاف قانون و شرع است، و بر عموم است که با آن مخالفت کنند، و از اعانت به آن احتراز نمایند، و از دادن مالیات و آنچه به این دستگاه ظلم و طغیان کمک می کند سرپیچی نمایند، و بر کارمندان و کارکنان شرکت نفت است که از خروج این ثروت حیاتبخش جلوگیری نمایند. آیا کارگران و کارمندان می دانند که اسلحه ای که سینه جوانان عزیز ما را می شکافد و زنان و مردان و کودکان ما را به خاک و خون می کشد، از پول همین نفتی است که با زحمت جانفرسای آنان خارج می شود؟ آیا آنان می دانند که قسمت مهم نفت اسرائیل، دشمن سرسخت اسلام و غاصب حقوق مسلمین را شاه تأمین می کند؟ اگر دولت یاغی با فشار به کارکنان نفت بخواهد این خیانت را ادامه دهد، ممکن است تکلیف نفت برای همیشه معین شود.

بر اشخاص مطلع از اوضاع کشور است که لیستی از وزرای دولت یاغی و از خائنین به کشور و از صاحب منصبانی که در سراسر کشور، امر به جنایات و آدمکشیها می کنند، تهیه کنند تا در موقع خود، تکلیف ملت با آنان معلوم شود. دولت و صاحب منصبان ارشد بدانند که اگر

ص: 480

دست از حمایت شاه جانی و خائن به اسلام و کشور اسلامی برندارند، در آتیه نزدیک به سزای اعمال خود خواهند رسید.

اکنون ماه محرم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی مقام سیدالشهداء - علیه الصلوه و السلام - است، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند، و با اتکا به قدرت الهی، ریشه های باقیمانده این درخت ستمکاری و خیانت را قطع نمایند؛ که ماه محرم، ماه شکست قدرتهای یزیدی و حیله های شیطانی است. مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هر چه باشکوهتر و فشرده تر برپا شود، و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.

خطبای محترم و گویندگان عزیز، بیش از پیش به تکالیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند، و خود را در پیشگاه خداوند تعالی و ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - سرافراز و روسفید نمایند. طلاب و فضلای حوزه های علمیه که در این ایام برای روشنگری به قرا و قصبات می روند، لازم است دهقانان محروم و محترم را از فجایع شاه و کشتار مردم بی دفاع، آگاه گردانند و به آنان تذکر دهند که برخلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش، دولت اسلامی، طرفدار سرمایه دارها و مالکین بزرگ نمی باشد؛ این حرفهای بی معنی برای انحراف از راه حق است. مطمئن باشند که اسلام طرفدار ضعفا و دهقانان و مستمندان است؛ این شاه است که به طرفداری از آمریکا کشاورزی را به تباهی کشانده است، این شاه است که به طرفداری از سرمایه دارها ذخایر ملت ضعیف را به نفع آنان از بین برده است. شما آنان را مطمئن کنید که در دولت حق، از شما به بهترین وجه حمایت خواهد شد.

جوانان عزیز حوزه های علمیه و دانشگاهها و مدارس و دانشسراها و نویسندگان محترم مطبوعات و کارگران و کشاورزان محروم و بازاریان و اصناف مبارز و آگاه و کارمندان محترم و سایر اقشار، از ایلات و عشایر غیور گرفته تا چادرنشینان و زاغه مسکنان محروم، همه و همه، همصدا و پشت بر پشت هم به سوی هدف مقدس اسلام، یعنی برچیده شدن سلسله ستمگر پهلوی و هدم نظام منحط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی مبتنی بر احکام مترقی اسلام، به پیش! که پیروزی از آن ملت بپاخاسته است.

لازم به تذکر نیست که اقامه مجالس سوگواری باید مستقل بوده و منوط به اجازه شهربانی یا سازمان خرابکار به اصطلاح امنیت نباشد. شما ملت عزیز، مجالس را بدون مراجعه به مقامات برپا نمایید، و در صورت جلوگیری در میادین و خیابانها و کوچه ها اجتماع کنید و مصایب اسلام و مسلمین و خیانتهای رژیم شاه را برملا نمایید.

امروز تاریخ ایران، شاهد حساسترین روزهایی است که بر اسلام و مسلمین عزیز ما گذشته و می گذرد. امروز شما ملت بزرگ بر سر دوراهی عزت و عظمت همیشگی و خدای نخواسته

ص: 481

ذلت و خواری ابدی واقع هستید. امروز احدی از اقشار ملت، معذور نیست و سکوت و انزوا در حکم انتحار و کمک به دستگاه جبار است. امروز خروج از مسیر بی ابهام ملت و اسلام، خیانت به اسلام و ملت و حمایت از مخالفین اسلام و ملت است. خائنینی که با سکوت خود و یا احیاناً با گرایش خود به دستگاه طاغوتی شاه گمان کرده اند این نهضت اسلامی را می شکنند و شاه را نجات می دهند، در اشتباهند. اول آنکه دیگر کار گذشته است و شاه رفتنی است و با این خود فروشیها شاه را نمی توان نجات داد؛ و دیگر آنکه اگر نجات پیدا کند، به آنان که او را نجات داده اند وفادار نخواهد بود؛ چنانچه دیدیم و دیدید.

من به ملت عظیم الشأن ایران که با قدرت اسلامی خویش، مشت محکم در دهان شاه و هواخواهان او زده و می زنند، دست صمیمیت و ارادت می دهم. من شهادت در راه حق و اهداف الهی را افتخار جاودانی می دانم. من به مادران و پدران جوانانی که در راه اسلام و آزادمنشی، خون داده اند، تبریک عرض می کنم. من به جوانان عزیز و غیوری که جان خود را نثار راه دوست کرده اند، حسرت می برم. آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنین انداز و افتخارساز است. شما ملت شریف، به جوانان غیور ملتهای اسلامی هشدار داده اید. امید است با دست توانای شما، پرچم پرافتخار حکومت اسلامی در تمام اقطار به اهتزاز درآید. این است مسئلت من از خداوند تعالی. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

روح الله الموسوی الخمینی نظریات تهیه کننده: نفوذ دعوت خمینی از مردم برای انجام اقدامات خشونت آمیز را احتمالاً می توان در میزان رویارویی های خشونت آمیزی که در ماه جاری در ایران رخ داده است، شاهد بود.

در تهران، زد و خوردهای خشونت آمیز بین تظاهرکنندگان و پلیس ظاهراً در ساعات شب خیلی شدید تر از روز است. با وجود این، اعمال مقررات منع آمد و شد از ساعت 21:00 تا 05:00 تأیید این گفته را دو چندان مشکل می سازد. چند ساعت بعد از آنکه رادیو و تلویزیون ملی ایران اعلام کرد که نیروهای مسلح به سوی تظاهر کنندگانی که در بالای بام خانه ها شعار می دهند، تیراندازی خواهند کرد، مردم به بالای پشت بامها رفتند و شعار سر دادند. در برخی موارد، مردم به جای سر دادن شعار بر سر پشت بام ها، صدای نوارهای مذهبی پخش می کردند. شایان ذکر است که قطع برق در ساعت 22:00 ناگهان موجب ساکت شدن برخی از همین به اصطلاح «تظاهرکنندگان» شد.

در تهران، آمریکایی ها از فعالیت های خشونت آمیزی که هم اینک صورت می گیرد مصون نیستند، هر چند تا بحال هیچیک از آنها از این بابت جراحتی جدی برنداشته است. در طول دو شب گذشته زد و خوردهایی بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی پس از ساعات منع آمد و شد در قسمت های شمال شرقی تهران، یعنی منطقه ای که بیشترین آمریکایی را در خود جای داده، رخ داده است. تا این زمان، تقریباًً تمام آمریکایی ها شعار های تظاهرکنندگان و صدای

ص: 482

شلیک گلوله ها در محله ی خود را شنیده اند.

قبلاً در گزارش شماره IIR 1669029678 اطلاع دادیم که یکی از اعلامیه های آیت الله خمینی بین مردم توزیع شده است ولی متن آن در دسترس ما نبود. گزارش اقدامات ضدآمریکایی اخیر در گزارش جداگانه ای به شماره IIR 16690300378 ارسال شده است.

گروههای شورشگر محلی؛ حوادث ضدآمریکایی

سند شماره 260 محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط جهت استفاده اداری شماره گزارش: 16690305785 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: AFOSI ، تهران - ایرانبه: مرکز AFOSI ، واشنگتن دی.سی.

تهیه کننده گزارش: تروی ال. سولیوانمرکز تهیه گزارش: AFOSI مقام تأییدکننده گزارش: سروان فرانک ام. هوی، نیروی هوایی منبع: نگاه کنید به مورد 22 عنوان: گروههای شورشگر محلی؛ حوادث ضدآمریکایی 16- خلاصه: تلفن های تهدیدآمیز و ارسال نامه های ضدآمریکایی به پدیده ای روزمره برای شهروندان آمریکایی ساکن در ایران تبدیل شده است که در این میان می توان به نامه ای تهدید آمیز به سفارت آمریکا نیز اشاره کرد. بطری های آتش زا به داخل یک منزل مسکونی و دو آپارتمان محل سکونت اتباع آمریکایی پرتاب شده که یکی از آنها که به داخل آپارتمان محل سکونت یک درجه دار آمریکایی پرتاب شده بود، آتش نگرفت. همچنین بمب های آتش زا به سوی سه خودرو پرتاب شد که فقط یکی از آنها آتش گرفت. تکه سنگ هایی نیز از پنجره ی یک منزل مسکونی متعلق به یک تبعه ی آمریکایی به داخل خانه پرتاب شد. سفارت آمریکا به اتباع آمریکایی توصیه کرده است که جانب احتیاط را نگاه دارند، به ویژه در روزهای 11 و 12 دسامبر 1978.

22- جزییات:

الف- این گزارش شامل اطلاعات پردازش نشده است و نباید منحصراً برای تغییر برنامه ها یا سیاست ها مبنا قرار بگیرد.

ب- منبع خبری یک استوار نیروی هوایی آمریکاست که اطلاعات زیر را در اختیارمان قرار داد.

(1) این منبع می گوید که در حدود ساعت 20:45 روز 4 دسامبر 1978 بر روی کاناپه ای در اتاق نشیمن آپارتمان محل سکونتش واقع در طبقه اول ساختمان شماره 50، خیابان 196 غربی دراز کشیده بود که یک بطری نوشابه حاوی شکر و نفت از پنجره به داخل اتاق پرتاب شد، سپس منبع خبری صدای بسته شدن درب یک خودرو و دور شدن آن را از محل شنید.

ص: 483

تکه ای از شیشه ی پنجره که بر اثر پرتاب بطری نوشابه شکسته بود به گیجگاه راست منبع خبر اصابت کرد و جراحتی سطحی به او وارد آورد. بطری مزبور شکست ولی آتش نگرفت. منبع خبری می گوید که احتمالاً یک بطری دیگر نیز به سوی ساختمان پرتاب شده بود ولی به داخل ساختمان نیفتاده بود.

(2) در ساختمان محل سکونت این منبع خبری یک خانواده ی بریتانیایی و سه خانواده آمریکایی زندگی می کنند. آنها هیچ مشکلی با همسایگان ایرانی خود نداشتند. آنها پلیس را خبر کردند و پلیس نیز 2 مامور مسلح را در طول شب بیرون درب ساختمان مستقر کرد.

منبع: استوار رونالد بی. بیکر؛ جان اورشاک ج- منبع خبر AFOSI با بررسی محل حادثه موارد زیر کشف شد: در بیرون از ساختمان یک بطری شکسته و یک فتیله ی کتانی سوخته پیدا شد. در داخل بطری شکسته قدری شکر وجود داشت. پنجره ای که بطری به سوی آن پرتاب شده بود رو به خیابان و تقریباً 20 فوت از خیابان دور است. دو خودروی متعلق به اتباع آمریکایی روبروی ساختمان پارک بود و یک مسجد نیز تقریباً 4 بلوک آن طرف تر قرار دارد. تردد زیادی در خیابان انجام می شود، ولی روشنایی خوبی ندارد. ساختمان مزبور در یک محله ی مسکونی واقع است.

(منابع: جان اورشاک و رابرت استیکنی) د- منبع یکی از اعضای ارتش آمریکاست و به ما اطلاع داد که شخصی دو پنجره ی طبقه ی اول خانه اش را شکسته است. تکه سنگ هایی به رنگ قرمز در اتاق جلویی خانه پیدا شد. در زمان وقوع حادثه کسی در خانه نبود. منزل فوق دیواری به ارتفاع6 تا 7 فوت دارد، و این ساختمان که در خیابان اندیشه در ضلع جنوبی خیابان دولت واقع است، در حدود 50 فوت از خیابان دور است. این حادثه بین ساعات 10:00 تا 14:00 مورخ 4 دسامبر 1978 [13 آذر 1357] روی داده است.

ه- منبع کارمند حراست شرکت آمریکایی بل اینترنشنال در تهران است که اطلاعات زیر را در اختیارمان قرار داده است. منبع گزارش می دهد که در ساعت 20:00 مورخ 4 دسامبر 1978 [13 آذر 1357] دو کوکتل مولوتوف و یک گالن نفت توسط اشخاص ناشناس به سوی ساختمانی واقع در شماره ی 22 کوچه ی کوه، قیطریه در شمال شرق تهران و خودرویی که در پارکینگ همان ساختمان پارک بود پرتاب شد. در این ساختمان سه خانواده متعلق به کارمندان شرکت بل اینترنشنال زندگی می کنند. یکی از کوکتل مولوتوف ها به شیشه جلوی خودروی بیوک که به شرکت بل اینترنشنال تعلق داشت، اصابت کرد و آن را شکست ولی آتش نگرفت. کوکتل مولوتف دوم و گالن نفت از پنجره ی زیرزمین به داخل زیرزمین افتادند و آتش گرفتند. ساکنان ساختمان آتش را خاموش کردند. خسارات جزیی بود و فقط دود زیادی ایجاد شد و دیوارها قدری آسیب دید (نزدیک به 200 تا 300 دلار). پلیس ایران در حال بررسی این

ص: 484

موضوع است.

و- منبع از کارمندان شرکت جنرال تلفن و الکترونیکس در تهران است و برای اولین بار است که اطلاعاتی در اختیار ما می گذارد. او ساکن آپارتمانی در طبقه سوم یک ساختمان سه طبقه واقع در خیابان هاشمی نژاد، در شمال شرق تهران است. در حدود ساعت 22:30 مورخ 4 دسامبر 1978 تعدادی کوکتل مولوتوف از پنجره ها به داخل آپارتمان های طبقه اول و دوم و همچنین به سوی خودروی یکی از ساکنین طبقه اول که جلوی ساختمان پارک بود، پرتاب شد. در طبقه ی اول یک اتریشی و در طبقه دوم صاحبخانه که افسر بازنشسته نیروی دریایی است، زندگی می کنند. خساراتی جزیی به طبقه اول وارد شد، ولی اتاق خواب آپارتمان طبقه دوم آسیب جدی دید. بطری ای که به سوی خودرو پرتاب شده بود به زمین افتاد ولی خساراتی به خودرو وارد نشد.

پیش از وقوع این حادثه، تظاهراتی در محل صورت گرفته بود.

منبع خبری معتقد است که هدف اصلی این حملات صاحبخانه بوده است، زیرا می گویند که او سابقاً دستیار ویژه شاه بود.

ز- منبع یکی از ماموران حراست شرکت هلکوپترسازی بل اینترنشنال در اصفهان است و به ما اطلاع داده است که در تاریخ 4 دسامبر 1978 [13 آذر 1357] خودروی جیپی که به یکی از کارمندان شرکت بل تعلق داشت بر اثر آتش سوزی تقریباً 50 درصد خسارت دید. شخصی یک بشکه 10 لیتری بنزین را زیر خوردو گذاشته و با مشعلی که از پارچه و یک تکه چوب درست کرده بود، آن را آتش زده بود. خودروی فوق در مقابل منزل این کارمند در جنوب شرقی اصفهان پارک بود.

ح- منابع خبری اطلاعات زیر را در ارتباط با تخریب خودروها در روزهای 3 و 4 دسامبر 1978 [13 و 14 آذر 1357] در اختیارمان گذاشته اند.

(1) شخصی با یک موزاییک به صندوق عقب پیکانی که در خیابان مقابل منزل صاحبش در نیستان یکم، پلاک 27 پارک بود، کوبید و نزدیک به 150 دلار به خودروی مزبور خسارت وارد کرد. این حادثه بین ساعت 20:30 تا 21:00 اتفاق افتاد.

(2) در ساعت 8:15 دقیقه، همسر یک سرگرد نیروی هوایی آمریکا یک نوشته فارسی را در کنار خودروی دولتی فورد تورینوی زرد رنگ خود پیدا کرد. شخصی با خودکار آبی علایمی روی کاغذ نوشته بود. خودروی فوق در خیابان 104 قیطریه واقع درشمال شرقی تهران پارک بود. هیچ اطلاعی از معنای علایمی که در آن نوشته شده بود در دست نداریم.

(3) در حدود ساعت 12:00 مورخ 3 دسامبر 1978 [12 آذر 1357] شیشه ی جلوی خودرویی متعلق به کارمند شرکت Northrup Aircraft Worldwide Services Inc. شکسته شد. در زمان وقوع حادثه، صاحب خودرو مشغول صرف ناهار در رستورانی واقع در بخش تجاری منطقه ی مسکونی شاهین شهر در شمال اصفهان بود.

ص: 485

ط- منابع خبری اطلاعاتی درباره ی تهدید اتباع آمریکایی در روزهای 3 و 4 دسامبر [12 و 13 آذر 1357] در اختیارمان قرار دادند.

(1) اتباع غیرنظامی آمریکا نامه ای تهدید آمیز و ضدآمریکایی در محل سکونتشان در کوچه ناریان ضلع شمالی خیابان دولت در شمال شرقی تهران دریافت کردند.

(2) یکی از کارمندان شرکت Raytheon Educational Systems نامه ای تهدیدآمیز دریافت کرد که خطاب به شخص وی و دقیقاً به آدرس محل مسکونی اش ارسال شده بود. در نامه آمده بود که باید تا شب 4 دسامبر [13 آذر] ایران را ترک کند و یا هر چه دیده از چشم خودش دیده است.

(3) یک زن خانه دار آمریکایی ساکن خانه شماره ی 27 خیابان کاووس در ضلع شمالی خیابان دولت در شمال شرقی تهران نامه ای دریافت کرد که در آن نوشته بود از روز 6 دسامبر [15 آذر] آمریکایی ها هدف حمله قرار خواهند گرفت.

(4) یک معلم آمریکایی زبان که در تهران مشغول به کار است در روز 4 دسامبر [13 آذر] نامه ای دریافت کرد که در آن نوشته بود (نقل از نامه) اخطار، لطفاً توجه کنید، هر چه زودتر از ایران بروید، زیرا ما آزادی می خواهیم! لطفاً از ایران بیرون بروید، همین حالا! بعد از این شما را ترور می کنیم و می کشیم. فقط 15 روز مهلت دارید (پایان نقل قول). این نامه به زبان فارسی تایپ شده بود.

(5) در ساعت 14:00 یکی از کارمندان شرکت نفت آمریکایی ساکن ساختمان شماره ی 4 کوچه داور، خیابان کامران در شمال شرقی تهران اطلاع داد که یک مرد طی تماس تلفنی گفته است که بین ساعت 20:00 تا 20:30 روز 4 دسامبر خانه ی آمریکایی ها با بمب منفجر خواهد شد.

(6) یک ایرانی که خوب انگلیسی صحبت می کرد طی تماسی تلفنی با همسر یک آمریکایی ساکن ساختمان شماره 9 کوچه نوروزی نزدیک تخت طاووس در مرکز تهران گفت (نقل از گوینده) باید از این کشور بروید، باید از این کشور بروید- فهمیدید (پایان نقل قول).

(7) یک کارمند شرکت ABI در حدود ساعت 19:00 نامه ای پیدا کرد که با چسب به درب محل سکونتش به آدرس پلاک 5، خیابان هنگامه، در شمال تهران چسبانده شده بود. این نامه تایپ شده و در آن نوشته بود (نقل از نامه) ای اجنبی، در روز عاشورا و تاسوعا خودت را می کُشیم و خانه ات را به آتش می کشیم (پایان نقل قول).

(8) یک کارمند آمریکایی شرکت National Cash Register گزارش داد که در روز 3 دسامبر [12 آذر] یادداشتی را بر روی تابلوی اعلانات شرکت یافته است که بر روی آن نوشته بود، آمریکایی ها، یک ماه مهلت دارید از ایران بروید وگرنه خانواده تان را عذاب می دهیم.

(9) مأمور حراست شرکت گرومان گزارش داد که در روز 3 دسامبر [12 آذر] شخصی با شرکت تماس گرفت و تهدید کرد که ساختمان شرکت را به آتش می کشد، و سپس گفت

ص: 486

همان کاری را می کنیم که در اصفهان کردیم (10 روز پیش ساختمان شرکت گرومان در اصفهان سنگ باران شده بود).

(10) در روز 3 دسامبر [12 آذر] دو کارمند شرکت NWAST تماس هایی تلفنی دریافت کردند که آنها را به مرگ تهدید می کرد.

ی - یک منبع نامه زیر را در اختیارمان گذاشته است. این نامه در روز 4 دسامبر [13 آذر] به سفارت آمریکا ارسال شده بود. متن نامه به قرار زیر است:

توجه، قابل توجه اتباع آمریکایی و بریتانیایی از سال 1953 [1332] که کودتای «سیا» موجب سقوط دکتر مصدق (رهبر ملی ایران) شد، سلاح های آمریکایی و بریتانیایی در دست رژیم نظامی شاه مردم ایران را که برای آزادی می جنگیدند و می جنگند به خاک و خون کشانده است. حال پس از 25 سال تحمل ظلم و ستم، همه مردم بر ضد امپریالیسم جهانی و سرسپرده ی آن در ایران- یعنی شاه- به پا خاسته اند. بنابراین اگر برای این نهضت مردمی احترامی قایل هستید به شما توصیه می شود که به همراه خانواده تان هر چه زودتر از ایران خارج شوید و تا آخر دسامبر 1978 برای این کار مهلت دارید. جان آنهایی که بعد از این تاریخ در ایران بمانند در خطر جدی خواهد بود. خارجیانی که همسر یا شوهر ایرانی دارند از این قاعده مستثنی هستند- سازمان جمعه سیاه.

ک- در روز 5 دسامبر سفارت آمریکا اطلاعات زیر را منتشر کرد:

(1) TAS از تاریخ 7 تا 12 دسامبر 1978 [16 تا 21 آذر] بسته خواهد بود.

(2) سفارت روزهای 10 و 11 سپتامبر 1978 [19 و 20 آذر] بسته خواهد بود.

(3) مرکز اطلاعات باز خواهد ماند.

(4) اتباع آمریکا باید در روزهای 7 تا 12 سپتامبر [16 تا 21 آذر] بسیار مراقب باشند و همه آمریکایی ها تا حد امکان باید روزهای 10 و 11 سپتامبر [19 و 20 آذر] در منازل خود بمانند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: دلیل افزایش تعداد مردم در خیابان ها در ساعات شب در تمام کشور انجام آیین های مذهبی است، و همچنین فعالیت های ضددولت یا ضدآمریکایی و تجمع آنهایی است که هر دو هدف را دنبال می کنند. افزایش قابل ملاحظه ای که اخیراً در حوادث ضد آمریکای شاهد هستیم را می توان به شور و احساسی که این روزها بر اکثر مردم ایران غلبه کرده است دانست که در واقع بهانه ایست برای انجام چنین اقداماتی. تاسوعا و عاشورا که در پاراگراف اول این گزارش به آن اشاره شد مصادف است با 10 و 11 دسامبر [19 و 20 آذر] که در واقع مقدس ترین روزهای یک ماه عزاداری است. همانگونه که در توصیه های سفارت آمده بود در این دور روز احتمال بروز ناآرامی ها نیز بسیار زیاد است. گروهی که خود را سازمان جمعه سیاه می نامد یک گروه جدید است که بدون شک نام خود را از 8 سپتامبر 1978 [17 شهریور 1357] گرفته است، یعنی اولین روز حکومت نظامی و رویارویی نیروهای امنیتی با

ص: 487

مردم که منجر به کشته شدن صدها نفر از تظاهرکنندگان در میدان ژاله شد. واکنش پلیس به حواث اخیر فوق العاده خوب بود و فرماندهان ارشد ارتش ایران وعده داده اند که تعداد گشتی ها را در بخش شرقی و شمال شرقی تهران افزایش دهند. با شتاب گرفتن شمار حوادث ضد آمریکایی در مناطق شمالی شهر، افسران عالی رتبه ارتش ایران در روز 5 دسامبر 1978 [14 آذر 1357] وعده دادند که گشت زنی نیروهای امنیتی را در این مناطق افزایش دهند. مرکز اطلاعات هیئت در سفارت آمریکا در تهران واقع است و کارمندان آن را پرسنل ارتش و سفارت تشکیل می دهند و 24 ساعته آماده ارایه خدمات است. وظیفه این مرکز ارایه اطلاعات دقیق به اتباعی است که خواهان کسب اطلاعات در مورد وضعیت فعالیت ها در تهران و یا مناطق دیگر کشور هستند، و همچنین جمع آوری اطلاعات و گزارش هایی است که اتباع آمریکایی از طریق تلفن درباره حواث و رویدادهای مهمی که خود شاهد بوده و یا تجربه کرده و یا شنیده اند به اطلاع می رسانند.

تیراندازی غیرنظامیان به طرف ارتش

سند شماره 261 سری5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11884به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تیراندازی غیرنظامیان به طرف ارتش خلاصه: شاهدان عینی آمریکایی قابل اعتماد دیده اند که گروه کوچکی از غیرنظامیان به طرف چهار سرباز در دوم دسامبر تیراندازی کرده اند و قبل از اینکه گروه توسط نیروی عمده ارتش دستگیر شود، سلاحهای آنان را گرفته بودند. پایان خلاصه.

1- اطلاعات زیر توسط کارمند رسمی سفارت از یک شهروند آمریکایی که کارمند شرکتی خصوصی است و موقعیت منزلش در یک خیابان کوچک دورتر از جمشیدیه بالای خیابان نیاوران در شمال تهران او را قادر ساخته است که حوادث را شاهد باشد، کسب شده است.

2- در حدود ساعت 30/6 بعد از ظهر روز دوم دسامبر اغتشاش به صورت گروهی کوچک از فروشگاههای زیر خانه منبع شروع گردید که با تیراندازی پراکنده دنبال شد. گروهی در حدود 4 نفر ملبس به لباسهای غیرنظامی به طرف بالای خیابان دویدند و در ناحیه ای در اطراف خانه منبع پنهان شدند. چند دقیقه بعد، دو یا سه سرباز قدم زنان به طرف بالای خیابان آمدند. منبع صدای تیراندازی با سلاح کوچک را شنید (او فکر می کند که تیراندازی توسط هفت تیر انجام شده بود) که یک سرباز کشته و بقیه فرار کردند. افراد غیرنظامی از یک طرف خیابان به خارج دویدند، سلاحها را ربودند و به پناهگاهها بازگشتند.

3- سپس تیراندازیها به سمت غرب کشیده شد اما بعد از چند دقیقه دوباره صدای شلیک در اطراف خانه منبع آغاز شد. در این زمان با سلاحهای کوچک از پیاده رو شلیک کردند و هر سه سرباز دسته گشتی را که به بالای خیابان آمده بودند، کشتند و سپس سه مرد از طرف مقابل

ص: 488

خیابان برای گرفتن سلاحهای آنها هجوم بردند (منبع گفت که اسلحه های گرفته شده تفنگ جنگی بودند ولی نمی تواند به طور یقین مشخص کند که از نوع سلاحهای ام - 3 بوده اند یا خیر.) در این لحظه ارتش ایران نیروهایی را وارد منطقه کرده و گروه را به محاصره درآورده بود. در نتیجه تیراندازی بعدی افراد مسلح چهار غیرنظامی کشته شدند ولی هیچ کدامشان در حین به دام افتادن، اسلحه اتوماتیک نداشتند.

4- سکوت به مدتی حدود ده دقیقه به طول انجامید، سپس سربازی که به بالای خیابان می آمد به وسیله سلاح سبک مجروح شد. در پاسخ به فریادهای وی، زنی برای کمک، از خانه اش خارج شد و به خیابان آمد. او به وسیله تیراندازی با سلاح سبک کشته شد. (منبع ندید که اسلحه این یکی گرفته شده باشد، ولی ممکن است این کار انجام شده باشد.) در این لحظه، ارتش با یک اتومبیل پلیس با اسلحه کالیبر 50 همراه نیروی انسانی کافی حرکت کرد و تمام منطقه را پاکسازی نمود (منبع در این زمان خود و خانواده اش را به پشت محکم ترین دیوار خانه برد) تمام واقعه در ساعت 9 بعد از ظهر پایان یافت.

5- نظریه: کارمند رسمی سفارت و مأمور سیا که این مورد را مورد بررسی قرار دادند، معتقدند که این رویداد یقیناً به وسیله گروهی سازمان یافته بوده است که سعی داشته اند تسلیحات را از طریق حمله به نیروهای دولت ایران به دست آورند. حملات مجدد به محلهای استقرار پلیس در 4 دسامبر و سایر داستانهای مربوط به تهیه اسلحه نشانگر این موضوع است که «حرفه ایها» وارد کارزار شده اند تا خود را برای روزهای آتی آماده سازند.

سولیوان

اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 2)

سند شماره 262 5 دسامبر 1978 - 14 آذر 1357 اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 2) 1- عزای عمومی از 10 تا 11 دسامبر (19 - 20 آذر) الف- دولت ایران اعلام کرده به مناسبت عزای امام حسین تمام سازمانهای دولتی روزهای 10 و 11 دسامبر را روزهای مقدس می دانند. تمام دوایر تعطیل خواهند بود. بنابراین، کارکنان بخش دریایی هم در این دو روز مرخص می شوند.

ب- از آنجایی که این دو روز مقدس ترین روزهای تقویم شیعه هستند، و اجرای مراسم عزای عمیق را از سوی همتایان و همسایگان ما را طلب می کنند، تلقی این دو روز مقدس به عنوان روزهای تعطیل از سوی کارکنان بخش دریایی مطلقاً تناسبی نخواهد داشت. از کلیه وقایع، موسیقی ها، تفریحات و تجمعاتی که ممکن است در این مدت از نظر مسلمین توهین به شمار رود جداً پرهیز شود.

2- مدارس. TAS از 7 تا 12 دسامبر تعطیل خواهد بود.

ص: 489

3- ANCC . تمام فعالیتهای ANCC در روزهای 10 و 11 دسامبر تعطیل خواهد بود.

4- سفارت. تمام فعالیتهای سفارت در 10 و 11 دسامبر تعطیل خواهد بود.

5 - MIC . مرکزی خبر سفارت (MIC) در طول این مدت باز خواهد بود.

توصیه می شود روزهای 10 و 11 دسامبر داخل منازل مانده و حداکثر احتیاط را از 7 تا 12 دسامبر معمول دارید.

گزارش سیاسی - امنیتی، 6 دسامبر 78

سند شماره 263 خیلی محرمانه6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 11953به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 6 دسامبر 78 خلاصه: شب گذشته اوضاع نسبتاً آرام شده بود، اما شعار دادن بر پشت بامها، چند تظاهرات خیابانی پس از ساعت منع عبور و مرور شبانه و تیراندازی، ادامه داشت. قطع برق، طرحهایی برای تظاهرات عظیم در ده دسامبر در تهران، حمله ازهاری به تبلیغات خمینی. ابراز اطمینان ازهاری در کنفرانس مطبوعاتی، توجه مطبوعات به افراد رادیکال که اطراف خمینی هستند، خرابکاری در تبریز. پایان خلاصه.

1- نخست وزیر ژنرال ازهاری در 5 دسامبر با حضور اعضاء گروه روزنامه نگاران خارجی مقیم به اضافه یکی دو تن دیگر کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد. ازهاری به زبان انگلیسی صحبت می کرد (انگلیسی اش بد نیست) و همه کنفرانس پرسش و پاسخ بود. ازهاری برای اولین بار به طور مستقیم از آیت الله خمینی انتقاد نمود و وی را «آلت دست دشمنان ایران» خطاب کرد و گفت: «نیروهای دشمن از او سوءاستفاده می کنند.» اما علیرغم مسایل فوق ازهاری گفت می تواند به خانه اش به ایران بازگردد و در پاسخ به این سئوال که آیا خمینی دستگیر خواهد شد وی گفت: «نخیر، اگر مواظب رفتارش باشد.» (نظریه: ما معتقدیم خمینی در لحظه ای که پا به خاک ایران بگذارد احتمالاً دستگیر خواهد شد.) خبرگزاری فرانسه در موقع مخابره متن خبرگزاری اف بی آی، ظاهراً جمله «اگر خمینی مواظب رفتارش باشد» را حذف نموده است. و بدین ترتیب تصویر گمراه کننده ای از بیانات ازهاری ارائه می دهد.

ازهاری این ایده را مجدداً تکرار کرد که دست از خدا بی خبران و خرابکاران در پشت آشوبهای کنونی است و اینان افراد زیادی را فریب داده اند. در مورد اوضاع سیاسی وی گفت: «اکثریت مردم به اعلیحضرت وفادارند و ما نیز دوستدار ایشانیم» و «اکثریت خاموش حامی ایشان هستند.» ازهاری شایعات مربوط به کنار رفتن شاه به نفع شورای سلطنت را شدیداً رد کرد.

وی همچنین گفت که در چهل و هشت ساعت روزهای مقدس تاسوعا و عاشورا مقررات

ص: 490

منع عبور و مرور اجرا نخواهد شد. یعنی روزهای 10 و 11 دسامبر. وی قول داد که دولت ایران برای حفاظت از خارجیان اقدامات ویژه ای انجام خواهد داد. (نظریه: پلیس ایران به ما اطلاع داده است که تغییرات چندی برای مقررات منع رفت و آمد در نظر گرفته شده اما جزییات بیشتری در اختیار ما قرار نداد.) قویترین شایعه آن است که مقررات منع رفت و آمد از 6 بعد از ظهر تا 6 صبح خواهد بود، اگر چه ما استنباط می کنیم ملاحظاتی منظور گردیده که در کنفرانس مطبوعاتی حضور داشتند، گفتند ازهاری مطمئن به نظر می رسید و کنترل کامل خود را حفظ کرده بود و روند کنفرانس مطبوعاتی را در حالتی مثبت و جدی چنان اداره کرد که خبرنگاران را تحت تأثیر قرار داد.

2- دیروز در مجموع آرامش تا عصر ادامه یافت. اما عده ای به طور پراکنده بر روی پشت بامها شعار می دادند و چند تظاهرات خیابانی جریان داشت و صدای شلیک گلوله گاه گاهی در سرتاسر تهران شنیده می شد. در حدود ساعت 6 بعد از ظهر در تخت طاووس و جاده قدیم شمیران زد و خوردی روی داد. در این زد و خورد از اسلحه های اتوماتیک استفاده شد. یک نفر کشته گزارش شده است. و در نواحی شمال تهران، در خیابانهای داریوش، سلطنت آباد و گلستان بعد از ساعات منع عبور و مرور زد و خوردهایی گزارش شده است. منبعی از بازار به کارمند سفارت گفت: دیشب در تظاهراتی که در بازار رخ داد تظاهرکنندگان به سوی سربازان سنگ پرتاب کردند. و از روی پشت بام بر روی آنان آب گرم ریختند. طبق گزارشات سربازان نیز به سوی کسانی که بر پشت بام تظاهرات می کردند آتش گشودند. تظاهرات دیروز در اعتراض به سیصد کشته ادعایی سرچشمه در دوم دسامبر نزدیک بازار برگزار شد. ما نمی توانیم زد و خوردهای قبلی را تأیید نماییم ولی نکته اینجاست که بازاریان معتقدند این زد و خوردها وجود داشته است. دیروز در نزدیکی هتل اینترکنتینانتال نیز تیراندازیهایی جریان داشت. آریاشهر، ناحیه ای که منتهی الیه غرب تهران است در چند روز گذشته صحنه خشونتهای جدی بود. از جمله دیروز هم زد و خوردهایی در آن ناحیه صورت گرفت. طبق معمول حدود ساعت ده شب برق تهران قطع شد.

3- طبق گزارشات کنسولگری تبریز، اوضاع در آن شهر آرام است و بازار، مدارس و تعدادی از مغازه ها طبق روال عادی تعطیل هستند. خرابکای شدیدی در هواپیمای 5 - F نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در تبریز رخ داده است (که در تلگراف جداگانه ای گزارش آن ارسال می شود). رضوی خبرنگار خبرگزاری یونایتدپرس گزارشی که وی آن را موثق می داند دریافت داشته، و در این گزارش آمده است که دیروز در مشهد تظاهراتی انجام شد و طی آن تظاهرکنندگان سرمجسمه شاه را کندند. پس از آن جمعیت کوشش نمودند تا سر مجسمه را بسوزانند ولی موفق نشدند و سپس متفرق گردیدند. تلفاتی از این واقعه گزارش نشده است. یک شاهد عینی در شیروان به رضوی گفت که در این شهر که در شمال مشهد واقع است دو روحانی و یک فرد دیگر در طی تظاهراتی که به جانبداری از شاه برگزار شده بود به سختی

ص: 491

کتک خوردند.

4- دیپلمات، که یکی از بهترین نشریات فعلی است که با تیراژ پایین منتشر می شود در تاکتیک جدیدی که از سوی ازهاری بر علیه خمینی اتخاذ شده به ازهاری پیوسته است. این نشریه لیستی از انقلابیون چپ که در پاریس اطراف آیت الله گرد آمده اند با این دید که بر سیاست های خمینی نفوذ و تأثیر دارند منتشر ساخته است. این نشریه از ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده نام برده است. نشریه سیاست ما، با ترسیم کاریکاتوری که در آن سمبل انگلستان بر شعله های ایران، نفت می ریزد، به بریتانیا حمله می کند. این نشریه این مسئله را مورد بحث قرار می دهد که هر وقت ایران می خواهد قرارداد کنسرسیوم نفت را که زمان گفتگو درباره آن فرارسیده به مذاکره بگذارد دچار مشکل می شود، زیرا بیگانگان می خواهند در هنگام مذاکره، ایران در موضع ضعیفی باشد. این مجله به این نکته اشاره می کند که انگلستان و شوروی ممکن است همکاری مشترکی بر علیه منافع آمریکا داشته باشند. (این داستانی است که ما از دیگران هم شنیده ایم.) 5- ما نیز گزارشات مطبوعاتی را که آیت الله طالقانی در تهران از مردم دعوت نموده تا در تظاهرات وسیع خیابانی روز دهم دسامبر شرکت نمایند، تأیید می نماییم. طبق گزارشات رهبریت مذهبی قم نیز از این تظاهرات حمایت کرده است. این اخبار صرفاً، زد و خوردی را که از قبل انتظار می رفت در روز 10 و 11 دسامبر بین انبوه جمعیت و سربازان رخ دهد، تأیید می نماید. ما چنین گزارشی در مورد بعضی رویگردانیها (عکس العملهای سیاسی) بر علیه توده مردم داریم. استاد مهمانی گزارش داد که اساتید دانشگاه تهران در حال حاضر خواستار آنند که ارتش سخت در مقابل تظاهرکنندگان بایستد. این اساتید دیگر احساس همدردی با تظاهرکنندگان از خود نشان نمی دهند. این تنها گزارشی نیست که ما در این مورد داریم. حتی اگر این گزارشات دقیق باشد، مانع از آن نمی شود که توده ها وسیع را از ریختن به خیابانها باز دارد.

6- اواسط بعد از ظهر تهران اساساً آرام است. معهذا گزارشاتی مبنی بر تیراندازی و تظاهرات در بازار و در یوسف آباد وجود دارد. تعداد زیادی از مغازه ها باز هستند.

7- ما اطلاع یافته ایم که خسرو قشقایی از اروپا، جایی که وی تبعید است، پیامهای تهییج کننده در طرفداری از خمینی می فرستد. این تلاش وی بدان منظور صورت می گیرد که قبایل قشقایی را بر علیه دولت بشوراند. ما انتظار داریم که اطلاعات بیشتری در این مورد فردا به دست آوریم.

8 - یک سرهنگ شهربانی ایران به کارمند سفارت گفت که پس از مطالعه و بررسیهای مشترک با دیگر مقامات پلیس، او به این نتیجه رسیده و معتقد است که در حدود 2000 نفر از شروع محرم تا به حال کشته شده اند. این رقم از ارقامی که تاکنون جدی پنداشته ایم، بالاتر است. سولیوان

اطلاعاتی در ارتباط با اوضاع ایران

ص: 492

سند شماره 264 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0569 846 66 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی - واشنگتن دی. سی عنوان: اطلاعاتی در ارتباط با اوضاع ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی در ارتباط با اوضاع ایران از ساعت 2 بعد از ظهر 5 دسامبر تا 9 صبح 6 دسامبر 78 تقدیم می نماید.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- اوضاع جوی با نیروهای دولتی همکاری کرد و به آرام نگهداشتن تهران در طی مدت گزارش شده کمک کرد.

1- بعد از ظهر نسبتاً آرام بود، چند شلیک گلوله در منطقه جنوب شهر (پایین شهر) شنیده شد.

2- ترافیک از حالت عادی به سنگین در اواخر روز تغییر یافت.

3- تعدادی از مغازه ها و فروشگاهها در بین ساعات(6 - 8) شب باز شدند.

4- افسران گزارشگر هیچ صف طویلی در پمپ بنزین مشاهده ننمودند. البته صفها برای دریافت نفت سفید طویل بود.

5- در ساعت 05/21 شعارهایی داده شد و به دنبال آن چند بار صدای شلیک گلوله و انفجار ترقه شنیده شد.

6- در حدود ساعت 21 باران سنگین در بخش شمالی تهران آغاز به باریدن کرد. رانندگان دفتر وابسته دفاعی آمریکا گزارش دادند که در جنوب تهران ریزش باران سنگین با سیل همراه بوده است.

7- در ساعت 10/22 جریان برق در اکثر قسمتهای شهر قطع شد.

8 - در ساعت 30/22 شهر نسبتاً آرام بود.

9- 15 دقیقه بعد از نیمه شب در بخش شمالی شهر برق آمد. رانندگان گزارش می دهند که جنوب تهران در ساعت پنج صبح 6 دسامبر برق ندارد.

10- در راه به سوی سفارت افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی و مستشاری نیروی زمینی در ارتش ایران مشاهده نمودند که عبور و مرور عادی است.

ب - هیچ گزارشی در مورد حوادث ضدآمریکایی در طول شب 5 دسامبر به سفارت نرسیده است.

ج - گزارشات تأیید نشده ای حاکی است که در طی اولین ساعات منع عبور و مرور شبانه، مبادله آتش (تیراندازی متقابل) بین نیروهای نظامی و مخالفان صورت گرفته است.

ص: 493

نظریات افسر گزارش دهنده (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): از نظر ناظرین دفتر وابسته دفاعی آمریکا در ایران، فعایتهای هر شب کم تر از شب قبل آن بوده است. و وضعیت جوی در دو شب آخر یکی از عوامل آن بوده است.

مرتباً گزارشهایی در رابطه با به دست آوردن سلاح توسط مخالفان، می رسد و با توجه به گزاشهای رسیده، درباره مبادله آتش سلاح بین نیروهای نظامی دولتی و مخالفان، این گزارشها اعتبار بیشتری پیدا می کند.

آمادگی یک بیمارستان مهم تهران برای ناآرامی

سند شماره 265 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0570 846 66 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی - واشنگتن دی. سی عنوان: آمادگی یک بیمارستان مهم تهران برای ناآرامی 16- خلاصه (بدون طبقه بندی): این گزارش اطلاعاتی مربوط به تدارکات یک بیمارستان مهم تهران جهت اطمینان بخشیدن به اقدامات مستمر در بیمارستان طی ایام دهم و یازدهم دسامبر 78 ارائه می دهد. همچنین اطلاعاتی در رابطه با مشکلات تأمین کارکنان طی این ایام را دربر دارد.

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

این گزارش بر مبنای مکالمه بین منبع خبری و مأمور گزارشگر می باشد. منبع خبری که به عنوان پرستار در یک بیمارستان تهران کار می کند اظهار داشته است که مدیریت بیمارستان اقدامات احتیاط آمیز را برای ایام عاشورا انجام داده است.

الف - از آغاز این تاریخ هر پرستاری می تواند برای اجتناب از اشکالات ایاب و ذهاب به محل کار به بیمارستان نقل مکان کند. برای چنین پرسنلی تخت و غذای مجانی تهیه خواهد شد و به ازاء هر شیفت تمام وقت که کار کنند حقوق دو برابر پرداخت خواهد شد.

ب- طی ایام دهم و یازدهم دسامبر 78 همه پرستاران در تمام طول شب در بیمارستان خواهند ماند. گزارش شده که برای تدارکات این ایام بیمارستان مقادیر معتنابهی غذا و دیگر تدارکات از جمله گاز خوراک پزی و غیره خریداری نموده است.

ج- تقریباً نیمی از طبقات این بیمارستان بزرگ به علت فقدان کادر پرستاری که عمدتاً فیلیپینی و هندی و عده کمی اروپایی و عده کمتری از آنها آمریکایی بوده اند، تعطیل شده است. بسیاری از کارمندان خارجی فوق الذکر طی چند هفته اخیر تهران را ترک کرده اند. یک پرستار آمریکایی که با یک پزشک ایرانی ازدواج نموده از طرف شوهرش منع گردیده که وی تا قبل از دوازدهم دسامبر به سر کار برگردد.

د- در چند روز اخیر شعارهای ضدشاه بر دیوارهای طبقات خالی بیمارستان و در توالتها به

ص: 494

چشم خورده است.

ه - هر چند بسیاری از پزشکان بیمارستان در مورد وضعیت جاری به نظر عصبی می رسند اما ظاهراً همگی آنها در تهران می مانند و به کار روزانه خود ادامه می دهند. در روز دهم و یازدهم با وجود اینکه پس از رفتن برق شهر، برق اضطراری بیمارستان برای چند دقیقه وصل نشد چند عمل جراحی مهم صورت گرفته است. (این قطع برق در چند روز اخیر بازها اتفاق افتاده است.) و - منبع، گزارش می دهد که تا این تاریخ فقط یک نفر زخمی گلوله خورده به بیمارستان آورده شده است. فرد مزبور پسری 20 - 18 ساله اهل گرگان است که گزارش شده از اقوام یکی از پزشکان بیمارستان است. اینکه دقیقاً در کجای ایران گلوله خورده است معلوم نیست.

نظر تهیه کننده (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مأمور گزارش دهنده این نظرات را به جا و به مورد می داند، زیرا در آن از بیمارستانی صحبت می شود که تحت کنترل ایرانیان بوده و یک سلسله اقدامات اضطراری در جهت تضمین و تأمین ادامه کار عادی بیمارستان اتخاذ می گردد. این امر خود حکایت از اضطرابهای جاری در این ایام پرآشوب تهران دارد.

گزارش وضعیت ایران، شماره 33، 6 دسامبر 78

سند شماره 266 سری6 دسامبر 1978 - 15 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 308449 به: نمایندگیهای دیپلماتیک در اروپا، خاورمیانه و جنوب آسیا موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 33، 6 دسامبر 78 1- امروز و امشب اوضاع به دلیل ریزش باران به خصوص در اصفهان نسبتاً آرام بود. در تهران اقدام به دادن شعار بر فراز پشت بامها و چند مورد تظاهرات خیابانی و تیراندازی وجود داشته است. قطع برق که کاملاً رایج است در ساعت 10 بعد از ظهر اتفاق افتاد.

2- تبریز نیز آرام است و بازار، مدارس و برخی از مغازه ها تعطیل هستند. با این وجود امروز کشف شد که 40 فروند از هواپیماهای 5 - F نیروی هوایی شاهنشاهی در پایگاه هوایی تبریز مورد خرابکاری قرار گرفته اند و سیمهای دنده فرود آنها قطع شده است.

3- امروز گروه بررسی مسایل ایران با پرسشهای متعددی در جهت تأیید یا تکذیب شایعاتی مبنی بر جریان داشتن تخلیه کامل آمریکاییان از ایران روبرو شد. به پرسشگران پاسخ داده شد که هیچ دستوری برای تخلیه آمریکاییان داده نشده است (این جوابی است که قرار است امروز ظهر سخنگوی مطبوعاتی وزارتخانه در جلسه خبرنگاران بگوید) ولی به خانواده های کارمندان رسمی و خانواده های کارمندان اکثر شرکتهای آمریکایی پیشنهاد شده است که در صورت امکان داوطلبانه ایران را موقتاً ترک گویند.

ص: 495

4- تحقیقات سفارت در تهران از جامعه خارجیان نشان می دهد که هیچ یک از سفارتخانه ها رسماً خانواده های کارکنانش را از کشور خارج نکرده اند و هیچ سفارتخانه ای بر خروج اتباع خویش اصرار نمی ورزد با این وجود بسیاری از آنها با نظریه تعطیلات زودرس کریسمس موافقند. برآوردها نشان می دهد که خروج غیررسمی جامعه خارجیها بین 20 تا 30 درصد تخمین زده می شود و با نزدیک شدن تعطیلات انتظار می رود این مقدار افزایش یابد. اگر درگیریهای مورد انتظار، خشونت آمیز باشد اکثر سفارتخانه ها مسئله تخلیه را مدنظر قرار خواهند داد و در صورت بروز چنین پیشامدی کم و بیش نگران وجود جای خالی در هواپیما هستند. گزارشات حاکی از آن است که لوفت هانزا برای تعطیلات پروازهای فوق العاده برقرار کرده است زیرا همه پروازهای عادی تا 24 دسامبر کاملاً پر شده اند.

ایرفرانس با پرواز بانکوک تعداد پروازهای خویش را افزایش داده است. هواپیمایی بریتانیا فعالیتهای روزمره خود را ادامه می دهد. امروز در یکی از پروازهای پان آمریکن از تهران تمام صندلیهایش پر نشده بود. حداقل یکی از شرکتهایی که کارکنان خود را از کشور خارج می کند اقدام به کرایه دربست هواپیما کرده است.

5- تعدادی از سفرای کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا بلژیک، دانمارک، هلند، لوکزامبورگ و جمهوری فدرال آلمان روز 5 دسامبر با وزیر امور خارجه ایران ملاقات کردند و از وی پرسیدند که در صورت وخیم شدن اوضاع تا حدی که تخلیه لازم شود آیا می توانند بر روی همکاری دولت ایران حساب کنند؟ گزارش می شود که وزیر امور خارجه روحیه همکاری داشته و در این مورد از طرف دولت ایران اطمینان خاطر داده است. سفارت آمریکا در مسکو گزارش می دهد که کاناداییها در مسکو با روسها به گفتگو پرداخته اند و در مورد احتمال وقوع شرایط اضطراری از جمله خروج از ایران به قصد اتحاد جماهیر شوروی به بحث پرداخته اند و جواب روسها مثبت بوده است. سفارتخانه های بریتانیا، ایتالیا و آلمان فدرال نیز در فکر گفتگو با روسها هستند ولی هنوز اقدام به چنین کاری نکرده اند.

6- فرانسویها به سفارت آلمان فدرال در پاریس گفته اند که قصد اخراج خمینی را پس از انقضای مدت اجازه اقامتش در روز 5 ژانویه ندارند. (دولت) آلمان فدرال شایعاتی مبنی بر قصد خمینی برای اقامت در هامبورگ در آن زمان را دریافت کرده است. در صورتی که چنین تقاضایی شود دولت آلمان فدرال میل دارد به خمینی اجازه ورود دهد که بخشی از آن به علت ترس از این است که در غیر این صورت با آلمانیهای مقیم ایران با خشونت برخورد شود.

فرانسویها به سفارت ما در پاریس گفته اند که احتیاط فرانسویان در رابطه با خمینی نتیجه گیری آنها از امنیت سفارتخانه های فرانسه در کشورهایی است که تعداد دانشجویان ایرانی در آنها زیاد است.

7- سخنگوی جبهه ملی مخالفت دولت در تهران اعلام کرد که رهبران این جبهه یعنی سنجابی و فروهر امروز از بازداشت آزاد شده اند.

ص: 496

8 - مدرسه آمریکایی تهران تا ششم ژانویه تعطیل شده است.

9- تولید نفت همچنان کاهش می یابد و کل تولید طبق برنامه، امروز باید 05/3 میلیون بشکه باشد. به نظر نمی رسد که بهبود مهمی در تولید نفت تا بعد از عاشورا اتفاق بیفتد. مدیریت اسکو اعتقاد دارد که تولید می تواند در سقف بسیار بالاتر 1/1 میلیون بشکه، یعنی حداقل میزانی که تولید در ماه گذشته رسیده است تثبیت شود و تثبیت هم خواهد شد، زیرا می توان از تکنسینهای نیروی دریایی که برای کار کردن بر روی تأسیسات نفتی آموزش داده شده اند استفاده کرد، البته با این فرض که تظاهرات و تحصن کارمندان و تکنیسینها اساساً گسترده تر از ماه قبل نشود. ونس

گزارش وضعیت ایران - شماره 34 - 7 دسامبر 78

سند شماره 267 سری7 دسامبر 1978 - 16 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 309076 به: تمام پستهای دیپلماتیک - فوری موضوع: گزارش وضعیت ایران - شماره 34 - 7 دسامبر 78 1- آرامش چند روز گذشته تهران همراه با مه و باران ادامه یافته است. گزارش شده در اهواز و شیراز نیز آرامش حکمفرماست. ولی تدارک برای تعطیلات طولانی آخر هفته و درگیریهایی که انتظار می رود شروع شده است. شب گذشته موارد پراکنده ای از قطع برق و تماسهای تلفنی تهدیدآمیز با اتباع آمریکایی وجود داشته است. ولی تظاهرات و شعاردادن های روی پشت بام و تیراندازیهای پس از برقراری مقررات منع عبورومرور عموماً کاهش یافته است.

2- قرار است تولید نفت امروز 85/2 میلیون بشکه باشد. این سطح تولید قابل مقایسه با میزان استخراج دیروز است و تولید ممکن است، تنها ممکن است به خاطر آنکه شرکت ملی نفت ایران تحت فشار شدید قرار گرفته، تثبیت گردد.

3- هر چند امروز به طور سنتی روز تظاهرات خشونت آمیز در دانشگاه شمرده می شود ولی دانشگاه تهران علیرغم تنش های موجود، آرام بود.

4- جبهه ملی از صف مخالفین که سنجابی و فروهر از رهبران آن، روز گذشته از زندان آزاد شده اند، در نظر دارد در تظاهرات بزرگی که توسط آیت الله طالقانی برای ساعت 9:00 صبح روز 10 دسامبر سازماندهی می شود شرکت نماید. جبهه ملی انتظار دارد تمامی گروههای اپوزیسیون در این تظاهرات شرکت کنند.

5- سفارت ما گزارش می کند که در حال حاضر ذخیره غذایی در ایران کافی است. ولی قیمت مواد غذایی شدیداً افزایش یافته و در مورد برخی اقلام کمبودهایی گاه و بیگاه وجود دارد. می توان انتظار داشت در صورت ادامه اعتصابات مربوط به سوخت، حمل و نقل، ترخیص گمرکات

ناآرامیهای اجتماعی در تهران، ایران، 4 دسامبر 78

ص: 497

سند شماره 268 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0306 669 17 دسامبر 1978 - 16 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی عنوان: ناآرامیهای اجتماعی در تهران، ایران، 4 دسامبر 78 16- خلاصه: (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وقوع ناآرامیهای اجتماعی در تهران طی روز 4 دسامبر 78 گزارش شده است. به دنبال تک تیراندازی به سوی کلانتری یک تن کشته و یک تن مجروح شد. وقوع درگیریهای خشونت آمیز پراکنده در سراسر ایران گزارش شده ولی شدت آنها کمتر از روزهای 2 و 3 دسامبر 78 می باشد. پرسنل کنسولگری آمریکا به خاطر نزدیک بودن تظاهرکنندگان برای مدت نیم ساعت به داخل سفارت انتقال یافتند. قطع برق ادامه دارد. معلوم شد یکی از «تظاهرات» ادعایی نوار بوده است.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزاش حاوی اطلاعات خام می باشد. طرحها و یا خط مشی ها نباید صرفاً بر اساس این گزارش شکل بگیرند یا اصلاح شوند.

ب - (بدون طبقه بندی) بررسی پرونده های مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا در تهران موارد ذیل را روشن ساخت:

1- طی روز 4 دسامبر 78 تظاهرات در سطح شهر ادامه داشته است. تعداد افراد شرکت کننده در تظاهرات کمتر از روزهای قبل بوده ولی گستردگی منطقه تظاهرات بیشتر بوده است. تعداد حوادث خشونت بار ضدآمریکایی بیشتر از روزهای اول ماه دسامبر بوده است.

از روز 2 دسامبر که ارسال گزارشهای 24 ساعته شروع شده موارد، تعداد شرکت کنندگان و محل تظاهرات کاهش یافته است. تحلیل روند وقایع از سوی مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت آمریکا حاکی از نکات مهم متعددی است که محتاج تحلیل بیشتر می باشند. ساعات شدت تظاهرات بین ساعات 1400 - 1100 و 2300 - 2100 می باشد. تظاهراتی که در طی روز صورت می گیرند کمتر خشونت آمیز بوده و زمان کوتاهی به طول می انجامد. درگیریهای میان نیروهای مسلح و تظاهرکنندگان در مقایسه با دو روز اول دسامبر از خشونتهای کمتری برخوردار بوده اند. معلوم شد که هیچ گزارشی پیرامون استفاده از تانک و دیگر سلاحهای سنگین مشابه طی 24 ساعت گذشته دریافت نشده است. تظاهرات روز اول محرم (2 دسامبر) عمدتاً در بخشهای جنوبی و مرکزی شهر بوده ولی تظاهرات روز 3 دسامبر در بخشهای شمالی شهر بوده است. (توجه: تعداد بیشتری از پرسنل ایالات متحده در شمال تهران زندگی می کنند و این امر نیز کاهش گزارشات دریافتی در مورد جنوب شهر را توجیه می کند.( تظاهرات روز 4 دسامبر نیز عمدتاً در بخشهای شمالی شهر بوده است، ولی به بخشهای شرقی

ص: 498

و غربی شهر گسترش یافت بر اساس یک گزارش تلفنی سفارت ایالات متحده به نظر می رسد بخشهای شمال شرقی شهر تا تپه های نیاوران مراکز عمده تظاهرات در 48 ساعت گذشته بوده اند.

با توجه به اطلاعات محدود مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی به نظر می رسد نیروهای ایرانی وضعیت کلی را به خوبی در دست دارند. نکته منفی آن است که تعداد حملات خاص به پرسنل ایالات متحده به رشد خود ادامه داده و شکل حملات نیز به نحو روزافزونی خشونت بار است.

2- وقایع مهم:

ساعت 30/05- از سوی یک اتومبیل در حال عبور به طرف یک کلانتری واقع در تقاطع خیابانهای شاهرضا و حافظ (در غرب تهران) تیراندازی شد. یک پلیس کشته و یک پلیس دیگر مجروح شد.

ساعت 1000- 0900 - قطع برق در تهران.

ساعت 45/12- 15/12: به خاطر وقوع درگیری میان تظاهرکنندگان و سربازان و پلیس ایران در محدوده کنسولگری آمریکا، پرسنل کنسولگری به سفارت آمریکا برده شدند.

ساعت 15/11- وقوع تظاهرات عمده (یعنی صد تظاهرکننده یا بیشتر) و برخوردهای عمده با سربازان در مناطق ذیل گزارش شده است: تخت طاووس و فرح (مرکز شهر)، تجریش، نیاوران و دربند (در شمال شرقی شهر)، تخت جمشید و کوروش کبیر (در مرکز شهر)، فرمانیه و کامرانیه (در شمال شرقی شهر)، تظاهرات «ضبط شده» در خیابان کوروش کبیر و خیابان چهل و پنج متری (در مرکز تهران).

ساعت 40/22-00/22- قطع برق.

ساعت 00/24-30/21- تظاهرات و درگیریهای عمده ای در مناطق ذیل صورت گرفت:

سلطنت آباد و نیاوران (شمال شرقی)، چیذر و دولت و قیطریه (شمال شرقی)، گیشا (شمال غربی)، پهلوی و شمیران قدیم (شمال). (تاریخ اطلاع: 4/12/78، تاریخ و محل کسب خبر 4/12/78، تهران، منبع به مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی، د ژ ز، ارزیابی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، مبنی بر سند - 2، مأمور ویژه ریموند اسپانگلر (1)، مأمور ویژه رونالد ک بیس (2)، ناحیه 72).

ج- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یک مقام نظامی ارشد ایالات متحده می باشد و اطلاع داد که از یک مقام نظامی ارشد ایرانی کسب اطلاع کرده است که تمامی ایستگاههای برق و کارخانه های تولید برق تحت کنترل نیروی دریایی شاهنشاهی قرار دارند. به اعتقاد منبع قطع برق در شبهای 3 و 4 دسامبر از سوی دولت انجام شده است.

نظریات تهیه کننده:

(بدون طبقه بندی) همانطور که در بالا ذکر شد، تعداد و شدت درگیریهای روز 4 دسامبر در

ص: 499

مقایسه با روزهای قبل، خصوصاً روز 2 دسامبر، کاهش داشته است. ولی اکنون تظاهرات به مناطق شمال و شمال شرقی تهران که مراکز عمده اسکان آمریکاییان می باشد، گسترش یافته است. تکرار کشف «تظاهرات» نواری (ضبط شده) حاکی از بزرگ نمایی زیرکانه تظاهرکنندگان ضدشاه است. خصوصاً پس از ساعت برقراری مقررات منع عبور و مرور که مشاهده مستقیم تظاهرکنندگان بسیار مشکل می باشد، عمدتاً به شنیدن به طور مستقیم ایشان اتکاء می شود. نوارهای ضبط شده از تظاهرات امر ارزیابی دقیق را مشکل می سازد.

(بدون طبقه بندی) همانطور که در خلاصه گزارش مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی اشاره شد، فقدان اطلاعات از جنوب تهران عمدتاً ناشی از این واقعیت است که تعداد بسیار قلیل از آمریکاییان در آن بخش از شهر زندگی می کنند و به همین دلیل گزارشات بسیار کمی از آن نواحی می رسد. این امر همچنین ارزیابی دقیق میزان فعالیتهای پراکنده در سطح ایران را با مشکل مواجه می کند. قطع برق طی ساعات 30/09 الی 30/21 روز 4 دسامبر 78، آنگونه که انتظار آن می رفت روی نداد. به جای آن برزق در دو نوبت کوتاه یکی در صبح و یکی در شب، قطع شد.

این نظریه نیز ارائه شده است که قطع برق در شبها (که معمولاً حدود یک ساعت پس از برقراری منع عبور و مرور صورت می گیرد) در حمایت از تلاشهای دولت در مقابله با ناآرامیهای پس از برقراری منع عبور و مرور می باشد. در بعضی موارد قطع برق به ناگهان موجب خاموش شدن «تظاهرات» نواری شده است، بدین ترتیب تلاشهای ضدناآرامی (از سوی دولت) را تقویت می کند. عامل دیگری که احتمالاً بر تظاهرکنندگان تأثیر گذارده است، تغییر شرایط جوی می باشد. هوا سردتر شده و رگبارهایی باریده است.

از روز 2 دسامبر 78 وقایع خشونت بار و فعالیتهای تهدیدآمیز نسبت به ایالات متحده افزایش یافته است. تنها در روز 4 دسامبر سه مورد حمله با بمب آتش زا بر علیه اهداف ایالات متحده صورت گرفته است. این وقایع به طور مجزا در گزارش IIR-1 – 669 – 0305 – 78 به صورت روزشمار آمده است.

وضعیت جاری در ایران

سند شماره 269 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0572 846 67 دسامبر 1978 - 16 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت جاری در ایران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی پیرامون وضعیت تهران، ایران، از ساعت 0900 روز 6 دسامبر تا ساعت 1200 روز 7 دسامبر 1978 ارائه می کند.

17 تا 21 حذف شده است.

ص: 500

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- وضعیت عمومی تهران طی این مدت تقریباً تغییری نکرده است. فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدرژیم در سطح متوسط به پایین ادامه دارد.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی:

فعالیتهای ضدآمریکایی در طی این مدت به سه مورد تهدید تلفنی و سه مورد اقدام عملی محدود می گردید. یک تماس تلفنی تهدید می کرد که کلیسای LDS در تهران را آتش خواهد زد و با دو آمریکایی مقیم نیز تماسهای مشابهی گرفته شده که طبیعت تهدیدات آنها عام تر بوده است. تمامی تماسهای تلفنی به زبان انگلیسی بوده است.

این حوادث عبارتند از: (1) 35:11 روز 6 دسامبر 78 سنگهایی به سوی پنجره های مهمانسرای شرکت پشتیبانیهای لجستیکی در خیابان کورش کبیر پرتاب شد. هیچ مورد جراحت و یا فعالیتهای بیشتر گزارش نشده است. (2) ساعت 30:21 روز 6 دسامبر 78 یک نفر به طور انفرادی با داد و فریاد، پنجره های اقامتگاه یک آمریکایی را شکست. جمعیتی که تعداد آنها 15 الی 20 نفر تخمین زده شده در جلوی اقامتگاه جمع شدند. ساکنین اقامتگاه به مقامات حکومت نظامی اطلاع دادند که آنها طی چند دقیقه (حدوداً 5 دقیقه) به محل آمده و جمعیت بدون حادثه ای پراکنده شدند. هیچ خسارت یا جراحتی گزارش نشده است. (3) در ساعت 30/20 روز 6 دسامبر 78 در منطقه تهران پارس تلاشی برای گذاردن یک بمب آتش زا صورت گرفت. بمب آتش زا از طریق یکی از پنجره ها به داخل پرتاب شد ولی عمل نکرده است. به هر حال پنجره به آپارتمان صاحبخانه ایرانی در طبقه پایین اقامتگاه فرد آمریکایی باز می شده است. هیچ جراحتی به بار نیامده است.

ج - تظاهرات:

فعالیتهای ضدشاه طی این مدت در سطح پایین تری ادامه داشته است. وقوع تظاهرات متعددی در گوشه و کنار تهران طی ساعات روز و ساعات برقراری مقررات منع عبور و مرور گزارش شده است.

هیچ یک از این تظاهرات مستقیماً مشاهده نشده است. تیراندازیهای پراکنده توسط عوامل حکومت نظامی گزارش گردیده است. ولی هیچ گزارش قابل اعتمادی در مورد تیراندازی متقابل در طی این مدت دریافت نشده است. هر چند هوا صاف ولی سرد بود، به نظر می رسید فعالیتهای روی پشت بام در ساعات برقراری مقررات منع عبور و مرور کاهش یافته بود. صدای سوتهایی شنیده می شد و نورهای ضعیفی به چشم می خورد. مأمور گزارشگر در اطراف محل اقامت خود فقط شعارهای مذهبی شنیده و خبری از شعارهای ضد شاه نبوده است. از تقریباً ساعت 30/21 روز 6 دسامبر تا 30/01 روز 7 دسامبر 78 موارد پراکنده ای از قطع برق در تهران اتفاق افتاد. جوانانی دیده شده اند که در ساعات برقراری مقررات منع عبور و مرور در خیابانها فشفشه کار می گذاشته اند. تظاهرات پراکنده در صبح روز 7 دسامبر 78 ادامه داشت،

ص: 501

هر چند تیراندازی در مرکز شهر در حداقل بوده است.

نظریات تهیه کننده (خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

طی ساعات اداری روز 6 دسامبر 78 میزان فعالیتها در تهران، با توجه به اوضاع جاری، «عادی» به نظر می رسید. در ساعات خرید صبح و بعد از ظهر، ترافیک در شهر سنگین بود. در منطقه اطراف سفارت و از سفارت به سوی شمال بسیاری از مغازه ها باز بودند و در محلهای ذیل صفهای غیرمعمول مشاهده شد:

(1) در ساعات صبح صفهایی در جلوی چندین بانک به چشم می خورد و نیروهای حکومت نظامی در چارچوب اقدامات پیشگیرانه در نزدیکی این بانکها مستقر شده بودند.

(2) جمعیت در هر جا که بتوان نفت خرید جمع می شوند، چه در شعبات توزیع کنار خیابانها و چه در اطراف وانتهایی که نفت را در حلب می فروشند.

(3) کامیونهای حامل کپسول گاز خوراک پزی نیز به کار خود در خیابانها مشغول هستند و مردم با کپسولهای خالی در داخل اتومبیلهایشان، به جای آنکه طبق معمول گاز را در محل سکونتشان تحویل بگیرند، به تعقیب آنها مشغول هستند.

امروز نیز میزان فعالیتها در شهر «عادی» است. طبق معمول تعداد مغازه های باز و انجام فعالیتهای تجاری کاهش یافته که این امر در روزهای پنجشنبه در اینجا عادی است. از حدود 00/13 روز 7 دسامبر 78 باران مداومی شروع به باریدن کرده که احتمالاً روحیه تظاهرکنندگان را تا حدی ضعیف خواهد کرد.

اقدامات ضدآمریکایی در 4 تا 6 دسامبر 1978

سند شماره 270 خیلی محرمانه شماره گزارش: 16690310787 دسامبر 1978 - 16 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: اقدامات ضدآمریکایی در 4 تا 6 دسامبر 1978 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) دو کوکتل مولوتوف به سمت یکی از اعضای هیأت نظامی ایالات متحده پرتاب شده است. در ... دسامبر از پنجره محل اقامت یکی از اعضای هیأت مستشاری ایالات متحده سنگهایی به آپارتمان اجاره ای وی پرتاب شده است. تهدید های تلفنی و سایر اقدامات ادامه دارد. سفارت اطلاع یافت که وابستگان نظامی تصمیم به ترک تهران در مدت زمانی کوتاهی دارند. نمایندگان نیروهای امنیتی میزبان معتقدند که ترک ایران برای آمریکایی ها ایمن تر است.

22- جزییات:

الف (بدون طبقه بندی): این گزارش حاوی اطلاعاتی بررسی نشده است. اخذ سیاستها یا

ص: 502

تغییر طرحها نباید منحصراً با تکیه به مطالب این گزارش صورت گیرد.

ب (بدون طبقه بندی): منبع که قبلاً هم اطلاعاتی ارائه داده است اظهار داشت که در ساعت 30:19 روز 4 دسامبر 78، وی مشغول بازگشت به منزلش که در یک منطقه مسکونی خارج اصفهان قرار دارد بود که متوجه شد خیابان را با آشغالهای شعله ور مسدود کرده اند. در نتیجه اتومبیل او هم چون بسیاری دیگر در راهبندان گیر کرد. چند جوان ایرانی در بین اتومبیلها می دویدند و با مشت روی اتومبیلها می کوبیدند. به اتومبیل منبع هم چون بقیه ماشینها حمله شد. وی توانست با استفاده از یک خیابان جنبی منطقه را ترک کند. خسارتی به اتومبیل نامبرده وارد نشد. (منبع چاک زانگاس، شرکت هواپیمایی گرومن، گروهبان وارن اسمیت، ن 7201).

ج (بدون طبقه بندی): منبع از اعضای نیروی هوایی آمریکاست و نخستین باری است که اطلاعات به AFOSI (دفتر اطلاعات ویژه نیروی هوایی آمریکا) ارائه می دهد. منبع در ساعت 30:17 روز 5 دسامبر 78 متوجه شد اخطاریه ای دارای مطالبی ضدآمریکایی به درب منزل وی چسپانده اند. منزل وی در خیابان 194 شرقی، شماره 59 تهران پارس قرار گرفته است. منبع اولین آمریکایی است که در این محله چنین اخطاری را دریافت می کند. منبع افزود تاریخ اخطار 25 نوامبر بوده، ولی حدس می زد که عدد 2 را به صورت دست نویس به 5 تایپ شده افزوده باشند. (منبع: سرگروهبان فرانکلین پرات، ن 333 نیروی هوایی آمریکا، گروهبان سولیوان، ن - 72).

د (بدون طبقه بندی): منبع بیمارستان ارتش آمریکا در تهران به کار مشغول است، و او و همسرش نخستین باری است که اطلاعاتی در اختیار AFOSI قرار می دهند. آنها اظهار داشتند حدود ساعت 00:18 روز 5 دسامبر، خانم الیس در آشپزخانه منزلشان واقع در شماره 50 خیابان شیرین در شمال شرقی تهران ایستاده بود، که یک مرد ایرانی را دید که از نیمه بالایی درب آشپزخانه که شیشه ای است دارد به داخل منزل نگاه می کند. این درب روی یک کوچه باریک باز می شود که در طول روز عابرین از آن می گذرند. خانم الیس به عقب پرید و مرد هم همین کار را کرد. در آن زمان آجری از میان شیشه درب آشپزخانه به داخل پرتاب شد و مرد فرار کرد. منبع و زنش صاحبخانه را خبر کردند و او به پلیس تلفن زد. مقامات پلیس قول دادند که گشت های خود در حوالی شب در این منطقه را افزایش دهند. منبع افزود این سومین حادثه عجیبی است که اخیراً شاهد بوده اند. روز 28 نوامبر 78، جان واترز یکی از دوستانشان به منزلشان آمده بود که متوجه شد لاستیکهای اتومبیلش را پنچر کرده اند. حدود سی ام نوامبر، مشغول تماشای تلویزیون بوده اند که صدایی می شنوند. وقتی منبع سرکشی می کند متوجه می شود یک جوان ایرانی سعی دارد از نرده های پنجره منزل آنها بالا برود. وقتی منبع از منزل خارج شد جوان ایرانی فرار کرد. (منابع: سرگروهبان جری الیس و جنی الیس، گروهبان سولیوان - ن 72).

ه )عادی): منبع افسر امنیتی شرکت پشتیبانی لجستیکی (LSC) می باشد و مطالب زیر را

ص: 503

اظهار داشته است:

1- حدود ساعت 30:17 روز 5 دسامبر 78، یکی از کارکنان LSC متوجه می شود که آجر بزرگی را از پنجره منزل شماره 7 واقع در کوچه داد، در شمال تهران که در اجاره شرکت و به عنوان مهمانسرا می باشد پرتاب کرده اند. خسارت شامل پنجره ای شکسته و پرده های پاره شده می شود. در آن زمان آپارتمان مذکور خالی بوده است، هر چند مدیر این منزل و همسرش در آپارتمان طبقه همکف زندگی می کنند. این ساختمان به فرمانده نیروی هوایی ایران ارتشبد ربیعی تعلق دارد و خود وی هم در آپارتمان طبقه دوم زندگی می کنند.

2- حدود ساعت 35:11 روز 6 دسامبر 78، چند نفر سنگهایی به آپارتمان فوقانی پرتاب کردند که در نتیجه چند پنجره دیگر هم شکست. هیچ کس مجروح نشده است. (منبع: گلن لمب، گروهبانها فیلیپ استارک و جیمی استات، ن 72).

و (بدون طبقه بندی): منبع معاون سیستمهای آموزشی ری تئون در تهران است و اظهار داشت که روز 5 دسامبر 78 یکی از اتومبیلهای متعلق به شرکت که در نزدیکی خانه تیمی ری تئون در پایگاه هوایی بوشهر پارک شده بود به آتش کشیده شد. مقامات نظامی ایرانی در حال تحقیق در این باره هستند و اطلاع دیگری در این رابطه در دست نیست. (منبع: چانسی دووی، گروهبان ریموند اسپنگلر، ن - 72).

ز (بدون طبقه بندی): منبع یک NCO آمریکایی است و برای اولین بار اطلاعات ذیل را در اختیار AFOSI گذاشته است:

1- وی در آپارتمان طبقه همکف ساختمان شماره 22 واقع در خیابان 190 غربی تهران پارس زندگی می کند. حدود ساعت 30:20 روز 6 دسامبر 78، به منزل صاحبخانه ایرانی خود در طبقه دوم رفته بود که ناگهان یک کوکتل مولوتف از پنجره به داخل پرتاب شد. بطری که با توجه به خرده شیشه های آن حدوداً نیم لیتری بود به هنگام اصابت به چهارچوب چوبی پنجره گرفته و شکست ولی قطعات آن به داخل اطاق خواب صاحبخانه ریخت. گلوی بطری شیشه ای و فتیله آن بیرون ساختمان افتاد و مابقی شیشه ها به داخل پاشید. بطری شعله ور نشد، محتویات آن بنزین و شکر بود. هیچ کس مجروح نشد و خسارت وارده به یک پنجره شکسته محدود گردید.

2- منبع یک ماشین فورد مدل 77 سیاهرنگ داشت که خارج منزل پارک شده بود. پنجره های منزل وی دارای نرده است و او معتقد است که احتمالاً بدین علت بطری را به طبقه دوم پرت کرده اند که فکر می کردند در آنجا هم یک خانواده آمریکایی زندگی می کند. منبع قبلاً مورد تهدید یا آزار قرار نگرفته بود. وی قبل از حادثه به مورد مشکوکی برنخورده است، ولی پس از آن بیرون دویده و دیده که یک اتومبیل که فلاشر می زند به سرعت در پی یک اتومبیل دیگر از محل دور شده است. خانم صاحبخانه منبع، مسئله را به پلیس خبر داده است. (منبع: سرگروهبان رابرت اسمیت - اطلاعات ارتش آمریکا، گروهبان سولیوان - ن 72).

ص: 504

ح (بدون طبقه بندی): تحقیقات AFOSI درباره این حادثه مشخص نمود که در واقع دو بطری به ساختمان طبقه دوم پرتاب شده است. یکی از آنها به چهارچوب خورده و دیگری به چوب وسط پنجره، قطعات شکسته بطریها و از جمله دو فتیله پارچه ای که هر دو کمی سوخته بودند، خارج ساختمان پیدا شد. صاحبخانه کارمند دادگستری ایران است و همسرش در بانک ملی کار می کند. شیشه های شکسته در سراسر اطاق خواب ریخته و تکه هایی از آن روی پتوی یکی از فرزندان صاحبخانه که در اطاق خوابیده بوده، پاشیده است. طفل مذکور مجروح نشده است. عده ای از افسران ارشد ارتش ایران و سه خانواده نظامیان آمریکایی در این محله زندگی می کنند. پنجره مذکور تقریباً 5/1 متر از سطح خیابان ارتفاع داد. پلیس تهران عکس العمل نشان داد و سه مأمور را برای بقیه شب در محل گمارد. (منبع: پست مراقبت AFOSI ، گروهبان جیمز موراسکی و ران وینینگهام از ن - 72).

ط (بدون طبقه بندی): منبع که قبلاً اطلاعاتی در اختیار AFOSI نگذارده، اظهار داشت که تقریباً ساعت 30:16 روز 5 دسامبر 78، یکی از همسایگان آمریکایی اش یک مرد ایرانی را همراه دو پسر جوان دیده که به سوی یک باجه تلفن رفتند و روی آن که در ناحیه گلوبندک در شمال شرق تهران قرار دارد با اسپری نوشته اند (به انگلیسی): «من تو و شاه را خواهم کشت.» (منبع: خانم لس فلاور، شرکت حق العمل کاری بل، گروهبان ریموند اسپنگلر ن - 72).

ی (بدون طبقه بندی): منبع گزارش داد که تلفن های تهدیدآمیز زیر را دریافت داشته است:

1- ساعت 30:20 روز 5 دسامبر 78، محافظ ایرانی پارکینگ اتوبوسهای شرکت لاکهید در شمال غربی میدان دماوند در شرق تهران، تلفنی از یک مرد ایرانی ناشناس دریافت داشته که تهدید نموده «ترمینال پارکینگ و تمام اتوبوسهای شرکت لاکهید را منفجر خواهد کرد.» در حدود 26 تا 40 اتوبوس در این پارکینگ نگهداری می شوند. (منبع: دشیک) 2- روز 5 دسامبر 78، منبع یک تلفن تهدیدآمیز از یک مرد فارسی زبان دریافت داشت. مرد گفت «ما آزادی می خواهیم، اگر ظرف 15 روز ایران را ترک نکنید، می کشیمتان». (منبع: ماتیوز).

3- در ساعات 30:16 روز 5 دسامبر و 00:8 روز 6 دسامبر 78، «کلیسای قدیسین آخر روز» واقع در شرق تهران دو تلفن تهدیدآمیز به انگلیسی دریافت داشت که تهدید به سوزاندن کلیسا نموده و محل آن را نیز سئوال کردند. (منبع MIC) (منبع آقای جرج دیشیک، شرکت هواپیماسازی لاکهید، گروهبان استات، خانم ماتیوز، گروهبان جان اورشاک).

ک (محرمانه): منبع کنسول امور اداری در سفارت آمریکا در تهران است و مطالب زیر را اظهار داشته است:

1- (بدون طبقه بندی): دولت آمریکا قصد دارد به زودی برای وابستگان پرسنل DOD در تهران سفری مجانی به آتن، روم یا فرانکفورت برای مدتی نامعلوم ترتیب دهد. سفر دلبخواهی است و به منزله ترک ایران نخواهد بود. مدت اقامت در حال حاضر مشخص نیست و به

ص: 505

اشخاصی که از این فرصت استفاده کند زمان بازگشت اطلاع داده خواهد شد.

2- (بدون طبقه بندی): دلیل این اقدام آن است که بسیاری از خانواده های مقیم آمریکا تصمیم گرفته اند به خاطر قطع برق و کمبود گاز و بنزین و نفت ایران را ترک کنند.

3- (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اطلاعات آمده در بندهای پیشین به منظور اطلاع و برنامه ریزی اساسی به مقامات دولتی گزارش شده است.

ک- (محرمانه): منبع یکی از مقامات بلندپایه امنیتی سازمان امنیت کشور میزبان است و اظهار داشت به نظر وی، بهتر است آمریکاییها به خاطر احتمال اقدامات خشونت باری که ممکن است علیه آنها صورت پذیرد ایران را ترک کنند. (منبع: گروهبان فرانک هویی ن - 72).

نظریات تهیه کننده: دو حادثه پرتاب کوکتل مولوتف در منازل ناحیه تهران پارس در طی سه روز گذشته اتفاق افتاده است. در هر دو مورد فتیله های آنها روشن شده بودند و هر دو حاوی شکر بوده اند، ولی فقط یکی از آنها به داخل ساختمان افتاده است. شکر که قابل اشتعال است به سایر مواد کنار خود چسبیده و آنها را هم به آتش می کشد. به نظر می رسد که فرد ابتدا فتیله را آتش زده و سپس بلافاصله آن را پرتاب می کند، و وقت کافی به فتیله نمی دهد که کاملاً آتش بگیرد. شعله در اثر پرتاب و یا ضربه خاموش می شود. ممکن است در هر دو مورد تهران پارس یک نفر مسئول باشد. ممکن است هدف از حمله روز 6 نوامبر 78 فردی ایرانی بوده باشد، ولی محتمل تر از آن این است که پرتاب کننده از محل اقامت آمریکایی مطمئن نبوده و یا به خاطر میله های پشت پنجره، طبقه اول را رها کرده و کوکتل را به طبقه دوم پرتاب کرده است. جالب توجه است که به خاطر اینکه می خواستند وسیله آتش زا را حتماً به داخل ساختمان پرتاب کنند، اتومبیلهای گران قیمت آمریکایی که خارج منزل پارک بوده اند را نادیده گرفته اند.

«اخطاریه» تهدیدآمیز از جمله برگه هایی است که این روزها به طور مکرر به منازل آمریکاییهای مقیم تهران ریخته می شود. تاریخ صدور اولین اعلامیه 5 نوامبر 78 بوده، ولی چون از ماه خروج از ایران گذشته بوده، ظاهراً تاریخ را تغییر داده اند تا مدت جدیدی را منعکس کند. پنچر کردن اتومبیل واترز هم قبلاً گزارش شده بود.

تأمل روی حوادث مذکور در ماه دسامبر نوعی نگرانی جهت زندگی روزمره در تهران به وجود آورده است. علاوه بر اعمال عادی مذهبی در روزهای عزاداری آتی، احتمال بروز خشونتها و اقدامات ضددولتی نیز وجود دارد. با اوج گرفتن ناآرامیهای شهری، ازدیاد حوادث علیه آمریکاییها از نوعی که در فوق گذشت و از 30 نوامبر 78 گزارش شده نیز قابل انتظار است.

تعداد آمریکاییهایی که در چند روز آینده ایران را ترک می کنند معلوم نیست، ولی نشانه هایی ابتدایی حاکی از پذیرش بالایی از (مقبولیت فراوان) یا پیشنهاد سفر مجانی، می باشند.

گزارش سیاسی - امنیتی، 7 دسامبر 78

ص: 506

سند شماره 271 خیلی محرمانه7 دسامبر 1978 - 16 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12011به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 7 دسامبر 78 خلاصه: شعاردادنهای کمتر روی پشت بام، اجتماع خیابانی و تیراندازی پس از ساعات منع عبور و مرور همراه با خاموشیهای پراکنده برق. جزوات و تلفنهای تهدیدآمیز. دولت سنجابی و فروهر را آزاد می کند (تلکس جداگانه). شیراز و اهواز به طور عمومی آرام هستند. ازهاری نخست وزیر، دیروز در مجلس سنا سخنرانی کرد. امروز نسبتاً آرام بود، ولی اجتماع به خاطر تعطیلات طولانی آخر هفته کاهش یافته است.

1- شب گذشته فریاد (شعار)های پشت بامی بیشتر شد، ولی بعد از روزهای اول ماه محرم مقدار زیادی کاهش یافته است. کارمند سفارت مشاهده کرد که ایرانیان، شعارهای جوانان تظاهرکننده را قطع کرده و به آنها می گفتند خفه شو، که آنها هم به سرعت چنین کردند. تظاهرات و تیراندازی در تجریش و سلطنت آباد گزارش شده اما آن طور که نقل شده حداقل سکوت دیروز تا شب ادامه پیدا کرد. شب گذشته خاموشیهای برق و تلفنهای تهدیدآمیز به شهروندان آمریکایی وجود داشت. کنسولگری شیراز گزارش می دهد، شب گذشته فریاد بر پشت بامها، کاهش یافته و درگیری نبوده است. اهواز آرام ولی مملو از سرباز است. بهبهان آرام است، ولی موتورسوارانی در اطراف شهر در حرکت هستند.

2- کریم سنجابی و داریوش فروهر رهبران جبهه ملی دیروز از زندان آزاد شدند (در تلکس جداگانه گزارش می شود). دولت ایران همچنین اعلام کرد که 120 زندانی سیاسی و 352 زندانی دیگر را که به وسیله محاکم نظامی محکوم شده بودند، آزاد خواهد کرد.

3- ازهاری، نخست وزیر دیروز در مجلس سنا سخنرانی کرد و شهروندان را به مقاومت در برابر «جنگ سرد» دشمن بر علیه ایران ترغیب نمود. او گفت خرابکاران آن قدر موفق بوده اند که حتی ثروتمندانی که از رژیم منتفع گردیده اند، بر علیه آن شده اند. او به لیست افشاگرانه انتقالات پولی (ارزی) اشاره نمود و شکایت کرد که کارمندانی که لیست را خارج نموده اند، فوراً اعتصاب کرده اند و مانع از تحقیقات شده اند.

(نظریه: این مسئله هنوز وجود دارد و خیلی از ایرانیان علیرغم حرکتهای دولت در جهت بی ارزش شمردن لیست، آن را قبول دارند). ازهاری گفت که بعضی از ایرانیان در خارج آموزش دیده اند و در مقامهای حساس گذاشته شده اند (مثل گمرکات).

بنابراین آنها می توانند کشور را همانطوری که اکنون تلاش می کنند، فلج نمایند. خرابکاران برق را قطع می کنند، در نتیجه نه تنها موجب ناراحتی در خانه هایشان می گردند، بلکه موجب می شوند که کارخانه ها تعطیل شده زندگی مردم عادی به مخاطره افتد.

حکومت نظامی به وسیله پارلمان تصویب شد و اگر پارلمان رأی به تعلیق حکومت نظامی

ص: 507

بدهد، ازهاری اجابت خواهد نمود. به هر صورت او با تمام دشمنان مردم مخالفت خواهد کرد حتی اگر آنها اونیفورم نظامی به تن داشته باشند و یا لباس ملاها را. ازهاری تصریح کرد که ارقام دولت در مورد تلفات صحیح هستند.

4- مقامات حکومت نظامی تهران اعلامیه رسمی برای تشریح تاکتیکهای مخالف در طول تعطیلات منتشر نمود:

تظاهرکنندگان مرد، چادر به سر خواهند نمود و اسلحه حمل خواهند کرد؛ مردان جوان سرهایشان را می تراشند و یونیفورمهای نظامی خواهند پوشید که وانمود کنند سربازان به توده ها پیوسته اند؛ آنها به میان مردم نارنجک پرتاب خواهند کرد و آتش را شروع می کنند؛ آنها به سربازان با وسایل تیز حمله خواهند نمود؛ آنها از صدای ضبط شده بر روی نوارها ستفاده خواهند کرد، آنها پودر قرمز در جویها خواهند ریخت که وانمود کنند خون است؛ آنها برق و تلفن را قطع خواهند نمود؛ آنها کفن سفید به تن خواهند کرد و تابوت حمل می کنند. حکومت نظامی پنج شماره تلفن برای اینکه اگر مردم سئوالات و یا مشکلاتی داشته باشند بتوانند استفاده کنند، در اختیار قرار داد.

5- امروز روز سنتی برای تظاهرات دانشگاهی حتی در مواقع آرامتر است. اما دانشگاه تهران تا نیمروز اگر چه متشنج، ولی آرام نگهداشته شد، سربازان در اطراف محوطه دانشگاه تقویت شده اند. تظاهرات همراه با تیراندازی در تجریش انجام شده است. منبع دولت ایران آشوبهای شدیدی را در گرگان گزارش می کند. قطعیت راهپیمایی و برخوردهای بزرگ تغییر نیافته است و شهروندان آمریکایی آماده می شوند که تعطیلات طولانی آخر هفته (4 روز برای کارمندان سفارت) را در خانه بگذرانند.

اعلام اجازه فرستادن وابسته ها به اروپا، سر و صدا راه انداخته است، ولی اغلب آمریکاییها تا 12 دسامبر در خانه خواهند ماند و صبر خواهند کرد که ببینند چه چیزی پس از اینکه دود از بین می رود باقیمانده است. در این لحظه تهران مه آلود و بارانی است، هوایی که تظاهرکنندگان تکرو (غیروابسته به احزاب) را دلسرد می کند.

6- مجلس امروز تشکیل جلسه داد و چندین لایحه مهم دولت را اعلام وصول کرد. پیشنهاد اصلی به دادگاهها اجازه می دهد که کسانی را که مظنون به فساد هستند و از کشور گریخته اند غیاباً محاکمه کنند. اگر مجرم شناخته شوند، دولت زمینها و اموال آنها را برابر با مبلغی که از مردم دزدیده اند، مصادره خواهد کرد. لایحه دیگر حداقل سن ازدواج دختران را از 18 سال به 15 سال کاهش خواهد داد.

(نظریه: این به منظور راضی کردن مسلمانان سنتی که ترجیح می دهند دخترانشان حتی جوانتر از سن 15 سالگی ازدواج کنند، طرح ریزی شده). دولت همچنین پیشنهاد کرد که خدمت اجباری برای زنان را از بین ببرد و کنترلهای شدیدتر در مورد قیمت املاک وضع کند.

سولیوان

ارتش ایران هدف قرار می گیرد

ص: 508

سند شماره 272 خیلی محرمانه شماره گزارش: 16690308788 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی عنوان: ارتش ایران هدف قرار می گیرد 16- خلاصه: (خیلی محرمانه) جزوه ای در تهران پیدا شده که از ارتش می خواهد به اپوزیسیون بپیوندد. گزارش شده است از سوی دولت در تأسیسات نظامی اصفهان، گردهماییهای مذهبی ترتیب داده شده است. نامه ای که به واحد نظامی تبریز نسبت داده شده می گوید نیروی زمینی با تظاهرکنندگان نخواهد جنگید. اعتقاد بر آن است که این سند قلابی است ولی حداقل شواهدی در دست است که برخی مردم در تبریز معتقدند ارتش نخواهد جنگید. طی دو روز گذشته در 38 فروند از 41 فروند هواپیمای اف - 5 در پایگاه هوایی تبریز خرابکاری شده است.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات خام می باشد. طرحها و یا خط مشی ها نباید صرفاً بر اساس این گزارش شکل بگیرند یا اصلاح شوند.

ب - (بدون طبقه بندی) منبع جزوه ای به زبان فارسی به دست آورده که در حوالی خیابان کوروش کبیر و نگارستان 7 در شمال شرقی تهران میان اتومبیلهای در حال عبور پخش می شده است. ترجمه این جزوه بدین شرح است: (عطف به شنبه 2 دسامبر). با نزدیک شدن مقدس ترین لحظات ما تلاش می کنیم ارتش ایران را بیدار کنیم. نیروهای مسلح ایران همیشه از شاه، فقط شاه و نه کشور حمایت کرده اند. ای پرسنل قدیمی ارتش! طی جنگ جهانی دوم شما هم ترسیدید و نتوانستید دوام بیاورید. شما همه فرار کردید. دلیل فرار شما آن بود که با سلاحهای مرگباری مواجه شدید - تاکنون همه ایرانیان با کلام وارد جنگ شده اند، ولی از حالا به بعد اگر شما نظامیان به ما نپیوندید، ما شروع به جنگ مسلحانه با شما خواهیم کرد. ما خصوصاً طی ماههای مذهبی چنین خواهیم کرد.

در حال حاضر شما نظامیان با مسلمانان می جنگید و نمی دانید که دشمنان واقعی ایران آنانی هستند که می خواهند حکومت ایران را دوباره به شاه بازگردانند. بدون امضاء، بدون تاریخ صدور.

ج - (خیلی محرمانه) منبع یک مقام امنیتی ایرانی است که در گذشته نیز گزارشات قابل اعتمادی داده است. منبع حضور یک روحانی را در FASC-3 [به تلگرام اصلاحیه در سند شماره 1139 مراجعه کنید] را تأیید کرد، ولی در مورد جزییات مفاد سخنرانی وی چیزی نگفت. او تأکید کرد که پیام سخنرانی «حمایت از دولت» بوده است.

ص: 509

د - (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع کنسول ایالات متحده در اصفهان است و کاملاً مورد اعتماد است. منبع گفت که طی چند روز اخیر حداقل در دو مورد شنیده است که روحانیون با اجازه دولت، در ساختمانهای دولتی مراسم مذهبی اجرا کرده اند. در هر دو مورد نام آیت الله خویی در طی مراسم برده شده است. منبع گفت که خویی یک روحانی شیعه است که تقریباً هم زمان با آیت الله خمینی از ایران تبعید شد. خویی به عنوان فقیهی که عمیقاً مذهبی بوده و از نظر سیاسی فعال نیست شناخته شده و از هنگام تبعید در عراق زندگی می کند و طبق گزارشات واصله، طی چند سال گذشته دولت چندین بار از خویی دعوت کرده است از تبعید بازگردد.

د - (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع که یک افسر نظامی ایالات متحده است اطلاع داد که از طریق مرکز اطلاعات نمایندگی تهران، ایران اطلاعاتی بدین شرح به دست آورده است: در اواخر بعد از ظهر 2 دسامبر 78 منبع از یک مقاطعه کار ایالات متحده که در تبریز کار می کند و پیوندهای نزدیکی با نظامیان ایرانی در تبریز دارد کسب اطلاع نمود که یکی ازسه لشکر پیاده ارتش ایران در تبریز (معلوم نیست کدام لشکر) اعلام داشته اند که اسلحه های خود را زمین گذاشته و دیگر با تظاهرکنندگان و شورشیان ایرانی نخواهند جنگید. منبع این اطلاعات را، در صورتی که واقعیت داشته باشد، بسیار حساس می داند. منبع ثانوی یادشده هیچ اطلاعی در مورد هویت و یا مأموریت لشکر پیاده مورد اشاره ندارد.(1) و- (بدون طبقه بندی) منبع مرکز اطلاعات هیأت نمایندگی در سفارت ایالات متحده در تهران است و اطلاعات زیر را از یک کارمند شرکت خدمات هوایی جهانی نورث روپ دریافت داشته است: روز 6 دسامبر 78 هنگام پایان کار در تبریز کارگران شروع به رقص و آوازخوانی و روبوسی نمودند. مقاطعه کار پرسید که چه اتفاقی افتاده است و در پاسخ به وی گفته شد که نیروی زمینی در تبریز سلاحهای خود را به زمین گذاشته و به انقلاب پیوسته اند.

ز- (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع که یک افسر نظامی ارشد ایالات متحده در تهران است، اطلاع داد که نسخه ای از یک نامه به زبان فارسی دریافت داشتم. در اصل توسط یکی از پرسنل (NFI) مأمور در سفارت آلمان در تهران دریافت شده بود. این نامه که در دید اول واقعی به نظر می رسید به فرمانده لشکر دوم آذربایجان نسبت داده می شد که خطاب به تمامی پرسنل تحت فرماندهی اش نوشته است. نکته عمده این نامه این بود که در صورت بروز درگیری میان پرسنل تحت فرماندهی وی و معترضین یا تظاهرکنندگان ایرانی، پرسنل لشکر دوم اسلحه های خود را به زمین خواهند گذاشت و خون هموطنان خود را نخواهند ریخت. امضای نامه به فرمانده لشکر دوم آذربایجان نسبت داده می شد. منبع گفت که در بررسی آرایش جنگی نیروی زمینی ایران هیچ واحدی به نام لشکر دوم آذربایجان یا لشکر

ص: 510


1- دوبار آمده است. م. (D) در اصل سند حرف

دوم وجود ندارد. به طور خلاصه آنکه این نامه علیرغم صحت ظاهری آن فریبی بیش نبوده است. منبع گفت هیچ اطلاعی که مؤید گزاش امتناع نظامیان ایرانی در برخورد با معترضین باشد، در دست ندارد.

ح - (خیلی محرمانه) منبع افسر اجرایی در بخش نیروی هوایی هیأت مستشاری نظامی بوده و اطلاعات ذیل را ارائه نمود: سرگرد لی فیربورن رئیس تیم TAFT نیروی هوایی در پایگاه هوایی تبریز روز 6 دسامبر 78 گزارش نمود که در 38 فروند از 41 فروند هواپیمای اف-5 مستقر در آن پایگاه خرابکاری شده است و سیمهای یک یا هر دو سکان اصلی هواپیماها قطع شده است. رئیس تیم TAFT چیزی در مورد زمان خرابکاری نمی داند. نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در مورد این واقعه سکوت اختیار کرده و اطلاعات مزبور از طریق همتایان نظامی و آشنایان ایرانی به دست آمده است. خرابکاری ظاهراً طی روزهای 4 و 5 دسامبر 78 صورت گرفته است.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه) عناصر ضددولتی اهمیت حمایت نظامی، خصوصاً حمایت نیروی زمینی، را در ثبات رژیم فعلی دریافته اند و به همین دلیل تلاش نموده اند چنین رابطه ای را در دید سربازان عادی منفی بنمایانند. تظاهرکنندگان در اول سپتامبر 78 تلاش کردند با دادن گل به سربازان و ادعای اینکه سربازان و تظاهرکنندگان برادر هستند و برادران یکدیگر را نمی کشند، پیوندهایی با سربازان برقرار کنند. جزواتی مانند آنچه که در بالا بدان اشاره شد، توسط اپوزیسیون چاپ شده و از ارتش می خواهد از حمایت از شاه دست بردارد. آیت الله خمینی،دشمن اصلی شاه نیز در پاریس اغلب با این لحن صحبت می کند. اطلاعات زیادی که تأیید کننده موفقیت عناصر ضددولت در میان ارتش ایران باشد، در دست نیست. در یکی از تأسیسات نیروی دریایی ایران در بندرعباس یک تئاتر به آتش کشیده شد و در پایگاه دیگر در اصفهان یک هلیکوپتر بر اثر یک انفجار نابود شد. روز 5 دسامبر 78 اتومبیلی که به یک شرکت آمریکایی تعلق داشت در پایگاه هوایی بوشهر به آتش کشیده شد. در یک سازمان نظامی با وسعت ارتش ایران، می توان انتظار داشت که برخی افراد با سیاستها و برنامه های کل مؤسسه توافق نداشته باشند. مردم شمال غرب ایران از نژاد ترک بوده و به طور سنتی مخالف دولت مرکزی فارس می باشند. در اوایل دهه 1920 به هنگام روی کار آمدن رضاشاه و نیز در 1945 هنگام تشکیل جمهوری کوتاه مدت دمکرات توطئه های جدی در این منطقه شکل گرفت. ترکیب دقیق فرهنگی و نژادی نظامیان مأمور در منطقه تبریز معلوم نیست. بنابراین طبیعی است که سلسله مراتب ارتش تلاش نماید از طریق تماس با روحانیون شیعه که فعالین ثابت قدم ضدشاه نبوده اند، و نیز باز کردن راه هایی برای تماس با آنان که رهبری مذهبی حدود 97 درصد جمعیت ایران را در دست دارند، خصوصاً در شرایط ناآرامی های جاری، با تبلیغات مذهبی مقابله کند. علیرغم سفر اخیر ملکه به عراق، گزارشات مطبوعاتی هیچ اشاره ای به تماس با خویی نداشته اند. ولی معمولاً انجام چنین دیدارهایی توسط مقامات ایرانی که در حال

ص: 511

سفر هستند اجباری است. گزارشی دریافت شده مبنی بر اینکه آیت الله خویی پیامی برای جامعه شیعیان ایران فرستاده و از ایشان خواسته است مراسم محرم را با آرامی برگزار کنند. مدتی است در گوشه و کنار کشور، شایعات زیرسئوال بودن میزان وفاداری واحدهای مختلف ارتش به دولت زیاد شده است، ولی تاکنون هیچ اطلاعاتی که مؤید این داستانسرایی ها بوده باشد در دست نیست. چندین نامه ساختگی دیگر که دعوی ناآرامی در ارتش دارد کشف شده است. (IIR 1669 0198 78) گزارش نامه تبریز و سند قلابی آذربایجان نیز بدون شک از همین قبیل هستند چرا که تبریز در استان آذربایجان واقع شده است.

ناآرامی شهری در تهران و بقیه نواحی (5 و 6 دسامبر 1978)

سند شماره 273 استفاده اداری محدود شماره گزارش: 6690309788 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهرانبه: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی موضوع: ناآرامی شهری در تهران و بقیه نواحی (5 و 6 دسامبر 1978) 16- خلاصه: تظاهرات تقریباً در مقیاس کم تری پس از 3 شب و اعمال مقررات حکومت نظامی ادامه دارد. گزارشات رسیده حاکی از خرید و فروش میزان بسیاری از پارچه های چلواری ویژه کفن است. گزارش می شود که نوارهای ضبط شده درباره روز مرگ درباره روز مرگ در 11 دسامبر 78 و این که خمینی برای هدایت مردم بازخواهد گشت، توزیع می شود.

22 - جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی مطالب بررسی نشده است. طرحها و سیاستها نباید منحصراً بر اساس این گزارش اخذ شده یا تغییر داده شوند.

ب - منبع مرکز خبری سفارت آمریکا در تهران است (MIC) که اطلاعات زیر را در رابطه با ناآرامی در شهرهای ایران در 5 و 6 دسامبر 78، ارائه داده است:

5 دسامبر 78:

1- تهران در محلات کامران[کامرانیه] ، پهلوی، گیشا، نیاوران، کوروش کبیر، سلطنت آباد و اختیاریه (نواحی شمالی و شمال شرقی شهر) پس از ساعات منع رفت و آمد شعارها و فریادهای مردمی و صدای تیراندازی سلاحهای سبک به گوش می رسید.

2- تهران - صدای تیراندازی در ناحیه شمالی تهران یعنی فرمانیه در طول روز به گوش می رسید.

3- اصفهان - از ساعت 3:00 تا 21:00 تیراندازیهای پراکنده در ناحیه شمال شرقی شهر به گوش می رسید. صدای فریاد و شعار هم شنیده می شد، ولی مشخص نبود که از نوار پخش می شود و یا تظاهرات زنده است. در شهرهای شهرضا و آباده، که هر دو در جنوب اصفهان قرار دارند، تظاهرات پس از ساعات منع عبورو مرور هم رخ داد

ص: 512

(منع عبور و مرور در اصفهان از ساعت 20:00 شروع می شود).

6 دسامبر 78:

1- تظاهرات پس از ساعات منع عبور و مرور همراه با تیراندازیهایی در محلات گیشا، کامران[نیه]، تجریش، میرداماد، فرمانیه، دولت و سلطنت آباد در شمال و شمال شرق تهران گزارش شده است.

2- در طول روز تظاهراتی در بازار و میدان فردوسی در جنوب تهران برگزار گردید.

3- در اصفهان پس از چهار روز اولین تظاهرات در طول روز برپا گردید ولی در اثر تیراندازی متفرق شده و خاتمه یافت.

4- بوشهر - در جریان درگیری بین مأمورین انتظامی و تظاهرکنندگان یک پلیس و یک روحانی کشته شدند.

ج- منبع یکی از فرماندهان نیروی هوایی آمریکا و شخصی قابل اعتماد است. وی مطالب زیر را اظهار داشت: یک کنتراتچی ایرانی قابل اعتماد که برای واحد منبع کار می کند و منبع با توجه به تجربیات گذشته خود فکر می کند با سازمان امنیت کشور میزبان در تماس باشد و قبلاً هم اطلاعات قابل اعتمادی را ارائه داده به وی گفته که در طول دو هفته گذشته چندین میلیون متر چلوار سفید از سوی تجار بازار خریداری و بازفروش شده است. منبع فرعی افزود این پارچه را جهت کفن کردن اجساد به کار می برند و اگر شخص زنده ای آن را به تن کند نشان از آمادگی آن شخص جهت مردن است. (منبع: سرهنگ دوم پال دویر، گروهبان تروی سولیوان).

د - منبع که اولین بار گزارش می دهد، یک افسر بازنشسته نیروی هوایی آمریکاست که به عنوان معاون مدیرعامل شرکت TRW در تهران کار می کند. منبع گزارش می دهد یک سرگرد نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (IIAF) ، که معاون مدیر طرح و عملیات این نیرو است و قبلاً افسر اطلاعاتی نیروی هوایی ایران بوده به وی گفته هزاران نوار کاست از فرانسه به ایران آورده می شوند.

این نوارها که خود منبع فرعی هم آنها را شنیده است، حاکی از آنند که آیت الله خمینی روز 11 دسامبر 78 به ایران بازمی گردد و آن روز روز مرگ خواهد بود. مؤمنین در آن روز خانه به خانه راه افتاده و کافرین را می کشند. ظاهراً این نوارها را در بین مساجد و افراد ایرانی توزیع کرده اند. منبع می گوید که منبع فرعی به شایعات بی اساس گذشته وقعی نمی گذاشت، ولی این بار واقعاً نگران بوده است. منبع در این باره از یک افسر ارشد نیروی هوایی ایران سئوال کرد و این افسر مسئله را شایعه ای بی اساس ندانسته است. (منبع: جوزف لیورتاش، گروهبان جان اورشاک).

نظریات تهیه کننده: سطح تظاهرات روزانه که در 2 دسامبر 78 به اوج رسیده بود به نحو چشمگیری تنزل یافته است.

ص: 513

به نظر می رسد تظاهرات شبانه بیشتر فریادها و شعارهایی است که از روی پشت بامها پخش می شوند، اجتماعات کوچکی هم که تشکیل می شود در اثر پرتاب منور و تیراندازیهای سربازان متفرق می شوند. فعالیتهای شبانه مذکور که غالباً با قطع برق هم همراه است نوعی حالت روانی آزاردهنده در بین جامعه ایرانیها و خارجیهای شهر به وجود می آورد. شب 6 دسامبر 78 برخلاف شبهای قبل برق نرفت؛ ولی، گزارشی درباره نوار صداهای تظاهرات و تیراندازی واصل نشد. در طول هفته پیش گزارشات تأیید نشده متعددی به دستمان رسیده که خرید کفن به طور وسیع را خبر می دهند. ولی این اولین بار است که یکی از منابع مورد اعتماد نیز این مطلب را به اطلاع رسانده است. احتمالاً تظاهرکنندگان این کفن ها را به علامت شهادت طلبی در روزهای عزای بسیار عمیق 10 و 11 دسامبر 78 خواهند پوشید.

البته رسم سنتی عزاداریهای مذکور این نیست. توزیع گزارش شده نوارهای کاستی که حاکی از احتمال وقوع اقداماتی علیه خارجیان در روز 11 دسامبر 78 می باشند، را نمی توان تحت عنوان شایعه، بی اهمیت شمرد. به علاوه، با توجه به نادانی و پذیرش شایعات در بین ناراضیان مذهبی از هر دسته و گروه، حتی اگر ثابت شود که این مطالب دروغ بوده، ممکن است گروهی پیام مذکور را به مورد اجرا گذارند. دولت ایران اعلام کرده که روزهای 9 تا 11 دسامبر 78 تعطیل رسمی خواهند بود. در حالت عادی فقط روز عاشورا که امسال مصادف با 11 دسامبر شده، تعطیل رسمی است.

گروههای آشوبگر محلی

سند شماره 274 استفاده محدود اداری شماره گزارش: 6690310788 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: گروههای آشوبگر محلی 16- خلاصه: ساختمان شماره 2 شرکت هوافضایی گرومن، در اصفهان محل امور اداری و منطقه 7201 AFOSI توسط تظاهرکنندگان به آتش کشیده شد. این حادثه مجروحی در پی نداشت.

22- جزییات: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات بررسی نشده است، طرحها و سیاستها را نباید فقط با تکیه بر این گزارش تهیه کرد یا تغییر داد.

حدود ساعت 12:45 روز 8 دسامبر 78 گروهی از تظاهرکنندگان به ساختمان شرکت هوا فضایی گرومن (GAC) و ناحیه 7201 AFOSI نزدیک شدند. با توجه به خُلق و خوی زشت جمعیت مذکور یکی از مأمورین OSI و یکی از کارکنان شرکت GAC جهت مسدود کردن

ص: 514

درب ورودی حرکت کردند. پنج دقیقه قبل از رسیدن جمعیت، مشاهده شد که مأمورین شهربانی ایران مشغول وارسی ساختمان هستند. با این حال زمانی که جمعیت به اطراف ساختمان رسید این پلیس ها و دو پاسبانی که معمولاً حفاظت از ساختمان را به عهده دارند در محل نبودند.

جمعیت که بین 100 تا 200 نفر تخمین زده شدند با استفاده از آجرهای یک ساختمان در دست ساخت که در نزدیکی GAC قرار داشت، ساختمان GAC را سنگباران کردند.

در این زمان 8 آمریکایی در ساختمان بودند، شش کارمند GAC و دو مأمور OSI که در خدمت ن - 7201 هستند. یکی از مأمورین به همراه مسئول امنیتی GAC از پله ها به طبقه دوم رفتند تا صحنه را بررسی کنند. مأمور دیگر همراه پنج کارمند GAC به طبقه اول رفته و وارد اطاق ارتباطات شرکت شدند، اطاقی که فاقد پنجره است، و با ادامه سنگباران در همانجا ماندند. با توجه به میزان آجرهایی که از میان پنجره های شکسته به داخل پرواز می کردند مشخص می شد که بین 100 تا 200 نفر در پرتاب سنگ شرکت فعال دارند. حمله با سنگ و آجر حدود 10 تا 15 دقیقه طول کشید. در پایان این مدت تمام پنجره های ساختمان نابود شده بودند. آنگاه تظاهرکنندگان مهاجم وارد ساختمان شده و تابلوها و دیوارها را خراب کرده و آتشی برپا کردند. پس از برپایی آتش تظاهرکنندگان درب اطاق ارتباطات را شکستند تا به جای هیزم مورد استفاده قرار دهند. در این حال شش آمریکایی که در طبقه پایین بودند با استفاده از یک خروجی در پشت ساختمان، آن را ترک کردند. آنها با گذر از چند حیات خلوت، از دیوار بلندی بالا رفته و نردبان را هم پشت خود بالا کشیدند، سپس به منزل یک ایرانی پناهنده شدند و صاحبخانه یک ساعت آنها را پناه داد، تا اینکه ایرانیها درب منزل او را کوبیدند و پرسیدند آیا آمریکاییها آنجا هستند یا نه. در این حال، دو آمریکایی دیگر که روی پشت بام مانده بودند، مشاهده کردند که مهاجمین با سنگ و چوب مشغول شکستن موانع در جلوی درب ورودی ساختمان هستند. آنها همچنین متوجه آتش برافروخته ای شدند و دیدند که زبانه های آتش تا به سقف هم می رسند. در این هنگام، دو نفر (مأمور OSI و نماینده امنیتی GAC) دست به فرار از طریق پشت بامها زدند. آنها سایر آمریکاییها را در خانه فرد ایرانی دیده و برای امنیت خود به آن سوی رفتند.عقیده بر این است که بعضی از جمعیت این دو نفر را به هنگام ورود به منزل مذکور دیده اند، زیرا حدود بیست نفر فریادکشان به آنجا آمدند. در حین تلاش برای فرار مچ پای کارمند زن GAC پیچ خورد و پای مأمور OSI نیز مجروح شد (از میزان دقیق جراحت اطلاعی در دست نیست). آمریکاییهای مذکور پس از مخفی شدن در زیر زمین آن منزل به مدت یک ساعت، با استفاده از نردبانی به یک حیاط خلوت مجاور نقل مکان کردند، و سپس با استفاده از اتومبیلهای متعلق به دو مأمور OSI که در پارکینگ ساختمان شماره 2 GAC از آسیب دور مانده بودند از محل خارج شدند، عده ای سرباز ایرانی را یافتند و آنها، هشت آمریکایی مذکور را تا کنسولگری آمریکا در اصفهان اسکورت کردند. ساختمان شماره 2

ص: 515

GAC در اثر آتش کاملاً ویران نشده است، ولی بخش جنوبی آن نیمه سوخته شده و دود فراوانی که در اثر آتش به وجود آمده مابقی ساختمان را دچار خسارت نموده است.

نظریات تهیه کننده: ساختمان GAC شماره 2، قبلاً هم دو بار دیگر مورد حمله تظاهرکنندگان سنگ انداز قرار گرفته است. (هر دوی این موارد قبلاً گزارش شده اند). در روز 3 دسامبر 78 هم این محل شاهد تظاهرات آرامی بود. اگر چه 8 نفر در ساختمان بودند، ولی تظاهرکنندگان که شاهد بوده اند دو نفر سعی کرده تا جلوی آنها را بگیرند، احتمالاً فکر کرده اند فقط همان دو نفر در ساختمان هستند. نیروهای ناراضی همیشه مخالفت خود را با سفارش هواپیماهای F-14 گرومن بیان داشته و آن را یک اسراف مالی شمرده اند. جای تردید بسیار است که تظاهرکنندگان از وجود ساختمان AFOSI در محل شرکت GAC اطلاع داشته اند. در جریان ناآرامیهای ایران این اولین مورد حمله و تخریب ساختمانی است که انحصاراً در اختیار آمریکاییها قرار دارد. آیا سایر شرکتهای آمریکایی هم مورد حملات مشابهی قرار خواهند گرفت یا نه، باید صبر کرد و دید.

استراتژی فرانسه در قبال خمینی

سند شماره 275 خیلی محرمانه8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، پاریس - 40238 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. آنی. - 1873 مرجع: مکالمه تلفنی بارتولومو/ هارتمن مورخ 7 دسامبر 1978 از وزارت به شورای امنیت ملی آقای بارتولومو رسانده شود موضوع: استراتژی فرانسه در قبال خمینی 1- خلاصه: به تازگی گزارش جامعی در مورد سیاست فرانسه در قبال خمینی، از کاخ الیزه دریافت نموده ایم. فرانسویها می خواهند حداکثر تلاش خود را در کمک به دولت ایران و ممانعت از ایراد بیانات تشنج برانگیز توسط خمینی به خرج دهند. آنها اخیراً اعمال فشارهای خویش را بر خمینی افزایش داده اند، اما گمان نمی کنند که این کارشان وی را خاموش سازد. آنها مسئله اخراج وی را از نظر دور نداشته اند، ولی در حال حاضر معتقدند که این عمل تأثیر مصیبت باری بر اوضاع داخلی ایران خواهد داشت، چون در آن صورت جناح مخالف شاه ادعا خواهد کرد که دولت ایران به فرانسه فشار آورده تا خمینی را از آن کشور اخراج نماید. نگرانی دیگر فرانسویها این است که اگر خمینی از آن کشور اخراج شود ممکن است وارد کشوری شود که به او در انجام تحریکات خویش آزادی عمل بیشتری بدهد. به طور خلاصه باید گفت که از نظر فرانسویها معمای موجود عبارت از ضرورت اعمال فشار بیشتر بر خمینی به منظور ساکت ماندن است، بدون اینکه موجبات تحریک ناآرامیهای بیشتر در ایران پدید آید. منبع ما در کاخ الیزه شخصاً و به طور غیررسمی اظهار داشت در صورتی که دولت آمریکا هر

ص: 516

پیشنهادی در زمینه اینکه فرانسه چگونه عمل نماید داشته باشد کاخ الیزه از شنیدن آن استقبال می کند. پایان خلاصه.

2- با توجه به تشنج های فزاینده در ایران، مشاور سیاسی از عضو امور بین الملل کاخ الیزه خواست تا در رابطه با طرز برخورد فرانسه با خمینی مطالبی را در اختیار وی قرار دهد. مشاور سیاسی خاطرنشان ساخت که ما گزارشات نگران کننده ای دریافت داشته ایم مبنی بر اینکه خمینی طی تماسهای تلفنی با پیروان خویش در ایران از آنها خواسته است که به گردآوری سلاح بپردازند زیرا در چند روز آینده به آنها نیاز خواهند داشت و تأکید نمود که نگرانی واشنگتن در رابطه با اوضاع داخلی این کشور افزایش یافته است. مشاور سیاسی اظهار داشت که صحبتهای وی غیررسمی بوده و دستوری در این زمینه دریافت نداشته است، مقام الیزه نیز به همین ترتیب پاسخ داد. سخنان و مطالب وی را در عین غیررسمی بودن، می توان معتبر تلقی نمود.

3- مقام الیزه گفت سیاست فرانسه در قبال خمینی دارای سه مرحله بوده است. مرحله اول زمانی آغاز شد که دولت فرانسه از طریق تلکس خبری اطلاع حاصل نمود که خمینی وارد فرانسه شده است. منبع ما با به یاد آوردن مورد ابو داود، ابتدا قصد داشت راهی برای اخراج فوری خمینی از فرانسه بیابد. وی در آن زمان با ژیسکارد که سرگرم بازدید رسمی از برزیل بود در همین رابطه تماس گرفت و ژیسکارد نیز عکس العمل مشابهی را از خود نشان داد. اما بنا به گفته منبع ما که به تلخی این مطلب را اظهار می داشت، متأسفانه دولت ایران پاسپورت و مدارک منظمی در اختیار خمینی قرار داده بود، و به همین دلیل دولت فرانسه نمی توانست تحت پوشش یک بهانه قضایی از شرّ وی خلاصی یابد. دستور بعدی ژیسکارد که آن هم از برزیل صادر شده بود، این بود که اگر خمینی بخواهد در فرانسه بماند باید ساکت شود. بنابراین مرحله اول که تنها چند روز بیشتر دوام نیافت، اعمال فشار بر خمینی به منظور ساکت نگاه داشتن وی بود.

4- بنا به گفته این منبع، اولین عکس العمل جناح مخالف دولت ایران پوشاندن سفارت فرانسه در تهران با دسته های گل بود چون فرانسه به آنها رسید و جناح مخالف نیز در همین رابطه یک عکس العمل شدیداً ضدفرانسوی از خود نشان داد. در نتیجه وزیر دربار شاه به سفیر فرانسه گفت که این عکس العمل مشکلاتی برای دولت ایران پدید آورده است، وزیر از فرانسویها خواستار نشان دادن «انعطاف پذیری» بیشتر در برخورد با خمینی شد. فرانسویها نیز موافقت نموده مرحله دوم سیاست خویش را که تا هفته گذشته ادامه یافت آغاز کردند که شاخص اصلی آن تلاشهای فرانسه در جهت مجاز شمردن سخن گفتن خمینی و در عین حال متقاعد ساختن وی به اجتناب از دعوت به خشونت بود.

5- در پایان هفته گذشته دولت ایران برای اولین بار از دولت فرانسه خواست تا فعالیتهای خمینی را محدود سازد. منبع ما در مورد نحوه طرح این درخواست چندان مطلع نبود، وی تنها

ص: 517

به گفتن این مطلب اکتفا کرد که این درخواست به طور غیرمستقیم ولی به نحوی مطرح گردید که در مورد ماهیت اعتباری آن جای هیچ شک و تردیدی را باقی نمی گذاشت. پس از درخواست دولت ایران، دولت فرانسه مرحله سوم و کنونی سیاست خویش در قبال خمینی را آغاز کرد که شاخص اصلی آن افزایش اعمال فشار بر خمینی می باشد. آنها مدیرکل امور کنسولی (ژان چاپه) را نزد خمینی فرستادند تا موضع رسمی دولت را به اطلاع وی برساند. اعزام چاپه دو علت داشت: یکی اینکه دولت ایران خواستار انجام اقدامی در این زمینه شده بود و دیگر اینکه میزان درخواستهای خمینی از پیروانش افزایش چشمگیری یافته بود. بنا به گفته منبع ما این اعلام مواضع حاوی همان مطالبی بود که توسط دولت فرانسه به طور علنی بیان شده بود. اهمیت آن در بیان آن نهفته بود. پس از تماس چایه، دولت ایران تماس مستقیمی با فرانسویها نداشته است اما ظاهراً به تشویق دولت مطالب تشکرآمیزی در همین رابطه در مطبوعات ایران درج شده، که بنا به گفته منبع ما بدون ظرافت و مهارت بوده است. منبع ما در کاخ الیزه افزود که جناح مخالف در ایران اکنون می گوید که فرانسه سیاست سخت تری را در قبال خمینی اتخاذ نموده است، وی این گفته را انکار نمود، چون در محتوای مواضع چایه مطلب جدیدی گنجانده نشده بود.

6- علاوه بر موضع گیری چایه، فرانسویها انجام هرگونه مصاحبه توسط خمینی را ممنوع اعلام کرده و برای کاهش میزان ارتباط وی با پیروانش در چهارچوب نظام دموکراتیک خویش روشهای مختلفی به کار گرفته اند. همچنین یکی از اعضاء کابینه اردن نیز در حال حاضر در پاریس به سر می برد و خواستار اتخاذ روش معتدل تری در قبال خمینی شده است.

شاه حسین نیز سفر رسمی خویش به فرانسه را در تاریخ 11 دسامبر آغاز خواهد کرد (بنا به اظهارات مطبوعات فرانسه ولی منبع ما در الیزه این موضوع را تأیید ننمود)، و احتمالاً از خمینی خواستار پیشه ساختن همین رویه خواهد شد. مقام الیزه با صراحت اظهار داشت که به نظر آنها نمی توان انتظار داشت که این امر بتواند به طرز مؤثری از جار و جنجال خمینی بکاهد. فرانسویها مسئله اخراج وی از این کشور را از نظر دور نداشته اند و در صورتی که وی مستقیماً خواستار توسل جستن به خشونت شود، وی را اخراج خواهند کرد. لیکن بنا به گفته این منبع فرانسویها می ترسند که مبادا این راه چاره یعنی اخراج بیش از خود مشکل، به وخامت اوضاع بیانجامد. در رابطه با اخراج، دو موضوع سبب ترس و نگرانی فرانسویها شده است. موضوع اول این است که شاید مخالفین موجود در ایران چنین ادعا کنند که دولت ایران به فرانسویها فشار وارد آورده، تا از شر خمینی خلاصی یابد، که این موضوع می تواند به تضعیف موضع شاه منتهی شود. موضوع دوم این است که خمینی بتواند به سهولت در کشور دیگری مستقر شود - که شاید یکی از کشورهای عربی تندرو باشد - و به این ترتیب بیش از فرانسه برای ایراد بیانات خویش آزادی عمل به دست آورد. رابط ما در کاخ الیزه تأکید نمود که مهم ترین موضوع از نظر فرانسه حفظ آرامش داخلی در ایران است و دولت فرانسه

ص: 518

نمی خواهد اقدامی در جهت در تنگنا قرار گرفتن دولت ایران انجام دهد. با این وصف این منبع از نحوه برخورد دولت ایران با این مسئله انتقاد می کرد. وی گفت دولت ایران با ارائه تمام مدارک حقوقی مورد نیاز خمینی از جمله پاسپورتی برای ورود و اقامت وی در فرانسه اشتباه بزرگی را مرتکب شده است.

7- بدین ترتیب فرانسه قربانی ماهیت دموکراتیک نظام حکومتی خویش گردیده است. از طرف دیگر، بنا به گفته منبع ما، دولت ایران تمام امکانات لازم برای ممانعت از رسیدن نظریات خمینی به پیروانش در ایران را مانند سانسور مطبوعاتی و طرق دیگر در اختیار دارد. او به عنوان یک نمونه بارز الجزایر را مطرح کرد که از زمان بیمار شدن بومدین، تمام نسخ نشریه لوموند را جمع آوری کرده است. وی با اظهارات ما مبنی بر اینکه دولت ایران از عکس العمل جناح مخالف در صورت مبادرت به این اقدام ترس دارد، موافقت نمود و گفت اظهارات وی در مورد ایران تنها جنبه اظهارنظر داشته و نمی تواند به عنوان پیشنهاد تلقی گردد.

8- در خاتمه منبع ما تأکید کرد که فرانسه (در رابطه با خواست دولت ایران و تجزیه و تحلیل خویش از اوضاع جاری) حداکثر تلاش خود را انجام می دهد تا علاوه بر کمک به دولت ایران مانع از آن شود که خمینی برای تحقق مقاصد خویش از فرانسه استفاده کند. وی در خاتمه اظهارات خویش صریحاً گفت که دولت فرانسه در این مرحله از سیاست خویش نمی داند از کجا باید کار خویش را آغاز کند. و شخصاً افزود که کاخ الیزه آماده پذیرش و استماع پیشنهادات دولت آمریکا در همین زمینه می باشد.

هارتمن

راهنمای امور عمومی برای عزیمت وابستگان وزارت دفاع

سند شماره 276 خیلی محرمانه8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، آتن - 10737به: سرفرماندهی نیروهای آمریکا، آلمان موضوع: راهنمای امور عمومی برای عزیمت وابستگان وزارت دفاع 1- ما کاملاً متوجه حساسیت اشاره شده در تلگرام مرجع پیرامون راهنمای امور عمومی هستیم، ولی این سفارت مجبور است به پرسشهای مطبوعات یونانی، کشور ثالث و مطبوعات آمریکایی در رابطه با این موضوع، پاسخ دهد. ما نمی توانیم سئوالات در مورد حضور شهروندان آمریکایی در یونان و یا عبور تعدادی از آمریکاییان از خاک یونان برای خروج از ایران را نادیده بگیریم و یا از کنار آن بگذریم. ما معتقدیم تلاش جهت انجام چنین امری، خصوصاً در رابطه با گزارشات مخابره شده، نتایج معکوس به بار خواهد آورد.

2- بنابراین، ما تصمیم داریم به سئوالات مشروعی که پیرامون این اتباع ایالات متحده مطرح می گردد پاسخ دهیم که قرار است در یونان در امنیت به سر ببرند. البته ما به رهنمودهای وزارت دفاع و وزارت خارجه تکیه خواهیم داشت و از هرگونه اظهارنظر پیرامون اوضاع ایران

ص: 519

خودداری خواهیم کرد. تأکید ما تنها بر آن افرادی خواهد بود که به یونان می آیند.

3- جهت اطلاع دریافت کننده، ذیلاً سئوالات و پاسخهایی که جهت استفاده در پاسخ به سئوالات احتمالی تهیه کرده ایم، می آید.

شروع سئوالات و پاسخها:

س - آیا اتباع آمریکایی از ایران به آتن می آیند؟ ج - همانطور که وزارت دفاع روز پنجشنبه اعلام کرد، رئیس جمهور تصمیم گرفته است که خانواده های پرسنل نظامی ایالات متحده و سفارت می توانند ایران را به خرج دولت ایالات متحده ترک کنند و آتن یکی از مقصدها خواهد بود.

س - آیا دولت یونان با این طرح موافقت کرده است؟ ج - بله. ما این احتمال را با دولت یونان که حداکثر همکاری را در توافق با صدور اجازه ورود ایشان به یونان نشان داده، به بحث گذارده ایم.

س - آیا سفارت آمریکا به این افراد توصیه کرده ایران را ترک کنند؟ ج - خیر. تصمیم آنان که تخلیه وابستگان خود از ایران را برگزیده اند، کاملاً شخصی و داوطلبانه بوده است.

س - این افراد چه مدتی در یونان می مانند؟ ج - ما به طور دقیق نمی دانیم، ولی انتظار داریم که توقف ایشان در اینجا موقتی بوده و بعداً به ایران بازگردند.

س - چند نفر به آتن خواهند آمد و وضعیت آنان چگونه خواهد بود؟ ج- ما هنوز نمی دانیم تعداد آنان چند نفر خواهد بود، ولی به محض دسترسی به این اطلاعات، اعلام خواهیم کرد. به تمام آنان که به یونان می آیند، ویزای توریستی داده خواهد شد.

س - آیا ما خواهیم توانست با آنان ملاقات و گفتگو کنیم؟ ج - آنان آزاد خواهند بود با هر کس که بخواهند، از جمله خبرنگاران، دیدار و گفتگو کنند.

س - چگونه می توانیم با آنان تماس بگیریم؟ ج - از طریق این دفتر.

س - اولین گروه کی وارد خواهند شد؟ ج - ما هنوز اطلاعات دقیقی در مورد پرواز آنان نداریم ولی به محض کسب اطلاع به شما خواهیم گفت.

س - آنان چگونه وارد خواهند شد؟ ج - اطلاعات ما حاکی از آن است که اکثر آنان از طریق شرکتهای هواپیمایی تجارتی سفر خواهند کرد ولی ممکن است برخی از آنان با هواپیماهای نظامی ایالات متحده به آتن بیایند.

پایان سئوال و جواب

وضعیت در تهران

ص: 520

سند شماره 277 خیلی محرمانه8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 684657478 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت در تهران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی): این گزارش حاوی اطلاعاتی پیرامون اوضاع تهران از ساعت 1200 به وقت محلی روز 7 دسامبر 78 الی ساعت 1200 روز 8 دسامبر 78 می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - طی این مدت اوضاع در تهران و حومه آن بالنسبه آرام بوده است که بخشی از این امر ناشی از کاهش معمول فعالیتهای تجاری در تعطیلات آخر هفته بوده و بخشی دیگر به خاطر باران شدیدی است که در طی این مدت ادامه نداشته است.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی و ضددیگر خارجیان: طی این مدت فعالیتهای ضدآمریکایی و ضددیگر خارجیان در یک سطح متوسط رو به کاهش ادامه داشته است. سه مورد تهدید و سه مورد اقدام عملی ثبت شده است. تهدیدات عبارت بودند از تماسهای تلفنی به شرح ذیل: (1) در ساعت 1400 روز 7 دسامبر 78 یک تلفن کننده ناشناس به یک سپهبد آمریکایی گفت: «دارم می آیم بکشمت.»(2) در ساعت 1030 روز 8 دسامبر 78 یک ناشناس در گفتگوی تلفنی به همسر فرمانده عملیات دفتر وابسته دفاعی گفت: «من تمامی خانواده تو را خواهم کشت.»(3) همچنین تهدید شد که ترمینال اتوبوسرانی لاکهید در تهران بمب گذاری شده است. سه مورد اقدام عبارت بودند از دو مورد تلاش برای پرتاب بمب های آتش زا و یک مورد مواجهه با جمعیت.(1) یک بطری مشروب که با روغن بنزین پر شده بود در ساعت 2150 روز 7 دسامبر 78، از طریق پنجره بسته اقامتگاه وابسته هوایی ایالات متحده به داخل پرتاب شد. بطری یادشده فتیله نداشت و مشتعل نشد. جز شکسته شدن شیشه هیچ خسارت و جراحتی وارد نگردید.(2) در ساعت 18:45 روز 7 دسامبر 78 به سوی اقامتگاه وابسته هوایی انگلیس نیز بمب آتش زا پرتاب شد. در این مورد نیز شیشه مشروب استفاده شده بود ولی مشتعل نشد و خسارات جزئی به بار آورد ولی به کسی جراحتی وارد نگردید.(3) ساعت 1300 روز 7 دسامبر 78 یک غیرنظامی آمریکایی به نام ویث ورث از سوی جمعی از همسایگانش (حدود 15 تا 20 نفر) تهدید شد چرا که او تلاش می کرد از منزلش اسباب کشی کند. جمعیت می گفتند که آقای ویث ورث اثاثیه منزل را دزدیده و غیره.

همسر آمریکایی آقای ویث ورث نیز طی چند ماه گذشته هدف چنین توهین ها و تهدیداتی قرار گرفته بود. نهایتاً پرداخت 13500 ریال (190 دلار) قضیه را حل کرد.

ج- فعالیتهای ضدرژیم و ضدشاه: طی این مدت فعالیتهای ضدشاه ادامه داشته ولی از شدت

ص: 521

آن کاسته شده است. باران و تعطیلات آخر هفته موجب دوره بسیار آرامی گردیده است. در خلال ساعات شب از ساعت 2150 برق در بخشهایی از شهر قطع شد و صدای تیراندازیهای پراکنده ای در چندین منطقه شهر شنیده می شد، البته گزارشی در مورد تیراندازی متقابل دریافت نشده است. شب گذشته به خاطر بارش باران شدید، فعالیتهای پشت بامی زیادی وجود داشته است. موارد تأیید نشده ای از تظاهرات وجود داشته که طبق گزارشات به دنبال تیراندازی، پراکنده شده اند.

د - اقدامات امنیتی دولت (1) طی این مدت دولت اعلامیه شماره 23 حکومت نظامی را منتشر کرد که تأکید می کند گردهمایی غیرمجاز افراد به هیچ وجه تحمل نخواهد شد. این اعلامیه همچنین مشروحاً به طرحهایی که برای یک راهپیمایی بزرگ در روز یکشنبه 10 دسامبر 78 برنامه ریزی شده است می پردازد.

این اعلامیه به مردم توصیه می کند که در تظاهرات مزبور شرکت نکرده و فریب تاکتیکهای اپوزیسیون را که شامل موارد زیر می گردد، نخورند: مردان چادر به سری که اسلحه حمل می کنند، افرادی که یونیفورم سربازان را به تن داشته و به میان جمعیت می آیند، پرتاب نارنجک به میان مردم، آتش سوزی در طی مسیر، حمله به سربازان، استفاده از ضبط صوت جهت تقویت صدا، ریختن رنگ قرمز در جویها که با خون اشتباه گرفته شود، قرار دادن کودکان و زنان در جلوی جمعیت، مردان کفن پوش که تابوت خالی حمل می کنند و نهایتاً قطع برق و تلفن.

(2) گزارش رسیده که نقل و انتقال سلاح در مناطق شمالی شهر طی ساعات برقراری مقررات منع عبور و مرور ادامه داشته است.

مأمور گزارشگر هیچ زره پوشی را در اطراف سفارت ندیده است. به نظر می رسد اکثریت این نوع خودروها در مناطق شمال شرقی شهر نگاه داشته شده اند.

(3) یک افسر سفارت گزارش می کند که از ساعت 0030 روز 8 دسامبر 78 نیروهای حکومت نظامی تقریباً یک اتومبیل از هر پنج اتومبیلی که در مناطق اطراف سفارت عبور و مرور می کنند را متوقف ساخته و بازرسی می نمایند. معلوم نیست این اقدام تا چه حد در سطح شهر گسترده است.

ه - تخلیه وابستگان [مأمورین] ایالات متحده: سفارت ایالات متحده از ساعت 0800 روز 8 دسامبر بررسی اسامی وابستگان پرسنل نظامی و پرسنل سفارت را جهت اعزام ایشان به نقاط امن در اروپا و ایالات متحده شروع کرده است.

تمامی وابستگان پرسنل دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده به جز خانواده وابسته نظامی، همسران پرسنل AARMA و همسر متخصص اطلاعات نیروی زمینی در روز 8 و 9 دسامبر 78 تهران را ترک خواهند کرد. آنها با بازگشت ثبات باز خواهند گشت. پیام محتوی جزییات امر

ص: 522

ارسال خواهد شد.

نظریات تهیه کننده: با نزدیک شدن برهه حساس عاشورا به نظر می رسد حالت شهر عصبی و هیجان زده بوده و در عین حال امیدوار است که می توان از خونریزی و ویرانیهای عمده جلوگیری کرد.

موضع دولت در برابر راهپیمایی بزرگی که برای روز 10 دسامبر 78 ترتیب داده شده معلوم نیست ولی صحبتها و امیدواریهایی در مورد نوعی «مصالحه» وجود دارد. شاید وضعیت جوی تأثیر عمده ای بر میزان فعالیتهای چند روز اخیر داشته باشد، ولی در عین حال این کاهش فعالیتها می تواند آرامش قبل از طوفان بوده باشد.

دستگیری مخالفان

سند شماره 278 خیلی محرمانه8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6846057578 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: دستگیری مخالفان 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی پیرامون دستگیری 3 ناراضی ایرانی و توقیف نوشتجات ضدرژیم ارائه می دهد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) ساعت 15:05 به وقت محلی روز 8 دسامبر 78، مأمور گزاشگر شاهد دستگیری سه تن از مخالفین توسط واحدهای حکومت نظامی در سر چهارراه تخت جمشید و روزولت بود. سه نفر مرد یادشده به دنبال اجرای تکنیک بازرسی دفعی اتومبیلها که از امروز توسط واحدهای حکومت نظامی به اجراء گذاشته شده است، دستگیر شدند. بازداشت شدگان سه مرد ایرانی بودند که تقریباً 55، 40 و 35 سال داشتند. مسن ترین ایشان ریش سفید مرتب و کوتاهی داشت و دو نفر دیگر ریش چهار پنج روزه ای داشتند. هیچکدام از ایشان از هنگام توقف تا هنگامی که با دستبند برده شدند مقاومتی نکرده و چیزی نگفتند. افراد در مقابل دیوار سفارت به صف شده و بازرسی گردیدند. به آنان گفته شد تمام جیبهای خود را خالی کنند و کفشها و جورابهای خود را درآورند. اتومبیل آنان کاملاً بازرسی و به نقطه دیگری بکسل شده است. مأمور گزاش اقلام زیر را دید که از اتومبیل برداشته شد:

1- یک کتاب قطور فارسی (حدود 400 صفحه) که توسط خمینی نوشته شده است.

2- چندین بسته (هر بسته حدود 50 تا 75 عدد) تراکتهای ضدشاه و ضدرژیم.

3- یک بسته حدوداً 50 تایی عکسهایی که ادعا می شد نشانگر کشتار تظاهرکنندگان است.

4- چندین پوستر بزرگ رنگی.

ص: 523

5 - یک پرچم قرمز که با رنگ سفید چیزهایی روی آن نوشته شده بود.

6 - لیستی از افسران نیروهای مسلح شاهنشاهی (مقصود نامعلوم).

7- نقشه مسیر یک راهپیمایی - نقشه نشان می داد که راهپیمایی با اجتماع در اطراف بنای یادبود شهیاد شروع شده و سپس به سمت شرق و به داخل مرکز شهر ادامه پیدا می کند. تاریخ راهپیمایی معلوم نیست. تنها با یک تن از بازداشت شدگان از نظر فیزیکی بدرفتاری شد. چندین بار یک افسر پلیس به صورت و پس گردن وی سیلی زد. سربازان وظیفه که در یک کامیون در جلوی سفارت مستقر بودند آشکارا این شکل رفتار را رد کرده و از مأمور گزارشگر پرسیدند که آیا در ایالات متحده نیز چنین رفتاری دیده می شود.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) پلیس مراحل بازداشت و تجسس را بسیار خوب انجام داد. نیروهای پلیس با مرکز بالاتر تماس گرفتند و یک سرگرد پلیس برای تسریع امور خود را ظرف 5 تا 10 دقیقه به صحنه رساند. موادی که در صحنه حادثه پیدا شد فوراً ضبط گردید. تهیه کننده گزارش موفق نشد یک کپی از آن تهیه کند.

گزارش وضعیت ایران، شماره 35، 8 دسامبر 78

سند شماره 279 سری8 دسامبر 1978 - 17 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 310402به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 35، 8 دسامبر 78 1- جدی ترین حادثه امروز حمله به یک ساختمان دفتر شرکت گرومن در اصفهان بود. حدود دویست تظاهرکننده در ابتدا با سنگ به ساختمان حمله کرده، سپس آن را به آتش کشیدند. شش کارمند گرومن و دو پرسنل دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی از ساختمان که به وسیله آتش ویران شد خارج شده و بدون آنکه آسیبی به آنها برسد از دست جمعیت فرار کردند.

2- شواهدی در دست است که مخالفان مذهبی و دولت از یک درگیری خونین طی روزهای 10 و 11 دسامبر پرهیز می کنند. ظاهراً دولت نظامی منع قبلی در مورد مراسم مذهبی روزهای یکشنبه و دوشنبه را برداشته و از عزاداران خواسته است «افرادی که مشکل ایجاد می کنند» را از خود دور سازند. شروع مقررات منع عبور و مرور در آن روزها از 9 به 11 بعد ازظهر موکول می گردد، ولی این احتمال وجود دارد که حتی در یک تظاهرات مسالمت آمیز پرچمها و شعارهای ضدشاه و به طرفداری از خمینی وجود داشته باشد که این امر می تواند به درگیری منجر شود.

3- یک آیت الله در تهران به سفارت گفت که جامعه مذهبی شاه را به عنوان پادشاه طبق قانون اساسی و نه فرمانده کل نیروهای مسلح می پذیرد، به شرط آنکه ایالات متحده این تمایل

ص: 524

را داشته باشد که به عنوان تضمین کننده چنین توافقی عمل نماید.

4- تهران دیشب نیز در یک حالت آرامش نسبی به سر برد. ولی چند حادثه نیز وجود داشت، از جمله پرتاب یک بمب آتش زا (که عمل نکرد) به منزل دستیار وابسته هوایی و پرتاب یک بمب آتش زای دیگر به منزل یک انگلیسی مقیم که خسارتی وارد نکرد.

5- در اصفهان بمبی در کنار آپارتمان یک آمریکایی منفجر شد که آسیبی به کسی وارد نساخت. مغازه های بیشتری باز بودند، ولی اکثر مغازه ها همچنان بسته بودند. برق دوباره قطع شده است.

6- در شیراز طی شبهای گذشته سر و صدای بیشتری از جانب جمعیت و تیراندازی سربازان شنیده شد. مدت قطع برق برخلاف معمول طولانی بوده است.

7- از تبریز گزارشاتی در مورد وقوع تیراندازیهای بالنسبه سنگین در صبح امروز رسیده است.

8- تولید 288 میلیون بشکه ای امروز نفت این امید را به وجود آورده است که وخامت اوضاع در صنایع نفت حداقل به طور موقت از بین رفته است. روحیه در مناطق نفت خیز نسبتاً خوب به نظر می رسد که این امر شاید تا حدی ناشی از حضور نظامیان در اطراف تأسیسات کلیدی بوده باشد. اکنون تمامی بانکهای ایران، از جمله بانک مرکزی بسته هستند و تا 12 دسامبر باز نخواهند کرد. نیوسام

آشوبهای داخلی در اصفهان و نواحی دیگر استان

سند شماره 280 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0307 669 19 دسامبر 1978 - 12 و 18 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی عنوان: آشوبهای داخلی در اصفهان و نواحی دیگر استان 16- خلاصه: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) طی روزهای دوم تا پنجم دسامبر تظاهرات و اعتصاباتی در اصفهان و دیگر مراکز استانها به وقوع پیوست. نیروهای مسلح کشور شاهنشاهی ایران آماده اند تا جانشین کارکنان نیروگاههای برق در اصفهان شوند و پرسنل نیروی هوایی به محض اعتصاب خلبانان هواپیمایی ایران آماده دخالت می باشند. دو مورد از تظاهرات در مقابل ساختمان مسکونی شرکت هواپیمایی گرومن و بخش 7201 اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی به وقوع پیوست. به طوریکه گزارش شده کارکنان اعتصابی نفت در آبادان و اهواز کوشش می کنند تا تولید نفت را متوقف نمایند. منع عبور و مرور شبانه بدون اطلاع، برای کارکنان آمریکایی در بوشهر برقرار شد. منع عبور و مرور شبانه در شیراز تغییر کرد و نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی در این شهر گزارش می دهند که دارای سوخت جت

ص: 525

نیستند.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات خام است. هیچ گونه برنامه یا سیاستی نمی بایست به تنهایی بر اساس این گزارش بیرون داده شود و یا اصلاح شود.

ب - (بدون طبقه بندی) موارد ناآرامی های داخلی که در ذیل می آید در طی روزهای دوم تا پنجم دسامبر 78 از اصفهان گزارش شده اند:

1- کارکنان پزشک قانونی اصفهان اعلام نمودند که در طی تظاهرات شب دوم دسامبر 78 نه نفر کشته شده اند. پزشکی در پزشک قانونی تعداد کشته های سوم دسامبر را دو نفر ذکر نمود.

(منبع: جاوید هاتفی رابط دولت ایران در «شرکت گرومن» ارزیابی C-3) 2- بیست و چهار تکنسین ایرانی از سوم دسامبر 78 در پایگاه هوایی خاتمی (در نزدیک اصفهان) اسکان داده می شوند تا در صورت اعتصاب دائمی کارکنان، آب و برق از آنها استفاده شود. این 24 تکنسین، در چنین حوادثی، به نیروگاههای برق خواهند رفت و برق مورد نیاز اصفهان را بدون وقفه تأمین خواهند نمود. به علاوه اگر خلبانان هواپیمایی ملی ایران دست به اعتصاب زنند پرسنل نیروی هوایی کشور شاهنشاهی ایران که تخصص لازم جهت هدایت هواپیماهای داخلی هواپیمایی ملی ایران را دارا می باشند، آماده اند تا دست به کار شده و پروازهای تجاری را به عهده بگیرند.

(منبع: سرتیپ پرویز گوهری، نیروی هوایی کشور شاهنشاهی ایران، فرمانده پایگاه هوایی خاتمی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: C – 2.

3- بعد از ساعت منع عبور و مرور شبانه طی شبهای سوم و چهارم دسامبر دو مورد تظاهرات در مقابل ساختمان شماره 2 شرکت گرومن (محل اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی بخش 7201) صورت گرفت. تظاهرات اول تقریباً در ساعت ده شب و حدوداً با شرکت دویست نفر به وقوع پیوست و با تیراندازی هوایی سربازان تظاهرکنندگان پراکنده و تظاهرات خاتمه یافت تظاهرات دوم در ساعت سه نیمه شب رخ داد. گفته می شود که اغلب تظاهرکنندگانی که در تظاهرات اول شرکت کرده بودند بعداً برگشتند تا در تظاهرات دوم هم شرکت کنند. شرکت کنندگان در تظاهرات دوم بدون درگیری پراکنده شدند. هیچ گزارشی دال بر خسارت مالی و جانی ناشی از تظاهرات گزارش نشده است (منبع: سیامک جرجانی، مأمور امنیتی نیروی هوایی کشور شاهنشاهی ایران، ارزیابی 1 - B).

4- تظاهرت در مقابل ساختمان شماره دو شرکت گرومن تأیید شد. از وجود تظاهرات در دیگر بخشهای شهر نیز گزارشاتی رسیده است. تیراندازیهای پراکنده ای گزارش شده ولی در مورد تلفات اطلاعاتی دریافت نشده است. (منبع: دیوید مک گافی، کنسول آمریکا، اصفهان، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B-2).

ص: 526

5- بین ساعات 9:30 و 11:30 شب چهارم دسامبر 78، تظاهراتی در سرتاسر اصفهان به چشم می خورد و صدای شلیک گلوله از همه جا شنیده می شد. اغلب این تظاهرات در بخش شمال غربی شهر بود. در نواحی جنوب غربی شهر مردم بی شماری در روی پشت بامها سنگ و آجر و یا کیسه های پلاستیکی نفت در اختیار داشتند. یک اقدام احتمالاً گول زننده علیه نیروهای امنیتی مشاهده شد. گروههایی از تظاهرکنندگان از کوچه ها بیرون می دویدند و سربازان در حال گشت را سرزنش کرده و دوباره به داخل کوچه ها برمی گشتند. پشت بام همین کوچه ها محل ایرانیهایی بود که سلاحهای فوق الذکر را در اختیار داشتند. سربازان این تظاهرکنندگان را در داخل کوچه ها تعقیب نمی کردند. تظاهرکنندگان (در خلال شعارهای دیگر) شعار «شاه باید بمیرد» و «فقط خمینی رهبر ماست» سر می دادند. گاهگاهی شوخی می کردند و می خندیدند گویی که تظاهرات نوعی شوخی و تفریح است.

(منبع: ال ودرفورد، گروه پرات و ویتنی، ارزیابی: C-3).

6- گزارشات مربوط به تظاهرات روز چهارم دسامبر 78 سرتاسری اصفهان تأیید شد. تظاهرکنندگان شعار می دادند و زباله های موجود درخیابانها را آتش می زدند. صدای تیراندازی به مدت بیش از یک ساعت و نیم شنیده می شد ولی زخمی و تلفاتی مشاهده نگردید.

(منبع: دیوید مک گافی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B-2).

7- یک راننده ایرانی اظهار داشت که بیشتر اهالی اصفهان سلاحهای دستی در اختیار دارند و این سلاحهای دستی به سهولت در بازار قدیمی اصفهان و همین طور نواحی نزدیک نائین و نجف آباد یافت می شود.

(منبع: ال ودرفورد - ارزیابی اداره تحقیقاتی ویژه نیروی هوایی: C-3).

8 - توصیه های زیر از سوی فرمانده حکومت نظامی اصفهان در رابطه با شهروندان آمریکایی انتشار یافت:

1- در زمان عزاداری، تمام آمریکاییان موظفند در خیابانهای اصلی رانندگی نکنند یا قدم نزنند و از ورود به کوچه های باریک اجتناب ورزند.

2- از بکار بردن وسایل نقلیه غربی خودداری نمایند.

3- لباسهای مشابه آنچه که ایرانیان بر تن می کنند بپوشند.

(منبع: سرهنگ دوم ایوجین جانسکو، مشاور هیأت مستشاری نظامی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B – 2) (تاریخ خبر: 5 - 2 دسامبر 78 - تاریخ و محل کسب خبر: 5-2 دسامبر 78، منابع: قبلاً در متن ذکر شده است، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، در متن ذکر شده است، مأمور ویژه امنیتی رابرت هافمن، (1) و (3) و (5) و (7)، وارن ال.اسمیت، (2)، (6)، (8) جیمی استات (4)، اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی ناحیه 72).

ج - موارد زیر از ناآرامیهای داخلی از استانهای مختلف ایران دریافت شده است:

1- طبق گزارشی استاندار استان آبادان گفته است که کارگران شیفت دو بعد از ظهر در

ص: 527

حوزه های نفتی آبادان در روز پنجم دسامبر سر کار حضور نیافتند و تحقیق ما نشان می دهد که تا فردای عاشورا (12 دسامبر 78) سر کار حاضر نخواهند شد.

(منبع: خبری والاس، شرکت بین المللی آمریکایی بل، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: C – 3).

2- دوم دسامبر در اهواز تظاهرات به وقوع پیوست و گزارشات تأیید نشده ای نشان می دهد که کارگران صنعت نفت در اعتصاب به سر می برند. این اعتصاب به قصد فلج کردن تولید نفت صورت پذیرفته است.

(منبع: ویکتور تامست، کنسول آمریکا، شیراز، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی:B – 3).

3- در روزهای اول تا چهارم دسامبر 78 در بوشهر تیراندازی روی داد و در ظرف همین مدت تانکها در خیابانها مشاهده می شدند. در حال حاضر پایگاه نیروی دریایی بوشهر تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارد و منع عبور و مرور شبانه از ساعت ده شب تا شش صبح در پایگاه به مورد اجرا گذاشته می شود. این منبع عبور و مرور شبانه در سطح شهر اجرا نمی شود. اطلاعاتی دریافت شده است که در طی روزهای دهم تا دوازدهم دسامبر 78 منع عبور و مرور 48 ساعته ای در شهر بوشهر اعمال خواهد شد. طبق گزارش شرکت سیکورسکی به کارکنانش در بوشهر اجازه داده است که در صورت تمایل به خانه هایشان بروند. تقریباً 37 نفر در بوشهر در استخدام شرکت سیکورسکی می باشند.

(منبع: رالف سی. کمپر، کاپیتان (نیروی دریایی آمریکا) بخش نیروی دریایی، هیأت مستشاری نظامی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B-2).

د - منبع که درجه دار نیروی هوایی آمریکا در بوشهر، ایران می باشد اطلاع داد که در جریان تظاهرات ضددولتی پنجم دسامبر 78، در بوشهر یک ملا (واعظ مذهبی) و یک پلیس کشته شدند.

(تاریخ خبر: 5 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: 6 دسامبر 78، تهران، ارزیابی: F-3 ، منبع سرگروهبان ارل اینکس در تیم همکاری فنی نیروی هوایی- مرکز آموزشهای نیروی هوایی ایران، مأمور ویژه وارن اسمیت، بخش 7201).

د- 4 - در حدود ساعت یازده و پانزده دقیقه صبح سوم دسامبر 78 تظاهرکنندگان (تعداد نامعلومی) از مسجدی در مرکز شهر کرمانشاه خارج شدند و شروع به شعار دادن کردند. نیروهای دولتی توانستند تظاهرکنندگان را متفرق سازند.

(منبع: تونی مالونی، شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: C-3).

5- کنسول ایالات متحده از شیراز گزارش داده که نزدیک ساعت نه و پنج شب سوم دسامبر 78 تظاهراتی با شرکت 150 نفر در خیابان زند شیراز برگزار شد. تظاهرکنندگان شعار می دادند و سنگ پرتاب می کردند. قبل از ساعت ده شب یعنی شروع ساعات منع عبور و مرور

ص: 528

شبانه، نیروی زمینی ارتش جمعیت را متفرق گردانیدند. منبع هیچ اطلاعی از تعداد تلفات ندارد.

(منبع: جو مک گیل: کارمند شرکت صنایع هوایی گرومن در شیراز، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: C-1).

6- تظاهراتی که در بالا بدان اشاره شد مورد تأیید واقع شد. محل دقیق آن در خیابانی که ساختمان استانداری در آن واقع است، می باشد. مجروحی گزارش نشده و در تمام طول تظاهرات پرسنل نظامی آمریکا مجاز به خروج از پایگاه هوایی نبودند. (سرهنگ دوم جی. سانتاباربارا مشاور تیم همکاری فنی نیروی هوایی، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B-2).

7- تظاهرات سوم دسامبر نیز با تمام جزییاتش تأیید شد. به علاوه شایعات قوی وجود دارد که تظاهرات دیگری در شرف وقوع است از جمله روز چهارم دسامبر در شیراز تجمعی در مسجد خواهد بود.

(منبع: ویکتور تامست، کنسول آمریکا در شیراز، ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: B – 2).

(تاریخ خبر: 5 - 2 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: 5 - 2 دسامبر 78، تهران، اصفهان، منابع: قبلاً ذکر شده است. ارزیابی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی: قبلاً ذکر شده است مأمور ویژه امنیتی: از. استیکنی (1) و (3) پی.استارک (3) و (5)، دبلیو. ال. اسمیت (2) و (5) و (6) و (7) و (8)، جی. استات (4).

ه - منبع افسری است که به عنوان مدیر برنامه تیم حوزه همکاری فنی نیروی هوایی آمریکا در ایران به کار گمارده شده و مطالب زیر را از اعضای نیروی هوایی آمریکا در شیراز کسب نموده است. تقریباً در ساعت ده شب چهارم دسامبر 78 تظاهرات کوچکی در نزدیکی مسجدی در ابتدای ضلع جنوبی بازار شیراز برگزار گردید. جمعیت به محض رسیدن سربازان سریعاً متفرق شدند. شروع ساعت منع عبور و مرور شبانه در شیراز از ساعت ده شب تا پنج صبح به نه شب تا پنج صبح تغییر یافته است.

(تاریخ خبر: 4 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر 5 دسامبر 78، تهران، ارزیابی C – 2 ، منبع: سروان جیمز اورنهام، مأمور ویژه سولیوان، بخش 72).

و - (خیلی محرمانه) منبع مقام ارشد نمایندگی شرکت تجاری آمریکاییهاست که با نیروی هوایی کشور شاهنشاهی ایران در شیراز کار می کند و روز پنجم نوامبر 78 اطلاع داد که کلیه عملیات پروازی نظامی در پایگاه هوایی تدین شیراز به علت فقدان سوخت هواپیما از روز 6 دسامبر 78 متوقف خواهد شد.

(تاریخ خبر 5 دسامبر 78، تاریخ و محل کسب خبر: 5 دسامبر 78، تهران، ارزیابی: C -2 ، منبع OC-1 ، مأمور ویژه جیمی استات، بخش 72).

ص: 529

نظریات تهیه کنندگان: (بدون طبقه بندی) اگرچه دو مورد تظاهرات اصفهان در مقابل ساختمان شرکت صنایع هوایی گرومن صورت گرفته، با این همه هیچ اطلاعاتی دال بر ماهیت ضدآمریکایی بودن تظاهرات دریافت نشده است. اطلاعات درباره مقاصد نظامی در جهت تأمین پیوسته نیروی برق و حمل و نقل هوایی، قبلاً گزارش شده است. حادثه دیگری که موجود بودن سلاحهای دستی در ناحیه اصفهان را روشن می سازد، نیز قبلاً ذکر شده است.

به نظر می رسد که تاکتیکهای مخرب در شهرها به جز تهران و اصفهان بیشتر بر روی اعتصابات بنا نهاده شده اند تا بر روی تظاهرات عمده. اثرات فلج کننده اعتصابات در بخشهای انرژی و خدمات عمومی شهری به خوبی مشهود است و انتظار می رود در طول ماه محرم نیز ادامه یابد.

تلاش برای حمله با بمب به منزل دستیار وابسته هوایی آمریکا

سند شماره 281 استفاده محدود اداری گزارش شماره: 16690313789 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا، تهران موضوع: تلاش برای حمله با بمب به منزل دستیار وابسته هوایی آمریکا 16- خلاصه: تلاش ناموفق برای پرتاب کوکتل مولوتف به منزل دستیار وابسته هوایی آمریکا در شب 7 دسامبر 78 در تهران.

22- جزییات:

الف (بدون طبقه بندی) - این گزارش حاوی اطلاعات بررسی نشده است. نباید فقط بر اساس این گزارش طرح یا سیاستی اتخاذ یا تغییر داده شود.

ب - منبع که دستیار وابسته هوایی آمریکا در تهران است مطالب زیر را به اطلاع رساند:

1- حدود ساعت 21:50 روز 7 دسامبر 78، یک بطری شیشه ای پس از شکستن به درب شیشه ای حیاط خلوت داخل اطاق منزل منبع می افتد، منبع بطری را برمی دارد و می بیند که یک شیشه شراب ایرانی و حاوی نفت است، و از آنجا که خود فاقد فتیله است ظاهراً پرتاب شده تا دومین شیشه کوکتل مولوتف که پرتاب شد محتویات اولی را نیز به آتش بکشاند.

2- منبع توانست بطری دومی را در منزل خود پیدا کند، ولی افزود که وقتی به دنبال بطری می گشته هوا تاریک بوده است. منبع و اعضای خانواده اش به هنگام وقوع حادثه در منزل خواب بوده اند. هیچ صدایی قبل یا پس از حادثه شنیده نشد. به خاطر قطع برق در زمان حادثه منزل تاریک بوده است. (منبع: سروان هاری جانسون، گروهبانها رون بلیس و پیتر هیودال).

ج - تحقیقات AFOSI درباره حوادث فوق مطالب زیر را مشخص ساخته است: عقب منزل را دیواری به ارتفاع 2 متر محاصره کرده و اطاقهای نشیمن در طبقه دوم قرار دارند. درب

ص: 530

شکسته شده حیاط تقریباً 5 متر از سطح زمین و تقریباً سه متر از سطح دیوار خارجی بلندتر است. بخش مسکونی منزل در قسمت عقب و پهلوهای آن قرار گرفته است.

(منبع: مراقبت AFOSI ، گروهبان پیتر هیودال ن - 72).

نظریات تهیه کننده: در شب 7 نوامبر 78 دو کوکتل مولوتف به داخل منزل دو آمریکایی افتاد و سومین کوکتل هم در یک آپارتمان در همان نزدیکی فرود آمد. تمام این سه محل در نزدیکی منزل مسکونی سروان جانسون قرار دارند، و بهتر بگوییم همسایه دیوار به دیوار او هستند. در آن هنگام فکر کردیم که قربانی مورد نظر سروان جانسون بوده، ولی به خاطر سگ بزرگی که در خانه نگه می دارد جان سالم به در برده است. مهاجمین احتمالاً قصد داشته اند با پرتاب بطری دوم محتویات هر دو بطری را به آتش بکشند، ولی ممکن است بر اثر صدای شکستن شیشه و یا به علت دیگری ترسیده و گریخته اند. این اولین حادثه ای است که پس از وضع حکومت نظامی در تهران علیه منازل آمریکاییها صورت می گیرد. روز عزاداری 10 دسامبر دقیقاً از ساعت 19:00 روز 9 دسامبر شروع می شود. به احتمال زیاد اقدامات ضدآمریکایی از سوی گروههای کوچک و فاقد سازماندهی همچنان در نواحی شمال و شمال شرقی تهران ادامه خواهد یافت.

جدیدترین گزارش حمله به ساختمان شماره 2 گرومن، در اصفهان

سند شماره 282 استفاده محدود اداری شماره گزارش: 16690314789 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: جدیدترین گزارش حمله به ساختمان شماره 2 گرومن، در اصفهان در 8 دسامبر 1978 16- خلاصه: خلاصه: اطلاعات دیگری درباره پناهنده شدن 18 آمریکایی به ساختمان کنسولگری در پی حمله به یکی از ادارات شرکتهای آمریکایی و منطقه 7201 AFOSI در اصفهان در روز 8 دسامبر 1978. سایر وقایع اصفهان در آن روز گزارش می شود.

22- جزییات:

الف - این گزارش حاوی مطالب بررسی نشده است. اتخاذ و یا تغییر طرح ها و سیاستهای موردنظر نباید منحصراً با استفاده از این گزارش انجام شوند.

ب - منبع فرمانده ن - 7201 AFOSI اصفهان است و مطالب زیر را در ساعت 15:40 روز 8 دسامبر 78 به اطلاع رسانده است:

1- حدود ساعت 12:25 وارد شرکت هوا فضایی گرومن (GAC) واقع در شماره 2 خیابان اودربست (احتمالاً اردیبهشت - م) اصفهان شده است. حدود ساعت 1300 جمعیتی بین 150

ص: 531

تا 200 نفر به ساختمان نزدیک شدند. آنها سنگهایی به طرف ساختمان پرتاب کرده و شیشه های پنجره ها را شکستند. آنگاه وارد ساختمان شده و تابلوهای روی دیوار را خراب کرده و ساختمان را به آتش کشیدند. ستوان وارن اسمیت و دیو کوپر افسر امنیتی GAC برای حفاظت از ساختمان سعی می کنند به درب اول برسند زیرا ظاهراً ً پلیس های مراقب این در فرار کرده بودند. آنگاه کوپر در راه پله به منبع پیوست و اسمیت و پنج کارمند دیگر GAC منجمله یک زن در اطاق ارتباطات شرکت در طبقه اول ماندند. با ادامه تخریب، تظاهرکنندگان به سایر نقاط ساختمان راه یافتند و اسمیت و پنج کارمند مذکور را یافتند. اسمیت توانست 5 کارمند را با خود از محل خارج نموده و به منزل یک ایرانی در نزدیکی ساختمان پناهنده شدند. کوپر و منبع داشتند به درب طبقه دوم نزدیک می شدند که صدای شکسته شدن درب دو جداره شیشه ای توسط تظاهرکنندگان را شنیدند و متوجه شدند که آنان به وسیله آجر و سنگ تظاهرکنندگان مورد هدف قرار گرفته اند. کوپر و منبع به طبقه بالاتر یعنی دفتر AFOSI رفتند و آنقدر آنجا ماندند تا اینکه به خاطر دود و آتش که هر لحظه بیشتر می شد بهتر دیدند که ساختمان را ترک کنند. آنها پس از اینکه فهمیدند نمی توانند فاصله کوچه بین ساختمان خود و ساختمان پهلویی را بپرند، به طرف دیگر رفته و از پنجره، روی سقف (پشت بام - م) ساختمان همسایه پریدند. به خاطر پریدن از این ارتفاع تقریباً پنج متری مچ پای منبع آسیب دید. آنگاه کوپر و منبع پشت بام به پشت بام رفتند تا اسمیت و 5 کارمند دیگر را در منزل نزدیکی محل حادثه یافتند. در اینجا آنها هم به این شش نفر پیوستند. وقتی روی پشت بامها حرکت می کردند کوپر هنوز بیسیم (رادیو) شرکت را در دست داشت و در همین حال متوجه شدند تظاهرکنندگان فریادهایی می کشند که گویا رادیو را می خواهند. چند تظاهرکننده به منزل نزدیک شده و از صاحب ایرانی آن پرسیدند آیا آمریکاییها آنجا هستند یا نه. منبع که می دانست تظاهرکنندگان از وجود اسمیت و 5 کارمند دیگر در این منزل بی خبرند، موافقت کرد که همراه کوپر و صاحبخانه به درب منزل بروند ولی مشخص نمود که به هنگام پرش از ساختمان آسیب دیده است. تظاهرکنندگان از آنها رادیو (بی سیم) را خواستند، کوپر و منبع باطری آن را درآورده و تسلیم تظاهرکنندگان نمودند و آنها نیز بی سیم را شکستند. آنگاه دو کارمند OSI و 6 کارمند GAC در زیرزمین همان منزل به مدت یک ساعت به انتظار نشستند تا بالاخره مسئولان حکومت نظامی به محل رسیدند و آنها را به پارکینگ شرکت GAC بردند و در آنجا اتومبیلهای خود را سوار شده و راهی کنسولگری آمریکا گشتند.

2- منبع گفت گروهبان اسمیت همراه مسئولان حکومت نظامی به ساختمان شماره 2 GAC برگشت تا میزان خسارات وارده را بررسی کند.

3- ایرانیانی که این حمله را صورت دادند اکثراً در سن دانشجویی یا جوانتر بوده و لباسهای ورزشی به تن داشتند (قطعاً لباس کار به تن نداشتند). منبع تعدادی زن هم همراه این تظاهرکنندگان دیده بود. ساختمان مذکور را معمولاً دو پلیس محافظت می کنند، ولی با ورود

ص: 532

تظاهرکنندگان این دو پاسبان گریختند. (منبع: پست مراقبت AFOSI اصفهان ن - 7201 گروهبان رابرت هافمن).

ج - منبع دومین مأمور AFOSI است که به ناحیه 7201 منتقل شده است. وی در رابطه با اغتشاشات شهری روزهای 8 و 9 اصفهان و همچنین ساختمان شماره 2 - GAC مطالب زیر را اظهار داشته است:

1- منبع که در ساختمان شماره 2 GAC بود، حدود ساعت 1300 تا 1315 شاهد بود در حدود 1000 نفر تظاهرکننده که ظاهراً در پی یک کامیون حکومت نظامی می دویدند وارد خیابان شدند. به دو پاسبان نگهبان درب اصلی شرکت ظاهراً با بی سیم گفته شده بود که بگریزند و یک اتومبیل شهربانی آنها را کمی جلوتر سوار کرد[ه و دور شد.] ابتدا حدود 100 الی 200 نفر از تظاهرکنندگان به ساختمان حمله کردند، ولی عاقبت و با گذشت ساعاتی، حدود یک چهارم از مردمی که از جلوی ساختمان عبور کرده بودند به داخل ساختمان وارد شدند. جمعیت در سر راه خود در خیابان به سه بانک و یک سینما هم حمله کردند، ولی ظاهراً تنها ساختمانی که در آن روز مورد تخریب قرار گرفته، به خارجیها تعلق داشت و همین ساختمان شماره 2 GAC بوده است. در یک منطقه دیگر شهر هم یک بانک را آتش زده بودند. منبع ساعت 17:30 به ساختمان بازگشت و دید که آتش خاموش شده است ولی شعله ها در نیمه اول ساختمان خیلی شدید بوده و آنجا را کاملاً ویران ساخته است. قسمت عقبی ساختمان که دفتر AFOSI را هم دربر می گیرد فقط طعمه دود شده و وسایل آن آسیبی ندیده اند. در طول ساعات شب اصفهان همچنان دچار آشوب بود.

2- سناریوی کلی مسایل اصفهان ظاهراً این است که در طی مراسم عزاداری در مساجد مردم را تحریک نموده و به آنها اهدافی جهت حمله معرفی می کنند. آنها در ساعت 12:15 از این مساجد بیرون ریخته و فعالیتهای ضددولتی آغاز شد.

3- در رابطه با حمله به ساختمان منبع مطلب دیگری نداشت جز اینکه اظهار داشت که هشت آمریکایی به کنسولگری آمریکا پناهنده شدند و در اواخر شب به آنها گفتند که هم می توانند شب را در کنسوگری بگذرانند و هم می توانند به مجتمع مسکونی «خانه» در خارج اصفهان بروند. سه تن از کارکنان GAC آن شب را در کنسولگری ماندند، مسئولین حکومت نظامی به بقیه گفتند که بلافاصله به سوی مجتمع مسکونی حرکت کنند، زیرا رفت و آمد پس از آن ساعت غیرممکن خواهد شد. کنسول آمریکا برای اینکه آنها را تسکین بیشتری دهد همراهشان تا مجتمع مذکور رفت و اظهار داشت در بازگشت به کنسولگری پس از ساعات منع عبور و مرور و در اسکورت نیروهای حکومت نظامی، دو بار به طرف ماشین وی تیراندازی شده، ولی ظاهراً به طرف نیروهای انتظامی ایرانی همراهش تیر انداخته بودند. منبع معتقد است هیچ یک از تظاهرکنندگان گروه شش نفری آنان را که با استفاده از یک نردبان ساختمان شماره 2 GAC را ترک کرده و به منزل یک همسایه محل رفته بودند را ندیده بود.

ص: 533

آنها تقریباً پس از 15 دقیقه که در ساختمان منزل مذکور به سر برده بودند کوپر و هافمن را دیده اند که ساختمان GAC را ترک می کنند. منبع دیده که یکی از آجرهای پرتاب شده وقتی هافمن و کوپر به ساختمان امنیتی نزدیک می شدند نزدیک بود به آنها بخورد. بعد نگهبانان نظامی برای محافظت ساختمان گماردند و همان بعد از ظهر شخص سرلشگر ناجی فرماندار نظامی اصفهان برای بازدید از حادثه به محل آمد.

4- در طول بعداز ظهر 8 دسامبر 78، کنسول آمریکا یک تلفن از نیویورک از سوی خبرنگاری که درباره این حوادث سئوال می کرد دریافت داشت.

مدیر گرومن اصفهان که با یکی از مقامات شرکت در نیویورک درباره حادثه صحبت می کرد مجبور شده بود سریعاً مکالمه را تمام کند.

5- درباره وضعیت دو مجتمع مسکونی که در خارج اصفهان در اختیار آمریکاییها قرار دارد اظهار نگرانی می شود؛ ولی در حال حاضر اقداماتی در دست انجام است تا بر تعداد افراد نیروی انتظامی مأمور در این مجتمع ها افزوده شود.

6- حکومت نظامی به صورت تاکتیکی با راهپیمایی های مذهبی روزهای 10 و 11 دسامبر 78 در اصفهان موافقت کرده است. (منبع: مراقبت AFOSI اصفهان - گروهبان وارن اسمیت، ن - 7201).

د - منبع از افسران امنیتی BHI (شرکت بل هلیکوپتر) در تهران است و اطلاع داده که در روز 9 دسامبر پرسنل BHI اصفهان به او خبر دادند که در 48 ساعت گذشته اتومبیلهای متعلق به 8 کارمند BHI ، دو ایرانی و دو خارجی مقیم دیگر با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفته اند. اطلاعات دیگری به دست نیامده است.

(منبع: وین استوارت، گروهبان جان اورشاک، ن 72).

ه - پرونده های مرکز خبری نمایندگی سفارت آمریکا در تهران حاکی از آنند که یکی از کارکنان کنسولگری آمریکا در اصفهان به نام مایک مک نال اظهار داشته حدود ساعت 7:45 روز 8 دسامبر 78 یک وسیله انفجاری به داخل پارکینگ منزلی در اصفهان پرتاب شد که اتباع آمریکا و انگلستان در آن زندگی می کنند. خساراتی جزئی به ساختمان وارد شده، ولی کسی مجروح نشده است. منبع: پرونده های MIC ، گروهبان سولیوان، ن 72).

نظریات تهیه کننده: اطلاعات فوق الذکر، و مطالب مربوط به ساختمان شماره 2 GAC، تصویر مناسبی از حوادث روزمره ارائه می دهد. قبلاً اطلاعاتی به دستمان رسیده بود که تا قبل از حدود 8 دسامبر فعالیتهای ضددولتی فقط به اقدامات ضربتی محدود می شوند ولی پس از آن وارد مراحل خشونت بارتری خواهند شد. راهپیمایی های مذهبی احتمالی روزهای 10 و 11 دسامبر ممکن است دور دیگری از حملات عمده را به دنبال داشته باشند.

در همین رابطه، احتمال دارد روز 10 دسامبر 78، تعداد 100 هزار نفر در نزدیکی کاخ شاه در نیاوران، به راهپیمایی بپردازند. در این رابطه اطلاعات تازه را طی یک بولتن خبری گزارش

ص: 534

خواهیم کرد. آشوبهای اصفهان احتمالاً بیانگر سطح قابل انتظاری از خشونتها می باشد، زیرا یک بار دیگر (به خاطر ماه مقدس رمضان) روحانیون مستمعین شیفته ای می یابند و می توانند آنها را به جنونهای خشونت بار بکشانند.

تصحیح گزارشات سری IIR

سند شماره 283 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان9 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 از: اداره تحلیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران 1139 به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی سی عنوان: تصحیح گزارشات سری IIR 1- تصحیحات ذیل می بایست در مورد دو گزارش IIR که در تاریخ 8 نوامبر 78 (8 دسامبر 78 - م) از سوی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی منطقه 72 ارسال شده اند، اعمال گردد.

الف - (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) گزارش شماره IIR 1669 308 78 [سند شماره 1138] (تاریخ ارسال: 8 دسامبر 78) عنوان:

نیروهای مسلح ایران هدف قرار می گیرند. پاراگراف زیر از بخش جزییات گزارش یادشده حذف گردیده است و باید در جای خود گنجانیده شود. علاوه بر آن جمله اول ردیف 16 (خلاصه) باید بدین شکل اصلاح گردد: «جزوه پیدا شده در تهران از ارتش می خواهد به اپوزیسیون بپیوندد.» 22- ج - (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یک افسر نیروی زمینی ایالات متحده است که به تیم مستشاری شماره 4 در اصفهان مأمور شده و در گذشته نیز گزارشات قابل اعتمادی داده است.

منبع گزارش نمود که در تاریخ 21 نوامبر 78 در حالیکه در مرکز پشتیبانی مستقیم شماره 3 (FASE) در اصفهان مشغول به کار بوده، مشاهده کرده است که یک مرسدس [بنز] وارد شده و یک ایرانی در کسوت روحانیت در حالیکه توسط یک افسر ارتش ایران اسکورت می شد از آن خارج شد.

پرسنل مرکز مزبور جمع شدند و روحانی یادشده برای مدت حدود 30 دقیقه برای ایشان سخنرانی کرد. در پایان سخنرانی همه خوشحال به نظر می رسیدند.

ب - (بدون طبقه بندی) IIR 1669 0310 78 (تاریخ ارسال: 8 دسامبر 78) عنوان:

گروههای آشوبگر داخلی. شماره این گزارش سری IIR باید به شکل زیر تغییر کند: 1669 0311 78 عنوان گزارش (ردیف 3) باید به شکل زیر بسط داده شود:«گروههای آشوبگر داخلی: در تاریخ 8 دسامبر 78 ساختمان مقاطعه کار آمریکایی در اصفهان سوخت.»

ص: 535

2- (بدون طبقه بندی) بابت هرگونه مشکلی که این اشتباهات ممکن است ایجاد کرده باشند، متأسف هستیم.

3- خروج از طبقه بندی: 9 دسامبر (1)1998.

گزارش وضعیت ایران - شماره 36، 9 دسامبر

سند شماره 284 سری9 دسامبر 1978 - 18 آذرماه 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن - 361415 به: کلیه پستهای دیپلماتیک در اروپا (فوری)، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران - شماره 36، 9 دسامبر 1- در شب عاشورا، یک آرامش اضطراب آلود بر اکثر شهرهای ایران حکمفرما است. در آخرین لحظات تلاش برای جلوگیری از یک برخورد خونین، دولت ایران اعلام کرد که برگزاری مراسم مذهبی در طول 48 ساعت آینده آزاد خواهد بود. برای برگزاری مراسم مذهبی، مقررات منع عبور و مرور تهران از ساعت 9 تا 11 شب برای روزهای 10 و 11 دسامبر برداشته شده است. ازهاری به سفیر سولیوان اطمینان داد که اگر برای روز یکشنبه تظاهرات به خشونت کشیده شود برای مهار آنها به اندازه کافی نیرو در اختیار خواهد بود.

2- تهران در طول نیمه روز 9 دسامبر آرام گزارش شده است. وقایع پراکنده ای روی داد که برای اطمینان، ارتش گاهگاه اتومبیلها را در پی اسلحه و اعلامیه جستجو می کند. اصفهان روز آرامی داشت، برخوردها و تیراندازیهایی در شب گذشته اتفاق افتاد. اسکورتی که به دنبال اتومبیل کنسول بود طی حمله ای به پاسگاه پلیس گرفتار شد که بعداً ناچار به تیراندازی گردید. صدمه ای به بار نیامد. تیراندازیهای پراکنده ای در تاریخ 8 دسامبر در نزدیکی بازار تبریز گزارش شده است، به طور کلی امروز آرام بوده است، مقررات منع عبور و مرور در تبریز از دیروز از ساعت 11 شب به 9 شب تقلیل یافته است. گزارشی مبنی بر زخمی شدن آمریکاییان در 24 ساعت گذشته وجود نداشته است.

3- رهبر میانه روی مذهبی آیت الله شریعتمداری و دوستان روحانیش در قم، طی اعلامیه ای از سربازان خواسته اند که بر روی تظاهرکنندگان شلیک نکنند و از تظاهرکنندگان درخواست کردند مواظب و محتاط و مرتب باشند.

4- کارگران حوزه های نفتی گچساران هم به اعتصابیون پیوسته اند و تولید باز هم پایین آمده است. طبق تخمین، مجموع تولید امروز در حدود 2/2 - 1/2 میلیون بشکه بوده است. فردا فقط 6/1 میلیون بشکه تولید خواهد شد که کمتر از یک میلیون برای صادرات موجود خواهد بود.

ص: 536


1- این عبارت به صورت دست نویس به انتهای سند افزوده شده است. م.

5- طبق آمار سفارت، تا 9 دسامبر حدود 1300 نفر (1100 نفر از کارمندان وزارت دفاع و 200 نفر از سازمانهای دولتی و شرکتهای دیگر) از وابستگان دولت آمریکا، ایران را ترک خواهند کرد. این تعداد همه وابستگان دولتی که تقاضای خروج کرده اند را دربر می گیرد. کارکنان بخش خصوصی به خروج خود با هواپیماهای تجارتی ادامه می دهند. شرکتهای آمریکایی در ایران اظهار داشته اند که 40 درصد از خانواده های آنها به طور موقت خارج شده اند اما بیشتر کارکنان در ایران باقی مانده اند.

6- هواپیمایی پان آمریکن و هواپیمایی ملی ایران و سایر وسایل نقلیه بین المللی تاریخ 9 دسامبر به عملیات عادی خود ادامه می دهند. پان آمریکن به ما اطلاع داد که برای پروازهای تاریخ 8 و 9 دسامبر جای خالی داشته است. مسئولان حکومت نظامی در تاریخ 9 دسامبر اعلام کردند که فرودگاه بین المللی تهران از ساعت 30/6 امروز دهم تا 30/6 روز دوازدهم دسامبر بسته خواهد بود. پان آمریکن درصدد است که از تاریخ 13 دسامبر پروازهای خود را از سر بگیرد.

7- آمریکاییان و سایر خارجیان که مدت اجازه اقامتشان سرآمده است و یا همه مدارک موردنیاز را ندارند برای دریافت اجازه خروج با اشکالاتی مواجه هستند.

سفارت آمریکا موفق شده است که روزانه برای 50 تا 60 آمریکایی که در شرایط فوق به سر می برند ترتیب صدور اجازه خروج را بدهد. برای سایر سفارتخانه ها این ترتیبات دوجانبه موجود نیست. از آنجایی که اکثر ادارات ایران از تاریخ 8 الی 13 دسامبر تعطیل خواهد بود سفارت نمی تواند سریعاً اقدام به دریافت اجازه خروج بنماید، اما امیدوار است که در تاریخ 13 دسامبر این عملیات را از سر بگیرد. کریستوفر

وضعیت ایران

سند شماره 285 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان9 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 78 - 0576 - 846 - 6 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت ایران 16- (بدون طبقه بندی) این گزارش شامل اطلاعاتی درباره وضعیت ایران از ساعت 12 - 8 دسامبر 1978 تا ساعت 12 - 9 دسامبر 1978 است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل ر ؤیت برای بیگانگان) الف- تهران در طی این مدت، مه آلود و بارانی بوده است، ناآرامی با شدت کمتری ادامه داشته است. اصفهان صحنه یک تظاهرات بزرگ بود که منجر به خساراتی گشت اما کشته ای به جای نگذاشت.

ب- فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدخارجی: فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدخارجی در تهران

ص: 537

همچنان در طی این مدت رو به کاهش بود. اما در اصفهان فعالیتها تشدید شد و خلاصه ای از اوضاع در آنجا یک پاراگراف مجزا از این گزارش را به خود اختصاص خواهد داد.

در ناحیه تهران دو تهدید و یک اقدام عملی گزارش شده است. هر دو تهدید به صورت تماس تلفنی بودند که طی آنها آمریکاییها به مرگ تهدید شده بودند. موضوع اقدام عملی نیز از این قرار بود که دو تن از اتباع آمریکایی در حالت مستی باعث یک حادثه بزرگ رانندگی شدند (2 الی 3 ماشین با یکدیگر تصادف کردند.) سپس جمعیتی که (تعداد آنها نامشخص بود) در محل گرد آمدند و این دو آمریکایی به منزل یک آمریکایی دیگر پناهنده شدند. پلیس وارد صحنه شد و دو آمریکایی را دستگیر نمود. اطلاعات بیشتری در دست نیست.

ج- فعالیتهای ضدرژیم: در طول این مدت به خاطر شرایط جوی فعالیتهای ضدرژیم در سطح بسیار پایینی ثابت ماند و تعطیلات عادی نیز از شدت فعالیتها در تهران کاست. امروز صبح ترافیک بسیار سبک است و بسیاری از مغازه ها همچنان بسته هستند. وسایل حمل و نقل عمومی در حال کار کردن هستند اما اتوبوسها و تاکسیها تقریباً خالی می باشند. هوا همچنان سرد، ابری و مه آلود است. بارش باران فعلاً به طور متناوب ادامه دارد. در شب گذشته فریاد (شعار دادنها) از فراز بامها در گوشه و کنار شهر به طور ملایمی بود و گزارشهایی از تیراندازی پراکنده وجود داشت ولی تبادل آتش انجام نشد. بسیاری از مناطق شهر از ساعت 9 شب 8 دسامبر تا 1 بعد از ظهر 9 دسامبر برق نداشتند. در منطقه نیاوران صدای اتومبیلهای سنگین به گوش می خورد ولی هیچ حرکتی مشاهده نشد. احتمالاً تانکرها صرفاً موتورهای خود را روشن کرده بودند. RO, AAIRA از ساعت 10 الی 45/10 روز 8 دسامبر 78 گشتی در بخش جنوب غربی شهر زدند. از آنجایی که امروز تعطیل رسمی می باشد ترافیک در شهر، سبک هست و تنها مغازه هایی باز بودند که تأمین کننده مواد غذایی و سوخت مردم می باشند. در مقابل شعبه های فروش نفت سفید، صفهای طویلی دیده می شد. کامیونهای حامل کپسولهای گاز در شهر تردد داشتند و پمپ ها باز و خلوت بودند. در ساعت 20/11 مورخه 9 دسامبر 78، دفتر تحقیقات ویژه خبر از یک جمعیت تظاهرکننده 50 الی 60 نفری داد که در خیابان جمشید - تقریباً در 300 متری شرق خیابان کورش کبیر و در حدود 200 متری شمال خیابان ظفر - شعار می دادند. شعار تظاهرکنندگان نامعلوم بود. تقریباً در ساعت 00/13 مورخه 8 دسامبر پلیس در شهر کرج (35 مایلی غرب تهران) یک غیرنظامی اونیفورم پوش را دستگیر کرد. او با خود کتابهای ممنوعه، چند ضبط صوت و پرچم حمل می کرد. گزارشی مبنی بر حمل اسلحه توسط وی داده نشده است.

د- اقدامات امنیتی: تعدادی زره پوش به شهر بازگردانده شده اند. در چهارراه شاهرضا و خیابان امیرآباد، 3 تانک چیفتن و خدمه آنها و در چهارراه تخت جمشید و خیابان کاخ، یک تانک اسکورپین و تقریباً یک گروهان سرباز دیده شده اند. در محل اخیرالذکر، دیروز تقریباً یک دسته سرباز (بدون هیچ زره پوشی) وجود داشتند. باند غربی خیابان شاهرضا، سمت مقابل

ص: 538

دانشگاه، بر روی عبور و مرور ماشین ها بسته می باشد و حدوداً یک دسته سرباز در آنجا مستقر بودند. این اقدام پیشگیرانه سابقاً توسط مقامات حکومت نظامی اتخاذ شده است. مأمور گزارشگر همچنین متذکر شد که بازرسی اتومبیلها و موتورهای مشکوک و همینطور کنترل کارت شناسایی برخی افراد در نقاط مشخصی که روز به روز تغییر می یابند ادامه دارد.

ه - خلاصه ای از اصفهان : تقریباً در ساعت 13:30 (به وقت محلی) 8 دسامبر 78، در مرکز اصفهان جمعیتی (متشکل از 1000 نفر) تجمع کرده و 3 بانک و یک سینما را تخریب کردند. در همین حال، یک گروه تقریباً 150 نفری از شورشیان به ساختمان شماره 2 گرومن حمله کرده و آن را به آتش کشیدند. 8 آمریکایی مجبور به فرار از ساختمان شدند که مورد تعقیب جمعیت خشمگین قرار گرفتند. این عده در انبار یکی از ایرانیان پناه داده شدند. پلیسی که مأموریت حفاظت از ساختمان را برعهده داشت نیز از قرار معلوم گریخته بود. نیروهای حکومت نظامی نیز وارد معرکه شدند اما فقط جمعیت را آرام کردند و آنها را متفرق نساختند. برای کسب جزییات بیشتر به گزارش دفتر تحقیقات ویژه مراجعه کنید. نظریه ارسال کننده خبر: (خیلی محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) فردا عاشورا است. امروز آرام می باشد. رادیو اعلام کرده است که فعالیتهای مذهبی عادی برای این مناسبت، مجاز است و این شامل تردد گروههای مذهبی در خیابانها نیز می باشد. ولی البته فعالیتهای سیاسی و تجمع جمعیتهای شعار دهنده و شورشی مشمول این امر نخواهد بود. مساجد برای مراسم مذهبی، باز خواهند بود. در روز عاشورا، عبور و مرور موتورسیکلت و وانت بارها ممنوع خواهد بود. برخی از ایرانیها از این اخبار احساس آسودگی نموده و اظهار امیدواری کرده اند که از درگیری و خشونت اجتناب شود. با توجه به سرشت سیاسی تفکیک ناپذیر اسلام، مأمور گزارشگر نسبت به توانایی نیروهای حکومت نظامی برای تشخیص سریع فعالیتهای سیاسی از مذهبی جهت دخالت مؤثر، اظهار تردید می کند.

گزارش سیاسی - امنیتی، 9 دسامبر 78

سند شماره 286 خیلی محرمانه9 دسامبر 1978 - 18 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12077به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 9 دسامبر 78 خلاصه: تهران در شب 8 دسامبر و صبح 9 دسامبر آرام بود. منبع سفارت گزارش می دهد تعدادی از دانشجویان سازمان دهنده در ساعات شب 6 دسامبر دستگیر شده اند. اصفهان کشته شدن شش سرباز را تأیید می کند. در صبح 9 دسامبر اصفهان آرام و در عین حال هیجان زده بوده است. کنسول در شب 8 دسامبر شاهد حمله مسلحانه به یک کلانتری بود و پس از برقراری مقررات منع عبور و مرور به سوی اتومبیل اسکورت وی از پشت سر تیراندازی شد. در صبح روز 8 دسامبر تیراندازیهایی در نزدیکی بازار تبریز روی داد و در ساعات بعدی

ص: 539

فرماندار نظامی این شهر ساعت شروع منع عبور و مرور را از 00/23 به 00/21 افزایش داد. صبح روز 9 دسامبر نخست وزیر موافقت برای انجام راهپیمایی مذهبی روز 10 دسامبر در تهران و نیز کاهش ساعات منع عبور و مرور در تهران از ساعت 00/21 به ساعت 00/23 در روزهای 10 و 11 دسامبر را اعلام داشت. آیت الله شریعتمداری از ارتش خواست به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی نکنند. تکرار می شود نکنند. وی همچنین از تظاهرکنندگان خواست محتاط باشند. شایعات ورود اسلحه به شهر ادامه دارد و داستانهایی شنیده می شود مبنی بر اینکه در برخی پادگانها عکسهای ولیعهد به جای عکسهای شاه نصب شده است. پایان خلاصه.

1- تهران در شب 8 دسامبر تقریباً آرام بود. کم بودن صدای شعارها تا حدی ناشی از مه ای بود که در روز 9 دسامبر نیز کاملاً سطح شهر را تیره کرده بود. یک منبع گزارش می دهد که روز 6 دسامبر ارتش تعدادی از دانشجویان سازمان دهنده را دستگیر کرده است. منبع گفت که سربازان آشکارا طبق لیست از قبل تهیه شده ای کار می کردند. (نظریه: این امر شاید توجیه کننده آرامش نسبی تظاهرات دانشجویی تهران در روز 7 دسامبر باشد). از جمله دستگیرشدگان پرتوی از رهبران دانشجویان بود که در ایالات متحده تحصیل کرده است. ارتش همچنین با بازرسیهای دفعی اتومبیلها را در جستجوی اسلحه بازرسی می کند.

2- کنسول ایالات متحده در اصفهان شایعه مرگ شش سرباز را در شب 6 دسامبر تأیید می کند. طبق گزارشات رسیده سربازان هنگامی کشته شدند که تلاش می کردند سد آتشی (موانع) را که در وسط خیابان روشن شده بود، خاموش سازند، بمبی که در آنجا کار گذاشته شده بود منفجر شده و به مرگ آنان انجامید. هر چند اصفهان در صبح 9 دسامبر آرام بود ولی کنسول ایالات متحده در شب 8 دسامبر پس از برقراری مقررات منع عبور و مرور، شاهد حمله مسلحانه به یک کلانتری بود. کنسول همراه با اسکورت [حکومت نظامی] در حال بازگشت از حومه شهر بود و در یک کلانتری جهت تعویض اسکورت توقف کرده بود که یک گروه مسلح بمبی پرتاب کردند که آسیب چندانی وارد نساخت. آنان سپس کلانتری را با تفنگ ساچمه ای زیر آتش گرفتند. (ساچمه ها از آنچنان فاصله ای شلیک می شدند که حتی شیشه پنجره ها را نشکستند.) در ادامه مسیر تا اقامتگاه کنسول از پشت بامها به سوی اتومبیل اسکورت کنسول تک تیراندازی شد. سربازان مستقر در اتومبیل اسکورت به سوی ساختمانهای اطراف آتش گشودند ولی نتایج آن معلوم نیست. روز 5 دسامبر 15 مورد آتش سوزی عمده در اصفهان صورت گرفت و 9 اتومبیل بمب گذاری شد و ساختمان دفتر شرکت گرومن با خاک یکسان گردید که در تلگرام جداگانه ای گزارش شده است.

3- تبریز گزارش می کند که صبح روز 8 دسامبر تیراندازیهای پراکنده ای در نزدیکی بازار صورت گرفته ولی در دیگر ساعات روز شهر آرام بوده است. فرماندار نظامی شهر اعلام کرده است که از 8 دسامبر ساعت شروع مقررات منع عبور و مرور به جای ساعت 00/23 از ساعت

ص: 540

00/21 خواهد بود. اعلامیه فرماندار نظامی در ساعات آخر روز منتشر گردید و کنسول ایالات متحده معتقد است تعدادی از مردم در ساعات جدید برقراری مقررات منع عبور و مرور دستگیر شده اند (هیچ آمریکایی در میان ایشان نبوده است).

4- نخست وزیر ازهاری اعلام نمود که برای تظاهرات مذهبی روز 10 دسامبر در تهران اجازه صادر شده و در همین رابطه گفت در روزهای 10 و 11 دسامبر مقررات منع عبور و مرور به جای ساعت 00/21 از ساعت 00/23 برقرار خواهد شد. سفیر تلفنی با ازهاری صحبت کرد، به وی اطمینان داده شد که اقدامات لازم پیش بینی شده تا در صورت به خشونت گراییدن تظاهرات با آن مقابله شود.

5- آیت الله شریعتمداری و آیت الله های همتای او در قم پیامی منتشر ساخته اند که دارای دو محور اساسی است: سربازان نباید به سوی تظاهرکنندگان شلیک کنند و تظاهرکنندگان می بایست در روزهای تاسوعا و عاشورا محتاط و منظم باشند.

6- چندین منبع می گویند از ورود اسلحه به تهران آگاهی دارند. روز 8 دسامبر، منبع نهضت آزادی به یک مقام سفارت گفت گروههای زیرزمینی در حال تسلیح خود هستند، ولی از جزییات قضیه اطلاعی نداشت. منبع اعتقاد داشت آنان در روزهای راهپیماییهای مذهبی از توسل به خشونت خودداری خواهند کرد. تیمسار جهانبانی رئیس سابق سازمان ورزش ایران به یک مقام سفارت نیوزیلند گفت در «یکی دو» پادگان نظامی عکسهای شاه پایین آورده شده و عکسهای ولیعهد به جای آن نصب شده است.

(نظریه: احتمالاً جهانبانی خود نیز منافعی در این قضیه دارد و کاملاً قابل اعتماد نیست. ولی آنچه که مقام سفارت را شگفت زده می کرد، اشتیاق مقامات ایرانی حاضر در جلسه، به قبول این داستان بود.) 7- حاج سیدجوادی، یکی از نویسندگان اپوزیسیون، که صبح دیروز توسط مقامات حکومت نظامی بازداشت شده بود، شب گذشته آزاد شد. نقل و قولها در مورد بازداشت 50 تا 100 نویسنده دیگر (از اتحادیه نویسندگان وابسته به وی) که در یک گردهمایی غیرقانونی در منزل وی شرکت کرده بودند، متفاوت است. ظاهراً تمامی بازداشت شدگان آزاد نشده اند. انجمن دفاع از حقوق بشر اواسط بعد از ظهر امروز کنفرانس مطبوعاتی برگزار نمود تا خبرنگاران را در مورد مسیر راهپیمایی فردا توجیه کند و به آنان اطلاع دهد که گروههای سیاسی اپوزیسیون به همراه رهبران مذهبی و جبهه ملی، در سازماندهی تظاهرات فردا شرکت داشته اند و از مقامات حکومت نظامی درخواست اجازه برای برگزاری راهپیمایی ننموده اند (هر چند که دولت از پیش اعلام کرده است اجازه راهپیمایی خواهد داد).

8 - ما از دو منبع موثق (هیأت مستشاری نظامی و دفتر وابسته دفاعی) گزارشاتی دریافت داشته ایم مبنی بر اینکه آخرین نقشه دولت برای فردا (10 دسامبر) آن است که بخش جنوبی تهران را به تظاهرکنندگان واگذار کند و خطی ترسیم نماید که در بالای آن تظاهرکنندگان

ص: 541

اجازه ورود نخواهند داشت. طبق گزارشات رسیده حد اعلام شده خیابان تخت طاووس خواهد بود و حد واقعی در نقطه ای شمالی تر خواهد بود. توجه: مجتمع سفارت و بسیاری هیأتهای نمایندگی دیگر در جنوب این خط واقع می گردند. سفارت در حال کسب اطمینان لازم نسبت به ادامه حفاظت دولت ایران از مجتمع سفارت می باشد. سولیوان

طرحهایی برای راهپیمایی 10 دسامبر 78 در تهران

سند شماره 287 سری شماره گزارش: 166903157810 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی عنوان: طرحهایی برای راهپیمایی 10 دسامبر 78 در تهران 16- خلاصه (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) طرحها و نقشه های راهپیمایی عظیم آشکار شد. انتظار می رود صدها هزار نفر در راهپیمایی مذهبی که در واقع ممکن است برای سنجش قدرت سیاسی شاه باشد، شرکت کنند. نقاط تجمع راهپیمایی مشخص شده است.

22- جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات خام می باشد. طرحها و یا تدابیر سیاسی نباید بر اساس این گزارش طرح ریزی و یا اصلاح شوند.

ب - (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان منبع: دفتر نمایندگی دیگر آمریکا در تهران، گزارشی در دست ما قرار داده که حاوی اطلاعاتی در همین رابطه و به شرح زیر است:

1- روحانیون ضدشاه و رهبران مخالفین، راهپیمایی عظیمی را برای صبح دهم دسامبر 78 طرح ریزی می کنند. راهپیمایی قرار است توسط رهبر مذهبی ضدشاه، آیت الله سیدمحمود طالقانی، رهبری شود. طبق برنامه، راهپیمای از جنوب تهران در تقاطع خیابانهای شاهرضا - کورش کبیر شروع می شود. قرار است مسیر راهپیمایی دقیقاً قبل از شروع توسط آیت الله طالقانی و هوادارانش اعلام شود.

گروه مؤتلفه برگزار کننده امیدوار است چند صد هزار نفر از مردم را به صحنه راهپیمایی بکشاند. رهبران مخالف شاه گفته اند که به دستور نظامیان برای پراکنده کردن جمعیت اعتنایی نشود. انتظار می رود که رویارویی شدیدی رخ دهد.

2- اجازه حمل هیچ گونه پرچم یا پلاکارد با مضامین ضدشاه یا ضددولتی در راهپیمایی داده نشده است. تظاهرکنندگان از واحدهای امنیتی ایرانی به عنوان «برادران اسلامی» می خواهند که در راهپیمایی دخالت نکرده و یا به طرف راهپیمایان آتش نگشایند. تمام تلاش جهت انعکاس یک راهپیمایی مسالمت آمیز و به نمایش درآوردن یک تظاهرات صرفاً مذهبی به عمل آمده

ص: 542

است. به هر حال قصد اصلی به طور آشکار سیاسی است. این راهپیمایی مستقیماً اقتدار شاه را به مبارزه می طلبد و نیروهای مخالف شاه امیدوارند که این راهپیمایی به عنوان تسهیل کننده یک سلسله از حوادث عمل کند که نهایتاً منجر به واژگون شدن سلطنت پادشاهی شود.

3- دستورات در مورد راهپیمایی قرار است در مساجد اسلامی همراه با اعلامیه هایی که پیوستن مؤمنین به تظاهرات را تشویق می نماید داده شود. مطبوعات خارجی از راهپیمایی مطلع خواهند شد و جهت تهیه عکس و گزارش از واقعه دعوت می شوند. مخالفین امیدوارند مطبوعات خارجی آن را در سطح وسیعی منتشر کنند. در صورتی که تیراندازی رخ دهد در روز دهم با راهپیمایی مقابله نمایند. به تظاهرکنندگان دستور داده شده است مقررات منع عبور و مرور را نادیده گرفته و به طرف نقاط تجمع از پیش تعیین شده راهپیمایی کنند.

4- تظاهرات شبهای اول و دوم دسامبر 78 نتایج تلاشهای هماهنگی است که توسط هواداران آیت الله خمینی در پاسخ به فراخوانی او برای ایجاد خونریزی در ماه محرم انجام گرفت. هیچ گونه فعالیت سازمان یافته ای توسط این گروهها در خلال روزهای دوم تا نهم دسامبر طرح ریزی نشده بود. فعالیتهای پراکنده در این زمان در تهران نتیجه فعالیتهای خودجوش حامیان خمینی در سرتاسر شهر است.

5- یک گروه تروریستی ایران به نام مبارزین مردم ایران با نیروهای خمینی متحد شدند که راهپیمایی دهم دسامبر را همچون راهپیمایی 7 دسامبر تهران حفظ و کنترل کنند. در آن موقع آنان راهپیمایی را سازمان داده و کنترل می کردند. در مسیر راهپیمایی پیامها را می رساندند و همچنین از مخلوط شدن راهپیمایان و تماشاچی ها جلوگیری به عمل می آوردند. به آنها دستور داده شده است که در راهپیمایی دهم دسامبر سلاح حمل نکنند. در 29 نوامبر 78 رهبر جبهه ملی مهدی بازرگان (که ارتباط آشکاری با این گروه دارد) به خمینی در پاریس تلفن کرده و سئوال نمود که آیا این گروه اجازه دارد مبارزه مسلحانه را شروع کند؟ (یعنی اینکه دست به عمل خشونت آمیز بزند) خمینی جواب داد اقدام به چنین کاری نکنند تا او بتواند حوادث روز 10 و 11 دسامبر را ارزیابی کند.

6- فعالیتهای ضدآمریکایی افزایش یافته است. هیچ مبارزه هماهنگی هنوز به وسیله مذهبیون یا رهبران غیرروحانی سازمان داده نشده است. چنانچه تظاهرات ضدشاه (در دهم دسامبر) منجر به برکناری دولت نظامی نشود، انتظار می رود که چنین مبارزه ای آغاز گردد. حوادث ضدآمریکایی تاکنون کار عناصر مذهبی رادیکال بوده است، لکن حتی همین حوادث می توانند رو به افزایش باشند.

7- منبع اصلی این اطلاعات همواره اطلاعات موثقی به ما داده و خود تأیید نموده است که به اینگونه اطلاعاتی که در زیر آمده به راحتی دسترسی دارد.

ج- (بدون طبقه بندی) منبع همچنین لیست نقاط تجمع تظاهراتی را که قرار است در ساعت 8 صبح روز دهم دسامبر 78 شروع شود به شرح زیر فراهم کرده است:

ص: 543

میدان ارک نزدیک وزارت دادگستری، پیچ شمیران، نبش شاهرضا و کورش کبیر، خیابان استامبول، میدان کندی، میدان ونک، میدان شاه، میدان گمرک، میدان فوزیه، انتهای شاهرضا، سیدخندان نزدیک مسجد آبی (حسینیه ارشاد - م) نظریات تهیه کننده: (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) شایعات رایج مربوط به راهپیمایی بزرگ دهم دسامبر 78 مدت یک هفته است که در سطح تهران پخش شده است. در حقیقت فعالیتهای خشونت آمیز ضدآمریکایی رو به افزایش است. در ماه نوامبر اعمال خشونت آمیز ضدآمریکایی از آغاز محرم بیش از دو برابر شده است. گروه مجاهدین خلق سازمانی تروریستی است که مسئولیت اعمال خشونت آمیز ضدآمریکایی پیشین را به عهده داشته است. گروه مزبور مسئول کشتن 6 آمریکایی در خلال سالهای 1973 تا 1976 بوده است. آنها از دو سال پیش یعنی از اوت 76 زمانی که سه آمریکایی غیرنظامی را در تهران به قتل رساندند، فعالیتهای خود را کاهش داده اند.

(بدون طبقه بندی) در چند روز اخیر تهران نسبتاً آرام بوده است. گزارشات مکرری از تیراندازی در سراسر شهر دریافت شده است ولی ظاهراً هیچ درگیری آشکاری رخ نداده و یا گزارش نشده است. برق به کرات قطع می شود و ازدحام مردم در چند نقطه از شهر منجمله در شمال و شمال شرقی مشاهده شده است. اقدامات علیه آمریکاییان جداگانه از طریق این اداره گزارش شده است. به نظر می رسد فعالیت بسیار محدودی علیه نمایندگان کشورهای غربی دیگر اختصاص یافته است. اقدام به پرتاب بمب آتش زا در هفتم دسامبر به خانه وابسته نیروی هوایی انگلیس یکی از جدی ترین این موارد بوده است. خانه فرد مزبور در شمال شرقی تهران قرار دارد و ممکن است افرادی که اقدام به چنین کاری کرده اند از ملیت واقعی او بی اطلاع بوده اند، و این اقدام را تنها به صرف اینکه او خارجی است و احتمالاً با لباس نظامیش دیده شده است انجام داده اند.

(بدون طبقه بندی) شایعات زیادی مبنی بر اینکه راهپیمایان به سمت کاخ نیاوران حرکت خواهندکرد دریافت شده است. کاخ نیاوران منزل زمستانی شاه است و در شمال شرقی تهران واقع شده است. حفاظت کاخ به خصوص در جریان ناآرامیهای اخیر قوی بوده است. این تجهیزات نظامی شامل تانکها، زره پوشهای نفربر و واحدهای نظامی بیشتر از گارد آموزش یافته شاهنشاهی می باشد. چنانچه راهپیمایی در مسیر مذکور ترتیب داده شود، محل سکونت اغلب نظامیان تهران آماج حملات سیل عظیمی از مردم خواهد بود. همچنین تعدادی از تأسیسات نظامی ایرانی و آمریکایی، از جمله، مرکز هیأت مستشاری نظامی آمریکا در همین منطقه واقع است. در صورتی که در این محل چنین عملی انجام گیرد، نیروهای امنیتی جهت مقابله با راهپیمایان آماده می باشند. شرایط جوی عامل مهمی است که ممکن است که در تعداد راهپیمایان اثر بگذارد. باران سنگین و هوای سرد مداوم ممکن است باعث شود که تعداد زیادی از مردم در خانه بمانند.

ص: 544

(بدون طبقه بندی) اطلاعات این گزارش در اختیار رئیس گروه مستشاری نظامی آمریکا قرار گرفته است. منبع سند اطلاع می دهد که نسخه هایی از اصل گزارش برای افسران ارشد نظامی در اروپا فرستاده شده است.

اقدامات ضدآمریکایی در 8 و 9 دسامبر 78

سند شماره 288 استفاده محدود اداری شماره گزارش: 166903177810 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: اقدامات ضدآمریکایی در 8 و 9 دسامبر 78 16- خلاصه: حوادث متفرقه ای از فعالیت های ضدآمریکایی در تهران در طی 8 و 9 دسامبر گزارش شده است. دو تهدید تلفنی، یک مورد سنگ پراکنی به محل اقامت و یک مورد پرتاب کوکتل مولوتف به محل اقامت گزارش شده است.

22 - جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی): این گزارش حاوی مطالب بررسی نشده است. طرحها و سیاستها را نباید فقط با تکیه بر این گزارش اتخاذ کرد یا تغییر داد.

ب- منبع، یکی از اعضای ارتش آمریکا، که برای اولین بار اطلاعاتی در اختیار AFOSI می گذارد، مطالب زیر را اظهار داشت: حدود ساعت 7:05 روز 8 دسامبر، آجری پنجره منزل مسکونی وی واقع در خیابان دولت در شمال تهران را شکسته است. منبع قبل و بعد از پرتاب آجر هیچ کس را در اطراف منزل خود مشاهده نکرده است. چند روز قبل از آن حدود ساعت 23:15 نیز آجری به پنجره اطاق خواب وی پرت شده بود. در هر دو مورد کسی زخمی نشده است. (منبع: مارکس استوکس، گروهبان سولیوان).

ج - منبع، یکی از اعضای ارتش آمریکا که در دفتر وابسته نظامی سفارت آمریکا مشغول به کار است و قبلاً هم اطلاعات قابل اعتمادی ارائه نموده، مطالب زیر را اظهار داشته است: وی در خیابان 37 پارک زندگی می کند و در ساعت 9:30 روز 8 دسامبر 78، خانمش تلفنی دریافت داشته که طی آن یک مرد ایرانی تهدید کرده که «بهتر است اینجا را ترک کنید. می کشمتان، خارج شوید. خارج شوید.» زن منبع تلفن را قطع کرده، ولی فرد مذکور به مدت نیم ساعت روی خط مانده بود. بالاخره شرکت خط را قطع می کند و تلاش برای ردیابی تلفن ناموفق می ماند. (منبع: دانیل بارتکو و گروهبان سولیوان).

د - منبع که صندوقدار کلوب افسران، مرکز اجتماعات آرمیش مگ است گفت در ساعت 11:40 روز 9 دسامبر 78 تلفنی در کلوپ داشته که تلفن کننده دو بار تهدید کرده «می خواهد بمبی در آنجا کار گذارد.» منبع این حرف را باور کرد و گفت [فریاد زد - م] بمب گذاری شده

ص: 545

است، آنگاه مکالمه قطع شد. تلفن کننده انگلیسی دست و پا شکسته ای صحبت می کرد و احتمالاً ایرانی بوده است. به دنبال آن پرسنل کلوپ با کمک AFOSI به جستجو در ساختمان پرداختند، ولی هیچ بسته یا شیء مشکوک مشاهده نکردند. (منبع: محمد مهاروف [یا معروف - م] ارزیاب AFOSI: پیتر هیودال).

ه - منبع دستیار وابسته هوایی آمریکا در ایران است و مطالب زیر را ارائه داده است: در حدود ساعت 12:00 روز 9 دسامبر، کوکتل مولوتفی به داخل منزل یکی از کارکنان آمریکایی شرکت هواپیماسازی لاکهید پرتاب شد. منزل شخص مذکور روبروی منزل منبع و در شماره 9 کوچه 1 در شمال شرقی تهران قرار دارد. این وسیله به داخل اطاق افتاد و در نتیجه بر اثر آتش سوزی کوچکی که بر پا شد، آسیبهایی مختصر به اثاثیه منزل و اموال خصوصی نامبرده وارد آمد. هیچ کس مجروح نشد. پنجره ای که شکسته فقط 5/1 متر از سطح خیابان ارتفاع دارد. پلیس ایران عکس العمل نشان داد. (منبع: سروان هاری جانسن، گروهبان جیمی استات).

نظریات تهیه کننده: پرتاب بمب آتش زا به منزل شماره 9 کوچه اول شمال شرق تهران درست آن طرف خیابان و روبروی منزل سروان جانسون رخ می دهد. روز 7 دسامبر 78 در تلاش مشابهی سعی کرده بودند منزل جانسون را به آتش بکشند. در 7 دسامبر 78 منازل سایر آمریکاییهای این منطقه نیز هدف بمب آتش زا قرار گرفته اند. اقدامات امنیتی فوق العاده ای که از روز 5 دسامبر صورت گرفته شامل جستجوی اتومبیلهایی می شود که به این منطقه و محله وارد می شوند. محافظین و مأمورین انتظامی نسبت به احتمال ورود بمب به منطقه ناحیه خلیج بسیار حساس هستند. هرچند جامعه آمریکایی [مقیم تهران] همچنان شبی یک بمب آتش زا را تجربه می کند، تعداد حوادث ضدآمریکایی در تهران در دو روز گذشته اندکی کاهش یافته است، و این ممکن است نشان از مشغله هایی باشد که برای فعالیتهای مذهبی و ضددولتی روزهای 10 و 11 دسامبر تدارک می بینند.

اقدامات مخالفین در تهران (9 و 10 دسامبر)

سند شماره 289 استفاده محدود اداری شماره گزارش: 166903187810 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: اقدامات مخالفین در تهران (9 و 10 دسامبر) 16- خلاصه: در 10 دسامبر مقامات حکومت نظامی، خطی شمالی - جنوبی در تهران ایجاد کردند و به هیچ کس اجازه عبور از عرض این خط را ندادند. تظاهرات مسالمت آمیزی در نیمه جنوبی شهر گزارش شده است.

22- جزییات:

ص: 546

الف- (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات بررسی نشده است. طرحها و سیاستها را نبایستی به طور انحصاری بر اساس این گزارش اخذ کرد یا تغییر داد.

ب- منبع از کارکنان ن 72 AFOSI است و اظهار می دارد که در شبهای 9 و 10 دسامبر 78، دو تانک، یک نفربر زرهی و گروهی سرباز برای حفاظت از ساختمان هتل اوین گمارده شده بودند. در این هتل اعضای ارتش آمریکا به همراه خانواده هایشان زندگی می کنند و یا کسانی هستند که تازه واردند و یا برای ترک ایران به طور موقت در این هتل به سر می برند. مأمورین انتظامی به آمریکاییها اجازه ترک هتل را نمی دادند.

(منبع: سرگروهبان راد دوگلاس، گروهبان ترنس اولیس. ن 72 AFOSI).

ج- منبع مرکز خبری نمایندگی سفارت آمریکا است و اطلاعات کلی زیر را در رابطه با فعالیتهای محرز روزهای 9 و 10 دسامبر تهران ارائه داده است:

(1) روز 9 دسامبر 78، در سراسر شهر تظاهرات آرامی برپا شد. گهگاه صدای تیراندازی هم به گوش می رسید. منع عبور و مرور به ساعات 23:00 و 5:00 کاهش یافت تا در روزهای 9 الی 11 دسامبر فعالیتهای مذهبی میسر گردد. فرودگاه تهران از ساعت 1000 روز 10 دسامبر تا ساعت 1000 روز 12 دسامبر تعطیل شد. هواپیمایی ایران تمام هواپیماهایش، غیر از چهار فروند را از محل خود حرکت داده، و روز 9 دسامبر نیروی هوایی شاهنشاهی موتور بسیاری از هواپیماهایش در فرودگاه را روشن کرده بود، که احتمال نقل مکان این هواپیماها را مطرح می سازد. در روز 9 دسامبر در جاهای مختلف کودکان اقدام به پخش اعلامیه های ضددولتی نموده اند، و بعد از ظهر همان روز هلیکوپترها اعلانهایی به طرفداری از دولت فروریختند.

(2) روز 10 دسامبر 78، مقامات حکومت نظامی (MLA) خطی شرقی غربی در شهر تشکیل داده و هیچ حرکتی را در عرض این خط اجازه نمی دهند. خط از پارک وی ونک در غرب شروع شده و در خیابان ملاصدرا، خیابان پهلوی، شمال بلوار پهلوی، شرق کوروش کبیر، جنوب مسجد آبی، شرق سلطنت آباد، شمال گلستان 5، شرق و سپس شمال به طرف لویزان ادامه می یابد. MLA به تظاهرات اجازه عبور می دهند ولی هیچ یک از شرکت کنندگان حق عبور از عرض این خط را ندارند. گروه بزرگی از تظاهرکنندگان که حدود 7 تا 10 هزار نفر تخمین زده شده اند در محل مسجد آبی جمع شده و در سمت جنوب به راه افتادند. سایر گروههای کوچکتری که در بخشهای دیگر شهر تشکیل شده بودند و در جنوب خط MLA قرار داشتند نیز به طرف جنوب به راه افتادند. حدود ساعت 11:30، راهپیمایان که اینک تقریباً 30 هزار نفر شده بودند به طرف شاهرضا به راه افتادند، و عده ای هم از قبل در این خیابان به سوی شهیاد در حرکت بودند که در نزدیکی فرودگاه و جنوب غربی تهران قرار دارد. در شمال تهران هم تظاهرات آرام و پراکنده ای برپا شد که تمامی بدون حادثه ای به پایان رسیدند.

ارزیاب: گروهبان ری. اسپنگلر، ن 72 AFOSI).

د- منبع افسر امنیتی شرکت راکول اینترنشنال است و قابل اعتماد می باشد. وی مطالب زیر

ص: 547

را گزارش داده است: راننده محلی اش (منبع فرعی) که از نظر منبع شخص قابل اعتمادی است گزارش داده که شب 10 دسامبر 78 در یک نشست در مسجد آبی شرکت کرده است. در صحبتهایی که نامبرده با حضار آن مجلس داشته مشخص شده که عده زیادی از مردم به سمت جنوب کوروش کبیر و شاهرضا راهپیمایی خواهند کرد و در آنجا به سخنرانی آیت الله طالقانی گوش خواهند داد. راهپیمایان سپس به سوی یادبود شهیاد حرکت خواهند کرد و به احتمالی هم به سوی قصر راه خواهند افتاد. (منبع: توماس هانت، گروهبان فیلیپ استارک، ن 72 AFOSI).

نظریات تهیه کننده: ظاهراً مقامات حکومت نظامی تصمیم گرفته اند فعالیتهای مذهبی را متوقف کنند و راهپیمایی ها ثمری نخواهند داشت. غیر از خون ریزیهای فراوان. تا به امروز خشونت قابل ملاحظه ای گزارش نشده است. خط MLA توانسته شمال تهران که غالب خارجیها در آن بخش ساکن هستند را ایمن سازد. فعالیتها فعلاً همانطور که در بند «د» از قول منبع فرعی گفته شد پیش می روند. آیت الله طالقانی از مخالفین سرسخت و قدیمی شاه بوده و آیت الله خمینی وی را یکی از معاونین اصلی خود در ایران خوانده است. احتمال راهپیمایی از شهیاد به قصر (احتمالاً نیاوران یا سعدآباد) خیلی زیاد نیست زیرا هر کدام حدود 20 کیلومتر با شهیاد فاصله دارند. اگر این اتفاق بیفتد و هدف نیاوران باشد، راهپیمایی درست از مقابل مرکز اجتماعات آرمیش مگ خواهد گذشت.

خشونتهای اخیر در اصفهان

سند شماره 290 استفاده محدود اداری10 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: خشونتهای اخیر در اصفهان 16- خلاصه: خشونتها در اصفهان در روزهای 7 و 8 دسامبر 79، جان شش سرباز و سرانجام 5 فرد معمولی را گرفت. ژاندارمری ایران گزارش از تهدید اتومبیل شخصی یک سرهنگ ایالات متحده آمریکا را گزارش می کند.

22- جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی مطالب بررسی نشده است. طرحها و سیاستها را نباید فقط بر اساس این گزارش اخذ کرد یا تغییر داد.

ب - منبع مطالب زیر را گزارش کرده است:

(1) روز 7 دسامبر 78، هنگامی که سربازان حکومت نظامی مشغول رفع موانعی آتش زا که از سوی تظاهرکنندگان در خیابانهای شمال اصفهان کارگذاشته شده بود، بودند ناگهان یک بشکه محتوی مواد آتش گیر منفجر شد و شش سرباز کشته شدند.

ص: 548

(2) روز 8 دسامبر، آیت الله خادمی یکی از روحانیون ضددولتی به زور از منزلش به مسجد مصلی در نزدیکی فرودگاه اصفهان برده شد. در این حال در سراسر شهر اعلام شد که آیت الله خادمی در مسجد مصلی سخنرانی خواهد کرد. مردم به سوی این مسجد راه افتادند. یک گروه از سربازان حکومت نظامی با مردم گلاویز شدند، ولی بعداً به آنها اجازه عبور دادند. در همان زمان گروه دیگری از مردم که رهسپار مسجد بودند از جهت مقابل رسیدند، و در نتیجه، ولی احتمالاً ناآگاهانه، سربازان را محاصره کردند. سربازان ظاهراً حس کردند که به دام افتاده اند، نگران شده و اقدام به تیراندازی کرده و در نتیجه 5 نفر از تظاهرکنندگان را کشتند.

(3) روز 8 دسامبر 78، تظاهرکنندگان شعبه بانک صادرات خیابان چهار باغ را به آتش کشیدند. مدیر بانک به یک گروه سرباز در همان حوالی که مجهز به وسایل آتش نشانی هم بودند متوسل شد. به وی گفته شد سربازان دستوری جهت کمک ندارند.

(4) روز 8 دسامبر 78، مقامات ژاندارمری ایران به صاحب ملک ارتش آمریکا در اصفهان سرهنگ دوم توماس کویپرز خبر دادند که شخصی تلاش کرده تا در خودروی وی بمب گذاری کند. (گروهبان رابرت هافمن ن 7201).

نظریات تهیه کننده: فعلاً اطلاعی در دست نیست که آیا بشکه مواد آتش زا عمداً جهت راهبندان به کار گرفته شده یا نه، ولی با توجه به نتایج کار، ممکن است در آینده عمداً مورد استفاده قرار گیرد. احتمالاً دولت هیچ نقشی در بردن آیت الله خادمی به مسجد مصلی نداشته، والا مشخص است که خود تجمع جمعیتهای عظیمی در آن مسجد را ایجاد کرده است. از دیرباز زور و تهدید از سوی معارضین علیه اعضای خودشان به کار برده می شده، و ممکن است این بار هم یکی از همان موارد باشد. در روز 26 نوامبر 78 منزل مسکونی سرهنگ دوم کویپرز مورد حمله با بمب قرار گرفت، و سبب شد تا نامبرده به محل دیگری در اصفهان نقل مکان کند.

اخبار مربوط به بمب گذاری در ماشین سرهنگ نامبرده به بخش ارتش آمریکایی سفارت آمریکا در تهران گزارش شده است. اطلاعات تکمیلی دیگری درباره خشونتهای اصفهان در روز 8 دسامبر 78 در گزارشات شماره 16690311 و 031478 منعکس شده است.

راهپیمایی عظیم 10 دسامبر در تهران

سند شماره 291 استفاده محدود اداری شماره گزارش: 166903207810 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران به: فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن موضوع: راهپیمایی عظیم 10 دسامبر در تهران 16- خلاصه: راهپیمای مسالمت آمیز نزدیک به یک میلیون نفر در 10 دسامبر 78 در تهران

ص: 549

گزارش شده است. نه اقدامات خشونت آمیز و نه اقدامات ضدآمریکایی، گزارش نشده است.

22- جزییات:

الف - (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات بررسی نشده است. طرحها و سیاستها را نباید منحصراً بر اساس این گزارش اخذ کرد و یا تغییر داد.

ب - منبع MIC (مرکز خبری نمایندگی) سفارت آمریکاست که اطلاعات دو مقام سفارتی را گزارش می کند.

در ساعت 13:45 روز 10 دسامبر 78، دو مقام سفارتی که در نقطه ای مشرف به میدان شهیاد و به فاصله 400 متری از آن قرار داشتند و همچنین حین بازگشت به سفارت آمریکا، شاهد تظاهراتی عظیم در خیابان شاهرضای تهران بودند که شرکت کنندگان آن حدود 1 میلیون نفر تخمین زده شده اند. حدود 1000 نفر به ساختمان شهیاد رسیده بودند و بقیه راهپیمایان در تمام خیابانهای شرقی منتهی به میدان شهیاد را که تا جنوب سفارت ادامه می یافت در حرکت بودند که فاصله ای حدود 5/7 کیلومتر را دربر می گیرد.

زنها جداگانه ولی در حالیکه راهپیمایان مرد آنها را محاصره کرده بودند در راهپیمایی شرکت داشتند. به نظر می رسید که راهپیمایی ها سازماندهی خوبی دارند و رهبرانی آنها را هدایت می کردند. شعارهایی داده می شد، ولی تظاهرات به طور کلی آرام بود.

(منبع: گروهبان رونالد وینینگهام ن 72 AFOSI).

ج- منبع افسر رابط شهربانی ایران با سفارت آمریکا جهت اقدامات پشتیبانی آمریکا می باشد و اظهار داشت روز 10 دسامبر 78 ساعت 15:00 اطلاعات زیر را از یک افسر پلیس دیگر که در مقر فرماندهی شهربانی تهران کار می کند دریافت داشته است:

جمعیت بزرگی که اوایل امروز به میدان شهیاد آمده بودند به آرامی متفرق شده و مردم در حال مراجعت به منازلشان می باشند. کسانی که در غرب و مرکز تهران زندگی می کنند به منازل و محله خود رسیده اند، در حالیکه بقیه ایرانیها به سمت شرق و میدان بهارستان در جنوب تهران در حال حرکتند و عده ای هم به سوی میدان ژاله و منازل خود رهسپارند. امروز فعالیتها صلح آمیز بود، هر چند دیده شده عده ای از مردم پرچمهای شوروی را حمل می کرده اند. عده ای که به قول منبع در حدود خیابانهای کوروش کبیر و ظفر (شمال مسجد آبی) قصد ایجاد بلوا داشتند، متفرق شدند. منبع انتظار دارد که همین تعداد از مردم در تظاهرات روز 11 دسامبر هم شرکت کنند.

(منبع: سرگرد رضائیان از شهربانی ایران؛ گروهبان سولیوان ن 72).

نظریه تهیه کننده: علیرغم تعداد تظاهرکنندگان تهرانی، هیچ خشونتی گزارش نشده است. هیچ اقدام ضدآمریکایی هم گزارش نشد. آیا اینها همه اش از قبل طراحی شده یا نتیجه باران سنگینی بود که در طول عصر و شب 10 دسامبر 78 روی تهران بارید، تعیین این امر ممکن نیست.

گزارش وضعیت ایران، شماره 37، 10 دسامبر 78

ص: 550

سند شماره 292 سری10 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 311897به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 37، 10 دسامبر 78 1- در ساعت 5 بعد از ظهر به وقت تهران، تظاهرات عظیم امروز در حال پایان است و تظاهرکنندگانی که به میدان «شهیاد» واقع در نزدیکی فرودگاه آمده بودند، از همان مسیر شرقی - غربی مراجعت می نمایند. سفارت آمریکا در تهران گزارش می دهد که جمعیت به راحتی بالغ بر چندصد هزار نفر بود. گزارشگران مطبوعات تعداد شرکت کنندگان را یک میلیون نفر تخمین می زنند. حرکت جمعی بی نهایت منظم بود و سفارت گزارش می دهد که در طی روز، شهر فوق العاده آرام بود.

2- مقامات امنیتی، در شمال مسیر تظاهرات، یعنی جایی که بسیاری از هتلهای بزرگ، جامعه خارجیان و قصر شاه در آنجا قرار دارد، یک کمربند حفاظتی ایجاد کردند.

3- در شهرهای دیگر ایران نیز تظاهرات عظیم و مشابهی برگزار شد و دولت ظاهراً در آن شهرها نیز جانب احتیاط را رعایت کرده و سربازان را دور از مسیر تظاهرات نگه داشت؛ هر چند که آنها در صورت لزوم آماده پاسخگویی سریع بودند.

4- ساعات بعد، لحظاتی بحرانی خواهد بود، زیرا که جمعیت متفرق شده از تظاهرات در حالیکه نظم مستحکم سابق را ندارند مراجعت خواهند کرد و ممکن است که تصمیم بگیرند تا قصد و غرض مقامات امنیتی را بیازمایند.

5- کاهش تولید نفت ادامه دارد. مجموع تولید برای روز 10 دسامبر، به طور آزمایشی تخمین زده می شود که 7/1 میلیون بشکه باشد و فردا نیز انتظار می رود که 4/1 و یا 5/1 میلیون بشکه باشد. این کاهش ناشی از توقف تدریجی واحدهای تولید در گچساران به عنوان یک حوزه بزرگ می باشد. کریستوفر

گزارش وضعیت ایران، شماره 38، 10 دسامبر 78

سند شماره 293 سری10 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 312183به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 38، 10 دسامبر 78 1- تا هنگام شروع حکومت نظامی در ساعت 11 شب در تهران، هنوز گزارشی از برخوردهای خشونت بار بین تظاهرکنندگان و پلیس نرسیده است. در قسمت جنوبی موانع پلیسی که دولت به منظور مجزا کردن مناطق شمال شهر احداث نموده هیچ نیروی امنیتی قابل توجهی مشاهده نمی شود. تعدادی از سربازان در داخل محوطه ها از جمله در سفارت ما مستقر می باشند.

ص: 551

2- مخالفان مطمئناً در آزمایش امروز که در آن توانایی به حرکت درآوردن جمعیت عظیمی از مردم در یک تظاهرات صلح آمیز و با انضباط را به نمایش گذاشتند، ادعای پیروزی خواهند کرد.

دولت می تواند از اینکه از خشونت پرهیز شده، احساس رضایت کند و به خاطر خویشتن داری که توسط نیروهای امنیتی نشان داده شده، به خود ببالد.

3- شواهد نشان می دهد که فردا هم ممکن است مجدداً تظاهرات وسیعی در تهران و شهرهای دیگر تکرار شود. فردا روز اوج سوگواری (عاشورا) است که در شرایط عادی مهم احساسات مذهبی به شدیدترین حد خود می رسد.

به علاوه افرادی که به خاطر ترس از خشونت از تظاهرات امروز کناره گرفتند، ممکن است مایل به شرکت در راهپیمایی فردا باشند. لذا اگر نظم از بین برود، امکان بالقوه عظیمی برای درگیری با نیروهای امنیتی وجود خواهد داشت.

4- سفارت هیچ گزارشی در مورد حوادثی که در 24 ساعت گذشته شامل حال آمریکاییان شده باشد ارسال ننموده است. به ظاهر تقاضا برای خروج از ایران به میزان زیادی کاهش یافته است هر چند که چند شرکت در حال طرح ریزی انتقال خانواده های کارکنان خود در اواخر این هفته هستند.

5- اگر فردا هم آرام باشد، اوضاع برای مذاکره بین دولت و مخالفان بسیار بهبود خواهد یافت. با این حال هیچ نشانه ای در دست نیست که نشان دهد چهره های برجسته مخالفان از اصرار علنی مبنی بر اینکه شاه باید به عنوان یک شرط اجتناب ناپذیر برای هرگونه توافقی به کنار رود، کاسته باشند. کریستوفر

گزارش مقدماتی سیاسی - امنیتی، 10 دسامبر 78

سند شماره 294 خیلی محرمانه10 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12089به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش مقدماتی سیاسی - امنیتی، 10 دسامبر 78 خلاصه: دهم دسامبر، روزی گرفته، مه آلود، معتدل و مناسب برای اولین روز از دو روز عزاداری شدید (تاسوعا و عاشورا) می باشد. طبق توافقهای قبلی، ارتش و پلیس از مناطق جنوب شهر بیرون رفته و صحنه را برای عزاداری و تظاهرکنندگان خالی گذاشته اند. چند صد هزار نفر در خیابان شاهرضا واقع در مرکز شهر جمع شده و در جهت غرب به سمت بنای یادبود شهیاد در نزدیکی فرودگاه که رهبران مذهبی و سیاسی سخنرانی می کنند، راهپیمایی کرده اند. هیچ گونه خشونت و تخریب گزارش نشده است. به احتمال خیلی زیاد این مسئله پس از پایان سخنرانیها و موقعی که مردم به خانه ها برمی گردند، رخ خواهد داد. پایان خلاصه.

1- طبق برنامه های قبلی، صبح روز دهم دسامبر (تاسوعا) ارتش و نیروهای پلیس از 3/2

ص: 552

جنوب شهر تهران خارج شدند. واحدهای نظامی احتیاطی باقی مانده در این قسمت شهر به نقاطی دور از انظار مردم منتقل شدند. برای مثال جوخه ویژه حفاظت از محوطه سفارت کامیون خود را به داخل محوطه آورده و در پشت مقر سفیر، پارک کرده است. وضعیتهای مشابه این مورد در نقاط حساس دیگر هنوز تحت حفاظت قرار دارند.

2- 3/1شمال شهر که شامل کاخهای سلطنتی، مراکز فرماندهی ارتش و مناطق مسکونی طبقه مرفه است، تمرکز سربازان زیاد است. تقریباً در طول خیابان اردشیر بابکان سنگرهایی در مسیر شرق و غرب برپا شده و حرکت تمام وسایط نقلیه از مسیر این سنگرها شدیداً کنترل می گردد. ظاهراً در پیش بینی خشونتهای احتمالی چند صد هزار نفر از اهالی تهران در تاریخ 9 دسامبر شهر را ترک کرده اند.

3- حدود ساعت 9 صبح، مردم در نقاط مختلف شهر در مساجد جمع شدند و با نظم کامل به طور نسبتاً آرام جهت تجمع در خیابان شاهرضا حرکت کردند، خیابان شاهرضا در جهت شرق و غرب از میدان شهناز تا دانشگاه تهران امتداد دارد و در آنجا به خیابان آیزنهاور می پیوندند و تا بنای یادبود شهیاد در نزدیکی فرودگاه مهرآباد ادامه می یابد. گروههای فرعی راهپیمایان مرکب از زنان و مردان که هر کدام بین 1000 تا 2000 نفر بودند شعارهای مذهبی سر می دادند و تصاویری از خمینی حمل می کردند. پلاکاردهای سیاسی خیلی کمی مشاهده می شد، اما در طول خیابان شاهرضا دیوارها از پوسترهای ضدشاه پوشیده شده بود. این گروهها در خیابان شاهرضا به هم پیوسته و با تشکیل واحدهای بزرگتر به سمت غرب حرکت می کردند. در ساعت 3 بعد از ظهر تعداد جمعیت که بیشتر از سه مایل تا میدان شهیاد امتداد می یافت تا چند صد هزار نفر تخمین زده می شد.

4- مردم در طول مسیرهای راهپیمایی منظم بوده و از انجام هرگونه عمل تخریب اجتناب کرده اند. فروشندگان دوره گرد در پیاده روها به مردم شربت داده و با بلندگوهای دستی مردم را راهنمایی می کردند. در این چند ساعت اوضاع آرام و تحت کنترل بوده است.

5- مردم با رسیدن به فضای باز دور میدان شهیاد در اطراف پراکنده می شدند تا به سخنان رهبران مذهبی و سیاسی گوش فرادهند. چنین به نظر می رسد که آیت الله طالقانی، قائم مقام آیت الله خمینی شخصیت اصلی روحانی در جایگاه در میدان شهیاد باشد. همچنین قرار است که چند تن از رهبران جبهه ملی از جمله سنجابی که اخیراً از زندان آزاد شده در برنامه باشند. و اگر چه انتهای صف راهپیمایان هنوز از مقابل دانشگاه تهران عبور نکرده است، ولی برنامه های رسمی تا ساعتی دیگر در میدان شهیاد پایان یافته و انتظار می رود که راهپیمایان به خانه ها یا محلهای تجمع اولیه شان برگردند.

6- اگرچه مأموران امنیتی در تماس با سفارت در مورد اینکه امروز بعد از این دیگر هیچگونه، تکرار می کنم هیچگونه مشکلی پیش نخواهد آمد، بی اندازه اظهار اطمینان کرده اند ولی ما احساس می کنیم که این احتمال وجود دارد گروههایی که در اثر سخنرانیهای میدان

ص: 553

شهیاد تحریک شده اند، در غیاب نظم راهپیمایی صبح، می توانند باعث مواردی از خشونت و تخریب شوند. مخصوصاً چنین امکانی محتمل است، چرا که امشب منع عبور و مرور شبانه به ساعت 23 تغییر یافته است.

7- بخش زیادی از آمریکاییان در تهران، در شمال کمربند امنیتی ای که سربازان پلیس در طول خیابان اردشیر بابکان کشیده اند زندگی می کنند و در صورت بروز هرگونه حادثه ای توسط نیروهای امنیتی تمرکز یافته محافظت می شوند. در نتیجه احتمال خطر اندکی وجود دارد. روز یازدهم دسامبر که مصادف با روز عاشورا است کمتر شکل راهپیمایی رسمی رعایت خواهد شد و به همین ترتیب مقررات دور نگه داشتن سربازان از انظار و خیابانها توسط نیروهای امنیتی به اجرا درخواهد آمد.

8 - این گزارش بدین جهت زود ارسال می شود که گوشه ای از حوادث تهران را تا این ساعت برای آن وزارتخانه ترسیم کرده باشیم. بخش دوم گزارش نیز که در مورد وضعیت شهرهای دیگر است، بعداً ارسال خواهد شد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 10 دسامبر، شماره 2

سند شماره 295 خیلی محرمانه10 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12093به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 10 دسامبر، شماره 2 1- خلاصه: از ساعت 6 بعد ازظهر دهم دسامبر، راهپیمایانی که در میدان شهیاد جمع شده بودند پراکنده شده و از طریق همان مسیرهایی که صبح پیموده بودند برمی گردند. ما گزارشی از خشونت و درگیری دریافت نکرده ایم. شهرهای شیراز، اصفهان و تبریز نیز شاهد حرکت منظم و آرام دستجات مردم بود. پایان خلاصه.

2- در بعد از ظهر جمعیت چند صد هزار نفری که به سمت میدان شهیاد راهپیمایی کرده بودند متفرق شدند و فعلاً از طریق همان مسیرهای راهپیمایی در حال برگشتن به مساجد هستند. طبق آخرین اطلاعات ما، در طول روز هیچگونه درگیری و خشونتی نبوده است. اما هنوز 5 ساعت تا هنگام منع عبور و مرور شبانه باقی مانده و نمی دانیم آیا قصد تخطی از مقررات منع عبور و مرور شبانه وجود دارد یا خیر.

3- تا این لحظه مطلع نشده ایم که آیا اعلامیه و یا قطعنامه ای در میدان شهیاد صادر شده است یا خیر.

4- گزارشهای درهم و برهمی در مورد آنچه فردا یازدهم دسامبر (عاشورا) اتفاق خواهد افتاد، دریافت می کنیم. بعضی گزارشات نشان می دهند که راهپیمایی امروز تکرار خواهد شد، گزارشات دیگری حاکی از آن است که پس از مراسم و آیین های مساجد حرکت دستجات بیشتری به شکل سنتی برگزار خواهد شد.

ص: 554

5- کنسولهای ما در شیراز، اصفهان و تبریز گزارش می دهند که راهپیماییهای سازمان یافته، و آرامی در این شهرها مشابه تهران به وقوع پیوسته و هیچگونه درگیری و خشونتی نبوده است. مانند تهران نیروهای امنیتی دور از انظار تظاهرکنندگان و آماده انجام عکس العمل سریع بودند. منابع مطبوعاتی به ما گفتند که تظاهرات در تمام شهرهای کوچک و بزرگ به وقوع پیوسته و مخصوصاً مشهد بار دیگر شاهد تظاهراتی بزرگ و بدون خشونت بوده است.

سولیوان

وضعیت در ایران، 9 و 10 دسامبر 78

سند شماره 296 خیلی محرمانه شماره گزاش: 684605777810 دسامبر 1978 - 19 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت در ایران، 9 و 10 دسامبر 78 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی مربوط به وضعیت ایران از ساعت 12 به وقت محلی روز نهم دسامبر تا ساعت 14 روز دهم دسامبر می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) فهرست زیر شامل حوادث جاری روزهای نهم و دهم دسامبر 1978 است.

از بعد از ظهر تا عصر روز نهم دسامبر 78: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) 1- هلیکوپترها اعلامیه هایی را به طرفداری از شاه فرومی ریختند و اعلامیه های ضدشاه در جنوب شرقی شهر پخش می شد.

2- 565 مسافر در روز نهم دسامبر از طریق ترمینال حمل و نقل هوایی فرودگاه مهرآباد از کشور خارج شدند. (جابجایی های موقت به اضافه EML به اضافه فضای الف). شش فروند هواپیمای سی - 141 و یک فروند هواپیمای سی - 9 در عملیات حمل و نقل هوایی شرکت داشتند.

3- پرواز دربست شماره 6001 پان آمریکن به مقصد فرانکفورت - لندن در ساعت 30/20 به وقت محلی با 110 نفر نظامی و حدود 332 غیرنظامی آمریکایی فرودگاه مهرآباد را ترک کرد.

4- یک بمب آتش زا در ساعت 21 به طرف خانه یکی از کارکنان شرکت لاکهید پرتاب شد. این ساختمان بین دفتر وابسته دفاعی آمریکا و دفتر وابسته هوایی آمریکا واقع شده است. بررسی وابسته هوایی آمریکا نشان می دهد که مواد به کار رفته در این بمب ظاهراً مشابه مواد به کار رفته در بمبی است که چند وز قبل به طرف محل اقامت خود او پرتاب شده بود.

5- تلویزیون ایران در اخبار ساعت 30/20 اعلام کرد که در روزهای 10 و 11 دسامبر،

ص: 555

ساعات منع عبور و مرور به جای 21 تا 5 صبح به 23 تا 5 صبح تقلیل می یابد و هیچ گونه رفت و آمد وسائط نقلیه از شمال به جنوب و بالعکس نباید انجام گیرد و فرودگاه نیز چهل و هشت ساعت بسته خواهد بود.

دهم دسامبر 78:

1- ساعت 5: سربازانی که از در سفارت واقع در خیابان روزولت محافظت می کردند، محل را ترک کرده و به گاردهای پلیس محلی گفتند که پس فردا مراجعت می کنند.

2- ساعت 15/6: راننده دفتر وابسته دفاعی گزارش می دهد که در خیابان شاهرضا و کوروش کبیر حدود سه، چهار هزار نفر متشکل شده اند که همه مردان بین 18 تا 30 ساله هستند و لباسهای معمولی پوشیده و بازوبندهای سفید بسته اند. کودکان و وسائط نقلیه در بین آنان مشاهده نگردید.

3- ساعت 25/6: یک هواپیمای سی - 130 نیروی هوایی شاهنشاهی ایران فرودگاه را ترک کرد.

4- ساعت 55/6: گروههایی از مردم شامل زنان و کودکان دیده می شوند که مداوماً از خیابان روزولت به طرف جنوب در حرکتند.

5 - ساعت 7: سربازان ایرانی در محوطه سفارتخانه مستقر شده اند. این سربازان مرکب از 12 سرباز و 2 گروهبان هستند.

6- ساعت 30/7 قلهک: چند گروه از تظاهرکنندگان در جاده قدیم شمیران نزدیک کنسولگری انگلستان (به هم پیوستند) جاده بسته شد.

7- ساعت 30/10: تدابیر امنیتی در فرودگاه مهرآباد افزایش یافت. دو تانک چیفتن، دو پی -ام - پی و چندین کامیون نظامی که به طرف منطقه اطراف D.V.LOUNYE حرکت می کردند، مشاهده شدند.

8- ساعت 40/10: هواپیماهای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در حال پرواز به خارج از مهرآباد بودند. بین ساعت 10 تا 1045 چندین هواپیمای سی - 130 و یک هواپیمای تانکر 747 از فرودگاه مهرآباد به پرواز درآمدند. اگرچه رسماً اعلام شده است که فرودگاه مهرآباد بسته است، این امر، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران را دربر نمی گیرد و به عقیده مدیر تیم فنی نظامی، در صورت لزوم عملیات اضطراری و تخلیه افراد را نیز شامل نمی شود.

9- ساعت 11: حرکت جمعیت در تهران، دستجات از قسمتهای شمالی و جنوبی به طرف مرکز شهر حرکت کرد. سپس جمعیت، در طول خیابان شاهرضا به طرف غرب به سمت میدان شهیاد می روند. انتظار می رود که بعد از ظهر و عصر امروز جمعیت عظیمی در شهیاد گردهم بیایند. احتمالاً سخنرانیهایی توسط آیت الله ها یا رهبران مخالفان و یا هر دو انجام می گیرد. حرکات و اعمال بعدی جمعیت معلوم نیست. در حال حاضر تهدیدی از طرف جمعیت متوجه آمریکاییها یا سفارت آمریکا نیست. بیشتر جاده ها، خیابانها و کوچه ها در شمال مرکزی تهران

ص: 556

بسته شده یا تحت کنترل قرار گرفته است. این کار برای جلوگیری از حرکت غیرمجاز از شمال به طرف جنوب و بالعکس انجام گرفته است با این همه دارندگان کارتهای دیپلماتیک حق عبور دارند. برای بستن جاده ها از تانکها و واحدهای نظامی استفاده می گردد.

10- کارکنان دفتر وابسته دفاعی آمریکا طی گشتهای صبح امروزشان در شمال تهران، مشاهدات خود را اینگونه گزارش کرده اند:

الف - در خیابانهای جردن و پهلوی، یک تانک چیفتن و چهار کامیون نظامی.

ب- در بزرگراه شاهنشاهی و بلوار پهلوی، واحدهای نظامی رفت و آمدها را از بزرگراه به مسیر دیگری هدایت می کردند.

ج - اطراف منطقه قصر توپهای ضدهوایی ZU-23 مشاهده شد.

د - در سلطنت آباد، در جلوی ستاد ارتش وجود توپ ضدهوایی ZU-23 ، یک کامیون مملو از مهمات و یک کامیون حاوی سیم های خاردار آماده برای بکارگیری فوری، گزارش شد.

ه - یک تانک چیفتن و دو تانک BTR-60 در منطقه تجریش مشاهده شد.

و- کلانتری نیاوران برای سوخت خانه ها، نفت مجانی توزیع می کند.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تا این ساعت (ساعت 14 به وقت محلی) این راهپیمایی که به طور تأیید نشده ای نزدیک به نیم میلیون نفر برآورد شده است، به خوبی سازماندهی و کنترل شده است.

هیچگونه وحشیگری، آتش سوزی، شکستن وسایل یا ویرانگریهای مشابه که در گذشته دیده شده، گزارش نگردیده است. امروز بعد از ورود به میدان شهیاد و پس از متفرق شدن تظاهرکنندگان، مرحله ای بحرانی رخ می دهد. میزان بحرانی بودن اوضاع را پس از ساعت 19 بهتر می توان درک کرد.

وضعیت ایران از تاریخ 6 تا 11 دسامبر 1978

سند شماره 297 سرّی6 تا 11 دسامبر 1978 - 15 تا 20 آذر 1357 از: هیأت نظامی و گروه مستشاری نظامی آمریکا، ایرانبه: ستاد مشترک ارتش موضوع: وضعیت ایران از تاریخ 6 تا 11 دسامبر 1978 1- (بدون طبقه بندی) وضعیت کلی:

در طول قسمت اول دوره گزارش راهپیمایی های کوچکی در شهرهای بزرگ ایران بر پا شد که البته شهر مشهد در میان آنها استثنا بود و هر روز گزارش هایی از برپایی راهپیمایی از این شهر مخابره می شد.

در روز 8 دسامبر [17 آذر] تظاهراتی در اصفهان برپا شد که به خشونت گرایید. در روزهای 10 و 11 دسامبر [19 و 20 آذر] گزارش هایی از برپایی تظاهرات گسترده در تهران، مشهد و اصفهان مخابره شد. بر اساس گزارش هایی، تظاهرات دهم دسامبر [10 آذر] در مشهد

ص: 557

و تظاهرات یازدهم دسامبر [20 آذر] در اصفهان به خشونت گرایید. تهدید اتباع آمریکایی و همچنین پرتاب بمب به منازل و سوزاندن خودروها نیز همچنان ادامه یافت.

2- (سرّی/غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- (سرّی - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تظاهرات (1) طبق گزارش ها در روز 7 دسامبر [16 آذر] شش سرباز که در حال بر چیدن موانع خیابانی در اصفهان بودند در حادثه ای کشته شدند. (OSI) (2) طبق گزارش ها در روز 8 دسامبر [17 آذر] وقتی که جمعیت تظاهرکنندگان چند سرباز را در خیابان محاصره کردند، 5 غیر نظامی بر اثر تیراندازی سربازان کشته شدند. (OSI) (3) طبق گزارش ها در شب های 5 تا 9 دسامبر [14 تا 18 آذر] در مشهد تظاهراتی برپا شد. (MIC) (4) طبق گزارش ها تظاهرات کوچکی در روز 6 دسامبر [15 آذر] در تهران برپا شد ولی گزارشی از برپایی تظاهرات در روزهای 7 و 8 و 9 دسامبر مخابره نشده است. (MIC) (5) بر اساس گزارش ها تظاهرات عظیمی در روز 10 دسامبر [19 آذر] در تهران، اصفهان، و مشهد برپا شد. در تظاهراتی که در مشهد برپا شد، تظاهرکنندگان به هتل هایت حمله بردند و خساراتی به آشپزخانه و محل خرید آن وارد کردند، ولی تظاهرات در تهران و اصفهان بدون خشونت بود. برآوردهایی که از جمعیت تظاهر کننده در تهران انجام شده است بین 50 هزار نفر تا یک میلیون نفر است. تظاهرات در تهران به شکل راهپیمایی از میدان ژاله به میدان شهیاد صورت که در میانه راه نیز مردم به صف تظاهرکنندگان می پیوستند. گفته می شود که اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که گروهی تروریستی است و مسئولیت ترور برخی اتباع آمریکا را بر عهده گرفته است، وظیفه هماهنگی و کنترل راهپیمایی اخیر را بر عهده داشتند. نیروهای مجری حکومت نظامی شهر را به دو منطقه شمال و جنوب تقسیم کرده و از تردد خودرو بین این دو منطقه اکیداً جلوگیری می کنند.

البته هیچ ممانعتی از حرکت تظاهرکنندگان به عمل نیامد و نیروهای امنیتی در محل اصلی تظاهرات حضور نیافتند. جمعیت تظاهرکننده پس از رسیدن به میدان شهیاد و گوش دادن به نطق تعدادی سخنران، با آرامش از محل متفرق شد. نزدیک به 20 تا 100 هزار نفر نیز در تظاهرات اصفهان شرکت داشتند که با نظم و ترتیب صورت گرفت.

(6) گزارش شده است که در روز 11 دسامبر [20 آذر] تظاهراتی در تهران، اصفهان و مشهد بر پا شد. تظاهرات تهران منظم و صلح آمیز بود. تظاهر کنندگان بار دیگر در میدان شهیاد تجمع کردند و قطعنامه ای 17 ماده ای قرائت شد. نیروهای امنیتی نیز مانع از انجام تظاهرات نشدند. گفته می شود گروهی که شعارهای ضد دولت سر داده بودند قصد ورود به داخل جمعیت تظاهرکننده را داشتند که روحانیان و افراد دیگر مانع از این کار شدند؛ با

ص: 558

وجود این، شعارها و پلاکاردهای ضد دولت و ضد آمریکایی بیشتر از روزهای قبل به چشم می خورد. برآورد می شود که نزدیک به 210 تا 400 هزار نفر در این تظاهرات شرکت داشتند. تظاهراتی که روز 11دسامبر [20 آذر] در اصفهان برپا شد با خشونت گسترده و آتش زدن خودروها و اماکن همراه بود. گفته می شود که طی این درگیری ها 5 غیرنظامی کشته شدند و مرکز ساواک مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت. (MIC/OSI/ BBC/VOA).

ب- (بدون طبقه بندی) سیاسی (1) مقامات حکومت نظامی در تهران طی اعلامیه شماره 23 خود که در تاریخ 6 دسامبر [15 آذر] انتشار یافت نسبت به توزیع اعلامیه هایی که مبارزان را به پوشیدن لباس سربازان و یا چادر تشویق می کند به مردم هشدار داد و از آنها خواست تا در صورت مشاهده چنین اقدامی موارد فوق را به مقامات حکومت نظامی گزارش دهند. (NIRT) (2) مقامات حکومت نظامی در تهران طی اعلامیه شماره 24 مورخ 9 دسامبر [18 آذر] شروع ساعات منع آمد و شد را در روزهای 9 تا 11 دسامبر [18 تا 20 آذر] 23:00 اعلام کرد و از نیروهای امنیتی خواست تا در روزهای مذکور از نزدیک شدن به تظاهرکنندگان خودداری کنند. (NIRT) (3) در روز 11 دسامبر [18 آذر] دولت ایران تأیی کرد که استاندار همدان در روز 10 دسامبر [17 آذر] مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. ولی جزییات دیگری از این حادثه در دست نیست. (MIC) ج- اقتصاد (1) فرودگاه مهرآباد از ساعت 10:00 روز دهم دسامبر [19 آذر] تا ساعت 10:00 روز دوازدهم دسامبر [21 آذر] بسته شد. (MIC) (2) طبق گزارش کنسولگری آمریکا در تبریز کارکنان پالایشگاه تبریز در روز 7 دسامبر [16 آذر] دست به اعتصاب کامل زدند و بازار و مدارس شهر تعطیل بود. (MIC) د- (بدون طبقه بندی) تهدیدها/اذیت و آزارها طبق گزارش ها، اقدامات ضدآمریکایی زیر در طول دوره گزارش بر ضد MIC صورت گرفته است:

(1) پرتاب 5 بمب به محل سکونت آمریکایی در تهران و یک بمب در اصفهان (2) پرتاب سنگ به یک منزل مسکونی اتباع آمریکایی در تهران (3) به آتش کشیدن یک خودروی [متعلق به اتباع آمریکا] در تهران و هشت خودرو در اصفهان

ص: 559

(4) حمله به دفاتر شرکت GRUMMAN AEROSPACE در اصفهان و به آتش کشیدن آن در روز 8 دسامبر [17 آذر] (5) موارد متعدد تهدید اتباع آمریکایی از طریق تماس های تلفنی و شعارنویسی بر دیوارها 3- (سرّی- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تحلیل و بحث الف- ارزیابی J-2 و EUCOM از وضعیت ایران پیش از تظاهرات یازدهم دسامبر [20 آذر] به قرار زیر است:

تظاهراتی که در شهرهای بزرگ ایران رخ داد صلح آمیز بود و خشونت ها در روز دهم دسامبر [19 آذر] در چند ماه گذشته در پایین ترین سطح خود قرار داشت.

مخالفان مذهبی و سیاسی با برپایی تظاهرات گسترده و کنترل راهپیمایان با استفاده از نیروهای مجهز به بی سیم قدرت خود را به رخ دولت کشیدند. برآورد جمعیت تظاهرکننده در تهران متفاوت است: سفارت آمریکا تعداد تظاهرکنندگان را نزدیک به دهها هزار نفر می داند، ساواک شمار آنها را بین 200 تا 500 هزار نفر برآورد می کند و مخالفان دولت رقم 2 میلیون نفر را ذکر کرده اند. صف راهپیمایان به 9 کیلومتر می رسید و زمانی که جمعیت تظاهرکننده متفرق شد هنوز تعدادی از مردم نتوانسته بودند خود را به صف راهپیمایان برسانند. با وجود این، پلیس به منظور حفاظت از کاخ نیاوران و شمار زیاد خارجیانی که در شمالی شهر زندگی می کنند، مانع از تردد به این قسمت شده بود.

آیت الله خمینی از پاریس برپایی تظاهرات روز گذشته را یک پیروزی خواند، هر چند انتظار داشت یک میلیون نفر در تظاهرات تهران شرکت کنند. ساواک احتمال می دهد که تظاهرات امروز [11 دسامبر-20 آذر] حتی گسترده تر از روز گذشته باشد؛ هر چند پیش بینی می شود که تظاهرات فوق صلح آمیز باشد، ولی با توجه به اینکه امروز مصادف با عاشوراست احتمال بروز خشونت افزایش یافته است. علاوه بر این، گزارش شده است که مخالفان دولت قصد دارند قطعنامه ای 17 ماده ای را با بلندگو در سطح شهر قرائت کنند. گفته می شود که قطعنامه فوق روز گذشته به دلیل ترس از بروز خشونت در میان تظاهرکنندگان قرائت نشد. با وجود این، چنانچه تظاهرات امروز به صورت صلح آمیز برگزار شود، می تواند فضای لازم برای مذاکرات جدی بین شاه و اپوزیسیون را فراهم کند. (SECSTATE/AMEMB USDAO Tehran/USEUCOM/J-2/VARIOUS) ب- (محرمانه-غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تظاهراتی که روزهای 10 و 11 دسامبر [19 و 20 آذر] در تهران صورت گرفت نشان داد که دولت و اپوزیسیون کنترل بهتری بر تظاهر کنندگان اعمال کرده اند، که تا بحال دیده نشده بود. عدم مداخله نیروهای امنیتی در برپایی تظاهرات نشان داد که دولت بر نیروهای خود کنترل دارد، هر چند ممکن است تصمیم عدم مداخله از موضع ضعف اتخاذ شده باشد؛ بدین مفهوم که دولت احتمالاً به این نتیجه رسیده است که نمی تواند مانع از برپایی تظاهرات شود. از سوی دیگر، برپایی تظاهرات بدون

ص: 560

زد و خورد با نیروهای دولت از لحاظ سیاسی فایده ای ندارد زیرا فقط نشان می دهد که نیروهای اپوزیسیون می توانند یک جمعیت عظیم را کنترل کنند. گفته می شود که طی برگزاری تظاهرات در روز 11 دسامبر [20 آذر] روحانیان افرادی را که شعارهای سیاسی می دادند و یا پلاکارهایی با شعارهای سیاسی حمل می کردند از جمع تظاهرکنندگان بیرون می راندند. همین امر احتمالاً نشان می دهد که راهپیمایی فوق اصولاً هدفی مذهبی داشته و اهداف خاص و آشکار سیاسی دیگری بجز اثبات اعتقاد مردم به آرمان های مذهبی را دنبال نمی کرده است.

ج- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) USEUCOM گزارش داده است که بریتانیا ارزیابی خود را از تحولات سیاسی احتمالی در ایران و پیامدهای آن برای غرب از سر گرفته است: ناآرامی های جدی ممکن است هر آن در ایران رخ دهد که می تواند موجب بروز یک رویارویی دیگر و تغییر رژیم گردد. بریتانیایی ها در مورد نوع حکومت آینده ایران سه احتمال را در نظر دارند: یک هیئت حاکمه نظامی، یک جمهوری اسلامی، و یا یک رژیم کمونیست یا چپ افراطی. تحقق مورد سوم از همه بعیدتر به نظر می رسد. حکومت آینده ایران با مشکلات اقتصادی جدی روبرو خواهد بود، و مخالفت های مدام با آن حکومت فوق را با دغدغه حفظ موقعیت خود در داخل مشغول خواهد ساخت. حتی اگر شاه هم بر سر قدرت باقی بماند، منافع استراتژیک غرب تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، زیرا شاه توانایی یا تمایل کمتری به انجام تعهدات دفاعی اش از جمله سنتو و کمک به رژیم هایی مانند عمان خواهد داشت. چنانچه ضعف ایران منجر به گسترش فعالیت های براندازی در خلیج [فارس] شود، تهدیدی جدی متوجه بحرین خواهد شد. این مسئله همچنین ممکن است عراق را بر آن دارد تا با تجدید ادعای مالکیت کویت سعی در استقرار سلطه خود بر منطقه خلیج [فارس] داشته باشد. اگر بجای شاه یک هیئت حاکمه نظامی بر ایران حکومت کند، اهداف استراتژیک تغییری نخواهد کرد، چرا که دولت فوق نیز به صرف هزینه های هنگفت نظامی ادامه خواهد داد، هرچند ممکن است مشکلات اقتصادی برای آن محدودیت ایجاد کند. البته حکومت فوق با مخالفت مدام گروههای مخالف مواجه خواهد شد و چنانچه ناگزیر به نظر می رسد دست به سرکوب مخالفان بزند، همکاری با آن و پذیرش آن در مقام یک هم پیمان برای غرب دشوار خواهد شد. لندن احتمال می دهد که چنانچه یک جمهوری اسلامی در ایران تشکیل شود، حکومت فوق تحت نفوذ خمینی باشد، استقلال خود را حفظ و اهدافی ناسیونالیستی را دنبال کند. این حکومت احتمالاً مناسبات خود را با غرب و اتحاد شوروی کاهش خواهد داد و از پیمان سنتو خارج خواهد شد. با وجود این، حکومت فوق باید به منظورحفظ قدرت نظامی اش و بهره مندی از کمک های نظامی غرب تا حد معقولی با غرب رابطه داشته باشد، هر چند صادرات نفت به اسراییل و احتمالاً افریقای جنوبی را قطع خواهد کرد. چنانچه یک حکومت چپ افراطی بر سر کار بیاید، مسلماً با اتحاد شوروی همکاری خواهد کرد، ولی برای تأمین ارز مجبور است مناسبات تجاری نزدیکی با غرب داشته

ص: 561

باشد و به آن نفت بفروشد. با وجود این، حکومت فوق مسلماً از پیمان سنتو خارج می شود و احتمالاً سعی می کند با افزایش قیمت نفت، غرب را تضعیف کند (JIC London).

گزاش وضعیت ایران، شماره 39، 11 دسامبر 78

سند شماره 298 سری11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 312219به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزاش وضعیت ایران، شماره 39، 11 دسامبر 78 1- برای دومین روز، صدها هزار ایرانی جهت ابراز مخالفت با شاه، در خیابانهای خیس و باران خورده تهران دست به راهپیمایی زدند. باز هم سربازان و پلیس در صحنه حاضر نبودند، و رهبران مخالفین، کنترل خوبی بر جمعیت داشتند. سفارت تخمین می زند که جمعیت امروز، قدری بیشتر از دیروز و حرکاتشان با صراحت بیشتری سیاسی بود. شعارهای ضدشاه بیشتری داده می شد و طبق گزارش یونایتدپرس احساسات ضدآمریکایی و ضدخارجی شدیدتری ابراز می گردید.

2- هیچگونه رویداد خشونت آمیزی به هنگام پراکنده شدن مردم طی عصر امروز گزارش نشده است. و نیز گزارش نشده که آسیبی به آمریکاییان رسیده باشد. در تبریز راهپیمایان از مقابل کنسولگری ما که با درخواست پایین آوردن پرچم موافقت شده بود، عبور نمودند ولی هیچگونه خشونتی رخ نداد و کنسول نیز از پذیرفتن تقاضای دولت مبنی بر ترک کنسولگری به وسیله «هلیکوپتر» امتناع نمود. تظاهرات مسالمت آمیز مشابهی در اصفهان، شیراز و دیگر شهرهای ایران برگزار شد. گزارش شده که استاندار همدان پس از حمله دیروز که توسط ناشناسی صورت گفت، در یکی از بیمارستانهای تهران در وضعیت وخیمی قرار دارد. محافظ او به هنگام حمله کشته شد. کریستوفر

تظاهرات عاشورا - شواهد اولیه

سند شماره 299 سری - انتشار محدود11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12095به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تظاهرات عاشورا - شواهد اولیه 1- تظاهرات صلح آمیزی که در تاریخ 10 دسامبر در تهران صورت گرفت، توسط رهبران مذهبی و نمایندگان بازار تدارک دیده شده بود. در هر حال ترتیبات لازم برای سازماندهی این تظاهرات و کسب تفاهم با مأمورین امنیتی دولت ایران توسط نمایندگان جبهه ملی صورت گرفت. در جریان تظاهرات کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، مورد توجه واقع شد و از طرف مردم استقبال خوبی از وی به عمل آمد.

2- اردشیر زاهدی که مذاکره کننده اصلی دولت برای برنامه راهپیمایی بود، در غروب آن

ص: 562

روز به من گفت: که تعدادی از افراد ما نیز در این تظاهرات شرکت کردند و سعی نمودند که آن را به سوی اعتدال سوق دهند. وی همچنین متذکر شد که «عده ای از میانه روها» به جای عکس خمینی، عکس شریعتمداری را حمل می کردند.

3- تمام اینها نشان دهنده همکاری بین دولت و رهبران میانه رو می باشد تا بدین ترتیب رهبران سیاسی میانه رو به هزینه خمینی کسب وجهه کنند. برای شاه چنانچه متعاقباً بخواهد با جبهه ملی به عنوان طرف اصلی برای تشکیل یک دولت ائتلافی مذاکره کند، این تاکتیک خوبی است. پیش از این سناتور مصباح زاده در بحث درباره ضعف سیاسی جبهه ملی به ما گفته بود، در صورتی که خواسته شود، نشریات کیهان می توانند در عرض چند هفته از اینها قهرمان ملی بسازند. موقعی که چند روز پیش من او را برای آخرین بار دیدم، به من گفت: که درصدد است بعد از عاشورا دست به انتشار چیزی شبیه روزنامه بزند.

4- به طور خلاصه به نظر می رسد که اقداماتی در جریان است تا از طریق بازی با افکار عمومی، جبهه ملی با زیرکی، رهبریت مخالفین را از دست خمینی بیرون آورد. شاه همیشه استدلال کرده است که وی می تواند با جبهه ملی در مورد تشکیل یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی مذاکره کند ولی با خمینی هرگز.

5- زاهدی معتقد است که گروههای خمینی از این تاکتیک آگاهند و ممکن است تظاهرات 10 دسامبر (تاسوعا) را یک پیروزی برای میانه روها به شمار آورند، بنابراین ممکن است که بخواهند تظاهرات 11 دسامبر (عاشورا) را به خشونت بکشانند. خصوصاً این که خمینی نیز در بیانیه اش از جاری شدن «رود خون» در عاشورا سخن گفته است.

6- فعالیتهای صبح عاشورا نشان نمی دهد که چه اتفاقی خواهد افتاد، تعداد کمتری از تعدادی که در روز تاسوعا جمع شده بودند، صبح خیلی زود شروع به اجتماع نمودند و به طرف خیابان شاهرضا به راه افتادند. چهره خیابان شاهرضا به خودی خود خیلی کم جمعیت تر از روز 10 دسامبر است که در آن روز تمام گروهها خود به خود به سمت غرب و به سوی شهیاد روانه شدند. از نزدیک شهر جنب و جوش بی هدف قابل توجهی به چشم می خورد.

7- گروههایی هم نزدیک سفارت به برگزاری برنامه های خاص عاشورا، که عبارتند از سینه زنی و زنجیرزنی، مشغول هستند. (یکی از گروهها به منظور استفاده تبلیغاتی در مقابل فیلمبرداران تلویزیونی و عکاسان که بر یک کامیون سوار بودند، پیراهنشان را درآوردند و شروع به سینه زنی کردند و با تمام شدن کار عکاسان، آنها نیز پیراهن خود را پوشیده و به سوی جنوب رهسپار شدند).

8- اگر رهبران گروه خمینی بخواهند برای به دست گرفتن کنترل اوضاع، تظاهرات عاشورا را به خشونت بکشانند، بدون شک خواهند توانست تظاهرکنندگان کافی با حالتی کاملاً تحریک شده و احساساتی برای شعله ور کردن خشونت بیایند. (همین حالا گزارشاتی دریافت داشته ایم مبنی بر اینکه عاملان تحریک کننده ای به جمعیت توصیه می کردند کاخ رضاشاه را که

ص: 563

بدون شک توسط ارتش از آن محافظت می شود، به آتش بکشانند.

9- از طرف دیگر، اگر رهبران گروه خمینی احساس کنند که از تسلط کافی بر عناصر مؤثری در مناطق نفتی، سیستم بانک و ادارات برای ادامه اعتصابات برخوردارند، ممکن است ترجیح دهند از این روش فشار به جای دست زدن به برخوردی خشونت آمیز در روز عاشورا استفاده نمایند. در هرحال از آن جایی که خمینی و دستیارانش در پاریس روی مسئله عاشورا به عنوان نقطه اوج مبارزه خویش بر علیه شاه تکیه زیادی کرده اند، برای ایشان خیلی پراهمیت است که نگذارند این روز بدون حادثه بگذرد.

10- در طول روز، همین طور که پیش خواهیم رفت، ما گزارشهای بیشتری خواهیم داد. بدبختانه در اوایل صبح باران قطع شد و هوا روشن و ملایم است و به نظر می رسد که هوا در طول دوازده ساعت دیگر روز عاشورا نیز مناسب باشد. سولیوان

گزارش سیاسی امنیتی، 11 دسامبر 78

سند شماره 300 خیلی محرمانه11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12100به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 11 دسامبر 78 1- خلاصه: تظاهرکنندگان امروز که تعدادشان به اندازه تظاهرکنندگان دیروز بود در حال پراکنده شدن هستند. شعارهای امروز بسیار سیاسی، ضدشاه، ضدآمریکا و غیره می باشد خشونت تا این لحظه تقریباً وجود نداشته است. پایان خلاصه.

2- جمعیتی که در قسمتهای مختلف شهر اوایل روز اجتماع کرده بودند در خیابان شاهرضا به هم پیوسته و به طرف میدان شهیاد حرکت کرده بودند، اکنون در حال متفرق شدن هستند. گزارشهای متفاوتی دریافت کرده ایم حاکی از آن که شعارها و سرودهای امروز بسیار بیشتر از دیروز جنبه سیاسی داشت (ضدشاه، ضدآمریکا). گفته می شود در موارد متعدد گروههای افراطی طرفدار خمینی و طرفدار حزب توده سعی در تحریک مردم به مبارزه با مأمورین داشته اند ولی میانه روها با این عمل مخالفت ورزیده تلاش کرده اند دیگران را آرام کنند. گروههای کوچک گاهگاهی از جلو سفارت عبور می کنند ولی هیچ برخوردی اتفاق نیفتاده است و تا آنجا که ما می دانیم هیچ نقطه دیگری از شهر هم شاهد خشونت نبوده است.

3- در تبریز جمعیتی که مترینکو کنسول ما 70 تا 80 هزار نفر تخمین می زند اواخر صبح امروز از جلو کنسولگری ما در آنجا عبور کردند و هر دسته مدت کوتاهی برای سر دادن شعارهای ضدآمریکایی و دیگر شعارها توقف می کردند ولی مجدداً به حرکت ادامه می دادند، تلاشهایی در جهت پایین آوردن تابلوی رسمی کنسولگری صورت گرفت ولی رهبران تظاهرکنندگان آنان را کاملاً تحت کنترل داشتند. پیشنهاد مقامات حکومت نظامی مبنی بر خروج مترینکو از کنسولگری با هلیکوپتر، مؤدبانه رد شد و پس از انجام مراسم در قبرستان به

ص: 564

هنگام برگشت جمعیت تقریباً مشکلی وجود نداشت. کنسول گزارشی حاکی از وجود درگیری میان مأمورین امنیتی و تظاهرکنندگان دریافت نکرده است، تکرار می کنم دریافت نکرده است.

4- در شیراز مهم ترین حادثه اجتماع در مساجد بود ولی تامست کنسول ما حاضرین را فقط 5000 نفر تخمین زده است. جمعیت پس از شعار دادن متفرق شدند و هیچ برخورد یا خشونتی گزارش نشده است. اوضاع عمومی در اصفهان مشابه شیراز بوده است.

5- گزاشهای کاملاً جدیدی از برخوردهایی که دیشب در مشهد اتفاق افتاده به دست ما رسیده است ولی ما اطلاعی از میزان جدی بودن آنها نداریم. استاندار همدان دیروز مجروح شد و راننده اش به قتل رسید. به گزارش آسوشیتدپرس این موضوع نتیجه یک عمل تروریستی است ولی در اینجا منابع نظامی اظهار می دارند که ضارب یک سرباز بوده که بعداً اقدام به خودکشی نموده است. سولیوان

وضعیت در ایران 11-10 دسامبر 78

سند شماره 301 خیلی محرمانه شماره گزارش: 68465787811 دسامبر 1978 -20 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت در ایران 11-10 دسامبر 78 16- خلاصه (خیلی محرمانه): این گزارش وضعیت در مورد ایران از روز دهم دسامبر ساعت 2 بعد از ظهر به وقت محلی الی یازدهم دسامبر ساعت 2 بعد از ظهر به وقت محلی سال 1978 را شامل می شود. راهپیمایی عظیم مذهبی در شهرهای تهران، شیراز، تبریز و اصفهان منظم و آرام بود. به جز خسارتهای وارده بر هتل هایت در مشهد در دیگر نقاط کشور خسارتها جزئی بوده است. نیروی هوایی شاهنشاهی به پروازهایش در داخل و خارج از فرودگاه مهرآباد ادامه می دهد. صبح یازده دسامبر مردم بار دیگر در تهران جمع شدند و به طرف بخش مرکزی شهر و سپس به طرف میدان شهیاد راهپیمایی کردند.

22- جزییات (خیلی محرمانه) الف- بعد از ظهر دهم دسامبر ایران آرام به نظر می رسید و آرامش نسبتاً بیش از انتظار قبلی بود. توده های وسیع مذهبی در تهران، تبریز، شیراز و اصفهان راهپیمایی کردند. جمعیت در بیشتر نقاط منظم، آرام و مسالمت آمیز حرکت می کردند و خوب سازماندهی شده بودند و به خوبی کنترل می شدند.

ب - تهران: صبح دهم دسامبر، پلیس و سربازان به جز ساختمانهای مهم دولتی، کلانتریها، تأسیسات نظامی و بعضی سفارتخانه ها از جمله سفارت انگلیس و آمریکا، از بقیه بخشهای جنوبی و مرکزی شهر نقل مکان کردند. مردم پیاده و سوار بر اتومبیلهایشان به طرف مرکز تهران و سپس غرب تهران به طرف میدان شهیاد سرازیر شدند. تعداد دقیق راهپیمایان در تهران معلوم نیست اما بهترین برآورد تأیید نشده بین 300 هزار تا 500 هزار می باشد. گزارش شده

ص: 565

زمانی که راهپیمایان به تقاطع خیابان آیزنهاور و طرشت رسیدند، کریم سنجابی، آیت الله یحیی نوری و ملاطالقانی که در مسجد امام زمان (دوازدهمین امام) منتظر بودند، به آنها پیوستند سپس جمعیت همراه با رهبرانشان به طرف میدان یادبود شهیاد راهپیمایی کردند. واحدها و خودروهای نظامی (تانکها، نفربرها، جیپها، کامیونها) قبلاً از میدان به سمت غرب به سوی فرودگاه مهرآباد حرکت کرده و در داخل و بیرون فرودگاه موضع گرفته بودند. در میدان، سنجابی و طالقانی (که در تلویزیون فارسی زبان نشان داده شد) برای جمعیتی که به میدان رسیده بودند، مختصراً صحبت کردند. گزارشات نشان می دهد که به دلایل نقص فنی سیستم بلندگوها سخنرانیها توسط مردم شنیده نمی شد. در طی سخنرانیها بخش عظیمی از راهپیمایان به منطقه میدان شهیاد نرسیده بودند و طول صف در خیابان آیزنهاور به چندین مایل می رسید.

گزارش شده که مأمورین انتظامات راهپیمایی می گفتند که آیت الله ها و رهبران امروز نتوانستند صحبت کنند و فردا دوباره صحبت خواهند کرد. در این زمان مردم پس از چند دور چرخیدن به دور میدان پراکنده شدند و در طول خیابان آیزنهاور به طرف شرق به راه افتادند در حالیکه هم زمان بخش بزرگی از مردم به طرف غرب حرکت می کردند، کنترل جمعیت عالی بود، ناظرین (انتظامات) با بلندگوهایشان نظم خوبی به راهپیمایی بخشیده بودند و به مردم می گفتند چه موقع حرکت کنند و چه موقع بایستند چه شعاری بدهند و چه فریادی بزنند. (انتظامات راهپیمایی حتی از بچه های کوچک گمشده مواظبت می کردند و سعی داشتند بچه ها را دوباره به والدینشان برسانند. همچنین گزارش شده که بعضی از راهپیمایان که قصد بر هم زدن نظم را داشتند توسط دیگر راهپیمایان ایرانی تحت کنترل قرار می گرفتند. شعاردادنها و سرودخوانیها معمولی بودند و شعارهایی نظیر «خمینی باید بیاید»، «زنده باد اسلام»، «الله اکبر»، «مرگ بر شاه»، «پایان کار شاه!» شنیده می شد. پلاکاردها با عباراتی نظیر «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «بدون مذهب آزادی وجود ندارد» به چشم می خوردند. پراکنده شدن جمعیت در مجموع آرام، بدون حادثه، غیرقابل انتظار و بدون هیچ گونه درگیری جدی بود. مردم اجازه یافتند که بدون هیچ گونه مانعی بر سر راهشان به مناطق شمال شهر بازگردند.

ج - فرودگاه مهرآباد: پرواز و فرود هلیکوپترهای نیروی هوایی، هواپیمای C-130 ، 707 و یک هواپیمای 747 در تمامی مدت ادامه داشت. مدیر تیم فنی نظامی از سرلشکر کامیابی پور (افسر کشیک نیروی هوایی) صبح روز یازده دسامبر سئوال کرد که چرا فرودگاه مهرآباد بر روی پروازهای غیرنظامی بسته شده و چه کسی این تصمیم را گرفته است؟ وی بیان کرد که این تصمیم نیروی هوایی نبوده بلکه یک تصمیم حکومتی بوده و در مورد دلیلش مطمئن نیست. هنگامی که بیشتر پافشاری کردیم گفت که وی چنین احساس کرده که به کارکنان اجازه داده شده در دو روز تعطیل محل کار خود را ترک کنند و به مراسم مذهبی بپیوندند. وی به گفته هایش چنین ادامه داد که به خاطر عدم توانایی در پشتیبانی از پروازهای غیرنظامی، فرودگاه بر روی اینگونه پروازها بسته شده است. همچنین وی اضافه کرد که این کار مسئله

ص: 566

حرکت مردم را به صورت دستجات بزرگ برای رسیدن به فرودگاه برطرف نموده است. به عقیده مدیر تیم فنی نظامی، فرودگاه می توانست برای عزیمت ایرانیان عالیرتبه چنانچه نیاز باشد، مورد استفاده قرار گیرد.

د - حوادث مشهد: مردم وارد هتل هایت مشهد شدند و چند جا را به آتش کشیدند. جزییات گزارش توسط سفارت فرستاده می شود.

ه- صبح یازدهم دسامبر در تهران: وابسته نیروی هوایی با راننده ایرانی بین ساعت 8 و 9 صبح به مرکز، جنوب و غرب تهران رفتند. مشاهداتشان به قرار زیر است:

1) - شهر به آرامی کار خود را شروع می کند.

2)- گروههای کوچک 5 تا 10 نفره مردم گردهم می آیند.

3)- کامیونها و اتومبیلهای مملو از مردم به طرف غرب حرکت می کنند.

4)- از پلیس و سربازان در خیابانها مانند دهم دسامبر خبری نیست.

5)- گروههای کوچک مردم در خیابان شاهرضا با پوسترهای خمینی در حال شعار دادن دیده می شوند.

6)- فقط 500 نفر در میدان شهیاد به چشم می خورند و سیستم بلندگوها راه اندازی می شود.

7)- گروههایی بالغ بر 200 نفر از هر دو طرف خیابان آیزنهاور به طرف شهیاد در حرکتند. بیشترین جمعیت در دانشگاه تهران (400 الی 500 نفر) با حمل پوسترهای خمینی شعارهای «شاه باید برود» و «خمینی کبیر» را می دهند.

8)- گروهها به یکدیگر می پیوندند و مردم را دعوت می کنند که به آنها بپیوندند.

و- گردشهای صبح تهران توسط وابسته های سفارتهای استرالیا و آلمان و مشاهدات سفارت انگلیس شامل مطالب زیر است:

1)- جمعیتی که در خیابان فردوسی راهپیمایی یا حرکت می کردند نسبت به روز دهم دو برابر شده بودند.

2)- مردم مطمئن تر و هدفدار تر به نظر می رسیدند.

3)- افراد جوانتر بودند و مانند دیروز به صورت خانوادگی نیامده بودند.

4)- موانع خیابانی امروز در شمال قویتر بودند. موانع و لاستیکهایی (که به شکل زیگزاگ مرتب شده بودند) کار گذاشته می شدند. تانکهای اسکورپیون و مسلسلهای خودکار بیشتر دیده می شوند.

5)- به خاطر نبودن پلیس راهنمایی، غیرنظامیان اتومبیلها را در تقاطعهای اصلی هدایت می کنند.

ز- فرودگاه مهرآباد در صبح یازدهم دسامبر 78: هلیکوپترها و هواپیماهای 130 - C نیروی هوایی شاهنشاهی به فرودگاه رفت و آمد می کنند. هیچ گونه پرواز غیرنظامی و واحد حمل و

ص: 567

نقل هوایی صورت نمی گیرد. امنیت آنجا مانند روز دهم است. به جز بازگشت کارکنان در صبح روز دوازده دسامبر 78، فرودگاه کاملاً آرام است.

ح - تعیین خطوط محدوده های نظامی در شمال تهران: این خط از پارک وی در بخش ونک و ملاصدرا شروع می شود و به میدان ونک می رسد، از خیابان پهلوی بالا می رود و بعد به طرف شرق در طول بولوار پهلوی به طرف میرداماد، بعد به طرف شرق از طریق کوچه ها به سلطنت آباد، بعد به طرف شمال سلطنت آباد به طرف لویزان و بعد به طرف شرق چندین مانع خیابانی اضافی در شاهراههای اصلی به چشم می خورد.

نظریات تهیه کننده: هر چند که در دهم دسامبر تقریباً یک میلیون ایرانی در شهرهای اصلی راهپیمایی کردند، ایران به طور غیرقابل باوری آرام بود. پیش بینی اینکه رهبران مذهبی بتوانند این حرکتهای وسیع توده ای را بدون پیش آمدن هیچگونه حوادث جدی کنترل کنند، مشکل بود. شکل گیری، حرکت و بالاخره متفرق شدن جمعیت به خوبی طراحی، هماهنگ و هدایت شده بود. اگر امروز نیز چنان تظاهراتی داشته باشیم این مأمور گزارشگر معتقد است ما با یک نقطه بحرانی در مشکلات جاری تهران روبرو شده ایم. البته ما قبل از اینکه بتوانیم مشکلاتی را که در پیش رو داریم حدس بزنیم نخست باید منتظر شویم که باز هم دسامبر بگذرد. تاکنون هم رهبران دو طرف درگیر، قدرت و استحکام خود را نشان داده اند. اینکه چگونه نیروهای مخالف می توانند به صورت مؤثر با یکدیگر سازش کرده و با هم کار کنند و حکومتی مردمی را شکل دهند مسئله ای است که به عهده آینده واگذار می کنیم اما مطمئناً شاه و حکومت فعلی ایران باید تحت تأثیر کنترل و قدرت به نمایش درآمده در روز دهم دسامبر قرار گرفته باشند.

گزارش وضعیت ایران، شماره 40، 11 دسامبر 78

سند شماره 302 سری11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 312470به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 40، 11 دسامبر 78 1- سفارت ما گزارشهایی مبنی بر امکان وجود تلاشهایی در جهت تحریک و خشونت در روز 12 دسامبر دریافت نموده است. در تهران نیروهای امنیتی تصمیم دارند پس از پایان زمان منع عبور و مرور امشب به مواضع معمول خود بازگردند و بدین وسیله احتمال درگیری افزایش می یابد.

2- با در نظر گرفتن این گزارشات، سفارت به آمریکاییان توصیه نموده: «فردا نهایت احتیاط را در حرکت خارج از منزل خود» به کار گیرند.

3- در اصفهان، ظاهراً به دنبال راهپیمایی حدود یکصد هزار نفر یا بیشتر، در اواخر بعد از ظهر امروز خشونت مهمی که شامل انفجارات، آتش سوزی و تیراندازیهای زیادی می باشد، پیش آمد. ما گزارشهایی از حمله جمعیت به پایگاه مرکزی ساواک، یک کلانتری، هتلی که

ص: 568

مورد استفاده خارجیان قرار می گرفت و یک مدرسه خالی آمریکاییان، دریافت کرده ایم. کلیه شیشه های پنجره های آپارتمانی که آمریکاییان و آلمانیها در آن زندگی می کنند مورد اصابت سنگ واقع شده و خرد گردید، ارتش پس از زخمی کردن چند نفر جمعیت را به عقب راند. همچنین گزارشاتی مبنی بر کشته شدن پرسنل نظامی در دست است. هیچیک از آمریکاییان یا دیگر اتباع خارجی صدمه ندیدند. در چندین نقطه هنوز آتش شعله می کشد.

4- امروز انتظار می رود که تولید نفت 13 میلیون بشکه باشد. نفت خام تحویلی به پالایشگاهها به 625 هزار بشکه در روز کاهش یافته است که منعکس کننده توقف کار پالایشگاه تبریز می باشد. پالایشگاههای شیراز و اصفهان هم کاملاً متوقف هستند و پالایشگاه تهران نیمه تعطیل است. بنابراین در آبادان، جایی که تحویل نفت در آنجا هم کم است، نیز اگر کاهش مهمی پدید آید، بلافاصله احساس می شود. دولت ایران به دنبال خرید بنزین و نفت سفید از همسایه های خود در خلیج فارس بوده است. کریستوفر

گزارش وضعیت سیاسی، امنیتی - 11 دسامبر

سند شماره 303 خیلی محرمانه11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12102به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، امنیتی - 11 دسامبر 1- تا ساعت 18 وضع در تهران به کلی آرام است.

2- ما اخباری در دست داریم که چپیها و نیروهای خمینی از ماهیت صلح آمیز تظاهرات 10 و 11 دسامبر ناراحت و مأیوس هستند و برای روز سوم نبرد اصرار می ورزند و امیدوارند که در روز 12 دسامبر برخوردی به وجود آورند. همان منابع به ما گفته اند که رهبران سرشناس مذهبی خود را از این درخواست برای تظاهرات مبری دانسته اند و خصوصاً از این تلاش چپیهای افراطی برای دامن زدن به خشونت بسیار ناراحت هستند.

3- سفیر زاهدی به سفیر گفت که وی شک دارد که افراطیها بتوانند در روز 12 دسامبر کاری از پیش ببرند. وی همچنین گفت که پس از شروع ساعت منع عبور و مرور، نیروهای ارتشی به مواضع عادیشان در شهر انتقال داده خواهند شد. منبع ارتشی اطمینان داد که فعلاً مسئولان حکومت نظامی چنین قصدی دارند.

4- سفارت در تاریخ 12 دسامبر باز خواهد بود و توصیه نامه زیر را برای جامعه آمریکایی صادر می کنیم:

الف: تظاهرات امروز آرام بوده اما میزان تشنج بالا است.

ب: فردا امکان فعالیتهای سیاسی بیشتری وجود دارد.

ج: فردا در خلال روز مراقبت و دقت فوق العاده زیادی در رفت و آمدهایتان به خارج از محل سکونتتان به عمل آورید. سولیوان

تغذیه مالی ناراضیان: وعده ها، اخاذی، همه چیز به جز پول...؟

ص: 569

سند شماره 304 خیلی محرمانه11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهان - 16 - Aبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تغذیه مالی ناراضیان: وعده ها، اخاذی، همه چیز به جز پول...؟ خلاصه: از آغاز ابراز مخالفتها، اعتصابات و اغتشاشات گسترده در ایران، داستانهایی در مورد یک صندوق بزرگ «تأمین ناراضیان» که مخالفین را تغذیه می کند شایع شده است. این کنسولگری اخیراً اطلاعاتی پیرامون یک سری فعالیتهای افزایش سرمایه از جمله به شکل اخاذی، کسب کرده ولی نتوانسته هیچ مدرکی دال بر هزینه کردن این پولها بیابد. پایان خلاصه.

صندوق تأمین ناراضیان از اوایل ماه اوت اخبار منتشره در اصفهان مبنی بر وجود یک صندوق مالی جهت تأمین هزینه فعالیتهای ناراضیان وجود داشته است. طبق این داستانها، سرمایه بسیار قابل توجهی توسط آیت الله خمینی و تعدادی از صندوقهای کوچکتر به وسیله بازاریهای ثروتمند برای تغذیه انقلاب به وجود آمده اند. انتظار می رود این پولها در درجه اول جهت فراهم کردن غذا، مسکن، لباس و همینطور برای تأمین هزینه های تظاهرکنندگان و تحریک کنندگان نیمه حرفه ای صرف شود. افراد اخیرالذکر کسانی هستند که تظاهرات مردمی را سازماندهی و رهبری می کنند و موجب بسیاری از خشونتها و خرابیها می باشند. هنگامی که برخی از بازاریها در اوایل ماه سپتامبر بازداشت شدند اینطور تصور می شد که آنها تأمین کننده این هزینه ها هستند اما آنان بعد از چند روز آزاد شدند و داستانها همچنان ادامه یافتند. در حالیکه اصفهان و شهرهای دیگر با موجی از اعتصابات روبرو بودند، اظهار می شد که صندوقهای محلی، توسط یک سرمایه بسیار قابل توجه که در اختیار آیت الله خمینی است تغذیه می شوند. اهداف این منبع عالی عبارت بودند از: پرداخت حقوق اعتصابگران در صنایع اصلی (مطبوعات، رادیو، هواپیمایی، نفت، آب و برق)، تأمین مقرری برای مغازه دارانی که مغازه های خود را بیش از یک هفته بسته اند، پرداخت کلیه هزینه های درمانی افرادی که در تظاهرات مجروح می شوند یا تأمین مقرری برای اعضای خانواده کسانی که کشته می شوند، و جبران خسارت وارده بر مسلمانانی که مایملکشان به طور تصادفی در تظاهرات آسیب می بیند. با اینکه گفته می شد این صندوق مالی بسیار قوی است اما از مسلمانان متمول انتظار می رود که آن را به طور محلی تقویت کنند تا امکان تأمین هزینه های فوق عملی گردد.

جمع آوری پول اخیراً اینجانب با هفت مغازه دار مختلف که مغازه هایشان از هنگام روی کار آمدن دولت نظامی بسته بوده اند صحبت کرده ام. از این هفت نفر، پنج تن آنها گزارش کردند که طی هفته

ص: 570

اول اعتصابات، افراد جوانی (که در آن زمان به عنوان دانشجویان مذهبی شناسایی شدند) با آنها تماس گرفته و درخواست کرده اند که مادامی که پول لازم از سوی خمینی ارسال نشده است آنها پولی را به شکل وام در اختیار صندوق قرار دهند. به آنها گفته شده که به همه تجاری که مغازه هایشان برای بیش از یک هفته بسته باقی مانده، متناسب با عائله تحت تکفلشان مقرری تعلق خواهد گرفت ولی از آنجایی که در مورد وصول وجوه ارسالی از سوی خمینی تردید وجود داشت لذا وجوهی به طور کلی محلی جمع آوری شده تا پرداخت مقرری به فقیرترین مغازه داران فوراً آغاز شود. آنها معتقدند که دانشجویان در زمینه های فوق دروغ گفته اند. هیچیک از مدارس مذهبی جمع آوری پول را مجاز نشمرده و طبق اطلاع آنان، هیچ بازرگانی پولی دریافت نداشته است و اکنون آنها احساس می کنند که قربانی یک طرح فریب شده اند. معهذا آنها قصد دارند تا الغای حکومت نظامی به اعتصاب خود ادامه دهند. هم اکنون دو صندوق در نزدیکی مساجد وجود دارد که در مقابل رسید، صدقات از مؤمنات جهت پشتیبانی مبارزه دریافت می دارند ولی من نتوانسته ام هیچکس را بیابم که در مورد چگونگی مصرف این وجوه اطلاعی داشته باشد. علیرغم این موضوع آنها همچنان به کار خود ادامه می دهند.

اخاذی روش دیگر جمع آوری پول که مدتها شایعاتی پیرامون آن وجود داشت اکنون تأیید شده است. مردی که درخواست کرده نامش فاش نشود و از اقوام یکی از دوستان من است یادداشتی را (همراه با ترجمه آن) به من نشان داد که درخواست 100000 تومان باج می نمود. این مرد که کارخانه هایی در تهران، اصفهان و ساری (در کنار دریای خزر) دارد، گفت علاوه بر دریافت این نامه تلفنهایی به وی شده و جان فرزندانش را تهدید کرده اند و گفته اند این پول چهت تأمین هزینه «برکناری شاه» به کار خواهد رفت. او می گوید پول را پرداخته و در مشورت با دوستانش دریافت که بسیاری از آنان هدف اخاذی مشابهی قرار گرفته اند. این دومین باری بود که او هدف اخاذی قرار می گرفت. وی بار اول نسبت به آن توجهی ننمود و اتومبیلش در محل اقامتش سوزانده شد. اکنون همسر و فرزندان او ایران را ترک کرده اند.

ارتش سری طی سه هفته گذشته توجیه تازه ای در مورد چگونگی صرف پول ارائه شده است. بنابراین توجیه جدید هیچ حمایتی از افراد نخواهد شد و تمام پول صرف تشکیل و تسلیح ارتش سری یک میلیون نفری خواهد شد که قرار است در پایان محرم قیام کند تا «شاه و دست نشاندگانش را نابود کند». گزارشهایی از حضور عوامل ایرانی در بیروت که در تلاش خرید تسلیحات اتوماتیک هستند، واصل شده است. بنابراین نمی توان این احتمال را نادیده گرفت. ولی با توجه

ص: 571

به مشکلات لجستیکی چنین اقدامی غیرمحتمل به نظر می رسد.

نظریه در صورتی که منابع دیگری برای تأیید پرداخت پول وجود نداشته باشد، محتمل به نظر می رسد که اصلاً پولی وجود نداشته است. این اقدام تاکتیک روانی مؤثری جهت تشویق شرکت توده ها در اعتصابات و تظاهرات بوده و وسعت این اعتصابات و تظاهرات بعدها اهمیت خود را بازخواهد یافت. بخش عمده دیگری از پول که عملاً جمع آوری شده، احتمالاً به جیب افرادی رفته که با استفاده از اوضاع و با تمسک به بهانه های واهی درصدد کسب پول هستند. مقداری پول نیز صرف مقاصد مشروع شده است (سه «کلینیک مجانی اسلامی» در اصفهان که با مشکلات مالی مواجه بودند اکنون از امکانات و تجهیزاتی خوبی برخوردار شده اند) ولی پول مربوط به این اقدامات مستقیماً از طریق «صندوق ناراضیان» جمع آوری شده بود. نظام بازار آزاد حتی در دوران انقلاب شکوفا می شود. مک گافی

[رهنمودهای مطبوعاتی درباره ایران]

سند شماره 305 بدون طبقه بندی11 دسامبر 1978 - 20 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 2516به: سفارت آمریکا، تهران [رهنمودهای مطبوعاتی درباره ایران] 1- برای اطلاع شما در ذیل رهنمودهای مطبوعاتی درباره ایران که در آخر هفته گذشته و امروز (11 دسامبر) به دفتر مطبوعاتی وزارت خارجه واصل شده، ارسال می داریم. این اطلاعات علاوه بر مطالبی است که امروز ظهر از سوی سخنگو(ی وزارت خارجه آمریکا - م.) اظهار شده اند:

آمریکاییها در ایران س - فکر می کنید آمریکاییها کی به ایران باز خواهند گشت؟ ج - الآن نمی شود گفت، ولی می توانیم بگوییم که بیشتر آنها تعطیلات کریسمس را در خارج از کشور به سر خواهند برد.

س - ولی اگر شورشهای داخلی بالا بگیرند، دولت آمریکا برای خروج اتباعش چه خواهد کرد؟ ج - مثل تمام نمایندگیهای ما در سراسر جهان، سفارتمان در تهران نیز طرحهایی فوق العاده برای کمک به اتباع خود در صورت بروز وضعیت اضطراری در اختیار دارد.

تصمیم درباره آمریکاییهایی که ایران را ترک می کنند.

س- درباره داستانهایی که سفیر سولیوان و دیگران در وزارت در رابطه با وابستگانی که در

ص: 572

حال ترک ایران هستند مطرح کرده اند چه می گویید؟ ج- سفیر سولیوان را به خطا در این باره مورد انتقاد قرار داده اند. ما به راحتی می توانیم بگوییم که او با پرداخت هزینه سفر وابستگان رسمی که می خواستند ایران را ترک کنند از سوی دولت آمریکا مخالفت نکرده است.

سفیر سولیوان همیشه ما را از وضعیت تحولات ایران باخبر نگاه داشته، و از جمله درباره وضعیت و حوادث ضدخارجیها و ضدآمریکایی در ایران ما را کاملاً مطلع نموده است. وی نگرانی خاصی درباره رفاه آمریکاییها در ایران از خود نشان داده، و بارها از مقامات ایران خواستار موازین خاصی برای حفاظت از آمریکاییها شده است.

- - همانطور که اشاره کردیم، در طول سه ماه گذشته وضعیت ایران را به دقت تحت نظر داشته ایم. سفارت همیشه تماسهایی منظم با نمایندگان شرکتهای تجاری و جامعه آمریکاییها داشته تا نظریات و بررسیهای آنها را نیز به دست آورد.

- - حفاظت و امنیت آمریکاییهای مقیم ایران همیشه از بزرگترین ملاحظات ما بوده است.

- - در شرایط حاضر، تصمیم گرفتیم همان فرصتی که در اختیار وابستگان شرکتهای آمریکایی قرار دارد، یعنی ترک موقت ایران، را به وابستگان رسمی خود نیز اعطا کنیم.

نقش جرج بال در ایران س- آیا جرج بال نقش عاملی در هدایت سیاستهای آمریکا در رابطه با ایران بعهده گرفته است؟ ج- رئیس جمهور از آقای بال خواسته تا پس از بررسی وضعیت در ایران گزارشی برای وی تهیه نماید. واضح است، که برای تعیین قضاوت، بال بایستی مسایل روزمره را هم در نظر بگیرد، ولی او مسئولیتی در قبال تصمیمات اجرایی ندارد.

فعالیتهای شوروی در ایران س - نظر وزارت درباره این ادعای مطبوعات که 1000 نفر از تکنسین های شوروی در ایران از مأمورین KGB و GRU هستند و اینکه KGB همکاری نزدیکی با اقلیتهای افغانی و ارمنی دارد، چیست؟ ج - ما اطلاعاتی که این مسئله را تأیید کند در اختیار نداریم، ولی وضعیت را با دقت دنبال می کنیم. همانطور که قبلاً گفتیم، مطمئن نیستیم که شوروی در این ناآرامیها دست داشته باشد.

س- آیا اطلاعاتی داریم که نشان دهند تروریستهای ایرانی در گذشته (از سوی گروههای فلسطینی) توسط الجزایری ها، یمن جنوبی، لبنان، افغانستان یا کوبا تعلیم دیده باشند؟ ج - معتقدیم بین گروههای افراطی عرب مختلف و تروریستهای ایرانی تماسهایی بوده است. مایل نیستم بیش از این در آن باره صحبت کنم.

س - ولی آیا می توانید تأیید کنید که شورویها دو اردوگاه تروریستی برای ایرانیان در

ص: 573

افغانستان به وجود آورده اند؟ ج - هیچ اطلاعی در این باره نداریم.

س - آیا آنطور که یکی از مقامات ادعا کرده، عراق تروریستهای ایرانی را به ساواک تسلیم کرده است؟ ج - مطبوعات گزارش داده اند که عراقیها یک ایرانی را که مظنون به شرکت در آتش سوزی آبادان بوده، به مقامات ایرانی تسلیم کرده اند. کریستوفر

گزارش وضعیت ایران، شماره 42، 12 دسامبر 78

سند شماره 306 سری12 دسامبر 1978 - 21 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 313480به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 42، 12 دسامبر 78 1- بر اساس گزارشات واصله، در اصفهان ارتش تا بعد از ظهر امروز وضعیت را نسبتاً به خوبی تحت کنترل داشته است، هر چند درگیریهای خشونت باری که از عصر دیروز آغاز شده بود (موضوع گزارش وضعیتهای شماره 40 و 41) صبح امروز نیز ادامه یافت. سفارت گزارش می دهد که خسارات وارده، اصفهان را به صورت یک «کشتارگاه» درآورده است. کارکنان شرکتهای آمریکایی به هر حال امروز در محل کار خود حاضر شده و به راحتی در شهر رفت و آمد می کردند.

2- تولید نفت امروز برای سقف یک میلیون و دویست و پنجاه هزار بشکه برنامه ریزی شد که نسبت به روز گذشته کاهش ناچیزی نشان می دهد. وضع تصفیه نفت ظرف 24 ساعت گذشته بهبود نیافته است.

3- دولت اعلام کرد که در تهران و حومه مدارس ابتدایی از فردا دوباره شروع به کار می کنند. امروز بیشتر مغازه ها در شمال و مرکز تهران باز بود. اما بسیاری از آنها در مناطق دیگر بسته بودند. خاموشیها همچنان در سرتاسر کشور ادامه دارد.

4- در شیراز کارکنان شهرداری از جمله رفتگران اعتصاب کرده اند. در روز 8 دسامبر در اهواز دو نفر پلیس ظاهراً با شلیک گلوله از میان جمعیت کشته شده اند.

گزارشاتی مبنی بر تیراندازی شدید بین افراد ارتش در تهران، در دست است.

5- تندروها در دولت خواستار برخورد شدید با خشونتی هستند که به دنبال راهپیمایی های ماهیتاً مسالمت آمیز مخالفان در 10 و 11 دسامبر رخ داده است. خشونت زیاد در اصفهان که از نظر وسعت خسارت وارده با وضعیت 5 نوامبر تهران قابل مقایسه است، موجب تحریک این خواسته می گردد که نیروهای امنیتی شدت عمل نشان دهند. برخلاف تهران، در اصفهان واحدهای نظامی با ایستادن و تماشا کردن اجازه ویرانگری را به تظاهرکنندگان نمی دهند بلکه برای سرکوبی جمعیت شورشی قویاً عکس العمل نشان می دهند.

ص: 574

6- بانک مرکزی، تا ظهر امروز هم تقریباً نیمه تعطیل بود. بیشتر بانکهای تجارتی باز بودند ولی فعالیتها هنوز در حد کمی انجام می گرفت. تعطیل طولانی فعالیتها به مناسبت عاشورا سبب نگرانی فزاینده بانکهای خارجی در مورد دیرکرد تأدیه وامها و پیش پرداختهایشان، گشته است. هر چند ارزش ریال تحت فشار قرار دارد، تنشهای عمومی در نتیجه تعطیلات عاشورا ظاهراً فروکش کرده است. کریستوفر

گزارش سیاسی امنیتی، 12 دسامبر 78

سند شماره 307 خیلی محرمانه12 دسامبر 1978 - 21 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12145به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی امنیتی، 12 دسامبر 78 خلاصه: به جز چند حادثه جزئی ضدخارجی در تهران ناآرامی مهمی رخ نداد و میانه روها کنترل اکثر جمعیت را در دست داشتند. جمعیت عظیمی در تبریز شعارهایی ضدآمریکایی بر در و دیوار کنسولگری نوشتند اما خسارات وارده جزئی بود. در اصفهان درگیریهای شدیدی به همراه آتش سوزیهای بسیار و تخریبهای سنگین پیش آمد. مقررات استاندارد حکومت نظامی از تأثیر بازمانده و گفتگوهای زیادی در مورد در هم شکستن آن وجود دارد. در میان جو آزادی که موجب پیش نیامدن حمام خون در عاشورا گردید، مانورهای سیاسی ادامه دارد. (پایان خلاصه) 1- در تهران دومین روز تظاهرات گسترده، بدون خشونت جدی به پایان رسید. در این تظاهرات که تقریباً کاملاً سیاسی بود، مراسم سنتی عاشورا به چشم نمی خورد راهپیمایی خوب سازماندهی شده بود و مسالمت آمیز برگزار شد. جمعیت یک بیانیه 17 ماده ای را به تصویب رساندند. گزارشاتی در دست است که بین گروهی که با داشتن علائم مارکسیستی مبادرت به الحاق به جمعیت در خیابان شاهرضا نمودند و جمعیت اصلی، درگیری کمی (اصطکاکی) پیش آمد. طبق گزارشات، جمعیت آنها را به درون خود نپذیرفت. پس از گردهمایی عظیم در میدان شهیاد، جمعیت بدون هیچ حادثه ای متفرق شد. با این حال در اواخر شب در جامعه آمریکاییان اتومبیل دیگری مورد اصابت بمب آتش زا واقع شد. همچنین یک نفر یک بمب سه راهی را به داخل طبقه سوم آپارتمان کارکنان شرکت پشتیبانی لجستیکی پرتاب کرد. ولی در جایی که انفجار صورت گرفت صدمه ای به بار نیامد.

2- اجتماع مردم در مراکز استانها کمتر صلح آمیز بود. کنسول تبریز گزارش می دهد که در حدود 100000 نفر از راهپیمایان از پشت کنسولگری عبور نمودند ولی در آنجا مدتی توقف نمودند تا روی دیوارهای کنسولگری شعارهای «آمریکاییها را بکشید» و «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» و نظایر آنها را بنویسند. تظاهرکنندگان کوشیدند تا تابلوی رسمی سرکنسولگری را بکنند ولی موفق نشدند. کنسول شیراز هیچ گونه حادثه ای را در طی دیروز و امروز گزارش

ص: 575

نکرده است. در 10 دسامبر در مشهد خشونت به وقوع پیوست و گروهی وارد هتل هایت شده، بار و چندین فروشگاه را غارت کردند. (هایت از معدود املاکی است که در مالکیت سازمان مذهبی نیست و تنها مکانی است که در آنجا مشروبات الکلی به فروش می رسید.) در اصفهان پس از اینکه آشوبگران دست به آتش سوزی و غارت زدند، آنجا به شکل کشتارگاهی درآمد. کنسول گزارش می کند که همینکه در حدود ساعت 330 عصر تظاهرات گسترده مردم در حال پایان بود، گروههایی به هدفهای متداول خود مانند بانکها، سینماها، هتلها و رستورانها حمله نمودند. نیروهای نظامی که همچون تهران عرصه فعالیت را به تظاهرکنندگان واگذار نموده بودند، به صحنه آمدند ولی نتوانستند از تخریب وسیع جلوگیری نمایند. جمعیت مجسمه های شاه و رضاشاه را به پایین کشیدند و به چندین ساختمان دولتی که شامل مرکز فرماندهی ساواک هم می شد، حمله نمودند. گزارشهای متناقض در مورد وارد شدن خسارت به ساختمانهای ساواک در دست داریم، اما حداقل 2 ساختمان شهرداری کاملاً تخریب شده اند. شاهدان عینی از خسارات سنگین وارد شده به دو ساختمان شرکت مخابرات ایران، پنج بانک، هشت مشروب فروشی و چهار سینما اطلاع می دهند. صحنه آشوب شباهت به 5 نوامبر (14 آبان) تهران داشت، تنها فرقش این بود که ارتش اجازه نداد چنان اتفاقاتی بیفتد. مطمئناً نیروهای نظامی در بعضی از مناطق به درون جمعیت تیراندازی کرده اند. برای مثال خانواده یک تبعه آمریکا که آپارتمانش در همان ساختمان رستوران چینیها واقع شده است، به هنگام حمله جمعیت به رستوران، درخواست کمک نمودند. نیروهای نظامی سر رسیدند و بر روی جمعیت آتش گشودند که موجب تعداد نامشخصی تلفات گردید.

فرماندهی حکومت نظامی در ساعت 1915 شب اعلام نمود که آب لوله کشی شهری سمی شده است، که سبب هراس بی اساس گردید، ولی سپس در ساعت 1015 اعلام نمود که وضعیت آب به حالت عادی برگشته است. ژنرال ناجی، فرماندار حکومت نظامی اصفهان، شب گذشته در تلویزیون ظاهر شد و از مردم درخواست آرامش نمود. و اخطار کرد که از این به بعد نیروهای نظامی با بی نظمی به شدت برخورد خواهند نمود. ناجی مدعی شد که «خارجیان در پشت این اقدامات پنهان شده اند» و قول داد که: «ارتش تا آخرین قطره خون جهت دفاع از قانون و نظم در ایران ایستادگی خواهد کرد». ظاهراً ناآرامی ادامه دارد، زیرا صبح امروز در اصفهان صدای تیراندازی شنیده می شد. جمعیت تخریبگر، همانطوری که شیوه کلی شاه بوده است، نسبت به افرادی که با اجازه آنها بدون صدمه دیدن از ساختمانهای در حال تخریب فرار می نمودند، نسبتاً خویشتن داری نشان می دادند. هیچگونه (تأکید می کنیم هیچ) گزارشی در مورد وارد شدن صدمه به شهروندان آمریکایی وجود ندارد.

3- به استثنای اصفهان، به نظر می رسد که کشور امروز، به حالت عادی بازگشته است، «حالت عادی» به مفهوم برقراری مقررات منع عبور و مرور به طور معمول، استقرار نیروهای نظامی در سراسر شهر، وجود خاموشیهای برق (قطع برق بار دیگر بخشی از تهران را صبح

ص: 576

امروز دربر گفت) و بسته بودن فروشگاهها می باشد. با این حال اکثر فروشگاهها در شمال و مرکز تهران امروز باز هستند و دولت اعلام نموده است که فردا مدارس ابتدایی تهران و حومه بازگشایی خواهند شد. فرودگاه، کار عادی خود را از سر گرفته است و هواپیمایی پان آمریکن از فردا مجدداً روزانه دو پرواز برقرار خواهد کرد. علیرغم گفتگوهای موجود در مورد کمبود سوخت جت، پان آمریکن اعلام نمود که ذخیره سوخت کافی موجود است. در تهران تا نزدیک غروب هیچ گزارشی از اغتشاشات در دست نیست.

4- شاه از فرصت روز حقوق بشر (10 دسامبر) جهت ارسال پیام به ملت استفاده کرد، که شامل پرهیز از خودستایی بود و جاذبه های پیشرفت بشر را با کلی گویی ارائه نمود. سازمان عفو بین المللی با انتقاد از سابقه حقوق بشر ایران واکنش نشان داده است.

5- کلیه احزاب شدیداً مشغول ارزیابی اهمیت تظاهرات بدون خون ریزی دهم و یازدهم دسامبر هستند. طرفداران میانه روی رژیم و مخالفین با این استدلال که یا رژیم مجبور به دادن امتیاز بزرگی شده و یا طرفداران افراطی خمینی کوتاه آمده اند، همگی مدعی پیروزی هستند. شواهد کاملاً نشان می دهد که مخالفان افراطی، خواهان خون ریزی بودند و هنوز هم به دنبال آن هستند. جزوه هایی در اصفهان منتشر شده که امروز را به عنوان شروع نبرد نهایی اعلام کرده است. این اعلامیه ها همچنین از امروز دستور به اعتصاب عمومی می دهند. شایعات زیادی حاکی است که افراطیون مجدداً به خیابانها خواهند ریخت اما این بار جهت برانگیختن عکس العملهای خشونت بار می باشد.

6- حامیان متعصب دست اندرکار رژیم، خواهان سرکوب شدید هستند. منابع مطبوعاتی ایران به مأمور سفارت گفتند که ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران در حال طرح عملیات نظامی شدیدی جهت جلوگیری از تظاهرات و خاتمه دادن به اعتصابات می باشد. سایر منابع هم این اطلاعات را تأیید می نمایند. علیرغم روند مسالمت آمیز حوادث در تهران، نیروهای انتظامی به خاطر بروز خشونت در مشهد و اصفهان مضطرب هستند. آخرین گزارش کنسول اصفهان بیانگر این است که نیروهای نظامی شدیداً عکس العمل نشان داده اند. مقامات رسمی می گویند تظاهرکنندگان از قوانین قبلی مبنی بر خودداری از خشونت تخطی نموده اند. آنها به سربازان می گویند که مسلمان واقعی نمی تواند چنین کاری نماید، که تلویحاً اشاره بر وظیفه ارتش در دفاع از دین در مقابل خرابکاران می باشد. شاهدان عینی از خشونت متقابل سربازان که شامل در هم شکستن فروشگاههایی که تصویر خمینی را نصب کرده اند، می باشد، خبر می دهند. نیروهای نظامی تمام راههای ارتباطی شهر را مسدود کرده و آشکارا خواهان مجازات تام و تمام کسانی که در رعایت مقررات قبلی قصور ورزیده اند، می باشند.

7- مانوردادن های سیاسی در سطح وسیعی جریان دارد. ما گزارشهای موثقی از حرکت در جهت این یا آن نوع حکومت ائتلافی در دست داریم، اما تاکنون کلیه طرحها در مورد مسئله نقش شاه در برابر نیروهای مسلح عاجز مانده اند.

ص: 577

8- کنسول تامست از شیراز گزارش می دهد که کارکنان شهرداری که شامل رفتگران هم می شود، دست به اعتصاب زده اند. طبق گزارشات، جمعه گذشته در اهواز دو نفر پلیس توسط جمعیت تظاهرکننده ای که پلیس در حال آرام کردن آنها بود، به ضرب گلوله کشته شدند. روز جمعه، همچنین جمعیت به داخل دفاتر شرکت آمریکایی پارسون نفوذ کردند و اثاثیه اداری را در هم شکسته و بر روی اموال نفت پاشیدند، ولی به دلایلی آنها را آتش نزدند. دیروز خساراتی به بار آمد. اوضاع در خرمشهر، آبادان و بندرعباس در کل آرام بود. در کرمان هم مانند شیراز راهپیمایی ده دسامبر منجر به اجتماع کوچکتر مردم در مساجد گردید.

شعارهای بسیاری در حمایت از خمینی مشاهده شده است. شیرازیها مقادیری رنگ و اسپری همراه با شعارهای نقش بسته بر دیوارها که بر له و علیه دولت است، پیدا کرده اند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران (شماره 41)

سند شماره 308 سرّی 12 دسامبر 1978- 21 آذر 1357 از: وزیر امور خارجه، واشنگتن دی.سی. - 2791به: همه هیأت های دیپلماتیک در اروپا موضوع: گزارش وضعیت ایران (شماره 41) 1- بر اساس گزارش ها تهران امروز آرام بود. ظاهراً هیچ تظاهرات گسترده ای در ایران صورت نگرفته است. اصفهان نیز پس از خشونت های وسیع روز گذشته نسبتاً آرام بوده است. نیروهای پلیس تظاهرات را با خشونت سرکوب کردند و در سرتاسر شهر پخش شدند تا مغازه ها و خودروهایی را که علایمی از حمایت از خمینی و یا مخالفت [با شاه] بر آنها بود، مورد حمله قرار دهند. آمریکایی های مستقر در اصفهان از شورش ها وحشت زده شدند ولی هیچ گزارشی از مجروح شدن آمریکایی ها در این شهر یا شهرهای دیگر [ایران] مخابره نشده است. سفارت می گوید که نمی تواند گزارش مطبوعات را مبنی بر اینکه [دولت] برای تیراندازی به آشوب گران از هلیکوپتر استفاده کرده است، تأیید کند.

2- فرودگاه مهرآباد امروز بازگشایی و پرواز ها به صورت عادی از سرگرفته شد. در حال حاضر بخش اضافی برای پروازهای پن اَم در نظر گرفته نشده است. کریستوفر

[وضعیت ایران در روزهای 12 و 13 دسامبر 1978]

سند شماره 309 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگاندسامبر 1978- آذر 1357 دوره زمانی مورد نظر: 12 دسامبر 1978 [وضعیت ایران در روزهای 12 و 13 دسامبر 1978] 1. (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وضعیت کلی روز گذشته به رغم وجود سکوت نسبی در تهران، شهر اصفهان دستخوش برخی وقایع

ص: 578

خشونت آمیز بود. ارتش کنترل شهر را در دست گرفته بود و دولت نیز به قتل برخی افراد [در جریان درگیریها] اقرار کرد. از سویی دیگر، روز گذشته رادیو ایران گزارش کرد که برخی گروهها در حمایت از دولت اقدام به تظاهرات کرده اند. با وجود عدم افشای جزییات دقیق، ظواهر امر حاکی از این است که در تاریخ 11 دسامبر چند افسر [نظامی] در مجتمع لویزان به دست سربازان به قتل رسیده اند.

2. (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) خلاصه اقدامات صورت گرفته:

الف) تظاهرات:

1. در تاریخ 12 دسامبر شهر تهران جوّ نسبتاً آرامی را تجربه کرد و صرفاً یک تظاهرات در زمان آغاز حکومت نظامی عصرگاهی به وقوع پیوست.

2. در تاریخ 12 دسامبر خشونتها در شهر اصفهان ادامه یافت و در جریان این خشونتها، تعداد 23 دستگاه ساختمان تماماً در شعله های آتش سوخت. تعداد زیادی از دیگر ساختمانها، از جمله مدرسه امریکایی نیز متحمل خسارات کمتری شدند. آمار رسمی اعلام شده در خصوص تعداد تلفات و کشته ها در روزهای 11 و 12 دسامبر گویای 9 نفر می باشد. در روزهای اخیر، اعتراضات شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است. نیروهای مسلح موفق شدند که با حمایت گروههای حامی دولت، که قاطبه آنها جوان بودند، کنترل شهر را در دست بگیرند. در حدود ساعت 30/16 سه تظاهرات در حمایت و طرفداری از دولت صورت گرفت. در حوالی غروب، شهر نسبتاً آرام گزارش شد.

3. گزارشات حاکی از این بود که شهر شیراز در تاریخ 12 دسامبر آرام بوده است و تظاهرات روز گذشته [11 دسامبر] نیز آرام توصیف شده است.

4. بخش فارسی رادیو صدای دولت [بخش فارسی رادیو دولتی] گزارش داد که در تاریخ 12 دسامبر در شهرهای اصفهان، زاهدان، زابل، مشهد، اراک، فریدن و سمنان "«تظاهرات و راهپیمایی ملی و میهن پرستانه»" صورت گرفته است.

ب) (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اقدامات تروریستی:

بر اساس گزارشات واصله، در حوالی ظهر روز 11 دسامبر در مجتمع لویزان شش سرباز پیاده نظام با ورود به آسایشگاه افسران گارد شاهنشاهی، افسرانی که در حال صرف نهار بودند را به قتل رساندند. تبادل آتش بین این افراد حدود دو ساعت به طول انجامید. در این جریان صدای آتش گشودن سلاحهای خودکار و تفنگهای 106 میلی متری به گوش رسید و دو هلیکوپتر نیز بر فراز منطقه به پرواز درآمد. تعداد چهار نفر از سربازان یاد شده موفق شدند به وسیله یک خودرو از مجتمع بگریزند که البته با تعقیب سربازان گارد، نهایتاً دستگیر شدند؛ دو سرباز دیگر نیز در درون مجتمع کشته شدند. احتمالات متصور بر این موضوع به این ترتیب است که سربازان یاد شده بنا به دلایل سیاسی شخصی اقدام به قتل افسران گارد کرده اند و یا این که از اعضای گروه چریکهای فداییان خلق بوده اند. در زمان حمله سربازان فوق به افسران،

ص: 579

نیروهای گارد مردانی را دستگیر کردند که در لباس غیر نظامی در حال پرسه زنی در اطراف دروازه ورودی مجتمع نظامی لویزان بودند. پس از دستگیری این افراد مشخص گردید که تمامی این افراد مسلح بوده اند. جو امنیتی بسیار سنگینی بر مجتمع نظامی لویزان حاکم است.

ج) مسایل اقتصادی:

1. اخیراً اتهاماتی مطرح شده است مبنی بر این که ظرف چند سال اخیر، برخی افراد برجسته و شناخته شده تهران مبالغ هنگفتی پول از کشور خارج کرده اند. [در همین راستا] مدعی العموم تهران دستور داده است که تحقیقاتی در خصوص این موضوع صورت پذیرد. سرمنشاء این اتهامات لیستی بود که چند روز پیش برخی از کارمندان بانک ملی ایران منتشر کردند؛ این لیست دربرگیرنده نام افرادی بود که اتهام فوق به آنها نسبت داده شده بود. مادامی که تحقیقات در این زمینه به سرانجام نرسیده، افرادی که نامشان در این لیست آمده است، حق خروج از کشور ندارند.

2. تأثیرات و عواقب اعتصاب در صنعت نفت، اقتصاد کشور را تحت الشعاع خود قرار داده است. (به گزارش بی بی سی) گزارشات موجود گویای این است که ایران در حال تلاش برای خرید نفت در بازارهای بین المللی است.

(به گزارش صدای امریکا) میزان تولید نفت ایران در حال حاضر حدود یک تا یک و نیم میلیون بشکه در روز است.

3. فرودگاه مهرآباد طبق برنامه پیش بینی شده در تاریخ 12 دسامبر بازگشایی شد.

د) وضعیت آموزشی:

در تاریخ 13 دسامبر مهدهای کودک و مدارس ابتدایی و راهنمایی در تهران بازگشایی شدند. قرار است تاریخ بازگشایی دبیرستانها متعاقباً اعلام شود. سری

[وضعیت ایران در روزهای 11 و 12 دسامبر 1978]

سند شماره 310 محرمانه13 دسامبر 1978- 22 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 12148به: آژانس اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: مشاهدات شخصیتهیه کننده گزارش: سروان جیمز رابرتز، وابسته نیروی هوایی آمریکا مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ئی.شافر، وابسته دفاعی [وضعیت ایران در روزهای 11 و 12 دسامبر 1978] 16- خلاصه (بدون طبقه بندی): این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران از ساعت 12 روز 11 دسامبر تا ساعت 12 روز 12 دسامبر 1978 ارایه می دهد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- عمومی:

ص: 580

پس از راهپیمایی گسترده ولی صلح آمیز و کنترل شده ای که دیروز بعد از ظهر در تهران صورت گرفت، و همچنین لغو محدودیت سفر های درون شهری شمال - جنوب و برچیدن پُست های بازرسی در شب گذشته، ظاهراً امروز شهر تهران دارد به وضعیت عادی باز می گردد. شهر ترافیک نسبتاً روانی دارد و بیشتر مغازه ها باز هستند. تاکسی ها در شهر گردش می کنند، پمپ بنزین ها باز است، و فقط در محل شعبه های نفت تعدادی از مردم صف بسته اند.

ب- فعالیت های ضد آمریکایی:

در طول دوره گزارش دو اقدام رخ داد ولی تهدیدی صورت نگرفته است. اقدامات فوق شامل پرتاب بمب آتش زا و یک سرراهی منفجره در منطقه نیاوران بود. یک ماشین شخصی متعلق به یک آمریکایی با بمب آتش زا در ساعت 20:20 روز 11 دسامبر به وقت محلی مورد حمله قرار گرفت که این حادثه هیچ مجروح و تلفاتی نداشت. در ساعت 20:40 همان شب یک سه راهی منفجره از پنجره طبقه سوم آپارتمانی که آمریکایی ها در آن ساکن بودند، به داخل ساختمان پرتاب شد که خسارات اندکی به ساختمان وارد کرد و هیچ مجروح و تلفاتی نداشت.

پ- فعالیت های ضددولت در طول دوره گزاش تظاهراتی که بعد از ظهر یازدهم دسامبر در تهران برپا شد حتی از تظاهرات روز دهم نیز گسترده تر بود. با وجود این، راهپیمایی ها کاملاً کنترل شده بود و بروز هیچگونه خشونتی گزارش نشد. در ساعت 14:00 روز یازدهم دسامبر وابسته نیروی هوایی شخصاً شاهد تجمع 7 مایلی راهپیمایان در خیابان رضا شاه بود. در روز یازدهم نیز همچون روز دهم دسامبر مسئولان کنترل راهپیمایان کاملاً اوضاع را تحت کنترل داشتند و جمعیت حاضر نیز پس از راهپیمایی در اطراف میدان شهیاد و گوش دادن به سخنرانی های متعدد با نظم و بدون درگیری متفرق شدند. برآورد دفتر وابسته نظامی از تعداد جمعیت حاضر در راهپیمایی فوق بین 600 هزار تا یک میلیون نفر است ولی رادیو ملی ایران تعداد جمعیت را 4 میلیون نفر اعلام کرده است.

در ساعت 14:00 روز 11 دسامبر یک اقدام ضددولت در منطقه لویزان صورت گرفت. جزییات این واقعه در گزارش جداگانه ای به همین تاریخ برایتان ارسال شده است.

د- اقدامات امنیتی اقدامات اساسی که از سوی مقامات حکومت نظامی در طول دوره گزارش صورت گرفت بسیار مؤثر بود. آنها با تقسیم شهر به منطقه شمال و جنوب و محدود ساختن تردد خودروها بین این دو منطقه تا حدود زیادی از گره خوردن ترافیک و تردد بیش از حد خودروها جلوگیری کردند. موافقت با بیرون آمدن دسته های عزاداری به وضوح تنش ها را تا حد زیادی کاهش داده است. طی چند روز گذشته تیراندازی در شهر به حداقل رسیده است و این حقیقت که هر دو طرف عاقلانه از زد و خورد با یکدیگر پرهیز کرده اند عاملی بسیار مهم در

ص: 581

حفظ صلح بوده است. در شب یازدهم دسامبر 1978 موانع خیابانی را برچیدند و نیروهای نظامی و زره پوش ها از خیابان ها رفتند و ساعات منع آمد و شد به برنامه قبل از عاشورا بازگردانده شده است، یعنی 9 شب تا 5 صبح. فرودگاه مهرآباد هم اینک به روی پروازهای غیرنظامی باز شده است و دفاتر خطوط هواپیمایی نیز در شهر تهران به فعالیت مشغولند.

ه - فعالیت های خارج از تهران:

1- اصفهان: ظاهراً وضعیت اصفهان در طول دوره تهیه گزارش خشونت بارتر بوده است. بروز آتش سوزی ها و زد و خورد هایی در ربع شمال شرقی شهر گزارش شده است. آماری از مجروحان یا کشته شدگان در دست نیست. بر اساس گزارش ها، خشونت ها امروز نیز ادامه داشته است. جزییات این حوادث از سوی بخش های دیگر سفارت و OSI گزارش شده است.

2- حادثه مهم دیگری نیز در شهر تبریز رخ داد. جزییات بیشتر این حادثه در گزارش جداگانه ای در همین تاریخ برایتان ارسال می شود.

3- همدان: دولت ایران تأیید کرده است که استاندار همدان در روز 10 دسامبر [19 آذر] مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. گزارش های ضد و نقیضی در ارتباط با جراحات وارده و کشته شدن یکی از محافظان شخصی او مخابره شده است.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اقدامات ضدآمریکایی تقریباً به قوت خود باقی است و تا این تاریخ برخورد با خارجیان تا حد زیادی موجب کاهش تعداد اتباع خارجی مقیم ایران شده است.

مهارت سازمان دهندگان راهپیمایی تهران خیلی بیشتر از چیزی بود که دفتر وابسته نظامی سه روز پیش حدس می زد. توانایی آنها در سازمان دهی، بسیج، و کنترل و هماهنگ کردن چنان جمعیت عظیمی و در عین حال پرهیز از زد و خورد و خونریزی ادعای جوامع مذهبی در خصوص رهبری در حوزه سیاسی را اعتبار می بخشد. هر چند با سپری شدن عاشورا جوّ حاکم بر کشور تا حد زیادی تغییر کرده است، ولی هنوز احتمال بروز خشونت وجود دارد.

وضعیت در ایران، 12 الی 13 دسامبر 1978

سند شماره 311 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0581 684613 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 12164به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت در ایران، 12 الی 13 دسامبر 1978 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی در رابطه با وضعیت ایران در طول مدت زمانی 12 الی 13 دسامبر 1978 فراهم می کند.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

ص: 582

الف: عمومی تهران امروز آرام است. مدارس ابتدایی ایران طبق برنامه قبلی بازگشایی شده اند. خیابانها با به وجود آمدن راهبندانهای طولانی کم کم حالت یک شهر معمولی را پیدا کرده است. این راهبندانها نشانه دیگری مبنی بر عادی شدن اوضاع در شهر می باشد. اکثر مغازه ها باز هستند. دکه های نفت فروشی هنوز صفهای طولانی دارند ولی پمپ بنزینها شلوغ نیستند. تاکسی ها و اتوبوسها در حال کار می باشند و مملو از مسافر هستند. اوضاع به طور قابل توجهی نسبت به چندی قبل آرامتر شده است.

ب: فعالیتهای ضدآمریکایی، ضدخارجی در خلال 24 ساعت گذشته هیچ نوع اقدام یا تهدیدی علیه افراد آمریکایی یا خارجی در منطقه تهران گزارش نشده است.

ج : اقدامات ضددولتی طی این مدت اقدامات ضددولتی در تهران در حداقل خود بوده است. با این وجود دفتر وابسته دفاعی آمریکا چندین گزارش جالب توجه دریافت کرده است.

1- یک دوست نزدیک خانواده وابسته دفاعی در نیروی زمینی و همچنین چند تن از کارمندان دفتر وزیر امور خارجه بعد از ظهر 13 دسامبر تلفنی به وابسته دفاعی اطلاع دادند که اوضاع در ایران به طور کلی و به خصوص در تهران سریعاً بهبود خواهد یافت و «همه چیز به زودی پایان خواهد پذیرفت.» در پاسخ به سئوال وابسته دفاعی در رابطه با راهپیمایی دهم و یازدهم دسامبر 78 منبع متذکر گردید که در مواضع «رهبران مخالف» تفرقه افتاده است و نتیجه این تفرقه، مسالمت آمیز بودن شدید ماهیت تظاهرات خواهد بود. روحانیت، جبهه ملی و حکومت فعلی سریعاً به سمت یک مصالحه پیش می روند و اوضاع به زودی بهبود خواهد یافت. این مسئله با «تحولاتی که در سطح بین المللی صورت می گیرد» همراه خواهد بود. وابسته دفاعی از منبع در مورد آشوبهای 11 و 12 دسامبر در اصفهان و سایر شهرهای ایران سئوال نمود که منبع در پاسخ گفت «این شهرها قابل ملاحظه نیستند و فقط تهران مهم است. سایر قسمتهای کشور همان کاری را خواهند کرد که تهران می کند». منبع گفتگو را با ذکر این مطلب که می خواهد بزودی به خانه وابسته دفاعی رفته تا در این مورد بیشتر صحبت کنند به پایان برد. (منبع قبلاً وابسته دفاعی را با رک گویی و ارائه قضاوتهای همه جانبه و صحیح خود تحت تأثیر قرار داده است و در گذشته اطلاعات موثق و دقیقی در اختیار وی گذاشته است.) 2- دفتر وابسته دفاعی همچنین اطلاعات خاصی در رابطه با راهپیمایی و سخنرانی های دهم و یازدهم در تهران دریافت نموده است.

الف: سخنرانیهای روز اول و دوم اصولاً یکنواخت بود.

ب: تعدادی از رهبران مذهبی سخنرانی نمودند و نکات مهم آن به شرح زیر است:

1- کمونیسم نه؛ 2- ملی گرایی نه؛ 3- ضداسرائیلی ؛ 4- طرفداری از وحدت مسلمانان

ص: 583

(لبنان، اریتره و غیره)؛ 5 - بشریت؛ 6 - ادامه مبارزه (جهاد) برای برقراری جمهوری اسلامی؛ 7- درخواست آزادی تمام زندانیان سیاسی؛ 8 - حکومت شاه را نمی خواهند؛ 9- درخواست برای کلیه آزادیهای سیاسی (آزادی بیان، مطبوعات، تردد و غیره)؛ 10- مخالف خارجیان یا غیرمسلمانان نیستیم و «تا زمانی که آنها به ما احترام بگذارند، به آنها احترام خواهیم گذاشت.»؛ 11- خواستار ندادن یا واگذاری حداقل منابع درآمد به خارجیان هستیم؛ 12- خواستار عدم مداخله دولت آمریکا هستیم؛ 13- قصد آزار و اذیت آمریکاییان را نداریم؛ 14- فعالیتهای ضدآمریکایی توسط «مسلمین» صورت نگرفته است.

ج: شعارهایی که در خیابانها داده می شد عبارتند از:

«خمینی عزیزم»، «مرگ بر شاه»، «زندانیان سیاسی را آزاد کنید».

د: منبع گزارش می دهد که درصد پاسخ دهندگان به شعارها به شرح زیر بوده است:

شعار بر له خمینی - 30 درصد پاسخ دهنده داشت.

شعار علیه شاه - تقریباً 100 درصد پاسخ دهنده داشت.

این اطلاعات به صورت تلفنی و از یک خانم استاد دانشگاه که اظهار می داشت در تظاهرات شرکت کرده بود دریافت گردیده است. موثق بودن منبع را نمی توان ارزیابی کرد با این حال به نظر می رسد که این اطلاعات با سایر گزارشات در مورد حوادث مشابه مطابقت دارد. (بخش سیاسی سفارت امروز متن سخنرانیها را از طریق تلگرام دریافت خواهد کرد.) 3- در رابطه با حوادث سالن غذاخوری گارد شاهنشاهی (در تلگرام شماره 78 0580 6846 گزارش شد) وابسته دفاعی امروز تلاش خواهد کرد تا در خلال ملاقات با افسران نیروی زمینی ارتش ایران اطلاعات بیشتری کسب نماید. به مجرد دریافت این اطلاعات ارائه خواهند شد.

د - اقدامات امنیتی با سپری شدن ایام عاشورا مقامات حکومت نظامی به کاهش سختگیریهایی که در شهر اعمال می کردند ادامه می دهند. سربازان هنوز هم به همراه افراد پلیس در مراکز کلانتریهای شهر مستقر هستند اما تانکها و سربازان از اکثر میادین اصلی و نقاط کلیدی شهر جمع آوری شده اند.

هر کدام از سفارتخانه های آمریکا و انگلیس تقریباً یک گروهان سرباز دارند. دیگر بازرسی پراکنده خودروها دیده نمی شود. وابسته ما در نیروی دریایی ایران گزارش می دهد که زره پوشها شب گذشته تقریباً به مدت یک ساعت در بخش شمال شرقی شهر در تردد بودند که ظاهراً به پارکینگهای خود در اطراف کاخ نیاوران برمی گشتند.

ه - فعالیتها در خارج از تهران 1- بندرعباس: در روز 11 دسامبر 78 تقریباً در ساعت 12 به وقت محلی ناآرامی قابل توجهی در بندرعباس به وقوع پیوست. یک گروه (به تعداد نامعین) تعدادی از بانکها را به

ص: 584

آتش کشیده و سپس به منازل مسکونی خانواده های فیلیپینی که در کارخانه های کشتی سازی کار می کنند حمله نمودند. بین 24 تا 40 خانه به آتش کشیده شد. نیروی دریایی ایران این خانواده ها را در پادگان مربوط به کشتی «میکل آنژ» اسکان داده است. کلوپ تجمع چینی ها و خانه های بدنام محلی نیز آتش زده شد. هیچ مجروحی گزارش نشد. و پس از آن آرامش حکمفرما شده است.

2- مشهد: اطلاعات زیر از دفتر وابسته دفاعی از طریق یکی از افسران امنیتی که این مطالب را به عنوان «شایعات حیاتی» تعبیر می کند به دست آمده است. بر اساس شواهد موجود در طی شب دهم دسامبر 1978، آیت الله قمی یکی از رهبران مذهبی اصلی مشهد رویایی (وحی) دیده است که از وی پرسیده شد، که «چرا با شاه چنین رفتاری دارید؟» (یا عبارتی نظیر این جمله). بار دیگر شب یازدهم دسامبر سئوال مشابهی از وی شد که او یادداشت نمود. وی از آن پس اعلامیه هایی منتشر نمود که جامعه روحانیت را تشویق می کرد تا از فعالیتهای ضدشاه دست بردارند.

اگر چه نمی توان اهداف پشت پرده تغییر مواضع آیت الله قمی را ارزیابی کرد اما افسر امنیتی مؤکداً گزارش می دهد که پلیس ایران موضع جدید آیت الله قمی را تأیید کرده و ادعا می کند که تأثیر بسزایی داشته است (گزارش قسمت سیاسی سفارت حاوی جزییات بیشتر می باشد).

3- اصفهان: عصر روز گذشته پس از بروز ناآرامیهای عمده در 11 و 12 دسامبر آرامش بار دیگر بر شهر حکمفرما شده است. گزارشات حاکی از 9 کشته و 80 مجروح در روز یازدهم می باشد که هیچ کدام از آنها خارجی نبوده اند. در روز 12 دسامبر هیچ کشته یا مجروحی گزارش نشده است.

بین ساعات 3 الی 7 بعد از ظهر به وقت محلی روز 12 دسامبر چندین تظاهرات به طرفداری از شاه در شهر برگزار گردید. همچنین گزارش می شود که انجام یک تظاهرات بزرگ به نفع شاه برای امروز برنامه ریزی شده است. آتش این تظاهرات احتمالاً بر اثر «وحی» نازل شده به آیت الله قمی روشن شده است.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) با پشت سر گذاشتن دوره بحرانی عاشورا شکاف آشکاری بین رهبران مذهبی و سایر رهبران گروههای سیاسی مخالف در حال گسترش است و با فرض احتمال اینکه وجوه مشترکی بین شاه و بعضی از مخالفین به وجود آمده به نظر می رسد نقطه عطف مهمی را پشت سر گذاشته ایم. قرار است بعد از این تعطیلی، اعتصابات بعضی از بخشها (در صنعت نفت و گمرک گزارش شده است) به پایان برسد. اکنون یک مسئله اقتصادی به وجود آمده است. آیا کشور می تواند با سرعت کافی جمع و جور شود تا از بروز مشکلات مالی توانفرسای داخلی و خارجی اجتناب شود؟ ان شاءالله.

گزارش وضعیت ایران، شماره 43، 13 دسامبر 78

ص: 585

سند شماره 312 سری13 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 314325به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 43، 13 دسامبر 78 1- شهرهای ایران به طور قابل توجهی آرام می باشند. در تهران، خارج از محدوده بازار، عموماً مغازه ها باز هستند. به جز یک مورد تظاهرات، تهران شب گذشته را بدون درگیری، تظاهرات یا حمله ای به محل اقامت یا خودروهای آمریکاییان پشت سر گذاشت. چند مورد قطع برق وجود داشت.

2- کنسولگری ما در اصفهان قسمت اعظم گزارشات جراید در مورد حوادث اخیر را مورد بررسی قرار داده که به نظر می رسد گزارشات اغراق آمیز می باشند.

3- شیراز نیز شب گذشته قطع برق داشت. امروز نیمی از مغازه ها باز هستند اما صنایع به علت کمبود گاز طبیعی هنوز در تعطیلی به سر می برند. شرکت ملی نفت ایران همچنین از توزیع کم سوخت خانگی و سوخت گازوئیل خبر می دهد.

4- در تعدادی از شهرهای ایران، روز گذشته، احساسات طرفداری از شاه در بعضی از تظاهرات از جمله چند گردهمایی وجود داشته است. بعضی از این تظاهرات به رؤیای یک آیت الله میانه رو در مشهد نسبت داده می شود، که ظاهراً به وسیله مسلمانان معتقد به عنوان یک سرزنش برای اعمالشان نسبت به شاه پذیرفته شده است.

5- تولید نفت خام با کمی کاهش به 17/1 میلیون بشکه در روز رسیده است. میزان تحویل نفت خام به پالایشگاهها نیز پایین می باشد و کمبود جدی تولیدات پالایش شده قطعی به نظر می رسد. تغییری در وضعیت اعتصاب بخش صنعت نفت پیش نیامده و کارکنان اعتصابی در شرکتهای چند ملیتی حاضر نیستند با شرایط مدیریت پیرامون بازگشت به سر کار بحث کنند.

کریستوفر

گزارش سیاسی - امنیتی، 13 دسامبر

سند شماره 313 خیلی محرمانه13 دسامبر 1978 - 22 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12169به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 13 دسامبر 1- اوضاع در تهران و سایر شهرها به طور قابل توجهی آرام می باشد. به استثناء تظاهرات گزارش شده شب گذشته در میدان ژاله (وسعت تظاهرات و تعداد جمعیت نامعلوم می باشد) دیشب بدون شعار، تیراندازی و درگیری و یا حمله ای به محل اقامت یا وسایط نقلیه آمریکاییان سپری شده است. علیرغم شایعاتی مبنی بر این که ناراضیان افراطی قصد بر هم زدن نظم را در آستانه روزهای دهم و یازدهم دسامبر دارند، آنها تاکنون آرام باقی مانده اند. مدارس

ص: 586

ابتدایی تهران امروز گشایش یافت. ما هنوز از کم و کیف موفقیت دولت در فرستادن معلمین و دانش آموزان به سر کلاسهای درس اطلاعی نداریم، اما شهر آرام می باشد. شب گذشته خاموشیهای پراکنده ای در حین پخش برنامه ای از تلویزیون که از شاه تمجید می شد، رخ داد، که احتمال می رود تصادفی نباشد. همه مغازه ها در خارج از محدوده بازار باز هستند.

2- کنسولگری اصفهان گزارشات مطبوعات را در مورد وضعیت آن شهر در روز دوازدهم دسامبر مورد بررسی قرار داده است که به نظر می رسد مبالغه آمیز باشد. با تعداد کشته ها، در بین نیروهای دولتی که رقم آن از 9 تا 50 نفرتخمین زده می شود، روز عاشورا مخاطره آمیز و پرآشوب بود. دیروز همراه بود با پاسخ انتقام جویانه ارتش که با احساس خیانت تحریک شده بود اما هر چند که نظامیان شیشه های مغازه هایی را که تصاویر خمینی را بر شیشه داشتند خرد می کردند، معهذا این حرکت یک پاسخ کنترل شده بود و کنسولگری گزارشی از تعداد مقتولین در دست ندارد. امروز کنسولگری شیراز، از تظاهرات کوچکی در محوطه دانشکده پزشکی که بدون دخالت نیروهای امنیتی سپری شد، گزارش می دهد.

شهر آرام است و پنجاه درصد مغازه ها باز هستند، اما صنایع به علت کمبود گاز طبیعی در تعطیل به سر می برند. دفتر ناحیه ای شرکت ملی نفت ایران می گوید که سوخت خانگی و سوخت دیزل به صورت کم عرضه می شود. شعار نویس ها حالا با استفاده از قوطیهای اسپری کار می کنند که امکان نوشتن بیشتر را به وجود می آورد. شیراز شب گذشته قطع برق داشت که ظاهراً در هماهنگی با تهران این عمل صورت گرفته است.

3- کنسولگری شیراز گزارش می دهد که تعداد قابل توجهی از شعارهای نوشته شده با رنگهای اسپری به طرفداری از شاه است هر چند که تعداد آنها کم است. در حقیقت پراهمیت ترین مسئله امروز وجود تعداد زیادی گزارش در مورد نمایش قدرت طرفداران شاه می باشد و در حالی که بیشتر گزارشات درباره تظاهرات طرفداران شاه در بعضی جاها مبهم می باشند، کنسولگری اصفهان از سه مورد گردهمایی دیروز در آنجا گزارش می دهد و ما همچنین خبرهای موثقی از تظاهرات دیروز و امروز در مشهد داریم. و اینها همگی ظاهراً به شایعه خواب آیت الله قمی در دهم و یازدهم دسامبر برمی گردد که ادعا می شود وی از شاه حمایت می کند (در تلگراف جداگانه ای گزارش می شود.) سولیوان

خروج افراد نیروی دریایی از مناطق نفتی

سند شماره 314 خیلی محرمانه14 دسامبر 1978 - 23 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 314634به: سفارت آمریکا، تهران - فوری موضوع: خروج افراد نیروی دریایی از مناطق نفتی 1- یکی از کارمندان شرکت نفتی اسکو به ما گزارش داد که تمام پرسنل نیروی دریایی در حال حاضر از مناطق نفتی خارج شده اند. دلیل این کار (اگر صحت داشته باشد) نامشخص

ص: 587

است اما خروج تکنسین های نظامی به عنوان یکی از دلایل احتمالی اینکه چرا تولید تا سطح فعلی کاهش یافته ذکر شده است.

2- به منظور کمک به ما برای درک شرایط و با توجه به دیدگاه اسکو مبنی بر اینکه تولید در سطح 5/2 تا 5/3 میلیون بشکه در روز «تثبیت» خواهد شد از اظهارنظر سفارت در این امور قدردانی می نماییم.

لطفاً بهترین ارزیابی خود را در مورد اینکه در صورت تثبیت اوضاع تولید با چه سرعتی می تواند از سر گرفته شود را در اختیار ما قرار دهید. آیا آخرین اعتصاب مانند ماه نوامبر هیچ گونه مشکلات تعمیراتی یا نگهداری و انبارداری خاصی که بتواند مانع پیشرفت سریع امور شود داشته است؟ کریستوفر

گزارش سیاسی - امنیتی، 14 دسامبر 78

سند شماره 315 خیلی محرمانه14 دسامبر 1978 - 23 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12253به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 14 دسامبر 78 1- تهران همچنان بسیار آرام است. مخالفان اصلاً به خیابانها نمی آیند. فعالیت مخالفان به جز اعتصاب و قطع شبانه جریان برق موقتاً متوقف شده است که این امر شامل متوقف شدن فعالیتهای ایذایی عیه آمریکاییان هم می شود. فعالیت چشمگیر طرفداران شاه همراه با راهپیمایی در چندین شهر منجمله اراک، آبادان و مشهد وجود داشته است. بزرگترین تظاهرات در شهر اصفهان با جمعیتی در حدود بیست هزار نفر تأیید شده است. ماجرای خواب دیدن آیت الله قمی هنوز دهان به دهان می گردد. گرچه سرویسهای خبری دولت ایران ندیده گرفتند که ممکن است این طور باشد زیرا ما گزارشاتی داریم که آیت الله قمی چنین خوابی را انکار نموده است. گزارشات دیروز مبنی بر اینکه وی در اثر سکته قلبی فوت کرده نادرست بودند. بدون در نظر گرفتن صحت دخالت دولت ایران در این امور، نیروهای طرفدار شاه جهت برانگیختن احساسات شاه پرستانه فرصت را غنیمت شمرده اند. شایعاتی به دستمان رسیده که طرفداران شاه امروز یا فردا مجدداً در تهران اجتماع می کنند. اما تاکنون هیچ کدام جامه عمل نپوشیده اند. در اصفهان نظم تا حدی به حال اول برگشته است یعنی منع عبور و مرور به ساعت ده شب تا شش بامداد تغییر کرده است.

2- غیر از پاره کردن تصاویر خمینی و وادار نمودن مردم به چسباندن عکسهای شاه، فعالیت طرفداران شاه به طور کلی بدون خشونت بوده است. به هر حال در شیراز، که اغلب زمانی که بقیه شهرهای ایران دچار اغتشاشات بودند، آرام بوده است، اوضاع ناخوشایند است. تنها تظاهرات مهم ضدشاه تجمع رو به افزایش در محوطه دانشکده پزشکی است.

در شب دوازدهم دسامبر حدود ساعت ده و نیم (یعنی بعد از ساعت منع عبور و مرور)

ص: 588

یک گروه خشن از طرفداران شاه به دانشکده پزشکی یورش برده و مخالفان را مورد حمله قرار دادند. دیروز دانشجویان دانشکده پزشکی با تجمع دیگری علیه شاه به این اقدام پاسخ دادند. دو ساعت بعد واحدهای نظامی به دانشکده وارد شدند و چهار نفر از رهبران دانشجویان را دستگیر نمودند. پس از مدت کوتاهی این اقدام توسط کاروانی از اتومبیلهای طرفداران شاه، در حالیکه رانندگان آنها بوق میزدند تا حمایت خود را از رژیم نشان دهند دنبال شد. کنسول اظهار می دارد که امروز برنامه عوض شده است و قرار است برای حمایت از شاه چراغ اتومبیلها را روشن کنند. هواداران و مخالفان شاه همچنین با در دست داشتن قوطی رنگ اسپری با شعارنویسی در سطح شهر به مبارزه برخاسته اند. دیشب با واقعه کاملاً بی ربط با اوضاع قبلی بین مسلمانان و بهاییان درگیریها افزایش یافت. ظاهراً مسلمانان منزل یکی از بهاییان در نزدیکی آرامگاه سعدی را آتش زدند. یکی از اقوام قربانی حادثه که معلوم شد سرباز است و از این رو به تیربار سبک مسلح بوده، از راه می رسد و انتقام اقوامش را می گیرد. نیروهای امنیتی اظهار می دارند که در اثر این تیراندازی ده تا دوازده نفر کشته شدند. در اقدام اعتراض آمیز دیگری مردم، بهمن معاون، رئیس دانشگاه پهلوی را ملاقات کردند و شب هنگام در دانشگاه دست به تحصن زدند.

3- کنسولگری آمریکا در تبریز امروز از زد و خورد میان هواداران و مخالفان شاه گزارش داد. گروهی از کارمندان غیرنظامی و نظامیان بازنشسته تظاهراتی به حمایت از شاه برگزار می کردند که مردم (تماشاچیان) شروع به زدن آنها کردند. دو خیابان بسته شده است و زد و خورد هنوز ادامه دارد.

4- جوّ تشنج در مناطق خلیج و حوزه های نفتی هنوز ادامه دارد. باشگاه و بار شرکت انگلیسی فیرکلاف در گچساران دیروز طعمه حریق گردیدند. اهواز ناآرام است اما موقتاً حادثه ای رخ نداده است. در بوشهر هر روز چندین ناآرامی رخ می دهد.

5- رئیس اتحادیه معلمان به ما اطلاع داد که در حدود پانزده درصد از مدارس شهر ری از بازگشایی امتناع کردند. گرچه اکثر دانش آموزان و معلمان مدارس حضور یافتند ولی استادان عملاً تدریس نکردند. ولی حدس می زند که بین 80% تا 90% مدارس در شهرستانها به حال تعطیل باقی بمانند. وی اضافه نمود که معلوم نیست مدارس متوسطه چه وقت باز خواهند شد. دولت از این نگران است که دانش آموزان دبیرستانی نه تنها مدارس خودشان را بازگشایی نکنند بلکه مدارس ابتدایی را هم به تعطیلی بکشانند.

6- آخرین گزارش از کنسولگری آمریکا در شیراز حاکی است که زد و خورد دیشب مسلمانان با بهاییان به یک سری حملات وحشیانه به منازل بهاییان که از پیش تعیین شده منجر گردید. گروههای شش نفری یا مسلمانان خیلی جوان به منازل افرادی که گمان می رود بهایی هستند می روند و آنجا را به آتش می کشند.

آنها همچنین اتومبیلها را خرد می نمایند. کنسول گزارش تأیید نشده ای دارد مبنی بر اینکه

ص: 589

ساختمان پپسی کولا در آتش سوخت. واحدهای نظامی کوشش کرده اند که جلو آشوب طلبان را بگیرند ولی تاکنون ناموفق بوده اند، و از ساعت سه آتش سوزیهایی در شمال شرقی شیراز رخ داده است. خشونت ظاهراً متوجه خارجیان نیست، هر چند بعضی از خارجیانی که به تابعیت ایران درآمده اند در آن قسمت از شیراز زندگی می کنند و شاهد آتش سوزی می باشند.

سولیوان

بررسیها

سند شماره 316 خیلی محرمانه14 دسامبر 1978 - 23 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 5516به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: بررسیها پاسخ؛ تلکسهای مرجع باعث تشکر خواهد بود. در اشاره به تلکسهای مرجع، لطفاً تحلیل خود را درباره اینکه «شاه چقدر پیام حوادث روزهای 4 و 5 نوامبر را درک کرده» به ما ارائه دهید. کریستوفر

وضعیت در ایران - 14 ، 13 دسامبر 78

سند شماره 317 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0584 884614 دسامبر 1978 - 23 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت در ایران - 14 ، 13 دسامبر 78 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش، اطلاعاتی مربوط به اوضاع ایران از ساعت 12 روز 13 دسامبر به وقت محلی الی ساعت 12 روز 14 دسامبر به وقت محلی را ارائه می کند.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- عمومی: تهران مجدداً آرام بود و غیر از یک مورد قطع برق از حدود ساعت 21:15 تا ساعت 1:30 در بیشتر بخشهای شمالی شهر، هیچ حادثه غیرعادی گزارش نشده است. امروز وضعیت ترافیک و خرید و فروش برای روز پنجشنبه عادی به نظر می رسد. با آفتابی شدن هوا، پیاده روها مملو از جمعیتی شد که برای خرید و گردش آمده بودند. در حال حاضر به نظر می رسد یک بار دیگر تشنجات کاهش یافته است.

ب- فعالیتهای ضدآمریکایی- ضدبیگانه: در طی این مدت به جز یک مورد تهدید ضدآمریکایی، فعالیت ضدبیگانه دیگری گزارش نشده است. این تهدید شامل انداختن یک اعلامیه از زیر درب به داخل ساختمان دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده می باشد. اعلامیه مزبور یک برگ بود که در داخل پاکت قرار داشت و به خصوص مخاطبش آقای بارتکو می باشد.

ص: 590

اعلامیه اظهار می دارد که سازمانهای زیر: گروه ویژه مقاومت ملی، گروه مقاومت امنیت، گروه ویژه اتحاد ملی و دیگر گروههای ویژه آماده هستند تا تمام آمریکاییانی که در ساواک و فعالیتهای جاسوسی در ایران دخالت دارند بکشند. آنها منتظر دستورات رهبران ملی و مذهبیشان برای انجام این کار هستند. اعلامیه به وسیله یک نفر نوشته شده و بدون امضاء می باشد. هر چند که نامه حاوی یک آدرس برگشت و یک اسم نیز می باشد.

ج- فعالیتهای طرفداران و مخافان شاه: در طی این مدت هیچ خبری مبنی بر فعالیتهای ضدشاه و یا تظاهرات گزارش نشده است. چندین تظاهرات، دیروز از سوی طرفداران شاه در 9 شهر ایران برگزار شد. از قرار معلوم این تظاهرات با تأثیراتی از خواب آیت الله قمی و در نتیجه موضعگیری طرفداران شاه شکل گرفته بود. (گزارشات پراکنده اطلاعاتی را ملاحظه کنید: 78 0581 6846).

تعدادی از شهرهای موردنظر مشهد، اصفهان و آبادان می باشند. گستردگی تظاهرات تاکنون مشخص نشده است اما خبرها نشان می دهد که در مشهد تعدادی از تصاویر خمینی با تعدادی از عکسهای شاه عوض شده است.

در غروب 13 دسامبر 78 گزارشاتی واصل شده مبنی بر اینکه رهبران مذهبی در جنوب تهران خواب قمی را انکار کرده اند و آیت الله طالقانی هفته آینده آگاهیهای بیشتری به روحانیون خواهد داد، یعنی وقتی که اثرات تظاهرات (اگر اثری داشته باشد) دهم و یازدهم دسامبر برای حکومت مشخص تر شود. در ساعت 9 روز 14 دسامبر 78 خبرها حول این محور است که آیت الله قمی دیدن آن خواب را تکذیب کرده است.

د- فعالیتهای خارج از تهران: گزارشات رسیده از اقصی نقاط کشور حاکی است که بخشهای مختلف در طی این مدت آرام می باشند به جز تظاهرات به نفع شاه که در بالا ذکر شد.

خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان نظریات تهیه کنندگان: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) هر چند که آرامش به کشور بازگشته است ولی هنوز موانع عمده اقتصادی وجود دارد که باید بر آن فائق آمد. بخش اقتصادی سفارت گزارش می دهد که بانک مرکزی ایران توسط کارمندانی که هنوز در اعتصاب به سر می برند فلج شده است. اعتصابها در چندین بخش کلیدی دیگر نیز ادامه دارد: شرکت برق، شرکت مخابرات، شرکت نفت و غیره. مشکلات مبادله ارز هنوز به قوت خود باقیست و شرکتهای خارجی نمی توانند به مقدار کافی ریال برای پرداخت لیست حقوق و اجاره بهای خود به دست بیاورند.

جهت بخش محرمانه در نظر بسیاری مسایل اقتصادی ممکن است باعث مهاجرت شود در حالی که در مورد ملاحظات امنیتی چنین نیست.

گزارش سیاسی - امنیتی، 15 دسامبر

ص: 591

سند شماره 318 خیلی محرمانه15 دسامبر 1978 - 24 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12273به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 15 دسامبر 1- خلاصه: (امروز) پانزدهم دسامبر، تهران، اصفهان و تبریز آرامند. در شیراز تظاهرات کوچکی برپا شده است. نخست وزیر از کارمندان دولت می خواهد که روز شانزدهم دسامبر به سر کارهایشان برگردند. در غیر این صورت از کار برکنار شده و یا حقوق خود را از دست خواهند داد. روز پانزدهم دسامبر تولید نفت یک میلیون و سیصد و چهل هزار (000/340/1) بشکه بود. به نظر می رسد که اعتصاب کنندگان اداره برق، دولت را شدیداً به وحشت انداخته اند. گفتگو بین دولت و مخالفان ادامه دارد. پایان خلاصه 2- تهران، اصفهان و تبریز آرامند. از اوایل بعد از ظهر 15 دسامبر هیچ گونه تظاهراتی در تهران گزارش نشده است. در اصفهان چند گروه کوچک از تظاهرکنندگان به طرفداری از شاه در خیابانها در حال حرکتند، اما هیج اقدام خشونت آمیزی دیده نمی شود. کنسول مطلع شده است که این گروهها تا روز شانزدهم دسامبر در خیابانها باقی خواهند ماند. روز شانزدهم دسامبر روزی است که از مجسمه های جدید که جایگزین (مجسمه های پایین کشیده) شده اند پرده برداری خواهد شد.

بعد از ظهر روز پانزدهم دسامبر، دو نفر آمریکایی که با اتومبیل در حین تظاهرات از خیابانهای شهر اصفهان عبور می کردند، جراحات کمی برداشتند. چراغهای اتومبیل این دو نفر خاموش بود و موقعی که جمعیت شروع به پرتاب سنگ کردند اتومبیلشان به داخل درختها پیچید. هر چند زمانی که تظاهرکنندگان متوجه شدند که راننده و سرنشین اتومبیل آمریکایی اند به کمکشان شتافتند.

3- پس از حملات دیروز به خانه بهاییان، شیراز آرام است، به جز گروههایی از جوانان زیر 20 سال که به خانه های دیگر بهاییان حمله کردند ولی توسط نیروهای ارتش به عقب رانده شدند (در تلگرام جداگانه گزارش شد) کنسول بچه هایی را مشاهده کرده که تجمع نموده و شلوغ می کردند و سپس پا به فرار می گذاشتند تا بار دیگر دور هم جمع شوند. تعدادی از قدیمی ترها از هوای مساعد استفاده کرده و به تماشای بازی موش و گربه مشغولند. تحصن در دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی شیراز ادامه دارد. کنسول گزارش می دهد که مقامات حکومت نظامی تصمیم گرفته اند که به این گروه که تعدادشان از گروه روز 14 دسامبر کمتر است اجازه دهند که باقی بمانند و آنها را بیرون نرانند.

4- نخست وزیر ازهاری بار دیگر در مصاحبه تلویزیونی شب چهاردهم دسامبر از دشمنان کشور به دلیل اقدامات مخرب آنها انتقاد کرد. ایرانیانی که برنامه مزبور را تماشا کرده اند چنین اظهارنظر می کنند که لحن او اخلاقی تر نسبت به گذشته بود و فعالیتهای خرابکارانه را به عنوان

ص: 592

جنایت و گناه توصیف نکرد. نخست وزیر اعلام کرد که تمام کارمندان دولت موظفند صبح روز شانزدهم دسامبر سر کار حاضر باشند، در غیر این صورت پیه بر کناری از کار و از دست دادن حقوق را به تنشان بمالند. سئوال مهم موجود در ذهن هر فرد این است که آیا دولت ایران در مورد آنچه این بار می گوید جدی است؟ و آیا این اخطار را اجراء خواهد کرد؟ 5- بخشهای کلیدی نفت و تولید برق خیلی دلگرم کننده نیستند، تکرار می کنم، دلگرم کننده نیستند. تولید نفت در حد 34/1 میلیون بشکه در روز باقی مانده است. (گزارش تلگرافی جزییات و گزارش اعتصاب را ملاحظه نمایید).

مأمور سفارت موفق شده است که با مشاورین شرکت مهندسی توانیر (برق) گفتگو کند. آنها گزارش می دهند که اعتصاب کنندگان به ارتش گفته اند که اگر سربازان به مراکز تولید برق وارد شوند، آنها برق کل کشور را قطع خواهند کرد. خواسته هایشان سیاسی است. مشاوران ابراز عقیده کرده اند که دولت امید چندانی ندارد (تکرار می کنم امید چندانی ندارد) که اعتصاب کنندگان را وادار به کم کردن خاموشی های برق که هم اکنون به طور مرتب روزانه در شهرهای بزرگ اتفاق می افتد بنماید، مگر اینکه ارتش مهندسین را آموزش دهد و آماده باشد که با استفاده از یک نیروی خوب سازماندهی شده کنترل مراکز تولید برق را دوباره در اختیار خود بگیرد. (برق تهران و همینطور شیراز در سه شب گذشته تقریباً بین ساعت 9 تا 12 شب قطع بوده است).

6- سفیر به طور جداگانه با قائم مقام شرکت «هرزا» که از دیدار اخیرش از سد رضاشاه کبیر گزارش می داد گفتگو کرده است. منبع مورد نظر گفت که مهندسین برق از جایی دستور گرفته اند که قدرت برق خروجی را از 400 مگاوات به 20 مگاوات کاهش داده و سپس آن را در فواصل زمانی مختلف افزایش دهند. قائم مقام شرکت هرزا می گوید که مسئله تنها این نیست که چه بر سر ژنراتورهای مولد برق می آید بلکه مهندسین در مورد تخلیه آب جمع شده در پشت سد نیز برنامه ای ندارند. ظاهراً از رفتن مهندسین کانادایی کنترل آب به محل کار خود ممانعت به عمل آمده است.

7- در حالی که از روحیه مبارزه سیاسی که از عاشورای هفته قبل نشأت می گرفت خبری نیست این احساس در ایرانیان و خارجیانی که در مقام ارزیابی فعالیتهای متأثر از جریانات - از قبیل کارهای بانکی، تولیدات صنعتی و غیره - هستند پیدا شده که هفته جاری برای حکومت ایران در زمینه های سیاسی - اقتصادی تعیین کننده خواهد بود. هنوز روشن نیست که آیا این مسئله تأثیر مثبت یا منفی بر مذاکرات صلح و سازش که هم اکنون بین دولت و مخالفان جریان دارد خواهد داشت یا نه؟ اما هر دو طرف مشتاقانه منتظر دیدن تلاشهای دولت در دو سه روز آینده، خواهند بود.

گفتگوها ادامه دارد و در تلگراف جداگانه بعدی گزارش خواهد شد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 44، 14 دسامبر 78

ص: 593

سند شماره 319 سری15 دسامبر 1978 - 24 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 315565به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 44، 14 دسامبر 78 1- فعالیت طرفداران شاه با برگزاری راهپیمایی هایی در تعدادی از شهرها منجمله مشهد، آبادان و اراک شدت یافته است. حدود بیست هزار نفر در اصفهان در حمایت از شاه راهپیمایی کردند.

اغلب این تظاهرات اساساً بدون درگیری بوده اند. ولی در شیراز این وضعیت به صورت ناخوشایند و وخیمی درآمده است. این مسئله تا حدی به خاطر برخوردی که در پی حمله طرفداران متعصب شاه بر علیه (مخالفین) تظاهرکننده در دانشکده پزشکی به وجود آمده می باشد، حملاتی نیز علیه بهاییان و یهودیان در شیراز صورت گرفته است. آشوبهای کرمانشاه یک تا شش کشته به جای گذاشت.

2- تهران همچنان بسیار آرام است، به جز اعتصابات و قطع شبانه جریان برق، فعالیتهای مخالفین و اذیت و آزار آمریکاییان متوقف شده است.

3- نظم مجدداً در اصفهان برقرار گردید؛ ساعت منع عبور و مرور به 10 شب تا 6 صبح تغییر یافته است از تبریز گزارش می شود که درگیری بین نیروهای مخالفین و موافقین شاه باعث بسته شدن دو خیابان گردید. اوضاع در خلیج فارس و مناطق نفتی متشنج باقیمانده است.

4- تولید نفت خام 2/1 میلیون بشکه در روز خواهد بود. وضعیت تولید به طور گذرا ثابت ولی به شدت متزلزل می باشد، و وضعیت تصفیه نفت بهتر می شود. اعتصاب اخیر علیه شرکت استاندارد اویل به طور چشمگیری گسترده تر از اعتصاب اوایل نوامبر می باشد. بعضی از اعتصاب کنندگان تهدید کرده اند که در صورت افزایش تولید، روشهای خشن تری اتخاذ خواهند کرد.

5- امروز بانکهای تجارت باز بودند، اما به دلیل ادامه نارسایی های بانک مرکزی، ارائه خدمات به شدت محدود است. اکنون کارگران اعتصابی بانک مرکزی رأی به اخراج خوش کیش، رئیس کل بانک مرکزی داده اند. کارهای دفتر خزانه داری وزارت دارایی تا حدی از سر گرفته شده است ولی پرداخت هزینه ها توسط بانک مرکزی مسدود باقی مانده است. کابینه دولت بودجه اصلاحی سال جاری را به تصویب رسانده است که مخارج عمومی را حدوداً تا 7 میلیون دلار کاهش می دهد.

6 - سفیر ایران در مسکو به سفیر ما اطلاع داد که مطبوعات شوروی اخیراً اندکی بیش از پیش ضدشاه شده اند وی افزود که به دلایلی مطمئن است که شورویها برای ایجاد بلوا و آشوب فشاری به حزب توده نمی آورند. کریستوفر

خشونتهای اخیر به طرفداری از شاه

ص: 594

سند شماره 320 سری15 دسامبر 1978 - 24 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 5733به: سفارت آمریکا، تهران - فوری موضوع: خشونتهای اخیر به طرفداری از شاه 1- گزارشات شما و اخبار مطبوعات حاکی از آنند که تظاهرات اصفهان و سایر شهرها در طرفداری از شاه تحت حمایت دولت است و یا لااقل از سوی دولت پذیرفته و مورد قبول قرار گرفته است. نگرانی ما به خصوص درباره خشونتهای اخیر شیراز است که حالتی ضدبهایی و به قولی ضدیهودی به خود گرفته اند. افسران امنیتی دولت ایران به یکی از شرکتهای آمریکایی توصیه کرده اند کارکنان خود را از این مسایل که خیلی خطرناک هم توصیف شده اند به دور نگه دارد.

2- از تجربه گذشته سفیر زاهدی و تلاشهای او در رابطه با تحریک به خشونتهایی به طرفداری از شاه اطلاع داریم. از بررسی شما درباره تظاهرات اخیر در طرفداری از شاه متشکریم. بهتر این است که مسایل زیر را تحت نظر داشته باشید. آیا این تظاهرات را دولت ایران پشتیبانی می کند، نقش زاهدی چیست، آیا گروههای طرفدار شاه هم در حملات به اقلیتها نقش و استعدادی دارند، زیرا این خشونتها مشکلات زیادی برای معارضین تولید می کند و تلاشهای آنان جهت حل و فصل سیاسی مسایل را سد می کند.

کریستوفر

گزارش وضعیت ایران، شماره 45، 15 دسامبر 78

سند شماره 321 سری15 دسامبر 1978 - 24 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 316377 به: نمایندگیهای دیپلماتیک اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 45، 15 دسامبر 78 1- آرامش ظاهری در اکثر شهرهای ایران ادامه دارد اما هم در بین ایرانیان و هم افراد خارجی این احساس رشد می کند که هفته آینده از نظر دولت به دلیل تلاشهایش برای غلبه بر اعتصابات و به جریان انداختن چرخهای کشور یک هفته بحرانی خواهد بود.

2- تلاشهای مربوط به بازگردانیدن اعتصابیون به طور کلی تاکنون موفق نبوده است و حتی در بهترین شرایط نیز پایان دادن احتمالی به فعالیتهای اعتصابیون کار مشکلی خواهد بود. به عنوان مثال، اعتصاب کنندگان در صنعت برق تهدید می کنند که اگر سربازان به محل نیروگاهها وارد شوند برق را در تمامی کشور قطع خواهند کرد. قطع جریان برق به صورت یک امر روزمره درآمده است.

3- تولید نفت خام، روزانه 34/1 میلیون بشکه در نظر گرفته شده است.

ص: 595

4- نخست وزیر ازهاری عصر چهارم دسامبر در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که کلیه کارمندان دولت باید شانزدهم دسامبر در سرکار خود حاضرشوند و یا خطر قطع حقوق یا اخراج را قبول کنند. سئوال عمده ای که به قول سفارت ما مطرح می شود این است که آیا دولت قادر به اجرای چنین اخطاریه ای می باشد؟ 5- تهران، اصفهان و تبریز آرام می باشند. بعد از حملات دیروز که با آتش زدن خانه های بهاییان همراه بود، شیراز آرام است، هر چند که هنوز گروههایی از جوانان زیر بیست سال با وجود مقابله های پلیس به تلاشهای خود برای حمله به خانه بهاییان ادامه می دهند. در اصفهان چند گروه کوچک از تظاهرکنندگان طرفدار شاه بدون اقدام خشونت آمیز در خیابانها بی هدف به این طرف و آن طرف می رفتند. کنسول ما اطلاع یافته است که تظاهرکنندگان به نفع شاه تا 16 دسامبر در خیابانها باقی می مانند یعنی تا زمانی که مجسمه های شاه و پدرش که به جای مجسمه های پایین کشیده شده جایگزین شده اند، پرده برداری شوند. کریستوفر

[وضعیت ایران در روزهای 15 -13 دسامبر 1978]

سند شماره 322 سری16 دسامبر 1978 - 25 آذر 1357 ستاد فرماندهی هیأت مستشاری نظامیپوشش زمانی 15 - 13 دسامبر 1978 [وضعیت ایران در روزهای 15 - 13 دسامبر 1978] 1- (بدون طبقه بندی) وضعیت عمومی در طول تهیه این گزارش چندین تظاهرات به طرفداری از دولت در سراسر ایران وجود داشت. هرچند که خشونت در تهران کم بود اما زد و خورد میان تظاهرکنندگان طرفدار و مخالف دولت در شهرهای دیگر که گاهی با خونریزی همراه بود با دخالت نیروهای امنیتی خاتمه یافت. زد و خوردهای غیرسیاسی بین مسلمانان و فرقه بهاییان در شیراز موجب خونریزی گردید. برخی از بیانیه های دولت در پایان هفته حاکی از سمت گیری شدیدتر علیه اعتصاب کنندگان می باشد.

2- (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) خلاصه فعالیتها الف - (بدون طبقه بندی) تظاهرات 1- گزارش تظاهرات طرفداران دولت در 13 دسامبر در سراسر کشور منتشر شده است (رادیو تلویزیون ملی ایران) 2- گرچه هیچ گونه درگیری در 14 دسامبر در تهران گزارش نشده ولی درگیریهای پراکنده ای در شهرستانها به وقوع پیوست. گزارش شده است که 30 نفر در اصفهان و 24 نفر در شیراز کشته شده اند. گمان می رود که تلفات دیگری هم در قم و مشهد رخ داده باشد. دولت گزارش می دهد در زد و خوردهایی که میان تظاهرکنندگان طرفدار و مخالفین دولت در رضائیه رخ داد پنج نفر کشته و بیست نفر مجروح شدند. در شیراز درگیری غیرسیاسی بین

ص: 596

گروهی از مسلمانان و بهاییان به وقوع پیوست. گزارش شده که دو خانه به آتش کشیده شده و 30 نفر از مسلمانان کشته شدند. تظاهرات بزرگی از جانب هواداران شاه در ساعت 30/6 بعد از ظهر نزدیک کاخ نیاوران در تهران برگزار شد. (مرکز اطلاعات نمایندگی - رادیو بی. بی. سی - صدای آمریکا - سرویس بین المللی اخبار خارجی) 3- انجام تظاهرات مجدد در پانزدهم دسامبر در قم، شیراز، مشهد و تهران گزارش شده است. تظاهراتی که در تهران به وقوع پیوست شامل تظاهرات طرفداران شاه بود که در حدود ساعت 45/12 بعد از ظهر نزدیک کاخ نیاوران و تظاهرات مخالفین دولت نزدیک پادگان عباس آباد حدود ساعت 3 بعد از ظهر انجام گرفت.

4- روز پانزدهم دسامبر دولت هرگونه راهپیمایی چه موافق و چه مخالف با دولت را ممنوع اعلام کرد. (رادیو تلویزیون ملی ایران - سرویس بین المللی اخبار خارجی).

ب - (بدون طبقه بندی) فعالیتهای تهدیدآمیز و ایذایی سه واقعه ضدآمریکایی در تهران در 14 دسامبر گزارش شده است: بر روی دیوار خانه ای شعارهایی با رنگ نوشته شده، یک تلفن تهدیدآمیز و یک نامه تهدیدآمیز.

ج - (سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) فعالیتهای تروریستی در مورد تیراندازی که در پانزدهم دسامبر در محوطه پادگان لویزان اتفاق افتاد گزارش داده اند که در آن حادثه پانزده سرهنگ کشته شده اند.

د - (بدون طبقه بندی) - فعالیتهای سیاسی 1- آیت الله خمینی در پاریس روز دوشنبه 18 دسامبر را روز عزاداری برای کشته شدگان تظاهرات اخیر اعلام نموده است. وی همچنین از مردم خواست تا از دستورات شاه و دولت سرپیچی کنند و به اعتصاب ادامه دهند (سرویس بین المللی اخبار خارجی) 2- شایعات حاکی از آن است که شاه هنوز قصد دارد یک دولت غیرنظامی تشکیل دهد. وی در پایان هفته با دکتر سنجابی از جبهه ملی و دکتر امینی نخست وزیر سابق ایران گفتگو کرد. تبلیغات برای بزرگ کردن دکتر امینی از طریق رادیو صدای فارسی ادامه دارد. به هر حال گزارش می شود که وی به عضویت جبهه ملی پذیرفته نخواهد شد. (بی. بی. سی - سرویس بین المللی اخبار خارجی).

3- نخست وزیر اظهاراتی در مورد اعتصاب کنندگان شرکت نفت بیان داشته است. او به خطر کمبود مواد سوختی اشاره کرد و تصدیق نمود که ایران ناچار شده است تا از بازار جهانی نفت خریداری نماید. (رادیو تلویزیون ملی ایران) ه - (بدون طبقه بندی) اقتصادی دولت اعلام کرده است که هر کارمند ایرانی که در محل کار حاضر نشود یا وظیفه خود را در محل کار انجام ندهد اخراج خواهد شد (سرویس بین المللی اخبار خارجی) و - (بدون طبقه بندی) آموزش و پرورش

ص: 597

به کارکنان اداری مدارس متوسطه تهران دستور داده شد تا در روز شنبه 16 دسامبر به سر کار برگردند. (رادیو تلویزیون ملی ایران)

گزارش سیاسی - امنیتی، 16 دسامبر

سند شماره 323 خیلی محرمانه16 دسامبر 1978 - 25 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 12279به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 16 دسامبر 1- ایران دیروز هم شاهد تظاهرات پراکنده ای به طرفداری از شاه بود که بارها به برخوردهایی با گروههای مخالف شاه انجامید. تهران روی هم رفته آرام بود. حوالی ظهر دیروز گروهی متشکل از 155 جوان در جنوب کاخ نیاوران به طرفداری از شاه تظاهرات کردند. حدوداً در همان زمان گروهی از تظاهرکنندگان ضد شاه به مدت کوتاهی در جلو محوطه نظامی عباس آباد تجمع کردند. این دو تظاهرات به خشونت کشیده نشد. صدای چند تیراندازی از قیطریه به گوش رسید (ظاهراً تیراندازیها به خاطر نقض ساعات منع عبور و مرور شبانه صورت گرفته است) طبق معمول شب گذشته در بیشتر مناطق شهر برق قطع بود. در کل، آرامش در تهران ادامه دارد. مغازه ها امروز باز بودند و تا ظهر هیچ گونه حادثه ای گزارش نشده است. کنسول آمریکا از شیراز گزارش می دهد که پس از حملات اخیر مسلمانان به بهایی ها و یهودیها، شهر آرام شده است.

2- حوادثی از استانها گزارش شده است. دیروز چند تظاهرات به طرفداری از شاه در رضائیه و ملایر به وقوع پیوست. رادیو دولتی از درگیری در رضائیه بین طرفداران و مخالفان و دخالت نیروهای امنیتی، گزارش می دهد. دولت می گوید که 5 نفر کشته و 12 نفر زخمی گردیده اند. فرانس پرس از خشونت چهاردهم و پانزدهم دسامبر در قم گزارش می دهد که منجر به کشته شدن سه نفر گردیده است. در نتیجه ستاد حکومت نظامی در قم با اعلام اینکه ساعات منع عبورو مرور شبانه از ساعت 22 به 21 افزایش یافته است، تأیید نمود که خشونتهایی به وقوع پیوسته است. فرانس پرس همچنین از تداوم شدید ناآرامیها در مشهد گزارش می دهد. مخالفان ادعا می کنند که کنترل خیابانها را به دست گرفته اند اما این ادعا برای ما هنوز تأیید نشده است. دولت دستورالعملهایی را مبنی بر به کار بردن زور برای سرکوب هرگونه تهدیدی نسبت به امنیت عمومی بدون در نظر گرفتن انگیزه تظاهرکنندگان، صادر کرده است. این دستور در موقع اجرا باید تجمع موافقان رژیم را نیز همچون گردهماییهای مخالفان دربر بگیرد.

3- ازهاری نخست وزیر نیز اعلامیه شدیداللحنی درباره اعتصابیون صادر کرده است. او در این اعلامیه اظهار می دارد که به دنبال مصوبه مجلس است تا کارکنان دولت را که در اعتصاب بسر می برند، از کار اخراج نماید. اما به دنبال این اعلامیه، آیت الله خمینی به مردم اصرار ورزید

ص: 598

که به اعتصاب بویژه در صنعت نفت ادامه داده و از پرداختن مالیات خودداری نمایند. او همچنین هجدهم دسامبر را روز عزای ملی اعلام نمود (یعنی اعتصاب عمومی). اگر این روز نیز مثل روزهای عزای ملی قبلی جریان یابد، ما شاهد باز بودن تعداد قابل توجهی از مغازه ها در آغاز روز هستیم که تا بعد از ظهر تقریباً تمام آنها تعطیل می کنند.

4- ممکن است اعتصاب کلیدی بانک مرکزی موقتاً متوقف شود. نماینده وزارت دادگستری هفته گذشته قول داد که مشکلات کارکنان را ظرف یک هفته حل کند. امروز صبح بعضی از باجه های بانک باز شدند. اما وقتی که کارکنان برای تصمیم گیری بر سر اینکه چه باید کرد گردهمایی تشکیل دادند، این باجه ها تعطیل شد. احتمال دارد آنها این هفته را به جز دوشنبه که روز عزای ملی است، کار کنند تا به دولت فرصت داده باشند تا قول خود را به مرحله عمل درآورد اما یادآور می شویم که خوش کیش در پست ریاست بانک مرکزی باقی می ماند و یکی از خواسته های اصلی کارکنان، انفصال اوست. (منبع دولتی به سفیر آمریکا گفت که خوش کیش عنصر به درد بخوری است).

5- دولت، تورج فرازمند - سردبیر سابق روزنامه اطلاعات - را به عنوان مدیرعامل جدید رادیو تلویزیون ملی ایران اعلام کرد. فرازمند سردبیر نشریات دیگری نیز بود. در رادیو ایران به عنوان مفسر و مدیر تولید، کار کرده است.

6- تولید نفت کمی بالا رفته است. جزییات در تلگرامهای جداگانه ارسال خواهد شد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 16 دسامبر 78

سند شماره 324 سری16 دسامبر 1978 - 25 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 317698به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، 16 دسامبر 78 1- امروز آرامش در ایران ادامه یافت ولی زد و خوردهای پراکنده ای میان هواداران و مخالفان شاه در شهرهای سراسر کشور به وقوع پیوست. به نظر می رسد ناآرامیهای جدی در رضائیه، قم و مشهد رخ داده است. دولت ظاهراً در هت سرکوب کلیه اغتشاشات به شدت عکس العمل نشان می دهد.

2- مخالفین برای یادبود کسانی که در زد و خوردهای اخیر با پلیس کشته شده اند یک اعتصاب عمومی در 18 دسامبر برنامه ریزی کرده اند. این دعوت به اعتصاب از سوی آیت الله خمینی که مشخصاً از کارگران شرکت نفت خواسته است تا اعتصاب خود را طولانی کرده و فشار بر دولت را ادامه دهند حمایت شده است. رویارویی با ازهاری نخست وزیر ایران که به کارکنان دولتی در حال اعتصاب اخطار نموده که باید به سر کار برگردند والا اخراج خواهند شد در حال نضج گرفتن است.

ص: 599

3- هیچ نشانه پیشرفتی در تلاش برای دستیابی به یک توافق سیاسی مشهود نیست. هیچ رهبر برجسته ای از مخالفان آشکارا اظهار نداشته است که مشتاق ابقاء شاه حتی به عنوان مقام سلطنت بر طبق قانون اساسی می باشد. حتی علی امینی، سیاستمدار مستقل پیشین که جهت دستیابی به یک توافق فعال بوده است، اکنون طبق گفته مطبوعات می گوید که برای به دست آمدن آرامش مجدد، شاه باید برای یک استراحت یک ساله از ایران برود. حداقل پیشنهاد از سوی مخالفین متضمن تشکیل «شورای نیابت سلطنت» است که بعد از ترک ایران از سوی شاه حکومت را در کشور به دست گیرد. این شورا کابینه ای تعیین و زمینه را برای انتخابات مجلس جدید فراهم خواهد کرد. شاه هیچ مایل نیست که درخواست مخالفین را مبنی بر ترک ایران بپذیرد، وی معتقد است که ارتش کنار خواهد رفت و به دنبال آن هرج و مرج کشور را فرا می گیرد. شاه ظاهراً این عقیده را که وی باید اکثر اختیاراتش، به خصوص کنترل خود بر نیروهای مسلح را تفویض نماید، رد می کند. چنانچه این بن بست ادامه یابد، مخالفین احتمالاً در مورد خواسته های خود برای نیل به پیروزی کامل در مقابل شاه از طریق اقدامات زیر مصمم تر می شوند:

(1) موفقیت مشهودشان در تظاهرات دهم و یازدهم دسامبر.

(2) استنباطات آنها در فروپاشی شدید دولت در اصفهان و شیراز مبنی بر اینکه دولت به استقرار آرامش علاقمند نیست.

(3) شایعات و گزارشاتی از اختلاف عقیده و روحیه بدی که در ارتش وجود دارد و می تواند تکیه گاه اصلی شاه را به مخاطره بیاندازد، به یک پیروزی کامل بر شاه نائل آیند.

4- قرار است امروز تولید نفت به 7/1 میلیون بشکه برسد. افزایش تولید حدود 000/400 بشکه نفت از دیروز ناشی از بازگشت کارکنان بخش تولیدی حوزه های گچساران و بی بی حکیمه می باشد. هر چند دیگر اعتصاب کنندگان هیچ گونه تمایل مشابهی از خود نشان نداده اند و تصور چنین روندی هنوز زود خواهد بود. مقامات حکومت نظامی مایلند که اعمال فشار علیه اعتصابیون را آغاز نمایند و با توجه به دعوت اخیر خمینی برای ادامه اعتصاب شرکت نفت، نگرانی هایی در مورد ایجاد برخوردهای خشونت آمیز وجود دارد. ذخیره تولیدات پالایش شده کم است ولی هنوز بحرانی نیست. ونس

وضعیت در ایران

سند شماره 325 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0585 684616 دسامبر 1978 - 25 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت در ایران 16- خلاصه : (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران از ساعت 12

ص: 600

(به وقت محلی) روز 14 دسامبر تا ساعت 12 (به وقت محلی) روز 16 دسامبر 78، ارائه می دهد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) [الف] - تهران در دو روز اخیر نسبتاً آرام بوده است. بعد از ظهر و عصر روز پنجشنبه به استثنای وقوع تظاهراتی به طرفداری از شاه (گزارش آن دیروز آمده است) و خاموشی در شمال شهر که از ساعت 20:30 (به وقت محلی) آغاز شد، وضع تهران عادی بود. جمعه (روز تعطیل ایرانیان) پانزدهم دسامبر، با بسته بودن بیشتر مغازه ها و کم بودن رفت و آمد در خیابان یک روز آخر هفته معمولی بود. به جز دو تظاهراتی که در قسمت (ج) گزارش آن آمده است، زندگی طبق معمول جریان داشت به استثنای اینکه بیشتر مناطق شمال شرقی تهران در خاموشی فرو رفته بود.

ژنرال ازهاری در اخبار فارسی عصر جمعه از تمام مردم خواست که به سرکارها و مشاغلشان برگردند و وقتی که به محل کارشان وارد می شوند، تنها به نشستن اکتفا نکرده بلکه کار کنند. او گفت کسانی که از کار کردن امتناع ورزند، حقوقی دریافت نخواهند داشت. شنبه شانزدهم دسامبر طبق معمول به عنوان اولین روز کاری هفته، با شلوغی و جنب و جوش شروع شده است. اتومبیلها، اتوبوسها و موتورسیکلتها خیابانها را بند آورده اند. ترافیک پایین شهر مثل همیشه سنگین است. بچه ها عازم مدرسه هستند و در مناطق تجاری شهر، پیاده روها مملو از خرده فروشان و تجار می باشد. پروازهای ایران ایر (هواپیمایی ملی ایران) انجام می گیرد و فرودگاه مهرآباد به طور عادی عملیات خود را انجام می دهد به استثنای این مسئله که سوخت جت هنوز برای همه مصرف کنندگان جیره بندی می شود. ترمینال یگان حمل و نقل هوایی حدود 60 مسافر را در دو پرواز سی - 141 به اروپا می برد.

ب - فعالیتهای ضدخارجی - ضدآمریکایی:

از ظهر پنجشنبه چهاردهم دسامبر تاکنون تنها یک مورد تهدید تلفنی گزارش شده است. این تلفن تهدیدآمیز به خانه یک مقاطعه کار ساختمانی آمریکایی در تهران زده شده است. ظرف این دو روز هیچ گونه فعالیت ضدخارجی - ضدآمریکایی در شیراز و اصفهان گزارش نشده است.

ج - فعالیتهای مخالف و موافق شاه:

چندین گزارش تأیید می کند که حدود ساعت 18:20 (به وقت محلی) چهاردهم دسامبر در تهران - شرق نیاوران - تظاهراتی به جانبداری از شاه به وقوع پیوسته است (وسعت تظاهرات معلوم نیست) جمعیت فریاد می کشیدند، پاهایشان را بر روی زمین می کوبیدند و پوسترهای شاه را حمل می کرده اند. گزارش تأیید شده ای دریافت گردید مبنی بر اینکه در ساعت 12:45 (به وقت محلی) روز پانزدهم دسامبر حدود 150 جوان که به طرفداری از شاه تظاهرات

ص: 601

می کرده اند، در جنوب کاخ نیاوران دیده شده اند. گزارش شده است که حدود ظهر روز پانزدهم دسامبر تظاهراتی بر علیه شاه در جلو محوطه نظامی عباس آباد رخ داده است (وسعت تظاهرات مشخص نیست). در اصفهان هزاران تظاهرکننده طرفدار شاه در بعد از ظهر چهاردهم دسامبر هنوز در خیابانها بودند. چهاردهم دسامبر شیراز شاهد تظاهرات بر علیه و به طرفداری از شاه بوده است. کنسول ما در شیراز گزارش می دهد که در پانزدهم دسامبر نیز مخالفان و طرفداران شاه در شیراز دست به تظاهرات زدند. همچنین گزارش تأیید نشده ای در پانزدهم دسامبر دریافت شد مبنی بر اینکه تظاهرکنندگان مسلح ضدشاه در رضائیه مشغول جنگ با سربازان هستند. سعی ما در نیل به وثوق این امر است که آیا فعالیتها در رضائیه دارای چنین گستردگی بوده است یا نه.

د - فعالیتهای خارج از تهران:

گزارشهای اخیری که در چهاردهم دسامبر دریافت شد حاکی از این است که شهر شیراز در روز سیزدهم دسامبر شاهد حوادث وخیمی بین مسلمانان شیعه مذهب و بهایی ها بوده است. مسلمانان خانه یک بهایی را به آتش کشیده اند و در مقابل حدود 10 - 15 نفر از مسلمانان کشته شده اند. خسارتی متوجه خارجی های مقیم شیراز نگردیده است.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) آرامش نسبی تا ظهر 16 دسامبر ادامه داشت. چندین ناآرامی در 48 ساعت اخیر رخ داده است. آیا ایرانیها به سر کارها برمی گردند؟ و آیا چرخ اقتصاد می تواند دوباره به گردش درآید؟ اینها نگرانیهظا و سئوالات اصلی هستند که برای یافتن پاسخ آنها باید منتظر آینده شد. چند روز آینده باید این را آشکار سازد که آیا کارکنان ایرانی و به خصوص کارگران صنعت نفت به سخنان خمینی گوش فرا می دهند یا از درخواستهای ژنرال ازهاری دنباله روی می کنند؟

گزارش اطلاعات جاری (شماره 3)

سند شماره 326 فقط جهت استفاده اداری16 دسامبر 1978- 25 آذر 1357 موضوع: گزارش اطلاعات جاری (شماره 3) 1- (فقط جهت استفاده اداری) OSI گزارش و تحلیلی در ارتباط با فعالیت های ضد آمریکایی در طول 11 ماه اول سال 1978 در ایران تهیه کرده است. گزارش اطلاعاتی به صورت جداگانه ارسال شده است. علاوه بر این، آمار مربوطه به پیوست همین گزارش برایتان ارسال می گردد. طبق گزارش OSI «پرتاب سنگ متداول ترین تاکتیک ضدآمریکایی در تهران بوده و نزدیک به 40 درصد از کل فعالیت های ضد آمریکایی را در بر می گیرد...» آتش زدن ها نیز که شامل پرتاب کوکتل مولوتوف (یا بطری های آتش زا) و یا ریختن مایعات قابل اشتعال در داخل و یا بر روی خودروها و سپس آتش زدن آنهاست نیز نزدیک به 25 درصد کل اقدامات ضد آمریکایی را شامل می شود. در ارتباط با «روند» زمانی اقدامات فوق چند نکته قابل ذکر

ص: 602

است.

اقدامات ضدآمریکایی در طول ماه نوامبر تقریباً سه برابر ماه اکتبر بود. هر چند توسل به پرتاب سنگ در ماه نوامبر قدری افزایش داشت، ولی میزان آتش سوزی ها در همین ماه بسیار قابل ملاحظه تر بود. تعداد حملات بیش از 3 برابر شده و پرتاب بمب به داخل منازل و پاره کردن لاستیک خودروها نیز اخیراً به تاکتیک های جدیدی تبدیل شده است. بیشترین حمله به اتباع آمریکا در روز 4 نوامبر رخ داد (8 مورد). هر چند موارد حمله به اتباع آمریکا در روز 28 اکتبر و 5 نوامبر نیز بسیار زیاد بود. از لحاظ پراکندگی جغرافیایی نیز با رجوع به نقشه تهران می توان الگوی پراکندگی اقدامات ضدآمریکایی را در مناطق مختلف تهران نشان داد. طبیعتاً مناطقی از تهران که بیشترین پرسنل آمریکایی در آن مستقر بودند شاهد بیشترین اقدامات ضدآمریکایی نیز بود. برخلاف تهران، حمله با مواد آتش زا در اصفهان تاکتیک اصلی مهاجمان است... علاوه بر این، اقدامات ضدآمریکایی در اصفهان رو به افزایش است. در طول ماه نوامبر میزان فعالیت های ضدآمریکایی در اصفهان تقریباً با تهران برابر بود. آتش زدن خودروها و پرتاب سنگ به سوی پرسنل آمریکایی شدیداً افزایش یافته است... بر خلاف آمار مربوط به تهران و اصفهان (آمار مربوط به سایر نقاط) نشان دهنده کاهش فعالیت های ضدآمریکایی در ماه نوامبر بود.

نگاه کنید به پیوست (فقط جهت استفاده اداری)- AFOSI آمار موارد خشونت بار [2] تظاهرات (بدون طبقه بندی) (1) تهران در روز 12 دسامبر عمدتاً آرام بود و فقط برپایی یک تظاهرات در میدان ژاله که در حوالی شروع ساعات منع آمد و شد برگزار گردید، گزارش شده است.

(2) خشونت ها در روز 12 دسامبر نیز در اصفهان ادامه یافت که طی آن نزدیک به 23 ساختمان بر اثر آتش سوزی شدیداً خسارت دیدند. ساختمان های متعدد دیگری نیز از جمله مدرسه آمریکایی اصفهان متحمل خساراتی شدند. آمار رسمی کشته شدگان در روزهای 11 و 12 دسامبر [20 و 21 آذر] نُه نفر بود.

البته آماری که اپوزیسیون ارایه داده قدری بیشتر است. نیروی های مسلح بار دیگر کنترل شهر را به دست گرفته اند و گروههای کوچکی از حامیان دولت که عمدتاً از جوانان تشکیل می شوند نیز آنها را یاری می دهند. سه تظاهرات در حدود ساعت 16:30 در شهر برپا شد و طبق گزارش ها شب هنگام شهر آرام بود.

(3) بر اساس گزارش ها، شیراز در روز 12 دسامبر [21 آذر] آرام بود و تظاهراتی که روز 11 دسامبر [20 آذر] در شهر برپا شد، صلح آمیز بود.

(4) سرویس فارسی رادیو دولتی گزارش داد که «تظاهرات و راهپیمایی های سراسری و وطن دوستانه ای» در روز 12 دسامبر [21 آذر] در شهرهای اصفهان، زاهدان، زابل، مشهد، فریدن، و سمنان برگزار شده است.

ص: 603

3- اقتصاد (1) دادستان کل تهران دستور داده است تا در مورد این ادعا که برخی ایرانی های سرشناس طی چند سال گذشته مقادیر هنگفتی پول را از کشور خارج کرد ه اند تحقیقاتی صورت بگیرد. این اتهامات پس از انتشار فهرست اسامی این افراد از سوی کارکنان بانک ملی ایران در چند روز پیش مطرح شد. این افراد تا پایان تحقیقات از کشور ممنوع الخروج شده اند.

(2) اعتصاب کارکنان شرکت نفت دارد به تدریج بر اقتصاد کشور تاثیر سوء می گذارد. گزارش شده است که ایران قصد خرید نفت در بازارهای جهانی را دارد. (BBC) تولید نفت در کشور نزدیک به 1 تا 1 میلیون دویست هزار بشکه در روز گزارش شده است.

(3) فرودگاه مهر آباد طبق برنامه در روز 12 دسامبر بازگشایی شد.

4- آموزش و پرورش مهد کودک ها، مدارس ابتدایی و راهنمایی در روز 13 دسامبر در تهران بازگشایی شدند. تاریخ بازگشایی دبیرستان ها نیز متعاقباً اعلام خواهد شد.

پیوست:

مروری بر پرونده های مربوط به منطقه 72 AFOSI نشان دهنده اطلاعات زیر در ارتباط با اقدامات خشونت آمیزی بود که از شروع سال 1978 تا 30 نوامبر علیه اتباع آمریکایی در ایران صورت گرفته است.

تهران:

تا تاریخ 9 اکتبر 1978 هیچ اقدام خشونت بار ضدآمریکایی گزارش نشده است. ولی در طول یک دوره 55 روزه از 6 اکتبر تا 30 نوامبر [17 مهر تا 9 آذر] تقریباً هر روز یک حادثه ضدآمریکایی در تهران رخ داده است. می توان حوادث فوق را به صورت آماری چنین ارایه داد:

ماهیت رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر آتش زدن منازل خودرو 1 1 3 8 4 9 پرتاب سنگ به اشخاص به اموال 3 7 2 9 5 16

ص: 604

حمله به افراد به خودروها 1 1 4 3 5 4 تخریب اموال منازل خودروها 0 0 1 6 1 6 پرتاب بمب به منازل عمل نکرده عمل کرده 0 0 1 2 1 2 جمع کل143953 اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروی شخصی7 منازل5 خودروهای شرکتی2 تاکسی1 خودروی دولتی116 ماهیت رویداداهدافکل قربانیان پرتاب سنگاتوبوس کارگران قراردادی منازل مسکونی اتوبوس کارکنان نیروی هوایی آمریکا خودروی شخصی خودروی دولتی ساختمان های اداری اعضای ارتش اعضای خانواده پیمانکاران اعضای خانواده نظامیان تاکسی13 4 3 3 2 2 2 2 1 1 33

ص: 605

حملات خودروی شخصی شهروندان غیرنظامی آمریکایی اتوبوس کارگران پیمانکار اعضای خانواده نظامیان تاکسی7 4 1 1 1 14 بمبگذاریمنازل خودروی شخصی خودروی دولتی هتل3 4 2 13 7 کل73 توجه داشته باشید که تعداد کل قربانیان از تعداد کل حوادث بیشتر است، به این دلیل که ممکن است یک حادثه بیشتر از یک قربانی داشته باشد. مثلاً ممکن است گروهی از افراد یک بعد از ظهر جمع شده باشند و به سوی پنج اتوبوس نیروی هوایی آمریکا سنگ پرتاب کرده باشند. این رویداد در واقع یک رویداد با پنج هدف در نظر گرفته می شود.

اصفهان اصفهان بعد از تهران دارای بیشترین جمعیت آمریکایی است. به ویژه اینکه شرکت هلیکوپتر سازی بل پرسنل زیادی در این شهر دارد. رویداد خشونت آمیز قابل ملاحظه ای نیز علیه جامعه آمریکاییان اصفهان رخ داده است. در اصفهان نیز همانند تهران فعالیت های ضدآمریکایی تا اواخر سال شروع نشد. بررسی رویدادهای اصفهان بیانگر یک مشکل جدی است. (تذکر: اطلاعات موجود تا تاریخ 27 نوامبر [را پوشش می دهد.] ماهیت رویدادماهجمع کل سپتامبراکتبرنوامبر حمله با مواد آتش زا منازل خودروها 1 1 1 5 2 18 4 23 پرتاب سنگ به اشخاص به اموال 1 0 0 3 5 2 6 5 حملات به اشخاص به خودرو 0 0 1 3 1 0 2 3

ص: 606

بمب گذاری ناموفق موفق 0 1 0 1 1 1 1 3 تخریب اموال0011 جمع کل48 اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروی شخصی25 رستوران ها2 منازل2 پارکینگ خودروها130 پرتاب سنگاعضای خانواده پیمانکاران 3 کارکنان پیمانکار3 فرزندان پیمانکاران2 اتوبوس ها2 ساختمان ها2 منازل1 خودروی شخصی114 بمبگذاریاتوبوس کارگران پیمانکار1 کلینیک1 منازل1 پارکینگ خودروها14 حملات خودروی شخصی2 اتوبوس مدرسه1 اعضای خانواده کارکنان وزارت دفاع 1 پیمانکار15 تخریب اموالمنازل11 جمع کل 54 شهرهای دیگر ایران هر چند اکثر آمریکایی های مقیم ایران در تهران و اصفهان سکونت دارند ولی برخی

ص: 607

آمریکایی ها نیز به صورت پراکنده در شهرهای دیگر ایران ساکن هستند. طبق آمار زیر، این آمریکایی ها نیز مورد حملات ضد آمریکایی قرار گرفته اند.

ماهیت رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر پرتاب سنگ به اموال به اشخاص 3 1 0 1 3 2 تیراندازی به افراد به اموال 0 0 0 1 0 1 حمله با مواد آتش زا به منازل به خودروها 1 0 1 2 2 2 حملات به اشخاص خودروها 1 1 0 0 1 1 تخریب101 تظاهرات ضدآمریکایی101 جمع کل9514 محل رویدادماهتعداد کل اکتبرنوامبر آبادان 202 اهواز 011 بوشهر 101 ایلام 202 خاتمی آب 101 کرمانشاه 202 مشهد 011 سنندج 011 سمنان 011 شیراز 112 جمع کل9514

ص: 608

اهداف حملات ماهیت رویدادهدفکل قربانیان حمله با مواد آتش زاخودروهای شرکتی3 خودروی شخصی1 منازل1 دفاتر16 پرتاب سنگپیمانکاران4 خودروهای شرکتی1 اتوبوس کارگران پیمانکاری1 منازل17 تیراندازیخانه تیمی11 حملاتاعضای خانواده پیمانکاران3 خودروهای شرکتی14 تخریبکانون ایران و آمریکا 11

وضعیت در ایران

سند شماره 327 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0586 684617 دسامبر 1978 - 26 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت در ایران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی را راجع به وضعیت ایران از ساعت 12 (به وقت محلی) روز 16 دسامبر تا ساعت 12 (به وقت محلی) هفدهم دسامبر ارائه می نماید.

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- مسایل کلی: تهران در این فاصله آرام بوده است و همچنان ظاهری عادی از خود به نمایش می گذارد. ناآرامیها و آشوبهایی از شهرهای دور از مرکز گزارش گردیده و هنوز روشن نیست که آیا کارمندان دولت به محلهای کارشان بازگشته اند که کار کنند یا اینکه صرفاً در پشت میزهایشان بنشینند.

ص: 609

ارز خارجی اکنون چنان کم است که حتی ادارات مالی سفارت دیگر نمی توانند پرداختهایشان را با دلار انجام دهند. تولید نفت مقداری افزایش یافته است اما هنوز فقط کمی بالاتر از نیاز داخلی ایران است.

ب - فعالیتهای ضدخارجی - ضدآمریکایی:

در طول این مدت دو مورد تهدید صورت گرفته است اما هیچ گونه اقدامی گزارش نشده است. این تهدیدات پیامهای تلفنی ضبط شده ای برای محلهای اقامت یک نظامی و یک غیرنظامی آمریکایی بودند. این تلفنها به آمریکاییها هشدار دادند که باید ظرف 30 روز ایران را ترک کنند وگرنه حزب اسلامی آنها را خواهد کشت، یا کلماتی با همین مفهوم. در ساعت 2:41 (به وقت محلی) روز شانزدهم دسامبر به متخصص اطلاعات ستاد فرماندهی نیروی دریایی تلفن مشابهی شد که او فکر نمی کند که این تلفن قبلاً ضبط شده باشد. در تمام این موارد صدایی که از تلفن شنیده شده، صدای زن بوده است.

ج - فعالیتهای مخالف و موافق شاه:

1- در طول این مدت فعالیتها در تهران به حداقل خود رسیده است. ظاهر شدن شعارهای مخالف و موافق شاه و همچنین نقاشیهایی از چهره خمینی، بر روی دیوارها، ادامه دارد. به خصوص این مسئله در روزهای اخیر در مورد منطقه نیاوران صدق می کند.

2- در تهران خاموشی ها به طور منظم هر شب بین ساعت 20:30 - 21 الی 1 بامداد رخ می دهند. گزارشها حاکی از آن هستند که کارکنان برق عمداً فشار زیادی روی شبکه ها آورده و باعث سوختن فیوزها می گردند و سپس فیوزهای سوخته را دوباره راه می اندازند که این عمل وقت زیادی می برد.

یک مقام عالیرتبه ایرانی اظهار داشت که دولت چون از افزایش خرابکاریهای ویرانگر کارگران هراس دارد، استخدام نیروی اضافی را مورد تأمل قرار داده است.

3- پنجشنبه 14 دسامبر 78، مدیر تیم فنی نظامی اعلامیه ای را در حیاط منزلش پیدا کرد. این اعلامیه خوابهای ادعایی آیت الله قمی را به تفصیل شرح می دهد (در گزارشات پراکنده اطلاعاتی شماره 78 0585 6846 آمده است) و پیشگویی می کند که اگر شاه برود مسایل و مشکلات بزرگی برای شیعیان پیش می آید.

4- نیروهای خمینی مردم را برای فردا به دعا و عزای عمومی دعوت می کنند که اگر این دعوت مورد پذیرش قرار گیرد، اساساً به معنی اعتصاب عمومی است و با توجه به دستورات اخیر ژنرال ازهاری دایر بر بازگشت به کار، باید در انتظار نتایج جالبی باشیم.

د - اقدامات امنیتی:

با بازگشت نسبی وضع عادی به تهران دولت در به کار بستن اقدامات امنیتی، تاکتیکهای قبل از عاشورا را به کار گرفته است. هنوز واحدهای نظامی در مواضع معین کلیدی مستقر هستند اگر چه روز به روز تعداد نیروها کم و زیاد می شود. در مرکز شهر زره پوش دیده

ص: 610

نمی شود و دیگر پست های بازرسی وسایل وجود ندارد.

ه - فعالیتهای خارج از تهران:

اگرچه در چند روز اخیر تهران آرام بوده است، از مناطق دیگر، تظاهرات و فعالیتهایی هم به طرفداری از شاه و هم در مخالفت با او و همچنین درگیریهایی بین این دو گروه، گزارش شده است.

1- وخیم ترین حادثه که خرابکاری دیگری در هواپیمای نیروی هوایی شاهنشاهی بود، در تبریز اتفاق افتاد. موتور دو هواپیما هنگام برخاستن از زمین دچار آسیب دیدگی شد. تحقیقات نشان داد که از قرار معلوم دو میله کوچک فلزی طوری قرار داده شده بود که آسیب مذکور را به وجود آورد.

2- در رشت طی هفته، یازدهم تا هفدهم دسامبر 78 چندین تظاهرات به طرفداری از شاه صورت گرفته است. منبع، گروه بزرگی (تعداد آنها نامشخص است) از ایرانیان خشمگین را که منتظر خرید سوخت بودند، مشاهده کرد که به یک گروه (تعدادشان نامشخص است) از تظاهرکنندگان طرفدار خمینی حمله بردند. مردم در رشت احساس می کنند که خمینی مسئول تمام مشکلات جاری است.

3- دیروز در مشهد تجمع طرفداران شاه مورد حمله مخالفان قرار گرفت و زد و خوردی که در نتیجه آن رخ داد، چند کشته به جای گذاشت. از قم نیز ناآرامیهایی گزارش شده است (بخش سیاسی سفارت شروع این ناآرامیها را گزارش خواهد کرد) 4- در 16 دسامبر 78 افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی به کرج در غرب و از آنجا به دیزین در شمال، واقع در کوهستان البرز، مسافرت کرد. هیچ چیز غیرمعمولی توجه او را جلب نکرد و روستاییان در نقاط دور افتاده کوهستانی به نظر نمی رسید که حتی از حوادث و مسایل تهران و سایر نقاط کشور اطلاع داشته باشند.

5- زلزله ای در مسجد سلیمان (حدود 100 مایلی شمال شرقی اهواز) گزارش شده است. گزارشات اولیه حاکی از ویرانیهای جزئی بوده و میزان تلفات و زخمی ها را حدود 20 نفر اعلام می نماید. گزارشی از خسارت دیدن (در صورتی که واقع شده باشد) تأسیسات ارتش در آنجا، در دست نیست.

6- مسایل و مشکلاتی نیز از پایگاه هوایی وحدتی گزارش شده است. وابسته نیروی هوایی آمریکا در تهران - ایران، مشروح اطلاعات را در گزارش جداگانه ای ارسال می نماید.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اگرچه نشانه های ظاهری حاکی از بازگشت آرامش است اما به نظر می رسد در بین مقامات بلندپایه ایرانی اعتمادی وجود ندارد و مقامات دفتر وابسته دفاعی به انجام مراحل دادن ویزای آمریکا به بستگان خود، ادامه می دهند. افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی گزارش می دهد که حدود 40 درصد از امرای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران، بستگان خود را به خارج

ص: 611

فرستاده اند که این امر شامل خانواده معاونین نیز می شود که امروز به خارج فرستاده شدند. پایین بودن تولید نفت، خاموشی ها، اعتصابات کارگری، فرار سرمایه و مغزها، کمبود ارز خارجی و عدم اعتماد عمومی به توانایی دولت در کنترل وضعیت، حاکی از این است که آرامش فعلی نمی تواند برای مدتی طولانی دوام داشته باشد.

اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 4)

سند شماره 328 17 دسامبر 1978 - 26 آذر 1357 اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 4) 1- وضعیت کلی در حین مدت گزارش تعدادی تظاهرات به طرفداری از دولت در سراسر ایران برپا گردید. خشونت در تهران کمتر بود؛ ولی درگیری بین تظاهرکنندگان مخالف و موافق در سایر شهرها توسط نیروهای امنیتی گاهی به شیوه های خونباری منجر شده است. در شیراز یک درگیری غیرسیاسی بین مسلمین و طرفداران مرام بهاییت به خون کشیده شد.

اعلامیه های دولت در تعطیلات آخر هفته نشان دهنده سخت تر شدن موضع دولت در برابر اعتصابیون است.

2- تظاهرات (1) روز 13 دسامبر در سراسر ایران تظاهراتی به نفع دولت برپا شد. (رادیو تلویزیون ملی ایران).

(2) اگرچه گزارشاتی مبتنی بر خشونت در تهران برای روز 14 دسامبر واصل نشده، ولی در همین روز در شهرستانها خشونتهای پراکنده ای به وقوع پیوسته است. گزارش شده که 30 نفر در اصفهان و 24 نفر در شیراز کشته شده اند. احتمالاً در مشهد و قم هم تلفات دیگری پیدا شده است. دولت گزارش داده که در درگیری بین مخالفین و طرفداران شاه در رضائیه 5 نفر کشته و 20 نفر مجروح شده اند. در شیراز جدالی غیرسیاسی بین مسلمانان و بهاییها درگرفت. بنا بر گزارشات دو منزل سوزانده و 30 مسلمان کشته شده اند. حدود ساعت 18:30 یک تظاهرات بزرگ به طرفداری از شاه در اطراف کاخ نیاوران در تهران برپا شد.

(3) در 15 دسامبر تظاهرات دیگری در قم، شیراز، مشهد و تهران رخ داد. تظاهرات تهران شامل یک تظاهرات به نفع شاه در ساعت حدود 12:45 در اطراف کاخ نیاوران، و یک تظاهرات ضددولتی نزدیک پادگان نظامی عباس آباد می شد که در ساعت 13:00 رخ داد.

(4) دولت روز 15 دسامبر تمام تظاهرات چه طرفدار شاه و چه مخالف دولت را ممنوع اعلام کرد.

3- تهدیدات و خطرها در روز 14 دسامبر سه حادثه ضدآمریکایی در تهران گزارش شد: روی یک منزل شعارهایی

ص: 612

با رنگ نوشته اند، یک تلفن تهدیدآمیز و یک نامه تهدیدآمیز نیز دریافت شده است.

4- سیاسی (1) آیت الله خمینی در پاریس روز دوشنبه 18 دسامبر را روز عزاداری جهت کشته شدگان تظاهرات اخیر اعلام کرده است. وی همچنین به عدم اطاعت از شاهنشاه و دولت و ادامه اعتصابات فرمان داده است.

(2) گزارشاتی واصل می شود که شاهنشاه همچنان تلاش دارد تا دولتی غیرنظامی تشکیل دهد. در آخر هفته وی مذاکراتی با دکتر سنجابی از جبهه ملی و امینی نخست وزیر سابق انجام داد. رادیو ایران (فارسی) همچنان بر اهمیت امینی تأکید می کند، ولی گفته می شود که نامبرده از نظر جبهه ملی قابل قبول نیست.

(3) نخست وزیر بیانیه ای درباره اعتصابات نفتی صادر کرده است. وی ضمن یادآوری خطر شدید و بالای کمبود نفت برای سوخت و مصارف حرارتی، پذیرفت که ایران مجبور شده نفت را از بازارهای جهانی خریداری کند.

5 - اقتصاد دولت اعلام کرده هر کارمندی که سر کار حاضر نشود و یا در سر کار درست وظایف خود را انجام ندهد اخراج خواهد شد.

6 - آموزش و پرورش به کارکنان اداری دبیرستانهای تهران دستور داده شده تا روز شنبه 16 دسامبر به سر کار خود بازگردند. کالینز

گزارش سیاسی - امنیتی، 17 دسامبر613

سند شماره 329 خیلی محرمانه17 دسامبر 1978 - 26 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12313به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 17 دسامبر خلاصه: تهران و اکثر شهرها آرام هستند، اما در اصفهان، قم و مشهد درگیری بوده است، خمینی مردم را برای اعتصاب عمومی فردا فرامی خواند. ملاهای برجسته خمینی را مورد انتقاد قرار می دهند. جامعه بهاییان هنوز از خشونتهای اخیر در وحشتند. پایان خلاصه.

1- تهران با قطع معمولی جریان برق در شب گذشته یک روز دیگر را با آرامش پشت سر گذاشت. چند آمریکایی تلفنی تهدید به مرگ شدند، اقدامی که در روزهای اخیر کمتر شده بود. پایتخت امروز با مغازه هایی که در خارج از بازار باز هستند آرام می باشد. بازار تهران تعطیل بود.

2- از سوی آیت الله خمینی فردا روز عزای ملی اعلام شده است و بی درنگ از جانب جبهه ملی مورد حمایت قرار گرفته است. گزارشاتی در دست است که به مغازه ها اخطار کرده اند

ص: 613

مبادا فردا باز کنند و به نظر می رسد که فردا به روز اعتصاب عمومی نسبتاً مؤثری تبدیل شود. اعتصابات عمومی پیشین ضرورتاً هیچ مشکلی به بار نیاورد و جبهه ملی از مردم خواسته است که برای اجتناب از درگیری از خانه ها بیرون نیایند. فردا مصادف است با مراسم شب هفت کشته شدگان آشوبهای شب عاشورا در اصفهان.

3- در این میان، جو اصفهان، محل کشته شدن این افراد، ناآرام و ناخوشایند است. کنسولگری گزارش می دهد که گروههایی از طرفداران شاه به آتش زدنهای پراکنده و غارت مغازه های بازار و دیگر مغازه هایی که به مخالفت معروفند ادامه می دهند. کنسول اظهار داشت در خیابانی که تظاهرات ضدشاهی مهمی اتفاق افتاده است نود درصد از شیشه پنجره مغازه ها شکسته شده است. در حالیکه برخی از اصفهانیها ابتدائاً در فعالیتهای به نفع شاه شرکت می کردند اکنون تنها ساکنان خارج شهر (یعنی کشاورزان، آهنگران و دانش آموزان، دانشجویان دانشکده افسری ارتش) شرکت دارند. کنسول گزارشاتی دارد مبنی بر اینکه رهگذران توسط گروههای هوادار شاه مورد تفتیش و بازرسی قرار می گیرند تا معلوم شود که آیا مدارکی که نشان دهنده مخالفت آنها با شاه باشد به همراه دارند و سپس تمام مایملک آنها به جز پولشان را به آنها پس می دهند. واحدهای نظامی این کار را نکرده اند ولی اقدامی هم برای متوقف کردن آن انجام نداده اند. واحدهای نظامی به هر حال، در حمله به مغازه ها شرکت کردند. نهایت تهدید از جانب طرفداران رژیم این است که چنانچه بازار به خاطر حمایت از اعتصاب عمومی فردا تعطیل باشد آن را ویران خواهند کرد. ساکنین شهر منجمله آنهایی که معمولاً در صف مخالفین نیستند، نسبت به این دهاتیها خشمگین هستند و اوضاع برای وقوع مشکلات جدی آماده است.

4- کنسولگری آمریکا در اصفهان مجموع تلفاتی را که از یازدهم دسامبر تا صبح دیرز در شهر تخمین می زند 940 تن می باشد که 85 نفر از این عده کشته شده اند. این تعداد غیر از تلفاتی است که در نجف آباد، محل درگیری ضدبهاییت در سیزدهم و چهاردم دسامبر به وجود آمد که در آن نزاع پنجاه نفر کشته شدند. کنسول از جریان تخریب گسترده از جمله در قسمتهای تجاری مهم شهر که سابقاً مورد تعرض قرار نگرفته بودند گزارشاتی دارد. دوست داروفروش من در اصفهان مشغول جمع آوری داروهای ضروری جهت ارسال به نجف آباد می باشد، زیرا داروخانه های نجف آباد را خراب کرده اند.

5- رئیس انجمن ایران - آمریکا درگیریهای خشونت آمیز را مورد تأیید قرار می دهد. واحدهای نظامی به بیمارستان شاهرضا که پزشکان در حال اعتصاب بودند هجوم بردند که در نتیجه درگیری سه نفر پزشک و دو بچه کشته شدند. واکنش گسترده مخالفین کنترل قسمت اعظم شهر را در اختیار آنان قرار داده است. منبع ناراضیان اظهار می دارد در شرایطی که گروههای هوادار شاه قصد برگزاری تظاهرات دارند هنوز دسته هایی از مسلمانان محافظه کار بدون هیچ ممانعتی در خیابانها پرسه می زنند و به دنبال مأمورین ساواک هستند. واحدهای

ص: 614

نظامی در داخل شهر هستند ولی دست به کاری نمی زنند و پلیس از خیابانها رفته است. منابع می گویند که بعضی از مأموران ساواک کشته شده اند (از دو تا چند نفر). هتل هایت تعطیل کرده و کارکنان خارجی آن برای مدت نامحدودی به مرخصی رفته اند. مخالفین ادعا می کنند که در کشور مذهبی، این محل باید برای کار دیگری غیر از هتل مورد استفاده قرار گیرد. تهاجمات تاکنون متوجه خارجیان نبوده است (هر چند تعداد کمی در مشهد بوده است) اما اخطارها و تهدیداتی به رئیس انجمن ایران - آمریکا در مشهد شده است. بعضی از معلمین که زیرنظر این انجمن کار می کنند ناگهان برای «تعطیلات» آنجا را ترک کردند و معلوم نیست منظورشان کدام تعطیلات است.

6- قم دیروز و امروز ناآرام بوده است ولی جزییات امر روشن نیست. دیروز به خاطر برخی درگیریها اتوبوسهای مسافربری درون شهری خارج از محدوده نگهداری شدند. منبع گزارش داد که شبیه همین واقعه مجدداً امروز صبح اتفاق افتاد، گرچه وی سرانجام با اتوبوس از شهر عبور نموده و چیز غیرعادی مشاهده نکرده است.

7- کارمند محلی سفارت که بهایی است از قول آوارگان بهایی که اکنون از شیراز به سوی تهران می آیند خبرهای ناگواری به ما داده است. مثلاً پدری که به مسلمانان تیراندازی کرده بود بعد از اینکه متوجه شد پسرش کشته شده و به دخترش تجاوز کرده اند دوباره این کار را انجام داد. مرد دیگری متوجه شده بود که همسرش را کشته اند و دو دخترش را برده اند و در حال حاضر معلوم نیست کجا هستند. وقتی آیت الله محلاتی از مسلمانان درخواست کرد که از حمله به بهاییان دست بردارند جمعیت پاسخ دادند که خود آیت الله محلاتی باید بهایی باشد و به اقدامات خود ادامه دادند. آوارگان بهایی اظهار می دارند که مسلمانان قبرستان بهاییان را در پانزدهم سپتامبر مورد بی حرمتی قرار دادند و اجساد بهاییانی که در چند روز گذشته مرده بودند بی صاحب و دفن نشده روی زمین مانده اند.

جمعیت بیست هزار نفری مسلمانان اجساد مسلمانان را برداشتند. کسانی که به تهران آمده اند اظهار می دارند که جمعیت فریاد می زد که اول نوبت بهاییان است، بعد یهودیان و سپس مسیحیان. جمعیت تهدید به نابودی دارایی ها، کشتن اطفال و ربودن زنان می نمودند. شاهدان عینی گزارش می دهند که ارتش سعی نکرد، تکرار می کنم سعی نکرد که جلو عظیم ترین تظاهرات را بگیرد، اما به نظر می رسد که حالت خصومت بعد از عاشورا در حال کاهش است.

(نظر گزارشگر: حتی با در نظر گرفتن برخی تشنجات به نظر می رسد حوادثی که طی چند روز گذشته در شیراز اتفاق افتاده یکی از ناخوشایندترین وقایع ناآرامیهای اخیر ایران باشد). آمدن آوارگان بهایی به تهران نگرانی جامعه بهاییان تهران را در رابطه با حوادث شیراز به شدت افزایش داده است. محلاتی اعلامیه ای مبنی بر همدردی نسبت به بیگانگان و اقلیتهای مذهبی که مورد حملات مخالفین قرار گرفته اند صادر نموده و در آن خواسته است که دیگر

ص: 615

این اعمال تکرار نشود.

[8]- از میان رهبران مذهبی یکی از آیت الله ها برای نخستین بار خمینی را علناً مورد انتقاد قرار داده است. وی نامه ای به پاریس فرستاده و یازده سئوال از خمینی نموده است که اساساً به روش خمینی ارتباط دارد که بدون مشورت با دیگر رهبران مذهبی اعلامیه صادر می کند. وی همچنین در مورد شیوه هایی که از طریق آنها یک دهم مال توسط هواداران ایشان جمع آوری و به مصرف برسد، سئوال نموده و نیز پرسیده که چرا به عناصر غیرمذهبی و یا حتی ضدمذهبی اجازه داده می شود تا از نزدیک با وی در تماس باشند و اجازه داشته باشند تا از جانب خمینی مصاحبه مطبوعاتی انجام دهند. هنگامی که خمینی به سئوالات حجازی پاسخ نداد حجازی آنها را در نامه سرگشاده ای منتشر کرد.

(نظر گزارشگر: این اتهامات، خصوصاً آخرین آنها که به طور قابل اثباتی واقعیت دارد معمولاً زمانی که از جانب یک رهبرمذهبی محترم بیان می شود، باید دلیل محکمی از حمله به خمینی باشد. به هر حال، در اوضاع فعلی معلوم نیست که انبوه مردمی که در دهم و یازدهم دسامبر خیابان شاهرضا را قرق کرده بودند به آن توجهی کنند).(1) 9- خبرهای موثقی در دست است که حاکی از آن است که یک گروه یکصد و پنجاه نفری گشت زنی در اطراف بهشت زهرا (قبرستان تهران) پرسه می زنند. وقتی کسی جسدی را برای دفن کردن می آورد، بدون در نظر گرفتن علت مرگ، جمعیت به دور آن حلقه زده و به خاطر این مدافع شجاع اسلام که توسط واحدهای نظامی شاه کشته شده تجمع می کنند. چنانچه دوستان متوفی اعتراض نمایند به آنها گفته می شود که خفقان بگیرند.

10- دولت جهت کسب محبوبیت در میان مردم به تلاش آشکاری دست زده و 50% از مالیات بر کالا را در مورد اتومبیلهایی که اندازه موتور مشخصی دارند کاسته است. تأثیر این اقدام اساساً قیمت پیکان (رایج ترین اتومبیل ایران) را پایین می آورد.

11- کنسولگری آمریکا در تبریز از تظاهرات و درگیری کوچکی که در اواخر هفته به خاطر معلمی که به دست عناصر رژیم کشته شده بود خبر می دهد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 47، 17 دسامبر 78

سند شماره 330 سری17 دسامبر 1978 - 26 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 318062به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 47، 17 دسامبر 78 1- تهران با مغازه های باز خارج از محدوده بازار روز آرام دیگری را پشت سر گذاشت.

ص: 616


1- در اصل سند شماره ( 8) وجود ندارد. م.

بازار بسته بود و خاموشی معمولی شبانه نیز وجود داشت. چندین مورد آمریکاییان تهدید تلفنی شده اند اما اینگونه تهدیدات در این اواخر کاهش پیدا کرده است.

2- در اصفهان هنوز جو عمومی متشنج و ناخوشایند باقی مانده است. باندهایی از گروههای هوادار شاه ظاهراً با عدم دخالت پلیس به آتش افروزیهای پراکنده و غارت مغازه ها در بازار دست می زنند و یا به شناسایی مخالفین اقدام می نمایند. اوباش هوادار شاه مردم را در خیابان به قصد گرفتن پول مورد تهدید و آزار و اذیت قرار می دهند. در این موقعیت ساکنین بیرون شهر از قبیل کشاورزان، کارگران صنایع فولاد و نظامیان دون پایه در فعالیتهایی که به نفع شاه انجام می شود، به کار گرفته می شوند. بعضی از واحدهای نظامی در حمله به مغازه ها مشارکت داشته اند. کشته ها و مجروحین تظاهرات اصفهان در 11 دسامبر توسط کنسولگری ما بالغ بر 940 تن برآورد شده اند که از این تعداد، 85 تن کشته شده اند. در ماه دسامبر در نزدیکی نجف آباد شهری کوچک با جوّ کاملاً ضدبهایی، تعدادی کشته شده اند که ممکن است بالغ بر 50 تن باشند.

3- در مشهد اغتشاشات و ناآرامیهای بسیاری وجود داشته است. واحدهای نظامی به بیمارستانی که کادر درمانی آن در اعتصاب بودند یورش بردند و در این یورش سه دکتر و دو کودک جان خود را از دست دادند. با واکنشهای گسترده مخالفین، کنترل بیشتر نقاط شهر به دست گروههای ضدشاه افتاده است و همچنین واحدهای نظامی و پلیس در خیابانها حضور ندارند.

گزارش شده است دسته های وابسته به گروههای اسلامی مأمورین ساواک را در خیابانها شکار می کنند، که در بعضی از موارد به کشته شدن آنها منجر شده است.

4- ناآرامیهایی در قم گزارش شده است، اما جزییاتی در دسترس نیست. در تبریز تظاهرات و ناآرامیهای جزیی در اواخر هفته گزارش شده است. آوارگان بهایی با داستانهای دلخراشی راجع به کشتار، تجاوز، غارت و هتک حرمت قبرستان آنان طی چند روز اخیر از شیراز به سوی تهران سرازیر شده اند. گفته می شود که جمعیت 20000 نفری فریاد می کشیدند که آنان اولین قربانیان هستند و بعداً نوبت به یهودیها و سپس نوبت به مسیحیان خواهد رسید. ارتش کوششی جهت جلوگیری از حرکت این جمعیت بزرگ نکرده هر چند که به نظر می رسد دشمنی و تجاوز فروکش کرده باشد. اما این حملات به عنوان یکی از زشت ترین حوادث اخیر ایران ثبت شد و جماعت بهایی هنوز هم در وحشت به سر می برند. یک آیت الله شیراز، آشکارا از حمله به خارجیان و اقلیتهای مذهبی ابراز تأسف کرده است و خواستار قطع این حملات شده است.

5- سفارت حدس می زند دعوت به اعتصاب عمومی و ماندن در خانه برای روز پنجشنبه 18 دسامبر که توسط خمینی و جبهه ملی صورت گرفته در مجموع مؤثر خواهد بود. اعتصابات عمومی قبلی لزوماً دردسری به همراه نداشته است و احتمالاً از این امر مجدداً نیز

ص: 617

اجتناب خواهد شد. روز مذکور مصادف با هفتمین روز عزاداری برای آنهایی است که در آشوبهای عاشورا در اصفهان کشته شده اند و این موقعیت حداقل در اصفهان، کاملاً جوّ را برای ناآرامیهای بعدی مستعد و آماده کرده است.

هواداران رژیم تهدید کرده اند که اگر بازار در 18 دسامبر همچنان بسته بماند آن را ویران خواهند کرد.

6- گزارشات جدیدی مبنی بر وجود تردید در بین افسران عالیرتبه در مورد قدرت دولت در حفظ و کنترل وضعیت فعلی وجود دارد.

7- امروز انتظار می رود که تولید نفت خام مجدداً به رقمی در حدود 2/2 میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کند. از این مقدار 645000 بشکه به پالایشگاههای داخلی تحویل داده خواهد شد و 5/1 میلیون بشکه برای صدور آماده خواهد بود. در حدود 50 درصد از کارگران درحوزه بزرگ نفتی گچساران به سر کار خود برگشته اند. هیچ خبری از بهبود قابل توجه در موقعیت کار در حوزه های نفتی اهواز، مارون یا آغاجاری گزارش نشده است.

8 - ارتش خودش را برای دخالت مستقیم تر در بخش نفت آماده می کند و ژنرالها مسئولیت برگرداندن تولید در مناطق نفت خیز به حالت عادی را به عهده گرفته اند. نظامیها گفته اند که رهبران اعتصاب و شورشیان برای محاکمه به دادگاههای نظامی کشیده خواهند شد. آنهایی که جرمشان ثابت شود اخراج خواهند شد، خانه سازمانیشان مسترد شده و از استخدام دولتی در آینده محروم می شوند.

9- پالایشگاه تبریز تولید خود را از سر گرفت و پالایشگاه تهران در حدود نصف ظرفیت خود به کار مشغول می باشد و پالایشگاههای شیراز و اصفهان بسته باقی مانده اند. گزارش می شود که مشکلات کارگری پالایشگاه آبادان حل شده است. کمبود تولید جدی است اما هنوز بحرانی نیست.

10- استعفای هوشنگ انصاری رئیس شرکت ملی نفت ایران اعلام شده است. گزارش شده که از وزیر امور خارجه و مدیرعامل سابق شرکت ملی نفت، عبدالله انتظام 81 ساله برای جانشینی وی نام برده می شود.

11- تمام بخشهای اقتصادی ایران به شدت از اعتصابات اخیر و آشوبهای سیاسی خسارت دیده اند. پیمانکارهای دولت و واردکنندگان به سختی زیان دیده اند. اگر مسئله اعتصابها بتواند در آینده نسبتاً نزدیک حل شود تجار می توانند انتظار حل سریع و کوتاه مدت این خسارت را داشته باشند و اگر این طور نشود حتی آن شرکتهایی که تاکنون خسارت ندیده اند، خسارت خواهند دید.

از کارکنان بانک مرکزی ایران گزارش داده می شود که آنها به محل کار خود برگشته ولی کار خود را شروع نکرده اند.

اگراعتصاب در بخشهای نفت و واردات ادامه پیدا کند، مقامات رسمی بانک مرکزی نگران

ص: 618

این مسئله هستند که با درخواست ادامه اعتصاب در بخشهای نفت و واردات در بهار آینده ذخایر ارزی به شدت کاهش خواهد یافت.

ونس

گزارشی سیاسی - امنیتی، 18 دسامبر 78

سند شماره 331 خیلی محرمانه18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12351به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارشی سیاسی - امنیتی، 18 دسامبر 78 خلاصه: دیشب و امروز اوضاع آرام بوده و می باشد. اعتصاب عمومی باعث بسته شدن بسیاری از مغازه ها شده است. 23 دسامبر قرار است دبیرستانها باز شوند. دیروز گروه حقوق بشر در نجف آباد مورد حمله قرار گرفت و کمیسیون بودجه مجلس افزایش حقوق را از تصویب خود گذراند.

وضعیت بحرانی در مشهد و اصفهان همچنان ادامه دارد. حوادث اخیر در رضائیه سرانجام به آتش کشیده شدن یک مسجد منتهی شد. پایان خلاصه.

1- تهران به جز چند مورد تهدید تلفنی دیگر به آمریکاییان، آرام باقی مانده است و زمان قطع برق از حد معمول کمتر بود. همچنین کنسولگریهای تبریز، اصفهان و شیراز شب آرامی را گزارش کرده اند. دعوت خمینی برای شرکت در اعتصاب عمومی امروز باعث بسته شدن بسیاری از مغازه ها و قطعاً نه همه آنها شده است. عادت همیشگی برای مغاز ه دارها این است که زود مغازه خویش را ببندند که نتیجه آن شهری از تک و تا افتاده در اواخر بعد از ظهر می باشد.

تعداد زیادی از مغازه دارها که در هفته های اخیر، روزهای قبل را بدون درآمدی سپری کرده اند، تکنیک تظاهر به تعطیل مغازه و راه اندازی مشتریهای دائمی خود را به کار می گیرند. کرکره ها پایین کشیده می شوند و درهای مشبک نیز تا نیمه پایین می آیند اما مشتریان قابل اعتماد به داخل مغازه هدایت شده و فروش جریان پیدا می کند. اعتصاب عمومی در شهر آشوب زده اصفهان نسبتاً وسیع می باشد اما در تهران و سایر شهرها مغازه ها بیرون از محدوده بازار تا به امروز به حالت عادی برگشته اند. کنسولگری تبریز گزارش می کند که این شهر امروز در تعطیلی کامل به سر می برد و کنسولگری شیراز نیز از یک اعتصاب مؤثر در این شهر گزارش می دهد.

2- در یک اقدام اساسی برای عادی سازی اوضاع، دولت اعلام کرد که مدارس متوسطه و هنرستانها در 23 دسامبر بازگشایی مجدد می شوند. اگر دولت ایران در این زمینه موفق شود برای دولت به مثابه یک کودتای واقعی (پیروزی واقعی) خواهد بود اما این مسئله بعید به نظر می رسد.

ص: 619

دبیرستانها مانند دانشگاهها کاملاً به کانونهای داغ فعالیتهای ضد دولتی تبدیل شده اند. تظاهرات ضدشاه اجتناب ناپذیر می باشد و در حقیقت دانش آموزان مخالف احتمالاً سعی خواهند نمود، مدارس را سریعاً بعد از بازگشایی تعطیل نمایند.

3- گروه حقوق بشر که دیروز با موافقت دولت ایران از نجف آباد بازدید به عمل آورد با برخورد خشن مأمورین دولتی روبرو گردید. متین دفتری و صدر حاج سیدجوادی که هر دو وکیل و از فعالین حقوق بشر هستند و رالف اسکاونمن، یک آمریکایی، اجازه دیدار از حومه اصفهان را که اخیراً صحنه برخوردهای خشن به همراه چند کشته بوده را به دست آورده اند. سه نفر از مقامات وزارت دادگستری آنان را همراهی می کردند. علیرغم پذیرش این گروه توسط دولت، با آنان به تندی برخورد شد. گروه حقوق بشر مدعی است، هنگامی که آنان در بیمارستانی از مجروحین دیدن می کردند، سربازان مانع آنها شده و به آنان حمله نموده اند و جماعتی خشمگین نیز با سر و صدا سربازان را تشویق به این کار می کردند. رئیس پلیس بر جلوگیری از متعرض شدن سربازان و جمعیت به این گروه اصرار داشت. سربازان، گروه را به مقر پلیس هدایت کردند جایی که گروه شش نفره بیشتر مورد آزار قرار گرفتند، اما سرانجام آنان آزاد شدند.

(نظریه: مجموع اموری را که ظاهراً دولت ایران خود به دست گرفته و گرداننده آن می باشد، معرف شرایط حاضر در ایران است) مخالفین ادعا می کنند که حمله به بهاییان در نجف آباد و نیز شیراز کار دولت بوده است. حقیقت غیرقابل انکار این است که رهبران مذهبی محافظه کار مسلمانان از تضمین حفظ جان بهاییان خودداری کرده اند و فقط در صورتی می توانستند این کار را انجام دهند که با یکدیگر اقدام می نمودند. چند ماه قبل آیت الله شریعتمداری در یک بیانیه مهم به تمام اقلیتهای مذهبی اطمینان داده و صریحاً بهاییان را از این چتر حمایتی محروم نموده است.

4- دیروز بر طبق درخواست دولت کمیته بودجه مجلس لایحه افزایش حقوق کارمندان دولت را تصویب نموده است. (تلگرام مرجع) 5- اصفهان و مشهد کماکان دارای عامل بالقوه ای برای بروز مشکلات جدی هستند. اردشیر زاهدی برای هماهنگ نمودن احساسات شدید طرفداران شاه به اصفهان عزیمت نموده است. بر اساس نقل قولها، آنها گروه جوانی می باشند که به یک دارودسته خیابانی شباهت دارند. مقام سفارت که از مشهد دیدار کرده عدم کنترل دولت بر امور را که در گزارش امنیتی - سیاسی دیروز نشان داده شده است تأیید می نماید. او با آیت الله قمی که دوباره خواب دیدن را تکذیب کرد ملاقات نموده است. ما هنوز تصور می کنیم که او ابتدا به مسئله خواب پرداخت و سپس با نفی خواب ترس خود از گروه خمینی را آشکار نمود. این داستان غریب می رود که به فراموشی سپرده شود.

6- رضائیه که مکرراً صحنه فعالیت هواداران شاه بوده است، در این اواخر برخورد بین

ص: 620

هواداران شاه که یک مسجد را اشغال نموده بودند و مخالفین را تجربه کرده است، تیراندازی شروع و در نتیجه شلوغی که پدید آمده بود مسجد به آتش کشیده شد.

سولیوان

خلاصه وضعیت ایران

سند شماره 332 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0589 746 618 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: خلاصه وضعیت ایران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) گزارش و اطلاعات درباره وضعیت در ایران از ساعت 12 به وقت محلی 17 دسامبر تا ساعت 12 به وقت محلی 18 دسامبر 78 را ارائه می دهد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان الف - عمومی:

به دلیل کاهش ظاهری تشنج در تهران و در نتیجه کاهش بار کاری، مرکز اطلاعات نمایندگی از فعالیت شبانه روزی دست کشیده است. آنها از ساعت 7:30 الی 19:30 به کار مشغول می شدند. به دلیل این که امروز توسط رهبران مذهبی روز عزای عمومی اعلام شده بود، ترافیک تهران به میزان قابل ملاحظه ای سبک تر از روزهای عادی بود. اگر چه سوخت جت هنوز به صورت جیره بندی توزیع می شود ولی فعالیتهای هواپیمایی ملی ایران امروز صبح عادی بود. دولت ایران اعلام کرده است که دبیرستانها و هنرستانها در 23 دسامبر دوباره باز خواهد شد.

ب - فعالیتهای ضدخارجی و ضدآمریکایی در مدت مذکور هیچ اقدام خشونت آمیزی گزارش نشده اما در مورد تهدید تلفنی گزارش شده است که در این تلفنها به آمریکاییها گفته می شود که «قبل از اینکه شما را بکشیم از ایران خارج شوید» یا کلماتی که همین مضمون را دارا بوده است. همچنین دو گزارش وجود داشته است حاکی از اینکه از تحویل کالا به آمریکاییها امتناع شده است. در یک مورد در ایستگاه پمپ بنزین یک پلیس ایرانی یک آمریکایی را از آنجا بیرون رانده در حالی که بقیه ایرانیان هنوز بنزین دریافت می کردند و در مورد دیگر با یک خانم آمریکایی که برای خرید به یک فروشگاه دولتی صنایع دستی در خیابان مقابل سفارت رفته بود، در ابتدا بدرفتاری شد و سپس از تحویل کالا به وی امتناع کردند.

ج - فعالیتهایی بر له و علیه شاه به جز قطع معمولی برق در بخشهای متعددی از تهران در شب گذشته تهران بسیار آرام

ص: 621

بوده است و اثر دعوت خمینی به منظور یک روز عزای عمومی را هنوز نمی توان به طور صحیحی ارزیابی کرد چرا که بسیاری از مغازه ها اغلب در صبح ها باز هستند و بعد از ظهر یا غروب می بندند. گزارشاتی حاکی از آن است که به کسبه در تهران تهدیداتی تلفنی به این مضمون رسیده است «مغازه ها را ببندید که در غیر این صورت مغازه شما سوزانده می شود.» اخطار اولیه نشانگر آن است که 4/3 مغازه ها در قسمتهای شمالی تهران بسته شده اند و بازار سنتی تر تجریش کاملاً تعطیل شده است.

ایستگاههای پمپ بنزین صفهای عادی خود را دارند و بعضی از فروشگاههای مواد غذایی باز می باشند اگرچه بازار میوه و تره بارفروشان تعطیل شده است.

د - اقدامات امنیتی دولت کماکان به استقرار واحدهای نظامی در نقاط کلیدی و حساس ادامه می دهد. دیروز نیروهای چترباز (تقریباً دو دسته) در ساعت 4:15 بعد از ظهر در مقابل ساختمان شرکت ملی نفت ایران در تهران مشاهده شدند.

ه - فعالیتهای خارج از تهران در خلال چند روز گذشته فعالیتهای قابل توجهی در مشهد، شیراز و رضائیه به وقوع پیوسته است (برای آشنایی با جزییات به گزارشهای بخش سیاسی سفارت مراجعه شود) امروز همه چیز در شهرها آرام به نظر می رسد به جز مشهد که هنوز متشنج می باشد و امکان خشونتهای بیشتری می رود.

نظریات تهیه کننده:

اگرچه تهران آرام است اما کاهش قابل توجه در فعالیتهای عادی بیانگر دنباله روی یا ترس از حامیان خمینی و یا هر دو در قشر مغازه داران است. اطلاعات دقیق در ارتباط با تأثیر فرمان «بازگشت به کار» ازهاری هنوز در دسترس نیست. به هرحال اخبار حاکی از آن است که تعدادی از کسانی که به سر کار خود بازگشته اند (از قبیل کارگران گمرک، کامندان بانک) به اندازه کافی فعال نیستند.

گزارش وضعیت ایران، شماره 48، 18 دسامبر 78

سند شماره 333 سری18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 318422به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 48، 18 دسامبر 78 1- تهران دیشب و امروز آرام بود. کنسولگریهای آمریکا در شیراز و اصفهان نیز شبهای آرامی را گزارش می کنند.

جوّ اصفهان و مشهد برای بروز مسایل جدی آماده است. مأمور سفارت که به مشهد مسافرت کرده است فروپاشی آشکار کنترل دولت در آنجا را مورد تأیید قرار داده است. در

ص: 622

رضائیه در اثر زد و خورد میان طرفداران و مخالفین شاه، مسجدی طعمه حریق شد و سوخت. اعتقاد بر این است که حملات اخیری که در شیراز به اقلیت بهاییان نسبت داده شد کار ساواک بوده است. (مدرکی که این نظر را تأیید نماید ارائه نشده است. اما با توجه به عدم اعتماد عمیق مردم ایران هیچ اهمیتی ندارد).

2- دعوت خمینی از مردم برای شرکت در اعتصاب هجدهم دسامبر فعالیتهای تجاری در تهران را به جز خدمات ضروری مانند بعضی از خواروبار فروشیها، کاملاً کاهش داد. اصفهان، شیراز، تبریز و شهرهای دیگر به طور کلی در روز اعتصاب تعطیل بودند.

3- دعوت برای اعتصاب عمومی ظاهراً به اعتصاب ممتد در اداره گمرک منجر شد، در صورتی که مهران وزیر دارایی اطمینان داده بود که اداره گمرک کار خود را مجدداً از شانزدهم دسامبر آغاز خواهد کرد (تاکنون این طور نشده است) خلبانان هواپیمایی ملی ایران به مدت کوتاهی در فرودگاه مهرآباد دست به اعتصاب زدند. بعد از دستگیری نه نفر از خلبانان، هواپیمایی ملی ایران پروازهای خود را از سر گرفت. دعوت به اعتصاب، کارهای بانک مرکزی را عملاً بهتر کرده است زیرا کارمندان مخالف شاه معمولاً با عدم حضور خود اجازه می دادند تا کارکنانی که به سر کار حاضر می شدند برخی از کارها را انجام دهند. بسیاری از شعب بانکها امروز صبح باز بودند اما همه آنها عملاً بعد از ظهر تعطیل کردند.

4- چکهای چند میلیون دلاری که از جانب دولت برای ساخت پروژه های عمده در تهران و چابهار کشیده شده مانند چهاردهم دسامبر هنوز توسط بانک مرکزی نقد می شود. ولی در هر حال بانک مرکزی به اندازه کافی کار نمی کند تا چکها را تسویه نماید. پیمانکاران بزرگ تر می توانند حداقل برای مدتی این مشکل را تحمل کنند ولی صاحبان مشاغل کوچکتر که بعضی از آنها ایرانی می باشند از این بابت در فشار هستند.

5- با 400 هزار بشکه اضافه تولید انتظار می رود که تولید نفت به 6/2 میلیون بشکه برسد. با اینکه شرکت نفتی موسوم به اُسکو از دیروز کارگر غیراعتصابی کمتری داشت وضع پالایش نفت خام از دیروز تغییری نکرده است (به اوضاع ایران - گزارش شماره 47 مراجعه کنید) کمبود نفت سفید و گازوئیل ادامه دارد. انتظار می رود این کمبودها صرفنظر از اینکه در پالایشگاهها چه اتفاقی می افتد و صرفنظر از ورود محصولات از خارج که دولت قبلاً به آن اقدام کرده است، تا پایان زمستان ادامه یابد.

6- وزیر آموزش و پرورش اعلام نموده است که دبیرستانها و هنرستانها از 23 دسامبر مجدداً باز خواهند شد.

چنانچه این کار عملی شود می تواند قدم مؤثری به سمت عادی شدن کارها باشد، به هر حال از آنجایی که دبیرستانها مانند دانشگاهها مرکز فعالیت ضددولتی بوده اند، چنین انتظاری به دور از واقعیت است.

ونس

اقدامات نظامی حمایت از شاه را تضعیف می کند

ص: 623

سند شماره 334 خیلی محرمانه18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اقدامات نظامی حمایت از شاه را تضعیف می کند خلاصه: بلافاصله بعد از در دست گرفتن مجدد کنترل در اصفهان در غروب روز دوشنبه یازدهم دسامبر که همراه با خونریزی بوده است، فرماندهی حکومت نظامی فوراً شهر را تحت کنترل شدید خود درآورد.

روستائیان را از مناطق اطراف جمع آوری و جهت شرکت در تظاهرات به نفع شاه وارد اصفهان نمود. با توجه به تعداد زیاد اصفهانیهای شرکت کننده در تظاهرات، اولین عکس العمل آنها امیدوار کننده بود. به نظر می رسد که این فرصت مناسبی برای «اقلیت خاموش» بود تا عقاید خود را آشکار کنند. عملکرد سربازان و تظاهرکنندگان به نفع شاه در خلال روزهای پیشین، تنها موجب تنفر مخالفان شاه شده است و نتیجه این عمل تغییر عقیده عده زیادی از طرفداران اصلی شاه بر علیه رژیم بوده است. پایان خلاصه.

حوادث قبلی:

در روز جمعه یازدهم دسامبر (روز عاشورا) انبوه زیادی از راهپیمایان می خواستند به سمت مسجد جمعه اصفهان حرکت کنند اما مقامات حکومت نظامی مانع حرکت آنها شدند. ظاهراً در پاسخ به این عمل، مردم در حالیکه در خیابانها پرسه می زدند به هفت ساختمان در پایین شهر منجمله ساختمان دفتر هیأت صنایع هواپیمایی گرومن حمله کرده و آنها را به آتش کشیدند. سپس در روز شنبه مقامات حکومت نظامی تصمیم گرفتند که برای دو روز محدودیت را جهت هرگونه مراسم مذهبی یا راهپیمایی برداشته و دستور عقب نشینی از خیابانها را به نیروهای خود بدهند. در روز یکشنبه یک راهپیمایی تقریباً صدهزار نفری آرام و بدون درگیری انجام شد. در روز دوشنبه که روز اصلی عزای عمومی بود تظاهرات باز هم گسترده تری وجود داشت که افزون بر صد هزار نفر ارزیابی می شدند.

تا پایان مراسم مذهبی در حدود ساعت 3:30 بعد از ظهر حادثه ای به وقوع نپیوست. بخشی از جمعیت تلاش کردند که مجسمه بزرگ رضاشاه پدر شاه فعلی را در میدان اصلی به پایین بکشند. ظاهراً تلاشی جهت متوقف کردن حرکت آنها به وسیله عوامل ساواک صورت گرفت که در مقابل حمله ای به ستاد مرکزی ساواک انجام شد و شهر د ر آتش و خشونت فرو رفت. بیش از 26 ساختمان تخریب شد و ساختمانهای دیگری آسیب دید و زمانی که مقامات حکومت نظامی نیروهای خود را عقب کشیدند و کنترل اعمال شد، مشخص شد که حدود 40 تا 50 نفر کشته و بیش از پانصد نفر نیز مجروح شده اند. در صبح روز سه شنبه واحدهای نظامی با پاکسازی خیابانها و نابود کردن تصاویر خمینی (و پنجره هایی که تصاویر بر آنها

ص: 624

نصب شده بود) کنترل سختی را اعمال کردند و در ساعت 11 گروههایی (بخصوص کشاورزان روستایی) را به منظور انجام تظاهرات به نفع شاه وارد شهر کردند.

واکنش مثبت:

گروههای نسبتاً کوچک از تظاهرکنندگان طرفدار شاه اقدام به پخش تصاویری از شاه در میان رانندگان نمودند و مصرانه از آنها می خواستند که بوقهای خود را به صدا درآورده و چراغهای خود را روشن نمایند. واکنش اولیه ظاهراً مثبت بود. بسیاری از رانندگان با چراغهای روشن و زدن بوق به مسیر خود در شهر ادامه دادند. بعد از ترک منطقه ای که تظاهرکنندگان طرفدار شاه در آنجا بودند، به نظر می رسید بیشتر از 15 درصد تظاهرکنندگان واقعی (که تعداد آنها حدود 2000 نفر بود) از مردم محلی بودند و من تلفنهای بی شماری از طبقات متوسط اصفهان دریافت کردم که از اینکه مقامات حکومت نظامی تصمیم گرفته اند تا قاطعانه از فعالیتهای مخالفین و اخلال در زندگی مردم جلوگیری نمایند و همچنین اجازه می دهند که مردم زندگی عادی خود را دوباره از سر بگیرند، اظهار خوشحالی می کردند. 5 نفر از آنهایی که تلفن کردند بازرگانانی بودند که می خواستند در صورت حمایت مقامات حکومت نظامی مغازه هایشان را دوباره باز نمایند. اغلب تلفن کنندگان مذکور از تلفن های دیگری صحبت می کردند که به خود آنها با همین مضمون زده شده بود. به نظر می رسد که کنترل شدید نظامی همراه تظاهرات سازمان یافته به عنوان عاملی تسریع کننده به اقلیت خاموش اصفهانی های طرفدار شاه فرصتی می دهد که بدون ترس از خشونت و درگیری، حمایت خود را از شاه اعلام بدارند و اگرچه اینها در اکثریت نیستند لیکن این هواداران تعداد قابل توجهی هستند.

تغییر ناخوشایند جریانات:

در روزهای سه شنبه و چهارشنبه گزارشهای مکرری مبنی بر روشهای خشونت آمیز افراطی هم از جانب نیروهای امنیتی و هم از جانب تظاهرکنندگان طرفدار شاه می رسید. چندین آمریکایی اتومبیل هایشان با چوبهای تظاهرکنندگان آسیب دید و به وسیله سربازها شعارهایی به طرفداری از شاه روی اتومبیلهای آنها نوشته می شد و دو آمریکایی که اتومبیل آنها فاقد عکس شاه بود پس از آنکه رگبار سنگهای تظاهرکنندگان بر شیشه جلوی اتومبیل آنها برخورد کرد با درخت تصادف کرده و مجروح شدند.

یک مورد جدی تر اینکه همسر یک تاجر بزرگ اتومبیل هنگامیکه با اتومبیل خود در حال حرکت بود و یک محل کنترل نظامی را ترک می کرد وقتی که چراغهای اتومبیلش را خاموش نمود مورد اصابت یک گلوله قرار گرفت و دچار قطع نخاع شد. خشونت های قابل توجهی نسبت به مغازه هایی که فاقد عکس شاه بوده اند گزارش شده است و از حومه شهر مستمراً صدای تیراندازی به گوش می رسید.

ص: 625

سه کلینیک اسلامی رایگان تقاضای کمک های داوطلبانه از همه که حتی شامل دوستان کنسول نیز می شد کرده اند. آنها درمان 65 نفر که به وسیله گلوله در روز سه شنبه و چهارشنبه مجروح شده بودند (و مراقبت از دیگران) را گزارش کرده اند. سه خیابان که مرکز اصلی خرید هستند و در گذشته محل تظاهرات بزرگ ضدشاه بوده و در روز سه شنبه آنها را دست نخورده دیده بودم حدود 60 تا 90 درصد از پنجره هایشان شکسته شده بود. چندین فرد آشنا گزارش کردند که به وسیله تظاهرکنندگان متوقف شده اند و به اصطلاح برای پیدا کردن عکس های خمینی بازرسی شده اند، پس از آنکه کیف های دستی خود را از تظاهرکنندگان تحویل می گرفتند متوجه می شدند که مقدار کمی از پولی که با خود حمل می کردند برگردانده شده است. من خودم دو واقعه غارت و تاراج مغازه ها به وسیله تظاهرکنندگان طرفدار شاه را مشاهده کردم. 4 نفر از 5 تاجری که قبلاً تلفن کرده بودند دوباره در آخر هفته تلفن کرده و از میزان متفاوت خسارتهایی که به مغازه هایشان وارد شده بود و همچنین از خشونت هایی که نسبت به بستگان آنها صورت گرفته بود گزارش دادند. در روز شنبه پزشکانی که در اصفهان در ارتباط با دانشکده پزشکی همکاری می کنند با دکتر جمشید بختیار (نام وی اکیداً محفوظ بماند) ملاقات کرده و گزارش دادند که 940 مجروح و کشته را از دوشنبه شب تا جمعه صبح دیده اند، که از این تعداد 89 نفر کشته شده بودند که 47 نفر از آنها در حادثه شب دوشنبه جان خود را از دست داده بودند. .این اولین بار بود که آنها یادداشتهایی را بررسی می کردند و متوجه می شدند که اکثریت این تلفات جانی در زمانی اتفاق افتاده است که مقامات حکومت نظامی ادعا می کردند کنترل کاملی بر شهر داشتند. این پزشکان یک اعتراض رسمی را خطاب به فرماندار نظامی و نخست وزیر فرستادند. به طور مشابه یک گروه 25 نفری از سران تجار یک اعتراض رسمی برای نواب صفا نماینده اصفهان در مجلس فرستادند.

واکنش های عمومی:

علاوه بر واکنشهای مثبتی که در بالا ذکر شد یک واکنش نسبتاً گسترده ای وجود داشت و آن واکنش مقامات حکومت نظامی نسبت به آشوبهای دوشنبه شب بود و در حالیکه مایه تأسف بود ولی برای جلوگیری از خشونتهای بدتر پاسخی مناسب و ضروری بود. بیانیه فرماندار که می گفت اغتشاشگران: الف. با نقض آرامش در مواردی که سربازها در صحنه نبوده اند در واقع موافقت تلویحی با مقامات حکومت نظامی را زیر پا گذارده اند. ب. با شرکت در اعمال خشونت آمیز که بلافاصله پس از ترک مسجد صورت گرفته است حرمت یک روز مقدس را نقض کرده اند، نزد افکار عمومی مورد پذیرش واقع شد. حتی افراد ضدرژیم نیز از آتش سوزی و شورش در روز عاشورا متحیر و شگفت زده شدند. به هر حال اعمال افراطی مستمر، تیراندازی، غارت و تاراج، هر نوع احساس همدردی را که وجود داشت از بین برده است. توضیح دیگر وقوع این قضایا که از قرار معلوم مقبولیت و پذیرش وسیعی هم داشته

ص: 626

است این است که آتش سوزیهای روز دوشنبه توسط نیروهای دولتی به عنوان توجیهی برای خشونتهای متعاقب ارتش انجام گرفته است. یک قاضی دادگاه عالی نیز همین استنتاج را خطاب به وزارت دادگستری اعلام کرده است و حتی آنهایی که سابقاً هم طرفدار دولت بوده اند مکرراً همین امر را به عنوان یک واقعیت بیان می کنند. اصفهان نیز هم اکنون در حالت انتظار و اضطرابی سخت به سر می برد. یعنی منتظر برخوردهای خشونت آمیز در پی حوادث هفته گذشته می باشد. انتظار می رود که ارتش و ساواک اهداف اصلی باشند و مخالفین از سلاح در اصفهان استفاده کنند. در هر حال فرصت دیگری برای افزایش حمایت از دولت در اصفهان از دست رفته است و جبهه از قبل وسیع مخالفین تقویت شده است.

مک گافی

اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 5)

سند شماره 335 18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 5) 1- وضعیت کلی: در روز 16 دسامبر ایران خیلی آرام بود و فروشگاهها و بانکها مجدداً باز شدند.

2- تظاهرات: روز 16 دسامبر هیچ گونه تظاهراتی گزارش نشد.

3- تهدیدها و خطرات: دو مورد تلفن تهدیدآمیز در تهران داشتیم. عقیده ما این است که تلفن های مذکور ضبط می شده اند.

4- سیاسی:

(الف) نخست وزیر سابق امینی گفته است که اعلیحضرت به زودی یک دولت غیرنظامی را اعلام خواهد کرد، ولی در این کابینه کسی از اعضای جبهه ملی عضویت نخواهد داشت.

(ب) ظاهراً در روز 16 دسامبر ادارات دولتی دوباره باز شده اند.

5 - اقتصاد:

(الف) روز 16 دسامبر بانکها و فروشگاههای تهران و اصفهان مجدداً باز شدند.

(ب) گزارش شده که کارگران نفت به تدریج سر کارهای خود برمی گردند، تولید نفت به میزان نیم میلیون بشکه در روز افزایش یافته است.

(ج) گزارش شده که روز 16 دسامبر بازار تهران بازگشایی شد.

6 - اخطار: به دنبال اعلام [امام] خمینی مبنی بر برگزاری عزاداری جهت تظاهرکنندگانی که در اول محرم با حکومت نظامی درگیر شده بودند، سفارت اخطاری صادر کرد مبتنی بر اینکه احتیاط شود، ولی کار مثل سابق ادامه یابد.

کالینز

نجف آباد: روزی که ارتش آشوب به پا کرد

ص: 627

سند شماره 336 خیلی محرمانه18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 از: کنسولگری آمریکا، اصفهانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: نجف آباد: روزی که ارتش آشوب به پا کرد خلاصه: به دنبال گزارشات درگیریهای گسترده نجف آباد (که شهری در 25 مایلی غرب اصفهان است) مقامی از کنسولگری جهت تحقیق از این شهر دیدارکرد و خرابی و ویرانی گسترده ای را مشاهده کرد. پایان خلاصه.

نجف آباد:

نجف آباد شهری نیمه صنعتی با جمعیتی حدود 65 هزار نفر است که در 25 مایلی غرب شهر اصفهان قرار دارد. به دلیل وجود بهایی های زیادی که در آنجا هستند به عنوان شهری شناخته می شود که در آن درگیری های مذهبی مکرراً اتفاق می افتد. اخیراً به خاطر حمایتهای سرسختانه اش از گروههای مخالف شاه معروف شده است. در نتیجه گزارشاتی که وجود مشکلات جدی را در منطقه در خلال عزاداری عاشورای حسینی در روزهای هفتم تا یازدهم دسامبر به همراه داشته است، افسر گزارشگر ما در هفدهم دسامبر از نجف آباد دیدار کرده و دریافت که شهر در سه شنبه دوازده دسامبر به وسیله عناصر ارتش ایران به معنی واقعی کلمه به «صُلابه» کشیده شده بود.

در حین عبور از شهر، افسر گزارشگر ما برآورد کرد که تا 90% از مغازه ها و خانه هایی که در خیابانهای اصلی شهر قرار داشتند تنها پنجره هایشان شکسته شده بود و من خودم 18 مغازه و ساختمان که مورد اصابت بمب آتش زا قرار گرفته بود را شمردم. هیچ یک از آنها بانک و یا ساختمانهای دولتی نبودند. اهالی محل متفقاً خسارتهای وارده را به ارتش نسبت دادند. یکی از ساکنین که حاضر شد ما را در شهر راهنمایی کند گفت که در طول روز مزبور سربازها 140 نفر را کشتند و حداقل 200 نفر دیگر را مجروح کردند. به علاوه او ما را به یک خانه شخصی که مورد هجوم سربازها قرار گرفته بود برد. آنها ابتدا با بمب آتش زا اتومبیل صاحبخانه را به آتش کشیده بودند، پنجره های جلو خانه اش را خرد کرده و سپس به داخل خانه رفته و همه چیزهای با ارزشی که در آن بود به شکل منظمی نابود کردند.

راهنمای من گفت که آنها در مجموع 24 خانه شخصی را مورد هجوم مشابه قرار داده بودند. از آنجایی که خانه های مجاور هم دست نخورده بودند و خانه هایی که مورد هجوم و غارت قرار گرفته بودند کاملاً جدا از هم و پراکنده در خیابانهای فرعی کوچک قرار داشتند، ظاهراً آنها بویژه خانه های غارت شده را از پیش به عنوان هدف انتخاب کرده بودند. به دلیل نامشخصی اغلب خانه ها به پزشکانی تعلق داشت که در بیمارستان دولتی محلی کار می کنند ولی به عنوان حامی مخالفین شناخته می شدند.

ص: 628

راهنمای ما به منظور اثبات ادعایش ما را به دومین خانه ای که شبیه خانه اول بود هدایت کرد. خانه مذکور به چیزی شبیه یک موزه به هم ریخته مبدل شده بود که در آن بقایای سینی های برنجی سوراخ سوراخ شده همچون غربال به وسیله گلوله و لوازم و اثاثیه خرد شده به معرض نمایش گذاشته شده بود و همراه با آن یک نوشته ای (به فارسی) که می گفت (این کار شاه کثیف است) و همین طور شعارهای ضدشاه که بر در و دیوار نوشته شده بود.

نظریه:

با کمی تردید می توان گفت که نجف آباد قربانی یک حمله نظامی شده باشد. دلیل آن معلوم نیست. در مقایسه با آنچه که در اصفهان مشاهده شد من هیچ حرکتی یا فعالیت خرابکارانه ای توسط مخالفین به آن شدت ندیده ام (به تلگرام هوایی مراجعه شود).

در حقیقت به جز دو مجسمه سرنگون شده و اثر سوختگی بر روی دیوار یک بانک، هیچ اثری از حمله به ساختمانهای دولتی مشاهده نکردم. بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی حمله به نجف آباد را آغاز کرده، نجف آبادی ها شاه را مقصر می دانند و در نتیجه میزان مخالفتشان با او افزایش یافته است. نتیجه بالقوه شومی که بعد از این جریانات در نجف آباد پیش بینی می شود در اظهارات دوست ایرانی من در جریان دیدار از نجف آباد هویدا بود، وی گفت «بعد از حادثه نجف آباد، من معتقدم هر کاری که مردم انجام دهند حق دارند.» در نتیجه اقدامات شبیه حوادث نجف آباد، کاملاً محتمل است که تعداد بی شماری از توده مردم حداقل به سمت موضعی که پذیرش ضمنی و حمایت از همراهان مبارزی که آماده اند تا به اقدامات افراطی تروریستی دست بزنند کشانده شوند.

مک گافی

خاموشی برق به عنوان سلاحی علیه رژیم

سند شماره 337 خیلی محرمانه18 دسامبر 1978 - 27 آذر 1357 (این یک نسخه تصحیح شده است. تمام نسخ قبلی را نابود کنید) از: سفارت آمریکا، تهران - 12355به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: خاموشی برق به عنوان سلاحی علیه رژیم 1- خاموشی های شبانه برق قابل پیش بینی ترین و جامع ترین شکل سلاحی است که نیروهای ضدشاه برای نشان دادن مخالفت خود با رژیم از آن استفاده می کنند. در طول چند شب گذشته برق در تمام شهر ساعت 8:30 بعد از ظهر قطع و در ساعت 11:30 بعد از ظهر وصل می شد. این پدیده قطع شبانه برق پس از یک دوره کوتاه توقف در تهران در اکثر نقاط کشور در طول دو ماه گذشته تکرار شده است. همانطور که سفارت قبلاً گزارش داد این خاموشی ها توسط تعدادی از کارگران کلیدی در بعضی از کارخانه های تولید و توزیع نیرو که قابل شناسایی هستند به طور عمدی ایجاد می شوند. ظاهراً دولت ایران معتقد است که چنین

ص: 629

اقدامات آشوب طلبانه ای را تحمل کند زیرا تصور می شود اقدامات خشن به منظور خاتمه بخشیدن به این کار موجب بروز خطر جدی اقدام به خرابکاری خواهد شد که نسبت به خاموشی های محدود شبانه خسارات بیشتری بدنبال دارد. تحولات زیر نشان دهنده مشکلات می باشد.

2- در 14 دسامبر یک مهندس مشاور آمریکایی به سفیر گزارش داد که کارگران ایرانی شاغل در نیروگاه سد رضاشاه کبیر در خوزستان کنترل کامل نیروگاه را به دست گرفته اند. آنها سرپرست کانادایی نیروگاه و سایر کارگران با تجربه ای را که بر اساس قرارداد با یک شرکت کانادایی برای اداره نیروگاه و آموزش کارگران به منظور در دست گرفتن کارها در آنجا حضور داشتند بیرون کرده اند. در طول چند هفته گذشته کادر ایرانی نیروگاه به صورت گاه به گاه و به طور عمدی و ناگهانی با از کار انداختن یا کاهش شدید خروجی چهار توربین در حال کار تولید برق را قطع کرده اند. در موارد بسیاری در شرایطی که نیروگاه با ظرفیت کامل 1000 مگاوات کار می کرد خروجی آن را تا حد چند مگاوات کاهش می دادند. با توجه به اینکه این سد به شبکه ملی متصل است تأثیر قطع برق می تواند گسترده باشد.

3- مهندس اظهارنظر کرد که تغییر ناگهانی به این صورت می تواند به تجهیزات خسارت بزند اما نگرانی اصلی وی این است که کارگران نیروگاه کنترل دریچه های آبگیری سد را نیز در دست دارند. این دریچه ها برای کنترل جریانهای سیلابی اهمیت حیاتی دارد و بایستی با دقت بسیار مورد استفاده قرار گیرند تا به سد خسارت مهمی وارد نشود. وی در مورد اینکه آیا کارگران دستورات مربوطه را به دقت به کار ببرند اظهار تردید نمود. هنگامی که وی نگرانی خود را به متصدیان سد (مسئولین آب و برق خوزستان) ابراز نمود رئیس سازمان آب و برق خوزستان اظهار داشت وی هیچ کنترلی برکارگران ندارد و توصیه کرد که موضوع را به اطلاع مقامات وزارت نیرو در تهران برسانم.

4- مشخص است که تصمیمی مبنی بر اعمال خواسته های دولت بر شرایط خاموشی های اینجا هنوز معلوم نشده است. وی مسئله سرایت قطع برق و خاموشی های ناشی از آن را با احمدعلی صادق وزیری (محفوظ بماند) مدیرعامل توانیر و آلکس علمزاده (محفوظ بماند) مشاور مدیرعامل شرکت مهاب مورد بحث و گفتگو قرار داد. توانیر مسئول احداث نیروگاه و تجهیزات انتقال نیرو می باشد و شرکت مهاب نیز مسئول طراحی و مهندسی سیستم های تولید نیروی محلی منجمله نیروگاههای آبی و همچنین طرحهای آبیاری است. هر دو شرکت از تابعین وزارت نیرو می باشند.

5- در منطقه تهران 6 نیروگاه برق وجود دارد که تقریباً نیمی از 900 مگاوات نیاز مصرفی شهر را تولید می کند. 450 مگاوات باقیمانده عمدتاً توسط دو سد اصلی مربوط به سازمان آب و برق خوزستان یعنی نیروگاه هزار مگاواتی سد رضاشاه کبیر و سد محمدرضا شاه پهلوی تأمین می شود. این دو سد در جمع 1500 مگاوات برق برای شهرهای اصلی جنوب کشور و

ص: 630

تهران تولید می کنند.

6- توانیر تقریباً هزار نفر را در نیروگاهها و سیستم توزیع خود استخدام کرده است که 200 تن از آنها به ماشین آلات و تجهیزاتی که برای اقدامات خرابکارانه مناسب هستند دسترسی دارند. این کارمندان حداقل توسط مقامات برای انجام چنین کاری مناسب تشخیص داده شده اند (و اطلاعات بیوگرافیک آنها در اختیار ساواک بوده است) و کارهای مربوط به آنها توسط گروههای کوچکی انجام می شود و مقاطعه کاران مستقل در آن نقشی ندارند. ما در مورد دلایل مجاز شمردن انجام خاموشی های شبانه در تهران سئوال کردیم و خاطرنشان نمودیم که اقدام قاطعانه دولت برای ممانعت از تکرار چنین عملی ضرورت دارد. وزیری در مورد اقدامات تلافی جویانه از نوع خرابکاری در تجهیزات نیروگاهها توسط بخشی از یک هزار کارمند خود ابراز نگرانی کرد و در عین حال علمزاده با جدیت گفت دولت نیز از این به ستوه درآوردن شبانه شهروندان تهرانی نفع می برد. عقیده بر این است که خاموشی هایی که توسط عناصر ناراضی ایجاد می شود سایر کشورها و شاید اکثریت ایرانیان به اصطلاح خاموش را متقاعد کند که برای کنترل این مناطق و جامعه حکومت نظامی فعلی مورد نیاز می باشد تا از اکثریت حمایت نماید. به این معنی که در شرایطی که حق اکثریت برای داشتن خدمات عمومی ضروری نظیر برق هر شب توسط اقلیتی نادیده گرفته می شود بحث اعمال «نظم و قانون» متقاعد کننده تر می شود.

7- نظریه: پذیرش خاموشی های منظم هر شب که چنین کاری را مجاز می نماید و بسیاری یک ساعت قبل از آن خبر دارند برای ما گیج کننده است. این مسئله حتی برای ایرانیان مطلعی نظیر علمزاده نیز حیرت آور می باشد. بسیاری از افراد نمی توانند باور کنند که دولت بدون هیچ اقدام پوشیده ای کنترل خود را بر ارائه خدمات و وظایف عمومی از دست داده باشد. مسئله فوق عمق مشکل دولت ایران را در کنترل شورش گسترده کارمندان خودش نشان می دهد. تولید و توزیع نیروی برق در دست کارکنان نسبتاً محدودی است که در کارخانه های تولید و ایستگاههای توزیع محدودی کار می کنند و به سهولت قابل شناسایی هستند. خود کارگران (یا به خصوص رهبران اصلی آنها) را می توان به سادگی جابجا کرد. در مورد نیروگاه رضاشاه کبیر، در صورت لزوم کادر کانادایی مشروط بر اینکه در مقابل اقدامات تلافی جویانه محافظت شوند می توانند آنجا را اداره کنند. علیرغم سهولت نسبی که می توان اکثر نیروگاههای ایران را اداره نمود، دولت ایران نخواسته است با قاطعیت علیه این ناراضیان اقدام نماید. کارگران ناراضی نیز شاید در پاسخ به این بازگذاشتن دستشان برای قطع برق و نمایش دادن نارضایتی خود نخواسته اند در درازمدت و یا به هنگام نیاز شدید صنایع برق را قطع نمایند. اگر نخست وزیر ازهاری مصمم باشد که کنترل را به دست گرفته و خاموشی های اعتراض آمیز را خاتمه بخشد، ناچاراً بایستی با این مسئله نیز مواجه شود. این کار احتمالاً مستلزم اخراج کارگران اعتصابی و متمردین می باشد. سولیوان

خلاصه وضعیت ایران

ص: 631

سند شماره 338 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0592 684619 دسامبر 1978 - 28 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: خلاصه وضعیت ایران 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) این گزارش شامل اطلاعاتی در رابطه با اوضاع ایران از ساعت 12 به وقت محلی 18 دسامبر تا ساعت 12 به وقت محلی 19 دسامبر 78 می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - عمومی:

نتایج دعوت به اعتصاب دیروز مبهم و نامشخص است. در اکثر مناطق سنتی مغازه های کوچک تقریباً به طور کامل بسته بودند و در مناطقی که بیشتر تحت تأثیر فرهنگ غرب هستند حدود 50 درصد از مغازه ها باز بودند. به هرحال کرکره های بسیاری از مغازه ها تا نیمه پایین کشیده شده بود. خرید و فروش یا در پیاده روها انجام می گرفت و یا مشتریان مجبور بودند خم گردند و وارد مغازه ها شوند. هر چند گزارش شده که کارکنان کمتری مشغول کار بوده اند، تولید نفت افزایش یافته است. تعدادی از بانکها مدت کمی از صبح باز بودند. شرکت هواپیمایی ایران (به دنبال وقفه کوتاهی) به فعالیتهای خود ادامه داد. کارکنان دولت در ادارات حاضر شدند ولی کارایی آنها در سطح پایینی باقی ماند. یک منبع خبر (صاحبخانه وابسته نظامی در نیروی زمینی) به مأمور گزارشگر گفت که مهندسان و مدیرعامل در دفتر وی در شرکت ملی نفت ایران حال و حوصله کار کردن نداشتند. وی اظهار داشت که همه بیش از حد نگران اوضاع سیاسی موجود، وخامت اوضاع مالی خویش و حتی سلامت خود می باشند به طوری که توجهی به کار کردن ندارند. اکثریت کارکنان نه به دلایل سیاسی، بلکه صرفاً به خاطر اوضاع موجود، دست از کار کشیده اند. منبع همچنین اظهار داشت که هر چند به تمام کارکنان گفته شده بود که به سر کار برگردند، ولی به علت عدم نظارت هیچ کس کار نمی کرد. امروز به نظر می رسد که شهر بار دیگر در حالت عادی به سر می برد. ترافیک سنگین است. مدارس باز هستند. مغازه ها باز و کسب و کار رونق دارد. شرکت هواپیمایی ملی ایران انجام وظیفه می کند و فعالیتها در فرودگاه مهرآباد روال عادی دارد به جز در مورد سهمیه بندی سوخت و امور گمرکی.

مرکز اطلاعاتی هیأت نظامی گزارش می دهد که حدود 40% از بازار اصلی تهران باز است.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدبیگانه:

در طی این دوره یک مورد عملیات و سه مورد تهدید گزارش شده است. تمام این سه مورد تهدید تلفنی بوده و به آمریکاییان گفته شده که ایران را تا 1 ژانویه 79 ترک نمایند. تنها

ص: 632

در یک مورد از تهدیدات تلفنی به نظر می رسید که از نوار ضبط استفاده شده است. یکی از تماس گیرندگان سراغ یکی از آمریکاییانی را می گرفت که دو سال پیش ایران را ترک کرده بود که نشانگر این است که احتمالاً از دفترچه تلفن قدیمی شرکت استفاده کرده است. عملیات مذکور مربوط به سنگ پراندن به اتوبوسهای شرکت هواپیماسازی لاکهید در جنوب تهران بود. این عمل این بار به فاصله چند عمارت از همان محلی که در نوامبر به طرف آنها سنگ پرتاب شده بود، انجام گرفت. طبق گزارش در این حادثه کسی آسیب ندیده و تنها خسارات جزئی وارد شده است.

ج - فعالیتهای موافق و مخالف شاه:

دعوتی که دیروز از جانب خمینی برای اعتصاب شده بود کاملاً مؤثر نبود. بسیاری از مغاز ها و شرکتهایی که صبح امروز باز بودند، ظهر بستند و بعد از ظهر مغازه های خود را باز نکردند. به جز در مناطقی که تحت تأثیر فرهنگ غرب می باشند نظیر خیابان سلطنت آباد و نفت، اغلب کارمندان در ادارات دولتی بر سر کارهای خود حاضر شدند ولی کار نمی کردند. گزارش شده است که خلبانان شرکت هواپیمایی ایران در یک حرکت طرفدارانه از اعتصاب، دست از کار کشیدند ولی موقعی که واحدهای نظامی حدود دو ساعت بعد پدیدار گشتند آنها مجدداً مشغول به کار شدند. کارکنان پست و مخابرات به اعتصاب ادامه داده اند. حدود ساعت 2:30 مجدداً برق در اکثر نقاط شهر قطع شد و ساعت 10 برق آمد. نفت سفید، که اکثر ایرانیان در بخاری برای گرم کردن منازلشان از آن استفاده می کنند، بسیار کمیاب است. بار دیگر صفهای طولانی در تمام مراکز توزیع نفت و بنزین مشاهده می شود.

گازوئیل (نفت مصرفی سیستمهای حرارت مرکزی) هم اکنون در تمام طول 24 ساعت توسط شرکتهای بزرگ تحویل داده می شود. مأمور گزارشگر سفارت در ساعت 11 دیشب و 1 امروز گازوئیل تحویل گرفته است.

کامیونهای مخصوص تحویل گازوئیل کارت تردد در زمان منع عبور و مرور داشتند و آنها می گفتند که در تمام طول شب کار می کنند.

وابسته نظامی در نیروی هوایی گزارش می دهد که شب گذشته مجدداً چندین نفر در پشت بامهای مجاور خانه اش شعارهای مذهبی می دادند. طبق گزارش رادیو تلویزیون ملی ایران تولید نفت مجدداً در حال افزایش است و اکنون حدود 3/1 حالت عادی آن می باشد (برای جزییات بیشتر به گزارش بخش اقتصادی سفارت رجوع شود) د - مسایل مربوط به اقدامات امنیتی:

دیروز چتربازان (حدود 2 جوخه) جایگزین تعدادی از واحدهای سربازان وظیفه ای که از سفارتخانه ها و غیره حفاظت می کردند، شدند. به همان گونه که از سفارت عراق از زمانی که خمینی از خاک آن کشور تبعید شده به خوبی حفاظت می شود، در ساعت 4 بعد از ظهر چتربازان برای حفاظت به سفارت آمریکا آمدند. امروز به هر حال ما مجدداً نیروهای سرباز

ص: 633

وظیفه (حدود 1 جوخه) در جلوی سفارت داشتیم. مأمور گزارشگر سفارت که شاهد ورود این گروه جدید بود متعجب گردید چون:

1- سربازان وظیفه ای که در خودروها مستقر بودند نمی دانستند از کجا حفاظت می کنند. آنها از دربان سفارت سئوال کردند که آیا اینجا یک مرکز پلیس است و او در جواب گفته بود که نه، اینجا سفارت است ولی مشخص نکرده بود که سفارت کدام کشور است.

2- همچنین درجه دار مسئول و سه پلیسی که در محل حضور داشتند بر کمربندهایشان ماسک گاز دیده نمی شد ولی تمام سربازان ماسک گاز داشتند.

ه - فعالیتهای خارج از تهران:

1- تبریز: مشکل است که بتوان موقعیت تبریز را در این مقطع زمانی از تهران ارزیابی نمود. طی 4 ساعت گذشته دفتر وابسته دفاعی گزارشات ذیل را دریافت داشته است:

الف) خبرگزاری بی بی سی گزارش می دهد که طی تظاهرات دیروز تبریز چنین ادعا می شود که سربازان از دستور فرماندهان سرپیچی کرده اند.

ب) منبع 0008 در حدود ساعت 11 به وقت محلی روز 19 دسامبر گزارش داد:

1- تظاهرات دیروز در مرکز شهر تبریز از ساعت 12 تا 7:30 شب ادامه داشت. صدای گلوله ای هم به گوش نرسید. منبع اظهار می دارد که 2 نفر از ژاندارمری، یک استوار ارتش و «تعدادی» از غیرنظامیان احتمالاً کشته شده اند.

2- دومین تظاهرات در مرکز شهر در ساعت 10:30 به وقت محلی در 19 دسامبر 78 در حال شکل گیری بود و هلیکوپترها بر فراز آن پرواز می کردند.

ج - در ساعت 12 به وقت محلی روز 19 دسامبر 78 یک منبع فرعی 0008 که با مجریان حکومت نظامی در تبریز صحبت کرده بود اطلاعات ذیل را فاش ساخت:

1- تظاهرات دیروز در طرفداری از شاه بود و تظاهرکنندگان به سرهنگ مسئول واحدهای نظامی شیرینی می دادند و آنها را می بوسیدند. 2 شهروند زخمی شدند. گزارشات مربوط به اینکه سربازان حقوق دریافت نکرده اند دروغ بوده است. به تمام کارکنان غیرنظامی نیز حقوق پرداخت شده و به آنها گفته شده است که در صورتی که سر کارهایشان باز نگردند دیگر حقوقی دریافت نخواهند کرد.

2- تجمعاتی که امروز صبح در مرکز تبریز تشکیل شده بود در هم شکسته شد و اوضاع هم اکنون آرام است.

3- فقدان گزارش از تیمهای آموزشی فنی نیروهای مسلح و کنسولگری ها در دیگرشهرها نشانگر آن است که اوضاع در بقیه کشور آرام بوده است.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اگر شهرها چهره آرام خود را همچنان حفظ نمایند تشنجات دوره عاشورا رنگ می بازد. به

ص: 634

هر حال پیشرفت در یک سازش موقت بین رژیم موجود و نیروهای مخالف بایستی به زودی انجام شود. در غیر این صورت ممکن است شاه برای قوام مجدد بخشیدن به ماشین اقتصادی متوسل به اعمال زور گردد. در اوضاع فعلی چنین اقداماتی نه تنها مخالفت مردمی زیادی را دربر دارد بلکه شانس موفقیت آن در درازمدت نیز بسیار ضعیف ارزیابی می شود.

گزارش سیاسی - امنیتی، 19 دسامبر

سند شماره 339 خیلی محرمانه19 دسامبر 1978 - 28 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12404به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 19 دسامبر 1- تهران و بسیاری از شهرهای دیگر شب گذشته و امروز صبح آرام بودند. به جز قطع برق هیچ حادثه ای در پایتخت رخ نداد. بازار برای اولین بار پس از 20 روز باز و سپس بعد از یک ساعت بسته شد. (نظریه: از قرار معلوم بر اساس دستورات متعصبین طرفدار خمینی).

2- کنسولگری اصفهان از تنشهای مداوم اما بدون درگیری گزارش می دهد. یک اتومبیل آمریکایی (مربوط به شرکت بل هلیکوپتر) به آتش کشیده شد.

3- کنسولگری شیراز خبر از آرامش عمومی شهر می دهد. دیروز تقریباً تمام مغازه ها بسته بودند ولی امروز آنها به انضمام بازار باز کرده اند. ناآرامی در دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز ادامه دارد. به طوری که از اوایل بعد از ظهر واحدهای نظامی در بیرون محوطه دانشگاه تجمع کرده اند. در همان حال دانشجویان در داخل دانشگاه با سر دادن شعارهای «شاه باید خودکشی کند» تظاهرات می کنند.

4- تبریز کانون و مرکز ناآرامیها شده است و مطمئناً دیروز بعد از ظهر تظاهراتی همراه با تیراندازی و با برجای گذاشتن تعدادی مجروح انجام شده ولی کنسول ما که بخش عمده ای از روز را صرف بررسی و تحقیق روی حادثه دیروز کرده است هنوز قادر به تأیید بر جای ماندن کشته ای نیست. دیروز گزارشی مبنی بر وقوع شورش و تمردی وسیع همراه با درگیری خیابانی در میان نظامیان و بر جای ماندن تلفات سنگین به سرعت پخش شد. گزارشی حتی عنوان می کرد که یک تیپ تانک، دست به تمرد و شورش زده است.

رادیو بی بی سی (که دولت هم اکنون آن را رادیوی استعماری می خواند) شب گذشته خبری منعکس کرد مبنی بر اینکه سربازان در تبریز از اجرای دستورات سرپیچی کرده اند. وزارت اطلاعات بلافاصله با قطع برنامه های عادی، جهت انعکاس تحلیل و تفسیر رسمی، تکذیب نامه شدیداللحنی منتشر کرد. امروز صبح بِی بی سی با بیان این مطلب که حکومت نظامی حادثه مزبور را تکذیب کرده است (که حداقل این مطلب اشتباه است وزارت اطلاعات آن را تکذیب کرده است) اما به نظر می رسد که سربازان به طور جدی در حمایت از مخالفان دست به شورش و تمرد زده اند. کنسول تبریز قضیه را مورد تحقیق قرار داده و معتقد است اظهارات

ص: 635

دولت ایران به واقعیت نزدیک تر است تا گزارشات و اخبار مطبوعات. ادعاهای هر دو طرف شامل حادثه ای می شود که در جریان آن عده ای از غیرنظامیان به سربازان تحت فرماندهی یک سرهنگ نزدیک می شوند و سرانجام بین آنها چای و خوراکی توزیع می کنند. دولت می گوید اینها افرادی طرفدار شاه بودند، مخالفان می گویند افرادی مخالف شاه بوده اند که با سربازان دست برادری دادند و سرهنگ را به عنوان مظهر وحدت بر دوش خود در اطراف حمل کردند. بنابر گفتگوهای انجام شده با رابطین موثق، کنسول تبریز نسبت به موضوع درگیری بزرگ خیابانی اظهار تردید می کند. منابع نظامی ایالات متحده گزارش می دهند که بخش عمده تظاهرکنندگان حامی شاه بوده اند و به همین دلیل است که اینچنین با سربازان خوب برخورد کرده اند. مقام ارشد گارد شاهنشاهی که اظهار می کند خیلی زود از تمام موارد گذشته نافرمانیهای میان سربازان خبردار شده است، مدعی است دیروز هیچ تمردی در تبریز به وقوع نپیوسته است و اگر هم چنین بوده مطمئناً سربازان به روی یکدیگر آتش نگشوده اند.

از طرف دیگر کنسول ترکیه در تبریز به سفیر خود گزارش کرده است که درگیری جدی به وقوع پیوسته و در پی آن بعضی از سربازان مجدداً از فرمان تیراندازی امتناع کرده اند. (نظریه: ما تحقیقات در زمینه روشن شدن این قضیه را شدیداً ادامه خواهیم داد).

5 - گزارشهای واصله امروز از تبریز حاکی از ناآرامی جدید است. منابع و مجاری نظامی ایالات متحده از تجمع حدوداً 2000 نفری ضدشاه و برخی از تیراندازیها گزارش می دهند.

6- گزارشهایی از افزایش فعالیت ضدبهایی به دست ما می رسد. مسلمانان کارخانه قند متعلق به بهاییان را در شیروان (واقع در شمال شرقی ایران) اشغال کرده اند و کارکنان بهایی را به زور بیرون کرده اند. 27 خانواده بهایی در اثر اقدام مزبور صدمه دیده اند. ارتش اعلام کرده است که هیچ کاری نمی تواند بکند. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 49، 19 دسامبر 78

سند شماره 340 سری19 دسامبر 1978 - 28 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 319157به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 49، 19 دسامبر 78 1- تهران و بسیاری از شهرهای دیگر شب گذشته و امروز صبح آرام بودند. در تهران هیچ حادثه ای به جز خاموشی طبق روال معمول رخ نداد. و امروز صبح بازار به مدت یک ساعت برای اولین بار در طی 20 روز گذشته باز شد.

2- اصفهان هنوز متشنج است ولی هیچ درگیری و زد و خوردی رخ نداده، اگر چه اتومبیلی متعلق به یک آمریکایی به آتش کشیده شد. شیراز به طور کلی آرام است و مغازه ها به انضمام بازار باز شده اند. ناآرامی در دانشکده پزشکی ادامه دارد ولی دانشجویان تظاهرکننده در داخل محوطه دانشگاه هستند.

ص: 636

3- تبریز با وقوع تظاهرات روز گذشته (که همراه با تیراندازی و بر جای گذاشتن مجروح بود) و ناآرامی جدید امروز یک استثناء است. کنسول ما در تبریز نمی تواند بر جای ماندن کشته ای را در جریان فعالیتهای دیروز تأیید و تصدیق کند و متعاقب تحقیقات قابل ملاحظه، معتقد است در اخبار مربوط به تمرد سربازان اغراق شده است و ادعای دولت به واقعیت نزدیکتر است. به هر حال کنسول ترکیه یک درگیری جدی را و اینکه متعاقباً برخی از سربازان از دستور تیراندازی سرپیچی کرده اند، گزارش کرده است.

4- در حال حاضر گزارشهایی مبنی بر افزایش فعالیتهای ضدبهایی در کارخانه ای در شیروان (واقع در شمال شرقی ایران) جایی که کارکنان بهایی به زور اخراج شده اند، در دست است. 27 خانواده بهایی قربانی این اقدام شده اند. ارتش می گوید که هیچ کاری نمی تواند بکند.

5- گزارش مأمور سفارت از تهران، خبر از این می دهد که شاه از غلامحسین صدیقی معاون نخست وزیر پیشین مصدق، خواسته است که یک دولت جدید تشکیل دهد. خبر مزبور از طرف منابع نزدیک به آقای صدیقی بوده است. آنها اظهار می کنند که آقای صدیقی در عرض دو هفته پاسخ خواهد داد.

6- تولید نفت با 850 هزار بشکه زیادتر از دیروز به 45/3 میلیون بشکه در روز می رسد. وضعیت پالایش نفت برای داخل تغییری نکرده است.

ونس

وضعیت ایران 20 - 19 دسامبر 78

سند شماره 341 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0597 846 620 دسامبر 1978 - 29 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت ایران 20 - 19 دسامبر 78 16- خلاصه (بدون طبقه بندی) : این گزارش اطلاعات مربوط به وضعیت در ایران از ساعت 12 نوزدهم دسامبر تا 12 بیستم دسامبر 78، به وقت محلی را ارائه می دهد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - عمومی:

اوضاع تهران آرام است. شب گذشته نیز طبق معمول برق قطع شد. بهبود بخش اقتصاد در سطح پایینی بوده، و هر چند که تولید نفت افزایش یافته، لکن ظرفیت تصفیه هنوز پایین است. برای آگاهی بیشتر در مورد سوخت به گزارش شماره 6846659678 وابسته نیروی هوایی آمریکا مراجعه نمایید. در طول دوره یادشده رویداد مهمی از سایر شهرستانها گزارش نشده است.

ص: 637

ب - فعالیتهای ضدخارجی - ضدآمریکایی:

در طول دوره مذکور به جز 3 مورد تهدید، یک مورد مظنون و یک مورد تعقیب و مراقبت از اعمال خشونت بار خبری نبود.

تهدیدها عبارت بودند از تلفنهای مجدد به اقامتگاه امریکاییان مبنی بر تهدید به قتل اشخاص در صورت عدم ترک ایران. یک مورد تعقیب و مراقبت تأیید شده در مورد یک سرگرد نیروی هوایی بود که اقامتگاهش تحت نظر بوده و به هنگام برگشت از کار مصرانه تعقیب می شده است. (جهت تفصیلات بیشتر به گزارش دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، رجوع شود). مورد دیگر تعقیب، همسر یک سرهنگ نیروی هوایی بوده که توسط دو موتورسوار مجهز به ماسک اسکی مورد تعقیب قرار گرفت. او کوشید تا خود را از شر آنان خلاص نماید. و موقعی که با ماشینش به سمت کلانتری محل رفت، آنان ناپدید شدند. گزارش تعقیب و مراقبتها به دقت مخابره خواهد شد. چون در روز «عاشورا» کوششهای تروریستها جهت ایجاد خشونت عقیم مانده، احتمال ترور یک یا چند تن از آمریکاییان و یا خارجیها دور از ذهن نیست.

ج - فعالیتهای موافق و مخالف شاه:

بار دیگر تهران آرام است. در حال حاضر عبور و مرور، کسب و کار و سیمای ظاهری شهر به حالت عادی برگشته است. اما ماشین دولت و اقتصاد کشور به مرحله ای رسیده که به سختی قادر به تأمین کالاهای اساسی و خدمات موردنیاز مصرف داخلی است و این اعتبار بین المللی رژیم را در زمینه های کلیدی نظیر بخش نفت، گاز طبیعی و بانکداری جهانی از بین برده است (رجوع شود به گزارشات شماره 12316 ، 13349 و 12351 اخیر سفارت در مورد اقتصاد، نفت و اوضاع سیاسی). اگر شورش اخیر تکنوکراتها (یعنی : کارمندان بانک، کارگران نفت، تکنیسین های برق، کارگران گاز و سایر متخصصین سطح بالا) ادامه یابد، به زودی موجب چیزی خواهد شد که اقدامات خیابانی چند روز گذشته نتوانسته بدان دست یابد. دولت ایران به واسطه ترس از خرابیهای بیشتر، مایل نیست که در مورد کارگران شرکت برق و یا قسمتهای دیگر متوسل به زور گردد. شب گذشته قسمتهای مهمی از شهر تهران به مدت 13 ساعت شاهد قطع بود. ما نیز در طول 22 شب گذشته در منطقه خود شاهد آن بوده ایم.

البته قطع برق این چنینی، فی نفسه چیزی جز ایجاد دردسر جزئی و جلوگیری از پخش اخبار فارسی ساعت 8:30 شب نیست، اما این حقیقت که دولت حتی قادر به کنترل امور صنعت مهمی چون برق نیست، بیانگر تزلزل سراسری آن است. درک این واقعیت که ایران دارای تکنسین کافی نیست، این اختیار را از رژیم سلب می کند که بتواند شرکت کنندگان جریان اخیر را اخراج نماید؛ و در ثانی اگر رژیم بخواهد از کارگران خارجی استفاده نماید، این عمل از طرفی نشانه اعتراف به شکست از جانب رژیم است و از طرف دیگر بر این ادعای مخالفین که شاه بدون قدرت خارجی قادر به ادامه حیات نیست، صحه می گذارد. اما به نقل از

ص: 638

گزارشات ادعا می شود که یک شرکت آلمانی درخواست اخیر دولت مبنی بر اداره کردن شرکت توانیر را نپذیرفته است، و این نکته بیانگر این است که حداقل تعدادی از شرکتهای خارجی، احساس می کنند که احتمال بالقوه زیان و ضرر بیش از منفعت است.

د - اقدامات و مشکلات امنیتی:

مقامات حکومت نظامی پستهای عادی خویش را در سراسر شهر ابقاء می نمایند. و هیچ تغییر چشمگیری به وجود نیامده است. مشکل اساسی در آینده برای نیروهای مسلح ایران تغییر در بودجه نظامی است. مجلس در حال حاضر مرجع تصویب کننده می باشد و گزارشات حاکی از آن است که نمایندگان بر سر هر بند از رقم (بودجه) با هم مبارزه خواهند کرد. (وابسته نظامی مشغول آماده کردن نمونه گزارش اطلاعاتی جداگانه ای است) ه - فعالیتها در خارج تهران:

1- تبریز: گزارشات صبح امروز حاکی است که پزشکان بیمارستانهای تبریز جهت همبستگی با سایر پزشکانی که ادعا می شود در شهرهای اصفهان، مشهد و یا احتمالاً تهران برای تحویل بیماران خویش به مقامات حکومت نظامی تحت فشار قرار گرفته اند، دست به اعتصاب زده اند.

2- بوشهر: گزارش شده که دیروز مبلغ 000/400 دلار یک آلمانی (احتمالاً یکی از کارکنان شرکت ساختمانی که در نیروگاه برق بوشهر کار می کند) مورد دستبرد قرار گرفت. معلوم نیست که این مبلغ، حقوق پرداختی کارکنان شرکت بوده و یا چیز دیگر.

3- فقدان اخبار از شهرهای دیگر بیانگر آن است که این شهرها ظاهراً در آرامش بسر می برند.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) هر چند که وضعیت عمومی تثبیت یافته، لکن مشکلات اقتصادی رژیم و احتمال گسترش فعالیتهای ضدآمریکایی تروریستها، در حال حاضر امکان هرگونه خوشبینی را با مشکل مواجه می سازد.

گزارش وضعیت ایران، شماره 50 ، 20 دسامبر 78

سند شماره 342 سری20 دسامبر 1978 - 29 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 320264به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 50 ، 20 دسامبر 78 1- تهران و دیگر شهرهای بزرگ دیشب و امروز صبح در آرامش بسر بردند. در تهران مغازه ها منجمله مغازه های اطراف بازار باز هستند. طبق معمول سراسر شب گذشته برق قطع بود و در چندین تماس تلفنی آمریکاییان مورد تهدید قرار گرفتند.

2- در اصفهان بازار و اغلب مغازه ها باز بودند و دیشب صدای تیراندازی شنیده می شد. در

ص: 639

شیراز بازار و مغازه های دیگر باز هستند. همین وضعیت دیروز در تبریز حاکم بود و فقط مغازه های داخل بازار بسته بود.

3- در تبریز پزشکان در اعتراض به کشتار اخیر چندین پزشک در مشهد دست به اعتصاب زدند.

4- انتظار می رود تولید نفت با کمی افزایش به سطح 53/3 میلیون بشکه برسد. وضع پالایش نفت تغییر نکرده است. پرسنل نیروی دریایی (43 افسر و 500 سرباز وظیفه علاوه بر 160 - 150 نفر هفته گذشته) در مناطق نفتی خوزستان به کار گمارده شدند. امروز صبح در جزیره خارک 55 کشتی نفت کش منتظر بارگیری نفت خام و سه کشتی دیگر در حال بارگیری بودند. نفت کشهایی که قرار بود در ماه نوامبر بارگیری شوند، چنانچه افزایش تولید همچنان ادامه داشته باشد تا ژانویه هم بارگیری نخواهند شد.

5- همسر یک مقام قبلی دولت ایران که به اتهام فساد در بازداشت بسر می برد به سفارت اطلاع داد که انتظار می رود طی چند هفته آینده 29 زندانی در دادگاههای غیرنظامی محاکمه شوند. گفته می شود متهم 20 روز جهت گرفتن وکیل و تهیه دفاعیاتش وقت دارد.

6- کنسول ما در تبریز، کنسول ترکیه در آنجا و در رضائیه هیچ کدام از رشد عقاید و افکار جدایی طلبانه کردی و یا فعالیتهای سیاسی ای که منتج از ناآرامی های جاری در ایران باشد اثری نیافته اند. وزارت خارجه ترکیه تردید دارد که شوروی مشوق افکار جدایی طلبانه در میان کردهای ایران باشد. زیرا این امر ممکن است روند احیای افکار اسلامی و ملی گرایی ترک را که در آذربایجان شوروی و مرکز آسیا در حال گسترش است تشدید نماید.

7- گرچه غلامحسین صدیقی در تلاشهایش جهت تشکیل یک دولت جدید ترجیح می دهد که برای حفظ شاه روابط خود را با خمینی قطع نماید (با ملاحظه و رعایت دقیق قانون اساسی) اما سفارت معتقد است این امر برای او بسیار مشکل خواهد بود که بتواند افراد کارا و مقاومی پیدا کند که حاضر باشند به منظور اداره کابینه در مقابل خشم خمینی مقاومت نمایند. در این مقطع امکان رد راه حلهای اینچنینی از طرف خمینی کافی است تا در دل مخالفین میانه رو رعب و وحشت افکند.

راهنمایی مطبوعاتی وزارتخانه

سند شماره 343 خیلی محرمانه - استفاده محدود اداری20 دسامبر 1978 - 29 آذر 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 9422به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: راهنمایی مطبوعاتی وزارتخانه 1- آنچه در ذیل آمده اطلاعاتی است درباره رهنمودهایی که به سخنگوی وزارت داده شده تا در (مصاحبه) 19 دسامبر مورد استفاده قرار دهد، و از آنجا که کنفرانس برپا نگردید مورد استفاده هم قرار نگرفت. خلاصه آن بدین ترتیب است.

ص: 640

س - عکس العمل ما درباره گزارشاتی که دلالت بر این دارند که شاه حاضر شده قدرتش به نحو چشمگیری کاهش پیدا کند چیست؟ ج - مدتها است که واضح است که شاه آماده است تا قدرت خود را با سایر نهادهای موجود در دولت ایران تقسیم کند. ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 20 دسامبر 78

سند شماره 344 خیلی محرمانه20 دسامبر 1978 - 29 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12470به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 20 دسامبر 78 1- دیشب و امروز صبح تهران و دیگر شهرهای بزرگ آرام بود. تهدیدات تلفنی و قطع برق در تهران دوباره شروع شده، اما از طرف دیگر هیچ واقعه ای رخ نداد. همچنین کنسولگری اصفهان و شیراز هیچ اغتشاش مهمی را گزارش نکردند. به هر حال دیروز بازار اصفهان و اکثر مغازه های دیگر این شهر همچنان بسته بودند و دیشب صدای چند گلوله شنیده شد. یک کوکتل مولوتف به حیاط منزل یکی از کارمندان شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل انداخته شد اما خسارتی به بار نیاورد. بازار و مغازه های شیراز باز هستند. ما تأیید می کنیم که بازار تهران پس از اینکه دیروز شروع به کار کرد به دنبال اینکه گروهی حدود 300 نفر در اطراف می گشتند و به مغازه داران دستور می دادند که یا مغازه ها را ببندید والا مجدداً تعطیل شد. صبح امروز اکثر مغازه های تهران از جمله مغازه های اطراف بازار باز هستند، اکثر مغازه های مرکز بازار بسته اند، اما بسیاری از مغازه دارها میکوشند تا سیاست نیمه باز را که قبلاً هم دیده ایم در پیش گیرند - مغازه به نظر می رسد که بسته است اما در حقیقت برای کسب و کار باز است. ما منتظریم تا ببینیم که طرفداران خشن خمینی چنین سیاست کجدار و مریزی را می پذیرند یا دوباره به راه افتاده و دستور بستن مغازه ها را می دهند. کنسولگری تبریز گزارش می کند که دیروز به استثنای بخش داخلی بازار مغازه های سرتاسر شهر باز بودند.

2- حادثه روز 18 دسامبر در تبریز هنوز سایه خود را بر تمامی امور گسترانده است. بی بی سی همچنان به این خبر که شورشی در بین سربازانی که جهت فرونشاندن تظاهرات فراخوانده شده بودند رخ داده است، تکیه می کند. منابع مطبوعاتی که ارتباطات بی شمار موثقی دارند دیروز به مأمور سفارت گفتند که یک یا دو شرکت سر به شورش برداشته اند (تلگراف جداگانه فرستاده شد). کنسول تبریز درباره گزارش مطبوعات تردید دارد، زیرا تحقیقاتش تاکنون مؤید تکذیب شورش از طرف دولت است. ما به تحقیقات ادامه خواهیم داد.

3- بی بی سی فکر می کند که غلامحسین صدیقی در تلاش جهت تشکیل دولت جدید است. صدیقی که برای مدتی طولانی به لحاظ سیاسی غیرفعال بوده (از این جهت هنوز از اعتبار برخوردار است) قبلاً وزیر کابینه مصدق بوده است. در حقیقت او درگیر تشکیل یک

ص: 641

دولت است و مایل است بر سر مسئله ابقای شاه با خمینی قطع رابطه کند. قانون اساسی اکیداً رعایت خواهد شد. باید منتظر بود و دید که آیا او خواهد توانست یک گروه قابل دوام از جبهه ملی یا دیگرانی که بتوانند در مقابل خشم خمینی که بر سر هر حکومت سازشکاری فرود خواهد آمد، جان به سلامت برد یاخیر. امکان ردّ هرگونه سازشی از جانب خمینی کافی بوده تا مخالفین میانه رو را در این موضوع مرعوب سازد. صدیقی یک جاه طلب سیاسی نیست و با وجود کهولت سن، احتمالاً فکر می کند که چیزی ندارد که از دست بدهد، اما این مسئله در مورد بقیه رهبران اپوزیسیون صادق نیست.

4- بر اساس گزارشی، دولت یک انبار اسلحه در 5 مایلی جنوب تهران ضبط کرده است.

5- پزشکان تبریز در حمایت از پزشکانی که اخیراً در مشهد کشته شده اند در اعتصاب بسر می برند. ما گزارشی داریم که به علت امتناع بیمارستان از مداوای دختر یک گروهبان، نیروهای امنیتی به کارکنان بیمارستان حمله کردند که منجر به ناآرامی گسترده و از کنترل خارج شدن اوضاع شد. بیمارستان در حال اعتصاب بود و ما گزارشات دیگری داریم که پزشکان از مداوای پرسنل ارتش امتناع می کردند. دختر گروهبان در مشهد جان سپرد و گروهبان خشمگین به همراه چند تن از دوستانش جهت انتقام از پزشکان در حال اعتصاب به بیمارستان شاه رضا آمدند.

6- صبح امروز مجتبی مدرسی دادستان عمومی تهران راجع به لیست خارج کنندگان معروف ارز از رادیو صحبت کرد، مدرسی تا حدودی این لیست را کم ارزش کرد ولی گفت که مشغول بررسی یک لیست 102 نفره از اشخاصی است که مقادیر زیادی پول نقد به خارج انتقال داده بودند. این لیست با لیست قبلی کاملاً مطابقت ندارد. او یادآور شد که بر اساس لیست قبلی مجموع پول منتقل شده بیشتر از 16 میلیارد تومان است، در صورتی که بر اساس اظهارات تمامی منابع مجموع واقعی آن ظرف این دو ماه در حدود 11 میلیارد تومان بوده است. او بسیاری از اسامی را از لیست خود خواند و گفت که تا تعیین هویت قطعی، دیگر اسامی را نمی تواند اعلام کند و اضافه کرد که نمی خواهد نام شخصی را از رادیو اعلام کند زیرا مشابهت اسمی ممکن است افراد را به فساد و رشوه خواری متهم کند. اسامی افرادی که او اعلام کرد شامل انصاری، شیخ الاسلام زاده و چند فرد سرشناس متهم به فساد مالی می باشد (اما افراد بسیاری را که در لیست اصلی از معروفیت یکسانی برخوردارند، نام نبرد). او مقدار پولهای منتقل شده را اعلام نکرد. مدرسی گفت که این پولهای منتقل شده به خودی خود غیرقانونی نبوده است، اما در مواردی که به عنوان مثال، کارمند دولتی با حقوق نسبتاً کم مبلغ هنگفتی انتقال داده است، وزارت دادگستری متهم را در مورد این کار بازجویی خواهد کرد. سپس کار رسیدگی از طریق دادگاههای عادی ادامه خواهد یافت.

7- همسر یک کارمند رسمی سابق دولت که اخیراً به اتهام فساد بازداشت شده به کارمند سفارت اطلاع داد که او از همسر معاون فرماندار نظامی شنیده است که در ظرف چند هفته

ص: 642

آینده 29 نفر از بازداشت شدگان در دادگاه مدنی محاکمه خواهند شد. متهم جهت گرفتن وکیل و تهیه دفاعیات 20 روز فرصت خواهد داشت.

8 - موضوع آخر: گزارش منابع مطبوعاتی از اغتشاشات امروز بازار تهران با آنچه که اتفاق افتاده تفاوت دارد. آسوشیتدپرس گزارش می کند که یک گروه 50 نفره از طرفداران شاه در بازار به راه افتاده و به چند تاجر بد و بیراه گفتند. یکی از تظاهرکنندگان هنگام دعوا، هفت تیر خود را کشیده و قبل از اینکه خودش مورد هدف قرار گیرد تاجر را به گلوله بست. آژانس فرانس پرس گزارش می کند که یک گروه 50 نفره (دانشجویان) تظاهرکننده طرفدار خمینی یک «پلیس» ساواکی را با چماق تا سرحد مرگ زدند. با امید کسب اخبار موثق تر تا فردا.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 21 دسامبر

سند شماره 345 خیلی محرمانه21 دسامبر 1978 - 30 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12511به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 21 دسامبر خلاصه: بازار تهران در بیستم دسامبر صحنه زد و خورد بود. دو نفر کشته، حدود چهارصد نفر زخمی و دوازده تن دستگیر شدند. آرامش در اصفهان و شیراز. تظاهرات کوچکی در تبریز در 20 دسامبر. پخش بیانیه وزیر دادگستری از رادیو مبنی بر اینکه پرونده افرادی که ارز از کشور خارج نموده اند برای تشخیص اینکه آیا این مبالغ با اموال و دارایی قانونی آنها مطابقت می کند یا نه، بررسی خواهد شد. نزدیک صد تن از استادان دانشگاه تهران اکنون در دانشگاه تحصن کرده و خواهان بازگشایی دانشگاهها هستند. دبیران دبیرستانها از 23 دسامبر به سر کارهایشان باز خواهند گشت. انتظام به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران معرفی شد. وزارت بهداری در شرف فروپاشی است. دولت ایران از پاسخ به انتقادات شدید مجلس طفره می رود. پایان خلاصه.

1- تنها اتفاق مهم بیست دسامبر حادثه بازار تهران بود. رادیو تعداد کشته ها را دو نفر و زخمی ها را چهار تن اعلام نمود. منبع، پلیس رسمی، که خود ناظر وقایع بوده به طور خصوصی (محفوظ بماند) گزارشات زیر را ارائه داد: بازار سر ساعت هشت صبح باز شد و نزدیک ساعت نه و نیم صبح جمعیت سی، چهل نفره ای از طرفداران خمینی در تلاش برای به تعطیل کشانیدن بازار (به همانگونه که دیروز عمل کردند) وارد آنجا شدند. شش تن مسلح بودند. این حادثه با تیراندازی پلیس دنبال شد که در اثر آن یک سرجوخه و یک تظاهرکننده کشته شد و چندین نفر زخمی شدند. پلیس 12 تظاهرکننده را دستگیر کرد، ولی بازار کماکان بسته باقی ماند. منبعی از بازار به ما اطلاع می دهد که چون اکثریت قاطع بازاریان خواهان بازگشایی مغازه ها هستند، لذا از دولت خواسته اند که در این امور از آنها حمایت کند.

ص: 643

2- بر اساس گزارشات واصله در روز بیستم دسامبر اصفهان و شیراز در آرامش بسر می برند. در تبریز جمعیت اندکی شیشه پنجره های کنسولگری ترکیه و دو بانک نزدیک کنسولگری آمریکا را طی جنگ و گریزی شکستند ولی اغتشاشات بیشتری وجود نداشت. کنسول آمریکا قادر نبوده است که اطلاعات موثق دیگری در مورد شورش مزبور به دست آورد. در تبریز شایعه ای بر سر زبانهاست که خمینی گفته است افراد پلیس و سربازان طرفدار شاه مسلمان نیستند و از این رو روحانیون شیعه نمی توانند مراسم به خاکسپاری را انجام دهند. کنسول تأیید می کند که چندین مورد خودداری از اجرای مراسم تدفین وجود داشته و این امر موجب افزایش خشم و ناراحتی خانواده های مقامات نظامی شده است. مشکل کسب اطلاعات موثق از طریق دو منبع کنسول که در همان بیمارستان کار می کنند توضیح داده می شود. یکی از آنها می گوید تعداد زیادی زخمی در روز شورش مذکور به آنجا برده شده ولی وی در آن روز مریض بوده است؛ و دیگری می گوید که زخمی ها تنها دو تن بودند که فقط یکی از آنها نیاز به جراحی داشت. اطلاعات اضافی در مورد شورش مذکور در تلگرام جداگانه ای در پیوست ارسال خواهد شد. حوادث مشهد در تلگرام جداگانه ای در پیوست گزارش می شود.

3- عصر بیستم دسامبر رادیو تهران دستور وزیر دادگستری را در مورد رسیدگی کامل به وضع افرادی که اسامی آنها در لیست تجدیدنظر شده انتقال دهندگان ارز می باشد، اعلام کرد. این بیانیه تأکید می کند که این افراد قبل از اینکه مقررات جدید راجع به ارز به مورد اجرا گذاشته شود اقدام به خروج دارایی شان کرده اند، وزیر دادگستری افزود رسیدگی بیشتر در مورد این مسئله است که آیا این مبالغ منتقل شده با درآمدهای قانونی و دارایی های موجود آنها مطابقت دارد یا نه. بعضی گزارشات خروج ارز را «قاچاق ارز» توصیف کرده اند.

4- طبق گزارش رادیو صد تن از استادان در دانشگاه تهران دست به تحصن زده و خواهان بازگشایی هر چه سریعتر تمام دانشگاهها شدند. بازگشایی دبیرستانهای تهران هنوز همان 23 دسامبر تعیین شده است و رئیس اتحادیه معلمان به رایزن سیاسی ما گفت که به معلمین گفته شده که به سر کلاسها بروند ولی تدریس نکنند بلکه برای ملاقات با محصلین به سر کارشان برگردند. هنوز مشخص نیست که آیا محصلین به کلاسهایشان برخواهند گشت یا نه.

5- صبح 21 دسامبر رادیو اعلام نمود که عبدالله انتظام رسماً به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران معرفی شده است.

6- این رادیو در اخبار صبح 21 دسامبر همچنین گفت که سه تن از مقامات عالیرتبه وزارت بهداری (محمد نقابت معاون وزیر، یوسف کلیاتی رئیس بخش بیمه های اجتماعی و معاونش حسین پارسا کجوری) اخراج و دستگیر شده اند. بهروز شاهنده به طور خصوصی به مأمور سفارت ما اطلاع داد که وی در 16 دسامبر به خاطر اعمال فشار از جانب مرشد، وزیر جدید، از مقام ریاست اداره مبارزه با مواد مخدر کناره گیری کرده است. شاهنده و دیگر منابع ما در این وزارت تأیید می کنند که وزیر جدید می خواهد از دست «افراد جوان زیرک» خلاص

ص: 644

شده و دوباره وزارتخانه را با افراد مسن تر و آنهایی که حرکت لاک پشت واری دارند پر کند. گزارش جداگانه ای در مورد برخورد شدید (که اساساً خیلی نامطلوبند) اداره مبارزه با مواد مخدر ایران بعداً ارسال خواهد شد.

7- جلسه مجلس که با انتقادات شدید مخالفان از دولت ایران روبرو بوده، با صدور بیانیه ای مبنی بر اینکه دولت برای پاسخگویی به انتقادی که چندین هفته پیش اقامه شده باید در اولین جلسه بعد از تعطیلات زمستانی (که مصادف با 14 ژانویه است) حضور یابد، به کار خود پایان داد. دو تن از وکلای مجلس به خبرنگار سفارت اطلاع دادند که دولت موقت حاضر به پاسخگویی به انتقادات می باشد اما نمی خواسته که الزاماً تن به حضور بدهد، چون که در این صورت هر کسی فکر می کرد که تغییر دولت در ظرف سه هفته آینده ممکن است صورت گیرد. سولیوان

خلاصه وضعیت ایران 21 - 20 دسامبر 78

سند شماره 346 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0598 846 621 دسامبر 1978 - 30 آذر 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: خلاصه وضعیت ایران 21 - 20 دسامبر 78 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اخبار مربوط به اوضاع ایران از ساعت 12 ظهر روز 20 دسامبر الی 12 ظهر روز 21 دسامبر به وقت محلی است.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - عمومی:

در ظرف این مدت تهران و به طور کلی سراسر ایران آرام بود. ظاهر اوضاع همچنان عادی است. به هر حال، وضعیت بحرانی اقتصاد کمی بهتر شده است. با توجه به پارامترهای موجود تشکیل یک دولت غیرنظامی ظاهراً امر بسیار مشکلی است.

ب - فعالیتهای ضدبیگانه و ضدآمریکایی:

در ظرف این مدت 2 تهدید تلفنی دیگر به منزل آمریکاییها و یک تلفن به یک تاجر آمریکایی شده است. در همه موارد به آمریکاییها گفته شده که از ایران خارج شوند وگرنه باید عواقب آن را متحمل شوند. هیچ اقدام خشونت باری گزارش نشده است. هیچ تعقیب و مراقبتی گزارش نشده است.

ج - فعالیتهایی علیه طرفداران شاه:

شب گذشته از ساعت هشت و پانزده دقیقه الی یازده شب مجدداً برق قطع شد. گزارش شده است که مخالفین حکومت، از طریق مساجد به مردم گفته اند که باید صبور بوده و نگران

ص: 645

نباشند؛ چون قطع برق تاکتیک لازمی است. اگر چه مقدار تولید نفت مجدداً تا اندازه ای افزایش یافته، وضعیت پالایشگاه همچنان بدون تغییر مانده است. جریان گاز طبیعی به برخی از صنایع داخلی ادامه دارد، اگر چه خط لوله گاز به شوروی همچنان بسته است. (برای اطلاع بیشتر رجوع شود به بخش گزارش اقتصادی تهران 12468). کارگران گمرک همچنان در اعتصاب به سر می برند. لیکن لوازم خانگی، کالاهای فاسدشدنی و حیوانات در حال ترخیص هستند. از آنجایی که اکنون آخر هفته است و فعالیتهای حکومت به حداقل رسیده، لذا برای ارزیابی بیشتر کارایی کارگران باید تا شنبه منتظر بود.

بر اساس گزارش تأیید نشده ای در حوالی ساعت پنج و سی دقیقه بعد از ظهر روز 20 دسامبر به وقت محلی، در بازار تهران و یا حوالی آن، تبادل آتشی بین مردم و سربازان رخ داده که در نتیجه 2 سرباز کشته و 3 نفر زخمی گردیده و از مردم نیز 4 نفر کشته و 7 زخمی به جای مانده است.

د - مشکلات و اقدامات امنیتی:

مأمور اطلاعاتی دفتر وابسته نظامی گزارش می کند که امروز صبح بین ساعات 5 الی 5:20 نیروهای مسلح در حال بازگشت به مرکز شهر بودند. بعضی از افراد پلیس علاوه بر کلت هایشان، به سلاح ژ - 3 نیز مسلح شده اند. افراد پلیس ماسک ضدگاز ندارند.

ه - فعالیتهای خارج از تهران:

به نظر می رسد که بقیه شهرهای ایران از تهران پیروی کرده و ظاهراً آرام هستند. مرکز اکثر بازارها همچنان بسته هستند. در شرایط حاضر حالت صبر و انتظار حکمفرماست.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در ظرف 24 ساعت گذشته هیچ تغییری در اوضاع کلی رخ نداده است. چنین به نظر می رسد که هر دو طرف حکومت و مخالفین مشغول ارزیابی موقعیت های مربوط به خودشان باشند و ما نیز از وقفه کوتاه حاصل شده استفاده خواهیم کرد.

حمله به بیمارستان رضاشاه و تأثیرات آن بر مشهد

سند شماره 347 خیلی محرمانه21 دسامبر 1978 - 30 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - الف - 159به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: حمله به بیمارستان رضاشاه و تأثیرات آن بر مشهد خلاصه: حمله خشونت بار ارتش ایران به بیمارستان رضاشاه دانشگاه مشهد قدرت مخالفین در مشهد را افزایش داده و این پتانسیل را دارد که در بین جامعه دانشگاهیان، روشنفکران و دانشجویان ایران به یک قضیه حقوقی جالب توجه همگانی تبدیل گردد. تبعات این رویداد که چهار کشته و 14 مجروح به جای گذاشت به رویارویی جالبی بین مخالفین متشکل و مطمئن از یک سو و تلاشهای بی ثمر و نسبتاً خام دولت ایران که سعی دارد اوضاع را به نحوی سر و

ص: 646

سامان دهد از سوی دیگر منجر شده است. اوضاع در مشهد کاملاً انفجارآمیز خواهد ماند، حوادث ناچیز دیگری روی داده اند و بروز حوادث بیشتر نیز امکان دارد. پایان خلاصه.

1- کارمند سفارت در 17 و 18 دسامبر از مشهد دیدن کرد که هدف اصلی وی تماس با رهبران مسلمان این شهر مقدس بود و متوجه شد که جامعه دانشگاهی و مسلمان از حمله 15 دسامبر که توسط واحدهای ارتش علیه بیمارستان رضاشاه در دانشگاه مشهد صورت گرفت شدیداً خشمگین هستند. اطلاعات زیر از طریق مشاهدات شخصی و گفتگو با پرویز آموزگار رئیس دانشگاه مشهد، عبدالحسین آموزگار برادر وی و سردبیر سابق روزنامه و دانشجویان مختلف و همچنین حامیان آیت الله قمی جمع آوری گردیده است. این اطلاعات منعکس کننده تفسیر دولت از قضایا نمی باشد اما کارمند سفارت آموزگار را تقریباً بی طرف ترین فردی می داند که می توان در حال حاضر در مشهد پیدا نمود.

2- حمله به بیمارستان به حمله چند هفته گذشته به تجمع رهبران مخالف محلی در مسجد کرمان ربط دارد. به دنبال آن رویداد و حمله بعدی به تجمع مشابهی در صحن امام رضا در مشهد (مقدس ترین مکان مسلمانان در ایران که برای اولین بار حرمت آن در زمان حکومت شاه فعلی به این صورت نقض شده است) رهبران مسلمان ایران اعلام کردند که از این به بعد مساجد را نباید به عنوان محل های امن تصور کرد و گردهماییهای بعدی بایستی در منازل رهبران مذهبی یا بیمارستانها صورت پذیرد. به عنوان سندی در مورد اینکه مخالفین در مشهد چنین ارتباطی را حس می کنند کارمند سفارت شاهد گردهمایی حدود 80 تظاهر کننده در 18 دسامبر در محوطه مرکز پزشکی شاهزاده شهناز (که هم اکنون در محل به عنوان مرکز پزشکی محمد مصدق نام برده می شود) بود که تظاهرکنندگان شعار زیر را سر داده بودند: «کتاب ما قرآن است؛ مسجد ما کرمان است؛ شاه اینها را به آتش کشید، مرگ بر شاه.» (البته در زبان فارسی لحن آهنگ داری دارد.) 3- در پی حمله به صحن امام رضا دکترهای مشهد به منظور اعلام حمایت خود از مخالفین و تحت رهبری 187 تن از دکترهای وابسته به دانشگاه مشهد تصمیم گرفتند به کارتهای بیمه درمانی که توسط ارتش در اختیار نظامیان ایرانی و خانواده هایشان گذاشته می شود اعتنا نکنند. ظاهراً دکترها افراد ارتش را با دریافت پول و در صورت لزوم به طور مجانی مداوا می کردند اما ارتش این مسئله را درک نکرده و ظاهراً تصور نمود که از ارائه خدمات پزشکی در مورد آنها مضایقه می شود. حمله ها (که شرح مفصل آن در اختیار کارمند سفارت گذاشته نشده) با حمله به کلینیک های شخصی و اقامتگاه بعضی پزشکان ادامه یافت. در 14 دسامبر نمایندگان پزشکان محلی در بیمارستان 6 بهمن (که یک بیمارستان دولتی است) شورایی تشکیل داده و به عنوان اعتراض به تغییر نام آن بیمارستان به بیمارستان 17 شهریور (روز حادثه تیراندازی شدید در میدان ژاله تهران) رأی دادند.

علامت جدیدی (بر سر در بیمارستان- م) نصب گردید که نظر سربازان را به خود جلب

ص: 647

کرد و تقاضا شد که علامت برداشته شود یا ارتش با توسل به زور آن را خواهد برداشت. این تقاضا رد شد اما رئیس بیمارستان یعنی دکتر طوسیوند (نام اول نامشخص) درخواست نمود که ارتش به خاطر مریضهای بیمارستان خویشتن داری کند. از قرار معلوم جعفری (نام اول نامشخص) فرماندار نظامی مشهد با تخلیه اجباری بیمارستان به کمک گاز اشک آور پاسخ داده بود.

4- در همان شب حدوداً 70 پزشک در دانشگاه و سایر جاها در بیمارستان رضاشاه گردهم آمدند و تصمیم گرفتند برای تلافی کار آنها همچنان از اعتنا به کارتهای بیمه درمانی ارتش خودداری ورزند؛ تمام کلینیکهای خصوصی مشهد را تعطیل کنند؛ اتاقهای اورژانس جدید در بیمارستانهای بزرگتر ایجاد کنند تا مریضهای کلینیکهای خصوصی سابق را معاینه کنند؛ 3/2 دراگ استورهای مشهد را تعطیل کنند (داروفروشها از دکترها حمایت می کنند)؛ و در بیمارستان شاهرضا اعتصاب نشسته نمایند.

5- در ذیل قول آموزگار رئیس دانشگاه درباره حمله به بیمارستان شاهرضا نقل می شود هر چند که با وصف جداگانه ماجرا از زبان دکتر منوچهر رادپور از دانشگاه مشهد و از زبان یک دانشجو که ادعا می کرد شاهد عینی ماجرا بوده دنبال می شود. در حدود ساعت 10:00 پیش از ظهر 15 دسامبر، 5 تا 10 سرباز و یک تانک کوچک تحت فرمان یک ستوان سوم و همراه یک جمعیت چماقدار که حدوداً 40 نفر می شدند از در جنبی وارد محوطه بیمارستان رضاشاه شدند و شروع به شکستن شیشه های اتومبیلها نمودند. رگبار مسلسل و حداقل یک تیر توپ تانک به سمت نزدیک ترین ساختمان که متأسفانه بخش کودکان بود و همچنین مردم در حال فرار از ساختمان شلیک شد. یک طفل تحت ضربات چماق کشته شد و یک مرد، پدری که به عیادت فرزند بستری خود آمده بود هدف قرار گرفت و کشته شد. پنج تن دیگر مجروح شدند. پس از آنکه ارتش بیرون رفت مردم جمع شدند اما در حدود ساعت 1:15 بعد از ظهر 30 تا 40 سرباز بازگشتند و دوباره شلیک گلوله شروع شد. این بار اکثر شلیکها هوایی بودند هر چند که نه نفر دیگر مجروح شدند و دو کودک دیگر با قطع شدن درمان خود مردند. طی هیچ یک از دو حمله، سربازان وارد ساختمانهای بیمارستان نشدند.

پس از آنکه سربازان دوباره بیرون رفتند جمعیت خشمگین که بنا به تخمین سی تا چهل هزار نفر بودند در بیمارستان تجمع کردند و شروع به متوقف نمودن اتومبیلها و بازرسی کارتهای شناسایی کردند و از رانندگان و مسافران به عنوان قیمت عبور می خواستند فریاد بزنند «مرگ بر شاه». یک سرهنگ نیروی زمینی به نام افشین (نام اول مشخص نیست) که ملبس به لباس غیرنظامی اما حامل کارت شناسایی و رولور خود بود و از حمله خبر نداشت، سعی نمود برای درمان پزشکی وارد بیمارستان شود.

سرهنگ بیچاره، همین که شناسایی شد از اتومبیل بیرون کشیده شد و آن قدر چاقو خورد تا مرد. گزارشهای دیگری مبنی بر حمله به پلیسها و سربازان تنها که همگی تأیید نشده اند

ص: 648

تا 17 دسامبر ادامه داشتند. در میان شایعات تشکیل یک جوخه ضربت ضد آیت الله توسط سه پلیس (AWOL) (که بدون اجازه غایب شدند)، یکی از افرادی که از قدیم الایام در محضر آیت الله شیرازی بود در 17 دسامبر هدف واقع شد و مجروح گردید. البته مخالفین تصور می کنند که تیراندازی به این فرد انتقامی بود که به دستور دولت صورت گرفته است.

6- کارمند سفارت 38 اتومبیل در محوطه بیمارستان شاهرضا با پنجره های شکسته و بدنه های فرورفته شماره کرد. پنجره های ساختمانها شکسته و تعداد قابل ملاحظه ای اثر اصابت گلوله بر داخل و خارج دیوارهای ساختمان و یک سوراخ کالیبر بزرگ در دیوار وجود دارند. بر همه جا شعار نوشته شده است. زیر یک ردیف دراز سورخ گلوله نوشته شده «جاده به سمت تمدن بزرگ». روی چندین درب سفید مستراحها نوشته شده «درب کاخ سفید». شعارهای دیگر ضدامریکایی ضد کارتری که کمتر استهزاء می کنند نیز یافت می شود.

7- چیزی از حمله نگذشته بود که رئیس ساواک محل با آموزگار رئیس دانشگاه تماس گرفت تا خود را فاقد مسئولیت اعلام کند و تقصیر را به عهده ارتش بگذارد. پس از آن فرماندار نظامی (که بنا به گزارشها فردی بنام تیمسار عظیمی «نام اول مشخص نیست» جای او را می گیرد) تماس گرفت تا بگوید که ساواک مقصر است. یک بیانیه رسمی بعداً صادر شد که در آن بابت رویداد اظهار تأسف و ادعا شده بود که افسر مسئول بدون داشتن دستور اقدام کرده بود. خصوصاً از آنجایی که حمله اولیه تکرار گردید و چون سربازان همراه شخصی ها بودند، هیچ کس این توضیح را باور نمی کند (نظریه: با در نظر داشتن جو فعلی مشهد هیچ بیانیه دولتی مورد قبول قرار نخواهد گرفت. پایان نظریه).

8 - در تلاشی که برای کاستن از حرارت ماجرا صورت گرفت، دولت ایران یک هیأت چهار نفره به ریاست تیمسار کاتوزیان وزیر کار و امور اجتماعی و عضویت دکتر شمس الدین مفیدی وزیر علوم و آموزش عالی، دکتر سیدمحمد طباطبایی معاون اول وزارت بهداری و دکتر محمدعلی حفیظی دبیرکل شورای پزشکی کشور اعزام کرد تا عذرخواهی کنند. دو نفر اخیر به مرکز طبی شهناز رفتند. در آنجا جلسه شورای استادان پزشکی دانشگاه مشغول اتخاذ تصمیم برای تغییر نام به مرکز طبی محمد مصدق بود (علامت جدید به تاریخ 18 دسامبر بالا برده شد). حفیظی و طباطبایی واداشته شدند برای ورود به جلسه فریاد بکشند «مرگ بر شاه» و هنگامی که سعی کردند برای معذرت خواهی سخن بگویند بر سرشان فریاد کشیده شد تا سکوت کنند و اخراج شدند. این دو که کاملاً متوحش شده بودند در منزل استاندار پناه جستند. این دو وزیر همراه با آموزگار رئیس دانشگاه به جلسه جامعه اسلامی بیمارستان رضاشاه (که اینک به طور غیررسمی بیمارستان شهدا شناخته می شود) رفتند. در آنجا به وزرا توهین شد و نصیحت شدند به اینکه استعفا نمایند، سپس تمامی سران اسلامی اتاق را ترک کردند به استثنای آیت الله مرعشی که روابط دوستانه قدیمی با مفیدی داشت و حتی او لازم دید که برای عذرخواهی از آیت الله ها به خاطر صحبت نمودن با وزراء دو نوبت از اتاق خارج

ص: 649

شود.

9- 18 دسامبر از طرف آیت الله خمینی از پاریس به عنوان روز عزاداری برای کسانی که در سرتاسر ایران در اعتراض علیه شاه به قتل رسیده اند معین گردید. رهبران اسلامی طرح ریختند که مراسم تشییع جنازه برای کشته شدگان در بیمارستان رضاشاه را با روز مراسم عزاداری یکی کنند. به هر حال ارتش از ترس اینکه حضور تابوتها در جلوی راهپیمایی موجب تهییج جمعیت گردد از اول روز 18 دسامبر بیمارستان شاهرضا را مسدود کرد و از دادن اجازه برای حرکت دادن اجساد امتناع ورزید. به هر حال در آخر امر نوعی توافق حاصل شد چون در نهایت بالغ بر 100000 نفر در محوطه شاهرضا تجمع کردند (بعضی تخمین ها تا رقم 500000 نفر را عرضه کردند ولی آشکار بود که این رقم خیلی زیاد است) تا به یک پیام 45 دقیقه ای خمینی به کارتر گوش فرا دهند.

نکات برجسته این بیانیه عبارت بودند از: سرزنش نسبت به حمله به بیمارستان و درخواست دانستن اینکه چگونه این رویداد با سیاستهای حقوق بشری رئیس جمهور وفق می یابد و اینکه آیا با توجه به این اعمال، رئیس جمهور حمایت خود را از شاه ادامه خواهد داد (استادان دانشگاه مشهد مشغول تهیه نامه خود به رئیس جمهور بودند اما با توجه به نامه خمینی آن را حذف نمودند)؛ بیان اینکه تولید نفت داخلی ایران برای مصارف داخلی تکافو می کند و کمبودهای حاصل به سبب فروش نفت به اسرائیل به وجود آمده بود؛ توصیف تظاهرکنندگان چماقدار طرفدار شاه به عنوان مزدورانی که خائن به اسلام و مستحق مرگ به دست مؤمنین هستند.

10- نظریه: گزارش رویداد (بیمارستان) رضاشاه به این دلیل با این تفصیل ارائه شده که آن حائز تمام مشخصات حوادثی که در تاریخ مخالفین سیاسی ایران اهمیت سمبلیکی بزرگتر از خود آن حادثه حاصل می کنند دارد. ایرانیان خصوصاً دانشجویان و روشنفکران علاقه وافری به این نوع چیزها دارند. به علاوه دانشگاه مشهد همچنان تنها دانشگاه باز در ایران است به این معنا که هیچ گونه کلاسی برگزار نمی شود. اما دانشجویان و استادان می توانند آزادانه به محوطه رفت و آمد کنند. دولت از اینگونه آزادیها منافع سیاسی حاصل می کند اما در رابطه با فعالیت سیاسی در محوطه دانشگاه خساراتی نیز عاید می شود. بدین قرار، این امر احتمالاً به عنوان ضربه ای بر جامعه دانشگاهی سراسر کشور تلقی خواهد شد و محتمل است که پیامدهای مشفقانه دربر داشته باشد. این حمله بیزاری دانشگاه و جوامع اسلامی مشهد را که از جمله مهم ترین عوامل در یکی از بزرگ ترین شهرهای ایران هستند تکمیل کرد. فهمیدن این که شاه و دولت فعلی برای ترمیم اوضاع مشهد برای آینده قابل پیش بینی می توانند انجام دهند مشکل است. دکتر رادپور پیشنهاد می کند که با یک عذرخواهی از طرف استاندار همراه با تنبیه افسری که فرمان حمله داد می توان تا حدی جماعت دانشگاهی را تسکین داد. با این وجود، تاکنون دولت ایران بدون کسب موفقیت سعی نموده عذرخواهی در سطح بالاتری به عمل آورد و یک

ص: 650

استاد پیش از این پیشنهاد نموده که فرماندار نظامی باید مسئولیت حمله را به دوش بگیرد زیرا یا او فرمان آن را داد که در آن صورت او مجرم است یا اینکه از آن خبر نداشت که در آن صورت او قاصر است.

12- نظریه بیشتر: در مدت طولانی تر اقداماتی هستند که شاه می تواند در نظر گیرد و می توانند برای تسکین رهبریت اسلامی مشهد به کار روند.(1) الف - شاه صاحب کاخ ملک آباد و محوطه وسیع آن در مشهد است. از این کاخ شاید یک یا دو شب در سال زمانی که شاه برای زیارت سالانه اش به حرم می رود استفاده می شود. می توان این کاخ را به صورت یک پارک عمومی درآورد و شاه می تواند آن شبها را در منزل استاندار یا تالار شاهنشاهی هتل هایت بگذراند.

ب- عملیات و اموال اوقاف، که شامل تمامی حرمهای ایران به استثنای حرم امام رضا و حرم قم می شود می تواند به تدریج به روحانیت بازگردانده شود.

ج - اعاده کنترل اسلامی حرم مشهد نیز می تواند مورد بررسی قرار گیرد هر چند که این امر بسیار مشکلی خواهد بود. شاه در حال حاضر متولی حرم است و نایبش استاندار خراسان می باشد. برای مدتی مقام استانداری به عنوان فرصتی برای ثروت اندوزی شخصی به هزینه حرم تلقی می شد اما گماشتن وزیر پیشین یعنی ولیان که مشهور است به اینکه در فساد عملاً در ایران بدون رقیب است ضربه سختی برای خراسانیها بود. تأثیر این کار با انتخاب یک ملای فوق العاده فاسد به نام نوغانی (نام اول مشخص نیست) از مشهد به عنوان سخنگوی مذهبی، که تنها برجستگی وی ظاهراً توانایی سخن پردازی بود تشدید شده. انتخاب نوغانی ضربه ای بود به غرور آیت الله های مشهد که بیش از همه جریحه دار شده بود و هر چند که نوغانی دیگر در آن مقام نیست تماس با ولیان و جانشینانش به طور وسیع قطع گردید. این حرم مدت چندین دهه به صورت یکی از بزرگ ترین ملاکان ایران بوده است. در اواسط سال 70 وارد کار تجارت شد و اکنون دست اندرکار ساختن آپارتمان است و در نانواییهای حرم نان تولید می کند. بچه های خراسان تصور می کنند که ایشان مجبور شده اند این نان را با قیمتهای بیشتری برای ناهارهای مدرسه خود بخرند. به طرز گسترده ای تصور می شود که درآمد حرم سالانه بالغ بر یک میلیارد دلار می شود و قسمت اعظم آن مستقیماً سر از کیسه های شاهنشاهی در می آورد.

بنابراین عناصر مذهبی مشهد احتمال نمی دهند که شاه بتواند کنترل حرم را واگذار نماید از ترس اینکه ممکن است بازرس دفاتر از فساد پرده بردارد. به علاوه، کنترل درآمد حرم قدرت و استقلال مالی عظیمی به روحانیت بسیار محافظه کار خراسان خواهد داد؛ تحولی که احتمالاً هم موافق میل شاه و هم موافق میل دیگر عناصر مخالف او نمی باشد سولیوان

وضعیت اعتصابات اصلی در سرتاسر ایران تا 12 دسامبر

ص: 651


1- در اصل سند ردیف شماره ( 11 ) وجود ندارد. م.

سند شماره 348 سری21 دسامبر 1978 - 30 آذر 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12516به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت اعتصابات اصلی در سرتاسر ایران تا 12 دسامبر 1- SRF [سیا] اطلاعات زیر را از یک منبع حساس کسب کرده و برای استفاده ما به سفارت داده است. این اطلاعات از یک گزارش رسمی دولت ایران در مورد وضعیت اعتصابات اصلی در سرتاسر ایران تا 12 دسامبر استخراج شده است و به خصوص از این نظر قابل توجه است که اوضاع کارگری را بلافاصله پس از تظاهرات 11 و 12 دسامبر ذکر کرده است.

2- تا 12 دسامبر سازمانهای خصوصی و دولتی زیر، تحت تأثیر اعتصابات قرار گرفته اند:

الف: سازمان آب، تهران. تمام 2000 کارمند آن برای حقوق بیشتر، دوره کاری و مسایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ب: توانیر، تهران. تمام 1500 کارمند آن در اعتصاب هستند، همان شرایط.

ج: وزارت امور اقتصادی و دارایی، تهران. تمام 4500 کارمند آن در اعتصاب هستند. همان شرایط.

د: شرکت پست، تلگراف و تلفن، تهران. تمام 1500 کارمند آن در اعتصاب هستند. همان شرایط.

ه : گمرکات، تهران. تمام 2300 کارمند آن در اعتصاب هستند. همان شرایط.

و: شرکت برق شهری، تهران. تمام 2000 کارمند آن در اعتصاب هستند. همان شرایط.

ز: شرکت ملی نفت ایران، آبادان. 4000 نفر از 5210 کارمند در حال اعتصاب هستند.

مسایل سیاسی:

ح: ماشین سازی، اراک. تمام 1800 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ط: تراکتورسازی، تبریز. تمام 1600 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ی: ماشین سازی، تبریز. تمام 2300 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ک: پالایشگاه، شیراز. تمام 500 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ل: پالایشگاه، تبریز. تمام 200 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

م: مجتمع پتروشیمی، شیراز. تمام 700 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

ن: شرکت خدمات نفتی (اسکو)، آبادان. تمام 1300 کارمند آن به دلایل سیاسی اعتصاب کرده اند.

3- در صورتی که اطلاعات فوق عموماً دقیق می باشند با این حال عدم پیوستگی ها و اشتباهاتی وجود دارد که ارزش گفتن دارند که فقط منعکس کننده فقدان اصلاحات در زمینه های کارگری در دولت ایران می باشد. گزارش مربوط به اینکه تمام کارمندان وزارت

ص: 652

اقتصاد و دارایی در اعتصاب هستند دقیق نمی باشد زیرا عوامل مدیریت در تمام طول دوره ناآرامی سر کارهای خود بودند، تا آخر نوامبر تعدادی از کارگران در کارخانه ماشین سازی اراک به سر کار بازگشته بودند و تا آنجایی که ما میدانیم در ابتدای هفته سوم ماه نوامبر اعتصاب در تراکتورسازی تبریز خاتمه یافته بود.

آمار کارمندان شرکت نفت در آبادان بسیار کم عنوان شده است (در گزارش 5210 نفر آمده در صورتی که آمار ما حاکی از 12000 پرسنل می باشد) اما این عدم تطابق را می توان بدین ترتیب توجیه نمود که احتمالاً گزارش تنها منعکس کننده یکی از بخشهای کاری در شرکت نفت بوده است. مثلاً کارگران پالایشگاه (حدوداً 6000 نفر) یا«سایرین» (حدود 5800 نفر). آمار 200 نفر برای کارگران پالایشگاه تبریز نیز کم می باشد و در همین حال آمار مربوط به اسکو در آبادان زیاد ذکر شده است. (عملاً حدود 500 نفر از کارمندان اسکو در آنجا هستند).

4- به محض وصول اطلاعات جدیدتر، اصلاحات تکمیلی خود را ارسال خواهیم نمود.

سولیوان

حقیقت چیست؟

سند شماره 349 22 دسامبر 1978 - 1 دی 1357 از: مترینکو کنسول آمریکا، تبریزبه: چارلز ناس کاردار آمریکا، تهران موضوع: حقیقت چیست؟ خلاصه: وقایع هفته گذشته تبریز، عکس العمل مطبوعات بین المللی، و به خصوص توصیفات بسیار متفاوت به اصطلاح شهود عینی از یک حادثه واحد یکی از نمودهای انحصاری روان شناسی ایرانی که نقش بسیار مهمی در ناآرامیهای چند ماه گذشته ایفا نموده را به نمایش می گذارد. نگرش یک ایرانی به حادثه ای واقعی همانقدر به عین واقعیت بستگی دارد که به آنچه که ممکن بود اتفاق افتد، آنچه که اتفاق می افتاد، آنچه که ناظر میل دارد اتفاق افتاده باشد، و آنچه نقل کننده فکر می کند که شنونده مایل باشد اتفاق افتاده باشد. (پایان خلاصه) خارجیهایی که در ایران زندگی می کنند غالباً از طریق تجربیاتی غم انگیز و شخصی دریافته اند که ایرانیها عادت دارند چیزی را بگویند که شنونده مایل است بشنود، و یا چیزی را بیان کنند که در اصل حقیقت دارد ولی اگر شنونده ارزش ظاهری آن را برگزیند، به نحوی سوءتفهیم گردد که آن واقعیت نیز به افسانه بدل شود. به فرض اینکه سئوال و جواب درباره یک وضعیت عادی و کم اهمیت باشد، نتیجه می تواند مضحک و کمی ناراحت کننده شود. ولی با افزایش اهمیت واقعه و وضعیت، و تمایل مخبر به ارضای سئوال کننده، تحت تأثیر دستکاریهای مخبر در اصل خبر قرار می گیرد، و اطلاعات ارائه شده، معمولاً رنگهایی به خود می گیرد که هیچ ربطی با اصل پاسخ واقعی ندارد. مثالهای بی شماری وجود دارد، و امید است نمونه های زیر منظور را تفهیم کنند:

ص: 653

چند روز پیش، تظاهراتی در تبریز برپا گردید که توجه زیادی را به خود جلب نمود زیرا دربرگیرنده گزارشاتی بود دال بر اینکه گروهی از سربازان محلی شورش کرده و یا حداقل عده ای از آنها فرار کرده اند. توصیفات مختلف از این واقعه دامنه ای به شرح زیر یافت:

(1) در یک درگیری بین جمعیت بزرگی از مخالفین شاه با سربازان، یک سرهنگ به دست یک ملاّ کشته شد. سربازان که فرمانده خود را کشته دیدند بر روی تظاهرکنندگان آتش گشوده و عده زیادی را کشته یا مجروح کردند. در یک بیان دیگر نیروها پس از اینکه فرمانده خود را کشته می یابند، بلافاصله از محل می گریزند.

(2) در یک درگیری یک سرهنگ ارتش ملاّیی را کشت، و در جدالهای متعاقب این امر بسیاری از تظاهرکنندگان و سربازان به قتل رسیدند.

(3) در یک درگیری نسبتاً آرام بین تظاهرکنندگان و سربازان، یک سرباز بر روی یکی از تظاهرکنندگان آتش گشود و او را از ناحیه بیضه ها مصدوم ساخت. این صحنه سرباز دیگری را واداشت تا سرباز اولی را به گلوله ببندد، و در نتیجه این امر افسر فرمانده (یک سرهنگ) سرباز دوم را با تیر زد. در نتیجه نبرد سختی بین سربازان و تظاهرکنندگان درگرفت که منجر به تلفاتی از هر دو طرف گردید؛ الف- سربازی که بدون اخطار به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کرده بود به ضرب گلوله سرهنگ از پای درآمد، و این سبب شد که جمعیت بلافاصله آرام شده و به سرعت متفرق گردند؛ ب- سربازی که بدون اخطار به تظاهرکنندگان تیراندازی کرده بود با گلوله سرهنگ از پای درآمد، و این سبب شد تا یک ملاّ بلافاصله او را تشویق کند و سرهنگ را یک مسلمان واقعی بخواند. حادثه و خونهای ریخته شده سبب گردید تا سربازان و جمعیت ناگهان زیر گریه بزنند، و در میان اندوه عمومی دو جسد را از خیابان جمع کردند؛ (4) در حین درگیری سربازان و تظاهرکنندگان، ملاّیی به فرمانده که یک سرهنگ بود نزدیک شد، سینه مقدس خود را لخت کرد و از سرهنگ خواست تا او را بزند زیرا آماده و مایل است که به خاطر اسلام بمیرد. سرهنگ ناگهان گریه اش گرفت، سلاحش را به زمین انداخت، و ملاّ را چون برادری در آغوش گرفت. ملاّ و سرهنگ هر دو برای جمعیت سخنانی درباره برادری، اسلام و غیره ایراد کردند. و سربازان و جمعیت به آرامی صحنه را ترک نمودند.

(5) در یک درگیری بین تظاهرکنندگان و سربازان ملاّیی سینه خود را برهنه ساخت و از سرهنگ فرمانده خواست تا او را با تیر بزند. سرهنگ گریه اش گرفت، اسلحه اش را به زمین انداخت و همراه سربازان خود گریخت.

الف- سرهنگ و سربازان او که بیست و پنج نفر بودند همگی سلاحهای خود را به زمین ریخته و اظهار داشتند که نمی توانند روی هم دینان مسلمان خود آتش بگشایند، مردم آنها را به

ص: 654

مسجد برده، لباسهای غیرنظامی پوشانده و ترتیب فرار آنها از تبریز و ارتش را برای همیشه دادند؛ ب- فقط هشت سرباز بودند و سرهنگی در کار نبود؛ ج- فقط سه سرباز بودند و سرهنگی در کار نبود؛ (6) هیچ حادثه ای که درگیری بین یک ملاّ و یک سرهنگ را دربر داشته باشد آن روز در تبریز اتفاق نیفتاده، زیرا به گشت های ارتش دستور داده شده بود که مزاحمتی برای تظاهرکنندگان ایجاد نکنند، و سربازان هرگاه جمعیتی را می دیدند که نزدیک می شود از مسیر آنها عقب می نشستند.

(7) یک گروه بزرگ از تظاهرکنندگانی که طرفدار شاه بودند به سرهنگی که همراه نیروهایش در خیابان بودند نزدیک شدند و برادران سرباز خود را در آغوش گرفته و بوسیدند. سربازان آنقدر تحت تأثیر ابراز عشق و پشتیبانی تظاهرکنندگان قرار گرفتند که به آنان اجازه دادند تا از تانکهایشان بالا رفته و به وارسی تانکها بپردازند. آنگاه سربازان و تظاهرکنندگان به صرف غذایی نیمه سنتی پرداختند (بر اساس یک گزارش این غذا را تظاهرکنندگان فراهم کردند، بر اساس گزارش دیگر سربازان و بر اساس گزارش باز هم دیگری مردمی که منازلشان در آن نزدیکی بوده غذای مذکور را فراهم نموده بودند)، و سپس همگی غرق در محبت برادرانه ایرانی محل را ترک کردند. تمام مطالب فوق از سوی آشنایان و دوستان من ارائه شده که ادعا می کنند از قول شهود عینی نقل می کنند و تمامی به درستی آنچه می گفتند اعتماد کامل داشتند. جالب این است که در شب همان روزی که این حوادث اتفاق افتاده یا نیافتاده است، سه میهمان در منزل خود داشتم که دوتای آنها ستوانهای ارتش ایران بودند که به پایگاه تبریز مأمور شده بودند. وقتی از آنها پرسیدم واقعیت قضایا در این دو روز پرشایعه چه بوده، گفتند تظاهراتی بوده و چند نفر مجروح شده اند. وقتی کمی درباره داستانهایی که آن روز شنیده بودم برایشان گفتم، پاسخ دادند که اواخر عصر آن روز از فرمانده پایگاهشان اجازه گرفته اند که شب را بیرون بگذرانند و اگر مسئله مهمی از قبیل آنچه تعریف کرده بودم وجود داشت، فرمانده هیچ گاه به آنان چنین اجازه ای نمی داد. (ضمن اینکه بعد از ظهر آن روز در پایگاه بسیار آرام بوده است). این نکته برایم بسیار منطقی بود و همچنین سرپوشی برای یک روز پر از گزارشات ضد و نقیض از کشتار و شورشهای دسته جمعی.

به دنبال تلاش برای بررسی تلفات احتمالی در طول روزهای فوق العاده خشونت بار، یا فوق العاده آرام و یا چیزی بین این دو، از طریق دو منبع مختلف در بیمارستان دولتی اصلی شهر مطالب زیر را دریافت داشتم:

سرپرستار بیمارستان ادعا کرده تعداد زیادی کشته و زخمی را به بخش اورژانس بیمارستان آورده اند که همگی در اثر تظاهرات خشونت بار آن روز مصدوم شده بودند. یک منبع دیگر که یکی از فیزیسین هایی است که با یک دکتر در همان بیمارستان ازدواج کرده اظهار داشته که دو

ص: 655

مصدوم حوادث آن روز در بیمارستان مورد مداوا قرار گرفته، که فقط یکی از آنها نیاز به عمل داشته است. هر دو منبع دسترسی خوبی به اطلاعات اینگونه داشته اند، با این حال پاسخهایشان هر یک دنیایی با دیگری فاصله دارد. هر دو آنها بی تردید فکر کرده اند آنچه منتقل می کنند دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاده.

نظریه: برای هر حادثه مفروض در زمینه اقدامات و تظاهرات ضدشاه در ایران در طول چند ماه گذشته، به تعدادی که هر شنونده مایل باشد داستان وجود دارد، که از داستانهای غیرممکن مردمی (مثل اینکه شاه واقعاً مرده، شاه توسط پسرعمویش به قتل رسیده، شاه فرار کرده، شاه در محاصره سربازان اسرائیلی است زیرا به محافظین خود اعتماد ندارد و غیره) گرفته، تا توضیحات دولتی که گهگاه به همین نسبت غیرقابل قبول می باشند. دلایل این آشفتگی به اعماق روان شناسی ایرانی باز می گردد، و همچنین تا حد زیادی به سیاستهای رسمی دولت در رابطه با توزیع اخبار ارتباط می یابد. تا آنجایی که به بعد فرهنگی/ روانشناسی قضیه مربوط است، نوعی عدم تمایل آشکار در ایرانیان وجود دارد که نمی خواهند بالا دست خود را با اخبار ناراحت کننده و چیزهایی که ممکن است نخواهد بشنود، آزار دهند. برای مثال اوائل ماه جاری محوطه کنسولگری را به مقصد منزل یکی از دوستان ایرانی جهت صرف شام ترک کردم، و شماره تلفن آنها را به نگهبان درب ورودی سفارت دادم تا در صورت مسئله ای اضطراری مرا خبر کند. قبل از شروع منع رفت و آمد به سفارت بازگشتم و از نگهبان درب پرسیدم آیا مسئله ای اتفاق افتاده یا کسی تلفن زده است یا خیر؟ وی پاسخ داد آن شب هیچ اتفاقی نیافتاده و من به آرامی به تختخواب رفتم. صبح روز بعد از معاونم شنیدم که شب گذشته بمبی روبروی درب سفارت منفجر شده و یک مغازه (فروشگاه) تعاونی دولتی را خراب کرده است. از همان نگهبان دیشبی سئوال کردم چه اتفاقی افتاده و آنگاه داستان مفصلی درباره آتش آن شب از قول شهود عینی که خودش هم از آنان بوده از جمله تلفن زدن او به مسئول محلی، ورود فرمانده حکومت نظامی به محل، جمع شدن عده زیادی تماشاگر و غیره را برایم تعریف کرد. این حادثه زمانی اتفاق افتاده که من مشغول صرف شام در کیلومترها آن طرف تر بودم، وقتی از نگهبان پرسیدم چرا به من تلفن نزده و یا لااقل به هنگام بازگشت مسئله را به من نگفته، وی پاسخ داد: «آخر آقای کنسول نمی خواستم شما را ناراحت کنم.» نگهبان درب ورودی واقعاً فکر می کرد چون کاری کرده که من آن شب را راحت بخوابم وظیفه اش را انجام داده است، و وقتی به او توضیح دادم که اولویتها و مسئولیتهای من حکم می کند در صورت بروز چنین حوادثی در هر زمانی، مورد مزاحمت واقع شوم، واقعاً تعجب کرده بود و کمی هم ناراحت شد.

حادثه فوق خود گویای مسایل هست، و در رابطه با رواج آن در بین کارکنان و کارفرمایان ایرانی جای تأمل دارد. شخص می تواند با استفاده از همین نمونه های کوچک دریابد که کارکنان دولت چه اطلاعاتی را از نظر مقامات ارشد خود مخفی می دارند، و تا چه میزان

ص: 656

اطلاعات اولیه صافی بندی می شوند تا به دست سطوحی چون وزیر یا شاه برسند. با توجه به این وضع، امکان جهل کامل مقامات بلندپایه درباره مسایل مربوط به زمینه مسئولیتشان بسیار زیاد و تأسف بار است. یکی دیگر از عوامل دخیل در انتقال اطلاعات در ایران آگاهی بیش از حد ایرانیان در این باره است که 1) اطلاعات و یا اطلاعات غلط درباره هر حادثه امنیتی ممکن است خیلی مهمتر از خود حادثه باشد، و 2) سرمایه گذاریهای شخصی ناظر ایرانی درباره آنچه که اتفاق افتاده یا نیفتاده ممکن است آن قدر در وضعیت امنیتی فعلی یا آتی او مؤثر باشد، که بهتر است حادثه را آن طور بیان کنند که او میل داشته، رخ دهد. سالهایی ممتد از اختناق در پخش اخبار حقیقی، و بالاخص سرکوب اطلاعات و توزیع مطالب مربوط به انتقاد از رژیم توسط «ساواک» به وضعیت کنونی انجامیده است، که اینک هیچ ایرانی عادی به اعلامیه های رسمی درباره موضوعات مربوط به وضعیت امنیتی اعتماد نمی کند. تحقیقات و پوشش خبری رسمی از دست خارج شده اند، و هر چند میتوان با دولت در رابطه با تخفیف وقایع موجود و یا حتی بخشی از آنچه اتفاق افتاده همدردی کرد، ولی به راحتی نیز می توان این عقیده مردم را درک کرد که دولت به روش سنتی خود یعنی دروغ پردازی محض ادامه می دهد. البته این امر سبب شده تا بسیاری از مردم داستانهای ساختگی و پوچ را به عنوان حقیقت بپذیرند، زیرا تنها پایه ای که بر آن اساس حقیقت را تعیین می کنند همان تکذیب دولت درباره یک داستان است. مدتهاست که شایعات در زمینه عقاید مردم جای واقعیت را گرفته اند، و زمانی که شایعات مقبول باشند، به خودی خود از آنچه در واقع رخ داده است حقیقی تر و پذیرفتنی تر به نظر خواهند رسید.

با توجه به پذیرش شایعات به عنوان وقایع، بسیاری از مردمی که علناً به مخالفت با رژیم پهلوی برخاسته اند اینک مجبورند از شایعات به عنوان سلاح استفاده کنند. آنها دیگر آنقدر پیش رفته اند که جای بازگشت ندارند، و لذا از تنها حربه کارسازی که در اختیار دارند برای بقای خود در آینده بهره می جویند. واقعیت تلخ، و باز واقعیتی که ریشه هایی عمیق در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران دارد، این است که قصه پردازان به جایی رسیده اند که مجبور شده اند خود نیز داستانهایی را که می سازند باور کنند.

حوادث تبریز

سند شماره 350 سری22 دسامبر 1978 - 1 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12538به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: حوادث تبریز 1- کنسولگری ما در تبریز، علیرغم کوشش فراوانی که با همکاری منابع زیادی در ارتباط با شایعه تمرد تعدادی از سربازان انجام داده قادر نبود که تصویر روشنی از اتفاقات 18 دسامبر ارائه دهد.

ص: 657

با گذشت سه روز علاقه و عادت ایرانیان به شایعه سازی آنقدر آب را گل آلود کرد که مشکل می توان حقیقت را تشخیص داد. نمونه ای از این مشکلات در ذیل آمده که قضیه را روشن خواهد نمود چون در این مدت با وقایع و حقایق تأیید شده ای روبرو بوده ایم. از دو منبع که هر دو به طور یکسان در موقعیتی هستند که بایستی از حقایق مطلع باشند و از نظر کنسول هم اشخاص منطقی می باشند سئوال شد که تعداد تلفات بعد از زد و خوردهای بین سربازان و تظاهرکنندگان که به بیمارستان منتقل شده اند چقدر بود؟ در این خصوص اولین پاسخ صدها نفر و دومین جواب دو نفر بود.

2- کنسول ترکیه (که نام آن محفوظ است) (عطف به تلگراف آنکارا) به مترینکو گفته است که گزارشات او بر اساس گفته رادیو تل آویو و گزارش بی بی سی و گفتگو با یک راننده تاکسی بوده است.

3- در یک گزارش جداگانه سیا از منبع موثقی نقل می کند که تمردی صورت گرفته است. اما از دومین منبع معتبر SRF گزارش داده است که دو سرباز همراه با سلاحهایشان گریختند.

4- آندرو ویتلی مخبر بی بی سی معتقد است که دلایل محکمی برای رویگردانی و فرار 45 سرباز دارد.

ما باید با چشم و گوش باز مراقب اوضاع باشیم.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 51 ، 21 دسامبر 78

سند شماره 351 سری22 دسامبر 1978 - 1 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 321288به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 51 ، 21 دسامبر 78 1- درگیری بین سی تا چهل نفر از طرفداران خمینی که تعدادی از آنها مسلح بودند با نیروهای پلیس اواخر دیروز در بازار تهران آغاز شد. در این درگیری دو نفر کشته، چهار نفر زخمی و دوازده نفر دیگر دستگیر شدند. حادثه مهم دیگری از تهران گزارش نشده است. اوضاع در شیراز و اصفهان کلاً آرام است. در شهر تبریز جمعیت نسبتاً کمی در یک اقدام ضربه و گریز شیشه های کنسولگری ترکیه و دو بانک مجاور آن را شکستند اما اغتشاشات بیشتری وجود نداشته است. کنسول آمریکا قادر نبوده اطلاعات موثقی راجع به شورش فوق کسب نماید.

2- دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران طی بیانیه ای که امروز انتشار داد شرکت جبهه ملی در هر گونه دولت غیرنظامی که تحت رهبری غلامحسین صدیقی که یک سیاستمدار کهنه کار می باشد را تکذیب کرد.

3- به نظر می رسد که دبیرستانها در روز بیست و سوم دسامبر بازگشایی شوند. طبق

ص: 658

گزارش رادیو تهران یک صد نفر از اساتید در دانشگاه تهران خواستار بازگشایی هر چه سریعتر تمامی دانشگاهها شدند.

4- تولید نفت ایران امروز به سه میلیون و یکصد هزار بشکه رسید که نسبت به دیروز چهار صد هزار بشکه کاهش نشان می دهد. عبدالله انتظام رسماً به سمت مدیرعامل جدید شرکت ملی نفت ایران به جای هوشنگ انصاری که متهم به رشوه خواری است معرفی شد. انتظام که 81 سال دارد ریاست شرکت ملی نفت ایران را در سالهای میان 63 - 1957 به عهده داشته و قبلاً وزیر امور خارجه بوده است. یک ناظر عالیرتبه شرکت نفت آمریکا در ایران، شرکت ملی نفت ایران را بیشتر به خاطر مدیریت نالایق انصاری «مفلوج» توصیف کرد.

کریستوفر

گزارش سیاسی - امنیتی، 22 دسامبر

سند شماره 352 خیلی محرمانه22 دسامبر 1978 - 1 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12539به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 22 دسامبر خلاصه: امروز کشور آرام است. به هر حال، سربازان، دانشگاه تهران را محاصره کرده اند و از عبور و مرور وسایل نقلیه در منطقه جلوگیری می کنند. دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران طی یک نامه اعتراضی شدیداللحن به غلامحسین صدیقی، همکاری با دولت وی را رد کرد. اما برخورد کامل میان آنها هنوز آشکار نیست. تکرار می کنم هنوز آشکار نیست. اعتصاب کارکنان هواپیمایی ملی ایران با اخراج خلبانانی که از کار کردن امتناع می ورزیدند حل شد. پایان خلاصه.

1- ایران تا ظهر روز بیست و دوم دسامبر آرام است. به هر حال، در تهران بین دویست تا چهارصد سرباز دانشگاه تهران را محاصره کرده و از ورود به منطقه (دانشگاه تهران) جلوگیری به عمل آوردند. هیچ گونه تیراندازی تا ظهر وجود نداشته و گمان می رود که سربازان قصد دارند مانع استادان دیگر شوند تا آنها نتوانند به صد استاد متحصن در دانشگاه که در حال مبارزه جهت بازگشایی دانشگاهها هستند بپیوندند. بقیه نقاط تهران آرام است.

2- دکتر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران روز بیست و یکم دسامبر طی نامه ای به غلامحسین صدیقی نخست وزیر پیشنهادی صریحاً اعلام داشت که جبهه ملی در تشکیل دولت با نامبرده همکاری نخواهد کرد و حتی گزارش شده که از صدیقی به خاطر قبول این حکم شدیداً انتقاد کرده است. دیگر شخصیتهای جبهه ملی نظیر بختیار و فروهر اعلام کرده اند که در کابینه صدیقی شرکت نخواهند کرد. تکرار می کنم شرکت نخواهند کرد. اما مواضع بازرگان از نهضت آزادی که معمولاً سرسخت بوده مشخص نیست. یکی از نزدیکان بازرگان به مأمور سفارت اظهار داشت که بازرگان هنوز در حال بررسی است که به طور خصوصی از ابتکار

ص: 659

صدیقی حمایت نماید، ولو اینکه نهضت آزادی (به عنوان حزب یا گروه) در کابینه وی شرکت نکند. با توجه به مطالب بالا و اینکه سفارت متن کامل فارسی نامه سنجابی را ندیده است اما به نظر می رسد که پاسخ «نخیر» قاطع سنجابی از آن «نخیر»های ایرانیهاست که نکات دقیق و ظریفی را دربر دارد. سعی ما بر این است که مشخص کنیم آیا با پاسخ ظاهری در رد همکاری با ابتکار صدیقی، جبهه ملی در حقیقت تمام درها را جهت نوعی همکاری به روی وی بسته است. از یک منبع وزارت خارجه (محفوظ بماند) کسب اطلاع کردیم که نام یکی از اعضای کابینه صدیقی که موافقت نموده در پست وزیر خارجه همکاری نماید محمود فروغی است که سابقاً سفیر ایران در آمریکا بوده است.

3- ما تردید داریم که بگوییم چنانچه صدیقی نتواند به نوعی همکاری یا شرکت جبهه ملی و یا نهضت آزادی را جلب نماید دولت تشکیل نخواهد داد. چنین دولتی بدون همکاری دو گروه فوق مشکل است که بتواند بحرانهای کنونی را حل کند و ممکن است حتی آنها را تشدید نماید. اقدام به تشکیل دولت به شاه فرصت خواهد داد ولی البته روشن نیست که آیا زمان به نفع او خواهد بود یا خیر.

4- خلبان خارجی شرکت ایران ایر که قرار بود اولین پروازش را در تاریخ هفده دسامبر روز اعتصاب جزئی ایران ایر انجام دهد گفت تأخیر پروازها هنگامی اتفاق افتاد که هشت تن از خلبانان از کار کردن سر باز زدند. بنا به گفته منبع خبر مقام عالی رتبه اجرایی ایران ایر (که نام وی معلوم نیست) موافقت دولت را مبنی بر پرواز چهار خلبان ایرانی و سه خلبان خارجی ارائه نمود و سپس هفت نفر خلبان و یک کمک خلبان را از کار اخراج کردند.

چنین موضوعی محتمل است زیرا خلبانان ایران ایر به دو دسته کاملاً مخالف و موافق شاه تقسیم شده اند. حدود 50% موافق و بقیه مخالف شاه هستند. منبع خبر انتظار داشت که اخراج خلبانان از سوی مدیرعامل تأیید شود و همچنین متذکر شد که این عمل «مطمئناً» بر روی کارکنان تأثیر مثبتی داشته و موجب تمایل به کار آنان شده است. تاکنون اخراجها خللی بر روند پروازهای برنامه ریزی شده نداشته است.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 52 ، 22 دسامبر 78

سند شماره 353 سری22 دسامبر 1978 - 1 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 322275به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 52 ، 22 دسامبر 78 1- امروز، اوضاع تهران و شهرهای بزرگ آرام است. در حدود 200 الی 400 سرباز دانشگاه تهران را محاصره نمودند تا از پیوستن استادان دیگر به 100 استادی که در محوطه دانشگاه جهت بازگشایی مجدد دانشگاهها متحصن هستند، جلوگیری نمایند. تا ظهر هیچ

ص: 660

حادثه مهمی از دانشگاه گزارش نشده است.

2- بر طبق منابع خبری، دیروز، ازهاری نخست وزیر مجلس را برای یک تعطیلات زودرس 3 هفته ای تعطیل نمود. این حرکت ازهاری به دنبال یک سری انتقاداتی بود که مجلس از برخورد ارتش با تظاهرات کرده بود و درست زمانی رخ داد که مجلس در شرف اخذ رأی مورد انتظار در مورد سه انتقاد شدیداللحن بر علیه دولت بود.

3- دیروز خط لوله 26 اینچی بین مناطق عمده نفت خیز گچساران - تلمبه خانه در «قوره» مورد خرابکاری واقع شد که بر اثر انفجار دینامیتهای جاسازی شده خسارت عمده ای به خط لوله وارد شد و باعث کاهش بسیار زیاد تولید نفت خام گردید. هیچ اطلاعی درباره مرتکبین این عمل به دست نیامده است. ارتش اکنون در آن محل و مناطق مهم اتصال خطوط نفت در تمام مدت 24 ساعت نگهبان مستقر کرده است. در طی این مدت این اولین اقدام مهم خرابکارانه در بخش صنعت نفت بوده، همچنین بر اثر خرابکاری در 21 سپتامبر خط لوله گاز ایگات منفجر شده که بنا به قولی آن را به خرابکاران منتسب کرده اند، هر چند که عناصر مخالف برای نشان دادن نارضایتی خود به بانکها و برخی ادارات حمله کرده اند اما کارگران اعتصابی اساساً از وارد آوردن خسارت دائمی به تأسیسات تولیدی اجتناب کرده اند.

4- امروز تولید نفت خام 2/3 میلیون بشکه برآورد شده است و نسبت به دیروز کمی افزایش یافته است. کنسرسیوم نفت گزارش داده که اعتصاب بدتر شده است. OSCO از 540 تن از کارکنان خود یک استعفانامه دسته جمعی دریافت نموده که 80% از آنها را کارمندان دفتری که بیشتر سیاسی هستند تشکیل می دهند. شرکت ملی نفت ایران خاطرنشان کرده است که این استعفانامه قابل قبول نیست مگر اینکه هر کدام از کارمندان جداگانه تقاضای استعفا کنند. کریستوفر

گزارش سیاسی - امنیتی، 23 دسامبر

سند شماره 354 خیلی محرمانه23 دسامبر 1978 - 2 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12541به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 23 دسامبر 1- پاول گریم مدیرعامل شرکت خدماتی نفتی ایران (OSCO) در اهواز در حالیکه صبح به سر کار خود می رفت ترور شد. همچنین یک ناظر حفاری که ایرانی بود نیز به قتل رسید. جزییات امر در تلگرام جداگانه ای گزارش می شود. بعضی اوقات اهواز به دلیل اعتصابات سیاسی و ابراز تنفر مستقیم از کارگران خارجی جوی ناخوشایند پیدا می کند.

2- طبق گزارشات کنسولگریهای تبریز، اصفهان و شیراز اوضاع دیشب و امروز صبح در این شهرها آرام بود. مغازه داران اصفهان دیروز 2 ساعت مغازه هایشان را باز کردند و مجدداً بستند و اکثر مغازه های اصفهان امروز صبح تعطیل هستند. منزل کارمند GTE در تهران دیشب

ص: 661

21 دسامبر با بمب آتش زا به آتش کشیده شد. زمانی که یک شهروند آمریکایی در جریان خاموش کردن آتش بود کوکتل مولوتف خسارت کمی به بار آورد و به او نیز جراحت سطحی وارد شد. یک اتومبیل دیشب در تهران با بمب آتش زا به آتش کشیده شد.

با این حال، شب آرامی بود و طبق معمول نیز با قطع برق همراه بود.

3- تهدیدات افزایش یافته، و هر روز از تلفنهای تهدیدآمیز بیشتری به آمریکاییها گزارش می شود. آخرین فرجه که هم اکنون (برای خروج آمریکاییان) تعیین شده نهم ژانویه است که بعد از این ضرب العجل آنها کشته خواهند شد. پیام تلفنی معمولاً بعد از اینکه تلفن کننده اسم فرد آمریکایی را سئوال می کند از طریق ضبط صوت برای او پخش می شود.

4- مقامات حکومت نظامی درمشهد بیانیه ای صادر کردند و اجازه برگزاری مراسم مذهبی را علی رغم حکومت نظامی در این شهر دادند، به شرطی که برگزارکنندگان قبل از انجام هرگونه مراسمی مقامات حکومت نظامی را در جریان بگذارند. در بیانیه همچنین آمده است برخورد دیروز در خارج از بیمارستان رضاشاه مشهد بوده، جایی که ابتدا واحدهای نظامی با تهدید مردم را پراکنده کردند. لیکن سپس اجازه دادند مراسم تشییع و تدفین جنازه از بیمارستان به قبرستان برگزار شود. (نظریه: همچنان که مشاهده می شود مقامات حکومت نظامی مشهد که در جهت حفظ نظم شرایط سختی را تحمل کرده بودند به همین سادگی از خود ضعف نشان دادند) 5- همانطوری که قابل پیش بینی بود امروز صبح در تهران بازگشایی دبیرستانها موجب تجمع دانش آموزان و تظاهرات بر علیه شاه در اغلب دبیرستانها شد. این اولین تظاهرات خیابانی بعد از عاشورا در تهران بود. بسیار بعید است که امروز در دبیرستانها آموزش و درسی داده شده باشد.

در حقیقت ما گزارشاتی دریافت کرده ایم که دبیرستانها بلافاصله بعد از شروع تظاهرات بسته شدند. البته این امر باعث می شود که دانش آموزان به خیابانها کشیده شوند و جوانان در نقاط مختلف شهر فریادکنان دست به تظاهرات بزنند. امروز صبح چنین گروهی نیز در حالیکه از جلوی سفارت می گذشتند فریادکنان شعار (یانکی به خانه ات برگرد) می دادند. این تظاهرات در دانشگاه تهران با تحصن اساتید که تقاضای بازگشایی دانشگاه را داشتند ادغام شد. جمعیت زیادی از دانش آموزان و دانشجویان امروز صبح در خارج دانشگاه اجتماع کردند. واحدهای نظامی خیابان شاهرضا را بستند و اجازه ندادند که یک نفر داخل دانشگاه و یا از آن خارج شود. سربازان با خشونت تمام با این تظاهرات برخورد نکردند. در واقع اجازه دادند همچنان دانشجویان در خیابان بمانند. ما تا اواسط بعد از ظهر هیچ گونه گزارشی از درگیری یا خشونت دریافت نکردیم. لیکن وضعیت متغیر است و قطعاً احتمال درگیری تا قبل از پایان روز وجود دارد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 53 ، 23 دسامبر 78

ص: 662

سند شماره 355 سری23 دسامبر 1978 - 2 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 323964به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 53 ، 23 دسامبر 78 1- پاول گریم کارمند آمریکایی شرکت خدمات نفتی ایران در اولین ساعات صبح روز شنبه در اهواز در حین رانندگی به طرف محل کارش به قتل رسید. گریم که هنگام مرگش مدیرعامل شرکت خدمات نفتی ایران بود، توسط مهاجمان ناشناس و به وسیله تفنگ خودکار به قتل رسید. در حادثه جداگانه ای، یک کارمند ایرانی شرکت خدمات نفتی ایران در جلو منزلش در حالی که قصد عزیمت به شرکت را داشت به قتل رسید. بر طبق گفته های منابع در شرکت خدمات نفتی ایران، یک «لیست مجازات» که نام 22تن از پرسنل عالیرتبه خارجی به عنوان اعتصاب شکنندگان در آن به چشم می خورد تکثیر و توزیع شده است.

2- دیروز در پی خرابکاری در خط لوله نفت تیراندازی هایی صورت گرفت. گزارشات تأیید نشده حاکی است که در منطقه اهواز دو خودرو متعلق به شرکت های خارجی منهدم شده است. عصر روز 21 دسامبر منزل کارمند شرکت GTE در تهران با بمب به آتش کشیده شد. جنگ روانی علیه خارجیان با تهدیدات تلفنی هر روز، هر چه بیشتر علیه آمریکاییان شدت یافته است.

3- شرکت اصلی شرکت خدمات نفتی ایران (کنسرسیوم نفت مستقر در لندن)، اجازه خروج هر فرد وابسته به این شرکت را که مایل به ترک ایران باشد، صادر نمود. در صورت ارائه تقاضا کارمندانی که مایل به عزیمت باشند می توانند کشور را ترک کنند، هر چند شرکت خدمات نفتی ایران امیدوار است که اکثریت کارمندان این کار را انجام ندهند. به کارگران خارجی دستور داده شده است تا اطلاع ثانوی در خانه های خود باقی بمانند. شرکت خدمات نفتی ایران، شرکت ملی نفت ایران و نظامیان فردا برای بحث و بررسی وضعیت امنیتی گردهمایی خواهند داشت.

4- امروز به علت آشوب در بخش نفت، هنوز ارقام تولید در دسترس نمی باشد. این نگرانی وجود دارد که عزیمت تعداد زیادی از کارکنان خارجی از حوزه های نفتی باعث کاهش سطح تولید تا مرز توقف کامل خواهد شد، اگر تعداد قابل توجهی از کارکنان خارجی منطقه را ترک کنند، نگهداشتن کارمندان عصبانی عالیرتبه ایران بر سر کارهایشان مشکل خواهد بود.

5- بازگشایی دبیرستانها و هنرستانها در تهران جمعیت کثیری از دانش آموزان را به خیابانها کشاند. این تظاهرات ضدشاه، اولین تظاهرات در تهران بعد از عاشورا بود و در چندین نقطه شهر، منجمله در بیرون محوطه سفارت، به وقوع پیوست. اگر چه تا نیم بعد از ظهر گزارشی از خشونت و درگیری وجود نداشت لیکن اوضاع همچنان متغیر و متحول است.

6- طبق گزارشات کنسولگریهای تبریز، اصفهان و شیراز، دیشب و امروز صبح اوضاع این

ص: 663

شهرها آرام بوده است، هر چند بیشتر مغازه ها بسته بودند.

7- به نظر می رسد که فرانسه در مورد آنچه که باید پس از انقضای ویزای آیت الله خمینی در ششم ژانویه انجام دهد سردرگم باشد. یک مقام فرانسوی متذکر گردید که امکان تجدید مجوز برای اقامت خمینی وجود دارد. فرانسویها در صورت انجام اقدامی علیه خمینی، از عکس العمل این اقدامات در فرانسه و به مخاطره افتادن زندگی و منافعی که در ایران دارند، بیمناک هستند. مقامات فرانسوی همچنین متذکر شدند که دولت ایران خواستار اقدامی علیه خمینی نشده است. مقامات ایرانی احتمالاً به این نتیجه رسیده اند که هر اقدام جدیدی علیه خمینی باعث تشنج و اختلال بیشتری در ایران خواهد شد.

کوپر

وضعیت ایران

سند شماره 356 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0599 846 624 دسامبر 1978 - 3 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) گزارش زیر حاوی اطلاعاتی راجع به وضعیت ایران در فاصله زمانی ساعت 12 ظهر روز 21 دسامبر تا ساعت 3 بعد از ظهر روز 24 دسامبر می باشد.

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

[الف] عمومی:

ترور دو نفر از کارمندان شرکت خدمات نفتی ایران (یک نفر ایرانی و یک نفر آمریکایی) دیروز صبح در اهواز بحران را به میزان قابل توجهی افزایش داده است. بازگشایی مجدد دبیرستانها در تهران باعث رها شدن دستجات جوانان تظاهرکننده و شعار دهنده در سرتاسر شهر شده است که منجر به وقوع تظاهراتی در مقابل سفارت آمریکا در امروز بعد از ظهر شد، تظاهرات به طرفداری از خمینی هم اکنون ادامه دارد. فعالیتهای ضدخارجی و ضدآمریکایی در سراسر کشور گسترده شده است. ادامه مشکلات اقتصادی قدرت و اعتبار دولت را به تحلیل می برد. گزارشات حاکی از آن است که یک دولت غیرنظامی به رهبری «صدیقی» ممکن نیست مورد پذیرش عناصر عمده مخالف باشد (برای اطلاع بیشتر به گزارش مشروح شماره 12559 سفارت تهران رجوع شود). قرار است که صدیقی فردا با شاه دیدار کند (که این خود نشان می دهد که رژیم کنونی تا چه حد از قدرت اعمال اقتدار خویش برخوردار است.)(1)

ص: 664


1- در اصل سند حرف (الف) وجود ندارد. م.

ب - فعالیتهای ضدخارجی و ضدآمریکایی:

در فاصله زمانی ذکر شده، پنج عملیات و یک مورد تهدید گزارش شده، در عملیات مزبور دو فقره پرتاب بمب آتش زا به خانه های آمریکاییان و یک فقره پرتاب بمب آتش زا به یک اتومبیل آمریکایی انجام گرفت که خسارات جزئی دربر داشت و کسی مجروح نشد. مورد دیگر حمله به اتومبیل کارمند سفارت انگلیس توسط گروهی از دانش آموزان در خیابان کوروش کبیر بود که اتومبیل خسارت دید ولی سرنشین آن صدمه ای ندید. به اقامتگاه یکی از آمریکاییان تلفن شد و اینچنین او را تهدید کردند. «ما نمی خواهیم خون آمریکاییان را بریزیم، ایران را ترک کنید». پنجمین عملیات زمانی رخ داد که تظاهرات دانش آموزان سراسر صبح در مقابل سفارت با افت و خیزهایی ادامه داشت. در حدود ساعت 1:30 دقیقه بعد از ظهر 50 تا 100 نفر از تظاهرکنندگان یکی از اتومبیلهای سفارت را در جلوی درب اصلی ماشین روی سفارت متوقف ساختند. سرنشین و راننده اتومبیل از طریق درب عبور اشخاص توانستند به داخل محوطه سفارت بیایند، در حالی که تظاهرکنندگان اتومبیل را خرد کردند و سپس آن را به آتش کشیدند. محوطه واحد موتوری پر از سنگ شده بود و تظاهرکنندگان به دربهای ورودی تنه زده و آنها را هل می دادند. در نقطه ای چند نفر از تظاهرکنندگان روی دربهای ورودی رفته بودند اما سپس به داخل خیابان پریدند و در چندین نقطه چوب و آشغالهای مشتعل را بدون هدف از روی دیوار به داخل محوطه پرتاب کردند. بالاخره تفنگداران نیروی دریایی از گاز اشک آور استفاده کردند و تظاهرکنندگان به سمت غرب خیابان تخت جمشید حرکت کردند و در این حال گروهی کوچک که فریاد می زدند: «آمریکاییها گورتان را گم کنید» و دیگران شعارها را تکرار می کردند در منطقه باقی ماندند. حدود 40 دقیقه پس از آتش سوزی اتومبیل مأموران حکومت نظامی به منطقه رسید و طبق گزارشات سه نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و منطقه پاکسازی شد. کامیونی پر از سرباز در گوشه خیابان در تقاطع تخت جمشید و روزولت قرار داشت (400 متر دورتر از واحد موتوری). آنها مشغول خوردن ناهار بودند و نسبت به حوادث فوق که از آن مطلع بودند عکس العملی نشان نمی دادند. اما دستورات خود را در مورد حفاظت از دری که در مقابل آن مستقر بودند بازگو می کردند. متعاقب جریانات فوق مأمور گزارشگر خبر تأیید نشده ای دریافت کرد مبنی بر اینکه به فاصله 4 بلوک ساختمان در غرب سفارت 2 یا 3 نفر از تظاهرکنندگان کشته و زخمی شدند. بعد از به گوش رسیدن صدای شلیک چندین گلوله از آن منطقه ما یک گزارش تلفنی دریافت داشتیم. تا ساعت 3 بعد از ظهر وضعیت محل به حالت عادی برگشت. بار دیگر خیابان تخت جمشید برای عبور و مرور اتومبیلها باز شد. خودروی سوخته شده سفارت به داخل محوطه کشیده شد و خرده سنگها از محوطه واحد موتوری جمع آوری شده اند. تیراندازی های پراکنده در قسمت جنوب غربی شهر ادامه دارد. اگرچه تظاهرکنندگان در ابتدا دانش آموزان بودند، اما زمانی که اقدامات علیه آنها شدت گرفت، تعداد زیادی از تماشاچیان و عابرین نیز به این گروه پیوستند.

ص: 665

عده زیادی از کارمندان ادارات در پشت بامها بودند و تظاهرکنندگان و عکس العملهای ما را نظاره می کردند.

ج - فعالیتهای مخالف و موافق شاه:

با بازگشایی دیروز دبیرستانها و هنرستانها، گروههای کوچک (50 تا 200 نفری دانش آموزان) در بیشتر مناطق شهر بویژه در اطراف دانشگاه تهران دست به تظاهرات خیابانی زدند. تاکنون هیچ یک از این گروهها که عموماً در سنین دبیرستان هستند (البته ما چندین گزارش داشته ایم که آنها توسط دانشجویان رهبری می شوند). دست به اعمال خشونت بار نزده و ضد خمینی هم نبوده اند. آنها شعار می دادند و باعث اخلال در ترافیک خیابانها می شدند (صفحه 5 گزارش شماره 12541 مربوط به سفارت آمریکا در تهران را برای اطلاع بیشتر از جزییات ملاحظه نمایید.). از ساعت نه و سی دقیقه امروز صبح مجدداً اقدامات مشابهی شروع شده است. تاکنون گزارشی از شروع درگیری بین تظاهرکنندگان و سربازان نرسیده است.

شب گذشته در برنامه اخبار، وزیر آموزش و پرورش گفت که تظاهرات تعدادی از دانش آموزان منجر به بسته شدن مدارس نخواهد شد. در حال حاضر درصد دانش آموزان شرکت کننده در تظاهرات خیابانی مشخص نیست. همچنین دیروز از طرف کارمندان رادیو تلویزیون ملی ایران، که نسبت به استقرار مأموران حکومت نظامی در مقابل تأسیسات رادیو تلویزیون و از دست رفتن آزادی مطبوعات معترض بودند، تظاهراتی برپا شد. در یک مورد تظاهرات، ظاهراً توسط فردی غیرایرانی هدایت و رهبری می شد. در خلال این مدت هر روزه برق در ساعت 8:15 تا 8:30 شب قطع می شود و معمولاً به مدت دو الی سه ساعت بعد به حالت عادی برمی گردد. برق کل شهر در یک لحظه خاموش نمی شود بلکه این خاموشی از یک قسمت شهر به قسمت دیگر با یک الی دو دقیقه تأخیر انجام می شود. امروز صبح حدود ساعت نه و پنج دقیقه برق در مرکز شهر منجمله منطقه سفارت آمریکا قطع شد. البته این خاموشی ها فعالیتهای تجاری را مختل کرده و باعث خاموشی چراغهای راهنمایی و رانندگی شده که ترافیک شهر را بیش از پیش به صورت کلاف سردرگمی درمی آورد. بعد از حدود 2 ساعت در صورت امکان برق مرکز شهر مجدداً برقرار می شود.

د - اقدامات و مشکلات امنیتی:

اقدامات امنیتی جدیدی گزارش نشده است. سربازان در فواصل معینی از هم، دانشگاه تهران را احاطه کرده اند و تاکنون تظاهرکنندگان اقدامی در جهت مقابله و درگیری نکرده اند. بیشتر سفارتخانه ها و مؤسسات مهم و کلیدی تحت حفاظت یک یا دو دسته سرباز قرار دارند.

ه - فعالیتها در خارج از تهران:

1- اهواز: شهر اهواز، مرکز حوزه های نفتی در این مدت کانون توجهات بوده است. شیوه تروریستی قتل های«گریم» و «بروجردی» (دو نفر از کارکنان شرکت خدمات نفتی ایران) مخاطرات کنونی را فوق العاده تشدید کرده است. (جهت اطلاع از جرئیات گزارش شماره

ص: 666

12541 و 12542 سفارت آمریکا در تهران را ملاحظه کنید). امروز وابسته نیروی هوایی و افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی آمریکا به همراه مأموران امنیتی در اهواز به سر می برند. در صورت لزوم گزارش جداگانه ای ارسال خواهد شد.

همچنین در اهواز دو کامیون آمریکایی را از بین بردند و طبق گزارشات یکی از لوله های نفت خام هدف خرابکاری قرار گرفته است (گزارش 12542 تهران پاراگراف 4) گزارش تأیید نشده ای حاکی از آن است که حداقل در یک چاه نفت واقع در منطقه حوزه های نفتی اهواز خرابکاری صورت گرفته است. تانکها هنوز هم در شهر هستند و طبق گزارشات اوضاع متشنج است.

2- در تاریخ بیست و دوم دسامبر 78، تظاهرات بزرگی در شهر مشهد گزارش شده است. (برای شرح جزییات گزارش شماره 12541 تهران، پاراگراف 4 را ملاحظه کنید) 3- شب گذشته در شهر بوشهر دو وسیله نقلیه که متعلق به «تیم های اعزامی کمکهای فنی» بود با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت. گروههای تحقیق نیروی دریایی ایران و تیم اعزامی کمکهای فنی مشغول بررسی و تحقیق در مورد این واقعه هستند.

4- طبق گزارشات از ساعت 12 روز 24 دسامبر 78 شهرهای دیگر آرام بوده اند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) با فعالیتهای مهمی که امروز در تهران و دیروز در اهواز مشاهده شده است، زمینه نگرانی قابل ملاحظه ای در ارتباط با تأثیر تلاشهای دولت ایران به منظور کنترل شدیدتر این دو منطقه به طور خاص وجود دارد.

حمله به ساختمان اصلی سفارت

سند شماره 357 خیلی محرمانه24 دسامبر 1978 - 3 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12557به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: حمله به ساختمان اصلی سفارت 1- کمی بیش از یک ساعت قبل حدود ساعت 12:30 بعد از ظهر به وقت محلی عده ای که عمدتاً جوان بودند به درب مقابل ساختمان حمله کردند. آنها از بالای دیوار به داخل سفارت سنگ پرتاب می کردند که تا فاصله دوری می رسید. اتومبیل سفارت که قصد ورود به محوطه سفارت را داشت آتش زدند (اجازه دادند راننده بدون هیچ گونه صدمه ای فرار کند). چند نفر سعی داشتند که از حصار بگذرند و چند اتومبیل که داخل محوطه پارک شده بود خسارت دید.

2- تلاشهای مکرر سبب عکس العمل دولت شد که عاقبت سرگردی را مسئول امنیت سفارت کرد و سرگرد مذکور مسئولیت حفاظت دقیق خیابان روزولت را که محل ورود سفیر است به ستوانی داده تا نیمی از نیروهایش را به جلوی درب ورودی اعزام کند. سربازان قبلاً از

ص: 667

اینکه از اطراف خیابان به طرف درب مقابل سفارت بروند تا مردم را پراکنده کنند سر باز زده بودند.

3- ضمناً سفیر اجازه داد چند (نارنجک) گاز اشک آور به خیابان پرتاب کنند و اکنون که ساعت یک و 45 دقیقه بعد از ظهر است جمعیت از جلوی درب اصلی سفارت دور شدند.

4- هیأت مستشاری نظامی تماسهای لازم را با مقامات حکومت نظامی گرفته اند. سفیر ما سفیرکبیر زاهدی (سفیر ایران در آمریکا) را از اوضاع مطلع کرد. و وی قول مساعدت داده است.

5- هیچ وقت تظاهرکنندگان (که تمام صبح در حول و حوش روزولت و تخت جمشید می گردند) به محوطه سفارت داخل نشده اند. اکنون که این گزارش را می نویسم آرامش برقرار است. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 54، 24 دسامبر 78

سند شماره 358 سری24 دسامبر 1978 - 3 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 324053به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 54، 24 دسامبر 78 1- جمعیتی حدود دویست تا سیصد نفر امروز در ساعت دوازده و سی دقیقه بعد از ظهر به وقت محلی به درب اصلی سفارت حمله کردند. این گروه که اکثر آنان را جوانان تشکیل می دادند، سنگ و آشغالهایی را که آتش زده بودند از بالای دیوار، به داخل سفارت پرت می کردند و اتومبیل سفارت را که قصد داشت به محوطه وارد شود به آتش کشیدند. چندین مرد سعی داشتند که از دیوار اصلی سفارت بالا روند و به تعدادی از ماشین های پارک شده در محوطه نیز خساراتی وارد کردند. تفنگداران دریایی برای جلوگیری از ورود جمعیت به داخل سفارتخانه از گاز اشک آور استفاده کردند.

سربازان ایرانی مستقر در جلوی درب ورودی سفیر از اینکه دویست تا سیصد یارد حرکت کنند و جمعیت را از محل متفرق سازند، امتناع کردند. بالاخره تعدادی از این سربازان ترغیب شدند که دست به دست هم داده و در همین هنگام ورود نیروهای تقویتی باعث شد که جمعیت متفرق شوند. صدای تیراندازی نسبتاً زیادی در اطراف سفارت شنیده می شد، چون سربازان در تعقیب اغتشاشگران در خیابان اقدام به تیراندازی هوایی کردند. هیچ کدام از کارمندان آمریکایی یا ایرانی سفارت صدمه ندیدند و آشوبگران هرگز نتوانستند عملاً وارد سفارت شوند.

2- در نقطه دیگر تهران گروههای زیادی از جوانان آزادانه و بدون هیج مانعی در خیابانها می گشتند و گاه و بیگاه آتش درگیری را با نیروهای امنیتی مشتعل می کردند. این جوانان ماشین یک آمریکایی را به آتش کشیدند.

ص: 668

بر اساس گزارشهای واصله در این درگیریها تعدادی کشته شده اند، ولی جزییات امر روشن نیست. تظاهرات عظیمی در مقابل ایستگاه رادیو و تلویزیون برپا گردید و چهار هزار نفر از طرفداران یک هزار روزنامه نگار اعتصابی که در قبرستان متحصن شده بودند به آنان پیوستند. بیست و دو تن از نمایندگان مخالف مجلس طی نامه ای پشتیبانی خود را از کارکنان اعتصابی روزنامه ها اعلام داشتند.

3- در مشهد طی درگیری خشونت آمیزی که در نزدیکی منزل روحانی برجسته این شهر، آیت الله شیرازی به وقوع پیوست حدود هشت تا دوازده نفر کشته شدند. از وقتی که سربازان در روز پانزدهم دسامبر دو بار به بیمارستان دانشگاه یورش برده و حداقل چهار نفر را کشتند و چهارده نفر را زخمی کردند وضع فوق العاده بحرانی شده است. مخالفان این حملات را این طور تعبیر می کنند که عملاً از طرف دولت به آن دامن زده می شود. بیش از صد هزار نفر در روز هجدهم دسامبر در شهر مشهد به متن نامه خمینی که به کارتر نوشته و از وی خواسته بود که به علت عدم رعایت حقوق بشر در حمله به بیمارستان توسط عمال رژیم دست از حمایت شاه بردارد گوش فرا داده اند.

عکس العمل دانشجویان دانشگاهها و گروههای فعال مسلمان شدیداً علیه آمریکا، کارتر و شاه می باشد. کنسول آمریکا در تبریز از جریان تظاهرات امروز این شهر که در حال شکل گیری است و نقل و انتقالات قابل توجه سربازان گزارش داده است. شهرهای شیراز و اصفهان آرام گزارش شده اند.

4- به دنبال قتل پاول گریم کنسرسیوم نفت کارکنانش را از حوزه های نفتی خارج کرده است. قرار است یک هواپیمای چارتر امروز چهل و چهار نفر از وابستگان به شرکت اسکو و تعدادی از کارمندان آن را (ظاهراً تعداد خیلی کمی) به بحرین منتقل کند. هم اکنون اوضاع بسیار بحرانی است و گزارشات حاکی از آن است که بقیه کارکنان شرکت اسکو مورد تهدید واقع شده اند. کنسرسیوم قصد دارد کلیه فعالیتهایش را در ایران متوقف سازد تا ایمنی محیط کار توسط دولت تضمین شود. مأمور امنیتی سفارت و معاون کنسول آمریکا در شیراز امروز وارد اهواز شدند تا با مقامات شرکت نفت مشورت نمایند.

5- تولید نفت خام ایران امروز به دو میلیون و هفتصد هزار بشکه رسید که نسبت به روز قبل پانصد هزار بشکه کاهش نشان می دهد. تعدادی از ناظران و کارمندان متوسط ایرانی شرکت فوق ظاهراً به دلیل ترس از کیفر دست از کار کشیدند. کمبود نفت سفید و گازوئیل در تهران حادتر می شود.

6- رادیو مسکو گزارش می دهد که تمایل دولت ایران به پخش انتقادات پارلمانی از کابینه ازهاری حاکی از سقوط این دولت می باشد. در واقع بین وقایع دو روز گذشته که در آن مدارس به طور غیرعاقلانه ای مجدداً بازگشایی شد و در نتیجه پلیس با سیل عظیم دانش آموزان برخوردی نکرد و اولین روزهای ماه نوامبر که بسیاری از ایرانیان عقیده دارند که دولت

ص: 669

فعالیتهای خرابکارانه را مجاز و تحریک نمود (حتی خود در این امر شرکت کرد) تا برقراری حکومت نظامی را توجیه نماید، رابطه ای وجود دارد.

7- فردا گزارش وضعیت نخواهیم داشت مگر اینکه اوضاع تغییر کند.

کوپر

به نظر می رسد حمله به ساختمان اصلی سفارت خاتمه یافته است

سند شماره 359 خیلی محرمانه24 دسامبر 1978 - 3 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12560به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: به نظر می رسد حمله به ساختمان اصلی سفارت خاتمه یافته است 1- اکنون که ساعت 14:45 است، تظاهرکنندگان حتی آنها که از دور صدای تیراندازی را شنیده اند متفرق شده اند، و در اثر تیراندازی هوایی سربازان و همچنین پرتاب گاز اشک آور به مقدار زیاد به سمت غرب خیابان تخت جمشید عقب رانده شدند. اکنون سربازان در اطراف سفارت تکرار می کنم در اطراف سفارت به حالت آماده درآمده اند، و ما سعی در هماهنگی ارتباط با آنان داریم، تا در صورت بروز حوادث بعدی عکس العمل سریعتر نشان دهیم. همچنین سفیر اجازه داده است که اگر ضرورت دیگری پیش آمد نیروی کمکی برای تقویت سربازان با هلیکوپتر به داخل محوطه سفارت انتقال داده شود.

2- راننده سفارت گرچه صدمه ای ندیده بود ولی با ترس و پریشانی به سفارت برگشت. او جمعیت تظاهرکننده که بیشتر آنها فقط تماشاچی بودند را بین 200 تا 500 نفر تخمین می زند.

3- از منبع معتبر گزارش رسیده که سرهنگ مولوی، رئیس پلیس تهران در داخل اتومبیل شخصی اش در نزدیک سفارت مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شده است، ولی این خبر کاملاً تأیید نشده است.

4- اوضاع به شکل مطلوبی رو به آرامش می باشد. گزارش سیاسی امنیتی حاوی جزییات بیشتری خواهد بود. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 24 دسامبر

سند شماره 360 خیلی محرمانه24 دسامبر 1978 - 3 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12568به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 24 دسامبر خلاصه: تظاهرات پراکنده دیروز تهران، امروز نیز تکرار شد. تعدادی از دبیرستانها تعطیل بودند ولی تعداد دیگری از آنها برای دایر بودن کلاسها تلاش می کنند. تظاهرات در بوشهر، مشهد، اصفهان و شیراز آرام بود. گردهمایی کارکنان اعتصابی مطبوعات و حمایت نمایندگان مخالف مجلس از آنها. پایان خلاصه.

ص: 670

1- در نتیجه تصمیم غیرعاقلانه بازگشایی مدارس که قابل پیش بینی هم بود، دیروز تهران روز پرجنب و جوشی داشت. در نقاط مختلف شهر تظاهرات پراکنده ای صورت گرفت که با خشونت همراه نبود و در بعضی از خیابانها هم تظاهرات باعث بسته شدن موقت چند خیابان شد. به اتومبیل یک شهروند انگلیسی زمانی که در بین جمعیت گیر افتاد خسارت وارد شد. نمی توان گفت که تظاهرات، آرام بود چرا که تظاهرات با سنگ پرانی توأم بود اما حمله جدی به افراد و یا اموال صورت نگرفت، به جز یک مورد پرتاب بمب آتش زا به یک خودرو آمریکایی، تظاهرات وسیع اما سازمان نیافته ای در نزدیکی رادیو و تلویزیون ملی ایران صورت گرفت اما کارمندان رادیو و تلویزیون متفرق شدند.

2- وزیر آموزش و پرورش در قبال وضع مصیبت بار مدارس روزانه، با بستن 21 دبیرستان معروف و بزرگ تهران تا اطلاع ثانوی واکنش نشان داد. امروز صبح هنوز اکثر دبیرستانهای دیگر دایر بود. اما دانش آموزان، چه از مدارسی که تعطیل شده اند و یا آنهایی که هنوز باز هستند، دوباره به خیابانها ریختند. امروز صبح تظاهرکنندگان در حالی که شعار می دادند «یانکی به خانه ات برگرد» دو بار از مقابل سفارت عبور کردند. گروههای دیگری نیز در نزدیکی سفارت اقدام به تظاهرات و دادن شعار می کنند. مجدداً ما شاهد آن بودیم که دستورات خشن حکومت نظامی علیه تظاهرکنندگان نادیده انگاشته می شود. سرانجام این تظاهرات بدانجا کشیده شد که دانش آموزانی که چهارراهها را مسدود نموده بودند عملاً متفرق گشتند اما ظاهراً آنها در راهپیمایی و شعار دادن با هیچ گونه مانعی مواجه نبودند. موتورسواران با بوق زدنهای متوالی و با ریتم به آنها پیوستند و دامنه این غوغا را وسعت بخشیدند. با وجود حضور مأمورین نظامی، رادیو و تلویزیون ملی ایران امروز نیز صحنه تظاهرات بزرگی بود اما تاکنون از زد و خورد خبری نبوده است. واقعیت این است که در بیشتر اوقات، واحدهای نظامی از مسیر عبور تظاهرکنندگان (که اکثراً دانش آموز بودند)، دور نگاه داشته می شوند. امروز صبح قطع جریان برق، برخلاف روزهای دیگر که فقط در شب انجام می شد، به مدت 2 ساعت اتفاق افتاد.

3- کنسولگریهای شیراز و اصفهان اوضاع این شهرها را آرام توصیف کرده اند. طبق گزارشات واصله، تظاهرکنندگان دیروز در بوشهر به وسیله گازهای اشک آور متفرق شدند. گزارشات رادیو بی بی سی و مأمور امنیتی یک شرکت آمریکایی حاکی از آن است که خشونتهای دیروز مشهد در نزدیکی خانه آیت الله شیرازی منجر به کشته شدن 8 تا 12 نفر شد. کنسولگری تبریز از جریان تظاهرات در آن شهر که توأم با تیراندازی و تحرک شدید واحدهای نظامی بود گزارش داد. فرماندار نظامی برای نمایش قدرت، تعداد زیادی از نیروهای نظامی را در شهر به حرکت درآورد. در جریان این خشونتها حداقل یک و حداکثر سه دستگاه اتوبوس دولتی به آتش کشیده شد.

4- در 22 دسامبر، در حدود 1000 تن از روزنامه نگاران اعتصابی دست به یک گردهمایی

ص: 671

در بهشت زهرا زدند و حدود 4000 نفر نیز به عنوان همدردی به آنان ملحق شدند. 22 تن از نمایندگان مخالف مجلس با فرستادن نامه ای برای اعتصابیون حمایت خویش را از آنان اعلام نمودند. قبرستان بهشت زهرا محل مناسبی برای تظاهرکنندگان شده است این امر احتمالاً به دلیل عدم تمایل اولیای امور به مداخله در این گردهماییها است.

5- برای سومین بار گروههای چند صد نفره از تظاهرکنندگان، برگشته و این دفعه به محوطه سفارت حمله کردند. جمعیت در حالی که شعار «یانکی به خانه ات برگرد» را سر می دادند اقدام به پرتاب سنگ نمودند و به اتومبیل یک افسر ایرانی در خیابان تخت جمشید حمله کردند و سپس در مقابل درب اصلی اجتماع کردند. ماشین سفارت در بیرون درب به وسیله تظاهرکنندگان به آتش کشیده شد، راننده بدون هیچ آسیبی، موفق به فرار شد. تظاهرکنندگان تهدید کردند که بر روی دیوارها خواهند رفت اما آنها عملاً به داخل محوطه نفوذ نکردند. تفنگداران نیروی دریایی با شلیک گاز اشک آور فشار جمعیت را کاهش دادند، اما گروههای اغتشاشگر در وضعیت تهدیدآمیزی از روی دیوارها اقدام به پرتاب سنگ و اشیاء سوخته شده به داخل سفارت کردند. این ماجرا تقریباً برای یک ساعت دیگر ادامه یافت. در عین حال واحدهای نظامی مستقر در خیابان روزولت (در ورودی اقامتگاه سفیر در این خیابان است) از 200 یا 300 یارد جابجا شدن و پراکنده نمودن جمعیت امتناع نمودند. سرانجام تعدادی از آنها برای آنجام این کار ترغیب شده و دست یاری به هم دادند ولی در همان موقع نیروهای تقویتی سر رسیدند و باعث پراکندن تظاهرکنندگان در ساعت 1:30 بعد از ظهر شدند. بنا به درخواست سفیر از مأمورین حکومت نظامی، اطراف سفارت در محافظت مأمورین قرار گرفت و آنها با شلیک تیرهای هوایی جمعیت را هر چه بیشتر متفرق کردند.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، تظاهرات روز عید میلاد مسیح

سند شماره 361 خیلی محرمانه26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12591به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، تظاهرات روز عید میلاد مسیح خلاصه: در روز 25 دسامبر 10 تا 15 گروه اغتشاشگر 200 تا 500 نفره در مرکز شهر تهران از این سو به آن سو در حرکت بودند. به گواهی شاهدان عینی، سه مورد آتش سوزی خودرو و دوازده آتش سوزی دیگر رخ داده است. سیاست ارتش تعقیب گروههای مردم همراه با تیراندازی هوایی می باشد.

اغتشاشگران که به خوبی سازماندهی شده بودند سعی در مسدود کردن و اخلال در عبورو مرور خودروها داشتند. گروهی از مردم به آژانس ارتباط بین المللی نزدیک شدند و شعارهای خصمانه ای بر روی دیوار ساختمان نوشتند. توسط گروهی از مخالفین ماشین کارمندان سفارت

ص: 672

محاصره شد اما خوشبختانه او توانست بدون خسارت و یا جراحت جدی از معرکه خارج شود. اغتشاشگران تهاجمی تر می شوند. پایان خلاصه.

1- اخبار و اطلاعات موثقی که از طرف افراد اروپایی و آمریکایی و کارمندان سفارت، جمع آوری شده حاکی از آن است که از ظهر تا غروب آفتاب، حدود 10 الی 15 گروه اغتشاشگر که از پیش خودشان را در دسته های 200 تا 500 نفره سازماندهی و متشکل کرده بودند، ضمن پخش اعلامیه در مرکز شهر تهران حرکت می کردند، و حداقل 12 آتش سوزی کوچک به راه انداختند و سه خودرو را به آتش کشیدند. وسعت و دامنه حرکت اغتشاشگران از خیابان کاخ در غرب تا پشت جاده قدیم شمیران در شرق و انتهای خیابان استانبول در جنوب تا بالای میدان 25 شهریور و خیابان عباس آباد در شمال شهر تهران بود. اساساً هدف آتش سوزیها بیشتر مغازه های کوچک و بانکها بود. ارتش کوشش می کرد تا با تیراندازی هوایی این گروهها را متفرق کند، اما گروههای مذکور بعد از چند دقیقه ای مجدداً به هم می پیوستند و با شعار دادن به حرکت در می آمدند.

2- طبق اظهارنظر شاهدان عینی اکثر تظاهرکنندگان را افراد بین سنین 20 تا 30 سال تشکیل می دادند که توسط اشخاص تا حدی مسن تر رهبری می شدند. گروههای کوچکی از تظاهرکنندگان در خیابان سپهبد زاهدی و نزدیک میدان فردوسی جلو اتومبیلها را می گرفتند و رانندگان را خارج کرده و اتومبیل را طوری قرار می دادند که عبور و مرور وسائط نقلیه متوقف شود. این عمل به اندازه کافی موفقیت آمیز بود و عبور و مرور وسائط نقلیه را در مرکز شهر ساعتها مختل می کرد. به نظر می رسید سه اتومبیلی که سوخته بودند متعلق به رانندگانی بود که در برابر ترک اتومبیلشان مقاومت کرده بودند. دو گروه در خیابان پهلوی جلوی اتومبیلها را می گرفتند و به آنها اعلامیه می دادند.

3- اوایل روز 25 دسامبر دو یا سه نفر به طرف نگهبان دفتر آژانس ارتباطات بین المللی نزدیک شدند و از وی سئوال کردند این ساختمان چیست؟ نگهبان اظهار بی اطلاعی کرد، معهذا حدود ساعت ده یک گروه سیصد نفره به ساختمان آژانس ارتباط بین المللی آمدند و با محافظ آنجا صحبت کردند. نگهبان مجدداً اظهار بی اطلاعی کرد، در عین حال گروه کوچکی از تظاهرکنندگان بر روی دیوار ساختمان مذکور نوشتند «این ساختمان سیا است». سپس جمله «مرگ بر ساواک، مرگ بر سیا» را به آن اضافه کردند. سربازان سریع و به موقع سر رسیدند و اغتشاشگران را تعقیب کرده و متواری ساختند. این گروه در حال فرار فریاد می زدند «با بمب به سوی شما برخواهیم گشت!» 4- هارت هاوارد مأمور سفارت در حوالی ظهر ضمن رانندگی در ترافیک سنگین خیابان کریم خان زند گرفتار گروهی از جوانان 25 الی 30 نفره شد و اتومبیل او را محاصره کردند. آنها کوشش می کردند به زور وارد اتومبیل وی شوند. و به طرف شیشه جلو اتومبیل سنگ پرتاب می کردند و لگد می زدند. کوشش آنها برای ورود به اتومبیل عقیم ماند. عاقبت هارت

ص: 673

توانست از معرکه فرار کند.

5- در طول تعطیلات کریسمس به آمریکاییان تلفنهای تهدیدآمیز زیادی زده شد. یکی از کارمندان سفارت خبر داد گروهی از جوانان آپارتمان او را از پنجره مقابل تحت نظر دارند، که در آن ساختمان دو آپارتمان دیگر متعلق به کارمندان سفارت می باشد. کاشی پلاک منزل یکی از کارمندان سفارت را شکسته بودند. تعدادی از رابط های غیررسمی آمریکا به ما اطلاع داده اند که روحیه ضدآمریکایی در کوچه و بازار در 3 - 4 روز گذشته بالا گرفته است. این برخورد ایرانیان مخالف در برابر رفتار شماری از ایرانیانی که علاقمند به معاشرت با آمریکاییان هستند تا اندازه ای تلافی شد و آنها در جشن کریسمس به ما تبریک گفتند. (زیرا عیسی مسیح یکی از پیغمبران اسلام است).

6- شاید علت پرآشوب ترین تظاهراتی که از 24 دسامبر شروع و تا 26 دسامبر ادامه یافت (رجوع شود به گزارشات روزانه) در این حقیقت نهفته است که اوضاع وخیم تر شده و تیراندازیهای هوایی ارتش صرفاً باعث تفرق موقتی جمعیت می شود و آنها را از تشکل مجدد باز نمی دارد. مدت زیادی طول نخواهد کشید که ارتش مجبور شود مستقیماً به طرف تظاهرکنندگان یا تیراندازی کند و یا منطقه هایی از شهر را به گروه های اغتشاشگر واگذار کند. این حقیقت که تظاهرکنندگان جلو اتومبیل های افسران را گرفته و آنها را وادار به دادن شعار «مرگ بر شاه» می کردند، (شاهدان عینی ما دیده بودند که این ماجرا برای یک سرهنگ شهربانی اتفاق افتاده بود. اما چندین گزارش از حوادث مشابه داریم) از طرفی باعث ناآرامی هایی می شود و از طرف دیگر این تمایل را در افراد دیگر به وجود می آورد که دست به اقدامات قاطع تری بزنند. سولیوان

ارزیابی تهدیدات

سند شماره 362 خیلی محرمانه26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: کنسول آمریکا، اصفهانبه: سفارت آمریکا، تهران موضوع: ارزیابی تهدیدات نتیجه گیری من این است که تهدیدی جدی و فزاینده در اصفهان وجود دارد و تلاشهایی برای قتل افراد برجسته یا اعدام دسته جمعی گروهی از افراد مرتبط با ارتش و ساواک، صورت می گیرد. بیشتر این تهدیدات متوجه ایرانیهاست. اما من خودم و افراد زیر را نیز جزو هدفهای احتمالی این قتل ها به حساب می آورم؛ افرادی چون: سرهنگ دوم ژنوسکو از گروه مستشاری نظامی و مشاور ژنرال ناجی فرمانده حکومت نظامی و سرهنگ دوم ریشتر افسر مسئول تیم آموزش فنی هلیکوپترهای کبرا و سرهنگ اسمیت افسر دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی مستقر در اصفهان و مسئولین رده بالای ساواک. اتوبوسهای نظامی حامل کارکنان شرکت «بل هلیکوپتر» و «گرومن» در هنگام رفت و برگشت به پایگاههای اصفهان می توانند جزو هدفهای

ص: 674

اعدام دسته جمعی باشند.

انگیزه تلگرافهای هوایی فرستاده شده، مسئله زیاده روی نیروهای امنیتی در اصفهان و نجف آباد در نزدیکی این شهر، در هفته بعد از عاشورا را شرح داده است. رقم احتمالی مجروحین غیرنظامی طی این مدت از هزار نفر تجاوز می کند و رقم کشته ها سیصد نفر می باشد. واکنش اولیه کاهش شدید حوادث امنیتی بود اما احساسات ضد ارتش و ساواک نیز شدیدتر شد. مردم اصفهان در انتظار عکس العمل خشونت باری بوده و صبر می کنند.

فرصت و اسلحه ها به جز سه پایگاه نظامی و مراکز ساواک و حکومت نظامی، تأسیسات امنیتی دیگری در اصفهان وجود ندارد. به علاوه از آنجا که این تأسیسات و اشخاص در شهر پراکنده می باشند، تمام چهره های اصلی و مهم (مشاور حکومت نظامی، استاندار، رؤسای دوایر امنیتی و آمریکاییهای مذکور در بالا) در همه جای شهر رفت و آمد دارند. بیشتر رفت و آمدها تا اندازه ای با حفاظت انجام می گیرد اما این درصد از حفاظت در برابر هرگونه حمله ای که خوب طراحی شده باشد، ناکافی است. برای اعدام های جمعی، هدفهای فراوانی وجود دارد: تعداد زیادی از اتوبوسهای سرویس، یا حفاظتی ندارند و یا حفاظت آنها بسیار کم است. کلانتریها از حفاظت ناکافی برخوردارند و دسته های نظامی در معرض حمله بوده و در برابر حملات خوب طراحی شده، ضربه پذیرند. مخالفین دارای اسلحه هستند. وجود اسلحه های دستی که به راحتی در دسترسند، دینامیت، تفنگ و تفنگ ساچمه ای، ثابت شده است و سه نوع اسلحه آخری حتی به کار گرفته شد. اگر چه تأثیر کمی داشته است. شواهد محکمی در دست است مبنی بر اینکه مسلسلهای سبک و سنگین در اختیار مخالفین در اصفهان قرار دارد اما هیچکدام از اینها تا این تاریخ مورد استفاده قرار نگرفته اند.

هدف نیروهای امنیتی نظامی برتری قاطع خود را در قدرت آتش و آسیب ناپذیریشان را در مقابل اقدامات مردم، نشان داده اند. در شهر شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه به برخورد علنی و آشکار دامن زده می شود. با این بیان که «خون بیشتری ریخته خواهد شد اما هیچ خونی به هدر نخواهد رفت»، این نوع شایعات نشانگر آن است که اسلحه ها به داخل شهر آورده شده اند و واکنش خشنی نشان داده خواهد شد. گزارشات متعددی مبنی بر حملات و کشتن پرسنل رده پایین ساواک و ارتش یا وابستگان اینها، وجود دارد. اما حتی اگر این گزارشات موثق باشند، این اعمال در برابر افزایش نیروهای امنیتی، به عنوان واکنش کافی و مؤثری در نظر گرفته

ص: 675

نمی شوند. من از گزارشات اینگونه نتیجه گیری می کنم که احتمال زیادی برای وقوع یک اقدام خشن طراحی شده علنی که یا ترور یک مقام عالیرتبه و یا اعدام دسته جمعی است وجود دارد که نظر عموم و مطبوعات را به خود جلب خواهد کرد. اگر طرح ترور در نظر گرفته شده باشد من لیست ذیل را به عنوان اهداف احتمالی در نظر دارم. رضا ناجی، فرماندار نظامی، ژنرال تقوی، رئیس ساواک (که کمتر علنی است اما بیشتر مورد تنفر است)، حقدان، استاندار، رؤسای پایگاه ها، ژنرال شهناز، از مرکز آموزش هلیکوپتر یا ژنرال گوهری از پایگاه نیروی هوایی خاتمی. هدف دوم ممکن است خود من باشم به عنوان رئیس شرکت های آمریکایی به ویژه بل هلیکوپتر و گرومن، سرهنگ Jenosko از گروه مستشاری نظامی، مشاور ژنرال ناجی، سرهنگ دوم ریشتر مشاور تیم آموزش فنی نیروهای مسلح و مشاور ژنرال شهناز، سرهنگ هافمن رئیس دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی مستقر در اصفهان (که تصور می شود روابطی با ساواک دارد) و احتمالاً رؤسای تیم های دیگر آموزش فنی نیروهای مسلح یا هر نظامی آمریکایی. اگر یک اعدام دسته جمعی برنامه ریزی شده باشد، به احتمال قوی لیست زیر را دربر خواهد گرفت: دسته ای نظامی که در هنگام انجام وظیفه در محل تقاطع اصلی مستقر است؛ اتوبوسهای نظامی از قبیل اتوبوسهایی که غیرنظامیان آمریکایی را به محل پروژه های هلیکوپتر و اف 14 حمل می کنند، ستاد مرکزی بل هلیکوپتر یا کنسولگری آمریکا. این لیست به ترتیب زیاد بودن احتمال وقوع تنظیم شده است. از آنجا که شواهدی قوی از نافرمانی درون واحدهای نظامی به چشم می خورد که اخیراً در سطوح پایین دیده شده است، من فکر می کنم که به دست آوردن اطلاعات یا دسترسی به اهداف برای مخالفین امکان پذیر است. من فکر می کنم که تلاش برای انجام ترورهای پراکنده بیشتر است چون در این صورت، خطر یک تلافی گسترده تا حدودی کمتر می باشد. دلیل اصلی درنگ مخالفان آگاهی از احتمال این چنین تلافی می باشد. آنها تصور می کنند که خشونتهای اصفهان و نجف آباد به این خاطر صورت گرفت که مردم در آنجا در شب عاشورا به ستاد مرکزی ساواک حمله کرده بودند. من به آمریکاییهای مذکور اظهار داشته ام که حفظ و استمرار اقدامات امنیتی ضروری است اما از این می ترسم که اگر آنها هدف قرار بگیرند، هیچ گونه اقدامات احتیاطی معقولی در عرصه اصفهان کافی نمی باشد.

اوضاع ایران

سند شماره 363 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 12594به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن موضوع: اوضاع ایران 16- خلاصه: این گزارش شامل اطلاعاتی از وضعیت ایران از ساعت 15 روز 24 دسامبر تا ساعت 12 روز 25 دسامبر 1978 است.

ص: 676

22- جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - وضعیت کلی:

در تهران فعالیتهای ضدآمریکایی و تظاهرات خیابانی شدت بشتری یافته اند. پس از فقط 2 روز دبیرستانها تعطیل شدند. مشکلات اقتصادی به خاطر کاهش شدید تولید نفت که در مقایسه با وضعیت عادی آن به مویی بند است، تشدید شده است. شایعاتی درباره تشکیل یک دولت جدید بر سر زبانها است ولی چیزی در واقع به چشم نمی خورد. از حدود ساعت 9:30 امروز صدای آژیر و تیراندازیهای پراکنده ای به گوش می رسد. عملیات پروازهای تجاری در فرودگاه مهرآباد ظاهری عادی دارد و فقط سوخت جت ها سهمیه بندی شده است.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی - خارجیها:

در این مدت اقدامات ضدآمریکایی افزایش چشمگیری یافته است. حداقل 7 مورد از این گونه اقدامات گزارش شده است. از آنجا که مرکز خبری نمایندگی (MIC) دیروز تعطیل بود، و تهدیدات تلفنی آن قدر رواج یافته اند که بیشتر آنها را دیگر گزارش نمی کنند، شمار دقیق تهدیدات در این مدت را در دست نداریم. تمام اقدامات گزارش شده از تاکتیک جدیدی برخوردارند. آمریکاییهایی که در حین رانندگی در ترافیک و راهبندان های غیرقابل اجتناب تهران گیر می افتند (منجمله به هنگام سوار شدن در تاکسی) به وسیله عابرین پیاده از اتومبیل بیرون کشیده شده و مورد اهانت و گاهی حمله قرار می گیرند. در حال حاضر بر اثر تعطیل دبیرستانها جوانان زیادی به خیابانها ریخته اند. تاکتیکهایی که علیه اتومبیلها به کار برده می شوند متنوعند ولی شامل موارد زیر می شوند؛ در یک مورد به یک آمریکایی که سوار تاکسی بود حمله شد و سپس پیاده به تعقیب او پرداختند، در موارد متعددی به اتومبیلها سنگ پرتاب شد و قطعات کرومی اتومبیل ها کنده شدند، جمعیت اتومبیلها را به جلو و عقب هل می داده اند، در یک مورد هم روی اتومبیلی با اسپری رنگ پاشیده بودند و جمعیت سعی کرده بودند زیر آن آتش روشن کنند، در دو مورد محافظین مسلح جمعیت را متفرق کرده اند، در یک مورد محافظ فقط سلاح خود را نشان داد و در حادثه دیگر که امروز صبح رخ داد یکی از محافظین اقدام به شلیک اخطارگونه نمود. تا به حال هیچ مجروحی نداشته ایم، و فقط صدماتی ظاهری به اتومبیلها وارد شده است.

امروز صبح گزارش دیگری هم داشتیم راجع به تظاهراتی که علیه کارکنان BHI (شرکت بین المللی هلیکوپتر سازی بل) در فرودگاه مهرآباد برپا شده بود. تظاهرکنندگان فریاد می کشیدند و نرده ها را تکان می دادند، در نتیجه کارکنان BHI را به خانه هایشان بردند.

ج - فعالیتهایی له و علیه شاه:

به نظر می رسد وضعیت و فضای کلی تهران چرخش چشمگیری به سوی بدتر شدن داشته است. دبیرستانها فقط پس از دو روز تعطیل شده اند. تظاهرات دانش آموزان دیروز ظاهراً بزرگتر از تظاهرات روز 24 دسامبر بوده، و گزارش شده که امروز نیز تظاهراتی برپا خواهد

ص: 677

گردید. تظاهرات با رژه و فریادهای دانش آموزان، آتش سوزی در گوشه و کنار خیابانها و راهبندانهای متعددی توأم بود. صدای تیراندازیهای پراکنده که اکثراً از تیراندازیهای هوایی جهت اخطار ناشی می شود در گوشه و کنار شهر به گوش می رسد. گزارشهای قابل اعتمادی درباره مجروحین نداشته ایم ولی چندین آمبولانس مشاهده شده است.

علاوه بر فعالیتهای خیابانی چند منطقه حیاتی دیگر نیز به فساد کشیده شده است: قطع برق همچنان ادامه دارد (هر چند شب کریسمس قطعی برق نداشتیم) و گزارشات تأیید نشده ای بر زبانها افتاده که با کم تر شدن گاز طبیعی توربینهای مولد برق را خاموش خواهند کرد و این قطع برق را افزایش خواهد داد. تمام سوختهای حرارتی شدیداً کمیاب شده اند و حتی سفارت هم نمی تواند آنها را تأمین کند.

از زمان ترورهای اهواز تولید خیلی سریع افت کرده است. دیروز 7/1 میلیون بشکه تولید شد، و امروز انتظار می رود تولید کمتر از 1 میلیون باشد. اخبار بخش نفت حاکی است که هیچ یک از ایرانیان این صنعت در میادین مشغول نیستند، و کارگران ایرانی همچنان در حال اعتصاب هستند. آمریکاییها و سایر خارجیهای مقیم بستگان خود را تخلیه کرده ولی تا به امروز سر کار خود حاضر شده اند. کارکنان بانک مرکزی ایران (CBI) همچنان در مرخصی به سر می برند و کارکنان گمرک و پست همچنان در حال اعتصاب هستند. شرکتهای ساختمانی ظاهراً به علت نبود مصالح ساختمانی در حال اخراج کارگران خود هستند. ظاهراً قرار است قیمت مواد غذایی در تهران هم به زودی افزایش یابد. هر چند تا به امروز هیچ کمبودی در این زمینه مشاهده نشده است. (برای جزییات بیشتر به گزارشات بخش اقتصادی و نفت سفارت توجه کنید.) د - مشکلات و تمهیدات امنیتی:

پس از حادثه روز 24 دسامبر 78 در سفارت، مقامات حکومت نظامی بر تعداد نگهبانان اطراف محوطه سفارت افزوده اند. در حال حاضر تعداد 83 سرباز، 2 افسر، 4 کامیون 5/2 تنی مسلح به مسلسل و یک آمبولانس در اختیار داریم. این واحد جمعی لشکر 83 کرمانشاه تحت فرمان سروان سراجی است. همچنین در چهارراه های مهم نیز تعدادی سرباز گمارده شده اند. تاکنون هیچ زره پوشی مشاهده نشده است.

ه - فعالیتهای خارج تهران:

1- وضعیت اهواز به خاطر استعفای مداوم کارکنان ایرانی شرکت نفت ایران همچنان وخیم است.

2- دیروز در مرکز شهر تبریز تظاهرات بزرگی برپا شد. درباره مجروحان یا خسارات گزارشی در دست نیست.

3- گزارشی از اصفهان حاکیست ساکنین یک ساختمان تجاری آمریکایی «نوع BOQ» صدای چهار انفجار شدید را شنیده اند. ولی این انفجارها مجروح یا صدمه دیده ای بر جای

ص: 678

نگذارده اند.

نظریه تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) با توجه به اینکه بسیاری از بخشهای اقتصادی تقریباً در حال رکود کامل است، به نظر می رسد سرعت تحولات در وضعیت کلی بیشتر هم شده است. یکی از تغییرات عمده و علنی این است که در گذشته هرگاه شهر شاهد تظاهراتی بود، اکثر مردم در خانه های خود می ماندند. در سه روز گذشته ترافیک صبحگاهی چنان سنگین بوده که عکس العمل حکومت نظامی نسبت به جریان عادی اوضاع را دشوارتر از پیش ساخته است.

با وجود کمبودهای شدید مایحتاج عمومی، بیکاری شدید، تظاهرات خیابانی دائمی و فعالیتهای ضدآمریکایی که همه روزه شاهد آن هستیم، بازگشت به آنچه در طول 30 سال گذشته «وضع موجود» خوانده می شد، غیرممکن به نظر می رسد.

گزارش وضعیت ایران، شماره 55 ، 26 دسامبر 78

سند شماره 364 سری26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 324484به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 55 ، 26 دسامبر 78 1- امروز در تهران و شهرهای دیگر ایران مانند چند روز گذشته اغتشاشات و تظاهرات گسترده دانش آموزان با خشونت کمتری ادامه داشت. اوضاع نسبت به گذشته ناخوشایندتر و شدت فعالیتهای ضدآمریکایی نیز رو به افزایش است.

در کنار از کارافتادگی کامل بخش نفت، اعتصاب مستمر در بانک مرکزی و بانک های دیگر، اعتصاب در سازمان ها و شرکت ها و ناتوانی نیروهای امنیتی در مقابله با تظاهرکنندگان، وضعیت عمومی حقیقتاً مأیوس کننده است.

2- دیروز و امروز هیچ یک از کارگران شرکت نفت عملاً کار نکرده اند که این امر نشان می دهد که ایجاد رعب و وحشت از جمله تهدید به مرگ از سوی مخالفان شدیداً مؤثر واقع شده است. انتظار می رود که نفت خام تحویلی به پالایشگاههای داخلی 240000 بشکه باشد و به دلیل کمبود ذخایر نفت سفید و سوخت گازوئیل، منابع تأمین کننده گرما و پخت و پز مردم در تهران طی دو روز آینده و در شهرهای اصلی داخل کشور طی یک هفته تمام خواهد شد. چون ترمینال نفتی جزیره خارک کاملاً تعطیل است، صادرات نفت انجام نمی گیرد.

3- سفارت گزارش داده است که فردا اغتشاشات و آشوبهای بیشتری از جمله احتمال درگیری بین مخالفان و موافقان شاه صورت خواهد گرفت. هم اکنون چنین به نظر می رسد که حمله روز بیست و چهارم دسامبر به سفارت با طرح و نقشه قبلی صورت گرفته بود. امروز گروههای زیادی از تظاهرکنندگان جوان در منطقه سفارت و اطراف کنسولگری بودند که در اثر تیراندازی هوایی نیروهای تقویتی نظامی که بعد از حمله بیست و چهارم دسامبر به سفارت

ص: 679

تقویت شده بودند، پراکنده شدند.

4- در اولین پرونده ای که سریعاً به پایان رساندند وزارت دادگستری چهار مرد را به اتهام فساد محاکمه و محکوم نموده است. ظاهراً هر روز تعداد بیشتر و بیشتری از ایرانیان طبقه متوسط جهت مقابله با اغتشاشاتی که می ترسند به زودی آنها را آماج حملات خود قرار دهند برای خود اسلحه شخصی می سازند.

5- تظاهرات کریسمس در مرکز شهر تبریز برگزار شده است. کنسول ما عقیده دارد که تظاهرات به زودی متوجه کنسولگری شود.

6- تظاهرکنندگان ضدشاه به زندان سنندج حمله کرده و آن را به آتش کشیدند و زندانیان را آزاد کردند و اسلحه ها را که شامل تیربارهای سبک و تفنگ بود از اسلحه خانه زندان ربودند.

ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 26 دسامبر 78

سند شماره 365 خیلی محرمانه26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12596به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 26 دسامبر 78 خلاصه: تظاهرات متعدد دانش آموزان در روزهای 24 و 25 دسامبر - بازی موش و گربه ای که غالباً موش پیروز است. حمله روز 24 دسامبر به سفارت با توجه به موارد قبلی به نظر می رسد که کمتر خودجوش باشد. محکومیت 4 نفر به جرم فساد. امروز نیز تظاهرات ادامه دارد.

1- امروز در تهران و دیگر شهرها راهپیمایی های گسترده دانش آموزان با شدت کمتری ادامه یافت و مقابله نیروهای امنیتی تأثیری بر روند این راهپیماییها نداشت. تظاهرکنندگان از کارهای محیرالعقول لذت می برند، مثلاً در تقاطع های پر رفت و آمد تجمع کرده و به رانندگان دستور می دهند که وسائط نقلیه شان را ترک کنند. آنها صدمه ای به ماشینها نمی زنند، لیکن این امر باعث ترافیک چندین کیلومتری می شود. ترافیک تهران که در شرایط عادی شاید یکی از بدترین و سنگین ترین ترافیکهای جهان باشد، در چنین شرایطی دیگر غیرقابل تحمل شده است. گروههای اغتشاشگر اغلب بدون ترس از مجارات عمل می کنند، زیرا در حالیکه سربازان در تلاش گشودن راه خود از بین ماشینها هستند، آنها تجمع کرده و اغتشاشاتی را به وجود می آورند، و هنگامی که سربازان از راه می رسند، دانش آموزان قبلاً آن محل را ترک کرده اند، و در غیر این صورت، سربازان صرفاً به شلیک هوایی می پردازند ودانش آموزان به طرف محل جدیدی پراکنده می شوند. دانش آموزان تقریباً هرگز زخمی و یا دستگیر نمی شوند، لذا برای آنها دلیلی وجود ندارد که از این بازی دست بکشند.

دولت در 24 دسامبر اعلام کرد که دبیرستانهای تهران تا اطلاع ثانوی تعطیل هستند. این

ص: 680

عمل اوضاع را آرام نکرد و دانش آموزان کریسمس خوبی را از راهپیمایی گرفته تا اغتشاش برگزار کردند (در تلگراف جداگانه گزارش شده).

2- انفجار گاز بوتان و دیگ بخار که در روز 22 دسامبر در منزل مسکونی تکنسین های برق کشورهای غربی رخ داد و نصب مواد منفجره توسط شخص مهاجمی علت انفجار آن تشخیص داده شده، به ساکنین آن چون در لحظه انفجار در محل حضور نداشتند صدمه ای نزد، لیکن این انفجار خسارات زیادی به بار آورد.

3- طبق گزارشات کنسولگری تبریز، دیروز در این شهر تظاهراتی برگزار شد و نظامیان گرداگرد این تظاهرات را محاصره کرده اند. هنوز جزییات بیشتری در دسترس نیست. کنسول انتظار دارد که تظاهرات امروز متوجه کنسولگری باشد. ما گزارشی از ناآرامیهای تازه در فومن (شهری در نزدیکی رشت) داریم.

4- کارگران توانیر با قطع نکردن برق در شب عید کریسمس به ما هدیه کریسمس دادند. (بعد از هدیه کریسمس قبلی آنها که حمله به سفارت بود). امکان دارد مخالفان بخواهند در شب سال نو به ما و احتمالاً ارمنی های ایران هدیه بدهند. ضمناً خاموشی برق مجدداً در شبها صورت می گیرد. تحصن 120 تن از استادان به خاطر بازگشایی مجدد دانشگاهها در دانشگاه تهران هنوز ادامه دارد.

5 - به مأمور سفارت از هنگام ورودش به تهران در ماه نوامبر تاکنون چندین بار توسط دوستان ایرانیش اسلحه پیشکش شده است. به دنبال حمله 24 دسامبر به سفارت، اسلحه کمری با حمایل سلاح و نارنجک دستی به مأمور سفارت هدیه شده است. بسیاری از این هدایا و بویژه این آخری، از طرف افراد مرفه طبقه متوسط ایرانیان صورت می گیرد چرا که آنها از قرار معلوم در مقابله با امکان شدت عمل و خشونتی که می ترسند متوجه ساکنان متمول تهرانی باشد اقدام به تشکیل زرادخانه خصوصی کرده اند.

6 - حمله روز 24 دسامبر به سفارت که کاملاً خود جوش به نظر می آمد، اکنون کمتر به نظر می رسد که چنین باشد. گروهبان متصدی کامیون سربازان واقع در خیابان روزولت (درب ورود و خروج سفیر) اظهار داشت که راه پیمایان ابتدا قصد داشته اند به آن درب حمله ور شوند. او با اظهار این مطلب که ملزم به دفاع از آنجاست و ممکن است افراد زیادی جان خود را از دست بدهند، راه پیمایان را منصرف کرد. گروههای اغتشاشگر سپس به طرف درب اصلی حرکت کردند. (اما هنگامی که سفارت مورد حمله قرار گرفت وی کوچک ترین مداخله ای نکرد). نکته جالب توجه دیگر در مورد تظاهرات این بود که چند کارمند سفارت لهجه افغانی در بین جمعیت شنیدند. در همان روز گروههای اغتشاشگر به دفتر ال عال حمله کرده و خساراتی به بار آوردند، ولی از ادامه کار خطوط هوایی ممانعت به عمل نیامد.

7- فردا مجلس جلسه غیرعلنی خواهد داشت. دیروز مجلس سنا جلسه غیرعلنی داشت. سناتورها کمیته ای را جهت بررسی تندرویهای اعتصاب کنندگان و آشوبها تشکیل داده اند.

ص: 681

8 - وزارت دادگستری چهار مرد را به جرم فساد محاکمه و محکوم نمود. اولین پرونده ای که سریعاً به پایان رسید متعلق به باقر عاقلی رئیس قبلی سازمان تعاونیهای مصرف شهر و روستا بود که به چهار سال زندان محکوم شد. سه نفر دیگر که از اعضای این تعاونی بودند به یک تا سه سال زندان محکوم شدند. تمام این افراد معادل اختلاسهای قبلی شان جریمه شدند. دو متهم دیگر نیز تبرئه شدند.

9- ما گزارشی داریم مبنی بر اینکه چند تن از رهبران برجسته مذهبی که از تمام نقاط کشور به قم آمده بودند دیروز با یکدیگر ملاقات داشته اند. احتمالاً آنها درباره حمایت از دولت صدیقی چنانچه موفق به تشکیل کابینه شود، صحبت کرده اند. ما به زودی مطلع خواهیم شد که آیا صدیقی مقام نخست وزیری را کسب خواهد کرد و یا اینکه با بازنشستگی بازمی گردد. باید یادآور شد که کریم سنجابی تصریح و تأکید کرده است که قبل از اینکه وی در کابینه شرکت کند، شاه باید ایران را ترک کند.

10- امروز صبح گروههای زیادی از تظاهرکنندگان جوان حدوداً در نزدیکی سفارت و کنسولگری خیابان ایرانشهر ظاهر شدند. آنها در نزدیکی کنسولگری، که هم اکنون احتمالاً با سربازان اضافی تقویت شده است، به راهپیمایی پرداخته و به محوطه سفارت نزدیک شدند، لیکن با تیراندازی هوایی پراکنده شدند. برای چند ساعت صدای تیراندازیهای متفرق وجود داشت، اما احتمالاً همه آنها هوایی بوده است. جمعیت یک کامیون آبجو را در جلو مرکز آموزشی انجمن فرهنگی ایران و آمریکا به آتش کشیدند.

11- گزارشات واصله برای ما حکایت از وجود اغتشاشات بیشتری در فردا دارد، منجمله احتمال بروز درگیری بین طرفداران و مخالفان شاه.

سولیوان

جوّ حاکم بر سه شهر در استان خراسان

سند شماره 366 خیلی محرمانه26 دسامبر 1978 - 5 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12597به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: جوّ حاکم بر سه شهر در استان خراسان 1- کارمند سفارت در سفر اخیر خود به مشهد فرصت یافت تا مدتی را نیز در شهرهای کوچکتر استان خراسان یعنی نیشابور، سبزوار و اسفراین بگذراند. روحیه حاکم بر هر یک از این شهرها متفاوت است لیکن دیدگاه در هر منطقه تابع رویدادهای محلی است نه سیاستهای ملی.

2- نیشابور: ارتش در عکس العمل نسبت به وضع بی ثبات ناشی از انجام تظاهراتی به طرفداری و علیه شاه (تلگرام مرجع) وسائط زرهی خویش را به داخل شهر منتقل نموده است. این تجهیزات جماعت کوچکی را به طرف خود جلب می کند زیرا بسیاری از روستاییان

ص: 682

اطراف این شهر هرگز چیزهایی مانند آنها ندیده بودند.

با این حال احساسات ضدشاهی در این شهر کشاورزی فوق العاده آرام توسط سه تن از کارمندان محلی وزارت دادگستری دامن زده می شود. این افراد عبارتند از: غلامحسین دانش طلب، رئیس دفتر محلی وزارت دادگستری و رئیس سابق شعبه حزب رستاخیز در نیشابور؛ ایوب بهمنش، وکیل دعاوی محلی و یدالله سطوتی یکی از قضات محلی. این افراد ظاهراً بر اساس ترکیبی از فرصت طلبی مورد توافق با یکدیگر و همچنین انگیزه انتقام جویی به طرح و ترغیب دعاوی حقوقی علیه شهروندان حامی شاه پرداخته اند و به مجلس و دانش آموزان ضدشاه کمک کرده و با آنها مشورت می کنند. بنابراین نیشابوری ها نسبت به اینکه در حمایت از تاج و تخت سخنی به زبان بیاورند علاقه کمتری نشان می دهند.

3- سبزوار: ساکنین این شهر همیشه به عنوان افرادی که کله شان بوی قرمه سبزی می دهد مشهور بوده اند. در یک سری برخورد با نیروهای امنیتی و سربازان تعدادی بین 30 تا 70 نفر از اهالی این شهر کشته یا زخمی شده اند. در نتیجه حکومت نظامی در این شهر برقرار شده و فرماندار غیرنظامی آن توسط یک فرماندار نظامی جایگزین شد.

4- اسفراین: اهالی این شهر کوچک کشاورزی که در یک درّه وسیع شرقی - غربی قرار دارد که انتهای آن به سلسله جبال البرز در خراسان می رسد اصولاً طرفدار شاه می باشند. هیچ سربازی در خیابانهای اسفراین حضور ندارد و گروه کوچکی از جوانان تظاهرکننده نیز ظاهراً توسط اداره شکاربانی (یک نیروی محلی برای نظارت در مورد شکار) در محلی جمع آوری شده و پس از یک سخنرانی شدیداللحن روانه منزلهایشان شده اند.

اسفراین و روستاهای تابعه آن را می توان بدین صورت توصیف نمود: «ما هم به شاه و هم به خمینی احترام می گذاریم و هیچ دلیلی در مورد اینکه چرا با هم می جنگند نداریم.» برخلاف آنچه که بسیاری از افراد به کارمند سفارت گفته اند مبنی بر اینکه مردم اسفراین از شاه به عنوان بهترین فرد در بین افراد نالایق حمایت می کنند به نظر می رسد حمایت از سلطنت در اسفراین دارای مبانی مثبتی می باشد. این مطلب به بهترین شکل توسط یک پیرمرد ناسازگار که از تبار کردها بود بیان شد. وی به یک کلبه خرابه در روستا اشاره کرده گفت هنگامی که بچه بود به همراه پدرش زیرنظر مباشر خان (یعنی فرد مسئول در غیبت مالک اصلی) برای تعمیر و مرمت آن کلبه کمک می کرده تا سدی در مقابل مهاجمان ترکمن باشد. سپس ارتش شاه از راه رسید و ترکمن ها را تار و مار کرد (منظورش پدر شاه فعلی است). اما هنوز هم مجبور بودند اکثر محصول خود را به خان بدهند. سپس شاه خان را از بین برد. «حالا ما نه ترکمنهای سارق را داریم نه خان دزد. پس جاوید شاه!» 5- نظریه: متأسفانه در شرایط فعلی نمی توان این نوع احساس حمایت قلبی را به صورت قابل درکی بیان نمود. علت اصلی این است که فقط آنهایی که پیر هستند می توانند چنین روزهایی از فساد و عدم تأمین جانی را به خاطر داشته باشند. بیش از نیمی از جمعیت ایران و

ص: 683

تقریباً تمام تظاهرکنندگان علیه شاه (اما نه رهبران مخالف شاه) زیر 25 سال دارند و از امنیتی که پهلوی ها برقرار کرده اند استفاده می کنند. در نتیجه به نظر می رسد که حمایت موجود در اسفراین فقط در محل کاربرد داشته باشد.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، 27 دسامبر

سند شماره 367 خیلی محرمانه27 دسامبر 1978 - 6 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12648به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 27 دسامبر خلاصه: فشار تظاهرکنندگان جوان به نیروهای امنیتی. اوج گیری اعتراضات به دلیل قتل یک استاد دانشگاه در روز گذشته. گزارش ناآرامی در بسیاری از شهرهای ایران. ناآرامیها بیشتر رنگ ضدآمریکایی به خود می گیرد. به آتش کشیده شدن زندان مشهد. گزارشاتی در مورد حمله به نیروهای امنیتی. هماهنگی تظاهرات و اعتصابات کشور را در سراشیبی فلج شدن قرار داده است. پایان خلاصه.

1- گروههایی از دانشجویان در ادامه درگیریهای خود با پلیس نیروهای امنیتی را تحت فشار قرار دادند. هر چند که واحدهای نظامی با استفاده از شلیک گاز اشک آور و تیراندازیهای هوایی این گروهها را در نقاط حساس شهر پراکنده می نمودند، اما آنها لحظاتی بعد در نقطه ای گرد آمده و تظاهراتشان را ادامه می دادند. گفته می شود در این تظاهرات چند حمله نیز به نیروهای امنیتی صورت گرفت. یک منبع مشاهده کرد که یک پلیس به شدت ضرب دیده و احتمالاً کشته شد، رادیوی دولتی اعلام نمود که چند تن از سربازان به وسیله شلیک گلوله و نارنجک کشته شده اند. دولت ادعا می کند که نیروهای نظامی، مردی را که اتومبیلش پر از ادوات انفجاری دست ساز بوده و در هنگام رانندگی تعدادی از آنها را به بیرون پرتاب کرده است، کشته اند.

2- کامران نجات اللهی استاد دانشکده پلی تکنیک هنگامی که در بالکن دانشکده ایستاده بود به ضرب گلوله ای از پای درآمد. اعضای دانشکده دست به یک تحصن، همانند تحصنی که هم اینک در دانشگاه تهران در جریان است، زدند. بنابر گفته مخالفین سربازی با شلیک گلوله وی را کشته است. اساتید دانشگاهها به یادبود مقتول، وزارت علوم و آموزش عالی را اشغال کرده و آن را به مدت سه روز تعطیل اعلام کردند. بنابر گزارشی در ساعت 30/20 دقیقه بعد از نیمه شب دیشب ارتش با کشتن یک یا دو نفر آنها را دستگیر کرد.

3- مرگ این استاد بهانه ای برای برپا شدن تظاهرات امروز شد که به هر حال انتظار می رفت که دامنه آن گسترش پیدا کند. تظاهرات از اطراف بیمارستان پهلوی آغاز شد. جمعیت تظاهرکننده که در طول مسیر به هزاران نفر بالغ می شد، از سوی آیت الله طالقانی (که مسئولین

ص: 684

مربوطه را قانع نموده بود که مراسم تدفین را به رهبران مذهبی بسپارند) رهبری می شد و رهبران سیاسی مانند سنجابی نیز در آن شرکت داشتند. در نقطه ای در مسیر راهپیمایی، که احتمالاً قصد بازگشت به دانشکده را به جای قبرستان بهشت زهرا داشتند، جمعیت توسط آتش سلاحهای مأمورین متوقف شد. در این تیراندازیها احتمالاً چندین نفر کشته شده اند. هیچ مشخص نیست که آیا جمعیت متفرق شده و یا به مسیر خود به طرف قبرستان بهشت زهرا ادامه داده است. تجمع سریع دسته هایی از مردم نیز به سرعت در تجریش و نزدیک سفارت انجام شد. در ساعت 10:30 دیده شد که واحدهای نظامی مستقر در نزدیکی سفارت با شلیک تیرهای هوایی هشدار می دهند و مخالفین نیز با ایجاد آتش سوزی اوضاع را از آنچه که واقعاً هست وخیم تر نشان می دهند. بودند، دولت آن را به آتش کشیده است، اما منابع دیگر خاطرنشان می سازند که این عمل هنگام آزاد کردن زندانیان توسط نیروهای مخالف انجام شده است. علاوه بر مرگ پلیس مذکور عده ای دیگر نیز کشته شده اند (بنابر قولی حدود 15 نفر). تظاهرات خشونت بار دیگری نیز در شهرهای بندر شاهپور، سنندج، شیراز، رضائیه، کرج و همدان گزارش شده است. در هر حال امروز شهرهای اصفهان، شیراز و تبریز آرام گزارش شده اند. تیمسار احمد غفاری استاندار جدید اصفهان شده است.

4- در حالی که اکثر مغازه ها سعی می کنند به فعالیتهای عادی خود ادامه دهند، اما قسمت بیشتر شهر در یک حالت رکود به سر می برد. صفهای طولانی بنزین ناشی از کمبود محصولات نفتی است. صفهای دریافت نفت سفید طولانی تر می شود. در حال حاضر کمبود گازوئیل نیز باعث افزایش ترس مردم شده است.

اداره پست و هواپیمایی ملی ایران، مثل بانک مرکزی امروز دست به اعتصاب زدند. امروز بیشتر بانکهای تجارتی باز شدند ولی بعد از تعطیل شدن بانک مرکزی، تعطیل نمودند. تمام این جریانات، به نحو قابل درکی، مردم را دل شکسته کرده است و نمایان ترین واکنش آن را می توان در صفهای طویلی که در مقابل کنسولگریهایمان ایجاد می شود مشاهده کرد. بنابر گزارش کنسولگری تبریز خشم عمومی در رابطه با اوضاع فعلی متوجه روحانیون است که بعضی ها معتقدند که عمدتاً آنها باعث آن شده اند. کنسولگری تبریز در ادامه خاطرنشان می سازد که صرف نظر از اینکه شاه می رود یا می ماند، این امر یک تحول مهم است. اما این امر لزوماً اثر چندانی بر نتیجه درگیریهای فعلی که به رهبری مردانی که توجهی به کمبود بنزین ندارند، نخواهد داشت.

5- تمایل ضدبیگانه تظاهرکنندگان اوج می گیرد. «کارتر بدترین دشمن ماست» مضمون شعاریست (که قبل از این هیچ جا دیده نمی شد) اما اکنون به راحتی می توان آن را در همه جا مشاهده نمود، خارجیانی که ناخواسته در حین رانندگی در دام تظاهرکنندگان افتاده بودند، علیرغم اینکه به هیچ کدام از آنان صدمه جدی وارد نیامده اما با این وجود ساعات پراضطرابی بر آنان گذشته است. یک تبعه آلمان غربی و یک دیپلمات دانمارکی در چنین وضعیتی گرفتار

ص: 685

آمده بودند. دیپلمات دانمارکی با ثابت نمودن هویت ملی خود توانست از یک مشکل جدی خلاصی پیدا کند. یک آمریکایی نیز با ادعای اینکه انگلیسی است توانست از چنین مهلکه خطرناکی جان سالم به در برد. دیروز جمعیتی به طرف اتوبوس حامل نامه های پستی که عازم پایگاه هوایی دوشان تپه بود سنگ پرتاب نمودند اما گارد محافظ اتوبوس جمعیت را با تیراندازی هوایی پراکنده کرد.

6- دیروز در چندین شهرستان درگیری رخ داد. بدترین برخورد در مشهد روی داد که مردم طی آن یک افسر راهنمایی و رانندگی را به قتل رساندند. دیروز زندان مشهد دچار حریق گردید، در حالیکه مخالفان ادعا می کردند با اینکه زندانیان هنوز داخل زندان بودند دولت آن را به آتش کشیده است. اما منابع دیگر خاطرنشان می سازند که این عمل هنگام آزاد کردن زندانیان توسط نیروهای مخالف انجام شده است. علاوه بر مرگ پلیس مذکور عده ای نیز کشته شده اند (بنا بر قولی حدود 15 نفر). تظاهرات خشونت بار دیگری نیز در شهرهای بندر شاهپور، سنندج، شیراز، رضائیه، کرج و همدان گزارش شده است. در هر حال امروز شهرهای اصفهان، شیراز و تبریز آرام گزارش شده اند، تیمسار احمد غفاری استاندار جدید اصفهان شده است.

7- در حال حاضر جنبه سیاسی بحران ظاهراً به بن بست رسیده است. از قول صدیقی نقل شده است که وی به عنوان نخست وزیر مملکت، حکومت شاه را نخواهد پذیرفت مگر پس از آنکه مجلس به وی رأی اعتماد دهد. به عنوان نشانه ای از تغییر اوضاع استاندار خوزستان به یک بازرگان آمریکایی گفته است که تیمسار ازهاری و تیمسار اویسی به شاه اولتیماتوم داده اند که به آنان اجازه دهد تا ظرف 48 ساعت نظم و آرامش را به جامعه برگردانند در غیر این صورت آنان به جبهه ملی ملحق خواهند شد. احتیاج به توضیح نیست که ما تأییدی راجع به این شایعه در دست نداریم.

8- اکنون که بعد از ظهر است خیابان شاهرضا، از مقابل دانشگاه تا میدان کندی انباشته از اتومبیلهایی است که در حال سوختن است؛ جایی که تظاهرکنندگان به وسیله آتش سلاحهای مأمورین حکومت نظامی پراکنده شدند. سولیوان

وضعیت ایران

سند شماره 368 محرمانه شماره گزارش: 78 0601 684627 دسامبر 1978 - 6 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: وضعیت ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش شامل اطلاعاتی از وضعیت ایران از ساعت 12 روز 26 تا 12 روز 27 دسامبر 1978 است.

ص: 686

17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان).

الف - عمومی:

وضع امروز تهران وخیم تر است. به چندین تظاهرات عمده صبح امروز خاتمه داده شد، اما گروههای کوچک با استفاده از روشهای جنگ و گریز در شهر به سوزاندن خودروها ادامه دادند. مجریان حکومت نظامی تقریباً بدون وقفه از حدود ساعت 9 صبح به تیراندازی مشغولند. تظاهرات امروز با درگیری بیشتری توأم بوده و با در هم آمیختن آن با اعتصابات دیگر وضع کلی حتی آشفته تر و وخیم تر شده است. سفارت توصیه نامه ای صادر کرده که در آن از آمریکاییان خواسته شده که حتی المقدور در ظرف دو سه روز آینده در محدوده شمال خیابان تخت طاووس بسر برند.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدخارجی:

طی این مدت اقدامات ضدخارجی ادامه داشته است. حداقل سه مورد دیگر از به دام افتادن غربیها اتفاق افتاده است، یک آمریکایی، یک فرانسوی و یک انگلیسی که در ترافیک گیر کرده و به دام افتاده اند و یا در خیابان مورد خطاب واقع گشته اند و همین که ملیت فرانسوی و انگلیسی آنها مشخص شده به حال خود رها شده اند. این اقدامات هیچ آسیبی به دنبال نداشته است. همچنین در ظرف این مدت تقریباً 12 مورد تهدید به مرگ (از طریق تلفن و اعلامیه) بر علیه جان غربیها به مرکز هیأت اطلاعاتی گزارش داده شده است. وابسته نظامی آلمان اطلاع می دهد که یکی از کارکنان آنها درست در مقابل سفارت با خشونت مورد تهدید واقع شده است. همچنین در ساعت یازده صبح 27 دسامبر 78 به وقت محلی یکی از وابسته های سفارت پاکستان تلفنی اطلاع داد که سفارت آنان تحت حفاظت نیروهای حکومت نظامی قرار دارد و در آن ناحیه تیراندازی به شدت ادامه دارد.

ج - فعالیتهای مخالفان و موافقان شاه:

میزان فعالیتهای ضدشاهی به تدریج رو به افزایش است. دیروز بعد از ظهر حداقل چهار خودرو، شامل یک اتوبوس شرکت واحد، یک کامیون آبجو و یک کامیون دیگر و یک اتوبوس ارتش به آتش کشیده شدند. در طول تمام بعد از ظهر تظاهرکنندگان با گذاشتن تراکت زیر برف پاک کن اتومبیلها، ایجاد راهبندان و سوزاندن زباله ها در مرکز شهر به تظاهرات ادامه دادند.

دو اقدام مهم و پرارزش دیگری که در اطلاعیه شماره 27 حکومت نظامی اعلام گردیده عبارتند از:

1- تقریباً رأس ساعت یک بعد از ظهر 26 دسامبر 78 (به وقت محلی) یک کامیون ارتشی در خیابان کریم خان زند مورد حمله واقع شد. دو بمب دست ساز از داخل اتومبیلی در حال عبور پرتاب گردید. در تعقیبی که صورت گرفت فرد مزبور داخل اتومبیل زخمی شد و سپس دستگیر گردید. دو بمب دست ساز دیگر به همراه یک اسلحه کمری از داخل ماشین به دست

ص: 687

آمد. از خسارت مالی و جانی احتمالی که به خودرو یا فرد ارتشی وارد شد اطلاعی در دست نیست.

2- یکی از استادان دانشگاه پلی تکنیک (27 ساله) دیروز در بالکن خانه خودش مورد اصابت گلوله واقع و کشته شد. ادعا می شود که وی در حال سخنرانی برای دسته ای از دانشجویان بوده است. دولت اظهار می کند که او توسط فرد مسلحی کشته شده است. مخالفان ادعا می کنند که وی توسط نیروهای حکومت نظامی به قتل رسیده است. در اطلاعیه حکومت نظامی همچنین به تبادل تیراندازی های دیگری اشاره شده است. در این اطلاعیه همچنین اعلام گردیده که کلیه مدارس تهران تا اطلاع ثانوی بسته خواهند بود و از والدین خواسته شده است که فرزندانشان را در منزل نگهدارند. امروز صبح اعلام شد که به خاطر یادبود فوت استاد جوان راهپیمایی برگزار خواهد شد. تا ساعت نه و پنجاه دقیقه صبح ما می توانیم ... [بقیه سند به دست نیامده است]

گزارش وضعیت ایران، شماره 56، 27 دسامبر 78

سند شماره 369 سری27 دسامبر 1978 - 6 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 325492به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 56، 27 دسامبر 78 1- تظاهرات و حوادث خشونت بار، امروز نیز در تهران و بسیاری از شهرها ادامه یافت. این آشوبها همچنان آهنگ ضدآمریکایی خود را حفظ کردند و طبق اخبار، حملاتی نیز به نیروهای امنیتی صورت گرفته است. اوجگیری اخیر تظاهرات و اعتصابات ایران را به سوی فلج کامل پیش می برد.

2- برخی مغازه ها در تهران هنوز سعی می کنند که مشغول کسب و کار باشند (اکنون به نظر می رسد که کمبود مواد غذایی وجود ندارد)، اما شهر اساساً به حالت تعطیل درآمده است. شرکت ملی نفت ایران در اعتصاب کامل به سر می برد. علاوه بر آن، نفت مصرفی داخل کشور به صورت جیره بندی درآمده، پالایشگاه تهران تعطیل شده و در تهران نفت سفید به هر منظوری که باشد، موجود نیست. به علاوه، کمبود گازوئیل موجب افزایش هراس مردم شده و صفهای بنزین طولانی تر گشته است. انتظار می رود که در دو روز آتی ذخیره محصولات نفتی به پایان برسد. و انتظار این است که کنسرسیوم 487000 بشکه تولید نماید. سه تن از کارمندان شرکت (اسکو OSCO) و چهل و سه تن از وابستگان آن شرکت از ایران رفته اند و دیگران نیز می کوشند تا ایران را ترک نمایند. اوضاع بحرانی است.

3- سفارت به آمریکاییان توصیه نموده که رفت و آمدهایشان را محدود کرده و در صورت لزوم به قسمت شمالی خیابان «تخت طاووس» بروند. (محلی در چند بلوکی شمالی سفارت).

4- اعتصاب در شرکت هواپیمایی ایران که امروز شروع شد، عملیات خطوط هوایی را

ص: 688

دچار مشکل نمود، ولی بعد از تعهد هیأت مدیره شرکت هواپیمایی و رئیس امنیتی فرودگاه مهرآباد مبنی بر بسط و تقویت امور خدماتی و امنیتی (امروز نیروهای بیشتری به گارد امنیتی فرودگاه اضافه شد) شرکتهای حمل و نقل هوایی خارجی تصمیم گرفتند که فردا کارشان را ادامه دهند. از قرار معلوم «پان آمریکن» روزانه تنها یک پرواز 747 از «استانبول» به تهران دارد که ساعت 8 صبح نیز از تهران پرواز می کند. «پان آمریکن» آمادگی خواهد داشت تا در صورت تقاضا پروازهایش را به دو بار در روز برساند. «پان آمریکن» قصد دارد که این مسئله را به طور روزانه پیگیری نماید.

5- اوج خشونت در شهرستانها دیروز در مشهد اتفاق افتاد که شامل تعدادی کشته (به قولی 15 نفر) منجمله یک پاسبان بود که طبق اخبار توسط جمعیت به قتل رسید. باید افزود که طی شورشی، زندانیان، زندان این شهر را به آتش کشیدند.

ونس

ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر

سند شماره 370 خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی، تهران - 12683به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن موضوع: ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر جزییات:

در چند روز اخیر از نخست وزیر ایران ارتشبد غلامرضا ازهاری در ملاءعام اثری نبوده است. در بین مردم سراسر کشور شایع شده که ازهاری پس از یک حمله قلبی فوت کرده است. این اخبار و شایعات حتی در بین ایرانیان متنفذ درون و اطراف چرخه های دولتی نیز شنیده می شود.

افسر مستشاری نظامی با یکی از دوستان خانوادگی نزدیک خود که عضو دربار است (حفاظت حداکثر) در رابطه با وضعیت ژنرال ازهاری تماس گرفت. منبع اظهار داشته که ازهاری چند روز پیش حمله ای قلبی کرده، ولی الآن حالش بهتر است و دیروز هم سر کارش بوده است. من دیروز او را دیدم (27/12/78). افسر مستشاری نظامی به منبع توصیه می کند اگر می تواند و چنین موقعیتی دارد، توصیه کند که ازهاری هر چند به طور مختصر در تلویزیون ظاهر شود تا جلوی شایعات فراگیر درباره بیماری و مرگ خود را بگیرد. از رادیو هم می شود استفاده کرد، ولی مخالفین می توانند ادعا کنند این فقط یک نوار ضبط شده بوده است. منبع پذیرفت که این توصیه ها را به مسئولین ذیربط بنماید.

نظریات تهیه کننده: منبع قبلاً هم اطلاعات صحیحی ارائه داده و کاملاً قابل اعتماد محسوب می شود. موقعیت وی به عنوان عضو دربار شاهنشاهی بایستی به هر قیمتی حفظ گردد، زیرا وی می تواند در آینده نیز اطلاعات با ارزشی ارائه دهد.

ذخیره سازی محصولات نفتی

ص: 689

سند شماره 371 خیلی محرمانه28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12686به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی فوری موضوع: کمبود محصولات نفتی 1- شرایط بقدری سریع و بقدری مؤثر خراب شده است که فقط عملیاتی در حد Berlin Airlift می تواند اثر قابل ملاحظه ای بر ذخایر فعلی محصولات پالایش شده نفتی داشته باشد. راه حل، تنها راه حل ممکن برای این مشکل عبارتست از اینکه کارمندان بخش تولید، پالایش و توزیع شرکت ملی نفت به سر کار بازگردند.

2- پاراگراف 2 گزارش ما به شماره تهران 12649 مورخ 27 دسامبر احتمالاً بیش از حد خوش بینانه بوده است. شب گذشته به ما گفته شد که پالایشگاه آبادان با مشکلات جدی ناشی از اعتصاب مواجه است و عملکرد کلی آن بیش از 250 هزار بشکه در روز نبوده و ممکن است کاهش بیشتری داشته باشد. ما تلاش می کنیم در مورد چنین اخباری تأییدیه به دست آوریم. ما همچنین سعی می کنیم تأیید کنیم که پالایشگاه تبریز کاملاً از سرویس خارج است.

3- ظرفیت پالایش با توجه به موقعیت تبریز و آبادان بین 250 تا 400 هزار بشکه در روز می باشد. با توجه به تعطیلی کامل (پالایشگاه - م) ما قویاً معتقدیم که احتمالاً رقم کمتر درست تر می باشد.

4- همانطور که در 10 دسامبر گزارش شد (تهران 12349) تقاضا برای برش میانی محصولات تقطیر شده به استثناء تأثیرات ناشی از احتکار و ترس های بی مورد در حال حاضر حدود 420 هزار بشکه در روز است. با توجه به اینکه محصولات پالایشگاههای ایران حدوداً ثلث برش میانی را دربر می گیرد کمبود فعلی بین 290 الی 340 هزار بشکه در روز می باشد (یعنی 2/12 الی 3/14 میلیون گالن در روز). هیچ راهی وجود ندارد که دولت آمریکا یا سایرین بتوانند اتخاذ نموده و به ایران برای حل چنین مشکلی کمک نمایند.

5 - سیستم های پالایش، ذخیره سازی و توزیع شرکت نفت ایران آن چنان طراحی یا ساخته نشده است که بتواند با مشکلاتی مانند آنچه که در حال وقوع است مقابله نماید. همانطور که در گزارش تهران 12349 آمده محصولات برش میانی حاصل از تقطیر نفت معمولاً در طول بهار و تابستان که تقاضا کم است ذخیره می شود تا برای تأمین حداکثر نیاز در زمستان به تدریج وارد بازار گردد. در حال حاضر حتی به منظور تأثیر مثبت گذاشتن بر کمبود فعلی خط لوله، تانکرهای حمل با راه آهن یا حتی تانکرهای جاده ای کافی وجود ندارد. (لازم به تذکر است که چنین شرایطی کاملاً عادی است زیرا تهیه ظرفیتی که بتواند پاسخگوی چنین شرایط نادری باشد تصمیمی غیرمعقول و غیراقتصادی است.) 6- وارد کردن تانکرهای جاده ای بیشتر نیز به دلیل بُعد کمبود فعلی پاسخگو نخواهد بود. علاوه بر این رانندگان و نیروهای امنیتی لازم برای حفاظت از تانکرها و رانندگان نیز احتمالاً

ص: 690

بایستی از خارج وارد شود و با توجه به جو بدبینانه فعلی در ایران حتی نباید چنین فکری از خاطر عبور کند.

7- هم اکنون از یکی از خبرنگارانی که معمولاً اطلاعاتی را از شرکت نفت کسب می کند مطلع شدیم که تولید در حدود 200 هزار بشکه در روز است. اگر این حرف درست باشد به این معنی است که پالایشگاه تبریز تعطیل شده و پالایشگاه آبادان نیز در حال جان کندن است.

8 - به استثناء مناطق ساحلی که به سوختهای وارداتی دسترسی دارند ذخایر برش میانی فرآورده های تقطیر شده مقدار ناچیزی است. ذخایر این برش میانی در تهران و تبریز (و احتمالاً در سایر شهرها نیز) کاملاً به پایان رسیده است. در نتیجه اکثر خرده فروشان تعطیل شده اند یا در بهترین حالت قطره قطره جنس می فروشند. در جایگاههایی که هنوز باز است صف مردم و پیتهای نفت تا چندین چهارراه طولانی شده است. وضع بنزین تا این حد بحرانی نشده است. اگر کسی بنزین بخواهد و بتواند نوبت خود را در یک صف یک مایلی یا بیشتر حفظ کند و بیش از 4 الی 5 ساعت منتظر بماند شانس خوبی دارد تا قادر به خرید 20 لیتر بنزین شود. سولیوان

مذاکره با محمدحسین خان قشقایی

سند شماره 372 خیلی محرمانه28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12696به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: مذاکره با محمدحسین خان قشقایی خلاصه: مأمور سفارت در 26 دسامبر با یکی دیگر از چهار خان بزرگ ایل قشقایی محمدحسین خان قشقایی و پسرعمویش حبیب الله قشقایی و پسر تحصیلکرده او در آمریکا هومن خان قشقایی ملاقات کرد. محمدحسین خان روشن کرد که او و ایل کثیرالنفوسش که به نظرش هنوز تحت فرمان او و برادرانش است آن طور که دریافته آماده اند در استان فارس و نقاطی در جنوب منافع آمریکا را پیش ببرند. در ازای این کار و کمکهای غیرمستقیمی که قشقایی ها می توانند از طریق ادامه تماسهای جبهه ملی و اسلامی خود به شاه بدهند آنها خواستار اعاده مقدار نامشخصی از اراضی ایلخانی خود و امتیازاتی و صرف مبالغ بیشتری از درآمدهای نفت کشور در پروژه های عمرانی درون اراضی قشقایی بودند. پایان خلاصه.

1- محمدحسین خان مانند برادرش ملک منصورخان در تاریخ ایل قشقایی عمیقاً جا داشته است. او به تفصیل به روابط نزدیک بین قشقایی و دولت آمریکا خصوصاً در دوران بلافاصله پس از جنگ دوم و دوران 53 - 1951 زمانی که قشقاییها از مصدق حمایت کردند پرداخت. او یک پیشنهاد از جانب رئیس قرارگاه سیا، گودوین (نام اول مشخص نیست) را بازگو کرد که به موجب آن در صورتی که قشقاییها از حمایت از جبهه ملی دست برمی داشتند مبلغ چهار میلیون دلار آمریکا و حق معرفی تعدادی سناتور و وزیر در یک دولت پس از مصدق به آنها

ص: 691

داده می شد. این پیشنهاد رد شد. متعاقب سقوط مصدق، قشقاییها به زوال افتادند و این ماجرا تقریباً 25 سال پیش از آنکه او یا برادرانش دوباره به سفارت آمریکا دعوت شوند به وقوع پیوست. به گفته محمدحسین خان طی این مدت دولت آمریکا خود را در میان افراد متشابه الرأی مستخدم دربار که نمی خواستند از کارهایی که شاه انجام داده انتقاد کنند، محصور کرد. در عین حال، آمریکا افراد بی طرف را به نمایندگی در ایران نمی فرستاد بلکه کسانی را می فرستاد که در آینده تاجر می شدند و به دنبال راههایی برای ثروتمند ساختن خود پس از ترک خدمت دولتی بودند و هر چیزی را که می توانست ترتیبات سودمندی را که آنها برای خود ساخته بودند بر هم زند گزارش نمی کردند. در نتیجه به نظر او آمریکا خود را در موضعی می بیند که در آن هیچ چاره واقعی در برابر حمایت از شاه ندارد.

2- به هر حال قشقاییها مایلند که تماسهای نزدیک با دولت آمریکا را دوباره برقرار سازند. در ازای بازگشت خانهای قشقایی من جمله ناصرخان که در حال حاضر به صورت تبعیدی در ایالات متحده است به فارس و برقراری دوباره بسیاری از امتیازات قدیمی بزرگانه آنها و زمینهایشان قشقاییها صلح و ثبات را در فارس و نقاطی در جنوب حفظ خواهند کرد. آنها ادعا می کنند که دامنه کنترلشان تا ماوراء مناطق نفتی در گچساران امتداد می یابد که در آنجا متعهد می شوند سطوح تولیدی را تضمین کنند. آنها همچنین تضمین می کنند که لوله های نفتی واقع در سرزمین قشقایی صدمه نبینند. پسر محمدحسین خان به علاوه اصرار داشت که مقادیر بیشتری از درآمدهای نفتی ایران صرف پروژه های عمرانی در زمینهای قشقایی شود.

3- محمدحسین خان برحذر داشت از اینکه برای حفظ سلطنت تنها بر ارتش ایران تکیه شود. تیمسارهای فعلی از شاه حمایت می کنند چون با او سقوط خواهند کرد. ازهاری فردی خوب اما نه اینکه به حد کافی قوی باشد دانسته شد و اویسی به جهت تاکتیکهای خشنش در زمان فرماندهی ژاندارمری به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. تنها تیمسار فریدون جم فردی قوی، مورد احترام و دارای محبوبیت کافی برای حفظ انسجام ارتش در شرایط جاریست اما دقیقاً همین خصوصیات است که موجب می شود شاه از جم بترسد و او را در تبعید نگاه دارد. در عین حال با افزایش فرار از خدمت ارتش در حال دخول به اولین مراحل اضمحلال است.

4- محمدحسین خان خود را علیرغم محبوسیتش در زندان قصر و شیراز یک سلطنت طلب دانست اما لزوماً متعهد به حمایت از شاه فعلی نیست. او می تواند ایده شورای سلطنت به ریاست شهبانو فرح یا شاهزاده عبدالرضا تا زمان رسیدن ولیعهد به سن بلوغ را بپذیرد. به هر حال خانهای قشقایی می گویند که با رهبران جبهه ملی و همچنین ایرانیان محترم دیگری چون علی امینی تماسهای مکرر دارند. آنها همینطور رابطه صمیمی سابقه دار با آیت الله های فارس که به گفته محمدحسین خان با نفوذترین آنها دستلب (دستغیب) و محوتی (محلاتی) هستند دارند. با تمام این احوال آنها خواستار اعتدال و حمایت از سلطنت به عنوان نهاد ضروری برای ایران شده اند و این رویه را ادامه خواهند داد.

ص: 692

5- به دنبال تماسهای قبلی با مقامات سفارت، محمدحسین خان اخیراً با اردشیر زاهدی ملاقات کرد تا امکان بازگشت به ایران را برای ناصرخان تحقیق کند. محمدحسین خان که زاهدی را از زمانی که پسربچه ای بوده می شناسد و با پدر زاهدی روابط نزدیک داشت این ملاقات را گرم و صمیمانه توصیف کرد اما متذکر شد که در مورد بازگشت ناصرخان یا خانواده ایلخانی به زمینهای ایلی خود تعهدی پذیرفته نشد. چهار ماه پیش محمدحسین خان نظریات مشابهی را با اصلان افشار مطرح کرده بود و او موافقت کرد که موضوع را با شاه در میان بگذارد.

محمد خبر دیگری از افشار نداشته است.

سولیوان

آخرین تحولات اوضاع در مشهد

سند شماره 373 خیلی محرمانه28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12719به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: آخرین تحولات اوضاع در مشهد 1- مأمور سفارت، اوضاع مشهد را تلفنی در تاریخ 27 دسامبر با پرویز آموزگار رئیس دانشگاه مشهد مورد بحث قرار داد. شخص اخیر خاطرنشان ساخت که یک تحول نویدبخش، پایان اعتصاب نشسته در بیمارستان شاهرضا در تاریخ 26 دسامبر و بازگشت پزشکان به کار در کلینیک های خصوصی بوده است.

2- معذالک این امر با دشواریهایی که در تهران در وزارت علوم و آموزش عالی پیش آمده است خنثی شده است. حدود هفتاد استاد می خواستند در ساختمان وزارتخانه بست بنشینند (تحصن) و نظامیان تصمیم گرفتند مانع آن شوند. در تظاهراتی که به دنبال آن رخ داد یک استاد به قتل رسید (رجوع شود به گزارش سیاسی امنیتی مورخ 27 دسامبر) مرگ او آخرین حادثه ناگوار معروف در میان جامعه دانشگاهیان مشهد شد و روز 27 دسامبر شاهد تظاهرات دسته جمعی صدها هزار نفر در مشهد به مناسبت تشییع جنازه استاد در تهران بود. مفیدی وزیر علوم و آموزش عالی که یک استاد مورد احترام با 30 سال سابقه فرهنگی بوده است ظاهراً به دلایل پزشکی طبق اظهار آموزگار استعفا داده است (خود مفیدی در پاسخ به سئوال مستقیم رایزن سیاسی سفارت در مورد اینکه آیا او استعفاء داده است طفره رفت و این موضوع القاء کننده آن است که او لااقل کوشیده است که استعفاء دهد) 3- در ضمن، تشنجات در مشهد در نتیجه حادثه زندان تشدید شده است بدین معنی که زندانیان سیاسی اعتصاب کننده ساختمان خود را به آتش کشیده بودند. جمعیت بزرگی در حدود 10000 نفر برای کمک به زندانیان در مقابل آنچه که آنها معتقد بودند که کوششی از سوی دولت برای سوزاندن آنها بوده است به زندان شتافتند و یک رویارویی بین جمعیت و

ص: 693

نظامیان روی داد و نیروهای نظامیان به وسیله 40 تانک تقویت شد. روز 27 دسامبر مقامات نظامی در مقابل جمعیت تسلیم شدند و حدود 38 زندانی سیاسی آزاد گشتند.

4- موضع مقامات نظامی در جریان حادثه زندان در نتیجه غیبت یک فرماندار نظامی تضعیف شده بود. فرماندار نظامی شاغل قبلی به دنبال حادثه حمله علیه بیمارستان شاهرضا از سوی یک ژنرال از کرج تعویض شده بود. آیت الله قمی در جریان تبعید خود در کرج با این افسر درگیری پیدا کرده بود و این آیت الله محترم فرصت را از دست نداده دشمن قدیمی خود را تنها سه روز پس از ورود ژنرال به مشهد وادار به استعفاء کرده بود. فرماندار نظامی جدید نیز هنوز نیامده است.

5- آموزگار درباره آینده شاه و آینده عاجل کشور بیشتر و بیشتر بدبین می شود. چشم انداز بی روح او درباره آینده تا اندازه ای مبتنی بر شایعاتی است که او شنیده است (که درباره آن مأمور سفارت اظهارنظری نکرد) مبنی بر اینکه صدیقی توانسته است تنها شش یا هفت نفر را برای شرکت در کابینه خود داوطلب کند و اینکه او خواسته است برای ادامه کوششهای خود 10 روز دیگر مأموریت او به تعویق بیفتد. آموزگار هنوز هم معتقد است که شاه باید برای مدتی کشور را ترک کند تا راه حلی را که به او اجازه دهد بار دیگر به نحو مبهمی باز گردد تسهیل کند. سولیوان

وضعیت در ایران

سند شماره 374 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0604 684628 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

عنوان: وضعیت در ایران خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعی در مورد اوضاع ایران از ساعت 12 ظهر 27 تا 12 ظهر 28 دسامبر را ارائه می دهد.

جزییات: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - عمومی:

امروز صبح وضع بسیار آرام بوده است. ترافیک سبک بوده و تا ساعت 11 صبح فعالیت بسیار کم بوده است.

به هر حال هم اکنون گزارش می رسد که تظاهرکنندگان در چندین منطقه در حال سازماندهی هستند و اولین صدای تیراندازیهای امروز را شنیده ایم. در نتیجه اعتصابات شرکت نفت انتظار می رود که خدمات ضروری و اساسی ظرف 48 ساعت آینده در پایتخت در دسترس نباشد (مختل شود). هنوز چشم انداز راه حل سیاسی قابل دوامی وجود ندارد.

ب - فعالیتهای ضدآمریکایی و ضدخارجی:

ص: 694

اقدامات و تهدیدات ادامه دارد. به هر حال چون تعطیلات آخر هفته است و تعداد زیادی از خارجیان از مرکز شهر دور هستند، ارقام واقعی تهدیدات کاهش یافته است. رانندگان گرفتار شده در ترافیک هنوز مواردی برای آزار و اذیت می باشند. وانت تفنگداران دریایی سفارت موقعی که از فروشگاه به سفارت برمی گشت مورد حمله و تعقیب قرار گرفت. یکی از رانندگان ایرانی هیأت مستشاری نظامی آمریکا را به علت پلاک اتومبیلش (سرویس سیاسی) از ماشین بیرون کشیده و مورد توهین و ناسزا قرار دادند.

همچنین از موارد گوناگون ورود به خانه های آمریکاییان و غارت آنها گزارشاتی رسیده است. تا امروز هنوز گزارشی از صدمات جانی جدی نرسیده است.

ج - فعالیتهای موافق و مخالف شاه:

در خلال دیروز بعد از ظهر فعالیتها در شهر ادامه یافت به طوری که گروههای کوچکی از تظاهرکنندگان در تمام شهر مشغول پخش جزوه و اعلامیه، آتش زدن چوب و آشغال، فحاشی به نیروهای حکومت نظامی و شعارنویسی روی دیوارها، اتوبوسها و کامیون ها علیه شاه و به طرفداری از خمینی بودند. چندین اتومبیل و اتوبوس نیز به آتش کشیده شد.

دامنه اعتصابات آخرین اداراتی که هنوز کار می کردند را فرا گرفت. قرار است که کارگران شرکت ملی نفت ایران از تاریخ سی ام دسامبر 78 به مدت دو هفته دست به اعتصاب بزنند (جهت اطلاع از میزان تولید نفت و ارزیابی و اظهارنظر در مورد آن، به گزارش شماره 12641 و 12649 سفارت آمریکا در تهران مراجعه کنید.) جیره بندی تولیدات نفتی در تهران آغاز شده و انتظار می رود که ذخایر نفتی طی دو روز آینده تمام شود. امروز صبح طول صفهای خرید نفت سفید سه برابر دیروز است. هم اکنون در جلوی جایگاههای فروش بنزین طول صفها به یک تا دو کیلومتر می رسد. همچنین رادیو اعلام کرده است که بدون وجود سوخت نانوایی ها نیز بسته خواهند شد و از نان تازه روزانه خبری نخواهد بود. اعتصاب تمام بخشهای هواپیمایی ایران را فراگرفته است. حتی کارمندان هواپیمایی ملی ایران در ترمینال MAC (حمل و نقل هوایی) به سر کار حاضر نشدند. هم اکنون که ساعت یازده و سی دقیقه صبح است، گروههایی از مردم مجدداً در فاصله یکی دو مایلی جنوب غربی سفارت در حال شکل گیری هستند، جایی که دیروز جمعیت کثیری که برای تشییع جنازه کامران نجات اللهی، یکی از استادان دانشگاه آمده بودند با مأموران حکومت نظامی درگیر شدند و طبق گزارشات باعث کشته شدن تعدادی از مردم شد. بیشتر تظاهرکنندگان دیروز در سنین دانشجویی و یا مسن تر بودند.

مجدداً مواردی از آتش زدن پلاستیک و آشغال و راهبندان و برپایی سنگرها در خیابانها گزارش شده است. گزارشی حاکی از آن است که یک اتوبوس دو طبقه جهت ایجاد راهبندان در خیابان پارک شده است.

نیروهای حکومت نظامی اقدام به شلیک هوایی می کنند. طبق گزارش در ساعت 12 ظهر روز بیست و هشتم دسامبر 78 گروهی عظیم از تظاهرکنندگان در میدان فردوسی (در فاصله

ص: 695

دو مایلی جنوب سفارت آمریکا) شدیداً نظم را برهم زده و ایجاد اغتشاش کرده اند.

د - اقدامات و مسایل امنیتی:

سفارت توسط یک گروهان محافظت می شود. راهی برای تخلیه اضطراری در نظر گرفته شده که کارکنان سفارت می توانند از طریق کوچه پشت سفارت به انبار مهمات نیروی زمینی ایران دسترسی پیدا کنند. در برنامه اخبار فارسی شب گذشته اعلام شد که دیروز تبادل آتش بین مأموران حکومت نظامی و تظاهرکنندگان انجام گرفت.

همچنین گفته شد که سرهنگی توسط یکی از افراد تحت فرماندهی اش هدف قرار گرفته و کشته شده است (وابسته به جبهه ملی ایران). همچنین گزارش تأیید نشده ای حاکی است که دیروز عده ای از تظاهرکنندگان پلیسی را شدیداً کتک زده و احتمالاً کشته اند. حدود ساعت یازده صبح امروز یکی از وسایل نقلیه نیروی زمینی ایران در حدود نیم مایلی شمال سفارت با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفت. طبق اوامر سفیر، وابسته نظامی در مورد حفاظت از محوطه سفارت با محافظین سفارت همکاری می کند.

ه - فعالیتها در خارج از تهران:

1- گزارش شده است که نیروهای حکومت نظامی به همراه تانکها به داخل شهر خرمشهر حرکت کرده اند. آمریکاییان مقیم آنجا نیز تهدید شده اند.

2- زندانی در شهر مشهد به آتش کشیده شده است (شرح جزییات را در گزارش شماره 12648 ملاحظه نمایید.) 3- گزارش شده است که دیروز در چندین شهر تظاهرات برپا شده است. اصفهان با تظاهراتی عظیم وضع ناآرامی داشته است. تبریز و شیراز نسبتاً آرام بوده اند.

نظریات تهیه کننده: (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اگرچه امروز فعالیتهای خیابانی تاکنون خیلی کمتر از دیروز بوده است، احتمال کمبود خدمات ضروری و اساسی در 48 ساعت آینده، آشفتگی ها را در شهری که از قبل نیز ناآرام بوده افزایش داده است. جوی از سردرگمی، آشفتگی و اضطراب حاکم است.

گزارش وضعیت ایران، شماره 557 ، 28 دسامبر 78

سند شماره 375 سری28 دسامبر 1978 - 7 دی 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 326244به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 557 ، 28 دسامبر 78 1- اعتصابات و کمبودها در تهران و شهرستانها زندگی عادی مردم را مختل کرده است، کمبود فرآورده های نفتی در ایران بیداد می کند و امکان عرضه مجدد نیز وجود ندارد. رادیو ایران در ساعت چهارده به وقت محلی اعلام کرد که تولید نفت ایران متوقف شده است.

2- دیروز تهران شاهد خشونتهای افسارگسیخته ای بود و امروز، روز پرتشنج دیگری را

ص: 696

پشت سر گذاشت. روزی پر سر و صدا، دستجاتی که در بیشتر قسمت های شهر حرکت می کردند و به تخریب اتومبیلها، آتش زدن ساختمانها، وادار کردن کامیونهای بارکش به تخلیه بارهایشان برای ایجاد سد و ترافیک و به ایذاء و اذیت فزاینده خارجیان می پرداختند. تیراندازی سربازان جهت برقراری امنیت بی نتیجه بوده است.

3- نظر عمده ایرانیان تقریباً همان نظر سه شریک ایرانی یک دفتر حقوقی است که به همکار آمریکاییشان گفته اند: آنها از شرایط کنونی که در نتیجه امتناع شاه از ترک ایران به وجود آمده ترس و وحشت دارند. و تنها دلیل باقی ماندن شاه در ایران را صرفاً حمایت آمریکا از وی می دانند. چنین اعتقاداتی به طور فزاینده ای در بین رابط های سفارت نیز رایج است.

4- تقریباً تمامی کارمندان خارجی شرکتهای خدماتی حوزه های نفتی، ایران را ترک کرده اند و یا هم اکنون در حال ترک ایران می باشند.

به نظر سفارت تنها راه حل ممکن بحران فرآورده های نفتی برای شرکت ملی نفت ایران این است که کارها را مجدداً شروع نماید.

5 - تفسیر رادیو مسکو در مورد اوضاع ایران عملاً در چند روز گذشته با لحن کینه توزانه ای نسبت به آمریکا همراه شده است. سفارت گزارش می دهد که این حقیقت جوّ نفرت انگیز خاصی علیه آمریکاییان در آنجا به وجود آورده است.

6- همچنین سفارت گزارش می دهد که در شرایط کنونی عمر ابتکارات سیاسی به پایان رسیده است. رشد بی نظمی های عمومی در یکی دو روز گذشته تهران و اقتصاد فروپاشیده ایران حاکی از آن است که برای تشکیل دولت جدید که صرفاً کاریست بیهوده، وقت کمی باقی مانده است. نیوسام

درخواست مجوز جهت بسته بندی و حمل اسباب منزل و ماشین های شخصی ...

سند شماره 376 سری30 دسامبر 1978 - 9 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. فوری از جانب سفیر برای آقای رید دستیار معاون وزیر خارجه موضوع: درخواست مجوز جهت بسته بندی و حمل اسباب منزل و ماشینهای شخصی به محل امن 1- بر اساس آخرین دستورالعملهای وزارت امور خارجه قصد دارم مرحله اول از طرح خروج اضطراری را اعلام نمایم که عبارتست از خروج داوطلبانه اما با تشویقهای بسیار توسط باقیمانده وابستگان آمریکاییها در ایران. البته در رابطه با کاهش تعداد کارمندان نیز ملاحظاتی در نظر گرفته شده است. تسریع موردنظر در اجرای طرح خروج اضطراری مسئله اینکه مایملکات منزل و اتومبیلهای شخصی ما به چه صورت جابجا خواهد شد مورد توجه خاصی قرار گرفته است. تعداد رو به افزایشی از اتومبیلها در اثر پرتاب بمب آتش زا نابود شده و یا به

ص: 697

هنگام گیرافتادن در راهبندانها صدمه می بینند. منازل نیز مورد حمله بمب آتش زا قرار می گیرند و هنگامی که در طی روز بدون مراقب می باشند، ورود و انهدام یا دزدیدن اشیاء داخل آن به صورت یک انگیزه غیرقابل مقاومت برای جمعیت می شود.هم اکنون به دلیل کمبود سوخت سرگرم دو برابر کردن اقامتگاههای خود هستیم و بدین ترتیب منازل بیشتری با متعلقات آن بدون محافظ خواهد ماند.

2- می دانم که در شرایط مشابهی در بیروت این اختیار داده شده بود که متعلقات منازل به همراه ماشینهای شخصی بسته بندی و از طریق هوایی تکرار می شود از طریق هوایی به آتن ارسال شود تا برای طول دوران ناآرامی آن کشور در محل امنی انبار گردد. این مطلب شامل تمامی پرسنل بود نه فقط آنهایی که وابستگانشان کشور را ترک کرده بودند.

3- با توجه به شرایطی که در پاراگراف اول تشریح شده معتقدم که مناسب است همان اختیاراتی که قبلاً در بیروت واگذار شده بود به من اعطا شود. گرچه چنین عملیاتی مستلزم هزینه قابل توجهی از محل سرمایه های رسمی ما می شود ولی آن را معقولانه می دانم. افراد من نگرانی کمتری خواهند داشت و دولت آمریکا از سیلی از ادعاهای مربوط به گم شدن یا صدمه دیدن اموال شخصی در امان خواهد ماند زیرا معتقدم چنین موردی اگر ما با سرعت دست به کار نشویم اجتناب ناپذیر خواهد بود. تا زمان نوشتن این متن اینکه ما چگونه می توانیم کالاها را بسته بندی کرده و مجوز خروج از گمرک بگیریم دقیقاً معلوم نیست اما اگر چنین اختیاری واگذار شود اطمینان دارم که کارکنانم راه آن را خواهند یافت. سولیوان

[وضعیت ایران در روزهای 30 و 31 دسامبر 1978]

سند شماره 377 استفاده محدود اداری30 دسامبر 1978 - 9 دی 1357 فرماندهی مستشاری نظامی [وضعیت ایران در روزهای 30 و 31 دسامبر 1978] 1- وضعیت کلی (بدون طبقه بندی) یک بار دیگر سراسر ایران را تظاهرات فراگرفته است. در تهران و سایر شهرها، بسیاری از تظاهرات ایستا بوده و به راهبندانهایی منجر می شدند و خیابانها با تایرهای مشتعل اتومبیل مسدود می شدند. در چند شهرستان به کنسولگریهای ترکیه و انگلستان حمله شده است. دکتر بختیار همچنان می کوشد تا یک دولت غیرنظامی تشکیل دهد و به خاطر همین تلاشها از جبهه ملی اخراج شده است. شایعات حاکی از آنند که شاهنشاه کشور را ترک کرده و یا در شرف ترک کشور است.

2- خلاصه فعالیتها (بدون طبقه بندی) الف - تظاهرات (بدون طبقه بندی) (1) تهران - روز 30 دسامبر در نواحی زیر تظاهراتی برپا شد: تخت طاووس، تخت جمشید،

ص: 698

خیام، میدان ژاله، تهران نو، بازار تجریش، شاهرضا، روزولت، خیابان 45 متری و کوروش کبیر. این تظاهرات دربرگیرنده سوزاندن لاستیکهای فرسوده و ایجاد راهبندان بوده اند. دفاتر هواپیمایی ال عال به آتش کشیده شدند. یکی از گزارشات حاکی است که 9 نفر کشته شده اند.

(2) تبریز - به دو کنسولگری خارجی، انگلستان و ترکیه حمله شد. کنسولگری ترکیه آتش زده شد. سربازان کنسولگری آمریکا را به محاصره درآوردند.

(3) مشهد - چند درگیری بین سربازان امنیتی و تظاهرکنندگان به وجود آمد. طبق گزارشات 24 نفر مرده اند. به کنسولگری انگلستان حمله شد.

(4) مسجد سلیمان - به شعبه های چند بانک حمله شد و یکی از آنها در آتش سوخت.

(5) رشت - به دو شرکت مسافربری حمله شد و 10 اتومبیل شخصی آتش گرفتند.

(6) اردبیل - اتومبیلهای دولتی و اسناد بانکها در آتش سوزانده شد. با ایجاد موانع در خیابانها و سوزاندن لاستیک راهبندان های شدیدی ایجاد شد.

(7) شاهی - یک سینما، شعبه بانک، اداره دولتی، و چندین فروشگاه در آتش سوختند.

(8) شیراز - تعدادی از شعب بانکها و ادارات دولتی به آتش کشیده شدند.

(9) تویسرکان - تظاهرکنندگان به وسیله نیروهای انتظامی پراکنده شدند.

(10) جهرم - سه نفر کشته و 2 نفر مجروح شدند.

(11) نهاوند - مغازه ها غارت شدند، یک خبرگزاری فرانسوی گزارش داد که 5 بانک در آتش سوخته، 4 نفر کشته و 25 نفر مجروح شده اند.

(12) خرم آباد - یک نفر کشته و 16 نفر مجروح شدند.

(13) اهواز - دو نفر کشته شدند. به کنسولگری انگلستان حمله شد.

(14) در شهرهای همدان، شاهپور، کرمان، رضائیه و یزد نیز تظاهراتی برپا شد. نیروهای انتظامی مداخله نکرده و در نتیجه درگیری ایجاد نشد.

ب - خطرها و تهدیدات (بدون طبقه بندی) تلفنهای تهدیدآمیز و تهدید به بمب گذاری علیه منافع آمریکا.

ج - سیاسی (بدون طبقه بندی) (1) دکتر بختیار به خاطر تلاش جهت تشکیل دولت با وجود اینکه شاه بر سر قدرت خود مانده از جبهه ملی اخراج شده است. جبهه ملی اعلام کرده تشکیل دولت توسط دکتر بختیار «مغایر اصول و آمال سازمان جبهه ملی است». دکتر بختیار این اخراج را «بیهوده» خواند و دکتر سنجابی را به «حسادت» متهم ساخت. (FBIS/ صدای آمریکا) (2) دکتر بختیار در 30 دسامبر اعلام کرد امیدوار است ظرف 6 روز دولت خود را تشکیل دهد. (طی یک گزارش آخر وقت، در روز 31 دسامبر رادیو ایران (بخش فارسی) اعلام کرده که بختیار پست نخست وزیری را بعهده گرفته است.) بختیار اظهار داشته در شرفیابی به حضور

ص: 699

شاهنشاه، نامبرده اظهار داشته مایل است پس از تشکیل دولت غیرنظامی جهت معالجات پزشکی کشور را ترک کند. یک سخنگوی دربار گفته که شاهنشاه قصد ندارد قبل از بازگشت صلح و آرامش به کشور، ایران را ترک کند. (FBIS) (3) رادیوی رسمی اعلام کرده که نخست وزیر غلامرضا ازهاری روز 30 دسامبر برای اولین بار پس از 20 دسامبر به دفتر کارش بازگشته است. ژنرال ازهاری به خاطر یک حمله قلبی بستری بوده است. (FBIS/ رادیو تهران) (4) تلویزیون فرانسه اعلام کرد به آیت الله خمینی اجازه داده شده به طور نامحدودی در فرانسه بماند. (FBIS) د - اقتصاد (بدون طبقه بندی) (1) وزارت نیرو اعلام کرد که برق اکثر مراکز صنعتی عمده را قطع کرده زیرا نفت و گاز لازم جهت ایستگاههای مولد را ندارد.

(2) ظاهراً آیت الله خمینی به کارکنان نفتی اجازه داده در صورت برآورده شدن «شرایطی معین» بر سر کار خود برگردند.

(3) تحلیل ها و مباحث (استفاده محدود اداری) AFOSI (دفتر اطلاعات نیروی هوایی آمریکا) تحلیلی را ارسال نموده که یکی از منابع آن دفتر درباره تأثیرات کمبود محصولات نفتی تهیه نموده است:

«منبع... اطلاع می دهد تخمین ها و برآوردهای اولیه ارتش ایران حاکی از آن است که حتی با قطع کامل نفت ارتش برای دو هفته مصرف خود سوخت در اختیار دارد. منبع افزود مقامات سفارت آمریکا هم پایانی برای این اعتصابها نمی بینند و در این زمان ایرانیان از اداره میادین نفتی و ذخایر انرژی برق آبی خود عاجزند. منبع افزود در میادین نفتی دزفول چاههایی وجود دارد که آن قدر عمیقند که فشارهای حرارتی زمین باعث می شود نفت در سطح زمین جاری گردد. اگر از میادین مذکور کمتر از میزان فعلی یعنی 500 هزار بشکه در روز نفت استخراج شود، چاهها ممکن است طغیان کنند و حتی اشکالاتی در وضعیت زمین های محل پیدا شود. منبع گفت دو سوم مولدهایی که در منطقه تهران وجود دارند از نفت برای سوخت خود استفاده می کنند. برق یک سوم دیگر از طریق جریان آب به دست می آید، و این آبها از منابعی مثل سد کرج در غرب تهران حاصل می شوند. منبع گفت ایرانیانی که در حال حاضر اداره سد کرج را به عهده دارند فاقد تخصصهایی هستند که خارجیانی که قبلاً عملیات تولید برق را به عهده داشتند، دارا بودند. خارجیها را از سد حذف کرده اند و در نتیجه ممکن است مشکلاتی بروز کند. منبع مخصوصاً روی این نکته تکیه کرد که ایرانیها سطح آب پشت سد را بیشتر از حد مجاز کم و زیاد می کنند. در جایی که خارجیها قبلاً فقط 5 تا 10 سانتی متر تفاوت سطح آب در طول روز داشته اند، ایرانیان (که فاقد آموزشهای لازم جهت درک نتایج درازمدت اقدامات فعلی خود هستند) ممکن است سبب شوند که اختلاف سطح آب از 1 تا 5 متر (در

ص: 700

روز) هم برسد. این امر مشکلات فراوانی ایجاد می کند و سبب می شود تا میزان لجن، گل و سایر اشیاء خارجی که وارد پره های توربین مولد برق می شوند افزایش یابند. این اقدامات ممکن است تأثیری بازدارنده در رابطه با توان تولید برق آبی در فصل بهار داشته باشد، یعنی زمانی که برفهای زمستانی کوههای نزدیک آب و جاری می شوند.»

تحولات جاری در مناطق نفتی

سند شماره 378 خیلی محرمانه30 دسامبر 1978 - 9 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12757به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی فوری موضوع: تحولات جاری در مناطق نفتی 1- اوضاع در اهواز در بعد از ظهر امروز نسبت به گذشته به گونه ای آرامتر بود. امروز تعدادی از مخالفین برای گروههایی از اعتصابیون پالایشگاه سخنرانی کرده و به گرمی مورد استقبال قرار گرفتند. انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با این درخواست که تلاش نکند تا برای صادرات نفت تولید شود موافقت نمود. ظاهراً انتظام همچنین پذیرفته است که نیروهای نظامی از دفاتر اسکو و تجهیزات مناطق نفتی خارج شوند (یکی دیگر از خواسته های مخالفین و اعتصابیون). به هر حال ارتش از دفاتر اسکو در اهواز خارج شده است و تام ایوانز قائم مقام مدیرعامل اسکو خدمات حفاظتی شخصی از جانب ارتش دریافت نمی کند.

2- شرکت ملی نفت و احتمالاً دولت ایران تصور می کنند که می توانند با اعتصابیون به توافقی برسند تا بر مبنای آن نفت برای فعال نگهداشتن تمام پالایشگاههای محلی به اندازه کافی تولید شود. ما چنین اعتقادی نداریم.

3- پروازهای خروج پرسنل اسکو از آبادان بالاخره بعد از ظهر امروز آغاز شد.

سولیوان

خلاصه وضعیت ایران، از 28 دسامبر تا 31 دسامبر 78

سند شماره 379 خیلی محرمانه شماره گزارش: 78 0608 684631 دسامبر 1978 - 10 دی 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی عنوان: خلاصه وضعیت ایران، از 28 دسامبر تا 31 دسامبر 78 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی): این گزارش حاوی اطلاعاتی راجع به وضعیت ایران از ساعت دوازده ظهر 28 تا دوازده ظهر 31 دسامبر 78 (به وقت محلی) می باشد.

22- جزییات گزارش (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف - وضعیت کلی:

امروز صبح تهران با وجود گروههای پراکنده ای از تظاهرکنندگان در بسیاری از نقاط شهر

ص: 701

نسبتاً آرام گزارش شده است. دیروز شواهدی وجود داشت که نشان می داد طرح راهپیمایی بزرگی در مقابل سفارت «واقع در تهران» ریخته شده بود. به هر صورت نیروی دفاعی محوطه سفارت به طور قابل توجهی افزایش داده شد و بدین وسیله از این حمله ممانعت به عمل آمد. امروز سوزاندن آشغالها و اتومبیلها در سراسر مرکز شهر ادامه داشت و ظاهراً ناحیه جنوب شرقی شهر و اطراف پایگاه هوایی دوشان تپه اوج اغتشاشات بوده است. ترافیک یک دهم روال عادی است، ولی عابرین در گروههای کوچکی در هر گوشه ای به چشم می خورند. این مسئله، حفظ آرامش توسط نیروهای حکومت نظامی را مشکل کرده است به طوریکه تمایز بین اشخاص آشوبگر و عادی، امری غیرممکن است. در بخش اقتصاد هیچ بهبودی به چشم نمی خورد و هنوز خیلی زود است که گفته شود که آیا دکتر بختیار قادر به تشکیل دولتی می باشد و اینکه آیا چنین حکومتی توان هدایت و جلب همکاری آنهایی که مورد نیاز اداره کشور می باشند دارد یا نه؟ ب - فعالیتهای ضدآمریکایی، ضد خارجی:

جو عمومی تظاهرات رنگ ضدخارجی بیشتری به خود می گیرد. طی این مدت حداقل هشت مورد از اقدامات ضدامریکایی گزارش شده است. این اقدامات متوقف کردن اتومبیلها و اخطار به سرنشینان مبنی بر برگشت به کشورشان، به سنگ بستن اتوبوسها، و دو مورد متوقف کردن عابرین آمریکایی و تفتیش آنها توسط ایرانیان غیرنظامی در خیابان، را شامل می شود. همچنین حملاتی نیز علیه ملیتهای دیگر منجمله آلمانیها و روسها وجود داشته است. امروز مرکز بازرگانی آمریکا واقع در بولوار الیزابت صحنه تظاهرات جمعیتی عظیم و خشمگین بود که این جمعیت سرانجام توسط نیروهای حکومت نظامی متفرق شدند. هنوز گزارشی مبنی بر اینکه به خارجیان مقیم تهران آسیب جدی رسیده باشد، دریافت نشده است.

ج - فعالیتهای مخالف و موافق شاه:

در تمام این مدت تظاهرات عمده ای در تهران رخ نداده است. فعالیتهای خیابانی توسط گروههای کوچکی که اقدام به سوزاندن زباله و لاستیک اتومبیل می کنند، صورت می گیرد. معمولاً این آتشها باعث کند شدن سرعت اتومبیلها می شود که در پی آن جوانها از سرنشینان آنها می خواهند که چراغهای اتومبیلهایشان را در حمایت از خمینی روشن کنند و در صورتی که اتومبیل سرنشین خارجی داشته باشد ضمن کوبیدن روی اتومبیل به آنها می گویند که به کشورشان برگردند. این گروهها همچنین ظاهراً بدون هیچ هدفی دست به سوزاندن اتومبیلهای بدون سرنشین می زنند. به هر حال، تاکنون حداقل خسارت در تهران به ساختمانها وارد شده است. با توقف تقریباً کامل تولید نفت خام، اصولاً محصولات نفتی دیگر یافت نمی شوند. در حال حاضر اغلب پمپ بنزینها همانند توزیع کنندگان نفت سفید بسته اند. در چند شعبه ای هم که هنوز این محصولات را دارند، صفهای طویلی تشکیل شده است. مواد غذایی و نان هنوز یافت می شوند. اکنون اعتصابات، تمام کشور را به طور اساسی فلج کرده است. تنها اداره برق

ص: 702

و تلفن خدمات خود را ارائه می دهند. در فرودگاه مهرآباد تنهاخطوط تجارتی که قادر به تهیه سوخت از جاهای دیگری بوده اند به پروازهای خود ادامه می دهند. اینها شامل ایرفرانس، لوفت هانزا، سوئیس ایر و بریتیش ایرویز می باشند. پروازهای اروپایی پان آمریکن نیز صورت می گیرد. نه سوخت جت وجود دارد و نه کارکنان مربوط به بخش غیرپروازی.

N.B: چون یگان حمل و نقل هوایی مک این کار را انجام می دهد تا اطلاع ثانوی هیچ برنامه ای جهت بارگیری سوخت جت جهت مصرف در ایران نداشته باشید.

د - مشکلات و اقدامات امنیتی:

امروز دوباره تقریباً 80 نفر سرباز داریم که از سفارت محاظفت می کنند. با راهپیمایی تهدیدآمیز اقدامات امنیتی افزایش داده شد و با هماهنگی که با نیروهای زمینی ارتش ایران به عمل آمده است در حال حاضر هلیکوپترهایی که نیروهای کمکی را حمل می کنند می توانند در داخل محوطه سفارت به زمین بنشینند. هوانیروز ایران یادآور شده است که اکنون به جای چند محافظ غیرنظامی، سربازان و شش آتشبار BTR-60 از آشیانه هواپیمای خانواده سلطنتی محافظت می کنند. نیروهای حکومت نظامی که ظاهراً هنوز بنزین برای مصرف خودروهایشان دارند، اکنون می توانند به خاطر عدم وجود ترافیک وسایل نقلیه، خیلی سریع تر در شهر حرکت کنند. در حال حاضر آنها به جای پخش شدن در تمام سطح شهر، در کلانتریها و اماکن مهم مستقر شده اند.

ه - فعالیتهای خارج از تهران:

پایتخت در مقایسه با بسیاری از شهرهای دیگر ایران آرام بوده است.

1- اهواز: شهر با آشوبهای عمده ای مواجه بوده و طبق گزارش، کنسولگری انگلیس و انجمن ایران و آمریکا مورد حمله واقع شده اند. ادعا می شود اکثریت قریب به اتفاق خارجیان مقیم این ناحیه در حال خارج شدن می باشند.

2- مشهد: طبق گزارشات واصله نیروهای حکومت نظامی به خاطر آشوبهای شدید مجبور به عقب نشینی از بخشی از شهر شدند. طبق گزارش دو کلانتری، یک خانه تیمی آمریکایی، یک کلوپ افسران و انجمن ایران و آمریکا به کلی در آتش سوختند. یک منبع گزارش می دهد که سربازی ربوده شد و یک فورد تورینو که در داخل خانه تیمی آمریکا بود در آتش سوخت.

3- تبریز: کنسولگری آمریکا دیروز مورد حمله واقع شد. تظاهرکنندگان وارد ساختمان اصلی یا دفاتر نشدند، اما با پرتاب گاز اشک آور در داخل محوطه کنسولگری پراکنده شدند. چون امروز دوباره تظاهرات شکل می گرفت، هواپیمای 12 - C سفارت جهت تحویل گاز اشک آور بیشتر به تبریز اعزام شد.

4- شیراز: گزارشات رسیده از شیراز نشان می دهد که به کنسولگری انگلیس در آنجا حمله شده است.

5- اصفهان: بنا به گزارش، دیروز در مرکز شهر اصفهان تظاهرات عظیمی بدون درگیری

ص: 703

برگزار گردید.

نظریات تهیه کننده (خیلی محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) فعالیتها در شهر تهران تقریباً متوقف شده اند. در تظاهرات خیابانی عموماً تعداد کمی شرکت داشتند. شهر چشم انتظار این هست که ببیند دکتر بختیار و کابینه جدیدش چه می کنند و یا اصلاً قادر به انجام کاری هستند. نه وضع دولت جدید روشن است و نه نقش جدید شاه مشخص. تا وقتی مواضع دقیق روشن نشوند کسی نمی تواند پیش بینی کند که آیا دکتر بختیار قادر به جلب همکاری رهبران مذهبی، افسران نظامی و تکنوکراتها می باشد یا نه؟ حداقل بدون حمایت ضمنی هر سه گروه، توانایی وی در بیرون کشیدن کشور از باتلاق کنونی با مخاطرات جدی همراه خواهد بود.

اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 6)

سند شماره 380 استفاده اداری محدود31 دسامبر 1978 - 10 دی 1357 اطلاعات جاری بخش وابسته دریایی (شماره 6) 1- وضعیت کلی (بدون طبقه بندی) در طی دوره مورد گزارش تظاهرات وسیعی در سراسر ایران برپا گردید. گزارشاتی دال بر کشته و زخمی شدن تظاهرکنندگان واصل شده که بعضی از آنها توسط رادیو ایران منتشر گردید. گزارشات بسیاری حاکی از آنند که یک بار دیگر تلاش می شود تا کابینه ای غیرنظامی و این بار به ریاست دکتر بختیار از اعضای جبهه ملی تشکیل شود. توقف تولید نفت چنان اقتصاد را خرد کرده که ممکن است آن را کاملاً از حرکت باز دارد. کمبودهای عظیمی به وجود آمده اند، و دولت هم قدرت این را ندارد آنها را به طور مؤثری مهار کند.

تظاهرات (بدون طبقه بندی) 1- در روز 28 دسامبر در مناطق زیر تظاهراتی برپا و گزارش شد:

الف - تهران: در ساعات روز مناطق زیر شاهد تظاهرات بوده اند:

شاهرضا، کوروش کبیر. تومبیلها را سوزانده، شیشه ها را شکسته و اتوبوسها را واژگون کردند. برای دور نگهداشتن تظاهرکنندگانی که شعارهای ضدآمریکایی می دادند، نیروهای انتظامی حلقه ای در اطراف سفارت آمریکا تشکیل دادند. تظاهرات شبانه که با شروع ساعات منع رفت و آمد برپا شده بودند نیز گزارش شده است.

2- وضعیت سیاسی (استفاده محدود اداری) الف - از نفر دوم جبهه ملی، دکتر بختیار، خواسته شده تا کابینه ای تشکیل دهد و نامبرده مشغول مشورت با همکارانش است. ظاهراً دکتر سنجابی از جبهه ملی گفته اقدامات بختیار را اقدامات فردی و خصوصی یک شخص می داند نه اقداماتی که از سوی جبهه ملی باشد. (B.B.C) بنا به گزارشی که در مطبوعات آلمان منتشر شده، دکتر بختیار شرایطی برای شاه قرار

ص: 704

داده که عبارتند از جانشین شدن شورای سلطنت به جای شاه و انحلال ساواک. این مطالب از سوی اطرافیان بختیار تأیید یا تکذیب نشده اند. محافل وزارت دربار ظاهراً گفته اند که نخست وزیر ازهاری قبلاً استعفا داده، ولی اعلان رسمی این مسئله به بعد موکول شده است.

ب - در پاریس، اطرافیان آیت الله خمینی (یا منابع اطراف آیت الله خمینی) اظهار داشته اند که وی تشکیل هیچ دولتی را با وجود شاه نخواهد پذیرفت. شرط حمایت وی همچنان بر رفتن شاه و محو سلطنت استوار است. خمینی همچنین خواسته تا روز 30 دسامبر را عزای عمومی اعلام کنند.

ج - تولید محصولات نفتی تقریباً متوقف شده است. یک خبرگزاری فرانسوی تولید روز 28 دسامبر را معادل 250 هزار بشکه گزارش کرده که این برابر با یک سوم مصرف روزانه داخلی است. دولت نظامی تهران اعلام کرده احتمال دارد نان کم شود و حرکت تاکسی ها و اتوبوسها به خاطر کمبود محصولات نفتی محدود گردد. جیره بندی اعلام شده، هر چند قرار نیست کوپن های جیره بندی صادر گردد. اولویتهای توزیع محصولات نفتی از سوی دولت به این ترتیب اعلام شده است: (1) کارخانجات تولید مواد غذایی؛ (2) پمپ بنزینها؛ (3) مشترکین تجاری، به خصوص نانوایی ها و فروشگاهها؛ و (4) کارگاههای کوچک. شهردار تهران به خاطر کمبود سوخت، جمع آوری زباله را متوقف کرده است.

3- بافتهای تظاهرات (استفاده محدود اداری) الف- AFOSI نوعی بافت برای تظاهراتی که طی این مدت برپا شده تهیه نموده است. تفسیر آنها بدین شرح است: «به نظر می رسد در طول این مدت (24 - 25 دسامبر) نوعی «بافت» جهت تظاهرات به وجود آمده است. تظاهرات ابتدا در 1 یا 2 کیلومتری منطقه هدف سازماندهی و تشکیل می شوند و آنگاه به حرکت درمی آیند. مقامات حکومت نظامی توانسته اند در چند مورد با متفرق کردن تظاهرات در مرحله تشکل جلوی راهپیمایی ها را با موفقیت بگیرند.» کالینز

تهدید به اعتصاب در هواپیمایی کشوری توسط مسئولین برجهای مراقبت و تکنسین ها

سند شماره 381 خیلی محرمانه31 دسامبر 1978 - 10 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 12797به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تهدید به اعتصاب در هواپیمایی کشوری توسط مسئولین برجهای مراقبت و تکنسین ها 1- در 31 دسامبر اعلامیه ای که در زیر می آید روی کاغذهای رسمی - اداری وزارت جنگ در فرودگاه مهرآباد تهران پخش شد. به نظر می رسد که این اعلامیه ها از سوی کارکنان هواپیمایی کشوری پخش شده باشدکه مضمون آن این است «به نام خدا، ما کارکنان اجرایی و پرسنل برجهای مراقبت سازمان هواپیمایی کشوری به منظور اعلام همبستگی با ملت ایران، از

ص: 705

تاریخ اول ژانویه تنها به هواپیماهایی (که ذیلاً ذکر شده) اجازه فرود در فرودگاههای ایران خواهیم داد:

(1) هواپیماهایی که مواد غذایی، بیمار و یا آمبولانس حمل کنند. هواپیماهایی که متعلق به کشورهای آمریکا و یا اسرائیل باشند تحت هیچ شرایطی اجازه فرود نخواهند داشت. در این نامه به علاوه خواسته هایی به شرح زیر نوشته شده بود: لغو حکومت نظامی و برکناری دولت نظامی.

(2) اخراج تدریجی تمام کارمندان خارجی سازمان هواپیمایی کشوری.

(3) جدا شدن هواپیمایی کشوری از وزارت جنگ. آزادی تمام زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات. و بالاخره چنانچه نیروهای نظامی به هر نحوی در کارهای مربوط به هواپیمایی کشوری مداخله نمایند اعتصاب کامل اجرا خواهد شد. این اعلامیه به مثابه هشداری است به تمام شرکتهای هواپیمایی.

چنانچه این شرکتها برای اشخاص غیرمجاز پروازی خارج از برنامه داخلی تنظیم نمایند، در صورت بروز هر حادثه غیرمترقبه ای کارکنان هواپیمایی کشوری هیچ گونه مسئولیتی در قبال آن نخواهند داشت. (نقل قول تمام) (ترجمه آزاد).

2- هم زمان گروهی که به نظر می رسد، نمایندگی کارمندان هواپیمایی کشوری را برعهده دارند نزد مهدی حاج منیری مدیرعامل این سازمان رفتند تا قصدشان را جهت اعتصاب اعلام کنند مگر اینکه خواسته هایشان برآورده شود. منیری و دیگر مقامات مسئول هواپیمایی کشوری، رئیس تیم آژانس هواپیمایی کشوری آمریکا (FAA) را از این مسئله آگاه نمودند که محرک اصلی اعتصاب 5 یا 6 تن از کارمندان معروف و سازش ناپذیر می باشند. این اعتصاب غیر از کارمندان اداری تمام کارمندان مسئول برجهای مراقبت و همچنین تکنسینها را دربر می گیرد. منیری سپس با نمایندگان شرکتهای عمده هواپیمایی منجمله پان آمریکن، بریتیش ایرویز، ایرفرانس، لوفت هانزا و سوئیس ایر که در تهران به سر می برند ملاقات نمود. منیری به نمایندگان این شرکتها در مورد امنیت فرودگاه و خدمات مورد احتیاج در آن اطمینان داده و از آنان درخواست نمود که کماکان پروازهای خود را به تهران ادامه دهند.

3- نماینده پان آمریکن به مأمور سفارت گفت که نمایندگان خطوط هوایی در مورد حفظ جان کارمندان خود حتی اگر امنیت فرودگاه تضمین شود به شدت ابراز نگرانی می کنند. آنان خاطرنشان ساختند که کارمندان هواپیمایی کشوری مورد تهدید قرار گرفته اند که در صورت عدم شرکت در اعتصاب از آنها انتقام خواهند گرفت. چنین تهدیداتی به کارمندان خطوط هوایی نیز که در خانه و یا در مسیرشان به فرودگاه ممکن است مورد ضرب و شتم اعتصابیون قرار بگیرند شده است.

4- بعد از خاتمه جلسه نمایندگان شرکتهای دیگر هواپیمایی عدم تمایل خود نسبت به ادامه پرواز به تهران را تحت چنین شرایطی اعلام نمودند. به هر حال نماینده پان آمریکن

ص: 706

پیشنهاد نمود که آنها قبل از دادن هرگونه پیشنهاد و یا توصیه نهایی به رؤسای شرکتهایشان، نخست با سفرای کشورشان مشورت کنند. علاوه بر آنچه که در بالا ذکر شد نماینده پان آمریکن از سفارت درخواست نمود که رهنمودی در مورد ادامه پروازها ارائه دهد. نماینده پان آمریکن اظهار داشت که او امشب با دفتر مرکزی این شرکت در نیویورک تماس خواهد داشت و در مورد مصلحت ادامه پرواز فردا اول ژانویه مشورت می نماید.

5- سفارت تصمیم پان آمریکن را در اسرع وقت گزارش خواهد نمود، اما اگر وزارت خارجه مایل است می تواند مستقیماً با پان آمریکن صحبت نماید.

6- نظریه: کارمندان هواپیمایی کشوری، که زیرنظر مستقیم وزارت جنگ فعالیت دارند تاکنون مقاوم ترین گروهی هستند که در اعتصابات علیه دولت ایران شرکت نداشته اند. به هر حال، ظاهراً از اینکه مقاومت آنان در عدم شرکت در اعتصابات هواپیمایی ملی ایران، مناطق نفت خیز و سایر مؤسسات دولتی ضعیف شده است، به شدت احساس خطر کرده اند. پان آمریکن اکنون به خصوص از تهدیدات تلافی جویانه که نسبت به شرکت هواپیمایی ال عال اسرائیل به خاطر رفتار تبعیض آمیزش به وجود آمده است، احساس خطر می کند.

سولیوان

اعلام

ص: 707

ص: 708

ص: 709

ص: 710

آ. ا آبادان/ 7, 9, 10, 16, 17, 65, 97, 111, 116, 150, 218, 223, 393, 476, 525, 527, 528, 569, 578, 588, 591, 594, 608, 653, 690, 701 آباده/ 512 آبتر، دیوید (پروفسور)/ 54, 56 آبراهام (پروفسور)/ 21 آتابای، ابوالفتح/ 379 آتابای، کامبیز/ 379 آتن/ 505, 519, 520, 698 آدلر/ 55, 73, 74, 89, 112, 174 آذربایجان شرقی/ 37, 38, 42, 43, 45 آذربایجان شوروی/ 640 آذربایجان غربی/ 314 آذربایجان/ 35, 133, 134, 227, 336, 339, 510, 512 آذرشهر/ 242 آذری، تیمسار/ 63 آرنسون، فیلیپ/ 444 آرنولد، باربارا/ 422 آریانا (شرکت هواپیمایی افغانستان)/ 312 آزموده، اسکندر (استاندار)/ 31, 42 آزمون، منوچهر/ 184, 205, 234, 235, 248, 283 آژان--س ارتباط--ات بی-ن الملل-ی ایالات متح-ده (USICA)/ 53, 54, 672, 673 آژان-س اطلاع-ات دفاع-ی (واشنگتن دی. سی)/ 271, 580 آژان-س ف-ران-س پ-رس (آژانس خبری فرانسه)/ 128, 350, 411 آژانس هواپیمایی کشوری آمریکا (FAA)/ 706 آسایشگاه افسران گارد شاهنشاهی/ 579 آسیا/ 260, 640 آکادمی نظامی فرانسه/ 34 آکاریا، اندی/ 479 آلپو (شهر)/ 36 آلمان شرقی/ 48, 110 آلمان غربی/ 161, 496, 685 آلمان/ 55, 72, 241, 519, 687, 704 آلیس، جری/ 443, 503 آمرام، دیوید/ 15 آمریکا/ اکثر صفحات آمل/ 191, 197, 216, 242, 243, 248, 249, 300 آموزگار، پرویز/ 208, 647, 649, 693, 694 آموزگار، جمشید/ 49, 53, 71, 75, 107, 129, 156, 157, 158, 164, 168, 306, 379 آموزگار، جهانگیر/ 15 آموزگار، عبدالحسین/ 647, 648

ص: 711

آنکارا/ 16, 17, 20, 42, 178, 214, 242, 349, 387 آهی، شهریار/ 288, 289, 290 آیکر، ریچارد/ 88 ابتهاج، آذر/ 379 ابطحی/ 367 ابوسعیدی، مهدی/ 379 ابوظبی/ 214, 242, 387 اتاق اصناف تهران/ 156 اتاق بازرگانی آمریکا/ 111 اتحاد جماهیر شوروی/ 30, 32, 33, 179, 213, 220, 276, 278, 281, 283, 353, 354, 366, 367, 386, 413, 465, 492, 496, 550, 561, 573, 594, 640, 646 اتحادیه بین المللی حقوق بشر/ 136 اتحادیه کارگری آمریکا/ 111 اتحادیه معلمان/ 589 اجلاس اوپک/ 328 اجلاس بین الملل سوسیالیست/ 219 اجلاس کمپ دیوید/ 88 احمدی، محمدعلی/ 220 اخباری، عباس/ 212, 222, 248 اخوان، محمود/ 379 اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی/ 104, 361, 364, 419, 422, 423, 424, 432, 440, 443, 444, 445, 446, 447, 448, 449, 450, 452, 453, 468, 498, 509, 525, 526, 527, 528, 529, 535, 542 اداره گمرک/ 307, 623 اراک/ 579, 588, 594 اربابی، هوشنگ/ 379 ارجمند، سیروس/ 379 اردبیل/ 699 اردلان، امان الله (سناتور)/ 189 اردلان، علیقلی (وزیر دربار)/ 159, 161, 165, 166, 167, 195, 243 اردن/ 74, 518 الارده، دوریس/ 362 اروپا/ 73, 88, 112, 186, 260, 264, 266, 277, 286, 290, 295, 307, 322, 331, 332, 334, 343, 353, 369, 373, 460, 495, 508, 522, 536, 578, 595 اروپای شرقی/ 105 اریتره/ 584 ازهاری (خانم)/ 47 ازهاری، غلامرضا (سپهبد)/ 75, 108, 122, 260, 263, 264, 266, 267, 272, 273, 275, 291, 301, 315, 320, 329, 332, 336, 337, 338, 339, 340, 344, 346, 348, 349, 351, 352, 354, 356, 357, 370, 371, 376, 377, 382, 411, 418, 435, 436, 438, 460, 461, 462, 463, 490, 491, 492, 507, 508/, 536, 541, 592, 596, 598, 599, 601, 602, 610, 622, 631, 661, 669, 686, 689, 692, 700, 705 اژدری، عباس/ 68 اسپنگلر، ریموند (گروهبان)/ 499, 504, 505, 547 استات، جیمی/ 443, 447, 448, 450, 453, 479, 480, 504, 505, 527, 529, 546 استادیوم آریامهر (آزادی)/ 194, 196 استارک، فیلیپ. ل./ 364, 443, 479, 504, 529, 548 استان ایلام/ 4, 5, 112, 237, 393, 476, 477

ص: 712

, 608 استان خوزستان/ 8, 209 استان سیستان و بلوچستان/ 68 استان فارس/ 207, 351, 511, 691 استان کردستان/ 222 استان لرستان/ 4, 5, 220 استان مازندران/ 224 استان مرکزی/ 207, 314 استان همدان/ 4 استانبول/ 295, 334, 689 استتون/ 48 استرالیا/ 72 استمپل، جان. دی/ 6, 11, 12, 14, 45, 47, 49, 54, 55, 67, 76, 78, 84, 85, 88, 89, 94, 97, 110, 111, 136, 163, 165, 288, 376, 416 استوارت، پاتر/ 53 استوارت، وین/ 448, 534 استوکس، مارکس/ 545 استون (ژنرال)/ 53, 174 استیکنی، رابرت/ 451, 484, 529 اسرائیل/ 14, 110, 125, 354, 409, 430, 480, 561, 650, 706 اسفراین/ 682, 683, 684 اسفندیاری، فرشید/ 379 اسکاریانو، فرانک/ 448 اسکاونمن، رالف/ 620 اسکود، تیم/ 15 اسکودرو، استنلی/ 334، 411، 412 اسلام آباد/ 16, 17, 42, 75, 80, 83, 178, 192, 214, 349, 387 اسلامی نیا، هدایت/ 76, 77, 78, 79, 80, 376, 377 اسمیت (سرهنگ)/ 674 اسمیت، آ. ای (استوار یکم)/ 442 اسمیت، دبلیو. ال/ 529 اس-میت، وارن. ل (س--رگروه-بان)/ 444, 445, 453, 503, 504, 527, 528, 532, 534 اسنو، کریس/ 57, 76, 95, 98, 112, 690 اشتوتگارت/ 334, 338 اشرفی اصفهانی، عطاءالله (آیت الله)/ 206, 208 اشرفی، جمشید/ 379 اشنایدر، مارک/ 136 اصفهان/ 3, 4, 5, 9, 11, 19, 22, 47, 53, 55, 58, 59, 60, 61, 63, 64, 69, 79, 84, 85, 86, 87, 90, 91, 92, 93, 95, 98, 99, 102, 103, 104, 105, 106, 115, 116, 119, 120, 122, 126, 127, 129, 130, 131, 132, 142, 143, 144, 145, 147, 149, 150, 153, 155, 157, 159, 161, 163, 169, 174, 175, 176, 177, 191, 192, 193, 197, 199, 208, 209, 210, 211, 212, 213, 214, 215, 217, 218, 219, 224, 225, 232, 239, 242, 243, 244, 246, 248, 250, 257, 263, 265, 267, 272, 274, 275, 277, 282, 292, 301, 306, 307, 318, 319, 320, 322, 329, 332, 334, 335, 337, 339, 340, 341, 342, 343, 344, 351, 352, 355, 358, 360, 366, 367, 369, 383, 384, 389, 392, 404, 405, 407, 408, 411, 413, 417, 429, 434, 435, 437, 440, 444, 445, 446, 451, 452, 453, 454, 455, 456, 457, 458, 461, 463, 465, 466, 474, 475, 476, 477, 478, 485, 487, 495, 503, 509, 511, 512, 513, 524, 525, 526, 527, 529, 530,

ص: 713

531, 533, 534, 535, 536, 537, 538, 539, 540, 548, 549, 554, 555, 557, 558, 559, 560, 562, 565, 568, 570, 571, 572, 574, 575, 576, 577, 578, 579, 582, 583, 585, 586, 588, 591, 592, 594, 596, 600, 601, 602, 603, 606, 607, 612, 613, 614, 617, 618, 619, 620, 622, 623, 624, 625, 626, 627, 628, 629, 636, 639, 643, 644, 661, 663, 669, 670, 671, 674, 675, 676, 678, 685, 686, 696, 703 اصفیا، صفی/ 379 اصلاحات ارضی/ 8, 104, 106 اعتماد، اکبر/ 134 اعتمادزاده، محمود (به آذین)/ 224, 225 اعتمادمقدم، مجید/ 379 اعلم، جمشید (پروفسور)/ 379 اف - بی - آی/ 371 افخمی، مهناز/ 110 افریقای جنوبی/ 561 افشار، اصلان/ 173, 263, 693 افشین (سرهنگ نیروی زمینی)/ 648 افغانستان/ 55, 56, 57, 74, 97, 112, 179, 241, 573, 574 اقیانوس آرام/ 186, 214 اقیانوس هند/ 272 اکبرزاد (تیمسار)/ 99 اکرمی، نادر/ 379 اکمل، خسرو/ 379 ام. سی. گافی  مک گافی ام. هنری (مارشال)/ 34, 35 امام حسین (ع)/ 382, 419, 480, 481, 489 امام رضا (ع)/ 50, 197, 346, 348, 355, 363, 647, 651 امام علی (ع)/ 331, 453 امامی، سیداحمد/ 314 امامی، سیدحسن/ 379 امیرپرویز (وزیر کشاورزی)/ 201, 306 امیرعزیزی، صادق (تیمسار)/ 314 امیرفضلی، نصرالله (ژنرال)/ 190 امین (وزیر صنایع و معادن)/ 266 امینی عراقی/ 78 امینی، ضیاءالدین/ 379 امینی، علی/ 85, 146, 148, 172, 194, 195, 204, 205, 217, 220, 225, 227, 242, 248, 249, 251, 255, 299, 370, 371, 373, 411, 412, 418, 597, 600, 613, 627, 692 امینی، علی اصغر/ 367 انتظام، عبدالله/ 618, 644, 659 انجمن ایران و آمریکا/ 15, 16, 19, 24, 25, 26, 35, 47, 52, 57, 63, 67, 75, 76, 84, 88, 92, 95, 97, 98, 112, 141, 173, 477, 614, 615, 703 انجمن بهداشت و تنظیم خانواده/ 73 انجمن حقوقدانان ایران/ 82 انجمن خدمات خارجی آمریکا/ 21 انجمن دفاع از حقوق بشر/ 541 انجمن روزنامه نگاران/ 181 انجمن فرهنگی ایران و شوروی/ 367 انجمن ملی استادان دانشگاهها/ 229, 447 انجمن ملی روزنامه نگاران/ 20 انجمن نویسندگان آمریکا/ 212, 213 اندرسون، بیل/ 363

ص: 714

انستیتو ارتباطات جمعی ایران/ 161 انستیتو تخم مرغ و مرغداری آمریکا/ 63 انصاری، هوشنگ/ 53, 55, 173, 291, 389, 618, 642, 659 انگلستان  انگلیس انگلیس/ 11, 14, 147, 219, 225, 232, 233, 256, 260, 270, 290, 296, 353, 360, 367, 389, 413, 492, 521, 561, 534, 698, 699 انواری، عبدالکریم/ 82 اوئن، دیوید/ 225, 296 اورش-اک، ج-ان/ 449, 450, 451, 484, 505, 513, 534 اورنهام، جیمز (سروان)/ 529 اولیس/ 444, 445 اویسی، غلامعلی/ 115, 119, 121, 195, 199, 267, 300, 379, 577, 686, 692 اهواز/ 3, 7, 9, 10, 11, 27, 29, 38, 65, 116, 150, 250, 272, 274, 292, 299, 301, 306, 308, 321, 322, 330, 332, 338, 393, 406, 435, 437, 461, 463, 476, 497, 507, 525, 528, 578, 608, 611, 661, 663, 664, 666, 667, 669, 678, 699, 701, 703 ایادی، عبدالکریم (تیمسار)/ 292, 379 ایتالیا/ 56 ایران/ اکثر صفحات ایل قشقایی/ 691, 692 اینکس، ارل/ 528 ایوانیز، ری/ 90 ب بابل/ 254, 387, 388, 461 باتلر، ویلیام/ 56, 141 باچلور، روبرت/ 452 بارت، ریچارد/ 362 بارتکو، دانیل/ 545, 590 بارزانی، ادریس/ 179 بارلو، کیت (سرهنگ)/ 119, 120, 123, 420 بازار اصفهان/ 19, 153, 156, 207, 641 بازار تبریز/ 3, 4, 16, 139, 206, 208, 536, 539 بازار تجریش/ 699 بازار تهران/ 3, 14, 19, 105, 141, 142, 169, 170, 210, 321, 322, 344, 346, 349, 361, 366, 412, 417, 419, 513, 613, 627, 641, 643, 646, 658 بازار شیراز/ 207, 529 بازرگان، مهدی/ 78, 125, 136, 216, 227, 277, 293, 543, 659 باش، ریچارد/ 33 باشگاه آمریکایی پارس/ 421 باشگاه پلی کارد/ 406 باشگاه تهران پارس/ 399 باشگاه فرانسویان/ 163 باشگاه مستشاران فنی (TAFT)/ 93, 94 باشگاه معلمین/ 25 باک، رالف/ 48 بال، جرج/ 573 بالتا، ونیز/ 365 بالتون، دنیس/ 443 بالدوین، استو (خانم)/ 67 بالونی، آنتونی/ 479

ص: 715

بانک ملی ایران/ 604 بانک اعتبارات/ 184, 185 بانک ایران و انگلیس/ 43 بانک ایران و ژاپن/ 478 بانک ایران و هلند/ 262 بانک ایرانیان/ 20 بانک بازرگانی/ 4 بانک بین المللی ایران/ 90 بانک تجارت ایران و هلند/ 90 بانک داریوش/ 262 بانک سپه/ 16 بانک صادرات/ 4, 16, 34, 60, 89, 462, 549 بانک عمران/ 43, 288 بانک مرکزی ایران/ 33, 95, 177, 186, 259, 284, 286, 301, 324, 326, 327, 328, 333, 371, 377, 378, 379, 408, 425, 438, 439, 459, 465, 525, 575, 591, 594, 599, 618, 623, 678, 679, 685 بانک ملی ایران/ 169, 174, 177, 178, 184, 186, 254, 256, 262, 278, 326, 436, 439, 441, 444, 465, 505, 580 بانکوک/ 466, 496 بانه/ 171, 181 بانیات، عصمت/ 443 باهری/ 135, 149, 160, 162, 166, 172, 181, 205, 215, 216, 219, 234, 235 بحرین/ 72, 561, 669 بختیار، آقاخان/ 379 بختیار، تیمور/ 32, 33 بختیار، جمشید/ 626 بختیار، شاپور/ 109, 172, 216, 411, 659, 698, 699, 702, 704, 705 بختیان/ 45 بدره ای (سرلشکر)/ 379 بدیعی/ 205 برادلی (شهر)/ 97 برانیگان، ویلیام/ 141 برخوردار، محمدتقی/ 379 برخورداریان، شهین/ 379 برژنف، لئونید/ 369 برکلی (دانشگاه)/ 460 برگستن/ 97 برلن/ 110 برلیس، دین/ 323 بروجرد/ 4 بروجردی/ 666 بروین/ 14, 15, 47, 48, 55, 56, 63, 72, 75 بریتانیا انگلیس بزرگمهر، جمشید/ 283, 379 بش/ 48, 67, 111 بغداد/ 16, 17, 42, 80, 179, 180, 227, 341 بگین، مناخیم/ 46 بلژیک/ 496 بلوچستان/ 299, 320 بلومنتال (وزیر دارایی)/ 97, 111, 140, 278 بلیس، رونالد. ک/ 422, 423, 442, 444, 447, 530 بم/ 243 بن (شهر)/ 349, 387 بندر شاهپور/ 306, 685, 686 بندرعباس/ 15, 65, 67, 74, 269, 360, 415, 511, 578, 584

ص: 716

بنرمن، رابرت. بی/ 22, 54, 56, 63, 74, 76, 85, 92, 110, 112, 117, 118, 119, 122, 141, 236, 420, 424, 443 بنکدارپور، علی محمد/ 379 بنگاه هوانوردی کشوری (FAA)/ 57 بنی، رولوف/ 48 بنی احمد، احمد/ 128, 138, 161, 168, 171, 172, 209, 210, 222, 233, 254, 255, 340 بنیاد پهلوی/ 43, 290, 313, 314 بنیاد هدایای مذهبی (اوقاف)/ 79 بنی پور، احمد/ 379 بنی صدر، ابوالحسن/ 357، 492 بورتن، هری/ 87، 112 بوردلن، ادوارد/ 449 بوش، جرج/ 54 بوشهر/ 105, 207, 217, 218, 219, 306, 314, 393, 406, 408, 435, 446, 453, 455, 457, 458, 476, 513, 525, 528, 589, 608, 639, 667, 670, 671 بوکان/ 192 بولر، جیمز/ 365 بومدین، هواری/ 519 بویس/ 53, 75, 88 بهادری، سعید/ 220, 249 بهادری، کریم پاشا/ 379 بهادری، همایون/ 195 بهایی (فرقه)/ 77, 596, 615, 617, 636 بهبهان/ 192, 196, 207, 461 بهرامی، بهرام/ 379 بهرون، منوچهر/ 336 بهزادی، علی/ 134 بهشت زهرا/ 136, 141, 143, 144, 209, 282, 299, 616, 672, 685 بهشهر/ 300, 306 بهمنش، ایوب/ 683 بی بی حکیمه/ 600 بیت اللهی، حبیب (سرلشکر بازنشسته)/ 31 بیتز، بوزی/ 90 بیرجند/ 249 بیرد (سناتور)/ 369, 370 بیرنز/ 57, 73 بیروت/ 36, 698 بیس، رونالد. ک/ 499 بیشاپ، جیمز/ 53 بیکر، رونالد، بی (استوار)/ 484 بیمارستان 17 شهریور/ 647 بیمارستان 6 بهمن/ 647 بیمارستان آمریکایی ها/ 400 بیمارستان پهلوی/ 684 بیمارستان دریایی بتسدا/ 47 بیمارس--تان رض-اش-اه/ 646, 647, 648, 649, 650, 662 بیمارس--تان ش-اه-رض-ا/ 614, 642, 648, 649, 650, 693, 694 بیمارستان شهدا/ 649 بیمارستان شهرام/ 186 بیمارستان نظامی ایالات متحده/ 118, 412, 503 بیمارستان ونک/ 186 پ پادگان عباس آباد/ 597, 598, 602, 612 پادگان مک کوایر/ 74

ص: 717

پارسا کجوری، حسین/ 644 پارسونز/ 55, 260 پارک شاهنشاهی (ملت)/ 441 پارک فرح (لاله)/ 252 پاریس/ 22, 108, 128, 178, 191, 192, 198, 205, 214, 216, 217, 219, 220, 227, 230, 242, 248, 255, 266, 277, 297, 298, 301, 322, 349, 350, 387, 466, 492, 496, 518, 597, 613, 616, 705 پاکروان، کریم/ 32, 33, 34, 195 پاکستان/ 63, 67, 75, 111, 112, 186, 187, 191, 192, 202, 203, 428 پالایشگاه آبادان/ 185, 231, 232, 322, 438, 618, 690, 691 پالایشگاه اصفهان/ 569 پالایشگاه تبریز/ 231, 559, 569, 618, 652, 653, 690, 691 پالایشگاه تهران/ 231, 372, 384, 438, 439, 569, 618, 688 پالایشگاه شیراز/ 231, 438, 569, 652 پالایشگاه کرمانشاه/ 231 پالیزبان، عزیزالله (سناتور)/ 314 پانوسیان، دی یابر (اسقف ارمنیهای تبریز)/ 36 پاول، رابرت/ 73 پاوه/ 243، 255 پایدار، مصطفی/ 234, 336 پایگاه نیروی دریایی بوشهر/ 528 پایگاه نیروی هوایی خاتمی/ 476, 526, 676 پایگاه هوانیروز اصفهان/ 176 پایگاه هوایی بندرعباس/ 47 پایگاه هوایی بوشهر/ 504, 511 پایگاه هوایی تبریز/ 495, 509, 511 پایگاه هوایی تدین شیراز/ 529 پایگاه هوایی دوشان تپه/ 113, 229, 233, 364, 462, 686, 702 پایگاه هوایی وحدتی/ 611 پرات، فرانکلین (سرگروهبان)/ 503 پرایس، استانلی. ل/ 450 پرت، گرت/ 365 پرتوریا/ 260, 264, 265, 266, 277, 331, 334, 338, 343 پرتوی، نومید/ 460 پرشت/ 84 پزشکپور، محسن/ 81, 128, 133, 135, 172, 195, 224, 225, 348 پک/ 180 پکن/ 338 پناهی (وزیر علوم)/ 254, 255 پنتاگون/ 46 پورقدیری اصفهانی، احمد/ 376 پویا، انوشیروان (پروفسور)/ 379 پهلبد، مهرداد/ 134, 379 پهلوی (دیبا)، فرح/ 53, 79, 202, 290, 341, 692 پهلوی (شفیق)، شهریار/ 379, 415 پهلوی، اشرف/ 53, 56 پهلوی، رضا (شاه)/ 233, 236, 250, 511, 576, 624 پهلوی، شمس/ 134 پهلوی، عبدالرضا/ 692 پهلوی نیا، شهرام/ 379

ص: 718

پهلوی نیا، شهرزاد/ 379 پیشوا (روحانی)/ 139 پیمان سنتو/ 20, 53, 561, 562 ت تاچر، مارگارت/ 54 تاسوعا/ 388, 487, 490, 541, 552, 563 تالار رودکی/ 72, 273 تامست، ویکتور. ال/ 3, 11, 66, 68, 528, 529, 565, 578 تبریز/ 3, 4, 9, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 25, 27, 28, 29, 30, 31, 32, 34, 35, 36, 37, 38, 39, 40, 41, 42, 43, 44, 45, 46, 49, 54, 57, 58, 59, 63, 64, 87, 104, 105, 111, 115, 116, 120, 127, 138, 139, 142, 144, 146, 147, 169, 184, 186, 193, 207, 208, 209, 213, 232, 243, 254, 257, 265, 267, 272, 273, 274, 282, 306, 313, 314, 315, 371, 416, 418, 429, 445, 463, 490, 491, 495, 509, 510, 511, 512, 525, 536, 540, 554, 555, 562, 564, 565, 575, 582, 592, 594, 596, 611, 617, 623, 634, 635, 636, 637, 639, 640, 641, 642, 643, 644, 653, 654, 655, 657, 661, 663, 669, 678, 680, 685, 686, 690, 691, 696, 699, 703 تجریش/ 294, 431, 461, 462, 499, 508, 513, 557, 622, 685 تربتی، عماد/ 189 ترکمن/ 38, 683 ترکیه/ 37, 53, 636, 637, 640, 698, 699 ترگود، لیز/ 147, 148 ترنر (آدمیرال)/ 220, 221 تریسی، لوری (خانم)/ 110 تسلیمی، منوچهر/ 283, 379 تغابنی، محمدرضا/ 132 تقوی، ابوالفضل (ژنرال)/ 99، 676 تلویزیون دولتی آمریکا/ 429 تلویزیون ملی ایران/ 123, 199, 200, 263, 278, 329, 371, 388, 389, 633 توانیر (شرکت ملی برق ایران)/ 184, 185, 186, 284, 308, 309, 348 374, 438, 439, 593, 630, 631, 639, 652, 681 توکلی، عبدالعظیم/ 355 توکیو/ 260, 264, 265, 266, 277, 332, 334, 338, 353, 369, 387 توماس/ 85 توماس، لین/ 121 تویسرکان/ 4, 699 تهران ژورنال/ 22, 40, 155, 160, 183, 190, 200, 202, 204, 283 تهران/ اکثر صفحات تهرانیان، مجید/ 288, 289, 290 تیلور، کلاید. دی/ 32, 45, 46, 84, 89, 94, 95, 97, 324, 330 تیوبس، پل/ 76 ث ثابتی، پرویز/ 233, 250, 254, 255, 283, 379 ثابتی، هوشنگ/ 379 ثانی، اسدالله/ 379

ص: 719

ج جالینوس، مصباح/ 379 جامعی، حسین/ 158 جانسکو، ایوجین (سرهنگ دوم)/ 527 جانسون، هاری (سروان)/ 530، 531، 546 جبهه ملی/ 29, 30, 78, 82, 109, 124, 125, 132, 169, 172, 175, 197, 198, 204, 206, 207, 212, 216, 217, 218, 219, 230, 233, 234, 235, 247, 248, 249, 250, 251, 255, 257, 265, 277, 288, 291, 295, 299, 300, 301, 302, 305, 306, 307, 308, 317, 345, 348, 382, 389, 411, 496, 497, 507, 541, 543, 553, 562, 563, 583, 597, 613, 614, 617, 627, 642, 658, 659, 660, 686, 691, 692, 696, 698, 699, 704 جده/ 214, 242, 349, 387 جرجانی، سیامک/ 526 الجزایر/ 192, 196, 519 جزیره خارک/ 231, 407, 438, 464, 640, 679 جزیره کیش/ 46, 56, 138, 210, 212 جعفرانصاری، همایون/ 379 جعفری (فرماندار نظامی مشهد)/ 648 جعفریان، بقراط (ژنرال)/ 272, 274 جم، فریدون (تیمسار)/ 692 جمهوری اسلامی ایران/ 387, 561 جمهوری خلق چین/ 271, 272 جمهوری فدرال آلمان/ 496 جنگ جهانی دوم/ 226, 509, 691 جنوب آسیا/ 73, 264, 265, 266, 277, 286, 287, 290, 295, 300, 307, 331, 332, 334, 338, 343, 353, 369, 373, 495, 536, 595 جنوب لبنان/ 46, 53 جواهری، مظفر (سرهنگ)/ 68 جهانبانویی، نعمت الله/ 134, 541 جهانبانی (سرلشکر)/ 379 جهرم/ 84, 116, 228, 229, 314, 435, 699 جیس/ 47 جینگلز/ 20, 22, 57, 62, 63, 72, 97 چ چابهار/ 623 چاپه، ژان/ 518 چریکهای فدایی خلق/ 109, 113, 114, 317, 353, 579 چهار محال بختیاری/ 163, 220 چین/ 271 ح حاتم، هوشنگ/ 337 حاج سیدجوادی/ 78, 125, 136, 242, 541, 620 حاج منیری، مهدی/ 706 حبیب اللهی (دریادار)/ 57, 63, 291, 339 حجازی/ 616 حجت، علی (سرلشکر)/ 379 حزب اتحاد برای آزادی/ 225 حزب ایران نوین/ 205, 289 حزب پان ایرانیست/ 81, 128, 142, 172, 230 حزب توده/ 67, 110, 205, 278, 409, 436, 564 حزب رستاخیز/ 9, 10, 23, 24, 30, 31, 35,

ص: 720

49, 55, 71, 72, 74, 78, 80, 81, 96, 130, 152, 156, 157, 158, 159, 161, 165, 168, 169, 170, 182, 188, 189, 222, 235, 289, 683 حزب کمونیست ایتالیا/ 67 حزب مردم/ 182, 289 حسین (شاه اردن)/ 355 حسینی آزاد/ 195 حسینی، کریم/ 376 حسینیه ارشاد/ 8, 197, 420, 427, 544 حضرت عیسی (ع)/ 674 حفیظی، محمدعلی/ 649 حقدان/ 676 حلبی، محمود (آیت الله)/ 77 حوزه نفتی آغاجاری/ 618 حوزه نفتی اهواز/ 618 حوزه نفتی گچساران/ 618 حوزه نفتی مارون/ 618 خ خاخام کرف/ 55, 56 خ-ادمی، ح-اج آقا حس-ین (آیت الله)/ 91, 549 خ-ادم-ی، عل-ی محم-د (م-دیرکل ایران ایر) (ژنرال)/ 247, 275, 277, 278, 283 خارطوم/ 260, 264, 266, 277, 331, 332, 334, 338, 343, 353, 369, 387 خاندانی، عباس/ 202 خانه جوانان اصفهان (کاخ جوانان)/ 226 خ--اور ن-زدی-ک/ 260, 264, 265, 266, 277, 286, 290, 295, 300, 322, 331, 332, 334, 338, 343, 353, 369, 373, 536, 595 خاورمیانه/ 14, 54, 67, 73, 84, 88, 95, 349, 495 خ-برگ-زاری آس-وشیتدپ-رس/ 115, 265, 565, 643 خبرگزاری اف بی آی/ 490 خبرگزاری ایگات/ 367 خبرگزاری بی.بی.سی/ 165, 634 خبرگزاری پارس/ 7, 192 خبرگزاری رویتر/ 461 خبرگزاری فرانسه (فرانس پرس)/ 220, 227, 230, 248, 411, 461, 462, 490, 598 خبرگزاری یونایتدپرس/ 287, 291, 292, 299, 337, 417, 491, 562 خبیر، جمشید/ 379 خراسان/ 49, 79, 283, 314, 336, 343, 651, 682, 683 خردجو، ابوالقاسم/ 379 خرم، محمدعلی/ 379 خرم آباد/ 181, 191, 192, 197, 207, 217, 218, 221, 222, 224, 228, 699 خرمشهر/ 7, 9, 10, 65, 127, 196, 301, 306, 313, 314, 315, 578 خزیمه اعلم، فاطمه/ 379 خسروانی، عطاءالله (سرلشکر)/ 205, 379 خسروشاهی، محمد/ 379 خلیج فارس/ 74, 210, 242, 272, 309, 437, 561, 569, 594 خمینی، روح الله (آیت الله)/ 9, 26, 76, 77, 78, 79, 80, 81, 86, 89, 97, 106, 108, 109, 115, 128, 130, 139, 143, 144, 145, 146, 149, 154, 155, 158, 169, 171, 173, 174,

ص: 721

175, 178, 179, 180, 191, 192, 194, 195, 196, 197, 198, 199, 203, 204, 205, 207, 209, 210, 212, 213, 216, 217, 218, 219, 223, 224, 225, 227, 229, 230, 234, 235, 244, 247, 248, 250, 254, 255, 259, 264, 265, 266, 274, 276, 277, 278, 286, 290, 291, 297, 298, 299, 300, 301, 302, 305, 306, 307, 308, 309, 319, 320, 321, 322, 323, 335, 338, 342, 344, 346, 349, 350, 357, 360, 363, 367, 376, 377, 381, 382, 383, 384, 387, 409, 410, 413, 415, 418, 419, 420, 424, 429, 430, 438, 446, 447, 448, 460, 462, 464, 466, 468, 480, 482, 483, 490, 492, 496, 510, 511, 513, 516, 517, 518, 519, 523, 524, 527, 543, 548, 553, 560, 561, 563, 564, 566, 567, 569, 570, 571, 577, 578, 584, 587, 588, 591, 597, 598, 599, 600, 602, 610, 611, 613, 616, 617, 619, 620, 622, 623, 624, 626, 627, 633, 635, 640, 641, 642, 643, 644, 650, 658, 664, 666, 669, 683, 695, 700, 702, 705 خوئی (آیت الله)/ 341, 342, 466, 467, 510, 512 خوزستان/ 9, 10, 11, 272, 274, 322, 334, 630, 640, 686 خوش کیش، یوسف/ 326, 379, 594, 599 خوشگو، هوشنگ/ 134 د داراب/ 207 دارابی (سرهنگ)/ 99, 177, 444 داگلاس، راد (سرگروهبان)/ 547 دامغانی، محمدتقی/ 82 داناوی (سرهنگ نیروی زمینی)/ 120 دانش طلب، غلامحسین/ 683 دانش سرای عالی تربیت معلم تهران/ 235 دانشکده فنی آریامهر/ 11, 12 دانشکده افسری ایران/ 279, 280 دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی شیراز/ 592 دانشکده حقوق دانشگاه تهران/ 37 دانشکده فنی تهران/ 19, 229 دانشکده ملی جنگ/ 49 دانشگان جندی شاپور/ 3 دانشگاه آذرآبادگان تبریز/ 3, 23, 29, 37, 38, 42, 72, 156, 170, 186, 193 دانشگاه آریامهر اصفهان/ 19, 59, 60, 69, 70, 105, 111, 130, 169, 183, 193, 274, 319, 320, 387, 389 دانشگاه پهلوی (شیراز)/ 17, 63, 193, 283, 589 دانشگاه تهران/ 18, 19, 37, 38, 55, 112, 127, 183, 193, 194, 196, 214, 215, 218, 224, 226, 228, 229, 232, 235, 242, 248, 251, 252, 254, 264, 265, 273, 274, 280, 281, 283, 285, 291, 303, 304, 305, 312, 313, 316, 325, 336, 350, 360, 366, 423, 427, 441, 461, 492, 497, 508, 553, 567, 643, 644, 659, 660, 662, 666, 681, 684 دانشگاه جندی شاپور/ 3 دانشگاه دفاع ملی/ 20

ص: 722

دانشگاه رضاشاه/ 336 دانشگاه سیستان و بلوچستان/ 68 دانشگاه شیکاگو/ 32 دانشگاه علم و صنعت/ 172 دانشگاه فردوسی مشهد/ 49, 50, 193, 208, 646, 647, 648, 650, 693 دانشگاه ملی (تهران)/ 19, 21, 27, 29, 55, 127, 166, 167, 183, 184, 193, 215, 228, 235, 350 دانشگاه ویرجینیا/ 21 دانکن/ 226 دانمارک/ 496 داولینگ/ 49 دبیرستان رضاشاه کبیر/ 197 ددیچ، پت/ 14, 22, 54, 55, 63, 67, 73, 74, 85, 112 درخشش، محمد/ 215, 221 دُرود/ 4, 171 دریای خزر/ 291, 300, 571 دریای سرخ/ 15 دزفول/ 7, 171, 206, 208, 209, 216, 228, 232, 292, 700 دستغیب، سیدجواد (آیت الله)/ 212, 213 دستغیب، عبدالحسین (آیت الله)/ 139, 692 دشیک، جرج/ 505 دعا، محسن/ 379 دفتر بازرسی دادگستری/ 340 دفت--ر تحقیق-ات وی--ژه نی--روی ه-وای-ی (اصفهان)/ 676 دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی (تهران)/ 455, 470, 479, 480, 499, 502, 512, 514, 531, 545, 546, 548, 549 دفتر حافظ منافع امریکا در بغداد/ 178 دفتر فرماندهی ناتو/ 349 دفت-ر مستشاری دف-اعی آم-ریکا (ته-ران)/ 303, 310 358, 360 دفتر وابسته دفاعی آمریکا (تهران)/ 267, 268, 269, 279, 296, 297, 310, 312, 337, 345, 352, 358, 359, 385, 386, 414, 426, 432, 467, 469, 493, 494, 500, 521, 523, 555, 565, 590, 600, 609, 621, 632, 637, 645, 664, 686, 694, 701 دلخوش فومنی، محمدحسین/ 234 دوایر، پل/ 279, 423, 424, 413 دوایر، سیندی (خانم)/ 279, 280, 281 دوپونت/ 175 دوحه/ 214, 242, 387 دوشان تپه/ 114, 123, 316, 395, 396, 399, 400, 403 دولوقاجار، پری/ 379 دووی، چانسی/ 504 دهستانی، عبدالعلی/ 314 دهلی نو/ 214, 242, 338, 387 دیبا، ابوالحسن/ 379 دیبا، محمدحسن/ 379 دیرزمن (خانم)/ 67, 73 دیزین/ 611 دیو، مارشال/ 76 دیوان عالی کشور/ 159, 161 ر رابرتز، جیمز (سروان)/ 580 رادپور، منوچهر/ 648, 650 رادیو اف. بی. آی/ 459

ص: 723

رادیو ایران/ 119, 120, 157, 216, 224, 269, 301, 322, 342, 408, 579, 599, 613, 644, 659, 696, 699, 700, 704 رادیو بی. بی. سی/ 72, 148, 163, 165, 169, 203, 266, 269, 273, 277, 278, 300, 301, 319, 322, 344, 367, 368, 377, 383, 384, 385, 389, 411, 420, 461, 462, 463, 580, 597, 635, 641, 658, 671 رادیو تل آویو/ 658 رادیو تلویزیون ملی ایران/ 17, 111, 115, 117, 139, 181, 193, 221, 222, 278, 319, 322, 342, 417, 458, 478, 482, 581, 596, 597, 598, 599, 612, 666, 671 رادیو صدای آمریکا/ 424, 580, 597, 699 رادیو مسکو/ 203, 410, 669, 697 راکفلر، نلسون/ 47, 56 رام، هوشنگ/ 110 رامبد، هلاکو/ 17, 18, 40 راور/ 223 ربانی شیرازی (آیت الله)/ 77 ربیعی، امیرحسین (سپهبد)/ 46, 48, 88, 267, 291, 339, 504 رجایی، حسن علی/ 435 رحیمی، رسول/ 132, 156, 379 رحیمی، محمد (سرلشکر)/ 31 رزازیان، علی اصغر/ 132 رسولی، حسن/ 283 رشت/ 236, 313, 611, 699 رضائیان (سرگرد)/ 550 رضائیه (ارومیه)/ 49, 171, 192, 197, 229, 275, 387, 388, 596, 598, 599, 602, 612, 619, 620, 622, 623, 640, 685, 686, 699 رضایی، شهریار/ 379 رضایی، علی/ 18 رضوی، ساجد/ 299, 337, 491 رفسنجان/ 202 رم/ 159, 161, 171, 349, 387 رمزی عطایی، حسن/ 379 رمزی، کلتوس/ 364 روبل، برایان/ 44 روحانی، منصور/ 145, 379 رودسر/ 229 روزنامه آتش/ 340 روزنامه آهنگ سیاسی/ 357 روزنامه آیندگان/ 283 روزنامه اراده آذربایجان/ 344 روزنامه اطلاعات/ 199, 209, 273, 599 روزنامه تایمز لندن/ 348, 389 روزنامه تایمز مالی/ 163 روزنامه رستاخیز/ 85, 220 روزنامه زوددویچ زایتونگ/ 162 روزنامه ستاره اسلام/ 342 روزنامه سیاست ما/ 357, 492 روزنامه کیهان (اینترنشنال)/ 15, 18, 172, 152, 203, 206, 320 روزنام-ه کیه--ان/ 97, 148, 174, 199, 273, 275, 278, 283, 320 روزنامه گاردین/ 147 روزنامه لوموند/ 411, 519 روزنامه لیبراسیون/ 210 روزنامه منچستر گاردین/ 146, 147

ص: 724

روزنامه واشنگتن پست/ 7, 297, 298 روزنامه هرالد تریبیون/ 297 روسیه/ 56, 219, 369 روم/ 505 رومانی/ 110 ریاضی، عبدالله/ 135, 170, 182, 189, 379 ریچاردسون، سامی/ 63, 76, 83 ریچارز، مری/ 449 رید (معاون وزارت خارجه)/ 140, 697 ریشتر (سرهنگ دوم)/ 674, 676 ریگان، رونالد/ 54, 55 رینو/ 22, 48, 54, 57, 74, 98, 141, 174 رینهارت (سفیر)/ 55 ز زابل/ 579, 603 زاد (استاندار)/ 102 زانگاس، چاک/ 503 زاهدان/ 68, 236, 292, 319, 579, 603 زاهدی، فضل الله/ 102, 110 زاهدی، اردشیر/ 21, 195, 197, 219, 379, 562, 595, 596, 620, 668, 693 زاهدی، حمید/ 314 زره پروان، م./ 449 زرین پور، علاءالدین/ 195 زنجان/ 7, 171, 192, 228, 243, 292, 299, 306, 330 زنجانی، ابوالفضل (آیت الله)/ 77 زندان اوین/ 206 زندان قصر/ 206, 213, 455, 692 زندان کرج/ 213 زنگنه، ابراهیم/ 379 زونیس، ماروین/ 409 زیشک/ 15, 63, 84, 85, 88 ژ ژاپن/ 309, 331, 413 ژاندارمری ایران/ 549 ژنو/ 72 ژنوسکو (سرهنگ دوم)/ 674, 676 ژیسکاردستن/ 213, 349, 350, 517 س ساتلر، هارولد/ 364, 453 سادلر (ژنرال)/ 74 ساری/ 291, 346, 357, 571 سازمان اطلاع-ات دف-اعی (واشنگتن دی. سی)/ 261, 262, 267, 268, 269, 279, 293, 296, 303, 310, 311, 312, 315, 337, 339, 345, 352, 358, 359, 368, 385, 386, 414, 426, 432, 467, 469, 493, 494, 496, 500, 521, 523, 537, 555, 565, 582, 590, 600, 609, 621, 632, 637, 645, 664, 676, 686, 689, 694, 701 س-ازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)/ 11, 32, 33, 34, 35, 61, 77, 79, 98, 99, 109, 136, 187, 192, 202, 203, 205, 215, 216, 221, 224, 225, 232, 233, 234, 236, 240, 242, 248, 249, 250, 253, 254, 255, 283, 289, 321, 330, 356, 377, 411, 506, 513, 559, 560, 568, 574, 576, 591, 614, 615, 617, 623, 624, 627, 631, 649, 657, 673, 674, 675, 676, 705

ص: 725

س-ازم-ان ام-ور اداری و استخدامی کشور/ 161 س--ازمان ان-رژی اتم-ی ایران/ 134, 166, 167, 169, 170, 171 سازمان اوقاف/ 102, 336 سازمان برنامه و بودجه/ 32, 184, 189, 200, 286, 301, 306 س-ازم-ان خ-دم-ات اجتم-اعی شاهنشاهی ایران/ 242, 243 سازمان زنان/ 130 سازمان عفو بین الملل/ 44, 577 سازمان مالیات بر درآمد آمریکا (IRS)/ 73 سازمان مجاهدین خلق ایران/ 317, 353, 544, 558 سازمان مستشاری ایالات متحده/ 269 س-ازمان ملل متحد/ 74, 292, 334,, 429, 445 ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین)/ 350 سالارجاف/ 243, 254, 255 سالامن/ 97 سامی، حسن/ 379 سانتاباربارا (سرهنگ دوم)/ 529 ساندرز (کلنل)/ 71, 72 سبزوار/ 682, 683 ستاد بزرگ ارتشتاران/ 118, 119, 368 ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی/ 104, 361, 381, 419, 440, 446, 498, 509, 525, 535, 542 س--تاد ف-رماندهی هیأت مستشاری نظامی/ 596 س--تاد م-رک-زی ش-رک-ت بی-ن الملل-ی بل هلیکوپتر/ 676 ستاد مشترک ارتش ایران/ 337 ستوده نیا، احمد/ 169, 170 سجادی، سیدمحمد (سناتور)/ 189 سحابی، یدالله/ 125 سد رضاشاه کبیر/ 593, 630 سد کرج/ 700 سد محمدرضا شاه پهلوی/ 630 سراجی (سروان)/ 678 س-رف-رماندهی کل نی-روهای مس-لح آمریک-ا در اقیانوس آرام/ 217 س-رف-رماندهی کل نی-روهای نظ-امی آمریک-ا در اروپا/ 214 سروانت/ 349, 350 سطوتی، یدالله/ 683 سعادت، فتح الله/ 162 سعادتمند، ابوالحسن (سپهبد)/ 268 سعدی (شاعر)/ 253 سعید، جواد/ 161, 170, 182, 188, 189 سفارت آلمان فدرال (پاریس)/ 210, 297, 496, 516 سفارت آلمان فدرال (تهران)/ 496, 510 سفارت آمریکا (تهران)/ اکثر صفحات سفارت اردن (تهران)/ 427 سفارت استرالیا (تهران)/ 567 سفارت انگلیس (تهران)/ 23, 37, 38, 41, 164, 165, 256, 257, 261, 265, 269, 270, 273, 276, 291, 304, 326, 400, 430, 496, 565, 567, 584 سفارت ایتالیا (تهران)/ 496 سفارت ایران (نایروبی)/ 22 سفارت پاکستان (تهران)/ 687 سفارت جمهوری خلق چین (تهران)/ 272

ص: 726

سفارت خارطوم (تهران)/ 20 سفارت شوروی (واشنگتن)/ 465 سفارت عراق (تهران)/ 633 سفارت فرانسه (تهران)/ 192, 196, 466, 496, 517 سفارت کانادا (تهران)/ 479 سفارت مصر (تهران)/ 463 سفارت نیوزیلند (تهران)/ 541 سقز/ 221, 222 سکورد (ژنرال)/ 63, 88 سمنان/ 330, 332, 393, 476, 579, 603, 608 سمیعی، عبدالحسین/ 379 سمیعی، محمدعلی/ 134 سنجابی، کریم/ 125, 156, 172, 194, 196, 197, 198, 212, 217, 219, 220, 227, 229, 230, 232, 233, 234, 235, 247, 248, 254, 255, 295, 298, 299, 300, 301, 306, 307, 308, 335, 339, 340, 345, 382, 496, 497, 507, 553, 562, 566, 597, 613, 658, 659, 660, 682, 685, 699, 704 سندیکای نویسندگان/ 169, 170, 283 سنقر علیا/ 192 سنندج/ 197, 242, 243, 248, 249, 292, 357, 393, 476, 608, 685, 686 سوئیس/ 381 سوبر/ 48 سورنسون، باب/ 47 سوریه/ 36, 196 سولیوان، ویلیام/ 9, 17, 47, 52, 54, 55, 62, 72, 75, 96, 114, 115, 126, 128, 133, 135, 137, 139, 143, 145, 149, 150, 153, 157, 159, 162, 163, 168, 171, 173, 178, 184, 186, 190, 191, 193, 196, 198, 201, 204, 206, 208, 210, 211, 214, 217, 220, 221, 223, 226, 227, 229, 231, 232, 234, 236, 241, 243, 247, 251, 253, 256, 257, 258, 260, 263, 264, 265, 274, 275, 276, 284, 286, 290, 291, 293, 295, 300, 303, 305, 307, 309, 314, 319, 322, 323, 330, 331, 337, 338, 340, 341, 343, 345, 349, 351, 352, 355, 357, 358, 362, 363, 364, 365, 373, 374, 375, 377, 381, 384, 389, 409, 412, 414, 415, 418, 420, 422, 424, 426, 432, 437, 439, 448, 453, 455, 460, 463, 467, 489, 492, 503, 504, 508, 513, 529, 534, 536, 542, 545, 550, 554, 555, 564, 565, 569, 572, 573, 578, 587, 590, 593, 599, 616, 621, 631, 636, 643, 645, 651, 653, 658, 660, 662, 668, 670, 672, 674, 682, 684, 686, 691, 693, 694, 698, 701, 707 سولیوان، تروی ال./ 474, 483 سولیوان، تروی/ 447 سومالی/ 353 سهرابیان، پرویز/ 220 سی. لا، روبرت/ 355 سیا (سازمان جاسوسی آمریکا)/ 45, 119, 195, 217, 220, 221, 401, 487, 652, 658, 673, 691 سیف نادری، غلامعلی/ 379 سینما رکس آبادان/ 97, 106 سینما کاپری (بهمن)/ 313

ص: 727

ش شاخ آفریقا/ 14 شادلو/ 139 شافر، تی. ئی (سرهنگ)/ 271, 580 شاه امیری، عبدو/ 379 شاهپور (سلماس)/ 699 شاه حسین/ 518 شاهدی، باقر/ 367 شاه قلی، منوچهر/ 379 شاهمیری/ 428 شاهنده، بهروز/ 644 شاهی (قائم شهر)/ 63, 699 شاهین شهر/ 485 شایگان، رضا/ 134 شبکه سی بی اس/ 299 شرکاء، جلیل/ 177, 326 شرکت LSC/ 398, 403 شرکت USN/ 397 شرکت استنویک/ 397 ش--رکت الکترونیک دیت-ا س-رویس/ 396, 402 شرکت بیمه آمریکایی/ 404 شرکت جنرال تلفن/ 485 شرکت سولار توربین/ 399 شرکت کنترل دیتا کورپریشن/ 250, 282, 287 شرکت لاکهید/ 395, 396, 397, 399, 401, 521 شرکت مک دانلد داگلاس/ 400 شرکت BHI/ 397, 404, 405, 406, 417, 475 شرکت DAF/ 403 شرکت GAC/ 514 شرکت GTE/ 237, 401, 663 شرکت LSC/ 403 شرکت TRW/ 513 شرکت آگوستا/ 93, 176 شرکت آی.بی.ام/ 251, 282, 287, 399 شرکت اتومبیل سازی فورد/ 47, 56, 435, 437 شرکت اس. آ. اس/ 308 شرکت استاندارد اویل/ 438, 594 شرکت اسکو (نفتی)/ 10, 319, 321, 322, 438, 497, 587, 588, 623, 652, 653, 661, 663, 664, 666, 669, 701 شرکت اکسون/ 321 شرکت الکترونیکس/ 485 شرکت ایپاک/ 231, 315 شرکت ایز ایران/ 442 شرکت ایگات/ 464 شرکت بیمه ایران/ 184 شرکت بین المللی بل هلیکوپتر/ 5, 86, 90, 91, 92, 93, 21, 22, 50, 57, 120, 121, 149, 151, 185, 209, 211, 237, 245, 282, 284, 287, 314, 315, 318, 321, 337, 347, 359, 363, 386, 401, 427, 442, 445, 446, 447, 448, 452, 453, 473, 474, 479, 484, 485, 528, 534, 606, 635, 641, 674, 677 شرکت پارسون/ 578 شرکت تگزاس/ 282، 287 شرکت جنرال الکتریک/ 219, 406 شرکت جنرال موتورز/ 46 ش-رکت ج-هانی خدمات هواپیماهای نورتراپ/ 274, 364, 443, 452, 510 شرکت حق العمل کاری بل/ 505

ص: 728

شرکت راکول اینترنشنال/ 547 شرکت سیستمهای آموزشی راتیئون/ 457 شرکت سیکورسکی/ 453, 528 شرکت سیلوانیا/ 396, 422, 446 ش-رک-ت ص-نایع ه-وایی گرومن (شیراز)/ 134, 143, 145, 157, 264, 274, 398, 399, 401, 444, 445, 486, 487, 503, 516, 524, 525, 526, 529, 530, 531, 534, 540, 624, 674, 676 شرکت فیرکلاف/ 589 شرکت کان/ 85 شرکت کشتیرانی آریا/ 134 شرکت گولد/ 57 شرکت لاپکو/ 231, 315 شرکت لاوون پترولیوم/ 399 شرکت مخابرات/ 184, 185, 258, 259, 307, 313, 314, 315, 346, 347, 363, 576, 591 شرکت مریسون نودسون/ 399 شرکت ملی پتروشیمی ایران/ 166, 167 شرکت ملی نفت ایران/ 15, 55, 133, 174, 177, 178, 184, 185, 197, 198, 199, 231, 232, 258, 259, 261, 288, 291, 292, 305, 306, 332, 349, 354, 357, 364, 365, 370, 372, 373, 382, 383, 384, 387, 389, 439, 462, 464, 497, 586, 587, 591, 599, 618, 622, 632, 643, 644, 652, 653, 659, 661, 663, 678, 688, 690, 695, 697, 701 شرکت منازل ملی (شرکت آمریکایی)/ 63 شرکت مهاب/ 630 شرکت مهندسی فیروز/ 201 شرکت نفت کرسنت/ 67 شرکت نفتی موبایل/ 397, 473 شرکت نورتروپ/ 274, 443 شرکت هریس اینترنشنال/ 282, 287 شرکت هواپیماسازی لاکهید/ 121, 221, 399, 403, 421, 473, 505, 546, 555, 633 شرکت هواپیماسازی هیوز/ 176 شرکت هواپیمایی MAC/ 312 ش-رکت ه-واپیم-ایی آمریکا (پان آمریکن)/ 118, 241, 247, 249, 251, 259, 266, 277, 293, 295, 308, 309, 375, 430, 473, 496, 537, 555, 577, 689, 703, 706, 707 شرکت هواپیمایی اسکاندیناوی/ 309 شرکت هواپیمایی ال عال اسرائیل/ 699, 707 شرکت هواپیمایی ایران (ایران ایر)/ 121, 190, 191, 193, 241, 242, 247, 248, 249, 251, 254, 255, 256, 258, 259, 266, 267, 272, 273, 274, 275, 277, 278, 283, 284, 291, 292, 293, 294, 295, 296, 305, 306, 308, 310, 312, 314, 315, 324, 374, 375, 384, 438, 439, 526, 537, 601, 621, 632, 633, 659, 685, 660, 688, 695, 707 شرکت هواپیمایی ایرفرانس/ 295, 309, 312, 465, 466, 496, 703 شرکت هواپیمایی بریتیش ایرویز/ 309, 703, 706 شرکت هواپیمایی سوئیس ایر/ 295, 309, 703, 706 شرکت هواپیمایی لوفت هانزا/ 308, 309, 312, 496, 703, 706 شرکت یونایتد تکنولوژی/ 282, 287 شرود، جان/ 89

ص: 729

شریدان، ژانت/ 450, 451 شریدان، فرانسیس/ 450, 451 شریعتمدار/ 336 شریعتمداری، سیدکاظم (آیت الله)/ 6, 7, 8, 27, 41, 43, 76, 77, 78, 79, 81, 82, 106, 111, 127, 128, 143, 144, 145, 146, 148, 154, 155, 156, 205, 229, 230, 233, 247, 248, 251, 255, 301, 336, 355, 356, 363, 417, 536, 540, 541, 563, 620 ش--ریف ام-ام-ی، جعف-ر/ 107, 108, 116, 129, 130, 131, 133, 134, 135, 137, 138, 143, 145, 146, 149, 150, 153, 156, 162, 168, 182, 186, 189, 194, 195, 204, 205, 211, 216, 221, 222, 225, 234, 235, 242, 248, 249, 250, 260, 264, 275, 286, 325, 326, 336, 340, 348, 460 شفا، شجاع الدین/ 379 شفر (سرهنگ)/ 112 شفقت، جعفر (ارتشبد)/ 31 شلزینگر/ 264 شلنبرگر/ 21, 46, 48, 53, 54, 55, 56, 67, 72, 75, 97, 111, 140, 173, 278 شمس آبادی (آیت الله)/ 161 شورای امنیت ملی/ 516 شورای پول/ 201 شورای شهر تهران/ 159, 162 شوشتر/ 7, 306 شهر ری/ 79, 589 شهرداری تهران/ 184, 186 شهرضا/ 512 شهرکرد/ 162, 163 شهریار/ 186 شهناز (ژنرال)/ 676 شیبانی، عبدالله (رئیس دانشگاه تهران)/ 218, 291 ش--یخ بهای--ی (رئیس اتاق اصناف)/ 134, 445 شیخ الاسلام (وزیر بهداری)/ 73 شیخ الاسلام زاده، شجاع الدین/ 132, 379, 642 شیخ بهایی، رضا/ 283 شیروخورشید شاهنشاهی (صلیب سرخ ایران)/ 181, 242, 243, 340 شیراز/ 3, 15, 16, 21, 22, 48, 53, 63, 64, 65, 68, 87, 88, 104, 105, 115, 116, 120, 127, 132, 139, 142, 147, 150, 159, 169, 208, 209, 213, 232, 254, 257, 266, 272, 277, 282, 292, 306, 332, 339, 340, 342, 343, 346, 350, 351, 354, 366, 384, 393, 406, 407, 416, 429, 437, 463, 466, 467, 476, 497, 507, 525, 528, 529, 554, 555, 562, 565, 574, 575, 578, 579, 587, 588, 592, 593, 594, 595, 596, 597, 598, 600, 601, 602, 603, 608, 612, 615, 617, 618, 620, 622, 623, 636, 640, 643, 644, 661, 663, 669, 670, 671, 685, 686, 696, 699, 703 شیرازی، سید عبدالله (آیت الله)/ 175, 335, 336, 355, 363, 417, 649, 669, 671 شیرازی (مدیرکل امور بین الملل بانک مرکزی)/ 377, 408 شیرانی، فتحعلی (فرماندار)/ 99 شیروان/ 491, 636, 637 شفر (سرهنگ)/ 74, 141, 469

ص: 730

شیکاگو/ 409 شیل (پرزیدنت)/ 55 شیوچنکو/ 221 ص صادق وزیری، احمدعلی/ 439, 630 صادق وزیری، صدرالدین/ 82 صالح، جهانشاه/ 379 صالحی، مرتضی/ 306 صدام حسین/ 179 صدر، صدرالدین/ 171 صدر، موسی (امام)/ 169, 171 صدریه، عبدالرحیم/ 435 صدیقی، غلامحسین/ 637, 640, 641, 642, 658, 659, 660, 664, 682, 686 صفاری، پرویز/ 379 صفری، رحیم/ 192 صفی پور، علی اکبر/ 134 صلاحی (ژنرال)/ 120 صنعت نفت ایران/ 232, 301, 346, 463, 528, 580, 585, 586, 599, 602, 661 ض ضرغام، امیرقلی/ 379 ضرغامی (سرلشکر)/ 379 ط ط-الق-ان-ی، س-یدمحمود (آیت الله)/ 8, 77, 236, 341, 342, 409, 492, 497, 542, 548, 553, 566, 591, 684 طاهری، سید جلال الدین (حجت الاسلام)/ 85, 89, 106, 132 طاهری، امیر (روزنامه نگار)/ 152 طباطبایی، سیدمحمد/ 314, 649 طباطبایی، عبدالکریم/ 134 طبس/ 156, 158, 162, 174, 234, 235 طلایی مینایی، اصغر/ 379 طوسیوند (دکتر)/ 648 طوفانیان (ارتشبد)/ 15, 83, 157, 379 ظ ظریف، عباس/ 220 ظفار/ 47 ظلی (دریادار)/ 379 ظهیری، محمد/ 379 ع عاشورا/ 159, 323, 339, 373, 382, 383, 388, 410, 419, 464, 467, 481, 487, 497, 514, 523, 528, 536, 539, 541, 552, 554, 560, 562, 563, 564, 575, 582, 585, 587, 593, 610, 614, 615, 618, 624, 626, 634, 662, 663, 675, 676 عاقلی، باقر/ 682 عالم زاده، آلکس/ 630 عاملی، محمدرضا (وزیر اطلاعات)/ 53, 139, 148, 233, 243 عاملی، باقر/ 133 عاملی، رضا/ 200 عباسی/ 79 عدل، پرویز/ 48 عراق/ 13, 45, 77, 79, 106, 130, 169, 173, 175, 178, 179, 180, 198, 212, 228, 236, 341, 342, 510, 511, 561

ص: 731

عربستان سعودی/ 14 عرفانی (سرگرد)/ 99 عظیمی (وزیر جنگ)/ 266, 649 عقیلی (پدر پرویز عقیلی)/ 34 عقیلی، پرویز/ 33 علم، اسدالله/ 249 علمزاده/ 631 علی رضائی/ 388 عمان/ 353, 561 غ غفاری، احمد (تیمسار)/ 685, 686 غیاثی، محمد/ 379 ف فاتح، مصطفی/ 379 فارس (استان)/ 692 فالکو (خانم)/ 54 فالمر/ 63 فاینموت (سرهنگ)/ 111 فخرشفاهی، ارسطو/ 379 فرازمند، تورج/ 599 فرانسه/ 34, 82, 112, 156, 185, 192, 195, 196, 198, 209, 210, 212, 213, 219, 298, 349, 350, 447, 464, 466, 513, 516, 517, 518, 519, 664, 700 فرانکفورت/ 505 فرخندر (سرمهندس)/ 185 فرد رازی/ 428 فردوست، حسین (سرلشکر)/ 379 فرشچی، علی/ 156, 158 فرمانداری نظامی مشهد/ 133 ف--رمانده-ی تحقیق-ات وی-ژه نی-روی ه-وای--ی (واشنگتن)/ 455, 514, 531, 545, 546, 548, 549 فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا (تهران)/ 530 فرمانفرمائیان، خداداد/ 379 فرمانفرمائیان، فیروز/ 379 فرودگاه اصفهان/ 549 فرودگاه دوشان تپه/ 315 فرودگاه مهرآباد/ 57, 118, 190, 207, 241, 251, 259, 295, 303, 309, 310, 312, 315, 316, 346, 360, 375, 384, 439, 449, 537, 547, 553, 555, 556, 559, 565, 566, 567, 578, 580, 582, 601, 604, 623, 632, 677, 689, 703, 705 فروغی، محسن/ 189, 336 فروغی، محمود/ 21, 660 فروهر، داریوش/ 156, 248, 255, 293, 300, 301, 306, 496, 497, 507, 659 فری، هارپرس/ 6, 15, 22, 46, 49, 55, 57, 63, 72, 335 فریدن/ 579, 603 فریزر/ 44 فسا/ 228 فضلی (تیمسار)/ 259, 375 فلاح، رضا/ 379 فلاور، لس/ 505 فلسفی، محمدتقی (حجت الاسلام)/ 80, 125 فوربز، تام/ 89, 90 فولادگر/ 132 فولادی، حسن/ 283 فولبرایت/ 85

ص: 732

فولی، دریاسالار/ 88 فیربورن، لی (سرگرد)/ 511 فیروزمند، ناصر (سپهبد)/ 31 فیشت، جو/ 297, 298 فیلیپ (پرنس)/ 423 فیلیپس (کلنل)/ 85 ق قاسم لو (وزیر امور خارجه)/ 266 ق-اض-ی ش-ریعت پن-اه-ی، ابوالفضل/ 217, 220, 221 قدومی، فاروق/ 350 قذافی، معمر/ 179 قر ه باغی/ 266 قزوین/ 78, 116, 282, 313, 323 قشقایی، حبیب الله/ 691 قشقایی، خسرو/ 492 قش-قایی، محم-دحس-ین خان/ 691, 692, 693 قشقایی، ملک منصور خان/ 691 قشقایی، ناصرخان/ 692, 693 قشقایی، هومن خان/ 691 قطب زاده، صادق/ 357, 492 قطبی، رضا/ 139, 379 قلی رام، مصطفی/ 379 قم/ 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 16, 17, 18, 19, 20, 23, 26, 28, 29, 38, 41, 43, 45, 76, 80, 99, 104, 105, 106, 116, 158, 161, 162, 163, 224, 226, 228, 251, 311, 330, 355, 385, 408, 410, 492, 536, 596, 597, 598, 599, 611, 612, 613, 615, 617, 651 قمی (آیت الله)/ 585, 587, 588, 591, 610, 620, 647, 694 قمی، حاج حسن/ 77 قمی، عین الله/ 142 قوامیان، محمدهادی/ 379 قهرمانی، صفر/ 226 ک کانون ایران و آمریکا/ 395, 401, 404, 609 کریستوفر/ 578 کلمنت/ 289, 290 کنسولگری آمریکا (تبریز)/ 559 کنسولگری آمریکا/ 401, 404 کویت/ 561 کابل/ 16, 17, 42, 80, 83, 214, 242, 334, 387 کاتوزیان (تیمسار)/ 649 کاخ الیزه/ 516, 517, 518, 519 کاخ جوانان/ 24, 25, 26, 34, 35 کاخ رضاشاه/ 563 کاخ سعدآباد/ 548 کاخ سفید/ 334, 649 کاخ ملک آباد/ 651 کاخ نیاوران/ 121, 300, 421, 544, 548, 560, 584, 597, 598, 602, 612 کاخ ورسای/ 298 کاراکاس/ 260, 264, 265, 332, 334, 338, 343 کارتر (همسر جیم کارتر)/ 53 کارتر، جیمی/ 12, 48, 55, 95, 197, 212, 213, 288, 357, 376, 377, 385, 386, 387, 389, 411, 413, 448, 649, 669

ص: 733

کارخانه SIESICOM/ 92 کارخانه پپسی کولا/ 24, 25, 60 کارخانه پلی اکریل ایران (اصفهان)/ 93, 102, 175, 191, 193 کارخانه تراکتورسازی (تبریز)/ 192, 652, 653 کارخانه ذوب آهن آریامهر (اصفهان)/ 199 کارخانه ماشین سازی (اراک)/ 652, 653 کارخانه وستینگهاوس/ 55, 72, 73, 97, 407, 467 کارلتون/ 53, 64, 85, 95 کازرون/ 116 کاشان/ 229, 344 کاشانی، احمد/ 379 کاظمی، داوود/ 379 کافی (حجت الاسلام)/ 106, 107 کالیسون والینگ، جان (کلنل)/ 121, 236, 238 کالیفرنیا/ 123 ک-الین--ز، ف (دری-ادار)/ 409, 490, 613, 627, 705 کانادا/ 196, 219, 337 کانال پاناما/ 53 کانلی، جان/ 49 کانون وکلای ایران/ 80, 82, 156, 180, 181, 190, 216, 458, 460 کاون، ران/ 297, 298 کبوترآهنگ/ 228, 233 کراچی/ 334, 338 کربلا/ 77, 79, 410 کرتس (ژنرال)/ 97, 123 کرج/ 116, 313, 436, 437, 538, 611, 685, 686, 694 کردستان/ 125, 138, 181, 249 کرمان/ 65, 68, 105, 138, 192, 202, 209, 213, 214, 218, 220, 221, 223, 224, 233, 319, 322, 352, 353, 578, 647, 699 کرمانشاه/ 4, 105, 119, 122, 134, 169, 171, 180, 181, 207, 208, 209, 228, 232, 233, 236, 282, 323, 330, 331, 333, 393, 463, 476, 528, 594, 608, 678 کرمانشاهان/ 5, 236, 314 کره جنوبی/ 14 کریستوفر/ 117, 354, 537, 551, 552, 562, 569, 575, 586, 588, 590, 594, 595, 596, 661 الکساندر/ 47, 63, 64 کلارک (سرلشکر)/ 20 کلمنت، کارل/ 288 کلنی (دریادار)/ 56 کلی، لیندا/ 89 کلیاتی، یوسف/ 644 کلیسای قدیسین/ 501, 505 کلیسای کامیونیتی/ 46 کمپر، رالف. سی (سروان)/ 453, 528 کمیته اجرایی شورای بازرگانی ایران و آمریکا/ 14 کمیته بازیهای آسیایی/ 283 کمیته حقوق بشر در پاریس/ 171 کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر/ 135, 136, 158, 249, 416, 458, 459, 462 ک-میته دف-اع از زندانی-ان سیاسی در ایران/ 160, 458 کمیته قضایی سنا/ 85, 216

ص: 734

کمیته مشترک ایران و آمریکا/ 44 کمیس-یون حق-وق بشر سازمان ملل متحد/ 75 کمیسیون مشترک ایران و ایتالیا/ 53 کمیسیون مشترک ایران و آمریکا/ 97 کندی، جان. اف/ 220 کنسولگری آمریکا (اصفهان)/ 19, 57, 69, 85, 87, 92, 93, 94, 98, 114, 129, 131, 132, 149, 150, 174, 209, 211, 219, 226, 243, 250, 263, 264, 274, 282, 329, 330, 335, 339, 347, 357, 435, 452, 515, 534, 570, 587, 614, 619, 624, 628, 635, 641 کنسولگری آمریکا (تبریز)/ 3, 6, 16, 17, 18, 22, 23, 27, 30, 31, 44, 90, 139, 207, 219, 222, 228, 264, 273, 274, 388, 499, 461, 491, 532, 589, 616, 619, 641, 671, 681, 685, 699, 703 کنسولگ-ری آمریکا (شیراز)/ 3, 6, 9, 19, 32, 64, 132, 274, 330, 331, 347, 434, 461, 507, 587, 589, 619, 635 کنسولگری انگیس/ 556, 699, 703 کنسولگری ترکیه/ 644, 699 کنسولگ-ری ع-راق (خرمشهر)/ 198 کنگ--ره دانشج-ویان ایرانی غیرکمونیست/ 172 کنگره زنان ایران/ 39 کنلی (دریادار)/ 57 کوبا/ 573 کوپر (مع-اون وزیر ام-ور خارجه آمریکا)/ 83, 97 کوپر، دیو/ 532, 534, 664, 670 کوپرس (سرهنگ)/ 90 کورتنی، ویلیام. اچ/ 20 کورس/ 327, 328, 378 کورونس/ 278 الکوفر، لورین/ 448 کوفلر، پاکول/ 365 کونگ/ 271, 272 کوهن، استفن/ 288 کویپرز، توماس (سرهنگ دوم)/ 549 کویت/ 178, 192, 212, 214, 227, 228, 253, 349, 387 کهگیلویه و بویراحمد/ 220, 314 کهن، یوسف (سناتور)/ 414 کیا ، حاج علی/ 118, 119 کیانپور، غلامرضا/ 379 کیسینجر، هنری/ 67 گ گارنیتز/ 48 گچساران/ 536, 551, 589, 600, 661, 692 گرگان/ 224, 226, 229, 370, 371, 387, 388, 508 گروه توحیدی/ 211 گروه رستاخیز/ 49 گروه مقاومت امنیت/ 591 گروه ویژه اتحاد ملی/ 591 گروه ویژه مقاومت/ 591 گریفیث، ویلیام/ 75 گریم، پاول/ 112, 661, 663, 666, 669 گرین لا، مارجوری/ 447 گریوز (ژنرال)/ 53, 83 گست (ژنرال)/ 14, 15, 21, 46, 47, 48, 53,

ص: 735

63, 67, 75, 83, 88, 119, 120, 122, 123, 174, 236, 238, 263 گلپایگان/ 162, 163 گلپایگانی، سیدمحمدرضا (آیت الله)/ 161, 162, 355, 356, 363 گلپایگ-ان-ی، سیدمهدی (حج-ت الاس-لام)/ 161, 162, 163 گلیزر، ملیتون/ 67 گنجی، منوچهر (وزیر آموزش و پرورش)/ 247, 248, 254, 255, 379 گوئلز/ 6, 20, 47, 49, 54, 63, 72, 76, 140, 141 گودرزنیا/ 56 گودرزی، محمد/ 355 گودوین/ 691 گوهری، پرویز (سرتیپ)/ 526, 676 گیلان/ 193, 314 ل لئونارد، جیمز/ 74 لاجوردی، حبیب/ 379 لافلین، مک/ 49 لاگوس/ 260, 264, 265, 266, 277, 331, 334, 338 لانگ (سرهنگ نیروی هوایی)/ 120 لاهیجی، عبدالکریم/ 136 لبنان/ 36, 37, 56, 417, 573, 584 لرنر، دانیل/ 67 لشکری (استوار)/ 441, 442 لمب، گلن/ 423, 447, 504 لمبراکیس، جورج/ 15, 21, 22, 49, 53, 56, 63, 67, 72, 74, 76, 78, 80, 83, 174, 278, 288 لندن/ 16, 17, 42, 53, 80, 85, 163, 164, 178, 214, 227, 242, 293, 296, 299, 349, 353, 387, 561, 663 لوئیس، جری/ 445 لوکزامبورگ/ 496 لوکلین، مک/ 48 لونازنسو/ 73 لویو، چارلز/ 150, 151, 157 لیبی/ 169, 171, 196 لینگ، جورج/ 321 لیورتاش، جوزف/ 513 م مؤسسه ارتباطات و توسعه ایران/ 288 ماتیوز/ 505 مارتین/ 21, 22, 46, 47, 48, 49, 56, 57, 63, 67, 73, 74, 84, 88 مازندران/ 197, 214, 220, 248, 249 ماکو/ 112 مالکولم (فرمانده)/ 453, 457 مالونی، تونی/ 120, 185, 241, 247, 528 مایرسون/ 350 مایک، جری ال. ای/ 422 مایکل، بیل/ 252, 253, 447 مترینکو، مایکل. ج/ 18, 27, 28, 31, 36, 37, 42, 418, 445, 564, 653, 658 متین دفتری، هدایت الله/ 82, 125, 249 متیو (کارمند سفارت)/ 11 مجتمع آموزشی کاوه/ 90 مجتمع پتروشیمی (شیراز)/ 652 مجتمع تفریحی جزیره کیش/ 209, 210

ص: 736

مجتمع صنعتی بهشهر/ 199 مجتمع مس سرچشمه/ 199 مجتمع نظامی لویزان/ 579, 580 مجلس سنا/ 66, 75, 77, 85, 107, 128, 133, 134, 138, 146, 149, 150, 155, 156, 157, 158, 160, 168, 182, 189, 205, 216, 222, 319, 320, 338, 339, 340, 351, 354, 369, 387, 388, 507, 681 مجلس شورای ملی/ 99, 168, 205, 216, 222, 338 مجلس مؤسسان/ 341, 342 مجله آتش/ 342 مجله امید ایران/ 134 مجله تایمز/ 387 مجله تهران مصور/ 134 مجله دنیا/ 134 مجله رنگین کمان/ 172 مجله سفید و سیاه/ 134 مجله فردوسی/ 134 مجیدی/ 49, 53 مجیدیه، ناصر/ 220 محبوبی (شیخ)/ 144 محلاتی (آیت الله)/ 615, 692 محیط، مرتضی/ 136, 137 مدرسه آمریکایی ها (اصفهان)/ 452 مدرسه آمریکایی ها (تهران)/ 314, 400, 422, 443, 497 مدرسه بین المللی/ 18 مدرسه پروین/ 35 مدرس--ه ک-امیونیت-ی (تهران)/ 417, 423, 443, 444 مرادیان (سروان)/ 99 مراغه/ 23, 28, 292 مراکش/ 48, 56 مرشد، محمدحسن/ 195, 200, 336 مرعشی نجفی (آیت الله)/ 196, 649 مرکز مخابرات هیئت مستشاری نظامی آمریکا/ 400 مرکز هیأت مستشاری نظامی/ 401 مرکز آموزش هلیکوپتر/ 676 مرکز آموزشهای نیروی هوایی ایران/ 528 مرک-ز آموزش-ی انجمن فرهنگی ایران و آمریکا/ 682 مرکز توسعه بازرگانی تهران/ 63 مرکز طبی شهناز/ 647, 649 مرکز طبی محمد مصدق / 647, 649 مرکز فرهنگی ایران و آمریکا/ 317 مرکز فرهنگی فرانسه (اصفهان)/ 34 مرکز فرهنگی فرانسه (تبریز)/ 34 مرند/ 23, 28 مزین، منصور/ 225 مزین، منوچهر (سرلشکر)/ 379 مژدهی/ 195, 234 مستوفی، باقر/ 379 مس-جد آب-ی (حسینیه ارشاد)/ 420, 421, 422, 423, 427, 544, 547, 548, 550 مسجد اعظم تجریش/ 85 مسجد امام زمان/ 566 مسجد جمعه (اصفهان)/ 624 مسجد جمعه (تهران)/ 197, 456 مسجد حسین آباد/ 59, 60, 61 مسجد حسینی/ 10, 11 مسجد سلیمان/ 611, 699

ص: 737

مسجد سید/ 89 مسجد قبا/ 125, 197, 430, 434 مسجد کرمان/ 214, 647 مسجد مصلی (اصفهان)/ 444, 549 مسعودی/ 283 مسقط/ 214, 242, 387 مسکو/ 53, 161, 178, 291, 387, 496, 594 مشهد/ 7, 8, 27, 29, 38, 49, 51, 52, 67, 76, 79, 84, 105, 106, 112, 116, 127, 171, 175, 177, 207, 217, 218, 229, 236, 299, 300, 317, 338, 341, 342, 343, 344, 348, 353, 355, 356, 357, 361, 363, 369, 370, 371, 372, 376, 377, 387, 388, 393, 406, 408, 416, 417, 462, 476, 491, 555, 557, 558, 565, 567, 576, 577, 579, 585, 586, 587, 588, 591, 594, 596, 597, 598, 599, 603, 608, 611, 612, 613, 615, 617, 619, 620, 622, 639, 640, 642, 647, 648, 649, 650, 651, 667, 669, 670, 671, 682, 686, 689, 693, 694, 696, 699, 703 مصاحب، شمس الملوک/ 379 مصباح زاده (سناتور)/ 283, 320, 563 مصباحی/ 139 مصدق، محمد/ 78, 96, 344, 487, 637, 641, 691, 692 مصدقی، تقی/ 379 مصر/ 14, 20 مصطفایی، مصطفی/ 102 مطهری، مرتضی (آیت الله)/ 77 مظاهری/ 138 معاون، بهمن/ 589 معتمدی (وزیر پس-ت و تلگراف و تلفن)/ 189, 205, 266 معروف، محمد/ 546 معینی/ 49, 51, 52 معینیان، نصرت الله/ 340 مفتح، محمد (آیت الله)/ 125, 136 مفیدی، شمس الدین/ 336, 649, 693 مق-دم م-راغ-ه ای، رحم-ت الله/ 136, 190, 221, 222 مقدم، ایرج (سپهبد)/ 268 مقدم، ناصر/ 77, 79, 80, 187, 233 مکینتوش، لیندا/ 452 مک کینی، لاری/ 84 مک گافی، دیوید/ 4, 6, 19, 34, 35, 62, 71, 86, 89, 90, 104, 131, 144, 152, 153, 177, 246, 356, 444, 452, 453, 526, 527, 572, 627, 629 مک گیل، جو/ 529 مکزیکو/ 260, 264, 265, 266, 277, 331, 332, 334, 338, 353, 369 مک نال، مایک/ 334, 335, 534 مکنزی، کلنل/ 47, 56 ملایر/ 598 ملک خسروی (سرتیپ)/ 99 ملکه الیزابت/ 20 ملکی (پزشک)/ 355, 356 منامه/ 214, 242 منتظری، شیخ حسین علی (آیت الله)/ 236 مندیک، ساندرا/ 47 منصوری، مصطفی/ 379

ص: 738

منصوریان، جعفر/ 379 منیری/ 112 موراسکی، جیمز/ 449, 450, 451, 505 موریتانی/ 84 موریس/ 445 موقری، نصرالله (دریادار)/ 314 مولانی، هانک/ 91 مولر (ژنرال)/ 53 مولوی (سرهنگ)/ 670 مهاباد/ 171, 418, 445 مهدوی، فریدون/ 49, 55, 145 مه--ران، حسنع-لی (وزی-ر دارای-ی)/ 301, 306, 324, 623 میاندوآب/ 229 میتران، فرانسوا/ 194, 196 میچل، بیل/ 422 میدان ژاله (شهدا)/ 108, 115, 119, 121, 124, 125, 132, 133, 136, 137, 140, 141, 162, 163, 182, 194, 203, 206, 209, 237, 254, 255, 256, 347, 352, 419, 421, 422, 423, 427, 461, 488, 550, 558, 586, 603, 647, 699 میدان شهیاد (آزادی)/ 304, 312, 547, 548, 550, 553, 554, 556, 557, 558, 563, 564, 565, 566, 567, 575, 581 میرحبیب اللهی، کمال (دریاسالار)/ 267 میردامادی (حجت الاسلام)/ 132 میرمیران، سیدمحمد/ 435 میسی، جان/ 73 می سیگ، روبرت/ 454 میکده، فریدون/ 379 میکلوس/ 20, 22, 30, 32, 38, 42, 44, 54, 56, 57 میلز، جان/ 72, 76, 84, 97, 140, 141, 174, 278 میمندی نژاد، محمدحسین/ 172 مین-اچی، ناص-ر/ 136, 158, 216, 416, 459, 460 مینایی، احمد/ 11 ن نائین/ 527 نائینی، جلال (سناتور)/ 187 نابغ، محمدعلی/ 389 ناج-ی، رضا (سرلشکر)/ 99, 100, 102, 103, 104, 150, 153, 175, 534, 576, 674, 676 ناجی/ 576 ناس، چارلز/ 62, 63, 67, 71, 72, 73, 82, 84, 140, 278, 309, 653 ناس، سی. دبلیو/ 45 ناصری (استاد دانشگاه)/ 11, 12, 13 ناظمی، احمد/ 336 نافذی (سرهنگ)/ 279 نامیبیا/ 84, 85 نایت، فرانسیس/ 55 نجات اللهی، کامران/ 684, 695 نجف/ 180, 467 نجف آباد/ 292, 456, 527, 614, 617, 619, 620, 628, 629, 675, 676 نجف--ی، حس-ین/ 234, 249, 314, 356, 367, 388, 417, 437, 458, 459, 460 نزیه، حسن/ 80, 82, 156, 190 نصری قاجاری، فاطمه/ 136, 137 نصیری، محمد (سرلشکر)/ 379

ص: 739

نصی--ری، نعم-ت الله (سپهبد)/ 186, 187, 191, 192, 202, 203, 212, 213, 233, 254, 255, 275, 277, 283, 321, 376 نقیب زاده، محمدعلی/ 133 نمایشگاه بین المللی تهران/ 137 نمایشگاه کونینگ/ 174 نمایشگاه هنری تهران/ 78, 173 نمایشنامه کارمن/ 72 نواب صف-ا (نماینده مجلس شورای ملی)/ 626 نودسن، موریسون/ 306 نورایی، عزت الله/ 379 نوری اسفندیاری/ 379 نوری، بیژن/ 435 نوری، یحیی (آیت الله)/ 115, 139, 141, 225, 566 نوسنزو/ 67 نوغانی/ 651 نویدی، امیر/ 379 نهاوند/ 699 نهاوندی، هوشنگ/ 74, 75, 76, 78, 81, 156, 158, 167, 168, 172, 182, 188, 189, 195, 205, 209, 210, 379 نهضت آزادی ایران/ 124, 125, 126, 192, 307, 416, 430, 541, 659, 660 نیازی/ 49 نیروگاه بوشهر/ 639 نیروگاه رضاشاه کبیر/ 631 نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل/ 56 نیروی دریایی آمریکا/ 57, 72, 271, 427, 453, 528, 667 نی--روی دری-ای--ی شاهنشاهی ایران/ 339, 429, 499, 511, 611 نیروی زمینی آمریکا/ 457, 473, 535 نیروی زمینی ارتش ایران/ 31, 457, 529, 584 نیروی هوایی آمریکا (شیراز)/ 529 نیروی هوایی آمریکا/ 21, 63, 238, 362, 363, 364, 391, 395, 397, 399, 400, 403, 404, 405, 424, 427, 440, 446, 449, 451, 453, 472, 473, 485, 503, 513, 528, 529, 530, 580, 605, 606, 611, 637, 700 نی--روی هوای-ی ارت-ش شاهنشاهی/ 211, 491, 504, 511, 513, 525, 526, 529, 547, 556, 567, 611 نیروی هوایی انگلیس/ 544 نیس (فرانسه)/ 22 نیشابور/ 682, 683 نیکپور، علی/ 379 نیک پی، غلامرضا (سناتور)/ 314, 379 نیلی آرام، اسدالله/ 132 نیلی، کوی/ 74, 76, 89, 112, 174 نیلی، لاری/ 423 نیوسام/ 73, 75, 83, 84, 525, 697 نیویورک/ 22, 53, 173, 220, 293, 534, 707 و واترز، جان/ 503, 506 واتز، گلن/ 111 واتسون، باب/ 22 وارک، باب/ 117, 121 وارن، فرد/ 453 وارنر (کلنل)/ 121, 123 واشنگتن دی. سی/ 3, 6, 11, 14, 15, 16, 17, 21, 22, 27, 30, 37, 39, 42, 44, 46, 47, 54

ص: 740

, 57, 69, 72, 75, 80, 85, 89, 96, 97, 104, 113, 114, 116, 123, 126, 129, 131, 133, 135, 136, 138, 141, 143, 145, 149, 150, 155, 157, 159, 162, 165, 169, 171, 177, 178, 180, 184, 188, 190, 191, 194, 196, 198, 203, 204, 206, 208, 211, 214, 220, 221, 223, 226, 228, 229, 231, 232, 234, 241, 242, 243, 247, 251, 252, 253, 256, 257, 258, 260, 261, 263, 264, 269, 272, 274, 279, 284, 293, 301, 303, 311, 312, 313, 315, 316, 319, 323, 329, 330, 335, 339, 341, 344, 345, 346, 349, 350, 351, 352, 354, 356, 358, 359, 361, 366, 368, 373, 374, 375, 377, 381, 382, 385, 386, 387, 409, 410, 412, 414, 415, 419, 426, 430, 432, 434, 437, 438, 454, 455, 458, 460, 465, 467, 469, 470, 477, 483, 488, 490, 493, 494, 497, 498, 500, 502, 509, 525, 537, 542, 551, 552, 555, 562, 564, 565, 568, 569, 570, 572, 574, 575, 578, 582, 586, 588, 590, 592, 600, 609, 613, 621, 624, 628, 629, 632, 637, 640, 643, 645, 646, 652, 657, 658, 659, 664, 667, 670, 672, 682, 686, 690, 691, 693, 694, 696, 697, 701, 705 واعظی، سیدحسین/ 132 واگن، جک/ 73 والا، عبدالله/ 134 والاس، جری/ 121, 363, 528 والاس، مایک/ 278, 299 والینگ، جیمز(سرهنگ دوم)/ 121, 118, 440 وان/334, 338 واندرمیر (کلنل)/ 53, 75 وانگ (ژنرال)/ 271, 272 وجدی (ژنرال)/ 368 وحیدی، ایرج/ 283, 379 وحیدی، کاظم/ 379 ودرفورد، ال/ 527 ودیعی، کاظم/ 189 ورث، ویث/ 521 ورثینگ، داگلاس (سرهنگ)/ 421 ورهرام، کریم (سناتور)/ 314 وزارت اط--لاعات و جه--انگ-ردی/ 144, 159, 192, 193, 285, 299, 635 وزارت امور اقتصاد و دارایی/ 191, 193, 200, 259, 378, 435, 459, 594, 652, 653 وزارت ام--ور خارجه (آمریکا)/ 98, 152, 169, 171, 177, 180, 184, 188, 190, 191, 194, 196, 198, 203, 204, 206, 208, 210, 211, 214, 220, 221, 223, 226, 227, 228, 229, 231, 232, 234, 241, 242, 243, 247, 251, 252, 253, 256, 257, 258, 260, 263, 265, 266, 272, 274, 275, 277, 281, 284, 286, 287, 290, 291, 293, 294, 295, 299, 300, 301, 305, 307, 308, 309, 313, 314, 316, 319, 322, 323, 329, 330, 331, 332, 334, 335, 338, 339, 341, 343, 344, 346, 349, 350, 351, 353, 354, 356, 358, 366, 369, 370, 373, 374, 375, 377, 382, 387, 409, 410, 412, 415, 418, 424, 428, 430, 434, 437, 438, 454, 460, 463, 495, 497, 507,

ص: 741

516, 524, 536, 539, 554, 572, 586, 587, 588, 590, 592, 594, 595, 598, 599, 616, 619, 622, 629, 635, 636, 639, 640, 641, 646, 652, 660, 661, 663, 668, 679, 680, 682, 684, 688, 690, 697, 701 وزارت امور خارجه انگلیس/ 224 وزارت امور زنان/ 110, 130 وزارت بازرگانی/ 63, 191, 193, 200 وزارت بهداری/ 168, 190, 200, 307, 340, 643, 644, 649 وزارت جنگ/ 57, 705, 706, 707 وزارت خارجه ترکیه/ 640 وزارت دادگس--ت-ری/ 27, 43, 82, 100, 133, 134, 160, 182, 191, 193, 200, 213, 216, 242, 340, 377, 408, 458, 544, 599, 620, 627, 642, 680, 682, 683 وزارت درب---ار/ 135, 158, 166, 194, 195, 705 وزارت دفاع/ 21, 118, 119, 120, 122, 236, 238, 239, 240, 393, 396, 398, 403, 446, 448, 449, 519, 537, 607 وزارت زنان/ 130 وزارت صنایع و معادن/ 47, 193 وزارت علوم و آموزش عالی/ 684, 693 وزارت فرهنگ و هنر/ 191, 193 وزارت کار و امور اجتماعی/ 191, 193, 260, 306, 397 وزارت کشور/ 172, 181, 250, 266 وزارت مسکن/ 336 وزارت نیرو/ 74, 85, 171, 193, 630, 700 وزیری، صادق/ 631 وستفال، چاک/ 445 وستلی، دیوید/ 46, 47, 57, 67, 72, 85, 97, 111 وکیل زاده، مرتضی/ 379 ولش، کن (گروهبان)/ 386 ولیان، عبدالعظیم/ 79, 283, 651 ونس/ 44, 53, 173, 261, 265, 266, 267, 277, 287, 288, 291, 296, 301, 308, 315, 322, 324, 332, 333, 334, 335, 338, 344, 370, 373, 419, 430, 438, 464, 465, 497, 600, 619, 623, 637, 641, 680, 689 ونکوور/ 196, 198 ونگارتر، جری/ 54 وودساید، ویلیام/ 85 وهاب زاده، احمد/ 379 ویتلی، آندرو/ 72, 74, 163, 164, 165, 658 ویل، سی/ 73 ویلیامز (ژنرال)/ 22 وینگ، میلی/ 89 وینینگهام، ران/ 505, 550 ه هاتفی، جاوید/ 444, 526 هادلستون، آرتور/ 447 هادوی، حسن/ 435 هادینگ/ 117 هارتمن، بارتولومو/ 298, 516, 519 هاس، جان کنت. ای/ 14 هاشمی، سیدحسین/ 134, 156 هاشمی، سیدمهدی/ 161

ص: 742

هافمن، رابرت (سرهنگ)/ 444, 445, 452, 453, 527, 533, 534, 549, 676 هاک (فرمانده)/ 15, 55, 67, 74 هاگدهان، پتر/ 364 هالیفیلد، دیوید/ 421 هالینگورث، رای/ 74, 267, 271 هامبورگ/ 496 هانت، توماس/ 548 هاوارد، هارت/ 673 هایزر (ژنرال)/ 20, 47, 53, 88, 94 هایم، جیم/ 119 هتل آریا/ 34 هتل آمل/ 192 هتل اوین/ 118, 449, 547 هتل اینترکنتینانتال/ 255, 396, 491 هتل اینترناسیونال/ 407 هتل جلفا/ 91 هتل والدورف/ 256 هتل هایت (مشهد)/ 567 هتل هایت/ 565, 576, 615, 651 هتل هیلتون/ 401 هجاوید، نصرالدین/ 367 هدایت، سیروس/ 139 هلند/ 63, 496 هماشهر/ 244 هم--ایون، بهم-ن/ 324, 325, 326, 327, 328 همایون، داریوش/ 30, 283, 376 همایونفر/ 336 همایونی، عزت الله/ 336 همپای، مقصود/ 314 همدان/ 5, 41, 105, 171, 181, 217, 223, 224, 226, 228, 282, 313, 319, 330, 387, 388, 562, 565, 582, 685, 686, 699 هنکز، نانسی/ 47 هوانی--روز ارتش ش-اهنشاهی ایران/ 176, 427, 428, 432, 433, 437, 457, 468 هوفستدلر، شرلی/ 53, 54, 56 هولیس، وارن/ 89 هویدا، امیرعباس/ 77, 78, 79, 80, 108, 110, 133, 135, 145, 173, 189, 202, 212, 232, 234, 283, 288, 305, 321 هویی، فرانک. ام./ 239, 423, 424, 440, 443, 449, 483, 506 هویی، کارول/ 479 ه-یأت مستشاری نظ-ام-ی و دفتر وابسته دفاعی/ 541 هیث، ادوارد/ 67 هیکس، کارلتون/ 53 هیگن/ 334, 338 هیودال، پیتر/ 530, 531, 546 ی یاسینی، منصور/ 170, 255, 379 یزد/ 105, 162, 169, 699 یزدان پناه، عزت/ 379 یزدانی، هژبر/ 187, 202, 203 یزدی/ 357 الیس، جری/ 503 یگ-انه، محم-د (وزی-ر اقتص--اد و دارای-ی)/ 44, 80, 81, 201, 278 یمن جنوبی/ 573 یوسفی، محمدرضا/ 379 یونان/ 519, 520

ص: 743

جلد 10

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایالات متحده. سفارت (ایران).

عنوان و نام پدیدآور : اسناد لانه جاسوسی آمریکا / دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.

وضعیت ویراست : [ویراست 3؟].

مشخصات نشر : تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386-

مشخصات ظاهری : ج.+ یک لوح فشرده.

شابک : دوره : 9789645645753 ؛ 70000ریال : ج.1 : 9789645645746 ؛ 70000ریال : ج.2 : 9789645645764 ؛ 70000ریال : ج.3 978-964-5645-79-1: ؛ 70000ریال : ج.4 : 9789645645807 ؛ 70000ریال : ج. 5 : 9789645645814 ؛ 70000ریال : ج. 9 : 978-964-5645-88-3 ؛ 70000ریال : ج.10 : 978-964-5645-89-0 ؛ 70000ریال : ج. 11 : 978-964-5645-96-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Documents from the U.S. espionage den.

یادداشت : چاپ قبلی: جهان کتاب، 13.

یادداشت : ج. 3 (چاپ اول: 1385) (فیپا).

یادداشت : ج. 4 و 5 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 9 و 10 (چاپ اول: 1386) (فیپا).

یادداشت : ج. 11 (چاپ اول: 1388) (فیپا).

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 9. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 10. اسناد لانه جاسوسی (روزشمار انقلاب).- ج. 11. خلیج فارس

عنوان دیگر : مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا.

موضوع : سفارتخانه ها و کنسولگری های آمریکا-- ایران

موضوع : ایران -- روابط خارجی -- ایالات متحده -- اسناد و مدارک

موضوع : ایالات متحده -- روابط خارجی -- ایران -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : دانشجو یان مسلمان پیرو خط امام

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1502/3الف9 الف86 1386

رده بندی دیویی : 327/55073

شماره کتابشناسی ملی : م85-47840

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

مقدمه

کتابی که پیش رو دارید، کتاب دهم اسناد لانه جاسوسی آمریکا در تهران و بخش دوم روزشمار انقلاب اسلامی است که اسناد سال 1979م. را تا روز 4 نوامبر (13 آبان 1358) دربر دارد. بخش پیشین دربردارنده اسناد مربوط به سال 1978م. بود.

اسناد این کتاب به وقایع هشت ماه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی مربوط می شود. در روزها و ماه های اولیه پس از پیروزی، هنوز بسیاری از نهادهای مدنی و سازمان های موردنیاز جامعه اسلامی شکل نگرفته بود و هنوز بسیاری از وزارتخانه ها و سازمان ها و مجموعه های حکومتی با ساختار پیش از انقلاب در حال فعالیت بودند و نیاز به فرصت بیشتری برای بازسازی و پاکسازی این مجموعه ها و تطبیق آنها با خواست ملت مسلمان ایران بود. این در حالی بود که هنوز غرب و به ویژه آمریکا هم، درک درستی از انقلاب اسلامی نداشت. بر اساس همین عدم شناخت صحیح و تفاوت بسیار فرهنگی و سیاسی جامعه غربی با جامعه ایرانی اسلامی و در نهایت به دلیل ماهیت استعماری دولت آمریکا که امام خمینی(ره) شیطان بزرگش نامید، نکاتی فراوان در اسناد وجود دارد که بر پایه حدس و گمان های گزارشگران، اطلاعات نادرست آنان و در نهایت روایت آمریکایی از انقلاب اسلامی است. با وجود این ترجمه این اسناد بدون کم و کاست آمده تا استفاده از این اسناد برای محققین، اندیشمندان و عموم مردم به راحتی میسر باشد و در آینده شاهد شرح و تفسیرهای کاملی مبتنی بر اطلاعات ارایه شده در اسناد باشیم.

بخشی از نکات فراوان موجود در اسناد به شرح زیر است که به دلیل رعایت امانت، عیناً آمده است:

- نگرش حاکم بر اسناد، آمریکایی است؛ واژه ها، تحلیل ها، داده ها و ... با همان نگرش گزارش شده است و در بسیاری از موارد با واقعیت های جامعه ایران اسلامی در آن دوره

ص: 19

همخوانی ندارد.

- با توجه به منابع جمع آوری اطلاعاتی در لانه جاسوسی آمریکا در تهران، اطلاعات نادرست بسیاری در این اسناد وجود دارد. به طور مثال خبر انتصاب بعضی افراد به سمت های مختلفی آمده که یا اساساً از ابتدا صحت نداشته و یا بنا به دلایلی محقق نشده است.

- در اسناد، نقل قول های فراوانی از افراد، سازمان ها، گروه ها، احزاب و ... وجود دارد که خبر آنها با توجه به ادعای انتصابشان به رهبری انقلاب اسلامی مهم تلقی شده و در اسناد جای گرفته است. این در حالی است که واقعیت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می دهد که این عده تنها در پی یافتن جای پایی در نهضت اسلامی مردم ایران بودند و یا این خبرها تنها با توجه به اطلاعات نادرست گزارشگران لانه جاسوسی آمریکا در اسناد جای گرفته است.

- عدم شناخت اندیشه، آرمان و مواضع امام خمینی(ره) یکی از مشکلات گروه سیاسی لانه جاسوسی بود. بر این اساس، اسناد فراوانی به چشم می خورد که نظریات تهیه کنندگان آن نادرست است. به طور مثال در اسناد، علت مواضع امام(ره) علیه پیمان صلح مصر و رژیم صهیونیستی، نتیجه تحریکات شوروی خوانده شده است! - در اسناد، خبرهایی از غارت اموال عمومی توسط مردم آمده است که واقعیتهای تاریخی نشان می دهد این گونه موارد بسیار اندک بود، بعضاً نیز اگر مواردی یافت می شد، یا توسط افراد وابسته به حکومت پهلوی و برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم و ایجاد ناامنی بود و یا توسط گروه های مخالف انقلاب اسلامی و برای گردآوری سرمایه و سلاح، جهت مقابله با حرکت مردم در آینده صورت می گرفت و انتساب این حرکتها به مردم مسلمان ایران، هم از ناآگاهی تهیه کنندگان اسناد و هم از همراهی آنان با دشمنان مردم ایران سرچشمه می گرفت.

- آنچه در سندها به روشنی هویداست، شخصیت ممتاز رجال انقلاب اسلامی است. به طور مثال می توان به نکاتی که درباره امام خمینی(ره) و شهید آیت الله بهشتی آمده، اشاره داشت.

- نام افراد بسیاری در این اسناد اشتباه درج شده است که اصلاح نام، نام خانوادگی، سمت، نسبت های فامیلی و سایر موارد، همه امکان پذیر نگردید.

- موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که نیازمند شرح، تفسیر، تصحیح و دقت صاحبنظران است.

- و سرانجام اینکه در این کتاب نیز، مانند کتاب نهم، تعدادی از اسناد مذکور در

ص: 20

کتابهای پیشین تکرار شده است. این اسناد عبارتند از:

سند شماره 21، کتاب سوم، ص 410؛ سند شماره 29، کتاب سوم، ص 411؛ سند شماره 50، کتاب دوم، ص 132؛ سند شماره 54، کتاب دوم، ص 132؛ سند شماره 71، کتاب دوم، ص 110؛ سند شماره 190، کتاب سوم، ص 433؛ سند شماره 251، کتاب دوم، ص 239؛ سند شماره 278، کتاب دوم، ص 260؛ سند شماره 293، کتاب دوم، ص 282؛ سند شماره 316، کتاب دوم، ص 294؛ سند شماره 355، کتاب دوم، ص 41؛ سند شماره 358، کتاب سوم، ص 815؛ سند شماره 360، کتاب دوم، ص 353؛ سند شماره 377، کتاب دوم، ص 356.

امید است این کتاب دستمایه تحقیقات دیگری درباره انقلاب اسلامی ایران قرار گیرد. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی از همه دست اندرکاران تهیه این کتاب سپاسگزار است.

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

ص: 21

اشاره

ص: 1

ص: 2

[اوضاع ایران]

سند شماره 1 ژانویه 1979 - دی و بهمن 1357 موضوع: [اوضاع ایران] الف- اغتشاشات شهری در تمام ایران افزایش یافته است. عملاً در تمام شهرهای مهم ایران درگیریهایی روزمره بین سربازان و تظاهرکنندگان به وقوع می پیوندد. در نتیجه تهران به کشوری پادگان مانند بدل شده که سربازان و تسلیحاتشان در جای جای آن به چشم می خورد. ماهیت نفرت از اجنبی در این ناآرامیها اینک به ضدآمریکایی گرایی خالص بدل شده است. آمریکاییهای فراوانی، از جمله کارکنان نمایندگی در معرض ارسال نامه های تهدیدآمیز، و پرتاب بمب به منازل و اتومبیلهایشان و همچنین تهاجمات جسمی قرار گرفته اند. در اهواز جرج لینک مدیر آمریکایی اسکو که اتومبیلش را با بمب آتش زا مورد حمله قرار داده بودند به زحمت از مرگ حتمی گریخت. 6 هفته بعد یکی از کارکنان آمریکایی تحت امر او به نام پاول گریم در روز 23 دسامبر در اهواز به قتل رسید. روز بعد به سفارت آمریکا در تهران حمله شد و تظاهرکنندگان یک اتومبیل سفارت را که در خارج آن پارک شده بود به آتش کشیدند و با پرتاب سنگ به داخل محوطه تعداد بسیاری از پنجره ها را شکستند و به بسیاری از اتومبیلها خساراتی وارد آوردند. شعارهای «یانکی به کشورت برو» مشخص می ساخت که ما نقطه مرکزی نارضایتی آنها شده ایم. گروه بسیاری از تظاهرکنندگان در تبریز به کنسولگری ما حمله کرده و برای دست یافتن به محوطه داخلی کنسولگری درب ورودی را به طور کامل ویران کردند. برخلاف تظاهرات آرام و عظیم تهران در روزهای 11 و 12 دسامبر، اصفهان در این دو روز شاهد درگیریهایی خشونت بار بین تظاهرکنندگان و سربازان بود. تلفات سنگین و خسارات مالی فراوانی به وجود آمد و از جمله ساختمان سه طبقه شرکت هلی کوپترسازی بل در آتش سوخت. طبعاً ماهیت ضدآمریکایی این خطرها و تظاهرات، نگرانی شدیدی در بین جامعه آمریکایی مقیم ایران به وجود آورده است. در تهران، برای پاسخگویی به سیل تلفن آمریکاییهای نگران یک مرکز خبری نمایندگی به صورت هفت روز در هفته و 24 ساعت در روز به کار مشغول شده است. در طول ماه دسامبر فقط در تهران 500 مورد حوادث نگران کننده مورد تأیید قرار گرفته از قبیل تظاهرات، تیراندازی، تهدید به بمب گذاری، پرتاب بمب های آتش زا، و غیره گزارش شده است. بدون نظر دادن درباره صحت عمل، بسیاری از آمریکاییهای مقیم ایران به خاطر احساس برپایی قیامت در ایران ترسیده و همه روزه تعداد بیشتری از آنها به سیل فراریان از ایران می پیوندند. شاید بهترین نمودار این باور جامعه آمریکایی در رابطه با بدل شدن ایران به مکانی غیرقابل اقامت برای زندگی و کار آمار تعداد آمریکاییها، موجود در بخش کنسولی باشد:

شهرتعداد تقریبی 7/1/79تعداد تقریبی 3/11/78 تهران 852641912

ص: 3

اصفهان 505211814 شیراز 14694421 تبریز 3061041 جمع363/15188/59 کارکنان FSN ما نیز در معرض تهدید، خشونت و بمب گذاری بوده اند. رانندگان ما جرأت نمی کنند اتومبیلهای سفارت را که به خاطر نمره سیاسیشان به راحتی قابل شناسایی هستند، برانند. مجبور شده ایم نمره های سیاسی ماشین ها را با نمرات عادی عوض کنیم.

ب- وابستگان نمایندگی همگی در روز 9 دسامبر محل کار خود را ترک کردند و تاریخ بازگشتشان هم مشخص نیست، ولی آشکار است که به این زودیها نخواهد بود. به خاطر خانواده هایی که در مدرسه آمریکاییهای تهران بچه های مدرسه ای داشته اند اعلام شده که امسال به خاطر رفتن آن دسته خانواده های آمریکایی زودتر تعطیل شده و تا سپتامبر آینده باز نخواهد شد، حال وضعیت سیاسی هر چه می خواهد باشد. این امر تقریباً 000%ً(1) از کارکنان ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این کارکنان مجبورند غیر از چند دیدار کوتاه حداقل 6 ماه را از خانواده های خود دور بمانند. قبلاً خواسته ایم که تورها و مرخصی ها را کوتاه کنند. در این رابطه مطالب بیشتری خواهیم داشت.

ج- در تاریخ ...(2) (فاز اول نقشه EE سفارت اعلام شد. این مرحله زمانی از سوی رئیس نمایندگی اعلام می شود که رئیس نمایندگی تشخیص دهد که شرایط حکم می کند برکناری کارکنان غیرضرور را مورد لحاظ جدی قرار دهد. این مرحله زمانی فعال می شود که حوادثی خطرناک جان اتباع آمریکا و یا گروه بزرگی از جامعه آمریکایی را تهدید کند.

د- کارکنان اعتصابی صنعت نفت میزان تولید نفت را به پایین ترین سطح آن در طول بیست و پنج سال گذشته رسانده و این صنعت را فلج کرده اند. متأسفانه این سطح حتی نیاز داخلی را نیز تأمین نمی کند. در نتیجه کمبود سوخت خیلی جدی شده است. کمبود نفت حرارتی به حدی شده که سفارت دیگر به منازل خصوصی خود نفت نمی دهد. وقتی ذخیره نفت فردی تمام شد، او باید یا در سرما به سر برد یا با کسی زندگی کند که هنوز نفت دارد. گروه فزاینده ای از کارکنان ما اینک در منازل سرد و بدون آب گرم زندگی می کنند. بعضی دیگر هم طی توافقاتی که خود داشته اند به منزل سایر کارکنان رفته اند. گیر آوردن بنزین هم به همین دشواری است. صفهایی به طول یک کیلومتر در پمپ بنزینها تشکیل می شود و تضمینی نیست پس از 5 یا 6 ساعت که نوبت شخص می رسد، بنزینی باقی مانده باشد. سفارت با دقت به

ص: 4


1- در اصل سند میزان درصد نیامده است. م.
2- در اصل سند تاریخ نیامده است. م.

ذخیره بنزین پرداخته و از سرویس عمومی استفاده می کند و اتومبیلهای خود را به خدمت خرید بنزین برای افراد خصوصی اختصاص داده است. نفت چراغ و گازهای سیلندری هم بسیار کم است و سفارت می کوشد تا منابع محدود خود را ذخیره کند. متأسفانه این مسایل روی کارمندان محلی ما تأثیر بیشتری گذارده زیرا سفارت می تواند کمکهای محدودی بکند. منظره فراسوی ما در کوتاه مدت مبهم است و پایانی برای آن متصور نیست، مگر اینکه وضعیت سیاسی تغییر کند.

ه- قطع برقهای نامنظم که مدت آن از 2 تا 12 ساعت است همه روزه در سراسر ایران اتفاق می افتد. فقط روز کریسمس و شب سال نو برقها قطع نشدند. آنچه این قطع برقها را ناراحت کننده می سازد این است که بدون تغییر از ساعت 2000 تا 2230 برق قطع می شود، و چون متوسط شاغلین به طور معمول ساعت 1700 به خانه باز می گردند فقط سه ساعت وقت دور هم نشستن، غذا خوردن، خواندن مطالب و غیره را دارند. اثر فرسایشی این اوضاع بر روان افراد را پس از دو ماه نمی توان دست کم گرفت.

و- بیش از دو ماه است که گمرکات نیز اعتصاب کرده است. تعدادی از کارکنان ما بیش از پنج ماه به کار مشغول بوده، ولی نتوانسته اند کالاهای خود را دریافت کنند. بعضی از آنها شدیداً به لباسهای زمستانی خود احتیاج دارند، ولی تلاشهای سفارت جهت ترخیص این کالاها به جایی نرسیده است. وضعیت مراسلات رسمی نیز مخدوش شده است.

ز- حکومت نظامی همچنان ادامه دارد، ولی از تاریخ 7 ژانویه ساعت آن از 21 تا 5 به ساعات بین 2300 تا 0500 تغییر کرده اند. با این وجود، با توجه به وضعیت موجود این ساعات اضافی، وقت بیشتری به مخالفین می دهد تا دست به تبهکاری بزنند.

ترتیبات پان آمریکن

سند شماره 2 1 ژانویه 1979 - 11 دی 1357 موضوع: ترتیبات پان آمریکن از: وزارت امور خارجهبه: سفارت آمریکا، تهران 1- امروز صبح در تماسی که با پان آمریکن داشتیم، سفیر مکالمه زیر را داشته است. نماینده پان آمریکن می گفت که پروازهای 2 ژانویه به طور آزمایشی، برای پاسخ به سه سئوال لغو شده است:

الف- در جواب این سئوال که چرا هواپیمای 5-C امروز به تهران پرواز نداشت ما به او اطمینان دادیم که عدم پرواز امروز صرفاً ناشی از خرابی موتور بوده و هیچ مسئله خاص سیاسی در بین نیست.

ب- مسئله قابلیت برجهای کنترل ایران (اعم از نظامی و یا غیرنظامی) برای حفظ و کنترل فضای مورد استفاده هواپیماهایی که به تهران وارد شده و یا از آن خارج می شوند چگونه

ص: 5

است. پان آمریکن گفت که بورتون رئیس سازمان هوانوردی فدرال (آمریکا) در مورد این مسئله تا اندازه ای شک دارد. پان آمریکن در جستجوی دستیابی به اطلاعات بیشتری می باشد.

ج- مسئله امنیت کارمندان شرکت پان آمریکن در تهران. ما برای آنان نقطه نظرات سفیر سولیوان را کلمه به کلمه تکرار نمودیم. پان آمریکن به نظر می رسید که حصول اطمینان کرده است.

2- تصمیم در مورد از سرگیری پروازهای فردا بعد از ظهر پان آمریکن، بستگی به تجربه فرماندهی ترابری هوایی (آمریکا) و پروازهای امروز صبح دیگر خطوط هوایی خواهد داشت. اگر فرماندهی ترابری هوایی (آمریکا) و شرکتهای هوایی دیگر بر پروازهایشان به تهران موفق شوند، محتملاً پان آمریکن هم حداقل یک پرواز در بعد از ظهر خواهد داشت. شرکت پان آمریکن به همراه بورتون رئیس سازمان هوانوردی فدرال (آمریکا) متنی را که مربوط به فاصله زمانی بین پرواز هواپیماها می باشد را چک خواهد نمود.

3- تاکنون هواپیمای پان آمریکن در قبال 6 تقاضایی که برای هواپیمای دربست صورت گرفته به عمد تقبل نکرده است و همه تقاضاها را موکول به حل مسایل فرودگاه تهران می کند. به خاطر عدم وجود امکانات زمینی و همچنین سوخت در فرودگاه اصفهان، پان آمریکن به موفقیت پروازهای خود به خارج از اصفهان بسیار مشکوک است. پان آمریکن قویاً تهران را برای انجام پروازهای بین المللی خود ترجیح می دهد. به هر حال نماینده پان آمریکن گفت اگر آنها اطلاعات جامع تر و بهتری از سفارت راجع به رضایت بخش بودن اوضاع فرودگاه خاتمی اصفهان داشته باشند، آنها مسئله پرواز از فرودگاه اصفهان را مورد ملاحظه قرار خواهند داد. لطفاً در مورد مسایل فوق الذکر به ما اطلاعات لازم را بدهید تا آنها را به پان آمریکن منتقل نمایم.

4- ما همچنین با شرکتهای هواپیمایی «ورلد ایروی» و«تی. آی. ای»» در مورد پرواز هواپیماهای آنان به تهران و اصفهان در تماس هستیم. نیوسام

وضعیت فرودگاه

سند شماره 3 محرمانه2 ژانویه 1979 - 12 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 0022به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری از طرف کاردار برای میز کار ایران موضوع: وضعیت فرودگاه 1- پرواز 747 پان آمریکن تقریباً در ساعت 10:30 در تهران فرود آمد. وابسته نیروی هوایی از فرودگاه گزارش می دهد که اوضاع امنیتی رضایتبخش است. پرواز لوفت هانزا نیز به زمین نشست و برای خروج سریع مشغول سوار کردن مسافر است.

2- سردرگمی در مورد فرود هواپیمای C-5 هنوز به طور کامل تشریح نشده است. با این

ص: 6

حال ما مطمئن هستیم که کنترل کنندگان ارتشی در حال حاضر امور مربوط به مجوز های منطقه ای و محلی را در دست دارند. سولیوان

تلاشهایی به جانبداری از شاه و رهبران مذهبی

سند شماره 4 محرمانه3 ژانویه 79 - 14 دی 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 121به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: تلاشهایی به جانبداری از شاه و رهبران مذهبی خلاصه: چندین واسطه وجود دارند که به طرفداری از شاه با رهبران مذهبی سر و کار دارند. یکی از آنها به ما گفت که این رهبران قطعاً خواهان ماندن شاه هستند. با این حال بر اساس سوابقی که تاکنون در چنین مواردی داشته ایم نمی توان چندان خوشبین بود. پایان خلاصه.

1- عضو جوان یکی از خانواده های سرشناس اینجا در طول چند ماه گذشته به صورت گاه به گاه با رایزن سیاسی در تماس بوده است. چند روز قبل وی پنهانی اظهار داشت که یک ملاقات طولانی با شهبانو داشته است. روز گذشته او اعلام نمود که به گروه زاهدی پیوسته است و در خارج از منزل فعالیت می کند. پدر (عقب مانده) وی یکی از متولیان معبد اصلی قم است.

2- نقش وی غلبه بر رهبران اصلی مذهبی به خصوص در قم می باشد. وی از تأیید اظهارات رایزن سیاسی امتناع نمود. رایزن سیاسی گفته بود که چندین میانجی دیگر نیز وجود دارند که ظاهراً با رهبران مذهبی کار می کنند. وی در جواب رایزن گفته بود که سخنان قاطعانه ای توسط دکتر حجازی (یکی از رهبران تهرانی که به قرار اطلاع ما در پاریس با گروه خمینی بوده و با رهبران مذهبی محلی نیز ارتباط دارد) به زاهدی گفته شده است مبنی بر اینکه این میانجی تنها نماینده شناخته شده آنها می باشد که با دربار نیز مراوده دارد. این واسطه به تلاش خود برای انجام مشورتهای متعدد با رهبران مختلف ادامه می دهد تا هر از چند گاه به شهبانو گزارش دهد.

3- این واسطه اصرار داشت که رهبران داخل کشور می خواهند شاه بماند اما در شکل قانون اساسی آن زیرا از این بیم دارند که حتی یک غیبت «موقت» به یک خروج همیشگی منجر شود که در پی آن یک کودتای نظامی یک کودتای کمونیستی خواهد بود. وی این عقیده را ابراز داشت که شاه با اعلام اینکه پس از روی کار آمدن بختیار به عنوان نخست وزیر کشور را ترک خواهد کرد اشتباه بزرگی مرتکب شده است.

(نظریه: به نظر می رسد که این نتیجه گیری یا الهام به زاهدی و شاه رسیده باشد و ممکن است سبب شود شاه در اجرای قولی که علناً داده بود کمی دست نگهدارد.) با این حال وی قبول داشت که اگر ارتشبد جم به فرماندهی نیروهای مسلح منصوب شود مخالفین آرامش

ص: 7

بیشتری احساس می کنند.

(به تلگرام جداگانه ای در مورد جم مراجعه کنید).

4- این واسطه گفت از طریق شهبانو یک لیست کتبی از درخواستهای رهبران مذهبی برای شاه ارسال نموده است. رایزن سیاسی اظهار داشت که می توان به این صورت نتیجه گیری نمود:

الف- «کمیته ای» قدرت حکومتی را به دست خواهد گرفت که منتصبین رهبران مذهبی در آن عضویت خواهند داشت. این کمیته تحت نظارت شاه کار خواهد کرد اما اعضای آن توسط شاه منصوب نخواهند شد. این واسطه در مورد اینکه چه کسی اعضای کمیته را منصوب خواهد کرد اطلاعی نداشت ولی گفت یکی از ایرادات اصلی مخالفین از بختیار این است که بختیار فرمانی را به جای اینکه از جانب مجلس فعلی بپذیرد از شاه گرفته است.

ب- مجلس منحل خواهد شد و انتخابات آزادی برای تشکیل مجلس بعدی برپا می شود که تحت نظارت این کمیته خواهد بود.

ج- تنبیهات شدیدی برای عاملین اصلی نظیر هویدا و ارتشبد نصیری در نظر گرفته شده است از قبیل زندان ابد و مصادره اموال.

د- نوعی «رفراندوم». هنگامی که رایزن سیاسی گفت به نظر می رسد این مورد با سایر نتایج در تناقض است واسطه چنین اظهار داشت که رهبران مذهبی مایلند در این مورد مذاکرات بیشتری داشته باشند. در واقع آنها حاضرند در مورد هر چیزی مذاکره نمایند اما بر حفظ شاه اصرار دارند.

5- در همین حال مشاور سیاسی سفارت از منابع خود در مجلس سنا کسب اطلاع نموده است که یکی از آیت الله های برجسته قم (مرعشی نجفی) آماده است تا به نیروهای طرفدار شاه به منظور اصرار بر میانه روی شریعتمداری و سایر همکاران وی مساعدت نماید.

6- یک واسطه دیگر از مکالمه روز گذشته خود با ملاحسن داماد خمینی گزارش می دهد. وی تصور می کند که ملاحسن را متقاعد کرده است که میانه روی بیشتری نیاز داریم و امیدوار است مجوزی کسب نماید مبنی بر اینکه تا پایان هفته در پاریس به ملاقات خمینی برود و تلاش نماید تا با وی گفتگو نماید. (همین منبع گزارشاتی را که از سایر کانالها کسب کرده ایم مورد تأیید قرار داد. بر اساس این گزارشات خمینی از صحبت با سلطان حسین در پاریس امتناع کرده و با ارسال پیامی وی را در مورد احترام شخصی خود مطمئن ساخته و اظهار داشته است که از گفتگو درباره هر موضوعی که به شاه مربوط شود پرهیز دارد.) 7- با این حال واسطه دیگری به کارمند سفارت گفته است که دولت (به عقیده ما از طریق مقدم رئیس ساواک) آیت الله شیرازی در مشهد را خریده است اما به دلیل بی کفایتی دولت هنوز نتوانسته پول را به وی برساند و هنگامی که چند روز قبل منزل آیت الله توسط واحدهای حکومت نظامی مورد حمله قرار گفت کل این معامله بر هم خورد.

8- نظریه: ما می دانیم که زاهدی، مقدم، سناتور موسوی و سایرین سرگرم تماس با

ص: 8

مذهبی ها یا بازاری ها هستند و تلاش می کنند آنها را خریداری کرده یا حمایت آنها را از یک راه حل معتدل جلب نمایند مبنی بر اینکه شاه به عنوان یک حاکم در چهارچوب قانون اساسی باقی بماند. اما چنین فعالیتهایی را نیز قبلاً شاهد بوده ایم. یعنی در بهار و تابستان گذشته هنگامی که شریعتمداری به طور مخفیانه با نمایندگان دربار مذاکره می کرد. علیرغم خوشبینی های مداومی که غالباً توسط میانجی های درگیر ابراز می شود با مشاهده تسلیم شدن شریعتمداری به فشارهای خمینی و در تنگنا قرار گرفتن وی تمامی اینها را غیرواقعی تلقی می کنیم. البته شاه در حال حاضر آماده است تا نسبت به گذشته امتیازات بیشتری واگذار نماید، اما مخالفین انتظارات بیش از حدی از وی دارند. از طرف دیگر رهبران مذهبی داخل کشور از درخواستهای تظاهرکنندگان که به نظر می رسد هیچ درخواستی به جز کناره گیری فوری شاه نداشته باشند احساس ترس می کنند. بنابراین ما نمی توانیم نسبت به اینکه تمامی تلاشهای فعلی شانس موفقیت دارند چندان خوشبین باشیم. سولیوان

گزارش تماس یکی از اتباع آمریکایی با خمینی

سند شماره 5 محرمانه5 ژانویه 1979- 15 دی 1357 از: سفارت آمریکا، پاریس - 504به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری رونوشت: سفارت آمریکا، تهران موضوع: گزارش تماس یکی از اتباع آمریکایی با خمینی خلاصه: یکی از اتباع آمریکایی 5 ژانویه ما را از یک مذاکره 5/1- 1 ساعته ای که غروب گذشته با آیت الله خمینی داشته بود مطلع کرد. خمینی گفت که او خواستار روابط خوب با آمریکا است اما مادامی که دولت ایالات متحده از شاه حمایت می کند در جنایات او شریک است. خمینی از یک کودتای نظامی با حمایت آمریکا نگران بود. (وی گفت) اگر چنین اتفاقی بیفتد مردم ایران با تمام وسایلی که در دسترس دارند مقاومت می کنند و دیگر هیچ امیدی به بهبود روابط میان دو کشور نخواهد بود. خمینی همچنین گفت هیچ دلیلی ندارد که ایالات متحده درباره منابع نفتی نگران باشد، و اینکه حرکت او ضدکمونیستی است و بعد از ترک شاه این جنبش ایران را به سوی یک خلأ قدرت سوق نمی دهد. شهروند آمریکایی (که تحت تأثیر خمینی قرار گرفته بود) پس از خاتمه جلسه معتقد بود که فرصت این مصاحبه طولانی به خاطر آن به وی داده شده بود تا به طریقی به ایالات متحده نشان داده شود که خمینی عمیقاً نسبت به احتمال کودتا نگران است و به دنبال بعضی تضمینات آمریکا در این رابطه می باشد. پایان خلاصه.

1- صبح روز 5 ژانویه یک تبعه آمریکایی که خود را لئونارد فریمن رئیس صنایع «جی. ال. تی»، نورثویل، نیوجرسی معرفی کرد با سفارت تماس گرفت و گفت که می خواهد گزارش مذاکره یک ساعت و نیمه خود را با آیت الله خمینی که غروب گذشته صورت گرفت، بدهد.

ص: 9

وی بعداً در همان روز به همراه م. نوربخش به سفارت آمد. نوربخش یک تبعه ایرانی است که کارتش وابستگی او را با صنایع «آمترون»، جریکو، نیویورک نشان می دهد. نوربخش (که در گفتگوی بعدی مشخص شد از حامیان خمینی است.) شریک تجاری فریمن است و ملاقات او را با خمینی ترتیب داده است. فریمن گفت که او بنا به دستور نوربخش فقط برای گفتگو با خمینی به پاریس رفت.

مطبوعات خارجی ارتش را نامنظم و تشنه خون توصیف می کند

سند شماره 6 محرمانه30 ژانویه 1979 - 10 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1477به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: مطبوعات خارجی ارتش را نامنظم و تشنه خون توصیف می کند 1- (محرمانه - تمام متن).

2- خلاصه (آغاز خلاصه). مطبوعاتی های آمریکایی و خارجی به رؤیت ناآرامیهای ایران از دید تظاهرکنندگان ایران می پردازند که همین امر می تواند موجب پیدایش انتقاد از سیاست دولت آمریکا به عنوان حامی ارتش گردد. پایان خلاصه.

3- صبح روز 9 بهمن ماه خبرنگاران ای. بی. سی از سرپرست دفتر روابط عمومی آژانس ارتباط بین الملل و مشاور سیاسی دعوت کردند تا پیرامون مقاومت روز قبل توأم با برخورد تظاهرکنندگان با ارتش در میدان 24 اسفند در نزدیکی دانشگاه تهران تبادل نظر نمایند. این برخورد (که احتمالاً به صورت تحریف شده در آمریکا نشان داده شده) شامل موارد ذیل بوده است:

- نیم دو جین سرباز دائماً به هر طرف شلیک می کردند و بسیاری از گلوله هایشان به هدف اصابت می کرد و بسیاری دیگر از روی سر تظاهرکنندگان می گذشت.

- یک سرباز یک فرد غیرنظامی را که در اتومبیلی به انتظار نشسته کتک می زد. یک سرباز دیگر گلوله ای به پای سرباز اولی زد و به طرف تظاهرکنندگان دوید. تظاهرکنندگان این سرباز را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا اینکه متوجه شدند او به آنها پناه آورده است و پس از آن او را در آغوش گرفتند. در همین حال غیرنظامی کتک خورده تفنگ سرباز مجروح را برداشت و به طرف تظاهرکنندگان دوید، غیرنظامیان دیگر به کمک سرباز مجروح شتافتند و با وجود مقاومت وی در برابر کمک آنها، غیرنظامیان او را با آمبولانس به بیمارستان بردند.

- زخمیان وارد بیمارستان می شدند، و بعضی از آنها در همان حال شعار می دادند. احساسات تند تماشاچیان پس از 20 دقیقه متوجه فیلمبرداران شد، که آنها نیز مجبور به ترک صحنه شدند.

- تظاهرکنندگان به طرف نظامیان سنگ پرتاب می کردند ولی به جایی نمی رسیدند، لیکن این کار عزم راسخ آنها را در ادامه مقاومت نشان می داد.

ص: 10

4- خبرنگاران که عبارت بودند از مخبرین انگلیسی و دیگر ملیت ها و نیز آمریکاییها، به گزارش مطالب دیگر و شواهد علنی در مورد خشونت نظامیان پرداختند. این خشونت ها عبارت بود از تیراندازی به طرف تظاهرکنندگان که بدون اسلحه و با دست خالی وارد میدان شده بودند. چند تن از آمریکاییان و دیگران حاضر در صحنه، به خصوص تولید کننده برنامه، اظهارداشتند که نظامیان در حالت «جنون» به سر برده و تشنه خون بودند.

5- خبرنگاران توضیح دادند که چگونه آتش نظامیان از چند طرف به سوی آنها گشوده شده بود. آنها دیده بودند که یک غیرنظامی ناشناس از بالای یکی از بامها به طرف یک عکاس ایتالیایی توسط هفت تیر تیراندازی و او را زخمی کرده بود و سپس با ادامه تیراندازی به دیگران اجازه نمی داد که او را به بیمارستان برسانند. آنها شنیده بودند که به نظامیان «دستور تیراندازی» به طرف فیلمبرداران نیز داده شده است.

6- گزارشگران تحت تأثیر احساسات شدید ضدآمریکایی و ضدخارجی تظاهرکنندگان قرار گرفته بودند. تظاهرکنندگان در شعارهای خود بر رئیس جمهور کارتر تکیه می کردند و او را مسئول تمام جریانات کنونی می دانستند. گزارشگران نیز به وضوح تظاهرکنندگان را به خاطر اتخاذ این موضع سرزنش نمی کردند.

7- نظریه: واضح است که خبرنگاران ناآرامیهای امروزی تهران از تظاهرکنندگان هواداری می کنند. این هواداری نیز احتمالاً ناشی از بعد عاطفی تیراندازی به سوی آنهاست. آنها از مقاومت در این اوضاع بسیار مغرور هستند- یکی از خبرنگاران انگلیسی معتقد است که ای. بی. سی به خاطر این کار پاداش می گیرد- و می خواهند که مقامات دولت آمریکا این صحنه ها را مشاهده کرده و آن را به واشنگتن گزارش دهند. به نظر ما باید این عامل را در نحوه انتقال اوضاع برای بینندگان آمریکایی به رسمیت شناخت. همین امر می تواند موجب پیدایش انتقاد از سیاست آمریکا توسط مطبوعات گردد. سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی، ورود خمینی، 1 فوریه (قبل از ظهر)

سند شماره 7 محرمانه1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1616به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، ورود خمینی، 1 فوریه (قبل از ظهر) 1- (محرمانه - تمام متن) 2- آیت الله خمینی طبق برنامه در رأس ساعت نه صبح با هواپیمای اجاره ای ایرباس به فرودگاه مهرآباد وارد شد. بسیار بیشتر از پنجاه نفری که مقامات امنیتی در نظر گرفته بودند، از وی استقبال به عمل آوردند. ولی این افراد آرام و منظم بودند. تلویزیون برنامه زنده فرود را نشان داد، ولی صدایی نداشت. گوینده اعلام کرد که مجموعاً هزار نفر داخل فرودگاه هستند. رادیوی تهران کلمه ای گزارش نداد و طبق معمول موسیقی ساعت یازده صبح خود را پخش

ص: 11

می کرد.(1) 2- چند لحظه قبل از ورود آیت الله، پرده تلویزیون با آرم: «رادیو تلویزیون ملی ایران» روشن شد و طولی نکشید که جمله «بهار شکوفای ایران» جای آن را گرفت، گوینده برنامه اطلاع داد که گزارشگران رادیو و تلویزیون ملی ایران در فرودگاه، مقابل دانشگاه تهران و بهشت زهرا مستقر گشته اند. به محض اینکه خمینی از هواپیما پایین آمد و پا به ترمینال گذاشت، برنامه قطع شد و گوینده اعلام کرد که به علت نواقص فنی پخش برنامه زنده امکان پذیر نیست، ولی تمام برنامه ضبط و بعداً پخش می شود (زمانی تعیین نگردید). بعد از آن عکس شاه پرده تلویزیون را پوشاند و سرود ملی که پایان برنامه تلویزیون را اعلام می دارد، به صدا درآمد. منابع نزدیک ما در رسانه ها در تحقیقی سریع گزارش دادند که بخشی از نواقص فنی مربوط به درگیری گروههای مخالف درون رادیو و تلویزیون ملی ایران یعنی هواداران «بهار شکوفای ایران» در مقابل طرفداران شاه می باشد. ما اطلاع داریم که سرلشگر قره باغی و دیگر فرماندهان ارشد نظامی از آنچه که روی داده، عصبانی هستند و از اخلال در ترتیباتی که بین ارتش و بختیار با هواداران خمینی مورد توافق قرار گرفته بودند، دچار سوءظن شده اند.

3- علاوه بر برنامه تلویزیون مشاهدات جالب افراد سفارت، پنج دقیقه بعد از قطع برنامه تلویزیون است. در خیابانهای شمالی و جنوبی سفارت، رفت و آمد ماشینها در جهت مسیر رژه روندگان شدت یافت، چراغهای خود را خاموش و روشن می کردند و مرتب بوق می زدند.

4- تا ساعت یازده صبح به وقت تهران، گزارشی از خشونت دریافت نشده است. ایستگاه بین المللی رادیو و تلویزیون ملی ایران طبق معمول برنامه خود را پس از پخش اخبار صبحگاهی با موسیقی پاپ آغاز کرد. سولیوان

ورود خمینی

سند شماره 8 بدون طبقه بندی1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1641 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری - اقدام شبانه رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، آنکارا، بغداد، بن، قاهره، ظهران، دوحه، فرانکفورت، اسلام آباد، جده، کابل، خارطوم، کویت، لندن، مناره، مسکو، مسقط، دهلی نو، پاریس، پکن، رباط، ریاض، رم، توکیو موضوع: ورود خمینی 1- (بدون طبقه بندی - تمام متن) 2- اخبار ساعت 2 بعد از ظهر به وقت محلی از رادیو تلویزیون بین المللی ایران گزارش

ص: 12


1- در اصل سند شماره ( 2) دو بار تکرار شده است. م.

داد که جملات ابتدایی سخنرانی خمینی عبارتند از: «دوران سلطنت به پایان رسیده است.» بر اساس این گزارش وی هیچ اشاره مستقیمی به شورای انقلاب اسلامی نکرد ولی یکی از دستیاران (شاید قطب زاده در پاریس) گفته بود ظرف دو روز یک دولت موقت معرفی خواهد شد و انتخابات مجلس مؤسسان بعداً فراخواهد رسید. با این حال بخش فارسی زبان خبر در همان ساعت فقط گزارش داد که خمینی به دلیل ازدحام مردم برنامه سخنرانی کوتاه خود را در مقابل دانشگاه لغو کرده و به سمت گورستان حرکت نموده تا ابتدا نماز ظهر را بجا آورد و سپس سخنرانی نماید.

3- اخبار محلی همچنین با برزین مدیر رادیو تلویزیون ملی ایران مصاحبه کرد. وی در این مصاحبه گفت برای کسب مجوز پخش تلویزیونی مراسم گفتگوهایی صورت گرفته بود ولی کارمندان رادیو تلویزیون «تسلیم چنین مذاکراتی نشده بودند.» وی گفت مشکلات تکنیکی که دلیل ذکر شده برای عدم پخش زنده مراسم عنوان شده بود مسایل عمده ای نبودند. وی با پنهان کاری گفت «چپگرایان افراطی نیز فعال بوده اند.» سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 126، 31 ژانویه 79

سند شماره 9 سری1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 26299به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 126، 31 ژانویه 79 1- (سری - تمام متن).

امنیت آمریکاییان 2- با وجود از هم پاشیدگی زیاد در فرودگاه بین المللی تهران، پان آمریکن امروز دو هواپیمای 707 را با 800 مسافر به پرواز درآورد. 183 نفر با هواپیمای دربستی 707 پان آمریکن اصفهان را ترک گفتند. پرواز فرماندهی هوابرد نظامی، 350 مسافر را در خود جا داد و دیگر هواپیماهای باربری خارجی با ظرفیت کامل پرواز داشتند.

3- فرودگاه مهرآباد، امروز در هنگام غروب بسته و ظهر اول فوریه باز خواهد شد و به علت کاهش ساعات کار روزانه و وضع نامطمئن امنیتی، پان آمریکن فردا پروازی ندارد ولی امید است دوم فوریه دو پرواز 747 داشته باشد.

4- ایران در انتظار خمینی است. انقلابی ریشه دار بعد از پانزده سال تبعید فردا در ساعت نه به وقت محلی پا بر خاک ایران خواهد گذارد. فقط پنجاه نفر که قبلاً انتخاب شده اند اجازه دارند در فرودگاه به او خیرمقدم بگویند.

5- گفتگوهای محرمانه بین حامیان خمینی و نظامیان، در مورد نظم و ترتیب ورود آیت الله منجر به توافقات شکننده ای شده است. مطابق نظر کمیته ویژه ای که روی جزئیات کار می کند،

ص: 13

ارتش امنیت فرودگاه را به عهده دارد و خودروی حامل خمینی را در میدان شهیاد تحویل پلیس مذهبی و سیاسی خواهد داد.

6- برنامه خمینی چنین است که ابتدا برای ایراد سخنرانی به منظور ادای احترام رهسپار گورستان بهشت زهرا می شود. و بعد موقتاً در مرکز تهران، نزدیک ساختمان مجلس، در ستاد خودش اقامت خواهد گزید. شاید در آینده نزدیک دو روزی به قم، به خانه قدیمی اش که از جنوب تهران تا آنجا چهار ساعت راه است، برود.

7- در جبهه سیاسی معلوم نیست چه پیش خواهد آمد. اگر خمینی دولت رقیبی به شکل شورای اسلامی تشکیل دهد، بختیار و ارتش ناگزیرند تصمیمی اتخاذ نمایند.

8- در شب بازگشت خمینی، اعتراضات مردمی گسترده ادامه داشت. در تهران احساسات شرکت کنندگان در راهپیمائیها بسیار پرشور و آتشین بود. روز به روز گزارشات بیشتری از بی نظمی در میان نظامیان می رسد.

9- ژاندارمری، ارتشبد قره باغی، رئیس ستاد ارتش، به بازرگان، حامی خمینی اطمینان داده است که نظامیان با تغییر، حتی تغییر «در کابینه» به شرط اینکه در راستای قانون اساسی کشور باشد، مخالفتی نخواهند داشت. حتی اگر تغییر در قانون اساسی مطابق قانون اساسی باشد، آن را تحمل خواهند کرد.

10- یکی از سخنگویان نزدیک به خمینی، نظریات وی را در مورد دولت آینده ایران مشخص کرده است. صادق قطب زاده، یکی از مربوطین خمینی، به روزنامه لوموند گفته که دولت اسلامی در ایران به همه بر اساس اسلام آزادی می دهد، ارتش را کوچک تر نمی کند، و از منابع کشور به نفع فقرا بهره برداری می نماید. به نقل از قطب زاده، ایران از چنگال دو ابرقدرت آزاد می شود، مستشاران آمریکایی ایران را ترک خواهند گفت و بدین طریق ایران بر فرهنگ تحمیلی جامعه مصرفی چیره می گردد.

ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 127، 1 فوریه 79

سند شماره 10 سری1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 26916به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 127، 1 فوریه 79 1- (سری- تمام متن) 2- خمینی، طبق برنامه تنظیم شده، امروز رأس ساعت 9 صبح به وقت محلی وارد شد. افراد عالی مقامی که برای خوش آمدگویی به فرودگاه آمده بودند، خیلی بیشتر از رقم تعیین شده، یعنی 50 نفر، بودند، ولی همه آرام و منظم بودند.

تلویزیون ملی، پخش مراسم ورود را پوشش داد، ولی متأسفانه صدا نداشت. نقص فنی، نیم

ص: 14

ساعت کامل از پخش برنامه را دچار اشکال نمود، و درست در لحظه ای که خمینی پا بر ترمینال گذارد، برنامه قطع شد. سپس تصویری از شاه ظاهر گشت و سرود ملی که معمولاً نشانگر پایان برنامه هاست، نواخته شد.

روشن است که نیروهای نظامی، به حضور خود در رادیو تلویزیون ملی ایران ادامه می دهند.

3- جمعیت عظیمی در دو سوی مسیر عبور خمینی، از فرودگاه تا گورستان اصلی شهر، صف کشیده بود. ولی به طور کلی منظم بودند و تاکنون خشونتی گزارش نشده است. «پلیس اسلامی» در میدان شهیاد، خودروی حامل خمینی را، طبق توافق، از ارتش تحویل گرفت، و ارتش محتاطانه از صحنه کناره گرفت.

4- خیابانهای تهران مملو از بوق ماشین ها و هلهله مردم است. دقایقی پس از قطع برنامه تلویزیون، صدای ولوله و غوغا در منطقه اطراف سفارت بلند شد، ولی به جز این، اقدام ویژه دیگری علیه سفارت صورت نگرفت.

5- جلسه امروز مجلس که قرار بود انحلال ساواک را به تصویب برساند، با اعلام رئیس مجلس لغو شد. وی گفت که مجلس تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد بود.

6- لایحه تأسیس دادگاههای ویژه، توسط کمیته قضایی با اعمال تغییرات اساسی در آن، در جهت اعطاء اختیارات بیشتر به دادگاهها و مقامات قضایی، تهیه و آماده گردیده است.

7- در سی و یکم ژانویه، دولت 355 زندانی را آزاد کرد. این افراد، توسط دادگاههای نظامی، به جرائمی غیر از جرائم ضدامنیتی محکوم شده بودند.

8- دیشب و مجدداً امروز، فرماندار حکومت نظامی تهران اعلام کرد که تظاهرات مسالمت آمیز، در طول سه روز آینده مجاز خواهد بود. البته این اعلان، برخلاف مقررات حکومت نظامی است که اکیداً انجام هرگونه تظاهرات را قدغن می کند.

ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 1 فوریه 79

سند شماره 11 محرمانه1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1645به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 1 فوریه 79 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: خودروی حامل خمینی به کندی به سوی گورستان تهران رهسپار است. هواپیمای نظامی 12-C آمریکا نزدیک اصفهان سقوط کرد و تحقیقات ادامه دارد. تظاهرات در سه روز آینده مجاز است. حملات تروریستی در سنندج و کرمان. سازمان کماندویی طرفداران قانون اساسی، دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس را از اخطارهای ترسناک خود، از طریق تلفن،

ص: 15

مطلع ساخت. مجلس جلسات خود را به حال تعلیق درآورد. کمیته قضایی، لایحه دادگاههای رسیدگی به فساد را اصلاح می نماید. دولت ایران 355 زندانی را که قبلاً از طرف دادگاههای نظامی محکوم شده بودند، آزاد کرد. هیأت نمایندگی آیت الله طالقانی گزارش مربوط به هفدهم ژانویه خود را در مورد حوادث خشونت بار دزفول، اندیمشک و اهواز کامل کردند.

3- رادیوی بین المللی رادیو و تلویزیون ملی ایران، در برنامه ظهر خود گزارش حرکت خودروی حامل خمینی را به سوی گورستان بهشت زهرا، در حالی که در هر دو سوی خیابانها مملو از جمعیت بود، پخش کرد (بخش فارسی رادیو و تلویزیون بعد از برخورد بین یاران خمینی که تلاش می کردند صدا و سیما را در تصرف خویش درآورند، و نظامیان حکومت نظامی که مانع آن شدند، هنوز برنامه ای پخش نمی کند.) 4- دیروز بعد از ظهر هواپیمای 12- C نظامی آمریکا در راه اصفهان به تهران سقوط کرد. از هشت نفر پرسنل آن تنها دو نفر زنده ماندند. تحقیقات در مورد علل سقوط در دست انجام است.

5- فرمانده حکومت نظامی تهران اعلام کرد که در سه روز آینده برگزاری تظاهرات آرام مجاز خواهد بود.

6- دیروز تروریست ها به کلانتری سنندج حمله کردند و دو نفر را مجروح نمودند. در کرمان مردان مسلح، با مسلسل به ماشین رئیس پلیس، سرهنگ رضا معتمدی، حمله کردند، راننده و محافظ او را به قتل رساندند و خود وی را به سختی مجروح ساختند. سازمان کماندویی مبارزان طرفدار قانون اساسی از طریق تلفن به دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس اطلاع داد که به مخالفان قانون اساسی اخطار کرده است که دست به کشتار بی سابقه و انهدام هواپیمای دربستی حامل خمینی خواهد زد. شخص تلفن کننده ادعا کرد که توانایی آغاز جنگ از هوا و جنگ پارتیزانی را دارند. ما این ادعاها را بی پایه می دانیم.

7- امروز جلسه مجلس تعطیل شد و رئیس مجلس اعلام کرد که تا اطلاع بعدی جلسه ای تشکیل نخواهد شد. کمیته قضایی در لایحه پیگرد قانونی وزراء سابق اصلاحاتی وارد کرده است:

الف- مشخصات جرائمی که به خاطر آن قرار بود افراد محاکمه شوند حذف گردید (که ظاهراً پیگرد قانونی برای اثبات تخلف از قوانین جنایی عادی را مجبور می سازد) ب- تعداد نمایندگان بعضی از سازمانها را در هیأت منصفه کم کرد و سازمانهای جدیدی بر آن افزود که در مجموع تعداد کل هیأت منصفه کاهش یافت.

ج- حدنصاب هیأت منصفه را از دو سوم به نصف تقلیل داد.

د- به رئیس دیوانعالی کشور اختیار قانونی داد تا به جای اعضایی که در هیأت منصفه از نمایندگی سازمان های خود استنکاف ورزیدند، به جای اینکه سازمانها را مجبور به انتخاب نمایندگان جدید نماید، اعضاء جدیدی برگزیند.

ص: 16

ه- دامنه تحقیقات را تا دوره حکومتهای شریف امامی و ازهاری گسترش داد.

و- بویژه هیأت منصفه را محدود نمود تا تنها متهم را مقصر یا بی گناه تشخیص دهد و دادگاه عالی را آزاد گذارد تا در مورد تخفیف حکم قضاوت و تصمیمات لازم را اتخاذ نماید.

8- دیروز دولت ایران 355 نفر از زندانیانی را که در دادگاههای نظامی آنان را به خاطر اقداماتی به غیر از حمله به امنیت دولت محکوم کرده بودند، آزاد نمود.

9- هیأتی که آیت الله طالقانی جهت تحقیق از حوادث هفدهم ژانویه به شهرهای دزفول، اندیمشک و اهواز فرستاده بود، گزارش خود را کامل کرد. خلاصه گزارش منتشر شده در روزنامه ها، مطلبی را روشن نمی کرد.

10- جمعیت پشت سر هم از جلوی سفارت عبور می کنند و صدای بوق ماشینها و فریاد مردم بر آسمان بلند است. ظاهراً از استقبال بازگشته اند و رهسپار خانه های خویش اند. خودروی خمینی که توسط دانشجویان همراهی می شود خیلی کند و سخت راه خود را از میان جمعیت بسیار انبوهی که در دو طرف خیابان ازدحام کرده اند می گشاید.

سولیوان

دیدار فرماندهان دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا وCMS

سند شماره 12 بدون طبقه بندی - فقط برای استفاده اداری1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران - ایران به: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 71 - آتن - یونان رونوشت: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: دیدار فرماندهان دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا وCMS 1- اگرچه تا زمانی که بین بختیار نخست وزیر و جناح آیت الله خمینی تفاهمی به وجود نیاید، امکان ادامه وقوع خشونتهای عمده وجود دارد، ولی در چند روز گذشته وضع نسبتاً آرام بوده است. در تهران و دیگر شهرهای عمده تظاهرات گسترده و آرامی برگزار شد و برخوردجدی بین دو طرف پیش نیامد.

به علت اعتصاب کارمندان هواپیمایی ایران، کارمندان مرکز کنترل و ادعای چندین شرکت هواپیمایی بین المللی مبنی بر ایمن نبودن عملیات کنترل هوایی، در فرودگاه مهرآباد هنوز اغتشاش قابل توجهی وجود دارد. فرماندهی هوابرد نظامی در حد سایر خطوط هوایی فعال است. چندین شرکت هواپیمایی مانند پان آمریکن، کی ال ام، جی ای ال و اس آ اس موقتاً به این یا آن دلیل پروازهای خود را متوقف ساخته اند. من نتوانستم وضعیت پرواز 358 شرکت هواپیمایی ایبریان از آتن را برای روز دوازدهم فوریه 1979، تأیید کنم، ولی باید تا قبل از دهم فوریه 79، وضع آن معلوم گردد.

2- افراد غیرنظامی آمریکایی، کارمندان قبلی پیمانکاران [وزارت] دفاع و وابستگان آنان با

ص: 17

هواپیمای فرماندهی هوابرد نظامی مشغول ترک ایران هستند. 2800 نفر در هشت روز گذشته به همین وسیله از ایران خارج شده اند و روزانه چهار تا شش فروند هواپیمای فرماندهی هوابرد نظامی از تهران عبور کرده اند. اکثراً از اینجا به آتن یا فرانکفورت پرواز می کنند. اگر شما نتوانستید با هواپیهای تجارتی بیائید (شرکت هواپیمایی ایبریان یا شرکت های دیگر) ممکن است از ترمینال فرماندهی هوابرد نظامی در آتن پروازی به اینجا داشته باشند.

3- ما چشم انتظار ورود شما هستیم و به دقت وضع امنیتی محل و وضع فرودگاه را زیرنظر داریم و شما را از آن مطلع خواهیم ساخت، برای خروج شما از ایران مشکلی نمی بینیم مگر اینکه عملیات پروازی فرودگاههای محلی تعطیل شود و احتمال چنین چیزی در حال حاضر وجود ندارد.

گزارش وضعیت ایران، شماره 128، 1 فوریه 79

سند شماره 13 سری1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 27431به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 128، 1 فوریه 79 1- (سری - تمام متن) سیاسی - امنیتی تا اواخر بعد از ظهر به وقت محلی تهران، ورود خمینی مسالمت آمیز بوده است. آیت الله هر کجا می رود انبوه کثیری از مردم را جلب می نماید. بعد از اینکه فرودگاه را با خودرو ترک کرد، با هلی کوپتر به اطراف تهران منتقل شد.

2- ظاهراً خمینی اعلان «شورای اسلامی» خود را به خاطر مشورتهای بیشتر با پیروانش در داخل کشور، به تأخیر خواهد انداخت. در این مورد که «شورا» باید بر طبق قانون اساسی و یا با دستور ساده و مستقیم خمینی تشکیل گردد، اختلافاتی وجود دارد.

امنیت آمریکاییان 3- پان آمریکن، برای دوم فوریه در تهران دو پرواز هواپیمای 747 (800 صندلی) را برنامه ریزی کرده است. هواپیمای 141- C، فرماندهی هوابرد نظامی - (210 صندلی) و دو هواپیمای باربری 130- C نیز پرواز خواهند داشت.

نفت - مالی 4- امروز تولید نفت خام به 000/635 بشکه رسید. کنسرسیوم نفت پذیرفته است پرداخت های نفتی ماهانه خود را و مالیات های مربوطه تا بیست و یکم دسامبر را بپردازد. این رقم که به 500 میلیون دلار بالغ می شود، به نظر می رسد آخرین پرداخت عمده به شرکت ملی نفت ایران باشد تا وقتی که صادرات نفتی مجدداً از سر گرفته شود.

ونس

مشکلات موجود برای کشتی های حامل پرچم ایالات متحده در بنادر ایران

ص: 18

سند شماره 14 محرمانه1 فوریه 1979 - 12 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 7415به: سفارت آمریکا در تهران موضوع: مشکلات موجود برای کشتی های حامل پرچم ایالات متحده در بنادر ایران نظریه شما در مورد مشکلاتی که ممکن است کشتی های حامل پرچم ایالات متحده در بنادر ایران با آنها مواجه شوند، در اول وقت اداری فردا صبح مورد نیاز است. ممکن است لازم باشد یک اطلاعیه اعلام خطر برای دریانوردان در این مورد منتشر گردد. تنها کشتی آمریکایی که ما نگران آن هستیم و در حال حاضر با پرچم ایالات متحده در بنادر ایران است، کشتی ترانس کلمبیا می باشد.

خواهشمند است در صورت امکان در مورد وضعیت جاری کشتی مزبور تحقیقات لازم به عمل آید و مشخص شود که آیا واقعاً کشتی مزبور در یکی از بنادر ایران پهلو گرفته است یا خیر.

ونس [دست نویس زیر متن اصلی] یادداشت: شرکت کشتیرانی سی لند یک کشتی در حال حال حاضر در بندرعباس دارد که کالای مواد غذایی خود را تخلیه نموده، محموله میوه خشک را بارگیری و پس از آن بندر را ترک خواهد نمود.

مشکلات موجود برای کشتی های حامل پرچم ایالات متحده

سند شماره 15 محرمانه2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1680به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: 7415 وزارت امور خارجه موضوع: مشکلات موجود برای کشتی های حامل پرچم ایالات متحده 1- (محرمانه - تمام متن).

2- برای سفارتخانه امکان ندارد، آنگونه که در تلگراف بازگشتی فوق خواسته شده به طور دقیق مشخص نماید که آیا کشتی هایش با پرچم ایالات متحده در بنادر ایران پهلو گرفته اند یا خیر. زیرا به طور معمول شرکت های کشتی رانی در روزهای جمعه تعطیل می باشند. اما در حال حاضر، همه کشتی های موجود در بنادر ایران از هر ملیتی که باشند، توسط کمیته های اعتصابات از خدمات بندری محروم می باشند، به استثناء کشتی هایی که حامل مواد غذایی هستند.

ظاهراً کمیته اعتصاب بندر پاره ای استثنائات نیز برای صدور پاره ای محصولات غذایی، نظیر پسته، آجیل و خشکبار قائل شده اند. سفارت عدم تخلیه بار بعضی از کشتی های باربری را به

ص: 19

استثناء مواد فوق مورد تأیید قرار می دهد. ولی نمی دانیم که آیا صادراتی صورت گرفته است یا خیر.

3- کارگران گمرک اعلام نموده اند که کالاهای مربوط به ایالات متحده، انگلستان و اسرائیل را تخلیه و انبارداری نخواهند کرد. این تهدید در حال حاضر کمی ممانعتی است، زیرا فقط کالاهای غذایی اجازه ترخیص دارند. اما اگر بنادر و گمرکات باز شوند ممکن است کارگران، از بارگیری و تخلیه کشتی هایی با پرچم ایالات متحده، خودداری نمایند.

4- سفارت پس از تماس با آژانس های کشتی رانی اطلاعات بیشتری ارائه خواهد نمود.

سولیوان

نظرات مصریها درباره خمینی

سند شماره 16 استفاده محدود اداری2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، قاهره - 2433به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی رونوشت: سفارت آمریکا، تهران موضوع: نظرات مصریها درباره خمینی 1- (بدون طبقه بندی) بازگشت خمینی به ایران در مطبوعات 2 فوریه مصر بازتاب گسترده ای داشت، و داستانهایی در تأیید حمایت شورویها از آیت الله خمینی، سوژه مطالب آنها بود. به عنوان مثال در گزارش خبرگزاری فرانسه از مسکو ادعا شده است شورویها سیاست اخیر توأم با احتیاط خود را کنار گذاشته و اکنون آشکارا از خمینی حمایت می کنند. گزارش خبرگزاری فرانسه تأکید می کند که انتشار سریع بیانات خمینی به وسیله خبرگزاری تاس در آستانه بازگشت وی به تهران سندی دال بر حمایت شورویهاست.

در سرمقاله یکی از شماره های روزنامه الاخبار درباره این داستان گفته شده «مسکو خمینی را، مرد خود در ایران می داند».

2- (استفاده محدود اداری) نظریه: اکثر مصریهایی که با آنها صحبت کرده ایم درباره خمینی برخوردهای دوگانه ای دارند. پرواضح است که دیدگاه بنیادگراهای اسلامی درباره او مثبت تر از روشنفکران غیرمذهبی تر است. اکثر طبقات متوسط مصری به نظر می رسد طرفدار تأکیدات خمینی در خصوص ناسیونالیسم و استقلال هستند اما نگران دیدگاه او مبنی بر تداخل مذهب و سیاست بوده و نیز نسبت به توانایی او در اداره یک کشور مدرن و تکنوکرات تردید دارند. به عنوان مثال سامی منصور (که در پاریس با خمینی مصاحبه ای را انجام داد) به کنسول سیاسی سفارت اظهار داشت که به عقیده او خمینی نسبت به مسایل مذهبی و اجتماعی حساسیت داشت اما به نظر می رسید علاقه و یا تسلطی بر امور اقتصادی یا مشکلات واقعی اداره یک حکومت ندارد. نتیجه گیری خود منصور این بود که خمینی درصدد است تا سمت گیری واقعی اداره حکومت را به متخصصین واگذار کند. علاوه بر مذهبی های راستگرا،

ص: 20

دانشجویان طرفدار ناصر و چپگراها بیشترین گرایش را به خمینی دارند. اساتید قاهره به وابسته مطبوعاتی گفته اند که برخی دانشجویان می گویند خمینی شاه را برکنار کرد و این سئوال برایشان مطرح است که چرا مصر مورد بعدی نباشد.

الیتز

خلاصه مطبوعاتی وزارت امور خارجه

سند شماره 17 محرمانه2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1682به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: خلاصه مطبوعاتی وزارت امور خارجه 1- (محرمانه - تمام متن) 2- ممکن است نظریات زیر در مورد تعداد آمریکاییانی که به طور روزانه ایران را ترک می کنند برایتان سودمند باشد. خلاصه مطبوعاتی 31 ژانویه حاوی خطاهایی بود و ما نگران این هستیم که مطبوعات بار دیگر شما را به «بازی اعداد» بکشانند. همانطور که مطلع هستید، آمار تقریبی آمریکاییان ساکن ایران در گذشته با توجه به شرکتهای تجاری آمریکایی تا حد معقولی دقیق بوده است.

با این حال با توجه به اینکه آمریکاییها به هنگام امور عادی تجاری در کنسولگری ثبت نام نمی کنند، ما فقط می توانیم در مورد تعداد آمریکاییهایی که اینجا در تجارت خصوصی شاغل هستند تخمین بزنیم.

به همین ترتیب در مورد تعداد آمریکاییانی که با افراد ایرانی ازدواج کرده اند و در مورد تعداد بچه هایی که در آمریکا به دنیا آمده اند فقط می توان تخمین زد. بنابراین اگر هر روز یک آمار تقریبی از تعداد آنهایی که روز گذشته اینجا را ترک کرده اند ارائه دهید در پایان چنین روندی تعداد قابل توجهی کمبود نفرات خواهید داشت.

3- شما متذکر شدید که «احتمالاً اکثر آنها (هزاران مسافری که با سه پرواز پان آمریکن اینجا را ترک کردند) آمریکایی می باشند.» در واقع حدس ما این است که تعداد نسبتاً کمی از آنها آمریکایی بوده اند. ما اطلاع داریم که گروه زیادی از کارمندان بل هلی کوپتر نتوانستند خود را از میان جمعیت به پیشخوان رزرو بلیط برسانند. ناظرین بازار سیاه گزارش می دهند که قسمت اعظم این جمعیت را ایرانیان تشکیل می دادند. (کارمندان بل هلی کوپتر بعداً عزیمت نمودند.) ما آمار دقیق پروازهای مک را برای وزارت خارجه ارسال خواهیم نمود اما در موقعیتی قرار نداریم که بتوانیم به طور روزانه تعداد آمریکاییانی را که با پروازهای تجاری عزیمت می کنند در اختیار داشته باشیم. البته اکثر آمریکاییانی که به طور خصوصی در ایران هستند «مجبور نیستند به عنوان آمریکایی سفر کنند» 4- در حال حاضر به نظر می رسد چند هواپیمای اجاره ای در طول هفته وارد خواهند شد

ص: 21

تا تعداد قابل توجهی از آمریکاییان را منتقل نمایند. در اوایل هفته آینده قادر خواهیم بود آمار نسبتاً دقیقی در مورد تعداد آمریکاییان باقیمانده و تمایل آنها [به خروج یا ماندن] را در اختیار شما و سایرین قرار دهیم.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 129، 2 فوریه 79

سند شماره 18 سری2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 28103به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 129، 2 فوریه 79 1- (سری - تمام متن) سیاسی - امنیتی 2- خشونتهای دیروز به علت ورود خمینی بود، و امروز روز شلوغی برای وی نبود. به هر حال او برای گروهی از مردان، امرور ظهر در مسجدی واقع در جنوب تهران، سخنرانی کرد، و انتظار می رود که اواخر بعداز ظهر برای گروهی از زنان سخنرانی نماید. انتظار می رود که خمینی فردا بحثهای سیاسی تندی را مطرح نماید.

3- نهضت آزادی، امشب با دولت بختیار به بحث خواهد پرداخت. تمرکز بحث بر روی نقش یک شورای اسلامی و مسئله نقش بختیار در یک دولت انتقالی می باشد. البته بحث کلیدی، این است که چه کسی کنترل انتخابات را به عهده بگیرد.

4- یک منبع از مخالفین میانه رو، پیش بینی کرد چهار تا هفت روز طول خواهد کشید تا راه حل سیاسی پیدا شود. طبق گزارش، مخالفین از حلقه امنیتی تشکیل شده به دور خمینی، در روز اول ورود، بسیار خوشحال و راضی بودند، گرچه توده های مردم کلاً طرحها و برنامه ها را در آن روز به هم ریختند.(1) 4- امروز صبح در اصفهان تظاهرات عظیمی برگزار شد، که در آن مردم به سمت گورستان شهر می رفتند. اگرچه کامیونهای زیادی پر از مردم از مقابل سفارت عبور می کردند و شعارهای ضدآمریکایی و ضدبختیار سر می دادند، ولی شعارها و فریادها کلاً در حمایت از خمینی بود. دیروز خیابانهای اصفهان اکثراً شاهد پایکوبی و شادی مردم بودند. شب گذشته، سه عدد سه راهی به سمت ساختمان بل هلی کوپتر پرتاب شد که دو تای آن منفجر شد. مجروحی گزارش نشد.

کنسول ما در حال حاضر مشغول جمع آوری اتباع، برای انتقال به موقع از اصفهان می باشد، ولی حدود پانصد نفر باقی می مانند.

ص: 22


1- در اصل سند شماره ( 4) دو بار تکرار شده است. م.

5- به طور کلی تهران امروز صبح خیلی آرام بود، بدون ترافیک و سر و صدا. انتقال آمریکاییان به طور منظم انجام شد، زیرا دور از ترمینال اصلی انجام گرفت. به نظر می رسد پان آمریکن قادر است بدون استفاده از امکانات اضافی فرماندهی هوابرد نظامی بارگیری کند.

ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 130، 2 فوریه 79

سند شماره 19 محرمانه2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 28704به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 130، 2 فوریه 79 1- (محرمانه - تمام متن) 2- سیاسی امنیتی: تا اواخر بعد از ظهر به افق تهران، رویداد مهمی گزارش نشد. مردم به تجمع ادامه می دهند ولی آرامند. در خیابانهای تهران امروز نظامیان بیشتری حضور داشتند ولی فعال نبودند.(1) 2- خمینی فردا کنفرانس مطبوعاتی خواهد داشت. شایع است که او ممکن است تصمیمات سیاسی مهمی را اعلان نماید. با وجود این، در این لحظه حساس، ما هیچ نشانه ای در دست نداریم که گفتگوهای سیاسی پشت پرده بین مخالفان و دولت بختیار، نتایجی دربر داشته باشد.

3- شاهزاده رضا، ولیعهد و زاهدی سفیرکبیر، در ساعت یک بعد از ظهر به وقت شرق آمریکا، در راه خود به لاباک برای سوخت گیری وارد پایگاه هوایی آندروز شدند. گزارش می دهند که زاهدی چندین مقام ارشد را، از آن جمله وزیرمختار همایون را به «مرخصی سالانه» فرستاده است.

در این لحظه، دانشجویان ایرانی آنان را محاصره کرده اند و شعار می دهند. تعدادی از آنان در شرف دستگیری توسط پلیس هستند.

4- امروز دو پرواز پان آمریکن نزدیک به 800 مسافر داشت. یکی از هواپیماهای 747 پان آمریکن در آخرین دقایق پروازش 120 مسافر لوفت هانزا را که پروازشان لغو گشته بود و قبلاً بلیط رزرو نکرده بودند، سوار کرد. سه پرواز فرماندهی هوابرد نظامی، 160 مسافر را حمل کرد و در حدود 50 جای دیگر هم داشت.

روز سوم فوریه، یک پرواز با هواپیمای 747 پان آمریکن و سه پرواز فرماندهی هوابرد نظامی با 14-C خواهیم داشت.

ونس

به روز کردن اطلاعات نظامی

ص: 23


1- در اصل سند شماره ( 2) دوبار تکرار شده است. م.

سند شماره 20 سری2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی به: ستاد فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا، واشنگتن موضوع: به روز کردن اطلاعات نظامی 15- (بدون طبقه بندی) الف- (بدون طبقه بندی) محدودیت هایی که برای حفظ منابع حساس و روش های اطلاعاتی به کار می روند. این گزارش نباید به کشورهای خارجی ارائه شود.

22- جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اخبار پرورش نیافته است. طرح ها یا تدابیر (سیاست ها) نباید بر اساس مفاد این گزارش تهیه شوند یا تصحیح یا تغییر یابند.

ب- (سری – غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یک افسر ارتش ایالات متحده قابل اطمینان است که به شرح زیر گزارش نموده است:

1. (سری – غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع ثانوی که برای اولین بار گزارش داده است، یک افسر ارشد ارتش ایران است و تصور می رود به اطلاعاتی در مورد مسایل جاری ایران دسترسی داشته باشد. وی توصیه نموده که کلیه آمریکاییان در کشور، در مدت تعطیلات پایان هفته 9-8 فوریه، بایستی کاملاً مراقب خود باشند زیرا ممکن است ارتش ایران بر علیه عوامل ناراضی وارد عمل شود.

2. (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) صحبت هایی که از افسران ارشد ارتش ایران شنیده شده حاکی از آن است که بین نخست وزیر بختیار و آیت الله خمینی ممکن است توافق سیاسی به عمل آید. این افسران و سایر فرماندهان ارتش ایران متوجه هستند که ممکن است ارتش ایران نتواند به طور مؤثر و با موفقیت از دولت فعلی یا یک کودتای نظامی پشتیبانی نماید زیرا وضعیت سلسله مراتب ارتش و درجه و نظم و انضباط مسئله انگیز آن چنین امکانی را متصور نمی کند. این بدین معنا نیست که اگر به نوعی عملیات تروریستی بر علیه افسران ارشد ارتش انجام شود، یا فرماندهان رده بالای ارتش احساس خطر نمایند، کوششی در این مورد توسط هرگونه نیروهایی که بتوانند تحت امر قرار گیرند، انجام نشود. منبع همچنین اشاره نموده که بسیاری از افسران ارتش ایران به وی گفته اند آرزو دارند ایران را ترک نمایند ولی قادر به این کار نیستند.

نظریه تهیه کننده: (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مذاکرات سیاسی و نظامی برای مدتی در حال انجام بوده است و همزمان سعی شده اقدامات مختلفی انجام شود تا توان و قدرت پشتیبانی لازم برقرار گردد. زمان به سرعت به سوی لزوم ابتکار بیشتر و عکس العمل پیش می رود و حداقل در تهران، در مدت تعطیلات پایان هفته (پنجشنبه- جمعه) گرایش به

ص: 24

لزوم اعمال خشونت، افزایش یافته است. اقدامات جدی ضدآمریکایی به موازات سطح آشوب های مردم نضج گرفته و عملیات تروریستی بیشتری برعلیه آمریکاییان هنوز تهدید درجه اول محسوب می شود. عده ای دست چپی، شامل گروههای تندرویی که حداقل یک صفحه اعلامیه منتشر کرده اند از افزایش درگیری بین دولت و خمینی سود می برند و ممکن است برای رسیدن به این هدف ابتکاراتی به خرج دهند.

گزارش سیاسی - امنیتی، 2 فوریه 1979

سند شماره 21 محرمانه2 فوریه 1979 - 13 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1688به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 2 فوریه 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: برنامه دید و بازدیدهای خمینی امروز بسیار سبک است، زیرا او بسیار خسته شده است. مذاکرات نهضت آزادی و بختیار قرار است آغاز شود. تظاهرات بزرگی در گورستان اصفهان صورت گرفت. فریدون زند مشت زن سابق در تهران از سوی یک گروه چریکی اعدام شد. شعار عمده اجتماعاتی که امروز در جنوب تهران در جریان بود عبارت بود از «مرگ بر هایزر». تهران روی هم رفته آرام است. پایان خلاصه.

3- یک منبع نهضت آزادی می گوید خمینی امروز بسیار خسته است و کم کار خواهد کرد. او فردا بحث های سیاسی فشرده ای خواهد داشت. به نظر نهضت آزادی بختیار نخست وزیر همچنان سماجت دارد ولی مذاکرات نهضت آزادی بختیار قرار است امشب آغاز شود. نهضت آزادی انتظار دارد این مذاکرات در اطراف شورای اسلامی و نقش بختیار در حکومت انتقالی باشد. یک مسئله حساس این است که چه کسی انتخابات قریب الوقوع را کنترل کند.

4- میناچی به استمپل مأمور سیاسی گفت دیروز نیروی امنیتی روی هم رفته بسیار خوب کار کرده است هر چند در چند نقطه جمعیت چنان با شور و هیجان به سوی خمینی روی آورده بود که بیم آن می رفت او از هر سو در محاصره قرار گیرد. میناچی پیش بینی می کند که برای یافتن راه حل 4 تا 7 روز بحث و مذاکره لازم خواهد بود.

5- تهران روی هم رفته آرام به نظر می رسد و رفت و آمد بسیار سبک است و سر و صدای ناهنجار شنیده نمی شود.

6- ما همچنان می کوشیم تا آنچه را که خمینی روز گذشته در بهشت زهرا در نطق خود گفته است تجزیه و تحلیل کنیم. گزارش ها ضد و نقیض است ولی این به نظر می رسد به شدت ضدخارجی و ضدآمریکایی بوده است. با وجود این 2 منبع ایرانی این موضوع را تکذیب می کنند.

7- یک منبع مطبوعاتی آمریکا به ما می گوید خمینی از نطقی که قرار بود در حضور

ص: 25

گروهی از اشخاص در یک مدرسه در جنوب تهران در نزدیک مقر فرماندهی اش ایراد کند خودداری کرد. این منبع گفت هزارها نفر در آنجا جمع بودند و از شعارهای عمده آن «مرگ بر هایزر» بود. این منبع اظهارنظر کرد که نسبت به ژنرال هایزر که به عنوان یک «دستیار سفیر» تصور می شود و از دفتر سولیوان سفیر آمریکا عمل می کند خصومت شدیدی نشان داده می شود. این منبع گفت که رادیوهای شوروی، هایزر را مورد حمله قرار می دهند. خمینی را قرار است بعد از ظهر امروز در اجتماعی از زنان سخنرانی کند.

8- از اصفهان گزارش هایی درباره تظاهرات بزرگ می رسد و هزاران نفر به سوی گورستان راهپیمایی می کنند. عده زیادی از راهپیمایی کنندگان سوار بر کامیون ها از کنار کنسول گری آمریکا گذشته و شعارهای ضدآمریکایی و ضد بختیار می دادند.

معذلک راهپیمایان روی هم رفته شعارهای طرفداری از خمینی فریاد می زدند و هنگامی که در میان جمعیت تماشا کننده یک خارجی به چشم می خورد شعار آنها به «مرگ بر بیگانگان» تبدیل می شد. کارمند شرکت بل که به سوی یک راننده تاکسی شلیک کرده بود همچنان در پناه آیت الله خادمی قرار گرفته است.

9- خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که شخصی به نام فریدون زند 28 ساله مشت زن سابق به قتل رسیده است. از قرار معلوم زند را از خانه اش بیرون کشیده اند و شب گذشته به وسیله 5 مرد مسلح اعدام شده است. آسوشیتدپرس گزارش می دهد که گروهی که خود را «مجاهدین موحد خلق» می نامد مسئولیت قتل او را به عهده گرفته و زند را به داشتن ارتباط های کمونیستی و ساواکی متهم کرده است.

قانون اساسی جدید و زندانیان سیاسی

سند شماره 22 محرمانه3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1698به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی - سی موضوع: قانون اساسی جدید و زندانیان سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- طبق نظر متین دفتری، حقوق دان برجسته، قانون اساسی جدیدی که خمینی از آن حرف می زند، برخلاف برخی گزارشات، هنوز مراحل نهایی خود را طی نکرده است. متین دفتری معتقد است که تنها اصولی را گرد آورده اند و امیدوار است که بیشتر مورد بحث قرار گیرند. او گفت، رئیس کانون وکلا، نزیه که هنوز در پاریس است پیشنهاداتی داده است. با وجود این، نه نزیه، و نه متین دفتری هیچ کدام در مرکز این جریان قرار ندارند (هر دو از نزدیک به جنبش مذهبی وابسته نیستند.) 3- متین دفتری از طرف کمیته آزادی زندانیان سیاسی، انجمن حقوق دانان ایرانی آزادیخواه، و کانون وکلا سخت مشغول کار است و ادعا می کند که دست کم نام بیست زندانی نسبتاً کم

ص: 26

اهمیت را که هنوز آزاد نشده اند در اختیار دارد. می گوید یکی از دلایل آزاد نشدنشان این است که وضعشان کاملاً با زندانی سیاسی تطبیق ندارد، ولی شبیه بسیاری از کسانی هستند که آزاد شده اند. در حقیقت، بعضی از افرادی که آزاد شده اند به دلایل تکنیکی بوده و برخی دیگر که در زندان مانده اند، به دلایل تکنیکی است. می گوید زندانیان باقیمانده محکومیت های سبک دو، پنج و ده سال دارند، بنابراین محتمل نیست که اعضاء هسته مرکزی تروریست ها و یا آدم کشان (نامی که بختیار نخست وزیر به باقیمانده زندانیان سیاسی داده است) باشند.

4- متین دفتری گفت که جدیدترین برنامه کوشش در راه کسب اطلاعاتی از وضع همافران نیروی هوایی است که در سراسر کشور بازداشت شده اند. وی اطلاعی ندارد که آیا از آنان کسی هم اعدام شده است یا نه (مخالفان چنین ادعا می کنند) و با رایزن سیاسی که این عمل را محتمل نمی داند، موافق است. با وجود این، خانواده هایشان بسیار مشتاقند که بدانند تکلیف آنها چه می شود. متین دفتری از طرف همین خانواده ها پرس و جو می نماید.

سولیوان

گزارش سیاسی - امنیتی 3 فوریه

سند شماره 23 محرمانه3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1700به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 3 فوریه 1- (محرمانه - تمام متن) 2- به طور کلی وضع آرام است، گزارشی از تظاهرات مهم نرسیده است. کنسول اصفهان گزارش می دهد، گروههای کوچکی پیاده روی می کنند ولی در تهران کم ترین فعالیتی به چشم نمی خورد. ترافیک چه در تهران و چه در اصفهان نسبتاً سنگین و جو آرام است. با وجود این، روزنامه ها گزارش می دهند دیروز در سمنان (مرکز استان در نزدیکی تهران) در پی تیراندازی مأموران امنیتی، بعد از حادثه انفجاری، دو نفر جان خود را از دست داده اند.

3- امروز صبح، آیت الله خمینی برای روزنامه نگاران خارجی کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد. همان سخنان قبلی خود را تکرار نمود و در انتقال دولت به نظام جمهوری اسلامی سازشی نشان نداد. گفت که شورای انقلاب اسلامی، که قریباً اعلام می گردد (او هنوز از کسی نام نبرده) به زودی دولت موقتی تعیین خواهد کرد. بعد برای به تصویب رساندن قانون اساسی جمهوری اسلامی که قبلاً تهیه شده، همه پرسی برگزار خواهد شد. صدای خمینی خوب به گوش نمی رسید و حتی خبرنگارانی که فارسی حرف می زنند، مجبور بودند به ترجمه آن متکی باشند. معلوم است که جناح خمینی ایده قبلی یعنی تشکیل مجلس مؤسسان را کنار گذاشته اند. ظاهراً یک قانون اساسی نوشته اند (یا حداقل اصول آن را) و به همه پرسی خواهند گذاشت. اگر چنین شود، جایی برای مصالحه و یا نفوذ متعادل کننده دیگران باقی نمی ماند. خمینی

ص: 27

همچنین از جهاد حرف زد ولی لحن ملایمی داشت: «ما می کوشیم مسئله را بدون خشونت حل کنیم، ولی اگر دولت غیرقانونی بختیار که آمریکاییها از او حمایت می کنند، به مخالفت خود با اراده مردم ادامه دهد و از اسرائیل نیرو وارد کند، آنگاه برای به زیر کشاندن آن دست به اقدامات دیگری می زنیم». او گفت با نظامیان تماس گرفته و آنان را دعوت به حمایت از جمهوری اسلامی نموده است.

4- ما خبر داریم که آیت الله های قم، از سخنرانی پنج شنبه خمینی در بهشت زهرا، بویژه در مورد خارجی ها و لحن تند علیه دولت بختیار، خشنود نیستند.

5- امروز بختیار، نخست وزیر، نمایندگان مجلس را نزد خود فراخواند. از موضوع خبری نداریم ولی احتمالاً روی فشار زیاد نیروهای خمینی برای استعفا دادن نمایندگان دور می زند. همه تهدید به مرگ شده اند و همانطور که قبلاً گزارش شده یکی از آنان ترور شده است. ما می دانیم که گروهی چهل نفری از نمایندگان دسته جمعی دارند استعفاء می دهند و باید کسان دیگری هم باشند. روزنامه اش گزارش می دهد که علی آبادی عضو شورای سلطنت روز چهاردهم ژانویه استعفا داد. در آن موقع اطلاع داشتیم که او به همراه تهرانی قصد استعفا دارد، ولی تا آنجا که می دانیم فقط تهرانی عملاً استعفا داده است. گزارش آخری را تا از جای دیگری تأیید نشود، موثق نمی دانیم.

5- روزنامه ها خبر می دهند که خانه رئیس سابق ساواک، نصیری، را شب پنج شنبه آتش زده اند.(1) سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 131، 3 فوریه 1979

سند شماره 24 سری3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 029604به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 131، 3 فوریه 79 1- (سری - تمام متن) 2- سیاسی امنیتی: امروز آیت الله خمینی مصاحبه مطبوعاتی داشت و گفت که به زودی شورای اسلامی خود را اعلان خواهد کرد و پس از آن دولت موقت تشکیل می شود.

3- خمینی فاش ساخت که قانون اساسی جدید که ظاهراً پیش نویس آن تهیه شده، توسط دولت موقت تصویب و به همه پرسی مردم گزارده خواهد شد.

4- خمینی بار دیگر دولت بختیار را غیرقانونی اعلام کرد و برای تشکیل دولتی کاملاً اسلامی، ارتش را به یاری خود فراخواند. دعوت خمینی برای اعلان جهاد با لحن ملایمی همراه بود:

ص: 28


1- در اصل سند، شماره ( 5) دو بار آمده است. م.

«اگر دولت به مقاومت خود ادامه دهد، اگر آمریکا از او یاری نماید و از اسرائیل نیرو وارد کند، در آن صورت جهاد اعلان خواهد شد.» 5- خمینی با این اظهارنظر که: «متخصصان خارجی آزادند به کار خویش ادامه دهند و در ایران زندگی نمایند ولی متخصصانی که کار و فعالیتشان به حال مملکت مضر بوده از این قاعده مستثنی هستند»، موضع خود را نسبت به متخصصان خارجی نرم ساخت.

6- ضمناً امروز بختیار نخست وزیر نمایندگان مجلس را به ملاقات فوری خویش فراخواند. نمایندگان پارلمان برای تسلیم شدن در برابر خمینی زیر فشار شدیدی قرار دارند. گزارش می دهند که گروهی چهل نفری از نمایندگان به حمایت از آیت الله قصد دارند استعفا دهند.

7- تا اواسط بعد از ظهر، تهران آرام گزارش شده است. در خیابانها نظامیان حضور دارند ولی فعال نیستند. صفهای خرید بنزین کوتاه ترند ولی مغازه ها و کارخانجات تقریباً همه بسته اند. خانه رئیس قبلی ساواک، نصیری، را آتش زدند. اصفهان آرام است.

8- امنیت آمریکاییان: یکی از هواپیماهای پان آمریکن که به تهران نزدیک می شد، ظاهراً به علت اشتباه ترافیک هوایی خدمات مرکز کنترل، نزدیک بود با هواپیمای دیگری تصادف نماید.

پان آمریکن امروز تمام پروازهای خود را لغو کرد و امکان دارد تمام عملیاتش در ایران تعطیل گردد. با سه پرواز فرماندهی هوابرد نظامی مسافرانی وارد تهران شدند.

9- سپهبد ربیعی، فرمانده نیروی هوایی ایران، موافقت کرده است تا ترخیص اشخاص غیرنظامی که 72 ساعت به طول می انجامد، حذف گردد. سپهبد ربیعی گفت همافران (تکنسین های نظامی) کنترل کامل پایگاه هوایی خاتمی را در اصفهان به دست گرفته اند و در حال حاضر به امور گمرکی و مهاجرت نظارت می نمایند. تاکنون نظم و ترتیب جدید حادثه ای دربر نداشته است.

ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 132، 3 فوریه 1979

سند شماره 25 سری3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 030176به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 132، 3 فوریه 79 1- (سری - تمام متن) 2- سیاسی امنیتی: تا اواخر امشب، ممکن است آیت الله خمینی در کنفرانس مطبوعاتی «دولت اسلامی موقت» را به نخست وزیری مهدی بازرگان، یکی از حامیان عمده خمینی و متحد جبهه ملی، اعلان نماید. معرفی سایر اعضاء کابینه تا مشورت بازرگان با همکارانش به تأخیر می افتد. تصمیم آشکار خمینی بعد از انتشار گزارشاتی است که به موجب آنها، وی هرگونه راه حل سازشکارانه و مصالحه جویانه را رد کرده است. یکی از این راه حلها این بود که

ص: 29

بختیار استعفاء دهد و به عنوان سرپرست همه پرسی ملی در مورد تداوم سلطنت باقی بماند.(1) 2- نگرانی از سرسختی خمینی که ممکن است کشور را دچار برخورد سیاسی بزرگی نماید که سریعاً به جنگ داخلی تبدیل شود روز به روز بالا می گیرد. بختیار اخیراً در گزارشات مطبوعاتی خود تلویحاً گفته است که ارتش کسانی را که خمینی در شورای اسلامی منصوب می نماید، بازداشت خواهد کرد. تا ساعت 10 شب به وقت تهران، هیچ گزارشی در مورد اعلامیه خمینی دریافت نداشته ایم.

امنیت آمریکاییان: برآورد سفارت آمریکا در تهران این است که 8847 تبعه آمریکایی در ایران باقی می مانند تا در موقع لازم ایران را ترک نمایند. اگر پان آمریکن عملیات پروازی خود را متوقف ساخت، تلاش می کنیم جانشینی از پروازهای فرماندهی هوابرد نظامی برای آن بیابیم. چند لحظه پیش پان آمریکن به ما اطلاع داد که تا هفتم فوریه تمام پروازهایش را لغو کرده است. چند شرکت هوایی دیگر پروازهای خود را به تهران متوقف ساخته اند. هلی کوپتر سازی بل گزارش می دهد که پایگاه هوایی خاتمی در اصفهان، به روی پروازهای دربستی ویژه کارمندانش کاملاً بسته است. شرکت بل کارمندانش را برای پروازهای آتی با اتوبوس رهسپار تهران می سازد. ونس نظریات تهیه کننده:

این حادثه دقیقاً پس از تیراندازی تحریک آمیزی از طرف کارمندان شرکت بل هلی کوپتر اصفهان صورت گرفت، که باعث شد مردم سر به طغیان بردارند و هتلی را که پر از آمریکایی است محاصره کنند و به کنسول آمریکا و کارمند آن شرکت شدیداً توهین نمایند و کارمندی را بازداشت کنند که ما از محل و وضع او هیچ اطلاعی در دست نداریم (گزارشات پراکنده اطلاعاتی به شماره 1669006679). این حادثه جز اینکه جوّ دشمنانه سابق را در اصفهان علیه آمریکاییان تشدید نماید، کار دیگری انجام نمی دهد. مانند حادثه قبلی، روزنامه های تهران، آن را منتشر ساختند. بنابراین ابداً غیر منطقی نیست که در یکی دو روز آینده، در اصفهان به خانه یک آمریکایی سه راهی یا بمب آتش زایی پرتاب گردد. ونس

تحلیل موقعیت

سند شماره 26 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72، تهران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: تحلیل موقعیت 15- (بدون طبقه بندی) دستورات ویژه: الف- این گزارشات پراکنده اطلاعاتی نباید خارج

ص: 30


1- در اصل سند، شماره ( 2) دوبار آمده است. م.

از نیروی هوایی آمریکا پخش گردد. ب- به دلیل حفظ اطلاعات، ارتباطات و فعالیت های ویژه کسب خبر، این اطلاعات نباید در اختیار بیگانگان قرار گیرد.

22- (بدون طبقه بندی) [الف]- این گزارش حاوی اطلاعات تجزیه و تحلیل نشده می باشد. هیچ گونه طرح و سیاستی نمی بایست به تنهایی بر اساس این گزارش استنتاج و یا اصلاح شود.

ب (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یکی از مقامات بانفوذ آمریکایی در ایران است که اطلاعات زیر را در گفتگوهایش با مقامات عالی رتبه نظامی، سیاسی و مذهبی به دست آورده است:

1- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در جناح آیت الله خمینی درگیری های داخلی آغاز گشته و بین عناصری که در پاریس بوده اند و عناصری که در ایران بوده اند اختلافاتی وجود دارد که ممکن است تا حدودی در چند و چون برنامه آیت الله تأثیر داشته باشد.

2- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع برای شاه ایران در این کشور هیچ آینده ای نمی بیند. ارتش که خود دچار ناآرامیهای داخلی شدیدی است، اساساً به این علت که ممکن است در غیاب پادشاه، نیروهای مسلح مطیع نخست وزیر باشند، ممکن است از ولیعهد پشتیبانی نماید و نیز به این دلیل که ممکن است شورای سلطنت مورد قبول سران ارشد نظامی نباشد. منبع نتوانست در مورد امکان بازگشت ولیعهد برای ایفاء نوعی نقش رهبری نظری ارائه دهد.

3- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) نظامیان ایران برای کاهش کارمندان نظامی آمریکا فشار می آورند و اخیراً در سوم فوریه اظهار داشته اند که نظامیان ضروری آمریکا نباید از 250 نفر تجاوز نمایند.

4- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع معتقد است که تعداد نیروهای نظامی آمریکا در ایران بسیار زیاد است و او با مقامات بالای دولت آمریکا برای کاهش آن گفتگو خواهد کرد. منبع شدیداً نگران امنیت آمریکاییان و اموال آنهاست و معتقد است که در آینده نزدیک وضع روشن و حل نخواهد شد.

نظریات تهیه کننده: (بدون طبقه بندی) با توجه به حساسیت اطلاعات و منبع، ما شدیداً خواستار آن هستیم که اطلاعات بالا با دقت زیاد محدود به دریافت کنندگان نیروی هوایی گردد. علاوه بر آن، رقمی که در بند ب 22 (شماره 3) وجود دارد، تقاضای برخی از مقامات ارشد نظامی ایران است و پیشنهاد رسمی به ما نیست. با وجود این رقم در حد کلی مورد انتظار و پیش بینی توان نیروی آمریکا که حضور نظامی اش را در ایران کاهش می دهد، می گنجد.

ما شدیداً خواستار آن هستیم که بند ب 22 (شماره 3) تا آنجا که امکان دارد به بیرون از اداره بازرسی های ویژه نیروی هوایی درز نکند. منبع هر روز با بالاترین رهبران دولت آمریکا در تماس است و اطلاعات این گزارش به مقامات مناسب منتقل شده است.

حوادث ضدآمریکایی در تهران و اصفهان

ص: 31

سند شماره 27 فقط برای استفاده اداری شماره گزارش: 79 0074 669 13 فوریه 1979 - 14 بهمن 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72- تهران- ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: حوادث ضدآمریکایی در تهران و اصفهان 16- خلاصه: احتمالاً گلوله ای، افسر بازنشسته ای را در بیرون و از مرکز هیأت مستشاری نظامی آمریکا مجروح ساخت. زیرنظر گرفتن های مشکوک گزارش می شود. به محل زندگی کارمندان شرکت هلی کوپترسازی بین المللی بل سه راهی پرتاب شد. تلفاتی نداشت. کارمند شرکت هلی کوپترسازی بل هنوز در اصفهان نگهداری می شود.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات:

الف- این گزارش حاوی اطلاعات تجزیه و تحلیل نشده می باشد. هیچ گونه طرح و سیاستی نمی بایستی به تنهایی بر اساس این گزارش استنتاج و یا اصلاح شود.

ب- منابع که اعضاء نظامی آمریکا هستند، زیر نظر گرفتن های مشکوک، یا فعالیت های مظنون در نزدیکی محل سکونتشان را بین سی ام ژانویه تا دوم فوریه 79 گزارش می دهند.

1- سرهنگ دانیل موسی، رئیس ستاد، بخش ارتش، سلطنت آباد، گلستان هشتم، پلاک 43 گزارش می دهد که پیکان سفیدی با دو مرد ایرانی نزدیک منطقه مسکونی پارک شده بود.

2- سرهنگ دوم چارلز فیلیپس عضو هیأت مستشاری نظامی ساکن جلفا، کوچه سیمرغ گزارش می دهد پیکان سفیدی با سه سرنشین مرد ایرانی منزل مسکونی او را زیرنظر داشتند.

3- گروهبان، دانی ایست، عضو هیأت مستشاری نظامی، ساکن کامرانیه، بن بست شریفی گزارش می دهد، پاسبان نگهبان خانه اش از ساکنان محلی درخواست مبلغ کمی پول می کند. همچنین همین منبع خبر می دهد که صبح ماشین بدون شماره ای با دو نفر پاسبان در خیابانش پارک شده است. به محض اینکه منبع سر کار می رود، ماشین منطقه را ترک می کند.

ج- منبع خبر نظامی بازنشسته آمریکاست و شرکت لاکهید او را استخدام کرده و اولین بار است که گزارش می دهد. وی مطالب زیر را در اختیار ما گذاشت:

در ساعت یک و ربع بعد از ظهر اول فوریه 79، منبع در بیرون از مرکز هیأت مستشاری نظامی آمریکا منتظر تاکسی بود که دید پیکان مدل بالایی به رنگ روشن در ده قدمی او ایستاد و راننده اش طپانچه ای بیرون آورد و او را نشانه گرفت. منبع فوراً دستهایش را روی صورتش قرار داد و احساس کرد که پشت دست چپش می سوزد. می گوید نه صدای تیراندازی شنید و نه برقی به چشمش خورد. او معتقد است که طپانچه باید از نوع ساچمه ای باشد. زخم پشت دستش را نشان داد که می تواند هم ساچمه ای و هم گلوله کوچک کالیبری چنین زخمی را

ص: 32

ایجاد کند. منبع در فکر مداوای پزشکی نبود و توضیحی نداد که چرا زودتر موضوع را گزارش نداده است.

د- منبع افسر امنیتی شرکت هلی کوپتر سازی بین المللی بل در اصفهان می باشد و به قرار زیر گزارش داد:

در عصر اول فوریه 79 در خیابان تگزاس در جنوب اصفهان به منزل مسکونی پنج تن از کارمندان شرکت هلی کوپترسازی بین المللی بل دو عدد سه راهی پرتاب شد. یکی از آنها منفجر شد و یکی نشد. در ورودی سوراخ شد و مدتی بعد سه راهی سومی از سوراخ ایجاد شده پرتاب و منفجر شد. کارمندان بل هلی کوپتر آسیبی ندیدند و اکنون در هتلی اقامت گزیده اند.

ه- منبع کنسول آمریکا در اصفهان است، او اطلاع می دهد که محل نگهداری و وضعیت فرد آمریکایی که در 29 ژانویه یک ایرانی را با تیر مجروح ساخته و در حمایت عناصر مذهبی در اصفهان قرار دارد، هنوز معلوم نیست. تقاضای 10000 دلار غرامت توسط فرد مجروح و خانواده اش بر پیچیدگی وضع افزوده است. اگر آمریکایی به خاطر پول در بازداشت بماند، آزادی تعدادی از همافران ایرانی دستگیرشده با ترکیبی از هر دو، تا حدودی نامعلوم باقی می ماند.

نظریات تهیه کنندگان:

از چند ماه گذشته تاکنون گزارشات مربوط به زیرنظر گرفتن های مشکوک به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. دو عاملی که در این افزایش سهیم اند عبارتند از:

1- افزایش آگاهی امنیتی جماعت نظامیان آمریکایی 2- افزایش گشت زنی مأموران امنیتی ایران در مناطقی که آمریکاییان اقامت دارند. بسیاری از ماشین هایی که در ماههای اخیر گزارش شده اند، ماشین های گشت پلیس بوده اند. مثلاً ماشینی که نزدیک منزل ایست، گروهبان ارتش آمریکا دیده شد، نمونه خوبی است. حادثه ای که در مقابل درب هیأت مستشاری نظامی اتفاق افتاد، خلاف انتظار نیست زیرا معمولاً تعدادی در این محل منتظر تاکسی هستند. در زمان وقوع حادثه، نگهبانان ارتش شاهنشاهی، دم در ورودی کشیک می دادند.

شرکت هلی کوپترسازی بین المللی بل دارد افراد باقیمانده خود در اصفهان را به منطقه مسکونی در خارج از شهر منتقل می سازد و وقتی این نقل مکان کامل گردد، فرصت برای حمله به منازل آمریکایی به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش خواهد یافت.

این واقعه منجر به تیراندازی در اصفهان گردید؛ این تیراندازی تا مرز یک شورش پیش رفت و باعث شد که یک گروه پرجمعیت اقدام به محاصره هتلی نمودند که مملو از اتباع آمریکایی بود. این جماعت شعارهای تندی نسبت به کنسول ایالات متحده و کارمندان شرکت هلی کوپترسازی بل سر دادند و از دستگیری کارمند شرکت هلی کوپترسازی بل حمایت کردند.

ص: 33

(شایان ذکر است که از آخرین وضعیت این فرد دستگیر شده، از کارمندان شرکت یادشده، اطلاعی در دست نیست.) قدر مسلم این واقعه نیز نشأت گرفته از جوّ ضدآمریکایی حاکم بر شهر اصفهان است و مطمئناً، مانند دیگر وقایع مشابه، اخبار آن در مطبوعات تهران نیز منتشر خواهد شد. در سایه همین جوّ ضدآمریکایی این احتمال متصور است که حتی ظرف 24 الی 48 ساعت آینده بمبهای آتش زا و بمبهای دست ساز به سمت اتباع آمریکایی پرتاب گردد.

خمینی مصالحه را نمی پذیرد. رویارویی امشب صورت خواهد گرفت

سند شماره 28 سری3 فوریه 1979 - 14 بهمن 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 1701به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: خمینی مصالحه را نمی پذیرد. رویارویی امشب صورت خواهد گرفت 1- (سری - تمام متن) 2- خلاصه: آیت الله خمینی در جلسه فشرده مورخ 2 فوریه دو راه حل مصالحه آمیز را رد کرده و گفت که در تاریخ 3 فوریه تشکیل دولت «موقت» اسلامی به سرپرستی نخست وزیر بازرگان را اعلام خواهد کرد. نهضت آزادی با انجام آخرین تلاش خویش سعی دارد بختیار را متقاعد کند تا سمت وزارت جنگ را بپذیرد و از ارتش نیز بخواهد که به همراهی تن دهد. در این میان اگر یکی از طرفین موضع خود را تعدیل نکند، آینده اسف باری در پیش رو خواهد بود. پایان خلاصه.

3- امیرانتظام، مقام برجسته نهضت آزادی در بعدازظهر 3 فوریه خواستار ملاقات فوری با مقام سیاسی استمپل گردید. انتظام در آغاز ملاقات گفت که در تاریخ 2 فوریه طی یک ملاقات دو ساعته با بختیار توانسته است موافقت وی را در رابطه با دو پیشنهاد مصالحه گرانه جلب نماید تا بن بست کنونی بین دولت ایران و خمینی از میان برداشته شود. طبق یکی از این پیشنهادات بختیار می باید به عنوان نخست وزیر ابقاء گردیده و فوراً رفراندومی را برگزار کند تا مشخص شود که آیا کشور ایران خواستار سلطنت است یا جمهوری اسلامی. بر اساس راه حل دوم بختیار باید از سمت خویش استعفا داده و در حین برگزاری رفراندوم موردنظر تنها به ایفای نقش ناظر بر جریانات اکتفا کند.

4- در ملاقات بعدی که در ساعت 10 شب همان روز با خمینی و حامیان مهم وی برگزار شد، مهندس بازرگان به عنوان رهبر نهضت آزادی خواستار پذیرش یکی از این دو راه حل پیشنهادی گردید. پس از ملاقاتی طولانی و طاقت فرسا (که انتظام نیز در آن حضور داشت) خمینی اعلام نمود که نمی تواند هیچ یک از آن دو راه را بپذیرد. از آنجا که بختیار توسط شاه به سمت کنونی منصوب شده نمی تواند به عنوان نخست وزیر قابل قبول واقع شود. دولت ایران باید به همراه شورای نایب السلطنه از صحنه کنار شود زیرا «نامشروع و غیرقانونی» می باشند. بنابراین تنها راه حل موجود اعلام دولت «موقت» اسلامی برای نظارت بر رفراندوم می باشد.

ص: 34

تشکیل این دولت در عصر روز 3 فوریه اعلام و بازرگان نخست وزیر آن خواهد بود، اعلام اسامی دیگر اعضاء کابینه تا زمان «مشورت» بازرگان با دیگر همکاران خویش به تعویق خواهد افتاد. ارتش نیز چاره ای جز همراهی نخواهد داشت.

5- مقام سفارت در عین آرامش به تندی عکس العمل نشان داد و یادآور شد که در این صورت یا جنگ داخلی رخ خواهد داد و یا اینکه حداقل ارتش علیه خمینی حرکت می کند. انتظام در پاسخ گفت «درست است اما از دست ما چه کاری برمی آید؟» در پاسخ به همین سئوال شخص انتظام اظهار داشت «در این جا تنها خمینی است که می تواند تصمیم بگیرد، او می داند که حداقل یکی از مشاورانش (یعنی یزدی) خواستار مصالحه است. دیگر رهبران مذهبی حاضر در جلسه سخنرانی مخالف مصاف و درگیری بودند، اما نیروی شخصیت خمینی و «لجاجت صرف» وی در نهایت بر نظریات دیگران غالب گردید. (نظریه: خمینی مهم ترین چهره مذهبی حاکم بر نهضت اسلامی است و با وجود مخالفان بسیار، تاکنون هیچ یک در برابر وی نایستاده اند.) 6- انتظام سئوال کرد که چه باید کرد. مقام سفارت در پاسخ اظهار داشت که تنها راه حل این قضیه ظاهراً در این نهفته است که باید به طریقی خمینی را از ماهیت نیرویی که این حرکت در برابر وی خواهد داد و او را به مصالحه خواهد کشاند، آگاه گردانید. این امکان همیشه وجود دارد که بختیار و ژنرال ها به قبول این امر رضایت دهند، ولی مقام سفارت با صراحت به انتظام گفت که این کار نمی تواند آغاز خوبی باشد، زیرا استعفای نخست وزیر به معنی پایان حیات قانون اساسی و گشوده شدن راه برای اقدام مستقل نظامی خواهد بود. در پاسخ به این سئوال که آیا نهضت آزادی با قره باغی رئیس ستاد ملاقات های دیگری داشته یا نه، انتظام گفت نهضت آزادی سعی دارد این کار را امروز یا فردا انجام دهد. مقام سفارت گفت اگر امشب قرار به اعلام (دولت موقت اسلامی- م) باشد، برای ملاقات مزبور فردا خیلی دیر است. انتظام گفت که در اواخر بعد از ظهر امروز با بختیار ملاقات خواهد کرد و بین ارتش و بازرگان نیز تماسی برقرار خواهد ساخت. ارتش و نخست وزیر تن به همکاری دهند. انتظام قول داد که همگام با پیشرفت اوضاع با ما تماس بیشتری داشته باشد.

7- نظریه و تجزیه و تحلیل: آنچه در بالا گفته شد کاملاً با این پیش بینی که سرانجام مصالحه به طرز موفقیت آمیزی روی خواهد داد، مغایر است و چنین می نماید که یا مشورتهای خمینی با ملاهای به اصطلاح میانه رو نمی توانسته است وی را در زمینه ضرورت استفاده از یک راه حل مطابق با قانون اساسی متقاعد سازد و یا اینکه صرفاً او حرف و نظر خویش را به کرسی نشانده است (که از شخصیتی چون او بعید نیست). انتظام چنین می نمود که توسل بیشتر به خمینی بی فایده است. البته یک احتمال هست که از نظر مقام گزارشگر بسیار کم اهمیت و ناچیز است و آن این است که انتظام سعی کرده برای پی بردن به عکس العمل ما این راه حل را با دولت آمریکا در میان بگذارد. اگر چنین بوده باشد، که هیچ، چون او نیز چنین

ص: 35

تصور می کند که در صورت اعلام تشکیل دولت جدید ارتش دست به اقداماتی خواهد زد. انتظام از ظاهری افسرده و خسته برخوردار بود. مقام سفارت شدیداً از وی خواست که بررسی کرده و ببیند که آیا اعلام دولت «موقت» اسلامی نمی تواند قدری به تأخیر افکنده شود و مذاکرات بیشتری انجام شود. وی پیشنهاد را رد یا قبول نکرد ولی بدبینی و یأس در او هویدا بود. ما نیز در این بدبینی با او شریک هستیم. اگر تشکیل دولت موقت اعلام شود و ارتش با دستگیری اشخاص دخیل در دولت موقت عکس العمل نشان دهد، سناریوی خشونت و جنگ داخلی به سرعت تحقق خواهد یافت. در صورتی که بختیار اعلام دولت موقت را نادیده بگیرد، باز هم به احتمالی سناریور درگیری و رویارویی در نتیجه با تلاش دولت موقت اسلامی برای به دست گرفتن کنترل تأسیسات مهم و اعمال قدرت به اوضاع چیره خواهد شد.

سولیوان

سنجابی رهبر مخالفین در مورد وضعیت جاری نظر می دهد

سند شماره 29 محرمانه4 فوریه 1979 - 15 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1748به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: سنجابی رهبر مخالفین در مورد وضعیت جاری نظر می دهد 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: در یک مکالمه زیرکانه سنجابی این عقیده را ابراز نمود که خمینی از ایده یک شورای انقلاب اسلامی یا یک مجمع بزرگ قانون اساسی صرفنظر کرده است. به نظر می رسد که او به موضع رقابتی با خمینی بازگشته است، هر چند که این را برای ما آشکار نمی کند. او اظهار داشت جمهوری جدید رئیس جمهوری قوی و پارلمانی مطابق آئین و قاعده (نه شورای اسلامی ویژه) خواهد داشت. پایان خلاصه.

3- در ملاقاتی بنا به درخواست سنجابی در 3 فوریه با کنسول سیاسی، سنجابی نظرات خود را به روشی حفاظت شده در مورد اوضاع جاری ارائه داد. او گفت که فکر می کرد خمینی وی را در شورای انقلاب اسلامی اش می خواسته است. سنجابی هرگز به طور قطعی این دعوت را رد نکرده است. ولی فکر می کند احتیاجی به یک شورا نیست. ظاهراً خمینی این مشورت را مورد توجه قرار داده و هیچ گونه شورای انقلاب اسلامی را اعلام نخواهد کرد. سنجابی گفت نمی داند چه کسی ممکن است در دولت اسلامی که توسط خمینی اعلام خواهد شد، باشد.

4- فروهر در پاریس ملاقات های زیادی با خمینی داشت که برخی از آنها تنها و بدون حضور مشاورین بود. خمینی راجع به یک تمایل به دعوت برای نوعی از انجمن قانون اساسی (مجلس مؤسسان) از نمایندگان تمام قسمتهای کشور و تمام حرفه ها و مشاغل صحبت کرده بود ولی فروهر مشکلاتی را که در این کار درگیر بودند تشریح نموده بود و فکر می کرد که خمینی از این ایده صرفنظر کرده باشد.

ص: 36

5- در اظهارنظر راجع به قانون اساسی سنجابی گفت که فکر می کند نزیه که یک وکیل است در پاریس مشغول نوشتن آن است. او از گفته کنسول سیاسی که دوست نزیه اظهار داشته نقش نزیه ثانوی است نه مرکزی مبهوت و ناراحت نشد (متین دفتری، رجوع شود به تهران 1698). وقتی از او سئوال شد که آیا خمینی نوعی از جمهوری را در نظر دارد که رئیس جمهور در آن قدرت دارد و یا جمهوری که نخست وزیر آن قدرت را در دست دارد، سنجابی گفت او فکر می کند که نوعی که رئیس جمهور قدرت دارد باشد به عنوان مثال او سیستم ایالات متحده را ذکر کرد. هر چند که کنسول سیاسی راجع به سیستم جمهوری پنجم فرانسه فکر می کرد.

6- سنجابی راجع به پارلمان آینده گفت کاملاً مشابه با پارلمان های گذشته خواهد بود. در حقیقت او اظهار داشت که پارلمان فعلی خیلی متفاوت از پارلمانهایی که در دوران مصدق به قدرت رسیدند نمی باشد. در اولین پارلمان پس از به وجود آمدن جمهوری احتمالاً درصد زیادی ملا انتخاب خواهند شد ولی در غیر این صورت او فکر می کرد که انتخابات با گذشته خیلی فرق نخواهد داشت. سنجابی گفت چند ماه قبل در ملاقاتش با خمینی در پاریس به خمینی یادآوری کرده بود که از 1963 تا به حال خمینی درخواست رفتن شاه را نمی کرده است و فقط از شاه می خواسته که یک پادشاه مطابق با قانون اساسی باشد. این چیزی بود که مصدق نیز می خواسته. او همچنین یادآوری نموده بود که رهبران مذهبی دوران قانون اساسی 1907- 1906 خیلی برجسته بودند. این کار تعویض قانون اساسی و بقیه را تماماً غیرقانونی خواندن از طرف خمینی نسبتاً جدید است. (نظریه: سنجابی در مورد عکس العمل خمینی ساکت بود.) 7- سنجابی چیزی را که قبلاً به ما گفته بود تصریح نمود که تا آنجایی که به جبهه ملی و خود او مربوط می شود، وی همیشه طرفدار عقیده مصدق بوده که یک رژیم سلطنتی از نظر زمینه جغرافیایی و تاریخی برای ایران مناسب تر از یک جمهوری است. وقتی سئوال شد، او گفت هنوز این شانس را نداشته که با آیت الله صحبت کند. (نظریه: مراجعه شود به زیر) در جواب به سئوالی دیگر او گفت آیت الله به نظر می رسد که در شرایط مزاجی خوبی باشد که برای مردی در سنی حدود 78 خوب باقی مانده است. او وقتی که کنسول سیاسی گفت وی نیز در سن 74 سالگی خوب باقی مانده است خندید.

8- سنجابی توجه را به محبوبیت ایده جبهه ملی در میان روشنفکران، معلمین و غیره که خیلی ایده یک جمهوری اسلامی را قبول نکرده اند، معطوف نمود. او گفت روزی که خمینی وارد شد وی روی شانه بعضی تظاهرکنندگان حمل شد. او در مورد تماس هایش با بازرگان و گروه نهضت آزادی مبهم و سربسته بود ولی گفت این (تماسها) ادامه دارند.

9- نظریه: ما اطلاعات نسبتاً خوبی از منبع دیگری داریم که سنجابی در مشورت های محرمانه و سری با خمینی و همراه با بازرگان و چند رهبر دیگر از گروه خمینی شرکت داشته

ص: 37

است. او متمایل به فاش نمودن این موضوع برای ما نبود. شاید او اکنون که در محفل داخلی خمینی، هر چند به عنوان یک عضو جدید، قبول شده به نظر می آید، هنوز دست به عصا حرکت می کند. اگر حقیقتاً این دلیل رفتار زیرکانه او با ما باشد می توان چنین نتیجه گرفت که عقاید او درباره شکل نهادهایی که در جمهوری جدید اسلامی به وجود می آید نسبتاً قابل استناد است. در عین حال او به روشنی می خواهد بازی جداگانه ای با سفارت داشته باشد و تأکید او بر ترجیح سلطنت مشروطه نسبت به جمهوری یکی از شواهد آن است.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 133، 4 فوریه 1979

سند شماره 30 سری4 فوریه 1979 - 15 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 30222به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 133، 4 فوریه 79، همه نمایندگیهای سیاسی در آسیای نزدیک و جنوب آسیا، اقدام فوری به عمل آورند 1- (سری- تمام متن) 2- سیاسی- امنیتی: امروز خیابانهای تهران، بار دیگر مملو از تظاهرکنندگان ولی بدون اعمال خشونت بود. به ویژه برای جلب توجه خبرنگاران خارجی در مقابل هتل اینترکنتینانتال تظاهراتی برپا شد.

3- بختیار، نخست وزیر، در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه لحن تندی داشت. او گفت که اجازه نمی دهد خمینی دولت موقتی تشکیل دهد و با پافشاری خمینی وی هرگز استعفا نخواهد داد. تظاهرات آرام قابل تحمل است، در غیر این صورت به نظامیان دستور داده شده به روی تظاهرکنندگانی که مسلح اند و یا کوکتل مولوتف دارند، آتش بگشایند. اگر بخواهند دست به جنگ مسلحانه شهری بزنند، دستور می دهد تمام سران مخالفان را بازداشت نمایند. بختیار اظهار داشت که دولت وی اهداف و مقاصد مخالفان و برنامه خمینی را به جز برقراری جمهوری اسلامی که آن را شکل دیگری از استبداد و خودکامگی می داند، پیاده و تأمین خواهد ساخت.

4- آیت الله منتظری یکی از نزدیک ترین رهبران مذهبی به خمینی از ارتش خواست حقوق های گزاف مستشاران آمریکایی را که در میان افراد نظامی ارزشهای غیراسلامی را رسوخ می دهند و مجبور می سازند تا ارتش از افسران فاسد متابعت نمایند، نپردازد.

5- به رغم این سخن تند، مذاکرات فعالی در حال انجام است. در تهران خوش بینی هایی هست که راه حل صلح آمیز، از طریق مذاکره، قابل حصول است. دیرکرد خمینی در معرفی دولت موقتش نشانه مثبتی است که وی راه حل صلح آمیز خروج از بحران را ترجیح می دهد. با وجود این معلوم است که خمینی با در دست داشتن سرنخ اعتصابات و تظاهرات و با

ص: 38

اظهارنظرهای فراوان و تند خود می تواند فشار زیادی را وارد نماید.

6- شایعاتی رواج دارد که استعفاء نمایندگان مجلس بیشتر از حد انتظار است. شهردار تهران استعفای خود را تقدیم خمینی کرد. او بعد از ظهر به دفترکارش بازگشت و دولت به او دستور داد چون مظنون به فساد است از کشور خارج نشود. دولت دو تن از وزراء سابق، نهاوندی و مجیدی را دستگیر کرده است. هیچکدام چهره های محبوب نیستند ولی معمولاً بویژه در زمینه فساد در میان مقامات دولتی، هیچکدام بدنام نبوده اند.

7- امنیت آمریکاییان: اطلاع داریم که فردا یک هواپیمای -5 C و سه یا چهار هواپیمای C141S که هرکدام ظرفیت هفتاد مسافر را دارند، فردا به تهران وارد و از آن خارج خواهند شد. امروز 268 آمریکایی با پروازهای فرماندهی هوابرد نظامی ایران را ترک کردند.

کریستوفر

تیراندازی آمریکایی دیگری در اصفهان

سند شماره 31 بدون طبقه بندی - فقط برای استفاده اداری شماره گزارش: 79 0076 669 14 فوریه 1979 - 15 بهمن 1357 از: اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72، تهران، ایران به: ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: تیراندازی آمریکایی دیگری در اصفهان 16- خلاصه: آمریکایی مستی متهم است چند تیر به اتوبوس حامل کارگران ایرانی شلیک کرده است. کسی مجروح نشده است.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات:

الف- این گزارش حاوی اطلاعات تجزیه و تحلیل نشده می باشد. هیچ گونه طرح و سیاستی نمی بایست به تنهایی بر اساس این گزارش استنتاج و یا اصلاح شود.

ب- منابع اطلاعاتی متعاقب حوادث مربوط به حادثه شب سوم فوریه 79 در اصفهان، مطالبی را گرد آورده اند:

1- مک گافی منبع ما اطلاع داد که در حدود ساعت 5/6 شب سوم فوریه، آیت الله خادمی از طریق تلفن با او تماس گرفت و گفت یک آمریکایی که با پیکان سفیدی به شماره 35244 اصفهان رانندگی می کرده، موازی مینی بوس حامل کارگران ایرانی قرار می گیرد و با اسلحه اش چندین تیر به اتوبوس شلیک می کند. به کسی آسیب نمی رسد ولی چند شیشه اتوبوس خرد می شود. آیت الله خادمی تذکر داد که در صورت ادامه چنین حوادثی امکان دارد حمام خون به راه افتد. (منبع مک گافی) 2- منبع ما، با ماشینی به دو منطقه آمریکایی نشین خارج از شهر اصفهان سر می زند و

ص: 39

متعاقباً می بیند ماشینی به مشخصات یاد شده در شاهین شهر است، که کارمندان شرکت بین المللی هلی کوپترسازی بل از آن استفاده می کنند.

3- هندریکس، منبع ما، اطلاع داد که ماشین مذکور به یکی از کارمندان شرکت بل هلی کوپتر تعلق دارد و در شاهین شهر زندگی می کند. تحقیقات بعدی معلوم ساخت که صاحب آن مرد بسیار تنومند مستی بوده و در خانه اش دو مرد تنومند مست دیگر و دو سگ بزرگ به سر می برند. منبع اشخاصی را می گمارد تا آن خانه را زیرنظر بگیرند و خود تصمیم می گیرد صبح روز چهارم ژانویه، موقعی که برخوردشان کمتر خصمانه باشد، به ملاقاتشان برود.

نظریات سازمان تهیه کننده: این حادثه در پی حادثه تحریک کننده دیگری توسط یکی از کارکنان شرکت هلی کوپترسازی بل، انجام می شود که پس از آن حمله ای به اطراف هتل پر از آمریکاییان صورت گرفت، اعتراضات شدیدی به کنسول ایالات متحده و کارکنان شرکت هلی کوپترسازی بل شد و منجر به بازداشت عضو این شرکت شد که موقعیت و عمل آن نامعلوم است. (1669006679 IIR ) مطبوعات تهران گزارش کردند که مانند حادثه قبل، انتظار می رود این حادثه، فضای ضدآمریکایی را در اصفهان تشدید کند.

غیرمنتظره نخواهد بود، اگر در 24 تا 48 ساعت آینده حملاتی با بمب های آتش زا و کوکتل مولوتف به محل اقامت آمریکاییان در اصفهان صورت گیرد.

گزارش سیاسی - امنیتی 4 فوریه 1979

سند شماره 32 محرمانه4 فوریه 1979 - 15 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1749به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی 4 فوریه 79 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: عوامل درگیری ها هنوز وجود دارند. خیابانها آرام هستند. حزب توده دعوت به جنگ مسلحانه نموده است. شهردار تهران در ملاقات با خمینی استعفا داده است. بختیار با نمایندگان مجلس تماس گرفته تا خواسته خود مبنی بر بازماندن ادارات را حفظ کنند. بنی صدر به عنوان سخنگوی اقتصادی خمینی مطرح می شود. اعتراضات نشسته نسبت به دستگیری همافرهای ناراضی سازمان جدید تروریستی. پایان خلاصه.

3- ایران دیروز و امروز صبح را در آرامش گذراند. تنها گزارش ما در مورد اعمال خشونت، تهاجم نیروهای ارتش به یک تعاونی اسلامی در بندرعباس بوده است، برابر این گزارش نیز هیچگونه جراحاتی به پرسنل وارد نشده است. روز گذشته تظاهرات نشسته ای در مقابل کاخ دادگستری انجام شد. خانواده و طرفداران همافران دستگیر شده نیروی هوایی خواستار آزادی آنان گردیدند. یکی از فعالان حقوق بشر «متین دفتری» برای آنها صحبت نمود

ص: 40

و قول داد که قانون وکلای ایران از همافران متهم دفاع خواهد نمود. فرماندار با اشاره به رفتار خوب مردمی که از خمینی استقبال کردند مدت زمان انجام تظاهرات را افزایش داد.

4- وضعیت سیاسی، هنوز کلیه عوامل درگیری را فراهم می آورد. بعد از کنفرانس خبری دیروز خمینی، آیت الله منتظری مستقیماً اعلامیه ای خطاب به ارتشیان ایران منتشر نموده، آنها را تشویق نموده که مستشاران نظامی آمریکایی را طرد نمایند، زیرا آنها کسانی هستند که: «فرهنگ شاهنشاهی ضداسلامی را به وجود آورده و شما را به طور کورکورانه تحت فرماندهی افسران خدانشناس و فاسد قرار دادند. آیا نمی دانید این به اصطلاح مستشاران، حقوقی برابر یک میلیون ریال دریافت می کنند در حالیکه شما باید با درآمد ناچیزی زندگی کنید؟» او از آنها دعوت نمود: «برادران ارتشی به نهضت بپیوندید و به عنوان سلاح مقدس در خدمت اسلام درآیید.» او همچنین اشاره نمود که مستشاران نظامی آمریکایی به قدری وحشت زده شده اند که می ترسند از خانه های خود خارج شوند. دیروز نخست وزیر بختیار نظریه مشخص خود را در مصاحبه ای با خبرنگار فرانسوی اعلام نمود. او گفت به خمینی اجازه نخواهد داد دولت موقت تشکیل دهد. «اگر او از مرحله حرف به عمل پا بگذارد مشکلاتی به وجود خواهد آمد». تظاهرکنندگان آزادند که هر روز راهپیمایی نمایند. به نیروهای ارتشی دستور داده است تیراندازی نکنند. «ولی اگر آنها با اسلحه و کوکتل مولوتف رژه بروند ما به روی آنها آتش خواهیم گشود و آقای خمینی مسئولیت آن را به عهده خواهد داشت. اگر آنها جنگ داخلی اعلام کنند و دست به اسلحه ببرند، من آنها را دستگیر و در صورت لزوم تیرباران خواهم کرد.» او با عصبانیت عجیبی اظهار داشت اگر خمینی بخواهد در شهر مقدس قم حکومت اسلامی برقرار سازد، جالب توجه خواهد بود «ما نیز واتیکان کوچک خود را خواهیم داشت». وی تسلیم نخواهد شد و اگر خمینی مجدداً خواستار استعفای بختیار بشود جواب او شدید خواهد بود. (روزنامه فرانسه زبان این قسمت از مصاحبه را حذف نموده است.) بختیار گفت من همه درخواست های آیت الله را، به استثناء برقراری جمهوری اسلامی، انجام داده ام، زیرا چنین حکومتی، یک دیدگاه موهومی است.

«اگر کسی به تجربیات گذشته مراجعه کند مشمئز خواهد شد. وی نه وحدت سیاسی را قبول دارد و نه دموکراسی را. او می خواهد روحانیت قوانین را وضع نماید و این آغاز و پایان اوست.» (نظریه: مذاکرات بین دو اردوگاه ادامه دارد، ولی این بدین معنی نیست که نظریات سرسختانه ای که توسط خمینی و بختیار ارائه شده به طور صادقانه ای حفظ شده اند. بختیار با لحن منصفانه قابل توجهی می گوید اگر اجازه دهد خمینی به قدرت برسد، امید به یک رژیم آزاد و دارای مجلس از بین خواهد رفت. از سوی دیگر، واقعاً این احتمال وجود دارد که خمینی دولت موقت خود را به سادگی اعلام نماید و حساب نماید که ارتش یا کنار خواهد کشید و یا اگر بخواهد مداخله نماید از هم پاشیده خواهد شد.

5- دیروز بختیار با 100 نفر از نمایندگان مجلس ملاقات نمود تا آنها را مصمم نماید که

ص: 41

علیرغم تهدید به مرگ، در محل کار خود باقی بمانند. برابر گزارشات وی به آنها گفته است که شواهدی در دست دارد که کمونیست ها برنامه ریزی نموده اند تا ناآرامی های مسلحانه ایجاد نمایند. او از آنها درخواست نمود تا وی را برای گذراندن بحران کمک نمایند. کل تعداد استعفاها تاکنون در حد 32 نفر است که نگران کننده نیست. اما برابر شایعات منعکس شده در جراید حدود 40 نفر دیگر استعفا خواهند داد. ما همچنین از طریق دربار شاهنشاهی مطلع شدیم که علی آبادی عضو شورای نیابت در واقع استعفاء نداده است. علاوه بر این جواد شهرستانی شهردار تهران دیروز به هنگام ملاقات با آیت الله خمینی کتباً استعفای خود را به ایشان ارائه نموده است. در عین حال امروز، به محل کار خود بازگشته است. تصور می شود انتصاب مجدد وی توسط آیت الله صورت گرفته است. دولت امروز بعد از ظهر اعلام نمود که شهرستانی به علت فعالیتهای فسادانگیز خود (بخصوص در زمان تصدی وزارت راه) از کشور ممنوع الخروج شده است. به شورای شهر دستور داده شده که شهردار دیگری انتخاب نمایند.

6- دو نفر از مقامات عالیرتبه سیستم مخابرات راه دور از شرکت ارتباط بی سیم ایران توسط مقامات حکومت نظامی دستگیر شده اند. برابر گزارشات ادریسی، مدیرکل و فرخندار معاون مدیرکل، درگیر مذاکرات غیررسمی بر علیه خواسته های دولت هستند. ولی مقامات حکومت اتهامی به آنها وارد نکرده اند و حتی دستگیری آنها را تأیید ننموده اند.

7- حزب توده با صدور اعلامیه شدیداللحنی در خارج از پاریس دعوت به «مبارزه مسلحانه» بر علیه رژیم نموده است. تنها اعتصاب غذا کافی نیست. به «تهاجمات مسلحانه، با اشغال یگانهای نظامی و پایگاههای مهم دشمن، باید ماشین نظامی دشمن را از کار بیاندازید». در همین حال روز گذشته محمدجواد خاتمی یکی از اعضای چپگراهای کمیته کارگران صنعت نفت در اعتراض به «جو نامساعد در اهواز و اخلال در مسئولیت های رسمی نمایندگان کارگران اعتصابی صنعت نفت توسط نمایندگان آیت الله خمینی به ریاست بازرگان» استعفا داده است. این اولین درگیری علنی بین چپی ها- اسلامی ها در اجتماع است که در بین کارگران مناطق نفتی بروز کرده است. این مورد قبلاً توسط سفارت و سایر ناظرین پیش بینی شده بود.

8- اگر کارگران گمرک کالاهای وارداتی را ترخیص نکنند، کشور با کمبود بعضی مواد دارویی مواجه خواهد شد. در حالیکه قرار است داروها مانند سایر اقلام ضروری ترخیص شوند. به نظر می رسد بعضی اقلام مانند «باند» در این استثناء منظور نشده اند. در اقداماتی مشابه کمیته نظارت عالی بر اعتصابات، خمینی دیروز به کارگران اسکله ها دستور داد که به منظور جلوگیری از ضررهای جبران ناپذیر به کشور اعتصاب خود را پایان دهند. این تصمیم گیری به این علت اتخاذ شد که متوجه شدند این گونه کالاها پس از دو ماه در بنادر غیرایرانی حراج خواهند شد. کمیته نظارت عالی بر اعتصابات همچنین به اعتصابیون گمرک دستور داد که فرآورده های کشاورزان، به خصوص گندم را ترخیص نمایند و بویژه به مأمورین دستور داده اند که حدود 1000 کامیون را که در مرز ترکیه معطل شده اند ترخیص نمایند. برای ما مشخص

ص: 42

نیست که آیا این دستورات توسط اعتصابیون انجام می شود یا نه.

9- ظاهراً ابوالحسن بنی صدر به عنوان سخنگوی اقتصادی خمینی مطرح شده است. برنامه او برای ملی کردن بانکها، تأکید بر صنایع پتروشیمی، لغو وامهای خارجی، مالیات های سنگین بر قطعات یدکی وارداتی، و خط مشی های دیگر در آخرین مصاحبه با مجله فرانسوی مطرح شده است که با نظریات ناموافق سردبیر آن به دست ما رسیده است. امروز بنی صدر در گردهمایی دانشگاه صنعتی سخنرانی خواهد نمود.

10- یک گروه تئوریسین جدید که خود را «چریک های فدایی قانون اساسی ایران» نامیده اند، در اعلامیه ای که دیروز منتشر شده اعدام نموده اند کسانی را که از «مسکو حقوق می گیرند» اعلام خواهند کرد. اولین شخص مورد نظر آنها کریم سنجابی است. آمریکا با ادعای اینکه 15000 نفر عضو در ایران و خیلی بیش از آن در خارج دارند اعلام کردند با هرگونه دیکتاتوری خواهند جنگید حتی اگر این دیکتاتوری از دولت بختیار باشد. در مورد جمهوری اسلامی نیز اشخاص با خمینی طرف مشورت هستند که در جهت منافع بازار فعالیت کرده و از مسکو دستور می گیرند. این گروه با بیش از 15000 نفر عضو تاکنون تهدیدات خود را عملی نکرده است.

11- رادیو ایران دیشب خبر دستگیری دو نفر از وزرای سابق: هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم و آموزش عالی) و عبدالمجید مجیدی (سازمان برنامه و بودجه) را اعلام نمود. آنها متهم به سوءاستفاده از قدرت و فساد شده اند.

12- حدود ظهر امروز کارمند سفارت شاهد برگزاری تظاهرات حدود 300 نفری علیه بختیار در مقابل هتل اینترنشنال (که به طور معمول محل اقامت خبرنگاران خارجی است) بود.

13- کنسولگری تبریز گزارش می دهد زد و خوردهایی بین گروه های مسلمان و چپگرا در نزدیکی دانشگاه روی داده است. مقامات مسئول از قبل اطلاعیه هایی درمورد این درگیری ها دریافت کرده اند و انتظار وضع بدتری را نسبت به آنچه که عملاً روی داد، داشتند. کنسول گزارش می دهد که مارکسیست ها به طور روزافزونی احساس می کنند که کنار گذاشته شده هستند، و سرخوردگی آنها احتمالاً مشکلات بیشتری در آینده به وجود خواهد آورد.

سولیوان

فعالیتهای ضدآمریکایی

سند شماره 33 استفاده محدود اداری4 فوریه 1979 - 15 بهمن 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، ناحیه 72 - تهران به: ستاد فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: فعالیتهای ضدآمریکایی 16- خلاصه اقدامات: منزل یکی از اعضاء ارتش ایالات متحده در تهران که خالی از سکنه

ص: 43

بوده مورد اصابت بمب آتش زا واقع شده و خسارت جزئی دیده است؛ دزدی در منزل پرسنل خدماتی؛ مخالفان در جراید محلی به مستشاران نظامی آمریکا حمله می کنند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

الف- این گزارش شامل اخبار خام است.

طرح ها و یا سیاست ها نبایستی تنها بر اساس این گزارش تهیه شوند یا تغییر یابند.

ب- منبع که یک عضو نظامی است که به قسمت نیروی دریایی ایالات متحده، تهران- ایران مأمور شده است، اظهار داشته که در خانه شماره 3، خیابان بهارستان اول، در شمال تهران زندگی می کند. منبع به تنهایی در این خانه سکنی دارد، زیرا خانواده وی به منطقه مطمئن دیگری نقل مکان نموده اند. منبع روز 3 فوریه 1979 از ساعت 1530 الی 2145 در منزل حضور نداشته است. در این مدت شخص (یا اشخاص) ناشناس با شکستن پنجره وارد خانه شده اند. منبع متوجه شده که یک قالی به بهای 5/112 تا 150 دلار آمریکایی از منزل وی ربوده شده است.

(تاریخ حادثه 3 فوریه 79 - تاریخ و محل حادثه 3 فوریه 79، تهران ارزیابی 2-B) منبع: استوار پاتریک. سی. ناش. با جیمی. ال. استود. قسمت 72) ج- منبع یک عضو ارتش ایالات متحده است و اطلاعات زیر را گزارش نموده است: (1) او در خانه شماره 53 خیابان کیوان، در شمال شرقی تهران زندگی می کند ولی حدود سه هفته است که با چند نفر از دوستانش به محل دیگری رفته اند. او تقریباً یک روز در میان به منزل خود سرکشی می کند. در تاریخ دوم فوریه او متوجه می شود که شخصی چهار سنگ به شیشه پنجره جلوی خانه وی زده است، خسارت دیگری جز شکسته شدن شیشه پنجره به منزل وارد نیامده است.

در 4 فوریه متوجه می شود که دو کوکتل مولوتف و یک سنگ به داخل منزل وی پرتاب شده است. یک بمب آتش زا و یک سنگ از پنجره به داخل اطاق نشیمن پرتاب شده است. آتش سوزی ناشی از آن خسارت کمی به وجود آورده است. دومین کوکتل مولوتف تقریباً در نزدیکی درب ورودی فرود آمده منفجر شده و پرده جلوی درب را سوزانده است.

(2) منبع از اواسط سپتامبر 78 در این منزل اقامت داشته است و قبلاً با حادثه ضدآمریکایی مواجه نشده است.

(تاریخ 2 فوریه 79 و 4فوریه 79 با تاریخ و محل حادثه، 4 فوریه 79، ارزیابی 2-F منبع: لاری ای دوج - بیمارستان نظامی ایالات متحده؛ سولیوان) د- منبع: از شاهد، از دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی در مورد حوادث فوق می باشد.

(1) منزل مورد نظر، یک ویلای یک طبقه است که با دیواری به ارتفاع حدود هشت پا محصور شده است.

ص: 44

به هر حال، دیوار حدود 2 تا 3 پا از سطح زمین بالاتر است و بدین ترتیب به هر کسی این امکان را می دهد که روی قسمت کم ارتفاع بایستد و به قسمت مرتفع تر برسد. مهاجمان با استفاده از چنین موقعیتی به راحتی می توانستند گلوله های خود را به داخل پنجره اطاق که حدود 10 تا 25 پا تا دیوار فاصله دارد، پرتاب نمایند.

(2) هر دو کوکتل مولوتف ها با شیشه آبجو ساخته شده بودند که محتوی نفت و حداقل یکی از آنها دارای طناب بوده است. گزارش خسارتی که توسط منبع ارائه شده در اصول صحیح بوده است، بطری آتش زایی که وارد منزل شده نزدیک کرکره های «ونیزی» روی کف اطاق افتاده و سپس آتش گرفته، قسمتی از پرده نایلونی را سوزانده و به کف اتاق خساراتی وارد کرده و قسمت کوچکی از قالیچه اش که در نزدیکی آن بوده را سوزانده است. دومی وارد خانه نشده بلکه در فاصله حدود یک پا از درب جلویی خانه افتاده است. کلیه دیوارهای اطراف خانه مجاور خیابان با شعارهای ضد شاه و طرفداری از خمینی پوشیده شده اند. هیچ شعاری با طبیعت ضدآمریکایی بر دیوارها نوشته نشده بود.

تاریخ اطلاع 4 فوریه 79، تاریخ و محل حادثه 4 فوریه 79، تهران، ارزیابی 9-A منبع: مشاهدات دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی؛ سولیوان و یاشوها را، قسمت 72) ه- منبع انگلیسی زبان نشریه کیهان اینترنشنال مورخ 4 فوریه است که در مورد مذاکرات آیت الله حسینعلی منتظری با پرسنل نیروهای مسلح ایران گزارش زیر را منتشر نموده است:

او گفته است که مستشاران ایالات متحده در ایران «آیا آنها سعی نکرده اند که در فرهنگ ضداسلامی شاهنشاهی، خدانشناسی قرار دهند؟ آیا نمی دانید که این به اصطلاح مشاورین حقوقی، حقوقی معادل یک میلیون ریال دریافت می کنند در حالیکه شما باید با حقوق ناچیزی زندگی کنید؟ اکنون مردم ما انتظار دارند که برادران نظامی آنها، به آنها بپیوندند و به صورت یک سلاح مقدس در خدمت به اسلام قرار گیرند.» تاریخ حادثه 3 فوریه 79؛ تاریخ و محل کسب خبر 4 فوریه 79، ارزیابی: وقایع منبع کیهان اینترنشنال به سولیوان) نظریات تهیه کننده: منطقه بخصوص که منزل دوج در آن واقع شده، منطقه ای است که قبلاً نیز حوادث ضدآمریکایی در آن اتفاق افتاده است، از جمله آتش زدن، و ارسال نامه های تهدیدآمیز، این اولین حادثه بمب اندازی در تهران پس از گذشت زمان زیادی بوده است و احتمالاً خالی از سکنه بودن منزل مزبور در آن تأثیر داشته است. بسیاری از پرسنل نظامی ایالات متحده در تهران نباید به دلایل امنیتی با یکدیگر حرکت کنند و به هر حال، این مسئله به طور بالقوه، دزدی و تهاجم فیزیکی به منازل خالی آنها را، بیشتر می کند.

رهبران مذهبی برای تضعیف ارتش از داخل آن فعالیتهای گسترده ای به عمل آورده اند. با توجه به گزارشات اخیر در مورد فعالیت های خرابکاری توسط عوامل نظامی و قرارهای متعدد، گروه های مخالف در این جهت به موفقیت هایی دست یافته اند.

ایران، گزارش اوضاع پولی تا 5 فوریه

ص: 45

سند شماره 34 محرمانه5 فوریه 1979 - 16 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1803به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: ایران، گزارش اوضاع پولی تا 5 فوریه 1- (محرمانه) خلاصه: هیأت اعزامی وزارت اقتصاد و دارایی ایران به بانکهای خارجی به سرپرستی اشرفی معاون این وزارتخانه در حال عزیمت است. ظاهراً به دلیل اوضاع سیاسی هیچ تلاشی در جهت مشخص نمودن تعهدات بانک مرکزی به عمل نخواهد آمد. قوانین انجمن بانکداران در مورد خارج نمودن پول در مطبوعات درج شده است. بانکها بر مبنای تصمیم کمیته هماهنگی اعتصابات خمینی از امروز برنامه هفته ای سه روز کار خود را از سر گرفتند. کمبود ریال و ارزهای خارجی همچنان سیستم را فلج کرده است. یکی از شعب بانک عمران گزارش می دهد که پدیده درماندن در مقابل درخواست های خروج در این بانکهای خارجی از جمع سندیکای وام دهندگان خود را تجربه می کند. بانک آمریکا هنوز هم یکی از کارمندان آمریکایی خود را در اینجا نگهداشته است و سیتی بانک 6 کارمند ایرانی دارد. سایر دفاتر نمایندگی کاملاً بسته هستند. پایان خلاصه.

2- (محرمانه) دکتر جمشید اشرفی معاون وزارت اقتصاد و دارایی در اعتبارات و سرمایه گذاریهای بین المللی در هشتم فوریه همراه با یک هیأت حسن نیت عازم بانکهای خارجی خواهد شد. وی در طول مسافرت دو یا سه هفته ای خود به فرانکفورت، بن، پاریس، لندن، نیویورک و احتمالاً واشنگتن خواهد رفت. تفاهم به عمل آمده با مخالفین به وی اجازه می دهد که فقط «حسن نیت دولت ایران» را عرضه نماید و هیچ قولی ندهد. وی البته می تواند توضیح دهد که دولت ایران ذخایر ارزی خارجی به قدر کافی دارد تا تعهدات قبلی (سررسیده)، بعدی خود را عملی نماید و اینکه پس افت بدهی ها به دلیل بروز اعتصابات در سیستم بانکداری و ارتباطات راه دور پیش آمده است. بازدید وی از نیویورک شامل مراجعه به دفتر تابعه وزارت اقتصاد و دارایی یعنی یک شرکت سرمایه گذاری که توسط سیروس انصاری برادر انصاری وزیر سابق اداره می شود خواهد بود. جهت اطلاع شما، عزیمت اشرفی تا زمانی که توانست از وزارت دادگستری مجوز سفر بگیرد به تعویق افتاده بود. وی از افراد غیرمشهور لیستی بود از اشخاصی که در اکتبر- نوامبر گذشته پول از ایران خارج کرده بودند. وی در یک لحظه بی دقتی خود نزد کارمند سفارت تأیید کرد که 5 میلیون دلار منتقل کرده است اما در تحقیقات به عمل آمده توسط وزارت دادگستری وی از اتهامات وارده حتی در مورد انتقال پول مبرا شناخته شد. اشرفی در رابطه با سرمایه گذاریهای خارجی وزارت اقتصاد و دارایی به طور محرمانه به کارمند سفارت گفت علیرغم اینکه در حوزه مسئولیتهای وی می باشد مدتی است در مورد وضعیت این نوع عملکرد وزارتخانه هیچ مطلبی نشنیده است.

3- تلاشها و تمایلات در جهت ایجاد راه چاره ای در مورد راکد ماندن مبادلات ارز

ص: 46

خارجی دولت توسط اعتصابیون بانک مرکزی به نحوی که پرداخت های ضروری تعهدات خارجی ایران را تأمین نماید به دلیل واقعیت های سیاسی ایران با شکست مواجه شده است. پتانسیل تهدید اشخاصی که در عملیات پرداخت بدهی های خارجی بانک مرکزی مشارکت نمایند به مذاکره بین دولت ایران (مهری سامی و پیراسته وزیر اقتصاد و دارایی) با کمیته هماهنگی اعتصابات خمینی به رهبری سحابی منجر شده است. ظاهراً این عقیده اگر چه به طور بی ضرر مطرح شده است ولی مانع از اجرای آن شده اند و پرداخت های خارجی ناچاراً تا ایجاد راه حلی برای شرایط سیاسی متوقف خواهند بود. ما تأیید نموده ایم که شورای وزیران معمارزاده را در 31 ژانویه به عنوان مدیرکل بانک مرکزی منصوب کرده است ولی وی تاکنون نامه انتصاب خود را بررسی نکرده است.

4- قوانین حاکم بر خارج نمودن سرمایه ها از بانک که توسط انجمن بانکداران ایران پذیرفته شده و در تلگرام مرجع گزارش گردید (تقریباً به طور کامل) در مطبوعات امروز منتشر شد. خارج کردن سپرده های مطالبه ای تا حد منابع بانک مجاز شمرده می شود. در مورد حسابهای پس انداز شخص می تواند تا 20 درصد سرمایه خود یا تا 1000000 ریال در ماه برداشت نماید اما نه بیش از یک میلیون ریال در ماه. (مثلاً می توان ماهانه 100000 ریال را از موجودی 150000 برداشت نمود ولی نمی توان بیش از ماهی یک میلیون ریال از موجودی 15 میلیون ریالی برداشت نمود) کمبود ریال کارایی چنین قوانینی را محدود خواهد نمود و ظهور اخیر بانک زنی (سه مورد در هفته گذشته) به خصوص با در نظر گرفتن اخراج پرسنل محافظ از بسیاری از شعب بانک های ایرانی بانکها را نسبت به نگهداری پول نقد زیاد بی میل کرده است.

5- امروز بانک های تجارت باز بودند که منعکس کننده تصمیم کمیته هماهنگی اعتصابات و بی اعتبار نمودن درخواست برای اعتصاب تا روز 7 فوریه می باشد. با توجه به پیش بینی ها به خصوص کمبود ریال و ارز خارجی بانکها باید با حداقل خدمات خود در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه باز باشند. امروز شاهد فعالیت دلالهای ارز خارجی در سطحی بیشتر از هفته های اخیر بودیم ولی اکثر آنها در بیرون از ماشین های خود و با همراه داشتن محافظ شخصی فعالیت می کنند. بازار «خاکستری» نرخ تبدیل ریال و دلار بیش از گذشته ضعیف شده و نرخ فعلی 88 ریال برای خرید و 91-90 ریال برای فروش است.

6- بانکهای عمران حتی در سطح بانکهای مخصوص سپرده های تجاری کار نمی کنند ولی بانک توسعه و سرمایه گذاری ایران مستثنی می باشد. بانک توسعه و سرمایه گذاری ایران که ترتیب آخرین قرضه سندیکای بانکداران را داده بود (60 میلیون دلار) با خارج کردن 30 میلیون دلار از آن که به منظور تأمین بدهی های کوتاه مدتی که خود را از قبل برای آن آماده کرده بود دچار مشکلاتی شده است. بانک های قرض دهنده که در رأس آنها چیس و عمدتاً بانکهای آمریکایی می باشند. قبل از اعطای این قرض سئوالاتی برای بانک توسعه و

ص: 47

سرمایه گذاری مطرح کردند. این بانک ادعا می کند با این 60 میلیون دلار می تواند این شرایط را برای مدت دو سال به خوبی سپری کند. در این صورت این مسئله یک استثناء در نظام بانکداری ورشکسته ایران می باشد. این بانک حتی برای یک روز هم درب های خود را نبسته است و کارکنان آن که با احتمال کاهش تعداد پرسنل مواجه هستند اخیراً توافق کرده اند که ساعات کاری روز را کوتاه تر کرده و از تعطیلات سالانه استفاده کنند. (هنگامی که کارکنان بحث می کردند که بایستی همبستگی خود را با دیگران نشان دهند و در طول هفته گذشته در منزل بمانند مدیریت بانک گفت در خانه نشستن به آنهایی که در زجر و محرومیت هستند کمک نمی کند اما اگر کارکنان قبول کنند که حقوق این روزهایی را که سر کار می روند برای کمک به خانواده قربانیان اختصاص یابد با چنین کاری موافقت خواهد کرد. تهدید به اعتصاب بدین ترتیب خاتمه یافت.) 7- اکثر دفاتر نمایندگی بانکهای آمریکایی همچنان تعطیل هستند و از 15 دفتر نمایندگی فقط 5 عدد از آنها سه روز در هفته باز هستند (بانک آمریکا و سیتی بانک). جیم ویتر نماینده باتجربه بانک آمریکا در روز 6 فوریه اینجا را ترک می کند اما مارلین ناروگی یکی از کارمندان بانک هم اکنون بازگشته است. سیتی بانک 6 کارمند ایرانی در حال کار دارد ولی چند روزی است که هیچ ارتباطی با دفتر مرکزی خود در آتن نداشته اند.

سولیوان

آخرین اوضاع اصفهان

سند شماره 35 بدون طبقه بندی5 فوریه 1979 - 16 بهمن 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، تهران - ایران به: فرماندهی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: آخرین اوضاع اصفهان 16- خلاصه: اقدامات یک آمریکایی که به تیراندازی از داخل یک تاکسی متهم شده بود تحویل شهربانی گردید، وی در یکی از کلانتری های محلی مورد حمله قرار گرفت و به کلانتری مرکز منتقل گردید. رهبران مسلمان از پاسخ آمریکا به دومین مورد تیراندازی خشنود شدند و تنها خواستار خروج آمریکاییان مهاجم گردیدند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات:

الف- این گزارش حاوی اطلاعات تجزیه و تحلیل نشده می باشد. هیچ طرح یا سیاستی نباید به تنهایی بر اساس این گزارش استنتاج و یا اصلاح شود.

ب- منبع کنسول ایالات متحده در اصفهان می باشد و آخرین اطلاعات را در رابطه با حوادث اخیر اصفهان تا 4 فوریه فراهم کرده است.

ص: 48

1- 29 ژانویه 79- تیراندازی به سوی ایرانیان توسط کارمند بل هلی کوپتر. در 4 فوریه 79 پس از اینکه بل هلی کوپتر مبلغ قابل توجهی به ایرانی مجروح پرداخت نمود آمریکایی مذکور توسط عناصر مذهبی تحویل یکی از کلانتری های محلی گردید. منبع به مجرد شنیدن این واقعه و اینکه در نزدیکی آن کلانتری دو بمب منفجر شده بود شخصاً به آنجا رفته و مجوز انتقال زندانی را به کلانتری مرکزی اصفهان دریافت نمود.

فرد آمریکایی در طول انتقال خود اظهار داشت که نگهبانان وی در منزلی که او را حبس کرده بودند از ایرانیان مختلفی تشکیل شده بود: با ملاحظه، بی تفاوت و افراطی. منبع ایرانیان که تصور می شود از مقوله آخرین دسته افراد باشد به هنگام محبوس بودن وی مطالبی از این قبیل ایراد کرده بود: «ما خانه مسکونی تیم مساعدتهای فنی صحرایی را که در حومه شیراز واقع است به آتش خواهیم کشید، اگر آمریکاییان ظرف چند روز آینده ایران را ترک نکنند مجبور خواهند شد به طور اضطراری تخلیه شوند، ما نام فرماندهان تیم مساعدتهای فنی صحرایی را می دانیم.» مهاجمین در کلانتری گفتند که «ما ژنرال گست (فرمانده مستشاری نظامی)، ژنرال هایزر (معاون فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا)، آقای مک کینون (رئیس شرکت بل هلی کوپتر در ایران) و آقای ویلیامز (مدیر بل هلی کوپتر) را خواهیم گشت.» ظاهراً با این آمریکایی توسط زندانبانان خود رفتار بدی نشده بود. یک بمب نیز به داخل هتل کورش که محل این حادثه بود پرتاب گردید اما چون این هتل یک روز قبل تعطیل شده هیچ جراحتی به وجود نیامد.

2- گفته می شود که در 3 فوریه یک راننده ایرانی مینی بوس توسط یکی از کارمندان بل هلی کوپتر هدف گلوله قرار گرفته است: مقامات بل هلی کوپتر صبح روز چهارم فوریه با این آمریکایی برخورد کردند اما وی و دوستانش مشارکت خود در آن حادثه را تکذیب کردند. علاوه بر این ادعا کردند که برای محل حضور خود در طول بعد از ظهر سوم فوریه شهودی دارند و در بازرسی بعدی توسط نمایندگان امنیتی بل هلی کوپتر مشخص شد که چندین آمریکایی اظهارات فرد مظنون را تأیید کرده اند.

در پی این حادثه توسط آیت الله خادمی به منبع تلفن شد و توسط این رهبر مذهبی به او گفته شد از این که آمریکاییان به سرعت با این مسئله برخورد کرده اند راضی است و با در نظر گرفتن اینکه تاکنون هیچ شکایت رسمی در کلانتری عنوان نشده و هیچ فردی زخمی نشده و این مسئله در سطح عموم توسعه نیافته، رهبری مسلمانان از اینکه فرد آمریکایی درگیر شدیداً توبیخ شده و از ایران خارج شود راضی خواهد شد. منبع نمی داند که آیا بل هلی کوپتر اقدامات دیگری در رابطه با این موضوع به عمل خواهد آورد یا خیر.

3- در چهارم فوریه سرلشگر گوهری فرمانده پایگاه هوایی خاتمی یکی از نمایندگان کنسولگری را به دفتر اصلی خود فراخوانده و به وی اطلاع داده که در مطبوعات ایران خوانده است که اموالی که توسط آمریکاییان قبل از خروج خود از ایران به فروش می رسد در واقع

ص: 49

متعلق به دولت ایران است و درخواست نمود که کلیه این خرید و فروشها متوقف شود. علاوه بر این سرلشگر خسروداد فرمانده هوانیروز ارتش ایران گفته است از اینکه آمریکاییان اموال شخصی خود را از کشور خارج کنند ممانعت خواهد شد زیرا در صورت انجام این کار توسط ایرانیان مصادره می شود. با این حال خسارات آمریکاییان پرداخت خواهد شد.

ج- منبع اظهار داشت که استاندار اصفهان در 5 فوریه 79 به او گفته است که در روز 4 فوریه جمعاً 7 بمب در اصفهان منفجر شده است. علاوه بر دو بمب در کلانتری و یک بمب در هتل کورش سایر بمبها نیز در حومه شیراز، ورودی بازار و در دو محل دیگر (نامشخص) منفجر شده اند. سپس منبع اظهار داشت که شب قبل از انتقال فرد آمریکایی به کلانتری مرکزی و هنگامی که به کلانتری محل رفته بود پشت بامهای اطراف مملو از افرادی بود که علیه شرکت بل هلی کوپتر شعار می دادند.

منبع اظهار داشت که مقامات حکومت نظامی اصفهان به وی گفته اند در نظر دارند این فرد آمریکایی را از شهر خارج کنند و امیدوارند اوضاع به طور نسبی بهبود یابد.

نظریه تهیه کننده: به نظر می رسد که احساسات شدید ضدآمریکایی که ناشی از حادثه اولین تیراندازی بود به طور کلی فروکش کرده است. این مسئله به همراه کاهش چشمگیر آمریکاییان در شهر که به کاهش حضور در بین مردم منجر می شود و در واقع تأمین بعضی از خواسته های مخالفین ممکن است به کاهش فعالیتهای خشونت آمیز علیه آمریکاییهایی که در شهر مانده اند منجر شود.

اظهارات مهاجمین و ایرانیان افراطی که از کارمند بل هلی کوپتر نگهداری می کردند ظاهراً لافی بیش نبوده است. ممانعت از فروش وسایل منزل و سوءتعبیر عمومی از احساسات ضدآمریکایی و تصور مصادره شدن اموال غیرواقعی بوده و اجرای آن مشکل است.

گزارش وضعیت ایران، شماره 134، 5 فوریه 1979

سند شماره 36 سری5 فوریه 1979 - 16 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 30236به: کلیه نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 134، 5 فوریه 79، نمایندگیهای سیاسی آمریکا در آسیای نزدیک و جنوب آسیا، فوراً اقدام کنند [1]- (سری - تمام متن) 2- سیاسی- امنیتی: فعالیتهای پشت پرده با حرارت هرچه بیشتر ادامه دارد. چه اتفاقی خواهد افتاد، چه وقت، و واشنگتن چه خواهد کرد، هیچ معلوم نیست. تصور می شود خمینی در ساعت 5/8 صبح به وقت شرق آمریکا دولت موقت اسلامی خود را اعلان کند. بختیار نخست وزیر گفته است وجود چنین دولتی را ندیده خواهد گرفت. ارتش هم چنین حرفی زده ولی از مؤسسات و نهادهای کلیدی مواظبت خواهد کرد.

ص: 50

3- آیت الله شریعتمداری علناً اظهار کرده که جمهوری اسلامی بد تعبیر می شود. این جمهوری افراطی نیست و مانند همه جمهوریهای دیگر است. «پلیس اسلامی» چهار مرد را در مشهد دستگیر کرد و توسط آنان به سی ضربه شلاق محکوم شدند. در طی سالهای گذشته، این اولین تنبیهات اسلامی است که عمل می شود.

4- کارمندان دفتر نخست وزیری در پشتیبانی از خمینی اعتصاب کرده اند. گروه کماندویی محافظین قانون اساسی به دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تلفن زد و گفت که هر کس به دولت خمینی بپیوندد، به قتل خواهد رسید.

5- نفت: انتظار می رود تولید نفت، امروز اندکی از 60000 بشکه بالاتر رود. مشاور اقتصادی خمینی در سخنرانی گفت که در جمهوری اسلامی روزانه 4/2 میلیون بشکه نفت استخراج خواهد شد (چهل درصد تولید زمان شاه) و قیمت نفت باید افزایش یابد.

گزارش وضعیت ایران، شماره 135، 5 فوریه 1979

سند شماره 37 سری5 فوریه 1979 - 16 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 30857به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 135، 5 فوریه 79 1- (سری - تمام متن) 2- سیاسی- امنیتی: آیت الله خمینی در کنفرانس مطبوعاتی عصر روز پنجم فوریه، مهدی بازرگان سیاستمدار کهنه کار جبهه ملی با اعتبار عالی مذهبی و با شهرت خوبی در کارآئی را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کرد. گزارشی از دیگر اعضاء کابینه (در سایه) خمینی نرسیده است. می گویند خمینی گفته است: «همه باید از این دولت اطاعت نمایند. مخالفت با آن به منزله مخالفت با انقلاب اسلامی است.» 3- قرار است مجلس در ششم فوریه تشکیل جلسه دهد و نمایندگان مخالف تقاضای رأی عدم اعتماد برای کابینه بختیار نمایند. بعد از این رأی گیری، نسبت به دولت بازرگان هم مجلس رأی خواهد داد.

4- اگر بازرگان و وزرای جدیدش بکوشند مهار دستگاه دولت را در دست بگیرند، فردا اولین آزمایش دو اراده انجام خواهد گرفت. تا این لحظه از واکنش بختیار، نخست وزیر یا ارتش نسبت به این اعلان، گزارش نداریم. مخالفان که از واکنش نظامیان ترسانند آرام و باثبات برای یک رشته برخورد با دولت نظامی بختیار قدم برمی دارند.

5- مالی- نفت: دکتر جمشید اشرفی، معاون وزیر اقتصاد به عنوان مأمور حسن نیت ایران با بانکهای اروپا و آمریکا، هشتم فوریه تهران را ترک خواهد گفت. مأموریت او تنها اطمینان بخشیدن و اظهار حسن نیت است. گزارش کوتاهی که از کمیته اعتصاب کنندگان مخالف، در دست دارد، به وی اجازه نمی دهد در زمینه پرداختها هیچ قولی بدهد.

ص: 51

6- بانک ها با برنامه سه روز در هفته فعالیت خود را از سر گرفتند. خدمات فوق العاده اندک است و کمبود ریال و ارز خارجی نظام را دارد فلج می سازد. ابوالحسن بنی صدر که ظاهراً مشاور اقتصادی خمینی است، روز شنبه با خبرنگاران ملاقاتی داشت تا عقاید خویش را در زمینه اقتصاد ایران بیان کند. بنی صدر سیستم اقتصادی جدید و مورد علاقه اش را نه سرمایه داری و نه مارکیستی توصیف کرد. شرکت های خصوصی محترم خواهند بود ولی بعضی صنایع، از آن جمله تولید نفت در اختیار دولت قرار می گیرد و کارگران در اداره و کنترل آن سهیم خواهند بود.

7- این اظهار بنی صدر که در جمهوری اسلامی تولید نفت به 4/2 میلیون بشکه در روز محدود خواهد بود، این واقعیت را که پرداختهای دولت (که بار بخشش های اخیر برای خواباندن اعتصابات صورت گرفته و حجم پرداخت های دولت را متورم ساخته است) نسبت به سال 1977 در سال 1979 شش میلیارد دلار افزایش خواهد داشت، ندیده انگاشته است. بازگرداندن تولید نفت (حداقل تا چهار یا پنج میلیون بشکه در روز) و استقراض از بیگانگان تنها طرق قابل تصور تأمین مالی سریع این اضافه پرداختهاست.

8- امنیت آمریکاییان: پروازهای فرماندهی هوابرد نظامی امروز 210 مسافر را از تهران خارج کرد. سفارت برای 220 نفر برای پروازهای فرماندهی هوابرد نظامی فردا بلیط رزرو کرده است.(1) ونس

گزارش وضعیت ایران، شماره 136، 6 فوریه 1979

سند شماره 38 سری6 فوریه 1979 - 17 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 31419به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 136، 6 فوریه 1979 1- (سری - تمام متن) 2- با فراخوانی دیروز خمینی، و تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت جدید، امروز صبح خیابانهای تهران از جمعیت موج می زند. تا این لحظه برخوردی پیش نیامده است. عده ای نزدیک مجلس که جلسه علنی دارد، جمع شده اند. بختیار امیدوار است لایحه انحلال ساواک و لایحه تشکیل دادگاههای ویژه برای رسیدگی به فساد را در این جلسه از تصویب نمایندگان بگذراند.

3- ارتش هنوز درباره انتصاب دیروز اظهارنظری نکرده ولی نزدیک به یک ساعت تمام هواپیماهای اف-4 و هلی کوپترها برای نشان دادن خود، بر فراز شهر تهران پروازهای نمایشی داشتند.

ص: 52


1- در اصل سند جمله آخر دستنویس است. م.

4- بختیار، نخست وزیر، برای هشتم فوریه ترتیب کنفرانس مطبوعاتی را داده است. انتظار می رود در این کنفرانس مطبوعاتی ایستادگی خود در سنگر قانون اساسی و ادامه اجراء آن را مورد تأکید قرار دهد.

5- چپگرایان تصمیم دارند روز ششم فوریه در تهران، به مناسبت و یادبود نهمین سال قیامی که در استان گیلان در شمال غربی ایران برپا شده و شوروی قبلاً آنجا را اشغال کرده بود، راهپیمایی کنند.

6- زایش و رشد گروههای تروریستی ادامه دارد. در اصفهان گروه سربازان شهید امام خمینی سربرآورده. یکی از کارهایشان این است که به کنسولگری ما تلفن می زنند و وقتی ما گوشی را برمی داریم قسمتی از نوار خمینی را که مربوط به ضرورت رهایی ایران از چنگ اجانب است، به صدا در می آورند. بعد از آن درخواستشان این است که آمریکاییان ایران را ترک کنند، و الا کشته می شوند.

7- امروز صبح تبریز، شیراز و اصفهان آرام است و چند تظاهرات کوچک در این سه شهر برپا شده است. دیروز در اواخر بعد از ظهر یک حادثه جدی در اصفهان اتفاق افتاد. موتورسیکلتی در موازی ماشینی که سه کارمند هلی کوپترسازی بین المللی بل سوار بر آن بودند قرار گرفت به داخل آن شلیک کرد. فرماندار حکومت نظامی تقاضا کرده آمریکاییان، حتی در ماشینها جمع نشوند، و دو آیت الله هر یک جداگانه اطلاعیه ای داده اند که مردم به آمریکاییان آسیبی نرسانند: «مهمان نوازی اسلامی باید نشان داده شود.» ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 6 فوریه 1979 53

سند شماره 39 محرمانه6 فوریه 1979 - 17 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1871 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - اقدام شبانه فوری موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 6 فوریه 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: بازرگان نخست وزیر دولت موقت شد، بختیار هنوز محکم ایستاده است. مجلس انحلال ساواک و لایحه دادگاههای رسیدگی به فسادهای مالی را تصویب نمود. مجلس سنا فردا رأی خواهد داد. تعداد زیادی در تظاهرات شرکت کردند و انتظار می رود فردا تعداد بیشتری در تظاهرات شرکت کنند. نمایش نیروی هوایی. برنامه تظاهرات گسترده مارکسیست ها برای روز سه شنبه. گروه جدید تروریستی. دو حزب جداگانه کمونیستی. گشت های شبانه مسلمانان. جوادی نویسنده قدیمی، زندانی شده یا نشده. اقدام به قتل در اصفهان. پایان خلاصه.

ص: 53

3- آیت الله خمینی دیروز مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب نمود. او روز دیگری را نام نبرد، و اشاره ای به شورای انقلاب اسلامی نکرد. (او احتمالاً هیچ وقت این کار را نمی کند)، و در واقع روش مشخصی که او مایل است بازرگان پیاده نماید هنوز مبهم است. سخنان وی، حکم کتبی وی، و ترجمه آنها توسط ابراهیم یزدی، کاملاً منطبق نیستند. بازرگان باید یک دولت تشکیل دهد، رفراندومی در مورد جمهوری اسلامی دهد، مجلس تعیین قانون اساسی را تشکیل دهد. و سپس انتخابات مجلس ملی جدید بر اساس قانون اساسی را انجام دهد. به هرحال، تاکنون نامشخص است که فرم ورقه رأی رفراندوم به چه شکل خواهد بود، و محل قانون اساسی چه کار خواهد کرد. دیروز یزدی بار دیگر تکرار کرد که هم اکنون یک قانون اساسی جدید وجود دارد. هم اکنون قانون اساسی جدید تهیه شده و نوشته شده است. آنچه مشخص است طبیعت مقابله با بختیار است. خمینی اعلام نمود: علاوه بر تشکیل یک دولت «من نخست وزیر را بر اساس مأموریتی که طبق شرع مقدس توسط حق تعالی به من واگذار شده تعیین کرده ام. اطاعت از مهندس بازرگان تکلیف است. ملت باید از وی اطاعت نماید. این یک دولت معمولی نیست، این یک دولت محکم و بسیار قوی است. شورش علیه این دولت محاربه با دین است. جرمی که اسلام برای آن مجازات خشنی قائل است. من باید به همه کسانی که ممکن است سعی کنند این دولت را تضعیف نمایند، هشدار دهم، که مجازات آنها واقعاً سخت خواهد بود». تهدیدات وی به قدری مهلک و ترسناک بود که یکی از دستیاران وی، آیت الله رفسنجانی با شتاب به مطبوعات خاطرنشان نمود که جمهوری اسلامی، آزادی بیان عقاید و انتقادات از دولت را تضمین می کند. در عین حال، بختیار اراده خود را مبنی بر ادامه حکومت به عنوان تنها دولت قانونی ابراز نمود.

4- مدیر مدرسه مذهبی حسینیه ارشاد در تهران به ما گفت تأکید آیت الله خمینی مبنی بر اینکه مخالفت با دولت بازرگان اهانت به مقدسات است، به سادگی اشاره به این حقیقت دارد که خداوند به کسانی که از دولت اطاعت نکنند با رحمت نظاره نخواهد نمود.

به هر حال که این فتوا، مشروعیت قابل ملاحظه ای برای مردم به وجود می آورد و عکس العمل عمومی آن قابل توجه خواهد بود.

5- دیروز عصر، تظاهرات خیابانی پس از خروج مردم از مساجد انجام شده است. چرا که مطبوعات اعلام نموده اند که سر یک نفر پاسبان در کاشان بریده شده است ولی زمان آن مشخص نشده است. یک گروه جدید تروریستی «منصورون» (معنی آن را نمی دانیم) مسئولیت قتل اخیر رئیس پلیس کرمان را به عهده گرفته است. گروه دست راستی فداییان قانون اساسی ایران (که تاکنون اقدامی جز انتشار اعلامیه انجام نداده اند) بمب گذاری اخیر در دفاتر UPI را محکوم نموده و خواستار مجازات عاملین آن شده است. یک گروه دیگر که خود را سربازان فدائی امام خمینی نامیده اند هنوز، به طور مرتب به کنسولگری در اصفهان تلفن های تهدیدآمیز می کنند. کنسول گزارش می دهد که سعی نموده نوار سخنرانی خمینی را که به مردم سفارش

ص: 54

نموده مزاحم خارجیان نشوند برای آنها پخش نماید، ولی سربازان فدائی خمینی از شنیدن آن امتناع نموده اند.

6- امروز مجلس به دو برنامه کلیدی بختیار رأی مثبت داده است: انحلال ساواک و تشکیل دادگاه برای رسیدگی به جرائم وزرای زمان قبل. استعفای اولین گروه 22 نفره از نمایندگان مجلس، امروز قطعی نخواهد شد، مگر این که نظر خود را عوض کنند. امروز جلسه رأی اعتماد برگزار نشد ولی هزاران نفر به مجلس تلفن کردند «بختیار باید برود»! 7- مارکسیست ها بار دیگر به دنبال اجرای نمایشی از نوع «لایرلایت» هستند. جراید مصاحبه نیوزویک را با نورالدین کیان پور [کیانوری] دبیر حزب توده منتشر کرده اند که همبستگی خود را با نهضت اسلامی اعلام نموده است. حزب جداگانه دیگری به نام حزب کمونیست ایران که ادعا می کند تنها حزب مارکسیست- لنینیست واقعی در ایران است، سه هفته قبل تشکیل شده و دبیر کل آن، با نام «آذریون» به یکی از خبرنگاران گفت، حزب توده به علت خدمتگزاری به مسکو اعتبار خود را از دست داده است. جوهره گروههای (نظریه: به نظر می رسد این حزب مائوئیست می باشد) دست چپی صبح روز 8 فوریه، که قرار است چریکهای فدایی خلق در خیابان شاهرضا رژه بزرگی برقرار نمایند، مشخص خواهد شد. این تظاهرات برای بزرگداشت سالروز قیام 9 سال قبل در گیلان است که در آن بیژن جزنی رهبر چریکها دستگیر شد. وی بعدها در زندان مرد.

8- اعلام نموده اند هر شهردار جدیدی که توسط شورای شهر انتخاب شود نخواهند پذیرفت. در یک اقدام مشابهی، انجمن کارمندان انقلابی وزارت امور خارجه که هنوز به تحصن خود ادامه می دهند خواستار برکناری زاهدی (سفیر ایران در آمریکا) شدند.

9- غلامرضا کیانپور وزیر دادگستری سابق ظاهراً به اتهام فساد و ارتشاء بازداشت شده است. پس از اولین گزارش در مورد دستگیری وی، نامبرده طی مکالمه تلفنی با یکی از جراید، گزارش مزبور را تکذیب نموده است. مقامات حکومت نظامی مجدداً اعلام نموده اند که وی بازداشت شده و از آن تاریخ تاکنون خبری از وی به دست نیامده است. انتظار می رود بازداشت های خیلی بیشتری صورت پذیرد و بیش از 3000 نفر از ایران ممنوع الخروج شده اند تا به موارد آنها رسیدگی شود.

10- برابر اطلاع علی اصغر حاج سیدجوادی که اخیراً بار دیگر مشهور شده بود، روز گذشته به علت درج مقاله انتقادآمیزی در جراید بر علیه ارتش، بازداشت شده است. دفتر ریاست ستاد ارتش نیز با صدور اعلامیه ای هشدار داده است که هر کسی روحیه پرسنل ارتش را تهدید یا تضعیف نماید در دادگاه نظامی محاکمه خواهد شد. به هر حال دستگیری جوادی، تأیید نشده است. ممکن است او قبل از دستگیری فرار کرده باشد و رابط، با مخالفین هم عقیده است که جوادی بجای زندان در مخفیگاه به سر می برد.

11- بعد از ساعات منع عبور و مرور، گشتی ها در مناطق جنوبی تهران فعالیت می کنند تا از

ص: 55

وحشی گری ها و غارت و چپاول جلوگیری به عمل آورند. با وجود اینکه به نظر می رسد مقامات حکومت نظامی تا حدی نرمش نشان می دهند معهذا گشتی ها تعداد زیادی از افراد متخلف را دستگیر نموده اند.

12- امروز در جنوب تهران جمعیت انبوهی گرد هم آمده و حداقل در مقابل ساختمان مجلس تجمع نموده اند با وجود اینکه جو بالقوه درگیری وجود داشت، تاکنون گزارشی در مورد زد و خورد احتمالی دریافت نکرده ایم. انتظار می رود فردا تظاهرات گسترده تری انجام شود. تمامی این تظاهرات در پاسخ به دعوت آیت الله خمینی مبنی بر انجام تظاهرات مسالمت آمیز در پشتیبانی از دولت بازرگان انجام می شود. ارتش صبح امروز با یک مانور به دولت موقت پاسخ داد. برای مدت بیش از 30 دقیقه هواپیماهای اف-4 در ارتفاع کم روی شهر تهران پرواز نمودند. تعداد زیادی هلی کوپتر با پرواز خود قدرت ارتش را به نمایش گذاشتند.

کنسولگریهای تبریز، اصفهان و شیراز تظاهرات کوچکی را گزارش نموده اند ولی اوضاع آرام بود. با این حال کنسول اصفهان گزارش می دهد که دیروز هنگامی که سه نفر از کارمندان شرکت هلی کوپترسازی بل در حال عبور با خودروی خود بودند مورد سوءقصد قرار گرفتند. یک موتورسیکلت در کنار آنها حرکت کرد و سرنشین آن سه بار با اسلحه کمری کالیبر بزرگ به آنها شلیک نمود. دو گلوله بدون برخورد با کسی از داخل خودرو عبور نموده و گلوله سومی که پس از جلو زدن موتورسیکلت از خودرو شلیک شده به طور کلی به هدف اصابت نکرده است. مقامات حکومت نظامی در اصفهان به آمریکاییان توصیه نموده اند که از تجمع با هم اجتناب نمایند و خود را در موقعیتی قرار ندهند که مورد هدف واقع شوند. به منظور سعی در احتراز از موقعیت های ناگوار، آیت الله خادمی و آیت الله طاهری که بیانیه های آنها موجب ایجاد تشنج گردیده با صدور اعلامیه ای از مسلمانان خواسته اند که آمریکاییان را حفاظت نموده و هرگونه اقدامی علیه آنها را گزارش کنند. در این بیانیه آمده است که بر اساس قوانین مهمان نوازی اسلامی، این افراد مهمان ما هستند و بایستی از آنها محافظت به عمل آید.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، شماره 137 56

سند شماره 40 سری6 فوریه 1979 - 17 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 32034به: نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 137 1- (سری - تمام متن) 2- به نظر می رسد، ایران اولین روز را با داشتن دو دولت رقیب که هر یک می کوشد کنترل را در دست خود بگیرد، بدون حادثه ای جدید سپری کرده باشد. در تهران و شهرهای بزرگ

ص: 56

دیگر درگیری و برخوردی روی نداد ولی اوضاع متشنج بود. در حرکتهای اخیر خمینی گیجی و احساس عدم اطمینان وجود دارد.

3- بعداً چه اتفاقی خواهد افتاد روشن نیست. امیدی هست که برقراری دولت «موقت» خمینی احتمالاً پیش درآمد دوره ای از مذاکرات جدی بین نیروهای مذهبی و نخست وزیر باشد. دولت ایران و نه جنبش اسلامی علاقه ای به برخورد عجولانه ندارند. زمانی ممکن است برخورد روی دهد که خمینی وزرا را معرفی نماید و آنان به نوبه خود بکوشند در وزارتخانه ها اعمال قدرت کنند. این نگرانی نیز هست که نیروهای رادیکال (در میان مخالفان و در میان ارتش) که با راه حل مسالمت جویانه مخالفند، توازن صلح آمیز ولی شکننده کنونی را که برقرار است، برهم زنند.

4- امروز مجلس به دو لایحه مورد حمایت بختیار، لایحه انحلال ساواک و تأسیس دادگاههایی برای محاکمه وزرای سابق، رأی مثبت داد و آنها را به تصویب رساند. در زمان رأی گیری هزاران نفر دور ساختمان مجلس جمع بودند و شعار می دادند: «بختیار باید برود» 5- منبع که در جای حساسی در وزارت امور خارجه ایران کار می کند، می گوید که دوره سفیری زاهدی در واشنگتن روز هفدهم فوریه پایان می پذیرد. اسد همایون که در غیبت اخیر زاهدی سرپرستی سفارت را به عهده داشته از طرف دولت به عنوان سرپرست دائمی برگزیده خواهد شد.

[6]- وزیر امور خارجه ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشته که ایران پیمان سنتو را ترک خواهد کرد. انتظار می رود این تصمیم برای تصویب رسمی تقدیم کابینه گردد. خروج از پیمان مطابق مواد آن صورت خواهد گرفت.

اقتصادی - نفت 7- تولید نفت تا 680000 بشکه در روز بالا می رود. میزان ذخیره و تقاضای همه فرآورده های نفتی به جز نفت سفید و گازوئیل در وضع متعادلی قرار دارد. کاهش کمی که در تولید نفت سفید و گازوئیل به وجود آمده آن قدر وسیع نیست که مشکلات جدی ایجاد کند.

8- نامه ای که توسط کمیته انقلابی صنعت نفت نوشته و امضاء شده، این هفته در شرکت ملی نفت ایران دست به دست می گشت. نامه، 31 مقام عالی رتبه شرکت ملی نفت ایران را متهم به فساد می نماید. در این لحظه معلوم نیست اگر آخرین مقام باقیمانده مدیریت اخراج گردد، شرکت ملی نفت ایران به کار خود ادامه خواهد داد یا خیر.

9- در تمام پنج ماهی که اعتصابات ایران را فلج کرده حقوق کارمندان اعتصابی قطع نشده است. بر پایه پرداخت نقدی، دولت ایران نمی تواند حقوق نوزدهم فوریه کارمندانش را پرداخت نماید. با وجود این ممکن است با قرض گرفتن از بانک مرکزی، که ناچاراً به چاپ اسکناس مبادرت خواهد ورزید، کمبود پولی خود را جبران نماید.

ص: 57

امنیت آمریکاییان 10- امروز در حدود 200 آمریکایی با پروازهای فرماندهی هوابرد نظامی ایران را ترک گفتند. و بقیه آمریکاییان که با پروازهای خارجی دیگر رفته اند تعدادشان معلوم نیست) انتظار می رود فردا صبح هواپیمای 20141 پرواز داشته باشد. به علت نگرانی از فقدان خدمات کنترل هوایی در برج تهران پان آمریکن همچنان پروازی نخواهد داشت. همه شرکتهای هواپیمایی عمده دیگر پرواز دارند. ونس

عملیات تروریستی ادامه دارد 58

سند شماره 41 محرمانه6 فوریه 1979 - 17 بهمن 1357 از: دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی، منطقه 72 - تهران به: ستاد فرماندهی تحقیقات ویژه نیروی هوایی، واشنگتن دی. سی موضوع: عملیات تروریستی ادامه دارد 16- (بدون طبقه بندی) خلاصه: اقدامات مسئولیت انجام فعالیتهای خشونت آمیز متعددی توسط مجاهدین خلق و گروه توحید [توحیدی صف] به عهده گرفته شده است. تاکنون موجودیت توحید به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده نبود. احتمالاً بیشترین فعالیتهای اخیر توسط گروهها و افراد مستقل صورت گرفته است.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات پرورش نیافته است. سیاستگذاری ها نباید به تنهایی بر اساس این گزارش انجام یا اصلاح شوند.

ب- (بدون طبقه بندی) منابع، شماره های اخیر جراید انگلیسی زبان ایرانی هستند که مطالب زیر را در مورد فعالیت گروههای تروریستی در ایران درج نموده اند.

1- (بدون طبقه بندی)-گروه توحید که ظاهراً وابسته به مجاهدین است، مسئولیت ترور منجر به قتل یک عضو ساواک را در تاریخ 2 فوریه 79، در تهران به عهده گرفت.

2- (بدون طبقه بندی)- سازمان چریکی رزمندگان راه قانون اساسی» هشدار داد هر کسی را که به دولت موقت خمینی بپیوندد ترور کرده و اعضاء مجلس را که به پشتیبانی آیت الله استعفا داده اند به قتل می رساند.

3- (بدون طبقه بندی)- چریکهای گروه توحید طی مکالمه تلفنی با دفتر یونایتدپرس مسئولیت بمب گذاری دفتر خبرگزاری یونایتدپرس را در 4 فوریه به عهده گرفته است.

4- (بدون طبقه بندی) - فداییان خلق (چریکهایی فدایی خلق) از گروههای چپگرا دعوت به عمل آورده است تا در 8 فوریه 79 به یادبود سالگرد قیام سیاهکل در سال 1970 راهپیمایی کنند. سیاهکل در استان گیلان واقع شده است.

ص: 58

پیش بینی می شود بیش از 80000 نفر در این راهپیمایی شرکت کنند.

(تاریخ کسب خبر: برای 4 فوریه 79- زمان و مکان حادثه 3 تا 5 فوریه تهران، ارزیابی سند ردیف S) منبع: تهران ژورنال و کیهان اینترنشنال- (جمع آوری کننده سولیوان، قسمت 72).

ج- (بدون طبقه بندی) منبع افسر روابط عمومی مستشاری نظامی است که قابلیت اعتماد به وی تعیین شده است. گزارش به شرح زیر است: سعید رضوی نماینده خبرگزاری یونایتدپرس در تهران به منبع اطلاع داده است که محل سکونت وی بعد از ظهر 4 فوریه 79 با بمب آتش زا مورد حمله قرار گرفته است.

منبع فرعی توضیح داده است که بمب مزبور نسبتاً پیچیده از یک محفظه فلزی با چاشنی آتش زنه تشکیل شده بود. آتش به داخل خانه نفوذ نکرده اما با اصابت به دیوار نزدیک به یک پنجره آتش گرفته و خسارت کمی به قسمت خارجی ساختمان وارد آورده است. منبع فرعی گفت چند دقیقه پس از انفجار به وی تلفن شده و یک مرد ایرانی مسئولیت این حادثه را از جانب گروه توحید به عهده گرفته و اظهار داشته که گروه وی همچنین پاول گریم، کارمند شرکت خدماتی نفت، و لاری دیویس سرگرد نیروی هوایی ایالات متحده را به قتل رسانده است. او گفته یک هفته قبل از این حادثه تلفن های متعددی به وی شده است و خود را نماینده گروههای مختلفی معرفی می کردند ولی نظر هم این بود که کلیه تلفن ها توسط یک نفر بوده است. هدف از تلفن ها این بود که منبع فرعی مطالبی به نفع گروههای تروریستی و مخالف منتشر نماید.

د- (بدون طبقه بندی) منبع یکی از پرسنل مأمور به دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی بخش 72 بوده و موارد زیر را گزارش نموده است: منبع در 2 فوریه 79 یک برگ اعلامیه را که به ماشین شخصی وی الصاق شده بود پیدا کرده است. ماشین وی در منطقه کوی تخت در شمال تهران پارک شده بود. منبع تشخیص داده که آرم روی برگه به یکی از گروههای بزرگ تروریستی در ایران تعلق دارد.

(تاریخ خبر: 2 فوریه 79 تاریخ و محل کسب خبر 2 فوریه 79 تهران- ارزیابی 1-A ؛ منبع ستوان لاری نیلی؛ اولیس).

ه- (بدون طبقه بندی) منبع بررسی برگه اعلامیه این است که در خودرو شخصی نیلی پیدا شده است. روی برگه آرم و اسم مجاهدین خلق ایران چاپ شده است. اطراف آن عکس هایی از اعضاء گروه که در گذشته توسط نیروهای دولتی به قتل رسیده اند، چاپ شده است. این اعلامیه همچنین حاوی عکسی از آیت الله خمینی با جملات عربی از قرآن در کنار آن می باشد. در پایین صفحه با دستنویس فارسی نوشته شده است «مرگ بر هایزر آمریکایی». در پشت صفحه نیز با دستنویس فارسی نوشته شده است «شرم بر فرماندهانی که مردم را می کشند، سربازان، هشیار باشید، آنها شما را گول زده اند. مردم مسلمان هستند نه خیانتکار. روز شنبه

ص: 59

(28 ژانویه 789) 1455 نفر در تهران کشته شده اند. مرگ بر هایزر، مرگ بر آمریکاییان، با سلاح های خود به مردم بپیوندید.» به نظر می رسد دستنویس های هر دو روی صفحه توسط توزیع کننده نهایی نوشته شده است، نه در زمان چاپ آن. نوشته های اعلامیه توسط روان نویس مورد تأکید قرار گرفته است. (تاریخ حادثه 3 فوریه 79- تاریخ و محل کسب خبر 3 فوریه 79؛ تهران. ارزیابی 1-A منبع مشاهدات دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی؛ اولیس).

و- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یک مقام قابل اعتماد ایالات متحده است و گزارش می دهد که در بحث با سایر نمایندگان ایالات متحده که در مورد گروههای تروریستی و عملیات آنها مطلع هستند به این نتیجه رسیده است که هیچ گونه اطلاعی از گروههای جدید تروریستی که اخیراً با تبلیغات زیاد مسئولیت انجام فعالیتهای خشونت بار را به عهده گرفته اند در دست نیست. او اضافه نموده که اطلاعات جمع آوری شده در مورد این گروهها از گزارشات جراید استخراج شده اند. (زمان خبر 2 فوریه 79- تاریخ و محل کسب خبر 5 فوریه 79. تهران؛ ارزیابی B – 2 منبع OC-1 7200؛ سولیوان).

نظریات تهیه کننده: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مجاهدین خلق ایران همان گروه تروریستی هستند که مسئولیت قتل سه نفر از پرسنل نظامی ایالات متحده آمریکا و سه نفر از کارمندان شرکت بین المللی راکول را به عهده گرفته است، به صورت قهرمانان ملی در بین بسیاری از جوانان طرفدار انقلاب در ایران، درآمده اند. گروه توحید، از زمانهای بسیار قبل به صورت غیرفعال وجود داشتند و طرفدارانش بیشتر از دانشجویان بسیار محافظه کار و به صورت گروه های 5 تا ده نفری هستند که در بسیاری از دانشگاهها حضور دارند ولی هیچ گونه سابقه تروریستی نداشته اند. مسئولیت بسیاری از اقدامات خونبار اخیر را افرادی یا گروهی به نام توحید به عهده گرفته است ولی هیچ گونه نشانه ای دال براینکه چنین گروه تروریستی واقعاً وجود دارد در دست نیست. در این شرایط، احتمال می رود که بسیاری از اجراءکنندگان عملیات موفقیت آمیز خشونت بار، سعی می کنند خود را تحت نام «توحید» یا «مجاهدین» قرار دهند. با ادامه این وضع، تشخیص فعالیتهای مجاهدین و گروه بزرگ دیگر یعنی چریکهای فدایی خلق، از اقدامات افراد منفرد، بسیار مشکل تر خواهد شد. در حال حاضر در مورد «سازمان چریکی رزمندگان راه قانون اساسی ایران» به جز اعلامیه آنها که اخیراً در جراید ایران منتشر شده است در دست نیست. اعلامیه ای که از مجاهدین خلق به دست آمده اگرچه کمی دیر است اما چیز غیرعادی نیست اما نکته قابل تذکر وجود تصویر آیت الله خمینی بر روی آن می باشد.

بعضی از (مقامات) افسران آگاه در این مسایل مجاهدین خلق را از مدتها قبل وابسته به خمینی می دانسته اند. گزارشات قبلی، حاکی از اعلام فعالیت توسط گروههای تروریستی متعددی می باشد. مطلب جالب توجه این است که گروه «موحدین» با ترور گریم و گروه «توحید» با ترور «دیویس» برای خود کسب اعتبار نموده اند.

همکاری با ژاپنی ها در طرح خروج کارکنان

ص: 60

سند شماره 42 سری6 فوریه 1979 - 17 بهمن 1357 از: کنسولگری آمریکا، اشتوتگارت - 246 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - فوری رونوشت: سفارتخانه های آمریکا در بن، لندن، پاریس، تهران، توکیو ستاد مشترک ارتش و وزارت دفاع آمریکا موضوع: همکاری با ژاپنی ها در طرح خروج کارکنان 1- (سری، تمام متن).

2- کوروکاوا از سفارت ژاپن در بن روز 5 فوریه در اشتوتگارت بود و ابتدا به دیدار سرکنسول رفته و سپس به همراه من به ستاد فرماندهی ارتش در اروپا رفته و در آنجا مورد استقبال دریاسالار کارول (از رکن 3) و ارتشبد کریست که فرماندهی تیم اقدامات بحرانی نیروهای اروپایی مخصوص ایران را به عهده دارد قرار گرفت.

در پی این دیدار جلسه ای با حضور ارتشبد کریست و اعضای تیم اقدامات بحرانی نیروهای اروپا برگزار گردید.

3- کوروکاوا اطلاعات مربوط به تعداد و موقعیت 3974 تبعه ژاپنی در ایران را تا 20 ژانویه ارائه نمود. وی اظهار داشت این اطلاعات هم اکنون در اختیار سفارت آمریکا در تهران و همچنین در اختیار دولتهای فرانسه، انگلیس و آلمان قرار گرفته است. کوروکاوا تأکید کرد که دولت ژاپن نگران کسب تضمین حتمی دولت آمریکا می باشد مبنی بر اینکه اگر دولت ژاپن نتواند خودش اقدام کند دولت آمریکا با تخلیه اتباع ژاپنی موافقت نماید. دولت ژاپن تاکنون به اتباع خود توصیه کرده است که ایران را ترک نمایند اما خروج آنها هنوز داوطلبانه بوده و از طریق خطوط تجاری صورت می گیرد. کوروکاوا شخصاً در مورد اینکه اگر خطوط تجاری در دسترس نباشند و یا سایر محدودیتها در مورد تجهیزات خودشان وجود داشته باشد، دولت ژاپن بتواند به تنهایی اقدامی جهت تخلیه افراد انجام دهد اظهار تردید نمود. قانون اساسی ژاپن به دولت این کشور اجازه استفاده از هواپیماهای نظامی یا اعزام نیروهای ارتشی به خارج را نمی دهد وعلاوه براین ارتش ژاپن در طرح دولت ژاپن جهت تخلیه اتباع ژاپن از ایران مشارکت ندارد.

برنامه ریزی این کار فقط به عهده وزارت خارجه ژاپن و از طریق سفارت ژاپن در بن بوده و توسط اداره سیاسی صورت می گیرد. این موضوع مسئله ای را پیش می کشد مبنی بر اینکه آیا نماینده سفارت ژاپن باید یک نظامی باشد یا غیرنظامی تا در جلسات بعدی فرماندهی نیروها شرکت کند و کوروکاوا مجبور است در این مورد بلافاصله با ژاپن مشورت نماید.

4- به همان ترتیبی که نماینده فرماندهی اروپا توضیح داده بود، مجدداً نقش ELG و مقر مرکزی و نیز کارکردهای کلی طرح E و طراحی خاص عملیات تخلیه اتباع ژاپنی از ایران با

ص: 61

حمایت نیروهای نظامی را برای کوروکاوا تشریح نمودم. نماینده فرماندهی اروپا نیز نسخه ای از دستورالعمل مورد توافق افسران رابط نیروهای مسلح فرانسه، انگلیس و آلمان در خصوص مدیریت فعالیتها و تلاشهای مشترک را در اختیار وی قرار داد و خاطرنشان کرد که تلاشهای مشترک شامل مشارکت در طرح های ملی و تدوین دستورالعمل مزبور بوده است؛ وی تأکید کرد که این اسناد، اسنادی تماماً داخلی هستند که در اختیار ستاد مشترک فرماندهی و سفارت [احتمالاً سفارت آمریکا] در تهران نیز قرار گرفته اند. (در صورتی که وزارت امور خارجه تاکنون موفق نشده که این دستورالعمل را دریافت نماید، پیشنهاد می شود که نسخه مرکز فرماندهی نیروهای آمریکا مستقر در اروپا ژانویه 79 که برای ستاد مشترک فرماندهی ارسال شده است را درخواست نماید.) 5- بر اساس پراکندگی جغرافیایی اتباع ژاپن در ایران، محرز گردید که مهمترین مشکل فرارو، مربوط به بندر شاهپور است؛ چرا که تا تاریخ 20 ژانویه، تعداد 172 تبعه ژاپن در این بندر ساکن بوده اند. با عنایت به فقدان امکان تخلیه به وسیله هواپیما، تنها مسیر ممکن برای خروج اتباع، مسیر آبی خواهد بود. البته بهتر است مشخص نماییم که آیا از آن منطقه کشتی های دولتی ژاپن عبور می کنند یا خیر؛ چرا که در صورت عبور کشتیهای دولتی، خروج اتباع آسانتر و بی دردسرتر خواهد بود. کوروکاوا متعهد شد که در خصوص این موضوع تحقیقات لازم را به عمل آورد.

6- علاوه بر موارد فوق، بر این نکته نیز تأکید شد که دولت ژاپن بایست در فرایند ارزیابی و بازرسی اتباع تخلیه شده مشارکت نماید. کوروکاوا اظهار داشت که دولت ژاپن هیچ گونه دفتر و یا نمایندگی کنسولی در بندر شاهپور ندارد اما این امکان وجود دارد که در صورت نیاز، افسر کنسولی [سفارت] ژاپن امروز در آن بندر استقرار یابد. افزون بر این موارد، دو نکته دیگر نیز مطرح شد: اول این که دولت ژاپن بایست در فرایند بازرسی و ارزیابی و سپس انتقال اتباع خود از ایران به یک نقطه امن و مراحل بعدی مشارکت داشته باشد؛ و دوم این که هزینه های انتقال اتباع ژاپن تحت حمایت نیروهای نظامی که از ناحیه ایالات متحده آمریکا پرداخت می شود، بایست توسط دولت ژاپن [به ایالات متحده] مسترد گردد. موضع دولت ژاپن این است که اتباع خارج شده شخصاً بایست هزینه های مربوطه را پرداخت نمایند. اما در صورتی که این امر محقق نگردد، دولت ژاپن رأساً اقدام به پرداخت هزینه ها به دولت ایالات متحده آمریکا خواهد کرد. این حقیقت برای کوروکاوا تشریح شد که در فرایند تخلیه اتباع با حمایت نیروهای نظامی، زمان از اهمیتی حیاتی برخوردار است و در نتیجه امکان اخذ هزینه از افراد وجود ندارد و به همین دلیل صورت هزینه ها بعداً تقدیم دولت ژاپن خواهد شد.

7- در جریان گفتگو با کوروکاوا بر این نکته تأکید شد که تمامی این عملیات- تخلیه اتباع ژاپن از ایران با استفاده از هواپیماهای نظامی ایالات متحده آمریکا و تحت حمایت نیروهای نظامی این کشور- از یک سو منوط به توافق دولتهای ایالات متحده آمریکا و ژاپن و از سویی

ص: 62

دیگر منوط به موافقت دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان با تخلیه اتباع خود از ایران می باشد که البته تا این لحظه موافقت غیررسمی صورت گرفته است. نمایندگان فرماندهی اروپا خاطرنشان کرده اند که تا این لحظه مجوز خروج اتباعی به غیر از اتباع آمریکایی دریافت نکرده اند.

8- کوروکاوا تصریح کرد که دولت ژاپن در خصوص خروج اتباع خود از ایران، علاوه بر مذاکره با دولت ایالات متحده آمریکا، نیز گفتگوهایی ترتیب داده است. دولتهای آلمان و انگلیس با اصل موضوع موافقت کرده اند اما دولت فرانسه از این عملیات حمایت نکرده است؛ پاریس به توکیو اعلام کرده است که ترجیح می دهد این عملیات در فضایی دوجانبه و بین فرانسه و ژاپن صورت پذیرد تا این که از طریق فرماندهی اروپا و با مشارکت آلمان، انگلیس و آمریکا سازماندهی شود. بنا به گفته کوروکاوا، سفارت [آمریکا] در تهران به سفارت ژاپن توصیه کرده است که تعیین تکلیف نهایی موضوع را به وی و مذاکرات سفارت ژاپن در واشنگتن واگذار نماید. ضمناً از سفارت ژاپن در تهران خواسته شده بود که نظر ELG اشتوتگارت را نیز در این خصوص جویا شوند. من مجدداً اظهارات قبلی خود به کوروکاوا درباره نقش خاص ELG ، فرماندهی اروپا و دستورالعمل طراحی شده در هدایت و رهبری عملیات را تکرار کردم؛ که البته نمایندگان فرماندهی اروپا نیز از این مقوله حمایت کردند. تنها نکته ای که می بایست به اشتوتگارت ارجاع داده شود طراحی عملیاتی فرماندهی اروپا به منظور اسکان افراد مازاد یعنی همان اتباع ژاپنی، است. (نماینده فرماندهی اروپا بر این باور بود که هیچ گونه مشکل غیرقابل رفعی وجود ندارد و تنها مشکل فرارو امکانات مناسب حمل و نقل دریایی- کشتی- جهت انتقال افراد از بندر شاهپور خواهد بود.) البته این موضوع منوط به موافقت دولت ایالات متحده آمریکا با خروج اتباع ژاپن و تعهد آن دولت دال بر انجام این عملیات می باشد که پاسخ نهایی آن از واشنگتن خواهد آمد.

9- هم کوروکاوا و هم نماینده ایالات متحده آمریکا تأکید کردند که این گفتگو مفید فایده بوده است. اهداف اولیه مورد نظر محقق گردید از جمله این که ژاپن در زمینه طراحی عملیات مستقیماً با فرماندهی اروپا ارتباط برقرار کرد. ضمناً از کوروکاوا دعوت به عمل آمد که به عنوان نماینده ژاپن، در نشستی با حضور نمایندگان انگلیس، آلمان، فرانسه و فرماندهی اروپا شرکت نماید. این جلسه در تاریخ 8 فوریه در مقر مرکزی فرماندهی اروپا برگزار خواهد شد و من نیز در آن شرکت خواهم نمود.

10- با عنایت به مطالب یاد شده، نکات ذیل نیازمند تمرکز و تصمیم گیری آنی است:

الف) مشارکت ژاپن در عملیاتی که ما آن را «گروه اشتوتگارت» نامیده ایم، صرفاً زمانی منطقی و قابل توجیه خواهد بود که مسئولیت خروج اتباع ژاپن را نیز برعهده گیریم. دولت ژاپن در این خصوص با وزارت [وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا] مذاکره کرده اند اما ادعا می کنند که هنوز به آنها پاسخ قاطعی داده نشده است. (در صورتی که دستور وزارت خارجه به سفارت آمریکا در تهران به نحوی است که به صورت تلویحی، اتباع ژاپنی را نیز

ص: 63

مشمول این عملیات کرده، باید مراتب صراحتاً مشخص گردد.) بنابراین، توصیه می شود که وزارت امور خارجه با سفارت ژاپن در واشنگتن تماس برقرار کرده و پاسخ نهایی و شرایط لازم برای خروج اتباع ژاپن، البته در صورت مثبت بودن پاسخ، را اعلام نماید.

ب) چنانچه ما مسئولیت خروج اتباع ژاپنی از ایران را از طریق یک عملیات مشترک با دولتهای انگلیس، آلمان و احتمالاً فرانسه برعهده بگیریم، مشخص نیست که چگونه می توانیم موافقت دولتهای انگلیس، آلمان و فرانسه با خروج اتباع ژاپن به همراه اتباع انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا را تضمین نماییم در حالی که نیروهای نظامی این کشورها در منطقه حضور داشته و مسئولیت اولیه تخلیه اتباع را برعهده دارند اما نیروهای نظامی ژاپن در منطقه حضور ندارند.

ج) این در حالی است که نمی توانیم قبل از این که، حداقل از بعد سیاسی، به طور قطع به یقین خروج اتباع انگلیسی، آلمانی و فرانسوی به همراه اتباع آمریکایی را تضمین نماییم، بحث خروج اتباع ژاپنی را مطرح کنیم. بنابراین، در چه شرایطی بایست موضوع را مطرح کنیم؟ [د)] با توجه به مباحث صورت گرفته بین سفارتخانه های کشورهای فوق در تهران و مذاکرات افسران رابط انگلیس، آلمان و فرانسه با مقر مرکزی فرماندهی اروپا می توان خاطرنشان کرد که مباحث تاکنون جنبه غیر رسمی داشته و هنوز دولتها هیچ گونه تعهد رسمی اعلام نکرده اند.

11- البته ممکن است ملاحظاتی وجود داشته باشد که ما در اشتوتگارت از آن بی اطلاع هستیم. لیکن با عنایت به بندهای ب و ج فوق الذکر پیشنهاد می شود که وزارت امور خارجه به سفارتهای آمریکا در بن، لندن و پاریس دستور دهد که در سطحی مناسب با دولتهای میزبان وارد مذاکره شده و تعهدات اجرایی لازم را دریافت نمایند تا از این رهگذر طرح اشتوتگارت ابعاد عملیاتی کاملتری به خود گیرد. میلر

نظرات خمینی در مورد آینده اُپک

سند شماره 43 استفاده اداری محدود 6 فوریه 1979- 17 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، کویتبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی. - 0637 موضوع: نظرات خمینی در مورد آینده اُپک 1- روزنامه های عربی زبان «السیاسه» و انگلیسی زبان «عرب تایم» مقاله ای تحلیلی بر اساس گفتگو با افرادی به چاپ رسانده اند که مدعی اند با نظرات اقتصادی آیت الله خمینی کاملاً آشنا هستند. بر اساس این مقاله، که خمینی را رهبر آینده ایران فرض کرده است، در اواخر سال جاری ایران اعضای اُپک را به جلسه ای فوق العاده دعوت می کند تا برنامه هایش را به منظور «رهایی بخشیدن اُپک از سلطه ی آمریکا» به آنها آشکار نماید. ابعاد این برنامه شامل بازنگری در اولویت های اُپک با توجه به قوانین اقتصادی اسلام، تلاش برای برآوردن نیازهای جهان

ص: 64

اسلام و تأمین منافع تولید کنندگان نفت خواهد بود. قیمت نفت و سایر ترتیبات برای هر کشور متفاوت خواهد بود و احتمالاً کشورهای اسلامی نسبت به دیگران ارجحیت خواهند داشت. نهایتاً اینکه روابط تولید کنندگان نفت با شرکت های نفتی بین المللی قطع خواهد شد. قوانین و مقررات اُپک به نحوی اصلاح خواهد شد که قابلیت انعطاف بیشتری در معاملات، قیمت گذاری و تولید به اعضا ببخشد و اصل اتفاق نظر را که عالی ترین اصل در تصمیم گیری های اُپک محسوب می شود، کنار بزند. اگر اعضای اُپک این پیشنهادها را نپذیرند، ایران دست به دامان اعضای مسلمان اُپک خواهد شد و تلاش خواهد کرد تا یک سازمان نفتی اسلامی به وجود آورد.

2- بر اساس سیاست جدید ایران، همه توافق های گذشته با شرکت های نفتی آمریکایی و اروپایی و سایر دولت ها از جمله اتحاد شوروی باطل تلقی شده و در پرتوی «ملاحظات جدید» بازنگری خواهد شد. سطح تولید نفت بسیار پایین تر از سطح کنونی آن خواهد بود و از حربه نفت به منظور تغییر ساختار اقتصاد بین المللی استفاده خواهد شد.

3- نظریات: بسیار بعید است که حتی کشورهای مسلمان عضو اُپک نیز تمایلی به حمایت از چنین طرحی از خود نشان بدهند. اگر خمینی واقعاً چنین نظراتی داشته باشد، مسلماً در اُپک منزوی خواهد شد. در کویت، مقامات دولت تأکید دارند که سازمان اُپک یک سازمان عربی نیست، تکرار می کنیم، یک سازمان عربی نیست چه رسد به اینکه یک سازمان اسلامی باشد. میسترون

توقف کار در بندر و گمرکات و اثرات اقتصادی آنها

سند شماره 44 محرمانه7 فوریه 1979 - 18 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1917به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: الف - تهران 1690، ب - وزارت امور خارجه 27415 موضوع: توقف کار در بندر و گمرکات و اثرات اقتصادی آنها 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: ما به اطلاعاتی درباره مالکین و آژانس های ترانس- کلمبیا نیاز داریم تا درباره تلگرام مرجع ب گزارش دهند. وضعیت بنادر ایران به سمت فلج شدن کارها پیش می رود. مواد غذایی فاسد شدنی، گندم و مواد دارویی تفکیک و معمولاً پس از تأخیر طولانی ترخیص می شوند. برخی محصولات کشاورزی صادر شده اند. اعتصاب در گمرک، به علاوه باعث بروز مشکلات بزرگ اقتصادی عموماً برای ایران خصوصاً برای هزاران تاجر شده است. حتی به دنبال ازسرگیری کار، مدت زمان طولانی لازم خواهد بود تا انبوه کالاها در انبار گمرکات ترخیص شوند. کشتی های با پرچم آمریکا مورد تبعیض قرار نگرفته اند (یک کشتی در حال تخلیه محموله مواد غذایی است و پس از آن محصولات کشاورزی ایران را بارگیری خواهد

ص: 65

کرد). بنابراین ما تصور نمی کنیم که این امر لزوماً هشداری به دریانوردان باشد (تلگرام مرجع ب)، بویژه آنکه چنین هشداری در شرایط حساس سیاسی کنونی می تواند منجر به سوءتعبیرهایی شود. پایان خلاصه.

3- ما با بسیاری از شرکتهای کشتیرانی آمریکایی و غیر آن تماس گرفته ایم و هیچیک از آنها قادر به شناسایی مالکین یا آژانس های کشتی های ترانس و کلمبیا، تحت پرچم آمریکا، نبودند (تلگرام مرجع ب). در صورت تهیه اطلاعات بیشتر از سوی وزارت متبوع، ما دست به تحقیقات بیشتری خواهیم زد.

4- مقامات بندر دیگر فهرست کشتی های ورودی و خروجی را منتشر نمی کنند. در حالیکه جزئیات موثقی در دست نیست، ما معتقدیم تعداد کمی از کشتی های تحت پرچم آمریکا فعلاً در بنادر ایران حضور دارند. تخمین زده می شود 20 کشتی در بندر شاپور، 10 تا 15 کشتی در بندرعباس و حداقل 100 کشتی در خرمشهر هستند.

5- برخلاف اعلامیه های مندرج در روزنامه ها هیچ حرکتی برای کاهش اعتصاب در گمرکات صورت نگرفته است. مواد غذایی و دارویی و دیگر ملزومات ضروری ترخیص می شوند اما حتی این کارها به صورت پراکنده و با تأخیر زیادتر از حد معمول انجام می گیرند. به علاوه گمرک، عملیات بندری به واسطه اعتصاب کارگران بندر و «اقدامات تند چپگراها» به شدت مختل شده است. این مطلب را یک منبع قابل اطمینان می گوید که معمولاً مانع بارگیری یا تخلیه بار کشتی ها حتی در صورت دریافت مجوز گمرکی برای بارها، می شود. گزارش می شود گروههای صادر کننده کالاها در تاریخ 2 و 5 فوریه از خمینی درخواست کرده اند تا با دخالت خود اجازه صادرات محصولات کشاورزی ایران مثل پسته، خشکبار و پوست را صادر نماید. نتیجه این مسئله هنوز روشن نگشته است. با این وجود برخی صادرات انجام گردید و در حال حاضر اسکله های زمینی در حال تخلیه بار در بندرعباس بوده و قرار است محصولات کشاورزی ایران را بارگیری نمایند.

6- کشتی حامل کانتینر حدود 1200 کانتینر در ایران دارد که 200 عدد آنها در منطقه انبار گمرک در حوالی تهران بوده و در انتظار ترخیص به سر می برند. موازنه در بنادر جنوب وجود دارد. 400 کانتینر در شارجه واقع در امارات متحده عربی تخلیه شده است. حدود 35 تا 40 درصد کالاها، اقلام مصرفی، کالاهای صنعتی و مواد شیمیایی صنعتی هستند.

7- شرکت سی لند، 500 کانتینر در کشور دارد. دیگران در شرکت پایپ لاین رقم کلی 1000 عدد را آورده اند. در حالیکه شرکت سی لند هیچ تخلیه باری در خارج ایران نداشته اما در نظر دارد در آینده نزدیک این کار را انجام بدهد.

8- شرکت واترمن 9 دوبّه پر از بار در بندر شاهپور دارد. آنها شناور بوده و به هزینه شرکت واترمن نگهبانان محافظت از آن را انجام می دهند. هیچ مورد دزدی گزارش نشده است.

9- تخمین زده می شود اکنون 12000 کانتینر در بندر شاپور وجود داشته باشد، در

ص: 66

بندرعباس تعداد آنها نامعلوم و در خرمشهر حدود 000/700 تن بار بر روی زمین مانده است.

10- گزارشات روزنامه ها حاکی است حدود 1000 کامیون در مرز بازرگان در بخش ترکیه در حالت انتظار بسر می برند. بیشتر حمل و نقل زمینی بار از مدتی قبل متوقف شده و در مراحل اولیه اعتصاب، بارها و بنادر ترکیه متوقف ماندند. ظاهراً کشتی رانان اکنون به اندازه دردسرهایی که در ایران دارند نگران مشکلات در ترکیه هستند. حداقل بخشی از کالاهای نگهداری شده در ترکیه جابجا شده و به اروپا بازپس فرستاده شده اند. برخی تحرکات در مرز شوروی با ایران در جلفا وجود دارد، اما به دلیل تعداد زیاد کانتینرهای از دست رفته این انتخاب خوبی نیست. ظاهراً به واسطه تخصیص شورویها.

11- به نظر نمی رسد برای شرکت های کانتینر مسئله دزدی مشکلی ایجاد کند. اکثر آنها برای خودشان ترمینالهایی دارند. و به علاوه نیروهای حفاظتی اضطراری خویش را افزایش داده اند. در عین حال بارهای عمومی به نحو قابل توجهی آسیب پذیرند و گزارش می شود در خرمشهر دله دزدی زیاد است. همچنین گزارشاتی مبنی بر توقف کامیونها در مسیر خلیج فارس و تهران و خالی کردن بارهای آنها توسط راهزنان دریافت شده است.

12- صادرات کمی از سوی اداره گمرک صورت گرفته است. دارندگان کشتی موفقیت هایی در زمینه اخذ مجوز ترخیص کالا به جهت نفوذ شخصی شان به دست آورده اند اما همین امر نیز به دلیل اعتصاب باراندازان و نبود کشتی آماده برای بارگیری عملی نشده است. تقاضا برای کانتینرها زیاد است، بویژه از سوی گاراژداران اموال خصوصی به تقاضاها نمی توان پاسخ داد زیرا کانتینرها هنوز پر از بارهای ترخیص نشده ای است که در حال آمدن است.

13- نیمه دوم سال محصولی به دلیل اعتصاب متوقف مانده است. در سال دو فصل محصول وجود دارد. محصول فصل اول در اکتبر به مقصد ایالات متحده بارگیری و ارسال شد و دومی که بسته بندی و در انبار است قرار است به مقصد اروپا صادر شود. از آنجا که محصول خرما به شدت فاسدشدنی است خطر آن وجود دارد که تمامی محصول از بین برود. ارزش خرده فروشی محصول بین 1 تا 25/1 میلیون دلار است. اگرچه ارزش این محصول چندان زیاد نیست اما اثرات محلی بر روستاها در خوزستان که به تولید خرما مشغولند بدون تردید شدید خواهد بود.

14- به مرور زمان اثرات کلی اعتصاب در گمرکات فقط می تواند بدتر شود. درخواستهای برخی رهبران مذهبی و سندیکای کشتی رانان مؤثر واقع نشده است. اداره گمرک قطع نظر از میزان کارآیی آن با مشکلات بزرگی در ترخیص کالاهای موجود در انبارها مواجه می باشد. گمرک خرمشهر در شرایط عادی هر روز بین 10 تا 12000 تن کالا را ترخیص می کند. همانگونه که در بالا اشاره شد در این بندر حدود 000/700 تن کالا بر روی زمین مانده با حدود 100 فروند کشتی که در انتظار تخلیه بار هستند.

ص: 67

15- طبق گزارش، گاراژداران به طور آزمایشی در حال آماده شدن برای صادرات، مزایده و فروش کالاها هستند [البته] نه مانند ادعای اعلام شده یک دوره 90 روزه [قبل]. در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بازار آماده برای بیشتر بارهای کشتی وجود دارد و بدین ترتیب بیشتر هزینه حمل با کشتی که اخیراً توسط ایرانیها پرداخت شده، ممکن است به هدر رود. این امر می تواند باعث افزایش ورشکستگی در میان واردکنندگان ایرانی شده و روند بهبود اقتصادی را بیش از پیش به تأخیر اندازد. طرح تقاضاهای قانونی به عنوان پی آمدهای اعتصاب، مورد انتظار می باشد.

16- به نظر نمی رسد تعداد زیادی از واردکنندگان به دلایل متنوعی نگران ترخیص کالاها باشند. (در پاسخ به آگهی های روزنامه مبنی بر تقاضا از مردم برای کمک به ترخیص بارهای کشتی ها، تنها 6 کانتینر ترخیص شدند). برخی از آنها حتی در ایران نیستند و نمی توانند توسط گاراژداران بار کشتی ها، تعیین محل شوند. دیگران متوجه شده اند که هزینه تأخیر کمتر از هزینه های انبارداری است و لذا ترجیح می دهند کالاهای خود را به شناورهای روی آب منتقل سازند. بیشتر اشخاص قادر به تأمین هزینه های کشتیرانی، انبارداری و گمرکات نیستند. برخی مایل به تلاش جهت ترخیص کالاهایشان نیستند اگرچه پول این کار را دارند، زیرا مشتریان آنها در وضعیت مالی سختی به سر می برند و یا با تقاضای بسیار کمی مواجه هستند. بیشترشان بیش از حد دست خالی بوده و دچار عوارض کلی ناشی از کاهش قیمت ها در اقتصاد کشور شده اند. به خاطر وجود مشکلات در بخش بانکداری آنها قادر به کسب اعتبار یا جابجا کردن پولها نیستند. مورد مربوط به یک وارد کننده به عنوان نمونه مطرح شده است. او در بندر محموله ای از ژنراتور دارد که سفارش آن متعلق به دولت ایران است. او قادر به دریافت اعتباری که با آن بتواند هزینه های ترخیص کالا را پرداخت کند نیست. همچنین نمی تواند دستمزد خویش را از دولت بگیرد مگر آنکه ژنراتورها را ترخیص کرده و تحویل دولت نماید.

17- تا آنجا که ما می دانیم اعتصاب به همه کشتی داران و کیفیت کشتی رانی لطمه زده است. هیچ یک از شرکت های سی ترین و سی لند گزارشی در مورد اقدام علیه کشتی های آمریکایی یا شرکت های کشتیرانی نداده اند. از آنجا که هیچ کالایی غیر از مواد غذایی و سایر اقلام حیاتی ترخیص نشده اند، تعیین این مطلب که با کشتی های آمریکایی تبعیض آمیز برخورد خواهد شد یا نه، میسر نیست. مقامات گمرک اعلام کردند که تنها اموال شخصی وارده متعلق به شهروندان ایرانی و فرانسوی ترخیص خواهند شد. کشتی های آمریکایی که در حال حمل کالاهای ضروری هستند بدون آنکه به مشکلات عادی چیزی اضافه شده باشد، ترخیص شده اند.

18- شرکت سی ترین با شرکت زیم لاینز در اسکله ای در بندر شاهپور شریک می باشد. شرکت زیم در اواخر دسامبر هنگامی که بندر به مدت 5 روز باز شد، یک کشتی را ترخیص کرد. اما در حال حاضر کلیه پرسنل آن خارج از ایران هستند و در صورت از سرگیری کارها

ص: 68

انتظار بروز مشکلاتی می رود. زیم حدود 1000 کانتینر در ایران دارد که تصور می رود 25 درصد آنها حامل کالاهای نظامی باشند.

19- ما معتقدیم که کلیه شرکتهای کشتیرانی که سرگرم کار با ایران هستند از وضعیت بد در بنادر آگاهی دارند. بنابراین فکر نمی کنیم اعلام هشدار به دریانوردان که به عنوان یک احتمال در تلگرام مرجع ب مورد اشاره قرار گرفته، ضرورتی داشته باشد. در شرایط حساس سیاسی کنونی و شرایط اجتماعی در ایران چنین هشداری با سوءتعبیر مواجه خواهد شد و بدان معنا و مفهومی گسترده از آنچه که هست داده خواهد شد.

سولیوان

ملاقات اطاق بازرگانی ایران با خمینی

سند شماره 45 محرمانه7 فوریه 1979 - 18 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1918به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: ملاقات اطاق بازرگانی ایران با خمینی 1- (محرمانه- تمام متن) 2- الف- م. بنکدارپور دبیرکل اطاق بازرگانی صنایع و معادن روز 7 فوریه به رایزن اقتصادی و بازرگانی سفارت گفت که قرار است روز 8 فوریه یک هیأت 12 نفره از اعضای اطاق بازرگانی به ملاقات خمینی بروند تا در مورد مشکلات تجار بخش خصوصی و تأثیر مخرب این مشکلات بر اقتصاد ایران با وی گفتگو کنند. این هیأت شامل صنعتکاران، بانکداران و بازرگانان خواهند بود و تلاش می کنند آیت الله را در مورد شدت وخامت اوضاع تحت تأثیر قرار داده و توصیه نمایند که تأمین منافع کشور به عنوان یک ضرورت کلی راه حلی فوری می طلبد.

3- بنکدارپور گفت ناخوشایند ترین وضعیت تاخت و تازی است که توسط صحنه گردانهای کمونیست در بخش نیروی کارگری صورت می گیرد. وی گفت کمونیستهایی که این کارها را سازماندهی می کنند از دانشگاهها اعزام شده اند. بسیاری از کارگران صنعتی بی کار هستند و حقوق بسیاری از آنها پرداخت نشده است. حتی صنایعی که هم اکنون به کارگران بی کار خود حقوق می پردازند پس از چند هفته ناچار به تعطیل خواهند شد. اطاق بازرگانی از این بیم دارد که اوضاع ناامیدکننده کارگران سبب شود آنها به صورت دستجات بزرگ به رهبری کمونیستها گرایش پیدا کنند.

4- بنکدارپور گفت معتقد است که خمینی پس از گذشت دو یا سه هفته، دیگر قادر نخواهد بود بر کارگران نفوذ نماید. وی معتقد است در واقع نفوذ خمینی ممکن است قبلاً از نقطه اوج خود افول کرده باشد. بنکدارپور گفت هدف اصلی هیأت اطاق بازرگانی بیشتر تشریح اوضاع می باشد تا اینکه بخواهد راه حل خاصی را توصیه نماید. با این حال مشخص

ص: 69

است که هر روشی جهت کاهش بحران مستلزم ایجاد تسهیلات در ترخیص حدود 10 میلیارد دلار از داراییهای تجار می باشد که هم اکنون در گمرکات قرار داشته و یا در حال انتقال به ایران است. همچنین ضرورت دارد که نظام بانکی مجدداً کار خود را شروع کند. بنکدارپور گفت وضعیت بدهی های بازرگانان که تعداد آنها فقط در تهران بالغ بر 200000 صاحب مغازه می باشد ناامیدکننده تر می شود.

5- پرسیده شد که مشاوران اصلی خمینی در زمینه های اقتصادی چه کسانی هستند. بنکدارپور گفت ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده که اسامی آنها به طور کلی در مطبوعات ذکر شده است. بنکدارپور حدس می زند که یدالله سحابی هماهنگ کننده اعتصابات خمینی نیز فرد بانفوذی باشد.

6- نظریه: تلاشهای اطاق بازرگانی برای نفوذ بر خمینی در پاریس (تلگرام عطف) هیچ موفقیتی دربر نداشت. نمایندگان اطاق بازرگانی معتقدند که خمینی تقریباً به هیچ وجه اعتنایی به مسایل اقتصادی ندارد و در مورد اینکه اوضاع اقتصادی ایران در حال حاضر تا چه حد وخیم شده هیچ اطلاعاتی ندارد. آنها مشخصاً می خواهند تأکید نمایند که بهبود وضع نه فقط برای منافع بازرگانان بخش خصوصی بلکه به عنوان یک راه حل مشکلات برای کشور ضرورت دارد.

7- گرایشات آیت الله خمینی و مشاوران اصلی وی در مورد تجارت بخش خصوصی هنوز مشخص نشده است. انتقادات قابل توجهی از رهبران تجار به دلیل همکاری با شاه و به وجود آوردن یک ساختار تجاری مصنوعی کاملاً وابسته به حفاظت و ورود موادخام و کالاهای واسطه به عمل می آید.

8 - یکی از مشکلات دردسرآفرین اطاق بازرگانی غیبت رئیس آن یعنی سناتور طاهر ضیایی است. ضیایی که قائم مقام مدیر بنیاد پهلوی می باشد به شدت در معاملات بازرگانی خاندان سلطنتی درگیر بوده است. ضیایی دیگر در امور مربوط به اطاق بازرگانی فعالیت ندارد و شایع شده که کشور را ترک نموده است. سولیوان

متوقف شدن کار در بنادر و گمرکات و اثرات اقتصادی ناشی از آن

سند شماره 46 محرمانه8 فوریه 1979 - 19 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 2671به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: متوقف شدن کار در بنادر و گمرکات و اثرات اقتصادی ناشی از آن 1- کشتی ترانس- کلمبیا متعلق به شرکت کشتیرانی هودسن. شهر نیوجرسی (آقای کرگان، تلفن 3400- 694-212). آدرس نماینده آنها در ایران، آژانس نفتکش آمستر، ساختمان جاده ساحلی آبادان، صندوق پستی 95 است. این آژانس همچنین دفتری در بندر شاهپور دارد (تلفن 292-558 ؛ تلکس 654026).

ص: 70

2- ترانس- کلمبیا، در چارتر (اجاره کامل) فرماندهی ترابری دریایی (هم طراز فرماندهی هوابرد نظامی، تحت امر فرماندهی نیروی دریایی) است. ریاست مستشاری کمک های نظامی با ستاد مشترک و MSC تماس حاصل نموده تا هماهنگی های لازم به منظور صدور دستورات لازم به کشتی مزبور انجام شود.

3- خواهشمند است مطمئن شوید در کلیه موارد ارتباطات و مخابرات، مربوط به تحریک ترانس- کلمبیا، وزارت امور خارجه در جریان امر قرار گیرد. ونس

تفسیری بر بیانیه خمینی

سند شماره 47 محرمانه8 فوریه 1979 - 19 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1936به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تفسیری بر بیانیه خمینی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- یکی از روشنفکران برجسته مذهبی که کارمند سفارت در 6 فوریه نظرش را پرسید چنین اظهار نظر کرد که بیانیه خمینی مبنی بر اینکه «دولت بازرگان» شرعی است و مخالفت با آن معصیت می باشد عمدتاً یک تاکتیک سیاسی- روانشناسی می باشد. این بیانیه برای اینکه به شدت سربازان منفرد، غیرفرماندهان و حتی افسران را تحریک نماید به خوبی محاسبه شده بود. منبع مؤکداً [این موضوع را] تکذیب می کند که خمینی با داشتن اختیار «تنفیذ حکم خدا» برای برقراری یک حکومت خدایی، ادعای جانشینی امام علی را کرده است (که این یک بدعت خواهد بود). منبع اظهار داشت معنی آنچه که خمینی گفت این است که «با تأییدات خداوند افراد معتقد به او، اراده خود را در تبعیت از من نشان داده اند: بنابراین من مسئولیت بزرگی به عهده داردم، هم نسبت به آنها و هم نسبت به خدا، که یک دولت خوب برای آنها انتخاب کنم. لذا من و چنین حکومتی از یک اعتماد و ایمان مقدس برخوردار هستیم و از آن طریق این مسئولیت عظیم را داریم که علیه این اعتماد و ایمان اقدامی انجام ندهیم.» 3- یک رابطه خوب اما مستحکم بین این تأکید در مورد مسئولیت دوگانه و ادعای اینکه باید بدون چون و چرا از دولت تبعیت کرد وجود دارد. اطاعت مطلق از دولت در تناقض صریح با ایدئولوژی تشیع علوی می باشد زیرا حکومت فقط به متقی ترین و پرهیزگارترین فرد تعلق دارد. منبع همچنین تکذیب کرد که چنین حکومتی را بتوان به هر نحوی تهدیدی مبنی بر تکفیر (ایده ای که به تشیع مربوط می شود) دانست و این مطلب را نیز تکذیب نمود که «مجازات اهانت به مقدسات» که به آن اشاره شده «مربوط به این دنیا نبوده بلکه در جهان بعد اجرا خواهد شد.» منبع گفت اعلامیه خمینی در نهایت مربوط به این دولت می شود نه دولتهای بعدی که در واقع از جانب آیت الله شریعتمداری روی کار خواهند آمد و توسط افراد معمولی برگزیده خواهند شد.»

ص: 71

4- نظریه: به نظر ما این مطالب به این معنی نیست که حکومت اسلامی جدید در این جهان از تعقیب و تنبیه فرماندهان نظامی و مسئولین غیرنظامی که با آنها مخالفت کرده اند خودداری خواهد کرد. ما تصور می کنیم این کار یکی از مقاصد آنها بوده و همچنان خواهد بود. سولیوان

اعتراض خلبانان به وضعیت ایمنی هوایی در ایران

سند شماره 48 استفاده محدود اداری8 فوریه 1979 - 19 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1987به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اعتراض خلبانان به وضعیت ایمنی هوایی در ایران 1- (استفاده محدود اداری - تمام متن) 2- ما معتقدیم که درگیر شدن با مدیر آلپا (ALPA) در مسایل تکنیکی در یک جنجال عمومی، که برداشت های مختلفی از آن خواهد شد، موردی ندارد. خطوط اصلی مذکور در نامه (وزارت خارجه- 032736) جهت ارائه به خبرگزاری ها لحن صحیحی دارد. به هر حال، نامه آقای او دانل دارای مواد غیردقیقی نیست. رادار تبریز کار می کند و عملیات راداری را تا شعاع 100 مایلی امکان پذیر می سازد. در شعاع مهرآباد رادار کنترل مثبت وجود ندارد؛ به هر حال، کمک راداری در مرحله تقرّب هواپیماها، تأمین شده است. در واقع تماس مخابراتی خوبی با کنترل تقرّب وجود دارد که از طریق رادیو تلفنی تفکیک هواپیماها را انجام می دهد. همینطور تماس مخابراتی خوبی با برج برقرار است. مخابرات کنترل زمینی وجود ندارد به استثناء تماس از طریق کانال های جداگانه بین دفاتر خطوط هوایی، ترمینال مستشاری و هواپیماهای مربوطه. در صورت لزوم خودروها یا خودروهای فرماندهی هوابرد نظامی هواپیماها را به منطقه پارکینگ مربوطه هدایت می نمایند.

3- وابسته دفاعی ما دو بار در مورد روش نزدیک شدن، نشستن و پرواز به طور کامل توضیح داده است و شخصاً در مورد این روش ها با مستشاران کشورهایی که ترابری هوایی زیادی دارند بحث نموده است. این افراد در تمام دنیا قابل دسترسی هستند.

4- در مورد تعداد «نزدیک به گم شدن ها» (منظور گم شدن هواپیما برای برج مراقبت و کنترل نزدیک کننده هواپیما به فرودگاه- م) سوءتفاهم و مقداری نیز اغراق وجود دارد. چندین روز قبل «برخوردی» به وجود آمد زیرا هواپیمای ال عال از باند پرواز خروجی خطوط هوایی استفاده نمود. در حالیکه این باند مخصوص پروازهای ورودی بود. نماینده پن ام در اینجا به ما گفته که جنجال «نزدیک به گم شدن ها» خیلی بزرگ نمایی شده است.

5- در واقع پروازهای نیروی هوایی ایران در هفته های اخیر نسبت به گذشته بسیار کم شده است. با در نظر گرفتن اینکه مهرآباد برای یک مدت طولانی توسط هواپیماهای نظامی و غیرنظامی به طور مشترک مورد استفاده قرار می گیرد، هواپیماهای نظامی از رادیوی UHF و

ص: 72

هواپیماهای غیرنظامی از VHF استفاده کرده اند، به هر حال هم برج مراقبت و هم کنترل تقرب، دارای UHF و VHF هستند و قادر به کنترل وضعیت هستند. در انتها به نظر می رسد هواپیمایی که آقای دانل مطرح نموده یک هواپیمای 747 بسیار بزرگ بوده است. ما بیش از 3000 نفر خواهیم داشت که انتظار دارند تهران را، برابر برنامه و با زمان بندی مرحله ای، ترک نمایند. همان گونه که می دانید روزانه حدود 400 نفر با هواپیمای مستشاری مهرآباد را ترک می نمایند و ما انتظار خواهیم داشت که این روند در چندین روز آینده حفظ گردد.

سولیوان

گفتگو در مورد مسایل اسلامی با آمریکاییهایی که مدت مدیدی در...

سند شماره 49 محرمانه8 فوریه 1979 - 19 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 1996به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی - با الویت موضوع: گفتگو در مورد مسایل اسلامی با آمریکاییهایی که مدت مدیدی در ایران اقامت داشته اند 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: اظهارات کشیش عضو کلیسای جامعه (پروتستانها- م) در مورد آیت الله طالقانی، ایده شهادت از دیدگاه تشیع، مسایل اعتقادی و عملی تشیع در رابطه با رهبری مذهبی، و تئوری های «توطئه فراماسونها» که فعلاً در بعضی محافل رواج دارد. پایان خلاصه.

3- رابرت پرایور کشیش عضو کلیسای کامیونیتی که به مدت 20 سال در ایران اقامت داشته به عنوان یکی از چند مترجم در دیدار 22 ژانویه مخبرین خارجی با آیت الله طالقانی حضور داشت. پرایور، طالقانی را به عنوان فردی هوشمند و زیرک توصیف نمود اما گفت «از سئوال توهین آمیز و خصمانه» جاناتان راندل نماینده واشنگتن پست خشمگین شده بود زیرا وی به مترجم خود دستورداده بود تا بپرسد: «ممکن است از آیت الله بپرسید که آیا ایشان دیوانه نشده اند؟» طالقانی در جای خود مستقیم نشسته پاسخ داد. «اگر در برابر من بی ادبی به خرج دهد با وی تندی خواهم کرد.» مشکل شما آمریکاییها این است که احمق هستید. شما تشیع در اسلام و روشی که ما مسلمانان ایران رهبران خود را انتخاب می کنیم درک نمی کنید. خمینی ممکن است در این ماه رهبر باشد و در ماه بعد شخص دیگری رهبر شود. کتابهایی که در غرب در مورد اسلام منتشر شده اند غالباً در رابطه با سنی ها بوده و اکثر آنها کفر آمیز است. طالقانی در پاسخ به سئوالی این ادعا را نیز تکرار کرد که نهضت اسلامی سلاح در اختیار دارد و در صورت نیاز توزیع و مورد استفاده قرار خواهد داد.

4- در طول این کنفرانس مطبوعاتی یک زن ایرانی وارد شده و کنار آیت الله نشست و در ترجمه مطالب کمک نمود. کشیش پرایور پس از کنفرانس مطبوعاتی با آن زن گفتگو نمود. معلوم شد که وی زن جوانی است که دارای مدرک فوق لیسانس ریاضیات از دانشگاه کالیفرنیا

ص: 73

بوده و انگلیس را عالی صحبت می کند. پرایور ترتیبی داد تا وی بتواند با ری ویکرز همسر خبرنگار وال استریت جورنال به طور خصوصی گفتگو نماید. به قرار اطلاع خانم ویکرز در پایان این ملاقات از اینکه این زن تحصیلکرده غرب خود را وقف نهضت اسلامی کرده و مشتاق است تا نقش زن در فرهنگ اسلامی را بپذیرد بسیار شگفت زده شد. (اظهارنظر: لازم به ذکر است که در نهضت اسلامی مشارکت عظیمی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ اشتیاق به زنان وارد شده است. پایان اظهارنظر.) 5- پرایور خاطرنشان کرد که آیت الله طالقانی به دلیل اینکه تنها آیت اللهی است که به شکنجه ساواک محکوم شده و یک استاد دانشگاه است که توانست فلسفه سیاسی و اجتماعی اسلام را برای بسیاری از دانشجویان از احترام روشنفکرانه ای برخوردار نماید دارای ارزش و اعتبار خاصی می باشد. شکنجه های طالقانی (که ما معتقدیم گزارش شده اند اما بایستی به این نکته نیز توجه داشت که شیوع دائمی چنین اخباری در مورد ایشان و بسیاری از افراد دیگر عمدتاً به این علت است که جوّ مربوط به آنها همچنان گرم نگهداشته شود) ظاهراً عبارت بودند از: اجبار در مشاهده شکنجه شدن دخترش، ادرار کردن مأموران ساواک بر روی وی در هنگام نماز خواندن (یکی از منابع گفت شخص ثابتی این کار را می کرد)، اجبار به شنیدن ناله های جوانانی که در سلولهای مجاور ایشان شکنجه می شدند. یک منبع دیگر (دکتر صاحب الزمانی) می گوید طالقانی از اوایل سالهای 1940 یعنی قبل از سایر رهبران امروز نهضت اسلامی از جمله خمینی با کمونیستها در حال مبارزه بوده است.

6- پرایور در مورد تفاوتهای بین دیدگاههای مسیحیت و اسلام (حداقل تشیع) در مورد شهادت توضیح داد: شهید مسیحی بدون هیچ مقاومتی به دست دشمنان عقیدتی خود و به دلیل عقیده اش کشته می شود. مسلمان می تواند به دست مسلمان دیگری هم شهید شود مشروط بر اینکه تقریباً هر دلیلی که برای جنگیدن دارد توسط رهبر مذهبی خود به عنوان دفاع از عقیده پذیرفته شود و اعتقادات اسلامی به عنوان یک روش کامل (اخلاقی- اجتماعی، سیاسی) برای نوعی از زندگی پذیرفته شده است. (نظریه: ما در مورد اینکه این نظریه ممکن است تا اندازه ای برداشت معامله گرانه تشیع از شهادت در اسلام باشد تردید داریم) پرایور برای نشان دادن انعطاف پذیری در این نوع طرز تفکر، قضیه مربوط به دکتر نجات اللهی را بازگو نمود. وی یک استاد دانشگاه بود که چند ماه قبل هنگامی که از بالکن وزارت علوم و آموزش عالی بیرون آمده بود مورد هدف قرار گرفته و کشته شد. آنچه که برای بسیاری از افرادی که به وی احترام می گذارند نمی دانند این است که او یک یهودی بوده است. اولیای این استاد پس از غلبه بر ترس خود سراغ آیت الله طالقانی رفته و توضیح دادند که این استاد یک یهودی بوده و درخواست نمودند که در صورت امکان جسد وی را تحویل گیرند. طالقانی بلادرنگ موافقت کرده و گماشتگان خود را برای یافتن محلی که جسد نگهداری می شود اعزام کرد و سپس نماینده ای نزد خاخام اعظم فرستاد تا مقدمات بازگرداندن جنازه را فراهم کنند. خاخام پاسخ

ص: 74

داده بود که «نه شما آن را بگیرید. وی هدیه ما به اهداف (انقلاب- م) می باشد.» طالقانی موضوع را به خمینی اطلاع می دهد و وی عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفته و «دسته گل بزرگی» برای خانواده نجات اللهی ارسال نمودند. بدین ترتیب نجات اللهی یک شهید ماند و نهضت در نظر دارد پس از کسب پیروزی دانشگاه فنی آریامهر را به نام ایشان کند. (ما تاکنون تأیید این خبر را از طریق منابع خود در نهضت مذهبی ایران به دست آورده ایم.) پرایور افزود که حداقل دو ارمنی «[به قول مسلمانان] شهید» نیز می شناسد و خاطرنشان نمود که نشریات روزانه ای که توسط روزنامه های اصلی منتشر می شود با چاپ دهها آگهی پرشور و حرارت تسلیت نیز به حفظ پویایی روحیه نهضت اسلامی کمک می کنند. در بسیاری از قسمتهای شهر دیوارها با پوسترهایی به عنوان احترام به شهدای مختلف پر شده است.

7- پرایور دریافته است که کیفیتهای لازم برای یک آیت الله عبارتند از: زهد، تیزهوشی و روحانیت شخصی. اینها خصوصیاتی هستند که برای یک رهبر مذهبی احترام می آورند و به مردم نشان می دهد که مشکلاتشان را نزد او ببرند. (تذکر: یک بازاری سرشناس در گفتگوی جداگانه ای به کارمند سفارت گفت هنگامی که یک رهبرمذهبی به داشتن چنین ویژگی هایی مشهور شود تجار بیشتر و بیشتری و همچنین «مردم» وی را به عنوان رهبر خود قبول می کنند و اعانات خود را به او می دهند. رهبر مذهبی این پولها را در راههای خوب و به منظور تأمین طلاب مدارس علمی خود مصرف می کند. هنگامی که درآمدهای وی از راه این اعانات به اندازه ای زیاد شود که وی بتواند تعداد قابل توجهی طلبه را تأمین نماید احتمالاً یک آیت الله خواهد شد. بازاری ها این روش را «تنها شیوه رأی گیری صادقانه در ایران» می دانند. شخص ممکن است در مورد رابطه آزادی و صداقت مسئله دار شود با این حال اخبار متعددی دریافت کرده ایم مبنی بر اینکه «جمع کنندگان» اعانات برای خمینی در طول چند سال گذشته مبالغ فوق العاده زیادی پول از بازارهای مهم گرفته و به خمینی داده اند. آنها به افرادی که پولشان را جمع می کنند رسید می دهند و گفته می شود که این رسیدها از نظر دارندگان آن بسیار محترم می باشد. آیا چنین کاری می تواند نظام مالیاتی در اسلام را به صورت تقریبی نشان دهد؟) 8- پرایور متوجه شده که اکثر یا تقریباً تمامی آیت الله ها مصداق بارز چنین خصوصیت هایی بوده اند اما در عین حال ملاهای معمولی چنین خصوصیاتی ندارند. بر عکس افکار عمومی به طور کلی این افراد را رفاه طلب، کوته فکر و مسلماً مادی گرا می دانند. البته در گذشته درصد عمده ای از کدخداهای روستاها ملا بوده و این کدخداها از لحاظ سنتی اختیار قضاوت در مناقشات معمولی روستائیان را داشته اند. بر اساس دیدگاه پرایور یکی از مهم ترین و محبوب ترین اصلاحات شاهانه ایجاد دادگاههای محلی («خانه عدل») بود تا وظایف ملاها را به عهده بگیرند (ملاها می گویند وظایف را غصب کرده اند.) (وکلای مخالف نیز به این اصلاحات حمله می کنند.) 9- تئوریهای توطئه فراماسونها: کارمندان سفارت حجم تعجب آوری از این نوع اخبار را از

ص: 75

رابطینی که در اینجا از ارتباطات نسبتاً قدرتمند برخوردارند و از مسئولین نسبتاً روشنفکر می شنوند. افراطی ترین تئوری در این زمینه به شرح زیر است: فراماسونها عوامل انگلیسی هستند که از زمان خاتمه جنگ جهانی دوم تاکنون دولتهای ایران را به طور کلی اداره می کرده اند. آنها شامل افرادی نظیر هویدا، شریف امامی، علم و اکثر «سیاستمداران» برجسته ایران طی 25 سال اخیر می باشند. بعضی می گویند شاه فراماسون اعظم است و سایرین وی را به طور مؤکد مستثنی می دانند. آنهایی که شاه را از فراماسونها جدا می دانند بحران فعلی را به صورت توطئه فراماسونهای عامل انگلیس و توده ای های عامل شوروی به منظور حذف نفوذ آمریکا در ایران تجسم می کنند. وحی منزل این فیلسوفهای سیاسی سه جلد کتاب چاپ شده برادر پرویز رائین در آسوشیتدپرس تحت عنوان فراماسونها در ایران، می باشد. کارمند سفارت در مقابل سخنان پرایور و سایر رابطین با اظهار تعجب گفت ممکن است چنین ایده هایی جدی تلقی شوند. پرایور خاطرنشان نمود در حالی که این تئوری های توطئه گرانه ممکن است نامعقول باشد ولی مبانی آنها این است که نهضت ماسیونهای قابل توجهی وجود دارد که بسیاری از افراد سرشناس را به عنوان عضو در خود پذیرفته اند. یک ماسیونر آمریکایی نقش مهمی در احیای فراماسیون در طی سالهای 1930 داشته است اما پس از جنگ جهانی دوم انگلیسی های مقیم ایران در برپایی مجدد آن نقش داشته اند. وی گفت یک دیدگاه مشترک این است که شاه و انورسادات رئیس جمهور مصر هر دو فراماسیون هستند و مبنای دوستی گرم و نامقدس آنها همین موضوع است. منابع ایرانی نزدیک به شریف امامی تأیید می کنند که شریف امامی در واقع رهبر فراموسیون در ایران بوده و هفت لژ فراماسیونی بزرگ در تهران وجود که بسیاری از افراد سرشناس در آن عضو هستند. وی گفت کتاب رائین بسیاری را از قلم انداخته و نام افراد بسیاری را نیز اشتباهاً به عنوان فراماسیون ذکر کرده است. منبع گفت ایده ای که در بین فراماسیونها رواج دارد این است که بحران فعلی توسط آمریکاییها طراحی شده تا از شر شاه خلاصی یافته و نهضت اسلامی را به عنوان سدی در مقابل کمونیسم جایگزین آن نماید. این یادداشت پایانی در مورد فراماسونها به این دلیل گزارش گردید که رابطه افکار بعضی از مخالفین را با ایده مداخله خارجیان از طریق گروههای مذهبی یا نیمه مذهبی (که ممکن است فراماسونها باشند) نشان می دهد. سولیوان

نامه کنسول ایالات متحده در تبریز به سفارت

سند شماره 50 محرمانه11 فوریه 1979 - 22 بهمن 1357 تبریز - ایران موضوع: نامه کنسول ایالات متحده در تبریز به سفارت مسیر امور در این جا به سمتی می روند که دیگر تبریزی وجود نخواهد داشت که من در آنجا کنسول باشم. زد و خورد در این جا از عصر دیروز به طور مداوم در جریان بوده و این

ص: 76

بدان معنی است که همه آن چیزی که کسی می تواند از خارج بشنود تیراندازی و فریادهای گاه و بیگاه و صدای دویدن مردم است. تانکها به آنچه که صداهای عادی به شمار می روند گاهگاهی قطع و وصل موقتی می دهند، ولی علیرغم انطباق سمعی با جنگی که در شهر جریان دارد 24 ساعت جنگ بدون وقفه حتی برای من نیز کافی است. شهر بار دیگر در آتش می سوزد که شاید تا اندازه ای شگفت آور باشد زیرا در واقع به نظر می رسید که پس از آتش سوزی بار قبل چیزی برای سوختن باقی نمانده باشد. آیا آن آتش سوزی، چند روز قبل بود یا چند هفته قبل؟ دیگر نمی توانم چیزی را به خاطر بیاورم.

هنگامی که من حدود نیم ساعت قبل از داخل ساختمان به باغ پشت ساختمان آمدم، شش فقره آتش سوزی را شمردم. از جایی که من الآن نشسته ام و به طرف جلوی کنسولگری نگاه می کنم هاله ای از دود همه جا را فرا گرفته است. لازم به گفتن نیست که مردم در اینجا وضعیت روحی خوبی ندارند. آخرین نفری که تلفنی صحبت کرد (حدود نیم ساعت قبل) بغض گلویش را گرفت و گویی تلفن را زمین گذاشت. من در حال حاضر حالم خوب است، زیرا سی سرباز در اطراف ساختمان هستند، ولی هنوز روشن نیست که اینها چه مدت در اینجا خواهند ماند.

در تهران ارتش به سمت نیروی هوایی روی آورده است و آنها سرگرم کشتن یکدیگر هستند. اکنون وقت مناسبی نیست که هر کس هر یونیفورمی که می خواهد بپوشد و من کاملاً درک میکنم اگر همه آنها یونیفورم خود را به یک سو پرتاب کنند و به جستجوی خانواده هایشان بروند. وقتی که آن حادثه قابل پیش بینی رخ دهد، شما باور خواهید کرد من آن کسی نیستم که بخواهم نامم به عنوان فردی با افکار بزرگ، با مرمر در سرسرای وزارت امور خارجه ثبت شود.

روز گذشته فرمانده محل به دیدن من در خانه آمد و هنگام صرف فنجان چای (او به علت زخم معده مشروب نمی نوشد) به من گفت که رولور را به کمرم ببندم، زیرا او نمی تواند همه چیز را تضمین کند. دانش من درباره سلاحها به طور اعم و رولورم به طور اخص، از دانستن طرز به کار بردن آنها و یا آن فراتر نمی رود، بنابراین یک نوع حالت مکث و درنگی به من دست داد. یکی از این روزها تصور می کنم ناگزیر خواهم بود با این رولور تیراندازی کنم. فقط به این علت که ببینم گلوله ها چگونه خارج می شوند، ولی ترجیح می دهم شانس خود را با فرار آزمایش کنم.

امید است که اوضاع به چنین مرحله ای نکشد زیرا دویدن هرگز بهترین ورزش من نبوده است.

در ضمن در حالی که این اوضاع مغشوش در اطراف ما در جریان است، بعضی از کارگران ما مرتکب اشتباه آمدن به کنسولگری شده اند، بنابراین من هم از آنها خواستم تا لوازم روشنایی جدید را در سرسرای اصلی نصب کنند. اگر این لوازم خرد شود لااقل من چند روزی از آنها

ص: 77

برخوردار خواهم بود.

یک روز و اندی بعد...

من نمی دانم امروز چه روزی است و کسی هم نیست که از او بپرسم هر چند تفاوت چندانی ندارد زیرا ایران و تبریز در چنان وضعی هستند که دانستن زمان مطلقاً اهمیت ندارد. روز گذشته چند هزار نفر به کنسولگری آمده و خواستار آن شدند که آرم ایالات متحده بر سر در اصلی (که در حدود یک تن وزن دارد) برچیده شود. سپس موقعی که این کار مختصر انجام گرفت (این کار توسط جمعی از کارگران انجام شد که بدون شک کارهای مشابهی را نیز انجام داده اند؟ زیرا مهارت حرفه ای در انجام آن را نشان دادند.) آنها خواستند که نشان روی در اصلی دفتر برچیده شود. از این دستور هم متابعت شد. آن گاه خواستار شدند که کنسول به آنها تحویل داده شود. سربازان در این مرحله تقاضای آنها را رد کردند. لازم به گفتن نیست که تأسف من از این که این دو آرم را از دست داده بودم به علت این امر که خودم به جمعیت تحویل داده نشدم، تسکین یافت.

سربازان این جا (حدود 30 نفر) اوایل بامداد امروز از سوی ژنرال محلی، که به حکومت خمینی روی آورده است، دستور گرفتند که بروند و فرمانده آنها خیلی هم دلش می خواست بدون کلمه ای فرار کند، ولی گروهی از سربازان که من با آنها دوست شده بودم از اطاعت فرمان او، تا زمانی که در وضع امنی قرار گرفتم و لوازم شخصی و اسناد اداری را جمع آوری کردم، سرپیچی کردند. در واقع یک مسابقه داد و فریاد بین فرمانده و سربازان صورت گرفت و سرانجام تعدادی از آنها مرا در یک جیپ گذاشتند و ما به پایگاه به سراغ ژنرال مسئول امور رفتیم. من تصور می کنم ژنرال نیز از شور و هیجان سربازان نسبت به من مانند هر چیز دیگری تحت تأثیر قرار گرفته بود. (لازم به گفتن نیست که آنها بیشتر کرد بودند) و او به سربازان گفت که می توانند تا زمانی که بستن بارم را تمام کنم، با من بمانند.

ما از میان یک صحنه کاملاً وحشیانه به کنسولگری بازگشتیم. شهر پس از این همه روز جنگ خیابانی در وضع وحشتناکی است، و زمان تصفیه حسابهای خصوصی پیش روی ما است. دو مقام سابق دولت در این جا در یک خیابان اصلی، بامداد امروز به درخت آویزان شده بودند و دیگران نیز سرگرم سوزاندن خانه های آنها بودند. زمانی که من همه چیز را بسته بندی کردم، «سربازانی» از کمیته تبریز (یعنی غیرنظامیان بسیار جوان با ادعای مأمور پلیس بودن) فرا رسیدند.

کنسولگری به عنوان محلی که نباید غارت یا سوزانده شود، تحت قرق مذهبی قرار گرفت و این امری است که من دلم می خواست در اداره تشریفات مورد بحث قرار دهند. غارتگران سرخورده و ولگردها از آن زمان به بعد به دروازه اصلی می آمدند و اعلامیه را می خواندند و راه خودشان را کشیده و می رفتند، شاید به این تصور که روز دیگری بازگردند. در ضمن بعضی از دوستان من در این جا برای رفاه من فعالانه سرگرم چانه زدن هستند شاید چیزهای

ص: 78

مهمتر دیگری نیز برای من فراهم کنند، و ظرف چند دقیقه قرار است من تلفنی با کمیته روحانیون در شهر تماس بگیرم تا ببینم چه تصمیمی گرفته شده است.

در هیچ جایی در آئین نامه امور خارجه یک چنین پیام تلفنی تشریح نشده است. «هلو من کنسول آمریکا هستم، ببخشید از این که مزاحم می شوم ولی می خواستم بدانم که آیا تصمیم بر این گرفته اید که من دشمن مردم هستم و یا این که ترجیح می دهید که من کنسولگری را باز کنم و امور چند هزار تبریزی را که میل دارند موقتاً برای تسکین اعصابشان به لاس وگاس عزیمت کنند سر و سامان دهم». من در انتظار تلفن نیستم و دلم می خواست که در حال حاضر خودم نیز در لاس و گاس یا دیسنی لند بودم.

(توجه: مراتب فوق از یک یادداشت روزانه حوادث که من شروع به نگهداشتن آن کرده بودم اقتباس شده است ولی همه صفحات قبل و بعد هنگامی که کنسولگری به تاراج رفت ناپدید شد.) هنگامی که به گذشته نگاه می کنم پی می برم که حوادث تشریح شده بایستی در روز 13 فوریه روی داده باشند زیرا «پاسداران اسلامی» تازه چند ساعتی بود که در محوطه اقامت داشتند که در تلویزیون اعلام شد زندان شهر آتش گرفته و داوطلبان فوق العاده «برای نجات جان زندانیان» مورد نیاز هستند.

چهار آمریکایی در زندان بودند که من از اوایل تابستان آنها را ملاقات می کردم (جان بورچیل، پت تیارت، لروی کولیر و تام اسمیت) و با رؤیاهای وحشتناکی که در مخیله من می گذشت، کتی به تن کردم و از دروازه اصلی بیرون جستم که در آن لحظه یک اتومبیل متوقف شد و دو نفر از آنها از اتومبیل خارج شدند. این دو شهروند آمریکایی که همچنان پیژامه های زندان را به تن داشتند همراه با دو زندانی سابق آلمان غربی بودند. آنها به من اطمینان دادند که دو آمریکایی دیگر (همراه با یک استرالیایی و یک اتریشی) به زودی خواهند رسید. نتیجه این شد که آنها بعداً تلفن کردند و روز بعد با یک عضو «کمیته» که در خانه او اقامت داشتند در محل کنسولگری حاضر شدند. با توجه به بوروکراسی ایرانی از من تقاضا شد که برای هر هشت نفر آنها «قبض رسیدی» امضاء کرده و مهر بزنم.

زندانیان در جریان حمله و آتش سوزی از خارج و شورش از داخل زندان سرگذشت وحشتناکی داشته و پس از چند ساعت تیراندازی و هرج و مرج عمومی سرانجام از روی دیوار به خارج راه یافته بودند. لازم به گفتن نیست که عده زیادی از مردم خارج از زندان در انتظار بودند تا به آنها کمک کنند. معذالک ورود آنها به کنسولگری هم زمان با افزایش شدت زد و خوردهای خیابانی بود و آنها به جای آن که در یک خانه آسوده با تختخواب بخوابند، ناگزیر بر روی کف یک زیرزمین خوابیدند (زیرا اتاقهای خواب در معرض تیراندازی قرار گرفته بود).

شب دوم اقامت آنها، شهر در یک وضعیت جنگی علنی قرار گرفته بود. فرمانده ارتش

ص: 79

حکومت نظامی سابق تبریز، یعنی ژنرال بیدآبادی، رسماً رژیم بازرگان را پذیرفته بود، ولی پس از دو یا سه روز هرج و مرج وسیع در شهر، توده ای از جمعیت پایگاه را مورد هجوم قرار دادند و زرادخانه را به تاراج بردند به طوری که چندین هزار تفنگ به دست یک جمعیت مملو از احساسات افتاد.

اگر هرج و مرج را بتوان اندازه گرفت باید گفت که این هرج و مرج پس از انحلال ارتش و پراکنده شدن سربازان به بالاترین اوج خود رسید. عصر روزی که پایگاه سقوط کرد، شماره شلیکها را در دقیقه می شمردیم. 47 شلیک در یک زمان شصت ثانیه ای و این طور که معلوم شد، آن دقیقه یک دقیقه نسبتاً عادی در شهر بود.

ظهور قارچ مانند گروههای رقیب هشیار که از لحاظ نظری مسئول حفظ نظم بودند به فروریختن نظم در تبریز کمک کردند. مأمورین پلیس و ساواک تحت تعقیب قرار می گرفتند. دشمنان قدیمی می کوشیدند انتقام بگیرند. دو گروه «کمیته» (یکی تحت ریاست آیت الله قاضی طباطبایی و دیگری تحت رهبری ملائی بنام بنابی) می کوشیدند هر یک بر دیگری تفوق یابند، چندین نبرد حاد در کلانتریهای مختلف و بیمارستان و دانشگاه و ایستگاه تلویزیون در جریان بود و همچنین توده های انتقام جوی مجازاتگر به مقیاس کامل سرگرم عملیات بودند (12 مأمور پلیس و ساواک و دیگران در یک دوران دوروزه از درختها بدار آویزان شده بودند.) همچنین سیستم مخابراتی از هم پاشیده شده بود، مأمورین سابق و گروه کثیری از دیگران از خانه ای به خانه دیگر حرکت می کردند و در جستجوی یک محل «امن» برای گذراندن شب بودند. تلفنها را یا جواب نمی دادند و یا خطوط قطع می شدند و تماس گرفتن با هر کسی که حداقل برای آن روز مسئول امنیت بود، را تقریباً غیرممکن می ساختند. پاسداران غیرنظامی (کمیته) کنسولگری گاه ظاهر می شدند و پس از آن ناپدید می گردیدند و صراحتاً مدعی بودند که از ماندن در آنجا هراسناکند.

در جریان شب 15 فوریه هیچ کدام از پاسداران کمیته در محل کنسولگری حاضر نشدند و پاسداران نیروی هوایی ایران که در محوطه کنسولگری حاضر نشدند و پاسداران نیروی هوایی ایران که در محوطه خارج کنسولگری سرگرم گشت بودند نیز ناپدید شدند. من کوشیدم که به ستاد کمیته و منزل آیت الله قاضی طباطبایی و دفتر ژنرال ایمانیان تلفن کنم ولی علیرغم وعده ها و اطمینان دادنها از همه جوانب، موفقیتی برای به دست آوردن یک نیروی پاسدار کسب نکردم. نگهبانان پست شب خودم که دو نفر بودند (دو مستخدم قراردادی غیرمسلح) سرکار آمدند و با توجه به وضع خیابانها و موقعیت خانه (که در گوشه دور افتاده محوطه بود) هشت زندانی و من بر روی کف ساختمان اداری خوابیدیم.

بامداد روز بعد نگهبانان پست بعد سر کار حاضر نشدند ولی من نگهبانان پست شب را مرخص کردم و بار دیگر کوشیدم تا یک نیروی پاسدار کمیته به دست آورم که باز هم بدون نتیجه ماند. در ساعت 15/10 بامداد در حالی که «زندانیان» سرگرم آماده کردن صبحانه

ص: 80

دیروقت در خانه بودند و من در سرسرای دفتر نشسته بودم (و سرانجام با تهران تماس گرفته و بامداد بی حادثه تبریز را تشریح کردم) متوجه شدم چهار یا پنج نفر از بالای دیوار عقبی محوطه خالی «اصل چهار» به داخل محوطه گاراژ پریدند. آنها بلافاصله آتش گشودند و گلوله های آنها گاه و بیگاه به دفتر اصابت می کرد.

من بلافاصله به طرف سرسرای تحت حفاظت دویدم و از تنها شماره تلفنی که اتفاقاً در جیب داشتم و متعلق به یک دوست «انقلابی» بود که تمامی اعضای خانواده او عضو کمیته بودند، استفاده کردم. مادر او به تلفن پاسخ داده و من توضیح دادم که گروه ناشناسی به کنسولگری حمله کرده اند. او وعده داد که کمک بفرستد و من گوشی را گذاشته و به سرسرا بازگشتم. تیراندازی حدود 15 دقیقه ادامه داشت و ناگهان گروه به ساختمان اداری حمله ور شد. من فریاد زدم که من تنها هستم و غیرمسلح و به محض آن که گروه متوجه شدند که من کنسول هستم (با پرسیدن و آنگاه با خواندن فارسی ورقه هویت وزارت امور خارجه ایران که همراه داشتم)، دستهای مرا بسته و در حالی که دو نفر از آنها عکسها را خرد می کردند و بر روی اثاثیه لگد می زدند و غیره و غیره... دیگران طنابی به دست آورده و حلقه ای به دور گردن من انداختند (فحش می دادند، فریاد می زدند و در عین حال هل داده و سیلی می زدند).

آنها در جستجوی محلی بودند که سر دیگر طناب را از آن آویزان کنند که در این هنگام گروه بزرگتری از «میلیشیا» از طریق در محوطه هجوم آورده وارد سرسرای دفتر شدند. دو گروه ظاهراً به خوبی با یکدیگر آشنا بودند و رهبر گروم دوم (که یا در نتیجه پیام تلفنی من برای کمک آمده بود، یا جزئی از یک جریان قبلاً طرح ریزی شده برای نجات زندگی من بود؟ که من هنوز نمی دانم) بلافاصله مراسم «دار زدن» را متوقف کرد. گروه دوم به گروه اول ملحق شده، شروع به غارت دفتر کردند و مرا به تهدید اسلحه وادار نمودند درهای محوطه طاقداری را که مربوط به قسمت «امنیتی» است باز کنم.

پس از ریختن کلیه کپسولهای گاز اشک آور و تفنگ و رولور و گلوله ها و رادیوها در کیسه ها، آنها همچنین مهرهای کنسولگری و استامپهای روادید را بردند. آنها قبلاً کیف مرا با گذرنامه سیاسی و کارت هویت وزارت امور خارجه گرفته بودند. پس از یک بازرسی طولانی از همه اتاقها در ساختمان، گروه مرا به طرف خانه هدایت کرد و هشت زندانی سابق را تحت محاصره درآورد. یک اتوبوس ویژه از سوی کمیته به محوطه کنسولگری فرستاده شده بود و پس از این که ما را وادار کردند (البته تمامی جریان به تهدید اسلحه صورت می گرفت) تا کف اتوبوس دراز بکشیم، ما نه نفر را به ستاد کمیته بردند (کاخ جوانان سابق در مرکز شهر). در آنجا ما را در اتاقی قرار دادند که توسط دو نفر که به عنوان مأمورین دستگیر شده ساواک معرفی شدند، و نگهبانانی که تفنگهای خود را به سوی ما نشانه رفته بودند، قبلاً اشغال شده بود.

شاید دو ساعت بعد بود که یک بازپرس سرانجام وارد شد. او شرح حوادث روز را از

ص: 81

سوی من یادداشت کرد و آ ن گاه یک به یک «زندانیان» را وادار کرد که سرگذشت خود از روزی که وارد ایران شده اند تا ورودشان به زندان کمیته را، شرح دهند. داستانها به زبان فارسی نوشته می شد (ظاهراًً طبق سبکی که هر یک از آنها داستان خود را تعریف می کرد) و هر یک از ما را وادار کردند تا این «داستان اعتراف نامه» را امضاء کنیم. تمامی این فرآیند، تا حدی به دلیل هرج و مرجی که در ساختمان و در اطراف آن حکمفرما بود، چند ساعت طول کشید. در خارج غوغا و آشوب عجیبی حکمفرما بود و میلیشیای انقلابی مرتب «اسیر» به داخل وارد می کرد و جماعت زیادی در نزدیکی سر در کاخ جوانان اجتماع کرده و در اطراف هر اتوبوس تازه واردی جمع می شدند. در خود ساختمان راهروها از گروههای پرجنب و جوش که دستور می دادند و سئوال می کردند و میلیشیای کنجکاو (اغلب جوانان کم سن و سال با سلاحهای اتوماتیک همیشه حاضر) که مرتب در را باز کرده و در سلول ساختگی ما پرسه می زدند، لبریز بود. صدای تیراندازی تقریباً لاینقطع بود. پس از چندین ساعت یعقوب برق لامع و علیرضا کیمیا که من به خانواده های آنها در جریان حمله تلفن کرده بودم، سرانجام مرا پیدا کردند. آنها گفتند که به کنسولگری رفته بودند ولی آن زمان مرا از آنجا برده بودند و آن گاه به سرکشی به ستاد کمیته ها پرداخته بودند که موفق نشدند و سپس به بیمارستانهای محلی مراجعه کرده و سرانجام به بازپرسی بازداشتگاهها یک به یک پرداخته بودند. ورود آنها بلافاصله تغییری در جو ایجاد کرد و چندین نفر از اعضای کمیته همچنین در وضع ناهنجاری سر رسیدند و از پاسداران پرسیدند که چرا مرا بازداشت کرده اند، حکم استخلاص من بلافاصله صادر شد، ولی آنها توضیح دادند که هشت زندانی خارجی باید در بازداشت بمانند زیرا پرونده آنها هرگز برای محاکمه ارجاع نشده است. من از ترک ساختمان خودداری کردم مگر این که آنها نیز با من بتوانند ساختمان را ترک کنند و با تأکید بر ناخوشایندی شدید از اعضای کمیته از حضور من، گفتم که هرگز این اشخاص که فارسی صحبت نمی کنند و در تکفل من هستند را در یک وضعیت هرج و مرج و بی قانونی رها نخواهم کرد. اگر آنها بمانند من هم در زندان با آنها خواهم ماند.

پس از حدود یک ساعت جر و بحث و با توجه به این که برق لامع احساس می کرد که اوضاع به طور کلی وضع نامطلوبی پیدا می کند، اظهار داشت که بلافاصله یک محاکمه برای این 8 نفر ترتیب خواهد داد و اتاق زندانی را ترک کرد. پس از گذشت حدود 2 ساعت او بازگشت. اتفاقاً گروهی از قضات با دادستان کل جلسه داشتند و دوست من ترتیبی داد که پرونده این 8 نفر مورد رسیدگی قرار گیرد. سرانجام ما اجازه یافتیم در ساعت 8 بعد از ظهر به اتفاق حرکت کنیم و به خانه یعقوب برق لامع برویم و از آنجا بود که من به سفارت تلفن کردم.

یعقوب برق لامع پیشنهاد کرد که شب را در خانه او بمانیم ولی پس از این که او توضیح داد که یک دسته کامل از پاسداران نیروی هوایی از کنسولگری دفاع می کنند، من تصمیم گرفتم

ص: 82

که به آنجا بازگردم. ما ساعت 10 بعد از ظهر به کنسولگری بازگشتیم و متوجه شدیم که یک عضو نیروی هوایی با چند عکس متعلق به کنسولگری که در زیر بغل دارد از در خارج می شود... تاراج نیروی هوایی از مدتی پیش آغاز شده بود. این شاید هشداری برای من بود، ولی من به طور ناخودآگاه گذاشتم که اوضاع به حال خود باقی بماند و به سادگی از «حامی» کمیته ای خودم خداحافظی کردم. به محض این که برق لامع رفت، حوادث 180 درجه چرخش پیدا کرد و من به زودی متوجه شدم که ما به جای این که تحت حمایت قرار گرفته باشیم، بار دیگر زندانی بودیم. از لحظه ورود دوباره من به کنسولگری در آن شب تا بعد از ظهر روز بعد پاسداران نیروی هوایی از حدود نزاکت خارج شده و ما را تا حداکثر ممکن تحقیر می کردند. ما را به تهدید اسلحه وادار کرده بودند که بنشینیم و آن گاه به ما فحش داده و تهدیدمان می کردند، و به من اجازه نمی دادند که از تلفن استفاده کنم و یا به اتاق دیگری در این خانه، غیر از اتاقی که در آن نگهداشته می شدیم، بروم یا این که به طور کلی حرکت دیگری بدون اجازه (که اغلب هم اجازه نمی دادند) یکی از گاردهای تفنگ به دست انجام بدهم. در جریان چند ساعت بی انتهای این رفتار، وضع روانی من در نتیجه استراق سمع صحبتهای گروههایی از اسیرکنندگان جدید درباره امکانات مختلف «محاکمه خلقی» ما یا پیشنهاد این که ما را به سادگی تیرباران کنند، و یا این که مدعی شوند که ما می خواستیم تفنگهای آنها را از دستشان بگیریم و بنابراین نزاعی به راه انداختیم، بدتر می شد (بیشتر گاردها متوجه نبودند که من فارسی صحبت می کنم و هیچ کدام از آنها نمی دانستند که من ترکی می فهمم).

هنگامی که بحث و جدلها درباره حفظ و یا پایان دادن به زندگی 9 نفر به اوج خود رسید، تقریباً ظهر بود (من آنچه را که می شنیدم به 8 نفر دیگر نمی گفتم زیرا نمی خواستم که پاسداران نیروی هوایی به طور کلی پی ببرند که من حرفهای آنها را می فهمم و بویژه نمی خواستم که یک عکس العمل هراس آلود بی جهت، از جانب هشت زندانی همراه من صورت بگیرد)، که در این هنگام یک افسر نیروی هوایی سر رسید تا محوطه را بازرسی کند. به بهانه آن که این افسر را به اتاقی دیگر ببرم، من آنچه را که می گذشت توضیح دادم و او بلافاصله پیشنهاد کمک کرد. این افسر در حالی که در اتاق خواب من کشیک می کشید و مانع مداخله می شد به من اجازه داد به سفارت تلفن کنم و من این وضع را توضیح دادم. او همچنین قول داد تا زمانی که گروه دیگری بیاید که جای گروه اول را بگیرد، در آن جا خواهد ماند. ظرف مدت کوتاه حیرت انگیزی (شاید 2 یا 3 ساعت بعد) یک نفر به نام دکتر رجایی از ستاد کمیته آمد و توضیح داد که او از تهران مأموریت یافته است تا به اوضاع رسیدگی کند. او بلافاصله اقدام کرد و نگهبانان را تغییر داد و برای نگهبانان جدید سخنرانی مفصلی در مورد دستورات خمینی نسبت به بیگانگان و دیپلماتها و غیره و عواقب اتفاقاتی که ممکن است نسبت به آنها صورت بگیرد، ایراد کرد. نتیجه این سخنرانی تغییر محسوسی در اوضاع بود. دکتر رجایی چند ساعت بعد به کنسولگری بازگشت و توضیح داد که ترتیباتی فراهم شده است که یک هواپیما ما را

ص: 83

روز بعد به تهران ببرد.

شب آخر در تبریز نمونه شبهای هفته های قبل از آن بود: تیراندازی در سراسر شب و بار دیگر آسودگیهای مشکوک در زیرزمین، ولی لااقل وضع اسیرکنندگان و حامیان ما رو به بهبود رفته بود. تا بامداد روز بعد آنها حتی به آن مرحله رسیده بودند که به 8 زندانی سابق و من اجازه دادند بیشتر مایملک شخصی خود را جمع آوری کنیم و آنها را به سرسرای ساختمان اداری ببریم، هر چند به من دستور داده شده بود چیزی همراه خود نبرم. حدود ساعت 10 بامداد اتوبوسی که قرار بود ما را به فرودگاه ببرد وارد شد و اندکی قبل از عزیمت من بود که دکتر رجایی نماینده کمیته به هر یک از ما اجازه داد که یک دست لباس اضافی همراهمان ببریم (8 زندانی سابق همه مایملک خود را در آتش سوزی زندان از دست داده بودند، و من به هر یک از آنها یک دست لباس از خودم به جای یونیفورم های زندان داده بودم.) بدین ترتیب ما توانستیم دو چمدان و چند ساک دستی با خود ببریم. در آخرین لحظه ممکن، دکتر رجایی همچنین به من گفت که من می توانم عکسهای خانوادگی و چند قلم نقره آلات همراه ببرم، بنابراین من به اتاق زیرشیروانی بازگشتم تا یک کیسه ای را پیدا کنم که چند روز قبل آماده کرده بودم. چون چند لحظه ای در ساختمان تنها بودم به سرعت فرصت آن را یافتم تا رادیوهای کنسولگری را خرد کنم و ساختمان را با کیسه ای در دست ترک کردم. پس از هرج و مرج و خطر در تمامی طول هفته سفر به تهران تقریباً ضد جو قبلی محسوب می شد. یک هواپیمای نیروی هوایی در فرودگاه تبریز در انتظار ما بود و پس از این که برای بار چندم مورد بازرسی قرار گرفت، ما ساعت یک بعد از ظهر رهسپار شدیم و یک ساعت بعد به فرودگاه مهرآباد رسیدیم. کارمندان نیروی هوایی ترتیب حمل و نقل ما را به سفارت دادند (در یک آمبولانس به طوری که هیچ کس در خیابانها جلوی اتومبیل ما را نگیرد) و ما در اوایل عصر 18 فوریه به سفارت رسیدیم. زندانیان اتریشی و استرالیایی و دو زندانی آلمان غربی به زودی به سفارتخانه های خودشان رفتند و چهار زندانی آمریکایی بلافاصله کارشان از طریق خروج دنبال گردید. (روز بعد ایران را ترک کردند) و من از آن پس در تهران باقی ماندم.

ملاقات با یکی از نزدیکان خمینی

سند شماره 51 محرمانه11 فوریه 1979- 22 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2030به: وزارت امور خارجه، در واشنگتن دی.سی.

موضوع: ملاقات با یکی از نزدیکان خمینی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- غلامحسین روغنی، بازرگان برجسته ایرانی (که 27 سال نماینده شرکت فورد موتور در ایران بود) و ظاهراً به خمینی خیلی نزدیک است، امروز 11 فوریه با مشاور سیاسی سفارت دیدار و گفتگو کرد. در این دیدار، پسرش مهدی روغنی وظیفه ترجمه را بر عهده داشت.

ص: 84

روغنی گفت که پانزده سال پیش، خمینی بعد از آزادی اش از زندان و قبل از تبعید به خارج از کشور چهار یا پنج ماه در خانه ی او زندگی کرده بود. در عکس اخیری از خمینی که در حال تکان دادن دست به مردم است، روغنی نیز شانه به شانه او ایستاده است. با وجود این، روغنی خودش مایل به گفتگو با سفارت بود و ابتدا این پیشنهاد را مطرح کرد.

3- پیام اصلی آقای روغنی این بود که دولت آمریکا از خمینی حمایت کند. او بر اساس اطلاعات دست اولی که داشت به ما اطمینان داد که خمینی «نه یک سیاستمدار است و نه یک دروغگو.» او یک مسلمان واقعی است. او از رژیم پهلوی جریحه دار است و بهتر از هر کس دیگری در ایران وسعت فسادی را که در دوره پهلوی رواج داشت، می دانست. او نمایندگی مخلص در میان همه اقشار جامعه دارد و قاطعانه در پی ریشه کن کردن مظاهر نفوذ خاندان پهلوی در کشور است.

4- بخش اعظمی از سخنان روغنی به توصیف تقوی و فضایل خمینی اختصاص داشت که مشاور سیاسی سفارت نیز به همه ی آنها اذعان کرد. مشاور سیاسی به انحای مختلف به روغنی یادآور شد که یک جنگ همه جانبه آشتی ناپذیر ممکن است موجب وخامت اوضاع شود و تأثیر ماندگار این مقابله را به مخاطره بیندازد. مشاور سیاسی گفت شاید بهتر باشد که خمینی کار سیاست را به سیاستمداران بسپارد؛ یعنی اشخاصی همانند بازرگان که همگی نسبت به شخص خمینی میانه روتر هستند. روغنی که ظاهراً با این بُعد از شخصیت خمینی آشنا بود نهایتاً این نکته را پذیرفت.

5- روغنی به این نکته اشاره کرد (همانگونه که دیگران نیز اشاره کرده بودند) که روسیه با چشمانی حریص به ایران نظر افکنده است. در حال حاضر نهضت اسلامی آنقدر قدرت دارد که بتواند کمونیست ها را خفه کند، ولی خدا می داند که در درازمدت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در حال حاضر، کمک دولت آمریکا به خمینی بسیار ضروری است. روغنی گفت که روس ها دارند از آب گل آلود ماهی می گیرند و تبلیغات ضد آمریکایی شان گوش شنوا پیدا کرده است، و هیچ مدافعی هم پیدا نمی شود. ولی مشاور سیاسی سفارت این ادعای روغنی را رد کرد و گفت هر چند رهبران ایران ماهیت اصلی نقش آمریکا را می دانند، ولی خمینی شخصاً سیاست های ضدآمریکایی دارد. مثلاً، آنها از نقش سیاست های حقوق بشرِ کارتر در رساندنشان به قدرت آگاه هستند. آنها نقش واقعی ژنرال هایزر را در ارتش می دانند ولی اجازه می دهند که طرفدارانشان تعبیری بسیار غلط از این مسئله ارائه بدهند و حتی آن را تشویق می کنند. شاید اینها همه فقط یک تاکتیک سیاسی باشد، ولی مثل این می ماند که در عین حالی که از آمریکا کمک می خواهید، آن را زیر مشت و لگد هم بگیرید. علاوه بر این، خمینی باید بداند که اگر او و همدستانش به قدرت برسند به آمریکا نیاز خواهند داشت؛ مگر اینکه بخواهند با اتحاد شوروی نزدیک تر شوند.

6- روغنی با بیشتر این استدلال ها موافق بود و اذعان داشت که تعبیر درستی از نقش

ص: 85

آمریکا نشده است، ولی سعی داشت شخص خمینی را از مسئولیت چنین چیزی مبری کند. او گفت یادش می آید که یک روز کنار خمینی نشسته بود و مردم شعارهای ضد آمریکایی می دادند، و او به خمینی گفته بود که چنین کاری درست نیست، و خمینی هم هیچ عکس العملی از خود نشان نداده بود.

7- روغنی پذیرفت که در این باره با خمینی صحبت کند و هر زمان که مناسب دید برای دیداری مجدد به سفارت بیاید. سولیوان

فهرستی از وقایع انقلاب

سند شماره 52 پیش نویس 9 ژانویه 1978- 19 دی 1356 موضوع: فهرستی از وقایع انقلاب تظاهرات طلاب قم در اعتراض چاپ اجباری مقاله ای توهین آمیز به امام خمینی در روزنامه اطلاعات. تعدادی از تظاهرکنندگان به دست نیروهای دولتی به شهادت رسیدند.

شنبه 18 فوریه 1978- 29 بهمن 1356 برپایی تظاهرات گسترده در تبریز به مناسبت چهلمین روز شهادت طلاب قم. تظاهرکنندگان با نیروهای دولتی درگیر می شوند، به بانک ها و سینماها و ساختمان های دولتی حمله می کنند. تعدای از تظاهرکنندگان کشته می شوند.

پنج شنبه 30 مارس 1978- 10 فروردین 1357 برپایی تظاهرات در چندین شهر قم، جهرم، کازرون، شیراز، یزد، اصفهان، و کرمان به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز. تعدادی از تظاهرکنندگان در قم به شهادت می رسند.

سه شنبه 9 می 1978- 19 اردیبهشت 1357 برپایی تظاهرات گسترده در 21 شهر ایران به مناسبت چهملین روز شهدای قم. در یزد، کازرون، و جهرم تعدادی از تظاهرکنندگان به شهادت می رسند.

یکشنبه 18 ژوئن 1978- 28 خرداد 1357 برپایی تظاهرات ضدرژیم در بیشتر شهرهای ایران به مناسبت چهلمین روز شهدای یزد، قم و جهرم. تظاهرکنندگان قتل عام می شوند.

جمعه 21 ژوییه 1978- 30 تیر 1357 (تولد امام دوازدهم) احیای حزب جبهه ملی ایران با تشکیل یک شورای مدیریت موقت.

جمعه 28 ژوییه 1978- 6 مرداد 1357 برپایی تظاهرات گسترده در کشور به مناسبت چهلمین روز شهدای 18 ژوئن جمعه 11 اوت 1978- 20 مرداد 1357 برپایی تظاهراتی در اصفهان با شرکت50 هزار نفر. تظاهرکنندگان به ساختمان های دولتی و

ص: 86

آمریکایی حمله می کنند. در شهر و حومه ی آن حکومت نظامی اعلام می شود.

یکشنبه 20 اوت 1978- 29 مرداد 1357 آتش سوزی فاجعه بار سینما رکس آبادان.

پنج شنبه 24 اوت 1978- 2 شهریور 1357 برپایی تظاهرات بر ضد رژیم پهلوی در بسیاری از شهرهای ایران.

شنبه 26 اوت 1978- 4 شهریور 1357 دولت آموزگار استعفاء می دهد و دولت شریف امامی بر سر کار می آید.

دوشنبه 4 سپتامبر 1978- 13 شهریور 1357 (عید فطر) برپایی تظاهرات گسترده در تهران پس از اتمام نماز عید فطر در تپه های قیطریه به سوی مرکز شهر.

پنج شنبه 7 سپتامبر 1978- 16 شهریور 1357 راهپیمایی عظیم تهرانی ها از نقاط مختلف شهر به سوی میدان آزادی (شهیاد سابق).

جمعه 8 سپتامبر 1978- 17 شهریور 1357 (جمعه سیاه) قتل عام بی رحمانه و ددمنشانه ی تظاهرکنندگان جوان در میدان شهدا (ژاله سابق). در تهران و 10 شهر دیگر حکومت نظامی اعلام می شود.

شنبه 16 سپتامبر 1978- 25 شهریور 1357 زلزله ی فاجعه بار طبس که طی آن کل شهر ویران شد و نزدیک به 20 هزار نفر در طبس و روستاهای اطراف آن جان خود را از دست دادند.

پنج شنبه 5 اکتبر 1978- 13 مهر 1357 خمینی به قصد کویت از شهر مقدس نجف خارج می شود. سپس از فرودگاه بغداد به پاریس پرواز می کند. امام خمینی آخرین مراحل انقلاب را قاطعانه از پاریس رهبری می کند.

چهارشنبه 11 اکتبر 1978- 19 مهر 1357 روزنامه های پرتیراژ تهران در اعتراض به سانسور دست به اعتصاب می زنند.

شنبه 14 اکتبر 1978- 22 مهر 1357 اعتصاب با پیروزی روزنامه ها پایان می پذیرد.

پنج شنبه 26 اکتبر 1978- 4 آبان 1357 آزادی نزدیک به 1000 زندانی سیاسی از جمله آیت الله طالقانی و منتظری دوشنبه 30 اکتبر - 8 آبان 1357 کارمندان شرکت نفت به کارمندان اعتصابی دولت می پیوندند.

شنبه 4 نوامبر 1978- 13 آبان 1357 نیروهای دولتی با گروههای سیاسی که در دانشگاه تهران تجمع کرده اند درگیر می شوند و تعدادی از مردم کشته می شوند.

ص: 87

یکشنبه 5 نوامبر 1978- 14 آبان 1357 برپایی تظاهرات گسترده در ایران در اعتراض به کشتار دانشگاه. عوامل رژیم با حمله به بانک ها، سینماها، و هتل های تهران در شهر هراس می افکنند و راه را برای روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری هموار می کنند. دولت شریف امامی استعفا می دهد.

جمعه 1 دسامبر 1978- 10 آذر 1357 (اولین شب ماه عزاداری محرم) مردم شروع به تظاهرات در بالای پشت بام ها و خیابان ها می کنند. بسیاری از مردم در میدان سرچشمه کشته می شوند.

یکشنبه 9 دسامبر 1978- 18 آذر 1357 (تاسوعا) راهپیمایی گسترده مردم تهران (و شهرستان ها) درحمایت از امام خمینی.

دوشنبه 10 دسامبر 1978- 19 آذر 1357 (عاشورا) برپایی یک راهپیمایی عظیم دیگر که در آن یک میلیون تهرانی از خیابان انقلاب (شاهرضای سابق) به سمت میدان آزادی حرکت کردند.

جمعه 29 دسامبر 1978- 8 دی 1357 امام خمینی آقای مهدی بازرگان را مأمور می کند تا به جنوب برود و با کارمندان اعتصابی شرکت نفت به منظور تأمین نیازهای داخلی مذاکره کند.

شنبه 6 ژانویه 1979- 16 دی 1357 دولت ازهاری استعفا می دهد و بختیار مأمور تشکیل کابینه جدید می شود.

چهارشنبه 20 دسامبر 1978- 29 آذر 1357 شصت و پنج استاد دانشگاه در اعتراض به بسته شدن دانشگاهها دست به تحصن در دانشگاه می زنند.

سه شنبه 16 ژانویه 1979- 26 دی 1357 محمدرضا شاه پهلوی به مقصد مصر و مراکش، ایران را ترک می کند.

چهارشنبه 17 ژانویه 1979- 27 دی 1357 تعدادی از تکنسین های نیروی هوایی در حمایت از نهضت اسلامی خمینی دست به اعتصاب غذا می زنند.

جمعه 19 ژانویه 1979- 29 دی 1357 (اربعین) راهپیمایی گسترده مردم تهران (و شهرستان ها) در پاسخ به دعوت روحانیان برای اثبات حمایتشان از رهبر انقلاب.

پنج شنبه 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357 بازگشت پیروزمندانه ی امام خمینی به ایران بعد از 15 سال تبعید در ترکیه، عراق و فرانسه.

دوشنبه 5 فوریه 1979- 16 بهمن 1357 امام خمینی، رهبر انقلاب ایران، مهدی بازرگان را نخست وزیر دولت اسلامی موقت

ص: 88

منصوب می کند.

شنبه 10 فوریه 1979- 21 بهمن 1357 گارد شاهنشاهی در اواخر شبانگاه جمعه به پایگاه نیروی هوایی در شرق تهران حمله ور می شود. این مسئله موجب حمایت گسترده ی مردم از تکنسین های نیروی هوایی، شورش مسلحانه، و سقوط پادگان ها در تهران و شهرستان ها می شود.

یکشنبه 11 فوریه 1979- 22 بهمن 1357 ارتش عقب نشینی می کند، رژیم پهلوی سقوط می کند و انقلاب اسلامی ایران پیروز می شود.

گزارش وضعیت ایران تا ساعت 5 روز 12 نوامبر 1979

سند شماره 53 سری12 فوریه 1979- 23 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 6532به: کلیه نمایندگیهای دیپلماتیک موضوع: گزارش وضعیت ایران تا ساعت 5 روز 12 نوامبر 79 تمامی مخاطبین به صورت فوری اقدام نمایند 1- (سری - تمام متن) 2- بازرگان عصر روز گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی کوتاه مدت خواستار حفظ آرامش شده و به مردم اطمینان داد که دولت جدید به صورت عادی امور را در اختیار خواهد گرفت. همچنین تصویری از خمینی در تلویزیون به نمایش گذاشته و در بیانیه ای خواستار حفظ آرامش، برقراری مجدد نظم و عدم حمله به سفارتخانه ها شد.

3- بسیاری از غیرنظامیان سلاحهایی را حمل می کنند که از پادگانهای مورد تهاجم قرار گرفته بدست آورده اند ولی «پلیس» خمینی در برقراری یک نوع نظم ظاهری در تهران موفق بوده است. کنسولگریهای آمریکا در اصفهان، شیراز و تبریز همگی گزارش می دهند که سالم هستند.

4- بر اساس گزارشات، فرماندهان گارد شاهنشاهی ایران تسلیم نهضت خمینی شده اند. یکی از منابع خمینی به سفارت اطلاع داده است که تمامی رهبران نظامی اصلی در محل استقرار خمینی بوده و ظاهراً سرگرم مباحث سنگینی هستند. هیچ خبری در مورد بختیار یا محل اختفای وی به گوش نمی رسد و همگی تصور می کنند که استعفا داده است. مجلس دیگر در مصدر کار نمی باشد. هنوز معلوم نیست که آیا همگی استعفا داده اند و یا از کار برکنار شده اند، در شرایط فعلی هیچ اهمیتی هم ندارد.

5- ساختمان آژانس بین المللی ارتباطات به تصرف مردم درآمد ولی در آن زمان هیچ آمریکایی در آن محل نبود. اوضاع آنجا مشخص نیست زیرا یک مقام محلی که در آنجا بود محل را ترک کرده است. کارمندان آمریکایی فرماندهی هوابرد نظامی و یکی از کارمندان

ص: 89

سفارت که در آن موقع آنجا بودند دستگیر شده اند و تصور می شود توسط «پلیس» خمینی صورت گرفته است. سفارت بطور فعال با افراد خمینی در تماس است ولی تاکنون هیچ تأییدیه ای به دست نیاورده است.

6- در یک گفتگو در ساعت 6:30 با سفارت به ما اطلاع داد که تعدادی از شهروندان غیرنظامی آمریکایی نیز دستگیر شده اند که احتمالاً جهت پرس و جو می باشد. اخبار ساعت 14:30 با بیانیه ای شروع شد که از مردم می خواست آرام بوده و فردا به سر کارهای خود بروند و از اذیت کردن خارجیها پرهیز کنند و اعلام کرد که فرودگاهها فردا باز خواهند شد.

ونس

گزارش سیاسی - امنیتی، 12 فوریه 1979

سند شماره 54 محرمانه12 فوریه 1979 - 23 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2037 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - خیلی فوری موضوع: گزارش سیاسی - امنیتی، 12 فوریه 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- دو روز پس از پیروزی موفقیت آمیز نیروهای انقلابی به رهبری آیت الله خمینی بر دولت، تیراندازی و مقداری ناامنی در تهران ادامه داشت. از ساعت 11 بامداد بعد از گزارش آخر که گارد شاهنشاهی در حال حرکت به طرف پایگاه هوایی، برای شروع دوباره درگیری بوده، خبری از اتفاقات در پایگاه هوایی دوشان تپه در دست نیست. به هرحال اوضاع آرام به نظر می رسد و مناطق مهم درگیری در اطراف پادگان گارد شاهنشاهی در لویزان است. مقدار زیادی اسلحه بدون تبعیض به مردم غیرنظامی داده شده است و اکثر آنها به طرف شمال می روند که کمک به تسخیر گارد شاهنشاهی نمایند. سفارت موفق شد رادیو تلویزیون ملی را وادارد که خبر قبلی که تعدادی مشاورین آمریکایی هنوز در لویزان با گاردهای شاهنشاهی هستند را تکذیب کند. باقیمانده شهر ظاهراً در دست دولت انقلابی است و موانع خیابانی در اکثر جاها به وسیله پلیسهای «مردمی» که ظاهراً مجاهدین وابسته به نهضت اسلامی هستند محافظت می شوند.

3- دیروز اداره ها و زندانهای ساواک «با اعمال زور آزاد شدند» و این وضع شاید هنوز ادامه داشته باشد. مطبوعات گزارش می دهند که مسئولان ساواک و دیگران به جای اعدام دستگیر و زندانی شده اند. کارمند سفارت در نزدیکی مرکز عالی فرماندهی گزارش می دهند که مردان مسلح اسم اشخاص را صدا می زنند و اگر آنها بیرون نیایند به خانه تیراندازی می کنند. معلوم نیست که با آنها چه می شود. منابع مخالف به ما گفته اند که رئیس کمیته اعاده نظم، معاون قبلی رئیس ستاد مشترک، سپهبد قرنی است. ظاهراً تمام آمریکاییها ایمن هستند و یک

ص: 90

گروه بیست نفری از مرکز فرماندهی ستاد مشترک هنگام شب در محیط سفارت پناه گرفته بودند.

4- در رادیو تلویزیون ملی علائم نفوذ بیشتر چپی ها به چشم می خورد و اخبار توده ای و چریکی نسبتاً به دفعات و شعارهای ضدآمریکایی گاه گاهی پخش می شود. ما اطلاع داریم که وقتی یک ایستگاه رادیویی شخصی شروع به دادن شعارهای ضدآمریکایی کرد، رادیو تلویزیون ملی به سرعت آن را دروغ نامید و گفت که دولت هیچ قصد حمله به آمریکاییها را ندارد و مردم باید از خارجیها حفاظت کنند. این با پیام شب گذشته خمینی به مردم که درخواست هشیاری در مقابل دردسرسازان می کرد و خصوصاً خواستار شد که به سفارت حمله نشود، تناسب دارد. او گفت که پیروزی بسیار نزدیک است ولی مردم بایدتا تحقق پیروزی، هوشیار باشند. رادیو تلویزیون ملی گزارش داد که گارد شاهنشاهی امروز صبح خود را تسلیم کرد.

5- هر سه کنسولگری اطلاع می دهند که اوضاع آرام و آمریکاییها ایمن هستند. تبریز به وسیله پلیسهای انقلابی حفاظت می شود و بعد از ظهر در انتظار بازدید آیت الله محل به همراه فرمانده ارتش است. اصفهان همچنان در اختیار مرکز فرماندهی آیت الله خادمی است. سربازان در پادگانهای خود منتظر فرمان دولت جدید می باشند. برخلاف گزارشهای گذشته، کنسولگری اصفهان به ما گفته است که درگیری در پایگاه هوایی و دیگر جاها تمام شده است. تیمهای (TAFT) سالم هستند. پلیس مردمی مانند جاهای دیگر کنترل را در دست دارد.

6- نقطه عطف انقلاب دیروز بعد از ظهر 11 فوریه زمانی روی داد که رئیس ستاد مشترک ارتشبد قره باغی در ملاقات خود با بختیار نخست وزیر و بازرگان نخست وزیر آینده موافقت نمود که ارتش را از شهر تهران فراخواند و کنترل شهر را به دست نهضت انقلابی بسپارد. این باعث شد که رئیس مجلس فوراً اعلام کند که پارلمان استعفاء داده و شب آن بازرگان در رادیو تعهدات خود برای (استقرار) دولت مسئول را تجدید کند. از بختیار خبری در دست نیست، بعضی شایعات حکایت می کند که او استعفا داده و بعضی دیگر نیز می گویند که خودکشی کرده است. استعفای او به عنوان یک واقعیت در حال جا افتادن است، اگرچه هیچ جا متنی منتشر نشده است. ما خبر داریم که کابینه بازرگان ممکن است امروز یا فردا اعلام گردد. در مطبوعات امروز عکسی از رئیس فرمانداری نظامی تیمسار مهدی رحیمی به چشم می خورد که توسط ارتش انقلاب دستگیر شده بود و بر طبق گزارشها تحت محاکمه قرار خواهد گرفت.

7- به ما گزارش رسیده که زندان جمشیدیه در هم شکسته شده بود و هویدا و نصیری و نیک پی همراه با دیگران به چنگ افتاده بودند. همچنین مطبوعات گزارش می دهند که مردم ترغیب می شوند به اینکه اسلحه را به ستاد دولت انقلاب مستقر در ناحیه ستاد خمینی واقع در محل ذکر شده در تلگرام مرجع الف و مدارس عمومی تحویل دهند. گفته می شود که حیاط آنجا مملو از اسلحه و تجهیزات دیگر ارتش و پلیس است.

8- قبل از ظهر به ساختمان آژانس بین المللی ارتباطات وارد شدند و آن را جستجو کردند.

ص: 91

هتل اینترکنتینانتال نیز تصرف شد و روزنامه نگاران داخل آن از اتاقهایشان بیرون و در یک جا گرد آورده شدند. گزارش شده که به هیلتون نیز راه یافته اند. کارمندان محلی (سفارتخانه) با مذاکره گروههای غارتگر غیرنظامیان را از تمنای خود به «بازرسی» محوطه سفارت منصرف کردند. تمام دستیاران عالی بازرگانان در ستاد انقلاب هستند و توسط صدها فرد مسلح که بدون کلمه عبور به هیچ کس اجازه نزدیک شدن را نمی دهند، محافظت می شوند. از آنجایی که شماره های تلفن مداوماً اشغالند، تمام مراکز فرماندهی عالی عملاً خارج از دسترسند. منبع (سفارت در) جناح مخالف (که خودش به سبب نداشتن کلمه عبور قادر نبوده راه یابد) به ما می گوید که تیمسارهای عالیرتبه نیز از جمله بدره ای فرمانده گارد شاهنشاهی که امروز صبح خود را تسلیم نمود همگی در ستاد انقلابند.

9- 25 تن از کارمندان آمریکایی فرماندهی ترابری هوایی (که یک کارمند سفارت در بین آنها است) توسط پلیس اسلامی جلب شده اند و سعی داریم که از طریق یک واسطه از اطرافیان خمینی به آنها دسترسی یابیم. تعداد بیشتری از آمریکایهای شخصی جمع آوری شده و به یک مکان مرکزی، احتمالاً ستاد خمینی و بازرگان برده شده اند که تصور می کنیم این برای بازپرسی از ایشان باشد. ظاهراً این یک جریان عمومی است.

10- تبریز در ساعت 2 پس از نیمه شب گزارش می دهد که تیراندازی بسیار در محل اتفاق می افتد که شاید برای شادمانی است. گزارش شده که حداقل دو عضو ساواک اوایل صبح امروز توسط مردم خیابانی بدون دادرسی در خیابان اصلی تبریز از درخت حلق آویز شدند. این گزارش را یک شاهد عینی داده است. سولیوان

وضعیت کنونی تهران

سند شماره 55 محرمانه12 فوریه 1979- 23 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2038به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: وضعیت کنونی تهران 1- (محرمانه- تمام متن) 2- از شنیدن اخباری که نیمی از آن حقیقت و نیم دیگرش شایعه است واقعاً گیج و مبهوت شده ایم و گزارش زیر را باید در پرتو این وضعیت خواند. در حال حاضر چندین گروه متخاصم در شهر تلاش دارند که از لحاظ سیاسی دست بالاتر را داشته باشند و یا از فرصت کنونی استفاده کنند و دست به غارت اموال بزنند و اسلحه بیشتری به دست آورند. به طور کلی سه گروه بزرگ در خیابان ها فعالیت دارند: نیروهای طرفدار خمینی متشکل از عناصر میانه رویی که از لحاظ سیاسی به جبهه ملی نزدیک هستند و مبارزان؛ چریک ها و هم پیمانان چپ افراطی آنها؛ و شمار زیادی از مردم مسلحی که شور، اگر نگویی سرمستی، هرج و مرج و فرصت غارت اموال وجودشان را فرا گرفته است.

ص: 92

3- طبیعی است که «دولت بازرگان» در این مرحله از پیروزی انقلاب نمی تواند تمامی مسایلی را که به وجود می آید، حل کند. در ارتباط با آمریکایی ها، عناصر میانه روی طرفدار خمینی، مثل ابراهیم یزدی نقش بسیار مفیدی در حفاظت از جان آمریکایی ها و تأمین امنیت سفارت داشته اند. کل پرسنل فرماندهی هوابرد نظامی را «بازداشت کردند» و پس از بازجویی خیلی کوتاه در مقر خمینی آنها را به سفارت بازگرداندند. عده ای دیگر را نیز دستگیر کردند، رفتار خوبی با آنها داشتند، و سپس آزادشان کردند. با وجود این، نیروهای مختلفی طرفدار خمینی هستند که احتمالاً یزدی و گروهش آنها را تحت کنترل ندارند، علاوه بر اینکه هم اینک نوعی رقابت بین چریک ها و نیروهای طرفدار خمینی دارد شکل می گیرد. نحوه حل و فصل این موضوع در روزهای آتی اهمیتی اساسی دارد.

4- مجدانه تلاش داریم با به اصطلاح «نیروهای امنیتی» گروه طرفدار خمینی تماس برقرار کنیم و بر آنها فشار آوریم تا به رفتار مناسبشان با آمریکایی ها ادامه بدهند، و به همین منظور از کانال های زیادی وارد عمل شده ایم.

5- این گزارش در حال حاضر قطعی نیست و با توجه به عدم اثبات بخش اعظمی از اخبار مندرج در آن، باید با احتیاط کامل آن را در نظر گرفت. سولیوان

بحث با محوریت ایران در لنینگراد

سند شماره 56 استفاده اداری محدود12 فوریه 1979- 23 بهمن 1357 از: کنسولگری آمریکا، لنینگراد - 2826به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: بحث با محوریت ایران در لنینگراد 1- سالن اصلی سخنرانی در روز بسیار سرد یکشنبه مورخ (11 فوریه-22 بهمن) مملو از جمعیت بود و قرار بود سخنران درباره مسایل بین المللی با محوریت روابط آمریکا و شوروی، ایران و چین صحبت کند. سئوالات حضارِ در سالن بیشتر به ایران مربوط می شد و سخنران نیز بر این نکته تأکید داشت که «در این مرحله» از انقلاب حزب کمونیست از خمینی حمایت می کند. در ذیل نظراتی که جالب توجه تر بود، آمده است.

2- ایران. سخنران با تأکید بر نفوذ گسترده آمریکا در ایران و روابط نزدیکش با ارتش این کشور، تشکیل «زودهنگام» یک جمهوری اسلامی را در ایران محتمل نمی دانست. ولی اظهار داشت موفقیت کودتا برای سرنگونی انقلاب مستلزم این است که ارتش «بیشتر مردم» را که نود درصدشان شیعه و طرفدار خمینی هستند، قتل عام کند. سخنران مزبور نیز آیت الله خمینی را عملگرا تر از آنچه تصور می شود، معرفی کرد (مثلاً در ارتباط با حقوق زنان، زنا)، و به تمایل خمینی برای تحمل فعالیت همه احزاب، از جمله حزب کمونیست اشاره کرد، که حاضر بود از جمهوری اسلامی اش حمایت کند. البته سخنران تأکید کرد حزب توده فعلاً «در این مرحله» از خمینی حمایت می کند. او سپس این مرحله را با ریشه کن کردن نظام ارباب و رعیتی و انقلاب

ص: 93

بورژوازی در روسیه ی قبل از انقلاب مقایسه کرد. او خاطرنشان ساخت که غالباً تحولات اجتماعی عظیم از حوزه های مذهبی شروع می شود و سپس به حوزه های اجتماعی سرایت می کند. سخنران در ارتباط با احتمال مداخله شوروی در ایران یادآور شد که برژنف هشدار داده است که «آقایان، مراقب رفتارتان باشید» و گفت که پیمان سال 1921 [1300] بین ایران و شوروی حق اعزام نیرو را به ایران به منظور بازداشتن آمریکا از انجام فعالیت های خصمانه به شوروی می دهد. البته سخنران مزبور توضیح داد که تحت هیچ شرایطی اعزام نیروی نظامی به ایران از «اولویت های» شوروی نیست؛ و شوروی تنها زمانی به این امر مبادرت خواهد کرد که کشور سومی آن را تهدید کند، ولی اگر مسئله ی فعالیت های ضدانقلابی در میان باشد، شوروی حق مداخله نخواهد داشت. (توضیح: احتمالاً بیانگر این امیدواری اتحاد که رویدادهای ایران تأثیری موج گونه در جهان اسلام داشته باشد) سخنران یادآور شد که خمینی ظرف 15 سال گذشته آمریکا را تهدید اصلی برای نهادهای اسلامی و تلویحاً آن را خطرناکتر از کمونیسم دانسته است.

3- روابط آمریکا- شوروی. سخنران خیلی محتاطانه درباره ی چشم انداز مذاکرات کنترل تسلیحاتی در حوزه های مختلف ابراز امیدواری کرد. او طبق معمول خوش بینی خود را به تغییر نگرش آمریکا نسبت داد. او گفت: «به نظر می رسد که آمریکا دارد با واقع بینی بیشتری به مسئله صلح نگاه می کند.» با وجود این، او هشدار داد که حرکت به سمت جناح راست در آمریکا همچنان ادامه دارد و محافل با نفوذی در این کشور سعی دارند بین کشورها و احزاب کمونیست در درون و بیرون بلوک مشترک المنافع سوسیالیستی تفرقه بیندازند. اظهارات دوستانه رئیس جمهور [آمریکا] درباره لهستان و رومانی بیانگر امیدواری او برای سردشدن روابط این دو کشور با اتحاد شوروی است. استراتژی اخیر کمیسیون سه جانبه در وادار کردن شوروی به نشان دادن واکنش نسبت به طرح های آمریکا، از جمله مسابقه ی تسلیحاتی، مورد حمایت مقاماتی چون برژینسکی و معاون رئیس جمهور، موندال، و دیگران است. حتی اگر پیمان سالت امضا شود، به معنای کاهش بودجه نظامی و یا توقف ساخت تسلیحات جدید نخواهد بود. تصویب پیمان سالت از سوی سنای [آمریکا] نیز چندان قطعی نیست زیرا 30 سناتوری که می گویند به آن رأی مثبت خواهند داد شرط گذاشته اند که تنها در صورتی این کار را خواهند کرد که پیمان «خوبی» باشد، و بسیاری از سناتورها ازجمله آنهایی که اخیراً از اتحاد شوروی دیدار کرده اند، گفته اند که به پیمان رأی نخواهند داد.

4- چین. سخنران طبق معمول با لحن خصمانه ای درباره ی چین و دیدار اخیر معاون نخست وزیر آن کشور، تنگ شیائو پنگ، از آمریکا صحبت کرد ولی نکات نسبتاً تازه ای را نیز بیان کرد. (توضیح: احتمالاً بیانگر امیدواری اتحاد شوروی از اینکه ایالات متحده و چین نتوانند در بین کشورهای اروپای شرقی شکاف و تفرقه بیندازند.) سخنران اختلاف نظر اتحاد شوروی با رومانی و یوگسلاوی را بر سر روابطشان با چین چندان مهم ندانست و گفت که قصد

ص: 94

بخارست و بلگراد گذاشتن تأثیر مثبت بر چین است. سخنران مزبور زمان دعوت از تنگ شیائو پنگ به آمریکا را که دقیقاً قبل از امضای احتمالی پیمان سالت صورت گرفته است (و انتقاد کیسینجر در این ارتباط)، و اینکه برژینسکی توصیه کرده بود که برخی اطلاعات سرّی در مورد توان نظامی آمریکا را در اختیار چین بگذارند، و قبول بند آنتی- هژمونی در اعلامیه طرفین را نمونه ای از بداخلاقی های آمریکا دانست. می توان پیش بینی کرد که از نظر آنها نگرش آمریکا با نگرش صدراعظم اشمیت که به هم پیمانان خود در کنفرانس گوادلوپ اطلاع داد که اتحاد شوروی در روابط با دولت های آزاد از چین پیشی گرفته است، متفاوت است. سخنران (با اشاره به مطبوعات غربی) پرسید مگر آمریکا تا کجا می تواند بدون برهم زدن توازن روابطش با اتحاد شوروی و چین، سیاست طرفداری از پکن را دنبال کند؟ [5]- سخنران درباره فعالیت های نظامی چین به تشکیل یک حوزه نظامی غربی جدید اشاره کرد و مدعی شد که چین دارای موشک هایی با بُرد 10 هزار کیلومتر [عیناً] است. در عین حال، او جنگ با چین را بسیار بعید دانست و (با اشاره به گزارش های ژاپن) گفت که حتی اگر چین به هانوی حمله کند، این حمله چندان گسترده نخواهد بود. سخنران در پاسخ به این سئوال که موازنه نسبی قوا بین چین و ویتنام را چگونه ارزیابی می کند گفت که ویتنامی ها، نیروی نظامی قوی، با تجربه، و مجهزی دارند، و علاوه بر آن از جنگده های فانتوم آمریکایی نیز بهره می گیرند. (توضیح: نوع صحبت های سخنران درباره جنگ احتمالی بین چین و ویتنام مطابق با پیش بینی های گزارش سفارت آمریکا در مسکو شماره 3355 است، و احتمالاً جنبه تبلیغاتی دارد- یعنی کم اهمیت جلوه دادن شدت بحران، گفتن این مسئله که هانوی آنقدر قوی هست که به تنهایی از عهده چین بربیاید، و پرهیز از ذکر روابط ویتنام و شوروی و یا درگیری آمریکا و چین بر سر ویتنام، که ممکن بود مسئله مسئولیت شوروی در صورت وقوع جنگ را مطرح کند.) بوکانان

عراق، تشیع و ایران

سند شماره 57 محرمانه13 فوریه 1979- 24 بهمن 1357 از: دفتر حفاظت منافع آمریکا، بغداد- 0346به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: عراق، تشیع و ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- با سقوط دولت بختیار و عملاً حاکم شدن آیت الله خمینی در ایران، ظاهراً یکی از عواقب هرج و مرج در این کشور (البته از نظر عراقی ها) رخ نموده است. اگر آنگونه که تصور می شود عراقی ها واقعاً دلایل قانع کننده ای برای نگرانی از تأثیر بالقوه ظهور یک جمهوری اسلامی در ایران بر جمعیت شیعه عراق دارند، مسلماً این نگرانی ها حالا توجیه پیدا کرده است.

ص: 95

3- به موازات تلاش ناظران سیاسی برای یافتن شواهد و مدارکی جهت تأیید نظراتی که دفتر حفاظت منافع آمریکا نیز با آنها موافق است، احتمال می دهیم که شایعه نارضایتی شیعیان همین روزها رواج پیدا کند. در همین ارتباط، اقداماتی که انتظار می رفت دولت عراق تحت هر شرایطی انجام دهد، حالا با حاکم شدن خمینی در ایران معنا و مفهوم تازه ای پیدا کرده است؛ مثلاً سفر صدام حسین به بصره (که در گزارش جداگانه ارسال شده است) که احتمالاً به منظور جلوگیری از بروز مشکل در این استان صورت گرفته است.

4- به همین دلایل است که قدری نسبت به گزارش هایی که در مورد انتشار عکس های خمینی در نجف و کربلا مخابره شده است، شک و تردید داریم. بخش سیاسی می گوید که عکس های مزبور چند روز پیش از سقوط دولت بختیار در این دو شهر پخش شده بود. مقامات عراقی خواستار جمع آوری عکس ها شده بودند، و طبق خواست آنها عکس ها جمع آوری شد، ولی بعد از رفتن آنها از محل عکس های مزبور دوباره پخش شد. البته جزئیات بیشتری را به این رویداد نسبت می دهند که از نظر ما بعید به نظر می رسد، مثلاً گزارش تظاهرات مردم و تیراندازی.

5- ما همچنین مطلع شده ایم که دولت عراق اجازه توزیع چند مجله خبری غیرعرب زبان را داده است که عکس خمینی را بر روی جلد خود چاپ کرده بودند. این امر می تواند یکی از دلایل رواج شایعه ی مربوط به عکس های خمینی باشد. علاوه بر این، معلوم است که عراق نمی خواهد از مردی که آن سوی مرزهایش حاکم است و احتمالاً در آینده به راحتی نمی تواند او را ندیده بگیرد، غافل بماند. با وجود این، رژیم عراق تا زمانی که این گزارش تهیه می شود، هنوز جمهوری اسلامی خمینی را به رسمیت نشناخته است.

6- در جامعه نیز راهی برای تأیید صحت این شایعات وجود ندارد مگر اینکه این حرف ها را از یک شاهد عینی و یا منبع خبری دسته دوم موثق بشنویم. هر چند دلایل نگرانی عراقی ها از مسئله شیعه برای ما کاملاً قابل درک است، ولی واقعاً نمی توانیم باور کنیم که رویدادها اینقدر سریع و عمیق در نجف و کربلا اتفاق افتاده باشد. با وجود این، نباید فراموش کرد که این دو شهر احتمالاً پذیرای بیشترین تعداد پناهندگان ایرانی است (به نظر فرانسوی ها نزدیک به 100 هزار نفر) که در طول سالهای تبعید خمینی به عراق نقل مکان کردند. چون دو شهر فوق از مقدس ترین شهرهای شیعه هستند و بروز مشکل در آنها، اگر مشکلی بروز کند، کاملاً منطقی به نظر می رسد.

7- مشاهدات عینی دو هفته پیش مأموران دفتر حفاظت منافع آمریکا از دو شهر کربلا و نجف حاکی از این بود که هیچ نشانه ای از نارضایتی شهروندان، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، در این دو شهر وجود ندارد. البته آنها طی دیدار بعدی شان از این ناحیه که سه روز دیگر انجام می شود، شاید علایمی از نارضایتی ببینند.

پک

روابط ترکیه و ایران

ص: 96

سند شماره 58 محرمانه13 فوریه 1979- 24 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، آنکارا - 1303به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: روابط ترکیه و ایران 1- (بدون طبقه بندی) این سند فقط ارائه دهنده یک گزارش است و هیچ اقدام خاصی لازم نیست.

2- (بدون طبقه بندی) خلاصه: موضع ترکیه این است که با کشورها رابطه دارد و نه دولت ها، بنابراین مسئله به رسمیت شناختن رژیم ایران اصلاً مطرح نیست. اجویت با انتشار بیانیه ای برای دولت جدید ایران آرزوی موفقیت کرد. کارمندان سفارت ایران، به استثنای سفیر، وفاداری خود را به دولت جدید ابراز کردند. پایان خلاصه.

3- (محرمانه) یکی از مسئولان سفارت روز 13 فوریه با مدیر اجرایی سنتو و رئیس بخش ایران، مدحت بالکان، دیدار کرد تا رویکرد دولت آمریکا را در مورد روابط با رژیم جدید ایران به اطلاع او برساند. بالکان گفت که سیاست ترکیه در چنین مواقعی مشابه سیاست آمریکاست: ترکیه کشورها را به رسمیت می شناسد و نه دولت ها، و به همین دلیل اصلاً مسئله شناسایی دولت جدید ایران مطرح نیست. بالکان نمی دانست که آیا سفارت ترکیه با دولت بازرگان تماس گرفته است یا خیر، و اینکه آیا ترکیه بیانیه ای رسمی درباره سیاستش در قبال شناسایی [دولت جدید ایران] صادر خواهد کرد یا خیر.

4- نخست وزیر اجویت طی انتشار بیانیه ای برای «دولت جدید» ایران آرزوی موفقیت کرد. او خاطرنشان ساخت که عصر جدیدی در ایران آغاز شده و ماهیت دموکراتیک نهضت مردمی ایران مشخصه این عصر خواهد بود. ترکیه تا بحال سیاست عدم مداخله را در امور داخلی ایران دنبال کرده و به کشورهای دیگر نیز توصیه کرده است که همین سیاست را پیشه کنند. رویدادهای اخیر ثابت کرد که مردم ایران توان حل مشکلات خود را دارند و سطح بلوغ سیاسی آنها این مسئله را تضمین می کند.

ترکیه بر اساس دوستی تاریخی و دیرینه اش با ایران برای گسترش روابط بین دو کشور تلاش خواهد کرد.

5- در همین حال، کارمندان سفارت ایران روز 12 فوریه وفاداری خود را به دولت جدید ایران اعلام کردند و در تخریب مظاهر رژیم گذشته به جمع دانشجویان پیوستند. با وجود این، سفیر ایران، باتمانقلیچ، به دانشجویان نپیوست و مسئولیت هایش را به کنسول ایران، پرویز منصور مؤید واگذار کرد.

کنسول ایران نیز با خواندن بیانیه ای به نمایندگی از کارمندان سفارت حمایت خود را از انقلاب ایران به رهبری خمینی ابراز داشت.

اسپیرز

گزارش وضعیت امنیتی - سیاسی، 13 فوریه

ص: 97

سند شماره 59 محرمانه 13 فوریه 1979- 24 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2063به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت امنیتی - سیاسی، 13 فوریه 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: تهران دارد آرامش خود را باز می یابد و نشانه هایی از بازگشت وضعیت عادی به آن مشهود است که گاه با درگیری گروههای مسلح به هم می خورد. گروههای سازمان نیافته به خانه ی آمریکاییان در اصفهان حمله کردند و بی سیم ها را به سرقت بردند. آیت الله خادمی که همکاری خوبی با کنسول دارد، به آرام کردن اوضاع بسیار کمک کرد. «پاسدارانی» که در ایست های بازرسی خیابان های اصفهان هستند، چندین آمریکایی را مورد بازرسی قرار دادند. مردم امروز ساعت 13:05 (به وقت محلی) به خانه های تیمی «تافت» حمله کردند و دستگاههای بی سیم SSB را به سرقت بردند. با حمله گروههای مسلح به خانه مقامات سابق دولت و پلیس در تبریز، صدای تیراندازی های شدیدی در اطراف کنسول گری آمریکا شنیده می شود، ولی کنسول آمریکا همچنان تماس خود را با مقامات مذهبی و نظامی شهر که با یکدیگر همکاری دارند، حفظ کرده است. دولت ایران همچنان تلاش دارد کنترل کشور را به دست بگیرد و اعلام کرده است که کابینه دولت را به زودی معرفی خواهد کرد. منابع دولتی گزارشی از مصاحبه ی مطبوعاتی رئیس جمهور کارتر منتشر کرده اند که در اینجا مورد استقبال قرار گرفته و مثبت تلقی شده است. پایان خلاصه.

3- امروز تهران عمدتاً آرام و مغازه های نسبتاً زیادی باز بود، مردان مسلحِ کمتری در خیابان ها بودند، و ظاهراً وضعیت عادی دارد به شهر باز می گردد. با وجود این، کاملاً مشخص است که دولت جدید در کنترل گروههای سازمان نیافته متشکل از شهروندان مسلح که شور انقلابی وجودشان را تسخیر کرده است، مشکل دارد. گزارش هایی از درگیری گروههای غیرنظامی رقیب به دستمان رسیده است. کارمند سفارت می گوید که میدان تجریش امروز وضعیتی عادی داشت و مردم در حال انجام امور روزانه شان بودند.

4- ساختمان سازمان ارتباطات بین المللی هم اینک در دست گروه مسلحی است که منابع نزدیک به دولت آنها را چریک های فدایی خلق (چپگرا) معرفی کرده اند. عکاس سازمان ارتباطات بین المللی که از ماجرا بی خبر بود امروز صبح طبق معمول به محل کارش رفت و بازداشت شد و به مدت سه ساعت شدیداً مورد بازجویی قرار گرفت. وقتی بازداشت کنندگانش برای تماس تلفنی از ساختمان خارج شدند، او را نیز رها کردند (از قرار معلوم تلفن های ساختمان کار نمی کند). از اواسط روز، شمار زیادی از غیرنظامیان مسلح در اطراف زندان اوین تجمع کرده اند و مبادرت به تیراندازی هوایی می کنند، ولی گاهی نیز اسلحه ی خود را به سوی هتل هایت که برخی آمریکایی ها در آن ساکن هستند، نشانه می روند.

ص: 98

5- تا جایی که می دانیم هیچ یک از اتباع آمریکا (به غیر از موریس، خبرنگار لُس آنجلس تایمز) صدمه ندیده اند، و ظاهراً همه در امن و امان هستند.

6- بیشترین خطرات امنیتی فعلاً در شهرستان ها که هنوز هیچ مقام رسمی ای کنترل را در آنها به دست نگرفته است، وجود دارد. کنسول آمریکا در تبریز می گوید که تیراندازی های اطراف کنسولگری تبریز ساعت 13:30 شروع شد، و ظاهراً به این دلیل بود که مردم مسلح به خانه های مقامات سابق دولت و پلیس ریخته اند. مدیر و معاون سازمان آب امروز صبح «دستگیر» شدند. تیراندازی ها امروز کمی بعد از آن شروع شد که محافظان اسلامی کنسولگری پُست خود را ترک کردند (و به مترینکو گفتند خیلی زود برمی گردند) تا جلوی آتش زدن خانه ی یک افسر پلیس را که نزدیک کنسولگری بود، بگیرند. مترینکو می گوید که یک فرمانده ارتش (که با رهبر مذهبی محل متحد شده) به او اطلاع داده است که ارتش دارد برای برقراری نظم از پادگانها به شهر می آید. او همچنین می گوید که مسئول اسلامی یکی از مناطق (شهر به چند منطقه تقسیم شده و سعی بر این است که یک ساختار رهبری ایجاد شود) به ملاقاتش آمده و از طرف آیت الله قاضی طباطبایی نیز نامه ای کتبی حاوی سلام های گرم دریافت کرده است. آیت الله طباطبایی از او خواسته است تا در تبریز بماند و کنسولگری را بازگشایی کند و همچنین به خاطر مساعدت هایش در اعزام دانشجویان تبریزی به آمریکا از او تشکر کرده است. به دلیل ادامه تیراندازی ها، مترینکو مجبور شد تلفن را قطع کند و به یک مکان امن تر برود.

7- گزارش هایی مبنی بر ایجاد مشکلات امنیتی از سوی گروههای غیرنظامی سازمان نیافته و مسلح در شهر اصفهان دریافت کرده ایم. یکی از این گروهها ساعت 11:30 امروز به شهرک مسکونی آمریکایی ها به نام خانه اصفهان یورش برد، بعد از خلع سلاح نگهبانان به تیراندازی هوایی در محوطه ی آن پرداخت. آنها همچنین پنج بی سیم دستی دو طرفه و یک دستگاه SSB نظامی را به سرقت بردند. گفته می شود که جمعیت مزبور به دنبال تیمسار خسروداد (که دستگیر شده است) و تیمسار شهناز (که او نیز طبق گزارش ها دستگیر شده است) بودند. بیشتر تیراندازی ها هوایی بود. ولی کنسول آمریکا در اصفهان، مک گافی، حداقل یک گزارش تأیید شده از تیراندازی مردم به سوی 2 سرنشین آمریکایی یک خودرو (که به خطا رفت) و تیراندازی به یک آمریکایی دیگر مخابره کرده است. کنسول آمریکا توانست با آیت الله خادمی تماس بگیرد و از او بخواهد تا نمایندگانی را به منطقه اعزام کند. نمایندگان فوق توانستند یک بی سیم دستی را از مردم پس بگیرند، اوضاع را آرام کنند، و جمعیت را متفرق سازند. نمایندگان مزبور همچنین قول دادند که بقیه بی سیم ها را برگردانند. با وجود این، مردم هنوز بی سیم ها را در اختیار دارند و هر وقت کسی بخواهد با بی سیم صحبت کند با سر دادن شعارهای ضد آمریکایی کل شبکه گرومن را مختل می کنند. در مورد وضعیت آمریکایی ها گزارش شده است که آنها قدری آرام گرفته اند ولی بسیار مضطرب هستند. کنسول هنوز تلاش

ص: 99

می کند با آزاد کردن کامیون های شرکت هلی کوپترسازی بل بتواند اسباب اثاثیه اتباع آمریکایی را به شهر ک اقماری شاهین شهر انتقال دهد. ظاهراً هنوز وضعیت به دلیل جنگ قدرت بین آیت الله خادمی و یک روحانی دیگر به نام آیت الله طاهری که دستگیری اش موجب شورش های ماه اوت در اصفهان شد، پیچیده است.

8- کنسول می گوید که حدود 1600 آمریکایی (که در حدود 700 نفرشان از بستگانِ آمریکاییِ ایرانی و بالعکس هستند) در اصفهان مانده اند.

9- شب گذشته مردم به زندان اصفهان حمله کردند و آن را به آتش کشیدند. در این حمله 2 زندانبان کشته و 1400 زندانی آزاد شدند. دو زندانی آمریکایی نیز هم اکنون در منزل کنسول آمریکا، مک گافی، هستند که یکی از آنها خودش به منزل او آمده ولی یکی دیگر را نمایندگان آیت الله خادمی به آنجا آورده اند. آیت الله به او گفته است که دو آمریکایی مزبور می توانند بروند، ولی کنسول هنوز نمی داند با آنها چه بکند.

کنسول می گوید که عده ای سرباز یونیفورم پوش غیرمسلح شعار می دهند «ما همه سرباز توایم خمینی» و غیرنظامیان مسلح نیز در ایست های بازرسی خیابانی عابران را بازرسی می کنند، که طی این بازرسی ها لوازم شخصی چند آمریکایی، از جمله بی سیم، از آنها «ضبط» شده است. کنسول می گوید ظاهراً آیت الله خادمی نسبت به دیگران قدرت بیشتری در اصفهان دارد، ولی گویا فقط نمایندگانش و مردم تا جایی که صدایش می رسد حرفش را گوش می دهند. از قرار معلوم هنوز هیچ نماینده ای از سوی دولت در تبریز معرفی نشده است.

10- کنسول آمریکا در اصفهان می گوید که امروز ساعت 13:05 به وقت محلی داشتم با دستگاه SSB با ساختمان تافت در شیراز صحبت می کردم که یک گروه مسلح وارد ساختمان تافت شد و بی سیم را ضبط کرد. کنسول آمریکا در شیراز از آن زمان به بعد با ساختمان تافت تماس گرفته است (آنها هنوز یک بی سیم دارند) و دریافته است که آنها آرام هستند و قصد دارند همانجا بمانند.

11- کنسول آمریکا در شیراز می گوید که شهر آرام بوده است. مشکل پایگاه هوایی این است که هیچ مقام مسئولی آنجا نیست. کنسول به طور غیرمستقیم با آیت الله محلاتی تماس داشته و «سر و صداهای دوستانه ای» شنیده است، ولی آیت الله محلاتی هنوز تمایلی به تماس مستقیم با کنسول نشان نداده است.

12- اخبار متفرقه: رادیو و تلویزیون ایران با هیجان زیاد خبر «شناسایی» دولت بازرگان را از سوی سازمان آزادیبخش فلسطین و برخی کشورهای دیگر، از جمله اتحاد جماهیر شوروی پخش کردند. اظهارات رئیس جمهور کارتر درباره ی ایران که در یک مصاحبه ی مطبوعاتی ایراد کرده بود، نیز پخش می شود. منابع دولتی می گویند که استقبال زیادی از سخنان کارتر شده است. خبر موثق داریم که نخست وزیر پیشین ایران، بختیار، در دست نیروهای خمینی است و رفتار خوبی با او می شود. بر اساس گزارش ها، همه زندانی ها به غیر از 4 شخصیت معروف از

ص: 100

زندان جمشیدیه گریخته اند. ارتشبد نصیری، نخست وزیر سابق هویدا، شهردار تهران نیک پی، و شهردار یک منطقه ی دیگر در بازداشت به سر می برند. نصیری کتک زیادی خورده بود، ولی می گویند وقتی که او را سوار خودرو می کردند تا به زندان منتقل کنند مردم به جانش افتاده بودند. می گویند جسد فرمانده ی گارد شاهنشاهی، تیمسار بدره ای، معاونش تیمسار بیگلری، و تیمسار جعفریان در وزارت دادگستری است. سرلشگر احمدعلی محققی موقتاً فرمانده ی ژاندارمری، و تیمسار نوروزی رئیس شهربانی و سپهبد سیدسجاد[سعید] مهدیون، فرمانده سابق فرماندهی پدافند هوایی، موقتاً فرمانده ی نیروی هوایی معرفی شده اند. اخبار ساعت 2 رادیو اعلام کرد که سپهبد قرنی از همه افسران خواسته است که امروز خود را به مقر ستاد ارتش معرفی کنند (یونیفورم اختیاری است) و فردا نیز با یونیفورم هایشان به سر کارهایشان بازگردند. اخبار همچنین اعلام کرد که «کمیته دانشگاهها» از کلیه کارمندان دانشگاهها خواسته است که فردا با در دست داشتن کارت ها شناسایی شان سر کار بیایند. و نیز رادیو اعلام کرد همچنان افسران ارتش را به مقر خمینی بیاورند و بعد از بازجویی رها کنند.

13- رادیو و تلویزیون ملی ایران اخیراً گزارش داد که تیمسار رفعت و تیمسار ضرغامی سعی دارند با یک هواپیمای ویژه کشور را ترک کنند، و با دادن شماره پلاک هواپیما از غیرنظامیان مسلح خواستند تا به فرودگاه رفته و هواپیمای مزبور را متوقف سازند. کمی بعد از آن تیمسار رفعت با رادیو و تلویزیون ایران تماس گرفت و گفت که در دفتر کارش نشسته است، و اینکه هم اکنون بازنشسته شده و رئیس شرکت هواپیمایی پارس است، و چندی پیش وفاداری خود را نسبت به خمینی ابراز داشته است. سولیوان

اوضاع ایران

سند شماره 60 محرمانه13 فوریه 1979- 24 بهمن 1357 از: سفارت آمریکا، بن - 2677به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری رونوشت: سفارت آمریکا، تهران - فوری موضوع: اوضاع ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در طی یک توجیه مختصر در مورد اوضاع ایران در سر یک میز ناهار چهار نفره (که در تلگرام جداگانه گزارش شده) وان ول کارمند وزارت خارجه آلمان اظهار داشت که انگلیس توصیه کرده است که جامعه اروپا در مورد روابط با دولت جدید ایران بیانیه ای صادر کند. با این حال طرف انگلیسی ما در سر میز ناهار با چنین مطلبی مخالفت نمود و این مطلب به کناری گذاشته شد. وان ول در ادامه گفت موضع دولت آلمان در قبال دولت جدید ایران این است که آلمان ملتها را به رسمیت می شناسد نه دولتها را لذا به اقدام خاصی جهت شناسایی مجدد نیاز نیست. دولت آلمان به انجام مراودات عادی با دولت جدید ادامه می دهد و به

ص: 101

برقراری روابط خوب امیدوار است.

3- هم وان ول و هم سفیر انگلیس تصور می کردند که دولت جدید به تأمین نفت برای غرب ادامه خواهد داد ولی مقدار آن را کاهش می دهد. وان ول همچنین گفت که دولت آلمان نیز تصور می کند می تواند حداقل بعضی از پروژه های صنعتی خود در ایران را ادامه دهند.

استوسل

مقاله توجیهی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی

سند شماره 61 13 فوریه 1979- 24 بهمن 1357 مقاله توجیهی دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی I - مقدمه- توجیه کوتاه، آشنایی با عمیات بخش 72 مورد بحث 4 زمینه عمومی هستند:

(1) آشنایی با منطقه ایران.

(2) آشنایی با بخش 72، مأموریت و مسئولیتهای خدماتی؛ (قبلاً چگونه بود و در ماههای اخیر چگونه توسعه یافته است).

(3) خلاصه ای از بازده بخش با تکیه بر ضداطلاعات و زمینه های حفاظتی؛ و (4) زمینه های محدودیت ها و مسایل مختصه آن.

- یکی از زمینه هایی که خیلی کم تاکنون در جهان شناخته شده است. (و به طور کلی در وزارت دفاع سوءبرداشت بوده است).

- کشوری که در آن استثناء جزو قوانین است.

- کشوری که کنار گذاشته شده است.

II - آشنایی با منطقه ایران ایران 636000 میل مربع وسعت دارد. تقریباً برابر وسعت ایالات متحده در قسمت شرق رودخانه می. سی. سی. پی است. از شمال با اتحاد جماهیر روسیه شوروی و دریای خزر هم مرز است (1250 مایل مرز مشترک با اتحاد جماهیر روسیه شوروی)، در شرق افغانستان و پاکستان، خلیج فارس در جنوب و ترکیه و عراق در غرب آن است. دارای 2200 مایل مرز مشترک در شرق و غرب با کشورهای عراق و افغانستان است، که هر دو کشور از اقمار اتحاد جماهیر روسیه شوروی می باشند. ایران و عراق به طور تاریخی با یکدیگر مقابله و اختلافاتی داشته اند. روابط ترکیه با ایالات متحده در سالهای اخیر نزدیک تر شده است.

- از نظر جغرافیایی سرزمینی سخت و خشن است. اساساً فلات مرتفعی است که از چهار طرف به سلسله جبالهای سخت و بلند محدود شده است. در قسمت مرکزی آن دو کویر بزرگ وجود دارند. بیشترین شهرهای بزرگ در قسمت فلات مرکزی ولی در حاشیه آن و

ص: 102

نزدیک کوهها قرار دارند که آب لازم را برای آنها تأمین می نمایند.

- جمعیت. جمعیت ایران 5/32 میلیون نفر است که 7/15 میلیون آن در مناطق شهری سکنی دارند. جمعیت تهران حدود 5/4 میلیون نفر است (از سال 1966تاکنون حدود 50% رشد داشته است. در آن زمان 3 میلیون نفر بوده اند.) سایر شهرهای بزرگ عبارتند از: اصفهان، مشهد، تبریز و شیراز، همگی دارای جمعیتی بیش از 000/400 نفر هستند.

- گروههای نژادی. حدود 72% از مردم ایرانی و 22% ترکمنی هستند و مابقی عرب های سامی و سایر اقلیت ها را تشکیل می دهند. حدود 98% آنها مسلمان هستند. برآورد مردم بی سواد آن به طور تخمینی بین 65% تا 80% است.

- اقتصاد. 23% از تولید ناخالص ملی حاصل از فرآورده های نفتی است. تورم سالیانه بین 7- 14% در نوسان است. کمبود محسوس نیروی انسانی متخصص وجود دارد.

- دولت. قبلاً حکومت سلطنتی بوده است. در تئوری، ایران یک کشور مشروطه سلطنتی بود، ولی در حال حاضر شاه قدرت سیاسی انحصاری خود را بر تمام امپراتوری اعمال می نماید. در 6 نوامبر 78، پس از ناآرامیهای گسترده و خرابی های مردمی در سطح کشور، او به طور موقت یک دولت نظامی تشکیل داد. در اوایل ژانویه 79، شاه برای استراحت از ایران خارج شد. (توبی سولیوان شرح مفصلی در مورد تحولات و وضعیت کنونی ارائه خواهد نمود.) - قدرت نیروهای نظامی. نیروی زمینی 200000 نفر، گارد شاهنشاهی 18000، نیروی دریایی 15400، نیروی هوایی 58500، ستاد مشترک 7000 نفر.

نیروهای مسلح شاهنشاهی قدرتمند و با نفوذ هستند زیرا فرماندهی مستقیم آنها با شاه است و دوم اینکه شاه از آنها به عنوان وسیله قدرت سیاسی خود استفاده می نماید. من قبلاً باید متذکر می شدم که تقریباً از انضباط خوبی برخوردار هستند، وفادار به تاج و تخت سلطنت و عموماً طرفدار غرب هستند. این تجزیه و تحلیل در مدت چند هفته اخیر تغییر کرده است.

- گروه های تروریستی. با وجود اینکه معمولاً جراید ایران از آنها کلاً به عنوان گروههای مارکسیست - اسلامی یاد می کنند، در واقع گروههای اصلی عبارتند از:

- مجاهدین خلق ایران مسئول حملات به آمریکاییان در ایران. در سال 1961 بر پایه مذهبی تشکیل شد. در حال حاضر، کادر رهبری این گروه عمدتاً مارکسیست هستند ولی اکثریت اعضاء رده پایین و متوسط آن مسلمان و مذهبی می باشند.

- چریکهای فدایی خلق با شروع کار در سال 1970 این گروه مارکسیست تندرو و انقلابی هستند. تاکنون آمریکاییان مقیم ایران اهداف مستقیم آنان نبوده اند.

III - سازمان بخش 72- مأموریت و مسئولیت های خدماتی - محدوده اختیارات عملیاتی و قدرت آن در سراسر کشور است. قسمت انشعابی از آن

ص: 103

یعنی ناحیه 7201 مسئول استانهای اصفهان و فارس می باشد. (شامل دو شهر اصفهان و شیراز می گردد که بیشترین تعداد آمریکاییان در این دو شهر خدمت می نمایند). گستره مسئولیتهای بخش 572 منطقه ای به وسعت مجموعه تمام دیگر قسمتهای تحت فرماندهی نیروی هوایی ایالات متحده در اروپا به استثناء ترکیه می باشد.

- دایره تحقیق ویژه تنها آژانس کارآگاهی، حفاظتی و ضداطلاعاتی وزارت دفاع در سطح کشور است و خدمات لازم را برای کلیه پرسنل وزارت دفاع را تأمین می نماید.

- با وجود اینکه تعداد 13 نفر کارآگاه سازمانی رسمی دارد، در حال حاضر فقط 9 کارآگاه در آنجا مأمور شده اند (2 نفر در بخش 7201). این رقم قابل مقایسه با جمع 6 نفر کارآگاه در سال 76 است.

- در واقع، این قسمت از اول اکتبر 78 دارای 18 نفر پرسنل رسمی متشکل از 13 مأمور، 3 نفر متخصص اداری، یک نفر سکرتر و یک نفر مترجم، مصاحبه کننده، است. این افزایش پرسنل متعاقب بررسی های تیم بررسی نیروهای انسانی اعزامی از وزارت دفاع در ژانویه 78 به تصویب رسیده است. 6 تا 7 نفر مأمور موقت برای 30 تا 60 روز از حدود اول اکتبر 78 نیز گمارده شده اند.

- جدول استاندارد سازمانی این واحد شامل قسمت فرماندهی، دبیرخانه، سه بخش و یک واحد تابعه می باشد. بخش ها شامل بخش اداری به ریاست استوار یکم وان و یک متخصص پشتیبانی (سرپرستی کلی یک مترجم، مصاحبه کننده محلی) به ریاست DCO ، بخش عملیات را سرگرد مسیگ به عهده دارد.

ریاست DCO ، بخش عملیات فعالیت های تخصصی ضداطلاعات را نیز به عهده دارد. IVOC (دو نفر مأمور)، IVOA (2 نفر مأمور). سرگرد مسیگ سرپرستی ستاد را در کلیه موارد تحقیقاتی و کارآگاهی انجام می دهد. سومین واحد، بخش کارآگاهی (تحقیقاتی) است، که توسط باب وارک اداره می شد. (در 8 دسامبر 78 رفته است).

این واحد جرائم روزانه، دزدی ها و بررسی سوابق پرسنلی ما به عهده دارد. فعالیت های حفاظت امنیتی (تحقیقات ضدتروریستی) توسط پرسنل بخش کارآگاهی به سرپرستی جیم موراسکی انجام می شوند.

پشتیبانی PSO توسط سایر پرسنل قسمت در صورت لزوم انجام می شود. در نظر است بخش پشتیبانی با 2 نفر پرسنل متخصص IVOS برقرار گردد.

- پرسنل وزارت دفاع ایالات متحده در ایران. در تاریخ 30 نوامبر 78 جمعاً 1165 نفر، 910 نفر نظامی، 225 نفر غیرنظامی، همچنین 665 نفر FLS'S و 1520 نفر وابستگان به وزارت دفاع هستند.

- مستشاری، کمک های نظامی، در ماههای اخیر بر برنامه های مدیریت متمرکز شده بود که بیش از همه سیستم های فرماندهی، کنترل و پدافند هوایی بودند.

ص: 104

- زمان ترخیص قابل ملاحظه ای دارد: از زمان امضاء LOA ، 4 سال به طول می انجامد تا تجهیزات وارد کشور شوند.

- دولت ایران سالیانه یک صد و ده هزار دلار 110000 دلار به هر نفر نظامی آمریکایی در ایران می پردازد.

- بیشترین پرسنل نظامی ایالات متحده در ایران به مستشاری، کمک های نظامی، به عنوان مشاور یا عضو تیم های کمک های آموزشی عملی تافت اعزام می شوند. (مأموریت آنها در داخل ایران به تافت یا فعالیتهای کمکهای امنیتی تقسیم می شود). (به یادداشت مراجعه کنید)(1) - فعالیت ها و عوامل وزارت دفاع در ایران عبارتند از:

1- گروه کمک ها و مشاوره نظامی- پرسنل ستاد (55) قسمت زمینی (55) قسمت دریایی (19)، قسمت هوایی (55)، جمع 184 نفر.

2- تیم مشاورت های آموزش عملی تافت - سه قسمت به علاوه اف14 و آی - هاوک- اصلاح شده- جمع 315 نفر.

3- نیروهای آمریکا: (124 نفر نظامی) پشتیبانی عمده را تأمین می نماید نظیر فعالیت های اداره امور داخلی شامل پرسنل، امور مالی، پشتیبانی لجستیکی و تدارکات. سرهنگ بارلو، فرمانده نیروهای آمریکا نزدیک ترین فرماندهی ما در حد یک فرمانده پایگاه است.

4- کمیسری، خدمات پزشکی فرماندهی ترابری نظامی ایالات متحده آمریکا، و سایر بخش ها.

- پرسنل نظامی ایالات متحده، به 28 واحد تیم تافت، فعالیتهای کمک های امنیتی، در بیش از 15 نقطه دور افتاده کشور مأمور شده اند. (214 نفر پرسنل)، بیشترین تمرکز خارج از تهران عبارتند از اصفهان (49 نفر) شیراز (30 نفر) ، بوشهر (37 نفر) ، بندرعباس (36 نفر) ، وحدتی (22) و شاهرخی (16 نفر). (به یادداشت مراجعه شود.) - قسمت 72 با آژانس های متعدد ایالات متحده از جمله، افسر امنیتی منطقه ای و دفتر وابسته دفاعی در سفارت آمریکا ارتباط و تبادل دارد. همچنین رابطه با مشاور اطلاعاتی مستشاری، کمک های نظامی، را برقرار نموده است، نمایندگان امنیتی سه قسمت نظامی، و رئیس ستاد نیروهای آمریکا.

- ارتباط با کشور میزبان ابتدائاً از طریق مأمور سیا با ساواک برقرار می شد. تماس های برنامه ای در موارد امنیتی نظامی و فعالیت های تروریستی بر علیه جامعه وزارت دفاع در ایران با کمیته مشترک برقرار بود.

ارتباطات در موارد جنایی و کنترل حفاظتی یا LAC با شهربانی کل کشور ایران یا از طریق افسر رابط شهربانی کل یا از طریق دفاتر سرکلانتری ها یا مستقیماً با ستاد شهربانی کل کشور

ص: 105


1- ظاهراً یادداشت اشاره شده، جزوه جداگانه ای بوده است که یافت نشد م.

برقرار گردیده است.

IV - خلاصه تولیدات:

- قسمت از اول ژوئن 76 آغاز به کار کرده است.

- به علت تغییرات سریع وضعیت، موانع بیشتر فرماندهی و محدودیت های مدیریت، لازم بود که ارجحیت های کاری مشخص گردند که این فعالیتها از اوایل اکتبر 78 به شرح زیر بوده اند:

(1) جمع آوری و تجزیه و تحلیل (IVOA).

(2) 50 مورد پژوهش برای نقاط آسیب پذیر امنیتی محل زیست، راه ها و تسهیلات (گسترده ترین، قابل درک ترین تجزیه و تحلیل در مورد آسیب پذیری های امنیتی که تاکنون توسط دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا تهیه شده است.) (3) عملیات حفاظت امنیتی.

(4) موارد (IVOA) (موردهای فعال به طور اصولی به مرحله سکون رسیده اند. ناشی از ناآرامیهای مردمی مسئله ای بوجود آورده که [نامفهوم].

(5) بررسی های جنایی، دزدی و سوابق پرسنلی. از آنجا که پی گیری بررسی های جنایی، دزدی و سوابق پرسنلی، به طور مؤثر از اواسط اکتبر متوقف شده اند، من آمار دوره زمانی از اول ژوئن 76 تا اول نوامبر 78 (دو سال و 5 ماه) را انتخاب کرده ام.

- کل آمار در زمان اول ژوئن 76 تا اول نوامبر 78 (دو سال و 5 ماه). 204 مورد (ave 7)- جنایی 120 مورد (%8/58) (ave 4) - دزدی - 69 مورد (% 8/33) (ave 2.5)، ضداطلاعات 15 مورد (% 4/7) (ave 0.5) ، به علاوه 333 مورد بایگانی مختومه.

با بیان دیگر، از فعالیت های سنتی (Traditional) جمع آوری اطلاعات، دزدی و موارد ضداطلاعاتی، حدود 50% جنایی، 3/1آن دزدی و درصد قلیلی از آن فعالیت های سنتی ضداطلاعاتی بوده اند.

- S456 (در حالیکه هنوز وجود دارند و S556 به ترتیب 15 و 93 شمار ه گذاری شده اند.) - به هر حال بسیاری افراد این قسمت را اساساً یک قسمت IVO می دانند. در مدت این 29 ماه، پرسنل این قسمت 830 مورد بررسی سوابق پرسنلی انجام داده اند (29/م) (بسیاری SIC)، 833 مورد LAC (29/م) ، آنها 569 عملیات خدمات حفاظتی (378مورد) مورد (29/م) انجام داده اند، 26 مورد تحقیقات تروریستی (90 مورد) (1/م) به عمل آورده اند، 68 بار توجیه تشریحی ضدتروریسم انجام داده اند (336 مورد پرونده) (203/م) که بسیاری از آنها بین 2 تا 3 ساعت به طول انجامیده. پرسنل IVOA در سال 1977 تعداد 181 گزارش اطلاعاتی شامل 465 مورد منتشر نموده اند.

در سال 1978 این رقم به 358 گزارش (بیش از 200%) و 1753 مورد (375%) صعود

ص: 106

نموده است.

- در این مدت پرسنل ضداطلاعات - توجیه برای جمع ---- نفر پرسنل انجام داده اند.

- در این مدت مأمورین، حدوداً ماهیانه 225 ساعت اضافه کاری داشته اند (بر اساس 5 روز کار، روزی 8 ساعت در هفته). این اضافه کاری ها به وضوح در 2 تا سه ماه اخیر افزایش یافته است.

- در حالیکه ما سعی کرده ایم که یک برنامه تهاجمی داشته باشیم، با وضعیت اداری مصوبه خودمان، انجام چنین کاری بی نهایت مشکل بوده است زیرا هنوز نمی توانیم بیش از معادل یک نفر به طور تمام وقت به موارد جنایی و دزدی اختصاص دهیم.

در خلال موجودیت این قسمت، من هیچ گاه قادر نبوده ام که بیش از 2 نفر را به انجام امور اساسی اختصاص دهم. توانسته ام یک نفر را به طور تمام وقت به PSI بگمارم. وضعیت امنیتی، برنامه های جنایی و دزدی را متوقف کرده است.

تولید بخش 7201 - ابتدائاً یک بخش ضداطلاعاتی برای پشتیبانی از 45÷50 نفر به طور جدا شده (مجزا) تشکیل شد.

- فعالیت های جنایی در حداقل تا ژانویه 77 آنها 9 مورد جنایی را انجام دادند. بیشترین این موارد قاچاق یا مواد مخدر بوده و از اجرای کمک های پشتیبانی به سایر قسمتها.

V- زمینه های مسئله ساز و محدودیت های تحقیقات (کارآگاهی).

- زمینه های مسئله ساز و مشکل آفرین را می توان به بهترین صورت بدین شرح خلاصه نمود.

برنامه های توسعه و مسایل و مشکلات ناشی از محدودیت فضای اداری، کمبود نیروی انسانی، وجود استثنایی غیرمعمول عملیاتی و مسئولیت ها است.

- در ژانویه 76 با برقرار نمودن قسمت جدید، با مسایل بنیادی مواجه شدیم. قسمت 6904 برای انجام مأموریت خود فاقد پرسنل و مدیریت کافی بود لذا زمینه های جنایی و دزدی را اصولاً نادیده گرفت.

- مشکلات مشابه در اکتبر 76 با تشکیل قسمت 7201 به وجود آمدند.

- در ژوئیه 76، مسئولیت پشتیبانی دفاعی ضداطلاعاتی غیرنظامیان ایالات متحده وابسته به شرکت های دفاعی به مسئولیت های قبلی اضافه شد. تصویب واگذاری این مأموریت استثنایی، توسط دفتر برنامه تحقیقات دفاعی انجام شد.

- سپتامبر 76، متعاقب قتل راکول مسئولیت ما به زمینه های کمک های ضدتروریستی برای شرکت های مزبور، گسترش یافت. با افزایش حضور شرکت ها بار تحقیقات سوابق پرسنلی نیز افزوده شده و انتظار می رود که بیشتر شود.

ص: 107

- فضای محدود اداری، وضعیت بسیار ضعیف نقشه فیزیکی اداره، در مارس 1978 به فضای گسترده تری انتقال یافت.

- مسایل لجستیکی اصولی به علت پشتیبانی نیروی زمینی و پراکندگی فیزیکی نظامیان ایالات متحده. تعداد پایگاههای ایالات متحده و حضور ایالات متحده متمرکز نیست.

- تأخیر نامرتب پست (5÷14 روز به واشنگتن).

- نارسائی های تلفن های داخل کشور و خطوط هوایی.

عدم تعهد تهران.

- تعداد زیاد جمعیت بازنشسته گان وزارت دفاع.

- دولت ایران برابر مقررات هرگونه تماس با خارجیان را ممنوع نموده، که شامل آمریکاییان نیز می شود.

- مسایل مربوط به پشتیبانی فرماندهی و هماهنگی.

- ادامه آموزش مجدد فرماندهان (سه نیرو) و تعداد زیادی یگانها که باید به آنها پشتیبانی و خدمات ارائه شود.

- تأخیر و قطع متعدد ارتباطات.

- مسایل ترافیک، خطرناک و مهلک است؛ 45 دقیقه تا یک ساعت به سفارت ایالات متحده (فاصله 6 مایل).

- محدودیت ها و نیازمندی های عمومی.

- فرماندهی کل درگیر کارهای روز به روز بیشتر از سایر قسمت ها است.

- در بسیاری موارد ارزش یابی اولیه مورد برای گسترش فعالیت ها نقص داشته.

- لزوم سند برداری از همه چیز کارهای نوشتنی را مشکل و پیچیده کرده است.

- قطع برق.

- مسایل و مشکلات مربوط به گرمای شدید، کولر و توالت.

- تصادف وسائل نقلیه به طور محدود.

- ریختن سقف و دیوار.

- مسایل پزشکی وابستگان.

- یک نفر آمریکایی در ایران حداکثر 60 تا 70% فعال است.

- موارد هزینه پرسنل نظامی که باید در نظر گرفته شوند - تنظیم هزینه های افراد تازه وارد.

عوامل کلیدی که بر مؤثر بودن فعالیت های کارآگاهی لطمه می زنند.

- مسایل حقوقی (قضایی) خارج اداره و محدودیت هایی که از سوی سفارت ایالات متحده اعمال می شوند.

متأسفانه مرزها و مسئولیت های حقوقی (قانونی) دایره تحقیق ویژه از بدو تشکیل قسمت بخش دفاعی منطقه 72 تاکنون هرگز به صورت واضح تعیین نشده اند. این مسئله زمانی

ص: 108

مشخص می شود که عملیات کارآگاهی جنائی را به صورت تهاجمی آغاز می کنیم (به خصوص تحقیقات خارج از اداره در مورد مواد مخدر در اوایل سال 1977).

در ایران ما هیچ پایگاهی نداریم، تنها سرزمین ایالات متحده زمینهایی است که در اختیار سفارت ایالات متحده و کنسولگری های آن قرار دارند. SOFA و هیچ نوع توافق نامه اجرایی یا یادداشت تفاهم در مورد فعالیتهای پلیسی بین سفارت ایالات متحده و دولت ایران وجود ندارد.

برابر دستورالعمل های جاری فرماندهی نیروهای ایالات متحده در اروپا، فرماندهی محلی نیروهای ایالات متحده در ایران، در غیاب SOFA یا توافقنامه های اجرایی، می تواند به طور قانونی دستور بازرسی محل را در خارج از اماکن سفارت صادر نماید، در صورتی که آژانس دایره تحقیق ویژه مراتب را با مقامات رسمی محلی هماهنگ نموده باشد. (سطح دقیق هماهنگی مشخص نشده است.) این دستورالعمل به دایره تحقیق ویژه اجازه می دهد که پرسنل وزارت دفاع ایالات متحده را در خانه های مسکونی تیمی آنها (نظیر BOQ و BEQ) (باشگاه افراد مجرد- مهمانسراهای افراد مجرد) به طور قانونی دستگیر نماید و حتی در صورت لزوم «بزور» آنها را بازداشت نماید.

اینگونه اماکن مسکونی دارای ساکنین آمریکایی هستند ولی کنترل آن با عوامل ایرانی است؛ همچنین هر منزلی که ساکن آن اعضاء وزارت دفاع ایالات متحده باشد، شامل این قانون می گردد.

افسران شهربانی کل کشور ایران (INP) تمایل زیادی دارند که براساس این توافقنامه عمل نمایند، به خصوص که کلیه پرسنل ایالات متحده که با مأموریت رسمی آمده اند دارای مصونیت سیاسی هستند (شامل پرسنل وزارت دفاع و وابستگان به وزارت دفاع)(1)علیرغم مذاکرات و بحث های مفصل با سفیر ایالات متحده، نماینده ستاد مشترک و ریاست مستشاری کمک های نظامی، سفیر سولیوان، نکته موردنظر وزارت دفاع از این توافقنامه را درک نکرده است که معاون سفیر بتواند تصمیم بگیرد و اجازه جستجو، بازداشت و غیره را صادر نماید.

سفارت نگران یک درگیری و حادثه احتمالی است که ممکن است آمریکاییان و ایرانیان را با یکدیگر درگیر نماید؛ با وجود اینکه تاکنون چنین موردی سابقه نداشته است. اگر معاون سفیر تصمیم مثبت بگیرد، لازم است دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا با شهربانی کل کشور ایران تماس بگیرد تامجوز قانونی جستجو و بازداشت صادر شود یا مأمور ایرانی مجاز برای تحقیقات معرفی گردد.

اگر شهربانی کل کشور ایران اقدامی نکند، کار دیگری نمی شود کرد. برعکس، اگر مأمور شهربانی با مأمور کارآگاه ما همراه شود، کلیه مدارک و اسناد در اختیار آنها قرار خواهد گرفت؛

ص: 109


1- قابل توجه است که حتی کارگرانی که از طریق پیمانکاران آمریکایی به ایران آمد هاند دارای مصونیت سیاسی بود هاند.

افسر متهم آمریکایی (مأمورین نظامی یا غیرنظامی وزارت دفاع یا خانواده های آنها) توسط افسران پلیس محلی بازداشت شده اند.

در این صورت افسران متهم بازداشت شده بلافاصله توسط پلیس محلی آزاد می شوند زیرا مصونیت سیاسی دارند. اعلام جرم و عملیات قانونی تحت (1)UCMJ مشکل هستند زیرا دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی کنترل مستقیم بر مدارک و قرائن به علاوه شهادت افسر بازداشت کننده نخواهد داشت. ماده 15 یک مرحله معمولی اجرای این گونه موارد است که هرگونه اقدام قانونی امکان پذیر است. وابستگان به آمریکا فرستاده شده اند.

- دولت ایران مانع ایجاد یک دادگاه عمومی یا ویژه در ایران است. عملاً دادگاه نظامی آلمان وجود ندارد- زیرا مخارج ترابری کلیه اشخاص درگیر در پرونده به آلمان غربی بسیار زیاد است. نظریه ای وجود دارد که مظنونین ایرانی را به همکاری داوطلبانه راضی کنیم. در این صورت همانگونه که در ماده 15 آمده تعداد مواردی که قسمت 71 انجام داده، ذکر شده اند.

- حتی اگر دادگاه نظامی در ایران تشکیل شود، اختلاف زیادی در برداشت فرماندهان از محدوده اختیارات این دادگاهها وجود دارد.

هر نیرو با سایر نیروها فرق دارد. پاره ای توضیحات و تغییرات داده شده اند؛ به هر حال، هنوز مسئله مبهم است، به خصوص در مواردی که متهمین درگیر در یک مسئله از چند نیرو یا یگان مختلف باشند. (به لیست مربوطه مراجعه شود.) - بیشترین موارد جنایی، 19، 17، 47 هستند، با وجود اینکه تجربیات کلی در جوّ موارد جنایی داشته اند.

برنامه های ضداطلاعاتی - حضور اطلاعاتی دشمن.

- توان بالقوه در ضداطلاعات وجود دارد؛ من معتقدم محدودیت موجود ناشی از عدم دسترسی به پرسنل آموزش دیده است.

- کلیه کشورهای کمونیستی به استثناء کوبا و آلبانی در اینجا حضور دارند.

- 6500 نفر از ملیت های کمونیستی در اینجا هستند که بین 60 تا 70 نفر آنها به عنوان افسران اطلاعاتی شناخته شده یا مشکوک هستند.

- دو افسر ارشد ایرانی در سپتامبر 77 به علت جاسوسی برای روسها دستگیر شده اند. یک سرلشگر معاون اداره پنجم ستاد ارتش نیروهای مسلح شاهنشاهی از اوایل دهه 1960 در این مورد جاسوسی درگیر بوده است.

- ما سعی می کنیم که با همین پرسنل موجود جنبه تهاجمی به فعالیتهای خود بدهیم، در فعالیت های پشتیبانی نیروی زمینی ایالات متحده هستند.

ص: 110


1- احتمالاً قوانین دادگاه نظامی آمریکا.

- آمار موارد، ارقام چندان دقیقی برای بیان آنچه در اینجا انجام شده نیستند. باید به اهداف تشکیل این قسمت و مقایسه آن با کارهای انجام شده نگریست. وقتی من به فرماندهی اینجا منصوب شدم سه هدف اصلی داشتیم؛ (1) درخواست، استخدام منشی واجد شرایط تمام وقت، (2) دریافت پشتیبانی مترجم و مصاحبه کننده تمام وقت؛ و (3) در اختیار گرفتن و درخواست برای فضای بیشتر اداری. به هر سه هدف فوق رسیده ایم.

بانک فدرال رزرو و ایران

سند شماره 62 محرمانه14 فوریه 1979- 25 بهمن 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 38005به: سفارت آمریکا، تهران - فوری موضوع: بانک فدرال رزرو و ایران (محرمانه- تمام متن) 1- بانک فدرال رزرو نیویورک امروز تلکس زیر را از جانب بانک مرکزی ایران که توسط «شورای عالی نظارت موقت» امضا شده دریافت نموده است.

2- شروع متن.

آقایان محترم: همانطور که می دانید انقلاب ملت ایران امور مملکت را به دست گرفته است و منافع ملت ایران در چنین شرایط بحرانی بایستی از این طریق حفظ شود. که تمام مبادلات و نقل و انتقالات ارزی خارجی از هر نوع منجمله معاملات نقدی و اعتباری بانک مرکزی ایران و غیره فقط با مجوز و اختیارات رهبری انقلاب صورت پذیرد. در این رابطه یک شورای عالی نظارت موقت در بانک مرکزی ایران تشکیل شده است و لذا از بانک شما درخواست می شود تمام مبادلات ارزی و اعتباری از حسابهای بانک مرکزی ایران را فقط با کسب مجوز قبلی از شورای مذکور انجام دهد- کاملاً واضح است که مساعدت شما با چنین درخواستی تداوم همکاریهای بانک مرکزی ایران را با بانک شما تسهیل می کند.

پایان متن شورای عالی نظارت موقت 3- فدرال رزرو آماده است تا بر اساس چنین دستورالعملی اقدام نماید اما مایل است تأیید سفارت را در این مورد کسب کند که آیا شورای عالی نظارت موقت در واقع از جانب دولت جدید ایران چنین اختیاراتی دارد یا خیر.

درخواست می شود سفارت در سطح مناسبی با دولت موقت ایران تماس بگیرد و این مطلب را مشخص نماید. فدرال رزرو هیچ نتیجه گیری سیاسی ندارد اما مایل است بداند که حسابهای ایران در بانک فدرال رزرو را چگونه اداره نماید. ما معتقدیم که این حسابها در حال حاضر بالغ بر حدود 900 میلیون دلار می باشد. فدرال رزرو از انجام هرگونه مبادلات دیگر در مورد این حسابها خودداری می کند تا توصیه سفارت را که تا 8 صبح 14 فوریه ضروری است کسب نماید. ونس سند شماره 63

گزارش وضعیت ایران در 24 فوریه 79

ص: 111

سند شماره 63 محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان شماره گزارش: 79 6846011225 فوریه 1979 - 6 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ایران در 24 فوریه 79 16- خلاصه (محرمانه): گزارش اطلاعاتی درباره همه پرسی و انتخابات آینده، تولید نفت، بازنشستگی ژنرالهای متهم، اولین رئیس جمهور احتمالی ایران، شرایط محلی تهران و وضع دیگر شهرها.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) روزنامه ها گزارش می دهند قبل از نوروز، همه پرسی درباره شکل آینده دولت، برگزار خواهد شد. احتمالاً اولین رأی فقط این است: «آیا با یک جمهوری اسلامی موافقید؟» بعد از آن انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان برای تهیه قانون اساسی جدید، صورت خواهد گرفت. با انتخابات سوم، نمایندگان مجلس جدید برگزیده می شوند.

ب- تولید نفت: در حال حاضر، ایران روزانه 700000 بشکه نفت تولید می نماید. پیش بینی می شود این مقدار تا سه میلیون بشکه در روز بالا خواهد رفت که 4/2 میلیون آن صادر خواهد شد. معاون نخست وزیر امیرانتظام گفت به محض این که تصمیمی اتخاذ گردد، اولین محموله ها تا پانزده روز دیگر صادر خواهد شد. در چند روز آینده ارقام دقیق تری اعلام خواهد شد. اکثر 65000 کارگر صنعت نفت کشور به سر کار خود بازگشته اند.

ج- بازنشستگی ها: ستاد مشترک ارتش ملی اسلامی ایران روز بیست و چهارم فوریه بازنشستگی 32 سرلشگر ایران را اعلان کرد. اسامی آنها منتشر نشد.

د- رئیس جمهور جدید ایران: نوشته روزنامه ها و گفتگو با دکترهای ایرانی نشان می دهد که علی شایگان، به احتمال زیاد اولین رئیس جمهور ایران خواهد بود. شایگان گفت که این کشور باید ملت نوینی با دولتی که مورد قبول همه دنیاست، دادگاههای آزاد، نظام دولتی پارلمانی که قدرت عالی در دست مجلس ملی متمرکز باشد، داشته باشد. او افزود که کشور باید نسبت به آمریکا و شوروی از سیاست عدم تعهد پیروی نماید. شایگان برای خمینی در دولت جدید، نقشی رسمی نمی بیند.

ه- شرایط محلی: در ساعات اولیه صبح، نزدیک سفارت و بیشتر ساعات شب، در شمال تهران صدای تیراندازی به گوش می رسید. علل آن معلوم نیست. در هنگام روز در طول مسیر شمال به مرکز تهران، پست بازرسی دیده نمی شود ولی شب هنگام پست های بازرسی زیادی وجود دارد. پلیس خمینی و نزدیک به 25 گارد نیروی هوایی ایران از سفارت محافظت به عمل می آورند. ورود و خروج به سفارت شدیداً توسط پلیس خمینی و وابسته نیروی زمینی

ص: 112

کنترل می شود. در ساعت دوزاده و هشت دقیقه، در حالی که کارمندان ایرانی سفارت و پلیس خمینی نظاره می کنند، سربازان نیروی دریایی آمریکا پرچم آمریکا را بر فراز سفارت به اهتزاز درمی آورند. ترافیک در مرکز شهر تهران تقریباً دارد به وضع سابق خود که بسیار سنگین بود و حرکت قدم به قدم صورت می گرفت باز می گردد.

و- خارج از تهران: گزارش کمی موجود است. ولی تبریز مجدداً آرام گزارش می شود. آبادان و خرمشهر به وضع عادی برمی گردد و آثار کمی از انفجارات اخیر باقی مانده است. دانشگاه اصفهان باز شده و طبق گزارش همه دانشجویان و استادان بازگشته اند.

ز- پراکنده: (1) خمینی به زودی عازم قم خواهد شد ولی تاریخ آن هنوز معلوم نیست.

(2) یزدی اظهار می کند که نیروی امنیتی انقلابی اسلامی به زودی تشکیل می شود تا نظم و قانون را در سراسر کشور، در شهرها در محافظت از اموال عمومی و شخصی تأمین و با اقدامات ضدانقلابی مقابله نماید.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تیراندازیهای فزاینده و مهار نشده شبانه ما را مطمئن می سازد که عادی بودن زندگی در روز را نباید واقعاً دلیل بازگشت صبح به ایران تلقی کرد. نیروهای چپگرا خواسته هایشان را اعلان کرده اند و مخالفت خود با دولت خمینی- بازرگان را وسیعاً به نمایش گذاشته اند. سر بزرگ هنوز زیر لحاف است. تا تماسهای اولیه را برقرار ننماییم نمی توانیم درباره سرهنگ های جدید ستاد نظری بدهیم. هیچ یک از وابسته های نظامی نتوانسته است با رکن دوم یا پروتکل تماسی برقرار نماید. گزارشات پراکنده اطلاعاتی از شماره 6846010179 تا 6846011079 به شکل پیام آماده گشته و برای به حداقل رساندن سنگینی بار ایستگاه از طریق پست سفارشی و بسته بندی شده ارسال خواهد شد.

مجموعه اخبار سیاسی

سند شماره 64 محرمانه25 فوریه 1979 - 6 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2519به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: مجموعه اخبار سیاسی 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: مجاهدین[خلق] از خواسته های چپگرایان حمایت می کنند. آیت الله خمینی روز بیست و هفتم فوریه به قم خواهد رفت. با تسلط احتمالی دولت بر امور، کمیته امام منحل می شود. فهرست جاری انتصاب مقامات بالا توسط دولت جدید ایران. چپگرایان ادعا می کنند که فهرست اعضاء آژانس ارتباطات بین المللی همان فهرست اعضاء سازمان سیا می باشد. هنوز وضع دانشگاهها بحرانی و آشوب زده است. اقلیت های مذهبی هنوز می ترسند. پایان خلاصه.

3- به تبع گردهمایی بیست و سوم فوریه فداییان خلق در دانشگاه تهران، مجاهدین خلق

ص: 113

هم در گردهمایی بیست و چهارم فوریه خود در دانشگاه تهران از دولت جدید ایران تقاضاهای مشابهی داشتند. مسعود رجوی، رهبر مجاهدین تقاضا داشت: «ارتش خلق» تشکیل شود و هیچ محدودیتی علیه «مبارزان راه آزادی» به کار گرفته نشود. محاکمه حامیان شاه در دادگاه علنی انجام گیرد. برای اداره کارخانجات، دانشگاه ها، صنایع و بازرگانی، ادارات دولتی و پادگانهای نظامی خواستار تشکیل «شوراهای خلق» بود. رجوی در سخنرانی خود از رئیس انقلابی ستاد ارتش، سرهنگ نصرالله توکلی انتقاد کرد. وی در بیست و یکم فوریه، بعد از اینکه رالف شون من آمریکایی افراطی، او را متهم ساخت که به شیوه سازمان سیا برای در دست گرفتن زمان امور، توطئه می کند، استعفاء داده بود. در حالی که ممکن است موضع ذکر شده مجاهدین[خلق] خطری برای قدرت دولت بازرگان فراهم نسازد، ولی قابل توجه است که نیروی عمده نظامی دولت مجاهدین[خلق] هستند. (گزارش می دهند که چهار گارد سابق شاهنشاهی در شب بیست و سوم فوریه به خانه نخست وزیر حمله می کنند ولی چریکهای انقلابی که از این خانه محافظت می کرده اند، آنان را دستگیر می نمایند.) این حوادث و حوادث دیگر نشان می دهد که تجدید ساختمان ارتش پلیس به اندازه کافی پیش نرفته تا بر میزان امنیت بیفزاید و با یورشهای مسلحانه مقابله کند.

4- منبع نزدیک به خمینی در ملاقات شب بیست و چهارم فوریه با مقام سیاسی ما، تأیید کرد که خمینی روز 27 فوریه به قم عزیمت خواهد کرد. روزنامه های صبح 25 فوریه خبر می دهند که وی «زود» بازخواهد گشت. در پاسخ سئوال، منبع گفت که فعالیت های کمیته خمینی [انقلاب] دارد پایان می گیرد.

نظریه: ممکن است برخی از فعالیتهای کمیته مرکزی مورد حرف قرار گیرد، ولی کمیته های محلی کمافی السابق به کار خود ادامه خواهند داد با توجه به تهدیدات مداوم چپ، اگر کمیته ها یک سره برچیده شوند، برای ما مایه تعجب بسیار است. ولی برنامه این است که دولت بر آنها کنترل بیشتری داشته باشد.

5- از جمع بندی اطلاعاتی که منابع در اختیارمان قرار داده اند، لیست کامل انتصابات جدید دولت ایران به قرار ذیل گزارش می شود:

نخست وزیر :مهدی بازرگان معاونان نخست وزیر:ابراهیم یزدی (امور انقلاب) امیرانتظام (روابط عمومی) و هاشم صباغیان وزیر امور خارجه:کریم سنجابی وزیر کشور:احمد صدر حاج سیدجوادی وزیر کار و رفاه اجتماعی:داریوش فروهر

ص: 114

وزیر امور اقتصاد و دارایی:علی اردلان وزیر دفاع:ناخدا محمدحسین [احمد] مدنی وزیر دادگستری:دکتر اسدالله مبشری وزیر انرژی:عباس تاج وزیر کشاورزی:دکتر محمد ایزدی وزیر بازرگانی:دکتر رضا صدر وزیر آموزش و پرورش:غلامحسین شکوهی وزیر اطلاعات و تبلیغات و اوقافناصر میناچی (این وزارتخانه در حال حاضر سازمان اوقاف را هم دربر می گیرد) وزیر علوم و فرهنگ و هنر:دکتر علی شریعتمداری وزیر پست و تلگراف:حسن اسلامی استاندار خوزستان:

سیدمحمد کیاوش استاندار گیلان:

دکتر حبیب داوران استاندار آذربایجان شرقی:

دکتر رحمت الله مقدم مراغه ای شهردار تهران:

خسرو ارداقی 6- انتصابات مهم دیگر عبارتند از:

رئیس موقت هواپیمایی ایران:هوشنگ تجدد رئیس ستاد:سپهبد محمدولی[ولی الله] قرنی رئیس کل شرکت ملی نفت ایران:

حسن نزیه (رئیس کانون وکلا) مدیرکل رادیو و تلویزیون ملی ایران:

صادق قطب زاده فرمانده ژاندارمری:سرهنگ عزت الله ممتاز رئیس شهربانی کل:تیمسار نوروزی رئیس صنایع دفاع:سرهنگ سیدمجتبی طاهرزاده (بجای طوفانیان) انتصابات نظامی سطح پائین تر از طریق کانالهای افسر وابسته دفاعی گزارش می شوند.

وقتی که وضع کابینه روشن تر گردد، می کوشیم ببینیم در مورد انتصابات بالا چه اطلاعات حیاتی می توانیم به دست آوریم. با وجود این، از آنجا که ممکن است شرکت نفت نسبت به ما حداقل اطلاعات جدیدی در مورد این انتصابات در دست داشته باشد، ممکن است گزارشات مقدماتی تهیه نماید.

7- تعدادی از منابع دانشگاهی ما، مستقیم و غیرمستقیم می گویند فداییان خلق، فهرست اعضاء آژانس ارتباطات بین المللی را، از طریق اشغال ساختمان آن محل به دست آورده اند و در گردهمایی ها و در کمیته های محلی خمینی از این فهرست استفاده می کنند و می کوشند

ص: 115

نیروهای انقلابی را متقاعد سازند که افراد این فهرست، همکاران سازمان جاسوسی سیا هستند. این کار بسیاری از تماسهای عادی دانشگاهی ما را تا اندازه ای دچار اشکال ساخته و حساس نموده است ولی تاکنون به ما گزارشی از دستگیری افراد بر پایه این فهرست نرسیده است. با وجود این، جوّ سیاسی به گونه ای است که هر دو طرف این نوع اقدامات را جدی می گیرند.

8- دو دوست نزدیک و صمیمی مقام سیاسی سفارت گفته اند سرشماری که دو سه روز است انجام می گیرد توسط کمیته های خمینی [محلی] برگزار می شود و هدف از آن این است که دریابند مردم هر منطقه چه کمکهایی می توانند به امر انقلاب نمایند. سئوالات از پرسش های معمولی «تاریخ تولد» شروع می شود و سئوالات حیاتی و مهم دیگری مانند «کجا تحصیل کردید»، «چند بار به کشورهای خارجی سفر کرده اید؟» را دربر می گیرد و سئوالات دیگری هست که منابع را مشتاق کرده تا بدانند آیا همه این تلاشها برای این نیست که زندگی عادی در قالب رژیمی بر پایه اسلام قرار بگیرد.

10- قطع نظر از کشتن کشیش ایرانی به خاطر اجتماع اسقفی ایرانیان شیراز در نوزدهم فوریه، رویداد دیگری از خشونت نسبت به اقلیت های مذهبی، اتفاق نیفتاده است. گزارشاتی داریم که کمیته های محلی خمینی دست به آزارهایی می زنند و اکثر کلیساها یا دفاتر خارجی زیرنظرند و بازرسی می شوند و به ویژه دفاتر و یادداشتهای آنها از دست برد در امان نیست. اسقف ارمنیان آرناک مانوکیان روز بیست و سوم فوریه با بازرگان ملاقاتی به عمل آورد و بازرگان وی را مطمئن ساخت که حقوق اقلیتها مورد احترام خواهد بود. این امر موجب گشت تا ارمنیان با نظام جدید در صلح بسر برند ولی اکثر اقلیت های مذهبی، از آن جمله خود ارمنیان از نظام جدید بسیار نگران هستند و بیشتر ترس آنها از دولت ایران نیست، بلکه از کمیته های خمینی [محلی] است که مزاحمتهایی را برای آنان فراهم می آورند.

11- اعضاء هیأت علمی دانشگاه به ما اطلاع می دهند که گردهمایی های چند دانشکده در دو هفته گذشته به آشوب کشیده شده است. همه با هم بحث و جدل می کنند. برنامه ثابتی در پیش نیست. فرد کارکشته ای با 25 سال سابقه نظامی- دانشگاهی معتقد بود که قبل از اینکه وضع تحصیلی منطقی به وجود آید عمر فعالیتهای دانشگاهی به سر خواهد آمد و سپس استفاده از نیرو ممکن است ضروری باشد. سولیوان

شهروندان آمریکایی و انگلیسی در پازانان در حوالی آغاجاری توسط...

سند شماره 65 محرمانه26 فوریه 1979 - 7 اسفند 1357 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 46842به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: شهروندان آمریکایی و انگلیسی در پازانان در حوالی آغاجاری توسط کمیته های اسلامی برای تحقیقات بازداشت شدند.

1- شرکت فلور طی گزارشی به وسیله تلکس از دفتر هلند با وزارت خارجه تماس گرفت

ص: 116

و اعلام کرد که جان کاسیبا (شهروند آمریکایی) و سه شهروند انگلیسی (به اسامی دبلیو. دبلیو. والش؛ پی. دیترز؛ و کی. تامپسون) تلاش کردند به همراه 6 نفر کارمند فیلیپینی شرکت فلور در تاریخ 26 فوریه توسط هواپیما، آبادان را به مقصد تهران ترک کنند. این تخلیه به دستور دفتر فلور صورت می گرفت. افراد فیلیپینی، آبادان را ترک کردند اما شهروندان آمریکایی و انگلیسی توسط کمیته اسلامی جهت انجام تحقیقات بازداشت شده و به پازانان عودت داده شدند. گزارش تلکس در عصر روز 26 فوریه از طریق دفتر هلند و به امضای کاسیبا و والش دریافت شد که در آن عنوان شد که حال گروه خوب و سالم هستند اما جهت تحقیقات در بازداشت به سر می برند.

2- برای اطلاع شما: ما می دانیم که گروه در حال حمل مقادیر زیادی پول شخصی و پول شرکت به صورت حواله بوده اند. پایان برای اطلاع شما.

3- سفارت احتمالاً می تواند با گروه در محل مجتمع فلور در پازانان از طریق شماره تلفن 540- 23-561 یا 05-207-061 تماس بگیرد. تماسهای تلفنی به پازانان به وسیله ایستگاه محل ژاندارمری صورت می گیرد.

4- لطفاً نتایج تلاشهایتان برای دسترسی به گروه و تماس با دولت ایران را به ما گزارش کنید. ونس

گزارش وضعیت ماهانه، تهران - فوریه 79

سند شماره 66 سری26 فوریه 1979 - 7 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2545به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش وضعیت ماهانه، تهران - فوریه 79 1- (سری - تمام متن) 2- ذیلاً فشرده ای از حوادث امنیتی ایران در طول فوریه 79 ذکر شده است. در 5 فوریه 79 افسر حفاظت منطقه وارد سفارت گردید. در 5 فوریه 79 افسر حفاظت منطقه توانست با سفیر و رایزنهای کنسولی ملاقات نماید. افسر حفاظت در 6 فوریه به دیدار کاردار رفت. ارزیابی سریع محوطه نشان داد که ما در قسمتهای بسیاری نقطه ضعف داریم. افسر حفاظت منطقه راهنماییهایی در اختیار سفیر، کاردار و رایزن سیاسی قرار داد. حداقل یک گروهان تفنگدار از ارتش یا تفنگداران دریایی لازم است تا به نحو معقولی محوطه را اداره و از آن حفاظت نمایند. با توجه به اوضاع ناپایدار تهران و تهدید حمله به محوطه سفارت، افرادی از ارتش ایران که استعداد آنها بین 15 تا 60 نفر در تغییر است برای حفاظت از محوطه سفارت آمریکا گماشته شده اند تا نیروی 60 نفری شهربانی را که در محل مستقر هستند تقویت نمایند. افراد ارتش ایران تحت کنترل سرهنگ هالند از نیروی هوایی آمریکا و مأمور به دفتر وابسته نظامی سفارت قرار دارند.

ص: 117

تمام طول مدت زمانی 5 الی 14 فوریه 79 شهر در ناآرامی کامل همراه با شلیک مرتب تفنگ، انفجار و حملات گروههای مختلف به پادگانهای ارتش و پاسگاههای شهربانی به سر برد. شلیک های مخفیانه متفاوتی نیز علیه سفارت صورت گرفته است.

در 12 فوریه ارتش و شهربانی ایران سقوط کرد. ارتش و شهربانی ایران از محوطه سفارت خارج شدند. افراد شهربانی قبل از خروج خود سلاحهای خود را به افسر حفاظت منطقه تسلیم کردند.

سفیر دستور داد تا تمامی اسناد طبقه بندی دار باقیمانده به طور کامل نابود گردد. این کار در 12، 13 و 14 فوریه صورت گرفت.

افسر حفاظت منطقه در 12 فوریه تمام سلاحهای موجود را در اختیار پرسنل نیروهای مسلح آمریکا که در محوطه مانده بودند قرار داد. این کار به منظور تقویت تفنگداران دریایی آمریکا که از شدت کار مداوم و پرمشغله خسته شده بودند صورت پذیرفت.

در 13 و 14 فوریه 79 افسر حفاظت منطقه دستور داد تا تمام سلاحهای اتوماتیک از جمله تفنگهای ام- 16، یوزی و کلت های کمری کالیبر 45 و غیره جمع آوری شود و 12 تفنگ شکاری به همراه 9 تیر مشقی و نارنجکهای گاز اشک آور 100-MPG به همراه کارتریج پرتاب آن را در اختیار پرسنل قرار داد. این کار در اواخر روز 13 و اوایل صبح 14 فوریه به انجام رسید.

جالب توجه است که حوادث زیر قبل از حمله ساعت 11 روز 14 فوریه به محوطه سفارت مشاهده شدند:

1) یکی از منابع مورد اعتماد سفارت اطلاع داد که از طریق شنود بی سیم های شبکه امنیتی صحبتهایی در مورد استقرار سلاح که احتمالاً بر پشت بامهای پشت محوطه سفارت باشد شنیده است. بعدها این مواضع توسط اکثر پرسنل امنیتی سفارت مشاهده شدند.

2) تقریباً در حدود ساعت 10 تفنگدار مشغول خدمت در نزدیکی درب روزولت متوجه شد که تردد شلوغ معمولی در تقاطع تخت جمشید و روزولت به طور ناگهانی مرتفع شده است. وی مطمئن بود که مسیر عبور در خیابان روزولت به سمت جنوب توسط موانعی مسدود شده بود و افراد پیاده در خیابان ناپدید شده بودند.

3) دو نفر که به طور ابتدا به ساکن و با توسل به زور وارد آپارتمان افراد مأمور به خدمت شده بودند (واقع در پشت محوطه سفارت که افسر حفاظت منطقه نیز در آن مستقر است) ملاهای مذهبی بودند که لباس معمولی خود را به تن داشتند اما تفنگهای ژ-3 اتوماتیک از نوع شکاری آن را همراه داشتند. مزاحم دیگر صورت خود را با نوعی پارچه پوشانده بود.

حدود ساعت 11 روز 14 فوریه محوطه سفارت آمریکا توسط گروههای بزرگی که به تفنگ و سلاحهای اتوماتیک مسلح بودند مورد حمله قرار گرفت، تمام مواضع بیرونی سقوط کرد و کلیه پرسنل یا دستگیر شدند و یا بنا به دستور سفیر تسلیم گشتند. حدود ساعت 12

ص: 118

ساختمان اداری سفارت از تمام جهات مورد حمله قرار گرفت و به تصرف مهاجمین درآمد. به افراد دستور داده شد به زیرزمین بروند و در آنجا سلاحها، بی سیم ها و سایر تجهیزات امنیتی خود را تسلیم کنند. مهاجمین تمام آنچه را که می توانستند به آن در دسترسی داشته باشند برداشتند، تمام افراد به محوطه بین دفتر سفیر و دفتر منشی کاردار منتقل شدند. هنگامی که «نیروهای مخالف برای نجات ما آمدند» تمام پرسنل را مورد تفتیش بدنی قرار دادند. این افراد بد تمام زندانیان آمریکایی را در قبال تأمین جانی خود مبادله کردند. تمامی افراد آمریکایی از جمله پرسنل RC و ارتباطات راه دور مورد جستجوی بدنی قرار گرفته و پس از آن به سمت بیرون ساختمان و در جهت پارکینگ رانده شدند. سپس ما را تا محل اقامت سفیر همراهی کردند و در آنجا برای مدتی بین 2 تا 3 ساعت تحت نظر بودیم. می و توماس افسران حفاظت منطقه به ساختمان اداری برگردانده شدند و در آنجا به ما اجازه دادند از بی سیم های رادیویی ماشینها استفاده کرده و به همه پرسنل آمریکایی اطلاع دهیم که محوطه تسلیم (مهاجمین- م) شده است. چندین نفر در طبقه هم کف ساختمان انبار سنگر گرفتند. حدود ساعت 17 به تمام پرسنل اجازه دادند به اقامتگاههای مختلف خود در داخل یا خارج محوطه سفارت بروند. توجه: ساختمان اداری شامل قسمت های CR از قسمت ارتباطات راه دور از حدود ساعت 13 روز 14 فوریه 79 الی صبح 15 فوریه 79 خالی ماند. تمام تجهیزات ارتباطی طبقه بندی دار قبل از تصرف ساختمان اداری نابود شده بودند.

در ساعت 10 روز 15 فوریه 79 سفیر دستور داد تا تفنگداران دریایی آمریکا بدون حمل سلاح به همراه ایرانیان مسلح در مواضع کلیدی مستقر شوند. این شیوه تا امروز نیز به مورد اجرا گذاشته شده است.

از 16 تا 20 فوریه 79 کارمندان سفارت همگی مأمور شده بودند تا از طریق پروازهای اجاره ای که توسط وزارت خارجه آمریکا سازمان داده شده بود نسبت به خروج آمریکاییان از ایران اقدام نمایند.

در طول مدت 15 فوریه 79 تاکنون پرسنل حفاظت منطقه تعداد محدودی از سلاحها را در گاوصندوق ها و صندوق ها گذاشته اند تا محفوظ بماند. (به تلگرام تهران 2500 رجوع کنید.) در حال حاضر محوطه سفارت توسط سه گروه از جانب خمینی «محافظت» می شود.

(1) افراد کمیته های انقلاب که در محل اقامت سفیر مستقر شده اند. (2) افرادی از یک کمیته انقلاب دیگر که در محل درب اصلی و درب پارکینگ مستقر هستند. (3) محوطه پست و سایر قسمتهای سفارت توسط پرسنل سابق نیروی هوایی ایران که بعضی از آنها نیز یونیفورم به تن دارند حفاظت می شود.

در روز 14 فوریه 79 ساختمانهای سفارت مورد چپاول قرار گرفته و به صورت زباله دانی درآمده است. محلی که بیش از همه دچار خسارت و غارت شده دفتر تفنگداران دریایی و افسران حفاظت منطقه در ساختمان اداری می باشد. علاوه بر این خانه های تفنگداران و افسران

ص: 119

حفاظت منطقه در داخل محوطه و آپارتمان آنها در خارج از محوطه سفارت نیز مورد تاراج و تخریب قرار گرفت. تا به حال تمام آپارتمانها و خانه های داخل و خارج سفارت با توسل به زور باز شده و اموال آن دزدیده شده است. اکثر پرسنل بسیاری از اشیاء کوچک ولی بهادار خود را گم کرده اند. (در حال حاضر هیچ دلاری در دسترس نداریم.) جدیدترین مورد در روز 24 فوریه اتفاق افتاد. درب خانه ای که سه تن از اپراتورهای ارتباطات راه دور در آن اقامت دارند باز شده و یک رادیو و چند وسیله دیگر برده شده است. لازم به تذکر است که این خانه در داخل محوطه و در چند متری ساختمان اداری قرار دارد.

در شرایط کنونی قدم زدن در اطراف محوطه در طول شب ایمن نیست مگر اینکه یک اسکورت از جانب یکی از سه گروه امنیتی فوق الذکر با انسان همراه باشد.

حدود ظهر روز 25 فوریه 79 تفنگداران دریایی پرچم آمریکا را در محوطه سفارت افراشتند. این پرچم از 14 فوریه تا این تاریخ در اهتزاز نبود.

سولیوان

خلاصه سیاسی

سند شماره 67 محرمانه26 فوریه 1979- 7 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2547به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: خلاصه سیاسی 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: اول ماه مارس خمینی در قم گفت: سفیر شوروی نباید در امور داخلی ایران دخالت نماید. منبع نزدیک خمینی به سفارت می گوید که اواخر هفته آینده زندانیان زیادی آزاد خواهند گشت. کمیته اصلی خمینی کارش را متوقف ساخته است. کمیته های محلی در شرف تبدیل به پلیس اصلاح شده است. فرمانده جدید نیروی هوایی معرفی شد. پایان خلاصه.

3- روزنامه های صبح بیست و ششم فوریه اعلام کردند که خمینی عزیمت خود را به قم تا اول ماه مارس به تأخیر انداخته است. (یکی از همکاران نزدیک، این خبر را تأیید کرد). روزنامه ها همچنین خبر ملاقات سفیر شوروی با خمینی را منتشر ساختند. در این ملاقات روز 24 فوریه خمینی به وینوگرادوف، سفیر شوروی گفت که ایران هیچ نوع دخالتی در امور داخلی خویش را تحمل نمی کند. روزنامه ها این را اخطاری به شوروی می دانند. در تماسهای سیاسی دیگر، خمینی به نمایندگان لبنان گفت که از تعقیب بختیار، نخست وزیر سابق، که مدعی است ایران را ترک گفته، دست نخواهد کشید.

4- منبع نزدیک به خمینی روز 26 فوریه به سفارت گفت که کمیته خمینی بی سر و صدا 303 زندانی را آزاد کرد و در نظر دارد سوم مارس 900 نفر دیگر را آزاد نماید. این زندانیان کسانی هستند که صاحب نام بوده اند و به همان علت به زندان افتاده اند و هیچ مدرکی دال بر

ص: 120

ارتکاب جرمی ندارند.

همان منبع خبر می دهد که دو یا سه اعدام دیگر احتمالاً انجام می گیرد. او مدعی بود که از اعدامهای سطح پایین تر که منابع دیگر به ما گزارش داده اند هیچ اطلاع مشخصی ندارد.

5- همان منبع خبر داد که سرانجام کمیته خمینی واقعاً منحل شده است. از عناصر انقلابی آن در رسیدگی به مسایل امنیتی استفاده می شود. این کمیته از پایگاه سابق نظامی باغشاه در جنوب غربی تهران، عمل می کرد. کمیته های محلی هنوز برای ایجاد امنیت مشغول کارند، ولی دولت ایران چندین کلانتری را فعال ساخته است و اعضاء کمیته محلی مساجد در آنها ادغام شده اند و در اداره محل زیر نظارت دولت سهیم هستند.

(نظریه: بدون شک بین افسران شهربانی و انقلابیون جدید اصطکاک وجود دارد ولی منبع دیگری خبر داد که شهرداریها کاملاً زیر کنترل دولت قرار گرفته اند تا راهی برای متمدن ساختن انقلاب باشد.

6- نظریه: اگر بتوان از شکاف آشکار بین عناصر نیروهای امنیتی اجتناب ورزید، در چند روز یا چند هفته آتی، احتمالاً ما شاهد این هستیم که دولت واحدهای اداری بسیار بیشتر و کارهای سازمانی بیشتری را در سطح شهر و کشور در چنگ و مهار خود خواهد گرفت. البته، همانطور که در ده روز پیش دیدیم، احتمالاً گاهگاهی تیراندازی و یا سرقت واقع خواهد شد.

7- آخرین خبر: اخبار بعد ازظهر سرتیپ امامی را فرمانده نیروی هوایی اعلام کرد. (نظریه: این تعویض به دنبال انتقاداتی از سرلشگر آذربرزین به عمل آمد که پرسنل سطح پایین تر نیروی هوایی او را به اندازه کافی انقلابی نمی دانستند. تغییر انتصاب اول دولت، نشان می دهد که در حال حاضر نیروهای مسلح خط دولت را زیاد نمی خوانند.

سولیوان

گزارش وضعیت برای دوره زمانی 26 - 25 فوریه 79

سند شماره 68 محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان26 فوریه 1979- 7 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2554 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت برای دوره زمانی 26 - 25 فوریه 79 16- خلاصه: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) این گزارش شامل وضع دفتر وابسته دفاعی آمریکا 12-C، شب پر سر و صدایی در سفارت، وضع مسافرت در ایران، اخطار مجاهدین به بازرگان، وضع حزب توده، عملیات هوایی مهرآباد، و بازنشستگی تعداد بیشتر سرلشگرها می باشد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

ص: 121

الف- دفتر وابسته نظامی آمریکا، 12-C. برای آخرین بار هواپیمای ما توسط سروان جانسون و خلبان هیکت مستشاری نظامی به پرواز درآمد و در فرودگاه مهرآباد پارک و قفل شد. هنوز نتوانسته ایم به هواپیما دسترسی پیدا کنیم. ولی می کوشیم تا 27 فوریه وضع آن را مشخص و تعیین نماییم.

ب- شب پر سر و صدا در محوطه سفارت. دیشب تقریباً نیمه های شب صدای تیراندازی زیادی در محوطه سفارت به گوش رسید. به نظر می رسد بعداز ساعت منع عبور و مرور کسی عبور می کند و نگهبانان برای ایست دادن تیراندازی هوایی می کنند. نگهبانان عصبی دیگر به آنان می پیوندند و نتیجه تیراندازی زیادی است. با نگهبانان مجاهد گفتگو کردیم، آنان از اینکه چپی ها در ورزشگاه نزدیک سفارت جمع شده اند، خیلی نگران بودند. نگهبانان گفتند که شب خطرناکی در پیش دارند و ممکن است مجبور باشند به سوی چپی ها تیراندازی کنند.

ج- سفر ایرانیان، دولت موقت انقلابی اعلان کرد که زنان، کودکان کمتر از 18 سال، دانشجویان با گذرنامه ها و پذیرش معتبر و بیمارانی که مداوای پزشکی لازم دارند می توانند از ایران خارج شوند. با وجود این، ظاهراً این محدودیتها مانع از آن نگشته است که شاهپور بختیار، نخست وزیر سابق، که به قول خمینی از کشور گریخته است، از ایران خارج شود. روزنامه ها گزارش می دهند که خمینی قصد دارد روز پنج شنبه به قم بازگردد و در آنجا به اندازه تهران فعال خواهد بود.

د- اخطار و هشدار مجاهدین [خلق]: بنابر گزارش روزنامه ها، مبارزان آزاد اسلامی (مجاهدین)، به بازرگان هشدار سختی داده اند که اگر خواسته هایشان تأمین نگردد انقلاب با مسایل جدی روبرو خواهد شد. خواسته عمده مسعود رجوی (عضو بالای گروه) انحلال فوری ارتش شاه است. از آنجا که این خواسته با خواسته فداییان یکی است، آینده ارتشی متمرکز در دست دولت در خطر قرار می گیرد. این دو سازمان نه تنها خواستار یک «ارتش خلق» چپگرا هستند، بلکه برای اداره امور مردمی و تشکیل دادگاههای عمومی از تشکیل «شوراهای خلق» هواداری می کنند. به علاوه آنان خواهان این هستند که مقامات دولتی، مدیران کارخانجات و بازرگانی و نیروهای ارتشی از طریق این «شوراهای خلق» برگزیده شوند. معاون نخست وزیر، امیرانتظام ایده شوراهای خلق را رد کرد و اظهار داشت که همه باید از افراد انتصابی خمینی اطاعت نمایند تا زمانی که انتخابات برگزار گردد. بدین طریق، سازمان کنونی ارتش و انتخاب مقامات ارشد ارتش (سرهنگان) ممکن است فقط راه حل موقتی باشد. شایگان آب را بیشتر گل آلود ساخته و گفته است که ارتش کاملاً منحل گردد و پاسداران ملی و دموکراتیک جانشین آن گردند.

ه- حزب توده: آینده حزب توده روشن نیست. شایگان می گوید حزب کمونیست توده ایران باید غیرقانونی باقی بماند (اگر باز برای شوروی کار می کند). بازرگان گفته است که اعضاء حزب توده و فداییان چپگرا در انقلاب فراموش نخواهند گشت و افزوده است که از

ص: 122

نقطه نظر آزادی عقیده، آنان نیز مثل سایر احزاب و سازمانها خواهند بود و می توانند فعالیتهای تبلیغاتی خود را انجام دهند.

و- عملیات هوایی مهرآباد: هواپیمایی ایران پروازهای داخلی و خارجی خود را ادامه می دهد. هوشنگ تجدد، مدیرکل جدید می گوید که برنامه های آموزشی جدید در بخش نگهداری، فنی و فعالیتهای پروازی شروع می گردد تا رفته رفته در هواپیمایی ایران، افراد ایرانی جای کارمندان خارجی را بگیرند. شرکت هواپیمایی لوفت هانزا، از دولت اجازه از سرگیری عملیات عادی خود را دریافت کرده است.

ز- سرلشگرهای بیشتری بازنشست می شوند: 34 سرلشگر دیگر و 17 سرتیپ ارتش و شهربانی بازنشسته شدند. این بازنشستگی ها که توسط سپهبد قرنی اعلام می گردد، بخشی از تلاش مداومی است که در زمینه تصفیه ارتش از سرلشگران نظام گذشته صورت می گیرد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) برقراری جمهوری اسلامی و سازماندهی یک نیروی امنیتی ملی هنوز موانع و مشکلات عمده در جریان انقلاب است. امنیت داخلی محوطه سفارت کافی ولی حساس است. در ساعت دو و سی و پنج دقیقه بعد از ظهر به وقت محلی صدای دومین تیراندازی به گوش رسید.

تلفات وارده در حمله چهاردهم فوریه

سند شماره 69 استفاده محدود اداری27 فوریه 1979- 8 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا ، تهران - 2581به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: تلفات وارده در حمله چهاردهم فوریه 1- افراد زیر در حمله 14 فوریه به سفارت کشته و یا مجروح شدند:

الف- غلامعلی کرد، پیشخدمت رستوران سفارت با تیر کشته شد.

ب- محمدعلی صیرفی در طبقه اول ساختمان آپارتمان محل سابق و موقت سفارت با تیر کشته شد. وی کارمند سفارت نبود. او پسر هفده ساله خانم نوروزی کارمند سفارت که در حمله خود وی نیز حضور داشت، بود.

ج- سرگروهبان کنت کراوس از ناحیه سر با شلیک تیری آسیب دید. نه روز اسیر بود بعد از آزادی، از وضع تندرستی خوبی برخوردار بود.

د- یعقوب آقاخان تپه وری راننده سفارت هنگامی که در رستوران سفارت بود، از پشت تیر خورد. چهار روز در بیمارستان بود و بعد آزاد شد.

ه- مشهدی محمدعلی، راننده سفارت، از فرق سر او بر اثر گلوله خراش برداشت و روز یازدهم فوریه بار دیگر تیر خورد. تیری شانه چپ او را زخمی کرد و به مداوای کمی نیاز بود. او در حال حاضر به سر کار برگشته است.

ص: 123

و- حبیب الله افتخار، راننده سفارت. یکی از حمله کنندگان با کارد پشت پای او را در اطاق مخابره، زخمی کرد. زخم انتحاری در بیمارستانی پانسمان شد و سر کار برگشت.

ز- سرگروهبان نیروی دریایی، لاری. ا. پنامون. پای چپش با ضربات مداوم قنداق تفنگ و لگد کوفته شده و خراش برداشته است.

ح- سرگروهبان ارتش ریچارد نوبل. بازوی دست راستش در رستوران سفارت اندکی زخم برداشت. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی - اقتصادی، 27 فوریه

سند شماره 70 محرمانه27 فوریه 1979- 8 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2582به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی - اقتصادی، 27 فوریه 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: رئیس شرکت ملی نفت ایران به قرارداد کنسرسیوم نفت به عنوان قراردادی استعماری حمله می کند و می گوید شرکت ملی نفت ایران با کنسرسیوم قرارداد جدیدی منعقد نمی سازد و علاقمند است خود رأساً دست به فروش نفت بزند. بختیار احتمالاً از ایران خارج شده و در فرانسه است. سرباز سابق جنبش آزادیبخش فلسطین فرمانده جدید سپاه پاسداران انقلاب که جانشین ارتش خواهد گشت، برگزیده شد. مولوی رئیس بانک مرکزی شد. هنوز شش تن از وزراء سابق فراری اند و برای محاکمه در تعقیب آنان هستند. خمینی خواستار اصلاح دادگاههاست. خمینی با هیأتهای خارجی ملاقات می نماید. پایان خلاصه.

3- روزنامه های صبح 27 فوریه، جملاتی از سخنرانی رئیس جدید شرکت ملی نفت ایران را برای کارگران نفت آبادان تیتر کرده اند. او می گوید سیاست جدید ایران تماماً بر پایه منافع ملی قرار دارد و هیچ گونه قرارداد تحمیلی استعماری را نخواهد پذیرفت. تفسیر روزنامه حاکی از آن است که شرکت ملی نفت ایران در فکر قرارداد جدیدی با کنسرسیوم نیست و علاقمند است خود مستقیماً به فروش نفت بپردازد. نزیه همچنین گفت که ناگزیر است 400 نفر را که شغلی ندارند و حقوق دریافت می کنند اخراج نماید. ملکه فرح هر ماه 28/4 میلیون دلار حقوق از شرکت ملی نفت دریافت می کرده است. او تکرار کرد قصد دولت تولید سه میلیون بشکه نفت در روز و صدور 4/2 میلیون آن است.

4- مطالب روزنامه منکر آن است که نخست وزیر سابق بختیار در فرانسه می باشد. ولی خانواده منبع نزدیکی به مقام سفارت در 27 فوریه اطلاع داد که بختیار مطمئناً در آنجا پنهان شده است و وی این خبر را قطعی می داند. (این فقره را حفظ کنید).

5- روزنامه صبح، تهران ژورنال، در 27 فوریه خبری را عنوان کرد که جلال الدین فارسی شخصی که همراه سازمان آزادیبخش فلسطین علیه اسرائیل جنگیده است، فرمانده سپاه

ص: 124

پاسداران انقلاب می شود. یکی دیگر از رهبران مجاهدین، مهدی تقوی، در سخنرانی در دانشگاه تربیت معلم گفت که نیروهای مسلح نمی توانند مورد اعتماد باشند. تقوی مطالب چند روز اخیر چپگرایان را تکرار کرد و گفت که نیروهای مسلح هنوز سلطنت طلب هستند و برای انقلاب تهدید محسوب می شوند. (روزنامه ها همچنین نام کامل با املاء صحیح انگلیسی فرمانده جدید نیروی هوایی را منتشر کرد. سرتیپ اصغر ایمایان [ایمانیان] که در گزارش دیروز به غلط امانی ذکر شده بود.

6- روز 26 فوریه دولت ایران، محمدعلی مولوی، اقتصاددان با تجربه را رئیس بانک مرکزی معرفی کرد. مولوی سفیر سابق ایران در جامعه اقتصادی اروپا، معاون سابق وزیر تجارت و سالها استاد اقتصاد دانشگاه ملی و نویسنده مقالات اقتصادی بوده است.

7- روزنامه ها در رابطه با تعقیب پانزده تن از مقامات رژیم سابق که از حبس گریخته اند مطالبی را منتشر می کنند. شش نفر آنان وزرای سابق هستند: منوچهر تسلیمی، فریدون مهدوی، عبدالعظیم ولیان، رضا صدقیانی، هوشنگ نهاوندی و عبدالمجید مجیدی، تجار معروف هژبر یزدانی، رحیم علی خرم و علی رضایی هم تحت تعقیب قرار دارند. همچنین در یک آزاد کردن بعد از آزادی زندانیان در دهم فوریه، معاونان سابق وزارت بهداری، نقابت و نیلی آرام آزاد شدند. همسر آرام که آمریکایی است در ژانویه ایران را به سوی آمریکا ترک گفت.

8- آیت الله خمینی در گفتگو با وزیر دادگستری اظهار داشت که شیوه نظام دادگاههای اروپایی باید از بین برود و قوانین اسلام حاکم گردد. او مشخصاً از رویه دادرسیهای چند مرحله ای انتقاد کرد و گفت که هر دادرسی باید طی یک مرحله و به صورت قاطع و نهایی انجام گیرد. دولت همچنین اعلام کرد که به دستور خمینی، قانون حمایت خانواده لغو شده است. این قانون زنان طلاق گرفته را تحت حمایت قرار می داد و وضع طلاق را روشن می ساخت. این قانون به عنوان قانونی ضداسلام کنار گذاشته شد.

9- آیت الله خمینی با هیأت نمایندگی پولیساریو ملاقات کرد و حمایت خود را از مبارزه آن در راه استقلال صحرای غربی اعلام نمود. شایعه ای رواج دارد که قذاقی رهبر کشور لیبی به تهران خواهد آمد. منبع وزارت خارجه در 26 فوریه این خبر را انکار کرد و گفت که نه دعوت نامه ای فرستاده شده و نه تاریخی برای ملاقات تعیین شده است.

سولیوان

دسته بندی سیاسی125

سند شماره 71 محرمانه27 فوریه 1979- 8 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2583به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: دسته بندی سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 125

2- احساس گسترده اتحاد نیروها علیه رژیم پهلوی گرایش به پوشانیدن واقعیت جامعه سیاسی ایران را پیدا کرد. با سقوط رژیم پهلوی این واقعیت یعنی تمایل به تجزیه سیاسی به سرعت ظهور پیدا کرده است. این جدایی ها صرفاً در سطوح اجتماعی نیست که مثلاًٍ یک جدایی بین مارکسیستهای چپ و مسلمانهای راست باشد، بلکه در همه جهات است. این مسئله در مورد ائتلافهای عجیب از قبیل آنچه میان عده ای از اعضای سازمان اسلامی مجاهدین خلق و سازمان مارکسیستی فداییان خلق در مورد انحلال ارتش رسمی و جایگزینی آن به وسیله ارتش مردمی روی داد و همچنین در مورد غیرعادی بودن پیشرفت آهسته دولت موقت در اعمال اقتدار خویش به دنبال پیروزی برق آسا بر رژیم قبلی صادق است.

3- نمونه های جدایی که در دو هفته اخیر صورت گرفته شامل موارد زیر است:

الف) اختلافات ایدئولوژیک که مهمترین گروههای این گروه بندی، مارکسیستهای ضدمذهب و طرفداران حکومت بر اساس تفسیر بنیاد گرایانه تعالیم اسلامی است لکن اندکی قبل از سقوط بختیار، غیرمارکسیستهای ضدمذهب شروع به ائتلاف با تجددگرایان سیاسی در قالب یک نیروی سیاسی مهم کردند. ناگهانی بودن و همچنین غیرمنتظره بودن جهانی سقوط رژیم سابق اجرای این گروه میانه رو سیاسی را دچار بی نظمی و هرج و مرج کرد.

«اکثریت» در جو جاری بی شکلی که عدم اطمینان از آینده سیاسی می تواند منجر به تفسیر سریع در اظهار وفاداری شود چندان معنی ندارد. اما این لغت کاملاً برای ایرانیان که فعلاً ساکت هستند و از لغزش در دامان چپ افراطی و راست افراطی خود را حفظ می کنند اهمیت بالقوه ای دارد.

ب) اختلاف زمانی، که بین بینش خمینی و بازرگان، که در سن 70 سالگی هستند، و مبارزان چریک جوان وجود دارد.

در بهترین شرایط، برای این نسلها ارتباط با یکدیگر مشکل است. در این مورد علائمی در دست است که نارضایتی بین جوانان جنگنده خیابانی بروز کرده است که چرا اعضای مسن تر دولت موقت میل به استفاده از کمک فنی افرادی در نیروهای مسلح و دیوان سالاران رژیم سابق در جهت روی پا ایستادن ایران دارند.

آنها خودشان را به عنوان عامل پیروزی انقلاب و کسانی که حاضر بودند جانشان را در جهت نهضت فدا کنند می بینند و در نتیجه سهم بیشتری در استحکام بخشیدن به دستاوردهای انقلاب می خواهند. برای اعضای دولت که سی و یا چهل ساله بوده و در حال بازگردانیدن و احیای نظم و قانون و ساختمان اداری مملکت، و احیای اقتصاد هستند مشکل است که نسبت به دگماتیسم و انعطاف ناپذیری رهبری ارشد و از طرف دیگر نسبت به سادگی و بی نظمی جوانان مغرور، بی تفاوت باشند.

ج) اختلاف جامعه شناسانه، که یا بر اساس احساسات تجدد گرایانه در مقابل احساسات سنتی است و یا بر اساس طبقات اقتصادی. سفارت از تاریخ حمله 14 فوریه تاکنون فرصت

ص: 126

داشته که حتی بدون ترک محوطه اینگونه اختلافات جهان کوچک را مطالعه کند. محوطه سفارت به وسیله مخلوطی از مجاهدین و پرسنل نیروی هوایی که همافر خوانده می شوند محافظت می شود.

گروه اول از دو بخش که یکی بازاری است و دیگری از متجددین طبقه متوسط تشکیل شده است.

گروه دوم که اعضایش از طبقات پایین هستند بر طبق استانداردهای ایران از نظر تکنیکی سطح بالا بوده (اغلب در آمریکا تعلیم دیده اند) و توسط عوامل بازاری، مجاهدین برای محافظت بیشتر سفارت استخدام شده اند، رقابت بین این سه گروه در کمتر از دو هفته افزایش یافته است. مجاهدین طبقه متوسط، ماتریالیسم ناخالص مجاهدین بازاری و همافران را به عنوان خائن به اصول انقلاب می نگرند. در حالیکه همافران به اعمال هر دو گروه مجاهدین با دیده تحقیر می نگرند. این احساس آنها در رابطه با داشتن مهارتهای مدرن و از جمله توانایی انگلیسی صحبت کردن ما می باشد.

د) اختلاف نژادی- فوری ترین نشانه این امر تقاضا برای کسب خودمختاری در کردستان است. گروههای مختلفی وجود دارند که یا بر اساس زبان مانند ترک زبانان آذربایجان و عرب زبانان خوزستان و یا بر اساس اختلافاتی نظیر سنی های کرد و بلوچ که خود را جزء فرهنگ ایرانی می دانند اما در مواقع بروز ضعف در پایتخت تقاضای خودمختاری در درجات مختلف نموده اند، ناتوانی خمینی و دولت موقت در مناطقی چون کردستان به احساسات جدایی طلبی بار دیگر فرصت بروز داده است. تا موقعی که دولت موقت این چنین بی خاصیت باشد، این پدیده احتمالاً رشد سریع خواهد داشت.

ه ) اختلافات در اداره امور- که به صورت سیستم حکومتی دوگانه دولت موقت و کمیته های انقلاب بروز کرده است. یک منبع سفارت در روز 26 فوریه گفت: در مورد انحلال دومی و انتقال قدرت به اولی پیشرفتهایی شده است. همان منبع گفت که بعضی از افراد کمیته ها جزء افراد دوایر حکومتی قلمداد می شوند. بدین ترتیب گرچه یک منبع تجزیه کم خواهد شد ولی این امر ممکن است رقابت را بین اعضای کمیته و کارمندان دولت به خصوص آنهایی که قبلاً در خدمت رژیم قبلی بودند و اکنون به رژیم فعلی پیوسته اند، افزایش دهد.

این چشم و هم چشمی ها عامل مهمی در اختلافات جاری امور در دو هفته اخیر بوده است.

4- این تجزیه خطرات جدی برای حکومت به بار می آورد. اما پدیده ای است که دولت فقط به طور حاشیه ای بر آن کنترل دارد.

البته اعمالی که دولت برای اعمال اقتدار خویش باید انجام دهد در جهت بدتر کردن جدایی ها که در حال حاضر، بدنه سیاست ایران را شکافته است عمل می کند.

ص: 127

مارکسیستها که از اکثر موقعیت ها در دولت موقت محروم بوده اند از فشارها که در حال آشکار شدن هستند استفاده خواهند کرد. آنها هنوز از نداشتن مسئولیت در دولت برخوردار بوده و بدین ترتیب آزاد هستند، که حمایت کامل خود را از مسایل مورد علاقه و تقاضاهای مخصوص متنوعی که ممکن است متناقض هم باشند اظهار نمایند. در مجموع آنها می توانند از ناتوانی دولت در راضی نگهداشتن همه مردم در تمام اوقات استفاده ببرند. سولیوان

گزارش نوبه ای 26 و 27 فوریه128

سند شماره 72 محرمانه27 فوریه 1979- 8 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2584 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش نوبه ای 26 و 27 فوریه 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش، اخبار دوره زمانی ساعت 12، 26 تا ساعت 12، 27 فوریه 79 به وقت محلی را دربر دارد. گزارشات دریافتی مبنی بر ادامه اعدام؟، انتصاب افسر سازمان آزادیبخش فلسطین به فرماندهی سپاه انقلاب؛ گشتی های جوان داوطلب در شهر، بازگشایی دانشگاهها، فرماندهی جدید نیروی هوایی، رأی دادن افراد نظامی، به غیر از نیروی دریایی شاهنشاهی می باشد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- اعدامها در تهران ادامه دارند و آخرین کسی که اعدام شده محمدحسن نادری مسئول شکنجه ساواک اصفهان بوده است. همچنین گزارش شده است که دو افسر پلیس اعدام شده اند ولی اسم آنان مشخص نشده است.

ب- سرمقاله های امروز روزنامه تهران ژورنال گزارش می دهد که یک افسر سازمان آزادیبخش فلسطین فرماندهی سپاه انقلاب را به عهده می گیرد. جلال الدین فارسی که بنا به گزارش منابع خبری یک ایرانی تحصیلکرده مترقی است، چندین سال فرماندهی یک گردان رزمی را در سازمان آزادیبخش فلسطین به عهده داشته است. این نظریه به شدت قوت گرفته که او به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب موردنظر برگزیده خواهد شد.

دولت موقت مهدی بازرگان تحت فشار بسیاری قرار دارد که یک سپاه معتقد انقلابی به وجود آورد، این فشار به خصوص از سوی مجاهدین، فداییان، چپی ها و سایر نیروهای انقلابی وارد می آید. ممکن است جلال الدین فارسی رهبر این سپاه باشد.

ج- تهران در این مدت آرام بود و فقط چند صدای تیر در طول شب شنیده شده است. در حال حاضر هزاران جوان داوطلب مسلح به مسلسل دستی، تفنگ، سرنیزه یا با دست خالی، در مدت شب در خیابانها گشت می زنند و سعی می کنند آرامش شهر را پس از ماهها اغتشاش

ص: 128

حفظ نمایند. آنها نگهبانی خود را از ساعت 2200 با ایجاد نقاط کنترل در سراسر شهر آغاز می کنند.

آنها بدون استثناء همه را از وزیر گرفته تا خارجیان متوقف می کنند.

هر شخصی که بازداشت شود، وی را به مسجد می برند که به عنوان وزارت دادگستری، دادگاه حقوقی، ستاد پلیس و ژاندارمری، مورد استفاده قرار می گیرد.

د- وزارت علوم و آموزش عالی و فرهنگ اعلام نمود که دانشگاهها در ایران در سه شنبه 3 مارس 79 بازگشایی خواهند شد. وزارتخانه رؤسای جدید دانشگاهها را نیز تعیین نموده است.

ه- توسط دولت موقت چهارمین فرمانده نیروی هوایی منصوب گردید و نیروهای مسلح اسم جدیدی دریافت داشتند. «نیروهای مسلح ملی اسلامی ایران» فرمانده جدید نیروی هوایی سرلشگر اصغر ایمانیان است. فرماندهان قبلی نیروی هوایی که به دلایل مختلف تعویض شده اند عبارتند از: (سپهبد) ژنرال ربیعی، سپهبد سعید مهدیون، سپهبد شاهپور آذربرزین، این اداره تاکنون بیوگرافی فرمانده جدید نیروی هوایی را دریافت نکرده است.

و- دریادار احمد مدنی وزیر دفاع ملی اعلام نمود، اعضاء ارتش آزاد خواهند بود که به احزاب مختلف بپیوندند و در انتخابات آینده رأی دهند. دریادار مدنی همچنین گفت وزارت جنگ قبلی با نام جدید «وزارت دفاع ملی» نام گذاری خواهد شد زیرا قدرت نظامی در این کشور برای دفاع از حاکمیت ملی به کار خواهد رفت نه به منظور تجاوز.

ز- نیروی دریایی ایران. دریادار مدنی که فرمانده نیروی دریایی نیز می باشد اظهارداشت که او هرگونه گسترش بیشتر نیروی دریایی را متوقف خواهد ساخت و حتی ممکن است ابعاد آن را کوچک تر نیز بنماید.

او گفت «زیرا ما دیگر به عنوان ژاندارم خلیج فارس عمل نمی کنیم و نیاز به نیروی دریایی در این ابعاد نداریم. از این پس تنها مأموریت نیروی دریایی ما حراست از آبهای داخلی است و دیگر در پشتیبانی از منافع استعماری عمل نخواهیم کرد.» دریادار مدنی همچنین مشخص نمود که دیگر اطلاعات دریایی وجود نخواهد داشت و بنابراین دیگر بررسی و تحقیقات و تجسس در مورد پرسنل نیروی دریایی انجام نخواهد شد.

او گفت مشاورین تکنیکی همچنان باقی خواهند ماند ولی نقش سیاسی نخواهند داشت. مشاورین فقط در موارد تکنیکی مساعدت خواهند کرد.

نظریات تهیه کننده (محرمانه): در مورد نیروی هوایی شاهنشاهی، تغییرات سریع و متعدد فرماندهان نشانگر ناآرامی های سیاسی در نیروی مزبور است. نیروی هوایی نقش سرنوشت سازی در قیامی داشت که منجر به سرنگونی رژیم قبل شد و به نظر می رسد هنوز راه طولانی در پیش دارد تا به وضعیت طبیعی خود بازگردد. نام جدید «نیروهای مسلح ملی اسلامی ایران» به نظر می رسد نشان دهنده علاقه دولت به وارد نمودن دستاوردهای انقلاب اسلامی به داخل نیروهای مسلح باشد.

گزارش وضعیت ایران، 28 فوریه130

ص: 129

سند شماره 73 محرمانه28 فوریه 1979- 9 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2600به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 28 فوریه 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: رئیس شرکت ملی نفت ایران اعلام می کند پنجم مارس صادرات نفت با افزایش تقریبی قیمت از سر گرفته خواهد شد. خمینی با آیت الله طالقانی ملاقات می کند. بعد از عزیمت خمینی به قم، آیت الله طالقانی سخنگوی انقلاب در تهران خواهد بود. صادق قطب زاده، رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران تحت فشار فزاینده مردم و کارمندان قرار دارد. اعدامها و دستگیریها ادامه دارد. پایان خلاصه.

3- روزنامه های صبح 28 فوریه از سخنرانی 28 فوریه نزیه، رئیس شرکت ملی نفت ایران تیتر زده اند. او در جمع کارگران نفت در اهواز گفت، در روز 5 مارس دوازدهمین سالگرد فوت دکتر مصدق «صادرات نفت از سر گرفته می شود. قیمت نفت مستقیماً به مزایده گذاشته می شود و روزانه و نقد خواهد بود». میانگین قیمت نفت 18 تا 20 دلار برای هر بشکه خواهد بود.» نزیه مجدداً تأکید کرد که قرارداد با کنسرسیوم در حال تجدیدنظر است و نظام تنزیلی موجود دیگر به کار نمی رود. با پول نفت اسلحه معامله نمی کنند بلکه وسایل مورد نیاز کشاورزی خریداری خواهد شد. فروش نفت نقداً صورت می گیرد.

4- روزنامه کیهان صفحه اول خود را به ملاقات روز دوشنبه بین خمینی و آیت الله طالقانی، مقیم تهران، اختصاص داد. به نظر می رسد بعد از اینکه خمینی اول ماه مارس به قم عزیمت کند، آیت الله طالقانی مطمئناً سخنگوی انقلاب خواهد بود. گفتگوی خصوصی دو آیت الله دو ساعت و نیم طول کشید ولی بیانیه ای منتشر نشده است. منابع نزدیک به خمینی این نظر روزنامه ها را که میان آن دو اختلاف وجود دارد، رد می کنند.

5- روزنامه ها همچنین گزارش می دهند که کارمندان رادیو و تلویزیون ملی ایران خواستار استعفاء سرپرست جدید، صادق قطب زاده هستند. کارمندان مدعی هستند که صادق قطب زاده، مستبدانه رفتار می کند. مردم در رابطه با تأکید زیاد روی حوادث فلسطین، موسیقی انقلابی (تکراری) و اسلاید، و به طور کلی فقدان برنامه های تفریحی تلویزیون روز به روز بیشتر شکایت می کنند.

6- روزنامه تهران ژورنال خبر داد که محمد توکلی شهردار تهران شده است. توکلی که قبلاً عضو کمیته فنی شهرداری بود، کار خود را از روز 27 فوریه آغاز کرد.

7- از زمان انقلاب فرمانده ژاندارمری خوانسار (منطقه اصفهان) یازدهمین مقام دولت قبلی است که در تاریخ 27 فوریه در برابر جوخه اعدام قرار گرفت. روزنامه تهران ژورنال مدعی است که بنا بر گزارش مقامات غیررسمی نزدیک به 3000 نفر از رؤسا و صاحبان مشاغل نظام

ص: 130

قبلی هنوز در بازداشت و بازجویی بسر می برند.(1)گزارش می شود که فرمانده سابق ژاندارمری سیستان و بلوچستان دستگیر شده است.

8- روزنامه تهران ژورنال خبر می دهد که دیدار قذافی به تأخیر افتاده است.

سولیوان

نظریه در مورد وضعیت سیاسی: همافران

سند شماره 74 محرمانه28 فوریه 1979 - 9 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2606به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: نظریه در مورد وضعیت سیاسی: همافران(2) 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در طی آخرین روزهایی که منجر به انقلاب ایران شد نیروی هوایی، بالاخص شاخه «همافران»، برخلاف سایر نیروهای سنتی ارتش که شدیداً دچار بی انضباطی و سرخوردگی شده بودند، به طور مشخص به صورت یک نیروی نسبتاً منظم و کارآ، ظاهر شد. نیروی هوایی ایران بسیاری از فعالیتهایی که معمولاَ توسط پلیس انجام می شوند، به عهده گرفته است، که از بین آنها، قسمتی از مسئولیت نگهبانی از سفارت و کنسولگری تبریز است. علیرغم تغییرات مداوم رده بالای سلسله مراتب نیروی هوایی، به نظر می رسد رده های میانی و پایین به مقدار زیادی همبستگی و هماهنگی بین خودشان را حفظ کرده اند. نقشی که همافران نیروی هوایی ایفاء می نمایند به نحو خاصی قابل توجه می باشد.

3- کارمند سفارت، در مدت هفته گذشته، موقعیتی به دست آورده و با گروههای مختلفی از همافران مذاکرات مفصلی انجام داده است که در طی آن نظریات زیر ابراز شده است.

4- در مورد آیت الله خمینی: حتی مذهبی ترین همافران، شامل بعضی از کسانی که نوارهای سخنرانی وی و نامه هایش را سالهای متمادی جمع آوری نموده اند، اظهار می دارند که تا زمانی رهبری (امام) خمینی را پیروی خواهند نمود که تشخیص می دهند او برای ایران به عنوان یک کشور مستقل خدمت می نماید.

به نظر می رسد که به هیچ وجه این تصور که ممکن است (امام) خمینی اشتباه کند، در بین آنان وجود ندارد، و در عوض بحث آزاد در مورد جایگزینی خمینی انجام شد. در یک گفتگوی طولانی با تعداد زیادی از همافران پایگاه تهران، این نظریه از سوی سخنگوی جمع مطرح شد که تا یک یا دو سال دیگر، زمانی که شرایط و وضعیت استقرار و آرامش یابد، نوع دولتی که به نظر می رسد بهترین حکومت برای ایران باشد، از کمونیستی گرفته تا دمکراسی و

ص: 131


1- در اصل سند، از این جمله به بعد، به صورت دستنویس اضافه شده است. م.
2- در اصل سند، کلمة صورت دستنویس اضافه شده است. م. « همافران »

حتی بازگشت شاهنشاهی، توسط همافران پشتیبانی خواهد شد. پشتیبانی فعلی آنان از حکومت منصوب شده از سوی (امام) خمینی موقتی است و بر اساس درک آنان از اولین گام های مملکت به سوی پیشرفت و آزادی از یوق شاه است.

5- در مورد آمریکا: مانند بسیاری از ایرانیان، همافران رئیس جمهور کارتر را مهم ترین شخصی که باعث کلیه مشکلات و مسایل چند ساله اخیر ایران بوده می دانند و مورد انتقاد قرار می دهند، ولی علاقه و احترام خود را نسبت به آمریکاییان اظهار می دارند. درست یا غلط آنها با دقت و تأکید این مطلب را بیان می کنند، تماس آنها با ایالات متحده آمریکا در مدت دوره های آموزشی در ایران و در آمریکا مسلماً اثر جدی بر سیستم ارزش های فکری آنها داشته است. همافران علی رغم بی میلی به دیدن سیستم تیم های نیروی هوایی ایالات متحده که در پایگاه های خود در ایران مشاهده می کنند و معترفند که برای بازگشت آمریکاییان باید برای سنگینی بپردازند، معتقدند که مشاورین نظامی ایالات متحده احتمالاً باید به ایران بازگردند، البته تحت محدودیت های بیشتر و برنامه های کنترل شده توسط ایرانیان. نظریه آنها در مورد رودررویی ایالات متحده با ایران، و به خصوص، نتیجه گیری آنها در نیاز به ادامه همکاری های تکنیکی و تجاری، به نظر می رسد که به خوبی راجع به آن فکر کرده اند. علاقه آنان به وابستگی های شخصی به ایالات متحده (برای مثال، تحصیلات، فامیل و دوستان، که در حال حاضر در ایالات متحده هستند.) کاملاً مشخص است، اگر گروه همافران، به خودی خود، به صورت یک قشر در سیستم نظامی ایران، ادامه حیات دهد در آینده عامل امیدوارکننده ای خواهد بود.

6- خلاصه: در زمانی که گروههای نیروهای مسلح سنتی ایران (پلیس، ژاندارمری، گارد شاهنشاهی و نیروی زمینی) کاملاً روحیه و وحدت خود را از دست داده اند، نیروی هوایی به طور کلی و به خصوص گروه همافران، اهمیت خوبی به نسبت نقشی که اخیراً در نیروهای مسلح داشته اند، به دست آورده اند. همبستگی فعلی آنان و نقشی که در حال حاضر ایفا می نمایند، ممکن است در آینده ای نه چندان دور بر علیه آنها عمل کند، به هر حال، بسیاری از ایرانیان و به خصوص آنان که عضو نیروهای ارتش و پلیس قبلی بوده اند، به خاطر می آورند که نیروی هوایی و همافرها گروهی بودند که در زمان رژیم پهلوی بیش از همه مورد عنایت و توجه بوده اند.

در حالیکه گروههای دیگر مواجه با خشونت های داخلی ایران بودند، نیروی هوایی موفق شد کنار بکشد و درگیر نشود، و فقط در آخرین روزها بود که آنها با تبلیغات زیاد وارد تحرکات انقلابی در کنار (امام) خمینی شدند، رهبری بسیاری از غیرنظامیان را که سالها مبارزه کرده بودند، به دست گرفتند، همینطور سایر گروهها، مانند ارتشی ها، آنها را فرصت طلبانی می دانند که وفاداری آنان در حقیقت زیر سئوال است.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 27 فوریه تا 1 مارس 1979

ص: 132

سند شماره 75 محرمانه 1 مارس 1979- 10 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2625 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: روزنامه های انگلیسی زبان تهران ژورنال و کیهان اینترنشنال، وابسته های نظامی خارجی مرکز تهیه گزارش: دفتر وابسته دفاعی آمریکا (وابسته دفاعی)، تهران تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 27 فوریه تا 1 مارس 1979 16- خلاصه: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان - به ویژه برای اعضاء ناتو) این گزارش وقایع 48 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 به وقت محلی روز 27 فوریه تا ساعت 12:00 روز 1 مارس 1979 پوشش می دهد، شامل: وضعیت سفارتخانه. گزارش روزنامه ها درباره تخلیه آمریکایی ها از کبکان. اولین رفراندوم در ایران. نطق بازرگان. عزیمت خمینی به قم. خلع ید کنسرسیوم. محدودیت سفر. قانون اساسی جدید. و گزارش تلویزیون از بهشهر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف) وضعیت سفارتخانه: پاکسازی دفاتر و حمل اثاثیه کارمندانی که قصد خروج از ایران را دارند، در حال انجام است. تیراندازی به طرف سفارت واطراف آن ادامه دارد. شب گذشته در حدود ساعت 02:30 صبح سه تن از محافظان کمیته سوار بر خودروی ضد گلوله سفارت در حال گشت زنی روزمره خود در خارج از مجتمع بودند که از استادیوم روبروی سفارتخانه نزدیک کوچه اردلان هدف رگبار گلوله قرار گرفتند. تعدادی گلوله به داخل خودرو نفوذ کرد و یکی از آنها به بازوی محافظی که در صندلی عقب نشسته بود، اصابت نمود. محافظان نیز با شلیک گلوله پاسخ دادند و خود را به بیمارستان رساندند. جراحت سطحی بود. همچنین، در طول شب، یک تیرانداز که در ساختمان روبروی سفارت موضع گرفته بود پنجره جلوی (ضلع جنوبی) ساختمان کنسولی را هدف رگبار گلوله قرار داد. در طول شب صدای تیراندازی در سرتاسر تهران شنیده می شد.

یکی از کارمندان سفارت استرالیا گزارش داد که شب گذشته هنگام مراجعت از هتل اینترکنتینانتال به خانه اش در شمال کاخ نیاوران در ساعت 23:30، بیست بار مورد بازرسی قرار گرفت. در یک ایستگاه بازرسی، یک نگهبان گلوله ای شلیک کرده بود، ولی هدف او خودروی حامل کارمند سفارت نبود.

ب) گزارش روزنامه ها از تخلیه کبکان: هر دو روزنامه انگلیسی زبان مقالاتی در مورد تخلیه آمریکایی ها از کبکان در صفحه اول خود درج کردند. عنوان مقالات «ایستگاه جاسوسی

ص: 133

آمریکا» و «پایگاه جاسوسی آمریکا» بود. در هر دو مقاله آمده بود که «نیروهای نظامی» و «پرسنل وزارت دفاع» آمریکا «20 آمریکایی» را از محل تخلیه کرده اند. گزارش جداگانه مأموریت وابسته نظامی و وابسته نیروی هوایی به کبکان به همراه جزئیات تخلیه آمریکایی ها امروز مخابره شد. بیست و دو آمریکایی امروز سوار بر هواپیمای ایرفرانس فرودگاه مهرآباد را ترک کردند.

ج) رفراندوم: طبق گزارش روزنامه ها، حاج سید جوادی، وزیر کشور، رسماًً اعلام کرد که ایرانی ها برای رأی گیری درباره نظام جمهوری اسلامی در روز 30 مارس به پای صندوق های رأی خواهند رفت. در رفراندوم، از برگه های قرمز (به معنای نه) و سبز (به معنای آری) برای پاسخ به این سئوال استفاده خواهد شد که «آیا با تغییر رژیم گذشته به نظام جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن بعداً به رأی گیری عمومی گذاشته خواهد شد، موافقید؟» کلیه ایرانی های 16 سال به بالا شامل «کلیه گروههای اجتماعی و حرفه ای و اعضای نیروهای مسلح» می توانند در این رفراندوم شرکت کنند. بر اساس گزارش ها، حمید آذریون، دبیرکل حزب مارکسیست- لنینیستی «حزب کمونیست ایران» از اعضای حزب خواسته است تا برگه آری را به صندوق بیندازند.

د) نطق بازرگان: شب گذشته، نخست وزیر نطقی بسیار «واقع بینانه و صمیمی» در رادیو و تلویزون سراسری ایراد کرد. او ابراز داشت که دولتش با دو مشکل عمده مواجه است: «بازی کمیته ها» و «انتظار نامعقول برای دستاوردهای یک شبه». اشاره او به «بازی» به سوءاستفاده ها و تصمیمات ضددولتی «کمیته ها» در سرتاسر کشور مربوط می شد. بازرگان به چند نمونه از دخالت کمیته ها در امور دولت اشاره کرد. نخست وزیر به چپگرایانی که خواهان انحلال ارتش بودند شدیداً تاخت و طبق گزارش ها ابراز داشت که «باید هر چه سریعتر ارتش را سامان دهیم تا به مسئولیت خود برای صیانت از مرزهای ایران و خنثی کردن تهدید دشمنان عمل کند.» ه ) عزیمت خمینی به قم: امروز خمینی به قم باز می گردد، که بازگشتی با شکوه برای این آیت الله عالی رتبه مملکت به شهر مقدس قم است. روزنامه ها نوشته اند که: «این واقعه فقط یکبار در طول عمر بسیاری از آدمها اتفاق می افتد، و برای برخی دیگر بازگشت امام عصر است.» و) حسن نزیه، مدیر عامل جدید شرکت ملی نفت ایران، اعلام کرد که تمامی معاملات فروش نفت با کنسرسیوم لغو می شود، و از این به بعد شرکت ملی نفت ایران به هر یک از شرکت های خارجی رأساً نفت می فروشد. طبق گزارش های خبری، قرار است اولین نفت کش در روز دوشنبه در جزیره خارک بارگیری کند، و نزیه می گوید که نفت به شرکت هایی که بالاترین قیمت را پیشنهاد کنند، فروخته خواهد شد. سطح تولید نفت روز دوشنبه 5 مارس 1979 اعلام خواهد شد.

ز) محدودیت سفر برای ایرانی ها: لیست سیاهی از اسامی تقریباً 16 هزار نفر در حال تهیه

ص: 134

است تا از خروج افرادی که متهم به ارتکاب جرم هستند از کشور جلوگیری شود. قرار است بعد از تسلیم این لیست به اداره گذرنامه، خروج از ایران برای همه به استثنای افرادی که نامشان در لیست است، بدون هیچ محدودیتی آزاد باشد. لیست سیاهی نیز از اسامی خانم ها به اداره گذرنامه تسلیم شده است و طبق گزارش ها کلیه خانم هایی که قصد خروج از ایران را داشتند و نامشان در آن لیست نبود، دیروز اجازه یافتند از ایران خارج شوند.

ح) ناصر میناچی، وزیر اطلاعات، دیروز اظهار داشت که جزئیات قانون اساسی پیشنهادی به زودی اعلام خواهد شد. در حال حاضر، خمینی در حال مطالعه متن قانون اساسی است. براساس گزارش ها، منابع مطلع می گویند که در رأس نظام جمهوری یک رئیس جمهور منتخب قرار خواهد داشت که فقط دارای اختیارات اجرایی است و نخست وزیری منصوب می کند که باید از سوی مجلس (که از قرار معلوم تنها مجلسِ پارلمانی در نظام جمهوری اسلامی خواهد بود) رأی اعتماد بگیرد.

ط) گزارش تلویزیونی از پایگاه بهشهر: وابسته نیروی هوایی بریتانیا گزارش می دهد که خبرنگاران شبکه تلویزیونی آی.تی.اِن بریتانیا به سرپرستی جان اسنو و خبرنگاران شبکه تلویزیونی ای.بی.سی از پایگاه بهشهر دیدار کردند و نسبتاً آزادانه از این پایگاه تصویر گرفتند. یکی از مأموران سفارت استرالیا که شب گذشته این تصاویر تلویزیونی را رؤیت کرده بود، مراتب فوق را تأیید می کند.

آقای اسنو به وابسته نیروی هوایی بریتانیا گفت که پایگاه دست نخورده است، و هیج آثاری از غارت اثاثیه منازل در آن دیده نمی شود، و درب ساختمان های پایگاه قفل و زنجیر شده و کسی نمی تواند وارد آنها شود. او همچنین گفت کارگران بهشهر که حقوق خود را دریافت نکرده اند، نا آرامی هایی ایجاد کرده بودند. در حال حاضر، مقامات سفارت دارند برای حل مشکل پرداخت حقوق ها تدبیری می اندیشند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان- ویژه اعضاء ناتو) تیراندازی شبهای گذشته به سوی سفارتخانه حکایت از آن دارد که مسئله تأمین امنیت در تهران به این زودی ها حل نخواهد شد و معلوم نیست چه کسی و چه سازمانی باید این امنیت را برقرار کند.

تیراندازی و درگیری بین چریک های فدایی، مجاهدین، و دژبان نیروی هوایی و سایر گروهک ها تا چند هفته دیگر، شاید هم چند ماه دیگر، ادامه خواهد یافت. مسافرت های شبانه در تهران، حتی با محافظ، همچنان بسیار خطرناک خواهد بود. برخی از ایرانی ها می گویند که با خروج خمینی از پایتخت، وضعیت تهران بدتر خواهد شد. بازرگان نمی تواند به این زودی ها یک نیروی امنیت مرکزی که توانایی کنترل شهرها و شهرستانها را داشته باشد، تشکیل دهد. تصمیم سفیر به نگاه داشتن حداقل کارمند مورد نیاز سفارت احتمالاً در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد.

وقایع 1 مارس 1979

ص: 135

سند شماره 76 محرمانه3 مارس 1979- 12 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2651به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: وقایع 1 مارس 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: دولت ایران اعلام می کند که رفراندومی در 30 مارس برگزار خواهد شد. بازرگان در تلویزیون سراسری از فعالیت برخی کمیته ها و گروههای سیاسی شدیداً انتقاد می کند. خمینی پیش از عزیمت به قم به ملت پیام می دهد. تصفیه وزارتخانه ها همچنان ادامه دارد. روزنامه ها از تخلیه پرسنل نیروی هوایی آمریکا از کبکان گزارش می دهند. کمیته حقیقت یاب در مورد وضعیت کردستان گزارش می دهد. انتصاب های جدید. پایان خلاصه 3- دولت ایران اعلام کرده است که رفراندومی در 30 مارس برگزار خواهد شد که در آن مردم فقط به تغییر رژیم سابق به نظام جمهوری اسلامی رأی آری یا نه خواهند داد. مجلس مؤسسان بعداً قانون اساسی جمهوری را به تصویب خواهد رساند. کلیه ایرانی های بالای شانزده سال حق شرکت در این رفراندوم را دارند. خمینی از همه خواسته است تا رأی «آری» را به صندوق بیندازند. با توجه به سازوکار رأی گیری، انتظار می رود که رأی «آری» چشمگیر باشد.

4- نطق بازرگان قبلاً گزارش شد.

5- خمینی پیش از عزیمت به قم در پیامی 14 ماده ای خطاب به ملت، بر ضد «استعمار» در ایران سخن گفت و از ایرانی ها خواست تا «هرچه زودتر» تمامی مظاهر نفوذ نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا را از ایران پاک کنند. خمینی پس از آنکه اظهارات نیشدار خود را متوجه اتحاد شوروی، بریتانیا، صهیونیسم، و عناصر چپگرا کرد، بار دیگر از مردم خواست تا به کلانتری ها و پادگان های ارتش، منازل و مکان های دیگر حمله نکنند، و توصیه کرد که دولت جدید آب و برق را رایگان در اختیار اقشار فقیر قرار دهد.

6- وزارت امور اقتصاد و دارایی اعلام کرده است که قصد دارد تغییراتی سازمانی در این وزارتخانه اعمال کند که موجب حذف 237 پست سازمانی، شامل کارمندان 10 مرکز خارجی، خواهد شد. قطب زاده، رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران، خبر از اخراج 50 «مدیر بلندپایه» داده است.

7- هر دو روزنامه کیهان [اینترنشنال] و تهران ژورنال در تاریخ 27 فوریه گزارشی از تخلیه پرسنل آمریکایی از کبکان که آن را پایگاه جاسوسی آمریکا توصیف کرده اند، در صفحه اول خود به چاپ رساندند. گزارش های ضدونقیضی منتشر شده است، و روزنامه ها مدعی اند که تخلیه نیروهای آمریکایی پس از چند روز درگیری مسلحانه صورت گرفته است، که طی آن ابتدا شبه نظامیان به پایگاه مذکور حمله و دستگاههای فوق سری آنجا را تصرف کردند و سپس

ص: 136

پرسنل نیروی هوایی ایران ایستگاه فوق را از دست شبه نظامیان آزاد ساختند.

8- فروهر، وزیر کار و امور اجتماعی، که در رأس یک هیأت حقیقت یاب به کردستان سفر کرده بود، طی گزارشی ناآرامی های کردستان را «وخیم، ولی غیر بحرانی» خواند. سخنگویان دولت می گویند که کردها خواهان خودمختاری هستند، ولی قصد جدایی از ایران را ندارند.

9- طبق گزارش مطبوعات ایران، نصرت الله امینی به سمت استاندار فارس، و نصرت الله گرجی به سمت استاندار هرمزگان منصوب شده اند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 3 - 2 مارس 1979

سند شماره 77 محرمانه3 مارس 1979- 12 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2668 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: روزنامه های ایران، مقامات سفارت مرکز تهیه گزارش: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 3 - 2 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 2 مارس تا ساعت 12:00 روز 3 مارس 1979 را پوشش می دهد، شامل: درگیری های مسلحانه پراکنده در شهر. ورود خمینی به قم. گزارش های خبری درباره پایگاه «استراق سمع». ممنوعیت گوشت منجمد. سفر وزیر دفاع. بازنشستگی های بیشتر. اعدام های بیشتر. فعالیت کمیته های انقلابی. بیانیه حزب توده و وضعیت هواپیمای C-12 دفتر وابسته نظامی آمریکا.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- جناح های متخاصم متشکل از انقلابیون جوان روز گذشته بر سر کنترل خیابان های اطراف محوطه اصلی دانشگاه تهران با اسلحه با یکدیگر درگیر شدند، و این درگیری ها به صورت پراکنده ادامه یافت. همچنین در شرق و جنوب شهر نیز درگیری برای به دست گرفتن کنترل این مناطق بین اعضای سازمان های فداییان و مجاهدین و همچنین بین آنها و نیروهای دولت بازرگان ادامه دارد.

منابع سیاسی مطلع می گویند که این درگیری ها پس از آن رخ داد که افراد مسلح ناشناس قصد غارت منازل متروکه را داشتند. علاوه بر این، شب گذشته بین ساعت 20:30 تا حدود 23:00 تهیه کننده گزارش و سایر اعضای سفارتخانه صدای تیراندازی هایی را در اطراف

ص: 137

سفارتخانه شنیدند که علت آن معلوم نبود.

ب- آیت الله خمینی روز 1 مارس وارد قم شد و اعلام کرد که از آنجا همچنان انقلاب را هدایت خواهد کرد. او همچنین اظهار داشت که «فساد غرب باید از ایران زدوده شود. من به غرب گرایی پایان می دهم ولی تمدن را می پذیرم. با وجود این، مظاهر فاسد غرب باید برچیده شود.» ج- آیت الله طالقانی خواستار آن است که پیش نویس قانون اساسی پیش از برگزاری رفراندوم منتشر شود. آیت الله طالقانی در یک مصاحبه تلویزیونی طولانی پیشنهاد کرد که پیش نویس قانون اساسی پیش از برگزاری رفراندوم 30 مارس منتشر شود تا مردم بدانند باید به چه چیزی رأی بدهند. طالقانی تقریباً از ایده تشکیل یک ارتش مردمی متشکل از سربازان وظیفه که در مواقع اضطراری سلاح به دست خواهند گرفت، حمایت کرد؛ با وجود این، تأکید کرد که ارتش باید بازسازی شود.

د- تیتر صفحه اول روزنامه های ایران «انهدام پایگاه استراق سمع آمریکا بر ضد شوروی» بود. طبق گزارش ها، روز گذشته 22 متخصص آمریکایی با هواپیمای ایرفرانس خاک ایران را ترک کردند. این متخصصان الکترونیک در ایستگاه محرمانه «استراق سمع» کبکان کار می کردند. همچنین در این گزارش آمده بود مسافرانی که در طول مرز شمالی ایران با روسیه سفر می کنند می توانند بشقاب های ماهواره و تجهیزات دیگری را در 5 پایگاه مختلف ببینند، و اینکه آنها تصور می کنند که این تجهیزات بخشی از سیستم نظارت بر حسن انجام موافقت نامه های محدود سازی سلاح های استراتژیک از سوی روسیه است. رادیوی انقلابی گزارش می دهد که یک ایستگاه استراق سمع دیگر آمریکا در کلارآباد، در شمال تهران، به دست نیروهای انقلابی افتاده است. رادیو همچنین اعلام کرد که ایستگاه استراق سمع دیگری که ظاهراً نیروهای آمریکایی سراسیمه آن را ترک کرده اند در بهشهر، واقع در شرق ساری، قرار دارد. طبق گزارش رادیو، هنوز پرسنل نیروی هوایی ایران و غیرنظامیان این ایستگاهها را در تصرف خود دارند.

ه - گوشت منجمد ممنوع شد. گوشت منجمد از لحاظ شرعی نجس و مصرف آن حرام اعلام شده است. واردات گوشت منجمد قطع و گوشت های منجمد موجود در انبارها معدوم خواهد شد. آیت الله خمینی بعد از ورود به قم این مطلب را اعلام کرد. خمینی به نخست وزیر بازرگان دستور داده است تا دولت واردات گوشت منجمد را قطع کند «زیرا گوشت منجمد نجس و حرام است، و مردم حق ندارند آن را مصرف کنند.» و- دریادار احمد مدنی (این آخرین درجه نظامی مشارالیه است)، وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی، روز گذشته از استان سیستان و بلوچستان دیدار کرد. او با روحانیان سنی و اقشار مختلف مردم دیدار و گفتگو، و از تأسیسات نظامی این استان، که هم مرز پاکستان است، بازدید کرد. دریادار مدنی ابراز داشت که هیچ افسر و یا سرباز ارتش ایران دیگر به روی مردم

ص: 138

آتش نخواهد گشود. مشارالیه همچنین اعلام کرد که طبق لایحه ای که در دست تهیه است، مدت خدمت نظام وظیفه برای مردان فقط یک سال خواهد بود و زنان دیگر به سربازی نخواهند رفت. او گفت که «ارتش ما یک ارتش ملی و اسلامی است و برادرانِ سرباز ما در کنار شما هستند و در های تمامی اداره ها و پادگان های ارتش بر روی همه ایرانی ها باز خواهد بود.» ز- دفتر فرماندهی ستاد نیروهای مسلح ملی اسلامی ایران اعلام کرده است که 51 سرتیپ و20 سرهنگ دیگر بازنشسته شده اند. هنوز نام هیچیک از این افسران اعلام نشده است.

ح- شرکت هواپیمایی ملی ایران اعلام کرده است که پروازهای روزانه به نیویورک از طریق پاریس و لندن بزودی از سرگرفته خواهد شد. این شرکت همچنین اعلام کرده است که قصد دارد دفاتر نمایندگی خود را در سنگاپور، مانیل، بانکوک، شیکاگو، راولپندی، سانفرانسیسکو، دهلی نو، شارجه، و مسقط تعطیل کند. گزارش شده است که این دفاتر نمایندگی فقط برای مطامع سیاسی رژیم گذشته تأسیس شده بودند، و فعالیت تجاری نداشتند.

ط- اعدام های بیشتری صورت گرفته است. سه افسر پلیس که تحت محافظت شبه نظامیان انقلابی به یک زندان محلی در نجف آباد (نزدیک اصفهان) منتقل می شدند، با ضربات چاقو از پای درآمدند. سه افسر دیگر نیز در آبادان و قزوین به جرم قتل مردم بی گناه تیرباران شدند. با احتساب این اعدامها، تعداد اعدام شدگان از زمان پیروزی انقلاب تا کنون به 14 نفر بالغ می شود.

ی- فعالیت کمیته های انقلاب هماهنگ می شود. مهدوی کنی وظیفه یافته است تا فعالیت تمام کمیته های انقلاب را هماهنگ سازد. مهدوی کنی از طرف آیت الله خمینی به این سمت منصوب شده است و در دفتر نخست وزیری به کار مشغول خواهد شد. کنی ابراز داشت که کمیته های تحت نظارت در تمامی استان ها شعبه خواهند داشت و در رأس آنها یک روحانی انجام وظیفه خواهد کرد، ولی مقر اصلی کمیته ها در تهران باقی خواهد ماند. انتظام، معاون نخست وزیر، اعلام کرد تا زمانی که پلیس و ژاندارمری آماده انجام وظیفه اجرای قانون و اعمال نظم شوند، موقتاً سپاهی از پاسداران انقلاب به منظور انجام این وظایف تشکیل خواهد شد.

ک- حزب توده. ده تن از اعضای برجسته حزب (کمونیست) توده با صدور بیانیه ای به ادعای اخیر نخست وزیر بازرگان مبنی بر غیرقانونی بودن حزب توده اعتراض کرده اند. آنها اعلام کردند که همچنان به فعالیت های خود تحت لوای حزبشان که هرگز از مبارزه بر ضدامپریالیسم در کشور از پا ننشسته است، ادامه خواهند داد.

ل- وضعیت هواپیمای C-12 دفتر وابسته نظامی. وابسته نظام و وابسته نیروی هوایی امروز از هواپیمای C-12 بازدید کردند. لاستیک چرخ های هواپیما پاره شده و پنچر بود. هیچکس وارد هواپیما نشده و ظاهراً هیچ خسارت دیگری به آن وارد نشده بود. گزارشی جداگانه در

ص: 139

همین باره ارسال خواهد شد.

م- نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سفرهای شبانه هنوز بسیار خطرناک است و کارمندان سفارت و دفتر وابسته نظامی فقط در صورت ضرورت شبها در سطح شهر تردد می کنند. از آنجایی که شمار زیادی سلاح در دست جناح های مختلف است، تهیه کننده گزارش اعتقاد دارد که درگیری های مسلحانه از نوع درگیری های شب گذشته تا زمانی که مهمات آنها تمام شود، که البته قدری طول خواهد کشید، ادامه خواهد داشت. حال که آیت الله خمینی به قم رفته است، آیت الله طالقانی بار دیگر والامقام ترین روحانی تهران است. این دو روحانی اختلاف نظرهایی با یکدیگر دارند، ولی منابع می گویند که بین آنها دودستگی نیست.

درباره ممنوعیت مصرف گوشت منجمد نیز هنوز نمی دانیم که آیا این ممنوعیت شامل محموله گوشت منجمدی که به مقصد سفارت آمریکا ارسال شده نیز می شود، و اینکه آیا گوشت منجمد موجود در انبار آذوقه ارتش آمریکا (که هم اینک در دست نیروهای انقلابی است) معدوم می شود و یا به سفارت تحویل داده خواهد شد. برای اطلاع بیشتر از مسئله «پایگاه استراق سمع» به گزارش 6846011679 که امروز صبح از طریق تلگرام ارسال شد، نگاه کنید.

اعدام های جدیدی که هم اکنون انجام می شود ظاهراً بیشتر به دست مردم خشمگین صورت می گیرد تا نیروهای انقلابی. نخست وزیر بازرگان برای تشکیل کمیته های جدید و متوقف کردن «بازی کمیته ها» (بازی هایی که جناح راست به اسم انقلاب انجام می دهد) با مشکل مواجه خواهد شد، زیرا چنانکه تهیه کننده گزارش مشاهده کرده است، کمیته های مختلف در بعضی قسمت های شهر عملاً مستقل عمل می کنند و هیچ اعتنایی به دولت ندارند، و دولت نیز از تصمیمات آنها بی خبر است.

مسایل سیاسی، جمهوری اسلامی و ارتش

سند شماره 78 محرمانه4 مارس 1979- 13 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2682به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: گزارش های (الف) تهران 2681، (ب) تهران 2587، (ج) تهران 2583، (د) تهران 2624.

موضوع: مسایل سیاسی، جمهوری اسلامی و ارتش 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: مهمترین مسئله سیاسی در یک ماه و یا شش هفته آینده مشخص شدن نوع جمهوری در ایران است. چپی ها و بسیاری از میانه روها از بیانات خمینی در مورد اسلامی بودن کامل جمهوری ناراحت هستند. برخی آیت الله ها و بسیاری از سیاستمداران نهضت های

ص: 140

اسلامی نیز بیانات خمینی را نمی پسندند. وضعیت نهایی نیروهای مسلح و رابطه سپاه پاسداران انقلاب با ارتش دومین مسئله مهم لاینحلی است که حاکمان جدید ایران و آنهایی که قصد دارند انقلاب را به پیش ببرند، باآن مواجهند. پایان خلاصه.

3- طی چند روز گذشته، تعدادی از گروهها در ایران اعتراض کرده اند که قانون اساسی پیش بینی شده برای جمهوری جدید ایران بیشتر بر مبنای شریعت اسلامی است و «آزادی» نظام دموکراسی را فراهم نمی آورد. اظهارات خمینی مبنی بر اینکه پیش نویس قانون اساسی پس از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی منتشر خواهد شد، خشم بسیاری از محافل را برانگیخته است.

چریک های فدایی خلق که بزرگترین و مبارزترین گروه کمونیستی در ایران است، این مسئله را همچون گروههای دیگر در سرلوحه اعتراضات خود قرار داده است (نگاه کنید به ارجاع الف) برخی حامیان رژیم گذشته نیز به این امر اعتراض کرده اند. آیت الله طالقانی قرار است به ملت هشدار دهد که «هفت یا هشت هزار مأمور سابق ساواک (مطبوعات روز بعد اضافه کردند «و سیا») قصد براندازی انقلاب را دارند».

4- تماس های سفارت در طول چند روز گذشته فاش ساخت که ایرانی های متجددی که از انقلاب اسلامی حمایت کرده بودند (نگاه کنید به ارجاع ب) و قلباً باور نداشتند که خمینی به اسلام ناب سختگیرانه روی خواهد آورد نیز از این امر نگران هستند. آنها هم اینک نگرانند که خمینی واقعاً خواهان این امر باشد.

5- نگرانی و ناراحتی رهبران سیاسی میانه رو در نهضت اسلامی، نظیر بازرگان و زیردستانش، از همه بیشتر است زیرا آنها در طول چند ماه گذشته در گفتگو با سفارت اصرار داشتند که جمهوری اسلامی در واقع چیزی بسیار شبیه به یک دموکراسی مدرن غربی خواهد بود. حتی آیت الله میانه رو آقای شریعتمداری روز 2 مارس با صدور بیانیه ای علناً اعلام کرد که جمهوری اسلامی به معنای 1000 سال عقب گرد نیست.

از آنجایی که رژیم باید از مبنای اسلامی خود در مقابل حملات چپی ها دفاع کند و در عین حال نظر روحانیان سنتی و دیگران را نیز جلب نماید، مسئله پیچیده تر شده است. این واضح ترین تصویر از مشکلی است که خمینی و بازرگان در تلاش برای استقرار یک نظام سیاسی جدید بر مبنایی چنین از هم گسیخته با آن مواجهند (نگاه کنید به ارجاع ث). فعلاً بحث بر سر این است که آیا قانون اساسی باید پس از آنکه خمینی آن را بازنگری کرد، منتشر شود یا خیر (رئوس مواد پیش نویس قانون اساسی در ارجاع ت مذکور است). ارزیابی های اولیه ما حکایت از آن دارد که حتی اگر متن کامل پیش نویس قانون اساسی منتشر نشود، حداقل مورد بحث قرار خواهد گرفت، و مبارزات سیاسی اصلی به هنگام انتخاب مجلس مؤسسان که قرار است قانون اساسی مذکور را بازنگری و تصویب کند، رخ خواهد داد.

6- زمانی که اصلِ جمهوری اسلامی مورد قبول قرار گرفت (حتی چریک های فدایی نیز

ص: 141

برای سرنگونی نظام سلطنتی از رأی «آری» حمایت کرده اند)، دولت ایران با همان مشکلی مواجه خواهد شد که نیروهای اسلامی پس از «پیروزی» 11-12 فوریه بر دولت گذشته با آن مواجه شدند، یعنی چگونگی حفظ ائتلاف انقلابیون. هر گروه کوچکی که خود را در مورد قانون اساسی صاحب نظر می داند سعی می کند با اعمال فشار نماینده ای به مجلس مؤسسان بفرستد و همین امر موجب تشتت و از هم گیستختگی صحنه سیاست ایران خواهد شد. انتظام، معاون رئیس جمهور علناً می گوید که اکثریت «قاطع» نمایندگان (طبق برآورد میناچی، وزیر اطلاعات، 85 تا 90 درصد) از نهضت اسلامی خواهند بود، ولی این حرف را با اطمینان چند هفته پیش نمی زند. شکی نیست که مسئله قانون اساسی در آینده قابل پیش بینی محور اصلی بحث های سیاسی در ایران خواهد بود.

7- دومین مسئله سیاسی عمده به آینده نیروهای مسلح و رابطه آنها با سپاه پاسداران انقلاب مربوط می شود که به دستور یزدی، معاون نخست وزیر، شکل گرفته است. عناصر تندرو در هر دو گروه چریک های فدایی و مجاهدین، سپاه پاسداران انقلاب را نیروی مسلح اصلی کشور و تنها راه تضمین خلوص انقلاب تلقی می کنند. حتی خود یزدی نیز با این امر موافق نیست، و بسیاری از سیاستمداران، از جمله افسران سابق ارتش، سازماندهی و جان بخشیدن به نیروهای مسلح را برای امنیت انقلاب و ملت ضروری می دانند. فعلاً بحث این است که پاکسازی ارتش تا چه اندازه باید پیش برود و در صورت استفاده از افسران سابق ارتش، نیروهای مسلح را چگونه باید بر اساس مبانی انقلابی سازماندهی کرد. نتیجه پاکسازی ها تا کنون اعدام هشت افسر عالی رتبه ارتش، بازنشست کردن کلیه ژنرال های سه و چهار ستاره، و همچنین دستگیری موردی افسران دیگر تا درجه سرهنگ دومی بوده است. تغییر سریع فرماندهان عالی رتبه در نیروی هوایی، عدم انتصاب فرماندهان جدید در پُست های عالی، و همچنین اصرار بسیاری از سربازان به انتخاب فرمانده خود روند اقدامات دولت جدید ایران را کندتر از آنچه انتظار می رفت، کرده است.

همین مسئله موجب شده است تا دولت ایران تصمیم گیری درباره میزان حضور نظامی آینده آمریکا، اگر اصلاً قرار باشد آمریکا حضوری در ایران داشته باشد را به تعویق بیندازد، زیرا حداقل یکی از دلایل کسانی که خواهان اصلاح کامل ارتش هستند حذف کامل باقیمانده نفوذ قوی آمریکا در نیروهای مسلح است (چنانکه یزدی در اظهارات خود به خبرنگاران و دیگران گفته است).

8- درگیری در درون ارتش و درباره بقای آن حکایت از آن دارد که مسئله مرجعیت و استفاده از زور (این مسئله بر آینده ژاندارمری و شهربانی نیز تأثیر خواهد گذاشت، ولی قدری خفیف تر) خیلی بیشتر از آنکه دولت ایران تمایل دارد، لاینحل باقی خواهد ماند. نتیجه، حداقل در کوتاه مدت، احتمالاً تداوم وضعیت امنیتی متزلزل در ایران خواهد بود.

سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 4 مارس

ص: 142

سند شماره 79 محرمانه4 مارس 1979- 13 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2684 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 4 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: خمینی خواستار اسلامی شدن کامل ایران می شود. روند خشونت ها و اعدام ها ادامه می یابد. سنجابی در مورد اعطای پناهندگی به شاه هشدار می دهد. قرنی می گوید که ایران یک «دولت ضداسرائیل» است، و نقش نظامی ایران در خلیج فارس باید کمتر باشد. دولت موقت هنوز تلاش دارد کمیته های خودسر را مهار کند. پایان خلاصه.

3- خمینی طی نطقی که در روز 1 مارس در قم ایراد کرد، خواستار آن شد که ایران کاملاً اسلامی و از تمامی مظاهر نفوذ فساد غرب پاک شود. او گفت که دستگاه دولت، نظام قضایی، آموزش و پرورش، فرهنگ و رسانه های ارتباط جمعی باید کاملاً متحول و اسلامی شوند. او خواستار ایجاد وزراتخانه ای به نام «امر به معروف و نهی از منکر» برای نظارت بر تحقق این هدف شد. او همچنین حمله به دولت بازرگان را تضعیف اسلام توصیف کرد، و گفت وارثان انقلاب نباید آنهایی باشند که در حاشیه (معمولاً خارج از کشور) ماندند، بلکه انقلاب به آنهایی تعلق دارد که فرزندان و یا عزیزانشان را در مبارزه با شاه از دست داده اند. طبق معمول، خمینی کلی گویی کرد، و قول داد که در نظام جمهوری اسلامی آزادی کامل برقرار باشد، ولی فحوای کلامش این بود که مردم ایران هیچ گزینه ای جز پذیرش نظامی که او به آنها حکم کرده است، ندارند.

4- رخدادهای خشونت بار به طور پراکنده در تهران و شهرهای دیگر ایران ادامه دارد. بر اساس گزارش کیهان اینترنشنال، طی درگیری های مسلحانه ای که در روز جمعه و شنبه در تهران رخ داد، 3 نفر کشته و 6 نفر مجروح شدند. دانشگاه تهران مدام صحنه درگیری بین گروههای رقیبی است که برای کنترل دانشگاه با یکدیگر مبارزه می کنند، و همچنین با نیروهایی که حداقل ظاهراً با دولت موقت متحدند، درگیر هستند. افراد مسلح مسلمان و «ضدانقلابیون» بار دیگر در روز 3 مارس در تبریز با یکدیگر درگیر شدند، و در همان روز چریک های فدایی خلق رهبران مذهبی را متهم ساختند که از حمله صدها تن افراد مسلح با تفنگ و چماق به نمایشگاهی که سازمان فداییان خلق در شهر شمالی لنگرود بر پا کرده بود، جلوگیری نکرده اند.

5- یک جوخه اعدام متشکل از شبه نظامیان انقلابی دو درجه دار پلیس را در روز 1 مارس در آبادان تیرباران کرد، و در همان روز یک گروهبان ارتش به همین شیوه در قزوین اعدام شد. در روز 3 مارس یک درجه دار دیگر پلیس در رفسنجان اعدام شد. با احتساب این چهار تن، کل تعداد اعدام شدگان تا به حال به 15 نفر بالغ می شود. در یک حادثه دیگر، سه درجه داری

ص: 143

که از مقر انقلابیون در نجف آباد به زندانی محلی منتقل می شدند، مورد حمله جمعیت خشمگین قرار گرفتند و با ضربات چاقو به قتل رسیدند.

6- تماس سفیر مصر در روز 1 مارس موجب صدور هشداری جدی از سوی سنجابی، وزیر امور خارجه، شد مبنی بر اینکه «دولت ایران اعطای پناهندگی به شاه از سوی هر دولتی و به هر بهانه ای را محکوم می کند و این امر تأثیری منفی بر روابط آتی ایران با آن کشورها خواهد گذاشت.» سنجابی گفت که دلیل سادات را برای پناه دادن به شاه پس از خروجش از ایران در تاریخ 16 ژانویه نمی پذیرد. سادات علت پذیرفتن شاه را «دوستی شخصی» طرفین ذکر کرده بود.

7- طبق گزارش روزنامه الوطن، چاپ کویت، در روز 3 مارس، قرنی رئیس ستاد ارتش گفت که ایران یک «دولت ضداسرائیلی» است و به همین دلیل تصمیم گرفته است نیروهای خود را از جمع صلح بانان سازمان ملل در جنوب لبنان فرا بخواند. طبق گزارش همین روزنامه، قرنی افزوده است که ایران مابقی نیروهای خود را از عمان بیرون می کشد، و دیگر نقش «ژاندارم» منطقه خلیج فارس را ایفا نخواهد کرد.

8- دولت موقت همچنان تلاش می کند تا کمیته های انقلاب را که غالباً مستقل از دولت عمل می کنند، تحت کنترل خود درآورد. نخست وزیر بازرگان اعلام کرد که کمیته های مذکور در ارگان های مختلف دولت ادغام خواهند شد، و خمینی نیز محمدرضا مهدوی کنی را مأمور هماهنگ ساختن وظایف کمیته ها کرد. با وجود این، هنوز معلوم نیست که اظهارات بازرگان و یا انتصاب مهدوی کنی عملاً تأثیری بر عملکرد کمیته ها خواهد داشت یا خیر.

9- خبرهای جالب توجه دیگر: سفیر شوروی در روز 3 مارس به مدت دو ساعت با نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران دیدار و گفتگو کرد. گروهی از دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران شدیداً از دانشجویان مارکسیست انتقاد کردند. خمینی مهدی هادوی را به سمت دادستان کل منصوب کرده ولی وظایف مشخصی برای او تعیین نکرده است. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 4 - 3 مارس 1979

سند شماره 80 محرمانه4 مارس 1979- 13 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2701 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: روزنامه های فارسی زبان، مقامات سفارت، منبع 68460008 تهیه کننده گزارش: ای. بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای. شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 4 - 3 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز

ص: 144

3 مارس تا ساعت 12:00 روز 4 مارس 1979 را پوشش می دهد، شامل: درگیری های بیشتر در تهران. درگیری های مسلحانه در تبریز. وزارت دفاع غیرنظامی در ایران. اعدام های بیشتر. ایران دولتی ضداسرائیلی. گردش تهیه کننده گزارش در شهر به همراه فرمانده محافظان سفارت. احتمال معرفی فرمانده کل جدید نیروی دریایی اسلامی ایران و احتمال جایگزینی ارتشبد طوفانیان، معاون وزیر جنگ.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- در طول 24 ساعت گذشته درگیری ها در تهران همچنان ادامه داشت. طبق گزارش ها در جریان درگیری های شدید خیابانی بین جناح های انقلابی رقیب بر سر کنترل خیابان های شهر، سه نفر کشته و 6 نفر مجروح شدند. نیروهای انقلابی که از یک مقر ژاندارمری در شهر محافظت می کردند مورد حمله عناصر ناشناس قرار گرفتند ولی توانستند آنها را متواری سازند و یک قبضه سلاح خودکار از آنها به دست آورند.

ب- جمعه شب درگیری مسلحانه شدیدی بین مسلمانان مسلح و «ضدانقلابیون» در شهر همیشه پرآشوب تبریز رخ داد. گزارشی از تعداد تلفات مخابره نشده است. بر اساس گزارش منابع خبری، بیش از 1000 سربازی که در جریان انقلاب از پادگانهای تبریز فرار کرده بودند، آماده بازگشت به سربازخانه ها هستند. یک هفته به آنها مهلت داده اند تا خود را معرفی کنند و مورد عفو قرار بگیرند.

ج- وزارت دفاع غیرنظامی خبر از اخراج چندین تن از افسرانش داده و اعلام کرده است که ایرج عامری به ریاست این سازمان منصوب شده است. عامری متخصص امور دفاع غیرنظامی شناخته می شود.

د- اعدام نیروهای پلیس هنوز ادامه دارد و آخرین مورد در این ارتباط یک ستوانیار بود که در شهر جنوبی رفسنجان به دست یک جوخه اعدام انقلابی تیرباران شد. او به اتهام قتل دو پسر دانش آموز و یک روستایی در جریان آشوب های آن شهر، مجرم شناخته شده بود. بر اساس گزارش ها، او پیش از اعدام مراحل کامل دادرسی را در دادگاه طی کرده بود.

ه- طبق گزارش روزنامه های امروز، رئیس ستاد ارتش ایران سپهبد علی محمد [ولی الله] قرنی، اعلام کرده است که «کشورش را یک دولت ضداسرائیلی می داند.» او ایران را «یک دولت ضداسرائیلی» می داند و همین امر در تصمیم ایران برای فراخواندن نیروهایش از جمع صلح بانان سازمان ملل در جنوب لبنان دخیل بوده است. او ابراز داشت وقتی ما خودمان یک دولت ضداسرائیلی هستیم، درست و منطقی نیست که حایلی بین اعراب و اسرائیل باشیم. روابط ایران با کشورهای عرب تولیدکننده نفت در منطقه به جای «چماق»، «آغوشی باز» خواهد بود. او همچنین به خبرنگاران گفت که ایران ظرف چهار روز آینده باقیمانده نیروهای خود را از عمان خارج می کند و دیگر نقش «ژاندارم منطقه خلیج فارس» را بازی نخواهد کرد.

ص: 145

و- تهیه کننده گزارش بیشتر روز را به همراه فرمانده مأموران شبه نظامی کمیته اسلامی که از سفارتخانه محافظت می کنند در شهر گردش کرد. از دو ساختمان که قبلاً منازل نیروهای آمریکایی بود ولی حالا شبه نظامیان کمیته در آن سکنی داشتند، بازدید کردیم. هر دو ساختمان و محتویات آنها دست نخورده بود و ظاهراً هیچ خسارتی به آنها وارد نشده بود. ما همچنین از «منطقه خلیج» دیدن کردیم (منطقه ای که در آن باشگاههای نظامی، سینما، دفتر پست، دفتر اداره مطبوعات، دفتر حسابداری مرکزی، منازل پرسنل نظامی، و واحدهای اداری دیگر قرار دارد.) تهیه کننده گزارش با خودرو از اطراف مجتمع دیدن کرد ولی اجازه نیافت به همراه محافظان وارد ساختمان ها شود. ظواهر امر از آن حکایت داشت که به جز چند جای گلوله در بعضی پنجره ها و بر روی خودروهایی که در پارکینگ قرار داشتند خسارتی به مجتمع وارد نشده است. تهیه کننده گزارش فردا نیز به همراه فرمانده محافظان به آنجا خواهد رفت و سعی خواهد کرد در صورت امکان وارد برخی از ساختمان ها بشود.

ز- تهیه کننده گزارش از منبع 6846008 خبردار شد که آقای ام.ای. قهرمانپور، رئیس یک شرکت فیلیپینی به نام پندیکس، به او (منبع) خبر داده است که نیروی دریایی ایران از شرکت آنها خواسته تا دوباره از تاریخ 7 مارس قرارداد خود را اجرا کنند. آقای قهرمانپور همچنین اظهار داشته است که طبق شایعات (در نیروی دریایی ایران) به جای جانشین فعلی فرمانده کل که در رسانه ها از او صحبت می شود، قرار است دریادار بازنشسته، علوی، فرمانده کل نیروی دریایی ایران شود. او همچنین اطلاع داد که دریادار بازنشسته آریانپور به جای ارتشبد طوفانیان معاون وزیر جنگ خواهد شد. منبع 6846008 اظهار داشت که آخرین پست دریادار آریانپور در نیروی دریایی اسلامی ایران، فرماندهی مرکز پشتیبانی آن بوده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) منبع 6846008 در حال حاضر منبع زیر دست خود را F-6 ارزشیابی می کند، ولی همچنان با او تماس خواهد داشت و جدیدترین تحولات در نیروی دریایی ایران را به تهیه کننده گزارش اطلاع خواهد داد. وابسته نیروی زمینی می گوید که شخصاً مدیر جدید واحد دفاع غیر نظامی را می شناسد و شاید بتواند با او تماس بگیرد و اطلاعات تازه ای به دست آورد. تهیه کننده گزارش در طول دیدارش از منطقه خلیج متوجه یک آمبولانس ارتش آمریکا شد که در آنجا پارک بود و از محافظ پرسید آیا می تواند خودروی مذکور را به سفارت آمریکا برگرداند. محافظ به تهیه کننده اطلاع داد که این امر به دلیل خطرات احتمالی مقدور نیست زیرا هر دو طرف درگیر در انقلاب از این آمبولانس ها به منظور انتقال مهمات برای جناح خود استفاده می کند و او می ترسد مبادا به هنگام برگرداندن آمبولانس کشته شود. پزشک سفارت سعی دارد آمبولانس را به سفارتخانه برگرداند زیرا این امر در صورت وقوع وضعیت اورژانس هم به نفع محافظان ایرانی و هم به نفع کارمندان سفارت است، چرا که ترافیک تهران در طول روز به حالت عادی قفل شده اش بازگشته است، و سفر با خودروهای عادی در سطح شهر بسیار وقت گیر است.

گزارش وضعیت سیاسی 5 مارس

ص: 146

سند شماره 81 محرمانه5 مارس 1979- 14 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2712به : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 5 مارس(1) خلاصه: راهپیمایی یادبود مصدق. قطع روابط ایران و آفریقای جنوبی. ادامه ناآرامی ها در کردستان. ادامه درگیری های تبریز. اعدام های بیشتر. اعلام برنامه های جدید شهرداری از سوی توسلی شهردار تهران. خمینی از مطبوعات دفاع می کند، فلسفی به مطبوعات می تازد.

1- مطبوعات تهران بیشترین صفحات خود را به راهپیمایی ای که قرار است به مناسبت یادبود مصدق در محل دفن او در 100 کیلومتری تهران برگزار شود، اختصاص دادند. شرکت کنندگان در این راهپیمایی که متین دفتری، نوه مصدق آن را ترتیب داده است، شامل آیت الله طالقانی، مجاهدین، فداییان، و هزاران نفر دیگر خواهد بود.

2- ایران رسماً روابط خود را با آفریقای جنوبی قطع کرده و از آلن فریزر، سر کنسول آفریقای جنوبی، خواسته است تا فوراً از ایران خارج شود.

3- فشار کردها برای خودمختاری ادامه دارد، و یکی از رهبران کرد در مهاباد مدعی شده است که برخی مشاوران خمینی به درستی اخبار را به او اطلاع نمی دهند. (تلگرام جداگانه) 4- روغنی (محفوظ) به کارمند سیاسی استمپل خبر داده است که خشونت ها در تبریز شدت یافته و هر روز بیش از ده نفر در درگیری ها کشته می شوند. روغنی گفته است که هیأت ویژه ای به تبریز اعزام خواهد شد تا مشکلات انتقال قدرت از کمیته به دولت را بررسی کند.

5- در خبرهای دیگر مربوط به تبریز، رادیو ایران اعلام کرد که سرلشگر احمد بیدآبادی، فرماندار نظامی سابق تبریز، و شش تن دیگر اعدام شدند. سرلشگر عبدالله خواجه نوری و تیمسار فخر مدرس (که قبلاً متصل به دربار سلطنتی بود)، سرتیپ علی اکبر یزدجردی از مشهد، سرهنگ منصور زمانی رئیس سابق زندان قصر، جهانگیر تارخ (معروف به جهانگیر) که طبق شایعات سرشکنجه گر ساواک بوده، و سالارجاف نماینده سابق کردستان در مجلس از جمله اعدام شدگان هستند.

6- محمد توسلی (که حالا معلوم شده است همان طرف تماس کارمند سیاسی استمپل به نام توکلی بوده و پرونده اطلاعات شخصی او در اداره موجود است) برنامه های جدیدی برای شهرداری اعلام کرده است، از جمله تأکید بر عدم اخذ برخی مالیات ها از ساکنان جنوب شهر تهران، توسعه جنوب شهر، توقف پروژه شهر اقماری عباس آباد و لغو قرارداد کنونی ساخت مترو و مذاکره برای عقد قرارداد جدید. استمپل از انتظام (محفوظ)، معاون نخست وزیر، شنیده است که توسلی (معروف به توکلی) پُستی کمتر از آنچه انتظار داشته، یعنی شهرداری تهران، به

ص: 147


1- در اصل سند، موضوع، به صورت دستنویس اضافه شده است. م.

دست آورده است زیرا از چپی ترین عناصر کمیته رهبری انقلاب است، و بازرگان قصد دارد او را از جریان اصلی سیاست در ایران دور نگاه دارد.

7- خمینی در پاسخ به حمله یزدی، معاون نخست وزیر، به مطبوعات از روزنامه های فارسی زبان دفاع کرده است. مبارزه ضدمطبوعات (یزدی مطبوعات را به ضداسلامی و ضدانقلابی بودن متهم ساخته بود) منجر به حملاتی به بعضی از دفاتر روزنامه ها در شهرستانها شده بود. در حمله لفظی دیگری، محمدتقی فلسفی، که از «روحانیون برجسته» توصیف می شود، طی نطقی در قم به رادیو و تلویزیون ملی ایران و مطبوعات تاخت و مدعی شد که آنها رسالت خود را مبنی بر انعکاس درست خبرهای جمهوری اسلامی به مردم انجام نمی دهند. در عین حال، پوشش خبری مطبوعات انگلیسی زبان و فارسی زبان همچنان با یکدیگر متفاوت است و در مطبوعات فارسی زبان تأکید بیشتری بر گزارش های ضدآمریکایی است. سولیوان

حمله به سفارت

سند شماره 82 محرمانه5 مارس 1979- 14 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2714به : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: حمله به سفارت 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در این تلگرام کوشش شده است تا وقایع 14 فوریه 1979 که طی آن تعداد زیادی از چریک های کاملاً مسلح ایرانی به سفارت حمله کردند و به آن خسارت زدند، گزارش شود. این گزارش براساس مصاحبه تهیه کننده گزارش با تفنگداران دریایی، کارمندان آمریکایی، کارمندان ایرانی، و اعضای مختلف کمیته و دولت موقت ایران تهیه شده است. در گزارش حاضر به این سئوال که چه کسی و چرا حمله را طرح و اجرا کرده است، نمی پردازیم، بلکه صرفاً تلاش داریم وقایع را آنگونه که اتفاق افتاد گزارش کنیم تا سندی رسمی برای تحلیل های آینده از این نوع به دست داده باشیم. پایان خلاصه.

3- پیش زمینه الف) بعداز ظهر روز 11 فوریه، پس از آنکه ارتش ایران تصمیم گرفت نیروهای خود را به پادگان ها فرابخواند، سفارت از نیروهای محافظ ارتشی ایران محروم شد. سفیر سولیوان همان روز با حضور معاون سفیر، کنسول اداری، وابسته نظامی و کارکنان دفتر امنیتی جلسه ای برگزار کرد تا در مورد امکان دفاع در مقابل یک حمله مسلحانه بحث و گفتگو کنند. نتیجه بحث این بود که تعداد 20 تفنگدار دریایی برای دفاع از سفارت در مقابل یک حمله بزرگ کافی نیست و بنابراین در صورت بروز چنین حمله ای باید تسلیم شد تا میزان تلفات جانی به حداقل برسد. مأموریت یافت تمام تفنگ های ام-16 را از دست تفنگداران دریایی جمع آوری کند و به

ص: 148

آنها دستور دهد که تفنگ های ساچمه ای شماره 9 خود را که کشنده نیست، برای بازداشتن کسانی که ممکن است قصد نفوذ به محوطه سفارت را داشته باشند، به کار ببرند. علاوه بر این، تفنگداران دریایی اجازه یافتند اسلحه کمری شان را به منظور دفاع شخصی نگاه دارند. در صورت یک حمله بزرگ، آنها اجازه تیراندازی نداشتند، بلکه فقط باید از گاز اشک آور، و در صورت فرمان سفیر، از تفنگ های ساچمه ایشان استفاده می کردند.

(ب) روز بعد، مورخ 12 فوریه، چریک های مجاهد پایگاه نظامی پشت ساختمان سفارت را تسخیر کردند. پس از آن، خیلی زود چریک های مسلح مسلمان در نقاط مختلفی در بیرون از دیوارهای سفارت مستقر شدند. مقامات سفارت از گفتگوهایی که با برخی عناصر نزدیک به کمیته های انقلاب داشتند دریافتند که حداقل برخی از این مجاهدین دستور دارند از سفارت محافظت کنند.

(ج) این نگهبانان در روز 13 فوریه محل را ترک کردند. همان شب، جان استمپل با امیرانتظام تماس گرفت تا از او بخواهد که محافظان را بازگردانند. انتظام قول داد که محافظان روز بعد بازخواهند گشت.

4- نفوذ اولیه به محوطه سفارت (الف) حمله به سفارت در روز چهارشنبه، 14 فوریه، ساعت 10:30 دقیقه صبح شروع شد. دو مرد مسلح با یونیفورم جنگی از دیوار نگهبانی درب خیابان روزولت بالا آمدند. در آن زمان سه تفنگدار دریایی مشغول نگهبانی بودند: گروهبان دوفرنز، گروهبان داونی، و گروهبان نوبل. یکی از این نگهبا ن ها از طریق بی سیم تجاوز به حریم سفارت را گزارش داد. در همان حال چهار چریک دیگر از دیوار نگهبانی درب اصلی بالا آمدند و شروع به تیراندازی به سوی ساختمان سفارت کردند. سپس دوفرنز را بلافاصله خلع سلاح کردند، او را از دیوار بالا کشیدند و در خودرویی نشاندند که بیرون از سفارت منتظر ایستاده بود، و مستقیماً به مقر کمیته مرکزی در خیابان ایران نزدیک مدرسه علوی بردند. داونی و نوبل در حال عقب نشینی به سوی محل اقامت سفیر شروع به پرتاب گاز اشک آور کردند. یک گلوله به گاز اشک آوری که در دست داونی بود اصابت کرد و او شدیداً در معرض گاز اشک آور قرار گرفت. در همین اثنا، یک چریک با شلیک گلوله قفل دروازه خیابان روزولت را شکست و چریک های بیشتری وارد محوطه سفارت شدند. پس از احتمالاً 10 یا 15 دقیقه، کامیون هایی در مقابل درب ایستادند و مردان مسلح بیشتری از آن پیاده شدند. چند چریک اول یونیفورم جنگی به تن داشتند، ولی گروههایی که بعد از آنها در مقابل سفارت پیاده شدند یونیفورم های مختلف و یا قسمتی از یونیفورم و یا حتی بعضی از آنها لباس شخصی پوشیده بودند. همه آنها مسلح بودند و بعضی ها هم ماسک ضدگاز داشتند. ظرف 15 دقیقه، نزدیک به 40 تا 100 مرد مسلح در اطراف دروازه خیابان روزولت جمع شدند. این مردان مسلح ظاهراً قصد داشتند به سوی محل اقامت سفیر بروند، هر چند برخی از آنها از پشت درختها و بوته ها مدام به طرف ضلع شرقی

ص: 149

ساختمان کنسولی تیراندازی می کردند.

(ب) تقریباً در همان زمان، عده ای از بالای دیوار مقابل ساختمان کنسولی به محوطه پارک موتوری حمله ور شدند. چند دقیقه بعد به محوطه تعاونی و سپس به دروازه خیابان بیژن نیز حمله شد. از همان ابتدا، تیراندازانی که در بالای پشت بام های اطراف سفارت موضع گرفته بودند، مدام به سوی سفارت تیراندازی می کردند.

(ج) گروهبان پنمن و استوار دوم کوتس در حیاط مجاور به خیابان تخت جمشید که مستقیماً روبروی ساختمان کنسولی بود، نگهبانی می دادند. پنمن گزارش داد که 50 تا 60 نفر با استفاده از نردبان از بالای دیوار مقابل ساختمان به داخل حیاط آمده اند. به خاطر تیراندازی شدید، او در پایین ساختمان کنسولی گیر افتاده بود و با تفنگ ساچمه ایش به سوی مهاجمان شلیک می کرد. کوتس به داخل اتاق نگهبانی بخش مراجعان دوید و پنمن را پوشش داد تا او بتواند به داخل ساختمان بدود.

(د) پنمن و کوتس درب اتاق نگهبانی را قفل کردند و از پشت شیشه ضدگلوله مهاجمان را زیر نظر نگرفتند. مهاجمان ابتدا سعی کردند از درب اصلی ساختمان کنسولی وارد ساختمان شوند، سپس یک کوکتل مولوتوف به سوی پنجره لابی پرتاب کردند، و سپس به سوی دیواری که حیاط را از پارکینگ کوچک دروازه شرقی جدا می کرد، رفتند. آنها با استفاده از نردبان از دیوار بالا رفتند و ظاهراً به طرف دروازه خیابان روزولت حرکت کردند تا به همرزمانشان بپیوندند. در همین اثنا، دو نفر یک مسلسل کالیبر 30 را در مقابل درب اتاق نگهبانی دروازه مستقر و به سوی آن تیراندازی کردند.

(ه ) در دروازه پارک موتوری، مهاجمان با مشکل مواجه شدند. گروهبان هیل، سرجوخه موتن و سرجوخه اَوری در اتاق نگهبانی دروازه پارک موتوری مشغول نگهبانی بودند که تعدادی از مردان مسلح از پشت دروازه به درون محوطه پارک موتوری شروع به تیراندازی کردند. تفنگداران دریایی گاز اشک آور به خارج از دروازه و به درون محوطه پرتاب کردند. شاید گاز اشک آور و شاید هم دیوارهای بلند، و شاید هم به احتمال بیشتر ترکیب این دو ورود مهاجمان به محوطه پارک موتوری را به تأخیر انداخت. ولی نهایتاً تفنگداران دریایی مجبور به عقب نشینی به سوی ساختمان کنسولی شدند. آنها به محض رسیدن به ساختمان کنسولی موقتاً در پارکینگ ضلع شمالی ساختمان توقف کردند تا جلوی ورود مهاجمان از محوطه پارک موتوری را بگیرند. بعد از گذشت چند دقیقه که هیچ مهاجمی دیده نشد، آنها به طرف در شرقی رفتند و وارد ساختمان کنسولی شدند. وقتی چریک ها بالاخره وارد محوطه پارک موتوری شدند، دفاتری را که آنجا قرار داشت تفتیش و چند آمریکایی را دستگیر کردند. این گروه 12 نفری را ابتدا به دانشگاه تهران و سپس به کمیته انتقال دادند و روز بعد آزاد کردند.

(و) در محوطه تعاونی، سرجوخه لوجکوک و سیبی میتی پُست نگهبانی را از گروهبان

ص: 150

هینوجوس که در غذاخوری مشغول صرف صبحانه بود، تحویل گرفته بودند. وقتی تیراندازی در مقابل سفارت شروع شد، هینوجوس و گروهبان کراوس که ساعت 09:00 پُست خود را ترک کرده بود تا بخوابد، به آنها پیوستند. آنها به دفتر سفیر رفتند، درها و گاوصندوق ها و همچنین درب اصلی که مقابل پارکینگ پشتی سفارت بود را قفل کردند. در حدود 15 دقیقه بعد از شروع حمله، به سوی آنها نیز تیراندازی شد. آنها ابتدا مطمئن شدند که خطری متوجه افراد داخل غذاخوری نیست، سپس هینوجوس و کراوس به سوی درب کوچه آمریکا که کلیدش را پیدا کرده بودند، رفتند تا آن را قفل کنند. از ساختمان اتاق بازرگانی شدیداً به سوی آنها تیراندازی می شد، و آنها مجبور شدند به سوی درب اصلی غذاخوری که لوجکوک و میدی در آنجا منتظرشان بودند، عقب نشینی کنند. هینوجوس، گروهبان ارشد جمع، از لوجکوک که متخصص شناسایی بود، پرسید چه باید بکنند. لوجکوک نیز گفت که بهتر است به غذاخوری بروند و از داخل سنگر بگیرند. افرادی که در داخل غذاخوری بودند، تقریباً 25 آمریکایی و ایرانی، به داخل آشپزخانه رفته بودند.

5- تسلیم تفنگداران دریایی (الف) داونی و نوبل سریعاً از درب خیابان روزولت عقب نشینی کردند و پشت گلدان های پاسیوی محل اقامت سفیر سنگر گرفتند. سرجوخه اندرسن که به هنگام شروع تیراندازی در آسایشگاه تفنگداران بود نیز به آنها پیوست. اندرسن پشت اتاقک آجری نگهبانی در کنار دیوار خیابان روزولت سنگر گرفت. تفنگداران دریایی از این موضع به آتش مهاجمان پاسخ می دادند. ولی مهاجمان به تدریج به داونی و نوبل که از ساختمان های مجاور سفارت در معرض تیراندازی قرار داشتند، نزدیک شدند. یک گلوله به بازوی نوبل اصابت کرد. آنها تصمیم گرفتند از یکدیگر جدا شوند. نوبل از ضلع غربی محل اقامت سفیر دوید، از آشپزخانه گذشت و به سمت اتاق تفنگداران دریایی رفت. داونی نیز به اندرسن ملحق شد.

(ب) سپس داونی و اندرسن در طول دیوار عقب نشینی کردند تا اینکه به پنجره شمالی اتاق مطالعه سفیر رسیدند. آنها با بی سیم اجازه خواستند که پنجره را بشکنند و وارد اتاق مطالعه شوند، سپس وارد محل اقامت سفیر شدند و به آشپزخانه رفتند. چهار نفر از خدمتکاران سفیر در آشپزخانه پناه گرفته بودند.

(ج) در همین اثنا، نوبل با عبور از درب به حیاطی رفت که روبروی درب اتاق تفنگداران قرار داشت، و به سوی ورودی غربی زیرزمین انبار دوید. وقتی به انبار رسید، تفنگدارانی که در کنار درب خیابان بیژن نگهبانی می دادند، و همچنین بسیاری از تفنگدارانی که در آسایشگاه بودند و نگهبانان دیوار خیابان روزولت- اردلان پُست خود را ترک کرده و به زیر زمین پناه آورده بودند.

(د) داونی و اندرسن چهار خدمتکار را به حیاط کوچک کنار آشپزخانه محل اقامت سفیر بردند. ظرف چند لحظه، مهاجمان وارد خانه شدند و تفنگداران دریایی خود را تسلیم کردند و

ص: 151

به آشپزخانه انتقال یافتند.

(ه ) مهاجمان درباره اینکه باید با اُسرا چکار بکنند حرفشان شد، ولی بالاخره یکی از آنها، که ظاهراً دکتر بود، حرفش را بر کرسی نشاند و گروگانها را به اتاق نشیمن بردند. جالب است که یک گروه فیلمبرداری از تلویزیون ایران هم در آنجا حاضر بود. چریک ها سه بار آنها را تفتیش کردند ولی نتوانستند اسلحه مگنوم 357 اندرسن را پیدا کنند. بار چهارم، اسلحه را پیدا کردند، که این مسئله ایرانی ها را به خشم آورد. لباس نظامی دو تفنگدار را روی سرشان کشیدند و آنها را روی مبل های روبروی هال نشاندند. برای تفنگداران مسجل بود که می خواهند اعدامشان کنند، ولی یک آمبولانس به درون سفارت آمد و تفنگدارن و چهار خدمتکار را به مقر کمیته بردند. در طول راه، یکی از مهاجمان با فریاد به مردمی که در خیابان بودند می گفت که آمریکایی ها را دستگیر کرده اند.

(و) پنمن و کوتس در داخل اتاق کوچک نگهبانی مجاور خیابان تخت جمشید که یک مسلسل کالیبر 30 به سوی درش تیراندازی می کرد، حبس شده بودند. تعدادی از مهاجمان که از طرف پارک موتوری به محوطه وارد شده بودند آنها را دیدند و به طرف در غربی نگهبانی شروع به تیراندازی کردند. پنمن دید که گلوله یکی از مهاجمان که از چند متری به سوی شیشه ضدگلوله اتاق نگهبانی تیراندازی کرده بود، کمانه کرد و به خودش خورد. چند دقیقه بعد، پنمن و کوتس تسلیم شدند و بلافاصله به کمیته انتقال یافتند.

(ز) در قسمت تعاونی، چریک ها وارد محوطه کوچک پارکینگ شده بودند و به سوی ساختمان تعاونی و غذاخوری تیراندازی می کردند. غیرنظامیان داخل غذاخوری در آشپزخانه پناه گرفته بودند و تفنگداران دریایی پشت پیشخوان بودند. آنها تعدادی از سلاح های خود را پنهان کردند تا در موقع تسلیم آنها را به همراه نداشته باشند. هینوجوس از ایرانی ها پرسید برای تسلیم شدن چه کلمه ای باید به کار ببرند و سپس با بی سیم از سفیر اجازه گرفت که خود را تسلیم کنند. در این موقع، مردان مسلح سعی داشتند با شکستن درب کناری غذاخوری از طریق کفاشی وارد غذاخوری شوند. هینوجوس فریاد زد «تسلیم» ولی تیراندازی شدیدتر شد، به طوری که هینوجوس فکر کرد کلمه را اشتباه می گوید. او از ایرانی ها کمک خواست و یک زن از میان آنها بیرون آمد و به سوی مهاجمان فریاد کشید. آنها از پشت در گفتند که باید یک نفر پشت پنجره بایستاد تا آنها بتوانند او را ببینند. هینوجوس داشت از پشت پیشخوان بیرون می آمد تا پشت پنجره برود که یکی از پیشخدمتان غذاخوری از آشپزخانه بیرون دوید و فریاد زد «تسلیم». ناگهان به داخل رستوران تیراندازی شد، و گلوله ای به سینه او اصابت کرد و او را کشت. هینوجوس فکر می کند که یک گلوله سرگردان موجب مرگ پیشخدمت شد، زیرا گلوله یکی از شیشه های سالم پنجره را شکست و وارد شد، در حالیکه چریک ها بیشتر شیشه ها را شکسته بودند.

(ح) سپس چریک ها وارد غذاخوری شدند و همه را به اسارت گرفتند و آنها را مقابل

ص: 152

تعاونی بردند. بعد از آنکه تفنگداران دریایی را خلع سلاح کردند، اُسرا به دو گروه ایرانی و آمریکایی تقسیم شدند. مهاجمان بسیار هیجان زده بودند و مثل اتفاقی که در محل اقامت سفیر افتاد، درباره اینکه باید با اُسرا چکار بکنند، شدیداً حرفشان شد. این بار پیش از آنکه تصمیم بگیرند اُسرا را به محوطه پارک موتوری ببرند یکی از چریک ها برای ساکت و تهدید کردن همرزم خود مجبور شد تیراندازی هوایی کند.

(ط) نزدیک به 40 تا 45 نفر از مردان مسلح در محوطه پارکینگ کارمندان سفارت را به اسارت گرفته بودند. آنها نیز لباس های مختلفی به تن داشتند، از لباس های چریک های سازمان آزادیبخش فلسطین گرفته تا یونیفورم های نیروی هوایی و لباس های شخصی. آنها طوری عمل می کردند که گویی اعضای یک گروه هستند. (توضیح: اُسرا در مورد اینکه در اینجا چه اتفاقی افتاد با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هینوجوس و کراوس می گویند که تمام مدت فقط یک گروه در آنجا بود. ولی کارمندان ایرانی سفارت می گویند بعد از آنکه آنها را در مقابل تعاونی به صف کردند یک گروه دیگر نیز به آنجا آمد. نظر دوم با آمدن دکتر یزدی و «آدمهای خوب» به سفارت که در پایین شرح داده ایم، مطابقت دارد.) (ی) چریک ها از تفنگداران دریایی پرسیدند که آیا سلاح دیگری دارند، هینوجوس می خواست بگوید نه که کراوس گفت بله. کراوس به همراه تعدادی از چریک ها به داخل ساختمان رفت و محل سلاح هایی را که پنهان کرده بودند به آنها نشان داد. یک چریک یکی از تفنگ های ساچمه ای سفارت را برداشت و با آن ور رفت، و ساچمه آن را کف زمین شلیک کرد، ساچمه کمانه کرد و به بالای چشم کراوس خورد و او را بیهوش به زمین انداخت.

(ک) پیش از این، پس از آنکه اُسرا را از ساختمان غذاخوری بیرون آورده بودند، چند نفر برای انتقال جسد پیشخدمت با برانکارد از آمبولانسی که آنجا بود به داخل ساختمان رفتند. حالا چند نفر دیگر برای آوردن کراوس به داخل ساختمان رفتند. پس از آن اُسرای ایرانی را آزاد کردند. اُسرای آمریکایی را نیز سوار بر خودرویی کردند که در محوطه سفارت پارک شده بود. (توضیح: اُسرای ایرانی می گویند که در همین اثنا بود که یک ملا به همراه «گروه دوم» به آنجا آمد، و تعدادی از نفرات گروه اول با دیدن آن ملا پنهان شدند و دیگر سر و کله شان پیدا نشد.) (ل) پس از آن اُسرای تعاونی را به پارک موتوری بردند و آنها را به اُسرای ساختمان کنسولی ملحق کردند، که شرح آن در زیر آمده است.

6- اشغال ساختمان کنسولی (الف) پس از تسلیم نگهبانان در محل اقامت سفیر، اتاق نگهبانی و تعاونی، و نبود مقاومت در نقاط دیگر، مهاجمان توجه خود را کاملاً به ساختمان کنسولی معطوف کردند.

(ب) وقتی اولین گلوله ها شلیک شد، نزدیک به 60 نفر در ساختمان بودند. در ابتدا، اکثر آنها صرفاً خود را روی زمین انداختند و از پنجره ها دور شدند. به موازات شدت گرفتن

ص: 153

تیراندازی، اکثر آنها به گنبد مخابرات و سپس به منتهی الیه CRU و TCU رفتند. تعدادی از آنها خود را به تلفن ها رساندند و درخواست کمک کردند. با شدت گرفتن حملات، بیشتر آنها به گنبد مخابرات آمدند و در چند مرحله تجهیزات مخابراتی را معدوم کردند.

(ج) در دفتر جلویی، سفیر و معاون زیر میز دراز کشیده بودند، و سفیر با بی سیم دستورات لازم را به تفنگداران دریایی می داد. تا زمانی که همه تفنگداران دریایی تسلیم شوند، آنها همانجا ماندند و سپس به گنبد مخابرات آمدند.

(د) در طبقه پایین، در ضلع شرقی، ریک تامس، هری جانسون و جیم رابرتز پشت درها را مسدود کردند و میزها را پشت پنجره ها گذاشتند، و آماده دفاع از آن قسمت شدند. وقتی هیل، موتن و اَوری به درب شرقی رسیدند، داخل ساختمان شدند و به آنها پیوستند. زمانی که مهاجمان از فاصله نزدیک شروع به تیراندازی به سوی درب شرقی کردند، رابرتز با بی سیم از سفیر کسب تکلیف کرد و سفیر گفت اگر می توانند، خود را تسلیم کنند. آنها سپس اجازه خواستند از گاز اشک آور استفاده کنند. سفیر به آنها اجازه این کار را داد، و آنها قسمت هال را پر از گاز اشک آور کردند و به طبقه بالا درون گنبد مخابرات رفتند.

(ه ) مهاجمین از بال غربی و در، وارد بال شرقی مرکز اطلاعات شدند و بال غربی به راحتی با هُل دادن پانل چوبی باز شد و داخل شدن و دسترسی به بار امکان پذیر گردید.

(و) در طبقه دوم همه جمع بودند به غیر از سرهنگ هالند و ال جردن که یک کارمند ایرانی و مترجم هالند بود. ریک تامس که یک کپسول گاز اشک آور اتفاقاً به گردنش اصابت کرده و او را شدیداً دچار سوختگی کرده بود، در هال افتاده بود و از درد به خود می پیچید.

(ز) در درون گنبد، تلفن ها و برق اصلی قطع بود (و از برق اضطراری استفاده می شد)، و گاز اشک آور داشت به تدریج وارد گنبد می شد. تمامی تجهیزات رمز گذاری پیام ها معدوم شد. (توضیح: سفارت دارای یک ژنراتور برق مستقل است. در طول حمله یک نفر که از کارکرد ژنراتور اطلاع کافی داشت آن را از کار انداخت.) (ح) در همین اثنا، ژنرال استون که در کنار سفیر بود از لبه پنجره مشرف به شمال نگاهی به بیرون انداخت و تعدادی از خبرنگاران آمریکایی را در محوطه پارکینگ دید. خیلی زود شایع شد که آدم های خوب به پارک موتوری رسیده اند. هیچکس نمی دانست معنی این حرف چیست، ولی تقریباً در همان حدود بود که تیراندازی ها هم متوقف شد.

(ط) در همین حال، هالند یک عرقگیر و دستمال سفید را روی بالکن طبقه دوم انداخت و به پشت در فولادی برگشت. او و جردن صدای پای مردان مسلح را شنیدند که داشتند از پله ها بالا می آمدند، و فریاد زدند «تسلیم». سپس آنها درب ها را باز کردند و وارد هال شدند و راه پله مملو از مردان مسلح شد.

(ی) این مردان مسلح وارد گنبد شدند و دستور دادند که همه دستهایشان را روی سرشان بگذارند و از گنبد خارج شوند. حدود پنجاه نفر آمریکایی را در راهرو تاریک به صف کردند

ص: 154

و به طرف دفتر جلویی حرکت دادند. چریک ها خیلی عصبی بودند و به یکدیگر فریاد می زدند که مواظب باشید چون می ترسیدند بعضی از آمریکایی ها مسلح باشند.

(ک) وقتی که همه را دردفتر جلویی جمع کردند، اُسرا چند لحظة پرالتهاب را پشت سر گذاشتند زیرا چریک ها با فریاد به یکدیگر دستوراتی می دادند. برخی از آنها آمریکایی ها را دست می انداختند، و برخی دیگر توضیح می دادند که با مردم آمریکا هیچ دشمنی ندارند و فقط دشمن دولت آمریکا هستند که امپریالیست است. سه نفر هم لوله تفنگ خود را به سوی گردن سفیر گرفته بودند.

(ل) ناگهان افرادی که بیرون ساختمان بودند شروع به تیراندازی به درون ساختمان کردند. همه، هم چریک ها و هم اُسرا، خود را روی زمین انداختند و تیراندازی چند لحظه ادامه داشت. سپس یکی از چریک ها به افراد بیرون ساختمان فریاد زد که تیراندازی نکنند، و یکی از آنها که خیلی خشمگین بود سر پا ایستاد و مسلسلش را به سوی آمریکایی هایی که روی زمین دراز کشیده بودند، گرفت و فریاد زد «چه کسی اسلحه دارد؟» سپس قدری آرام شد و مهاجمان تصمیم گرفتند که اُسرا را از ساختمان بیرون ببرند. آمریکایی هایی که فارسی بلد بودند شروع به صحبت با مردان مسلح کردند، و به آنها توصیه کردند که چشمانشان را به خاطر سوزش با گاز اشک آور با دست نمالند و سپس در طول بقیه ماجرا نقش مترجم را بازی کردند. چریک ها هر آمریکایی را که از اتاق خارج می شد تفتیش می کردند.

(م) سفیر سولیوان و اسکیپ بویس که نقش مترجم او را ایفا می کرد در اتاق ماندند. چریک ها برای آنکه مطمئن شوند او واقعاً سفیر است از سولیوان خواستند که کارت شناسایی اش را نشان بدهد. پس از آنکه از این مسئله اطمینان یافتند، آنها را از ساختمان سفارت خارج کردند و به محوطه پارک موتوری بردند. آمریکایی های دیگر را نیز از ساختمان کنسولی و غذاخوری به آنجا آورده بودند.

7- بعد از ماجرا (الف) دکتر یزدی، سرهنگ توکلی و حداقل یک ملا با گروهی از مأموران کمیته به سفارت آمده بودند. وقتی سفیر سولیوان را به پارک موتوری آوردند، یزدی روی یک خودرو ایستاده بود و داشت با بلندگو چیز هایی می گفت. محوطه پارک موتوری مملو از چریک های مسلح بود. چریک های مسلح بر روی دیوارهای اطراف پارک موتوری ایستاده بودند، و می شد سایه روشن چریک هایی را که بالای ساختمان مشرف به خیابان تخت جمشید ایستاده بودند را دید. خیابان های اطراف سفارت مملو از جمعیت بود، و به خاطر ازدحام جمعیت، ترافیک گره خورده بود.

(ب) یزدی از حمله ای که صورت گرفته بود بسیار عذرخواهی کرد و گفت که در هر انقلابی، گروههای تندرو روند انقلاب را مختل می کنند. یکبار یک ملا با بلندگو اعلام کرد مردان مسلحی که کارت کمیته ندارند، می توانند آنجا را ترک کنند. تقریباً 12 نفر از چریک ها

ص: 155

به طرف دروازه پارک موتوری به راه افتادند. یکی از آنها برگشت و با فریاد به مأموران کمیته گفت که آنها را از پشت نزنند. بعد از آن تصمیم گرفتند که آمریکایی ها را از درون محوطه سفارت به محل اقامت سفیر ببرند. ابتدا گفتند که آمریکایی ها را با اتوبوس به آن محل ببرند (یک اتوبوس در کنار سفارت پارک بود) ولی نهایتاً همه پای پیاده راه افتادند. وقتی که این گروه از پشت سفارت حرکت می کرد، گروه دیگری از آمریکایی ها را دیدند که به سمت مخالف اسکورت می شوند. این گروه در تمام مدت حمله در محل دفتر وابسته نظامی در ضلع شرقی سفارت مستقر بودند، و فقط وقتی چریک ها از در شرقی وارد شدند، از محل خود بیرون آمده بودند. حالا همگی به هم ملحق شدند و به سمت محل اقامت سفیر حرکت کردند.

(ج) بیرون از محل اقامت سفیر همگی منتظر ماندند تا جیم کانینگهام تعدادی از «آدم های خوب» را به داخل ساختمان هدایت کند تا مطمئن شوند هیچ «آدم بدی» درون ساختمان نیست. در همین اثنا، بویس با بلندگو در اطراف ساختمان کنسولی قدم زد و اعلام کرد که اگر کسی هنوز در ساختمان است، از آن خارج شود، ولی ظاهراً ساختمان کاملاً خالی بود.

(د) سپس همه را به داخل اتاق نشیمن سفیر بردند و یزدی از همه عذرخواهی کرد و توضیح داد که از این به بعد مأموران او از سفارت محافظت خواهند کرد. کانینگهام و بویس دو گروه از محافظان را در اطراف سفارت چرخاندند تا اگر کسی هنوز در آنجا پنهان شده است، پیدا کنند. تعداد کمی در ساختمان های فرعی پنهان شده بودند، و عده زیادی نیز در زیر زمین انبار بودند.

(ه ) اوضاع آرامتر شد، و مردم به تدریج به پاسیوی محل اقامت سفیر رفتند. تنش ها به قدری کاهش یافت که گویی جمعیت حاضر در سفارت در یک میهمانی فضای باز شرکت کرده اند. همه در آفتاب ایستاده بودند و با یکدیگر صحبت می کردند. درست در همین موقع، گلوله ای از تفنگ یکی از مجاهدین شلیک شد و به بالکن طبقه دوم ساختمان در بالای سر جمعیت اصابت کرد، و همه خود را روی زمین انداختند، تا آنکه مشخص شد چه اتفاقی افتاده است. بعد از آن تذکر دادند که جمعیت حاضر هدف آسانی برای تیراندازان است و تصمیم گرفتند که آنها را به غذاخوری ببرند. همه به غیر از سفیر، ژنرال گست، هوراس فلدمن، اسکیپ بویس و یک محافظ از محل اقامت سفیر خارج شدند.

(و) یک ساعت نگذشته بود که سه ملا، که از شاگردان خمینی در قم بودند، وارد محل اقامت سفیر شدند. آنها آمده بودند تا به خاطر حمله ای که صورت گرفته بود عذرخواهی کنند و قول دادند که متخلفین را دستگیر خواهند کرد.

(ز) تا اواخر بعد از ظهر، اکثر آنهایی که در غذاخوری بودند اجازه یافتند به خانه هایشان بروند، و سفارت اولین شب خود را در حفاظت نیروهای مجاهد آرام گرفت.

8- در کمیته (الف) باید چند نکته را در مورد کمیته مرکزی انقلاب که تفنگداران دریایی به آنجا انتقال

ص: 156

یافته بودند، توضیح بدهم. داخل ساختمان یک زرادخانه واقعی بود. مقدار زیادی آر.پ.جی. تفنگ، سلاح کمری، و نارنجک در آنجا دیده می شد. ساختمان کمیته احتمالاً متعلق به یک مسجد قدیمی بود. زندانی ها را در یک اتاق کوچک حبس کرده بودند، رفتار خوبی با آنها داشتند و پیش از آزاد کردنشان، دوباره به آنها غذا داده بودند. در خارج از ساختمان حداقل یک خبرنگار غربی و یک تیم فیلمبرداری را می شد دید.

(ب) مقامات کمیته خیلی مایل بودند که تفنگداران دریایی با مطبوعات مصاحبه کنند، ولی تفنگداران از این کار خودداری کردند. ظاهراً مأموران کمیته می خواستند به مطبوعات نشان بدهند که کارمندان سفارت را نجات داده اند.

(ج) این گروه را همان شب ساعت 09:00 با اتوبوس به سفارت برگرداندند. مأموران کمیته از مقام سفارت که به استقبال آزادشدگان رفته بود، خواستند تا رسیدی را مبنی بر تحویل گرفتن تفنگداران امضا کند.

(د) گروهی را که به دانشگاه تهران انتقال یافته بودند، و شرح ماجرای آنها در قسمت 4ث آمد، نیز صبح روز بعد به سفارت برگرداندند و بعد از گرفتن رسید آنها را به مقامات سفارت تحویل دادند. سولیوان

ادعای گروگانگیری یک خانواده آمریکایی

سند شماره 83 محرمانه5 مارس 1979 - 14 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2717به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: ادعای گروگانگیری یک خانواده آمریکایی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- یک مرد ایرانی در ساعت 04:10 دقیقه بعد از ظهر به وقت محلی با بخش سیاسی سفارت تماس گرفت و به یکی از مسئولان این بخش به نام پترسن گفت که گروه او به تلافی دستگیری گروهی از دانشجویان ایرانی در نیویورک، یک خانواده آمریکایی را به گروگان گرفته است. این شخص گفت اگر دانشجویان ایرانی تا فردا آزاد نشوند خانواده آمریکایی را خواهد کشت. فرد مزبور در پاسخ به سئوال پترسن مدعی شد که یکی از اعضای سازمان چریک های فدایی خلق است. وقتی پترسن از او پرسید که چرا فکر می کند ایرانی ها را در آمریکا دستگیر کرده اند، گفت که «چون برادرم یکی از آنهاست.» او از ذکر نام خانواده آمریکایی خودداری کرد و فقط گفت که بهتر است سفارت خودش بررسی کند و ببیند از کدام خانواده خبری نیست. مسئول بخش سیاسی توضیح داد که تا نام خانواده را ندانیم نمی توانیم مطمئن شویم که او راست می گوید علاوه بر اینکه هیچ راهی برای فهمیدن اینکه کدام خانواده گم شده است، نداریم. در این زمان شخص مزبور تماس را قطع کرد.

2- این حقیقت که شخص مزبور تا زمانی که از او سئوال نشد نام گروه خود را فاش نکرد

ص: 157

و همچنین از افشای نام خانواده آمریکایی و یا حتی ترتیب دادن تماس های بعدی خودداری کرد ما را در مورد صدق گفته هایش به شک انداخته است. گمان می کنیم دانشجویانی که این شخص می گوید در نیویورک دستگیر شده اند همان هایی باشند که از آنها خواسته شده مدارک لازم را جهت ادامه اقامت خود در آمریکا ارائه دهند. لطفاً هرگونه اطلاعاتی مربوط به این دانشجویان دارید برایمان ارسال کنید.(1)

گزارش وضعیت ایران، 5 - 4 مارس 1979

سند شماره 84 محرمانه5 مارس 1979- 14 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2729 به : سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، مبنع 68460008 تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأیید کننده گزارش: تی.ای. شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 5 - 4 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 4 مارس تا ساعت 12:00 روز 5 مارس 1979، پوشش می دهد، شامل: ادامه تیراندازی ها در تهران از جمله تیراندازی به سفارت. بازنشستگی های بیشتر، اولین صادرات نفت و نام نفت کش، آموزش نظامی دانش آموزان، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب، خروج آخرین پیمانکاران نظامی بریتانیا از ایران، نطق انتظام، معاون نخست وزیر، درباره ارتش.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تهیه کننده گزارش و سایر کارمندان سفارت شب گذشته نیز صدای تیراندازی هایی را در تهران شنیدند. در حدود ساعت 23:45 تفنگداری که در ورودی پشت مجتمع نگهبانی می داد به دلیل تیراندازی به آن نقطه از محافظان کمیته ای سفارت کمک خواست. هیچ مجروحی گزارش نشده است.

ب- طبق گزارش های خبری، پاکسازی ارتش و پلیس ادامه دارد و 52 نفر دیگر از افسران بازنشست شده اند. هنوز نام آنها فاش نشده است.

ج- اولین محموله نفت صادراتی پس از انقلاب و ملی شدن مجدد صنعت نفت ایران با قیمت «بالای 20 دلار در هر بشکه» به ژاپن ارسال خواهد شد. نفت کش «ورلد کمندر» امروز بارگیری تقریباً 1/5 میلیون بشکه نفت را در ترمینال دریایی خارک در خلیج فارس شروع

ص: 158


1- در اصل سند، شماره ( 2) دوبار آمده است. م.

می کند. نفت مذکور را شرکت میتسویی که مشتری دایم شرکت ملی نفت ایران است، خریداری کرده است. دومین محموله روز چهارشنبه (7 مارس ) به شرکت نفت اشلند در ایالات متحده فروخته خواهد شد. میزان نفت و نام نفت کش ذکر نشده است.

د- دانش آموزان تعلیمات نظامی می بینند. دانش آموزان عادی و دبیرستانی آموزش نظامی خواهند دید. هیأت نظام وظیفه عمومی اخیراً این طرح را تهیه کرده است. این دانش آموزان پاسداران ارتش انقلابی را تشکیل می دهند و به مدت یک تا دو ماه آموزش استفاده از اسلحه و غیره را خواهند دید و بعد از تکمیل دوره به کلانتری های محل مأمور خواهند شد. طرح جدید برای تصویب به وزیر دفاع ملی تسلیم شده است.

ه ) آیت الله لاهوتی مأمور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب شده است. او در یک مصاحبه خبری اظهار داشت که «سازمان جدید به منظور دفاع از انقلاب در برابر ضد انقلابیون تشکیل می شود.این سازمان ستون فقرات و حافظ انقلاب اسلامی خواهد بود. تمامی گروههای سیاسی که به اسلام و رهبری بلامنازع امام خمینی اعتقاد دارند، می توانند به این سپاه بپیوندند.» وقتی از او سئوال شد که آیا می توان ارتش را که به مدت چندین سال متأثر از ایدئولوژی فاشیستی بوده است، بدون مشکل به یک ارتش انقلابی تبدیل کرد یا خیر، آیت الله لاهوتی اظهار داشت «کشور به ارتش نیاز دارد و در عین حال کسانی که در طول انقلاب به ارتش حمله کردند، گناهی مرتکب نشده اند.» و- تمامی بریتانیایی هایی که در چارچوب قراردادهای دفاعی در ایران مشغول به کار بودند، از ایران خارج شده اند، و بدین ترتیب بزرگترین بازار صادرات نظامی بریتانیا بسته شده است. آخرین بریتانیایی هایی که برای وزارت دفاع بریتانیا کار می کردند نیز هفته گذشته ایران را ترک کردند. طبق گزارش منبع اطلاعاتی (68460008)، تعداد کارکنان بریتانیایی در ایران نزدیک به چند صد نفر بود.

ز- امیرانتظام، معاون نخست وزیر، فهرست دیگری از نام افرادی که حق خروج از ایران را ندارند به اداره گذرنامه و پاسگاههای مرزی تسلیم خواهد کرد. نخست وزیر اعلام کرد که زنان ایرانی دیگر به سربازی نخواهند رفت و مدت خدمت اجباری نظام وظیفه برای مردان از دو سال به یک سال کاهش یافته است. شورای انقلاب این تصمیم را اتخاذ کرده است. نخست وزیر در مصاحبه ای، با اشاره به این مطلب که بازنشستگی فرماندهان با تجربه ارتش و جایگزینی آنها با فرماندهان جوان ممکن است به ارتش لطمه بزند، اظهار داشت «بازنشستگی فرماندهان ارتش به خواست مردم صورت می گیرد. بدیهی است که تعدادی از آنها واقعاً به انقلاب اسلامی ایمان دارند، که بعد از تحقیقات لازم دوباره به خدمت فراخوانده خواهند شد.» نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه) تهیه کننده گزارش معتقد است که تصمیم ایران برای کاهش مدت خدمت نظام وظیفه برای مردان و معافیت زنان از خدمت اجباری از اقداماتی است که ایران در جهت کاهش نقش ژاندارمی اش در منطقه خلیج فارس بر می دارد. اطلاعات

ص: 159

بیشتری حاکی از خروج نیروهای ایرانی از عمان، که روز گذشته در گزارش وضعیت ایران ذکر شد، به دست نیاورده ایم. در مقاله ای کوچک ذکر شده بود که دولت انقلابی ایران روابط دیپلماتیک خود را با آفریقای جنوبی قطع کرده است. آفریقای جنوبی بعد از اسرائیل دومین کشوری است که ایران روابط خود را با آن قطع می کند. تهیه کننده گزارش تنها نام نفت کش «ورلد کمندر» را در گزارش های خبری دیده است. اگر نام نفت کش دیگری ذکر شد حتماً به اطلاع خواهد رسید.

تحصیلات و ناآرامی ها

سند شماره 85 محرمانه6 مارس 1979 - 15 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2748به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: تحصیلات و ناآرامی ها 1- (محرمانه - تمام متن).

2- خلاصه: صحنه تحصیلات در ایران از ناآرامی های عمیق و شدید متأثر شده است. دبیرستانها سریع تر از دانشگاهها شکل می پذیرند. خطابه های انقلابی به وفور ایراد می شوند. پایان خلاصه.

3- تعدادی از اساتیدی که همچنان مایلند با کارمندان سفارت (که تا حد قابل ملاحظه ای کاهش یافته اند) گفتگو نمایند در مورد ناآرامیهایی که در حال حاضر بر صحنه دانشگاههای ایران مسئول شده است اظهارنظر نموده اند. تا صبح 6 مارس تا جایی که ما خبر داریم تنها هیأتهای علمی که سر کار حاضر بوده و به تدریس پرداخته اند دانشکده امور اداری دانشگاه تهران، دانشکده داروسازی دانشگاه پهلوی شیراز و کالج آر. سی. دی. در تهران (که نیمی از دانشجویان آن ترک و پاکستانی هستند) می باشند. هیأتهای علمی دیگر تا حدی مشغول هستند، بعضی ها تدریس می کنند ولی اکثریت آنها از چنین موقعیتی برای ایراد سخنرانی های سیاسی استفاده می کنند.

4- جنگ برای تحت کنترل درآوردن دانشگاهها و جلب هواداری دانشجویان بین فداییان و گروههای مارکسیست کوچک در یک طرف و مجاهدین متحدین آنها در نهضت اسلامی از طرف دیگر همچنان ادامه دارد. اکثر احزاب به نوعی سازمان فعالی در محوطه دانشگاه تهران که سنگر انقلاب محسوب می شود دارند. در سایر مراکز تحصیلی مانند دانشکده فنی تهران، دانشکده علوم و تکنولوژی و دانشگاه ملی شاهد گروههایی هستند که فقط برای چند روزی بر صحنه دانشگاه ظاهر شده و سپس جای خود را به دیگری می دهند.

5- یکی از جناحهای دانشگاهی یعنی سازمان ملی اساتید دانشگاه خواستار مداخله بیشتر دانشگاهیان در انتخاب رؤسا و مقامات عالیرتبه دانشگاهی شده است. این گروه خواستار آن است که یک شورای خاص به انجام این انتخابات بپردازد و از بازرگان به دلیل معرفی محمد

ص: 160

ملکی به عنوان رئیس دانشگاه تهران در 22 فوریه که بدون مشورت با این شورا صورت گرفت انتقاد کرده است.

چند تن از اعضای هیأتهای علمی اظهار می کنند که مباحثات هیأتهای علمی به بروز ناآرامیهایی منجر شده است. ظاهراً به نظر می رسد این اساتید کمتر از دانشجویان بالغ شده اند. اجلاسیه ها به ندرت به نتیجه می رسد و انشعاب کردن به صورت یک قانون روزمره درآمده است. یکی از این اساتید گفت که در گردهمایی اعضای هیأت علمی دانشگاه ملی بیشتر از 5 گروه اصلی حضور داشتند که به شدت بر اظهار عقاید کاملاً مختلف خود در مورد موضوعات کوچکی در زمینه ترتیبات اداری دانشگاه تأکید می کردند.

6- اکثریت اعضای هیأت علمی معتقدند که باید در امور دولتی به کار گرفته شوند اما به ندرت روحیه سازش از خود نشان می دهند. دو تن از اساتید زیرک تر که در مورد مشکلات دانشگاهی اظهارنظر می کردند گفتند تحصیلات دانشگاهی تا فرا رسیدن تعطیلات سال جدید ایرانی (21 مارس) به صورت نیم بند ادامه خواهد داشت و در طول تعطیلات افراد سازمان یافته تر در بین اعضای هیأت علمی این موقعیت را خواهند داشت تا نظامی که به وجود خواهد آمد یا حداقل همین نظام آموزشی را نسبتاً فعال کنند.

7- در طول این مدت بسیاری از اعضای هیأت علمی تدریس نخواهند کرد بلکه از تشکیل کلاسهای دوره ای (اگر کلاسی تشکیل شود) برای انجام سخنرانی در مورد فلسفه انقلاب و اشاعه دیدگاههای خود استفاده خواهند کرد. آنچه که قابل توجه است از دست رفتن کامل تخصص گرایی می باشد، مباحثات در مورد ایدئولوژی انقلاب صورت می گیرد نه اعاده مجدد استانداردهای علمی مناسب. اساتید قدیمی تر که می توانند قوام روحیه شورانگیز جوان فعلی باشند به دلیل همکاری با رژیم گذشته اعتبار خود را از دست داده اند. بسیاری از اساتید جوانتر که تحصیلات آمریکایی دارند و مایلند در سطوح تخصصی خود مشغول باشند به اتهام ارتباط با سازمان سیا سرگردان هستند و سایرین که شاهد شعارنویسی بر روی دیوارها بودند بیش از انقلابیون، انقلابی شده اند. نمونه خوب این مدعا احمد داوران استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران می باشد که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا تحصیل و چند سالی تدریس کرده است. داوران حدود چهار سال قبل به ایران مراجعت کرد. در طول 8 تا 10 ماه گذشته وی از یک روشنفکر نسبتاً میانه رو که سرگرم امور دانشگاهی است به یکی از اعضای پیشرو سازمان ملی اساتید دانشگاهی تبدیل شده است و ارتباطات گسترده ای با فداییان دارد. افراد دیگری نیز مانند وی هستند.

8 - یکی از ویژگیهای برجسته نظام جدید آموزش ایران منع عملی اساتید خارجی از تدریس در دانشگاهها می باشد. به تعدادی از اساتید آمریکایی منجمله اساتید برنامه دولتی فولبرایت گفته شده است که دیگر نیازی به خدمات آنها وجود ندارد. حتی در دانشکده های کوچکتر همسران اتباع آمریکایی که چهارچوب اصلی بخش تدریس زبان انگلیس در پنج یا

ص: 161

شش مدرسه تهران را تشکیل می دادند از کار اخراج شده اند. دو تن از کارمندان سفارت که به صورت نیمه وقت در مدرسه آر. سی. دی تدریس می کردند بدون هیچ گونه توضیحی توسط ایرانیان جایگزین شده اند. همکاران دیپلمات آلمانی و فرانسوی ما در اینجا نیز گزارش می دهند که تأثیرات زنجیره ای این حالت بسیاری از اتباع آنها را که در اینجا تدریس می کردند فرا گرفته است. فردی گفت «به نظر می رسد که تصفیه انقلابی به جای رقابت یکی از ویژگیهای مهم استخدام اعضای هیأت علمی شده است.» 9- ظاهراً دبیرستانها سریعتر به حالت معمولی باز می گردند. با اینکه در طول تدریس بر عقاید انقلابی تأکید می شود و بحث در مورد چگونگی «تلخیص» متون کتابها به منظور جبران زمان از دست رفته همچنان ادامه دارد اکثریت قریب به اتفاق مدارس حداقل کار تحصیلی را شروع کرده اند و ساختار مدرسین آنها تقریباً سالم مانده است. دلیل اصلی این است که اتحادیه معلمین که تحت کنترل درخشش می باشد عملاً تمام معلمین را تحت پوشش دارد و اقلیت کوچکی از چپگرایان هم نخواستند در شرایط فعلی با آنها مبارزه کنند. دبیرستانها و محصلین مدارس ابتدایی در حالی که نسبت به برگشتن به مدرسه تمایل چندانی ندارند از «تعطیلات» طولانی خسته شده اند و در انتظار هستند تا آنچه که در مورد کارهای مدارس صورت می گیرد تا حد قابل توجهی خوب باشد. سولیوان

گزارش وضعیت

سند شماره 86 محرمانه شماره گزارش: 79 0120 68466 مارس 1979 - 16 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش اطلاعات مربوط به فاصله زمانی بین ساعت 12 پنجم مارس تا ساعت 12 ششم مارس 79 به وقت محلی را ارائه می دهد. اطلاعات ارائه شده شامل موارد زیر است: اعدام های بیشتر، تک تیراندازیهایی به طرف محوطه سفارت، پایگاه دریایی «چا بهار»، سربازان وظیفه، بیرون راندن چپگرایان، اطلاعاتی در مورد نفتکشها و آموزش و پرورش ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- هفت تن دیگر به جوخه اعدام سپرده شدند. جوخه های اعدام اسلامی، دیروز در محوطه زندان قصر هفت تن دیگر از «مفسدین فی الارض را به خاطر همکاری با رژیم ساقط شده در کشتن مردم» اعدام نمودند. اعدام شدگان عبارت بودند از: یک گروهبان ارتش در آبادان به اتهام کشتار تظاهرکنندگان بر علیه شاه در این شهر، سرتیپ «علی اکبر یزدجردی»، فرماندار نظامی سابق مشهد؛ تیمسار «عبدالله خواجه نوری»، رئیس سابق

ص: 162

دادگاه مخوف نظامی شاه؛ تیمسار «فخر مدرس»، دادستان نظامی سابق؛ تیمسار «سیداحمد بیدآبادی»، فرمانده سابق حکومت نظامی تبریز؛ «سالارجاف» نماینده کردستان در مجلس سابق؛ سرهنگ «منصور زمانی» رئیس سابق زندان قصر و «جهانگیر تارخ» ملقب به «گوریل»، شکنجه گر با ارزش شاه. با اعدام های دیروز، تعداد اعدام های مقامات رژیم سابق به نوزده تن رسید.

همچنین چهار تن از شهروندان ایرانی نیز به جرم تجاوز به یک پسر نوجوان اعدام گردیدند. این اولین بار است که شهروندان عادی توسط شورای انقلاب اعدام می شوند.

ب- شب گذشته دوباره تک تیراندازان ناشناس اقدام به تیراندازی نمودند. دو گلوله از بیرون سفارت شلیک و به جاده واقع در محوطه پارک موتوری اصابت نمود. همچنین سه گلوله نیز به سوی محوطه فروشگاه سفارت شلیک شد که به نقاط مختلف اصابت کرد. طبق گزارش، کسی مجروح نشده است. تقریباً در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر یک تاکسی در حال عبور از کنار درب اصلی سفارت از سرعت خود کاسته و سرنشینان آن اسلحه هایشان را از پنجره تاکسی بیرون آوردند. در آن موقع وابسته نیروی زمینی جلوی در بود لکن به سرعت خود را به کنار کشید. تاکسی بدون شلیک گلوله ای به مسیرش ادامه داد. مثل همیشه، در سرتاسر شب صدای شلیک گلوله در شهر شنیده می شد.

ج- پایگاه دریایی «چا بهار» به عنوان یک مجتمع ماهیگیری مورد استفاده قرار خواهد گفت. دریادار «احمد مدنی» وزیر دفاع کشور، دیروز گفت که پایگاه دریایی 4 میلیارد دلاری «چا بهار» واقع در گوشه جنوب شرقی ایران تکمیل نخواهد شد و تأسیسات فعلی آن به عنوان مجتمع ماهیگیری مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مدنی گفت: اگر دفاع ملی موردنظر باشد، موجودیت پایگاه هوایی «چا بهار» کافی است.

د- اخبار امروز بیانگر این است که 33 سرتیپ دیگر ژاندارمری بازنشسته شده اند. این مطلب توسط فرمانده جدید ژاندارمری، سرهنگ «عزت الله ممتاز» اظهار شده است. در گزارش مطبوعات اسامی ذکر نشده است.

ه- تقاضای سربازان وظیفه جهت یاری: گروهی از سربازان وظیفه ارتش از وزیر دفاع تقاضا کرده اند که به تمامی سربازان وظیفه اجازه دهد که در باقیمانده خدمتشان کمک نمایند تا کشور روی پای خود بایستد. آنان پیشنهاد نمودند که مشمولین جهت کار به کارخانه ها و سازمانهای هر دو بخش دولتی و خصوصی اعزام گردند.

این گروه که شامل فارغ التحصیلان دانشگاه و دارندگان مدارج عالیه بودند، اظهار کردند که می بایستی حدود 500 سرباز وظیفه از پادگان «فرح آباد» و هزاران نفر دیگر در سراسر کشور جهت حفظ ثمرات انقلاب و به راه اندازی دوباره چرخهای اقتصادی مملکت به کار گرفته شوند.

و- بیرون راندن چپگرایان. چریکهای چپگرای مدعی وفاداری به حزب (کمونیست) توده

ص: 163

توسط مردان مسلح مجبور به تخلیه ستاد جدید خویش در تهران شدند. چریکها (که در آغاز قبل از بازگشایی دانشکده فنی در آنجا پایگاه زده بودند)، اظهار داشتند که هفته پیش چند مرد مسلح به ستاد آنها در خیابان «وصال شیرازی» تهران یورش برده و آنان را مجبور به تخلیه آنجا نمودند.

ز- رویال داچ- شل، یکی از اعضای برجسته کنسرسیوم سابق، وقتی که دیروز صادرات از سر گرفته شد، دومین محموله نفت ایران را دریافت نمود. در آخرین ساعات روز گذشته، یعنی چند ساعت پس از اینکه اولین محموله بعد از انقلاب به سوپر نفتکش «ورلد آمباسادور» بارگیری شده و کشتی مذکور عازم ژاپن شد، نفتکش 320000 تنی دانمارکی موسوم به «کریستین میرسک» نیز بارگیری و عازم «روتردام» گردید. نفتکش «الریاض» اولین محموله نفت در نظر گرفته شده برای ایالات متحده آمریکا را روز چهارشنبه جهت تحویل به شرکت نفتی «اشلند» بارگیری خواهد کرد.

ح- رسانه های خبری ایران اعلام کرده اند که از شروع ترم بعدی دیگر آموزش مختلط در کشور وجود نخواهد داشت. قانون اسلام این نوع آموزش را جایز نمی داند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) مأمور گزارشگر معتقد است که در آینده نزدیک اعدامهای دیگر صورت خواهد گرفت. زیرا هنوز تعداد زیادی از تیمسارها بدون محاکمه در بازداشت کمیته به سر می برند. وابسته نیروی زمینی به مأمور گزارشگر خبر داد که در چند روز آتی مجاهدین محافظ سفارت این محل را ترک می کنند و جایشان را پرسنل نیروی هوایی اسلامی ایران خواهند گرفت.

جالب است که ببینیم، آنان چه نوع کنترلی بر ما اعمال خواهند کرد. امکان دارد که آنان افراد را از ساعت 10 شب تا 5 صبح در ساختمانهایشان محبوس نمایند و یا ممکن است که آزادی بیشتری جهت تردد به ما بدهند. اطلاعیه دولت مبنی بر برچیدن کلاسهای مختلط ممکن است موجب شورشی توسط دانشجویانی گردد که به سیستم مدرن آموزش مختلط عادت کرده بودند. دانشجویی که جهت ترجمه، خارج از سفارت با ما همکاری می کند، اظهار می دارد که دانشجویان برای برقرار ماندن سیستم آموزشی مختلط شدیداً مبارزه خواهند کرد. او شخصاً به سیستم مدرن معتقد است.

گزارش وضعیت سیاسی، 6 مارس 1979

سند شماره 87 محرمانه6 مارس 1979 - 15 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2753به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 6 مارس 1979 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: یک میلیون نفر مراسمی را به یاد سال مرگ مصدق برگزار کردند، اعدام ها

ص: 164

ادامه می یابد، شایگان داشتن جاه طلبیهای سیاسی را رد می کند. خمینی بر روی برپایی حکومت اسلامی پافشاری می کند و می گوید حقوق زنان تحت لوای آن تضمین خواهد شد. پایان خلاصه.

3- تقریباً یک میلیون نفر در گردهمایی در احمدآباد محل دفن مصدق، سالروز دوازدهمین سال درگذشت او را برگزار کردند. در این مراسم از اعضای مجاهدین خلق اسلامی تا نمایندگان حزب توده کمونیست، (که عملاً هنوز غیرقانونی هستند) و نیز عناصر پراکنده همچون اعضای حکومت موقت بازرگان، گروههایی از جبهه ملی، پیروان آیت الله طالقانی و گروه مارکسیستی فداییان خلق شرکت داشتند. مسئول این گردهمایی نوه بزرگ مصدق، هدایت الله متین دفتری بود، که فرصت یافت تشکل سازمان سیاسی جدید، موسوم به جبهه دموکراتیک ملی و یازده بند برنامه آن را اعلام کند. (گزارش در تلکس جداگانه) یکی دیگر از سخنرانان طالقانی بود که به دو جناح افراطیون راست و چپ حمله کرد و از این جهت که مبادا عوامل امپریالیسم از اختلافی که در همه انقلابات وجود داشته سود ببرند، بر لزوم وحدت پافشاری کرد.

4- هفت تن از شخصیت های عالی رتبه نظامی، اطلاعاتی و سیاسی، روز 5 مارس اعدام شده اند (گزارش در تلگرام جداگانه).

علاوه بر این، سه نفر با رتبه پایین تر که متهم به جنایاتی بر علیه مردم ایران بودند در آبادان و رشت به ترتیب روز 5 و 6 مارس اعدام شدند. بالاخره همینطور در جرائد 6 مارس گزارش شده بود که چهار مرد متهم به عمل لواط اعدام شده اند. در هر صورت سخنگوی کمیته انقلاب این را نتوانست تأیید کند.

5- در بین گزارشهای خبری آمده است به دکتر علی شایگان که اخیراً به تهران بازگشته پیشنهاد اولین ریاست جمهوری ایران شده است (احتمالاً شایگان خودش این شایعات را ساخته باشد). او از قدیمی ترین شخصیت های سیاسی ایرانی می باشد که خمینی را به عنوان رهبری انقلاب تأیید کرده، او همچنین آرزوی رئیس جمهوری ایران را رد کرده است.

6- خمینی در اعلامیه رسمی اخیرش در قم از رهبران مذهبی خواسته که از نفوذشان در مردم نسبت به حقوق زنان استفاده نمایند و تأکید کنند که حقوق آنها تحت لوای جمهوری تضمین خواهد شد. او در مدرسه دینی فیضیه به گروهی از دوشیزگان دم بخت گفت، که آنها تحت لوای اسلام حق طلاق دارند و اینکه آنها به راستی از مقام بالاتری نسبت به مردان برخوردار هستند.

او اضافه کرد حق طلاق برای ایشان «در شرایط معین» لازم می باشد. در تهران اعلام اینکه تحت ساختار اسلامی جدید آموزش مختلط نهایتاً ملغی خواهد شد تردیدهایی را در مورد آینده نامعلوم زنان برانگیخت. هر چند خبر اینکه ظاهراً قرص ضدحاملگی از طرف «آقا» تأیید شده است خبر خوبی بود. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 6 -5 مارس 1979

ص: 165

سند شماره 88 محرمانه6 مارس 1979 - 15 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2757 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی آمریکا، ایران تهیه کننده گزارش: ای. بی. گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: تی. ای. شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 6 -5 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 5 مارس تا ساعت 12:00 روز 6 مارس 1979، پوشش می دهد، شامل اعدام های بیشتر. تیراندازی به محوطه سفارت. پایگاه دریایی چاه بهار. سربازان وظیفه. بیرون راندن چپی ها. اطلاعات مربوط به نفتکشها. نظام آموزش ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- هفت نفر دیگر توسط جوخه های اعدام تیرباران شدند. جوخه های اعدام اسلامی روز گذشته هفت نفر دیگر از «مفسدین فی الارض را که با رژیم سابق برای کشتار مردم همکاری کرده بودند» در زندان قصر تهران تیرباران کردند. اعدامی ها عبارت بودند از یک گروهبان ارتش در آبادان به اتهام کشتن تظاهرکنندگان ضدرژیم در این شهر؛ تیمسار عبدالله خواجه نوری، رئیس سابق دادگاههای مخوف نظامی شاه؛ تیمسار فخر مدرس، دادستان نظامی سابق؛ تیمسار احمد بیدآبادی، فرماندار نظامی سابق تبریز؛ سالارجاف نماینده سابق کردستان در مجلس؛ سرهنگ منصور زمانی، رئیس سابق زندان قصر؛ و شکنجه گر معروف دستگاه شاه به نام جهانگیر «گوریل» تارخ. با احتساب اعدامی های دیروز، تعداد مقامات رژیم سابق که اعدام شده اند به 19 نفر بالغ می شود. علاوه بر این، دیروز چهار غیرنظامی نیز به جرم لواط با یک پسر نوجوان اعدام شدند. اعدام اخیر اولین مورد از اعدام غیرنظامیان به دستور شورای انقلاب بود.

ب- تیراندازان شب گذشته نیز بیکار ننشستند. دو گلوله از خارج سفارتخانه شلیک شد و به محوطه پارک موتوری اصابت کرد. علاوه بر این، سه گلوله دیگر نیز به محوطه تعاونی ساختمان شلیک شد که به قسمت های مختلف آن اصابت کرد. هیچ مجروحی گزارش نشده است. در حدود ساعت 17:30 یک تاکسی به درب اصلی سفارتخانه نزدیک شد، سرعتش را کم کرد، و سرنشینان آن اسلحه های خود را از شیشه تاکسی بیرون آوردند. وابسته نیروی زمینی در آن زمان جلوی درب بود ولی سریعاً خود را کنار کشید. ولی آنها تیراندازی نکردند، و تاکسی از محل دور شد. طبق معمول، در طول شب در شهر صدای تیراندازی شنیده می شد.

ص: 166

ج- قرار است از پایگاه دریایی چا بهار برای شیلات استفاده شود. دریادار احمد مدنی، وزیر دفاع ملی روز گذشته گفت که پروژه 4000 دلاری پایگاه دریایی چا بهار در جنوب شرقی ایران متوقف و از تأسیسات آن برای شیلات استفاده خواهد شد. مدنی گفت از حیث دفاع ملی، پایگاه هوایی موجود در چابهار کفایت می کند.

د- طبق گزارش های خبری امروز سی و سه (33) سرتیپ دیگر ژاندارمری بازنشست شدند. این خبر را سرهنگ عزت الله ممتاز، فرمانده جدید ژاندارمری، اعلام کرد. در این گزارش نام افسران مذکور فاش نشده است.

ه- سربازان وظیفه می خواهند به انقلاب کمک کنند. گروهی از سربازان وظیفه از وزیر دفاع ملی خواسته اند تا به آنها اجازه بدهد در مدت باقیمانده از دوره خدمتشان، چرخ های اقتصاد کشور را به حرکت درآورند. آنها پیشنهاد کردند که سربازان وظیفه برای کار به کارخانه ها و سازمان های دولتی و خصوصی فرستاده شوند. این گروه، که شامل فارغ التحصیلان دانشکده ها و مؤسسات عالی هستند، می گویند که نیروی کار 500 سرباز وظیفه در پادگان فرح آباد و هزاران سرباز وظیفه دیگر در سرتاسر کشور باید برای حفظ ثمرات انقلاب و به حرکت درآوردن دوباره چرخ های اقتصاد کشور به خدمت گرفته شوند.

و- چپی ها از مقر خود بیرون رانده شدند. مردان مسلح چریک های چپی وفادار به حزب (کمونیست) توده را از مقر جدید خود در تهران بیرون راندند. این چریک ها که پیش از بازگشایی دانشگاه فنی ابتدا در آن مستقر بودند گفتند که روز جمعه گذشته تعدادی از مردان مسلح به داخل ساختمان مقر آنها در خیابان وصال شیرازی هجوم آوردند و آنها را مجبور به ترک محل کردند.

ز- شرکت رویال داچ - شل، که از اعضای اصلی کنسرسیوم بود، دومین محموله نفت صادراتی ایران را پس از آغاز صادرات مجدد نفت در روز گذشته، دریافت کرد. نفتکش 320 هزار تنی دانمارکی به نام «کریستین مارسک» که قصد عزیمت به روتردام را دارد، اواخر روز گذشته چند ساعت پس از آنکه اولین محموله نفت صادراتی ایران بعد از انقلاب توسط سوپرتانکر «ورلد امبسدور» راهی ژاپن شد، بارگیری نفت را شروع کرد. نفتکش «الریاض» اولین محموله نفت صادراتی را به مقصد آمریکا برای تحویل به شرکت نفتی اشلند در روز چهارشنبه بارگیری خواهد کرد.

ح- رسانه های خبری فارسی زبان اعلام کردند که با شروع نیمسال جدید تحصیلی آموزش مختلط پسران و دختران در کشور برچیده خواهد شد. شریعت اسلامی این نوع آموزش را منع می کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تهیه کننده گزارش معتقد است که اعدام ها در آینده نزدیک ادامه خواهد یافت زیرا هنوز ژنرال های زیادی تحت بازداشت هستند که محاکمه نشده اند. وابسته نیروی زمینی آمریکا به تهیه کننده گزارش خبر داده است که محافظان کمیته ای

ص: 167

که هم اینک در محوطه سفارت هستند، جای خود را به افسران نیروی هوایی اسلامی ایران خواهند داد. هنوز نمی دانیم چه نوع کنترلی بر ما اعمال خواهند کرد. آنها ممکن است ما را از ساعت 22:00 تا 05:00 بدون محافظ در ساختمان سفارت حبس کنند و یا اجازه بدهند آزادانه تر تردد کنیم. تصمیم دولت برای حذف آموزش مختلط ممکن است موجب آشوب دانشجویانی شود که به این نوع نظام آموزشی مدرن عادت کرده اند. دانشجویی که در سفارت به ترجمه مطالب کمک می کند، می گوید که احتمالاً دانشجویان با این تصمیم دولت سخت مخالفت می کنند تا نظام آموزش مختلط حذف نشود. او شخصاً طرفدار نظام مدرن است.

وضعیت نیروهای پلیس در ایران

سند شماره 89 7 مارس 1979 - 16 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2775به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: وضعیت نیروهای پلیس در ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: برخی نیروهای پلیس انجام وظایف معمول خود را از سرگرفته اند ولی هنوز مشکلات جدی و درازمدت سازمان های انتظامی به قوت خود باقی است. پایان خلاصه.

3- حضور افسران راهنمایی و رانندگی در خیابان های تهران به تدریج به وضعیت نیمه عادی خود باز گشته است، ولی افسران راهنمایی و رانندگی دیگر اسلحه به کمر ندارند. از تاریخ گزارش قبلی تا بحال دانشکده پلیس هنوز آموزش نیروهای خود را از سر نگرفته است، و ساختمان دانشکده تحت «حفاظت» پاسداران انقلاب قرار دارد. در روزهای آخر سقوط رژیم گذشته بسیاری از کلانتری ها موردحمله قرار گرفتند و غارت شدند. بخش تحقیقات جنایی در کلانتری ها ظاهراً ناپدید شده و تلاش شهروندان برای گزارش دزدی ها، سرقت ها و موارد دیگر به کلانتری ها بی نتیجه است و تحقیقات عادی را نیز «کمیته های» انقلاب انجام می دهند.

3- هرچند کنترل ترافیک (یا بهتر است بگوییم عدم کنترل ترافیک) در تهران تدریجاً به دست نیروهای یونیفورم پوش پلیس افتاده است ولی تا بحال هیچ شواهدی دالّ بر اینکه سایر فعالیت های انتظامی نیز از سوی نیروهای پلیس قبل از انقلاب از سر گرفته شده باشد، وجود ندارد. کمیته مرکزی انقلاب اسلامی در بیانه اخیر خود اعلام کرد که حفظ نظم و قانون هنوز بر عهده «کمیته هاست» ولی این مسئولیت ها موقت است و به محض آنکه دوایر انتظامی بار دیگر مستقر گردند، مسئولیت فوق به آژانس های دولتی واگذار خواهد شد.(1) 5- هنوز «پاسداران انقلاب» در بسیاری از ساختمان های دولتی، از جمله منازل دولتی مقامات رژیم گذشته مستقر هستند. وضعیت سفارت که تحت محافظت مشترک پاسداران و

ص: 168


1- در اصل سند، شماره ( 3)، دو بار آمده است. م.

پرسنل نیروی هوایی است نیز تغییری نکرده است. کلانتری هایی نیز که بازگشایی شده اند در اشغال مأموران کمیته هستند، و کارمند سفارت، استمپل، که اخیراً به کلانتری شماره هفت رفته بود می گوید هیچ اثری از نیروهای پلیس در کنار مأموران کمیته ندیده است.

6- مترینکو، کارمند سفارت، هفته گذشته فرصت یافت تا مفصلاً با تعدادی افسر پلیس صحبت کند و می گوید که آنها کاملاً روحیه خود را از دست داد ه اند. بر اساس گفته یک سرهنگ پلیس که در سمینار افسران ارشد در دانشکده پلیس تهران شرکت کرده بود، ساختمان مزبور کاملاً غارت شده و حضور پلیس در آن فقط محدود به چند افسری می شود که به آنجا می روند، چای می نوشند و تا آنجا که بتوانند خیلی زود از آنجا خارج می شوند. وضعیت روحی دو ستوان (افسر راهنمایی و رانندگی) نیز که در جلسه حضور داشتند را نیز فقط می شد با اصطلاح افسردگی شدید توصیف کرد. البته این وضعیت کاملاً قابل درک است، زیرا در روزهای آخر سقوط رژیم گذشته نیروهای پلیس و گشتی های محلی در سرتاسر کشور ترور می شدند و یا مورد حملات شدید مردم قرار می گرفتند. مثلاً همین سرهنگ مدعی است که در زادگاهش (سنقر در استان کرمانشاه) مردم در هرج و مرجی که بلافاصله بعد از سقوط دولت بختیار بر کشور حاکم شد، کلیه نیروهای پلیس شهر را قتل عام کردند. این سه افسر لیست بلندی از دوستان و همکارانشان را که در پلیس کشی ها کشته شده، دستگیر شده و یا ناپدید شده بودند نام بردند.

با توجه به نفرتی که کلاً نیروهای انقلابی از پلیس در دل دارند، ادامه اعدام افسران سابق پلیس و در بوق و کرنا کردن آن (امروز عکس بزرگی از یک ستوان پلیس که در برابر جوخه های مرگ دادگاههای انقلاب در قم جان می داد صفحه ی اول روزنامه کیهان را مزیّن کرده بود)، فقدان ساختمان های اداری و امکانات و تجهیزات اولیه (بی سیم، اسلحه و غیره که پس از سرنگونی دولت بختیار از کلانتری ها به سرقت رفت) و تخریب و ویرانی بسیاری از کلانتری ها در سرتاسر کشور، تصور می کنیم که زمان زیادی طول خواهد کشید تا نیروهای پلیس ایران اعتماد به نفس خود را باز یابند و یا بتوانند به نحو احسن وظایفی را که قبل از انقلاب بر عهده داشتند، انجام دهند. سولیوان

خلاصه گزارش جابجایی اسناد

سند شماره 90 محرمانه7 مارس 1979 - 16 اسفند 1357 از: فرماندهی نیروهای آمریکا، اروپا - وینگن - آلمان به: ستاد فرماندهی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: خلاصه گزارش جابجایی اسناد الف- سفارت آمریکا در تهران، فوریه 79، موضوع: تخریب اضطراری پرونده ها (بدون طبقه بندی).

ص: 169

ب- FONCON ، آقای اُلداکر، دفتر شما و آقای لین، این ستادها، 22 فوریه 79 (بدون طبقه بندی).

1- (بدون طبقه بندی) از ماه اکتبر 78، فعالیتهایی در ایران به صورت کوشش های هماهنگ برای یکی کردن و محو کردن پرونده ها از گزارشات غیرضروری که در دست اشخاص بود، به خصوص گزارشات طبقه بندی شده، آغاز شد.

2- (محرمانه) مرجع A نشان می دهد که هیأت مستشاری نظامی عملیات تخریب اضطراری را در 11 فوریه 79 انجام داد. حجم زیادی از پرونده های بدون طبقه بندی در دفترها در سرتاسر تهران به جا مانده است.

بیشتر پرونده های معمولی فعالیت کمکی ایالات متحده که از آن جمله گزارشات امور مالی است هنوز در محل است. به پرسنل ایالات متحده که در ایران مانده اند تاکنون اجازه دسترسی به این پرونده ها داده نشده است.

3- (محرمانه) پرونده های شخصی به طول دو فوت که در دفتر رئیس ستاد مستشار نظامی (ژنرال گست) بود از بین رفت.

4- (بدون طبقه بندی) پرونده هایی از SJS به طول 4 فوت به وسیله کشتی به این ستاد حمل شد تا به طور موقت نگهداری شود.

5- (بدون طبقه بندی) پرونده های گروه کمک های تکنیکی تافت مجزا شده و گزارشات اساسی با پرونده های بخش مربوط به خود، یکی شده است.

6- (بدون طبقه بندی) نوزده جعبه بارگیری شده شامل گزارشات مربوط به اسناد معاملات فروش نظامی خارجی به ایران (مربوط به سال مالی 76، سال مالی 77 و سال مالی 78) به وسیله کشتی به مرکز مالی و حسابداری نیروی هوایی پایگاه نیروی هوایی، معاونت مخصوص کنترل نظامی، فرستاده شد.

7- (محرمانه) بخش نیروی هوایی، هیأت مستشار نظامی، 16 جعبه پرونده (که بیشتر شامل گزارشات هفتگی، فرمانده های تکنیکی و پرونده های مربوط به فروش نظامی خارجی است) را برای نگهداری موقت به وسیله کشتی به ستاد نیروی هوایی ایالات متحده در اروپا، بخش نظامی (DA) فرستاد.

به اندازه 60 فوت از پرونده ها از بین رفت. اعتقاد بر این است که دسترسی به پرونده هایی که به جا مانده و موازنه و هماهنگ کردن آنها برای همیشه غیرممکن است.

8- (بدون طبقه بندی) سی و پنج جعبه از پرونده های حسابداری مرکزی به وسیله کشتی به ستاد ارتش ایالات متحده در اروپا حمل شد.

9- (بدون طبقه بندی) گزارشات پزشکی هنوز در تهران هستند. به جز آن گزارشات شخصی که در زمینه پزشکی و دندانپزشکی بود و در هنگام تخلیه به وسیله افراد خارج شد، اما مقداری پرونده در مرکز اقتصادی باقی ماند. چونکه بعضی از افراد قادر نبودند قبل از تخلیه

ص: 170

به داخل مرکز برگردند.

10- (محرمانه) پانزده تا بیست قفسه پرونده از گزارشات مربوط به پرسنل نظامی باقی ماند. چهار قفسه از گزارشات بخش های مجزای جغرافیایی مربوط به پرسنل نیروی هوایی که به وسیله DET8 نگهداری می شد در گروه نظامی فعالیت مخصوص نیروی هوایی ایالات متحده 1141ST جا مانده بود.

گزارشات آزمایشی از بین رفت. (گزارشات مربوط به پرسنل نیروی هوایی در سازمان اصلی در اشتوتگارت - وینگن در آلمان نگهداری می شود) اعتقاد بر این است که مقداری از گزارشات به جا مانده جزو طبقه بندی محرمانه است.

11- فرماندهی روابط نظامی ایالات متحده: بنا به فرمان ابلاغیه ارتش آمریکا یک قفسه پرونده از پرونده های طبقه بندی شده نابود شدند. چهار قفسه از پرونده های بدون طبقه بندی نابود شدند. چند بسته از اسناد حسابداری به، دفتر پست نیروی هوایی حمل شد (دستی). چند بسته به دفتر وابسته دفاعی سفارت آمریکا در تهران برگردانده شد.

12- (محرمانه) دفتر پست نیروی هوایی تحت فرماندهی اسکادران هوایی، آلمان مورد جستجو قرار گرفت. اعتقاد بر این است که گزارشات و نامه ها گم شده است.

13- (بدون طبقه بندی) اداره دفاع، خدمات ممیزی. یک قفسه از پرونده ها نابود شد. کپی گزارش های اصلی در پرونده در واحد اصلی در اشتوتگارت- وینگن است.

14- (بدون طبقه بندی) اعتقاد بر این است که دو جعبه پستی از گزارشات پرونده های خدمات محیط دسته یک به ستاد تقسیم سیستمهای الکترونیکی میدان هانس کام، ماساچوست فرستاده شده باشد.

15- (محرمانه) سرویس رادیو و تلویزیون نیروهای آمریکا.

اعتقاد بر این است که کاستهای برنامه های کوتاه تلویزیونی در جایی بیرون شهر نابود یا رها شده اند. سی کاست به سفارت آمریکا برگشته است.

16- (بدون طبقه بندی) گزارشات مدرسه بچه های متکی به خانواده. گزارشات مربوط به مدرسه قراردادی (بچه های 1 تا 12 ساله) که به وسیله شرکت AIDES اداره می شود و بچه های متکی به خانواده، سازمان دفاع و دیگر بچه های انگلیسی زبان در تهران به آنجا می روند، (گزارشات محل های مذکور) و گزارشات مدرسه به ستادهایش منتقل شد (به وسیله کشتی) و همچنین به شرکت، الکساندریا، ویرجینیا.

17- (بدون طبقه بندی) این گزارش مختصر شامل اطلاعاتی است که از مصاحبه های کارمندانی که اخیراً ایران را به خاطر شایعات ترک کرده اند به دست آمده است.

اوضاع در ایران و تقدم نسبی «وضعیت گزارشات». اعتقاد بر این است که در حال حاضر به دست آوردن اطلاعات بیشتر از کارمندان باقیمانده در ایران غیرممکن به نظر می رسد. اطلاعات بیشتر در این زمینه به مجرد دسترسی این ستاد آماده خواهد شد.

گزارش وضعیت سیاسی، 7 مارس 1979

ص: 171

سند شماره 91 محرمانه7 مارس 1979 - 16 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2776به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 7 مارس 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: شایعات پیرامون استعفای بازرگان، توسط دفتر نخست وزیری تکذیب شد. شاه غیاباً محاکمه می شود. اعدامها و محاکمات دادگاه انقلاب ادامه دارد. مدنی می گوید آمریکا کودتایی را به طرفداری از شاه تدارک دیده. شریعتمداری حمله به جراید را محکوم می کند، اما بر سانسور «نامحسوسی» که تاکنون در صدا و سیما اجرا شده، صحه می گذارد. پایان خلاصه.

3- در هفتم مارس، تهران ژورنال شایعاتی را گزارش کرد که به موجب آن بازرگان نخست وزیر به خاطر ناتوانی دولتش در کنترل دستگاه کمیته انقلاب، حتی به صورت ظاهر، به ستوده آمده و جهت تسلیم استعفانامه اش به خمینی، به قم مسافرت کرده است. دفتر نخست وزیر، این شایعات را کاملاً بی اساس دانسته و تکذیب نموده است. بازرگان قبلاً تهدید کرده بود چنانچه سیستم دو دولت موازی از بین نرود، استعفا می دهد. در همین حال سنجابی وزیر امور خارجه به سفیر گفت، بازرگان فی الواقع قصد استعفا نداشته، حقیقت این است که کمیته ها به مثابه یک موجودیت مستقل به اقدامات خود ادامه می دهند. بویژه نحوه محاکمات در دادگاه انقلاب به صورت یک گرفتاری حاد برای بازرگان درآمده است و هنوز نشانه ای در این مورد که دولت بخواهد کنترل این وظیفه مهم (یا هر کار دیگر، در رابطه با موضوع) را به زور از دست کمیته ها بگیرد، وجود ندارد.

4- انتظام معاون نخست وزیر روز ششم مارس، در یک گزارش مطبوعاتی مختصراً اعلام کرد که شاه و خانواده او غیاباً محاکمه خواهند شد. او اتهامات موردنظر را مشخص نکرد، ولی به نظر می رسد که هدف اصلی این محاکمه متقاعد کردن دولتهای خارجی برای همکاری در استرداد اموال پهلوی می باشد. دولت موقت مدعی است این اموال به ایران تعلق دارد. انتظام گفت که امیدوار است به محض اثبات اتهامات وارده در دادگاه، سوئیس ثروت شاه را که در حسابهای بانکی آن کشور اندوخته شده، بلوکه نماید. او گفت: «چنانچه شخصی به خاطر جنایاتی که در کشورش مرتکب شده محکوم شود، همه کشورها به حکم دادگاه احترام گذاشته و طبق آن عمل خواهند کرد.» 5- اعدام چهار نفر در تاریخ چهارم مارس در تهران، که به خاطر ارتکاب عمل لواط مقصر شناخته شده بودند، تأیید شده است (در گزارش وضعیت 6 مارس آمده است). به علاوه در چهارم مارس در شیراز، سه نفر افغانی به خاطر عمل لواط اعدام شدند. در ششم مارس، یک ستوان شهربانی، به نام یدالله مفتی زاده به اتهام قتل پنج نفر و زخمی کردن صد و سه نفر در قم اعدام شد. محاکمه مفتی زاده که دو روز به طول انجامید اولین محاکمه ای بود که در انظار عموم

ص: 172

توسط دادگاه انقلاب انجام می شد. مفتی زاده یک وکیل غیرروحانی داشت ولی قضات دادگاه شش روحانی مسلمان بودند. طبق فتوای اخیر خمینی حکم اسلامی سریع الاجرا است و نباید با مراحل دادگاه استیناف که موجب اتلاف وقت است، قید و بندی بر آن گذاشته شود. طبق این فتوا حکم دادگاه نهایی بوده و مفتی زاده، تقریباً بلافاصله پس از صدور حکم اعدام گردید. در جای دیگر یک زن شوهردار و معشوقه اش حین عمل زنا دستگیر شده و در کلارآباد در ملاءعام شلاق خوردند. انتظام در مصاحبه مطبوعاتی پنجم مارس به طور اختصار تصدیق کرد که دادگاههای انقلاب، در اجرای احکام اسلامی، به طور کلی مستقل از دولت عمل می کنند. روزنامه تهران ژورنال، در شماره 6 مارس خاطرنشان کرد که ممکن است تا این تاریخ حکم محکومیت به مرگ بالغ بر 200 نفر صادر شده باشد و بیش از 25 مورد حکم اعدام اجرا گردیده است. رقم غیررسمی ما به 29 نفر رسیده است.

6- احمد مدنی وزیر دفاع، در یک مصاحبه تلویزیونی آمریکا را به طرح یک کودتا، در اوایل سال جاری متهم کرد. وی گفت دیدار ژنرال هایزر در ماه ژانویه (از ایران-م) به منظور «سازماندهی یک کودتا به طرفداری از شاه و غرب بوده است.» چنانچه در این مورد سئوالی شود تصمیم داریم سکوت کنیم.

7- از طرف دیگر، شریعتمداری در صحبت با دست اندرکاران مطبوعات، حمله به مطبوعات را محکوم کرد. او گفت مطبوعات وظیفه دارند تا اهداف ملی را به تفصیل بیان کنند، و افزود، البته اهداف اسلامی بهترین است. او گفت که روزنامه نگاران باید از طرح موضوعاتی که موجب ضعف یا هدم اصول اساسی اسلام می شود، برحذر باشند. او چنین محدودیتهایی را یک نوع سانسور دانست که قابل قبول بوده و در جهت منافع ملت است. شاید، در انعکاس نقطه نظر شریعتمداری، نورالدین غروی رئیس بخش خبر رادیو و تلویزیون ملی ایران، در ششم مارس اظهار داشت که شکل برنامه های صدا و سیما تغییر می کند و هر چیزی که در تضاد با عقاید اسلامی باشد حذف می شود. بنابراین هنرمندان مشهوری چون گوگوش، مهستی و هایده بدین خاطر که به رژیم فاسد سابق وابسته اند دیگر در صحنه حاضر نخواهند شد. همچنین غروی گفت اگر چه او شخصاً دوستدار (صدای- م) عبدالوهاب شهیدی، خواننده است، ولی به خاطر ارتباطاتش با ساواک، از این پس در رادیو و تلویزیون ملی ایران جایی ندارد. به عنوان نمونه ای از خودسانسوری در رسانه ها در جهت مصالح اسلام، در شب ششم مارس، رادیو و تلویزیون ملی ایران بیانات کامل آیت الله طالقانی و سخنگوی مجاهدین که روز گذشته در احمدآباد انجام شده بود را پخش کرد، ولی سخنرانی هدایت الله متین دفتری را که از فرصت استفاده کرده و تأسیس تشکیلات سیاسی و غیرمذهبی جدید خود را اعلام کرده بود، پخش نکرد. رادیو تلویزیون ملی ایران علت قطع برنامه را دیری وقت اعلام کرد و قول داد که بقیه برنامه بعداً پخش شود، ولی زمان آن را مشخص نکرد.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 7 - 6 مارس 1979

ص: 173

سند شماره 92 محرمانه7 مارس 1979- 16 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2777 به : سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: اخبار داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: تی.ای.شافر، وابسته دفاعی گزارش وضعیت ایران، 7 - 6 مارس 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 6 مارس تا ساعت 12:00 روز 7 مارس 1979، پوشش می دهد، شامل: گزارش روزنامه ها درباره استعفای بازرگان. محاکمه غیابی شاه. اعدام های بیشتر. برنامه هسته ای ایران با آلمان غربی. خرید هلی کوپترهای ایتالیایی. فروش نفت خام. صدای تیراندازی در اطراف سفارت. و احتمال تظاهرات دانشجویی.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- هر دو روزنامه (انگلیسی زبان) گزارش هایی درباره استعفای مهدی بازرگان به چاپ رسانده اند. منابع خبری گزارش می دهند که دستگیری احمد بنی احمد، نماینده سابق تبریز در مجلس، بازرگان را وادار به اتخاذ این تصمیم کرده است. بازرگان به بنی احمد وقت ملاقات داده بود، ولی محافظان بازرگان، بنی احمد را دستگیر کرده و به زندان بردند. علیرغم اعتراض بازرگان، بنی احمد هنوز در زندان به سر می برد. روزنامه های فارسی زبان دلایل بیشتری برای استعفای بازرگان ذکر کرده اند. هنوز هیچ گزارش رسمی از استعفای نخست وزیر به دستمان نرسیده است.

ب- هر دو روزنامه (انگلیسی زبان) «محاکمه غیابی شاه» را تیتر صفحه اول خود قرار داده اند. طبق گزارش این روزنامه ها، دولت موقت انقلاب اعلام کرده است که شاه سابق، محمدرضا پهلوی، و اعضای خانواده اش در یک دادگاه انقلاب به اتهام جنایت بر ضد ملت ایران به طور غیابی محاکمه خواهند شد. اتهامات شاه خیانت، فساد و انتقال غیرقانونی پول به خارج از کشور عنوان شده است.

عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر، به هنگام اعلام این مطلب نوع دادگاهی را که قرار است شاه و خانواده اش در آن محاکمه شوند مشخص نکرد، ولی احتمالاً این دادگاه یکی از دادگاههای انقلاب اسلامی خواهد بود که تا به حال 200 نفر از مقامات سابق رژیم شاه را به مرگ محکوم کرده است. مقالات دیگری که درباره این محاکمه به چاپ رسیده است، به نحوه بازگرداندن شاه به ایران، بیشتر از طریق ربودن او، پرداخته اند.

ص: 174

ج- اعدام های بیشتری این بار در قم صورت گرفت (که اولین اعدام در این شهر بود). یک افسر پلیس به نام ستوان یدالله متقی زاده در کنار قبور شهدای قم تیرباران شد. او به قتل، جرح، و شکنجه متهم شده بود. در رشت، یک غیرنظامی به اتهام جنایات متعدد، و یک استوار به نام مهدی محمدی صفت به اتهام قتل دو مبارز جوان اعدام شدند. طبق گزارش روزنامه ها، نزدیک به 200 نفر از مقامات لشکری و کشوری سابق در انتظار اجرای حکم اعدام در تهران هستند، ولی نام آنها فاش نشده است.

د- متخصصان امور انرژی در ایران خواستار ارزیابی مستقل پروژه 8 میلیارد دلاری نیروگاه هسته ای با آلمان غربی شدند. این پروژه به تکمیل دو رآکتور 1200 مگاواتی در نزدیکی بوشهر مربوط می شود. اگر چه سازمان انرژی اتمی ایران تا به حال نزدیک به 2/7 میلیارد دلار صرف این رآکتورها کرده، ولی فقط 60 درصد پروژه تکمیل شده است. کارشناسان ایرانی می گویند شاید برچیدن این پروژه در نهایت به نفع ایران باشد زیرا هزینه های عملیاتی و سوخت رآکتورها بیشتر از هزینه کل نیروگاههای گازسوز خواهد بود. دولت قصد دارد در آینده نزدیک در مورد این معامله رایزنی کند. ایران همچنین قرارداد 6 میلیارد دلاری ساخت رآکتور سوم و چهارم را با فرانسوی ها لغو کرده است.

ه- طبق گزارش ها، شرکت ایتالیایی آگوستااسپا قرارداد 425 میلیون دلاری خود برای فروش 50 هلی کوپتر را اجرا خواهد کرد. پیترو فاشونه، مدیرعامل شرکت، اعلام کرده است که تا به حال 12 هلی کوپتر شینوک به همراه قطعات یدکی به ایران تحویل شده است، و مابقی نیز تحویل خواهد شد.

و- پنج شرکت بین المللی مستقیماً در حال خرید نفت خام از شرکت ملی نفت ایران به قیمت روز هستند. تا به حال، پنج قرارداد صدور نفت خام به امضا رسیده است که هر دو روز یکبار بارگیری خواهد شد. در حال حاضر، پنج نفت کش در اسکله خارک پهلو گرفته و منتظر بارگیری نفت خام هستند. نام هیچ نفت کشی در روزنامه ها ذکر نشده است. روز گذشته تولید نفت به 1/7 میلیون بشکه رسید و احتمالاً در طول چند روز آینده در همین سطح باقی خواهد ماند.

ز- تفنگداران دریایی و پرسنل نیروی هوایی آمریکا که در محوطه سفارت نگهبانی می دادند، شب گذشته نیز خبر از شنیدن صدای تیراندازی در سطح شهر دادند.

ح- یک منبع سابق خبری، که استاد دانشگاه تهران است، گزارش کرده است که دانشجویان در حال سازمان دادن گروههایی به منظور تظاهرات علیه نظام دانشگاهی هستند. آنها خواستار حق انتخاب استادان خود هستند. او نگفت که تظاهرات در چه تاریخی انجام خواهد شد. این تظاهرات می تواند برای اعتراض به ممنوعیت برگزاری کلاس های مختلط در نیمسال آینده که از سوی دولت اعلام شد نیز باشد. این استاد دانشگاه هیچ اطلاعاتی درباره موضوع فوق ارائه نداد.

ص: 175

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه):

(الف) شایعات فراوانی در مطبوعات و حتی در بین محافظان ایرانی سفارت جریان دارد مبنی بر اینکه بازرگان استعفا داده است و یا اینکه می خواهد استعفا دهد. شاید بازرگان قصد دارد از این گزارش ها برای تحکیم موقعیت خود استفاده کند، زیرا بسیاری خواهان ماندن او هستند.

(ب) در حدود ساعت 17:30 شب صدای تیراندازی خیلی زودتر از معمول در اطراف سفارت به گوش رسید. در حدود ساعت 17:45 کارکنان ایرانی محل اقامت سفیر به تفنگداران دریایی سفارت اطلاع دادند که شایعاتی را درباره حمله به سفارت در همین امشب شنیده اند، ولی بجز اظهارات این کارمندان، هیچ خبر دیگری در تأیید این شایعات به دستمان نرسیده است.

گزارش وضعیت ایران، 8 - 7 مارس 1979

سند شماره 93 محرمانه 8 مارس 1979- 18 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2800 به : سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران، 8 - 7 مارس 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 7 مارس تا ساعت 12:00 روز 8 مارس 1979، پوشش می دهد، شامل تولید نفت خام. نطق آیت الله خمینی بر ضد دولت کنونی نخست وزیر بازرگان. واکنش دولت بازرگان به نطق خمینی. اعدام های بیشتر. تعطیلات رسمی جدید. انضباط نیروی هوایی از بین می رود. اعتراض سربازان وظیفه. فعالیت در سفارت. توانایی پزشکی ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تولید نفت خام هم اینک 2 میلیون بشکه در روز است. پالایشگاه آبادان هم اینک 450 هزار بشکه در روز نفت تولید می کند. بارگیری فرآورده های نفتی در بندر ماهشهر آغاز شده است. حسن نزیه، مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد که شخصاً بر فعالیت کلیه شرکت های وابسته به شرکت ملی نفت ایران نظارت خواهد داشت. شرکت ملی گاز ایران و شرکت ملی پتروشیمی ایران از جمله شرکت های وابسته به شرکت ملی نفت ایران هستند. نزیه همچنین روز گذشته اعلام کرد که جریان گاز طبیعی از طریق خط لوله اصلی ایران به اتحاد شوروی به محض افزایش کافی تولید نفت در میدان های جنوبی و بهره برداری کامل از میدان گازی عظیم «بید بلند» آغاز خواهد شد. پیش از اعتصاب صنعت نفت، اتحاد شوروی نزدیک به روزانه یک میلیارد فوت مکعب گاز را که محصول فرعی تولید نفت خام بود از ایران

ص: 176

دریافت می کرد.

ب- آیت الله خمینی، رهبر انقلاب، روز گذشته به دولت موقت نخست وزیر مهدی بازرگان تاخت و ضربه سیاسی جدیدی به آن وارد کرد. او دولت جدید را ضعیف و هنوز تحت نفوذ قدرتمندان خواند. او به دولت و طرفداران «دموکراسی» حمله کرد و خاطرنشان ساخت که آنها تحت نفوذ ایده های غرب هستند. او ابراز داشت که «قانون ما شریعت اسلامی است، شریعت غنی اسلام. همه چیز باید تغییر کند- درست همانگونه که ملت تغییر کرد.» خمینی همچنین زنان را به دلیل حاضر شدن با لباس نامناسب بر سر کار و نقض اخلاق اسلامی ملامت کرد. او گفت «نباید در وزارتخانه های اسلامی گناه شود، زنان نباید برهنه بر سر کار بروند.» او وزارتخانه های مختلف را به دلیل تجملات و ساختمان های پرهزینه شان ملامت کرد و گفت که باید از تجملات پرهیز و پول آن خرج فقرا شود. او همچنین نحوه پذیرایی تجملاتی پرسنل دولت از میهمانان خارجی را مورد انتقاد قرار داد. خمینی نطق خود را با این جمله به پایان رساند که «بروید و روزهای طلایی اسلام را مطالعه کنید و خودتان ببینید که مردمی که یک روز بر جهان حکمفرما بودند چه زندگی و رفتاری داشتند.» ج- واکنش دولت بازرگان به نطق خمینی در واقع اظهار بی اطلاعی بود. عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت، ابراز داشت که «دولت حتی از انتقاد خمینی خبر ندارد» و بار دیگر شایعه استعفای نخست وزیر را تکذیب کرد.

د- اعدام های بیشتر. روز گذشته شش تن دیگر از اراذل پس از محاکمه در یک دادگاه انقلاب به جرم لواط در تهران اعدام شدند. دادگاه اعلام کرد این شش نفر اعدام شدند تا درس عبرتی باشد برای آنهایی که شاید قصد تضعیف بنیان جامعه اسلامی را داشته باشند. منابع خبری همچنین گزارش دادند که دو ورزشکار معروف صبح امروز در زندان قصر اعدام خواهند شد. شعبان جعفری، پهلوان زورخانه، و پرویز بادپا، قهرمان سنگین وزن بوکس آسیا روز گذشته به مرگ محکوم شدند. جعفری به اتهام داشتن دار و دسته جنایتکار و فعالیت هایش برای شاه سابق که معروفترین زورخانه جنوب تهران را به او بخشیده بود، و بادپا به اتهام تجاوز به عنف، سرقت و معرفی خود به جای یک مأمور محکوم شدند.

ه - تعطیلات رسمی جدید. تمامی رویدادهای مهم انقلاب در تعطیلات رسمی تقویم سال آینده کشور گنجانده شده اند. طبق گزارش یک منبع، سال آینده دارای 65 روز تعطیل رسمی خواهد بود که شامل روزهای جمعه و 13 روز دیگر است، که دو تعطیل رسمی نسبت به سال جاری ایرانی به آن اضافه شده است. تعطیلی رسمی روز تولد شاه از تقویم حذف خواهد شد.

و- نظم و انضباط در نیروی هوایی از بین رفته است. طبق یک گزارش خبری «نیروی هوایی هم اینک در بی نظمی به سر می برد.» این گفته یک کارمند زن بخش فرماندهی پشتیبانی است. او می گوید که پادگان فرح آباد هیچ نظم و انضباطی ندارد. «نظام قدیم معلق شده است، ولی تا به حال نظام جدید نتوانسته است هیچ روش و یا مسئولیتی برای کارکنان تعریف کند.»

ص: 177

این زن ایرانی است و مدیریت یک برنامه آموزشی در پادگان فرح آباد را بر عهده دارد. او گزارش می دهد که از تاریخ 11 فوریه که پادگان به دست مردم افتاد و کلیه تدابیر امنیتی از بین رفت، وضعیت قدری بهتر شده است. نگهبانان، متشکل از نیروهای قدیمی و مأموران کمیته در جلوی درب پادگان مستقر هستند و ورود و خروج را کنترل می کنند، ولی در داخل پادگان بازرسی ها خیلی سطحی وشتابزده است. فضای حاکم بر پادگان به ادعای این کارمند بی نظمی و بلاتکلیفی است. افراد بدون لباس های فرم در پادگان پرسه می زنند و افسر یونیفورم پوش خیلی کم دیده می شود، «حتی سرهنگ ها و سروان ها نیز لباس شخصی می پوشند.» از آنجایی که یونیفورم ها متعلق به رژیم گذشته است، تعداد کمی از افسران یونیفورم می پوشند اگر چه هنوز هیچ دستوری مبنی بر تغییر یونیفورم ها صادر نشده است. او می گوید که احساس ناامنی بر پادگان سایه افکنده است و اگر چه هنوز حقوق ها پرداخت می شود، ولی کارکنان در مورد آینده شغلی شان و حتی آینده خود پادگان مطمئن نیستند. «روحیه ها بسیار ضعیف است و هیچ کس نمی داند چه چیزی اتفاق خواهد افتاد.» ز- سربازان وظیفه اعتراض می کنند. بیش از 400 سرباز وظیفه با درجه های مختلف که در واحدهای مختلف نیروهای مسلح خدمت می کنند روز گذشته بیرون از دفتر نخست وزیری تجمع کردند و خواستار کاهش دوره خدمت خود به یک سال شدند. درخواست آنها بعد از آن مطرح می شود که وزارت دفاع اخیراً اعلام کرد سربازان وظیفه ای که هم اینک دوره خدمت خود را می گذرانند مشمول طرح کاهش دوره خدمت نخواهند شد. اگر چه وزارت دفاع کاهش دوره خدمت نظام وظیفه را شامل سربازانی که مشغول خدمت هستند، نمی داند ولی گفته می شود که دولت در حال اندیشیدن تدابیری برای کاهش دوره خدمت این دسته از سربازان نیز هست. سربازان وظیفه با صدور قطعنامه ای گفتند که انتصاب افسران در هر سربازخانه باید تحت نظارت یک شورا صورت گیرد و یک شورای ویژه نیز باید بحث آزاد در مورد مسایل سیاسی و عقیدتی را تصویب نماید. در همین حال، سربازان وظیفه پیاده نظام شیراز با ارسال تلگرامی به آیت الله خمینی و نخست وزیر مهدی بازرگان خواستار کاهش دوره سربازی شان شده اند.

ح- فعالیت در سفارت. شایعه حمله همه جانبه به سفارت در شب گذشته تأیید نشد. صدای تیراندازی در درون و اطراف مجتمع شنیده می شد ولی هیچ اتفاق خاصی گزارش نشد. تنها اتفاقی که افتاد این بود که طبق گزارش یکی از افراد نیروی هوایی آمریکا که در محل تعاونی و کارپردازی نگهبانی می داد، یک محافظ نیروی هوایی ایران گلوله ای به بالای سر او شلیک کرد و باعث شد گچ و خاک روی سرش بریزد. محافظ ایرانی فکر کرده بود با این کار شوخی خنده داری کرده است. وقتی فرمانده تفنگداران دریایی در اوایل صبح به درب سفارت نزدیک شد، محافظ نیروی هوایی ایران تیراندازی هوایی کرد که ظاهراً برای ترساندن فرمانده بود. طبق گزارش ها هر دو اتفاق عمدی و برای ترساندن آمریکایی بوده است. در ساعات

ص: 178

گذشته هیچ گزارشی از تیراندازی به درون سفارت ارسال نشده است.

ط- توانایی پزشکی ایران. ایران تا زمانی که پزشکان ایرانی بیشتری را به خدمت بگیرد همچنان 2500 پزشک را که 2000 تن آنها هندی هستند در استخدام خود خواهد داشت. دولت موقت سه راه برای جذب پزشکان ایرانی اندیشیده است: جذب برخی از تقریباً 10 هزار پزشک ایرانی که در آمریکا و اروپا مشغول به کارند، انتقال پزشکان از پست های اجرایی به کارهای پزشکی، و جذب دانشجویان پزشکی بیشتر. سپاه بهداشت شاه، یعنی جوانانی که تعلیمات اولیه بهداشتی را به منظور کار در مناطق دور دست دیده بودند همچنان به فعالیت خود ادامه خواهند داد و قرارداد ساخت بیمارستان با شرکت های خارجی تجدید خواهد شد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تهیه کننده گزارش نمی تواند صحت گزارش مربوط به پادگان فرح آباد را تأیید کند، ولی مسئله مربوط به یونیفورم ها قطعاً صحت ندارد. وابسته نظامی طی دیداری که از پادگان مزبور داشت، شاهد افسران یونیفورم پوش در آنجا بود. تهیه کننده گزارش همچنین شاهد است که اکثر محافظان سفارت که از نیروی هوایی ایران هستند یونیفورم به تن دارند. مقاله ای که در مورد حقوق برابر زنان چاپ شده است نشان می دهد که زنان هیچ چیزی به جز بازگشت به سنت های اسلامی گذشته در این انقلاب نصیب شان نشده است، بدین ترتیب که آموزش مختلط برچیده خواهد شد، زنان باید در محل کار حجاب داشته باشند، سقط جنین مجاز نیست، و زنان در زمین های تنیس باید شلوار و پیراهن بلند بپوشند و در برخی موارد باید در زمین های جداگانه بازی کنند. از آنجایی که زنان در این انقلاب بسیار فعال بودند، تهیه کننده گزارش معتقد است که احتمالاً بر ضد این روند ارتجاعی تظاهرات خواهند کرد.

گزارش وضعیت ایران، 8 مارس179

سند شماره 94 محرمانه8 مارس 1979 - 17 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2801به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 8 مارس 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: حمله خمینی به دولت بازرگان، شکاف در جبهه ملی، ادامه اعدامها و دستگیریها، اعلام انتصاب استانداران بیشتر، انحلال شورای شهر تهران، آزادی بنی احمد نماینده قبلی تبریز، ورود وزیر امور خارجه پاکستان به تهران در آینده نزدیک. پایان خلاصه.

3- خمینی در طی یک سخنرانی خطاب به روحانیون و طلبه های مدرسه علوم دینی، دولت بازرگان را به واسطه ضعفی که در تحت تأثیر قرار گرفتن از ایده های «غربی» از خود نشان می دهد و به خصوص به دلیل درک غربی دولت از دموکراسی مورد حمله قرار داد. وی با تأکید بر تضاد ماهیت «اسلامی» با ماهیت «غربی» جمهوری دموکراتیک پیشنهاد شده از سوی

ص: 179

دولت بازرگان از طلبه ها و دیگر روحانیون قم خواست که قبل از رفراندوم به ترویج و نشر نظراتش در سرتاسر ایران بپردازند. خمینی که هر چه بیشتر به ساوونارولا مشابهت پیدا می کرد زنان ایران را به خاطر لباسهایشان مورد ملامت قرار داد و پیشنهاد کرد که کارمندان زن در ادارات چادر به سر کنند. (توجه: مطبوعات اخیر فارسی زبان ادعا دارند که تعدادی از زنان «بی حجاب» در خیابانهای تهران مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و کلوپ های تنیس نیز در مورد رعایت پوشش کامل زنان در زمین اصرار می ورزند و غیره) وی هم چنین به اثاثیه گران قیمت و ولخرجی و سبک تجملی زندگی وزرای دولت حمله نمود.

4- گروهی موسوم به «سوسیالیست» که شماری از اعضای ناشناس جبهه ملی هستند این جبهه را ترک کردند و به جبهه دموکراتیک ملی جدیدالتأسیس متین دفتری پیوستند.

5- طبق گزارش مطبوعات شعبان جعفری رئیس سابق زورخانه تهران و همچنین پرویز بادپا قهرمان مشت زنی بازیهایی آسیایی اعدام شده اند. جرائم جعفری عضویت در باندهای تبهکاری در رژیم سابق و جرائم بادپا ارتکاب جنایاتی در لباس مبدل شبه نظامیان انقلابی بوده است.

در هفتم مارس شش تن دیگر به اتهام جرائم جنسی (لواط) تیرباران شدند. و به این ترتیب تعداد رسمی مرتکبین جرائم جنسی که اعدام شده اند به سیزده تن رسید. گزارش مطبوعات هم چنین حاکی از آن است که یک پلیس در آذرشهر (نزدیک تبریز) توسط جمعیت خشمگین محلی به قتل رسیده است. و نشانه هایی دال بر ادامه دستگیری ها و اعدامهای گسترده و اعلام نشده در سرتاسر ایران وجود دارد. (رجوع شود به تلگراف جداگانه) 6- وزیر کشور انتصاب طاهر احمدزاده را به سمت استاندار خراسان و ناصر اخوان ملایری را به سمت استاندار استان مرکزی، باقر شاهپور را به سمت استاندار بوشهر و هادی مؤتمنی را به سمت استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرده است. هم چنین محمود هاشمی، صدرالدین رحیمی اردستانی و محمدحسن صادقیان، به ترتیب به سمت فرماندار قم، دماوند و امام شهر (شاهرود سابق) منصوب شدند.

7- مطبوعات فارسی زبان همچنین گزارش می دهند که شورای شهر تهران بر طبق دستور وزارت کشور منحل شده است.

8- بنی احمد نماینده سابق تبریز بعد از پنج روز تلاش بازرگان برای آزادی وی که انعکاس وسیع خبری داشت بالاخره از بازداشت آزاد شد. جریان دستگیری بنی احمد بر ماهیت خودسرانه و اختیاری دستگیریهای فعلی توسط کمیته ها صحه گذارد. (او بلافاصله بعد از مکالمه تلفنی با بازرگان دستگیر شد. به او حکم امضا نشده ای نشان دادند و اجازه ندادند به کسی اطلاع دهد.

9- مطبوعات هم چنین اعلام کرده اند که وزیر امور خارجه پاکستان آقاشاهی فردا برای یک دیدار سه روزه عازم تهران خواهد شد. سولیوان

وضعیت کنونی سفارت آمریکا در تهران

ص: 180

سند شماره 95 محرمانه8 مارس 1979 - 17 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2796به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: وضعیت کنونی سفارت آمریکا در تهران 1- (محرمانه- تمام متن) 2- در تاریخ هشتم مارس 1979، بیست و دو روز بعد از حمله مسلحانه، که خساراتی را به سفارت وارد آورد، سفارت آمریکا در تهران فعالیت دوباره خود را در ساختمان مرکزی که هنوز بقایای آزاردهنده گاز اشک آور را در خود دارد، شروع کرده است. با ارتباطات کمی که داریم انجام این امر کار سخت و طاقت فرسایی است. به منظور کم کردن آثار گاز اشک آور بعضی از وسایل که گاز را در خود نگه می دارند از قبیل کلیه قالیچه ها، پرده ها و اشیای اضافی دیگر به محل دیگری منتقل خواهند شد. امروز به اقتضای فصل به شدت برف می بارد.

3- در هر صورت تمام شیشه های شکسته پنجره ها تعویض شده اند و درب های ساختمان یا با سیم خاردار بسته و یا سنگربندی شده اند و به جز اثرات گلوله ها و کرکره های جلوی پنجره ها که از بین رفته اند نمای بیرونی ساختمان کم و بیش عادی به نظر می رسد. در داخل ساختمان، مبلمان اتاقها که صدمه ندیده و نشکسته است از آلودگی ها پاک شده و در قسمت اداری جای داده شده اند اما تقریباً هر چیزی که صدمه پذیر بوده از قبیل تابلوهای نقاشی، عکس ها و نقشه ها و غیره از بین رفته است.

4- چون تعداد کارکنان و مقدار کار سفارت خیلی کم شده است، ما بی معطلی از ساختمان مرکزی و محوطه سفارت استفاده می کنیم. در اثر این اقدام، کلیه فعالیت ها و کارهایمان به جز فعالیتهای مربوط به «سازمان ارتباطات بین المللی» و بیمارستان را به محوطه سفارت آورده ایم. این بدین معنی است که باقیمانده افراد گروه مستشاری کمک های نظامی به اضافه قسمت کنسولی، هر دو در این قسمت کار خود را انجام می دهند. وضعیت حاضر نیاز به کنترل آسان تری دارد ولی در همان حال می تواند هدف تمرکز یافته ای (جهت اقدامات خرابکارانه- م) باشد.

5- کارمندان ایرانی ما، کم و بیش دست نخورده اند و به طور تقریب داریم حساب می کنیم که چه تعداد از کارمندان ایرانی خود را از دست داده ایم، اگر داده باشیم. و می کوشیم که بعد از سپری شدن تعطیلات آخر هفته- جمعه و شنبه- با راه انداختن برخی کارهای اساسی، از سفارت یک چهره عادی داشته باشیم. بنابراین از روز یکشنبه یازدهم مارس تنها با محروم بودن از ارتباطات سریع، قادر خواهیم بود نسبتاً به صورت عادی فعالیت کنیم. به محض اینکه ارتباط هوایی ما برقرار و تجهیزات ارسال سریع ما به دستمان برسد و نصب گردد انتظار داریم که بتوانیم محدودیتهای مخابراتی خود را برطرف سازیم.

6- امروز زمان مناسبی است که آنچه را در خلال سه هفته گذشته انجام داده ایم مرور کنیم

ص: 181

و بررسی نماییم که چه وظایف فوری در پیش رو داریم. تمام این مسایل باید با توجه به شرایط و موقعیت انقلابی ایران، یعنی جایی که هیچ گونه قدرت ثابتی وجود ندارد و صفیر گلوله ها رویداد ثابت و روزمره است مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند.

7- در بازبینی و مرور فعالیتهای گذشته مان، مهم ترین و قطعاً وقت گیرترین کار، تخلیه آمریکاییان بوده است. این کار و انتقال این گروه تنها بخشی از تلاش ما را شامل می شود. بعد از ترک آنها مجبور شدیم در مورد جماعت آمریکاییان رسمی و اداری وقت زیادی صرف جمع و جور کردن اموال و اسباب و اثاثیه آنها، بسته بندی کردن، موقتاً انبار کردن و فرستادن آنها به فرودگاه برای حمل به خارج با هواپیمای کرایه ای کنیم و این کارها هنوز هم ادامه دارد. گرفتاری خاص ما در مورد اتومبیلهایی است که به جا گذاشته اند و حفاظت از آنها، کلیدها و مدارکشان در مقابل دزدیهای تهدیدکننده، باعث شده که محوطه چمن کاری سفارت به پارکینگ ماشینهای مستعمل تبدیل شود.

8- موضوع بسته بندی، حمل و نقل و جور کردن این اثاثیه خصوصاً برای گروه مستشاری کمک های نظامی کاری دست و پا گیر بوده است. بعضی از اموال خانه های گروه مستشاری کمک های نظامی متعلق به دولت ایران است. تعدادی از این اتومبیل هایی که مورد استفاده خصوصی پرسنل این گروه قرار گرفته بود از خدمات نیروهای مسلح ایران قرض گرفته شده بود. تعدادی از مجوزهای عبور اتومبیل ها منقضی شده و تعدادی دیگر هنوز به قوت خود باقی اند و دریافت اسناد و مدارک در دفتر مهندسی خلیج غیرقابل دسترسی است. مأموران گروه مستشاری کمکهای نظامی که این کار را دنبال می کنند، هر از گاهی (تقریباً به طور روزانه) توسط کمیته های محلی دستگیر می شوند که باید با وساطت مقام های بالاتر آزاد شوند.

9- در اثر این تخلیه و انتقال، هم اکنون تعداد آمریکاییان رسمی مستقر در ایران کم تر از صدنفر است. کل آمریکاییان دور از وطن در ایران تخمیناً کم تر از 1000 نفر می باشد. رقم آخر شامل 2500 تا 3000 نفری که ادعای قانونی مبنی بر تابعیت کشور ما را دارند، (افراد دوملیتی، فرزندان زوج های مختلط و یا ایرانیان متولد شده در آمریکا) نمی شود. از این گروه که به طور دائم ساکن شده اند انتظار نمی رود که در صدد ترک اینجا برآیند اما آنها گاه به گاه از کنسولگری خواسته ها و از این هیأت توجهاتی را انتظار دارند.

10- کار دوم مرمت ساختمان خود سفارت بوده است. قبلاً وضع ساختمان اصلی را گزارش کرده ایم. منزل سفیرکبیر را که تقریباً تمام شیشه های پنجره آن در اثر تیراندازی مثل بقیه جاها خرد شده بود دوباره شیشه انداخته ایم و قفل ها و درب ها را مرمت کرده ایم. خسارات داخلی وارده به روکش سقف ها و دیوارها، آینه ها و درب هایی که قفل و دستگیر ه های آن در اثر تیراندازی از بین رفته است در مرحله بعد تعمیر خواهد شد. تعمیرات موقت و سطحی در مورد ساختمانهای دیگر نیز انجام شده است. ما درگیر مقابله مستمری بر علیه دست اندازیهای نیروهای حفاظتی ایرانی مان به چندین تأسیسات خصوصاً شرکت تعاونی

ص: 182

پر از جنس مان هستیم و در این زمینه کاری از دست ما برنیامده است. تغییر محل بعضی از فعالیتها و خدمات به علت همین قضیه صورت گرفته است.

11- کار سوم، اقدام خسته کننده و ملال آور بازپس گیری ساختمان سازمان ارتباطات بین المللی، سازمان ارتباطات بین المللی که در مالکیت ما قرار دارد- از فداییان خلق بوده است. ظاهراًً با اعتقاد به این که این ساختمان متعلق به «سیا» است، فداییان خلق به مدت دو هفته آن را اشغال کردند. (در نام گذاری اینجا، آدمهای خشک و احمق و کم توجهی که اسم سرویس اطلاعات و ارتباطات آمریکا، سرویس اطلاعات و ارتباطات آمریکا، را عوض کردند، درسهای عبرت آموزی گرفتند). ساختمان فعلی تنها یک چهاردیواری محض است که کلیه تجهیزات آن به سرقت رفته و یا تخریب شده است. در این لحظه ابتدایی ترین کار این است که چگونه امنیت این ساختمان را که بتواند فعالیت آتی خود را شروع کند، فراهم سازیم.

12- چهارمین کاری که انجام داده ایم ادای مطالبات کارمندان ایرانی است که در گروه مستشاری کمک های نظامی آمریکا، در پستهای اطلاعاتی شمال و در گروه های پشتیبانی پستهای مذکور کار می کردند. این پرداخت مدتی کارمندان را ساکت و آرام خواهد کرد اما هنوز لازم است در پی راه حلهای بلندمدت تری باشیم.

13- وظیفه مستمر دیگر مسئله امنیت محوطه سفارت است. هم اکنون محوطه سفارت توسط سه گروه جداگانه حفاظت می شود. گروه اول دسته ای از مجاهدین اند که توسط کمیته به این کار گماشته شده اند و مسئولیت کلی به عهده آنانست. گروه دوم دسته کوچکی است که «دکتر یزدی» برای حفاظت از سفیر و خانه اش تعیین کرده است و گروه سوم دسته مختلطی از نیروی هوایی اند که در اطراف دیوارهای شرقی و جنوبی سفارت گشت می زنند. علاوه بر اینها مأمورین نگهبان تمام وقت ایرانی و یک نفر مأمور امنیتی از نیروی دریایی خودمان است که جلوی درب ورودی نگهبانی می کنند. همچنین ما سه افسر امنیتی داشتیم. ما به محافظین ایرانی برای مقابله به مثل با تیراندازان ناشناس و تروریستهایی که از داخل اتومبیلهایشان تیراندازی می کنند و آرامش شبهای تهران را به هم می زنند نیاز داریم. بنابراین نمی خواهیم همه آنان را کنار بگذاریم. بازداشتن آنها از دعوای با یکدیگر، از چاپیدن اموالمان و تیراندازی کردن به ساختمانها وقت زیادی از ما می گیرد.

14- مشکلات و مسایل زیاد دیگری در ارتباط با رویّه و طرز عمل گذشته ما وجود دارد. داستانهای زیادی راجع به گماشتگان و مأمورین ما، تسهیلات پستخانه نظامی، داروخانه های ما و تجهیزات و دستگاههای ما در بخش ارتباطات و ترمینال حمل و نقل هوایی نظامی، منطقه گلف واقع در خانه های سازمانی آمریکاییان بر سر زبانهاست. در حالی که کمیته های مختلف، شخصیتهای اسلامی و عناصر رقیب در دولت هر کدام مشکلات و مسایلی دارند. این موضوعات نیز در چنین جوی همیشه مورد حمله و انتقاد قرار می گیرند. ما همیشه به نگهبانان و گماشتگان دسترسی نداریم و قادر نیستیم حملات مداوم را دفع کنیم و هر روز با

ص: 183

تاکتیک های جدید و ماهرانه برما فشار وارد می آورند.

15- همچنین مشکل خاص نقد کردن اجناس شرکت تعاونی بزرگ ما است. سعی ما آن است که محموله های موجود در بنادر را به منظور بازپرداخت پول طلبکارهایمان به فروش برسانیم. سعی داریم که اقلام باارزش را برای فروش های بعدی صورت برداری و نگه داری کنیم تا مطمئن شویم که از فروش آنها پول کافی برای پرداخت حقوق به کارمندان به دست می آوریم. سعی داریم شرکت تعاونی کوچک و مناسب تری (که به جای دادن خدمات به 8000 نفر تنها یک صد نفر را تحت پوشش خدماتی داشته باشد) ایجاد کنیم. موجودیهای لیکور (نوعی شراب) ما که در جمهوری اسلامی قابل فروش نیست سهم سرانه «لیکور» هر یک از ما را در دنیا به بالاترین رقم خواهد رساند.

16- در میان همه این مسایل ما باید بر پایه اولویت ها، ضرورتهای اساسی و بنیادی را نظم داده و تعیین کنیم. مثلاً گفتگوی دائمی با مقامات فرودگاه جهت امکان مراسلات سیاسی، با مسئولین عبور و مرور جهت کسب اجازه عبور آزاد، با فروشندگان جهت به دست آوردن مواد غذایی و با شرکت های خصوصی جهت گرفتن خدمات داشته باشیم.

17- در ضمن همه مسایل فوق سعی ما بر آن است که به عنوان یک سفارت انجام وظیفه کنیم. این به معنای حفظ ارتباطات سیاسی، جستجو برای تماسهای تازه، جمع آوری اطلاعات و نظرات و اخبار است. سعی مان بر آن است که وضعیت های دشوار و پیچیده تر را تجزیه و تحلیل کنیم و به درخواست هایی که گاه به گاه واشنگتن از ما دارد جواب بدهیم.

18- با توجه به آینده، وظایف فوری و مبرم روشن است. باید حضور فیزیکی خود را مجدداً سر و سامانی بدهیم. این امر مستلزم تعمیر ساختمانها، جایگزین کردن اقلام از بین رفته، برقراری ارتباطات کافی، و تعیین کارمندان ثابت برای اداره کارهای محدودتر از گذشته می باشد. اگر قصد تجدید فعالیتهای کنسولی را در سطح وسیع و معقول داشته باشیم برای مبلمان و رنگ ساختمان «ایران گالری» که در مقابل ساختمان مرکزی سفارت قرار دارد نیازمند بودجه فوری هستیم، چون اجاره نامه محل سابق دارد منقضی می شود و در حال واگذاری آن هستیم.

19- مسئله امنیت در آینده موضوع مهمی است. امیدواریم که گارد حفاظت 24 نفره ای از نیروی دریایی داشته باشیم، اما با عدم برقراری امنیت بیرون از ساختمان توسط ایرانیان، آنها نخواهند توانست از محوطه سفارت، در مقابل حمله ای از نوع حمله ای که در روز چهاردهم فوریه متحمل شدیم، محافظت نمایند. پیش بینی اینکه چه زمانی، در این شهر، شرایط امنیتی برای وقوع حملات مشابه فراهم می شود ممکن نیست، اما می توان گفت بعضی حوادث، مثل دیدار شاه از ایالات متحده آمریکا می تواند بهانه و باعث حمله دیگری گردد.

20- چیزی که باقی می ماند حوزه فعالیت آینده ماست که باید مشخص شود. ما نمی دانیم چه موقع مشخص خواهد شد که می توانیم به فعالیت کنسولی کامل مبادرت ورزیم و نمی دانیم

ص: 184

آیا در آینده روابط لجستیکی نظامی خواهیم داشت یا خیر؟ در مورد اینکه هرگونه ارتباط اطلاعاتی داشته باشیم، شک داریم ولی آنهم باید همواره مدنظر قرار گیرد.

21- حل و فصل تمام این موضوعات احتیاج به زمان دارد. حل آنها تا اندازه ای در ارتباط با رفع کشمکشهای مختلف سیاسی که هم اکنون ایران را دربرگرفته است، می باشد. اگر قرار باشد دولت بازرگان با آرمانهای انسان گرایانه و دولت دموکراتیکش بر سرکار باقی بماند، ما از جو نسبتاً مساعدی برای کار و فعالیت برخوردار خواهیم بود. اگر در این مبارزه برای کسب قدرت، افراطیون مذهبی و یا مارکسیستها غالب شوند، احتمالاً چشم انداز فعالیت های آینده سیاسی ما در اینجا فوق العاده محدود خواهد شد. هفته ها و ماهها طول خواهد کشید تا به کُنه امور پی ببریم. سولیوان

گزارش وضعیت، 11-10 مارس 1979

سند شماره 96 محرمانه شماره گزارش: 79 0125 684611 مارس 1979 - 20 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت، 11-10 مارس 1979 16- خلاصه گزارش: گزارش زیر حاوی اطلاعاتی راجع به فاصله زمانی ساعت 12 روز دهم مارس تا ساعت 12 روز یازدهم مارس به وقت محلی و در ارتباط با موضوعات زیر است: نظم و قانون- اظهارات وزیر دفاع کشور- تیراندازی به طرف روس ها- حقوق زنان- پایگاه دریایی خرمشهر- بیکاران ایران- اطلاعاتی راجع به هواپیمایی ملی ایران «ایران ایر».

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- نظم و قانون در تهران: در خلال دوران انقلاب فعالیت ارگانهایی (چون شهربانی و ارتش) که به طور معمول مجری قانونند متوقف شده است. اکثریت بیست و دو کلانتری تهران بسته شده اند و به استثنای حضور اتفاقی و گاه گاه افسران راهنمایی و رانندگی، افراد پلیس به ندرت در خیابانها دیده می شوند. برقراری نظم و اجرای قانون بر عهده کمیته هاست و به نظر می رسد که گاهی بر اساس هوی و هوس تصمیم می گیرند. به هر حال لازم است که جای خالی پلیس و ارتش را پر کنند. در هر صورت به زودی اقتدار کمیته ها از حدی که دولت «بازرگان» اجازه می دهد فراتر خواهد رفت و در حقیقت به منزله دولت سایه ای هستند که «بازرگان» کنترلی روی آنها ندارد. گفتگوهای اخیر بین بازرگان و خمینی زمینه مورد نیاز برای سازماندهی کمیته مرکزی و کمیته های فرعی را ایجاد کرده است. بخشی از نکات عمده این اساسنامه اولیه به شرح زیر است:

1- مهدوی کنی به سرپرستی کل کمیته ها انتخاب شده است.

ص: 185

2- شهر تهران به 14 منطقه تحت حفاظت کمیته ها تقسیم شده که تحت سرپرستی یک روحانی قرار دارد و به طور معمول در یکی از مساجد مستقر شده است.

3- هیچ کس به کمیته احضار نمی شود مگر با حکم کتبی.

4- پاسداران یک کمیته حق اختیار قانونی در منطقه تحت نفوذ کمیته دیگر را ندارند.

5- تنها حالتی که نیاز به حکم کتبی ندارد در مورد جلوگیری از ارتکاب اعمال جنایتکارانه است.

جزئیات و شرح مفصل تر این نکات منتشر شده است. طبق این اساسنامه امیدواریم که شروع کار کمیته ها را در ارتباط و هماهنگ با دولت در مناطق تحت حفاظت شان ببینیم. در صورتی که کلانتری ها بازگشایی شوند، در مسئولیت برقراری نظم و اجرای قانون با کمیته ها سهیم خواهند شد.

ب- اظهارات وزیر دفاع ملی: دریادار احمد مدنی، وزیر دفاع ملی اعلام کرد که نام صنایع نظامی به صنایع دفاع ملی تغییرخواهد یافت. وی اضافه کرد که مجتمع صنعتی ارتش دیگر تنها محصولاتش را برای نیروهای مسلح تولید نخواهد کرد بلکه تولیداتش را در جهت ترقی و پیشبرد اقتصاد کشور نیز به کار خواهد گرفت.

ج- تیراندازی به طرف روس ها: گزارشات روزنامه ها حاکی از آن است که صبح روز جمعه در یکی از پستهای بازرسی کمیته ها یک مهندس روسی کشته و یک نفر دیگر مجروح شد. پاسداران کمیته گفتند که آنها قبل از تیراندازی به سمت اتومبیل به آن ایست دادند ولی آنها توقف نکردند. اما فرد مجروح روسی گفت که آنها تنها تیراندازی می کردند، بدون آنکه ایست بدهند. این اولین گزارش در مورد تلفات افراد روسی در زمان انقلاب است.

د- حقوق زنان: آیت الله طالقانی در مورد درخواست امام خمینی از بانوان جهت پوشیدن حجاب اسلامی توضیحاتی داده و مسئله را روشن کرده است. او گفت که این موضوع به معنی بازگشت به پوشیدن چادر نیست. آیت الله طالقانی در تلاشی آشکار به بانوان اطمینان داد که نقش تعیین کننده آنها در پیروزی انقلاب فراموش نشده است. وی همچنین گفت «اعتقادم بر این است که زنان ایرانی سهم عمده ای در انقلاب دارند.» وی اضافه کرد که حکومت اسلامی نسبت به زنان به چشم شهروندان دست دوم نگاه نمی کند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): برانگیختن زنان ایرانی یکی از اشتباهاتی بوده است که هر کدام از افراد حکومت و مجامع مذهبی به نوبه خود در فرونشاندن آن تلاش می کنند.

ه- پایگاه دریایی خرمشهر: گزارشات روزنامه ها خبر می دهند که پایگاه دریایی خرمشهر تبدیل به بزرگترین پایگاه ایران خواهد شد. دریادار مدنی گفت که موقعیت سیاسی و جغرافیایی خرمشهر چنین اقدامی را طلب می کند. در نتیجه تمام کشتی های مین روب و شناورهای محافظ دریایی مستقر در خلیج فارس به خرمشهر مراجعت خواهند کرد.

ص: 186

و- بیکاران: طبق گزارشات، تعداد بیکاران در ایران به مرز سه میلیون نفر رسیده است. بیشتر این بیکاران جدید کارگران ساختمانی اند که از اوایل شروع انقلاب بی کار شده اند.

ز- هواپیمایی ایران:

1- از تعداد 40 پرواز معمول روزانه، هم اکنون «ایران ایر» تنها 13 یا 14 پرواز در روز انجام می دهد.

2- قبل از انقلاب تقریباً 400 نفر از خارجیان در استخدام «ایران ایر» بودند که به خدمت یکصد و سی نفر پایان داده شده است و منبعی اظهار کرد که بیشتر آنها نهایتاً از کار برکنار خواهند شد. منبع موردنظر یکی از خارجیانی است که مدیریت لجستیکی هواپیمایی ایران را برعهده دارد. وی و دو نفر از معاونین ارشدش در استخدام هواپیمایی ایران خواهند ماند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): امروز روز آرامی بوده است. اولین حادثه تیراندازی امروز در محوطه سفارت در ساعت 8 به وقت محلی شنیده شد.

گزارش وضعیت سیاسی، 12 مارس

سند شماره 97 محرمانه12 مارس 1979- 21 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2876به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 12 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: شریعتمداری خواستار گسترده تر شدن نوع همه پرسی شد. ادامه تظاهرات بانوان. هشدار فداییان نسبت به خطراتی که ضعف دولت در پی خواهد داشت. ترکمانها خواهان به رسمیت شناختن زبانشان هستند. عدالت در ایران امروز: ادامه دستگیری ها و اعدامها. اظهارات جیم سیل درباره دستیاران طرفدار آمریکا در دولت بازرگان. پایان خلاصه.

3- شریعتمداری در مصاحبه با کیهان اظهار داشت که در طرح سئوالات مربوط به رأی گیری همه پرسی اینده بایستی با تعیین عبارات بهتر به مردم آزادی بیشتری در انتخاب نوع حکومت داده شود. به هر حال وی ادعا می کند که نتیجه قطعی انتخابات همچنان جمهوری اسلامی خواهد بود. لکن این آزادی بیشتر شک و تردید در مورد آزادی انتخاب را از بین خواهد برد. در سایر اخبار و همه پرسی، مطبوعات فارسی بحث های گسترده ای درباره اظهارات دکتر مفتح (به عنوان عضو شورای انقلاب) انجام داده اند، طبق اظهارات وی در رأ ی گیری آینده امکان انتخاب نوع حکومت از میان فرمهای حکومتی متنوع میسر می باشد. بنا بر اظهارات امیرانتظام معاون نخست وزیر، به هرحال دولت همچنان در نظر دارد که از ورقه های رأی گیری تک سئوالی قرمز و سبز استفاده کند.

4- تظاهرات بانوان امروز نیز ادامه خواهد داشت و مطبوعات بحث گسترده ای درباره موضوع «چادر یا بی چادری» به عنوان تجلی وضعیت کلی بانوان در نظام پیشنهادی جمهوری

ص: 187

اسلامی مطرح کرده اند. راهپیمایی امروز از دانشگاه به سمت میدان آزادی (میدان شهیاد سابق) انجام خواهد شد و انتظار می رود مردان گروههای چپ در این تظاهرات، بانوان را همراهی کنند. همچنین از تبریز و آبادان تظاهرات و اعتراضاتی علیه تحمیل پوشش اسلامی گزارش شده است.

5- سازمان فداییان خلق نسبت به همکاری با دولت بازرگان ابراز علاقه کرده است ولی در عین حال هشدار داد که اگر چنانچه دولت هر چه زودتر اعمال قدرت نکند خطر افزایش درگیری های خشونت بار و جنگ ناخواسته داخلی وجود دارد.

6- زد و خوردهایی در بندر شاه [ترکمن] که منطقه ای از دریای خزر است رخ داد. و طبق گزارشات دوازده نفر از یک گروه پانزده هزار نفری مجروح شده اند. این گروه که از اقوام ترکمن می باشند سعی بر تغییر نام شهر به بندر ترکمن داشتند و با یک گروه رقیب دیگر که آنها نیز برای تغییر نام شهر به بندر اسلام تلاش می کردند درگیر شدند. علاوه بر احتمال تغییر نام شهر گروههای ترکمن (که عمدتاً سنی مذهب هستند) خواستار خودمختاری بیشتر و همچنین به رسمیت شناختن زبان ترکمنی در مدارس ترکمن صحرا می باشند.

7- دستگیریها و اعدامها همچنان در سراسر ایران ادامه دارد. طبق آمار رسمی، دیروز شش نفر به جوخه های آتش سپرده شدند. علاوه بر این شش نفر، افراد دیگری از قبیل پلیس، افراد ژاندارمری، و دیگر مقامات مسئول به جرم اقدامات «ضدانقلابی» محکوم به اعدام شدند (یعنی که اقدام به تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در طول اعتراضات اولیه بر ضد شاه) و تعداد دیگری به جرم داشتن روابط جنسی نامشروع محکوم به مرگ شدند. با توجه به شرایط فعلی، که افراد کمیته همچنان با قدرت مشغول دستگیر کردن مردم هستند و آنها بر اساس ادعاهای واهی، مردم غیرمتجاوز و غیرمجرم را بدون دلیل محاکمه می کنند، جایی که اداره پلیس شهربانی هنوز در قربانگاه است و بالاخره جایی که وزارت دادگستری کلاً در جریان تجدید سازماندهی است، هیچگونه ثبات و قوامی در تحمیل مجازاتها وجود ندارد. مناطقی هستند که امور و احکامشان بر اساس قوانین «اسلامی» صادر می شود و به نظر می رسد احکام صادره بر اساس تعصبات محلی استوار است. در آستارا دو جوان به جرم تجاوز به دختر جوانی محکوم به مرگ شدند که حکم اعدام یکی از آنها از طریق سنگسار شدن انجام شد. در شهرکرد یک نفر مجبور شد که با یک روسپی که در اختیارش بود ازدواج نماید و هفت نفر دیگر که متهم به قماربازی بودند در ملاءعام شلاق خوردند. شلاق زدنها در ملاءعام به جرم نوشیدن مشروبات الکلی از نقاط مختلف کشور گزارش شده است. همچنین گزارشاتی از امتناع مقامات نسبت به دادن اجازه ملاقات به اعضای خانواده هایی که بستگانشان متهم به جنایت هستند دریافت شده است. در میان بسیاری از مردم نظراتی وجود دارد که اعدامها حقیقتاً گسترده تر از آنچه که روزنامه ها گزارش می کنند انجام می شود.

8- در مطبوعات فارسی و در مطبوعات انگلیسی درباره نظرات جیمز بیل در مجله تایم

ص: 188

گزارشاتی درج شده است. این گزارشات حاکی از آن است که در دولت فعلی (ایران- م) چندین دستیار وزیر «طرفدار آمریکا» وجود دارد. هم اکنون ارتباط آشکار یا با سفارت آمریکا و یا با حکومت آمریکا در نظر عده ای از ایرانیان شبیه به بیماری مزمن جذام است. در این اوضاع و احوال که از یزدی به عنوان «طرفدار آمریکا» و «انتظام» به عنوان شخصی که تا حد ممکن آمریکایی شده است یاد می شود، انتظار نمی رود که هیچگونه کمکی به آن دو بشود.

گزارش وضعیت سیاسی، 13 مارس

سند شماره 98 محرمانه13 مارس 1979 - 22 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2913به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 13 مارس 1- محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: ادامه تظاهرات زنان- اعلام دولت مبنی بر عدم هرگونه تغییر در رفراندوم - مشکلات ایرانیان در فرودگاه «هیترو»- اقدامات اعتراض آمیز «دیوان بین المللی دادگستری» دادگاههای انقلاب - تظاهرات بر علیه کارتر. پایان خلاصه.

3- روزنامه ها گزارش می دهند که در تاریخ دوزادهم بیش از ده هزار زن و مرد جهت استماع صحبتها و سخنرانی هایی در مورد حقوق زنان، از دانشگاه به سمت میدان آزادی (شهیاد سابق) راهپیمایی کردند. اگر چه گروههایی از بنیادگرایان اسلامی زنان را مسخره می کردند، اما اجتماع دیروز در مقایسه با تظاهرات گذشته از وضعیت آرام تری برخوردار بود. همچنین «کیت میلت» از رهبران جنبش زنان در آمریکا در این تظاهرات شرکت کرد. در ارتباط با این موضوع، طی تظاهراتی، گروه دیگری از زنان موقعی که «قطب زاده» مدیرعامل رادیو تلویزیون ملی ایران وارد مرکز رادیو تلویزیون شد، به اتومبیل او حمله کردند. یکی از زنان مسلح گلوله ای به سمت قطب زاده شلیک کرد. بالاخره پاسداران تجمع زنان را که نسبت به پخش مغرضانه گزارشات رادیو تلویزیون در مورد تظاهرات آزادی زنان معترض بودند، متفرق کرد.

4- احمد حاج سیدجوادی، وزیر کشور هرگونه تغییر در شکل رفراندوم سی ام مارس را انکار کرد. «میناچی» وزیر اطلاعات نیز اظهارات دکتر «مفتح» را در مورد رفراندوم پیشنهاد شده رد کرد و دکتر «مفتح» تصدیق نمود که وی نه دیدگاه رسمی دولت، بلکه نظر شخصی خود را ابراز داشته است.

5- روزنامه های فارسی و انگلیسی زبان، هر دو مقالاتی در مورد اذیت و آزارها و بازپرسی ایرانیان توسط اداره مهاجرت بریتانیا درج کرده اند و در همین حال سفارت انگلیس در تهران ادعا می کند که تنها یک درصد از ایرانیانی که از اول ماه ژانویه وارد فرودگاه «هیترو»ی لندن شده اند، (334 نفر از 30 تا 40 هزار نفر) چون نتوانسته اند ثابت کنند که غیرمهاجرند روادید ورود دریافت نکرده اند. «امیرانتظام» معاون نخست وزیر گفت که دولت ایران با این توضیحات

ص: 189

قانع نشده است.

6- طبق گزارشات خبرگزاری «یونایتدپرس» که در روزنامه های محلی درج شده است، دیروز «دیوان بین المللی دادگستری» نسبت به شرایط زندان و نحوه صدور احکام اعدام که توسط دادگاههای انقلاب ایران به اجراء درمی آید اعتراض کرد. امروز اعدام یازده نفر اعلام شد.

7- امروز دانشجویان ایرانی در دانشگاه تهران، تظاهرات اعتراض آمیزی نسبت به سیاستهای خلیج فارس و خاورمیانه ای «کارتر» ترتیب داده اند. این اولین تظاهرات خاص ضدآمریکایی و ضدکارتر بعد از انقلاب است. سولیوان

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 99 محرمانه شماره گزارش: 79 0127 684613 مارس 1979 - 22 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: این گزارش حاوی اطلاعاتی از ساعت 12 روز 11 لغایت ساعت 12 روز 12 مارس 79 است. اطلاعات ارائه شده در مورد سازمان فداییان خلق، وضعیت نفت ایران، رفراندوم قریب الوقوع، اعدام ها، فعالیت در تهران، حوادث اطراف ایران و انتصاب رئیس جدید ستاد نیروی زمینی ایران می باشد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- طبق گزارش مطبوعات، سازمان فداییان خلق ایران به دولت بازرگان هشدار داد چنانچه دولت وی گامهای سریعی در جهت جلوگیری از تضعیف قدرتش برندارد، «خطر غوطه ور شدن کشور در یک جنگ داخلی ناخواسته» وجود خواهد داشت. فداییان با اشاره به کمیته های انقلاب بیان داشتند: «آنها باور ندارند که کلیه کسانی که خود را از مدافعین انقلاب می دانند، بخواهند که تمام قدرت و اختیارات در دست دولت باشد».

در چند هفته گذشته فداییان هم به مجاهدین که خواهان سهمی از انقلاب می باشند ملحق شده اند. گزارش مطبوعاتی دیگری حاکی است که فداییان تمایل خود جهت همکاری با دولت موقت نخست وزیر بازرگان را اعلام کرده اند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): به دنبال گفتگوهای هفته گذشته خمینی با بازرگان، همچنین حمایت خمینی از بازرگان، ممکن است بعضی از گروههای سیاسی که در اقلیت اند به حمایت و پشتیبانی از مواضع دولت گرایش پیدا کنند. در صورت اتحاد گروههای فوق الذکر با نخست وزیر روشن است که موضع، قدرت و عزت

ص: 190

و احترام نخست وزیر تحکیم می یابد. اوضاع چندان هم پایدار نیست ولی هرگونه قول و تعهد همکاری، برای دولت نشانه خوبی است.

ب- وضعیت نفت: گزارش مطبوعاتی شرکت ملی نفت ایران حاکی است که کمبود بنزین در سطح کشور وجود ندارد. صفهایی که در چند روز گذشته مشاهده شده به خاطر نگرانیهایی است که بعد از برف سنگین هفته گذشته پدید آمده است. توزیع بنزین توسط شرکت ملی نفت ایران در تهران روزانه 2/4 میلیون لیتر است و حدود 60 میلیون لیتر ذخیره اضافی وجود دارد. نفت سفید و سوخت خانگی هنوز از کمبود ناشی از اعتصاب نفتی نجات پیدا نکرده است.

چهار پالایشگاه داخلی با ظرفیت کامل روزانه 21 میلیون لیتر سوخت تولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از کارخانجات کار نمی کنند، فعلاً مازاد تولید سوخت وجود دارد. پر شدن مخازن و انبارها، کاهش تولید به سطح 5/12 میلیون بشکه در روز را ایجاب می کند.

ج- اخبار رفراندوم: نخست وزیر بازرگان دستور نهایی برای همه پرسی 30 مارس را صادر کرده است. موضوع رأی گیری یک رأی بله ساده (برگ سبز) یا نه (برگ قرمز) درباره تغییر سیستم شاهنشاهی به یک سیستم جمهوری اسلامی می باشد. این رأی را اکثر اقشار ملت پذیرفته اند.

با این حال، شریعتمداری (یکی از 3 نفر قدرتمندترین رهبران مذهبی ایران) امروز اظهار داشت: به جای اینکه از مردم بپرسیم آیا جمهوری اسلامی را می خواهید یا نه؟ باید بپرسیم چه نوع حکومتی می خواهید؟ نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): این مخالفت آشکار با مسئله مطروحه در همه پرسی، اولین حمله ای است که از طرف یکی از اعضای عالیرتبه جامعه مذهبی در رابطه با رفراندوم مطرح می شود. عواقب این حمله نامشخص است ولی مطمئناً آقای بازرگان یا خمینی به آن پاسخ خواهند داد.

د- اعدام ها: 6 نفر به لیست کسانی که در سراسر کشور اعدام شدند افزوده شد. این 6 نفر را افراد نسبتاً ناشناس و دون پایه پلیس و سربازانی که در کشتار مردم طی میتینگ های ضدشاه مجرم شناخته شده بودند و همچنین دو نفر غیرنظامی به جرم اعمال منافی عفت تشکیل می دادند.

ه- تهران :

1- در شب 11 مارس یک پاسدار انقلاب توسط مردان مسلح ناشناس، که سوار یک اتومبیل در حال حرکت بودند، به قتل رسید.

2- در حدود ساعت یک اتومبیلی که از برابر درب غربی سفارت عبور می کرد، با سلاحهای اتوماتیک تیراندازی کرد. محافظین ایرانی سفارت به آتش آنها پاسخ گفتند، در مجموع خسارت جانی وارد نشد. در ساعت 55/2 محافظین سفارت 2 گلوله به سمت یک

ص: 191

اتومبیل ناشناس مشابهی که از کنار محوطه سفارت عبور می کرد شلیک کردند. راننده اتومبیل از ناحیه پا زخمی شد.

مشخص شد که او در حمله ساعت 1 دخالت نداشته و با داروهایی که برای همسرش می برد از داروخانه بازمی گشته است.

علاوه بر حوادث ذکر شده در بالا چهار حادثه دیگر از تیراندازی در درون یا اطراف محوطه سفارت در طی شب گزارش شده است.

3- مأمورین سفارت گزارش کرده اند که در بعضی از قسمتهای شهر گروههای «کشیک شبانه که متشکل از خود صاحبخانه ها می باشند» در حال شکل گیری است. این عده از گروههای مسلح که متشکل از صاحبخانه ها می باشند، جهت مراقبت از خانه ها و اموال تشکیل شده اند.

4- مشخصات نیروهای محافظ سفارت تغییر کرده است. در حال حاضر علاوه بر تشریفات معمول که از طرف مجاهدین انجام می گیرد، ما از سه شیفت هشت ساعته نگهبانی متشکل از پرسنل نیروی هوایی ایران با 38 نفر در هر شیفت برخوردار هستیم.

و- حوادث در سراسر کشور:

1- زد و خورد فرقه های مذهبی مخالف در بندر شاه : گروههای مسلمانان شیعه و سنی بر سر نامگذاری مجدد شهرشان به زد و خورد پرداختند. قبل از آنکه رهبران مذهبی بتوانند جنگ را کنترل کنند، 3 نفرکشته و 13 نفر زخمی شدند. برای کمک به رفع مشاجرات، نماینده خمینی به آنجا اعزام شد.

2- تبریز، در طی شب 11 مارس صحنه تیراندازی های بی هدف از پشت بامها بود. طبق گزارشات این تیراندازیها کار اشخاص ناشناخته ای است که در طی انقلاب سلاح به دست آورده اند.

ز- سرلشگر ولی فلاحی به سمت رئیس جدید ستاد نیروی زمینی ایران منصوب شد.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): با گذشت یک ماه از انقلاب حداقل 13 گروه یا شخصیت برای کسب قدرت تلاش می کنند. در حال حاضر بخش عمده قدرت در دست پیروان مذهبی سرسخت خمینی است.

با این حال کنترل مرکزی وجود ندارد و در بعضی مواقع سلاح قدرت حرف اول را خواهد زد. اگر رفراندومی در ماه مارس برگزار شود، بی شک جمهوری اسلامی خمینی آن را خواهد برد.

با این حال، احساس می کنیم که تنها جمهوری که اکثریت گروههای فعال سیاسی را راضی کند، یک جمهوری دموکراتیک بر اساس مفاهیم نوینی از اسلام خواهد بود. دستگاه پیچیده ماکروویو، سینما و تلویزیون در اسلام زمان محمد (ص- م) پیش بینی نشده بودند ولی آنها بخشی از مسایلی است که در اسلام دوره خمینی مطرح است.

گزارش وضعیت ایران

ص: 192

سند شماره 100 محرمانه شماره گزارش: 79 0128 684613 مارس 1979 - 22 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش حاوی اطلاعاتی از ساعت 12 روز دوازدهم تا 12 روز سیزدهم مارس 79 می باشد. این اطلاعات مربوط است به بودجه سال 80- 1979، تحریم گوشت یخی، جبهه ملی، کمونیسم، حقوق زنان، رفراندوم، اخبار نفت، تظاهرات ضدآمریکایی و پیمان سنتو.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- بودجه سال 80- 1979: لایحه بودجه تا تاریخ بیست و یکم مارس تکمیل نخواهد شد. بنابراین سهمیه خواروبار برج دوازدهم بودجه سال جاری به اولین ماه سال آینده تخصیص خواهد یافت. پس، بر اساس حساب ماهانه لایحه بودجه تا زمانی که بررسیهای لازم جهت تعیین بودجه مناسب برای سال 80-79 تکمیل شود، آماده خواهد شد. وزیر سازمان برنامه و بودجه اظهار داشته است که بخشهای دولتی بر اساس میزان خدماتی که به مردم ارائه می کنند بودجه دریافت خواهند کرد.

ب- خمینی از نظرش در مورد تحریم گوشت یخی صرف نظر کرد. برای دومین بار در مدت یک هفته حکمی که از جانب وی اظهار شده بود اصلاح یا لغو شده است. اولین آن نرم شدن موضع خمینی در مورد لباس زنان بود. دومین اظهارنظر وی در مورد تحریم گوشت یخ زده بود، که به نظر می رسد اینک از ترس کمبود گوشت در ایران مصرف آن ممنوع نباشد. نخست وزیر بازرگان گفته است که چنانچه گوشت یخی طبق اصول اسلامی ذبح شود خوردن آن مجاز خواهد بود.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): مسئله لباس زنان مسئله عمده ای شده است. تحریم گوشت مسئله کوچکی است اما باعث شده است که خمینی در برابر مخالفین عقب نشینی نماید. در فرهنگ مردم ایران به محض اینکه ضعفی دیده شود فوراً از طرف مخالفین مورد بهره برداری قرار می گیرد.

ج- جبهه ملی: جبهه ملی که طی چند سال گذشته نیروی سیاسی رهبری کننده مخالف شاه به حساب می آمد، اعلام کرده است که این حزب نقش قاطع تری را در سیاست مملکت در آینده ایفا خواهد کرد. این جبهه که معمولاً کارش حرف زدن است در اوایل سال 1979 به آرامی شروع به پیروی از نیروهای مذهبی کرد. به همین دلیل این حرف مانند گروههای کوچک ورشکسته ای که در جستجوی ژست سیاسی فعال تری هستند مقام سیاسی اش را از دست داده است. کوشش جهت سازماندهی و ایفای قدرت جبهه برای اینکه در امور سیاسی

ص: 193

ایران نیرویی بشود در بیستم ماه مارس به اوج خود خواهد رسید. جبهه برای این روز مردم را برای برپایی راهپیمایی عظیمی دعوت کرده است و آینده سیاسی آن می تواند به انجام این گردهمایی بستگی داشته باشد.

د- کمونیسم: کمیته تبلیغات شورای انقلاب دیروز گفت که تمام مسلمانان باید از رأی دادن برای استقرار یک حکومت کمونیستی خودداری کنند. این کمیته سپس می افزاید که تنها یک رژیم اسلامی قادر است دموکراسی و آزادی حقیقی را تأمین نماید.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): وابسته آمریکا در ایران هنگام رانندگی کاغذی دریافت کرد که روی آن نوشته شده بود «فقط جمهوری اسلامی». آن یک پوستر «تبلیغاتی» سیاسی مبهم بود. اما اولین پوستری است که او در رابطه با رفراندوم دیده است.

ه- حقوق زنان: علیرغم این که گروه زنان که از جانب سازمان فداییان و دیگر گروههای مسلح محافظت می شدند و به سمت میدان [نامعلوم] راهپیمایی کردند، توسط یک گروه از متعصبین مسلمان مورد حمله واقع شدند. گروه قبلی زنان قانون صیغه (در ایران قانونی است) و لغو قانون حمایت از خانواده را محکوم کردند و خواستارحقوق مساوی با مردان شدند. در اقدام دیگر گروهی از زنان به اتومبیل صادق قطب زاده، مدیرعامل سازمان رادیو و تلویزیون ایران، حمله کردند. این حمله به واسطه نمایش یک برنامه مغرضانه تلویزیونی راجع به تظاهرات آزادی زنان شدت گرفت. در خلال این حمله زنی به طرف آقای قطب زاده شلیک کرد و خانم دیگری با چاقو به یکی از مخاطبین وی حمله کرد. مدیر رادیو تلویزیون و محافظ امنیتی وی آسیبی ندیدند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه): تظاهرات زنان ادامه خواهد داشت. آنها مانند بسیاری گروهها دریافته اند که در تظاهراتشان کسب قدرت می کنند. آنها از موضوع عقیده صرف برابری زن و مرد به صحنه سیاست برگشته اند.

یک گزارش مطبوعاتی در تاریخ سیزدهم مارس اظهار می کند که جنبش زنان خواستار این است که قبل از رفراندوم قانون اساسی از محتوای آن آگاه شوند. بخشهای زیادی از جامعه فعال سیاسی مشتاق این آگاهی هستند. زنان می توانند نوک پیکان نیرویی باشند که دولت را وادار نمایند تا محتوای قانون اساسی جدید خود را برملا سازد.

و- رفراندوم: دکتر محمد مفتح روحانی برجسته تهران اظهار کرده است که رفراندوم باید به مردم اجازه دهد تا حکومت دلخواهشان را انتخاب نمایند. وی گفت مردم باید حق انتخاب هر یک از حکومتهای زیر را داشته باشند: جمهوری اسلامی، جمهوری دموکراتیک، جمهوری دموکراتیک خلق و مشروطه سلطنتی، در پاسخ به اظهارنظر دکتر مفتح، منابع دولتی موضع تهدیدی گرفته اند و اظهار داشته اند که تنها پاسخ به سئوال رفراندوم «آری» یا «نه» خواهد بود.

ز- اخبار نفت: شرکت ملی نفت ایران اعلام داشته است که این شرکت از اول ماه آوریل

ص: 194

تحت قراردادهای مشروطی به شرکتهای آمریکایی، ژاپنی و اروپایی نفت خام خواهد فروخت. به هر حال شرکت ملی نفت ایران برای مدت باقیمانده ماه مارس نفت خام خود را به قیمت روز و نقداً در بازار خواهد فروخت.

تولید روزانه نفت به حدود 5/2 میلیون بشکه افزایش یافته است. با این مقدار تولید می توان صادراتی به میزان 6/1 تا 8/1 میلیون بشکه در روز داشت.

ح- تظاهرات ضدآمریکایی: روزنامه ها و مقامات رسمی سفارت گزارش کرده اند که دانشجویان ایران تظاهرات ضدآمریکایی گسترده ای را در روز سیزدهم مارس برنامه ریزی کرده اند تا به سیاستهای جیمی کارتر در خاورمیانه اعتراض نمایند. اجتماع تظاهرکنندگان تقریباً ساعت 3 بعد از ظهر در دانشگاه تهران انجام خواهد شد.

همچنین گزارش شده است که تظاهرکنندگان به سمت سفارت آمریکا راهپیمایی خواهند کرد. در ساعت یازده صبح یک اتوبوس که حامل جوانان بود و فریاد می زدند «یانکی به خانه ات برگرد» از مقابل سفارت عبور کرد. مدیر رسمی محوطه سفارت در ساعت دو و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر در محل حضور یافت و نظرات خود را مبنی بر ترک محوطه سفارت از طرف کلیه کارکنان ایرانی ابراز کرد.

نظریات تهیه کننده (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): گاوصندوقها قفل هستند، ما باز هم منتظر دستور هستیم. ساعت سه و شش دقیقه بعد از ظهر.

ط- پیمان سنتو: ایران کناره گیری خود را از پیمان سنتو رسماًً اعلام کرده است.

نظریات تهیه کننده (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): سئوالات در رابطه با رفراندوم به کرات بیشتر می شود. مسایلی نیز در رابطه با محتوای قانون اساسی به تدریج مطرح می شود. امروز بعد از یک زمان سه هفته ای اولین تظاهرات ضدآمریکایی را مشاهده می کنیم. برای دولت کنونی (وقت دارد از دست می رود) رفراندوم باید انجام شود.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 101 محرمانه شماره گزارش: 79 0130 684614 مارس 1979 - 24 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش اطلاعات مربوط به ساعت 12 چهاردهم مارس تا 12 پانزدهم مارس 1979 به وقت محلی را ارائه می دهد. اطلاعات ارائه شده شامل موارد ذیل است:

اعتراض بازرگان به محاکمات، رفراندوم، جبهه دموکراتیک ملی، محاکمه هویدا، ادامه تیراندازیها در محوطه سفارت، سخنرانی های متداول خمینی، خردمندی اسلامی طالقانی،

ص: 195

پیشنهادات میانه روانه شریعتمداری، تظاهرات در مقابل سفارت انگلستان، اعدامها، شایعه استعفای سنجابی و استاندارد غذایی نیروهای مسلح.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- اعتراض بازرگان به اعدامها: شب گذشته نخست وزیر «مهدی بازرگان» در تلویزیون، محاکمات پشت درهای بسته و شیوه انجام اعدامها را محکوم کرد. او همچنین اظهار داشت که دولت از داخل کشور تهدید می شود و نه از خارج. او از دانشجویان خواست که سر کلاسهایشان برگشته و از پرسه زدن در اطراف شهر پرهیز نمایند. او گفت که کارگران نبایستی مدیریتها را از طرف خویش نصب نموده و موجب مشکلات بیشتری گردند. او از اینکه زنان بر سر حجاب این چنین هیاهویی به راه انداخته اند، اظهار تأسف کرد. نخست وزیر افزود موقعی که من زمام امور کشور را به دست گرفتم، ذخایر ملی 5 میلیارد تومان بود در حالیکه اکنون بالغ بر 20 میلیارد تومان شده است.

پخش برنامه او با تلاوت آیات قرآنی که بر ایمان، حاجات، شکیبایی، کوشش، کار و مهربانی و صمیمیت تأکید داشت، پایان یافت.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): اگرچه بازرگان در برابر عموم با سروصدا از خود دفاع می نماید، ولی شاید از دوران صدارتش چند روزی باقی نمانده باشد. مخالفت او با محاکمات، ناتوانی آشکار او از گرداندن چرخ اقتصاد، (پیداست که ایرانیان نمی توانند این مطلب را درک کنند که ماههای زیادی وقت لازم است تا اقتصاد روال طبیعی خود را پیدا کند) و پاسخ ساده او به زنان «جماعت زن این چنین هیاهوی بزرگ به راه انداخته اند» موجب خواهد شد که نخست وزیری او دیری نپاید.

ب- رفراندوم: محدودیت سنی برای رأی دادن از 16 سال به 18 سال افزایش یافت. وزیر کشور به کلیه نواحی انتخاباتی دستور داد تا «سریعاً هیأتهای نظارت بر انتخابات را تشکیل بدهند.» هیأتها متشکل از 5 نفر از«معتمدین مقیم محل» به اضافه اعضای علی البدل خواهند بود.

ج- جبهه دموکراتیک ملی: جبهه دموکراتیک ملی کوششهای همه جانبه ای برای جلب حمایت مردم، کارگران، معلمین و نویسندگان به طرف خود می کند. گزارش شده که گروههای فداییان و مجاهدین خلق نامه های تشکرآمیزی برای «هدایت الله متین دفتری» رهبر جبهه دموکراتیک ملی فرستاده اند.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): با پشتیبانی این دو گروه، جبهه دموکراتیک ملی احتمالاً به یکی از قوی ترین احزاب در دولت ایران تبدیل خواهد شد.

د- محاکمه هویدا: روزنامه ها گزارش می دهند که یک دادگاه انقلاب محاکمه «هویدا» را شروع کرده است. او نیز با تأسی جستن به دیگر متهمین، با اظهار بی گناهی اعلام کرد که تنها از اوامر شاه پیروی می کرده است.

ص: 196

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): چه کسی محاکمه ها را هدایت می کند و یا تحت چه قانونی این محاکم عمل می شد. احتمالاً او نیز از همان نتایج و آزادیهایی که در دادگاه برای رهبران سیاسی سابق وجود داشت، برخوردار خواهد شد.

ه- تیراندازی در منطقه سفارت ادامه دارد: شب قبل نیز بیش از شبهای گذشته، محافظین ایرانی عدم کنترل و آموزش نظامی خویش را به نمایش گذاشتند. مابین ساعت 11 شب الی 3 صبح تیراندازی شدیدی در منطقه سفارت درگرفت.

یک مقام سفارت هنگامی که از اقامتگاه سفارت به سوی درب شمالی می رفت توسط یک گارد نیروی هوایی مسلح آماده تیراندازی اسکورت می شد، شاید او فکر می کرد که مشغول انجام وظیفه حفاظت از یک آمریکایی است. اما برعکس در اقامتگاه وابسته دفاعی واقع در منطقه «نیاوران» شب نسبتاً آرام بود؛ و تنها صدای تیراندازیهای گاه به گاهی در طول شب شنیده می شد.

و- سخنرانی متداول خمینی، خردمندی اسلامی طالقانی و پیشنهادات معتدل شریعتمداری: سخنرانی اخیر خمینی به مردمش شامل هشدارهایی بود که خطاب به گروهی از کارمندان مخابرات که در قم با ایشان دیدار می کردند، ایراد شد. آیت الله العظمی گفت: «ما هنوز در نیمه راه هستیم، و هنوز در بین ما جنایتکاران و خائنان زندگی می کنند. جنایتکاران خارجی و نفت خواران هنوز دست از سر ما برنداشته اند. شما باید هوشیار بمانید و توطئه های آنان را خنثی کنید.» طالقانی طی یک مصاحبه رایویی و در یک گفتگوی بسیار خردمندانه و با اتکای به نفس از تمامی ایرانیان خواست که عید نوروز را همراه با تلاش سراسری برای خانه تکانی جشن بگیرند. او اظهار داشت «تمام ایرانیانی که در شهر زندگی می کنند باید آستینهایشان را بالا بزنند» و شهرها را تمیز نمایند چون که «اسلام طهارت و پاکیزگی کامل و پاکیزگی درون و بیرون خانه را مطالبه می نماید.» او همچنین در دفاع از دولت وقت اظهار کرد که «ایرانیها می بایستی جهت تقویت و پیشبرد امور دولت تلاش نمایند. شریعتمداری از مردم دعوت نمود که در امور سیاسی شرکت نمایند. او مجدداً اظهار داشت که مردم می بایستی حق داشته باشند که یک حزب سیاسی را به عنوان «بهترین نماینده افکارشان» انتخاب نمایند. آیت الله میانه رو گفت که «او کلیه احزابی را که افکار دموکراتیک اسلامی را منعکس می نمایند، تأیید می کند» و سپس به حزب جدید جمهوری اسلامی اشاره نمود. دیروز اصول این حزب جدید اعلام شد. در میان متدهای آشفته بکارگیری اسلام و اهداف اصلی آن، سخنانی مبنی بر این وجود دارد که می بایستی یک ارتش ملی برای حفظ مرزهای ایران در مقابل تهدید بیگانگان تشکیل شود.

نظریات تهیه کننده (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): ما مرتباً شاهدیم که نظریات خردمندانه و عملی طالقانی و شریعتمداری در صفحات اول و بر جلد نشریات درج می گردد. و با افول آرام آرام خمینی در «قم»، رهبران مسلمان آگاه تر و کاراتر نفوذ خویش را بر توده های مذهبی گسترش می دهند.

ص: 197

ز- تظاهرات در برابر سفارت انگلیس: وابسته هوایی سفارت انگلیس و روزنامه های انگلیسی زبان از یک تظاهرات نسبتاً آرام و مسالمت آمیز در برابر سفارت انگلیس گزارش می دهند. وابسته هوایی انگلستان اظهار داشت که تقریباً تعداد 1500 نفر متشکل از دو یا سه گروه به مدت دو الی سه ساعت جهت اعتراض به رفتار با ایرانیان در نقاط ورودی انگلستان، دست به تظاهرات زدند. او احساس نموده که تظاهرات ساختگی بوده و بدین وسیله می خواستند موجبات سرشکستگی انگلستان را فراهم نمایند.

در حدود 10 ایرانی وارد سفارت شده و با «گراهام» سفیر انگلستان بیش از یک ساعت در مورد شکایاتشان صحبت کردند. از 1500 نفر تنها یک نفر اظهار داشت که از ورود او به انگلستان ممانعت شده و او را بازگردانده اند. پاسداران انقلاب جمعیت را کنترل کرده و در مذاکرات نیز نقش میانجی را ایفا نمودند.

[ح]- اعدامها: با اینکه خبر اعدامها از صفحه اول به صفحه دوم روزنامه کیهان منتقل شده و دیگر از عکس اعدامیان که معمولاً در سابق درج می شد خبری نیست، گزارش شد که پنج ایرانی توسط جوخه های مرگ به دیار عدم شتافتند. نام سرتیپ «اکبر غفاریان» فرمانده تیپ زرهی دزفول در اول لیست قرار داشت و سه تن از چهار نفر باقیمانده افسران شهربانی دزفول و نفر آخر گروهبان گارد سلطنتی از «نهاوند» بود.

ط- شایعه استعفای سنجابی: وزارت امور خارجه شایعات مبنی بر استعفای سنجابی را به شدت تکذیب کرد. بیماری به عنوان علت عدم حضور سه روزه او در سر کار ذکر شد.

ی- استاندارد غذایی نیروهای مسلح: بنا به دستور سپهبد قر نی «به تمامی پرسنل نیروهای مسلح، از ژنرال گرفته تا سرباز وظیفه، در حین مدت خدمت یک نوع غذا داده می شود.» دیدار وابسته دفاعی و وابسته نیروی هوایی از «دوشان تپه» و فرودگاه مهرآباد مؤید این نظر است که حتی دیپلماتها نیز می بایستی با برنج و لوبیای سربازان بسازند. هزینه هر نظامی در ماه 300 تومان (در حدود 40 دلار) خواهد بود.

نظریات تهیه کننده (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): مقدمات قبل از رفراندوم و زندگی نوروزی در ایران با آرامش پیش می رود. بسیاری از کارکنان دولت که شامل پرسنل نظامی هم می شود هنوز بر سر کار بازنگشته اند. قواعد آزاردهنده ای که توسط کمیته ها اعمال می گردد، موجب پیشگیری از نقل و انتقال منظم اثاثیه منازل آمریکاییان و حمل آنها به ایالات متحده می شود.

در طول هفته گذشته سفارت مشغول نقل و انتقال اموال شخصی از اقامتگاهها بود اما این اقدام به میزان کمتر از 40 درصد برنامه تعیین شده پیش رفت. از زمانی که اعضای کمیته خواستار بازرسی کامل کانتینرها شدند، حمل و نقل هوایی مستشاری نظامی تا اطلاع ثانوی لغو شده است. احساس دوگانه درباره آمریکاییان مقیم ایران ادامه دارد. به عبارت دیگر، آنها می گویند ما نمی خواهیم شما آمریکاییان اینجا باشید، اما حمایت دولت و کمک شما برای

ص: 198

دوباره جان بخشیدن به اقتصاد در حال سقوطمان را لازم داریم. ارتباطات وابسته جدید سفارت عملاً کند است و موقعی هم که ارتباط برقرار می کند، اگر اعضای کمیته به همراه باشند، مرتبطین از بحث واقعی سر باز می زنند. از زمانی که گردهمایی های رسمی برگزار نمی شود، از میزان ارتباطات وابسته سفارت کاسته شده است. ناهارها و شامهای سرشب با حداقل حضور و بدون ایرانیان امری طبیعی شده است. شکیبایی و تحمل، به طوری که در قرآن بر آن تأکید شده در نظر ایرانیان دارد به یک ارزش فضیلتی تبدیل می شود.

گزارش وضعیت ایران، 14 -13 مارس 1979

سند شماره 102 محرمانه14 مارس 1979- 23 اسفند 1359 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 2944 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: رسانه های خبری محلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته نظامی، 68460008 تهیه کننده گزارش: سروان اچ. اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی آمریکا مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 14 -13 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی): این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران از ساعت 12 روز 13 مارس تا ساعت 12 روز 14 مارس 1979 ارائه می دهد، شامل: تظاهرات ضدآمریکایی. ادامه اعدام ها شامل شخصیت های سیاسی. قراردادهای دفاعی. اطلاعات مربوط به نفت. فعالیت های سازمان آزادیبخش فلسطین. جبهه ملی. تظاهرات ضد روزنامه کیهان اینترنشنال. اجازه مسلح شدن وابسته نیروی زمینی آمریکا. تظاهرات در مقابل سفارت انگلستان.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- تظاهرات ضدآمریکایی. هزاران جوان ایرانی روز گذشته (13 مارس -23 اسفند) در اعتراض به سفر رئیس جمهور کارتر به خاورمیانه و اعزام ناو های آمریکایی به دریای عرب در دانشگاه تهران دست به تظاهرات زدند. پس از پایان تظاهرات جمعیتی نزدیک به 3 تا 5 هزار نفر به سمت دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین و سپس سفارت آمریکا راه افتادند. اولین گروه در ساعت 17:00 از مقابل سفارت عبور کرد، در حالی که شعار می داد «مرگ بر کارتر»، «کارتر در خانه ات بمان» و «مرگ بر کارتر کثیف».

اولین گروه بدون هیچ حادثه ای از مقابل سفارت عبور کرد. دومین گروه که تعداد آنها از گروه اول بسیار بیشتر بود ساعت 18:00 به مقابل سفارت رسید. این گروه در خیابان تخت جمشید در مقابل سفارت توقف کرد. تظاهرکنندگان به مدت یک وساعت نیم شعار دادند و سرود خواندند. ترجمه «دقیق» یکی از مترجمان پاسدار محافظ سفارت از ناسزاهایی که

ص: 199

تظاهرکنندگان به سفارت می دادند از نوع همان شعارهای تبلیغاتی فداییان و سازمان آزادیبخش فلسطین بود. تظاهرکنندگان پوسترهایی را به دیوار سفارت چسباندند. نقطه اوج تظاهرات فوق سوزاندن پرچم اسرائیل و آمریکا بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش: به نظر می رسید که پاسداران و پرسنل نیروی هوایی محافظ سفارت برای دفاع از سفارت آماده بودند. شایان ذکر است که در تمام طول تظاهرات که جمعیت در مقابل سفارت تجمع کرده بود، حتی یک بار هم شعار «یانکی برگرد به خانه» نیز از تظاهرکنندگان شنیده نشد. یکی از مترجمان پاسدار گفت که تظاهرکنندگان ضدآمریکایی نیستند بلکه فقط به سیاست های آمریکا اعتراض دارند. او گفت که تعدادی از تظاهرکنندگان گفته اند که به هیچوجه قصد صدمه زدن به پرسنل سفارت را ندارند. ساختمان سفارت تنها نماد مشهود آمریکا در ایران است. هر وقت که بخواهند به سیاست ها یا حضور آمریکا حمله کنند هیچ جا بهتر از ساختمان عظیم و قدیمی سفارت آمریکا برای لجن مال کردن وجهه آمریکا نیست.

ب- ادامه اعدام ها: روز گذشته دادگاههای انقلاب در ایران 13 مرد را محاکمه و اعدام کردند. بعضی از آنها به اتهام همکاری با رژیم شاه در سانسور مطالب اعدام شدند، و برخی نیز از پرسنل پلیس مخفی و یا از جلادان رژیم بودند. برای اولین بار شهروندان غیرنظامی به اتهام همکاری سیاسی با رژیم سابق مورد محاکمه قرار گرفتند و یک ملای طرفدار شاه نیز به دلیل اینکه در هنگام قتل عام مردم توسط ارتش در حوزه انتخابیه اش، یعنی آبادان، هیچ اعتراضی نکرده بود، تیرباران شد. شخصیت های مهم سیاسی یا نظامی که دیروز اعدام شدند، به ترتیب زیر هستند:

1- محمود جعفریان: رئیس سابق خبرگزاری ملی (خبرگزاری پارس نیوز) 2- سپهبد نادر جهانبانی: قائم مقام سابق فرمانده نیروی هوایی و رئیس سازمان تربیت بدنی ایران 3- پرویز نیکخواه: مدیر سابق خبر رادیو و تلویزیون ملی ایران 4- تیمسار محمد زند کریمی: رئیس سابق زندان ها در ایران 5- غلامحسین دانشی: یک روحانی و نماینده سابق آبادان در مجلس. او به حمایت از رژیم شاه و عدم اعتراض به آن رژیم اعدام شد.

6- سرگرد منوچهر قشقایی: فرمانده نیروهای ضدشورش نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): با توجه به گسترش دامنه اعدام ها از نظامیان به غیرنظامیانی که به اتهام اعمال غیراخلاقی تیرباران شده اند، دیروز شاهد اعدام اولین غیرنظامیان در ایران بودیم. شکی نیست که غیرنظامیان بیشتری اعدام خواهند شد. با وجود این، وزیر دفاع داخلی روز گذشته گفت که دولت از آیت الله خمینی خواسته است تا برای تمامی آنهایی که با رژیم گذشته همکاری داشته ولی مرتکب قتل، شکنجه یا غارت اموال عمومی نشده اند، عفو

ص: 200

عمومی صادر کند. این اقدام از آن جهت اتخاذ شده است که هراس مردم خاتمه یابد و با اطمینان خاطر بر سر کارهایشان باز گردند.

ج- قراردادهای دفاعی: وزیر دفاع، مدنی، گفته است که دستوراتی برای بازبینی کلیه قراردادهای کلان دفاعی صادر شده است. او همچنین گفته است که طرح احداث پایگاه نیروی دریایی در چابهار با اختصاص 50 میلیون دلار دیگر به یک مجتمع ماهیگیری تبدیل خواهد شد.

د- نفت: تولید نفت خام ایران هم اینک 5/2 میلیون بشکه در روز است که از این مقدار 8/1 میلیون بشکه به صادرات اختصاص دارد.

افزایش استخراج نفت خام با افزایش تولید گاز طبیعی همراه بوده است. شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که شرکت ملی گاز ایران به زودی قادر خواهد بود تا نیازهای داخلی کشور را، یعنی تقریباً 600 میلیون فوت مکعب در روز، تأمین کند.

ه- فعالیت های سازمان آزادیبخش فلسطین: طبق گزارش روزنامه ها، مرکز سازمان آزادیبخش فلسطین اعلام کرده است که به زودی دفتری در شهر نفت خیز اهواز افتتاح خواهد کرد.

و- جبهه ملی: کریم سنجابی، وزیر امور خارجه و رهبر جبهه ملی به خبرنگاران گفته است که جبهه ملی به جمهوری اسلامی رأی خواهد داد و از طرفداران جبهه ملی خواسته است که آنها هم به جمهوری اسلامی رأی بدهند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): این شایعه بر سر زبانهاست که کریم سنجابی، وزیر امور خارجه، قصد استعفا دارد، ولی شواهد بیشتری از این در دست نیست. در حال حاضر این مسئله صرفاً یک شایعه است.

ز- تظاهرات بر ضد روزنامه کیهان اینترنشنال: یک هزار طلبه روز گذشته در مقابل ساختمان روزنامه کیهان اینترنشنال تجمع کردند و خواستار روشن شدن موضع این روزنامه در قبال انقلاب اسلامی شدند. نمایندگان تظاهرکنندگان از روزنامه خواستند که تا روز 15 مارس سیاست های سردبیری اش را تغییر دهد وگرنه انجمن اسلامی کیهان روز شنبه 16 مارس در این ارتباط اقدام خواهد کرد.

- نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): در اینجا نیز شاهدیم که یک گروه دیگر قدرت سیاسی خود را با استفاده از تظاهرات مردمی و تهدید به رخ دیگران می کشد.

ح- پاسداران محافظ سفارت به وابسته نیروی زمینی اجازه داده اند که بار دیگر مسلح شود. وابسته نیروی زمینی به همراه پاسداران دربهای ورودی و خروجی سفارت را کنترل می کند. با توجه به مشکلاتی که دیروز پیش آمد، ایرانی ها موافقت کردند که وابسته نیروی زمینی به سلاح مجهز شود. این اولین گام در راه مسلح شدن تفنگداران آمریکایی به حساب می آید.

ط- تظاهرات در سفارت انگلستان حدود ساعت 10:30 به وقت محلی، یک گروه 300

ص: 201

-200 نفره از تظاهرکنندگان جوان به نزدیک سفارت انگلستان رسیدند تا اعتراض خود را به تهدید علیه ایرانیان در فرودگاه هیترو اعلام کنند. جمعیت شعار می دادند که خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری خمینی بوده اند. وابسته هوایی آلمان گزارش داد که رفتار تظاهرکنندگانه آرام بود و سرود می خواندند. تا ساعت 11:45 هیچ تلاشی برای ورود به محوطه سفارت انگلستان دیده نشده است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) به نظر می رسد منحنی فعالیت ها در تهران، امروز رو به کاهش است. این کار همیشگی ما در آرام کردن ایرانی ها در تعطیلات آخر هفته است. تعطیلات آخر هفته، به یقین افزایش اقدامات را در پی خواهد داشت، سئوال این است که چه اقداماتی و در کدام مسیر؟

گزارش وضعیت سیاسی

سند شماره 103 محرمانه14 مارس 1979 - 23 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2949به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: تظاهرات ضدآمریکایی - ضدکارتر دیروز تهران، تظاهرات ضدانگلیسی امروز در تهران، اعدام 12 نفر، معاون نخست وزیر به مجله «تایم» حمله می کند، درخواست عفو عمومی برای مقامات رژیم شاه، 75 نفر دیگر از کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران اخراج شدند، تظاهرات بر علیه روزنامه کیهان، بازرسی زندانها، روند دستگیریها ادامه دارد، برنامه رادیو به زبان کردی متوقف شد، هیأت اعزامی هند از ایران بازدید می کند، سازمان آزادیبخش فلسطین به دنبال افتتاح دفتری در اهواز، نظریات و سخنرانی متین دفتری در راهپیمایی زنان.(1)(پایان خلاصه).

3- یک جمعیت چند هزار نفری در یک میتینگ در 13 مارس در دانشگاه تهران اجتماع نمودند تا به سیاست خاورمیانه ای کارتر اعتراض نمایند.

تظاهرات شامل سخنرانی های هانی الحسن نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران و یک راهپیمایی اعلام پشتیبانی در برابر دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین بود که این راهپیمایی به یک راهپیمایی اعتراض آمیز در برابر سفارت آمریکا مبدل گردید. جمعیت که به تخمین شاهدان عینی بین 7 الی 10 هزار نفر (و تا 20 هزار نفر طبق گزارش و اخبار روزنامه ها) بود و با خود پلاکاردهایی حمل و شعارهای «مرگ بر کارتر»، «سرنگون باد کارتر کثیف» و «کارتر در خانه بمان» را سر می داد، حدود یک ساعت طول کشید تا از برابر سفارت رد شدند که متناوباً

ص: 202


1- در اصل سند، جمله آخر، دستنویس است. م.

توقف می نمودند تا مشتها را بلند کرده و شعارهای ضدآمریکا- ضدکارتری خود را سر دهند. میتینگ و راهپیمایی با نظم برگزار شد و هیچ گزارشی از درگیری نرسیده است. طبق نظر بعضی از منابع این تظاهرات توسط سازمان آزادیبخش فلسطین هدایت می شد. ما فقط می توانیم حمایت احتمالی شوروی در پشت صحنه را حدس بزنیم.

4- صبح روز 14 مارس یک تظاهرات دو هزار نفری که عمدتاً از دانشجویان تشکیل می شد، مجموعه سفارت انگلیس را محاصره و شعارهای ضدامپریالیستی سر دادند که این شعارها به اعتراض علیه سیاست مهاجرتی انگلیس، که بنا به ادعای دانشجویان در مورد ایرانیان تبعیض آمیز است، مبدل گردید. تظاهرکنندگان وارد املاک سفارت نشدند و پس از آنکه سفیر با تنی چند از نمایندگان آنها صحبت کرد، به آرامی متفرق شدند.

5- روزنامه ها اعدام دوازده نفر که نخستین نفراتش در رابطه با جرایم «صرفاً سیاسی» بودند، را در تیترهای مورخه 13 مارس خود اعلام کرده اند. در میان آنهایی که به دلایل سیاسی در مقابل جوخه آتش قرار گرفتند، عبارت بودند از محمود جعفریان رئیس سابق خبرگزاری پارس و معاون رادیو تلویزیون ملی ایران؛ پرویز نیکخواه مدیر خبری سابق رادیو تلویزیون ملی ایران؛ غلامحسین دانشی نماینده آبادان در آخرین دوره مجلس سابق و سپهبد نادر جهانبانی رئیس سابق سازمان تربیت بدنی ایران و معاون سابق ستاد طرح و برنامه نیروی هوایی. دیگر افراد اعدامی نیز عبارت بودند از: تیمسار ولی الله زند کریمی رئیس سابق زندانها و رئیس سابق ساواک تهران؛ ستوان منوچهر وثوقی افسر گارد سابق شاهنشاهی؛ محمد نوید که از او به عنوان «شکنجه گر» ساواک نامبرده شد؛ امیراحمد کوچصفهانی بازجوی ساواک؛ ستوان دوم حسین شاه کمان افسر ضدشورش؛ سرگرد منوچهر قشقایی فرمانده نیروی ضدشورش؛ حسین فرزین سردسته «چماقداران»؛ آقاحسینی گروهبان پلیس قم. بر طبق یک گزارش، با اعدام های دیروز مجموع احکام اعدامی که تاکنون توسط دادگاههای انقلاب اعلام و اجرا گردیده به 63 مورد می رسد. احتمالاً رقم واقعی بیشتر است.

5- در یک مصاحبه مطبوعاتی در روز 13 مارس، انتظام معاون نخست وزیر به مجله تایم که طبق اظهار او مرتباً از شاه به طور مخفیانه پول دریافت می نمود، حمله کرد. انتظام مدعی شد که مدارکی مبنی بر واریز چکهایی به حساب «شرکت تایم» در دست دارد و «تایم» را به انتشار گزارش های مغرضانه در طی انقلاب متهم نمود.(1) آنچه موجب حمله انتظام به «تایم» گردیده، مقاله ای است که اخیراً جیمز بیل نوشته و در آن مدعی است که انتظام «تا حدی که بتواند آمریکایی است» و چندین مقام عالیرتبه ایرانی پیوندهای نزدیکی با آمریکا دارند. انتظام توضیحات نقل شده از «تایم» را تکذیب کرد. گزارشگر تایم در کنفرانس مطبوعاتی به مقابله با انتظام برخاست و از او خواست تا اتهام

ص: 203


1- در اصل سند، شماره ( 5)، دوبار آمده است. م.

رشوه گیری او و «تایم» را اثبات نماید. سخنگوی «تایم» دان. ام. ویلسون دیروز بیانیه ای انتشار داد و اتهامات انتظام مبنی بر رشوه دهی پهلوی به «تایم» را تماماً نادرست نامید.

6- دولت تصمیم گرفته است که از خمینی درخواست نماید تا برای کلیه مربوطین به رژیم سابق که علیه آنها مدرک جرمی وجود ندارد، عفو عمومی اعلام نماید. با ارائه دلایلی مشابه آنچه که بازرگان در دفاع خود از ارتش در سخنرانی تلویزیونی دو هفته قبل خود به کار برد، مدنی وزیری دفاع تصمیم کابینه مبنی بر درخواست عفو عمومی برای کسانی که در دوره پهلوی در خدمت ارتش یا کارهای دولتی بوده اند را اعلام کرد.

7- هفتاد و پنج نفر دیگر از کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران به عنوان ادامه پاکسازی کسانی که «در خدمت رژیم سابق بوده اند یا درحیف و میل اموال عمومی شرکت داشته اند» اخراج شدند و مجموع کارکنان اخراجی از رادیو و تلویزیون ملی ایران به 125 نفر رسید. رادیو تلویزیون ملی ایران همچنین لغو یکصد و شصت بورس اهدایی برای تحصیل در خارج را اعلام کرد.

8- دیروز بیش از یک هزار نفر که «دانشجوی مذهبی» توصیف می شدند، بر علیه روزنامه کیهان اعتراض کرده و از روزنامه خواستند که مواضع خود را در مقابل انقلاب مشخص نماید. این جمعیت بویژه به تجدید چاپ آن بخش از مقاله جیمز بیل در مجله تایم مبنی بر «آمریکایی بودن» اعضای دولت جدید، معترض بودند.

9- طبق گزارش مطبوعات فارسی زبان، دیروز سه نفر بازرس صلیب سرخ که از سوئیس آمده اند از زندان قصر بازدید کردند و در حدود دویست نامه از زندانیان آنجا دریافت داشتند تا به خانواده های آنها تحویل دهند. این تیم بازرسی از زندانهای دیگر در تهران بازدید خواهد کرد و سپس به شهرستانها خواهد رفت. انتظار می رود که کریم لاهیجی حقوقدان برجسته و عضو «کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر» امروز از زندان قصر بازدید نماید.

10- علی اصغر امیرانی سردبیر مشهور مجله خواندنیها دیروز دستگیر شد. هنوز اتهامات او افشا نشده است.

11- به دستور قطب زاده رئیس رادیو تلویزیون ملی ایران، کلیه برنامه های کردی زبان ایستگاههای رادیویی کرمانشاه و قصرشیرین قطع شده است. برنامه های رادیویی فوق قریب یک سال قبل شروع شد و معمولاً نه ساعت در روز پخش می شد.

12- یک هیأت سه نفره هندی به ریاست آشوک مه تا، دیروز وارد تهران شد و طی دیداری با بازرگان رسماً حسن نیت دولت خویش را به وی اعلام کرد. انتظار می رود که این هیأت امروز در قم با خمینی دیدار کند.

13- طبق گفته ابوجعفر نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین که در حال حاضر از اهواز دیدار می کند، سازمان آزادیبخش فلسطین به زودی دفتری در اهواز افتتاح خواهد کرد.

13- گزارش مطبوعات در مورد سخنرانی 11 مارس متین دفتری در میتینگ زنان در

ص: 204

دانشگاه تهران از قول او نقل می کند که ادعا کرده است جنبش مشروطه خواهی 1906 به علت اینکه حامیان آن فوراً خلع سلاح شدند و ارتجاعیون کنترل آن را به دست گرفتند، یک شکست بوده است. رهبر «جبهه دموکراتیک ملی» در سخنان دیگری، نسبت به پیشنهادهای جدا کردن زنان و مردان در میادین ورزشی و بی عدالتی رادیو تلویزیون ملی ایران به خاطر ندادن فرصت به مخالفین برای ابراز نظراتشان، اعتراض کرد.(1) سولیوان

اتهام ارتباط مجله تایم با خاندان پهلوی

سند شماره 104 محرمانه15 مارس 1979- 24 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2978به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: اتهام ارتباط مجله تایم با خاندان پهلوی 1- یک روز پس از انتشار گزارش اظهارات جیمز بیل در مورد یزدی و انتظام در سمیناری که به دعوت مجله تایم برگزار شده بود، انتظام در یک مصاحبه ی مطبوعاتی مجله تایم را به گرفتن رشوه از شاه متهم ساخت. انتظام سمیناری را نیز که جیمز بیل در آن صحبت کرده بود، از همین قماش خواند. خبرنگار تایم که در مصاحبه حضور داشت بلافاصله این اتهام را بی پایه و اساس خواند. دان ویلسون، معاون شرکت تایم، تکذیب نامه رسمی آن شرکت را مبنی بر اینکه تایم هیچ پولی از شاه یا دولت ایران دریافت نکرده است روز بعد منتشر ساخت.

2- هر چند ممکن است مجله تایم هیچ پول «سرّی» از شاه یا دولت ایران دریافت نکرده باشد، بخش تدوین زندگی نامه های تایم در اینجا فعال بوده و در انتشار چندین کتاب در مورد شاه و خاندان پهلوی مشارکت داشته (که احتمالاً از بابت آن پولی هم دریافت کرده است) و با انتشارات «دانش ِنو» که از حمایت خاندان پهلوی برخوردار بود نیز همکاری می کرد. شاید واقعاً چک های باطل شده ای باشد که نشان می دهد تایم از این بابت از خاندان پهلوی پولی دریافت کرده است. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 15 مارس 1979

سند شماره 105 محرمانه15 مارس 1979- 24 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 2995به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران، 15 مارس 1979 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: بازرگان در پیام ویژه ای که به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز به مردم می دهد،

ص: 205


1- در اصل سند، شماره ( 13 ، دوبار آمده است. م.

به منتقدان از جمله خمینی اخطار می کند که دست از سر دولتش بردارند. او همچنین از نحوه کار دادگاههای انقلاب انتقاد می کند. شریعتمداری از مردم می خواهد که به حزب سیاسی مورد علاقه و انتخاب خود بپیوندند. خمینی شدیداً به شیاطین خارجی حمله می کند. پنج نفر دیگر روبروی جوخه های اعدام قرار گرفتند. دادگاه هویدا آغاز می شود و فعالان حقوق بشر در زندان با او ملاقات می کنند. تشکیل گارد ملی شبه نظامی ادامه می یابد. فداییان با صدور بیانیه ای از دولت موقت حمایت می کنند. وزارت کشور برنامه های خود را برای برگزاری رفراندوم اعلام می کند. داشتن حجاب همچنان مسئله ای بحث انگیز است. پایان خلاصه.

3- نخست وزیر بازرگان در پیام ویژه ای که به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز به مردم داد، مشکلاتی را که دولتش در طول یک ماه تصدی امور مملکت با آن مواجه بود، بر شمرد. او حتی رهبر معظم انقلاب، آیت الله خمینی، را نیز از نیش انتقادات خود مصون نداشت و گفت که هر چند «او انسان با احساس، مهربان و خوش قلبی است و می خواهد به پابرهنگان کمک کند» ولی غالباً «مجبور می شود بیانیه ها و یا دستوراتی صادر کند که دولت را به مشکل می اندازد.» بازرگان گفت «مردم به او حرف هایی می زنند و او هم به دولت دستور می دهد که از فروش گوشت یخی جلوگیری کند و یا به آب و برق و اتوبوس اقشار محروم برسد.» بازرگان گفت هفته گذشته که با تعدادی از اعضای هیئت دولت به دیدار خمینی در قم رفته بودم به او گفتم که اگر می خواهد دولت موقت مؤثر و کارآمد باشد باید پیش از اینکه دستوری صادر کند ابتدا با دولت مشورت نماید. بازرگان گفت که انتقاد از دولت هم هیچ دردی را دوا نمی کند. بازرگان گفت که مردم به خمینی می گویند که نخست وزیر مرسدس بنز سوار می شود و طوری جلوه می دهند که انگار مقامات دولت طلا می خورند و هر کدام یک زن لخت کنارش دارد، «ولی با این حرف ها فقط عِرض خود می برند و زحمت ما می دارند.» 4- بازرگان از دادگاههای انقلاب نیز شدیداً انتقاد کرد و گفت اعدام های بدون محاکمه «شکوه انقلاب را لکه دار کرده است». او گفت که سفیر یکی از کشورهای خارجی به درستی به او گفته است که وقتی یک نهضت انقلابی که ادعای احیای آرمان های مذهبی را دارد محاکمات را پشت در های بسته انجام می دهد این شبهه به وجود می آید که این نوع عدالت نیز ملهم از مذهب است. بازرگان خاطرنشان ساخت که نهادهای بین المللی حمایت از حقوق بشر که در زمان رژیم گذشته موارد نقض حقوق بشر را گزارش می کردند نقش مهمی در سرنگونی نهایی رژیم شاه داشتند، و حالا همان نهادها از نحوه شرم آور اجرای عدالت در ایران به دولت او شکایت کرده اند.

5- نکات دیگری که بازرگان در نطق خود به آنها اشاره کرد: وضعیت اقتصاد (او گفت که کشور ورشکسته است) و مطالبات غیرمعقول گروههای مختلف از اقشار محروم روستایی تا کارگران. او خاطرنشان کرد که دولتش صرفاً یک دولت موقت است، و حتی اگر هم یک دولت موقت نبود نمی توانست یک شبه مطالبات همه مردم را برآورده سازد. او از هموطنان

ص: 206

خود به دلیل اینکه هر اتفاقی را حمل بر وجود توطئه خارجیان می کنند شدیداً انتقاد کرد. بازرگان گفت: «در حال حاضر، هیچ خطر خارجی ما را تهدید نمی کند.» کشورهای دیگر آنقدر سرشان به پاییدن یکدیگر گرم است که دیگر فرصت نمی کنند در امور ایران دخالت کنند. او گفت: «اگر چیزی هم باشد از همین داخل مملکت است، چون عده ای هستند که می خواهند نظام قدیمی را باز گردانند.» بازرگان برای حفظ یکپارچگی و تمامیت کشور بر وحدت ملی تأکید کرد. او گفت که نشانه های امیدوارکننده ای می بیند از جمله تمایل سازمان مجاهدین خلق اسلامی به تعدیل برخی مطالبات افراطی اش و ابراز حمایت سازمان مارکسیستی فداییان خلق از دولت.

6- توضیح: صداقت و عقلانیتی که بازرگان در پیامش بروز داد نوعی حس آشنا را در انسان به وجود می آورد. همین چند هفته پیش بود که بختیار همین صفات را از خود بروز داد- و نهایتاً هم هیچ فایده ای نداشت. پایان.

7- شریعتمداری نیز خیلی معقول سخن می گوید، هر چند در ارتباط با او هم این سئوال مطرح است که این همه چه فایده ای دارد. او در روز 14 مارس گفت که همه ایرانی ها باید با پیوستن به احزاب سیاسی مورد علاقه خود نقش فعالی در امور مملکت ایفا کنند. او به مطبوعات گفت که «وظیفه ملی و دینی» ایرانی هاست که در سیاست مشارکت داشته باشند، و باید از آزادی نویافته خود برای بررسی برنامه های احزاب مختلف استفاده و حزبی را انتخاب کنند که نماینده نظرات آنهاست.

8- اما خمینی به کارگران شرکت مخابرات هشدار داد که «هنوز سایه ی خیانکاران و آدم کشان از سر ملت کوتاه نشده است و جنایتکاران خارجی و انگل های نفتی دست از تلاش برنداشته اند.» او گفت که «امپریالیست ها با از دست دادن ایران زخم برداشته اند و خطرناکتر از قبل شده اند.» خمینی گفت که «هم اکنون استراتژی آنها این است که گروههای مختلف را به جان یکدیگر بیندازند» و به مخاطبانش هشدار داد که «هوشیار باشند و قربانی دسیسه های دشمن نشوند. آنها می خواهند یک جمهوری ایجاد کنند که اسلامی نیست، یک جمهوری دموکراتیک، یا یک جمهوری دموکراتیک اسلامی با آب و رنگ غربی.» 9- در جبهه دادگاههای انقلاب نیز 5 اعدام دیگر صورت گرفت. اعدام شدگان از پرسنل پلیس بودند که در میان آنها یک تیمسار نیز دیده می شد که در روز14 مارس در استان خوزستان در برابر جوخه های اعدام قرار گرفت. مطبوعات همچنین گزارش دادند که «محاکمه ی مقدماتی» هویدا، نخست وزیر پیشین، از روز 13 مارس در برابر «دادگاه انقلاب اسلامی» در محلی مخفی آغاز شده است. کریم لاهیجی، وکیل و عضو کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی، روز 14 مارس از زندان قصر بازدید و با هویدا و چند زندانی دیگر از جمله یک تاجر به نام رحیم علی خرّم، وزیر سابق بهداشت شجاع الدین شیخ الاسلام زاده، و حسن پاکروان که زمانی رئیس ساواک بود و اخیراً نیز معاون وزیر دربار شده بود، دیدار کرد.

بر اساس گزارش کیهان اینترنشنال همه زندانی ها به کریم لاهیجی گفته اند که در زندان با آنها بدرفتاری نشده است. گفته می شود که هویدا رضایت خود را از جریان محاکمات ابراز داشته است، هر چند ظاهراً هنوز اجازه داشتن وکیل و مشاور را به او نداده اند.

ص: 207

10- به نظر می رسد که در تشکیل یک «گارد ملی» شبه نظامی پیشرفت هایی حاصل شده باشد. صدور کارت های شناسایی برای این افراد از روز 14 مارس آغاز شده است. بر اساس گزارش ها، شورایی متشکل از نمایندگان وزارت کشور و دادگستری، ارتش و روحانیان نظارت بر این نیرو را بر عهده خواهد داشت. وظایف فرماندهی نیز بر عهده ستادی است که تحت نظر ابراهیم یزدی، معاون نخست وزیر، انجام وظیفه می کند. تصور می شود که یزدی که تقریباً به قدرتمندترین شخصیت دولت موقت مبدل شده است قصد دارد از گارد فوق به عنوان نیروهای شبه نظامی تحت امر خویش استفاده کند.

11- سازمان فداییان خلق در نامه ی سرگشاده و مفصلی که روز 14 مارس خطاب به نخست وزیر منتشرساخت بر حمایت خود از دولت موقت تأکید کرد ولی هشدار داد که اختیارات کمیته های انقلاب باید محدود شود. در این نامه آمده است: «فداییان به خوبی آگاه هستند که ... تضعیف حکومت مرکزی و دادن کنترل به کمیته های مختلف فقط به رویارویی نهضت های ملی و جنگ داخلی ناخواسته منجر خواهد شد و همین امر فقط بر غلبه جناح راست خواهد افزود.» هر چند بازرگان در پیام نوروزی خود در روز 14 مارس از این ابراز حمایت استقبال کرد ولی احتمالاً نامه فوق بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که ارزیابی فداییان خلق را انعکاس می دهد؛ بدین معنی که فداییان از کمیته های قوی انقلابی بیشتر از یک دولت موقت ضعیف و بی خاصیت می ترسند.

12- وزارت کشور اعلام کرده است که حداقل سن رأی دهندگان در رفراندوم 30 مارس 18 سال خواهد بود و نه 16 سال. وزارت کشور همچنین اعلام کرد که به استانداران و فرمانداران سراسر کشور دستور داده است تا برای نظارت بر مراحل رأی گیری با همکاری کمیته های انقلاب دست به تشکیل شوراهای محلی بزنند. با توجه به اینکه فقط دو هفته به تاریخ برگزاری رفراندوم باقی مانده و بیشتر این وقت در تعطیلات نوروز هدر می رود، واقعاً بعید است که دولت بتواند برمشکلات لجستیکی موجود فایق بیاید. بنابراین، چشم انداز رفراندوم را اینگونه ارزیابی می کنیم: یا برگزاری این رفراندوم در آخرین لحظات به تعویق می افتد و یا چنان ضعیف برگزار می شود که بسیار بحث انگیز خواهد بود.

13- صحبت های خمینی در مورد لزوم پوشیدن چادر همچنان بحث انگیز است. مجاهدین با انتشار بیانیه ای گفته اند که در حال حاضر مسایل بسیار مهمتر دیگری در مملکت وجود دارد و مطرح ساختن مسئله حجاب فقط به نفع ضدانقلابیونی تمام می شود که قصد ایجاد هرج و مرج را دارند. صادق قطب زاده، رئیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران نیز تقریباً همین حرف را زده و مدعی شده است که گفته های خمینی را بد تفسیر کرده اند. در عین حال، زنانی

ص: 208

که طرفدار پوشیدن چادر هستند قرار است در روز 16 مارس در مقابل ساختمان رادیو و تلویزیون ملی ایران تظاهرات کنند. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی 17 مارس

سند شماره 106 محرمانه17 مارس 1979- 26 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3017به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 17 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: هویدا محاکمه می شود. بازرگان خمینی را متقاعد می کند که دادگاههای انقلاب باید تحت کنترل درآیند. سخنگویان دولت موقت اظهارات ضد و نقیضی درباره سانسور مطبوعات ایراد می کنند. حمایت حزب توده از استقرار جمهوری اسلامی. تظاهرکنندگان از قطب زاده رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران حمایت می کنند. پایان خلاصه.

3- چنانکه قبلاً گزارش شد، محاکمه نخست وزیر سابق، هویدا، روز 15 مارس در «دادگاه انقلاب» در تهران آغاز شد. بر اساس گزارش روزنامه ها، در همان روز 17 اتهام به او وارد شد:

الف- مفسد فی الارض.

ب- محارب با خدا و خلق خدا.

ج- توطئه بر ضد امنیت و استقلال ایران با تشکیل کابینه ای تحت نفوذ آمریکا و بریتانیا و حامی منافع امپریالیسم در ایران.

د- توطئه بر ضد حاکمیت ملی با دخالت در روند انتخابات مجلس و انتصاب و عزل وزرا به دستور سفارتخانه های خارجی در ایران.

ه- بذل و بخشش منابع معدنی کشور از قبیل مس و اورانیوم.

و- کمک به گسترش فعالیت های امپریالیستی در ایران، به ویژه فعالیت ایالات متحده و متحدان اروپایی اش، و تبدیل کشور به بازاری برای این قدرت ها.

ز- دادن درآمدهای نفتی به شاه، فرح و کشورهای مرتبط با غرب و سپس تقاضای وام از آنها و پرداخت بهره های سنگین بابت همان وام ها.

ح- نابودی کشاورزی و جنگل های کشور.

ط- مشارکت مستقیم در فعالیت های جاسوسی برای غرب و صهیونیسم.

ی- مشارکت در سازمان های توطئه گری نظیر سنتو و ناتو به منظور محو کردن مردم ویتنام، فلسطین و ایران از روی زمین.

ک- عضویت در سازمان فراماسونری ایران.

ل- مشارکت در سیاست های ظالمانه نظیر کشتن و مجروح کردن، و توطئه برای محدود ساختن آزادی ها با سانسور روزنامه ها، مجلات و کتاب ها.

ص: 209

م- تأسیس و سپس احراز پست دبیرکلی حزب رستاخیز.

ن- گسترش فساد فرهنگی و اخلاقی، مشارکت در تحکیم پایه های استعمار، از جمله مشارکت در احیای «کاپیتولاسیون» که حق محاکمه اتباع آمریکایی را به آمریکا می داد.

س- همدستی مستقیم در قاچاق هروئین به همکاری نخستوزیر سابق، منصور، در فرانسه.

ع- تهیه گزارش های کذب، نشر اکاذیب از طریق انتشار روزنامه های سرسپرده، و انتصاب سردبیران حلقه به گوش، و اعمال سانسور شدید، همگی با هدف نگاه داشتن شاه که تحت حمایت دولت های خارجی بود در قدرت. طبق گزارش 17 مارس روزنامه هایی که ظاهراً خبرنگارانشان در جلسه دادگاه حاضر بودند، هویدا به محدودیت هایی که در تهیه دفاعیه خود داشت، و همچنین کلی بودن اتهامات اعتراض کرده است.

4- محاکمه هویدا، که جدیدترین مایه شرمندگی قضایی دولت موقت را فراهم آورده است، نخست وزیر بازرگان را بر آن داشت تا اواخر همین روز شتابزده به قم سفر کند و در آنجا خمینی را متقاعد سازد که فعالیت دادگاههای انقلاب باید تا حدودی تحت کنترل درآید. خمینی نیز بیانه زیر را صادر کرده است: «محاکمات و اجرای احکامی که به متهمان ابلاغ شده بسیار شتابزده بوده است. بنابراین، از این پس تمامی محاکمات کان لم یکن تلقی می گردد. شورای انقلاب موظف به تهیه و تصویب آیین نامه جدیدی شده است.» اگر دولت موقت واقعاً بتواند کنترل دادگستری را از دست کمیته انقلاب خارج کند، پیروزی بزرگی برای بازرگان رقم خواهد خورد. اگر چه به نظر می رسد که بیانیه خمینی فعلاً صدور شتابزده حکم اعدام برای هویدا را متوقف ساخته است، ولی باید دید که آیا به اجرای عدالت از سوی دادگاههای انقلاب نیز پایان داده است یا خیر. نمونه ای از مشکلات دولت موقت در این ارتباط اظهارات انتظام، معاون نخست وزیر در روز 15 مارس بود. او اذعان داشت که از تعداد دقیق زندانیان زندان قصر اطلاعی ندارد زیرا نمایندگان دولت به این زندان دسترسی نداشته اند.

5- سخنگویان دولت موقت سخنان ضد و نقیضی درباره سانسور اخبار ایراد کرده اند. ناصر میناچی، وزیر اطلاعات، در روز 15 مارس به خبرنگاران خارجی گفت که آنها مورد هیچگونه سانسوری قرار نخواهند گرفت، و تقریباً در همان زمان انتظام، معاون نخست وزیر، تأیید کرد که عکس ها و فیلم ها پیش از خروج از ایران بازرسی می شوند.

6- حزب توده از اعضایش خواست تا در رفراندوم ماه مارس با انداختن رأی «آری» در صندوق به استقرار جمهوری اسلامی کمک کنند.

7- عده زیادی از مردم، که اکثراً زنان چادرپوش بودند، روز 16 مارس در مقابل ساختمان رادیو و تلویزیون ملی ایران و در حمایت از رئیس این سازمان، صادق قطب زاده، تظاهرات کردند. قطب زاده، در نطق خود خطاب به جمعیت از مطبوعات خارجی انتقاد کرد و گفت آنها فقط از دانشگاه تهران بازدید کرده و توده های واقعی ملت را ملاقات نکرده اند و به همین دلیل تصویر مخدوشی از انقلاب ایران ارائه داده اند.

ص: 210

بنی صدر نیز در یک نطق تلویزیونی طولانی در شب 16 مارس مسئله پوشیدن چادر را مورد بحث قرار داد و کلاً از آن دفاع کرد. سولیوان

گزارش وضعیت امنیتی

سند شماره 107 محرمانه18 مارس 1979- 27 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3030به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت امنیتی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- فضای امنیتی سفارت از زمان حمله 14 فوریه بهبود یافته است. گروههای مختلفی که وظیفه حفاظت از سفارت را دارند اصولاً مانعی برای تردد در درون محوطه سفارت ایجاد نمی کنند، هر چند طبق قانون منع آمد و شد در ساعت 22:00 هرگونه تردد باید با همراهی یک نیروی محافظ ایرانی انجام شود. خصومتی که پس از حمله 14 فوریه بر ضد کارکنان سفارت ایجاد شده بود جای خود را به نوعی کنجکاوی خجالت آمیز داده است. با وجود این، نکات منفی عبارتند از تیراندازی های پراکنده که پس از ساعت ها متوجه سفارت می شود، دسترسی محدود مراجعان به داخل سفارت، و تمایل سه گروه بی انضباط که مشترکاً وظیفه حفاظت از سفارت را دارند برای نشان دادن تفنگ هایشان. نکات مثبت عبارتند از اقدام قطعی برای خلع ید نیروهای غیرمنظم به فرماندهی ماشاءالله قصاب و بدین ترتیب ایجاد یک ساختار فرماندهی واقعی که با کمک آنها بتوانیم به اقدامات امنیتی نظم بیشتری بدهیم. محافظان ایرانی توانستند تظاهرات بزرگی را که در روز 12 مارس در مقابل سفارت برگزار شد کنترل کنند، هر چند تحریکاتی از سوی برخی تظاهرکنندگان صورت گرفت.

3- امنیت فیزیکی: طبق توافق سفیر قراردادی برای نصب نرده و توری فلزی برای پنجره هایی که در معرض آسیب قرار دارند، نوشته شد. تهیه کننده گزارش همچنین با توجه به تجربه ای که از حمله 14 فوریه به سفارت کسب شد، قصد نصب درب های فولادی و اجرای برنامه آمد و شد جدیدی را برای سفارت دارد. در حال حاضر، امنیت ما بیشتر در دست محافظان ایرانی است ولی گارد محافظان تفنگدار آمریکایی به تدریج دارد کنترل دسترسی به ساختمان کنسولی را به دست می گیرد و موانع فیزیکی نیز دوباره مستقر شده اند.

4- امنیت روال کار: بر خلاف گزارش های اولیه، سفارت توانست پیش از حمله تمامی مدارک طبقه بندی شده اش را نابود کند. در حال حاضر مدارک هر روز سوزانده می شوند و مدارک طبقه بندی شده بسیار محدود شده است. تجهیزات ارتباط اضطراری هم اینک نصب شده است، و امنیت این تجهیزات بسیار بالاست.

5- امنیت فنی: بر اساس تماس تلفنی با SY/T احساس می کنیم که چهار سیستم تلویزیون مدار بسته از راه دور را بتوانیم بخوبی استفاده کنیم. همچنین در نظر داریم دو دوربین ثابت را

ص: 211

نصب، و برای آنها محل هایی را تجهیز کنیم. افسر امنیتی منطقه ای همچنین از پاسخ بموقع تان به درخواست تجهیزات حفاظتی بیشتر بسیار سپاسگزار است.

6- پرسنل: در پیامی تکراری درخواستمان برای محافظان تفنگدار را به 13 نگهبان بعلاوه 2 TAD برای شش هفته آینده کاهش داده ایم. سیبی میتی سفارت را در روز 7 آوریل ترک می کند، و قویاً توصیه می کنیم فردی برای جانشینی او انتخاب شود. افسر امنیتی منطقه ای تامس برای خروج از ایران در 28 مارس بلیط رزرو کرده است.

سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 18 مارس

سند شماره 108 محرمانه18 مارس 1979- 27 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3046به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 18 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: خمینی مصرانه از مردم می خواهد تا به دولت و اقتصاد یاری برسانند. بازرگان نیز درخواست مشابهی از مردم می کند. طالقانی در یک مصاحبه مطبوعاتی درباره جمهوری اسلامی و عدالت اسلامی توضیح می دهد. سازمان آزادیبخش فلسطین در اهواز دفتر باز می کند. قرار است استاندار جدید کردستان با رأی مردم انتخاب شود. لاهیجی در مورد بازدیدش از زندان قصر توضیح می دهد. اعلام راهپیمایی. آخرین اعدام بعد از محاکمات بدون تشریفات قانونی. پایان خلاصه.

3- کیهان آنچه را اولین نطق جدی خمینی درباره آینده اقتصاد ایران تلقی می شود، و همچنین سخنان او خطاب به اعضای سازمان های اطلاعاتی [SCOUTING] در قم در روز 15 مارس را تیتر اول خود قرار داد. خمینی در نطقی خطاب به ملت، که یادآور سخنان پیشین بازرگان بود، از مردم خواست تا با دولت همکاری کنند و «اقتصاد ورشکسته» کشور را نجات دهند.

بازرگان در روز 17 مارس درخواست مشابهی از مردم کرده و از کلیه کارکنان دولت و کارگران بخش صنعت خواسته بود تا کار خود را با جدّیت از سر بگیرند. علت اصلی کار نکردن کارکنان دولت و کارگران کارخانه ها را انقلابیون دوآتشه ای می دانند که همچنان سلیقه های خاص خود را در نحوه اداره ادارات و کارخانه دیکته می کنند. کارمندان سفارت با تعداد زیادی از کارآفرینان بخش خصوصی و کارکنان دولت صحبت کرده اند. آنها می گویند روال کارشان شده است دیرآمدن سر کار، نوشیدن چای، کشیدن چند نخ سیگار و رفتن به منزل. می توان دلایل مختلفی برای رخوت کاری در کارخانه ها و ادارات دولتی، که ظاهراً تضاد کاملی با جنب و جوش دفتر نخست وزیری و مراکز کمیته انقلاب دارد، شمرد. گروههای

ص: 212

انقلابی در بسیاری از کارخانه ها همچنان قدرت تصمیم گیری درباره روال کار را از مدیران و صاحبان آنها سلب کرده اند و اصرار دارند که مدیران جدید باید با رأی کارگران انتخاب شوند، و غالباً ادعا می کنند که مالکیت کارخانه ها به مردم منتقل شده است. کارمندان ادارات نیز بلاتکلیف هستند، و پاکسازی مدیران قبلی تأثیری منفی بر روحیه آنها گذاشته است. اظهارات غیر رسمی رهبران انقلابی و مذهبی در مورد مسایل مختلف، بعلاوه بلاتکلیفی در سیاست های دولت همچنان به هرج و مرج در ادارات و کارخانه ها دامن می زند، و ادامه بازداشت ها و بازجویی ها، که طی آنها گاه افراد مستقیماً از محل کارشان بیرون کشیده می شوند، مسلماً هیچ روحیه ای برای قبول انضباط کاری که بازرگان سعی در ایجاد آن دارد، باقی نگذاشته است.

4- آیت الله طالقانی روز گذشته در یک کنفرانس خبری به انتقادها از اعدام اخیر مقامات سابق رژیم پهلوی پاسخ داد و گفت که این اعدام ها بر اساس موازین اسلامی صورت گرفته است. آیت الله طالقانی با تکذیب این مسئله که محاکمات مخفیانه صورت گرفته است، گفت که مردم اجازه حضور در جلسات دادگاه را داشته اند و روزنامه ها نیز نکات مهم را منتشر کرده اند، اگر چه گزارش کامل جلسات دادگاه به خاطر مسایل امنیتی فاش نشده است. طالقانی در توضیح این مسئله که چرا مقامات رژیم سابق اعدام می شوند، گفت شریعت اسلام همانند قوانین کیفری غرب برای افراد گناهکار حبس مقرر نکرده است، زیرا قاتلان و «مفسدان» اصلاح پذیر نیستند و بنابراین فقط باید کشته شوند. او درباره رفراندوم پیشنهادی توضیح داد که جمهوری جدید ضرورتاً یک جمهوری اسلامی خواهد بود، که در آن قانون اسلامی حاکم است، حتی بر آراء یک مجلس منتخب.

5- وزیر دادگستری، مبشری روز گذشته اعلام کرد که به محض تهیه آیین نامه جدید دادرسی برای دادگاههای انقلاب و نحوه اجرای احکام طبق دستور 16 مارس، خمینی برای توقف تمامی محاکمات و اعدام های بدون تشریفات قانونی، محاکمه هویدا ممکن است یا در محل مجلس سنا و یا در کاخ دادگستری ادامه یابد. قرار است دولت بازرگان و شورای انقلاب آیین نامه جدید حاکم بر چنین محاکماتی را تهیه کنند. هفده اتهام از قتل عام گرفته تا خیانت و جاسوسی به هویدا وارد شده و ظاهراً او هنوز به وکیل مدافع دسترسی ندارد. پیش از دستور خمینی، دادستان خواستار صدور حکم اعدام برای هویدا شده بود.

6- سازمان آزادیبخش فلسطین با افتتاح دفتری در اهواز دومین دفتر خود را در ایران راه اندازی کرد. برخی می گویند که افتتاح این دفتر در استان نفت خیز خوزستان بدان معناست که بزودی فلسطینی ها جایگزین خارجیان دیگری می شوند که طی چند ماه گذشته میدان های نفتی را ترک کرده اند.

7- طبق گزارش کیهان، بازرگان با انتخاب استاندار کردستان با رأی مردم موافقت کرده است. اگر این گزارش حقیقت داشته باشد، نخست وزیر گام اول را در تحقق بخشیدن به خواست کردها برای داشتن نوعی خودمختاری برداشته است. این مسئله، روال گذشته را که

ص: 213

طبق آن وزیر کشور استانداران را منصوب می کرد، نقض می کند.

8- لاهیجی، سخنگوی کمیته محفاظت از حقوق بشر، از زندان قصر بازدید کرد، و می گوید که هر چند برخی زندانیان به وضعیت کلی زندان اعتراض داشتند، ولی همه آنها مدعی بودند که به وکیل مدافع دسترسی ندارند و هنوز اجازه تماس با خانواده هایشان را نیافته اند. هویدا، نخست وزیر سابق، نیز از نداشتن وکیل مدافع شکایت داشت که این مسئله در بخشی از گزارش بازجویی های او که در روزنامه ها به چاپ رسیده بود، انعکاس یافته است.

9- نیروهای ژاندارمری و پلیس قصد دارند روز 19 مارس در تمامی شهرهای ایران به راهپیمایی بپردازند.

شرکت کنندگان در این راهپیمایی در ساعت 10 صبح تجمع می کنند و از محل تجمع به سمت نقاط تعیین شده راهپیمایی می کنند، که در آنجا تعدادی از روحانیان برایشان سخنرانی خواهند کرد.

10- جبهه ملی نیز اعلام کرده است که روز 20 مارس یک راهپیمایی ترتیب داده است. حزب تازه تأسیس جبهه دموکراتیک ملی نیز قبلاً روز 20 مارس را برای راهپیمایی مشخص کرده بود.

11- طی آنچه که امیدواریم آخرین اعدام پس از محاکمات بدون تشریفات قانونی باشد، علی اصغر حدادی، راننده معاون رئیس پلیس قم، در روز 16 مارس روبروی جوخه اعدام قرار گرفت و تیرباران شد.

12- طبق گزارش روزنامه ها 850 متخصص و کارمند شرکت بین المللی تلفن بل آمریکا بیشتر از 25500 کارمند ایرانی شرکت ملی مخابرات ایران حقوق گرفته اند. روزنامه ها با این ادعا که در قرارداد این شرکت حقوقی برابر با 224000 دلار برای هر یک از کارمندان آمریکایی تعیین شده بود، گزارش دادند که پروژه پرهزینه فوق عمدتاً به منظور بهبود سیستم ارتباطات نیروهای مسلح در حال اجرا بوده است.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 19 - 18 مارس 1979

سند شماره 109 محرمانه 19 مارس 1979- 28 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3085 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی، مقامات سفارت، منبع 68460008 موضوع: گزارش وضعیت ایران، 19 - 18 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 18 مارس تا ساعت 12:00 روز 19 مارس 1979 پوشش می دهد، شامل: نیروی هوایی

ص: 214

ایران. ارتش ایران و افغانستان. سنجابی. نفت و گاز. و آزادی مطبوعات.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

الف- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) نیروی هوایی زمین گیر شده است. عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت، در روز 18 مارس ابراز داشت که بخش عمده نیروی هوایی ایران به علت عدم تعمیرات و نگهداری لازم زمین گیر شده است. او گفت که 95 درصد ناوگان هوایی ایران متشکل از 900 هلیکوپتر در حال حاضر زمین گیر شده است، و سیستم های هواپیمایی دیگر کشور نیز همین شرایط را دارند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه) در طول دو سال گذشته شاهد بودیم و گزارش دادیم که نیروی هوایی ایران در زمینه نگهداری، قطعات، و تأمین و تهیه قطعات کمبودهایی دارد. ظاهراً با نزدیک شدن پیروزی انقلاب و خروج کارکنان خارجی از ایران، نیروی هوایی ایران در زمینه تعمیر و نگهداری از برنامه خود عقب افتاد. به نظر می رسد پس از فروپاشی نظام ارتش و در جریان پاکسازی بسیاری از پرسنل با تجربه آن، مشکل تشدید شده و نتیجه آن ایجاد پرخرج ترین نمایشگاه هواپیماهای بی مصرف در جهان بوده است.

ب- ایران- افغانستان (محرمانه): بر اساس گزارش ها، مرز ایران و افغانستان برای جلوگیری از ورود سیل پناهندگان افغان به کشور در روز 18 مارس بسته شد. پناهندگان افغان برای فرار از جنگ های خونینی که در هرات گزارش شده است، در حال ترک کشور خود هستند. در طول دو هفته گذشته دو تن از آیت الله های سرشناس ایرانی کشتار مسلمانان در این منطقه عمدتاً شیعه نشین را محکوم کرده اند. طبق گزارش های خبری، دولت تره کی ابراز کرده است که ایران نزدیک به 7000 نیروی نظامی را با لباس مبدل به این استان مرزی اعزام داشته تا برای دولت او ایجاد مشکل کنند.

از ساعت 21:30 روز 18 مارس، دولت ایران «هیچ اظهار نظری» در مورد اتهامات وارده از سوی دولت افغانستان مبنی بر تجاوز به خاکش نکرده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): اگر چه شور و شوق انقلاب در ایران هنوز بالاست، ولی بعید به نظر می رسد که نیروهای مسلح ایران بتوانند اصلاً نیرویی به درون خاک افغانستان بفرستند، چه رسد به 7000 نفر. بر اساس گزارش روزنامه ها که احتمالاً صحت دارد، مرز بسته است. ولی ما احساس می کنیم که دلیل اصلی بستن مرزها تلاش دولت ایران برای اخراج و جلوگیری از ورود سیل پناهندگان افغان باشد.

ج- مجاهدین، فداییان، و کانون وکلا در مورد رفراندوم ابراز نظر می کنند (محرمانه): سازمان مجاهدین روز گذشته با صدور بیانیه ای حمایت خود را از استقرار جمهوری اسلامی ابراز کرد. با وجود این، در این بیانیه آمده بود که جمهوری اسلامی نباید به مردم تحمیل شود. آنها باید بتوانند نظرات خود را در مورد انواع مختلف جمهوری ابراز کنند. در عین حال یکی

ص: 215

از سخنگویان سازمان فداییان خلق اظهار داشته است که «اجبار مردم به انتخاب بین دو نوع حکومت توهین به ملت است.» طبق یک گزارش خبری دیگر، کانون وکلا ضمن ابراز حمایت از دولت بازرگان از او خواسته است تا جمله بندی سئوال رفراندوم آتی را تغییر دهد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): سه گروه دیگر نیز به جمع مخالفان با رفراندوم «تک سئوالی» پیوسته اند که یازده روز بیشتر به برگزاری آن نمانده است. اگر قرار باشد سئوال فوق تغییر کند، رفراندوم در ماه مارس برگزار نخواهد نشد. علاوه بر این، اگر دولت نتواند شرایط برگزاری رفراندوم را مهیا سازد، کسی رأی نخواهد داد، و اگر رفراندوم برگزار نشود، مردم بیشتری به توانایی دولت برای اداره کشور شک خواهند کرد. به نظر دفتر وابسته نظامی حتماً رأی گیری انجام خواهد شد. حتی اگر بسیاری از گروهها با رفراندوم مخالفت کنند، این رفراندوم مشروعیت بیشتری به دولت بازرگان و فرصت بیشتری در اختیار ملت جدید قرار خواهد داد.

د- رژه همبستگی نظامی (طبقه بندی نشده): مطبوعات گزارش داده اند که قرار است نیروهای مسلح، پلیس و ژاندارمری برای نشان دادن «همبستگی» خود در روز 19 مارس در تمام شهرهای ایران رژه بروند. دلیل برگزاری این رژه ظاهراً نشان دادن همبستگی با دولت بازرگان است. در تهران، رژه از پادگان ها شروع و به برخی میدان ها ختم می شود و در آنجا روحانیان برجسته شیعه برای سربازان سخنرانی خواهند کرد.

محمدعلی[ولی الله] قرنی، رئیس ستاد نیروهای مسلح از عموم مردم خواسته است تا به این راهپیمایی سراسری ملحق شوند.

ه- سنجابی (طبقه بندی نشده): سنجابی، وزیر امور خارجه، روز گذشته به سر کارش بازگشت. بازگشت او شایعاتی را که در مورد استعفایش بر سر زبان ها بود، فرو نشاند.

و- نفت و گاز (طبقه بندی نشده): بر اساس گزارش ها، تأسیسات «بیدبُلند» در میدان های نفتی جنوب ایران روزانه بین 7 تا 8 میلیون فوت مکعب گاز تولید می کند. این حجم گاز برای برآوردن نیاز روزانه ایران کافی است. با وجود این، تولید نفت باید به تقریباً 5 میلیون بشکه در روز برسد تا گاز کافی برای صدور و اجرای تعهداتی که ایران در قبال اتحاد شوروی دارد، به دست آید.

ز- آزادی مطبوعات (بدون طبقه بندی): وزارت اطلاعات، تبلیغات و امور خیریه با صدور بیانیه ای اعلام کرده است که انتشار هرگونه مجله یا روزنامه بدون مجوز این وزارتخانه جرم بزرگی محسوب خواهد شد.

سخنگوی این وزارتخانه با اشاره به روزنامه های بدون مجوزی که در خیابان های تهران دیده می شود، گفت که دولت قصد جلوگیری از انتشار این روزنامه ها را ندارد بلکه می خواهد انتشار آنها را قانونمند کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: (محرمانه) این اقدام کوچک که انتشار آزاد را به «جرم» مبدل

ص: 216

ساخته، علاوه بر اظهارات هفته گذشته مبنی بر بازرسی فیلم هایی که به خارج از ایران مخابره می شوند، چیزی شبیه به سانسور است.

دولت موقت ممنوعیت سفر را لغو می کند

سند شماره 110 استفاده محدود اداری 19 مارس 1979- 28 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3086به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

مرجع: گزارش لندن 181324ز مارس 79 موضوع: دولت موقت ممنوعیت سفر را لغو می کند 1- (بدون طبقه بندی): انتظام، معاون نخست وزیر، در یک مصاحبه مطبوعاتی در روز 18 مارس اعلام کرد که دولت موقت فهرست ایرانی هایی را که اجازه خروج از کشور را ندارند تکمیل کرده است، و به همین دلیل تمامی شهروندان دیگر می توانند از 19 مارس به خارج از کشور سفر کنند.

طبق گزارش روز 18 مارس (تلگرام جداگانه) سرویس داخلی تهران، کسانی که می خواهند از کشور خارج شوند باید مراحل زیر را طی کنند:

- متقاضیان باید شناسنامه، گذرنامه و عکس خود را به اداره گذرنامه در تهران تحویل دهند.

- متقاضیان باید یک فرم پرسشنامه را پر کنند.

- تمامی کارکنان دولت، اعم از کشوری و لشکری، و همچنین تمامی کارکنان سابقی که در طول سه سال گذشته بازنشست و یا اخراج شده اند، باید اجازه نامه کتبی از سازمان هایشان مبنی بر بلامانع بودن خروج آنها از کشور ارائه دهند.

- دانشجویان باید گواهی پذیرش در یک مؤسسه آموزشی خارج از کشور و مدارک مربوطه دیگر را ارائه دهند.

متقاضیان باید پس از 72 ساعت به اداره گذرنامه مراجعه کنند، و اگر نامشان در فهرست افراد ممنوع الخروج از کشور نبود، گذرنامه و اجازه خروج از کشور به آنها داده خواهد شد.

2- (استفاده محدود اداری) پیش بینی می کنیم که این تحول موجب افزایش فشار بر سفارت برای از سرگیری روند عادی صدور ویزا بشود. با وجود این، در حال حاضر، شرایط امنیتی برای از سرگیری این روند مناسب نیست. سفیر قصد دارد این مسئله را در تماسی که روز 19 مارس با بازرگان خواهد داشت، به او خاطرنشان سازد و تذکر بدهد که ما حتی از دست «محافظانی» که دولت موقت برای نگهبانی از سفارت گماشته است، در امان نیستیم. در آخر هفته، تعدادی از این افراد به ساختمانی که موقتاً بخش کنسولی در آن فعالیت می کند، وارد شدند و سیم های تلفن را قطع کردند. این اقدام ظاهراً برای تلافی آن بود که چند روز پیش به آنها گفته بودیم نباید در آن ساختمان بخوابند.

ص: 217

3- (استفاده محدود اداری) انتظام اشاره ای به تعداد افراد ممنوع الخروج از ایران نکرد، ولی شنید ه ایم که تقریباً نام 20000 نفر در این فهرست قید شده است.

سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی 19 مارس

سند شماره 111 محرمانه19 مارس 1979- 28 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3093به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 19 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: نحوه برگزاری رفراندوم هنوز مایه اختلاف نظر است. قصد ایران برای پیوستن به جنبش غیر متعهدها. فیلم ها و عکس های مطبوعاتی سانسور نمی شود. دستگیری ریاضی، رئیس سابق مجلس. کردهای عراق در امور داخلی ایران دخالت نخواهند کرد، ولی اقلیت های قومی هنوز ناراضی هستند. نیروهای ارتش، پلیس و ژاندارمری در حمایت از انقلاب راهپیمایی می کنند. پایان خلاصه.

3- سازمان اسلامی مجاهدین خلق با صدور بیانیه ای در روز 18 مارس از دولت موقت خواست تا با محدود نکردن سئوال رفراندوم به «آری» و «نه» به نظام جمهوری اسلامی، از لطمه زدن به رفراندوم و انتخاب نوع حکومت در کشور خودداری کند. در این بیانیه ضمن ابراز اطمینان از رأی اکثریت قاطع مردم به نظام پیشنهادی جمهوری، گفته شده بود که جمله بندی سئوال مطرح شده در رفراندوم نهضت اسلامی را در داخل و خارج کشور نزد افکار عمومی بی جهت جنبشی دیکتاتوری و انحصارطلبانه جلوه خواهد داد.

4- درباره همین موضوع، معاون نخست وزیر اعلام کرد که وزارت کشور تصمیم گرفته است که احتیاجی به نوشتن نام و آدرس رأی دهندگان بر روی برگه های رأی نباشد. این تصمیم متعاقب انتقاد مردم به نحوه رأی گیری اتخاد شده است. انتظام گفت که برای جلوگیری از تقلب در انتخابات، شناسنامه رأی دهندگان مهر می خورد و انگشتشان با جوهر پاک نشدنی آغشته می شود. حتی انتظار می رود که این نحوه رأی گیری نیز موجب بروز اختلاف نظر شود. علاوه بر این، از همین حالا شایعاتی بر سر زبانهاست که افرادی که شناسنامه شان مهر نخورده باشد بعد از رفراندوم حق خروج از کشور را نخواهند داشت.

5- انتظام همچنین در مصاحبه مطبوعاتی روز 18 مارس خود اعلام کرد که ایران رسماً تقاضای عضویت در جنبش کشورهای غیرمتعهد را تسلیم این جنبش کرده است. او گفت که تصمیم برای اینکار متعاقب تصمیم برای خروج از پیمان سنتو اتخاذ شده است.

6- بالاخره اینکه انتظام از موضع قبلی خود عقب نشست و گفت که عکس ها و فیلم های خبری که به خارج از کشور مخابره می شود مشمول طرح بازرسی دولت موقت نخواهند شد.

ص: 218

او گفت خبرگزاری هایی که نمایندگی دائمی در ایران دارند می توانند با پذیرش کتبی مسئولیت گزارش های خود از این مسئله پرهیز کنند. او نگفت اگر مطلب گزارش شده بعداً غیر قابل قبول تشخیص داده شود، چه پیامدهایی خواهد داشت.

7- عبدالله ریاضی، رئیس سابق مجلس در روز 17 مارس دستگیر شد و هم اینک در زندان قصر در حبس است. دستگیری او به همراه دو تن از بازرگانان سرشناس کشور دو روز پس از آن صورت می گیرد که ظاهراً خمینی در مورد دادگاههای انقلاب تسلیم نظر نخست وزیر بازرگان شد. این مسئله حاکی از آن است که علیرغم بیانیه آیت الله و حمایت رسمی مجاهدین از مهار دادگاهها انقلاب، کمیته انقلاب هنوز اختیارات خود در اجرای قانون را به دولت موقت واگذار نکرده است. از سوی دیگر، از یک منبع نزدیک به خمینی شنیده ایم که تمامی دستگیرشدگان به جز 12 نفر به مناسبت شروع سال جدید مورد عفو قرار خواهند گرفت.

8- حزب دموکرات کردستان عراق ضمن ارسال پیام تبریک به دولت موقت گفته است که علیرغم ادامه مبارزه کردها در عراق برای خودمختاری در درون مرزهای یک عراق آزاد و دموکراتیک، کردهای عراق در امور داخلی ایران دخالت نخواهند کرد. در عین حال، یک کرد ایرانی به نام مجید وثوقی شدیداً به اسماعیل اردلان که از طرف دولت موقت برای تحقیق و تفحص در مورد ناآرامی های کردستان مأموریت یافته است، تاخت. وثوقی معتقد است که اردلان به هنگام انحلال حزب رستاخیز در سال گذشته از حامیان بلندپایه این حزب بوده است.

9- نهایتاً اینکه در ارتباط با اقلیت های قومی، هیأتی که از سوی خمینی و دولت موقت برای تحقیق و تفحص درباره نا آرامی ترکمن های استان گرگان به این منطقه اعزام شده بود، مورد ضرب و شتم ترکمن های خشمگین قرار گرفت.

10- طبق گزارش ها واحدهای ارتش، پلیس و ژاندارمری در روز 19 مارس در تهران، و شهرهای دیگر ایران به راهپیمایی پرداختند. راهپیمایی فوق برای نشان دادن حمایت این سازمان ها از انقلاب ایران و ایجاد یک جمهوری اسلامی ترتیب داده شده بود. رژه یک واحد ارتشی در نزدیکی شهرک های جمشیدیه که یکی از کارکنان سفارت شاهد آن بود، حکایت از آن داشت که ارتش هنوز نتوانسته است به نیروی مؤثری تبدیل شود. افسران اندکی در این رژه حضور داشتند، و در واقع ظاهراً رهبری رژه را ترکیبی از پرسنل غیرنظامی، و احتمالاً مجاهدین، بر عهده داشتند.

نیروهای رژه رونده یونیفورم های مختلفی به تن داشتند، ظاهراً موهای خود را از زمان پیروزی انقلاب در یک ماه پیش اصلاح نکرده بودند، و چند روز متوالی نیز صورت خود را نتراشیده بودند. بیشتر پرچم هایی که با خود حمل می کردند حامل شعارهای غیر توهین آمیز درباره همبستگی اسلامی بود، ولی یک جوان که پشت بلندگو در خودرویی نشسته بود، شعارهای شدیداً ضدآمریکایی می داد. سولیوان

ملاقات با یکی از رهبران مذهبی به نام محمد بهشتی

ص: 219

سند شماره 112 محرمانه19 مارس 1979- 28 اسفند 1357 از: جی.بی.لمبراکیس - [ ؟]310(1) به: وزارت امور خارجه موضوع: ملاقات با یکی از رهبران مذهبی به نام محمد بهشتی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در دیداری یک ساعته بین نمایندگان سفارت و یکی از دستیاران عالی رتبه خمینی، ایشان ابراز داشتند که ایرانی ها صبورانه سعی دارند آمریکایی ها را درک و با آنها همکاری کنند، هر چند که معتقدند آمریکایی ها موجب شدند شاه بیشتر از آنچه که باید بر سر کار بماند. او پیشنهاد کرد که آمریکا مناسبات خود را کاملاً با رژیم مخلوع شاه قطع کند. او همچنین پذیرفت که با خمینی در مورد امنیت اتباع آمریکایی در ایران و همچنین شرایط کاری بهتر برای آمریکایی ها صحبت کند. پایان خلاصه.

3- روز 19مارس 1978، مسئول بخش سیاسی سفارت آمریکا، لمبراکیس به همراه تامست و مترینکو با دکتر محمد بهشتی در خانه اش دیدار و گفتگو کردند. این دیدار را مهدی روغنی ترتیب داده بود که خود نیز در جلسه حضور داشت. آقای بهشتی که یک روحانی است، علاوه بر اینکه از دستیاران عالی رتبه خمینی محسوب می شود رئیس حزب جمهوری اسلامی نیز هست که در حدود سه هفته پیش به منظور ساماندهی و شرکت در رفراندوم، و همچنین انتخابات آتی مجلس به نمایندگی از نهضت اسلامی تشکیل شد. بهشتی با یادآوری دیدار دو ماه پیش خود با اسکودرو، مسئول بخشTDY ، گفت که اسکودرو ظاهراً خیلی زودتر از دیگران ماهیت نهضت اسلامی را درک کرده است.

4- بهشتی به پیشنهاد لمبراکیس با توضیح نظرات خود در مورد انقلاب و سیر آتی آن بحث را شروع کرد. او گفت که تلاش اصلی ما این است که به مردم بفهمانیم که دلیل بدبختی های گذشته آنها نفوذ خارجیان نبوده است، بلکه خودشان مسئول بدبختی هایشان هستند. او گفت که هدف ما این بوده و خواهد بود که ایرانی بسازیم که حاضر است پس از شناسایی دشمن از سوی رهبری، بجنگد و از خود دفاع کند. بهشتی ادامه داد که نسل کنونی ایرانی ها بسیار منضبط است، که پیروزی انقلاب نیز شاهدی بر این مدعاست. داریم به آنها همبستگی با یکدیگر را برای حفاظت از کشور در مقابل تهدید های خارجی ناشی از وضعیت جغرافیایی و تاریخ گذشته مان، می آموزیم.

5- بهشتی گفت که داریم به مردم می آموزیم که شکیبا باشند و سعی کنند آنهایی را که تاریخ گذشته ایران لایق اعتماد نمی شناسد، درک کنند. بهشتی این صحبت ها را در پاسخ به سئوالی که درباره ی روابط ایران و آمریکا مطرح شد، کرد. او در پاسخ به سئوال لمبراکیس

ص: 220


1- رقم آخر نامعلوم بود. م.

گفت که مردم ایران از آمریکایی ها متنفر نیستند، بلکه برخی سیاست های آمریکا را دوست ندارند. بهشتی گفت که شاید مردم ایران مطالب زیادی نخوانده باشند، ولی بسیار شنیده اند و به خوبی می فهمند که آمریکا شاه را در همه این سالها بر سر قدرت نگاه داشت.

سیاست های آمریکا برای مخالفان اسلامی دردسرهای زیادی ایجاد کرده است (مثلاً در مراحل پایانی پیروزی انقلاب). او با این فرض که ایرانی ها از سیاست های نیکسون آگاه بودند، مدعی شد که همه مردم جهان از این سیاست ها متنفرند. با وجود این، به مبارزان اسلامی گفته اند که شکیبا باشند و اینکه آنها می توانند آمریکایی ها را درک و با آنها همکاری کنند، البته به شرطی که آنها نیز استقلال ایران را محترم بشمارند.

6- لمبراکیس نیز نظرات خود را ابراز داشت و گفت که احترام به استقلال ایران از دیرباز یکی از سیاست های آمریکا بوده و خاطرنشان ساخت که اصل بنیادین دکترین نیکسون این بود که دولت های دوست با کمک های آمریکا به قدری قوی شوند که برای دفاع از خود دیگر نیازی به مداخله آن کشور نداشته باشند. ادامه بحث با مزاح و حتی برخی اوقات قهقهه همراه بود (که طبق گفته روغنی قبلاً چنین چیزی را از بهشتی ندیده بود). در مورد چند موضوع دیگر نیز بحث شد. بهشتی پرسید که نظر آمریکایی ها در مورد سیاست های نفتی حکومت جدید ایران چیست. لمبراکیس گفت که مبنای این سیاست ها را درک می کنیم و مشکل چندانی با آن نداریم، و به هر حال مایلیم مسایل سیاسی را از مسایل اقتصادی مجزا کنیم. ما می دانیم که ایران مایل است تولید و صادرات نفتش را بر اساس نیازهایش تنظیم کند، و نظرمان این است که قیمت های نفت در روند های تصمیم گیری اوپک که ایران نیز عضوی از آن است تعیین خواهد شد.

[7]- با وجود این، اعتقاد داریم که میزان تولید نفت ایران خیلی کمتر گذشته نخواهد بود، زیرا دولت کنونی ایران برای تحقق اهدافش در کشور به درآمد نفت نیاز دارد. لمبراکیس سپس به مشکلات اقتصادی عدیده کشور و 4 میلیون بیکار آن اشاره کرد. بهشتی از دادن هرگونه پاسخ صریح به این سئوال و اینکه دولت چه برنامه هایی برای حل مشکل مزبور دارد، طفره رفت ولی بحث را در سطح تئوری ادامه داد.

8- بهشتی در پاسخ به این سئوال که نفوذ کمونیست ها و چپگرایان را چه اندازه ارزیابی می کند، گفت آنگونه که در اولین اساسنامه ی حزب جمهوری اسلامی آمده است، این گروهها آزادی کامل خواهند داشت، و این آزادی ها فقط زمانی محدود می شود که معلوم گردد گروههای ایرانی وابسته به خارجیان هستند و یا به نفع آنها کار می کنند، فرقی نمی کند که جناح راستی باشند یا چپی.

9- بهشتی در پاسخ به درخواست لمبراکیس در ارتباط با حفظ امنیت ساختمان سفارت و کلاً اتباع آمریکایی بلافاصله گفت که نگرانی او را درک می کند و در این ارتباط با آیت الله خمینی صحبت خواهد کرد. بهشتی در ارتباط با مسئله فلسطین و احتمال تظاهرات

ص: 221

ضدآمریکایی پس از هرگونه امضای احتمالی توافق صلح بین مصر و اسرائیل گفت چنانچه سخنگوی فلسطینی ها، که نفوذ قابل ملاحظه ای در بین دانشجویان دارد از مردم بخواهد که با آمریکایی هایی که در ایران میهمان هستند، کاری نداشته باشند احتمالاً این مسئله حل خواهد شد. مسئول بخش سیاسی سفارت اذعان داشت که اگر چنین کاری صورت بگیرد مسلماً رویکرد مؤثری خواهد بود. بهشتی همچنین قول داد که با آیت الله خمینی در مورد مسئله آزار و اذیت پرسنل سفارت و هیأت مستشاری در مراحل انتقال اسباب و اثاثیه و اموال دولت آمریکا با آیت الله [خمینی] صحبت کند.

10- نظریات: بهشتی هیکل بزرگ و ریشی بلند و ردای گشادی دارد و حالت چهره و ذهن زیرکش انسان را تا حدودی به یاد اسقف اعظم ماکاریوس می اندازد. او که به وضوح سیاستمداری خبره است، می داند چگونه از بیان جزئیاتی که مایل نیست ذکر شود طفره برود و حرف خودش را بزند. زبان انگلیسی را خوب می داند و فقط گاه از واژه های آلمانی استفاده می کند (به دلیل آنکه 7 سال امام جماعت مسجد هامبورگ بوده است).

بهشتی آشکارا یک متفکر قوی و روشمند و یک مدیر قوی است، برخلاف ملاهای دیگر در صحبت هایش اصلاً از شاخه ای به شاخه ی دیگر نمی پرد. استقبال او از مذاکرات و آمادگی اش برای بحث و گفتگو و لبخند و پیشنهادش برای برگزاری یک مجلس دیگر ظرف دو یا سه هفته آینده بیانگر تمایلش به همکاری با ما بر سر منافع مشترک است. او به طور خاص پیشنهاد کرد که دولت آمریکا با قطع کلیه مناسبات خود با رژیم شاه دوستی اش را با حکومت اسلامی جدید ایران به اثبات برساند. او پیش بینی کرد که در این صورت روابط آمریکا با ایران سریعاً بهبود خواهد یافت. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 20 - 19 مارس 1979

سند شماره 113 محرمانه 20 مارس 1979- 29 اسفند 1357 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3125 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی، مقامات سفارت، منبع 68460008 تهیه کننده گزارش: سروان هری اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 20 - 19 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 19 مارس تا ساعت 12:00 روز 20 مارس 1979 پوشش می دهد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

ص: 222

الف- (محرمانه) شورش کردها. شورش کردها در استان کردستان موقتاً با آتش بسی که رهبران مذهبی کُرد، شیخ عزالدین حسینی و احمد مفتی زاده، ترتیب دادند، فرو نشسته است. طبق گزارش رادیو انقلاب، درگیری ظاهراً زمانی شروع شد که یک رهبر مذهبی که ریاست کمیته انقلاب در سنندج (250 مایلی غرب تهران) را بر عهده داشت، از تحویل مهمات به یک گروه مسلح کُرد خودداری کرد. کردها برای اعتراض به دفتر استاندار رفتند و تیراندازی از آنجا شروع شد. در طول 24 ساعت پس از شروع درگیری ها، کردهای مبارز در سنندج ساختمان یک مقرّ نظامی، سربازخانه های پلیس، ایستگاه رادیو و تلویزیون محلی، را اشغال و یک پادگان ارتش را به محاصره درآورند. بر اساس گزارش ها، دولت برای راندن مهاجمان از اطراف پادگان چهار هلی کوپتر توپدار را به خدمت گرفته است. تعداد کشته شدگان از چند ده نفر تا 170 نفر گزارش شده، و بیمارستان های محل مملو از مجروحین است. آیت الله خمینی شخصاً خواستار توقف درگیری ها شده است. او گفت: «ما هیچ اختلافی با برادران سنی مان نداریم. همه ما اعضای یک امت واحد، و معتقد به یک قرآن واحد هستیم.» خمینی این بیانات را پس از آن ایراد کرد که از مردم خواسته بود این شورش را که حرکتی ضدانقلابی و کار عوامل خارجی توصیف کرده بود، سرکوب کنند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): هر چند رهبران کرد مدام همبستگی خود با جمهوری اسلامی جدید را ابراز کرده اند، ولی کردها قبیله ای بسیار مستقل هستند. آنها سالهاست که برای خودمختاری مبارزه کرده اند. اگر خواست آنها برای داشتن نماینده ای کرد در دولت، تأسیس مدارس کردزبان، و خودمختاری در اداره کردستان برآورده نشود، [نامفهوم] در مبارزه برای استقلال [نامفهوم] اگر دولت نخست وزیر بازرگان راهی برای آرام کردن کردها پیدا نکند، شاهد درگیری های بعدی در بلوچستان یا آذربایجان خواهیم بود.

ب- عفو عمومی (بدون طبقه بندی): سازمان فداییان اولین گروهی است که به طرح پیشنهادی دولت برای عفو عمومی علناً اعتراض کرده است. این طرح شامل حال کسانی می شود که به اقتضای شرایط مجبور به همکاری با رژیم گذشته بودند. فداییان با این طرح مخالفند و می گویند که عفو مجرمین «فعالیت های ضد انقلابی عوامل امپریالیسم را تسهیل می کند.» آنها همچنین اظهار کرده اند که اعدام شدگان و کسانی که در حال محاکمه اند، به خاطر اعمال گذشته شان مستحق مجازات هستند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): فداییان با تشکیل ارتشی که تحت کنترل دولت مرکزی باشد مخالفند. آنها معتقدند که بازسازی ارتش، ملی گرایی را نابود می کند. بنابراین، یک ارتش خلقی باید تشکیل شود.

ج- نظریات جبهه دموکراتیک ملی درباره رفراندوم و وحدت ملی: جبهه دموکراتیک ملی اولین حزبی است که از مردم خواسته است تا در صورت برگزاری رفراندوم در شکل پیشنهادی اش، در آن شرکت نکنند. جبهه دموکراتیک ملی خواسته است که رفراندوم اول فقط

ص: 223

به مسئله جایگزینی نظام جمهوری به جای رژیم سلطنتی محدود شود. پس از آنکه این مسئله حل شد، مدت زمانی برای بحث و گفتگو مجال باشد، و سپس رفراندوم دومی برای تعیین نوع جمهوری برگزار شود. جبهه دموکراتیک ملی همچنین در بیانیه اش از دولت خواسته است تا به کردها خودمختاری ببخشد. این حزب معتقد است که اعطای خودگردانی به گروههای ملی بهترین راه حفظ وحدت ملی و تضمین تداوم دموکراسی در ایران است. جبهه دموکراتیک ملی تأکید کرده است که برای حفظ وحدت ملی از دولت بازرگان حمایت می کند. ولی حمایت آنها از دولت بستگی به رعایت اصول دموکراسی خواهد داشت، که ضامن حکومت مردم است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (بدون طبقه بندی): اگر چه حزب جبهه دموکراتیک ملی با شکل پیشنهادی رفراندوم مخالف است، ولی تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که رفراندوم 30 مارس با برگه های «آری/ نه» برگزار خواهد شد.

د- (بدون طبقه بندی) جبهه ملی: رهبر جبهه ملی و وزیر امور خارجه، کریم سنجابی، برای راهپیمایانی که به فراخوان جبهه ملی امروز در میدان آزادی تجمع خواهند کرد، سخنرانی خواهد کرد. این راهپیمایی به مناسبت سالروز ملی شدن نفت برگزار می شود. با وجود این، حزب جبهه ملی سعی دارد با برگزاری این راهپیمایی قدرت و مقبولیت مردمی خود را به دولت نشان دهد.

ه- (بدون طبقه بندی) ممنوعیت سفر: ممنوعیت خروج تمامی مردان ایرانی بالای هجده سال از کشور اسماً لغو شده است. تنها افرادی که حق خروج از ایران را ندارند، کسانی هستند که نامشان در فهرست 16000 نفری کسانی است که مظنون به «اقدام بر ضد ملت» هستند. لغو ممنوعیت خروج موجب شد که جمعیت زیادی از ایرانی ها روز گذشته به اداره گذرنامه هجوم بیاورند. کسانی که قصد خروج از ایران را داشتند در اداره گذرنامه با این حقیقت مواجه شدند که هر چند دولت ممنوعیت سفرهای خارجی را لغو کرده است، ولی دستگاه بوروکراسی آماده قبول چنین دستوری نیست.

و- (بدون طبقه بندی) سرنوشت کارگران خارجی: وزیر کار و امور اجتماعی اعلام کرده است که تمامی کارگران خارجی مشغول در مشاغل غیرضروری طی دو مرحله از ایران اخراج خواهند شد:

1- پروانه کار اتباع خارجی غیرماهر و آنهایی که در سطوح پایین سرپرستی مشغول به کار هستند، فقط تا 21 آوریل 1979 اعتبار خواهد داشت.

2- پروانه کار اتباع خارجی که در سطوح بالاتر سرپرستی مشغول به کار هستند، نظیر مهندسان، مدیران و معلمان تا 21 ژوئن 1979 اعتبار خواهد داشت. وزیر کار گفت که اتباع خارجی بدون شک نقش بزرگی در مشکل بیکاری جوانان کشور داشته اند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): این مسئله مسلماً بر آینده عملیات شرکت های

ص: 224

خارجی در ایران تأثیر بسزایی خواهد گذاشت، زیرا آنها به اتباع خارجی تکیه داشتند که هم با نوع کار آشنا بودند و هم تمایل به کار داشتند.

ز- (بدون طبقه بندی) کنترل کمیته های انقلاب: طبق گزارش مطبوعات، تعداد مأوران کمیته های انقلاب شدیداً کاهش یافته و قرار است برای اعضای باقیمانده کارت مخصوص کامپیوتری صادر شود. ظاهراً این تصمیم به خاطر نارضایتی از اقدامات کمیته های محلی اتخاذ شده است. اگر این مسئله حقیقت داشته باشد، نقش کمیته های انقلاب کاهش یافته و پلیس و کارکنان دیگر دولت به تدریج وظیفه عادی حفظ قانون را ایفا خواهند کرد.

ح- (بدون طبقه بندی) رژه ارتش: هزاران سرباز به همراه واحدهای نیروی پلیس روز گذشته برای نشان دادن همبستگی خود با دولت در خیابان های تهران رژه رفتند. دانش آموزان، زنان و شهروندان دیگری که برای خرید از خانه خارج شده بودند، با ابراز احساسات برای نظامیان که روزی دشمن شان محسوب می شدند، به آنها پیوستند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: ایران هم اینک ملتی بدون نیروی مسلح مؤثر است. این رژه و حمایت مردم از رژه روندگان علامت خوبی است. شاید ارتش بتواند با حمایت مردم بار دیگر غرور و حیثیت لازم را برای تبدیل شدن به یک نیروی ملی بازیابد. البته این روند کُند خواهد بود زیرا مجاهدین و فداییان با تشکیل مجدد ارتش مخالفند. دولت باید مردم را متقاعد سازد که ارتش جدید متعلق به ملت است، به ملت خدمت می کند، و نیرویی است که مردم می توانند به آن افتخار کنند.

ط- (بدون طبقه بندی) افزایش هزینه خدمات فرودگاهی: کیهان گزارش داد که «قرار است هزینه های خدمات فرودگاه مهرآباد 10 تا 12 برابر شود.» آقای مهندس ولی، رئیس کائو، روز گذشته گفت که: «تغییراتی اساسی و همه جانبه در هزینه های خدمات فرودگاهی خواهیم داد.» این هزینه ها شامل هزینه ورود، جابجایی، نگهداری، ترانزیت و هزینه های مرتبط دیگر می شود. کمیته ای برای بررسی هزینه ها کنونی تشکیل شده است که تصمیمات خود را برای تصویب نهایی به دولت تسلیم خواهد کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): پرسنل دفتر وابسته نظامی امروز در فرودگاه حاضر می شوند تا اطلاعات بیشتری درباره این هزینه ها کسب کنند.

ی- (بدون طبقه بندی) خارج از تهران: در حمله ضد انقلابیون به یک پاسگاه ژاندارمری در جزیره قشم، چهار نفر کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. پس از آن، نیروهای انقلابی «بدون خشونت» پاسگاه را مجدداً به دست گرفتند. در شیراز، شورش زندانیان منجر به مجروح شدن 5 زندانی شد. پاسداران انقلاب نقشه فرار زندانیان را عقیم گذاشتند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: فعالیت های قبل از تعطیلات سال نو در تهران، راهپیمایی ها، تجمعات، سخنرانی ها و خریدهای نوروزی فضایی عادی را در شهر متجسم می کند. ولی هنوز مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی بزرگی وجود دارد. سرخوشی کاذبی که پس از

ص: 225

سرنگونی شاه سرتاسر ایران را فرا گرفت خیلی زود جای خود را به این حقیقت خواهد داد که کشور هیچ نظام سیاسی مستقری ندارد، اقتصاد توان برآوردن نیازهای روزمره و جاه طلبی های ملت را ندارد، و هیچ ارتش یا نیروی پلیس مؤثری نیست که امنیت کشور را تأمین کند.

گزارش وضعیت سیاسی، 20 مارس

سند شماره 114 محرمانه 20 مارس 1979- 29 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3134به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 20 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: درگیری کردها با نیروهای انقلاب. رژه ارتش و پلیس در حمایت از انقلاب. اعلام راهپیمایی ها و رژه های دیگر. ایران اتهام دخالت در امور داخلی دولت کابل را رد می کند. جبهه دموکراتیک ملی و فداییان با رفراندوم مخالفت می کنند. پان ایرانیست ها از نظام جمهوری اسلامی حمایت می کنند. ادامه آشوب ها در شهرهای ایران. انتصاب های جدید. اخراج کارگران خارجی. اداره گذرنامه علیرغم اعلام دولت همچنان بسته است. پایان خلاصه.

3- درگیری ها در منطقه کردنشین ایران ادامه دارد و آتش بسی که 24 ساعت بعد از شروع خشونت ها مورد توافق قرار گرفته بود، نقض شده است. (تلگرام جداگانه) 4- در روز 19 مارس نیروهای ارتش و پلیس در حمایت از انقلاب در خیابان های سرتاسر کشور راهپیمایی کردند و رژه رفتند. اگر چه روزنامه ها گزارش داده اند که مردم تهران «با شور و هیجان» از «هزاران» سرباز و پلیس استقبال کردند، ولی گزارش منابع دیگر حکایت از آن دارد که استقبال مردم از این راهپیمایی و رژه چندان هم «با شور و هیجان» نبوده است. کارمند سیاسی که خود شاهد عبور چند کامیون پر از سربازانی بود که به محل راهپیمایی می رفتند، می گوید به رغم تعداد زیاد پوسترهای خمینی و شاخه گل هایی که در دست سربازان بود، و همچنین شعار ها و مشت گره کردن های پرشور سربازان، ظاهراً مردم کوچه و خیابان چندان توجهی به آنها نداشتند. این راهپیمایی و راهپیمایی های دیگر به خوبی «خردک موج های پس از موج بزرگ» توصیف شده اند. راهپیمایی های بزرگداشت دیگری را برای روز 20 مارس در میدان شهدا (ژاله سابق) و 21 مارس در بهشت زهرا ترتیب داده اند. در هر دو راهپیمایی آیت الله نوری سخنرانی خواهد کرد. آیت الله طالقانی، نخست وزیر بازرگان و اعضای کابینه اش برای گروه زیادی از مردم که در مراسم نوروز در استادیوم آریامهر (نام جدیدی برای آن انتخاب نشده است) جمع خواهند شد، سخنرانی می کنند. حزب جمهوری اسلامی نیز مردم را به راهپیمایی در روز 22 مارس در سراسر ایران دعوت کرده است.

5- دولت ایران به اتهام وارده از سوی افغانستان مبنی بر دخالت ارتش این کشور در درگیری های افغانستان، شدیداً اعتراض کرد. در همین حال، روحانیان قم در یک راهپیمایی با

ص: 226

شرکت 10000 دانش آموز و پناهنده افغان، کشتارهای افغانستان را محکوم کردند. راهپیمایی مشابهی در شهر ساحلی ساری برگزار شد. مطبوعات ایران همچنان پوشش خبری گسترده ای به درگیری های افغانستان می دهند، از جمله حمله لفظی پراودا به ایران و به ویژه آیت الله شریعتمداری. در عین حال، دفتر وزارت امور خارجه گزارشی از ایزوستیا (که از شبکه بی.بی.سی. پخش شد) را مشاهده کردند که در آن ایالات متحده و بریتانیا به دخالت در شورش های افغانستان متهم شده بودند. رایزن سیاسی به وزارت امور خارجه گفت که ظاهراً این گزارش ما و جمهوری اسلامی موقت را در یک گروه قرار داده است.

6- بر اساس گزارش مطبوعات، حزب دموکراتیک ملی تصمیم گرفته است طی بیانیه ای که قرار است امروز از سوی متین دفتری صادر شود، رفراندوم آتی را تحریم کند. جبهه دموکراتیک ملی خواهان آن است که رفراندوم آتی به مسئله جایگزینی نظام جمهوری بجای نظام سلطنتی محدود شود، و سپس رفراندوم دیگری برای تعیین نوع جمهوری برگزار گردد. فداییان خلق نیز علناً با رفراندوم پیشنهادی مخالفت کرده و مدعی اند که فضای رأی گیری «جانبدارانه و غیردموکراتیک» است، قانون اساسی باید قبل از رأی گیری منتشر شود تا مردم از ماهیت جمهوری اسلامی مطلع شوند، و اینکه رأی دهندگان باید حق انتخاب بیشتری داشته باشند. فداییان همچنین مخالفت خود را با طرح دولت بازرگان برای عفو کسانی که در خدمت رژیم سابق بودند، ابراز داشته است. با وجود این، بازرگان قبلاً به ما گفته است که انتظار دارد رفراندوم طبق برنامه در روز 30 مارس برگزار شود.

7- محسن پزشک پور، رهبر حزب پان ایرانیست، از اعضای حزب خواسته است تا در رفراندوم آتی به نظام جمهوری اسلامی رأی آری بدهند، و از همه ایرانی ها خواسته است تا در این همه پرسی شرکت کنند زیرا این امر یک وظیفه «ملی» است. پزشک پور پس از «معالجات پزشکی» در خارج از کشور، تازه به کشور بازگشته است.

8- طبق گزارش روزنامه ها، در درگیری بر سر کنترل یک پاسگاه ژاندرمری در جزیره قشم در خلیج فارس (نزدیک بندرعباس) 4 نفر کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. نیروهای «ضدانقلاب» به این پاسگاه حمله و آن را اشغال کرده بودند، ولی شبه نظامیان انقلابی آن را از دست ضدانقلابیون آزاد کردند. روزنامه ها همچنین خبر از درگیری در بهبهان (بین شیراز و اهواز) دادند. درگیری کردستان نیز در تلگرام جداگانه گزارش شده است.

9- وزارت کشور اعلام کرد که سید احمد طباطبایی به سمت استاندار استان مازندران، و علی اصغر معنوی به سمت استاندار استان لرستان منصوب شده اند.

10- وزارت کار و امور اجتماعی اعلام کرد که پروانه کار کارگران خارجی غیرماهر (نظیر راننده ها و کارگران ساده) و آنهایی که در سطوح پایین سرپرستی مشغول به کار هستند فقط تا 21 آوریل اعتبار دارد، و پروانه کار کارگران سطوح بالاتر سرپرستی (نظیر مهندسان، مدیران، و معلمان) نیز فقط تا 21 ژوئن اعتبار خواهد داشت. اگر به نیروی کار خارجی نیاز مبرم باشد،

ص: 227

پس از این تاریخ ها درباره آن تصمیم گیری خواهد شد. هنوز نمی دانیم که این تصمیم چه تأثیری بر سرنوشت کارمندان و سرایداران کشور ثالث در سفارت خواهد داشت، ولی این مسئله را به محض بازگشایی وزارت کار از آنها خواهیم پرسید.

11- علیرغم اطلاعیه دولت در رسانه های خبری مبنی بر آمادگی اداره گذرنامه برای رسیدگی به تقاضای صدور مجوز خروج از کشور برای مردان ایرانی بالای 18 سال در روز 19 مارس، روز گذشته جمعیتی زیادی که مقابل اداره گذرنامه جمع شده بودند به بهانه نبود فرم های لازم باز گردانده شدند.

13- در طول تعطیلات نوروزی فقط در روزهایی گزارش مخابره می کنیم که حجم اخبار کافی باشد.(1) سولیوان

شب عید نوروز در تهران

سند شماره 115 محرمانه 20 مارس 1979- 29 اسفند 1357 از: سفارت آمریکا، تهران - 3140به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: شب عید نوروز در تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- این روزها فضای عجیبی بر ایران حاکم است. فصل نوروز است و بهار با شکوه تمام به تهران قدم گذاشته است. آسمان آبی است و برف هنوز بر قله های رشته کوه البرز رخ می نماید، و درختان شکوفه داده اند. ترافیک در خیابان ها گره خورده است، بازار گرم است، و چهره شهر تقریباً عادی به نظر می رسد.

3- در ستون های خبری مطبوعات، ظاهراً اخبار آزادانه انتشار می یابد و روزنامه های فارسی و غیر فارسی زبان بحث سیاسی داغی به راه انداخته اند. وزارتخانه های دولت اطلاعیه صادر می کنند و وانمود می کنند که دارند کشور را از لحاظ سیاسی و اقتصادی به پیش می برند. توجهات بیشتر معطوف رفراندومی است که قرار است در روز 30 مارس برای انتخاب جمهوری اسلامی برگزار شود.

4- رادیو و تلویزیون عامه مردم را زیر بمباران خطابه های بی پایان آیت الله ها و ملاها و شاعران و اهل جدلی گرفته اند که انقلاب و اصول اسلام را می ستایند. اگر چه خطابه هایشان با لحنی موقر ایراد می شود، ولی محتوای آن چیزی جز مسایل کلی و کسالت آور نیست.

5- البته اتفاقاتی نیز می افتد که روال عادی را بر هم می زند، مثلاً جار و جنجال 4 روزه بر سر چادر. به نظر می رسد که آیت الله ها فعلاً در مقابل زنان کوتاه آمده باشند، ولی هنوز آینده زنها در ابهام است. گاه درگیری مسلحانه ناگهان در یک گوشه شهر شروع می شود، مثل وقتی

ص: 228


1- در اصل سند، شماره ( 12 ) نیامده است. م.

که گروهی از زندانیان در روز 18 مارس قصد فرار از زندانی در مرکز شهر را داشتند. شبها هنوز صدای تیراندازی های پراکنده می آید، و هوا که تاریک می شود ایست های بازرسی ترافیک را مختل می کند.

6- با وجود این، مهمترین حقیقتی که زندگی بسیاری از ایرانی ها را متأثر ساخته، وجود «کمیته ها» است. هر محله ای، هر مسجدی، هر اداره ای، هر کارخانه ای یک کمیته دارد. هر چند درست معلوم نیست چه کسی و یا چه چیزی وجود این گروهها را مجاز ساخته است، ولی اعتبار کمیته ها بیشتر به سلاحهای کشنده آنهاست؛ معمولاً مسلسل ژ-3 که دست هر کسی دیده می شود. این گروهها سعی دارند تمامی زوایای زندگی مردمی را که در حوزه فعالیت شان زندگی می کنند، تنظیم کنند.

7- در وزارتخانه ها، این کمیته ها هستند که تصمیم می گیرند دولت چه کاری می تواند انجام دهد؛ البته اگر اصلاً کاری از دستش بر بیاید. از آنجایی که معمولاً با هم توافق نظر ندارند، معمولاً هم هیچ کاری انجام نمی شود. در نیروهای مسلح نیز آنها تصمیم می گیرند چه کسی باید فرمانده باشد و روال چیست. در محله ها هم تردد مردم را زیر نظر دارند، از بقایای رژیم گذشته بازجویی می کنند، و پلیس اخلاق هستند.

8- اگر کسی زندگی آرام و مرفهی داشته باشد و به دنبال کارهای روزمره اش برود، به خصوص در حومه شمال تهران، شاید بتواند این حقیقت انقلاب را نادیده بگیرد. چیز زیادی نسبت به آن روزهای بد گذشته تغییر نکرده است. ولی اگر کسی بخواهد خانه اش را جابجا کند، کار بانکی داشته باشد، از کشور خارج شود، و یا به هر ترتیب روال عادی را نقض کند، آنوقت باید با یک عالمه کمیته طرف شود. اگر یک کمیته راضی شود، که معمولاً با نامه یک وزیر یا یک آیت الله ممکن است، یک کمیته دیگر با وظایفی مشترک پیدا می شود که دوباره مانع تراشی کند. در این هزار تو، هر تلاشی بی ثمر است.

9- ولی از طرف دیگر، اگر یکی از این انقلابیون فکر کند که شخصی یا خانواده ای طاغوتی بوده است، آنوقت انقلاب می شود حکومت ترس و وحشت. کمیته شخصی را که فکر می کند مجرم است دستگیر می کند و به زندان انفرادی می اندازد، جایی که هیچ تماسی با دنیای خارج ندارد. هیچ، تکرار می کنم، هیچ امکاناتی که شایسته یک انسان باشد غیر از آنچه کمیته در اختیار او می گذارد، ندارد، و اگر تا همین هفته پیش به زندان می افتاد ممکن بود از بد حادثه گیر یکی از «دادگاههای اسلامی» بیفتد و بدون تشریفات قانونی به دست جوخه های مرگ سپرده شود. به نظر می رسد که با توافق بازرگان و خمینی این رویه جابرانه دادگاهی متوقف شده باشد، ولی هیچ کس به یقین نمی داند.

10- وقتی که این مجرم دارد در زندان می پوسد، کمیته های دیگر به خانه اش هجوم می برند و هر چه به دستشان بیاید غارت می کنند. شاید از خانواده اش بازجویی کنند، کسب و کار و دارایی های دیگرش را مصادره کنند و نهایتاً به خاک سیاهش بنشانند. به همین دلیل، بسیاری از

ص: 229

بازرگانان موفق در رژیم گذشته ترجیح داده اند در خارج کشور بمانند تا اینکه خطر بازگشتن را به جان بخرند.

11- هرج و مرج حاکم بر کمیته ها بازتاب هرج و مرج گسترده تر حاکم بر کل ملت است. انقلابی که توانست طومار رژیم شاه را در هم بپیچد، برای این هدف منفی از حمایت قاطع مردم برخوردار بود، ولی هیچ گونه توافق نظر واقعی درباره آینده وجود ندارد. در بحبوحه این روند، خمینی در نقش رهبر واقعی انقلابیون ظهور کرد، ولی سلطه او بر گروههای مختلف با ایدئولوژی های متفاوتی که دارند به هیچوجه تضمین شده نیست. بازرگان نیز که سعی دارد اراده انقلاب را اجرا کند، موفقیت کمتری در ابراز و یا کنترل مجموعه هماهنگی از سیاست ها داشته است.

12- تقاضا برای انجام رفراندوم، به مثابه عامل سازماندهنده ای در تغییر خواست انقلابی، افزایش یافته است. برخی گروهها اعلام کرده اند که رفراندوم را تحریم می کنند، و برخی دیگر خواهان تغییر شکل و محتوای آن هستند. با وجود این، به طور کلی، بیشتر مردم اذعان دارند که رفراندوم برگزار خواهد شد و نتیجه آن هم رأی قاطع به یک جمهوری اسلامی است. تنها پس از حل این مسئله است که شاید فعالیت سیاسی قدری جدی تر شود.

13- مسئله دیگری که باید در آینده حل شود، مسئله قانون اساسی است، و اینکه آیا قانون اساسی جدید محصول یک فرایند شکل گیری تدریجی خواهد بود و یا اینکه مثل رفراندوم به حلق ملت فرو می شود. یک مسئله دیگر مسئله انتخابات عمومی است، اینکه اصلاً باید انتخاباتی صورت بگیرد و چه وقت. در این صحنه نبرد، نامعقول نیست اگر انتظار داشته باشیم که گروههای سیاسی متشکل تری ظهور کنند و به مبارزه با یکدیگر ادامه دهند. این تشکل ها، در کنار ارگانهای دیگری که قصد و نیت شوم تری دارند، از هم اینک در حال شکل گیری هستند.

14- با وجود این، نباید توقع داشت که مبارزات سیاسی آتی به شیوه رایج در هاید پارک و انتخابات آمریکا انجام شود. گروههایی که تعداد زیادی اسلحه در دست دارند و عادت کرده اند برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده کنند، مسلماً تمایلی به بحث و استدلال های شیرین برای جلب نظر سیاسی دیگران نخواهند داشت. در عوض، این گروههای مسلح در مبارزات آتی خواهان بیشتری دارند، زیرا رهبران سیاسی به دنبال جلب حمایت آنهایی خواهند بود که بیشترین قدرت آتش و بی رحمترین رهبران را داشته باشد. می توان انتظار نوعی جنگ سالاری را داشت. از آنجایی که نیروهای امنیت ملی از هم پاشیده و ضعیف هستند، نمی توان توقع داشت که بتوانند این تمایل را مهار کنند.

15- صحنه سیاست ایران در آینده نزدیک بسیار پرجنب و جوش خواهد بود، ولی لزوماً این جنب و جوش رضایت بخش نخواهد بود.

سولیوان

مسایل اجتماعی بعد از انقلاب در تهران

ص: 230

سند شماره 116 محرمانه 22 مارس 1979- 2 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3169به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: مسایل اجتماعی بعد از انقلاب در تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در روزهای 20 و 21 مارس، اولین دعوت های رسمی به دو مراسم پس از انقلاب در تهران را پذیرفتم. اولین مراسم در روز 20 مارس و از طرف شرکت ملی نفت ایران به مناسبت سالروز ملی شدن صنعت نفت در سال 1951 برگزار می شد. دومین مراسم، در روز 21 مارس، همان مراسم سنتی دیدار هیأت های دیپلماتیک با شاه در نوروز بود. به پیشنهاد سفیر بلغارستان، که مسن ترین سفیر در ایران بود، مراسم فوق برای نخست وزیر بازرگان اجرا شد، که در جشن شرکت نفت میهمان افتخاری مراسم بود.

3- در مراسم شرکت نفت، از دیدن برخی چهره های آشنا نظیر برادر جوانتر فلاح و تعدادی از بازرگانان سرشناس رژیم گذشته تعجب کردم. همگی قدری عصبی بودند. تعداد زیادی از اعضای هیأت های دیپلماتیک در این مراسم شرکت کرده بودند.

4- پذیرایی نسبتاً ساده بود، و شربت پرتقال، کوکا کولا و چای سرو می شد. بر روی میزها شیرینی های زیادی چیده بودند که هیچکس نخورد. چند نفر ریشو، از نوع انقلابیون، در اطراف سالن ایستاده بودند.

5- چند دقیقه فرصت کردم با دکتر نزیه، مدیرعامل شرکت ملی نفت صحبت کنم. از او پرسیدم آیا حقیقت دارد که او پیش نویس قانون اساسی جدید را که قرار است در آینده نزدیک منتشر شود، تهیه کرده است. او گفت چون حقوقدان قانون اساسی هستم به پاریس دعوت شده بودم تا پیش از بازگشت خمینی به تهران، قانون اساسی جدید را «مرور» کنم. چند روزی را در هتل محل اقامتم ماندم تا نسخه ای از پیش نویس قانون اساسی به دستم برسد، ولی نهایتاً ناامید شدم و بدون اینکه سند را دیده باشم پاریس را ترک کردم. بنابراین اصلاً نمی دانم که در قانون اساسی جدید چه چیزی مطرح شده است.

6- مهمترین بخش مراسم ورود بازرگان، انتظام، و یزدی بود. بعد از ورود آنها سه نطق ایراد شد. اول نزیه، دوم بازرگان، و سوم یک « کارگر» به ایراد نطق پرداختند. سخنان دو سخنران اول ملایم بود و یکی از مترجمان شرکت ملی نفت ایران آن را برای حضار به انگلیسی ترجمه می کرد. ولی سومی دکلمه ای آتشین بود که یک جوان ریشوی بدون کراوات که معلوم بود تحصیلکرده است، آن را با صدای بلند خواند. یک دوست ایرانی که کنارم بود سخنان پر شور او را اینگونه ترجمه کرد که او سوگند یاد می کند تا آخرین قطره خونش از تأسیسات نفتی در مقابل تمایل امپریالیسم برای تسخیر مجدد آنها دفاع کند. هیچ ترجمه رسمی از این خطابه ارائه نشد.

ص: 231

7- در مراسم دیدار با نخست وزیر، بازرگان، سنجابی، سحابی و انتظام در یک صف به استقبال میهمانان می آمدند. رئیس تشریفات نیز در مراسم حضور داشت. یزدی دیرتر به مراسم آمد. مراسم نخست وزیری نیز همانند جشن شرکت نفت ساده بود و همان چیزها سرو می شد. به محض اینکه صف استقبال کنندگان از هم جدا شد، سنجابی مراسم را ترک کرد.

8- سفیر بلغارستان خیلی کوتاه سال نو را از طرف هیأت های دیپلماتیک تبریک گفت. بازرگان مؤدبانه و با قدردانی به او پاسخ داد و یزدی سخنانش را برای حضار ترجمه کرد. پس از خاتمه این مراسم، بازرگان نزد سُفرا رفت تا شخصاً با آنها صحبت کند، و این کار را با من شروع کرد که قدری عجیب بود. سپس با سفیر فرانسه شروع به صحبت کرد.

9- جای سفیر شوروی بسیار خالی بود. او به قم رفته بود تا پیام تبریک سال نوی رهبر شوروی را شخصاً تسلیم خمینی کند، و بدین ترتیب نظرش را در مورد سلسله مراتب رهبری در ایران عملاً نشان بدهد. رئیس تشریفات به من گفت که این مراسم، از جمله فهرست میهمانان، را تماماً سفیر بلغارستان ترتیب داده و تهیه کرده است. در نتیجه، جالب بود که نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در مراسم حضور نداشت. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 25 مارس

سند شماره 117 محرمانه 25 مارس 1979- 5 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3218به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 25 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: کردستان همچنان آرام است. بختیار ایران را ترک می کند و سخن می گوید. نخست وزیر از خوزستان دیدار می کند. خمینی از همه می خواهد در رفراندوم شرکت کنند. هیأت اعزامی سازمان آزادیبخش فلسطین از مشهد دیدار می کند. تظاهرات بر ضد پیمان صلح مصر و اسرائیل، که خمینی آن را «خیانت به اسلام» نامیده است. پایان خلاصه.

3- آتش بس موقت در کردستان همچنان برقرار است. (تلگرام جداگانه).

4- در روز 24 مارس، پیامی که روی نوار ضبط شده بود و گفته می شود متعلق به بختیار، نخست وزیر سابق، باشد تحویل دفتر خبرگزاری فرانس پرس در تهران شد. نوار مذکور به همراه یادداشت دست نویسی که بر روی سربرگ هتل کلاریج لندن نوشته شده بود، به خبرگزاری مذکور تحویل شد. فرانس پرس می گوید که صدای ضبط شده واقعاً صدای بختیار است.

5- بختیار در این پیام می گوید «آنچه هم اینک در افق می بینم به هیچوجه شباهتی به آزادی، دموکراسی، پیشرفت اقتصادی و گسترش فرهنگ ملی ندارد.» بلکه بالعکس «ما یک حکومت استبدادی پیر و فاسد را برداشتیم و یک دیکتاتوری همراه با هرج و مرج را جایگزین

ص: 232

آن کردیم- فقط به امید ایجاد یک جمهوری اسلامی.» بختیار گفت که به این جمهوری رأی نخواهد داد زیرا «آن را مانعی بر سر راه پیشرفت جامعه، عظمت ملت، شکوفایی اقتصاد، و حقوق بشر می دانم.» او مصرانه خواست تا قدرت از دست فاسدان گرفته شود، حقوق فردی و اجتماعی تضمین شود، قوانین ضداسلامی لغو شود، و سیاست مستقل ایران تداوم یابد. او گفت «این برنامه ایست که می توان بر مبنای آن وحدت ایجاد کرد، بر خلاف رفتار دولتی که خود را ناتوان حس می کند و حقیقتاً هم ناتوان است.» 6- انتقاد بختیار از دولت موقت، و به طور ضمنی، از خمینی، مسلماً بر دل آنهایی که از وقایع بعد از انقلاب شدیداً مضطرب هستند، خواهد نشست. توده ملت هنوز به خمینی وفادار است، ولی در میان نخبگان تجدد طلب بسیارند کسانی که نخست وزیری بختیار را صبح کوتاه و نویدبخش سیاسی پیش از حاکم شدن دوباره سیاهی استبداد، می دانند. البته سخنان بختیار برای همقطاران سابق او در جبهه ملی که هم اینک در دولت موقت خدمت می کنند و از لحاظ فنی مسئول استبداد آیت الله و افراط گرایی پیروانش هستند، طعنه آمیز بود.

7- گویی دولت موقت به اندازه کافی مشکل نداشت که استقبال متفاوت از نخست وزیر بازرگان، معاونش عباس امیرانتظام، و وزیر دفاعش مدنی طی دیدار روز گذشته شان، 24 مارس، از خوزستان نیز به آنها اضافه شد. در خرمشهر، جمعیت خشمگینی بیرون از خانه آیت الله طاهر خاقانی تجمع کرده بود، و برای اینکه بازرگان و همراهانش بتوانند وارد خانه شوند، مجبور شدند با تیراندازی هوایی مردم را متفرق کنند. بازرگان و انتظام هر دو در مصاحبه هایشان گفتند که خواست اقلیت های قومی، از جمله مردم عرب زبان خوزستان، را درک می کنند. در خرمشهر مردم از بازرگان و هیأت همراهش تقاضا داشتند که سهم بیشتری از درآمد نفت که عمدتاً از خوزستان استخراج می شود، برای توسعه این استان اختصاص یابد. بازرگان و هیأت همراهش امروز 25 مارس در تبریز به سر می برند.

8- خمینی با صدور بیانیه ای از تمام ایرانی ها، اعم از مرد و زن، خواسته است تا از حق رأی خود در رفراندوم جمهوری اسلامی استفاده کنند. به نظر می رسد که دولت بدون اعتنا به اعتراضاتی که به شکل رفراندوم و مسئله امکان برگزاری زودهنگام آن مطرح شده است، قصد دارد رفراندوم را در زمان مقرر برگزار کند. اخبار شبانه 25 مارس به رأی دهندگان احتمالی اطمینان داد که نباید نگران عضویت خود در حزب منحله رستاخیز باشند. نگرانی مردم از آنجا ناشی می شود که عضویت آنها در حزب رستاخیز در شناسنامه هایشان ثبت شده است و به هنگام رأی گیری باید شناسنامه خود را در محل رأی گیری ارائه دهند. همچنین اعلام شد که یک بار دیگر حداقل سن رأی دهندگان به 16 سال تمام کاهش یافته است، که موجب بهم ریختن بیشتر اوضاع شد.

9- برخلاف آن که انتظار می رفت به مناسبت نوروز زندانیان از جمله حداقل صدها نفر زندانی سیاسی که هم اینک در حبس به سر می برند، مورد عفو قرار بگیرند، در طول تعطیلات

ص: 233

نوروز چنین عفوی اعلام نشد. ظاهراً پیشنهاد عفو مورد اعتراض چندین محفل سیاسی قرار گرفته است. با وجود این، خمینی اجازه ملاقات 250 زندانی را با خانواده هایشان صادر کرد (چنانکه مطلع شده ایم هر زندانی اجازه داشت فقط با یکی از اعضای خانواده اش آن هم فقط به مدت 5 دقیقه ملاقات کند.) کارمند سیاسی مترینکو در تعطیلات آخر هفته از مقابل زندان قصر عبور کرد و می گوید که منظره آنجا هیچ تغییری نسبت به گذشته نکرده است. هنوز زنان و کودکان زیادی مقابل در زندان منتظرند تا به داخل زندان بروند و شوهر، پدر، برادر و غیره را ملاقات کنند. تنها فرقی که وجود داشت این بود که مردم لباس های بهتری پوشیده بودند.

10- سازمان آزادیبخش فلسطین همچنان فعال است. یک هیات فلسطینی به همراه تعدادی از اعضای کمیته مرکزی انقلاب روز 22 مارس از مشهد دیدار کرد. در ارتباط با همین دیدار اعلام شد که سازمان آزادیبخش فلسطین نیروهای موسوم به سپاه پاسداران انقلاب را که یک نیروی شبه نظامی است، آموزش خواهد داد. سپاه پاسداران تحت نظر ابراهیم یزدی، معاون رئیس جمهور، در حال شکل گیری است.

11- در بعد از ظهر روز 25 مارس، گروه کوچکی از تظاهرکنندگان در اعتراض به امضای پیمان صلح بین مصر و اسرائیل از میدان آزادی (شهیاد سابق) به سمت سفارت مصر راهپیمایی کردند. خمینی این پیمان را «خیانت به اسلام» توصیف کرده است که مسلماً به خشم مردم دامن خواهد زد. گوش بزنگ خواهیم ماند. سولیوان

تلگرام انجمن خدمات خارجی آمریکا

سند شماره 118 استفاده اداری محدود26 مارس 1979- 6 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، ایران - 3242به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: تلگرام انجمن خدمات خارجی آمریکا 1- خلاصه: در این گزارش توصیفی از زندگی در تهران و برخی شکایات پرسنل باقی مانده در ایران از نظرتان خواهد گذشت. انجمن خدمات خارجی آمریکا در تهران معتقد است که شاید بخشی از این اطلاعات برای آنهایی که در سفارت مسئول بخش ایران هستند مفید یا جالب باشد. لازم به تأکید است که این تلگرام فقط به منظور اطلاع مسئولان وزارت امور خارجه ارسال می گردد و نباید بین سایر ارگانها توزیع گردد. پایان خلاصه.

2- تعدادی از کارمندان سفارت که به منظور نظارت بر ارسال اسباب و اثاثیه منازل، لغو قول نامه ها، جابجایی اموال چه شخصی و چه دولتی، و حل مشکلات پرسنل و تلاش برای بازگرداندن وضعیتی عادی به سفارت در تهران مانده اند، احساس می کنند که در حق شان بی انصافی شده است، به ویژه در مقایسه با آنهایی که در هنگام تخلیه پرسنل از ایران خارج شدند. آنهایی که مسئول نقل و انتقالات مستقیم هستند غالباً باید بدون استراحت و تفریح از نقطه ای به نقطه دیگر سفر کنند. TDY یا دیدار با خانواده هایشان می تواند تأثیر زیادی بر روحیه

ص: 234

آنها بگذارد.

3- این احساس در بین کارمندان وجود دارد که آنهایی که به اروپا پناه برده اند از مزایای بیشتری نسبت به آنهایی که در آمریکا مستقر شده اند، بهره مند هستند. کارمندانی که در اروپا ماندند به مدت یک ماه یا بیشتر از مرخصی اداری یا TDY استفاده کردند، ولی آنهایی که به آمریکا رفتند مجبور بودند از مرخصی های سالیانه شان استفاده کنند. فوق العاده مأموریتی که به کارمندان مستقر در اروپا تعلق می گیرد بسیار بیشتر است، و آنها از امکانات بیشتری برای دیدار با خانواده هایشان نیز برخوردارند. اکثر خانواده هایی که آمریکا را برگزیدند بیشتر به تحصیل فرزندانشان فکر می کردند، ولی از لحاظ مالی امتیازات زیادی را از دست دادند، و فقط در محدوده واشنگتن دی.سی. دستور دریافت می کنند ولی آنهایی که در اروپا مستقر شده اند معمولاً اصالتی غیرآمریکایی دارند و با خانواده هایشان آنجا زندگی می کنند، بنابراین از لحاظ مالی نیز به نفع آنها تمام می شود.

4- هر تلاشی که با هدف تسریع در تفکیک نامه ها در سیستم پُست صورت بگیرد نیز می تواند به بهبود روحیه کارمندان کمک کند. بسیاری از بسته های متعلق به کارمندان گم شده، خیلی از آنها منتظر چک های خود بوده اند، و هنوز نمی دانند آیا چکی که در روز پیش از قوع اتفاقات پست شده بود، به مقصد رسیده است یا خیر. البته می دانیم که کار ساده ای نیست، ولی به هر حال اگر بدانیم که هنوز چیزی از اعتبارمان باقی مانده است، خوشحال می شویم.

5- در زیر شرح کوتاهی در مورد شرایط زندگی در سفارت برایتان می فرستم. شاید بخشی از این اطلاعات قبلاً در تلگرام های ارسالی ذکر شده، و بخشی از آن نیز تازه باشد. به خاطر مسایل امنیتی و همچنین به دلیل اینکه تعداد کارمندان باقی مانده به قدری نیست که از سر گیری کار سرویس های سفارت را توجیه کند، اکثر پرسنل را به یک یا دو ساختمان واقع در پشت سفارت انتقال داده ایم. هنوز دو گروه مستقل از شبه نظامیان (سابق) و تعداد زیادی از پرسنل نیروی هوایی محافظت از ساختمان سفارت را بر عهده دارند. البته این سه گروه همیشه با یکدیگر کنار نمی آیند، هر چند هم اکنون تنش بین آنها خیلی کمتر از روزهای بعد از حمله به سفارت است. دسترسی به ساختمان سفارت برای آنهایی که مایل به ورود به سفارت هستند یک مشکل جدی است و تا بحال چندین بار اتفاق افتاده است که محافظان سفارت محتویات کیف کارمندان را بازرسی کرده اند.

6- حضور این محافظان هیچ کمکی به کارمندانی که در سفارت مشغول به کار هستند، نمی کند، حال می خواهد این کارمندان آمریکایی باشند یا بیگانه و با توجه به گسترش احساسات ضدآمریکایی، باعث می شود که طرف های ایرانی تماس ما حتی دیگر تمایلی به نزدیک شدن به سفارت نداشته باشند.

7- تلاش مدیران سفارت برای بهبود کیفیت محافظان بسیار نتیجه بخش بوده است. حالا متوسط سن پرسنل نیروی هوایی در مقایسه با قبل که 18 سال بود، چیزی نزدیک به 20 تا 25

ص: 235

سال است. ظاهر آنها قابل قبول تر شده و مسئولیت پذیری بیشتری نسبت به گروه قبلی از خود نشان می دهند. با وجود این، محافظان سفارت از ما پتو، بخاری برای پُست های نگهبانی شان، اجاق برای درست کردن چای، فرش و ماشین لباس شویی برای شستن یونیفورم هایشان خواسته اند. البته رد خواسته آنها بسیار مشکل است، زیرا اینها را کسی از ما می خواهد که یک تفنگ ژ-3 روی دوشش انداخته است، هر چند هر وقت یکی از خواسته هایشان را بر آورده می کنیم، فردا توقعشان بیشتر می شود.

8- تیراندازی های شبانه در محوطه سفارت دیگر امری عادی است، هر چند محافظان سفارت اکثر این تیراندازی ها را برای آن انجام می دهند که خوابشان نبرد و یا اینکه مطمئن شوند که تفنگ هایشان هنوز کار می کند. در روز 21 مارس تیراندازی محافظان سفارت تمام کارمندان را سراسیمه کرد، البته این بار تیراندازی استثنائاً به خاطر شروع سال نوی ایرانی بود. هر چند اکثر این تیراندازی ها شخصاً تهدیدی برای کسی نیست، ولی اعصاب انسان را به هم می ریزد، البته اگر از بی خوابی ناشی از آزمایش تفنگ ها آن هم درست زیر پنجره ی اتاق تان در ساعت 3 صبح بگذرید.

9- از تعاونی سفارت تا بحال سه بار سرقت شده است. SY می گوید که این سرقت ها کار خودی هاست. احتمالاً محافظان سفارت که به آنها گفته بودیم نباید در بخش کنسولی بخوابند، از حرف ما ناراحت شده و چند روز پیش درب بخش کنسولی را که موقتاً به اتاق قبلی تفنگداران انتقال یافته، باز کرده و داخل آن شده بودند. سیم تلفن های قطع شده و خسارات جزئی دیگری نیز به آنجا وارد شده بود.

10- با وجود این، چون احتمال حمله مجدد به سفارت بسیار زیاد است، گمان می کنیم که حضور یک نیروی محافظ محلی در سفارت ضروری باشد. سازمان آزادیبخش فلسطین دارد نفوذ زیادی در ایران پیدا می کند و مخالفت آن با پیمان صلح مصر و اسرائیل کاملاً آشکار است. در همین ارتباط، چندی پیش تظاهراتی عظیم، ولی خوشبختانه صلح آمیز، در مقابل سفارت انجام شد.

11- هنوز بقایای گاز اشک آور در ساختمان کنسولی انسان را آزار می دهد، ولی اکثر پنجره ها را عوض کرده و دفاتر را رنگ زده ایم، و اکثر اوقات شرایط کاری قابل تحمل است.

12- امکانات تفریحی عملاً صفر است. درخواست کرده ایم تعدادی از فیلم هایی را که ارتش آمریکا بین پرسنل توزیع می کند به دستمان برسانند، ولی هنوز چیزی دریافت نکرده ایم. البته بعضی رستوران ها باز هستند ولی باید ساعت 10:00 شب در سفارت باشیم زیرا از آن ساعت به بعد گشتی های غیرنظامی به خیابان ها می ریزند و به سوی خودروهایی که رانندگانشان احتمالاً فریاد ایست آنها را نشنیده و به راه خود ادامه داده اند، تیراندازی می کنند. در ماه اخیر هیچ یک از کارمندان آمریکایی جرأت خارج شدن از تهران را به خود نداده است، ولی گزارش روزنامه ها نشان می دهد که وضعیت امنیتی در شهرستان ها نیز بسیار متزلزل است.

ص: 236

غرب ایران، به ویژه کردستان، صحنه درگیری های مداوم است. اخباری از راهزنی در اتوبانها به دستمان رسیده است، و احتمالاً به خاطر وضعیت افغانستان بخش شمال شرقی ایران نیز باید پرتنش باشد. اگر ناآرامی های کردستان به مناطق قبیله نشین دیگر نیز سرایت کند، سفر زمینی در این کشور غیرممکن خواهد شد.

13- اکثر ما هر روز بین 300 تا 600 یارد راه می رویم تا از خانه به سفارت بیاییم و خدا را شکر می کنیم که به قدر کافی کار هست که شش روز هفته سرمان را گرم کند چون واقعاً اینجا هیچ کار دیگری نیست که بتوانیم انجام دهیم.

14- از سوی دیگر، وضعیت امنیتی تهران در ساعات روز عادی شده است. ترافیک واقعاً وحشتناک و گاهی اوقات حتی بدتر از روزهای قبل از انقلاب است (به این معنی که هیچ خودرویی از جایش تکان نمی خورد). اخبار سرقت از منازل کمتر شده است.

15- کاهش شدید پرسنل ایرانی هیأت مستشاری و آژانس های دیگر فشار شدیدی بر روی آنهایی که باید پاسخ شکایت های پرسنل مزبور را بدهند وارد می کند. جلساتی برای رسیدگی به شکایات پرسنل بازخرید شده ایرانی برگزار شد، ولی آنها خواسته های بسیار نامعقولی دارند (خواسته های آنها را در گزارش جداگانه برایتان ارسال کرده ایم). از آنجایی که اکثر خواسته هایشان برآورده نخواهد شد، باید انتظار افزایش سطح خصومت ها را داشت.

16- انتقال اسباب و اثاثیه به خارج از ایران امر بسیار دشواری است. بازرسان غالباً خواستار بازرسی کامیون ها هستند، که تازه این امر بعد از روزها مذاکره برای اخذ مجوز انتقال اسباب و اثاثیه صورت می گیرد. از آنجایی که دولت مرکزی هنوز کنترل کامل اوضاع را در دست ندارد، هیچ مقام واحدی نیست که بتوانیم چنین مشکلاتی را از طریق آنها حل کنیم.

17- بخش کنسولی دارد خدمات مهاجرتی و صدور ویزا را در سطح بسیار محدودی انجام می دهد. صدور ویزا عملاً متوقف شده و احتمالاً در آینده نزدیک باید آن را از سر بگیریم. در دو مورد با زور اسلحه ما را مجبور کردند که ویزا صادر کنیم. قضاوت تحت چنین شرایطی بسیار دشوار است به ویژه با توجه به این حقیقت که اکثر ایرانی ها احتمالاً درباره مهاجرت به آمریکا راستش را نمی گویند. علاوه بر این، چون انتقال ارز لازم برای تأمین هزینه های تحصیل دانشجویان در آمریکا فعلاً بسیار مشکل است، متقاضیان احتمالی شرایط اخذ ویزای دانشجویی را نخواهند داشت.

18- فعالیت در بخش سیاسی و اقتصادی- بازرگانی تقریباً به همان اندازه است، و تنها مانع موجود عدم تمایل مقامات ایرانی به ملاقات با آمریکایی ها و یا ارائه اطلاعات است. یک مشکل دیگر هم پیدا کردن شخص با اطلاع و ذیصلاحی است که بتواند به سئوالات ما پاسخ بدهد و یا خدماتی در اختیارمان بگذارد.

19- حتی با فرض اینکه وضعیت از آن چیزی که هست وخیم تر نشود، احساس می کنیم که صلاح نیست خانواده ی کارمندان سفارت تا حداقل شش ماه دیگر به ایران برگردند. پیمان

ص: 237

صلح خاورمیانه، رفراندوم، انتخابات آتی مجلس مؤسسان و تهیه پیش نویس قانون اساسی همگی رویدادهایی است که می تواند موجب برانگیختن وقایع خشونت بار شود. نباید فراموش کرد که ایران هنوز ارتش قدرتمندی ندارد که بتواند از آن برای فرونشاندن خشونت ها استفاده کند. البته گمان می کنیم شاید در آینده نزدیک بتوان مجوز سفر بعضی از همسران کارمندان را به ایران صادر کرد، به ویژه اگر مهارت های مفیدی داشته و مایل به کار در سفارت باشند. در اینجا شدیداً به منشی و یا حتی کارمند بخش آرشیو که مهارت کار با اسناد طبقه بندی شده را داشته باشد، نیاز داریم و احتمالاً اگر بتوانید یک پانچیست برای تهیه پیش نویس مکاتبات در بخش پرسنلی و کنسولی (ویزای مهاجرت) بفرستید، بسیار سپاسگزار خواهیم بود. اگر قرار است بستگان کارمندان سفارت به ایران سفر کنند باید در سلامت کامل باشند (زیرا امکانات پزشکی ما کاهش یافته است) و اسباب و اثاثیه زیادی با خود نیاورند.

20- انجمن خدمات خارجی آمریکا در تهران از وزارت امورخارجه تقاضا دارد که وقت کافی برای توجه به مشکلات و نگرانی هایی که از بابت تخلیه آمریکایی ها از ایران ایجاد شده است، مبذول کند. البته مستحضر هستیم که در برخی موارد محدودیت های آیین نامه ای وجود دارد، ولی پیشنهاد می کنیم که این آیین نامه ها اصلاح شود تا آنهایی که در آینده از ایران تخلیه می شوند شرایط برابر با دیگران داشته باشند. با احترام سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 26 - 25 مارس 1979

سند شماره 119 محرمانه 26 مارس 1979- 6 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3254 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی، وابستگان نظامی خارجی، منبع 68460008 تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 26 - 25 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 25 مارس تا ساعت 12:00 روز 26 مارس 1979 پوشش می دهد، شامل: وضعیت داخلی. وضعیت مهرآباد. نطق بازرگان در تبریز. وضعیت دوشان تپه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- وضعیت داخلی: تهران در طول پنج روز تعطیلات نوروزی نسبتاً آرام بود. بسیاری از واحدهای تجاری به استثنای مغازه های خرده فروشی تعطیل بودند. اداره های دولتی نیز تا امروز

ص: 238

صبح تعطیل بودند. صدای تیراندازی های پراکنده ای در طول شب در نزدیکی دفتر وابسته نظامی شنیده می شد. روز گذشته تهران به جز در خیابان های اصلی مرکز شهر، ترافیک سبکی داشت. روز گذشته تظاهر کنندگان (که تعداد آنها در بعد ظهر به چند هزار نفر می رسید) در مقابل سفارت مصر تجمع کردند. بی.جی. شمی، وابسته نظامی مصر، امروز 26 مارس اظهار داشت که دانشجویان امروز صبح به داخل سفارت مصر نفوذ کردند. دانشجویان، امروز صبح با سفارت مصر تماس گرفته و به مقامات سفارت گفته بودند که قصد دارند در اعتراض به امضای پیمان صلح نزدیک به 24 ساعت در سفارتخانه تحصن کنند. بی.جی. شمی گفت که تعدادی از تظاهرکنندگان از دانشجویان عرب زبان بودند، و افزود که فکر نمی کند هیچ مشکل عمده ای در سفارت و یا دفتر او ایجاد شده باشد. در حدود ساعت 19:00 روز 25 مارس تعدادی تظاهرکننده (که تقریباً چند صد نفر بودند) بدون خشونت از ضلع شرقی سفارت در خیابان روزولت عبور کردند و به سمت تخت جمشید رفتند. آنها شعارهای ضد کارتر می دادند. امروز صبح در حدود ساعت 10:00 نزدیک به 200 ایرانی مقابل درب اصلی سفارت تجمع کردند. اکثر آنها کارکنان سابق مرکز مستشاران نظامی آمریکا بودند که به عدم پرداخت حق سنوات خود اعتراض داشتند و گروه دیگر که تقریباً 30 تا 40 نفر می شدند، دانشجویانی بودند که قرار بود در آمریکا تحصیل کنند و درخواست ویزا داشتند. کارکنان سابق مرکز مستشاران نظامی به تدریج متفرق شدند ولی دانشجویان تصمیم گرفتند در مقابل درب تحصن کنند و موقتاً تردد خودروها را دچار مشکل کردند. احتمالاً تا چند هفته دیگر که بخش صدور ویزای دانشجویی تعمیر شود و کارکنان در آن مستقر شوند، این وضعیت ادامه خواهد داشت. روزنامه های اصلی فارسی زبان روز سه شنبه 27 مارس کار خود را شروع خواهند کرد.

ب- وضعیت فرودگاه مهرآباد: طبق مشاهدات وابسته نظامی، فعالیت بخش غیرنظامی فرودگاه تقریباً عادی است. امنیت فرودگاه هم اینک تقریباً به طور کامل در دست پلیس غیرنظامی است که یونیفورم های آبی به تن دارند. در ترمینال اصلی تعدادی پلیس با یونیفورم نظامی دیده می شوند. وابسته نظامی با نشان دادن کارت شناسایی دیپلماتیک خود بدون محدودیت توانست در ترمینال اصلی تردد کند. کارمندان ترمینال برخوردی دوستانه داشتند و با وابسته نظامی گرم می گرفتند، به ویژه آنهایی که ویزای آمریکا می خواستند. تعداد مسافران اروپایی که با لوفت هانزا و بریتیش ایرویز به فرودگاه می آمدند مثل گذشته زیاد نبود، ولی تعدادی از خانواده های اروپایی (زن و کودک) داشتند به تهران بازمی گشتند. یک کارمند بخش گمرکات - مهاجرت به وابسته نظامی گفت که زنان و دانشجویان ایرانی می توانند از کشور خارج شوند، ولی مردان ایرانی هنوز اجازه خروج از کشور را ندارند. به عقیده او تا چهارم یا پنجم آوریل مردان ایرانی هم می توانند از ایران خارج شوند. مأموران گمرک بازرسی عادی چمدان ها را شروع کرده بودند. هیچ مشکلی برای ورود مجدد سی. دبلیو او بارتکو، (مأمور دفتر وابسته نظامی آمریکا) به ایران پیش نیامد.

ص: 239

ج- بازرگان در تبریز: روز گذشته بازرگان نطقی طولانی در تبریز ایراد کرد. بخش سیاسی سفارت محتوای سخنرانی را گزارش خواهد داد.

د- وضعیت دوشان تپه: وابسته نیروی هوایی آمریکا و نماینده شرکت بیچکرافت امروز صبح به پایگاه هوایی دوشان تپه رفتند تا جک، ابزار و تجهیزات موردنیاز برای تعویض لاستیک های هواپیمای12C- متعلق به دفتر وابسته نظامی در مهرآباد را تحویل بگیرند. مأموران کمیته آنها را همراهی کردند و اجازه دادند تجهیزات و چند کیسه نامه را که در انبار مانده بود با خود بیاورند. از نماینده بیچکرافت استقبال گرمی شد و ایرانی ها به او گفتند که احتمالاً موتور سه هواپیمای 126C- به روغنکاری نیاز دارد. وابسته نیروی هوایی یک گروه 30 نفره از نیروی هوایی ایران را دید که با لباس غیرنظامی آنجا نشسته بودند و یک گروهبان نیروی هوایی برایشان سخنرانی می کرد. وابسته نظامی شنید که گروهبان مزبور می گوید: «مصر باید با اسرائیل بجنگد، نه اینکه پیمان صلح امضا کند.» هر چند پرسنل زیادی در پایگاه هوایی بودند ولی هیچ کار مثبتی در آن انجام نشده بود. بسیاری از پرسنل بی هدف در پایگاه قدم می زدند. یک سرگرد نیروی هوایی سعی کرد از خروج تجهیزات از پایگاه جلوگیری کند، ولی سروان نیروی هوایی که عضو کمیته بود به او توضیح داد که تجهیزات برای چه کاری و به کجا برده می شود. هیچ مشکل دیگر پیش نیامد.

گزارش وضعیت امنیتی تهران

سند شماره 120 محرمانه 26 مارس 1979- 6 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3255به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت امنیتی تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- وضعیت امنیتی از زمان ارسال آخرین گزارش امنیتی تا به حال تغییر محسوسی نکرده است. ادامه تیراندازی های کوتاه شبانه در اطراف سفارت قدری کارکنان را عصبی کرده است. هیچ پیشرفتی در جابجایی گروه ماشاءالله از درب اصلی سفارت صورت نگرفته ولی گروه نیروی هوایی و گروه رضا در محل اقامت با یکدیگر کاملاً هماهنگ هستند. روند ایجاد اعتماد بین کارکنان آمریکایی و نیروهای محافظ بسیار کُند پیش می رود. به نظر می رسد که این بار موازنه به نفع ما باشد. عده ای با توسل به زور وارد تعاونی شدند و اقلام گرانقیمتی به ارزش 10000 دلار را با خود بردند. وجود مقادیر زیادی مشروب و کالاهای مصرفی در این محوطه ی اصولاً ناامن زمینه را برای بروز چنین اتفاقاتی مهیا می کند و سفارت دارد خود را از شرّ مازاد اقلام موجود خلاص می کند.

3- امنیت فیزیکی در طول دوره گزارش: قوطی های نیترات سدیم را در دسترس قرار داده ایم تا در صورت لزوم تجهیزات ارتباطی و گزارش های حساس را سریعاً نابود کنیم.

ص: 240

قفل های موقتی در تمامی طبقات نصب کرده ایم که به ما اجازه می دهد دسترسی به بخش های مختلف را کنترل کنیم و طبقه دوم را مسدود کرده ایم. سیبی میتی سه دوربین مداربسته نصب کرده و تا به حال کسی به طرف این دوربین ها شلیک نکرده است. گیت حفاظت در ورودی به طور اضطراری از فرانکفورت برایمان ارسال شده است که بدین وسیله از مساعدتRTC در این ارتباط تشکر می کنیم. تعدادی جلیقه ضد گلوله نیز به دستمان رسیده است که اطمینان بیشتری به تفنگداران دریایی بخشیده است.

4- امنیت روال کار: افسر امنیتی منطقه ای دو طرح دفاعی جداگانه برای سفارت نوشته است که طبق آنها کارکنان می توانند ساختمان را تخلیه کنند و به زیرزمین انبار بروند. کارکنانی که باید در ساختمان کنسولگری باشند و تفنگداران دریایی نیز طرح مکتوبی برای عقب نشینی به انبار دارند. هر چند طرح های فوق شاید فایده چندانی نداشته باشد، ولی در صورت بروز یک حمله دیگر شانس بیشتری برای زنده ماندن به ما می دهد. همه کارکنان و تفنگداران دریایی در مورد این طرح ها توجیه شده اند.

5- امنیت پرسنل: در حال حاضر هنوز نمی دانیم که آیا قرار است شخص دیگری جایگزین سیبی میتی بشود یا خیر. سیبی میتی در اینجا بسیار مفید بوده است و تعویض او باید بموقع انجام شود. افسر امنیتی منطقه ای، هالند قرار است روز 26 مارس به اینجا بیاید و RSO تامس روز 27 مارس ایران را ترک می کند.

6- محافظان تفنگدار آمریکایی: در حال حاضر با توجه به نیروهای جایگزینی که بموقع از طرف شرکت A به سفارت اعزام می شوند، تقریباً تفنگداران مان به اندازه کافی (13) هستند. معلوم است که شرکت A بهترین افراد خود را برایمان فرستاده است، و آنها محافظان ایرانی را با پختگی و رفتار شان تحت تأثیر قرار داده اند. طرح انتقال تفنگداران دریایی به «انبار» ممکن نیست زیرا هوای این محوطه که قبلاً محل تجهیزات ارتباطی حساس بود خفه و بدون پنجره است. کار تعمیر چهار آپارتمان را در خیابان بیژن در پشت سفارت برای اسکان تفنگداران آغاز کرده ایم. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 26 مارس

سند شماره 121 محرمانه 26 مارس 1979- 6 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3256به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 26 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: نطق بازرگان در تبریز. آرامش در کردستان. اعتراض تظاهر کنندگان به پیمان مصر و اسرائیل. پایان خلاصه.

نطق طولانی و بی سرو ته بازرگان در روز 25 مارس در تبریز فقط یک نکته قابل توجه

ص: 241

داشت- رعایت انصاف در مورد شاه. اگر چه بازرگان شیوه های استبدادی او را موجه ندانست، ولی گفت تا جایی که می داند انگیزه شاه قصد و نیت خیر بوده است. بازرگان به مخاطبانش گفت: «او واقعاً می خواست که ملت ایران به یک قدرت جهانی تبدیل شود و تمدنی بزرگ داشته باشد.» او همچنین افزود که ایرانی های بسیاری این رویای ناممکن را پذیرفته بودند و در کنار شاه برای تحقق آن گام بر می داشتند. قبول منفعلانه حق شاه برای رهبری مردم به همان اندازه مهم بود که اعتقاد شاه به حق ادامه حکومت استبدادی در ایران.

4- بازرگان هشدار داد: «اگر دولت انقلابی نیز همان راه را ادامه دهد، به ملت و انقلاب خیانت کرده است. ملتی که همه چیزش را گدایی می کند و همه چیزش را از دولت می خواهد، ناتوانی و بیچارگی اش را ثابت می کند، که به معنای اسارت و پذیرش فقر و فلاکت است، حال می خواهد تقصیر را به گردن دولت بیندازد، یا همسایگان و یا بیگانگان.» ... توانایی آنها برای رها شدن از عادت سلطه پذیری که در طول 2500 سال حکومت استبدادی و جابرانه شکل گرفته است، و اتکا به نفس بی سابقه ای که «منشاء و ضامن پیروزی و جاودانگی است.» باید شخصیت و صداقت بازرگان و درک صحیح او را از این مسئله که انقلاب روحی مردم ایران برای موفقیت واقعی انقلاب سیاسی امری ضروری است، واقعاً ستود. ولی باید دید که آیا مردم ایران می توانند واقعاً عادت های پیشین خود را به همان آسانی که بازرگان ظاهراً معتقد است، کنار بگذارند.

5- کردستان همچنان آرام است. ما شایعاتی شنیده ایم مبنی بر اینکه رهبران سرشناس بلوچ با کردها تماس گرفته اند. هنوز معلوم نیست که آیا این تماس ها بیانگر یک ائتلاف احتمالی بین این دو جامعه مهم سنی ایران است یا خیر. در منطقه ترکمن صحرای استان گرگان، چند روز پیش جت های جنگنده نیروی هوایی برای نشان دادن قدرت بر فراز شهرها به پرواز درآمدند. ولی احتمالاً شکستن شیشه پنجره ها به خاطر صدای مهیب جت های جنگنده بیشتر مردم را خشمگین کرده است تا اینکه ترسانده باشد.

6- روز 25 مارس، سفارت مصر صحنه چندین تظاهرات جداگانه در اعتراض به پیمان صلح مصر و اسرائیل بود. بزرگترین تظاهرات بعد از ظهر روز گذشته برگزار شد (که شاید چندین هزار نفر در آن شرکت داشتند). تظاهرکنندگان به هنگام رفتن به سوی سفارت مصر از مقابل کانون ایران و آمریکا و به هنگام بازگشت از مقابل سفارت آمریکا عبور کردند. در هیچ یک از این محل ها اتفاقی نیفتاد ولی شعارهای ضد کارتر شنیده شد. سفارت مصر امروز، 26 مارس، تعطیل بود، ولی اطلاع یافته ایم که عده ای که تعدادشان مشخص نیست ساختمان سفارت را اشغال کرده و هنوز در آنجا تحصن کرده اند. آنها دانشجویان عرب از ملیت های مختلف هستند. همسر سفیر مصر (که در محل اقامت محفوظ است) به رایزن سیاسی گفت که هیچیک از اتباع مصر در میان این دانشجویان نیستند. برخی از آنها قمه به همراه دارند ولی هیچ رویداد خشونت باری رخ نداده است. تعدادی از کارکنان مصری در ساختمان کنسولی

ص: 242

هستند که عملاً گروگان گرفته شده اند- هر چند که هیچ دیپلماتی بین آنها نیست. دولت ایران قول داده است که تحصن کنندگان را «به زودی» از سفارت خارج کند، ولی هنوز که ساعت 16:00 به وقت محلی است، هیچ کاری صورت نگرفته است.

7- درست قبل از ظهر عده ای در مقابل درب اصلی سفارت تجمع کردند، که ما را نگران کرد. ولی آنها فقط خواهان از سرگیری روند صدور ویزا بودند. به هنگام تهیه این گزارش اطلاع یافتیم که تظاهرکنندگان با اتوبوس به سوی سفارت آمریکا می آیند. اگر گزارش دیگری ندادیم، خبر بدی برایتان نداشته ایم. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 27 مارس

سند شماره 122 محرمانه 27 مارس 1979- 7 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3283به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 27 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: توقف انتشار سه روزنامه مهم غیر فارسی زبان در ایران. انتشار فهرستی از درخواست های دانشجویان عرب که سفارت مصر را اشغال کرده اند. ادامه دستگیری ها. اخراج کارکنان وزارت امور خارجه و دانشگاه تهران. تشکیل یک حزب جدید. مراحل خروج از کشور برای ایرانی ها. خمینی هیأت هندی را نمی پذیرد. پایان خلاصه.

3- اولین شماره روزنامه های کیهان اینترنشنال و تهران ژورنال پس از تعطیلات شش روزه نوروزی، آخرین شماره آنها نیز خواهد بود. این دو روزنامه انگلیسی زبان به همراه روزنامه فرانسوی زبان دو تهران (DE TEHERAN) اعلام کرده اند که از 27 مارس دیگر منتشر نخواهند شد. آنها دلیل توقف انتشار خود را مسایل اقتصادی و فنی ذکر کرده اند، از جمله نبود مواد خام، کارکنان بیش از حد، نبود درآمدهای تبلیغاتی، و کاهش تیراژ به دنبال خروج اتباع خارجی از ایران. تهران ژورنال که به موسسه اطلاعات وابسته است همچنین خبر داد که دو روزنامه دیگر وابسته به این مؤسسه، یعنی روزنامه عربی زبان الاخی و روزنامه فارسی زبان اطلاعات هوایی نیز بسته خواهند شد. همچنین خبرهایی به دست ما رسیده است مبنی بر اینکه شاید کیهان فارسی و آیندگان نیز تعطیل شوند.

4- نزدیک به 50 نفر دانشجوی عرب که سفارت مصر در تهران را در تاریخ 26 مارس اشغال کردند (نک تلگرام جداگانه) بیانیه ای منتشر ساخته و مدعی شده اند که:

- سازمان آزادیبخش فلسطین تنها نماینده مشروع مردم فلسطین است و تنها این سازمان حق دارد برای فلسطینی ها تصمیم بگیرد.

- موافقت نامه صلح مصر و اسراییل حق مالکیت اسرائیل بر سرزمین های اشغالی اعراب را به رسمیت می شناسد و به همین دلیل باید رد شود.

ص: 243

- مذاکرات دو جانبه صلح به معنای تسلط صهیونیست ها بر بیت المقدس و به تبع آن مسجد الاقصی است.

- امپریالیسم آمریکا با همکاری مصر به منطقه وارد می شود و کشورهای مسلمان باید از سادات برای مهار نیروهای صهیونیست و امپریالیست استفاده کنند.

- موافقت نامه صلح بین اسرائیل و مصر یک موافقت نامه دو جانبه است که موجب تفرقه در جهان عرب می شود. وحدت برادران مسلمان در دفع تهدید صهیونیسم بسیار مهم است و متاسفانه سادات بقیه جهان عرب را نادیده گرفته است.

- سادات حقوق فلسطینی ها را نادیده گرفته است و به همین دلیل تمام کشورهای عرب باید با مصر قطع رابطه کنند.

طبق گزارش روزنامه ها، شبه نظامیانی که خارج از ساختمان سفارت بودند هیچ تلاشی برای بیرون راندن اشغالگران نکردند. رادیو تهران گزارش می دهد که دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین هر گونه مسئولیتی را در قبال اشغال سفارت مصر از خود سلب کرده است، اگر چه مطبوعات گزارش می دهند که راهپیمایی 10 هزار نفری قبل از اشغال سفارت با حمایت سازمان آزادیبخش فلسطین صورت گرفت. تظاهرکنندگان همانگونه که به مقامات وزارت امور خارجه ایران قول داده بودند، در ساعت 8:00 صبح امروز سفارتخانه را ترک کردند. سفیر مصر به ما خبر داده است که در جریان اشغال سفارت هیچکس مجروح نشده است.

5- روزنامه ها گزارش می دهند که گروههای ظاهراً بسیار فعال کمیته های انقلاب در طول تعطیلات نوروزی بیش از 90 تاجر و مقام سابق رژیم را دستگیر کرده اند. یک خارجی به نام فرانکونه وینچنزو، عضو حزب رادیکال ایتالیا، نیز در بین دستگیر شدگان است. وینچنزو که مدعی است برای دفاع از حقوق همجنس بازان ایرانی به ایران سفر کرده است، به هنگام مصاحبه با خبرنگاران در مقابل زندان قصر دستگیر شد.

6- وزارت امور خارجه ایران 241 کارمند، از جمله 36 سفیر و 14 کنسول خود را اخراج کرده است. یک سخنگوی وزارت امور خارجه گفت که این وزارت به پاکسازی پرسنل ادامه خواهد داد. کارمندان سفارت قبلاً شنیده بودند که تمام کارمندان زن وزارت امور خارجه که در تظاهرات «حمایت از حقوق زنان» شرکت کرده اند، اخراج خواهند شد، و احتمال دارد این اخراج ها در همین ارتباط انجام شده باشد. دانشگاه تهران نیز در شب نوروز به خدمت 20 استاد دانشگاه خاتمه داد، و مدعی شد که آنها «در فعالیت های رژیم سابق مشارکت داشتند.» طبق گزارش تهران ژورنال، این استادان دانشگاه بدون دریافت ابلاغ خاتمه خدمت و پاداش سنوات خدمت گذشته شان اخراج شدند.

7- حزب جمهوریخواه فدرالیست موجودیت خود را اعلام کرده است. این حزب در اولین مانیفست خود خواستار تحریم رفراندوم 30 مارس شده است. این حزب مدعی حمایت از نظام جمهوری فدرال متشکل از دولت های ملی خودمختار است.

ص: 244

8- دولت ایران شرایط جدید و پیچیده تری برای مقاضیان خروج از کشور اعلام کرده است، بدین ترتیب که تقاضای صدور گذرنامه و جواز خروج پس از برگزاری رفراندوم بررسی خواهد شد و مراحل آن پنج روز طول خواهد کشید. بررسی های قبلی فقط 48 ساعت طول می کشید. به خاطر تقاضای بیش از حد مردم برای صدور گذرنامه، اداره گذرنامه به محل دایمی نمایشگاه بین المللی منتقل شده است.

9- روزنامه ها خبر می دهند که خمینی، علی نصیر سعید ابقتی، رهبر شیعیان هند را که در روز 14 مارس به همراه هیأت حُسن نیت به قم سفر کرده بود، به حضور نپذیرفت. خمینی او را رهبر شیعیان هند نمی شناسد. در گزارش های دیگری که درباره ملاقات های خمینی در تهران جریان دارد، گفته می شود حمله لفظی خمینی به پیمان صلح مصر و اسرائیل نتیجه تحریکات سفیر شوروی بوده است. طبق گزارش ها، سفیر وینوگرادوف در طول تعطیلات نوروز دوبار در قم به دیدن خمینی رفته است، که دومین بار یک روز قبل از صدور بیانیه خمینی بود. (توضیح: این گزارش را رد نمی کنیم، ولی روابط خوب خمینی با سازمان آزادیبخش فلسطین نیاز به توضیح ندارد.) سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 27 - 26 مارس 1979

سند شماره 123 محرمانه 27 مارس 1979- 7 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3290 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 27 - 26 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 26 مارس تا ساعت 12:00 روز 27 مارس 1979 پوشش می دهد، شامل: روزنامه های تهران. مسئله کردستان. رفراندوم. خروج ایرانی ها از کشور. اخراج کارمندان وزارت امور خارجه. کشته شدن شبه نظامیان. امنیت سفارت. سفارت مصر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

الف- (بدون طبقه بندی) روزنامه های تهران: سه مورد از مظاهر باقیمانده نفوذ غرب و نفوذ احتمالی امپریالیسم نیز «غزل خداحافظی» را خواندند. در ایران، روزنامه های انگلیسی زبان کیهان، تهران ژورنال و همچنین روزنامه فرانسوی زبان دو تهران اعلام کرده اند از روز 27 مارس دیگر منتشر نخواهند شد. هر سه روزنامه، ملاحظات اقتصادی و فنی را دلیل تعطیلی خود و

ص: 245

عمده ترین دلیل فنی را ناتوانی در تهیه مواد چاپ و موادخام ضروری دیگر ذکر کرده اند.

نظریات تهیه کننده گزارش: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): چندین ماه است که جامعه جهانی از پوشش خبری انقلاب توسط رادیو و تلویزیون چند زبانه محروم شده است- تنها اطلاع ما از «اخبار» از طریق روزنامه های صبح بوده است. بعد از انقلاب: روزنامه ها وقایع روز گذشته را خیلی عینی به همراه اطلاعات مفید گزارش داده اند. با خاتمه انتشار این روزنامه ها، حلقه ارتباطی ما با روند تحولات روزانه جمهوری اسلامی قطع خواهد شد. دفتر وابسته نظامی از یک مترجم خواهد خواست گزیده ای از اخبار روزنامه های فارسی زبان را برایمان ترجمه کند، ولی اینکار مسلماً نمی تواند جای خواندن اخبار و تفسیرهای خودمان را از وقایع بگیرد. معلوم نیست که دلایل مطرح شده (اقتصادی و فنی) واقعاً حقیقت داشته باشد. اگر این روزنامه ها به دلایل سیاسی بسته شده باشند، شاید دیگر منتشر نشوند.

ب- (بدون طبقه بندی) مشکل کردها: ابراهیم یونسی، که یک کرد است، به سمت استاندار کردستان منصوب شده است. اولین بار در تاریخ است که یک کرد استاندار کردستان می شود. طبق گزارش روزنامه ها، دولت موقت ایران طرحی هفت ماده ای برای اعطای خودگردانی محدود به کردستان تهیه کرده است. رهبران کرد پس از 4 روز مذاکره با آیت الله طالقانی و حاج سید جوادی، وزیر کشور، با این طرح موافقت کردند. این طرح به کردها اجازه می دهد تا در تدوین قانون اساسی جدید کشور و تصمیم گیری های دولت شرکت کنند، به آنها آزادی فرهنگی از جمله استفاده از زبان کردی در کنار زبان فارسی در مدارس، حق پوشیدن لباس کردی، و آزادی گرداندن امور خود را می دهد، و در آن پیش بینی شده است که منابع کردستان صرف توسعه خود استان شود. علاوه بر این، دولت در این موافقت نامه قول داده است که گام های محکمی برای توسعه این استان برخواهد داشت.

نظریه (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): دیگر اقلیت های فعال ایران در بلوچستان، آذربایجان، و خوزستان اعطای این «خودگرانی محدود» را دقیقاً زیر نظر خواهند داشت. اگر برای انتخاب یک شورای اجرایی در کردستان انتخابات عمومی برگزار شود، مطمئن هستیم که اقلیت های دیگر نیز خیلی زود خواستار خودگردانی از دولت خواهند شد. اگر درخواست مسالمت آمیز به نتیجه ای نرسد، شاید اقلیت های دیگر تنها راه را مبارزه مسلحانه بدانند.

ج- رفراندوم: دولت قصد دارد همان رفراندوم آری یا نه را در روز 30 مارس برگزار کند. خمینی شرکت در رفراندوم را یک وظیفه ملی خوانده است. سن قانونی رأی دهندگان که ابتدا 18 سال بود، سپس به 16 سال تغییر کرد و بعد از آن دوباره 18 سال اعلام شد، بار دیگر به 16 سال کاهش یافته است تا حداکثر مشارکت جوانان کشور در رفراندوم تضمین شود. در عین حال، برخی گروهها و افراد همچنان به نحوه برگزاری رفراندوم اعتراض دارند.

(1) بختیار، نخست وزیر سابق ایران، در یکی از برنامه های شبکه بی.بی.سی. گفت که به نظام جمهوری اسلامی رأی نمی دهد.

ص: 246

(2) یک حزب جدیدالتأسیس به نام حزب جمهوریخواه فدرالیست از ایرانی ها خواسته است تا رفراندوم را تحریم کنند.

(3) روزنامه نگار سرشناس، فریبرز عطاپور، از دولت بازرگان خواسته است که استعفا بدهد. طبق گزارش روزنامه ها، گفته است: «برای اعاده نظم در کشور، دولت بازرگان باید جای خود را به جبهه متحدی متشکل از فداییان مارکسیست، مجاهدین اسلامی و دموکرات ها بدهد.» د- خروج ایرانی ها از کشور: مشکل مکرر گذرنامه و ویزا برای ایرانی هایی که می خواهند از کشور خارج شوند، پیچیده تر شده است. رئیس پلیس کشور، نصرالدین مجللی، گفته است مسافرانی که قصد خروج از کشور را دارند باید بعد از برگزاری رفراندوم اقدام کنند.

ه- اخراج پرسنل وزارت امور خارجه: روزنامه ها بیانیه ای از وزارت امور خارجه منتشر کرده اند که طبق آن 36 سفیر و 14 سر کنسول در روز 26 مارس از کار برکنار شده اند. یک سخنگوی وزارت امور خارجه تأکید کرد که پاکسازی عناصر نامطلوب ادامه خواهد داشت.

و- (بدون طبقه بندی) کشته شدن شبه نظامیان: گزارش روزنامه ها حاکی از آن است که در طول یک ماه گذشته 70 شبه نظامی در حین انجام وظیفه به قتل رسیده اند. برخی از این موارد در نتیجه شلیک تصادفی تفنگ آنها بوده است.

نظریات: در سفارت نیز هر روز شاهد شلیک تصادفی تفنگ ها هستیم، ولی تا به حال فقط یک مجروح داشته ایم.

ز- (بدون طبقه بندی) امنیت سفارت:

(1) در طول شب 26 مارس صدای تیراندازی پراکنده ای در محوطه سفارت شنیده شد که تقریباً از ساعت 20:00 شب آغاز شد و به طور پراکنده تا ساعات اولیه صبح ادامه یافت.

(2) اسلحه کمری وابسته نیروی زمینی از اتاق خوابش در محل اقامت سفیر به سرقت رفت. اسلحه در کشوی تختخواب بود و تصور می شد در محل امنی باشد. محافظان مجاهدی که مسئولیت محافظت از محل اقامت سفیر را دارند مظنون اصلی هستند، زیرا به همه قسمت های خانه دسترسی دارند.

(3) وابسته نیروی زمینی به وابسته نیروی هوایی گفت که اخیراً با گروهی که در محل اقامت سفیر مستقر هستند، مشکل پیدا کرده است. آنها شدیداً ضد یهودند و او را به یهودی بودن متهم کرده اند. وابسته نیروی زمینی هم در پاسخ به این اتهام گفت: «مادر بزرگ ایرلندی من از قبر در می آید و چشم هایتان را در می آورد.» ح- سفارت مصر: دانشجویان عراقی و اردنی که سفارت مصر را در روز 26 مارس اشغال کرده بودند، در ساعت 7:00 روز 27 مارس سفارت را ترک کردند. دانشجویان مسلح نبودند و هیچ صدمه ای به ساختمان و زمین سفارت وارد نشده است. سفیر مصر و مقامات سفارت با دانشجویان تماس تلفنی داشتند. تمام مراحل کاملاً مسالمت آمیز بود.

ط- سرلشگر ناصر فربد، رئیس جدید ستاد ارتش ایران. سپهبد قرنی استعفا داده است.

ص: 247

جزییات بیشتر بعداً ارسال خواهد شد.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): منابع به مقامات سفارت و دفتر وابسته نظامی خبر داده اند که قرار است امروز تظاهراتی در اعتراض به پیمان صلح در مقابل سفارت برگزار شود.

از ساعت 14:00 تا کنون دو خودرو که با بلندگو مردم را به شرکت در رفراندوم دعوت می کرد، از مقابل سفارت عبور کردند. باران سنگین صبح بند آمده است. امیدواریم با فروکش کردن آب جوی ها و سبک تر شدن ترافیک، بعد از ظهر آرامی داشته باشیم.

رفراندوم جمهوری اسلامی

سند شماره 124 محرمانه 27 مارس 1979- 7 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3292به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: رفراندوم جمهوری اسلامی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: وزارت کشور بالاخره برخی مراحل رفراندومی را که قرار است در روز 30 مارس برای انتخاب بین جمهوری اسلامی و یا ادامه نظام سلطنتی برگزار شود، اعلام کرد. برغم اختلاف نظرهای موجود، رفراندوم پیشنهادی تثبیت شده است، و ظاهراً دولت مصمم به برگزاری رفراندوم است.

3- شکل واقعی برگه رأی هنوز مشخص نیست. شبکه سی.بی.اس چند روز پیش نمونه ای به دست آورد که سه قسمت دارد، و قسمت های آن از یکدیگر جدا می شود. قسمت اول برای ثبت نام و آدرس رأی دهنده است. قسمت دوم به رنگ سبز و حاوی این جمله است: «من به جمهوری اسلامی رأی می دهم.» قسمت سوم قرمز و حاوی این جمله است: «من به نظام سلطنتی رأی می دهم.» با وجود این، نمی توان مطمئن بود که این برگه رأی مورد استفاده قرار بگیرد، زیرا سخنگویان مختلف دولت، در مقابل انتقادهای شدید به شکل اولیه رفراندوم، خاطرنشان کرده اند که احتیاجی به ثبت نام و آدرس رأی دهندگان نیست، و در استفاده نه چندان با ظرافت از رنگ های نمادین سبز و قرمز در برگه های رأی تجدیدنظر خواهد شد. آنها همچنین خاطرنشان کرده اند که آراء در رفراندوم فقط به آری یا نه به جمهوری اسلامی خلاصه خواهد شد.

[4]- طبق اطلاعیه وزارت کشور، مراحل رأی گیری در روز 30 مارس به ترتیب زیر خواهد بود: شناسنامه رأی دهندگان مُهر می خورد و انگشت شصت شان با جوهر رنگ ثابت رنگی می شود (تا کسی نتواند بیشتر از یکبار رأی بدهد). حداقل سن برای رأی دادن 16 سال است. یک شورای شش نفره بر هر یک از صندوق های رأی نظارت خواهد داشت، که پنج نفر آنها را کمیته های محلی انتخاب می کنند و نفر ششم یک مأمور دولتی است. تقریباً 18000 صندوق

ص: 248

رأی در سرتاسر کشور مستقر خواهد شد. ایرانی های خارج از کشور می توانند برای رأی دادن به نزدیک ترین دفتر کنسولگری ایران در محل اقامت خود مراجعه کنند. هر کس اعتراضی به رفراندوم دارد می تواند تا یک هفته پس از برگزاری رفراندوم اعتراض خود را به مقامات تسلیم کند. نتیجه رفراندوم 15 روز پس از رأی گیری اعلام خواهد شد.

5- واضح است که دولت قصد دارد علیرغم اختلاف نظرهایی که رفراندوم پیشنهادی موجب شده است، آن را برگزار کند. جبهه ملی [احتمالاً: جبهه دموکراتیک ملی] و فداییان خلق مارکسیست هر دو گفته اند که رفراندوم را تحریم خواهند کرد. هیچیک از این دو گروه طرفداران زیادی ندارند (و شاید به همین دلیل است که به جای آنکه از طرفداران خود بخواهند به نظام دیگری غیر از جمهوری اسلامی رأی بدهند و یا برگه رأی خود را پاره کنند، رفراندوم را تحریم کرده اند)، ولی اعتراض رسای آنها مایه شرمساری دولت بوده است.

6- علاوه بر این، فکر می کنیم که رفراندوم به هیچوجه بدون مشکل برگزار نخواهد شد. دولت برای استقرار صندوق های رأی گیری خود، بخش را مبنا قرار داده است. کل ایران به 350 بخش تقسیم می شود. اگر چه بیش از 2000 صندوق رأی در تهران مستقر خواهد شد، ولی بسیاری از 66000 منطقه مسکونی دیگری که جمعیتی کمتر از 5000 نفر دارد بدون صندوق خواهد ماند. اندازه متوسط هر بخش 3500 کیلومتر مربع است، ولی بسیاری از این بخش ها به قدری وسعت دارند که رسیدن از حاشیه آن به مرکز یک روز کامل وقت می برد. بنابراین، به احتمال بسیار قوی 52 درصد جمعیت ایران که در روستاها زندگی می کنند خیلی دشوارتر از ساکنین شهرها و شهرستانها می توانند در رفراندوم شرکت کنند. نکته طنز اینجاست که اکثر قریب به اتفاق روستائیان در صورت دسترسی به صندوق های رأی احتمالاً به جمهوری اسلامی موردنظر خمینی رأی خواهند داد، ولی اگر تعداد قابل ملاحظه ای از آنها موفق به دادن رأی نشوند، این مسئله مسلماً بهانه به دست کسانی خواهد داد که با رفراندوم مخالف بوده اند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 28 - 27 مارس 1979

سند شماره 125 محرمانه 28 مارس 1979- 8 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3320 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: پرسنل دفتر وابسته دفاعی، رسانه های خبری داخلی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: تی.ای. شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 28 - 27 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00

ص: 249

روز 27 مارس تا ساعت 12:00 روز 28 مارس 1979 پوشش می دهد: شامل بازرسی کمیته از محل اقامت وابسته نیروی هوایی. درگیری در گنبد کاووس. وضعیت فرودگاه مهر آباد و وضعیت تهران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه – غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

[الف]- (بدون طبقه بندی) بازرسی کمیته از محل اقامت وابسته نیروی: بعد از ظهر روز 27 مارس، 16 مرد مسلح به محل اقامت وابسته نیروی هوایی آمدند. وابسته نیروی هوایی در منزل نبود، ولی یک سرایدار افغان در منزل حضور داشت و مشغول به کار بود. مردان مسلح گفتند که از کمیته ظفر به آنجا آمده اند و شخصی به آنها خبر داده است که شش نفر در منزل این آمریکایی پنهان شده اند. سرایدار افغان این اتهام را رد کرد، ولی مأموران کمیته تقاضای ورود به ساختمان را کردند و سرایدار غیر مسلح به آنها اجازه ورود داد. آنها آپارتمان سروان جانسون را مورد بازرسی قرار دادند و چند قلم از اقلام نظامی را مصادره کردند. مأموران کمیته در مورد محل نگهداری اسلحه و تجهیزات ارتباطی از سرایدار افغان بازجویی کردند- او از محل آنها مطلع بود ولی به آنها گفت که اسلحه و تجهیزاتی در ساختمان نیست. مأموران کمیته تقاضای جستجوی سه آپارتمان دیگر را هم داشتند، ولی سرایدار افغان به آنها گفت که ایرانی ها در آنها ساکنند و کلیدی در اختیار او نیست. آنها تهدید کردند که درب آپارتمان ها را خواهند شکست. سرایدارِ سروان جانسون به آنها گفت که ایرادی ندارد، ولی هیچ چیزی در آن آپارتمان ها نیست. این حرف مأموران کمیته را متقاعد ساخت و آنها هیچ خساراتی به ساختمان وارد نکردند. آنها محل را ترک کردند، ولی گفتند که دوباره برای صحبت با مأمور آمریکایی برمی گردند.

نظریات (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): اگر چه رفتار مأموران کمیته خیلی مؤدبانه بود، ولی آنها مقرراتی را که دولت موقت در ارتباط با اقدامات کمیته ها وضع کرده است، نقض کردند. آنها هیچ حکمی برای تفتیش خانگی به همراه نداشتند، بجز تفنگ هایشان، و ضمناً چیزهایی را هم مصادره کردند. این نمونه ای از عدم کنترل مرکزی دولت بر کمیته ها و خودمختاری کمیته های محلی بود. هر کمیته هنوز به میل خود عمل می کند.

ب- درگیری در گنبد کاووس (بدون طبقه بندی): روزنامه های فارسی زبان گزارش داده اند که در روز 25 و 26 مارس بین ترکمن ها و نیروهای انقلاب درگیری رخ داده است. طبق گزارش روزنامه ها در روز 25 مارس یک روحانی به همراه سربازان انقلاب قصد دستگیری یک قاچاقچی سیگار را داشتند که تعدادی از عابرین مانع از این اقدام شدند و درگیری سر گرفت. در خلال این درگیری یک دانش آموز کشته و یک نفر دیگر مجروح شد. جسد مقتول به بیمارستان شیر و خورشید انتقال یافت. در روز 26 مارس جمعیتی تقریباً 7 تا 8 هزار نفری به سمت بیمارستان راهپیمایی کردند و جسد را تحویل گرفتند و سپس مراسم تشییع و تدفین

ص: 250

بدون خشونت انجام شد. کمیته مرکزی ترکمن صحرا از مردم خواست پس از مراسم تدفین اجتماع کنند. نزدیک به 10 تا 15 هزار نفر حاضر شدند که قرار بود نظر خود را درباره رفراندوم ابراز کنند و به کشتار یک هفته پیش در شهر کردنشین سنندج اعتراض نمایند. در جریان تجمع، تیراندازی بین نیروهای انقلاب و ترکمن ها شروع شد. جمعیت سعی داشت کلانتری پلیس و سربازخانه شهر را اشغال کند که عقب رانده شد. طبق گزارش روزنامه ها، نزدیک به 15 تا 30 نفر در این درگیری ها کشته و بین 50 تا 100 نفر مجروح شدند. روزنامه ها گزارش می دهند که درگیری ها پس از فراخواندن استاندار گرگان به تهران و اعزام نماینده نخست وزیر (آقای رادنیا) به محل، خاتمه یافت.

نظریات (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): این رویداد می تواند شروع جنبش خودگردانی در منطقه ترکمن نشین ایران باشد. کردها در هفته های اخیر آزادی نسبی بیشتری برای اداره امور استان خود یافته اند. به نظر می رسد که ترکمن ها نیز خواهان حقوق یکسانی هستند.

ج- وضعیت مهرآباد (بدون طبقه بندی): وابسته نیروی هوایی صبح روز 28 مارس به فرودگاه مهرآباد رفت. به نظر می رسد که فرودگاه مهرآباد تقریباً به حالت عادی بازگشته است. در طول ساعات پرازدحام صبح، چند هواپیمای خارجی در فرودگاه بود. علاوه بر این، به نظر می رسد که ایرانی ها در حال آزمایش بخشی از ناوگان هوایی خود هستند که قرار است پرواز کند. سه هواپیمای 747، دو هواپیمای 737 و دو هواپیمای 727 در حال تمرین نشستن و بلند شدن از باند فرودگاه بودند. هواپیمای شاهین (که قبلاً متعلق به شاه بود) نیز در جدول پروازها قرار داشت.

د- وضعیت تهران و سفارت:

(1) شهر تقریباً وضعیتی عادی دارد. در طول 24 ساعت گذشته گزارشی از تظاهرات به دستمان نرسیده است. با وجود این، وابسته نیروی هوایی دیده بود که جمعیتی نزدیک به 1500 تا 2000 نفر در ساعت 11:30 در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تجمع کرده اند. دلیل تجمع آنها مشخص نبود و وابسته نیروی هوایی نیز آنجا را ترک کرد.

(2) محوطه سفارت تا امروز صبح زود آرام بود تا اینکه محافظان سفارت شروع به تیراندازی هوایی کردند. علت آن مشخص نبود- شاید از روی بی حوصلگی.

وضعیت سیاسی، 28 مارس

سند شماره 126 محرمانه 28 مارس 1979- 8 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3323به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت سیاسی، 28 مارس 1- (محرمانه- تمام متن)

ص: 251

2- خلاصه: درگیری در گرگان بین ترکمن ها و دولت. اعراب خوزستان خواهان کنترل نفت استان هستند. یک رهبر میانه رو کردها را به رأی دادن به جمهوری اسلامی تشویق می کند، ولی هفت سازمان سیاسی کُرد رفراندوم را تحریم کرده اند. علما از هیچ تلاشی برای تشویق مردم به رأی دادن فروگذار نمی کنند. تغییر نام اماکنی که یادآور روزهای بد گذشته است.

3- ناآرامی های قومی در منطقه گنبدکاووس در استان گرگان (معروف به ترکمن صحرا)، که مدتی است آشکار شده است، منجر به درگیری های مسلحانه متعددی بین ترکمن ها و نیروهای دولت ایران ظرف چند روز گذشته شد. ظاهراً نقطه شروع این درگیری ها کشته شدن یک نوجوان 17 ساله و بسته شدن مدارس و مغازه ها در روز 25 مارس بود. جلسه ای که در روز 26 مارس برای رسیدگی به شکایات مردم تشکیل شد نیز به خشونت گرایید. در روز 27 مارس، ترکمن ها، که طبق گزارش ها اعضای سازمان مارکسیستی فداییان خلق به آنها کمک می کردند، چندین کلانتری و پاسگاه ژاندارمری را در نزدیک گنبدکاووس اشغال کردند. با وجود این، در اوایل روز 28 مارس، رادیوی دولتی صدای انقلاب اسلامی ایران (صفت اسلامی ظرف چند روز گذشته اضافه شده است) مدعی شد که هیچ پاسگاه پلیس یا ژاندارمری در گنبدکاووس نیست که تحت کنترل دولت نباشد (جمله بندی پیچیده حاکی از آن است که برخی پاسگاه در کنترل دولت نیست). شدت درگیری ها هنوز دقیقاً مشخص نیست (تعداد تلفات بین 7 تا 50 نفر گزارش شده است).

4- واکنش دولت به این وقایع فراخواندن استاندار گرگان و اعزام یک هیأت سه نفره از وزارت کشور به گنبدکاووس برای میانجیگری است. آیت الله طالقانی نیز با صدور بیانیه ای مسئولیت درگیری های قومی در ایران را بر عهده رژیم سابق «با حمایت اربابان استعماری اش» انداخته و به ترکمن ها قول داده است که چیزی کمتر از کردها نصیبشان نشود. طالقانی گفت «اداره امور داخلی استان ها باید حتی الامکان به دست خود مردم و با مشورت با شوراهای شهر و روستا صورت گیرد.» 5- فداییان داشتن هر گونه نقشی را در وقایع گنبد کاووس تکذیب کرده اند، ولی احتمالاً نباید گزارش حمایت آنها از ترکمن ها را به سادگی رد کرد، به ویژه با توجه به گزارش های مشابهی که هفته پیش در ارتباط با وقایع سنندج منتشر شد. آنها که می دانند هنوز توان کافی برای رویارویی مستقیم با دولت موقت را ندارند، تا زمانی که توان بیشتری پیدا کنند، حمایت از اقلیت های قومی را راه مناسبی برای ضربه زدن به دولت موقت یافته اند.

6- طبق گزارش ها، در نقطه دیگری از ایران، اعراب خوزستان نیز خواهان داشتن همان کنترلی بر ثروت های معدنی استان شده اند که به کردها اعطا شده است. (در واقع، در توافقی که هفته پیش با میانجیگری آیت الله طالقانی در سنندج حاصل شد، هیچ اشاره ای به مرجع کنترل کننده منابع طبیعی نشده است، اگر چه تعدادی از رهبران کرد در مناسبت های مختلف

ص: 252

خواهان داشتن این حق بوده اند.) البته، اعراب خوزستان می گویند که حاضرند نفت خود را به بقیه کشور بفروشند.

7- در کردستان، احمد مفتی زاده، کرد میانه رویی که نقش مهمی در مذاکرات سنندج با طالقانی داشت، از تمامی کردها خواست تا در رفراندوم 30 مارس به نظام جمهوری اسلامی رأی بدهند. با وجود این، هفت سازمان سیاسی کُرد، که ظاهراً برخی از آنها چپگرا هستند، با صدور بیانیه ای گفته اند که رفراندوم را تحریم خواهند کرد و از تمام کردها نیز خواستند که از آنها تأسی کنند.

8- در طول چند روز گذشته تعدادی از شخصیت های برجسته مذهبی، از جمله آیت الله شریعتمداری، روحانی، گلپایگانی، منتظری، و شیرازی از مردم ایران خواسته اند تا به جمهوری اسلامی رأی بدهند. تعداد زیادی روحانی و طلبه با عنایت به حرف های آیت الله خمینی برای رساندن پیام او در ارتباط با جمهوری اسلامی به شهرها و روستاها رفته اند. هنوز معلوم نیست که آیا این افراد فقط مردم را به استفاده از حق رأی خود تشویق می کنند یا وظایف اجرایی نیز دارند. شنیده ایم که علما (در کنار «پاسداران انقلاب» و جوانان دیگر) بر صندوق های رأی نظارت خواهند داشت. بر اساس گزارش ها، دولت ایران از هیأتی متشکل از حقوقدانان انجمن بین المللی حقوقدانان دعوت کرده است که بر مراحل رأی گیری نظارت کند، و این هیأت امروز از فرانسه وارد تهران می شود.

9- سپهبد قرنی، رئیس ستاد عالی، یا استعفا داده و یا برکنار شده است، و بجای او سرلشگر ناصر فربُد انجام وظیفه می کند. فربُد ظاهراً به دلیل اختلاف نظرهایی که با رژیم پهلوی داشت در سال 1975 اجباراً بازنشسته شد.

10- کمیته ای برای تغییر نام برخی خیابان ها و اماکن عمومی تشکیل شده است. طبق گزارش ها، خیابان پهلوی به خیابان مصدق، و خیابان شاه به خیابان جمهوری تغییرنام خواهد داد. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 29 مارس

سند شماره 127 محرمانه 29 مارس 1979- 9 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3394به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 29 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: مشکل ترکمن ها ادامه دارد. دو روز برای برگزاری رفراندوم اعلام شده است. فعالیت موافقان و مخالفان رفراندوم شدیدتر می شود. قطع واردات مشروبات الکلی. منشور دادگاههای انقلاب به شورای انقلاب تسلیم می شود. صد و شش افسر عالی ربته پلیس شهربانی بازنشست می شوند. استعفای سپهبد قرنی. انتشار نام «توطئه گران» ضدانقلاب. آزادی 304 متهم

ص: 253

زندانی. پایان خلاصه.

3- روزنامه ها گزارش می دهند که آیت الله طالقانی اکنون در گنبد کاووس در شمال شرق کشور است. گفته می شود که طالقانی با هدف برقراری صلح در منطقه آشوب زده ترکمن صحرا در روز 28 مارس راهی این منطقه شد. رادیو مدعی است که در اوایل روز 28 مارس در گنبد آتش بس اعلام شده است، ولی گزارش روزنامه ها حاکی از ادامه درگیری هاست. برآورد می شود که تا به حال بین 20 تا 80 نفر کشته و بیش از 200 نفر مجروح شده باشند. گزارش ها همچنین از آن حکایت دارد که مأموران کمیته مشغول دستگیری تحریک کنندگان هستند و تا به حال بین 50 تا 70 نفر از اعضای کانون فرهنگی و سیاسی ترکمن را دستگیر کرده اند. از سوی دیگر گفته می شود که ترکمن ها نیز تعدادی از مأموران کمیته، دو کامیون نیروی کمکی ارتش، و رءیس پلیس محل را دستگیر کرده اند.

4- برگزاری رفراندوم دو روز طول می کشد و احتمال تمدید آن برای روز سوم نیز وجود دارد. مدت زمان برگزاری رفراندوم که در ابتدا فقط یک روز اعلام شده بود، حالا به دو روز افزایش یافته و رأی دهندگان می توانند در روزهای 30 و 31 مارس رأی خود را به صندوق بیندازند. انتظار می رود که در حدود 10 تا 12 میلیون نفر در رفراندوم شرکت کنند. در عین حال، فعالیت موافقان و مخالفان رفراندوم ادامه دارد. بیشتر برنامه های تلویزیون به لزوم شرکت در رفراندوم اختصاص یافته است. برنامه شب گذشته شامل مصاحبه های متعددی با «مردم» بود. اکثر آنها اظهار داشتند که خواهان جمهوری اسلامی هستند. تنها استثنا یک سخنگوی فداییان بود که گفت اگر چه فداییان به اسلام معتقد هستند، ولی با شکل رفراندوم مخالفند. شخصیت های برجسته کُرد و ترکمن نیز با رفراندوم مخالفت کرده اند. شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه مهاباد و از رهبران مذهبی سرشناس کرد گفته است که در رفراندوم شرکت نخواهد کرد. کمیته مرکزی شوراهای ترکمن (که کانون فرهنگی و سیاسی گنبدکاووس وابسته به آن است) نیز تصمیم گرفته است که رفراندوم را تحریم کند. شایعات و گزارش های زیادی از احتمال تقلب در رفراندوم وجود دارد. خمینی هشدار داده است که «عوامل رژیم سابق» قصد خرابکاری در صندوق های رأی را دارند و از جوانان ملت خواسته است تا از آنها حفاظت کنند. طباطبایی، معاون وزیر کشور در امور سیاسی، شب گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی اظهار داشت که عده ای دست به پراکندن شایعات گمراه کننده در بین اقشار پایین جامعه زده اند. یکی از شایعات این است که چون انقلاب اخیر یک انقلاب «خونین» بوده است، روستاییان باید برای تضمین موفقیت انقلاب برگه «قرمز» را به صندوق بیندازند (دولت برگه سبز را می خواهد.) همچنین هشدار داده اند که برخی گروهها قصد دارند برای ممانعت از رأی گیری، شناسنامه روستاییان را جمع آوری کنند. کارکنان سفارت همچنین شنیده اند که اگر شناسنامه کسی مُهر شرکت در رفراندوم را نداشته باشد، در آینده اجازه خروج از کشور را نخواهد داشت. این شایعه می تواند بر روی آنهایی که قصد شرکت در رفراندوم را ندارند، تأثیر بگذارد.

ص: 254

دولت همچنین اعلام کرده است آنهایی که شناسنامه خود را گم کرده اند، می توانند از کارت شناسایی سازمانی به جای سجّل استفاده کنند. در عین حال، پارچه نوشته های فراوانی در سطح شهر نصب شده و خودروهایی با بلندگو در سرتاسر تهران مردم را به شرکت در رفراندوم دعوت می کنند که حس و حال سیاست های قدیمی دوران جنگ را القا می کند.

5- رضا صدر، وزیر بازرگانی، اعلام کرده است که واردات مشروبات الکلی به ایران کاملاً ممنوع خواهد شد. مشروباتی که هنوز در انبارهای گمرک نگهداری می شوند مرجوع می شود و خسارت واردکنندگانی که قبلاً هزینه مشروبات را پرداخته اند، جبران خواهد شد. به نظر می رسد کمبود ویسکی در بازار بسیاری از ایرانی ها را چنان نگران کرده که اغلب از شرایط سیاسی نیز برای آنها مهمتر است، و داستان مرگ کسانی که از عرق های دست ساز استفاده کرده اند، به روزنامه ها هم کشیده شده است. یک کارمند سفارت اخیراً در یک میهمانی ایرانی مزه ودکای دست ساز را چشیده و اثرات احتمالی آن را باور می کند. با توجه به عطش ایرانی ها برای مشروبات، به احتمال بسیار قوی ساخت غیر مجاز و قاچاق مشروبات الکلی علیرغم اعلام مجازات شلاق برای مصرف آن به زودی فعالیت بسیار سودآوری در ایران خواهد شد.

6- به گزارش روزنامه اطلاعات، دادستان عمومی کل کشور، هادوی، آیین نامه ای برای دادگاههای انقلاب به شورای انقلاب تسلیم کرده است. به دستور خمینی دادگاههای انقلاب تا زمان تهیه و ابلاغ این آیین نامه کار خود را متوقف کرده اند، و به محض تصویب آن فعالیت خود را از سر خواهند گرفت.

7- روزنامه ها گزارش دادند که 106 تیمسار و سرهنگ پلیس شهربانی بازنشست شده اند. تمام افسران پلیسی که کارمند سفارت با آنها صحبت کرده است کلاً نسبت به آینده و حرفه شان نا امید هستند. در طول دو هفته گذشته کارمند سفارت توانست مفصلاً با هفت افسر پلیس با درجه ستوانی تا سرهنگی صحبت کند و شش نفر آنها خودشان گفتند که قصد دارند هر چه زودتر استعفا بدهند. محاکمه بسیاری از افسران پلیس به اتهام اقدامات ضد انقلابی و ادامه بی نظمی های سازمانی برای آینده نیروهای پلیس ایران نشانه خوبی نیست.

8- کیهان دلایل احتمالی استعفای قرنی، رئیس ستاد ارتش، در اوایل هفته جاری را بررسی می کند. از میان شایعاتی که بر سر زبانهاست اتهام شکنجه، و داستان کودتا با همکاری ارتش انقلابی جدید نیز ذکر شده است. ولی روزنامه کیهان بیشتر بر این شایعات تأکید دارد که قرنی به دلیل مقصر بودن در سرکوب نظامی ناآرامی های سنندج، و اینکه به قول مدنی، وزیر دفاع، «پایش را از گلیمش درازتر کرده بود» مجبور به استعفا شده است. کیهان مدعی است که قرنی فرمان اقدام نظامی علیه کردها را صادر کرده و نیروهای سابق گارد «جاوید» را به منطقه اعزام کرده بود. همچنین گفته می شود که قرنی از دستور وزیر کشور مبنی بر توقف پرواز جنگنده های فانتوم بر فراز محل مذاکرات کردها با هیأت اعزامی از سوی خمینی سرپیچی کرده بود. کیهان از قول برخی منابع در سنندج گزارش داده است که بیانیه ها و دستورات قرنی

ص: 255

موجب طولانی تر شدن خونریزی ها در کردستان بوده است.

9- روزنامه اطلاعات تیتر اصلی شماره 28 مارس خود به توطئه علیه انقلاب اختصاص داده بود. طبق این گزارش، شاه 2 میلیارد دلار به گروهی از ایرانی های مستقر در لندن پول داده است تا صرف فعالیت های ضدانقلابی کنند. نام و عکس هفت توطئه گر اصلی نیز چاپ شده بود، که عبارتند از: اردشیر زاهدی، تیمسار هاشمی نژاد، نخست وزیر سابق شریف امامی، آقا خان بختیار، استاندار سابق آذربایجان شرقی، اسکندر آزموده، مدیر سابق پروژه جزیره کیش محمود منصف، علی عبده.

10- رادیو تهران اواخر امروز اعلام کرد که پس از بررسی های دادگاههای انقلاب اسلامی ایران، 304 متهم زندانی روز گذشته از زندان آزاد شدند. نام آنها بعداً در روزنامه ها منتشر خواهد شد. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی

سند شماره 128 محرمانه30 مارس 1979- 10 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3407به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: رأی گیری در ایران. ادامه درگیری ها در گنبد کاووس. حزب دموکرات کردستان رفراندوم را تحریم می کند. تعدادی دستگیر و تعدادی آزاد می شوند. پایان خلاصه.

3- رأی گیری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت آینده ایران در ساعت 12:00 امروز به وقت محلی مورخ 30 مارس در جریان است. ظاهراً استقبال مردم از رفراندوم در تهران نسبتاً زیاد بوده است. بررسی های تصادفی امروز صبح از سطح شهر حکایت از آن دارد که شبه نظامیان غیر ارتشی شدیداً از صندوق های رأی حفاظت می کنند و رأی دهندگان نیز با نظم و ترتیب رأی خود را در صندوق می اندازند. تغییرات ایجاد شده در مراحل رأی گیری تا دقیقه آخر از طریق رادیو به اطلاع مردم می رسد و خمینی در آخرین ساعات روز 29 مارس اعلام کرد اگر کسی نمی خواهد به جمهوری اسلامی یا نظام سلطنتی رأی بدهد، می تواند نوع حکومت دلخواه خود را بر روی برگه قرمز (که در واقع برای رأی به نظام سلطنتی است) بنویسد. روند واقعی رأی گیری بر سر صندوق ها نشان می دهد که رأی گیری چندان هم آزاد نبوده است. در برخی حوزه های رأی گیری که امروز صبح مورد بررسی قرار گرفت، شخصی که مسئول دادن برگه های رأی به مردم بود از آنها سئوال می کرد که آیا قصد دارند به جمهوری اسلامی رأی بدهند (قسمت سبز) یا به نظام سلطنتی (برگه قرمز) و سپس فقط قسمت سبز را به دست آنها می داد. جدای از چند کلیسای متعلق به ارامنه که حوزه رأی گیری هستند و تعداد زیادی مرد و زن در آن مشاهده شده اند، به نظر می رسد که مشارکت مردان در رفراندوم نسبت

ص: 256

به زنان بیشتر بوده است. گزارشی نیز در ارتباط با کشف یک حوزه رأی گیری تقلبی (غیرمجاز) شنیده ایم.

4- دولت موقت بعد از ظهر روز گذشته مورخ 29 مارس اعلام کرد که واحدهایی از ارتش را به گنبدکاووس اعزام خواهد کرد. ظرف چند روز گذشته درگیری بین ترکمن ها و نیروهای انقلابی در این شهر ادامه داشته است. رادیو صدای انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد که با توجه به «خلع سلاح چند پاسگاه ژاندارمری، دستگیری رئیس پلیس محل، اشغال کلانتری ها و چندین پاسگاه دیگر، تصمیم گرفته شد که خلأ فقدان نیروهای امنیتی با اعزام نیروهای ارتش اسلامی کشور پر شود.» امیرانتظام، معاون نخست وزیر، در یک کنفرانس خبری گفت که نیروهای فوق «به منظور اعاده نظم عمومی به منطقه اعزام می شوند تا مردم بتوانند در رفراندوم روزهای جمعه و شنبه شرکت کنند.» 5- بر اساس گزارش منابع مستقل، نیروهای نظامی در روز 28 مارس وارد گنبدکاووس شدند و شهر عملاً در حالت حکومت نظامی به سر می برد. مأموران کمیته انقلاب که ظاهراً یک ملای جوان شیعه فرمانده آنهاست با تیم خبرنگارانی که قصد تهیه گزارش از وقایع روز چهارشنبه را داشتند، بدرفتاری کردند. خبرنگارانی که به تهران بازمی گشتند وضعیت گنبدکاووس را اینگونه توصیف کردند که ترکمن ها قسمت شمال شهر را در کنترل دارند و بقیه شهر و همچنین جاده های مواصلاتی منتهی به آن در دست شبه نظامیان کمیته است، و تیراندازی بین آن دو جریان دارد. گزارش دیگر حاکی از آن است با ورود نیروهای ارتش درگیری شدت گرفته است، و جت های نیروی هوایی بر فراز شهر غرش می کنند و مواضع ترکمن ها زیر آتش نارنجک و خمپاره قرار گرفته است. گزارش هایی نیز از گسترش درگیری به مناطق خارج از گنبدکاووس مخابره شده است. در ساعات اولیه روز 30 مارس، ظاهراً هنوز توافقی بر سر آتش بس نشده است.

6- از سوی دیگر، طالقانی هم فرصتی برای میانجیگری نیافته است. بالگرد حامل او که در روز 28 مارس به سوی گنبد پرواز کرده بود در نزدیکی شهر هدف گلوله قرار گرفت و نتوانست به زمین بنشیند. امیرانتظام در روز 29 مارس اعلام کرد که شاید طالقانی بعداً تلاش خود را از سر بگیرد. نیروهای ترکمن هشت شرط را برای ترک مخاصمه تعیین کرده اند که شامل آزادی ترکمن های دستگیر شده، شناسایی شوراهای ترکمن از سوی دولت، و آزادی این شوراها برای انجام فعالیت است.

7- امیرانتظام در اشاره به درگیری های گنبدکاووس ادعا کرد «آنهایی که منافع خود را به خاطر انقلاب از دست داده اند در قسمت های مختلف کشور در حال توطئه هستند...» بیانیه خمینی در روز 29 مارس بر ادامه شورش های قومی در مناطق دیگر ایران صحه گذاشت، ولی خمینی بر خلاف امیرانتظام تقصیر را آشکارا بر گردن آمریکا انداخت. خمینی با اشاره به «گزارش های نگران کننده» از گنبدکاووس، زاهدان (مرکز استان سیستان و بلوچستان) و اردبیل

ص: 257

(در استان آذربایجان شرقی) گفت که «برخی جناح های منحط مشغول سمپاشی و تفرقه افکنی هستند» و اینکه «این جناح ها شایعه کرده اند که روحانیان برادران سنی را از حقوقشان محروم می کنند.» خمینی ادامه داد که «این آدم های گمراه، که از آمریکا الهام می گیرند و در لباس چپگراها ظاهر می شوند، قصد دارند دوره غارت و چپاول رژیم گذشته را به شکل دیگری به کشور عزیزمان برگردانند.» خبر سفر مدنی، وزیر دفاع، به بلوچستان به طور غیرمستقیم حکایت از آن دارد که این منطقه نیز آبستن حوادثی است.

8- در ارتباط با مسایل قومی، حزب دموکرات کردستان اعلام کرده است که رفراندوم را تحریم خواهد کرد. عبدالرحمن قاسملو، دبیرکل حزب، رفراندوم فوق را به دلیل آنکه هیچ حق انتخابی به رأی دهندگان نمی دهد، «غیردموکراتیک» نامیده است. او همچنین موافقت نامه ای را که با میانجیگری طالقانی در سنندج به دست آمد، یک مشت «حرف های تو خالی» توصیف کرد.

[9]- طبق گزارش روزنامه فارسی زبان اطلاعات، مأموران کمیته پنج وزیر سابق کابینه، یک نماینده سابق مجلس، و یک ژنرال را دستگیر کرده اند. وزرای سابق عبارتند از احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه، و سیروس آموزگار وزیر اطلاعات کابینه شاپور بختیار، و کریم معتمدی وزیر پست، تلگراف و تلفن، همایون جابرانصاری وزیر مسکن، و مرتظی صالحی وزیر راه و ترابری در کابینه های قبلی. مهدی هادوی، دادستان عمومی کل کشور، اعلام کرد که علاوه بر 304 زندانی آزاد شده در روز چهارشنبه، پرونده زندانیان دیگر نیز تحت بررسی است و تکلیف آنها نیز هر چه زودتر روشن خواهد شد. طبق گزارش خبرگزاری فرانس پرس برآوردهای تأیید نشده نشان می دهد که حدود 8000 نفر در زندان قصر و حدود 50 هزار نفر در کل ایران در زندان به سر می برند. رادیو صدای انقلاب اسلامی ایران به نقل از نخست وزیر بازرگان در روز 29 مارس گزارش داد که از اواسط ماه فوریه تا کنون 62 نفر در ایران اعدام شده اند. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 31 مارس

سند شماره 129 محرمانه 31 مارس 1979- 11 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3417به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 31 مارس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: رأی گیری ادامه دارد. مشارکت زیاد است. مشکلات اجرایی در برخی شهرستان ها و تلاش برای مختل کردن روند رأی گیری در کردستان. ادامه درگیری ها در گنبدکاووس. اعزام هیأت هایی برای میانجیگری و برقراری آتش بس و تحقیق در مورد ناآرامی های قومی در بلوچستان و آذربایجان شرقی. برکناری مدنی، وزیر دفاع، و انتصاب یک

ص: 258

ژنرال بازنشسته سالخورده که با جبهه ملی ارتباط دارد. ایران خواهان استرداد شاه برای محاکمه در ایران شده است. پایان خلاصه.

3- رفراندوم ایران امروز مورخ 31 مارس نیز ادامه دارد. روز گذشته رأی گیری در تهران بدون هیچگونه مشکل عمده ای انجام شد و حضور مردم در حوزه های رأی گیری بسیار چشمگیر بود. طبق مشاهدات پرسنل سفارت، تعداد رأی دهندگان زن در بیشتر حوزه ها بسیار کم بوده است، هر چند تا آنجا که خبر داریم هیچ محدودیتی برای رأی دهندگان زن در نظر گرفته نشده است. در واقع، تعدادی از ایرانی هایی که کارمندان سفارت با آنها صحبت کردند گفتند که زنان خانواده همگی با هم به پای صندق های رأی رفته اند. گزارش های تلویزیونی از چند حوزه رأی گیری این احساس را القا می کرد که بیشتر رأی دهندگان زن چادری هستند. مصاحبه هایی که در حوزه های رأی گیری با رأی دهندگان مرد و زن انجام شده بود نشان از [نامفهوم] درک بسیار ساده آنها از چیزی داشت که به آن رأی می دادند. بسیاری از آنها جمهوری اسلامی پیشنهادی را معادل [نامفهوم].

4- روز گذشته مشکلاتی گزارش شد. در برخی از حوزه های رأی گیری، رأی دهندگان تحت فشار قابل توجهی بودند که به جمهوری اسلامی رأی بدهند. به نظر ما، این امر بیشتر ناشی از دوآتشه بودن برخی مسئولان برگزاری انتخابات در حوزه های رأی گیری است تا تلاش هماهنگ دولت مرکزی برای تضمین اکثریت قاطع آراء به نفع جمهوری اسلامی. علاوه بر این، قدری تقلب نیز در کار بود. معلوم شد جوهر به اصطلاح رنگ ثابتی که قرار بود تا 24 ساعت پاک نشود و انگشت سبابه رأ ی دهندگان را با آن رنگی می کردند، همان جوهر های معمولی استامپ است که به راحتی پاک می شود. یک کارمند سفارت با مردی صحبت کرد که مدعی بود دوبار رأی داده است. او گفت که بار اول مسئولان صندوق فراموش کرده بودند شناسنامه او را مُهر کنند، و او جوهر انگشتش را پاک کرده بود.

5- در خارج از تهران، مشکلات عدیده ای در ارتباط با پشتیبانی حوزه های رأی گیری پیش آمد. برگه های رأی در تعداد زیادی از حوزه های رأی گیری کافی نبود. طبق گزارش ها، هواپیماهای نیروی هوایی ایران در ساعات اولیه روز 31 مارس مشغول رساندن تدارکات به اقصی نقاط کشور مانند چابهار و اردبیل بودند. علاوه بر این، به دلیل ادامه درگیری بین ترکمن ها و نیروهای دولتی، مردم گنبدکاووس اصلاً نتوانستند در رأی گیری شرکت کنند. در کردستان، گزارش های متعددی از تلاش برای مختل کردن روند رأی گیری مخابره شده است. در سقز، یک گروه غیرقانونی مدرسه ای را که به حوزه رأی گیری تبدیل شده بود، اشغال کرد و صندوق رأی را سوزاند. در نقاط دیگر استان، به رأی دهندگان گفته بودند که اگر برگه سبز (آری) را به صندوق بیندازند، به مصادره زمین هایشان رأی داده اند.

6- گزارش دیگری بجز اینکه ظاهراً درگیری های گنبد ادامه دارد از این منطقه مخابره نشده است. طبق گزارش ها، از ساعت 08:00 صبح روز 31 مارس تمامی ارتباطات با این شهر قطع

ص: 259

شده است. احتمالاً ناآرامی های قومی در بلوچستان جدی تر از آن است که قبلاً تصور می کردیم. علاوه بر سفر مدنی، وزیر دفاع، به زاهدان که قبلاً گزارش آن ارسال شد، هیأتی نیز از سوی خمینی به این استان اعزام شده است. هیأتی نیز برای تحقیق و تفحص درباره ناآرامی بین شیعیان و و سنی ها در اردبیل- زنجان به اردبیل اعزام شده است. نهایتاً اینکه وزارت کشور در آخرین تلاش برای برقراری آتش بس در گنبدکاووس، هیأتی به این شهر فرستاده است.

7- سرلشگر (بازنشسته) تقی ریاحی بجای وزیر دفاع، دریادار مدنی، منصوب شد. ریاحی که 70 ساله است روابط نزدیکی با جبهه ملی دارد، ولی از سال 1953 به این سو در امور نظامی دخالتی نداشته است. انتصاب او گام دیگری در تحکیم قدرت جبهه ملی در دولت موقت است، که قبلاً نیز به این مسئله اشاره کرده بودیم. در اطلاعیه ای که در همین ارتباط صادر شد آمده بود که مدنی از دولت خواسته است تا مسئولیت های وزارت دفاع را از دوش او بردارد. هنوز معلوم نیست که آیا مدنی فرمانده نیروی دریایی باقی خواهد ماند یا از این پست هم کناره گیری خواهد کرد. یک منبع خبری در نیروی دریایی می گوید که او از فرماندهی نیروی دریایی کناره گیری نمی کند.

8- در بحبوحه گزارش هایی که در مورد سفر شاه از مراکش به باهاما مخابره شده است، یک سخنگوی وزارت امور خارجه در روز 30 مارس گفت که ایران همچنان مصرانه خواستار استرداد شاه به ایران است تا او را به اتهام جنایت بر ضد مردم ایران محاکمه کند. رادیو صدای انقلاب اسلامی ایران در روز 30 مارس این جمله سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا را نقل کرد که ایالات متحده دیگر شاه را رئیس دولت ایران نمی داند.

سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 31 - 29 مارس 1979

سند شماره 130 محرمانه 31 مارس 1979-11 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3420 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: کارمند سفارت، روزنامه فارسی زبان آیندگان، وابستگان نظامی خارجی تهیه کننده گزارش: تی.ای. شافر، وابسته دفاعی مقام تأیید کننده گزارش: تی.ای. شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 31 - 29 مارس 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 48 ساعت گذشته را، از ساعت 12:00 روز 29 مارس تا ساعت 12:00 روز 31 مارس 1979 پوشش می دهد، شامل: مشکلات در ترکمن صحرا. رفراندوم سراسری. وزیر جدید دفاع. از سرگیری ارتباط مجدد دفتر وابسته نظامی با رئیس تشریفات ارتش و دفتر رابط خارجی.

ص: 260

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

الف- (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) مشکلات ترکمن صحرا. آخرین گزارش های روزنامه فارسی زبان آیندگان حکایت از ادامه درگیری ها بین مردم و نیروهای دولتی در گنبدکاووس دارد. در یک پادگان نیروی زمینی در شاه پسند 500 نیروی دولتی مستقر هستند که شاید برای سرکوب شورش ترکمن ها از آنها استفاده شود. آیت الله طالقانی و مقامات دیگر دولتی سعی داشتند [با هلی کوپتر] در گنبد کاووس به زمین بنشینند که به سوی آنها تیراندازی شد و در نتیجه در گرگان فرود آمدند. این هیأت سعی خواهد کرد، و شاید هم تا به حال این کار انجام داده باشد، تا با اتومبیل به گنبد برود و با رهبران محلی به مذاکره بپردازد. تماس تلفنی با گنبد قطع و مسافرت به این منطقه متوقف شده است. تعدادی از مجروحین به بیمارستان های گرگان انتقال یافته اند. مثل همیشه، روزنامه ها کمونیست ها و ساواک را مقصر می دانند.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): یک گروه قومی بزرگ دیگر خواهان خودمختاری است و دولت در می یابد که نیروی نظامی قابل استفاده ای برای سرکوب این شورش ها ندارد. البته احتمالاً گفتگو و مذاکره به حل مسالمت آمیز مشکل منجر خواهد شد، ولی دولت از موضع ضعف وارد مذاکرات خواهد شد و نه از موضع قدرت. بلوچستان همچون میوه ای رسیده بر درخت، چشم به عاقبت وقایع گنبد دارد.

ب- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) رفراندوم سراسری: در حالی که ایرانی ها تشویق می شوند به جمهوری اسلامی رأی بدهند، رأی گیری امروز هم ادامه داشت. وابسته نظامی شاهد صف طولانی رأی دهندگان، عمدتاً مرد، در مسجد نیاوران بود. سه محافظ مسلح در بیرون مسجد امنیت آن را تأمین می کردند. طبق گزارش وابسته نیروی هوایی هند و راننده دفتر وابسته نظامی [آمریکا] رأی گیری به صورت مخفی انجام نمی شد. صاحبخانه وابسته نیروی هوایی هند قصد دادن رأی «نه» را داشت ولی وقتی دید او را نگاه می کنند، رأی «آری» را به صندوق انداخت. راننده دفتر وابسته نظامی گفت که او خانواده اش نیز رأی داده اند و اینکه مردم می توانستند هم آن قسمتی را که درون صندوق و هم آن قسمتی را که در سطل کاغذ باطله می اندازد، ببینند. شناسنامه تمامی رأی دهندگان مُهر می خورد و انگشت سبابه آنها جوهری می شود. شایعات زیادی بر سر زبانهاست که اگر کسی رأی ندهد، که از شناسنامه اش معلوم می شود، بعدها او را اذیت و یا محدودیت های دیگری برایش ایجاد می کنند مثلاً اجازه خروج از کشور به او نمی دهند، حق ندارد در رأی گیری بعدی شرکت کند و شایعاتی از این قبیل.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): مشتاقانه منتظریم ببینیم که آیا رأی نهایی به جمهوری اسلامی 99/8 درصد خواهد بود یا 99/9 درصد. جالب تر

ص: 261

از آن مسلماً تعداد دقیق رأی دهندگانی است که در این رفراندوم شرکت کرده اند، اگر دستیابی به آن ممکن باشد.

ج- (محرمانه– غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) وزیر جدید دفاع: سرلشگر تقی ریاحی از سوی خمینی و بازرگان در روز 30 مارس به سمت وزیر دفاع منصوب شد. طبق گزارش روزنامه های فارسی زبان دریادار مدنی گفته است که حجم کار در دو مقام (وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی) برای او بیش از حد زیاد است. از این به بعد او فقط در مقام فرمانده تمام وقت نیروی دریایی انجام وظیفه خواهد کرد.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): وابسته نظامی آلمان غربی می گوید که دریادار مدنی به دلیل اظهارات ضددولتی اش در بلوچستان برکنار شده است. همانگونه که در گزارش قبلی نیز ذکر کرده بودیم، وابسته نظامی فکر نمی کند مدنی فرمانده نظامی قوی و مقتدری باشد. او برای فرماندهی نیروی دریایی کنونی مناسب است و احتمالاً در این مقام وظایفی را که پیش از بازنشستگی اجباری اش بر عهده داشت، انجام خواهد داد.

د- (محرمانه– غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) از سرگیری تماس با رئیس تشریفات ارتش و دفتر رابط خارجی: امروز صبح وابسته نظامی و وابسته نیروی هوایی با رئیس جدید تشریفات، سرهنگ فکور (که قبلاً معاون رئیس تشریفات بود) ملاقات کردند. ملاقات بسیار صمیمی بود. فکور تأیید کرد که سرتیپ ها دانشور، وجدی، مسیح زاده و پرورش بازنشست شده اند. سرهنگ منتظمی (مترجم ارتش به هنگام دیدار تایت) بازنشسته نشده است و منتظر ابلاغ پست جدید است. سرهنگ دوم توفیقی معاون رئیس تشریفات شده است. توفیقی در گذشته دوست صمیمی دفتر وابسته دفاعی بوده و کمک به سزایی در برنامه ریزی و هماهنگی آخرین دیدار کرده است. سرهنگ خاتمی هنوز رئیس جی2 است و سرهنگ افرهی رئیس فرماندهی اطلاعات جی2 است. سرهنگ فکور که لباس غیرنظامی پوشیده بود و کمی سبیل و ریش بزی داشت، گفت که روابط ما تقریباً عادی خواهد بود، و هرگونه تقاضای پرواز، دیدار از سرویس های دیگر، و سفر و غیره باید از طریق او صورت بگیرد. با وجود این، برخی از تصمیمات او حالا باید به تصویب کمیته ستاد کل برسد. وقتی از او سئوال کردیم چه وقت می توانیم سرهنگ خاتمی را ببینیم، او گفت یک مدت دیگر، شاید یک یا دو هفته دیگر. وقتی از او پرسیدیم ستاد عالی چه اسمی دارد، او خندید و گفت ستاد کل اسلامی. همه پرسنل وظیفه و کادر لباس های غیر نظامی به تن داشتند و سرهنگ توفیقی یک بلوز یقه اسکی با کفش های کتانی پوشیده بود. ما صحبت کوتاهی در بیرون از ساختمان تشریفات داشتیم، ولی وقتی یک ماشین سرباز (که احتمالاً از مأموران کمیته بودند) به ما نزدیک شدند، او محترمانه صحبت را قطع کرد و گویی از آمدن آنها نگران باشد، گفت که باید برود.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه -غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): اگر چه ملاقات ما گرم و صمیمی بود، ولی فضا و گفتگوها مثل دوره قبل از انقلاب باز و صریح نبود. نظر ما این

ص: 262

است که افسران ارتش هنوز دقیقاً نمی دانند در آینده چه خواهد شد، و با توجه به فضایی که کمیته ها بر ارتش حاکم کرده اند، آنها چقدر می توانند همکاری کنند. سرهنگ فکور ابراز داشت که در آینده به انجام وظایف اجتماعی مشغول خواهد شد. بنابراین، وقتی از دفاترشان خارج شوند، می توانیم آزادانه تر و بی پرده تر با هم صحبت کنیم.

تهدیدات متوجه خبرنگار [خبرنگاران] از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی

سند شماره 131 محرمانهآوریل 1979- فروردین 1358 سفارت آمریکا، تهرانوزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تهدیدات متوجه خبرنگار [خبرنگاران] از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- مدیر ایرانی دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس، که تا همین اواخر مدیریت این شبکه را برعهده داشت، در تاریخ 5 آوریل در ملاقات با کنسول، جزئیات ملاقات هفته های اخیر خود با سفارت شوروی را تشریح نمود. منابع آگاه از محتویات اظهارات ایشان در ملاقات با کنسول آمریکا خاطرنشان می کنند که وی در خصوص حمله مورخ 14 فوریه به سفارت آمریکا معتقد است که هم کمیته و هم دفتر نخست وزیر، دستور حمله را از ناحیه «کمونیست ها» دریافت کرده بودند. وی این دیدگاه را به چاپ رسانده بود.

3- روز بعد نماینده ِ[خبرگزاری] تاس ما با نام کارول، با آقای رائین تماس گرفته و در یک مکالمه طولانی و اهانت آمیز، وی را کاملاً طرفدار آمریکا و ضدکمونیست خطاب کرد؛ (نظریه: این موضوع صحت دارد.) و اظهار داشت که «ما» به زودی به دفتر آسوشیتدپرس حمله کرده و منبع را خواهیم کشت. نماینده خبرگزاری تاس، حتی پا را فراتر از این نهاده و آیت الله خمینی را «عامل سازمان سیا» خطاب کرد.

4- منبع، از این ماجرا بسیار آشفته و ناراحت بود. وی یک دستگاه ضبط صوت به تلفن متصل کرد و سپس با کارول تماس گرفت و وی را به سمت و سویی هدایت کرد که مجدداً تهدیدات قبلی را مطرح نماید؛ تهدیداتی که در اثنای آن، کارول صراحتاً خود را منتسب به فعالیت های یک سلسله گروههای چپگرا در ایران عنوان کرده بود. منبع اظهار داشت که در جریان مکالمه تلفنی مجدد، وی این نکته را فراموش کرد که در خصوص موضوع انتساب خمینی به سازمان سیا، بحث به میان آورد. شایان ذکر است که نوار این مکالمه هنوز در اختیار منبع قرار دارد. وی متن این مکالمه را پیاده کرده و آن را برای دفتر مرکزی خبرگزاری آسوشیتدپرس در نیویورک مخابره کرده است. منبع در ملاقات با کنسول خاطرنشان کرده است که تمایل دارد به مجرد حضور در نیویورک، نسخه ای از متن فوق را در اختیار وزارت امور خارجه قرار دهد.

5- دفتر مرکزی آسوشیتدپرس در خصوص این تهدیدات به نمایندگان تاس اظهار انتقاد و

ص: 263

گله مندی نموده است. تاس) نیز از این ماجرا، عذرخواهی کرده است. اشرف احمد جانوف، خبرنگار ایزوستیا در تهران، با برقراری تماس با منبع، از وی در این خصوص عذرخواهی کرده است. اشرف احمد جانوف، که سابقاً به عنوان خبرنگار خبرگزاری تاس در تهران حضور و فعالیت داشته است، ظاهراً «فردی مطلوب و جذاب» است. وی به منبع اظهار داشت که کارول حق نداشته چنین مطالبی مطرح نماید و در نتیجه به شدت مورد مؤاخذه قرار گرفته است. وینوگرادوف، سفیر شوروی، منبع را به سفارت شوروی دعوت کرده است که با وی ملاقات نماید.

6- منبع تصریح کرد که به اعتقاد وی، کارول هرگز بدون مجوز دولت شوروی، چنین مطالبی ایراد نکرده است. البته، وی هرگز خواهان تنبیه کارول نیست. وی بر این باور است که ملاقات با وینوگرادوف در سفارت، به صلاح نیست. البته منبع دعوتهای مکرر احمد جانوف به صرف ناهار یا نوشیدنی را مؤدبانه رد کرده است. افزون بر این، احمد جانوف از منبع دعوت کرده است که در منزل احمد جانوف پناهنده شود تا شوروی از وی «حمایت» نماید؛ که البته با پاسخ منفی منبع مواجه شده است.

7- نظریه: این اولین باری است که سفارت شوروی با اجبار و یا پرداخت رشوه به خبرگزاری های محلی، در مقابل ایالات متحده صف آرایی کرده است. اعتقاد ما بر این است که این موضوع در یک سطح گسترده و به مدتی طولانی در حال اجرا بوده است، البته حداقل در غالب پرداخت رشوه. کنسول به یاد دارد که یک خبرنگار ایرانی سال گذشته در جریان میهمانی سفارت هند خطاب به وی اظهار داشته است که چندین نفر از افسران سفارت شوروی در مراسم مختلف بارها با وی ملاقات کرده و تلاش کرده اند که وی را به سمت شوروی سوق دهند و صراحتاً به وی پیشنهاد کمکهای مالی داده اند. با عنایت به این که متعاقب پیروزی انقلاب، شرایط قانون و مقررات حاکم بر کشور دچار انسداد شده است، برخی افسران شوروی (افسران کا.گ.ب) صراحتاً به حربه اجبار متوسل شده و در راستای تعمیق وگسترش نفوذ گروههای چپگرا وارد عمل شده اند.

ناس

اطلاعات سیاسی گوناگون

سند شماره 132 محرمانهآوریل 1979 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اطلاعات سیاسی گوناگون 1- (محرمانه - تمام متن) 2- پرویز رائین، اولین و تنها رئیس نمایندگی خبرگزاری آسوشیتدپرس در ایران، قبل از خروج از ایران به مقصد اروپا و سپس نیویورک، ملاقاتی با کنسول داشت. وی در جریان این

ص: 264

ملاقات در خصوص موارد مختلفی از جمله موارد ذیل ابراز تمایل نمود:

3- حجم گسترده ای سلاح به وسیله قایق به بوشهر قاچاق می شود. این سلاح ها به قیمتهای بالا به قبایل قشقایی - مردان و دیگران - فروخته می شود.

4- در تأیید رکود اقتصادی حاکم به اطلاع می رساند که تعداد 423 باب کارخانه در شهر رشت (در حاشیه دریای خزر) یا کاملاً تعطیل شده اند و یا این که در مرز تعطیلی قرار دارند. شهر رشت به عنوان مرکز صنعتی برخی اقلام از قبیل کفش، سیم و غیره می باشد.

5- از نظر وی طراحی مجله مورخ 14 فوریه به سفارت آمریکا، برعهده کمیته مرکزی بوده است و دلیل اصلی این حمله، احتمال اختفای برخی افراد تحت تعقیب از جمله داریوش همایون، هوشنگ نهاوندی، مجید مجیجی [مجیدی] و غیره در ساختمان سفارت بوده است.

(نظریه: ما نیز این موضوع را به عنوان یکی از سلسله دلایل احتمالی حمله به سفارت مدنظر قرار می دهیم.) ناس

گزارش وضعیت سیاسی، 1 آوریل

سند شماره 133 محرمانه 1 آوریل 1979- 12 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3435به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 1 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: رفراندوم در ایران با تمام بهم ریختگی اش خاتمه می یابد. انتظار می رود جمهوری اسلامی با رأی اکثریت قاطع مردم انتخاب شود. درگیری در منطقه ترکمن صحرا در استان گرگان ادامه دارد. تنش ها در تبریز بالا می گیرد و جوامع سنی حاشیه خلیج فارس نا آرام می شوند. ریاحی می گوید بازنشست کردن شتابزده تعداد زیادی افسر ارشد اشتباه بوده است. طبق گزارش آیندگان، سفر قذافی به ایران به خاطر برگزاری رفراندوم عقب افتاده است. دستگاه بوروکراسی ایران زنده و فعال است. پایان خلاصه.

3- رأی گیری رفراندوم در ایران روز گذشته مورخ 31 مارس خاتمه یافت، ولی در آخرین دقایق رأی گیری مهلت آن تا ساعت 10:00 شب تمدید شد تا آنهایی که هنوز موفق به دادن رأی نشده بودند، بتوانند رأی خود را به صندوق بیندازند. این مسئله به همراه دستور وزارت کشور در اواخر روز گذشته مبنی بر تکثیر برگه های رأی در آن دسته از حوزه های رأی گیری که برگه های آنها تمام شده بود، آخرین مجموعه اقدامات خلق الساعه ای بود که دولت در طول برگزاری رفراندوم اتخاذ کرد و به احتمال قوی شیوه برگزاری رفراندوم را شدیداً زیر سئوال خواهد برد. روز گذشته نیز، حداقل در تهران، استقبال مردم بسیار زیاد بود و طبق گزارش ها در شهرهای دیگر نیز استقبال مردم به همین اندازه بوده است. در عین حال، دولت در اوایل صبح امروز اعلام کرد که ظرف دو روز گذشته نزدیک به 18 میلیون نفر به پای صندوق های رأی

ص: 265

رفته اند. به نظر می رسد که اکثریت قاطع آراء به نفع جمهوری اسلامی باشد. یک حوزه رأی گیری در تهران اواخر شب گذشته گزارش داد که از نزدیک به 2000 رأی ماخوذه در آن، فقط 6 رأی منفی بوده است.

4- ناآرامی ها در منطقه ترکمن صحرا در استان گرگان همچنان ادامه دارد، و خبرگزاری فرانس پرس گزارش داده است که نیروهای ترکمن کنترل تمامی منطقه از گنبدکاووس تا مرز شوروی را به دست گرفته اند. طبق گزارش فرانس پرس فقط دو پاسگاه مرزی در دست نیروهای دولتی است. تلاش دولت برای انتقال نیروهای نظامی تازه نفس، که ظاهراً از نیروهای ضربت گردان (سابق) 55 هوابرد هستند، ناکام مانده است زیرا هواپیمای حامل آنها نتوانست در فرودگاه گنبدکاووس به زمین بنشیند. روزنامه های فارسی زبان لغو سفر آیت الله طالقانی به گنبدکاووس در اواخر هفته گذشته را که قرار بود برای میانجیگری بین دو طرف درگیر انجام شود، نبودن هیچیک از رهبران ترکمن برای مذاکره ذکر کردند. ظاهراً در گنبد کاووس هیچ کسی نیست که بتواند نقش میانجیگری مهمی را که رهبر میانه روی کُرد، احمد مفتی زاده، در سنندج ایفا کرد، در اینجا بازی کند، ولی دولت ایران علت لغو سفر طالقانی را تیراندازی به سوی هلی کوپتر حامل او به هنگام نزدیک شدن به شهر ذکر کرده است. رادیوی دولتی صدای انقلاب اسلامی ایران همچنان در مورد وقایع ترکمن صحرا سکوت اختیار کرده است، و مدعی است که ارتباطات با این منطقه قطع شده است.

5- پیام های رادیویی رمزی درباره برگزاری تظاهرات که در طول تعطیلات آخر هفته از تبریز پخش شد نشان می دهد که آرامش در این شهر بیشتر ظاهری است تا واقعی. یک تبریزی که کارمند سیاسی مترینکو در روز 31 مارس با او صحبت کرد، گفت که تنش ها در تبریز بالاست. همچنین طبق گزارشی که دریافت کرده ایم ناآرامی ها در اطراف شهر لار در استان فارس، واقع در جنوب شرقی کشور، و مناطق شرقی آن به سمت بندرعباس رو به گسترش است. اکثر جمعیت این منطقه سنی هستند، و بسیاری از سکنه دلیل سکونت خود در این منطقه را به دوران حکومت شاه عباس و فرار نیاکان سنی شان از آزار و اذیت شیعیان ربط می دهند.

6- روزنامه های فارسی زبان از قول ریاحی، وزیر جدید دفاع، نقل کرده اند که بازنشست کردن شتابزده آن همه افسر ارشد از ارتش اشتباه بوده است. احتمالاً حق با اوست، ولی دیگر دیر شده است. در حاضر، بازگرداندن افسران ارشد بر سر پست هایشان، حتی آنهایی که بدون شک خطایی مرتکب نشده اند، غیر ممکن است. با وجود این، جالب اینجاست که چنین فردی (یکی از یاران قدیمی مصدق) علناً چنین حرفی را زده است.

7- روزنامه های فارسی زبان همچنین گزارش می دهند که از اواسط ماه فوریه تا کنون 22 نماینده سابق مجلس و هفت سناتور دستگیر شده اند. تعدادی از آنها رابط قدیمی سفارت بودند.

ص: 266

8- طبق گزارش روزنامه آیندگان، چپگراترین روزنامه در بین سه روزنامه اصلی فارسی زبان کشور، سرهنگ قذافی سفرش به ایران را به تعویق انداخت تا در برگزاری رفراندوم دخالتی نکرده باشد. اطلاع یافته ایم تا زمانی که خبری از امام صدر، رهبر شیعیان لبنان، نشود کسی در ایران از او استقبال نخواهد کرد.

9- نهایتاً آیا آن روزهای بد گذشته را به خاطر دارید که اگر یک شهروند ایرانی قصد خروج از کشور را داشت باید 48 ساعت قبل از پرواز گذرنامه اش را به اداره مهاجرت تحویل می داد؟ همه می دانیم این کار صرفاً برای آن بود که ساواک بتواند سوابق او را بررسی کند. دولت جدید اخیراً اعلام کرده است که مسافران باید گذرنامه های خود را پنج روز قبل از پرواز تحویل دهند تا بررسی شود که نام آنها در فهرست جدید افراد ممنوع الخروج از کشور نیست. البته این تأخیر مضاف بر حداقل دو هفته ایست که اداره گذرنامه گفته است بررسی تقاضای مجوز خروج طول می کشد، که قبلاً حداکثر دو یا سه روز بیشتر طول نمی کشید. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 31 مارس تا 1 آوریل 1979

سند شماره 134 محرمانه1 آوریل 1979- 12 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3440 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی منابع: پرسنل دفتر وابسته دفاعی، رسانه های خبری فارسی زبان، کارکنان سفارت تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 31 مارس تا 1 آوریل 1979 [16]- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 31 مارس تا ساعت 12:00 روز 1 آوریل 1979 را پوشش می دهد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

[الف]- نظریات در مورد رفراندوم (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): اگر چه روزنامه های فارسی زبان گزارش داده اند که 89 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی داده اند، ولی استقبال مردم از رأی گیری در روز 31 مارس ظاهراً بیشتر از روز اولِ رأی گیری بود. باید چند روز تا اعلام نتیجه قطعی منتظر بمانیم. استقبال مردم از رأی گیری شاید نتیجه این مسئله بود که گفته می شد شناسنامه رأی دهندگان مُهر می خورد و انگشت سبابه آنها جوهری می شود. مُهر کردن شناسنامه ها بسیاری از مردمی را که در غیر این صورت در رأی گیری شرکت نمی کردند، بر آن داشت تا پای صندوق های رأی حاضر شوند. خیلی از مردم می ترسیدند که اگر شناسنامه هایشان مُهر نخورد، بعداً دچار عواقب آن شوند. هر چند نمی دانستند اگر قرار

ص: 267

باشد مهر نخوردن شناسنامه ها عواقبی داشته باشد، این عواقب دقیقاً چیست، ولی همین مسئله کافی بود که پای صندوق های رأی حاضر شوند. با وجود این، از حوزه های رأی گیری شدیداً محافظت می شد. در حوزه های مختلف رأی گیری افراد مسلح زیادی نگهبانی می دادند. معلوم نیست که این افراد برای محافظت از صندوق های رأی در حوزه ها هستند یا برای اجبار کردن رأی دهندگان [به دادن رأی «آری»]. یک منبع اطلاعاتی (C-3) به تهیه کننده این گزارش گفت که یکی از دوستانش قصد داشت رأی «نه» را به صندوق بیندازد. یک محافظ مسلح برگه قرمز (نه) و سبز (آری) او را گرفت، سپس برگه قرمز را پاره کرد و برگه سبز را به او برگرداند و گفت «باید این را به صندوق بیندازی.» ب- بازداشت راننده سفارت (بدون طبقه بندی): برای دومین بار در طول سه روز گذشته یکی از رانندگان سفارت به دست نیروهای انقلاب بازداشت شد. او را به یک کمیته بردند و در بازداشت نگاه داشتند تا با تماس تلفنی هویتش را با توجه به کارت شناسایی اش احراز کنند تا معلوم شود واقعاً برای سفارت کار می کند.

نظریه تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): انتظار داریم موارد بیشتری از این نوع تکرار شود. سرقت خودروها مسلماً مشکل بزرگی است [که قدری این مسئله را توجیه می کند]، ولی توقف پرسنل سفارت دیگر از حد عادی خارج شده است و به نظر می رسد که نوعی آزار و اذیت بر اساس سوءظن به جامعه دیپلماتیک باشد.

ج- مشکلات ترکمن صحرا (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): روزنامه های فارسی زبان گزارش داده اند که درگیری های گنبد کاووس تا ساعت 17:30 روز 31 مارس همچنان ادامه داشته است. نزدیک به 33 تن از نیروهای انقلاب کشته و 132 نفر از آنها مجروح شده اند. گزارشی از تلفات ترکمن ها در دست نیست. گزارش ها حکایت از آن دارد که دو طرف با مذاکرات صلح موافقت کرده اند ولی زمان آتش بس هنوز معلوم نیست.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): هر دو طرف، دیگری را به کج فهمی متهم می کنند و در عین حال، طبق معمول برخی گروههای اپوزیسیون مقصر شناخته شده اند: مارکسیست ها، فداییان، ساواک و زمین دارها. حداقل این است که بالاخره مذاکرات شروع شده و امید می رود که به صلح بیانجامد.

د- وزیر جدید دفاع، سرلشگر ریاحی(محرمانه): به گزارش روزنامه ها، سرلشگر ریاحی گفته است بازنشست کردن شتابزده بسیاری از افسران آزموده و با تجربه ارتش اشتباه بوده است.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای اتبارع خارجی): شاید اظهارات کوتاه وزیر جدید دفاع به مذاق عامه مردم و تندروهای گروههای انقلابی چپ و راست چندان خوش نیاید. این اظهارات از اولین اظهارات مقتدرانه سرلشگر ریاحی است. ولی اگر بخواهد به گفتن حقایق ناخوشایند در این جامعه انقلابیِِ هنوز بی ثبات ادامه دهد، شاید نتواند در پست خود باقی بماند.

ص: 268

[ه ]- امنیت سفارت (بدون طبقه بندی):

(1) سفارت در شب 31 مارس اصولاً آرام بود. یک گلوله در ساعات اولیه بعد از ظهر شلیک شد. محافظان نیروی هوایی نیز در ساعت 02:50 صبح دو گلوله شلیک کردند. آنها گزارش دادند که شی ء متحرکی دیده اند و به طرف آن شلیک کرده اند. در محدوده زمانی گزارش هیچ تیری به سوی سفارتخانه شلیک نشد.

(2) در حدود ساعت 10:30 گروهی متشکل از 200 تا 300 نفر تظاهرکننده به مقابل سفارت رسیدند. این گروه از کارکنان مرکز هیأت نظامی و مستشاران نظامی آمریکا بودند که خدمت آنها خاتمه یافته بود. دلیل تظاهرات این ایرانی ها نارضایتی از میزان پولی بود که بابت پاداش خاتمه خدمت دریافت کرده بودند. بعد از یک گفتگوی کوتاه، آنها در حالیکه شعار می دادند و سرود می خواندند به طور مسالمت آمیز متفرق شدند.

گزارش وضعیت سیاسی، 2 آوریل

سند شماره 135 محرمانه 2 آوریل 1979- 13 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3481به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 2 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: جنگ داخلی در گنبدکاووس ادامه دارد. معاون نخست وزیر می گوید شاید خوزستان استان بعدی باشد. بر اساس گزارش ها بلوچستان آرام و کاملاً تحت نظر است. احتمالاً برخلاف ادعای دولت، کمتر از 98 درصد از رأی دهندگان در رفراندوم شرکت کرده اند. تلاش های دولت برای به دست گرفتن وظیفه اعمال قانون همچنان عقیم مانده است. قانون اساسی به زودی منتشر خواهد شد. انتظام رابطه بین سپاه پاسداران انقلاب با ساختار کنونی فرماندهی ارتش را توصیف می کند. دانشگاه تهران عناصر نامطلوب را پاکسازی می کند. شاید ایران روابط خود را با مصر قطع کند. کاپوچی به ایران سفر می کند. پایان خلاصه.

3- علیرغم اینکه در اواخر روز گذشته 1 آوریل اعلام شد که موافقت نامه آتش بسی بین دولت و نمایندگان ترکمن های گنبد کاووس به امضا رسیده است، ولی ظاهراً برخی شورشیان ترکمن آتش بس را رعایت نمی کنند. هم در ساعات پایانی دیشب و هم امروز رادیو و تلویزیون دولتی مکرراً از قول وزیر کشور گفته اند که «اگر تا ساعت 15:00 روز دوم آوریل تیراندازی ها، آشوب ها و شرارت های دیگر خاتمه نیابد ... اقدامات ضروری قاطعی اتخاذ خواهد شد.» امیرانتظام، سخنگوی دولت، روز گذشته در یک مصاحبه مطبوعاتی مدعی شد که شهر گنبد کاووس در کنترل دولت است، ولی تعدادی تیرانداز به مردم کوچه و خیابان تیراندازی می کنند. او بار دیگر به ترکمن ها و سایر اقلیت های قومی اطمینان داد که حقوق مشروع آنها در قانون اساسی جدید ایران به رسمیت شناخته خواهد شد. او اظهار داشت که

ص: 269

اقلیت اندکی از ضدانقلابیون با این تفکر غلط که دولت و نیروهای مسلح تضعیف شده اند، سعی داشتند از تمایل ترکمن ها برای اداره بیشتر امور خود سوءاستفاده کنند.

4- انتظام همچنین گفت که دولت احتمال می دهد خوزستان دومین منطقه ای باشد که ضدانقلابیون سعی خواهند کرد با سوءاستفاده از مسایل قومی در آن شرارت کنند. با وجود این، او مدعی شد که اقدامات احتیاطی لازم برای جلوگیری از خونریزی ها اتخاذ شده است. او گفت که احتمالاً ناآرامی در استان ها چند ماه دیگر ادامه خواهد یافت.

5- ظاهراً بیشتر ترور نافرجام یک رهبر مذهبی در زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان، در روز 28 مارس بود تا آشوب های قومی که خمینی را در اواخر هفته پیش واداشت که نماینده ای به زاهدان اعزام کند. با وجود این، اوضاع استان کاملاً تحت نظر است و برغم آرامش پر تنش در زاهدان، گزارش ها حکایت از ناآرامی بلوچ ها دارد.

6- علیرغم ادعای وزیر کشور که گفته است 98 درصد واجدین شرایط رأی در رفراندوم روز 30 و 31 مارس شرکت کردند، ظاهراً تعداد قابل ملاحظه ای از مردم به دلایل مختلف در رأی گیری شرکت نکرده اند. گزارش ها حکایت از تلاش های متعدد برای مختل ساختن روند رأی گیری در کردستان داشت، و درگیری در ترکمن صحرای گنبد کاووس نیز مسلماً تعداد رأی دهندگان در این منطقه را محدود کرده است. علاوه بر این، گزارش هایی از تحریم رفراندوم در برخی قسمت های بلوچستان و شرکت فقط 60 درصد کل واجدین حق رأی استان در رفراندوم مخابره شده است.

7- دولت اعلام کرده است که دادستان کل نمایندگانی به 14 دفتر کمیته انقلاب که ظاهراً مسئولیت گرداندن امور شهر تهران را بر عهده دارند، و همچنین دفتر مرکزی پاسداران شبه نظامی انقلاب و کمیته های انقلاب در استان ها مأمور کرده است. پیش از این اعلام شده بود که مأموران کمیته فقط با داشتن حکم کتبی حق بازداشت افراد، بازرسی اماکن، و مصادره اموال را دارند. بر اساس آخرین اطلاعیه، مأموران کمیته و اعضای سپاه پاسداران فقط با تأیید و حضور نماینده دادستان کل حق مبادرت به انجام چنین اعمالی را خواهند داشت. با وجود این، در اطلاعیه فوق آمده است که: «هر شهروندی که مجرم شناخته شده ای را ببیند و یا شاهد جنایتی باشد، می تواند فرد مجرم را دستگیر کند، ولی باید او را هر چه سریعتر به دادگاههای انقلاب تحویل دهد، و به خاطر داشته باشد که دستگیری افراد در خانه هایشان و بازرسی اماکن فقط با [حکم] دادستان عمومی انقلاب [مجاز] است ...» چنانکه اطلاع یافته ایم، مأموران انتظامی در واقع بدون هیچ محدودیتی به دستگیری ها، بازرسی ها و مصادره خودسرانه اموال ادامه می دهند. بنابراین، تلاش دولت برای به دست گرفتن اجرای قانون تا به حال بی نتیجه بوده، و این امر از هشدارهای اخیر دولت، که در بالا ذکر شد، کاملاً پیداست.

8- انتظام، سخنگوی دولت، در ارتباط با قانون اساسی جدید ایران گفت چنانکه اطلاع یافته است پیش نویس قانون اساسی بزودی منتشر خواهد شد و مردم ایران یک ماه وقت دارند

ص: 270

که آن را مطالعه کنند. معلوم نیست منظور انتظام چیست، یعنی اینکه آیا بعد از آن قانون اساسی، چنانکه دولت قبلاً اعلام کرده بود، برای بررسی بیشتر و احتمالاً برخی اصلاحات به مجلس مؤسسان خواهد رفت، و یا اینکه طبق بیانات اخیر مقامات به رفراندوم عمومی گذاشته خواهد شد. اگر چه نحوه صحبت انتظام نشان می داد که او شخصاً متن قانون اساسی جدید را ندیده است، ولی مدعی شد که قانون اساسی جدید آزادی کامل بیان و فعالیت سیاسی را تضمین می کند.

9- انتظام در ارتباط با نیروهای مسلح گفت که سپاه شبه نظامی پاسدارن انقلاب یک نیروی کمکی در کنار نیروهای منظم ارتش خواهند بود. انتظام گفت که وجود چنین نیرویی از بروز کودتا از نوعی که مصدق را در سال 1953 سرنگون ساخت، جلوگیری می کند. او گفت که عضویت در سپاه برای مرد و زن آزاد است. انتظام همچنین گفت که ساختار فرماندهی ارتش همچنان در دست یک شورای سه تا پنج نفره است که «تصمیم می گیرند، فرمان صادر می کنند، و آنها را به اجرا می گذارند.» این جملات آنچه را که خودمان از مشاهد محدود حتی واحدهای منظم ارتش در منطقه تهران فهمیده بودیم، تأیید می کند، بدین معنا که فرماندهان به تنهایی تقریباً هیچ اقتداری بر گروههایی که ظاهراً تحت فرمان آنها هستند، ندارند.

10- شورای دانشگاه تهران، که اعضای خودگماشته چپگرایش از استادان، دانشجویان و کارمندان غیر آموزشی هستند اعلام کرده است که هر کسی که در دانشگاه تهران هر نوع رابطه ای با رژیم گذشته داشته است، پاکسازی خواهد شد. رابطه با رژیم گذشته از تماس با ساواک تا عضویت در هر یک از احزاب سیاسی شاه تلقی می گردد. اگر در رعایت این معیار ها سختگیری شود، تعداد کمی در دانشگاه باقی خواهند ماند و گویا شورای دانشگاه نیز این مسئله را فهمیده است. در این اطلاعیه آمده بود که شورا تصمیم گرفته است «به آنهایی که برخلاف اخلاقیات دانشگاه رفتار ضدانقلابی و ضدمردمی از خود بروز داده اند، اجازه ادامه کار بدهد، به شرطی که رفتار خود را اصلاح و تصحیح کنند.» با وجود این، آنها اجازه ی داشتن پست های اجرایی را نخواهند داشت. در اطلاعیه هیچ توضیحی در مورد پست اجرایی ذکر نشده بود.

11- بر اساس گزارش کیهان، ایران در نظر دارد روابط دیپلماتیک خود را با مصر قطع کند. «یک منبع سیاسی مطلع» مدعی بود که پس از محکومیت پیمان صلح مصر- اسرائیل از طرف خمینی و تصمیم کشورهای عرب در اجلاس هفته پیش بغداد، نخست وزیر بازرگان و وزیر امور خارجه، سنجابی، در حال بررسی این مسئله هستند.

12- اسقف اعظم، والریان کاپوچی، که بر اساس گزارش ها عضو الفتح است و زمانی را در زندان اسرائیلی ها گذرانده است، در تهران به سر می برد و به همراه هانی الحسن، نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین، در جلسات متعددی حضور می یابد. او قرار است فردا برای ملاقات با خمینی به قم سفر کند. سولیوان

گزارش وضعیت ایران، 2 - 1 آوریل 1979

ص: 271

سند شماره 136 محرمانه 3 آوریل 1979- 14 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3510 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: کارکنان سفارت، رسانه های خبری فارسی زبان، وابستگان نظامی سایر کشورها تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 2 - 1 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 1 آوریل تا ساعت 12:00 روز 2 آوریل 1979 را پوشش می دهد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

[الف]- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) آتش بس احتمالی در ترکمن صحرا: گزارش های ضدونقیضی از برقراری آتش بس در گنبد کاووس وجود دارد. آیندگان، روزنامه فارسی زبان صبح تهران، گزارش می دهد که ساعت 16:00 روز 13 فروردین طرفین بر سر برقراری آتش بس به توافق رسیدند. این موافقت نامه چهار ماده دارد: (1) مجروحین به بیمارستان انتقال خواهند یافت؛ (2) دو گروهی که بر ضد نیروهای دولتی می جنگند، دست از جنگ خواهند کشید؛ (3) اُسرا باید آزاد شوند؛ (4) ارتش ایران حافظ صلح در شهر خواهد بود. دو گروهی که در ماده «2» به آنها اشاره شده است، ترکمن ها و یک گروه مسلح ناشناخته (برای دولت ایران) هستند. بر اساس گزارش ها 132 نفر کشته و بیش از 300 نفر مجروح شده اند، که اجساد برخی از کشته شدگان هنوز در خیابان های گنبد افتاده است. دولت ایران در روز 2 آوریل به ترکمن ها ضرب الاجل داده بود که اگر تا ساعت 15:00 همان روز دست از جنگ نکشند، ارتش برای سرکوب شورش ها وارد عمل خواهد شد. بر اساس گزارش های خبری، در حال حاضر واحدهای ارتش در منطقه گنبد مستقر شده اند، ولی در درگیری ها دخالتی ندارند. وابسته نظامی آلمان (محفوظ) تأیید کرده است که تعدادی تانک از تهران به سمت شرق در حرکت هستند. او گفت که در روز 1 و 2 آوریل تعداد 100 تانک سوار بر تریلی های حمل تانک در حال حرکت از تهران به سمت شرق دیده شده اند. در روز 1 آوریل وابسته نظامی و وابسته نیروی هوایی شخصاً یک توپ 155 میلیمتری هوویتزر را در خیابان نیاوران مشاهده کردند که به سمت شرق یدک می شد. سه پرسنل یونیفورم پوش ارتش نیز سوار بر توپ بودند. روزنامه ها گزارش داده اند که یک تیم مذاکره کننده دولت در گنبد به سر می برد. نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): اگر حرکت تانکها به سوی گنبد صحت داشته باشد، دولت ایران بالاخره تصمیم گرفته است از موضع قدرت مذاکره کند. شاید این

ص: 272

شورش های قومی، بیشتر از هر دلیل دیگری، نظر بعضی از پیروان خمینی را که می گویند وجود ارتشی با فرماندهی مرکزی لازم و مطلوب نیست، عوض کند. نکته اصلی نطق اخیر آیت الله شریعتمداری نیز این بود که ایران باید یک ارتش قدرتمند داشته باشد. فکر می کنیم افکار شریعتمداری تأثیر بسزایی بر دولت بازرگان داشته باشد، هر چند نیروهای اپوزیسیون (یعنی فداییان و گروههای مارکسیستی) علاقه ای به وجود یک نیروی زمینی قدرتمند ملی در ایران اسلامی ندارند.

ب- (بدون طبقه بندی) نتایج اولیه رفراندوم: روزنامه های فارسی زبان صبح نتایج رأی گیری در بسیاری از شهرهای ایران را منتشر ساخته اند. شمارش آراء نشان می دهد که بیشتر از 98 درصد رأی دهندگان رأی «آری» به صندوق ها انداخته اند. خمینی، با علم به اینکه اکثریت قاطع رأی دهندگان به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد، در روز 1 آوریل رسماً تشکیل یک جمهوری اسلامی را اعلام کرد. فحوای سخنان او در مورد حقوق بشر نیز عملاً این بود که هیچ فرقی بین حقوق زنان و مردان نیست، اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته می شوند، و با همه به عدالت رفتار می شود.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): اگر قرار است روز تولدی برای «جمهوری اسلامی ملی» در ایران در تقویم ها ذکر شود، پیشنهاد می کنیم که فقط تقویم فارسی، یعنی همان 12 فروردین، برای برگزاری جشن تولد آن ذکر شود، هر چند احتمالاً جشن سالانه احمق ها در تقویم مسیحی [که مقارن همین روز است] از نظر بسیاری از ایرانی ها (که نظر واقعی خود را پای صندوق های رأی ابراز نکردند، ولی آن را به وابسته نظامی بروز دادند) با مسما تر است، ولی این احساسات ضد جمهوری اسلامی مسلماً تا چندین ماه آینده بروز نخواهد کرد.

ج- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) عملیات هواپیمای 12C-: دفتر وابسته نظامی امروز صبح مجوز پرواز آزمایشی هواپیمای فوق را در روز 4 آوریل و مأموریت باربری آن به آتن را در روز 6 آوریل دریافت کرد. مجوز کبکان و بهشهر هنوز دریافت نشده است.

نظریات تهیه کننده گزارش: در حال حاضر، شاید کمیته ها با پرواز آزمایشی و مأموریت های باربری موافقت کنند، ولی با پرواز به مناطق حساس موافقت نخواهند کرد.

گزارش وضعیت سیاسی، 3 آوریل

سند شماره 137 محرمانه 3 آوریل 1979- 14 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3514به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 3 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: دولت ادعا می کند که در ترکمن صحرا آتش بس برقرار شده است، هر چند تیراندازی های پراکنده ادامه دارد. بازدید از زندان قصر. بازرسی خانه ها و خمینی و حقوق

ص: 273

قانونی زندانیان. احتمال قطع رابطه ایران و مصر. توضیحاتی در مورد ریاحی، وزیر دفاع ایران. دردسرهای سفیر سولیوان ادامه دارد. شریعتمداری برای ملت پیام می فرستد. شایعات مجله اشپیگل. پایان خلاصه 3- رادیو ایران اواخر روز گذشته مدعی شد که در گنبد کاووس آتش بس برقرار شده و اینکه دولت و نیروهای ترکمن به توافق رسیده اند. طبق این توافق: 1) کلیه مجروحین به بیمارستان انتقال خواهند یافت؛ 2) نیروهای تمامی طرف های درگیر کاملاً از سنگرها و مواضع دفاعی خود عقب نشینی خواهند کرد و شهر پاکسازی خواهد شد؛ 3) مذاکره برای آزادی فوری اُسرا آغاز خواهد شد؛ 4) ارتش ملی تا اطلاع ثانوی عهده دار حفظ نظم و قانون در شهر خواهد بود. نخست وزیر بازرگان تهدید کرده بود که اگر تا ساعت 03:00 روز 2 آوریل تیراندازی در شهر متوقف نشود، به نیروهای مسلح دستور می دهد تا «اقدامات قاطعی» اتخاذ کنند. دفتر وابسته نظامی گزارشی دریافت کرده است مبنی بر اینکه نزدیک به صد تانک از تهران خارج شده و به سمت «شرق» در حرکتند، که این امر احتمالاً در پی توافق اخیر بوده و یا به تهدیدهای بازرگان ربط دارد. رهبر سرشناس سنی های بلوچستان، مولوی عبدالعزیز، پیامی برای جمعیت (عمدتاً سنی) گنبدکاووس فرستاده و از آنها خواسته بود که از جنگ دست بکشند. او در این پیام گفته بود که در آینده نزدیک به گنبد سفر خواهد کرد. اگر چه نیروهای کمیته چند تن از اعضای سازمان فداییان خلق را در گنبد دستگیر کرده اند، ولی این سازمان دخالت اعضای خود را در درگیری های گنبد شدیداً تکذیب کرده است.

رادیو فارسی بی.بی.سی. شب گذشته مدعی شد که تا به حال 200 نفر در گنبد کاووس کشته شده اند؛ 50 نفر از نیروهای طرفدار خمینی و 150 نفر از جنگجویان گنبد. آیندگان از قول سازمان فداییان این اتهام را مطرح ساخته است که درگیری های گنبد و سایر نقاط بخشی از توطئه سیا برای به راه انداختن جنگ داخلی در ایران است. طبق تلکس های خبری، از نیمه های امروز تیراندازی های پراکنده ای در گنبد صورت گرفته است. آسوشیتدپرس توانست تعدادی از خبرنگاران و عکاسانی را که چند روز در حبس خانگی بودند، آزاد کند، از جمله لیز هرگود، خبرنگار گاردین.

4- هیأتی متشکل از حقوقدانان فرانسوی امروز از زندان قصر بازدید می کند. این هیأت گزارشی برای دولت و احتمالاً مطبوعات تهیه خواهد کرد، و همچنین هفته آینده کنفرانسی خبری در مورد یافته هایش در پاریس برگزار خواهد کرد. روزنامه ها خبر از دستگیری فروغی، وزیر سابق فرهنگ، و پسرش داده اند (چنانکه اطلاع یافته ایم فروغی پیش از این نیز یکبار دستگیر ولی آزاد شده بود). خمینی در روز 1 آوریل در نطقی تلویزیونی (تلگرام جداگانه) به فعالان حقوق بشر که در مورد سرنوشت زندانیان ایرانی ابراز نگرانی کرده بودند، تاخت. آیت الله خمینی گفت که اصلاً با محاکمه زندانیان مخالف بوده و معتقد است که آنها باید فوراً اعدام می شدند.

ص: 274

او همچنین به سازمان های حقوق بشر تاخت و مدعی شد که آنها در ارتباط با حقوق بشر در طول سلطنت پهلوی «ساکت» بوده اند و به حمایت کارتر از شاه اعتراض نکرده اند. (توضیح: خمینی یا اطلاعی از این امر ندارد و یا حافظه اش خوب کار نمی کند.) 5- بر اساس گزارش روزنامه ها، دولت در حال بررسی قطع احتمالی روابط با مصر است.

6- وزیر جدید دفاع، تقی ریاحی، وجهه خوبی در میان ملت نداشته است. علاوه بر اظهارات گذشته اش مبنی بر اینکه بازنشست کردن افسران ارشد دوره پهلوی کار اشتباهی بود، روابط خانواده او نیز موجب بروز شایعاتی شده است. بر اساس شایعات، او وابسته به خانواده آتابای است که روابط اجتماعی و مالی نزدیکی با شاه داشتند، و برخی از شایعات نیز او را با اردشیر زاهدی ربط می دهد.

7- کیهان با انتشار مقاله ای، سولیوان، سفیر آمریکا در ایران را به دست داشتن در کشتار میدان ژاله و وقایع دیگر انقلاب متهم ساخته است. کیهان مدعی است که سولیوان درست پیش از واقعه میدان ژاله با شاه دیدار کرد و بار دیگر پس از «آتش سوزی تهران» 5 نوامبر پیش از انتصاب ازهاری در پست نخست وزیر نیز به دیدن او رفت.

8- آیت الله شریعتمداری طی نقطی 20 دقیقه ای خطاب به ملت در روز 1 آوریل اولویت های جمهوری اسلامی جدید را برشمرد. او گفت که ابتدا باید ارتش، پلیس و ژاندارمری را تقویت کرد. او بار دیگر گفت که مردم باید از دولت حمایت و در بازسازی اقتصاد، به ویژه بخش کشاورزی، همکاری کنند.

9- چند روزی است شایعاتی در مورد شماره اخیر مجله اشپیگل بر سر زبانهاست. بر اساس این شایعات، اشپیگل عکسی از یزدی، معاون نخست وزیر، بر روی جلد خود چاپ کرده است که او را در حال دست دادن با شاهپور غلامرضا نشان می دهد، و همچنین مقاله ای چاپ کرده است که در آن یزدی، قطب زاده رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران، و ابوالحسن بنی صدر دستیار خمینی را جاسوسان سیا معرفی کرده است. مأمور سفارت شایعه دیگری شنیده است که طبق آن عکس روی جلد اشپیگل بازرگان را در حال بوسیدن دست شاه نشان می دهد. این مطلب در کنفرانس مطبوعاتی بازرگان در 1 آوریل مطرح شد، و حتی می گویند که خمینی دستور تحقیق در این مورد را صادر کرده است. چنانکه اطلاع یافته ایم، سفارت جمهوری فدرال آلمان چنین شایعاتی را تکذیب کرده است. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 4 آوریل

سند شماره 138 محرمانه 4 آوریل 1979- 15 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3563به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 4 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 275

2- خلاصه: کنفرانس مطبوعاتی بازرگان. اعلام نتایج رأی گیری. درگیری مجدد در مهاباد. دستگیری فداییان در گنبد کاووس. تظاهرات در ساختمان شهرداری تهران. انتصاب دو سفیر جدید. استعفای قضات دادگاه انقلاب در تبریز. دیدار کاپوچی از ایران. شایعه پراکنی بر ضد دولت ادامه می یابد. پایان خلاصه.

3- بازرگان در کنفرانس مطبوعاتی روز 3 آوریل تأکید کرد که بسیاری از مسایل مربوط به برنامه ها و سیاستگذاری ها فقط بعد از تشکیل مجلس مؤسسان و تصویب قانون اساسی حل خواهد شد.

بازرگان در پاسخ به این سئوال که آیا برای ریاست جمهوری نامزد خواهد شد یا خیر گفت که نه چیزی را تکذیب می کند و نه از هم اینک نامزدی خود را اعلام می کند. بازرگان در ارتباط با حقوق اقلیت ها گفت که قانون اساسی جدید حتی حقوق بیشتری نسبت به قانون اساسی قبلی برای مشارکت اقلیت ها در امور کشور در نظر خواهد گرفت. بازرگان در پاسخ به این سئوال که دولت در مورد «هزاران» مستشار نظامی آمریکایی که هنوز در ایران به سر می برند چه تصمیمی گرفته است، گفت که مستشاران نظامی آمریکایی باقیمانده در ایران فقط چند نفرند، نه هزاران و یا حتی صدها نفر. او افزود که دولت ایران هنوز در مورد سرنوشت مشاوران نظامی و اقتصادی آمریکایی در ایران با دولت آمریکا صحبتی نکرده است. او گفت فقط صحبت هایی کلی با سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، انجام شده است. با وجود این، برای تعیین سرنوشت پروژه ها و قراردادها به وقت و بررسی های بیشتری نیاز است. از بازرگان پرسیده شد که آیا ایران در اجلاس سران کشورهای غیر متعهد در هاوانا شرکت خواهد کرد یا خیر و بازرگان پاسخ داد که هنوز هیچ توافق یا تعهدی صورت نگرفته و این مسئله در وزارت امور خارجه تحت بررسی است.

بازرگان در ارتباط با خودمختاری مناطق قومی گفت که اگر این امر به معنای جدایی طلبی و حذف رهبری ملی و حاکمیت ایران باشد، مسلماً قابل قبول نخواهد بود. دولت ایران منتظر دریافت نظرها و خواست های اقلیت های قومی است. مجلس مؤسسان تصمیم نهایی را در این ارتباط اتخاذ خواهد کرد.

4- بر اساس گزارش یک روزنامه، وزیر کشور اعلام کرده است که در رفراندوم جمهوری اسلامی 20،147،055 رأی «آری» و 140،966 رأی «نه» به صندوق ها انداخته شده است. هنوز تعداد آراء ماخوذه به تفکیک شهرها اعلام نشده است، ولی در آماری که برای شهر اهواز اعلام شده، تعداد آرای رأی دهندگانِ شانزده سال به بالا بیشتر از کل جمعیت شهر بوده است.

5- مهاباد، واقع در کردستان، در روز 2 آوریل مجدداً صحنه درگیری بود. روزنامه های تهران نیز این مسئله را امروز گزارش دادند. بر اساس گزارش روزنامه ها، در درگیری نزدیک یک پادگان ارتش 2 نفر کشته و 10 نفر مجروح شدند.

6- روزنامه ها به نقل از منابع رسمی گزارش داده اند که نزدیک به 70 نفر از فداییان در

ص: 276

جریان درگیری های گنبدکاووس دستگیر شده اند. اگر چه سازمان فداییان قبلاً دخالت اعضایش را در این درگیری ها تکذیب کرده بود، ولی هیأتی را برای بررسی این موضوع به گنبد اعزام کرده است.

7- در روز 3 آوریل تظاهراتی در ساختمان شهرداری تهران برگزار شد. تظاهرکنندگان که ادعا می کردند از کارکنان شهرداری هستند به روند استخدامها از سوی شهردار جدید اعتراض داشتند. آنها شهردار را متهم ساختند که کارکنان شهرداری را از میان دوستان و حامیانش استخدام می کند.

8- دو سفیر جدید برای خدمت در مسکو و پاریس منصوب شدند. شمس الدین امیرعلایی برای خدمت در پاریس و دکتر مُکری برای خدمت در مسکو. آنها سُفرای حرفه ای نیستند و با حزب جبهه ملی ارتباط دارند.

9- بر اساس گزارش روزنامه ها، تعدای از قضات دادگاه انقلاب در تبریز به طور دسته جمعی استعفا داده اند. آنها مدعی بودند که دخالت های بیش از حدی در کارشان می شود. در واقعه دیگری که در تبریز اتفاق افتاد، روز گذشته اخبار تلویزیون به زبان آذری در این شهر پخش شد که اولین باری بود که از زبان محلی در برنامه های عادی تلویزیون استفاده می شد. کارمند سفارت شنیده است که یکی از معدود سینماهای تبریز که از آتش سوزی ها سالم مانده است، فیلم هایی به زبان آذری نمایش داده است. این فیلم ها از باکو آورده می شوند.

10- بر اساس گزارش پاپال نانسیو (محفوظ) اسقف کاپوچی تصمیم گرفته است که به تنهایی به خاورمیانه سفر کند. با وجود این، او از گذرنامه دیپلماتیک استفاده می کند. اسقف کاپوچی هنوز با نمایندگان پاپ در ایران تماس نگرفته است. اطلاع یافته ایم که احتمالاً پاپ شدیداً کاپوچی را مورد مؤاخذه قرار داده است. در اینجا، او یکی از اعضای افتخاری شورای حاکم سازمان آزادیبخش فلسطین به بینندگان تلویزیون معرفی شده است.

11- خبرنگاران آمریکایی که تشنه خبر هستند دیروز و امروز این شایعه را شنیدند که «یزدی به اتهام همکاری با سیا» دستگیر شده است. به عقیده ما این یکی دیگر از موارد شایعه پراکنی هماهنگ گروههای چپگرا علیه دولت فعلی است. مورد دیگر مربوط می شود به شایعه مجله اشپیگل (که در تلگرام دیروز ذکر شد). سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 5 آوریل

سند شماره 139 محرمانه 5 آوریل 1979- 16 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3595به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 5 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: بازرگان طی نطقی رادیو و تلویزیونی دلایل ناآرامی های سیاسی در ایران را

ص: 277

توضیح می دهد. دولت رویه قضایی جدیدی را اعلام می کند. شتاب دستگیری ها تندتر می شود. گنبد کاووس آرام است ولی گروههای مختلف به یکدیگر تهمت می زنند. کیهان توطئه ترور رهبران انقلاب را برملا می کند. دانشجویان به اعدام یک انقلابی اعتراض می کنند. پایان خلاصه.

3- بازرگان در یک نطق رادیو و تلویزیونی در روز 4 آوریل با اظهارات ضد و نقیض به بررسی دلایل ناآرامی های سیاسی در ایران پرداخت. او گفت که بهانه های متعددی از قبیل اختلاف شیعه و سنی، و عرب و فارس و ترکمن برای این ناآرامی ها ذکر شده است، ولی سپس افزود که در واقع این ناآرامی ها نتیجه نقشه های عامدانه برخی گروههاست، «اعم از طرفداران تروتستکی، یا مائو و یا مارکسیست ها» که از نبود پاسگاههای مرزی کافی برای آوردن اسلحه به داخل خاک ایران سوءاستفاده می کنند. بازرگان مدعی شد که فرماندهی «این نیروهای ضد انقلابی و برانداز» در گنبد کاووس را برادر یکی از چریکهای چپگرایی بر عهده داشت که چند سال پیش در شورش نافرجام سیاهکل کشته شده بود. سپس گویی بازرگان نظرش را عوض کرد و ناآرامی های سیاسی را بر گردن نیروهایی انداخت که در پی اعاده سلطنت شاه هستند. او در این ارتباط مشخصاً از اسرائیل نام برد. او ظاهراً هیچ تناقضی بین این اظهارات و گفته های چند دقیقه پیشش که در آن نیروهای چپگرا را دشمن ایران نامیده بود، نمی دید. تنها نتیجه ای که از این اظهارات می توان گرفت این است که بازرگان نیز مثل خیلی از ایرانی ها دیگر نسبت به قبول تئوری توطئه مصون نیست و او نیز حاضر است در توضیح پدیده های سیاسی در کشورش از فرض های ضد و نقیض استفاده کند.

4- دولت رویه قضایی جدیدی را برای انجام دادرسی ها در نظام دادگاههای انقلاب اسلامی اعلام کرده است. هنوز از جزئیات این طرح خبری نداریم، ولی از اطلاعات کمی که به دستمان رسیده است می توان فهمید که دولت مرکزی سعی دارد با اجرای طرح فوق قدری بر فعالیت کمیته های انقلابی که بسیار غیر متمرکز بوده و تا به حال سرسختانه اختیارات قضایی شان را حفظ کرده اند، اعمال نظارت کند. ابلاغ علنی این طرح سئوال جالبی در ذهن ایجاد می کند، و آن اینکه در ایران انقلابی قانون چگونه وضع می شود؟ تا آنجا که می توانیم حدس بزنیم، قانون پیشنهادی ابتدا به خمینی تسلیم می شود، و پس از بررسی و تأیید او، برای تصویب به شورای مرموز انقلاب و هیأت دولت انقلابی ارائه می شود. به نظر نمی رسد که هیچیک از این دو نهاد دارای حق وتو باشد.

5- شاید تقارن اعلام رویه قضایی جدید با شتاب گرفتن روند دستگیری ها چندان هم اتفاقی نبوده است. شخصیت هایی که با رژیم پهلوی ارتباط داشته اند- از قبیل وزیر سابق اطلاعات و جهانگردی، رضا عاملی تهرانی، و وزیر سابق آموزش و پرورش، علی رنجبر، که اخیراً بازداشت شده اند- و یا پرسنل انتظامی و امنیتی ظاهراً اهداف اصلی هستند، ولی حیطه دستگیری ها گسترده تر از این افراد است. گزارش هایی نیز در بازداشت چندین بازرگان به

ص: 278

دستمان رسیده است، و روز گذشته 4 آوریل کارمند ایرانی آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده به نام دکتر رضا امینی بدون تفهیم اتهام بازداشت شد.

6- ناآرامی ها در کردستان ادامه دارد. به دنبال واقعه روز گذشته مورخ 4 آوریل در مهاباد که گزارش آن در تلگرام دیروز ارسال شد، گروهی از کردها در همان شهر یک پاسگاه پلیس را محاصره کردند و چند نفر از پرسنل آن را گروگان گرفتند. بر اساس گزارش ها، این واقعه بدون خشونت فیصله یافت. هیأتی از سوی حزب دموکرات کردستان در روز 3 آوریل با نخست وزیر بازرگان ملاقات کرد و از او خواست اجازه دهد که به منظور تضمین حقوق و خواست های مردم کُرد در قانون اساسی جدید، یک نماینده کُرد نیز در تهیه پیش نویس این قانون مشارکت داشته باشد. نخست وزیر گفت که دولت این مسئله را بررسی خواهد کرد. در همین حال، روزنامه اطلاعات مدعی شد که توطئه ای با مشارکت اقوام سالارجاف، نماینده سابق مجلس که بعد از پیروزی انقلاب اعدام شد، تیمسار پالیزبان، استاندار سابق کرمانشاه، و مأموران سابق ساواک در کردستان جریان دارد. بر اساس گزارش ها، این افراد مزدوران عراقی را با هدف بازگرداندن شاه بر سر قدرت، به خدمت گرفته اند. یک نشریه دیگر به نام مجله سیاسی ایران، گزارش می دهد که کردستان عملاً تحت کنترل حزب دمکرات کردستان است، و کُرد شیعه ای که ریاست کمیته انقلاب سنندج را بر عهده داشت و نماینده خمینی بود، از استان کردستان گریخته و رهبر میانه روی کُرد، احمد مفتی زاده، نیز نفوذ خود را از دست داده است.

7- آرامشی توأم با تنش بر گنبدکاووس حکمفرما شده است، ولی گروههای مختلف سخت مشغول وارد آوردن اتهام توطئه به یکدیگر هستند. مأموران کمیته، فداییان مارکسیست را متهم می کنند، ارتش مدعی است که شوروی ها از شورشیان حمایت می کردند، مسکو می گوید که سیا در درگیری های گنبدکاووس دست داشته است، و یک مقام وزارت کشور که نامش فاش نشده است در روزنامه چپگرای آیندگان، بی.بی.سی. را به دامن زدن به ناآرامی های گنبد متهم ساخته است.

8- کیهان مدعی است شواهدی به دست آورده است که نشان می دهد ساواک با کمک سازمان سیا و گارد سلطنتی سعی داشت در اوایل فوریه خانه چند تن از رهبران انقلاب را منفجر کند، و قرار بود که خود رهبران اعدام شوند. کیهان نگفته است چرا این طرح اجرا نشد. بسیاری از این رهبران با جبهه ملی ارتباط داشتند و یا از گروههای میانه روی دیگر بودند.

9- بر اساس گزارش ها، نزدیک به 50 دانشجو در روز 4 آوریل در اعتراض به اعدام چند هفته پیش یکی از اعضای فداییان خلق به نام محمود رئیسی در رفسنجان، در وزارت دادگستری تحصن کردند. رئیسی پس از تلاش نافرجام برای سرقت از یک بانک، که در جریان آن یک کارمند بانک جان باخت، دستگیر شد. او در یک دادگاه انقلاب محاکمه و به اتهام قتل نفس مجرم شناخته شد و در روز 27 فوریه، اعدام شد. جناح چپ اعدام رئیسی را در بوق و کرنا کرده و مدعی است که او در حال سرقت پول برای کمک به انقلاب بوده است

ص: 279

(سرقت نافرجام از بانک درست قبل از سرنگونی دولت بختیار صورت گرفت) و اینکه او قربانی تندروهایی اسلامی شده است. سولیوان

گزارش وضعیت سیاسی، 6 آوریل

سند شماره 140 محرمانه 6 آوریل 1979- 17 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3631به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 6 آوریل 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: سازمان فداییان هرگونه دخالت در درگیری های گنبدکاووس را تکذیب می کند، از خودمختاری اقلیت های قومی در چارچوب یک ایران متحد حمایت می کند. نخست وزیر از استخدام کارمندان کشوری و نیروهای ارتش رژیم گذشته دفاع می کند، و خواهان هماهنگی فعالیت کمیته های انقلاب می شود. قطب زاده از سیاست هایش در رادیو و تلویزیون ملی ایران دفاع می کند. انتظام در جریان یک مصاحبه خبری می گوید که مأمور سیا نیست، و در مورد مسایل دیگر نیز صحبت می کند. سنجابی اعدام بوتو را محکوم می کند. پایان خلاصه.

3- به نظر می رسد که وضعیت گنبدکاووس دارد به حالت عادی باز می گردد. بر اساس گزارش ها، در اواخر روز 4 آوریل تعداد 160 اسیر مبادله شدند. مذاکره بر سر آزادی بقیه اُسرا، از جمله عباس هاشمی، نماینده فداییان خلق که در مراحل اولیه درگیری در گنبدکاووس به دست نیروهای عمدتاً شیعه کمیته انقلاب در این شهر دستگیر شده بود، ادامه دارد. یک سخنگوی فداییان تأیید کرده است که هاشمی به همراه 20 تا 30 نفر از اعضای کانون فرهنگی و سیاسی ترکمن دستگیر شده اند، ولی هرگونه دخالت سازمان متبوعش را در درگیر های ترکمن صحرا شدیداً تکذیب کرد. دو نفر از نمایندگان ترکمن نیز سخنان او را تأیید کردند و همچنین اظهار داشتند که گزارش های مبنی بر کمک شوروی به نیروهای ترکمن صحت ندارد.

4- همین سخنگوی فداییان گفت که سازمان متبوعش معتقد به حق خودمختاری اقلیت های قومی در چارچوب یک ایران متحد است، ولی تلاش برای دامن زدن به تمایلات جدایی طلبانه را که در صورت تحقق تنها به تضعیف ایران و قرار دادن آن در معرض استثمار امپریالیسم می انجامد، محکوم می کند. او گفت که همین امپریالیست ها هستند که سعی می کنند «احساسات پاک مذهبی» جوانان تحریک پذیر کمیته های انقلاب را بر ضد فداییان بشورانند. در همین ارتباط، او گفت که سازمان متبوعش به آزار و اذیت اعضا، از جمله دستگیری و ضرب و شتم یکی از اعضای آن به دست کمیته انقلاب در فرودگاه مهرآباد اعتراض کرده است. دولت نه به این اعتراض، و نه به اعتراض دیگری که به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران شده بود، پاسخ نگفته است. سخنگوی فداییان مدعی بود که رادیو و تلویزیون ملی ایران از پخش بیانیه

ص: 280

فداییان خلق برای درخواست پایان درگیری در گنبد کاووس امتناع کرده است.

5- سخنگوی فداییان گفت که پیش بینی می کند توطئه ها برای خدشه دار ساختن وجهه سازمان متبوعش نزد مردم در آینده نزدیک بیشتر خواهد شد. با وجود این، فداییان به تلاش خود برای توسعه روابط با طبقه کارگر به منظور تشکیل یک حزب سیاسی در آینده ادامه خواهند داد. این سخنگو در آخر اظهار داشت که سازمان فداییان هنوز با استخدام کارکنان عالی رتبه رژیم سابق، حتی آنهایی که ظاهراً سوءسابقه ای ندارند، از سوی دولت موقت مخالف است، زیرا «این آدم ها از شاه سرکوب را آموخته اند» و بنابراین «نمی توانند در خدمت منافع مردم باشند.» 6- این اظهارات آخر سخنگوی فداییان با موضع دولت، حداقل آنگونه که نخست وزیر بازرگان در نطق 4 آوریل خود خطاب به ملت ایران تبیین کرد، تضاد داشت. بازرگان ضمن اینکه قول داد مقامات خاطی و مجرم مجازات خواهند شد، گفت که ایران به مهارت های فنی کارمندان [سابق] دولت و نیروهای ارتش شدیداً نیازمند است. او به مردم ایران و کمیته های انقلاب هشدار داد که «مراقب باشند مبادا کشور به وضعیتی شبیه به دوران حکومت احمد شاه و مظفر الدین شاه دچار شود، که در هر محله، در هر گردنه، در هر گوشه از خیابان، و یا در هر شهری یک حاکم، یک تبهکار، یک ارباب و یا یک گردن کلفت بود- و هر کسی برای خودش قانون بود.» 7- بازرگان همچنین خواستار هماهنگی بیشتر کمیته های بیشمار انقلاب شد. او گفت وقتی دو هفته پیش در تبریز بودم مصرانه خواستم تا یک کمیته مرکزی در شهر تشکیل شود، حتی اگر لازم باشد رئیس آن با قرعه کشی مشخص شود. او گفت متاسفانه «حالا طوری شده که یک کمیته اینجاست و یک کمیته آنجا که آخر سر هم کارهای همدیگر را خنثی می کنند.» 8- صادق قطب زاده، امپراتور تبلیغات ایران، روز 4 آوریل شخصاً جلوی دوربین تلویزیون قرار گرفت و از سیاست هایش در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران دفاع کرد. او از «اقلیت» معترضی، از جمله برخی از اعضای سازمان متبوع خودش، که سعی دارند فعالیت های رادیو و تلویزیون ملی ایران را مختل کنند، ابراز انزجار کرد. او گفت «ما به خوبی از نظرات مردم آگاه هستیم» و رادیو و تلویزیون ملی ایران بحث در مورد «مسایل بشری و اسلامی» را متوقف نخواهد کرد. قطب زاده گفت که «هدف من آن است که برنامه های [رادیو و تلویزیون] کیفیتی ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی داشته باشد» و «از مستضعفان و پابرهنه ها دفاع کند.» او مدعی شد که واکنش اکثر کارکنان رادیو و تلویزیون، به ویژه در رده های پایین، مثبت بوده است و فقط تعداد اندکی از کارکنان، بیشتر در بخش تولید، با سیاست های او مخالفت کرده اند. البته قطب زاده حتی برای این مشکل هم راه حلی داشت. با وجود این، او اعلام کرد که هیأت مدیره رادیو و تلویزیون ملی ایران تصمیم گرفت کل بخش تولید را تعطیل کند.

9- عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر، نیز از کنفرانس خبری 5 آوریل خود برای حمله

ص: 281

به دشمنانش استفاده کرد. این کنفرانس های خبری به صورت منظم برگزار می شود. او شایعه ارتباط خود (و قطب زاده و ابراهیم یزدی، معاون نخست وزیر) با سازمان سیا را کذب محض خواند. انتظام با اشاره به سابقه طولانی فعالیت هایش در اپوزیسیون سیاسی ایران، گفت بگذارید «بگویم اگر دانستن زبان انگلیسی و تحصیل کردن در آمریکا به معنای آمریکایی بودن است، پس در مورد 40000 (کذا) ایرانی که هم اکنون در آمریکا هستند چه باید گفت؟» او گفت من همیشه یک ایرانی بوده ام، و یک ایرانی باقی خواهم ماند. علاوه بر این، انتظام گفت که به «مبارزه برای تحقق اهداف انقلاب» و به «وظایف مذهبی، انسانی، و اجتماعی خود»، ادامه خواهم داد.

10- انتظام در مورد مسایل دیگر گفت:

اقلیت های مذهبی کاملاً آزادند که از زبان خود استفاده کنند ولی زبان فارسی، زبان رسمی کشور باقی خواهد ماند.

- فقط حدود 900 آمریکایی در ایران باقی مانده اند، از جمله 40 مستشار نظامی که دولت از آنها خواسته است که در ایران بمانند.

- سپاه پاسداران حق ندارد بدون محاکمه آنهایی را که دستگیر کرده است، مجازات کند (این اظهارات ظاهراً اشاره به شلاق زدن یک پزشک سرشناس و همسرش در تهران دارد، که بر اساس گزارش ها طبق دستور یک ملای محل انجام شد. پاسداران انقلاب که آنها را در راه بازگشت از یک میهمانی متوقف کرده بودند، متوجه شدند که آن دو نفر مشروبات الکلی مصرف کرده اند). ولی دلیل ادامه چنین اتفاقاتی این است که ایران هنوز در وضعیت انقلاب به سر می برد.

- ایران به یک سازمان اطلاعات ملی نیاز دارد، ولی هنوز جایگزینی برای ساواک ایجاد نشده است. انتظام گفت که سازمان جدید تحت نظر دفتر نخست وزیر انجام وظیفه خواهد کرد.

- انتظام از پاسخ به این سئوال که تعداد افراد ممنوع الخروج چند نفر است طفره رفت. او از تأیید یا تکذیب این مسئله که 22000 نفر ممنوع الخروج هستند، خودداری کرد.

11- کریم سنجابی، وزیر امور خارجه، در روز 5 آوریل به دار آویختن بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان، را محکوم کرد و آن را «عملی شرم آور» خواند. ناس

گزارش وضعیت سیاسی

سند شماره 141 محرمانه 8 آوریل 1979- 19 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3678به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: محاکمه ها و اعدام ها از سر گرفته می شود. دستگیری افراد بیشتر و ادامه

ص: 282

جستجو برای یافتن دیگران. سنجابی می گوید که ایران خواهان داشتن مناسبات خوب با کلیه کشورهای جهان است، ولی خمینی مدعی است که ایران با شرق و غرب در جنگ است. علیرغم اعتراض مارکسیست ها سازمان شبه نظامی جدیدی تشکیل می شود. فداییان نیز هدف اعتراض شدید قرار می گیرند. حسینیه ارشاد، مرکز ترقی خواهان اسلامی بازگشایی می شود. تعیین 1 ژوئن برای برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان. دولت غصب زمین در ترکمن صحرا را تأیید ولی قانونی برای جلوگیری از غصب زمین از سوی دیگران پیشنهاد می کند. پاکستانی های ایران به اعدام بوتو اعتراض می کنند. پایان خلاصه.

3- محاکمه ها و اعدام ها بلافاصله پس از ابلاغ عمومی آیین نامه دادرسی در دادگاههای انقلاب اسلامی در روز 5 آوریل از سر گرفته شد. طبق یکی از مواد این آیین نامه، احکامی که قبل از ابلاغ آن صادر شده بود قابل اجراست و به همین دلیل دو نفر که ادعا می شد مأمور ساواک هستند و یک افسر پلیس که قبلاً در دادگاه انقلاب اصفهان محکوم به مرگ شده بودند، در روز 6 آوریل اعدام شدند. این سه نفر محمود شهیدی، بازجوی ساواک، کمال ادیب، بازجو و شکنجه گر ساواک، و محمود اصغری زاده، افسر پلیس بودند. پس از آن در روز 6 آوریل دادگاهی در تهران تشکیل شد که پس از 15 ساعت جلسه 6 پرسنل ارتش و پلیس را محکوم به مرگ کرد، و حکم آنها بلافاصله در اوایل روز 7 آوریل اجرا شد. این شش نفر عبارت بودند از: سرلشگر محمد جواد مولوی طالقانی، فرمانده پلیس ضدشورش؛ سرتیپ غلامرضا ایرج امینی افشار، فرماندار نظامی سابق نجف آباد؛ سرهنگ دوم هادی گلستانی، فرمانده گردان 140؛ سرهنگ دوم ماشاءالله افتخارمنش؛ ستوان یکم بهادر بهادری؛ و سرباز مصطفی صدری. چهار نفر آخر به مشارکت در وقایع جمعه سیاه، 8 سپتامبر که در آن تعدادی از مردم پس از نقض مقررات حکومت نظامی مبنی بر عدم تجمع کشته شدند، متهم بودند. نهایتاً، محاکمه امیرعباس هویدا، نخست وزیر سابق، که چند هفته پیش در اوج تهدیدهای بازرگان به استعفا در صورت کنترل نشدن دادگاههای انقلاب متوقف شده بود، در روز 7 آوریل از سر گرفته شد، و حکم اعدام او در ساعت 19:30 همان روز اجرا شد.

4- چشم انداز های آینده نویدبخش نیستند. بر اساس گزارش روزنامه ها در روز 7 و 8 آوریل علاوه بر اجازه محاکمه افراد دیگر، اجازه محاکمه ربیعی، فرمانده نیروی هوایی؛ مقدم، رئیس سابق ساواک؛ نیک پی، شهردار سابق تهران؛ و برنجیان، رئیس سابق بخش ضداطلاعات نیروی هوایی نیز صادر شده است. بر اساس اطلاعات سفارت بریتانیا، این محاکمه ها امروز 8 آوریل در جریان است. روزنامه ها همچنین گزارش داده اند که 35 فرد دیگر به اتهام فعالیت های ضدانقلابی دستگیر شده اند. علاوه بر رضا امینی، کارمند آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده، افراد سرشناسی نیز در میان این افراد هستند، از جمله سردبیر سابق روزنامه رستاخیز، مهدی سمسار؛ آخرین رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران پیش از انقلاب، مسعود برزین؛ نمایندگان سابق مجلس سید علی اکبر فیروزآبادی، محمد دهقان نژاد، و محمدرضا

ص: 283

سادات فر؛ استاد دانشگاه، ابراهیم شیرازی؛ و وزیر سابق دادگستری، حسین نجفی. بر اساس گزارش ها، این افراد از جمله 152 نفری هستند که کمیته های مختلف انقلاب در تعقیب آنها بوده اند. نام این افراد هنوز منتشر نشده است، ولی گفته می شود که 27 خبرنگار نیز در میان آنها هستند.

5- سنجابی، وزیر امور خارجه، در مصاحبه اخیر خود با یک خبرنگار مجارستانی گفت که ایران خواهان روابط دوستانه با کلیه کشورهای جهان، از جمله ابرقدرت ها، بر اساس احترام و تفاهم متقابل است. او گفت که ایالات متحده قبلاً سیاست های بسیار کوتاه بینانه ای در قبال ایران داشته است، ولی ابراز امیدواری کرد که واشنگتن به اشتباهات گذشته اش پی ببرد و سعی کند آنها را جبران نماید. سنجابی گفت که ایران به هیچ کشوری اجازه نخواهد داد از خاکش بر ضد اتحاد شوروی استفاده کند. او در مورد چین بدون اینکه موضعی در قبال روابط چین و شوروی اتخاذ کند، گفت که ایران امیدوار است روابط خوبی با چین داشته باشد.

6- خمینی مکرراً نظرات دیگری درباره روابط ایران و دنیای خارج ابراز کرده است. او در روز 6 آوریل خطاب به جمعیت عظیمی که در قم گرد آمده بودند، گفت که ایران «هنوز با ابرقدرتها در جنگ است.» او گفت «در حال حاضر، هم غرب و هم شرق بر ضد ما هستند.» او مسئولیت ناآرامی های سیاسی اخیر در ایران را مشخصاً بر گردن آمریکا انداخت و گفت: «ایالات متحده آمریکا منافعی دارد که حاضر نیست از آنها دست بکشد.» 7- گروهی از هفت سازمان ناشناخته که خود را پیرو اسلام می دانند در روز 7 آوریل اعلام کردند که به منظور توسعه و حفاظت از انقلاب اسلامی با یکدیگر ادغام خواهند شد. بر اساس گزارش ها، ابوالحسن بنی صدر، دستیار نزدیک خمینی، و هانی الحسن، نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین، برای اعضای این سازمان جدید سخنرانی کردند. گروه جدید نام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بر روی خود گذاشته است. این سازمان که از ادغام حداقل هفت گروه کوچک تشکیل شده است (از جمله توحید صف و موحدین، که قبل از پیروزی انقلاب مسئولیت حمله به آمریکایی ها را بر عهده گرفته بود) ظاهراً هیچ رابطه ای با سازمان مجاهدین خلق ندارد ولی مانند آنها بیش از آنکه یک سازمان سیاسی باشد، اصولاً یک گروه شبه نظامی است. هنوز نمی دانیم که آیا این گروه با سپاه شبه نظامی پاسداران انقلاب، یزدی معاون نخست وزیر، چه رابطه ای خواهد داشت. حضور هانی الحسن، نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین، وعده های قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین برای آموزش نظامی پاسداران انقلاب، و شواهد و قرائنی که نشان می دهد منطقه خلیج (که قبلاً محل سکونت گروه مستشاران نظامی آمریکایی بود) به محل آموزش نظامی سازمان آزادیبخش فلسطین تبدیل خواهد شد، احتمالات جالبی را به ذهن می آورد.

8- سازمان مارکسیستی فداییان خلق نیز شدیداً به سازمان جدید تاخته است. یک سخنگوی فداییان گفت که سازمان متبوعش مجاهدین انقلاب اسلامی را چیزی بیشتر از یک

ص: 284

تشکل تروریستی نمی شناسد. او همچنین گفت که یکی از هفت گروه تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به نام توحید، صرفاً «گروهی از جنایتکاران و تبهکاران است که برای رسیدن به اهداف خود از ارعاب مردم استفاده می کند و هیچ بویی از اسلام نبرده است.» 9- خود سازمان فداییان نیز در تعطیلات آخر هفته هدف حملات لفظی قرار گرفت. اجتماعی چند هزار نفری عمدتاً از جوانان محلات فقیرنشین جنوب شهر تهران، که در روزهای 5 و 6 آوریل در دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، فداییان را «ریاکارانی فرصت طلب» خواندند. رهبران تظاهرکنندگان مدعی شدند که مدارک مستندی در دست دارند که نشان می دهد فداییان در ناآرامی های قومی اخیر در کردستان و گنبد کاووس دست داشته اند. بر اساس گزارش ها، تظاهرکنندگان، که بسیاری از آنها زنان چادرپوش بودند، در نزدیکی مسجد دانشگاه با اعضای فداییان درگیر شدند.

10- در گوشه دیگر تهران، حسینیه ارشاد که قهرمان روشنفکر انقلاب، علی شریعتی، در آنجا سخنرانی می کرد، رسماً در روز 5 آوریل بازگشایی شد. حسینیه ارشاد مرکز شناخته شده ای برای ترقی خواهان اسلامی است که طبق تعالیم شریعتی با قرائت تحت اللفظی از قرآن مخالفند. بر اساس گزارش ها، غیر از آیت الله طالقانی، فقط یک ملای دیگر در مراسم بازگشایی حضور داشت. یزدی، معاون نخست وزیر، نیز در این مراسم سخنرانی کرد.

11- روزنامه ها به نقل از جوادی، وزیر کشور، گزارش داده اند که انتخابات مجلس مؤسسان در روز 1 ژوئن برگزار خواهد شد. این مجلس احتمالاً بین 330 تا 360 نماینده خواهد داشت. بر اساس گزارش ها، جوادی گفته است که تمام احزاب یا گروههای سیاسی می توانند نامزد معرفی کنند و اینکه اقلیت ها نیز در این مجلس دارای نماینده خواهند بود. علاوه بر این، پیش نویس قانون اساسی بزودی منتشر خواهد شد و مجلس مؤسسان می تواند در آن اصلاحاتی انجام دهد.

12- گزارش های روزافزونی از زمین خواری در مناطق مختلف ایران منتشر شده است. به نظر می رسد که تلاش ترکمن های گنبد کاووس برای غصب زمین های بزرگی که صاحبان آن غایب هستند، عامل مهمی در شورش های اخیر در این منطقه بوده است. جوادی، وزیر کشور، گفته است که زمین های متعلق به خاندان سلطنتی، «اربابان فئودال» و فرماندهان ارتش که از سوی ترکمن ها مصادره شده است، رسماً به آنها واگذار خواهد شد. در عین حال، ایزدی، وزیر کشاورزی، اعلام کرده است که لایحه ای به منظور توقف و جلوگیری از غصب زمین ها به هیأت دولت تسلیم شده است.

13- پاکستانی های ساکن در ایران روز 6 آوریل در اعتراض به اعدام بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان، تظاهرات کردند. تظاهرکنندگان از محل سفارت پاکستان به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند و در آنجا با قرائت قطعنامه ای خواستار سرنگونی دولت رئیس جمهور ضیاءالحق شدند. ناس

گزارش وضعیت سیاسی، 8 آوریل

ص: 285

سند شماره 142 محرمانه 8 آوریل 1979- 19 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3713به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت سیاسی، 8 آوریل 1- (محرمانه- تمام متن) 2- خلاصه: محاکمه ها و اعدام ها ادامه دارد. افزایش ناآرامی بین بیکاران. کمبودها و تورم قیمت ها به مسئله ای سیاسی مبدل می شود. حوادث و تیراندازی ها مشخصه بارز زندگی در ایران انقلابی است. تلاش رئیس دانشگاه تهران برای پایان دادن به تظاهرات در محوطه دانشگاه. مدنی استاندار خوزستان می شود. مصاحبه مطبوعاتی انتظام.

3- نُه حکم اعدام دیگر اجرا شد. یک دادگاه حکم اعدام امیرحسین ربیعی، فرمانده سابق نیروی هوایی؛ سپهبد علی محمد خواجه نوری؛ منوچهر آزمون، وزیر کابینه سابق و استاندار فارس؛ و یک مأمور پلیس به نام بلالی را در اوایل روز 9 آوریل صادر کرد. نفر آخر به کشتن چند نفر در یک مسجد و حمام در تهران متهم بود، ولی اتهامات سه نفر دیگر مشخص نشده است.

بر اساس گزارش ها، ربیعی به دادگاه گفت متأسف است که ندانسته خدمت کسی را کرده که «پوشالی» بودنش موقعی برای او مشخص شد که دید یک آمریکایی، ژنرال هایزر، دُمش را گرفت و او را از ایران بیرون انداخت. در نقطه دیگری از ایران، دادگاه در قم یک مأمور پلیس به نام محمد باقر رستمی را به جرم کشتن تعدادی از مردم محکوم به اعدام کرد، و حکم در اواخر روز 7 آوریل اجرا شد. در دزفول، سید کاظم اشرف زاده و یک پلیس به نام رحمان عبداللهی در روز 8 آوریل اعدام شدند. اشرف زاده به زمین خواری، همکاری با رژیم پهلوی و تضییع حقوق دیگران متهم بود. جرم عبداللهی نیز کشتن یک جوان 16 ساله در جریان تظاهرات ضد شاه بود. در شیراز، ستوان حسین مختاری اردکانی و یک مأمور پلیس به نام عبدالرسول شیخی در روز 8 آوریل اعدام شدند. اتهام آنها مشخص نبود. نهایتاً، سرهنگ ناصرقلی هوشمند، که به گزارش روزنامه ها به مدت 12 سال رئیس ساواک اصفهان بود و در روز 8 آوریل به هنگام فرار از دست مأمورانی که او را از قم به اصفهان انتقال می دادند، به ضرب گلوله کشته شد.

4- دولت سعی کرده است آغاز مجدد محاکمه ها و اعدام ها را به بهترین نحو ممکن توجیه کند ولی سخنگوی اصلی آن، امیرانتظام، در روز 8 آوریل اذعان کرد که دادگاههای اسلامی مستقل هستند و دولت کنترلی بر آنها ندارد. انتظام گفت که از شروع مجدد محاکمه نخست وزیر سابق، هویدا، خبر نداشته و شنبه شب که به خانه برگشته، از اعدام او اطلاع یافته است. با وجود این، او از اقدام دادگاه دفاع کرد و گفت که هویدا یک جنایتکار و مرگ حقش بود. او گفت که نخست وزیر بازرگان با اعدام هایی از این قبیل مخالف نیست، و قبلاً مخالفت

ص: 286

او با محاکمه ها به این دلیل بود که رویه دادگاهی مطابق با هیچ قاعده و قانون مشخصی نبود. حالا که رسماً آیین نامه دادرسی ابلاغ شده است، محاکمه ها نیز می تواند روند خود را آغاز کند. انتظام در پاسخ این سئوال که چرا محاکمه هویدا به صورت علنی صورت نگرفت، گفت که قاضی می تواند به تشخیص خود محاکمه را به صورت غیرعلنی برگزار کند. ولی وقتی یک نفر از او پرسید پس چرا یک خبرنگار روزنامه اطلاعات- که اتفاقاً کارت عضویت کمیته نیز به همراه داشته- در محاکمه هویدا حاضر بوده است، امیرانتظام جواب داد «پس می بینید که محاکمه غیرعلنی نبوده است.» انتظام اذعان داشت که دولت توصیه هایی در مورد هویدا از خارج دریافت کرده بود، ولی گفت که این آدم ها از جنایات هویدا رنج ندیده بودند، بلکه او به آنها فایده رسانده بود، به همین خاطر از هویدا حمایت می کردند.

5- گزارش ها حاکی از تظاهرات روزافزون لشگر بیکاران در ایران است. دویست و پنجاه نفر از بیکاران در تبریز چندین روز است که دست به اعتصاب غذا زده اند و 45 نفر آنها به بیمارستان انتقال یافته اند. چند صد نفر از بیکاران نیز در روزهای 7 و 8 آوریل به سوی دفتر آیت الله طالقانی در تهران راهپیمایی کردند و از دولت خواستند تا به وعده و وعیدهایش پایان دهد و عملاً کاری برای آنها ایجاد کند. تعدادی از این بیکاران که روز گذشته در راهپیمایی شرکت کردند قبلاً در خیابان سعدی تجمع کرده و این شعار را سر داده بودند که «مرگ بر تو و مرگ بر من که گفتیم مرگ بر شاه.» طالقانی در دفترش حضور نداشت، و سخنگوی دفتر او به تظاهرکنندگان گفت که شکایت خود را باید به وزارت کار ببرند. در اصفهان، یک مهاجم ناشناس به سوی کارگران بیکاری که در روز 8 آوریل تجمع کرده بودند، تیراندازی کرد و یک نفر را کشت و چهار نفر دیگر را مجروح ساخت. گزارش هایی نیز از تظاهرات در شیراز و ساری مخابره شده است.

انتظام در مصاحبه مطبوعاتی 8 آوریل اذعان کرد که سطح بیکاری بالاست. او گفت که رقم دقیق بیکاران را نمی داند، ولی حدس می زند که بیشتر از 3 میلیون نفر باشند. انتظام گفت که دولت دارد تمامی سعی خود را مبذول می کند تا صنعت دوباره به راه بیفتد و مردم بتوانند بر سر کارهایشان بازگردند.

6- کمبود فزاینده کالاهای مختلف نیز دارد به مسئله ای سیاسی مبدل می شود. انتظام در کنفرانس مطبوعاتی اش وجود این مشکل را قبول کرد ولی مدعی شد که دولت سخت تلاش دارد اقلامی نظیر سیگار، گوشت مرغ، میوه و کره را از خارج وارد کند و از مردم خواست که شکیبا باشند. انتظام ابراز امیدواری کرد که به محض ورود اقلام وارداتی به بازار، قیمت ها پایین بیاید. بالا رفتن قیمت ها نتیجه طبیعی کاهش عرضه اقلام مختلف است، که شخص خمینی نیز از آن اطلاع یافته است.

آیت الله در روز 8 آوریل از تجار خواست که قیمت ها را بالا نبرند و اشاره کرد که این کار عواقب بدی برای آنها خواهد داشت.

ص: 287

7- یکی از مشخصه های زندگی در ایران انقلابی پیامد مستقیم وجود مقادیر زیاد سلاح و مهماتی است که تقریباً در دسترس همگان قرار دارد و همچنین بی تجربگی اکثر ایرانی ها در استفاده از آنهاست. در اینجا ندرتاً روزی سپری می شود که حادثه تیراندازی و یا انفجار گزارش نشود. اسف بارترین حادثه در روز 7 آوریل رخ داد که طی آن بر اثر انفجار بمبی که ظاهراً خنثی شده بود 5 نفر کشته و 4 نفر دیگر به شدت مجروح شدند. طبق گفته یکی از مجروحین، او و چند تن دیگر از پاسداران انقلاب که این وسیله را کشف کرده بودند، ابتدا سعی داشتند با تیراندازی آن را منفجر کنند. در سفارت نیز هر شب و حتی در طول ساعات روز هم تیراندازی صورت می گیرد، زیرا پرسنل بی انضباط و آموزش ندیده ای که برای حفاظت از ما مأمور کرده اند به طور اتفاقی و یا برای سرگرمی اسلحه خود را شلیک می کنند. البته به خاطر درگیری های مرگبار چریکی بین گروههای رقیب نیز مکرراً صدای تیراندازی در خارج از سفارت به گوش می رسد. در روز 7 آوریل دو زن مسلح به مسلسل که سوار بر یک خودروی بی.ام.و بودند و با سرعت حرکت می کردند، یک مقر کمیته های انقلاب در شرق تهران را به گلوله بستند.

8- ملکی، رئیس دانشگاه تهران دستور داده است که هیچکس حق ندارد بدون اخذ مجوز از مدیریت دانشگاه در محوطه دانشگاه تظاهرات کند. این دستور مسلماً تلاشی است برای کنترل کردن یکی از فعالترین و پرشورترین مراکز سیاسی که مکرراً محل بروز خشونت بوده است. در حال حاضر نمی توان گفت که آیا مدیریت دانشگاه توان عملی کردن حرف خود را دارد یا خیر.

9- مدنی، فرمانده نیروی دریایی که اخیراً از پُست دیگرش در مقام وزیر دفاع استعفا کرد، یک پست جدیدی به دست آورده و استاندار خوزستان شده است. این مسئله احتمالاً به معنای مهمتر شدن نقش نیروی دریایی در مسایلی نظیر حفظ امنیت در این استان خواهد بود.

10- مسایل دیگری که انتظام در مصاحبه مطبوعاتی اش به آنها اشاره کرد، عبارتند از:

- ایران بیش از 1000 قرارداد فقط با آمریکا دارد، که اکثر آنها نظامی هستند، که پیش از اتخاذ تصمیم نسبت به لغو و یا ادامه اجرای آنها، باید به دقت بررسی شوند.

- آمریکا سفیر جدیدی را به ایران معرفی نکرده است، ولی این مسئله از نظر ایران اهمیت چندانی ندارد. نه سفیر آمریکا و نه هیچ خارجی دیگری بر ایران نفوذ ندارد.

- از آنجایی که ایران هشیار است، حضور ناو کانستلیشن آمریکا در اقیانوس هند و یا هر ناو جنگی دیگری در خلیح فارس هیچ خطری را متوجه ایران نمی کند.

- ثبت نام عضویت در سپاه پاسداران انقلاب بدون توجه به ایده های سیاسی انجام می شود. سایر گروههای مسلح نباید سعی کنند مثل کردستان و ترکمن صحرا دردسر ایجاد کنند.

- مأموران کمیته های انقلاب که بدون مجوز اقدام به دستگیری افراد کنند، مجازات خواهند شد. ناس

دستگیری نمایندگان ایرانی شرکت های آمریکایی

ص: 288

سند شماره 143 محرمانه 9 آوریل 1979- 20 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3699به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: دستگیری نمایندگان ایرانی شرکت های آمریکایی 1- (بدون طبقه بندی) کاردار طی دیداری با امیرانتظام، معاون نخست وزیر، دستگیری نمایندگان ایرانی [شرکت های آمریکایی] ای. آی یو. و موتورولا را متذکر شد و همچنین مشکلات شرکت ریتون برای دسترسی به دفتر و محل سکونت کارمندانش جهت انتقال اثاثیه را به اطلاع او رساند. او همچنین گفت که مأوران کمیته در حال انتقال اثاثیه منازل مسکونی هستند.

2- (محرمانه) رایزن سیاسی، که کاردار را در این دیدار همراهی کرده بود، نیز دستگیری اخیر ایرج باقرزاده، رئیس بخش انتشارات تایم لایف در اروپا را به اطلاع او رساند. او گفت که باقرزاده با قید قرار آزاد است، و یکی از دوستان او سند خانه اش را گرو گذاشته است (این دوست در واقع رئیس سابق دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس و تایم - لایف در ایران، پرویز رائین است).

3- (محرمانه) انتظام مراتب را یادداشت کرد ولی ما را به یزدی و یا صباغیان (یکی دیگر از معاونان نخست وزیر که مسئولیت انتقال قراردادها و یا پروژه های دیگر را از رژیم سابق به رژیم کنونی دارد) ارجاع داد. ما قصد داریم با آنها دیدار کنیم.

ناس

گزارش وضعیت ایران، 9 - 8 آوریل 1979

سند شماره 144 محرمانه9 آوریل 1979-20 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3701 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: رسانه های خبری فارسی زبان، کارکنان سفارت، وابستگان نظامی سایر کشورها، منبع 68460008 تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 9 - 8 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 8 آوریل تا ساعت 12:00 روز 9 آوریل 1979 را پوشش می دهد: اعدام سپهبد ربیعی و خواجه نوری. انتصاب دریادار مدنی به مقام استانداری خوزستان. تظاهرات بیکاران. کشته شدن چند نفر بر اثر انفجار بمب در تهران. و خبرهای دیگر.

ص: 289

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- (بدون طبقه بندی) اعدام سپهبد ربیعی و خواجه نوری: در ساعت 01:30 بامداد امروز، دوشنبه 9 آوریل، سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده و رئیس سابق ستاد نیروی هوایی و سپهبد علی محمد خواجه نوری، رئیس سابق جی3 ستاد عالی فرماندهی در تهران تیرباران شدند.

سپهبد ربیعی در جریان محاکمه اش در روز گذشته گفت که متأسف است که برای کسی (شاه) کار می کرده که او را نمی شناخته است. او گفت زمانی شاه را شناختم که ژنرال هایزر تصمیم گرفت او را از ایران بیرون بیندازد. بر اساس گزارش ها، سپهبد خواجه نوری گفت که چون اطلاعات سیاسی کافی نداشتم، نمی دانستم واقعاً چه خبر است.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): مرگ دو رهبر نظامی بزرگ نقطه آغاز دور دیگری از اعدام افسران ارشد ارتش است. محاکمه مجدد و اعدام ربیعی هم برای ما و هم برای تمامی افسران نیروی هوایی که اخیراً با آنها صحبت کرده بودیم، غیرمنتظره بود. ما دیگر امیدی به زنده ماندن سپهبد مقدم و سایر ژنرال های ارتش که احتمالاً سپهبد بخشی آذر نیز در میان آنهاست، نداریم. وابسته نظامی سعی دارد از طریق مقر نیروی هوایی ایران، محل اقامت خانم ربیعی را پیدا کند.

ب- (بدون طبقه بندی) انتصاب دریادار مدنی به مقام استانداری خوزستان: در روز 8 آوریل دریادار مدنی به سمت استاندار خوزستان منصوب شد، ولی پُست خود در مقام رئیس ستاد نیروی دریایی را نیز حفظ خواهد کرد. مدنی ابراز داشت که خوزستان نه فقط به دلیل نفت بلکه در آینده به دلیل کشاورزی از مهمترین مناطق کشور است. او گفت که سالها در خوزستان بوده و با این منطقه کاملاً آشناست. مدنی افزود که سعی می کند کار و مسئولیتش را در استان از یکدیگر جدا کند و نهایت تلاشش را برای انجام وظیفه در این استان انجام خواهد داد. مدنی همچنین گفت که کارش موقت خواهد بود.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): مدنی در این شغل دومش نیز همچون زمانی که وزیر دفاع بود، چندان موفق عمل نمی کند و احتمالاً مدت زیادی در این پُست باقی نخواهد ماند. از آنجایی که مدنی با مشکلات زیادی در خوزستان مواجه خواهد شد، دریادار علوی، جانشین رئیس ستاد نیروی دریایی قدرت روز افزونی خواهد یافت که این مسئله به نفع نیروی دریایی خواهد بود.

ج- (بدون طبقه بندی) تظاهرات بیکاران: در طول چند روز گذشته بیکاران در سرتاسر ایران دست به تظاهرات و راهپیمایی زده اند. روزنامه های فارسی زبان گزارش می دهند که 5000 نفر (البته عدد 1000 به حقیقت نزدیک تر است) به سوی منزل آیت الله طالقانی راهپیمایی کردند. آنها گفتند که کار می خواهند، حقوق می خواهند، و نباید اخراج شوند. آنها گفتند که فقط حرف زدن کافی نیست، و دولت باید کاری بکند. این راهپیمایی خشونت آمیز

ص: 290

نبود. ولی تظاهرات کارگران در اصفهان منجر به مرگ یک دانشجو و چهار نفر دیگر شد. تظاهرکنندگان شکایت داشتند که 5 یا 6 ماه است که بیکارند.

در آبادان، 500 دیپلمه بیکار در باشگاه شهرداری آبادان تجمع کردند و می خواستند بدانند که دولت قصد دارد برای آنها چه کاری انجام دهد. در شمال ایران در شهر تبریز بیکاران با اعتصاب غذا دست به اعتراض زده اند. گفتگوهایی که با آیت الله قاضی طباطبایی و پسر آیت الله شریعتمداری، که یک مهندس است، انجام شد موقتاً برخی مشکلات را حل کرد، ولی تظاهرکنندگان گفتند که یک هفته منتظر می مانند تا ببینند دولت برای آنها چه خواهد کرد.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): با فرونشستن سرخوشی انقلاب و به صدا درآمدن شکم های گرسنه، مشکلات اساسی یک جامعه راکد نیز خود را نشان می دهد. اگر دولت جدید اسلامی یاد نگیرد که از طریق واردات مواد غذایی و یک برنامه کاملاً پیشرفته کشاورزی نیازهای اولیه مردم را بر آورده کند، آنگاه ناآرامی های گسترده ای در میان توده های فقیر جامعه رخ خواهد داد.

د- (بدون طبقه بندی)کشته شدن چند نفر بر اثر انفجار بمب: بر اثر انفجار یک بمب ظاهراً خنثی شده در مقر فرماندهی مرکزی کمیته نیروی هوایی در میدان ونک پنج نفر کشته و چهار نفر دیگر مجروح شدند. این بمب در یک مسجد کشف شده و به کمیته نیروی هوایی انتقال یافته بود تا خنثی شود. تلاش یک «متخصص» برای خنثی کردن بمب ظاهراً کافی نبود و بمب چند ساعت بعد منفجر شد.

ه- سایر خبرها (محرمانه):

(1) ژنرال گَست در روز 8 آوریل با وزیر جدید دفاع دیدار کردند. نگاه کنید به پیام محرمانه مرکز مستشاران نظامی آمریکا شماره 3677، مورخ 8 آوریل 1979.

(2) دو نفر از افسران مرکز مستشاران نظامی طی چند روز گذشته به کمیته های محل رفتند. مأموران کمیته از یک سرهنگ که داشت به خانه اش سر می زد، خواستند تا برای پاسخ دادن به برخی سئوالات به کمیته برود. سوءتفاهم در فضایی دوستانه حل شد و به او اجازه دادند بازگردد.

(3) همسایگان یک وابسته سابق نیروی دریایی از بانکوک که هم اکنون شغلی غیرنظامی در ایران دارد به او هشدار داده اند که به ظن همکاری با سیا تحت مراقبت است. او حالا هر روز با سفارت تماس می گیرد.

(4) محافظان ایرانی سفارت که از نیروی هوایی مأمور شده اند با تیراندازی در ساعت 03:00 صبح باز هم کارمندان آمریکایی سفارت را که در خواب بودند، بیدار کردند. بر اساس گزارش های تأیید نشده، ظرف 3 تا 4 هفته آینده مأموریت محافظان نیروی هوایی خاتمه می یابد و پلیس ایران وظیفه حفاظت از سفارت را بر عهده خواهد گرفت.

(5) اولین محموله از اثاثیه منازل مرکز مستشاران نظامی امروز ساعت 11:30 به وقت

ص: 291

محلی، مورخ 9 آوریل با پرواز شماره 70RCE هواپیمای 747 از فرودگاه مهر آباد ارسال شد.

نامه تهدیدآمیزی که احتمالاً به تحریک شوروی تهیه شده است

سند شماره 145 سری 9 آوریل 1979 - 20 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3711به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: نامه تهدیدآمیزی که احتمالاً به تحریک شوروی تهیه شده است 1- (سری - تمام متن) 2- در روز 8 آوریل رایزن سیاسی نامه ای چاپی دریافت کرد که حامل هشدار در مورد دوستی چین و آمریکا بود و اینکه «مجازات سخت» و یکسانی در انتظار «متجاوزان آمریکایی» و «متجاوزان چینی» خواهد بود. نامه دارای حاشیه ای سیاه بود که نام 36 پایتخت جهان در اروپا، آسیا، و آمریکای لاتین در آن ذکر، و سر برگ نامه نیز نام احتمالاً سازمان تهدید کننده به عنوان «سازمان سرّی جهانی مجازات» چاپ شده بود. این نامه به نام رایزن سیاسی (و نه پُست او) از وین ارسال شده بود. نامه در روز 6 مارس پست شده و در روز 6 آوریل وارد اداره پست [ایران] شده بود. از آنجایی که روابط چین و ایالات متحده به هیچوجه مورد توجه هیچیک از گروههای تروریستی ایران نیست، این نامه تنها می تواند به تحریک شوروی ارسال شده باشد. این نامه برای بررسی های بیشتر از طریق کانال های دیگر به واشنگتن ارسال شده است. علاوه بر مسایل دیگر، این مسئله که نامه به نام رایزن سیاسی ارسال شده است این ذهنیت را ایجاد می کند که شاید مأموران سفارت شوروی در تهران تمام ماجرا را هماهنگ کرده اند، و یا علاوه بر ارعاب دیگران- که گزارش آن به طور جداگانه ارسال شده است- به مرور دست به ارعاب گزینشی آمریکایی ها نیز زده اند. ناس

گزارش وضعیت ایران، 11 - 10 آوریل 1979

سند شماره 146 محرمانه 11 آوریل 1979- 22 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران-3813به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی منابع: مشاهدات شخصی، رسانه های خبری فارسی زبان، کارکنان سفارت تهیه کننده گزارش: سرهنگ ال. جی. هالند مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 11 - 10 آوریل 1979 الف- (محرمانه): دولت اعلام کرد که 12 نفر دیگر از مقامات عالی رتبه رژیم پهلوی اعدام شدند. نام آخرین اعدام شدگان به شرح زیر است (اعدام شدگان جمعاً 12 نفر اعلام شدند ولی در حال حاضر نام همه آنها را در اختیار نداریم):

- سپهبد ناصر مقدم

ص: 292

- سرلشگر حسن پاکروان، رئیس سابق جی2 و ساواک - سرلشگر محمد تقی مجیدی - علی نشاط، فرمانده گارد - عباسعلی خلعتبری، وزیر امور خارجه - عبدالله ریاضی، رئیس مجلس نمایندگان - سناتور علامه وحیدی - علی حجت کاشانی - تقی روحانی، وزیر کشاورزی - نیک پی، شهردار تهران ب- (بدون طبقه بندی) - منابع دولتی تأکید دارند که تولید نفت دیروز به 3/4 میلیون بشکه رسید. به احتمال قریب به یقین، حدود 50% این تولید برای صادرات خواهد بود. وابسته اقتصادی سفارت این احتمال را مدنظر قرار می دهد که این افزایش تولید، خیلی کمتر از حداقل نیاز برای تنظیم بودجه سال آتی است.

ج- (بدون طبقه بندی) - هنوز مشکل بیکاری در بین مردم در حال افزایش است، میزان قابل توجهی بیکاری در منطقه آبادان، جایی که پیش از این 500/13 نیرو توسط پیمانکاران خارجی اداره می شدند و آنها در اعتراض به کاهش درآمدهایشان اعتصاب کردند، قابل توجه است. اینها [کارگران اعتصابی]، مستخدمین شرکت ملی نفت ایران نیستند، با این حال، این شرکت با اهداف اعتصاب کنندگان ابراز همدردی کرد. در تهران [نیز] 2000 نفر از وابستگان [اعتصاب کنندگان] اعتصاب مشابهی در مقابل وزارت دادگستری انجام دادند.

د- (بدون طبقه بندی) - منابع مطبوعاتی گزارش دادند که 620 نفر از نیروهای زمینی ارتش ایران، از مأموریت در لبنان، به ایران بازگشتند. اینها شامل همه نیروهای رسمی ایران بودند که نقش حفظ صلح را برعهده داشتند.

گزارش وضعیت ایران، 12 - 11 آوریل 1979

سند شماره 147 محرمانه 12 آوریل 1979- 23 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3855 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: کارکنان سفارت، مشاهدات شخصی، رسانه های خبری فارسی زبان تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 12 - 11 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز

ص: 293

11 آوریل تا ساعت 12:00 روز 12 آوریل 1979 را پوشش می دهد: محاکمه سپهبد ربیعی. ناآرامی در سفارت. ادامه اعدام ها.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

الف- (محرمانه) محاکمه سپهبد ربیعی: روزنامه فارسی زبان اطلاعات در روز 10 آوریل یک صفحه کامل خود را به گزارش محاکمه سپهبد ربیعی اختصاص داد. گزارش مزبور در دست ترجمه است، ولی کلیات گزارش به اتهامات ربیعی و دفاعیات او در برابر دادگاه اختصاص دارد. بر اساس گزارش ها، سپهبد ربیعی وکیل نداشت و به او گفته شد که شخصاً از خودش دفاع کند، ولی وقت کافی برای آماده کردن دفاعیات، فراخواندن شاهدان، و دسترسی به اسناد و مدارک جهت اثبات بی گناهی اش به او داده نشد. اتهامات ربیعی نیز مشابه اتهامات هویدا بود، یعنی مفسد فی الارض، محارب با خدا و رسول خدا، اقدام برای تضعیف استقلال و امنیت کشور، و متزلزل ساختن ارکان استقلال و امنیت کشور. برخی از اتهامات خاص او به همان اندازه [نامفهوم] بود، حداقل برای اذهان غرب، از قبیل: تلاش برای تأثیر گذاشتن بر عقاید سربازان و همافرها، تلاش برای جلوگیری از تحقق اراده نیروی هوایی جهت پیوستن به ملت، و دستگیری پرسنل مخالف شاه در نیروی هوایی و تبعید آنها از خانه هایشان. بر اساس گزارش روزنامه ها، یکی از اظهارات ربیعی این بود که تا زمانی که ژنرال آمریکایی، رابرت هایزر، آمد و دُم شاه را همچون موش مرده ای گرفت و بیرون انداخت، شاه را نشناخته بود.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): محاکمه های شتابزده ای که بی طرفی، انصاف و قانونمندی کمی در آنها دیده می شود و اعدام فوری مجرمان حاکی از نیاز انقلابیون اسلامی تندرو به اثبات روزانه این مسئله به ملت است که مجرمان رژیم گذشته به مکافات اعمال خود می رسند. اختصاص تیتر اول روزنامه ها به این مسئله به همراه عکس های وحشتناک مجرمان پس از اعدام بیشتر به مذاق انقلابیون خوش می آید تا حقایق مربوط به اقتصاد کمر شکسته، بیکاری زیاد، و قیمت های بالای مواد غذایی. یک دلیل اصلی دیگر برای این اعدام ها که نمی توان از آن چشم پوشید آن است که بسیاری از این رهبران انقلابی نمی خواهند گروهی از رهبران قدرتمند و با نفوذ رژیم سابق را چند سالی در زندان نگاه دارند مبادا آنها مترصد فرصتی برای به دست گرفتن دوباره قدرت باشند. با توجه به این دلایل، فکر نمی کنیم اعدام ها، حتی با وجود فشارهای بشر دوستانه از سوی جهان غرب، به این زودی ها متوقف شود.

ب- (محرمانه) ناآرامی در سفارت: در ساعات اولیه صبح، بین 12:30 و 02:00، صدای تیراندازی شدیدی در سفارت پیچید. وابسته نیروی زمینی حدس می زند که بین ساعت 15:00 و 20:00 نیز محافظان ایرانی سفارت با اسلحه کمری و تفنگ تیراندازی هوایی کردند. محافظان سفارت مدعی بودند که تعدادی غیرنظامی از بیرون سفارت تیراندازی می کردند و

ص: 294

آنها نیز باید پاسخ می دادند، ولی به سوی غیرنظامیان شلیک نکردند. هیچ نشانه ای از اصابت گلوله به درون سفارت وجود ندارد و هیچ کس نیز مجروح نشده است. همچنین، در طول شب فرمانده محافظان کمیته (درب اصلی و محوطه) فرمانده گروه دیگر محافظان (مسئول حفاظت از محل سکونت سفیر) را بازداشت کرد. حسادت ها و نفرت های متقابل از این نوع بین این دو گروه انقلابی کله شق و خود رأی که اجازه خمینی را نیز برای حفاظت از سفارت دارند، وجود دارد.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): بخش اعظم وظایف خارج از برنامه وابسته نیروی زمینی به پا در میانی بین این دو فرمانده و اصرار به آنها برای بوسیدن روی یکدیگر و آشتی کردن، اختصاص دارد. تلاش برای حل این مشکلات در سطوح بالاتر جریان دارد.

ج- (بدون طبقه بندی) اعدام ها ادامه دارد: دولت ایران اعلام کرد که 4 پلیس تهرانی اعدام شدند.

اسامی این چهار اعدامی عبارتست از:

- سرهنگ دوم داوودی، رئیس کلانتری شماره 2 - خسرو ملک زاده، پلیس - سید هاشم موسوی، پلیس - اسدالله رفعت نیا، پلیس طبق روال اعدام های قبلی، عکس قبل و بعد از اعدام این افراد در روزنامه های فارسی زبان به چاپ رسید.

ملاقات با یزدی درباره امنیت سفارت

سند شماره 148 محرمانه12 آوریل 1979 - 23 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 3875به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ملاقات با یزدی درباره امنیت سفارت 1- (محرمانه- تمام متن - تلگرام گزارشی) 2 - در تاریخ 12 آوریل در ملاقاتی که با یزدی روی داد، کاردار مسئله امنیت محوطه سفارت و همچنین کشمکشهای گاه به گاهی را که بین عناصر سه واحد حفاظت کننده روی می دهد، مطرح ساخت. یزدی که بلاشک از این مطالب اطلاع داشت گفت او در جریان تهیه ترتیبات جدیدی است که برای واحد حفاظت کننده (که شاید ارتشی باشد) یک سلسله مراتب فرماندهی فراهم کند. او گفت اولین گام این خواهد بود که خروج دو نیروی غیرمنظم را ترتیب دهد: او قصد داشت دستور دهد گروهی که در اقامتگاه سفیر مستقر شده اند هر چه زودتر محل را ترک کنند. در پاسخ به پیشنهاد کاردار مبنی بر اینکه یک افسر رابط مورد

ص: 295

اطمینان از دفتر یزدی مأمور شود، معاون نخست وزیر گفت او افسران رابطی ظرف چند روز آینده معرفی خواهد کرد و اینها درباره امور امنیتی و همچنین مسایل مربوط به بازیابی و بسته بندی و حمل و نقل لوازم شخصی با سفارت همکاری خواهند کرد.

3- نظریه: امیدواریم که این راه حل عملی شود. ناس

گزارش وضعیت ایران، 15 - 12 آوریل 1979

سند شماره 149 محرمانه15 آوریل 1979- 26 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3932 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش وضعیت ایران، 15 - 12 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعات حاصله در طول 12 الی 15 آوریل 79 می باشد. این گزارش حاوی اطلاعاتی در این موارد می باشد: اعدامهای آخر هفته، دستگیریها در طول تعطیلات آخر هفته، احتیاج ارتش به 30000 سرباز وظیفه، وضعیت نیروگاه اتمی، تغییر و تحولات در تهران، معرفی افراد برای ستاد مشترک ارتش، تغییراتی در اوضاع امنیتی محوطه سفارت و موضوعات متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف: اعدامهای آخر هفته: (بدون طبقه بندی) در طول آخر هفته گذشته 17 ایرانی در شهرهای تهران، اهواز، شیراز، کرمان، خرمشهر و خرم آباد اعدام شدند. در صدر این لیست سپهبد هاشم برنجیان بازرس کل و رئیس اداره ضداطلاعات نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود که در سحرگاه جمعه 13 آوریل تیرباران شد. سپهبد برنجیان به جرم جاسوسی، فساد مالی، شرکت در کودتای نظامی و همکاری با سازمان سیا محکوم شد. روزنامه های فارسی زبان گزارش می دهند که وی در مورد عملیات پایگاههای رادار در ایران آگاهی داشته است. سایر افسرانی که اعدام شده اند عبارتند از: سرتیپ کمالی، رئیس سابق ساواک در قم؛ سرلشگر اسفندیاری، فرمانده حکومت نظامی در آبادان؛ سرگرد طوطیان، رئیس کلانتری در شیراز؛ سرهنگ پرویز یغمایی معاون سرلشگراسفندیاری؛ سرهنگ رحمانی، رئیس ساواک گچساران؛ و سه افسر شهربانی در خرمشهر؛ سایر اعدام شدگان شامل جنایتکاران خرم آباد و آبادان بودند.

ب: دستگیریهای تعطیلات آخر هفته (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) روزنامه های فارسی زبان اعلام کردند که در طول آخر هفته 60 الی 141 نفر شامل ساواکیها، معاونین وزرا؛ اساتید دانشگاه و افسران ارتش دستگیر شده اند. در صدر این لیست دستگیری چهارشنبه 14 آوریل سرتیپ رضا پرورش وابسته سابق نظامی ایران در ایالات متحده بود. آخرین سمت او از اکتبر 1978 تاکنون ریاست اداره هفتم ساواک بوده است.

ص: 296

سرتیپ پرورش قبل از آن رئیس فرماندهی اطلاعات رکن دو ستاد مشترک ارتش بوده است. روزنامه ها از سرتیپ پرورش نقل می کنند که گفته است وی به دستور مستقیم ازهاری ناچار شد به ساواک برود و کار او در ساواک به عنوان مترجم مطبوعات خارجی هیچ آسیبی به ایرانیان نمی رسانده است. همچنین در بین دستگیرشدگان می توان سرلشگر علی اشرف سعیدی مدیرکل سابق وزارت راه و ترابری، رئیس اطلاعات و ضداطلاعات ارتش و رئیس رکن دو ستاد مشترک ارتش را مشاهده کرد.

نظر افسر گزارشگر: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سرتیپ پرورش یکی از دوستان شخصی مدیر تیم فنی نظامی و یکی از باهوش ترین افسران ایرانی می باشد.

او یکی از افسران باهوش و تحصیل کرده بوده و یک ایرانی فداکار می باشد. از دست دادن او خلأ بزرگی در جامعه اطلاعاتی به وجود خواهد آورد زیرا قرار بود به عنوان رئیس رکن 2 ستاد مشترک ارتش انجام وظیفه کند.

ج- احتیاج ارتش به 30000 سرباز وظیفه: (بدون طبقه بندی) روزنامه فارسی زبان اطلاعات مورخه 14 آوریل طی خبری بیان می کند که 70000 جوان دیپلم برای پیوستن به ارتش واجد شرایط هستند. به هر حال ارتش اعلام کرده است که فقط به 30000 سرباز وظیفه نیاز دارد. به دانش آموزانی که رتبه تحصیلی بهتری دارند اجازه داده خواهد شد تا به تحصیلات بیشتر ادامه دهند.

د- وضعیت نیروگاه اتمی: (بدون طبقه بندی) بنا به گفته مطبوعات فارسی زبان، دکتر سحابی، قائم مقام سازمان انرژی اتمی، در یک برنامه تلویزیونی پیشنهاد کرده است که پروژه نیروگاه اتمی در بوشهر به دلیل خطراتی که این طرح در بر دارد مانند مشکلات دفن زباله های اتمی، باید متوقف شود.(1)

گزارش وضعیت ایران، 16 - 15 آوریل 1979

سند شماره 150 محرمانه16 آوریل 1979- 27 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 3970 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: کارکنان سفارت، رسانه های خبری فارسی زبان، مشاهدات شخصی تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 16 - 15 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز

ص: 297


1- ادامه سند به دست نیامد. م.

15 آوریل تا ساعت 12:00 روز 16 آوریل 1979 را پوشش می دهد: سنجابی استعفای خود را تسلیم دولت می کند. اعدام ها ادامه دارد. خروج خارجیان از ایران. اعتراض به نتیجه رأی گیری در سنندج. دستگیری خواهر خسروداد. وضعیت طالقانی. تولید نفت و اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- (بدون طبقه بندی) سنجابی استعفای خود را تسلیم دولت می کند: وزیر امور خارجه، سنجابی، در روز 15 آوریل استعفای خود را به نخست وزیر بازرگان تسلیم کرد. سنجابی قبلاً نیز در ماه فوریه این کار را انجام داده بود ولی بازرگان با استعفای او موافقت نکرد. کارشناسان معتقدند که این بار با استعفای او موافقت می شود. بر اساس گزارش ها سنجابی گفت که با توجه به وضعیت کنونی که دولت به سرعت کافی به امور رسیدگی نمی کند، ادامه کار را غیرممکن می داند و به همین خاطر باید استعفا بدهد.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): استعفای سنجابی ضربه سهمگین دیگری بر پیکر دولت بازرگان وارد می آورد و نظر آن عده از ایرانی هایی را که معتقدند بازرگان نمی تواند کشور را اداره کند، تقویت می کند. احتمالاً استعفای بازرگان چندان دور نخواهد بود.

ب- (بدون طبقه بندی) اعدام ها ادامه دارد: ظرف مدت 24 ساعت گذشته هفت نفر دیگر در ایران اعدام شدند. در رأس فهرست اعدام شدگان امروز نام سرتیپ حمید آشتیانی، رئیس پلیس سابق کرمانشاه و شهرداری تهران دیده می شد. اتهام او کشتن مردم در کرمانشاه بود. همچنین یک افسر پلیس در تهران و سه پلیس دیگر در تبریز اعدام شدند. یک سرگرد ارتش نیز در آبادان و یک نفر دیگر در اردبیل اعدام شدند.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): هنوز امیدی به خاتمه اعدام ها در آینده نزدیک نیست. تعدادی از ایرانی ها محاکمه و به حبس محکوم شده اند ولی اکثر آنها حکم شیپور صبحگاهی اعدام را دریافت می کنند.

ج- (بدون طبقه بندی) خروج خارجیان از ایران: دولت ایران از طریق رادیو، تلویزیون و روزنامه ها اعلام کرده است که خارجی ها باید ایران را ترک کنند. آخرین مهلت برای خروج کارگران ساده نظیر کارمندان دفتری، خدمتکاران، راننده ها و غیره روز 21 آوریل و آخرین مهلت برای خروج کارگران سطح بالاتر نظیر مهندسان، مدیران و متخصصان روز 21 ژوئن اعلام شده است. برخی کارشناسان بازار کار معتقدند که خروج نیروی کار ماهر خارجی از ایران ضربه شدیدی به صنایع این کشور وارد می آورد. بسیاری از کارخانه های ایران بعد از یک دوره تعطیلی 5 ماهه تازه کار خود را از سر گرفته اند و [در صورت خروج نیروی کار ماهر خارجی از ایران] مهندسان خارجی برای تعمیر و نگهداری دستگاهها در دسترس نخواهند بود. بر اساس گزارش روزنامه ها دو مرکز صنعتی بزرگ کشور در کرج و قزوین بیشترین ضربه را خورده اند و اگر دولت نتواند به بخش ساخت و ساز رونق ببخشد، این بخش نیز به مخاطره

ص: 298

خواهد افتاد.

نظریات تهیه کننده گزارش (بدون طبقه بندی): برخی کارشناسان بازار کار فکر می کنند که بخشی از 2/5 تا 3 میلیون بیکار ایرانی را می توان در پُست های خالی کارگران خارجی مشغول به کار کرد. البته بدیهی است که نمی توان با پین گرد سوراخ چهارگوش را پر کرد، ولی غرور ایرانی ها و هدف آنها برای خودبسندگی بر حقایق زندگی سایه افکنده است. در درازمدت به کارشناسانی برای تعمیر و نگهداری، بازرسی و راه اندازی تجهیزات فنی نیاز خواهد بود. در برخی صنایع ایرانی ها با توسل به زور بازوی کارگران ساده قادر خواهند بود تولید را در سطح غیرکارآمد و بدون بازده نگاه دارند، ولی به هر حال در صنایع دیگر به مشاور و تکنسین نیاز خواهند داشت.

د- (بدون طبقه بندی) اعتراض به نتیجه رأی گیری در سنندج: اگر چه کمتر کسی به نتیجه رفراندوم ماه مارس اعتراض عمده ای کرده است، ولی رأی دهندگان سنندجی به عدم بی طرفی در شمارش آراء این شهر اعتراض کرده اند. شورای 5 نفره رفراندوم در این شهر گفته است که اگر حداقل 17500 نفر عملاً به شمارش آراء اعتراض کنند، آنگاه شاید رأی گیری در این شهر تجدید شود. تعداد اعتراض کنندگان کمتر از میزان فوق بود، ولی مردم اعتراض کردند و [با مقامات دولتی] درگیر شدند که پیامد آن دستگیری تعدادی از آنها بود.

ه- (بدون طبقه بندی) دستگیری خواهر سپهبد خسروداد: روزنامه کیهان در شماره 15 آوریل خود گزارش داد که خواهر سپهبد خسروداد به دلیل شرکت در فعالیت های ضدانقلابی دستگیر شده است. بر اساس گزارش ها، یک سخنگوی کمیته گفت که خواهر خسروداد به تعدادی از مأموران کمیته حمله کرده و گفته است تا جان در بدن دارد به آنها حمله می کند و تا بتواند از آنها می کُشد.

نظریات تهیه کننده گزارش (بدون طبقه بندی): شایعات زیادی در مورد حمله انتقام جویانه اعضای فامیل اعدام شدگان به نیروهای انقلابی در تهران بر سر زبانهاست. آنطور که شنیده ایم تا به حال 25 نفر از مأموران در جنوب تهران کشته شده اند و اینکه مأموران از ماندن بر سر پُست های خود در شب خودداری می کنند. البته بیشتر چیز هایی که می شنویم شایعه است، ولی اعضای فامیل اعدام شدگان واقعاً چند مأمور را در جنوب تهران کشته اند. هنوز معلوم نیست که این انتقام جویی ها چه تأثیری بر روند محاکمه ها خواهد گذاشت، ولی مسلماً قضات دادگاه با دانستن این مطلب که جان آنها نیز در خطر است، شبها خواب آشفته تری خواهند داشت.

و- (بدون طبقه بندی) وضعیت آیت الله طالقانی: محل اقامت طالقانی و خانواده اش هنوز برای خیلی ها مشخص نیست. آنچه مسلم است اینکه اختلاف بین طالقانی و خمینی برای ایرانی های آگاه چندان تعجبی ندارد. طالقانی مدتی است که به رفتار خودسرانه کمیته ها اعتراض کرده، ولی نتیجه ای نگرفته است. بر اساس گزارش خبرنگار ما، احتمالاً طالقانی وقتی دیده است که حتی نخست وزیر بازرگان نیز نتوانسته پسران و عروسش[دخترش] اعظم را آزاد

ص: 299

کند، بسیار ناراحت شده است. در نتیجه همین بازداشت ها، اعظم استعفای خود را از عضویت در هیأت مدیره سازمان زنان انقلاب اسلامی اعلام کرده است. اطلاعات در شماره 15 آوریل خود گزارش داد که گروههای متعددی از مردم روز یکشنبه در تهران تظاهرات کرده و خواستار دستگیری و محاکمه افراد مسئول در این مسئله شده اند. روز گذشته نیز گروهی از جوانان که شعار می دادند از کنار سفارت عبور کردند و امروز صبح 16 آوریل) تقریباً صد نفر تظاهرکننده در ساعت 10:15 دقیقه از کنار سفارت عبور کردند. این گروه کوچک دانش آموزان، که بین 12 تا 15 ساله بودند، و روپوش مدرسه به تن داشتند، بسیار سازمان یافته و ظاهراً تحت نظر معلمان تظاهرات می کرند. شاید در نتیجه همین اتفاق بود که دادستان کل انقلاب، مهدی هادوی، در روزنامه ها اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی دستگیری مردم و تفتیش خانه ها متوقف می شود.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): آیت الله طالقانی احترام زیادی در بین اکثر ایرانی ها دارد. زمانی که خمینی زندگی راحتی در خارج از کشور داشت، طالقانی در ایران رنج کشید (که 15 سال آن را در زندان بود). او فردی با ذکاوت، مورد احترام روشنفکران و اهل فن، نسبتاً جوان- 62 ساله- و جانشین منطقی خمینی است که طبق گزارش ها وضعیت جسمانی خوبی در قم ندارد. هر گونه پرخاشگری به طالقانی موجب برانگیختن واکنشی شدید در سرتاسر ایران خواهد شد. بنابراین هر کسی (چپگراها، مارکسیست ها) که تمایلی به بی ثباتی دولت کنونی داشته باشد، طالقانی را هدف اصلی خود می گیرد. در ارتباط با اعلام توقف دستگیری ها و تفتیش های خانگی از سوی هادوی نیز یک مأمور سفارت امروز صبح وقتی از خانه به محل کار می آمد با چشم خود دیده بود که گروهی از انقلابیون مسلح به شیوه «غرب وحشی» خانه ای را محاصره کردند. خلاصه: اتفاقی که اخیراً برای طالقانی افتاد خاری در چشم دولت ایران خواهد بود. از چهار هفته پیش تا کنون کنترل بازرگان بر زندگی روزمره در ایران به هیچوجه بیشتر نشده است.

ز- (بدون طبقه بندی) تولید نفت: روزنامه فارسی زبان صبح، آیندگان، در شماره روز 15 آوریل خود گزارش داد که تولید نفت ایران در روز 13 آوریل به 4/7 میلیون بشکه رسید. این روزنامه نوشت که سطح تولید فوق یک استثنا بوده و میزان تولید در آینده به وضعیت اقتصادی کشور بستگی خواهد داشت. این گزارش نشان می داد که تولید نفت به تدریج از 2/7 میلیون بشکه در روز در 21 مارس به 3/2 میلیون بشکه در روز در 12 آوریل افزایش یافته است.

نظریات تهیه کننده گزارش (بدون طبقه بندی): تهیه کننده گزارش اظهارات بالا در مورد تولید آینده نفت را پوششی برای عدم موفقیت مقامات در نگاه داشتن میزان تولید بالاتر از سطح 4/8 میلیون بشکه در روز تفسیر می کند. دیر یا زود نبود قطعات یدکی و فقدان تعمیر و نگهدای پیشگیرانه فنی بر تولید نفت اثر خواهد گذاشت.

ح- اخبار متفرقه (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان):

ص: 300

(1) (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): امروز نیز مأموران کمیته از ورود افسران مرکز مستشاران نظامی آمریکا به مقر های نظامی جلوگیری کردند.

(2) (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): بر اساس گزارش وابسته نیروی دریایی بریتانیا به وابسته نظامی آمریکا، شیراز از معدود شهرهایی است که روال زندگی در آن عادی، و تقریباً به شیوه قبل از انقلاب است. گزارش جداگانه ارسال خواهد شد.

(3) (بدون طبقه بندی): با توجه به انضباط و عملکرد حرفه ای محافظان کمیته ای، سفارت روز آرامی دیگری را پشت سر گذاشت.

(4) (بدون طبقه بندی): انقلابیون هیچ مزاحمتی برای برگزاری مراسم عید پاک در کلیسای انجیلی آلمان از سوی پدر روحانی پرایر که کارمندان سفارت نیز در آن شرکت داشتند، ایجاد نشد. در هنگام خواندن آخرین سرود برق قطع شد، ولی مراسم به خوبی برگزار شد.

گزارش وضعیت ایران، 17 - 16 آوریل 1979

سند شماره 151 محرمانه17 آوریل 1979 - 28 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4034 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

منابع: کارکنان سفارت، رسانه های خبری فارسی زبان، وابستگان و پرسنل نظامی خارجی تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 17 - 16 آوریل 1979 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 16 آوریل تا ساعت 12:00 روز 17 آوریل 1979 را پوشش می دهد: بازرگان با استعفای سنجابی موافقت می کند. اعدام ها. خودکشی ها. دکتر کیانوری، دبیر اول حزب توده به ایران باز می گردد. تظاهرات به طرفداری از طالقانی ادامه دارد. خمینی از ارتش حمایت می کند. تعیین سقف تولید نفت، و اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- (بدون طبقه بندی) بازرگان با استعفای سنجابی موافقت می کند: نخست وزیر بازرگان با استعفای وزیر امور خارجه، دکتر کریم سنجابی، موافقت کرده است. بر اساس گزارش ها، دلیل استعفای سنجابی ناتوانی دولت در ادای وظایف، وضعیت به هم ریخته کشور، و فقدان احترام برای دولت بوده است. در حال حاضر، دکتر احمد سلامتیان، معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی، کفالت این وزارتخانه را بر عهده خواهد داشت.

نظریات تهیه کننده گزارش (بدون طبقه بندی): دکتر سنجابی در حالی پُست خود را ترک

ص: 301

می کند که دولت ایران با مشکلات اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی عدیده ای روبروست، تا بدین ترتیب زمانی که نامزد ریاست جمهوری می شود، مسایل باقیمانده از رژیم گذشته بر سابقه او خدشه ای وارد نساخته باشد. بعید می دانیم که سنجابی از صحنه سیاست خارج شده باشد. به احتمال قوی او در مقام نامزد اصلی حزب جبهه ملی تمام تلاشش را بر مبازرات ریاست جمهوری متمرکز خواهد ساخت.

ب- (بدون طبقه بندی) اعدام ها: در طول 24 ساعت گذشته چهار ایرانی دیگر اعدام شدند. دو افسر پلیس از سبزوار (غرب مشهد)، یک گروهبان ارتش از شیراز، و یک سرگرد ارتش از آبادان تیرباران شدند. جرم همه آنها کشتن مردم بی گناه بود.

ج- (بدون طبقه بندی) خودکشی ها: دو افسر پلیس ایران ظرف 24 ساعت گذشته خودکشی کردند. سرتیپ بازنشسته، فتح الله مهاجر، رئیس پلیس سابق سنندج، در خانه یکی از اقوامش در کرج با خوردن سم خودکشی کرد و یک سروان پلیس به نام جعفری، که در بخش ضد اطلاعات همدان کار می کرد، در تهران دست به خودکشی زد.

د- (بدون طبقه بندی) بازگشت دکتر کیانوری به ایران: دکتر نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب (کمونیست) توده پس از 30 سال دوری از کشور به ایران بازگشت. کیهان فارسی در شماره روز 16 آوریل خود گزارش داد که کیانوری روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد. اظهارات کیانوری شامل جملات ضد و نقیضی در حمایت و ضدیت با دولت بود. کیانوری از دستگیری فرزندان طالقانی ابراز تاسف کرد و افزود که برخی مأموران کمیته آدم های خوبی نیستند. او گفت که دولت باید قراردادهای خود را با آمریکا لغو کند زیرا این قراردادها با توسل به زور منعقد شده اند. او گفت که بازرگان باید برای تقریباً 3 میلیون کارگر بیکار کاری بکند، و چون بازرگان هیچ کمکی نکرده است، حزب توده آماده است پیشنهادهایی در این مورد به دولت ارائه بدهد. او گفت که دولت باید کارخانه هایی را که صاحبانشان کشور را ترک کرده اند، و کارخانه هایی را که در مالکیت مشترک ایرانی ها و خارجی ها و یا ایرانی ها و خانواده شاهنشاه است، تصاحب کند. او در پاسخ به این سئوال که آیا حزب توده نامزدهایی را برای نمایندگی مجلس معرفی خواهد کرد یا خیر، گفت که ما مسلماً نامزدهایی را برای نمایندگی مجلس معرفی خواهیم کرد. کیانوری گفت که تعداد سازمان ها و گروههای وابسته به حزب توده در آینده بیشتر خواهد شد. او دادگاههای انقلاب را تحسین کرد و گفت که آنها بسیار خوب کارشان را انجام داده اند. او در خاتمه گفت که حزب توده آماده حمایت و همکاری با دولت ایران است و به هیچوجه قصد ندارد موجودیت آن را زیر سئوال ببرد.

ه- (بدون طبقه بندی) ادامه تظاهرات به طرفداری از طالقانی: در روزهای 16 و 17 آوریل راهپیمایی در حمایت از آیت الله طالقانی در سرتاسر تهران برگزار شد. روزنامه صبح، آیندگان، گزارش می دهد که بیش از 5000 دانشجو خواهان بازگشت سریع طالقانی و توضیح دلایل غیبت او شده اند. آنها همچنین خواستار «پاکسازی» مأموران کمیته و مجازات عاملان این واقعه

ص: 302

شدند. در صبح روز 17 آوریل گروههای متعدد دانش آموزان در دسته های 50 تا 100 نفری و دامنه سنی 12 تا 16 سال به آرامی از کنار سفارت عبور کردند. معلمان یا مأموران کلانتری بر آنها نظارت می کردند.

و- (بدون طبقه بندی) خمینی از ارتش حمایت می کند: رادیو، تلویزیون و روزنامه ها خبر از حمایت خمینی از ارتش ملی داده اند. خمینی گفت ارتشی هایی را که گناه کمتری داشتند بخشیده است و مردم باید از ارتش حمایت کنند و در امور آن دخالت نکنند. او گفت اگر سربازان از فرامین مافوق خود اطاعت نکنند ضدانقلاب هستند. خمینی همچنین روز 29 فروردین را روز ارتش اعلام کرد و نیروهای ارتش در این روز در تهران و شهرهای دیگر رژه خواهند رفت. ژاندارمری نیز اعلام کرد که واحدهایش در این رژه شرکت خواهند کرد.

نظریات تهیه کننده گزارش (بدون طبقه بندی): اعلام روزی به نام روز ارتش و حمایت کامل خمینی از یک ارتش منظم موجب می شود تا افسران ارشد بتوانند گام های مثبتی برای کنترل زیردستانشان بردارند. چنانکه قبلاً گزارش شده بود، فقدان نظم و انضباط از مشکلات بزرگ نیروی زمینی و هوایی و تا حد کمتری نیروی دریایی است. چنانچه افسران جوان، همافرها، درجه داران، و سربازان وظیفه به توصیه خمینی عمل کنند و اگر کمیته های مستقر در ارتش منحل شوند، آنگاه شاهد بهبود قطعی و بجای مدیریت نیروهای مسلح ایران خواهیم بود. علاوه بر این، حمایت خمینی از ارتش ملی به معنای آن است که تمایل چپگراها به تشکیل یک سپاه ملی شبه نظامی تحقق نخواهد یافت.

ز- (محرمانه) تعیین سقف 4 میلیون بشکه در روز برای تولید نفت: بر اساس گزارش ها، حسن نزیه، رئیس شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد که سقف تولید نفت 4 میلیون بشکه در روز خواهد بود. با وجود این، ناظران غربی معتقدند که بدون کمک تکنسین های خارجی رسیدن به چنین هدفی غیر واقعی است. آنها معتقدند که تولید 2 تا 2/5 میلیون بشکه در روز به واقعیت و توانایی شرکت ملی نفت ایران نزدیکتر است. یک مهندس هندی صنایع و مدیر بازاریابی که 5 سال در ایران کار کرده است شب گذشته به وابسته نظامی گفت که کیفیت نفت ایران بسیار تنزل کرده است. او گفت که تنزل کیفیت نفت و فراورده های نفتی در درجه اول موجب خرابی زودتر موتورها، توربین ها و پمپ ها می شود و خرابی زودهنگام دستگاهها دارد صنایع را فلج می کند.

نظریات تهیه کنند گزارش (محرمانه): وابسته نظامی نمی تواند دقیقاً اظهارات این مهندس هندی را ارزیابی کند، ولی کارمند بخش اقتصادی نیز به وابسته نظامی گفت که چیزهایی در مورد تنزل کیفیت تولید نفت در ایران شنیده است. اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، شرایط راکد اقتصادی در ایران ممکن است وخیمتر شود.

ح- اخبار متفرقه (بدون طبقه بندی):

(1) وزیر پست، تلگراف و تلفن، محمد حسن اسلامی، روز گذشته اعلام کرد که

ص: 303

قراردادهای امضاء شده با شرکت مخابراتی آمریکایی بل، لغو شده اند.

(2) روزنامه اطلاعات در شماره روز 16 آوریل خود گزارش داد که 55 نفر دیگر از عوامل رژیم گذشته دستگیر شده اند. تیمسار فتحی امین، فرمانده سابق تیپ همدان، نیز در میان دستگیرشدگان است.

(3) آقای حسن پور، رئیس پالایشگاه ماهشهر گفت که ظرفیت تولید گاز مایع در ماهشهر به 30000 بشکه در روز رسیده است و ابراز امیدواری کرد که این ظرفیت در آینده نزدیک به 57000 بشکه در روز برسد. او همچنین گفت که تولید گاز در تأسیسات گاز اهواز و آقاجان برای مصرف داخلی کافی است.

(4) روزنامه ها گزارش می دهند که خمینی دو عضو هیأت منصفه دادگاه انقلاب اسلامی را به دلیل «تلاش برای غصب قدرت» و «اقدام برخلاف مصالح دادگاه» از کار برکنار کرده است.

اطلاعاتی درباره پلیس ملی ایران اسلامی و نیروهای نظامی

سند شماره 152 محرمانه18 آوریل 1979 - 29 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4052 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: مقام سفارت آمریکا تهیه کننده گزارش: ای.بی. گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: اطلاعاتی درباره پلیس ملی ایران اسلامی و نیروهای نظامی 16- خلاصه: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) این گزارش مربوط به اطلاعاتی است که منبع خبری در روز 3 آوریل در ضیافت شام مردانه یکی از دوستان که در وزارت دادگستری مشغول به کار است، به دست آورده است. موضوع گزارش عبارت است از اطلاعاتی در مورد نیروی پلیس ایران، قتل عام پلیس در سنقر، انضباط در نیروی دریایی ایران، نظر دیگران در مورد همافرها، و اثبات دست نشاندگی خمینی از سوی آمریکا.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): اطلاعات ذیل از سوی منبع خبری در اختیار تهیه کننده گزارش قرار گرفت و در ضیافت شام مردانه یکی از دوستان که در وزارت دادگستری مشغول به کار است، در روز 3 آوریل به دست آمد. میهمانان دیگر این ضیافت مردانه، یک تاجر تهرانی، دو ستوان و یک سروان پلیس و یک سرگرد نیروی دریایی بودند. علاوه بر مسایل کلی و سیاسی، در مورد موضوعات زیر نیز صحبت شد:

الف- نیروی پلیس در ایران: به نظر می رسد که نظم و انضباط و سازمان پلیس هیچ بهبودی حاصل نکرده است. سه پلیس حاضر در میهمانی به اداره راهنمایی و رانندگی منتقل شده اند که

ص: 304

ظاهراً نسبت به اداره های دیگر پلیس وضعیت بهتری دارد. هنوز اسلحه ای به آنها تحویل نشده است و معلوم نیست که چه زمانی و آیا اصلاً دوباره رولوری به آنها تحویل خواهد شد یا خیر. یکی از ستوان های پلیس گفت «وقتی همه مردم در خیابان ژ3 دارند، داشتن رولور چه فایده ای دارد!» نظم و انضباط حتی در اداره آنها نیز چندان سفت و محکم نیست و هیچ کس در صدد کنترل واقعی اوضاع برنیامده است. به نظر می رسد که نیروی پلیس هنوز بلاتکلیف و در پی التیام زخم هایش است.

ب- قتل عام پلیس در سنقر (استان کرمانشاه): یکی از ستوان های پلیس تازه از تعطیلات نوروزی در زادگاهش برگشته بود و قتل عام نیروهای پلیس در این شهر را تأیید کرد. حادثه اینطور اتفاق افتاده بود: در طول دوره نخست وزیری بختیار، یک افسر ژاندارمری در پاسگاه جاده سنقر- کرمانشاه مسافران سنقر را با نحوه تفتیش، و فحاشی و گاه ضرب و شتم، و همچنین رفتارش با مسافران زن بسیار ناراحت کرده بود. یکبار زنی را که سوار بر یک مینی بوس بود، مجبور کرد تا برای او و زیردستانش در جاده برقصد، و کلاً حضور او در آن پاسگاه ژاندارمری برای مردم سنقر عذاب آور بود. کمی بعد از تغییر دولت، همان افسر ژاندارمری به شهر سنقر آمد و چند نفر که مورد توهین او قرار گرفته بودند او را شناختند و به دنبالش افتادند. افسر مزبور پا به فرار گذاشت و به کلانتری محل پناه برد. خیلی زود جمعیتی خشمگین و مسلح در مقابل ساختمان کلانتری جمع شد و از کلانتری خواست تا او را تحویل مردم بدهد. رئیس کلانتری به جمعیت گفت که افسر ژاندارمری را به کمیته محل تحویل می دهد تا مجازات شود، ولی معاونش که آنجا ایستاده بود با او حرفش شد و جلوی چشم جمعیت با رولورش رئیس کلانتری را هدف قرار داد. جمعیت خشمگین با دیدن این واقعه از خود بی خود شد و به ساختمان کلانتری حمله برد و هر پلیسی را که در ساختمان بود به قتل رساند. مردم سپس برای یافتن پلیس های دیگر دست به جستجوی خانه به خانه زدند و حتی یک پلیس را که به خاطر جراحت گلوله در بیمارستان بستری بود، بیرون کشیدند. وقتی غائله خوابید، مردم همه پلیس های شهر را کشته و جسد اکثر آنها را تکه و پاره کرده بودند.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): منبع خبری ابراز داشت شرح ماجرایی که این ستوان پلیس گفته است دقیقاً مشابه همان چیزی است که سه نفر دیگر از منابع خبریش، که دو نفرشان در زمان وقوع کشتار در سنقر حضور داشتند و یکی از آنها تازه از سنقر به تهران برگشته است، به او اطلاع داده بودند. منبع می گوید به همان ستوان پلیسی که این ماجرا را تعریف کرد دوبار پیشنهاد شده است که رئیس پلیس شهر شود، ولی او می گوید با اتفاقی که در شهر افتاده است، حتی فکر رئیس پلیس شدن را هم نمی کند.

ج- نظم و انضباط در نیروی دریایی: سرگرد نیروی هوایی به تفصیل در مورد مشکلات سازمانش صحبت کرد و مدعی شد که سلسله مراتب فرماندهی در نیروی دریایی تقریباً از بین

ص: 305

رفته است. او گفت که چندی پیش یک سرهنگ نیروی دریایی تعداد زیادی از نیروها را جمع کرد تا برای آنها سخنرانی کند و بگوید موقع آن رسیده است که آستین ها را بالا بزنیم و کار را شروع کنیم. در پایان سخنان پر شور سرهنگ در مورد لزوم نظم و انضباط و وطن پرستی، یک گروهبان فریاد زد:«قبول است سرهنگ، اگر می خواهی دستور بدهی، اول خودت یک جارو بردار و پادگان را جارو کن تا ما هم پشت سرت راه بیافتیم.» طبق گفته این سرگرد، همه آنها پراکنده شدند و تا به حال هیچ کاری انجام نشده است.

د- نظر دیگران در مورد «همافران»: همه میهمانان حاضر در ضیافت فرصت را غنیمت شمردند و از «همافران» نیروی هوایی بد گفتند، و آنها را به دلیل حقوق بالا و امتیازات بسیار زیادشان «لوس ترین» گروه نظامی در ایران توصیف کردند و توانایی و مهارت همافرها را زیر سئوال بردند. آنها مدعی بودند که همافرها فقط وانمود می کنند طرفدار انقلاب هستند ولی در واقع اصلاً انقلابی نیستند، و دلیل اصلی پیوستن آنها به جریان انقلاب عقب نماندن از قافله و گرفتن پُست و مقام و بهبود وضعیت و امنیت شخصی بعد از انقلاب بود. آنها می گفتند که همافرها به دلیل اینکه افسران نیروی هوایی اصلاً قبولشان نداشتند و هیچکس آنها را یک نظامی حرفه ای نمی دانست، دارای عقده روانی هستند. آنها مدعی بودند که همافری در آینده منحل خواهد شد، زیرا همافران نشان دادند که نه از لحاظ حرفه نظامی لیاقت دارند و نه از لحاظ سیاسی قابل اعتماد هستند. چون وفاداری همافرها فقط به خودشان است، هیچ دولتی در آینده آنها را نخواهد خواست.

ه- اثبات دست نشاندگی خمینی از سوی آمریکا: در میان داستان های متعددی که منبع خبری راجع به «مسئولیت آمریکا در قبال مشکلات ایران» شنیده است، این استدلال هم از دهان سرگرد پلیس بیرون آمد: او همیشه به این فکر می کرد که چطور سازمان سیا می تواند اقدامات جنایتکاران و یا تروریست ها را به این خوبی پیش بینی کند و تمامی اطلاعاتی که سیا به پلیس ایران می داد، صد در صد درست از آب در می آمد. با توجه به این مسئله و مهارت سیا در ترور شخصیت ها، سرگرد مزبور به این نتیجه رسیده بود که اگر دولت آمریکا واقعاً طرفدار شاه بود، حتماً خمینی را ترور می کرد. چون خمینی توانست انقلاب را از پاریس رهبری کند و هنوز هم زنده است، پس حتماً آمریکا به طور پنهانی از او حمایت می کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): منبع خبری یکی از کارمندان با تجربه سرویس خارجی است که فارسی را عالی صحبت می کند و روابط نزدیکی با ایرانی ها دارد و تا همین اواخر سر کنسول آمریکا در تبریز بود. تهیه کننده گزارش اطلاعاتی را که در این گزارش در مورد نیروی دریایی ایران ذکر شده از طریق یک منبع دیگر نیز به دست آورده است.

همین منبع اخیراً به تهیه کننده گزارش گفت که نیروی دریایی اسلامی ملی ایران مسئولیت حفظ سپاه دریایی ایران را قبول نمی کند و به وزیر دفاع گفته است که هر چه سریعتر این سپاه

ص: 306

را منحل کند. تهیه کننده گزارش سعی می کند اطلاعات بیشتری در مورد این مسئله به دست آورد که به محض کسب اطلاعات جدید آن را گزارش خواهد داد. تهیه کننده گزارش این منبع را B3 تلقی می کند.

سندرم آمریکاستیزی307

سند شماره 153 محرمانه 18 آوریل 1979 - 29 فروردین 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4069به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: سندرم آمریکاستیزی 1- (محرمانه - تمام متن- تلگرام گزارشی- هیچ اقدامی نیاز نیست) 2- خلاصه: در طول دو هفته گذشته «سندرم آمریکاستیزی» (البته با عرض معذرت از جین فوندا) هم در مطبوعات و هم در بیانیه های سیاسی نمایان تر شده است. ریشه این آمریکاستیزی، پارانویای ضدغربی خمینی است و غرب ستیزی فداییان که تحت تأثیر سازمان آزادیبخش فلسطین هستند و گروههای دیگر نیز به آن شدت می بخشد. این ویروس «ضد» چیزی بیشتر از یک شعار معمولی انقلابی است، و هر چند اکثر ایرانی ها نسبت به آن بی اعتنا هستند، ولی تلاش های تبلیغاتی دارد به تدریج بر مردم، به ویژه بر جوان ها، تأثیر می گذارد. آمریکا باید فعلاً شکیبایی به خرج دهد. پایان خلاصه.

3- سفارت قصد ندارد بی جهت بر این موضوع تأکید کند، بلکه هدفش آشنا ساختن مخاطبان با افزایش چشمگیر روند آمریکاستیزی است که از حدود 1 آوریل آغاز شد و به تدریج، خصوصاً در طول چهار روز گذشته، افزایش یافت. افزایش این تلاش های ضد آمریکایی کیفیتی تقریباً جهان سومی دارد و مستقیماً از ایدئولوژی انقلاب اسلامی و حب و بغض های شخصی آیت الله خمینی و برخی از حامیان نزدیک او از یک طرف و گروههای متعدد چپگرا، از جمله فداییان که تحت تأثیر سازمان آزادیبخش فلسطین هستند، از طرف دیگر ریشه می گیرد.

4- ظواهر نمایان این روند عبارتند از اظهارات ضدآمریکایی رو به رشد در روزنامه های فارسی زبان (که تنها رسانه چاپی بعد از تعطیلی تمام روزنامه های خارجی زبان در تاریخ 27 مارس هستند)، استفاده از برنامه های متعلق به شوروی و بلوک های دیگر در تلویزیون، و اعترافات مقامات رژیم گذشته در محاکمه ها مبنی بر اینکه با سازمان سیا و یا ژنرال هایزر همکاری داشته اند نگاه کنید به گزارش 14 تا 17 آوریل ایران پول (IRAN POOL) که توسط پاوچ ارسال شد). سپهبد ربیعی و برنجیان در جلسه محاکمه شان به مأموریت ژنرال هایزر و آنچه پایگاه جاسوسی آمریکا می خواندند، اشاره کردند. دفاعیات صادقانه آنها هم در روزنامه ها چاپ شد و هم در تلویزیون پخش شد. کارمند ارشد ایرانی بخش اقتصادی سفارت را به هنگام دیدار منظمش از بانک مرکزی در روز 9 آوریل از بانک بیرون انداختند و بلافاصله

ص: 307

نوشتند «عامل امپریالیسم را بیرون انداختیم.» کارمند ارشد ایرانی سازمان ارتباطات بین المللی هنوز به دلیل اتهامات نامشخص که احتمالاً به کارش در سفارت مربوط می شود در کمیته خمینی تهران بازداشت است. شهروندان آمریکایی که برای بخش خصوصی کار می کنند و هنوز در ایران هستند، همینطور اروپایی ها، می گویند که مردم در خیابان ها خصمانه تر از یک ماه پیش به ما نگاه می کنند (و فریاد سرمان می کشند).

5- شخص خمینی در روز 16 آوریل خطاب به پاسداران انقلاب در قم خواستار «قطع دستان آمریکایی های شیطان صفت شد» (که اطلاعات نیز این عبارت را در تیتر اول خود چاپ کرد.) آنهایی که خمینی را می شناسند، حتی دستیاران متجددترش، می گویند که او نسبت به آمریکا دچار پارانویاست و اکثر مشکلات دوران شاه را به آمریکا نسبت می دهد. از سخنان و رفتار آیت الله خمینی چنین بر می آید که او قصد دارد آخرین مظاهر نفوذ آمریکا در ایران را نیز از بین ببرد. بازجویان و قضات دادگاههای انقلاب اسلامی مدام متهمان را وادار می کنند تا روابط خود را با آنچه آنها امپریالیسم غرب می نامند، توضیح دهند و یا به دنبال کشف رابطه رژیم گذشته و سازمان سیا و یا سازمان های دیگری (نظیر سازمان روتاری اینترنشنال، فراماسونری و غیره) می گردند که بتواند چهره آمریکا را خدشه دار سازد.

6- چندین منبع دانشگاهی که تا پنج هفته پیش نسبتاً خیال راحتی داشتند حالا گزارش می دهند که تعدادی از همکارانشان را که در آمریکا تحصیل کرده بودند بدون اخطار قبلی در خیابان دستگیر کرده اند. در برخی موارد، آنها را به کمیته های انقلاب برده اند، و در یک مورد هم به اتهام «کمک به آمریکایی ها» در یک دادگاه پایین تر محاکمه کردند (ظاهراً این امر دارد در ایران انقلابی به یک جرم، حداقل یک اقدام مشکوک، تبدیل می شود). یک رابط و دوست صمیمی ریچارد کاتم به مقام سفارت گفت که تعدادی از دانشگاهیان در حال حاضر بدون هیچگونه جرم مشخصی در زندان به سر می برند و مقامات سفارت بهتر است سعی نکنند، تکرار می کنم سعی نکنند، مستقیماً با دوستان دانشگاهی شان تماس بگیرند زیرا ممکن است این مسئله «بد تعبیر» شود. تعدادی از رابطان غیر دانشگاهی سفارت نیز «تا زمانی که اوضاع آرام نشود» تمایلی به ملاقات در اماکن عمومی ندارند و تعدادی از آنها اصلاً تمایلی به ملاقات با مقامات سفارت نشان نمی دهند. مسئول امور مطبوعاتی نیز مشکل مشابهی با تعداد زیادی از خبرنگاران پیدا کرده است. فضای حاکم بر روابط مطبوعاتی نیز از دو هفته گذشته سنگین تر شده است.

7- افرادی که می شناسیم و به هر طریقی با فداییان و سایر گروههای چپگرا رابطه ای دارند به ما گفته اند که تلاش های ضد آمریکایی از حمایت و مساعدت کامل جناح چپ برخوردار است. نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران علناً به تلاش های صلح خاورمیانه و ایالات متحده تاخته و استفاده از عباراتی نظیر امپریالیسم و استعمارستیزی را در سخنرانی ها و مطالب دیگر تشویق کرده است. اگر حرف برخی عناصر چپگرا را باور کنیم باید انقلاب ایران را صرفاً

ص: 308

حرکتی برای رها شدن از بند امپریالیسم بدانیم که نقشه های شیطانی برای کل منطقه دارد. البته ایستگاههای رادیویی شوروی نیز چنین حرف هایی می زنند ولی به اعتقاد ما ایران بیشتر سبک و سیاق جهان سومی سازمان آزادیبخش فلسطین را می پسندد. تمایل شدید ایرانی ها برای پیدا کردن توطئه در هر وضعیت سیاسی نیز به این مسئله کمک کرده است: مثلاً یکی از شایعاتی که در محافل ایرانی های تحصیلکرده دهان به دهان می چرخد این است: آمریکا تصمیم گرفته است که از خمینی حمایت کند تا سدی در مقابل کمونیسم باشد. اگر اینطور نبود، پس چرا سازمان سیا وقتی می توانست خمینی را ترور نکرد؟ بنابراین نفوذ آمریکا در ایران هم قوی تر و هم ظریفتر از گذشته است. بسته به نظر شخصی افراد، نتیجه این است که یا باید الف) با تلاش ابرقدرت [آمریکا] برای ثبات بخشیدن به ایران همراهی کرد و یا ب) سخت تر از گذشته سعی کرد تا ارزش های شیطانی غرب و امپریالیسم آمریکا را ریشه کن کرد.

8- مثال بالا نشان می دهد که حتی انقلابیون مسلمان نیز ممکن است گاه به خاطر باور نداشتن موفقیتی که خود به دست آورده اند چه حرف هایی بزنند. بنابراین، بخش اعظم جمعیت ایران، حداقل در تهران، تا به حال تحت تأثیر این نوع آمریکاستیزی قرار نگرفته اند، ولی نباید از تأثیر تدریجی تبلیغات غافل بود، به ویژه بر دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان که چیزی برای ارزیابی این تبلیغات و راهنمایی تاریخی برای آشنا شدن با وجهه مثبت [آمریکا] ندارند.

[9]- پس چه باید کرد؟ سفارت در حالت بلاتکلیفی به سر می برد و تا حدود زیادی همه همینطور هستند، بنابراین، هر چه بی سر و صداتر باشیم بهتر است، و شکیبایی ظاهراً بهترین کاری است که می توان انجام داد. البته دیپلماسی صبورانه و بی سر و صدا با رهبران می تواند به مرور زمان از سفت و سختی [آمریکاستیزی] بکاهد. معرفی سفیر جدید احتمالاً بهترین فرصتی است که می توان از آن برای ارائه یک وجهه مثبت جهت کاهش آمریکاستیزی بدون وخیم تر کردن اوضاع استفاده کرد. ناس

گزارش وضعیت ایران، 19 - 18 آوریل 1979

سند شماره 154 محرمانه 19 آوریل 1979- 30 فروردین 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4129 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

مناب-ع: روزنامه های فارسی زبان، وابستگان نظامی خارجی، مقامات سفارت آمریکا، منبع 68460008 تهیه کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 19 - 18 آوریل 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 18

ص: 309

آوریل تا ساعت 12:00 روز 19 آوریل 1979 را پوشش می دهد: اعدام های بیشتر. ادامه مشکلات در سنندج. ادامه تظاهرات در حمایت از طالقانی. اولین بیانیه شورای انقلاب. پاسداران انقلاب باید تحت نظر طالقانی باشند. رژه بی نظم روز ارتش. معرفی رئیس پلیس تهران. گفتگوی سفیر شوروی با سلامتیان. معرفی نماینده وزارت دفاع در نیروی زمینی. و اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- ادامه اعدام ها: شش نیروی گارد سلطنتی در اوایل صبح روز چهارشنبه 18 آوریل اعدام شدند. سرهنگ پرویز شمیرانی، دو ستوان و سه گروهبان که متهم به شرکت در کشتار میدان ژاله در 8 سپتامبر بودند، تیرباران شدند. بر اساس گزارش کیهان، 138 نفر دیگر از نیروهای گارد سلطنتی به اتهام شرکت در کشتار میدان ژاله در زندان به سر می برند.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): هنوز اعدام ها خاتمه نیافته است، ولی اشخاصی که اخیراً اعدام شده اند مستقیماً در کشتار مردم دست داشته اند. شاید این مسئله نشانه خوبی برای بی گناهانی نظیر سرتیپ پرورش و آنهای دیگری باشد که تنها جرمشان خدمت در رژیم گذشته است.

ب- ادامه مشکلات در سنندج: اگرچه شمارش نهایی آراءِ مربوط به انتخابات شورای شهر در سنندج پایان یافته است ولی نام برندگان هنوز اعلام نشده و تا بهبود یافتن اوضاع شهر اعلام نخواهد شد. گروهی که نماینده رهبر شیعه کُرد، احمد مفتی زاده، هستند در مسجد شهر تحصن کرده و خواستار باطل شدن انتخابات شده اند. روزنامه آیندگان نیز گزارش داده است که فداییان محل که از یک جناح مذهبی رقیب مفتی زاده حمایت می کنند، اشغال ایستگاه رادیو به دست گروههای حامی مفتی زاده را محکوم کرده اند.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): شوق کردها برای خودمختاری آتش جدایی طلبی را در ایران شعله ور می سازد. حل و فصل صلح آمیز این نوع مشکلات در آینده نزدیک بعید به نظر می رسد، زیرا هنوز پیش بینی می کنیم که تظاهرات و شورش های جدایی طلبانه بیشتری رخ خواهد داد.

ج- تظاهرات در حمایت از طالقانی: برای چهارمین روز پیاپی تظاهراتی در تهران و استان های دیگر در حمایت از آیت الله طالقانی برگزار شد. دانشجویان صبح زود کلاس ها را ترک کردند تا به تظاهرکنندگان بپیوندند و ترافیکی را که به خاطر رژه روز ارتش سنگین شده بود، سنگین تر کنند.

روز گذشته دفتر طالقانی در تهران بازگشایی شد و در همین حال طالقانی به قم سفر کرد و دیداری خصوصی با خمینی داشت. اگر چه خبری از گفتگوی آنها پخش نشده است، ولی روزنامه آیندگان گزارش می دهد که احتمالاً گفتگوی آنها در مورد تغییرات عمده در نحوه اداره

ص: 310

کشور بوده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): صرف همین مسئله که آیت الله شماره یک و دوی کشور با یکدیگر ملاقات کرده اند، نشانه خوبی است. شکاف عمده بین این دو رهبر با نفوذ شیعه فقط به طولانی تر شدن روند استقرار یک کشور اسلامی جدید خواهد انجامید- گفتگوهای جامع و جدی بین خمینی مصالحه کار و طالقانی با ذکاوت و میانه رو، که محبوبیتش در چند روز اخیر بسیار افزایش یافته است، می تواند موجب تحکیم دولت موقت ایران و کاهش تأثیر و نفوذ شوراها و کمیته های انقلاب شود که تا به حال مانع بزرگی بر سر راه دولت بوده اند.

د- انتشار اولین بیانیه شورای انقلاب: شورای انقلاب برای اولین بار بیانیه ای رسمی صادر کرد. این بیانیه طولانی شامل تمجید و تحسین طالقانی و دادن این اطمینان به ملت بود. شورای انقلاب دستور رسیدگی به این مسئله را صادر کرده است. همچنین در ادامه این بیانیه آمده بود که «شورای انقلاب نسبت به فعالیت های غیرقانونی بی اعتنا نخواهد بود» و اینکه «اجازه بازگشت رژیم گذشته را به کشور نخواهد داد.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): محل استقرار شورای انقلاب و منشور آن برای سفارت و بسیاری از ایرانی ها یک راز است. آنها در واقع «گروهی» ناشناخته اند که تحقیق می کنند، متهم می کنند، مجوز صادر می کنند، لغو می کنند، و تصویب می کنند و کلاً مسئول بیشتر چیزهایی هستند که خارج از حیطه فعالیت دولت موقت اتفاق می افتند.

ه- پاسداران باید تحت کنترل طالقانی باشند. روزنامه اطلاعات در روز 18 آوریل گزارش داد که چریک های سازمان مجاهدین خلق درخواست کرده است که پاسداران کمیته های انقلاب تحت کنترل طالقانی باشند. آنها گفته اند که تحت رهبری طالقانی، پاسداران انقلاب کارایی بیشتری در خدمت به خلق و جلوگیری از بازگشت استعمار و استبداد به کشور خواهند داشت. آنها همچنین درخواست کرده اند که وظایف و اختیارات شورای انقلاب علنی شود و رابطه آن با دولت کاملاً مشخص گردد. آنها گفته اند که نخست وزیر بازرگان باید دارای اختیارات کافی برای اداره دولت باشد و هیچ مرجع دیگری نباید در امور دولت دخالت کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): دنبال کردن بازیگران اصلی و نقشی که در حمایت از جمهوری اسلامی ایفا می کنند هر روز مشکل تر می شود. هنوز نتوانسته ایم سر از این پازل جدید ایرانی در بیاوریم و یا دشوارتر از آن، معنای طیف وسیع رنگ های صورتی و قرمزی را که در زمینه آن است بفهمیم. حداقل آنچه مسلم است اینکه برخی مجاهدین شدیداً از طالقانی حمایت می کنند، برخی از فداییان مشغول فعالیت های زیرزمینی شده اند، حزب توده دوباره سر برآورده است، اتحادیه آزادی خود را حزب اعلام کرده است (آنها قبلاً یک کانون بودند)، سازمان آزادیبخش فلسطین در جبهه ملی نفوذ کرده است، جبهه دموکراتیک ملی با هشدار در مورد تهدیدهایی که متوجه آزادی های دموکراتیک است ابراز وجود کرده است، و خمینی بار

ص: 311

دیگر آمریکایی ها را تهدید کرده است. این پازل هر روز گیج کننده تر و بهت آورتر می شود.

و- رژه روز ارتش: رژه روز ارتش که به فرمان خمینی اعلام شد برایمان ثابت کرد که نیروهای نظامی ایران همه چیز هستند غیر از نیرویی با انضباط، تعلیم دیده، و تحت فرمان. نمایش بی نظم و به هم ریخته ای که روز گذشته در تهران برگزار شد مورد استقبال پر شور ناظران داخلی قرار گرفت، ولی به هیچوجه رنگ و بویی از رژه عالی و نمایش سیستم های تسلیحاتی مدرن که قبلاً در ایران دیده بودیم، نبرده بود. راننده دفتر وابسته نظامی آمریکا و وابستگان نظامی سایر کشورها می گویند که تعدادی تانک چیفتن و APC را در این رژه دیده اند، ولی عمدتاً سخت افزار نظامی دیگری را به نمایش نگذاشته بودند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): همانگونه که پیش بینی می شد، توقع و انتظار ما غربی ها برای دیدن یک رژه نظامی پرابهّت برآورده نشد. با وجود این، از نقطه نظر ایرانی ها، رژه ارتشی که مورد تحقیر قرار گرفته، نیروی ژاندارمری که استهزا شده، و پلیسی که به آن بی اعتنایی شده بود، یک موفقیت عظیم به حساب می آمد. علاوه بر این، همه تماشای رژه نظامی را دوست دارند؛ حتی اگر رژه گروهی به هم ریخته و بلند و کوتاه و نیمه یونیفورم پوشیده و یک گروه موسیقی بدنواز ( و حیران) باشد.

ز- پلیس تهران: روزنامه فارسی زبان اطلاعات نام رؤسای جدید ادارات پلیس و کلانتری ها را منتشر ساخته است. در رأس این فهرست نام سرهنگ بنی پور، رئیس پلیس به چشم می خورد. رؤسای جدید ادارات پلیس که 21 نفر و رؤسای جدید کلانتری ها که 8 نفر هستند درجه هایی از سروان تا سرهنگ دارند. طبق گزارش اطلاعات کمیته ها طی دو مرحله بسته خواهند شد. در مرحله اول کمیته های اصلی، کمیته های فرعی را تعطیل می کنند و سلاح آنها را به اداره پلیس تحویل می دهند. در مرحله دوم و پس از تکمیل مرحله اول، کمیته های اصلی وظایف خود را به اداره پلیس محول خواهند ساخت.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): اگر چه هیچ دوره زمانی و یا تاریخی برای تعطیلی کمیته های محلی اعلام نشده است، ولی برنامه تعطیلی تدریجی کمیته ها اقدامی بسیار بجا و ضروری است.

بدیهی است که همه داوطلبانه سلاح خود را به اداره پلیس تحویل نخواهند داد. در ایران، بزرگترین خطری که جان ایرانی ها و خارجی ها را به یک اندازه تهدید می کند تفنگ های ژ-3 و سلاح های کوچک تر دیگری است که به دست غیرنظامیان گاه تعلیم دیده ولی عمدتاً بدون صلاحیت افتاده است.

ح- گفتگوی سفیر شوروی و سلامتیان، کفیل وزارت امور خارجه: سفیر شوروی در ایران، وینوگرادوف، روز گذشته با معاون سیاسی وزارت امور خارجه، احمد سلامتیان، دیدار و گفتگو کرد. سفیر شوروی «توجه دولت موقت ایران را به قدرت نیروهای آمریکایی حاضر در اقیانوس هند و خطر حاصل از پیمان صلح مصر و اسرائیل در شرق دریای مدیترانه» جلب

ص: 312

کرد. بر اساس گزارش ها، سلامتیان در پاسخ گفت که سیاست ایران در اقیانوس هند مخالفت با هر گونه دخالت قدرت های خارجی در این منطقه است. او در مورد وضعیت خاورمیانه نیز گفت که موضع ایران کاملاً مشخص است و ایران پیمان صلح مصر و اسرائیل را محکوم می کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش: روس ها برای اشاعه احساسات ضدآمریکایی در خاورمیانه از هر فرصتی استفاده می کنند، و وینوگرادوف هم استثنا نیست. خیلی مایلیم بدانیم آیا سلامتیان در مورد نیروهای شوروی که آزادانه در اقیانوس هند جولان می دهند هم حرفی زده است یا خیر.

ط- معرفی نماینده وزیر دفاع در نیروی زمینی: وزیر دفاع سروان (ارتش) ایرج داورپناه را به عنوان نماینده خود در نیروی زمینی منصوب کرد. سروان داورپناه فرمانده محافظان نخست وزیر بازرگان بود. او قبلاً همین وظیفه را در زمان مصدق داشت و به مصدق کمک کرده بود تا از دست سرهنگ ناصری بگریزد. او سابقه بازداشت و حبس را دارد، ولی وظایفش در این پست جدید مشخص نیست.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): روزنامه های فارسی زبان پوشش خبری متوسطی به انتصاب سروان داورپناه در این پست جدید دادند. هنوز اهمیت این انتصاب برایمان مشخص نیست، ولی درصدد جمع آوری اطلاعات در این ارتباط هستیم.

ی- اخبار متفرقه:

(1) یزدی، معاون نخست وزیر، گفت که هیچکس حق ندارد به صرف اتهامِ داشتن بطری مشروب و آمدن بوی مشروب از دهان کسی او را مجازات کند. او افزود که دولت موقت مستقیماً در بازداشت ها و مجازات ها دست ندارد. ما وابستگان نظامی امیدواریم که پاسداران انقلاب به گفته یزدی گوش کنند.

(2) شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد که در سال جاری قیمت بنزین افزایش نخواهد یافت. نخست وزیر لغو سیاست افزایش 25 درصدی قیمت بنزین در هر سال را از کارهای خود می شمارد. بنزین معمولی 10 ریال به ازای هر لیتر و بنزین سوپر 12 ریال به ازای هر لیتر باقی خواهد ماند. بعضی از ایرانی ها توقع کاهش قیمت ها را داشتند.

(3) هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران- آبادان اخیراً استعفا داد، زیرا کارگران خواهان استعفای آنها شده بودند. کارگران می گفتند که آنها آدم های خوبی نیستند و متعلق به رژیم گذشته هستند.

نظریه تهیه کنندگان: (محرمانه) ما از این دست کارگران که اصرار بر تغییر مدیریت دارند، هم در بخش عمومی و هم خصوصی، بسیار دیده ایم. پیش بینی می شود بسیار مدیران کم تجربه و ناکارآمد سر کار بیایند. ما پیش بینی می کنیم که شاهد ادامه مشکلات نه تنها در سطح پایین که در سطوح عالی مدیریت باشیم.

گزارش وضعیت ایران، 22 - 21 آوریل 1979

ص: 313

سند شماره 155 محرمانه شماره گزارش: 6846016579 22 آوریل 1979 - 2 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: گزارش وضعیت ایران، 22 - 21 آوریل 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در دوره زمانی ساعت 12 (به وقت محلی) روز 21 تا ساعت 12 روز 22 آوریل 79 می باشد.. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است: اطلاعات مربوط به اعدامهای جدید، بازگشت به کار کارمندان شرکت نفت در آبادان، درخواست از گروههای مختلف برای توجه به روز کارگر، تداوم مناقشات و ناآرامی ها در شهر نقده، ملاقات اعضای ارشد کمیته های تهران با امام خمینی، رؤیت تجهیزات مربوط به سازمان ملل متحد و رژه های مربوط به روز ارتش در استانهای مختلف.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- اعدامهای جدید.1- سه شنبه شب اخیر، سرهنگ محمد طاقی جوان رئیس سابق سازمان ساواک شیراز، و سرهنگ فضل الله جعفری قائم مقام سابق پلیس به اتهام قتل عام، فساد و سرکوب آزادی مردم در تهران و شیراز اعدام شدند.

2- سرهنگ مهدی اشرفی، فرمانده سابق نیروهای نظامی شهر خرمشهر، به اتهام قتل عام مردم بی دفاع خرمشهر، اعدام شد.

3- در شهر همدان احمد علم زاده، از اعضای ساواک که خود را در نقش یک روحانی جازده بود، به جرم شکنجه و قتل مردم بی گناه اعدام شد.

4- در شهر ملایر، دادگاه انقلاب ستوان حسن شکری، رئیس سابق زندان محلی و ستوان محمد تاخی نجفی، رئیس اسبق پلیس ملایر را به اتهام فساد فی الارض، محارب شناخته و محکوم به اعدام نمود.

5- در شهر دهاقان، یکی از رؤسای سابق ژاندارمری به دار آوریخته شد. از سویی دیگر، بهرام حسینی پور به جرم هدایت سربازان برای سرکوب تظاهرات ضدشاه در اصفهان که منجر به قتل عام «هزاران فرد بی گناه» گردید، مجرم شناخته شده و به اعدام محکوم شد.

6- در خرمشهر، دادگاه پس از استماع شهادت 50 نفر از مردم، سرهنگ محمدمهدی اشراقی را به جرم صدور حمله به مردم، که منجر به قتل 34 نفر شد و 134 مجروح نیز به دنبال داشت، را مجرم شناخته و به اعدام محکوم کرد.

7- در شهر اردبیل نیز یک گروهبان و یک افسر پلیس به جرم فساد فی الارض و قتل مردم بی گناه، مجرم شناخته شده و به اعدام محکوم شدند. پنج نفر دیگر از همدستان این افراد به حبس محکوم شدند.

ص: 314

ب- بازگشت کارمندان شرکت نفت آبادان به محل کار. بنا به درخواست حسن نزیه، رئیس شرکت ملی نفت ایران، کارمندان پالایشگاه نفت آبادان به محل کار خود بازگشتند. کارمندان پالایشگاه در اعتراض به عدم تفویض اختیار لازم به نزیه در راستای تعیین خط مشی و سیاست گذاری امور، استعفا داده بودند. نزیه فاش کرده است که ایران در سال جاری روزانه بیش از 5/3 تا 4 میلیون بشکه نفت تولید نخواهد کرد؛ وی خاطرنشان کرده است که این کشور به فرایند صادرات نفت به تمامی کشورها به جز اسرائیل و افریقای جنوبی ادامه خواهد داد.

ج- درخواست برای توجه به روز جهانی کارگر: جنبش ملی مجاهدین، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین چریکهای خلق، از تمامی اقشار مردم درخواست کرده است که در مراسم بزرگداشت مقام کارگر در تاریخ 1 می شرکت نمایند و از کارگران نیز خواسته است که به تأمین مقدمات لازم برای اجرای مراسم کمک نمایند.

مجاهدین خلق در بیانیه خود خاطرنشان کرده اند که اجرای مراسم روز کارگر، اقدامی است در راستای «بزرگداشت زحمت کشان و کارگرانی» که همواره یا در حال حفظ و حراست از ملت هستند و یا در حال به گردش درآوردن چرخهای صنعت کشور. در همین ارتباط، حزب جمهوری اسلامی نیز بر اهمیت توجه و بزرگداشت روز کارگر تأکید کرده و از اقشار مختلف کارگران درخواست کرده است که در راهپیمایی این روز شرکت نمایند.

د- تسلیح اعراب محلی خوزستان: یک منبع غیرموثق گزارش داده است که اعراب محلی خوزستان به وسیله سلاحهایی از نوع AK4 روسی و هفت تیر، به طور کامل مسلح شده اند. شایان ذکر است که این نوع تسلیحات به صورت کاملاً آشکارا در مرز عراق قاچاق می شود. اعراب در دسته های گسترده و به دو صورت کارگران غیرحرفه ای و کارگران نیمه حرفه ای در صنعت نفت مشغول به کار هستند؛ سابقاً نحوه تعامل و رفتار این افراد با یکدیگر به ترتیبی بود که به راحتی قابل شناسایی متمایز [از دیگر کارگران شاغل] بود.

در حال حاضر مسئله تسلیح باعث بروز تنشهای درون گروهی شده که چندین کشته به دنبال داشته است. افزون بر این، این مسئله باعث شده است که عناصر تبهکار، [با سوءاستفاده از شرایط] اقدام به سرقتهای مسلحانه کلان بکنند. در شهر اهواز، اغلب خانه ها از محافظین 24 ساعته بهره می برند.

ه- ضرب سکه های جدید طلا: به منظور جایگزینی سکه های طلای پهلوی، سکه های جدید طلا با نام سکه آزادی توسط بانک ملی ضرب شده است. بر روی این سکه ها در یک طرف طرح حرم امام رضا در مشهد و در طرف دیگر طرح کاشیکاری عصر صفوی همراه با نام «علی» حکاکی شده است.

علاوه بر این، در یکی از طرفین این سکه، عبارت «اولین بهار آزادی» و در طرف دیگر سال ایرانی یعنی 1358 نقش خواهد بست. سال حک شده بر روی سکه ها با پایان هر سال [وآغاز سال جدید] تغییر خواهد کرد. سال آینده، عبارت «دومین بهار آزادی» بر روی سکه ها حک

ص: 315

خواهد شد.

و- تداوم ناآرامی های شهر نقده: خشونتها امروز هم در شهر نقده ادامه داشت. در جریان این خشونتها 10 نفر کشته و 30 نفر زخمی شده اند. محمد مهدی عباس، فرماندار شهر از طرفین درخواست کرده است که دست از خشونت و شلیک گلوله بردارند تا بتوان به راه حل مناسبی دست یافت.

خشونتها زمانی آغاز شد که حدود 33000 کرد در حالی که 13000 نفر آنها مسلح بودند در یک استادیوم ورزشی گرد هم آمدند. ناگهان صدای شلیک یک گلوله به گوش رسید و حضار سراسیمه به بیرون از ورزشگاه هجوم بردند. در جریان خروج هراسان جمعیت، چند گلوله از تفنگها شلیک شد و در نتیجه چند نفر زخمی شدند. مردم سنگرهایی از جنس کیسه های شن در جای جای شهر ایجاد کرده اند و صدای شلیک گلوله مدام به گوش می رسد.

نظریات تهیه کننده: آقای جوادی، وزیر کشور، تا ساعت 1600 امروز (یکشنبه) به طرفین مهلت داده است که دست از خشونت بردارند و در غیر این صورت سربازان را به منظور ایجاد آرامش و توقف ناآرامی ها به آن شهر اعزام خواهد کرد.

ز- دیدار اعضای ارشد کمیته های تهران با امام خمینی: صبح روز پنجشنبه رؤسای 14 کمیته تهران با امام خمینی ملاقات کردند. نماینده کمیته ها مسئولیت این نهاد را جمع آوری سلاح از بین عموم مردم جامعه و هدایت و رهبری محافظین انقلاب در راستای حمایت از صلح و ثبات و تقویت دولت موقت اسلامی معرفی کرده است.

وی تصریح کرده است که به دلیل فقدان یک سلسله قوانین و مقررات مدون و با عنایت به عدم هماهنگی بین برخی اعضا، گاهاً برخی بی نظمی ها و ناهماهنگی ها در کمیته ها بروز کرده است.

به همین دلیل، خمینی دستورالعمل سازماندهی مجدد کمیته ها را صادر نمود. خمینی خاطرنشان کرده است که هدف کمیته ها تأمین امنیت کشور، سرکوب توطئه های عناصر ضدانقلاب، دستگیری عناصر رژیم سابق، حفاظت و حراست از پادگانها و مراکز دولتی و حفاظت از مرزهای کشور است.

خمینی در جریان این دیدار تأکید کرده است که مادامی که نیروهای مسلح تمامی عناصر فاسد را خلع سلاح نکرده اند، پاسداران انقلاب اسلامی بایست به فعالیت خود ادامه دهند.

خمینی اظهار داشته است که دستگیری و بازداشت عناصر گارد [شاهنشاهی] اقدامی است که هم دولت و هم ملت لاجرم ناگزیر به انجام آن هستند.

خمینی با اشاره به راهپیمایی های اخیر خاطرنشان کرده است که هدف این قبیل تظاهرات، ایجاد جو بحث و مجادله در بین مردم است؛ وی تأکید کرده است که این راهپیمایی ها توسط عناصر دست نشانده بیگانگان، به احتمال زیاد آمریکا، و با هدف اخلال در امنیت و ثبات جامعه طراحی و هدایت شده است.

ص: 316

خمینی افزوده است که بیگانگان نمی توانند به راحتی نفت، اورانیوم و مس ایران را به فراموشی بسپارند و در نتیجه به هر حربه ای متوسل می شوند تا اتحاد و یکپارچگی این کشور را از بین ببرند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) با وجود مطالب گسترده ای که روزنامه ها در خصوص دستورالعمل خمینی به کمیته ها منتشر کرده اند، تاکنون همکاری و تعامل اندکی بین کمیته های تهران صورت گرفته است. هر منطقه برای خود یک فرمانده دارد و کم و بیش هرکاری که می خواهد می کند.

این جانب بر این باورم که زمانی که نیروهای نظامی موفق به تجدید قوا و تثبیت خود شوند، برخی عناصر کمیته ها را مجبور به استعفا خواهند نمود.

ح- رؤیت تجهیزات سازمان ملل متحد: یکی از اعضای سفارت گزارش داده است که در نزدیکی ایستگاه راه آهن شهر ورامین سه خودرو پنچر مشاهده کرده است؛ این سه خودرو که احتمالاً در مسیر ریلی به سمت مشهد قرار داشتند، از نوع جیپ، APC و کامیون بودند. نکته شایان توجه این که بر روی هر سه خودرو آرم سازمان ملل متحد حک شده بود.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) احتمالاً این خودروها مربوط به زمانی است که ایران از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل کناره گیری کرد. به احتمال زیاد این خودروها در حال اعزام به مشهد بوده اند؛ البته دلایل این اعزام بر ما پوشیده است.

ط- رژه های مربوط به روز ارتش در استانهای مختلف: منبع گزارش داده است که جمعه شب اخیر تلویزیون با پوششی گسترده، رژه روز ارتش را در شهرهای شیراز، همدان، بندرعباس، اصفهان و ساری به تصویر کشیده است. در تصاویر پخش شده تعداد بسیار زیادی تانک، چتر نجات، توپ و دیگر ادوات نظامی سوار بر کامیون نشان داده شد. منبع گزارش داده است که این رژه ها به مراتب هماهنگ تر و منظم تر از رژه تهران بوده است. به گزارش منبع، رژه های شیراز و بندرعباس به مراتب زیباتر و منظم تر از رژه تهران بوده و از لحاظ شکل ظاهری تفاوت عمده ای با رژه تهران داشته است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) به رغم وجود آرامش نسبی در اطراف ساختمان سفارت در روزهای اخیر، هنوز در برخی خیابانهای شهر خشونتهایی به وقوع می پیوندد. یک منبع خبری گزارش داده است که پنجشنبه شب، در جریان درگیری بین دو کمیته مجزا، سه نفر کشته شدند. این درگیری در خیابان تخت جمشید، که در محدوده ساختمان سفارت قرار دارد، به وقوع پیوست.

یک منبع ایرانی که به خوبی برای اینجانب شناخته شده است، خاطرنشان کرد که در شب گذشته بیشترین تعداد سرقت مسلحانه از بانکها، البته به نسبت روزهای اخیر،حادث شده است. این منبع بر این باور است که مادامی که عموم مردم حق حمل سلاح دارند، این رویدادها همچنان ادامه خواهد داشت.

گزارش وضعیت ایران، 23 - 22 آوریل 1979

ص: 317

سند شماره 156 محرمانه 23 آوریل 1979- 3 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4244 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: روزنامه های فارسی زبان، مقامات سفارت آمریکا، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 23 - 22 آوریل 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 22 آوریل تا ساعت 12:00 روز 23 آوریل 1979 را پوشش می دهد: ادامه درگیری در نقده. پلیس ملی حفاظت از نخست وزیر را بر عهده می گیرد. یزدی، معاون نخست وزیر، کفیل وزارت امور خارجه می شود. دیدار پرسنل ارتش با امام خمینی. ورود مقامات آمریکایی به برخی دفاتر نظامی و اخبار متفرقه و ترور سپهبد قرنی.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- ادامه درگیری های در نقده: به کردها و ترک های در حال جنگ در نقده واقع در استان آذربایجان غربی تا ساعت 16:00 دیروز مهلت داده شده بود تا آتش بس را رعایت کنند، و یا در غیر این صورت نیروهای اسلامی ملی برای فرونشاندن ناآرامی ها مداخله خواهند کرد. ولی بر اساس گزارش ها، تیراندازی شدید همچنان در شهر ادامه دارد و رئیس ستاد لشکر ارومیه (رضاییه) به مقامات اطلاع داده است که مردم از قبضه توپی که از پادگان مهاباد به سرقت رفته بود، استفاده می کنند. منابع خبری گزارش می دهند که تا به حال بین 70 تا 80 نفر در این درگیری ها کشته شده اند. گفته می شود جنگ به صورت خانه به خانه ادامه دارد. ضرب الاجل ساعت 16:00 از سوی وزیر کشور و رئیس ستاد ارتش صادر شده است. رئیس ستاد نیروهای مسلح، سرلشگر ناصر فربُد ابتدا اعلام کرد که هواپیماهای فرماندهی نیروی هوایی به منطقه پرواز کرده اند تا مواضع دشمن را شناسایی کنند و پرسنل نظامی در بعدازظهر همان روز از نزدیکترین پادگان در ارومیه به نقده اعزام خواهند شد. با وجود این، فرمانده لشکر ارومیه بعداً گزارش داد هواپیماهای شناسایی به دلیل بارش باران شدید قادر به پرواز نشدند. فربُد گفت که امیدوار است ارتش مجبور به مداخله نشود. بر اساس گزارش های بعدی، نیروهای نظامی از یک پادگان نزدیک شهر به نقده اعزام شده اند تا کنترل شهر را که رو به وخامت نهاده است، به دست بگیرند. این مسئله را عباس امیرانتظام، سخنگوی اصلی دولت و معاون نخست وزیر، اعلام کرد. امیرانتظام در یک مصاحبه مطبوعاتی گفته که ابتدا تصمیم بر این بود که نیروهای ارتش ساعت 16:00 وارد شهر (نقده) بشوند، ولی به علت وخامت اوضاع، بعداً تصمیم گرفتیم که نیروها را ساعت 12:00 به شهر بفرستیم.

ص: 318

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): امروز صبح رادیو به نقل از فرمانده لشکر ارومیه، سرهنگ صدیقی، گزارش داد که اوضاع در نقده «بسیار خطرناک و بحرانی» است. مدتها بود که نمایندگان کُرد خواهان کمک دولت برای جلوگیری از درگیری در این منطقه بودند، ولی به نظر می رسد حالا که دولت بالاخره تصمیم به اعزام نیرو گرفته است، کار از کار گذشته باشد. امیدوار هستیم که درگیری فعلی و مداخله دولت مشکلات این منطقه را حل کند.

ب- پلیس ملی وظیفه حفاظت از نخست وزیر را بر عهده می گیرد: امروز طی مراسمی با حضور نخست وزیر مهدی بازرگان در دفتر نخست وزیری، پلیس ملی وظیفه محافظت از این نهاد را بر عهده گرفت. حفاظت از کاخ نخست وزیری از زمان ناآرامی های ماه فوریه بر عهده همافرها (پرسنل نیروی هوایی) بود. نخست وزیر بازرگان از همافرها به خاطر انجام وظیفه قدردانی کرد و خاطرنشان ساخت که جایگاه آنها در تاریخ انقلاب محفوظ خواهد بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): رئیس پلیس ملی سرهنگ مجللی است.

ج- یزدی، معاون نخست وزیر، امروز رسماً در مقام کفیل وزارت امور خارجه شروع به کار کرد. قبلاً اعلام شده بود که ابراهیم یزدی، معاون نخست وزیر در امور انقلاب، به مقام کفالت وزارت امور خارجه منصوب شده است. مهدی بازرگان که پس از استعفای هفته پیش کریم سنجابی اداره امور این وزارتخانه را در دست خواهد داشت، یزدی را در مقام کفیل وزارت امور خارجه منصوب کرده است. سنجابی دلایل خود برای استعفا را ناتوانی دولت برای انجام برنامه ها و پیشرفت ذکر کرده بود. یزدی امروز برای دیدار با مقامات وزارت امور خارجه به این وزارتخانه رفت. او گفت که پس از استعفای سنجابی، نخست وزیر بازرگان مستقیماً بر امور این وزارتخانه نظارت خواهد داشت. یزدی همچنین گفت: «من از طرف آقای بازرگان به مقام کفالت وزارت امور خارجه منصوب شدم و تا زمانی که معاون جدید در امور انقلاب و یا یک وزیر جدید برای امور خارجه تعیین شود، در این پُست مشغول به خدمت خواهم بود.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تا زمانی که فرد دیگری برای وزارت امور خارجه معرفی شود، نخست وزیر مهدی بازرگان بر این وزارتخانه نظارت خواهد داشت و دکتر یزدی نیز کفیل وزارت خواهد بود. تهیه کننده گزارش هنوز هیچ چیزی در مورد اینکه چه کسی وزیر امور خارجه خواهد شد و چه زمانی نشنیده است.

د- دیدار پرسنل ارتش با خمینی: پرسنل گردان دوم نیروی زمینی روز گذشته برای ادای احترام به رهبر انقلاب در مقابل منزل خمینی در قم گردهم آمدند. خمینی خطاب به جمعیت گفت که ملت و ارتش باید از یکدیگر حمایت کنند. «ارتش یک ارتش اسلامی است و همه ما حافظ اسلام هستیم. وقتی که به شما نیاز بود به یاری ما آمدید و باید هر وقت ملت به یاری شما نیاز داشت، به کمک آنها بشتابید. شما هم باید مثل ملت توطئه ها را خنثی کنید. آنهایی که بین ملت و ارتش تفرقه می اندازند ضدانقلاب هستند و مسلمان نیستند. امیدوارم آنها موفق نشوند. من از همه پرسنل ارتش می خواهم که سیاست ها و سلسله مراتب ارتش را رعایت

ص: 319

کنند، وگرنه ارتش ضعیف می شود و وقتی ارتش ضعیف شد، کشور و اسلام ضعیف می شود.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): این یکی دیگر از دیدارهای بی شماری است که پرسنل ارتش در هفته های گذشته با خمینی داشته است. برای تهیه کننده گزارش مسلم است که ایده دیگران برای احیای ارتش جهت کنترل کشور کاملاً متأثر از دیدگاه خمینی است. تهیه کننده گزارش اخیراً فرصت یافته است تا از نزدیکی برخی پادگانهای ارتش عبور کند و تعداد زیادی از پرسنل ارتش را با یونیفورم در داخل و خارج پادگانها مشاهده کرده است. از شواهد و قرائن اینگونه برمی آید که ارتش دارد به تدریج توان خود را بازمی یابد، هر چند رعایت سیاست و سلسله مراتب در ارتش هنوز مشخص نیست.

ه- ورود مقامات آمریکایی به دفاتر نظامی: در هفته گذشته، اعضای هیأت نظامی و مرکز مستشاران نظامی آمریکا و سفارت اجازه یافتند به دفاتر نظامی آمریکا در ساختمان فرعی منطقه خلیج بروند. (ساختمان فرعی در خارج از مجتمع خلیج قرار دارد.) آنها پرونده ها و سوابق اداره آموزش، اداره امور عمومی، اداره پرسنل غیرنظامی و اداره JAG را از آنجا خارج کرده اند. متأسفانه تمام دستگاههای ویدیو، تلویزیون ها، دوربین ها و تجهیزات الکترونیکی دیگر از ساختمان به غارت رفته است. روز گذشته فرمانده فرماندهی هوابرد نظامی و خدمه توانستند به قسمت فرماندهی پروازهای نظامی در فرودگاه مهرآباد بروند. محموله ای که در حیاط آنجا بود و وسایل شخصی از داخل ساختمان خارج شده است. هنوز سوابق و پرونده ها و یا تجهیزات مخابراتی را از آنجا خارج نکرده اند. تلاش برای انتقال این اقلام ادامه دارد.

و- اخبار متفرقه:

(1) روز گذشته پرسنل ژاندارمری با آیت الله خمینی دیدار کردند. خمینی به آنها گفت که ایران متعلق به شماست و شما هم متعلق به ایران هستید. شما همه حافظان اسلام و ملت ایران هستید. من در اینجا وحدت بین ملت و نیروهای انتظامی را اعلام می کنم. خمینی همچنین اعلام کرد که نام جدید ژاندارمری، «ژاندارمری اسلامی ایران» خواهد بود.

(2) شرکت هواپیمایی ایران تصمیم گرفته است که هواپیماهای کنکورد را خریداری نکند. دلیل این امر که در یک منبع خبری اعلام شد این بود که هواپیماهای مزبور ارتعاشات شدیدی ایجاد می کنند و اکثر کشورها اجازه پرواز چنین هواپیماهایی را بر فراز آسمانشان نمی دهند. بنابراین، هواپیماهای فوق فقط برای پرواز بر فراز اقیانوس ها مناسبند.

(3) نماینده جدید ایران در سازمان ملل: آقای کاظم رجوی روز گذشته به ژنو پرواز کرد تا در پست جدید خود به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل انجام وظیفه کند. کاظم رجوی 42 سال پیش در مشهد به دنیا آمد و دارای لیسانس حقوق از دانشگاه تهران و دکترای روابط بین الملل از دانشگاه ژنو است. او استاد دانشگاه ژنو نیز بوده است. رجوی عضو فعال حزب جبهه ملی، بنیانگذار کمیته سوییس برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران و انجمن خانواده های زندانیان سیاسی در ایران است.

ص: 320

(4) وزارت دادگستری اعلام کرده است که ظرف چند روز آینده عفو عمومی صادر خواهد شد. علاوه بر این، فقط دادگاههای نظامی صلاحیت رسیدگی به جنایات نظامی را خواهند داشت و اتهامات عادی افسران، درجه داران و پرسنل پلیس و ژاندارمری که در دادگاههای نظامی محاکمه شده اند یکبار دیگر از سوی وزارت دادگستری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

(5) اطلاعاتی که از منابع خبری فارسی زبان در مورد زندگینامه ابراهیم یزدی، معاون نخست وزیر به دست آورده ایم به شرح زیر است: یزدی در روز 26 سپتامبر 1931 در قزوین به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه تهران موفق به اخذ دکترای داروسازی شد. او در سال 1961 همراه با همسر و فرزندانش به آمریکا رفت و مدت 18 سال در آنجا زندگی کرد. به هنگام اقامت در آمریکا، در دانشگاه ام.آی.تی. به تحصیل پرداخت، سپس به هیوسن در ایالت تگزاس رفت و در دانشکده پزشکی دانشگاه بیلر در مورد بیماری سرطان تحقیق کرد. در سال 1971 در بخش میکروبیولوژی بیمارستان مشغول به کار شد. در ماه ژوئن 1977 استعفا داد و از انظار ناپدید شد تا آنکه در پاریس و در کنار خمینی دیده شد. به نظر می رسد که سابقه و اعتبار مذهبی یزدی کاملاً پاک و بی خدشه است. او سالها رئیس کانون اسلامی هیوسن بزرگ بود. گفته می شود که خانواده اش در بخش یهودی نشین شهر هیوسن زندگی می کند. او شش فرزند دارد که سنشان از 6 تا 23 سال است.

ز- ترور رئیس سابق ستاد ارتش: منابع خبری سفارت و رادیوی ایران گزارش داده اند که سپهبد قرنی، فرمانده سابق ستاد عالی نیروهای مسلح ایران امروز صبح مورخ 23 آوریل 1979، از سوی تروریست ها مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او به بیمارستان انتقال یافت ولی تقریباً در ساعت 13:00 فوت کرد. سپهبد قرنی بعد از انقلاب برای مدت کوتاهی فرمانده ستاد عالی نیروهای مسلح ایران بود ولی اجباراً بازنشسته شد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): هیچ اطلاعات دیگری در مورد این ترور در دست نداریم. به محض کسب اطلاعات بیشتر، آن را برایتان ارسال خواهیم کرد.

گزاش وضعیت ایران، 24 - 23 آوریل 79

سند شماره 157 محرمانه شماره گزارش: 684816779 24 آوریل 1979 - 4 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: گزاش وضعیت ایران، 24 - 23 آوریل 79 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص بازه زمانی L241200-231200 در ماه آوریل 79 می باشد. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است:

ص: 321

دیدگاههای خمینی و طالقانی در خصوص کمیته، جزییات مربوط به ترور سپهبد قرنی، تهدید [یک] آیت الله مبنی بر ترک ایران به دلیل فقدان نظم و مقررات در کشور، قوانین جدید مربوط به دانشجویان شاغل به تحصیل در خارج کشور، اعدامهای جدید، اعتراض مردم تبریز نسبت به حملات و انتقادات صورت گرفته نسبت به یک حزب مذهبی، اعتراض نظامیان تبریز، تداوم مذاکرات صلح شهر نقده به موازات ورود ارتش به شهر و اطلاعات مختلف.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- دیدگاههای خمینی و طالقانی در خصوص کمیته: برخی ناظرین بر این باورند که کمیته نهادی ضروری برای حفظ قدرت آیت الله خمینی است و از همین رو، ایشان در مقابل فشارهای وارده از ناحیه آیت الله محمود طالقانی و دولت در موضوع کمیته، به هیچ وجه از موضع خود کوتاه نیامد. خمینی این نکته را به خوبی درک کرده است که کمیته در روزهای آغازین پیروزی انقلاب نقشی کلیدی ایفا نمود و در صورتی که وی از این نهاد حمایت به عمل آورد به احتمال قوی متقابلاً خود نیز از حمایت و پشتیبانی این گروه منتفع خواهد شد و در صورتی که آنها را رها کند، متقابلاً این گروه نسبت به وی ابراز بی مهری نموده و حمایت خود را معطوف فرد دیگری خواهند نمود. این در حالی است که سازمانهای مجاهدین و فداییان با صدور و انتشار اطلاعیه، از دیدگاه طالقانی در خصوص انتخاب سیستم نیمه مختار فدرالی برای کشور،حمایت به عمل آورده اند. آنچه این بیانیه ها در ذهن افراد متبلور می نماید این است که طالقانی از حمایت این دو سازمان بهره مند است و در همین ارتباط بروز چالشهایی [بین آیت الله خمینی و طالقانی] در آینده، امری قابل پیش بینی است. برخی ناظران بر این باور هستند که از یک سو عقب نشینی طالقانی و از سویی دیگر موضع گیریهای اخیر خمینی می تواند حاکی از استیلا و برتری افراط گرایان به ویژه فداییان باشد. طالقانی اخیراً در سخنانی به شدت از کمیته حمایت کرده و خاطرنشان کرده است که دیدگاه وی هیچ گونه اختلاف بنیادی و اساسی با مواضع و دیدگاههای خمینی ندارد؛ وی در ادامه با رعایت جوانب احتیاط تصریح کرده است که «وجود هرگونه اختلاف نظر احتمالی [بین وی و آیت الله خمینی] نبایست منجر به سوء استفاده عناصر اغتشاش گر و فرصت طلب و یا عوامل بیگانه شود.» از زمان آزادی طالقانی از زندان در حدود یک سال پیش، وی به شدت تلاش کرده است که ضمن حفظ شأن و منزلت مذهبی، خود را به عنوان فردی لیبرالتر و فعالتر و دارای بینش سیاسی بیشتر و حتی جاه طلب تر به همگان معرفی نماید. از زمانی که وی با توسل به گروههای اقلیت اقدام به مشکل آفرینی برای بازرگان نمود و به خارج از تهران سفر کرد، اعتبار و محبوبیت وی رو به فزونی نهاد. به نحوی که در ابتدا صرفاً به عنوان فردی شناخته می شد که سالها در زندانهای شاه تحت شکنجه قرار گرفته است؛ اما با گذر زمان به عنوان فردی فرهیخته و عالم به همه امور شناخته شد که در عین حال، حلال مشکلات مردم است و تمامی فرقه های سیاسی، شامل گروههای چپ و راست، را پذیرفته است. یکی از

ص: 322

برتریهای بارز طالقانی در قیاس با خمینی، گرایشات لیبرالی صریح اوست. طالقانی و خمینی شخصیتهایی کاملاً متفاوت دارند و البته طالقانی به مراتب منعطف تر است. قدر مسلم این انعطاف، جایگاه خوبی برای وی در شهر قم به ارمغان آورده است. مشخصاً در مقوله کمیته، توافقاتی بین طالقانی و خمینی صورت گرفته است. طالقانی صراحتاً از گسترش قدرت کمیته انتقاد کرده و خواهان محدودیت اختیارات این نهاد شده بود. خمینی موافقت کرده است که از طریق تحقیق و بررسی، «عوامل نفوذی» و افرادی که مسئولیت برخی اقدامات خودسرانه از جمله دستگیری خانواده طالقانی را برعهده داشته اند، در این نهاد شناسایی شده و پاکسازی شوند. اما به طور همزمان خمینی به وضوح اعلام کرده است که مادامی که دولت قابلیت خلع سلاح عموم مردم را کسب ننماید، کمیته به فعالیت ادامه خواهد داد. وقتی که شب هنگام صدای گلوله در خیابانهای شهر طنین انداز می شود، لاجرم شهر در طی روز غرق در رکود و تعطیلی خواهد بود. دولت، به ویژه شخص بازرگان، با دیدگاه طالقانی در خصوص کمیته موافق است. اما دولت نیز تحت سیطره دستور خمینی است. نکته شایان توجه این است که می توان همچنان طالقانی را یک فعال لیبرال و مرد غرور و افتخار نامید؛ البته نفوذ و استیلای وی به قدری نیست که بتواند تعادل ظریف قدرت را تحت الشعاع خود قرار دهد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) به رغم این که تحلیل فوق نشانگر وجود نوعی تفاوت اندک بین دیدگاهها و مواضع طالقانی و خمینی است، اما تهیه کننده خبر بر این باور است که قبل از برگزاری ملاقات اخیر بین این دو چهره در شهر قم، دیدگاههای آنها از اختلافات چشمگیری برخوردار بود اما نشست مزبور باعث کنار رفتن اختلافات مهم و قابل ملاحظه شد. مهمترین دلیل کنار رفتن اختلافات این دو شخصیت در حال حاضر این است که هر دو آیت الله به خوبی واقفند که بروز اختلاف آشکار بین این دو نفر، لاجرم انشقاق گسترده ای بین اقشار مختلف جامعه ایجاد خواهد کرد؛ به ویژه این که این دو چهره، مهمترین شخصیتهای مذهبی حال حاضر کشور هستند. در نتیجه بروز این انشقاق و شکاف، نه تنها مسایل مذهبی، که امور غیر مذهبی را هم دستخوش عواقب ناخوشایندی خواهد کرد و احتمالاً کشور را مجدداً به کام یک جنگ انقلابی دیگر فروخواهد فرستاد.

ب- سپهبد قرنی ترور شد. اولین رئیس انقلابی ستاد نیروهای مسلح ایران، سردار سپهبد ولی قرنی که کمتر از یک ماه پیش در جوی مجادله آمیز از پست خود کناره گیری کرد، امروز در جلو درب منزلش هدف گلوله افراد ناشناس قرار گرفت و کشته شد. این حمله، اولین اقدام موفقیت آمیز در ترور سران انقلابی ایران است و شباهتهای زیادی نیز به ترور چهار افسر ارشد شاه در یک روز پس از اغتشاشات مورخ 11 فوریه داشت. سپهبد قرنی در جلو درب منزل خویش در مناطق مرکزی تهران هدف گلوله دو یا سه فرد مسلح قرار گرفت و به سرعت به بیمارستان مهر انتقال یافته و پس از تلاش حدود یک ساعت و نیمه پزشکان ارتش و خصوصی جهت نجات وی، نهایتاً در ساعت 13 روز گذشته فوت نمود. بر اساس اظهارات

ص: 323

شاهدان عینی قضیه، ضاربین در ساعت 30/11 سپهبد قرنی را هدف گلوله قرار دادند و سپس به سرعت از صحنه گریختند. یکی از ضاربین کت و شلوار قهوه ای به تن داشته است. گلوله ها به شکم و پای چپ قرنی اصابت کرده است. اخبار متناقضی در این زمینه مطرح است؛ از جمله اخباری که شاهدان عینی ماجرا تشریح کرده اند؛ اما خبر رایج در بین عموم مردم این است که قرنی در حال فعالیت در محوطه باز حیاط منزل خویش بوده است که هدف گلوله ضاربین قرار گرفته است. یکی از ضاربین، پس از هدف قرار دادن قرنی، مسلسل خود را انداخته و از صحنه گریخته است.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) بر اساس اطلاعاتی که از طریق منابع به دست اینجانب رسیده است، «یک گروه جدید افراطی اسلامی» به نام «فرقان» مسئولیت ترور قرنی را برعهده گرفته است. شایان ذکر است که منابع اطلاعات بیشتری در خصوص این گروه در اختیار نداشتند. به محض وصول اطلاعات جدیدتر، مراتب به سرعت اطلاع رسانی خواهد شد.

ج- تهدید [یک] آیت الله مبنی بر ترک ایران به دلیل فقدان نظم و مقررات. روحانی ارشد استان خوزستان تهدید کرده است که در صورت عدم بهبودی وضعیت نظم و مقررات حاکم بر این استان ظرف یک هفته آتی، ایران را ترک خواهد کرد. آیت الله شیخ محمدطاهر آل شبیر خاقانی، رهبر عالی شیعیان عرب زبان استان خوزستان، روز گذشته با انتشار اعلامیه ای خاطر نشان کرد که به دلیل نفوذ عناصر ناکارآمد در بین اعضای قدرتمند کمیته، وضعیت نظم و مقررات حاکم بر این استان به شدت رو به وخامت نهاده است. وی در این اعلامیه تصریح کرده است که این قبیل عناصر غیرمسئول، بدون در اختیار داشتن مجوز و اختیار رسمی، به خانه های افراد هجوم برده و اهالی خانه ها را غرق در رعب و وحشت می نمایند. در این اعلامیه تأکید شده است که این در حالی است که دولت هم قادر به حمایت از اقشار عرب زبان استان خوزستان نیست. خاقانی در ادامه افزوده است که حق مدیریت استان می بایست در اختیار جمعیت عرب زبان این استان قرار گیرد و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی جاری در استان نیز بایست به وسیله جمعیت عرب و فارس صورت گیرد نه افراد ناکارامد و فاقد صلاحیت. خاقانی تأکید کرده است که در حال حاضر برخی عناصر غیرمسئول و بی تجربه در کمیته مشغول به فعالیت شده اند؛ این افراد مشکلات عدیده ای برای مردم اهواز، خرمشهر و آبادان به وجود آورده اند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) هم خمینی و هم طالقانی با ارسال پیامهایی به خاقانی خاطرنشان کرده اند که حضور وی در این منطقه حساس امری ضروری و حیاتی است و ضمناً تأکید کرده اند که قدمهایی در راستای پاکسازی عناصر مشکوک از کمیته برداشته شده است. قدر مسلم با پاکسازی کمیته انقلاب در آن منطقه تهدید خاقانی مبنی بر خروج از ایران منتفی خواهد شد.

د) قوانین جدید در خصوص دانشجویان شاغل به تحصیل در خارج کشور. وزارت

ص: 324

آموزش محدودیتها و شرایط جدیدی برای دانشجویان مایل به تحصیل در خارج کشور پیش بینی کرده است؛ محدودیتهایی که احتمالاً کاهش تعداد دانشجویان عازم به تحصیل در خارج کشور را به دنبال خواهد داشت. هر دانشجو قبل از ارائه درخواست ورود به دانشگاههای خارج کشور، می بایست وزارت آموزش را متقاعد نماید که شرایط مورد نظر آنها را احراز کرده است. این شرایط عبارتند از: تسط به زبان کشور موردنظر دانشجو جهت ادامه تحصیل و تسلط به فرهنگ ایرانی. در همین راستا، دانشجو تحت امتحان قرار می گیرد و در صورت رد شدن در هریک از این دو موضوع، حق تحصیل در خارج از کشور را از دست خواهد داد. افزون بر این، معافیت از خدمت نظام وظیفه نیز یکی از ملزومات تحصیل در دانشگاههای خارجی تلقی می گردد. در این خصوص جزییات بیشتری فاش نشده است اما انتظار می رود که دولت فهرستی از دانشگاهها، مراکز و مؤسسات آموزشی مورد قبول خود در کشورهای مختلف را منتشر نماید. به رغم عدم افشای جزییات دقیق، پیش بینی می شود که صرفاً دانشجویان خواهان تحصیل در برخی رشته های خاص، از جمله پزشکی و مهندسی، مجوز تحصیل در خارج از کشور را دریافت خواهند کرد. دانشجویان خواهان تحصیل در خارج از کشور می بایست توافقنامه ای امضا کنند مبنی بر این که پس از اتمام تحصیلات، به کشور مراجعت خواهند نمود.

ه ) موضوع اعدامها: در شهرهای مشهد و بندرعباس یک روحانی و هشت فرد غیرنظامی از مقامات ساواک و پلیس، به دار آویخته شدند. اتهام این افراد، قتل و شکنجه مردم و اختلاس اموال عمومی اعلام شده است. محمود فخر، با نام مستعار فخرالاسلام، روحانی مشهور استان خراسان بود. اتهام وی همکاری با ساواک عنوان شده است. در شهر مشهد علاوه بر این فرد روحانی، سروان علی اکبر آتشین، از اعضای ساواک و بخش ضدخرابکاری پلیس، به همراه سرهنگ محمود امانی، رئیس پلیس استان خراسان، نیز اعدام شدند. افراد اعدام شده در بندرعباس عبارتند از هدایت الله عصفوری رئیس پلیس میناب، احمد مسلمی فرماندار میناب، سروان علیرضا حق پرست افسر پلیس میناب، هدایت الله سلجوقی افسر گارد و دو نفر دیگر به نامهای رضا قاسمی و عبدالعلی زارعی که جزییاتی درباره این دو نفر منتشر نشده است.

و) اعتراض مردم تبریز به انتقادات و حملات صورت گرفته نسبت به یک حزب مذهبی. تعداد کثیری از مردم تبریز در حمایت از آیت الله کاظم شریعتمداری و در اعتراض به بیانیه اخیر یک روحانی در انتقاد از حزب جهوریخواهان خلق مسلمان، اقدام به تظاهرات اعتراض آمیز نمودند. اغلب اهالی تبریز در این راهپیمایی حضور داشتند و در حمایت از شریعتمداری شعار می دادند. به دلیل حضور قاطبه مردم شهر در تظاهرات، مغازه ها و مدارس این شهر تعطیل بودند. شرکت کنندگان در این راهپیمایی در پایان، با صدور یک بیانیه خاطرنشان کردند که انقلاب ایران یک انقلاب اسلامی بوده است که تمامی اقشار مختلف جامعه در آن نقش داشته اند و مشخصاً در این میان مردم آذربایجان نقشی کلیدی ایفا کرده اند.

ص: 325

در ادامه این بیانیه آمده است که هدف انقلاب ایران، سرنگونی رژیم سابق و ایجاد یک انقلاب اسلامی بود که در سایه آن تمامی اقشار ملت ایران با آزادی تمام از جایگاهی مطلوب برخوردار باشند. این بیانیه هرگونه دیکتاتوری و محدودیت مترتب بر مقوله آزادی را محکوم کرده و تعهد نموده است که مردم تبریز، «با عزمی راسخ در برابر این موارد ایستادگی خواهد کرد.» نظریات تهیه کننده: (محرمانه) وابسته دفاعی شب گذشته صحنه های مربوط به این تظاهرات را در تلویزیون مشاهده کرده است. وی گزارش داده است که در این تظاهرات، فردی با بلندگو هدایت شعارها را برعهده داشته است. وی تصریح می کند که در صحنه های پخش شده از تلویزیون مشخص شده است که چند سرباز نیز در این راهپیمایی شرکت داشته اند.

ز) اعتراض نظامیان تبریز. افسران، نیروهای کادر و سربازان پایگاه دوم نیروی هوایی تبریز (پایگاه دوم شکاری) در سالن اجتماعات پایگاه تجمع کرده و نسبت به اظهارات روز یکشنبه مهدی بازرگان اعتراض کردند؛ بازرگان روز یکشنبه اعلام کرده بود که صرفاً همافران (تکنسینهای نیروی هوایی) در انقلاب اسلامی مشارکت کردند. تجمع کنندگان معتقد بودند که تمامی پرسنل نیروی هوایی در انقلاب اسلامی ایفای نقش کرده اند. آنها ضمن درخواست از دولت برای مورد توجه قرار دادن نقش تمامی پرسنل نیروی هوایی، از انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب یعنی امام خمینی اعلام حمایت نمودند.

ح) تداوم مذاکرات صلح شهر نقده به موازات ورود ارتش به شهر. گزارشات واصله حاکی از این است که روز گذشته، به موازات ورود دسته های نظامی به داخل شهر نقده، در منطقه غربی ایران، به منظور سرکوب خشونتهای جاری بین گروههای کرد و ترک، مذاکرات آتش بس بین طرفین در حال پیشرفت است. شایان ذکر است که جزییات دقیق این موضوع همچنان نامشخص است. مقامات رسمی اوضاع را آرام گزارش کرده اند؛ این در حالی است که یک گزارشکر نزدیک به منطقه بحرانی گزارش داده است که به رغم کاهش شدت درگیریها از زمان امضای قرارداد صلح از سوی هیأت اعزامی از ارومیه، هنوز هراز چندگاهی، صدای شلیک گلوله به گوش می رسد. رادیو افزوده است که هنوز در مناطق اطراف شهر، صدای شلیک گلوله به گوش می رسد. هلی کوپترهای ارتش بر فراز شهر در حال پرواز هستند و تانکها و خودروهای مسلح نیز در تپه های شمال شهر استقرار یافته اند. یک گزارشگر رادیو تصریح کرده است که آمار تلفات هنوز تأیید نشده است اما گزارشات واصله از سطح شهر حاکی از این است که در جریان خشونتهای سه روز شهر نقده، بین 100 تا 150 نفر به قتل رسیده و 500 نفر نیز مجروح شده اند. امروز استاندار استان آذربایجان غربی مجوز اعزام ژاندارمری به شهر نقده را از سوی وزارت کشور دریافت کرد؛ البته هنوز در خصوص ترکیب نیروهای ژاندارمری اعزامی به این شهر تصمیم نگرفته است. به مجرد استقرار ژاندارمری در شهر و کسب کنترل این شهر، ارتش شهر را ترک خواهد کرد. فرمانده یگان 64 ارتش ارومیه (رضاییه) گزارش داده

ص: 326

است که شلیک گلوله در شهر کاملاً متوقف شده است. وی تصریح کرده است که پس از امضای قرارداد صلح، مردم شهر شروع به پاکسازی خیایانها و حمل اجساد به پزشکی قانونی نموده اند. سرلشگر ناصر فربد، رئیس ستاد نیروهای مسلح، گزارش داد که شب گذشته آتش بس نسبی بر شهر حکم فرما بوده و هراز چندگاهی، صدای گلوله شنیده می شده است. فرمانده یگان 64 ارتش ارومیه) اعلام کرد که نیروهای مسلح در مناطق مختلف شهر استقرار یافته اند. از سویی دیگر، سرلشگر ناصر فربد، رئیس ستاد نیروهای مسلح، تأکید کرده است که نیروهای مسلح اعزامی به شهر نقده مأموریت یافته اند ضمن تلاش برای مقابله با خشونتها و حمایت و حفظ صلح به وجود آمده، با مراجعه به بیمارستانها و پزشک قانونی شهر، تعداد کشته ها و مجروحین وقایع روزهای اخیر را مشخص نمایند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) صبح امروز رادیو فارسی محلی گزارش داد که خشونتها در شهر نقده متوقف شده است اما ارتش همچنان در شهر مستقر است.

ط) اطلاعات مختلف:

1- سرهنگ اسدالله ایمانی به عنوان رئیس پدافند کشوری انتخاب شد.

2- اخراج حدود 30 نفر از اساتید دانشگاه تهران. بر اساس تصمیم شورای پاکسازی انقلابی دانشگاه، قرار است حدود 30 نفر از اساتید دانشگاه تهران از هیأت علمی دانشگاه اخراج شوند. اساتید اخراجی در گذشته مشاغل و جایگاههای مختلفی برعهده داشته اند و قرار است پس از اخراج، «در اختیار دولت» قرار گیرند. دکتر مالکی رئیس دانشگاه گزارش داده است که شورای پاکسازی تشکیل شده است از دو استاد دانشگاه، دو دانشجو، دو مدیر اجرایی دانشگاه و یک قاضی. وی احتمال اخراج برخی اعضای شورای علمی به دلیل اقدامات ضدانقلابی را تأیید کرد.

3- بازدید شریعتمداری از کشور مصر. منابع آگاه مستقر در شهر قم روز گذشته گزارش دادند که آیت الله کاظم شریعتمداری در رأس هیأتی از مریدان خود، به زودی به کشور مصر سفر خواهد کرد. برای این سفر، دلیل خاص و مشخصی تشریح نشده است.

4- آمادگی ایرانیان مقیم شوروی مبنی بر مراجعت به ایران. یک منبع خبری گزارش داده است که هزاران نفر از اتباع ایرانی که سالهای مدیدی در شوروی اقامت داشته اند خود را آماده می کنند که به ایران بازگردند. تعداد دقیق این افراد مشخص نیست اما آنچه مسلم است این است که در رژیم گذشته، در مقاطع مختلف، هزاران نفر ایران را ترک و به کشور شوروی مهاجرت کردند. اولین مهاجرت گروهی اتباع ایران به شوروی به 35 سال پیش بازمی گردد؛ زمانی که نیروهای مسلح روسیه به آذربایجان یورش آورده و مناطقی را به تصرف خود درآوردند. برخی افراد نیز در سال 1953 و در زمان کودتا بر علیه دولت دکتر محمد مصدق، به شوروی مهاجرت کردند. از طرفی، پلیس و مقامات رژیم سابق نیز برخی مردم را مجبور می کردند که کشور خود را ترک و به شوروی مهاجرت نمایند.

گزارش وضعیت ایران، 25 - 24 آوریل 1979

ص: 327

سند شماره 158 محرمانه 25 آوریل 1979- 5 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4335 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی.

منابع: روزنامه های فارسی زبان، مقامات سفارت آمریکا، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، 25 - 24 آوریل 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وقایع 24 ساعت گذشته از ساعت 12:00 روز 24 آوریل تا ساعت 12:00 روز 25 آوریل 1979 را پوشش می دهد: معرفی معاون جدید نخست وزیر. محکومیت ترور از سوی احزاب ایران. اخبار تازه از نقده. احتمال ادغام شرکت های تابعه شرکت ملی پتروشیمی ایران. احتمال ائتلاف احزاب ایرانی. گزارش تولید نفت شرکت ملی نفت ایران. و تکذیب شایعه استعفای یزدی.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- معرفی معاون جدید نخست وزیر (محرمانه). نخست وزیر دولت انقلاب اسلامی ایران، مهدی بازرگان، شب گذشته در اعلامیه ای رادیو و تلویزیونی، آقای حسین بنی اسدی را معاون نخست وزیر در امور همکاری مردم با دولت معرفی کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): منبع خبری سفارت به تهیه کننده گزارش گفته است که آقای حسین بنی اسدی شوهر خواهر نخست وزیر بازرگان است. اطلاعات بیشتری در این باره در دست نداریم.

ب- احزاب ایران ترور را محکوم می کنند: حزب توده، روز گذشته با انتشار بیانیه ای ترور سپهبد ولی الله قرنی، رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح اسلامی را محکوم کرد. این بیانیه به لزوم مبارزه با ضدانقلاب و نیروهای اهریمنی اشاره داشت و درباره خطر توطئه ساواک هشدار می داد. حزب جمهوری اسلامی نیز ترور فوق را محکوم و تأکید کرد که تمامی اقدامات ضدانقلابی و تروریستی محکوم به شکست است. سازمان چریک های مجاهدین خلق نیز ترور فوق را محکوم کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): اطلاعاتی که تهیه کننده گزارش در مورد ترورکنندگان به دست آورده این است که امروز در یک منبع خبری، گروهی به نام «قهرمانان خلق» مسئولیت ترور فوق را بر عهده گرفته است. هنوز معلوم نیست گروهی که قبلاً مسئول این ترور معرفی شده بود همین گروه است یا خیر.

ج- اخبار تازه از نقده: بر اساس گزارش منابع خبری شهر نقده دیروز آرام و بدون درگیری بود. یگان های ارتش که به منظور حفظ آرامش و نظم به شهر اعزام شده بودند در داخل و

ص: 328

خارج شهر مستقر شده اند ولی شبه نظامیان انقلابی که از تهران اعزام شده بودند حفظ امنیت شهر را بر عهده گرفته اند. طرفین درگیر آتش بسی را که رهبر مذهبی شهر در روز دوشنبه اعلام کرد کاملاً رعایت کرده اند. ایرج تبریزی، یکی از نمایندگان هیأت اعزامی از سوی وزیر کشور دیروز اعلام کرد که رهبران طرفین متخاصم از اقدامات شبه نظامیان انقلابی برای حفظ آرامش و امنیت در شهر کاملاً راضی هستند. رهبران مذهبی کُرد و ترک شهر به همراه نماینده هیأت اعزامی وزارت کشور و فرمانده شبه نظامیان انقلاب جلسه ای برگزار کرده و راه حل های ممکن برای خاتمه اختلافات موجود را مورد بررسی قرار داده و کاملاً به توافق رسیده اند. آرامش کنونی شهر نتیجه همکاری صادقانه رهبران مسلمان شهر است. تمامی نیازهای پزشکی و دارویی شهر تأمین شده است ولی هنوز آمار دقیقی از تعداد تلفات در دست نیست.

د- احتمال ادغام شرکت های تابعه شرکت ملی پتروشیمی ایران: رحیم عابدی، مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی ایران روز گذشته در جلسه ای با پرسنل شرکت سیاست های خود را شرح داد. عابدی گفت که تصمیم بر این است که دو شرکت تابعه شیراز و بندر شاهپور در شرکت پتروشیمی مرکزی ادغام شوند. عابدی گفت: «در حال بحث درباره این مسئله هستیم که اگر به نفع کشور باشد، سهام شرکت های پتروشیمی خارک، آبادان، اهواز و ایران را خریداری کنیم.» ه- احتمال الحاق احزاب ایران: در مصاحبه با یک منبع جدید مطلع شدیم که ابوالفضل قاسمی، از اعضای شورای جبهه ملی، اعلام کرده است که شورای فوق در روز یکشنبه مورخ 29 آوریل جلسه ای به منظور بحث درباره الحاق چند گروه سیاسی به جبهه ملی برگزار خواهد کرد. این گروهها که قبلاً مستقل عمل می کردند عبارتند از حزب جنبش و جنبش آزادی ملت ایران (جاما). قاسمی ابراز امیدواری کرد که موافقت نهایی در روز یکشنبه حاصل خواهد شد.

و- گزارش تولید نفت شرکت ملی نفت ایران: شرکت ملی نفت ایران روز گذشته گزارش داد که متوسط تولید نفت در ماه گذشته ایرانی [فروردین] 3/6 میلیون بشکه در روز بوده است. از این میزان، 2/9 میلیون بشکه در روز صادر شده، 700000 بشکه در روز به مصرف داخلی رسیده و 190 هزار بشکه در روز نیز در قالب فراورده های نفتی صادر شده است. علاوه بر این، از تاریخ 14 مارس 1979 تا کنون شرکت ملی نفت ایران قراردادهایی 9 ماهه (تاریخ شروع اجرا 21 مارس) را به قیمت روز برای فروش نفت با شرکت های مختلف به جز شرکت های آفریقای جنوبی، اسرائیل و رودزیا منعقد کرده است. مذاکره با این شرکت ها در جریان است.

ز- تکذیب استعفای یزدی: دفتر وزارت امور خارجه و معاونت نخست وزیری و همچنین یکی از سخنگویان دولت روز گذشته خبر مربوط به استعفای دکتر ابراهیم یزدی از پُست معاونت نخست وزیر در امور انقلاب را تکذیب کردند. این منابع اعلام کردند که دکتر یزدی به مقام وزارت امور خارجه منصوب شده است و تا زمانی که معاون جدیدی از سوی

ص: 329

نخست وزیر معرفی شود، دکتر یزدی همچنان در پست معاونت نخست وزیر در امور انقلاب خدمت خواهد کرد.

وضعیت امنیتی در تهران

سند شماره 159 سرّی 25 آوریل 1979 - 5 اردیبهشت 1358 از: کاردار سفارت آمریکا، تهرانبه: معاون وزیر، نیوسن و دستیار وزیر، ساندرز موضوع: وضعیت امنیتی در تهران 1- (سری - تمام متن) 2- از ابراز نگرانی شما در تلگراف ها و تماس های تلفنی در مورد وضعیت اینجا بسیار سپاسگزارم. وضعیت خوبی در اینجا نداریم و ملاحظات امنیتی وقت و انرژی زیادی از ما می گیرد. با وجود این، مسئله اصلی این است که باید چه اقدامی، چه وقت و چگونه انجام شود بدون اینکه در واقع عدم امنیت خود را افزایش داده باشیم.

3- همه ما در اینجا کاملاً اتفاق نظر داریم که راه حل مطلوب استقرار یک نیروی بزرگتر و با انضباط تحت یک فرماندهی واحد است و در صدد هستیم به مرور زمان به این هدف برسیم. مشکلات امنیتی سفارت بازتاب کوچکی از وضعیت کلی تر در ایران است. هیچیک از گروههای سیاسی و یا شبه نظامی هنوز آنقدر بر دیگران تفوق نیافته است که بتواند اراده خود را بر آنها تحمیل کند. اگر فرض بگیریم که نیروی محافظ صرفاً یک نیروی بازدارنده کاذب نیست و در واقع می توان از آنها خواست تا تیراندازی کنند، حفاظت سفارت از سوی هر یک از آلترناتیوهای احتمالی دارای نقاط منفی و مثبت خاص خود است.

4- نیروهای ارتشی که روز گذشته به سفارت آمدند ظاهراً نیروی خوبی بودند، و می شد از آنها توقع نظم و استفاده خوب از اسلحه را داشت. ولی از سوی دیگر، انقلاب و متعاقب آن اعدام افسران و درجه داران مختلف به خاطر سرکوب تظاهرات روحیه ارتش را تقریباً نابود کرده است. مواردی را می شناسیم که در آن افسران ارتش از ترس آنکه مبادا وضعیتی پیش بیاید که مجبور به تیراندازی شوند و بعداً به محاکمه کشیده شوند، از اعزام نیروهایشان خودداری کرده اند. یک بار در اتفاقی که در سفارت افتاد، ارتشی ها تهدید کردند که نیروهای غیرمنظم محافظ ما را خلع سلاح کنند ولی وقتی فرمانده نیروهای غیر منظم آنجا را ترک نکرد، آنها دست از پا درازتر برگشتند. خلاصه اینکه به هیچ وجه مطمئن نیستم که در حال حاضر- تکرار می کنم در حال حاضر- اگر لازم باشد ارتش ریسک مقاومت مسلحانه را [برای حفاظت از ما] به جان بخرد. دوم اینکه، هنوز به ارتشی ها شدیداً بی اعتماد هستند؛ اعلام روز ارتش از سوی خمینی اولین قدم مثبت برای توانبخشی به ارتش بود، ولی همین بود و بس. از آن می ترسم که حضور نیروهای یونیفورم پوش در سفارت توجه تیراندازان و تظاهرکنندگان را به این سو جلب کند.

ص: 330

5- همافران و دانشجویان دانشکده افسری نیز بسیار بی انضباط بودند، مهارت استفاده از سلاح را نداشتند، و بسیار بداخلاقی می کردند. مطمئن هستم که تیراندازی های شدید شبانه در سفارت بعضاً نوعی آزار و اذیت گستاخانه بود. مسلماً نمی شد در صورت یک حمله جدی به سفارت از آنها توقع مقاومت داشت. به احتمال قوی آنها خودشان هم به مهاجمان می پیوستند! 6- نیروی پلیس دارد خیلی آهسته توان خود را باز می یابد. دو هفته پیش این شایعه را شنیدیم که پلیس دوباره مسئولیت محافظت از سفارت را برعهده خواهد گرفت و فرمانده سابق بر سر کارش باز خواهد گشت. هنوز هیچ چیزی در این ارتباط اتفاق نیفتاده است، علاوه بر اینکه واقعاً دوست نداریم خودمان را به دست کسانی بسپاریم که یکبار- آن هم به بهانه های شخصی که برای خودشان مهم بود- ما را تنها گذاشتند.

7- نیروهای غیرمنظم به فرماندهی ماشاءالله نیز غالباً مایه دردسر ما هستند، در کارهایی که به آنها مربوط نمی شود دخالت می کنند، مراجعان را آزار می دهند، و در واقع طوری با ما رفتار می کنند که گویی تحت نظر هستیم (که واقعاً هم همینطور است). البته این گروه شدیداً کمبود پرسنل دارد، به ویژه در طول روز. با وجود این، ماشاءالله اعتبار انقلابی خوبی دارد و او و اعضای گروهش دارای کارت سپاه پاسداران هستند.

خلاصه اینکه در حال حاضر او حمایت سیاسی لازم برای تیراندازی [به مهاجمان] را دارد. علاوه بر این، او مدعی است، و احتمالاً هم راست می گوید، که به محض شروع دردسر می تواند از کمیته های مساجد نزدیک به سفارت نیروی کمکی بگیرد. ولی این مسئله که آیا او و گروهش و نیروهای کمکی آنقدر نسبت به ما احساس تعهد می کنند که واقعاً از ما دفاع کنند و یا اینکه اصلاً توانایی دفاع از ما را در مقابل نیروهای تعلیم دیده فداییان و یا سازمان آزادیبخش فلسطین دارند یا خیر برای هیچکس معلوم نیست. خلاصه اینکه، راه حل مطلوبی وجود ندارد، چه رسد به یک راه حل ایده آل، و ما چند هفته آینده را باید با آنچه داریم بسازیم و در پی فرصت مناسب باشیم تا بتوانیم موقعیت خود را بهتر کنیم.

8- در عین حال، باید هر آنچه از دست خودمان برمی آید برای بهبود وضعیت امنیتی انجام دهیم. داریم تا آنجا که تولید داخل اجازه می دهد سریعاً ساختمان سفارت را تقویت می کنیم: درب های جدید و فولادی بهتری نصب کرده ایم، برای تمام پنجره های طبقه اول نرده گذاشته ایم، داریم گزینه های مختلف را برای محافظت از پنجره های طبقات پایین در مقابل گلوله بررسی می کنیم (که فعلاً گذاشتن کیسه های شن پشت یک ورقه فولادی در پشت پنجره ها بهترین گزینه به نظر می رسد)، و دوباره به تفنگداران دریایی که در کیوسک کنترل در لابی سفارت مستقر هستند، اسلحه داده ایم. نگهبانان تفنگدار شبانه در محل اقامت من (که به محض ورود سفیر جدید به آنجا منتقل خواهند شد) نیز مسلح هستند. فعلاً قصد ندارم اقدام بیشتری برای مسلح ساختن تفنگداران انجام بدهم. در صورت وقوع حمله به سفارت، این اقدامات گوناگون می تواند فرصت ارزشمندی تا رسیدن نیروهای کمکی به ما بدهد. و

ص: 331

در واقع، این تنها دفاع واقعی ماست.

9- نهایتاً اینکه افسران امنیتی بسیار کارکشته ما در حال آموزش تعقیب خودرو به مجاهدین هستند و آنگونه که در گردش هایم در شهر شاهد بوده ام، آنها دارند درسشان را خیلی سریع یاد می گیرند.

گزارش شرح وضعیت، آوریل 1979

سند شماره 160 محرمانه شماره گزارش: 179 684601726 آوریل 1979 - 6 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: گزارش شرح وضعیت، آوریل 1979 6- خلاصه گزارش: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در دوره زمانی ساعت 12 به وقت محلی روز 25 تا ساعت 12 روز 26 آوریل است. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است: پذیرش مسئولیت قتل سپهبد قرنی توسط یک گروه زیرزمینی، آخرین اطلاعات مربوط به نقده، انتخاب داماد بازرگان به عنوان معاون نخست وزیر توسط بازرگان، سیاستهای کلی پلیس تهران، آمادگی پلیس ملی مبنی بر تداوم فعالیتهای خود، کمک کمیته به پلیس، بازدید فرمانده نیروی دریایی از زاهدان و فشارهای بازرگان برای عفو عمومی.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- یک گروه زیرزمینی مسئولیت قتل سپهبد قرنی را برعهده گرفت: منابع خبری امروز گزارش کردند که یک گروه سرّی زیرزمینی با نام «فرقان»، مسئولیت ترور سپهبد ولی الله قرنی را بر عهده گرفته است. گروه فرقان، که معنای کلامی نام آن به مفهوم تفاوت بین حق و باطل است، روز گذشته اطلاعیه هایی در سطح شهر تهران توزیع نمود دایر بر این که سپهبد قرنی، رئیس سابق ستاد کل، به دلیل «جنایتهایی» که در دوران حکومت رژیم پهلوی مرتکب شده و نیز به دلیل «قتل عام مردم بی گناه کردستان»، اعدام شده است. در اطلاعیه منتشر شده توسط گروهک فوق، شش دلیل و اتهام به ترتیب ذیل برای ترور وی اعلام کرده بود: قرابت و نزدیکی زیاد با امپریالیسم و تلاش برای ایجاد یک کودتای آمریکایی، همکاری و تعامل با رژیم منحرف و منحط سابق، همکاری با مخالفین یکتاپرستی و وحدانیت، همکاری با دیکتاتوری آخوندی، فسق و فجور بر روی زمین (فساد فی الارض) فعالیت در راستای سرکوب مسلمانان خلق کردستان و اطلاق عبارت «عوامل بیگانه» به کردها، تلاش برای خلع سلاح مردم و فراهم سازی شرایط برای ایجاد یک ارتش ضد ملی. در این اطلاعیه، ترور سپهبد قرنی، به عنوان «اعدام انقلابی» خوانده شده بود.

در صدر این اطلاعیه عبارتهایی به زبان عربی حک شده بود به معنای «به نام خداوند

ص: 332

بخشنده مهربان». در ادامه این اطلاعیه قول داده شده بود که متعاقباً در اطلاعیه های بعدی گروه فرقان، اطلاعات بیشتری در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت. منابع موفق شده اند اطلاعات زیر را در خصوص گروه فرقان جمع آوری نمایند: گروهک فرقان یک سال و نیم پیش اعلام موجودیت کرد. یکی از منابع متخصص در زمینه گروهکهای زیر زمینی گزارش داده است که گروهک فرقان یک گروهک سیاسی است که مشی و منش آن نشأت گرفته از فحوا و محتوای نام آن است؛ یعنی فضای بین حق و باطل. اعضای این گروه خود را به مثابه قاضی، هیأت ژوری و اجراکنندگان اعدام تلقی می نمایند. به نحوی که، در صورتی که این اعضای گروهک به این استنباط برسند که یک فرد خطاکار هنوز مورد تنبیه و مؤاخذه قرار نگرفته است، به نوبه خود وارد عمل شده و اقدام به تنبیه و مجازات فرد خاطی می نمایند. از همین رو، آنها ترور سپهبد قرنی را نیز یک «اعدام انقلابی» عنوان کرده اند. استفاده این گروهک از آیات و عبارات عربی در حقیقت ابزار و سازوکاری است برای این که این دیدگاه را در بین عموم مردم القاء نمایند که آنها گروهی مذهبی و اسلامی هستند و هیچ چیزی بر حقیقت برتری ندارد. اعضای این گروهک پیرو کیش و آیین خاص خودشان هستند و عدالت، البته به معنایی که آنها برای خود تعریف کرده اند، بایست در روش و سبک آنها به منصه ظهور برسد.

ب- آخرین اطلاعات مربوط به نقده: روز گذشته شهر نقده جو نسبتاً آرامی را گذراند و شهر به شدت تحت کنترل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. قرار بود سران مذهبی کرد و ترک در مهاباد گرد هم جمع شوند تا به بحث و بررسی درخصوص دلایل و علتهای بروز خشونتهای اخیر بپردازند.

تا ساعت 1800 روز گذشته، آمار کشته های درگیریهای نقده بیش از 200 نفر گزارش شد. آمار 200 نفری کشته ها مربوط به افرادی است که اجساد آنها دفن شده است و احتمالاً آمار دقیق کشته ها بالاتر از این رقم می باشد.

شب گذشته نیز هر از چند گاهی صدای شلیک گلوله در روستاهای اطراف نقده به گوش می رسید، این در حالی بود که صدای شلیک گلوله در داخل شهر متوقف شده بود. یکی از منابع، پزشکی بود که امروز صبح از مهاباد به تهران رسید؛ وی خاطرنشان کرد که آمار تلفات و کشته های درگیریهای هفته گذشته بین ترکها و کردها «کمتر از 1000 نفر نیست و حتی ممکن است این رقم به 1500 تن نیز برسد.» این پزشک تصریح کرد که تمامی کردهای بالاتر از 14 سال سن، مسلح هستند. ورزش و تفریح آنها بازی با کلاشینکف، مسلسل دستی، هفت تیر و در صورتی که این سلاحها را در اختیار نداشته باشند، حداقل یک چاقوی بزرگ می باشد. کردها شبیه یک گروهان نظامی مسلح شده اند؛ آنها صرف نظر از سلاحهای انفرادی، تسلیحاتی از قبیل بازوکا، خمپاره، تانک، ضدهوایی و مقادیر معتنابهی مهمات نیز در اختیار دارند. چنین به نظر می رسد که تمامی کردها در هر لحظه از شبانه روز آماده جنگ هستند.

ج- بازرگان داماد خود را به عنوان معاون نخست وزیر انتخاب نمود: منابع خبری گزارش

ص: 333

می دهند که شواهد امر حاکی از این است که نخست وزیر معتمدین خود را رها کرده و از آنها تا حدی کناره گرفته است. وی در جریان سخنرانی تلویزیونی شب گذشته خود خاطر نشان کرد که داماد خود یعنی حسین بنی اسدی را به عنوان معاون نخست وزیر و مسئول همکاریهای دولت و مردم انتخاب کرده است. بازرگان خاطر نشان کرد که بنا به اهمیت و جایگاه این سمت، وی معتمدترین و مطمئن ترین فرد را انتخاب کرده است؛ به گفته بازرگان، فردی می بایست بر این جایگاه تکیه می زد که به لحاظ شخصیتی کاملاً مورد وثوق وی بوده و به ایشان نزدیک باشد. [بازرگان در ادامه افزود]» به رغم انتساب بنی اسدی به من ...، تصریح می کنم که وی از یک سازمان جدا به نهاد نخست وزیری راه پیدا کرده است.» نظریات تهیه کننده: (محرمانه) بنی اسدی سابقاً در شرکت ملی نفت ایران مشغول به فعالیت بوده و یک مهندس نفت است. منابع گزارش داده اند که وی یکی از سهامداران عمده یک شرکت خصوصی مدیریت صنعتی است. «در ضمن اطلاعات تکمیلی مربوط به گزارش شماره IIR 6 846 0170 79 MSG251328Z ARP متعاقباً توسط اینجانب ارسال خواهد شد.» د- رئیس پلیس تهران سیاستهای کلی این نهاد را تشریح کرد: سرهنگ مجللی، رئیس پلیس تهران، روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی سیاستهای کلی آینده فرماندهی پلیس را برشمرد؛ وی اظهار داشت: «آیت الله خمینی، رهبر ملی و مذهبی ایران، کارمندان ارتش، پلیس و ژاندارمری را مشمول عفو عمومی نموده است و از این رهگذر، مشکلات ما نیز کاهش یافته است.» وی افزود که در جریان انقلاب کلانتریها به شدت تخریب شدند و در حال حاضر تعمیر و مرمت آنها در دست اقدام است؛ وی خاطر نشان کرد که نیروی پلیس به اندازه کافی سلاح در اختیار دارد. وی اعلام کرد که پلیس تعداد 4000 نفر از شبه نظامیان گروههای انقلابی که دارای مدرک دیپلم دبیرستان باشند را به خدمت خواهد گرفت.

ه- آمادگی پلیس ملی برای تداوم فعالیت: سرهنگ مجللی، رئیس پلیس ملی، امروز در یک کنفرانس مطبوعاتی خاطر نشان کرد که حدود 60 الی 80 درصد مشکلات و موانع فراروی پلیس ملی از قبیل تأمین تدارکات، تجهیزات اداری و خودرو مرتفع شده است. وی افزود که در تهران و استانها کلانتریها و ایستگاههای پلیس شکل مطلوب خود را پیدا کرده اند و امکانات و تجهیزات مورد نیاز را کم و بیش دریافت کرده اند و نیروهای پلیس آماده هستند به صورت متحد فعالیت خود را آغاز نمایند. سرهنگ مجللی در ادامه کنفرانس مطبوعاتی خود تصریح کرد که پلیس در تلاش است به تدریج تسلیحات مورد نیاز خود را تکمیل و از این رهگذر، تکالیف و وظایف خود را به نحو احسن به انجام رساند.

و- کمیته به پلیس کمک خواهد کرد: امروز صبح نشستی بین فرمانده کمیته آیت الله خمینی [انقلاب اسلامی] و رؤسای 14 کمیته مستقر در تهران برگزار گردید. طبق گزارشات واصله، در این ملاقات تصمیم گرفته شده است که گروههایی از کمیته تهران وظیفه کمک به پلیس تهران

ص: 334

و کلانتریها را برعهده گیرند.

افزون بر این، مقرر گردیده است که آن دسته از تجهیزات متعلق به پلیس که هم اکنون در اختیار و مورد استفاده کمیته قرار دارد، به پلیس مسترد گردد. به علاوه در این نشست تصمیم گرفته شد که کمیته نیز مورد پاکسازی قرار گیرد. در همین ارتباط، رئیس کمیته مرکزی تصریح کرد که فرایند پاکسازی به سرعت توسط هیأت منتخب آیت الله خمینی آغاز خواهد شد.

آیت الله خمینی قول مساعد داده است که کمیته از عناصر نامطلوب پاکسازی خواهد شد و این افراد همگی خلع سلاح خواهند شد. رئیس پلیس تهران ابراز اطمینان کرده است که تعداد نیروهای پلیس افزایش خواهد یافت.

نقش کمیته کاهش یافته و نهایتاً کمیته منحل خواهد شد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) استیلا و سیطره پلیس موضوع بسیار مهمی است؛ این در حالی است که انتظار می رود خلع سلاح تمامی اعضای کمیته امری بسیار دشوار و پرمشقت باشد. سئوال مهم دیگری که مطرح است این است که هدایت و مدیریت کلانتریها و ایستگاههای پلیس برعهده پلیس خواهد بود و یا برعهده نمایندگان کمیته. قدر مسلم گذر زمان سرنوشت این موارد را مشخص خواهد کرد.

ز- بازدید فرمانده نیروی دریایی از شهر زاهدان: دریادار دکتر احمد مدنی، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان، روز گذشته در مسیر عزیمت به چابهار و کنارک، در فرودگاه زاهدان توقف کرد. هدف دکتر مدنی از سفر به چابهار و کنارک، بررسی و تحقیق در زمینه امکان توسعه صنعت ماهیگیری جنوب بود. منابع خبری گزارش کرده اند که دریادار مدنی خاطرنشان کرده است که به منظور استفاده از ظرفیتها و منابع ملی خلیج فارس و اقیانوس هند، امکانات و تجهیزات کافی در منطقه تأسیس خواهد شد. وی در در ادامه تصریح کرده است که اقدامات لازم جهت تجهیز تأسیسات پایگاه نظامی چابهار صورت گرفته است. دکتر مدنی ابراز امیدواری کرده است که صنایع شیلات چابهار و کنارک ظرف مدت 5 ماه به بهره برداری برسند. وی در خصوص برنامه های خود برای استان خوزستان اظهار داشت که سه برنامه به صورت همزمان مورد اجرا قرار خواهند گرفت:

1- برنامه های کوتاه مدت از قبیل شناسایی و ریشه کن کردن نواقص و نقاط ضعف.

2- برنامه های میان مدت که با اولویت ساخت جاده و مسکن مناسب در دستور کار قرار خواهد گرفت.

3- برنامه های بلند مدت از قبیل احیاء کشاورزی، دامداری و صنایع.

ح- فشارهای بازرگان برای عفو عمومی: بازرگان، نخست وزیر ایران، سه شنبه شب گذشته مجدداً در یک مصاحبه تلویزیونی، با ایراد سخنانی تند کمیته های انقلابی کشور را خطاب قرار داد و بر تمایل خود دال بر عفو عمومی مقامات سابق تأکید ورزید. وی اظهار داشت که «همگی ما در انقلاب نقش داشته ایم. در حال حاضر وظیفه ما حفظ اتحاد و یکپارچگی در

ص: 335

تمام سطوح است. از شما می خواهم که وقایع گذشته را فراموش کرده و به فکر انتقام نباشید. منظور من این است که بایست گذشته را فراموش کنیم و به فکر بازسازی کشور باشیم. پرواضح است که نیروهای انقلابی نبایست دخالتی در امور مملکتی و نظامی داشته باشند. این مداخلات صرفاً باید به زمانی موکول گردند که رهبران انقلابی درخواست نمایند.» نظریات تهیه کننده: (محرمانه) مقوله عفو عمومی که موضوعی پیچیده است، در حال حاضر توجهات را معطوف خود کرده است.

خمینی افرادی را که جرمهای کوچک مرتکب شد ه اند، مورد عفو عمومی قرار داده است اما هنوز افرادی را که در راستای مقابله با انقلاب، جرمهای کلان مرتکب شده اند را عفو نکرده است. اسنتباط من این است که این موضوع نیز در آینده محقق خواهد شد که البته زمان آن نامشخص است.

گزارش وضعیت ایران، آوریل 79

سند شماره 161 شماره گزارش: 679 684601730 آوریل 1979 - 10 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی متخصص در امور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران، آوریل 79 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش اطلاعاتی در خصوص موارد ذیل در ایران ارائه خواهد داد: سخنرانی عباس امیرانتظام معاون نخست وزیر، دستگیری عامل ترور سپهبد قرنی، مقررات جدید مربوط به خبرنگاران خارجی، اعدامها، محدودیت بیشتر در حقوق زنان، معاهده صلح نهایی در آذربایجان غربی (نقده) و اطلاعات گوناگون.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات گزارش: (محرمانه) الف- سخنرانی عباس امیرانتظام : روز گذشته عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت یک مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داده و به سئوالات خبرنگاران داخلی و خارجی پاسخ داد. برخی نکات مطرح شده در این مصاحبه به شرح ذیل است:

1- آقای امیرانتظام در خصوص محدودیت نیروهای ارتش به خبرنگاران اظهار داشت که حجم و گستره ارتش ایران کاهش خواهد یافت چرا که ایران دیگر قصد ندارد نقش ژاندارم خلیج فارس را برعهده داشته باشد؛ و در همین راستا تحقیقات و مطالعات در خصوص تعیین میزان حجم و گستره مورد نیاز ارتش در دست اقدام است. وی خاطرنشان کرد که دولت بر

ص: 336

این باور است که حجم و گستره ارتش مورد نیاز ایران بسیار کمتر و کوچکتر از آن چیزی است که تاکنون بوده است. وی در حال حاضر ظرفیت کل نیروهای مسلح، شامل نیروی دریایی و هوایی، را 530000 نیرو عنوان کرد. وی افزود که حفظ و تداوم چنین ارتشی، از لحاظ هزینه و نیرو، بار سنگینی به دوش دولت می نهد.

2- از آقای امیرانتظام سئوال شد که لباس فرم (یونیفورم) ارتش تغییر خواهد کرد یا خیر؛ وی در پاسخ اظهار داشت که بنا به تغییرات جوی، یونیفورم ارتش دو بار در سال تغییر می کند اما در مجموع تغییر اساسی یونیفورم از لحاظ روحی و روانی مفید خواهد بود چرا که مردم از این نوع یونیفورم نفرت دارند.

3- سخنگوی دولت در خصوص قانون اساسی جدید ایران، که روز شنبه در روزنامه ها منتشر شد، تصریح کرد که در صورتی که قرار باشد این قانون به عنوان قانون اساسی مورد پذیرش قرار گیرد، می بایست نظرات مردم در زمینه اصلاح این قانون اخذ شده و نهایتاً به تصویت مجلس قانون گزار برسد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) تاکنون برخی مقالات ترجمه شده به زبان انگلیسی را دریافت کرده ام؛ به مجرد این که به کل متن به زبان انگلیسی دست پیدا نمایم، آن را برای ستاد ارسال خواهم کرد.

4- در خصوص قراردادهای نظامی ایران با سایر کشورها، امیرانتظام خاطرنشان کرد که تمامی این قبیل قراردادها متوقف گردیده اند و نشستهایی نیز با نمایندگان هریک از کشورهای طرف قرارداد در تهران برگزار شده است؛ وی تأکید کرد که در ملاقات با این نمایندگان از آنها خواسته شده است که در زمینه واگذاری اقلام جایگزین تسلیحات و مهمات به ایران، بحث و بررسی بنمایند.

5- از امیرانتظام درباره «احیاء» ساواک و یا دیگر سازمانهای اطلاعاتی سئوال شد که وی در پاسخ تأکید کرد که ساواک به طور کلی منحل گردید و احیاء هم نخواهد شد و در صورتی که نیاز به یک مرکز اطلاعاتی در کشور احساس گردد، موارد در آینده مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت. وی افزود که ممکن است تا پایان هفته اطلاعاتی افشا نماید که نشان دهنده اطلاعاتی است که دولت جمع آوری کرده است؛ وی تأکید کرد که این اطلاعات مربوط به جاسوسی کشورهای بیگانه در ایران است.

6- وی درباره عناصر ضدانقلاب نیز اظهار داشت که هنوز برخی عناصر ضدانقلاب در نقاط مختلف کشور حضور دارند. ممکن است 10000 نفر از این عناصر در کشور وجود داشته باشند در حالی که حتی اگر تعداد 100 نفر از این عناصر مسلح اقدام به عملیات در شهری همچون تهران بنمایند، جوّی از رعب و وحشت بین یک جمعیت 5 میلیونی ایجاد خواهند کرد. البته تعداد این قبیل افراد آنقدر زیاد نیست که بتواند از فرایند عفو عمومی ممانعت به عمل آورد. در صورتی که پس از اجرای عفو عمومی، این افراد از فعالیتهای خود دست

ص: 337

برندارند، دستگیر و در محاکم انقلابی مجازات خواهند شد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) در خصوص مقوله عفو عمومی که در سطوح مختلف به آن پرداخته شده است، تاکنون هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است؛ تنها عفو عمومی اعطا شده مربوط به جرایم کوچک و ناچیز بوده است.

ب- دستگیری عامل ترور سپهبد قرنی: یک منبع خبری گزارش داده است که گروهک فرقان، که هفته گذشته مسئولیت ترور سپهبد قرنی را برعهده گرفت، توسط مأموران بررسی کننده در آستانه سرکوبی است. بازرسان دولتی مسئول پرونده خاطرنشان کرده اند که اسنادی در دست دارند که ظرف هفته آتی هویت تمامی اعضای این گروهک را افشا خواهد نمود. پس از ترور هفته گذشته، یک دانشجو دستگیر شده است؛ وی سرنخهای خوبی درباره گروهک در اختیار بازپرسان قرار داده است. قبل از وقوع ترور مزبور، افرادی به صورت تصادفی شنیده اند که این دانشجو درباره طرح و توطئه ترور صحبت می کرده است. در جریان بازجویی های به عمل آمده از این دانشجو، هویت 5 یا 6 نفر از اعضای این گروهک، از جمله یک سرهنگ ارتش که سپهبد قرنی را به قتل رسانده است، افشا شد؛ افزون بر این محرز گردید که این گروهک قصد داشته است که دو نفر دیگر از چهره های سیاسی و مذهبی را نیز ترور بنماید. در همین ارتباط، چهار نفر دستگیر شده و به فعالیتهای خود اقرار کرده اند. این چهار نفر در جریان بازجویی ها به ترور قرنی و عضویت در گروهک فرقان اقرار کردند؛ همان گروهکی که مسئولیت ترور قرنی را برعهده گرفت. این گروهک ادعا کرده بود که یک باند مذهبی است؛ اما در بازجویی ها محرز گردید که این چهار نفر هیچ اطلاعاتی از مسایل مذهبی ندارند. یکی از چهار نفر دستگیر شده به مقامات مسئول پرونده تأکید کرده است که زمانی که به این گروهک ملحق شده از مشارکت گروهک در فعالیتهای تروریستی هیچ اطلاعی نداشته و در جریان اهداف آنها قرار نداشته است. در همین ارتباط پیش بینی می شود که افراد بیشتری دستگیر شوند.

ج- مقررات جدید مربوط به خبرنگاران بیگانه: چنین به نظر می رسد که دولت جدید اسلامی قصد دارد شرایط بدتری برای خبرنگاران بیگانه ایجاد نماید. یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاع رسانی در گفتگو با یکی از خبرنگاران خارجی خاطرنشان کرده است که ظرف دو روز آینده دولت مجموعه مقررات جدیدی در خصوص اقامت و فعالیت خبرنگاران خارجی در ایران تدوین و اعلام خواهد کرد. گزارشات موجود حاکی ازا این است که دولت جدید قصد دارد شرایط سختی برای اتباع بیگانه (از جمله خبرنگاران مستقل) و روزنامه نگاران آزاد ترتیب دهد. دولت عزم آن ندارد که کارتهای مجوزی که قبلاً واگذار شده است را تمدید نماید. مجوزهای فعلی تا ماه سپتامبر معتبر هستند. از سوی دیگر، این مجوزها به تنهایی نمی تواند اخذ مجوز اقامت جدید را تضمین نماید. بنابراین، سازمان مرجع می بایست نامه جدیدی در اختیار خبرنگار قرار دهد.

ص: 338

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) بر اساس اظهارات یکی از منابع، دولت در حال بررسی و واکاوی این موضوع است که هر یک از سازمانهای خبری بیگانه به چه ترتیب و از چه مواضعی اخبار مربوط به انقلاب اسلامی را پوشش داده اند و در نتیجه بر پایه میزان «دوستی» و یا «دشمنی» هر خبرگزاری نسبت به انقلاب، در خصوص مقوله اعطای مجوز فعالیت، تصمیم گیری بنماید.

د- موضوع اعدامها: سحرگاه روز گذشته دو افسر پلیس به جرم مشارکت در قتل عام افراد بی گناه، در اصفهان و یزد اعدام شدند. افزون بر این، در شهر اصفهان سجاد سجودی، یکی از اعضای فعال کمیته مشترک ساواک، به اتفاق یک افسر پلیس مجرم شناخته شده و اعدام شدند.

ه- محدودیت بیشتر در زمینه حقوق زنان: سازمان زنان جبهه ملی اعلام کرده است که اقدام به برگزاری یک تظاهرات اعتراض آمیز در جلو دانشکده حقوق دانشگاه تهران خواهد نمود. یکی از اهداف این تظاهرات، اعتراض به وزارت دادگستری در خصوص سلب حق قضاوت در دادگاه از زنان می باشد. این سازمان در اطلاعیه رسمی خود شکست دولت در احترام به حقوق زنان را به شدت محکوم کرده است. سازمان مزبور ضمن یادآوری حضور و فعالیت زنان، دوشادوش مردان در تلاش برای پیروزی انقلاب، از دولت خواسته است که به حقوق تمامی اقشار جامعه، از جمله زنان، به دیده احترام نگریسته و از تمامی ظرفیتها و توانمندیها در بازسازی کشور استفاده نماید. قدر مسلم، در بین این معترضین زنانی از وزارت دادگستری حضور خواهند داشت که تمامی آموزه های حقوقی و قضایی را طی کرده اند اما از حق قضاوت محروم شده اند. موج دیگری از اعتراضات و انتقادات گروههای زنان روز گذشته در حالی ایجاد شد که رادیو و تلویزیون ملی ایران اعلام کرد که از این پس تحت هیچ شرایطی خواننده های زن حق اجرای برنامه در رادیو و یا تلویزیون ندارند. از زمان انتصاب مدیر جدید سازمان رادیو و تلویزیون ملی (NIRT)، میزان مشارکت زنان در این مجموعه به شدت کاهش یافته است.

و- معاهده صلح جامع در آذربایجان غربی (نقده): به منظور دستیابی به یک صلح جامع و تمام عیار بین اقوام کرد و ترک در شهرهای استان آذربایجان غربی، یک توافقنامه 7 بندی به امضای طرفین رسید. کمسیونی متشکل از نمایندگان گروههایی از شهرهای مختلف آذربایجان غربی و استاندار این استان تهیه و تدوین شده بود. اولین بند این توافقنامه مربوط به آزادی بی قید و شرط تمامی گروگانها و استرداد آنها به موطن هایشان بود. افزون بر این، مقرر گردید که در شهر نقده هیچ یک از افراد غیرنظامی و انقلابی حق حمل سلاح ندارند و وظیفه تأمین امنیت جاده های اطراف شهر برعهده «مقامات مسئول» است. با افرادی که این معاهده را به چالش گرفته و از آن تخطی نمایند برخورد قانونی صورت خواهد گرفت. در این معاهده، موضوع بازپروری خانواده هایی که در اثر خشونتهای شهر نقده و دیگر شهرهای منطقه متحمل صدمه و آسیب شده اند نیز مورد توجه قرار گرفته است. در این قرارداد صلح تعهد شده است

ص: 339

که کمیته ای ویژه به انتخاب آیت الله خمینی نسبت به شناسایی و مجازات بانیان و آغازکنندگان غائله اقدام نماید. تاکنون آمار دقیق تلفات خشونتهای شهر نقده مشخص نشده است.

ز- اخبار و اطلاعات گوناگون:

1- مسئولیت هدایت کمیته امنیت ملی برعهده مهدی بازرگان، نخست وزیر ایران، قرار گرفت. این در حالی است که ریاست این کمیته از بدو تشکیل، یعنی ده روز پیش، برعهده یزدی، بوده است.

2- وزارت امور خارجه اعلام کرده است که نخست وزیر ایران دعوت سفر به کشور لیبی را پذیرفته است. در اطلاعیه وزارت امور خارجه آمده است که سرهنگ عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی، در جریان دیدار روز پنجشنبه با آقای بازرگان، این دعوت را مطرح کرده است.

3- جبهه ملی فعالیتهای خود را در استانهای مختلف افزایش داده است و کریم سنجابی، رهبر جبهه، به زودی سفرهای دوره ای به استانهای مختلف را آغاز کرده و با افراد و چهره های محلی دیدار خواهد کرد تا از این رهگذر، عرصه را برای فعالیت بیشتر جبهه فراهم آورد. وی در اولین فرصت، سفرهای خود را شروع خواهد کرد. سنجابی دو هفته پیش از سمت وزیر امور خارجه استعفا نمود و دلیل استعفای خود را این گونه بیان کرد که دولت قادر به پیشبرد امور نیست چرا که دولت در دولت به وجود آمده و شرایط کنونی کشور در وضعیتی نامطلوب قرار دارد.

گزارش اوضاع ایران

سند شماره 162 محرمانه1 می 1979- 11 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4525 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش اوضاع ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش اطلاعاتی در رابطه با اوضاع ایران دربر دارد. اطلاعات ارائه شده در رابطه با موضوعات زیر می باشد: اظهارات سنجابی در مورد پیش نویس قانون اساسی. روابط دیپلماتیک با مصر وخیم تر می شود. نماینده ساف با طالقانی ملاقات می کند. اطلاعات مربوط به تولید نفت. حقوق زنان و ظهور روزنامه انگلیسی زبان در تهران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- اظهارات سنجابی درباره پیش نویس قانون اساسی. کریم سنجابی رهبر جبهه ملی و وزیر سابق امور خارجه در دولت موقت انقلاب در یک کنفرانس مطبوعاتی دیدگاههای خود را در مورد قانون اساسی جدید اعلام نمود. وی اظهار داشت

ص: 340

«اوراقی که ممکن است پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد حاوی پیچیدگیها و مشکلاتی است که اگر حل و فصل نشود تنها مشکلات ما را زیاد خواهد کرد. پیش نویس قانون اساسی جدید که توسط مطبوعات منتشر شده است احتمالاً تنها پیش نویس یا پیش نویس اصلی نمی باشد. به خصوص با در نظر گرفتن این حقیقت که بعضی از قسمتهای اصلی مسکوت مانده اند. سنجابی از اظهارنظر در مورد جزییات قانون اساسی جدید پرهیز نمود و فقط گفت که بعضی از اصول پیش نویس اهمیت خاصی ندارند و در عوض ممکن است قسمتی از قوانین عادی باشد. وزیر خارجه سابق ایران به ماده 58 پیش نویس اشاره نمود. در این بند گفته می شود که نمایندگان مجلس باید چپگرا و راستگرا نباشند. این ماده مبهم است زیرا ماهیت چپ و راست که این قانون بر مبنای آن وضع شده مشخص نمی باشد. سنجابی همچنین گفت که جبهه ملی در نظر دارد کمیته مخصوصی تشکیل دهد تا پیش نویس قانون اساسی را بررسی نماید. سنجابی گفت با توجه به شوراهای استانی و شهری مواد و بندهایی که در مطبوعات منتشر شده اند مختصر و ناکافی می باشد و اصول و موضوعات مهم اداری مناطق و امورات محلات به وضوح تشریح نشده اند. سنجابی در نتیجه گیری سخنان خود گفت «بهتر بود در پیش گفتار این متن به فداکاریهای ملت در طول رژیم سلطنتی در جهت از بین بردن استعمار و استثمار اشاره می شد و از نهضت ملی و اسلامی به عنوان یک نهضت ضداستعمار و استثمار یاد می شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) سفارت یک نسخه از متن روزنامه کیهان را ترجمه کرده است . افسر گزارشگر نسخه ای از آن را دارد. افسر گزارشگر به دلیل طولانی بودن متن آن در آینده نزدیکی یک نسخه خام این گزارش را برای آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع ارسال خواهد داشت. تمامی مواد این قانون در مطبوعات درج نشده اند.

ب- روابط دیپلماتیک با مصر وخیم تر می شود. آیت الله خمینی به دولت موقت انقلاب دستور داده است روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری عربی مصر قطع نماید. هیچ دلیلی ارائه نشد ولی ناظرین معتقدند که این کار عکس العمل امضای معاهده صلح بین مصر و اسرائیل می باشد. از زمان امضای این قرارداد چندین کشور اسلامی نیز روابط خود را با قاهره قطع کرده اند. تمامی کارمندان رسمی مصری در تهران اظهار داشتند که از این اقدام دولت تعجب کرده اند. «ما همواره تصور می کردیم که دولت انقلابی جدید مستقل و غیرمتعهد باشد.» وی گفت «آنها همواره می گویند چرا باید در مقابل فشار سایر کشورهای عرب تسلیم شوند.» یک مقام دیگر اظهارداشت امید می رود که دولت «بر سر عقل آمده» و به زودی روابط دیپلماتیک مجدداً برقرار شود. وی نمی توانست بگوید در چه زمانی باید تهران را ترک کنند زیرا تجهیزات بسیاری وجود دارد که باید جمع آوری شوند، و یک مقام عالیرتبه گفت که آنها همین الساعه چنین خبری را شنیده اند. مصریها سه اداره مستقل را در تهران در اختیار دارند. این ادارات عبارتند از: سفارتخانه، ادارات اقتصادی و بازرگانی، دفتر وابستگی نظامی و اداره مطبوعات و

ص: 341

اطلاعات.

ج- نمی توان قاضی ها را دستگیر کرد. مهدی هادوی دادستان کل ایران کمیته های انقلاب را از مداخله در امور دادگاههای انقلاب منع کرد و به آنها هشدار داد که قضات از مصونیت حقوقی برخوردار هستند. «شکایت علیه آنها بایستی از طریق دفتر دادستان عمومی ارائه شود و تا هنگامی که رسماً از سمت قضاوت کنار گذاشته نشده اند نمی توان هیچ قاضی را دستگیر نمود.» این بیانیه خطاب به تمام کمیته ها و بازرسین سراسر ایران صادر شده و در بیانیه قبل از آن اعلام شده بود که هیچ کس را نمی توان بدون مجوز مخصوص که به امضای دفتر دادستان عمومی رسیده باشد دستگیر یا زندانی نمود. این بیانیه نیز حد دیگری است که برای محدود کردن نقش سازمانهای نیمه نظامی مسلح در ایران وضع شده است. یک منبع در قوه قضائیه گفت تعداد کمیته های رسمی مورد تأیید خمینی در تهران 14 عدد می باشد ولی 1500 کمیته غیررسمی نیز وجود دارد.» د- نماینده ساف با طالقانی ملاقات می کند. هانی الحسن نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین روز گذشته با آیت الله طالقانی ملاقات نمود و نامه ای را از جانب یاسر عرفات رهبر کمیته اجرایی ساف تسلیم وی کرد.

آیت الله طالقانی با تجلیل از عرفات خواستار مقاومت قهرمانانه در جنوب لبنان و سرزمینهای اشغالی گردید.

ه- سندیکای دانشجویان فلسطینی در تبریز. در مراسمی که در دانشگاه تبریز برگزار شد شعبه ای از سندیکای دانشجویان فلسطین اعلام موجودیت نمود. اساتید دانشگاه تبریز و سایر دستجات مردمی نیز در این مراسم حضور داشتند. نماینده بنیانگذاران سندیکای دانشجویان فلسطینی در زمینه روابط انقلاب ایران و فلسطین و همچنین در مورد جمهوری اسلامی در ایران سخنرانی نمود. معاون رئیس دانشگاه تبریز از ایجاد شعبه سندیکای دانشجویان فلسطینی در تبریز استقبال نمود.

و- دستگیریهای بیشتر در تهران. منابع خبری روز 30 آوریل 79 در مورد دستگیریهای زیر گزارش دادند:

سناتور جمشید اعلم جهانگیر فلاسفه- بازپرس سابق کل تهران مصطفی خان مقدم- مقام سابق دفتر نخست وزیری سرهنگ بهرام صالحی - یکی از پرسنل رکن 2 در ستاد مشترک سرلشگر (بازنشسته) مصطفی اختراعی سرلشگر عبدالجواد نبأیی عضو امنیتی دربار سرهنگ شاهسار - پرسنل رکن 2 ستاد مشترک بهرام معمار - عضو اداره بازرسی شاهنشاهی

ص: 342

عباسعلی جهانبینی - رئیس ساواک در جیرفت ز- اطلاعاتی در رابطه با تولید نفت.: آقای حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران روز گذشته اطلاعات زیر را در اختیار منابع خبری قرار داد. سه شرکت بین المللی وجود دارند که شرکت ملی نفت به آنها نفت می فروشد. بعضی از این شرکتها به کنسرسیوم سابق تعلق دارند. شرکت ملی نفت ایران برای یک دوره 9 ماهه با این شرکتها قرارداد امضا کرده است. مقدار فروش بسته به شرکت خریدار بین 5000 تا 450000 بشکه در روز تغییر می کند. کل فروش به این شرکتها بالغ بر 5/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود. 20 شرکت دیگر سرگرم مذاکره با شرکت ملی نفت ایران هستند. اگر بتوان با آنها به توافق رسید شرکت نفت روزانه 700 هزار بشکه نفت به آنها می فروشد. آقای حسن نزیه افزود که 21 شرکت مستقل نفتی از کشورهای بلژیک، سوئیس، آلمان و ایالات متحده وجود دارند که قراردادهای معادل 2510 هزار بشکه در روز منعقد نموده اند. همچنین تعدادی از شرکتهای انگلیسی، آلمانی، آمریکایی و فرانسوی هستند که قرارداد خرید 1100000 بشکه نفت در روز امضاء کرده اند. سایر شرکتهایی که در حال حاضر سرگرم مذاکره با شرکت نفت ایران هستند از هند، اسپانیا، سوئد، ایتالیا، آلمان، سیلان و کشورهای اروپای شرقی می باشند.

ح- حقوق زنان. دکتر عبدالکریم لاهیجی رئیس یک گروه حقوق بشر در ایران قدرتمندان جدید در ایران را به دلیل تلاش برای عقب راندن زنان و محروم کردن آنان از حقوقشان مورد سرزنش قرار داد. لاهیجی روز گذشته در یک گردهمایی که توسط اعضای زن جبهه ملی در دانشگاه تهران برگزار شده بود سخنرانی کرد. این گردهمایی در اعتراض به روشی که زنان در جامعه حقوقی به کناری گذاشته شدند برپا شده بود. لاهیجی گفت مردم در گذشته بدون توجه به جنسیت آنها و صرفاً بر اساس تواناییهایشان استخدام می شدند. وی گفت «جنسیت یک فرد در شرف استخدام ابداً اهمیت نداشت. افراد معدودی که تلاش می کنند قدرت را به انحصار خود درآورند زنان را از حقوقشان محروم کرده اند.» وی افزود هیچ بررسی در مورد زنان که چرا نمی توانند قاضی شوند صورت نمی گیرد. بعضی از بهترین و سرشناس ترین افرادی که در رژیم گذشته مبارزه می کردند از زنان بوده اند. اگر شایستگی زنان به اثبات [برسد] هیچ سندی در اسلام وجود ندارد که آنها را از قضاوت محروم نماید، در بیانیه ای که توسط جبهه ملی منتشر شده «استثمار جدید زنان که برخلاف روحیات اسلام است» محکوم شده است. در این بیانیه قول داده شده که زنان مبارزه خواهند کرد تا بتوانند نقش سیاسی کامل خود را در کشور ایفا نمایند.

ط- روزنامه انگلیسی زبان جدیدی در تهران منتشر شده است. «تهران تایمز» یک روزنامه انگلیسی زبان سیاسی جدید است که از روز پنجم می در تهران منتشر خواهد شد. ناشرین و کارکنان آن همان کارمندان روزنامه تهران ژورنال که روزنامه انگلیسی زبان صبح تهران بود می باشند. عرفان پرویز و مصطفی جعفری به ترتیب سردبیر و دبیر اجرایی روزنامه خواهند

ص: 343

بود. پرویز اعلام نموده است که روزنامه مستقل بوده و از هیچ گروهی طرفداری نخواهد کرد. پرویز و جعفری روز گذشته با دکتر ممکن معاون تبلیغاتی و ارشادی وزیر اطلاعات ملاقات کردند. آنها در طول ملاقات درباره اداره کردن و راه اندازی روزنامه صحبت کردند.

تشریح وضعیت ایران، می 1979

سند شماره 163 محرمانه شماره گزارش: 79 684601802 می 1979 - 12 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای. بی. گرازینی متخصص امور اطلاعاتی مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی، وابسته خارجی موضوع: تشریح وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است: اطلاعات تکمیلی در خصوص وخامت روابط با کشور مصر، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در ایران، تظاهرات ضددولتی [تظاهرات در اعتراض به دولت] در روز کارگر، شلیک گلوله در محوطه ساختمان سفارت و ترور آیت الله مطهری.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- اطلاعات تکمیلی در خصوص وخامت روابط ایران با مصر: پیرو صدور فرمان خمینی مبنی بر توقف تمامی روابط دیپلماتیک ایران با کشور مصر، وزارت امور خارجه ایران بیانیه ای صادر کرده و در آن خاطرنشان کرده است که توقف روابط دیپلماتیک با دولت مصر به هیچ وجه به منزله توقف و نادیده گرفتن روابط عمیق دوستانه و برادرانه با ملت مصر نمی باشد. نامه ارسالی از سوی خمینی به ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه ایران، شامل دستور ذیل است: «با عنایت به تعهدنامه ننگین امضا شده بین دولت مصر و اسرائیل و نیز تمکین بی چون و چرای دولت مصر نسبت به خواسته ها و منویات دولت ایالات متحده آمریکا و صهیونیزم، دولت موقت انقلاب اسلامی ایران ناگزیر است که تمامی روابط دیپلماتیک خود با دولت مصر را متوقف نماید.» در همین ارتباط، وزارت امور خارجه ایران نیز بیانیه ذیل را صادر کرد: دلیل اصلی بروز بحرانهایی که منطقه خاورمیانه را دستخوش 4 جنگ خونین کرده چیزی نیست جز نادیده انگاشتن حقوق مسلم مردم فلسطین و بی توجهی تمام عیار به موجودیت آنها. علی الظاهر بدون توجه به علل و ریشه های موضوع فلسطین، نمی توان برون رفت و راه حلی برای این تراژدی تعریف کرد؛ بنابراین، نباید انتظار داشت که اقدامات

ص: 344

جزئی صلح و تفاهم را برای منطقه و جهان به ارمغان آورد. توافق ننگین با اسرائیل که بدون کوچکترین توجه به آرزوهای مشروع مردم فلسطین و منافع دنیای اسلام محقق شده، مهر تأییدی است بر خوی خصمانه صهیونیزم بین المللی و خط بطلانی است بر حقوق مشروع مردم فلسطین و دیگر برادران عرب که سرزمینهایشان به تصرف اسرائیل درآمده است. توافق صورت گرفته بین دولت فعلی مصر و دولت جعلی اسرائیل، که تحت هدایت و رهبری ایالات متحده آمریکا محقق شده، هدفی بجز تثبیت و تحکیم اسرائیل در مناطق اشغالی به عنوان دژ مستحکم سیاستهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه نخواهد داشت و تنها ره آورد آن استثمار و بردگی مسلمانان خواهد بود. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران مجدداً ضمن اعلام حمایت همه جانبه خود از مردم فلسطین و تأیید و تصدیق آن دسته از برادران عرب که با الهام و تأسی به برادران مسلمان خود در ایران، به زیر یوق این توافق ننگین تحمیلی نرفته اند و برای آزادی اورشلیم از چنگال غاصبین اسرائیلی تلاش می کنند، اعلام می دارد که قادر نیست در مقابل تجاوز به حقوق برادران عرب خود سکوت اختیار کند. بنابراین، وزیر امور خارجه ایران در روز دوشنبه 30 آوریل در دیدار با سفیر دولت مصر در ایران، ضمن انتقاد از سیاستهای ضداسلامی و ضدعربی دولت مصر، وی را در جریان تصمیم دولت ایران مبنی بر قطع روابط دیپلماتیک با دولت مصر قرار داد. این تصمیم که الهام گرفته از انقلاب عظیم مردم ایران و تعالیم و مبانی عالی ایدئولوژی اسلامی است، توسط امام خمینی اتخاذ شده و در غالب یک فرمان برای وزارت امور خارجه صادر شده است. دولت موقت انقلاب اسلامی ایران ذکر این نکته را ضروری می داند که قطع روابط دیپلماتیک با دولت کنونی مصر به هیچ وجه به معنای تقابل و رویارویی با ملت برادر و دوست مصر نیست. ملت ایران ضمن ابراز حمایت از برادران و رزمجویان راسخ و مستحکم مصری، مجدداً از تلاشهای مشروع مردم فلسطین، دوشادوش دیگر برادران مسلمان و عرب، اعلام حمایت و جانبداری می نماید و امیدوار است که این مجاهدتها زمینه ساز یک صلح و تفاهم حقیقی و دائمی در منطقه باشد.

ب- جشنهای روز جهانی کارگر در ایران: در تهران حدود 8000 کارگر در میدان انقلاب تجمع کرده و به طرف میدان امام حسین راهپیمایی کردند. در این راهپیمایی شماری از اعضای حزب جمهوری اسلامی رؤیت شدند. در جریان این تجمع، ابوالحسن بنی صدر اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را تحلیل کرده و اظهار داشت که کارگران ایرانی که در پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کردند، بایست از انقلاب پاسداری و حراست کرده و اجازه ندهند که بقایای رژیم سابق در صفوف متحد کارگران رسوخ نمایند. وی تصریح کرد که در گذشته صنایع ایران وابسته به موادخام، تکنیسین ها و متخصصین غربی بوده است اما کارگران باید تلاش کنند که صنایعی مستقل در کشور ایجاد نمایند. هانی الحسن، نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در تهران، برای تظاهرات کنندگان سخنرانی کرد. وی اظهار داشت که «امروز جشن روز کارگر است. کارگران موظفند که از انقلاب اسلامی خود دفاع کنند. دشمنان ما،

ص: 345

یعنی همان دشمنان انقلاب، تلاش می کنند از [فعالیت] و تولید کارگران جلوگیری به عمل آورند.» وی در ادامه به مشکلات فراروی کارگران فلسطین و جنوب لبنان اشاره کرد و تأکید کرد که بهترین هدیه به این کارگران، دستور امام خمینی مبنی بر قطع روابط ایران با دولت مصر بود. روز گذشته تظاهرات مشابهی نیز در دیگر خیابانهای شهر تهران برگزار شد. در این راهپیمایی ها شعارهای مختلفی سر داده شد که مهمترین آنها به شرح ذیل است:

«ما کارگران هرگونه دردسرسازی و مشکل آفرینی را محکوم می کنیم؛ اسلام حامی ماست.» «حزب جمهوری اسلامی حامی کارگران سخت کوش است.» «در اسلام استبداد بر ضد کارگر هرگز بخشودنی نیست.» «کارگران تمامی اشکال استعمار را محکوم می کنند.» «انشقاق و تفرقه خواست خائنین است.» «آمریکا دشمن ملت ماست و اخلال گران، عوامل آمریکا هستند.» «کارگران و کشاورزان هوشیارند.» در شهر تبریز، برخی افراد به گروهی از کارگران چپگرا که قصد راهپیمایی داشتند حمله کردند و در نتیجه راهپیمایی این کارگران لغو شد. هیچ گزارشی در خصوص تلفات این ماجرا منتشر نشده است.

راهپیمایی صورت گرفته در شهر کرمانشاه، همراه با بروز خشونت بود و در جریان درگیری بین تظاهرات کنندگان، چند نفر مجروح شدند. حال دو نفر از این مجروحین وخیم گزارش شده است. در شهر بوشهر، حدود 10 هزار نفر از کارگران در سطح خیابانهای شهر راهپیمایی کردند. تظاهرات کنندگان در پایان راهپیمایی بیانیه ای صادر کردند؛ آنها در این بیانیه ضمن اعلام حمایت از انقلاب اسلامی ایران، خواستار لغو قانون کار، بازگشایی کارگاهها و پرداخت حقوق معوقه 12 میلیون ریالی کارگران از ناحیه شرکای سازمان انرژی اتمی ایران شدند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) شایعات زیادی مبنی بر بروز مشکلات و حوادث متعدد در جریان تظاهرات روز کارگر مطرح است اما تاکنون هیچ گزارشی در خصوص مجروحین و تلفات در مطبوعات منتشر نشده است. در همین راستا به منظور کسب اطلاعات بیشتر، روزنامه های امشب و فردا صبح مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

ج- تظاهرات در اعتراض به دولت: جو حاکم بر تظاهرات روز گذشته (روز کارگر) چندان در حمایت از دولت و ضدآمریکایی نبود. در میان جماعت تظاهرات کننده دسته های کوچکی از کارگران بیکار حضور داشتند که این شعار را سر می دادند: «اکنون به ما کار بدهید.» یک گزارشگر خارجی در حال عبور از یکی از خیابانهای نزدیک دانشگاه یک گروه نامنظم از جوانان را مشاهده کرد که پارچه نوشته هایی در دست داشتند که بر روی آنها با رنگ قرمز نوشته شده بود «...». این خبرنگار که آنچه می دید را هنوز باور نمی کرد، برای اطمینان، از یک

ص: 346

سیگار فروش کنار خیابان در این خصوص سئوال کرد؛ وی در پاسخی مختصر اظهار داشت که «اینها همگی کمونیست هستند.» در بین راهپیمایی کنندگان زنانی حضور داشتند که چادر و یا روسری به تن داشتند و برخی دختران جوان نیز شلوار جین پوشیده بودند. این افراد از فداییان چپگرا بودند. اغلب این افراد از خمینی و انقلاب اعلام حمایت می کردند. دیگران نیز خواستار کار و حقوق بیشتر برای کارگران بودند. یکی از حاضرین نیز طرفدار حزب جمهوری خواهان خلق مسلمان، حزب مورد حمایت آیت الله کاظم شریعتمداری، بود. تعداد عکسها و تصاویر آیت الله کاظم شریعتمداری و آیت الله محمود طالقانی تقریباً با تعداد عکسهای خمینی برابری می کرد. برخی گروهها نیز تصاویر مربوط به امام موسی صدر را حمل می کردند. یک دانش آموز نیز تعداد زیادی عکس کارت پستالی مربوط به یک روحانی چشم آبی با خود داشت و تأکید می کرد که این عکس در همه جای تهران به فروش می رسد.

د- شلیک گلوله در اطراف محوطه ساختمان سفارت: در طول شب گذشته، صدای شلیک گلوله در حوالی ساختمان سفارت بارها به گوش کارمندان سفارت رسید. در حدود ساعت 30/21 صدای شلیک گلوله شنیده شد اما گزارشی دایر بر وقوع تیراندازی در داخل محوطه سفارت مطرح نشد. حدود ساعت 30/2 صدای شلیک چندین گلوله در کنار دیوار پیرامونی سفارت، و عمدتاً در مجاورت دیوار روزولت و دیوار تعاونی سفارت، به گوش رسید. یکی از لامپهای منطقه اطراف تعاونی هدف قرار گرفت. محافظین انقلابی سفارت مهاجمین را تعقیب کرده و سه نفر از آنها را دستگیر کردند. هنگامی که مهاجمین در حال فرار بودند، چند قبضه تفنگ ژ-3 از خود به جای گذاشتند؛ این تفنگها توسط نیروهای حفاظت مصادره شدند. یکی از نیروهای حفاظت سفارت خاطرنشان کرد که افراد دستگیر شده عضو گروه فداییان بوده اند. تمامی مهاجمین پیاده بودند و هیچ خودرویی در آن اطراف مشاهده نشد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) منبع فوق تأکید کرد که مهاجمین به دیوار سفارت حدوداً شش نفر بوده اند که البته هنوز کسی این موضوع را تأیید نکرده است. گزارش شده است که شش قبضه سلاح ژ-3 نیز مصادره شده است.

ه- ترور آیت الله مطهری: یک ضارب ناشناس شب گذشته آیت الله مطهری را هدف گلوله قرار داد. گزارش شده است که سه گلوله به سر وی اصابت کرده است. گزارشات موجود حاکی از این است که ضارب در حالی موفق به ترور آیت الله مطهری شده است که حلقه های امنیتی بسیار محکمی برای وی پیش بینی شده بود. مطهری ریاست کمیته مرکزی انقلاب اسلامی را برعهده داشت و یکی از نزدیکان خمینی محسوب می شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) یک منبع گزارش داده است که عامل ترور مطهری همان گروهی بوده است که سپهبد قرنی را ترور کرد. این گروه سری، «فرقان» نام دارد. (فرقان به معنای تمایز بین حق و باطل است.) این گروه پس از ترور سپهبد قرنی، اعلام کرد که قصد دارد ترورهای دیگری نیز به انجام رساند. اینجانب بر این باورم که عامل ترور مطهری، همین

ص: 347

گروه فرقان است. به محض وصول اطلاعات جدیدتر، مراتب ارسال خواهد شد.

و) اطلاعات مختلف:

1- به گفته یکی از اعضای ارشد حزب انقلاب اسلامی [حزب جمهوری اسلامی]، از زمان تأسیس این حزب در ماه فوریه، تاکنون دو میلیون نفر خواستار عضویت در این حزب شده اند. وی تصریح کرد که صرفاً در شهر تهران 400 هزار فرم درخواست تکمیل شده است.

2- منابع خبری آمار نهایی اعدام شدگان توسط دادگاه انقلاب را 161 نفر اعلام کرده اند.

3- اخیراً رادیو تهران اعلام کرد که سه افسر دیگر نیز اعدام شده اند؛ نام و جایگاههای این افراد در گزارش فردا ارائه خواهد شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) در خصوص گزارش مندرج در بند الف، وابسته نظامی سفارت مصر تأیید کرده است که ایران روابط خود با دولت مصر را متوقف کرده است. وی افزود که احتمالاً تا شنبه همین هفته تهران را ترک خواهد کرد.

اوضاع امنیتی سفارت آمریکا در تهران

سند شماره 164 سری2 می 1979 - 12 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4592به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اوضاع امنیتی سفارت آمریکا در تهران 1- (سری - تمام متن) 2- از تاریخ 25 بهمن 1357 این واحد وضع دفاع داخلی خود را در بخش ساختمان سفارت تقویت نمود. در بدنه ساختمان تغییراتی از قبیل نرده کشی پنجره های طبقه اول و دوم و قرار دادن جعبه های فلزی 4 پایی مملو از شن در بخش داخلی پنجره ها جهت جلوگیری از اصابت گلوله سلاحهای سبک مستقیم یا غیرمستقیم به کارمندان؛ کار گذاشتن درب ورودی فولادی در مبادی شرقی و غربی سالن سفارت، ایجاد شده است. علاوه بر این با توافق کاردار قرار شده است درب های 6 پایی مقاوم در برابر انفجارات نیز در داخل سالن کار گذاشته شود. این کار سبب به وجود آمدن نوعی سیستم قفل شونده خواهد شد و گذشته از آن مقاومت در برابر آتش سلاحهای سبک و نیز مانع از ورود افراد با توسل به جبر خواهد شد که همین موضوع در تاریخ 25 بهمن ماه برای ما اشکالاتی را به وجود آورده بود. علاوه بر این در سیستم قفل ها یک سیستم تی-گارد نیز تعبیه خواهد شد. در نتیجه اگر درب در ورودی اول با توسل به زور باز شود، راهروی طویلی که منتهی به طبقه دوم می شود مملو از گاز اشک آور خواهد شد که همین امر نیز ورود ناخواسته افراد را به داخل و به طرف درب ضدانفجار با وقفه روبرو خواهد ساخت، و مهاجمین نخواهند توانست به آسانی وارد ساختمان شوند. درب مزبور طوری تعبیه خواهد شد که منفذی برای ورود هوا نداشته باشد که در نتیجه گاز

ص: 348

اشک آور نیز نخواهد توانست وارد ساختمان اصلی سفارت شود. بنابراین مشکلی که در تاریخ 25 بهمن ماه با آن روبرو شده بودیم از جمله پرتاب گاز اشک آور که برای مدتی مدید استفاده از این ساختمان را غیرممکن ساخته بود، مرتفع می گردد. این سیستم می توان توسط تفنگدار دریایی مستقر در محل نگهبانی شماره 1 فعال شود بدون اینکه نیازی به استفاده از ماسک ضدگاز باشد.

3- درب ورودی ساختمان اصلی سفارت دارای یک چهارچوب به ضخامت 8×3 اینچ خواهد بود که بدنه آن نیز از ورقه های فولادی تشکیل می گردد. این درب در برابر آتش سلاح اتوماتیک 62/7 آزمایش شده و نتیجه نیز مثبت بوده است. راهروی ساختمان سفارت هنوز هم از مهم ترین نقاط ضعف به شمار می آید. افسر امنیتی منطقه صورت نیازمندیهای مربوط به تحکیم این بخش را با استفاده از یک درب 100-S برای SY ارسال داشته است. (به تهران 04429 رجوع شود).

علاوه بر این، برای ایجاد استحکام بیشتر در اتاقک های نگهبانی تفنگداران نیز از حفاظ های بیشتری استفاده خواهد شد. نیازهایی بیش از آنچه که در تهران 04429 مطرح شده متعاقباً ارسال خواهد شد. بنا به توافق کاردار قرار است که بالکن خارج اقامتگاه سفیر برداشته شود و نیز در برابر دیگر محل های قابل دسترسی دیواره آجری کشیده شود.

این کارها پس از 4 تا 5 هفته دیگر به پایان خواهد رسید که در نتیجه آنها بنیه دفاعی سفارت در برابر نفوذ گروهها یا عناصر تروریست بیشتر خواهد شد.

4- ایجاد و حفظ امنیت مجتمع محوطه سفارت کاری بس دشوار است. سفارت شامل 25 جریب زمین است که در اطراف آن دیواری با ارتفاع شش تا هشت پا کشیده شده است. این دیوار همچنان که در تاریخ 25 بهمن نشان داده شد بسیار آسیب پذیر است. تعداد یازده درب ورودی به محوطه وجود دارد که عبارتند از: درب ورودی مخصوص ارباب رجوع، دروازه پارک موتوری، درب ورودی مخصوص اتومبیل های سفارت، درب ورودی افراد پیاده در مقابل ساختمان اصلی سفارت، دروازه بخش شرقی، دروازه واقع در خیابان روزولت، دروازه واقع در کوچه بیژن، و سه دروازه مخصوص تعاونی. در حال حاضر تنها از دربهای ورودی پارک موتوری، درب واقع در کوچه بیژن و درب مخصوص ارباب رجوع استفاده می گردد. کارمندان محلی، خارجی از درب کوچه بیژن از تاریخ 11 اردیبهشت استفاده می کرده اند. همه در رابطه با سلاح، صدور کارت عبور بازرسی می شوند. این واحد به یک دستگاه فلزیاب برای سفارت و یک دستگاه دیگر برای کنسولگری نیازمند است.

5- از تاریخ 11 اردیبهشت فعالیتهای کنسولی از طریق دروازه واقع در کوچه بیژن انجام می شده است که همیشه توأم با اقدامات امنیتی خاصی بوده است. خدمات کنسولی موقتاً در خوابگاه پیشین تفنگداران ادامه می یابد تا اینکه معلوم شود که آیا بخش کنسولی به گالری ایران در آن سوی خیابان روبروی سفارت و یا به نقطه ای دیگر منتقل می شود یا نه. ناظر و

ص: 349

افسرامنیتی منطقه ای توصیه کرده اند که کنسولگری در محل رستوران داخل سفارت فعالیت نماید چون از نظر امنیتی نسبت به گالری ایران امتیازات بیشتری دارد. با ایجاد تغییرات امنیتی صحیح می توان از هر یک از این نقاط استفاده کرد، ولی به نظر ما نیز در محوطه سفارت می توان کنسولگری را از امنیت بیشتری برخوردار نمود. گذشته از این، با بهبود یافتن وضع امنیتی سفارت، گالری ایران آسیب پذیری بیشتری خواهد داشت. در این رابطه بهتر است که کنسولگری در داخل محوطه سفارت مشغول فعالیت شود.

6- مهمترین جنبه مسئله امنیت محوطه، مربوط است به اینکه چه کسی حراست داخلی و خارجی سفارت را عهده دار خواهد شد. ناظر امنیتی منطقه ای به مسئولیت های دولت میزبان در این نقطه کاملاً واقف است. سئوال اصلی این است که چه کسی نماینده دولت میزبان است. آیا دولت بازرگان است و یا جنبش اسلامی خمینی. در نگاه اول متوجه می شویم که نماینده واقعی جنبش خمینی است ولی این جنبش دچار تجزیه های بسیار شده و مانند جبهه دموکراتیک ملی، حمایت بسیاری را از دست داده است. علاوه بر این در حال حاضر چریک های فدایی مارکسیست و تا حدودی جبهه ملی به مقابله با آن برخواسته اند. تجزیه جنبش خمینی نیز تا حدودی به دنبال تأخیر در تدوین قانون اساسی و تأخیر در برگزاری انتخابات، سرعت یافته است. این تجزیه در گزارشات مرجع تهران 4314 و 4304 نشان داده شده است. ارتش ایران نیز که در گذشته امنیتی نسبی را فراهم می آورد، اکنون در روند سیاسی به صورت بازیچه ای درآمده است.

7- در حال حاضر امنیت سفارت توسط یکی از عناصر مجاهدین به نام ماشاءالله کاشانی که مدعی است مستقیماً از خمینی دستور می گیرد تأمین می شود. نیروهای تحت فرمان ماشاءالله نیز گویا مرکب از 40 نفر است و در دو مسجد واقع در همین منطقه نیز دارای نیروهای ذخیره می باشد. ناظر امنیتی منطقه ای در طول روز حدود ده تا پانزده نفر از آنها را دیده است. افسر امنیتی منطقه ای یعنی مایک کاگلین نیز در مورد نیروی ذخیره تردید دارد. در شبانگاهان تعداد نیروهای ماشاءالله کاشانی به پانزده و یا بیست نفر افزایش می یابد. بررسی های شبانه نشان می دهد که تقریباً تمام آنها به خواب می روند. این نیرو شباهت بسیاری به نیروهای مجاهدین در سرتاسر تهران دارد. آنها فاقد آموزش لازم و انضباط بوده و سلاحهایشان نیز متنوع است (که بعضی از آنها از داخل سفارت آمریکا ربوده شده است) و بی سیمهایشان نیز از جمله اشیاء به سرقت رفته از سفارت در تاریخ 25 بهمن ماه می باشد.

8- وابستگی به بنیه های واقعی دفاعی سه مسئله ایجاد می کند. چون گاهی وجود دارند و گاهی نه. طی یکی از بررسی های افسر امنیتی منطقه ای معلوم شد که تنها یک نفر از آنها در سفارت مانده است. روز قبل از آن نیز تنها سه نفر در سفارت به نگهبانی مشغول بودند. ممکن است در شرایطی آنها برای دفاع از ما از راه برسند ولی چطور و چرای آن برای ما مشخص نشده است، و علاوه بر این مشخص نشده که آیا آنها مجاز به تیراندازی هستند یا نه، اما اینکه

ص: 350

آنها به طرف چه کسی تیراندازی خواهند کرد و آیا ما آنها را تحت کنترل داریم جای تردید و سئوال دارد. دیگر اینکه معلوم نیست که اگر ماشاءالله در سفارت نباشد، آیا آنها تیراندازی خواهند کرد یا به حراست از ما خواهند پرداخت. واضح است که ما این عنصر را تحت کنترل خود نداریم. گرچه روند حراستی آنها از کاردار در طول سفر به داخل شهر خوب بود ولی دستیار افسر امنیتی همیشه باید ناظر کارهایشان باشد.

9- مشکل دوم، که احتمالاً دارای ماهیتی خطیرتر است، این است که در ساعات غیراداری آنها از کنترل ما خارج می گردند. ماشاءالله نیز از سفارت برای انجام عملیات انقلابی و اطلاعاتی خود بهره برداری می کند. او عمال ساواک را به داخل سفارت آورده و از دفتر پارک موتوری به عنوان اتاق بازجویی استفاده کرده است. بنا به گزارشات واصله (تأیید نشده) او یکی از زندانیانش را در همین محل شکنجه می داده است. کاردار نیز پس از وقوف فوراً دستور توقف این امر را صادر نمود که طبق اطلاع ما مؤثر بوده است. چند روز قبل نیز ماشاءالله عملیاتی علیه شوروی ها صورت داد و سه مقام شوروی و سه یا چهار ایرانی را ربود. در این رابطه از یکی از وسائط نقلیه سفارت آمریکا استفاده شده بود و روسها و ایرانیهای ربوده شده نیز تا مدتی در یکی از این خانه های سفارت زندانی شده بودند. در تاریخ 8 اردیبهشت ماشاءالله گمان می کرد که یک گروه نجات ناشناس به این محل حمله ور خواهد شد به همین دلیل وی نیروهایش را در این نقطه بسیج نمود. نیروهای دفاعی در پشت بام تعاونی موضع گرفتند. اگر درگیری رخ می داد علاوه بر پرسنل آمریکایی، کارمندان خارجی دیگر نیز در حین آن مجروح می شدند. استفاده از سفارت جهت عملیات علیه مقامات شوروی یک مسئله امنیتی را پدید می آورد و شاید برای جبران این عمل در کشورهای اروپای شرقی عملیات ربایش پرسنل آمریکایی صورت پذیرد چون آنها تصور خواهند کرد که ما هم از فعالیت های ضد روسی ماشاءالله حمایت می نماییم.

10- همانطور که گفته شد تعداد افراد ماشاءالله در شبانگاهان بیشتر است تا روز هنگام. افسر امنیتی منطقه ای کاگلین معتقد است که علت حضور شبانه آنها ترس از این است که مبادا هدف عناصر شبه نظامی موجود دیگر در تهران قرار گیرند و یا اشخاص دیگری به خاطر اعدام و یا کشتار اقوامشان توسط شورای انقلاب اسلامی از آنها انتقام بگیرند. رقم دقیق این کشتارها معلوم نیست، لیکن ناظر امنیتی منطقه ای معتقد است که تعداد آنها در هفته به 25 تا 50 کشتار تلافی جویانه می رسد. در نتیجه به جای حراست از سفارت، ممکن است ماشاءالله و حامیانش سبب بروز خشونت و تهاجم علیه سفارت شوند.

11- در نهایت ماشاءالله و نیروهایش مبادی ورودی سفارت را تحت کنترل دارند که مهمترین آنها درب ورودی ارباب رجوع است. آنها معمولاً با تهدید و فحاشی مانع از دسترسی به محوطه سفارت می گردند. هیچ روزی نیست که او یا یکی از افرادش سبب بروز واقعه ای نشوند. این امر نظارت دائمی مشاور امور اداری، افسر امنیتی منطقه ای و سرهنگ هالند را

ص: 351

ایجاب می کند که سرهنگ نیز اغلب در محل درب ورودی تقریباً مستقر می گردد تا اینگونه مشکلات مرتفع گردد. ولی طی چند روز گذشته در نتیجه باز شدن درب ورودی دیگر این مشکل کاهش یافته است. تاکنون ماشاءالله هیچ یک از نیروهایش را در این نقطه مستقر نکرده است.

12- مقامات سفارت تلاش بسیاری به خرج داده اند تا دولت ایران نیرویی منظم را برای برقراری امنیت محوطه سفارت ارسال نماید. در ابتدا ارتش برای اینکار مناسب به نظر می رسید ولی نتوانست بیش از چند ساعت انجام وظیفه نماید. چون وقتی متوجه شدند که نیروهای ماشاءالله میل ندارند سلاحهای خود را تحویل داده و کنترل سفارت را به آنها واگذار نمایند به ناچار سفارت را ترک گفتند. همافران و دیگر کادرهای نیروی هوایی نیز کاری از پیش نبردند. شبانگاهان آن قدر تیراندازی می شد که کارمندان سفارت به ستوه آمده بودند. نیروی پلیس می تواند در درازمدت مؤثرترین عامل حفظ امنیت باشد ولی ارتش نیز دارای امکاناتی است. هم اکنون نیروهای پلیس به تدریج مسئولیت های مجاهدین را به عهده می گیرند، ولی این روند پیشروی بسیار کندی دارد. به نظر ناظر امنیتی منطقه علی رغم مشکلات موجود در کسب یک نیروی منظم جهت حفظ امنیت سفارت، ماشاءالله و نیروهایش باید از سفارت خارج شوند. کاردار نیز موافق است و تلاش می کند تا راه حلی مناسب پیدا شود.

13- وضع تهدیدات امنیتی در ایران بسیار حاد است. احساسات ضدآمریکایی که گویا چند ماه قبل فروکش کرده بود، باز رو به افزایش است. تجزیه جنبش اسلامی و گروههای سیاسی مختلفی که برای جلب حمایت عمومی رقابت می کنند احتمالاً بار دیگر آمریکا را هدفی جالب برای تبلیغات و تهاجمات خود خواهند یافت. همین امر احساسات ضدآمریکایی را بار دیگر شعله ور خواهد ساخت. گذشته از این هر تصمیم سیاسی که ضررهایی را برای ایرانیان به همراه داشته باشد تظاهرات ضدآمریکایی را ایجاد خواهد کرد. در این رابطه صدور روادید ورود به آمریکا برای شاه و یا سکنی گزیدن وی در این کشور نتایج اسف باری را به دنبال خواهد داشت. ایرانیها عکس العملی سریع و احتمالاً خشونت آمیز نشان خواهند داد. اینگونه تصمیمات می تواند به عنوان عامل انسجام بخش و قطب ساز در طیف مواضع سیاسی ایران ایفاء نقش نماید. در نتیجه، ناظر امنیتی منطقه ای معتقد است که دولت آمریکا باید در اتخاذ اینگونه تصمیمات امنیت پرسنل آمریکایی در ایران را نیز در نظر بگیرد. در صورت اتخاذ آنها، چند هفته قبل باید سفارت در جریان امر قرار گیرد تا این واحد بتواند خود را آماده مقابله با کابوس امنیتی بنماید.

14- خطر دیگر می تواند از جناحهای سیاسی چپگرا یا راستگرا ناشی گردد. اعضای جناح چپ عبارتند از حزب توده (کمونیست های مرتبط با احزاب کمونیست چکسلواکی، شوروی و آلمان غربِی) و فداییان خلق (چریک ها) که همان چپگرایان مارکسیست می باشند. گروههای راستگرا عبارتند از فداییان اسلام، مجاهدین خلق و نیز گروههای کوچک دیگری که هویت

ص: 352

آنها شناسایی نشده اند. علاوه بر این یک واحد از نیروهای ساف در ایران مشغول آموزش دادن به نیروهای دفاعی داخلی اسلامی هستند. در مورد تعداد این گروه گزارشات متفاوتی رسیده، لیکن بنا به گفته مشاور سیاسی تعداد آنها به احتمال زیاد به 250 نفر می رسد. گرچه این گروه تا به حال مشغول فعالیت های آموزشی بوده است ولی بعید نیست که از آنها در حمله به سفارت و یا پرسنل آمریکایی در خارج از سفارت استفاده شود. این نیروی آموزش دیده و مجرب بسیار خطرناک تر از عناصری است که در تاریخ 25 بهمن ماه به سفارت حمله ور شده بودند. این حمله می تواند نوعی عکس العمل در رابطه با پیمان صلح خاورمیانه و یا حتی عکس العملی علیه حملات تلافی جویانه اسرائیل به تأسیسات ساف در لبنان باشد.

15- خطر بالقوه این سئوال را پیش می کشد که در قبال چنین حمله ای عکس العمل سفارت چگونه باید باشد. خاتمه موفقیت آمیز حمله 25 بهمن ماه نمی تواند اساس نحوه برخورد با حملات دیگر باشد. در صورتی که در آینده نیز اینگونه حملات متوجه ما شود نمی توان انتظار داشت که به موقع به نجات ما بشتابند و یا نمی توان گفت که در صورت تسلیم سفارت مقامات آمریکایی گروگان گرفته نخواهند شد و یا اعدام نمی شوند. این وضع زمانی مصداق خواهد یافت که مهاجمین اعضاء ساف و یا گروههای تعلیم یافته از سوی ساف باشند. طی سالهای گذشته فعالیتهای ساف جنبه تأدیبی داشته نه سمبلیک. به تلگرام وزارتخانه به شماره 106756 رجوع شود. در صورتی که سفارت بار دیگر هدف حمله واقع شود مجبور است بین تسلیم و مقاومت یکی را برگزیند. بهبود امنیت فیزیکی سفارت در چهار تا شش هفته آینده وقت نیروهای مهاجم را برخلاف مهاجمین حمله 25 بهمن ماه بیشتر تلف خواهد نمود.

با وجود بهبود امنیت فیزیکی سفارت، این واحد در شرایطی خاص احتمالاً مجبور خواهد شد با استفاده از نیروی مرگبار به مقاومت بپردازد. در صورت اتخاذ این تصمیم در طرح دفاع داخلی و نیز کسب سلاحهای بیشتر جهت مقاومت بیشتر در برابر حملات مسلحانه، باید تغییرات عمده ای صورت گیرد. طرح دفاع داخلی باید دارای خطوط اختیارات و ارتباطاتی مشخص باشد. تفنگداران دریایی آمریکایی مستقر در سفارت باید دستورات مشخص و صریحی را دریافت دارند و آماده باشند تا از مواضع دفاعی خاص استفاده کرده و در صورت صدور دستور از طرف ریاست نمایندگی بتوانند از نیروی مرگبار استفاده نمایند. باید به جای استفاده از گاز اشک آور و تفنگ از سلاحهای معادل ژ-3 و یا دیگر سلاحهای خودکار تروریستها استفاده شود. در همین رابطه ناظر امنیتی منطقه ای تفنگ ام- 16 را پیشنهاد می کند که البته باید همراه با موانع فیزیکی و سلاحهای مناسب دیگر باشد تا در صورت حمله یک نیروی نسبتاً عظیم این واحد برای مدت قابل ملاحظه ای قادر به دفع حمله و مقاومت باشد. آنها در این صورت خواهند توانست به حراست از ساختمان اصلی سفارت بپردازند تا نیروهای امنیتی دولت میزبان جهت پاسخگویی از راه برسند. اوضاع مربوط به گروهها، جمعیت ها ، تظاهرکنندگان و یا حمله سمبلیک به سفارت را می توان از طریق مذاکره و یا در

ص: 353

صورت لزوم، توسل به گاز اشک آور مرتفع ساخت. راه حل حمله 25 بهمن ماه مربوط به همان روز و همان شرایط بود، ولی نباید آن را تنها راه حل سفارت به حساب آورد.

16- وسایل ارتباطاتی کافی نیست. افسر ارتباطات تنها دارای یک دستگاه بی سیم پی ئی-36 و چهار دستگاه پی آر-36 ذخیره است. در حین رویداد 25 بهمن 14 دستگاه بی سیم دستی توزیع گردید ولی هیچ گونه رسیدی دریافت نشد. هیچ کس نمی داند که دریافت کنندگان بی سیم ها چه کسانی هستند. کاردار توافق کرده است که به تمام کارمندان دستور دهد که بی سیمهای دستی را به اطاق ارتباطات تحویل دهند تا پس از صورت برداری در صورت لزوم بار دیگر توزیع گردد. در تاریخ 25 بهمن حدود 50 دستگاه از بی سیم های ما مصادره گردید. بسیاری از آنها نیز در اختیار مجاهدین و دیگر گروهها قرار گرفته اند. در نتیجه، آنها می توانند به تمام مکالمات رادیویی ما گوش دهند. ناظر امنیتی منطقه ای تقاضا دارد که با بررسی وضع ارتباطی، فرکانس ارتباطی جدیدی ارائه شود. افسر اتاق ارتباطات فرکانس 300/163 را پیشنهاد کرده که به فرکانس کنونی نزدیک است ولی روی فرکانس قبلی قرار نخواهد گفت. تا آنجا که می دانیم دولت میزبان نیز از این فرکانس استفاده نمی کند. پس از پایان عملیات صورت برداری از بی سیم ها درخواست فرکانس تسلیم شما خواهد شد.

17- واحد گاردهای تفنگدار مرکب از 13 نگهبان و یک افسر وظیفه در خارج از محوطه سکنی دارند. ناظر امنیتی منطقه ای پس از بازرسی محل سکونت تفنگداران اظهار داشت که او نیز با عقیده افسر وظیفه موافق است و این محل مسکونی نیاز حال حاضر را تأمین می نماید. مشاور امور اداری توجه زیادی به این مسئله داشته تا محل سکونت آنها به اندازه کافی مناسب و راحت باشد. تفنگداران دریایی نیز معتقدند که این نیروی 13 نفره می تواند نیاز کنونی واحد را تأمین نماید ولی در صورت بروز حمله به سفارت، تفنگداران دریایی احتمالاً بار دیگر در بخش مخصوص تفنگداران، یا محل اقامت سفیر و یا در نقطه ای دیگر در داخل سفارت مستقر خواهند شد. در تاریخ 25 بهمن ماه تنها افسر وظیفه و دو تن از نفنگداران در محل حاضر بودند تا در داخل سفارت تکالیف دفاعی را انجام دهند. واضح است که این نیرو کافی نمی باشد. بنا به اعتقاد ناظر امنیتی منطقه ای در اوضاع جاری باید سه تفنگدار دیگر آماده انجام وظیفه در هنگام روز باشند تا افسر وظیفه دارای دو تفنگدار آماده در محل خدمت و سه تفنگدار ذخیره باشد تا بتواند به هرگونه نیاز امنیتی پاسخ دهد، حتی اگر دیگر تفنگداران نتوانند وارد سفارت شوند.

18- تفنگداران معمولاً شش ماده در اینجا انجام وظیفه کرده و به ندرت به خارج از محوطه سفارت می روند. ناظر امنیتی منطقه ای می گوید که باید ترتیبی داد تا آنها بتوانند برای گردش و تفریح به آتن بروند. اقامت طویل المدت تفنگداران در داخل سفارت سبب بروز اصطکاک و مشکلات روحی خواهد شد. گرچه روحیه ها مقاوم است ولی تفنگداران در شرایط بسیار سخت شدیداً فعالیت می نمایند. خوشبختانه تنها یک مورد تخلف انضباطی تا به حال

ص: 354

وجود داشت که طی آن گروهبان روسو علیرغم دستور اکید افسر وظیفه مبنی بر ماندن در سفارت در ساعت 45/5 دقیقه 9 اردیبهشت محوطه را ترک کرده بود. در ساعت 50/6 دقیقه از طریق بی سیم گروهبان مزبور به محوطه فراخوانده شد لیکن به آن پاسخ نداد. ولی حدود ساعت 30/10 دقیقه همان شب به محل سکونت تفنگداران بازگشت. افسر وظیفه معتقد است که رفتار کلی گروهبان روسو نادرست بود و احتمال بروز مشکلات بیشتر توسط وی وجود دارد. در همین رابطه و برای جلوگیری از وقوع رویدادهایی چون واقعه کابل در تاریخ 9 اردیبهشت، ناظر امنیتی منطقه ای معتقد است که گروهبانی با ثبات تر باید به جای گروهبان روسو فرستاده شود. متأسفانه افسر میانجی منطقه ای وجود ندارد تا وضع حاضر با وی در میان گذاشته شود لیکن ناظر امنیتی منطقه ای اعلام داشته که با انتقال روسو موافقت خواهد نمود.

19- یک نیروی پیمانی چهل نفری جهت حراست از سفارت نیز در محوطه مستقر کرده ایم. آنها امنیت داخل سفارت اطراف اقامتگاه سفیر و معاونت واحد و دروازه های ورودی را تأمین می نمایند.

در حال حاضر آنها خدمات جزئی را انجام می دهند ولی این وضع را می توان تغییر داد. باید نوعی وسایل ارتباطی از قبیل بی سیمهای دستی در اختیار گشت های شبانه قرار داد تا بتوانند وقایع را سریعاً به ما اطلاع دهند. یک مرکز ارتباطی شبانه بین ساعات 18 شب تا 8 صبح روز بعد باید برقرار گردد تا یکی از کارمندان سرویس خارجی آشنا به زبان انگلیسی گردانندگی آن را عهده دار شود. در صورت بروز وضعی اضطراری در شبانگاهان، واحد ارتباطات می تواند سریعاً مقامات دولت میزبان را که مسئول حفاظت از سفارت هستند در جریان امر قرار دهد و نیز به عنوان مترجم بین افسر امنیتی منطقه ای و گارد مجاهدین عمل نماید. وی می تواند در حین شب به عنوان تلفنچی نیز کار کند. این موضوع با شلدون کرایز از امور خاور نزدیک در میان گذاشته شد و او نیز اعلام کرد که کسی را جهت پر کردن این قسمت خواهد فرستاد.

20- با وجود اینکه سفیر و معاونش دارای پناهگاههایی در محل اقامت خود می باشند، ولی ناظر امنیتی منطقه ای معتقد است که باید زنگ خطرهای بیشتری را نصب نمود تا این نقاط نیز تحت پوشش درآیند. باید پس از انجام یک بررسی فنی معلوم شود که چه نوع سیستم هشداردهنده دیگری باید استفاده شود. در حال حاضر چند سیستم مختلف وجود دارد ولی نمی توان از آنها به عنوان یک سیستم یاد نمود. علاوه بر این سیستم تهویه هوا نیز باید تعویض گردد. قفل های کنترل کننده درب های ورودی نیز به جریان برق اضطراری متصل نشده است. این نقائص را باید افسر فنی امنیتی به سرعت برطرف سازد.

21- خلاصه، برنامه امنیتی سفارت باید با در نظر گرفتن نیازهای مربوط به دفاع داخلی سفارت طرح ریزی شود. اگر نیازهای امنیتی ساختمان اصلی سفارت و محوطه برآورده شود، می توان از بروز وقایع بسیاری از قبیل واقعه 25 بهمن جلوگیری کرد. با در نظر گرفتن این

ص: 355

مطلب ناظر امنیتی منطقه ای پیشنهادات ذیل را مطرح می سازد:

(1) وزارتخانه در رابطه با پیشنهادات افسر امنیتی منطقه ای یعنی کاگلین که در تلگرام مرجع تهران 04429 آمده به سرعت وارد عمل گردد.

(2) سفارت به سرعت در مورد نصب نرده های پنجره ها، نصب درب های آهنی سنگین در مبادی ورودی شرقی و غربی اقدامات خود را ادامه دهد. پس از تکمیل این اقدامات یک سیستم تی-گارد نیز بین این دو مبدأ نصب گردد تا موانعی در برابر ورود ناگهانی احتمالی ایجاد شود.

(3) سفارت درب های سنگین فولادی را برای راهروی ساختمان اصلی سفارت ایجاد کرده و کار در مورد اتاقک های نگهبانی تفنگداران را به پایان برساند.

(4) SY/T مطمئن شود که دستگاه فلزیاب مخصوص بازرسی افراد وارد شونده به اینجا ارسال خواهد شد.

(5) ماشاءالله و نیروهای مجاهدش از سفارت خارج شوند و به جای آنها نیروی ارتشی یا پلیس گمارده شود.

(6) وزارتخانه تصمیماتی از قبیل اجازه ورود دادن به شاه به آمریکا را با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی اتخاذ نماید.

(7) علاوه بر این گزارشاتی در مورد فعالیتهای دانشجویان ایرانی در آمریکا تهیه و به بخش سیاسی ارسال شود. در صورت امکان این گزارشها باید حاوی اسامی رهبران دانشجویی، وابستگی سیاسی آنها، حمایت آنها از جناحهای مختلف جنبش انقلاب اسلامی، منبع درآمد، و دیگر اطلاعات سیاسی مورد توجه باشد.

(8) افسر امنیتی منطقه ای طرح دفاع داخلی مناسب با رهنمودهای این تلگرام را تهیه نماید و نیز تفنگداران در رابطه با وظایف خود آموزش کافی دیده و توصیه شوند تا دفاع داخلی را در اولویت به حساب آورند.

(9) پس از پایان مرحله بررسی ارتباطی، افسر ارتباطاتی باید آماده باشد تا بتواند 50 کریستال مربوط به فرکانس 300/163 را ارائه کند.

(10) SY تعداد 10 تفنگ ام-16، 10000 فشنگ 56/5 میلی متری، 100 خشاب برای مهمات 56/5 میلی متری، 10 فانسخه، 10 شانه بند، 28 جلد خشاب، 3 خشاب برای هر جلد، 20 جعبه کمک های اولیه انفرادی و 20 چراغ قوه رزمی ارسال نماید.

(11) یگان تفنگدار نیز موقتاً به تعداد سه نفر دیگر افزایش یابد تا از آنها به عنوان نیروی ذخیره در سفارت استفاده شود.

(12) وزارتخانه ترتیبی دهد تا تفنگداران آمریکایی پس از 2 یا سه ماه انجام وظیفه در تهران مدتی را در آتن به تفریح بگذرانند.

(13) گروهبان روسو از این واحد به جایی دیگر منتقل و جایگزین مناسبی برای او در نظر

ص: 356

گرفته شد.

(14) یک بخش محلی ایجاد شود تا به هنگام شب بتوان با گاردهای داخل محوطه ارتباط برقرار کرد و یا از طریق آن دولت میزبان را از وقوع حادثه آگاه ساخت. این بخش تحت سرپرستی افسر امنیتی منطقه ای عمل خواهد کرد و در طول شب از نظر زبانی نیز به تفنگداران و واحد 1 کمک خواهد کرد.

(15) یک بررسی فنی امنیتی به عمل آید تا مشخص شود که چه نوع از سیستم های هشدار دهنده باید در سفارت و به خصوص در محل های اقامت سفیر و معاونت وی مورد بهره برداری قرار گیرد، سیستم های غیرقابل استفاده حذف گردد، و برای قفل های بروت یک منبع برق خاص نصب شود تا نقاط حساس نیز تحت کنترل درآید. علاوه بر این سیستم تهویه مطبوع نیز باید دچار تغییراتی گردد.

(16) اتاق ارتباطات برنامه تخریب 30 دقیقه ای را در مدنظر داشته باشد و دیگر مقامات نیز در همین رابطه ترغیب شوند.

(17) دستیار افسر امنیتی منطقه ای سلاحها را مورد بررسی قرار دهد و رهنمودهای لازم را جهت توزیع سلاح به پرسنل سفارت طراحی نماید.

(18) SY تمام امریه های فعال و دیگر خط مشی های مهم SY را جهت افسر امنیتی بیرمنگهام منطقه ای به سرعت ارسال دارد.

(19) افسر امنیتی منطقه ای بیرمنگهام بر نحوه اجرای پیشنهادات بالا نظارت داشته باشد و در محدوده زمانی موجود اقدامات مناسبی را برای عادی ساختن برنامه امنیتی سفارت به عمل آورد.

(22) محتوای این تلگرام توسط مشاور اداری، مشاور امور سیاسی، ریاست واحد، افسر امنیتی منطقه ای، دستیار افسر امنیتی منطقه ای، و افسر وظیفه مأمور به خدمت مطالعه گردیده، و همه آنها از این پیشنهادات حمایت خود را اعلام می دارند.(1) (23) کاردار نیز با پیشنهادات فوق موافق است. ناس

افزایش نگرانی ها پس از ترور مطهری

سند شماره 165 محرمانه3 می 1979- 13 اردیبهشت 1358 از : سفارت آمریکا، تهران - 4611 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: افزایش نگرانی ها پس از ترور مطهری 1- (محرمانه- تمام متن- این یک تلگراف گزارشی است).

ص: 357


1- در اصل سند، شماره های ( 20 ) و ( 21 ) وجود ندارد. م.

2- خلاصه: ترور آیت الله مطهری افزایش شدید نگرانی ها بین اعضای دولت و رهبران مذهبی را به دنبال داشته است. گروه فرقان اعلام کرده است که یزدی، انتظام و قطب زاده اهداف بعدی این ترورها خواهند بود. سوءظن به آمریکا در حال افزایش است. پایان خلاصه.

3- بنا به اذعان منابع مختلف خبری و مشاهدات ناظرین، ترور آیت الله مرتضی مطهری در شب، نیمه شب، روز 1 می، نتایج و بازتابهای زیر را به دنبال داشته است:

4- با عنایت به این که آیت الله مطهری در حالی مورد ترور قرار گرفت که تحت تدابیر شدید امنیتی و حفاظتی قرار داشت، اعضای دولت موقت و رهبران مذهبی به طرزی کاملاً آشکارا نگران امنیت خود شده اند. گزارشات مربوط به عضویت آیت الله مطهری در شورای انقلاب اسلامی هنوز تکذیب نشده است و استنباط عمومی این است که گروهک فرقان (حداقل ضاربین آیت الله مطهری) از این موضوع اطلاع داشته اند. حتی نیروهای مجاهدین محافظ سفارت نیز دچار سراسیمگی کاملاً واضح شده اند و از طرفی تیراندازی های شبانه در مناطق مرکزی شهر افزایش یافته است. بر اساس اظهارات ناظرین، مناطق شمالی شهر عمدتاً آرام است. چند خبرنگار از بروز تنش و درگیری در شهرهای حومه تهران خبر داده اند البته این درگیریها چندان خشونت آمیز نبوده است.

5- گروهک فرقان صبح روز 2 می با برقراری تماس تلفنی با دفتر روزنامه آیندگان و خبرگزاری آسوشیتدپرس مسئولیت ترور آیت الله مطهری را برعهده گرفت؛ این تماس نگرانی های امنیتی قابل ملاحظه ای در پی داشت. (شایان ذکر است که تنها یک هفته پیش، گروهک فرقان مسئولیت ترور سپهبد قرنی را برعهده گرفته بود.) فرد تماس گیرنده با دفاتر رسانه ها خاطرنشان کرده است که ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه، عباس امیرانتظام معاون نخست وزیر و قطب زاده مدیر رادیو تلویزیون در صدر لیست اهداف بعدی این گروهک قرار دارند.

به گفته یکی از منابع، مطالبی شنیده شده است مبنی بر این که این گروهک لیستی شانزده نفره از اهداف ترور خود تهیه کرده و خاطرنشان کرده است که معالجه سرطان شوم آخوندی مستلزم حذف و نابودی این شانزده نفر است. حدس و گمانه زنیهای زیادی در خصوص شناسایی گروهک فرقان مطرح است. مدرک محکم و مستدلی در دست نیست اما قویترین گمانه زنی ها حاکی از انتساب این گروهک به رژیم سابق است.

6- نتایج و عواقب این افزایش تنشها، به ویژه اگر هویت گروهک فرقان و یا ضاربین نهایتاً به نحوی افشا گردد که مؤید ارتباط آنها با شاه سابق باشد، تعمیق و تثبیت مظنونیت ایالات متحده آمریکا را در پی خواهد داشت. شاهد و گواه این قضیه این است که ظرف 36 ساعت گذشته برقراری تماس با منابع مذهبی برای ما بسیار مشکل شده است (که البته بخشی از آن طبیعی است چرا که عده زیادی مشغول مراسم کفن و دفن هستند). چپگرایان و مسلمانان افراطی این وقایع را به مثابه مصادیقی در تأیید دیدگاه خمینی دایر بر مداخله ایالات متحده

ص: 358

آمریکا و دیگر قدرتها در امور داخلی کشور تلقی می نمایند. در صورتی که این دیدگاه از رونق و شیوع بیشتری برخوردار گردد (که البته تاکنون این طور نبوده است) موقعیت و شرایط امنیتی نمایندگی آمریکا مجدداً در هاله ای از ابهام قرار خواهد گرفت. شایان ذکر است که در حال حاضر نوک پیکان توجهات معطوف شناسایی گروهک عامل ترورهاست.

7- نگرانی دیگر دولت موقت انقلاب اسلامی، مشکلات احتمالی نشأت گرفته از اقدامات تیمسار پالیزبان و تیمسار اویسی است که هر دوی آنها در حال حاضر فراری هستند. تیمسار پالیزبان مظنون به این است که در جریان شورش نسبی دو هفته گذشته ترکمنها ایفای نقش نموده است.

البته جریانات اسلامی آن قدر قوی و محکم هستند که احتمال مداخله عناصر بیگانه در بین گروههای داخلی را تقلیل دهند. نکته جالب توجه این که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که توسط ابراهیم یزدی بنا نهاده شد، هم اکنون عملاً تحت اختیار و اراده آیت الله رفسنجانی قرار گرفته است و به عنوان بازوی حمایتی حزب جمهوری اسلامی (حزب خمینی) شناخته می شود.

بر اساس اطلاعات موجود، حزب متعلق به شریعتمداری ، یعنی حزب جمهوری خلق مسلمان، تاکنون با هیچ گروه و دسته ای ائتلاف نکرده است. در صورتی که احزاب به رقابت خود در خصوص ائتلاف با نیروهای مسلح ادامه دهند، نیروهای زیادی در این کشور در مقابل یکدیگر صف آرایی خواهند کرد.

ناس

روز جهانی کارگر در تهران

سند شماره 166 بدون طبقه بندی6 می 1979- 16 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: روز جهانی کارگر در تهران راهپیمایی های روز جهانی کارگر در تهران در جوی کاملاً آرام و تحت تدابیر شدید امنیتی به اجرا درآمد. کارمند بخش سیاسی استمپل و کاردار به وسیله خودرو از مناطق اطراف رژه عبور کرده و سه گروه مجزا را مشاهده کردند. از نکات شایان ذکر در این مراسم می توان به نظم و انضباط قابل توجه راهپیمایان و نیز رویکرد اسلامی و ضدکمونیستی مراسم اشاره کرد.

در تاریخ 30 آوریل یکی از منابعی که حشر و نشر زیادی با چندین سازمان دانشجویی دارد ادعا کرد که گروه فداییان قصد ندارد از روز کارگر به عنوان حربه ای برای مواجهه سیاسی استفاده نماید. در دیگر مناطق شهر عبور و مرور و کسب و کار روزمره مردم در جریان بود و بحثی از روز کارگر مطرح نمی شد.

ناس

تشریح وضعیت ایران، می 1979

ص: 359

سند شماره 167 محرمانه شماره گزارش: 79 684601838 می 1979- 18 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای. بی. گرازینی متخصص امور اطلاعاتی مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی موضوع: تشریح وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است:

دستگیری برخی افراد جدید در خصوص ترور آیت الله مطهری، تیراندازیهای صورت گرفته در تهران، اعدام سرتیپ ناظمی، استفاده از برخی مجتمع های نظامی به عنوان پارکینگ خودرو، هشدار ارتش پاسدار انقلاب در خصوص «عناصر فرصت طلب»، اظهارات امیرانتظام معاون نخست وزیر در جدیدترین کنفرانس مطبوعاتی خود، و اطلاعات متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات گزارش: (محرمانه) الف- دستگیری برخی افراد جدید در خصوص ترور آیت الله مطهری: 5 نفر دیگر به عنوان مظنون به ارتباط با ترور آیت الله مطهری دستگیر شدند؛ با این دستگیری، تعداد افراد دستگیر شده در ارتباط با این اتهام به 13 نفر رسید. بازجوهای انقلابی با تحقیق از مظنونین دستگیر شده موفق شده اند که اطلاعات و اسناد جدیدی در خصوص گروهک زیر زمینی و روحانیت ستیز کسب نمایند؛ البته جزییات موضوع هنوز منتشر نشده است.

سه نفر از پنج نفر دستگیر شده مستقیماً در ترور سپهبد قرنی و آیت الله مطهری دخالت داشته اند. این سه نفر فهرستی از رهبران ارشد ایران را تهیه کرده بودند که گروهک فرقان تهدید کرده بود که ظرف ماههای آتی آنها را ترور خواهد کرد. این در حالی است که به گزارش یک منبع خبری، روز گذشته پانزدهمین نسخه از بولتن زیرزمینی گروهک فرقان افشا شده و به صورت گسترده در سطح شهر تهران منتشر شده است. بر روی صفحه اول این بولتن سخنانی از حضرت علی [علیه السلام] به نقل از کتاب «نهج البلاغه» درج شده بود. در این بولتن انتقادات تند و گزنده ای نسبت به روحانیت و حمایتهای شوروی از رهبران مذهبی ایران مطرح شده است.

گروهک فرقان در این بولتن ادعا کرده است که همچنان با مبارزه و مقابله با «آخوندیسم» و تضعیف سلطه روحانیت برکشور ادامه خواهد داد.

ص: 360

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) نکته شایان توجه این که نیروهای پاسدار انقلاب به سرعت مظنونین به مشارکت در ترور آیت الله مطهری را دستگیر کردند. این دستگیری به مراتب سریعتر از دستگیری مظنونین مربوط به ترور سپهبد قرنی بود. چنین به نظر می رسد که نیروهای پاسدار انقلاب، افرادی را از قبل ، حتی قبل از اجرای ترور، در ذهن خود داشته اند. نکته جالب توجه دیگری که می توان مطرح کرد این است که هویت مظنونین دستگیر شده در هیچ یک از گزارشات منتشر شده در منابع خبری، فاش نشده است. برخی تناقضات در این زمینه متصور است.

ب- تیراندازیهای صورت گرفته در تهران: به تازگی دو تیراندازی در تهران روی داده است. در اولین تیراندازی که با مشارکت دو زن و سه مرد صورت گرفت، هیچ کس کشته نشد و ضاربین موفق به فرار شدند. این پنج نفر در حالی که در یک خودرو فاقد پلاک در حال حرکت بودند، به گروهی از نیروهای پاسدار انقلاب که در مقابل مقر کمیته گاقرآباد(1)ایستاده بودند، تیراندازی کرده و به سرعت از صحنه گریختند. یک موتور سوار که به این خودرو مشکوک شده و آن را تعقیب کرده بود، قصد داشت به سرعت خود را به نیروهای پاسدار مستقر در مقابل مقر کمیته رسانده و آنها را در جریان موضوع قرار دهد اما با توجه به سرعت خودرو، وی موفق به این کار نشد و تیراندازی به وقوع پیوست. شب گذشته در خیابان شاه رضا (که اخیراً به خیابان انقلاب تغییر نام داده است.)، یک دستگاه خودرو مرسدس بنز سفید رنگ که توسط دو دستگاه موتور سیکلت محافظت می شد، به ایستگاه نگهبانی نیروهای پاسدار انقلاب حمله کرد. این نیروها که از اعضای کمیته بنی هاشمی بودند، نیز واکنش نشان داده و موتور سواران را هدف گلوله قرار داده و مضروب کردند؛ یکی از موتورسواران در دم کشته شد و دیگری که مجروح شده بود، دستگیر شد. افراد سوار بر خودرو مرسرس بنز موفق به فرار شدند.

ج- اعدام سرتیپ ناظمی در تهران: دادگاه انقلاب تهران پس از چهار روز محاکمه سرتیپ فضل الله ناظمی، حکم اعدام وی را صادر و شب گذشته این حکم را به اجرا درآورد. منابع خبری گزارش داده اند که محاکمه سرتیپ ناظمی طی پنج جلسه کاری دادگاه و در طول چهار روز به انجام رسیده است و دلیل این تأخیر هم بررسی و راستی آزمایی اظهارات این افسر بوده است.

ناظمی ادعا کرده بود که در جریان شورشهای مورخ 11 فوریه، وی به سربازان تحت امر خود دستور داده بود که سلاحهای خود را کنار بگذارند و به طرف مردم شلیک نکنند. دادگاه پس از بررسی و تحقیق در خصوص این موضوع به این نتیجه رسید که ادعای وی کذب بوده و بنابراین حکم اعدام او را صادر کرد.

ص: 361


1- احتمالاً منظور کمیته باقرآباد است. م.

این حکم پس از تأیید به سرعت در شب گذشته اجرا شد. جسد وی صبح امروز به پزشکی قانونی انتقال یافت.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) صبح امروز رادیو ملی اعلام کرد که روز گذشته 21 نفر اعدام شده اند. از این تعداد، صرفاً نام سرتیپ ناظمی در مطبوعات منتشر شد و اسامی دیگر افراد اعدام شده هنوز منتشر نشده است. اینجانب امشب اطلاعات لازم را از طریق منابع خبری به دست خواهم آورد.

د- استفاده از برخی مجتمع های نظامی به عنوان پارکینگ خودرو: امیرانتظام، معاون نخست وزیر، با اشاره به تلاشهای صورت گرفته در خصوص رفع مشکل ترافیک شهر تهران، اظهار داشت که شهرداری به زودی طرحی را به اجرا خواهد گذاشت که به موجب آن از ورود خودروهای شخصی به مرکز شهر جلوگیری به عمل خواهد آمد. وی افزود که در راستای همین طرح، از چند پایگاه نظامی بزرگ که هم اکنون خالی و بلا استفاده است به عنوان پارکینگ بهره برداری خواهد شد و افراد خودروهای خود را در این پارکینگها پارک کرده و به وسیله اتوبوس و یا تاکسی به بخشهای مرکزی شهر خواهند رفت. پایگاه نظامی عباس آباد به تنهایی حدود 10 هزار دستگاه خودرو را در خود جای خواهد داد. پادگانهای نظامی که قرار است پس از بحث و رایزنی با مقامات نظامی به منظور استفاده به عنوان پارکینگ در اختیار شهرداری تهران قرار گیرد عبارتند از: عباس آباد، باغ شاه، شاهپور، عشرت آباد و پایگاه هوایی مستقر در بخش شرقی تهران. این پادگانها در محیط پیرامونی منطقه ای از شهر قرار دارند که خودروهای خصوصی حق ورود به آن را نخواهند داشت.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) احتمالاً منظور از پایگاه هوایی در شرق تهران، پایگاه دوشان تپه است. در حال حاضر اطلاعات بیشتری در این خصوص در دست نیست. نکته شایان توجه این که سفارت ایالات متحده آمریکا درست در وسط این منطقه یاد شده قرار دارد و این موضوع در حال حاضر حرکت خودروهای ناشناخته ما را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

ه- هشدار ارتش پاسدار انقلاب درخصوص فعالیت «عناصر فرصت طلب»: ارتش پاسدار انقلاب امروز در اولین بیانیه عمومی خود به مردم تهران هشدار داد که عناصری «فرصت طلب» با جعل عنوان نیروهای ارتش پاسدار انقلاب و یا کمیته وارد حریم خصوصی و خانه های افراد شده و اموال و داراییهای آنها را به غارت می برند.

در این بیانیه خاطرنشان شده بود که هیچ یک از نیروهای پاسدار انقلاب بدون حکم دادستان عمومی، کارت شناسایی معتبر و حکم مأموریت ارتش و یا کمیته، حق ورود به حریم خصوصی و خانه های افراد را ندارند. در این بیانیه از عموم مردم خواسته شده است که در این خصوص همکاری لازم را با ارتش پاسدار انقلاب به عمل آورده و در صورت مشاهده و یا دستگیری این افراد، به سرعت مراتب را به نزدیک ترین کلانتری و یا کمیته اطلاع رسانی نمایند.

ص: 362

و- اظهارات امیرانتظام، معاون نخست وزیر، در جدیدترین کنفرانس مطبوعاتی خود:

1- عباس امیر انتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت، امروز مجدداً موضوع آموزش یک گروه 3000 نفری در پایگاه نظامی علی آباد در نزدیکی شهر قم به وسیله مشاورین نظامی جنبش امل، نیروی نظامی فعال در جنوب لبنان که توسط امام موسی صدر ایجاد شد، را تکذیب کرد. وی تأکید کرد که در مسیر عزیمت به شهر قم، تاکنون چندین بار از فراز پایگاه علی آباد عبور کرده و هیچ کس را در آن ندیده است؛ وی خاطرنشان کرد که این پایگاه خالی است.

2- وی در خصوص ارتش پاسداران انقلاب اظهار داشت که تشکیل یک ارتش جدید ضروری به نظر می رسید چرا که ارتش، پلیس و ژاندارمری در تأمین نظم و قانون موفق نبوده اند. بنابراین، ارتش پاسداران انقلاب این خلأ را مرتفع خواهد کرد. دوره آموزشی این نیرو در پایگاه علی آباد قم برگزار نشده بلکه در یک پایگاه در تهران صورت گرفته است. این نیرو مادامی که دادگاه انقلاب وجود خارجی و فعالیت داشته باشد، تحت امر این دادگاه خواهد بود؛ و پس از انحلال دادگاه انقلاب، اختیار این نیرو به دولت محول خواهد شد. این نیرو حافظ و پاسدار انقلاب ما خواهد بود. خوشبختانه تعداد نیروهای این ارتش در حال حاضر محدود است و برحسب ضرورت می توان از آنها در هر جای کشور که نیاز باشد استفاده نمود.

3- امیرانتظام درباره موضوع فروش گاز به شوروی اظهار داشت که فروش گاز از طریق خط لوله شماره 2 که قرارداد آن قبلاً امضا شده بود، به دلیل پیروزی انقلاب هنوز آغاز نشده است.

در همین ارتباط، یک هیأت از شوروی در حال حاضر در ایران بوده و مشغول بحث و بررسی موضوع با شرکت ملی نفت ایران است. ظرف یک هفته آینده، شرکت ملی نفت، در این خصوص به دولت گزارش خواهد داد. نهایتاً تصمیم گیری خواهد شد که گاز از طریق این لوله به شوروی منتقل شود یا خیر و البته قیمت آن نیز مشخص خواهد شد.

ز- اطلاعات متفرقه:

1- منابع خبری گزارش داده اند که استخدام نیروهای جدید در پایگاه هوایی بندرعباس باعث بروز تنش و جار و جنجال در این پایگاه شده است. دلیل بروز این تنش عدم آشنایی نیروهای جدید الورود به قوانین و مقررات پادگانها اعلام شده است. این تنشها توسط آیت الله غلامحسین حقانی آرام شده است.

2- اداره روابط عمومی ستاد ارتش اسلامی اعلام کرده است که نیروهای نظامی مختار هستند که مقالات و دیدگاههای خود را منتشر نمایند، البته بایست توجه داشته باشند که مسئولیت این نوشته ها مستقیماً، برعهده نگارنده می باشد. دولت هیچ اعتراضی به انتشار دیدگاههای نیروهای نظامی ندارد.

وضعیت ایران، می 1979

ص: 363

سند شماره 168 محرمانه شماره گزارش: 79 684601849 می 1979- 19 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی متخصص در امور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی موضوع: وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است:

اسامی 21 فرد اعدام شده در تهران در مورخ 8 می 79، تداوم قاچاق اسلحه از کشور امارات متحده عربی به ایران، گزارش میزان تولید نفت، جبهه ملی در صدد استفاده از اعضای قدیمی خود، هشدار فداییان در خصوص «توطئه پالیزبان» در مناطق غربی ایران، تعهد وزیر کشور مبنی بر تهیه پیش نویس قانون اساسی ظرف 15 روز آینده، معرفی روز زن، و اطلاعات متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) اعدام 21 نفر دیگر به اتهام «فساد فی الارض»: در ساعت 5 بامداد روز هشتم می 79 تعداد 21 نفر دیگر از «عوامل رژیم سابق» در جوخه های آتش تیرباران شدند. دادگاه انقلاب این افراد را به اتهام «فساد فی الارض» گناهکار شناخته بود. افراد اعدام شده عبارت بودند از:

1- دکتر جواد ساپد(1)، سخنگوی مجلس قانون گذاری و آخرین دبیر کل حزب رستاخیز.

2- دکتر محمدرضا عاملی تهرانی- وزیر اطلاع رسانی کابینه شریف امامی و وزیر آموزش کابینه ازهاری.

3- دکتر غلامرضا کیانپور، استاندار استانهای آذربایجان و اصفهان و وزیر اطلاع رسانی و دادگستری در کابینه هویدا.

4- تیمسار علی فتحی امین، فرمانده تیپ مسلح همدان و افسر ارشد فرماندهی نظامی تهران.

5- سرهن-گ حسین فردوس ماکان، فرمانده ستاد مرکزی ژاندارمری ملی.

6- سرگرد حسین اصفهانیان فرد، فرمانده گروههای انتقال ستاد مرکزی ژاندارمری.

ص: 364


1- بوده است. م. « ثابت » ٭ احتمالاً نام موردنظر

7- سرهنگ جواد مخفی، قائم مقام اداره اطلاعات پلیس و افسر رابط پلیس و کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و پلیس، و افسر رابط کمیته مشترک ضدخرابکاری و «عوامل خارجی».

8- تیمسار عبدالله نوروزی، بازجوی ارشد ساواک در کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و پلیس.

9- سرهنگ احمد رستم خانی، عضو بخش عملیات کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و پلیس.

10- سروان محمد قنادزاده، عضو ارشد ساواک و رئیس بخش در کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک.

11- سرگرد اسدالله بختیاری، عضو بخش عملیات کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و پلیس.

12- ستوان حسین قلم کاری، از اعضای ساواک در کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک.

13- گروهبان مهدی نجاتیان، عضو کمیته مشترک ضدخراب-کاری س-اواک.

14- یدالله شادانی با نام مستعار «اسفندیاری»، بازجوی شماره 7 زندان اوین و رئیس بخش در ساواک.

15- ستوان سوم علی خداداد کادیه، عضو ساواک.

16- علی ا صغر ایرانلو، عضو کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک.

17- حسین نصر، رئیس بخش در ساواک و عضو گروه گشت جوخه ضدخرابکاری.

18- محمدمهدی میدانی، رئیس بخش در ساواک و افسر گشت کمیته ضدخرابکاری.

19- حمزه تفنگچی، رئیس بخش گشت ساواک.

20- احمد حسینی، رئیس بخش گشت ساواک.

21- فریدون شادافر(1)با نام مستعار «شاهین»، بازجوی ساواک و متهم به شکنجه افراد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) صبح امروز رادیو گزارش داد که به غیر از افراد فوق الذکر، هفت نفر دیگر نیز اعدام شده اند؛ البته رادیو در گزارش خود، از ذکر اسامی این افراد اجتناب ورزید. آمار اعدامها ظرف سه هفته اخیر کاهش چشمگیری یافته بود که مجدداً این آمار سیر صعودی قابل ملاحظه ای به خود گرفت. اسامی هفت نفر جدید نیز در گزارش وضعیت بعدی ارسال خواهد شد.

ب) تداوم قاچاق اسلحه از کشور امارات متحده عربی به ایران: دریادار احمد مدنی، فرمانده نیروی دریایی، روز گذشته در آبادان اظهار داشت که پایگاههایی در برخی بنادر کشور امارات متحده عربی وجود دارند که به عنوان مبدأ و سرچشمه قاچاق سلاح و مواد مخدر به ایران ایفای نقش می کنند. مدنی که استاندار خوزستان نیز می باشد، در حال یک سفر دوره ای

ص: 365


1- م. « شادانفر » احتمالاً فرد موردنظر بوده است.

به شهرهای مهم استان خوزستان است. دریادار مدنی خاطرنشان کرد که بنادر یاد شده صرفاً با هدف قاچاق احداث شده اند و مأمن و پناهگاه قاچاقچیان محسوب می شوند و از طرفی دیگر فعالان قاچاقچی از حمایت دولت امارات منتفع و برخوردار هستند.

ج) گزارش میزان تولید نفت در ایران: شرکت ملی نفت ایران روز گذشته اعلام کرد که طی نیمه اول ماه جاری ایرانی (21 آوریل لغایت 5 می) میانگین تولید روزانه نفت این کشور معادل 4 میلیون بشکه بوده است. این شرکت تصریح کرد که در همین بازه زمانی به طور میانگین روزانه 850 هزار بشکه نفت در پالایشگاههای آبادان، تهران، شیراز و کرمانشاه مورد پالایش قرار گرفته است. شرکت ملی نفت ایران افزوده است که پس از رفع نیازها و مصارف داخلی، روزانه حدود 300 هزار بشکه از فراورده های پالایش شده به خارج از کشور صادر شده است. با افزایش این مقدار به حجم 4/3 میلیون بشکه ای نفت خام صادر شده به صورت روزانه، کل حجم صادرات نفتی این کشور روزانه به عدد 7/3 میلیون بشکه می رسد. این حجم مواد نفتی به وسیله تعداد 56 تانکر نفتکش صادر شده است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) متأسفانه منابع خبری از ذکر نام نفتکشها خودداری کرده اند.

د) جبهه ملی در صدد استفاده از اعضای قدیمی خود: جبهه ملی ایران درصدد برآمده است که به ریشه و شاکله خود بازگشته و از اعضای قدیمی و همکاران و همقطاران نخست وزیر مرحوم جبهه، دکتر محمد مصدق، استفاده نماید. یک منبع خبری گزارش داده است که شورای مرکزی جبهه ملی رسماً از رهبران و اعضای قدیمی خود درخواست کرده است که به منظور تقویت سازمانی حزب، به این جبهه ملحق شوند. این منبع خبری اسامی این افراد را به شرح ذیل اعلام کرده است: آیت الله محمود طالقانی، دکتر علی شایگان- که چند هفته پیش از او به عنوان اولین رئیس جمهور احتمالی کشور یاد شد، و آیت الله زنجانی، رهبر مذهبی سالخورده و از دوستان نزدیک مصدق. افزون بر این، جبهه ملی از برخی وزرای عضو کابینه مصدق و نیز اعضای شورای سال 1962 دعوت کرده است که با پیوستن به این حزب، امکان تلفیق تمامی دسته ها و دیدگاه های مختلف در درون پیکره جبهه مهیا گردد.

ه ) هشدار فداییان در خصوص «توطئه پالیزبان» در مناطق غربی ایران: امروز سازمان چریکهای فداییان خلق در خصوص توطئه «مزدوران» تحت امر تیمسار پالیزبان، یکی از چهره های وفادار شاه که در حال حاضر به صورت زیرزمینی در مناطق غربی ایران بر ضدانقلاب فعالیت می کند، هشدار داد.

فداییان در نامه ای سرگشاده، که در چندین روزنامه فارسی زبان نیز منتشر شد، خطاب به آیت الله محمود طالقانی خاطرنشان کردند که «پس از وقایع خونبار و غم انگیز شهرهای سنندج، گنبدکاووس و نقده، بار دیگر سرسپردگان امپریالیسم و افراط گرایی در حال طرح یک توطئه برای مناطق غربی کشور می باشند. این بار توطئه گران مناطقی را انتخاب کرده اند که دراویش اهل حق در آنها مشغول زندگی هستند؛ مناطقی از قبیل کرند عرب، کوران، سرپاک

ص: 366

ذراب(1) و قصرشیرین. عوامل فعال در پشت این توطئه و دسیسه عبارتند از تیمسار پالیزبان، سردارجاف (برادر سالارجاف که ماه گذشته اعدام گردید.) و تعدادی از اعضای ساواک و برخی روحانیون متمایل به رژیم سابق. به طور خلاصه، شرایط حاکم بر منطقه را می توان به ترتیب ذیل تشریح نمود: تیمسار پالیزبان به اتفاق سردارجاف و عناصر ساواکی با پرداخت مبالغی بین 3 هزار تا 6 هزار تومان به صورت ماهانه، اقدام به استخدام تعدادی مزدور نموده اند. طی ماه گذشته، عوامل و مزدوران پالیزبان بارها اقدام به قتل و غارت مردم در روستاها و جاده های مناطق غربی کشور نمودند. صدها خودرو در جاده ها مورد غارت و چپاول قرار گرفت و گله ها و داراییهای روستاییان به تاراج رفت. به رغم این که مردم در این خصوص به امام، کمیته و ژاندارمری شکایت کرده اند اما تاکنون هیچ یک از مقامات و مراجع مسئول، اقدامی در این راستا به انجام نرسانده اند.» و) تعهد وزیر کشور مبنی بر تهیه و تنظیم پیش نویس قانون اساسی ظرف 15 روز آتی: به گفته احمد صدر حاج سید جوادی، وزیر کشور، پیش نویس قانون اساسی جدید ظرف 15 روز آتی منتشر خواهد شد. وزیر کشور خاطر نشان کرد که وزارت کشور با جدیت هرچه تمامتر در حال فراهم سازی مقدمات برای برگزاری انتخابات مربوط به یک مجلس قانون گذاری جهت تدوین نسخه نهایی پیش نویس قانون اساسی جدید می باشد. اخیراً برخی مقامات دولتی تأکید کرده اند که انتخابات مربوط به مجلس قانون گذاری و مجلس قانون اساسی به مدت نامعلومی به تعویق افتاده است؛ ناظران سیاسی اذعان دارند که واژه «به مدت نامعلوم» می تواند به معنای «مدتی طولانی» باشد. حاج سید جوادی تصریح کرد که استقلال تمام عیار مراکز قدرت به طور کامل مورد ملاحظه قرار گرفته است؛ وی افزود که در این قانون اساسی مالکیت خصوصی براساس اصول و مبانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. وزیر کشور تأکید کرد که این پیش نویس توسط افرادی متبحر و باتجربه در زمینه تدوین متون حقوقی تهیه و تنظیم شده است. پیش نویس تهیه شده در حال حاضر به منظور بررسی مباحث انقلابی در اختیار وزیر قرار گرفته است و پس از اتمام این بررسی و ارزیابی، در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت. حاج سید جوادی خطاب به افرادی که خواهان اظهارنظر در خصوص این پیش نویس هستند، تأکید کرد که مجلس قانون اساسی تصمیم نهایی را در این زمینه اتخاذ خواهد کرد. وزیر کشور افزود که تمامی افراد می تواند دیدگاهها و نظرات خود در زمینه این پیش نویس را به مجلس قانون اساسی اعلام نمایند و این مجلس نیز در تهیه نسخه نهایی قانون اساسی، تمامی دیدگاهها را مورد ارزیابی قرار خواهد داد. وی در ادامه اظهار داشته است که «در پیش نویس قانون اساسی تهیه شده، حقوق و آزادیهای تمامی افراد مورد توجه قرار گرفته است البته مادامی که به حقوق و آزادی دیگران خدشه ای وارد ننماید و ضمناً حقوق زنان و مردان

ص: 367


1- سرپل ذهاب. م.

نیز کاملاً برابر ملاحظه شده است. قانون اساسی به اهل تسنن و دیگر اقلیتهای مذهبی آزادی کامل اعطا کرده است.» وزیر کشور تأکید کرد که نیروهای تحت امر وی در حال برنامه ریزی برای برگزاری انتخابات یک مجلس قانون گذاری هستند؛ وی تصریح کرده است که مقررات مربوطه آماده تحویل به دولت و شورای انقلاب اسلامی است. وزیر کشور مهمترین شاخصه افراد برای نمایندگی مجلس را سواد عنوان کرده است. وی گفته است که به ازای هر 100 هزار نفر یک نماینده و یا به ازای هر 150 تا 200 هزار نفر یک نماینده در مجلس حضور خواهد داشت. وزیر کشور تعهد کرد که جزییات و نتایج تحقیق و بررسی در دست اقدام در خصوص واگذاری اختیارات و قدرت بیشتر به استانداران را منتشر نماید. این احتمال وجود دارد که اختیار توسعه عمومی و استخدام و اخراج نیروهای دولتی در هر استان برعهده استاندار قرار گیرد.

ز) اطلاعات متفرقه:

اعلام روز زن: حزب جمهوری اسلامی روز 17 می- روز میلاد [حضرت] فاطمه زهرا [سلام الله علیها]، دختر [حضرت] محمد [صلی الله علیه و آله] را به عنوان روز زن مشخص کرده است. به منظور گرامیداشت این روز، مراسم ویژه ای برگزار خواهد شد. این حزب در بیانیه ای اعلام کرده است که «زنان همواره تحت نام آزادی مورد بدرفتاری قرار گرفته و متحمل توهینها و اهانتهای زیادی شده اند. در قرن اخیر نیز استعمارگران تلاش کرده اند که از زنان در راستای پیشبرد منافع و منویات خود بهره برداری نمایند. تنها اسلام است که عملاً زنان را ارج نهاده است و آنان را در امور اجتماعی مستقل تلقی کرده است؛ انقلاب اسلامی ایران نیز فرصتی است برای زنان که مجدداً از آزادی بهره مند گردند.»

مصاحبه با روزنامه تایمز ایران - دکتر ابراهیم یزدی

سند شماره 169 استفاده محدود اداری10 می 1979 - 20 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4854 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: مصاحبه با روزنامه تایمز ایران - دکتر ابراهیم یزدی 1- آیندگان مورخ 9 می مصاحبه منتشره در تایمز ایران (یک روزنامه آمریکایی) با فرزند وزیر امور خارجه دکتر ابراهیم یزدی را گزارش کرده است. در این مصاحبه گویا پیرامون تابعیت آمریکایی دکتر یزدی به نقل از مقامات سفارت آمریکا در تهران بحث و گفتگو شده است.

2- ترجمه بخشهای مربوط به مصاحبه، توسط سفارت به شرح ذیل است. نقل قول: در اوضاع کنونی اگر دولت آمریکا اقدامی علیه یزدی به عمل آورد، احتمالاً وی تابعیت آمریکایی خود را از دست خواهد داد. و اضافه کرد که دولت آمریکا با لغو تابعیت یزدی کاری احمقانه

ص: 368

خواهد کرد. وی در ادامه گفت: اگر آیت الله خمینی، یزدی را روانه زندان سازد، وی از حمایت کنسولگری آمریکا در ایران برخوردار خواهد شد. و اگر از افراد مسئول زندان شکایت کند، سفارت آمریکا در ایران، اعتراض وی را به دولت ایران خواهد رسانید و او را به آمریکا باز خواهد گرداند. این مقام افزود: این احتمالات در حقیقت احمقانه به نظر می رسند. پایان نقل قول.

3- از آنجا که دکتر یزدی دائماً تابعیت آمریکایی خود را تکذیب کرده است، اینگونه مقالات موجب شرمساری وی خواهد شد. فکر می کنیم که در این مورد سئوالاتی پدید خواهد آمد. لطفاً متن کامل مصاحبه و هرگونه اطلاعات موجود در این زمینه را برای ما ارسال دارید.

ناس

ایران عضو غیرمتعهدها و بر علیه کمونیزم؟

سند شماره 170 استفاده محدود اداری10 می 1979 - 20 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4860به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ایران عضو غیرمتعهدها و بر علیه کمونیزم؟ 1- دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، طی مصاحبه ای که در 10 می منتشر شد، اعلام کرد ایران تصمیم گرفته در اولین فرصت ممکن، به جنبش عدم تعهد بپیوندد. وی اظهار داشت که این موضوع را با نمایندگان کوبا در تهران مورد گفتگو قرار داده و اینکه «بسیار محتمل» است ایران هیأتی را به کنفرانس عدم تعهد که اوت آینده در هاوانا برگزار می شود، اعزام کند.

2- در روز 8 می از دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان، در خلیج (فارس) سئوال شد که آیا ایران به شیخ نشین های حوزه خلیج فارس در مقابل تهدید کمونیزم کمک خواهد کرد؟ وی پاسخ داد «ما سعی خواهیم کرد در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نکنیم؛ اما با این وجود اگر مردمی که قادر به دفاع از خودشان نیستند از ما کمک بخواهند، این وظیفه ما خواهد بود که دست آنها را بگیریم.» 3- نظریه: به نظر می رسد که ایران همچنان تهدیدات در مرزهایش را متفاوت از آنچه که در خارج می گذرد، احساس می کند. ناس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 171 محرمانه10 می 1979- 20 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 4874 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه) این گزارش اطلاعاتی در مورد ایران فراهم می کند که شامل

ص: 369

سرفصل های زیر می باشد: 8 اعدام دیگر در ایران؛ اعلام عفو محدود؛ دادستان عمومی خواستار مساعدت مردم برای دستگیری سران رژیم سابق می شود؛ سفیر مصر، تهران را ترک می کند و موارد متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات (محرمانه) الف- 8 اعدام دیگر. روز گذشته افراد زیر در تهران به جرم «مفسد فی الارض، محاربه با خدا و مشارکت در قتل عام مردم بی گناه» اعدام شدند.

(1) حبیب القانیان، یک تاجر بسیار مشهور متهم به فساد مالی، رابطه داشتن با اسرائیل و صهیونیسم و خیانت به هموطنان خود.

(2) رحیم علی خرم، یک تاجر بسیار معروف دیگر و مالک یک قمارخانه.

(3) سرتیپ عبدالحسین سعادتمند، فرمانده سابق اداره اول ساواک، وزیر سابق اطلاعات در کابینه ازهاری، فرمانده دفتر روابط عمومی ارتش، رئیس محاکم نظامی رژیم گذشته.

(4) محمد بقایی یزدی، دکتر مخصوص ساواک و شکنجه گر ماهر.

(5) محمد فلاح، عامل ضدشورش ساواک.

(6) جعفر شکروی، افسر شهربانی و فرمانده واحدهای گشتی کمیته ضدخرابکاری ساواک.

در رشت احمد ابراهیمی افسر شهربانی و در فارس عبدالله مجیدی ستوان ژاندارمری نیز اعدام شدند. هر دو دادگاه رشت و فارس حکم دادند که خانواده این دو اعدامی حقوق ماهانه و مزایای شغلی آنها را دریافت کنند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) القانیان و خرم اولین تجاری هستند که اعدام شده اند. القانیان یک یهودی بود و اولین قربانی غیرمسلمان عدالت اسلامی می باشد.

اتهامات وی عبارتند از: خیانت، فساد و قتل. وی در یک اظهارنامه طولانی به جاسوسی برای اسرائیل و ملاقات با موشه دایان و جلب قول حمایت اسرائیل از تمام یهودیان ایران متهم شده بود. طبق اظهارات منابع تنها مدرک برای اثبات اتهام خیانت وی ظاهراً سه سند از پرونده های ساواک بوده است.

اگر اسناد ساواک به عنوان مدارک قابل قبولی برای اثبات جرم محسوب شود هشدار قابل توجهی به شمار می رود. اگر امپریالیسم اقتصادی به عنوان یک سابقه منفی تلقی شود بنابراین صدها تاجر محلی بایستی از ترس به لرزه بیفتند.

ب- اعلام عفو محدود. شورای وزیران طرح یک عفو عمومی را مورد تصویب قرار داد. به نظر می رسد این عفو عمدتاً شامل جنایتکاران خورده پا و افراد بی گناه و به اصطلاح بی گناهی باشد که توسط پاسداران انقلابی دوآتشه به دلیل همپالگی با افراد ناباب دستگیر شده اند. استثنائات این عفو به قدری دور از دسترس است که مشکل بتوان قضاوت کرد که چه کسی را شامل می شود. مطمئناً این همان عفو عمومی که مدتها قبل بازرگان نخست وزیر ایران قول اجرای آن را داده بود نمی باشد.

ص: 370

براساس اظهارات یک منبع خبری هر فردی که توسط مقامات قانونی تحت پیگرد قرار داشته باشد علیرغم اینکه اتهامی علیه وی وارد شده باشد یا خیر از محکومیت معاف خواهد بود. اما این عفو شامل افرادی که تحت پیگرد دادگاههای انقلاب اسلامی قرار دارند و یا به تصرف غیرقانونی زمینها متهم هستند و یا در فسادهای مالی بیش از 50000 ریال (671 دلار) مشارکت داشته اند و یا بیش از 500000 ریال (6711 دلار) رشوه خواری کرده اند، مجرمین نوع اول، عاملین علیه احساسات عمومی، دزدان مسلح، واردکنندگان و تولید کنندگان مواد مخدر، آدم رباها و تخلفات ترافیکی خاص نمی شود. طبق گزارشات منابع خبری دستگیریهای بیشتری صورت گرفته است.

این استثناء ها در شرایطی به کار می آیند که یا شاکی از اتهامات خود صرف نظر کند و یا عملاً هیچ فردی هیچ اتهامی علیه فرد خاطی در مرحله اول ایراد نکرده باشد. منابع مطلع در تهران می گویند لایحه ای برای اعلام یک عفو عمومی تهیه شده اما حداقل یک بار توسط شورای انقلاب عودت داده شده است. یکی از منابع می گوید اگر و در زمانی که چنین مطلبی اعلام شود به قدری آبکی شده است که عملاً بی معنی خواهد بود با این وجود یک پیش روی برای بازرگان و کابینه ضعیف وی خواهد بود. حدس زده می شود که محاکمات و اعدامهای انقلابی انفعالی و ناگهانی پاسخ شورای انقلاب به توصیه بازرگان مبنی بر اتخاذ شیوه «بخشش و گذشت کردن» باشد. این کار ممکن است پاسخ قاطعانه ای به ارعاب گروه فرقان باشد. اگر تلفنهایی که به خبرگزاریهای بین المللی شده درست تلقی کنیم، گروه فرقان تهدید کرده اند که کلیه اعضای شورای انقلاب را به قتل خواهند رساند.

منبع دیگری نیز چنین اظهارنظر کرد که اقدام منفعلانه دادگاه می تواند نشانه ای از بازگشت مجدد آیت الله خلخالی بی رحم به سرکار نیز باشد. منبع می گوید وی یکی از اعضای برجسته دادگاه انقلاب بوده و نیروی اصلی پشتیبانی از اعدامها می باشد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) این امور فرد را در مورد انگیزه اعلام عفو محدود که اخیراً اعلام شده گیج می کند و معلوم نیست واقعاً در مورد عفو عمومی که عباس امیرانتظام سخنگوی دولت در مصاحبه مطبوعاتی اخیر خود قول داده بود چه مسئله ای بروز کرده است. یک نتیجه گیری می تواند این حقیقت باشد که زندانها به قدری از زندانیان انقلابی پر شده است که دیگر جایی برای جنایتکاران خورده پا وجود ندارد.

ج- دادستان عمومی خواستار مساعدت مردم شده است. دادستان عمومی دادگاه انقلاب اسلامی از تمام ایرانیان خواسته است که در یافتن و دستگیری سران رژیم سابق کمک کنند. بعضی از اسامی که اعلام شده عبارتند از:

1- دکتر نهاوندی 2- دکتر عبدالمجید مجیدی 3- دکتر عبدالعظیم ولیان 4- دکتر منوچهر تسلیمی 5- دکتر فریدون مهدوی 6- داریوش همایون 7- رضا صدقیانی 8- حسن رسولی 9- قاسم سربنا 10- حسین فولادی 11- امیرحسین شیخ بهایی 12- منوچهر پرویز 13- دکتر نیلی

ص: 371

آرما [آرام] 14- دکتر محمدرضا نجابت 15- دکتر باقر عاقلی 16- هجبر[هژبر] یزدانی 17- سرلشگر عزت الله محرری 18- سرتیپ کمانگر 19- سرلشگر پالیزبان و 20- سرلشگر صیادیان.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) تنها فرد قابل شناسایی که در لیست ذکر شده سرلشگر پالیزبان می باشد. وی استاندار کرمانشاه و رئیس رکن 2 ارتش شاهنشاهی ایران می باشد. فرد دیگر سرلشگر صیادیان است که فرمانده سابق ساواک در غرب ایران بوده است.

د- سفیر مصر، تهران را ترک می کند. دکتر علی ضمیر صافیات سفیر مصر در ایران روز چهارشنبه ایران را به مقصد قاهره ترک نمود. سخنگوی سفارت مصر روز سه شنبه اعلام کرد که کارمندان سفارت «تا مدتی» در ایران خواهند ماند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) وابسته نظامی مصر که قبلاً گزارش شده بود در حال ترک ایران است اظهار داشت که برای دوره نامعینی در تهران خواهد ماند. وی تصدیق کرد که کارمندان سفارت در ایران خواهند ماند زیرا با دولت ایران توافق شده است که کارمندان سفارت ایران در مصر باقی مانده و کارمندان مصری نیز در ایران بمانند. تنها سفرا هستند که کشور میزبان خود را ترک می کنند. این روند به این منظور صورت گرفته تمامی روابط دیپلماتیک به طور کامل قطع نشود و برای اینکه در آینده در صورت تمایل بتوانند روابط دیپلماتیک جدیدی آغاز کنند درها باز باشد.

ه- موارد متفرقه:

(1) بندر بوشهر فعال تر می شود. مهدی مجد مدیرکل سازمان بنادر و کشتیرانی در بوشهر روز گذشته اعلام کرد فعالیتهای بیشتری در بندر بوشهر صورت خواهد گرفت. وی گزارش داده است که در طول سه ماه گذشته 18 کشتی باری در این بندر بارگیری کرده و یا بار خود را تخلیه کرده اند و تخلیه دو کشتی دیگر در حال انجام می باشد. وی اضافه نمود که بندر در حال حاضر دو بارانداز دارد ولی چهار اسکله جدید ساخته خواهد شد.

(2) مسئولین از خدمت در ارتش معاف شدند. ستاد مرکزی نیروی زمینی روز گذشته اعلام کرد که مشمولین دارای رتبه های دانشگاهی که در آذرماه به خدمت اعزام شده اند می توانند به مراکز آموزشی خود مراجعه کرده و گواهی معافیت دریافت نمایند.

ملاقات با علیرضا نوری زاده مدیر مجله امید ایران

سند شماره 172 استفاده محدود اداری10 می 1979 - 20 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ملاقات با علیرضا نوری زاده مدیر مجله امید ایران 1- روز چهارشنبه، 9 می، وابسته مطبوعاتی روزن با علیرضا نوری زاده، سردبیر فصلنامه امید ایران، مجله «تایم» ایران، در دفتر آژانس ارتباط بین المللی آمریکا در سفارتخانه ملاقات

ص: 372

کرد. نوری زاده معاون و سردبیر پیشین مجله فردوسی و گزارشگر اطلاعات خواستار این ملاقات شده بود تا نگرانی و ترس خود را از وقوع یک کودتای چپی با در نظر گرفتن توانایی آنها در سازماندهی مخفی ابراز دارد و از جو سرکوبگرانه ضدروشنفکری روحانیت سخن بگوید. سردبیر سی و پنج ساله و دارای درجه دکترا از آمریکا گفت که وی از طرف محفل نویسندگان که به ایران آزاد و دموکراتیک معتقدند سخن می گوید و گفت که وی یکی از اعضای فعال سازمان اتحاد برای آزادی بود که توسط احمد بنی احمد، یکی از نمایندگان رک گوی ضدرژیم مجلس پیشین تأسیس شده بود.

وی خاطرنشان ساخت که منابع خبری وی معتقدند که تعداد سلاحهای موجود در اختیار چریکهای فدایی خلق حدود 4000 اسلحه است و جرج حبش از جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز از نظر فنی به آنها کمک می کند.

2- نوری زاده گفت که سیاست وی در مجله از دیرباز ایجاد راهی برای ابراز عقیده ایرانیهای لیبرال بوده است و بدین ترتیب در سرمقاله این هفته از شخصیت پرستی در سیاستهای ایران انتقاد کرد و حمایت خود را از نظریه رهبری جمعی که نوعی مخالفت با خمینی به حساب می آید ابراز داشت. در نشریه بعدی نوری زاده سعی دارد افکار استالینیستی سرپرست کمیته مرکزی حزب توده را با افکار سرپرست کنونی حزب یعنی کیانوری مقایسه نموده و نقش ظریف و مزورانه حزب توده را به تصویر بکشاند. دکتر نوری زاده با صراحت خواستار کمک از دفتر مطبوعاتی و فرهنگی شد تا واسطه ای برای محافل میانه رو از طریق دستیابی به سخنوران نامی آمریکایی شود، به خصوص به خاطر اینکه آنها می توانند با آشنایی با طرز تفکر ایرانیها سخن بگویند و از طریق فراهم آوردن ادبیاتی در مورد روند دموکراتیک غربی، مقالاتی در مورد نارضایتی و ناراضیانی چون سولژنیتسین فراهم آید و نیز برای روزنامه نگاران ایرانی فرصتی پیش آید تا علیرغم اوضاع انقلابی، بتوانند در آمریکا تحصیل نمایند تا مقدمات خنثی سازی نیروهای ضددموکراتیک شدیداً سیاسی موجود در جناح راست و چپ فراهم آید.

3- وابسته مطبوعاتی گفت که با به راه افتادن بایگانی بی سیم به زودی وی خواهد توانست بعضی از نیازهای مورد لزوم او را برآورده سازد. هر دو توافق کردند که هفته بعد نیز ملاقات نموده و در رابطه با نیاز سردبیر پاسخ عملی تری را طرح ریزی نمایند. شلنبرگر

دو روزنامه جدید ایرانی

سند شماره 173 10 می 1979 - 20 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4885به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: دو روزنامه جدید ایرانی 1- روز دوشنبه 7 می، یک روزنامه صبحگاهی جدید، مستقل، فارسی زبان، تنها رقیب

ص: 373

واقعی برای روزنامه مردمی آیندگان به نام بامداد (صبح) در خیابانها ظاهر شده، همراه با مقالات بعدی در خلال هفته، قول می داد از منافع ایران و انقلاب اسلامی محافظت نماید و عمیقاً بی طرفی را رعایت کند ولی در محدوده مسئولیت واقعی اش هیچ گونه بهانه ای نیاورد. روزن وابسته مطبوعاتی، روز چهارشنبه 9 می، منصور رهبانی سردبیر بامداد را در ساختمان سه طبقه جدیدالاجاره ای ملاقات نمود و با یک جلسه گرم و تاجرمآبانه از وی پذیرایی شد. رهبانی سابقاً معاون سردبیر روزنامه بدنام و مرده رستاخیز، تصدیق کرد که او می خواسته به خوانندگانش بگوید که روزنامه اساساً از کارکنان سابق رستاخیز تشکیل یافته، اما به خاطر یک شروع بدون پیش داوری، دریک جلسه عمومی تصمیم بر این شد که گفتن این حقیقت را دو هفته ای به تعویق بیندازد. رهبانی که از پاییز گذشته که رستاخیز منحل شده بود بیکار بود، با تشکیل یک بنگاه و کمک گرفتن از متجاوز از چند صد نفر پخش کنندگان رستاخیز و کارکنان شعب سراسر کشور روزنامه را دوباره به راه انداخت. او گفت که برای ادامه کار روزنامه به مدت سه ماه پول دارد اما احساس می کند که برای سود بردن باید تیراژ روزنامه اش به 150000 نسخه برسد و حداقل دو صفحه کامل آگهی داشته باشد. در این شرایط اگر چه برای قضاوت زود است ولی تیراژ روزنامه حدوداً 100000 می باشد و هنوز میزان آگهی ها به مقدار مطلوب نرسیده است. رهبانی گفت که بامداد باید سیستم توزیعش را درست کند، گزارشاتی که از شهرستانها می رسند حاکی از آن است که بامداد بهتر از روزنامه چپی آیندگان به فروش می رسد و این به علت خط مشی صریحش در مورد وقایع و موضع میانه روانه اش می باشد. رهبانی تأکید کرد که بیش از شصت نفر نویسنده و مقاله نویس و علاوه بر آن حدود چهل نفر از کارکنانش، خوب به وسیله وی تصفیه شده بودند و او کاملاً برای آنها روشن کرده بود که می داند که نظرات سیاسی آنها یک طیف وسیع را تشکیل می دهد اما روزنامه بامداد، به یک چارچوب ایدئولوژیک تن درنخواهد داد. رهبانی در حاشیه اضافه نمود از آنجا که بامداد با استفاده از امکانات روزنامه اطلاعات چاپ می شود، روزنامه اش از مشکلات مقابله با یک اتحادیه فعال کارگران چاپ معاف می باشد.

2- رهبانی علاقه اش را مبنی بر دریافت مقالات توضیحی از جانب وابسته مطبوعاتی اظهار داشت و علیرغم حساسیت روابط ایران و آمریکا وی روزن را مطمئن ساخت که بامداد برای بالا بردن تیراژش هیچ چیزی را که مستقیماً علیه منافع آمریکا باشد، چاپ نخواهد کرد. رهبانی یک بیوگرافی توضیحی در مورد کاتلر که به عنوان سفیر نامزده شده، داشت و مخصوصاً به هر نوع تغییری در مورد شرایط ویزا دادن علاقه مند بود و برای مواقعی که تماس فوری ضرورت داشته باشد، شماره تلفن خانه و شماره تلفن مستقیم دفترش را به وابسته مطبوعاتی داد.

3- در روز دوشنبه، 5 می، تهران تایمز، تنها روزنامه انگلیسی زبان در چهار صفحه تحت نظارت عرفان پرویز و مصطفی جعفری که تبعه ایران شده اند، شروع به انتشار کرد. پرویز گزارشگر قبلی تهران ژورنال اسماً سردبیر است حال آنکه جعفری، گزارشگر سابق روزنامه

ص: 374

اطلاعات و مقاله نویس رادیو صدای آمریکا، در حقیقت گرداننده تشکیلات است. تهران تایمز خودش را «روزنامه ای لیبرال که هدف اولیه اش آگاه نگه داشتن خوانندگان انگلیسی زبان از تمامی اخبار و جریانات داخلی و خارجی از طریق گزارشهای بی طرفانه، منصفانه و واقع بینانه می باشد» خواند.

در صحبت با پرویز و جعفری، وابسته مطبوعاتی دریافت که پنج سرمایه گذار که نامشان برده نشده، مخارج روزنامه را تقبل کرده اند و با ذکر افزایش آگهی های روزنامه و تیراژی در حدود 9000 نسخه، آینده تهران تایمز خوب به نظر می رسد. جعفری گفت که انتظار دارد در طی یک هفته، روزنامه صفحاتش را به هشت صفحه همراه با دو صفحه اخبار داخلی به جای یک صفحه ناقص افزایش دهد. جعفری هیچ گونه سانسوری را از جانب دولت موقت احساس نمی کند اما دکتر ممکن، معاون وزارت اطلاعات از وی خواسته که خط مشی ایدئولوژیک روزنامه را ذکر کند. جعفری پذیرفته که فقط قصدش فروش روزنامه بوده اما کاملاً آماده است که از انقلاب حمایت کند. شلنبرگر

اوضاع شیراز

سند شماره 174 محرمانه14 می 1979 - 24 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4954به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اوضاع شیراز 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه گزارش: مأمور سفارت سرگرم دیدار از شیراز است. شهر آرام و مرتب است. دولت محلی (وضع استانداری و غیره) مرتب و منظم است. انجمن ایران و آمریکا هنوز در اشغال مجاهدین [خلق] است. دانشگاه باز است و جوّ آن جوّ درس و آموزش است. یأس و ناامیدی از انقلاب. اعتقاد بر این است که ایالات متحده، ایران را تحت نفوذ مؤثر دارد. مغازه ها باز و کارخانجات بسته اند. بیکاری بالا است. صنایع الکتریکی ایران باز است. پایگاههای نظامی آرام و غیرفعالند.

3- مأمور سفارت جهت نظارت بر کار بسته بندی اسباب و لوازم خانواده کارمندان سابق کنسولگری به شیراز رفته است. خانه و اسباب و اثاثیه به جای گذاشته شده در اواخر فوریه دست نخورده باقی بود. کنسولگری نیز که تحت مراقبت نیروهای محلی قراردادی می باشد، تخریب نشده و کمیته محل وارد و حتی نزدیک آن هم نشده است. تنها مراجعین کنسولگری متقاضیان همیشه امیدوار ویزا بودند.

4- شهر آرام است. شیراز که آرام ترین شهر ایران در دوران انقلاب بود، همچنان آرام است. از راه بندان ها و بازرسیهای آخر شب و تیراندازیهای شبانه آنچنانی که در شهرهای دیگر ایران وجود دارد خبری نیست. جوانان مسلح در حال گشت زنی در خیابانها مشاهده نمی شوند. تنها

ص: 375

افرادی که علناً اسلحه حمل می کنند، کسانی اند که در سمت های رسمی (کمیته های حفاظتی متشکل از نیروهای شهربانی و ارتش) کار می کنند و اغلب ملبس به یونیفورم اند. نیروهای نظامی شهربانی که یونیفورم به تن دارند ترافیک شهر را کنترل می کنند و حضور نیروهای نامنظم مشهود نیست اگر چه گفته می شود که این نیروها فعال بوده و طرح هایی در دست اجراست که با نیروهای انتظامی شهر ادغام شوند.

5- کارمند سفارت اگر نه به صورت گسترده ولی بسیار دوستانه توسط معاون استاندار (احمد مقصودی، کارمند سابق وزارت کشور) مورد استقبال قرار گرفت. خط مشی اداری وی آن است که سعی دارد از نقش کمیته در استان فارس چشم پوشی کند و مستقل از آنها عمل نماید. شیراز تنها یک کمیته شهری دارد و علی الظاهر توسط دو نفر از روحانیون محلی، آیت الله حائری شیرازی و دستغیب سرپرستی می شود. کمیته شیراز یقیناً فعال است. اما برخلاف کمیته های دیگر چنین به نظر می رسد که کار خویش را به مصالح اصیل شهری منحصر و محدود کرده است.

6- انجمن ایران و آمریکا تبدیل به ستاد محلی مجاهدین [خلق] شده است. آنها علاوه بر سنگربندی و کشیدن سیم خاردار در این ساختمان که طی چندین حمله سوخته و خسارت دیده است، مجدداً آن را نقاشی و سیم کشی برق کرده اند. گروه دیگری از چریکها که کنسولگری انگلیس را اشغال کرده بودند، اخیراً آن را تخلیه کرده اند. قرار است این کنسولگری در پاییز بازگشایی شود. مرکز فرهنگی فرانسه باز و در حال فعالیت است.

7- دانشگاه شیراز یا پهلوی سابق بازگشایی شده و علی الظاهر فقط بر فعالیتهای آموزشی تأکید دارد. دانشجویان به منظور جبران وقت درسی از بین رفته در دوران فعالیتهای انقلابی، می توانند 21ساعت درس در هفته داشته باشند (ضعف ساعات درسی یک نیم سال معمولی). خروج استادان خارجی، کادر علمی و آموزشی دانشگاه را 25 درصد کاهش داده است. در نتیجه بار آموزشی محول شده بر دوش استادان باقیمانده تقریباً دوبرابر شده است. یک پژوهشگر آمریکایی که بر اساس طرح فول برایت در دانشگاه شیراز تدریس می کند گفت: «این دانشجویان باید غیرسیاسی ترین دانشجویان در سراسر کشور باشند.» وی گفت که یقیناً بحث سیاسی قسمت اعظم زندگی دانشجویی را تشکیل می دهد اما زنگ کلاس که نواخته می شود، این بحث ها معمولاً فقط در کلاسهای درسی علوم سیاسی پیدا می شود. او خاطرنشان ساخت که شیوع نظریه جدایی دین از سیاست به طرز فزاینده ای شروع شده است لیکن این امر مشکل واقعی دانشجویان محافظه کارتر است.

8- در ماه فوریه فرد آمریکایی موردنظر با دشمنی و خصومت ضدآمریکایی مواجه بوده و نیز به عنوان عامل سیا مورد اتهام واقع شده بود اما در این اواخر با چنین مواردی برخورد نداشته است. اخیراً دانشگاه تصمیم گرفته است که زبان انگلیسی را همچنان به عنوان زبان آموزشی دانشگاه حفظ نماید.

ص: 376

9- در روحیه جوانان و تحصیل کرده ها ناامیدی و یأس شدیدی نسبت به انقلاب یا آن طور که یک پزشک اشاره کرد «انقلاب نیم بند ما» وجود دارد. اکثر آنها احساس می کنند که امیدهایشان در مورد قوانین و نهادهای آزادمنشانه، توسط گروه مذهبیون محافظه کاری که در رأس قدرت قرار دارند، از بین رفته است. بسیاری از آنها نیز احساس می کنند که انقلاب ایران توسط قدرتهای خارجی که به زعم آنها سیاست و اقتصاد ایران را در کنترل خود دارند، در نطفه خفه شده است. آنها به صنایع ایران و طرح های توسعه که به کمکهای فنی غرب وابسته اند و خیل عظیم بیکارانی که برای شرکتهای غربی- که ایران را ترک کرده اند-کار می کردند، اشاره می کنند. بعضی معتقدند که ایالات متحده آمریکا به این دلیل از رژیم فعلی طرفدار آمریکا در ایران حمایت می کند که ترتیبی اتخاذ نماید تا «ایران تحت سیطره امپریالیزم آمریکا قرار گرفته و اجازه دهد تا آمریکا بتواند به قیمت غارت کارگران ایرانی رشد کند». ناظران سیاسی معتدل تر معتقدند که ایالات متحده آمریکا حکومت فعلی ایران را روی کار آورد تا بتواند قیمت های نفت و موادخام موردنظر خود را بر آن دیکته کند و یا اینکه به عنوان قوی ترین سد موجود در مقابل تهدید شوروی عمل نماید.

10- اعتقاد به این مسئله که ایالات متحده به درگیریها و تیراندازیها در ایران دامن می زند، قویاً و در سطح گسترده پذیرفته شده است و هرگونه اعتراض و اقامه دلیل بر علیه این عقیده نادیده گرفته می شود. اعتقاد بر این است که مقامات ارشد دولت (یزدی، قطب زاده، بنی صدر و امیرانتظام) عروسکهای ما (آمریکا) هستند و در این حال بعضی ها معتقدند که خود آیت الله خمینی همدست و شریک ناآگاه آنهاست.

11- می توان نارضایتی از انقلاب را در میان تمام اقشار و طبقات مردم مشاهده نمود. در حالی که اکثر مردم معتقدند که خمینی هنوز نزدیک ترین فرد به خداست، جذبه و اقتدارش به طرز قابل ملاحظه ای افت کرده است. مردم عدم خوشحالی خود را از جوّ محدودکننده، انحراف مطبوعات (رادیو و تلویزیون قطب زاده مورد انتقاد شدیدی واقع شد) و تداوم محاکمات و اعدامهای سریع ابراز داشتند. چندین نفر در ترور مطهری ابراز رضایت کردند و اعتقاد داشتند که وی مکافات عمل خویش را دید. جامعه یهودی ایران به نحو فزاینده ای متشنج است. یک خاخام یهودی محلی یک تور گروهی را جهت دریافت ویزای تجارتی سازمان داده است. سفارت آمریکا در رُم توقفگاه مناسبی برای مسافران شده است.

12- خیابانهای شیراز که همواره مشهور به آرامش بخش، نشاط آور و دوست داشتنی بودند، هم اکنون در اوائل شب خالی هستند. اگر چه جوّ این شهر خوشایندتر از هرجای دیگر ایران است اما جای پیک نیک ها و پارتی های آخر شب آن خالی است. باد سرد اخیر شیراز که تاکستانهای انگور را سرمازده کرده و کارگاههای مشروب سازی خانگی را از کار انداخت، نگرانی در مورد ممنوعیت مصرف الکل را افزایش داده است.

13- تمام مغازه و بازار شهر باز و فعال بودند. با توجه به اینکه شیراز یک منطقه کشاورزی

ص: 377

است، میزان بیکاری در آن به اندازه مناطق صنعتی تر نیست. با این حال مردم زیادی بیکارند که این امر منجر به تقلای زیاد برای دریافت مزایای بیکاری از اداره کار می شود. بعضی اقدامات انجام شده است، حداقل در صنایع وابسته به نفت تمهیداتی انجام شده که کارگران بیکار را در تشکیلاتی جهت برآوردن خواسته های اقتصادی شان متشکل نمایند. رهبری ایدئولوژیکی این جریان سوسیالیستی است.

14- مصداق مشکلات بیشتر شرکت ها از قبیل همان هایی است که کارخانه جدید پلاستیک سازی واقع در حومه شهر شیراز با آنها درگیر است. پیمانکاران خارجی قبل از تکمیل کارخانه، ایران را ترک کرده اند. تکنسینهای خارجی (اسرائیلی) که می بایست نظارت بر آن را به عهده داشته باشند مراجعت نخواهند کرد. موادخام نیز در دسترس نیست. صاحب کارخانه مزبور درگیر مسایل و مشکلات کارگری و سرمایه در گردش یا «هزینه های جاری» است که علی الظاهر مشکلی برای افراد و شرکت شده است.

15- کارخانه کود شیمیایی محل، که جزئی از طرح ملی پتروشیمی است، سعی دارد حداقل قسمتی از برنامه طرح توسعه خود را اجرا نماید. بخش هایی از این پروژه که طرف قرارداد آن شرکت انگلیسی انرژی گاز دیوی است، در حال فعالیت اجرا توسط پیمانکاران محلی و مهندسین شرکت پتروشیمی ایران است. پیشرفت کار خوب نیست.

16- صنایع الکترونیک ایران هنوز دایر است و کارکنان آن مشغول به کارند اما نه به صورت خیلی جدی. بیشتر ادارات آن فقط به صورت نیمه وقت کار می کنند که مدت زیادی از آن را هم به گفتگو و نوشیدن چای می گذرانند. مشاغل قدیمی مانند مونتاژ اجزاء موشکهای تاو به کار خود ادامه می دهند، اما ارزش آن در ایران جدید مورد سئوال است. گفتگوهایی در مورد یافتن طرحهای مناسب تری در جریان است اما تاکنون فقط در حد حرف بوده است.

تعدادی از خارجیان که مستقیماً استخدام شده بودند، باقی مانده اند. از این افراد اتباع کشورهای غربی طی همین ماه ایران را ترک خواهند کرد و تعدادی از کارکنان هندی باقی خواهند ماند. گفته می شود یک نماینده از شرکت «هرمان بلوم» برای همکاری با صنایع الکترونیک ایران بازگشته است و همینطور شرکت صنایع الکترونیک ایران در تلاش برای وادار کردن شرکت کانتیننتال مکانیکال به بازگشت می باشد. عقیده بر این است که هر دو شرکت فوق، قراردادهایی در زمینه مدیریت امور با شرکت الکترونیک ایران دارند.

17- تأسیسات نظامی شیراز اگرچه نسبتاً فعال نیستند اما مرتب به نظر می رسند. هواپیماهای اف-14 مستقر در پایگاه نیروی هوایی در روی پایگاه دیده می شوند و پرواز نمی کنند. گزارش شده بود که هواپیماهای اف-14 هر هفته به پرواز درمی آیند.

18- کارمند سفارت با یک ستوان از مرکز زرهی گفتگو کرد. وی به وضوح از اینکه در حال گفتگو با یک فرد خارجی دیده می شود هراسان بود. او گزارش داد که تانکهای چیفتن هر چند روز یک بار روشن می شوند و این تنها کار در مورد آنهاست. ظاهراً مرکز زرهی مایل

ص: 378

است بعضی تکنسینها برای تعمیرات و کمک در کار تانکها مجدداً بازگردند. مأمور سفارت چنین احساس کرد که اکثر درجه داران برگشته اند و کار آموزش ادامه دارد. افسران در مورد آنچه در ارتش اتفاق افتاده است، خوشحال نیستند و در مورد آینده خود نگرانند.

19- هم نظم و هم سلسله مراتب از بین رفته است. افسر ارتش گفت که دستورات روزمره «به مدت یک یا دو روز» پیگیری و اطاعت می شود اما برقراری و پیشبرد هر کاری ناامید کننده است. به تعدادی از واحدهای ارتش در شیراز دستور داده شده در خلال درگیریهای سنندج به آن مناطق اعزام شوند اما آنها از رفتن امتناع کرده اند. نظر آنها این بود که «قبلاً نیز چنین دستوری به ما داده بودند ولی بعد متهم به برادرکشی شدیم. چرا باید حالا مجدداً دست به چنین کاری بزنیم؟» ناس

گزارشات اجتماعی از اصفهان

سند شماره 175 محرمانه14 می 1979 - 24 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4969به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارشات اجتماعی از اصفهان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: خشونت های خیابانی در خیابانهای اصفهان تمام شده است اما جمعیت ایران با توجه به رقابت های مذهبی- سیاسی متشنج می باشد. جمعیت کوچک خارجی فراموش شده است. مدارس و دانشگاهها باز هستند اما فعالیت آنها پراکنده است. موقعیت شغلی تعدادی از افراد تغییر کرده است. پایان خلاصه.

3- از هنگام مراجعت من به تهران، روزانه با دوستان و آشنایان تماس تلفنی داشته ام. همه آنها تصدیق می کنند که طی هفته های اخیر هیچ خشونت خیابانی روی نداده و اکثراً معتقدند احتمال کمی برای از سرگیری درگیریهای خیابانی وجود دارد. دستگیریها ادامه دارد، معمولاً به صورت اقدامات مخفی در نیمه شب و ناپدید شدن افراد که گمان می رود دستگیر شده باشند. ارزیابیها متفاوت است، طی ماه گذشته حداکثر حدود 700 مورد دستگیری رخ داد. بیشتر دستگیریها و یا ناپدید شدن مربوط به بهاییان و یهودیان است اما به قول یک مرتبط بیشتر از نیمی از دستگیریها شامل ساواکی ها است. یعنی افرادی که ثروتمند بوده و از فرد نادرستی حمایت کرده یا دشمنانی داشته به علاوه افرادی که برای رژیم سابق کار می کردند. بنابراین وضعیت عمومی در اصفهان غم انگیز است. اقتصاد در حالت تعطیلی قرار دارد. علیرغم گزارشات رسمی برعکس، هیچ یک از صنایع بزرگ مشغول فعالیت نمی باشند (ذوب آهن، پالایشگاه، کارخانجات نساجی). بازار باز است اما تجار خبر از کسادی کسب و کار می دهند و هیچ پروژه عمومی فعال نبوده و حتی در حال حاضر طرح ریزی نشده اند. بیشتر کارکنان حقوق دریافت می کنند بدون آنکه کار کنند اما بیشترشان اعتقاد دارند که این کار به زودی متوقف

ص: 379

خواهد شد. اصفهان غمگین است.

4- دلیل اصلی ناراحتی رقابت مستمر میان آیت الله خادمی سالخورده و محترم، کسی که مردم برای وساطت در مورد مسئولین به او مراجعه می کنند و آیت الله طاهری جوان تندرو و تازه به دوران رسیده است که قهرمان اقدام مستقیم می باشد. به نظر می رسد نفوذ طاهری در وهله اول به خاطر داشتن پشتوانه حمایتی در میان نیروهای امنیتی (ارتش، نیروی هوایی و همافران و نیروهای خودش) در حال افزایش است. او کنترل مؤثری بر نیمی از شهر دارد (جنوب رودخانه)؛ گزارش می شود او مسئول بیشتر دستگیریهاست؛ او از اجازه دادن به پلیس برای مسلح شدن امتناع کرده و به نظر می رسد روابط خوبی با استاندار جدید دارد، در حالیکه استاندار قبلی از متحدان آیت الله خادمی بود. گزارش می شود، نفوذ اخیر طاهری بیشتر از یک راهپیمایی مسلحانه به قم با 2000 نیرو ناشی می شود که در آنجا تأیید خمینی را به دست آورد. از آنجا که او خیلی جوان و تندرو است و بنابراین قابل پیش بینی نیست، نفوذ روزافزون او باعث افزایش تشنج در شهر می شود.

6- خارجیان تا حدود زیادی فراموش شده اند. اخیراً حوادثی بر علیه خارجیان روی نداده است و بازاریان مشتاق بازگشت خارجیان هستند (آشکارا) اما حضور و یا غیبت آنها دیگر مسئله ای به حساب نمی آید. در اصفهان پلیس و اداره کار چند ماه پیش به همه کارکنان اطلاع دادند که همه مجوزهای کار و اقامت برای خارجیان تا پایان خرداد(21 ژوئن) باطل خواهد شد مگر آنکه معافیت مخصوص به طور انفرادی از تهران دریافت گردد. در حالیکه اکثر کارکنان با این موضوع، موافقت کرده اند، انجمن ایران و آمریکا تقاضای تعدادی برگ معافیت کرده و به انجمن گفته شده شانس معلمان در این باره خوب است.(1) 6- دو دانشگاه اصلی اصفهان و صنعتی شریف (دانش مقدس، آریامهر سابق)، باز هستند و برخی دانشکده ها به واسطه امتحانات، سخت مشغول کارند اما اکثر دانشجویان وقت خود را صرف بحث های سیاسی می کنند. دانشگاه صنعتی شریف اعلام کرده کلیه استادان خارجی در پایان این ترم خواهند رفت و اینکه هیچ درسی به زبان انگلیسی تدریس نخواهد شد اما مشخص نکرده چگونه و از کجا متون فارسی برای دروس فنی تهیه می شود. خیلی ها انتظار دارند (دانشگاه) اصفهان بسته شود. دانش آموزان دبیرستان در تلاش برای جبران وقت از دست رفته در انقلاب حجم درسها را به صورت دوبرابر می گذرانند، به استثنای برخی مدارس که طاهری قول داده «ناظرانی را برای حصول اطمینان از صحت امتحانات» اعزام خواهد کرد. در این مدارس دانش آموزان سرگرم اثبات اعتبار انقلابی خویش هستند.

6- مطالب ذیل گزارشهای بیوگرافی درباره افرادی است که در گزارش قبلی بدانها اشاره گردید:

ص: 380


1- در اصل سند، شماره ( 6) سه بار آمده است. م.

- استاندار قبلی، حقدان. وی در اوایل مارس برکنار شد، با آیت الله خادمی ملاقات کرد و نسبت به سوء عملکرد در اصفهان تبرئه گردید، بی سر و صدا در تهران بازنشسته شد اما گزارش شد که در 3 می در تهران دستگیر گشت.

- دکتر محمدعلی واعظی استاندار سابق ، پزشک شخصی آیت الله خمینی که به عنوان جانشین دکتر حقدان منصوب شد. مردی مسن و دانشمند اسلامی معروف و دوست خوب آیت الله خادمی و مورد احترام اصفهانی ها بوده اما از سلامتی جسمی خوبی برخوردار نیست. او از خمینی تقاضای بازنشستگی کرد و در 11 می برکنار گردید.

- محمدکاظم بجنوردی استاندار. وی ماه گذشته توسط دادگاه اسلامی و پس از 13 سال حبس در زندان، آزاد گردید. او مؤسس حزب ملل اسلامی در سال 1962 بود که توسط رژیم شاه به عنوان یک حزب تروریستی ممنوع اعلام شد. در سال 1966 دستگیر و محکوم به مرگ گردید و سپس مجازات وی به حبس ابد تقلیل یافت (پس از آنکه بنا به شایعات اصفهانی ها اسامی همکارانش را ارائه داد). پدر وی یک آیت الله معروف است که اکنون فوت کرده است. هنگام ورود به اصفهان وی از طرف آیت الله طاهری به مردم معرفی گردید. تصور می رود وی یک تندرو بوده و بیشتر به طاهری نزدیک باشد تا خادمی. بنابراین انتظار می رود دستگیریها در زمان وی ادامه یافته و شدت بگیرد.

- مهندس میرمحمد صادقی، کسی که برای من و پناهنده BHI (صنایع هلی کوپترسازی بل) در ژانویه و بعداً برای فرماندار نظامی ژنرال غفاری در پی تلاش برای قتل وی، محل امن تهیه کرد. گزارش می شود وی کشور را ترک کرده است. در زمان انقلاب وی دستیار اصلی آیت الله خادمی، اولین رئیس کمیته مرکزی و چهره اصلی غیرمذهبی در اصفهان بود. او یکی از مخالفین طاهری بود و آشکارا با دادن عنوان آیت الله به وی مخالفت ورزید. طبق گزارش او همچنین به یکی از دو معاونین ساواک در اصفهان از طریق یک فرد پناه داد (بعداً هر دو توسط مردم کشته شدند)؛ و طاهری شروع به متهم کردن وی به داشتن ارتباطات با ساواک نمود. او برای خادمی به صورت یک دردسر درآمد و در اواخر مارس از شغل خود استعفا داده و متعاقباً گزارش شد که در اوایل می ایران را به قصد آمریکا ترک کرد. (او تلاش کرد با من تماس بگیرد و به غلط به او گفته شد من در واشنگتن هستم بنابراین او ممکن است با میز ایران تماس بگیرد). او یک مهندس شهری است که به خوبی به انگلیسی صحبت می کند و یک انقلابی مخلص است اگرچه یک میانه رو. من تردید دارم که وی به سادگی جدایی دائمی از سیاست های ایران را بپذیرد.

- آقای پرورش، یک دستیار سطح پایین خادمی در زمان نجات من توسط خادمی. وی رئیس کمیته آموزش کمیته مرکزی شد و اکنون یکی از اعضای برجسته کمیته اجرایی است. او معلم دبیرستان بود و در اعتصابات دانش آموزی و درگیریها نفوذ محوری داشت.

- آقای مشرف، معلم دیگر و همراه پرورش در گروه خادمی. او دستیار ویژه واعظی

ص: 381

استاندار- رابط اصلی اش با خادمی- شد. آینده او در زمان بجنوردی استاندار معلوم نیست.

- دکتر سراج الواعظی [سراج الواعظین] (نسبتی با استاندار ندارد). او یک ملا و معلم دینی و فلسفه در آموزش و پرورش اصفهان و یک چهره مذهبی قابل احترام است که با طاهری مبارزه و علیه خشونت سخنرانی کرده است. او دستگیر شده و به اتهام همکاری با شاه محاکمه و به چهار سال زندان و خلع لباس محکوم گردید. شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه با 14 تن دیگر از ملاها همین کار انجام شده و یا خواهد شد.

- امیر امان الله دارشویی نماینده مجلس از سمیرم، پسر و وارث رئیس شاخه دارشویی ایل بختیاری که ناپدید شده و در جستجوی وی هستند، همانند دیگر نمایندگان مجلس سابق امّا نه با شدت. او در سمیرم (در استان اصفهان) است و هفته گذشته هنگامی که پدر او جشنی برای خسرو قشقایی که به همراه برادرش ریاست همه ایل را به عهده دارد برگزار کرد، ظاهر شد و در کوران انقلاب از تبعید بازگشت.

- جمشید ایرانپور از دوستان کنسولگری است، پیمانکار و واردکننده که با همه تیپ آدم از ساواکی گرفته تا انقلابی رابطه دارد و به عنوان مأمور سیا بودن تحت تعقیب است. او در آمریکا ماند تا اینکه نامه ای از آیت الله خادمی دریافت کرد و اکنون به اصفهان مراجعت نموده جایی که اکنون یکی از اعضای کمیته مرکزی است.

- زینت نیلچی، از کارکنان سابق کنسولگری است که برای کار در دفتر حفاظت BHI شرکت هلی کوپترسازی بل آنجا را ترک کرد و اکنون به اتهام مأمور سیا بودن تحت تعقیب است.

7- کنسولگری اصفهان از هنگامی که آنجا را ترک کردم بدون محافظ مانده و چندین بار پلیس انقلابی وارد آنجا شده است. به تعدادی از اشیاء خسارت وارد شده و یا مفقود گردیده اما نه کنسولگری و نه رزیدانس غارت نشده اند.

ناس

نظریات آیت الله بهشتی در مورد انقلاب و روابط خارجی

سند شماره 176 محرمانه14 می 1979 - 24 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 4970به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: نظریات آیت الله بهشتی در مورد انقلاب و روابط خارجی 1- (محرمانه- تمام متن- تلگرام گزارشی) 2- خلاصه: بهشتی می گوید انقلاب ایران پایان نگرفته و دادگاههای انقلاب موقتی هستند. آیت الله منتظری جای آیت الله مطهری را در شورای انقلاب پر خواهند نمود. یزدی جوشش خود را از دست داده است.

در زمینه سیاست خارجی بهشتی می گوید انقلاب اسلامی عدم ملاحظه قدرتهای بزرگ را

ص: 382

می خواهد. پایان خلاصه.

3- در جریان تلاش برای ملاقات با بهشتی از کفیل رایزن سیاسی خواسته شده بود تا لیست سئوالات مورد بحث را بدهد. بهشتی از ملاقات امتناع ورزید ولی به سئوالات از طریق منبع ما که یکی از یاران قدیمی خمینی است و به عنوان واسطه کار می کند کتباً پاسخ داد. نظرات بهشتی بیش از علایق گذرای ما اهمیت دارند چون گفته می شود او رئیس شورای انقلاب است که بالاترین ارگان انقلاب اسلامی محسوب می شود. واسطه ای که رابطین او در داخل نهضت خمینی غیرقابل انکار هستند گفت که بهشتی در حال حاضر رابط اصلی بین دولت موقت ایران و خمینی می باشد و لذا مسئول هماهنگی روابط بین دولت و تشکیلات کمیته ها می باشد. واسطه تأیید کرد که آیت الله منتظری جای آیت الله مطهری مقتول را در شورای انقلاب پر خواهد کرد و گفت که این امر خوبی است چرا که بر اساس روابط بین آیت الله ها، منتظری شاید نفر بعدی برای جانشینی خمینی، در صورت مرگ او باشد. وقتی که پرسیده شد چرا نوبت شریعتمداری نخواهد شد، منبع گفت که او از پیروان خط فکری و ایدئولوژیک خمینی نمی باشد و رهبری نهضت اسلامی به او اجازه نخواهد داد که روی کار بیاید. در بین سایرین منتظری بهترین فرد بوده و از بیشترین احترام برخوردار می باشد.

4- در پاسخ به این سئوال که اهداف انقلاب چه هستند و سیر انقلاب به کدام سمت می باشد، بهشتی این طور پاسخ داده: «هدف ما ایجاد نظم سالم و روابط سالم در داخل ایران و با جهان خارج می باشد.

انقلاب سخت تلاش می کند که جهت خود را حفظ کند ولی هنوز به اهداف خود نائل نشده است. طبیعتاً «ایران می خواهد روابط انسانی سالمی با تمام ملتها داشته باشد، مشروط بر اینکه خارجیان مسئله روابط انسانی عادلانه را محترم شمارند.» 5- در مورد شورای انقلاب: «مانند دو پارلمان است که در همدیگر ادغام شده اند.» شورا قدرت قانونگذاری نهایی را دارد و بر قوه مجریه نظارت می کند. در پاسخ به سئوالهایی در مورد افراد شورا بهشتی گفته بود: «اگر می خواستیم اسامی آنها را بدانند اعلام می کردیم.» 6- در مورد دادگاههای انقلاب اسلامی: دادگاههای انقلاب «برای به مجازات رسانیدن دشمنان ملت در گذشته و افراد ضدانقلاب کنونی فعالیت می کنند. اینان دادگاههای عادی نیستند بلکه دادگاههای انقلابی هستند، فعالیتهای آنان موقت خواهد بود و بعد از آن وظایف آنان به دادگاههای عادی واگذار خواهد شد.

بهشتی حاضر نشد در مورد زمان این مسئله توضیح دهد ولی فرد واسطه گفت تصور می کند یک سال زمان اعلام شده توسط دولت موقت زمان بندی فعلی کار دادگاه خواهد بود. منبع که شدیداً مخالف اعدامهای سریع است، نگران افزایش آنها بود.

(نظریه: تأکید بهشتی بر نقش دادگاهها در مقابله با [ضد] انقلابیون کنونی در صحبتهای دیگر در مورد دادگاهها هم آشکار بود. خصوصاً بعد از دومین ترور که قتل یکی از رهبران

ص: 383

نهضت اسلامی یعنی مطهری بود). بهشتی در پایان پاسخ هایش اشاره کرده که انقلاب خونین نبوده است «اما اگر انقلابی خونین نباشد به این معنی نیست که انقلاب کاملی نداشته ایم، اگر شورای انقلابی وجود نداشت تمام افرادی که در حال حاضر زندانی هستند توسط مردم کشته شده بودند.» (نظریه: او این مسئله را برای اثبات حقانیت محاکمه های انقلابی ذکر نمود.) 7- در زمینه روابط خارجی: بهشتی گفت : «ایران می خواهد که دنیای خارج به ضدانقلابیون کمک نکرده و در امور داخلی ایران دخالت نکند. ما چیز بیشتری نمی خواهیم نه از آمریکا و نه از شوروی، روابط ما با شوروی باید مانند دو همسایه عادی باشد. آنها نباید دخالت کنند و نباید توقعات بخصوصی از ما داشته باشند.» در مورد آمریکا، بهشتی گفت: «دولت آمریکا گفته که در امور ایران دخالت نمی کند، چرا به مسایل عدم مداخله پاسخ گفته نمی شود؟ گروههای اقلیت به دولت موقت، شوراهای انقلابی و همینطور آمریکا حمله می کنند.» او گفت: تعجب خواهد کرد اگر آمریکا نتواند از خودش دفاع کند. از طرف دیگر با یک تناقض آشکار گفته که «در حال حاضر آمریکا هر چه ساکت تر باشد برای شما و برای ما بهتر است.» در آخر سئوالات با مداد اضافه کرده بود: اگر ثابت شود که آمریکا به گروههای ضدانقلابی کمک می کند، این مسئله بی نهایت به ضرر روابط فی مابین خواهد بود. (نظریه: نگرانی بهشتی از فعالیتهای ضدانقلابی و نگرانی او در مورد حمایت خارجی از این فعالیتها آشکار و مهم است.) فرد واسطه گفت بهشتی و دیگران که در باند اصلی مذهبی ها هستند، در زمینه روابط بین المللی بسیار ناوارد هستند و احتمال دارد که آنها در عوض شبهه کوچکی، هیولای وحشتناکی را ببینند.

این یک مشکل مداوم برای ایران و دوستان خارجی اش خواهد بود، فعالیتهای آینده ضدانقلاب محاکمه های بیشتری را به دنبال خواهد داشت و می تواند باعث تشکیل همان اطرافیان خونخواری شود که شاه را محاصره کرده بود. (نظریه: مسئله نگران کننده است ولی ما فقط می توانیم بگوییم آمین). این واقعیت که یکی از هواداران اصلی خمینی نگران این مسئله است، می تواند باعث بعضی عکس العملهایی در قم گردد.

8- در پایان ملاقات، منبع گفت که بهشتی و دیگران «ارتقاء» یزدی به وزارت خارجه را طرحی برای برداشتن او از سر راه می دانند. آیت الله ها از برخورد یزدی با مسئله تابعیت آمریکایی اش و ارتباطاتش ناراحت شده اند.

منبع حدس می زند که به او پست وزارت خارجه داده شده تا او سخنگوی انقلاب در خارج کشور شود و بعد از مدت کمی او را به یک مرکز دیپلماتیک در خارج خواهند فرستاد. یا بعد از یک دوره احتیاطی از کار برکنار خواهد شد. (نظریه: این منفی ترین نظریه ای است که ما در مورد انتصاب یزدی شنیده ایم ولی منبع فردی است که با تفکر بزرگان مذهبی آشنا است).

ناس

وضعیت ایران، می 1979

ص: 384

سند شماره 177 محرمانه شماره گزارش: 684601917915 می 1979 - 25 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی متخصص امور اطلاعاتی مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی موضوع: وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است: اعلام عفو عمومی، وضعیت ارتشبد طوفانیان، سخنرانی فرمانده نیروهای مسلح، بازنشستگی های جدید، جایگزینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جای کمیته، مجروحیت هشت نفر در جریان درگیری های شهر خرمشهر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) اعلام عفو عمومی: اسدالله مبشری، وزیر دادگستری، اعلام کرد که افرادی که در رژیم سابق مرتکب جرایم کوچک شده اند مورد عفو عمومی قرار گرفته اند؛ وی خاطرنشان کرد که سه گروه از این عفو بهره مند نخواهند؛ این سه گروه عبارتند از: افرادی که در گذشته مرتکب قتل شده اند، افرادی که در رژیم گذشته زندانیان سیاسی را به نحوی شکنجه داده اند که منجر به مرگ آنها شده است و افرادی که در رژیم سابق اموال عمومی را به نحوی چپاول و غارت نموده اند که سرنوشت ملت را تحت الشعاع قرار داده اند. وزیر دادگستری افزوده است که ممکن است، به غیر از این سه گروه، گروههای کوچک دیگری نیز باشند که از عفو عمومی برخوردار نشوند. وی به عنوان مثال از این قبیل افراد به آن دسته از خرابکارانی اشاره کرد که تعمداً و به قصد ایجاد فجایع و دردسرهای ملی، به فعالیتهای اخلالگرانه خود ادامه می دهند. مثلاً چنانچه فردی با هدف ایجاد کمبود مواد غذایی اقدام به آتش زدن انبار غله بنماید، هرگز با عفو و بخشش مواجه نخواهد شد. مجرمین و تبهکاران توسط دادگاههای معمولی مورد محاکمه قرار خواهند گرفت و دولت نیز آن دسته از افرادی را که از قوانین و مقررات سرپیچی کرده اند به استخدام خود در نخواهد آورد و پرونده این افراد در شوراهای حل اختلاف مدنی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. وزیر دادگستری در ادامه اظهار داشت که در صورت موافقت آیت الله خمینی، آن دسته از متهمینی که پرونده دادرسی آنها در دادگاههای رژیم سابق مورد بررسی قرار گرفته است، می توانند با استخدام وکیل،از خود دفاع نمایند؛ البته برخی از این

ص: 385

افراد با توجه به سوابق گذشته خود، ازاین نکته آگاهند که حتی مجموعه ای از وکلا هم نخواهد توانست به آنها کمک بکنند. وی تصریح کرد که در حال حاضر حدود 1500 تا 2000 زندانی در زندان قصر به سر می برند و تا جایی که او می داند هیچ یک از آنها تاکنون از نحوه برخورد و عملکرد نیروهای حفاظت و مدیران زندان گله و شکایت نداشته اند.

ب) وضعیت ارتشبد طوفانیان:

اطلاعات ذیل از رسانه های خبری محلی اخذ شده است:

«ارتشبد طوفانیان دچار چه سرنوشتی شد؟ بر اساس اظهارات یک منبع موثق، وی تا چند هفته پیش در زندان قصر به سر می برد اما در حال حاضر در این زندان حضور ندارد. قرار بود طوفانیان نیز شبیه بسیاری از سیاستمداران، تجار و دستیاران شاه سابق، در انتظار رأی دادگاه مبنی بر «فساد فی الارض»، «جنگ با خدا و مردم» و «گناهان نامشخص قرآنی» باشد، اما گزارشات موجود حاکی از این است که در یک مکان تفریحی زیبا و مشهور در ایالات متحده آمریکا مشغول خوشگذرانی و گشت و گذار است. قدر مسلم وی از عهده این اقدام بر می آمد؛ منابع موثق گزارش داده اند که وی با پرداخت مبلغ هنگفت دو میلیون دلار به عنوان رشوه، موفق به فرار از زندان قصر شده است. منبع خاطرنشان می کند که برخی فرار کردند و برخی رشوه دادند... طوفانیان رشوه داد.» نظریه تهیه کننده: (محرمانه) این اداره از دیگر منابع نیز شنیده است که ارتشبد طوفانیان با پرداخت رشوه موفق به فرار شده است اما هم منابعی که این خبر را مطرح کرده اند و هم رسانه هایی که موضوع را طرح کردند از وثوق و اطمینان بالایی برخوردار نیستند. این اداره از وضعیت کنونی ارتشبد طوفانیان هیچ اطلاعی ندارد.

ج) سخنرانی فرمانده نیروهای مسلح: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، سرلشگر ناصر فربد، در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود از زمان تصدی این جایگاه خاطرنشان کرد که ارتش مهمترین نیروی ملی کشور است و به سرعت در حال بازیابی روحیه و توان از دست رفته خود می باشد؛ توانی که پس از تسلیم در برابر نیروهای انقلاب اسلامی به شدت تحلیل رفته بود. وی تأکید کرد که ارتش هرگز مغلوب نشد بلکه خود را تسلیم خواست و اراده ملت کرد. وی اظهار داشت که در اولین اقدام تلاش خواهد کرد که ارتش ضمن ایفای نقش یک نیروی نظامی ملی، منعکس کننده خواست و اراده ملت باشد و در راستای منافع و منویات مردم تلاش نماید. وی افزود که این در حقیقت همان ایده و عقیده ای بود که در پس رژه مورخ 18 مارس وجود داشت؛ رژه ای که در آن، همه مردم با اتحاد و یکپارچگی عشق و مودت خود را به افسران و نظامیان ارتش نشان دادند. در آن روز ارتش در حالی به پادگانهای خود بازگشت که قلبی آکنده از شوق و امید داشت و رسانه های بین المللی نیز با گستردگی قابل ملاحظه، این موضوع را انعکاس دادند. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تأکید کرد که اولین هدف او این خواهد بود که به نحوی سربازان و نیروهای ارتش را تحت تأثیر قرار دهد که به عنوان اولین

ص: 386

وظیفه، وفاداری و پایبندی خود به ملت اسلامی را به اثبات برسانند و مصادیق سرسپردگی که در رژیم گذشته بر ظاهر ارتش نشسته بود را بزدایند؛ مصادیقی همچون اظهار وفاداری کورکورانه به هر سرهنگ و ژنرال. اولین وفاداری ارتش به ملت و به مردم است. ارتش مجهز است به مردان متدینی که انقلاب اسلامی و آرمانهای آن وفادارند. سرلشگر فربد نهایتاً تأکید کرد که ارتش به زودی نقش حقیقی خود در رسالتهای ملی را برعهده خواهد گرفت.

د) بازنشستگی های جدید: یک منبع افشا کرده است که دولت موقت انقلاب اسلامی تعداد 93 نفر از سرهنگهای ستاد کل ، که غالب آنها از J-2 بوده اند، و تعداد 140 تا 160 نفر از افسران نیروی زمینی، که غالباً عضو گارد شاهنشاهی بودند، را بازنشسته کرده است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) به علاوه، این منبع گزارش داده است که سرهنگ منصورکیا (اطلاعات بیشتری از وی در دست نیست) به عنوان J-1 جدید انتخاب شده است.

ه ) جایگزینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جای کمیته: آیت الله حسن لاهوتی، مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد که پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فعالیت کمیته های مختلف متوقف خواهد شد. وی اظهار داشت که «وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شناسایی و مقابله با هرگونه توطئه و دسیسه، و رویارویی با هرگونه جنبش ضدانقلابی، حتی جنبشهای نشأت گرفته از داخل پیکره نظامی دولت می باشد.» و) مجروحیت هشت نفر در جریان درگیریهای خرمشهر: گزارشات حاکی از این است که شهر بندری خرمشهر در جنوب ایران، پس از یک شورش جدی که مجروحیت هشت نفر را به دنبال داشت، در حال حاضر شرایط نسبتاً آرامی را سپری می کند. تجار و شخصیتهای برجسته شهر اقدام به محاصره ساختمان فرمانداری کرده و خواستار خلع سلاح عمومی و انحلال کمیته های انقلاب اسلامی شدند. سازمان سیاسی خلق عرب- مسلمان در جریان این شورش اقدام به گروگانگیری 19 نفر نمود که نهایتاً این گروگانها را آزاد کرد. در اثنای این شورش و در خلال درگیری بین اعراب و نیروهای انقلابی، سه دستگاه ساختمان (که یکی از آنها محل سکونت سابق تیم آمریکایی بود) تخریب شده و سه دستگاه خودرو نیز متحمل آسیب جدی شدند. افرادی که به دست اعراب به گروگان گرفته شده بودند شامل 16 نفر از اعضای گروههای نظامی و فرهنگی و سه نفر از ساواکیهای در انتظار محاکمه، بودند. گروگانهای آزاد شده از این موضوع اظهار شکایت می کردند که گروگانگیران آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از آنها خواسته بودند که از این به بعد با کمیته انقلاب اسلامی همکاری ننمایند. شخصیتهای برجسته محلی فهرستی از درخواستهای خود، شامل موارد زیر را تقدیم دفتر فرماندار کردند: خلع سلاح عموم مردم، انحلال کمیته های انقلاب اسلامی، تقویت نیروهای مسلح و معرفی نیروی پلیس مورد اطمینان.

ز) تظاهرات: یکی از منابع گروه فداییان خاطرنشان کرد که این گروه امروز، سه شنبه مورخ 15 می 79، در ساعت 15 اقدام به برگزاری یک تجمع در راستای اعلام حمایت از مردم

ص: 387

فلسطین در مقابل اشغالگران اسرائیلی، در محوطه دانشگاه تهران خواهد نمود.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) در حدود ساعت 40/13 امروز، گروهی متشکل از حدود 250 نفر با گذر از سفارت، به طرف دانشگاه تهران راهپیمایی کردند. راهپیمایان از نظم و انضباط خوبی برخوردار بودند و پرچمهای سازمان آزادی بخش فلسطین را به همراه داشتند و در حین راهپیمایی شعار مرگ بر آمریکا سر می دادند. تاکنون مشکل خاصی در این زمینه گزارش نشده است. جزییات مربوطه در گزارش شرح وضعیت بعدی ارائه خواهد شد.

شرایط حاکم بر کرمانشاه، واکنشها در قبال انقلاب اسلامی

سند شماره 178 محرمانه 16 می 1979 - 26 اردیبهشت 1358 صورت جلسه گفتگوهاتاریخ و مکان: 16 می 1979 سفارت آمریکا، تهران شرکت کنندگان: آقای پلی سنس از شرکت بین المللی هلی کوپترسازی بل؛ آقای مک گافی - تهران؛ تی. ویلیامسون ایالات متحده آمریکا (شرکت تی. اس. ای. آر)؛ سرهنگ دوم بی. وینسون عضو گروه مشاور نظامی موضوع: شرایط حاکم بر کرمانشاه، واکنشها در قبال انقلاب اسلامی آقای پلی سنس، یکی از اتباع ایالات متحده آمریکا که با یک زن ایرانی ازدواج کرده است، مشغول جمع آوری و ارسال اثاثیه و دارایی های شخصی متلعق به آن دسته از کارمندان شرکت بل که از ایران خارج شده اند، می باشد. در شهر کرمانشاه، تمامی اثاثیه مربوط کارمندان این شرکت در محوطه تحت اختیار شرکت جمع آوری، بسته بندی و مهر و موم شد. شایان ذکر است که زمین تحت اختیار شرکت هلی کوپترسازی بل متعلق به سرهنگ پالیزبان است که گفته می شود رهبری فعال چریکهای سلطنت طلب- طرفدار شاه- را برعهده دارد. کارمندان ایرانی این شرکت ماه گذشته که به شهر کرمانشاه بازگشتند، موقتاً مورد بازداشت قرار گرفتند و در نتیجه موفق به آزاد سازی کالاها و اثاثیه نشدند. بنابراین، آقای پلی سنس مجبور شد شخصاً از 8 تا 14 می در کرمانشاه حضور پیدا کند و این موضوع را به سرانجام برساند. شایان ذکر است که آقای پلی سنس به زبان فارسی مسلط است.

همکاریهای صورت گرفته:

آقای پلی سنس تصریح کرد که تمامی طرفها، همکاری قابل توجه و خوبی داشته و فرایند انتقال وسایل شخصی به تهران بدون مشکل خاصی به انجام رسیده است. وی تأکید کرد که سرهنگ سوروبی(1)، فرمانده یگان هشتم نظامی، و سرگرد رزمخواه، فرمانده پایگاه هوایی، رفتار گرم و دوستانه ای داشته اند اما در عین حال وی را به کمیته آیت الله آخون (AKHUN) (2) معرفی

ص: 388


1- احتمالاً منظوربوده است. م. « سهرابی »
2- احتمالاً منظور است. م. « کمیته های انقلاب اسلامی »

کرده اند. کمیته نیز نسبت به انتقال وسایل اعتراضی نداشت و صرفاً درخواست بازرسی از اقلام را مطرح کرد و به وی اجازه داد که یک دستگاه تریلی کرایه بنماید (نکته شایان ذکر این که در صورت عدم دریافت مجوز انتقال از کمیته، جابجایی وسایل ممنوع بود). کمیته نیمی از وسایل را مورد بازرسی قرار داد و سپس نامه مربوط به تریلیهای مسیر تهران را در اختیار گذاشت. البته آقای پلی سنس در حالی از تهران به کرمانشاه آمده بود که نامه هایی از چهره های مختلف کشور دریافت کرده و به همراه خود داشت؛ نامه هایی که خود نمی دانست آیا به همراه داشتن آنها ضرورتی دارد یا خیر. وی تلاش کرد موجودی یک حساب بانکی مسدود را تخلیه نماید که البته به او گفته شد که این اقدام صرفاً با مجوز خمینی میسر خواهد بود. در مجموع، وی به جز در مورد اخیر، در مابقی موارد با همکاری و تعامل خوبی مواجه شد.

شرایط کلی حاکم بر شهر کرمانشاه:

بازار و مغازه های شهر باز هستند و ترافیک متراکم است و فضای شهر کاملاً طبیعی به نظر می رسد. به جز در برخی مناطق شهر، از جمله محدوده تحت اختیار شرکت هلی کوپترسازی بل که توسط نیروهای کمیته حفاظت می شد، در بیشتر مناطق شهر هیچ گونه سلاحی مشاهده نکرد. رانندگان تاکسی، هتل داران، صاحبان رستوران و در مجموع افرادی که از حضور اتباع آمریکایی منتفع می شدند همگی خواهان بازگشت آمریکاییها بودند؛ نکته قابل توجه این که وی هیچ گونه احساسات منفی و ضدآمریکایی در سطح شهر مشاهده نکرده است. آب جو کمیاب است اما تریاک به وفور قابل دسترسی است (راننده تاکسی به وی پیشنهاد تأمین ویسکی، تریاک و خانم را داده است). با عنایت به ابعاد مذهبی و محافظه کارانه انقلاب اسلامی، احساسات ضد خمینی زیادی در شهر مشاهده می شد. یکی از کارمندان آقای پلی سنس در بخش جعفرآباد کرمانشاه یک بازار کاملاً آشکار اسلحه مشاهده کرده است که سلاحهای کوچک و هفت تیر در آن به فروش می رسیده است. (یک قبضه کلت رولور به قیمت 30 هزار ریال خرید و فروش می شده است.) این فرد با گوش خود شنیده است که «کردها هرگز سلاحهای خود را تحویل نخواهند داد.» شرایط نظامی:

آقای پلی سنس از پایگاه هوایی بازدید به عمل آورده و یک هواپیما را در حال تمرین فرود مشاهده کرده است. استنباط او این است که پروازهای بسیار کمی در این پایگاه صورت می گیرد. وی اظهار داشت که به نظر می رسید نظم و نسق نظامی تا حدی منعطف شده است اما باز هم به نوبه خود این نظم و نسق وجود داشت (برخی افراد نظامی یونیفورم به تن نداشتند و نسبتاً شلخته بودند اما فعالیت معمول نظامی در جریان بود البته افسر مافوق عضو کمیته مشاهده نشد.). زمانی که کارمند تحت امر آقای پلی سنس در مقر کمیته نشسته بوده است تعداد زیادی تماس تلفنی با مقر برقرار شده و حاکی از این بوده است که در برخی مناطق مرزی درگیری به وقوع پیوسته است (او نام قصرشیرین را به خاطر دارد). در این

ص: 389

تماسهای تلفنی از ارتش کمک خواسته می شد که البته در زمان کوتاه امکان پذیر نبود. گزارشات موجود حاکی از این است که ارتش مایل است از مداخله در درگیریهای داخلی اجتناب نماید. (کارمند تحت امر آقای پلی سنس در ادامه گزارش داده است که یکی از بستگان سببی وی که در زندان جمشیدیه تهران مشغول گذراندن خدمت سربازی بوده، اظهار داشته است که سربازان از حضور در کردستان و مداخله در درگیریها امتناع می ورزیدند و اعلام کرده بودند که صرفاً زمانی در این درگیریها مداخله خواهند کرد که هر یک از آنها دستور کتبی خمینی را در دست داشته باشند و بعدها متهم به «برادرکشی» نشوند.)

تشریح وضعیت ایران، می 1979

سند شماره 179 محرمانه شماره گزارش: 684601927916 می 1979 - 26 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی متخصص امور اطلاعاتی مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی موضوع: تشریح وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه گزارش: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است: شلیک گلوله به دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران، حمایت رهبر دانشجویان ایران از انقلاب اسلامی، اعدام سه نفر دیگر در تهران، لغو قانون کاپیتولاسیون در ایران، تدوین اولین بودجه کشور بعد از پیروزی انقلاب در آینده نزدیک، میانگین تولید روزانه نفت حدود 1/4 میلیون بشکه، انحلال کمیته های انقلاب در استان خرمشهر، کنترل ساختمان روزنامه کیهان به وسیله کارکنان روزنامه و اطلاعات مختلف.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) شلیک گلوله به دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران: در شب 15 می 79 چند گلوله به سمت دفتر وابسته دفاعی شلیک شد. یک گلوله به قسمت فلزی پنجره دفتر اصابت کرد و پنجره را شکافت و سپس به پنجره افسر رابط مستشاری نظامی در نیروی دریایی اصابت کرد و آن را خرد کرد. اعضای این دفتر نمی توانند به طور قطع مشخص نمایند که این گلوله ها از خارج از محوطه سفارت شیلک شده است یا از داخل محوطه. مقامات امنیتی سفارت بر این باورند که این گلوله ها متعلق به یک اسلحه کمری 9 میلی متری بوده که از

ص: 390

داخل محوطه سفارت شلیک شده است. در جریان این شلیکها، صرفاً پنجره دفتر متحمل آسیب شد. هیچ گونه جراحتی گزارش نشده است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) اینجانب بر این باورم که این اقدامات در راستای احساسات ضدآمریکایی است که مجدداً در حال فوران شدن است. بسته شدن برخی شرکتهای آمریکایی باعث بیکاری تعدادی از مردم شده و در نتیجه همین موضوع آتش احساسات ضدآمریکایی را شعله ورتر کرده است. اینجانب بر این باورم که احتمال وقوع حوادث این چنینی برای سفارت در آینده نیز متصور است.

ب) حمایت رهبر دانشجویان ایران از انقلاب اسلامی: محمدولی سیادت، دبیر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی ایالات متحده آمریکا، روز گذشته در تهران خاطرنشان کرد که او و دانشجویان عضو این کنفدراسیون تمامی تلاشها و فعالیتهای خود را معطوف پاسداری و صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مقابله و رویارویی با اقدامات اخلال گرانه و خرابکارانه امپریالیسم بین المللی و دشمنان انقلاب خواهند نمود. سیادت که شنبه شب پس از هفده سال دوری از وطن، به ایران آمد، اظهار داشت که در زمان حضور در آمریکا، رژیم سابق و سفارت آن در ایالات متحده آمریکا از تمدید گذرنامه وی امتناع ورزیده و بنابراین وی به مدت 17 سال بدون در اختیار داشتن روادید معتبر، در آمریکا زندگی کرده است. دبیر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا که نقش کلیدی در اعتراض و انتقاد از رژیم سابق و افشا و انتشار جرایم و جنایتهای آن رژیم داشته است، در بدو ورود به ایران خاطرنشان کرد که در نتیجه تلاشهای مستمر و پیگیر دانشجویان عضو کنفدراسیون، آمریکاییها و جهانیان از جنایتهای رژیم دست نشانده پهلوی و شاه مخلوع آگاهی پیدا کردند. سیادت تصریح کرد که مسئولیت سازماندهی و هدایت تظاهرات دانشجویان ایرانی بر علیه شاه سابق در جریان سفر رسمی سال گذشته وی به ایالات متحده برعهده وی بوده است. سفر سال گذشته شاه سابق ایران به آمریکا سبب ساز خشونت آمیزترین تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به شاه و پلیس امنیتی او، یعنی ساواک، از ناحیه دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا شد؛ که از رهگذر این تظاهرات موضوع بحث دیرینه تجاوز به حقوق بشر در داخل ایران را مجدداً مطرح کرد.

ج) اعدام سه نفر دیگر در تهران: دادگاه انقلاب ایران مجدداً فعالیتهای خود را بیشتر کرده و این بار در راستای اجرای دستورالعمل جدید آیت الله خمینی در زمینه اعدامها وارد عمل شده است. صبح امروز سه نفر در مقابل جوخه های آتش قرار گرفته و تیرباران شدند. این سه نفر عبارت بودند از: قاسم جاویدمهر، سروان ژاندارمری به اتهام قتل عام مردم در اطراف دانشگاه تهران در ماه فوریه؛ محمد جواد غفاری، سروان بازنشسته نظامی و مسئول «گروه کیهان» ساواک؛ سروان اکبر عسگر، سروان نظامی و رئیس گروه ضدتروریستی «خوجه امیر» ساواک.

د) لغو قانون کاپیتولاسیون توسط ایران: بر اساس اطلاعیه صادر شده از ناحیه وزارت امور خارجه ایران، دولت جمهوری اسلامی ایران قانون کاپیتولاسیون را لغو کرده است. وزارت

ص: 391

خارجه اعلام کرده است که به توصیه دولت موقت و موافقت شورای انقلاب اسلامی، مصوبه مورخ 13 اکتبر سال 1964 در خصوص اعطای مصونیت و معافیت به مستشاران نظامی ایالات متحده آمریکا بر اساس توافقنامه وین، یا همان کاپیتولاسیون، از روز شنبه 13 می 1979 ملغی اعلام می شود.

ه ) تدوین اولین بودجه کشور بعد از پیروزی انقلاب در آینده نزدیک: یکی از رویدادهای مهم ملی، تهیه و تنظیم بودجه ملی کشور برای سال جاری توسط شورای انقلاب است. این اولین باری است در تاریخ کشور که بودجه آن توسط یک شورای انقلابی تأیید و به وسیله یک دولت موقت و در فقدان یک مجلس ملی به اجرا درمی آید. حجم کل بودجه معادل 2000 میلیارد ریال خواهد بود که از این مبلغ، حدود 60 میلیارد ریال آن از قبل برای اختصاص به استانداریها در نظر گرفته شده است. علی اکبر معین فر وزیر دولت در سازمان برنامه و بودجه در تشریح ویژگی های مهم بودجه تنظیم شده اظهار داشت که این بودجه فارغ از کسری بودجه سال گذشته، که چیزی معادل یک هزار میلیارد ریال بود، تهیه و تنظیم شده است. وی اظهار داشت که دستیابی به این امر مهم کاملاً امکان پذیر است چرا که دولت تصمیم گرفته است که تمامی مخارج و هزینه های زاید را حذف کرده و از انشقاق بی دلیل و مشکل آفرین بودجه اجتناب نماید. وزیر دولت در سازمان برنامه و بودجه در ادامه، یکی از ویژگی های بارز این بودجه را حذف مخارج هنگفت و گزاف ساواک و دربار شاه عنوان کرد. وی یکی دیگر از ویژگی های مهم این بودجه را توجه و تأکید بسیار زیاد به مقوله کشاورزی و توسعه روستایی بیان داشت و خاطرنشان کرد که مبالغ قابل ملاحظه ای به این موضوع اختصاص یافته است. وی افزود که یکی از اهداف دولت انقلاب اسلامی دستیابی به خودکفایی در عرصه کشاورزی و اشتغال تمام عیار در بخشهای روستایی است. برای مقولاتی از قبیل مسکن، خدمات پزشکی و بهداشت عمومی، برنامه های راه سازی و ساخت مسکن، و تمامی طرحهای توسعه آمیز جهت جذب همه جانبه پتانسیل نیروی انسانی کشور و ریشه کنی بیکاری در کشور بودجه مناسبی پیش بینی شده است.

و) میانگین تولید روزانه نفت حدود 1/4 میلیون بشکه: روز گذشته شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد که میزان تولید نفت ایران در مناطق نفتی جنوب در استان خوزستان و نیز مناطق غیر ساحلی، در هفته سوم اردیبهشت ماه (5 تا 12 می)، به طور میانگین روزانه حدود 1/4 میلیون بشکه بوده است. شرکت ملی نفت ایران در ادامه افزوده است که از این مقدار تولید، حدود 4/3 میلیون بشکه در روز صادر می شده است. در همین بازه زمانی ایران مبلغ 60 سنت به قیمت هر بشکه نفت خام تولیدی خود افزوده است. شرکت ملی نفت ایران قبلاً به مشتریان طرف قرارداد خود اطلاع داده است که این اضافه بها به صورت یک جانبه در تمامی قراردادها اعمال خواهد شد. شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که این اقدام آنها، که در واقع جزئی از قراردادهای کم انعطاف ایران محسوب می شود، حجمی معادل 780 هزار بشکه در روز

ص: 392

به میزان تولید خواهد افزود که با کسر 120 هزار بشکه نیاز روزانه داخلی، مابقی به حجم صادرات اضافه خواهد شد. شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که در این بازه زمانی به طور میانگین، روزانه معادل 7/3 میلیون بشکه نفت ایران از طریق 31 دستگاه نفتکش از طریق بنادر ایران، به خارج از کشور صادر شده است.

ز) انحلال کمیته های انقلاب در استان خرمشهر: استاندار خوزستان و فرمانده کل نیروی دریایی ایران، دریا سالار احمد مدنی، یک روز پس از ناآرامی ها و شورشهای روز یکشنبه، که مجروحیت و مصدومیت 12 نفر را در پی داشت، دستور انحلال تمامی کمیته های انقلاب اسلامی شهر خرمشهر را صادر کرد. وی تأکید کرد که کمیته های انقلاب حق هیچ گونه فعالیتی در خرمشهر ندارد. وی خاطرنشان کرد که کمیته های انقلاب در دیگر شهرهای استان نیز به تدریج منحل خواهند شد. وی افزود که موضوع انحلال کمیته های انقلاب را با کابینه دولت و آیت الله شبیر خاقانی، رهبر مذهبی بانفوذ و تأثیرگذار در استان خوزستان، مطرح خواهد کرد. دریادار مدنی اظهار داشت که ما «هرگونه جنبش جدایی طلب در استان خوزستان را برنخواهیم تافت و آن را سرکوب خواهیم کرد. ما به فعالان استان خوزستان هشدار داده ایم که جنبشهای جدایی طلب مورد حمایت امپریالیسم هرگز در این کشور مورد قبول واقع نخواهند شد.» وی اتهام عرب ستیزی خویش را تکذیب کرد و تأکید داشت که در نظام جمهوری اسلامی تمامی ایرانیها با هم برابر هستند. مدنی اظهار داشت که «ما همگی سربازان امام خمینی هستیم و بایست با جدیت هرچه تمامتر تلاش کنیم.» یک روحانی محلی تأکید کرده است که تنها در یک شب، معادل 14 هزار میلیون ریال اسلحه توسط دلالان سلاح در شهر فروخته شده است. وی افزوده است که اسلحه های کلاشینکف روسی و مسلسلهای دستی در شهر خرمشهر مورد استفاده مردم قرار می گیرد و این در حالی است که دولت موظف است از نظم و مقررات شهر حفاظت به عمل آورد.

ح) کنترل ساختمان روزنامه کیهان به وسیله کارکنان روزنامه: پس از تشکیل جلسه اضطراری سندیکای مطبوعات به منظور دستیابی به یک راه حل مسالمت آمیز برای مدیران چاپخانه، نویسندگان و گزارشگران، کارکنان روزنامه کثیر الانتشار فارسی زبان کیهان روز گذشته کنترل ساختمان روزنامه را به دست گرفته و سردبیر و تعداد 20 گزارشگر را عزل نمودند.

سخنگوی سندیکای مطبوعات اظهار داشت که در جریان جلسه طولانی اما بی نتیجه امروز مقرر گردید که تلاش شود حتی الامکان از مواجهه و رویارویی مستقیم طرفین جلوگیری به عمل آید. این احتمال به شدت مطرح بود که از رهبران دینی درخواست شود که برای برون رفت از ماجرا، وارد عمل شوند. احتمال اعتصاب عمومی دیگر روزنامه ها در اعتراض به اقدام کارکنان روزنامه کیهان در کنترل ساختمان روزنامه، بسیار اندک است. کارکنان این روزنامه، سردبیر و گزارشگران این روزنامه را متهم به گرایشات چپگرایانه می کردند و تأکید داشتند که

ص: 393

تفکرات چپگرایانه را در این روزنامه به هیچ وجه برنخواهند تافت. منابع عضو سندیکای مطبوعات گزارش داده اند که سردبیر و گزارشگران این روزنامه مواضع سختی اتخاذ کرده و تأکید کرده اند که این روزنامه یک روزنامه ملی است و متعلق به یک حزب و ایدئولوژی واحد نیست و بنابراین باید اخبار و دیدگاههای تمامی اقشار جامعه را منتشر نماید. از سویی دیگر، کارکنان روزنامه نیز بر این باور بودند که حق دارند چپگرایان را سرنگون نمایند و خاطرنشان کردند که دیگر روزنامه ها نیز بایست اقدام مشابهی به انجام رسانند. یکی دیگر از کارکنان که در جلو درب ورودی ساختمان روزنامه مستقر شده بود اظهار داشت که «آنها همگی کمونیست و بی دین هستند و تحت لوای برابری و مساوات، تلاش می کنند که انقلاب اسلامی را تخریب کنند.» اولین نتیجه کنترل روزنامه توسط کارکنان، کاهش تعداد صفحات روزنامه از 8 صفحه به 4 صفحه بود در حالی که از این 4 صفحه نیز، 2 صفحه آن آگهی تبلیغاتی بود.

ط) اطلاعات متفرقه:

[1]- دادگاه انقلاب شهر کرمان در حال محاکمه تعداد 114 نفر از حامیان و طرفداران رژیم سابق می باشد. یکشنبه شب اخیر سرهنگ بازنشسته امیرحسین خانمرادی، سرهنگ بازنشسته، محمدجلال معتمدی و سرهنگ احمد سروری مورد محاکمه قرار گرفتند. دادگاه هنوز احکام این سه نفر را صادر نکرده است.

2- به گفته الحکیم، از اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین در تهران، صهیونیزم بین المللی تلاش می کند از موضوع اعدام حبیب القانیان، عامل صهیونیزم در ایران، توسط جوخه های آتش دادگاه انقلاب به عنوان بهانه ای برای ایجاد رعب و وحشت در بین اقلیت یهودی ایران بهره برداری نماید. وی در مصاحبه با آژانس خبری سازمان آزادی بخش فلسطین، الوفا، تصریح کرد که صهیونیزم در حال طراحی دسیسه ای برای تحریک اقلیت یهودی مقیم ایران به منظور مهاجرت به اسرائیل و جنگ با مردم فلسطین بوده است.

3- بازگشت اعتصاب کنندگان پالایشگاه تبریز: پالایشگاه تبریز پس از یک وقفه طولانی به سبب اعتصاب کارکنان، مجدداً تولید خود را از سر گرفت. این کارکنان که در جریان روزهای انقلاب به دستور آیت الله خمینی اقدام به اعتصاب کرده بودند، به دستور وی مجدداً به محل کار خود بازگشتند. وثوق زاده، مدیر پالایشگاه اظهار داشته است که تمامی دستگاهها با حداکثر توان، در حال تولید نفت سبک و بنزین از نفت خام می باشند. میزان تولید روزانه نفت در این پالایشگاه حدود 60 هزار بشکه است.

4- سرهنگ سیدابوالقاسم محمدحسینی، دادستان عمومی ارتش، اطلاعیه ای برای تمامی دادستانهای ارتش و بخشهای نظامی صادر کرده است؛ این اطلاعیه به شرح ذیل است: دستگیری و بازداشت نیروهای نظامی تحت پیگرد دادگاه انقلاب صرفاً به وسیله حکم کتبی دادگاه انقلاب و در حضور نماینده دادستان ارتش و به وسیله پلیس نظامی و یا عوامل اعزامی از پادگان نظامی میسر خواهد بود. این افراد می بایست در زندان نیروهای نظامی حبس شوند.

حمله به روزنامه های ایران

ص: 394

سند شماره 180 استفاده محدود اداری16 می 1979 - 26 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5085به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: حمله به روزنامه های ایران 1- منابع فعال در روزنامه کیهان صبح روز 15 می تماس گرفته و اظهار داشتند که در ساختمان این روزنامه یک نشست بحرانی بین سردبیر و فعالان کارکنان و چاپخانه داران این روزنامه در حال برگزاری است. کارکنان این روزنامه، سردبیر را متهم کرده اند که با چاپ مجدد گزارش آیندگان در خصوص اعلامیه یا فرمان خمینی، گرایشات چپگرایانه خود را ابراز کرده است. طبق گزارشات قبلی واصله، روزنامه کیهان درگیر یک بحران مالی نیز می باشد اما در هفته های اخیر، روحانیون و اتحادیه چاپخانه داران محلی انتقادات تند و آتشینی متوجه سردبیر این روزنامه کرده و وی را متهم به ابراز «ایدئولوژی» خود نموده اند. در همین راستا از آقای ممکن، قائم مقام وزارت اطلاع رسانی، درخواست شد که با مداخله در موضوع، تضادهای به وجود آمده را مرتفع نماید، اما در عصر روز 15 می، کارکنان یک کودتای نسبی ایجاد کرده و سردبیر را عزل کردند؛ سردبیر نیز از سمت خود کناره گیری کرد. نسخه عصر روز 15 می روزنامه کیهان، اولین نسخه ای بود که توسط کارکنان منتشر شد. این نسخه که بیشتر یک روزنامه کوچک بود تا یک روزنامه واقعی، مشتمل بر 4 صفحه بود که سه صفحه آن آگهی تبلیغاتی بود. سرمقاله این نسخه با عنوان «پاکسازی در روزنامه کیهان» هیأت تحریریه سابق را عضو ائتلاف شوم چپگرایان، ضدانقلاب و از عناصر رژیم منحط و منحرف سابق خطاب کرده و تأکید کرده است که این روزنامه « منعکس کننده تکامل فزاینده شرایط کنونی خواهد بود.» کارکنان، به نمایندگی از روزنامه کیهان تأکید کرده اند که «روزنامه کیهان از امام و ملت انقلابی ایران عذرخواهی می کند چرا که برخی عناصر مشخص رویکردها و سیاستهایی نامعقول و مغایر با شرایط کنونی کشور اتخاذ می کرده اند. این روزنامه تمامی کارکنان و اعضای باقی مانده هیأت تحریریه را مجاب می نماید که مطابق و هم نوا با مسیر انقلاب به پیش روند.» عصر روز 15 می، هیأتی متشکل از نمایندگان کارکنان روزنامه کیهان به شهر قم و دیدار خمینی رفتند؛ در جریان این دیدار، خمینی خطاب به آنها تأکید کرد که «ملت ایران خواهان روزنامه ای هستند که با آنها هم صدا و هم نوا باشد. و در صورتی که روزنامه ها بخواهند در حمایت از تبهکاران و خائنین قدم بردارند، دیگر متعلق به ما نیستند.» 2- با عنایت به این که روزنامه آیندگان از این به بعد منتشر نخواهد شد و روزنامه کیهان نیز به دست شورای کارکنان اسلامی افتاده است، بنابراین تنها مطبوعات مستقل باقی مانده، دو روزنامه اطلاعات و بامداد هستند. روزنامه اطلاعات که در تنگنای شدید قرار دارد، در سرمقاله مورخ 15 می، «بیم خود را از گروههای غیرمسئول» ابراز داشته و تأکید کرده است که افراط گرایان مسلمان آنچنان فشار و محدودیتی وارد کرده اند که عواقب آن به مراتب از

ص: 395

سانسورهای دولت بیشتر است. این روزنامه در سرمقاله یاد شده افزوده است که این موضوع به هیچ وجه در حیطه مسئولیت و اختیارات گروههای فشار نیست که در مورد یک روزنامه یا یک نویسنده قضاوت کرده و اقدام به اجرای مجازات کنند. در پایان این سرمقاله از دولت موقت انقلاب اسلامی ایران خواسته شده است که «اجازه ندهد که یک گروه یا شخص با اجتهاد فردی به افکار و فعالیتهای یک روزنامه یا یک نویسنده تجاوز نماید؛ چرا که این تجاوز نهایتاً آزادی مطبوعات را به ورطه نابودی و هلاک فرو خواهد فرستاد.» روزنامه بامداد مورخ صبح روز 16 می نیز در سرمقاله خود فشارهای دیدگاههای تمامیت خواه و یک جانبه نگر را عامل تخریب مطبوعات ایران خواند. این سرمقاله در ادامه، هرگونه تأیید نتایج انقلاب توسط مطبوعات، به ویژه پیشگامان و اعتدالیون، را نوعی جبرگرایی خوانده است. روزنامه بامداد در بخشهای پایانی سرمقاله خود نتیجه گیری می کند که این روزنامه نیز، به رغم عدم اتخاذ گرایشات سیاسی، به سرنوشت آیندگان و کیهان دچار خواهد شد. نهایتاً این سرمقاله اعلام پایبندی و وفاداری به انقلاب را، همچون یک سوپاپ اطمینان، در دستور کار خود قرار می دهد.

3- آنچه که در دو هفته اخیر به وقوع پیوسته را می توان به مثابه سانسور نسبی مطبوعات و رسانه های الکترونیکی تلقی نمود که توسط روحانیون و از شهر قم هدایت و رهبری می شود. به رغم این که بسته شدن روزنامه آیندگان و کودتا در روزنامه کیهان نمونه هایی تأسف برانگیز از سانسور مطبوعات از طریق ترس و نه با توسل به حکم قضایی هستند، اما مصادیقی از جمله انتقاد تند و آتشین «کمیته منتخب امام» نسبت به روزنامه چپگرای پیغام امروز نیز وجود دارد. در این انتقاد آتشین، سردبیر روزنامه مزبور متهم به اتخاذ مواضع خصمانه نسبت به روحانیت شده بود. از جمله دیگر مصادیق این سانسور می توان به موارد ذیل اشاره کرد: حمله به چندین دفتر استانی روزنامه اطلاعات، قتل خبرنگار محلی این روزنامه در آبادان، آتش زدن کتابهای دارای گرایشات چپی یا کمونیستی در تبریز به دستور آیت الله مدنی، برنامه ریزی کاملاً آشکار رادیو تلویزیون ملی تحت امر قطب زاده مبنی بر انتقاد از مطبوعات دارای دیدگاههای خارج از خطوط ترسیم شده، تهدید به قتل سردبیران برخی مجلات از جمله علیرضا نوری زاده سردبیر مجله امید ایران، بسته شدن غیرعلنی روزنامه معتدل «اراده آذربایجان» و بیانیه اخیر جامعه روحانیت تهران مبنی بر محکومیت و تقبیح روزنامه هایی که از اصول و مبانی انقلاب اسلامی، که توسط خمینی ترسیم و تدوین شده است، پیروی نمی کنند.

4. منابع در گفتگو با وابسته مطبوعاتی خاطرنشان کرده اند که فشار بیش از حد و فزاینده آخوندبازی-آخوندبازی واژه ای توهین آمیز به معنای مداخله روحانیت می باشد- که از آغاز پیروزی انقلاب برای آن برنامه ریزی هدفمند صورت گرفته بود، به شدت با دیدگاهها و منویات اقشار روشنفکر جامعه در تضاد و تعارض است و به همین دلیل اقشار روشنفکر و متشخص را به سمت چپگرایان سوق می دهد. اعضای منتخب خمینی در شورای نظارت بر

ص: 396

مطبوعات، که از قدرت زیادی نیز برخوردار هستند، عبارتند از قطب زاده، اعضای شورای انقلاب و سوباقانیان[صباغیان] نماینده دولت موقت انقلاب اسلامی در فرایند انتقال قدرت.

شلنبرگر

تظاهرات در سفارت آمریکا، تهران

سند شماره 181 محرمانه18 می 1979 - 28 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5180به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تظاهرات در سفارت آمریکا، تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در تاریخ 25 اردیبهشت 1358 فداییان (فلسطینی ها و حامیان ایرانی آنها) در دانشگاه تهران در اعتراض به اشغال اراضی فلسطینی توسط اسرائیل دست به تظاهرات زدند (25 اردیبهشت سالگرد این رویداد است).

3- در ساعت 13 گروهی مرکب از 100 نفر در کمال آرامش از برابر سفارت گذشتند تا به دانشگاه تهران بروند در حالیکه عکس ها و پلاکاردهایی از خمینی و عرفات به همراه داشتند و شعارهایی از قبیل «مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر اسرائیل؛ مرگ بر تمام همکارانشان» می دادند. این عبور فاقد خشونت بود.

4- ماشاءالله کاشانی، رئیس نیروی گارد مجاهدین اظهار داشت که در این تظاهرات حدود 20000 تا 30000 نفر شرکت داشتند و رهبران آنها در نظر داشتند هنگام عصر این تظاهرات را با نیروی هر چه تمامتر در برابر سفارت آمریکا برپا سازند. وی شخصاً به سفارت گزارش داد که با سرپرستان تظاهرات میانجیگری کرده و آنها را از انجام این تظاهرات بازداشته و توانسته «سفارت را نجات دهد.» گذشته از صحت و یا کذب آن، باید گفت که ماشاءالله به اغراق و مبالغه گویی مطالب معروف است. ولی برقراری تظاهراتی با این عظمت صحت دارد چون چند گزارش دیگر نیز همین مطلب را تأیید کرده اند.

5- ماشاءالله نیز نیروهای خود را بین ساعات 20-16 از 15-5 نفر به 40-35 نفر تقویت کرد. آنها در همه جا حاضر شدند تا بفهمانند که حاضرند با تمام قوا در برابر هرگونه حمله به سفارت مقاومت نمایند. نیروی گارد مجاهدین نیز همانگونه که گفته شده بود از ساعت 16:30 تا صبح روز بعد تقویت گردید. از همه آمریکاییها نیز خواسته شد که طی غروب روزهای 25 و 26 اردیبهشت در محل های اقامت خود بمانند. یکی از مقامات سفارت که به تعهدات خود عمل می کرد در ساعت 45/23 روز 25 اردیبهشت با تیراندازی ماشین گشتی مجاهدین متوقف گردید. پس از شناسایی به وی اجازه داده شد که وارد اتومبیل خود شده و به منزلش بازگردد. 13 دقیقه پس از نیمه شب 26 اردیبهشت چند گلوله ژ-3 به نمای بیرونی سفارت اصابت نمود. یکی از گلوله ها به نرده جدیدالنصب دفتر وابسته دفاعی (در طبقه اول) اصابت کرد که

ص: 397

منجر به شکستن دو پنجره گردید. در دفتر وابسته دفاعی هیچ کس به سرنمی برد؛ بنابراین به کسی آسیبی وارد نیامد. سفارت در تاریخ 26 اردیبهشت بار دیگر کارهای روزمره خود را آغاز کرد. افسر امنیتی منطقه ای گزارش می دهد.

ناس

تظاهرات ضدآمریکایی و آشوبهای دیگر در اصفهان

سند شماره 182 محرمانه20 می 1979 - 30 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5193به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: تظاهرات ضدآمریکایی و آشوبهای دیگر در اصفهان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در 19 ماه می گروهی از تظاهرکنندگان که تقریباً 400 نفر می شدند، در اعتراض به نظرات مجلس سنای آمریکا در مورد اعدام ایرانیها، در مقابل کنسولگری اصفهان (که تعطیل بود) دست به تظاهرات زدند. عصر همان روز مقابل کنسولگری را با تراکت ها پوشانیدند. در آن شب به تمام کتاب فروشیهای شهر حمله شد. پایان خلاصه.

3- روز شنبه 19 ماه می بعد از دو روز تحصن اعتراض آمیز در مساجد، دو گروه مختلف در اعتراض به «مداخله آمریکا و صهیونیزم در امور ایران» از مساجد به سمت ساختمان موقتی کنسولگری در اصفهان که به حالت تعطیل درآمده بود دست به راهپیمایی زدند. در ساعت 30/3 بعد از ظهر هدف از راهپیمایی توسط رادیو اصفهان پخش شد و در نتیجه تعداد تظاهرکنندگان فزونی یافت. تظاهرکنندگان که تعداد آنها به 400 تا 500 نفر می رسید و در بین آنها افراد لاابالی هم دیده می شدند با ایراد سخنرانی هایی اظهارات سناتور جاکوب جاویتز در مورد اعدام القانیان، صنعتگر یهودی ایرانی را محکوم کردند. بنا به اظهارات یکی از کارمندان کنسولگری که از دور ناظر جریان بود، تحریکاتی در جهت سوزاندن عمارت وجود داشت ولی تظاهرکنندگان، بعد از چسباندن یک اعلامیه به درب ورودی به طور مسالمت آمیز متفرق شدند. عمارت در آن لحظه خالی بود و نیروهای محافظ با دیدن راهپیمایان فرار کردند. لبّ کلام بیانیه این بود که «این یک کشور مذهبی است و ما اسرائیل را نمی خواهیم و ما از عرفات حمایت می کنیم. چرا آمریکا به عامل صهیونیست اجازه مداخله در امور ما را می دهد؟» بیانیه به فارسی و با دست خطی بد نوشته شده بود.

4- همان شب گروه کوچکی بازگشتند، اعلامیه را کنده و تمام دیوارهای جلویی کنسولگری را با پوسترهایی که به زبان فارسی و انگلیسی چاپ شده بود، پوشاندند. بر روی آنها نوشته شده بود: «مرگ بر کارتر- مرگ بر امپریالیزم و صهیونیزم- ما خواهان اعدام شاهنشاه می باشیم، چرا آمریکا جلوگیری می کند؟» 5- بین ساعت 30/6 و 7 همان شب به یک کتاب فروشی و دو روزنامه فروشی در مرکز

ص: 398

شهر حمله شد و تمام موجودی آنها نابود شدند. این کار ظاهراً به دلیل فروش روزنامه های روسی مانند کارگر و آهنگر که هر دو از روزنامه های محلی هستند صورت گرفت. حدود یک ساعت بعد به یک کتابفروشی در جنوب شهر که روزنامه های مذهبی می فروخت، حمله و تمام موجودی آن نابود شد.

6- نظریه گزارشگر: به نظر می رسد که درگیریهای خیابانی در اصفهان کاملاً به پایان نرسیده است. این وقایع ممکن است به درگیریهای سختی بین گروههای مختلف منجر شود.

ناس

انجمن ایران و آمریکا در شیراز

سند شماره 183 محرمانه20 می 1979 - 30 اردیبهشت 1358 از : سفارت آمریکا، تهران - 5203به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: انجمن ایران و آمریکا در شیراز 1- انجمن ایران و آمریکا در شیراز همچنان در اشغال مجاهدین [خلق] است. من با وزارت خارجه تماس گرفتم و نامه ای به امضای یزدی وزیر امور خارجه به معاون استاندار شیراز تسلیم و در آن خواسته شده که تلاشهایی به عمل آید و شرایطی ایجاد گردد تا انجمن ایران و آمریکا فعالیتش را از سر گیرد.

2- ساختمان سالم بوده و اشغال کنندگان حتی دست به برخی تعمیرات زده اند. به گفته منابع موثق بازار شیراز برای آموزش زبان بسیار عالی است. کنسولگری انگلیس در آنجا سخت مشغول فعالیت است.

شلنبرگر

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 184 محرمانه شماره گزارش: 79 0193 684620 می 1979 -30 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: گزارش حاضر اطلاعاتی در مورد وضعیت ایران ارائه می دهد. اطلاعات تهیه شده مربوط است به طرح خلع سلاح خرمشهر، تعیین احکام اعدام توسط شورای انقلاب، درخواست از مردم جهت ادای شهادت علیه افراد دستگیر شده، بازداشت یک خبرنگار و اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات (محرمانه) الف- طرح خلع سلاح خرمشهر: دریادار احمد مدنی استاندار خوزستان اظهار داشت به دنبال خشونتهای شدید این هفته، برنامه خلع سلاح بندر خرمشهر در

ص: 399

جنوب شروع خواهد شد. بنا به گفته استاندار برنامه به مدت یک هفته ادامه خواهد یافت. تمام اسلحه ها در پادگانهای شهر انبار خواهد شد. اما مدنی از اینکه هنوز قاچاقچیان به ایران اسلحه وارد می کنند (به خصوص از طریق بندر آسیب پذیر خرمشهر) اظهار نگرانی کرد.

ب- شورای انقلاب احکام اعدام را تعیین می کند. علیرغم دستور آیت الله خمینی مبنی بر اینکه فقط افرادی که مرتکب قتل، کشتار دست جمعی یا کشتن افراد به وسیله شکنجه شده اند، از این به بعد اعدام خواهند شد اما به نظر می رسد که شورای انقلاب عقیده دیگری دارد. خط مشی های مبهم آنها در بیانیه های اخیرشان که از رادیو ایران پخش شد تهدید جوخه های اعدام را متوجه سایر خلافکاران نیز نموده است. هر کسی که در آینده به فعالیتهای ضدانقلابی محکوم گردد و یا ثابت شود که نسبت به جمهوری اسلامی خیانت کرده، ممکن است اعدام گردد. شورای انقلاب فرمان خمینی را «ضروری» نامید اما اضافه کرد که این حکم صرفاً به دلیل دوره حساس بازسازی می باشد. در بیانیه شورای انقلاب آمده است که جامعه برای امور حیاتی و مهم نظیر تشکیل کمیته ها تصویب قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس آماده می شود. بیانیه اخیر به خائنین «آنهایی که از رژیم گذشته به جا مانده اند» هشدار داد که به انقلاب حمله نکنند چون اولاً فرمان امام صرفاً به مجازات مرگ (اعدام) مربوط می شود. «اما راه برای صدور احکام دیگر باز است». ثانیاً «این فرمان فقط به جرائم قبل از این تاریخ مربوط می شود.» اما آیا این بدان معنا است که هرکسی به جرم «مفسد فی الارض»، «محارب با خدا»، «طرفدار سرمایه داری»، «توهین به امام» و «صهیونیست» شناخته شود از این به بعد باید آماده باشد که هر آن در مقابل جوخه آتش قرار گیرد؟ بیانیه شورای انقلاب با بیان این نکته خاتمه یافت که «توطئه چینان و خائنینی» که بر رفتار «زشت و شرم آورشان» پافشاری می کنند، به شدت تنبیه خواهند شد و توسط کمیته های انقلاب «سرکوب» خواهند گشت.

ج- از مردم دعوت به عمل آمده تا بر علیه افراد دستگیر شده شهادت دهند. دفتر دادستانی عمومی انقلاب در تهران از مردم درخواست کرد که هر نوع اطلاعی درباره جنایات افرادی که لیست اسامی آنها ذیلاً آمده است، دارند یا هرگونه شکایتی و اسناد یا مدرکی بر علیه آنها دارند، در خلال پنج روز آینده با دفتر روابط عمومی زندان قصر تماس بگیرند. لیست اسامی افراد به ترتیب زیر می باشد: سپهبد بازنشسته منصور افخم ابراهیمی؛ سپهبد امیر کمیابی پور (از نیروی هوایی)؛ سرتیپ جمشید فتحی مقدم؛ سرتیپ اسدالله امیر معز؛ فرمانده بازنشسته جلیل اصغرزاده، سرتیپ اسدالله آهنی کمانگر؛ سرتیپ جاوید آشوری (از نیروی هوایی)؛ سپهبد مهدی رحیمی؛ سرلشگر ابراهیم اسپهرام؛ سرلشگر حسن فرجادی؛ سرلشگر محمدمهدی روحانی مقدم؛ سرلشگر علی اشرف ساعدی؛ سرلشگر اکبر غفاری تهرانی؛ سپهبد جلال پژمان؛ سرهنگ امیرهوشنگ حاضر؛ سرلشگر بازنشسته امیرحسین عطاپور؛ حسینعلی اسفندیاری نماینده سابق مجلس؛ پاسبان حسن کاشی نگهبان زندان قصر؛ ناصر رئوفی نگهبان زندان قصر؛

ص: 400

عطاءالله جهان بیگلری معاون بخش پشتیبانی هوایی.

نظریات تهیه کننده: سرلشگر اسپهرام فرمانده پیشین ژاندارمری سیستان و بلوچستان بوده است.

د- بازداشت یک روزنامه نگار: طبق اظهارات منابع خبری، نویسنده مشهور ستون اقتصادی روزنامه و متفکر یهودی شائول بخاش امروز در فرودگاه مهرآباد بازداشت و به زندان قصر برده شد. بخاش که برای یک دیدار کوتاه عازم خارج از کشور می شد، دارای پاسپورت و ویزای خروج بوده است. اما به دلایل نامعلومی او را در فرودگاه نگاه داشتند. بخاش نویسنده مشهور کیهان بین المللی می باشد.

ه- اخبار متفرقه: (1) کمیته های انقلاب در کاشان منحل شده اند، این شهر در 500 کیلومتری جنوب شرقی تهران واقع شده است. (2) کمیته انقلاب یاسوج در استان لرستان، حمل اسلحه در مجامع عمومی را برای افراد بومی ممنوع کرده است.

رویداد امنیتی در سفارت آمریکا، تهران

سند شماره 185 محرمانه21 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5249به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: رویداد امنیتی در سفارت آمریکا، تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در تاریخ 29 اردیبهشت 1358 حدود 20 دقیقه بعد از نیمه شب و نیز در ساعت 2:30 بعد از نیمه شب محل استقرار گاردهای مجاهدین در دروازه واقع در خیابان روزولت هدف آتش وسائط نقلیه عبوری واقع گردید. در هر دو مورد مجاهدین به آتش آنها پاسخ گفتند. هیچ گونه تلفات جانی و خسارت مادی وارد نشد. گمان می رود که این بار نیز مانند دفعات قبل نیروهای گارد مجاهدین هدف حمله بوده اند و نه خود سفارت.

ناس

اغتشاشات وسیع تر در اصفهان

سند شماره 186 محرمانه21 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5269به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

مرجع: تهران 4969 موضوع: اغتشاشات وسیع تر در اصفهان 1- (محرمانه- تمام متن- تلگرام گزارشی) 2- خلاصه: دو تظاهرات بزرگ بر علیه مجلس سنا در اصفهان، گزارش درگیریهای خیابانی، گزارش از نگهداری سلاح در محوطه دانشگاه، تهدیدهای جزئی علیه کنسولگری،

ص: 401

آیت الله خادمی بر رعایت احتیاط تأکید می کند، دستگیری های متعدد، پایان خلاصه.

3- بعد از ظهر روز 20 می در محوطه دو دانشگاه در اصفهان، تظاهرات بزرگی انجام گرفت که در هر کدام «هزاران» نفر شرکت داشتند. سخنرانان در نطق خود «خیانت های» آمریکا را برمی شمردند. ناظرین تعداد جمعیت را متفاوت ذکر کردند (از یک تا 7 هزار) اما همگی متفق القول بودند که نطق سخنرانان در مورد آمریکا بویژه مجلس سنا زهرآگین بود. تظاهرات دانشگاه اصفهان از ساعت 3 بعد از ظهر تا 30/7 شب ادامه داشت. تظاهرات کوچک تری در دانشگاه «صنعتی شریف» (آریامهر سابق) انجام شد که حدود 1500 شرکت کننده داشت. آدمکهای شاه، کارتر، سناتور جاویتز و به علاوه چند آدمک دیگر که شناخته نشدند، سوزانده شد. طبق گزارشها، طوماری در بین جمعیت، دست به دست گردانده می شد.

4- شایعات گسترده حاکی از آن است که درگیریهای خیابانی بین دانشجویان «چپگرا» و دانشجویان «مسلمان» منجر به ایجاد تلفاتی شده است اما شاهدی بر این مدعا نیست. با این حال هم «سازمان دانشجویان مسلمان» و هم سه گروه مجزای «چپگرا» به طور مشترک اداره تظاهرات دانشگاه اصفهان را به عهده داشتند. شایعات بیشتر که پس از تماس با هیأت علمی دانشگاه صحت آن تأیید شد حاکی از آن است که دانشجویان چپگرا در محوطه دانشگاه سلاح نگهداری می کنند و مطمئن هستند که توسط پاسداران انقلاب خلع سلاح نخواهند شد. تاکنون هیچ گزارشی دال بر حضور سپاه پاسداران انقلاب در اصفهان نرسیده است. گزارش شده است که در خلال کنفرانس استانداران در تهران، از استاندار اصفهان خواسته شده است که به شهربانی اسلحه بدهد اما رابطهای شهربانی در اصفهان به کارمندان کنسولگری گفتند «مادامی که امنیت آنها تضمین نشود» اسلحه تحویل نخواهند گرفت.

5- قرار بود کنسول سابق اصفهان از روز 23 می به این شهر مسافرت نماید اما آیت الله خادمی یکی از روحانیون برجسته این شهر با وی تماس گرفت و از او خواست که به دلیل ممنوعیت برقراری رابطه با ایالات متحده از جانب خمینی، سفرش را به تعویق اندازد. خادمی گفت تحت چنین شرایطی «حضور شما در خانه من موجب سرافکندگی خواهد شد».

6- بعد از کندن دو پوستر از جلوی کنسولگری، به کارمندان کنسولگری هشدار داده شد که هر تلاشی برای زدودن پوسترها می تواند خطرناک باشد. یک شرکت باربری که جهت بسته بندی حمل اموال شخصی کنسول قرارداد بسته بود طی تماسی اظهار داشت نمی تواند کامیون به منزل بفرستد زیرا به «شرکت آنها اخطار شده است.» 7- همچنین متوجه شدیم که حدود 45 تن از مقامات سابق اصفهان از جمله 3 تن از رؤسای اجرایی شهربانی دستگیر شده اند و افراد بسیار دیگری تحت تعقیب هستند. تصور می رود محاکمه دسته جمعی آنها برای این هفته برنامه ریزی شده باشد. هفته گذشته زندان اصفهان نیز شاهد آشوبهایی بود که در نتیجه آن عده ای کشته شدند. هم اکنون مراقبت از زندان و دادگاهها را کمیته ها به عهده گرفتند. بنابراین نیروهای امنیتی در خیابانها کمتر به چشم

ص: 402

می خورند.

8- نظریات تهیه کننده: کنسول سابق «مک گافی» ملاقات خود را به تعویق انداخته است. پایان نظریه. ناس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 187 محرمانه شماره گزارش: 79 0194 684621 می 1979 - 31 اردیبهشت 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: گزارش ذیل حاوی اطلاعات مربوط به وضعیت ایران درباره مطالب ذیل است: محدود کردن روابط ایران و آمریکا از طرف ایران، صدور فرامین در خرمشهر توسط دریادار مدنی، تمایل بختیار نخست وزیر سابق در جهت اعلام یک جمهوری، طرح ریزی حمله هوایی توسط تیمسار خسروداد، جلو کشیدن ساعتها در ایران، محکومیت مقامات پلیس به شلاق و زندان، یک روحانی، سفیر ایران در عراق می شود.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- وزارت امور خارجه ایران از سفیر جدید ایالات متحده در ایران خواست تا زمان بهبود جو سیاسی بین دو کشور، سفر خود به ایران را به تعویق اندازد. در بیانیه ای آمده است که قطعنامه روز 17 می مجلس سنای ایالات متحده بیانگر دخالت آشکار مقامات آمریکایی در امور داخلی ایران بوده و دولت ایران شدیداً در مقابل طرز تلقی مجلس سنای آمریکا خواهد ایستاد. قطعنامه سنای ایالات متحده نقض کننده روابط دوستانه بین دو کشور بوده و با نامه وزیر امور خارجه مبنی بر اظهار تمایل دولت آمریکا جهت فراهم کردن روابط دوستانه بین دو کشور مغایرت دارد. بیانیه می افزاید، تداوم چنین نیات خصومت آمیزی توسط مقامات ایالات متحده، دولت ایران را مجبور خواهد نمود تا با توجه به فشار مردم ستمدیده، در روابطش با آمریکا تجدیدنظر کند. در بیانیه همچنین آمده است که هدف اصلی انقلاب اسلامی ایران، رهایی مردم از وابستگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. لذا صحبت از حقوق بشر امری پوچ و بیهوده می باشد.

ب- صدور فرامین در خرمشهر توسط دریادار مدنی: دریادار احمد مدنی استاندار خوزستان به منظور استقرار نظم و قانون در شهر بندری آشوب زده خرمشهر سه بیانیه صادر کرده است. در اولین بیانیه از تمامی گروههایی که در داخل شهر، ساختمانهایی را اشغال کرده اند خواسته شده که تا فردا اماکن اشغالی را تخلیه کنند و نتیجه اقدامات خود را به اطلاع دادستانی عمومی شهر برسانند. در بیانیه دوم تمام گروههای امنیتی منحل اعلام شده و جایگزینی آنها توسط

ص: 403

مقامات دولتی و مذهبی مطرح شده است. در اعلامیه سوم حمل و داشتن سلاح های غیرمجاز از روز جمعه آینده ممنوع اعلام شده و گفته شده اینگونه سلاحها باید به پادگان تحویل داده شود. در اعلامیه اخطار شده که متخلفین شدیداً مجازات خواهند شد.

ج- قصد اعلام حکومت جمهوری از جانب بختیار، نخست وزیر سابق: روزنامه کیهان در شماره امروز خود می نویسد که شاهپور بختیار نخست وزیر سابق قصد داشت پس از عزیمت شاه، در ایران اعلام حکومت جمهوری کرده و خود را به عنوان اولین رئیس جمهور قلمداد نماید. در مقاله ذکر شده که این اطلاعات دست اول در آخرین روزهای عمر رژیم سابق از شخص مهمی که اطلاعات زیادی راجع به وقایع پشت پرده دارد، کسب شده است. تیمسار عبدالعلی بدره ای فرمانده سابق نیروی زمینی که در شورش ماه فوریه در حمله ای که توسط چریکها به محل کارش صورت گرفت، مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد، از اجرای نقشه اعلام جمهوری به وسیله بختیار نخست وزیر سابق ممانعت به عمل آورد. گفته می شود که تیمسار بدره ای از زمانی که ستوان یک بوده در جمع درباریها فعالیت داشته است و یکی از «خدمتگزاران و ملتزمین دربار بوده است». هنگامی که بختیار نقشه اش را باچند تن از افسران ستاد بزرگ ارتشتاران در میان گذاشت بلافاصله با اعتراض بدره ای مواجه گردید. «او اسلحه اش را بیرون کشیده و به بختیار حمله کرد. او می خواست بختیار را بکشد لیکن افسران دیگر مانع او شدند.» در ماه فوریه منابع گزارش دادند که در شب 10 و 11 فوریه موقعی که فرمانده ارتش در مقابل اقدامات به عمل آمده به منظور انتقال قدرت خمینی مقاومت کرد، بین بختیار و بدره ای مشاجره ای درگرفت. اما منابع مشخص نکردند که این مشاجره به خشونت کشیده شده باشد. آنها گفتند بدره ای کلتش را روی میز گذاشته و گفت که با هر کسی که قصد مخالفت با قانون اساسی ما را داشته باشد مبارزه خواهد کرد اما پس از بحث و مشاجره طولانی با بختیار متقاعد شد که با طرح همراهی کند. کیهان همچنین گزارش کرد که شاه چند روز قبل از ترک ایران بسیار افسرده حال و به طور کلی گیج بود و در روز آخر اغلب گریه می کرد. «بعضی مواقع اتفاق می افتاد که شخصی نیم ساعت تمام صحبت می کرد اما شاه هیچ توجهی به او نداشت» کیهان در ادامه گزارش خود می نویسد، علیرغم ادامه چنین وضعی، برخی از رجال سرشناس و افسران ارشد ارتش تا آخرین لحظات تملق گویی و چاپلوسی نسبت به شاه را متوقف نکردند.

د- طرح حمله هوایی توسط تیمسار خسروداد: در ادامه اخبار مربوط به «توطئه» بختیار، امروز نیز روزنامه کیهان جزئیات توطئه طرح شده بوسیله منوچهر خسروداد، مهدی رحیمی و عبدالعلی بدره ای، سه تن از افسران ارشد به منظور «قتل عام مردم مسلمان» را فاش کرد. در گزارش کیهان آمده است که خبر توطئه مذکور در روز 10 دسامبر، روز راهپیمایی مردم در عاشورا به حمایت از آیت الله خمینی به وسیله افسری از گارد جاویدان (گارد سلطنتی) به روزنامه ها درز کرد. افسر مذکور گفت که خسروداد در نظر داشت از طریق هوا، تهران را

ص: 404

بمباران و تمام تظاهرکنندگان را قتل عام کند اما بعضی از افسرانی که قرار بود در این حمله شرکت کنند از همراهی با او امتناع کرده و در پادگان لویزان به روی افسران فرمانده خود آتش گشودند. پس از آن خسروداد با یک هلی کوپتر، سربازان وفادار به اسلام را به رگبار بست. گزارش کیهان گفت که حمله هوایی به طور مفصل طراحی شده بود. شهر به نواحی مختلف تقسیم شده بود و تانکها در نقاط ویژه ای در اطراف شهر نظیر میدان شهیاد، ایستگاه راه آهن، گردنه قوچک مستقر شده بودند تا مانع از فرار مردم از حمله هوایی شوند. کیهان می نویسد که در صورت موفقیت طرح، صدها و هزاران نفر از مردم کشته می شدند.

ه- ایران ساعت هایش را جلو می کشد. تاج، وزیر نیرو، اعلام کرد که از نیمه شب جمعه 26 می 79 ایران ساعت هایش را یک ساعت جلو خواهد کشید. او گفت که این تصمیم به منظور جبران کمبود انرژی در طول روز اتخاذ شده است. وی اضافه کرد که جدول زمانی جدید که به تأیید خمینی رسیده است تا پایان شهریور (21 سپتامبر 1979) کمبود برق را جبران خواهد کرد.

و- محکومیت افسران شهربانی به شلاق و حبس: دیروز پنج افسر پلیس در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به اتهام حمله به مردم در تظاهرات اواخر سال گذشته و همچنین شکنجه زندانیان سیاسی به حبسهای مختلف و شلاق محکوم شدند. دادگاه همچنین مقرر کرد تا این افسران پلیس دوران محکومیت خود را در همان زندانهایی که مرتکب جنایت شده اند، سپری کنند.

ز- مأموریت سیاسی یک روحانی در عراق: برای اولین بار در تاریخ ایران جدید، یک روحانی به عنوان سفیر در یک کشور خارجی منصوب شد. او حجت الاسلام دعایی است که به عنوان سفیر در کشور عراق منصوب شده است، جایی که در آن آیت الله خمینی قریب به 15 سال در تبعید به سر برد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 188 محرمانه شماره گزارش: 68461957922 می 1979 - 1 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: این گزارش حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت ایران است. اطلاعات گردآوری شده شامل این موضوعات است: دیدگاههای صهیونیست ها از دیدگاههای آمریکایی متفاوت است؛ خلاصه سخنان یزدی وزیر امور خارجه؛ آیت الله قمی از «اعدامهای عجولانه» انتقاد می کند؛ از نیروهای مسلح خواسته شد از مرزها حفاظت کنند؛ سرتیپ منوچهر وجدی به اتهام جاسوسی تحت تعقیب قرار گرفت؛ تولید نفت به 4 میلیون بشکه در روز کاهش یافت؛

ص: 405

کمیته ها بایستی از شرایط جدید برخوردار شوند؛ و اخبار متنوع.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- دیدگاههای صهیونیست ها متفاوت با آمریکایی هاست. ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دیروز طی یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: دیدگاههای جناح صهیونیست متفاوت با دیدگاه دولت آمریکاست و اینکه آنها نباید به روابط میان ایرانی ها و مردم آمریکا لطمه بزنند.

وی در مورد سیاست خارجی گفت، دولت می خواهد «استقلال کشور را در تمامی زمینه های سیاسی، نظامی و فرهنگی» حفظ کند. ایران می تواند «فعالانه از کشورهای غیرمتعهد» حمایت کند. دولت ایران با کشورهایی که به تمامیت ارضی ایران احترام بگذارند، دوست خواهد بود. اما اگر کسی بخواهد در امور داخلی ما دخالت کند، برای مقاومت در برابر آن تمام کوشش خود را به کار خواهیم بست. مشکل با صدور قطعنامه 17 می سنای آمریکا بروز کرد. وی افزود مسئله اعدامها در ایران یک مسئله داخلی است و قطعنامه سنا یک دخالت آشکار در امور داخلی کشور است. یزدی گفت سایروس ونس وزیر خارجه روز 15 می نامه ای به وزیر خارجه ایران فرستاده و در آن ابراز امیدواری شده است که ایران گذشته ها را به فراموشی سپرده و به همکاری با آمریکا ادامه دهد. دولت ایران در پاسخ به نامه ونس همچنین گفت که حاضر به همکاری با آمریکاست اما اشاره گردید که صدور قطعنامه سنا در مورد «مجازات» جانیان رژیم گذشته، توجیه پذیر نیست. وقتی رژیم سابق در مسند قدرت بود، دولت آمریکا صحبتی درباره نقض حقوق بشر به میان نمی آورد. یزدی گفت دولت ما دولت مردمی است و از استقلال کشور و منافع آن دفاع خواهد کرد و سناتورها باید متوجه باشند که روابط میان دو کشور در یک مرحله جدید قرار دارد و اینکه «تغییراتی باید صورت بگیرد». سناتورها باید به احساسات مردم ایران احترام بگذارند و واقعیت های برخاسته از «انقلاب» را درک نمایند. «به همین علت ما از آنها خواسته ایم اعزام سفیر آمریکا به ایران را به تعویق بیندازند». ما از ساختار جناحها در آمریکا خبر داریم و از نفوذ صهیونیستها در سیاستهای آمریکا و روابط آنها با شاه سابق مطلع هستیم- ما باید با قطعنامه مخالفت کنیم. ما می دانیم این مسئله به سیاست کلی آمریکا در مورد ایران ارتباطی ندارد اما می خواهیم عدم خشنودی خود را ابراز کنیم. «موضع ما در خصوص قطعنامه است و به روابط دوستانه میان مردم دو کشور صدمه ای نخواهد زد». قبل از اعلام القانیان، دادگاههای انقلاب حدود 170 نفر را محکوم به مرگ کرده بود و کنگره چیزی نگفته بود. آشکار است که جناح صهیونیست در رابطه با القانیان انگیزه ای «برای پیشبرد منافعش» داشته است.

ب- گزیده سخنان یزدی، وزیر امور خارجه: ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه طی سخنان دیروز خود در کنفرانس مطبوعاتی حداکثر تلاش خود را برای آرام کردن اوضاع انجام داد و

ص: 406

گفت مباحثه با سنای آمریکا بدین معنا نیست که روابط با دولت آمریکا صدمه خواهد دید و اینکه پیشبرد علائق میان دو کشور بستگی به طرف آمریکایی دارد. اما ناظران سیاسی ایران تحت تأثیر قرار نگرفتند و اظهار داشتند که به روابط لطمه وارد شده و اینکه تلاش یزدی برای باز نگاه داشتن در سیاسی با واشنگتن با شکست آشکار مواجه شده است. این امر برای یزدی و عباس امیرانتظام معاون نخست وزیر یک شکست کلی است. یک ناظر آگاه اظهارعقیده کرد، تبعیدیان در حال خروج هستند. این ناظر گفت یزدی همچنین با قطع رابطه با مصر مخالف بوده و از آن هنگام تلاش کرده ارتباطات با مصر و مراکش هر دو را حفظ کند. در خصوص آمریکا او ناامیدانه تلاش کرده درها را باز نگه دارد و هنوز هم مشغول کوشش است. اما در قم چنین نگرانی وجود ندارد و این نشان می دهد که یزدی آنچنان که باید سرش توی حساب نیست، آنسان که قبلاً اینطور بود. معلوم نیست در واقع چه کسی بیانیه وزارت خارجه مبنی بر به تعویق انداختن سفر کاتلر را صادر کرد زیرا به نظر می رسد یزدی این کار را نکرده است. چه کسی از طرف وزارت خارجه تصمیم گیری می کند؟ دیپلماتهای غربی اثری از تهدید قطع ناگهانی روابط میان ایران و آمریکا مشاهده نمی کنند.

این امر بیشتر به ایرانی ها لطمه خواهد زد تا آمریکا. 50000 ایرانی در آمریکا حضور دارند ولی فقط چند صد آمریکایی در ایران هستند. ایرانی ها چیزهای زیادی برای از دست دادن دارند. تنها اقدامی که غیر از قطع رابطه می تواند انجام گردد، کاهش اعضای سفارت خواهد بود اما از آنجا که آمریکا احتمالاً دست به اقدام متقابل خواهد زد، لذا اوضاع برای ایران بدتر خواهد شد. نکته جالب توجه این است که قطعنامه سنا چگونه با عدم حساسیت رهبر ایران مواجه شد. خمینی هیچ گاه قبلاً چنین توجهی را به مسایل خارجی نشان نداده بود. در این رابطه فرد احساس می کند که این یک نشانه مثبتی است. ناظران دیپلماتیک موافقند که وضعیت باعث افزایش انزوای روبه رشد ایران در جامعه جهانی شده است. کشوری وجود ندارد که ایران با آن همکاری نزدیک داشته باشد. ساف که ایران بدان علائم دوستی نشان می دهد، در حقیقت یک کشور محسوب نمی شود. ایران هنگامی از انزوا خارج خواهد شد که یک کشور باثبات شود. این کشور محتاج یک سیاست خارجی فعالتر و جدی است. حداقل یک ناظر سیاسی ایرانی معتقد است که وضعیت حساستر از آن است. به عقیده او روابط با بلوک کمونیستی نیز در سطح پایینی قرار دارد. نکته مهم دیگر آن است که ایران روابط خوبی حتی با یک کشور عربی چه دست راستی و چه دست چپی ندارد. یک ناظر معتقد است حتی روابط با پاکستان چندان جالب نیست و اوضاع کردها علائق با ترکیه را بدتر کرده است. جای تعجب ندارد که ایران دیر یا زود وارد جنگ با یک کشور همسایه شود یعنی کاری که همه دولتهای انقلابی در گذشته مرتکب آن شده اند. قطعاً اسرائیلی ها نمی توانند از آنچه در ایران می گذرد، ناراحت باشند. نشانه ای از پیوستن ایران به جبهه پایداری عرب در دست نیست، چیزی که تعداد زیادی از نیروهای نظامی ایران را در دسترس قرار خواهد داد. وضعیت ایران می تواند پیمان میان

ص: 407

عراق و سوریه را به خوبی در هم بشکند.

ج- آیت الله قمی از «اعدامهای عجولانه» انتقاد کرد. آیت الله حسن طباطبایی قمی از چهره های برجسته مذهبی در مبارزه علیه شاه، نامه ای به شورای انقلاب اسلامی فرستاده و از «اعدامهای عجولانه» و «شکنجه های بیجا» توسط اعضای کمیته انتقاد کرده است. آیت الله تنبیهات انجام شده توسط کمیته ها را «بی پروا» توصیف کرد و گفت مطالبی درباره اعمال شکنجه های غیرمنصفانه در مورد زندانیان پس از آنکه بی گناهی آنها به اثبات رسیده، شنیده است. در نامه قمی آمده است که شرق و غرب نظاره گر الگوی جمهوری اسلامی اند. آنها متوجه اند که هر آنچه که در ایران روی می دهد، بر اساس اراده خداوند بوده و اینکه همین امر اصول اسلامی را تقویت می کند. آنها منتظرند تا ببینند آیا این (حکومت) موفق خواهد شد. بنابراین ما باید مراقب نظم خداوندی در خصوص اجرای درست عدالت بویژه در مجازاتها باشیم. کاشف به عمل آمده که حملاتی به منازل مردم در طی شب انجام شده و اثاثیه و مایملک آنها دزدیده شده است. چندین تن از اشخاص بدون شواهد درست، عجولانه کشته شده اند. همچنین شکنجه های بیجایی انجام شده که خداوند آن را ممنوع کرده و این کار وجهه اسلام را خراب می کند. مجازاتها بایستی بر اساس قوانین اجتماعی و شرع بوده و تمام ماوقع در معرض اطلاع جهان قرار گیرد.

د- تقاضا از نیروهای مسلح برای حراست از مرزها: امام خمینی به گروهی از پرسنل نیروی دریایی گفت، نیروهای مسلح اسلامی باید اهداف انقلاب را از طریق وحدت کلمه محقق سازند و باید از تمامی نقاط کشور محافظت نمایند. ناخدا حسنعلی خوشنام در مصاحبه ای با ارباب جراید گفت 200 تن از پرسنل پایگاه دریایی خرمشهر در قم با خمینی ملاقات کردند تا سالروز تولد دختر پیامبر، محمد[(ص)] را به وی تبریک بگویند و پشتیبانی خود را برای حفاظت از مرزهای آبی و خاکی ایران اعلام نمایند.

ه- سرتیپ منوچهر وجدی به اتهام جاسوسی تحت پیگرد قرار گرفت. دادگاه سرتیپ منوچهر وجدی، رئیس سابق ستاد اطلاعات ارتش و متهم به همکاری با سرویس های جاسوسی آمریکا و آلمان، امروز تشکیل شد. وجدی همچنین متهم به حمایت از شاه سابق جهت حفظ حکومت سرکوبگرش در ایران و حفظ منافع آمریکا در کشور می باشد. بنا به کیفرخواست ارائه شده به دادگاه انقلاب اسلامی تهران، وجدی مسئول ارائه اطلاعات به مقامات اسرائیل در خصوص مکان یک گروه از چریکهای فلسطینی که متعاقباً منجر به اخراج آنها توسط نیروهای اسرائیلی گردید، می باشد. وجدی در سخنان خود در دادگاه گفت، تا 11 فوریه یعنی روزی که رژیم شاه سابق سرنگون گردید، چیزی درباره جنایات رژیم پهلوی نمی دانست. دادستان کل در پاسخ گفت: چطور ممکن است مردی تحصیلکرده مثل او که به اکثر کشورهای اروپایی سفر کرده چیزی درباره جنایات شاه مخلوع نداند در حالیکه هر کودکی خیلی پیشتر از برپایی انقلاب در ایران از این امور خبر داشت.

ص: 408

نظریه تهیه کننده: محاکمه هنوز ادامه دارد و تا به حال هیچ رأیی صادر نشده است.

و- کاهش تولید نفت: تولیت نفت خام به حدود چهار میلیون بشکه در روز کاهش پیدا کرده است. این مسئله نشان دهنده کاهش حدود یک میلیون بشکه در روز در مقایسه با تولید پنج میلیون بشکه ای درست پس از پیروزی انقلاب است. به گفته یک سخنگوی شرکت ملی نفت ایران، حداکثر تولید استان خوزستان 3400000 بشکه در روز است. او گفت 600000 بشکه در روز اکنون در دیگر میادین نفتی تولید می گردد. این سخنگو همچنین گفت روزانه 320000 بشکه نفت صادر می شود.

ز- کمیته ها باید مجدداً بازسازی شوند: استانداران کشور به همراه وزیر کشور روز گذشته در قم با خمینی ملاقات کردند تا مشکلات بحث شده در پایتخت طی چند روز گذشته را با وی مطرح ساخته و در مورد آنها از وی کمک و راهنمایی کسب کنند. وقتی مشکلات کمیته های انقلاب از طرف احمد صدر حاج سیدجوادی برای خمینی تشریح شد، گفت کمیته ها توسط خود وی تأیید شده اند اگرچه اکنون لازم است آنها را بازسازی و پاکسازی نمود. امام اظهار تأسف کرد که در برخی موارد کمیته ها ثابت کردند به اندازه ای که باید مفید باشند، نیستند. در عین حال این بدان معنا نیست که همه آنها را باید کنار گذاشت. علاوه بر ارتش کشور به سربازان ملی و پاسدار ملی نیازمند است. بنابراین کمیته ها باید از شرایط مناسب و جدیدی برخوردار شوند و این به عهده روحانیون و شوراهای انقلاب و استانداران است که طرحی را برای تحقق این امر تدارک ببینند.

ح- اخبار متنوع:

(الف) 29 کلانتری و سه پست ژاندارمری در تهران و 162 مرکز پلیس در سراسر کشور شروع به کار کرده اند.

نظریه تهیه کننده: اساساً 21 مرکز پلیس در ایران وجود دارد. هیچ چارت جدید و یا جزئیاتی تاکنون درباره فهرست محل 29 مرکز پلیس منتشر نشده است. جالب توجه خواهد بود که ببینیم محل های جدید کدامیک هستند و اینکه محوطه سفارت هنوز به عنوان یکی از آنها در فهرست آمده یا خیر.

(ب) ناصر نجمی یکی از اعضای جبهه ملی گزارش داده که طرحهایی در دست است که جبهه ملی و دو گروه دیگر را از جمله جنبش و جاما به یکدیگر نزدیک نمایند تا مقاصد جبهه که در حال حاضر از محبوبیت برخودار نیست، تقویت گردد.

(ج) دیروز مسئله انحلال کمیته های انقلاب شیراز توسط آیت الله محققی، دادستان کل دادگاههای انقلاب شیراز و نمایندگان پاسداران انقلاب تهران مورد بحث قرار گرفت. همچنین برخی از «روشنفکران» در این جلسه حضور داشتند. از این پس گزینش داوطلبین، در [سپاه] پاسداران انقلاب توسط کمیته سه نفره از میان نمایندگان روحانی و روشنفکران انجام خواهد گرفت.

گزارش وضعیت ایران

ص: 409

سند شماره 189 محرمانه شماره گزارش: 79 0196 684623 می 1979 - 2 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) گزارش اطلاعات مربوط به وضعیت جاری در ایران. اطلاعات تهیه شده شامل موارد ذیل است: اعدام چهار افسر، آزاد شدن یک روزنامه نگار، تأیید اعدامها از جانب جبهه دموکراتیک ملی، وجود سلاح در ایلام تهدیدی برای امنیت، محکوم نمودن امپریالیسم و صهیونیسم از طرف دانشجویان، ناوگان تجاری، ایرانی می شود و اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- چهار افسر محکوم شدند. روزنامه کیهان گزارش داده است که چهار تن از افسرانی که در اجرای حکومت نظامی در تهران شرکت داشتند، توسط یک دادگاه نظامی به اتهام شرکت در قتل عام هشتم سپتامبر «جمعه سیاه» و حوادث مشابه آن محکوم شدند. روزنامه کیهان که محکومیتها را گزارش کرد، به نوع مجازات تعیین شده برای این افراد اشاره ای نکرده است. مجازات متداول برای چنین جنایتهایی اعدام است. این چهار نفر عبارتند از: سرهنگ دوم محمدباقر لطیفی مقدم، ستوان دوم سیدناصر موسوی، ستوان یار محمود معمار و سروان مرتضی ناصر خاکی. این روزنامه همچنین گزارش داده است که دو افسر دیگر نیز در دادگاه در حال محاکمه هستند.

این افسران عبارتند از: سرتیپ وجدی یک افسر اطلاعاتی و سرتیپ پرورش یک افسر ساواک. یک نماینده دادگاه گفت وجدی در جلسه ای که توسط یک ژنرال آمریکایی «تای» و «سپهبد برومند» به منظور بحث درباره توطئه خنثی کردن انقلاب تشکیل شده بود، شرکت کرده است. او اضافه نمود که وجدی مسئول انتقال اطلاعات به اسرائیل بوده است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) یک منبع دیگر گزارش کرده است که دو تن از افسرانی که در دادگاههای انقلاب محاکمه شدند به مرگ محکوم شده اند؛ سرهنگ دوم مقدم و ستوان یار محمود معمار. منبع اشاره ای درباره اینکه آیا حکم آنها تاکنون اجرا شده است یا نه، نکرد.

حکم محکومین دیگر زندان بوده است. سروان ناصر خاکی به 9 سال و ستوان دوم موسوی به 7 سال زندان محکوم شدند.

هر دو نفر برای همیشه از داشتن پست های نظامی یا مشاغل دولتی محروم شدند. منبع همچنین گزارش کرد که سرتیپ وجدی به 15 سال و سرتیپ رضا پرورش به 12 سال حبس محکوم شدند. آنها نیز از داشتن شغلهای رسمی در آینده محروم شدند.

ب- آزادی یک روزنامه نگار: شائول بخاش روزنامه نگار و روشنفکر برجسته ایرانی توسط

ص: 410

کمیته های انقلاب آزاد شده و ظاهراً آزاد است که کشور را ترک کند. بخاش روز شنبه به هنگام ترک کشور در فرودگاه مهرآباد دستگیر شد و بعد از اعتراض نسبت به گرفتن پاسپورتش به کمیته مرکزی منتقل، سپس از آنجا به زندان قصر برده شد و پس از چند ساعت آزاد شد.

با گزارش قضیه روز بعد به هنگام حضور در کمیته مجدداً دستگیر شد و قبل از اینکه بالاخره آزاد شود، چند ساعتی را بدون امکان ارتباط با بیرون، در زندان قصر نگهداشته شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) افسر گزارشگر نتوانسته است دلیل دستگیری وی را دریابد. منابع خبری نیز علت این مسئله را روشن نکرده اند اما تأیید شده است که او تاکنون کشور را ترک کرده است.

ج- جبهه دموکراتیک ملی اعدامها را تأیید می کند: سخنگوی جبهه دموکراتیک ملی و عنصر مؤسس آن دیروز در یک کنفرانس خبری از اعدام وزرای کابینه های قبلی دفاع کرد. هدایت متین دفتری اظهار داشت که هر وزیری که در دوران ارتش علیه منافع ملی اقدام کرده باشد باید اعدام شود.

متین دفتری به خصوص در پاسخ به سئوال در مورد وزیر پیشین اطلاعات در دولت شریف امامی اظهار داشت که عاملی تهرانی عضو کابینه ای بوده است که مسئول کشتار مردم ایران است و همه وزرای کابینه نیز به همین ترتیب مسئول هستند.

د- اسلحه های ایلام تهدیدی برای امنیت است: مجموعاً 80 تا 90 درصد ساکنان ایلام دارای اسلحه هستند. این مطلب را رئیس شهربانی ایلام سرگرد اصغرزاده روز یکشنبه اعلام نمود. اصغرزاده اظهار داشت از آنجا که ایلام منطقه ای بسیار بااهمیت است همه اسلحه ها بایستی توسط یک کمیته موقتی جمع آوری شود. او همچنین خاطرنشان کرد که ساکنین ایلام باید با مراجعه به مراکز قانونی در حل مشکلات خود از راههای قانونی استفاده کرده و از راه حلهای قبیله ای پرهیز کنند.

ه- دانشجویان، امپریالیسم و صهیونیسم را محکوم می کنند. هزاران دانشجو در دانشگاه تبریز امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم را محکوم کردند و طی تظاهراتی در محوطه دانشگاه پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. تظاهرکنندگان همچنین اقدام کارتر و سنای آمریکا را جهت درهم شکستن جنبش های آزادیبخش در کشورهای جهان سوم محکوم کردند. آنها خواستار بیرون راندن همه آمریکاییهای باقیمانده در ایران شدند و حمایت قاطع خود را از حکومت اسلامی و امام خمینی اعلام داشتند. تظاهرات مشابهی نیز در منطقه آستارا اتفاق افتاد. مردم علیه ظهور مجدد هواپیمای حمل و نقل آمریکا در خلیج فارس تظاهرات کردند و تبلیغات امپریالیستی علیه محاکمات دادگاههای انقلاب را محکوم کردند. تظاهرکنندگان همچنین پرچم آمریکا را به آتش کشیده و خواستار نابودی همه وابستگان «خون آشام» امپریالیسم در کشور شدند.

ص: 411

و- ناوگان تجاری ایرانی می شود: خطوط کشتیرانی ملی آریا دیروز طرحهایی را به منظور جایگزین سریع همه کارمندان خارجی در کشتیهایش اعلام نمود و اضافه کرد که در حال حاضر حدود 400 دانشجوی ایرانی در حوزه های گوناگون دریایی تحت آموزش هستند. سخنگوی آریا اظهار داشت که اکثر دانشجویان ایرانی قبل از اینکه جهت گذراندن دوره های تخصصی به خارج اعزام شوند در مؤسسات ایرانی آموزش خواهند دید. طبق نظر سخنگوی مزبور ناوگان تجاری ایران دارای 36 کشتی است که شامل کشتی های کانتینردار با ظرفیت متغیر بین 4760 تا 19000 تن و به علاوه 6 برابر آبی خاکی می شود. وی اظهار نمود که این کشتی ها اکنون مشغول حمل بار بین بنادر ایران، آمریکا، ژاپن و بنادر خلیج فارس هستند. طبق اظهارات منابع ناوگان تجاری، از شروع جنبش انقلابی و اعتصابات فلج کننده در ایران که در تابستان و پاییز گذشته رخ داد، تجارت به شکل قابل ملاحظه ای کاهش یافته و اکثر کشتی های غربی نیز بیکار بوده اند.

ز- متفرقه: (1) وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامه ای به مدارس خصوصی دستور داده که کلاسهای دخترانه و پسرانه را جدا کنند. این بخشنامه بایستی از آغاز ترم تابستانی مدارس به اجرا درآید. از چند تن از مسئولین مدارس در مورد بخشنامه اخیر سئوال شد اما آنها از جواب دادن واهمه داشتند.

(2) انجمن روانپزشکی در ایران برآورد کرده است که حدود 2 میلیون معتاد به تریاک در کشور وجود دارد و پیشنهاد کرده که ایران باید در قسمت کنترل کشت خشخاش اقداماتی نظیر ترکیه به عمل آورد.

این آمار از کوپنهای صادره برای مصرف تریاک که حدود 200000 است و مقدار مواد مخدری که توسط پلیس از قاچاقچیان گرفته شده به دست آمده است و نشان می دهد که حدود 2 میلیون معتاد در کشور وجود دارد. با احتساب این مسئله که جمعیت ایران 36 میلیون نفر است این آمار بدین معنی است که از هر 18 نفر یک نفر معتاد است که این یک نفر هم جوان می باشد.

(3) هیأت نمایندگی ایران در سازمان ملل با انتشار بیانیه ای تأکید کرده است که اعدام حبیب القانیان بازرگان معروف ایرانی، در تهران به دلیل یهودی بودن وی نبوده، بلکه اعدام او به خاطر جنایتهایی است که مرتکب شده است.

(4) یک افسر ارتش در خلال محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی تهران افشا کرده است که شاه پیشین و ژنرال اویسی فرمانده نیروی زمینی، دستور داده بودند که مسیر راهپیمایی «عاشورا» در 11 دسامبر 1978 مین گذاری شود.

سرهنگ محمدباقر لطیفی رئیس پیشین یک شرکت مهندسی در پایتخت به دادگاه گفت که او و افراد تحت فرماندهی اش از اطاعت فرامین سرپیچی کرده بودند. او در دادگاه اظهار داشت ما از قتل عام مردم قهرمان خود امتناع کردیم.

تظاهرات برنامه ریزی شده ضدآمریکایی

ص: 412

سند شماره 190 محرمانه23 می 1979 - 2 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5378به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: تظاهرات برنامه ریزی شده ضدآمریکایی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: مسیرهای تظاهرات هر دو روز 24 و 25 می در روزنامه های محلی چاپ شده است، طبق این برنامه تظاهرات 25 می در برابر سفارت خاتمه خواهد یافت، لحن رسانه های گروهی از صبح 23 می نسبت به ایالات متحده خصمانه تر شده است، ارزیابی ما این است که دولت موقت انقلاب ایران خواهان خشونت نیست، اما تمایل دارد که ادعاهای مربوط به دخالت آمریکا در امور ایران را پراهمیت جلوه دهد، امکان وقوع حوادث خشونت بار که منجر به حمله به سفارت گردد، همچنان جدی است. ما در حال اتخاذ تدابیر امنیتی بیشتر هستیم. پایان خلاصه.

3- رسانه های گروهی صبح 23 می مسیرهای راهپیمایی اعتراض آمیز از سوی گروههای مخالف قطعنامه سنای آمریکا در مورد ایران را برای روزهای 24 و 25 می اعلام کردند. ماهیت این اعلامیه ها چنان است که هیچ گونه (تأکید می کنیم) هیچ گونه شکی باقی نمی گذارد که دولت موقت انقلابی ایران (حداقل) به تصمیمات گروههای سیاسی جهت مبارزه و درگیری مجدد با آمریکاییان تن داده است. طبق برنامه، تظاهرات 24 می در ساعت 4 بعد از ظهر از 4 نقطه در شمال و جنوب سفارت شروع شده و با راهپیمایی به سمت میدان 17 شهریور (25 شهریور سابق واقع در تقاطع روزولت و کریم خان زند تقریباً در فاصله 6 بلوکی سفارت) ختم می شود.

دو مسیر که یکی از آنها از دانشگاه تهران آغاز می شود از برابر سفارت در خیابان تخت جمشید و روزولت می گذرد. ما انتظار داریم که جمعیت بین ساعت 5 تا 6 بعد از ظهر از برابر سفارت عبور نمایند. دعوت برای راهپیمایی 24 می توسط مجاهدین اسلامی و حزب جمهوری اسلامی (سازمان خمینی) صورت گرفته است.

4- راهپیماییهای روز 25 می در ساعت 8 صبح از میدانهای ژاله و 24 اسفند در نزدیکی دانشگاه تهران آغاز شده و هر دو مسیر در برابر سفارت به هم خواهند پیوست: و احتمالاً تظاهرکنندگان حدود ساعت 10 صبح به اینجا خواهند رسید. کارخانه شایعه سازی، نگرانیهایی را در بین کارکنان محلی ما درباره راهپیمایی 25 می بوجود آورده است. اما برای 24 می نگرانی ندارند، زیرا راهپیمایی 24 می در شمال سفارت و نه در مقابل آن خاتمه خواهد یافت و از طرف دیگر بعد از ساعات کار اداری انجام می شود و توسط گروههایی هدایت می شود که از دولت موقت انقلاب حمایت می کنند.

با توجه به موارد بالا به نظر می رسد که این راهپیمایی تهدیدات کمتری نسبت به راهپیمایی

ص: 413

جمعه در بر خواهد داشت، زیرا راهپیمایی روز جمعه اقدام شوقی است که مستقیماً به طرف سفارت نشانه گیری شده است.

ما معتقدیم که دولت موقت ایران می خواهد که تظاهرات هر دو روز را صلح آمیز برگزار نماید و از آن به عنوان وسیله ای در جهت اعلام نظر خود بر دخالت آمریکا در امور داخلی ایران استفاده نماید به طوری که زیان خیلی کمی به اساس روابط آمریکا و ایران داشته باشد. مشکل اینجاست که کلیه گروهها از طیف های ناهمگون سیاسی در ایران در راهپیمایی 25 می شرکت خواهند کرد که احتمالاً شامل فلسطینیها (روزنامه ها خاطرنشان می کنند که یکی از مسیرهای راهپیمایی در آن روز مستقیماً از برابر سفارت فلسطین در ساختمان قدیمی تجاری اسرائیل، عبور خواهد کرد) و فداییان مارکسیست که ممکن است به دنبال ایجاد تحریکاتی برای بر هم زدن اوضاع باشند نیز می گردد.

مسئله نگران کننده دیگر این است که در واقع دیگر رهبران برجسته مذهبی درخواست می نمودند که راهپیمایی آرام و صلح آمیز برگزار شود ولی تا ظهر 23 می هیچ آیت اللهی چنین بیانیه ای در رابطه با راهپیمایی های 24 و 25 می منتشر نکرده است. اوضاع نسبتاً بی ثبات خواهد بود و ممکن است هر خشونت جزئی و بی هدفی توسط عناصر ضدآمریکایی مبدل به جرقه ای شود که نوعی حمله علیه سفارت را در پی داشته باشد. کارمندان سیاسی سفارت به رابطین مذهبی خود یادآوری می کنند که انتشار بیانیه ای توسط رهبران مذهبی مبنی بر درخواست از راهپیمایان جهت حفظ آرامش می تواند بسیار مفید باشد.

5- از طرف دیگر به جز اصطکاکهای حاصل از قطعنامه جاویتز، جوّ تهران در حال حاضر چندان سنگین نیست.

به طور مثال، در صبح روز 23 می کارمند کنسولگری که مسایل مربوط به ویزای تحصیلی را در محل درب سفارت انجام می دهد شاهد گفتگویی بود به این صورت که دو تن از دانشجویان که خود را رهبر راهپیمایی 24 می معرفی می نمودند به ماشاءالله کاشانی رئیس مجاهدین محافظ سفارت مراجعه نموده و اطلاع دادند که باطری بلندگوهای آنها در حال اتمام است و تاکنون عوض نشده است. این دو نفر سپس درخواست نمودند که اگر امکان دارد بلندگوهای خود را به برق سفارت متصل نمایند. پاسخ کاشانی را باید در بایگانی تاریخ پیدا کرد.

6- در مورد مسئله امنیتی، سفارت از ساعت 3 بعد از ظهر روز 24 می به بعد حداقل تعداد پرسنل لازمه را در محوطه نگهداری خواهد کرد. کل مجموعه کارکنان سفارت (به استثنای گروههای امنیتی- فرماندهی و ارتباطی) که فعلاً در نزدیکی ساختمان مرکزی سفارت سکونت دارند، تمام روز جمعه را در یک دوره مسابقات تنیس بین سفارت انگلیس و آمریکا در زمین سفارت انگلیس در قلهک واقع در شمال تهران، شرکت خواهند کرد و لذا در ساعات بحرانی، پرسنل سفارت در حوالی سفارت نخواهند بود.

ص: 414

7- نظریات کارمند اداره حفاظت: مطابق گزارش شماره 5301- تهران که بدین وسیله تکمیل می شود، وضعیت امنیتی ما به شرح زیر می باشد:

تا قبل از 25 می کارهای ساختمانی برای مقابله با تروریسم در محل ساختمان مرکزی تکمیل خواهد شد. دربهای فولادی رو به بیرون در جای خود قرار دارند و قرار است که دربهای داخلی ضدانفجار طی دو روز آینده نصب شوند.

در این هفته جعبه های ضدگلوله حفاظ پنجره نیز نصب می گردند. کلیه پنجره ها در تمام طبقات دارای میله های حفاظ شده اند.

8- طرح های جدید دفاعی در داخل سفارت (ضمیمه K) برای طرح خروج اضطراری تهیه شده و امروز و پس از تأیید آن توسط کاردار در بین کارمندان آمریکایی توزیع خواهد شد. کاردار امروز جلسه ای تشکیل داد تا در مورد «روش عملیاتی» به هنگام وقوع حمله ای نظیر حمله روز 14 فوریه یا یک حمله دسته جمعی به سفارت که ممکن است در روز 24 و 25 می رخ دهد، تبادل نظر نماید.

وی در نظر دارد ملاقات فردای خود با وزیر امور خارجه، دولت موقت ایران را تحت فشار قرار دهد تا به صورت مسلحانه و مستمر مداخله نماید و مانع از تکرار وقایع 14 فوریه یا یک حمله همگانی توسط مردم به ساختمان مرکزی و محوطه سفارت گردد. در حال حاضر بیش از 900 نارنجک گاز اشک آور و مهمات، کلت های دستی و نارنجک اندازهای فراوانی در قسمت حفاظت سفارت موجود است.

9- به عقیده مأمور امنیتی پرسنل درون ساختمان مرکزی در مقابل سلاح های کوچک ایمن خواهند بود اما در برابر انفجارها یا استفاده گسترده از وسایل آتش زا ایمن نمی باشند. ما تجهیزات مقابله با آتش سوزی را سه برابر کرده ایم و به زودی در نزدیکترین مکانهای لازم پنجره های فرار و نردبانهای تاشونده قرار خواهیم داد.

تا روز 25 می ما وضعیت دفاعی خود را به حداکثر خواهیم رساند. آمریکاییها اینجا دفتر مرکزی را «قلعه آپاچی ها» نام می نهند.

10- تفنگداران دریایی در حالت آماده باش هستند. و در روزهای 24 و 25 می در ساختمان مرکزی حاضر و مشغول به کار خواهند بود و در روز جمعه 25 می، در حدود سی آمریکایی و همینطور 3 کارمند (یعنی دو نفر اپراتور تلفن و راننده کاردار) در ساختمان مرکزی حاضر خواهند بود.

محافظین قراردادی نیز در محوطه سفارت حاضر خواهند بود. تمام این اقدامات برای دفاع از سفارت لازم هستند. قسمت آتش نشانی و مخابرات سر کار خواهند بود تا به عنوان رابط با دولت موقت ایران عمل کنند. همانطور که ذکر شد کلیه آمریکاییان دیگر غایب خواهند بود و تا هنگامی که سفارت اعلام ننماید که اوضاع رو به راه است به سفارت برنخواهند گشت.

ناس

برنامه تظاهرات ضدآمریکایی

ص: 415

سند شماره 191 محرمانه24 می 1979 - 3 خرداد 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 131898به: سفارت آمریکا، تهران مرجع: تهران 5378 موضوع: برنامه تظاهرات ضدآمریکایی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- ما از سفارت به خاطر تمهیداتش جهت بهبود وضعیت امنیتی سفارت و طرحهایش برای تخلیه پرسنل سفارت تا حد امکان به مناسبت روز تظاهرات مقرر شده تمجید می کنیم.

در عین حال ما از پاسخهای دولت موقت ایران برای تأمین خواسته های شما جهت تأمین امنیت بیشتر خشنود نیستیم. بنابراین اگر ممکن است لطفاً با بازرگان نخست وزیر یا یزدی وزیر خارجه درخواست ملاقات اضطراری نموده و نکات ذیل را مطرح کنید:

الف- همانطور که دولت ایران متوجه خواهد شد، این دولت نهایت تلاش خود را برای بهبود روابط به عمل آورده و علائق را در حد عادی نگه داشته و از واکنش احساسی و یا سوءتفاهم انگیز در حد امکان پرهیز نموده است. ما توانایی کنترل مطالب مطبوعات آمریکا یا کنگره را نداریم.

ب- در عین حال ما نهایت تلاش خود را به کار بسته ایم تا تصویر منطقی از حوادث ایران ارائه داده و به همه احزاب آمریکایی منافع مشترک و نگرانی هایی را که با ایران در آنها شریک هستیم تشریح نماییم.

ج- ما از پدیده رو به تزاید ضدآمریکایی در ایران که بیشتر آنها به نظر می رسد بر اساس سوءتفاهمات عمومی نسبت به طرز تلقی این دولت است، متأثر هستیم. ما متوجه هستیم که دولت موقت ایران با محدودیتهای زیادی مواجه بوده و از تلاشها برای تعدیل جوّ متشنج موجود استقبال می کنیم.

د- ما جداً از چشم انداز این مسئله نگران هستیم که تظاهراتها احتمالاً سلامت پرسنل سفارت آمریکا در تهران را تهدید کند. ما از دولت ایران می خواهیم اقدامات بیشتری را برای تأمین حفاظت در شرایط مملو از احساسات مدنظر قرار دهد. همچنین ما عمیقاً تقاضا داریم که تعداد کافی پرسنل امنیتی منضبط و کارا جهت حفاظت از محوطه سفارت آمریکا و پرسنل آن تأمین گردد.

ه- ما به علاوه می خواهیم که اقداماتی برای جلوگیری از تبدیل احتمالی تظاهرات مقرر به خشونت به واسطه مورد تهدید واقع شدن موارد مذکور در خصوص سفارت آمریکا، به عمل آید.

3- در عین حال ما برخی نکات را با سفارت ایران در اینجا به صورت اضطراری مطرح خواهیم کرد. کریستوفر

وضعیت ایران، می 1979

ص: 416

سند شماره 192 محرمانه شماره گزارش: 79 6846019724 می 1979 - 3 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی متخصص در امور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا سرهنگ ال. جی. هالند منبع: رسانه های خبری محلی، کارمندان سفارت و اعضای دفتر وابسته دفاعی، وابسته خارجی موضوع: وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران است. این اطلاعات شامل موارد ذیل است: ادعای آیت الله خلخالی مبنی بر استعفا از ریاست دادگاه، گفتگوهای استاندار خوزستان با گروه ایران خلق [عرب]، ممنوعیت دستگیری نیروهای نظامی، اعدام یک سرباز و چند سرهنگ، رسیدگی به پرونده یک زن در دادگاه انقلاب اسلامی، پرداخت حقوق به خانواد ه های افسران اعدام شده پلیس، حمایت بازرگان از عفو عمومی، بازدید نخست وزیر از بخشهای مختلف ارتش، دیدار فرماندهان ارتش با امام خمینی، اشاره آیت الله روحانی به کمک به آوارگان افغانی، تظاهرات های ضدآمریکایی برنامه ریزی شده برای امروز و فردا.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) ادعای آیت الله خلخالی مبنی بر استعفا از ریاست دادگاه: به گزارش منابع مختلف آیت الله خلخالی ادعا کرده است که از ریاست دادگاه استعفا داده است. سئوال اینجاست که آیا واقعاً آیت الله صادق خلخالی- آقای خون- از ریاست دادگاه انقلاب استعفا داده است یا خیر؟ بر اساس گزارشات واصله از منابع، شخص آیت الله خلخالی و همسر وی به این سئوال پاسخ مثبت می دهند؛ این در حالی است که کمیته مرکزی و آیت الله خمینی صراحتاً به این سئوال پاسخ منفی می دهند و موضوع را تکذیب می نمایند. چنین به نظر می رسد که به جای خلخالی، رقیب لفظی وی یعنی ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، دچار مشکل شود. ماجرای خلخالی هنوز یکی از داستانهای مبهم انقلاب اسلامی است. در طول این چند ماهه نزاع لفظی شدیدی بین خلخالی و یزدی به وجود آمده است. البته یزدی اولین کسی نبود که استعفای خلخالی از ریاست دادگاه انقلاب را تأیید کرد؛ داریوش فروهر، وزیر کار، نیز دو هفته پیش، متعاقب انتشار یک مقاله توهین آمیز به آیت الله کاظم شریعتمداری و بی نظمیهای زندان قصر، ضمن انتقاد از خلخالی، خاطرنشان کرده بود که جلاد آتشین بایست از ریاست دادگاه انقلاب عزل گردد. از زمان این موضع گیری داریوش فروهر به بعد، خلخالی تلاش کرده است که با انجام

ص: 417

یک سلسله اقدامات منطقی و معقول، خود را از این اتهام مبرا نماید. خلخالی در بیانیه ای که روز گذشته در مطبوعات منتشر شد مجدداً بر موضع گیریهای قبلی خود تأکید ورزیده و خود را رئیس اعظم خطاب کرده بود. اما منابع گزارش می کنند که در همین زمان، ضمن برقراری تماس با منابع خبری، اعلام کرده است که از این سمت استعفا داده است. خلخالی در دفاع از اقدامات خود تصریح کرده است که «تا جایی که من اطلاع دارم، بنده هیچ گونه حکمی مغایر با مبانی و دستورات اسلام صادر نکرده ام و بدون دلیل و مدرک حکم مصادره هیچ اموالی را صادر نکرده ام. دادگاههای انقلاب از قوانین اسلامی تبعیت می کنند و قضات نیز تفکر و نگرشی مذهبی و اسلام مدار دارند و من برای آنها آرزوی موفقیت می کنم.» گزارشگران خبرگزاری رویترز نیز شب گذشته در تماس با همسر آقای خلخالی در قم، همین مواضع را از زبان وی شنیده اند. همسر خلخالی تأکید کرده است که «آیت الله خلخالی شب گذشته از سمت خود استعفا داده است. البته وی همواره یک قاضی مذهبی خواهد بود؛ قضات شبیه پزشکان هستند و هیچ کس نمی تواند به آنها بگوید که از این به بعد پزشک نباش. اما آقای خلخالی قصد دارد به شهر قم بازگشته و مجدداً به سراغ تدریس برود.» همسر خلخالی در ادامه علت این استعفا را جاروجنجالهای آقای یزدی عنوان کرده و خاطرنشان کرده است که عموم مردم با تمام توان از خلخالی حمایت کرده و بر علیه یزدی تظاهرات بر پا خواهند کرد. وی در ادامه افزوده است که «در زمینه قوانین اسلامی، هیچ کس مسلط تر از خلخالی نیست و او نیز فرمان خدا را به اجرا درآورده است و قدر مسلم فرمان خدا فاقد هرگونه خطا و اشتباه است.» همسر خلخالی تأکید کرده است که استعفای خلخالی با موافقت امام خمینی صورت گرفته است. دیگر منابع بر این باورند که خمینی در این شرایط، این استعفا را نخواهد پذیرفت. یکی از منبع ارشد قضایی این گونه تصریح کرده است که براساس استنباط وی، «خلخالی هم چنان در دادگاه انقلاب فعال خواهد بود، حتی اگر از این سمت کناره گیری نماید. هیچ تفاوتی نمی کند که خلخالی در این جایگاه باشد یا فردی دیگر. این، سیستم است که به این سمت می رود نه افراد.» سخنگوی کمیته مرکزی نیز تأکید کرده است که خلخالی هم چنان « روبس پیر انقلابی ایران» خواهد بود. یک منبع گزارش داده است که احتمالاً خلخالی در این سمت خواهد ماند البته تا مادامی که جور اشتباهات دیگران را به دوش بکشد. به هر ترتیب، ابقاء خلخالی در این سمت موجبات ناراحتی و تکدر خاطر ابراهیم یزدی را فراهم خواهد آورد. در صورتی که خلخالی برخلاف ادعای خود، از این سمت استعفا ندهد، دلیل عمده آن چیزی نیست جز عدم محبوبیت وزیر امور خارجه در قم. ممکن است یزدی نکته ای را فراموش کرده باشد که یک منبع برای ما ذکر کرد؛ مبنی بر این که همسر خلخالی برادرزاده خمینی است.

ب) گفتگوهای استاندار خوزستان با گروه ایران خلق [عرب]: دریادار احمد مدنی، استاندار خوزستان، در مصاحبه ای خاطرنشان کرد که به منظور خلع سلاح «افراد غیرمسئول»، حدود یکصد نفر از پرسنل نیروی دریایی از پایگاه دریایی بوشهر به خرمشهر منتقل شده اند. وی در

ص: 418

این مصاحبه تأکید کرد که « ما به هر قیمت ممکن بایست صلح و امنیت را به استان خوزستان بازگردانیم.» وی افزوده است که گفتگوها با سازمان خلق عرب خوزستان همچنان ادامه دارد و به موازات تداوم این گفتگوها، به منظور خلع سلاح عموم مردم، مهلت مناسبی پیش بینی شده است. مدنی تأکید کرده است که چنانچه شواهد و قراین حاکی از این باشد که افزایش مهلت پیش بینی شده تأثیرات مثبت و مطلوبی به دنبال خواهد داشت، قدر مسلم این مهلت تمدید خواهد شد اما در صورتی که درخواست تمدید مهلت صرفاً به منظور سوء استفاده باشد، قطع به یقین پاسخ به درخواست کاملاً مشخص می باشد. وی تصریح کرده است که صرفاً به افرادی مجوز حمل سلاح داده خواهد شد که در مسیر انقلاب قدم بردارند و به افراد خارج از این جرگه، هرگز سلاح داده نخواهد شد.

ج) ممنوعیت دستگیری نیروهای نظامی: مهدی هادوی، دادستان کل کشور، اخیراً اطلاعیه ای منتشر کرده است مبنی بر این که نیروهای پاسدار انقلاب و کمیته حق دستگیری نیروهای نظامی را ندارند. دادستان ارتش نیز از نیروهای ارتش خواسته است که به این بیانیه تمکین نمایند. در بیانیه مزبور آمده است که «ارتش می بایست فارغ از هرگونه دغدغه فعالیت نماید و نیروهای آن باید در امنیت کامل به سر برند.» در این بیانیه موارد ذیل مطرح شده است:

1- هرگونه احضاریه و یا اخطاریه بدون حکم رسمی، از درجه اعتبار ساقط است.

2- دستگیری نیروهای نظامی صرفاً به دستور دادستان ارتش و یا افسر فرمانده اداره دادستانی ارتش امکان پذیر خواهد بود.

3- حکم دستگیری نیروهای نظامی بایست به امضای دادستان عمومی دادگاه انقلاب و یا معاون قوه قضائیه رسیده باشد.

4- در شهر تهران دستگیری نیروهای نظامی منوط به امضای حکم توسط دادستان دادگاه انقلاب می باشد تا از این طریق، فرایند دستگیری توسط دادستان نظامی و یا پلیس نظامی مستقر در دادگاه صورت گیرد.

5- در صورت عدم حضور افسر فرماندهی نیروهای مسلح یا ژاندارمری، اخذ موافقت دادستان دادگاه انقلاب ضروری است.

در این بیانیه صراحتاً قید شده است که نیروهای پاسدار و کمیته تحت هیچ شرایطی حق مداخله در فرایند دستگیری نیروهای نظامی را ندارند. البته این موضوع با بیانیه اداره دادستانی ارتش در تناقض است؛ این اداره در بیانیه خود تأکید کرده است که:

(1) دستگیری نیروهای نظامی صرفاً توسط افسر مسئول ارتش و یا در صورت نیاز توسط نیروهای پاسدار و یا کمیته صورت می گیرد که البته فرد دستگیر شده تحویل اداره دادستانی انقلاب خواهد شد.

(2) در مورد بالا، لازم است هماهنگی کاملی بین پاسداران و نیروهای کمیته و افسران و نیروهای ارتش وجود داشته باشد.

ص: 419

(3) مسئولیت اجرای مفاد این دستورالعمل در شهرها برعهده دفاتر دادستان ارتش است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) آنچه در این بیانیه ها قید نشده این مطلب است که تمامی فرماندهان و اعضای ارشد نظامی باید به مجرد دریافت هرگونه خبر در خصوص فعالیت ضدانقلابی و یا خرابکارانه نیروهای تحت امر خود، مراتب را به اطلاع دادگاه انقلاب برسانند.

د) اعدام یک سرباز و چند سرهنگ: روز گذشته دادگاه انقلاب مشهد یک سرباز را به اعدام و چهار سرباز دیگر را به حبس با مدتهای مختلف، محکوم کرد. سرباز هادی زمانی که به جرم قتل مردم بی گناه در جریان انقلاب محکوم به اعدام شده بود، در ساعت 2 بامداد به وسیله جوخه آتش، تیرباران شد.

افراد اعدام شده در تهران عبارت بودند از سرهنگ دوم محمدباقر لطیفی مقدم و ستوان یار محمود معمار که حکم اعدام آنها در روز گذشته اجرا شد.

ه ) رسیدگی به پرونده یک زن در دادگاه انقلاب اسلامی: برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرونده یک زن در دادگاه انقلاب مشهد مورد رسیدگی قرار گرفت. خانم دکتر مهوش نیکجو، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد، به جرم همکاری با ساواک در داخل و خارج از کشور در خصوص گزارش بر علیه دانشجویان و اساتید و مشارکت در سرکوب دانشجویان، گناهکار شناخته شد. وی به یک سال حبس تأدیبی، اخراج از هیأت علمی دانشگاه فردوسی و انفصال همیشگی از مشاغل دولتی محکوم شد.

[و)] پرداخت حقوق به خانواد ه های افسران اعدام شده پلیس: به گفته سرهنگ مجللی، رئیس پلیس ملی ایران، خانواده های آن دسته از افسران پلیس که به دستور دادگاه انقلاب اعدام شده اند، حقوق سرپرست خانوار خود را به طور تمام و کمال دریافت خواهند کرد. سرهنگ مجللی افزوده است که آن دسته از افسران پلیس که در بازداشت به سر می برند نیز حقوق خود را دریافت خواهند کرد چرا که بازداشت بودن الزاماً به معنای محکومیت همیشگی نیست. وی تأکید کرده است که در حال حاضر حدود 700 نفر از افسران پلیس، با جایگاههای مختلف، در بازداشت به سر می برند و این در حالی است که جایگاه شغلی کنونی آنها در حال حاضر مشخص نیست. سرهنگ مجللی با اشاره به قتل برخی افسران پلیس در جریان پیروزی انقلاب، خاطرنشان کرد که بر اساس مقررات پلیس، حقوق این افراد بایست به خانواده های آنها پرداخت گردد.

ز) حمایت بازرگان از عفو عمومی: نخست وزیر مهدی بازرگان تأکید می کند که از اعطای عفو عمومی به تمامی افرادی که با رژیم سابق همکاری داشته اند استقبال و حمایت می نماید. وی که برای گروهی از رؤسای دانشگاهها در تهران سخن می گفت، تأکید کرد که عفو عمومی، امری ضروری است «چرا که در غیر این صورت بازسازی ملی محقق نخواهد شد.» بازرگان اظهار داشت که مشکلات و موانع بسیار زیادی از زمان رژیم سابق برای دولت مطبوع وی باقی مانده است و حل برخی از این مشکلات مستلزم کمک گرفتن از افرادی است که در حال

ص: 420

حاضر از کار منفصل شده اند. «من از عموم مردم می خواهم که صبر انقلابی پیشه کنند؛ ما در حال حاضر در حساس ترین برهه از تاریخ کشور به سر می بریم و چاره ای جز صبر و فداکاری نداریم.» بازرگان تأکید کرده است که دولت وی یک دولت موقت است و صرفاً وظیفه دارد که مواردی همچون سازماندهی یک همه پرسی ملی، تهیه و تدوین یک قانون اساسی جدید، ایجاد یک مجلس قانون گذاری و برگزاری انتخابات عمومی را محقق نماید. «من همواره بر این موضوع تأکید کرده ام که به مجرد تحقق این موارد، دولت من قدرت را به دولت دیگری واگذار خواهد کرد.» ح) بازدید نخست وزیر از بخشهای مختلف ارتش: اولین مراسم رسمی نظامی عصر روز گذشته برگزار گردید. در جریان این مراسم، نخست وزیر بازرگان از بخشهای مختلف نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و پرچمهای آنها بازدید به عمل آورد. وی از ساختمان مرکزی ارتش نیز بازدید کرده و با فرماندهان ارشد ارتش نیز ملاقات نمود. در جریان بازدید نخست وزیر، سرلشگر فربد رئیس ستاد ارتش، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه، حاج سید جوادی وزیر کشور، داریوش فروهر وزیر کار و امور اجتماعی و چند تن دیگر از مقامات کشوری نخست وزیر را همراهی می کردند.

ط) دیدار فرماندهان ارتش با امام خمینی: سرهنگ ولی الله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، به اتفاق معاونین و فرماندهان بخشهای مختلف نیروی زمینی روز سه شنبه به دیدار امام خمینی رفته و در خصوص مسایل مختلف مربوط به ارتش، با وی بحث و گفتگو کردند.

ی) اشاره آیت الله روحانی به کمک به آوارگان افغانی: آیت الله صادق روحانی، که گفته می شود از اعضای شورای انقلاب اسلامی است، اظهار داشته است که روحانیون ایران به مردم افغانستان کمک می کنند که یک انقلاب مذهبی در کشور خود به راه اندازند. وی در گفتگو با منابع خبری از دولت نخست وزیر بازرگان خواسته است که فعالانه در امور کشورهای همسایه مداخله نماید. وی ضمن محکوم نمودن دولت نورمحمد تره کی، رئیس جمهور افغانستان، شرایط کنونی حاکم بر آن کشور را با شرایط حاکم بر ایران در زمان پیروزی انقلاب قابل مقایسه دانسته است. وی تصریح کرده است که «مداخله ما، ماهیتی کاملاً مذهبی دارد و قصد داریم همان روشی که در ایران در پیش گرفتیم را در افغانستان نیز پیاده نماییم. کمک به مردم مسلمان افغانستان، چه شیعه و چه غیر شیعه، رسالتی است که اسلام بر دوش ما نهاده است.» ک) تظاهراتهای ضدآمریکایی: طی دو هفته اخیر جنبشهای سازمان یافته ضدآمریکایی در حال شکل گیری بوده است. مردم بانی و مسبب بسیاری از کمبودهای موجود در انقلاب اسلامی را ایالات متحده آمریکا می دانند. افزون بر این، مطبوعات گزارش داده اند که موضع دولت ایران این است که برقراری روابط خوب بین ایران و آمریکا منوط به تصحیح عملکرد و تغییر رویه از سوی دولت ایالات متحده آمریکاست. قرار است در تاریخ 24 و 25 می تظاهراتی در مقابل سفارت ایالات متحده آمریکا برگزار شود؛ برآورد می شود که بین چند هزار

ص: 421

تا یکصد هزار نفر در این تظاهرات شرکت نمایند. این در حالی است که سفارت آمریکا با توجه به شکل امنیت فیزیکی جدید خود، بیشتر به یک دژ نظامی شبیه است. ارتش انقلابی محافظ سفارت در محل مربوطه حاضر است و، البته در زبان، آماده دفاع از سفارت. ما در حال حاضر در انتظار آغاز تظاهرات هستیم.

تظاهرات ضدآمریکایی

سند شماره 193 محرمانه شماره گزارش: 79 198 684624 می 1979 - 3 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: تظاهرات ضدآمریکایی 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش حاوی اطلاعاتی در توصیف تظاهرات ضدآمریکایی در تهران است که در 24 می در مقابل سفارت آمریکا روی داد، تظاهرات آرام، پرجنب و جوش بوده و آشکارا بیانگر تمایل شرکت کنندگان مبنی بر ضرورت خروج آمریکایی ها از ایران بود.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) حدود ساعت 15:20 به وقت محلی اولین گروه تظاهرکنندگان به مقابل سفارت آمریکا رسیده و از سمت غرب به شرق خیابان تخت طاووس حرکت کردند. جمعیت پلاکاردهایی در مخالفت با آمریکا و تصاویر آیت الله خمینی در دست داشته و شعارهای متنوع انقلابی سر می دادند مثل؛ «یانکی به خانه ات برگرد»، مرگ بر آمریکایی ها، مرگ بر کارتر؛ «اسلام پیروز است، آمریکا نابود است». شعارهای انگلیسی چنین بودند؛ «ما گروههای اسلامی را تأیید می کنیم و به شدت مداخله آمریکا را محکوم می کنیم و یانکی به خانه ات بازگرد، ما به شما احتیاجی نداریم». آنها با شعار و فریادهای خود بخشی از نیروهای گارد مجاهدین ما را به حدی به هیجان آوردند که آنها طی تلاشی آشکار برای ارضای جمعیت و یا احساس همدردی با مردم، پرچم آمریکا را که در مقابل میله سفارت در اهتزاز بود، پایین آورده و به جمعیت دادند. پرچم اصلی واقع در مرکز محوطه چمن صدمه ای ندید و بدان دست نزدند. پرچم مزبور متعاقباً توسط تظاهرکنندگان پاره پاره شد و همزمان فریاد شادی جمعیت بپا خاست. (وقتی رئیس مجاهدین مشاهده کرد که پرچم به پایین کشیده شده، شفاهاً دو محافظی را که مرتکب این کار شده بودند، مورد ملامت قرار داد). طی انجام این عمل، نیروهای انتظامی، جمعیت را در خیابان و به دور از دیوارهای سفارت نگه داشتند. اولین موج تظاهرات به مدت حدود 40 دقیقه در مقابل سفارت به طول انجامید. در فاصله زمانی 20 دقیقه ای که اوضاع آرام شد برخی از مجاهدین پوستری را در مقابل محل میله پرچم مقابل سفارت نصب کردند. یک ایرانی جوان که متن آن را برای مجاهدین ترجمه می کرد به این

ص: 422

عمل اعتراض نموده و از میله بالا رفت و پوستر را پاره کرد. در ساعت 16:20 گروه دوم تظاهرکنندگان به مقابل سفارت رسیدند. در مقابل این گروه تعدادی زن چادری دیده می شدند. رژه زنان حدود 5 دقیقه طول کشید و گروههایی از مردان با شعارهایی آنها را همراهی می کردند. در نقطه ای در راهپیمایی رئیس مجاهدین توسط جمعیت مطلع شد که «توده ایها» و «کمونیست ها» هم در میان جمعیت در حال نزدیک شدن، هستند و اینکه اگر هر یک از آنها به بالای دیوار سفارت برود او باید به مردانش دستور تیراندازی به سوی آنها را بدهد. این دستورات صادر شد. ARMA رئیس مجاهدین را در تمامی مسیر تظاهرات همراهی کرد. در مقایسه با راهپیمایی ها در گذشته نکات ذیل قابل توجه می باشد: هیچ گونه خسارت و تلفاتی مشاهده نشد اگرچه هنگامی که نیروهای کمونیست و اسلامی شعار مرگ به یکدیگر نثار می کردند، چند مشت به سوی همدیگر پرتاب کردند. وضعیت کنترل جمعیت خوب بود. تعداد جمعیت حدود 10000 تا 150000 تن تخمین زده می شد. در یک نقطه حدود 150 کمونیست هنگامی که راهپیمایان اسلامی مانع از ادامه مسیر آنها به طرف جلو شدند، در مقابل درب ورودی موتورپول تا محوطه سفارت دست به تحصن نشسته زدند. در تیتر یکی از روزنامه های عصر که در خیابانها توزیع می شد نوشته شده بود که راهپیمایی دیگری از این نوع در روز شنبه تکرار خواهد شد. قرار بود راهپیمایی روز جمعه برگزار شود و این اولین اعلان در مورد برگزاری راهپیمایی در روز شنبه است که اولین روز هفته اسلامی است. روزهای پنجشنبه و جمعه ایام تعطیلات آخر هفته محسوب می شوند. پوشش خبری گسترده از طرف رسانه ها مشاهده شد. دو دستگاه دوربین سیار تلویزیون درست در دو طرف ساختمان کنسولی قرار داشت و یک هلی کوپتر تجاری مجهز از یک فاصله دور در منطقه گشت می زد. یک نفر هنگامی که قصد داشت در مقابل درب موتورپول عکسبرداری کند، بازداشت شد. پس از مدت کوتاهی نیروهای اسلامی او را بدون آنکه صدمه ای دیده باشد آزاد کردند.

نظریات تهیه کننده: 1- ترکیب نیروی عادی محافظ ما از سپاه پاسداران انقلاب است. معنای تقریبی آن گاردهای انقلابی است. این گاردها همان گروهی بودند که پرچم را پائین کشیده و پوستر ضدآمریکایی را به جای آن بالا بردند.

2- بعداً گزارش گردید که در پوستری که به جای پرچم ما برافراشته شد تصویر یک شیطان با بوقها نقش بسته بود. در یک بوق یک پرچم آمریکا و در دیگری پرچم اسرائیل نقاشی شده بود.

3- به طور کلی راهپیمایی با توجه به عبور گروههای مختلف از مقابل سفارت به اشکال متفاوت انجام می شد. وقتی پرچم آمریکا به جمعیت داده شد راهپیمایی وضع بسیار زننده ای به خود گرفت. دوباره هنگامی که گزارش شد یک گروه از کمونیست ها به محوطه سفارت نزدیک شدند، تشنج در میان جمعیت فزونی گرفت. به جز این دو مورد راهپیمایی عمدتاً با نظم و مدیریت خوبی برگزار گردید.

تظاهرات ضدآمریکایی

ص: 423

سند شماره 194 محرمانه25 می 1979 - 4 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5449 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده: سرهنگ ال. جی. هالند وابسته دفاعی آمریکا، تهران مقام مسئول تأییدکننده: سرهنگ ال.جی.هالند وابسته دفاعی آمریکا، تهران منبع خبر: اعضای سفارت و کارمندان دفتر وابسته دفاعی، آمریکا، تهران موضوع: تظاهرات ضدآمریکایی 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص تظاهرات مورخ 25 می 79 در مقابل سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران در اعتراض به سیاستهای گذشته و حال آمریکا نسبت به ایران می باشد. این تظاهرات در حدود ساعت 8:45 آغاز شد و در ساعت 13 پایان یافت. این راهپیمایی هیچ گونه مجروح و یا تلفاتی به دنبال نداشت؛ این در حالی بود که تعداد شرکت کنندگان حداقل بین یکصد و پنجاه تا دویست هزار نفر برآورد شده است.

17- از 17 تا 21 حذف شده اند.

22- جزییات: (بدون طبقه بندی) همانطور که از قبل نیز اطلاع رسانی صورت گرفته بود، در تاریخ 25 می 79 یک تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به سیاستهای ایالات متحده آمریکا در مورد ایران، به ویژه بیانیه اخیر مجلس سنا در محکومیت دولت خمینی- بازرگان، به اجرا درآمد. طبق برنامه ریزیهای صورت گرفته قرار بود این تظاهرات در ساعت 10 آغاز شود که البته زودتر از این زمان آغاز گردید.

در ساعت 8:40 سکوهای تلویزیونی در کنار سکوی مخصوص سخنگو در نزدیکی درب ورودی روزولت استقرار یافتند. آدمکهای رؤسای جمهور کارتر و بگین(1) به صورت نمادین به دار آویخته شدند. در ساعت 8:45 یک دستگاه اتوبوس بزرگ در حالی به منطقه وارد شد که حامل تعداد 61 سرباز مجاهدین بود؛ این سربازان مجهز به تجهیزات نظامی از قبیل تفنگهای ژ-3 ، یوزی و هفت تیرها ام-1 بودند و همگی در موقعیتهای استراتژیک نسبت به محوطه داخل ساختمان سفارت استقرار یافتند. در ساعت 8:50 گروهی متشکل از حدود 1000 نفر درحالی که پلاکارد و پارچه نوشته در دست داشتند، در مقابل سفارت حاضر شدند. تا ساعت 9:209 تمامی خیابانهای منتهی به سفارت مملو از جمعیت شد. سپس یک آخوند با استفاده از بلندگو شروع به صحبت با جماعت حاضر کرد. تعداد تجمع کنندگان تا ساعت 9:25 حدود 4000 نفر تخمین زده می شد. پارچه نوشته ها حامل پیامهایی بر علیه ایالات متحده آمریکا بودند

ص: 424


1- رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسرائیل. م.

از جمله: سناتورهای احمق، خفه شوید، مجلس سنای آمریکا مجلس جنگ است، انحراف و تبعیض، انقلاب اسلامی برنده میدان است، مجلس سنای آمریکا منحرف است، ما از دولت آمریکا متنفر هستیم و غیره. سرهنگ مجللی، رئیس پلیس انقلابی ایران، در حالی که لباس فرم به تن داشت در مجاورت درب ورودی موتورپول سفارت مشاهده شد. گزارشات حاکی از شلیک گلوله در ساعت 10 در دانشگاه تهران می باشد. رئیس مجاهدین به وابسته دفاعی گزارش داد که نیروهای اسلامی دانشگاه تهران را محاصره کرده اند تا اجازه ندهند که عناصر فداییان از دانشگاه خارج شوند. در این اثنا، دو قبضه سلاح یوزی و دو قبضه سلاح ژ-3 ضبط و مصادره شد.

در ساعت 10:10 یک جماعت گسترده از مسیر دانشگاه در حالی به منطقه رسید که شرکت کنندگان آن در حال خواندن سرود ملی جدید ایران بودند. نیروهای حفاظت سفارت از تجمع کنندگان خواستند که هیچ نوع پرچمی را آتش نزنند. تا ساعت 10:40 سخنرانی های زیادی ایراد شد و آدمک عمو سام به همراه پرچمهای ایالات متحده آمریکا، شوروی و اسرائیل به آتش کشیده شدند.

در ساعت 11:35 یک سخنرانی ضداسرائیلی در حمایت از فلسطین ارائه شد و متعاقب آن آدمکهای بگین و کارتر به آتش کشیده شد. در ساعت 12 تجمع کنندگان کم کم پراکنده شدند. در حالی که دسته ای از تجمع کنندگان از طریق خیابان تخت جمشید در حال دور شدن از سفارت بودند، یک گروه از کمونیستها در حالی که شعارهای ضداسلامی و ضدآمریکایی سرمی دادند، جلو آنها را گرفتند. یک کاروان موتورسوار، متشکل از 4 ردیف 23 تایی، به داخل جماعت کمونیست حرکت کرد و موفق شد آنها را پراکنده نماید. پس از متفرق شدن تجمع کنندگان در مقابل سفارت، گروه کمونیست مجدداً در مقابل درب ورودی موتورپول سفارت گردهم آمده و به بحث با گروههای مسلمان پرداختند. یکی از سربازان مجاهدین عصبانی شده و سه گلوله هوایی شلیک کرد. این اقدام سرباز مجاهدین ضمن جلب توجه همراهان، خشم مافوق بیرحم او را به دنبال داشت و در نتیجه افسر مافوق، با زدن یک لگد به سرباز، وی را تنبیه کرد. در ساعت 13 تظاهرات به پایان رسید. تعداد تخمینی تجمع کنندگان در خلاصه ابتدای گزارش مطرح شده است. صرفاً سه شلیک هوایی (آن هم توسط سرباز عصبی مجاهدین) صورت گرفت. تعداد نیروهای حفاظت داخل سفارت حداکثر 150 نفر برآورد می شود. این در حالی است که اگر در محیط پیرامونی سفارت به ازای هر یک متر یک محافظ مستقر شود، حداقل سه برابر این تعداد نیروی محافظ نیاز خواهد بود.

در جریان تظاهرات روز گذشته، نیروهای حفاظت سفارت پرچم ایالات متحده را پایین آورده و به تجمع کنندگان دادند تا آنها پرچم را به آتش بکشند. سپس تجمع کنندگان یک پوستر پارچه نوشته ضدآمریکایی- ضداسرائیلی به جای پرچم نصب کردند؛ البته در اثنای نصب این پارچه نوشته، طناب و میله پرچم را تخریب کردند. صبح امروز، طناب و میله پرچم تعمیر و

ص: 425

پرچم آمریکا مجدداً بر فراز میله مخصوص نصب شد؛ ضمناً با استفاده از گریس و روغن، بخشهای پایینی میله پرچم روغن کاری شد. پرچم سفارت هیچ گونه آسیبی ندید. میله پرچم اصلی مسطح سفارت، امروز مورد استفاده قرار نگرفت. اینجانب در ساعت 10:30 به محل اقامت موقت سفیر رفتم و مشاهده کردم که اقامتگاه هدف ورود عدوانی قرار گرفته و پرچمهای مربوط به دفتر وابسته دفاعی، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی به سرقت رفته است. (این پرچمها به منظور استفاده در آینده نزدیک در یک مراسم مربوط به وابسته ها، در اقامتگاه موقت گذاشته شده بودند.) البته پرچمهای مربوط به دفتر وابسته دفاعی و نیروی هوایی پیدا شدند اما اثری از مابقی پرچمها یافت نشد. در ساعت 9 وابسته دفاعی شخصاً درب اقامتگاه را قفل کرده و ورودیها را امتحان کرده بود. بنابراین، قدر مسلم واردشوندگان به اقامتگاه، از عناصر حفاظت داخلی سفارت هستند. فرمانده حفاظت سفارت شخصاً به خاطر بروز این حادثه عذرخواهی کرد. اینجانب به وی خاطرنشان کردم که پرچم ایالات متحده آمریکا به منزله نماد و سمبل آمریکاست و می توان آن را عوض کرد اما این حقیقت که یکی از «نیروهای حفاظت سفارت» با ورود به اقامتگاه قفل شده مقامات آمریکایی، اقدام به دزدی بنماید، چیزی نیست که به راحتی به فراموشی سپرده شود. در ساعت 16 نیز جماعتی متشکل از حدود 1000 تا 2000 نفر با تجمع در مقابل سفارت، اقدام به طرح شعارهای ضدآمریکایی نمودند. این گروه همچنان در مقابل سفارت مشغول شعار دادن هستند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) از تاریخ 24 دسامبر 1978 تا کنون وابسته دفاعی با دقت هرچه تمامتر، از نزدیک تظاهراتها و راهپیمایی ها را رصد کرده است. به نظر اینجانب، تجمع مورخ 25 می 79 در مقابل سفارت، گسترده ترین راهپیمایی در این منطقه از شهر تهران بوده است. جو حاکم بر این تجمع بسیار خصمانه بود؛ البته در عین این که نظم قابل ملاحظه ای بر این تظاهرات حاکم بود. دستهای مشت کرده بالا می آمدند و شعارهایی به زبان فارسی و انگلیسی به صورت منظم و هماهنگ مطرح می شد. اینجانب پس از هماهنگی با دو سرباز مجاهدین، که هر یک قدی حدود 6 فوت داشتند، قسمتهای زیادی از تظاهرات را از طریق دیوار پیرامونی مشاهده نمایم. به این دو سرباز گفته شده بود که در صورت بروز هرگونه حادثه و یا آسیب به اینجانب، فرمانده آنها شخصاً دو سرباز را هدف گلوله قرار خواهد داد. بر روی یکی از پارچه نوشته ها این عبارت حک شده بود که «ما دشمن مردم آمریکا نیستیم؛ ما فقط با دولت احمق شما دشمنی می کنیم.» چنین به نظر می رسد که این دیدگاه، موضع خیل کثیری از مردم ایران نسبت به آمریکا باشد. تعداد زیادی از ایرانیان، هم در داخل سفارت و هم در خارج سفارت، به وابسته دفاعی نزدیک شده و پس از احاطه وی، به زبان فارسی و انگلیسی خاطرنشان می کردند که آنها شخص وابسته دفاعی و مردم آمریکا را دوست دارند اما دولت آمریکا، دولتی بد است و رئیس جمهور کارتر نیز بدتر. به نظر می رسید که در نگاه آنها دولتهای آمریکا (البته نه مردم آن)، روسیه (کمونیستها) و اسرائیل به یک اندازه منفور تلقی

ص: 426

می شوند. هنوز هیچ یک از ایرانی ها به این سئوال پاسخ نداده است که به چه دلیل سفارت آمریکا مرتباً مورد هجوم و حمله قرار می گیرد در حالی که تنها سفارتی است که در ایران به این اندازه از آن حفاظت به عمل می آید. با این وجود، سفارت روسیه که فاقد هرگونه حفاظت خاصی می باشد، هرگز مورد تعدی و حمله قرار نمی گیرد.

یکی از سربازان مجاهدین به اینجانب اظهار داشت که احتمال دارد سفارت روسیه نیز ظرف چند روز آتی مورد هجوم و حمله قرار گیرد. در تجمع امروز صبح، شعار مرگ بر کارتر با صدایی بلند شنیده می شد اما در تجمع بعد از ظهر، صدای شعارها به قوت صبح نبود. در تاریخ 24 می یک روزنامه فارسی زبان اعلام کرد که همافران نیروی هوایی (تکنسینهای نیروی هوایی) در تاریخ 26 می اقدام به راهپیمایی خواهند کرد که البته به نظر می رسید این راهپیمایی لغو شده است. در اواخر عصر روز 24 می یک افسر مشاور نظامی ارتش (سروان فایرک) در حالی که قصد داشت سفارت را به مقصد دفتر خود ترک کند، در خیابانهای روزولت و تخت جمشید با برخی گروههای تجمع کننده روبرو شد که ناگهان تجمع کنندگان اقدام به پرتاب سنگ به طرف خودرو وی (خودروی سیاسی) نمودند.

تظاهرات ضدآمریکایی در 26 می 79

سند شماره 195 محرمانه شماره گزارش: 79 6846020026 می 1979 - 5 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی سی - فوری افسر تهیه کننده: اچ. اف. جانسون سروان نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: سرهنگ ال.جی.هالند وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران منبع خبر: مشاهدات فردی اعضای سفارت و کارمندان دفتر وابسته دفاعی، ایالات متحده آمریکا در تهران موضوع: تظاهرات ضدآمریکایی در 26 می 79 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش دربرگیرنده توضیحات و اطلاعاتی در خصوص یک تظاهرات ضدآمریکایی در عصر روز 26 می 79 در مقابل سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران می باشد. جماعتی حدود 800 تا 1100 نفر از همافران نیروی هوایی در اعتراض به سیاستهای دولت ایالات متحده آمریکا، در مقابل سفارت راهپیمایی کردند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (بدون طبقه بندی) الف) در حدود ساعت 15:10 گروهی متشکل از حدود 800 تا 1100 نفر، که اغلب آنها همافران نیروی هوایی بودند و یونیفورم به تن داشتند، در مقابل سفارت تجمع کرده و در مسیر

ص: 427

غرب به شرق خیابان تخت جمشید راهپیمایی کردند. تجمع کنندگان پس از سردادن شعارهای ضدآمریکایی معمول، از مجاورت درب ورودی موتورپول سفارت به طرف درب ورودی روزولت آمده و پارچه نوشته هایی را به دست گرفتند و به سخنرانی هایی که ایراد می شد، گوش فرا دادند. وابسته ارتش، در بین همافران حاضر در این تجمع، همافرانی را مشاهده کرد که سابقاً جزو نیروهای حفاظت سفارت آمریکا بوده اند. مجدداً چندین نفر از تجمع کنندگان به سراغ وابسته ارتش آمده و ضمن ابراز محبت به مردم آمریکا، نسبت به دولت ایالات متحده آمریکا ابراز خشم و انزجار نمودند. سخنرانی ایراد شده حدود 45 دقیقه به طول انجامید و هر از چند گاهی حضار با شنیدن برخی نکات جالب توجه، اقدام به تشویق و کف زنی می کردند. در حدود ساعت 16:20 صدای شلیک یک گلوله به گوش رسید و پس از یک وقفه چند لحظه ای، صدای سه رگبار کوتاه شنیده شد. تحقیقات صورت گرفته حاکی از این بود که گروهی از کمونیستها با نیروهای مجاهدین مأمور حفاظت سفارت درگیر شده اند. یکی از نیروهای حفاظت یک قبضه سلاح در دست مهاجمین کمونیست مشاهده کرده است و به همین دلیل در بالای سر آنها اقدام به شلیک نموده است. نیروهای حفاظت سفارت 6 نفر (4 مرد و 2 زن) را دستگیر کردند. سه نفر از این شش نفر (شامل دو زن که یکی از آنها 14 سال سن داشت و یک مرد) به وزارت دادگستری تحویل داده شده و سه نفر دیگر آزاد شدند. اتهام این افراد بکارگیری ادبیات خرابکارانه و تلاش برای ایجاد مشکل و تنش بین گروههای مختلف تظاهرات کننده عنوان شد. در ساعت 18:10 جو آرامش بر مناطق اطراف سفارت حاکم شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) این تظاهرات که سومین راهپیمایی ظرف 3 روز اخیر بوده است،صرف نظر از درگیری با کمونیستها، به لحاظ گستره و حجم از دو تظاهرات قبلی محدودتر و با سروصدای کمتری بوده است. ما برای فردا در انتظار روزی آرام و بی دغدغه هستیم.

تلاش برای ترور شخصیتها: حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی

سند شماره 196 محرمانه27 می 1979 - 6 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5487 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: تلاش برای ترور شخصیتها: حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی 1- (محرمانه - تمام متن - پیام خبری) 2- خلاصه گزارش: در تاریخ 25 می حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی از آخرین اقدام ترور گروهک ناشناخته فرقان به سختی جان سالم به در برد. در حالی که گروهک فرقان یک گروه افراطی مذهبی کاملاً داخلی است، رهبران انقلاب اسلامی از جمله خمینی همواره

ص: 428

دشمنان خارجی را مسئول مشکلات معرفی می کنند. پایان خلاصه گزارش.

3- اطلاعات ذیل در خصوص وضعیت ترورها از طریق گزارشات رسانه ها جمع آوری شده و به تأیید امیرانتظام، معاون نخست وزیر ایران، رسیده است. قرار بود در ساعت 21 روز 25 می، هاشمی رفسنجانی به دیدار آیت الله نوری برود. در ساعت 20 و 45 دقیقه آن روز دو نفر با مراجعه به منزل هاشمی رفسنجانی، خود را به عنوان نماینده اعزامی از سوی آیت الله نوری معرفی کردند. رفسنجانی در حال خواندن نماز مغرب خود بود و بنابراین از آن دو نفر خواسته شد که منتظر بمانند تا نماز ایشان به پایان برسد. یکی از این دو نفر در کنار درب ورودی ایستاد و دیگری به داخل اتاق رفت و در کنار تلفن نشست. رفسنجانی پس از پایان نماز به داخل اتاق آمد و از وی خواست که از کنار تلفن برخیزد تا رفسنجانی در کنار تلفن بنشیند. هنگامی که فرد یاد شده در حال جابجایی بود، رفسنجانی مشاهده کرد که او یک قبضه سلاح در زیر پایش مخفی کرده است؛ وی با دیدن این صحنه به سرعت به طرف فرد غریبه حمله ور شد و در همین اثنا آن مرد اسلحه را بالا آورد که به رفسنجانی شلیک کند اما رفسنجانی دستهای او را محکم گرفت. در کشمکش بین این دو نفر، رفسنجانی از ناحیه بازو دچار آسیب سطحی گردید اما موفق شد که حریف را بر زمین بکوبد. به مجرد ورود ضارب دوم به اتاق، همسر رفسنجانی با سرعت به داخل اتاق آمده و خود را به روی دو نفر خوابیده بر روی زمین [آقای رفسنجانی و ضارب اول] انداخت. ضارب دوم یک گلوله به سمت راست بدن هاشمی رفسنجانی شلیک کرد و به سرعت به همراه ضارب اول از اتاق خارج شده و از صحنه گریختند. این دو نفر اطلاعیه هایی از خود بر جای گذاشتند که نشان می داد از اعضای گروهک فرقان هستند. رفسنجانی به سرعت به بیمارستان منتقل شد و کبد او تحت عمل جراحی قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که در حال حاضر خطر از سر وی گذشته است.

4- در همین راستا، بلافاصله خمینی و دیگر رهبران ارشد مذهبی ایران اقدام به صدور بیانیه نموده و تمامی آنها نوک پیکان اتهامات را متوجه دشمنان خارجی کردند. خمینی «به صورت خاص به ایالات متحده آمریکا» و «به صورت عام به دیگر قدرتها» هشدار داد که رفسنجانی و جنبش اسلامی هنوز زنده است و تمامی دسیسه ها و توطئه ها عقیم خواهد ماند. آیت الله منتظری حتی پا را فراتر از خمینی نهاده و در مصاحبه با روزنامه کیهان خاطرنشان کرد که «به احتمال قوی طراحی و هدایت این توطئه برعهده ایالات متحده آمریکا بوده است و حتی اگر چپگرایان نیز در پشت پرده این ماجرا باشند، چپگرایان آمریکایی هستند؛ شبیه واقعه زمان مصدق» 5- این در حالی است که زمان وقوع ماجرای ترور هاشمی رفسنجانی بدترین زمان ممکن بود؛ چرا که در شرایطی به وقوع پیوست که تظاهرات ضدآمریکایی به تازگی پایان یافته بود و چند ساعت قبل از این حادثه، رفسنجانی در جمع تظاهرات کنندگانی که در اعتراض به قطعنامه مورخ 17 می مجلس سنای آمریکا راهپیمایی کرده بودند، یک سخنرانی آتشین ضدآمریکایی

ص: 429

ایراد کرد. شرایط موجود به نحوی است که اکثریت مردم، حتی افرادی که دارای ذهن باز هستند، نیز لاجرم بر این باورند که بین سوءقصد به هاشمی رفسنجانی از یک سو و انتقادات صریح وی نسبت به آمریکا از سویی دیگر، ارتباط وجود دارد؛ به ویژه با توجه به این که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران منتظرند که در تمامی حوادث کشورشان، یک عامل سازمان سیا در پشت پرده پنهان باشد. البته، فقدان اطلاعات جامع در خصوص گروهک فرقان نشان می دهد که این گروهک یک گروهک کاملاً اسلامی است گرچه روحانیت اسلامی را انکار می کند.

6- رفسنجانی بعضاً به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب معرفی شده است. اطلاعات ما در خصوص اعضای دائم این شورا حاکی از چیز دیگری است اما قدر مسلم، وی یکی از اعضای دایره اول معتمدین خمینی است. ناس

گزارش وضعیت ایران، می 1979

سند شماره 197 محرمانه شماره گزارش: 684602027927 می 1979 - 6 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده: اچ. اف. جانسون سروان نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: سرهنگ ال.جی.هالند وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران منبع خبر: رسانه های خبری محلی، اعضای سفارت و کارمندان دفتر وابسته دفاعی (DAO) ایالات متحده آمریکا مستقر در تهران موضوع: گزارش وضعیت ایران، می 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران در آوریل و می 79 می باشد. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است: تلاش برای ترور هاشمی رفسنجانی، بیانیه آیت الله خمینی و سه چهره برجسته روحانی دیگر، نقش آینده نیروهای نظامی در آرایش و وضعیت سیاسی، اعدامهای جدید، حمله به پالایشگاه نفت شیراز، آمار و ارقام مربوط به میزان تولید نفت در ماههای آوریل و می، انتخاب رهبر گروه فداییان اسلام، اتهام به سفارت مبنی بر پرداخت پول به نیروهای مجاهدین.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) در غروب روز 25 می، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، یکی از یاران نزدیک آیتالله خمینی توسط دو نفر از اعضای گروهک تروریستی فرقان هدف گلوله قرار گرفت. رفسنجانی در حال حاضر در بیمارستان بستری است و در شرایط جسمی خوبی به سر می برد. این

ص: 430

سومین باری است که گروهک تروریستی فرقان ظرف سه هفته اخیر اقدام به ترور می نمایند. ضاربین اطلاعیه هایی از خود به جای گذاشته بودند که در آن تصریح شده بود که گروهک فرقان هاشمی رفسنجانی را مورد ارزیابی قرار داده و متوجه شد که وی خائن می باشد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) طبق گزارشات موجود، هاشمی رفسنجانی دارای مواضع محکم ضدآمریکایی می باشد. در غروب روز پنجشنبه 25 می، رفسنجانی در تظاهراتی که با حضور بیش از یکصد هزار نفر از مردم تهران صورت گرفته بود، با ایراد سخنانی آتشین، ایالات متحده آمریکا را به باد حمله و انتقاد گرفت.

ب) آیت الله خمینی در بیانیه ای که در رادیو پخش شد، «ابرقدرتها» و «مجرمین بین المللی» را متهم به تلاش برای قتل رهبران مذهبی ایران متهم کرد. علاوه بر آیت الله خمینی، سه چهره آیت الله برجسته دیگر، به نامهای مرعشی نجفی، ربانی شیرازی و منتظری، نیز بر علیه ایالات متحده آمریکا موضع گیری کرده و خاطرنشان کرده اند که به نظر آنها، دولت آمریکا تلاش می کند که دولت انقلاب اسلامی ایران را سرنگون نماید.

ج) مقاله ذیل درباره نقش نیروهای نظامی در آرایش سیاسی آتی ایران می باشد که در روزنامه تهران تایمز به چاپ سیده است: ممنوعیت مداخله نیروهای نظامی در سیاست. تهران- براساس اطلاعیه وزارت دفاع که در روز پنجشنبه منتشر شد، مشارکت و مداخله نیروهای نظامی در سیاست ممنوع اعلام شده است. در این بیانیه خاطرنشان شده است که مشارکت نیروهای نظامی در برنامه های سیاسی منجر به بروز ناامنی و بی ثباتی در کشور خواهد شد که نتیجتاً ویرانی و تخریب مملکت را در پی خواهد داشت. البته رأی دادن نیروهای نظامی در انتخاباتها و همه پرسی ها هیچ ممنوعیتی ندارد. در رژیم سابق نیز نیروهای نظامی حق مداخله در مباحث سیاسی را نداشتند. آنها حتی حق شرکت در انتخابات را نداشتند.

متعاقب آغاز جنبشهای انقلابی و نهایتاً پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای سیاسی نیروهای نظامی آغاز شد. با عنایت به این که رسوخ نظرات و دیدگاههای سیاسی در بین نظامیان ممکن است کاهش بازده و کارایی آنها را در پی داشته باشد، وزارت دفاع پایان مباحث سیاسی در بین نظامیان را امری ضروری و اجتناب ناپذیر تلقی کرده است. در این بیانیه تأکید شده است که به رغم اینکه مقوله آزادی یکی از ارکان ضروری انقلاب اسلامی است، اما تعیین برخی محدودیتها برای ارتش امری اجتناب ناپذیر است چرا که با دفاع و حراست از ملت مرتبط هستند.

در ادامه این بیانیه تصریح شده است که برخلاف رژیم سابق، نیروهای نظامی حق شرکت در انتخابات و همه پرسی های مرتبط با آینده مملکت را دارند. در این بیانیه تأکید شده است که وجود و شیوع دیدگاههای سیاسی مختلف در بین نیروهای نظامی، اتحاد و یکپارچگی آنها را مخدوش کرده و ممکن است سبب تخریب و نابودی ارتش شود. از لحاظ حقوق شخصی، نیروهای نظامی مجازند که در انتخابات شوراهای استانی و مجلس قانونگذاری شرکت کنند اما

ص: 431

تحت هیچ شرایطی حق ندارند که در فعالیتهای یک حزب سیاسی خاص شرکت کنند. در این بیانیه تأکید شده بود که با خاطیان، برابر قانون برخورد تنبیهی صورت خواهد گرفت.

د) اعدامها: در تاریخ 25 لغایت 27 می جوخه های اعدام انقلابی هفت نفر دیگر را به کام مرگ کشاند. اتهام تمامی این هفت نفر قتل و شکنجه اعلام شد. با این اعدامها، آمار افراد اعدام شده از فوریه 79 تاکنون به 235 نفر رسید.

ه ) بر اساس گزارشات منتشر شده در مطبوعات یک گروه 10 نفره از دزدان مسلح به پالایشگاه نفت شیراز حمله کردند؛ این پالایشگاه در فاصله 18 کیلومتری خارج از شهر قرار دارد. این گروه موفق به محاصره پالایشگاه شدند اما قبل از این که موفق به سرقت شوند، نیروهای انقلابی محافظ تأسیسات پالایشگاه درخواست کمک و یاری کردند. در نتیجه نیروهای حفاظت بخش خسرو قشقایی به اتفاق نیروهای مربوط به دو بخش دیگر، به سرعت خود را به پالایشگاه رساندند. در همین اثنا، در مدت زمان کوتاهی تبادل آتش صورت گرفت اما تلفاتی از این ماجرا گزارش نشده است. پس از رسیدن تیمهای کمکی، مهاجمین به سرعت از صحنه گریختند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) دیگر منابع این گزارش را تأیید نکرده اند.

و) شرکت ملی نفت ایران طی بیانیه ای اعلام کرده است که در بازه زمانی بین 21 آوریل تا 21 می 79، این کشور به طور میانگین روزانه تولیدی معادل 1/4 میلیون بشکه نفت داشته است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) با وجود نزدیکی این رقم به رقم مورد انتظار وابسته نفتی سفارت، اینجانب از منابع مختلف شنیده ام که میزان تولید ایران به شدت کاهش یافته و مقامات ایران ارقام را دستکاری کرده اند. البته وابسته نفتی سفارت با این دیدگاه مخالف است. اینجانب ذکر این نکته را خالی از لطف نمی دانم که در درون پیکره جامعه نفتی ایران، اختلافاتی در زمینه رقم تولید وجود دارد.

ز) گزارشات مطبوعاتی گویای این است که فداییان اسلام، آیت الله خلخالی را به عنوان رهبر گروه خود برگزیده اند. آیت الله خلخالی به تازگی از [ریاست] دادگاه انقلاب اسلامی استعفا داده است. آیت الله خلخالی پس از انتخاب به عنوان رهبر گروه فداییان اسلام، بیانیه زیر را صادر نمود:

از این لحظه به بعد فداییان اسلام فرمانبردار امام خمینی هستند و اعضای این گروه خود را فدای اصول و مبانی اسلام می کنند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) در صورتی که خلخالی بتواند چپگرایان فداییان را به سمت مرکز هدایت نماید، خدمت بزرگی به دولت ایران کرده است.

ح) روزنامه فارسی زبان کیهان در مورخ 26 می 79 مقاله ای منتشر کرد که در آن این موضوع مطرح شده بود که سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران به پاس خدمات نیروهای

ص: 432

مجاهدین، به آنها مبالغی پول پرداخت می نمایند. این موضوع صحت ندارد و نیروهای حفاظت سفارت را خشمگین کرده است؛ این عصبانیت به حدی بوده است که فرمانده نیروهای حفاظت با ارسال نامه ای به روزنامه یاد شده، از آنها خواسته است که حرف خود را پس بگیرند و تهدید کرده است که «سربازان ما ساختمان روزنامه را با خاک یکسان خواهند کرد.» ما همچنان در انتظار عذرخواهی روزنامه هستیم.

ط) در بازنگری به عمل آمده در خصوص تظاهرات و راهپیمایی های سه روز اخیر محرز گردید که این راهپیمایی ها بدون بروز رویدادی خاص و قابل ملاحظه به پایان رسیده است. البته تمامی این تظاهرات نشان دهنده احساسات مردم ایران است؛ احساساتی که معتقد است ایالات متحده آمریکا می بایست از دخالت در امور داخلی ایران اجتناب کند. آیت الله ها، مردم و مطبوعات با حساسیت بسیار زیاد، هرگونه دخالت در آزادی تازه به دست آمده را برنمی تابند. در حال حاضر آنها در جایگاهی قرار دارند که انتظار دارند شرایط روز به روز روندی مترقی و رو به پیشرفت داشته باشد؛ این در حالی است که عملاً شرایط به لحاظ اجتماعی و اقتصادی به آهستگی رو به وخامت نهاده است.

به هر ترتیب، احساسات ضدآمریکایی/ ضدامپریالیستی روندی رو به تزاید دارد. احساس من این است که با سپری شدن فصل تابستان و فرارسیدن فصل زمستان و سرما، توانایی دولت در رفع مشکلات و کمبودها و تأمین نیازمندی های اساسی عموم مردم، به نوبه خود احساسات ضدآمریکایی را افزایش خواهد داد. مادامی که ایرانیان انتقاد از دیگران را کنار نگذارند و به ثبات و پایداری مطلوب نرسند، اوضاع به هیچ وجه بهبودی نخواهد یافت.

گزارش وضعیت حاکم در می 79

سند شماره 198 محرمانه شماره گزارش: 9 68460203730 می 1979 - 9 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران افسر تهیه کننده: ای.بی.گرازینی متخصص در امور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا ژنرال تی. ای. شافر منبع خبر: رسانه های خبری محلی، اعضای سفارت و کارمندان دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران موضوع: گزارش وضعیت حاکم در می 79 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص شرایط کنونی حاکم بر ایران در ماه می 79 می باشد. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است: کنفرانس مطبوعاتی رهبر حزب جمهوری خواهان ایران، واگذاری مسئولیت امنیت شهر قم به ارتش، انحلال کمیته های انقلاب در استان فارس، فرمانده ارشد نظامی در جستجوی رایزنی،

ص: 433

ممنوعیت کشت تریاک، پیش بینی بقایی مبنی بر بروز اختلاف و مجادله در خصوص نقش روحانیت، اعلام معافیت افراد آماده اعزام به خدمت و اعدامهای جدید.

17- از 17 تا21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) [الف] کنفرانس مطبوعاتی رهبر حزب جمهوری خواه ایران: روز گذشته دکتر عبدالحسین بقایی، رهبر و بنیانگذار حزب جمهوری خواه ایران، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که سیاستهای ایران نسبت به دولت آمریکا می بایست تلطیف گردد. دکتر باقی ضمن اعلام حمایت حزب مطبوع خویش از یک جمهوری اسلامی، نسبت به عواقب منفی «افراط گرایی» و «انزوا طلبی» هشدار داد. وی در این کنفرانس اظهار داشت که «ما نبایست در انتخاب مسیر و رویکردهای سیاست خارجی، شتاب زده و بدون منطق عمل نماییم. ما باید با تمامی کشورها روابط دوستانه و گرمی برقرار کنیم. بایست به این نکته توجه داشته باشیم که به همان اندازه که دیگر کشورها به برقراری ارتباط با ما نیاز دارند، ما نیز محتاج برقراری ارتباط با آنها هستیم. دولت آمریکا نماینده و منتخب مردم این کشور است و در صورت وجود هرگونه انتقاد نسبت به عملکرد این دولت، مراتب باید از کانالهای دیپلماتیک مطرح و پیگیری شود. این انتقادات صرفاً متوجه دولت آمریکا نیست؛ بلکه دیگر کشورها از جمله شوروی نیز ممکن است مورد انتقاد و اعتراض قرار گیردند.» دکتر بقایی ضمن هشدار در خصوص پایبندی افراط گرایانه به اصول و مبانی اسلام، تأکید کرده است که در صورت بروز این نوع افراط گرایی، ممکن است بخشهایی از اقشار مختلف جامعه از ایفای نقش در انقلاب اسلامی محروم شوند. وی تصریح کرده است که «هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که دولتی زمام امور را در دست بگیرد که هیچ سنخیت و قرابتی با دین اسلام نداشته باشد اما از سویی دیگر، روی کار آمدن حکومتی که تماماً تحت اختیار و اراده روحانیت باشد نیز موضوعی است که باید در خصوص آن بحث و تبادل نظر کرد؛ منطقی و پذیرفته نیست که افراد و احزاب صرفاً با اتهام این که حرفی از اسلام و قرآن به زبان نمی آورند، مورد حمله و انتقاد قرار گیرند. نبایست این افراد و گروهها را «دشمن خدا» و یا افراد دارای شخصیت اخلاقی ضعیف خطاب کرد. در غیر این صورت، طبقات روشنفکر و تحصیلکرده جامعه یا احساس انزوا و تنهایی می کنند و یا به گروههای اپوزیسیون ملحق خواهند شد.» وی در جریان کنفرانس مطبوعاتی، حتی پا را فراتر از این نهاده و از تقسیم و پراکنش قدرت سیاسی اعلام حمایت کرده و اظهار داشته است که « بازرگان ظاهراً رئیس دولت ایران است در حالی که چنین به نظر می رسد که قدرت در انحصار و مصادره حزب جمهوری اسلامی و اعضای این حزب می باشد. ما بایست با تلفیق گروهها و سازمانهای سیاسی موجود، احزاب سیاسی قدرتمند و جدیدی به وجود آوریم و از این رهگذر، میزان اثر بخشی فعالیتهای

ص: 434

خود را ارتقاء دهیم.» وی در ادامه این سئوال را مطرح کرده است که « برای یک زن چه منزلتی از این بیشتر که در عین عفت و پاکدامنی، به مدارج عالی تحصیلی دست پیدا نماید؟» سپس از منظر احزاب کمونیستی به این سئوال پاسخ داده و بیان داشته است که «کمونیستها عاشق فعالیتهای زیرزمینی هستند. آنها از هرگونه حمله به موجودیت خود، فارغ از منبع بانی حمله، بهره برداری می نمایند. بهترین راه کاهش نفوذ آنها این است که بیشترین آزادی عمل ممکن در اختیار آنها قرار گیرد. در این صورت همگان متوجه خواهند شد که آنها حرفی برای گفتن ندارند. اگر دولت تصور کند که با توسل به دین می تواند به جنگ با کمونیسم برود، سخت در اشتباه است. [عملکرد نادرست] باعث شده است که بخشهایی از جامعه گرایش به سیاست را از دست بدهند. ما حرکتی رو به جلو و مترقی نداریم و به جای آن سیری نزولی و واپس گرایانه داریم. درست نیست که عموم مردم را نسبت به یکدیگر بدبین کنیم و یا این که به اقلیتهای جامعه چنین القاء کنیم که شما اجازه ندارید با مسلمانان ممزوج شوید. یکی از مصادیق این موضوع، فرمانی است که اخیراً صادر شده است دال بر این که مدارس ارامنه حق ثبت نام مسلمانان را برای سال آینده تحصیلی ندارند. زنان نیز مصداق دیگری از این مقوله هستند؛ زنان حق ندارند موی خود را به مردان نشان بدهند، مجاز نیستند که مردان صدای آنها را بشنوند. این موارد خلأ موجود بین زنان و مردان و مسلمانان و غیرمسلمانان را افزایش خواهد داد. افراط گراییهایی از این دست در قرن بیستم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.» نظریه تهیه کننده: (محرمانه) از زمان پیروزی انقلاب تاکنون، این اولین مقاله ای است که در روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز منتشر می شود و مواضعی نسبتاً موافق با آمریکا دارد. با گسترش چشمگیر احساسات ضدآمریکایی در ماههای اخیر، انتشار چنین مقاله ای تعجب اعضای دفتر وابسته دفاعی را برانگیخت.

ب) واگذاری مسئولیت تأمین امنیت شهر قم به ارتش: نیروهای نظامی با همکاری مجاهدین مسئولیت حفاظت از امام روح الله خمینی را در شهر قم برعهده گرفتند. سرهنگ سید عزیزالله امیررحیمی به شهر مقدس قم سفر کرده است تا با فراهم آوردن مقدمات، مسئولیت حفاظت از امام خمینی و دیگر رهبران ارشد مذهبی را برعهده بگیرد. این اقدام به مثابه پیام یک عفو عمومی برای نیروهای مسلح تلقی می شود. استقبال گرم مجاهدین توسط حاجی لطفی از رئیس پلیس نظامی در قم صراحتاً حاکی از این است که توافقاتی بین دو طرف حاصل شده است و مجاهدین به واگذاری مسئولیت حفاظت از امام به امیر رحیم اعتراضی ندارند.

آیت الله اشراقی، داماد امام خمینی، به منابع خبری گزارش داد که به رغم وجود برخی مخالفتها در بین روحانیون، عفو عمومی نیروهای مسلح به زودی اعطا خواهد شد. وی افزوده است که ایران نیازمند یک ارتش قوی است و از همین رو افرادی که مرتکب جرائم بزرگ نشده اند بایست مورد عفو قرار گیرند تا از این رهگذر بتوانند خود را وقف کار و مسئولیت

ص: 435

خود کنند.

ج) انحلال کمیته ها در استان فارس: آقای مقصودی، معاون استاندار فارس، پس از بازگشت از تهران به شیراز اظهار داشت که کمیته های انقلاب استان فارس غیرقانونی بوده و از این به بعد هرگونه فعالیت آنها فاقد مجوز خواهد بود. استان فارس دومین استانی است که فعالیت کمیته های انقلاب را غیرقانونی اعلام می نماید. پیشتر نیز دریادار مدنی، استاندار خوزستان، تلاش کرده بود که دایره قدرت و نفوذ کمیته های انقلاب آن استان را محدود نماید. مصادیق زیادی گزارش شده است دال بر این که فعالیتها و اقدامات آمرانه و تحکم آمیز کمیته های انقلاب، باعث بروز مشکلات عدیده شده است. به نحوی که برخی ناظران، کمیته های انقلاب را به مثابه دولت در دولت تلقی می نمایند.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) دریادار مدنی، استاندار خوزستان، به تازگی ضمن درخواست از مردم مبنی بر استرداد سلاحها به پادگانها، اعلام کرده است که به شدت با تمامی افرادی که بدون مجوز اقدام به حمل سلاح بنمایند، برخورد خواهد شد. حدود یک هفته از صدور این بیانیه گذشته است اما به گزارش یک منبع موثق، هنوز هیچ اسلحه ای مسترد نشده است. به نظر اینجانب، این موضوع حاکی از این است که مردم قصد بازگرداندن سلاحها را ندارند و بنابراین، می توان انتظار داشت که این موضوع سرمنشاء بروز برخی مشکلات در آینده باشد.

د) فرمانده ارشد نظامی در جستجوی رایزنی: سرلشگر ناصر فربد، رئیس ستاد نیروهای مسلح، خاطرنشان کرده است که به منظور بازسازی ارتش با رهبران احزاب سیاسی رایزنی و مشورت خواهد کرد. وی که در یک برنامه تلویزیونی صحبت می کرد تأکید کرد که سربازان در خارج از پادگانها می توانند آزادانه از هر نوع ایدئولوژی مطلوب خود پیروی کنند اما مادامی که در داخل پادگانها و اماکن نظامی حضور دارند و یونیفورم بر تن دارند، لاجرم بایست به اصول نظامی پایبند باشند.

وی تصریح کرد که تلاش می کند روحیه خوبی به افسران ارتش تزریق کند؛ و در ادامه، رژه نظامی در روز ارتش را نیز اقدامی در همین راستا عنوان نمود. سرلشگر فربد با اشاره به وقایع شهرهای نقده و گنبد، بر نقش راهبردی ارتش در حفظ نظم و مقررات، بدون توسل به روشهای سرسخت نظامی، تأکید ورزید. وی خاطرنشان کرد که نگاهی نو بر ارتش حکمفرما شده است و این ارگان از اصول و مبانی اسلام پیروی کرده و برعکس زمانهای گذشته، به جای خدمت به یک نفر، در خدمت آحاد مردم جامعه خواهد بود. وی در خصوص ایدئولوژیهای مورد پیروی نیروهای نظامی اظهار داشت که «نظامیان آزاد هستند که به انتخاب خود از هر مکتبی که مایلند پیروی کنند و آزادانه رأی بدهند.» در حقیقت، سرلشگر فربد مشارکت پرسنل نیروی هوایی در تظاهرات را تأیید کرد و مطالعه کتاب در پادگانها را بلامانع عنوان کرد. وی در ادامه تأکید کرد که شورای افسران نظامی متشکل از افسران تحصیلکرده و توانمند است.

ص: 436

ه ) ممنوعیت کشت تریاک: وزارت کشاورزی کشت تریاک را ممنوع اعلام کرد. این وزارتخانه اعلام کرده است که با عنایت به ممنوعیت استفاده و تولید مواد مخدر در شرع و قوانین، با کشاورزانی که اقدام به کشت این گیاه بنمایند برخورد قانونی صورت خواهد گرفت. در بیانیه صادره آمده است که افرادی که تلاش کنند با توسل به سازوکارهای مختلف فضای کشاورزی را برای تولید این ماده اشغال نمایند دشمن انقلاب تلقی شده و مستوجب مجازات خواهند بود. در این بیانیه از کشاورزان خواسته شده است که دانه های گیاه تریاک را در اختیار نمایندگان وزارت کشاورزی قرار دهند.

و) پیش بینی بقایی مبنی بر بروز اختلاف و مجادله در خصوص نقش روحانیت: عبدالحسین بقایی، رهبر حزب دمکرات، در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که تمرکز قدرت در دست روحانیت باعث بروز اختلافات و مجادلات زیادی خواهد شد. بر اساس گزارش یک منبع خبری، بقایی تأکید کرده است که «به پشتوانه 20 میلیون رأی مردم، یک نظام اسلامی بر کشور حاکم شده است و حزب دمکرات نیز از انقلاب اسلامی حمایت می کند.» از همین رو، هدایت انقلاب به دست مردم مذهبی امری قابل قبول است اما اداره کشور صرفاً توسط روحانیت، موجب بروز اختلافات خواهد شد.

وی در ادامه اظهار داشته است که «برخی افراد مثال حاکمیت آرمانی حضرت علی را مطرح می کنند اما با عنایت به شرایط آن زمان، این حاکمیت دوام زیادی نداشت.» وی کمونیستها را متهم کرد که در راستای تخریب جنبش اسلامی تلاش زیادی می کنند اما تصریح کرد که «این افراد نهایتاً به پوچی خود پی خواهند برد.» وی تأکید کرد که جامعه به جای پیشرفت و ارتقاء در حال تنزل و واپس گرایی است و تفاوتهای بین اقشار مختلف مردم روز به روز در حال بروز و ظهور است. آقای بقایی در ادامه در خصوص مسایل خارجی نیز نسبت به تخریب روابط با دیگر کشورها هشدار داد. در همین راستا وی اظهار داشت که« به همان ترتیبی که آنها به ما احتیاج دارند، ما نیز محتاج آنها هستیم. این موضوع نه تنها در مورد ایالات متحده آمریکا بلکه در خصوص روسیه نیز صدق می کند.» نظریه تهیه کننده: (محرمانه) اطلاعات مندرج در این مقاله با اطلاعات مندرج در پاراگراف الف این گزارش مطابقت دارد و صرفاً در نحوه نگارش اسامی یک تفاوت وجود دارد [باقی و بقایی].

مقاله اول به نقل از رهبر حزب جمهوری خواه و مقاله اخیر از زبان رهبر حزب دمکرات مطرح شده است. اینجانب در حال حاضر مطمئن نیستم که رسم الخط صحیح و یا نام صحیح حزب کدام است. اما قدر مسلم، از زمان پیروزی انقلاب تا کنون این اولین باری است که مواضع و احساسات موافق آمریکا به این ترتیب مطرح می شود.

ز) اعلام معافیت افراد آماده اعزام به خدمت: ژاندارمری اعلام کرده است که افرادی که سال گذشته از دبیرستانها فارغ التحصیل شده اند و نیز افرادی که بعد از سال 1959 به دنیا

ص: 437

آمده اند دیگر نیازی به گذراندن خدمت سربازی ندارند. در آینده خدمت سربازی از طریق قرعه کشی مشخص خواهد شد.

ح) اعدام هفت نفر دیگر در شهرهای تهران و خمین: هفت نفر از عوامل رژیم سابق در شهرهای تهران و خمین پس از این که در دادگاه به جرم قتل عام، شکنجه و «فساد فی الارض» مجرم شناخته شدند، توسط جوخه های آتش اعدام شدند. پنج نفر از این افراد از افسران و اعضای حلقه اول گارد [شاهنشاهی] بوده اند.

این افراد عبارت بودند از سروان محمد حسین روحان فرمانده بخش توپخانه منطقه سرچشمه، ستوان غلامی فرمانده دوم بخش، سرجوخه محمدرضا ربانی، سرباز احمد صمدی کلاشینی و سرباز علیرضا محمدی نودشتی. افراد اعدام شده در شهر خمین نیز عبارت بودند از پاسبان قربانعلی عربی و پاسبان حسن شجاعی.

نا آرامی در استان فارس

سند شماره 199 محرمانه31 می 1979- 10 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5651 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: نا آرامی در استان فارس 1- (محرمانه - تمام متن - تلگرام گزارشی) 2- چنین به نظر می رسد که در استان فارس و دیگر مناطق ایران درگیریهای قومی روندی فزاینده به خود گرفته است. در هفته گذشته گزارشاتی واصل شده است مبنی بر این که تنشها و اصطکاکهایی در منطقه مرودشت ایجاد شده است؛ منطقه مرودشت در شمال غربی زرقان، نیریز، فسا، داراب، جهرم و دشت ارژن واقع شده است. جزییات موجود گویای این است که در اغلب این تنشها اعضای قبایل عشایری ساکن در این استان، دخالت داشته اند. غالب این تنشها بین عشایر و روستاییان بوده است. البته در یکی از درگیریها، دو قبیله با یکدیگر وارد نزاع شده اند.

ناس

تنشها و تنازعات سیاسی در جنبش اسلامی ایران

سند شماره 200 محرمانهژوئن 1979 - خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: تنشها و تنازعات سیاسی در جنبش اسلامی ایران 1- (محرمانه - تمام متن - تلگرام گزارشی)

ص: 438

2- خلاصه: افزایش شکاف و انشقاق بین رهبران مذهبی. برخی رهبران مذهبی محافظه کار از جمله شریعتمداری، نجفی مرعشی [مرعشی نجفی] و حتی برخی چهره های تندرو از جمله طالقانی، رویکردهای خمینی و اطرافیانش را به باد انتقاد گرفته اند. نقطه عطف این انتقادات را می توان در شکل و ترکیب قانون اساسی جدید جستجو کرد. گزارشهای موجود حاکی از این است که شهر قم غرق در تنش است. پایان خلاصه گزارش.

3- در جریان روزهای اخیر وقایعی روی داده است که حاکی از بروز نوعی انشقاق و اختلاف بین رهبران مذهبی ایران است؛ این اختلاف و انشقاق زمانی به اوج خود رسید که خمینی تصمیم گرفت به منظور در تسریع فرایند تنظیم و تصویب قانون اساسی جدید یک مجمع گسترده قانون گذار را به یک مجلس کوچک و محدود تقلیل دهد. اولین فردی که سر به اعتراض برآورد، آیت الله شریعتمداری بود که حزب متبوع وی با نام حزب جمهوری اسلامی خلق، در تاریخ 29 می بیانیه ای صادر و اعلام کرد که قائل به تشکیل یک مجلس قانون گذار تمام عیار است و صراحتاً ایده تشکیل یک تشکل کوچکتر را مورد حمله قرار داد. گزارشات واصله گویای این است که آیت الله شریعتمداری، آیت الله نجفی و آیت الله مرعشی [مرعشی نجفی] در نماز جمعه مورخ 1 ژوئن حضور نیافته اند. این اختلافات به مثابه نوعی سردرگمی در چرخه سیاسی اسلامی و نوعی تقابل و رویارویی رهبران مذهبی تلقی می گردد.

4- آیت الله طالقانی در روز 1 ژوئن در سخنانی از روحانیت خواست که به مساجد بازگشته و خود را از عرصه های سیاسی جدا نمایند. وی در اثنای این سخنان تلاش برای طرح نام وی به عنوان نامزد ریاست جمهوری ایران، تحت قانون اساسی جدید، را تکذیب کرد. یکی از ناظرین بر این باور است که تلاش برای طرح نام طالقانی به عنوان نامزد ریاست جمهوری به نوعی با هدف تحریک وی به ارائه واکنش بوده است؛ چرا که هرگونه پاسخ مثبت طالقانی، برای خمینی سخت و نامطلوب خواهد بود. به رغم این که دلیل طرح نام طالقانی به عنوان نامزد ریاست جمهوری، دلایل و علل ملی مطرح شده است اما نباید این نکته را نادیده گرفت که طالقانی همواره به عنوان فردی شناخته می شود که با تصمیمات و اقدامات خمینی سر ناسازگاری دارد و به قول معروف، چوب لای چرخ تصمیمات خمینی می گذارد.

5- دکتر مفتح، که گفته می شود یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی است، در روز 30 می خاطرنشان کرد که قانون اساسی جدید ظرف 10 روز آتی منتشر خواهد شد. از سویی دیگر، آیت الله خاقانی (رهبر اعراب خوزستان) در روزهای سی ام می و اول ژوئن خمینی را در خصوص حقوق مطرح شده اقلیتها در قانون اساسی جدید مورد انتقادات تند و گزنده قرار داد.

6- جبهه ملی دموکراتیک ایران در تاریخ 2 ژوئن نامه ای سرگشاده به خمینی نوشت و در آن صراحتاً نحوه رهبری، اطرافیان و گرایشات دیکتاتورمآبانه وی را مورد انتقاد قرار داد. (متن این نامه در گزارش مورخ 2 ژوئن ارسال خواهد شد.) در این نامه با لحنی تلویحی تهدید شده است که تلاش خمینی مبنی بر اعمال دیدگاههای خود در خصوص قانون اساسی جدید

ص: 439

کشور، با واکنش خشونت آمیز و سخت این جبهه مواجه خواهد شد.

7- یکی از روزنامه نگاران ارشد مقیم ایران که سابقه 20 ساله فعالیت مطبوعاتی دارد (و از حمایت سفارت نیز بهره مند است)، به نقل از یکی از منابع خودش تأکید کرد که تنشها و تقابلات در شهر قم رو به افزایش است و جو حاکم بر شهر را تسخیر کرده است؛ در همین راستا، آیت الله شریعتمداری افرادی را مأمور محافظت از خویش کرده است؛ این افراد در اطراف منزل وی مشغول نگهبانی و حراست هستند. منبع خاطرنشان می کند که سرنوشت نظام سیاسی آینده ایران در ماحصل تقابلات و رویارویی های رهبران مذهبی نهفته است. البته به اعتقاد منبع، در بحبوحه این اختلافات باز هم عرصه برای فعالیت چپگرایان فراهم نخواهد شد چرا که مادامی که رهبران مذهبی ایران، نیروهای مسلح را در کنترل و سیطره خود دارند، مجال فعالیت چپگرایان مهیا نخواهد شد. به نظر منبع، اولین رهبر مذهبی که قادر خواهد بود در این معادله، نقش سکولاریستها را به دوش بکشد، احتمالاً شریعتمداری خواهد بود؛ چرا که وی حتی می تواند برای این منظور به اندازه کافی سلاح جمع آوری نماید. « قدر مسلم، آینده سیاسی ایران به زودی و در شهر قم رقم خواهد خورد.» ناس

رویداد امنیتی در سفارت آمریکا، تهران

سند شماره 201 محرمانه3 ژوئن 1979 - 13 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5701به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: رویداد امنیتی در سفارت آمریکا، تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در تاریخ 12 خرداد 1358 حدود ساعت 30/1 بعد از نیمه شب، حدود دو قطار فشنگ به طرف دروازه سفارت شلیک شد. یکی از فشنگ ها پس از عبور از پنجره بالای جعبه بالستیک در قفسه کتاب جای گرفت. چنین به نظر می رسد که این تیر توسط یک تیرانداز حرفه ای شلیک شده است. فشنگ دوم بر روی دیوار کنار دروازه نشست.

3- نیروی گارد مجاهدین تحت سرپرستی ماشاءالله کاشانی معتقد است که این گلوله ها از داخل ماشینی که به سرعت دور شده شلیک گردیده است. علاوه بر این ادعا می کنند که یکی از فشنگ ها با فاصله ای بسیار نزدیک از کنار یکی از گاردهای آنها که در داخل محوطه چمن کاری مستقر شده بود گذشته است. آنها عناصر مارکسیست را مسئول این حمله می دانند.

4- امروز صبح افسر امنیتی منطقه ای به بررسی محل نشست گلوله ها پرداخت و گفت که احتمالاً آنها از داخل محوطه شلیک شده اند، و بنا به احتمال زیاد کار یکی از گاردهای جوان بازیگوشی است که از چند روز قبل در میان نیروهای محوطه دیده می شود.

ناس

گزارش وضعیت جاری در ایران

ص: 440

سند شماره 202 محرمانه 3 ژوئن 1979 - 13 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5720 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت جاری در ایران 16- خلاصه: (محرمانه) ضد حمله گسترده میانه روها. نیروگاه اتمی بوشهر فاقد تدابیر ایمنی معمول است. روحانیان جایشان در مسجد است. مدیران شرکت ملی نفت ایران استعفا می دهند. حمله به بیت آیت الله منتظری. اعدام پانزده نفر دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- ضدحمله گسترده میانه روها. در دعوای شدید دموکرات ها و دین سالارها بالاخره دو طرف شمشیرها را از رو بستند. برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب، یک گروه سیاسی مهم شدیداً از شیوه رهبری آیت الله خمینی انتقاد کرده است. جبهه دموکراتیک ملی در نامه بی سابقه ای که خطاب به خمینی نوشته است، هشدار می دهد که مفهوم «وحدت کلمه» دارد به «وحدت پیروی از دستورات من» یعنی دستورات خمینی تبدیل می شود. جبهه دموکراتیک ملی خواستار دیدار رویاروی با خمینی به منظور بحث درباره مشکلات شده است. متعاقب انتشار این نامه آیت الله طالقانی و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، حسن نزیه، نیز با اظهاراتی تقریباً به همان اندازه شدید اللحن که بیانگر ضد حمله هماهنگ میانه روها به افراطیون مذهبی محفل خمینی بود، از آنها انتقاد کردند. تصمیم امروز خمینی برای قطع ملاقات ها به منظور «استراحت» بیانگر نگرانی شدید قم است. همزمان با اعلام این مطلب، خبر عجیبی از رادیو پخش شد مبنی بر اینکه ارتباط جاده ای و ریلی با قم قطع شده است؛ آن هم به خاطر سیل! حتی اگر این مطلب حقیقت داشته باشد، منابع خبری حدس می زنند که شاید در قم خبرهای بدی باشد. منابع بسیار مطمئن گفتند که سه آیت الله سرشناس دیروز در قم به نماز جمعه نیامدند: آیت الله شریعتمداری، نجفی مرعشی. یک منبع خبری گفت که در تاریخ ایران، این مسئله همیشه بسیار حائز اهمیت بوده است. وقتی یک رهبر مذهبی برای نماز جمعه در مسجد حاضر نمی شود، نشانه مخالفت است. نامه جبهه دموکراتیک ملی ذهن خمینی را بسیار به خود مشغول کرده است. جبهه دموکراتیک ملی در این نامه گفته است که رهبری خمینی را پذیرفته است و بر نقش مثبت روحانیان در مبارزه با شاه تأکید می کند. ولی، سپس تا آنجا پیش رفته است که او را به حمایت از یک نوع نظام دیکتاتوری مذهبی که هر نوع ایدئولوژی دیگری را

ص: 441

طرد می کند و به مردم اجازه می دهد که به نویسندگان، انتشارات، و کتاب فروشی ها حمله کنند، متهم می سازد. در این نامه آمده است که دفتر خمینی در قم تمامی انتقادها را سرکوب می کند، حتی انتقادهای نوه خمینی را. در این نامه، برخی «دوستان صمیمی» خمینی غیروطن پرست و غیرمذهبی توصیف شده اند و گفته شده است که روحانیان برای رتق و فتق مسایل مهم سیاسی شایستگی ندارند. جبهه دموکراتیک ملی همچنین برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی را مایه تمسخر خوانده و گفته است که از زمان پیروزی انقلاب هیچ تلاشی برای اتحاد اقشار مختلف جامعه صورت نگرفته است. ولی، در این نامه هشدار داده است که جبهه دموکراتیک ملی اجازه نخواهد داد که استبداد بار دیگر بر کشور حاکم شود. «اگر آنهایی که به نام اسلام دست به خشونت و سرکوب می زنند، ما را تهدید کنند، به ما حمله کنند و سرکوبمان نمایند، آماده ایم تا پای جان برای استحکام هر چه بیشتر عدالت، آزادی و حقوق بایستیم.» ب- نیروگاه اتمی بوشهر فاقد تدابیر ایمنی معمول است. مقاله ای که در مطبوعات به چاپ رسیده است گزارش می دهد که هیچیک از تدابیر معمول ایمنی و امنیتی که در ساخت نیروگاههای اتمی اروپا رعایت می شود در ساخت نیروگاه اتمی بوشهر در جنوب ایران بکار گرفته نشده است. اسنادی که روز گذشته در محل نیروگاه به دست آمد نشان می دهد که هیچ تمهیدی برای دفع زباله های اتمی اندیشیده نشده، و ظاهراً هیچ طرحی برای مقابله با پیامدهای یک انفجار اتمی احتمالی وجود ندارد. نیروگاه اتمی بوشهر به منظور تولید برق احداث شده و ساخت آن تحت نظارت و با مشارکت فعالانه کانون حفاظت از رآکتورهای اتمی در آلمان غربی انجام می شود. فعالیت های این کانون نیز تحت نظر دولت آلمان غربی است. نیروگاه فوق در نزدیکی شهر شیراز واقع است و تنها 10 کیلومتر با نزدیکترین شهر فاصله دارد. اسناد به دست آمده در محل نیروگاه که دارای مُهر تأیید وزارت امور خارجه آلمان و کانون حفاظت از رآکتورهای اتمی است نشان می دهد که هیچ راه حلی برای جلوگیری از انتشار [مواد رادیواکتیو] در صورت یک انفجار اتمی احتمالی اندیشیده نشده است، و بدین ترییب، مواد رادیواکتیو ممکن است یا در هوا پخش شود و یا آب دریاچه ها و رودخانه ها را آلوده سازد. علاوه بر مسئله انفجار احتمالی نیروگاه، مسئله دفع زباله های اتمی از نیروگاه نیز تهدید خطرناک دیگری به حساب می آید. البته می توان زباله های اتمی را در معادن نمک دفن کرد، ولی این راه حل ایده آلی نیست. ایران هم اینک یک خطر اتمی بالقوه برای خودش محسوب می شود.

ج- روحانیان جایشان در مسجد است. آیت الله طالقانی در اولین اظهارات صریح و بی پرده خود پس از ماجرای کمیته ها در ماه فروردین در مصاحبه ای تلویزیونی به روحانیان قم تاخت. طالقانی در پاسخ به این پرسش یک خبرنگار که اگر پُست ریاست جمهوری ایران به او پیشنهاد شود، آیا این پُست را خواهد پذیرفت یا خیر، با قاطعیت گفت «نه» و افزود «بهترین جا برای روحانیان مسجد است، که در آنجا می توانند مردم را آگاه سازند.» او گفت که با شکل

ص: 442

گرفتن ارتش و پلیس، روحانیان باید از کمیته ها بیرون بیایند و مشغول تعلیم مردم شوند. طالقانی گفت: «اگر روحانیان بر سر پُست های مهم باشند، مشکلاتی ایجاد خواهد شد.» د- استعفای دسته جمعی مدیران شرکت ملی نفت ایران. طبق آخرین گزارش های واصله، اعضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران استعفای دسته جمعی خود را به حسن نزیه، رئیس شرکت تسلیم کرده اند. آنها دلیل استعفای خود را «مناسب نبودن فضای موجود برای انجام درست وظایفشان» ذکر کرده اند. زمانی که حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران شد، این هیأت هفت نفره را برای کمک به خود در انجام کارهای شرکت تعیین کرد. منابع خبری شب گذشته گفتند که حسن نزیه استعفاءنامه های اعضای هیأت مدیره را برای تأیید به کابینه دولت تسلیم کرده است.

اعضای هیأت مدیره در نامه استعفای خود صرفاً گفته بودند: «شرایط کنونی به گونه ایست که واقعاً خدمتی از ما ساخته نیست.» ه- حمله به بیت آیت الله منتظری. اخباری که در ساعات پایانی جمعه شب به تهران رسید حاکی از آن بود که پنج فرد مسلح به بیت آیت الله منتظری در قم حمله کرده اند. نیروهای ضدانقلاب سعی داشتند از پشت بام خانه وارد بیت شوند ولی به دلیل هوشیاری نیروهای انقلابی تلاششان نافرجام ماند. به دلیل گستردگی ترورهای اخیر دژبان ها و پاسداران بیشتری از رهبران ایران در قم حفاظت می کنند. به نظر می رسد که اقدام آنها نتیجه مثبتی داشته است.

و- پانزده نفر دیگر اعدام شدند. پانزده نفر دیگر از «عوامل کشتار مردم» و «سرسپردگان رژیم پهلوی» امروز تیرباران شدند و بدین ترتیب کل تعداد اعدامی ها به 281 تن رسید. اعدام شده ها در استان های مختلف به شرح زیر است:

سرلشگر غلامحسین شمس تبریزی هوشمند حامدیان غلامحسین علایی مهدی مقدم حسینی حسین طبایی داود سدامی سروان افتخاری ستوان الله وردی یعقوبی معصوم ناجی نژاد محمد بهکار حمید خیرخواه عباس کردبچه سروان علی حمزه لوئی

«افشاگری های» روزنامه اطلاعات در خصوص فعالیتهای ساواک و...

ص: 443

سند شماره 203 محرمانه4 ژوئن 1979 - 14 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5772به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: «افشاگری های» روزنامه اطلاعات در خصوص فعالیتهای ساواک و سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا 1- (محرمانه- تمام متن) 2- روزنامه کثیرالانتشار اطلاعات در نسخه های مورخ 2 و 3 ژوئن ترجمه مقاله ای به قلم جان کلی تحت عنوان «جان کلی- یک محقق آمریکایی» منتشر کرده و در آن خاطرنشان کرده است که جان کلی برخی اقدامات سازمان سیا در ایران را افشا کرده است؛ از جمله این که شاه سابق به منظور حفظ سلطنت خود، ژنرال هایزر را به عنوان نایب السلطنه برگزید؛ و نیز این که حمله به سفارت آمریکا توسط سازمان سیا برنامه ریزی و طراحی شده بود. به علاوه، در این مقاله اسامی افراد ایرانی شرکت کننده در برنامه های آموزشی سازمان سیا ارائه شده است؛ ضمناً در این مقاله به خوانندگان قول داده شده است که اسامی افسران و عوامل سازمان سیا که در بازه زمانی سالهای 1950 تا 1975 در ایران مشغول فعالیت بوده اند، در نسخه های بعدی منتشر خواهد شد. گزیده هایی از این مقاله به صورت غیررسمی به انگلیسی ترجمه شده و در غالب اطلاعات سفارت، ارسال خواهد شد.

3- نکته شایان توجه این که در ماه فوریه گذشته، جان کلی یک کنفرانس خبری در NYC برگزار کرد و این مقالات را نیز در نشریه «ضد جاسوسی» منتشر نمود. لطفاً مشخص نمایید که آیا وزارت امور خارجه در خصوص اظهارات جان کلی تحقیق و بررسی لازم را به عمل آورده است یا خیر و نیز این که در صورت انجام تحقیق، نتیجه حاصله چه بوده است. نظر ما بر این است که در اسرع وقت، این اتهامات اساساً تکذیب شده و همگی «کذب محض» معرفی گردند.

گزارش وضعیت جاری در ایران

سند شماره 204 محرمانه 4 ژوئن 1979 - 14 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5781 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت جاری در ایران 16- خلاصه: (محرمانه) دیده شدن جورج حبش در ایران. غیروابسته بودن ارتش ایران.

ص: 444

کاهش تولید نفت به 3/4 میلیون بشکه در روز. هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران در اعتراض به حمله لفظی به رئیس شرکت نفت استعفاء می دهند. اظهارات آیت الله خلخالی درباره ریاست جمهوری. اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- دیده شدن جرج حبش در ایران: دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان، به خبرنگاران گفت که رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین «دو یا سه بار» در حال انجام فعالیت های مشکوک در خوزستان رؤیت شده است. استاندار خوزستان گفت که حبش در روستایی به نام شادگان، که در حدود 8 کیلومتری جاده اهواز خرمشهر قرار دارد، دیده شده است. او افزود که مردم به راحتی می توانند از مرز عبور کنند و از عراق به ایران بیایند. دریادار مدنی بار دیگر بیگانگان را به مداخله در امور ایران متهم ساخت، و یکبار دیگر افزود که هیچ مشکلی بین فارس ها و اعراب استان وجود ندارد. او گفت «گروههایی که خود را نماینده اعراب معرفی می کنند، گروههایی ضدانقلابی هستند که تحت لوای چپگراها فعالیت دارند.» دریادار مدنی همچنین گفت که گمان می رود کنسولگری عراق در استان خوزستان به نحوی در آشوب های اخیر خرمشهر دست داشته است. او گفت که کانون فرهنگی و سیاسی اعراب در قاچاق سلاح از عراق دست داشته است، و برخی از وابستگان شاه یک میلیارد ریال برای اجیر کردن قاچاقچی به منظور ایجاد آشوب در منطقه صرف کرده اند، و مدارکی در دست است که نشان می دهد سفیر سابق ایران در آمریکا، اردشیر زاهدی، با قاچاقچیان سلاح تماس داشته است. دریادار مدنی همچنین گفت که دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در استان خوزستان هرگونه ارتباط با آشوب های اخیر در استان را رد کرده است.

ب- ارتش ایران غیروابسته خواهد بود. سرلشگر ناصر فربُد، رئیس ستاد نیروهای مسلح اسلامی ایران، اظهار داشت که ارتش آینده دو خصوصیت خواهد داشت: یک، ارتشی اسلامی، و دو، ارتشی غیروابسته خواهد بود. سرلشگر فربُد که در دانشگاه ارتش سخن می گفت، (محرمانه) اظهار داشت که «هم اکنون ارتش در چند نقطه کشور با ضدانقلابیون درگیر است، و آنها را درهم کوبیده است. این امر یک وظیفه ملی و خواست ملت ایران است.» او گفت که ضدانقلابیون به دلایل بی اساس برای کشور ایجاد مشکل می کنند ولی هر زمان که ارتش وارد عمل می شود، توطئه آنها را خنثی می کند. فربُد به استادان دانشکده گفت که ما خواهان ارتشی هستیم که از ملت الهام می گیرد و بر اراده ملت تکیه می زند. این هدفی است که در ارتش و کل کشور دنبال می کنیم. ارتش ما سالهاست که از ملت بریده بود، ولی در شرایط فعلی انقلاب تمامی پیوندها با گذشته گسسته شده است. ما ارتشی می خواهیم که مطابق با جمهوری اسلامی باشد. ما یک ارتش ملی می خواهیم- ملت ما نمی تواند راه گذشته را دنبال کند. فربُد گفت که یکی از اصول انقلاب این بود که «گذشته نباید تکرار شود- ما در پی آینده ای بهتر هستیم. من

ص: 445

آینده ای را که پیش رو داریم دارای دو قطب می بینم. یکی جمهوری اسلامی و دیگری عدم وابستگی. رئیس ستاد ارتش اظهار داشت که دانشگاه علوم و فنون ارتش متعلق به ارتش است.» به بیان دیگر، ما ارتشی داریم که به علم و حمایت های علمی پرسنل خود نیازمند است، و به همین دلیل است که دانشگاه فوق ایجاد شده است. ما ارتشی داریم که همپای ارتش های دیگر است، و من در دانشگاهی هستم که پرسنل فنی ارتش را تربیت می کند. فربُد تأکید کرد که ارتش ایران باید از مرزهای کشور در مقابل مداخله خارجی و فعالیت های غیرقانونی برون مرزی حفاظت و صیانت کند. ولی در عین حال نباید در امور شهروندان قانونی دخالت نماید. رئیس ستاد ارتش درباره درخواست های مشروع افسران گفت که به این درخواست ها رسیدگی خواهد شد. او گفت که در همین باره و همچنین درباره مشکلات بازسازی ارتش با خمینی صحبت کرده است. فربُد اظهار داشت که خمینی در این باره دستوراتی صادر کرده است، ولی اشاره ای به آنها نکرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): دانشگاه علوم و فنون ارتش دو سال پیش تأسیس شد و هم اکنون 120 دانشجو دارد. انتظار می رود که در آینده نزدیک تعداد دانشجویان آن به 400 نفر بالغ شود.

ج- کاهش تولید نفت به سقف 3/4 میلیون بشکه در روز. روز گذشته سخنگوی شرکت ملی نفت ایران فاش ساخت که تولید نفت ایران به سطح 3/4 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. ماه گذشته تولید نفت به 4/1 میلیون بشکه در روز رسیده بود. او گفت که تولید نفت در خوزستان به 3/4 میلیون بشکه در روز از چاههای نفت، و 500 هزار بشکه در روز از سکوهای ساحلی خلیج فارس رسیده است. کاهش تولید نفت به سبب کاهش مصرف داخلی بوده است.

د- هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران در اعتراض به حمله لفظی به رئیس شرکت استعفاء می دهند. هم اکنون مشخص شده است که استعفای دسته جمعی هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران در اعتراض به حمله لفظی اخیر آیت الله بهشتی به رئیس شرکت صورت گرفته است. ولی طبق آنچه منبع اقتصادی ما که در طول 48 ساعت گذشته اخبار را دنبال کرده است، گزارش کرده است، نزیه از اعضای هیأت مدیره خواسته است که لااقل در حال حاضر استعفای خود را پس بگیرند. روز گذشته گزارش داده بودیم که اعضای هیأت مدیره به بهانه اینکه شرایط برای انجام وظیفه مناسب نیست، استعفاء داده بودند.

ه- نامزدی آیت الله خلخالی در انتخابات ریاست جمهوری. آیت الله صادق خلخالی روز گذشته گفت که شاید در انتخابات ریاست جمهوری نظام جمهوری ایران نامزد شود «زیرا هیچ چیزی نمی بینم که مانع از این کار باشد.» ولی این آیت الله که در حال دیدار از خوزستان برای رسیدگی به امور دادگاههای اسلامی است به یک خبرنگار گفت که نامزدی و موفقیتش به اراده مردم بستگی دارد.

ص: 446

و- اخبار متفرقه:

(1) وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامه ای اعلام کرد که زنان متأهل حق شرکت در کلاس های روزانه مدارس و دانشسراها را ندارند. وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد زنان متأهلی که مایل به ادامه تحصیل هستند می توانند به طور مستمع آزاد و در منزل درس بخوانند و سپس در امتحانات آخر سال در مدارس و دانشسراها شرکت کنند. این بخشنامه عقب گردی است برای زنانی که دو سال پیش اجازه شرکت در کلاس های مؤسسات آموزشی را یافته بودند. در آن زمان نیز زنان می توانستند در صورت تمایل به صورت مستمع آزاد درس خود را ادامه دهند و در امتحانات آخر سال شرکت کنند، به نحوی که به امور زندگی شان لطمه ای وارد نشود.

(2) شرکت متروی تهران قراردادهای خود را با سه شرکت فرانسوی که در حال احداث خط راه آهن شهری تهران بودند، لغو کرد.

(3) آیت الله خمینی روز 5 ژوئن را روز عزای عمومی اعلام کرد. خمینی در بیانیه ای که به مناسبت روز 5 ژوئن صادر کرد، گفت «پانزده خرداد نقطه شروع مبارزات روحانیان با رژیم فاسد پهلوی در سرتاسر کشور بود. در راهپیمایی های اعتراض آمیز آن روز که به همت روحانیان برپا شد، نزدیک به 15000 آدم بی گناه کشته شدند. من امروز را برای همیشه روز عزای عمومی اعلام می کنم و در مدرسه فیضیه می نشینم و برای شهدای آن روز عزاداری می کنم. من امیدوارم که استعمار از ایران ریشه کن شود و جمهوری اسلامی بر اساس قران مجید مستقر شود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تظاهراتی که در بالا به آن اشاره شد، در روز 5 ژوئن 1964 [1963] صورت گرفت و در نتیجه آن خمینی ابتدا به ترکیه و سپس به عراق تبعید شد. به خاطر اعلام عزای عمومی، سفارت نیز به جز بخش آتش نشانی و پرسنل ضروری تعطیل خواهد بود. انتظار می رود که فردا در تمام تهران راهپیمایی برپا شود.

گزارش وضعیت 5 ژوئن

سند شماره 205 محرمانه 5 ژوئن 1979 - 15 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 5825به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی موضوع: گزارش وضعیت 5 ژوئن 1- (محرمانه - تمام متن) 2- به دستور آیت الله خمینی روز 5 ژوئن به مناسبت شانزدهمین سالگرد تظاهرات ضدشاه که طی آن تعدادی از مردم کشته شدند، روز عزای عمومی اعلام شد (تعطیلات شیعیان بیشتر عزاداری و کمتر جشن و سرور است). حزب جمهوری اسلامیِ خمینی اعلام کرد که به همین مناسبت در یکی از میدان های بزرگ تهران راهپیمایی برپا می کند. بیش از 30 گروه سیاسی

ص: 447

دیگر از انجمن های اسلامی گرفته تا حزب (کمونیست) توده بلافاصله اعلام کردند که در این راهپیمایی شرکت خواهند کرد. در مسیر هایی که ابتدا برای راهپیمایی اعلام شد، فقط یک مسیر از کنار سفارت می گذشت، ولی احتمالاً به دلیل تلاش دولت موقت برای جلوگیری از هر گونه حادثه ای رادیو دولتی ایران مسیرهای جدیدی را اعلام کرد که همگی از سفارت دور هستند.

3- با وجود این، از ساعت 9 صبح به بعد 3 یا 4 گروه از تظاهرکنندگان از مقابل ضلع جنوبی سفارت در خیابان تخت جمشید عبور کردند که بزرگترین آنها شامل 3 تا 5 هزار تظاهرکننده بود. آنها پلاکارت هایی با خود حمل می کردند و شعار می دادند از جمله «مرگ بر امپریالیسم آمریکا»، «اسلام پیروز است، آمریکا نابود است»، و «درود بر انقلاب». چند مرد مسلح نیز در میان تظاهر کنندگان دیده می شدند ولی حال و هوای خصومت آمیزی بر تظاهرکنندگان حاکم نبود و حتی در مقابل سفارت نیز توقف نکردند.

فرمانده محافظان کمیته ای سفارت، ماشاء الله کاشانی، چند نفر جوان دیگر را برای کمک به آنها در حفاظت از سفارت در این روز آورده بود.

از هم اکنون معلوم است که راهپیمایی گسترده ای در تهران برگزار خواهد شد و احتمالاً با شروع آن تظاهر کنندگان بیشتری از مقابل سفارت عبور خواهند کرد.

ناس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 206 محرمانه 6 ژوئن 1979- 16 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5835 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): میگ های عراقی بمب ناپالم در روستاهای ایران فرو می ریزند. توده های مردم به شهدای 15 خرداد ادای احترام می کنند. آیت الله حسینی درباره به راه افتادن حمام خون هشدار می دهد. شرکت نظامیان در راهپیمایی ها ممنوع شد. نیروهای ارتش از بیت خمینی خارج می شود. نیروی هوایی وفاداری خود را به انقلاب اعلام می کند. پنج نفر دیگر اعدام شدند و رئیس شرکت ملی نفت ایران استعفای هیأت مدیره را نپذیرفت.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- میگ های عراقی بمب ناپالم در روستاهای ایران فرو می ریزند. استاندار آذربایجان

ص: 448

غربی، محمد عباسی، روز گذشته به منابع خبری گفت که چهار هواپیمای میگ عراقی روز دوشنبه از مرزهای ایران گذشتند و با بمب و تیربار دو روستای مرزی را مورد حمله قرار دادند. عباسی گفت در جریان حمله میگ های عراقی با بمب های ناپالم و تیربار به روستاهای مرزی تا به حال 6 نفر کشته و 40 نفر مجروح شده اند، ولی از آنجایی که اطلاعات کاملی از وضعیت روستاهایی که ممکن است مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفته باشند، مخابره نشده است، احتمال دارد تعداد تلفات بیشتر از این باشد. او افزود که در یکی از دو روستایی که مورد حمله قرار گرفتند، فقط سه خانه صحیح و سالم مانده و بقیه بر اثر بمباران سنگین هواپیماهای عراقی ویران شده اند. عباسی گفت که گزارش کاملی را در این باره به دولت مرکزی تسلیم کرده است و اگر قرار باشد اقدامی انجام شود، احتمالاً از طریق وزارت امور خارجه صورت خواهد گرفت. او گفت که احتمالاً هواپیماهای عراقی در درون مرزهای خود مشغول انجام عملیات بوده و «اشتباهاً» وارد مرزهای ایران شده اند. با وجود این، او افزود که فعلاً نمی تواند با اطمینان حرفی بزند و این عراقی ها هستند که باید درباره حمله بدون دلیل شان به روستاهای ایران توضیح بدهند. او گفت که حمله عراقی نمونه ای از نقض حاکمیت ایران بر سرزمین و حریم هوایی کشور است. این حادثه اولین تنش جدی در روابط ایران و عراق است که پس از چهار سال قطع رابطه در سال 1972 از سر گرفته شده بود. در آن زمان وزیر امور خارجه الجزایر، احمد بوتفلیقه، بین دو کشور میانجیگری کرد. این حادثه زمانی رخ می دهد که ایران سعی دارد سیاست خارجی خود را در خلیج فارس از یک ناسیونالیسم فاشیستی به یک اخوت اسلامی تغییر دهد. دسترسی به هیچ یک از مقامات ایرانی برای اظهارنظر درباره سخنان استاندار آذربایجان غربی مقدور نبود، ولی منابع دیپلماتیک گفتند که در اینگونه موارد رسم این است که ایران باید مراتب اعتراض خود را اعلام کند و از عراق توضیح بخواهد.

ب- توده های مردم به شهدای 15 خرداد ادای احترام کردند. توده های مردم به رهبری روحانیان بار دیگر با دولت اسلامی تجدید میثاق و هرگونه تلاش برای تضعیف آن را محکوم کردند. قطعنامه ای که در جمع بزرگترین تجمع تظاهرکنندگان در تهران، که بیش از 10 هزار نفر در آن شرکت داشتند، قرائت شد ایالات متحده و به ویژه سنای آمریکا را به طرح «توطئه های بی شرمانه» و «تبلیغات جهت دار» بر ضد ایران متهم ساخت. حداقل نزدیک به 300 هزار نفر از جمله کسانی که به مناسبت عزاداری برای کشته شدگان لباس عزا به تن داشتند و یا برای راهپیمایی خیابانی لباس غیر رسمی پوشیده بودند در تهران به راهپیمایی پرداختند. در شهرستان ها نیز صدها هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند. زنان انقلابی نیز در حالی که مسلسل های سبک یوزی ساخت اسرائیل و ژ-3 های ساخت بلژیک و پرچم های کوچک ایران را که عکس خمینی بر روی رنگ سبز و سفید و قرمزش چاپ شده بود، حمل می کردند در خیابان های شهر راهپیمایی کردند. تعداد کمی از انقلابیون نیز با یونیفورمهای زیبای مشکی در تظاهرات شرکت داشتند. ولی تعداد اعضای یونیفورم پوش نیروهای مسلح در این راهپیمایی

ص: 449

نسبت به راهپیمایی های قبلی کمتر بود، که احتمالاً به دلیل ممنوعیت شرکت سربازان در راهپیمایی های سیاسی بوده است.

ج- شیخ حسینی در مورد به راه افتادن حمام خون هشدار داد. رهبر برجسته کردهای ایران، شیخ عزالدین حسینی روز گذشته هشدار داد چنانچه قانون اساسی جدید حقوق کلیه اقلیت های قومی ایران را حفظ و تضمین نکند، احتمال دارد در ایران حمام خون راه بیفتد. رهبر کردها گفت که باید «همه گروههای سیاسی» کشور در تهیه و تدوین پیش نویس قانون اساسی جدید شرکت داشته باشند و پیش نویس قانون اساسی جدید باید به تصویب یک مجلس مؤسسان برسد. او همچنین گفت که باید همه اصول منشور حقوق بشر در قانون اساسی جدید گنجانده شود و حقوق تمامی اقشار ایران در آن تضمین گردد.

د- شرکت نظامیان در راهپیمایی ها ممنوع شد. دادستان کل ارتش روز گذشته شرکت پرسنل ارتش در راهپیمایی ها و تجمعات عمومی را ممنوع اعلام کرد. دفتر دادستانی ارتش روز گذشته با صدور بخشنامه ای رسماً شرکت پرسنل ارتش را در تجمعات عمومی و تظاهرات چه در داخل و چه در خارج پادگان ها ممنوع اعلام کرد. در این بخشنامه آمده بود «دفتر دادستانی ارتش بدینوسیله به اطلاع کلیه افسران، درجه داران، سربازان و کارمندان غیرنظامی ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران می رساند که شرکت در تظاهرات و تجمعات عمومی مغایر مقررات نظامی و ممنوع می باشد.» علاوه بر این، در اطلاعیه فوق آمده بود که کلیه درخواست ها و اعتراضات باید ابتدا از طریق مجاری مناسب مطرح شود و در صورتی که مقامات ذیربط به آن رسیدگی نکردند، آنگاه به دادستانی ارتش ارجاع گردد. دفتر دادستانی که 24 ساعته حاضر به دریافت درخواست ها و شکایات است از نظامیان خواست تا برای طرح شکایات خود با شماره های 845001 و 842004 تماس بگیرند. پیش از انتشار این اطلاعیه، دژبان مرکز طی نامه ای از دفتر دادستانی نظامی خواسته بود تا شرکت نظامیان را در تظاهرات ممنوع اعلام کند. فرماندهی دژبان مرکزی در این نامه از دادستان نظامی خواسته بود تا رسماً از کلیه پادگان ها بخواهد تا در صورت شرکت هر یک از نظامیان در تظاهرات اسامی آنها را به دژبان مرکز اطلاع دهند. فرمانده دژبان گفت «دژبانان وظیفه حفظ نظم در ارتش را بر عهده دارند و دستوراتی به منظور برخورد با هرگونه بی نظمی صادر شده است.» نظریات تهیه کننده (محرمانه): هر چند طبق بخشنامه فوق کلیه نیروهای مسلح اسلامی از شرکت در تجمعات و تظاهرات منع شده اند، ولی با این حال اجازه دارند در رفراندوم آتی و انتخابات عمومی شرکت کنند.

ه- نیروهای ارتش از بیت خمینی خارج می شوند. تیمسار سیف[سید] امیر رحیمی، فرمانده دژبان ارتش، روز دوشنبه اعلام کرد که محافظان ارتشی از بیت امام روح الله خمینی خارج شده اند و در آینده فقط از محله ای که بیت خمینی در آن قرار دارد محافظت خواهند کرد. تیمسار رحیمی گفت که این اقدام به دلیل عدم همکاری کافی رهبران مذهبی قم با او صورت

ص: 450

گرفته است. رحیمی گفت که علیرغم توافق خمینی با ارتش، سایر رهبران مذهبی قم با او همکاری نکرده اند و تحت چنین شرایطی منطقی نیست که از ارتش توقع داشته باشیم مسئولیت حفاظت از خمینی را بر عهده بگیرد. هفته گذشته طبق توافق رهبران مذهبی با تیمسار رحیمی، وظیفه حفاظت از امام خمینی و سایر رهبران مذهبی برعهده دژبان ارتش گذاشته شد. ولی با خارج شدن نیروهای ارتش، حفاظت از بیت خمینی موقتاً به پاسداران انقلاب به فرماندهی حاجی لطفی واگذار شده است.

و- نیروی هوایی ایران وفاداری خود را به انقلاب اعلام کرد. در تحولی دیگر، نیروی هوایی ایران روز گذشته با صدور اطلاعیه ای وفاداری خود را به انقلاب اسلامی اعلام کرد و قسم خورد که «تا آخرین قطره خون از آن دفاع خواهیم کرد.» نیروی هوایی هشدار داد که عوامل قدرت های خارجی و رژیم گذشته ایران هنوز فعال هستند و کوشش دارند با استفاده از حربه های بی شرمانه انقلاب را از مسیر اصلی اش منحرف سازند. در اطلاعیه نیروی هوایی آمده بود که این نیروهای نامطلوب به این امید واهی دل بسته اند که می توانند با پخش شایعات گوناگون در میان مردم رعب و نارضایتی ایجاد کنند. در اطلاعیه فوق آمده بود «تعجبی ندارد که این گرگ صفتان در لباس بره خود را انقلابیون دلسوز نشان دهند و ملت را به خاک و خون بکشند» ولی این دشمنان باید بدانند که تمامی راههای گریز بر روی آنها بسته شده است و ملت هوشیار به آنها اجازه نخواهند داد تا انقلاب را منحرف سازند.

ز- پنج نفر دیگر در تهران و رفسنجان اعدام شدند. سه مأمور سابق ساواک روز گذشته در تهران تیرباران شدند. این سه نفر عبارت بودند از محمد کریم باصری نیا، رئیس سابق ساواک در قم، پرویز حاجی فر[حاجی فرجی] و ولی الله غیائی که هر دو از مأموران ساواک بودند. اتهام آنها محاربه با خدا، مفسد فی الارض، و شکنجه و قتل آزادیخواهان بود. دو تن از «عوامل رژیم سابق» نیز در رفسنجان تیر باران شدند. این دو نفر سرگرد عبدالحسین سروش، رئیس پلیس رفسنجان در دوران انقلاب و ستوان حافظ سرنوشت، رئیس اداره اطلاعات پلیس شهر بودند.

ح- رئیس شرکت ملی نفت ایران استعفای هیأت مدیره را نپذیرفت. طبق گزارش ها، رئیس شرکت ملی نفت ایران، حسن نزیه، گفته است که استعفای هیأت مدیره شرکت را که به او تسلیم شده بود، نپذیرفته است. روز شنبه گزارش شده بود که تمام اعضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران در اعتراض به حملات آیت الله دکتر محمد بهشتی به حسن نزیه از پست خود استعفا داده اند. تصور می شود که آیت الله بهشتی از اعضای شورای انقلاب اسلامی باشد. نزیه شب گذشته گفت که «آنها از اینکه حرف حق اینقدر موجب تشویش شده است، منزجر شده اند.» کارمندان صنعت نفت تصمیم گرفته بودند در حمایت از سخنان نزیه در مورد اسلام و مسایل ملی در مقابل دفتر اصلی شرکت ملی نفت ایران تجمع کنند. نزیه شب گذشته در جمع کارمندان شرکت نفت حاضر شد و از آنها خواست که هیچ اقدامی نکنند. اعضای هیأت مدیره از سوی شخص نزیه منصوب شده بودند و استعفای آنها بیشتر جنبه نمادین

ص: 451

داشت. هیأت مدیره شرکت نفت اعلام کرده بود که شرایط موجود برای ادای وظیفه مناسب نیست. هیأت مدیره از آیت الله خمینی خواسته است تا شخصاً با انتصاب آنها در این پست موافقت کند. در عین حال، روزنامه کیهان به نقل از حسن نزیه گزارش داده است که تولید نفت برای مصرف داخلی و صادرات به خارج کشور کافی است. تولید نفت ایران در سطح 4 میلیون بشکه در روز قرار دارد که 700 هزار بشکه آن به مصرف داخل می رسد.

گزارش وضعیت ماهانه

سند شماره 207 محرمانه6 ژوئن 1979 - 16 خرداد 1358 از: افسر امنیتی منطقه ای، سفارت آمریکا، تهران - ایران به: وزارت امور خارجه آمریکا موضوع: گزارش وضعیت ماهانه I . ارزیابی خطر:

الف) طی اردیبهشت ماه 1358 و تا به حال، میزان خطرات موجود علیه سفارت و پرسنل آن بسیار بالا بوده است. دولت ایران به کرات دولت آمریکا را متهم به «مداخله در امور داخلی خود» نمود و رسماً خواستار برپایی تظاهرات گسترده علیه سفارت آمریکا شده است. در زمان پیدایش این نوشتار، چنین تبلیغ شده است که دولت ایران سفیر پیشنهادی آمریکا را نمی پذیرد. در حال حاضر روابط دیپلماتیک بسیار بحرانی و پیچیده است. گذشته از روابط دیپلماتیک بین دولت میزبان و آمریکا، تمامی کشور دستخوش اقدامات تروریستی کوچک و بزرگ شده است. اخیراً در جنوب ایران، چریک های عرب در اعتراض به وضع اجتماعی و اقتصادی خود یک شهر را به طور کامل به آتش کشیدند. شبانگاهان در خیابانها و جاده های تهران موانعی قرار داده می شود و مجاهدین مسلح عابرین و وسائط نقلیه را متوقف کرده و آنها را بازرسی می نمایند. علاوه بر این نوعی بحران شدید اجتماعی در اینجا حاکم است و گروههای رقیب مسلح شده اند. بنا به گزارش مقامات سفارت بسیاری از منابع آنها از ترس اینکه مبادا هدف اقدامات تلافی جویانه واقع شوند از ملاقات با آنها سر باز می زنند. این روزها ایرانیها از جنگ داخلی سخن می رانند. خلاصه اینکه، امکان حمله جمعی و یا تروریستی به سفارت بسیار زیاد است. در آینده امکان دارد که کسانی به ربودن و یا کشتار پرسنل آمریکایی نیز مبادرت ورزند؛ ولی هنوز معلوم نیست که آیا این امر طراحی شده و یا شخص خاصی موردنظر قرار گرفته است.

ب) اقدامات خاص علیه آمریکا 1- در تاریخ 26 اردیبهشت ماه سازمان آزادیبخش فلسطین یک «راهپیمایی» با شرکت 150 نفر به طرف دانشگاه تهران به راه انداخت.

2- در تاریخ 7، 8 و 9 خرداد در پایان تظاهرات چند تیر شلیک شد تا امکان خشونت علیه

ص: 452

سفارت از بین برود و گروههای مخالف سعی نکنند که به ساختمان اصلی سفارت نزدیک شوند. در تاریخ 7 خرداد همان گروهی که از طرف دولت ایران مأمور حراست از سفارت شده بود پرچم آمریکا را به تظاهرکنندگان داد و آنها نیز آن را پاره پاره کردند). پس از این واقعه، پرچم آمریکا بار دیگر به اهتزاز درآمد، لیکن این بار در ارتفاع 20 پایی قرار گرفت و بخش اضافی میله پرچم نیز پایین آورده شد. در هر دو روز 7 و 8 خرداد ماه نیروی گارد مجاهدین تحت سرپرستی ماشاءالله کاشانی (که حدود 100-75 نفر بود) از طرف سپاه انقلاب اسلامی تقویت شد (و حدود 125-100 نظامی را نیز شامل می گشت). حدود 200 نفر نیروی نظامی نیر به صورت ذخیره در یکی از پادگانهای نزدیک سفارت به حالت آماده باش درآمده بودند.

تمامی اعضای «تیم دفاع داخلی» مرکب از اعضای مهم وزارت خارجه، ارتش آمریکا، تفنگداران دریایی، و نیز افسر امنیتی منطقه ای در این روزها آماده بودند. در تاریخ 15 خرداد نیز تظاهرکنندگانی مرکب از 4500 نفر از جلوی سفارت گذشتند ولی هیچ گونه خشونتی نشان ندادند.

3- طی ماه مزبور چند بار گلوله هایی به طرف ساختمان اصلی سفارت شلیک گردید ولی هیچ گونه خسارت جدی وارد نیامد و فقط در یک مورد که آن هم یک تیراندازی شبانه بود گلوله ای به یکی از پنجره ها اصابت نمود. حدود 15-10 بار صدای شلیک تفنگ های خودکار در داخل محوطه آن هم از سوی گارد مجاهدین شنیده شد ولی خسارتی وارد نیامد. در گزارشات گارد مجاهدین آمده است که این تیراندازیها اشتباهی رخ داده است ولی به نظر ما بین گاردها و افراد ناشناس درگیریهایی رخ داده است.

4- گذشته از جامعه رسمی آمریکایی (که حدود 75 نفر هستند)، تجار آمریکایی نیز هدف خشونت آن هم از سوی کارگران و کارمندان اخراجی واقع می شوند. در چند مورد که کارگران با توسل به زور بازرگانان آمریکایی را توقیف کرده بودند، بخش کنسولی و در یک مورد افسر امنیتی منطقه ای میانجیگری کرده بودند. یکی از مقامات دفتر حفاظت آمریکا نیز تهدید شده بود (که قبلاً توسط تلفن به وزارت خارجه اطلاع داده شده بود) II . عملیات الف) توجیه و مشورت با دیدارکنندگان 1- رونالد کلی کارمند بخش امنیت منطقه ای در تاریخ 10 و 14 اردیبهشت ماه به این واحد سفر کرد تا از وضع امنیت و روشهای امنیتی سفارت اطلاع حاصل کند.

2- افسر امنیتی منطقه ای، سرگرد جفری رونالد نیز به واحد آمد تا عملیات گاردهای امنیتی تفنگداران دریایی را مورد بازدید قرار دهد.

3- آقای دیوید لمب از شرکت ایستمن کداک نیز به سفارت آمد تا در مورد امنیت پرسنل خود مشورت نماید. شرکت کداک در ایران دچار مشکلات کارگری شدیدی شده که می تواند

ص: 453

منجر به گروگان گرفته شدن پرسنل آمریکایی گردد.

4- در تاریخ 25 اردیبهشت 1358 دستیار افسر امنیتی منطقه ای سفارت با افسران امنیتی سفارت های آمریکا در انگلستان و کانادا یعنی مسرز، گوربل و لوسی ملاقات نمود تا پیرامون مسایل مورد علاقه طرفین تبادل نظر نماید.

ب) فعالیت های پشتیبانی افسر امنیتی منطقه ای همراه با مقام دفتر خارجی از تاریخ 30-26 اردیبهشت ماه ملاقاتی داشتند تا در مورد روشها و مشخصات امنیتی کنسولگری جدید واقع در محوطه سفارت تبادل نظر نمایند.

ج) فعالیتهای مهم - در تاریخ 10 اردیبهشت افسر امنیتی منطقه ای کاگلین این واحد را ترک گفت و بیرمنگهام عهده دار مسئولیت های وی گردید.

- در تاریخ 30 اردیبهشت ماه طرح دفاع داخلی جدید تدوین و در اختیار پرسنل واحد قرار گرفت.

- برای استفاده از تاریخ 20 اردیبهشت، کارت هویت های جدیدی صادر و در اختیار پرسنل قرار داده شد.

در تاریخ 10 خردادماه طرحهای مربوط به بمب نامه ها نیز فرمول بندی و توزیع گردید.

- یک مرکز کنترل عملیاتی در رابطه با تظاهرات در تاریخ 30 اردیبهشت ماه ایجاد شد.

- دستورات تفنگداران دریایی تدوین و توسط افسر امنیتی منطقه ای تصویب گردید تا از تاریخ 11 خرداد به مرحله اجرا درآید.

- محل مربوط به کنترل عابرین پیاده در تاریخ 11 اردیبهشت ماه بازسازی شد و یک دستگاه بازرسی الکترونیک ارباب رجوع را شامل می گردد.

- دستیار افسر امنیتی منطقه ای تمام پرسنل موقت و دائمی را از نظر امنیتی توجیه نمود. سی و پنج آمریکایی موجود عمیقاً در جریان امور توجیهی قرار گرفتند. در مورد این جلسه توجیهی نیز خلاصه نامه رسمی تدوین گردید.

- بهبود در امنیت فیزیکی: نصب درب های ضدانفجار داخلی و خارجی، قرار دادن جعبه های حاوی شن در بخش داخلی پنجره ها، نرده کشی و دیوارکشی ها به پایان رسیده است. تنها مورد تکمیل نشده از پیشنهادات ناظر امنیتی منطقه ای سیستم کنترل راه دور تی-گارد می باشد (که قرار است توسط آرتی. سی آتن در اواسط خردادماه نصب گردد). دستگاههای آتش نشانی سه برابر شده است.

- واحد حراستی امنیتی مرکب از نیروهای مجاهدین توسط دستیار افسر امنیتی منطقه ای آموزش بیشتری دیده اند.

- افسر امنیتی منطقه ای به A/SY/SAS در رابطه با یکی از کارمندان سرویس خارجه که گویا

ص: 454

با سرویس اطلاعاتی متخاصم در تماس بود، گزارش داده است. در این مورد تحقیقات هنوز هم ادامه دارد.

- در مورد یکی از کارمندان سرویس خارجی که به سودجویی در یک مورد صدور روادید متهم شده بود تحقیقات لازم انجام شد و به موقع گزارش کامل آن برای A/SY/I/PVB ارسال خواهد شد.

- در بخش کنسولی موقت دستگاه بازرسی ویزیتورها نصب گردید.

- از سلاحهای موجود صورت برداری و گزارشی به A/SY ارسال شد.

- پشتیبانی اداری از افسر امنیتی منطقه ای با استخدام یک کارمند موقت سرویس خارجی به عمل آمد. این فرد در اواسط خردادماه در نزدیکی این دفتر مستقر خواهد گردید. به علت غیبت منشی آمریکایی در بخش اداری امکان در اختیار قرار دادن یک منشی آمریکایی برای این دفتر وجود ندارد. به محض بازگشت این منشی و با توافق مشاور اداری این پشتیبانی نیز به عمل خواهد آمد. مهم ترین مسئله بازسازی این دفتر از جنبه واقعی اداری آن است. در حال حاضر ما دارای اسکلت بایگانی، سیستم بایگانی، و حمایت از نظر منشی می باشیم. ما در تلاشیم تا عملیات به صورت عادی بازگردد. امیدواریم که از این پس اینگونه گزارش وضعیت ها مرتباً به افراد ذیربط ارسال شود. گزارش وضعیت ماه بعد شامل یک خلاصه آماری خواهد بود، که در گزارش حاضر به خاطر فقدان اطلاعات مربوطه گنجانده نشده است.

III. طرحهای مربوط به ماه آتی - به جریان انداختن پشتیبانی منشی از دفتر امنیت منطقه ای.

- تقویت پناهگاههای موجود در اقامتگاههای سفیر و معاونت واحد.

- افسر امنیتی منطقه ای و دستیارش آماده توجیه ویلیام کلارک افسر امنیتی منطقه ای جدید در تاریخ 21 خرداد 1358 می باشند. افسر امنیتی منطقه ای بیرمنگهام نیز در تاریخ 23 خرداد رهسپار وزارت امور خارجه خواهد شد.

IV. تخلفات وجود نداشته است.

V. تفنگداران دریایی و مهندسی دریایی - اسکات اسمیت در تاریخ 8 اردیبهشت پس از دو ماه خدمت این واحد را ترک گفت. افسر امنیتی منطقه انجام وظیفه بسیار خوب وی را تدوین نمود و کاردار نیز رسماً بر آن صحه گذارده است.

- گروهبان ملکوم ئی. مین. افسر وظیفه تفنگدار دریایی دستورات مربوط به تفنگداران

ص: 455

دریایی را به طور کامل فرمول بندی نمود. واحد تفنگداران دریایی در تهران کاملاً آماده مقابله با رویدادهای دارای ماهیت تروریستی در این مکان است.

- افسر امنیتی منطقه ای گروهبان گری ا. روسو را از خدمت برکنار کرد که علت آن نیز سرپیچی از دستورات (ترک محل سکونت تفنگداران بدون کسب اجازه) بوده است.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 208 محرمانه 7 ژوئن 1979 - 17 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5907 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) گزارش وضعیت جاری ایران شامل: ایران مراتب اعتراض خود را به حملات هوایی بی دلیل عراق اعلام می کند. تلفات حملات هوایی عراق. استاندار ایلام خواستار خلع سلاح مردم شد. اعدام های بیشتر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- اعتراض ایران به حملات هوایی بی دلیل عراق. روز گذشته ایران به دلیل نقض حریم هوایی اش توسط جنگنده های عراقی و حمله آنها به چهار روستای ایران شدیداً به عراق اعتراض کرد. جنگنده های عراقی بر سر ساکنان روستاهای سردشت در استان آذربایجان غربی بمب ناپالم ریخته بودند. روز گذشته سفیر عراق در ایران، عبدالملک آل یاسین، برای دریافت نامه اعتراض ایران و توضیح علت حمله بدون تحریک به قلمرو حاکمیت ایران به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد. گفته می شود که آل یاسین از وقوع این حادثه ابراز بی اطلاعی کرده و قول داده است که از دولت خود در این مورد توضیح بخواهد. مقامات سفارت عراق روز گذشته بمباران روستاهای ایرانی توسط جنگنده های عراق را تکذیب کردند. آنها گفتند که بمب های ناپالم ساخت آمریکاست و نیروی هوایی ما از این نوع بمب استفاده نمی کند. با وجود این، مقامات فوق حمله جنگنده های عراقی به مرزهای ایران را تکذیب نکردند. دفتر نخست وزیری نیز این حمله را تأیید کرده و گفته است که چهار جنگنده سوخو متعلق به نیروی هوایی عراق دوشنبه شب وارد مرزهای ایران شده و چهار روستای مرزی کشور را در سردشت در آذربایجان غربی بمباران کردند. فرمانده نیروی هوایی ایران، سرلشگر امامیان[ایمانیان]، اظهار داشته است که جنگنده های عراقی به روستاهای مرزی ایران حمله

ص: 456

نکرده اند. او سه شنبه شب به یک منبع خبری گفت که ایستگاههای راداری مرزی تجاوز هیچ جنگنده ی متخاصمی را به درون حریم هوایی ایران ثبت نکرده اند. تیمسار امامیان گفت که به احتمال قوی هدف این حملات روستاهای عراقی مجاور مرز ایران بوده است.

ب- تلفات حمله هوایی عراق. امروز یکی از روزنامه ها تعداد تلفات بمباران و گلوله باران جنگنده های عراقی را در روستاهای کردستان 10 کشته و 40 مجروح اعلام کرد، و نوشت که حملات هوایی دوشنبه شب در دو مرحله صورت گرفته است. این روزنامه همچنین به نقل از سفیر عراق در تهران نوشت که حملات فوق به روستاهای ایران احتمالاً نتیجه امور داخلی عراق و تعقیب اشرار بوده است. فرماندار سردشت، که در روزنامه ها فقط به نام نقیب از او نامبرده شده است، گفت که مسئله تعقیب اشرار قبایل به داخل خاک ایران حقیقت ندارد «زیرا جنگنده های عراقی به مناطق مسکونی (روستاها) و مزارع حمله کرده اند.» او همچنین اظهار داشت که هدف از این حملات، ضربه زدن به مردان بارزانی در سردشت نبوده است و افزود که بمباران مناطق کردنشین عراق دو سال است که ادامه دارد، «و احتمالاً این حملات به مناطق کردنشین ایران نیز سرایت کرده است.» او ابراز داشت که جنگنده های عراقی 10 تا 15 مایل به داخل خاک ایران نفوذ کرده و به روستاهای هالی شیعه، نوکان، توژال، کانیزار، گوروشیر، دودآباد، حمله کرده اند. شش نفر فقط در گوروشیر کشته شده و از 13 خانواری که در این روستا زندگی می کردند، فقط 3 خانوار کشته یا مجروح نداده است. او افزود که جنگنده های عراقی علاوه بر حمله به روستاها، منطقه بین کانیزار و توژال را گلوله باران کردند که موجب وارد آمدن تلفات به دام هایی شده است که در آنجا می چریدند. فرماندار سردشت گفت که به خاطر کوهستانی بودن منطقه هنوز گزارش کاملی از میزان تلفات و خسارات به دست او نرسیده است. از او پرسیدند که آیا پاسگاههای مرزی دارای پرسنل هست یا خیر، و او پاسخ داد که در حال حاضر نیروهای محلی مسئولیت اداره این پاسگاهها را بر عهده دارند و هر چند نیروهای انتظامی برای این پاسگاهها تشکیل شده اند، ولی ظاهراً در هنگام حمله بر سر پُست هایشان نبوده اند. فرماندار سردشت گفت که حملات در دو مرحله و در ساعت 12 ظهر و ساعت 14 روز دوشنبه صورت گرفت. ولی مقامات رسمی ایرانی توضیح نداد ه اند که چرا خبر این حملات بعد از 36 ساعت به رسانه های خبری اعلام شد. یک منبع خبری دیگر گزارش داده است که دو تیم پزشکی برای کمک به مجروحین این حملات به منطقه جنوب غربی سردشت اعزام شده اند. هیچ گزارشی از تلفات یا مجروح شدن سکنه روستاهای دیگر مخابره نشده است. برآورد شده است که خسارات مادی وارده به روستاها چیزی حدود 20 میلیون ریال باشد.

ج- استاندار ایلام خواستار خلع سلاح مردم شد. استاندار ایلام، سیداسدالله امیر قهرمان، با انتشار اعلامیه ای از مردم خواست تا سلاح های خود را ظرف مدت 10 روز به استانداری تحویل دهند، در غیر این صورت، دادگاههای انقلاب استان با متخلفان برخورد خواهند کرد.

ص: 457

استاندار ایلام گفت که اعلامیه مزبور متعاقب دستور امام خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران، و با هدف حفظ آرامش عمومی صادر شده است. این اعلامیه مصرانه از «کلیه کودکان، برادران، پدران، سالخوردگان و افراد مؤمن و متقی» خواسته است تا با کمیته های نواحی مختلف شهر یا مراکز استانداری تماس بگیرند و «در خلع سلاح عمومی مردم و اطاعت از دستورات خمینی در ارتباط با منع خرید و فروش و حمل سلاح با استانداری همکاری کنند.» د- اعدام های بیشتر. دادگاه انقلاب دزفول شش تن از عوامل رژیم گذشته را به مرگ محکوم کرد. اعدام شدگان عبارت بودند از: خان جان آهنی، مأمور ساواک؛ عبدالرضا عباسی، استوار ژاندارمری؛ سرهنگ بهادر افراسیابی، رئیس ساواک دزفول؛ و ستوان قاسم مددی. اتهام آنها قتل عام مردم و فعالیت های ضدانقلابی بود. در همین حال، دادگاه انقلابِ تهران پنج تن دیگر از عوامل رژیم گذشته را به مرگ محکوم کرد و آنها امروز اعدام شدند. اعدام شدگان عبارت بودند از: سرهنگ جلیل پور طوسی (که یکی از منابع عمومی نام او را خصوصی ذکر کرده بود)، فرمانده سابق دانشکده افسری تهران به اتهام قتل پنج دانشجو؛ و سرگرد منوچهر قزل ایاق، فرمانده حراست دانشکده افسری که به 12 سال حبس و انفصال از ارتش و پُست های دولتی محکوم شد. بقیه عبارت بودند از: محمد کریم باصری نژاد [باصری نیا]، شکنجه گر؛ پرویز حاجی فرجی، مأمور ساواک؛ ولی الله فیاض [غیائی]، مأمور ساواک؛ و یک نفر دیگر که هویتش فاش نشده است. دادگاه انقلاب تبریز نیز دو پلیس را به مرگ محکوم کرد: محمد تقی نصیر اوغلی و چراغعلی عقیقی. اتهام آنها کشتار مردم بود.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 209 محرمانه 10 ژوئن 1979 - 20 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 5999 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) وضعیت در ایران شامل: ملی شدن بانک ها. روابط عراق و ایران. اخراج سفیران و کارمندان عالی رتبه وزارت امور خارجه. مجلس مؤسسان، و بیانیه فداییان.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- دیدگاه خارجیان در مورد ملی شدن بانکداری در ایران. در روزهای تعطیل آخر هفته مورخ 9 و 10 ژوئن دولت موقت ایران 27 بانک خصوصی را که قبلاً به نظام ملی بانکداری

ص: 458

تعلق نداشتند، ملی اعلام کرد. بخش اقتصادی سفارت آمریکا گزارش کاملی درباره ملی شدن بانک ها و پیامدهای احتمالی آن تهیه کرده است که ارسال خواهد شد. در ذیل ترجمه مقاله ای فارسی از ایران پول درباره ملی شدن بانک ها به نظرتان می رسد که نام نویسنده آن ذکر نشده بود: «در حالی که نمایندگان بانک های خارجی منتظر تعیین تکلیف از سوی دفاتر اصلی خود هستند، تجار ایرانی و خارجی نیز در حال یأس و ناامیدی به سر می برند. یک حسابدار بریتانیایی می گوید که تصمیم دولت برای ملی کردن بانک ها تصمیمی بزرگ و البته ارتجاعی است. فعالیت بانک های خارجی در ایران با توجه به تجربه ارزشمند و دانش کارشناسی آنها در امر مدیریت در دوران بعد از انقلاب موجب اعتماد خارجیان به نظام بانکی ایران شده است و ملی شدن بانک ها فقط از تمایل بیشتر بازرگانان برای معامله با ایران خواهد کاست. بسیاری از بازرگانان بریتانیایی که خوش بینی چندانی نسبت به نظام بانکی ایران ندارند، فقط به دلیل حضور بانک های خارجی در این کشور هنوز فعالیت خود را ادامه می دهند. ولی اعتماد آنها به دولت به صفر رسیده است. یک تاجر ایرانی از گفته نخست وزیر مهدی بازرگان که رکود اقتصاد را به گردن بخش خصوصی انداخته بود، گله داشت. او با عصبانیت می گفت: «این حرف اصلاً معنی ندارد.» این بانک های خصوصی هستند که در بخش خصوصی سرمایه گذاری می کنند، و تنها بخشی که از اول انقلاب تا به حال اصولاً کاری انجام داده، همین بخش خصوصی بوده، و بخش دولتی کار چندان قابل اعتنایی صورت نداده است. این منبع برای نمونه به پروژه هایی نظیر خط لوله گاز ایگات دو، سد دره لار، طرح های گسترده جاده سازی، مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور، توسعه بنادر در بندرعباس اشاره کرد و گفت که تعداد این پروژه ها بی شمار است، و دولت که در دام کاغذ بازی گرفتار است، ظاهراً به این زودی ها نمی تواند تکانی بخورد. اتفاق نظر در اینجا این است که دولت با ملی کردن بانک ها خطای بزرگی مرتکب شده است. تصمیم فوق را شورای انقلاب برغم مخالفت وزارت امور اقتصادی و دارایی و رئیس بانک مرکزی اتخاذ کرده است. مردم در اینجا فکر می کنند که دولت دست روی هر چیز که می گذارد آن را خراب می کند. همین حرف را می توان در مورد همه کشورهای دیگر نیز زد، زیرا ملی شدن بخش بانکداری و بیمه در هیچکدام از آنها موفق نبوده است و در نهایت دولت مجبور شده است آنها را دوباره به بخش خصوصی واگذار کند (مثلاً هند). همیشه این سئوال مطرح است که دولت از کجا می خواهد پرسنل ماهری را که برای اداره بانک ها لازم است، بیابد. صرف نظر از نتیجه کار، به احتمال زیاد آشفتگی بوروکراتیک، بلاتکلیفی های سیاسی و بی کفایتی مدیران که همیشه از خصوصیات بخش دولتی ایران بوده است یک گام به جلو خواهد رفت... یعنی بخش دولتی را به رکود کامل خواهد کشاند. یکی از منابع خبری استدلال می کند که ملی شدن کل نظام بانکی می تواند به تقویت بانک های ضعیف تر کمک کند... از جمله بانک ایرانی ها، بانک بین المللی ایران، بانک داریوش و بانک شهریار، و احتمالاً منجر به اعتماد بیشتر مردم به این بانک ها خواهد شد، زیرا دولت پشتوانه اعتبارات

ص: 459

اسنادی را فراهم خواهد آورد. با وجود این، استدلال بالا به معنای کارآمدتر شدن نظام بانکی در ایران نخواهد بود. البته اگر چه بانک مرکزی ایران شاید بتواند به ریختن پول به درون این چاه ظاهراً بی سرو ته ادامه دهد ولی مردم حداقل در ابتدای کار به بانک های دولتی که سابقه چندان خوبی ندارند، اعتماد نخواهد کرد.

ب- تنش بین عراق و ایران. بر اساس گزارش روزنامه ها در ساعات اولیه صبح روز 8 ژوئن یک گشت مرزی عراقی به سوی مرزداران ایرانی در شلمچه، نزدیک خرمشهر، تیراندازی کرد، ولی مرزداران ایرانی برای جلوگیری از تشدید درگیری، به تیراندازی آنها پاسخ نگفتند. مقامات ایرانی هیچگونه تلفاتی را گزارش نکرده اند. در گزارش دیگری که از سوی خبرگزاری پارس از کرمانشاه مخابره شد، فرماندار اورمانات اظهار داشت که یک جت جنگنده عراقی حریم هوایی ایران را در روزهای جمعه و شنبه مورخ 8 و 9 ژوئن نقض کرده است. در ایران نیز نزدیک به 8000 نفر از مردم با راهپیمایی در مقابل سفارت عراق در تهران در ساعات اولیه بعد ازظهر، حمله جت های جنگنده نیروی هوایی این کشور را به چهار روستای ایران محکوم کردند. این تظاهرات به رغم شعارهای کوبنده، خشونت آمیز نبود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): در طول هفته گذشته، چه پیش از بمباران روستاهای ایران و چه بعد از آن، شخصیت های سیاسی و مذهبی متعددی عراق را به دخالت در امور ایران متهم ساختند، که همین مسئله موجب تشدید تنش ها در طول مرزهای ایران و عراق شده است. تحریکات علنی اخیر از سوی ارتش عراق که در پی این تنش ها رخ داده نیز می تواند جرقه شروع آتش سهمگینی در روابط دو کشور باشد. روابط دو کشور از سال 1975 تا به حال دارای ثبات بود و تهیه کننده گزارش به هیچوجه نمی تواند بفهمد که بازگشت به خصومت های قبل از 1975 چه فایده ای برای دو کشور خواهد داشت.

ج- خانه تکانی وزارت امور خارجه. روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز گزارش زیر را منتشر ساخته است: «بر اساس گزارش ها، نام نزدیک به 110 سفیر و مقام عالی رتبه وزارت امور خارجه در فهرست بازنشستگی قرار گرفته است. منابع موثق گفتند که این مقامات دستور بازنشستگی خود را که به دستور وزیر امور خارجه، دکتر ابراهیم یزدی، صادر شده بود هفته گذشته دریافت کردند. این منابع گفتند که بسیاری از این مقامات که نام آنها در فهرست بازنشستگی قرار گرفته است هنوز طبق آیین نامه استخدامی ایران 30 سال خدمت خود را نگذرانده اند، ولی اکثر آنها به سن بازنشستگی که 60 سال است، رسیده اند. با وجود این، برخی سفرای رژیم گذشته نظیر پرویز راجی، سفیر ایران در انگلیس، فریدون هویدا، نماینده ایران در سازمان ملل، و فرهاد سپهبدی، فرستاده ایران به یکی از شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس، علاوه بر اینکه بازنشست شده اند، حقوق بازنشستگی نیز به آنها پرداخت نخواهد شد. طبق گزارش ها یزدی قصد دارد برخی از این سفیران و همچنین تعدادی از مقاماتی را که در رژیم گذشته بازنشست شده بودند دوباره به کار دعوت کند. گفته می شود که این اقدام اولین

ص: 460

خانه تکانی گسترده وزارت امور خارجه از زمان پیروزی انقلاب در ماه فوریه است، هر چند در زمان وزارت کریم سنجابی، خلف یزدی، نیز اقداماتی علیه 10 تا 12 سفیر از جمله اردشیر زاهدی که از خدمت عزل شده بودند، اتخاذ شده بود. یزدی مکرراً بر لزوم پاکسازی وزارت امور خارجه از آدم هایی که کاملاً خود را وقف رژیم اسلامی جدید نکرده اند و آنهایی که حاضر نیستند برای انجام خدمت از خود مایه بگذارند، تأکید کرده است.

د- مجلس مؤسسان (محرمانه). به نظر می رسد که مسئله لزوم تشکیل مجلس مؤسسان برای بررسی پیش نویس قانون اساسی که قرار است به زودی منتشر شود، حل شده باشد. عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت اظهار داشته است که پس از تصویب پیش نویس قانون اساسی از سوی شورای انقلاب و دولت، یک مجلس مؤسسان متشکل از (تقریباً) 40 نماینده آن را مورد بازنگری قرار خواهد داد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): اظهارات چند هفته پیش آیت الله خمینی مبنی بر اینکه نیازی به مجلس مؤسسان نیست و همان رأی آری یا نه برای تصویب قانون اساسی کافی است، صحنه سیاست ایران را که شدیداً متشتت است، لرزاند. بسیاری از بخش های دولت با این اظهارات مخالفت کردند و برخی از ناظران تصمیم خمینی بر تشکیل نشدن مجلس مؤسسان را مانع بزرگی در مسیر تشکیل یک دولت پایدار و مشروع دانستند. ولی تصمیم دولت برای تشکیل مجلس مؤسسان و بازنگری پیش نویس قانون اساسی می تواند اعتراضاتی را که در ارتباط با قانون اساس وجود داشت خفه کند. اگر ایرادی در انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان پیش نیاید، این مجلس می تواند مشروعیتی به قانون اساسی ببخشد که رفراندوم نمی توانست. بدین ترتیب، فعلاً یک مانع دیگر از سر راه قانون اساسی برداشته شده است.

[ه ]- بیانیه سازمان فداییان اسلام که از سوی رهبر جدید آن آیت الله صادق خلخالی منتشر شده است، به شرح زیر است:

(1) فداییان اسلام بر طبق موازین اسلامی فعالیت می کند.

(2) فداییان اسلام ایدئولوژی غربی و شرقی را رد می کند.

(3) فداییان اسلام تنها دنباله روی رهنمودهای ابرمرد تاریخ و مراجع مذهبی خواهد بود.

(4) فداییان اسلام در آینده در خدمت نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.

(5) فداییان اسلام به فعالیت های اسلامی در زمینه اقتصاد، سیاست و مسایل اجتماعی مبادرت خواهد کرد.

(6) فداییان اسلام حقوق اقلیت ها را محترم می شمارد.

(7) فداییان اسلام برای محو مظاهر شرک، کفر و غرب گرایی تلاش خواهد کرد.

(8) فداییان اسلام نه فقط از جمهوری اسلامی ایران بلکه از همه ملت های مسلمان نظیر فلسطین دفاع خواهد کرد.

(9) فداییان اسلام به تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی از طریق روزنامه ها، تبلیغات، روحانیان،

ص: 461

مجلات، و رادیو و تلویزیون خواهد پرداخت.

(10) فداییان اسلام با توسل به موازین اسلامی برای پاکسازی آنهایی که در مسیر خطا گام گذاشته اند تلاش خواهد کرد، حتی به قیمت دادن خون و شهادت.

خلخالی تأکید کرد که همه افسران باید واجبات اسلام را رعایت کنند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه):

(1) مطالب ضدآمریکایی در مطبوعات. تهدید فیزیکی علیه آمریکایی های مقیم ایران که ظرف روزهای گذشته بخشی از زندگی آنها بود هم اینک قدری کاهش یافته است. این تهدیدها فقط زمانی که تظاهرکنندگان به سوی سفارت حرکت می کنند و ذهنیت عوامانه غالب می شود، تجسم می یابد. با وجود این، روزنامه ها هر روز اظهارت و مقالات ضدآمریکایی به چاپ می رسانند. مثلاً در تهران تایمز امروز، چهار مقاله طولانی شامل اظهارات ضد آمریکایی به چاپ رسید که در آن آمریکا به شرکت در اقدامات ضدانقلابی متهم شده بود.

(2) مشاهدات وابسته نظامی و وابسته نیروی هوایی. در روزهای قبل از انقلاب می دیدیم که خانواده های طبقات بالا، و متوسط بالا و افسران ارتش مثل سمورهایی که به آب می زنند از ایران خارج می شوند. این گروه از مردم عمدتاً به خارج از کشور و بسیاری از آنها به آمریکا رفته بودند. حالا یک گروه جدید از این مهاجران را شاهد هستیم. بسیاری از خانواده های طبقه متوسط که قبلاً هرگز از ایران خارج نشده بودند و می گفتند که هرگز ایران را ترک نخواهند کرد، حالا یا دارند از ایران می روند و یا قصد این کار را دارند. بسیاری از این آدمها تکنوکرات ها، پزشکان، حقوقدانان و تاجران تحصیل کرده ای هستند که بخشی از ستون فقرات جامعه مدرن ایران را تشکیل می دهند. خروج آنها از ایران به ملتی که هم اینک نیز دچار مشکلات عدیده ای است، لطمه فراوانی وارد خواهد کرد. البته هنوز نمی توانیم گستردگی این مهاجرت ها را ارزیابی کنیم ولی شکل گرفتن آنها را شاهد هستیم و می دانیم که این امر صدمه زیادی به شکل گیری مجدد جامعه ای پایدار در ایران خواهد زد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 210 محرمانه 11 ژوئن 1979 - 21 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6074 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران ارائه می دهد، شامل:

ص: 462

گروه فرقان درباره یک ترور دیگر هشدار می دهد. حزب جمهوری مردم را به راهپیمایی دعوت می کند. افزایش محبوبیت آیت الله شریعتمداری. حوادث فرودگاه مهرآباد. تنش بین عراق و ایران، و اخبار قابل توجه دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- گروه تروریستی فرقان که در ماه آوریل سپهبد قرنی و آیت الله مطهری را ترور کرد، سرتیپ نورالدین مستهدی را نیز تهدید به مرگ کرده است. مستهدی مدیر کل خدمات پزشکی ارتش است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): گروه فرقان قبلاً تهدید کرده بود که تعداد زیادی از شخصیت های دولت انقلابی را ترور خواهد کرد. ولی این اولین باری است که از فرد مشخصی نام برده است.

ب- حزب جمهوری اسلامی مردم را دعوت کرد تا در روز جمعه مورخ 15 ژوئن 79 به تظاهرات بپردازند. جمعیت مسلمان حزب جمهوری اسلامی از مردم خواست تا در حمایت از تشکیل مجلس مؤسسان در روز جمعه به خیابان ها بیایند. در منابع مطبوعاتی آمده است که اعضای جبهه دموکراتیک ملی و نهضت رادیکال ایران نیز در این راهپیمایی شرکت خواهند کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): حزب جمهوری اسلامی این تظاهرات را بعد از آن ترتیب می دهد که عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت، در روز نهم ژوئن اعلام کرد که یک مجلس مؤسسان ویژه با 40 نماینده تشکیل خواهد شد. ظاهراً این مجلس مؤسسان ویژه چیزی نیست که آیت الله خمینی به مردم وعده داده بود، و هم اینک شخصیت ها و گروههای مختلفی به آیت الله گوشزد می کنند که به «وعده های انتخاباتی اش» عمل کند.

در روزنامه تهران تایمزِ امروز نام اشخاص زیر ذکر شده بود که از تشکیل مجلس مؤسسان با حضور نمایندگانی از سوی تمامی اقشار جامعه طرفداری کرده اند: دکتر کریم سنجابی؛ رهبر حزب جبهه ملی؛ آیت الله شریعتمداری؛ حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت ایران؛ دکتر متین دفتری؛ و علی اصغر حاج سید، نویسنده برجسته سیاسی کشور. به نظر می رسد که این شخصیت های با نفوذ آغازگر حرکتی برای تشکیل یک مجلس مؤسسان هستند که نمایندگان تمامی اقشار ملت را در خود جای داده باشد. اگر امواج افکار عمومی در حمایت از تشکیل مجلس مؤسسان برخیزد، شاید آیت الله خمینی را متقاعد سازد تا دست از ایده رفراندوم به جای مجلس برای تصویب قانون اساسی ایران بردارد.

ج- آیت الله شریعتمداری. از شواهد و قرائن اینگونه بر می آید که قدرت سیاسی آیت الله شریعتمداری رو به افزایش است و از قول یکی از دستیاران آیت الله خاقانی در بخش عرب نشین استان خوزستان نقل شده است که «ما منتظر شریعتمداری هستیم. حرف او برای ما

ص: 463

حجت است. او را رهبر خود می دانیم.» از زمان پیروزی انقلاب، بسیاری از مواضع شریعتمداری با تصمیمات اتخاذ شده در قم در تضاد بوده است.

او گفته است: «من به هیچ وجه قصد مداخله ندارم. هر وقت مسئله ای پیش بیاید، من هم نظرم را می دهم.» ولی ظاهراً اشخاص زیادی از او حرف شنوی دارند و تعداد مقلدان او چند برابر شده است.

د- فرودگاه مهر آباد. تعداد زیادی از افراط گرایان اسلامی روز 10 ژوئن به فرودگاه مهر آباد حمله کردند و از دولت خواستند تا هواپیمایی برای رفتن به لیبی در اختیارشان قرار دهد. این گروه، که تعدادی از آنها مسلح بودند، و بین 200 تا 450 نفر تخمین زده می شوند، قصد داشتند به دنبال امام موسی صدر، که در لیبی مفقود شده بود، بگردند. طبق آخرین گزارش ها، نزدیک به 100 نفر آنها در فرودگاه تحصن کرده و خواستار هواپیمایی برای اعزام به لیبی شده بودند. در یک رویداد دیگر، تهدید به بمب گذاری و سپس تهدید تلفنی حمله مسلحانه به ترمینال پروازهای بین المللی موجب شد فضای پرتنشی بر این ترمینال حاکم شود. هر چند هر دو تهدید فوق دروغ بود، ولی موجب شد محافظان فرودگاه تمام شب را به حالت آماده باش سپری کنند.

ه- تنش بین عراق و ایران. مطبوعات ایران خبر از دو مورد دیگر تجاوز جنگنده های عراقی به حریم هوایی ایران داده اند.

(1) در اوایل روز 9 ژوئن دو جنگنده عراقی 90 کیلومتر در خاک ایران نفوذ کرده و تا نزدیکی کرمانشاه پیش رفتند.

(2) قبلاً گزارش شده بود که جنگنده های عراقی در روز 8 ژوئن روستای دیوند [ریوند] را بمباران کرده اند. هیچ تلفاتی گزارش نشده است. مطبوعات همچنین در گزارشی جداگانه خبر دادند که سفیر عراق در ایران شدیداً از تلاش هماهنگ مطبوعات ایرانی برای بدنام کردن عراق انتقاد کرده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه):

چنانکه قبلاً گفتیم، واقعاً نمی توانیم بفهمیم که عراق یا ایران از افزایش تنش ها چه نفعی ممکن است ببرند. یکی از منابع خبری فرضیه زیر را درباره فعالیت های خصومت آمیز عراقی ها ارائه داده است. او می گوید که عراق می خواهد قم را به اتخاذ اقداماتی وادار کند که به عراق بهانه می دهد تا توافق کنترل آبراه اروندرود بین دو کشور را نقض کند. البته این فرضیه جالبی است! و- چند خبر جالب توجه:

(1) رادیو ایران گزارش داده است که 4 نفر از عوامل رژیم گذشته در روز 10 ژوئن به اتهام «مفسد فی الارض« و محاربه با خدا تیرباران شدند. بدین ترتیب تعداد کل اعدام شدگان به 295 نفر رسیده است.

ص: 464

(2) آیت الله خمینی روز گذشته سرتیپ ولی الله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی و سرهنگ اسکندر عمادی، فرمانده جدید نیروی هوایی ارتش را به حضور پذیرفت.

(3) طبق گزارش روزنامه ها، یک گروه ناشناس روز جمعه ریل آهن مسیر خرمشهر- اهواز را منفجر ساخت، ولی قسمت تخریب شده با تلاش کارگران ظرف مدت 5 ساعت تعمیر شده است. جدای از رویدادهای مشابهی که در حوالی اهواز گزارش می شود، روزنامه ها گزارش داده اند که در جریان درگیری های اخیر در خرمشهر، تروریست های ناشناس ریل آهن مسیر خرمشهر- اندیمشک را منفجر ساختند.

پروازهای روزانه هواپیماهای 4-F ، 5-F و 14-F و وضعیت آماده باش

سند شماره 211 محرمانه 12 ژوئن 1979 - 22 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6089 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: منبع خبری 68460008 تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: پروازهای روزانه هواپیماهای 4-F ، 5-F و 14-F و وضعیت آماده باش 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی در مورد سورتی پروازهای هواپیماهای اف4، اف5، و اف14 نیروهای هوایی ایران گزارش می دهد. اطلاعاتی نیز درباره وضعیت هواپیماهای اف14 که گزارش می شود در حالت آماده باش هستند، ارائه خواهد شد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) الف- منبع خبری ما گزارش داده است که جت های جنگنده اف-4 و اف-5 نیروی هوایی ایران در هر هفته نزدیک به 25 سورتی پرواز در هر پایگاه هوایی انجام می دهند. در این صورت هر جنگنده نزدیک به روزی 4 سورتی پرواز انجام می دهد، یا کمتر از 10 درصد میزان سورتی پروازهای جنگنده های اف4 و اف5 در دوره قبل از انقلاب است. از هفته اول ژوئن (3 تا 9 ژوئن) ناوگان جنگنده های اف-14 نیروی هوایی ایران دیگر پروازهای روزانه ندارند و فقط مبادرت به انجام پروازهای آزمایشی می کنند. با وجود این 4 هواپیمای اف14 در حالت آماده باش هستند. مهماتی که حمل می کنند شامل موشک های فونیکس و توپ 20 میلیمتری است. اگرچه موشک های فونیکس بر روی این جنگنده ها سوار و مسلح شده اند، ولی هیچ یک از آزمایش های الکترونیکی که قابلیت اطمینان موشک ها را تأیید کند، صورت نگرفته است. طبق گزارش منبع خبری دلیل انجام نشدن آزمایش های الکترونیک این است که تمام تجهیزات تست جنگنده های اف14 ظاهراً نیاز به تعمیر دارند.

ص: 465

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان): این آمار با آماری که منابع دیگر در مورد سورتی پروازهای جنگنده های ایران به تهیه کننده گزارش اطلاع داده بودند، مطابقت دارد. با وجود این، گزارش فوق اولین گزارشی است که زمین گیرشدن ناوگان اف14 ایران را تأیید می کند.

به نظر تهیه کننده گزارش، زمین گیر کردن ناوگان اف4 در حالیکه بخشی از این ناوگان قدرت پرواز را دارد، بیانگر تلاش نیروی هوایی ایران برای حفظ چند هواپیما در حالت آماده باش از نوع ADC است.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 212 محرمانه 12 ژوئن 1979 - 22 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6091 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران ارائه می دهد، شامل: تنش بین عراق و ایران. آمار تولید نفت.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تنش بین عراق و ایران. هزاران ایرانی که شعار می دادند «مرگ بر حسن البکر»- رئیس جمهور عراق- برای دومین بار در طول چهار روز گذشته در مقابل سفارت عراق در تهران به تظاهرات پرداختند. جمعیت تظاهرکننده از مرد و زن با مشت های گره کرده در اعتراض به نقض حریم هوایی کشورشان توسط جت های عراقی و بمباران روستاهای ایرانی و همچنین تیراندازی نیروهای عراقی به سوی مرزداران ایرانی در مقابل سفارت عراق تجمع کرده بودند. نزدیک به 4000 تظاهر کننده که شعار می دادند پیش از پیوستن به یکدیگر در مقابل سفارت، در خیابان های پایتخت به تظاهرات پرداختند. نیروهای مسلح سپاه پاسداران انقلاب ایران تظاهر کنندگان را به سوی سفارت هدایت می کردند و در جلوی صف فردی که ماسک سفید بر روی صورت داشت در یک اتومبیل آنها را رهبری می کرد. در عین حال، در تظاهراتی که به مناسبت ترور آیت الله مطهری در اهواز برگزار شده بود، بیانیه ای قرائت شد که در آن به نقش مزدوران دولت عراق در ترور او اشاره شده و این اقدام شدیداً محکوم شده بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): بدین ترتیب تنش بین دو کشور همچنان بالاست. به

ص: 466

نظر تهیه کننده گزارش اگر عراق به حملات خود ادامه دهد، ایران نیز به نوعی تلافی خواهد کرد.

ب- آمار تولید نفت. طبق گزارش ایران پول آمار تولید نفت از 31 می تا 10 ژوئن 1979 به ترتیب زیر بوده است. تولید: میدان های دریایی 390 هزار بشکه در روز. میدان های خشکی: 21 می 3548000؛ 1 ژوئن 3493000؛ 2 ژوئن 3467000؛ 3 ژوئن 3490000؛ 4 ژوئن 3482000؛ 5 ژوئن 3421000؛ 6 ژوئن 3421000؛ 7 ژوئن 3339000؛ 8 ژوئن 3495000؛ 9 ژوئن 3510000؛ 10 ژوئن 3484000. گفته می شود که متوسط صادرات 3/2 میلیون بشکه در روز بوده است. در زیر سهم خرید کشورها از صادرات نفت ایران آمده است: آمریکا 32٪؛ ژاپن 18٪؛ برزیل 6٪؛ انگلیس 16٪؛ هلند 8٪؛ فرانسه 4٪؛ ایتالیا، بلژیک و آلمان 4٪؛ اروپای شرقی 4٪؛ هند 3٪؛ کره، فیلیپین، ایسلند، کشورهای اسکاندیناوی 1٪.

اصفهان مشکلاتی در رابطه با انقلاب

سند شماره 213 محرمانه12 ژوئن 1979- 22 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6092به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اصفهان مشکلاتی در رابطه با انقلاب 1- (محرمانه - تمام متن - تلگرام گزارشی) 2- خلاصه: کارمند گزارش گر در میهمانی های خداحافظی و دیدار با رابطین اصفهانی و کارمندان کنسولگری متوجه بروز احساس نارضایتی شدید، مشکلات اقتصادی و خشم بسیاری در اصفهان شده است. موارد زیر که شامل اوضاع امنیتی، اقلیتها، سیاستهای مذهبی، امورات قبیله ای و مسایل اجتماعی و اقتصادی هستند مشتی از خروار محسوب می شوند. امید چندانی برای بهبود وضع در کوتاه مدت نمی رود و مشکلات بالقوه ای برای آینده مشاهده می شود. پایان خلاصه.

3- مخفی کاریهای امنیتی: اصفهان در حال حاضر به چهار منطقه کمیته ای تقسیم شده است که هر کدام یک آیت الله را به عنوان رئیس خود دارد. حسین موسوی خادمی یکی از روحانیون عالیرتبه مرکز شهر را در کنترل خود داشته و بر تمام منطقه نفوذ دارد. سیدجلال طاهری یکی از روحانیون دون پایه قسمت جنوبی شهر را که طبقات پایین و محافظه کار در آنجا اکثریت دارند تحت سیطره خود دارد و با توجه به اینکه پیروان وی در نیروهای مسلح غیرنظامی اکثریت دارند توانسته است نفوذ خود را در مناطق دیگر توسعه دهد ولی خود وی شدیداً مغضوب سایر آیت الله ها می باشد. دکتر فقیه امامی یک آیت الله تحصیل کرده و نسبتاً متجدد قسمت شرقی شهر را تحت نفوذ دارد و مرتباً با طاهری جدال می کند. دکتر علامه نوری یک تحصیلکرده دیگر، قسمت شمالی شهر را که ساکنین محافظه کار طبقه بالا دارد و مسجد نماز جمعه را تحت کنترل گرفته است. تمامی اینها به استثناء طاهری نیروهای مسلح شخصی خود

ص: 467

را در اختیار کمیته مرکزی که توسط دادستان عمومی اداره می شود قرار داده اند ولی هر کدام از آنها فعالیتهای کمیته مستقر در محله خود را تحت کنترل دارند. علاوه بر این هر کدام از همسایگی ها و مساجد دارای محدوده مردان مسلح مربوط به خود می باشد که کمیته غیررسمی محل را تشکیل می دهد. این کمیته ها دارای تمایلات افراطی و اقدامات خشن می باشند. در نهایت باید اضافه کرد که گروه «گانگستری» نیز وجود دارند که ادعا می کنند نماینده کمیته ها می باشند و در مناطقی اطراف سه بزرگراه منتهی به شهر به راهزنی، چپاول و اعمال وحشت می پردازند. در بیرون از شهر چندین برخورد خشونت آمیز بین مالکین و زارعین روزمزد و بین زارعین تریاک و شکارچی ها به وجود آمده است. تقریباً در طول دو ماه گذشته 70 نفر در چنین زد و خوردهایی کشته شده اند. در داخل شهر برخوردهای چندانی در این اواخر به وقوع نپیوسته است. اما مخاطرات بسیاری (نظیر تهدید زنان بی حجاب) اخاذی (به خصوص از اقلیتها) و دستگیریهای غیررسمی وجود دارد.

4- اقلیتها: در اصفهان جماعت قابل ملاحظه ای از بهایی ها، یهودی ها و بختیاری ها (اقلیت قومی) وجود دارند. تمامی آنها از مشکلات موجود رنج برده و تعداد تمام این سه اقلیت تا حد قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. به جز تمام آنهایی که دستگیر شده اند، تمام بهایی های سرشناس یا در دسترس فرار کرده اند، منزل پنج تن از بهایی های متمول به صورت «ستاد کمیته» درآمده است، سه کارخانه که تحت مالکیت بهایی ها بود توسط کارگران مسلمان آن «آزاد» شده است و تمام بهایی هایی که کنسولگری می شناخت شهر را ترک کرده اند و بدین ترتیب حدود 95 درصد از جمعیت بهاییان در حال حاضر از اصفهان خارج شده اند با توجه به اینکه اکثر بهاییان به این صورت شناخته شده نیستند هیچ راهی جهت ارزیابی دقیق این مطالب وجود ندارد. یهودی ها نیز در حال ترک شهر هستند. یکی از رهبران یهودیان حدس می زند که بین 50 تا 60 درصد از یهودیان فرار کرده اند اما اکثر بزرگان مذکر خانواده ها باقی مانده اند. علیرغم صحت یا عدم صحت به آنها توسط کمیته ها هشدار داده شده که در لیست ممنوع الخروجها از ایران قرار دارند و تلاش برای خروج موجب دستگیری و تنبیه خواهد شد. تقریباً تمام مغازه های یهودیان در اصفهان تعطیل و بسیاری از آنها خالی هستند. شایعات دائمی که توسط رهبران یهودی تأیید شده ولی نام منبع آن مشخص نیست حاکی از آن است که یهودیان توسط کمیته های غیررسمی دستگیر شده و هنگامی که مایملک مغازه های خانواده آنها تحت تملک کمیته قرار گرفت آزاد خواهند شد. (اکثر یهودیان ساکن در اصفهان در مغازه های فرش فروشی، طلا و جواهر یا عتیقه فروشی کار می کنند.) منزل بختیاری ها مرتباً برای جستجوی شاهپور بختیار نخست وزیر معزول جستجو می شود. عمدتاً تصور می کنند که بختیار در منطقه اصفهان پنهان شده است. تعداد زیادی از بختیاری ها اصفهان را ترک کرده اند که علت آن یا پرهیز از مخاطرات است و یا عکس العمل فشارهای رهبران قبیله است که خواستار بازگشت تمام بختیاری ها به مناطق خود شده اند.

ص: 468

5- سیاستهای قبیله ای- بختیاری های استان اصفهان و استان چهارمحال و بختیاری و قشقایی های استان فارس در چادرهای قبیله ای خود تجمع می کنند. آنها همچنین اقدام به خرید سلاح در حجم زیاد کرده اند و حتی گله های خود را برای خرید تفنگ فروخته اند. تخمین زده می شود که آنها نزدیک به 250 هزار اسلحه انبار کرده اند. از خسرو و ناصرخان برادرانی که اخیراً به ایران بازگشته اند تا رهبری قشقایی ها را به دست گیرند به عنوان خریداران خاص تفنگ نام برده می شوند و گفته می شود که از طرفداران جبهه ملی می باشند ولی در وهله اول علاقمند هستند که مجدداً کنترل استان فارس را به دست گیرند. گفته می شود که بختیاری ها از خودشان محافظت می کنند، اما تصور می شود که آماده اند تا از بازگشت شاهپور بختیار نخست وزیر مخلوع حمایت کنند.

6- وضعیت خمینی. به نظر می رسد که خمینی قسمت اعظمی از محبوبیت خود را در بین طبقه تحصیلکرده و دانشجویان و همچنین در بین کارگران کارخانه ها که هر دو از عوامل مهم در انقلاب بودند از دست داده است. هر دو گروه تظاهرات عمده ای بر پا ساخته اند که در آنها از خمینی به شدت انتقاد شده است. وی می تواند نفوذ فوق العاده خود را برای بازاری ها و کشاورزان حفظ کند ولی آنها در حال از دست دادن قدرت خود در اصفهان هستند. در بین روحانیون، خمینی همچنان حمایت خادمی (روحانی پیرو محافظه کار) و طاهری (روحانی تندروی جوان) را حفظ کرده است ولی اخیراً توسط علامه نوری و فقیه امامی (تحصیلکرده های متجدد) مورد انتقاد قرار گرفته است.

7- مخالفین مذهبی: چندین ارزیابی نشان می دهد که آیت الله شریعتمداری و آیت الله طالقانی در اصفهان، به طرز چشمگیری بیش از خمینی محبوبیت پیدا کرده اند.

شریعتمداری اخیراً وجهه شخصی را به خود گرفته است که بدون هیچ جاه طلبی به آنچه که مردم فکر می کنند توجه دارد و نقش سیاسی روحانیون را نفی کرده، خواستار تشکیل یک مجلس مؤسسان انتخابی شده است. با این حال وی هنوز از تلقی اصفهانیها نسبت به خود «به عنوان یک سیاستمدار ترک حیله گر و نه یک رهبر روحانی» احساس ناراحتی می کنند. از طالقانی به عنوان فردی یاد می شود که برای مردم کار می کند و از تلاشهای مؤثر وی به هنگام میانجیگری ها و اقدامات بشردوستانه وی تقدیر می شود. اصفهانیها معتقدند وی طرفدار مجلس خبرگان قانون اساسی می باشد. مردم از این که فرزندان چپگرای وی تأثیر بیش از حدی بر او گذاشته باشند نگران هستند ولی با اینحال به نظر می رسد بیش از شریعتمداری محبوبیت دارد.

8- اقتصاد: مغازه ها و بازارها باز هستند و قیمت کالاها به طور متوسط 50 درصد افزایش داشته است و کمبودهایی نیز وجود دارد. کارخانه ها باز هستند ولی فعالیت کاری ندارند. مدیر کارخانه ریسندگی شهناز که یک کارخانه تولیدی بزرگ است هفته گذشته در اعتراض به درخواست پرداخت حقوقهای عقب مانده کارگران که بالغ بر 10 میلیون تومان (2/1 میلیون دلار) می شود استعفا داده است زیرا در طول هفت ماه گذشته فروش این کارخانه صفر بوده

ص: 469

است. ظاهراً کارگران «بی کار» کنترل اداره کار را به دست گرفته اند و تاکنون کلیه درخواستها مبنی بر بازگشت به کار تولیدی را نپذیرفته اند. از تکنسین های خارجی و آمریکایی ها خواسته شده تا طرحها را به جریان اندازند اما بازاریها و زمین داران با اصرار ادعا می کنند که به دلیل چکهای غلط و صورت حسابهای پرداخت نشده توسط خارجیهایی که ایران را ترک کرده اند متضرر شده اند. آیت الله خادمی معتقد است قبل از اینکه تعداد زیادی از خارجیها بتوانند مراجعت کنند این ادعاها بایستی حل و فصل شوند.

9- نکات اجتماعی: اصفهان بیش از حد محافظه کارتر شده است. زنان از تمامی مشاغلی که مستلزم تماس با مردم است کنار گذاشته شده اند (مشاغلی نظیر منشی گری، کارمند فروش، تلفن چی و غیره) از تمامی کارمندان مؤنث دولت خواسته شده است تا «چادر اسلامی» را که فوق العاده پوشاننده است و شامل روبنده کامل می باشد استفاده کنند. این پوشش در خیابانها به صورت متداول درآمده است و زنان بدون چادر و حتی زنانی که چادرهای سنتی ایرانی بر سر دارند در خیابانها مورد اذیت و آزار واقع می شوند. معمولاً به ماشینهای لوکس سنگ پرتاب می شود و مغازه های لوکس فروشی (که به عنوان مثال لوازم اروپایی یا تجهیزات مساحی می فروشند) با توسل به زور تعطیل شده اند. ودکا و جین های قلابی رواج یافته اند و هفت نفر بر اثر مصرف این نوشابه ها مرده و یا کور شده اند. زنان مریض در بیمارستانهای دولتی فقط توسط دکترهای زن ویزیت می شوند و چون چنین دکترهایی اندک هستند «قابله های سنتی» وارد صحنه شده اند.

10- نظریه: اصفهان به صورت یک شهر خلوت درآمده است که اگر ناشی از اصل انقلاب نباشد نشانگر انزجار از نتایج حاصل از انقلاب می باشد. در اکثر موارد روحیات مردم به شرایط قبل از انقلاب برگشته است. اگر انگیزه و رهبری به وجود آید می تواند به سهولت ناآرامیهایی را به وجود آورد ولی احتمال کمی وجود دارد که دولت موقت ایران بتواند با درخواست «بازگشت به کار» مشکلات خودش را حل نماید. ناس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 214 محرمانه 13 ژوئن 1979 - 23 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6171 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره وضعیت ایران ارائه می دهد، شامل:

ص: 470

شریعتمداری راهپیمایی روز جمعه را لغو می کند. ملاقات سفیر شوروی با آیت الله خمینی در قم. خشونت در شهرستان ها. و تنش بین عراق و ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- شریعتمداری راهپیمایی روز جمعه مورخ 15 ژوئن 1979 را لغو کرد. رهبر شیعی مستقر در قم، آیت الله سیدکاظم شریعتمداری، در اقدامی که به نظر بسیاری از ناظران سیاسی یک عقب نشینی تاکتیکی است، از پیروان خود در حزب جمهوری خلق مسلمان خواسته است تا راهپیمایی روز جمعه را به تعویق بیندازند و به دولت نخست وزیر مهدی بازرگان فرصتی بدهند تا سیاست های کنونی اش را که موجب انزوای برخی از گروههای مسلمان در کشور شده است، اصلاح کند. این راهپیمایی، که بسیاری آن را نمایش قدرت حزب اپوزیسیون جمهوری خلق مسلمان می دانستند، از حمایت عمومی گروههای سیاسی سکولار نیز برخوردار شده بود. گروههای فوق ظاهراً شرکت در راهپیمایی این حزب به رهبری آیت الله شریعتمداری 82 ساله را تریبون بالقوه ای برای مطرح ساختن خود تلقی می کنند. در واقع اگر این راهپیمایی برگزار می شد، اولین نمایش تمام عیار قدرت از سوی گروههای سیاسی مخالف دولت بود که به محافظه کاری و بی ارادگی دولت در مقابل مشکلات نوظهور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پس از انقلاب در ایران اعتراض داشتند. آیت الله شریعتمداری پس از آنکه اعلام کرد راهپیمایی روز جمعه به تعویق افتاده است به خبرنگاران گفت که «به دلیل برخی ملاحظات مربوط به وضعیت موجود در مملکت دستور داده است که راهپیمایی به تعویق بیفتد.» او در مورد این ملاحظات توضیحی نداد ولی احتمالاً مقامات دولت دست به دامن او شده اند تا اطلاع ثانوی راهپیمایی را به تعویق بیندازد. ترتیب دهندگان این راهپیمایی قبلاً در مناسبت های مختلف گفته بودند که هدف اصلی از راهپیمایی فوق درخواست برای آزادی رسانه های جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون ملی ایران است که رئیس آن، صادق قطب زاده، به دلیل رفتار «دیکتاتورمآبانه» و عدم توجه به تقاضای مردم برای داشتن یک رادیو و تلویزیون دموکراتیک تر و مترقی تر همواره مورد انتقاد بوده است. درخواست دیگر آنها تشکیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی جدید ایران بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): راهپیمایی روز 15 ژوئن می توانست یک واقعه تلخ برای دولت موقت ایران و ضربه ای به آرمان خمینی برای تشکیل جمهوری اسلامی باشد. مسلماً یک راهپیمایی گسترده بر ضد سیاست های دولت انتقادهای لفظی شدیداللحن آیت الله خمینی را در قم به دنبال داشت. این انتقادها متوجه گروههایی می شد که تا بحال نسبتاً با دولت انقلابی متحد بودند. دستور شریعتمداری برای لغو راهپیمایی به وضوح قدرت سیاسی او را افزایش داده است؛ زیرا او با لغو راهپیمایی فوق تمایلش را برای کمک به دولت نشان داده و بدون اینکه اقدام خاصی انجام دهد نشان داده است که عده زیادی از مردم کوچه و

ص: 471

خیابان طرفدار او هستند. مسلماً محبوبیت او در میان مردم رو به افزایش است. (نگاه کنید به گزارش IIR 6846021479).

ب- ولادیمیر وینوگرادوف، سفیر شوروی در ایران، با آیت الله خمینی دیدار کرد. بر اساس گزارش روزنامه ها و رادیو دیدار سفیر شوروی و آیت الله خمینی اینگونه بود: موضوع دیدار ظاهراً تمایل کشورهای متبوع به داشتن روابط دوستانه و گسترش بیشتر مناسبات سنتی بین دو کشور بوده است.

آیت الله خمینی ابراز داشت که اگر شوروی در امور داخلی ایران دخالت نکند مناسبات دو کشور گسترش خواهد یافت. دخالت شوروی در خوزستان، قاچاق اسلحه به ایران، و فعالیت های شوروی در افغانستان از جمله مداخلاتی بود که در این دیدار به آن اشاره شد. در ارتباط با افغانستان، خمینی از اتحاد شوروی خواست تا با استفاده از نفوذ خود بر دولت فعلی این کشور کاری کند تا دولت افغانستان رفتار بهتری با شورشیان مسلمانی که آنجا مشغول به جنگ هستند داشته باشد.

طبق گزارش ها، در طول این دیدار خمینی به سفیر شوروی گفت که: «مداخله شوروی در افغانستان بر ایران هم تأثیر می گذارد.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): از گزارش رسانه ها از این دیدار چنین بر می آید که آیت الله خمینی حاضر است تا زمانی که برایش محرز باشد شوروی ها در امور داخلی ایران دخالت نکرده اند، با آنها همکاری کند. اثبات عدم دخالت ظاهراً بر عهده شوروی هاست. از نظر خمینی، شوروی ها نیز همچون آمریکا گناهکارند مگر آنکه خلافش ثابت شود.

ج- خشونت در شهرستان ها: گزارش فوق درباره درگیری ها و یا درگیری های احتمالی آتی در شهرستان هاست که در رسانه های ایران منعکس شده است:

(1) زنجان. هر لحظه انتظار می رود بواسطه تنشی که از سوی یک عده «آدم بی مسئولیت» ایجاد شده است، در زنجان درگیری مسلحانه صورت بگیرد. بازار زنجان هنوز بسته است.

(2) خرم آباد. در درگیری بین اعضای دو قبیله متخاصم در خرم آباد در استان لرستان، دو نفر کشته و 10 نفر مجروح شدند. بر اساس گزارش شبه نظامیان انقلابی محل، مسئولین قتل آن دو نفر به کوههای اطراف گریخته اند.

(3) سیرجان. روز یکشنبه گروههایی از بوچاقچی ها، انکرلوها، خزری ها و ساکنین شهر سیرجان با اسلحه با یکدیگر درگیر شدند. در این درگیری هشت نفر مجروح شدند که حال یکی از آنها وخیم است، ولی حال هفت نفر دیگر رو به بهبود است و احتمالاً در آینده نزدیک از بیمارستان مرخص خواهند شد. بر اساس گزارش ها، بلافاصله بعد از خاتمه درگیری ساکنان سیرجان از فرماندار شهر خواستند دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات مسئولین راه اندازی این زد و خوردها تشکیل دهد. دکتر بهرامی، فرماندار کرمان، به همراه حجت الاسلام محمد هاشمی رفسنجانی و دادستان دادگاههای انقلاب اسلامی به منظور رسیدگی به این مسئله به سیرجان

ص: 472

سفر کردند. پاسداران انقلاب و پرسنل نیروی دریایی بیست و دو نفر را در رابطه با این زد و خوردها بازداشت کرده اند.

د- تنش بین عراق و ایران: در یک رویداد جدید در روابط پر تنش عراق و ایران، دو منبع مطبوعاتی گزارش داده اند که دولت عراق بیت آیت الله سید محمدباقر صدر را در نجف به محاصره مأموران پلیس درآورده و او را دستگیر کرده است. به دنبال دستگیری آیت الله صدر، جمعیت عظیمی از مردم نجف به طرفداری از خمینی و صدر به تظاهرات پرداختند و از گوشه و کنار شهر صدای تیراندازی شنیده می شد.

ظاهراً محاصره بیت و دستگیری آیت الله صدر به این سبب صورت گرفته است که چندی پیش آیت الله صدر پس از آنکه دولت عراق چند تن از مسلمانان و علمای شیعه را به زندان انداخت، آن را یک دولت «فاشیستی» خواند. صدر از مردم خواسته بود تا در اعتراض به این امر تحصن کنند و همین امر موجب شد تا نیروهای دولتی بیت او را به محاصره درآورند.

خلع لباس شدن چند روحانی

سند شماره 215 محرمانه13 ژوئن 1979 - 23 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6175به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی موضوع: خلع لباس شدن چند روحانی 1- (محرمانه - تمام متن - تلگرام گزارشی) 2- خلاصه: دادگاههای اسلامی در اصفهان و شیراز 10 روحانی را که تعدادی از آنها از روحانیان بلندپایه بوده اند، خلع لباس کرده و در حال بررسی پرونده 14 روحانی دیگر هستند. اتهام آنها همکاری با رژیم گذشته، طرفداری از شاه، و یا کار کردن برای ساواک بوده است. دادگاهها فقط حکم خود را به حوزه علمیه قم پیشنهاد می کنند، به همین دلیل حوزه علمیه فعلاً جلوی رسیدگی به پرونده ها را در اصفهان گرفته است. پایان خلاصه.

3- کارمند سیاسی از حجت الاسلام میرهندی (نام کاملاً محفوظ) در اصفهان، نام برخی اشخاص و اطلاعاتی را در مورد مبارزه با دستگاه مذهبی سنتی در اصفهان و شیراز به دست آورده است. به گفته میرهندی، اطرافیان خمینی (و نه خود خمینی) تصمیم گرفته اند خود را از شرّ شخصیت های مذهبی که تمایلی به پذیرش فلسفه سیاسی (افراطی) آنها ندارند، خلاص کنند. تکنیک آنها این است که ابتدا اتهاماتی را مبنی بر طرفداری از شاه بر ضد شخصیت های موردنظر در دادگاههای انقلاب مطرح و علیه آنها اعمال نفوذ می کنند. دادگاه نیز در صورت یافتن شواهدی دال بر صحت اتهامات می تواند مجرمان را مجازات کند و همچنین به حوزه علمیه قم توصیه نماید که آنها را خلع لباس کنند.

به گفته میرهندی، هر کسی که در زمان شاه روحانی بوده به نحوی با رژیم گذشته ارتباط داشته است که می تواند مبنای خوبی برای وارد آوردن اتهام همکاری با رژیم گذشته به او

ص: 473

باشد، و فقط وساطت و باندبازی های درون قشری می تواند آنها را نجات دهد.

4- میرهندی نیز شخصاً مورد اتهام قرار گرفته بود، ولی با وساطت استادش که یکی از شاگردان خمینی بوده تبرئه شده و فکر می کند که فعلاً با او کاری نداشته باشند. با وجود این، تصمیم گرفته است که فعلاً در تهران خیلی آفتابی نشود و مرسدس بنز خود را کنار گذاشته و با یک ژیان دست دوم دو سیلندر ساخت ایران در خیابانها تردد می کند. اتهام او این بود که برای سازمان خیریه ای کار می کرده که در بررسی پیشینه امنیتی حجاج با ساواک همکاری داشته است. او یکی از رؤسای کاروان های حجاج بوده (که از این رهگذر درآمد زیادی نیز به جیب زده است) و قبول دارد که ساواک می بایست فهرست نام حجاج را برای خروج از کشور تأیید می کرد، ولی می گوید که (الف) او خودش شخصاً هیچ ارتباطی با ساواک نداشته، و (ب) این اتهام به همه رؤسای کاروان های حجاج از سال 1953 وارد است.

5- در شیراز، نُه روحانی بدون اطلاع قبلی خلع لباس شده اند. یکی از آنها آیت الله ابن یوسف حدائق، روحانی بلندپایه و غیرسیاسی است. این روحانی براساس عکسی که او را در مراسم استقبال از شاه به هنگام ورود به شیراز در کنار شاه نشان می دهد، مجرم شناخته شده است. علاوه بر آیت الله ابن یوسف، حاج علم الهدی فضائلی، سعید دستوری، آقا فخرالمحققین، و پنج نفر دیگر (که درجه آنها مشخص نیست) نیز خلع لباس شده اند. در اصفهان نیز ابتدا دکتر سراج الواعظین به همکاری با ساواک متهم شد و دادگاه او را علاوه بر خلع لباس به 4 سال حبس محکوم کرد. (او قبول کرده است که روحانی ویژه انجام امور مذهبی نظیر کفن و دفن و غیره برای ساواک بوده است). بعد از او، چهارده روحانی دیگر نیز متهم شدند، ولی به دلیل اعمال نفوذ روحانیون فعلاً این «مبارزه» متوقف شده است، و آنها حالا به دنبال وارد آوردن اتهامات جنایی بجای فقط خلع لباس کردن روحانیان به اتهام طرفداری از شاه هستند. روحانیانی که در اصفهان متهم شده اند عبارتند از: آیت الله شمس اردکانی (پدر سفیر جدید ایران در کویت) که دست به دامان همشاگردی قدیمش خمینی شده است؛ دکتر رفاهی، رئیس گروه مطالعات اسلامی در دانشگاه اصفهان، که برای ملاقات با استاد سابقش خمینی به قم رفت، و پس از آنجا به لندن عزیمت کرد؛ شیخ معزی که استادش، آیت الله العظمی خادمی، او را به قم فرستاد؛ امام جمعه اصفهان که پیروانش تظاهرات به راه انداختند؛ سه پسر عمو که همگی حجت الاسلام بودند به نام های روضاتی؛ حجت الاسلام میرهندی، و شش نفر دیگر.

نظریات مرکز تهیه گزارش: در طول این دو سالی که میرهندی را می شناسم، او بیشتر یک عمامه دار ثروتمند و رئیس یک آژانس مسافرتی بوده تا یک روحانی واقعی، و مردم می گویند که مجوز ساواک برای خروج حجاج از کشور را به قیمت های کلان می فروخته است و در ناز و نعمت زندگی می کند.

بنابراین بعید نیست آنهایی که متهم شده اند به نحوی سابقه بدی داشته باشند. اتهام چهارده روحانی اصفهانی نزدیک به چند هفته پیش اعلام شد، ولی اقدام قانونی علیه آنها به هر دلیلی

ص: 474

متوقف شده است. به نظر می رسد که باندبازی آخوندی و مفهوم وفاداری شخصی اگر بموقع مورد استفاده قرار گیرد می تواند فعلاً در مقابل اقدامات اطرافیان خمینی و شور انقلابی کارساز باشد. پایان نظریات.

ناس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 216 محرمانه 14 ژوئن 1979 - 24 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6219 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی در مورد مسایل زیر ارائه می دهد: صحبت های صریح شریعتمداری. مجلس مؤسسان. نیروگاه اتمی، و نظرات دکتر یزدی درباره روابط آتی ایران و آمریکا.

17 از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- شریعتمداری بار دیگر با صراحت سخن می گوید: مرجع مذهبی، آیت الله سید کاظم شریعتمداری، روز گذشته تهدید کرد چنانچه قانون اساسی جدید ابتدا از سوی مجلس مؤسسان متشکل از نمایندگان منتخب مردم تصویب نشود، رفراندومی را که قرار است برای قبول آن برگزار شود، تحریم خواهد کرد. او گفت که مخالفتی با برگزاری رفراندوم سراسری برای تصویب قانون اساسی پیشنهادی ندارد، ولی این قانون اساسی باید ابتدا در مجلس مؤسسان به تصویب برسد زیرا مواد قانونی باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. شریعتمداری در یک مصاحبه مطبوعاتی دیگر گفت که به اعتقاد او شخصیت های مذهبی نباید در دولت پُست بگیرند.

روزنامه ها به نقل از او نوشتند: «شخصاً معتقدم که پذیرش پُست های عالی در دولت از سوی روحانیان بجای آنکه شأن آنها را افزایش دهد، آن را از بین می برد.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): در طول هفته گذشته مطبوعات مواضع بسیار قاطع شریعتمداری را منتشر ساخته اند. البته او در مقابل حکومت قم صف آرایی نکرده است، ولی بیانات او دقیقاً با مواضع قم همخوانی ندارد.

ب- مجلس مؤسسان: هنوز بحث و اختلاف نظرها درباره تشکیل «مجلس مؤسسان» ادامه

ص: 475

دارد. در اقدام دیگری که از سوی دولت آیت الله خمینی به منظور ساکت کردن صدای مردم در ارتباط با تشکیل مجلس مؤسسان صورت گرفت، یزدی، [معاون] نخست وزیر، اطلاعیه زیر را منتشر ساخته است: «ابتدا مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی تشکیل می شود و سپس پیش نویس تصویب شده به رفراندوم سراسری گذاشته خواهد شد.» طبق این طرح، دولت موظف به تهیه پیش نویس قانون اساسی است که باید به تصویب شورای انقلاب اسلامی برسد و پس از آن بلافاصله تسلیم مجلس مؤسسان متشکل از نمایندگان منتخب مردم شود تا مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. قانون اساسی فوق سپس به رفراندوم سراسری گذاشته می شود که مردم در آن با برگه های آری/ خیر رأی خواهند داد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): قرار است کل این مراحل ظرف مدت 2 ماه انجام شود، ولی حتی اگر در مدت شش ماه هم انجام شود، ایران خیلی خوش شانس بوده است.

ج- نیروگاه اتمی: شایعاتی که در روزنامه های انگلیسی زبان به چشم می خورد حاکی از ادامه کار در نیروگاه اتمی بوشهر است، هر چند دولت هنوز تصمیمی در این مورد نگرفته است. مقاماتی که طرفدار ساخت نیروگاه فوق هستند معتقدند چون بیشتر پول پرداخته شده است، برچیدن نیروگاه اتلاف سرمایه عظیمی است. طبق گزارش منابع، ظاهراً این استدلال دیگران را متقاعد ساخته است.

د- نظریات دکتر یزدی درباره آینده روابط ایران و آمریکا: یزدی درباره آینده روابط ایران و آمریکا گفت: «روابط ما با آمریکا بر اساس تجربه مان از دولت آمریکاست. سعی می کنیم این روابط را بهبود ببخشیم ولی برای ما سخت است که روابط عمیق آمریکا با رژیم گذشته را فراموش کنیم. ایران و آمریکا قراردادهای اقتصادی فراوانی با یکدیگر دارند که در رژیم گذشته امضاء شده ولی دیگر برای ما فایده ای ندارند. دولت اسلامی ایران مایل است این قراردادها را لغو کند.» یزدی همچنین گفت: «لغو این قراردادها مستلزم میلیون ها دلار ضرر برای دولت ایران خواهد بود. رفتار آنها نشان خواهد داد که حسن نیت دارند یا سوءنیت.» نظریه تهیه کننده: (محرمانه) این سخنان یزدی یک بار دیگر نشان می دهد که مسئولیت ایجاد رابطه خوب [بین دو کشور] به عهده ایالات متحده است. تنها ما می توانیم عامل روابط بد باشیم، ایرانیان رفتار خوبی خواهند داشت.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): به نظر می رسد که امروز روزنامه های ایران خلق [عرب] و خوی ایرانی خود را بیشتر از هر موقع دیگری نشان می دهند. آنها هر کسی را که به دستشان برسد مسئول مشکلات ایران معرفی می کنند. مثلاً آموزگار، نخست وزیر سابق، را مسئول آتش سوزی سینما رکس آبادان در تابستان گذشته می دانند.

به نظر تهیه کننده گزارش، مطرح کردن این مسئله هیچ دلیلی ندارد بجز منحرف کردن اذهان از وضعیت کنونی مملکت.

گزارش وضعیت ایران

ص: 476

سند شماره 217 محرمانه 17 ژوئن 1979 - 27 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6275 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی. گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی در مورد مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: اطلاعاتی در مورد پیش نویس قانون اساسی ایران. تشکیل «مجلس شورا». آماده باش ارتش در مرزهای ایران و عراق. راهپیمایی حزب جبهه دموکراتیک ملی. و تنش ها بین ایران و عراق.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- فرازهایی از پیش نویس قانون اساسی: اکثر روزنامه های ایران دیروز متن قانون اساسی و نظرات مقامات ایرانی را درباره تشکیل مجلس شورا بجای مجلس مؤسسان چاپ کردند. قانون اساسی شامل مشتمل بر 12 فصل و 151 اصل است که بیست و پنج اصل آن مربوط به مسئولیت های رئیس جمهور است. در زیر فرازهایی از پیش نویس قانون اساسی را که باید پس از بازنگری آن در مجلس شورا به رفراندوم گذاشته شود، به اطلاع می رسانیم. مذهب رسمی کشور اسلام شیعه است. زن و مرد در مقابل قانون برابرند. هیچکس حق نفی آزادی بیان و مطبوعات را ندارد. فعالیت احزاب سیاسی آزاد است مشروط بر اینکه مُخل وحدت ملی و مبانی نظام جمهوری اسلامی نباشد. شکنجه جسمی و روحی و گرفتن اقرار به اجبار ممنوع است. مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است. برقراری حکومت نظامی ممنوع است مگر در مواقع جنگ. به منظور پاسداری از قانون اساسی شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل می شود. رادیو و تلویزیون زیرنظر سه قوه حکومت اداره می شود. فرماندهی کل قوای مسلح بر عهده رئیس جمهور است. مذاهب دیگر اسلامی مورد احترام هستند و اقلیت های دینی می توانند طبق آیین خود عمل کنند. زبان و خط رسمی کشور فارسی است، ولی استفاده از زبانهای محلی در مطبوعات و تدریس آنها در مدارس آزاد است. رسیدگی به جرایم عمومی پرسنل نظامی در دادگاههای عمومی صورت می گیرد. شورای عالی قضایی مسئولیت قوه قضائیه را برعهده دارد. چنانچه رئیس جمهور به توطئه علیه امنیت کشور و خیانت متهم شود در مجلس شورا محاکمه خواهد شد. استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور ممنوع است. قوه قضائیه مستقل است و رئیس جمهور مسئول تأمین استقلال آن است. مجلس نمی تواند قوانینی را تصویب کند که منافی مبانی اسلامی باشد. کمیته های محلی تشکیل خواهد

ص: 477

شد. رئیس جمهور در رأس قوه مجریه است و تصویب نهایی قوانین برعهده اوست. مجلس تا 270 نماینده خواهد داشت. تظاهرات و راهپیمایی هایی که مُخل قانون نباشد، مجاز است. هیچکس نمی تواند به نام آزادی، حاکمیت و استقلال کشور را نقض کند. از مبارزه توده های مستضعف بر ضد ستمگران در تمام دنیا حمایت می شود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): اولین پیش نویس قانون اساسی به صورت مجلد با گزارش شماره IIR 6846500079 DTD 790501 ارسال گردید. مروری بر پیش نویس جدید قانون اساسی نشان می دهد که ظاهراً این نسخه جدید تفاوت چندانی با پیش نویس قبلی ندارد بجز اینکه تکیه آن بر اسلام و اختیارات رئیس جمهور قدری بیشتر شده است. اطلاعات بیشتر درباره وظایف رئیس جمهور، مجلس، قوه قضائیه، و شورای نگهبان در گزارش جداگانه ارسال خواهد شد.

ب- مجلس شورا: وزیر امور انقلاب در دولت، یدالله سحابی، روز گذشته در مصاحبه ای مطبوعاتی گفت که نظریات آیت الله خمینی درباره پیش نویس جدید قانون اساسی هفته دیگر اعلام خواهد شد. او گفت که مردم می توانند تا پایان خرداد ماه (21 ژوئن) نظرات خود را درباره پیش نویس قانون اساسی ابراز کنند، و انتخابات عمومی برای تشکیل «مجلس شورا» متشکل از 75 نماینده در اواخر تیر انجام خواهد شد. او گفت که پیش نویس قانون اساسی که در روزنامه کیهان به چاپ رسیده است نسخه نهایی نیست زیرا هنوز نظرات خمینی در آن ملحوظ نشده است، ولی افزود که نسخه نهایی و رسمی پیش نویس قانون احتمالاً تا اواسط هفته جاری منتشر خواهد شد. با وجود این، مردم می توانند نظرات خود را درباره همین متن تا تاریخ 21 ژوئن به اطلاع دولت برسانند. در عین حال، اقدامات لازم برای برگزاری انتخابات «مجلس شورا» که «بازنگری نهایی» را در قانون اساسی به عمل خواهد آورد و آن را برای رفراندوم سراسری آماده خواهد کرد، انجام خواهد شد. او گفت که نمایندگان مجلس شورا انتصابی نیستند و از طریق انتخابات از میان افراد مطلع انتخاب خواهند شد. این مجلس به مدت یک ماه انجام وظیفه خواهد کرد. او گفت که در ابتدا نظر بر این بود که یک مجلس مؤسسان متشکل از 300 نماینده از طریق انتخابات تشکیل شود، ولی به علت اینکه ممکن بود بحث و بررسی کارشناسان قانون اساسی به طول بینجامد، از این کار صرف نظر شد. این کار باید سریعاً صورت می گرفت و به همین دلیل یک مهلت دو ماه و نیمه تعیین شده است. سحابی گفت که این پیش نویس تفاوت فراوانی با پیش نویسی دارد که به هنگام اقامت خمینی در پاریس تهیه شده بود، و اصول آن با بصیرت بیشتری نوشته شده است. او گفت که برای تهیه این پیش نویس از قانون اساسی چند کشور دیگر از جمله سوئیس، آلمان، آفریقا، و اتریش استفاده شده است.

ج- ارتش به حالت آماده باش در می آید: احمد صدر حاج سید جوادی، وزیر کشور، فاش ساخت که به دنبال چند مورد دیگر نقض حریم هوایی ایران از سوی جت های جنگنده عراقی،

ص: 478

نیروهای مسلح ایران به حالت آماده باش در آمده اند. حاج سید جوادی گفت که پنجشنبه شب جت های عراقی دوبار دیگر حریم هوایی ایران را نقض کردند، یک بار در ساعت 20:00 که پنج هواپیمای عراقی وارد حریم هوایی ایران شدند، و بار دیگر دو ساعت بعد که دو جت جنگنده عراقی وارد مرزهای ایران شدند و سه پاسگاه مرزی ایران را به توپ بستند. او گفت که رئیس ستاد ارتش بلافاصله به دو پادگان ارتش، از جمله لشکر مستقر در کرمانشاه فرمان آماده باش داده است. وزیر کشور همچنین گفت که وزارت امورخارجه این مسئله را از طریق مجاری دیپلماتیک دنبال می کند. رادیوی ایران شب گذشته گزارش داد که جنگنده های عراقی پنجشنبه شب حریم هوایی ایران را نقض کردند و در بالای پادگانهای نظامی انجیره، نی خزر و هلاله به پرواز در آمدند. رادیو ایران گفت که جت های عراقی پس از شناسایی منطقه یک پاسگاه مرزی ایران را به توپ بستند. سرهنگ اَلْکی، فرمانده هنگ ژاندارمری مستقر در ایلام، که روز گذشته پس از دیدار از مناطق مرزی به ایلام بازگشت، اظهار داشت که براساس گزارش های واصله از پادگانها، دو مرزدار عراقی همزمان به سوی یکی از پاسگاههای مرزی ایران تیراندازی کرده اند. سرهنگ اَلْکی گفت که بلافاصله به دنبال این واقعه او به همراه برخی از مقامات انتظامی و پاسداران انقلاب با تجهیزات کامل به منطقه رفتند، و مشاهده کردند که مرزداران عراقی در حال عقب نشینی هستند. طبق گزارش یک منبع خبری دیگر، سرلشگر ناصر فربُد، رئیس ستاد نیروهای مسلح ایران، روز گذشته هشدار داد که نیروهای ایران کاملاً توان دفاع از مرزهای کشور را دارند و با یک اشاره وارد عمل خواهند شد. او گفت که نیروهای مسلح ایران هشیار و آماده اند تا به وظیفه خود در قبال کشور و مردم عمل کنند و می توانند به هرگونه اقدام خشونت آمیز دشمن پاسخ بدهند. در این مقاله فقط آمده بود که گزارش هایی از درگیری های مرزی ارسال شده، ولی جزییات آن ذکر نشده بود.

د- راهپیمایی جبهه دموکراتیک ملی: جبهه دموکراتیک ملی از مردم خواسته است تا در راهپیمایی روز جمعه 22 ژوئن که در ساعت 17:00 در محوطه دانشگاه تهران برگزار می شود، شرکت کنند. راهپیمایی فوق در اعتراض به این تهدید برگزار می شود که شاید قانون در یک مجلس منتخب تصویب نشود، بلکه مجلسی منتصب از سوی دولت و روحانیان آن را تصویب کند. حزب جبهه دموکراتیک ملی در بیانیه ای کوتاه اعلام داشت: «از همه آزادیخواهان و آنهایی که مخالف امپریالیسم هستند دعوت می کنیم که روز جمعه در دانشگاه تهران گردهم بیایند و برای تصویب قانون اساسی و نیل به خواسته های انقلاب، یعنی گسترش دموکراسی و اقدامات ضد امپریالیستی خواستار تشکیل یک مجلس مؤسسان منتخب شوند.» ه- تنش بین ایران و عراق: جمعه شب صدای تیراندازی های پراکنده ای در منطقه بوردا در آبادان، نزدیک مرز ایران و عراق شنیده شد. هنوز اطلاعیه ای رسمی در این ارتباط منتشر نشده است. در بعد از ظهر جمعه، گروهی ناشناس یک بطری بنزین به طرف سینما اتحاد در خرمشهر پرتاب کردند، ولی این واقعه به دلیل خالی بودن سینما، تلفاتی در پی نداشت. صبح

ص: 479

روز گذشته اسنادی در کانون فرهنگ اسلامی اهواز به نمایش گذاشته شد که حکایت از دخالت مأموران دولت بعثی عراق در آشوب های اخیر استان خوزستان داشت. علاوه بر این، مهماتی که بر روی آن مشخصات ارتش عراق حک شده بود نیز در همین کانون در معرض دید همگان قرار گرفت.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 218 محرمانه 18 ژوئن 1979 - 28 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6324 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی در مورد مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: تنش بین عراق و ایران. حزب جدیدی دوباره جان می گیرد (دوباره زاییده می شود). خمینی به غرب زده ها می تازد. دفاع از نقش ارتش در انقلاب. شایعه وجود یک پایگاه آموزشی ساواک و برخی اخبار جالب دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تنش بین عراق و ایران.

(1) استاندار خوزستان امروز به عراقی ها پیشنهاد صلح داد؛ البته نه از روی ترس بلکه به خاطر صلح طلبی ایران. او گفت که ایران حاضر است، حتی مشتاق است، که با تمامی همسایگانش در صلح زندگی کند. استاندار خوزستان که فرمانده کل نیروی دریایی ایران نیز هست در دیدار سران قبیله الکسیر در اهواز تأکید کرد که «ایران قدرت مقابله با هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی اش را دارد.» مدنی گفت که به نفع هیچیک از دو کشور عراق و ایران نیست که برای یکدیگر مشکل ایجاد کنند. او گفت که ایران هم اکنون در حال جبران خساراتی است که در طول 37 سال حکومت فاجعه آمیز شاه بر کشور وارد شده است. او گفت: «خیلی زود- تا شش ماه دیگر- خواهیم دید که به چه دستاوردهای بزرگی دست یافته ایم» و قول داد که ایرانی ها بجای اسلحه، با بیل و کلنگ اثرات سوء حکومت پهلوی را محو خواهند کرد. استاندار خوزستان به ویژه بر توسعه کشاورزی کشور تأکید کرد. پیش از این، سران قبیله مذکور «تحریکات» عراق را شدیداً محکوم و بر حمایت کامل خود از دولت ایران تأکید کرده بودند. آنها همچنین شکایت داشتند که مزارع و کشاورزی شان به دلیل

ص: 480

سیاست های غلط رژیم گذشته نابود شده است. آنها گفتند: «استان خوزستان که سرشار از منابع طبیعی است، نه فقط باید تا به حال خودکفا شده باشد، بلکه باید نیاز مناطق دیگر کشور به غذا را نیز تأمین می کرد، ولی ما امروز به کمک دیگران محتاج هستیم.» مدنی به سران این قبیله اطمینان داد که دولت از هیچ کمکی برای احیای کشاورزی آنها فروگذار نخواهد کرد. در عین حال، روزنامه حزب بعث عراق به نام «الثوره» به حملات خود بر ضد ایران ادامه داد و هشدار دارد که «دست های انقلاب عراق بلند است.» این حملات با تقویت قابل ملاحظه نیروهای عراقی در پشت مرزها همراه بود. گزارش های واصله از بغداد، پایتخت عراق، حاکی است که حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه که در حال دیدار رسمی از عراق است، سعی دارد میان دو کشور همسایه میانجیگری کند. بر اساس گزارش ها، حافظ اسد مصرانه از رژیم عراق خواسته است تا موضع خصمانه خود را بر ضد ایران کنار بگذارد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): نشان دادن شاخه زیتون به عراقی ها از سوی دریادار مدنی یک ابتکار عمل شخصی است. دولت موقت ایران هنوز هیچگونه بیانیه رسمی درباره حل اختلافات دو کشور منتشر نساخته است.

(2) دولت ایران در اقدامی رسمی سفیر عراق را که تقریباً هشت ماه بیشتر نیست که در ایران به سر می برد، از ایران اخراج کرد. ایران پول در مقاله ای که ترجمه آن در زیر می آید در این باره نوشت: عبدالملک آل یاسین، سفیر عراق، به دلیل اختلاف شدید دو کشور پیش از پایان مأموریتش در ایران به کشورش بازگشت. احمد حسین سامری که از سوی دولت ایران تأیید شده است، جانشین آل یاسین خواهد شد که پس از گذشت فقط 8 ماه از دوره سفارتش در تهران به عراق باز می گردد. خبرگزای عراق و یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه این کشور گفتند که خاتمه ناگهانی مأموریت سفیر پیشین عراق در ایران با وقایع اخیر مرتبط بوده است. خبرگزاری عراق گزارش داده است که سفیر جدید ظرف چند روز آینده وارد ایران خواهد شد. طبق گزارش یک منبع خبری، آل یاسین تلاش داشت تجاوزات عراق به ایران را با گفتن این حرف توجیه کند که وقایع اخیر نتیجه نا آرامی های داخلی است که باید کنترل شود. توضیحات فوق نه فقط مقامات ایرانی را قانع نکرد، بلکه کمکی برای بهبود روابط پرتنش نیز نبود. علاوه بر این، حملات اخیر به خاک ایران و حمله لفظی شدید رادیو و روزنامه های عراق به انقلاب اسلامی ایران ثابت می کند که توضیحات سفیر قبلی عراق بی پایه و اساس بوده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): هم اینک انتظار داریم که دولت ایران به این تحریکات واکنش نشان دهد. گزارش های تأیید نشده حاکی از آن است که تجاوز جت های جنگنده عراق به حریم هوایی ایران، گلوله باران محدود برخی مناطق مرزی ایران از سوی جت های عراقی، تبادل آتش بین مرزداران دو کشور، و قاچاق اسلحه از عراق به ایران همچنان ادامه دارد. اگر این گزارش ها صحت داشته باشد، مسلماً ایران نخواهد گذاشت که چنین

ص: 481

اقداماتی ادامه یابد. خلق و خوی ایرانی ها به گونه ایست که حتماً خواهان تلافی جویی بر ضد عراق خواهند شد.

ب- یک حزب جدید دوباره جان می گیرد(زاییده می شود): داریوش فروهر، وزیر کار و سخنگوی رسمی حزب جبهه ملی، روز گذشته اعلام کرد که قصد دارد استعفا دهد و حزب مستقل ملت را تشکیل دهد. فروهر در نطقی در مقر حزب ملت گفت که دلیل جدا شدنش از جبهه ملی «جنگ قدرتی» است که گریبانگیر حزب شده است. او اظهار داشت که «من دیگر سیاست های آن را تأیید نمی کنم.» فروهر در اشاره ای واضح به غلامحسین صدیقی، دستیار سابق نخست وزیر فقید ایران، محمد مصدق، به «آنهایی که مدت زیادی از حزب غایب بودند و حالا برگشته اند و سعی دارند آن را صاحب شوند» تاخت. وزیر کار سیاست های حزبش را فراهم آوردن «آزادی بیان، آزادی اجتماعات، و آزادی مطبوعات» بیان کرد. حزب مردم 30 سال پیش به منظور حمایت از مصدق تشکیل شده بود ولی در سالهای پیش از انقلاب فعالیتی نداشت. فروهر گفت که قصد دارد حزبش را احیا کند و آن را در انتخابات به پیروزی برساند.

ج- خمینی به غربزده ها تاخت: پس از چند هفته سکوت خمینی به آنهایی که با آرمانش در مورد قانون اساسی و نقشه بزرگش برای جمهوری اسلامی مخالفند، (و خمینی آنها را غربزده می نامد) تاخت. او به جمعی از افسران ارتش که به دیدنش رفته بودند، گفت: «من از شما می خواهم که هشیار باشید. این غربزده ها می خواهند اسلام را از ما بگیرند.» بر اساس گزارش ها خمینی همچنین اظهار داشت: «از شرّ این روشنفکران غربزده خلاص شوید، از شرّ این روشنفکران وارداتی خلاص شوید، از شرّ این اعضای غربزده کانون وکلا خلاص شوید، یکی از آنها رفته است (که اشاره اش به هدایت متین دفتری از رهبران حزب دموکراتیک ملی و دبیر کانون وکلا بود) و بقیه هم می توانند دنبال همان آقا بروند.» او به افسران مزبور گفت: «پیش من نیایید و نگویید که بعضی ها در دانشگاهها با اسلام مخالفند. با آنها مقابله کنید. پای عقیده راسخ خود به اسلام بیایستید.» او گفت همه کسانی که تلاش می کنند کارگران و کشاورزان را علیه حکومت بشورانند عوامل دولت های خارجی هستند که می خواهند وابستگی ما را به کالاهای خارجی بیشتر کنند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): آیت الله دارد به حمله مخالفانش پاسخ می دهد. مخالفت با او به هر نحوی که باشد، مخالفت با اسلام است. مسلماً «غربزده ها» برای آنکه بتوانند قانون اساسی ای را تصویب برسانند که ممکن است خمینی با آن مخالف باشد، راه دشواری در پیش خواهند داشت.

د- دفاع از نقش ارتش در انقلاب: تیمسار سیف الله [سید عزیزالله] امیر رحیمی، فرمانده دژبان ارتش روز گذشته گفت که ارتش با توجه به توانمندی هایش می تواند وظیفه کمیته های مختلف مذهبی را بر عهده بگیرد. تیمسار رحیمی یکی از دو سرهنگی است که بعد از انقلاب اسلامی به دستور امام روح الله خمینی به درجه سرتیپی ارتقا یافت. رحیمی از زمانی که فرمانده

ص: 482

دژبان ارتش شده است، از نقش ارتش در انقلاب دفاع کرده و خواهان افزایش مشارکت آن در امور کشور شده است. اظهارات متعدد رحیمی یکدنده موجب شده است تا رئیس او، سرلشگر تقی ریاحی، با صدور بخشنامه ای رسمی اعلام کند که در آینده هرگونه اظهارات علنی در مورد مسایل نظامی فقط باید از سوی عباس امیرانتظام، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت صورت گیرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): این گفته [رحیمی] که عقب نشینی ارتش موجب پیروزی انقلاب شد، کاملاً درست نیست، ولی مسلماً انقلابیون بدون حضور نیروهای سرکوبگر ارتش خیلی راحت تر توانستند کشور را تصاحب کنند.

ه- شایعه وجود یک پایگاه آموزشی ساواک: یک منبع خبری امروز گزارش داد که نُه هزار «عضو ساواک» در حال طی کردن دوره «آموزش های ویژه» خرابکاری در جزیره «مسیرا» برای «ترور رهبران انقلاب ایران» هستند. این روزنامه ایرانی به نقل از منبع خبری خود یعنی روزنامه لبنانی السفیر چاپ بیروت نوشت که «اعضای ساواک در چارچوب برنامه ای که از سوی آژانس اطلاعاتی اسرائیل «موساد»، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» و آژانس اطلاعاتی مصر تهیه شده است، در حال طی دوره های آموزشی خود هستند. «السفیر منبع خبری خود را اعلامیه ای ذکر کرد که از سوی دانشجویان مسلمان در آمریکا پخش شده بود. در این اعلامیه آمده بود که اعضای ساواک با یک هواپیمای نظامی آمریکایی به قاهره انتقال یافته اند، و اینکه «توطئه» فوق به ماه ژانویه بازمی گردد که اولین هواپیمای حامل اعضای اعزامی ساواک در قاهره به زمین نشست. این اعلامیه همچنین انورسادات رئیس جمهور مصر، شاه سابق و نخست وزیر سابق ایران، شاهپور بختیار، را «مسئول» این عملیات دانسته است. در اعلامیه مزبور آمده بود که آژانس اطلاعاتی انگلیس نیز با این گروه «همکاری» می کند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): مقاله ای که در روزنامه «پول» چاپ تهران چاپ شده است، شایعه ای بیش نیست. هیچ منبع خبری دیگری وجود این پایگاه آموزشی را تأیید نکرده است. به نظر می رسد که این هم یکی دیگر از همان داستان های ساختگی برای مشغول کردن ذهن مردم به احتمال بازگشت سلطنت پهلوی است.

و- چند خبر جالب توجه:

(1) رادیو ایران شب گذشته (17 ژوئن) به مردم خبر داد که هواپیماهای ایرانی به منظور انجام «پرواز آزمایشی» بر فراز شهر پرواز خواهند کرد. از ساعت 12:00 روز 18 ژوئن 3 جت جنگنده اف4 را مشاهده کردیم که در ارتفاع 500 تا 1000 پایی بالای شهر تهران پرواز می کنند، که البته قدری برای پرواز آزمایشی پایین است. پروازهای فوق را نمایش قدرتی از سوی نیروی هوایی ایران و احتمالاً نمایش قدرتی به عراقی ها ارزیابی می کنیم.

(2) یکی از روزنامه های فارسی زبان 18 ژوئن گفته است که ماشاءالله کاشانی، فرمانده نیروهای کمیته ای محافظ سفارت آمریکا از مأموران سیا است. بدیهی است که او چنین اتهامی

ص: 483

را رد می کند.

(3) در اتفاق دیگری که برای نیروهای محافظ سفارت افتاده است، یکی از این نیروها می گوید که چند نفر ناشناس او را شناسایی کرده و دنبال می کنند. ماشاءالله کاشانی حرف او را باور کرده است ولی دلیل تعقیب این شخص هنوز معلوم نیست. این نیرو برای اینکه تغییر چهره بدهد، ریشش را که خیلی هم به آن می نازید از ته تراشیده است.

شرایط روحی حاکم بر تهران

سند شماره 219 بدون طبقه بندی18 ژوئن 1979 - 28 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6339به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: شرایط روحی حاکم بر تهران 1- شرایط زندگی در سفارت به شدت رو به وخامت است و در شرایط نامطلوبی قرار دارد. امکانات تفریحی و آسایشی تقریباً نایاب هستند. برقراری ارتباط اجتماعی با ایرانیان بسیار سخت و تحت فشار است.

در جو سیاسی کنونی، ایرانیان اهمیت زیادی برای برقراری ارتباط با آمریکاییها قایل نیستند. امکان برقراری ارتباط با دیپلماتهای دیگر کشورها نیز بسیار محدود است. از یک سو شرایط فوق، و از سویی دیگر حضور مداوم «محافظین انقلابی» سفارت، زندگی در مجتمع را به شدت نامطلوب و ناخوشایند کرده است.

2- با عنایت به شرایط یاد شده و نیز دیگر شاخصه های موجود، شرایط روحی حاکم بر سفارت در وضع وخیمی قرار دارد. به رغم این که در این شرایط، اقدامات زیادی نمی توان در راستای رفع این مشکلات به انجام رساند، اما برخی برنامه های حمایتی خواهد توانست که تاحدی در بهبودی شرایط نقش داشته باشد.

3- با توجه به شرایط امنیتی حاکم بر شهر تهران، این شهر همچنان در حالت بدون همراه باقی خواهد بود. شرایط موجود به هیچ وجه نوید بخش بهبودی و رفع مشکلات موجود نمی باشد و بنابراین، این شرایط هم چنان ادامه خواهد داشت. به نظر اینجانب، وزارت امور خارجه می بایست ملاحظات خاصی در مورد خانواده ها در نظر گرفته و با اختصاص منازل سازمانی در کشورهایی نزدیک به ایران، امکان ملاقات سریع الوصول بین اعضای نمایندگی و خانواده ها را فراهم نمایند؛ البته بدیهی است این منازل باید از امکانات رفاهی، لوازم خانگی، امکانات آموزشی، دسترسی به مراکز مختلف خرید و غیره بهره مند باشند. از جمله شهرهای مناسب برای اسکان خانواده ها می توان به آتن، دهلی نو و فرانکفورت اشاره کرد. البته شبیه این برنامه سابقاً نیز به اجرا درآمده است؛ زمانی که وضعیت امنیتی ویتنام نامطلوب بود، خانواده ها در تایلند و تایوان اسکان پیدا کردند. این راهکار نه تنها هزینه های روحی- عاطفی و اقتصادی را کاهش می دهد، بلکه شرایط نامطلوب و کم انگیزه تهران را قابل تحمل تر خواهد کرد.

ص: 484

4- ثانیاً با عنایت به این که به دلیل کاهش تعداد اعضای نمایندگی و در عین حال حجم انبوه کاری سفارت، برخی افسران لاجرم می بایست وقت و انرژی بسیار زیاد و بیشتر از حد متعارفی صرف نمایند؛ لذا بدیهی است که این موضوع باید از طریق اختصاص مزایا و اضافه پرداخت به اعضای نمایندگی جبران گردد. احصاء شرایط ویژه موجود در ایران و حجم کاری بسیار انبوه موجود راه را برای اختصاص سازوکارهای جبرانی هموار خواهد کرد؛ حجم کار موجود به حدی گسترده و انبوه است که امکان استفاده از مرخصی استحقاقی سالانه و ملاقات با خانواده، برای اعضای نمایندگی میسر نیست.

5- ثالثاً این که وزارت امور خارجه باید ترتیبی اتخاذ نماید که بسته های پستی سفارت زودتر واصل شود؛ آخرین بسته پستی شخصی دو هفته بعد از بسته ما قبل آن واصل گردید.

گزارش شرح وضعیت ایران، ژوئن 1979

سند شماره 220 محرمانه شماره گزارش: 79 6846022719 ژوئن 1979 - 29 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - فوری افسر تهیه کننده: اچ.اف.جانسون سروان نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: سرهنگ تی.ای.شافر- سرهنگ نیروی هوایی- وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران منبع خبر: رسانه های خبری محلی، اعضای سفارت و کارمندان دفتر وابسته دفاعی ایالات متحده آمریکا در تهران موضوع: گزارش شرح وضعیت ایران، ژوئن 1979 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص شرایط حاکم بر ایران در ژوئن 79 می باشد. این اطلاعات مشتمل بر موارد ذیل است: تأیید مجلس خبرگان توسط نخست وزیر، ارائه مهلت موقت به کارگران خارجی، درخواست ابراهیم یزدی از کارمندان بازنشسته مبنی بر بازگشت به کار، شایعه مربوط به اجرای برنامه اصلاحات ارضی، صف آرایی عراق در مقابل ایران.

17- از شماره 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف) مهر تأیید نخست وزیر بر مجلس خبرگان: مهدی بازرگان، نخست وزیر ایران، در اقدامی با هدف ناامید ساختن گروههای مختلف اپوزیسیون در داخل کشور، شب گذشته رفراندوم پیشنهاد شده در خصوص قانون اساسی را تأیید کرد و خاطرنشان کرد که امیدوار است این ماجرا در اسرع وقت به سرانجام مطلوب برسد. وی افزود که مجلس خبرگان نیز

ص: 485

مجلس قانون گذاری، بر اساس اصول و مبانی مردم سالاری تشکیل خواهد شد البته با این تفاوت که به نسبت مجلس قانون گذاری، وقت کمتری صرف خود خواهد کرد. البته بازرگان این نکته را تأیید کرد که دولت در ابتدا قصد داشته است که یک مجلس قانون گذاری تشکیل دهد اما بنا به برخی ملاحظات، تصمیم بر آن شده است که به جای مجلس قانون گذاری، یک مجلس خبرگان تشکیل گردد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) به نظر اینجانب، این اظهارنظر نخست وزیر باعث تعیین تکلیف موضوع شده است. گروههای اپوزیسیون در واکنش به این موضوع اعتراض کرده و تظاهرات به راه خواهند انداخت؛ البته بازرگان و خمینی با یکدیگر به توافق نهایی رسیده اند. ماحصل این ماجرا، نهایی شدن قانون اساسی کشور را به ارمغان خواهد آورد.

ب) ارائه مهلت مجدد به کارگران خارجی: روز گذشته به تمامی اتباع بیگانه مقیم ایران مجدداً یک ماه مهلت داده شد که با مراجعه به دفتر اتباع بیگانه، تکلیف شرایط آینده خود را روشن نمایند. روز گذشته سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی در گفتگو با یک منبع خبری اظهار داشت که قبلاً به اتباع بیگانه مقیم ایران مهلت داده شده بود که نهایتاً تا تاریخ 21 ژوئن، تکلیف وضعیت خود را مشخص نمایند؛ در حال حاضر این مهلت یک ماه افزایش یافته و 22 ژوئیه اعلام می گردد.

سخنگوی وزارت کار جزییات بیشتری از دلایل افزایش این ضرب لعجل ارائه نکرد اما دیگر منابع تصریح کرده اند که وزارت کار از نواحی مختلف تحت ف شار قرار گرفته است که در تصمیم خود تجدیدنظر نماید و از رهگذر افزایش مهلت داده شده، «از شر تمامی اتباع بیگانه رهایی پیدا کند.» یک منبع دیگر تصریح کرد که دفتر اتباع بیگانه توانایی رتق و فتق امور مربوط به این حجم گسترده از اتباع بیگانه را نداشته و بسیاری از این اتباع حتی موفق به ملاقات مقامات مربوطه نشده اند. تمامی مجوزهای اقامت کنونی یا لغو می شوند و یا نیازمند تمدید مجدد هستند. در حال حاضر، صرفاً مدیران شرکتها می توانند در ایران بمانند اما نیروهای معمولی بایست ایران را ترک کنند.

ج) درخواست ابراهیم یزدی از کارمندان بازنشسته مبنی بر بازگشت به کار: بر اساس اطلاعات واصله از منابع موثق، دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، از چندین نفر از کارمندان ارشد سابق وزارت امور خارجه، که چندی پیش اجباراًٍ بازنشسته شدند، درخواست کرده است که به خدمت بازگردند. یزدی این درخواست را به این دلیل مطرح کرده است که این افراد سوابق زیادی در مخالفت با رژیم سابق داشته اند. منبع خاطرنشان کرده است که محمد پورسرتیپ و عزالدین ناظمی از جمله افرادی هستند که مجدداً دعوت به کار شده اند. پورسرتیپ به عنوان سفیر ایران در لهستان و ناظمی به عنوان سفیر ایران در وین اعزام خواهند شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) احتمالاً یزدی نهایتاً به این استنباط برسد که دولت برای اداره

ص: 486

بهتر امور، لاجرم بایست از برخی کارمندان بازنشسته کمک بگیرد.

د) شایعاتی در خصوص اجرای برنامه اصلاحات ارضی: و اکنون فرزند اصلاحات ارضی...! منابع مستقر در شهر قم گزارش داده اند که شورای انقلاب که از موضوع ملی سازی بانکها غرق در شور و شعف است، در حال حاضر عزم خود را جزم کرده است که یک برنامه اصلاحات ارضی واقعی را در دستور کار قرار دهد و از این رهگذر زمینها را در بین روستاییان تقسیم نماید. منابع پیش بینی کرده اند که به زودی فتوایی در این زمینه صادر گردد. این منابع خاطرنشان کرده اند که آیت الله خمینی از این طرح حمایت کرده است اما دولت بازرگان به شدت بیم آن دارد که در فقدان یک نیروی پلیس و ژاندارمری کارآمد و تمام عیار در کشور، اجرای این برنامه ممکن است باعث بروز درگیری و خشونت بین گروههای مختلف و توسل به اسلحه گردد.

ه ) صف آرایی عراق و ایران در مقابل یکدیگر: شب گذشته رادیو ایران فاش کرد که حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، به زودی به ایران سفر خواهد کرد. این موضوع را احمد اسکندر احمد، وزیر اطلاع رسانی سوریه، در مصاحبه با رادیو ایران اعلام کرد. وزیر اطلاع رسانی سوریه خاطرنشان کرد که حافظ اسد شخصاً ابراز تمایل کرده است که به ایران سفر نماید و ایران نیز از این درخواست استقبال کرده است.

احمد اسکندر تصریح کرد که حافظ اسد اولین «دولتمرد عرب» بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران حضور پیدا کرد. وزیر اطلاع رسانی سوریه تأکید کرد که حافظ اسد در جریان سفر خود به ایران چهره جدیدی از ایران را مشاهده کرد؛ وی دریافت که انقلاب اسلامی تغییراتی بنیادین در ایران به بار آورده است. به گفته احمد اسکندر احمد، رئیس جمهور سوریه بر این باور است که انقلاب اسلامی نه تنها برای ایران، که برای تمامی دول اسلامی از اهمیت والایی برخوردار است. این در حالی است که روزنامه بامداد امروز گزارش داده است که اخیراً حافظ اسد به منظور کاهش تنشها و بحرانهای موجود بین ایران و عراق، با حسن البکر، رئیس جمهور عراق، بحث و رایزنی کرده است. دو کشور عراق و ایران نیروهای خود را در مرزهای خود مستقر کرده و آنها را به حال آماده باش درآورده اند. روزنامه بامداد در گزارش خود فاش کرد که ایران یک لشکر نظامی مجهز به 200 دستگاه تانک را در خوزستان مستقر کرده است و در طرف مقابل، «عراق نیز داعیه ابرقدرت منطقه خلیج را دارد.» روزنامه بامداد به نقل از منابع آمریکایی خاطرنشان کرد که عراق درصدد است که فشارهای خود به نیروهای کم امکانات ایران را بیشتر نماید. افزون بر این، آژانس خبری پارس نیز از شهر اهواز گزارش داده است که در مناطق جنوبی شهر آبادان و در نزدیکی مرز، شلیکهای هوایی بین دو طرف رد و بدل شده است. هنوز مشخص نیست که چه کسی این شلیکها را آغاز کرده است.

علاوه بر این رویدادها، در شهر آبادان تظاهراتی ضدامپریالیستی به رهبری روحانیون در اعتراض به دستگیری آیت الله صدر و دیگر مبلغین مذهبی، به اجرا درآمد.

فعالیتهای انقلابی جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده آمریکا

ص: 487

سند شماره 221 محرمانه شماره گزارش: 79 2758002120 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358 از: فرمانده گروه طراحی عملیات آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی.سی - فوری افسر تهیه کننده: سرگرد جان. اف. هندرسون گروه عملیاتی فرماندهی اطلاعات و امنیت ایالات متحده آمریکا مقام مسئول تأییدکننده: سرهنگ دوم آرکدی نویکوف گروه عملیاتی فرماندهی اطلاعات و امنیت ایالات متحده آمریکا موضوع: فعالیتهای انقلابی جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده آمریکا 16- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) خلاصه: این گزارش دربرگیرنده اطلاعاتی در خصوص تلاشهای دولت انقلابی ایران در راستای شناسایی آن دسته از اتباع ایرانی طرفدار شاه که در ایالات متحده آمریکا اقامت دارند، می باشد.

17- از 17 تا21 حذف شده است.

22- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) جزییات: منبع اطلاعاتی در خصوص تلاشهای ایرانیان مرتبط با دولت انقلابی ایران در راستای شناسایی آن دسته از اتباع ایرانی طرفدار شاه که در ایالات متحده آمریکا اقامت دارند، به دست آورده است. یکی از دوستان قدیمی این منبع که مقیم شهر واشنگتن دی. سی است، در تاریخ 12 ژوئن طی یک تماس تلفنی با منبع خاطرنشان کرده است که در هفته اخیر یک ایرانی انگلیسی زبان دو بار با وی تماس برقرار کرده است؛ فرد تماس گیرنده از این نکته اطلاع داشته است که دوست منبع، یک نیروی دولتی چندملیتی است که سالها مقیم ایران بوده است. فرد تماس گیرنده اطلاعاتی در خصوص اعضای حکومت شاه سابق ایران که در حال حاضر مقیم ایالات متحده آمریکا هستند، مطالبه کرده است. دوست منبع از ارائه هرگونه اطلاعات امتناع ورزیده و متعاقب این تماس شماره تلفن خود را تغییر داده است.

منبع خطاب به دوست خود خاطرنشان کرده است که ایرانیان طرفدار شاه در مناطق غربی ایالات متحده آمریکا سکونت دارند. منبع تأکید کرده است که با این اوصاف، به دلیل تلاشهای دولت انقلابی ایران مبنی بر شناسایی اتباع ایرانی طرفدار شاه در ایالات متحده، زندگی این افراد در هاله ای از خطر فرو رفته است.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه- غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) منبع یکی از اتباع ایالات متحده آمریکاست که سابقاً در ایران مشغول به فعالیت بوده و ارتباطات گسترده ای با اتباع ایرانی طرفدار شاه داشته است.

گزارش وضعیت ایران

ص: 488

سند شماره 222 محرمانه 20 ژوئن 1979 - 30 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6401 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: تنش های بین ایران و عراق. اجلاس رهبران مذهبی در قم. دستگیری ارتشبد طوفانیان. گزارش تولید نفت ایران. قصد ایران ایر برای فروش هواپیما. خمینی پیش نویس قانون اساسی را بدون تغییر به هیأت دولت باز می گرداند، و مانورهای جت های جنگنده نیروی هوایی ایران مردم را که تصور کردند به آنها حمله شده است، ترساند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تنش بین ایران و عراق: دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی ایران و استاندار خوزستان گفت که تحریکات عراق بر ضد ایران چیزی نیست جز تلاش رژیم بعث برای منحرف ساختن اذهان مردم از بحران داخلی آن. دریادار مدنی شدیداً به رژیم عراق تاخت و آن را یک رژیم دیکتاتوری شبیه به رژیم رضا خان در ایران دانست. او گفت که «دیکتاتوری بعث با مخالفت شدید مردم در داخل مواجه است و به همین دلیل تلاش می کند با ایجاد اصطکاک در مرز ایران مخالفین را سرکوب کند. نزدیک به هفت میلیون مسلمان شیعه در عراق زندگی می کنند که برای رژیم بعثی دردسر محسوب می شوند.» مدنی گفت به همین دلیل است که دولت عراق دست به تحریکات اخیر بر ضد ایران زده است. او در ارتباط با تجمع نیروهای عراقی در طول مرز ایران گفت که «مهم نیست چقدر نیرو در پشت مرزها جمع شده است، اطمینان می دهم که فقط همین قبیله قشقایی که در جنوب ایران زندگی می کند، برای دفع حمله آنها کافیست.» مدنی درباره احتمال میانجیگری سوریه بین ایران و عراق گفت که به هر حال یک کشور ثالث باید در مذاکرات آتی بین ایران و عراق نقش میانجی را ایفا کند.

ب- برگزاری اجلاس رهبران مذهبی در قم: چهار تن از عالی رتبه ترین شخصیت های مذهبی ایران برای اولین بار در قم گردهم آمدند تا درباره مشکلات مربوط به تأسیس جمهوری اسلامی با یکدیگر بحث و گفتگو کنند. مسئله اصلی مورد بحث روند تهیه و تصویب پیش نویس قانون اساسی بود. این چهارتن که تنها روحانیان ایرانی با لقب «آیت الله العظمی» هستند، عبارتند از امام خمینی، سید کاظم شریعتمداری، سید محمدرضا

ص: 489

گلپایگانی، و سید شهاب الدین نجفی مرعشی. آنها شب گذشته بحث خود را در بیت آیت الله گلپایگانی که وضعیت جسمانی خوبی ندارد، آغاز کردند. آنچه این چهار مجتهد سعی دارند انجام دهند، تعیین ماهیت مجلسی است که باید برای تهیه و تصویب قانون اساسی تشکیل شود. بر اساس گزارش هایی که تا دیروز به دستمان رسیده است، شریعتمداری معتقد بوده است که قانون اساسی باید توسط یک مجلس مؤسسان منتخب و فراگیر مردمی متشکل از نمایندگان همه اقشار که به ازای هر 100 هزار نفر از جمعیت 35 میلیونی ایران یک نماینده در آن شرکت دارد، تدوین شود. امام خمینی تأکید کرده است که یک مجلس منتصب از خبرگان که به ازای هر 500 هزار نفر یک نماینده دارد باید کار بازنگری پیش نویس کنونی را که در روز دوشنبه منتشر شد انجام دهد و نسخه حاضر را با اصلاحات موردنظر خود پیشنهاد کند. احتمال می رود که آیت الله ها بر سر این مسئله به مصالحه دست یابند. اگر نشانه هایی را که در بیانات دیروز شریعتمداری پیدا بود راهنمای خود قرار دهیم، مصالحه فوق شامل تشکیل یک مجلس خبرگان منتخب مردم خواهد بود. شریعتمداری در نطق دیروز خود که از رادیو پخش شد گفت چنانچه کار اساسی بر روی قانون اساسی ابتدا در یک مجلس انجام شود، با تصویب آن در یک رفراندوم عمومی موافقت خواهد کرد. او همچنین گفت در صورتی که اعضای مجلس 75 نفری خبرگان که دستیاران امام خمینی پیشنهاد می کنند واقعاً «شایسته و خبره» باشند، با این پیشنهاد مخالفتی نخواهد داشت. به اعتقاد تحلیلگران سیاسی، این اظهارات نشان دهنده نرمتر شدن مواضع پیشین شریعتمداری است. شریعتمداری قبلاً گفته بود که در رفراندوم شرکت نخواهد کرد و مصرانه خواستار تشکیل یک مجلس مؤسسان مردمی شده بود. بالاخره بعد از یک ماه مباحثه های عمومی بر سر متن قانون اساسی، قرار شد مجلس خبرگان انتخابی باشد، نه آن گونه که برخی مقامات می گفتند، انتصابی. نخست وزیر مهدی بازرگان نیز گفته است که مجلس خبرگان «به اندازه هر مجلس مؤسسانی، دموکراتیک خواهد بود» علاوه بر اینکه دارای این مزیت است که روندهای آن نسبت به مجلس مؤسسان وقت بسیار کمتری می گیرد که با توجه به مهلت مقرر برای تصویب قانون اساسی مناسب تر است. مسلمانان شیعه ایران این چهار رهبر مذهبی را که برای بحث و بررسی مسئله فوق در قم گرد هم آمده اند دارای مرجعیت لازم جهت صدور حکم درباره مسایل اسلامی می دانند.

ج- دستگیری ارتشبد طوفانیان: روزنامه تهران تایمز امروز خبری درباره دستگیری ارتشبد طوفانیان به چاپ رسانده است. در این خبر آمده است که مأموران کمیته رئیس سابق صنایع نظامی، ارتشبد نیروی هوایی حسن طوفانیان، را در منزل برادرش دستگیر کردند. مأموران کمیته پس از آنکه اطلاع یافتند این ارتشبد عالی رتبه پس از فرار از پادگان جمشیدیه در مراحل اولیه انقلاب در منزل برادرش پنهان شده است، او را دستگیر کردند. ارتشبد طوفانیان در زمانی که رئیس صنایع نظامی بود مستقیماً در خرید تانک های چیفتن انگلیسی و سایر ادوات جنگی از فروشندگان سلاح JAOR دخالت داشت. گفته می شود که او سود زیادی از این خریدها به

ص: 490

جیب زد. مأموران کمیته و نیروهای امنیتی دفتر نخست وزیر در این عملیات همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتند و پس از آنکه منزل برادر ارتشبد طوفانیان را برای مدتی تحت نظر گرفتند، اقدام به دستگیری او کردند. گزارشگر ایران پول برای خبرنگاران گزارش داد «آیا ارتشبد طوفانیان واقعاً دستگیر شده است و یا این بار هم مانند شاهزاده فاطمه، شخص دیگری به اشتباه دستگیر شده است؟ روزنامه بامداد نیز گزارش داد که ارتشبد طوفانیان پس از آنکه مدتی در منزل برادرش پنهان بود، دستگیر شد. شخصی به نام رحیمی که سرپرست مسجد فرشته است به روزنامه بامداد گفت که دفتر نخست وزیری و کمیته مرکزی «مدتی» بود که از محل اختفای طوفانیان خبر داشتند. در یک گزارش خبری دیگر آمده بود که مأموران کمیته محل و کمیته مرکزی شب پیش از دستگیری محل اختفای طوفانیان را محاصره کرده بودند و فردای همان روز با حکم دادستانی وارد خانه شدند و طوفانیان را دستگیر کردند. ولی مأموران پس از ورود به خانه متوجه شدند که ارتشبد طوفانیان «مبتلا به بیماری روانی است.» به دلایلی که هنوز معلوم نیست مأموران به یک حکم دیگر برای دستگیری او احتیاج داشتند، به همین دلیل خانه را تا ساعت 9:00 صبح در محاصره نگاه داشتند و سپس او را دستگیر کردند و به مقامات تحویل دادند. ایران پول از قول منبعی که معمولاً اطلاع کامل دارد، گفته است که کل قضیه مشکوک است. تقریباً مسجّل بود که طوفانیان چهار ماه پیش با دادن نزدیک به دو میلیون دلار رشوه از ایران خارج شده است. بر اساس گفته های یک دیپلمات غربی در تهران، طوفانیان در واشنگتن و همچنین دو ماه پیش همراه شاه در باهاما دیده شده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تهیه کننده گزارش قبول دارد که کل قضیه مشکوک است. گزارش های قبلی حکایت از فرار طوفانیان از زندان و پرداخت دو میلیون دلار رشوه داشت. از آنجایی که عملاً طوفانیان تنها مسئول خرید سلاح از خارج بود، و طبق گزارش ها میلیون ها دلار از این رهگذر به جیب زده بود، و یکی از اشخاص اصلی تحت تعقیب پس از انقلاب به شمار می رفت، تهیه کننده گزارش معتقد است که این داستان جدید اختراع دیگری است تا به مردم بگویند که مأموران انقلاب و کمیته ها هنوز دارند به وظیفه خود عمل می کنند. صرف نظر از صحت و سقم این خبر، مسلماً داستان فوق تا مدتی علاقه مردم به انقلاب را زنده نگاه خواهد داشت.

د- گزارش تولید نفت ایران: حسن نزیه، رئیس شرکت ملی نفت ایران، امروز گزارش های واصله از لندن را مبنی بر اینکه تولید نفت ایران به دلیل شورش های کارگری در میدان های نفتی به 2/8 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است، شدیداً تکذیب کرد. منابع نفتی به نقل از حسن نزیه گفتند که اصلاً چیزی در مورد شورش کارگران نشنیده است. گزارش فوق در مجله لندن اویل نیوز و به نقل از منابع عراقی به چاپ رسیده بود. نزیه گفت که خبر کاهش تولید نفت صحت ندارد. بر اساس گزارش این مجله، شورش های کارگری نتیجه اعتراض آنها به استخدام کارگران خارجی در میدان های نفتی بوده است. اخیراً منابع خبری گفته اند که شرکت

ص: 491

ملی نفت ایران قصد دارد 100 خارجی را به میدان های نفتی بازگرداند و خود نزیه نیز شکایت کرده بود که خارجی ها از ترس جانشان به سر کار باز نمی گردند. با وجود این، یک منبع خبری از قول نزیه گزارش داد که ایران فقط به تعدادی تکنسین خارجی، «حداکثر 20 تا 30 نفر» احتیاج دارد.

ه- ایران ایر قصد دارد هواپیماهایش را بفروشد: مقامات شرکت هواپیمایی ملی ایران گفته اند که قصد دارند هواپیمای بوئینگ 707 اختصاصی شاه مخلوع را بفروشند. این هواپیما که شاهین نام دارد چند ماه پیش توسط خدمه آن از رباط، پایتخت مراکش، به تهران آورده شد. مقامات شرکت همچنین اعلام کرده اند که قصد دارند 3 هواپیمای ایرباس و 2 هواپیمای جمبوجت را بفروشند. قرار است این هواپیماها به یک شرکت آمریکایی فروخته شود. مقامات شرکت ایران ایر گفته اند که هر یک از جمبوجت ها به مبلغ 6000 میلیون ریال فروخته خواهد شد. آنها دلیل فروش هواپیماهای مذکور را کاهش پروازهای ایران ایر اعلام کردند. آنها همچنین خاطرنشان ساختند چنانچه در آینده نیازی به هواپیماهای جمبوجت شد، از جمبوجت های نیروی هوایی ایران استفاده خواهند کرد. طبق گزارش ها نیروی هوایی ایران 10 هواپیمای جمبوجت در اختیار دارد.

و- خمینی پیش نویس قانون اساسی را بدون تغییر به هیأت دولت باز می گرداند: خمینی پیش نویس نهایی قانون اساسی را بدون هیچ تغییری به نخست وزیر مهدی بازرگان بازگردانده است. یدالله سحابی، وزیر مشاور در امور انقلاب قبلاً به خبرنگاران گفته بود که احتمال دارد خمینی برخی ماده های پیش نویس قانون اساسی را تغییر دهد ولی گویا او از مردم خواسته است تا نظر خود را در مورد همین نسخه ای که اکنون در دست دارند ابراز کنند. روز گذشته، سحابی رسماً همان نسخه نهایی را بدون هیچ تغییری در اختیار رسانه ها قرار داد. سحابی گفت که خمینی تصمیم گرفته است نظر خود را درباره ماده هایی که با آنها موافق نیست، «مثل بقیه مردم ایران» بعداً ابراز کند. او گفت که خمینی به سبب احترامی که برای مردم و افکار عمومی قایل است، تصمیم گرفت نظرات خود را بعداً ابراز کند، و خمینی نیز مانند سایر ایرانی ها، نظر خود را «ظرف مدت یک ماه» اعلام خواهد کرد. سحابی همچنین اظهار داشت که «قانون اساسی باید نماینده همه اقشار و از هر گزندی مصون باشد.» به همین دلیل یک شورای نگهبان قانون اساسی تشکیل می شود که بر همه مصوبات مجلس شورا نظارت خواهد کرد تا به اصول قانون اساسی مغایرتی نداشته باشند.

ز- مانور جت های جنگنده نیروی هوایی ایران مردم را که تصور کردند به آنها حمله شده است، ترساند: روز گذشته، «نمایش قدرت» هوایی دولت برخی از مردم را در تهران ترساند. مانورهای هوایی بر فراز تهران و برخی مناطق نزدیک به مرز عراق به منظور نشان دادن هشیاری نیروهای مسلح ایران در برابر تهدیدهای عراق صورت گرفت. ولی برخی از مردم لااقل در شهر کردنشین قصرشیرین در کرمانشاه در نزدیکی مرز عراق تصور کردند که

ص: 492

عراقی ها به آنها حمله کرده اند.

به همین دلیل، سرلشگر فربُد، رئیس ستاد ارتش، و مقامات دیگر مجبور شدند با انتشار اعلامیه گزارش های مربوط به حمله نظامی را شدیداً تکذیب کنند. روزنامه بامداد گزارش داد که مردم با دفتر آن تماس گرفته و پرسیده بودند که آیا حمله ای صورت گرفته و یا اینکه واقعاً شهر قصرشیرین اشغال شده است. خبرگزاری پارس امروز گزارش داد که 4 جت جنگنده اف4 و تعدادی هلیکوپتر تا ساعت 22:00 شب گذشته بر فراز کرمانشاه در حال انجام مانور نظامی بوده اند.

سرلشگر فربُد به مطبوعات گفت که «نمایش های هوایی به منظور این انجام شد تا به مردم اطمینان دهیم ارتش ایران توانایی مقابله با هرگونه حمله نظامی را دارد. عراق باید بداند که ملت و ارتش ایران متحد و آماده است تا با هرگونه فعالیت ضدانقلابی در داخل و خارجی مقابله کند.» سرلشگر فربُد درباره گزارش تجمع نیروهای نظامی در مرزهای غربی کشور گفت که شمار نیروهای مستقر در آنجا نسبت به گذشته تفاوتی نکرده است؛ با وجود این، هشدار داد «چنانچه هواپیماهای عراقی جرأت نفوذ به آسمان ایران را پیدا کنند، ضربه ای برابر، متقابل و متناسب به آنها وارد خواهیم کرد.» او گفت که هواپیماهای ایرانی به منظور انجام مأموریت های شناسایی در طول مرز به پرواز درآمده اند.

ح- اخبار متفرقه: حدود ساعت 11:45 امروز تعداد زیادی تظاهرکننده (که تعداد آنها مشخص نبود) در جلوی درب ماشین روی سفارت اقدام به تظاهرات نشسته کردند. بیشتر تظاهرکنندگان از کارکنان سابق مرکز هیأت نظامی و مستشاران نظامی آمریکا و بخش تدارکات بودند که اعتقاد داشتند باید پول بیشتری بابت خاتمه خدمتشان به آنها پرداخت شود. در ساعت 12:00 مشکل چندانی پیش نیامد جز اینکه عبور و مرور وسائط نقلیه سفارت مختل شد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 223 محرمانه 21 ژوئن 1979 - 31 خرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6463 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت تهیه کننده گزارش: ای. بی. گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: مصاحبه مطبوعاتی دریادار مدنی. حصول توافق در اجلاس قم. بودجه پیشنهادی مورد انتقاد

ص: 493

شدید قرار می گیرد. تغییر وزرای هیأت دولت و چند خبر جالب توجه دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- سلمان ثنایی خبرنگار روزنامه کویتی «النباء» روز دوشنبه با فرمانده نیروی دریایی ایران و استاندار خوزستان، دریادار احمد مدنی، مصاحبه ای انجام داد. نکات اصلی این مصاحبه در زیر از نظرتان خواهد گذشت. مدنی درباره ناآرامی های اخیر در استان و مسئولین این ناآرامی ها گفت که انقلاب اسلامی منافع امپریالیسم را به مخاطره انداخته است و طبعاً آنها نیز دست به مقابله زده اند. او گفت که رژیم سابق عادت داشت امتیازات و رشوه هایی به اشخاص و شاید هم همسایگانش بدهد، ولی نظام جدید مردمی این کار را نخواهد کرد. او گفت اگر کدورتی از برخی کشورهای همسایه وجود دارد به دلیل آن است که آنها در مقابل نگرش صادقانه ما، نگرشی مخالف اتخاذ کردند. زمانی که گزارشی درباره ایران در رسانه های گروهی منتشر می شود، انتظار داریم بگویند که نظرات ابراز شده نظرات رسمی دولت است یا نظرات شخصی گزارشگر.

دریادار مدنی در پاسخ به این سئوال که آیا بریتانیا و آمریکا در ناآرامی های خوزستان نقشی دارند یا خیر، گفت که سه گروه در این ناآرامی ها دست داشته اند: مردم ساده لوحی که براحتی گمراه می شوند، اعضای ساواک و عوامل رژیم سابق، و نوکران امپریالیسم جهانی. او گفت ما هیچ مشکلی با اعراب یا غیراعراب در منطقه نداریم. برادران عرب ایرانی همیشه با برادران غیرعرب خود مهربان بوده اند. مدنی شایعات مربوط به اختلاف نظر با آیت الله شبیر خاقانی را تکذیب کرد و گفت که برخی فرصت طلبان سعی دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند. مدنی گفت که بین او و آیت الله تفاهم کامل وجود دارد. خبرنگار به مصاحبه مدنی اشاره کرد که در آن عراق و کویت را به دست داشتن در وقایع خرمشهر متهم ساخته بود، و از مدنی پرسید آیا با توجه به اینکه دولت کویت چنین اتهامی را رد کرده و بر تمایلش به ادامه روابط حسنه با ایران تأکید داشته است، فکر نمی کند که این گزارش ها را عده ای آدم مغرض ارائه داده باشند.

مدنی گفت که در حال حاضر شواهد نشان می دهد که رادیو، تلویزیون و مطبوعات کویت گزارش های تحریک آمیز منتشر می کنند و دولت کویت این گزارش ها را تکذیب نکرده است. او گفت البته سفیر کویت در ایران بعداً توضیحاتی به دولت ایران داده و آنها را مجاب کرده است. مدنی در پاسخ به این سئوال که آرمان و خواست اعراب ایرانی چیست، گفت که آنها امتیازات مساوی معقولی در کشور می خواهند. او گفت که پروژه های توسعه در استان خوزستان از مناطق عرب نشین آغاز شده است. مدنی در پاسخ به این سئوال که چه کسی جمهوری اسلامی ایران را تهدید می کند، گفت که عوامل رژیم گذشته چه در داخل و چه خارج کشور، و آنهایی که انتطار داشتند دولت ظرف چند ثانیه همه چیز را به حالت عادی برگرداند. مدنی در مورد احتمال وجود اختلاف نظر در کابینه بازرگان گفت که مسلماً هر کسی

ص: 494

سلیقه خاص خود را دارد ولی همه آنها دارای هدف واحدی هستند. مدنی درباره مسئله فلسطین و و اتحاد مسلمانان گفت که ایرانی ها دوست خواهان یک فلسطین مستقل هستند و تلاش هایی نیز برای متحد ساختن مسلمانان جهان که امپریالیسم جهانی بین آنها تفرقه انداخته است، دارد صورت می گیرد. مدنی تأکید کرد که ایران ژاندارم خلیج فارس نیست و به همین دلیل برخی قراردادهای خرید تجهیزات برای نیروی دریایی اش را لغو کرده است. او همچنین تأکید کرد که ایرانی ها با کمال میل دست دوستی به سوی مردم کویت دراز می کنند و دیگر به امپریالیسم جهانی فرصت نخواهند داد که بذر تفرقه را میان امت مسلمان بپاشد.

ب- حصول توافق در اجلاس قم: توافق میان روحانیان بدین معناست که آنها جبهه ای واحد را درباره مسئله قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل خواهند داد. پیش از شروع اجلاس، خمینی و آیت الله شریعتمداری درباره ماهیت و گزینش اعضای نهادی که باید در مورد ماده های قانون اساسی تصمیم گیری کند، اختلاف نظر داشتند. در نتیجه این توافق، 151 ماده قانون اساسی در مجلس 75 نفری خبرگان که امام پیشنهاد کرده بود، بررسی خواهد شد ولی چنانکه شریعتمداری اصرار داشت، نمایندگان این مجلس با رأی مردم انتخاب خواهند شد. [آیت الله شریعتمداری] نگران بود چنانچه اعضای این مجلس انتصابی باشند، نهاد فوق نماینده واقعی مردم نخواهد بود.

شریعتمداری پس از اینکه متقاعد شد که مجلس خبرگان همان کارکرد مجلس مؤسسان را خواهد داشت، اعلام کرد که با پیشنهاد امام، که قبلاً گفته بود با او هیچ اختلاف نظر اساسی ندارد، موافقت می کند. او چند بار گفته است که «من و امام دوستان صمیمی هستیم» و نشان داده است که حاضر است نظراتش را با همکار روحانی اش هماهنگ سازد. یکی از دستیاران شریعتمداری تأکید کرد که از این به بعد دو مرجع فوق در نتیجه این اجلاس با یکدیگر «همکاری کامل» خواهند داشت.

ج- انتقاد شدید از بودجه پیشنهادی دولت: یکی از مقامات عالی رتبه سازمان برنامه و بودجه ایران روز گذشته تصمیم دولت نخست وزیر مهدی بازرگان مبنی بر اعلام بودجه برای سال جاری ایرانی را غیرعاقلانه خواند. این مقام که خواست نامش فاش نشود گفت که اصلاً اعلام بودجه «کار بی معنایی است زیرا اهداف جامع اقتصادی، اجتماعی و نظامی روشن نیستند.» این منبع گفت که در بودجه دولت نزدیک به 1 میلیارد دلار به توسعه استان ها اختصاص یافته است، ولی بعید است که آنها دانش کارشناسی کافی برای استفاده بهینه از پولی که به منظور اجرای پروژه ها تخصیص یافته، داشته باشند. او گفت هنوز معلوم نیست که این پروژه ها را بخش خصوصی اجرا خواهد کرد یا بخش دولتی. این مقام گفت که به همین ترتیب مبلغ 300 میلیون دلار برای جاده سازی تخصیص یافته ولی مشخص نشده است که کدام جاد ه ها اولویت دارند. او گفت تا زمانی که مشخص نشود چه جاده ای باید ساخته شود، نمی توان از این پول استفاده کرد. در عین حال، برنامه دولت برای تشویق جمعیت روستایی که

ص: 495

به شهرها مهاجرت کرده اند تا به روستا بگردند بر روی کاغذ «عالی» به نظر می رسد، ولی خیلی بعید است که نتیجه مطلوب را ایجاد کند زیرا مسلماً نمی تواند درآمدی را که این روستاییان در شهر دارند، در روستا نیز برای آنها ایجاد کند. این مقام گفت:

«مهمترین عیب برنامه بودجه این است که رهنمودهای روشنی برای هزینه کردن مبالغ تخصیصی به پروژه ها در بودجه مقرر نشده است» و هشدار داد که این خطر وجود دارد که بار دیگر دولت دچار مشکلات قدیمی مخارج و کنترل های بیش از حد شود.

د- تغییر وزرای کابینه: نخست وزیر مهدی بازرگان امروز با انتصاب هاشم صباغیان در پُست وزارت کشور و احمد صدر حاج سیدجوادی در پُست وزارت دادگستری در کابینه خود تغییراتی داد. مجلسِ معارفه این دو وزیر به کارکنان وزارتخانه های متبوعشان نیز برگزار شد. صباغیان که قبلاً معاون نخست وزیر در امور انتقال قدرت بود، بجای سید جوادی منصوب شده است که قبلاً تصدی وزارت کشور را بر عهده داشت. اسدالله مبشری، وزیر سابق دادگستری، نیز کابینه دولت را ترک کرده است. وزیر جدید کشور در مصاحبه ای گفت که برگزاری انتخابات آتی اصلی ترین وظیفه اوست. صباغیان گفت که وزارت کشور در آینده نزدیک نحوه برگزاری انتخابات را اعلام خواهد کرد.

ه- اخبار متفرقه:

(1) بیژن افراسیابی، فرماندار سابق بیرجند، امروز صبح به جرم «محاربه با خدا و رسول خدا و جانشین او» تیرباران شد. اعدام او شمار (رسمی) اعدام شدگان را از انقلاب 11 فوریه تا به حال به 300 نفر رساند.

(2) در پی «دستگیری» ارتشبد طوفانیان معلوم شده است که اشتباهاً شخص دیگری بجای او دستگیر شده است. شخصی که دستگیر شده، برادر ارتشبد طوفانیان به نام هادی است.

وضعیت داخلی رادیو و تلویزیون ایران

سند شماره 224 استفاده محدود اداری21 ژوئن 1979 - 31 خرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6476به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: وضعیت داخلی رادیو و تلویزیون ایران 1- در روز 21 ژوئن با تعدادی از مدیران میان پایه رادیو و تلویزیون ایران ملاقات کردم که اطلاعات زیر را در مورد وضعیت کلی این سازمان ارائه دادند:

(الف) نزدیک به 75 درصد کارکنان حرفه ای صدا و سیما به سر کارهایشان بازگشته اند، ولی تنها یک شبکه تلویزیونی فعال است، و تولید داخلی این سازمان به حداقل خود رسیده است. تعداد کارکنان برای انجام امور سازمان کافی نیست. قرار است شبکه دوم نیز راه اندازی شود که برنامه های آن متنوع تر و محتوای اسلامی کمتری نسبت به شبکه اول دارد.

(ب) قطب زاده بر خلاف تمام مدیران دیگر صدا و سیما به جوان ها روی آورده است. او و

ص: 496

اطرافیان جدیدش هیچ چیز در مورد تولید برنامه نمی دانند، ولی او آنقدرها هم که به نظر می رسد غیرمنعطف و متعصب نیست. سانسور همچنان ادامه دارد، ولی به اندازه گذشته شدید و کینه توزانه نیست. ملاها در اطراف اتاق های خبر پرسه می زنند و سر می کشند، ولی به هر حال این وضعیت بهتر از سانسورچی های ناپیدا و همه جا حاضر گذشته است.

(ج) فیلم های آمریکایی (هم تلویزیونی و هم سینمایی) هم اکنون از تلویزیون پخش می شوند و ناخواسته وجهه ای برای آمریکا می سازند. با وجود این، تمام این فیلم ها قبلاً بررسی می شوند تا مبادا صحنه بیش از حد خشونت آمیز یا غیراخلاقی در آنها باشد. یک سال پیش، فیلم های آمریکایی که هم در شبکه های فارسی زبان و هم انگلیسی زبان پخش می شد، با داشتن این صحنه ها مخاطب بیشتری به خود جلب می کرد.

(د) یک تیم تولید برنامه های تلویزیونی دارد با مشارکت فعالانه نمایندگان گروههای سیاسی مارکسیست و اسلامی بر روی یک مجموعه مستند در مورد انقلاب ایران کار می کند. این برنامه که به زبان انگلیسی تهیه می شود، در صورت تأیید، برای نمایش در خارج از ایران ارائه خواهد شد.

(ه ) ساختمان صدا و سیما، از لحاظ امنیتی، با گذشته تفاوت بسیاری کرده است. کنترل مراجعان به حداقل رسیده است و فقط گاه از آنها کارت شناسایی درخواست می شود. برخلاف شور انقلابی و شکاف های سیاسی موجود، این شخص فضای حاکم بر صدا و سیما را سبکتر و روابط بین کارمندان را صادقانه تر از زمان گذشته ارزیابی می کند.

شلنبرگر

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 225 محرمانه 24 ژوئن 1979 - 3 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6548 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، کارکنان دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ. اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: حادثه تیراندازی در نزدیکی سفارت آمریکا. کشف مقادیر عظیمی سلاح در تهران. توقف پروژه مجتمع فولاد در بندرعباس. آماده باش نیروهای مسلح ایران در مرز افغانستان. مجلس مؤسسان. تظاهرات امروز در مقابل سفارت آمریکا.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

ص: 497

22- جزییات: (محرمانه) [الف]- حادثه تیراندازی در نزدیکی سفارت آمریکا: در حدود ساعت 01:00 بامداد جمعه، 22 ژوئن چند گلوله در سفارت یا اطراف آن شلیک شد. این حادثه چند ثانیه بیشتر طول نکشید و هیچ گزارشی از وارد آمدن خسارت و یا مجروح شدن کسی واصل نشده است. در ساعات اولیه صبح نیز که محافظان سفارت در خواب عمیق به سر می بردند، یک موتورسیکلت به آرامی در طول دیوار غربی سفارت در کوچه آمریکا حرکت کرد و یک نارنجک چند تکه را به داخل حیات خانه ای واقع در نبش خیابان آمریکا و خیابان انبار انداخت. یکی از مأموران امنیتی سفارت نیز پس از بازرسی محل تأیید کرد که شیء پرتاب شده یک نارنجک بوده است. محافظان سفارت از صدای انفجار نارنجک از خواب پریدند و در جهات مختلف شروع به تیراندازی کردند ولی هیچ صدمه ای به مهاجمان وارد نیامد، و خساراتی نیز که به اموال سفارت وارد شد، بسیار اندک بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): وابسته نیروی زمینی آمریکا پس از صحبت با ماشاءالله کاشانی، فرمانده محافظان سفارت، دریافت که مجاهدین از خانه مذکور برای حبس و بازجویی بازداشت شدگان استفاده می کردند. علت حمله نیز احتمالاً انتقام جویی یک یا چند نفری بوده که در آنجا حبس شده و مورد بازجویی قرار گرفته بودند. به نظر می رسد که آنها بالاخره یک دشمن پیدا کرده اند.

ب- کشف مقادیر عظیمی سلاح در تهران: روزنامه تهران تایمز خبر زیر را منتشر ساخته است: پاسداران انقلاب ساعات 02:00 بامداد پنج شنبه با حمله به یک آپارتمان در مجیدیه (در شمال شرق تهران) مقادیر عظیمی سلاح روسی و آمریکایی کشف کردند. فرمانده کمیته منطقه 4 که هدایت این عملیات تفتیش خانگی شبانه را برعهده داشت، گفت که 240 اسلحه کلاشینکف، یک جعبه کُلت کالیبر 45، 40 هزار فشنگ، 10 میلیون ریال پول نقد و یک کارتن «اعلامیه تحریک آمیز» که آرم چریک های فدایی بر روی آن بود از این خانه کشف شده است. فرمانده عملیات فوق گفت که سه نفر در همین ارتباط دستگیر شده اند. در ساعات بعدی روز، دو نفر که قصد ورود به خانه را داشتند از سوی پاسداران انقلاب دستگیر شدند. آنها کارت های شناسایی به همراه داشتند که نشان می داد از اعضای گروه چریک های فدایی هستند. «در پشت کارت هایشان چیزی نوشته بود که آنها را به اتحاد شوروی مرتبط می ساخت. این افراد دستگیر و برای بازجویی به کمیته مرکزی منتقل شدند.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): سایر منابع خبری نوع و تعداد سلاح و مهمات کشف شده را بسیار متفاوت گزارش داده اند. البته هیچکس شک ندارد که مقادیری سلاح که متعلق به چریک های فدایی بوده، کشف شده است، ولی مسئله اینجاست که تعداد این سلاح ها کاملاً مشخص نیست. تهیه کننده گزارش احتمال می دهد که گروه فداییان، حداقل برای مدتی، از سوی رسانه ها گروهی ضدانقلابی معرفی شده و مورد حمله شدید قرار بگیرد. این مسئله

ص: 498

راه ساده ای برای منحرف ساختن اذهان از مشکلات واقعی ایران است.

ج- توقف پروژه ساخت مجتمع فولاد بندرعباس: مدیرعامل شرکت ملی صنایع فولاد ایران روز گذشته اعلام کرد که پروژه ساخت مجتمع فولاد در بندرعباس به دلیل اقتصادی نبودن، متوقف خواهد شد.

دکتر جعفری، مدیر عامل شرکت، که به دعوت کارگران مجتمع فولاد بندرعباس به این شهر سفر کرده است، گفت که یک شورای کارگری تشکیل خواهد شد تا به مشکلات کارگران مجتمع فولاد بندرعباس رسیدگی کند و راه حل هایی برای آنها بیابد. این شورا شامل یک قاضی، یک حسابدار و یک مهندس خواهد بود. دکتر جعفری گفت که «احتمال ادامه پروژه ساخت مجتمع فولاد بندرعباس بسیار ضعیف است.» د- آماده باش نیروهای مسلح ایران در طول مرزهای افغانستان: روزنامه ها گزارش داده اند که نیروهای مسلح ایران به علت احتمال بمباران مناطق مرزی از سوی نیروهای افغان به حالت آماده باش در آمده اند. یک روزنامه به نقل از یک منبع موثق دولتی گزارش داد که کارشناسان شوروی مستقیماً در طرح این حملات احتمالی شرکت دارند. «این منبع دولتی اطمینان داد که نیروهای هوایی و زمینی جمهوری اسلامی به قدر کافی خود را برای مقابله با این مسئله آماده ساخته اند.» این روزنامه نوشت که طرح بمباران [مناطق مرزی] مقدمه ایست برای مداخله شوروی در بلوچستان و به نقل از صادق طباطبایی، معاون وزیر کشور، گزارش داد که شوروی بلوچ ها را تحریک کرده است که «به مرزهای ایران نفوذ کنند.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): این هم یک نمونه دیگر از حملات شدید به مداخله شوروی. این مسئله دارد هر چه بیشتر و بیشتر در روزنامه ها مطرح می شود، در حالی که خبرهای ضد آمریکایی کم رنگ تر شده است.

ه- تظاهرات در خرمشهر: رادیو ایران از ادامه تظاهرات در اهواز و خرمشهر برای دومین روز پیاپی گزارش داد. این تظاهرات، که طبق گزارش ها مسالمت آمیز بوده است، [هم] در اعتراض به استاندار خوزستان و هم در حمایت از استاندار خوزستان صورت گرفته است.

و- مجلس مؤسسان: آیت الله خمینی اعلام کرده است که اکثر اعضای مجلس خبرگان که قرار است قانون اساسی را مورد بررسی قرار دهد، باید از روحانیان باشند. خمینی در در دیدار ائمه جماعت استان خراسان در آخر هفته گفت که باید «روشنفکران و متفکران نگاهی اسلامی به قانون اساسی» داشته باشند. او به روحانیان گفت که نباید ساکت بنشینند و اجازه دهند تا دیگران قلم های خود را بر ضد قانون اساسی به کار ببرند. او گفت: «این حق شماست. اسلام باید نظر خودش را در مورد قانون اساسی بدهد. این حق متفکران، فلاسفه و همه مسلمانان روشنفکر است. اجازه ندهید که روشنفکران خارجی نظر بدهند. شما هم نظر خودتان را در خیابان ها، مسجدها و بازارها درباره قانون اساسی بدهید.» خمینی در مورد 75 عضو منتخب مجلس مؤسسان گفت: «ملت باید آنهایی را که می خواهند چنین وظیفه ای را بر عهده بگیرند،

ص: 499

بشناسد. اینجا دیگر مسئله شرق و غرب نیست، بلکه مسئله اسلام است. روحانیونی که با امور جاری کاملاً آشنا هستند باید وظیفه مطرح ساختن نظرات اسلام را بر دوش بکشند و نباید از رفتن به مجلس ابا بورزند، زیرا این مجلس بنیان موازین اسلامی است. وقتی قرار است سرنوشت اسلام در این مجلس تعیین شود، این سرنوشت را باید روحانیان تعیین کنند.» ز- تظاهرات امروز در مقابل سفارت: در حدود ساعت 09:00 صبح امروز، کارکنان قراردادی سابق هیأت نظامی و مستشاری آمریکا در مقابل سفارت آمریکا تظاهرات کردند و خواستار پرداخت پاداش خاتمه خدمت شدند. این کارکنان به صورت قراردادی در خدمت هیأت نظامی و مستشاری بودند و در واقع کارمند استخدامی آن نبوده اند. دولت آمریکا فکر می کند بیش از مبالغی که تا به حال به آنها پرداخت شده، تعهد دیگری نسبت به آنها ندارد. این تظاهرکنندگان در دسته های مختلف راههای ورودی و خروجی سفارت را مسدود کردند و تا ساعت 14:45 آنجا را ترک نکردند.

خلاصه رویدادهای هفته

سند شماره 226 محرمانه 24 ژوئن 1979 - 3 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6561به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: خلاصه رویدادهای هفته 1- ([محرمانه] - تمام متن - از این پس سعی داریم به طور آزمایشی خلاصه رویدادهای هفتگی را که در سایر گزارش ها منعکس نشده است، ارائه دهیم. نظر خوانندگان در مورد مفید بودن این نوع گزارش ها موجب امتنان خواهد بود).

2- خلاصه: ادامه خشونت های سیاسی. افزایش اعتراض ها به دستگیری های خودسرانه. دو مأمور «ساواک» پس از یک محاکمه نمایشی اعدام شدند. از زندانیان فراری خواسته شد خود را تسلیم نمایند. ادامه روند خلع سلاح عمومی. شمار متقاضیان تحصیلات عالی خیلی بیشتر از ظرفیت دانشگاههاست. فروهر در بحبوحه فلج سیاسی حزب جبهه ملی از آن جدا می شود. پایان خلاصه.

3- روزنامه ها گزارش دادند که در روز 13 ژوئن عده ای ناشناس هوشنگ عیسی بیگلو را که حقوقدانی تبریزی است در تهران ربودند و پس از آنکه او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند، بیهوش در حوالی خانه اش رها ساختند. مهاجمان عیسی بیگلو را در نزدیکی دفتر هدایت متین دفتری ربوده بودند. به عیسی بیگلو تلفن شده بود که آقای متین دفتری مورد حمله قرار گرفته است و او نیز برای بررسی این موضوع راهی دفتر حزب جبهه دموکراتیک ملی بود. هیچ توضیح دیگری در این ارتباط داده نشده است، ولی احتمالاً این واقعه با رویداد دیگری که اخیراً روزنامه ها در مورد دستگیری آقای متین دفتری توسط پاسداران انقلاب به هنگام خروج از کشور گزارش کرده اند، مرتبط است. جبهه دموکراتیک ملی مراتب اعتراض

ص: 500

خود را به نحوه برخورد پاسداران با متین دفتری در فرودگاه مهرآباد اعلام کرده است. اخیراً نیز عده ای اسلامگرا راهپیمایی حزب جبهه دموکراتیک ملی را که در روز 22 ژوئن در دانشگاه تهران برگزار شد، بر هم زدند. این تظاهرات در حمایت از تشکیل مجلس مؤسسان با اختیارات تام برای اصلاح پیش نویس قانون اساسی برگزار شده بود.

4- در رویدادی دیگر در روز 16 ژوئن چهار فرد مسلح به خانه سپهبد ولی الله قرنی، اولین رئیس ستاد نیروهای مسلح پس از انقلاب که در روز 22 آوریل ترور شد، حمله کردند. روزنامه هدف از این حمله را سوءقصد به جان همسر سپهبد قرنی ذکر کرده اند. یکی از مهاجمان دستگیر شده و هم اکنون در بازداشت به سر می برد.

5- از روزهای اول پیروزی انقلاب تا به حال روزنامه ها بیشترِ صفحات خود را به دستگیری ها، محاکمه ها، اعدام ها و مطالب مشابه اختصاص داده اند. ولی در روزهای اخیر برخی گروهها جرأت پیدا کرده و مراتب اعتراض خود را به برخی دستگیری ها اعلام کرده اند. مثلاً در هفته گذشته علی اصغر حاج سیدجوادی، رهبر حزب جنبش، با انتشار بیانیه ای به دستگیری و حبس اعضای حزب سوسیالیستی کارگر در اهواز اعتراض کرد. یک نمونه دیگر اعتراض سازمان مجاهدین خلق به دستگیری حمید شیبانی و محمدرضا سعادتی بود که در روزنامه ها نیز انعکاس یافت. همسر سعادتی طی ارسال نامه ای طولانی به روزنامه ها مدعی شده بود که شبه نظامیان مستقر در سفارت آمریکا شوهرش را در روز 26 آوریل در دفتر کارش دستگیر کرده و در حالی که چشمهای او را بسته بودند و به خودروی خود می بُردند، وی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. سپس شوهرش را به خانه ای در پشت سفارت برده... و در آنجا به مدت 12 ساعت شکنجه دادند و زیر مشت و لگد گرفتند. در روز 22 ژوئن، عده ای ناشناس خانه مزبور را که محافظان سفارت از آن استفاده می کردند، با نارنجک مورد حمله قرار داده و آن را به گلوله بستند. این بازی سگ و گربه ای که در تمام ایران راه افتاده است، و گروههایی که اعضایشان دستگیر شده (یا بدتر) دست به انتقامجویی می زنند، مسلماً ادامه خواهد یافت ولی این بار به شیوه ایرانی ها. به نظر می رسد در این بازی حمله به اعضای خانواده و اموال طرف دیگر کاملاً مشروع باشد. در آتش سوزی اخیر بازار تبریز معلوم بود که هدف اصلی حجره های متعلق به روحانی برجسته و رئیس کمیته شهر است. یکی از تبریزی ها به کارمند سیاسی گفته است که احتمالاً هدف بعدی خانه این روحانی خواهد بود.

6- در مقابل اعتراض به برخی دستگیری ها، ارائه گزارش مشروح برخی محاکمه ها نیز در روزنامه ها ادامه دارد. تازه ترین نمونه ی این گزارش ها، شرح مفصل محاکمه یک هفته ای بهمن نادری پور معروف به «تهرانی» و فریدون توانگری معروف به «آرش» است. متهمان از شکنجه گران ساواک بودند و روزنامه ها شرح مفصلی از شلاق زدن ها، ضرب و شتم ها و خونریزی های دوران ساواک نوشته اند. با توجه به کیفیت دستگیری سعادتی که قبلاً ذکر کردیم، ظاهراً شیوه تنبیه ایرانی ها چندان فرقی نکرده است. یکی از کسانی که مدت کوتاهی را

ص: 501

هم در بازداشت ساواک بوده و هم در زندانهای انقلاب به سر برده به کارمند سیاسی گفته است که ساواکی ها خیلی بهتر بودند. تهرانی و آرش صبح روز 24 ژوئن اعدام شدند.

7- در یک خبر دیگر در ارتباط با زندان ها، دادستان کل دادگاههای تهران، جعفر شهشانی [شهشهانی]، از کلیه کسانی که در روزهای 11 و 12 فوریه از زندانهای تهران گریختند، خواسته است تا داوطلبانه خود را تسلیم نیروهای انتظامی کنند. فراریان مزبور تا روز 21 ژوییه مهلت دارند تا خود را معرفی کند، در غیر این صورت علاوه بر اتهامات قبلی شان به جرم فرار از زندان نیز محاکمه خواهند شد.

8- درخواست دیگری که شاید اجابت نشود این است که همه کمیته های زنجان باید سلاح های خود را تحویل دهند. بر اساس گزارش ها، کمتر کسی به این درخواست گوش داده است. در آبادان و خرمشهر نیز از کسانی که سلاح دارند خواسته شده است تا 26 ژوئن نسبت به درخواست صدور مجوز اقدام نمایند. درخواست های متعدد استانداران مختلف از مأموران کمیته برای تسلیم سلاح هایشان چندان تأثیری نداشته است، تکرار می کنم چندان تأثیری نداشته است. هر روز خبرهای متعددی درباره کشف مقادیری سلاح، قاچاق اسلحه در مرزها، و امکان خرید سهل و آسان اسلحه منتشر می شود.

در اواخر هفته گذشته، مأموران یکی از کمیته های تهران یک انبار سلاح را که به گروه مارکسیستی فداییان خلق تعلق داشت، کشف کردند. با توجه به شمار عظیم سلاح هایی که در سرتاسر ایران به دست مردم افتاده است، مطمئناً کنترل مؤثر سلاح در ایران در آینده قابل پیش بینی خواب و خیالی بیش نخواهد بود.

9- مقامات وزارت آموزش و پرورش مدعی شده اند که شمار متقاضیان ورود به دانشگاهها در سال تحصیلی جاری بسیار بیشتر از ظرفیت دانشگاههاست. بیش از 600 هزار نفر در کنکور ورودی دانشگاهها نام نویسی کرده اند، ولی فقط 45 هزار نفر آنها بخت ادامه تحصیلات در مراکز آموزش عالی را خواهند داشت. با توجه به وضعیت بیکاری در کشور، عواقب قبول نشدن نزدیک به 555 هزار نفر دیپلمه در کنکور می تواند بسیار وخیم باشد. خوشبینانه ترین پیامد، هجوم این دیپلمه های بیکار به بخش صدور ویزای دانشجویی آمریکا در سفارت خواهد بود، و بدبینانه ترین پیامد نیز یأس مفرط این فارغ التحصیلان که دانشگاه را آخرین تیر ترکش خود می دانستند و گرایش آنها به سازمان های مخالف با نظام فعلی است. بنابراین، جریان ورود دانشجویان ایرانی به آمریکا و کشورهای دیگر ناگزیر ادامه خواهد یافت و حتی شاید بیشتر هم بشود، و فعالیت های دانشجویی این تازه واردان در مخالفت با همان رژیمی شکل خواهد گرفت که خودشان این همه تلاش کردند تا بر سر کار بیاید.

10- هر دو حزب جبهه ملی و جبهه دموکراتیک ملی، مراسم جداگانه ای در تجلیل بیست و ششمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت توسط مصدق برگزار کردند. دو روز پیش از برگزاری مراسم حزب جبهه ملی، داریوش فروهر، وزیر کار و امور اجتماعی، اعلام کرد که

ص: 502

قصد دارد از حزب فوق جدا شود و حزب مردم را احیا کند. این حزب 30 سال پیش برای حمایت از سیاست های مصدق تشکیل شده بود. فروهر گفت به این علت از حزب جبهه ملی جدا می شود که حزب فوق درگیر جنگ قدرت است و او دیگر نمی تواند سیاست های آنها را تأیید کند. سنجابی، رهبر حزب جبهه ملی، درباره جدا شدن فروهر از حزب مدعی شد که وزیر کار برای به دست آوردن قدرت (شخصی) داشت از اصولش عدول می کرد. در اخبار دیگری که درباره جبهه ملی به دستمان رسیده، به نظر می رسد که سنجابی سخت کوشش می کند تا سازمان متبوعش عملکردی متحد داشته باشد.

حزب جبهه ملی با تشکیل مجلس خبرگان مخالفت کرده و خواستار تشکیل یک مجلس مؤسسان فراگیر و منتخب برای تصویب قانون اساسی جدید کشور شده بود. خمینی آنهایی را که با تشکیل مجلس خبرگان مخالف بودند، «توطئه گرانی بر ضد اسلام و کشور» خوانده بود. انتشار گزارش های متعدد درباره ادامه تلاش های ناموفق سنجابی برای حصول اتفاق نظر جناح های گوناگون بر سر سیاست اصلی حزب ادامه دارد.

لینگن

تظاهرات علیه دولت ایالات متحده آمریکا

سند شماره 227 بدون طبقه بندی25 ژوئن 1979 - 4 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران -6682به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی موضوع: تظاهرات علیه دولت ایالات متحده آمریکا 1- تصمیم گرفته شده است که مبلغ یک ماه اضافه حقوق، به پول بازخرید کارگران سابق گروه مشاور نظامی و ارتش افزوده نشود. با عنایت به این که دولت ایالات متحده آمریکا پرداخت این مبلغ را متقبل نخواهد شد، و نیز در صورتی که دولت موقت انقلاب اسلامی، این نیروها را در زمره اعضای سفارت به حساب نیاورد، در نتیجه مسئولیت پرداخت این مبلغ مازاد، بر اساس قوانین و دستورات صادر شده از ناحیه دولت موقت، برعهده ایران خواهد بود.

2- سفارت اقدام به ارسال یادداشتی به وزارت امور خارجه دولت موقت نموده و متذکر شده است که هم این کارگران و هم کارگران فعلی گروه مشاور نظامی ارتش در خصوص قانون کار ایران مصون هستند و با توجه به این که منبع پرداخت حقوق این کارگران دولت موقت بوده است، بنابراین این اضافه پرداخت (30 روزه) نیز بایست از ناحیه دولت موقت تأمین گردد. (این 30 روز اضافه حقوق به صورت تخمینی حدود دو میلیون و دویست هزار دلار خواهد شد.) 3- در تاریخ 20 ژوئن حدود 40 نفر از کارگران سابق گروه مشاور نظامی ارتش در مقابل ورودی اصلی محوطه سفارت تظاهرات کردند. این تظاهرات باعث شد که فعالیت سفارت به مدت شش ساعت به شدت مختل گردد. دو نفر به نمایندگی از تظاهرات کنندگان درخواستهای

ص: 503

آنها (60 روز اضافه حقوق برای تمامی این کارمندان) را با افسر پرسنلی سفارت مطرح کردند.

در جریان بحث و گفتگوی طولانی بین نمایندگان تظاهرات کنندگان و نماینده سفارت، افسر پرسنلی موضع دولت ایالات متحده آمریکا در خصوص این موضوع را تشریح کرد و خاطرنشان کرد که با عنایت به این که دولت ایالات متحده آمریکا به تمامی تعهدات حقوقی خود جامه عمل پوشانده است، هیچ گونه اقدامی در این باره در دستور کار دولت قرار ندارد. نمایندگان تظاهرات کنندگان تأکید کردند که در صورت عدم برآورده شدن این درخواست، هیچ تظمینی برای کنترل فعالیتهای تظاهرات کنندگان وجود ندارد و در نتیجه ممکن است که جان نیروهای فعلی مقیم ایران در معرض خطر قرار بگیرد.

4- در تاریخ 24 ژوئن نیز تظاهرات کنندگان مجدداً به مقابل سفارت آمدند. این بار آنها تمامی ورودیهای سفارت را بستند و هرگونه ورود و خروج به سفارت را مختل کردند. حتی برخی از تظاهرات کنندگان با در دست داشتن میله های آهنی، چهره ای بسیار وحشتناک و رعب آور داشتند. این بار نیز حدود 6 ساعت در مقابل سفارت تجمع کردند. آنها پس از رایزنی و گفتگوی طولانی با اعضای سفارت و نیروهای امنیتی مسئول حفاظت سفارت، به تجمع خود پایان دادند. این اقدام باعث شد که فعالیتهای طبیعی سفارت به مدت 6 ساعت شدیداً مختل گردد؛ به نحوی که یک دستگاه کامیون محتوی کیسه مرسولات دیپلماتیک پس از حدود دو ساعت معطلی، نهایتاً موفق شد از یکی از ورودیهای که به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد وارد محوطه سفارت شود. تظاهرات کنندگان بر روی طرفین و پشت این کامیون شعارهای ذیل را به زبانهای انگلیسی و فارسی نوشته بودند: «مرگ بر آمریکا»، «یانکی ها، به خانه خود بازگردید» و «ما کارگران ایرانی که برای سفارت آمریکا کار می کرده ایم خواهان دریافت اضافه حقوق خود هستیم. ما تا زمانی که حق خود را دریافت نکنیم در اینجا تجمع خواهیم کرد.» کیسه مرسولات دیپلماتیک که قرار بود از سفارت خارج شود نهایتاً موفق به خروج نشد و البته سفارت امیدوار است که در برنامه زمانی طراحی شده بعدی، یعنی 28 ژوئن، موفق به ارسال یک کیسه گردد.

5- تجمع کنندگان در تاریه 25 ژوئن نیز مجدداً در مقابل سفارت حضور پیدا کردند اما این بار ورودیها را مسدود نکردند.

6- شرکت، مبالغ متغیری، بین 30 تا 60 روز در سال، به عنوان اضافه حقوق برای کارگران در نظر می گیرد و بر اساس میزان کارایی و سنوات فعالیت به هر یک از کارگران اختصاص می دهد. درخواست کارگران این است که تمامی آنها معادل 60 روز حقوق، اضافه دریافت داشته باشند.

7- ما به اطلاع دولت موقت رسانده ایم که ما بر موضع خود مبنی بر پرداخت 30 روز عمیقاً پایبند خواهیم بود. استنباط ما از شرایط موجود این است که قانون کاپیتولاسیون در حال حاضر صرفاً منجر به افزایش درخواستهای این گروه خواهد شد. لینگن

نامه کاردار (لینگن) به ویلیام کلارک

ص: 504

سند شماره 228 محرمانه25 ژوئن 1979 - 4 تیر 1358 پاسخ از طرف: بخش سیاسی - ام. ج. مترینکو به: افسر امنیتی منطقه ای - آقای ویلیام کلارک [موضوع: نامه کاردار (لینگن) به ویلیام کلارک] از زمان بازگشت به تهران یعنی هفته قبل، دو بار شنیده ام که سفارت «بار دیگر مورد حمله واقع خواهد شد.» یکی از منابع از دوستان قدیمی ایرانی من است که حدود دو سال او را می شناسم و بیشتر درگیر سیاست های خیابانی است. برادرخوانده اش (که ابتدا در این مورد از او مطالبی شنیده است) یکی از کمونیست های فعال تهران است. بنا به گفته این منبع متعصبین اسلامی به این حمله مبادرت خواهند ورزید؛ کمونیست ها حتی فکر این کار را نیز به مغز خود راه نمی دهند.

امروز صبح نیز بار دیگر داستان حمله را شنیدم، اما این بار متن آن تفاوت داشت. یکی از آشنایان من در گمرک وزارتخانه به من گفت که یکی از اقوامش که در 15 سال گذشته در زندان ساواک به سر می برده در مورد امکان وقوع این حمله سخن می گفته است.

وی گفت این زندانی از جمله «چریک ها» بود و گروه وی از طرف جمهوری اسلامی در معرض خطر واقع شده است... آنها در پی یافتن راهی جهت خالی کردن زیر پای دولت کنونی هستند (و چه راهی بهتر از ایجاد وضعی که منجر به قطع رابطه بین ایران و آمریکا شود) تا گروه مزبور بتواند از آشفتگی متعاقب آن بهره وری کند.

کاردار - آقای لینگن یا آقای اَهرن بخش سیاسی: ام. ج. مترینکو

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 229 محرمانه 26 ژوئن 1979 - 5 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6659 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، کارکنان دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی در مورد موضوعات زیر ارائه می دهد، شامل: دیدار رئیس ستاد از لشگر 64. تحلیل روزنامه ها از بودجه ریاضتی جدید. تنش بین

ص: 505

عراق و ایران. خوزستان.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- سرلشگر ناصر فربد، رئیس ستاد ارتش ایران، که در حال حاضر از پادگان های نظامی لشگر 64 واقع در آذربایجان غربی دیدن می کند به رادیو ایران گفت که روحیه و آمادگی نظامی لشگر 64 «فوق العاده» است. او گفت که احساس می کند خطر تجاوز خارجی به کشور وجود ندارد. فربُد گفت که لشگر 64 در چند هفته پیش مسئولیت بازگرداندن آرامش را به نقده بر عهده گرفت، و کار خود را «به نحو احسن» انجام داد. سرلشگر فربُد در طول روز از پاسگاههای نظامی در شهر ارومیه و پیرانشهر دیدار کرد. روزنامه ها در شماره 26 ژوئن خود به نقل از سرلشگر فربُد نوشتند که روند بازسازی ارتش ادامه دارد. او از مردم خواست تا هرگونه شک و تردیدی را که ممکن است نسبت به روحیه و آمادگی نظامی ارتش دارند، کنار بگذارند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): دیدار رئیس ستاد ارتش از پادگانهای شمال غربی کشور مسلماً به منظور ایجاد روحیه در نیروهای ارتش و ایجاد اعتماد به ارتش در میان عامه مردم صورت می گیرد. فکر می کنیم که تحسین و تمجید از ارتش یک نوع مبالغه است. در تهران که شاهد یک نیروی آشفته و فاقد روحیه و انضباط هستیم. البته ایرادی ندارد اگر بگوییم ارتش توان دفاع از کشور را دارد، مگر یک ایرانی می تواند حرف دیگری هم بزند. با وجود این، شک داریم که ارتش کنونی بتواند از ایران در مقابل هر گونه تجاوز نیروهای عراقی و یا حتی هر نیروی سازمان یافته و تعلیم دیده دیگر دفاع کند.

ب- تحلیل روزنامه ها از بودجه ریاضتی جدید: جزییات بودجه سال 1358 که در سازمان برنامه و بودجه کشور تهیه شده است و در اوایل هفته جاری منتشر شد حکایت از آن دارد که مجموعه اقداماتی که در اولین برنامه بودجه دولت اسلامی جدید برای سال مالی جاری پیش بینی شده است، نوید سالی با ریاضت اقتصادی را برای مردم می دهد. جزییات کامل برنامه بودجه ی 32 میلیارد دلاری دولت که در آن میزان درآمدها و مخارج مشخص شده اند، به صورت برآورد برای هر وزارتخانه به آنها ابلاغ خواهد شد. اصل کلی در تعیین بودجه مذکور این بوده است که وزارتخانه ها و اداره های دولتی شرح نیازهای مالی خود را برای سال مالی جاری به دولت تسلیم می کنند و دولت نیز بودجه را بر اساس همین «برآوردها» تنظیم می کند. بر خلاف برنامه بودجه دولت های گذشته ایران، برنامه بودجه دولت اسلامی بازرگان هیچ ردیفی را برای وام های خارجی یا منابع مالی خارجی مشخص نکرده است، و کسری بودجه نیز به 358 میلیون ریال کاهش یافته است. نه فقط برآورد بودجه برای وزارت دربار و سازمان های وابسته به آن از برنامه حذف شده است، بلکه بسیاری از نهادهای دولتی نیز در برخی موارد برآورد بودجه خود را تا 30 درصد نسبت به بودجه های گذشته کاهش داده اند. یکی دیگر از ویژگی های برنامه بودجه فوق این است که بین 10 تا 12 میلیارد ریال در نتیجه

ص: 506

صرفه جویی در مخارج مربوط به کالاهای مصرفی، و 8 میلیارد ریال در نتیجه کاهش مخارج مربوط به صنایع خودروسازی در بودجه صرفه جویی شده است. با تغییر ضوابط و موازین گذشته، حتی ساعات اضافه کار کارمندان نیز از آن مصون نمانده است، و پرداخت اضافه کار از 60 میلیارد ریال به 30 میلیارد ریال کاهش یافته، و بدین ترتیب نزدیک به 50 درصد صرفه جویی صورت گرفته است. دولت اسلامی با درک این مطلب که اکثر به اصطلاح اضافه کاری هایی که قبلاً گزارش می شد، در واقع در همان ساعات کاری صورت می گرفت، ساعات اضافه کاری را که در رژیم گذشته حداکثر 80 ساعت در ماه تعیین شده بود، حذف کرد. علاوه بر این، دیگر به کارمندان دولت مزایا پرداخت نمی شود، مگر کارمندانی که حقوق کمتر از 5000 ریال دریافت می کنند، که حداکثر 500 ریال به صورت نقدی است. علاوه بر این، در اولین برنامه بودجه نظام جمهوری یارانه میوه ها و سبزی های وارداتی به ویژه سیب حذف شده است. با وجود این، یارانه های گوشت، نان، برنج، روغن گیاهی و شکر که سالیانه به 75 تا 80 میلیارد ریال بالغ می شود، دست نخورده است. نهایتاً اینکه دولت به غیر التزام به رعایت و احترام به شرایط قراردادهای استخدامی کارکنان دولت هیچ تعهد مشخص یا جدیدی در قبال آنها نکرده است.

ج- تنش بین ایران و عراق: وزارت امور خارجه ایران روز گذشته رسماً به درخواست برخی مطبوعات عراقی و عرب مبنی بر تغییر نام استان خوزستان به استان عربستان اعتراض کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): جنگ لفظی همچنان ادامه دارد. امروز دولت موقت ایران اعتراض می کند، و احتمالاً فردا دولت عراق پاسخ می دهد.

د- خوزستان: خوزستان دارد به غده ای چرکی در شکم ایران مبدل می شود. عیسی خاقانی می گوید اگر دولت ایران سریعاً اقدامی برای پاسخگویی به درخواست های جمعیت عرب زبان خوزستان نکند، این استان نفت خیز به مرز انفجار خواهد رسید. عیسی خاقانی، که برادر رهبر مذهبی خوزستان، آیت الله محمد طاهر خاقانی است، در مصاحبه ای اختصاصی با تهران تایمز گفت که قصور دولت در بهبود شرایط زندگی جمعیت ستمدیده عرب زبان خوزستان، آنها را شدیداً سرخورده کرده است. روزنامه مذکور به نقل از او نوشته است که «بی توجهی دولت به این استان یک وضعیت قابل اشتعال ایجاد کرده است.» درخواست اصلی اعراب که قبلاً گزارش شده عبارت است از خودمختاری، توزیع ثروت های نفتی، و حق جمعیت عرب زبان برای داشتن نظام آموزشی به زبان عربی است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): در واقع، استان نفت خیز خوزستان مهمترین منطقه کشور است. دولت موقت ایران نمی تواند کنترل آن را از دست بدهد. این کار به معنای از دست دادن درآمدی است که دارد اقتصاد فلج ایران را افتان و خیزان به پیش می راند. به همین دلیل هم هست که دولت انتظار فزاینده جمعیت عرب زبان این استان را برآورده نمی کند.

ص: 507

توسل به زور از سوی دولت موقت فقط موجب وخیم تر شدن اوضاع خواهد شد و تنها راهی که برای آن باقی مانده است، برآوردن انتظارات آنها با میانجیگری و انجام برخی اقدامات است. مسلماً اقلیت های دیگر ایران مراقب هستند ببینند که دولت چقدر به اعراب آزادی خواهد داد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 230 محرمانه 27 ژوئن 1979 - 6 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6703 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: امام مواد مخدر را ممنوع اعلام کرد. ملی سازی بخش های اقتصاد. درگیری های کردستان. ناآرامی های استان فارس. تنش بین ایران و عراق. خرید کشتی های ساخت شوروی از سوی ایران. دیدار غیرمنتظره بازرگان و وزاری کابینه با امام.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- امام مواد مخدر را ممنوع اعلام کرد: رهبر مذهبی ایران، امام خمینی، روز گذشته مصرف مواد مخدر را «غیر اسلامی» خواند و آن را ممنوع اعلام کرد. کاظم سامی، وزیر بهداشت، که به همراه تنی چند از اعضای هیأت دولت مهدی بازرگان به دیدار امام رفته بودند، بعد از پایان ملاقات این مسئله را اعلام کرد. وزیر بهداشت به نقل از امام گفت که خرید، فروش و هرگونه معامله ی مواد مخدر از نظر شرع اسلام ممنوع است. امام از خشخاش کاران و همه تولید کنندگان موادخام مخدر خواست تا محصولات خود را به دولت که به موجب قانون ایران انحصار خرید این نوع محصولات را در اختیار دارد، بفروشند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): در کشوری که بی نظمی های اجتماعی و اقتصادی آن را از همه گسیخته است، ممنوعیت مواد مخدر از نظر تهیه کننده گزارش سرپوشی برای مشکلات بیش نیست. علاوه بر این، هیچ نیروی پلیسی نیست که بتواند این قانون را به مورد اجرا درآورد.

ب- ملی سازی: در پی ملی شدن نظام بانکی و صنعت بیمه، دولت موقت ایران یک گام دیگر نیز برداشت.

ص: 508

دولت موقت ایران روز گذشته به موجب قانونی که در شورای انقلاب به تصویب رسید، همه زمین های شهری ساخته نشده را ملی اعلام کرد. با وجود این، طبق قانونی که دیروز منتشر شد «به طور مقتضی به صاحبان این زمین ها ابلاغ خواهد شد که یا در زمین های خود ساخت و ساز کنند و یا آن را به کسانی بفروشند که مایلند در آن زمین ها ساخت و ساز نمایند. از نظر اسلام هر زمینی که بایر و لم یزرع رها شود متعلق به هیچ کسی نخواهد بود، و سند مالکیت این زمین های بایر که در رژیم گذشته صادر شده است، از لحاظ قانونی باطل و بدون اعتبار است.» بنابراین، به کلیه صاحبان «زمین های بایر» که در محدوده طرح تفضیلی 25 ساله شهرها قرار دارند و در زمین های خود ساخت و ساز و یا زراعت نکرده اند، مهلت داده اند تا از زمین های خود استفاده کنند. اگر صاحبان این گونه زمین ها به ابلاغ دولت توجه نکنند، دولت زمین آنها را مصادره و در راستای منافع همگانی مورد استفاده قرار خواهد داد. اشخاصی که صاحبان قانونی قطعه زمین های کوچک هستند و خانه ای شخصی از خود ندارند نیز سه سال مهلت یافته اند تا به نحو احسن از زمین هایشان استفاده کنند.

ج- درگیری های کردستان:

(1) رادیو ایران امروز صبح گزارش داد که درگیری های تازه در کردستان 10 نفر کشته و چندین مجروح به جای گذاشته است. این رادیو درگیری های مسلحانه اخیر را «اغتشاش هایی» نامید که از سوی ضدانقلابیون و نوکران رژیم گذشته ایجاد شده است. رادیو ایران همچنین گزارش داد که در جریان درگیری ها در روستای امید در خارج از مهاباد، روستاییان موفق شدند یکی از افسران سابق گارد جاویدان را به نام سروان اسماعیل یزدانفر دستگیر کنند. همچنین بروز درگیری هایی در پیرانشهر و سردشت گزارش شده است. یکی از خبرنگاران رادیو ایران گزارش داد که «برخی خوانین» در این «اغتشاش ها» دست داشته اند و روستاییان منطقه به فعالیت آنها اعتراض کرده بودند. این مسئله روز گذشته در پی درگیری نمازگزاران و ضدانقلابیون اتفاق افتاد. طبق گزارش ها در سردشت 5 نفر، و در درگیری شب گذشته در پیرانشهر 4 نفر جان خود را از دست داده اند. یک نفر هم در روستای امید کشته شده است. علاوه بر سروان یزدانفر، چند «ضدانقلابی» دیگر نیز در جریان درگیری در روستای امید، واقع در 8 کیلومتری مهاباد، به دست «روستاییان» دستگیر شده اند. رادیو ایران اعلام کرد که طبق آخرین گزارش ها، هیأتی به ریاست فرماندار مهاباد و نماینده شورای انقلاب مهاباد، برای مذاکره با دو طرف درگیر وارد روستای امید شده، «و با دو طرف به توافق رسیده اند.» رادیو ایران همچنین اعلام کرد که چریک های پیشمرگ وابسته به حزب دموکراتیک کردستان نیز در این درگیری های دخالت داشته اند ولی مشخص نکرد از کدام طرف حمایت می کرده اند. این رادیو گزارش داد که بر اساس آخرین گزارش ها «این منطقه آرام و تحت کنترل شورای انقلاب مهاباد و روستاییان است.» در عین حال، روزنامه بامداد امروز گزارش داد که آیت الله عزالدین حسینی با ارسال تلگرامی به آیت الله خمینی در روز 22 ژوئن به او اطلاع داده است که مردم

ص: 509

کردستان خواهان «تضمین حق برخورداری از تمامی امکانات از حیث صلح، امنیت و آزادی هستند که در رژیم گذشته از آنها دریغ شده بود.» در این تلگرام آمده است: «اخیراً شنیده می شود که بسیاری از مرتجعان و تفرقه افکنان به دولت و کمیته راه یافته اند که تعدادی از آنها از خوانین و روحانیون دروغین هستند. در واقع خوانین برخی از رعایای کُرد را از روستاهایشان بیرون کرده اند. همچنین شنیده می شود که دارند زمین هایی را که قبلاً به رعایا فروخته شده بود، پس می گیرند و سود زمین های زراعی نیز مانند گذشته تقسیم می شود. این مسئله موجب هراس رعایا شده و آنها را وادار کرده است تا به منظور دفاع از خود اسلحه به دست بگیرند که پیامد آن کاملاً مشخص است. شما چگونه دسترسی مرتجعان و اشخاص بی مسئولیت را به سلاح توجیه می کنید؟ آنها سعی دارند حقوق بشری را از مردم دریغ کنند. من از امام تقاضا دارم که جلوی این رویه را بگیرد و امنیت را از طریق رویه های قانونی و با استفاده از نیروهای امنیتی مردمی، و تحت نظارت شوراهای منتخب مردم برقرار کند. این تقاضا بخودی خود درخواست خودمختاری برای کردستان است.» نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): دلایل شروع مجدد درگیری ها در کردستان به حقایق زیر باز می گردد:

(1) رهبران کُرد از این شکایت دارند که پیش نویس قانون اساسی حقوق اقلیت ها را به طور کافی تضمین نمی کند، 2- دبیرکل حزب دموکراتیک کردستان گزارش داده است که کمیته ی تحت فرمان امام و پادگان ارتش در ارومیه سلاح در اختیار خوانین قرار می دهند، و بر اساس گزارش ها همین سلاح ها بر ضد اقلیت کُرد در کردستان استفاده می شود.

(2) عزّالدین حسینی، رهبر کردها، در بیانیه ای دیگر درباره احتمال بروز یک درگیری مسلحانه جدید در کردستان هشدار داده است. حسینی روز شنبه گفت که درخواست دولت را برای تمدید ضرب الاجل مهاجرت دسته جمعی کُردها به ترکیه و عراق پذیرفته و آن را 10 روز دیگر عقب انداخته است. نمایندگان کُرد می گویند که بیش از 12 هزار نفر از پناهجویان کُرد نقده هشدار داده بودند که روز دوشنبه به منظور تأکید بر تقاضای خودمختاری کردستان به ترکیه و عراق مهاجرت خواهند کرد.

د- ناآرامی در استان فارس: رئیس ایل قشقایی در استان فارس بیانیه ی زیر را در مطبوعات منتشر ساخته است. طبق گفته ناصرخان قشقایی، رئیس ایل قشقایی در استان فارس در مرکز ایران «اگر دولت سریعاً اقدامی نکند، بیم آن می رود که نیروهای ضد انقلاب با کودتایی خونین رژیم اسلامی را سرنگون کنند.» ناصرخان می افزاید «هر چند در حال حاضر اوضاع در استان فارس نسبتاً آرام است، ولی هر انسان عاشق صلحی صمیمانه امیدوار است که این وضعیت «آرامش قبل از طوفان نباشد». هراس از بروز «طوفانی قریب الوقوع» در استان فارس با درگیری مسلحانه اخیر بین ایل باصری و قشقایی که در جریان آن چند نفر از طرفین جان خود را از دست دادند، شدت گرفته است. بر اساس آخرین گزارش ها، در این درگیری ها 5 نفر کشته و

ص: 510

27 نفر مجروح شدند. به محض آنکه خبر درگیری این دو ایل در سطح استان پخش شد، تعداد زیادی از باصری ها و قشقایی های تا دندان مسلح «به یاری برادرانشان» شتافتند. اگر مداخله خسروخان، برادر ناصرخان، نبود امکان داشت این واقعه به یک حمام خون بزرگ تبدیل شود که، چنانکه ناصرخان می گوید، احتمالاً هزاران نفر جان خود را در آن از دست می دادند. خسروخان در آن زمان در صحنه درگیری حضور داشت. شکی نیست که کمتر کسی می تواند نسبت به دلایل بروز این درگیری بی اعتنا بماند، که از همه مهمتر دولت اسلامی ایران است. اگر چه رویداد فوق از حیث تعداد نفرات و وسعت درگیری چندان قابل ملاحظه نبود، ولی مسلماً از حیث تأثیری که بر سیاست های آتی دولت در قبال ایلات ایران می گذارد، اهمیت بسزایی دارد. ناصرخان می گوید نمی توان تا ابد نسبت به عواملی نظیر نارضایتی های اجتماعی، تحریک از سوی منابع خارجی، تجارت غیرقانونی سلاح، و مبالغ هنگفت پول که بین ایلات توزیع می شود بی اعتنا ماند. اوضاع در استان فارس، همانند اوضاع حاکم بر سایر نقاط ایران، پرتنش، بحرانی و آبستن حوادث ناگوار است.

ه- تنش بین ایران و عراق: بر اساس گزارش هایی که روز گذشته منتشر شد، مقامات ایران موفق شده اند تعداد 6000 قبضه اسلحه خودکار کلاشینکف غیر قانونی را از قاچاقچیانی که سعی داشتند آنها را از مرز عراق وارد کشور کنند، ضبط نمایند. این گزارش به نقل از سخنگوی پاسداران انقلاب گفت که نیروهای محلی روز دوشنبه این قاچاقچیان را متوقف کردند. مقامات ایران، عراق را متهم ساخته اند که برای اعراب ایرانی که برای خودمختاری سیاسی و فرهنگی خود مبارزه می کنند، اسلحه می فرستد.

و- ایران قصد خرید کشتی های ساخت شوروی را دارد: محمد مُکری، سفیر ایران در مسکو، اعلام کرد که ایران قصد دارد در ازای صدور گاز طبیعی به شوروی و سایر کشورهای اروپای شرقی از این کشور کشتی های باری خریداری کند. او روز گذشته به خبرگزاری دولتی پارس گفت که ایران در حال بررسی احداث یک خط لوله دیگر است که علاوه بر شوروی به کشورهای اروپای شرقی نیز گازرسانی خواهد کرد. مُکری گفت که خرید کشتی های باری از شوروی ایران را قادر خواهد ساخت تا از آبهای شوروی که به دریای سیاه متصل می شود، استفاده کند، «که استفاده از آن هزینه کمتری را برای رسیدن به بنادر اروپایی برای ما خواهد داشت.» او همچنین خاطرنشان ساخت که اگر مقامات شوروی در روابط خود با ایران صداقت به خرج دهند، حتی امکان احداث خط لوله سوم نیز برای صدور گاز به اتحاد شوروی وجود خواهد داشت.

ز- دیدار غیر منتظره نخست وزیر بازرگان و وزرای کابینه با امام: نخست وزیر مهدی بازرگان و وزرای کابینه اش تمام دیروز را درباره آنچه مقامات «مسایل بسیار مهم» خواندند، با امام روح الله خمینی مشورت کردند. هاشم صباغیان، وزیر کشور، پس از اتمام این دیدار به روزنامه تهران تایمز گفت که برخی از مهمترین مسایلی که مورد بحث قرار گرفت، تشکیل

ص: 511

مجلس خبرگان به منظور بررسی قانون اساسی، تأسیس شورای تهیه پیش نویس قانون اساسی، و سایر امور جاری مملکت بود. صباغیان همچنین گفت که گزارشی درباره فعالیت استانداران در استان های مختلف به امام خمینی ارائه داده و ظاهراً امام خمینی از وضعیت موجود رضایت داشته است. نخست وزیر و همکارانش در ساعات اولیه روز گذشته وارد شهر مقدس قم شدند تا در ساعت 08:30 ملاقات از قبل پیش بینی نشده خود را آغاز کنند. هیأت دولت معمولاً در روزهای پنجشنبه به امام گزارش می دهد و دیدار روز گذشته وزرای کابینه با خمینی موجب شد تا گزارش های متعددی درباره اهمیت این دیدار که امام را مجبور به لغو تمامی قرارهای آن روز بعداز ظهرش کرد، منتشر شود. براساس گزارش های تأیید نشده، دیدار روز گذشته ممکن است به ایجاد تغییراتی در سطوح عالی دولت و انتصاب سفرای جدید بینجامد. همچنین گزارش می شود که هیأت دولت برنامه خود را برای ملی کردن برخی از صنایع عمده ایران، به دنبال ملی شدن نظام بانکی و صنعت بیمه، به امام ارائه داده است. منابع آگاه می گویند که شورای انقلاب در حال حاضر دارد این پیشنهاد را بررسی می کند. آنها می گویند که برنامه ملی سازی صنایع طبق سه اصل صورت خواهد گرفت:

(1) از آنجایی که بخش عمده ای از صنایع ایران شدیداً به بانک ها مقروض هستند و هم اینک دولت نزدیک به 60 درصد سهام آنها را در اختیار دارد، دولت می تواند این صنایع را به تملک خود درآورد.

(2) صنایعی که صاحبان آنها بواسطه روابط نزدیک خود با رژیم گذشته سرمایه شروع کارشان را به طور غیرقانونی کسب کرده بودند، ملی خواهند شد.

(3) صنایعی که صاحبانشان کارخانه های خود را به طور قانونی تأسیس کرده اند اجازه دارند به فعالیت خصوصی خود را ادامه دهند و دولت از آنها حمایت خواهد کرد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 231 محرمانه 28 ژوئن 1979 - 7 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6744 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مسایل زیر ارائه می دهد، شامل: تنش بین ایران و عراق. قاچاق بیشتر سلاح از عراق به ایران. 757 نمایند سابق از کشور ممنوع الخروج شدند. دریادار مدنی گفت «خلع سلاح عمومی در پیش است». گزارش تولید

ص: 512

نفت در ماه ژوئن، و دو کشته در درگیری های پیرانشهر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- تنش بین ایران و عراق و قاچاق بیشتر سلاح از عراق به ایران: سلاح همچنان به طور غیرقانونی از مرزهای جنوبی و از درون خاک عراق به داخل ایران قاچاق می شود. منابع آگاه می گویند که اعراب و عشایر با استفاده از کامیون آن را در سرتاسر کشور توزیع می کنند. این منابع آگاه می گویند که دلیل اصلی تداوم جریان بی وقفه سلاح به داخل ایران فقدان هشیاری و کنترل مناسب مرزها از سوی نیروهای ژاندارمری است که آشکارا به وظیفه خود عمل نمی کنند. ناظران سیاسی با توجه به تنش های موجود در استان خوزستان جریان سلاح به درون این مناطق را با نگرانی بسیار زیاد دنبال می کنند، و می گویند که کل منطقه می تواند به «بشکه باروتی» مبدل شود که اگر اقدامات مؤثری برای آرام کردن آن صورت نگیرد، ممکن است هر آن منفجر شود. در عین حال، براساس گزارش مطبوعات، امروز قرار است تظاهرات بزرگی برای ابراز «نارضایتی» از عملکرد دریادار مدنی، استاندار خوزستان در خرمشهر برگزار شود. ناظران آگاه علت اصلی نارضایتی مردم را توجه ناکافی استاندار به شرایط اعراب ایرانی می دانند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تهیه کننده گزارش هیچ منبع دیگری را نیافته است که علت اصلی راهپیمایی های برنامه ریزی شده فوق را اعلام نارضایتی از دریادار مدنی بداند. اکثر گزارش هایی که تهیه کننده قبلاً مشاهده کرده است حاکی از حمایت اکثر مردم از دریادار مدنی است.

تهیه کننده گزارش معتقد است اگر حتی تظاهراتی [بر ضد او برپا شود] فقط شامل گروه کوچکی خواهد بود که از سیاست های او انتقاد دارند، یعنی همان 10 درصدی که همیشه مخالفند، صرف نظر از اینکه مسئله چیست.

ب- هفتصد و پنجاه و هفت نفر از نمایندگان سابق مجلس از ایران ممنوع الخروج شدند: دادستان کل دادگاههای انقلاب اسلامی 757 نفر از نمایندگان سابق مجلس را تا زمانی که تمامی مبالغی را که به عنوان حقوق در طول نمایندگی شان دریافت کرده اند، به دولت مسترد نسازند ممنوع الخروج ساخته است. در اطلاعیه ای که از سوی دفتر دادستان کل کشور منتشر شد نام 636 نماینده سابق مجلس و 121 سناتور که از سال 1963 در مجلس خدمت کرده اند ذکر شده و از آنها خواسته شده بود که حساب خود را تا پایان ماه جاری ایرانی تسویه کنند. در میان این اسامی، نام 8 نماینده مجلس نیز دیده می شد که قبلاً به دستور دادگاههای اسلامی اعدام شده بودند.

ج- دریادار مدنی اعلام کرد که «خلع سلاح عمومی در پیش است»: دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان، در مراسم خاصی که به مناسبت سومین رژه ارتش اسلامی

ص: 513

در اهواز برگزار شد، گفت در ارتش در ناآرامی های اخیر استان خوزستان شرکت نداشته است، زیرا باید «وظایف مهمتری» انجام دهد. مدنی گفت که بدون شک به زودی سیاست خلع سلاح عمومی به منظور جمع آوری تمامی سلاح هایی که در اختیار اشخاص قرار دارد در کشور به مورد اجرا در خواهد آمد و «و تا زمانی که در این ارتباط کاملاً به اهدافمان دست نیافته ایم از پا نخواهیم نشست.» برنامه خلع سلاح عمومی شامل پاسداران انقلاب نخواهد شد و در واقع این نیروها برای آنکه بتوانند نقش مؤثرتری در مبارزه با جنایت ایفا کنند تقویت نیز خواهند شد. با وجود این، اشخاصی که به طور قانونی سلاح شکاری در اختیار دارند می توانند به شرط اخذ مجوز از مقامات ذیربط همچنان سلاح خود را حفظ کنند.

مدنی با اشاره آشکار به وقایع مرزی گفت که همسایگان ایران «گاه فکر می کنند که می توانند از آب گل آلود ماهی بگیرند و فعالیت های خصمانه ای بر ضد ما انجام دهند.» ولی او هشدار داد که: «نباید هیچ شبهه ای در اذهان باشد که هرگونه اقدام خصمانه ای برضد منافع این کشور با مشت گره کرده ملت ایران مواجه خواهد شد.» مدنی گفت زمانی که ناآرامی های اخیر در خوزستان شروع شد ارتش عامدانه خود را از هرگونه مداخله در این امر کنار کشید، زیرا قرار نیست که ارتش در امور داخلی مداخله کند و «وظایف مهمتری» دارد. متأسفانه بعضی از مردم این مسئله را حمل بر عدم آمادگی ارتش کردند. ولی ارتش امروز برای مقابله با هرگونه تهدید خارجی آماده تر از هر زمان دیگری در طول تاریخ طولانی اش است. مدنی گفت «در واقع، منبع قدرت ارتش این است که ملت قاطعانه پشت سر آن ایستاده است.» مدنی هشدار داد آنهایی که در پی مداخله در امور کشور هستند، باید بدانند که تلاش هایشان برای متوقف ساختن حرکت انقلاب با مقاومت مواجه شده و خنثی خواهد شد، و آنها نیز همانطور که «خاندان فاسد پهلوی» نابود شد، بدون شک نابود خواهند شد.

د- آمار مربوط به تولید نفت در ماه ژوئن: شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که در طول ماه گذشته ایرانی یعنی خرداد متوسط تولید نفت در خوزستان و میدان های نفتی دیگر در حدود 3/9 میلیون بشکه در روز بوده است، که از این میزان 760 هزار بشکه در روز به پالایشگاههای آبادان، تهران، شیراز، تبریز و کرمانشاه منتقل شده، و از آن مقدار 180 هزار بشکه فراورده پالایش شده در روز به عنوان سوخت کشتی ها صادر شده است. مجموعاً 140 نفت کش از پایانه های ایران بارگیری کرده اند. مجموع صادرات نفت خام، فراورده های پالایش شده و نفت سوخت به 3/4 میلیون بشکه در روز بالغ شده است.

ه- دو نفر دیگر در پیرانشهر جان باختند: رادیو ایران گزارش داد که در درگیری مردم پیرانشهر با «حامیان شیخ گزگر» دو نفر دیگر کشته و چندین نفر مجروح شدند. در اعتراض به این مسئله، مغازه های شهر امروز تعطیل بود. برقراری تماس تلفنی با شهر بسیار دشوار بود. خبرنگار رادیو از پیرانشهر گزارش داد که «مردم» دفتر جبهه متحد اسلامی را در این شهر تعطیل کرده اند.

ص: 514

و- اخبار متفرقه: یکی از خبرنگاران ایران پول امروز گفت که قرار است روز شنبه دیدار دیگری در قم صورت بگیرد. نخست وزیر بازرگان و وزرای کابینه اش و همچنین شورای انقلاب به قم خواهند رفت. مسایلی که در این دیدار مورد بحث قرار می گیرد شامل پیشنهاد کنترل شبه نظامیان کمیته و پاسداران انقلاب از سوی دولت مرکزی است.

سفر نمایندگان CBS

سند شماره 232 محرمانه استفاده محدود اداری28 ژوئن 1979 - 7 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی به: سفارت آمریکا، تهران - فوری موضوع: سفر نمایندگان CBS 1- (استفاده محدود اداری- تمام متن) 2- بنیاد فقرا و فن سازان، که شریک شرکت (سی. بی. اس) محسوب می گردد، از نمایندگان این شرکت دعوت کرده است که در نشست هفته آینده با سهامداران که در تهران برگزار می شود شرکت نمایند. هدف از برگزاری این نشست بحث و بررسی فعالیتهای آتی و مدیریت اقدامات مشترک می باشد. شرکت CBS تمایل دارد که پاسخ این دعوت را به سرعت اعلام نماید اما با توجه به مشکلات گذشته، پاسخ به این دعوت قدری مشکل شده است. سابقاً ساختمان این شرکت به اشغال درآمد و مشکلات کاری بسیاری با نیروی کار شرکت به وجود آمد. ما ترجیح می دهیم که آنها (نمایندگان CBS) را از این سفر منصرف نماییم اما خوشحال می شویم که نظریه سفارت را نیز در این خصوص داشته باشیم. احتمالاً وکیل شرکت CBS (دکتر پاپازیان) بتواند مشاوره و راهنمایی خوبی ارائه دهد.

3- مدت زمان مطلوب جهت دریافت پاسخ: قبل از 2 ژوئیه.

کریستوفر

موضوع گزارش ها [پرسش نامه]

سند شماره 233 سری 29 ژوئن 1979 - 8 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی - 168047به: سفارت ایران، تهران موضوع: موضوع گزارش ها [پرسش نامه] 1- (سری - تمام متن) 2- در زیر متن مرجع ب را که در تلگرام الف مورخ 28 ژوئن درخواست شده بود، مشاهده می فرمایید. چنانکه درخواست کرده بودید و همزمان با پدید آمدن فرصت های بیشتر در هفته های آینده، در زیر موضوعاتی را که گزارش های تکمیلی و یا مدام در مورد آنها می تواند مورد استفاده ما قرار بگیرد به شرح زیر به اطلاعتان می رسانیم:

ص: 515

(1) روابط سیاسی در بین رهبری انقلاب.

الف- افراد ذی نفوذ و قدرتمندی که منصبی دارند و یا آنهایی که منصبی ندارند چه کسانی هستند؟ چه کسانی در آینده نقش مهمی ایفا خواهند کرد؟ نیاز به شرح حال و زندگی نامه آنها داریم.

ب- توانایی ها و شباهت های سیاسی امیرانتظام و صباغیان چیست؟ ما اطلاعات نسبتاً کمی از هر دو داریم.

ج- مقام یزدی پس از تغییر پُست او به وزارت امور خارجه در میان مقامات دیگر چیست؟ آیا قدرت او بیشتر شده است و یا کاهش یافته است؟ آیا خبری از واکنش پرسنل وزارت امور خارجه نسبت به این انتصاب دارید و آیا انتصاب او در این پُست تأثیرات قابل پیش بینی بر سیاست های خواهد داشت؟ (2) محبوبیت بازرگان در بین توده مردم تا چه میزان است؟ گروههای تأثیر گذار مختلف چه دیدی نسبت به او دارند؟ آیا بازرگان رقیبی دارد؟ (3) ما هنوز اطلاعات خوبی در مورد طالقانی، محفل و اطرافیان او، روابطش با گروههای مذهبی و سکولار نداریم.

(4) ما به یک رویکرد نسبتاً نظامدار به نحوه ترسیم روندهای جاری داریم، از جمله تعیین حیطه های علوم سیاسی و اقتصادی و گزارش های دوره ای در مورد آنها. چندین مقوله را در تلگرام قبلی برایتان شرح داده ایم.

(5) نظرها نسبت به ایالات متحده چیست؟ از اواسط ماه فوریه تا کنون چه اقدامات و یا عدم اقدامی از سوی آمریکا به نفع یا ضرر ما بوده است؟ بهتر است چه اقدامی صورت دهیم؟ (6) گزار ش هایی که در مورد مسایل نظامی ارائه می دهید بسیار مفید است. خیلی خوب است که گاه به طور خلاصه روندهای جاری در قوای مختلف ارتش را گزارش دهید. اطلاعات در مورد پلیس و ژاندارمری نیز ارزشمند است.

(7) ارسال گزارش های اقتصادی برایمان بسیار ارزش دارد. گزارش های منظمی که در مورد قیمت سبد کالاها و کمبودهای موجود در بازار، وضعیت بیکاری، و نارضایتی ها ارائه می دهید (چنانکه در قسمت دوم بند ج گفته ایم) قابل استفاده است. بیکاران چگونه امرار معاش می کنند؟ (8) فعالیت ها، نقاط قوت و نقشه های لیبرال دموکرات ها (متین دفتری)، جبهه ملی (سنجابی)، چریک های چپی (فداییان)، گروههای مختلف مجاهد و عناصر طرفدار شاه چیست؟ (9) وضعیت دسترسی شهرستان ها، به ویژه در مورد غذا، چیست؟ (10) وضعیت تلاش هایی که برای بستن، فروش، و یا انتقال تأسیسات و تجهیزات نظامی صورت می گیرد، چیست؟

ص: 516

(11) در مورد دیدگاه سفارت های دیگر چه می دانید؟ شوروی ها چه نقشه ای در سر دارند؟ (12) وضعیت دانشگاهها، رادیو و تلویزیون ملی ایران، و رسانه های دیگر چیست؟ (13) وضعیت برنامه ریزی ها در ارتباط با قانون اساسی و انتخابات چیست؟ (14) دولت موقت و خمینی در مورد عفو ارتشیان و پلیس و غیره چه کارهایی صورت داده اند؟ (15) در عین حال، برنامه ریزی برای چهارم ژوییه را فراموش نکنید.

کریستوفر

خلاصه ای از رویدادهای هفته گذشته

سند شماره 234 محرمانه 30 ژوئن 1979 - 9 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6776به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی موضوع: خلاصه ای از رویدادهای هفته گذشته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: کنترل سلاح همچنان با مشکلات متعددی همراه است. محاکمه ها و اعدام ها ادامه دارد. گزارش اقدامات تروریستی بر ضد مقامات دولت موقت. خمینی علیه هتک حرمت روحانیان و انحراف از موازین اسلامی هشدار می دهد. نمایندگان سابق مجلس تا استرداد کامل حقوق هایی که دریافت کرده اند، ممنوع الخروج شده اند. زمین های شهری بایر از سوی دولت ضبط می شوند. پایان خلاصه.

3- بر اساس گزارش روزنامه ها، پاسداران انقلاب یک انبار بزرگ اسلحه را در روز 21 ژوئن در تهران کشف کردند که متعلق به سازمان مارکسیستی فداییان خلق است. فداییان هرگونه ارتباط با این انبار اسلحه را شدیداً تکذیب کرده اند. در گزارش دیگری که درباره کشف سلاح های غیرقانونی در روزنامه ها منتشر شده، آمده است که مقامات 6000 سلاح خودکار کلاشینکف را در مرز عراق از قاچاقچیان کشف و ضبط کردند. این سلاح ها ظاهراً قرار بود به استان آشوب زده خوزستان در جنوب غربی ایران قاچاق شود که اقلیت عرب زبان در آن ساکن هستند. هنوز اتهام های متقابلی در مورد توزیع سلاح غیرقانونی زده می شود. حزب دموکراتیک کردستان مدعی است که پاسداران انقلاب در کردستان «صدها» قبضه اسلحه بین خوانین فئودال که با خودمختاری کردها مخالفند، توزیع کرده است. تلاش هایی نیز برای جمع آوری سلاح، اخیراً در ارومیه (که نام سابق آن رضائیه بود) و رشت در جریان است. در شهر رشت، ضرب الاجلی تا 30 ژوئن برای تحویل سلاح های غیرمجاز اعلام شده است. در هر دو شهر اعلام شده است که دارندگان سلاح های غیر مجاز در دادگاههای انقلاب اسلامی محاکمه خواهند شد.

4- محاکمه ها و اعدام ها در ایران ادامه دارد. مأموران ساواک به نام های بهمن نادری پور (با

ص: 517

نام مستعار تهرانی) و فریدون توانگری (با نام مستعار آرش) پس از پوشش خبری گسترده محاکمه آنها در مطبوعات و تلویزیون در روز 24 ژوئن اعدام شدند، و بدین ترتیب شمار رسمی اعدام شدگان از ماه فوریه به بیش از 300 نفر رسید. محاکمه آرش و تهرانی از جمله ی طولانی ترین محاکمه ها در دادگاههای انقلاب بود که 9 جلسه طول کشید. یکی از دلایل طولانی شدن دادگاه این دو مجرم اطلاعات مفصلی بود که به اقتضای شغلشان در ساواک داشتند. با وجود این، بسیاری از منابع معتقدند که علت اصلی پوشش خبری گسترده دادگاه این دو متهم در تلویزیون اشاره آنها به سازمان فداییان خلق بوده است. آنها مدعی اند که دولت موقت ایران سعی داشت از این طریق زمینه را برای مقابله با سازمان فداییان خلق فراهم کند. در اصفهان، سرتیپ مرتضی شیرانی معاون سابق پلیس، به حکم دادگاه انقلاب تیرباران شد. پنج مقام سابق کشور نیز در هفته گذشته در شهرهای نجف آباد، گچساران، و مشهد اعدام شدند.

5- روزنامه اطلاعات مدعی شد که در روز 23 ژوئن تلاش نافرجامی برای بمبگذاری در خانه یدالله سحابی، وزیر مشاور در دولت موقت، صورت گرفت. طبق گزارش این روزنامه، نوه وزیر بمب مذکور را پیدا کرده و با تصور اینکه یک اسباب بازی است، آن را به داخل خانه آورده بود. ولی یک مأمور امنیتی متوجه بمب شده و آن را خنثی کرده بود. امیرانتظام، سخنگوی دولت، بعداً قوع چنین رویدادی را تکذیب کرد.

6- آیت الله خمینی، حداقل در دو سخنرانی هفته گذشته خود درباره انحراف از «تعالیم اسلام» هشدار داد و بر حفظ خویشتنداری از سوی «آخوندها» تأکید کرد. او خطاب به گروهی از دیدارکنندگان که به قم آمده بودند گفت که عده ای مدعی اند «دیکتاتوری پهلوی جایش را به دیکتاتوری آخوندی داده است.» در نطق دیگر خود خطاب به گروهی از پاسداران انقلاب گفت آنهایی که به مذهب و یا روحانیان می تازند «دارند به دشمنان ایران خدمت می کنند.» هشدار خمینی به روحانیان و در عین حال تاختن به منتقدان آنها نشان می دهد که او هم از گسترش آخوندستیزی در جامعه آگاه است. احساسات ضد آخوندی در جامعه که در جوک های رکیک تا ادعاهای شدیداللحن در مورد مسئول بودن آخوندها در ادامه خونریزی و آشوب ها انعکاس می یابد، ظاهراً در میان اقشار مختلف طبقه متوسط، ارتش و پلیس بسیار شایع است. کارمندان سفارت شایعاتی را درباره حمله به خانه شخصیت های مذهبی شنیده اند، و بسیاری منابع از نگرانی های موجود درباره امنیت روحانیان برجسته صحبت می کنند. اتحاد چندانی نیز بین روحانیان وجود ندارد و تعدادی از آنها از زمان انقلاب تا کنون «خلع لباس» شده اند. شایعات و گزارش های فراوانی درباره وجود نارضایتی در بین رهبران مذهبی عالی رتبه وجود دارد، و به نظر می رسد که این شکاف در کل سلسله مراتب روحانیت وجود دارد.

7- در روز 27 ژوئن دادستان کل دادگاههای اسلامی 757 نفر از نمایندگان سابق مجلس را تا زمانی که کل حقوق های دریافتی در طول مدت خدمتشان را مسترد ننمایند، از کشور

ص: 518

ممنوع الخروج کرد. حکم استرداد حقوق ها شامل همه کسانی می شود که از سال 1963 تا زمان انقلاب نماینده مجلس و یا سنا بوده اند. ضرب الاجل استرداد حقوق 31 ژوییه تعیین شده است. این حکم شامل 8 نماینده سابق مجلس که بعد از انقلاب با حکم دادگاههای اسلامی اعدام شده اند نیز می شود و بدین ترتیب نمکی است بر زخم خانواده هایشان. لازم به تذکر نیست که استرداد این پول برای بسیاری از نمایندگان غیر ممکن است.

8- در روز 26 ژوئن شورای انقلاب اسلامی لایحه لغو مالکیت زمین های شهری موات را تصویب کرد. وزارت مسکن و شهر سازی این قانون ملی سازی را اجرا خواهد کرد. روزنامه ها گزارش های ضدونقیضی در این ارتباط منتشر ساخته اند و هنوز معلوم نیست که چه زمین هایی باید ضبط شود و اینکه آیا ملی سازی زمین ها باید فوراً صورت گیرد و یا پس از یک یا سه سال که مالکانشان همچنان آنها را به حال خود رها کردند، این کار باید صورت گیرد. مالکیت زمین از زمان انقلاب فوریه تا کنون مسئله بغرنجی بوده است. البته زمین های بزرگی که به خاندان پهلوی تعلق داشت، و همچنین املاک و زمین های متعلق به مقامات رژیم سابق همگی ضبط شده اند.

در برخی مناطق روستایی، روستاییان بر زمین های دیگران دست انداخته اند، هر چند هنوز معلوم نیست که مالکان آنها واقعاً مجرم باشند، و ظاهراً نهادهای انتظامی محلی توان رسیدگی به این دعاوی را ندارند. دولت موقت ایران در تحقق هدف خود مبنی بر تشویق کشاورزی و سرمایه گذاری در بخش کشاورزی با معضل ذاتی تأمین زمین کافی برای زارعان و اعاده اعتماد مالکان زمین های کشاورزی بزرگ که از ضبط زمین هایشان هراس دارند، مواجه است. بر اساس گزارش روزنامه ها، اختلاف نظر بر سر مالکیت زمین یکی از دلایل مهم درگیری های هفته جاری در استان کردستان بوده است.

لینگن

اخراج روزنامه نگار آمریکایی

سند شماره 235 استفاده محدود اداری1 ژوئیه 1979 - 10 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6807به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اخراج روزنامه نگار آمریکایی 1- دیوید لمب از نشریه لس آنجلس تایمز، توسط مدیر مطبوعات خارجی وزارت اطلاعات در تاریخ اول ژوئیه فراخوانده شد و به وی گفته شد که به عنوان عضو کارمندی لس آنجلس تایمز او بیش از این اجازه اقامت در ایران را ندارد و باید هر چه زودتر اینجا را ترک گوید. بنا به گفته لمب، مقام مزبور تهیه گزارش «نادرست» در رابطه با روحیه نظامیان و انتقاد جبهه ملی از خمینی را علت این اقدام ذکر کرده است. هر دو مطلب مربوطه توسط کن فرید یعنی خبرنگار همیشگی روزنامه در خاورمیانه که اکنون در مرخصی به سر می برد نوشته

ص: 519

شده است که به زودی به اینجا بازخواهد گشت.

مقام مزبور گفته است که لس آنجلس تایمز اجازه فعالیت در اینجا را ندارد. اتفاقاً قرار است یکی از گزارشگران تایمز غروب روز 10 تیر ماه از راه برسد آن هم در رابطه با یک فیلم منطقه ای پیرامون زن و اسلام. لمب در تاریخ 11 تیرماه او را از فرودگاه به وزارتخانه خواهد برد تا معلوم شود که آیا وی اجازه دارد در اینجا مقاله خود را تهیه کند یا خیر. وی در این مورد تردید دارد و فکر می کند که در تاریخ 2 ژوئیه ایران را ترک خواهد گفت.

2- قرار است کاردار با وزیر خارجه در ساعت 30/9 مورخ اول ژوئیه ملاقات نماید و در این ملاقات علاوه بر مسایل دیگر موضوع حاضر را نیز مطرح خواهدکرد و یادآور خواهد شد که اینگونه اقدامات به هیچ وجه نمی تواند رابطه استوار و سازنده بین دو کشور ایران و آمریکا را که بدان امیدوار هستیم، پدید آورد. این مسئله شبهه سانسور را زمانی مطرح می سازد که دولت ایران خود بر ابراز آزادانه عقیده اصرار می ورزد.

3- نظریه: به نظر ما لمب گزارشگری متعادل و تواناست و ارزیابیهای وی نیز پرمحتوی و در سطح حرفه ای است.

لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 236 محرمانه1 ژوئیه 1979 - 10 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 6809 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ. اف. جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه):

این گزارش اطلاعاتی درباره موضوعات زیر ارائه می دهد، شامل: دیدار بازرگان با خمینی. تنش بین عراق و ایران. ناآرامی در استان ها. توقف روند دادرسی ها، و انتخابات مجلس خبرگان.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- روزنامه تهران تایمز گزارش زیر را منتشر ساخته است: مهدی بازرگان در دیدار مشترکی که قرار است با حضور هیأت دولت و شورای انقلاب با رهبر معنوی انقلاب، امام آیت الله روح الله خمینی، انجام شود، اختیار تام اداره کشور را به دست خواهد آورد. قرار بود

ص: 520

بازرگان و هیأت دولتش به همراه اعضای شورای موقت انقلاب شب گذشته در قم با یکدیگر ملاقات کنند، ولی این دیدار به امروز صبح موکول شد. هیچ دلیل یا اعلام قبلی در ارتباط با برگزاری چنین دیداری اعلام نشده بود. شنبه گذشته بازرگان و چند تن از وزیران کابینه برای تسلیم استعفای دولت موقت به امام به شهر مقدس قم سفر کرده بودند. با وجود این رهبر مذهبی استعفای او را نپذیرفت و از نخست وزیر خواست که به عنوان بخشی از وظایف دینی اش به کار خود ادامه دهد.

نظریات مرکز تهیه کننده گزارش (محرمانه): در ارتباط با استعفای نخست وزیر بازرگان ظاهراً به جای اولمان بازگشته ایم. سومین بار است که شایعات «جدی» و گزارش هایی در مورد استعفای بازرگان در روزنامه ها منتشر می شود. این بار همان دلایل گذشته مطرح شده است، از قبیل مداخله دولت سایه کمیته های مذهبی و افراد غیرمسئول. این مسئله نمی گذارد که دولت بازرگان مشکلات ملت را حل و فصل کند. قبلاً که نخست وزیر تصمیم به استعفا گرفته بود، آیت الله خمینی «اسماً» به او تمام اختیاراتی را که می خواست داد و از او حمایت کرد. این نوع حمایت ها هرچند در وهله اول تأثیرگذار است، ولی مثل دود می ماند. دو دفعه گذشته نیز ثابت شد که «اختیارات تامی» که دولت نخست وزیر بازرگان از خمینی گرفته بود، سرابی بیش نیست. به اعتقاد ما اگر نخست وزیر متقاعد شود که برای بار سوم در پُست خود باقی بماند، خواهان ضمانت های واقعی خواهد شد.

تهیه کننده گزارش مطمئن نیست که با توجه به وضعیت کنونی، حتی خمینی نیز بتواند اختیاراتی را که بازرگان برای اداره مملکت می خواهد، به او بدهد. اگر نخست وزیر استعفا بدهد، سئوال این است که چه کسی مایل خواهد بود یک دولت موقت ناتوان را اداره کند.

ب- تنش بین ایران و عراق:

(1) بر اساس گزارش روزنامه ها نماینده آیت الله خمینی در بوشهر ابراز داشته است که قاچاق و توزیع سلاح از عراق عمده ترین مشکلاتی است که دولت موقت ایران در مناطق جنوبی کشور با آن مواجه است.

(2) گزارش شده است که در دزفول پاسداران انقلاب و ساکنان محلی در مرز ایران و عراق نگهبانی می دهند. این منطقه به قاچاق سلاح بین عراق و ایران معروف است.

نظریات تهیه کننده گزارش (محرمانه): برای تهیه کننده گزارش جالب است که «مردم محل» و نه «ارتش» از مرزها محافظت می کنند. وقتی روزنامه ها علناً مدعی می شوند که مردم دزفول در مرزها نگهبانی می دهند واقعاً باید نگران وضعیت ارتش در این منطقه بود. مرزبانی از وظایف سنتی ارتش است.

(3) رادیو ایران گزارش داده است که یک هیکوپتر عراقی روز 29 ژوئن حریم هوایی ایران را نقض کرد. رادیو چیزی در مورد انگیزه تهاجم ذکر نکرد ولی گفت که پاسداران انقلاب به سوی این هلیکوپتر تیراندازی کردند.

ص: 521

ج- ناآرامی در استان ها: در طول تعطیلات آخر هفته یعنی از تاریخ 28 تا 30 ژوئن حوادث خشونت آمیز و تظاهرات صلح آمیزی در شهر های زیر به وقوع پیوست: اهواز، آبادان، شادگان، خرمشهر و پیرانشهر.

د- خاتمه روند دادرسی ها: دادستان کل تهران به پلیس و ژاندامری دستور داده است تا پیدا شدن راه حلی برای خروج از بن بستِ کنترل زندان قصر روند دادرسی هایی قانونی را که منجر به دستگیری و محاکمه متهمان می شود، متوقف سازند. حسین شهشهانی، دادستان کل تهران، روز گذشته با صدور اعلامیه ای ابراز داشت که گروهی عناصر «غیر مسئول» از ماه فوریه سال گذشته کنترل زندان قصر را در دست دارند و «معلوم نیست چه کسی آنجا مسئول است.» همه تلاش ها برای رسیدن به توافق با این عناصر بی ثمر بوده است «زیرا تنها منطق آنها سلاحشان است.» سرپیچی مقامات زندان قصر از دستورات قوه قضاییه اجرای مناسب روند قانونی دادرسی ها را ناممکن ساخته است.در این اعلامیه آمده است که زندان قصر معمولاً گنجایش 7000(1) زندانی را دارد، ولی از ماه فوریه نزدیک به 2000 نفر به اتهام «ضد انقلاب بودن» در آنجا حبس هستند و برغم ملاقات های پیاپی با دادستان کل انقلاب، اعضای شورای انقلاب، وزیر دادگستری، و مقامات پلیس، مسئولان زندان همچنان از واگذاری زندان به قوه قضاییه خودداری می کنند.

ه- انتخابات مجلس خبرگان: هاشم صباغیان، وزیر کشور، در مصاحبه ای اختصاصی با روزنامه تهران تایمز گفت که انتخابات مجلس خبرگان که پیش نویس قانون اساسی را پیش از برگزاری رفراندوم مورد بررسی نهایی قرار می دهد، در هفته آخر ژوئیه (یعنی هفته اول ماه مرداد ایرانی) برگزار می شود. او افزود که رأی گیری به مدت یک روز و حداکثر 10 ساعت انجام خواهد شد. شورای انقلاب و کابینه وزیران لایحه انتخابات را تصویب کرده اند و صباغیان نیز روز گذشته محتویات آن را به اطلاع روزنامه ها رساند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): یک نسخه از این لایحه عیناً در گزارش بعدی ارسال خواهد شد.

سفر مقامات سی. بی. اس

سند شماره 237 استفاده محدود اداری2 ژوئیه 1979 - 11 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.به: سفارت آمریکا، تهران، فوری موضوع: سفر مقامات سی. بی. اس 1- (محرمانه - تمام متن) 2- محتوای مفید تلگرام مرجع به سی بی اس رسانیده شد. این شرکت سفر به ایران را به

ص: 522


1- م. احتمالاً 700 صحیح است.

تعویق انداخته است تا بلکه اوضاع عملیاتی بهبود بیشتری پیدا کند.

کریستوفر

احتمال حمله تروریستها به سفارت آمریکا

سند شماره 238 محرمانه2 ژوئیه 1979 - 11 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6892به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف) تهران 6752، ب) تهران 6505، ج) 6505 موضوع: احتمال حمله تروریستها به سفارت آمریکا 1- (محرمانه - تمام متن).

2- در حالیکه پایان هفته بدون واقعه ای سپری شده است، سفارت هنوز معتقد است تهدیدی که در بند (الف) نکات عمده آن را شرح دادیم به قوت خود باقی است.ما مایل هستیم در موقعیت دفاعی بیشتری برای هفته آینده تا ده روز باقی بمانیم و در آن زمان اوضاع را مجدداً ارزیابی خواهیم کرد.

3- کلارک، افسر امنیتی منطقه اکنون مایل است تا ورود گولاسینسکی در تهران بماند. آخرین زمان ورود وی که ما از آن اطلاع داریم پانزدهم ژوئیه می باشد. لطفاً چنانچه مقدور می باشد این تاریخ را تأیید کنید تا اقدامات مقتضی برای رزرو کردن جا انجام شود.

لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 239 محرمانه شماره گزارش: 79 0239 68462 ژوئیه 1979 - 11 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش شامل قسمتهای ذیل است: مردان مسلح در مهرآباد اخلال می کنند. انضباط بر ارتش حکمفرما می شود. ممکن است حزب کارگران انتخابات را تحریم نماید. مصاحبه دریادار مدنی و مطالب جالب توجه دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- مردان مسلح در فرودگاه مهرآباد اخلال کردند: برخورد میان افراد مسلح و مأمورین پلیس فرودگاه تعدادی از پروازهای فرودگاه مهرآباد را در روز شنبه به تأخیر انداخت. طبق گزارش پلیس، علت زد و خورد ممانعت مسئولین اداره مهاجرت از خروج دو دانشجو از کشور بود. به گفته آنها دو دانشجو وقتی اجازه خروج به آنان داده نشد، رفتند و با 25 مرد

ص: 523

مسلح برگشته و قصد گرفتن هواپیما را داشتند. آنها به داخل یک هواپیما که دارای مسافر بود رفته و مسافرین را مجبور به برگشت به سالن فرودگاه کردند. بنا به اظهار پلیس، آنها برای حفظ سلامت مسافرین مبادرت به مقابله مسلحانه علیه مهاجمین نکرده و ماوقع را به دادستان کل دادگاههای انقلاب اسلامی ارجاع دادند. به گفته یک منبع این سومین باری است که آنها از طریق فرودگاه قصد خروج از مملکت را داشتند. تا نیمه شب زد و خوردهای جزئی میان پلیس و پاسداران انقلاب از یک طرف و مهاجمین از طرف دیگر ادامه داشت. ضایعات جدی گزارش نشد.

یک منبع خبری دو دانشجو را یکی محمد منتظری فرزند آیت الله منتظری، شاگرد قبلی آیت الله خمینی و مشاور فعلی او و دیگری را غلام محمد از بحرین معرفی کرد. درگیری در ساعت 24 به وقوع پیوست و گزارشی مبنی بر دستگیری هیچیک از افراد مسلح منتشر نشده است.

ب- انضباط در ارتش حکمفرما می شود: یک منبع دژبانی امروز گفت افراد ارتشی در صورت تخلف از قوانین انضباطی به شدت تحت پیگرد قرار می گیرند. دژبانی 50 نفر را که از پرسنل دانشکده افسری و نیروی هوایی بودند به علت ظاهر شدن با لباس نظامی غیرمناسب در انظار بازداشت کرد. پس از آنکه مقررات انضباطی در مورد آنها اجرا شد، آنها به واحدهایشان برگردانده شدند. منبع متذکر شد که اماکن متعلق به ارتش که تحت اشغال گروهها یا احزاب سیاسی می باشد در آینده تحت کنترل ارتش قرار می گیرد. به همین منوال خودروهای ارتش، جیپ ها و تجهیزات مخابراتی که در اختیار کمیته ها و گروههای غیرنظامی دیگر است به ارتش بازگردانده می شود. دستور جهت تسریع در بازپس گیری ساختمانها و تجهیزات صادر شده است.

این منبع گفت که زندانهای دژبانی اکنون بازسازی شده و برای آن دسته از افسرانی که تحت محاکمه در دادگاههای انقلاب هستند، آمادگی پذیرش دارد. این زندان نظامی ظرفیت پذیرش 700 نفر را دارد.

ج- حزب کارگران ممکن است انتخابات را تحریم کند: چندگروه مانند حزب دموکراتیک آمادگی خود را جهت شرکت در انتخابات مجلس خبرگان اعلام کرده اند، ولی حزب کارگران سوسیالیست گفته است که احتمالاً در انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی شرکت نخواهد کرد زیرا مقررات انتخابات ضدچپی می باشد. کمیته اجرایی حزب اعلام کرد که اصول و مقررات جمهوری اسلامی با آنها ضدیت دارد. حزب از اول خواستار جمهوری دموکراتیک بوده و به علاوه به هیچیک از اصول اسلامی اعتقادی ندارد اما عبدالحسین بقایی رهبر حزب سوسیالیست کارگران گفت: چون که ما از اول به جمهوری اسلامی رأی داده ایم حالا هم در انتخابات شرکت می کنیم. او گفت که حزب با دیگر احزاب برای توافق روی کاندیدای مشترک، کار می کند.

ص: 524

د- مصاحبه دریادار مدنی: در یک مصاحبه مطبوعاتی با منابع خبری، دریادار احمد مدنی، فرمانده نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران و استاندار خوزستان گفت که هنوز راه گفتگو میان ایران و عراق باز است و تهدید عاجلی برای آغاز جنگ بین دو کشور وجود ندارد، بدین معنی که جنگ از سیاست نسنجیده به وجود می آید و ارتش ابزار آن است. یا به عبارت دیگر «جنگ موقعی شروع می شود که مذاکره شکست بخورد». مدنی در مورد نیروهای مسلح گفت: «دو نوع نیروی مسلح داریم یکی به نفع مردم و یکی بر علیه مردم». اگر ما دقیقاً بررسی کنیم، می بینیم که ارتش به کدام قشر اجتماعی اتکاء دارد. ارتشی که در جهت تحقق آرزوهای مردم ستمدیده باشد، ارتش مردم است. من با مرتجعینی که به مردم صدمه می زنند وارد مذاکره نمی شوم. اولین قدم بعد از انقلاب، تصفیه مرتجعین در ارتش به خصوص مقامات بالا است. ارتش نباید از اصول انقلاب دور نگهداشته شود. بلکه باید در راستای اهداف و فکر آن به جلو برود. ارتش باید تدافعی باشد و نه تهاجمی. با تغییر 180 درجه از وضعیت موجود در رژیم قبل، ما دفاع کننده می شویم. ما دیگر به کارشناسان نظامی خارجی نیازی نداریم و تعدادشان رفته رفته به صفر خواهد رسید. «جایی برای جاسوسان خارجی که به عنوان کارشناس به ایران می آمدند نمانده است.» یک سئوال دیگر، آیا ایران باید دارای ارتش مردمی باشد؟ مدنی می گوید: شما باید بدانید که بقای ارتش بستگی به نظم آن دارد. به علاوه تدابیری باید اتخاذ شود تا ارتش به یک ارتش مردمی تبدیل شود. اطاعت کورکورانه باید به اطاعت آگاهانه تبدیل شود. برای این هدف ارتش باید بداند چرا باید در جهت منافع مردم خدمت کند. ارتش بیشتر از روستاییان است که با افسر عالی رتبه تفاوت فاحشی دارد و ما باید به آنها در زمینه امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آموزش بدهیم.

ه- مطالب جالب توجه دیگر:

1- صادق طباطبایی، معاون سیاسی وزارت کشور به سمت معاون نخست وزیر در جابجایی قدرت انتخاب شده است. کاری که قبلاً هاشم صباغیان، وزیر کشور کنونی این سمت را به عهده داشت. طباطبایی همچنین سخنگوی دولت نیز می باشد که قبلاً این پست را عباس امیرانتظام به عهده داشت و اینک وی به عنوان سفیر ایران در سوئد تعیین شده است.

2- دستگاه شایعه سازی سخت مشغول کار است تا ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه را در صورت استعفا یا برکناری بازرگان به نخست وزیری برساند. منابع مختلف می گویند که یزدی مقدمات این کار را فراهم کرده و از هم اکنون با ماشین ضدگلوله ولیعهد به اطراف می رود. شایعه دیگری می گوید که داریوش فروهر درصدد کسب مقام بالاتری است و ظاهراً پست وزارت دفاع مدنظر او می باشد.

نظریات تهیه کننده: شایعات بالا از مطبوعات داخلی ایران استخراج شده و هیچ کدام را افسر رزیدانس (RO) یا شخص دیگری تهیه نکرده است.

3- به نظر می رسد که مورد دیگری برای مداخله در سطح اجرایی مقامات بلندپایه دولت

ص: 525

وجود دارد اما استاندار اصفهان محمدکاظم بجنوردی یقیناً مشکلی دارد. او به سمت استانداری منصوب شد البته پس از بازنشسته شدن واعظی. واعظی که شخص میانسال و قابل احترامی است و پس از انقلاب به این سمت منصوب شد، حاضر نبود پستش را ترک کند. او خیلی مغرورانه پشت میزی در ساختمان باشکوه متعلق به قرن 14 استانداری می نشیند و اصرار دارد که همه نامه ها نیز به امضای او باشد. بجنوردی چندین بار با لطایف الحیل سعی کرده که از شر او خلاص شود و حتی میز بزرگ خودش را نیز به همان دفتری که واعظی در آن کار می کند، برده است. تا به حال نتیجه کار منفی بوده است.

4- بودجه نظامی ایران به 400 بیلیون ریال کاهش یافت. ما از این بودجه به وسیله IIR آگاهی یافتیم.

5- گزارش هزینه مجلس خبرگان صادر و به زبان انگلیسی ترجمه شده و در گزارش جداگانه دیگری از سوی IIR ارائه شده است.

بودجه 1980 - 1979 ایران

سند شماره 240 محرمانه شماره گزارش: 79 0240 68462 ژوئیه 1979 - 11 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: بودجه 1980 - 1979 ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش شامل اطلاعات به دست آمده از یک روزنامه انگلیسی زبان ایرانی به نام «تهران تایمز» و همچنین اطلاعاتی که در چکیده اخبار ایران مورخ 1 ژوئن سال 1979 (که خلاصه اخباری است برای خبرنگاران خارجی) چاپ شده است، می باشد. اطلاعات موجود در این گزارش در ارتباط با بودجه سال 1980-1979 ایران است و اشاره مختصری نیز به هزینه های دفاعی این کشور دارد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: وزیر کشور و رئیس سازمان برنامه و بودجه شب گذشته طی گزارشی اعلام نمودند که بودجه کشور در جلسه پنج ساعتی هیأت دولت به تصویب رسید و برای تأیید به شورای انقلاب اسلامی تقدیم شد.

وی گفت: بودجه امسال 440/2 میلیارد ریال (86/34 میلیارد دلار) است که 880 میلیارد ریال (57/12 میلیارد دلار) آن به طرحهای توسعه و سرمایه گذاریهای اصلی و 60 میلیون ریال (857 میلیون دلار) برای پروژه های منطقه ای و جاده های روستایی اختصاص یافته که مجوز آن قبلاً از شورای انقلاب گرفته شده است.

رئیس سازمان برنامه و بودجه اظهار داشت که بودجه امسال کاملاً متعادل نیست و کسری بودجه ای معادل 330 میلیارد ریال (7/4 میلیارد دلار) دارد. وی اشاره نمود که بودجه سال

ص: 526

گذشته 200/3 میلیارد ریال (71/47 میلیارد دلار) بوده و با توجه به افزایش پایه حقوق کارکنان دولتی به میزان 80-90 تا 100 درصد در سال گذشته، دولت فعلی مجبور شده که تا حد زیادی از هزینه ها بکاهد و مخارج اضافی را نیز تا جایی که ممکن است کاهش دهد.

وی گفت: انتظار می رود که درآمدهای حاصله از نفت نسبت به سال گذشته کمتر باشد و 472 میلیارد ریال (21 میلیارد دلار) محاسبه می شود. این ارزیابی شامل درآمدهای اضافی حاصل از افزایش قیمت نفت که چند روز پیش توسط اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) در ژنو به تصویب رسید، نیز می شود.

او گفت «دستاورد ویژه ای» در بودجه امسال در نظر گرفته شده نظیر بودجه تکمیل و تزئین اماکن مذهبی. به همین میزان بودجه برای مخارج این تأسیسات در نظر گرفته شده است.

مبلغ 80 میلیارد ریال (14/1 میلیارد دلار) برای سوبسید کالاهای خریداری شده خارجی و یا داخلی در نظر گرفته شده که این مقدار صرف خرید کالاها به قیمت گران و فروش آن به قیمت ارزان، به مصرف کننده می شود. و 80 میلیارد دیگر نیز برای جبران خسارت های وارده به شرکتهای دولتی تخصیص یافته است.

وی در مورد بودجه دفاعی امسال گفت: جدای از قراردادها با کشورهای خارجی برای خرید تسلیحات، مخارج نظامی امسال حدود 300 میلیارد ریال (4 میلیارد دلار) خواهد بود و این مقدارچیزی حدود 400 میلیارد ریال کمتر از بودجه نظامی سال پیش است. وی همچنین اظهار داشت که خرید تسلیحات در سال جاری از مرز 70 میلیارد ریال (933 میلیون دلار) تجاوز نخواهد کرد.

او با اشاره به ملی شدن بانکها و دیگر نهادهای مالی کشور افزود: از آنجایی که بانکها نهادهای خوکفایی هستند و در گذشته نیز سودهای سرشاری به دست می آورده اند، انتظار نمی رود ملی و اسلامی شدن آنها خساراتی به بار آورد. به هر حال تعدادی از بانکها به تدریج در هم ادغام خواهند شد و بدین ترتیب مقدار نسبتاً زیادی پول به خصوص در مخارجی که صرف ساختمان و غیره می شود، صرفه جویی می شود. ثانیاً بانکها خدمات تجاری را انجام خواهند داد که مسلماً این کار آنها را به خودکفایی خواهد رساند و مقادیر زیادی نیز احتمالاً از این طریق به درآمدهای دولت افزوده خواهد شد. این درآمدها نباید از مجموعه سود حاصل باشد. وی گفت بودجه جاری نه درآمدهای حاصل از این نهادها و نه هزینه های مربوط به آنها محسوب نگردیده است.

رئیس سازمان برنامه و بودجه در مورد طرحهای صنعتی اظهار داشت، مبلغ 30 میلیارد ریال (430 میلیون دلار) برای توسعه کارخانجات و 20 میلیارد ریال (حدود 300 میلیون دلار) برای «بازسازی» صنایع اختصاص یافته و مبلغ 30 میلیارد ریال نیز به دیگر صنایع اختصاص داده شده است.

در مورد کارخانجات بخش خصوصی که اکنون تحت کنترل دولت است، او گفت یکی از

ص: 527

آنها برای مثال ایبکو (EBCO) به خاطر بدهکاریهای این شرکت به دولت و همچنین اینکه اکثر سهام آن متعلق به بنیاد پهلوی سابق است و سهامداران آن از ایران «فرار» کرده اند، ملی شده است.

رئیس سازمان برنامه و بودجه افزود که کوشش شده تا بودجه به شکلی منطقی تنظیم گردد و نیازی نبود که به خاطر ثبت آن به عنوان یک بودجه نمونه به صورت یک بودجه کاملاً متوازن تنظیم شود.

با کاستن از هزینه های جاری، کوششهایی صورت گرفته تا مبلغی صرفه جویی شده و صرف طرحهای توسعه گردد و البته با توجه به درآمد خوبی که از نفت خواهیم داشت این کار مشکل نیست.

با تهیه یک بودجه منطقی، پایین آوردن آن به یک سطح معقول و با اختصاص 880 میلیارد ریال به طرحهای توسعه، کوشیدیم چرخهای اقتصاد کشور را به حرکت درآوریم و امیدواریم که تزریق این حجم پول به اقتصاد کشور تورم زیادی به همراه نداشته باشد. به خصوص که ما مردم را ترغیب می کنیم که با پس انداز و سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی ما را در اقدامات ضدتورمی یاری دهند.

امنیت سفارت

سند شماره 241 محرمانه3 ژوئیه 1979 - 12 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران- 6943به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: امنیت سفارت 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: کاردار طی تماس تلفنی با یزدی، وزیر امور خارجه ایران، در روز 2 ژوئیه با ابراز تمایل به عادی سازی روابط دو جانبه، مسئله امنیت سفارت را نیز مطرح ساخت. پایان خلاصه.

3- کاردار با اشاره به صحبت های قبلی بین ناس و یزدی و رئیس تشریفات و شخص خودش، از زحمات نیروهای محافظ سفارت قدردانی کرد، ولی افزود که انتظار دارد در راستای عادی سازی روابط دوجانبه ی آمریکا و ایران، وضعیت عادی تری بر امنیت سفارت حاکم شود. یزدی سریعاً پاسخ داد که اگر آمریکایی ها دیگر به نیروی محافظ احتیاج ندارند باید آن را به دولت موقت ایران اطلاع دهند، ولی کاردار گفت از آنجایی که دولت موقت ایران مسئول تأمین امنیت هیأت های دیپلماتیک در کشور است، ما فقط می توانیم درباره کیفیت آن با دولت موقت صحبت کنیم. او همچنین افزود اگر چه ترتیبات کنونی امنیت سفارت را تأمین کرده ولی مشکلاتی نیز به وجود آمده است، از جمله تبلیغات منفی که برای هیچ یک از دولتین ایران و آمریکا مفید نیست. کاردار گفت که امیدوار است دولت موقت ایران با نظر به

ص: 528

بازگرداندن رویه های امنیتی معمول، مثلاً استقرار پلیس در خارج از دیوارهای سفارت و درب های آن، به این مسئله رسیدگی کند.

4- پس از صحبت های کاردار، یزدی به گزارش مطبوعات اشاره کرد (که احتمال می دهیم منظورش بیشتر به یکی از گزارش های روزنامه لس آنجلس تایمز بود که ترجمه ی آن در مطبوعات فارسی زبان نیز منتشر شد) و گفت آیا صحت دارد که نیروهای محافظ سفارت درخواست مشروبات الکلی کرده و در ساختمان سفارت مزاحم زنان می شوند. کاردار در پاسخ گفت که ما فقط قراین جسته و گریخته ای در ارتباط با این موضوع داریم، و افزود که صرف نظر از صحت و سقم این شایعات، آنچه مهم است تأثیر منفی آنها بر اوضاع و پیچیده تر کردن آن است. یزدی گفت امور داخل سفارت به ما ایرانی ها ربطی ندارد. البته اگر بخواهید می توانیم محافظان را عوض کنیم، ولی افزود شاید مشکلاتی پیش بیاید چون آنها از همان اول انقلاب در سفارت بوده اند. کاردار گفت که این مشکل دولت موقت است و نه مشکل سفارت، ولی یزدی خاطرنشان کرد که دولت موقت ایران هم مثل سفارت با کمیته های انقلاب که پس از پیروزی انقلاب برای خودشان امپراتوری به پا کرده اند و مایل نیستند از آنها دست بکشند، مشکل دارد.

5- پس از آن کاردار به رقابت بین محافظان مستقر در سفارت و گروههای دیگر اشاره کرد که به تیراندازی ساعات اولیه روز 22 ژوئن در یکی از پُست های نگهبانی سفارت منجر شد و از جمله رویدادهایی بود که به تنش های موجود و تضعیف روحیه دامن می زند. او تأکید کرد که آمریکا مایل است روابط همه جانبه خود را با ایران عادی سازد و سفارت باید بتواند به دولت موقت ایران اعتماد کند.

6- یزدی گفت که یکی از سیاست های کلی دولت موقت تلاش برای استقرار نیروهای جدید بجای گروههایی است که وظایفی نظیر محافظت از سفارت آمریکا را بر عهده داشته و مدت زیادی مشغول انجام این وظیفه بوده اند. یزدی گفت که دولت موقت امیدوار است از این طریق بتواند نظم بیشتری نسبت به گذشته بر تمامی گروهها اعمال کند. کاردار از او پرسید که محافظان سفارت چه وقت تعویض خواهند شد، و یزدی پاسخ داد ظرف یک یا دو هفته دیگر. کاردار در پایان صحبت هایش درباره این مسئله تأکید کرد که سفارت مایل است تا حد امکان به برقراری هر چه بدون دردسرتر وضعیت عادی تر امنیتی در سفارت کمک کند.

7- همان روز صبح پُل کونز با رفتن نزد رئیس اداره چهارم سیاسی وزارت امور خارجه، آقای پارساکیا، مطلب را پیگیری کرد. پارساکیا بار دیگر پرسید که سفارت دقیقاً چه می خواهد، ولی پُل کونز بدون اینکه پاسخ دقیقی به او بدهد تکرار کرد که سفارت مایل است هر چه سریعتر وضعیت امنیتی حاکم بر سفارت عادی تر شود. پارساکیا گفت که فعلاً امکان ندارد نیروهای پلیس جایگزین محافظان فعلی سفارت شوند، ولی از این پیشنهاد که روند جایگزینی محافظان فعلی در چند مرحله صورت بگیرد، و مرحله ی اول استقرار یک گروه شبه نظامی

ص: 529

دیگر بجای گروه فعلی در اطراف سفارت باشد، استقبال کرد. پُل کونز تأکید کرد که سفارت از دولت موقت ایران انتظار دارد موارد لازم و ممکن را خودش تشخیص بدهد و مایل است هر چه سریعتر ترتیبات امنیتی سفارت با رویه های معمول دیپلماتیک منطبق گردد.

لینگن

ادامه تلاش های اقتصادی انقلاب

سند شماره 242 محرمانه3 ژوئیه 1979 - 12 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7009به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: ادامه تلاش های اقتصادی انقلاب 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: کارمند سیاسی شب دوم ژوئیه را با دوستی از جامعه تجار تبریز گذراند. پیش از ماه فوریه این منبع و پدرش (اطلاعات محفوظ بماند) مالک یک کارگاه بزرگ قالی دستباف در تبریز، کارخانه بسته بندی پنبه، و یک کارخانه کوچک روتختی دوزی بودند. آنها مستقیماً 350 کارگر داشتند. حالا همه این کارخانه ها را بسته اند. پایان خلاصه.

3- کارگاه قالیبافی نزدیک به 200 کارگر داشت که متوسط دستمزد روزانه شان 100 تومان بود. در این کارخانه، همزمان 50 قالی روی دار بود و بافتن هر قالی نیز ممکن بود تا سه سال هم طول بکشد. چون این فرش ها بزرگ، بی نهایت عالی (معمولاً از جنس ابریشم) و گرانقیمت بودند، بازار آنها به طبقات بسیار بالای جامعه و خانواده سلطنتی محدود بود. از اواخر تابستان سال گذشته بازار این محصول تجملاتی در ایران کاملاً از بین رفت و منبع فوق الذکر مجبور شد همه قالیبافان را در اواخر بهار 1979 اخراج کند. او امیدی ندارد که دیگر بازار قدیم در ایران پا بگیرد. حالا کارخانه اش مانده است و چند نگهبان که از ساختمان ها و تعدادی قالی نیمه کاره مراقبت می کنند.

4- کارگاه روتختی دوزی نیز 20 کارگر زن داشت، ولی در اواخر زمستان بسته شد. این کارخانه کلاً وابسته به مواد وارداتی بود که در آنجا برش می خورد، دوخته می شد و بسته بندی می شد. بسته شدن طولانی مدت مرزهای گمرکی، مشکلات کارگری، و وضعیت کلی مالکان کارخانه را متقاعد ساخت که این کارگاه کوچک را تعطیل کنند.

5- کارخانه بسته بندی پنبه، کارخانه بزرگ و سود آوری بود که در زمینه تهیه پنبه بهداشتی فعالیت داشت و یک مهندس ناظر آلمانی نیز در آن مشغول به کار بود. کارخانه فوق خارج از تبریز و در منطقه صنعتی قرار داشت. این منبع تقریباً طرح توسعه تأسیسات کارخانه را تکمیل کرده بود و قصد داشت کارگاه قالیبافی را نیز به همانجا منتقل نماید. احداث چند ساختمان جدید با نقشه ای عالی در اواخر سال 1978 به پایان رسیده بود. کارگران در طول انقلاب نیز به کارشان ادامه داده بودند، ولی وقتی خمینی به کشور بازگشت، خواستار افزایش زیاد و فوری

ص: 530

دستمزدهایشان شدند. افزایش شدید قیمت مواد خام وارداتی، کمبود این نوع مواد و شورش های کارگری موجب شد که منبع فوق در مقابل شرایط تسلیم شود و همه کارگرانش را اخراج کند.

6- منبع می گوید که همین الآن ماشین آلات جدیدی در گمرک دارد که تقریباً 30 میلیون تومان می ارزند، ولی آنها را ترخیص نمی کند. عوارض گمرکی سنگین است و منبع نامبرده پول یا اعتبار لازم را برای این کار ندارد. اعتصاب چند ماهه کارگران، همراه با لزوم پرداخت دستمزدهایشان این خانواده پردرآمد و ثروتمند را به ورطه ورشکستگی انداخته است. این منبع می گوید به یک دلیل دیگر هم قصد ندارد کالاهای لازم را از گمرک ترخیص کند، چون می ترسد آنها را توقیف کنند.

7- منبع فوق در چندین مورد مجبور شده است برای متواری ساختن کسانی که قصد غارت کارخانه را داشتند از نیروی مسلح استفاده کند. او که روابط محکمی با بازاریان قدیمی تبریز، نخبگان شهر و مأموران کمیته های فعلی دارد برای حفاظت از اموال خانوادگی اش از بعضی اوباش و تفنگ شخصی خودش استفاده کرده است. حاجی (پدر این منبع) در حال حاضر سعی دارد با کمک آیت الله شریعتمداری پولی جمع کند و تضمین بگیرد که در صورت بازگشایی کارخانه ها آنها را توقیف نخواهند کرد. با وجود این، پسرش خیلی بدبین است و احساس می کند که نمی توان ثروت های خانوادگی را حفظ کرد.

لینگن

اخراج گزارشگر آمریکایی

سند شماره 243 محرمانه4 ژوئیه 1979 - 13 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 6970 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - فوری رونوشت: سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا، واشنگتن دی سی - فوری موضوع: اخراج گزارشگر آمریکایی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- افسر ارشد سفارت و کنسول در تاریخ 4 ژوئیه در ملاقات با میناچی، وزیر ارشاد ملی(1) ایران، موضوع اخراج دیوید لمب خبرنگار روزنامه لس آنجلس تایمز را مورد بررسی قرار دادند؛ آنها میناچی را در جریان قرار دادند که کاردار سفارت نیز در گفتگو با وزیر امور خارجه در خصوص این موضوع ابراز ناراحتی نموده است. میناچی پاسخ داد که به دلیل این که دیوید لمب مدارک لازم برای اقامت و فعالیت به عنوان یک خبرنگار خارجی را در اختیار نداشته، از

ص: 531


1- نام این وزارتخانه قبلاً وزارت اطلاع رسانی بود که بعدها به وزارت ارشاد ملی تغییر نام داد و اکنون وزارت فرهنگ و اشاد اسلامی خوانده می شود. م.

وی خواسته شده است که ایران را ترک نماید؛ میناچی در ادامه علت اعتراض ما به این اقدام را جویا شد. افسر ارشد سفارت خاطرنشان کرد که هم کاردار و هم دولت ایالات متحده آمریکا حق دولت موقت انقلاب اسلامی در اعمال اختیار و قدرت مسلم خود را محترم می شمارند اما خاطرنشان می کنند که به نظر دولت ایالات متحده آمریکا، اخراج دیوید لمب مغایر با اظهارات دولت موقت مبنی بر حمایت از جریان گردش اطلاعات است و نهایتاً منافع ایران را در مخاطره قرار خواهد داد.

3- در این لحظه، میناچی، علی بهزادی، مدیرکل امور بین الملل وزارت ارشاد ملی، را فراخوانده و از وی خواست که در این خصوص توضیحات دقیقتری ارائه دهد. بنابراین، بهزادنیا شروع به تشریح وقایع منتهی به اخراج دیوید لمب نمود؛ آنچه در اثنای توضیحات وی بیش از هر چیز دیگری رخ می نمود اظهار گله مندی از رویکردها و گزارشات روزنامه لس آنجلس تایمز در خصوص پیروزی انقلاب و رویدادهای پس از انقلاب بود. افسر سفارت در ادامه از بهزادنیا سئوال کرد که علت اخراج دیوید لمب، نقصان در مدارک وی بوده است یا نحوه پوشش اخبار ایران توسط روزنامه لس آنجلس تایمز. بهزادنیا به سرعت پاسخ داد که هر دو دلیل منجر به این موضوع شده است. افسر سفارت مجدداً تصریح کرد که دولت ایالات متحده آمریکا ضمن محترم شمردن حق دولت موقت ایران در خصوص این موضوع، از هرگونه خدشه به جریان گردش اطلاعات اظهار نگرانی می کند و بر این باور است که اقداماتی از این قبیل، نهایتاً عواقب ناگواری برای دولت ایران به دنبال خواهد داشت.

4- در جریان این ملاقات بحثی طولانی در خصوص امکان کنترل نوشته ها و گزارشات روزنامه های بیگانه درباره مسایل ایران، بین طرفین مطرح شد و بهزادنیا مکرراً تأکید می کرد که به اعتقاد وی، این مهم امکان پذیر و عملی است. نهایتاً افسر سفارت ملاقات را با این سئوال از بهزادنیا به پایان رساند که آیا اخراج دیوید لمب به معنای این است که روزنامه لس آنجلس تایمز دیگر اجازه نخواهد داشت در ایران خبرنگار داشته باشد. بهزادنیا در پاسخ به این سئوال، بلافاصله تأکید کرد که چنانچه خبرنگار اعزامی اسناد و مدارک موردنیاز را به همراه داشته باشد و در عین حال به قوانین و مقررات ایران تمکین نماید، حضور خبرنگار روزنامه لس آنجلس تایمز در ایران بلامانع خواهد بود. وی در ادامه از کتی هندریکس، دیگر خبرنگار روزنامه لس آنجلس تایمز به عنوان مصداق انعطاف دولت موقت ایران یاد کرد و تأکید کرد که وی مدارک و اسناد مورد نیاز را به همراه داشته است.

(نظریه تهیه کننده): در اینجا نوعی تزویر و فریب مشاهده می شود چرا که هندریکس نیز همان وظیفه ای را بر عهده دارد که دیوید لمب داشت؛ اما به هر ترتیب هدف ما این است که دولت موقت را متوجه این حقیقت کنیم که تلاش برای کنترل رسانه های خارجی در خصوص نحوه پوشش مسایل ایران عبث و بیهوده خواهد بود. بنابراین، به نظر ما، در صورتی که روزنامه لس آنجلس تایمز قصد داشته باشد که فرد جدیدی را جایگزین دیوید لمب کند، به

ص: 532

راحتی موفق خواهد شد؛ البته با علم به این حقیقت که حتماً شرایط و الزامات مورد نیاز برای اقامت یک خبرنگار بیگانه در ایران را رعایت نماید. پایان نظریه.) 5- یکی از نکات مهم و مورد توجه دیگر در این ملاقات مورد ذیل است:

آنچه از صحبتهای بهزادنیا برمی آمد حاکی از این بود که میناچی اطلاعات دقیقی از جزییات پرونده دیوید لمب ندارد و نمی داند که لمب با آزادی عمل تمام، مسئولیت و وظیفه خود را دنبال می کرده است؛ گواه این مدعا این است که در صورت اطلاع میناچی از جزییات موضوع، وی با آمادگی و تسلط لازمه یک وزیر، در این خصوص به ایراد مطالب می پرداخت. این شرایط با وضعیت سابق تفاوت بسیار محرزی دارد چرا که سابقاً مدیر یک سازمان بهترین فردی بود که می توانست در خصوص یک موضوع اظهار نظر و موضع گیری نموده و تصمیم نهایی را اتخاذ نماید. البته ما نمی دانیم این موضوع منحصر به همین وزارتخانه است یا این که پدیده ای است که پس از انقلاب بین سازمانهای مختلف شیوع پیدا کرده است.

لینگن

امنیت ساختمان سفارت

سند شماره 244 محرمانه5 ژوئیه 1979 - 14 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران -6991به: کنسولگری آمریکا، کراچی - 0307 متن ذیل در تاریخ 3 ژوئیه 1979 به صورت مجزا برای وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در واشنگتن دی سی ارسال شده است؛ مراتب جهت اطلاع آن کنسولگری ارسال می گردد:

موضوع: امنیت ساختمان سفارت 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در جریان تماس تلفنی مورخ 2 ژوئیه کاردار با ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، در خصوص فرایند عادی سازی روابط دوجانبه، موضوع امنیت ساختمان سفارت نیز مطرح گردید. پایان خلاصه گزارش.

در این مکالمه تلفنی، کاردار با اشاره به گفتگوهای ناس و رئیس تشریفات با یزدی، از خدمات و کمکهای نیروهای امنیتی در حفاظت از ساختمان سفارت ابراز تشکر و قدردانی نمود. کاردار افزود که امیدوار است که در سایه عادی سازی روابط دو جانبه بین ایران و ایالات متحده آمریکا، شرایط به حالت طبیعی برگردد و از این رهگذر نگرانیهای امنیتی سفارت نیز مرتفع گردد. یزدی بدون درنگ تأکید کرد که در صورت عدم نیاز به حضور نیروهای محافظ، سفارت مراتب را سریعاً به دولت موقت اعلام نماید. کاردار نیز پاسخ داد که نظر به این که مسئولیت تأمین امنیت و حفاظت لازم برای دپیلماتهای نمایندگی برعهده دولت موقت انقلاب اسلامی است، به این موضوع بایست به عنوان یک ضرورت نگریسته شود. وی افزود که به

ص: 533

رغم کارایی سازوکارهای طراحی شده در راستای حفاظت و حراست از نمایندگی، برخی اقدامات جنجالی و نامطلوب صورت گرفته است که هیچ نفعی برای هیچ یک از دو دولت در بر ندارد. کاردار در ادامه ابراز امیدواری کرد که با در نظر گرفتن تدابیر امنیتی معمولتر، از جمله ایجاد یک پاسگاه پلیس ملی در کنار دیوار سفارت و ورودیهای اصلی، شرایط حتی الامکان مطلوب تر گردد.

سپس یزدی به گزارشات مندرج در برخی مطبوعات اشاره کرد (وی به صورت ویژه گزارش اخیر نشریه لس آنجلس تایمز را در ذهن داشت؛ گزارشی که به زبان فارسی نیز ترجمه شد.) و خاطرنشان کرد که آیا موضوع استعمال مشروب و آزار زنان در داخل ساختمان سفارت توسط اعضای نمایندگی صحت دارد یاخیر. کاردار در واکنش به این موضوع تأکید کرد که ما در این خصوص صرفاً اطلاعاتی جانبی در اختیار داریم و اطلاعات موثق و مستدلی در این باره در اختیار نداریم. وی افزود که به هر ترتیب، چه این شایعات صحت داشته باشد و چه نداشته باشد، قدرمسلم توجه به آنها، تأثیرات نامطلوب و زیانباری به دنبال داشته و شرایط را پیچیده تر و بغرنج تر خواهد کرد. یزدی در ادامه خاطرنشان کرد که هرآنچه در داخل سفارت می گذرد، صرفاً مربوط به دولت آمریکاست و هیچ ارتباطی به دولت موقت ندارد. وی افزود که به هرترتیب می توان گروه فعلی را تغییر داد اما این تغییر با یک مشکل بزرگ مواجه است و آن هم این که این گروه از ابتدای پیروزی انقلاب در این جایگاه فعالیت داشته است. کاردار در پاسخ اظهار داشت که این مشکل مربوط به دولت موقت است و ارتباطی به سفارت ندارد. یزدی نیز تأکید کرد که دولت موقت همین مشکل را با کمیته های انقلاب دارد؛ این کمیته ها پس از پیروزی انقلاب، قدرت و سیطره چشمگیری به دست آورده اند و به هیچ وجه خواهان از دست دادن آن نیستند.

سپس کاردار به وجود نوعی رقابت بین گارد نیروهای حفاظت سفارت و دیگر گروهها اشاره کرد؛ وی به عنوان مثال ماجرای تیراندازی مورخ 22 ژوئن در یکی از پستهای نگهبانی گارد حفاظت سفارت را مطرح کرد و خاطرنشان کرد که بروز وقایع اینچنینی منجر به افزایش تنشها و تنزل روحیه نمایندگی می شود. وی تأکید کرد که سفارت تمایل دارد که [روابط و شرایط] به سرعت به حالت عادی بازگردد. وی اظهار داشت که «ما می خواهیم صدق نیت خود را به دولت موقت انقلاب اسلامی ابراز نماییم.» یزدی در پاسخ تصریح کرد که رویکرد کلی و عمومی دولت موقت، حذف گروههای مختلف است؛ از جمله گروهی که مسئولیت حفاظت از سفارت را در یک بازه زمانی بسیار طولانی برعهده داشته است. یزدی به طور تلویحی خاطرنشان کرد که دولت موقت امیدوار است که کنترل نظارتی و سیاستگزاری بیشتری در خصوص تمامی این گروهها داشته باشد؛ امری که تاکنون چندان محقق نشده است. کاردار از یزدی در خصوص زمان اعمال این تغییر سئوال کرد که یزدی در پاسخ اظهار داشت که این مهم ظرف یک یا دو هفته آتی محقق

ص: 534

خواهد شد. کاردار به عنوان خاتمه این بحث خاطرنشان کرد که سفارت ایالات متحده آمریکا آماده است که هر اقدام لازم جهت تغییر بی دغدغه و بدون تنش نیروهای محافظ نمایندگی به انجام رساند.

پس از اتمام این گفتگو، کنسول سیاسی با پارساکیا، نماینده اداره کل سیاسی چهارم وزارت امور خارجه ایران، دیدار و گفتگو کرد. پارساکیا درخواست کرد که سفارت مجدداً مطالبات خود در خصوص نیروی امنیتی محافظ نمایندگی را مطرح نماید. کنسول در پاسخ به این سئوال از ذکر درخواست صریح خودداری کرد و صرفاً تمایل سفارت مبنی بر تسریع در فرایند حرکت به سوی شرایط عادی را ابراز نمود. پارساکیا خاطرنشان کرد که در حال حاضر امکان تغییر نیروهای امنیتی محافظ سفارت و جایگزینی نیروهای پلیس ملی میسر نیست؛ وی تصریح کرد که این فرایند بایست به تدریج صورت گیرد و بنابراین در مرحله اول یک گروه نامنظم جدید جایگزین گروه فعلی شده و حفاظت از محیط پیرامونی سفارت را برعهده خواهد گرفت. کنسول ابراز امیدواری کرد که دولت موقت تمامی اقدامات لازم و قابل اجرا در این خصوص را به انجام رساند. وی تأکید کرد که سفارت تمایل دارد وظیفه حفاظت از نمایندگی در اسرع وقت بر عهده گروههای منظم دارای تجربه کافی در امور دیپلماتیک قرار گیرد.

لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 245 محرمانه شماره گزارش: 79 244 68465 ژوئیه 1979 - 14 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: این گزارش وضعیت، حاوی مطالبی درباره موضوعات ذیل است: افسران وظیفه دست به تحصن زدند، نیروهای مسلح ممنوع الخروج شدند، سرلشگر فربد از لشگر دوم زرهی بازدید می کند، واحدهای ارتش در حومه ایرانشهر در کردستان درگیر شدند، اتهامات تازه ای دال بر ضدانقلابی بودن ارتش در میان نیست، خلبانان تهدید کردند در صورت عدم تضمین امنیت پرواز، دست به اعتصاب خواهند زد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف-60 افسر وظیفه روز سه شنبه عصر در پادگانهای دژبان به اتهام اقدام به تحصن، دستگیر شدند. به گفته منابع، دستگیری به دستور ژنرال سیف[سید] امیررحیمی صورت گرفته بود. رحیمی که رئیس دژبانی است همچنین اعلام کرده است که آنها پس از اتمام دوره زندان، به مجازاتهای بدتری نیز خواهند رسید. تحصن افسر وظیفه ها در اعتراض به دستورات افسران

ص: 535

فرمانده درباره طی یک دوره آموزشی صورت گرفت. ژنرال رحیمی اخیراً اعلام کرده بود که اعضای نیروهای مسلح در تظاهرات و یا اعتصابات شرکت نخواهند کرد. به گفته وی در صورت انجام چنین کاری آنها دستگیر خواهند شد. در همین حال یک منبع بسیار موثق و نزدیک به رحیمی روز گذشته روشن ساخت که طرحی از سوی رحیمی برای حفظ نظم در میان نیروهای مسلح عنوان شد «و من فکر می کنم که به وی اختیارات لازم برای استفاده از نیروی دژبانی برای اجرای طرح خود داده شده است». منبع می گوید «تا آنجا که من می دانم ژنرال رحیمی به شدت معتقد به وجود نظم در میان نیروهای مسلح است.» او گفت که دژبانی و حدود 7000 مرد بسیار منضبط، وفادار به رحیمی اند. «این مردان همیشه در حالت آماده باش بسر برده و همواره آماده اعزام به نقاط بحرانی هستند.» به علاوه این منبع به نقل از رحیمی گفت که یک ژنرال فرانسوی به نام پتن برای ایجاد نظم در ارتش فرانسه دستور اعدام 000/10 نفر از افراد تحت فرماندهی اش را صادر کرد. همچنین معروف است که ژنرال رحیمی گفته است جهت برقراری نظم در تشکیلاتهای مختلف نظامی آمادگی دارد. این منبع با اشاره به تصمیم اخیر رحیمی مبنی بر پذیرفتن مسئولیت حفظ امنیت رهبران مذهبی در کشور، گفت که این تصمیم پس از آنکه روشن شد کمیته های انقلاب قصد ندارند تابع دستورات ژنرال شوند، منتفی گردید. «رحیمی طبق عادت اظهار داشته است که مادام که کمیته های انقلاب تابع دستورات وی نشوند، چنین مسئولیتی را در حفظ جان رهبران مذهبی کشور، نخواهد پذیرفت.» به علاوه منبع آشکار ساخت که کاملاً احتمال داشت ژنرال رحیمی به عنوان مسئول نیروهای نظامی مستقر در نواحی مرزی غرب کشور تعیین شود. وی همچنین عنوان کرد که به ژنرال رحیمی روزانه حدود 50 فقره تلفن تهدیدآمیز می شد. «وی اخیراً از سوی سازمان تروریستی فرقان تهدید به مرگ شده بود». وی می گوید همه اینها بدان خاطر است که رحیمی یک فرمانده مصمم و مخالف وجود هر نوع بی نظمی در میان نیروهای مسلح می باشد. به گفته منبع «ژنرال رحیمی معتقد است که تحت شرایط فعلی حاکم در جامعه، نظم و قاطعیت بهترین سیاست قابل درک است». بنا به گفته منابع نظامی، نیروی دژبانی منظم ترین نیرو در کشور بوده و قادر به اقدام سریع در صحنه است. در شرایط کنونی حدود 10 تا 30 نیروی دژبانی مستقر در پایگاههای پلیس و وزارتخانه های دولت وجود دارد.

ب- افراد ارتشی از کشور ممنوع الخروج شدند: مهدوی کنی، رئیس دادگاه انقلاب بخشنامه ای مبنی بر عدم خروج افراد ارتشی از کشور صادر کرده است و فقط کسانی که مجبور به معالجه پزشکی در خارج هستند می توانند از کشور خارج شوند. در بخشنامه آمده است که اجازه خروج را می توان از دادستانی کسب کرد. در تبصره ای به دکترها اجازه داده شده است که در صورت لزوم دستور خروج برای بیماران صادر کنند. طبق گفته یک منبع خبری در قسمت اول اطلاعیه مطلب جدی وجود ندارد. در طول رژیم گذشته هم این عمل اجرا می شد. در آن موقع مسافرت افراد ارتش با یکدیگر با هواپیماهای غیرنظامی ممنوع بود.

ص: 536

ج- سرلشگر فربد برای بازدید از لشگر دوم زرهی به اهواز می رود: سرلشگر ناصر فربد رئیس ستاد مشترک ارتش طی یک بازدید از اهواز گفت که بودجه نظامی گذشته که صرف خرید اسلحه از خارج می شد اکنون برای امور اجتماعی افراد ارتش صرف می شود. او گفت که امپریالیزم همیشه به خوزستان نظر داشته و ما باید با آگاهی کامل به خنثی کردن اقدامات دشمن بپردازیم. او گفت که وظیفه ارتش حقظ امنیت در داخل و پاسداری از مرزها است. او گفت که اگر ما نتوانیم از عهده چنین مسئولیتی برآییم، ملت ایران نمی تواند خواسته های عقیدتی و سیاسی خود را گسترش دهد. او گفت که الآن ارتش باید بیشتر فعالیت کند زیرا استقرار جمهوری اسلامی برای ارتش بهتر خواهد بود. ارتش باید ملت را راضی کند و حتی برای ملت شهید شود. او گفت ارتش ایران از آن ملت ایران و برای ملت ایران است و ما با کارهایمان باید این را ثابت کنیم. ایدئولوژی ارتش، اسلامی است و این همان ایدئولوژیی است که انقلاب اسلامی به همراه داشت و ما هم ادامه دهنده آن هستیم.

د- درگیری یک واحد ارتشی در نزدیکی پیرانشهر: یک منبع خبری گزارش داد که درگیری در دوم ژوئیه 1979 بین افراد حزب دمکرات کردستان با ارتش واقع در پادگان جلدیان رخ داد. این برخورد یک هفته بعد از درگیری بین روستاییان با حمایت حزب دمکرات کردستان و چریکهای پیش مرگ با افراد مسلح فئودالهای پیرانشهر، مهاباد و سردشت اتفاق افتاد. استاندار آذربایجان غربی، جمشید حقگو گفت که روستای جلدیان چند روزی است که به وسیله افراد مسلح حزب دمکرات محاصره شده است. یک واحد ارتشی برای اطلاع از وضع، به منطقه فرستاده شد که مورد حمله حزب دمکرات قرار گرفت. زد و خورد تا ساعت 21 ادامه داشت و ارتش بعد از اطمینان از اوضاع به پادگان بازگشت. یک منبع مطلع گفت که تحقیقات برای چگونگی و علت حمله افراد مسلح حزب دمکرات به پادگان ارتش در جلدیان در جریان است. او این مطلب را یک ساعت پس از پایان درگیری اظهار داشت. در سوم ژوئیه 1979 منبع گزارش داد که اوضاع در اطراف پادگان جلدیان و پیرانشهر بحرانی است. اینطور گفته می شود که دولت دستور حمله به مهاجمین و دستگیری کسانی که اقدام به آتش سوزی می کنند را داده است. استاندار آذربایجان غربی می گوید که درگیری بعد از تیراندازی افراد مسلح حزب دمکرات به طرف واحد ارتشی شروع شد. روستائیان اطراف ادعا می کنند که فئودالها به کشاورزان حمله می کنند. یک پیش مرگ حزب دمکرات گفته که چرا پادگان ارتش، از فئودالها حمایت می کند. منبع می گوید طبق اطلاعات واصله، شورای انقلاب به ارتش و سپاه پاسداران دستور حمله و از بین بردن گروهها را داده است. همچنین گزارش شده است که پنج فروند هلی کوپتر بالای منطقه «هاور» پرواز کرده بودند تا مردم بترسند و فرار کنند. استاندار آذربایجان غربی گفت که طبق خبرهای رسیده افراد مسلح حزب دمکرات در جلدیان موضع گرفته و راهها را بسته اند. یک واحد ارتشی برای جستجو به منطقه اعزام و مورد حمله قرار گرفته است. منبعی در پیرانشهر گفت که فئودالهای این شهر خود را مسلح کرده اند و این امر باعث

ص: 537

نگرانی دهاتی ها شده است. پیشمرگان کردستان و روستائیان چند بار از آنها (فئودالها) خواسته اند که اسلحه هایشان را تحویل دهند. فئودالها ممانعت کردند و در عوض بر علیه آنها سنگر گرفتند. فئودالها از پادگان تغذیه می شوند و بعضی از زمیندارها نیز کمکشان می کنند و تعدادی از مالکین که اسم خود را مجاهدین گذاشته اند بر علیه دهقانان وارد عمل شده اند. پادگان جلدیان با تانک و دیگر تجهیزات دفاعی به دهاتیها حمله کرده و خسارات سنگینی به بار آورده است. خبرنگار می گوید که روستائیان فرار کرده و جلدیان خالی از سکنه است.

منبع همچنین گفت که سه دهکده دیگر به اسامی کوجه، توند و صوفیان خالی شده و اهالی به کوههای دور از دسترس مجاهدین و تانکها پناه برده اند.

ه - نسبت ندادن اقدامات ضدانقلابی به ارتش: طبق تصویب شورای انقلاب،از تاریخ 10 ژوئیه به بعد نمی توان به ارتش، ژاندارمری و پلیس جمهوری اسلامی ایران اتهام ضدانقلابی زد و در صورت اتهام نمی توان آنها را دستگیر و تنبیه کرد. این قانون جدید که متن آن از رادیو اعلام شد با تصویب آیت الله خمینی بوده است. طبق این قانون کسانی که چنین اتهامی به افراد این نیروها وارد می کنند لازم است مدارک و شواهد لازم به همراه نام و فامیل و آدرس خود را به دادستانی تحویل دهند. شخصی که اتهام وارد می کند اگر نتواند صحت اتهام را ثابت کند، باید در مقابل دادگاه حضور یافته و محاکمه شود و در صورت محکوم شدن به نسبت بد دادن به حداکثر دو سال زندان محکوم می شود. در یک قسمت از این قانون به دادستانیهای انقلاب اسلامی در استانها اطلاع داده شده که آنها تا 20 اوت مهلت دارند که شواهد و مدارک و اتهامات افراد ارتشی، ژاندارمری و پلیس را بررسی کرده و نتیجه را به دادستانی کل ارسال دارند. قانون جدید خواستار بررسی و دستگیری هر فردی اعم از ارتشی، ژاندارمری و پلیس از طریق سلسله مراتب قضایی نیروی خودشان شده است. افسران مربوطه باید ظرف مدت 7 روز این افراد را تحویل دهند. افسرانی که از این حکم سرباز زنند خودشان دستگیر می شوند. دادگاههای انقلاب و دادستانی تا 25 ژوئیه مهلت دارند تا نام کلیه افراد متهم را در اختیار ارتش، پلیس و ژاندارمری قرار دهند. هر قانونی در دادگاههای انقلاب و دادستانی که با قوانین جدید مغایرت دارد خود به خود منتفی است.

و- خلبانها تهدید به اعتصاب، در صورت عدم سلامت پرواز کردند: گروهی از خلبانان خطوط داخلی و خارجی یکشنبه گذشته با رئیس هواپیمایی درباره حادثه خجالت آور محمد منتظری در فرودگاه مهرآباد و اعتراض به آن صحبت کردند. در دفتر رئیس هواپیمایی، آنها به این مطلب اعتراض کرده و خواستار رسیدگی فوری به قضیه شدند. همچنین آنها محافظت کامل در پروازها را خواستار شدند و گفتند اگر این خواسته شان تأمین نشود، اعتصاب خواهند کرد. آنها گفتند تهدیدشان فوراً به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد چرا که همه پروازها حتی از یک ماه پیش رزرو شده بود. ولی اگر به این خواسته ها رسیدگی نشود آنها اعتصاب می کنند. کنفرانسی به وسیله مسئولین هواپیمایی ملی ایران هما در یکشنبه آینده برگزار می شود که در

ص: 538

آنها به خواسته خلبانها رسیدگی می گردد. گفته می شود که مدیر هواپیمایی با مقامات بالای دولتی از جمله مهندس بازرگان (نخست وزیر) تماس گرفته و خبر اعتصاب و تهدید خلبانها را گفته است.

افول تعداد پوسترهای ضدآمریکایی

سند شماره 246 محرمانه5 ژوئیه 1979 - 14 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران -6996به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: افول تعداد پوسترهای ضدآمریکایی 1- (محرمانه- تمام متن) 2- بررسی اخیر مأمور سفارت از دیوارهای تهران و بساط دستفروشان خیابانی نشان می دهد که پوسترهای ضدآمریکایی که زمانی آنچنان زیاد بودند که همپای پوسترهای آیت الله بفروش می رفتند، دیگر جزو پرفروش ترین پوسترهای روز نیستند. پوسترهای تمام رنگی قبل که در تصاویر آن بر صورت عموسام سیلی زده می شد جای خود را به تعداد اندکی پوسترهای سیاه و سفید که بر کاغذهای ناجور نقش شده، داده اند و حتی اینگونه پوسترها نیز کمیابند. پوسترهای خمینی هنوز بیشترین پوستری است که به چشم می خورد و در حال حاضر پوسترهای وی در رقابت تنگاتنگی با پوسترهای چه گوارا و وی. ای . لنین قرار دارد.

مورد تعجب آور، بازگشت پوسترهای گوگوش به بازار فروش پوسترها است. گوگوش خواننده ای است که بلافاصله بعد از انقلاب به عنوان یک شخص فاسد از ظاهر شدن در رادیو تلویزیون ایران، توسط «سزار» رادیو تلویزیون یعنی همان «گرگ زاده» یا قطب زاده منع گشت.

لینگن

طرز تلقی ها نسبت به انقلاب

سند شماره 247 محرمانه8 ژوئیه 1979 - 17 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7048به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: طرز تلقی ها نسبت به انقلاب 1- (محرمانه - تمام متن) 2- دو گفتگوی اخیری که با رانندگان سفارت صورت گرفته می تواند مجموعه نظرات و طرز تلقی های موجود میان عموم مردم ایران را نسبت به پی آمدهای انقلاب ایران به خوبی بیان کند.

3- یکی از آنها که به خاطر فشارهای کاهش نیرو در آستانه انفصال قرار دارد و نظریه خوبی نسبت به انقلاب ندارد، او اظهار کرد اعتقاد و طرز تلقی ایرانیها نسبت به آزادی درست مانند حق رانندگی و شرکت در مسیر اشتباه در یک خیابان یکطرفه است.

ص: 539

او همچنین عدم بردباری انقلاب و میل به انتقام جویی را که انقلاب در مردم برانگیخته، را مورد انتقاد قرار داده و به طرز ادیبانه و ماهرانه ای پرسید از این انتقام جویی چه چیزی عاید شده است؟ او ضمن پاسخ به سئوال مطروحه از جانب خودش اظهار داشت که تنها نتیجه اعدام حبیب الله القانیان کارخانه دار یهودی، بیکار شدن 3000 کارگر مسلمان بوده است.

4- راننده دیگر ضمن آنکه مشکلات جدی را که اخیراً ایران با آن درگیر است یکی از پیامدهای قطعی انقلاب عنوان کرد، با اطمینان گفت که همه چیز سرانجام درست خواهد شد. باری، حین عبور از کنار یک رشته ساختمانهای لوکس آپارتمانی، صحبت وی متوجه بی عدالتیها در ایران پیش از انقلاب شد. او می گفت این جنایت بار است که بعضی از ایرانیها می توانستند صدها هزار دلار بابت قیمت این آپارتمان ها پرداخت کنند در حالیکه بسیاری از مردمی که در همین عمارتها کارگری می کردند مجبور بودند در خیابانها بخوابند. تحت چنین شرایطی انفجار غیرقابل اجتناب بود. او معتقد بود که با وجود اینکه این بی عدالتیها هنوز کاملاً برطرف نشده ولی بهبود و پیشرفت در این جهت در حال حاضر امکان پذیر است.

لینگن

اوضاع اصفهان

سند شماره 248 محرمانه8 ژوئیه 1979 - 17 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7086به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اوضاع اصفهان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- مأمورین کنسولگری فارل و سورنسون مرخصی آخر هفته را در اصفهان به سر بردند. آنچه در ذیل می آید گزارشی از مشاهدات فارل است.

3- شهر نسبتاً آرام بود و چهره شهر در اثر حوادث زمستان گذشته تغییر نکرده بود. فرودگاه اصفهان هنوز مملو از هلی کوپترهای نظامی بود. با این وجود هنوز هم آثار ناچیزی از اقدامات احتیاطی- امنیتی ویژه به چشم می خورد. زمانی که مأموران کنسولگری، اصفهان را ترک گفتند نگهبان مسلحی را در خیابان باند فرودگاه مشاهده کردند (که وی یونیفورم پلیس بر تن داشت و لباس معمول کمیته های انقلاب را نپوشیده بود).

تمام مسافرین که قصد پرواز به تهران را داشتند به طور کامل بازرسی می شدند و بلیطهای آنها با پاسپورتها و یا کارتهای شناسایی شان تطبیق داده می شد. محوطه فرودگاه هنوز با سیم خاردار احاطه شده بود.

4- (محرمانه) هتلهای 3 و 4 ستاره و هتلهای لوکس عملاً متروکه شده بودند. هتل شاه عباس نیز بر حسب ضرورت چنان قیمت ها را کاهش داده بود تا بتواند تمام مشتریانی را که به شهر وارد می شدند جذب نماید.

ص: 540

5- غیر از بی احترامی و گستاخی متداولی که توسط افراد کنجکاو در شهرستانها وجود دارد، بروز احساسات ضدآمریکایی از طرف مردم و علیه مأمورین سفارت بسیار کم بود. فقط یک مرتبه فارل با 3 و یا 4 مرد جوان مواجه شد که آنها به زبان فارسی فریاد کشیدند «مرگ بر شماها» اما وی دیگر شاهد حوادثی از این قبیل نبود. در اصفهان تعداد کمی توریست جهانگرد بود ولی به نظر نمی رسید که آنها مشکلات ویژه ای داشته باشند.

6- فارل همچنین شاهد بحثهای خیابانی بود. افرادی در این بحثها از نقشی که آمریکا به عنوان حامی شاه بازی کرده بود برای مستمعین توضیح می دادند. به نظر می رسد افکار و احساسات عمومی این است که آمریکا ثروت ایران و یا بخشی از آن را به یغما برده و سپس برای شاه پناهگاه امنی به وجود آورده است (این گونه صحبتها به خصوص در کنار دکه هایی به کرات شنیده می شد که پوسترهایی از شاه را در حالیکه توسط خمینی از ایران رانده می شد، می فروختند، کیف شاه از پول لبریز بود و بر پولها برچسب های پرچم آمریکا نصب شده بود.

7- از ورود افراد غیرمسلمان به تعدادی از بناهای باستانی و مکانهای عبادی و مهم تر از همه به مسجد جمعه که در شمال بازار واقع است جلوگیری به عمل می آمد. برخورد بازاریان سرد بود ولی خصومت آمیز نبود. در شهر عملاً اثری از فعالیت شبه نظامی کمیته دیده نمی شد. کسی که سلاح حمل کند و یونیفورم انقلابی سپاه بر تن داشته باشد هم دیده نمی شد. رادیو اصفهان، برخلاف رادیو تهران، موسیقی مبتذل غربی «راک» را پخش می کرد.

لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 249 محرمانه شماره گزارش: 79 0245 68468 ژوئیه 1979 - 17 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وضعیت حاوی اطلاعاتی در مورد موضوعات زیر است: تأدیب سربازان متخلف؛ ژنرال بازنشسته می گوید: «یک ارتش کوچک کفایت می کند»، هشدار سرلشگر فربد درباره «آمادگی» ارتش به خارجیها؛ پنهانکاران نیروگاههای اتمی ناگهان خارج می شوند؛ و دیگر موارد مورد توجه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- تأدیب سربازان متخلف: شصت افسر وظیفه که هفته گذشته به اتهام برگزاری اعتصاب در فرودگاههای پلیس نظامی در تهران دستگیر شده بودند اکنون دو راه بیشتر ندارند: یکی اینکه با ارائه یک تضمین نامه کتبی مبنی بر اینکه دیگر مخل نظام نخواهند شد، در

ص: 541

پست های خود خدمت آغاز کنند و یا اینکه به خاطر عدم رعایت موازین نظامی اخراج گردند. این افسران وظیفه طبق دستور ژنرال رحیمی، سرپرست دژبان کشور دستگیر شده بودند، در حالیکه وی شدیداً معتقد است که اعضاء نیروهای مسلح نباید وارد صحنه سیاست شوند. هفته گذشته اعلام شد که پس از پایان دوره حبس، این افسران با سوابق معرفی اخراج خواهند شد. در همین حال گزارش شد که مقدمات بین رحیمی و تکنسین های نیروی هوایی (همافران) صورت نخواهد گرفت و در عوض آنها خواستار ملاقات با سرلشگر فربد شده اند. بنا به گفته منابع مطلع، اگر همافران، با فربد به توافق برسند، دژبانی مجبور خواهد شد به برقراری نظم و دیسیپلین در میان همافران بپردازد.

ب- ژنرال بازنشسته ارتش می گوید «یک ارتش کوچک کفایت می کند.» ژنرال بازنشسته جهانگیر ایروانی گفته است که ارتش مرکب از 150000 پرسنل برای حراست از مرزهای این کشور کافی است. وی خطاب به جمعی که توسط حزب سیاسی ایران تشکیل شده بود اظهار داشت فرماندهی ارتش باید در اختیار رئیس جمهور کشور قرار گیرد و رؤسای ستاد و دیگر مقامات ارشد ارتش نیز باید توسط یک شورای نظامی تحت نظارت شدید مجلس شورای ملی انتخاب شوند. وی گفت، در صورت بروز یک وضع اضطراری، همه اقشار ملت باید سلاح به دست گرفته و پس از طی یک دوره کوتاه آموزشی خود را آماده نبرد سازند. ژنرال ایروانی با ذکر تاریخچه نظامی ملت در طول 2500 سال گفت ایران نیز می تواند از شوروی عبرت بگیرد که در آن سیاستهای استراتژیک نظامی توسط یک رهبر انقلابی چون تروتسکی پیاده می شد و هیچ کس حق تصویب آن را نداشت مگر لنین. وی با اشاره به ارتش آمریکا گفت، بودجه هنگفتی صرف نگهداری از آن می شود، ولی ایران برای تجهیز ارتش نیرومند جهت حراست از مرزهای کشور به بودجه چندانی نیاز ندارد. به او گفته شده بود که شورای سربازان نیروی هوایی در حال از هم پاشیدن است که بنا به گفته خود وی کاری عاقلانه نیست. وی معتقد است که این شوراها، باید در تمام نیروهای مسلح تشکیل گردد تا موجبات تغییر کامل ماهیت نظامی را فراهم آورده و ارتش مردمی واقعی را به وجود آورد. وی گفت ایران می تواند نیروی ذخیره ای داشته باشد تا در صورت بروز وضع اضطراری سلاح به دست گیرند، و افزود که این استراتژی نظامی در کشورهایی نظیر انگلستان و اسرائیل نیز رعایت می شود. وی اظهار داشت، در حال حاضر یک ارتش مرکب از 150000 پرسنل برای حراست از کشور کافی است.

ج- سرلشگر فربد در مورد «آمادگی» ارتش هشدار می دهد: رئیس ستاد، سرلشگر ناصر فربد دیروز به خبرگزاری پارس گفت لشکر زرهی اهواز قادر است با هرگونه خطر خارجی و داخلی مقابله کند. فربد گفت روحیه این لشکر بسیار خوب است و به سطح قبلی برگشته است. وی در رابطه با رویدادهای اخیر خوزستان گفت، پرسنل لشکر اظهار داشته اند که آماده مقابله با هرگونه عامل مخل امنیت در داخل و خارج از مرزهای کشور می باشند. وی گفت، در نتیجه بازرسی مستقیم این لشکر به این نتیجه رسیده و آمادگی و سطح روحیه آنها مافوق

ص: 542

تصور او بوده است. می توانم به طور قاطع و مثبت بگویم که ارتش ایران به موضع واقعی خود در این منطقه دست یافته.

نظریه گردآورنده: (محرمانه) بیانات رئیس ستاد این سئوال را ایجاد می کند که آیا دولت خواهان استفاده از ارتش در صورت بروز درگیریهای دیگر در خوزستان است؟ در اغتشاشات گذشته از نیروی دریایی تحت سرپرستی دریادار مدنی برای کمک به سپاه پاسداران انقلاب استفاده شده بود.

د- خارجیها: طبق گفته مقامات وزارت کار و امور اجتماعی، وضع و آینده اتباع خارجی مشغول کار در ایران طی دو روز آینده مشخص خواهد شد. بنا به گزارشات واصله این وزارتخانه مشغول بررسی طرحی است که بر اساس آن مسایل مربوط به کارگران خارجی می تواند مشخص گردد. بنا به گفته آنها وزارت کار تمام اطلاعات و آمار مربوط به اتباع خارجی در حال کار در ایران را گردآوری می کند. چون این اطلاعات به اتخاذ خط مشی صحیح توسط این وزارتخانه در رابطه با اتباع خارجی که یا در حال حاضر در استخدام هستند و یا در آینده استخدام خواهند شد، کمک می کند.

ه- پیمانکاران نیروگاههای اتمی ناگهان خارج می شوند: پیمانکاران خارجی نیروگاههای اتمی بوشهر و اهواز کار را در یک مرحله ناقص رها کرده اند. عباس تاج، وزیر انرژی با اظهار این مطلب گفت علت این کار آنها نیز عدم تأمین هزینه های مالی بوده است. وی گفت تکنسین های خارجی چند ماه قبل کشور را ترک کرده و فعالیت در محل نیروگاههای اتمی به حالت رکود درآمده است. دولت نیز اعلام کرده است که پیمانکاران دو نیروگاه اتمی بدون هرگونه مشورت قبلی کار خود را رها کرده اند. دولت می تواند پیمانکاران را از نظر حقوقی مورد تعقیب قرار دهد، اما در این رابطه هیچ گونه تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. منابع مطلع گفته اند که دولت می تواند از حقوق قانونی خود در تعقیب مجرم استفاده کند. چون پیمانکاران خارجی این نیروگاههای ناتمام را به سازمان انرژی اتمی تحویل نداده و مشکلات دیگری را پدید آورده اند. سازمان انرژی اتمی ایران تعدادی از متخصصین خود را مأمور حراست از تسهیلات موجود کرده است. این متخصصین نیز در حال حاضر در حال بررسی این مسئله هستند که چگونه می توان از تسهیلات موجود به بهترین نحو استفاده نمود. فریدون سحابی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، گفت نیروگاههای اتمی ناقص کنونی را نمی توان به نیروگاههای مولد برق تبدیل نمود چون نظام آنها بسیار پیچیده است. سحابی افزود در حال حاضر پیمان منعقده بین سازمان انرژی اتمی و پیمانکاران هنوز به قوت خود باقی است. از متخصصین ایرانی نیز خواسته شده تا در مورد نیمه تمام گذاردن و یا تکمیل پروژه ها نظر خود را ارائه دهند. پس از مشورت با شورای انرژی سازمان و با در نظر گرفتن خط مشی های کنونی سیاسی و اقتصادی کشور، تصمیم نهایی اتخاذ خواهد شد. سحابی گفت در آینده سازمان انرژی اتمی ایران توجه خود را به برنامه های تحقیقاتی متمرکز خواهد ساخت.

ص: 543

و- مسایل مورد توجه:

(1) امروز صبح سه تظاهرات مختلف در برابر سفارت آمریکا توسط دانشجویان برگزار شد و شرکت کنندگان نسبت به تصمیم دولت مبنی بر ممانعت از شرکت آنها در امتحانات معترض بودند. در تظاهرات اول تعداد تظاهرکنندگان 12 نفر ولی در تظاهرات دوم و سوم به 200 نفر می رسید. این تظاهرات از تشکیلات خوبی برخوردار بود و با رعایت نظم و ترتیبی خاص تولید مشکل ننمود.

(2) شاهراه جدید تهران- قم که در مراحل نهایی احداث است، در پایان نوامبر جهت استفاده عموم گشایش خواهد یافت. این شاهراه چند میلیون دلاری شش خط 32 متری می باشد این شاهراه به طول 130 کیلومتر احداث شده و در سه نقطه راه قدیمی تهران و قم را قطع می کند.

(3) فرمانده ژاندارمری کشور، سرتیپ دانشور، مطالبی را که دو تن از افسرانش به مطبوعات گفته و از بحرانی بودن وضع حاکم بر جنوب کشور حکایت رانده بودند تکذیب نمود. طی گفتگوی تلفنی با روزنامه تهران تایمز، وی گفت تنها سخنگوی دولت است که حق دارد در مورد وضع استانهای کشور اظهارنظر کند. «علاوه بر این، در زمینه سیاست خارجی تنها دولت است که می تواند قضاوت کند و هیچ کس دیگر حق انجام این کار را ندارد.»

گزارش هفتگی

سند شماره 250 محرمانه9 ژوئیه 1979 - 18 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران -7096به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش هفتگی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در مناطق کرد و عرب نشین، ناآرامی ادامه دارد؛ از هم گسیختگی در فرودگاه مهرآباد؛ آشفتگی در زندان قصر؛ عفو عمومی نیروهای مسلح اعلام شد؛ برقراری نظم در ارتش هنوز هم مسئله ساز است. پایان خلاصه.

3- ناآرامی در مناطق کردنشین ایران ادامه دارد و طبق گزارشات در خلال هفته گذشته درگیریهایی بین اعضای حزب دمکرات کردستان و یک واحد نظامی از پادگان جلدیان واقع در نزدیکی پیرانشهر رخ داده است. در نتیجه این نبردها چهار روستای متروکه و زمینهای کشاورزی آنها سوخته است. حزب دمکرات کردستان مدعی است که این نبردها ناشی از تلاشهای «فئودالهای زمین دار» برای بازپس گیری زمینهایی که در دوره پهلوی از دست داده اند، می باشد و دولت موقت ایران را به پشتیبانی از فئودالیسم در برابر روستائیان متهم کرد. بررسی ابعاد واقعی حوادث کردستان مشکل است و ممکن است نبردها از آنچه که در گزارشات رسمی ادعا می شود، گسترده تر و شدیدتر باشد. در یکی از گفتگوهای اخیر با یکی از اعضای

ص: 544

کمیته امداد طالقانی (نام وی محفوظ می ماند) که در ماه قبل، بعد از نبردهای نقده رسماً از آنجا بازدید کرده، به مقام سیاسی گفته شد که در آنجا بیش از یکهزار نفر کشته شده اند. او مدعی شد که اکثر کشته شدگان از «مردان و زنان پیر کرد و کودکانی بودند که نتوانستند فرار کنند.» همچنین استان خوزستان صحنه ناآرامی های اخیر بوده است.

4- به دنبال یک حمله به مسجد انصاری در اهواز، شصت و هشت نفر از حمله کنندگان دستگیر شدند. گفته می شود که حمله کنندگان بر علیه استاندار مدنی شعار می داده اند. آیت الله خاقانی رهبر مذهبی اقلیت عربهای ایران گفته است از نظر او قرارداد صلحی که در ماه ژوئن بین جامعه او و مقامات محلی منعقد شد، تا هنگامی که دولت موقت در اجرای تعهدات خود در قرارداد هیچ کاری انجام نداده است، باطل و بلااثر است. خاقانی، علی الخصوص به خاطر قصور در آزادی اعرابی که در ارتباط با درگیری 6 هفته پیش در خرمشهر دستگیر شده بودند و عدم استیضاح کسانی که مسئول وارد آوردن جراحات و خسارات به جامعه اعراب هستند، شاکی بود.

5- در 30 ژوئن، یک گروه مسلح به رهبری محمد منتظری، پسر رهبر مذهبی آیت الله منتظری، کار فرودگاه مهرآباد را برای چندین ساعت مختل نمود. احمد منتظری قبلاً تلاش کرده بود تا از کشور خارج شود، ولی به علت منقضی شدن اعتبار پاسپورت و نداشتن اجازه خروج، مقامات فرودگاه جلو او را گرفتند. منتظری در واکنش نسبت به این اقدام دوازده مرد مسلح را به «مهرآباد» آورده و با زور سلاح تمامی مسافرین یک هواپیما را پیاده کرد تا به وی اجازه خروج دهند. عکس العمل عمومی نسبت به این حادثه شدید بود. مطبوعات گزارش می دهد که 200 بازرگان (هویتشان ذکر نشده) نامه ای به خمینی ارسال نموده و طی آن خواستار احضار منتظری به ایران و محاکمه وی شدند. آیت الله منتظری به خاطر رفتار فرزندش یک معذرت خواهی عمومی منتشر و اقدام او را محکوم کرده است. منتظری که اینک در لیبی است، در یک کنفرانس مطبوعاتی که شرکت کنندگان در آن میهمان «احمد شهاتی» رئیس دفتر روابط خارجی لیبی می باشند، شرکت کرده است.

6- در 30 ژوئن شهشهانی دادستان عمومی تهران به پلیس و ژاندارمری دستور داد کلیه اقدامات قانونی را که منجر به تعقیب و دستگیری می گردد، تا پیدا شدن راه حلی برای مشکل تعیین نهاد کنترل کننده زندان قصر، متوقف نمایند. این دستورالعمل گام دیگری از تلاشهای شهشهانی برای کسب قدرت بیشتر در داشتن اختیارات قانونی منظم بر زندان قصر بود. دادستان عمومی تهران مدعی بود که تعداد مجرمین عادی بسیار بیشتر از آن است که بتوان آنها را در زندانهای کوچک تر شهری جای داد، اما مقامات انقلابی زندان قصر (جایی که ادعا می شود در حدود 2000 زندانی سیاسی نگهداری می شوند)، از پذیرش آنان امتناع می کردند. ظاهراً پلیس تهران دستورالعمل ها را جدی گرفته است. در یک گفتگو با یک افسر راهنمایی و رانندگی، به مقام سیاسی سفارت گفته شد؛ در مدتی که بخشنامه اجرا می شود کسانی که درگیر

ص: 545

تصادفهای خطرناک اتومبیل در حدی که معمولاً نیازمند اقدام پلیس است می باشند، بازداشت نمی گردند. شهشهانی از مسئولین زندان قصر بنام «غیرمسئول و کسانی که تنها منطقشان سلاح هایشان است» یاد کرد.

7- در 3 ژوئیه، دادستان عمومی با نقض دستورالعمل قبلی گفت: به دنبال مذاکرات انجام شده، به پلیس و مقامات قضایی گفته شده که رسیدگی به امور حقوقی را به طور عادی ادامه دهند. بخشنامه صادره از دفتر او «مسئولیت، صداقت و ایمان انقلابی مسئولین زندان قصر و پاسداران انقلاب اسلامی را که سربازان مسئول و واقعی انقلابند» تأیید می کند. در حالی دادستان عمومی مقامات زندان قصر را با القاب «صادق و مسئول» تطهیر نموده است که همین چندی پیش به آنها عناوین دیگری می داد، کانون وکلای ایران 29 مورد دستگیری و زندانی کردن «مبارزین انقلابی» را ذکر نموده و صحبت از نقض قانون و حقوق بشر می نماید. کانون می گوید که زندانیان از حق ملاقات با خانواده هایشان و وکیلشان محروم شده اند. روزنامه آیندگان سخن دو زندانی را که مدعی اند در زندان قصر شکنجه شده اند را مستقیماً نقل کرده و نام عده دیگری را که ظاهراً شکنجه شده اند آورده است.

8- شورای انقلاب، در تلاش به منظور جلب اعتماد نیروهای امنیتی سابق، قانون عفو عمومی جدیدی را به تصویب رساند که طبق آن بعد از 10 ژوئیه، دیگر هیچ گونه شکایت یا اتهامی بر علیه نیروهای مسلح، شهربانی، یا ژاندارمری، توسط مقامات قضایی مورد رسیدگی واقع نخواهد شد. به علاوه، کسی که می خواهد بر علیه عضوی از نیروهای مسلح ایراد اتهام نماید، اگر نتواند اتهام خود را قاطعانه اثبات نماید، ممکن است خودش به جرم ادای شهادت دروغ تحت تعقیب قرار گیرد. به مقامات استانها تا 24 اوت فرصت داده شده تا تحقیقات خود را در مورد پرونده های بلاتکلیف به پایان برسانند.

9- در جبهه نظامی؛ 60 درجه دار ارتش در 3 ژوئیه در پایگاههای پلیس به اتهام برپا کردن تحصن دستگیر شدند. دستور بازداشت توسط فرمانده دژبانی، بنام سیف [سید] امیررحیمی، که خواسته است خود را به عنوان فردی شدیداً منضبط بشناساند، صادر شده بود. با این حال، ژنرال با کوتاه آمدن از موضع سرسختانه اولیه اش، به دستگیرشدگان این امکان را داده است که یا به سر کار خود برگردند، مشروط به دادن تعهد کتبی مبنی بر عدم تخطی از انضباط نظامی، یا در غیر این صورت اخراج گردند. طبق اظهارات تأیید نشده، درجه داران تحصن خود را به منظور اعتراض نسبت به دستوری که از آنها می خواست در یک دوره آموزشی شرکت کنند، آغاز کرده بودند. در این اواخر، این اولین باری نیست که ارتش از اجرای دستورات امتناع می ورزد. سربازی که محل خدمتش در همدان است، به مأمور سیاسی سفارت گفت که هنگ او از دستوراتی که در حدود ده روز قبل جهت حرکت به سوی شهر آشوب زده کردنشین، قروه، داده شده بود، سرباز زده است. فرمانده هنگ، صراحتاً از اجرای فرمان خودداری نکرده است؛ (تأکید می کنم به صراحت رد نکرده است)؛ بلکه هر روز عذر جدیدی آورده است. این

ص: 546

هنگ پس از بیش از یک هفته تعلل ورزیدن هنوز هم پایگاه را ترک نکرده است و هیچ گونه اقدام انضباطی هم (در مورد آن) صورت نگرفته است.

10- در همین حین همافران نیروی هوایی (تکنسین ها) تهدید نموده اند که در صورت عدم موافقت دولت موقت با لیست تقاضاهایشان، دست به یک اعتصاب سراسری خواهند زد. همافران با این ادعا که «عوامل پلید» در حال توطئه برای بی اعتبار کردن آنان هستند، از شورای انقلاب خواسته اند که «شورای مرکزی کارکنان نیروی هوایی» را به رسمیت شناخته و به آن اجازه بررسی پرونده های موجود در بخش ضداطلاعات را بدهد. این بیانیه همچنین از مقامات (نیروی هوایی) خواسته است که موقعیت و مقام (شغلی) همافران را مشخص و کلیه بخشنامه های مربوط به پرسنل نیروی هوایی را جهت بررسی و تصویب به شورای مرکزی ارسال دارند. نخست وزیر به این تهدید همافران با درخواست از آنان مبنی بر نادیده گرفتن «منافع گروهی و خصوصی» در موقعیت کنونی پاسخ داده است. چند ماهی است که گزارشات و شایعاتی از رقابت و مخالفت همافران با افسران در نیروی هوایی، جریان دارد. منابع زیادی مدعی اند که بین این دو گروه و بخصوص بین همافران و خلبانان نیروی هوایی تنش هایی وجود دارد، که در موقعیت های مختلفی به نقطه بحرانی خود رسیده است.

لینگن

نکاتی درباره وقایع تبریز

سند شماره 251 محرمانه9 ژوئیه 1979 - 18 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران 7127به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 7057 موضوع: نکاتی درباره وقایع تبریز 1- (محرمانه - تمام متن) 2- متن زیر شامل یادداشتهایی است که مشاور استانی (نام او محفوظ می ماند) از کنسولگری آمریکا در تبریز در مورد حوادث اخیر این شهر نوشته است.

3- به جز چند برخورد شدید بین گروههای طرفدار «خمینی» و «شریعتمداری»، تبریز طی ماه گذشته نسبتاً آرام بوده است. مرکز تلویزیون دوباره به مدتهای کوتاه، توسط گروه مسلح وابسته به «حزب جمهوری خلق مسلمان ایران» (طرفدار شریعتمداری) که به عدم پخش مناسب تظاهراتشان از تلویزیون اعتراض داشتند، به اشغال درآمد. (تلویزیون این کار را برای این انجام می دهد که هزاران تظاهرکننده به جای عکس (امام) خمینی، عکس های «شریعتمداری را حمل می نمایند). رقابت چشمگیری مابین آیت الله قاضی و مدنی (نمایندگان مخصوص خمینی در تبریز) از یک سو و بسیاری از ملاهای مهم و بزرگ از سوی دیگر وجود دارد. مابین تعدادی از کمیته های آنان برخوردهای مسلحانه وجود داشته است. بیشتر مردم

ص: 547

منفعل شده و بسیاری از آنان به سوی «شریعتمداری» و گروههای چپ کشیده می شوند. آنها نسبت به هرگونه بی احترامی یا توهین به «شریعتمداری» حساسیت شدیدی نشان می دهند. بعد از مخالفتها و توهینهایی که حدود سه هفته قبل، در شهر «قم» نسبت به «شریعتمداری» شد، شهر تبریز کاملاً در آستانه انفجار قرار گرفت، مردم شهر «مرند» مغازه ها را بسته و همانطور که تعدادی از آنها فریاد می زدند، آمدند تا با پیوستن به تبریزیها دنیا را به خاطر حرف توهین آمیزی که نسبت به «رهبر مذهبیشان» زده شده بود، ویران نمایند؛ اما در اثر فرمان تلفنی «شریعتمداری» آرامش را حفظ نمودند.

4- عقیده بر این است که استاندار جدید برای هیچ کاری خوب نیست. حالت انفعال در همه جا شیوع دارد: مردم شور و حرارت سابق را جهت شرکت در گروههای راهپیمایی از خود نشان نمی دهند. هنگامی که مغازه داران خیابان اصلی مشاهده نمودند که «قاضی» با جمعیتی کم تر از صد نفر، به حمایت از دادگاههای عدالت اسلامی راهپیمایی می نماید، خنده شان گرفت. تنها چند حزب می توانند راهپیمایی در حدود 10 الی 20 هزار نفری را برای مقصدی سازماندهی نمایند.

5- برای عموم در دو هفته گذشته، صدر اخبار، پاکسازی در دانشگاه بوده است. اولین لیست اخراجها شامل 12 استاد، 10 کارمند و 50 دانشجو بود. دومین لیست که هفته پیش انتشار یافت شامل 11 استاد (سه نفرشان استاد رشته انگلیسی بودند)، 40 دانشجو و چند کارمند بود. سومین لیست، این هفته منتشر خواهد شد. دانشگاه آماده یک اعتصاب می شود. دانشگاهیان فکر می کنند که مسلمانان افراطی کمیته پاکسازی درصدد ایجاد خلائی در سیستم آموزشی دانشگاه هستند.

6- توقیفهای اخیر، شامل نمایندگان «کیهان» و «آیندگان» (دکتر وفائی) 7- اگر چه چند نشریه ترکی زبان (به طور روزانه یا هفتگی) منتشر می شود (بیشتر به تفکرات کمونیستی و ناسیونالیستی ترکی) و احزابی همچون «حزب دمکرات آذربایجان» در حال تجدید سازمان هستند، در تبریز احساسات ناسیونالیستی قوی نیست. گروههای «چپ» در همه جا به خوبی سازمان دهی شده اند و تعداد قابل توجهی از روشنفکران و کارگران از آنان حمایت می نمایند. لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 252 محرمانه شماره گزارش: 68460247799 ژوئیه 1979 - 18 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وضعیت حاوی اطلاعات در خصوص عناوین زیر

ص: 548

می باشد: فرقان در تهران روحانیون برجسته را به قتل می رساند، ادامه کار دادگاههای انقلاب، لایحه مطبوعات، همافران نیروی هوایی، انفجار خطوط لوله و گاز در جنوب ایران، حوادث گوشه و کنار ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف- فرقان در تهران روحانیون برجسته را به قتل می رساند: تقی حاج طرخانی یکی از دوستان نزدیک آیت الله خمینی، که تظاهرات مساجد را بر علیه شاه پیشین ترتیب داده و رهبری می کرد، شب شنبه هفت ژوئیه 1979 با گلوله به قتل رسید. گروه فرقان مسئولیت این قتل را به عهده گرفته است.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) 1- این حمله مورد دیگری از جریان رو به رشد ترورهای فرقان می باشد. به نظر می رسد که آنها قادر باشند هر کسی را بخواهند شناسایی کرده و مورد هدف قرار بدهند. آنها در محلاتشان تا حدود هفتاد و پنج درصد موفق بوده اند و به نظر می رسد که این ترورها را به فاصله سه تا چهار هفته از هم برنامه ریزی می کنند. به نظر می رسد که این میزان کم فعالیت، به گروه فرصت می دهد تا هدف دیگری را انتخاب کند، طرح عملیات را بریزد و وقتی که تبلیغات ناشی از حملات قبلی در رسانه های عمومی فروکش کرد، ضربه خود را بزند. روش کارشان مؤثر است و آشکارا نیروهای پلیس و نیروهای مدافع انقلاب را گیج و عاجز ساخته است. 2- یکی از عناوین خبری جالب 9 ژوئیه به این مسئله اختصاص یافته است که هنوز فرقان مسئولیت ترور 7 ژوئیه را به عهده می گیرد و از آن به عنوان یک اشتباه یاد می کند. تصور می شود که قربانی مورد نظر علی اصغر طرخانی بوده است.

ب- ادامه کار دادگاههای انقلاب: دیروز مسئولین حکومت ایران اظهار داشتند که در آینده به محض اینکه وزارت دادگستری اداره محاکمات را در دست بگیرد، دادگاههای انقلاب اسلامی کشور فعال خواهند گشت. آقای سیداحمد صدر حاج سیدجوادی، وزیر دادگستری، در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت: افرادی که اکنون در زندان اصلی قصر نگه داشته می شوند، به جای دادگاههای انقلاب توسط مسئولین حکومتی محاکمه خواهند شد. دادگاههای انقلاب از انقلاب فوریه تا به حال 315 نفر را به اعدام محکوم ساخته اند. تاریخی برای انحلال دادگاههای انقلاب که خارج از چارچوب دستگاه حکومتی قرار دارد و فقط در مقابل شورای انقلاب اسلامی حاکم بر کشور مسئول می باشد، تأمین نشده است. جوادی بیان داشت هنگامی که دولت کارها را در دست بگیرد، دادگاههای انقلاب یکی پس از دیگری منحل خواهند گشت. ماه گذشته، رژیم انقلابی اعلام داشت که دادگاههای ویژه ای برای رسیدگی به جرائم «ضدانقلابی» و همچنین خرابکاری، جرائم مربوط به مواد مخدر و جاسوسی تأسیس خواهد شد. فتح الله بنی صدر، دادستان ایران، دیروز اظهار داشت: این دادگاهها که سه تا از آنها روز شنبه شروع به کار نمودند، زیرنظر وزارت دادگستری اداره خواهند شد. بنی صدر افزود: این

ص: 549

دادگاهها بسیاری از وظایف دادگاههای انقلاب را به عهده خواهند گرفت.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) در این میان اینکه وزیر دادگستری با تأکید چنین اظهاراتی نماید، امری است رضایتبخش و خشنود کننده. هر چند چنین برنامه ای خیلی دور از واقعیت می باشد.

ج- لایحه مطبوعات: حدود دویست تن از نویسندگان، گزارشگران، مترجمین، سردبیران و معاونین سردبیران با امضاء نامه سرگشاده ای خطاب به نخست وزیر مهدی بازرگان و آقای ناصر میناچی، وزیر ارشاد ملی نسبت به برخورد نادرست و موذیانه کابینه با لایحه مطبوعات اعتراض کرده بودند. در این نامه ادعا شده است که این لایحه مطبوعات درست مشابه لایحه ای بود که توسط رژیم قبلی تهیه شد و متکی به قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی باشد. به علاوه کانون نویسندگان تهران جداگانه اعلام نمود که تا زمانی که قانون اساسی به تصویب نرسیده هیچ لایحه مطبوعاتی را نخواهد پذیرفت.

د- همافران نیروی هوایی پس از گفتگو با مأمورین نظامی تحصنی را که قرار بود صورت پذیرد، لغو کردند (به گزارش اطلاعاتی شماره: 6846024679 رجوع کنید).

ه- حوادث گوشه و کنار ایران: ما هر روزه می شنویم که برنامه های اخبار از درگیری های مسلحانه ای که بین بسیاری از جناحهای مختلف درون حزبی برای به دست گرفتن قدرت صورت می گیرد، خبر می دهند. مطبوعات امروز انگلیس با چاپ مقاله ای به درج خشونت در تبریز، مشهد و جلدیان پرداخته اند. اگر ما از حوادث متعددی مطلع می شویم، که تعدادی از این حوادث به گوش ما نمی رسند، ولی استنباط کلی ما بر این است که حوادث خشونت آمیز رو به افزایش اند و به نظر می رسد که هیچ نیروی حکومتی یا فردی که بتواند از گسترش این حوادث جلوگیری بکند، وجود ندارد. برای تعدادی از مردم این سئوال پیش می آید که آیا ایران لبنان دومی خواهد شد؟

خلاصه گزارش اطلاعاتی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا

سند شماره 253 سری10 ژوئیه 1979 - 19 تیر 1358 از: مرکز فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا، آلمان - 1785 به: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران موضوع: خلاصه گزارش اطلاعاتی فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا خلاصه تلگرام اطلاعاتی دهم ژوئیه فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا شامل چهار بخش زیر است:

1- اتحاد جماهیر شوروی: فعالیت ماهواره عکاسی (سری) 2- داخلی: رویدادهای داخلی (محرمانه) 3- رویدادهای مهم دیگر (سری، غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) به خصوص بریتانیا و کانادا

ص: 550

4- حالت خبر و هشدار: ثابت، (بدون طبقه بندی) 1- (سری- تمام بندها) اتحاد جماهیر شوروی: تغییرات جدیدی در برنامه کلی پرتاب ماهواره های عکاسی- شناسایی شوروی صورت گرفته است. در خلال ماه می و ژوئن، اتحاد جماهیر شوروی تعداد بی سابقه ای ماهواره عکاسی با زاویه میل 81 درجه شامل سه ماهواره مطالعه و کشف منابع زمینی و دو ماهواره با قدرت تفکیک کم به فضا پرتاب کرد. معمولاً هر سال در فصل بهار، یک ماهواره مطالعه و کشف منابع زمینی و یکی از ماهواره های با قدرت تفکیک کم به فضا پرتاب می شوند و هر دو ماهواره دارای زاویه میل 81 درجه با مأموریت بررسی منابع زمینی می باشند. افزایش تعداد پرتابهای مربوط به مطالعه و کشف منابع زمینی محتملاً علاقه زیاد شوروی را به فعالیتهای کشاورزی و به طور مشخص محصول گندم نشان می دهد که هر دوی آنها در ارتباط با نظارت و بررسی بر منابع خارج از شوروی است. طبق نتیجه گیری های غیرمستقیم در سال 1979 شوروی متحمل کاهش اساسی در محصول گندم خود شده است. ماهواره های فوق الذکر می توانند همراه با مشاهدات فضانوردی از ایستگاه مداری سالیوت برای ارزیابی این کاهش ها و همینطور برای اندازه گیری منابع جهانی گندم بکار روند. در مورد پرتابهای نظامی مربوطه، برنامه ماهواره های عکاسی با قدرت تفکیک متوسط تنها برنامه عکاسی- شناسایی ای است که از هفدهم ماه می ادامه پیدا کرده است. اعتقاد بر این است که ماهواره با قدرت تفکیک متوسط که در اصل مشابه نسل اولیه سیستم های عکاسی است، با این تفاوت که در ارتفاع بالاتری پرواز کرده و در نتیجه از قدرت تفکیک کمتری برخوردار است، اما به دلیل تغییر در نصب دوربین توانایی پوشش با دو دوربین (استریو) را ندارد. با اینکه تا سال 1979 تنها 5 پرتاب انجام شده، اما از ماه آوریل تاکنون 4 پرتاب صورت گرفته و احتمالاً این سیستم با قدرت تفکیک متوسط که با نسل دوم سیستم «هایزر» تکمیل شده است، جایگزین سیستم قدیمی هایزر 1 می گردد. سیستم اخیر نخستین منبع کسب اطلاعات در شناسایی عکاسی نظامی از سال 1969 بوده است.

منبع خبر: آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع - آژانس امنیت ملی 2- (محرمانه- تمام بندها) دیروز آیت الله خمینی یک عفو عمومی شامل کسانی که در رژیم گذشته مرتکب خلاف شده اند به استثنای آنها که مرتکب قتل، شکنجه و چپاول اموال عمومی (بیت المال) شده بودند، اعلام کرد. عفو عمومی مزبور شامل حال هزاران کارمند دولت و افراد نیروهای ارتش که هم اکنون تحت رسیدگی و بازجویی و تعدادی که از قبل در زندان هستند، می باشد. در استان خوزستان، آتش سوزی ای که به دنبال انفجار روز شنبه شروع شد مهار شده است. اگرچه گزارش یکی از روزنامه های مخالف در تهران خاطرنشان می سازد که آتش سوزی مجدداً گسترش یافته است. انفجار یادشده و آتش سوزی حاصل از آن در روز شنبه دومین اقدام خرابکاری در خوزستان طی سه روز گذشته می باشد.

از طرف دیگر طبق گزارشاتی، در تاریخ چهارم ژوئیه لوله اصلی آب تغذیه کننده بندر امام

ص: 551

خمینی توسط افراد عرب نژاد منفجر گردید. اگر گروههای قومی عرب مخالف قصد داشته باشند که از طریق مبارزه به شیوه خرابکاری سر به شورش بردارند، محتملاً مسئله ای جدی و مشکلی برای حکومت جهت مقابله خواهد بود. خوزستان بدون اغراق دارای هزاران مایل لوله نفتی غیرقابل حفاظت و دیگر تأسیسات نفتی است که به آسانی می توانند هدف اقدامات خرابکارانه قرار گیرند. در صحنه سیاسی، دیروز وزیر دفاع، ژنرال رحیمی فرمانده دژبان را از کار برکنار کرد. رحیمی بعداً اظهار داشت که توطئه ای در سطح امرای ارتش برای خلع او وجود داشته است. با توجه به اینکه کسی دستگیر نشده این امکان وجود دارد که رحیمی این توطئه را به عنوان بهانه ای در مقابل برکناری اش، از خود ساخته باشد. ژنرال رحیمی برکناری اش را مورد اعتراض قرار داده و گزارشات مطبوعات از تهران، نشان می دهند که یکی از سخنگویان آیت الله خمینی گفته است که رحیمی از کار برکنار نخواهد شد. مبارزه بین ژنرال رحیمی و وزیر دفاع بحرانی ترین برخورد توسط نیروهای مسلح بعد از انقلاب فوریه می باشد. اگر گزارشات موجود مبنی بر اینکه (امام) خمینی رحیمی را به سر کار برگردانده است، حقیقت داشته باشد، این مسئله قدرت و اقتدار وزیر دفاع را کاهش خواهد داد و احتمالاً منجر به نوعی خرابی در سلسله مراتب متزلزل کنونی ارتش خواهد شد و بار دیگر نشان می دهد که قدرت واقعی در ایران در دست چه کسی است.

منبع خبر: دفتر وابسته دفاعی- تهران، آژانس اطلاعاتی وزارت دفاع و فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا، رکن 2 و مطبوعات.

3- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان- به ویژه بریتانیا و کانادا). رویدادهای مهم دیگر:

الف- محرمانه. اتحاد جماهیر شوروی: یک فروند رزم ناو، یک فروند ناوچه جنگی تندرو، یک فروند ناو عملیات خاکی و آبی، یک فروند کشتی مین روب و یک فروند کشتی نفتکش در حال حرکت از تنگه «تسوسیما» به سمت جنوب دیده شدند که ممکن است یک نیروی جایگزین برای کشتی های پایگاه شوروی در اقیانوس هند باشد. (منبع خبر: سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع) ب- (سری- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان- به ویژه بریتانیا و کانادا) اتحاد جماهیر شوروی: شوروی یک آزمایش هسته ای زیرزمینی در تاریخ 7 ژوئیه در منطقه سمی پالاتینسک انجام داد. قدرت این انفجار یک صدوسی کیلوتن برآورد می شود. این نهمین آزمایش مکشوفه در سال 1979 بوده است. (منبع خبر: سازمان اطلاعات وزارت دفاع) ج- (سری) اتحاد جماهیر شوروی: در تاریخ نهم ژوئیه شوروی یک فروند موشک بالستیکی قاره پیما از نوع 19- SS از «تورنتو» به «کامچاتکا» پرتاب کرد. (منبع خبر: مستشاری دفاعی) د- سوریه: (بدون طبقه بندی) در منطقه ای واقع در ده کیلومتری آلپو چند سرباز سوری شورش کرده و یک اردوگاه نظامی را به اشغال خود درآوردند که ده نفر کشته و چندین نفر

ص: 552

زخمی شدند. جنگ خیابانی بین نیروهای سوری و سازمانهای اسلامی و سربازان شورشی در آلپو به وقوع پیوست.

منبع خبر: مطبوعات.

4- (بدون طبقه بندی): وضعیت خبر و هشدار: هیچ گونه تغییری در وضعیت خبر و هشدار برای امروز دهم ژوئیه 79 وجود ندارد. (منبع: فرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا- رکن 2).

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 254 محرمانه شماره گزارش: 79 0238 684611 ژوئیه 1979 - 20 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش وضع ایران، اطلاعاتی را راجع به اخبار زیر در بردارد:

دیدار بازرگان با خمینی، مخالفت عراق با ایران، اغتشاش در شهرستانها، توقف روند قانونی امور قضایی و انتخابات مجلس خبرگان.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- روزنامه تهران تایمز گزارش داده است که مهندس بازرگان، نخست وزیر ایران قرار است در جلسه مشترکی که کابینه اش و شورای انقلاب در حضور رهبر انقلابی و معنوی ایران امام آیت الله روح الله خمینی تشکیل می شود قدرت کامل برای اداره مملکت را به دست آورد. بازرگان و کابینه وی به اتفاق اعضای شورای انقلاب (شورای موقت مردمی) قرار بود دیشب در قم با امام ملاقات کنند اما این ملاقات تا صبح امروز به تعویق افتاد. برای این ملاقات نه علتی ذکر شده بود و نه قبلاً اعلان شده بود. سه شنبه گذشته، بازرگان به همراه چند تن از همکارانش در دولت، به قم رفت و استعفای دولت خود را تسلیم امام کرد. به هر حال، استعفای دولت از سوی امام پذیرفته نشد و امام از بازرگان خواست که کارش را به عنوان بخشی از وظایف دینی خود ادامه دهد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) در مورد استعفای دولت بازرگان، ما اطلاع کافی داریم. این سومین باری است که شایعات «جدی» و گزارشات روزنامه ها اظهار می کنند که نخست وزیر استعفا خواهد داد. بازرگان مجدداً همان دلایل را متذکر شده و آن دخالت دولت در دولت توسط کمیته های مذهبی و اشخاص بی مسئولیت می باشد. این دخالتها بازرگان را از حل مشکلات مملکت باز می دارد. دفعات قبل که بازرگان قصد استعفا داشت آیت الله خمینی لفظاً به وی قدرت کامل داده و از خواسته های وی حمایت کرده بود. این حمایت هر چند در مرحله اول مؤثر می باشد ولی همچون باد هوا است. قبلاً که دولت بازرگان دو بار چنین

ص: 553

«قدرت کاملی» را جهت اداره مملکت از امام خمینی گرفته بود سرابی بیش نبوده است. ما فکر می کنیم چنانچه نخست وزیر متقاعد شود که برای سومین بار در مقام خود باقی بماند، وی ضمانتهای اساسی از امام خمینی خواهد گرفت. مأمور گزارشگر مطمئن نیست که در رابطه با اوضاع کنونی حتی خمینی بتواند قدرتی را که بازرگان جهت اداره مملکت می خواهد، به وی بدهد. سئوال این است که اگر نخست وزیر استعفا دهد چه کسی می خواهد دولت بی کفایت موقت ایران را اداره نماید.

ب- ایران در برابر عراق:

1- نماینده آیت الله خمینی در بوشهر در اخبار روزنامه ها اظهار داشته که قاچاق اسلحه و کالاهای دیگر از عراق مشکلات عمده ای است که در مناطق جنوبی ایران در برابر دولت موقت ایران قرار دارد.

2- در دزفول گزارش شده است که مرز ایران و عراق توسط پاسداران انقلابی و ساکنین بومی محافظت می شود. این منطقه به عنوان راه قاچاق بین عراق و ایران معروف است.

نظر تهیه کننده: (محرمانه). برای مأمور گزارشگر جالب است که بومیان از مرز مراقبت می کنند نه ارتش. در حالیکه روزنامه های آزاد ادعا می کنند که مردم از مرز مراقبت می کنند باید پرسید که موقعیت و وضعیت ارتش در دزفول چگونه است. این وظیفه سنتی ارتش است.

3- رادیو ایران گزارش کرده است که یک هلی کوپتر عراقی در 29 ژوئن 79 به حریم هوایی ایران تجاوز کرده است. این رادیو هیچ گونه علتی را در ارتباط با تجاوز فوق بیان نکرده اما اظهار داشت که پاسداران انقلابی به طرف این هلی کوپتر تیراندازی کردند.

ج- اغتشاش در شهرستانها: در پایان هفته، از بیست و هشتم الی سی ام ژوئن 79، درگیریهای خشونت بار و تظاهرات صلح آمیز در شهرهای اهواز، آبادان، شادگان، خرمشهر و پیرانشهر به وقوع پیوسته است.

د- روند قانونی کارهای حقوقی متوقف شده است: دادستان عمومی تهران به شهربانی و ژاندارمری دستور داده است که تمام دستورات قانونی جهت تعقیب و دستگیری را متوقف نمایند تا راه حلی برای وقفه کنونی در کنترل زندان قصر پیدا شود. در اطلاعیه ای که دیروز توسط حسین شهشهانی، دادستان عمومی تهران صادر شد گفته شده بود که گروهی از عناصر غیرمسئول زندان قصر را از ماه فوریه گذشته در کنترل خود دارند و معلوم نیست چه کسی مسئول آنجاست. تمام تلاشهایی که به منظور توافق با این عناصر به عمل آمده به شکست منجر شده است زیرا تنها منطق آنها سلاحشان است. در اطلاعیه اظهار می شود که امتناع مقامات زندان قصر مبنی بر این که طبق دستورات قوه قضائی رفتار نمایند انجام درست اقدامات قانونی را غیرممکن کرده است. زندان قصر معمولاً هفت هزار زندانی را در خود جای می دهد ولی از ماه فوریه تعداد زندانیان به دو هزار نفر رسیده است که به «ضدانقلابی» بودن متهم می باشند. در بیانیه همچنین اظهار می شود که علیرغم ملاقاتهای پی در پی که با دادستان

ص: 554

کل انقلاب، اعضای شورای انقلاب، وزیر دادگستری و مقامات شهربانی انجام شده، اشخاصی که زندان را در کنترل دارند کماکان از واگذار کردن زندان به قوه قضائیه خودداری نموده اند.

ه- انتخابات مجلس خبرگان: انتخابات مجلس خبرگان که آخرین بررسی پیش نویس قانون اساسی را قبل از اینکه جهت رأی گیری به آراء عمومی گذاشته شود انجام خواهد داد در آخرین هفته ماه ژوئیه (اولیه هفته از ماه مرداد ایرانیان) همانطور که هاشم صباغیان، وزیر کشور، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه تهران تایمز اعلام نمود، برگزار خواهد شد. وی اضافه کرد که رأی گیری فقط در یک روز و حداکثر به مدت ده ساعت در آن روز انجام خواهد شد. لایحه انتخابات اکنون هم به تأیید شورای انقلاب و هم کابینه بازرگان رسیده است و محتویات آن توسط صباغیان دیروز در روزنامه ها انتشار یافت.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) گزارش اطلاعاتی راجع به نسخه اصلی لایحه انتخابات به محض آنکه به دستمان برسد ارسال خواهد شد.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 255 محرمانه شماره گزارش: 79 0249 684611 ژوئیه 1979 - 20 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) گزارش وضعیت حاضر حاوی مطالبی پیرامون عناوین ذیل است: همافران دست به تحصن می زنند؛ سرتیپ امیر رحیمی به عنوان رئیس پلیس نظامی ایران ابقاء می شود؛ حمله به گارد مخصوص سیاه جامگان سرتیپ رحیمی؛ امام خمینی عفو می کند؛ مشکلات در استان خوزستان دوباره بروز می کند؛ و تیراندازی به محوطه سفارت آمریکا در 10 ژوئیه 1979.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) [الف]- همافران دست به تحصن می زنند: همافران نیروی هوایی در تهران و استانها در اعتراض به روش اداره نیروی هوایی دست به تحصن زده و آخرین تلاشها برای ممانعت از این کار را نادیده گرفتند. این تحصن علیرغم گزارشات روز گذشته مبنی بر موافقت همافران برای عدم انجام اقدامی و نیز علیرغم گفتگوها بین نمایندگان همافران و رئیس ستاد سرلشگر ناصر فربد، انجام گردید. یک منبع خبری از همافران نقل کرد که تحصن های دیگری در تبریز، مشهد، همدان، دزفول، بندرعباس، بوشهر و اصفهان انجام شده است. همافران به چندین چیز معترضند از جمله موارد مهم، این است که مقامات شورای 28 نفره نیروی هوایی آنها را به رسمیت نشناخته و دادستانی عمومی انقلاب در خصوص شوراهای مختلف آنها که از زمان

ص: 555

انقلاب در نیروی هوایی تشکیل داده اند ادعانامه تنظیم کرده است. آنها همچنین مدعی اند که طرحی در دست است که سیستم اطلاعات داخلی گذشته را احیا کند و می گویند که عوامل آمریکا و رژیم گذشته در نیروی هوایی همچنان حضور دارند. همافران همچنین هشدار دادند که در صورت عدم اجابت تقاضاهایشان گاردهای مستقر در پایگاههای نیروی هوایی نیز دست به تحصن خواهند زد. آنها همچنین تهدید کردند روز چهارشنبه «آنچه را که در نیروی هوایی می گذرد» افشا خواهند کرد. یکی از نمایندگان همافران به یک منبع خبری گفت که آنها فقط می خواهند حقایق را در معرض توجه مردم قرار دهند. او گفت «سکوت در این باره به معنای خیانت است». به گفته او مشکل دیگر همافران موقعیت درست آنها در نیروی هوایی است. شاه در سال 1968، این ایده را مطرح کرد و آنها را بین رده افسران و درجه داران جای داد. او گفت: ولی تا آنجا که به هیأت مسئولیت مربوط است ما نمی دانستیم در کجا قرار گرفتیم. «ادامه توجه به این عدم هماهنگی ما را مجبور ساخت از خود بپرسیم که موقعیت ما چیست». او گفت: سرلشگر فربد نسبت به انگیزه آنها احساس همدردی می کند اما برای به رسمیت شناختن شوراهایی که در داخل نیروی هوایی تشکیل شده هیچ اقدامی به عمل نیاورده است. این سخنگو مدعی شد که خود دولت این شوراها را به رسمیت شناخت لیکن دادگاه انقلاب بعداً دستور داد تا این کار متوقف شود. او پرسید«آیا دولت دارد تلاش می کند همان سیستم رژیم گذشته را حفظ کند یا قدمهای عملی برای تجدید حیات نیروهای مسلح بردارد». فربد به یک منبع خبری گفت که ادعای وجود عناصر آمریکا و ساواک در نیروی هوایی اساساً بی پایه است. او گفت که همافران با توجه به مشکلات جاری باید صبور باشند. او گفت: «همه مردم مشکلاتی دارند و همافران هم جزئی از مردم هستند». روزنامه آیندگان گفت که همافران در پایگاه شیراز تهدید کرده اند که در صورت عدم اجابت خواسته هایشان دست به تحصن خواهند زد.

نظریات تهیه کنندگان: (محرمانه) ادامه گزارشات حاکی از تأیید این نظریه است که همافران احساس می کنند انقلاب در کنار آنهاست. آنها با توجه به موقعیت خود در نیروی هوایی و جمهوری اسلامی، دارای قدرت برخورد بوده و دارند به سوی رویارویی با نیروی هوایی و دولت موقت ایران پیش می روند.

ب- سرتیپ امیر رحیمی در سمت رئیس دژبانی ابقاء می شود: مرجع گزارش شماره 248796846- روزنامه تهران تایمز (مورخ 11 ژوئیه 1979) گزارش کرده است که آیت الله خمینی دستور برکناری سرتیپ امیررحیمی صادره از سوی تقی ریاحی، وزیر دفاع را لغو کرد. شکاف بین سرتیپ رحیمی، ریاحی وزیر دفاع و سرلشگر فربد رئیس ستاد ارتش در مورد 3 نکته است:

1- رحیمی در تجدید ساختار ارتش ایران از طرفداران سرسخت نظم مطلق است. 2- رحیمی مخالف ورود مجدد مستشاران نظامی خارجی برای حمایت و آموزش نظامیان ایران

ص: 556

است. 3- رحیمی عقایدش را در مطبوعات مطرح می سازد، علیرغم آنکه از سوی سرلشگر فربد، رئیس ستاد ارتش، به او دستور داده شده کنفرانس مطبوعاتی نداشته باشد.

نظریات تهیه کنندگان: (محرمانه) موضع آیت الله خمینی در حمایت از یک ژنرال که رده پایین تری در ارتش دارد در نقطه مقابل حمایت از وزیر دفاع دولت موقت انقلابی و رئیس ستاد نیروهای مسلح یکی دیگر از نمونه های دخالت «دولت سایه» در تجدید ساختار کشور محسوب می شود. اینکه قدم بعدی دولت موقت انقلابی چه خواهد بود معلوم نیست. بار دیگر خمینی نتوانست از دولت موقت انقلابی ایران و بازرگان، نخست وزیر، حمایت کند.

ج- گارد مخصوص سیاه جامگان رحیمی مورد حمله قرار گرفت: به گفته ژنرال سیف امیررحیمی، یکی از اعضای نیروهای گارد مخصوص سیاه جامگان او اوایل روز گذشته در تهران توسط یک فرد ناشناس مورد اصاب گلوله قرار گرفت: احمد نوری یکی از چریکهای موسوم به سیاه جامگان، گارد مخصوصی که اخیراً تشکیل شده از ناحیه شکم مورد اصابت قرار گرفت و در حالیکه حال او وخیم گزارش شده بود خود را به بیمارستان رسانید. ژنرال رحیمی می گوید تیراندازی به سوی چریک او از درون یک اتومبیل شورلت با سه سرنشین و در یکی از خیابانهای جنوب شهر صورت گرفت. او گفت تیراندازی به وسیله یک اسلحه رولور انجام گرفت.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) این اولین باری است که به یک واحد گارد ویژه سیاه جامگان برای محافظت از ژنرال رحیمی اشاره می شود. در این موقعیت معلوم نیست چه کسی به محافظ فوق شلیک کرده و چه کسی مایل است به ژنرال رحیمی سوءقصد کند.

د- امام خمینی دستور عفو صادر می کند: امام خمینی روز دوشنبه یک دستور عفو عمومی صادر کرد که شامل «همه افرادی که در قتل یا شکنجه دخالت نداشتند، می شد». بیانیه خمینی که از سوی رادیو ایران قرائت گردید گفته می شود شامل حال اعضای نیروهای مسلح نیز می شود. او گفت آنهایی که از دستور عفو مستثنی می شوند «آنهایی هستند که مرتکب قتل شده یا آنهایی می باشند که زندانیان انقلابی ما را شکنجه کرده اند». دو ماه قبل مهدی بازرگان نخست وزیر گفته بود که از امام تقاضا کرده بود تا یک فرمان عفو صادر کند «تا بدین ترتیب امور به حالت عادی باز گردد».

مشخصاً مقامات پلیس و ارتش برای صدور فرمان عفو تأکید می ورزیدند تا روحیه نیروهای امنیتی ملت بدین وسیله حفظ شود. رژیم روز 3 ژوئیه اعلام کرد که شکایت جدید بر علیه اعضای پلیس و ارتش به خاطر حملات رژیم سابق بایستی تا روز 10 ژوئیه 1979 ثبت شود در غیر این صورت فاقد اعتبار تلقی خواهند شد. آیت الله خمینی اظهار داشت «از آنجا که لازم است امنیت شغلی نیروهای مسلح حفظ شود، ملت و من آنها را به خاطر حملاتی که ممکن است در رژیم گذشته مرتکب آن شده باشند می بخشیم. البته، استثناهای مربوط به عفو عمومی در خصوص اعضای نیروهای مسلح نیز مصداق خواهد داشت.» او گفت آن عده از

ص: 557

اعضای نیروهای امنیتی که مرتکب جرایمی شده اند که شامل عفو نمی شود باید تسلیم دادگاههای انقلاب شوند آن هم فقط از طریق خود نیروهای مسلح. خمینی افزود: «دیگران حق مداخله در این باره را ندارند».

نظریه تهیه کننده: محرمانه- این عفو، آن چیز وسیعی که فراگیر و مورد دلخواه ارتش باشد، نیست. بر اساس عفو فوق هنوز ابری از شک و تردید در مورد احتمال اتهام بستن باقی خواهد ماند و اینکه اتهامات واقعی هنوز مورد پذیرش واقع خواهد شد. پس از 10 ژوئیه اگر عفو به مرحله اجرا درآید و دستگیریها متوقف شود و قطع نظر از آن اتهامات مربوط به جرایمی که در دستور عفو گنجانده شده، آنگاه مسئله عفو یک گام مثبت از سوی خمینی در بازسازی نیروهای مسلح خواهد بود.

ه- مشکلات در استان خوزستان دوباره بروز می کند: گزارش ذیل در روزنامه تهران تایمز 11 ژوئیه 1979 درباره مشکلات در استان خوزستان درج گردیده است: «کلیه نیروهای مسلح باید بیست و چهار ساعته در حال آماده باش باشند» این موضوع را دریادار مدنی در پاسخ به ناآرامی های مستمر در استان پر دردسر خوزستان، روز گذشته اعلام کرد. دستور فوق در پی تظاهرات جدید از سوی عربهای ایرانی صادر گردید. هزاران تن از مردم به خیابانهای شهر هجوم برده و با انجام تظاهرات، حمایت کامل خود را از رهبرشان آیت الله آل شبیر خاقانی اعلام کردند. راهپیمایی و تظاهرات اعتراض آمیز که از سوی نیروهای چپگرای عرب سازمان دهی شده بود، در پی درخواست رهبران آنها مبنی بر عدم حمل سلاح و تلاش برای اجتناب از درگیری با نیروهای دولتی، به صورت صلح آمیز آغاز گردید. علیرغم همه تلاشهای به عمل آمده از سوی سازمان دهندگان، فردی از میان جمعیت خشمگین تظاهرکننده یک عدد نارنجک به طرف شعبه بانک ملی پرتاب کرد. تلاش برای به آتش کشیدن بانک نافرجام ماند و خسارتی به بانک وارد نیامد و کسی هم از رهگذرها آسیبی ندید. این تظاهرات از سوی عربهای ایرانی به مناسبت چهلمین روز درگیری مسلحانه آنها با نیروهای دولتی برگزار شد که طی آن چندین نفر کشته و مجروح شده بودند. تقاضا برای عدم حمل سلاح و اجتناب از هرگونه درگیری از سوی عیسی خاقانی برادر رهبر برجسته عرب آیت الله آل شبیر خاقانی به عمل آمده بود. پس از راهپیمایی اعتراض آمیز یک قطعنامه ده ماده ای صادر گردید که طی آن درخواست شده بود بدون هیچ قید و شرطی کلیه زندانیان سیاسی آزاد شوند و از دولت خواسته شد که حقوق کامل دموکراتیک را در چارچوب انقلاب اسلامی تضمین نماید. آنها همچنین از اهداف بلوچها، ترکمن ها، و دیگر خلقهای ستمدیده ایران که برای دستیابی به آمال خود در چارچوب انقلاب اسلامی تلاش می کنند، حمایت کردند. در این حال شیخ عیسی خاقانی برادر آیت الله شبیر خاقانی گفت: «مردمی که در تظاهرات روز گذشته در خرمشهر شرکت کرده بودند قصد داشتند به زندان خرمشهر هجوم برده و کلیه زندانی ها را آزاد کنند اما من در مسجد خرمشهر حاضر شدم و برای مردم صحبت کردم و آنها را از انجام این کار

ص: 558

خشونت آمیز منع کردم».

و- تیراندازی در اطراف محوطه سفارت یا داخل آن: حدود ساعت 24 روز 10 ژوئیه 1979، پنج تا پانزده تیر به فاصله 15 دقیقه در نزدیکی درب شمالی سفارت شلیک شد. هیچگونه خسارات مالی یا جانی به بار نیامد. ظاهراً برخی تیرها از سوی نیروهای کمیته در محوطه شلیک شده بود. تحقیقات در مورد این حادثه در جریان است.

مدیریت جدید کیهان

شلنبرگر سند شماره 256 استفاده محدود اداری12 ژوئیه 1979 - 21 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران 7258 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: مدیریت جدید کیهان خلاصه: وابسته مطبوعاتی با سردبیر جدید و ناشر بازاری کیهان ملاقات کرد. سردبیر مبشری که از لایحه جدید مطبوعاتی شدیداً انتقاد می کند ولی حاجی مهدیان می گوید که تلاش می کند هیأت سردبیری خود را از دست کسانی که خود را با آرمانهای اسلامی وفق نمی دهند خلاصی بخشد. منابع موجود در کیهان معتقدند که مهدیان مجبور خواهد شد اکثر اعضای قدیمی هیأت سردبیری را بار دیگر استخدام نماید و در عین حال استقلال خود را نیز حفظ نماید. زرنگار، سردبیر پیشین کیهان در مورد قطع حقوق خود دست به اعتصاب زده است.

1- صبح روز چهارشنبه 22 تیرماه، روزن وابسته مطبوعاتی؛ اسدالله مبشری سردبیر کیهان و وزیر دادگستری پیشین با حاجی حسین مهدیان ناشر بازاری روزنامه ملاقات کرد. برخلاف ملاقات دو ماه گذشته اش در روزنامه کیهان، روزن متوجه شد که ساختمان روزنامه منظم و کار خود را از سر گرفته است و عاری از هرگونه تظاهرات و یا اجتماع گروهها شده است.

2- مبشری بیش از حد صمیمی بود و در پاسخ به سئوالات با صراحت سخن می گفت. وی در حال حاضر مشغول استخدام نویسندگان، گزارشگران و سردبیران جدید است. چون مدیریت جدید نتوانسته است نسبت به انقلاب از اکثریت هیأت سردبیران بیعت بگیرد. مبشری چهره ای صمیمی و عالم مآب است و از ادب قدیمی فارسی برخوردار و به همین دلیل وی نمی توانست در طول ملاقات با روزن، بسیاری از افراد مایل به استخدام را موقتاً به حضور نپذیرد. لایحه جدید مطبوعاتی آماده تصویب نهایی توسط شورای وزیران و شورای انقلاب می باشد. مبشری گفت که قصد دارد از لایحه انتقاد به عمل آورد و به همین دلیل نوشتار مچاله شده ای را که حاوی نکاتی بود بیرون کشید. وی این لایحه را نمونه ای از اختناق برعکس قانون 1353 رژیم گذشته عنوان کرد. وی در ابتدا گفت اگر قرار است ایران روش دموکراتیک را در پیش گیرد لازم نیست مجموعه قوانین مطبوعاتی پدیدار گردد. سپس به اظهارنظر

ص: 559

پرداخت و گفت فکر نمی کند که این لایحه به ابتکار میناچی، وزیر ارشاد ملی، تهیه شده باشد چون او در گذشته نیز حامی حقوق بشر بوده است. ولی ممکن است از ابتکارات فردی چون بنی صدر بوده باشد. وی گفت معیار اصلی کسب امتیاز انتشار که همانا نداشتن سوءپیشینه توسط ناشر است به دولت یک اسلحه نیرومند جهت تأدیب مطبوعات می دهد. با اشاره به بند 11 لایحه مطبوعاتی، که از ناشران خواستار درج صریح نام جواز و مدیریت در صفحه اول انتشار و تغییر آدرس سریع در صورت امکان می باشد و نیز خواستار ارائه فهرست توزیع به وزارت ارشاد است گفت که این شرایط بوی دیکتاتوری می دهد. وی به شدت از بند 16 که روزنامه نگار را در برابر منابع خبری خود مسئول می داند، انتقاد کرد. مبشری گفت که این لایحه انتشارات را محدود می سازد مگر آنکه وزارت ارشاد ملی از تمایلات دقیق سیاسی مدیریت مطلع شود که این باورنکردنی است و به هیچ وجه به دولت ارتباط ندارد.

3- حاجی مهدیان، فرد بازاری که «تاجر آهن» نامیده می شود و در «آیندگان» شدیداً مورد انتقاد قرار گرفته و در آن وی از دوستان دیرین مالک پیشین کیهان دکتر مصباح زاده خوانده شده، فردی باریک اندام، غیرقابل پیش بینی و کم حرف و پنجاه ساله است. می گویند وی به خوبی با خمینی ارتباط دارد و دائماً به اقامتگاه امام در پاریس در اوایل زمستان سال 1358 سر می زده است. منابع موجود در کیهان معتقدند که مهدیان دستورات لازمه را خود به کیهان نمی دهد بلکه این فرامین را از طرف روحانیون وابسته به خمینی در قم دریافت می دارد. مهدیان در مورد پیدایش راه حل داخلی با هیأت سردبیران 110 نفره سخن گفت که از کل اعضای آن خواسته شود که با دریافت حقوق بیشتر استخدام شوند و با پیمان وفاداری به انقلاب اسلامی تا زمانی که مدیریت از آنها راضی باشد به کار خود ادامه دهند. بنا به گفته مهدیان 45 تن از اعضای هیأت سردبیران قبلی بار دیگر استخدام شده اند و با دیگران نیز مذاکراتی در حال صورت گرفتن است. مهدیان گفت که وی برای هر یک از افراد هیأت، پرونده ای درست کرده و می داند که کدامیک از آنها به انقلاب خیانت کرده اند. منابع موجود در کیهان معتقدند که مهدیان نمی تواند آن قدر در کارها پیشرفته باشد چون حتی ساواک هم در مورد گزارشگران اطلاعات دقیق و کامل نداشت. منابع مدعی هستند که مهدیان هنگامی که می خواست استقلال خود را حفظ کند به اکثر سردبیران حمله ور شد. این گروه معتقد است که روزنامه در انتشار نشریات روزانه با اوضاع سختی روبه رو شده است. منابع احساس می کنند که مهدیان سرانجام به اعضای قدیمی هیأت سردبیران در آینده روی خواهد آورد و تا زمانی که آنها حقوق خود را دریافت دارند دوام خواهند آورد.

4- مهدیان مجبور شد به گفتگوی خود با روزن خاتمه دهد چون یک هیأت سودانی برای برگزاری نماز ظهر از راه رسیده بود. بیش از یک دقیقه طول نکشید که وی با گرفتن وضو خود را برای نماز آماده کرد، و با عذرخواهی هیأت را به نمازخانه جدید خود دعوت نمود. وی از روزن خواست که بار دیگر نزد وی بیاید.

ص: 560

5- منابع کیهان به روزن گفتند که دکتر کاظم زرنگار سردبیر پیشین کیهان در غیاب دکتر مصباح زاده در دفتر خود دست به اعتصاب زده است. زرنگار از روزنامه اخراج شده لیکن شرایط پرداخت حقوق بازنشستگی خود را نپذیرفته است. کیهان در ازاء هر سال کار حقوق دو ماه را به وی خواهد پرداخت ولی وی مایل به دریافت حقوق سه ماه است.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 257 محرمانه شماره گزارش: 684602507912 ژوئیه 1979 - 21 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) این گزارش حاوی مطالبی درباره عنوانهای زیر است: سرلشگر فربد انتصاب مجدد سرتیپ امیررحیمی توسط آیت الله خمینی را تأیید می کند؛ برخورد دینی ایران و عراق؛ یک لوله نفتی دیگر در محدوده خوزستان منفجر شد؛ دژبان برای حفاظت لوله نفت؛ تیمسار پالیزبان در دیزج دیده شده و مطالب جالب دیگر.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (محرمانه) الف) سرلشگر فربد انتصاب مجدد تیمسار رحیمی توسط آیت الله خمینی را تأیید می کند: در اخبار امروز ایران این خبر که آیت الله خمینی تیمسار امیررحیمی را با اینکه تقی ریاحی وزیر دفاع او را از کار برکنار کرده بود دوباره منصوب کرد به چشم می خورد.

وقتی از سرلشگر ناصر فربد رئیس ستاد پرسیده شد او گفت این مطلبی است بین دولت و رهبر مملکت. سرلشگر ریاحی در یک گفتگوی مطبوعاتی گفت که او البته می توانسته سرتیپ رحیمی را از سمتش برکنار کند ولی دستور امام از او بالاتر است. او به مطلبی اشاره می کرد که تیمسار رحیمی گفته بود او (یعنی وزیر دفاع ریاحی) حق ندارد او را از کار برکنار کند.

سرلشگر ریاحی گفت که اگر امام دستور داده است که رحیمی بماند پس او باید بماند.

ریاحی درباره ادعای رحیمی درباره اینکه توطئه ای در کار بوده که او را از کار برکنار کنند جواب داد که نه فقط چنین موضوعی نبوده ولی شخصی که ادعا می شود که این خبر را به تیمسار رحیمی رسانده نیز وجود ندارد. ما سرتیپ رحیمی را برکنار کردیم زیرا او زیاد صحبت می کند و برخلاف قانون ارتش مصاحبه های مطبوعاتی تشکیل می دهد. ریاحی گفت که دستورات خمینی بالاتر از دولت است.

او گفته فرمانده دژبان بی انضباط بودن ارتش را رد کرد. او گفت همه ما به جز عده معدودی انضباط داریم. ریاحی اضافه کرد که امیررحیمی زیاد صحبت می کند و او مخالف

ص: 561

حرف زدن زیاد از حد است.

وقتی از رحیمی درباره حکم برکناری او پرسیده شد او جواب داد که فرمانده کل قوا خمینی است و از او اطاعت می کند و امام، همه اختیارات شاه معزول را دارد. او گفت که امام گفته در پست خود بمان و من ماندم. او گفت به وزیر دفاع ملی نوشته ام که هر موقع امام به من دستور دهند پست خود را ترک خواهم کرد.

ب) ایران و عراق در مقابل هم: اخبار ایران حکایت می کند که هواپیماهای عراقی روز دوشنبه به حریم هوایی ایران تجاوز، به سه دهکده حمله کرده و 10 نفر را کشته شده اند. از قول فرانس پرس گفته شده که هواپیماهای عراقی به حریم هوایی ایران در مریوان حمله کرده اند. استاندار آذربایجان غربی برای بررسی اوضاع در منطقه به این محل رفته، فرماندار سردشت گفت که 5 نفر در روستای سرشیو کشته شده اند. یک گزارش از سنندج حاکیست که هواپیماهای عراقی به دهکده سردوش حمله کردند. او گفت که 8 نفر در حمله کشته شدند و قسمت زیادی از ده ویران گشت.

(2)روزنامه تهران تایمز امروز گزارش داد که یک منبع دولتی اعلام کرده که افراد مسلح عراقی و ضدانقلابیون به یک جزیره ایرانی حمله کرده و با نیروهای امنیتی [نظامی] ایران جنگیده اند. منبع دولتی که حاضر نشد نامش را فاش کند گفت که یک پاسدار در جزیره مینو کشته و یک عراقی زخمی شده است.(1) جزیره مینو در اروندرود بین ایران و عراق قرار دارد. طرف ایرانی خاطرنشان می کند که افراد مسلح عراقی و ضدانقلابیون به دهکده الوانیه در جزیره مینو حمله کرد که در نتیجه یک پاسدار کشته شد. چند لحظه بعد نیز افراد ناشناس مسلحی بر روی مأمورین امنیتی [نظامی] آتش گشودند. گروه دوم تعدادی نارنجک انداز و کلاشینکف از خود به جا گذاشت. گفته می شود یک قایق عراقی که قصد پیاده شدن در جزیره را داشت مجبور به ترک شد و یک سرنشین آن مورد اصابت گلوله از ناحیه سینه قرار گرفت و به رودخانه پرت شد. نام این عراقی سالم فراهانی ذکر شد که هم اکنون در بیمارستانی در آبادان در دست مأمورین است.

(3) در تهران تایمز امروز نوشته شده که جمشید حقگو استاندار آذربایجان غربی گزارش فرانس پرس را مبنی بر اینکه دو جنگنده عراقی به چند دهکده مابین سردشت و مریوان حمله کرده و 10 نفر را کشته و تعدادی را مجروح کرده اند، تکذیب کرد. او گفت طبق گزارشاتی که به او رسیده این درگیری در منطقه مرزی عراق و ایران بوده و هیچکس کشته نشده و اصلاً درگیری به خاک ایران کشیده نشده بود.

ج) یک لوله نفتی دیگر در خوزستان منفجر شد: در یک انفجار در شب گذشته روزنامه اطلاعات گزارش می دهد که انفجار در نیمه شب دیشب اتفاق افتاد و بعد از آن آتش سوزی

ص: 562


1- در اصل سند، شماره ( 1) نیامده است. م.

ایجاد شد. فرماندار آبادان متذکر شد که یک تیم متخصص به منطقه اعزام شده که هر چه زودتر آتش را مهار کنند. گزارشات بعدی حاکیست که آتش بعد از یک تلاش دو ساعت و نیمه خاموش شده است. در هر حال حسن نزیه رئیس هیأت مدیره شرکت نفت از تیمسار امیررحیمی فرمانده و دژبان مرکزی درخواست کرد که حفاظت لوله ها را به عهده بگیرد. درخواست به وسیله تلفن به مرکز دژبان در تهران ابلاغ شده بود.

د) استفاده از دژبان برای حفاظت از لوله های نفت در جنوب: فرمانده دژبان دیشب اعلام کرد که او آماده است تا 3000 سرباز برای حفاظت از لوله های نفتی به منطقه نفت خیز خوزستان بفرستد.

تیمسار امیررحیمی در تماسی با حسن نزیه گفت که او حاضر است هر وقت که دولت اجازه دهد حتی برای محافظت از تمام لوله های نفتی ایران اقدام کند. به هر حال تصمیم گرفته شد که حسن نزیه در این مورد با دولت مذاکره کند. از منابع مطلع گزارش می رسد که دولت قصد دارد که از هرگونه اقدام در جهت خرابکاری یا انفجار لوله ها جلوگیری به عمل آورد. تیمسار رحیمی گفته که او حاضر است این کار را انجام دهد و اقداماتی را که در جهت به خطر انداختن انقلاب اسلامی به عمل می آید خنثی کند. او گفت که دژبان قبلاً نیز به وظایف خود در حفظ اماکن دولتی، انبارها و پایگاهها عمل می کرده است. او گفت که او یک سرباز است و همراه بقیه سربازان حاضر است به هر نقطه رفته و مسئولیتی قبول کند که برای خدمت به ملت و مملکت باشد.

ه ( تیمسار پالیزبان در دیزج دیده شده: ژنرال فراری پالیزبان که گفته می شود با اغتشاشات کردستان دست دارد در دهکده دیزج واقع در 45 کیلومتری جنوب غربی ارومیه با 15 تن از همکارانش دیده شده است. گفته شده است که ژنرال فراری در منزل یکی از افراد با نفوذ ده با عده ای از فئودالها و زمینداران جمع شده و برای بیشتر متشنج کردن اوضاع نقشه کشی می کردند. نقشه این است که آنها قره تپه و قوشجی و راههای منتهی به آن را تصرف کرده و بعد از آن شهرک سلماس را اشغال و حضور نظامی خود را در کردستان و آذربایجان گسترش دهند. همان گزارش حاکی است که نیروهای خارجی حاضرند مخارج 20000 مرد جنگی تحت فرماندهی یک عامل چپی را برای اجرای این نقشه بپردازند.

و) مطالب جالب دیگر:

(1) بر اساس گزارشات جدید، اگر امام خمینی از قبول ریاست جمهوری اسلامی ایران خودداری نماید، آیت الله خلخالی آماده است که خود را کاندیدای این شغل کند. او گفته است که نمی تواند در مورد این مسئله بی تفاوت بماند، زیرا که او احساس می کند این مسئله بیش از آنچه یک شغل سیاسی باشد، لازمه انجام وظیفه برای اوست که اداره ریاست جمهوری را به عهده بگیرد.

(2) افراد مهاجم ناشناس یک واگن از خط آهن خرمشهر - اهواز را منفجر کردند. آنها

ص: 563

همچنین دو نارنجک به طرف دفتر راه آهن خرمشهر پرتاب کردند که خسارات جانی و مالی نداشت.

پاکسازی رادیو و تلویزیون ملی ایران

سند شماره 258 محرمانه15 ژوئیه 1979 - 24 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7321به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: پاکسازی رادیو و تلویزیون ملی ایران 1- علی صفا، یکی از مفسرین رادیویی رادیو و تلویزیون ملی ایران که معمولاً در برنامه های زنده ای پیرامون رویدادهای سیاسی بحث می کرد ناگهان در اواخر هفته گذشته به سانسور رادیو و تلویزیون حمله ور شد و استعفای خود را اعلام کرد. وی گفت کار خود را از سر نخواهد گرفت مگر آنکه «انقلابیون کاذب» برکنار شوند.

صفا در تفسیر خود گفت رادیو و تلویزیون مغرضانه عمل می کنند. موضوع سعادتی و ربوده شدن فرزندان آیت الله طالقانی نمونه بارزی از این «دروغ پردازی هاست».

وی گفت «اخبار تنها بر واقعیات استوار نیست بلکه بر رغبت و عدم تمایل مقامات تکیه دارد.» صفا افزود نه تنها اخبار داخلی سانسور می گردد بلکه «اخبار خارجی نیز بر احساسات شخصی استوار است و نه واقعیات.» صفا در مقام تشریح گفت: متأسفانه رسانه های گروهی ما در اختیار کسانی قرار گرفته که در رابطه با ارزشهای انقلابی آشنایی و یا مسئولیت کافی ندارند. وی معتقد است که رادیو و تلویزیون می تواند در خنثی سازی توطئه ها علیه انقلاب، ممانعت از تشنج در سرتاسر کشور و ترغیب وحدت به جای تفرقه در میان مردم نقش مهمی را ایفا نماید.

2- به خاطر استعفای صفا و تهدید حزب دموکرات کردها به تظاهرات علیه پخش برنامه های ضدانقلابی رادیو و تلویزیون ملی ایران و نامه سرگشاده جبهه دموکراتیک ملی به بازرگان مبنی بر متهم ساختن رادیو و تلویزیون ملی ایران به «انتشار تعمدی اکاذیب در میان مردم ایران» و ممانعت آنها از ابراز عقیده احزاب سیاسی، خمینی یکی از روحانیون را برای عهده گیری سرپرستی شوروی برنامه ریزی رادیو و تلویزیون ملی ایران انتخاب کرد.

طبق این فرمان حجت الاسلام سیدمحمد موسوی [خوئینی ها] با سرپرست رادیو و تلویزیون ملی ایران فعلی صادق قطب زاده همکاری خواهد داشت. گرچه ممکن است این امر نتیجه فشار عمومی در جهت نرم تر شدن بازده خشک رادیو و تلویزیون ملی ایران و تلاش خمینی در از میان برداشتن انتقاد شدید در مورد قطب زاده باشد، ولی بنا به گزارش تهران تایمز، خمینی تصریح کرده است که برنامه ریزیهای موسوی کاملاً با آرمان های اسلامی مطابقت خواهد داشت.

شلنبرگر

گزارش وضعیت ایران

ص: 564

سند شماره 259 محرمانه شماره گزارش: 79 252 684616 ژوئیه 1979 - 25 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) گزارش وضعیت زیر حاوی اطلاعاتی درباره موضوعات زیر است: خشونت در ایران،؛ راهپیمایی وحدت، نامه ژنرال رحیمی به بازرگان، مسئله همافران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- خشونت در ایران:

1- تهران: دیروز در ساعت یک و سی دقیقه بعد از ظهر، دو فرد مسلح ناشناس که پیراهن مشکی به تن داشتند به سوی آیت الله سیدرضی شیرازی آتش گشودند. حادثه مزبور موقعی که آیت الله پس از پایان نماز در مسجد شفا به سمت خانه در حرکت بود اتفاق افتاد اما تلاش قاتلان نافرجام ماند. ساکنان حوالی مسجد شفا (که آیت الله شیرازی مؤسس آن است) موقعی که صدای تیراندازی را شنیدند آیت الله را به بیمارستان 501 ارتش در نزدیکی آنجا انتقال دادند. آیت الله که توسط سه گلوله از ناحیه بازو و ران مجروح شده بود به بخش اورژانس انتقال یافت. طی دو ساعت و نیم پزشکان چندین عمل جراحی روی وی انجام دادند و سپس آیت الله به اتاق جداگانه ای منتقل شد که بتواند استراحت کرده و بهبود یابد. آیت الله شیرازی سرپرست یکی از کمیته های شمال تهران بود. مسئولین کمیته گفتند که وی در زمستان گذشته به مدت بیست روز همراه امام خمینی که دوران تبعیدش را می گذراند، در پاریس بوده است.

2- مطبوعات در مورد خرمشهر موارد زیر را گزارش کرده اند: دیروز دو فرد مهاجم، سوار بر یک موتورسیکلت و یک اتومبیل به سوی مراسم یادبودی که در یکی از مساجد برگزار می شد بمب انداختند که حداقل پنج نفر کشته شدند. طبق اظهار دفتر آیت الله شبیر خاقانی، رهبر مذهبی قوم عرب، چهار نفر دیگر در حمله مسلحانه به اقامتگاه وی کشته شدند. عباس علوی، فرماندار خرمشهر، به مطبوعات گفت که مردی مظنون به شرکت در بمب گذاری در مراسم یادبود مسجد یادشده دستگیر شده و تحت حفاظت شدید در بیمارستان نگهداری می شود. عباس علوی، فرماندار گفت که شخص مزبور در انفجار بمب زخمی شده است. اما از ذکر نام او خودداری کرد. او از مهاجمین به عنوان عوامل ساواک و دیگر عناصر وابسته به شاه سابق یاد کرد. پس از دو حادثه اخیر در مراسم یادبود مسجد و منزل آیت الله خاقانی، تیراندازی های پراکنده سکوت خرمشهر را درهم شکست. موقع حمله به خانه آیت الله، وی در خانه نبود و خانواده اش نیز از افشای محل او خودداری کردند. دیروز موقعی که هزاران نفر جهت برگزاری مراسم سومین روز یکی از پاسداران انقلاب که در زد و خورد هفته گذشته

ص: 565

کشته شده بود در مسجد جامع شهر جمع شده بودند، خشونتهایی به وقوع پیوست.

جمعیت عزادار مسجد را پر کرده بود و در همین موقع موتورسیکلت و اتومبیلی که در پی اش روان بود به سرعت از جلوی مسجد گذشتند و دو بمب به وسط جمعیت پرتاب کردند که منفجر شد. علوی گفت که حدود سی نفر زخمی شدند که به بیمارستان انتقال یافتند. گزارشات غیررسمی حاکی از آن است که تعداد زخمی شدگان بیش از پنجاه نفر است. در بین چهار نفری که در منزل آیت الله خاقانی کشته شدند، محافظ جوانی به نام محمدجاسم بود که جهت حفاظت از آیت الله گمارده شده بود. مأمورین امنیتی دو مرد را که مظنون به شرکت در طرح انفجار پل خرمشهر هستند همراه با مقداری مواد منفجره دستگیر کرده اند. علوی، فرماندار، گفت که پس از حوادث امروز چندین نفر دستگیر شده اند و دولت کاملاً هشیار است. همچنین مردان مسلح ناشناس بزرگراهی را که از سمت شمال به اهواز منتهی می شود به اشغال خود درآورده و با چماق و سنگ به اتومبیل ها حمله ور شدند. طبق گزارشات رسیده بیش از شصت اتومبیل توسط حمله کنندگان آسیب دید. مأموران گفتند که دریادار احمد مدنی، استاندار خوزستان، دستور سرکوبی شدید آشوبها را داده بود.

3- کردستان: شهر مرزی مریوان به دنبال درگیری روز شنبه که بیست و دو کشته و چهل مجروح به جای گذاشت، هم اکنون در حالت آرامش قبل از توفان به سر می برد. علیرغم موقعیت مرزی شهر که در پانزده کیلومتری عراق قرار دارد، چنین به نظر می رسد که درگیریها کلاً یک امرداخلی باشد. در مصاحبه ای با روزنامه «تهران تایمز» یکی از سخنگویان «احمد مفتی زاده» نماینده کمیته کردستان گفت که در حادثه مریوان کمیته انقلاب اسلامی با گروههای چپگرای کردستان جنگیده است. در حالی که عضو کمیته مستقر در سنندج اظهار داشت که درگیری بین نیروهای اسلامی و گروههای چپگرا بوده است، نماینده حزب دمکرات کردستان گفت که درگیری بین فئودالها و عناصر ضدانقلاب وابسته به رژیم شاه که در کمیته ها نفوذ کرده اند، با کشاورزان کُرد که خواستار حقوقشان هستند، رخ داده است. طبق گزارشات واصله، پاسداران انقلاب به عنوان یک گروه، حزب دمکرات کردستان را متهم به افروختن آتش درگیری کرده است، در حالی که شیخ عز الدین حسینی، رهبر روحانی چهار میلیون کُرد ایرانی، در این مورد زمینداران مرتجع را مقصر دانست. مقامات و مسئولینی که به صحنه مقابله شتافتند عبارت بودند از قائم مقام استاندار کردستان، سه نفر از اعضاء انجمن شهر سنندج و عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان و نماینده آیت الله محمود طالقانی که در پی حوادث کردستان درماه مارس گذشته وظیفه برقراری صلح را برعهده داشت. علیرغم نیروی پزشکی اعزام شده احتمالی از سوی دفتر مفتی زاده در سنندج، شهردار مریوان اظهار داشت که کادر پزشکی و امکانات موجود در بیمارستان محلی وابسته به شیروخورشید جهت مداوا و مراقبت از امکانات موجود در بیمارستان محلی وابسته به شیروخورشید جهت مداوا و مراقبت از مجروحین کافی نیست. از شهرهای کردنشین سقز، بانه و مرودشت درخواست کمک شده

ص: 566

است. در حالی که دفتر مفتی زاده در گفتگو با روزنامه «تایمز» تعداد کشته شدگان را بیست و دو تن ذکر کرده، بعضی منابع از قول شهردار نقل قول کردند که تعداد کشته شدگان تنها نصف رقم ذکر شده می باشد. سخنگوی مزبور اظهار کرد که در ساعت 10 صبح روز شنبه یکی از گروههای چپگرا، پاسداران را وادار کرد که سلاحشان را به زمین بگذارند و زمانی که پاسداران از پذیرش این امر خودداری کردند تیراندازی شروع شد و سیزده نفر از پاسداران به همراه 9 نفرو یا بیشتر از طرف دیگر کشته شدند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) به نظر می رسد که خشونت و درگیری مجدداً در تهران و استانهای دیگر بالا گرفته است. با درک این موضوع که فقط درگیری های بزرگ در رسانه های گروهی گزارش می شود، باید از خود پرسید که سطح واقعی اعمال خشونت آمیز که روزانه و شبانه در ایران به وقوع می پیوندد چقدر است؟ ب- راهپیمایی وحدت: در روز هفدهم ژوئیه، راهپیمایی وحدت به نشانه وفاداری مردم نسبت به جمهوری اسلامی برگزار خواهد شد. حزب جمهوری اسلامی راهپیمایی را ترتیب داده است و به هر حال گزارشات مطبوعات حاکی از آن است که تمام گروهها و احزاب موافقت کرده اند که در راهپیمایی بدون نام و عنوان خود شرکت کنند.

ج- رحیمی دیروز نامه ای به مهندس بازرگان، نخست وزیر، فرستاده است. در این نامه عنوان شد که ارتش خواستار قبول مسئولیت در مورد برقراری نظم و قانون در خوزستان و کردستان است مشروط بر اینکه فعالیتهای کمیته و سپاه در این مناطق متوقف شود. دیروز مضمون نامه توسط منابع موثق برای روزنامه «تهران تایمز» فاش شد. در نامه مزبور ذکر گردیده: نظر به شرایط غالب در جنوب و غرب ایران و موقعیت توأم با هرج و مرج مرزها ارتش مایل است که وظیفه برقراری نظم و قانون را در این مناطق برعهده گیرد مشروط بر اینکه کمیته انقلاب و پاسداران انقلاب اکیداً از مداخله در امور این مناطق منع شوند. هم اکنون ارتش در حال بازیابی قدرت خویش بوده و آماده هرگونه مأموریت امنیتی است و در صورتی که اختیار کامل به آن داده شود، قادر خواهد بود که نظم و قانون را در خوزستان و کردستان برقرار سازد. طبق اظهار منبع مزبور پرسنل (ارتش) تماماً با این نظر موافقت کرده اند و حاضر به هر اقدامی هستند مشروط بر اینکه دولت موارد ذکر شده فوق را رعایت نماید و هم اکنون منتظر تصمیمات نخست وزیر در این باره اند.

د- موضوع همافران: امروز روزنامه آیندگان گفت، انتظار می رود که ظرف دو روز آینده گفتگوها بین فرماندهان ارتش و همافران نیروی هوایی (که هم اکنون به مرحله تحصن سرتاسری رسیده است) به نتیجه برسد. گفتگوها ادامه دارد و در همان حال همافران آماده می شوند که فردا با تحصن خود حمایتشان را از دیگر همکاران خود در نیروی هوایی به نمایش بگذارند. روزنامه آیندگان گفت که از تمام پایگاههای کشور، همافران راهی تهران هستند که اجتماع بزرگ خویش را به نمایش بگذارند. در پیامی که در روزنامه امروز منتشر

ص: 567

شده، همافران گفته اند که تعدادی از عناصر وابسته به امپریالیسم در نیروی هوایی هستند که سعی دارند به آنها وصله های ناجور بچسبانند. در ضمن امروز حمایتهای بیشتری از حرکت همافران از طرف نورالدین غروی، استاندار آذربایجان شرقی، و از سوی جبهه دموکراتیک ملی به عمل آمد. غروی نسبت به آشوب و اضطراب عمومی در بین مردم هشدار داد و گفت که خواسته های همافران به طور اخص انسانی و اسلامی است. جبهه دموکراتیک ملی گفت که همافران خواهان تأسیس شورای مرکزی در ستاد فرماندهی نیروی هوایی اند که امور نیروی هوایی را اداره کند و ضمناً توسط مقامات مملکتی به رسمیت شناخته شود. آنها خواستار تصفیه عناصر ضدمردمی در نیروهای ارتش در کلیه سطوح می باشند. آنها نیز خواستار آنند که ابهام موجود در شرایط استخدامی آنها توضیح داده شود و اخراجهای بدون مجوز خاتمه یابد و اینکه تحصن حق آنها بوده و دولت باید خواسته های مشروعشان را به طور کامل جواب بدهد. بدین ترتیب است که دولت می تواند به تأسیس و بنیانگذاری یک نیروی هوایی قوی مطمئن باشد.

تحولات نظامی در ایران

سند شماره 260 محرمانه17 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358 از: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی. - 5098 به: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران موضوع: تحولات نظامی در ایران 1- (بدون طبقه بندی) تقی ریاحی، وزیر دفاع، پس از مناقشه ای که بین او و رئیس پلیس نظامی یعنی سرتیپ امیر رحیمی درگرفت از سمت خود استعفا کرد. هفته قبل وزیر دفاع، رحیمی را اخراج کرده بود و با مخالفت آیت الله خمینی روبرو شد و در نتیجه اختیارات ریاحی کاهش پیدا کرد. هنوز معلوم نیست که آیا نخست وزیر، بازرگان، این استعفا را پذیرفته است یا نه، ولی گزارشهای تأیید شده حاکی از آن است که دولت آن را نخواهد پذیرفت. از زمان انتصابش به عنوان وزیر دفاع، ریاحی تأثیر چندانی بر وضع ارتش نداشته است. این ژنرال 70 ساله از سال 1953 با ارتش در تماس نبوده و با رویدادها و پیشرفت های مدرن نظامی نیز بیگانه است.

2- (محرمانه) گزارش دفتر وابسته دفاعی آمریکا حاکی از آن است که مذاکرات بین سران نظامی و همافران اعتصابی نیروی هوایی که خواستار افزایش نقش خویش در مدیریت این نیرو که هم اکنون از طریق کمیته های انقلابی تحت کنترل آنهاست، ادامه دارد. آنها تا حدودی از حمایت سیاسی نیز برخوردار شده اند که حمایت جبهه ملی دموکراتیک از آن جمله است. تکنسین ها برای تعهد و نگهداری تجهیزات پیشرفته نیروی هوایی مورد نیازند به همین دلیل ممکن است خواستهای آنان تحقق یابد.

ص: 568

2- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در زمینه دیگر رویدادهای نظامی، دفتر وابسته دفاعی گزارش داده است که اف-14 های نیروی هوایی ایران روزانه پنج شش پرواز محدود انجام می دهند. حدود 15 استاد خلبان، این پروازها را انجام می دهند. در تاریخ 9 ژوئیه، یک هواپیمای اف-14 در فرودگاه تهران پرواز تماس با زمین و پرش را انجام داد. اف-14 های ایران در اصفهان و شیراز مستقر شده اند. نیروی هوایی در نظر دارد بقیه خلبانان اف-14 را آموزش مجدد دهد تا این اسکادران به مرحله مجدد عملیاتی دست یابد. به خاطر فقدان لوازم یدکی و وخامت توان تعمیراتی و نگهداری، آمادگی اسکادران اف-14 تا مدتهای مدید تحقق نخواهد یافت.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 261 محرمانه شماره گزارش: 79 0253 684617 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) - این گزارش که در مورد وضع ایران می باشد عناوین زیر را دربر دارد: استعفای سرلشگر ریاحی مورد قبول واقع نشد. همافران نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی. کنفرانس مطبوعاتی تیمسار سیف[سید] امیررحیمی. موضوعات مورد علاقه و گزارش تولید نفت.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- استعفای سرلشگر ریاحی مورد قبول واقع نشد: اطلاعات زیر از مقالات روزنامه تهران تایمز و نشریه پول ایران (نشریه چکیده اخبار) ایران می باشد. طبق اظهارات روزنامه کیهان و خود وزیر دفاع، سرلشگر ریاحی، دومین وزیر دفاع ایران بعد از انقلاب استعفا داده است ولی صادق طباطبایی یکی از سخنگویان دولت بعداً اظهار داشت که استعفای وی پذیرفته نشده است. در تماسی که سرلشگر ریاحی با یکی از خبرنگاران داشت تأیید کرده بود که از کار کناره گیری نموده گرچه دلایل آن را بیان نداشت. به هرحال واضح بود که استعفای وی مربوط به انتصاب مجدد تیمسار رحیمی، رئیس دژبانی می باشد که علیرغم میل وی صورت گرفته است. منابع خبری اضافه کردند که ریاحی در این هفته هیچکس را به ملاقات نپذیرفته که این مسئله نشان می دهد که وی در آستانه کناره گیری می باشد. همچنین وی در جلسه امروز صبح کابینه دولت حضور نداشت. منابع خبری به مجله ایران پول (چکیده اخبار) گفتند که اگر این امر حقیقت داشته باشد استعفای سرلشگر ریاحی پیروزی رحیمی را مستحکم خواهد کرد و می تواند سکوت نامعلوم وی را در کنفرانس مطبوعاتی امروز توضیح دهد. (به پاراگراف 3

ص: 569

در صفحه بعد رجوع شود). منابع خبری بی درنگ در مورد جابجایی او با داریوش فروهر، وزیر کار که دوست صمیمی تیمسار رحیمی و رهبر بلافصل جبهه ملی است شروع به تحلیل کردند، یک منبع آگاه نزدیک به فروهر به نشریه پول ایران (چکیده اخبار) گفت که وزیر کار تا دو ماه پیش برای این مقام سخت تلاش می کرده است. انتصاب وی در این مقام فعلاً به آیت الله خمینی مربوط است. منبع خبرگفت که «فروهر فرد قابل اعتمادی است». منابع خبری اظهار می دارند که چنانچه فروهر در مقام وزیر منصوب می شد می توانست به کار سرلشگر ناصر فربد، رئیس ستاد ارتش پایان دهد، هر چند که او در میان نظامیان رده بالای ارتش از احترام خاصی برخوردار است. یک منبع آگاه گفت که فربد که شخصی مجرب است مانند رحیمی و مدنی. مدتها پیش قبل از اینکه انقلاب آنها را دوباره به کار دعوت نماید بازنشست شده و از ارتش کناره گیری کرده بود. من فکر می کنم که ارتش با علاقه زیادی جریانات را زیرنظر دارد. انتخاب وزیر جدید می تواند بیانگر این باشد که آیا دولت به آرامش خود ادامه داده و راه حل محتاطانه ای را جهت بازسازی ارتش انتخاب می کند و یا اینکه ما راه حل دیگری را در پیش روی خواهیم داشت. این منبع اضافه کرد که علیرغم ارتقاء مقامش، رحیمی از حمایت زیادی در ارتش برخوردار نیست. «با اینکه وی آشکارا از حمایت خمینی برخوردار است ولی موقعیت وی آنچنان استوار نیست». در مصاحبه بعدی که ریاحی ردّ استعفای خود را از جانب دولت تأیید نمود، وی اظهار امیدواری کرد که اگر بنا باشد در پست وزارت دفاع باقی بماند دولت برای اقداماتش اختیار تام به وی بدهد. ریاحی گفت که ارتش با علاقه مندی زیادی مشغول فعالیت است و در زمانی که نیاز شدید به بازسازی دارد، احتیاجی به پاکسازی آن نیست زیرا این مسئله ارتش را به خاطر عدم اعتماد، از درون تضعیف می کند.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) در اخبار صبح امروز رادیو ایران آمد که استعفای ریاحی واقعاً از طرف دولت قبول نشده و سرلشگر ریاحی در مقام خود مشغول کار می باشد منتهی به جای دفتر کار در محل مسکونیش مستقر است.

ب- همافران نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی: روزنامه تهران تایمز چاپ امروز گزارش داد که تیمسار امیررحیمی فرمانده دژبان دیروز گفت که آن دسته از خواسته های دانشجویان فنی (همافران) که با حقیقت و «واقعیت» سازگار است باید پذیرفته شود ولی خواسته هایی که مقررات ارتش را خدشه دار می کند خود به خود مردود خواهد بود. تیمسار رحیمی این نکته را دیروز بعد از ملاقات با نماینده همافران بیان داشت. وی گفتگوها را رضایت بخش توصیف کرد و گفت که قرار است به زودی نشست مشترکی میان دژبانی و همافران برگزار شود که در آن او با همافران گفتگو خواهد کرد. در ضمن گزارش شده بود که کمیته هماهنگی ویژه ای جهت تجدیدنظر در مورد خواسته های همافران تعیین شده تا با نمایندگان آنها صحبت شود و پیشرفتی در کار حاصل گردد و در این زمینه یک منبع آگاه از ستاد نیروهای مسلح اظهار داشت که «وجود صداقت و صمیمیت در این مذاکرات این اعتقاد را که گفتگوها با موفقیت به

ص: 570

پایان می رسد قوت می بخشد». وی اضافه کرد که «این همکاری و هماهنگی نزدیک، بی سابقه و بی مانند می باشد.» همین منبع اظهار می دارد که بسیاری از موانع برطرف شده است و از نمایندگان شرکت کننده همافران تمجید شایانی به عمل آمده است. وی گفت وقتی آنها خواسته های خود را بیان می داشتند، همیشه منافع ملت را در نظر داشتند و زمانی که با مشکلات مواجه می شدند وضع فعلی امور را در نظر داشتند. «آنان شرایط حساس کنونی را به خوبی درک نموده اند و همیشه اشتیاق عمیق خود را برای حفظ منافع انقلاب بیان داشته اند». این منبع گفت که مسئله کنونی حل خواهد شد و ظرف پانزده روز آینده تصمیم نهایی گرفته می شود.

ج- کنفرانس مطبوعاتی تیمسار امیررحیمی: تیمسار رحیمی به خبرنگاران گفت که هیچگونه نیازی به متخصصین و مستشاران نظامی خارجی در ارتش وجود ندارد. وی با آمدن آنها که به پایان ناخوشایندی منجر خواهد شد، مخالفت خواهد کرد. وی گفت تا زمانی که از حمایت آیت الله خمینی برخوردار است در کار خود انجام وظیفه خواهد کرد. در رابطه با امرای ارتش، وی گفت که اشخاص خوب و لایقی در ارتش وجود دارند.

وی گفت که این یک امر اجتناب ناپذیری است که بعد از هر انقلابی، نارسایی هایی وجود داشته باشد اما اکثر پادگانها از افسران فرماندهی که کاملاً بر اوضاع مسلط هستند برخوردار می باشند. در رابطه با ناآرامیهای خوزستان تیمسار رحیمی اظهار داشت که هزار سرباز در حال آماده باش هستند تا به محض اطلاع به آنجا بروند و دو هزار سرباز دیگر در ظرف مدت دو ساعت به حال آماده باش درآمده و رهسپار خواهند شد. وی گفت که هیچ کمبود سلاح یا مهمات نظامی وجود ندارد و تمام سلاحها هنوز سالم می باشند و هزار خلبان آموزش دیده فانتوم در اختیار ارتش می باشد. نگرانی اصلی و اشتغال ذهنی وی این بود که چرا ارتش برای فرونشاندن ناآرامیهایی که در بخشهای مختلف مملکت به وجود آمد، حرکت نکرد. رحیمی این هفته در رابطه با سپاه پاسداران محتاط تر بود. وی پس از اینکه گفته بود که خود شخصاً پاسداران را خلع سلاح خواهد کرد، این هفته با متانت گفت که پاسداران مورد نیاز می باشند ولی هرگز قادر نیستند که جای ارتش را بگیرند. وی گفت که «آنها می توانند شانه به شانه ارتشیان بجنگند اما باید به پادگانها بیایند و آموزش نظامی ببینند». وی در ادامه سخنانش گفت که ارتش ایران با بهترین افسران آموزش دیده اش بزرگ ترین ارتش در خاورمیانه می باشد. رحیمی گفت که «اگر قرار است مسایل را ما حل کنیم (سر و سامان دادن به همه چیز) تمام مشکلات حل خواهند شد» وی حمایت کامل خمینی از ارتش را مورد تأیید قرار داد. وی گفت «من خود به مدت ده روز در منزل ایشان اقامت داشتم، از این اعتماد بیشتر کجا سراغ دارید؟» وی گفت که در مورد مسایل ما بین او و فرماندهان عالیرتبه ارتش و دولت بحث و تبادل نظر شد... وی گفت «هیچ فرقی میان دولت و عموم ارتشیان وجود ندارد ولی من می گویم که ارتش باید نقش مؤثرتری را در سیاست کشور بازی کند.»

ص: 571

نظریات تهیه کننده (محرمانه): باید تذکر داد که نقطه نظرات تیمسار رحیمی تصویر درستی از آمادگی ارتش ارائه نمی دهد. اظهارات وی در مورد سالم بودن سلاحها می تواند درست باشد ولی وی فراموش کرد که بگوید تمامی آنها سلاح های عملیاتی نیستند. حدود یک هزار خلبان فانتوم وجود دارند اما اکنون تعداد نسبتاً کمی از آنها آموزش تخصصی می بینند.

د- موضوعات جالب توجه دیگر:

1- مجله ایران پول (چکیده اخبار) این حقیقت را ذکر کرده است که سرهنگ سپری، فرمانده لشکر سنندج، سرهنگ رضا کُنزی، فرمانده ژاندارمری خوزستان و سرهنگ مجازی رئیس شهربانی خرمشهر می باشد.

2- طبق گفته های یک منبع خبری دیروز درجه داران پدافند هوایی پادگان بهبهان، اعلامیه ای خطاب به دولت و مردم منتشر کردند که در آن نقشی را که در دوران انقلاب به عهده داشتند به دولت یادآوری کرده و مشکلاتی را که با آنها مواجه بودند، توضیح داده اند. در این اعلامیه آنان به دولت گفته اند که اگر قرار است تغییراتی در ساختار نیروهای مسلح به وجود بیاید، این کار باید قبل از اینکه پیش نویس قانون اساسی، مراحل پایانی خود را طی کند، انجام گیرد.

3- دیروز صادق طباطبایی، معاون نخست وزیر، به خبرگزاری پارس گفت که دولت انقلابی آماده است تا واحدهای نظامی را به استان غنی و نفت خیز خوزستان که دچار آشوب شده است اعزام دارد تا در صورت نیاز به برقراری نظم و قانون در آن استان کمک نمایند. وی گفت که «رئیس ستاد ارتش با استاندار خوزستان در تماس بوده و قرار شده است چنانچه ضرورتی پیش آید، واحدهایی از نیروهای مسلح به خوزستان اعزام گردند تا نظم و قانون را برقرار سازند.» 4- روزنامه تهران تایمز گزارش داد که دیروز در بخش جداگانه ای از کنفرانس مطبوعاتی، تیمسار سرتیپ رحیمی، رئیس دژبانی، گفت که نیروهای مسلح ایران به اندازه کافی قدرتمند هستند که به حفظ ثبات ایران کمک نمایند. اما مورد اعتماد دولت نمی باشند. وی گفت «اگر فرماندهان به دستورات من گوش کنند، مشکلاتی از قبیل مشکلات خوزستان و کردستان بروز نخواهد کرد. به هرحال، کسانی که کنترل را در دولت دارند به ارتش اعتماد ندارند و از ایفای نقش آن ممانعت می کنند.» تیمسار رحیمی گفت که منظور وی از «اشخاصی که کنترل را در اختیار دارند» هم رهبری ارتش و هم دولت می باشد.

5- رادیو ایران گفت که قرار است محل سابق سکونت آمریکاییان در اصفهان جهت استفاده به اشخاصی که رادیو ایران آنها را «مستضعفین» می نامد واگذار شود. فرماندهان نیروی هوایی و نیروی زمینی مسئول انجام این کار خواهند بود. مرکز آموزشی در شهر به دانشگاههای ایران واگذار خواهد شد. منازل مسکونی آمریکاییان به افرادی که به آنجا می روند واگذار و یا اجاره داده می شود.

ه- گزارش تولید نفت: یکی از مقامات رسمی سفارت به مأمور گزارشگر خبر داده است

ص: 572

که بازدهی پالایشگاه آبادان در روز پانزدهم ژوئیه به خاطر انفجار لوله های نفتی به صدهزار بشکه در روز کاهش یافته است. بازدهی معمولی تقریباً تا دو ماه پیش پانصد هزار بشکه در روز بود. تولید روزانه در حال حاضر حدود چهارصد هزار بشکه یعنی به میزان عادی خود می رسد. در پانزدهم ژوئیه گزارش شده است که شعله های آتشی که از انفجار لوله نفت در ماهشهر به وجود آمده هنوز روشن است و انتظار نمی رود که تا خاموش شدن آتش، تعمیرات آنجا صورت پذیرد. هیچ نشانه ای در دست نیست که چه مدت به طول می انجامد تا آتش را مهار کنند. هیچ اطلاعی در مورد خط تولید نفت وجود ندارد.

این مقام سفارت همچنین به مأمور گزارشگر گفته است که مشکلاتی در رابطه با پالایشگاه شهر ری وجود دارد و به زودی گزارش مفصلی در این مورد فراهم خواهد کرد.

گزارش اطلاعاتی جداگانه ای در مورد آخرین تحولات مشکلات پالایشگاه شهرری و تعمیرات لوله نفت ماهشهر هر چه زودتر ارائه خواهد شد.

اخبار سیاسی هفته

سند شماره 262 محرمانه17 ژوئیه 1979 - 26 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7424به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اخبار سیاسی هفته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: گردهمایی استانداران جهت تجدیدنظر در قوانین انتخابات، ادامه حوادث امنیتی در ایران، ادامه اعدام های انقلابی، لاینحل ماندن مسایل کردستان و خوزستان. پایان خلاصه.

3- استانداران سراسر ایران امروز در تهران به منظور بحث در مورد چگونگی فراهم آوردن نیازها و روشهای انتخابات مجلس خبرگان گردهم می آیند.

4- رویدادهای امنیتی در هفته قبل جهت به ستوده آوردن ایران ادامه داشته است. بیشترین صفحات جراید به موارد قتل و خرابکاری و تروریسم اختصاص یافته اند. در هفتم ژوئیه تقی حاج طرخانی بنیانگذار مسجد قبای تهران و یکی از مخالفان عمده رژیم سابق در نزدیک خانه اش در تهران به قتل رسید. بعضی گزارشها نشان می دهد که قتل اشتباهی بوده زیرا هدف اصلی قاتلین برادر طرخانی بوده که یکی از مشاوران نزدیک خمینی است. گروه فرقان مسئول این قتل شناخته شده است.

در 6 ژوئیه یک گروه ناشناس با کوکتل مولوتف به دفتر آیت الله ربانی شیرازی در شیراز حمله کرده ولی هیچ تلفات یا خسارتی گزارش نشده است. در یک حمله نسبتاً موفق بر علیه یک چهره مذهبی دو مرد ناشناس به سوی آیت الله سیدرضی شیرازی شلیک کرده. آیت الله شیرازی بنیانگذار مسجد شفا و رئیس یکی از کمیته های انقلاب در شمال تهران است. او با سه

ص: 573

گلوله مورد اصابت قرار گرفته، گفته می شود شیرازی در وضع رضایت بخشی است، اقامتگاه آیت الله آل شبیر خاقانی رهبر مذهبی عربهای ایران هم در این هفته مورد حمله قرار گرفت. شایع است 4 نفر در درگیری داخل خانه به قتل رسیده اند ولی خود آیت الله آن موقع در منزل نبود.

5- در دهم ژوئیه رئیس دژبان ژنرال رحیمی در محلی نه چندان دور از مقر فرماندهی واقع در پادگان خمینی (جمشیدیه سابق) مورد هدف قرار گرفت، حمله دوباره ای گفته می شود در 15 ژوئیه در مقابل پادگان صورت گرفته است. رحیمی که خودش از چهره های بسیار خبرساز بوده است راجع به اوضاع ایران در نهم ژوئیه به وسیله وزیر دفاع فربد برکنار شد. ولی روز بعد به وسیله خمینی در شغلش ابقاء شد. رحیمی قبلاً به واسطه طرحش راجع به حفاظت از جان رهبران مذهبی به وسیله گارد دژبان، در خبرها ظاهر شده بود. اما این پیشنهاد به وسیله روحانیت و کمیته ها رد شد. در یازدهم ژوئیه رحیمی طرحش را راجع به اعزام 3000 سرباز جهت محافظت از لوله های نفت در مقابل خرابکاریها در استان خوزستان اعلام داشت.

6- اعدامها در ایران همچنان ادامه دارد و گفته می شود اولین اعدام زنان از انقلاب فوریه تاکنون انجام گرفته، سه فاحشه در 12 ژوئیه در تهران در برابر جوخه آتش قرار گرفتند، دو فاحشه دیگر در آمل در هفته گذشته شلاق زده شدند، اما از نظر سرنوشتشان آن طور که بر می آید احساس خوشبختی می کردند. از 12 ژوئیه تاکنون 15 اعدام به دلایل سیاسی و غیرسیاسی انجام گرفته است.

به گفته آیت الله آذری قمی رئیس دادگاههای انقلاب تهران موقعیت زندانیان در ده یا پانزده روز آینده روشن خواهد شد. اگر کسانی شخصاً «ضامن» زندانی شوند که او را در روز محاکمه به دادگاه معرفی نمایند یا در صورت عدم دسترسی به زندانی شخص ضامن به جای زندانی محاکمه شود، زندانیان مورد نظر آزاد خواهند شد.

7- شرایط در خوزستان و کردستان همچنان ناآرام است و همه روزه خبرهایی از درگیری می رسد اعتراض و شکایات (منطقه ای) و مخالفت با اعتراضات به وسیله چهره های سیاسی و مذهبی به چشم می خورد، در چهارم ژوئیه میتینگی در مهاباد (کردستان) جهت بررسی مسایل قومی (ایالتی) و پیش نویس قانون اساسی تشکیل شد، قانون اساسی به خاطر عدم توجه به حقوق ملی کردها و نیز رسمیت دادن به مذهب شیعه جعفری از طرف بسیاری از گروههای کرد رد شده است. منطقه جلدیان هفته گذشته صحنه برخورد بود، ژاندارمری دفتر محلی حزب دموکرات را بعد از یک جنگ نظامی که در آن دو طرف شرکت داشتند بست. عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دموکرات رادیو ایران را متهم کرد که احساسات ضدکردی را برمی انگیزد. در میان مطالب پخش شده که از طرف حزب دموکرات تحریک آمیز تلقی شده، ادعا شده بود که 6 تا 10 هزار از اعضای حزب دموکرات یکی از قبایل به نام زارزه را محاصره کرده و رئیس آنها را گروگان گرفته اند. رهبر حزب دموکرات شدیداً این مورد را رد کرد.

ص: 574

8- در هشتم ژوئیه جلسه ای به وسیله چهره های مذهبی و سیاسی جهت حل مسایل ترکها و کردها که چندی قبل در نقده به برخورد انجامید تشکیل شد، آوارگانی که شهر را ترک کرده اند به بازگشت دعوت شدند. دو روحانی مأمور شدند که در حل مشکلات اداره شهر و پرداخت خسارت به آنها که صدمه ای دیده اند نظارت کنند. در یازدهم ژوئیه تظاهرات آرام به وسیله حزب دموکرات در کردستان برگزار شد. غنی بلوریان سخنگوی حزب گفت که تظاهرات به عنوان اخطار به حکومت جهت توجه به مسایل منطقه برگزار شد.

9- چهاردهم ژوئیه مریوان صحنه نبردی بود که در آن 22 نفر کشته و 40 نفر مجروح شدند. یک خبرگزاری ادعا کرد که نبرد بین پاسداران انقلاب و یک کمیته محلی از کردهای چپگرا بوده است. یک سخنگوی حزب دموکرات مطالب دیگری را عنوان کرد او گفت نبرد بین دهقانانی که طالب حقوق خویش بوده و فئودالهای دست نشانده رژیم که در کمیته ها نفوذ نموده اند اتفاق افتاده است.

10- ناآرامی کردستان معلول یک سری عوامل گوناگون است. مثلاً عوامل منطقه ای و آنچه در رابطه با انقلاب ایران اتفاق افتاده است همانند بعضی نقاط دیگر ایران زارعان، املاک مالکان فراری و یا خاندان پهلوی را تصرف کردند.

اخیراً بعضی مالکانی که در زمان شاه زمینشان را گرفتند درصدد بازپس گرفتن دوباره آن هستند، اختلافات زیادی بین کردهای سنی و شیعیان که حکومت را در دست دارند وجود دارد. تقسیم شدن ایران به اقوام مختلف نیز در ناآرامیهای کردستان مؤثر بوده است. آنها در سرتاسر مرز ایران گسترده اند، کاهش فعالیتهای ژاندارمری و جنگ لفظی بین دولت موقت ایران و عراق نیز از جمله عوامل ناآرامی است. ادعاهایی درباره حمله عراق به دهکده های مرزی کردستان مطرح گشته است. رقابت قدیمی ترکها و کردها به خونریزی اخیر انجامید. در اختیار داشتن گسترده سلاح به وسیله گروههای رقیب یکی از علل جنگ بود. دوم، ناآرامیها در منطقه کردستان.

11- در ایالت خوزستان ناآرامیها و تظاهرات از اهمیت زیادتری برخوردار است، هفته قبل دو خط لوله نفت و گاز منفجر شد، اقدامات اعتراض آمیز دیگری نیز گزارش شده است. یازدهم ژوئیه رادیو تهران گزارش داد که یک انفجار در خط راه آهن اهواز، خرمشهر در 2 کیلومتری خرمشهر اتفاق افتاده است، ایستگاه راه آهن در خرمشهر اخیراً مورد حمله ای قرار گرفت که هدف آن پاسداران بودند.

گزارشهای دیگر حاکی است که به بعضی منازل و جیپ پاسداران در شهر بمب پرتاب شده، تظاهرات عربهای ایرانی در خرمشهر باعث شد که استاندار خوزستان دریادار مدنی به نظامیان در خوزستان آماده باش دهد.

12- گزارش رسیده است که در روز سیزدهم ژوئیه 25 نفر از تظاهرکنندگان وقتی که مردان مسلح ضمن یک راهپیمایی آرام به سوی آنان آتش گشودند مجروح شدند.

ص: 575

شرکت کنندگان در تظاهرات از کسانی بودند که خواهان خودمختاری در خوزستان بودند آنها همچنین آزادی زندانیان سیاسی و نیز پایان مداخله مأموران حکومت مرکزی را خواستار بودند، در پانزدهم ژوئیه خرمشهر متشنج شد و آن وقتی بود که مهاجمان ناشناس به داخل مسجدی که در آن مجلس یادبود برگزار شده بود بمب انداختند. 5 کشته و حداقل 30 مجروح گزارش شده است.

در مصاحبه مطبوعاتی که اخیراً انجام شده، مدنی اعلام کرده مسئول ناآرامیها در استان «اخلالگران حرفه ای» هستند. مدنی در حالیکه اوضاع را حساس توصیف می کرد گفت برای اینکه مسایل فراوان جانبی حل شوند، مجموعه ای از قاطعیت، سیاست و زمان لازم است. در مصاحبه دیگری عیسی خاقانی برادر آیت الله خاقانی مطالب مغایری را مطرح نمود. او گفت 40000 نفری که اخیراً تظاهرات کرده اند، آب می خواستند. او گفت که منطقه در حال انفجار است. و اگر به سرعت عمل نکنیم ما را به مرحله غیرقابل کنترلی خواهد کشاند.

لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 263 محرمانه شماره گزارش: 79 0255 684618 ژوئیه 1979 - 27 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (محرمانه) گزارش وضعیت موجود شامل اطلاعات ذیل می باشد: امتناع رحیمی از استعفاء راهپیمایی وحدت، لغو کامل طرح ایجاد تأسیسات انرژی اتمی در اهواز و خشونت در ایران.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) [الف]- رحیمی از استعفا دادن امتناع می کند. وی بار دیگر بر موضع خویش تأکید نمود و اظهار داشت جز به درخواست آیت الله خمینی استعفا نخواهد داد. گزارشات مطبوعاتی حاکی از آن است که دفتر نخست وزیری از رحیمی درخواست نموده که برای مدت چهل و هشت ساعت برای حفظ پرستیژ تقی ریاحی، وزیر دفاع، استعفا دهد. رحیمی نیز گفته است که تسلیم فشار و تهدید نخواهد شد.

نظریه گزارشگر: (محرمانه) بدین ترتیب که اختلاف میان وزیر دفاع و ژنرال رحیمی پیش می رود حتماً یکی از این دو نفر سمتش را از دست خواهد داد. رحیمی یک مرتبه کنار گذاشته شده و دوباره به سمت خویش گمارده شده است و ریاحی نیز استعفا داده ولی استعفای وی پذیرفته نشد. به نظر می رسد که برخورد این دو در آینده منجر به رویارویی مستقیم دولت بازرگان و دولت «پشت پرده خمینی» گردد.

ص: 576

ب- راهپیمایی وحدت دیروز آیت الله خمینی بار دیگر به مخالفینش ثابت نمود که هنوز قدرت مردم را در دست دارد. دعوت آیت الله به راهپیمایی وحدت و پشتیبانی از جمهوری اسلامی از سوی مردان، زنان، جوانان و پیران، نظامیان و غیرنظامیان مورد استقبال قرار گرفت و مردم نه تنها در تهران بلکه در دهات، شهرستانها و شهرهای ایران به خیابان ریخته بودند. هنگامی که حجت الاسلام هادی غفاری در حال قرائت یک قطعنامه 9 ماده ای برای جمعیت بود، طی یک مانور هوایی شش هواپیمای اف-5 بر فراز جمعیت عملیات نمایشی انجام می دادند. مواد قطعنامه به شرح ذیل است:

1- ما حمایت قاطع خویش را بیش از پیش از رهبری امام خمینی اعلام می داریم و تا آخر از آن دفاع خواهیم نمود.

2- همان گونه که امام خمینی فرمودند ما معتقدیم تنها رهبری مناسب برای جمهوری اسلامی ما همان رهبری اسلام است.

3- ما حمایت خود را از مجلس خبرگان و تصویب قانون اساسی اعلام می داریم و بار دیگر با شرکت در رفراندوم آتی، حمایت خود را نشان خواهیم داد.

4- ما حمایت خود را از اعمال دادگاههای انقلاب اعلام می داریم و از آنان می خواهیم که کارشان را تا پاک شدن کشور از وجود تمامی عناصر رژیم سابق ادامه دهند.

5- ما خواهان مداخله مستقیم ارتش در مناطقی که دشمنان داخلی و یا خارجی در صدد ایجاد هرج و مرج و خونریزی برای نابودی انقلابمان هستند، می باشیم.

6- ما پشتیبانی خود را از تداوم تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران اعلام می کنیم و هرگونه حرکت جدایی طلبانه و تجزیه طلبانه را قاطعانه محکوم می کنیم.

7- ما از رسانه های گروهی می خواهیم که از آزادیهای موجود سوءاستفاده ننمایند و کسانی که مطبوعات را به عنوان وسیله ای برای توطئه های ضدانقلابی خویش مورد استفاده قرار می دهند، محکوم می نماییم.

8- ما حمایت کامل خود را از اعمال شورای انقلاب اعلام می داریم.

9- ما با تمام قدرت و وحدت کلمه و با ایمان به رهبرمان امام خمینی و انقلابمان با تمامی توطئه ها از جمله تروریسم و شاخه های گوناگون آن با تمام وجود مقابله خواهیم کرد.

ج- طرح ساختن تأسیسات انرژی اتمی، در اهواز لغو شد. فریدون شهابی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و معاون وزیر نیرو در یک مصاحبه رادیویی امروز صبح اعلام نمود که کار ساختمان تأسیسات انرژی اتمی اهواز قرار است به طور کامل متوقف گردد. این تأسیسات توسط یک کنسرسیوم فرانسوی به نام فراماتوم ساخته می شد. گزارش دیگر حاکی از آن است که در مورد قرارداد هسته ای با آلمان غربی به زودی تصمیم گیری خواهد شد.

نظریه تهیه کننده: (محرمانه) در ارتباط با نیروگاه اتمی آلمان در بوشهر، آلمانی ها خواستار استرداد پرداخت های معوقه خود هستند و چنانکه از نقل قولهای مقامات ایرانی در مطبوعات

ص: 577

برمی آید به نظر نمی رسد که ایران تمایلی به ادامه این پروژه داشته باشد.

د- درگیریهای موجود در ایران:

1- کردستان: موج ناآرامی های اخیر در استان کردستان منجر به کشته شدن 11 نفر و زخمی شدن 30 تن گردیده است. رادیو ایران شب گذشته اعلام کرد که در نتیجه انفجار چندین بمب در نواحی تجاری شهر 11 تن کشته و 18 تن مجروح شدند و چند باب مغازه و ساختمان نیز ویران گردید. گرچه هنوز معلوم نیست چه کسی مسئول انفجارات اخیر است با این وجود گفته می شود که 10 نفر در ارتباط با این حوادث دستگیر شده اند.

2- مشکین شهر: بار دیگر درگیری در مشکین شهر رخ داد و زد و خورد میان روستاییان و گروهی از اهالی شهر در تمام روز ادامه داشت. شمار مجروحین این درگیری «صدها تن» نقل شده است. روستائیان به تفنگ و اسلحه های دیگر مسلح بودند و وانت هایی پر از سنگ نیز برای استفاده در این درگیریها به صحنه آورده بودند. این درگیریها بر سر تقسیم آب به روستاییان رخ داده است.

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 264 محرمانه شماره گزارش: 025679 684619 ژوئیه 1979 - 28 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه) این گزارش وضعیت اطلاعاتی را با عناوین زیر ارائه می نماید: خمینی دیگر از تیمسار رحیمی حمایت نمی کند، 41 سرهنگ ژاندارمری بازنشسته شده اند، قبایل ترکمن ممکن است باز سر به شورش بردارند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- خمینی دیگر از تیمسار رحیمی حمایت نمی کند: گزارشات مطبوعاتی حاکی از آن است که آیت الله خمینی حمایت خود را از فرمانده دژبان تیمسار رحیمی، دریغ داشته است. اگر این خبر صحت داشته باشد، رحیمی در مبارزه اش با ریاحی، وزیر دفاع، بازنده شده است. شواهدی که نشان می دهند که این مبارزه پایان یافته است، عبارتند از:

1- رحیمی برای روز یکشنبه، ارباب جراید را به یک مصاحبه مطبوعاتی فراخوانده و شایعه ای وجود دارد مبنی بر اینکه او در رابطه با موقعیتش به عنوان فرمانده دژبان اعلامیه ای صادر خواهد کرد.

2- شایعات همچنین حکایت از این دارد که یک محور اصلی بحث بین بازرگان و آیت الله خمینی در قم در هجدهم ژوئیه، موضوع مخالفت رحیمی علیه ریاحی بوده است.

ص: 578

3- سرلشگر ریاحی به یک گزارشگر محلی گفته است که در 19 ژوئیه به سر کارش در وزارتخانه بر می گردد. ریاحی بعد از اینکه گزارش شده بود که تصمیم به استعفاء گرفته است، چندین روز در محل کارش حاضر نشد.

ب- چهل و یک سرهنگ ژاندارمری بازنشسته شده اند: رادیو گزارش داده است که چهل و یک سرهنگ ژاندارمری بازنشسته شده اند.

ج- قبایل ترکمن ممکن است دوباره سر به شورش بردارند: منبعی که میزان موثق بودن آن مشخص نیست این گزارش را از نشریه «چکیده اخبار ایران» استخراج کرده است. بر اساس گزارش منبعی که اخیراً از دهکده ای در نزدیکی مرز شوروی بازگشته است، قبایل ترکمن دوباره درصدد شورش هستند. اکنون که آنها محصول درو شده را جمع آوری کرده و خطر از بین رفتن محصول، چنانچه در آخرین درگیریهای بین ترکمن ها و فارس های ساکن دشت گرگان پیش آمد، وجود ندارد. آنها احساس می کنند که چیزی برای از دست دادن ندارند. محصول گندم و جو برای امنیت بیشتر در زیرزمین ها انبار شده است، نه در انبارهای معمولی که در درگیری قبلی بسیاری از آنها مورد حمله قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. رهبران قبایل برای گردهم آیی و مباحثه بر سر خواسته های ترکمن ها به مدت سه روز در پایان هفته دعوت شده اند.

این وقایع نشأت گرفته از حادثه ای هستند که در هاله ای از ابهام فرورفته است. منبع می گوید که هرکس داستان را به گونه ای شرح می دهد. ظاهراً یک پسربچه ترکمن از روستای آق قلعه به وسیله خدمه یک هلی کوپتر که در آنجا فرود آمده بود، ربوده شده است و پاسداران او را در یک محل مخفی نگاه داشته اند. این هلی کوپتر از انواع هلی کوپترهای معمولی ارتش نبود بلکه آبی رنگ و شبیه هلی کوپترهایی بود که مورد استفاده شاه معزول و خانواده اش قرار می گرفت. ترکمن ها اکنون این حادثه را دست آویزی برای پافشاری بر سر خواسته هایشان قرار داده اند. رهبران آنها قبلاً نامه هایی برای آیت الله خمینی و مهدی بازرگان نوشته اند و از اینکه پاسخی دریافت نداشته اند، گله مندند. چیزی که ظاهراً بیشترین عامل نگرانی ترکمن هاست روش تحکم آمیز است. روحانیون اصرار می ورزند که اعتقاداتشان به مذهب اهل سنت مورد حمایت قرار گیرد و از این هراس دارند که اگر مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی جمهوری جدید معرفی شود، آنها به دست شیعیان متعصب دچار رنج و مشقت شوند.

همانند کردها، ترکمن ها نیز خواهان حق انتخاب مسئولین خود، به کار بردن زبان مادریشان و داشتن مدارس خاص خودشان هستند. آنها از ملاکین فارسی زبانی که رژیم گذشته قطعات بزرگ زمین را در اختیارشان گذاشت، هراس دارند و در مقابل نفوذ فزاینده آنها به دنبال کسب حمایت هستند. چنانچه منبع اظهار می دارد خمینی حق داشت که از دست روسها عصبانی باشد. هنوز اسلحه از طرف مرز می آید و قبایل تقریباً به هر چیز که نیاز دارند، کاملاً مسلحند. همچنین آنها کلاً ترسی ندارند و مشتاق یک نبرد هستند.

رفت و آمدها

ص: 579

سند شماره 265 محرمانه20 ژوئیه 1979 - 29 تیر 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - 187534به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: رفت و آمدها 1- (محرمانه - تمام متن) 2- چندین منبع ایرانی بسیار موثق در اینجا مطالب ذیل را اظهار داشته اند:

قطب زاده از سمت خود در رادیو و تلویزیون کنار رفته و در لندن سفیر خواهد شد.

شاهپور بختیار روز سه شنبه 10 ژوئیه ایران را از طریق مرز ترکیه، ترک کرد و اکنون در اروپای غربی مخفی است.

خانواده القانیان اخیراً ایران را ترک گفته و اکنون در لندن به سر می برند.

ونس

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 266 محرمانه 20 ژوئیه 1979- 29 تیر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 7675 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: ای.بی.گرازینی، متخصص امور اطلاعاتی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مطالب زیر ارائه می دهد، شامل: استعفای تیمسار رحیمی. استعفای سرلشگر فربُد. انتصاب رئیس جدید ستاد ارتش. ترور یک روحانی. تظاهرات همافران در دوشان تپه. معرفی نامزدهای مشترک برای انتخابات از سوی پنج گروه سیاسی. اخبار متفرقه.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- استعفای تیمسار رحیمی. تیمسار عزیزالله سیف[سید] امیر رحیمی، فرمانده جنجالی نیروهای زبده دژبان، روز گذشته اعلام کرد که به دستور امام روح الله خمینی از پُست خود کناره گیری می کند. رحیمی در مصاحبه با خبرنگاران گفت: «پس از 20 سال تحمل درد و رنج و زندان و بیکاری و 5 ماه فرماندهی دژبان، به احترام دستورات امام خمینی استعفا می دهم، زیرا اعتقاد دارم پیروی از دستورات رهبر وظیفه هر ایرانی است.» حاج قدرت الله لطفی، فرمانده پاسداران سیاه جامه ای که محافظ رحیمی بودند فاش ساخت که به تیمسار رحیمی

ص: 580

پیشنهاد شده است تا به عنوان وابسته نظامی ایران در خارج از کشور انجام وظیفه نماید، ولی او پیشنهاد فوق را رد کرده است. هم اینک آیت الله خمینی در حال بررسی واگذاری مأموریت دیگری به تیمسار رحیمی است. بر اساس گزارش رسانه های خبری، رحیمی در خلال آخرین مصاحبه اش، همچون مصاحبه های دیگرش تأکید کرد که «من از مستشاران خارجی، علی الخصوص مستشاران نظامی متنفرم. سی سال است که مستشار نظامی داشته ایم، و حالا موقع آن است که افسران زبده خودمان کارها را انجام بدهند.» او همچنین متذکر شد که محافظان سیاه جامه اش «جدانشدنی» هستند و همچنان از جانش محافظت خواهند کرد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): برکناری تیمسار رحیمی کمی بعد از ملاقاتِ روز گذشته آیت الله خمینی و طالقانی در قم صورت می گیرد. طبق حکم کتبی سرلشگر ریاحی برای تیمسار رحیمی، او تا زمانی که پُست مناسبی برایش پیدا شود در ستاد کل ارتش انجام وظیفه خواهد کرد. البته به اعتقاد ما این آخرین خبری نیست که از رحیمی خواهیم شنید. مسلماً او ساکت نخواهد نشست و هر وقت فرصتی پیدا کند نظراتش را به خبرنگاران ابراز خواهد کرد. بر اساس شایعات تا 48 ساعت دیگر نام جانشین رحیمی اعلام خواهد شد. قبلاً گفته بودند که سرهنگی به نام دلنواز جای رحیمی را خواهد گرفت، ولی منابع خبری معتقدند که این خبر صحت ندارد.

ب- استعفای سرلشگر فربُد. بر اساس گزارشی که امروز در روزنامه تهران تایمز منتشر شد، سرلشگر ناصر فربُد، رئیس ستاد نیروهای مسلح نیز استعفا داده است. تهران تایمز یکی از دلایل استعفای فربُد را اعتقاد او به این مسئله ذکر کرده است که نیروهای مسلح نباید در سیاست دخالت کنند و نباید از در حکم ابزاری برای مداخله در امور سیاسی و یا مقابله و سرکوب تظاهرات سیاسی استفاده کرد.

سرلشگر فربُد در توضیح دلایل استعفایش که پس از مشورت با مقامات ارتش و دولت انجام شد، گفت: «برخی اختلاف نظرها و دیدگاهها و همچنین مداخله ی کمیته ها، گروههای سیاسی، و سایر مراکز قدرت در امور ارتش گزینه ای بجز استعفا برای من باقی نگذاشت.» سرلشگر فربُد گفت اگر می خواهیم واقعاً یک ارتش مردمی داشته باشیم، ارتش باید کاملاً «استقلال فکر» داشته باشد تا بتواند از منافع ملی دفاع کند و نظم و انضباط خود را محفوظ نگاه دارد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): منابع خبری می گویند که استعفای سرلشگر فربُد غیرمنتظره نبود و رئیس جدیدی به ریاست ستاد ارتش منصوب شده است. (نگاه کنید به پاراگراف پ همین گزارش) ج- انتصاب رئیس جدید ستاد ارتش: بر اساس گزارش های خبری در مرکز خبر برای خبرنگاران خارجی و همچنین روزنامه های ایران، نخست وزیر مهدی بازرگان سرتیپ شاکر را به ریاست ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران منصوب کرده است. این

ص: 581

انتصاب در روز 19 ژوئیه انجام شد. علاوه بر نکاتی که در پاراگراف ب ذکر شد، گزارشی در مرکز خبری برای خبرنگاران خارجی انتشار یافت که در آن آمده بود یکی از دلایل استعفای سرلشگر فربُد اعتراض به انتصاب آخوندی به نام سید علی خامنه ای در پُست معاونت وزیر دفاع بوده است.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): هیچ شرح حالی از سرتیپ شاکر در دفتر وابسته نظامی موجود نیست، ولی می گویند او در سال 1928 در شیراز به دنیا آمده و در ایالات متحده آموزش دیده است. آخرین پُست او فرماندهی شورای علمی دانشکده افسری ایران بوده است.

د- ترور یک روحانی: دکتر محسن بهبهانی، واعظ و متصدی سابق برنامه های مذهبی در رادیو، شب جمعه ساعت 18:00 به دست یک موتورسوار ترور شد. موتورسوار زنگ منزل بهبهانی را زده بود و وقتی بهبهانی برای پاسخ گفتن درب منزل را باز کرده بود، موتورسوار چندین تیر به مغز وی شلیک کرده بود.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): تا به این ساعت هیچ گروهی مسئولیت ترور بهبهانی را بر عهده نگرفته است ولی تهیه کننده گزارش احتمال می دهد که ترور فوق نیز به دست همان گروه قبلی صورت گرفته باشد، زیرا شیوه ترور تکراری است، یعنی همان موتورسوار و کوبیدن در. گروه فرقان مسئولیت آخرین تروری را که به همین شیوه انجام شده بود، بر عهده گرفته است.

ه- نامزد های مشترک 5 گروه سیاسی در انتخابات: براساس اخبار مرکز خبرنگاران خارجی، 5 گروه سیاسی از جمله سازمان چریکی مجاهدین خلق تصمیم گرفته اند تا در انتخابات مجلس خبرگان نامزدهای مشترکی معرفی کنند. چهار گروه دیگر عبارتند از: جنبش به رهبری دکتر علی اصغر حاج سید جوادی، جنبش انقلابی خلق مسلمان و جنبش مسلمانان مبارز و سازمان شورای اسلامی. نامزدهای مشترک این 5 گروه عبارتند از: آیت الله محمد[محمود] طالقانی، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی، مسعود رجوی، دکتر کاظم سامی، عزت الله سحابی، دکتر طاهر کاتوزیان، و دکتر عبدالکریم لاهیجی.

و- اخبار متفرقه:

(1) روزنامه بامداد گزارش داد که گروهی ناشناس با راکت های آرپی جی7 به پاسگاه ژاندارمری شلمچه در جزیره مینو، در نزدیکی خرمشهر حمله کردند. هنوز هدف مهاجمان از این حمله مشخص نشده است ولی ظاهراً آنها قصد تخریب پل جزیره را داشتند.

(2) طبق گزارش امروز رادیو ایران، آیت الله خمینی روز گذشته در قم اعلام کرد که سازمان رادیو و تلویزیون ملی باید تحت کنترل یک شورا باشد، «و نه در دست یک نفر که هر کاری دلش بخواهد، انجام دهد.» ز- راهپیمایی همافران در دوشان تپه: در روزهای 21 و 22 ژوئیه 1979 در اعتراض به وضعیت شان در نیروی هوایی دست به تظاهرات زدند. منابع خبری می گویند که در روز 21

ص: 582

ژوئیه نزدیک به 500 تا 1000 نفر در مقابل ساختمان ستاد نیروی هوایی تجمع کردند و با فریاد از تیمسار امامیان، فرمانده نیروی هوایی خواستند تا از ساختمان بیرون بیاید تا آنها با او صحبت کنند. یکی از منشی های ایرانی سفارت آمریکا می گوید که در روز 22 ژوئیه تقریباً 5000 نفر همافر در مقابل ساختمان ستاد تجمع کرده بودند و شعار می دادند و سرود می خواندند. این خانم همچنین گفت که همه مقامات نیروی هوایی برای جلوگیری از بروز درگیری ساختمان را ترک کرده بودند.

نظریات مرکز تهیه گزارش (وابسته دفاعی) (محرمانه):

هنوز خواست همافران و همچنین نتیجه این تظاهرات مشخص نیست. فقط می توانیم بگوییم که این بزرگترین تجمع همافران در یک محل بوده است که تا بحال یکی از کارمندان ما آن را دیده و یا گزارش داده است.

نظریات کلی مرکز تهیه گزارش (بدون طبقه بندی):

این آخرین گزارشی است که گزارشگر در مورد وضعیت ایران تهیه می کند زیرا قرار است در روز 27 ژوئیه به منظور انجام کارهای بازنشستگی اش به واشنگتن دی.سی. بازگردد و احتمالاً پُست دیگری در دولت پیدا کند.

عکس العمل رسانه ها

سند شماره 267 استفاده محدود اداری22 ژوئیه 1979 - 31 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7625به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: عکس العمل رسانه ها 1- روز جمعه 29 تیرماه، رادیو و تلویزیون ملی ایران یک برنامه نیم ساعته گفتگو پیرامون انقلابهای معاصر جهانی را پخش کرد و به مقایسه نتایج پرداخت. نتیجه حاصله این بود که انقلاب اسلامی ایران مشابه هیچیک از آنها نبوده و کاملاً ممتاز است. شرکت کنندگان، مورخین در بخش اعظم مباحثات خود به نقش آمریکا در ویتنام پرداخته و آن را قبیح ترین مورد امپریالیسم آمریکا خواندند. رؤسای جمهوری آمریکا از آیزنهاور به بعد محکوم شدند لیکن از نیکسون به خاطر کم اهمیت جلوه دادن بحران و تشدید آن انتقاد بسیار شدیدی به عمل آمد. رابطه آمریکا و ایران در زمان شاه طوری توصیف شد که ایران «شریک جرم در شرارتهای آمریکا» نشان داده شد و شاه منبع اصلی کمک های مالی به امپریالیسم آمریکا در ویتنام خوانده شد.

2- همان شب رادیو و تلویزیون ملی ایران، یک فیلم نیم ساعته تحت عنوان «چگونگی فروش یک نیروی هوایی» را به معرض نمایش گذاشت که در مورد دولت نیکسون بود و عناوین دیگر فیلم عبارت بودند از «رشوه برای ژنرالها» و «ماشین گریسی». دوبله فارسی این فیلم به رشوه های داده شده از طرف شرکت نورتروپ و لاکهید به مقامات نظامی سعودی و

ص: 583

اندونزی اشاره داشت. طبق اظهارات آمده در این فیلم، شرکت لاکهید جمعاً 22 میلیون دلار به مقامات خارجی رشوه پرداخته است. کیسینجر مورد انتقاد قرار گرفته است چون وی با افشای رشوه ها مخالف بود و معتقد است که این کار بر روابط آمریکا و کشورهای مزبور خساراتی وارد خواهد ساخت. این فیلم به جلسات کمیته امور خارجی مجلس سنای آمریکا در زمینه افشاگریهای موجود پیرامون شرکت نورتروپ نیز می پردازد.

3- نظریه: در تاریخ 18 ژوئیه رادیو و تلویزیون ملی ایران اعلام کرد که برنامه های جالبتری را در زمینه تولیدات داخلی و وارد شده، ارائه خواهد کرد تا خواست عمومی ارضا گردد. هیأت نظارت جدید رادیو و تلویزیون ملی ایران برنامه ریزی جدید را مطابق با منافع ملی جمهوری اسلامی می داند لیکن به هیچ وجه پاسخگوی خشونت عمومی نسبت به خشک و ایدئولوژیک بودن محتوای آن نیست.

شلنبرگر

اخراج خبرنگار تایمز

سند شماره 268 محرمانه22 ژوئیه 1979 - 31 تیر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7630به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: اخراج خبرنگار تایمز 1- یوسف ابراهیم، نماینده خبری مجله نیویورک تایمز در صبح روز 22 ژوئیه به وزارت ارشاد ملی خواسته شد و یک نامه ای که به فارسی نوشته شده بود از طرف بهزادنیا (معاون وزارت) به او داده شد و مضمون این نامه این بود که به او یادآوری شده بود که حضورش در ایران تحت عنوان نماینده خبری مجله نیویورک تایمز امکان نداشته و باید تصمیم بگیرد که «هر چه زودتر» ایران را ترک کند.

2- ابراهیم کوشش کرد که بهزادنیا را متقاعد کرده ولی چیزی که در جواب شنید این بود که این خواسته «آنها»ست و «آنها» خیلی به اشتباهاتی که ابراهیم مرتکب شده چندان صریح سخن نخواهند گفت.

بهزادنیا اضافه کرد: کالیبورن از واشنگتن پست نیز به طور موقت در اینجا خواهد بود و همچنین از نماینده رویتر نیز خواهیم خواست که اینجا را ترک کند و او گفت امکان دارد که تعدادی روزنامه های فارسی زبان هم بسته شوند.

3- کاردار، مسئله را با طباطبایی، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت در میان گذاشت. طباطبایی گفت که اطلاعی از موضوع ندارد. کاردار نسبت به این عمل اظهار تأسف کرد.

4- ابراهیم در نامه کتبی در رابطه با اخراجش به دفتر نخست وزیری، رسماً اعتراض کرد. رویدادهای آتی را به آگاهی شما خواهم رساند.

لینگن

مسعود مهاجر از آیندگان

ص: 584

سند شماره 269 استفاده محدود اداری23 ژوئیه 1979 - 1 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7720به: سازان ارتباط بین الملل آمریکا، واشنگتن دی. سی.

موضوع: مسعود مهاجر از آیندگان خلاصه: وابسته مطبوعاتی با مسعود مهاجر، عضو هیأت تحریریه آیندگان ملاقات نمود، مهاجر، آیندگان را عاری از مناقشات داخلی پنداشته و انگیزه آن را رعایت انعکاس رویدادها بدون غرض ورزی و دور نگاهداشتن آن از حیطه کنترل و سانسور علما می داند، مهاجر در مورد از سر گرفته شدن روابط آمریکا و ایران خوش بین نیست و اخراج ابراهیم را نمونه ای از رفتار نادرست مراکز متعدد قدرت به حساب می آورد.

1- روز دوشنبه (مردادماه) روزن، وابسته مطبوعاتی با مسعود مهاجر یکی از اعضای هیأت تحریریه آیندگان ملاقات نمود. هنگامی که در اداره روابط عمومی روزنامه منتظر مهاجر بود، روزن با یک پدیده غریب در رابطه با آیندگان روبرو شد که همانا تشویق گزارشگران محقق آزاد به همکاری با این روزنامه بود. تعدادی از مقاله های بسیار تحقیقی روزنامه نیز از همین طریق تأمین می گردد. شاهد این مدعی نیز گفتگوی وابسته مطبوعاتی، روزنامه نگار آزاد شفیعی در تلاش برای فروش افشاگریهای خود در مورد شاهین شهر اصفهان است که بنا به گفته نویسنده طرح شاهزاده اشرف بوده است تا با از بین بردن و اخراج زارعین محلی زمین لازم برای مسکن پیمانکاران آمریکایی را فراهم آورد.

2- مهاجر، روزن را به چند تن از همکارانش در هیأت تحریریه معرفی کرد و خوش و بش ها دوستانه برگزار شد. پس از نشستن پشت میزی که در اطاقی ریخته و پاشیده قرار داشت، مهاجر به مسئله اصلی پرداخت و در مقام تشریح گفت که در روزنامه اش میان چاپچی ها و نویسندگان برخلاف کیهان مناقشات داخلی وجود ندارد، برعکس در مورد هدف روزنامه همگی آنها اتفاق نظر دارند. با به دست گرفتن قدرت پس از اعتصاب روزنامه پاییز، هیأت تحریریه توانست با چاپچی های خود منافع مشترکی را پدید آورد، یعنی تصریح کردند که باید در کشوری که فاقد هرگونه موانع بود به انعکاس آنچه که رخ می دهد بپردازند. وی به روزن نمونه ای از این کار را نشان داد که یکی مقاله ای بود در مورد حمله گروهی به نام جوانان مسلمان اصفهان به مراکز توزیع روزنامه در این شهر، و مقاله دیگر یکی از مقالات انحصاری آیندگان در مورد نادرست بودن کشتار کارگران در حال اعتصاب توسط گروهی از پاسداران. مهاجر گفت روزنامه اش به این دلیل شهرت چپگرایی یافته است که عملاً نمی توانند و نمی خواهند از معیارهای خود منحرف گردند. وی در مورد روابط آمریکا و ایران در آینده نزدیک چندان خوش بین نبود و افزود که مراکز قدرت متعدد به هیچ وجه اجازه نمی دهند که شناخت واقعی از سیاست پیدا شود. وی متقاعد شده بود که اخراج ابراهیم رئیس دفتر نیویورک تایمز مثال خوبی برای نشان دادن زودرنجی این عناصر در این گونه مراکز است که

ص: 585

یکی از آنها بهزادنیا در وزارت ارشاد ملی می باشد.

3- مهاجر هنگام یادآوری از تیراژ 300 هزار تایی روزنامه بسیار خوشحال به نظر می رسید چون این رقم دو برابر تیراژ سه ماه گذشته است. وی گفت آیندگان مراکز توزیع خود را در لندن، پاریس و رُم گشایش داده است و تلاش می کند که در نیویورک یا کالیفرنیا نیز به خاطر تمرکز شدید ایرانیها، این مراکز مورد نیاز را ایجاد نماید. شلنبرگر

گزارش هفتگی سیاسی

سند شماره 270 محرمانه24 ژوئیه 1979 - 2 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7772به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش هفتگی سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه گزارش: اقدامات برای آماده شدن به منظور انجام انتخابات مجلس خبرگان ادامه دارد، تظاهرات برای «وحدت» و یادبود مصدق، آشوب در مناطق مرزی ایران- ترکیه، مریوان آرام و تقریباً خالی از سکنه است، آیت الله خاقانی در قم ظاهر شده است. (پایان خلاصه).

3- تعدادی از گروهها و احزاب و سازمانهای گوناگون اسامی کاندیداهای خود برای انتخابات مجلس خبرگان را اعلام نمودند. بدون هیچ تعجبی، اکثریت قریب به اتفاق اسامی ارائه شده تاکنون، از روحانیون است. انتخابات کماکان قرار است برابر برنامه در 3 اوت انجام شود.

4- در روز 17ژوئیه تظاهرات «وحدت» در سراسر ایران به منظور نشان دادن اعتقاد مردم به جمهوری اسلامی و اهداف آن» برگزار شد. در حالیکه روزنامه ها در گزارشات خود مدعی شرکت «میلیونها» نفر هستند، نشانه هایی در دست است که این تظاهرات سراسری به شور و هیجان و خودجوشی تظاهرات روزهای اول انقلاب نبود. مأمور سیاسی سفارت از منبعی در تهران دریافت که توسط کمیته محلی به آژانس کرایه اتومبیل او دستور داده شده بود تا همانند سایر مغازه های مجاور آژانس، تعطیل نماید تا مجبور به شرکت در تظاهرات شوند. (توجه: بنظر می رسد که سازماندهندگان راهپیمایی انقلابی، از رو ش های عصر پهلوی سرمشق گرفته باشند.) منبع دیگری از کرمانشاه به مأمور سیاسی کنسولگری اطلاع داد بیش از یکهزار نفر در تظاهرات «وحدت» حضور نداشتند، در حالیکه ادعای مقامات، این رقم را به دویست و پنجاه هزار نفر (یعنی تعداد کل جمعیت شهر) می رساند. طبق اظهار منابع تبریزی، تظاهرات در آنجا به استادیوم ورزشی شهر ختم می گردید و در پرجمعیت ترین لحظه خود استادیوم نیمه پر بود.

5- در 21 ژوئیه، تظاهرات دیگری در تهران به احترام (مجدد) نخست وزیر اسبق، مصدق برگزار شد. در این تظاهرات که به عنوان امری مشترک، توسط «جبهه دموکراتیک ملی»، «فداییان خلق»، «جبهه ملی» و دیگر گروهها برگزار شد، جمعیت زیادی در میدان بهارستان

ص: 586

اجتماع نمودند و آیت الله طالقانی سخنرانی نمود.

6- در روز 19 ژوئیه آشوبی در نزدیکی مرز زمینی ایران- ترکیه واقع در سرو درگرفت، در این روز «یاغیان قبایل» در این منطقه با ژاندارمها و پاسداران انقلاب به زد و خورد پرداختند. افراد قبایل کردنشین یک هلی کوپتر دولتی را سرنگون کردند و طبق نوشته روزنامه «بامداد» هشت نفر در این سقوط کشته شدند. گزارشات بعدی روزنامه ها مدعی است که سربازان لشکر 64 مردان قبیله یاغی را متفرق نموده اند. از قول مقامات رسمی ادعا شده است که یاغیان کوشش می نمودند تا از استقرار مجدد ژاندارمری توسط دولت موقت در منطقه مرزی نزدیک ارومیه (رضاییه سابق) جلوگیری کنند. کنسول ترکیه در تبریز در گفتگویی با مأمور سیاسی سفارت آمریکا در 21 ژوئیه گفت که برخلاف ادعاهای مقامات دولت ایران، نیروهای نظامی اعزامی از ارومیه هیچ تلاشی جهت جنگیدن با یاغیان به عمل نیاوردند. همتای او در ارومیه به او اطلاع داد که ارتش صرفاً نیروهای پاسدار انقلاب را تا منطقه سرو همراهی کرده است و هنگامی که نبرد آغاز شد فقط نقش محدودی به عنوان تماشاچی به عهده گرفت. پس از اینکه گروهی از مقامات گمرکی و ژاندارمهای ایرانی برای یافتن پناهگاهی موقت به سمت ترکیه فرار کردند، پای کنسولهای ترکیه در تبریز و ارومیه به حادثه سرو کشیده شد.

7- پس از درگیری های جدی بین سپاه پاسداران انقلاب و گروههای محلی کرد، در مریوان در تاریخ 14 ژوئیه، برای چند روز آرامش نسبی به شهر بازگشت. پاسداران انقلاب در شهرهای سنندج و کرمانشاه آماده رفتن به مریوان و کمک به همکاران خود شده بودند ولی ظاهراً شورای شهر از عزیمت آنان جلوگیری کرده است. شورای شهر مریوان بیانیه ای صادر و از مردم شهر درخواست نمود تا آماده تخلیه شهر در صورت بدست گیری کنترل امنیتی آن توسط پاسداران انقلاب، باشند و طی تلگرافی به خمینی مدعی شد که اعزام پاسداران انقلاب به مریوان، به عنوان یک توهین (به مردم مریوان) تلقی خواهد شد. با این حال طبق گزارش روزنامه آیندگان، 75 درصد مردم شهر قبلاً آنجا را ترک کرده و ادارات و فروشگاهها تعطیل شده بودند. خبرگزاری پارس اظهار می دارد خروج دسته جمعی مردم بعد از پخش شایعاتی در بین مردم مریوان مبنی بر اینکه پاسداران اعزامی جهت حمله به ساکنین به آنجا اعزام می شوند، آغاز شد.

8- آیت الله خاقانی رهبر مذهبی قوم عرب پس از چندین روز ناپدید شدن از خرمشهر، در شهر قم ظاهر شده است. ناپدیدی آیت الله خاقانی به دنبال حمله پاسداران انقلاب به اقامتگاه او پس از بمب گذاری مسجد جامع شهر، به وقوع پیوست. بعد از انفجار بمب که موجب کشته شدن چندین نفر شد، تعدادی از مردم دستگیر شده و بلافاصله در دادگاه انقلاب به محاکمه کشیده شدند. پنج نفر به اتهام دست داشتن در بمب گذاری اعدام شدند. گزارشات منتشره مدعی است که انبار بزرگی از اسلحه در منزل آیت الله در هنگام تصرف آن پس از انفجار بمب در مسجد، پیدا شده است. معهذا چه اقامت خاقانی در قم به عنوان یک «بازداشت» تلقی شود،

ص: 587

چه «به خاطر امنیت خود او»، خرمشهر در چند روز گذشته آرام بوده است. لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 271 محرمانه شماره گزارش: 79 0260 684624 ژوئیه 1979 -2 مرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش وضعیت حاوی مطالبی درباره عناوین ذیل است: مشکلات همافران، مشکلات آذربایجان غربی و کردستان، دخالت آمریکا در از بین بردن خمینی، خشونت در تهران، اطلاعات اضافی درباره رفتار پرسنل نیروی دریایی ایران.

17 از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات: (بدون طبقه بندی) الف- مشکلات همافران: اعتصاب نشسته همافران در تهران و تبریز پایان یافته است. این گروه که گزارش می شود تعدادشان به حدود 6000 نفر در تهران می رسد هنگامی که دستور بازگشت به کار آنها از سوی خمینی در پادگان هوایی دوشان تپه قرائت گردید، به اعتصاب خود خاتمه بخشیدند. ابوالحسن بنی صدر از دستیاران خمینی که سرگرم بررسی خواستهای همافران است، این پیام را از قم آورده و تسلیم آنان کرد.

نظریات تهیه کنندگان: محرمانه- اگر چه لیست خواسته های همافران معلوم نیست اما تصور می کنیم که در دوران اولیه پس از انقلاب تقاضاها از ماهیتی برخوردارند که انجام آنها می تواند از نظر مادی همافران را راضی کند. اکنون پس از آنکه در برخی مطبوعات به خواسته های همافران تا حدودی رنگ و لعاب ضدانقلابی بودن داده شده، همافران یک نماینده مطبوعاتی برای خود برگزیده اند. او در تلاش برای تقویت موضع همافران و بهبود وجهه آنان اظهار کرده است که تقاضای همافران برای عافیت و منافع مادی خودشان نبوده بلکه به طور کلی برای اصلاح انقلاب است.

ب- (بدون طبقه بندی) مشکلات آذربایجان غربی و کردستان: همه گزارشات مطبوعاتی حاکی از آن است که مشکلات کردی در استان آذربایجان غربی حادتر از آن است که قابل حل باشد، بنا به گزارش، درگیری و خشونت در سرو، ارومیه، بانه، قاسملا و همچنین در طول جاده بین ترگه ور و مرگ ور رخ داده است. لشگر 64 زمینی ارتش ایران فعالانه در تلاشهای مربوط به آرام ساختن منطقه مشارکت داشته است. این لشکر از همه طرفهایی که مسئول درگیریها هستند خواسته است تا سلاحهای خود را به زمین بگذارند.

نظریات تهیه کنندگان: (محرمانه) ما احساس نمی کنیم که واحد مربوطه در ارتش ایران قادر به فرونشاندن درگیریها در این

ص: 588

منطقه که مستعد ناآرامی است، باشد. انقلاب باعث شده است تا یک زخم کهنه سر باز کند یعنی خودمختاری کردی بر اساس ایده تجزیه طلبی که قدمت آن به اندازه خود ایران است. امتیازاتی باید به کردها داده شود و گرنه آنها به روش جنگ سنتی خود که جزئی از شیوه زندگی شان شده، ادامه خواهند داد.

ج- (بدون طبقه بندی) دخالت آمریکا در از بین بردن خمینی: ما گزارش کرده ایم که طی چند هفته اخیر، گزارشات مطبوعاتی ضدآمریکایی کمتر و کمتر شده است. امروز تهران تایمز، روزنامه اطلاعات فارسی و تهران پول (TEHRAN POOL) یک مطلب ضدآمریکایی چاپ کرده اند که در آن سرتیپ تای نقش اصلی را به عهده دارد. جزئیات یک توطئه برای از بین بردن انقلاب گفته می شود در دست روزنامه اطلاعات است. این روزنامه امروز مدعی شد که شواهد مستندی در دست دارد که اثبات می کند چهار افسر عالی رتبه ارتش به همراه یک ژنرال آمریکایی به نام تای توطئه ای برای خلاص شدن از دست آیت الله خمینی چیدند. به نوشته روزنامه اطلاعات، سپهبد برومند، سپهبد قاجار، سرتیپ وجدی و سرهنگ منتظمی با تای این بحث را مطرح کردند که از چهره خمینی تصویر یک کمونیست که از حمایت خارجی برخوردار است، بسازند. نقشه بدین قرار بود که از طریق نسبت دادن یک سری تحرکات روسی به خمینی، وی را در خاورمیانه و افغانستان به صورت یک عنصر روسی نشان دهند. قرار بوده است ثابت شود که خمینی به پیشبرد اغراض روسها کمک می کرده است آن هم با نشان دادن تلاش شوروی برای از بین بردن نارضایتی مردم و استفاده از خمینی تحت لوای مذهب برای تأمین منافع خود. اتهام دیگری که قرار بود به خمینی نسبت داده شود این بود که خمینی به عنوان کسی معرفی شود که از لحاظ مادی و معنوی از سوی برخی کشورهای غربی و کمونیستی حمایت می شد. اما ظاهراً ایرانی ها قادر به درک این مطلب نبودند که چگونه ممکن است هم غرب و هم شرق با توجه به نداشتن هیچگونه منافع مشترک، متفقاً از خمینی حمایت کنند. طبق این اسناد خمینی به کارگران اعتصابی کمک مالی می کرده است. توطئه گران دل خوش کرده بودند که ارتش از شاه و رژیم او تا آخرین قطره خون پشتیبانی خواهد کرد اما روزنامه اطلاعات می گوید که آنها متوجه نبودند که پرسنل بیشتر و بیشتری از نیروهای ارتش طرفدار انقلاب بودند. تای همچنین تصمیم گرفته بود که دانشجویان طرفدار شاه را از خارج به کشور بازگردانده و پست های کلیدی را به آنها بسپارد و در همان حال تبلیغات کند که انقلاب از سوی شوروی حمایت می شود. به نوشته روزنامه اطلاعات دیگر نقشه ها شامل کاهش نرخ بهره بانک ها و رو در رو قرار دادن خمینی با یک روحانی رو به اقتدار و خراب کردن وجهه او در میان مردم بود.

د- (بدون طبقه بندی) ناآرامیها در تهران: گزارش شده است که یکشنبه شب اعضای کمیته شماره 3 در تهران به سوی انبوه کارگران که بست نشسته بودند و خواهان دستمزدشان بودند، آتش گشودند. گفته می شود شش نفر از شرکت براون و روت (که از زمره شرکتهای آمریکایی

ص: 589

هستند) مجروح شده اند.

نظریات تهیه کنندگان: (محرمانه) این اولین نمونه از گزارشی است که حکایت از تیراندازی کمیته به سوی جمعیت می کند. بنا به کلیه گزارشات قبلی تیراندازی هوایی بوده تا جمعیت متفرق شوند.

ه- اطلاعات بیشتر درباره رفتار پرسنل نیروی دریایی ایران: (به گزارش وابسته دفاعی تهران به شماره 79 0258 6846 مراجعه شود.) 1- (بدون طبقه بندی) گزارشات مطبوعاتی 23 ژوئیه تأیید می کند که دریادار مدنی از ریاست ستاد نیروی دریایی استعفا داده است. دلایل ارائه شده این است که او با تصدی دو پست مهم دولتی در واقع قادر به اداره هیچیک از آنها نبود. گزارش مطبوعاتی همچنین حاکی است که استعفای دریادار علوی با برکناری اخیر سرلشگر فربد و رحیمی به طور تصادفی همزمان شده است.

2- (بدون طبقه بندی) در گفتگو با وابسته نظامی هند، اطلاعات ذیل درباره دریادار بیگلری به دست آمد. او در ماه می 1977 هنگامی که پست معاونت ریاست ستاد نیروی دریایی را عهده دار بود بازنشسته شد. گفته می شود او به دلیل عدم لیاقت بازنشسته شد. جالب توجه آنکه دریادار علوی همزمان با بیگلری بازنشسته شد.

بازدید از مؤسسه تلویزیون و سینما

سند شماره 272 استفاده محدود اداری24 ژوئیه 1979 - 2 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7783به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: بازدید از مؤسسه تلویزیون و سینما خلاصه: برنامه مهندسی مشترک مؤسسه نیمه مستقل تلویزیون و سینما وابسته به رادیو و تلویزیون ملی ایران با مؤسسه پلی تکنیک نیویورک با اعطای مدرک لیسانس. لیاقتی، مدیر این مؤسسه، روحیه پرسنل آن را خیلی پایین ارزیابی می کند. لیاقتی معتقد است که قطب زاده برغم رویارویی ملاها با حرفه ای ها در رادیو و تلویزیون ملی ایران مدیر توانایی بوده است.

1- وابسته مطبوعاتی روز 24 ژوئیه به دیدار غلامعلی لیاقتی، مدیر مؤسسه تلویزیون و سینما، و دکتر مهدی ایرانی- کرمانی، رئیس گروه تکنولوژی مؤسسه رفت. این ملاقات در اتاق کنفرانس مدیر صورت گرفت و سپس روزن به اتفاق آن دو از کتابخانه و تجهیزات فنی مؤسسه بازدید کردند.

2- لیاقتی که قبلاً از مقامات مدرسه عالی ارتباطات بود، مدت هفت ماه است که مدیریت این آژانس نیمه مستقل رادیو و تلویزیون ملی ایران را بر عهده دارد. او از زمان مدیریتش در این مؤسسه نیروی محرکه انسجام دامنه وسیعی از کارمندان و تجهیزات فنی در مدارس عالی ارتباطات در سرتاسر ایران بوده است. این مؤسسه 13 سال پیش تأسیس شده و منبع اصلی

ص: 590

رادیو و تلویزیون ملی ایران برای استخدام نیرو و آموزش های ضمن خدمت در زمینه تولید، تجهیزات فنی، ارتباطات، پژوهش و نویسندگی بوده است. لیاقتی گفت که مؤسسه مزبور به فارغ التحصیلان خود مدرک فوق دیپلم مهندسی اعطا می کند و برنامه مشترکی نیز با مؤسسه پلی تکنیک نیویورک برای اعطای مدرک لیسانس مهندسی ترتیب داده است. دکتر ایرانی- کرمانی افزود که یادداشت تفاهمی با مؤسسه پلی تکنیک نیویورک واقع در بروکلین در ژانویه 1978 به امضا رسید و این طرح مشترک هنوز ادامه دارد و انتظار می رود که در بهار سال 1980 نزدیک به 15 دانشجوی دیگر برای تحصیل به نیویورک بیایند. دکتر ایرانی- کرمانی گفت که گروهش قصد دارد تمامی درس ها را صرفاً به زبان انگلیسی ارائه دهد تا دانشجویان برای گذراندن 12 واحدی که قرار است در مؤسسه پلی تکنیک نیویورک بخوانند، آماده شوند.

3- لیاقتی در میان صحبت هایش درباره مسایل مؤسسه با صداقت به وابسته مطبوعاتی گفت که در مقام یک حرفه ای به اداره مؤسسه ادامه خواهد داد، ولی با توجه به اتهاماتی که به مدیران رژیم گذشته وارد می شود، دیگر کسی برای دانش کارشناسی احترام قائل نیست. او گفت آنهایی که به دیگران تهمت طاغوتی بودن می زنند هیچ فرقی با دیگران ندارند، مثلاً آیت الله مفتح که هم اینک در خانه علم، وزیر سابق دربار، می نشیند و بر مرسدس بنز او سوار می شود. ناگهان دکتر ایرانی-کرمانی وسط صحبت ها پرید و گفت: «به خدا اگر بدانم دانشجویانمان در این اوضاع بل بشو با مدرک هایشان چه می کنند!» لیاقتی همین دیروز پس از اعلام حکم خمینی در مورد موسیقی، قطب زاده، رئیس رادیو و تلویزیون ملی را ملاقات کرده بود، و به قطب زاده تبریک گفته بود که برغم خصومت ملاها و ملا مآب ها با حرفه ای ها توانسته است سازمان را از پاشیدگی نجات بدهد. لیاقتی گفت که به اعتقاد قطب زاده، ممنوعیت موسیقی از نظر خمینی شامل غنا و یا موسیقی ریتم دار بوده است و بدین ترتیب برای خودش قدری جای مانور قائل بود. لیاقتی گفت که قطب زاده نزدیک بود از دست علمایی که همان موقع از آسانسور بیرون آمدند و از او وقتی برای سخنرانی در تلویزیون خواستند، از کوره در برود. لیاقتی، قطب زاده را مردی ضرورتاً واقع بین در اداره سازمان بالقوه قابل انفجار رادیو و تلویزیون ملی ایران با تقریباً هشت هزار کارمندش می داند، و معتقد است به همین دلیل بود که قطب زاده به موسوی، یعنی همان روحانی که به دلیل مخالفت بوروکراتیک با برنامه ریزی های اسلامی اش استعفا داد، کمکی نکرد. شلنبرگر

استراق سمع خطوط تلفنی

سند شماره 273 سرّی 25 ژوئیه 1979- 3 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: استراق سمع خطوط تلفنی 1- (سری - تمام متن)

ص: 591

2- تقاضا برای اجازه استراق سمع مکالمات تلفنی ماشاءالله کاشانی (فرمانده نیروهای محافظ سفارت) که از دفتر پارک موتوری در حکم ستاد فرماندهی اش استفاده می کند.

3- از قرائن چنین بر می آید که ماشاءالله کاشانی به زودی از پُستش برکنار خواهد شد. به همین دلیل از لحاظ ضداطلاعات بسیار مهم است که بدانیم چه نقشه هایی برای سفارت دارد. کاگلین چیزهایی در مورد نقش دروغین کاشانی به عنوان محافظ سفارت می داند. او همچنین آگاه است که کاشانی تهدیدی بالقوه و جدی علیه سفارت و پرسنل آن به حساب می آید، علی الخصوص حالا که با تمامی امکانات و رویه های امنیتی ما آشنا شده است. علاوه بر این ما شواهدی از همکاری او با سرویس های بیگانه داریم. این رویه می تواند تهدیدهایی داخلی ایجاد کند که فعلاً از آنها آگاهی نداریم. کاشانی ندرتاً از سفارت خارج می شود و اکثر کارهایش را از طریق خطوط تلفنی که به آن اشاره شد، انجام می دهد.

4- امکانات فنی و امنیتی این عملیات را مهیا کرده ایم و احتمال می دهیم که روز 26 ژوئیه آماده استفاده باشند.

5- کاردار، COS و افسر امنیتی منطقه توصیه می کنند که با این تقاضا موافقت شود. COS احتمال می دهد که علاوه بر فایده هایی که در ارتباط ضداطلاعات نصیبمان می شود، می توانیم اطلاعات مفید دیگری نیز کسب کنیم.

ماشاءالله کاشانی و پست استراق سمع

سند شماره 274 سری25 ژوئیه 1979 - 3 مرداد 1358 از: تهران - 53760به: رئیس رونوشت فوری [نامعلوم] [موضوع: ماشاءالله کاشانی و پست استراق سمع] 1- ماشاءالله کاشانی که ظاهراً تحت حمایت دادستان انقلاب تهران فعالیت می کند فرمانده نیروی نامنظمی است که به ظاهر هدفش تأمین امنیت سفارتخانه است. در واقع بسیاری از فعالیتهای کاشانی از ربودن یک ایرانی که با مقامات روسی تماس داشت گرفته تا اخاذی و ایجاد رعب برای ایرانیانی که با سفارت کار دارند امنیت سفارتخانه را به جای آنکه بهتر کند بدتر می کند. به علاوه گزارش شده که کاشانی از تلفن های سفارت برای مکالمه با افراد ناشناخته ای در استان خوزستان استفاده می کند. انتظار می رود استراق سمع خطوط تلفن مورد استفاده کاشانی اخبار منحصر به فردی در مقوله ضداطلاعات در این موارد فراهم کند. (1) موقعیت او در ساختار انقلاب (2) طرح هایی که به امنیت سفارت و کارکنان آن مربوط می شوند و (3) نقاط ضعفی که تلاشهای سفارت را برای واداشتن دولت ایران به انتقال وی آسان می کنند. ممکن است اطلاعات مثبتی درباره خوزستان نیز که بالاترین اولویت را در رابطه با اهداف استانی ما دارد از این راه به دست آید.

2- عصر 23 و 24 ژوئیه آقای برنات مأمور EOP از EZVIVID بازدیدی انجام داد. به موجب

ص: 592

CSI F 52-6 ذیلاً طرح پیشنهاد عملیاتی تسلیم می شود:

الف) هدف: ساختمان موردنظر نزدیک دروازه پارکینگ موتوری (موتور پل) در محوطه سفارتخانه واقع شده است و کاشانی از آن به عنوان دفتر استفاده می کند. دقیق تر می توان گفت که آنجا یک پاسدارخانه کوچک است. این مکان دو شماره تلفن دارد خط داخلی 11236 از تلفنخانه سفارت می گذرد و دیگری 837132 که خط مستقیم به خارج از سفارت است. صفر این شماره تلفن خاص بسته شده است یعنی از این خط نمی توان مکالمه راه دور داشت. چون گزارش شده که شخص موردنظر مکالمات راه دور دارد پیشنهاد می کنیم که ابتدا خط داخلی 1236 را هدف کار خود قرار دهیم. برای آوردن شماره دیگر به کنترل پست استراق سمع نیز طرح ریزی خواهد شد. اما در این مرحله تمرکز کار روی خط داخلی 1236 است.

ب) پست استراق سمع:(1)

بازدید از مؤسسه تلویزیون و سینما

سند شماره 275 محرمانه26 ژوئیه 1979- 4 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7852به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

مرجع: تهران 7630 موضوع: بازدید از مؤسسه تلویزیون و سینما 1- وابسته مطبوعاتی، روزن، در تاریخ 25 ژوئیه به وزارت ارشاد ملی نزد بهزادنیا رفت تا از جزییات مقررات مربوط به خبرنگاران خارجی مطلع شود. بهزادنیا با خوشرویی روزن را پذیرفت، ولی اظهار داشت چون مقررات به تازگی تسلیم شورای انقلاب شده است، او نمی تواند کتباً مطلبی در اختیار وی بگذارد. با وجود این تأکید کرد که صدور اعتبارنامه و نظارت بر خبرنگاران خارجی در حوزه مسئولیت سفارتخانه های ایران در کشوری است که خبرنگار تقاضای ویزا می کند. اعتبارنامه خبرنگاران خارجی هر سه ماه یک بار تمدید خواهد شد که طی آن اخبار ارسالی خبرنگار مزبور مورد بررسی قرار خواهد گرفت. چنانچه شواهدی دال بر نادرستی و یا تحریف اخبار ارسالی رؤیت شود، اعتبارنامه آنها لغو خواهد شد. خبرنگاران خارجی باید در هنگام مصاحبه با ایرانی ها راهنما یا مترجم منتخب وزارت ارشاد را به همراه داشته باشند.

2- بهزادنیا با حمله به اعتراض انجمن خبرنگاران خارجی به محدودیت های مطبوعاتی در ایران گفت: «همه آنها را بیرون می اندازم.» او گفت کلایبورن یکی از همین روزنامه نگاران غیرمسئول است چون سخنان شریعتمداری را «تحریف» کرده است، و می گوید به جزیره مینو رفته در حالی که در مورد آن منطقه «هیچ چیز نمی داند» و هر وقت که بخواهد سرش را پایین

ص: 593


1- مابقی سند درباره خصوصیات فنی طرح استراق سمع بود که ترجمه نشد. م.

می اندازد «و به دیدن من» می آید. او درباره ابراهیم گفت که «اسرار عمیقی» در ارتباط با او وجود دارد. او «شانس آورده» که می تواند از ایران برود. بهزادنیا با خاطرنشان ساختن کنوانسیون ژنو گفت این کنوانسیون به ایران اجازه می دهد که بعضی خبرنگاران را بپذیرد و بعضی دیگر را نپذیرد. بهزادنیا درباره آینده خودش گفت که موقتاً در این مقام انجام وظیفه می کند و چون یک جراح لثه است، مایل است به حوزه پزشکی بازگردد. لینگن

گزارش وضعیت ایران

سند شماره 276 محرمانه 26 ژوئیه 1979- 4 مرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 7879 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، مقامات سفارت، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: سروان اچ.اف.جانسون، وابسته نیروی هوایی مقام تأیید کننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: گزارش وضعیت ایران 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره مطالب زیر ارائه می دهد، شامل: اعتصاب کارکنان خطوط هواپیمایی غیرنظامی. آرامش در آذربایجان غربی.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- (محرمانه) اعتصاب کارکنان خطوط هواپیمایی غیرنظامی. کارکنان بخش ارتباطات سازمان هواپیمایی غیرنظامی برای افزایش حقوق شان دست به اعتصاب زده اند. شکایاتی که سخنگوی کارکنان مطرح ساخت ماهیتی کاملاً اقتصادی داشت و به هیچوجه جهت گیری سیاسی در آن مشهود نبود. این اعتصاب به منظور رفع اختلاف فاحشی انجام شده است که بین حقوق کارکنان بخش ارتباطات و برج های مراقبت وجود دارد. کارکنان برج های مراقبت ماهیانه 70000 ریال پاداش دارند در حالی که کارکنان بخش ارتباطات، که به زعم خودشان، همان کار را انجام می دهند فقط 20000 ریال پاداش می گیرند. سخنگوی کارمندان به مردم اطمینان داد که اعتصاب آنها فعلاً تاثیری بر پروازها نخواهد داشت، ولی اگر چهار یا پنج روز دیگر طول بکشد همه فرودگاههای ایران مجبور می شوند فعالیت خود را تعطیل کنند.

ب- (محرمانه) آرامش در آذربایجان غربی: گزارش های مطبوعاتی از آذربایجان غربی حکایت از حکفرما شدن آرامشی توأم با اضطراب بر این استان دارد. روز گذشته وقتی که سرلشگر فلاحی، فرمانده کل ارتش، از شاهپور و مناطق دیگر در حوالی ارومیه بازدید کرد تا شخصاً وضعیت پرتنش و بی ثبات منطقه را ارزیابی کند، استاندار آذربایجان غربی با انتشار بیانیه ای اظهار داشت که مقامات محلی و رؤسای قبایل به تفاهم دست یافته اند

اخراج خبرنگار نیویورک تایمز و روابط ایران و آمریکا

ص: 594

سند شماره 277 محرمانه27 ژوئیه 1979 - 5 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7909به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: اخراج خبرنگار نیویورک تایمز و روابط ایران و آمریکا 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: کاردار در ملاقات 3 مردادماه خود با وزیر خارجه یزدی مسایل متعددی را از قبیل اخراج خبرنگار نیویورک تایمز یعنی یوسف ابراهیم مطرح کرد که بر روابط دو جانبه مان سایه افکنده است. یزدی در پاسخ بیشتر به مسئله اخراج ابراهیم و موضع آمریکا در قبال خلیج فارس پرداخت. در انجام این کار یزدی یکی از جنبه های پنهانی شخصیت خود را نشان داد که نشانگر موانع عظیمی است که باید در رابطه با نظام جدید ایران با آن سر و کار داشت. پایان خلاصه.

3- کاردار در آغاز گفتگو اظهار داشت که همانطور که قبلاً گفته است روند بازسازی روابط دو جانبه باید توسط طرفین مربوطه صورت گیرد و علاوه بر این طرفین باید خودداری و تفاهم بیشتری از خود نشان دهند. وی گفت در همین رابطه آراء عمومی آمریکا و ایران حائز اهمیت بسیار است. وی گفت ما سعی کرده ایم نشان دهیم که می خواهیم واقعیت های جدید ایران را بپذیریم، و یادآور شد که خود او در مصاحبه با نمایندگان مطبوعات آمریکا در ایران همین موضوع را عنوان کرده است. وی یادآور شد که ما بازرگانان را ترغیب کرده ایم تا به ایران بازگردند، و هر کاری انجام داده ایم تا تمامیت صندوق مالی ایران با در نظر گرفتن نقش مشروع کنگره و طرز تفکر آن در رابطه با کمک نظامی به ایران حفظ شود، و قوانین خود را تا حد امکان آن قدر تغییر داده ایم تا ناراحتیهای ایرانیان در نتیجه تعطیل یک بخش کنسولی در تهران و سه کنسولگری در خارج از پایتخت کاهش یابد. خلاصه اینکه ما از هیچ اقدامی فروگذار نکرده ایم تا صداقت خود را نسبت به ایران نشان داده باشیم.

4- وی در ادامه گفت، لیکن بعضی از اقدامات ایرانیها بر روابط دوجانبه ما سایه افکنده است. این مشکلات عبارتند از عدم دسترسی به سوابق موجود در بخش خلیج، تجهیزات ارتباطی همان منطقه و حتی شیشه حفاظ موردنیاز برای بخش کنسولی جدید که متعلق به خودمان می باشد؛ عدم دسترسی کنسولگری به جیمز شری؛ اخراج یک خبرنگار آمریکایی دیگر و افزایش تعداد اعدامیها درست پس از انتشار اعلامیه عفو عمومی؛ و اتهامات دیگر عنوان شده از طرف خمینی مبنی بر اینکه آمریکا محصولات زراعی ایران را به آتش می کشد تا بتواند مواد غذایی بیشتری را به ایران بفروشد؛ اشغال مداوم محوطه سفارت توسط نیروهای امنیتی عادی که برای حراست از ما تعیین شده اند؛ و حتی مسایل کوچکی از قبیل عدم توانایی دولت ایران در پرداخت حقوق معلمین. تای. و همه اینها ماحصل چهره سیاسی ایران در آمریکاست. وی در خاتمه گفت که علت اینکه این مسایل را مطرح می کند این است که یزدی

ص: 595

بداند ما چگونه بر مسایل تأثیرگذار بر روابط خود می نگریم.

5- یزدی در پاسخ گفت که ما تنها یک جنبه روابط را می بینیم. با اشاره به بیانات ژنرال راجر در مورد طرح نیروهای اضطراری و نیروی ضربتی 110000 نفره، یزدی گفت ابراز اینگونه نظرات آنهم از طرف مقامات مسئول آمریکایی حیثیت خوبی برای آمریکا در ایران پدید نمی آورد. تنها در دو یا سه روز گذشته، یکی از مقامات دیگر که احتمالاً وزیر دفاع براون بود گفته است که آمریکا آماده کاربرد نیرو در خلیج فارس به منظور حفاظت از منافع خود می باشد.

6- یزدی اخراج ابراهیم را به اخراج «هزاران دانشجوی ایرانی که برای گذرانیدن تعطیلات تابستانی به ایران آمده و اکنون نمی توانند به آمریکا برگردند و نه می توانند در اروپا ویزا بگیرند ربط داد. وی گفت ابراهیم حتی روادید لازم را بمحض ورود به تهران نداشت، لیکن یزدی شخصاً مداخله کرده بود تا وی پذیرفته شود. پس از آن، علیرغم میهمان دولتی ایران، ابراهیم گزارشات خصمانه ای نسبت به ایران ارسال داشته بود. و می گفت «ما گمان نمی کنیم که این کار با اصول جریان آزاد اخبار ایران مطابقت داشته باشد»، «بنابراین ما باید تأثیر منفی کسانی را که واقعیت را گزارش نکرده و در مورد ایران شایعه پراکنی می کنند، متعادل سازیم.» به عنوان مثال بدجلوه سازی اخبار، وی در مورد یهودیان شیراز سخن گفت که بنا به اظهارات مطبوعات آمریکایی بنا بدلایل مذهبی به قتل رسیده اند. او شخصاً در این مورد تحقیق کرده و دریافته بود که یهودی مزبور در یک سانحه اتومبیل کشته شده است. واضح است که این گزارش مطبوعات آمریکایی یک توطئه صهیونیستی بود تا آراء یهودیان آمریکایی نسبت به ایران توأم با نگرانی شود. در این رابطه یک الگوی متداول وجود دارد. ایران یک جامعه دموکراتیک بود، لیکن نمی تواند به مطبوعات آمریکایی اجازه دهد واقعیت ها را به این ترتیب دگرگون جلوه دهند.

7- یزدی در ادامه گفت که مطبوعات آمریکا هرگز با اسلام منصفانه برخورد نکرده اند. هنگام اقامت وی در آمریکا دو گروه ایرانی که یکی از آنها اسلامی و دیگری مارکسیست بود در خارج از سفارت ایران در واشنگتن با یکدیگر درگیر شده بودند. مطبوعات گزارش کردند که مارکسیست ها با شاه ظالم مخالف هستند لیکن اسلامی ها می خواهند زنان را چادر به سر کنند. در موقعیتی دیگر هنگامی که وی با خمینی در پاریس به سر می برد، نیوزویک یک مقاله ای نگاشته و خمینی را مارکسیست خوانده بود. او نامه ای به این مجله ارسال داشته بود تا این اتهام را رد نماید ولی مجله از چاپ آن خودداری کرده بود اما یکی از افراد آن در پاسخ نامه ای نوشته و گفته بود که نیوزویک براساس دلایلی که دارد می تواند ادعای خود را ثابت کند. در اسفندماه سال جاری وی به گرگوری روز اجازه مصاحبه داده بود. و روز نیز با یزدی و خمینی مصاحبه کرده و ماحصل مصاحبه را به مجله پنت هاوس فروخته بود. یزدی گفت مهم نیست که صحت مطالب گفته شده به روز حفظ شده است. ولی وی نمی خواهد که پیامش در مجله ای چون پنت هاوس منعکس شود. این کار یک عمل شیطانی است و اگر روز تصمیم بگیرد که بار دیگر به ایران بیاید وی شخصاً او را بیرون خواهد انداخت.

ص: 596

8- کاردار گفت مطبوعات آزاد خطراتی نیز دارد ولی بدتر از همه داشتن مطبوعات تحت کنترل است. وی همچنین این اتهام مطرح شده توسط یزدی را رد کرد و گفت که در آمریکا قرار نیست که مطبوعات طی یک تلاش هماهنگ انقلاب ایران را فاقد اعتبار نمایند. وی گفت بر اساس آنچه که در گزارشات آمریکایی پیرامون ایران دیده می تواند بگوید که صحنه تصویر شده کاملاً عینی بوده و فاقد هم دردی نیست. او گفت اگر ایران فکر می کند که با تحمیل محدودیت ها می تواند رفتار منصفانه تری را جلب نماید مانعی ندارد، ولی ایران باید کیفرهای ناشی از آن را نیز مدنظر قرار دهد. ایران نیز حیثیتی دارد که باید برای آن مبارزه گردد.

9- نظریه: عکس العمل یزدی نسبت به اظهار نگرانی کاردار در مورد مسایلی که تأثیر منفی بر روابط دوجانبه می گذارد به خصوص وحشت وی از مطبوعات آمریکایی یک جنبه غیرمنطقی در شخصیت وی را آشکار ساخت که قبلاً به آن پی نبرده بودیم. در حقیقت، در گفتگوهای پیشین خودداری وی از مسایل عاطفی چشمگیر بود. در مورد مسئله کمک های مالی و فروشهای نظامی، به طور مثال او ظرفیت جذب اطلاعات و جرح و تعدیل نظرات خود را نشان می داد، و همین کیفیت سبب شد که ما امیدوار شویم که خواهیم توانست بسیاری از مشکلات را مرتفع سازیم.

10- در مورد رفتار مطبوعات با ایران، از بیانیه های وی چنین برمی آید که علی رغم اقامت طویل المدتش در آمریکا هنوز فلسفه حاکم بر اصول مطبوعات آزاد را درک نکرده است. او نه پیشنهاد مربوط به خوب بودن طبیعت آزادانه جریان اخبار را می پذیرد و نه اینکه ایران قادر نیست مطالب منتشره راجع به خود را تحت کنترل درآورد. علاوه بر این یزدی نمی تواند واقعیت را دگرگون جلوه ندهد. آن هم در صورتی که متوجه شود که این کار برای او سودمند است. برخلاف ادعای وی، ابراهیم هنگام ورود به ایران دارای روادید معتبر بود؛ او در فرودگاه متوقف شد چون نام او و یا نامی مشابه با نام او در فهرست سیاه قرار داشت. علاوه بر این یهودی مقتول در شیراز نیز در سانحه اتومبیل کشته نشده بود؛ او (خانم دلرحیم) در جریان یک سرقت به قتل رسیده و قاتلین سعی داشتند سر وی را از تن جدا سازند که این وضع ابتدا مورد توجه نشریات فارسی زبان قرار گرفت و بعدها مورد توجه مطبوعات بین المللی واقع گردید. عدم صحت بیانات یزدی در تاریخ 4 مرداد به اطلاع بایندر در اداره چهارم سیاسی رسانیده شد. بایندر از طرف مافوق خود عذرخواهی کرد. (و بعداً نیز به اصرار مشاور سیاسی که خواستار دریافت جزئیات بیشتری در مورد مقام مسئول آمریکایی که گفته بود به کاربرد نیرو در خلیج فارس متوسل خواهد شد، همین کار را کرد) ولی نسبتاً واضح است که یزدی تنها بر اساس اطلاعات نادرست دریافت شده سخن نمی گوید بلکه شایعه پراکنی می کند.

11- این جنبه از شخصیت یزدی در میان ایرانیها بسیار دیده می شود و به خصوص در میان انقلابیهای اسلامی که نسبت به مقاصد آمریکا در رابطه با ایران دچار تردید بوده و درک صحیحی از اساس فلسفی جامعه آمریکا ندارند رایج است. در این رابطه ما شاهد موانع عظیمی

ص: 597

هستیم که در مورد نظام جدید باید با آنها دست و پنجه نرم کرد. لینگن

تهیه گزارشهای سیاسی

سند شماره 278 محرمانه29 ژوئیه 1979 - 7 مرداد 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 196929به: سفارت آمریکا، تهران مرجع: تهران 7537 موضوع: تهیه گزارشهای سیاسی 1- گزارش سیاسی ارائه شده از جانب سفارت در خصوص برنامه ریزیهای سال آتی تقریباً دربرگیرنده تمامی موضوعاتی می باشد که می بایستی به صورت یک گزارش، جدای از گزارشهای روزانه بررسی شود. دو مورد دیگر نیز به ذهنمان می رسد:

- قانون اساسی جدید و مطالب مربوط به آن: در هفته های آینده در مورد کلیه حوادثی که در امور ایران بیش از همه جنبه های ساختاری دارد باید قانون اساسی جدید را کانون توجهات قرار داد. در نظر گرفتن حقایق، عملکرد شخصیتها و برنامه های کلیدی در حال حاضر حائز اهمیت است، به طوری که گرایشهای مهم بر پایه مدت زمانی بیشتر، اهمیت خواهد داشت.

- گروه های چپ: ضرورت اساسی در اینجا ترکیب گروههای چپ، اهدافشان، تواناییهای بالقوه آنها، ارتباطات خارجی و قدرتشان می باشد. احتمالاً سفارت قصد دارد این موضوع را ضمن پیشنهاد خودش درباره احزاب و جنبش های سیاسی ایران مطرح کند. ما اعتقاد داریم که این موضوع آن قدر مهم است که باید گزارش جداگانه ای به آن اختصاص داد.

2- ما وضعیت فوق العاده مشکل و استثنایی در مورد گزارش سیاسی از ایران را کاملاً درک می کنیم و از مساعی سفارت برای حفظ امانت و تلاشهای ویژه در تهیه گزارشهای اصلی سپاسگزاریم. ونس

نظرات مهدی حائری یزدی

سند شماره 279 محرمانه29 ژوئیه 1979 - 7 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 7977به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی [موضوع: نظرات مهدی حائری یزدی] 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: مهدی حائری یزدی که یک ملا و دارای تحصیلات فلسفه غرب نیز می باشد در 25 ژوئیه به مشاور سیاسی گفت که پر کردن شکاف ارتباطی بین رهبری اسلامی ایران و غرب آسان نخواهد بود. پایان خلاصه.

3- در 25 ژوئیه مشاور سیاسی با دکتر مهدی حائری یزدی که یک ملای 60 ساله و استاد فلسفه دانشگاه تهران است ملاقات کرد. او دو سال تحصیلی گذشته را با استفاده از بورسیه در

ص: 598

دانشگاه جرج تاون مؤسسه اخلاقیات کندی گذرانده است. حائری در مدرسه فیضیه قم درس خوانده که بنیانگذار آن پدرش بوده و پس از او آیت الله خمینی در آن تدریس کرده است. حائری در اوایل دوران چهل سالگی خود به آمریکای شمالی رفت تا فلسفه غرب را مطالعه کند. او به دانشگاه مک گیل رفت و از دانشگاه میشیگان یک فوق لیسانس و از دانشگاه تورنتو یک دکتری دریافت نمود.

4- مشاور سیاسی مذاکره را با اظهار این نکته شروع کرد که هیأت نمایندگی دیپلماتیک آمریکا در تهران بیشتر این موضع را داشت که برقراری تماسهای خود را به مقامات دولتی و ایرانیانی که سوابق تحصیلی به سبک غربی داشتند، محدود کند و این بی مبالاتی بوده است. بنابراین، نظر این هیأت درباره مرکزیت دائمی اسلام در زندگانی بسیاری از ایرانیانی که از این دایره برگزیده، بیرون بودند به خطا بود. او گفت که هیأت سعی دارد که از آن اشتباه درس بگیرد و بنابراین از حائری خواست که قبل از بازگشت به آمریکا جهت از سرگیری بورسیه خود در جرج تاون افرادی را از میان گروه رهبری دینی توصیه کند که ممکن است حاضر باشند با مقامات سفارتخانه ملاقات کنند به قصد اینکه در موضوع اسلام و نهضت خمینی آنها را روشن نمایند.

5- حائری گفت که باید درباره این درخواست بیشتر تأمل نماید زیرا که تعداد خیلی کمی هستند که هم در سیستمهای فکری اسلام و هم غرب وارد باشند و به این ترتیب بتوانند این شکاف ارتباطی را پر کنند. او گفت که نمی خواهد اهمیت ادراکات غلط آمریکا را کوچک نشان دهد اما افزود که مهم است که به خاطر داشته باشیم که در طرف ایران نیز جهات عظیمی بوده و هست. او متذکر شد که خمینی در سنت اسلامی طلبگی دارای سابقه ای قوی است اما از جهان غیراسلامی تقریباً چیزی نمی داند. حائری گفت که او غرب را درک نمی کند و با ترسی که از چیز ناشناخته دارد از آن متنفر است. و با این وجود، خمینی در مقایسه با اکثر روحانیونی که او را دوره کرده اند و به او توصیه می کنند ذهنش نسبتاً بازتر است.

6- حائری مسئله پر کردن شکاف ارتباطی را مسئله ساده ای تلقی نکرد. او گفت که جمع آوری اطلاعات پراکنده کار چندان مفیدی نیست. روند یادگیری ادراک باید با مبانی سیستم فکری شروع شود. دانش سطحی استفاده کمی دارد و این دقیقاً به دلیل آن است که با تغییر اوضاع ربط خود را به موضوع از دست می دهد. نگاه کنید به اکثریت عظیم ایرانیانی که در خارج تحصیل می کنند. اما هنگامی که به ایران بازمی گردند و با اوضاعی متفاوت از آنچه که به محل تحصیلشان ربط داشت مواجه می شوند قادر نیستند دانش خود را به کار بندند. اگر آنها واقعاً می خواهند که سیستم فکری فرهنگی را که در آن مطالعه می کند فراگیرند امکان دارد با مسایلی که متعاقباً در ایران پیش روی خواهند داشت به طرز عقلی، منطقی و سیستماتیک برخورد کنند و به این ترتیب با آنها بسر کنند. اما از آنجایی که عده کمی یاد می گیرند که چگونه یاد گیرند، دانش سطحی آنها عمدتاً در ایران به هدر می رود، به همین ترتیب، محققین

ص: 599

غربی اسلام نیز اغلب با مسایل خود از یک دید غربی به جای دید یک محقق اسلامی برخورد می کنند. نتیجه کار «(1)WESLAM» می شود که آن هم به نوبه خود فقط یک دانش سطحی است که درک حقیقی از اسلام ندارد.

7- حائری یادآور شد جهان هر روز کوچک تر می شود و ایران نمی تواند بی توجه به اموری باشد که در یک کشور عظیم و ابرقدرت اقتصادی مثل آمریکا روی می دهد، گرچه آن ابرقدرت در آن سوی کره زمین باشد. همان طور که آمریکا نیز نمی تواند از منطقه ای که کشورهای صنعتی شدیداً جهت تأمین انرژی خود متکی می باشند صرفنظر کند. نکته مرموز و مبهم برای هر دو درک یکدیگر و زحمت بزرگ لازم برای حصول تفاهم اصیل است. پاسخ او این بود که محققین حقیقی تبادلگَرََند، افرادی که حاضر باشند همه چیز را دوباره با یک اسلوب فکری متفاوت و بر مبنای معیار رشد یابنده یاد بگیرند. در همان حال تأیید کرد که آگاهی ناقص در صورتیکه بر یک مبنای سیستماتیک حاصل شود از عدم آگاهی بهتر خواهد بود. لینگن

نشریه بورس یوسف رحمتی

سند شماره 280 استفاده محدود اداری30 ژوئیه 1979 - 8 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8066به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: نشریه بورس یوسف رحمتی خلاصه: وابسته مطبوعاتی، یوسف رحمتی سردبیر و ناشر روزنامه های مالی بورس تماس گرفت، حتی سیاست آمریکا در ایران و منطقه را مورد انتقاد قرار داد و گفت این سیاست به هیچ وجه پاسخگوی آرمانهای ملی نمی باشد، طبق پیش بینی وی رابطه جدید و متعادلی بین ایران و آمریکا برقرار خواهد شد و توصیه کرد آمریکا هر چه زودتر سفیری به ایران ارسال نماید.

1- روز یکشنبه 7 مردادماه با دکتر یوسف رحمتی ناشر و سردبیر تنها روزنامه مالی ایران یعنی بورس ملاقات کردم. رحمتی که از دیرباز روزنامه نگار بوده است این حرفه را 19 سال پیش آغاز نمود. در حال حاضر 12 گزارشگر در تهران و پایتخت و چهل حروفچین، چاپچی و یک مدیر در استخدام خود دارد. رحمتی گفت که تیراژ نشریه اش دوازده هزار است و معمولاً در اختیار بانکها و دفاتر دولتی قرار داده می شود.

2- رحمتی گفت نشریه اش سعی داشته در گزارش مسایل سیاسی و اقتصادی نقش بی طرفانه ای داشته باشد و به همین علت یکی از معدود روزنامه هایی بود که طی اعتصاب مطبوعاتی شصت روزه پائیز 1357 به کار خود ادامه داد. وی خود را فردی ناسیونالیست، معتقد به رهبریت آیت الله خمینی توصیف کرد و در مورد نتایج ملی شدن بانکها و صنایع ابراز بدبینی کرد. وی معتقد است که آیت الله خمینی نوعی غرور ملی را پدید می آورد و به سرمقاله

ص: 600


1- م. احتمالاً منظور نویسنده، ترکیبی از « اسلام غربی » به معنی .Islam و Wesاست.

مورخ 1 مرداد خود تحت عنوان «امنیت تنگه هرمز به آمریکا ربطی ندارد» اشاره کرد که انگیزه ای برای این سفر من بود، و آن را بیانیه ای شدید علیه آنچه که او آن را خطر نظامی آمریکا علیه منافع بلاتردید کشورهای خاورمیانه می داند عنوان کرد. من به بیانیه وزیر دفاع براون در آمریکا اشاره کرده و گفتم که وی اظهار داشته است که آمریکا در منطقه دخالت نخواهد کرد و فقط به درخواستهای احتمالی کمک پاسخ خواهد داد. وی در پاسخ گفت آمریکا باید از «آرمانهای ملل منطقه و نه صرفاً از آرمانهای دولت ها» مطمئن گردد، چون همین امر یعنی اطمینان از آرمانهای دولت خطایی بود که آمریکا در رابطه خود با ایران در زمان شاه مرتکب شده بود.

3- رحمتی تبلیغات ضدآمریکایی رسانه ها را توطئه ای برای بالا بردن تیراژ بعضی ها می داند، لیکن اگر سوابق آمریکا در نظر گرفته شود این امر طبیعی به نظر خواهد رسید. وی توصیه کرد که ما بردباری بیشتری نشان داده و هرچه زودتر سفیری به ایران ارسال داریم تا انعطاف پذیری مان نشان داده شود و گفت که یک رابطه جدید استوار بر تساوی بین آمریکا و ایران ایجاد خواهد شد.

4- من به رحمتی گفتم که بایگانی بیسیم ما به زودی کار خود را آغاز خواهد کرد و نیازهای وی برآورده خواهد شد. وی گفت او از این پیشنهاد متشکر بوده و امیدوار است که به زودی شاهد تحقق آنها باشد. روزن

ملاقات با مقام مطبوعاتی سفارت ایران

سند شماره 281 استفاده محدود اداری30 ژوئیه 1979 - 8 مرداد 1358 از: بخش امور خاور نزدیک ایران، برادهانسونبه: بایگانی موضوع: ملاقات با مقام مطبوعاتی سفارت ایران کارآموز تابستانی (براد هانسون) با ساسان اردلان که یکی از مقامات سفارت ایران است و در بخش مطبوعات و روابط عمومی مسئولیت انتشار هفته نامه انگلیسی زبان ندای ایران (ایران وُیس) را به عهده دارد به بهانه تحقیق و نگارش رساله ای در مورد علی شریعتی ملاقات کرد. آقای شفیق، وابسته مطبوعاتی نیز گهگاه در این گفتگو شرکت می جست. ملاقات چند دقیقه ای به تأخیر افتاد تا آقای اردلان که یک جوان ریشوست که اخیراً از دانشگاه نیویورک در (رشته مهندسی الکترونیک) فارغ التحصیل شده بتواند، نماز بخواند. چند سالی است که آقای اردلان به ایران بازنگشته است. گفتگوی دو ساعته که در آن به مسایل متنوع و نیز شریعتی پرداخته شد و بخشی از آن نیز به زبان فارسی صورت گرفت توأم با خوش برخوردی و لطیفه پرانی بود.

مسایل مربوط به مطبوعات دائماً تکرار می شد. هر دو مقام سفارت ایران معتقد بودند که مطبوعات ایران از زمان مصدق بیشترین مقدار آزادی را به دست آورده اند، و در این رابطه از پیدایش 150روزنامه از زمان پیروزی انقلاب سخن گفتند که تمام عقاید سیاسی از قبیل راست،

ص: 601

چپ، اسلامی، مادی و نژادی را با محتوای سنگین ایدئولوژیکی دربر می گیرند. گفتگو به اخراج دو گزارشگر آمریکایی یعنی یوسف ابراهیم (نیویورک تایمز) و دیوید لمب (لس آنجلس تایمز) کشیده شد. هر دو مقام مذکور اعتراف کردند که گذشته از دلایل ارائه شده توسط دولت ایران در تهران، علت اصلی اخراج آنها احتمالاً گزارش مغرضانه بوده است. کارآموز تابستانی گفت اینگونه اخراجها مطبوعات غربی را نسبت به ایران بیشتر عصبانی خواهد کرد. اردلان اعتراف کرد که اخراج های مذکور وجهه ایران را در خارج آسیب پذیر خواهد ساخت؛ لیکن این مسایل از نظر «مردم» ایران «فاقد اهمیت» است و تنها مشکلاتی است که سفارتهای ایران باید در برخورد با مطبوعات خارجی به حل و فصل آنها بپردازند. اردلان افزود که نداشتن گزارش بهتر از ارسال گزارشات مغرضانه به غرب است. به دنبال پرس و جو در مورد غرض ورزیهای گزارشگر آمریکایی، اردلان نمونه های بسیاری را با استفاده از نقل قول گوشزد کرد که نشانگر «عدم همدردی با انقلاب»، کم اهمیت جلوه دادن رویدادها و منابع خبری دست دوم و درجه دو می باشد. وی معتقد است که گفته های خمینی علی الخصوص به صورت مقطعی مطرح می گردند، و به عنوان نمونه سخنان وی را در رابطه با «تحریم موسیقی» و «قانون پیشنهادی مطبوعات» یادآور شد. خمینی به طور مستقیم و با قدرت سخن می گوید. توده های مردمی هوادارش به سادگی سخنان وی را درک می نمایند، لیکن سخنان وی را نباید مقطعی گرفت چون همیشه نکاتی را مطرح می سازد که تشریح و توضیح عنوانهای مطلب است. در رابطه با اتهام مربوط به «فقدان هواداری»، اردلان از گزارشات هفته های اخیر یاد کرد که در آنها دولت کنونی و نه رژیم شاه را مسئول تمام دشواریهای اقتصادی کشور دانسته اند (که کلاً همین طور است). «هر دانش آموز دبیرستانی ایران نیز می توانست وضع اقتصادی ایران را پس از انقلاب پیش بینی کند.» مشکلات اقتصادی ناشی از رژیم گذشته است که بیش از حد به وابستگی به خارجیها و تکنولوژی خارجی در بخش صنعتی، کنترل کارخانه های ملت توسط چند خانواده بسیار ثروتمند، (و فاسد)، غفلت از کشاورزی، و بروز اعتصابات طولانی و مکرر و قطع درآمد نفتی و غیره می پرداخت. طبیعتاً پس از انقلاب با خروج خارجیها و پس از «پاکسازی» و یا فرار بسیاری از مدیران و یا صنعتگران (که اکثر این «دزدها» به «سرزمین دزدها» یعنی آمریکا آمده اند) اوضاع اقتصادی سیر نزولی در پیش خواهد گرفت، و کارگران ستم کشیده بالاخره باید بتوانند نقش خود را در کار و زندگی خود ایفا نمایند. به نظر اردلان رویدادهای مهمی چون تظاهرات روز وحدت در تهران و یا برگزاری نماز جمعه توسط طالقانی در دانشگاه تهران (به پیشنهاد خمینی) در اوایل ماه رمضان دائماً توسط مطبوعات آمریکایی درست تفسیر نمی شد و یا کم اهمیت جلوه داده می شد. یا تعداد شرکت کنندگان کم نشان داده می شد که به نظر اردلان حدود یک میلیون نفر در دانشگاه تهران و محوطه های اطراف گرد آمده بودند و فرش نماز خود را همراه داشتند که مهمترین و بزرگترین تجمع تاریخی بود. و یا مقایسه های دروغینی در هنگام بازگشت خمینی به ایران در رابطه با توده

ص: 602

مردم انجام می گرفت تا نشان داده شود که حمایت از وی کاهش یافته است. بالاخره اردلان گفت که یکی از علل «گزارشهای مغرضانه» ارسال گزارشگران موقت و غیرفارسی زبان است که اکثراً با فرهنگ ایرانی آشنا نبوده و به نوبه خود متکی بر منابع محدود افراد خارجی مقیم و یا ایرانیهای آشنا با زبان انگلیسی محدود به منطقه تهران می باشند. گذشته از آن در رابطه با مطبوعات، پیرامون مقررات مطبوعاتی پیشنهادی گفتگو شد. اردلان گفت که این قانون در حال حاضر در حد پیش نویس است (و گویا متن نهایی انعطاف پذیری بیشتری خواهد داشت)، و با همکاری گزارشگران و ناشران تهیه شده، تا شکاف موجود در نتیجه قوانین نامربوط پر شود. انتقاد از وزراء دولت باید ادامه داشته باشد، ولی نباید حاوی جعلیات مغرضانه چون عکس جعلی که نشان می دهد یزدی دست شاه را می بوسد، باشد. انتقاد از مراجع تقلید (راهنمایان عالیرتبه مذهبی که خمینی در میان آنها بی رقیب است) مانند درج مقاله ای کوتاه مبنی بر حمله به شریعتمداری و به خیابان کشیدن بیش از نیمی از آذربایجانیها در دفاع از او قابل قبول نیست چون این گونه امور نشانگر بی احترامی و حمله به «مردمی» است که این افراد را به عنوان راهنمایان معنوی خود برگزیده اند. به هر حال، اردلان گفت که قبل از انتخابات مجلس شورای ملی (پارلمان) قانون مطبوعاتی باید از ماهیت مشروطی برخوردار باشد تا بتوانند قوانین پیشین را رد یا جرح و تعدیل نماید. مطالب دیگری که علاوه بر مطبوعات مورد بحث قرار گرفتند عبارت بودند از کمیته ها و گرایشات ضدآمریکایی موجود در ایران. به نظر اردلان «همه به لزوم وجود کمیته ها واقف و معترفند» تا پس از انقلاب نظم و قانون برقرار گردد، و جامعه را از بدترین نتایج رژیم منسوخ گذشته پاک سازد و راهی را برای مشارکت مردم در امور محلی باز نماید. ولی بعضی از کمیته ها در رابطه با بعضی رویدادها از حدود کنترل خارج شده اند. اردلان گفت که بین دولت ایران و کمیته ها و میان خود کمیته ها در مورد اختیارات تضادی در گرفته است، لیکن وی معتقد است که به محض روی کار آمدن یک دولت مشروع- دولت منتخب- کمیته ها به تدریج از بین خواهند رفت. وی گفت اعضای «زرنگ» کمیته ها، در شوراهای محلی در سطح روستاها، شهرها و بخشها به کار مشغول خواهند شد و یا «به جهنم خواهند رفت» هنگام مطرح شدن گرایشات ضدآمریکایی به ایران و امکان سفر آمریکاییها در ایران، اردلان گفت این گرایشات شدیداً کاهش یافته است و به هر صورت منظور افراد آمریکایی نبوده اند بلکه ضدیت متوجه و علیه دولت آمریکاست. پس از بازگشت خمینی به ایران، گروگانگیری 7000 آمریکایی موجود در ایران کار ساده ای بود. اما این کار صورت نگرفت. اکنون اردلان معتقد است که آمریکاییهای روشنفکر می توانند به ایران سفر کرده و تغییرات بعد از انقلاب را مشاهده نمایند. اردلان افزود که بازدیدکنندگان غیردولتی آمریکا نباید از دوستان ایرانی خود به خاطر اینگونه ارتباطها ترسی به دل راه دهند. ایرانیها به طور کلی به آمریکاییها صرفاً به عنوان فرد احترام می گذارند. در رابطه با عملیات سفارت در واشنگتن، با کارآموز تابستانی مطرح شد که حدود دویست نفر در اینجا به کار مشغولند که از این تعداد حدود ده تا دوازده زن

ص: 603

روسری دار و بدون روسری در انتشار نشریه انگلیسی زبان ندای ایران (ایران وُیس) و فارسی زبان شاهد کار می کنند. سفارت قادر نیست مرتباً از وزارت خارجه روزنامه های ایرانی را به دست بیاورد، که نشانگر از هم پاشیدگی سازمانی دولت ایران است، و به جای آن به دوستانی متکی است که مستقیماً مطالبی را برای این سفارت ارسال می دارند. آخرین موضوع مورد بحث ارسال یک سفیر آمریکایی به تهران بود. هر دو مقام سفارت می خواستند بدانند که آمریکا در مورد انتصاب سفیر کاتلر تا چه حد پافشاری خواهد کرد. کارآموز تابستانی شخصاً پاسخ داد که این کار احتمالاً تا قبل از انتخاب یک دولت جدید در ایران صورت نخواهد گرفت و ممکن است فرد دیگری برای این کار نامزد شود. گفتگو با تبادل هدایایی چون هفته نامه های پیشین سفارت، و کتاب شریعتی که به توسط حامد الگار ترجمه شده، پایان گرفت و سفارت ایران از مقامات وزارت خارجه خواست که با شرکت در سخنرانیها و رؤیت فیلم های سفارت اطلاعات خود را به طور «دست اول» کسب نمایند. اردلان افزود که کارآموز تابستانی باید سخنرانی های مجدداً چاپ شده خمینی، قانون مطبوعاتی پیشنهادی، و قانون اساسی را به طور کامل و به زبان فارسی مطالعه نماید تا متوجه شود که چگونه مطبوعات آمریکایی آنها را نادرست منتشر ساخته اند.

مطالب بیشتر درباره شکار مأموران ساواک از سوی ایران

سند شماره 282 محرمانه30 ژوئیه 1979- 8 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، بن - 13355به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف) بن 12990 ب) فرانکفورت 6561 ج) هامبورگ 1401 د) برلین 1607 ه ( دوسلدورف 1688.

موضوع: مطالب بیشتر درباره شکار مأموران ساواک از سوی ایران 1- (محرمانه) وزارت خارجه چیزی درباره دخالت دولت ایران در مبارزه اخیر علیه مأموران ادعایی ساواک سابق کشف نکرده است. به گفته مسئول میز ایران در وزارت خارجه (آلمان) کاردار ایران اطمینان داده است که همه تلاشها را برای تشویق ایرانیان به کار برده است که دولت ایران مرجع صالحی برای برخورد با چنین مسایلی است. کاردار به وزارت خارجه گفت که پاسپورتهای جدید برای ایرانیانی که پاسپورتهایشان توسط مأموران مصادره شده، صادر شده است.

2- (بدون طبقه بندی) کلاوس بولینگ سخنگوی دولت پس [از] جلسه بحث دولت پیرامون مبارزه علیه ساواک اعلام کرد آن دسته از ایرانیانی که می خواهند عدالت را به دست خود اجرا نمایند، باید هر چه زودتر اخراج شوند. به طوری که گفته می شد روز 26 ژوئیه مطبوعات گزارش دادند که 17 ایرانی در سراسر کشور به دلیل نقض قانون دستگیر شده اند.

استوسل

گزارش سیاسی هفتگی

ص: 604

سند شماره 283 محرمانه1 اوت 1979 - 10 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8192به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش سیاسی هفتگی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه- با نزدیک شدن انتخابات سوم اوت برای مجلس خبرگان، چندین حزب انصراف خود را از شرکت در آن اعلام کرده اند، اما اکثریت بیش از یکصد حزب کاندیداهای خود را وارد میدان کرده اند. وعده داده شده که شیوه رأی گیری حساب شده باشد. در چند ناحیه در منطقه کردنشین غرب ایران، ناآرامی ادامه دارد. دولت موقت ایران این پدیده را جدی گرفته است. اما تاکنون هیچ وسیله ای برای مقابله با آن پیدا نکرده است. پایان خلاصه.

3- در 25 ژوئیه، جبهه دموکراتیک ملی متین دفتری اعلام کرد که در انتخابات سوم اوت مجلس خبرگان شرکت نخواهد کرد. جبهه دموکراتیک ملی گفت به منظور اعتراض به عدم توجه رژیم به حقوق ابتدایی بشر، این تصمیم را اتخاذ کرده است. سازمان سیاسی خلق عرب، حزب دمکرات، حزب پان ایرانیست و حزب آزادی هم اعلام کرده اند که در انتخابات شرکت نخواهند کرد.

با این وجود بیش از یکصد حزب و سازمان سیاسی دیگر منجمله حزب توده، کارگران سوسیالیست و فداییان خلق از جناح چپ و حزب جمهوری اسلامی از جناح راست، کاندیداهای خود را نامزد کرده اند. تا زمان خاتمه ثبت نام کاندیداها در 28 ژوئیه، اسامی بیش از یکهزار نفر برای اشغال 73 کرسی نمایندگی اعلام خواهد شد.

4- مکانیسم های رأ ی گیری قرار است حساب شده باشد. کاغذ رأی گیری از رأی دهندگان می خواهد که نام نمایندگان موردنظر خود را (در تهران تا ده نفر)، بنویسند. بیش از نیمی از افراد 16 سال به بالا بی سواد هستند. شنیده ایم که افرادی در حوزه های رأی گیری جهت کمک به بی سوادان در نوشتن اسامی منتخبین شان حاضر خواهند بود. احتمال دستکاری (در آراء) فکر را به تأمل وامی دارد.

5- استانهای مرکزی کردنشین ایران، همچنان در ناآرامی شدید به سر می برند، و برخوردهای متعددی در طی هفته گذشته گزارش شده است. استاندار کردستان در 22 ژوئیه گفت شهر مریوان در دست شورشیان مسلحی است که مایل به مذاکره با هیچکس به جز یک هیأت نمایندگی اعزامی از تهران نیست. او گزارش داد دو سوم سکنه شهر را ترک کرده اند. ادارات تعطیل و ارتباطات تلفنی قطع شده است. یک هیأت نمایندگی به سرپرستی حجت الاسلام لاهوتی در 24 ژوئیه به مریوان فرستاده شد که دست خالی بازگشت. سرپرست هیأت مدعی شد که اکراد شرایط غیرقابل پذیرشی را مطرح کرده اند. ظاهراً جنگ تازه ای بین پاسداران انقلاب و اکراد مسلح در 27 ژوئیه در مریوان درگرفت که در آن طبق گزارش

ص: 605

مطبوعات یک نفر کشته و دو نفر به شدت زخمی شدند. ظاهراً افراد پاسدار انقلاب کنترل شاهراه منتهی به شهر را در دست دارند و در گزارشاتی ادعا شده که آنها وسایل نقلیه حامل مواد غذایی را متوقف و از رسیدن مواد غذایی به سکنه شهر که در خارج از شهر چادر زده اند، جلوگیری می کنند.

6- در 25 ژوئیه، سنندج شاهد تظاهراتی توسط «هزاران نفر» در اعتراض به حوادث مریوان، «تجاوز به مریوان» توسط پاسداران انقلاب، و تبلیغات رادیو و تلویزیون بر علیه اکراد بود. در همین حین گروهی که به ادعای خود هزاران نفر هستند، متشکل از سکنه سنندج، مهاباد، سقز و بانه برای نشان دادن حمایت خود از سکنه مریوان به سمت آن شهر در حال راهپیمایی هستند. دیگر گزارشهای مطبوعاتی حاکی است که واحدهای تقویتی زرهی ارتش، اعزامی از قهرمانشهر (کرمانشاه سابق) در حوالی سنندج توسط سکنه کردنشین شهر کامیاران متوقف شده است. مردم با محاصره تانکها، آنها را مجبور به توقف نمودند. شیخ عز الدین حسینی یکی از رهبران مذهبی- انقلابی مهاباد، در 28 ژوئیه از بازرگان نخست وزیر درخواست کرد که شخصاً در امور کردستان دخالت کند. حسینی مدعی شد که اگر نیروهای دولت در سنندج یا دیگر شهرهای کردنشین مستقر شوند، احتمال برخوردهای خونین وجود خواهد داشت.

7- جمشید حق گو استاندار آذربایجان غربی مدعی شد «سماجت زمین داران در دفاع از ادعاهای فئودالیشان، عامل اصلی آشوب در این استان است». در 22 ژوئیه نیروهای نظامی ایران یک عملیات بزرگ پاکسازی را علیه اکراد محاصره کننده پاسگاه ژاندارمری سرو واقع در مرز ایران- ترکیه، آغاز کردند. لشکر 64 مستقر در منطقه بیانیه ای منتشر و به مردم اخطار کرد که سلاحهایشان را به زمین بگذارند.

همچنین نیروهای کمکی از زنجان و قزوین جهت تقویت لشکر 64 اعزام شده اند. وقتی که در 24 ژوئیه دسته ای از ژاندارمها و 6 پاسگاه ژاندارمری به دست اکراد شورشی افتاد، آشوبهای بیشتری پدید آمد. نشانه هایی در دست است که این ژاندارمها و ارتشیها امکان ندارد که عملاً با شورشیان بجنگند. حق گو در تلاشی برای توضیح علت خلع سلاح بدون درگیری پاسگاههای ژاندارمری گفت «ظاهراً آنها غافلگیر شده اند». او افزود ارتش به پاسگاههای آشوب زده اعزام شده اما هدف از این کار سرکوب اکراد، و یا شروع یک درگیری جدید نبوده بلکه صرفاً جهت بررسی شرایطی که منجر به ناآرامی شده، می باشد.

8- ناآرامی بیشتر در آذربایجان غربی: ارتباط خط آهن ایران به ترکیه با دستگیری 50 الی 60 نفر از کارگران راه آهن توسط مردان مسلح در «قطار» نزدیک ایستگاه مرزی رازی، قطع شده است.

به نظر می آید که حقگو استاندار نه علت دستگیری (اسارت) کارگران را می داند و نه اطلاعی از هویت گروه مسلح فوق دارد.

گزارش وضعیت کنونی ایران

ص: 606

سند شماره 284 محرمانه 3 اوت 1979- 12 مرداد 1358 از: سازمان اطلاعات دفاعی - 1116به: مرکز اطلاعات جاری سازمان اطلاعات دفاعی موضوع: گزارش وضعیت کنونی ایران 1- (محرمانه) اعلامیه 2 اوت دولت مبنی بر حصول توافق بین کُردها و نمایندگان دولت ظاهراً حقیقت نداشته است. همان روز منابع کُرد حصول هر نوع توافقی را شدیداً رد کردند. بر اساس آخرین گزارش ها، نیروهای ارتش و پاسداران انقلاب هنوز در پادگان های خارج از شهر مریوان مستقر هستند.

2- (محرمانه) در رویدادی دیگر، دو حزب بزرگ اعلام کرده اند که انتخابات مجلس خبرگان را که قرار است روز 3 اوت برای انتخاب 75 نماینده جهت بررسی پیش نویس قانون اساسی برگزار شود، تحریم خواهند کرد. بر اساس گزارش ها، حزب جمهوری خلق مسلمان به رهبری آیت الله شریعتمداری و حزب جبهه ملی به رهبری وزیر سابق امور خارجه، سنجابی، دلایل خود را برای تحریم انتخابات «نبود شرایط لازم برای برگزاری انتخابات آزاد» و عدم توفیق دولت در «فائق آمدن بر فضای استبدادی حاکم بر جامعه» ذکر کرده اند. ترک زبانان آذربایجانی و بسیاری از میانه روها عمدتاً از شریعتمداری حمایت می کنند. در طول مبارزه انتخاباتی 6 روزه در ایران، گزارش های زیادی از اینکه طرفداران خمینی پوسترهای متعلق به احزاب فوق و احزاب چپگرا را پاره کرده و هواداران آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده اند، مخابره شده است.

3- (محرمانه): حزب جبهه ملی صحت نتیجه انتخابات را نیز زیر سئوال برده است. دولت فهرست رسمی نامزدها را منتشر نساخته است، و رأی دهندگان- از جمله بخشی از 70 درصد جمعیتی که بی سواد هستند- باید نام نامزدهای مورد علاقه خود را به ترتیب شماره مأخذ در برگه های سفید رأی گیری بنویسند.

4- (محرمانه): با کنار کشیدن 56 نامزد حزب جمهوری خلق مسلمان و 36 نامزد حزب جبهه ملی، فقط نامزدهای حزب جمهوری اسلامی طرفدار خمینی و تعدادی از نامزدهای گروههای چپی در این انتخابات حضور خواهند داشت. حتی پیش از اعلام تحریم انتخابات نیز طبق برآوردها 80 درصد نامزدها ملا (روحانیان مسلمان) بودند و خمینی نیز مکرراً از مردم خواسته است تا به آنها رأی بدهند.

غیبت گروههای اصلی اپوزیسیون و حمایت گسترده از خمینی به این معناست که روحانیان به پیروزی قاطع دست خواهند یافت. همین مسئله موجب نگرانی شدید برخی سازمان های غیرمذهبی شده است. بسیاری از این سازمان ها نقشی فعال در مبارزات انقلابی برای برکناری شاه داشتند ولی حالا با بیشتر سیاست های خمینی مخالفند.

5- (محرمانه): این وضعیت خبر خوشی برای اقلیت های قومی متعدد ایران نیز که در پی

ص: 607

کسب خودمختاری هستند، نیست. پیش نویس کنونی قانون اساسی هیچیک از خواست های آنها را به رسمیت نمی شناسد و چنانچه روحانیان اکثریت را در مجلس خبرگان به دست بگیرند، نباید انتظار تغییرات چندانی را در قانون اساسی داشت. پس از اتمام مهلت یک ماهه بررسی پیش نویس قانون اساسی، قانون مزبور به رفراندوم سراسری گذاشته خواهد شد. چنانچه قانون اساسی به تصویب برسد، که انتظار هم همین است، خمینی تمامی اصول و سیاست هایی را که تا بحال به طور غیر رسمی در کشور مستقر ساخته است، مشروعیت خواهد بخشید.

اخراج خدمه فیلمبرداری شبکه ان. بی. سی

سند شماره 285 استفاده محدود اداری7 اوت 1979 - 16 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8821به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اخراج خدمه فیلمبرداری شبکه ان. بی. سی 1- وزارت ارشاد ملی به یک گروه چهار نفره خدمه فیلمبرداری شبکه ان. بی. سی دستور داد که کشور را «بنا به خواست خود» در عرض چهل و هشت ساعت ترک کنند. این گروه مرکب از جیم کامپتون خبرنگار آمریکایی و سه تکنسین انگلیسی در روز شنبه 13 مرداد با پاسپورتهای معتبر وارد ایران شده بودند. آنها بدون کسب اجازه از وزارتخانه به قم رفته بودند، لیکن با کمیته های انقلاب تماس گرفته و کمیته ها نیز پاسداران انقلابی را به عنوان راهنما در اختیار آنها گذاشته بودند. فیلم تهیه شده در قم توقیف شده است.

2- هنگام تقاضای اعتبارنامه در روز یکشنبه، علی بهزادنیا سرپرست روابط مطبوعات خارجی به آنها گفت که آنها اجازه ندارند در هیچ جای کشور به فیلمبرداری بپردازند، به آنها دستور داده شده که تهران را ترک نمایند و با رزرو بلیط هواپیما به زودی کشور را ترک نمایند.

بهزادنیا اعتراف کرد که علت اصلی این اخراج پوشش مغرضانه آخرین نشریه «نیوزویک» در رابطه با انقلاب بوده است.

وی علاوه بر این از سفر خدمه به قم عصبانی بود. بهزادنیا افزود که شورای انقلاب تشکیل جلسه داده و تصمیم گرفته است که تا دو ماه به خبرنگاران خارجی اعتبارنامه ندهد، و پس از آن بنا به دعوت دولت ایران خبرنگاران خواهند توانست به ایران سفر نمایند. ولی نماینده بی.بی.سی می گوید بهزادنیا حاضر نیست سیاست جدید در مورد خبرنگاران خارجی را به عنوان یک سیاست قطعی تأیید نماید.

3- گرچه خدمه نمایندگان خود را نزد اسدی معاون نخست وزیر فرستاده اند، لیکن همه معتقدند که دفتر نخست وزیر مداخله نخواهد کرد. خدمه ان. بی. سی قرار است روز پنجشنبه توسط هواپیمایی لوفت هانزا کشور را ترک نمایند.

گریوز

گزارش سیاسی هفتگی

ص: 608

سند شماره 286 محرمانه8 اوت 1979- 17 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8954به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.

موضوع: گزارش سیاسی هفتگی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: استان خوزستان آرام است، ولی شهر مریوان همچنان ناآرام. نقض توافق دولت موقت با کُردهای شورشی برای واگذاری امور امنیتی مریوان به کُردها، و وارد شدن ارتش به صحنه. دولت موقت اعلام کرد یک آژانس اطلاعاتی جدید (ساواما) جایگزین ساواک خواهد شد ولی مشابه آن نخواهد بود زیرا بخش «شکنجه» ندارد. با توجه به تمایل ذاتی ایرانی ها به استفاده از روش های فیزیکی برای بازجویی به احتمال بسیار زیاد ساواما نیز فرزند خلف ساواک از آب در خواهد آمد. اعتصاب و تظاهرات در چندین شهر کشور، و نیروهای کمیته و پاسداران انقلاب هنوز شدیداً در سرکوب این امور مشارکت دارند. نیروهای پلیس و ارتش هنوز توان خود را بازنیافته اند. احتمالاً نیروهای شبه نظامی کمیته و پاسداران انقلاب تا آینده قابل پیش بینی فعالیت خواهند داشت. پایان خلاصه.

3- خوزستان و مناطق کُردنشین کردستان و آذربایجان غربی آرام تر از روزهای قبل بودند، و یا حداقل در هفته برگزاری انتخابات اخبار کمتری از آنها در روزنامه ها منعکس شده است. یکی از علت های آرامی خوزستان احتمالاً نتیجه دستگیری های اخیر بوده است. در روز 31 ژوئیه 13 خرابکار به اتهام دست داشتن در آتش سوزی ای که یک پاسگاه ژاندارمری را در مرز ایران و عراق ویران کرد، در خرمشهر دستگیر شدند. دولت هنوز تلاش دارد سلاح های غیرقانونی موجود در این مناطق را جمع آوری کند و یک بار دیگر از مردم خواسته است تا سلاح های غیرقانونی خود را به پاسگاه های ژاندارمری محل تحویل دهند.

4- دولت در تلاش برای حل بحران مریوان در هفته جاری نیز به مذاکره با کُردها ادامه داد، و دکتر مصطفی چمران که اخیراً نامش در گزارش های مطبوعاتی مکرراً به چشم می خورد، به عنوان معاون نخست وزیر، و همچنین سرتیپ ایزدی از مناطق بحران زده بازدید کرده و در مذاکرات شرکت کرده اند. نتیجه این مذاکرات امضای یک موافقت نامه در روز 1 اوت بود. طبق این موافقت نامه، پاسداران انقلاب که به مریوان اعزام شده بودند به تدریج به مقرهایشان باز خواهند گشت و یک شورای محلی مسئولیت برقراری نظم و امنیت را در شهر بر عهده خواهد گرفت. به رغم این توافق، گزارش ها حاکی از درگیری پاسداران انقلاب و ساکنین محلی در نزدیکی مریوان در روز 3 اوت بود. شورای موقت انقلاب در مریوان دولت موقت را به علت محاصره شهر با آتشبارهای توپخانه و استقرار یک دولت نظامی در مریوان به نقض توافق متهم ساخت. حصول توافقی پایدار بین مریوان و دولت موقت هنوز بعید به نظر می رسد و ادامه درگیری ها بین ساکنین کُرد محلی با نیروهای امنیتی مورد حمایت تهران و قم بسیار محتمل

ص: 609

است.

5- بر اساس گزارش روزنامه ها یک آژانس اطلاعاتی تازه تأسیس فعالیت خود را در زمینه جمع آوری اطلاعات در داخل و خارج از کشور آغاز کرده است. نام رسمی این آژانس «سازمان اطلاعات و امنیت ملی ایران» یا ساواما است. این سازمان جدید التأسیس تحت نظر دفتر نخست وزیری و با مدیریت مصطفی چمران فعالیت خواهد کرد. صادق طباطبایی، سخنگوی دولت، می گوید که هدف از تشکیل این آژانس صرفاً تحقیقات و جمع آوری اطلاعات است و سازمان فوق هرگز پا جای پای ساواک نخواهد گذاشت. ولی تشکیل این سازمان لااقل در جوک هایی که بین مردم رواج دارد پیش بینی شده بود. ماههاست که مردم می گویند سازمانی به نام ساواخ یعنی «سازمان اطلاعات و امنیت خمینی» جای ساواک را گرفته است. هر چند سخنگوی دولت موقت مدعی است که ساواما بخش «شکنجه» ندارد، ولی بعید است که این سازمان بتواند پاکی و معصومیت خود را برای مدتی طولانی حفظ کند. مقامات امنیتی ایران سابقه ای طولانی در به حرف آوردن متهمان با توسل به روش های فیزیکی دارند، و بلافاصله بعد از انقلاب معلوم شد که ضرب و شتم در نظام امنیتی جدید به همان اندازه ی نظام امنیتی قدیم رایج است. هیچ نشانه ای از تغییر این تمایل ذاتی ایرانی ها به استفاده از روش های فیزیکی دیده نمی شود، و با توجه به نوع شخصیت هایی که در واحدهای امنیتی جدید مشغول به کار هستند، بسیار بعید است که از ضرب و شتم زندانیان یا متهمان استفاده نشود.

6- هر چند در طول هفته گذشته درگیری های عمده ای در ایران رخ نداد، ولی برخی شهرها همچنان شاهد برپایی راهپیمایی ها، اعتصاب ها و حوادث امنیتی بودند. در قهرمانشهر (کرمانشاه سابق) سه کتابفروشی اخیراً به آتش کشیده شد. در مهران (در استان ایلام) یک نارنجک در دفتر فرماندار منفجر شد. در گناوه (نزدیک بوشهر) کارمندان گمرک در اعتراض به عدم امنیت شخصی و بی توجهی مردم به قوانین و مقررات گمرکی دست به اعتصابی یک روزه زدند. اعتصاب کارکنان بخش مخابرات هواپیمایی ملی وارد دومین هفته خود شد، که موجب بروز اختلال و تأخیر در برخی پروازهای داخلی و بین المللی شده است. «هزاران نفر از مردم» در زنجان گردهم آمدند و خواستار آزادی اشخاصی شدند که به دستور دادستان دادگاههای انقلاب به زندان افتاده اند. آنها همچنین خواستار استعفای دادستان انقلاب، انحلال دادگاه انقلاب و تشکیل یک دادگاه جدید شدند. علاوه بر این، دیپلمه های بیکار نیز در اهواز در مقابل استانداری تجمع کردند و خواستار کار شدند.

7- به طور کلی در رویدادهایی که موجب بر هم زدن نظم عمومی و یا بروز حوداث امنیتی می شود این پاسداران انقلاب هستند که مداخله می کنند. یک سرهنگ پلیس در تهران به کارمند سیاسی گفته است که اگر فقط به سبب کافی نبودن نیروهای پلیس در تهران برای رفع مشکلات روزمره هم که باشد پاسداران انقلاب تا آینده ای نزدیک نقشی بسیار مهم در انجام وظایف روزمره کلانتری ها ایفا خواهند کرد. در روزهای اول پیروزی انقلاب 6800 پلیس

ص: 610

دون پایه به درخواست خود به شهرستان انتقال یافتند و نیروی پلیسی نیست که جای آنها را پُر کند. منبع مزبور مدعی است که به همین دلیل کمیته ها و پاسداران انقلاب که هم اکنون وظیفه کلانتری ها را انجام می دهند برای مدتی در حوزه استحفاظی کلانتری ها فعال خواهند بود.

یک افسر ارتش که در تهران مأموریت یافته است اظهار داشت که نه او و نه سربازان تحت امرش به سوی تظاهرکنندگانی که نظم عمومی را بر هم زده اند تیراندازی نخواهند کرد مگر در مواردی که صرفاً به منظور دفاع از خود مجبور به این کار باشند، و با اظهارات خود حرفهای افسر پلیس را تأیید کرد. تنها گروهی که می تواند و یا مایل به تیراندازی به سوی مردم است همان پاسداران انقلاب و مأموران کمیته هستند که قبلاً سنگدلی خود را در قسمت های مختلف کشور به اثبات رسانده اند. با توجه به اینکه نیروهای پلیس و ارتش هنوز روحیه خود را بازنیافته اند و اعضایشان هنوز به دلیل تلاش برای حفظ نظم در روزهای قبل از انقلاب دارند مجازات می شوند، دولت موقت احتمالاً مجبور است تا مدتی برای حفظ نظم به نیروهای شبه نظامی پاسداران انقلاب متکی باشد. لینگن

ممنوعیت انتشار روزنامه فارسی زبان آیندگان

سند شماره 287 استفاده محدود اداری9 اوت 1979 - 18 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8910 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی - فوری رونوشت: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ممنوعیت انتشار روزنامه فارسی زبان آیندگان خلاصه گزارش: بسته شدن روزنامه آیندگان، که باعث شده است که چندین نشریه دیگر نیز از امکانات چاپ محروم شوند، یکی از مصادیقی است که نشان می دهد دولت - شورای انقلاب از [آزادی] مطبوعات، چه مطبوعات داخلی و چه مطبوعات خارجی، بسیار نگران هستند و این نگرانی به حدی است که انتظار می رود که اقدامات سخت گیرانه و تندی در دستور کار قرار گیرد.

1- به گزارش مطبوعات محلی، صبح روز 7 اوت، نیروهای مسلح انقلابی به دفتر روزنامه فارسی زبان آیندگان هجوم آورده و پس از دستگیری 10 الی 12 نفر از کارمندان و اعضای هیأت تحریریه، دفتر روزنامه را پلمپ کردند. نیروهای انقلابی حکمی در دست داشتند که به موجب آن دادستان عمومی به آنها اجازه داده بود که کارمندان چاپخانه را از دفتر روزنامه به بیرون هدایت کرده و دفتر روزنامه را پلمپ نمایند. روزنامه بامداد در نسخه صبحگاهی خود گزارش داده است که کارگران چاپخانه از محوطه ساختمان خارج نشده و اقدام به تحصن در داخل چاپخانه نموده اند. تمامی خطوط تلفن ساختمان روزنامه قطع شده و تمامی دربهای ساختمان پلمپ شدند. در غروب همان روز، کارمندان روزنامه آیندگان اطلاعیه ای صادر کرده

ص: 611

و در آن خواستار آزادی سریع و بی قید و شرط بازداشت شدگان و رفع فوری ممنوعیت انتشار از روزنامه شدند. منبع ما در روزنامه آیندگان گزارش داده اند که کارمندان این روزنامه روز گذشته با چند وکیل ملاقات کرده و تلاش کرده اند که با کمک آنها میزان مشروعیت حقوقی حکم دادستان را به چالش بکشند. مهدی ممکن، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد ملی خاطرنشان کرده است که وزارت ارشاد ملی هیچ نقشی در بسته شدن روزنامه آیندگان نداشته است.

2- روزنامه ها دلایل زیادی برای تصمیم دادستان [مبنی بر بستن روزنامه آیندگان] مطرح کرده اند. اولین دلیل این اقدام از اسنادی نشأت گرفته که اخیراً به دست آمده است. اطلاعات به دست آمده از این اسناد حاکی از موارد ذیل است: روزنامه آیندگان سابقاً ارتباطات نزدیکی با ساواک داشته است و در یک مقطع یعنی در زمان مدیریت داریوش همایون، مبلغی معادل 5/7 میلیون ریال از شاه دریافت کرده است؛ این روزنامه با حمایت و همکاری اسرائیل تأسیس شد و در نتیجه، متقابلاً در مواضع خود از اسرائیل در مقابل اعراب حمایت می کرد؛ هیأت تحریریه و برخی کارمندان روزنامه با سازمان سیا همکاری داشته اند. دومین دلیل تعطیلی این روزنامه، عملکرد اخیر آن بوده است؛ این روزنامه متهم است که قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرتکب موارد ذیل شده است: مقابله با منافع جامعه اسلامی و عموم مردم، انتشار اخبار و تحلیلهای نادرست و هدایت شده، ترویج مکاتب منحرف در جمهوری اسلامی، همکاری با گروههای اپوزیسیون، شکایتهای قضایی صورت گرفته بر علیه این روزنامه، عدم توجه و رعایت آیین نامه جدید تعیین شده برای مطبوعات، شکایت ارتش از این روزنامه دایر بر این که روزنامه آیندگان اقدام به انتشار اطلاعات سری دولتی نموده و در جهتی مغایر با منافع ملی حرکت کرده است.

3- بسته شدن چاپخانه گسترده متعلق به روزنامه آیندگان، منجر به تعطیلی روزنامه هایی شده است که از امکانات چاپخانه این روزنامه استفاده می کنند؛ از جمله، کیهان آزاد- روزنامه ای با طول عمر تنها دو روز که توسط هیأت تحریریه سابق کیهان منتشر شد، ندای آزادی- روزنامه ای چپگرا با طول عمر سه هفته که اخیراً به اتهام توهین به خمینی و آزادی محکوم به تعطیلی شد و ارگان [مطبوعاتی] جبهه دموکراتیک ملی به رهبری متین دفتری. البته کیهان آزاد موفق شد که یک کارگاه چاپخانه جایگزین برای خود مهیا کرده و گزارشی یک صفحه ای منتشر کرد و در این گزارش خاطرنشان کرد که اقدام صورت گرفته [بسته شدن روزنامه آیندگان] در حقیقت دسیسه ای است که ساختار قدرت برای مقابله با مطبوعات آزاد برگزیده است؛ این گزارش اقدامات دولت در خصوص مطبوعات را این گونه برشمرده است: نفوذ در روزنامه اطلاعات و استفاده از این روزنامه به عنوان ابزار تبلیغاتی به نفع خود، کنترل روزنامه کیهان از طریق نماینده خود یعنی بازاری [به نام] مهدیان و اکنون نیز حمله به روزنامه آیندگان که نماد یک روزنامه مستقل و آزاد است و علاوه بر این، امکانات چاپخانه خود را در

ص: 612

اختیار دیگر مطبوعات نیز قرار می دهد. کیهان آزاد گزارش داد که برای یافتن یک چاپخانه مناسب تلاشهای زیادی صورت داده است اما صرفاً با یک انحصار دولتی بر منابع چاپخانه ای مواجه شده است و تنها مرجعی که در این زمینه به یاریش آمده، روزنامه آیندگان بوده است. در گزارش کیهان آزاد آمده است که یکی از دلایل بسته شدن روزنامه آیندگان این است که جرأت چاپ روزنامه کیهان آزاد را داشته است؛ چرا که کارکنان این روزنامه متهم به دشمنی با رژیم هستند. افزون بر این، امروز مطبوعات محلی گزارش دادند که فعالیت دو نشریه دیگر نیز به حالت تعلیق درآمده است؛ این دو نشریه عبارتند از: هفته نامه آهنگر که یک هفته نامه هجوآمیز است و روزنامه پیغام امروز که منتقد سیاستهای دولت موقت انقلاب اسلامی است. دفتر دادستان عمومی اعلام کرده است که هفته نامه آهنگر فاقد مجوز لازم برای انتشار است و تاکنون بدون مجوز منتشر می شده است و به همین دلیل مجبور به تعطیلی شده است. هیأت تحریریه روزنامه پیغام امروز بیانیه ای صادر کرده و دلیل تعلیق داوطلبانه این روزنامه را تهدیدهای صورت گرفته بر علیه کارکنان روزنامه عنوان کرده است.

4- واکنشهای اولیه احزاب و گروههای سیاسی، البته به استثناء حزب جمهوری اسلامی، حاکی از مخالفت شدید با بسته شدن این روزنامه ها است. دکتر علیزاده، دبیر کل حزب جمهوری خلق مسلمان که گرایش زیادی به آیت الله شریعتمداری دارد، اظهار داشت که حزب متبوع وی اقدام دادستان را محکوم می نماید و قانون جدید مطبوعات را قانونی «پوچ و تهی» می داند. حزب سوسیالیست کارگران نیز «حمله به روزنامه آیندگان را به عنوان مصداق تجاوز به آزادی مطبوعات تلقی کرده» و تصریح کرده است که این اقدام بلافاصله پس از تصویب قانون مطبوعات صورت گرفته است. جبهه دموکراتیک ملی نیز، که یکی از قربانیان غیرمستقیم بسته شدن روزنامه آیندگان محسوب می گردد، اعلام کرده است که « ممنوعیت انتشار روزنامه آیندگان گواهی برای وجود توطئه ای با هدف تجاوز به حقوق و آزادی های مردم.» 5- نظریه: ممنوعیت روزنامه آیندگان گواه مبرهن و آشکاری است از تلاش برای کسب کنترل و سیطره بر مطبوعات داخلی و خارجی. قدر مسلم تلاقی و هم زمانی این موضوع [بسته شدن روزنامه آیندگان] با اعمال فشارهای زیاد از ناحیه وزارت ارشاد ملی بر خبرنگاران و گزارشگران خارجی، تصادفی نیست؛ نمونه بارز فشارها و محدودیتهای اعمال شده بر مطبوعات و خبرنگاران را می توان در مواردی همچون اخراج گروه فیلمبرداری خبرگزاری ان. بی. سی از ایران، بسته شدن روزنامه آیندگان و برخورد با روزنامه مستقل و خود مختار کیهان به نظاره نشست؛ مشخصاً هدف اصلی اتخاذ این رویکردها، هماهنگی، همنوایی و انطباق کامل مطبوعات با شاخصه ها و معیارهای انقلابی است. آیین نامه و قانون مطبوعات، که اواخر هفته گذشته به تصویب شورای انقلاب رسید، با استفاده از عبارات و مفاهیمی مبهم و کلی، اختیارات ویژه ای برای دولت انقلابی در اعمال محدودیت بر مطبوعات قائل شده است؛ به عنوان مثال در این آیین نامه آمده است که هرگونه ترویج و حمایت از دیدگاههای رژیم سابق،

ص: 613

جرم محسوب شده و مستحق برخورد خواهد بود؛ بر اساس این آیین نامه به دولت اجازه داده شده است که اسناد و یادداشتهای خبرنگاران، حتی خبرنگاران خارجی، را مورد واکاوی و ارزیابی قرار دهد و بخشهای مغایر با مبانی انقلاب و یا اسلام را حذف نماید. گریوز

پروژه ویژه

سند شماره 288 سری9 اوت 1979 - 18 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: پروژه ویژه 1- (سری - تمام متن) 2- قسمت زیر خلاصه ای از اطلاعات مهم دریافت شده در مورد ماشاءالله کاشانی می باشد.

الف- کاشانی ظاهراً دو نفر از کارکنان خارجی کنسولگری یعنی آقای قدسی و یک زن ناشناس که بعد از مراحل روشنگری معلوم شد خانم شهناز بوده را وادار به همکاری با خود نموده است.

ب- کاشانی ظاهراً در مورد فعالیتهای ویزای آمریکا، درگیر مسایل جنسی شده است.

ج- کاشانی در تماس مستقیم با دفتر وزیر امور خارجه (یزدی) می باشد. این تماس ظاهراً در رابطه با گرفتن ویزا برای دوستان. یزدی بوده ولی به این مسئله محدود نمی شود.

د- کاشانی دو جواز دارد که به حضورش در سفارت رسمیت می بخشد. یکی از دادستان کل انقلاب مهدی هادوی و دوم از مرکز سپاه پاسداران.

کاشانی در تماس مستقیم با هادوی بوده و حداقل یک معامله درباره دفتر دادستانی کل انقلاب در لاهیجان شمال دارد (بیشتر از این مشخص نیست.) ه- کاشانی و برادرش حسن جهت گرفتن حقوق در ازاء خدمات ارائه شده به سفارت به نزاع پرداختند.

(برای اطلاع شما) حسن سفارت را ترک نموده و حداقل یکی از افراد گروه کاشانی را با خود همراه نموده است. حسن فعالتر از بقیه اعضای گروه کاشانی می باشد، بدین جهت پیروانی در میان اعضای جوانتر پیدا کرده است. این مسئله بدین جهت اهمیت دارد که ممکن است حسن را وسوسه کند که دوباره تحت شرایط نامساعد برگردد.

(آخرین خبر: حسن به محوطه سفارت بازگشته و مشخص نشده که آیا وی جهت ملاقات آمده و یا جهت پیوستن به گروه کاشانی.) 3- تبادل به موقع اطلاعات مشکل شده و این به دلیل حجم زیاد مطالب است. در روزهای اخیر ما روی خط بیرون متمرکز شده ایم (منظور خط تلفن است. مترجم). در جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر در مورد قضیه کنسولی تأکید بیشتری روی خطوط داخلی سفارت (مکالمه های قبل در مورد ویزاها روی این خط بودند.) می باشد. در هر حال دفتر قضیه کنسول

ص: 614

را دنبال خواهد کرد.

4- مأمور سیا گزارش جداگانه ای در مورد مسایلی که اهمیت اطلاعاتی دارد داده است. عملیات تا به حال با ارزش بوده و ادامه خواهد داشت. لینگن

اخراج خبرنگاران ان. بی. سی و روابط ایران و آمریکا

سند شماره 289 محرمانه9 اوت 1979 - 18 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8953 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: اخراج خبرنگاران ان. بی. سی و روابط ایران و آمریکا 1- (محرمانه - تمام متن).

2- خلاصه گزارش: در تاریخ 9 اوت کنسول سیاسی با بایندر، رئیس اداره سیاسی چهارم وزارت امور خارجه ایران، دیدار کرد. وی در این ملاقات مراتب نگرانی ایالات متحده آمریکا در خصوص نحوه برخورد دولت موقت با خبرنگاران آمریکایی را ابراز کرد و خاطرنشان کرد که این گونه رفتارهای دولت موقت برعلیه اتباع ایالات متحده آمریکا، تأثیرات و عواقب ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت. وی تصریح کرده است که فرآیند عادی سازی روابط دوجانبه، یک فرآیند متقابل است و بر این اساس قدر مسلم، اظهارنظر یکی از مقامات دولت موقت مبنی بر جاسوس بودن خبرنگاران آمریکایی مستقر در تهران، این فرایند را مخدوش خواهد کرد. پایان خلاصه گزارش.

3- کنسول تأکید کرد که نحوه برخورد دولت موقت با خبرنگاران آمریکایی از دو منظر نگرانی ما را برانگیخته است: اول این که «ما از وارد آمدن هرگونه خدشه بر مقوله گردش آزاد اطلاعات، چه از ناحیه ایران و چه از ناحیه هر کشور دیگر، نگران هستیم. به علاوه، ما این تلاشها را در راستای جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات مغایر با سیاستهای اعلان شده دولت موقت تلقی می نماییم و بر این باوریم که دولت موقت [در اجرای این سیاست اعلام شده خود] در آستانه شکست قرار دارد. با این اوصاف، ما قادر به درک این حقیقت نیستیم که دولت موقت از اخراج خبرنگاران آمریکایی چه هدفی را دنبال می نماید. دوم این که به نظر ما و مردم آمریکا، روش اخراج و خبرنگاران آمریکایی از ایران روشی کاملاً یک جانبه گرایانه و خودسرانه است. چرا که همواره دلایل متناقضی برای اخراج این خبرنگاران ارائه شده است و این خود گواه یک جانبه گرایی و خودسری است و در نتیجه تصویری به وجود آمده در اذهان مردم آمریکا نسبت به دولت موقت را به شدت مخدوش کرده و روابط دو جانبه را شدیداً تحت الشعاع خود قرار داده است.» 4- بایندر پاسخ داد که « شما آمریکاییها همواره تلاش می کنید که ارزشهای خود را بر دیگران تحمیل کنید. ایران حق دارد به هر روشی که مایل است خبرنگاران خارجی را کنترل کند. زمانی که خبرنگاران به ایران می آیند باید به قوانین ما گردن نهند.» وی افزود که

ص: 615

رسانه های آمریکایی همواره رفتاری بسیار غیرمنصفانه با ایران داشته اند و بنابراین، واکنش دولت موقت نیز مطابق با همین عملکرد غیرمنصفانه و غیر دوستانه این رسانه ها بوده است. بایندر در خصوص وجهه و تصویر دولت موقت در اذهان مردم آمریکا نیز اظهار داشت که دولت آمریکا ابتدا خود بایست برای ترمیم وجهه نامطلوب خود در بین مردم ایران چاره ای بیندیشد. چرا که تلقی عمومی نسبت به عملکرد دولت آمریکا نقشی کلیدی در روابط دو جانبه خواهد داشت. وی افزود که دولت آمریکا بایست تلاش بسیار زیادی به خرج دهد تا تصویر ترسیم شده از خود [در بین عموم مردم ایران] را به نحوی ترمیم نماید که امکان برقراری روابط دوجانبه برای دولت موقت فراهم آید.

5- نماینده سفارت در ادامه تصریح کرد که ایالات متحده به هیچ وجه انتظار ندارد که خبرنگاران متبوعش از اجرای قوانین و مقررات معاف گردند اما مشکل اینجاست که نه اعضای سفارت و نه خبرنگاران موفق نشده اند که مقررات مورد نظر ایران را شناسایی کنند. وی به تلاشها و پیگیریهای روزن وابسته مطبوعاتی سفارت، از دکتر علی بهزادنیا، از مقامات ارشد وزارت ارشاد ملی، متعاقب اخراج یوسف ابراهیم اشاره کرد و تأکید کرد که تنها پاسخی که روزن به دست آورده این بوده است که «شما این مقررات را به دست نخواهید آورد.» نماینده سفارت در ادامه اظهار داشت که «ما به رغم عدم موافقت با دلایل دولت موقت در خصوص اعمال سیاستهای محدود کننده، این سیاستها را پذیرفته ایم اما نمی توانیم این نکته را درک کنیم که خبرنگاران خارجی چگونه می توانند به قوانین و مقرراتی گردن نهند که آن را نمی شناسند.» 6- نماینده سفارت در ادامه مفاد گفتگوهای کاردار با یزدی، وزیر امور خارجه، جریان اولین ملاقات را متذکر شد؛ از جمله این که «فرآیند عادی سازی روابط، یک فرآیند دو سویه است. و این که ما این موضوع را درک می کنیم که همان طور که دولت موقت قادر به کنترل مطالب و مقالات آتشین مطبوعات و رسانه های محلی نیست، در حالی که این مطالب آتشین نقشی به سزا در تخریب چهره ایالات متحده آمریکا دارند، در طرف مقابل دولت ایالات متحده آمریکا نیز قادر به کنترل مطالب و نوشته های نشریه ای همچون نیوزویک نمی باشد. اما اعتقاد ما بر این است که هر دو دولت بایست در عملکرد و گفتار خود موجبات تعدیل شرایط را فراهم آورند.» وی در ادامه از اظهارات ساندرز، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، در کمیته سیاست خارجی سنا در امور اروپا و خاورمیانه به عنوان گواه و مصداقی برای تلاش آمریکا در راستای درک هر چه بیشتر انقلاب ایران در بین مقامات ایالات متحده آمریکا یاد کرد (شایان ذکر است که نماینده سفارت هفته گذشته متن این اظهارات را در اختیار بایندر قرار داده بود.).

7- نماینده سفارت تأکید کرد که «بر اساس این مؤلفه ها، ما عملکرد آقای بهزادنیا نسبت به خبرنگاران خارجی را مصداق یک جانبه گرایی و خودسری تلقی کردیم.» از سویی دیگر، موضع گیری دکتر ممکن، معاون وزیر ارشاد ملی، مبنی بر این که «تمامی خبرنگاران به صورت عام و خبرنگاران ایالات متحده به صورت خاص جاسوس هستند» نه تنها باعث تعدیل چهره

ص: 616

ایالات متحده در داخل ایران نشد، بلکه نقش و تأثیری به سزا در تخریب هرچه بیشتر این چهره داشت. نماینده سفارت تصریح کرد که قطعاً این اظهارنظر هیچ اساس و مبنای منطقی ندارد و از سویی دیگر به شدت با ابراز تمایلهای دولت موقت دال بر برقراری روابط دوجانبه مبتنی بر دوستی با دولت ایالات متحده آمریکا، در تناقض و تضاد است.

8- (شایان ذکر است که نماینده سفارت نسخه ای از ترجمه غیررسمی اظهارات ممکن که در رادیو تهران گزارش شد، را در اختیار بایندر قرار داد.) بایندر در واکنش به این مواضع تأکید کرد که دولت ایالات متحده آمریکا در راستای تعدیل شرایط حاکم بر روابط دو جانبه، «قدمهایی» برداشته است. وی تصریح کرد که اظهارات و عملکرد ممکن و بهزادنیا هم سو و همنوا با سیاستهای رسمی دولت موقت نبوده است. وی پیشنهاد داد که سفارت یادداشتی برای وزارت امور خارجه ارسال نموده و در آن درخواست نماید که نسخه ای از قوانین و مقررات مربوط به خبرنگاران خارجی تهیه و در اختیار سفارت قرار گیرد. وی تأکید کرد که وزارت امور خارجه تلاش خواهد کرد که این مقررات را تهیه و در اختیار سفارت قرار دهد. ضمناً وی پیشنهاد داد که سفارت یادداشت دیگری نیز در تکذیب اظهارات ممکن، دال بر اتهام جاسوسی به خبرنگاران بیگانه، تهیه و به وزارت خارجه ارسال نماید. کنسول پاسخ داد که بدون شک یادداشت اول را به سرعت تهیه و ارسال خواهند کرد اما در خصوص یادداشت دوم نیاز است که با اعضای نمایندگی بحث و رایزنی صورت پذیرد. نماینده سفارت این گفتگو را با ذکر این نکته به پایان رساند که «ما ترجیح می دهیم اظهارات و مواضع مقامات دولت موقت را تکذیب ننماییم. و به جای آن امیدواریم که مقامات دولت موقت اهمیت برقراری روابط دو جانبه نزدیک را دریابند.» بایندر نیز خاطرنشان کرد که عمیقاً با این موضوع موافق است. لینگن

راهنمایی های مطبوعاتی مندرج در سرمقاله روزنامه «نیویورک تایمز»

سند شماره 290 محرمانه11 اوت 1979 - 20 مرداد 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 209096 به: کلیه نمایندگیهای سیاسی و کنسولی - با حق تقدم موضوع: راهنمایی های مطبوعاتی مندرج در سرمقاله روزنامه «نیویورک تایمز» 1- سیاست دولت آمریکا در ارتباط با کشتیرانی و هوانوردی (پرواز هواپیماها) برای مقابله با دعاوی مربوط به تعدی به قلمرو دریایی به کلیه نمایندگیهای سیاسی و کنسولی آمریکا در تلگراف مذکور ارسال شد.

2- در تاریخ دهم اوت، روزنامه نیویورک تایمز در صفحه اول خود گزارشی داشت مبنی بر اینکه دولت آمریکا به نیروی دریایی و نیروی هوایی خود دستور داده است که عمداً هواپیماها و کشتی هایی را به بعضی مناطق بفرستند تا با ادعاهای قلمرو دریایی که از نظر

ص: 617

ایالات متحده آمریکا رسمیت ندارد مقابله کنند. مقاله مزبور به گزارش شورای امنیت ملی آمریکا (تلگرام فوق) اشاره کرده و اظهار می دارد که طرحی جهت انجام این تصمیم توسط ستاد مشترک تنظیم و به تصویب و تأیید آقای برژینسکی رسیده است. این روزنامه اضافه می کند که دستورالعملهای بیشتری راجع به «آرژانتین»، «برمه»، «لیبی»، «فیلیپین» و «اوروگوئه» تنظیم گردیده است.

3- این راهنما در زیر مطرح شده و در صورتی که سئوال شود می تواند مورد استفاده سفارتخانه ها قرار گیرد.

سئوال: امروز صبح، دهم «اوت» روزنامه نیویورک تایمز گزارش داشت مبنی بر اینکه آمریکا به نیروی دریایی و هوایی خود دستور داده است که عمداً کشتی ها و هواپیماهایی را به مناطق مورد اختلاف بفرستند تا با ادعاهای ارضی «در قلمرو دریایی» که ایالات متحده آمریکا آنها را به رسمیت نمی شناسد مقابله نماید. به نظر شما این گزارشات تا چه حد صحت دارد؟ جواب: در اوایل سال گذشته، دولت آمریکا به تجدیدنظر در ادعاهای بین المللی قلمرو دریایی و اثرات احتمالی آنها بر منافع آمریکا به ویژه حفظ و برقراری آزادی کشتیرانی و هوانوردی مبادرت ورزید.

همان طور که می دانید ایالات متحده آمریکا تنها سه مایل قلمرو دریایی را به رسمیت می شناسد که از ساحل شروع شده و در آن محدوده هر کشور می تواند از حق عبور بی ضرر (مشروع) استفاده کند.

در ورای این محدوده ما معتقدیم که تمام کشورها حق دارند آزادانه در آبهای آزاد (بین المللی) کشتیرانی و هوانوردی کنند. در تجدیدنظر به این نتیجه رسیدیم که منافع آمریکا و منافع بین المللی در صورت حفظ سیاست سنتی ما (سیاست موجود) به بهترین نحو تأمین خواهد شد. همچنین تشخیص داده شد که بسط و توسعه ادعاهای قلمرو دریایی که مدعی کنترل کشتیرانی و هوانوردی در ورای سه مایل می باشد می تواند منافع آمریکا را به خطر اندازد. پیرو نتایج این گزارش به وزارت امور خارجه و دفاع دستور داده شد که مطمئن شود که اقدامات آمریکا در آبهای آزاد کاملاً با سیاست سنتی ما (سیاست موجود) مطابقت دارد.

س: آیا به نیروی دریایی و هوایی دستور داده شده است که جهت مقابله با ادعاهای ارضی (در مورد قلمرو دریایی) کشتی ها و هواپیماهایی را به بعضی از مناطق بفرستند؟ ج: به وزارت دفاع دستور داده شده که مطمئن شود که در عملیات عادی و معمولی آنها به شیوه ای عمل نکنند که تعبیر به نوعی سکوت توأم با رضایت درباره ادعاهایی که ما به رسمیت نشناخته ایم گردد. در هر صورت به آنها دستور داده نشده است که به شیوه تجاوزکارانه با چنین ادعاهایی مقابله کنند.

س: آیا حقیقت دارد که ایالات متحده آمریکا موافقت کرده است که یک محدوده 12 مایلی قلمرو دریایی را در کنفرانس قانون دریاها به رسمیت بشناسد؟

ص: 618

ج: ایالات متحده آمریکا اظهار داشته است که می تواند محدوده 12 مایلی قلمرو دریایی را به عنوان جزئی از توافق کلی و جامع در کنفرانس قانون دریاها بپذیرد. در هر حال به رسمیت شناختن چنین محدوده ای از طرف ما، موکول به این است که کشورهای دیگر نیز مقررات مندرج در متن فعلی حقوق دریاها در مورد کشتیرانی و هوانوردی آزاد به ویژه حق عبور آزاد از تنگه ها را بپذیرند.

س: چه مدتی است که دولت آمریکا به چنین سیاستی روی آورده است؟ ج: ما در ماه مارس امسال از مطالعات و بررسی های فوق بدین نتیجه رسیدیم.

س: چه تعداد از کشورها طرفدار نظریات ایالات متحده آمریکا در مورد کشتیرانی و هوانوردی آزاد هستند؟ ج: وزارت امور خارجه در فواصل معین، لیستی از ادعاهای قلمرو دریایی که برای عموم قابل حصول از مؤسسه جغرافیایی است جمع آوری می کند. در حال حاضر 22 کشور ادعای سه مایل قلمرو آبی دارند. ادعاهای دیگر (قلمرو دریایی) نیز در لیست قرار دارد که می تواند در دسترس قرار گیرند.

4- در جلسه مطبوعاتی بعد از ظهر دهم اوت، سخنگوی وزارت امور خارجه، سئوالات متعددی را راجع به مقاله نیویورک تایمز مطرح کرده است. در این جلسه از راهنمایی های مندرج در روزنامه نیویورک تایمز استفاده شد. به هرحال تعدادی از سئوالات بر این اساس طرح شدند که سعی داشتند معلوم کنند که آیا دستورالعملهای شورای امنیت ملی (آمریکا) تغییری در سیاست (خط مشی) ایجاد کرده است؟ سخنگوی مزبور در پاسخ اظهارات جواب داد که نتایج این مطالعه و بررسی صرفاً سیاست سنتی (سیاست موجود) ایالات متحده را در مورد کشتیرانی و هوانوردی (آزاد) مجدداً مطرح کرده است.

5- برای «بوینوس آیرس»، مانیل، رانگون، تریپولی، مونته ویدئو: وزارت امور خارجه الزاماً معتقد است که سفارت آمریکا نباید راجع به مقاله نیویورک تایمز با نمایندگان دولت میزبان تماس بگیرد، چون طرح این مسایل ممکن است باعث سئوالات زیادی در اذهان آنها شود. چنانچه دولت میزبان در این مورد جویا شد سفارت آمریکا می تواند توضیح بدهد که موضع دولت آمریکا راجع به این سئوالات روشن است. سفارت مایل است به دولت میزبان اطمینان دهد که دولت آمریکا قصد آفریدن حوادث دنباله دار و گسترده (تجاوزکارانه) را ندارد، اگرچه به اعمال حقوق خود اقدام خواهد کرد. هیأت نمایندگی آمریکا در کنفرانس حقوق دریاها مستقر در نیویورک با نمایندگان کشورهای میزبان در این کنفرانس تماس گرفته تا مجدداً به آنها در مورد این نقطه نظرها اطمینان دهد.

6- برای کشورهای عضو ناتو: خط مشی (سیاست) دولت ایالات متحده آمریکا مندرج در تلگرام فوق به طور کامل با مقامات ناتو مورد بحث قرار گرفته است و آنها باید کاملاً با موضع آمریکا در این خصوص آشنا باشند. همچنین در هر بخشی مأموران سفارت می توانند

ص: 619

خاطرنشان کنند که پاسخ دولت آمریکا به سئوالات مطبوعات در این جهت برنامه ریزی شده است که تصور این مسئله را که این تلگرام دلالت بر تغییر سیاست آمریکا دارد و یا اینکه دولت آمریکا قصد دارد عمداً با اعمال حق کشتیرانی و هوانوردی خود حادثه آفرینی کند، باطل نماید. کوپر

انتقال گروههای نامنظم از محوطه سفارت

سند شماره 291 محرمانه12 اوت 1979- 21 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 8973به: وزارت امور خارجه، واشنگتن - فوری موضوع: انتقال گروههای نامنظم از محوطه سفارت 1- (محرمانه - تمام متن) 2- حدود ساعت 6:35 روز 12 اوت یک گروه مسلح نامنظم 35 تا 50 نفره به سفارت وارد شده و در محوطه به دنبال ماشاءالله کاشانی و افرادش می گشتند که از فوریه گذشته، رهبر نیروی امنیتی موجود در سفارت بود. زمین را به صورتی سنتی و منظم که نشانه یک نوع آموزش نظامی بود جستجو کردند. دو نفرشان در مدخل محل آشپزخانه به محل اقامت توسط یک پیشخدمت راه داده شدند که پس از اطمینان از عدم حضور ایرانیان آنجا را ترک کردند. همچنین دو نفر دیگر از پنجره آشپزخانه اقامتگاه را زیرنظر داشتند و از سر تا پا خانه را گشتند. به کاردار، ناویها، خدمتکاران هشدار دادند که ساکت بنشینند ولی به غیر از سرکوفت زدن باعث آزاری نشدند.

3- وقتی تمام افراد ماشاءالله جمع شدند، در محل موتوری نزدیک در اصلی ورودی آورده شدند. ماشاءالله از این حقیقت که به طور جنبی خلع نفر و سلاح گردیده نترسیده بود. مذاکرات حفاظت شده ای به عمل آمد و گاهی به نظر می آمد که ماشاءالله امکان گذران روز را دارد. به هر صورت حدود ساعت 5/9 ماشاءالله و افرادش به اتوبوسی از سه دستگاه موجود رانده شده و برده شدند. پس و پیش کشیدنهای قابل ملاحظه ای وجود داشت، نشانه رفتن، فحش کاری و تیراندازی (اکثراً هوایی) قبل از پایان کار پیش آمده بود. یکی از افراد ماشاءالله خونریزی داشت که معلوم نبود تیر خورده و یا از مسئله دیگری ناشی شده بود (قبلاً دیده شد که سعی در مخفی کردن چاقویی در کفش خود داشت).

4- به کاردار روز 7 اوت از طرف رئیس مقاولات، شکوهیان توصیه شده بود که کار جابجایی گروه ماشاءالله به زودی انجام خواهد شد. وی هیچ نشانه ای از نحوه اجرای کار نداد ولی اهمیت کنار ماندن آمریکاییان را تا حد امکان به صورت آشکار تأکید نمود. حتی در صورت نیاز به کاربرد نیروی سلاح.

5- هنوز روشن نیست که نیروی جدید از چه گروهی است. هر چند گفته می شود پاسداران هستند. رئیس اداره مقاولات به ما گفت که کلیه عملیات با نظارت نخست وزیر، وزیر

ص: 620

خارجه و همکاری کمیته مرکزی انقلاب در تهران اجرا می گردد. یزدی وزیر خارجه امروز صبح نیز در تماسی به کاردار مطلب را مختصراً اطلاع داد. چند عضو منفرد این گروه جزو افراد کمیته مجاور شمال محوطه سفارت شناخته شدند. بر اساس گفته یکی از نگهبانان پیمانی سفارت، گروه نامه ای به امضای یزدی داشتند که نشان می داد برای انتقال ماشاءالله و جابایی 15 روز مهلت بوده که با پرسنل نظامی منظم رأساً تعویض شوند.

6- پس از انتقال ماشاءالله و افراد او از محوطه، رهبر نیروهای نامنظم که تأثیر در انتقال وی داشت، بیان داشت که آرزوی همکاری کامل با مسئولین امنیتی سفارت در زمینه تهیه حفاظت لازم دارد. او گفت که افرادش آماده اند تا به تنهایی در محوطه بمانند و در اطراف و حتی ساختمانها گشت بدهند. مسئول امنیتی سفارت و رهبر نیروهای جدید موافقت کردند که 20 نفر را برای محافظت از درهای اصلی و گشت در اطراف محوطه تعیین کنند. بحث های آنها بسیار دوستانه بود.

7- اواسط صبح، گزارش شد که برادر ماشاءالله، حسن و تعدادی از نیروهای نظامی اش، که هنگام انتقال ماشاءالله و افرادش به بازداشتگاه حضور نداشت، در نزدیکی در محوطه خیابان روزولت دیده شده است. متعاقب آن، دسته ای از افراد مسلح نیروهای امنیتی جدید، مأموریت یافتند تا او را دستگیر کنند. مدت کوتاهی پس از آن، خود ماشاءالله دوباره، مقابل در موتورپول آمد تا تجهیزات و خودروهایی را که متعلق به افرادش بود، بازپس گیرد. نیروهایی که وی را چند ساعت پیش منتقل کرده بودند، به او اجازه دادند تا تنها بخشی از تجهیزات مورد تقاضایش را بازپس گیرد، اما اجازه ندادند تا خودروهایش را ببرد. او هنگام ترک محوطه، تهدید کرد که 2 نفر از افسران امنیتی آمریکایی سفارت را معرفی خواهد کرد.

8- تا ساعت 15 همه این موارد به پایان رسیده بود. لینگن

ماشاءالله کاشانی

سند شماره 292 محرمانه14 اوت 1979 - 23 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9061به: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی. سی موضوع: ماشاءالله کاشانی 1- (محرمانه) تهران تایمز در روز سه شنبه 23 مرداد مقاله زیر را در صفحه اول نوشته است:

خلاصه: روز یکشنبه پاسداران انقلاب یک کمیته مزاحم را از سفارت آمریکا بیرون کردند و خود جای آنها را گرفتند. افراد این کمیته مسلمانان مسلح بودند. پاسداران دیروز را در آنجا گذراندند. یک منبع سفارت آمریکا گفت، من تصور می کنم که پاسداران به طور موقت در داخل سفارت خواهند بود. پاسداران تعدادی از افراد مسلح کمیته را خلع سلاح و به منظور بازجویی بازداشت کرده و به ستادشان بردند. این عمل به دستور وزارت امور خارجه انجام

ص: 621

گرفت. سخنگوی کمیته مرکزی تهران دیروز گفت که حاج ماشاءالله رهبر این افراد در معرض اتهام رشوه گیری از خریداران اتومبیل های دست دوم آمریکاییان است.

2- (محرمانه) شروع نظریه: پاسداران انقلاب که کاشانی را بیرون کردند، در محوطه سفارت مانده اند. آنها برای ما مزاحمتی ایجاد نکرده اند و در حقیقت حضور آنها تا روشن شدن سرنوشت و اهداف کاشانی خوشایند است. کاردار می خواهد توضیحات بیشتری در مورد نکات ذکر شده در پاراگراف سوم تلکس قبلی (در ملاقات با دکتر یزدی درباره موضوعات نامربوط) بداند.

3- (محرمانه) هنوز روشن نیست که با چه شدتی اتهامات واقعی بر علیه کاشانی دنبال می شود. حتی اگر با شدت پیگیری شود، مطمئن نیستیم که شاکیان کاشانی برای شهادت قدم پیش بگذارند.

(برای اطلاع شما): گروههای ذینفع زیادی قبل و بعد از اخراج کاشانی با سفارت تماس می گرفتند و مدارکی دال بر خلافکاری های او ارائه می دادند. ما همواره اینها را رد کرده ایم. اگر کاشانی محاکمه شده و مجرم شناخته شود، او به دروغ به خاطر فعالیتهای ضدانقلابی اعدام خواهد شد. به هرحال بعید است که سفارت از عاقبت کاشانی اطلاعی داشته باشد.

4- (محرمانه) در 21 مردادماه وقتی که کاردار موضوع را با یزدی در میان گذاشت، یزدی گفت که ماشاءالله بازداشت شده است و توضیح بیشتری نداد، درباره افرادش او گفت که آنها متلاشی شدند، برخی به سر کارهایشان بازگشتند و برخی به سپاه پاسداران منتقل شدند.

درباره موضوع نیروی امنیتی موجود در سفارت کاردار گفت که ما قبلاً افرادی را در داخل محوطه و برخی دیگر را به صورت گشتی در بیرون داشتیم.

یزدی اشاره کرد که موقعیت و مدت توقف آنها در سفارت بستگی به آمریکا دارد اما بهتر است که آنها به مدت طولانی در محوطه نمانند. لینگن

ناآرامی در تهران

سند شماره 293 محرمانه15 اوت 1979 - 24 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9079به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ناآرامی در تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- تلگرام مذکور، انصافاً یک گزارش دقیقی از درگیریهای بین گروههای سیاسی غیرمذهبی و حزب الله (که معنی تحت اللفظی آن، طرفداران حزب خدا، است) وفادار به آیت الله خمینی در روزهای دوازدهم و سیزدهم اوت می باشد که توسط یک روزنامه نگار پرتجربه در این امور، بیان شده است. گزارش «آلووی» تا حدودی رنگ و بوی گرایش شخصی وی به غیرمذهبی ها و مخالفت با تعصب اسلامی دارد، اما تشریح اختلافات رو به رشد سیاسی و

ص: 622

اجتماعی که او آنها را به عنوان زمینه این درگیریها می داند، بسیار واقعی هستند.

3- البته باید گفت که ما، مایل نیستیم اتفاقات این هفته را علامت نزدیک شدن مبارزه حتمی و نهایی در ایران تلقی کنیم. به نظر ما جریان رودررویی بین چپگرایان غیرمذهبی و افراطیون اسلامی به احتمال زیاد فروکش خواهد کرد. (در حقیقت، دیروز و امروز، چهاردهم و پانزدهم اوت سطح وخامت اوضاع به طور قابل ملاحظه ای پایین بود. و شهر به طور کلی به خاطر مرگ امام علی تعطیل بود) از انقلاب فوریه تاکنون، این نمونه، معرف بحران سیاسی دیگری بوده است، ولی ما نباید انتظار داشته باشیم که این یکی چیز متفاوتی باشد.

4- اما میراث تلخی به صورت زخم چرکین باقی خواهد ماند. تا ارگانهای سیاسی را از درون بپوساند. به نظرما، این مفهوم واقعی روند سیاسی ایران است. و این نیروهای اسلامی هستند که به طور مسلط باقی خواهند ماند. هیچ گروه سیاسی دیگری که توانایی رقابت موفقیت آمیز با آنها را داشته باشد پدیدار نشده است. اما بنیادگرایان اسلامی از اینکه با جامعه چند قطبی ایران که اجزاء غیرمذهبی و مدرنیزه عظیمی را دربر می گیرد، کنار بیایند، ناتوانی عجیبی از خود نشان داده اند. آنان در طول شش ماه حکومتشان گروهها را یکی پس از دیگری حذف نموده اند.

این روند نمی تواند به طور نامحدودی ادامه یابد. ممکن است این روند به جنگ داخلی، آنگونه که آلووی حدس زده است، نرسد، اما انتظار این را هم نمی توان داشت که نیروهای اسلامی قادر باشند تا آخر بدون عکس العمل شدیدتر از آنچه که تا امروز شاهد آن بوده اند، بر مخالفانشان حکومت نمایند. لینگن

گزارش وضعیت ایران برای ژنرال گست

سند شماره 294 سری16 اوت 1979 - 25 مرداد 1358 از: مستشاری نظامی، تهران - 9093 به: مرکز فرماندهی نیروهای مستقر در اروپا، واشنگتن دی. سی.

موضوع: گزارش وضعیت ایران برای ژنرال گست 1- (بدون طبقه بندی): عطف به پیغامی که در آن تحولات اوضاع ایران درخواست شده بود، تحولات مهم به قرار زیر می باشند:

الف- (محرمانه): معاملات مربوط به هواپیماهای اف-14 همچنان بدون تغییر است. ما در انتظار وزارت امور خارجه هستیم تا زمان و مکان گفتگوها را اعلام نماید. مقامات سفارت مجدداً در ملاقات با وزارت امور خارجه و وزیر دفاع ملی در چهاردهم اوت تأکید کردند که این اقدام از جانب دولت موقت ایران صورت گرفته است. آقای شرر در زمینه امنیت شخصی خودش در سفر به اصفهان با سرهنگ غنی پور صحبت کرده است. سرهنگ غنی پور با همافران و افسران اصفهان در این زمینه تماس گرفته و آنها اطمینان داده اند که هیچ مشکلی به وجود

ص: 623

نخواهد آمد. جالب اینکه اخبار اخیر مبنی بر این است که ایرانیان منجمله تیمسار رحیمی و برخی از روحانیون نسبت به این فروش انتقاد کرده اند.

ب- (محرمانه) تأمین لوازم یدکی: اطلاعات مبنی بر آزاد کردن قطعات یدکی معلق متعلق به ایران و اقداماتی که جهت سفارشات جدید (بودجه 5/5 میلیون دلار سرمایه نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی) صورت گرفته، کتباً به وزارت دفاع ملی و بخشهای خدمات مربوطه تقدیم شده است. این موضوع مفصلاً در ملاقات 14 اوت نیز مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. در ملاقات مزبور تصمیم گرفته شد که یک حساب سپرده انتقالی مشروط در ایالات متحده افتتاح شود تا شرکت بهرینگ و دیگران بتوانند دادگاهی را که قرار است تشکیل شود متقاعد کنند. دولت ایران (به محض اینکه قراردادها با آریا و احتمالاً شرکت دیگر مورد گفتگو و مذاکره قرار گیرد) دستورات لازم را جهت بارگیری، فراهم خواهد کرد (بدون ارزیابی). آنها از شرکت بهرینگ استفاده نخواهند کرد. در مورد سفارشات قطعات یدکی تیمسار صفری می گوید که چک آماده است ولی آنها (منجمله یزدی) این چک را وجه الضمانه می گذارند تا چنانچه مبلغ فوق از وجوه امانی پرداخت نگردید، نقد شود. ما وقت زیادی در این زمینه صرف کرده ایم ولی ظاهراً موفقیت کمی حاصل شده است. ما موافقت کردیم که تقاضا کنیم تا این شرط از روی چک برداشته شود ولی انتظار پاسخ مثبت نداشتیم. در حال حاضر نمی دانیم چه توقع و انتظاری از آنها داشته باشیم.

ج- (محرمانه) فروشگاه مواد غذایی محل آمریکاییان (گلف استریت): در 11 اوت کاردار با نخست وزیر و وزیر امور خارجه ملاقات نمود و مسایل مهم مختصراً به آنها تذکر داده شد. هیچ پاسخ مثبتی دریافت نشد.

در ملاقات با وزیر امور خارجه در 14 اوت موضوع مجدداً مطرح شد. یزدی گفت «من در مورد این مشکل سخت تلاش می کنم، ما ابتدائاً می بایستی از شر ماشاءالله خلاص می شدیم» (اشاره به نقش یزدی در برداشتن نیروی محافظ موردنظر و علاقه ما). هم اکنون ما در حال نوشتن نامه ای به وزارت امور خارجه هستیم تا یک بار دیگر بگوییم که چه بکنیم. در رابطه با فروشگاه ارتش، شعبه کمکهای امنیتی وزارت دفاع اجازه داد مبلغ 4/2 میلیون دلار از وجوه امانی جهت محتویات فروشگاه به اداره کمک به نظامیان، پرداخت شود. در انتظار رهنمود شما برای انتقال این اطلاعات به دولت موقت ایران می باشیم. زیرا تا آنجا که من می دانم هیچ اطلاع قبلی به آنها داده نشده است.

د- (بدون طبقه بندی) در مورد ACCOM : وضعیت تغییر نکرده است، (بخشی از نامه ای که به وزارت امور خارجه ارسال شده و در بالا مورد اشاره قرار گرفته است.) ه- (سری) پروژه های آی بکس: در تاریخ سیزدهم اوت صورت حسابها را به سرهنگ اسکندرزاده دادیم (مهندسی زرهی) وی صورتحسابها را قبول کرد ولی رسیدی در قبال آنها نداد. من نقش گروههای اعزامی مستشاری نظامی را در کمک به برقراری تماس بین (منهدسی

ص: 624

زرهی) و پیمانکاران، توضیح دادم و پیشنهاد کردم که در طرح ایجاد یک گروه فعال جهت برنامه بازسازی شده، به وی کمک کنم.

سرهنگ اسکندرزاده کاملاً حالت دفاعی به خود گرفت تا اینکه متوجه شد که من نه نماینده پیمانکاران هستم و نه مایلم در مذاکرات قانونی قرارداد مهندسی رزمی شرکت و دخالت نمایم. وی سپس از پیشنهاد من بسیار استقبال کرد و در مورد دعوت از گروه متخصصان ما به ایران جهت گفتگو در مورد احتیاجات ایران از خود علاقه نشان داد. در پاسخ به سئوال وی در مورد مخارج سفر چنین گروهی من گفتم که کاملاً مطمئن هستم که نامه ای در مورد این پیشنهاد و پذیرش آماده شود و دولت ایران مخارج این سفر را تقبل خواهد کرد. پاسخ من در رابطه با درخواست مشابهی در مورد یک تیم تنظیم سیستم موشک تاو بود. نامه پذیرش آن آماده شده است. پیشنهاد می کنم از دولت آمریکا در مورد تقبل پرداخت مخارج چنین دیداری سئوال کنید؟ توجه: رسته مهندسی رزمی در مورد این پیشنهاد اظهار علاقه نموده ولی درخواست کمک ننموده است.

و- (سری) سیستم موشک تاو: فرم شماره 1513 وزارت دفاع در تاریخ چهاردهم اوت به دولت موقت ایران داده شد. نامه پذیرش به 69628 دلار سپرده نیاز دارد. این تیم حدود سی روز پس از امضاء فرم 1513 در ایران خواهد بود. هوانیروز ایران هنوز دستگاه تنظیم کننده ای در ایران تولید و اختراع نکرده است اما گفته که تنها بخشی که مورد نیاز است و هنوز به کار نیفتاده ایستگاه آزمایش عملیات خودکار می باشد. یکی از این ایستگاهها در اصفهان و دیگری در شیراز مستقر است. یک سرگرد هوانیروز گفت مبالغی که برای این دستگاه پرداخت شده بررسی شد. بر اساس قرارداد، فروش خارجی SAM-P2-FMS با نصب، تنظیم و آموزش کارکرد آن به پرسنل ارتش ایران بوده ولی این قرارداد به نحو کامل انجام نشده است. این سرگرد اظهار داشت که آنها جهت تکمیل نصب آن مبلغ اضافی نخواهند پرداخت. پیامی به مرکز ارسال شده است تا وضع تیم آموزش در محل تافت را برای وی توضیح داده و حداقل لوازم مربوط به عملیات مورد نیاز گروه متخصص در پایگاه را درخواست نماید. در این پیام همچنین آمده بود ما امیدواریم که مرحله آموزش را به خاطر مسایل امنیتی ایران در مهرآباد انجام دهیم.

ز- (بدون طبقه بندی) در مورد ترمینال فرماندهی حمل و نقل هوایی: بحث و جدلها و اذیت و آزار معمولی منجر به بسته شدن ترمینال تا ماه اوت گردید. در عین حال معصومی و کارکنان گمرک احتمالاً به تحریک ستوان پاسه (نماینده نیروی هوایی) در یک تماس تلفنی با نیروی زمینی سئوال نمودند که آنها تأیید نمایند که وسایل متعلق به دولت ایران نیستند. متعاقب این جریان ستوان پاسه تصمیم می گیرد که به پیامهای دریافتی ما که تعلق بقیه محموله را به دولت آمریکا، مورد تأکید قرار می دهد، اهمیتی ندهد.

من با تیمسار فراور ملاقات کرده و از وی درخواست کمک نمودم و همین درخواست را

ص: 625

از سرهنگ کامکار کرده ام. تا امروز هیچ چیزی از نیروی زمینی نشنیده ایم و ناچار شده ایم مادام که روی این مشکل کار می کنیم پرواز هواپیمای سی-141 را که قرار بود روز پنجم صورت گیرد، بیست و چهار ساعت به تأخیر بیندازیم.

ح- (بدون طبقه بندی) درباره کارکنان: ما سیزده کارمند داریم. آخرین گروه کمکی در دوازدهم اوت با یک هواپیمای سی-141 از اینجا رفتند. جایگزینی سرهنگ نیروی زمینی آمریکا از جانب شما قرار است در سی و یکم ماه اوت 79 گزارش شود. جایگزینی ستوان فرمانده آنجلمان نیز در گزارش سیزدهم نوامبر معرفی شده است.

ط- (سری) SCS: سرهنگ زرین کلک به ما دستور داده که در تاریخ بیستم اوت 4 موشک 15-SW را ببریم. اموال شخصی هنوز بلاتکلیف است. گرچه نامه ای ارسال کرده ایم که اسامی کارکنان را که در طی حمله به پاسگاه فرماندهی حضور داشتند، در آن نوشته شده است.

ی- (بدون طبقه بندی) بازنگری مختصر در قرارداد فروش تسلیحات نظامی به ایران: ستوان فرمانده آنجلمان، گروهبان راگان و من در جلسه کوتاهی در 24-22 اوت شرکت خواهیم کرد و به دنبال آن در تاریخ 28-27 اوت جهت گفتگوهای مختصر به مرکز هماهنگی یگانهای پشتیبانی خواهیم رفت. سپس دو روز به مرخصی رفته و در دوم سپتامبر یا بعد از آن به تهران برمی گردیم. پیامی به مدیریت کمکهای امنیتی فرستاده ایم و درخواستمان را جهت نماینده این بخش به ایران بیان داشته ایم. هیچگونه پاسخی دریافت نداشته ایم که وقتی می آیید آمادگی داشته باشیم. درخواست فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی جهت شرکت سرهنگ دوم رینکر در جلسه مذاکرات مختصر نیروی هوایی را امروز دریافت داشتم. من موافقت نموده و مرخصی وی را که امروز تمام می شد تا 26 ماه اوت تمدید کردم.

ک- (محرمانه) در مورد ستاد نیروی هوایی: هیچ پیشرفت تازه ای تا امروز حاصل نشده ما به فشار خود به سرهنگ جذبی و دیگران در ستاد نیروی هوایی ایران ادامه داده ولی نتیجه ای نگرفته ایم. تیمسار صفری اکنون بازگشته و بنابراین با او نیز دوباره صحبت خواهیم کرد.

ل- (محرمانه) تذکر دیپلماتیک راجع به کمکهای نظامی:

[1] من در سیزدهم ماه اوت با سرهنگ کامکار، تیمسار صفری و آقای بهرامی ملاقات کردم و پاسخ برخی از سئوالات را گرفتم. منظور از تجدید شرایط قرارداد در مورد هواپیماهای سی-130 و اف-14 ایجاد تغییراتی به منظور مدرنیزه کردن هواپیما و منظور از آموزش، طرز کار با موشکهای زمینی، هوایی هاک-1 می باشد. ما در جلسه چهاردهم اوت در مورد جزئیات صحبت نکردیم. ما پاسخ اکثر مسایل را کتباً در آن یادداشت به سرهنگ کامکار دادیم.

(2) کلاً ما خیلی تلاش می کنیم ولی طبق معمول نتایج زیادی کسب نخواهیم کرد. تیمسار صفری، سرهنگ کامکار، آقای بهرامی و بایندر نیز در ملاقات چهاردهم اوت با وزیر امور خارجه و وزیر دفاع کشور حضور داشتند و یک کاردار و من از طرف خودمان شرکت کردیم.

فکر می کنم ملاقات با یزدی به نفع ما بوده (و در دیدار با بهرامی ضرر کردیم) وقتی

ص: 626

اطلاعاتی را که در مورد صورت حسابها برای دولت ایران فراهم کرده ایم به یزدی نشان دادم. یزدی دقیقاً نگفت که «شما در نهایت آدمهای چندان بدی هم نیستید» ولی اضافه کرد که او می بایست در مورد ارتباطات ما بیشتر مطلع باشد.

سعی خواهم کرد قبل از عزیمت شما فتوکپی گزارش این دیدار را برای شما بفرستم. در غیر این صورت پیشنهاد می کنم که وقتی رسیدید فتوکپی امور امنیت بین الملل- شعبه کمکهای امنیتی وزارت دفاع را مطالعه فرمایید. سفر بخیر. دیویس 3- کاردار اضافه می کند: در جلسه چهاردهم اوت در مورد این موضوع بسیار سری، ران، کار بسیار جالبی انجام داد.

4- جای شما خالی است. به خصوص در دادگاهها. لینگن

تهدید به بمب گذاری سفارت آمریکا در تهران

سند شماره 295 محرمانه18 اوت 1979 - 27 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9152به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع گزارش: تهدید به بمب گذاری سفارت آمریکا در تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در حدود ساعت یک بعد از ظهر روز هجدهم اوت 1979، افسر امنیتی اطلاع حاصل کرد که فردی ناشناس، که خود را وابسته به گروه فرقان معرفی می کرد، به کلانتری منطقه 7 تلفن کرده و اظهار داشته است که بمبی در مقابل یکی از دربهای ورودی سفارت کار گذاشته شده و ظرف 10 دقیقه منفجر خواهد شد.

کلانتری دو مأمور به سفارت اعزام کرد که به اتفاق مأمورین امنیتی سفارت قسمت بیرونی و داخلی دیوار محوطه سفارت را جستجو کردند ولی چیزی پیدا نشد.

3- (جهت اطلاع شما): گروه فرقان گروهی اسلامی است که مخالف نقش روحانیت در حکومت است. این گروه خط مشی تروریستی را ترجیحاً به عنوان ابزاری جهت بیان امیال سیاسی خود به کار گرفته و از چهاردهم فوریه تاکنون مسئولیت ترور چند نفر از شخصیتهای مذهبی را برعهده داشته است. در مورد اینکه آیا افراد آمریکایی و تأسیسات وابسته به ایالات متحده آمریکا هدف اقدامات آنها قرار گیرد، اطلاعی در دست نیست. لینگن

رویداد امنیتی 18 اوت 1979

سند شماره 296 محرمانه18 اوت 1979 - 27 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9153به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: رویداد امنیتی 18 اوت 1979 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 627

2- در تاریخ 26 مرداد در حدود ساعت 22:55 دقیقه ساختمان جدید کنسولگری (که در دست احداث است) و در محوطه قرار دارد مورد اصابت یک موشک (آر. پی. جی) قرار گرفت. حدود پنج دقیقه بعد یک انفجار ثانوی سفارت را به لرزه درآورد. در تاریخ 27 مرداد معلوم شد که انفجار دوم ناشی از انفجار یک نارنجک دستی بوده که در خارج از ساختمان کوچک پشت سفارت یعنی کنار ساختمان ماهواره کار گذاشته شده بود. افسر امنیتی منطقه ای بخشهای عمده پروانه آر. پی. جی را پیدا کرده است، و آن را به عنوان مهمات آر. پی. جی 7 شناسایی نمود. سوزن و ترکشهای نارنجک دستی نیز در اطراف ساختمان ماهواره یافته شد. انفجار نارنجک به این دلیل اهمیت دارد که در داخل محوطه سفارت رخ داده است که نشان می دهد که مهاجمین به داخل سفارت نفوذ کرده اند تا بتوانند نارنجک را کار بگذارند. این نارنجک کار گذاشته شده و از راه دور پرتاب نشده است چون سوزن آن در نزدیکی محل انفجار یافته شده است. آر. پی. جی نیز ظاهراً از «کوچه آمریکایی» و از خارج محوطه شلیک شده است.

3- تنها آسیب وارده به سفارت عبارت است از پنجره های شکسته و ترکش های فرورفته در دیوارها. طبق برآورد افسر امنیتی منطقه ای حدود 1000 تا 2000 دلار خسارت به این ساختمان وارد آمده است که البته خسارات وارده به پنجره مخصوص اطلاعات محاسبه نشده است.

موج انفجار نیز پنجره ها و چراغهای خانه های پیش ساخته را خرد کرده است. در انفجار ثانوی پنجره های ساختمان ماهواره شکست لیکن به ظرفیت ارتباطی خسارتی وارد نساخته است. هیچیک از افراد نیز مجروح نشده اند.

4- سفارت قبلاً در جریان این حمله واقع نشده بود. در زمان بروز انفجار دو نفر از پاسدارها علاوه بر دو نفر گارد سفارت در محوطه مشغول انجام وظایف بودند. پس از تلفن کاردار به وزارت خارجه 20 تا 30 نفر دیگر از پاسداران به نگهبانان موجود افزوده شدند. افسر امنیتی منطقه ای با هماهنگی پاسداران به پاکسازی محوطه پرداختند و پرسنل داخل محوطه را به اتاقهای امن داخل سفارت بردند. گاردهای ثابت و متحرک نیز ایجاد گردید. در حدد ساعت 3:30 صبح نیروهای پاسداران آنجا را ترک گفته و فقط هشت نفر را برای نگهبانی از محوطه باقی گذاشتند که تا ساعت 6 صبح در آنجا بمانند که آنها هم پس از ساعت 6 محوطه را ترک گفتند. اکنون که ساعت 16 است دو نفر دیگر از پاسداران در دروازه موتورپل به نگهبانی مشغولند.

5- کمی پس از ورود پاسداران به سفارت تلفن دفتر قبلی ماشاءالله کاشانی به صدا درآمد که یکی از پاسداران گوشی را برداشت شماره این تلفن در کتابچه عمومی تلفن به عنوان شماره تلفن سفارت وارد نشده ولی از آن طرف خط یک نفر می گفت که بهتر است پاسداران در عرض نیم ساعت محوطه را ترک نمایند چون سفارت نابود خواهد شد. تا آنجا که می دانیم

ص: 628

فقط کاشانی و وابستگانش این شماره تلفن را در اختیار داشتند.

احتمالاً این حمله نیز با اخراج کاشانی در اوایل هفته جاری ارتباط داشته است.

6- طی ملاقات کاردار با رئیس پروتکل وزارت خارجه، کاردار اطمینان یافت که وزارت خارجه نیروی پاسداران را به سفارت بازخواهد گرداند تا وضع امنیتی سفارت بهبود یابد. افسر امنیتی منطقه ای در این مورد هماهنگی لازم را پس از ورود نیروی تقویتی به وجود خواهد آورد. لینگن

امنیت سفارت

سند شماره 297 استفاده محدود اداری20 اوت 1979 - 29 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9215به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: امنیت سفارت 1- یزدی وزیر خارجه ایران امروز صبح با کاردار در مورد اوضاع امنیتی سفارت صحبت کرد. وی در مورد پرتاب نارنجک در تاریخ 26 مرداد سئوال کرد و گفت امیدوار است که این کار باعث توقف فعالیتهای کنسولی جدید ما نشود.

کاردار گفت که ممکن است یک تأخیر چند روزه پیش آید ولی امیدواریم که برنامه بازگشایی این بخش در اواخر ماه جاری اجرا شود. در پاسخ به سئوال یزدی در مورد میزان خسارات وارده، کاردار گفت که این خسارات بیشتر جنبه روانی داشته اند تا مادی.

2- یزدی گفت که امروز صبح از وزارتخانه اش خواسته بود که بین پلیس و ما ارتباط برقرار سازد، تا نیروی امنیتی عادی سفارت را افزایش دهد. یزدی افزود بهتر است اعضای پاسداران (کمیته ششم) نیز همراه با پلیس در امنیت بخش کنسولی حضور داشته باشند، تا امنیت آنجا بیشتر شود. کاردار به خاطر اقدامات دولت موقت ایران سپاسگزاری کرد.

3- sy از طریق پیامی جداگانه خصوصیات مقررات امنیتی پیشنهادی توسط پلیس را گزارش خواهد کرد.

4- علاوه بر این، یزدی گفت که در پاییز جاری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت خواهد کرد ولی قبل از رفتن به نیویورک از اجلاس هاوانا به تهران بازخواهد گشت.

لینگن

امنیت سفارت

سند شماره 298 محرمانه21 اوت 1979 - 30 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9270به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی، فوری موضوع: امنیت سفارت 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 629

2- نیروی محافظ مجاهدین در حال حاضر دارای 2 پست نگهبانی 24 ساعته در هفت روز هفته در اطراف سفارت، و یک واحد نگهبانی 12 ساعته در هفت روز هفته در اطراف اقامتگاه هستند. از اوایل شهریور ماه در محل کنسولگری جدید نیز یک پست نگهبانی ده ساعته در پنج روز هفته ایجاد خواهد شد. افسر امنیتی منطقه ای معتقد است که پیشنهاد مطروحه توسط سرویس امنیتی منطقه ای در مورد ایجاد یک نیروی عکس العمل سه نفره بسیار مناسب است. لزوم این پیشنهاد به خاطر دو رویداد هفته گذشته (مراجع ب و ج) که طی آن گارد مجاهدین و رابطه آنها با سفارت قطع شده بود، بیشتر مشهود می گردد. با وجود منابع موجود ما همیشه این نیروی سه نفره را در اختیار داشته ایم. نسبت نیروی موجود 12 به یک است در حالیکه یکی از اعضای مجاهدین قرار است به نقطه ای دیگر منتقل گردد. نسبت نیروی مجاز 16 به یک است. اعضای گارد مجاهدین در دو هفته گذشته به حالت آماده باش بوده و مرخصی نرفته اند. واحدهای سفارت و اقامتگاه در موارد متعدد با کاربرد بقیه نیروهای آماده تقویت شده اند. این یگان ساعات طولانی را به کار مشغول بوده و استراحت نداشته است. عملکرد آنها در رویدادهای 22 و 27 مرداد نیز حائز اهمیت بوده است. ولی ساعات کار طولانی و استراحت ناچیز بر روحیه آنها تأثیر منفی خواهد داشت.

3- در تاریخ 29 مرداد افسر امنیتی منطقه ای با سرهنگ رضا نبی پور رئیس پلیس تهران ملاقات کرد تا نیازهای امنیتی سفارت را با وی مورد بحث قرار دهد. نبی پور در مقام تشریح گفت که بنا به دستور وزارت خارجه به ملاقات با افسر امنیتی منطقه ای پرداخته تا پس از مشخص شدن نیازهای امنیتی، نیروی انسانی لازم را فراهم آورد. نبی پور توافق کرد تا در موارد زیر همکاری نماید:

- امنیت محوطه سفارت:

تعدادی مرکب از ده نفر پلیس یونیفورم دار امنیت اطراف محوطه سفارت (خارج از محوطه) را تأمین خواهند کرد. نبی پور و افسر امنیتی منطقه ای اطراف سفارت را بازدید کرده و در مورد پستهای ثابت و گشتی توافق نمودند. از تاریخ 4 تیرماه امنیت 24 ساعته اطراف سفارت در هفت روز هفته تأمین خواهد گردید.

- حراست از داخل محوطه سفارت:

سه شیفت مرکب از چهار پلیس فاقد یونیفورم بطور 24 ساعته در داخل سفارت ایجاد خواهد شد تا بصورت اسکورت اتومبیلها عمل نمایند. سفارت نیز دفتری برای این افراد فراهم خواهد کرد و نیز بی سیمهای ارتباطی لازم با قرارگاههایشان را نیز تهیه خواهد نمود. گذشته از این، افسر امنیتی منطقه ای آموزش لازم را به این افراد خواهد داد. تأمین هزینه پوشاک و غذای این افراد نیز بعهده سفارت می باشد. این افراد کار خود را در30 مرداد آغاز نمودند.

- کنترل جمعیت در خارج از کنسولگری جدید: پلیس نیروی لازم را جهت کنترل مردم در خارج از کنسولگری جدید تأمین خواهد نمود. تعداد افراد پلیس بستگی به میزان جمعیت

ص: 630

خواهد داشت.

4- نیرو گارد پیمانی سفارت مرکب از 50 نفر است. این افراد در محل دروازه های سفارت، کنسولگری، محل ورود ارباب رجوع، و نیز ساختمان اصلی سفارت 24 ساعته انجام وظیفه خواهند نمود. مهم ترین وظیفه نیروی گارد کنترل معابر ورودی عمومی است که اکنون با خرج ماشاءالله از سفارت به نحو احسن انجام می گیرد. افسر امنیتی منطقه ای در نظر دارد که با استفاده از سیستم دیده بانی و ارتباط رادیویی گشت شبانه در داخل محوطه سفارت را نیز برقرار سازد. تعداد نیروی گارد افزایش خواهد یافت تا این نیاز نیز برآورده شود.

5- حضور پلیس ملی نوعی پیشرفت در این رابطه است، مهم تر از همه اینکه نشانگر آن است که دولت ایران مایل است به وظایف خود در این زمینه عمل نماید. ولی باید گفته شود که پلیس ملی فاقد هرگونه قدرتی است. در مورد توانایی و یا تمایل آنها نسبت به دفع هرگونه حمله مسلحانه و یا حمله جمعی قانون شکن تردید داریم. منظور این است که ما باید به منابع خودمان (گاردهای محلی، گارد امنیتی مجاهدین و امنیت فیزیکی) خود متکی باشیم تا در صورت بروز هرگونه حمله بتوانیم موقتاً به دفاع بپردازیم تا نیروی لازم برای دفع آن برسد. باید پروژه های فنی امنیتی را (که در مراحل مختلف تکامل است) هر چه زودتر تکمیل نمود. گروه نیروی گارد مجاهدین بایدتقویت گردد. طرحهای اضطراری باید تکمیل شوند. ما به پیشرفتهایی نایل آمده ایم لیکن این پیشرفت به کندی صورت می گیرد. لینگن

اقدامات خمینی علیه مطبوعات

سند شماره 299 استفاده محدود اداری21 اوت 1979 - 30 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9285به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: اقدامات خمینی علیه مطبوعات 1- روزن وابسته مطبوعاتی، فتح الله والا مدیرعامل مجله سیاسی هفتگی تهران مصور را ملاقات کرد، که یکی از 22 نشریه ای است که بنا به دستور آیت الله قمی، دادستان انقلابی تهران بسته شده است. روزن قرار بود قبلاً با فتح الله والا، ناشر مجله ملاقات کند، ولی به وی گفته شده بود که فتح الله والا ناشر و مسعود بهنود سردبیر هر دو از ترس دستگیری در اختفا بسر می برند. فتح الله والا گفت که علت بسته شدن مجله اش بند دوم قانون جدید مطبوعات است که در آن ذکر شده که افراد وابسته به رژیم سابق حق انتشار نخواهند داشت. والا یادآور شد که برادرش در مجلس سابق از طرف مردم خلخال آذربایجان به نمایندگی انتخاب شده بود، ولی با این وصف او و چند نفر دیگر در سال 1353 و در زمان رژیم سابق امتیاز انتشارشان را از دست داده بودند. والا افزود که وی تصمیم به اعتراض گرفته است چون قانون جدید مطبوعات توسط یک هیأت مجریه یعنی شورای انقلابی تصویب شده نه توسط یک هیأت قانونگذار، و بر طبق همین قانون، هر نشریه قبل از تعطیل کامل حق دارد به مدت سه ماه از

ص: 631

دولت در این رابطه پژوهش بخواهد.

2- والا مطمئن است که عامل اصلی موج سانسور مطبوعات قطب زاده است و او را فردی حقیر صفت خواند که «حاضر است دست خمینی را بوسیده و هر اقدام مورد درخواست وی را انجام دهد.» والا گفت کارمندان تهران مصور تلاش می کنند که قطب زاده را گیر بیاندازند و چند ماه پیش عکسی را یافتند که او را با شاه نشان می دهد. در یکی از شماره های اخیر نیز در مورد قطب زاده و ارتباط وی با چاقوکشهای جنوب تهران افشاگری شد که در آن سرپرست رادیو تلویزیون ملی ایران با کاربرد آنها مخالفین را مرعوب می نماید. والا احساس می کند که رابطه مستقیم قطب زاده و گزارشات مکرر وی در مورد مطبوعات به آیت الله خمینی سبب شده است که وی اخیراً به مطبوعاتی که از خط حزب الله پیروی نمی کنند حمله ور گردد.

3- گفتگو به خاطر یک مکالمه تلفنی پایان یافت که طی آن یکی از توزیع کنندگان والا به وی گفت که کمیته های محل هشتاد هزار نسخه از آخرین شماره روزنامه را ضبط کرده اند. والا افزود، «ظاهراً کارمندان باید به کار زیرزمینی بپردازند» و اظهار داشت که ای کاش در روزهای پرشور انقلاب کورکورانه از خمینی حمایت نکرده بود.

4- نظریه: والا سعی خواهد کرد با رفتن به دفتر نخست وزیر و وزارت ارشاد ملی خواستار تعویض جواز انتشار تحت نام دیگری شود، لیکن با وجود گزارشگریهای محققانه و نکته سنج روزنامه و نیز حساسیت شدید رژیم این طرح عملی نخواهد شد.ممکن است والا در مورد نفوذ مستقیم قطب زاده اغراق کرده باشد، ولی جالب توجه این است که آخرین امریه های خمینی در مورد مطبوعات دارای لحنی مشابه با لحن مورد استفاده سرپرست رادیو و تلویزیون ملی ایران در دو هفته گذشته می باشد. به هر حال رژیم سعی دارد با کنترل مطبوعات هرگونه مخالفت موجود را وادار به فروکش بنماید. گریوز

اعدامها ادامه دارد

سند شماره 300 محرمانه شماره گزارش: 79 0283 684621 اوت 1979 - 30 مرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: اعدامها ادامه دارد 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) این گزارش اطلاعاتی را درباره اعدام دو سرتیپ و یک ستوان ارتش و یک پلیس شهربانی ارائه می دهد.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات (بدون طبقه بندی): در 20 اوت تیمسار سرتیپ شهربانی عبدالله واثقی و تیمسار سرتیپ ارتش عباس شفاعت به جرم تیراندازی به تظاهرکنندگان ضدشاه در 8 سپتامبر (جمعه 17 شهریور) در میدان ژاله در تهران اعدام شدند.

ص: 632

طبق گزارش تهران تایمز تظاهرات میدان ژاله در نتیجه تیراندازیهای صدها نفر از نیروهای نظامی و پلیس به یکی از خونین ترین تظاهرات مبدل گردید. از دیگر کسانی که به جرم حادثه میدان ژاله اعدام شدند، می توان از ستوان دوم ارتش ابوالفضل و گروهبان شهربانی پروردی لشگری نام برد.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) بدون شک اعدامها ادامه خواهد داشت، زیرا «قاضی عسگر» (آیت الله خلخالی، حاکم شرع دادگاههای انقلاب) برای محاکمه یاغیانی که در نتیجه بازپس گیری شهر پاوه از اکراد دستگیر شده اند، به شمال (پاوه) می رود.

ماشاءالله کاشانی

سند شماره 301 محرمانه21 اوت 1979 - 30 مرداد 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9287به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ماشاءالله کاشانی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در تاریخ 2/8/79 افسر امنیتی منطقه ای با ماشاءالله کاشانی (بنا به درخواست خودش) در سفارت ملاقات کرد. این ملاقات ظاهراً به خاطر گرفتن پاسپورتهای سه نفری بود که وی قبلاً پاسپورتشان را به افسر امنیتی منطقه ای داده بود. ولی در هنگام مذاکره به افسر امنیتی منطقه ای گفت: که منظور واقعی اش از این ملاقات، این است که بگوید مایل است برای سفارت کار کند. او گفت که از انقلاب راضی نیست و تمایل دارد که کارهای ویژه ای برای سفارت انجام دهد. افسر امنیتی منطقه ای به کاشانی گفت که سفارت به آن نوع «عملیات ویژه» که او اشاره می کند، کاری ندارد. کاشانی از پیشنهاد خود منصرف نشد، او گفت که حاضر است اطلاعات باارزشی را برای سفارت فراهم کند. و نیز تکرار کرد که آماده است هر کاری که ما احتیاج داشته باشیم را انجام دهد.

3- افسر امنیتی منطقه ای از کاشانی خواست که وضعیت خودش را توضیح دهد زیرا ما شنیده ایم که او بازداشت شده و باید محاکمه شود. کاشانی توضیح داد که او حالا برای دادستانی کار می کند. (دادستانی محل سابق پادگان ارتش است که در اختیار سپاه است و حالا به عنوان زندان استفاده می شود، و اخیراً بخش ضداطلاعات آن مسئولیت بازداشت کمونیستها را به عهده گرفته است.) او اضافه کرد که درگیری زیادی با دادگاه انقلاب در مورد مسئله سعادتی و «ادعای» فروش ویزای آمریکا به دیگران دارد. کاشانی بیشتر از آنچه نشان می داد، نگران بود.

4- مأمور امنیتی منطقه ای از کاشانی درباره حمله ای که در تاریخ 17/8 با راکت و نارنجک به سفارت صورت گرفت پرسید. او قسم خورد که دخالتی در این کار نداشته و اضافه کرد که چرا باید به سفارت حمله کرده باشیم، شما که برای انجام این کارها به من حقوق نمی دادید. او

ص: 633

توضیح داد که گروه 17 شهریور (به تلکس تهران 9175 مراجعه کنید) مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است. او مدرکی دال بر اثبات ادعایش ارائه نداد.

5- مأمور امنیتی از کاشانی پرسید که چرا او دو مأمور امنیتی را تهدید به مرگ کرده است. او اقرارکرد که در آن لحظه خیلی عصبانی بوده ولی هیچوقت فکر چنین کاری را هم نخواهد کرد. مأمور امنیتی به کاشانی خاطرنشان ساخت که این کار عاقلانه نخواهد بود.

6- مأمور امنیتی برای کاشانی روشن کرد که اخراج او از سفارت به دستور وزارت امور خارجه ایران بوده و خاطرنشان کرد که چندین بار به او تذکر داده شده و به وزارت خارجه نیز در مورد اعمال افرادش شکایت شده است. او فقط سر تکان داد و گفت که افرادش خیلی بی شعورند.

7- در پایان ملاقات کاشانی گفت که می خواهد برای آمریکا ویزا بگیرد. این تقاضا رد شد.

8- نظریه: وضع کاشانی مبهم است. کمی بعد از اخراجش از سفارت، یزدی (وزیر خارجه) به کاردار گفت که کاشانی بازداشت است. در شب یکشنبه گذشته (8:20) از وزارت خارجه به کاردار تلفن شد. تلفن کننده امیر شکوهیان (رئیس امور معاهدات وزارت خارجه) بود که همین الآن از ملاقات کاشانی با مقامات سفارت مطلع شده بود. شکوهیان در حالیکه به ملاقات مأمور امنیتی با کاشانی خیلی حساسیت نشان می داد، گفت که کاشانی مخفی و تحت تعقیب دولت موقت ایران است. شکوهیان از کاردار تقاضا کرد که به محض مراجعه مجدد کاشانی به سفارت به او اطلاع دهند تا نیروهای امنیتی را برای دستگیری او اعزام کند. کاردار در این باره تعهدی ندارد. لینگن * توضیح: بعد از اخراج او و بعد از اظهار ناراحتی های آمریکاییان از او به دولت، به سراغ آمریکاییان آمده و اظهار داشته حاضر است عملیات ویژه انجام دهد (مهم).

نامه کاردار (لینگن) به ویلیام کلارک

سند شماره 302 23 اوت 1979 - 1 شهریور 1358 سفارت آمریکا در تهران - ایران [موضوع: نامه کاردار (لینگن) به ویلیام کلارک] آقای کلارک عزیز:

بدین وسیله دریافت یادداشت مورخه 19 اوت شما، که بامداد روز عزیمت از تهران در سفارت گذاشتید تأیید می شود. ما خواهیم کوشید هر اندازه که ممکن باشد در مورد مسئله روادیدی که شما فرستاده اید کمک کنیم.

من می خواهم همچنین از شما به خاطر صحبت با دکتر یزدی درباره شرایط امنیتی ما در اینجا در محوطه (سفارت) تشکر کنم. من گمان می کنم که تا اندازه زیادی به علت این مکالمه بود که بامداد روز بعد دکتر یزدی به من تلفن کرد و درباره امنیت اینجا پرسشهایی کرد و بار

ص: 634

دیگر تأیید کرد که او به وزارت امور خارجه دستور داده است با پلیس تهران تماس گرفته، زمینه یک گروه متحدالشکل پلیس را برای انجام مأموریتهای امنیتی بر اساس 24 ساعت فراهم کند. به ما گفته شده است که، این نوع وسائل توسعه یافته امنیتی را از پایان هفته خواهیم داشت. شما خودتان می توانید درک کنید که این امر برای روحیه جامعه ما چه اهمیت و معنایی دارد. من از مذاکره با شما و دون لوکا بسیار لذت بردم. من ظرف هفته آینده و قسمت بیشتر هفته بعد از آن در وزارت امور خارجه خواهم بود. اگر شما در واشنگتن هستید من از صحبت با شما بار دیگر استقبال خواهم کرد. یا اینکه من خواهم کوشید به شما تلفن بزنم.

ارادتمند ال. بروس لینگن

توصیه های مربوط به سفر وابستگان و افتتاح کنسولگری

سند شماره 303 محرمانه23 اوت 1979 - 1 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9360به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: توصیه های مربوط به سفر وابستگان و افتتاح کنسولگری 1- (محرمانه - تمام متن) 2- توصیه های خود را در مورد سفر وابستگان به ایران و زمان گشایش کنسولگری با در نظر گرفتن وضع امنیتی موجود در سفارت مرور کرده ایم.

3- همانگونه که در گزارش جداگانه خود مطرح کرده ایم به ما اطلاع داده شده از روز شنبه 3 شهریور یک گروه ده نفره پلیس امنیت شبانه روزی سفارت را تأمین خواهند کرد. تا روز شنبه شبها تعدادی از پاسداران به حراست از سفارت خواهند پرداخت و وزیر خارجه نیز گفته است که به نظر او این گروه می تواند به جای پلیس در اولین روزهای گشایش کنسولگری ازدحام جمعیت را کنترل نماید.

4- در همین حال از زمان انفجار نارنجک در تاریخ 26 مرداد حادثه دیگری در سفارت رخ نداده است.

5- حال که نیروی قبلی تحت سرپرستی ماشاءالله کاشانی از سفارت اخراج و پلیس به جای آن وارد سفارت شده می بینیم که دولت ایران نیز برای تأمین امنیت ما تلاش می کند. این موضوع و نیز بهبود وضع امنیتی در داخل شهر، سبب تأیید دوباره توصیه های مربوط به سفر وابستگان از طرف من می شود؛ یعنی وابستگان بالغ و کودکان کمتر از شش سال می توانند داوطلبانه به تهران سفر نمایند.

هنوز معتقدیم که کودکان دبستانی نباید به تهران بیایند البته به خاطر تجاربی که در اولین ترم داشته ایم.

6- در رابطه با گشایش کنسولگری، به خاطر خسارات وارده در نتیجه انفجار نارنجک و نیز تعطیل کار ساختمانی در زمان اخراج نیروهای ماشاءالله قدری تعویق و تأخیر حاصل شده

ص: 635

است.

طبق برآورد کنونی اثاثیه و تجهیزات محل جدید مستقر خواهد شد تا عملیات از روز سه شنبه 13 شهریور آغاز شود که احتمالاً تا روز 11 شهریور باید فعالیت بیشتری داشته باشیم. سرکنسول مورفیلد در مورد برنامه ویژه پیشنهادی اش در هفته اول گزارش جداگانه ارسال خواهد داشت تا نظم و ترتیب لازم طی این هفته برقرار گردد.

7- به نظر من مهم است که ما نشان دهیم که فعالیت های ویزایی غیر مسئولانه نخواهیم کرد و هر چه زودتر باید این فعالیت را آغاز نماییم. در خاتمه می گویم که شرایط مورد نیاز ما یعنی تسهیلات، تضمین امنیت و پرسنل کافی برآورده شده است تا فعالیت ما در تاریخ 13 شهریور آغاز گردد.

8- آنچه در فوق آمده توصیه های من در بین این دو جنبه مهم کار این واحد است و از وزارتخانه می خواهم که توافق خود را اعلام دارد.

در صورت وخامت اوضاع طی دو هفته آتی ما توصیه ها و پیشنهادات خود را بار دیگر مرور و بررسی خواهیم کرد. لینگن

اطلاعات عمومی نظامی

سند شماره 304 محرمانه 21 اوت 1979-30 مرداد 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 9371 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: دی.ای. ژیلت مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: اطلاعات عمومی نظامی 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره موضوعات زیر ارائه می دهد، شامل: خلع سلاح گروههای سیاسی. تشکر سرلشگر شاکر از حمایت های مردمی. نام جدید پایگاه هوایی وحدتی و تحسین و تمجید دریادار مدنی از مردم ایران.

17 از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات: (محرمانه) الف- (بدون طبقه بندی) خلع سلاح گروههای سیاسی: دادستان کل کشور آیت الله آذری قمی در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت که کلیه گروهها خلع سلاح خواهند شد. ارتش، پاسداران انقلاب و مأموران کمیته تنها گروههایی هستند که از این قاعده مستثنی خواهند بود. علاوه بر این، احزاب سیاسی که به طور غیرقانونی ساختمان های دولتی را اشغال کرده اند، باید این ساختمان ها را تخلیه کنند. هر کس که در مقابل قوانین جدید مقاومت نشان دهد، به زور

ص: 636

مجبور به رعایت آن خواهد شد.

نظریات مرکز تهیه گزارش (محرمانه): خلع سلاح گروهها به فعالیتی رایج در تهران مبدل شده است که البته همیشه با موفقیت همراه نبوده است.

اگرچه خلع سلاح کل شهر مستلزم عملیاتی گسترده تر از کنار گذاشتن نیروهای غیرمنظم است، ولی گروههایی که قانوناً در تهران مسلح هستند گاه مهارت زیادی در انجام این نوع عملیات از خود نشان می دهند.

ب- (بدون طبقه بندی) تشکر سرلشگر شاکر از حمایت های مردمی: سرلشگر شاکر (که به تازگی به این درجه ترفیع یافته است) از حمایت های خودجوش مردمی در مبارزه با توطئه های ضد انقلاب در استان کردستان بسیار تشکر کرد.

ج- (بدون طبقه بندی) نام جدید پایگاه هوایی وحدتی: روزنامه تهران تایمز نوشت که پایگاه هوایی وحدتی در دزفول به پایگاه هوایی مصدق تغییر نام یافته است. تغییر نام این پایگاه تأیید شده است.

د- (بدون طبقه بندی) دریادار مدنی مردم ایران را تحسین کرد: دریادار مدنی در نطق خود خطاب به پرسنل پایگاه هوایی مصدق (وحدتی) گفت که مردم ایران سربازان اسلام هستند. او با تحسین مردم به خاطر مشارکت مشتاقانه اشان در بیرون راندن کُردهای شورشی از پاوه از پرسنل نیروی هوایی خواست تا هر گونه توطئه بر ضدانقلاب را در هم بکوبند. مدنی افزود که پاسداری از انقلاب وظیفه همه ایرانی هاست و مردم و ارتش باید در کنار یکدیگر کلیه جناح های ضدانقلاب را در هم بکوبند.

گزارشات پراکنده سیاسی هفته

سند شماره 305 محرمانه23 اوت 1979 - 1 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9396به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارشات پراکنده سیاسی هفته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه گزارش: گسترش ناآرامیهای داخلی. تبریز دستخوش حوادثی شوم بود. بعضی از ناظران احساس می کنند احتمال بروز خشونتهای سخت در تبریز وجود دارد. رقابت میان کمیته های مختلف، گروههای مذهبی و سیاسی، همانند وضعیت اقتصادی نابسامان و رو به اضمحلال ممکن است به زودی شهر را به نقطه انفجار برساند. تهران خود شاهد افزایش تظاهرات و اعتراضات می باشد و وجود زخمی ها و دستگیریها تقریباً به روال عادی کار روزانه درمی آید. دولت موقت ایران مبارزه علیه فداییان خلق و مجاهدین خلق را گسترش می دهد و دفاتر مختلف متعلق به این سازمانها توسط نیروهای دولتی تصرف شده اند. پایان خلاصه.

3- به نظر می رسد درگیریهای کمیته ها و آشوب داخلی تبریز رو به افزایش اند. مطبوعات

ص: 637

گزارش می دهند که در خلال یک درگیری مسلحانه میان کمیته های انقلاب اسلامی که یک ساعت به طول انجامید، در هفته پیش در مرکز آذربایجان شرقی یک پاسدار و یک عابر کشته و دو تن دیگر از مردم عادی زخمی شدند. در دوازدهم اوت، مغازه های میوه فروشی و بساطی های کنار خیابان طی تظاهراتی علیه «گرانفروشی» که از نزدیک بازار شروع و سپس به نواحی دیگر شهر گسترش یافت، غارت گردیدند. به مغازه های دیگر شهر نیز آسیب رسید. یک روزنامه نگار تبریزی به مأمور سیاسی ما گفت که نارضایتی شدید داخلی از وضعیت اقتصادی شهر که بیکاری در آن بیداد می کند، مسبب این تظاهرات بوده است. رهبران مخالفین مواد خوراکی و دیگر کالاهای غارت شده از مغازه های محلی را به جماعت تظاهرکننده به قیمتی که معترضین احساس می کردند منصفانه است، فروختند. این تظاهرات باعث گردید تا آیت الله مدنی، نماینده امام خمینی در کمیته های تبریز، بیانیه ای مبنی بر اینکه گرانفروشی امری ضدانقلابی است و متخلفین حتی ممکن است به مرگ محکوم شوند، صادر نماید. مدنی همچنین تظاهرکنندگان را به خاطر انجام کارهای ارتجاعی و ضدانقلابی شدیداً مورد انتقاد قرار داد.

4- در هجدهم اوت تظاهرکنندگان، ستاد حزب توده در تبریز را مورد حمله قرار دادند و دو تن از اعضاء این حزب توسط پاسداران دستگیر شدند. ستاد مرکزی فداییان خلق نیز در نوزدهم اوت مورد حمله واقع شده و اشغال گردید.

5- از وضعیت تبریز در روزنامه های محلی گزارش کاملی ارائه نمی شود و مطمئناً آشفتگیهای سیاسی این شهر، نقش عمده ای را در اوضاع شهر بازی می کند. رقابت کمیته ها در تبریز، با حداقل سه تشکیلات مجزا به موازات یکدیگر و مخالف هم که برای کسب قدرت تلاش می کنند، به مرحله فوق العاده حساسی رسیده است. علاوه بر تشنجات سیاسی که ناشی از وجود هزاران گروه مخالف دیگر است، جنگ قدرت میان سه تن از ملاهای رهبری کننده شهر هم چندین ماه است که ادامه دارد.

6- با دستور (امام) خمینی و تأیید آیت الله شریعتمداری یک هیأت بررسی به استانهای آذربایجان شرقی و غربی فرستاده می شود. کار این هیأت که ریاست آن را مهدوی کنی به عهده دارد، پاکسازی کمیته های محلی، دادگاههای انقلاب، زندانها و سپاه پاسداران می باشد. طبق نظر چند تن از منابع خبری شهر، تبریز هر لحظه می تواند «منفجر شود» و فقط هوشیاری و مراقبت همیشگی آیت الله شریعتمداری مانع آن می باشد. این هیأت رسیدگی احتمال بروز چنین خشونتی را منتفی خواهد کرد.

7- طی هفته های گذشته تهران دستخوش هجوم تظاهرات و راهپیمایی های خیلی زیادی بوده است. یک سری از این اعتراضات به موجب بسته شدن روزنامه آیندگان توسط دولت ایجاد شد و در درگیری بین گروههای طرفدار و مخالف روزنامه آیندگان چندین مجروح گزارش شده است. پاسداران انقلاب اسلامی بیش از 40 تن از اعضای اداری و چاپخانه

ص: 638

روزنامه آیندگان را دستگیر کرده اند. در دوازدهم اوت، جبهه دموکراتیک ملی تظاهراتی را در حمایت از آزادی مطبوعات سازمان داد و در خلال این راهپیمایی گروههایی که فقط تحت عنوان شبه نظامیان اسلامی (افراد کمیته) شناخته می شوند، با پرتاب سنگ به تظاهرکنندگان تعداد زیادی از آنها را زخمی کردند. سرانجام پاسداران انقلاب با استفاده از گاز اشک آور و تیراندازی هوایی تظاهرکنندگان را متفرق کردند. نتیجه تظاهرات صدور فرمان دستگیری هدایت الله متین دفتری که جبهه دموکراتیک ملی وی به خاطر سازمان دادن دو تظاهرات اعتراض آمیز مورد سرزنش قرار گرفته، و نیز رضا مرزبان سردبیر پیام امروز، متهم به تلاش برای ایجاد تفرقه و تحریک مردم به شورش و نیز اهانت به امام خمینی، شده است.

8- اعضاء و هواداران مجاهدین خلق در مقابل ستادشان در نزدیکی میدان ولی عصر (میدان ولیعهد سابق) در تهران دست به تحصن زدند تا به عنوان یک اقدام متقابل نسبت به حمله به ساختمان ستادشان و دو کامیون متعلق به پاسداران انقلابی مستقر در نزدیکی ساختمان، هشدار بدهند. مجاهدین می ترسند که ستاد آنها به سرنوشت ستاد فداییان خلق دچار شود که در 13 اوت توسط «مبارزین مسلمان» از چنگ آنها خارج شد. بنا به گزارش رسیده چندین گروه از تظاهرکنندگان از کنار ستادهای مجاهدین با فریادهای تهدیدآمیز علیه اشغال کنندگان ساختمان عبور کردند.

مجاهدین با استمداد از آیت الله طالقانی با دولت موقت شروع به مذاکره کردند و موضوع برای رسیدگی به وزارت دادگستری ارجاع گردید. ابتدا به مجاهدین یک هفته مهلت داده شد تا با دولت بر سر موضوع اشغال ستادهایشان در تهران به توافق برسند، اما در 22 اوت ساختمان از آنها پس گرفته شد.

در پی پس گرفتن ستادهای مجاهدین در تهران، در شهرهای اهواز و اصفهان به دفاتر مجاهدین خلق حمله شد و طی چند روز گذشته کمیته به انبار اسلحه آنها در تهران حمله کرد. حملات فوق و حمله به انبار اسلحه هماهنگ با سیاست دولت است.

به گفته آذری قمی دادستان کل انقلاب تهران کلیه گروهها و احزاب سیاسی به جز ارتش، پاسداران انقلاب و کمیته خلع سلاح خواهند شد.

9- طی هفته گذشته دانشگاه تهران صحنه زد و خوردها بود و چندین دانشجو در نتیجه درگیری میان گروههای رقیب مجروح شدند. چندین کتابفروشی در نزدیکی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و کتابهای آنها به خیابان ریخته و به آتش کشیده شد. حملات مشابهی به کتابفروشیها در 18 اوت در اصفهان رخ داد. در این شهر به ادعای یک منبع به بیش از 20 کتابفروشی حمله شد. اخیراً شهر کرمانشاه شاهد ماجرای مشابهی بود و سه کتابفروشی به آتش کشیده شد.

10- ایرانیها طی تظاهراتی در 17 مارس در تهران و سایر شهرها که گفته می شود میلیونها نفر در آن شرکت داشتند، حمایت خود را از آرمان فلسطین اعلام کردند. این تظاهرات

ص: 639

مسالمت آمیز به درخواست خمینی صورت گرفت. وی از این فرصت استفاده کرد و طی سخنرانی که در رادیو سراسری کشور پخش شد، به اسرائیل و آمریکا حمله کرد و آنها را دشمنان اسلام معرفی نمود. لینگن

اطلاعات عمومی نظامی

سند شماره 306 محرمانه23 اوت 1979- 1 شهریور 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 9422 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی منابع: رسانه های خبری داخلی، پرسنل دفتر وابسته دفاعی تهیه کننده گزارش: دی.ال. ژیلت مقام تأییدکننده گزارش: سرهنگ تی.ای.شافر، وابسته دفاعی موضوع: اطلاعات عمومی نظامی 16- خلاصه (محرمانه): این گزارش اطلاعاتی درباره موضوعات زیر ارائه می دهد، شامل: وقوع درگیری در سقز. خلع سلاح مردم در کرند و منطقه سنجابی. سپهبد ناصر فیروزمند از افسران سابق نیروی زمینی از توطئه پرده برداشت. ارتش آماده تعقیب شورشیان محلی است. تشکیل کارگروه سنندج.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزییات:

الف- (بدون طبقه بندی) وقوع درگیری در سقز: بر اساس گزارش ها، در درگیری شدید بین ارتش و نیروهای ضدانقلاب در 5 کیلومتری سقز در روز 22 اوت 15 نفر از نیروهای ضدانقلاب کشته یا مجروح شدند. سخنگوی ارتش، سرگرد امینی از یگان 28 لشگر کردستان اظهار داشت که ضد انقلاب سعی داشت با اغراق درباره تلفات انسانی روحیه ارتشیان کُرد را تضعیف کند و موجب تضعیف روحیه در کل ارتش شود.

ب- (بدون طبقه بندی) خلع سلاح مردم در کرند و منطقه سنجابی: فرماندهی نیروهای انقلاب برنامه گسترده ای را برای خلع سلاح مردم در کرند و منطقه سنجابی استان کردستان آغاز کرده است. معاون عملیات پاسداران انقلاب، ابوشریف [...]، اظهار داشت که عملیات مشابهی برای خلع سلاح مردم به زودی در قسمت های دیگر استان به مورد اجرا گذاشته خواهد شد.

ج- (بدون طبقه بندی) سپهبد ناصر فیروزمند از افسران سابق نیروی زمینی پرده از توطئه برمی دارد: بر اساس گزارش ها، سپهبد فیروزمند، معاون دوم سابق ستاد ارتش، در طول محاکمه اش اظهار داشته است که «در روزهای آخر عمر رژیم گذشته، کمیته ای به نام «کمیته بحران» تشکیل شد تا یک استراتژی نظامی بر ضد مردم تدوین کند.» او همچنین فاش ساخت

ص: 640

که کمیته مزبور، «متشکل از وزیر کشور وقت، قره باغی؛ فرمانده نیروی هوایی، سپهبد ربیعی؛ فرمانده نیروی دریایی، رحیمی؛ و یک مستشار آمریکایی هر روز برای توطئه بر ضد ملت جلسه داشتند.» او افزود که «سیاست اصلی دولت در آخرین روزهای عمرش جلوگیری از اتحاد ارتش و مردم بود.» این تلاش تا حدود زیادی موفق بود و در زمان خروج شاه سابق از کشور بسیار تشدید شد.

در طول این روزها به عقیده ما دیگر دلیلی برای حاکمیت یک حکومت سلطنتی بر کشور وجود نداشت و همان موقع بود که کمیته بحران تشکیل شد.

در آن زمان کل کشور شدیداً ناآرام بود. سپهبد فیروزمند یکی از سه مقامی است که به جرم کشتار مردم در روزهای انقلاب در زندان اوین محاکمه می شود. دو نفر دیگر یکی معاون امور هماهنگی ستاد نیروهای مسلح و استوار نیروی منحله گارد شاهنشاهی، حسین شیخ، و دیگری رئیس کلانتری شماره 9 پلیس، کریم بیرامی، است.

نظریات مرکز تهیه گزارش: گمان می کنیم مستشار آمریکایی مذکور ژنرال هایزر باشد. احتمالاً اگر جلسات محاکمه علنی باشد نام او را بیشتر خواهیم شنید.

د- (بدون طبقه بندی) آمادگی ارتش برای تعقیب شورشیان: سرهنگ سعدی نام، فرمانده هوابرد ارتش در کرمانشاه، اظهار داشت چنانچه خمینی دستور بدهد ارتش آماده است ضدانقلابیون پاوه را در خارج از مرزهای کشور نیز تعقیب کند.

او افزود «یگان های هوابرد ارتش به هنگام درگیری های اوایل هفته روزانه حداقل 30 پرواز بر فراز شهر پاوه انجام داده است.» «محدوده عملیات نیروی هوایی ارتش همه مناطق کردستان را دربرمی گیرد و نیروی هوایی ارتش آماده است هرگونه عملیاتی را در کنار برادران ایرانی و پاسداران انقلاب انجام دهد.» ه- (بدون طبقه بندی) تشکیل کارگروه سنندج: پاسداران انقلاب به منظور دفع حملات ضدانقلابیون و حفاظت از جان شهروندان کارگروهی را در مسجد جامع سنندج تشکیل داده اند. این کارگروه پس از درگیری های اوایل هفته در پاوه تشکیل شده است. گزارش فوق روز 23 اوت در روزنامه تهران تایمز منتشر شد.

دادگاهها و اعدامها در رویارویی با مسایل کردستان

سند شماره 307 محرمانه25 اوت 1979 - 3 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: دادگاهها و اعدامها در رویارویی با مسایل کردستان 1- سفارت در هفته گذشته، به افزایش دادگاهها و اعدامها که همه آنها مستقیماً به مسئله کردستان مربوط نمی شوند، توجه داشته است. به هر حال ما فکر می کنیم، اظهارات دولت موقت ایران مبنی بر اینکه به زودی محاکمات سیاسی بیشتری آغاز خواهد شد، قسمتی از

ص: 641

کوششی است که برای کم کردن فشار ناشی از جنگ کردستان به عمل آمده است.

2- از 18 اوت تا به امروز، سفارت تخمین می زند، که در حدود 32 نفر از شورشیان کرد در دادگاههای اسلامی که سرپرستی بعضی از آنان را آیت الله صادق خلخالی به عهده داشته است محاکمه و در پاوه و کرمانشاه اعدام شده اند. دادگاههای دیگری نیز هنوز به کار خود ادامه می دهند و ما انتظار داریم که تا پایان هفته اعدامهای بیشتری اعلام شود. (سیاست بسیار خشن دولت در مورد شورشیان کرد که تقریباً تا حد نگرفتن اسیر از سوی نیروهای دولتی می باشد، بدون شک عکس العمل شدید کردها را برمی انگیزد.

سفارت هم اکنون شایعاتی شنیده است که کردها تهدید کرده اند که به تلافی این کار، پاسداران اسیر خود را اعدام خواهند کرد.

3- از 18 اوت، سفارت 15 اعدام دیگر را در تهران و سایر نقاط کشور که مستقیماً به وضعیت کردها ارتباطی نداشته به ثبت رسانده است. اکثر این تعداد افسران جزء شهربانی، قاچاقچیان هروئین و یک زن زناکارتشکیل می داد اما این تعداد همچنین شامل 3 شورشی عرب در خوزستان، و سه افسر بلندپایه سابق ارتش و شهربانی در تهران نیز بود.

4- دادستان انقلاب همچنین اعلام کرده که دادگاههای سپهبد فیروزمند و دو تن دیگر هم اینک در تهران برگزار می شود و دادستان قصد دارد که به زودی 33 نفر از مقامات سابق دولتی، اعضای ساواک، تجار و ... را به دادگاه بکشانند. سه نفر از اسامی ذکر شده از وزیران سابق در کابینه شاپور بختیار بودند که اسامی آنان بدین شرح می باشد: عباسقلی بختیار وزیر صنایع، احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه و آموزگار یگانه وزیر اطلاعات. تامست

انتشار مصاحبه آژانس خبری پارس با کاردار بروس لینگن

سند شماره 308 استفاده محدود اداری25 اوت 1979 - 3 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9416به: سازمان ارتباط بین المللی، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 9350 موضوع: انتشار مصاحبه آژانس خبری پارس با کاردار بروس لینگن 1- در اغلب کشورها برای آژانس روابط بین الملل آمریکا انتشار مصاحبه با رئیس نمایندگی و یا مقام مسئول آمریکایی کاری چندان دشوار نیست. گفتگوی مختصر ذیل که روزن در آن شرکت داشت تا متن معقولی از مصاحبه کاردار بروس لینگن با آژانس خبری نیمه مستقل پارس را منتشر سازد نشانگر وضع روانی موجود در ایران است. از طرف دیگر، ملاحظات سودمند و مانورهای وسیعی که در مورد این مصاحبه انجام گرفت نشان می دهد که حتی در ایران امروز نیز می توان با مداومت و پایداری شنوندگانی برای نقطه نظرات آمریکا دست و پا کرد، مشروط بر آنکه از بعضی مسایل حساس اجتناب ورزیده شود.

2- پارس در اوایل تیرماه این مصاحبه را پیشنهاد کرد. اما مخبری که سرمنشأ این مطلب

ص: 642

بود با همکاران خود دست به مناقشه زد و به جایی دیگر منتقل گردید. پارس در اوایل مرداد مشکلات داخلی خود را حل کرد و سرانجام یک خبرنگار دیپلماتیک دیگر را تعیین نمود. روزن با وی و معاون مدیر تحریریه پارس ملاقات کرد تا سئوالات و مقررات مصاحبه مشخص گردد. مصاحبه در تاریخ 16 مرداد صورت گرفت و روزن طبق توافق حدود سه روز بعد نسخه ای از مصاحبه قابل انتشار را دریافت نمود. وی از اظهارنظر پارس در مورد سفیر کاتلر و حذف بخش اعظم گفته های کاردار در مورد پیمان مصر و اسرائیل؛ علاقه آمریکا به برقراری روابط فرهنگی، آموزشی و کنسولی با ایران؛ و تمایل آمریکا به همکاری در زمینه عمران اقتصادی ایران طبق اظهارات کاردار؛ ناراحت گردید. همچنین پارس بخش مربوط به دولت موقت ایران را نیز حذف کرده بود.

3- روزن همراه با بخشهای ترجمه شده از بیانات کاردار که پارس آنها را حذف کرده بود وارد هفته ها مذاکره با اعضای گوناگون سلسله مراتب پارس شد. در حین گفتگوها، مدیرکل پارس اعتراف کرد که وی در مورد انتشار این مصاحبه بسیار نگران بوده است چون پارس می توانست متهم به صمیمیت بیش از حد نسبت به آمریکا گردد. خصوصاً در رابطه با مسئله فلسطینی ها مدیرکل همچنین اظهار داشت که وی سعی دارد تا حد امکان از پارس یک آژانس خبری مستقل پدید آورد و به همین علت نمی خواست که با انتشار کامل مصاحبه آن را به خطر بیاندازد. وی سرانجام قبول کرد که نقطه نظرهای پارس در مورد سفیر کاتلر را در پرانتز قرار داده و بخش اعظم عبارات حذفی را نیز منتشر نماید. ولی توافق شد که در مورد مسئله فلسطین هیچ حرفی به میان نیاید که این امر بهتر از این است که تنها یکی در خط گمراه کننده از طرف کاردار در مورد موضع و سیاست آمریکا پخش شود.

4- مصاحبه طبق شواهد موجود در فهرست زیر، توسط مهم ترین رسانه های مطبوعاتی منتشر گردید که عبارتند از: کیهان، اطلاعات، بامداد، تهران تایمز و رادیو و تلویزیون ملی ایران. گریوز

مطالب بیشتر در مورد تعطیلی مطبوعات

سند شماره 309 استفاده محدود اداری26 اوت 1979 - 4 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9440 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: مطالب بیشتر در مورد تعطیلی مطبوعات 1- روز شنبه، بامداد تنها صبح نامه مستقل غیراسلامی موجود دومین اخطار را از طرف دفتر دادستانی انقلاب اسلامی دریافت نمود. بنا به گزارشات واصله، این روزنامه یک بار عبارتی از سخنرانیهای پیشین خمینی را حذف کرده بود و اکنون بنا به گفته دادستان، به انتشار شکوائیه های همافران پرداخته است. در حالیکه امام دستور می دهد که باید در صفوف ارتش

ص: 643

نظم و ترتیب برقرار گردد. متن رسمی دفتر دادستانی با این اخطار پایان می گیرد. «اگر این وضع ادامه یابد، جهت تعطیل این مؤسسه اقدامات جدی صورت خواهد گرفت.» وابسته مطبوعاتی روزن با منصور رهبانی سردبیر بامداد تماس گرفت که افزود «آنها می خواهند کار ما را تعطیل کنند،» ولی برای ارائه توضیح بیشتر احساس آزادی چندانی نمی کرد. با این وصف اظهار داشت که وی در نظر دارد به دفتر دادستانی یک ضرب الاجل بدهد که اگر جرأت چنین کاری را دارد قدم در پیش بگذارد لیکن وی با کمی تأمل به این نتیجه رسید که بهتر است از طریق کانالهای موجود عمل نماید. وی گفت چند تن از حامیان وی در دولت موقت ایران در نظر دارند از خمینی یک پاسخ مستقیم به دست آورند مبنی براینکه آیا او یا «دیگران» می خواهند کار این روزنامه را متوقف سازند یا خیر. بنا به گفته رهبانی «اگر خمینی بخواهد کار ما را تعطیل کند بهتر است خودم این کار را انجام دهم.» 2- روزن با علیرضا نوری زاده سردبیر هفته نامه تعطیل شده سیاسی امید ایران صحبت کرد و او جزئیات حمله پاسداران به دفاتر خود در هفته گذشته را که در سرتاسر شهر تکرار شده است بازگو کرد. وی می گوید علت متوقف گردیدن کار هفته نامه اش گزارشی بوده است در مورد ارتباط نزدیک مصطفی چمران از امل با جرج حبش از جبهه خلق برای آزادی فلسطین و نیز مقالات وی در مورد بختیار که در آنها وی را یک ناسیونالیست توصیف کرده بود.

3- محمد منتظری خطاکار نیز ظاهراً با از دست دادن حمایت پدرش آیت الله منتظری سبب تعطیل و متوقف گردیدن انتشار نشریه اش به نام پیام شهید گردیده است. درست هنگامی که آیت الله منتظری علناً خود را از سیاست های «برخورد متقابل» فرزندش با آیت الله بهشتی و مقامات دولت موقت ایران جدا دانست مطبوعات فارسی گزارش دادند که کار نشریه پیام شهید نیز متوقف شده است.

4- خمینی در سخنرانی 3 شهریور خود به روشنفکران، دموکراسی و مطبوعات حمله ور شد. خمینی گفت «ما به شما آزادی دادیم و شما هرزه گی را پیشه کردید... ما به شما آزادی دادیم لیکن قلمهای شما توطئه گری و محکوم کردند و سعی کردند قلمرو ما را نابود سازند ... ما به روشنفکرها، اینگونه روشنفکرها نیازی نداریم. البته افراد بسیار خوبی در میان روشنفکرها یافت می شود... لیکن این افراد از قلمهایشان علیه ملت استفاده کرده، علیه مردم اقداماتی به عمل می آورند؛ این افراد باید سرکوب شوند.» (متن کامل در گزارش دفتر سرویس اطلاعاتی خارج مورخ 3 شهریور آمده است).

5- نظریه: ایران یکی از سیاستهای مطبوعاتی جهان سوم را که از رنگ های اسلامی برخوردار است در پیش می گیرد. به نظر ما در آینده بیش از چند روزنامه منتشر نخواهد شد، که احتمالاً عبارت خواهند بود از انتشارات مرتبط با حزب رسمی مستضعفان یا حزب جمهوری اسلامی از نظر ایدئولوژیکی یا آنهایی که تحت نفوذ یا اراده افراد مورد اعتماد خمینی هستند چون حاج مهدیان از روزنامه کیهان که بنا به گزارش امروز نزدیک بود مورد

ص: 644

ترور واقع گردد. همین امر می تواند موجب بروز جنگی بین جناح خمینی و جناح مخالف آن یعنی چپگرایان مادیگرا بشود. گریوز

حرکت های اخیر علیه مطبوعات ایرانی

سند شماره 310 محرمانه26 اوت 1979 - 4 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9446به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 9258 (کتبی) موضوع: حرکت های اخیر علیه مطبوعات ایرانی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: مقامات ایرانی در مورد تعطیل و متوقف ساختن کار بسیاری از روزنامه ها و مجله های تهران و استانها گامهایی برداشته اند. دادستان انقلاب تهران و وزارت ارشاد با انتشار فهرستی اسامی روزنامه هایی را که کار آنها متوقف خواهد شد اعلام کرده است. گرچه بین فهرست های ارائه شده تفاوتهایی وجود دارد و علل ارائه شده در توجیه بستن روزنامه ها نیز متنوع است ولی اهداف اصلی همان است. دیگر نشریات نیز در دست بررسی است تا در صورت امکان کارشان متوقف گردد. اگر بسته شدن روزنامه ها تحقق یابد، انتقاد رسانه ها از مقامات کنونی به طرز مؤثری کاهش خواهد یافت. در این رابطه، دولت هیچ گونه اقدامی به عمل نمی آورد و فقط به مقامات انقلابی اجازه می دهد ابتکار عمل را در دست داشته باشند. پایان خلاصه.

3- به دنبال انتشار قانون مطبوعات در تاریخ 20 مرداد، مقامات اقداماتی علیه بخش اعظم مطبوعات ایرانی به عمل آورده اند، که از زمان بروز انقلاب در بهمن ماه این اقدامات نسبتاً عاری از هرگونه محدودیت ادامه داشته است. گرچه از هم پاشیدگی سازمانی دولت این اقدامات ضدمطبوعاتی را نیز فاقد پیوستگی کرده است، مقامات به وضوح سعی دارند انتشاراتی را که طرفدار آیت الله خمینی و هم پیمانانش نیستند تعطیل نمایند.

4- در تاریخ 29 مردادماه، دادستان دادگاه انقلاب تهران، احمد آذری قمی با انتشار بیانیه ای اعلام داشت که به بیست و شش روزنامه و مجله دستور داده شده که کار خود را متوقف سازند. عصر همان روز در مصاحبه با تلویزیون ایران آذری قمی گفت که این روزنامه ها به خاطر توطئه گری علیه انقلاب و واژگون نشان دادن حقایق و واقعیت ها تحریم و تعطیل شده اند. وی گفت دادگاههای انقلاب در حال بررسی وضع روزنامه های دیگر بوده و ممکن است نشریات دیگری نیز کارشان به تعطیل کشانده شود.

5- روز بعد روزنامه فارسی زبان اطلاعات گزارش داد که وزارت ارشاد ملی دو فهرست از 42 نشریه موجود در تهران و استانها را تهیه کرده است که باید کارشان متوقف گردد. در فهرست اول اسامی روزنامه هایی آمده که برطبق بند 2 قانون مطبوعاتی جدید که تصریح کرده

ص: 645

است مقامات و یا وابستگان رژیم پیشین اجازه انتشار ندارند، تعطیل خواهند شد. فهرست ثانی وزارتخانه اسامی روزنامه هایی را اعلام می کند که بر طبق پاورقی 1 بند 2 همان قانون، تعطیل خواهند شد... یعنی این پاورقی مربوط است به جبران مادی روزنامه هایی که در زمان سلطنت تعطیل شده بودند. چند نشریه مهم مانند تهران مصور و فردوسی نیز در این فهرست واقع شده اند. هجده روزنامه استانی نیز بنا بدلایل نامعلوم تحریم شده اند. میناچی وزیر ارشاد به گزارشگر تلویزیون گفته است از آنجا که روزنامه ها و نشریات تحریم شده از شرایط صریح قانون جدید مطبوعات سرپیچی کرده اند، امکان ندارد تصمیم وزارتخانه در مورد آنها تغییر یابد.

6- این اقدامات کمی پس از تعطیل چاپخانه آیندگان صورت گرفت. بسته شدن همین محل سبب متوقف شدن کار چند روزنامه از قبیل مجله فکاهی مردمی آهنگ شده که علت نیز محرومیت از این تأسیسات چاپی بوده است. ممکن است تعطیل این روزنامه ها اتفاقی بوده باشد، لیکن همین تصادف و اتفاق سبب خاموش شدن انتقاد صریح از سیاستها و شخصیتهای رژیم گردیده است.

7- نشریات مهمی که با این اقدامات اخیر تعطیل شده اند عبارتند از مجله فردوسی، جوانان، سپید و سیاه، امید ایران و تهران مصور. علاوه بر آهنگ که قبلاً تعطیل شده بود، مجله های فکاهی دیگری از قبیل بهلول و حاجی بابا نیز کارشان متوقف شد. اکثر این انتشارات از سیاستهای غیرمارکسیستی غیرمذهبی حمایت می کردند و شدیداً طرفدار آزادی مطبوعات به حساب می آمدند. سیاستهای نشریاتی آنها نیز به طور کلی به ترتیب ذیل بوده است:

الف) انتقاد شدید از اشخاص دولتی چون قطب زاده، یزدی و میناچی. انتقاد توأم با اعتدال از بازرگان.

ب) گزارش مفصل در مورد رویدادهای زمان دکتر مصدق و فعالیتهای جبهه ملی در اوایل دهه 30.

ج) عدم اعتماد کامل به سیاستهای آمریکا در ایران همراه با بیان این عقیده که یزدی عامل آمریکا می باشد.

د) انتقاد از نقش شوروی در افغانستان و پرورش دادن این عقیده که انقلابیون ممکن است از جمله ارتجاعیون فئودال باشند.

ه ) انتقاد از آخوندبازی، مداخله مذهبی در امور غیرمذهبی. سمبل اینگونه مداخلات نیز چماق گروههای خیابانی و تسبیح کسانی است که این گروهها را تحت کنترل دارند.

8- علیرغم اعلام تعطیل این روزنامه ها، در تاریخ 1 شهریور مجله های سپید و سیاه و جوانان در روزنامه فروشی ها توزیع می گردید. ولی همه می گویند احتمالاً این شماره ها آخرین شماره های منتشر شده این مجلات خواهند بود.

9- اگر همه این نشریات از صحنه خارج شوند، مطبوعات ایرانی که از اوان انقلاب درخشش خاصی یافته بودند، ممکن است مجبور شوند همان نقشی را که در زمان سلطنت

ص: 646

داشتند ایفا کنند یعنی تنها بیانیه های رسمی را منتشر کرده و از ارائه تفسیر و اظهارنظر پیرامون مسایل خودداری ورزند. دورنمای موجود در برابر خواننده تیزهوش ایرانی تیره و تار است. زیرا روزنامه هایی که برای وی باقیمانده به شرح ذیل هستند:

الف) کیهان و اطلاعات مهم ترین روزنامه های عصر باقیمانده از رژیم گذشته. این روزنامه ها اخیراً هیچ چیزی منتشر نکرده اند مگر اعلامیه های دولتی، بیانیه های مقامات متعدد، و مطالب یا اخبار بین المللی. آنها اخیراً از درج مطالبی چون سرمقالات و اظهارنظر نویسندگان نیز خودداری ورزیده اند.

ب) جمهوری اسلامی، ارگان حزب جمهوری اسلامی، که وسیله دکتر بهشتی رهبر حزب و وابسته نزدیک خمینی منتشر می گردد.

ج) انقلاب اسلامی که وسیله حسن بنی صدر از نزدیکان خمینی و تئوریسین اقتصاد اسلامی منتشر می شود.

د) بامداد، که از جمله میانه روترین روزنامه هاست. ولی این روزنامه نیز تا به حال دو اخطاریه از دفتر دادستان انقلاب دریافت کرده است تا یا از درج عناوین کاذب خودداری ورزد و یا تعطیل گردد.

10- در ایران انقلابی آزادی مطبوعاتی با آینده مبهمی روبرو است. گرچه آشفتگی و عدم هماهنگی موجود میان گروههای متعدد قدرتمند ممکن است سبب بروز انتشاراتی شود که از اذیت و آزار رسمی بدور بمانند، لیکن مقامات و بخصوص رهبران بسیار نزدیک به آیت الله خمینی ظاهراً تصمیم گرفته اند نارضایتی عمومی را در برابر نظرات خود خاموش سازند.

11- جالب توجه این است که مقامات انقلابی علی الخصوص دادستان تهران ابتکار عمل را علیه مطبوعات به دست گرفته است. در همین رابطه وزارت ارشاد ملی نیز از این نهاد پیروی کرده است، گرچه به سختی نشان داد که این وزارتخانه نیز پاسخگوی تمایلات امام می باشد. ارائه دلایل بیشتر ممکن است ضروری نباشد، ولی مبارزات ضدمطبوعاتی نشان می دهد که وزراء دولت نیز هنگامی که کاری از دستشان برنیاید می گویند «من هم همینطور» آنهم در زمانی که قدرتهای واقعی در میان مقامات مذهبی تصمیم خود را گرفته باشند.

تامست

سوءقصد به مدیر روزنامه

سند شماره 311 محرمانه27 اوت 1979 - 5 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9502به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: سوءقصد به مدیر روزنامه 1- (بدون طبقه بندی) حمله ای که در 26 اوت بر علیه مدیران روزنامه کیهان صورت گرفت باعث زخمی شدن حسین مهدیان ناشر و مرگ حاج مهدی عراقی مدیر امور مالی و

ص: 647

پسر دومش محمد[حسام] عراقی گردید. مهدیان اینک در بیمارستان به سر می برد و حال او را رضایت بخش توصیف کرده اند. به نقل از روزنامه های محلی گروه فرقان مسئولیت ترور را به عهده داشته است.

2- (بدون طبقه بندی) حسین مهدیان یکی از تجار متمول بازار می باشد که اخیراً مؤسسه کیهان را خریده بود. روزنامه کیهان تحت مالکیت او سیاست حمایت از رهبری مذهبی را کاملاً تعقیب می کند. او مؤسسه کیهان را زمانی خریداری نمود که مؤسسه با مشکلات داخلی و جناح بندیهایی در میان کارمندان خود مواجه بود و تعدادی از کارمندان آن برای ایجاد و انتشار روزنامه خودشان موسوم به «کیهان آزاد» آن مؤسسه را ترک کرده بودند. این روزنامه که بعدها به نام روزنامه آزاد معروف گردید یکی از روزنامه هایی بود که همزمان با توقیف آیندگان تعطیل شد.

3- (بدون طبقه بندی) عراقی، علیرغم عنوان ساده مدیر امور مالی، شخصیت بسیار برجسته و مهم تری بود. مرگ او باعث تعطیل شدن بازار تهران شد و دیروز 26 اوت تشییع جنازه عظیمی در قم، برگزار شد. عراقی که یکی از دوستان نزدیک خمینی بود، در گروهی فعالیت داشت که 15 سال قبل نخست وزیر، محمدعلی منصور را ترور کردند. طبق گزارشات مطبوعاتی او بیش از 15 سال به خاطر نقشی که در آن ترور به عهده داشت در زندان به سر برده است.

4- (محرمانه) نظریه: نظرات مختلفی درباره ترور عراقی ابراز می شود. آیا همانطور که شایع است او واقعاً عضوی از شورای انقلاب بود؟ بدون شک هدف از ترور او را می توان ضربه ای علیه مسئولان انقلاب تلقی کرد و یا اینکه مشاجرات اخیر در کیهان انگیزه ترور وی بوده است. به هر حال ترور وی می تواند به مرحله جدیدی در سرکوب ضدانقلاب منجر شود، یعنی دستگیریهای بیشتر و سرکوب بیشتر هرگونه انتقاد از فعالیتهای شورای انقلاب و دادگاههای انقلاب است. تامست

بهزادنیا بر مطبوعات خارجی فشار بیشتری وارد می کند

سند شماره 312 محرمانه28 اوت 1979 - 6 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9514به: سازمان ارتباط بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: بهزادنیا بر مطبوعات خارجی فشار بیشتری وارد می کند علی بهزادنیا، معاون وزیر در امور مطبوعات خارجی در وزارت ارشاد ملی نمایندگان آسوشیتدپرس و رویترز را امروز به دفتر خود فراخواند تا نارضایتی دولت خود را از نحوه پوشش این آژانس های خبری در رابطه با کردستان و به خصوص محاصره سقز ابراز دارد. فردانیز نوبت آژانس خبری فرانسه است. از آنجا که یونایتدپرس خبرنگار خود را به کردستان اعزام نکرده بود این آژانس خبری احضار نخواهد شد. بنا به گفته فیل دوپولوس سرپرست

ص: 648

دفتر آسوشیتدپرس، بهزادنیا گفته است که وی از سفارت آمریکا در واشنگتن شکوائیه ای دریافت داشته است که در آن گفته شده که خبرگزاریهای بین المللی «کردستان را شعله ور» توصیف کرده اند. بنا به گفته دوپولوس بهزادنیا افزود «من دوست ندارم شما را مورد تهدید قراردهم تا ایران را ترک گویید.» دوپولوس در پاسخ گفت «ما رویداد را مسئولانه گزارش کرده ایم.» به طور مثال، گزارشگران ما دیده بودند که هلی کوپترها سقز را گلوله باران می کردند و موضوع نیز از همین قرار بود.» در رابطه با پارس که آژانس خبری دولتی است، دوپولوس ترجمه های اخبار گزارش شده توسط آژانس های بین المللی توسط پارس را ضعیف و گمراه کننده عنوان کرد. بهزاد نیا از آسوشیتدپرس خواست که یک نسخه از این گزارشات را به دفتر وی ارسال دارد، لیکن دوپولوس پاسخ داد که «از آنجا که دفتر شما آبونه گزارشات ماست، شما به آن دسترسی دارید.» وی به بهزادنیا گفت که وضع ارتباطی بین وزارت ارشاد ملی و سرویس های خبری ضعیف است و تقاضای دریافت یک نسخه از قوانین جدید مطبوعاتی را نمود ولی هیچ گونه نسخه رسمی در اختیار آنها گذاشته نشده است.

بهزادنیا گفت «تا به حال این مقررات منتشر نشده ولی گذشته از آن، این مسئله یک سیاست داخلی است.» و پس از آن وی به دوپولوس گفت که میناچی وزیر ارشاد ملی در هفته آینده برای روزنامه نگاران خارجی سخنرانی خواهد کرد و احتمالاً نسخه ای از این قوانین و مقررات را در اختیار آنها قرار خواهد داد. گریوز

مسایل حقوق بشر

سند شماره 313 محرمانه29 اوت 1979 - 7 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 227480به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: مسایل حقوق بشر 1- (محرمانه - تمام متن) 2- دفتر وزارت امور خارجه آمریکا آقا زاده کاردار سفارت ایران در آمریکا را در بیست و نهم اوت احضار کرد تا مسایلی را که در زمینه حقوق بشر موجب نگرانیهایی در میان دوستان ایران در این کشور شده است با وی در میان بگذارد.

3- اولین موضوع به اعمال گروههای مسلح ناشناس مربوط می شود که اسناد و اموال کلیساهای مسیحی و بیمارستانهای وابسته به کلیسا را در تهران و اصفهان ضبط کرده اند. و در همین رابطه اطلاعاتی از کلیساها دریافت کرده ایم. به نظر ما دولت موقت بایستی اقدامات عاجلی جهت رفع این مشکلات به عمل آورد. آقازاده گفت یک نامه (احتمالاً از شورای ملی کلیساها) داشته و آن را سریعاً به تهران مخابره کرده است. او گفت که اطمینان واثق دارد که دولت موقت در امتداد سیاستهای اعلام شده اش ملزم به رعایت و حمایت از حقوق اقلیت ها می باشد. اگر اخیراً از طرف وزارت خارجه با او تماس گرفته نشده بود او به یزدی تلفن می زد.

ص: 649

اما او توجه یزدی را نسبت به نگرانی اخیر ما جلب خواهد کرد.

4- دومین مسئله حکم دستگیری متین دفتری بود. وزارت خارجه آمریکا گفت متین دفتری در آمریکا خصوصاً در میان گروههای آزادیخواه طرفدار انقلاب دوستان بسیار بانفوذی دارد. همچنین وزارت خارجه آمریکا به آقازاده گفت که متین دفتری در سالهای قبل از انقلاب چهره شناخته شده و سخنگویی با نفوذ برای مخالفان رژیم گذشته بوده است. دوستان متین دفتری از جمله رامزی کلارک در آمریکا نگران سلامتی او هستند و واکنش ایشان نسبت به رفتار دولت موقت با متین دفتری می تواند به اعتبار انقلاب ایران لطمه وارد کرده و منافع ایران را به مخاطره افکند. آقازاده گفت این موضوع پیچیده و مشکلی است و تنها افزود که خواه جاه طلبیهای وی جنبه اجتماعی داشته باشد یا فردی، به نظر می رسد که مطابق با امیال توده های مردم ایران نبوده است. آقازاده خاطرنشان کرد که اظهار علاقه ما را نسبت به تهران گزارش خواهد کرد.

5- در خاتمه مأمور وزارت خارجه توجه ها را به عکس روی جلد اعدام کرد ه ها جلب کرد و اشاره نمود که این نوع وقایع موجب بروز مشکلات جدی برای ایران در این کشور خواهد شد. موضوع روشن بود و آقازاده اظهارنظری نکرد. ونس

بختیار در پاریس

سند شماره 314 محرمانه30 اوت 1979 - 8 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 9035به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: بختیار در پاریس مأمور سفارت در فرانسه می گوید دولت موقت ایران هیچ گونه اعتراضی به دولت فرانسه در خصوص فعالیتهای بختیار در این کشور نکرده است. با توجه به سابقه اقامت خمینی در فرانسه و رویه فرانسویها در این مورد هیچ گونه اعتراضی قابل انتظار نیست. مأمور سفارت گفت ارزیابی دولت فرانسه از آینده سیاسی بختیار شبیه ماست یعنی اینکه فعالیت او محدود به طبقات متوسط و بالاست و امید کمی برای جذب هواداران زیاد وجود دارد. ونس

بازگشت کیهان اینترنشنال

سند شماره 315 استفاده محدود اداری2 سپتامبر 1979 - 11 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9719 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی.سی موضوع: بازگشت کیهان اینترنشنال 1- پس از پنج ماه غیبت، کیهان اینترنشنال انگلیسی زبان بار دیگر منتشر شده است. این نشریه چهار صفحه ای روز شنبه مورخ اول سپتامبر در خیابانها سر در آورد و بار دیگر تحت

ص: 650

کنترل و نظارت سردبیر رام نشدنی آن یعنی کاظم زرنگار به کار خود ادامه می دهد.

2- زرنگار در سرمقاله انتشار مجدد خود می گوید «این سیاست نبود که انتشار ما را متوقف ساخت و دوباره ما را بازگرداند.» بنا به گفته زرنگار مشکلات اقتصادی چون از دست رفتن درآمد تبلیغاتی، خروج خوانندگان خارجی و هزینه سرسام آور افزایش کارمند، روزنامه را فلج نمود.» وی می افزاید، بازگشت روزنامه بدین معنی نیست که این مشکلات از بین رفته اند، بلکه بدین معنی است که با کاهش کارمند و امید به بهبود وضع اقتصادی شاید بتوانیم به کار خود ادامه دهیم.

3- زرنگار که به خوبی از محدودیت های اجرایی به خاطر وابستگی روزنامه با علما از طریق مهدیان بازاری و به خاطر تأمین هزینه های آن از طریق بنیاد مستضعفان آگاه است، در مورد صحنه مطبوعاتی چنین می نگارد: «ما به این نتیجه رسیدیم که اظهارنظر بیش از حد و گزارش عینی بسیار ناچیز بود... به گزارش و تحلیل اخبار به نحو مستقل، مورد اعتماد و خالی از تعصب و غرض ورزی نیاز شدیدی وجود دارد.» زرنگار انقلاب اسلامی را «بر پایه تعهدات اجتماعی و عدالت اقتصادی، دموکراسی سیاسی و تضمین آزادیهای اساسی» عنوان می کند. وی با تأکید می گوید که ایران دیگر از نظر اقتصادی به خارجیها وابسته نیست لیکن یادآور می گردد که «اقتصاد و بازار پول آن را نمی توان از اقتصاد بین المللی جدا ساخت.» 4- نظریه: زرنگار یکی از افرادی است که جان سالم بدر برده و سعی دارد از این اوضاع پرتلاطم حداکثر استفاده را نصیب خود سازد. زرنگار که از وابستگان نزدیک مالک قبلی روزنامه کیهان یعنی مصباح زاده است، سعی داشته است با دریافت حقوق بازنشستگی کافی از کار در این سازمان خودداری کند.

مدیرکل مهدیان پیشنهاد زرنگار را نپذیرفته و اخیراً مانع از کار مستقلانه وی با یکی از روزنامه های انگلیسی زبان شد که چاپخانه های کیهان را اجاره کرده و حدود شصت نفر چاپچی و اعضای پیشین کیهان اینترنشنال از بخش آگهی ها نیز حقوق خود را از این روزنامه دریافت می داشتند. مهدیان نتوانست این گروه را که نیمی از آنها کارمندان اصلی کیهان اینترنشنال بودند اخراج نماید، چون می ترسید که با چاپچی های حزب اللهی نشریه فارسی کیهان در ارتباط باشند. زرنگار نیز یکی از مهره های همین کارگران به حساب می آید چون او را فردی می دانند که می تواند به طور کامل موجب استخدام آنها بشود.

علاوه بر این به زرنگار دستور داده شده که از کشور خارج نشود ولی او نمی گوید که چه کسی این دستور را به وی داده است. بنابراین وی چاره ای ندارد مگر آن که وقت خود را با بازیچه ای چون کیهان اینترنشنال بگذراند، که قادر نیست بیش از شش هزار خواننده را دربر گیرد. گریوز

گزارش وضعیت ماهانه مربوط به ماه اوت

ص: 651

سند شماره 316 محرمانه2 سپتامبر 1979 - 11 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: گزارش وضعیت ماهانه مربوط به ماه اوت I. تهدیدات ارزیابی:

الف- هنوز میزان خشونت بالقوه در ایران زیاد است. موارد زیادی از بی بند و باری در نتیجه انقلاب وجود دارد و این موضوع در تمام سطوح جامعه به چشم می خورد. بیکاری شدید یک مسئله است و تضادهای عقیدتی، اجتماعی و نژادی به چشم می خورد. اگرچه گفته می شود این مسایل همیشه در ایران وجود داشته ولی عدم وجود یک قدرت مرکزی مؤثر که بتواند این مسایل را حل کند یک اشکال است.

دولت ایران به نخست وزیری بازرگان هنوز کنترل کامل اوضاع مملکت را به دست نیاورده است و مرتباً به وسیله دولت سایه به رهبری آیت الله روح الله خمینی عقب زده می شود، و این موضوع اغلب برای حل مسایلی که در اثر انقلاب ظاهر شده است، تولید اشکال و حتی گاهی حل آن را غیرممکن می سازد. اعضاء کابینه دولت به دفعات به علت مخالفت یا مداخله شوراها و کمیته های انقلابی و در نتیجه عدم توانایی در انجام وظایف محوله استعفای خود را تقدیم کرده اند.

مراکز امنیت محلی و سازمانهای قانونی (مانند پلیس و ژاندارمری) به عنوان واحدهای پابرجا وجود ندارد. ارتش که در امنیت داخلی نقشی نداشته عملاً غیرفعال است. این نیروها برای شرکت در فعالیتها که ممکن است سرکوبی دیگر ایرانی ها باشد به شدت بی میل هستند. محاکمه و اعدام (تاکنون بیش از 400 مورد) همچنان بر علیه پلیس، ژاندارمری و پرسنل ارتش که قبل از انقلاب در قسمتهای امنیتی بوده اند ادامه دارد و این یک عامل تضعیف روحیه در این دستگاهها و همچنین باعث بی میلی پرسنل برای وارد شدن به عملیات امنیتی می شود. یک نمونه جالب از این احساس ترس گفتگویی است که اخیراً بین یک کارمند سفارت و یک مقام عالی رتبه پلیس ایران اتفاق افتاد. (مربوط به RSO بوده.) افسر پلیس می گفت او امکانات و اجازه آرام کردن هر اغتشاش بزرگ را حتی اگر لازم باشد با توسل به زور، دارد.

او می گفت که اگر این قدر احمق باشد که چنین دستوری را بدهد باز هم زیردستانش از او اطاعت نمی کنند. ثانیاً او از این جور دستورات نخواهد داد زیرا ممکن است در آینده تلافی کنند. به نظر نمی رسد که این نیروها در امنیت داخلی کشور نقشی داشته باشند مگر اینکه یک دولت مرکزی نیرومند با سابقه پاک و حمایت عمومی وجود داشته باشد.

با وجود عدم فعالیت پلیس، ژاندارمری و ارتش، خلأ تأمین امنیت خواه ناخواه به وسیله

ص: 652

پاسداران انقلاب که در کمیته های انقلاب سازمان یافته اند، پرخواهد شد. هر کسی که با آنها (پاسداران، کمیته ها) روبرو شده است با کوچک ترین دلیل یا بدون دلیل متهم و زندانی شده است. موانع در ایران ظاهراً کاهش یافته ولی ممکن است دوباره در هر زمانی پیدا شود و این گروه عدالت را به دست گرفته و قانون را اجرا می کنند. پاسداران انقلاب برای خودشان قانون دارند و طرز عمل آنها از این گفته مائو الهام می گیرد که قدرت از لوله تفنگ جریان پیدا می کند.» گروه دیگر سپاه پاسداران می باشد که ظاهراً خلائی را که از غیرفعال بودن ارتش به وجود آمده پر می کند. سپاه پاسداران هم به عنوان پاسداران انقلاب شناخته شده اند ولی پاسدارانی که در کمیته ها هستند متفاوت هستند. مسئله مهم دیگر این است که پاسداران همچنین امنیت داخلی را به عهده گرفته و این کاری است که ارتش نمی تواند انجام دهد. و رئیس آنها حجت الاسلام رفسنجانی است.

در حال حاضر تعداد پاسداران ده تا دوازده هزار نفر است که این پاسداران از میان جوانان تعلیم نیافته انقلابی هستند که خود داوطلب این کار شده اند. آنها فقط با اسلحه سبک کار می کنند و تعلیمات خود را در پادگان لویزان (بزرگ ترین پادگان زمینی تهران) طی می کنند. آنها به سه دسته عمده تقسیم می شوند، گروه شهرهای بزرگ گروه شهرهای تا 5000 نفر جمعیت و گروه حفاظت از شخصیت های خیلی مهم. پاسداران به عنوان یک گروه جداگانه شبه نظامی در مسئله امنیت داخلی فعالیت زیادی دارند و همچنین از انقلاب حفاظت می کنند. آنها همچنین در جریان ترکمن صحرا و خرمشهر فعالیت کرده اند. آن طوری که معلوم است رفسنجانی مستقیماً به شورای انقلاب گزارش می دهد در صورتی که درجه ای ندارد هنوز معلوم نیست که چه مقدار همکاری بین پاسداران و کمیته ها مطلوب است. اینها از یکدیگر جدا هستند ولی در حال حاضر تنها نیروهای امنیت داخلی که به طور فعال کار می کنند همین ها هستند.

تظاهرات روابط سیاسی ایران و آمریکا گرچه مقداری بهتر شده ولی هنوز در حال تغییر و تحول است. در چند هفته گذشته احساسات ضدآمریکایی فروکش کرده است (نسبت به گذشته مخصوصاً در ماه می) ولی هنوز وجود دارد.

روزی نیست که مقاله ای در روزنامه یا به وسیله تظاهرات مذهبی یا به وسیله اعضای دولت، یک مشکل و مسئله را در ایران به آمریکا نسبت ندهند. آمریکا یک وسیله خوبی شده است که مشکلات رهبری ایران را توجیه می کند. دیگر جای هیچ گونه شکی نیست که هر تصمیم آمریکا که به ضرر یا حتی بدون ضرر برای ایران باشد با تظاهراتی که گاهی به خشونت می گراید توأم خواهد بود. در این میان هنوز احساسات ضدشاهی وجود دارد. هرگونه

ص: 653

تصمیمی مبنی بر دیدار شاه یا خانواده اش از آمریکا مطمئناً با واکنش خشن و تندی همراه خواهد بود، قدرت و یا میل دولت ایران برای عکس العمل در ایران مورد تردید است.

تروریسم تروریسم از نوع قتل، خرابکاری، آدم دزدی یکی از تهدیدات خیلی حقیقی است. به خاطر عدم وجود یک قدرت مرکزی کارهای کمی می توان انجام داد که خواسته های تمام گروهها یا گروههایی را دربر داشته باشد که برای رسیدن به آنها از طریق زور نیز عمل می کنند. دو تا از گروههای تروریست برجسته که قبل از انقلاب هم بوده اند مجاهدین و فداییان هستند که توانسته اند برای خود حقانیت کسب کنند و اکنون فعالیت سیاسی می کنند. هیچ یک از این دو گروه مسئولیت تروری را بعد از سقوط شاه به عهده نگرفته اند. فرقان (گروهی که مخالف دخالت روحانیون در دولت است) بر عکس بعد از انقلاب کاملاً فعال بوده است. فرقان مسئولیت ترورهای چند شخصیت مذهبی را به عهده گرفته است. ما هیچ اطلاعی که نشان بدهد که هیچ یک از این گروهها پرسنل آمریکایی داخل ایران را هدف قرار داده اند نداریم ولی ما می توانیم هدف جذابی باشیم.

هر کدام از این گروهها ممکن است که مایل باشد دست به عملیاتی بزند که یا در مخالفت با دیپلماتهایی که ضدایرانی تشخیص داده شده اند باشد و یا به منظور به وجود آوردن بحرانی در روابط فعلی ایران و آمریکا. جبهه رد فلسطین که می خواهد دخالت آمریکا در صلح مصر و اسرائیل را تلافی کند باید مورد توجه باشد. در عوض این تهدید و خطرات آن به وسیله نقش سازمان آزادیبخش فلسطین تعدیل می شود چه این سازمان می خواهد با دولت ایران هم پیمان شود و ممکن است نخواهد که این رابطه به خاطر قرار گرفتن دولت ایران در موضع ناهنجار که با اعمال تروریستی علیه آمریکا در رابطه است به خطر بیافتد.

ب - اعمال مخصوص ترتیب یافته علیه سفارت آمریکا. در 17 اوت حدود ساعت 10:55 شب منطقه سفارت آمریکا مورد یک حمله مسلحانه قرار گرفت. دو انفجار یکی در ساختمان کنسولی و یکی در ساختمان خانه ها صورت گرفت.

این حادثه صدمات جانی نداشت و صدمات مالی آن در حدود 8000 دلار برآورد شده است. به گزارش کیهان فارسی 18 اوت سه گروه مسئولیت این حمله را به عهده گرفتند که عبارتند از:

1- حرکت مقاومت انقلاب اسلامی ایران.

2- گروه 17 شهریور 3- گروه تل زعتر هیچ اطمینانی از اینکه کدام یک از این گروهها عامل حمله بودند نیست و می توانید به اسناد مربوطه در این مورد مراجعه کنید.

ص: 654

در صبح زود روز 12 اوت حدود 35 تا 50 نفر افراد مسلح (پاسداران) وارد سفارت شدند. قصد آنها بیرون بردن ماشاءالله کاشانی و افرادش از منطقه سفارت بود. (کمیته سفارت آمریکا). طرز کار آنها چنان بود که می توانست برای تمام افراد سفارت تولید اشکال کند (افراد غیرمسئول در تمام سفارت پخش شده بودند) ولی پس از مذاکره 5 تا 6 ساعته با این گروه غیرمنظم مشکل حل شد و بیرون رفتند. برای جزئیات به گزارش 8637 تهران رجوع شود.

II. عملیات الف- بازدیدها:

یک شرکت، جف رونالد از 7 اوت تا 16 اوت برای بازرسی قسمت مربوط به تفنگداران دریایی از سفارت بازدید کرد.

- سرویس جاسوسی نیروی دریایی توسط فوچ از سفارت از تاریخ 14 تا 17 اوت بازدید کرد.

- در 26 اوت یک شرکت برای تعبیه یک سیستم امنیتی در ساختمان کنسولی وارد شد.

ب- اقدامات حفاظتی:

افسر امنیتی منطقه با سرپرست پروژه FBO,GSO و سرکنسول به طور مداوم کار می کند تا بتواند وسائل امنیتی در ساختمان جدید کنسولی تعبیه کنند.

ج- اقدامات مهم:

- تاریخ اول تا 12 اوت زمان لازم برای آشنایی تمام کارمندان امنیتی و وابستگانشان با ماشاءالله کاشانی و افرادش و نحوه کار با آنها بوده است.

- در 12 اوت کاشانی به وسیله یک فرد مسلح از سفارت بیرون برده شد.

- در 15 اوت S/A دان مک کارتی برای یک مأموریت کوتاه مدت سه هفته ای وارد شد.

- در 17 اوت سفارت به وسیله آر. پی. جی و نارنجک دستی مورد حمله قرار گرفت.

- در 18 اوت هالند در یک دیدار شرکت کرد.

- طرح تخریب داخلی به اسم Annex J دوباره نوشته شد و به زودی برای وزارت فرستاده می شود.

- توجیه کامل حفاظتی برای کلیه افراد تازه وارد TDY و PCS انجام می شود.

- وقت زیادی صرف مذاکره با پلیس برای حفاظت محل سفارت به طور منظم و در رابطه با نیروهای داخل سفارت صرف شد. از این پس پلیس مأمور بود با یونیفورم و برنامه منظم ظاهر شود. اداره و اجرای پارامترهای امنیتی به طور پراکنده انجام می شود.

III. طرح برای ماه آینده - منشی موقت لیلیا جانسون از کینشازا به ایران خواهد آمد تا به ROS در برقراری مجدد

ص: 655

بایگانی و سیستم مدیریت که در نتیجه حمله 14 فوریه 1979 از بین رفته است یاری دهد.

- متخصص امنیتی چاک سوپر برای اداره کار در قسمت امنیت و تقویت آن خواهد آمد.

- ادامه مذاکره بانیروی امنیتی منظم برای حفاظت از سفارت.

- انتظار می رود که ساختمان جدید کنسولی در سپتامبر باز شود.

- در طول ماه سپتامبر مقامات مربوطه (ناظر امنیتی منطقه ای) سفارت را بازرسی می کنند.

- وابسته دفاعی، هالند پس از بازدید در 3 سپتامبر بازخواهد گشت.

- S/A مک کارتی در سوم سپتامبر به آمریکا می رود.

IV. غفلت و کوتاهی - هیچ.

V. تفنگداران دریایی و متخصص - در 14 اوت قسمت تفنگداران دریایی به عنوان یک واحد قابل تقدیر عمل نمود.

- در 8 اوت 4 تفنگدار دریایی وارد سفارت شدند.

- در 16 اوت 2 تفنگدار دریایی از سفارت خارج شدند.

- قسمت تفنگداران دریایی در T/04 باقی ماند.

- در 20 اوت گالوگوس به درجه سروانی ارتقاء یافت.

حمله به دفاتر لاکهید در تهران

سند شماره 317 محرمانه2 سپتامبر 1979 - 11 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: حمله به دفاتر لاکهید در تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- نماینده لاکهید در تهران شروگز در تاریخ 2 سپتامبر به سفارت اطلاع داد که دفاتر قبلی او در اول سپتامبر غارت شده اند. شروگز به سفارت گفت که کارکنان تلفنهایی در طول روزهای گذشته دریافت کرده بودند که گفته شده بود این دفاتر به زودی مورد حمله قرار خواهند گرفت. از آنجایی که شروگز در نظر داشت که به دفاتر جدید اسباب کشی کند، این اسباب کشی را زودتر انجام داد و قبل از اینکه دفاتر مورد غارت و چپاول قرار گیرد از آنجا رفته بود. هیچ کس در این حادثه آسیب ندید.

3- سفارت از جزئیات حادثه و اینکه چه کسانی ممکن است این کار را کرده باشند اطلاعی ندارد. ما در حال تحقیق هستیم و به محض دریافت هرگونه اطلاعات گزارش خواهیم کرد. تامست

«سانسور» سخنرانی نخست وزیر

ص: 656

سند شماره 318 استفاده محدود اداری5 سپتامبر 1979 - 14 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9816 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: «سانسور» سخنرانی نخست وزیر 1- رادیو و تلویزیون دولتی ایران چندین بار پخش سخنرانی نخست وزیر بازرگان را به تأخیر انداخته است. پس از اعمال فشار، رادیو و تلویزیون ملی ایران توضیح داد که سخنرانی ضبط شده بنا به درخواست بازرگان پس از آنکه یکی از ناظران فنی «مشکلات» موجود در ضبط آن را گوشزد نمود، تصحیح شده است. متن تصحیح شده سخنرانی سرانجام در آخر شب روز 31 اوت (9 شهریور) پخش شد و نشان داد که بازرگان در پاسخ به انتقادهای انجام شده از دولت خود شرح داده است که دولت موقت ایران فاقد قدرت واقعی می باشد. بازرگان فاش ساخت که یک بار دیگر از خمینی خواسته است که وی را از مسئولیت نخست وزیری معاف دارد.

2- شایع شده است که مرد نیرومند رادیو و تلویزیون ایران یعنی قطب زاده مستقیماً در «تحریف» سخنرانی بازرگان دست داشته و عباراتی را که نشان دهنده نارضایتی بازرگان از خمینی و افراط گری های انقلاب است یعنی قضاوت دادگاههای انقلابی، تخلف از قوانین بین المللی قضایی در کردستان، حذف کرده است. منابع اظهار داشته اند که پنج نکته ذیل از سخنرانی بازرگان حذف گردیده است.

الف) پاسخ تند نخست وزیر به خمینی که در آن وی نخست وزیر را «لاک پشت» خوانده است؛ ب) نکته دیگری مبنی براینکه «اگر من به قدر کافی انقلابی بودم نمی گذاشتم قطب زاده تلویزیون را تحت کنترل درآورده و به من حمله ور شود»؛ ج) اظهارنظر در مورد ملاقات نخست وزیر با آیت الله شریعتمداری که طی آن آیت الله پیشنهاد کرده بود که بازرگان باید مسلمان بودن خود را ثابت کرده و از مقام خود استعفا نماید؛ د) اشاره به مقصود خمینی مبنی بر اینکه وی می خواهد رسماً کنترل دولت را به عهده گیرد؛ ه ( پاسخ شدید دیگری به اتهام مطرح شده از سوی خمینی مبنی بر پارتی بازی توسط بازرگان. گریوز

راهپیمایی آرام به مناسبت 17 شهریور

سند شماره 319 محرمانه9 سپتامبر 1979 - 18 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9901به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: راهپیمایی آرام به مناسبت 17 شهریور 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 657

2- راهپیمایی ها و سخنرانی ها به مناسبت سالگرد کشتار میدان ژاله در 17 شهریور (9 سپتامبر 1978) بدون هیچ حادثه ای و آرام برگزار شد. راهپیمایان از نقاط معین شهر به سمت میدان شهدا برای شنیدن سخنرانی حرکت کردند. به نظر می رسید راهپیمایان که دیپلماتهای مختلف شاهد آنها بودند و از تلویزیون نیز تصویرشان پخش می شد بسیار خوب سازماندهی شده بودند و اوضاع تا حدی شبیه حالت تعطیلات بود. یک شاهد عینی اظهار داشت که راهپیمایان فاقد خودجوشی تظاهرکنندگان اوایل سال بودند. در سخنرانی های راهپیمایی به طور معمول امپریالیسم و صهیونیسم محکوم می شد اما در گزارشات مطبوعات از ایالات متحده به عنوان یک هدف مشخص ذکری به میان نیامده بود. تامست

درگذشت طالقانی

سند شماره 320 محرمانه11 سپتامبر 1979 - 20 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 9968به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: درگذشت طالقانی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- درگذشت آیت الله طالقانی موجب برانگیختگی عظیم اندوه عمومی در تهران و استانهای دیگر شد. دیروز جمعیت عظیمی در تهران مانع برگزاری مراسم تدفین شدند که تا ساعت 6:30 صبح امروز (11 سپتامبر) ادامه داشت. حدود یک میلیون نفر شب را در گورستان بهشت زهرا در انتظار مراسم تدفین طالقانی سپری کردند.

رادیو و تلویزیون برنامه های عادی خود را برای 3 روز متوالی قطع کرده و عزای عمومی اعلام شده است. جمعیت عزادار در سراسر مملکت شعار می دادند «مطهری: برایت مهمان رسیده» و «طالقانی: شهادتت مبارک» 3- این ابراز اندوه بیانگر محبوبیت طالقانی در میان تقریباً همه طبقات مردم ایران است. دلایل محبوبیت وی به طور خلاصه شامل موارد زیر است:

الف) او به هیچ طبقه یا ناحیه خاصی تعلق نداشت و بیشتر به مثابه یک آشتی دهنده و راهنما در مشاجرات میان طبقات اجتماعی و گروههای قومی مختلف عمل می کرد. وی در ماه مارس در حل منازعات سنندج اقدام کرده بود و مناقشات تُرک و کُرد در نقده را میانجیگری کرده است.

ب) شخصاً، او خود را رئوف و گاهی اوقات از نظر سختگیری برخلاف خمینی نشان داد. خیلی ها به خاطر دارند که چطور او علیرغم وضعیت نامساعد جسمی ساعتها در زیر آفتاب جهت اجرای مراسم نماز جمعه می ایستاد. او در سخنرانی هایش جنبه های رأفت آمیز از اسلام را حمایت می کرد که تا حدودی با نظرات تند خمینی علیه اقدامات غرب مغایرت داشت.

ج) خیلی از لیبرالها، گروههای غرب گرا و چپ های مارکسیست، به طالقانی به عنوان یک

ص: 658

حامی و پشتیبان نگاه می کردند. طالقانی به مثابه سپری در مقابل تندرویهای حاکمیت مذهبی تلقی می شد.

د) مخالفت درازمدت او با رژیم شاه که برایش چیزی به جز زندان، تبعید و شکنجه به همراه نداشت، اعتماد خیلی از افرادی را که مورد تعقیب و آزار رژیم سلطنتی قرار گرفته بودند جلب کرد. او از لحاظ شخصیتی مثل خمینی شریف بود و تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار نداشت.

4- محبوبیت طالقانی در خلال زندگیش، بیشتر به واسطه تصدی مقام امامت جمعه تهران آشکار شد. نمازهای هفتگی اش در دانشگاه تهران (و آخرینش در بهشت زهرا در 7 سپتامبر) حدود 2 میلیون نفر را پشت سرش جهت ادای نماز جمع می کرد. انتخاب دانشگاه تهران به عنوان محل نماز جمعه عمدتاً به واسطه نقش طالقانی به مثابه میانجی بین طبقات مذهبی و روشنفکران غیرمذهبی بود. نماز جماعت پشت سر او برای مسلمانان ایران، صریح ترین راه بیان اعتمادی بود که طالقانی می توانست نشان دهد. (تحت رژیم سلطنت، برگزاری نماز جمعه بی مصرف بود زیرا هیچ کس پشت سر امامی که توسط شاه تعیین می شد نماز نمی خواند).

5- اعلام وفات طالقانی در دهم سپتامبر آشکار ساخت که او ریاست شورای انقلاب را به عهده داشته است. این اعلامیه اولین پذیرش رسمی عهده دار بودن چنین پستی از سوی طالقانی محسوب می شد.

6- طی بیانیه ای که در دهم سپتامبر توسط دفتر امام خمینی منتشر شد آیت الله حسینعلی منتظری به عنوان امام جمعه تهران معرفی گردید. در این بیانیه هیچ ذکری از جانشین طالقانی به عنوان رئیس شورای انقلاب نشده است.

جالب توجه خواهد بود که ببینیم آیا منتظری که خیلی با خمینی نزدیک است، به اندازه طالقانی برای نمازهای جمعه اش پیرو خواهد داشت و یا اینکه آیا نماز جماعت کماکان در دانشگاه تهران برپا خواهد شد یا نه؟ 7- طالقانی به گروههای لیبرال و چپ رادیکال که اخیراً مورد حمله خمینی و متحدینش قرار گرفته اند نزدیک بوده است. مجاهدین خلق به او به عنوان یک رهبر و حامی نگاه می کردند. او همچنین از نزدیک با نهضت آزادی ایران وابسته به نخست وزیر بازرگان رابطه داشت. در عین حال طی هفته های قبل از مرگش طالقانی موضع سخت تری علیه کمونیستها و حزب دموکرات کردستان که آنها را متهم به داشتن حمایت شوروی می کرد، اتخاذ نمود. خطبه 24 اوت او حاوی مطالب شدیدی علیه کمونیستها و متحدینشان بود.

8- گرچه طالقانی حملات اخیر خمینی راجع به تأثیرات غربی در زندگی ایرانی را تکرار نکرد، ولی ظاهراً هرگونه اختلافی را با امام حل کرده بود. احتمالاً طالقانی احساس کرده بود که او تدریجاً به کانونی برای گروههای مخالف تبدیل می شد که هدفشان ضدیت با انقلاب اسلامی بود. این ترس به همراه اعتقاد عمیق طالقانی نسبت به ضرورت رهبری متحد منجر به

ص: 659

مسکوت گذاردن اختلافاتش با رهبری خمینی شده بود.

اگرچه بدگمانان ممکن است بگویند که طالقانی با انتصابش به عنوان امام جمعه سازش کرد، اما بیشتر محتمل است که او نگران این موضوع بود که مخالفت هایش موجب ترغیب کسانی شود که اساساً با انقلاب دشمن هستند.

9- طالقانی هیچ سازمان یا میراث سیاسی به جا نگذاشته است. وفاداری توده های مذهبی، لیبرالها و چپ ها به او شدیداً جنبه شخصی داشت. مثلاً آیت الله شریعتمداری از این اندازه جاذبه و یا هواداری شدیدی در میان گروههای مختلف برخوردار نمی باشد. ما نمی دانیم برای آن گروههایی که طالقانی را به عنوان حامی نهایی خود می دیدند چه اتفاقی خواهد افتاد اما در حال حاضر هیچ کس نیست که به عنوان تعدیل کننده و سازش دهنده جای او را بگیرد.

ممکن است زمانی این گروهها که به استثنای یک احساس عمیق نسبت به طالقانی وجه مشترک دیگری نداشته اند، بتوانند شخص دیگری پیدا کنند که طرفداری شان را بر روی او متمرکز سازند. ضمناً ما می توانیم انتظار تضعیف بیشتر جنبش غیرمذهبی را داشته باشیم که با وفات طالقانی یک حامی قدرتمند خود را از دست داده است.

در عین حال خمینی بدون تردید از فقدان یک واسطه با گروههایی که با بعضی از عقاید مذهبی افراطی وی مخالف هستند، زیان خواهد دید. لینگن

مسکو در مراسم سالگرد جمعه سیاه در ایران

سند شماره 321 12 سپتامبر 79 - 21 شهریور 1358 از: دفتر رسیدگی کشورهای مشترک المنافع، نیکوزیا - 2342 به: دفتر رسیدگی کشورهای مشترک المنافع، واشنگتن دی. سی موضوع: مسکو در مراسم سالگرد جمعه سیاه در ایران (موارد برگزیده) شنوندگان عزیز، یک سال پیش در 17 شهریور (23 اوت-22 سپتامبر)، بنا به دستور شاه قاتل، سربازان به طرف مردم که در میدان ژاله اجتماع کرده بودند که اکنون به نام میدان شهدا خوانده می شود آتش گشودند و باعث جاری شدن خون شد.

در میدان ژاله هزاران نفر از مردم بی گناه به وسیله تیراندازی یا زیر چرخ های تانک از بین رفتند. این روز به عنوان جمعه سیاه نامگذاری شد. این روز به عنوان صفحه ای از تاریخ نبرد ملت ایران و هم چنین روزی که یادآور قربانی کردن جانها به خاطر آزادی بود، ثبت شد.

چند روز پیش فیلمی تحت عنوان آزادی ایرانیان در فستیوال فیلمهای مسکو به نمایش گذاشته شد. در این فیلم دورنمای حقیقی انقلاب ضبط شده بود. این فیلم حاوی مناظری از قبیل گورستان جایی که تعداد بی شماری سنگ قبرهای تازه، گل های سرخ که شبیه خون می باشند، و زنهای گریان که موهای خود را می کندند و بچه ها به خاطر آنهایی که جان خود را به خاطر استقلال مملکت پس از سالهای سال از دست داده بودند گریه می کردند.

ص: 660

گزارشها از شهرهای مختلف بود. زنان و مردانی که می گفتند مرگ بر شاه، استقلال، خارجی گورتو گم کن و مناظر دیگری که برای نسل های آینده ضبط شده بود. شاه با چشمانی وحشت زده و ترس از انتقام نشان داده شده بود. که اطراف او را مردان درباری که وفاداری خود را با بوسیدن دست او نشان می دادند، دست کسی که مسئول کشتار دهها هزار نفر از بهترین دختران و پسران ملت ایران می باشد، بعد از دیدن این فیلم، می خواستیم اطمینان بدهیم که از دست دادن این همه قربانی کاری عبث و بیهوده نبوده است. این ملت یک انقلاب جهانی و یک انقلاب ضدامپریالیستی انجام داده.

ملتی که به خاطر آزادی در گذشته تعداد بی شماری قربانی و ناقص العضو داده، شایسته بهترین سرنوشت می باشد. فیلم برای آزادی که حوادث دوران انقلاب را نشان می داد نمی شد بدون درد و هیجان به تماشایش نشست. بیشتر کسانی که فیلم را می دیدند نمی توانستند جلوی گریه خود را بگیرند و در عین حال یک احساس دوستی صمیمانه و همبستگی و احترام برای ایران و تلاشش در راه عدالت در خود می یافتند. ولی در دل کسانی که خود در جریان حوادث بوده و نقش آفرینان حماسه هایی بودند که فیلم آنها را بازگو می کرد چه می گذشت و چه احساسی بود. هنوز امپریالیستهای داخلی و ارتجاعیون دست از سنگرهای خود نکشیده اند و آنها از هیچ کوششی برای دست یافتن به راه و طریقی برای جلوگیری از ساختن ایرانی آباد و آزاد دریغ نخواهند نمود. ایجاد برخورد ملی و مذهبی بین گروههای مختلف مردم و کوشش برای دامن زدن و گسترده نمودن احساسات ضدکمونیستی و ضدروسی از روشهای آنهاست. اما مهم نیست که تا چه اندازه کوشش می کنند مهم این است که آنها قادر به برگرداندن چرخهای تاریخ نخواهند بود.

17 شهریور در ایران روز عزای ملی اعلام شده اجازه ندهید که روزی دیگر شبیه آن در تاریخ ایران پیدا شود و اجازه ندهید جمعه سیاه تکرار گردد.

انجمن ایران و آمریکا در شیراز

سند شماره 322 استفاده محدود اداری13 سپتامبر 1979 - 22 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10040به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: انجمن ایران و آمریکا در شیراز 1- وابسته مطبوعاتی و مأمور منطقه ای مک گافی در روزهای 8/9 و 9/9 از شیراز بازدید به عمل آوردند تا مشکلات مربوط به انجمن ایران- آمریکا در شیراز را بررسی نمایند. مشاهدات و پیشنهادات ما ذیلاً ارائه می شود:

2- ساختمان انجمن ایران و آمریکا در شیراز هم اکنون و از ماههای قبل، توسط مجاهدین خلق تصرف شده است و هنوز در اختیار آنان است. مجاهدین خلق که یک گروه چپگرا هستند از این ساختمان به عنوان ستاد خود در شیراز استفاده می نمایند. قبل از تصرف کامل آن،

ص: 661

ساختمان چندین بار مورد تهاجم قرار گرفته بود و خسارات اساسی به طبقات اول و دوم آن وارد آمده بود. مخارج تعمیرات اولیه حدود 60000 دلار تخمین زده شده بود، ولی ما دریافته ایم که مجاهدین تعمیراتی در ساختمان به عمل آورده اند. ما ارزیابی روشنی از میزان وسائل و تجهیزات باقی مانده در ساختمان نداریم ولی مقداری از تجهیزات توسط مجاهدین به محل دیگری برده شده اند. ضبط صوت ها و مقداری از تجهیزات کلاس ها قبل از تصرف ساختمان به انبار منزل یکی از کارکنان انجمن در شیراز برده شده و در آنجا نگهداری می شوند.

3- کارمندان انجمن ایران- آمریکا (که کلیه آنها بیکار هستند) به وزیران کار و دادگستری شکایت کرده اند تا حقوق عقب مانده و حقوق بازخریدی خود را دریافت نمایند. ظن زیادی می رود که وزیر دادگستری تصمیم بگیرد (در صورتی که راه حل دیگری یا دادخواست متقابلی وجود نداشته باشد) ساختمان را برای پرداخت مطالبات کارکنان به فروش رساند. انتظار می رود که یک تا دو هفته دیگر حکم صادر شود.

4- هیأت مدیره انجمن ایران و آمریکا در حال حاضر وجود ندارد و مدیر دروس (از سوی رئیس هیأت مدیره) تقریباً با وجهه قانونی عمل می کند و مسئولیت های انجمن را، به عهده دارد. در غیاب هیأت مدیره و مدیر اجرایی قانونی، حساب بانکی انجمن غیرقابل استفاده است. این موضوع، ظاهراً نمی تواند مانعی در مقابل اختیارات وزیران در فروش ساختمان و زمین آن شود (که تقریباً کاملاً بهای آن معادل صدها هزار دلار پرداخت شده است).

5- وابسته مطبوعاتی و مأمور ما در منطقه با کارکنان و یک وکیل در شیراز به طور غیررسمی ملاقات نموده اند (که یکی از اعضای رسمی هیأت مدیره بود). آنها ابتدا مأیوس بودند، ولی خیلی سریع با این تصور که به زودی کارهای انجمن از سر گرفته خواهد شد، به هیجان آمدند و به مسئله علاقه مند گردیدند. ما خطوط کلی خط مشی برای از سر گرفتن فعالیت مجدد انجمن را که مورد قبول کارمندان بود، مشخص نمودیم. کارمندان پیشنهاد نمودند که در صورت امکان از سر گرفتن مجدد کارشان در انجمن ایران- آمریکا، دادخواست اعلام خسارت خود را پس خواهند گرفت.

6- پیشنهاد ما شامل تشکیل سریع هیأت مدیره و انتصاب یک مدیر اجرایی ایرانی (که احتمالاً همان مدیر دروس فعلی خواهد بود) می گردید. استفاده از مدیر اجرایی موجب صرفه جویی در پرداخت یک حقوق اضافی دیگر می گردد. همچنین این امتیاز را دارد که در جوّ موجود و طبیعت جامعه ایرانی، یک نماینده رسمی ایرانی از سوی انجمن، می تواند بسیار کارساز باشد. هم زمان با آن موضع یک مدیر اجرایی آمریکایی را در آینده و شرایط مناسب، حفظ خواهد نمود.

7- ما بعداً پیشنهاد کردیم که وکیل دائمی ما در تهران (و هیأت مدیره انجمن ایران و آمریکا) به شیراز پرواز نمایند تا مشکلات حقوقی را حل کنند، به آنها در بازسازی انجمن

ص: 662

کمک نمایند و مطمئن شوند که دادخواست حقوقی در مورد واگذاری مجدد ساختمان به آنها به جریان نیفتد. (قسمتی از نابسامانی کنونی به علت عدم حضور یک هیأت مدیره قانونی یا مدیر انجمن ایران و آمریکا در محل است که ساختمان به وی تحویل گردد.) 8- اگر ساختمان در مدت زمان کوتاه تحویل نشود (این مسئله جداگانه ای بین دولت و چپی ها است)، برنامه این خواهد بود که از تسهیلات استیجاری استفاده شود. از آنجایی که انجمن ایران و آمریکا دارای اعتبار است و بازار تدریس زبان انگلیسی امیدوار کننده است، لذا تصور می رود که انجمن ایران و آمریکای شیراز بتواند درآمد لازم برای شروع کار مجدد را تأمین نماید. علاوه بر این انجمن در حساب بانکی بلااستفاده خود مبالغی دارد که اگر کارکنان آن دادخواست اعلام خسارت خود را پس بگیرند، می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

9- سازمان ارتباطات بین المللی در تهران مبلغ 8500 دلار در سال 1979 به صورت اعتبار مالی برای انجمن ایران و آمریکا در شیراز در بانک دارد که هنوز برداشت نشده است. در غیاب هیأت مدیره قانونی در محل تصمیم داشتیم که آن را به انجمن ایران- آمریکا در تهران اختصاص دهیم. این مبلغ توسط انجمن تهران برای حسابهای قانونی انجمن ایران و آمریکا در شیراز حواله خواهد شد تا آنها برای مخارج اولیه، وسائل آموزشی و تجهیزات لازم از آن استفاده نمایند.

10- شیراز یک شهر بسیار مهم است، و ما معتقدیم ادامه فعالیت انجمن ایران و آمریکا در شیراز می تواند نقش مؤثری در بازسازی روابط بین ایالات متحده- ایران ایفاء نماید. انجمن بازده بسیار خوبی در مدت بیست سال خدمت خود داشته و در سالهای آخر کاملاً خودکفا بوده است.

مسایل و مشکلات جاری می تواند توسط ایرانیان حل شود، ولی حضور مستقیم ایالات متحده در پشت صحنه و کمک و مشاورت به آنها حیاتی و سرنوشت ساز است.

11- با فرض اینکه انجمن ایران و آمریکا در شیراز کارهای خود را از سر گیرد، ما می دانیم که نقش USICA در ادامه تأمین کمکهای مالی (به طور رسمی 17000 دلار در سال) برای حقوق مدیر اجرایی، لازم خواهد بود. این کار ما را به صورت همکاران قابل اطمینان معرفی می کند و موجب نفوذ ما می گردد (خارج از آن قسمت از درگیری مستقیم ما که خیلی کم خواهد بود) و به ما این اطمینان را می دهد که مدیر اجرایی همواره یک آمریکایی باقی خواهد ماند. ما همچنین آماده خواهیم بود که در مورد تأمین وسائل کمک آموزشی به آنها کمک و مشاوره بدهیم. ما برای امور مشورتی یک متخصص الکترونیک به انجمن ایران و آمریکا در تهران مأمور خواهیم نمود.

12- هیأت مدیره انجمن ایران- آمریکا اکنون کاملاً توجیه شده اند و مشتاق کمک به سازمان مشابه خود در شیراز هستند.

13- تقاضای موافقت داریم. گریوز

مشکلات بازگشایی دانشگاه ها

ص: 663

سند شماره 323 محرمانه16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10113به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: مشکلات بازگشایی دانشگاه ها 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: سفارت به طور مداوم گزارشهایی دریافت کرده است که اگر دانشگاهها به راستی باز شوند از وجود مشکلاتی در صورت بازگشایی دانشگاهها حکایت می کند، هر چند که خمینی اصرار کرده است که این بازگشایی در موعد مقرر (دوم مهر-24 سپتامبر) صورت بگیرد، اما کاملاً روشن است که دانشگاههای عمده تهران از نظر مدیریت در وضع نامطلوبی قرار دارند و از نظر سیاسی با ناآرامیهایی روبرو هستند، اگر دولت موقت ایران احساس کند که توانایی کنترل دانشگاهها را ندارد، در آن صورت به اعتقاد ما بازگشایی آنها به تعویق خواهد افتاد. پایان خلاصه.

3- در طول ماه گذشته، مقامات سفارت در ضمن مأموریت خود، شایعاتی در خصوص مشکلات قابل تصوری که بعد از بازگشایی دانشگاه در اواخر سپتامبر به وجود خواهد آمد شنیده اند. این پیش بینی ها معمولاً مبهم هستند و از این احساس سرچشمه می گیرند که چون سال گذشته در همین زمان اغتشاشاتی وجود داشت (بنابراین امسال نیز) افتتاح مدارس زمینه شورش هایی را بر علیه دولت خمینی فراهم خواهد ساخت و یا میدانی برای مناقشات چپگرایان و هواداران گروههای اسلامی به وجود خواهد آورد. شایعات تا بدانجا پیش رفته بودند که در هفته گذشته کارمندان آژانس بین المللی ارتباطات از بعضی منابعشان شنیده بودند که مدارس تا سال آینده باز نخواهد شد. ظاهراً آیت الله خمینی برای تکذیب این شایعات طی یک سخنرانی برای یک مدرسه مذهبی در قم که در تاریخ هفتم یا هشتم سپتامبر ایراد کرد، خاطرنشان ساخت که «بعضی ها» سعی دارند اغتشاشاتی در دانشگاه تهران ایجاد کنند تا دانشگاه باز نشود. ولی خمینی تأکید کرد که دانشگاهها گشوده خواهد شد. دانشگاه تهران رسماً بازگشایی خود را در دوم مهرماه (24 سپتامبر) اعلام کرده است.

4- طبق اظهارات منابع سفارت، دانشگاههای ایران از نظر اداری و سیاسی در وضع بسیار بدی قرار دارند. از حدود 500000 نفری که در امتحانات ورودی دانشگاهها شرکت کرده اند، تنها برای 40000 نفر جا وجود دارد. اسامی پذیرفته شدگان دوره جدید تاکنون اعلام نشده است و بسیاری از استادان کشور را ترک گفته اند. رشته های تحصیلی مشخص نیستند و رؤسای جدید دانشگاهها با کمیته های خودسر و نافرمان مدارس خود دست به گریبان هستند و یا با گروههای رقیب سیاسی سر و کار دارند. مواردی که ذیلاً بدانها اشاره می شود نمونه هایی از مشکلات ویژه ای است که ما از آنها اطلاع پیدا کرده ایم:

5- دانشگاه تهران: دانشگاه تهران در مدت انقلاب مرکز فعالیتهای مجاهدین خلق و فداییان

ص: 664

خلق بوده و این دو گروه هنوز هم در آنجا فعال هستند. بسیاری از دانشجویان آیت الله طالقانی را رهبر شخصی خود به حساب می آورند و شاید خمینی با اتکاء به نفوذ بازدارندگی طالقانی بود که اعلام کرد دانشگاهها باز خواهند شد. با مرگ طالقانی کنترل دولت موقت ایران بر روی دانشگاه بایستی از اطمینان کمتری برخوردار شده باشد. دانشکده ها به وضوح با دسته بندی و عدم اطمینان شکل گرفته اند. بر اساس گزارشهای مطبوعات، دانشگاه تهران یک شورای پاکسازی دارد که تاکنون متوجه شده که 175 نفر از کارکنان و دانشجویان عامل ساواک بوده اند. دانشجویان با استادان خود به مقابله می پردازند و در یک مورد، حدود یک هفته پیش، رئیس دانشکده پزشکی با تحصن دانشجویانی روبرو شد که نمی خواستند در امتحانات شرکت کنند.

6- در دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) هر بخش و دانشکده ای شورای مستقلی تشکیل داده است. دکتر هوشنگ مهریار رئیس فعلی دانشگاه، هر چند که از احترام همه گروهها برخوردار است، با این حال نمی تواند دانشگاه را به طور مؤثر اداره کند. چنین استنباط می شود که شکاف بین گروههای دانشجویی چپ و اسلامی ممکن است دانشگاه را فرا بگیرد و حتی به یک درگیری آشکار بیانجامد.

7- دانشگاه ملی: کارمند سیاسی سفارت، حدود یک هفته پیش، با یکی از استادان روشنفکر تحصیلکرده غرب در دانشگاه ملی، گفتگوی طولانی به عمل آورد. وی دانشگاه را در آستانه یک آشوب تمام عیار توصیف می کرد و گفت که رئیس دانشگاه تصمیم گرفته است که بازگشایی دانشگاه را تا یک ماه دیگر به تعویق بیندازد. استاد مذکور اخیراً به دانشگاه اطلاع داده است که نمی تواند در چنین شرایطی تدریس کند و قصد دارد با استفاده از مرخصی به آمریکا برود. طبق اظهارات وی، مدیریت جدید دانشگاه ضعیف تر از آن است که بتواند با کمیته های رقیب و دانشجویان بی انضباط مقابله کند. او می گفت که اکثر استادان کشور را ترک کرده اند و پیدا کردن جانشین برای آنها کار مشکلی است. به گفته استاد یادشده کمیته ها اغلب می خواهند که اشخاص فاقد صلاحیت به کار گمارده شوند. وی گفت دانشجویان مذهبی راستگرا قدرتمند ترین گروه دانشگاه هستند و میل دارند از توسل به اقدامات سخت و مرعوب کننده بر علیه چپگرایان استفاده کنند. گروه مذهبی عمدتاً از دانشجویان شهرستانی تشکیل یافته است که اوایل با دانشجویان لیبرال و غرب زده تهرانی همکاری نزدیکی کرده بودند. وی گفت که اکثر دانشجویانی که برای انقلاب جنگیده بودند سرخورده شده اند. آنها کم کم به این واقعیت رسیدند که با حمایت از خمینی اشتباه بدی مرتکب شده اند و به همین دلیل بسیار آشفته خاطرند. این استاد تصور می کند که در حالیکه بعضی از این دانشجویان (که اکثراً مجاهدین خلق هستند) برای رویارویی با راستگرایان مذهبی به فداییان خلق خواهند پیوست ولی اکثر آنها که هنوز مذهبی هستند در خانه خواهند ماند و وارد عمل نخواهند شد.

لینگن

سردرگمی در مدارس ایرانی

ص: 665

سند شماره 324 محرمانه 16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10114به: وزارت امور خارجه، واشنگتن مرجع: تهران 10113 موضوع: سردرگمی در مدارس ایرانی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- با فرا رسیدن سال جدید تحصیلی در ایران (23 سپتامبر) سردرگمی قابل توجهی درباره سرنوشت محصلین ایرانی در این سال تحصیلی به چشم می خورد. البته بیشتر این حالت سردرگمی بی سابقه نیست. همیشه یک ماه قبل از افتتاح مدارس و شش هفته بعد از آغاز رسمی آنها تلاش برای برنامه ریزیهای جدید، جلب معلمین تازه، محصلین جدید و مقررات جدید آغاز می گردد.

3- لیکن امسال بر همه مشکلات مذکور، بحران سیاسی انقلاب و این شایعه که بعضی از دانشگاهها آغاز به کار نخواهند کرد (رجوع شود به تلگرام مرجع) نیز افزوده شده است. حتی اگر همه مدارس نیز باز شوند باز یک مشکل دیگر وجود خواهد داشت و آن سردرگمی در ایجاد یک محتوای اسلامی در این نظام تحصیلی خواهد بود که در زمان شاه شدیداً دارای محتوای غیرمذهبی بوده است. حتی شایع است که استعفای وزیر آموزش و پرورش دکتر شکوهی نیز به این علت بوده است که وی نتوانسته با این مشکلات برخورد نماید و جوابگوی فشار دائمی رهبران مذهبی برای هر چه بیشتر اسلامی کردن محتوای مدارس باشد.

4- شایعاتی نیز درباره تغییر برنامه ها و متون درسی وجود دارد. مقاله ای در یکی از مطبوعات فارسی زبان اظهار داشته است که معلمین غیرمسلمان اجازه تدریس در شیراز را نخواهند داشت. این مقاله روز بعد این تبصره را اضافه کرد که معلمین که جزو اقلیت هستند نباید ترس از دست دادن شخص خود را داشته باشند، بلکه هر کسی که (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) اصول انقلاب اسلامی را رعایت نکند از مدرس بودنش جلوگیری به عمل خواهد آمد.

5- تناقضاتی نیز درباره مدارس مختلط، روپوش دختران و مذهب وجود دارد. تا ده سال قبل فقط یک یا دو مدرسه مختلط در تمام ایران وجود داشت و در مدارس دخترانه، روپوش دختران از جنس اورمک بود که پارچه ارزان خاکستری رنگی است که با وجود این که جذابیت خاصی نداشت، ولی تفاوت میان فقیر و ثروتمند را آشکار نمی ساخت. ده سال قبل از انقلاب رشد سریعی در ایجاد مدارس نمونه، خصوصی، و دانشگاههایی که دارای برنامه های جدید بودند و زبانهای خارجی را به طور فشرده ارائه می کردند و اختلاط در مدارس و شرایطی که حذف کننده و یا تغییر دهنده یونیفورمها بود، آغاز شد. این مدارس در تهران و شهرهای بزرگتر استانها با استقبال شدید طبقه متوسط مرفه تر که استطاعت پرداخت مبالغ را

ص: 666

داشتند و سعی می کردند کودکانشان را از تحصیلات پیچیده تری برخوردار سازند، روبرو شد.

6- بعد از انقلاب این مدارس طاغوتی شده اند (بقایای گذشته پوسیده). سال تحصیلی 79-1978 که در حال حاضر در آشفتگی ناشی از انقلاب به سر می برد دچار یک آشفتگی دیگر، که همانا عبارت است از اخراج مدیران بسیاری از این مدارس و استخدام مدیران و معلمان جدیدی که بتوانند عقاید انقلابی را در دانشجویان ایجاد کنند، شده است.

7- از طاغوتی ترین این مدارس انستیتو محصلین استثنایی (استعدادهای درخشان) بود که به سرپرستی وزیر دادگستری سابق اداره می شد. دخترانی که در حال حاضر به مدرسه می روند باید یک لباس «اسلامی» بپوشند که خیلی مسخره تر از لباسی است که در عربستان سعودی بتن می کنند: آستینهای بلند، جورابهای بلند، پوشش کامل سر و یقه های بلند. ظاهراً هیچ یک از پدر و مادرهای ناراحت سعی نکرده اند حتی برای این یونیفورمهای جدید مدلی نیز انتخاب کنند.

8- مشکل جداسازی دخترها و پسرها در مدارس مشکلات بسیاری را به وجود آورده است و به طوری که در گزارش تهران 9861 ارائه شد مدارس به جای ایجاد کلاسهای جداگانه از پذیرش دختران امتناع می ورزند. در تهران، مدرسه ایران زمین (که مدرسه ای انگلیسی زبان است) ندای جداسازی کلاسها را نادیده گرفته است. آنها ساعات تفریح را کوتاهتر کرده اند و سعی بر آن دارند تا در طول ساعات تفریح دختران از پسران جدا نگاهداشته شوند. یکی از معلمین مدرسه ایران زمین اظهار می دارد که آنها برای جداسازی کلاسها از معلم کافی برخوردار نیستند، ولی خودش نیز شک دارد که بتوانند با این عدم جداسازی مدت زیادی دوام بیاورند. مدارس یهودی شهر، به گفته یک منبع دیگر، در حال جداسازی کلاسها هستند.

9- والدین طبقه متوسطی که از نظام مدرسه ای عادی چندان مطمئن نیستند سعی دارند فرزندان خود را در مدارس بین المللی که هنوز هم کار می کنند، ثبت نام نمایند. به این مدارس اجازه ثبت نام مجدد محصلین مسلمان داده شده بود، ولی آنها اجازه داشتند که محصلین جدید خود را فقط از اقلیتهای مذهبی بپذیرند. نتیجه مضحک این شده است که بعضی از والدین مسلمان سعی کرده اند از رهبران اقلیتهای مذهبی گواهی کسب نمایند که منتج به ثبت نام فرزندانشان در مدارس بین المللی گردد. بسیاری از والدین طبقه متوسط که از آشفتگی وضع مدارس ترسیده اند، سعی دارند فرزندان خود را جهت تحصیل به خارج بفرستند و کنسولگری با تعداد بسیار کثیری از محصلین متقاضی ویزای خروج برای دوره متوسطه روبرو گشته است.

10- آنچه در مدارس اتفاق بیفتد می تواند در بقای دولت انقلابی تعیین کننده باشد. آرامش منطقی در مدارس و توسعه یک نظام اسلامی درسی با دوام نشانه این خواهد بود که رژیم در جامعه ایرانی از مقداری تعادل و ثبات برخوردار شده است. از طرف دیگر، ادامه بی نظمی و سردرگمی در مدارس باعث ایجاد نارضایتی در میان آنهایی خواهد شد که مایلند فرزندان آنها نیز مانند طبقه متوسط از آموزش درستی برخوردار شوند. لینگن

دیدار نخست وزیر ایران از بلوچستان

ص: 667

سند شماره 325 محرمانه17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10135به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: دیدار نخست وزیر ایران از بلوچستان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در یازدهم سپتامبر، بازرگان نخست وزیر ایران، صباغیان وزیر کشور و فلاحی فرمانده نیروی زمینی، بازدید همه جانبه یک روزه ای را از سیستان و بلوچستان به عمل آوردند. این هیأت از شهرهای زاهدان و زابل دیدن کردند. بنا به اظهارات منابع متعدد، هدف از سفر هیأت بازرسی این بود که رهبران عالیرتبه دولت موقت مستقیماً یکی از کانونهای بالقوه مشکل زای مناطق ایلیاتی را نظاره کنند.

3- ضمن این بازدید، بازرگان به بلوچها و سیستانیها اطمینان داد که رفاه و آسایش آنها مورد توجه دولت موقت بوده و در نظر است برای رشد اقتصادی منطقه، مساعدتهای لازم صورت گیرد. بازرگان متعاقب بازگشت خود به تهران این مطلب را یادآور شد که یکی از جدی ترین مسایل در بلوچستان این بوده است که مقامات حکومت مرکزی با شرایط حاکم بر استان آشنایی ندارند.

4- بنابر گزارشات جراید، بازرگان اظهار داشته است که «برادران افغانی مقیم سیستان» بزرگ ترین مشکل آنجا هستند. وی اضافه نمود که برای آنها می بایست محل سکونت خاصی در نظر گرفته شود، تا اینکه بتوانیم از عهده مسایل اسکان و تغذیه آنها برآییم. ولی آنها نمی بایستی که در فعالیتهای سیاسی یا نظامی یا قاچاق اسلحه در طول مرز ایران شرکت کنند.

در خصوص افغانستان، بازرگان اظهار داشت «از خداوند خواستاریم که برادران مسلمان افغانی ما در تلاش برای استقلال کشورشان و استقرار عدالت و امنیت در آن توفیق یابند. ولی حکومت ایران به هیچ وجه در امور داخلی آنها دخالت نخواهد کرد. در غیر این صورت دولت ایران نمی تواند از سایرین بخواهد که از دخالت در امورشان اجتناب نمایند».

5- ضمن مسافرت مزبور، حریری استاندار آنجا عنوان نمود که در حدود 4000 تا 5000 افغانی پناهنده اجازه اقامت در ایران داده شده، ولی آنها هیچ گونه فعالیتی از خاک ایران علیه افغانستان ندارند.

نظریه: بلوچستان که دارای جمعیت کم بوده و فقر و فلاکت بر آنجا حاکم است، در حال حاضر نسبتاً آرام به نظر می رسد.

بر اساس گزارشات جراید، چنین می نماید که مقامات دولت موقت عمدتاً بیشتر درگیر قاچاق اسلحه و مواد مخدر و درگیریهای قومی هستند تا اینکه در حال حاضر وقت خود را مصروف تحرکات جدی تجزیه طلبانه نمایند.

لینگن

اوضاع تجاری رو به بهبود ایران - بخش اول

ص: 668

سند شماره 326 محرمانه17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10136به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: الف - تهران 6560 ب - وزارت امور خارجه 242149 موضوع: اوضاع تجاری رو به بهبود ایران - بخش اول 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: تلاش آنهایی که اینک قدرت را در ایران در دست دارند، برای به حرکت درآوردن اقتصاد، دوباره علائم تشویق کننده ای از موقعیت را نشان می دهد. یک آگاهی رشد یابنده در میان سیاستگذاران وجود دارد مبنی بر اینکه ایران تا مدتی نیازمند متخصصین و تکنولوژی آمریکا خواهد بود. تجار آمریکایی با منافع فعلی که در ایران دارند همچنان با پی گیری دقیق تحولات و نشان دادن واکنش سریع به احساس علاقه ایرانی ها نسبت به یک روابط جدید سود می برند. پایان خلاصه.

3- اکنون همانند گذشته، اقتصاد ایران با مشکلات زیادی مواجه است. یک نیروی کار که سیاسی شده و معمولاً فاقد مهارتهای اساسی، مدیریت بی تجربه، از هم گسیختگی سیستم بانکی است، ایجاد مشکل کرده و همینطور آنهایی را که مشغول تجارت در اینجا هستند همچنان دامنگیر مشکلات می کنند.

با این وجود ما معتقدیم وضع تجارت در ایران در هفته های اخیر به نوعی بهبود یافته است. فکر می کنیم این وضع به موازات حرکتهای اخیر برای تجدید سازمان اقتصاد و بویژه کسب تجربه و اعتماد به نفس مدیران جدید ایران بهتر خواهد شد. عامل حیاتی در ارزیابی ما این واقعیت است که آیت الله خمینی و مشاوران روحانی و غیرمذهبی وی به نظر می رسد به طور فزاینده ای در حال تحکیم اقتدار خویش در ایران هستند. این نکته نیز به همان میزان حائز اهمیت است که آنها آشکارا علاقمندند قدرت فوق را در جهت بازگرداندن ایرانیها به فعالیت سازنده به کار بگیرند.

4- حملات اخیر خمینی به چپگراها، استهزاء علنی روشنفکران و محدودیت علیه مطبوعات تا حدودی به عنوان اقدامات مردی که علناً گفته است در نظر ندارد «اشتباه کارنسکی» را در عدم استفاده از اسلحه انقلاب بر علیه متحدین دوران آسایش که می خواهند نهضت را به مسیر اهداف خودشان بکشانند، تکرار کنند.

اگر چنین تعبیری درست باشد حوادث اخیر در اینجا می تواند به عنوان تحرکاتی برای فرونشاندن انتقادات نیم بند علیه قانون اساسی و دولت در آینده نزدیک نگریسته شود. خمینی آشکارا معتقد است نمی تواند به نهادهای جدید هیچ فرصتی بهتر از یک مخالفی که تا حد امکان خلع سلاح شده و جماعتی که جهت اطاعت از قدرت به شدت موعظه می شوند، بدهد. او ظاهراً در این باره از حمایت توده ای گسترده برخوردار است (اگرچه او آشکارا تا حدودی

ص: 669

دشمن تراشی می کند و ما نمی خواهیم زمینه بالقوه برای بی ثبات کردن همه این مسایل را نادیده بگیریم).

5- در همین حال خمینی مکرر گفته است کارگران ایرانی باید بر سر کارها بازگردند، اینکه مدیران باید مدیریت کنند و اینکه وزارتخانه ها و بانکهای مربوطه باید خدمات و امور مالی لازم برای یک اقتصاد رو به رشد را تأمین نمایند. در اینجا و جاهای دیگر از عصای جادویی خبری نیست اما در هفته های اخیر ما شاهد پیشرفتهایی در بازسازی یک چارچوبی بوده ایم که در آن کسب و کار می تواند هدایت گردد. مقامات مختلفی اعتصابات، تحصن ها و برخورد با مدیریت ها را به عنوان «بازیچه دست ضد انقلابیون بودن» محکوم کرده اند. این مسئله نتایجی دربر داشته است. در یک مجتمع تحت مالکیت آمریکا دو نفر آخوند اخیراً با مدیریت تماس گرفته و اجازه خواستند با کارگران ملاقات نمایند و سپس به آنها گفتند که آنها مسئول هستند تا با مدیریت برخورد نشود. در یک مورد دیگر «پلیس ویژه» از وزارت کار بر عزل سه نفر از کارمندان که مشخصاً مشکل ایجاد می کردند نظارت کردند. حداقل در تهران نقش مستقیم کمیته ها در کسب و کار و در نهادهای دولتی به طور کلی کاهش یافته است. بانک مرکزی و بانکهای تجاری- که به منظور ایجاد یک ساختار انقلابی صحیح دوباره سازماندهی شده اند- به خاطر عدم تحرک سریع جهت جبران عقب ماندگی ها و بهبود کارآیی علناً مورد انتقاد قرار گرفته اند. افرادی که به نظر می رسد به دولت انقلابی نزدیک هستند به ما گفته اند این امر جای تعجب ندارد: تقاضای خمینی برای تحمل ریاضت را نباید به معنای رشد مخالفت دانست و در اسلام چیزی غیرقابل رقابت با یک اقتصاد دینامیک وجود ندارد.

6- ما همچنین نسبت به اهداف اقتصادی رژیم جدید امیدوار هستیم. در حالیکه ما هیچ اطمینانی نداریم این سیاستها آنچنانی که اعلام شده کارایی داشته باشد. خمینی و مشاورانش هنگامی که موارد ذیل را اعلام می دارند مسئول به نظر می رسند. آنها می گویند ایران باید:

- بر توسعه بخش خصوصی تأکید کند؛ - بر خودکفایی تأکید نماید؛ - اهمیت تولید کنندگان کوچک برای تأمین نیازمندیهای مردم را درک کند؛ - نوآوری را تشویق کند؛ - بی کاری را به حداقل برساند؛ - بر ارزش افزوده در صنعت ایران تأکید کند؛ - عدم تمرکز در فعالیتهای اقتصادی را توسعه دهد.

همچنین شواهدی در دست است که ارزش پروژه های بزرگتر در برخی شرایط کاملاً غیرقابل تقدیر نیست. همچنان که گزارش کرده ایم قراردادهای منعقده با شرکتهای آمریکایی در مورد یک پالایشگاه نفت و مجتمع تصفیه مس اخیراً در حال پیشرفت است و پروژه های بزرگ با ایتالیایی ها و ژاپنی ها به تصویب رسیده است. ارزش پروژه های بزرگ تر به عنوان راه حلی

ص: 670

برای اشتغال به کار تعداد زیادی از مردم آشکارا مورد توجه طراحانی قرار گرفته است که صنایع کوچک را (در هنگام کسری بودجه زیاد) به عنوان راهی برای افزایش درآمدهای مالیاتی می بینند.

همچنین به این موضوع توجه شده که امروزه پروژه های حفظ اشتغال در ایران حداقل مستلزم برخی ورودی های خارجی است، چنانچه قرار باشد علاوه بر ایجاد کار صرف، در سرمایه خالص ملی نیز سهیم باشند. این امر به ویژه در رابطه با اموری همچون پتروشیمی و توسعه ذخایر نفت و گاز صحت دارد.

7- این نشانه از بهبود اوضاع تجاری دلالتهای مستقیمی از لحاظ منافع آمریکا در ایران دارد. تمایل خمینی برای اتخاذ اقدامات جدی جهت حفظ کنترل مرکزی بر جمعیت ناهمگن ایران، باعث کاهش تهدید علیه تمامیت ارضی ایران از ناحیه تحرکات تجزیه طلبانه می گردد. واردات غذا، دارو و تا حدودی مواد خام صنعتی از طرف او و تلاش برای افزایش اشتغال نمایانگر درک جدی این مسئله است که درآمدهای نفتی در حد فعلی حداقل حیاتی خواهد بود و بنابراین انتظار می رود صادرات نفت ادامه یابد. تلاش در جهت تجدید علائق با تجارت خارجی (شامل آمریکایی های زیاد) برای کسب مواد مورد نیاز و تکنولوژی نشان می دهد که درآمدهای نفتی ایران احتمالاً تا حد زیادی هزینه خواهد شد تا اینکه ذخایر جاری مربوطه، سرمایه گذاری گردد. (و شانس خوبی برای ما جهت جذب آن هزینه ها به سوی آمریکا وجود دارد) به هر حال یک موازنه ای میان نیازها به نفت ایران و نیاز ایران به تکنولوژی و تجربه ما وجود دارد. ما نباید در این موضوع شک کنیم که اهرم بسیار کمی علیه خمینی در زمینه سیاست بین المللی داریم. او و مشاورانش معمولاً نسبت به انگیزه ها و روشهای ما به شدت مظنون هستند (و در اکثر حوادث به وسیله حمله به ما همواره مشکلات سیاست داخلی را آسان می سازند). ما گاهی اوقات قطعاً با انتقاد عمومی مواجه خواهیم شد و در روابط دوجانبه انتظار کمی درباره همکاری در زمینه مسایل سیاسی کلیدی در امور خاورمیانه شمالی، جنوب و نفت داریم. تجار شاغل در اینجا باید آماده تعابیر ضدآمریکایی که قطعاً استمرار خواهد داشت، باشند.

8- نظریه: به هر حال ما پیشنهاد می کنیم تجار آمریکایی به این نکات توجه کنند و از آنها غافل نشوند. ما معتقدیم تجار ایرانی می توانند با دادن پاسخ مثبت به احساس علاقه ایرانیها از منافع خود محافظت کرده و آن را توسعه بیشتری دهند، با انجام این کار آنها باید خود را آماده کنند که «توقعات کمی داشته باشند» یعنی اینکه خودشان را در رابطه با منافع رژیم در پروژه هایی عرضه کنند که باعث اطمینان به نفس و عدم تمرکز شده و اینکه باید به خاطر بسپارند که ایرانیها نسبت به نیازشان جهت اتکا به آمریکا هوشیارند علیرغم آنکه انقلاب برای کمتر وابسته کردن ایران به خارجیان نبرد کرد. آنهایی که حسن نیت و حسن تفاهم نشان دهند- و به نظر برسد مایل به کمک هستند- در آینده در صورت تداوم وضعیت تجارت به سوی یک

ص: 671

وضعیت خوب، محسوب خواهند شد.

9- متن پیشنهادی برای رهنمودهای وزارتخانه درباره تجار در بخش دوم این گزارش خواهد آمد. لینگن

بهبود جوّ تجاری در ایران؛ قسمت دوم - رهنمود به تجار

سند شماره 327 بدون طبقه بندی17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10137به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: بهبود جوّ تجاری در ایران؛ قسمت دوم - رهنمود به تجار 1- ما نکات ذیل را به عنوان راهنمای بدون طبقه بندی برای تجار آمریکایی در خصوص بازگشت به ایران جهت از سرگیری مذاکرات با ایرانی ها درباره قراردادهای برجسته پیشنهاد می کنیم.

2- در پی دوره انقلاب در اواخر 1978 و اوایل 1979 وضعیت امنیتی در تهران و اکثر شهرهای بزرگ ایران تا تابستان 1979 به نحو قابل توجهی بهبود یافته بود. به استثنای مسدود کردن گاه و بیگاه خیابانها و در مقرهای کمیته محلی، مردان حامل سلاح کمابیش از خیابانها رفته اند. وضعیت ترافیک حتی در ساعات عصر روز قبل مثلاً تا اواسط شب در برخی مناطق عادی بوده است. اوضاع امنیتی در سفارت بهبود یافته و در اواسط سپتامبر بیشتر بخشهای سفارت شامل بخش تجاری تقریباً به شکل عادی مشغول فعالیت می باشد. به هر صورت روند قانون اساسی هنوز تکمیل نشده و اوضاع هنوز حالت گذرا دارد.

3- اگرچه فقط چند تن از تجار آمریکایی تا اوایل سپتامبر برای اقامت به ایران بازگشته اند، تعدادی برای مذاکره با مشتریانشان مراجعت کرده اند. به استثنای یک یا دو مورد، این تجار از استقبالی که از آنها به عمل آمده خرسند هستند. آنها همتایان ایرانی خود را بسیار مشتاق از سرگیری تماس و مذاکره جهت شروع فعالیتهای عادی یافته اند.

4- ضرورتی به گفتن ندارد که بازگشت شرکتهای آمریکایی به ایران بدون مشکلات نخواهد بود. تجار آمریکایی نباید فراموش کنند که در ایران یک انقلاب رخ داده است. و اینکه یک مشخصه انقلاب ضدآمریکایی بدون آن بوده و رژیم گذشته را به عنوان ابزار دست آمریکا به حساب می آورد. تجار آمریکایی باید آماده زندگی کردن با چیزی باشند که بعضی اوقات لفاظی های شدید انقلابی بوده و اینکه ممکن است شامل حملات به روشی باشد که قراردادها با توجه بدان اعطا شده اند، آنها همچنین باید متوجه باشند که دولت جدید دریافته و آن را اعلام کرده است که نیازمند متخصصین فنی است که دنیای پیشرفته آن را عرضه می دارد و نمی تواند بیشتر پروژه هایی را که اخیراً به خوبی در حال پیشرفت هستند، کنار بگذارد و یا روابطی را که بیشتر شرکتهای ایرانی با صنایع آمریکا دارند، قطع کند. این امر شامل جنبه های صرفاً تجاری و نظامی روابط سابق آمریکا با ایران می شود. نیاز به قطعات یدکی وجود دارد.

ص: 672

چندین مجتمع صنعتی ایران نیازمند قطعاتی هستند تا این صنایع به فعالیت ادامه داده و مسئله اشتغال نیروی کار آنها حفظ شود و چندین پروژه اصلی در حال تکمیل شدن برای توسعه اقتصادی ایران ضروری هستند.

5- در حالیکه تجارتهای بزرگ در بیشتر موارد هدایت کننده تهیه کنندگان فصلی ورودی های اصلی محلی برای صنایع هستند- و اکنون هم بعضاً بد سازماندهی شده یا حتی فعالیت نمی کنند، هنوز مشکلات جدی در بخش بانکداری نیز وجود دارد که باید مرتفع گردد.

6- (تجار) با توجه به بعضی موارد دستگیری اسلاف خود، در شرایط فعلی بدون وجود اجماعی از ناحیه کلیه عوامل ساختار جدید قدرت بی میل به فعالیت هستند. این بی میلی به علاوه مذاکرات را در ایران که هیچ گاه وظیفه آسانی نبوده، پیچیده می کند. تجار باید صبور بوده و این عامل را درک کنند و باید متوجه باشند که آنها فقط از همتاهای ایرانی خود می توانند زیاد متوقع باشند.

7- این مسئله به ویژه در مورد برخورد با آنهایی که در پستهای مدیریتی سطح بالا نسبتاً جدید هستند، صحت دارد. بیشتر این مدیران جدید باهوش و قطعاً آدمهای مشتاقی هستند، اما بی تجربه اند. قراردادهای پیچیده و فعالیتهای تجارت بین المللی باید توضیح داده شوند و در اکثر مواقع اسناد بایستی به زبان فارسی ترجمه گردند. مذاکرات نیز بعضاً به فارسی باشد حتی اگر مقامات ایرانی مربوطه انگلیسی صحبت کنند. تجار باید مهیای آوردن مترجمین قابل اطمینان و کارآمد در هنگام ملاقات با مقامات سطح بالای ایرانی باشند.

8- سفارت فعالانه درگیر مذاکرات زیادی برای بازگرداندن تجار آمریکایی بوده است. موضع ما این است که دو طرف باید آماده مذاکرات سازنده باشند. قراردادها علیرغم آنکه اکنون توسط یک «رژیم بی اعتبار» امضاء می گردند، باید محترم شمرده شوند. وقتی یک یا دو طرف بخواهد تغییر عقیده بدهد یا در مواقعی که کاهش حجم قرارداد مطرح گردد، اقدامات بایستی در چارچوب مواد خام قرارداد انجام شود سفارت تجار را تشویق می کند هنگام ورود به تهران با مأموران بخش اقتصادی- تجاری تماس بگیرند و نباید در کمک خواستن تعلل ورزند، چرا که برخوردهای دولت با دولت به نظر مناسب تر می رسد. لینگن

ملی کردن مدارس خصوصی در ایران

سند شماره 328 محرمانه17 سپتامبر 1979 - 26 شهریور 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10140به: وزارت امور خارجه، واشنگتن -، فوری مرجع: تهران 10114 موضوع: ملی کردن مدارس خصوصی در ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در 16 سپتامبر دولت موقت ایران اعلام کرد که تمام مدارس خصوصی ایران ملی

ص: 673

خواهند شد. طبق گزارش رادیو تهران، ملی کردن مدارس یک برنامه آزمایشی یک ساله خواهد بود که دولت امیدوار است که موفقیت آمیز بوده و دائمی شود.

3- طی یک ملاقات تشریفاتی با بنی اسدی معاون نخست وزیر در 17 سپتامبر، کاردار بحث کوتاهی درباره ملی کردن مدارس داشت. اسدی تحصیلکرده آمریکا و داماد نخست وزیر، بازرگان و معاون نخست وزیر در امور «همکاری» می باشد. اسدی گفت او پیشنهاد ملی کردن مدارس را به دولت قبل از انقلاب نیز کرده بود، ولی کاری صورت نگرفت. دولت این بار در مورد نظریاتش خیلی جدی است. ملی کردن مدارس شامل تمام مدارس خارجی منجمله ایران زمین خواهد شد.

4- اسدی گفت مدارس تازه ملی شده توسط کمیته مدرسه مرکب از دو معلم و دوتن از والدین بچه های مدرسه و یک نماینده منصوب از جانب وزارت آموزش و پرورش، اداره خواهد شد. دولت مخارج مدرسه را خواهد پرداخت و والدین هیچ پولی به مدرسه نخواهند داد.

5- نظریه: این رژیم، همانند رژیم قبلی، احساس می کند که باید «کاری» در مورد سیستم مدارس ابتدایی و دبیرستانی انجام دهد. این دولت به طور اخص خواستار تشکیل یک سیستم تساوی در مدارس است. اعلامهای گذشته مانند این نوع که در آن دولت اعلام می کند که تحصیلات رایگان است و تمام مدارس خصوصی منحل خواهند شد، معمولاً چند هفته اوضاع نامنظمی را به دنبال دارد و تغییر سیستم از سیستم قبلی فقط به اسم است. ریشه ناتوانی دیرینه دولت برای انجام هرگونه اصلاحی در سیستم مدارس دو چیز است.

(الف) پیچیدگی مسایل در تعداد دانش آموزان، کمبود پرسنل و میزان سرمایه گذاری موردنیاز.

(ب) تمایل به مخلوط کردن بیانات و مقاصد با اعمال.

6- هر چند ممکن است ما تواناییهای دولت را دست کم گرفته باشیم، ولی شک داریم که این قدم دولت با کم ترین تفکری درباره امکان پیگیری و عملی بودن آن انجام گرفته باشد. ملی کردن مدارس بدون شک به معنای کنترل بیشتر مدارس توسط دولت می باشد، ولی چقدر این عمل در مدارس غربی مانند ایران زمین اثر خواهد گذاشت، هنوز معلوم نیست. ما جریان را در هفته های آینده از نزدیک مورد بررسی قرار خواهیم داد. لینگن

استعفای سرلشگر تقی ریاحی

سند شماره 329 محرمانه شماره گزارش: 030679 684619 سپتامبر 1979 - 28 شهریور 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی [موضوع: استعفای سرلشکر تقی ریاحی] 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) روزنامه تهران تایمز گزارش داد که سرلشکر تقی ریاحی

ص: 674

وزیر دفاع به دلیل بیماری استعفا کرده است. سرلشکر ریاحی که به مدت دو ماه وزیر دفاع بود. سومین فردی است که بعد از انقلاب مسئولیت وزارت دفاع را به عهده گرفته است. سرتیپ عزیزالله نوری، تا تعیین وزیر جدید دفاع، موقتاً به جای وی منصوب شده است.

نظریات تهیه کننده: (محرمانه) پس از مرگ آیت الله طالقانی استعفاها به دلایل بیماری، فراگیر شده است؛ اولین استعفا مربوط به آیت الله قمی رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی تهران می شد و دومین مورد استعفای غلامرضا شکوهی وزیر آموزش و پرورش بود و آخرین مورد سرلشکر تقی ریاحی وزیر دفاع می باشد که اخیراً استعفا داده است.

پوشش مطبوعاتی در مورد نیروهای آمریکایی و شوروی

سند شماره 330 محرمانه شماره گزارش: 686402077920 سپتامبر 1979 - 29 شهریور 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهرانبه: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: پوشش مطبوعاتی در مورد نیروهای آمریکایی و شوروی 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) الف- در 20 سپتامبر، تهران تایمز به نقل از صادق طباطبایی، سخنگوی دولت نوشت که در آینده ای نزدیک، به خاطر دخالت شوروی در افغانستان، احتمال حرکات نظامی از سوی آمریکا در منطقه خلیج فارس وجود دارد. طباطبایی گفت که او زمزمه هایی مبنی بر تربیت گروههای کماندویی آمریکایی به منظور روانه شدن به سواحل خلیج فارس و مناطق ساحلی، را شنیده است. او ادامه داد که این امکان وجود دارد که ما در آینده ای نزدیک شاهد چنین عملیاتی در بحرین و یا جزایر خلیج فارس باشیم، اما این بستگی به موافقت قابل توجه ابرقدرتها برای تقسیم دنیا در کنفرانس سالت 2 دارد.

ب- (بدون طبقه بندی) وقتی درباره اطمینان شوروی به خمینی مبنی بر اینکه اتحاد شوروی از رژیم افغانستان به عنوان دولت منتخب مردم افغانستان حمایت می کند و ادعاهایشان مبنی بر اینکه آنها در امور افغانستان مداخله نکرده اند از وی سئوال شد، طباطبایی گفت، گاهی اوقات دروغگو در حالیکه طرف صحبت خود را نمی شناسد دروغ می گوید و شنونده هم حرف او را باور نمی کند ولی زمانی دیگر که دروغگو دروغ می گوید در حالیکه شنونده را می شناسد و می داند که این شنونده حرف او را باور نمی کند، باز هم دروغ می گوید. این دروغ (ادعای عدم دخالت شوروی در افغانستان) از این نوع می باشد. او اضافه نمود که شوروی به سختی می تواند از افغانستان به عنوان یک پایگاه چشم پوشی نماید. افغانستان به مانند پلی است که شوروی را به آبهای گرم دریای عرب و اقیانوس هند نزدیک می کند.

نظریات تهیه کننده: طباطبایی در خصوص نیروهای یک جانبه چیزی بیش از «شایعات» شنیده است. (گزارش شماره 6846028879). فعلاً تعیین نوع واکنش ایرانیان در قبال احتمال حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس مشکل است.

علاقه شدید مطبوعات ایران به داستان پردازی

ص: 675

شماره 331 استفاده محدود اداری20 سپتامبر 1979- 29 شهریور 1358 از: دفتر سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا، تهران به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: علاقه شدید مطبوعات ایران به داستان پردازی به پیوست گزیده هایی از روزنامه کیهان بین الملل مورخ 20 سپتامبر ارسال می گردد. در این نمونه می توان به وضوح مشاهده کرد که مطبوعات ایران به چه ترتیب یک داستان را در اذهان مردم پردازش کرده و بعضاً از حد و مرز همیشگی داستان، پا فراتر نهاده و نتایجی عجیب و قریب کسب می نمایند. خوشبختانه نمونه پیوستی، در مجموع، مثال مفیدی است چرا که تصادفاً من از بنیان و اساس واقعی این داستان اطلاع دارم. (به عنوان نمونه ها و مثالهای مخرب تر می توان به مقالاتی اشاره کرد که سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا را متهم به تأمین مالی و سازماندهی آشوبهای کردستان می کنند؛ البته من از اساس واقعی این نوع داستانها بی اطلاع هستم اما حدس می زنم که به همان ترتیبی که در ماجرای خدمات کنسولی، دروغ پردازی صورت گرفت، در ماجرای کردستان نیز دروغ پردازی در دستور کار قرار گرفته است.) خاستگاه و منشأ داستان پردازی «کیهان بین الملل» در خصوص فرآیند ارائه روادید:

آقای مسعود بهادران، یکی از گزارشگران کیهان، با ابتکار فردی خویش در دفتر من حاضر شد و از من درخواست کرد که به برادرزاده اش در دریافت روادید [آمریکا] کمک کنم. او صحبتهای خود را با تشریح تمایلات و گرایشات روزنامه متبوع خویش در زمینه عملیات کنسولی تازه بازگشایی شده سفارت ایالات متحده آمریکا آغاز کرد و تصریح کرد که این موضوع، مورد توجه بسیاری از خوانندگان کیهان به ویژه سطح متوسط جامعه ایران است. ما به طور مختصر به بحث و بررسی مشکلات مربوط به فرایند پاسخگویی حداقلی به خیل عظیم جمعیت خواهان دریافت روادید از زمان آغاز به کار دفتر کنسولی سفارت پرداختیم. علاوه بر این، ما درباره شرایط مندرج در نشریات مربوط به آژانس ارتباطات بین المللی ایالات متحده آمریکا در خصوص روند دریافت روادید و معیارهای موردنیاز برای احراز شرایط دریافت ویزا، گفتگو کردیم. آقای بهادران به منظور جلب حمایت من، به شدت از ارتباطات عمومی دفتر کنسولی تعریف و تمجید کرد و حتی تضمین داد که شخصاً آمادگی دارد که در زمینه فعالیتها و خدمات کنسولی ما، به عموم مردم اطلاع رسانی نماید. البته من نیز تأکید کردم که مطبوعات ایران کمک شایانی به ما کرده اند و ضمناً به وی هشدار دادم که در این موضوع با دقت عمل بیشتری فعالیت کنند چرا که این مسئله ماهیتی فنی دارد و از پیچیدگی بالایی برخوردار است و ضمناً ایالات متحده آمریکا نیز قوانین و مقررات سختی در این زمینه پیش بینی کرده است. سپس آقای بهادران به تشریح دلیل اصلی حضور در دفتر من پرداخت و

ص: 676

با ابراز احساسات فراوان تأکید می کرد که مسئله برادرزاده او، یک موضوع ویژه و خاص است. با توجه به اهمیت برقراری روابط مطلوب با فعالان جرگه مطبوعات، من موافقت کردم که موضوع را با کارمندان اداره کنسولی مطرح نمایم. شایان ذکر است که این ماجرا، گواه و مدرک خوبی برای تأیید اقدام نمایندگی در طراحی یک رویه و سازوکار سازماندهی شده جهت ارائه روادید به متقاضیان می باشد. در تمامی مدت گفتگوی من با آقای بهادران، هیچ مطلبی در مورد انجام مصاحبه، چه به صورت انفرادی و چه به دیگر روشها، مطرح نگردید. از طرفی، من در تمام مدت بحث، چندین بار تأکید کردم که در مباحث کنسولی هیچ تخصصی ندارم و پیشنهاد دادم که بنابراین بهتر است به موضوع نشر و روزنامه بپردازیم. موضوع ارائه روزانه «200 فقره ویزا»، با اولویت دانشجویان، تماماً ساخته و پرداخته ذهن آقای بهادران است.

نتیجه گیری:

منافع ایالات متحده آمریکا ایجاب می کند که ما در خصوص مشکلات و نگرانی های عمده نمایندگی با مطبوعات ایران گفتگو نماییم؛ چرا که در غیر این صورت عرصه برای داستان پردازی مخرب و زیان بار مهیا خواهد شد. اما باید این آمادگی را داشته باشیم که در مواردی که نتایج داستان در مجموع مفید باشد، با دروغهای مطرح شده کنار بیاییم. از سویی دیگر باید این آمادگی را نیز داشته باشیم که اظهاراتی مخرب، به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه، به سخنگوی نمایندگی نسبت داده شود.

* با توجه به این که ساختمان متعلق به سازمان سیا در جریان انقلاب، مورد تفتیش و جستجوی کامل قرار گرفت، بنده هیچ اطلاعی از آخرین وضعیت کیسه محتوی پیامهای ارسالی در سال جاری ندارم. بنابراین نمی دانیم که (پس از انقلاب) این پیام را با چه شماره ای ارسال نماییم.

** ما فرمی جدیدتر از فرمهای USIS-FM در اختیار نداریم که پیام را در داخل آن تایپ کنیم.

گزارش موضوعات

سند شماره 332 محرمانه21 سپتامبر 1979 - 30 شهریور 1358 از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 248243 به: سفارت آمریکا، تهران موضوع: گزارش موضوعات 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در این موسم دلگیر پاییزی که بین فصل تنیس و اسکی است، مأمورین سفارت ممکن است مایل باشند به سه موضوع زیر که بیشتر مورد توجه آمریکاست بپردازند.

الف- جهاد سازندگی- دیروز هنگام نهار با مقامات وزارت امور خارجه، مأموران ایرانی سفارت اظهار داشتند که چنین اقدامی به عنوان یکی از برنامه های مثبت بعد از انقلاب عملاً در

ص: 677

آمریکا ناشناخته و بیگانه است. تحقیقی در مورد این موضوع همراه با بازدید پیشرفت امور فی النفسه می تواند جالب توجه بوده و ابراز علاقه ما نسبت به منافع انقلاب ممکن است در روابط آینده ما با دولت موقت مفید واقع گردد. آیا از این دست اخبار و برنامه های «جالب» باز هم چیزی دارید؟ ب- ماروین زونیس که اخیراً از دیدار دو هفتگی خود از ایران برگشته در یک جلسه توجیهی داخلی وزارتخانه ایران را به منزله «کامبوج کوچک» توصیف نمود. او به عنوان نمونه اوضاع فلاکت بار کشاورزی را یادآور شد که در دوران انقلاب آماده تحول پویایی شده بود.

اینک شرایط آشفته نامنظم است و اگر فعالیت کشاورزی در ماه آینده رو به کندی رود و میلیونها جوان (بیکار) به سمت شهرها روی آورند مشکلات شدیدی در عدم توازن مملکت به وجود خواهد آمد. به گمان ما به روستاها در جریان انقلاب نسبتاً صدمه ای نرسیده و تولید محصولات عموماً در سطح بالایی باقی مانده است. چنانچه ارزیابی و نظر کلی خود را ارائه دهید از شما متشکریم.

ج- مدیریت: زونیس همچنین گفت در نتیجه خروج مدیران ماهر و متخصص و تکنوکراتها از ایران، این کشور با هرج و مرج اقتصادی مواجه می باشد.

معهذا از گزارشات سفارت متوجه شدیم که سرمایه گذاریهایی نظیر کارخانه جنرال موتورز که در زمان رژیم گذشته بدان توجهی نمی شد می تواند شروع به سودآوری نماید. ما خواهان ارزیابی سفارت درباره صلاحیت نیروهای مدیریت جدید هستیم. و اینکه واقعاً تا چه اندازه خروج نیروهای متخصص از کشور جدی است. ونس

آغاز سال تحصیلی در ایران

سند شماره 333 محرمانه25 سپتامبر 79 - 3 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10348به: وزارت امور خارجه، واشنگتن مرجع: الف - تهران 10140؛ ب - تهران 10114 موضوع: آغاز سال تحصیلی در ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- نخستین سال تحصیلی بعد از انقلاب با گشایش مدارس در سراسر ایران در تاریخ 23 سپتامبر آغاز شد و حدود 10 میلیون دانش آموز در روز اول به کلاسهای خود رفتند. مشکلاتی که دانش آموزان با آنها مواجه هستند با مشکلات سالهای قبل چندان فرقی ندارد. کمبود کتاب در سال جاری در نتیجه تغییرات کلی در بیشتر متون همچنان وجود دارد و راهبندانهای وسائل نقلیه در نتیجه هجوم دانش آموزان به مدارس خود، خیابانها را بند آورده است.

3- آیت الله خمینی از فرصت آغاز سال تحصیلی استفاده کرده و به نمایندگان دانشگاه علیه «شیاطین (بیگانه) که می خواهند همه چیز را که ما داریم ببرند» هشدار داد. آیت الله خمینی که

ص: 678

دانشگاهها را مرکز اعصاب کشور نامید، مدعی شد که «بیگانگان نمی خواهند که ما این مراکز دانش را داشته باشیم و حتی مدارس علوم الهی را». معذالک به نظر می رسد که نطق خمینی بیشتر ندایی باشد برای اعاده ارزشهای سنتی و اسلامی و ایرانی در سیستم آموزش و پرورش ایران تا این که فی نفسه حمله ای علیه غرب به شمار رود. آیت الله خمینی ضمن تأکید بر لزوم قطع روابط با غرب و با تکیه بر آن گفت که وابستگی فرهنگی به ابرقدرتها منجر به وابستگی در سایر زمینه های فعالیت می شود. تا زمانی که ملل مستضعف استقلال فرهنگی و فکری به دست نیاورند استقلال در هیچ زمینه دیگری نمی تواند وجود داشته باشد.

4- روز 23 سپتامبر بازرگان، نخست وزیر، به وزارت آموزش و پرورش دستور داد تا مدارس خصوصی را ملی کند. (مرجع الف) با وجود این مدارس خصوصی توسط هیأت امنایی مرکب از نمایندگان والدین و وزارت آموزش و پرورش و صاحبان این مدارس اداره خواهد شد.

5- مراسم شروع سال تحصیلی دانشگاه در روز 23 سپتامبر انجام شد ولیکن اعلام گردید که ثبت نامها تا تاریخ 29 سپتامبر انجام نخواهد شد و کلاسها قرار است که عملاً در تاریخ 7 اکتبر تشکیل شود. شاید یکی از دلایل شروع دیرتر فعالیت دانشگاه این باشد که اعلام اسامی پذیرفته شدگان داوطلب ورود به دانشگاه تأخیر شده بود. (تعداد دانشجویانی که هر سال پذیرفته می شوند بر اساس ظرفیت دانشگاهها می باشد).

امتحانات (کنکور) در ماه ژوئیه برگزار شد و 54691 نفر در آن شرکت داشتند. کمتر از 40 هزار نفر از آنهایی که در این امتحانات شرکت داشتند به دانشکده ها و دانشگاهها در سراسر ایران راه خواهند یافت. در صورتی که دولت موقت ایران طرحهای مبهمی را برای پذیرفتن حدود 200 هزار نفر از کاندیداهای سرخورده در یک برنامه بازسازی روستاها اعلام کرده است، به نظر می رسد که این تصمیم به سختی می تواند جوابگوی آن چیزی باشد که آنها بدان امید بسته بودند. بدون شک بیشتر این دانش آموزان که نمی توانند وارد دانشگاههای ایران بشوند به هزاران نفر دیگری که اکنون در بخش کنسولی سفارت آمریکا جهت دریافت روادید به این کشور انتظار می کشند، افزوده می شوند.

لینگن

تغییرات در کابینه ایران

سند شماره 334 محرمانه29 سپتامبر 1979 - 7 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10468به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تغییرات در کابینه ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در 28 سپتامبر بازرگان نخست وزیر خبر تغییرات در کابینه را اعلام کرد از جمله

ص: 679

برکناری حسن نزیه مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و جایگزینی علی اکبر معین فر رئیس سازمان برنامه و بودجه به جای او. معین فر قرار است وزیر وزارت جدیدالتأسیس نفت شود. بنا به گزارش مطبوعات وزارت نفت، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی پتروشیمی ایران و شرکت ملی گاز به علاوه معاونت نفت وزارت امور اقتصاد و دارایی را تحت پوشش خواهد گرفت.

3- نزیه دچار مشکل جدی است. بدون تردید او طبق دستورات خمینی و توسط بازرگان از سمت مدیرعاملی شرکت ملی نفت ایران برکنار شده و علی قدوسی دادستان کل دستور داده تا نزیه برای پاسخ به «شکایات مختلف» علیه او به دادستانی مراجعه کند. خمینی طی اظهاراتی در شب جمعه گفت نزیه یک فرد عادی است و ارزش اظهارنظر را ندارد. اگر او مرتکب خیانتی شده باید محاکمه و مجازات شود و اگر بی گناه شناخته شود باید آزاد شود.

4- بازرگان در یک حرکت مهم دیگر مصطفی چمران معاونت نخست وزیر در امور انقلاب و رئیس ساواما، سازمان جایگزین ساواک را به سمت وزارت دفاع منصوب کرد. چمران 48 ساله یک مهندس تحصیلکرده آمریکا و یک انقلابی پرسابقه است. او به عنوان یک فرد غیرنظامی اخیراً به واسطه نقش هماهنگ کننده اش در جنگ کردستان اسم و رسمی برای خود به هم زد.

گفته می شود چمران به عنوان معاون نخست وزیر نقش اصلی را در تشکیل و عملیات نیروهای گارد انقلابی (پاسداران) داشته است.

در عین حال ما مطمئن نیستیم او چه میزان از مسئولیتهای سابق خود را در موقعیت فعلی اش انجام خواهد داد. اگر نفوذ او در پاسداران تداوم یابد کنترل کلیه نیروهای مسلح و هم نیروهای انقلابی و نیروهای منظم (یعنی پاسداران، ارتش، نیروی دریایی و هوایی و ژاندارمری) به دست او خواهد افتاد. چمران به عنوان تازه واردی به نظر می رسد که از اعتماد خمینی برخوردار است. موقعیت فعلی او بایستی او را در زمره قوی ترین رهبران ایران درآورده باشد.

5- ذیلاً لیست تغییرات در کابینه آمده است:

(الف)- علی اکبر معین فر از ریاست سازمان برنامه و بودجه به پست وزارت نفت.

(ب)- مصطفی چمران از معاونت نخست وزیر در امور انقلاب به وزارت دفاع.

(ج)- داریوش فروهر از تصدی وزارت کار به سمت وزیر مشاور منصوب شد که ظاهراً نوعی وزیر سیار و «حلال مشکلات» یا (نماینده- م) دولت در استانها می باشد.

(د)- علی سپهبدی به سرپرستی وزارت کار.

(ه )- عزت الله سحابی به وزیر مشاوری برنامه و بودجه.

(و)- حسین بنی اسدی از معاونت نخست وزیر در امور هماهنگی به وزیر مشاوری در امور اجرایی.

ص: 680

(ز)- حسن حبیبی جایگزین علی شریعتی[شریعتمداری] به عنوان وزیر علوم و آموزش عالی.

(ح)- یدالله سحابی معاونت نخست وزیر به سمت وزارت جدیدالتأسیس دستورالعملها و تحقیق (ظاهراً به منظور سازماندهی مطالعات سطح بالا و تحقیق). لینگن

مشکلات دوجانبه

سند شماره 335 محرمانه30 سپتامبر 1979 - 8 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10501به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی مرجع: تهران 10466 موضوع: مشکلات دوجانبه 1- (محرمانه - تمام متن) 2- اطلاعات زیر، با سئوال از انجمن ایران و آمریکا در شیراز توسط آژانس ارتباطات بین المللی به دست آمده است.

3- مذاکرات میان انجمن ایران و آمریکا و مقامات محلی شیراز به خوبی پیش می رود انجمن ایران و آمریکا به تازگی توانسته به موجودی خود در بانک که در فوریه گذشته مسدود شده بود دست یابد.

استاندار شیراز فعالانه سرگرم مذاکراتی برای خارج کردن پاسدارها از ساختمان متعلق به انجمن ایران و آمریکا است. مذاکرات بر محور سازمان ایرانی انجمن ایران و آمریکا که به طور قانونی تشکیل شده استوار بوده است.

4- مداخله دولت آمریکا در این مقطع زمانی ممکن است ادعای مربوط به نهاد اساساً ایرانی انجمن ایران و آمریکا را تحت الشعاع قرار دهد. انجمن ایران و آمریکا طی ارسال نامه ای به وزارت فرهنگ بر ادعای مالکیت و جبران خسارات تأکید ورزیده است.

5- همچنان که در تلگرام مرجع اشاره شد، سفارت به وزارت خارجه پیشنهاد می کند موضوع مزبور را با ایرانی ها در این مقطع تکرار نکرده و مطرح ننماید.

لینگن

عکس العمل نسبت به ملاقات صباغیان و کاردار

سند شماره 336 محرمانه1 اکتبر 1979 - 9 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10560به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری مرجع: الف - تهران 10511 موضوع: عکس العمل نسبت به ملاقات صباغیان و کاردار 1- تمام روزنامه های 9 مهرماه حاوی گزارشات مهمی در مورد ملاقات کاردار با وزیر کشور صباغیان بودند. تحت عناوینی چون «کاردار آمریکا اعدامهای اخیر را مورد انتقاد قرار

ص: 681

می دهد»، این روزنامه ها به شرح ذیل از صباغیان نقل قول کرده اند: «کاردار آمریکا گفت که آمریکا استقلال و تمامیت ملی ایران را محترم می شمارد.

وی اعدامهای اخیر را که پس از انتشار عفو عمومی امام صورت گرفته مورد انتقاد قرار داد، که مهم ترین موارد عبارت بودند از اعدام سه تن از سناتورها آن هم بنا به دلایل سنی، من پاسخ دادم که رأی دادگاههای انقلاب با واقعیت تطابق دارد. علاوه بر این، از آنجا که ما قوانین اسلامی را مترقی تر از حقوق بشر می دانیم، دلیلی ندارد که به تذکارهای حقوق بشر وقعی نهیم.» 2- روزنامه فارسی زبان جمهوری اسلامی 9 مهرماه با طباطبایی معاون نخست وزیر مصاحبه کرده و از وی خواسته است که در مورد نکات مطروحه توسط کاردار اظهارنظر نماید. طباطبایی گفت، «در حالیکه دولت ما نیز در امور مربوط به دادگاههای انقلابی مداخله نمی کند، از نظر من نکات مطروحه توسط کاردار در مورد اقدامات این دادگاهها نوعی مداخله بی ربط در امور داخلی ما به حساب می آید. دادگاههای اسلامی سازمانهای مربوط به خود را داشته و بر طبق قوانین اسلام عمل می نمایند. هیچ یک از مقامات حق مداخله در امور آنان را ندارند.» 3- همین روزنامه حاوی مقاله ای شدیداً ضدآمریکایی تحت عنوان «آنچه آمریکاییها باید بدانند» است.

4- اخبار رادیوی فارسی زبان در ساعت 2 بعد از ظهر به وقت محلی مصاحبه ای با صباغیان را پخش کرد که در آن وی در مورد این ملاقات اظهارنظر کرده است. در بیانات خود، صباغیان بر دو نکته تأکید داشت:

- (الف) ملاقات وی (صباغیان) با کاردار با توافق وزارت امور خارجه صورت گرفته بود، چون این وزارتخانه معتقد بود که وزارت کشور مناسب ترین مکان برای بحث پیرامون مسایل داخلی است.

- (ب) موضوع اعدام تنها یکی از مسایل مورد بحث بود. کاردار در مقدمه بیانات خود پیرامون اعدامها اعتراف نمود که «این مسئله به هیچ وجه مربوط به من نیست، اما...» و در تمام مطالب خود جنبه سئوال را حفظ کرده بود. (به تلگرام سفارت در مورد این گفتگو رجوع گردد.) 5- به دنبال مصاحبه صباغیان، رادیو ایران یک اظهارنظر انتقادآمیز را پخش کرد که بسیاری از مطالب مطروحه در جمهوری اسلامی را دربر داشت. رادیو ایران در تفسیر خود از وزیر کشور سئوال می کند که چرا به این هجویات گوش داده و چرا آن را برای گزارشگران بازگو می کند. رادیو ایران در ادامه از صباغیان سئوال می کند که چرا و باید اقدامات ایران را برای کاردار توجیه کند.

6- نظریه در تلگرام جداگانه ارسال خواهد گردید.

لینگن

درگیری با شورشیان در مناطق مرزی

ص: 682

سند شماره 337 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، لندن - 2330 3 اکتبر 1979 - 11 مهر 1358 به: مقر فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا سفارت آمریکا، تهران فوراً در اختیار بخش تحقیق قرار گیرد موضوع: درگیری با شورشیان در مناطق مرزی متن گزارش: شب گذشته مناطق مرزی «اورامانات» در ناحیه «ازگله» مورد حمله شورشیان قرار گرفت. این شورشیان با هجوم به این منطقه، با استفاده از تجهیزاتی همچون نارنجک، آر.پی.جی 7 و دیگر تسلیحات سنگین، ایستگاههای ژاندارمری «ازگله»، «بابیسی»، «شیخ صالح» و «دیدگان» را مورد حمله قرار دادند.

بر اساس گزارشات واصله، تا ساعت 11 صبح امروز، یک دانش آموز، پنج افسر بدون درجه ژاندارمری مجروح و یکی از مهاجمین کشته شده است. در همین گزارش آمده است که در جریان این درگیریها ساختمان وزارت آموزش و ساختمان وزارت بهداشت در منطقه «ازگله» متحمل آسیب و صدمه شده است. علاوه بر این گفته می شود که درگیریهایی نیز در منطقه «نوسود» و ایستگاههای ژاندارمری آن به وقوع پیوسته است لیکن جزییات این درگیری اخبار و اطلاعاتی در دست نیست. فرمانده ژاندارمری کرمانشاهان در مصاحبه ای اعلام کرده است که گزارشات واصله مؤید بروز درگیری در برخی مناطق مرزی است؛ نیروهای ژاندارمری و ارتش انقلاب اسلامی آماده پاسخ و مقابله با هرگونه تحرک و حمله شورشیان و یاغیان در تمامی نقاط مرزی کشور هستند.

اصابت گلوله آر.پی.جی. 7 به ساختمانهای شهر نقده

سند شماره 338 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، لندن - 50573 اکتبر 1979 - 11 مهر 1358 به: مقر فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا سفارت آمریکا در تهران فوراً در اختیار بخش تحقیق قرار گیرد موضوع: اصابت گلوله آر.پی.جی. 7 به ساختمانهای شهر نقده متن گزارش: بر اساس گزارش واحد مرکزی خبر ارومیه در ساعت 2 بامداد امروز برخی ساختمانهای شهر نقده مورد حمله نارنجک و گلوله قرار گرفتند. در نتیجه شلیک گلوله های آر.پی جی. 7 تعداد هشت دستگاه ساختمان در این شهر تخریب شد.

این گلوله ها که از فاصله نسبتاً دور شلیک شد به چند ساختمان مسکونی و مخزن ذخیره آب شهر و نیز مقر مرکزی فرماندهی ژاندارمری شهر نقده اصابت کرد و ساختمانهای مسکونی و اموال عمومی شهر را دچار تخریب نمود. این شلیکها که حدود یک ساعت به طول انجامید، جراحتی به بار نیاورد.

هالند

مجموعه اخبار سیاسی هفته

ص: 683

سند شماره 339 محرمانه4 اکتبر 1979- 12 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10697 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: مجموعه اخبار سیاسی هفته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: در دو هفته گذشته موجی از تظاهرات و اعتراض فزاینده توسط بیکاران ایران را فراگرفته است و ماهیت جدی این مخالفتها ممکن است دلیل اصلی تحریم تظاهرات و گردهمایی های غیرمجاز باشد. اقدامات تروریستی و خرابکارانه همچنان ادامه دارد و خوزستان و کردستان مناطق اصلی بروز این ناآرامیها هستند. شهر مشهد اخیراً شاهد «ترور بود که قربانیان هر دو از روحانیون بوده اند. به نظر می رسد که در سیستان و بلوچستان مشکلات امنیتی بین اهالی قبایل و نیروهای دولتی توسط رهبران قبایل و استاندار محل حل و فصل شده باشد. در شهرهای سرتاسر ایران تلاش می شود تا کمیته های نامنظم را تحت کنترل درآورند. پایان خلاصه.

3- صحنه سیاسی ایران در طول هفته گذشته شاهد تغییرات عمده ای در کابینه، ادامه کار مجلس خبرگان در مورد قانون اساسی جدید، انتقادات از شرکت ملی نفت ایران که از قم سرچشمه می گیرد بوده است. این انتقادات از حسن نزیه منجر به خروج وی از شرکت نفت و ناپدید شدن او شده است و بر اساس شایعات حدس زده می شود به پاریس رفته باشد.

4- بنا به اظهارات طباطبایی معاون نخست وزیر دولت تمامی تظاهرات و راهپیمایی ها، گردهمایی های غیرمجاز را ممنوع کرده و هشدار داده است که با آنهایی که بر چنین اعتراضاتی اسرار ورزند برخورد شدید خواهد شد. این ممنوعیت احتمالاً نتیجه رشد شکایتها و تظاهرات طبقه بیکار در سرتاسر کشور می باشد.

یکی از گویاترین نشانه های وخامت این شکل حجم جمعیتی بود که در نزدیکی دفاتر ایران ایر در تهران در روز 23 سپتامبر تجمع کرده بودند. آژانس خبری پارس ادعا می کند که «هزاران نفر» موجب بروز راه بندانهای بزرگی شدند و لازم بود برای پراکندن آنها از ماشینهای پلیس و هلی کوپتر استفاده گردد. این جمعیت در اطراف ساختمان ایران ایر جمع شده بودند تا برای آگهی پذیرش 20 مهماندار هواپیما که توسط ایران ایر در روزنامه ها آگهی کرده بود درخواست شغل نمایند. در بابل یکی از شهرهای ساحل دریایی خزر 300 معلم که اخیراً فارغ التحصیل شده بودند به منظور درخواست شغل در اداره آموزش و پرورش شهر تحصن کردند و حادثه مشابهی نیز در ساری از شهرهای نزدیک آن بروز نمود. در نوشهر و لنگرود 1200 نفر از دیپلمه های دبیرستانی به منظور جلب توجه به بیکاری خود تظاهرات کردند. در شهربابک در نزدیکی کرمان نیز 200 نفر به همین منظور تظاهرات کردند. در سیاهکل نیز 150

ص: 684

نفر از فارغ التحصیلهای دبیرستانی در مقابل اداره آموزش و پرورش تجمع کردند. کارمندان آن را اخراج نموده و به دلیل بیکاری خود تحصن نمودند. در 25 سپتامبر «صدها» جوان بی کار در مقابل نخست وزیری تجمع کردند تا توجه مقامات را به اوضاع وخیم فارغ التحصیلان که گروهی ادعا می کردند بالغ بر 210000 نفر هستند جلب نمایند. در 26 سپتامبر نیز گروهی دیگر بالغ بر 350 نفر در مقابل وزارت کار تظاهرات کردند. تظاهرات در مقابل نخست وزیری در طول هفته ادامه داشت و تعداد جمعیت تا 1200 نفر افزایش یافت و در نتیجه پاسداران انقلاب با تیراندازی هوایی و دستگیری 6 تظاهرکننده در اول اکتبر آنها را متفرق کردند. تظاهرکنندگان مقابل نخست وزیری عصبانی شدند و ظاهراً بعضی از تظاهرکنندگان علیه خمینی شعار می دادند.

با توجه به حداقل تعطیلات در صنایع خصوصی و توانایی جذب سیستم دانشگاهی ایران که فقط می تواند درصد کوچکی از متقاضیان تحصیلات عالی را جذب نماید و اینکه خدمت در ارتش تاکنون به صورت مطلوبی حل نشده به نظر می رسد هیچ راه حل سریعی برای حل مشکل بیکاران وجود نداشته باشد.

5- تلاشهای آرام اما یکنواخت شهرهای سرتاسر ایران که یا خواستار انحلال ساختار پیچیده کمیته ها هستند و یا خواستار ادغام آنها در شهربانی یا پاسداران انقلاب با موفقیتهای مختلفی روبرو شده است در طول ماههایی که از آغاز انقلاب تاکنون می گذرد کمیته ها بحران های بسیاری را بوجود آورده اند و کمیته های تعطیل شده عمدتاً به جنایاتی از قبیل دزدی، شکنجه و دستگیری غیرقانونی متهم بوده اند. خمینی در روز 11 سپتامبر دستور داد تا نهادهای انقلابی خودسرانه در کارهای دولتی دخالت نکنند. اخیراً نمونه هایی به چشم می خورد به خصوص در تبریز که اعضای کمیته ها به جرم اقدامات ضدانقلابی دستگیر و محاکمه شده باشند. در تهران آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رئیس کمیته های انقلاب ایران اعلام کرد که تمام کمیته های محلی انقلاب منحل شده اند. در حال حاضر تهران برای هر کدام از مناطق 14 گانه خود یک کمیته انقلاب دارد و تعداد کمیته های فرعی حدود 1200 عدد تخمین زده می شود.

بر اساس اظهارات مهدوی کنی عضویت در کمیته های 14گانه شدیداً تحت کنترل خواهد بود و هر فردی که سوابق مسئله داری داشته باشد پاکسازی خواهد شد.

6- اقدامات تروریستی و خرابکارانه در طول اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر در سرتاسر ایران ادامه داشته است. بر اثر انفجار یک بمب در بازار خرمشهر چندین مغازه خسارت دید ولی هیچ مصدومی گزارش نشده است. در 30 سپتامبر یک دکل مخابراتی 70 متری در جاده خرمشهر اهواز منهدم گردید و حسن اسلامی وزیر پست و تلفن و تلگرام ادعا کرد که این انفجار توسط یک بمب ساعتی صورت گرفته است. دکل بر روی یک ایستگاه رله در مجاور خود سقوط کرد و ساختمان آن را تخریب نمود. در نتیجه ارتباطات بین شهرهای اصلی استان

ص: 685

نفت خیز با سایر نقاط کشور قطع گردید. در 30 سپتامبر انفجار دیگری در نزدیکی دفتر فرمانداری خرمشهر اتفاق افتاد. هیچ مصدومی گزارش نشده است. در 3 اکتبر به هنگام انفجار یک بمب در قطار تهران خرمشهر حداقل 8 نفر کشته و 17 نفر زخمی شدند. هنوز هیچ نشانه ای از اینکه چه کسی بمب را کار گذاشته وجود ندارد. در 23 سپتامبر یک آتش سوزی در سفارت افغانستان در تهران روی داد. سخنگوی سفارت ادعا کرد که آتش سوزی توسط خرابکاران صورت گرفته است. ظاهراً خسارات وارده به کیوسک نگهبانی سفارت محدود شده است. در 24 سپتامبر به هنگام برگزاری مراسم رسمی روز ملی عربستان سعودی انفجار دیگری که شاید ناشی از یک نارنجک باشد در بیرون سفارت عربستان روی داد. دو ترور در مشهد صورت گرفت که در هر دو آنها روحانیون مورد حمله قرار گرفتند. در اواخر شب 22 سپتامبر حاج ماشاءالله همایی به ضرب گلوله از پای درآمد. یک خبرنگار گزارش داد که این روحانی از حامیان شاه بوده است. در اول اکتبر یک روحانی دیگر در شهر مورد سوء قصد قرار گفت. سیداحمد احمدی در مقابل پلکان منزل خود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شایعات منتشره در مشهد حاکی از آن است که این سوءقصد قسمتی از طرح از بین بردن 21 شخصیت روحانی در شهر می باشد.

7- در طول چند روز گذشته مناطق کردنشین نیز در بروز ناآرامی سهیم بوده اند. در 3 اکتبر 8 ساختمان در نقده از جمله مرکز تصفیه آب شهر، ستاد مرکزی ژاندارمری و خانه های مردم توسط حمله با نارنجک انداز صدمه دیده اند. خشونتهای پراکنده نیز در سایر شهرهای منطقه کردنشین روی داده است و از سردشت، بانه، سقز، مهاباد و ارومیه ( رضاییه) گزارشاتی مبنی بر زدوخورد واصل شده است. در اول اکتبر منزل یکی از پاسداران انقلاب در سنندج به وسیله انفجار بمب صدمه دید. در 2 اکتبر گروهی متشکل از 24 پاسدار انقلاب در سردشت مورد حمله قرار گرفتند که در نتیجه 5 نفر از پاسداران کشته، 8 نفر زخمی و بقیه دستگیر شدند.

8- منطقه بلوچستان نیز اخیراً شاهد بروز ناآرامی بوده است. در 20 سپتامبر صدها نفر از ساکنین زاهدان که توسط مردم خاش و ایرانشهر حمایت می شدند علیه موادی از قانون اساسی جدید که اعلام می کرد مذهب رسمی ایران مذهب شیعه جعفری است دست به تظاهرات زدند. اکثر مردم منطقه بلوچستان سنی هستند. شایعات تأیید نشده در مورد آرام شدن منطقه مکرراً به گوش می رسد ولی در مطبوعات ایران پوشش چندانی به آن داده نمی شود. دکتر حریری استاندار سیستان و بلوچستان اخیراً به قم رفته است تا در مورد وضعیت در استان خود گزارش نماید و ادعا می کند که منطقه تحت کنترل می باشد. در منطقه لاشار افراد بومی به دو پاسگاه ژاندارمری حمله کرده و نیروهای امنیتی آنها را خلع سلاح نموده و مشکلاتی را ایجاد کرده اند. مذاکره با رؤسای قبایل به این نتیجه رسید که مهاجمین به پاسگاه بخشیده شوند و حریری ادعا می کند این افراد بومی سلاحهای خود را تحویل خواهند داد.

لینگن

تظاهرات در سفارت آمریکا، تهران

ص: 686

سند شماره 340 بدون طبقه بندی9 اکتبر 1979- 17 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: تظاهرات در سفارت آمریکا، تهران 1- در ساعت هفده و بیست و هشت دقیقه روز 9 اکتبر گروهی متشکل از 350 الی 500 نفر تظاهرات کننده به طرف پایین خیابان تخت جمشید راهپیمایی کرده و حدود 5 الی 6 دقیقه در مقابل سفارت آمریکا توقف کردند و شعارهایی از جمله «مرگ بر آمریکا» و «توطئه کردستان به وسیله ایالات متحده آمریکا هدایت و رهبری می شود» سر دادند. سپس تظاهرات کنندگان به دور از هرگونه خشونت اما با سر و صدای زیاد به مسیر خود ادامه داده و از سفارت دور شدند.

2- هیچ گونه عزمی برای ورود به سفارت وجود نداشت و هیچ گونه اقدام خشونت آمیزی نیز به انجام نرسید. نیروی پلیس مسئول حفاظت از سفارت را خاطرنشان کرد که صرفاً در صورتی وارد عمل خواهد شد که تظاهرات کنندگان قصد ورود به سفارت را داشته باشند.

3- چنین به نظر می رسد که عامل تحریک تظاهرات کنندگان به انجام راهپیمایی، مقاله مبسوط منتشر شده در روزنامه «جمهوری اسلامی» امروز صبح بوده است؛ این مقاله ایالات متحده آمریکا را متهم می کرد که در وقایع کردستان و توطئه بر علیه انقلاب اسلامی مشارکت دارد. لینگن

تمدید دو ماهه مهلت ترخیص مشمولین برای ارتش

سند شماره 341 محرمانه9 اکتبر 1979- 17 مهر 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 10795 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی موضوع: تمدید دو ماهه مهلت ترخیص مشمولین برای ارتش 16- خلاصه: (بدون طبقه بندی) تهران تایمز در 9 اکتبر طی مقاله ای گزارش داد که امام خمینی مهلت ترخیص تمامی مشمولین ارتش را برای دو ماه دیگر تمدید نمود. در این گزارش که بر حفظ انضباط در ارتش تأکید می کند به نقل از امام گفته شده که ارتش باید از اسلام پشتیبانی کند و این مدت اضافی را باید با بردباری تحمل نماید و خاطرنشان شد که خدمت در ارتش اسلام حکم عبادت را دارد. این گزارش در ادامه ذکر کرده است که هیأت هایی درباره این مشکلات با امام گفتگو کرده اند. افرادی که عضو این هیأت ها بودند عبارتند از مصطفی چمران وزیر جدید دفاع، حجت الاسلام سیدعلی خامنه ای معاون وزیر دفاع، سرتیپ محمدحسین شاکر فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران و سرلشکر خالقی فرمانده نیروی زمینی. در این گزارش آمده که برای مقابله با بمب گذاری توسط عناصر

ص: 687

ضدانقلاب در خوزستان اقدامات امنیتی اتخاذ شده است.

نظریات تهیه کننده (محرمانه): خمینی تلاش می کند ارتش را متحد نگهدارد. این حقیقت که وی بر حفظ نظم در ارتش تأکید دارد نشان می دهد که وی نگران ناآرامیهای داخلی در ایران می باشد. این اولین باری نیست که امام در رابطه با انضباط در ارتش صحبت کرده است.

گسترش عملیات در کردستان و خوزستان

سند شماره 342 محرمانه9 اکتبر 1979 - 17 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10804به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گسترش عملیات در کردستان و خوزستان 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در طول هفته گذشته ناآرامی در دو استان کردستان و خوزستان گسترش یافته است. روز یکشنبه هفتم اکتبر هیأتی از مقامات بلندپایه کشوری و لشکری جهت مذاکره در مورد چگونگی برخورد با گسترش این فعالیتهای رو به رشد با خمینی گفتگو کردند. این هیأت شامل چمران وزیر دفاع، خامنه ای معاون وزیر دفاع، صباغیان وزیر کشور، شاکر فرمانده ستاد مشترک ارتش، فلاحی فرمانده نیروی زمینی، آیت الله لاهوتی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب و ابوشریف فرمانده عملیاتی سپاه پاسداران بود. هنوز نمی دانیم که چه تصمیماتی اتخاذ شده است لیکن خود این نشست بیانگر جدیتی است که دولت موقت خشونت در هر دو استان را مدنظر قرار داده است.

3- خوزستان در طول هفته گذشته منطقه نفتی ایران به واسطه یک رشته عملیات بمب گذاری تیراندازی ناآرام بود و تا روز هفتم اکتبر حداقل 12 تن کشته و 52 نفر زخمی شده اند. هنوز در مورد اینکه چه دستهایی در پشت این جریانات قرار دارد دیدگاه روشنی نداریم. به نظر می رسد که دولت موقت تا این اواخر تصور می کرد که عملیات چریکی از کشورهای عرب سرچشمه گرفته است. ما نمی دانیم که آیا سایرین مثلاً حزب توده یا فداییان نیز احتمالاً درگیر هستند یا نه.

4- خوزستان از زمان درگیری شدید بین نیروهای ملی گرای عرب و پاسداران انقلاب در ماه می گذشته که عکس العمل شدید دولت موقت را به همراه داشت نسبتاً آرام بوده است. دریادار مدنی (فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان) آشوب را فرونشاند، مرکز فرهنگی خلق عرب را بست. شیخ طاهر شبیرخاقانی رهبر مذهبی اعراب را به عنوان گروگان به قم فرستاد و چند تن از رهبران عرب را اعدام کرد. دولت موقت تا هفته قبل کاملاً تصور می کرد که این اقدامات موفق بوده اند. فعالیتهای هفته گذشته به قرار زیر بوده اند:

- 30 سپتامبر: انفجار در دکل مخابراتی جاده اهواز خرمشهر ارتباطات تجاری بین خرمشهر، آبادان و سایر قسمتهای ایران را قطع کرد. رابطه با این مناطق در حال حاضر از

ص: 688

طریق شبکه شرکت نفت برقرار می باشد. در همین روز انفجاری در اداره فرمانداری خرمشهر به وقوع پیوست.

- 3 اکتبر: بمب گذاری در قطار تهران خرمشهر حدود 8 نفر را هلاک کرد و در یک کارخانه لوله سازی در نورد اهواز بمب گذاری شد. روزنامه فارسی زبان کیهان نیز گزارش داد که حمله به «مخازن نفتی» توسط پاسداران دفع شد ولی محل آن را ذکر نکرد.

- 4 اکتبر: هشت نفر در آبادان بر اساس اتهاماتی نظیر خرابکاری، جاسوسی و بمب گذاری در قطار اعدام شدند. (با این حال تا جایی که اطلاع داریم دولت ایران هنوز نمی داند چه کسانی در قطار بمب گذاشته بودند.) - 5 اکتبر: بمبهایی در بازار آبادان و خرمشهر و دانشگاه اهواز منفجر شد (2 نفر کشته شدند). (2) یک خط لوله متروک مربوط به چاه بسته شده 120 اهواز بمب گذاری شده و در نتیجه نفت داخل آن به آتش کشیده شد. (این مسئله بر تولید نفت تأثیری نداشت.) (3) دو مرکز میکروویو توسط چریکها مورد حمله قرار گرفت ولی تأثیری بر مرکز واقع در جاده اهواز بهبهان و ایستگاه جاده اهواز اندیمشک نداشت.

- 6 اکتبر: (1) یک مین در جاده ای نزدیک اهواز یک اتومبیل (بلیزر) را منهدم نمود. (2) یکی از بنیانگذاران سازمان خلق عرب به نام عبدالصاحب موسوی عاصی در تهران دستگیر شد. طبق گزارشات مطبوعاتی وی با بمب گذاری در راه آهن ارتباط داشته است.

5- مشکل است بگوییم چه عامل دیگری به جز جوشش آزردگی اعراب از فشار دولت باعث تحریک این حملات بوده است. بعضی از ناظران حدس می زنند که در هفته های آتی زمانی فرا می رسد که اعراب خوزستان برای حمایت از فعالیتهای اکراد در شمال غربی ایران قیام خواهند کرد. علیرغم اینکه ممکن است اعراب فهمیده باشند دولت توسط شورشیان کرد سرگرم شده است هیچ شاهدی دال بر ارتباط اعراب و اکراد وجود ندارد و از نظر تاریخی نیز هیچ الفتی بین این دو گروه قومی وجود نداشته است. این احتمال نیز وجود دارد که دور جدید حملات در پاسخ به اعدام دو عرب در 29 سپتامبر در خرمشهر شروع شده باشد. هیچ نشانه ای حاکی از ارتباط احتمالی این حوادث با امور مربوط به نزیه نمی بینیم.

6- نظریه: این حملات در حالی که صدماتی بر شبکه ارتباطی مناطق جنوب داشته است تاکنون به طور مستقیم بر تجهیزات تولید نفت تأثیر نداشته است. سفارت تصور نمی کند که تجهیزات تولید نفت تحت تأثیر قرار گیرند مگر اینکه دور جدید حملات حمایت اعراب یا چپگرایان پالایشگاهها را به خود جلب نماید. چریکها به سهولت بعضی از تأسیسات نفتی را مورد هدف قرار می دهند (خطوط نفتی، مخازن نگهداری نفت). با این حال تجهیزات اصلی در جزیره خارک مجزا شده و به خوبی محافظت می شود، از پالایشگاه آبادان به خوبی حفاظت می شود، بسیاری از خطوط نفتی منتهی به آبادان و خارک با وجودی که در بعضی از نقاط در هوای باز قرار دارند در زیر خاک مدفون می باشند. علاوه بر این حتی در جریان اعتصابات

ص: 689

سال گذشته، در تجهیزات تولیدی خرابکاری صورت نگرفت زیرا انقلابیون هیچ تمایلی به نابود کردن منابع دارایی در خوزستان نداشتند. با این حال مجبوریم صبر کنیم تا ببینیم که آیا در مورد شورشیان نیز مصداق دارد یا خیر.

7- کردستان: مناطق کردنشین نیز همچنان در طول این هفته دچار آشوب بود و نقطه اوج آن در 8 اکتبر بود که در یک حمله به ستون 73 نفره از پاسداران انقلاب اکثر آنها کشته و یا دستگیر شدند. (در مورد وقایع از 2 اکتبر تاکنون به گزارش جداگانه مراجعه کنید). بر اساس گزارشات مطبوعات عصر چهارشنبه 3 اکتبر، شورشیان کرد به ایستگاه رادیو تلویزیون مهاباد حمله کرده و آن را به طور موقت تعطیل نمودند (دو تانک از پادگان مهاباد در این جنگ درگیر بودند)، شورشیان در 4 اکتبر به ستاد مرکزی پاسداران انقلاب در مهاباد حمله کردند و یک کامیون در نزدیکی بانه بر روی مین رفت. در عصر جمعه 5 اکتبر چریکهای کرد به پادگان مهاباد حمله کردند و ظاهراً از مسلسلهای کالیبر 50 و نارنجک انداز آر. پی. جی. 7 استفاده نمودند. حمله کنندگان به عقب رانده شدند. در نزدیکی های نوسود و کرمانشاه نیز حملات متفرقه ای صورت گرفت. بر اساس گزارشات واصله در روز شنبه 6 اکتبر جوانان تظاهرکننده در مهاباد سعی نمودند به مغازه های ترک ها حمله نمایند و شورشیان کرد در بانه به ستاد پاسداران انقلاب حمله کردند. ظاهراً در طول این زد و خوردها هیچ کسی کشته نشده است. با این حال در روز 8 اکتبر اکراد به یک ستون 73 نفره از پاسداران انقلاب که در جاده بانه سردشت عازم بانه بودند حمله کرده و 22نفر را کشته و اکثر افراد باقیمانده را به گروگان گرفتند. فقط 7 نفر فرار کردند. این تهاجم در پی حمله شورشیان به چهار پاسگاه ژاندارمری در دوآب، نوسود، شیخان و شوشمی در نزدیکی مرز عراق صورت گرفت.

8- اعدامهای دولت موقت در کردستان با اعدام چهار نفر در 6 اکتبر در کرمانشاه به جرم «لواط و قاچاق» ادامه یافت. این اعدامها آشکارا تأثیرات تشدید کننده ای دارند و خود روزنامه تهران تایمز نیز اظهار می دارد که «اعدام شبه نظامیان کرد در مهاباد احتمال کشته شدن پاسداران انقلاب به گروگان گرفته شده را افزایش می دهد.» به نظر می رسد اهداف اصلی اکراد، پاسداران انقلاب منفور که به طور روزافزونی موضع خشن تری می گیرند می باشد. در روز 6 اکتبر و تحت چنین فشاری فرمانده پاسداران انقلاب در مهاباد اعلام کرد پاسداران به دلیل انجام چنین حملاتی به هیچ وجه مسئول از دست رفتن جان و مال مردمی که در این حملات شرکت دارند نخواهد بود.

9- طبق اظهارات سپهری پور استاندار کرمانشاه، از جانب حسینی رهبر مذهبی شورشیان کرد بیانیه ای دریافت نموده مبنی بر اینکه وی هم اکنون در یک درخواست عمومی از اکراد خواسته است جنگ تمام عیار خود را علیه دولت مرکزی شروع نمایند. ظاهراً به نظر می رسد حملات اخیر اکراد هم از نظر سازماندهی و هم از نظر شدت عملیاتی توسعه قابل ملاحظه ای یافته باشد. بر اساس گزارشات مطبوعاتی بعضی از افسران سابق نیروی زمینی که کرد هستند

ص: 690

چند هفته قبل به شورشیان پیوسته اند و ممکن است در طول این حملات شاهد برنامه ریزی های آنها بوده باشیم.

10- نظریه: ما تصور می کردیم که در طول فصل زمستان در مناطق کردنشین شاهد ناآرامیهای محدودتری باشیم که یک تهدید جدی برای دولت ایران محسوب نشود.

با این حال اگر اکراد استعداد حفظ همین حد از عملیات را در کردستان داشته باشند نگرانی فزاینده ای برای دولت موقت ایران در پی خواهد داشت. به همین ترتیب فعالیتهای چریکی در جنوب. اگر چنین حملاتی متوقف نشود تهدید بالقوه جدی تری خواهد بود.

لینگن

ملاقات با پیرحسینی سردبیر روزنامه انقلاب اسلامی

سند شماره 343 استفاده محدود اداری16 اکتبر 1979- 24 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 10997 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی رونوشت: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی - 4276 موضوع: ملاقات با پیرحسینی سردبیر روزنامه انقلاب اسلامی 1- در تاریخ 16 اکتبر وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا با حسن پیرحسینی سردبیر اخبار محلی روزنامه انقلاب اسلامی، که نشریه ای است با گرایشات نسبی به حزب جمهوری اسلامی، ملاقات نمود. ابتدا قرار بود این دیدار با علیرضا نوبری سردبیرکل روزنامه صورت پذیرد لیکن وی در حال حاضر به دلیل انجام پاره ای امور شخصی در ایالات متحده آمریکا به سر می برد. پیرحسینی هنوز در دانشگاه استانفورد آمریکا برای کسب مدرک دکترای رشته مهندسی مکانیک ثبت نام کرده است. وی مایل است حرفه آکادمیک خود را دنبال کند اما هنوز هم به مقوله «حفظ انقلاب» معتقد است. لیکن امیدوار است که روادید بازگشت به آمریکا را نیز دریافت نماید. این ملاقات به منظور گفتگو پیرامون اعتبارنامه و مدارک یکی از گزارشگران روزنامه صورت گرفت که قصد دارد گزارشی در خصوص ایالات متحده آمریکا تهیه نماید. وابسته مطبوعاتی در جریان این ملاقات، فرصت را مغتنم شمرده و به بحث و بررسی موضوع گشایش خطوط ارتباطی با این روزنامه مهم اسلامی پرداخت.

2- به رغم تغییر مکان این ساختمان روزنامه، تدابیر امنیتی با حضور دو پاسدار ژ-3 به دست شدید به نظر می رسید. در خصوص نوع تعامل با «ارباب رجوع» نیز بایست به این نکته اشاره کرد که بیش از چند دقیقه طول نکشید که وابسته مطبوعاتی موفق شد که با پیرحسینی در دفتر کوچکش در طبقه سوم ساختمان ملاقات نماید. در اثنای این دیدار، یک گزارشگر خانم «روسری پوش» که عازم کردستان بود وارد اتاق شد و با پیرحسینی گفتگو کرد. پیرحسینی از وی خواست که اطلاعاتی در خصوص رابطه بین حزب دموکرات کردستان و

ص: 691

حزب جمهوری خلق مسلمان که تحت حمایت آیت الله شریعتمداری است کسب نماید.

3- پس از روشن شدن موضوع اعتبارنامه و مدارک گزارشگر مورد نظر، پیرحسینی خاطرنشان کرد که به رغم این که صاحب امتیاز رسمی این روزنامه بنی صدر است، اما روزنامه کلاً از طریق کمکهای مردمی اداره می گردد. وی تصریح کرد که بنی صدر صرفاً نقش یک نویسنده مقالات داخلی را برعهده دارد و از طریق یک هیأت تحریریه نسبتاً مستقل از یکدیگر تغذیه می گردد. تعداد اندکی از گزارشگران و سردبیران از روزنامه حقوق دریافت می کنند و البته این مبلغ به حدی است که صرفاً برای «امرار معاش» آنها کفایت می کند.

4- سپس وابسته مطبوعاتی موضوع ارتقاء روابط [سفارت آمریکا] با روزنامه را مطرح کرد و از پیرحسینی خواست که هرگاه که مقاله و یا موضوعی نیاز به تحقیق و تأیید داشت، حتماً با دفتر مطبوعاتی سفارت تماس حاصل نماید. پیرحسینی نیز در پاسخ، از تعمیق روابط مطبوعات و سفارت استقبال کرد و تصریح کرد که مایل است در مواقع مورد نیاز، با دفتر مطبوعات سفارت تماس برقرار نماید. سپس وابسته مطبوعاتی تصریح کرد که دولت ایالات متحده آمریکا واقعیت انقلاب اسلامی را پذیرفته است و در امور داخلی ایران دخالت نمی کند. وی افزود که مقالات منتشر شده در روزنامه ها که مکرراً ادعای بی اساس مداخله ایالات متحده آمریکا در امور داخلی ایران را مطرح می کنند، فرایند ایجاد روابط نزدیک بر پایه احترام متقابل بین دو کشور را مخدوش می کند. پیرحسینی در پاسخ اظهار داشت که نگرانیهای وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا را درک می کند اما مردم ایران بین سیاستهای کنونی دولت ایالات متحده آمریکا و سیاستهای پیشین این کشور تفاوتی احساس نمی کنند.

وی گفت که ما مطمئن هستیم که شوروی انقلاب اسلامی را پذیرفته است؛ «لیکن بر اساس اسناد و مدارک موجود در دفتر امام خمینی در قم، نقش ایالات متحده آمریکا در کردستان و خوزستان و حمایتهای آن کشور از زاهدی و پالیزبان، نقشی سئوال برانگیز است.» افزون بر این، احساس ما این است که دولت ایالات متحده آمریکا از بازگشت بختیار حمایت می کند و از تبلیغات مطبوعات خود بر علیه امام نیز پشتیبانی به عمل می آورد. پیرحسینی در ادامه اظهار داشت که «در آمریکا یک رادیوی فارسی زبان وجود دارد که با لحنی موهن نسبت به امام خمینی سخن پراکنی می کند؛ چرا دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان گواه صدق نیت، اقدام به تعطیلی و بستن این رادیو نکرده است؟» وابسته مطبوعاتی در پاسخ به این موضوع تأکید کرد که «همانطور که خودتان نیز مطلع هستید، با توجه به نظام سیاسی کشور ایالات متحده آمریکا، انجام چنین اقدامی عملاً غیرممکن است.» پیرحسینی در پاسخ به سئوالی که ایالات متحده به چه ترتیب می تواند نشان دهد که انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخته است، تأکید کرد که دولت ایالات متحده آمریکا بایست هرچه زودتر اقدام به تبادل سفیر با ایران بنماید؛ البته با توجه کامل به این نکته که سفیر منتخب بایست فردی باشد که معتقد به برقراری روابط بر اساس اصل مساوات و برابری باشد.

ص: 692

نظریه: نوع برخورد پیرحسینی گواه دیگری است از شکست نظام آموزشی ایالات متحده آمریکا در تعمیق ارزشهای مردم سالاری در نهاد پیرحسینی. مواضع وی منعکس کننده نوع بی اعتمادی مفرط رایج در بین افرادی است که با رژیم سابق مبارزه می کرده اند؛ افرادی که از رژیم سابق و دولت ایالات متحده آمریکا، یک تلقی یکسان در ذهن خود داشتند. البته نباید پیرحسینی را از دست رفته فرض کرد چرا که حداقل تبادل نظرات به نحوی کاملاً باز صورت گرفت. گریوز

تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا

سند شماره 344 استفاده محدود اداری17 اکتبر 1979- 25 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11060به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا 1- (بدون طبقه بندی)- در ساعت 18:36 روز 16 اکتبر گروهی از تظاهرکنندگان بالغ بر 600 تا 800 نفر به سمت پایین خیابان تخت جمشید راهپیمایی کرده و برای 8 الی 10 دقیقه در مقابل سفارت توقف کردند و شعارهای ضدآمریکایی و ضدامپریالیسم سر دادند.

2- (بدون طبقه بندی)- هیچ تلاشی برای ورود به سفارت به عمل نیامد و هیچ نشانه ای از بروز خشونت مشاهده نشد. گروههای انتظامات نظم تظاهرکنندگان را کنترل می کردند.

3- (استفاده محدود اداری) - نظریه: ما نمی دانیم چه چیزی انگیزه این تظاهرات بوده است. سفارت حدس می زند که این تظاهرات شاید به تظاهراتی که توسط گروههای مختلف مسلمان در اعتراض به نگهداری زندانیان فلسطینی سیاسی توسط اسرائیل صورت گرفته بودرابطه ای داشته باشد. معترضین تاکنون چندین راهپیمایی در نقاط دیگر تهران در روز 16 اکتبر برگزار کردند که شامل سوزاندن پرچمهای آمریکا و اسرائیل در مقابل دانشگاه تهران می شد. گزارشات مطبوعاتی در 15 اکتبر حاکی از آن است که گروههای سازمان دهنده پیشنهاد کرده بودند که گردههایی در مقابل سفارت آمریکا انجام پذیرد اما این گزارشات را تا پس از انجام تظاهرات مشاهده نکرده بودیم. لینگن

گزارش سیاسی

سند شماره 345 محرمانه17 اکتبر 1979 - 25 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11067به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش سیاسی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه گزارش: موج ناآرامیها در ایران بالا گرفته، بعضی از درگیریهای توصیف شده را می توان به نارضایتی عمومی نسبت به دخالتها و زیاده رویهای سپاه پاسداران نسبت داد. گزارش

ص: 693

چهار مورد اقدام به آدم کشی، و قتل یک تاجر آلمان غربی در تهران. بیکاری مشکل بزرگی شده و برخلاف حکم دولت، بیکاران در چند شهر اعتراض و تظاهراتی برپا کردند. انتخابات انجمن شهر در ایران که در 12 اکتبر انجام شد، موفقیت دولت موقت را خیلی کمتر از آنچه انتظار داشت، نشان داد، و در بعضی جاها با خشونت و اتهام عمومی به تقلب توأم بود. پایان خلاصه.

3- صحنه سیاسی ایران طی دو هفته گذشته همچنان با خشونت و ناآرامیهای مستمر در مناطق کردنشین همراه بود. (در تلگرافهایی جداگانه گزارش شد.) گزارش شده که در بندرانزلی در نزدیکی دریای خزر (بندر پهلوی سابق)، سیستان و بلوچستان و ماکو، شهر مرزی ایران و ترکیه ناآرامی آغاز گردیده است. به نظر می رسد مشکلات موجود با سپاه پاسداران، موجب بروز بسیاری از این حوادث شده است.

4- هزاران تن از اهالی شهر ماکو در آذربایجان غربی طی تظاهراتی در 14 اکتبر به اعمال غیرمسئولانه سپاه پاسداران اعتراض کردند. مدارس و دکانها بسته بودند و راه مرز بازرگان که در نزدیکی ماکوست مسدود بود.

بنا به اظهار حقگو، استاندار آذربایجان غربی، ماجرای دو شب قبل که در آن سپاه پاسداران به سوی اتومبیلی که سرنشینان آن مشروب مصرف می کردند، آتش گشودند، باعث این تظاهرات شده است. ماجرای دیگر دستگیری 9 روستایی توسط سپاه پاسداران تبریز است که ظاهراً بدون اینکه به خود زحمت بدهند و استانداری را در جریان تصمیمات خود بگذارند، اقدام به آمدن به منطقه آذربایجان غربی کرده اند.

5- درگیری بندر انزلی (بندر پهلوی سابق) با زد و خورد بین مردم و سپاه پاسداران انقلاب همراه بوده است. این درگیری در روز 15 اکتبر شروع شد و تا روز بعد ادامه داشت که روی هم 10 کشته و 34 مجروح به جای گذاشت. نهایتاً از ژاندارمری و نیروی دریایی برای برقراری مجدد نظم و نجات پاسداران انقلاب که به ساختمان پلیس پناهنده شده بودند، استفاده گردید. این درگیری ظاهراً به دنبال تراکمی که بر سر حق ماهی گیری در نزدیکی بندر انزلی اتفاق افتاد که ماهیگیران محلی به ممنوعیت هایی که از جانب شیلات شمال وضع شده بود اعتراض کردند.

6- هر چند که دو بمب در 10 اکتبر در محله مسکونی در خرمشهر منفجر شد، ولی استان خوزستان در هفته گذشته نسبتاً آرام بود. هیچ گزارشی از تلفات جانی و یا خسارات مادی این انفجار نرسیده است. بمب دیگری کشف شد و قبل از انفجار خنثی گردید. بمبی در دبیرستان شریف واقفی اهواز پیدا شد که آن هم خنثی گردید.

7- در 4 اکتبر اشخاص مسلح ناشناسی تقی روحانی، مفسر رادیویی رژیم شاه را ربودند. وی را در حالی ربودند که توسط پاسداران برای گذراندن شش سال تبعید که توسط دادگاه انقلاب به وی داده بودند به فرودگاه مهرآباد تهران اسکورت می شد و بعدها تقی روحانی را

ص: 694

در حالیکه گلوله ای از ناحیه سرش خورده بود، پیدا کردند ولی مسئولین بیمارستان ادعا می کنند که او زنده خواهد ماند. آدم ربایی و شلیک گلوله به روحانی ظاهراً اعتراضی به حکم پایین دادگاه انقلاب می باشد که به وی داده بودند.

در 10 اکتبر، سپاه پاسداران و پلیس از سوءقصد به جان مصطفی کتیرایی وزیر مسکن جلوگیری به عمل آوردند. مهاجمین احتمالی فرار کردند. در همین روز حجت الاسلام محمدباقر دشتیانه، رئیس کمیته انقلاب منطقه 3 تهران، هدف یک سوءقصد قرار گرفت. جریانی که وارد یک سناریوی رایجی می شود، دو نفر موتورسوار ناشناس، دشتیانه را در حالیکه پیاده از مقر کمیته به منزلش برمی گشت، زخمی کردند. در 14 اکتبر «هالش جاشیم لیب» رئیس حسابداری آلمانی کارخانجات «میرک» در خارج منزلش در تهران مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. قاتلین با موتور فرار کردند و جزوه ای که در نزدیکی جسد «لیب» پیدا شد نشان می دهد که گروه مسلمان افراطی فرقان مسئول این قتل می باشد.

8- علیرغم دستور دولت مبنی بر عدم اجتماعات غیرقانونی و اعتراض آمیز، در چندین شهر تظاهراتی با شرکت بیکاران ادامه یافت و بیش از چهار هزار تن از بیکاران روز 6 اکتبر در مقابل ساختمان وزارت کار در تهران دست به تظاهرات زدند و چند روز بعد در تهران صدها تن برای نشان دادن وضع بد خود یک راهپیمایی برپا داشتند. سپاه پاسداران انقلاب برای متفرق کردن راهپیمایان تیراندازی هوایی کردند. طبق گزارش یک روزنامه حدود 600 تا 700 نفر بیکار در سنندج مقابل دفتر آموزش و پرورش تظاهرات بپا کردند. هم چنین دیپلمه های بیکار در قوچان، مشهد و بابل دست به تظاهرات زدند.

طبق اظهارنظر عبدالعلی اسپهبدی، وزیر کار در حال حاضر در ایران بین یک تا یک میلیون و نیم بیکار وجود دارد. وی ادعا نمود که پس از انقلاب نسبت بیکاران رو به تقلیل گذارده و هم اکنون بین 8 تا 10 میلیون نفر شاغل هستند.

9- در 12 اکتبر انتخابات شوراهای شهرهای ایران در 140 شهر برگزار شد و تعداد رأی دهندگان بسیار کمتر از حد انتظار بود. بنا به مسایل حفاظتی در بعضی از شهرها خصوصاً در کردستان انتخابات انجام نشد. از استان سیستان و بلوچستان نیز گزارشاتی از خشونت و درگیری ناشی از برگزاری انتخابات رسیده است. در 12 اکتبر گروهی که شعار «زنده باد شاه» سر می دادند، به تعدادی از صندوقهای انتخاباتی در زاهدان حمله کرده و چند نفر را زخمی و یک پلیس را کشتند.

درگیری زاهدان ظاهراً از زمانی آغاز گردید که 9 نفر از اعضای انجمن شهر استعفا کردند و اعضای بلوچ در کمیته ناظر بر انتخابات از کارهایشان کناره گیری کردند. تشنج زمانی به اوج خود رسید که حزب معروف بلوچ «اتحادالمسلمین» انتخابات را تحریم کرد و از مردم خواست تا در آن شرکت نکنند.

به دنبال حمله به صندوقهای انتخاباتی در زاهدان انتخابات تعطیل شد. گزارشات تأیید

ص: 695

نشده مؤکد این است که درگیریهای سیستان و بلوچستان خیلی بیش از آن چیزی است که روزنامه ها گزارش می کنند. افرادی که به مناطق بلوچ نشین سفر کرده اند به مأمور سیاسی ما گفتند که قبیله نشینان آنجا شدیداً طرفدار شاه هستند. حتی «محمد جریری» استاندار آنجا پذیرفته است که جمع آوری اسلحه های مردم با شکست روبرو شده است در حالیکه ادعا می شود که «دولت کاملاً زمام امور استان را در دست دارد.» جریری لازم دید که خاطرنشان کند که اگر مردان قبیله نشین از تسلیم اسلحه های خود امتناع ورزند عفو امام خمینی برای آنها لغو خواهد شد و با آنها به عنوان یاغی مقابله خواهد شد.

10- درگیریهای انتخاباتی در منطقه دریای خزر نیز به وقوع پیوست. در رشت، مرکز استان گیلان، تمام اعضای کمیته ناظر بر انتخابات به دلیل دخالت «اشخاص غیرمسئول» در کارشان استعفا دادند. در نزدیکی لنگرود، 20 نفر از 29 کاندیدای انجمن شهر استعفا دادند، ولی به هر حال انتخابات انجام شد. در همدان و هشتپر طوالش (در نزدیکی رشت) به صندوقهای انتخاباتی حمله شد.

وزیر کشور نام 17 شهر ایران را که انتخابات، انجمن شهر در آنها باطل شده بود را برشمرد. در 16 اکتبر، حزب جمهوری اسلامی اعلامیه ای انتشار داد و مدعی گردید که در کلیه انتخابات انجمن شهر تقلب صورت گرفته است و درخواست تشکیل کمیسیونی برای پیدا کردن موارد تخلف کرد. لینگن

ملاقات با خمینی

سند شماره 346 سری وزیر خارجه17 اکتبر 1979 - 25 مهر 1358 فوری، تهرانبه: شورای امنیت ملی: ز- برژینسکی موضوع: ملاقات با خمینی 1- (سری - تمام متن) 2- در صورتی که در آینده نزدیک از شما برای ملاقات با خمینی دعوت به عمل آمد؛ امیدواریم که طی ملاقات هیچ گونه رویارویی و تخاصمی به وجود نیاید و راه برای تبادل نظر بیشتر هموار گردد. می توانید از ارائه مطالب از نکات ذیل استفاده به عمل آورید.

الف) مردم ایران در تلاش خویش برای تحقق جمهوری اسلامی رنجهای بسیاری را متحمل شده اند. ما در این زمینه با آنها عمیقاً اظهار همدردی کرده و برای آنها در ایجاد صور حکومتی موردنظر خواست اکثریت ایرانیان آرزوی موفقیت داریم.

ب) بین آمریکاییان و ایرانیان از دیرباز روابط صمیمانه ای برقرار بود و ما از آرمانهای ایرانیان برای دستیابی و تحقق جامعه ای عدل گستر، پر مودت حمایت می نماییم. در روابط گذشته خویش با ایران خطاهایی را مترکب شده ایم که امیدواریم در آینده جبران شود. ما

ص: 696

خواستار پای گذاشتن به عرصه جدیدی هستیم تا روابط خویش را بر اساس احترام متقابل، دوستی و مساوات مستحکم سازیم. چنین رابطه ای باید جنبه متقابل و دوجانبه داشته باشد و هر یک از طرفین در کمک به تفاهم و همکاری نقش خویش را ایفا کند.

ج) ما مایل به دخالت و یا اعمال نفوذ در امور داخلی ایران نیستیم. جامعه ایرانی باید بر طبق معیارهای ارزشی، تاریخی و اراده ملت ایران تحول پیدا کند و امیدواریم که کشورهای دیگر نیز نسبت به رویدادهای سیاسی ایران مانند ما احترام قائل شوند. ایران باید فارغ از فشارهای خارجی یا ایدئولوژیهای بیگانه باشد.

د) نخست وزیر بازرگان به عنوان فردی با تقوا، عاقل و وطن پرست از نظر ما قابل احترام است. وی نتوانسته است مشکلات عدیده کشور را به طرز مؤثری تحت کنترل درآورد و از اینکه این وضع فرصت های بیشماری را برای دشمنان ایران ایجاد کرده، نگران هستیم. ما امیدواریم که آیت الله از نخست وزیر حداکثر حمایت را بنماید تا حیات سیاسی و اقتصادی کشور بر مبنای صحیح و سالم استوار گردد.

ه ( ما خواهان رسیدن نظراتمان در زمینه حقوق بشر به سمع آیت الله هستیم. ما با محاکمات غیرعلنی و اعدامها مخالفت خویش را ابراز داشته ایم نه اینکه در مورد تقصیر و یا بیگناهی متهمین قضاوت کرده باشیم، بلکه به خاطر اینکه معتقدیم همه، بدون در نظر گرفتن اتهاماتشان، باید حق دفاع علنی از خویش را داشته باشند و بتوانند به قضات بالاتر متوسل و درخواست پژوهش بیشتر بنمایند. از اعلام عفو عمومی توسط آیت الله بسیار خشنود گشته و امیدواریم که روند آشتی جویی و بخشش آن قدر تقویت یابد که ایرانیها بتوانند به جای پرداختن به گناهان گذشته به همکاری در حل مسایل آتی کشور بپردازند.

و) علاوه بر این امیدواریم که به مطبوعات و همه سیاستمداران اجازه پرداختن آزادانه و عاری از ارعاب به تلاشهای خویش داده شود. دولت آیت الله و نخست وزیر بازرگان آن قدر محبوب و مردمی است که نباید از انتقاد دچار وحشت شود از نظر ما فعالیت مطبوعاتی آزاد و صادقانه و نظام سیاسی آزاد مهم ترین عوامل مصونیت در برابر ظلم و ستم می باشند. این نهادها با گذشت زمان پدیدار خواهند گشت و در برابر مشکلاتی که به ناچار در این راه پدید می آید باید صبر و بردباری نشان داد.

ز) در خاتمه از طرف رئیس جمهور اعلام می داریم که ما آمریکاییان می خواهیم شاهد ادامه حیات ایرانی آزاد، مستقل و قدرتمند در حراست از تمامیت ارضی خویش باشیم. در صورت تمایل، ما نیز از طرق مناسب حاضر به همکاری با ایران می باشیم. در صورت تمایل ایران می توانیم در زمینه کشاورزی و عمران اقتصادی به آن کشور یاری دهیم. در صورت وجود ظن و تردید نسبت به ما امیدواریم که آیت الله با صراحت و به طور خصوصی آن را با ما در میان بگذارد. ما می خواهیم برای از بین بردن اختلاف سلیقه و نظر خویش از هیچ تلاشی فروگذار ننماییم. برای تحقق دوستی موردنظر ما باید به صبر، صراحت و اعتماد متوسل شد.

عکس العمل مطبوعاتی

ص: 697

سند شماره 347 استفاده محدود اداری17 اکتبر 79 - 25 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی موضوع: عکس العمل مطبوعاتی 1- جمهوری اسلامی، ارگان حزب جمهوری اسلامی، یک بار دیگر آمریکا و اسرائیل را متهم به تشدید زد و خوردها در ایران به عنوان «طرح ضربتی» خود علیه جمهوری اسلامی کرد. در گزارش مربوط به درگیری بین افراد محلی و پاسداران انقلاب در بندر انزلی که یکی از بنادر دریای خزر است، این روزنامه در تاریخ 25 مهرماه عکسهایی از پاسداران مجروح را چاپ کرده و در زیر هر یک نوشته است: «ببینید این چپگرایان که عمال آمریکا هستند چه بر سر جوانان مسلمان ما چه آورده اند. این عکس جسد دو تن از پاسداران انقلابی ما را نشان می دهد که در کردستان سوزانیده شده اند. عمال آمریکا در همه نقاط کشور حاضرند و به شراب خواری و رقص آنهم پس از سوزانیدن فرزندان دلبندمان می پردازند، بترسید از آن روزیکه ملت مسلمان ما طغیان کند.» برگزیده ای از متن به شرح زیر است: ... طی تماسی که با بندرانزلی داشتیم گفته شد که «رویدادهای این بندر نمونه بارزی است از توطئه های سازمان سیا و دیگر سازمانهای سیاسی که قرار است به مرحله اجرا درآید. طی این طرح که در شهرهای شمالی، جنوبی و شمال غربی کشور به اجرا درآمده، آمریکا و اسرائیل عزم را جزم کرده اند تا روحیه انقلابی مردم را درهم شکسته و ایمان آنها را نسبت به پیروزی انقلاب تبدیل به یأس گردانند تا راه برای پیدایش یک دولت فاشیست دارای شعارهای کمونیستی هموار گردد.» 2- نظریه: دکترحسین موسوی سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی هیچ گاه نخواسته است نسبت به درخواست ملاقاتهای ما از آغاز پیدایش اینگونه تبلیغات خصمانه در روزنامه اش که در یک هفته قبل چاپ می شد، پاسخ مثبت دهد. پاسخ معمول ارائه شده از طرف دفتر وی این است که: «هیأت سردبیران ابتدا باید مشخص کند که وی می تواند با شما ملاقات کند یا نه و پس از آن ما شما را در جریان امر قرار خواهیم داد.» روزن

رادیو محلی شیراز

سند شماره 348 21 اکتبر 1979- 29 مهر 1358 موضوع: رادیو محلی شیراز:

درخواست از مردم اردکان دایر بر ثبت سلاحهای خود خلاصه گزارش: به دستور امام خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر اردکان از تمامی مردم اردکان و مناطق حومه درخواست کرده است که تا تاریخ 23 اکتبر با مراجعه به فرماندهی مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اردکان، نسبت به ثبت

ص: 698

سلاحهای خود اقدام نمایند و مجوز حمل سلاح دریافت کنند. در بیانیه ای که به همین منظور صادر شده، آمده است که بعد از تاریخ 23 اکتبر هیچ گونه مجوزی برای حمل سلاح صادر نخواهد شد و هرگونه سلاح مصادره شده و با خاطیان برابر قانون برخورد خواهد شد. فرآیند جمع آوری سلاح در روستای سیف آباد در منطقه کازرون به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ژاندارمری کازرون همچنان در حال انجام است.

ضرب الاجل تحویل سلاح تا اول نوامبر تمدید شد

سند شماره 349 ردیو محلی شیراز21 اکتبر 1979- 29 مهر 1358 موضوع: ضرب الاجل تحویل سلاح تا اول نوامبر تمدید شد متن گزارش: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر لار از تمامی مردم این شهر و مناطق حومه درخواست کرده است که تا تاریخ 23 اکتبر با مراجعه به فرماندهی مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لار، نسبت به ثبت سلاحهای خود اقدام نمایند و مجوز حمل سلاح دریافت کنند. برای این منظور، ضرب الاجل اول نوامبر تعیین شده است. در همین راستا تأکید شده است که بعد از این تاریخ حمل هرگونه سلاح توسط افراد فاقد مجوز حمل سلاح، جرم محسوب شده و غیر مجاز خواهد بود.

دانشگاه تهران باز می شود

سند شماره 350 محرمانه21 اکتبر 79 - 29 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11145به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، با اولویت موضوع: دانشگاه تهران باز می شود 1- (محرمانه - تمام متن) 2- دانشگاه تهران یکباره به آرامی و بدون هیچ گونه اعلامیه رسمی و بوق و کرنا زدنی باز شد و حداقل در بعضی از دانشکده ها مشغول تدریس می باشند. با وجود این که به ما گفته شده بود که دانشگاه تا 20 اکتبر بطور رسمی باز نخواهد شد. ولی متأسفانه شنیده شد که در حدود یک هفته است که کلاسهایی تشکیل می شوند. گزارش زیر توسط یکی از دستیاران جدید ایرانی سفارتخانه در قسمت سیاسی بعد از یک دیدار از محوطه دانشگاه در 16 اکتبر تهیه شده است. روز بعد وی از دانشگاه ملی دیدار کرد و علیرغم شایعه تظاهرات آنجا را آرام دید.

3- شاید برای اولین بار بعد از انقلاب، دانشگاه ترتیبی داده است که یک جو دانشجویی به خود بگیرد. فروشنده های همیشه حاضر در محوطه دانشگاه دیگر آنجا نبودند و تنها چیزی که از انقلاب باقی مانده است، نوشته های رنگی دیوار هستند که دیکتاتوری، شاه، آمریکا، صهیونیزم، امپریالیسم و کمونیسم را محکوم می کنند.

4- دانشگاه تهران این روزها با ازدحام دانشجویانی که در تالارهای با سقف بلند و

ص: 699

خیابانهایی سه بانده با درختهای بلند در رفت و آمدند، به حالت عادی برگشته است. گروههای کوچکی از دانشجویان با کتابهایشان راه می روند و به آرامی با یکدیگر صحبت می کنند و درباره جریانات اخیر بحث می نمایند، ولی صورتهایشان از حالت عصبانیت به حالت آرامش و جدیت تبدیل شده است. هر چه باشد نمره ها شوخی بردار نیست و انقلاب برای مدتی خوب است و برای ماندن در دانشگاه باید نمره گرفت.

5- موضوع فوق العاده قابل توجه این است که در این روزها تعداد بسیار بسیار کمی از افراد غیر دانشجو در محوطه دیده می شوند. قبل از شروع درسها تعداد زیادی غیردانشجو در محوطه دانشگاه حضور داشتند که می خواستند ببینند چه اتفاقی می افتد و یا فقط نوار و کتاب بخرند و یا فقط یک روز را بدون تشویش خاطر در محیطی که برای مدتی هسته فعالیتها بوده است بگذرانند. امروز اکثر اشخاصی که آن دور و بر راه می روند کتاب یا یک کیف در دست داشته و طرز راه رفتن مشخصی دارند... و در محوطه بیهوده پرسه نمی زنند و یا گردش نمی کنند در اطراف جمع شده و درباره مواد مورد علاقه شان روی پلکان بحث می کردند. دانشگاه حالت آرامی نشان می داد و برخلاف دانشگاه تهران که جوّ آن هنوز ناآرام و قابل احتیاط است، در اینجا افراد لبخند می زدند.

6- بسیاری از دانشجویان احساس می کنند در سال جاری مواد درسیشان علیرغم انقلاب چندان تغییری نکرده است. یک دانشجوی دختر جوان از دانشکده پزشکی گفت: «ما هنوز همان چیزها را می خوانیم ولی رابطه ما با استادان در جهت خوبی تغییر کرده است. آنها هم اکنون با ما صمیمانه تر رفتار می کنند.» 7- کلاسها مانند گذشته منظم نبوده و دروس مورد مطالعه مثل گذشته زیاد نیستند. مثل «دوره های تاریخ به خاطر تغییرات اخیر به نحو چشمگیری اصلاح شده... ولی به عنوان نمونه هیچ کس در مورد این تغییرات و یا این که چرا هم اکنون دروس تفاوت پیدا کرده اند، توضیح نمی دهد.

8- نمای خارجی ساختمان هنوز مملو از انواع شعارها می باشد ولی در داخل، به جای هرج و مرجی که ماهها بعد از 22 بهمن حاکم بود، نظم جایگزین شده است. تنها تانک چیفتنی که هفته ها مورد توجه بود به جای اولش برگشته است و کیسه های شن که در جلوی در اصلی گذاشته شده بودند برداشته شده است.

مطمئناً تلاشی جهت حفظ دانشگاهی صورت گرفته است.

9- دکه هایی که در تمام محوطه قرار داشتند برچیده شده بودند، البته بسیاری از آنها دوباره بازگشته اند، ولی این بار در خارج درهای دانشگاه مستقر شده اند. در اینجا آنها دوباره همه چیز را از روتختی گرفته تا غذا و فنجان و کتاب و نوار و پوستر می فروشند. دکه های غذافروشی مطابق بودجه دانشجویی برپا شده... و میزهای طولانی با لیوانهای چای و کیک در طول خیابان انقلاب چیده شده اند.

ص: 700

10- در بیرون در اصلی دانشگاه یک گروه اسلامی، چادری با یک نمایشگاه عکس که حوادث اخیر کردستان را نشان می داد، برپا نموده اند. عکسهایی که به نحو نامطلوبی از جنازه ها گرفته شده بود و شعارهایی که بسیار یک جانبه (از لحاظ سیاسی) بود به نحو ناهنجاری در قسمت جالب توجه تابلو نصب شده بود تا همه «جنایاتی که توسط ضدانقلابیون و جنایتکاران آمریکایی صورت گرفته بود» ببینند. دانشجویان و غیردانشجویان از جلوی عکسها به آرامی رد می شوند و گاهی هم آهی می کشند و خشونتی نشان نمی دهند.

11- در مقابل چادرهایی که روی آنها عکس هست یک مرکز سیار انتقال خون قرار دارد که بر روی آن اطلاعیه ای بدین مضمون چسبانیده شده:«همه نوع خون برای قربانیان درگیریهای سراسر کشور مورد نیاز است».

12- شاید تنها چیزی که به فضای دانشگاه اضافه شده این منظره استثنایی است که علفهای چمن محوطه مجدداً در حال روئیدن هستند، زیرا که در آنجا دیگر تظاهرات و گردهمایی برگزار نمی شود... تنها نمازگزاران جمعه هستند که بدون کفش و پابرهنه برای برگزاری نماز می آیند... و به همین دلیل به چمن صدمه زیادی وارد نمی کنند.

13- در مقایسه با دانشگاه بزرگ تهران، دانشگاه ملی در اثر انقلاب چندان تغییری نکرده است. شعارها متعدد نیستند و رویه و طرز لباس پوشیدن دانشجویان و اتومبیلهایی که خارج از دانشگاه پارک شده، نشان دهنده طبقه مرفه تر دانشجویان است که در دانشگاه ملی حاضر می شوند. گروههای کوچکی از دانشجویان در اطراف جمع شده و درباره مواد مورد علاقه شان روی پلکان بحث می کردند. دانشگاه حالت آرامی نشان می داد و برخلاف دانشگاه تهران که جوّ آن هنوز ناآرام و قابل احتیاط است، دراینجا افراد لبخند می زدند.

14- جالب ترین مشخصه دانشگاه ملی این است که علائم اسلامی کمتر از دانشگاه تهران جلب توجه می کنند. تعداد کمتری از پوسترهای انقلابی اسلامی و یا تصاویر آیت الله روح الله خمینی در آنجا وجود داشت. در عوض پلاکاردهای بزرگی که توسط حزب توده یا حزب کمونیست تهیه شده بود و اعمال دولت را در کردستان محکوم می نمود، همچنین «روزهای یادبود متعددی مانند قتل عام 27 مرداد 1332 را گرامی می دارند» و تصاویری از افسران نظامی حزب توده که بعد از کودتای 1332 اعدام شده بودند و همچنین پوسترهای بزرگی از مارکس و لنین در دانشکده ها وجود داشت. قفسه های کتاب بر روی میزهای طویل داخل دانشگاه چیده شده بود که بیشتر کتابهای کمونیستی و مارکسیستی را به فروش می رساندند. گرچه میزهای متعددی هم که کتابهای علی شریعتی و قرآن را به فروش گذاشته اند یا شعارهای پارچه ای ما بین درختان، افکار و ایدئولوژیهای متفاوتی را نشان می دهند. بعضی از آنها عزاداری وفات آیت الله محمود طالقانی را نشان می داد و بعضی دیگر که آرم پیروان حزب توده را داشت اعلام می کرد که «قراردادهای نظامی دوجانبه بین ایران و ایالات متحده باید لغو شود.» لینگن

روزنامه نگاری جمهوری اسلامی

ص: 701

سند شماره 351 محرمانه22 اکتبر 79 - 30 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران-11182 به: سازمان ارتباطات بین المللی،واشنگتن دی.سی موضوع: روزنامه نگاری جمهوری اسلامی 1- جمهوری اسلامی، ارگان [حزب] جمهوری اسلامی، اکنون روشی را در گزارش رویدادها در پیش گرفته است که در رابطه با اعتبار پاسداران انقلابی غیرقابل توضیح و بی چون و چراست. شماره های 28 مهر و 30 مهرماه این روزنامه نمونه بارزی از روش آن که منجر به تحریف اخبار مستقیم آژانس خبری پارس با افزودن عناوین و یا آخرین اظهارنظرات سرمقاله ای می شود که در آن عمّال آمریکا را متهم به آشوب و فتنه انگیزی در ایران می کند. سه گزارش با عناوینی چون «ضدانقلابیون و مزدوران آمریکایی راه آهن تهران خرمشهر را با بمب منفجر ساختند.» «مزدوران آمریکایی در بوکان یک پاسدار را کشته و یک نانوا را گروگان گرفته اند»، و «عمال آمریکا در لباس پاسداران افراد محلی را خلع سلاح می کنند (در کرمانشاه)» حاوی کلمه ای درمورد مزدوران آمریکایی یاد شده نیست ولی هدف این است که به خواننده تلقین شود که «دست مرموز» در حال انجام این توطئه هاست. در گزارشی پیرامون تظاهرات و برخوردهای سنندج، پارس چنین می نویسد: «به نظر ناظران سیاسی شبکه های الهام گرفته از سازمان سیا در ایران سعی دارند پاسداران و مردم را رودرروی یکدیگر قراردهند تا از کارآیی پاسداران بکاهند و در درازمدت همین امر سبب خواهد شد که آمریکا بتواند با استفاده از بافت بعضی از سازمانهای نظامی علیه انقلاب و نیروهای انقلابی اقدام نماید.» 2- وابسته مطبوعاتی آمریکا با محمد شریف سرپرست پارس در رابطه با نحوه استفاده غیرحرفه ای و غیراصولی گزارشات پارس توسط جمهوری اسلامی تماس گرفت. وی گفت برای اولین بار این موضوع به وی گفته شده است لیکن اعتراف کرد که پارس در مورد اینگونه گزارشها اختیاراتی ندارد. وی توصیه کرد که نامه ای به وی نوشته شود که در آن گزارشات تحریف شده نیز درج شده و او نیز آن را تسلیم وزارت ارشاد ملی خواهد کرد تا در مورد آن اقدام مقتضی به عمل آید. لیکن وی افزود اگر وزارت ارشاد ملی در این مورد زیادی اصرار ورزد جمهوری اسلامی آن را متهم به سانسور خواهد کرد. روزن

ملاقات با مجله پیام صلح

سند شماره 352 محرمانه22 اکتبر 79 - 30 مهر 1358 از: سفارت آمریکا، تهران -11183به:سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی.سی مرجع: 9174 موضوع: ملاقات با مجله پیام صلح 1- وابسته مطبوعاتی از دفتر مجله پیام صلح در تهران دیدن کرد، این مجله انگلیسی زبان

ص: 702

که در قم مستقر است هدف خود را انعکاس واقعیت های اسلام و ایران… برای افراد علاقه مند مقیم خارج از کشور بیان می کند. ابتدا قرار بود این ملاقات با علی قلی قرایی سردبیر مجله در قم صورت گیرد ولی از وابسته مطبوعاتی خواسته شد که در تاریخ 29 مهرماه موقتاً به دفتر مجله در تهران برود. هدف از این بازدید ظاهراً تعیین قرار ملاقات با مدیرکل این نشریه یعنی مهدی میرزا محمد بود تا وی بتواند با بخش بازرگانی سفارت در مورد امکان توزیع این مجله در آمریکا گفتگو نماید. ولی هدف اصلی ایجاد یک خط ارتباطی با محافل روحانی در قم بود تا پاراگراف 6 تلگرام مرجع به اطلاع آنها رسانیده شود، که همانا مبادله دانشجویان عالیرتبه رشته الهیات قم با همتاهای آمریکایی آنها می باشد.

2- مهدی میرزامحمد از وابسته مطبوعاتی خواست که نظر خود را در مورد این مجله چهارماهه و تأثیر آن را بر خواننده آمریکایی بازگو کند. به نقل از یکی از اولین شماره های پیام صلح، وی گفت «مطبوعات و رسانه های غربی تا به حال با تمام تلاش خود سعی کرده اند انقلاب ایران را نادرست جلوه گرسازند.» وابسته مطبوعاتی گفت پیام صلح نه تنها فرصت عظیمی را در اختیار دارد بلکه موظف است انقلاب اسلامی را به نحوی که برای ایران مفید باشد به آمریکاییها معرفی نماید. وی توصیه کرد که مجله به تجزیه و تحلیل تشیع اسلامی و دیگر تلاشهای انقلاب اسلامی بپردازد تا موجبات رشد میراث فرهنگی ایرانیها فراهم آید و تنها به ترجمه تحت اللفظی سخنان آیت الله های مهم نپردازد. در رابطه با مطبوعات غربی، وابسته مطبوعاتی گفت وی از طرف آنها عذرخواهی نمی کند لیکن معتقد است که اخراج خبرنگاران خارجی از ایران سبب پیدایش پوشش متعادل مطبوعاتی نخواهد شد.

3- میرزامحمد نسبت به تبادل نظر غیرقراردادی وابسته مطبوعاتی ابراز علاقه کرد و گفت «امیدوارکننده است». وی گفت او نمی تواند سر خود کاری انجام دهد ولی این پیشنهاد را به سمع قرابی خواهد رسانید و اوست که باید تصمیم بگیرد که می تواند وابسته مطبوعاتی آمریکا را به دفترش در قم بپذیرد یا خیر.

4- نظریه: این مجله از نظر منابع مستقیماً تحت تأثیر و پشتیبانی روحانیون متنفذ قم است، ولی میرزامحمد این موضوع را مستقیماً نمی پذیرد، بدین ترتیب اگر این پیشنهاد از طرف قرائی پذیرفته شود موانع دیرین موجود بر سر راه تبادل نظر از میان برداشته خواهد شد.

روزن

راهپیمایی مردم آباده در مخالفت با عناصر ضدانقلاب

سند شماره 353 23 اکتبر 1979 - 1 آبان 1358 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، خلیج [فارس] به: FBIS ، واشنگتن دی. سی موضوع: راهپیمایی مردم آباده در مخالفت با عناصر ضدانقلاب متن گزارش: امروز مردم شهر آباده در اعتراض به عناصر ضدانقلاب مدارس، ادارات و

ص: 703

مغازه ها را تعطیل کردند و به تظاهرات پرداختند. این تظاهرات از مرکز مذهبی شهر آغاز و به طرف خیابان مدرس ادامه پیدا کرد. تظاهرات کنندگان فعالیتهای عناصر ضد انقلاب و برخی افراد خاص را به شدت محکوم کردند. علاوه بر این، در جریان راهپیمایی سالگرد شهادت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مصطفی خمینی نیز گرامی داشته شد. پس از سخنرانی نماینده امام خمینی در آباده، یک قطعنامه صادر شد.

نظریات شوروی درباره ایران

سند شماره 354 محرمانه24 اکتبر 1979 - 2 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11260به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: نظریات شوروی درباره ایران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- اخیراً، وینوگرادوف سفیر شوروی در یک مهمانی شام نظرات بی پرده ای در مورد دولت موقت ایران ابراز داشت. در واقع او تمام رهبران اصلی ایران را ملاقات کرده است. همانگونه که امیرانتظام اظهار داشت: «اگر یک در را ببندید، او با یک پیشنهاد یا معامله در دست از در دیگری می آید.» 3- وینوگرادوف چهار بار با خمینی دیدار داشته است. او آیت الله را فردی بسیار پاکدامن، معلمی بی میل به گوش دادن و فردی که به واقعیات سیاسی کشور و جهان علاقه کمی داشته وصف کرد. سفیر گفت که طالقانی خیلی واقع بین تر بود. به نظر وینوگرادوف بهشتی زیرک ترین و سیاستمدارترین فرد از میان رهبران دینی بود. بنی صدر فقط شایستگی آن را داشت که برایش ابراز تنفر شود.

4- شورویها فکر می کنند که خطرناک ترین مشکل دولت موقت شورش کردها است و به فاصله کمی بعد از آن خطر رکود اقتصاد قرار دارد. وینوگرادوف احساس می کند که ایرانیها سعی دارند کردها را با زور و اقتصاد را با نظریات رؤیایی اسلامی تحت کنترل خود درآورند. هیچ یک از این دو مؤثر نخواهد بود.

هر چند مسئله کردها نهایتاً ممکن است رفع شود، ولی دورنمایی واقعی از کمبودها، بیکاری و دیگر عوامل ناراحتی که به نارضایتی طبقات پایین از خمینی منجر خواهد شد، رخ می نماید.

هم اکنون این جریان آغاز شده است، اما می تواند تا چند سال طول بکشد. وی احتمال داد که ممکن است عراقیها در ایجاد مسئله کردها و عربها در ایران دخالت داشته باشند اما این فکر که شوروی احتمال دارد برای بازداشتن عراقیها نفوذی داشته باشد را مردود شمرد.

به نقل از او «آنها (عراقیها) فقط آدمهای بی کله ای هستند».

لینگن

نقطه نظرات سفیر فرانسه رائول دلایه

ص: 704

سند شماره 355 استفاده محدود اداری25 اکتبر 1979 - 3 آبان 1358 از: ال. بروس لینگن - کارداربه: بایگانی یادداشت مکالماتیسفارت آمریکا - تهران، ایران موضوع: نقطه نظرات سفیر فرانسه رائول دلایه امروز با سفیر فرانسه رسماً ملاقات کردم. دو سال از مدت اقامتش در تهران می گذرد. به نظر من وی علاقه ای به اوضاع کنونی در تهران ندارد. او سه بار خمینی را دیده است؛ که دو بار از این ملاقاتها مهم بوده است. او خمینی را فردی توصیف می کند که با فرانسه دوست است لیکن چندان صمیمی نیست. او ظاهراً به این نتیجه رسیده که خمینی سرانجام شکست خواهد خورد و بالاخره چپگرایان قدرت را به دست خواهند گرفت. انقلاب ایران در فرانسه از محبوبیت چندانی برخوردار نیست. هیچ انقلاب منسوب به روحانیون نمی تواند در قلب مردم فرانسه نفوذ نماید. حضور بختیار در پاریس فی نفسه در روابط فرانسه و خمینی ظاهراً مشکلاتی پدید نیاورده است؛ سفیر معتقد است که حداقل تا به حال این مشکلات پدید نیامده است. یزدی در گفتگوی دوجانبه خود با وزیر خارجه فرانسه در نیویورک به بختیار اشاره ای ننمود. تعداد فرانسوی ها در ایران حدود 1000 نفر می باشد. این تعداد ممکن است به دنبال قرارداد مربوط به احداث یک نیروگاه عادی برق در حومه تبریز افزایش یابد، که قرارداد مربوط به آن نیز دو یا سه روز قبل امضاء شده است. لینگن

شاه در ایالات متحده

سند شماره 356 محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران - 11323به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: شاه در ایالات متحده 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در ساعت 9 صبح به وقت محلی چهار گروه کوچک در مسیر خود به سمت گردهمایی وحدت در دانشگاه تهران از مقابل سفارت عبور کردند. در بین شعارهایی که داده می شد این مطالب وجود داشت: «مرگ بر نیرنگ آمریکا و شوروی» و «فلسطین پیروز است آمریکا نابود است». راهپیمایان که جمع آنها از 10000 نفر بیشتر نمی شد سعی نکردند در مقابل سفارت توقف داشته باشند. پلیس های نگهبان سفارت در رابطه با برگزاری راهپیمایی به قدر ناچیزی تقویت شده بودند و راهپیمایان هیچ موقعیتی برای درگیری نداشتند.

3- قرار است پس از برگزاری راهپیمایی دانشگاه تهران نماز جمعه هفتگی برپا شود و احتمالاً اکثر افراد شرکت کننده در تظاهرات برای انجام نماز خواهند ماند. با توجه به عدم بروز هر نوع حادثه ای در طول راهپیمایی صبح بنا نداریم گزارش بیشتری ارسال کنیم مگر اینکه

ص: 705

موارد ناخواسته ای بروز نماید که در این صورت نیز ما در نظر نداریم در آن درگیر شویم.

لینگن

ملاقات با آیت الله منتظری

سند شماره 357 محرمانه28 اکتبر 1979 - 6 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11354به: سفارت آمریکا، جده رونوشت: سفارت آمریکا، تل آویو موضوع: ملاقات با آیت الله منتظری 1- (محرمانه - تمام متن) 2- کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه (آمریکا- م) در 25 اکتبر به مدت 45 دقیقه با آیت الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند. آیت الله منتظری رئیس مجلس خبرگان می باشد و در سپتامبر 1979 پس از مرگ آیت الله طالقانی به امامت جمعه تهران (امام نماز جمعه) منصوب گشت. این ملاقات توسط وزارت خارجه (ایران- م) ترتیب داده شده بود.

3-کارمند وزارت خارجه باب گفتگو را با رساندن پیامهای دوستانه از جانب دولت آمریکا و مردم آمریکا باز نمود. آمریکاییها احساس همدردی بسیاری با ایرانیانی که در طول انقلاب زجر کشیده اند، دارند. ما همچنین شجاعت ایرانیان غیرمسلح در طول مبارزاتشان و اهداف آزادیخواهانه ای را که موجب برپایی این انقلاب گردید ستایش می کنیم و در آن ایده آلها سهیم هستیم.

4- منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می کرد. او گفت کارتر رئیس جمهور آمریکا را بسیار تحسین می کند. وی یادآوری کرد که چگونه در زمان زندانی بودنش از انتخاب کارتر مطلع شده و چقدر از شنیدن اینکه رئیس جمهور یک مسیحی مؤمن بوده و به حقوق بشر معتقد است خوشحال شده بود. وی می داند که آمریکاییها مانند سایر مردم در هر جای دیگری در این ایده آلها سهیم هستند. وی گفت بسیار مایه تأسف است که مردم آمریکا، که مردم ایران نسبت به آنها احساسات بسیار دوستانه ای دارند، بایستی آن قدر توسط اقلیتی تحت سلطه باشند که کشور را مجبور نمایند در مقابل آرمانهای ملل مسلمان از اسرائیل حمایت کند.

5- منتظری گفت نمی تواند بفهمد که چرا آمریکا مایل است تا این حد شخصیت و منافع اقتصادی خود را به دلیل روابطش با اسرائیل از دست بدهد. وی این مسئله را که رهبری چون کارتر رئیس جمهور آمریکا بایستی به خاطر کشوری که هیچ نفعی به آمریکا نمی رساند تا این حد به زحمت بیافتد. «چه منافعی در اسرائیل وجود دارد؟ دنیای اسلام منافع به مراتب بیشتری برای آمریکا دارد. ما نفت داریم و به کالاها و تکنولوژی آمریکا نیازمند هستیم.» این ادعا را که همه می خواهند یهودیان را به دریا بریزند انکار کرد اما گفت احساس می کند لازم است برای

ص: 706

تمام مذاهب در فلسطین همانطور که قبلاً در لبنان هم بود، برابری قائل شویم.

6- کارمند وزارت خارجه گفت حمایت آمریکا از امنیت اسرائیل به معنی حمایت همه جانبه از تمامی اقدامات اسرائیلی ها نمی باشد. به عنوان مثال، ایالات متحده و اسرائیل در مورد اقدامات اسرائیل در جنوب لبنان توافق ندارند و آمریکا درصدد یافتن راه حلی برای این مشکل است. مشکل اصلی این است که آمریکا در تلاش خود برای حفظ عدالت بین اعراب و اسرائیل مورد خشم هر دو طرف قرار گرفته است. اما وی تلاش کرد تا به آیت الله منتظری اطمینان دهد که رئیس جمهور تمام سعی خود را بر این معطوف کرده تا یک راه حل عادلانه و قابل قبولی برای هر دو طرف در مورد مسئله اعراب و اسرائیل پیدا کند. هیچ رئیس جمهوری تا این حد برای رسیدن به هدف تلاش نکرده است.

7- کارمند وزارت خارجه با عوض کردن بحث از مسئله اسرائیل گفت ما نمی خواهیم در مورد گذشته ها جنگ کنیم. ما امیدواریم که با صبر و تحمل فصل جدیدی در روابط ایران و آمریکا آغاز شود و این روابط بر بنیانهای جدید و محکمی استوار گردد. مسایل ایران در آمریکا به خوبی درک نشده اند. یکی از مشکلاتی که آمریکاییها با آن مواجهند فقدان اطلاعات صحیح در مورد انقلاب ایران می باشد، مشکلی که توسط عدم حضور خبرنگاران آمریکایی تشدید شده است زیرا بسیاری از آنها توسط مقامات انقلابی اخراج شده اند.

8- آیت الله منتظری در مورد این مسئله اطلاعات خوبی نداشت اما مترجم وی به جای او جواب می داد. وی گفت بعضی از خبرنگاران، اما نه همه آنها، گزارشات تحریف شده و نادرستی از ایران تهیه کرده بودند. منتظری اضافه نمود که بعضی از روزنامه ها ادعا کرده اند که ایران تمایلات خطرناکی در خلیج فارس دارد. «من در مراسم روز جمعه گفتم ما به یک اینچ از سرزمینهای دیگران چشم نداریم.» وی گفت یکی از مشکلات موجود در روابطمان تبلیغات ضدایرانی در مطبوعات غربی می باشد. بسیاری از اظهارنظرهای ضدآمریکایی که در مطبوعات ایران چاپ می شود عکس العمل درج گزارشهای تحریف شده از ایران در مطبوعات آمریکا می باشد. منتظری همچنین به سوابق گذشته گزارشهای نادرست از جانب منابع دیپلماتیک اشاره کرد که به نظر می رسد به شاه و سازمان وی برای اطلاعاتشان متکی بوده اند.

مثلاً شاه یک بار مدعی شده بود که آیت الله خمینی فقط 3000 طرفدار در ایران دارد که همه آنها به عنوان تروریست زندانی شده اند.

9- کارمند وزارت خارجه در جواب اظهارات منتظری در رابطه با آگاهی جدید در جهان سوم گفت آمریکا این هوشیاری و شناخت سیاسی جدید را به عنوان یک تحول بسیار سالم ارزیابی می کند. به طور کلی هر نوع تغییرات سیاسی که موجب افزایش پایگاه مردمی دولتها شود سازنده می باشند. کارمند وزارت خارجه افزود که می خواهد به آیت الله منتظری اطمینان دهد که ایالات متحده سرگرم توطئه علیه انقلاب ایران نیست. بر عکس آمریکا می خواهد ناظر یک ایران قوی و باثبات باشد.

ص: 707

10- منتظری گفت امیدوار است تمام کشورها از تاریخ عبرت بگیرند. رژیمی که با اعمال فشار به حیات خود ادامه دهد بر اثر فشار متقابل سرنگون خواهد شد. وی گفت مثلاً اگر رژیم شاه با روحانیون و آیت الله خمینی بدرفتاری نکرده بود هرگز با خشونتهای زمان انقلاب مواجه نمی شد. به همین ترتیب وی نمی تواند درک کند که چرا مقامات عربستان سعودی نسخه های کتاب خمینی در مورد مناسک حج را توقیف می کنند و عکسهای امام را که توسط حجاج ایرانی حمل می شود پاره می کنند. وی گفت کاملاً واضح است که سعودیها از تاریخ عبرت نگرفته اند.

11- در پایان کارمند وزارت خارجه از آیت الله منتظری خواست به آیت الله خمینی سلام برساند و در مورد تمایل ما به برقراری روابط دوستانه با ایران بر اساس احترام متقابل و تأیید آرمانهای ملت ایران در مورد داشتن یک جامعه آزاد به وی اطمینان دهد. وی اضافه کرد که از این فرصت برای انجام صحبتهای دوستانه در شرایطی غیررسمی قدردانی کرده و اظهار امیدواری کرد که بتوان تماس بین سفارت و رهبران مذهبی را توسعه و استمرار داد. منتظری نیز در پاسخ همین مطالب را عنوان کرد.

12- اطلاعات بیوگرافی: آیت الله منتظری در 1922 در نجف آباد در نزدیکی اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی وی در یک مدرسه مذهبی در اصفهان بود و در سی سالگی توانست از آنجا رتبه حجت الاسلام به دست آورد. او از شاگردان معروف آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی بود. وی علاوه بر سمت خود در مجلس خبرگان و امامت جمعه تهران یکی از اساتید برجسته مرکز تحصیلی قم (حوزه علمیه قم) می باشد. او فعالیتهای سیاسی خود را در سال 1963 و با برگزاری یک اعتصاب یک هفته ای در نجف آباد در اعتراض به دستگیری آیت الله خمینی و سایر روحانیون شروع کرد. اولین بار در سال 1966 در تهران دستگیر شد و چندین بار آزاد و سپس دستگیر شده است. گفته می شود که وی در زندان قصر شکنجه شده است. وی به دنبال یک مسافرت به عراق و تبعید از ایران در سال 1975 محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد. وی در اول نوامبر 1978 آزاد گردید. او فارسی، عربی و مقدار کمی انگلیسی می داند.

13- علیرغم اینکه آیت الله منتظری در برابر گردهمایی های بزرگ و همچنین در تلویزیون دارای ظواهری است که چندان تأثیرگذار نمی باشد وی بسیار کوتاه قد بوده و صدای نازکی دارد و در مجامع کوچک بسیار برخوردی گرم و دوستانه دارد. به آرامی صحبت کرده و کلمات را می کشند و تقریباً همیشه لبخند می زند. با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می شود یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشته اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در موارد متعددی توصیه هایی به وی می کرد تا بر آنها تأکید نماید. منتظری در مورد صهیونیزم و اسرائیل شدیداً نگران است. اگرچه ارزیابی بالا

ص: 708

ممکن است صحیح نباشد ولی آیت الله در هر شرایطی مسایل مورد بحث را به مسئله اسرائیل می کشاند. وی در این گفتگو احتیاجی به راهنمایی نداشت مگر در مواردی که مترجم وی به او می گفت که از کلمه تروریست استفاده نکند. لینگن

گزارش سیاسی هفته

سند شماره 358 محرمانه28 اکتبر 1979 - 6 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11374به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری موضوع: گزارش سیاسی هفته 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: ناآرامی در مناطق کردنشین ادامه دارد و شهر مهاباد مرکز خشونتهای فزاینده بوده است. شدت درگیریها به حدی رسیده که به چهار تن از اعضای کابینه دستور داده شد تا یک کمیسیون ویژه جهت مذاکرات مسالمت آمیز تشکیل دهند. چندین بمب گذاری در خوزستان گزارش شده است. به نظر می رسد درگیریهای هفته گذشته در شهر ساحلی بندر انزلی فروکش کرده باشد و یک کمیسیون تحقیق برای تهیه گزارشی از این وضعیت به آنجا اعزام شده است. اسقف کلیسای انگلیسی در اصفهان توسط مهاجمین ناشناسی مورد حمله قرار گرفته است. در تهران شواهدی دال بر وجود بحرانهایی در کابینه به چشم می خورد زیرا وزیر بازرگانی دو تن از هم قطاران خود را به اعمال نفوذ در جهت استخدام یکی از اعضای ساواک به عنوان معاون وزیر متهم می کند. ظاهراً این معاون با 4 میلیون دلار از سرمایه های وزارتخانه گریخته است. پایان خلاصه.

3- ناآرامی ها در منطقه کردنشین ایران در خلال هفته گذشته ادامه یافت و زد و خوردهای اصلی در مهاباد صورت گرفت. گرچه گزارشات بسیار نامشخص هستند ولی به نظر می رسد مهاباد در پایان هفته به صورت کم و بیش غیررسمی در اختیار شورشیان کرد قرار داشته و شورشیان حزب دموکرات کردستان آزادانه در اطراف شهر حرکت می کنند.

فرمانده نظامی ارتش ایران در منطقه به مطبوعات گفت که واحدهای ارتش و پاسداران انقلاب در مهاباد بر اساس دستور دولت موقت و به منظور پرهیز از کشتار غیرنظامیان در شهر در داخل پادگان مانده اند. هنگامی که واحدهای دولت موقت تلاش می کنند در شهر حرکت نمایند ظاهراً زیر آتش اکراد قرار می گیرند. حوادث پراکنده در سراسر مناطق کردنشین ادامه داشته است و هدف اصلی حملات کردها پاسداران انقلاب می باشند. جدیدترین برخوردها از مریوان و بانه گزارش می شود. هم اکنون مدارس در تمام این مناطق بسته اند و ظاهراً هر زمان که حادثه ای پیش می آید یا تظاهراتی صورت می پذیرد (مانند آنچه که در 27 اکتبر در سقز روی داد) مغازه ها و بازار نیز تعطیل می شوند.

4- در 21 اکتبر بازرگان نخست وزیر ایران با هیأتی مرکب از 5 وزیر به منظور بحث درباره

ص: 709

پیشنهاد مصالحه اکراد با خمینی ملاقات کردند ولی تاکنون هیچ نتیجه ای اعلام نشده است. ظاهراً صدور امان نامه برای قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان و شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی اکراد اصلی ترین مانع در مذاکرات می باشد. به نظر می رسد که حتی قاضی «داربدست» یعنی آیت الله خلخالی نیز در این تلاشهای بی نتیجه برای برقراری صلح در منطقه درگیر شده باشد. زیرا پیشنهاد کرده است به منظور آزادی پاسداران انقلاب که توسط شورشیان کرد دستگیر شده اند خود وی به صورت گروگان نزد آنها باشد. چهار وزیر برای بررسی مشکلات کردستان منصوب شده اند. هاشم صباغیان وزیر کشور، مصطفی چمران وزیر دفاع، عزت الله سحابی وزیر برنامه و بودجه و فروهر وزیر کار روز 27 اکتبر به منظور بحث درباره این مشکلات و برپایی ستاد مرکزی خود در سنندج با خمینی ملاقات کردند. نام آیت الله شریعتمداری نیز به عنوان یک میانجی احتمالی بین اکراد در دولت موقت ایران ذکر شده است. نظریه: ما امیدواریم که مواضع میانه روی دولت موقت در مهاباد نشانه این باشد که دولت موقت مؤکداً در نظر داشته باشد برای حل مشکل کردستان به یک توافق دست یابد.

5- وصول گزارشهای خرابکاری همچنان از خوزستان ادامه دارد. گزارش می شود که در 17 اکتبر انفجارهایی در سه منطقه نفتی به وقوع پیوسته است. نخستین انفجار در چهار کیلومتری اهواز روی داد و سبب بروز آتش سوزی به دلیل نشت گاز و نفت گردید. دو انفجار دیگر (در بزرگراه اهواز- بندر خمینی) در خطوط نفتی منتهی به چاههایی روی داد که از چندی پیش بسته بوده اند. در 18 اکتبر خرابکاران در حالی که سوار کاروان یک جشن عروسی بودند به طرف ستاد سابق فرمانداری و یک اتوبوس که پارک شده بود بمب پرتاب کردند. در هیچ کدام از این انفجارها تلفاتی گزارش نشده است. خرابکاران در 21 اکتبر راه آهن اهواز اندیمشک را بمب گذاری کردند که منجر به از خط خارج شدن یک قطار در حال عبور شد. هیچ زخمی گزارش نشد ولی این مسیر بسته شد. سایر بمب گذاری هایی که گزارش شده در یک قطار باری و یک نیروگاه برق در خرمشهر بوده است. ظاهراً خسارات سنگینی به بار نیامده است. در هفته گذشته نیز یک نیروگاه برق در آبادان مورد حمله قرار گرفت. مدنی استاندار خوزستان که ادعا می کند ناآرامیهای این استان به سبب تحریک یکی «از کشورهای همسایه» (عراق) به وجود آمده در برقراری نظم در این مناطق علاقه شخصی دارد. پرستیژ مدنی که یک کاندید بالقوه ریاست جمهوری در انتخابات آینده می باشد در صورتی که نتواند اوضاع امنیتی استان خوزستان را کنترل کند شدیداً لطمه خواهد خورد.

6- مدنی گرفتار حل و فصل ناآرامیهای بندرانزلی (بندر پهلوی سابق) نیز بوده است. وی پس از برخورد هفته گذشته بین ماهیگیران محلی و پاسداران انقلاب به منظور شرکت در مذاکرات صلح به این شهر ساحلی دریای خزر مسافرت نمود. این زد و خورد که بر اساس گزارش مطبوعات به 14 کشته و 47 زخمی منجر شد (یا بر اساس اظهارات یکی از منابع در نیروی دریایی 23 کشته) ظاهراً به دنبال خارج شدن پاسداران انقلاب از شهر و اعطای حقوق

ص: 710

بیشتر به ماهیگیران فیصله یافته است. بازرگان دستور داده است تا در مورد ناآرامیهای بندرانزلی تحقیقاتی صورت پذیرد. فرماندار اتهاماتی را در زمینه شروع ناآرامیها به عهده وزارت کشاورزی و رئیس شرکت شیلات ایران وارد می کند. همانطور که انتظار می رود شرکت شیلات نیز تمامی گناهان را از جانب فرمانداری شهر می داند.

7- تهران نیز شاهد نوع جالب توجهی از حل مسئله کمبود مسکن دانشجویان است. هتل اینترنشنال در جاده قدیم شمیران، سینا، امپریال، والدروف و رویال گاردن در خیابان طالقانی (تخت جمشید) و هتل سمیرامیس در نزدیکی سفارت توسط دانشجویان دانشگاهها و به منظور استفاده برای خوابگاه اشغال شده اند. اگرچه شهشهانی دادستان کل تهران به اشغال این هتلها اعتراض کرده است ولی احتمال می رود که هرنوع تلاش به منظور اخراج زوری دانشجویان به خشونت منتهی گردد. از آغاز انقلاب تاکنون موارد دیگری از تصرف و ضبط دارایی های مردم نیز توسط گروههای ذینفع گزارش شده است و دولت موقت باید بین درخواستهای مبنی بر مصادره اموال از طرف گروههایی که خود را «انقلابی» معرفی می کنند و ترس موجه مالکین راه ظریفی را انتخاب کند.

8- حسن دهقانی تفتی اسقف کلیسای انگلیسی در 22 اکتبر در خانه اش در اصفهان مورد حمله سه مهاجم ناشناس قرار گرفت. سه مرد مسلح قبل از فرار از صحنه 5 تیر به سمت وی شلیک کردند که یکی از آنها به دست همسر اسقف اصابت کرد. انگیزه حمله به اسقف که زخمی هم نشده نامشخص است.

9- یک رسوایی بزرگ وزارت بازرگانی را به لرزه درآورده است. ابراهیم نیک خلق معاون این وزارتخانه ظاهراً به دنبال دست داشتن در یک کلاهبرداری 4 میلیون دلاری تحت عنوان هزینه های عقب افتاده به یک شرکت آمریکایی، مخفی شده است. نیک خلق در عین حال متهم است که ارتباطاتی با ساواک نیز داشته و برای تشکیل یک شبکه از عوامل ساواک در داخل وزارت بازرگانی تلاش کرده است. رضا صدر وزیر بازرگانی وزرای کشاورزی و بهداشت (علی محمد ایزدی- کاظم سامی) را به خاطر اعمال نفوذ جهت استخدام نیک خلق به عنوان معاون وزیر مورد سرزنش قرار داده است. لینگن

ملاقات با بهشتی

سند شماره 359 محرمانه29 اکتبر 1979 - 7 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11390 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - دارای حق تقدم رونوشت برای سفارتخانه های آمریکا در آنکارا، جده، اسلام آباد، کابل، کویت، بغداد، دمشق موضوع: ملاقات با بهشتی 1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 711

2- خلاصه: هنری پرشت و من، 27 اکتبر با دکتر محمد بهشتی، نایب رئیس مجلس خبرگان و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، یک گروه سیاسی که با خمینی پیوستگی نزدیکی دارد، ملاقات کردیم. بهشتی به ما یادآوری نمود که احساسات عمومی شدیدی در مورد هرگونه پشتیبانی از شاه سابق وجود دارد. او از مشکلات در حمل قطعات یدکی نظامی و قراردادهای تجاری جویا شد و به شایعات گسترده در مورد دخالت سیا در کردستان اشاره کرد. اظهار حمایت دولت آمریکا از انقلاب کفایت نمی کند. به جای حرف عمل لازم است. او گفت که انقلاب پشتوانه لازم را در اکثریت مردم ایران دارد و اگر لازم باشد می تواند طبقه متوسط و اقلیت متخصصین را نادیده بگیرد. بهشتی اعتماد به نفس فوق العاده ای از خود بروز می دهد، خصومت ظاهری نشان نمی دهد، ولی در امر بهبود روابط آمریکا و ایران، او بار اصلی را به دوش آمریکا می گذارد. پایان خلاصه.

3- بهشتی ما را در اطاق انتظار ساختمان سنا پذیرفت. او تنها بود، رفتار او دوستانه و آرام به نظر می رسید ولی از حجم زیاد کار، شکایت داشت.

4- ما سلامها و آرزوهای دولت و ملت آمریکا را ابلاغ نمودیم و بر نظر خویش که پیشرفت دولت موقت در ساختن نهادهای جدید دولتی که در خدمت منافع آمریکا و همچنین ایران باشد، تأکید کردیم. پرشت که دیدگاه واشنگتن را ابراز می داشت، گفت که مشکل دوجانبه ای برای هر دو کشور وجود دارد که عبارتست از درک ناکافی و تا حدی نادرست از انقلاب در میان مردم آمریکا و ایران. او گفت که از دیدگاههای بهشتی در زمینه اینکه روابطمان را چگونه می بیند و چه اقداماتی می توان در جهت بهبود آن انجام داد، استقبال می کند.

5- بهشتی در پاسخ اول بر لزوم اینکه آمریکا حسن نیت خود را همراه حرف در عمل نیز نشان دهد تأکید نمود. اظهار حسن نیت تنها کفایت نمی کند. او سه زمینه اصلی مشکلات را برشمرد. اول مسئله شاه بود. او پنجاه سال تباهی را بر ملت ایران تحمیل نموده و هم اکنون احساسات عمومی بر علیه او خیلی شدید می باشد. لذا ایران نمی تواند تحمل کند که آمریکا و یا هر کشور دیگری از او حمایت کند. (نظرات بهشتی، در این مورد مانند بقیه موارد گفتگو صریح، کنترل شده و عاری از احساسات بودند.) 6- انتقاد دوم او در زمینه قراردادهای تجاری بود. نظر او بر این دلالت داشت که با توجه به انقلاب، برخورد با مسایل تجاری نباید فقط در جنبه های عادی تجاری محدود شود، بلکه دیدگاه سیاسی نیز باید در نظر گرفته شود. او شنیده بود که مقدار زیادی از وجوه ایران در آمریکا توسط دادگاهها مسدود شده اند. ضرورت دارد که دولت آمریکا با کمک برای حل این مشکلات حمایت خود را از ایران نشان دهد.

7- نگرانی سوم او در زمینه قطعات یدکی نظامی و تجاری بود. واضح بود که او اطلاعات کمی در مورد جزییات این قضیه دارد، ولی می دانست که قطعات یدکی به مقدار و سرعت لازم توسط آمریکا فراهم نمی شود.

ص: 712

8- من گفتم در مورد شاه، پاسخ خواهم گفت و از پرشت خواستم تا نظرات واشنگتن را در زمینه های دیگر بیان دارد. من بر آنچه که به هنگام طرح مسئله سفر شاه به آمریکا به منظور انجام معالجات پزشکی برای نخست وزیر و یزدی گفته بودم به عنوان موضع خودمان در قبال شاه تأکید کردم. ما شاه را به عنوان یک مقام مسئول در ایران به رسمیت نمی شناسیم و از دولت موقت به رهبری بازرگان حمایت می کنیم. ما اهمیت زیادی برای تمامیت و استقلال ایران قائل هستیم و به شاه تأکید کرده ایم که به هنگام اقامت در آمریکا هیچ گونه فعالیت سیاسی نباید داشته باشد.

9- بهشتی اعتراضی به این مسئله نکرد، ولی بعد پرسید که پاسخ من در برابر شایعات مربوط به فعالیت سیا در کردستان و مناطق دیگر ایران چیست. من گفتم که این شایعات مطلقاً بی اساس می باشند. نه سیا و نه هیچ نهادی از دولت آمریکا به هیچ شکلی در هیچیک از فعالیتهایی که به تمامیت ایران لطمه بزند، شرکت نداشته اند. من بر اساس اطلاع کامل از فعالیتهای دولت آمریکا در ایران چنین تضمینی به او دادم، در هر حال ایجاد آشوب در کردستان از هر طریقی که باشد کاملاً برخلاف منافع ملی خودمان خواهد بود.

10- پرشت گفت که متوجه مشکلات متعدد در زمینه تجارت هستیم ولی این مسایل به هر دو طرف قضیه مربوط می شوند. دولت آمریکا فعالانه در جهت حل مشکلات تلاش می کند و در واقع در چند مورد مطالبی در جهت حمایت از ایران به دادگاهها داده است. ایران در خیلی از این موارد دادگاه موفق گشته است. ما می خواستیم دولت موقت بداند که دولت آمریکا هر کاری بتواند انجام خواهد داد تا این مشکلات در جهت استحکام بیشتر روابط اقتصادی- تجاری با ایران حل شود. ولی دولت موقت باید توجه داشته باشد که دولت آمریکا هم جوانب سیاسی را باید در نظر داشته باشد و محدودیتهایی وجود دارد، هم قانونی و هم محدودیتهای دیگر که بر نقشی که ما می توانیم ایفا کنیم اثر می گذارد.

11- در مورد قطعات نظامی، پرشت اقداماتی را که ما برای تضمین حل مسئله سپرده های ارزی اتخاذ نموده بودیم را برشمرد و گفت که این تضمین از ژوئیه به مورد اجرا گذاشته شده و از آن وقت هیچ مانعی از سوی دولت آمریکا بر ارسال قطعات ایجاد نشده است. موارد مجردی وجود دارد که مشکلاتی در آن بروز خواهد کرد، ولی دولت آمریکا در منافع خود می داند که ارسال قطعات را تسهیل نماید تا روند تأمین قطعات نظامی برای ایران استمرار داشته باشد. ما همچنین می خواستیم در زمینه قطعات یدکی و تجهیزات شرکتهای تجاری نیز کمک کنیم. برای کمک در این امر اطلاعات مشخصی لازم است.

12- بهشتی مدتی را صرف توضیح و تأکید بر حمایت توده ای مردم از انقلاب ایران نمود. این حمایت هنوز کاملاً مشهور و یا از لحاظ تشکیلاتی و حزبی سازماندهی نشده است. ولی حمایت عظیمی بوده و این توده شرکت کننده انقلاب برای اثبات حقانیت و حمایت از اهداف انقلاب در ایران کافی است. رهبری انقلاب بر چنین حمایت عظیمی اتکا دارد و این حمایت

ص: 713

از انقلاب قدرت و پیروزی انقلاب را علیرغم گزارشات و شایعات در مورد توطئه های وسیع منجمله امکان توطئه هایی از جانب نظامیان، تضمین می کند. اقدام برای کودتا بسیار محتمل است، او گفت که اگر چنین امری پیش آید آمریکا مسئول شناخته خواهد شد، چون آمریکا دارای نقش گسترده ای در رابطه با ارتش ایران بوده است. بهشتی در رابطه با این موضوع به گونه ای صحبت نکرد که نشان دهد تصور می کند تلاش برای انجام یک کودتا موفق خواهد بود بلکه می گفت چنین اقدامی به هیچ وجه موفق نخواهد شد و هرگونه اقدام مشابه، مشکلات جدی برای آمریکا در ایران ایجاد خواهد کرد. رهبری انقلاب تصمیم گرفته است که با آمریکا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد کند ولی آنها عمیقاً ظنین باقی می ماندند.

13- در پاسخ، من نکاتی را که قبلاً توسط پرشت مطرح شده بود مبنی بر ضعف در شناخت ابعاد انقلاب در آمریکا را پیش کشیدم ولی گفتم یک جنبه انقلاب برای افکار عمومی آمریکا کاملاً روشن است و آن وسعت حمایت مردمی از انقلاب است. با توجه به روابط ما با نظامیان در ایران من از فرصت استفاده نمودم تا بهشتی را از ترکیب و اندازه واحدهای مستشاری مطلع سازم. گروه مشورتی مستشاری نظامی که از تعداد زیادی افراد متشکل شده بود در حال حاضر به گروه شش نفری کوچکی تبدیل شده که تنها هدف آن حفظ ارتباط با طرفین ایرانی برای تسهیل دریافت تجهیزات نظامی آمریکا توسط دولت موقت ایران می باشد.

14- پرشت گفت که در واشنگتن ایرانیانی با دفتر او تماس می گیرند که از طبقات متوسط و متخصصین ایران بوده و با شاه نیز مخالفت می کردند، ولی اکنون از ایران فرار کرده اند چون احساس می کنند برای آنها در جوّ سیاسی جدید جایی وجود ندارد. او از بهشتی خواست تا موضع رهبری انقلاب را در برابر این افراد و ایرانیانی که به طور فزاینده نسبت به پیشرفت انقلاب سرخورده و ناامید شده اند، روشن کند.

15- بهشتی در پاسخ قبول کرد که انقلاب اشتباهاتی مرتکب شده است اما گفت در یک انقلاب با وسعت و سرعتی که در ایران داشت بروز اشتباهات اجتناب ناپذیر است. رهبری متوجه است که نمی تواند به دور ایران حصاری بکشد و آن را از تأثیرات خارجی و منافع تجارتی و تخصصی که به آنها احتیاج دارد، منزوی سازد. رهبری انقلاب خواهان مرزهای باز با دنیای خارج می باشد نه مرزهای بسته. در مورد یک میلیون اقلیتی که او مشخص نمود از انقلاب حمایت کامل نمی کنند هم همین موضع اتخاذ می شود. ولی به این اقلیت اجازه داده نخواهد شد که نظرات خود را به اکثریت 35میلیون ایرانی که از انقلاب و اهداف آن حمایت می کنند، دیکته کنند. اگر لازم باشد این توده های میلیونی جمعیت ایران راه خود را به تنهایی طی خواهند نمود و در مدت 20 سال می توانند آنچه را که با رفتن این طبقه از دست داده اند و منافعی که این یک میلیون اقلیت برای کشور داشته جبران کنند. در پاسخ این سئوال که آیا بهتر نیست سعی کنند حمایت این اقلیت را جلب نمایند، بهشتی تأکید کرد که هدف رهبری هم همین بوده و در جهت آن کوشش می کند ولی به هیچ صورتی اکثریت به این اقلیت کوچک

ص: 714

اجازه نخواهند داد تا اهداف انقلاب اسلامی که ملت ایران خواهان آن هستند را تباه سازند. همانطور که قبلاً گفته بود این اهداف شامل جامعه ای می شود که آزاد، مترقی و پیرو اصول اسلامی باشد.

16- نظریه: بهشتی شخصیت مؤثر و گیرایی می باشد. مطمئناً در ظاهر و اگر بتوان بر اساس این گفتگو قضاوت کرد، از لحاظ فکری و عقلی هم مؤثر و گیرا است. او با اعتماد به نفس فوق العاده و به طور آرام و شمرده و انگلیسی خوب، صحبت می کند. رفتار او در تمام مدت آرام و غیراحساسی بود. به نظر می رسید که او سعی داشت به ما بفهماند که بهبود روابط بیشتر به نفع آمریکا بوده تا به نفع ایران. ایران انقلابی از حمایت و تفاهم آمریکا استقبال خواهد نمود ولی به هیچ وجه به آمریکا وابسته نخواهد بود. لینگن

راهپیمایی میلیونی وحدت و خمینی

سند شماره 360 محرمانه29 اکتبر 1979 - 7 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11405به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: راهپیمایی میلیونی وحدت و خمینی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- میلیونها ایرانی در راهپیمایی روز 26 اکتبر در تهران و سایر استانها برای ابراز حمایت از رهبری آیت الله خمینی و وحدت امام (خمینی) و امت (مردم) شرکت کردند. راهپیمایی به درخواست حزب جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله بهشتی برگزار گردید. در تهران جمعیتی بالغ بر بیش از یک میلیون نفر از راههای مختلف در دانشگاه تهران تجمع کرده به سخنرانی گوش دادند و پس از شعار دادن نماز جمعه را برپا داشتند.

3- راهپیمایی و گردهمایی با نظم همراه بود. در تهران جمعیت شامل بسیاری از زنان و کودکان و پرسنل ارتش با لباس غیرنظامی بود. شرایطی مانند یک روز تعطیل همگانی به وجود آمده بود و افسران عالیرتبه که خسته به نظر می رسیدند وظیفه خود را در برقراری نظم و ایجاد روحیه خوب بسیار عالی انجام دادند. جمعیت تمامی خیابانهای اطراف دانشگاه تهران و همچنین محوطه داخل آن را پر کرده بود. در داخل دانشگاه بسیاری از افراد به دلیل تجمع زیاد مردم نتوانستند نماز بخوانند.

4- بنا به پیشنهاد وزیر امور خارجه ایران، پرشت کارمند وزارت خارجه آمریکا که در ایران به سر می برد به همراه کارمند سیاسی سفارت و یک فرد نگران از اداره پروتکل وزارت خارجه ایران در راهپیمایی و نماز شرکت کردند. برای عبور از محافظین دربها مأمور سریع الانتقال وزارت خارجه ایران بازدیدکنندگان آمریکایی را از «سفارت سنگال» معرفی کرد. خوشبختانه تمامی افراد حاضر در آنجا چیزی در مورد سنگال نمی دانستند. تنها خارجیان دیگری که در آنجا حضور داشتند سفیر (واقعی) سنگال و چند خبرنگار بودند. مردم نسبت به میهمانان

ص: 715

خارجی خوش رفتار و قدری کنجکاو بودند. به هر حال هیچ خصومتی در کار نبود.

5- سخنرانی ها توسط آیت الله بهشتی دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و محمدعلی رجایی کفیل وزیر آموزش و پرورش صورت گرفت. بهشتی تمام طرفداران انقلاب را به اتحاد فراخواند و درخواست قبلی خمینی را مبنی بر اتحاد بین روحانیت و دانشگاهها تکرار کرد. در ادامه این سخنرانیها خطبه های نماز جمعه توسط آیت الله منتظری امام جمعه تهران خوانده شد. به نظر می رسد آیت الله منتظری از محبوبیت قابل ملاحظه ای در بین ایرانیان معمولی که از سادگی سخنان و رفتار ساده وی لذت می برند برخوردار باشد. نکات اصلی خطبه های منتظری عبارتند از:

الف- مردم باید قدر این آزادی را بدانند و از کمبود پودر و صابون و گوشت شکایت نداشته باشند. وی این شکایتها را با یک داستان قرآنی در مورد شکایتهای بنی اسرائیل علیه موسی پس از اینکه آنها را به آزادی رهنمون شد مقایسه کرد.

ب- اشخاص دارای مناصب عالی از جمله روحانیون بایستی از الگوهای حضرت رسول تبعیت کنند و خود را در حلقه ای از خدمتکاران و محافظین قرار نداده و از مردم فاصله نگیرند.

ج- کارمندان ضدانقلاب را نباید زندانی کرد بلکه بایستی سریعاً بازنشسته شده و توسط افراد جوان و متعهد جایگزین شوند. منتظری شکایت کرد که «حداقل در دوران گذشته ترس از ساواک بعضی از مقامات را مجبور می کرد گاه گاهی کاری برای مردم انجام دهند، حال ساواک از بین رفته و آنها هرگز به فکر آسایش مردم نیستند.

د- در یک سخنرانی 5 دقیقه ای به زبان عربی به اعراب توصیه نمود که شرق و غرب را ترک نموده و از خط مستقیم اسلام پیروی کنند.

6- مسئول شعارها پس از خاتمه نمازها حدود 20 دقیقه شعارهای انقلابی سر داد. تنها شعار ضدآمریکایی عبارت بود از: «مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین.» سپس مردم با رعایت نظم متفرق شدند.

7- راهپیمایی و مراسم نماز جمعه در چندین شهر دیگر ایران برگزار گردید. خلخالی در اصفهان به مردم گفت که ژنرال هایزر به همراهی دو استوار گردن کلفت، شاه را مجبور کردند تا ایران را ترک نماید. نماز جمعه که در آن شهر برای چند هفته ای متوقف شده بود بنا به درخواست مستقیم خمینی و به امامت آیت الله طاهری برگزار گردید. رادیو تلویزیون ایران پوشش قابل ملاحظه ای به اخبار راهپیمایی در مکه اختصاص داد و ادعا کرد که پاکستانیها، کویتی ها و کاناداییها در این راهپیمایی شرکت کردند.

8- بعضی از ناظرین از این نگران بودند که حمله اخیر خمینی به مخالفین ولایت فقیه (به تلگرام تهران 11319 رجوع کنید) به بروز خشونت در گردهمایی حزب جمهوری خلق مسلمان که قرار است در عصر همان روز برگزار گردد منتهی شود. برای ممانعت از بروز چنین

ص: 716

حادثه ای پاسداران انقلاب مسلح از تبریز و قم (ظاهراً نیروهای طرفدار شریعتمداری) امنیت گردهمایی را به عهده گرفته بودند تا مانع از حمله حزب اللهی ها گردند. این گردهمایی بدون هیچ حادثه ای به پایان رسید.

9- نظریه: راهپیمایی ها و تظاهرات روز وحدت کاملاً نشان می داد که هنوز آیت الله خمینی دارای بیشترین هوادار در بین عامه مردم ایران است. هیچ نشانهای از اجبار یا دولتی بودن راهپیمایی در بین تظاهرکنندگان دیده نمی شد. میلیونها نفر به طور داوطلبانه برای حمایت از خمینی به خیابانها ریخته اند.

با این حال این حمایت شدیداً شخصی می باشد و به سهولت به حمایت از برنامه های سیاسی و یا حمایت از سایر شخصیتهایی که با امام رابطه دارند تبدیل نخواهد شد. گرچه رژیم فعلی با مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی مواجه می باشد ولی اگر این تظاهرات مفهومی داشته باشد این است که این مشکلات از جاذبه روحانی خمینی در بین اکثریت مردم کشورش به هیچ وجه نکاسته است. لینگن

ملاقات با مدیرکل جدید مطبوعات خارجی

سند شماره 361 استفاده محدود اداری30 اکتبر 1979 - 8 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 1418 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی رونوشت: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ملاقات با مدیرکل جدید مطبوعات خارجی 1- در تاریخ 29 اکتبر، روزن وابسته مطبوعاتی در یک دیدار دوستانه به ملاقات ابوالقاسم صادق، مدیرکل جدید مطبوعات خارجی وزارت ارشاد ملی رفت. ابوالقاسم صادق که سابقاً روزنامه نگار روزنامه های زنجیره ای کیهان و اطلاعات بود، هفته گذشته جایگزین علی بهزادنیا، مدیرکل سابق مطبوعات خارجی وزارت ارشاد ملی شد. وابسته مطبوعاتی چند ماه پیش نیز در جریان ملاقات با مهدی ممکن، معاون وزیر ارشاد ملی، با صادق دیدار کرده بود که البته وی [ابوالقاسم صادق] در آن زمان یک محقق نسبتاً پایین دست در بخش مطبوعات وزارت ارشاد ملی بود.

2- روزن به نشست معارفه صادق با نمایندگان مطبوعات خارجی در پنجشنبه گذشته اشاره کرد و خاطرنشان کرد که «به اعتقاد خبرنگاران خارجی فعال در ایران، برگزاری این گونه ملاقاتها باعث تعمیق تفاهمات متقابل خواهد شد.» وی افزود که مطبوعات ایالات متحده آمریکا به ویژه روزنامه هایی همچون نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز تمایل شدیدی دارند که خبرنگاران زبده و کار کشته خود را به مدتی کوتاه به ایران اعزام نمایند تا این خبرنگاران چیره دست بتوانند تحلیلهایی تحت عنوان «ایران یک سال بعد» تهیه نمایند؛ وی تأکید کرد که در

ص: 717

همین راستا ممکن است که از سردبیران سرشناسی همچون هریسون سلیزبری بازنشسته درخواست شود که مقالات عمیق و پرمغزی درباره ایران به نگارش درآورد و از این رهگذر واقعیت زندگی در ایران انقلابی را به تصویر بکشد.

3- صادق در واکنش به این موضوع پاسخ داد که با عنایت به جایگاه وی، اعطای مجوز به خبرنگاران خارجی درباره پوشش مسایل ایران برعهده وی می باشد و او نیز در شرایط کنونی حاضر به پذیرش این موضوع نیست. صادق در ادامه با طرح یک رجزخوانی رایج، ایالات متحده آمریکا و سازمان سیا را متهم به ایجاد امپریالیسم اقتصادی در جوامع جهان سوم کرد و خاطرنشان کرد که «ایران یک کشور کاملاً مستقل است و هیچ کس نمی تواند به آن صدمه ای وارد نماید.» وی تصریح کرد که «ما چگونه می توانیم با دولت آمریکا به تفاهم برسیم درحالی که دولت ایالات متحده آمریکا آن جنایتکار (شاه) را پناه داده است. » وی سپس به ماجرای شکنجه برادرزاده اش توسط ساواک اشاره کرد؛ برادرزاده صادق از اعضای کمیته مرکزی مجاهدین بوده است. وی اظهار داشت که « مادامی که شما آن قاتل جنایتکار را به ایران تحویل ندهید ما عملاً از عادی سازی روابط معذور هستیم.» وی افزود که به هر ترتیب، پیشنهاد وابسته مطبوعاتی را با دکتر ممکن مطرح خواهد کرد که البته تأیید نهایی موضوع با وزارت امورخارجه خواهد بود.

4- نظریه: با عنایت به این که صادق هنوز در این جایگاه تثبیت نشده، پیش بینی نمی شود که حتی در صورت اراده وی، تغییر و تحول مثبتی به وجود آید. به رغم این که صادق صراحتاً آزردگی و خشم خود را از ایالات متحده آمریکا به زبان می آورد، اما به مراتب از علی بهزادنیا که فردی عجیب و غریب بود، منطقی تر و باهویت تر خواهد بود چرا که سابقه روزنامه نگاری دارد. روزن قصد دارد که با جدیت موضوع بازگشت خبرنگاران آمریکایی به ایران را پیگیری نماید و امیدوار است که با گذشت چند هفته از ماجرای حضور شاه در ایالات متحده آمریکا، تب و تاب حول این ماجرا فروکش کرده و مشکلی از این ناحیه وجود نداشته باشد. گریوز

واکنش رسانه ها نسبت به شاه

سند شماره 362 بدون طبقه بندی30 اکتبر 1979 - 8 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11509 به: سازمان ارتباطات بین المللی، واشنگتن دی. سی - فوری رونوشت: وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، واشنگتن دی. سی موضوع: واکنش رسانه ها نسبت به شاه 1- جمهوری اسلامی ارگان [مطبوعاتی] حزب جمهوری اسلامی: این روزنامه در اعتراض به اقدام دولت ایالات متحده آمریکا دایر بر پناه دادن به شاه، خواستار برگزاری تظاهرات در

ص: 718

مقابل سفارت آمریکا در تهران در روز پنجشنبه شده است. این روزنامه در سرمقاله روز چهارشنبه خود دولت ایالات متحده آمریکا را دارای سیاستهای شیطانی خطاب کرده بود.در ذیل گزیده هایی از مطالب مطرح شده در این روزنامه ارائه می گردد:

سفر شاه سابق ایران به کشور ایالات متحده آمریکا، برای مردم ایران بیش از یک هشدار معمولی تلقی می گردد؛ این موضوع حاکی از فساد و انحراف و کوری سیاستهای ایالات متحده آمریکا ... در قبال فصل جدیدی از تاریخ جهان، یعنی احیای اسلام، است.

نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا چطور به خود اجازه می دهد که یک قاتل و آدم کش را به بهانه معالجه درمانی امان دهد؟ پس جماعت میلیونی مردم که توسط آمریکا قربانی و قصابی شده اند چه؛ آیا آنها نیازی به خدمات درمانی و معالجه ندارند؟ آیا وجدان دولتمردان آمریکا دست در دست یکدیگر به جز منافع کارتلها و سازمانهای آمریکایی به چیز دیگری هم فکر می کند؟ آیا حضور شاه در آن کشور حاکی از این نیست که رژیم آمریکا به کثیف ترین و پست ترین حد ممکن تنزل کرده است ...

قدر مسلم تقارن حضور شاه در ایالات متحده آمریکا و دستگیری دانشجویان ایرانی مقیم انگلیس که به رویکردهای خصمانه دولت انگلیس در قبال انقلاب اسلامی ایران اعتراض کرده بودند، تصادفی نبوده است. ما به دولت ایالات متحده آمریکا هشدار می دهیم که این سیاستها و مانورهای سیاسی صرفاً نابودی جنایتکاران را به دنبال خواهد داشت ...

2- روزنامه انقلاب اسلامی در تحلیلهای خود، انگیزه سیاسی دولت ایالات متحده آمریکا از پذیرش شاه سابق را دو عامل عنوان کرده است: یکی شرایط پزشکی و درمانی شاه و دیگری پاسخهای ضعیف دولت موقت انقلاب اسلامی [در قبال موضوع تعمیق روابط با ایالات متحده آمریکا]. گزیده ای از سرمقاله عصر روز سه شنبه با عنوان «سفر شاه مخلوع به ایالات متحده آمریکا» در ذیل آورده شده است:

... طرح دیپلماسی ایالات متحده آمریکا به شرح ذیل است:

•پذیرش شاه در خاک خود به دلیل درخواست مصرانه شاه.

•تلاش برای تحریک ترحم و دلسوزی عموم مردم و در نتیجه اختفای جنایتهای مختلف او در سایه این ترحم.

•افزایش محبوبیت ایالات متحده نزد جنایتکاران و دیکتاتورها.

•جذب میلیاردها دلار سرمایه همراه شاه.

•تمرکز فعالیتهای ضد انقلابی حول محور شاه- بختیار ...

... مقامات بیمارستان کرنل اعلام کرده اند که شرایط جسمانی شاه بحرانی است و احتمالاً وی بیش از 6 ماه دیگر زنده نخواهد بود. اما بعد از عمل جراحی، دکتر مورتن تصریح کرد که شانس زنده ماندن شاه بیش از 50-50 است. این بدان معناست که وضعیت جسمانی او آنچنان وخیم و بحرانی نیست و می تواند در کشور مکزیک مورد مداوا قرار گیرد. ... با همه این

ص: 719

اوصاف، چنین به نظر می رسد که سیاست خارجی دولت ایران ضعیف است و این دولت، چشمان خود را بسته است: دولت ایران ادعا کرده است که دو پزشک ایرانی را برای معاینه شاه اعزام کرده است. این موضوع چه معنایی دارد و چه چیز را به اثبات می رساند؟ چنانچه شاه سابق بیمار نیست، بنابراین، این اقدام یک حیله و ترفند سیاسی است. و در صورتی که او بیمار است، پس چرا به او روادید نامحدود ارائه شده است؟ با این اوصاف، پذیرش شاه در ایالات متحده با هیچ دلیل و منطقی برای ملت ایران توجیه پذیر نیست.

چه اقدام دیپلماتیک برای استرداد شاه خائن صورت گرفته است ...؟ سیاست واقعی دولت ایالات متحده آمریکا چیست؟ چرا این سیاست به طور دقیق تبیین و تشریح نشده است؟ 3- دوهفته نامه دنیا در خصوص موضوع سفر شاه به آمریکا ابتدا مقوله بیماری وی را زیر سئوال برده و سپس به تشریح اهداف احتمالی این سفر می پردازد. این دوهفته نامه در گزارشی تحت عنوان «تردید متخصصین ایرانی درباره بیماری سرطان شاه» به بیان دیدگاههای خود پرداخته است. گزیده هایی از این گزارش به شرح ذیل است:

متخصصین ایرانی بیماری سرطان از این نکته ابراز شگفتی می کنند که چگونه ممکن است شاه در مرکز پزشکی کرنل نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفته باشد و تنها 24 ساعت بعد از این عمل جراحی بزرگ، از تخت بیرون آمده و با آسودگی خاطر در حال پیاده روی بوده باشد.

... وی چگونه توانسته به مدت 6 سال بیماری سرطان خود را پنهان نگه دارد. بیماری سرطان، مرضی نیست که بتوان آن را پنهان کرد. این بیماری به سرعت پیشروی می کند دقیقاً شبیه درختی که روز به روز ریشه می دواند. ... سرطان وی یک سرطان غیرایرانی است. رایج ترین نوع سرطان در ایران سرطان پوست است که 23 درصد مردم ایران به آن مبتلا هستند.

... این در حالی است که تنها یک درصد از مردم ایران مبتلا به سرطان لنفاوی هستند. یک پزشک اتریشی به نام دکتر فلینگر سالانه دو بار وی را مورد آزمایشات کامل قرار می داد و هرگز بیماری سرطان را تشخیص نداد. وی حتی بیماریهای کمر درد (لومباگو)، پروستات و فشار خون بالا نیز نداشت. اگر شاه سرطان مثانه و یا صفرا داشته، پس عمل جراحی وی آسان بوده است و در ایران به راحتی قابل معالجه است. بنابراین، قطعاً امکان انجام این عمل جراحی در مکزیک وجود داشته است.

... تمامی دلایل ارائه شده [از سوی دولت ایالات متحده آمریکا] با هدف توجیه پذیرش شاه در آمریکا صورت گرفته است؛ چرا که وی ایالات متحده آمریکا را وطن دوم خود محسوب می کند. شاه در بدو امر به شهر نیویورک رفت زیرا یکی از دوستان نزدیک او به نام جاکوب جاویتز در این شهر زندگی می کند؛ جاکوب جاویتز یک یهودی است که سناتور ایالت نیویورک نیز می باشد. ... یهودیان، به ویژه یهودیان آمریکا، سالهاست که از سیاستهای شاه در

ص: 720

سرتاسر جهان حمایت نی کنند.

4- رادیو ملی ایران در بخشهای صبح و عصر خود جزییات و اهمّ نکات تظاهرات صبح و عصر فردا را پخش کرد. رادیو در برنامه عصرگاهی خود بیانیه «حزب نهضت آزادی» را پخش کرد که در آن از تظاهرات کنندگان خواسته شده بود از بروز خشونت و روشن کردن آتش خودداری نمایند. اخبار ساعت 14 نیز گزیده ای از مصاحبه خبرنگار رادیو تلویزیون ملی با ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه، قبل از سفر به الجزایر را پخش کرد.

خبرنگار خطاب به یزدی اظهار داشت که دولت موقت از این منظر مورد انتقاد قرار گرفته است که در موضوع شاه تسامح به خرج داده و با قاطعیت برخورد نکرده است.

یزدی در پاسخ به این موضوع تأکید کرد که «ما نمی توانیم نیروهای مسلح خود را به ایالات متحده آمریکا اعزام کرده و آنها را مجبور به استرداد شاه مخلوع نماییم. هر آنچه که امکان انجام آن از طرق دیپلماتیک وجود داشته، ما به انجام رسانده ایم و رسماً نیز به دولت ایالات متحده آمریکا اعتراض کرده ایم.» گریوز

شهر بندر انزلی (پهلوی) هم اکنون که پاسداران مجبور به ترک آن...

سند شماره 363 محرمانه31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358 از: دفتر وابسته دفاعی آمریکا، تهران - 11504 به: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - با اولویت موضوع: شهر بندر انزلی (پهلوی) هم اکنون که پاسداران مجبور به ترک آن شده اند تحت کنترل نیروی دریایی است 16- خلاصه: (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) ناآرامیها در بندر انزلی (پهلوی) در خلال هفته ای که از 21 اکتبر شروع شد به 23 کشته منتهی گردید. پاسداران آموزش ندیده و نامنظم در شرایطی که نیروی دریایی ایران امنیت را برقرار کرده است مجبور شدند شهر را ترک نمایند. اهالی شهر انزلی نارضایتی خود را از خمینی، مذهب اسلام و پاسداران ابراز می نمایند.

17- از 17 تا 21 حذف شده است.

22- جزئیات:

الف- (محرمانه) در خلال هفته 21 اکتبر 79 مردم بندر انزلی (پهلوی سابق) به دلیل کشته شدن سه غیرنظامی توسط پاسداران با نیروهای امنیتی پاسداران درگیر شدند. در طی سه روز پس از این واقعه مردم فقط با چماق و چاقو 20 تن از پاسداران را کشتند. باقیمانده پاسداران انقلاب از شهر فرار کردند. کمک 200 تن از پاسداران رشت نیز در دسترس نبود زیرا از خروج آنها توسط مردم شهر جلوگیری شده بود.

ب- (محرمانه) هنگامی که گشتیهای امنیتی نیروی دریایی کنترل شهر را به دست گرفتند

ص: 721

مورد استقبال و تشویق مردم شهر قرار گرفتند. شعارهای ضدخمینی، اسلام و پاسداران به گوش می رسید و تصاویر خمینی به آتش کشیده شد. اموال غارت شده از ستاد مرکزی پاسداران در خیابان مقابل ساختمان آنجا به نمایش گذاشته شد. این اموال شامل مقادیر زیادی ماده پاک کننده، روغن خوراکی، ویسکی و مواد مخدر بود. مردم حومه شهر برای مشاهده و عکس برداری از انبوده کالاهای قاچاق گرد آمده بودند.

ج- (محرمانه) خانواده های انزلی عهد کردند که هرگز به پاسداران اجازه بازگشت به شهر را ندهند. اکثر خانواده ها برای پشتیبانی از این تصمیم کوکتل مولوتف هایی برای خود درست کرده بودند. یک پیرزن به منبع نشان داد که چگونه یک کوکتل مولوتف ساخته می شود. وی به منبع گفت که تمام اعضای بزرگسال خانواده بایستی چهار کوکتل مولوتف داشته باشند تا در صورت بازگشت پاسداران به انزلی استفاده نمایند.

نظریات گزارشگر:

الف- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان- هشدار اطلاعاتی) منبع یک افسر عالیرتبه نیروی دریایی است که در خلال ناآرامیها در بندر انزلی حضور داشت.

ب- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) این حادثه نشان دهنده مشکلاتی است که پاسداران به هنگام استفاده از زور در تلاش خود برای خاتمه دادن به منازعات جدی با آن روبرو می شوند. این یک مورد غیرمعمول از روابط بین پاسداران و اهالی شهر در شهرها و روستاهای کوچک خارج تهران نمی باشد. فقدان نظم، آموزش و رهبری متناسب در حال حاضر تا اندازه زیادی کوششهای آنها را به عنوان یک نیروی امنیتی داخلی بی تأثیر کرده است. تاکنون بسیاری از تلاشهای آنها به خصوص در کردستان نتیجه معکوس داشته است. شرایط قابل کنترل به سرعت به مقابله های غیرقابل کنترل و یاغی گری تبدیل می شود. تصور نمی کنیم که پاسداران در آینده نزدیکی بتوانند یک نیروی نیمه نظامی کارآمد در خارج از تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران باشند.

خرابکاری و انفجار در لوله های انتقال نفت

سند شماره 364 بدون طبقه بندی31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 111426به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: خرابکاری و انفجار در لوله های انتقال نفت در تاریخ 17 اکتبر چند تروریست ناشناس اقدام به انفجار سه خط لوله در مناطق دور افتاده استان خوزستان نمودند. این انفجارات فرآیند صادرات را دچار اختلال کرد، در همین ارتباط شرکت ملی نفت ایران تأیید کرد که یکی از این انفجارات در خط لوله ای صورت گرفته که حاوی گاز و میعانات گازی بوده است که در میدانهای نفتی مستقر در 4 کیلومتری اهواز و در جاده اهواز مسجدسلیمان تولید می شود. این انفجار باعث بروز تخریبهایی شده است.

ص: 722

طبق اعلام شرکت ملی نفت ایران، دیگر لوله ها که در مسیر جاده اهواز بندر خمینی بوده، خالی و بدون استفاده بوده است. لینگن

برنامه راهپیمایی در مقابل سفارت آمریکا در تهران

سند شماره 365 بدون طبقه بندی31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11484 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - فوری - 4557 رونوشت: کنسولگری آمریکا، کراچی - 0565 موضوع: برنامه راهپیمایی در مقابل سفارت آمریکا در تهران 1- روز گذشته حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز اعلام کردند که نماز عید قربان امسال در تاریخ اول نوامبر ساعت 8 صبح در ترمینال خزانه واقع در مرکز شهر تهران برگزار خواهد شد. در بیانیه صادر شده آمده است که نمازگزاران پس از اقامه نماز، به طرف سفارتخانه های ایالات متحده آمریکا و انگلیس تظاهرات خوهند کرد. این تظاهرات در اعتراض به توطئه های ضدانقلابی ایادی هدایت شده توسط «امپریالیسم غربی» و سیاستهای امپریالیستی آمریکا و انگلیس در دستگیری ایرانیان مسلمان و پناه دادن به «شاه مخلوع» صورت خواهد گرفت. برنامه ریزی صورت گرفته به این ترتیب است که درساعت 10 در مقابل سفارت آمریکا تظاهرات صورت پذیرد.

2- سفارت در حال انجام اقدامات و پیش بینی های لازم جهت تأمین امنیت داخلی سفارت می باشد و از دولت موقت انقلاب اسلامی نیز درخواست کرده است که نیروهای مسئول حفاظت سفارت را تقویت نماید. لینگن

مصاحبه با سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص...

سند شماره 366 31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، نیکوزیا - 0481به: دفتر خبرگزاری FBIS ، واشنگتن دی. سی موضوع: مصاحبه با سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص موضوع احساسات ضدآمریکایی متن گزارش: تهران 31 اکتبر 79- حزب جمهوری اسلامی، که گرایش شدیدی به آیت الله خمینی رهبر عالی ایران و روحانیت تهران دارد، از عموم مردم درخواست کرده است که در اعتراض به امپریالیسم آمریکایی فردا در مقابل سفارت این کشور تظاهرات نمایند.

در همین ارتباط ابراهیم مکلا، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، امروز در گفتگو با خبرگزاری فرانس پرس اظهار داشت که آمریکاییها بایست انتظار چنین واکنشی را از سوی مردم ایران داشته باشند. منابع سفارت امروز اعلام داشتند که به منظور تضمین حفاظت

ص: 723

ساختمانهای سفارت در جریان این تظاهرات، با پلیس ایران گفتگو خواهند کرد.

آقای مکلا تأیید کرد که روابط کنونی بین دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا روابطی سرد است. وی خاطرنشان کرد که ایران هیچ گونه درخواستی دایر بر استرداد شاه سابق، که در حال حاضر به منظور معالجه بیماری سرطان در نیویورک بستری شده است، مطرح نکرده است. به تازگی آیت الله خمینی امپریالیسم آمریکایی و غرب را مورد حمله قرار داده و آنها را مسبب مشکلات و موانع فراروی ایران معرفی کرده است.

از سویی دیگر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرده است که دولت ایران پیشنهاد داده است که قرارداد سال 1959 بین ایران و ایالات متحده آمریکا در مورد همکاریهای نزدیک طرفین و نیز قرارداد سال 1921 در خصوص دوستی ایران و شوروی لغو گردد.

راهپیمایی در مقابل سفارت آمریکا، تهران

سند شماره 367 31 اکتبر 1979 - 9 آبان 1358 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، لندن - 2641 به: مقر فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا موضوع: راهپیمایی در مقابل سفارت آمریکا، تهران اعلام برنامه های مربوط به راهپیمایی در مقابل سفارت آمریکا در تهران دفتر هماهنگی نماز و مراسم روز عید قربان برنامه های این روز را به شرح ذیل اعلام کرده است:

ساعت 30/8 شروع برنامه به همراه شعارهای مذهبی و انقلابی ساعت 9 نماز عید قربان به امامت حضرت آیت الله منتظری ساعت 30/9 خطبه های نماز عید و سخنرانی ساعت 10 آغاز راهپیمایی به طرف سفارت آمریکا در تهران.

مسیر راهپیمایی شامل خیابان یادآوران، خیابان شاه، خیابان خیام، میدان امام خمینی، خیابان فردوسی، میدان فردوسی، خیابان سپهبد قرنی، خیابان آیت الله طالقانی و نهایتاً قرائت یک قطعنامه در مقابل سفارت آمریکا خواهد بود.

ناآرامی های دانشجویی

سند شماره 368 محرمانه1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11519به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: ناآرامی های دانشجویی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه: راهپیمایی ها و تظاهرات مختلفی طی چند روز گذشته گزارش شده است. هم

ص: 724

در تبریز و هم در تهران این تظاهرات با درگیریهایی میان گروههای متخاصم و همچنین گزارشاتی از شعارها و سرودهای ضدرژیم و ضدخمینی توأم بوده است. تاکنون به هر حال به نظر می رسد تظاهرات غیرمتمرکز بوده و از لحاظ اهداف متفاوت بوده و شاید منعکس کننده ناآرامی عمومی است.

3- چند روز است تهران شاهد راهپیمایی ها و تظاهرات پراکنده می باشد. در 29 اکتبر گزارش شد حداقل 6 دانشجو در جریان تظاهرات در حوالی دانشگاه تهران مجروح شدند. ادعا شده دانشجویان به ممنوعیت اعمال شده از ناحیه دولت درباره بحث ها و فعالیتهای سیاسی در داخل کلاسهای درس اعتراض می کردند.

گزارش مطبوعاتی مدعی است شش «مبارز» در حال تلاش برای ایجاد اختلال در تظاهرات توسط معترضین دستگیر و در یک دادگاه پوشالی در حضور محمد ملکی رئیس دانشگاه محاکمه شدند. چیزی درباره مجازات آنها گزارش نشد.

4- راهپیمایی ها در تهران منحصر به دانشجویان دانشگاه نشده و شامل دانش آموزان دبیرستانها نیز شده است. چندین منبع نیز دادن شعار «مرگ بر خمینی» از سوی دانشجویان تظاهرکننده را گزارش کرده اند اگر چه در گزارشات رسانه ها درباره راهپیمایی به این مطلب هیچ اشاره ای نشده است.

5- از این رو تا به حال تظاهراتها نسبتاً کوچک بوده و سفارت هیچ ارزیابی واقعی از حجم آنها ندارد. برخی ناظران تظاهرات 29 اکتبر را 25000 نفر تخمین زدند که بعداً گزارش تعداد آن در رادیو بی.بی.سی منعکس گردید.

6- در تبریز مخالفتهای مشابهی ابراز گردید، و مطبوعات مدعی شدند که در 29 اکتبر 4 دانشجو دستگیر و 5 نفر مجروح شدند. تظاهرات در پی تحصن دانشجویان در مقابل اداره آموزش که حدود دو هفته قبل آغاز گردید رخ داد. به گفته استاندار آذربایجان شرقی معلمان شهر حمایت خود را از دانشجویان اعلام داشته اند.

منابع در تبریز به مأمور سیاسی گفتند که تظاهرات دانشجویان با خشونت زیادی توأم بود، و هنگامی شروع شد که یک گروه از پاسداران انقلاب به تظاهرکنندگان شرکت کننده در تحصن 28 اکتبر حمله کرده و برای مجبور ساختن آنها به تخلیه ساختمان اداره آموزش آنها را با زنجیر کتک زدند.

در 29 اکتبر دانش آموزان دبیرستانی محلی از جمله بسیاری از دختران جوان در حمایت از دانش آموزانی که از پاسداران انقلاب کتک خورده بودند دست به راهپیمایی زدند. گروه اخیر با زنجیر به راهپیمایان حمله کردند و چندین دختر در جریان این آشوب مجروح شدند. وقتی حمله با زنجیر به نتیجه نرسید پاسداران انقلاب شروع به تیراندازی هوایی کردند و دانش آموزان در نهایت متفرق شدند.

یک استاد دانشگاه تبریز به مأمور سیاسی گفت چندین گروه از دانشجویان شعارهای

ص: 725

ضدخمینی سر داده و در چند مورد طی این دو روز جلوتر رفته و «سرود شاهنشاهی» (سرود ملی پهلوی سابق) را می خواندند. منبع مدعی شد خود محوطه دانشگاه تبریز از آنجا که اعتراضها و راهپیماییها به خیابانهای شهر محدود شده آرام است. وی مدعی شد اجتماعات دانشکده در دانشگاه تقریباً شلوغ بوده و آمیزه ای است از عوامل کمونیست، طرفدار اسلام و طرفدار آمریکا. او افزود هیچ کس ترسی از انتقاد کردن از خمینی ندارد و توهین و ناسزا علیه او در اجتماعات دانشکده رایج است.

7- تظاهراتهای دانشجویی در تبریز حداقل به واسطه تنوع انگیزه ها و گروههای مختلف درگیر پیچیده است. یک سری از اعتراضها از طرف دانش آموزان هنرستان (مدرسه فنی) آغاز شد. آنها خواهان دسترسی به دانشگاه و حذف کنکور ورودی برای تحصیلات بالاتر بودند. دیگر دانش آموزان به ممنوعیت فعالیتهای سیاسی در کلاس درس معترض بودند. دیگران که اخیراً از دبیرستان فارغ التحصیل شده اند اکنون که وارد بازار کاری که وجود ندارد می شوند به فقدان اشتغال اعتراض کرده اند.

دولت موقت ایران علیرغم ممنوعیتی که بر علیه این قبیل اعتراضات و راهپیمایی ها اعمال کرده تاکنون اقدامی برای متوقف کردن این راهپیمایی ها به عمل نیاورده است. گروههای دانشجویی به مؤثر بودن راهپیمایی ها و اعتصابات در جریان انقلاب پی برده اند و به نظر نمی رسد آنها اکنون از این روشهای به خوبی اثبات شده، صرف نظر نمایند.

لینگن

ایران - خمینی از دانشجویان می خواهد حملات خود را...

سند شماره 369 بدون طبقه بندی1 نوامبر 1979- 10 آبان 1358 از: سرویس پخش اخبار بین المللی، لندن - 3023 به: ستاد فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا، رامشتاین اقدام: سریعاً به بخش بازرسی ارسال شود رونوشت: سفارت آمریکا، تهران اقدام: کپی جهت اداره اجرایی موضوع: ایران - خمینی از دانشجویان می خواهد حملات خود را علیه ایالات متحده گسترش دهند سرویس خبری تهران در ساعت 30/20 روز اول نوامبر 79.

ما هم اکنون اعلامیه زیر را که توسط دفتر امام خمینی در قم منتشر شده دریافت نمودیم:

بسم الله الرحمن الرحیم روز 13 آبان، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعی دانشجویان عزیز ماست.

رژیم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس

ص: 726

علوم اسلامی در سراسر ایران حمله ور می شد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاههای سراسر ایران، این مراکز دانش و دانشمندان.

اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است، برای پیوستگی بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستانهای نزدیک به تهران در مراسمی که در دانشگاه تهران است، شرکت نمایند و همچنین روحانیون تمام شهرهای ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتی برقرار کرده اند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاههای سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه های جدایی افکنانه بین این دو نیروی مترقی را خنثی کنند.

دشمنان ما در هر فرصت خصوصاً در این روز از هیچ توطئه ای دست بردار نیستند و با هر وسیله ممکن می خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند.

بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیداً محکوم کنند.

بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با تمام نیرو، وحدت خویش را حفظ و از انقلاب اسلامی خود طرفداری نمایند و بر ملت است که از این دو جناح عزیز با تمام قدرت پشتیبانی کنند.

دست خدا به همراه همگی باد. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

امضا روح الله الموسوی الخمینی 10 آبان 58

ایران: ترور آیت الله طباطبایی در تبریز

سند شماره 370 1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: دفتر خبرگزاری FBIS ، لندن - 3066به: مقر فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا موضوع: ایران: ترور آیت الله طباطبایی در تبریز متن گزارش: تهران-1 نوامبر 79- به گزارش یک منبع موثق، مجتهد سرشناس آیت الله سید محمدعلی هادی[قاضی] طباطبایی، امام جمعه شهر تبریز و نماینده آیت الله روح الله خمینی رهبر عالی ایران در این شهر، شب گذشته هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. (مجتهد به فردی گفته می شود که دارای مدرک دکترای الهیات است.) آیت الله شریعتمداری، یکی از دوستان بسیار نزدیک آیت الله طباطبایی، در بیانیه ای خاطرنشان کرده است که این جنایت نشأت گرفته از توطئه های دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی است. استاندار آذربایجان شرقی نیز به همین دلیل سه روز عزای عمومی در شهر اعلام کرده است.

وضعیت سفارت آمریکا در ساعت 11 صبح، تهران

ص: 727

سند شماره 371 محرمانه 1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11520به: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت سفارت آمریکا در ساعت 11 صبح، تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- علیرغم اعلامیه رهبران حزب جمهوری اسلامی در شب گذشته، مبنی بر اینکه هیچ گونه راهپیمایی در مقابل سفارتخانه ما در پی برگزاری نماز اول نوامبر در ترمینال اتوبوس رانی جنوب تهران برگزار نخواهد شد ولی در حدود ساعت 9 صبح به وقت محلی جمعیتی حدود 3500 نفر که تعداد آن پیوسته افزوده می شد در مقابل دیوارهای سفارت واقع در خیابانهای روزولت و تخت جمشید تجمع نمود و در حالیکه شعارهای ضدآمریکایی می دادند چند بار به راهپیمایی مقابل درب های جلوی سفارت پرداختند و پوسترها و پلاکاردهایی را به روی درب خیابان روزولت آویختند.

3- در آغاز تظاهرات در ترمینال اتوبوس رانی که ما آن را از طریق رادیو پیگیری می کردیم بیانیه ای مجدداً صادر شد مبنی بر اینکه بعد از برگزاری نماز و شعار دادن، شرکت کنندگان در راهپیمایی می بایست به جای رفتن به طرف سفارت آمریکا به سمت میدان شوش راهپیمایی نمایند. و همچنین قطعنامه محکومیت آمریکا را نیز در همانجا بخوانند.

سخنگوی ترتیب دهندگان تظاهرات در ضمن توضیح داد که مراسم می بایست پس از قرائت قطعنامه پایان پذیرد.

4- بامداد امروز نیروهای اعزامی پلیس برای حفاظت از سفارت تقویت گردید و اکنون حدود 35 نفر را شامل می شود. این تعداد قاعدتاً می بایست تا زمانی که تظاهرکنندگان تا حدی از انسجام برخوردارند کافی باشد. لینگن

وضعیت سفارت آمریکا در ساعت 14، تهران

سند شماره 372 محرمانه 1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11522به: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی. سی موضوع: وضعیت سفارت آمریکا در ساعت 14، تهران 1- (محرمانه - تمام متن) 2- در حدود ساعت 12:30 جمعیتی که در حدود 2 هزار نفر بود در مقابل درب مشرف به خیابان روزولت گرد آمده و با انجام راهپیمایی به سمت بالای خیابان روزولت و عبور از دیوار پشتی محوطه و از کنار آپارتمانهای اردلان که تعدادی از کارمندان سفارت در آن زندگی می کنند، به سمت ساختمان جدید کنسولگری در ضلع شمال غربی رفتند. جمعیت در آنجا متوقف گردید و شعارهای بیشتری را سر داد و سپس به سمت خیابان تخت جمشید روانه شد

ص: 728

و آخرالامر به طرف تقاطع روزولت باز گردید. هسته اصلی تظاهرکنندگان که تعدادی در حدود هزار نفر را شامل می شد در آنجا باقی ماند و تا ساعت 2 بعد از ظهر که تظاهرات به پایان رسید شعارهایی را به طور یکنواخت تکرار می کردند. بنا به اعلامیه ای که به چنگ پلیس افتاد این تظاهرات توسط حزب توده سازماندهی شده بود.

3- همچنین جمعیت دیگری که در میدان شوش گرد آمده بود بدون پیش آمدن هیچ رویدادی پراکنده شد. ما هنوز هیچ گونه تخمینی از تعداد شرکت کنندگان در این تظاهرات نداریم.

4- همکاری پلیس در سفارت بسیار عالی بود. کاردار سفارت مراتب سپاسگزاری خود را به عرض فرمانده نیروهای اعزامی پلیس و هم چنین مصطفایی رئیس شهربانی کل کشور ابلاغ نموده است.

5- ما تصمیم نداریم تا زمانی که تغییر شرایط اقتضا کند گزاش دیگری برای شما ارسال داریم. لینگن

ایران، تظاهرات ضدآمریکایی

سند شماره 373 محرمانه1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سازمان اطلاعات دفاعی، واشنگتن دی. سی - 1409 به: سازمان اطلاعات دفاعی، تهران موضوع: ایران، تظاهرات ضدآمریکایی 1- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) به دنبال یک تعطیلی مذهبی در روز اول نوامبر، حزب جمهوری اسلامی که طرفدار آیت الله خمینی است یک راهپیمایی به عنوان حرکتی در جهت محکومیت سیاستهای استعماری انگلستان و آمریکا ترتیب می دهد. این حزب اعلام کرد که این تجمع برای محکوم کردن حضور شاه در آمریکا خواهد بود. یک منبع سفارت آمریکا خاطرنشان می سازد که در روز اول ماه 50000 معترض در جلوی سفارت خواهند بود.

2- (محرمانه- غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) در حالی که این تظاهرات برنامه ریزی شده صرفاً اعتراضی محض نسبت به حضور شاه در آمریکا می باشد، اما امکان خشونتهایی نیز وجود دارد. خیلی از راهپیمایی های این چنینی به خوبی بدون هیچ خشونت مستقیمی بر علیه سفارت نظم یافته اند. به هر حال با وجود افزایش اظهارنظرات عمومی در مورد حضور شاه در نیویورک عناصر رادیکالی از این گروه و یا هر گروه دیگر می توانند اغتشاشاتی به وجود بیاورند.

سفارت با یک گروه کوچک اعزامی از شهربانی حفاظت می شود. اما احتمالاً اگر سفارت در معرض حمله ای جدی قرار بگیرد، حضور آنها بی اثر خواهد بود.

ناآرامیهای دانشجویی

ص: 729

سند شماره 374 1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

موضوع: ناآرامیهای دانشجویی 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه گزارش: گردهماییهای مختلف دانشجویی و تظاهرات طی چند روز گذشته، تظاهرات تهران و تبریز همراه با خشونت بین گروههای مخالف، همراه با افزایش شعارهای ضدخمینی و ضدرژیم؛ به هر حال تاکنون، به نظر می رسد تظاهرات غیرمتمرکز، و درخواست ها متفاوت است و شاید ناشی از ناآرامیهای عمومی باشد. پایان خلاصه.

3- تهران چند روز است که شاهد تظاهرات و درگیریهای پراکنده است. گزارش شده است که حداقل 6 دانشجو در تظاهرات نزدیک دانشگاه تهران زخمی شده اند. دانشجویان نارضایتی شان را علیه ممنوعیت تحمیلی دولت در خصوص بحثها و فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها ابراز می کردند. منابع خبری ادعا می کنند که شش پاسدار که قصد بر هم زدن تظاهرات را داشتند به وسیله تظاهرکنندگان دستگیر شدند و درحضور محمد ملکی رئیس دانشگاه تهران به محاکمه کشیده شدند. احکام صادره در مورد آنها گزارش نشده است.

4- تظاهرات تهران فقط محدود به دانشجویان دانشگاه تهران نبود بلکه شامل دانش آموزان دبیرستانها نیز می شد. بعضی منابع دیگر گزارش می کنند که شعار «مرگ بر خمینی» را در تظاهرات دانشجویان شنیده اند، هر چند که منابع خبری مطلبی در این مورد ذکر نکرده اند.

5- تاکنون، وسعت تظاهرات نسبتاً کوچک بوده است و سفارت نیز تخمین درستی از حد و حدود تظاهرات ندارد. بعضی از شاهدان رقم 25000 نفر را برای تظاهرات 29 اکتبر اعلام می کنند، همان رقمی که بی بی سی نیز بعداً اعلام نمود.

6- در تبریز تظاهرات مشابهی در 29 اکتبر به وقوع پیوست، و روزنامه ها اعلام کردند که 4 دانشجو دستگیر و 5 تن دیگر زخمی شدند. تظاهرات به دنبال تحصنی در اداره آموزش که تقریباً از دو هفته پیش شروع شده بود، به وقوع پیوست. به نقل از استاندار استان آذربایجان شرقی، معلمین شهر حمایتشان را از دانشجویان اعلام کرده اند. منابع سفارت در تبریز به مأمور سیاسی گفته اند که تظاهرات دانشجویان همراه با خشونت زیادی بود و زمانی شروع شد که گروهی از پاسداران انقلاب به تظاهرکنندگانی که از 28 اکتبر در تحصن بودند حمله نموده و ضمن کتک زدن آنها با زنجیر قصد بیرون کردنشان را از ساختمان اداره آموزش داشتند. در 29 اکتبر دانشجویان مدارس عالی از جمله بسیاری از دختران جوان دست به تظاهراتی زدند تا حمایتشان را از دانشجویان مصدوم به وسیله پاسداران انقلاب نشان دهند. این تظاهرات نیز با زنجیر مورد حمله قرار گرفت و چند دختر در دانشگاه ملی مجروح شدند. وقتی حمله با زنجیر موفقیت آمیز نبود، پاسداران انقلاب دست به تیراندازی هوایی زدند و سرانجام

ص: 730

دانشجویان پراکنده شدند. یکی از استادان دانشگاه تبریز به مأمور سیاسی سفارت گفت که چند گروه از دانشجویان شعارهای ضدخمینی می دادند و طی این دو روز آنها در بعضی اوقات (برای استهزاء رژیم جدید) سرود شاهنشاهی می خواندند. (سرود ملی خاندان پهلوی). این منبع ادعا می کرد از زمانی که اعتراضات و تظاهرات، محدود به خیابانهای شهر شده محوطه دانشگاه تبریز آرام است. او ادعا نمود که میتینگهای دانشجویان در دانشکده تقریباً نظم مشخصی ندارد و مخلوطی از هواداران کمونیسم و اسلام و آمریکا می باشند. او اضافه نمود که از این دستجات کسی نیست که از انتقاد به خمینی بترسد و توهین و لعنت وی در میتینگهای دانشکده امری شایع است.

7- تظاهرات دانشجویان حداقل به واسطه انگیزه های بی شمار و گروههای متفاوت شرکت کننده در آن، از پیچیدگی برخوردار است. شماری از اعتراض کنندگان را دانش آموزان هنرستانها (مدرسه فنی) تشکیل می دهند که خواستار پذیرش آسانتر برای ورود به دانشگاه و حذف امتحان نهایی که برای وارد شدن به مرحله بالاتر تحصیل صورت می گیرد، هستند. بعضی دیگر از معترضین از جمله دانش آموزانی هستند که خواستار لغو قانون منع فعالیتهای سیاسی در کلاسهای درس می باشند. اکنون فارغ التحصیلان دبیرستانها به عدم فقدان وجود بازار کار اعتراض می دارند و اینکه حالا آنها وارد مرحله ای شده اند که بازار کاری برای اشتغال آنان وجود ندارد. با وجود اینکه احکام تحمیلی دولت باعث این مشکلات شده، دولت موقت ایران کوششی در جهت توقف این گونه تظاهرات نکرده است. گروههای دانش آموزی در دوران انقلاب درباره کارساز بودن اعتصابات و تظاهرات تجربیاتی به دست آوردند و احتمال کمی وجود دارد که آنان از این تجربیاتی که در دوران انقلاب کارساز بوده است دست بکشند.

لینگن

تظاهرات در تهران

سند شماره 375 محرمانه1 نوامبر 1979 - 10 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 1519به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی [موضوع: تظاهرات در تهران] یک سری اعتراضات که به واسطه تعدد انگیزه ها و گروههای شرکت کننده، نامفهوم بود، جرقه آن توسط دانش آموزان «هنرستان» (مدرسه تکنیکی) که خواستار دستیابی آسان تر به دانشگاه و کاهش ملزومات امتحان ورودی برای آموزش عالی بودند، زده شد. دیگر دانشجویان به ممنوعیت فعالیت سیاسی در کلاسها اعتراض کردند. دیگران که اخیراً از مدارس عالی فارغ التحصیل شده اند به فقدان استخدام (در ادارات) در شرایطی که آنها به بازاری تقریباً فاقد کار و حرفه وارد گردیده اند اعتراض می کردند. علی رغم ممنوعیتهای تحمیل شده توسط حکومت در مورد یک چنین اعتراضات و راهپیماییهایی، دولت موقت تاکنون کوشش جهت

ص: 731

متوقف کردن این راهپیمایی ها به کار نبرده است. گروههای دانشجویی متوجه تأثیر راهپیماییها و اعتصابات در خلال انقلاب شده و فعلاً به نظر نمی آید که آنها چنین متدهای مؤثری را رها کنند. لینگن

تظاهرات و شعارنویسی ضدآمریکایی

سند شماره 376 2 نوامبر 1979 - 11 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11524به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی. - فوری موضوع: تظاهرات و شعارنویسی ضدآمریکایی 1- اطراف سفارت تا ظهر امروز جمعه آرام است و هیچ نشانه ای از اینکه شاهد تظاهراتی مانند دیروز باشیم وجود ندارد. پلیس به تعداد معمولی حضور دارد.

2- غروب دیروز که جمعیت زیادی از استادیوم امجدیه می رفتند شروع به دادن شعارهای ضدآمریکایی و شلوغی اندکی کردند اما هیچ واقعه ناگواری به بار نیامد.

3- دیوارهای بیرونی سفارتخانه با جدیدترین شعارهایی که از تظاهرات دیروز می باشد کاملاً پوشانیده شده است. «نعمت و برکت این اسپرهای رنگ پاش کاملاً مشهود بود». شعارهای مختلفی وجود داشت که موضوع کلی همه آنها عبارتند از:

مرگ بر امپریالیزم، آمریکا و اسرائیل. آمریکا و اسرائیل دشمنان ما هستند. خمینی رهبر ما، آمریکا دشمن ماست. قراردادهای تجاری و نظامی با آمریکا الغاء باید گردد. سفارت آمریکا، این لانه جاسوسی، تعطیل باید گردد. مستشاران نظامی اخراج باید گردند. مرگ بر آمریکا، دشمن مستضعفان.

4- در ورودی سفارت در خیابان روزولت با پلاکاردهای بزرگ و پرچمهای متنوعی آذین بندی شده بود که روی آنها نوشته شده بود که آمریکا مسبب اصلی گرفتاریها و مسایل جهانی است. مرگ بر کارتر، مرگ بر صهیونیزم، فرزند نامشروع آمریکا. برای برچیدن این پلاکاردها احتیاج به یک سری مذاکرات ظریفی دارد. (و شاید هم پنهانکاری) زیرا دیروز که قصد برداشتن این پلاکاردها را داشتیم موجب تحریک تظاهرکننده ها شد و به ما گفتند که اگر آنها را بردارید از دیوارها به داخل خواهیم آمد. که ما برای لحظاتی جا خوردیم. ولی در نظر داریم مقاومت نماییم.

5- به ادعای رادیو تلویزیون ملی ایران و به دعوت حزب جمهوری اسلامی 3 میلیون نفر در تهران و میلیونها نفر در خارج از پایتخت در تظاهرات یکم نوامبر شرکت کردند. این ارقام بدون شک اغراق آمیز بود اما نمایش فیلم های تلویزیون این تظاهرات در تهران یقیناً نشان دهنده یک اجتماع بزرگ بود. آیت الله منتظری در نطق خود در تهران، ضمن محکوم کردن دولت آمریکا فرق بین دولت آمریکا و مردم آن کشور را دقیقاً مشخص کرد.

لینگن

ریسک سیاسی برنامه بیمه سرمایه گذاری

ص: 732

شماره 377 محرمانه4 نوامبر 1979 - 13 آبان 1358 سفارت آمریکا، تهران - 12065 مرجع: وزارت امور خارجه 281949 موضوع: ریسک سیاسی برنامه بیمه سرمایه گذاری 1- (محرمانه - تمام متن) 2- خلاصه و نتیجه گیری: سفارت فرصت را مغتنم شمرده و دیدگاههایش را در این مرحله اولیه عنوان می کند. ما سرمایه گذاری جدید از سوی شرکتهای آمریکایی را یک عامل مهم در بنای روابطمان با ایران می دانیم. دو پیشنهاد مطرح شده در تلگرام مرجع الف فقط از نوع صنایع سطح پایین ساخته شده و قطعاً مفید است که بایستی پیش درآمد سرمایه گذاری جدید باشد. ما امیدوار هستیم این شرکتها در این مورد که توسط شرکت بیمه، بیمه خواهند شد یا خیر، اقدام کنند.

3- در عین حال ما از سوی دولت آمریکا و نیز شرکتها در خصوص سودمندی به کار بردن این سرمایه گذاریها در رابطه با دولت موقت ایران در موقعیت فعلی، دچار شبهه هستیم. به علاوه قبل از افزایش اعتبار بیمه ما باید در مقایسه با زمان فعلی احساس بهتری نسبت به دیدگاه دولت موقت ایران درباره سرمایه گذاری خارجی و بویژه جبران خسارت در صورت ملی کردن داشته باشیم.

4- بنابراین پیشنهاد ما این است که برنامه محدودی در این زمان از سر گرفته نشود مگر اینکه شرایط روشن گردد. پایان خلاصه و نتیجه گیری.

5- مشکلات برنامه ای. با توجه به تلگرام مرج الف پاراگراف 2 بهترین اطلاعات ما این است که مرکز قبلی برای جذب سرمایه گذاری خصوصی تعطیل می باشد، و حتی به تلفن ها پاسخ نمی دهد. به طور جداگانه کوشش می کنیم تا از شرایط فعلی آن بیشتر مطلع شویم.

6- حتی اگر کسی را برای صحبت کردن پیدا کنیم، نمی دانیم ارزش هر پروژه ای که توسط مرکز داده می شود چقدر خواهد بود. تا آنجا که می دانیم دولت موقت ایران توافقات تضمین سرمایه گذاری سالهای 1957 و 1970 را که به وضوح پاسخگوی اختیارات سیاست رژیم گذشته بود، تقبیح نکرده است. اینکه آنها هرگونه اهمیت موجود در این سیاست و بی اطمینانی های نهادی در ایران امروز را حفظ خواهند کرد، مسئله دیگری است. ما منطقاً مطمئن هستیم که هیچ مستخدم کشوری به خودی خود این پروژه ها و (به همراه آن از سرگیری برنامه های بیمه) را تصویب نخواهد کرد. حتی اگر یک وزیر تصویب کند هیچ تضمینی وجود ندارد که تا چه هنگامی در مصدر کار قرار خواهد داشت. در دولتهای باثبات و عادی تر تغییر یک وزیر مستلزم تغییر سیاست یا لطمه دیدن اعتبار مصوبات دولتی در خصوص یک سرمایه گذاری مشخص نیست. نمی توانیم بگوییم این مطلب در مورد دولت موقت ایران

ص: 733

مصداق دارد.

7- مشکلات سیاست. ما در صورتی نسبت به مصوبه یک وزیر اطمینان خواهیم داشت که اطمینان حاصل کنیم این موضوع منعکس کننده سیاست مشخص دولت موقت ایران درباره سرمایه گذاری خارجی است. در حال حاضر سیاستی تعیین نشده است. تعدادی از مقامات رسمی که به لحاظ نفوذ از سطوح مختلف هستند، به شما خواهند گفت که آماده از سرگیری سرمایه گذاری خارجی هستند. آخوندهای معینی مطلب مشابهی خواهند گفت. در عین حال نهادهای مذهبی عمیقاًَ تقسیم شده اند. خصومت خود خمینی نسبت به نفوذ غرب بویژه آمریکا یا اینکه سرمایه گذاری خارجی مشخص ترین سمبل در این باره است، نیازی به توضیح ندارد.

8- در این اوضاع و احوال به نظر می رسد تردید و دودلی حکمفرما می شود. به عنوان مثال گفته می شود بنی صدر اقتصاددان اسلامی قرار است نقش بسیار بانفوذی را در دولت قانون اساسی به عهده گیرد، در تلگرام ب به ما گفته شده که او از سرمایه گذاری خارجی حمایت می کند مشروط بر آنکه به سود ایران باشد و نه به نفع شرکتهای چند ملیتی. بنی صدر اظهارات خود را تشریح نکرد. برای مثال آیا او از پرداخت پول ناشی از سود به سرمایه گذاران خارجی جلوگیری خواهد کرد؟ با فرض اینکه او وزیر مسئول شود، تأیید پروژه را او صادر خواهد کرد و بنابراین متوجه خواهد بود که دولت آمریکا یک منافع پایدار و مداوم در سرمایه گذاری ها داشته و مسئول حفاظت از آن است؟ 9- جنون انقلابی. هر چند متفاوت، حیطه طرز تلقی ها نسبت به سرمایه گذاری خارجی خصوصی، مفهوم منافع یک دولت مشروع سرمایه گذار در یک سرمایه گذاری معین عمیقاً متناقض با روحیات انقلابی است. توجه به ائتلاف شیطانی در بین دولت «استعمارگر» آمریکا، شاه «خائن» و نوکران مشترک آنها، سرمایه گذاران خصوصی، بانکداران و پیمانکاران آمریکایی خود را بویژه در مذاکرات توافقات پیمان کاری نشان می دهد. هویت بیدار شده در افکار انقلابی نسبت به شاه با دولت آمریکا، نتیجه مسافرت پزشکی (شاه به آمریکا) باید به این سوءظن ها حیات تازه ای ببخشد.

10- خوشبختانه به مرور زمان جنون انقلابی وی از بین خواهد رفت. در این میان آیا به طور کلی این به نفع آینده سرمایه گذاری خارجی آمریکا و به ویژه این دو سرمایه گذاری است که دولت آمریکا بدانها توجه رسمی کند؟ با همه منافعی که بیمه OPIC برای این سرمایه گذاریها دربر دارد، ما تردید داریم سیاست تسلیم در این شرایط برای تأمین منافع آنها بهتر باشد.

11- مشکلات جبران خسارت. از نظر خود آمریکا سئوال کلیدی در تصمیم گیری در خصوص افزایش یا عدم افزایش بیمه OPIC در برابر جبران کم، ناکافی یا غیرمؤثر در صورت ملی کردن احتمالی در آینده مسئله کیفیت جبران است که عملاً توسط دولت موقت ایران مطرح خواهد شد. در حالیکه گزارشات متفاوت هستند، تاکنون تجربیات تعدادی از پیمانکاران سابق (آمریکن بل اینترنشنال و غیره و غیره) امیدوار کننده نبوده است. از منابع ایرانی

ص: 734

دریافته ایم که بی. اف. گودریچ از توافقنامه خویش راضی است. در عین حال در مذاکره با سرمایه گذاران مشترک نفت شواهدی به دست آمده (مرجع) که دولت موقت ایران مخالف استفاده از تخصیص های خام به عنوان طعمه ای برای کم کردن ادعاهای جبران خسارت نیست. حداقل ما باید به جبران خسارتی که در آخرالامر به بانک بزرگ یو. اس. و شرکتهای بیمه قبل از تصمیم گیری برای افزایش نرخ بیمه در ایران پرداخت گردید جداً توجه کنیم.

- توصیه کلی. با فرض مواردی از قبیل شواهد امیدوارکننده در خصوص جبران خسارت از طرف دولت موقت ایران، خاتمه جنون فعلی، و یک آغاز نهادی در سیاست تا حدی که توافقات سرمایه گذاری و مصوبات منعکس کننده سیاست معین باشند، و در چنین زمانی ما باید به حفظ برنامه های OPIC در ایران توجهی مطلوب نشان دهیم.

13- توصیه ویژه. ما متوجه هستیم که سرمایه گذاران آمریکایی می توانند پروژه هایی را با OPIC ثبت کنند که حق آنها را برای بیمه حفظ می کند بدون آنکه عملاً آن را فعال کند. در چنین مواردی هیچ دستورالعملی در رابطه با دولت موقت ایران لازم نیست. در این حالت ما با توجه به این دو سرمایه گذاری در آینده نزدیک همان مطلب را پیشنهاد می کنیم.

لینگن

تظاهرکنندگان در داخل محوطه سفارت

سند شماره 378 محرمانه4 نوامبر 1979 - 13 آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی موضوع: تظاهرکنندگان در داخل محوطه سفارت افسر امنیتی منطقه ای با فردی که ظاهراً رهبر نیرویی است که به سفارت حمله کرده در حال مذاکره و گفتگو می باشد. به نظر می رسد که مهم ترین تقاضای آنها این باشد که بتوانند سفارت را بصورت سمبلیک در اشغال خود داشته باشند. رهبر نیروی اشغالگر اظهار داشت که آنها نمی خواهند به کارمندان دولت آسیب برسانند. تظاهرکنندگان نیز پلاکاردی حمل می کنند که بر روی آن جمله «ما نمی خواهیم به شما آسیب برسانیم... ما می خواهیم در اینجا دست به تحصن بزنیم» نوشته شده است. لینگن

تسخیر لانه جاسوسی

سند شماره 379 بدون طبقه بندی4 نوامبر 1979- 13آبان 1358 از: سفارت آمریکا، تهران - 11540 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - خبر کوتاه و فوری [موضوع: تسخیر لانه جاسوسی ] در ساعت11:10 گروهی از تظاهرات کنندگان به محوطه سفارت وارد شده و سپس به طبقه

ص: 735

همکف ساختمان وارد شدند. تمامی کارمندان نمایندگی در طبقات فوقانی ساختمان قرار دارند. در طبقه همکف، سربازان نیروی دریایی با استفاده از گاز اشک آور در حال متفرق کردن تظاهرات کنندگان هستند. لینگن

فهرست اعلام

ص: 736

ص: 737

ص: 738

آ.ا آبادان/ 113, 117, 124, 139, 143, 162, 165, 166, 188, 200, 203, 291, 293, 296, 298, 302, 313, 324, 365, 396, 479, 487, 502, 522, 554, 562, 563, 688, 689, 710 آباده/ 703, 704 آتابای/ 275 آتشین، علی اکبر (سروان)/ 325 آتن/ 18, 48, 354, 484 آذربایجان شرقی/ 115, 256, 258, 568, 638, 725, 727, 730 آذربایجان غربی/ 318, 326, 336, 339, 449, 456, 506, 537, 562, 588, 594, 606, 638, 694 آذربایجان/ 223, 246, 325, 327, 364, 563, 609 آذربرزین، شاهپور (سپهبد)/ 121, 129 آذرشهر/ 180 آذری ق--می، احمد (آیت الله)/ 574, 636, 639, 645 آذریون، حمید/ 55, 134 آرام، نیلی/125, 372 آرژانتین/ 618 آریانپور (دریادار)/ 146 آزموده، اسکندر/ 256 آزمون، منوچهر/ 286 آژان--س خب-ری س-ازمان آزادیبخ-ش فلسط-ین (الوفا)/ 394 آژانس خبری فرانسه/ 648 آستارا/ 188, 411 آسیا/ 177, 292 آشوری، جاوید (سرتیپ)/ 400 آغاجاری/ 116 آفریقا/ 478 آفریقای جنوبی/ 147, 160, 315, 329 آقاحسینی (گروهبان)/ 203 آقاخان تپه وری، یعقوب/ 123 آقا زاده/ 649, 650 آق قلعه (روستا)/ 579 آلبانی/ 110 آلپو (سوریه)/ 552, 553 آل شبی-ر خاق-انی، محم-دطاهر (آیت الله)/ 233, 324, 393, 439, 463, 494, 507, 545, 558, 565, 566, 574, 576, 586, 587, 688 آلمان غربی/ 79, 84, 110, 174, 175, 262, 442, 577, 694 آلمان/ 61, 62, 63, 64, 101, 102, 110, 171, 202, 272, 343, 467, 478 آلووی/ 622, 623

ص: 739

آمریکای لاتین/ 292 آمریکا/ در اکثر صفحات آمل/ 574 آموزش و پرورش/ 695 آموزگار یگانه، سیروس/ 258, 642 آموزگار، جمشید/ 87, 476 آنجلمان (ستوان فرمانده)/ 626 آهنی کمانگر، اسدالله/ 400 آهنی، خان جان/ 458 آیزنهاور/ 583 ابراهیم، یوسف/ 584, 585, 594, 595, 596, 597, 602, 616 ابراهیمی، احمد/ 370 ابقتی، علی نصیر سعید/ 245 ابن یوسف حدائق (آیت الله)/ 474 ابوالفضل (ستوان دوم ارتش)/ 633 ابوجعفر/ 204 ابوشریف (عباس آقازمانی)/ 640, 688 اتحاد جماهیر روسیه شوروی شوروی اتریش/ 478 اجویت، بُلنت/ 97 احمد شاه/ 281 احمدآباد/ 165, 173 احمدزاده، طاهر/ 180 احمدی، سیداحمد/ 686 اختراعی، مصطفی (سرلشکر)/ 342 اخوان ملایری، ناصر/ 180 اداره ض--داط-لاع--ات نی--روی ه---وایی شاهنشاهی ایران/ 296 اداره مهاجرت بریتانیا/ 189 ادریسی/ 42 ادیب، کمال/ 283 ارتش شاهنشاهی ایران/ 372 ارداقی، خسرو/ 115 اردبیل/ 259, 260, 298, 314 اردکان/ 698 اردلان، اسماعیل/ 219 اردلان، ساسان/ 601, 602, 603, 604 اردلان، علی/ 115 اروپا/ 49, 51, 61, 67, 101, 104, 125, 179, 235, 289, 292, 442, 596, 616 اروپای شرقی/ 94, 343, 351, 467, 511 اروپای غربی/ 580 ارومیه (رضاییه)/ 318, 319, 326, 327, 506, 510, 517, 563, 587, 588, 594, 683, 686 اروندرود/ 464, 562 ازگله (منطقه)/ 683 ازهاری، غلامرضا/ 17, 88, 275, 297, 364, 370 اسپانیا/ 343 اسپهبدی، عبدالعلی/ 695 اسپهرام، ابراهیم (سرلشکر)/ 400, 401 اسپیرز/ 97 استادیوم آریامهر (آزادی)/ 226 استادیوم امجدیه/ 732 استان فارس/ 104, 137, 266, 286, 370, 376, 433, 436, 438, 469, 508, 510, 511 استرالیا/ 135 استمپل، جان. دی/ 25, 34, 147, 149, 169, 359 استود، جیمی. ال./ 44 استوسل/ 102, 604 استون (ژنرال)/ 154 اسد، حافظ/ 481, 487

ص: 740

اسدی/ 608 اسرائیل/ 20, 28, 29, 124, 143, 145, 160, 200, 222, 234, 240, 243, 278, 315, 329, 344, 345, 353, 370, 394, 397, 398, 408, 410, 423, 425, 426, 449, 542, 612, 640, 693, 698, 706, 707, 708, 709, 727, 732 اس-فندی-اری (س-رلشک-ر)/ 296 اس-فندی-اری، حسینع-ل-ی (نماینده مجلس شورای ملِی)/ 400 اسکاندیناوی/ 467 اسکله خارک/ 175 اسکودرو/ 220 اسکندراحمد، احمد/ 487 اسکندرزاده (سرهنگ)/ 624, 625 اسکو/ 3 اسلامی، حسن/ 115, 303, 685 اسمیت، اسکات/ 455 اسمیت، تام/ 79 اسنو، جان/ 135 اشتوتگارت/ 61, 63, 64, 171 اشراقی، شهاب الدین (آیت الله)/ 435 اشراقی، محمدمهدی/ 314 اشرف زاده، سیدکاظم/ 286 اشرفی، جمشید/ 46, 51 اشرفی، مهدی (سرهنگ)/ 314 اشمیت، هلموت (صدراعظم آلمان)/ 95 اصغرزاده (سرگرد)/ 411 اصغرزاده، جلیل/ 400 اصغری زاده، محمود/ 283 اصفهان/ 4, 6, 13, 15, 16, 22, 25, 26, 27, 29, 30, 32, 33, 34, 39, 40, 48, 50, 53, 54, 56, 86, 91, 98, 99, 100, 103, 104, 105, 113, 130, 139, 286, 287, 291, 314, 317, 339, 364, 379, 380, 381, 382, 398, 399, 401, 402, 405, 467, 468, 469, 470, 473, 474, 518, 526, 540, 541, 555, 569, 572, 585, 623, 625, 639, 649, 708, 709, 711, 716 اصفهانیان فرد، حسین (سرگرد)/ 364 اصلاحات ارضی/ 485, 487 اعلم، جمشید (سناتور)/ 342 افتخار، حبیب الله/ 124 افتخارمنش، ماشاءالله/ 283 افتخاری (سروان)/ 443 افخم ابراهیمی، منصور (سپهبد)/ 400 افراسیابی، بهادر/ 458 افراسیابی، بیژن/ 496 افرهی (سرهنگ)/ 262 افغانستان/ 102, 215, 226, 227, 237, 421, 472, 497, 499, 589, 646, 668, 675 اقیانوس هند/ 288, 312, 313, 335, 552, 675 الجزایر/ 449, 721 الحکیم (عضو ساف)/ 394 اُلداکر/ 170 الکسیر (قبیله)/ 480 الکی (سرهنگ)/ 479 الگار، حامد/ 604 القانیان، حبیب/ 370, 394, 398, 406, 412, 540, 580 الوانیه (روستا)/ 562 الیتز/ 21 امارات متحده عربی/ 66, 364, 365, 366 امام رضا (ع)/ 315

ص: 741

امام علی(ع)/ 71, 360, 437, 623 امام موسی صدر/ 267, 347, 363, 464, 487 امام شهر (شاهرود)/ 180 امامیان (تیمسار)/ 456, 457, 583 امانی ایمانیان، علی اصغر (سرتیپ)/ 125 امانی، محمود (سرهنگ)/ 325 امیرانتظام، عباس/ 34, 35, 36, 112, 114, 122, 139, 147, 149, 159, 172, 174, 177, 187, 189, 203, 205, 210, 215, 217, 218, 231, 233, 257, 269, 270, 271, 281, 282, 286, 289, 318, 336, 337, 358, 360, 362, 363, 371, 377, 407, 429, 461, 463, 483, 516, 518, 525, 704 امیرانی، علی اصغر/ 204 امیررحیمی، سید عزیزالله/ 435, 450, 482, 483, 535, 536, 542, 546, 552, 557, 574, 561, 562, 563, 565, 567, 568, 569, 570, 571, 572, 574, 576, 578, 579, 580, 581, 590, 624, 641 امیرعلایی، شمس الدین/ 277 امیرقهرمان، سیداسدالله/ 457 امیرمعز، اسدالله (سرتیپ)/ 400 امینی (سرگرد)/ 640 امین---ی افش-ار، غلامرضا ایرج (سرتیپ)/ 283 امینی، رضا (دکتر)/ 279, 283 امینی، نصرت الله/ 137 انتشارات تایم لایف / 289 انتشارات دانش نو/ 205 انجمن ایران و آمریکا/ 375, 376, 380, 399, 661, 662, 663, 681 انجمن بانکداران ایران/ 46, 47 انجمن بین المللی حقوقدانان/ 253 انجمن حقوق دانان ایرانی آزادیخواه/ 26 انجمن خبرنگاران خارجی/ 593 انجمن خدمات خارجی آمریکا/ 234, 238 انجمن روانپزشکی ایران/ 412 انجمن کارمندان انقلابی وزارت امور خارجه/ 55 اندرسون (سرجوخه)/ 151 اندیمشک/ 16, 17, 465, 689, 710 انصاری (برادر سیروس)/ 46 انصاری، سیروس/ 46 انگلستان  انگلیس انگلیس/ 20, 61, 62, 63, 64, 74, 76, 101, 102, 136, 159, 196, 198, 203, 209, 227, 460, 467, 494, 542, 550, 552, 719, 723, 729 انورسادات، محمد/ 76, 144, 244, 483, 716 او دانل/ 72 اورامانات/ 460, 683 اورشلیم/ 345 اوروگوئه/ 618 اوری، سرجوخه/ 150, 154 اولیس/ 60 اویسی، غلامعلی (تیمسار)/ 359, 412 اَهرن/ 505 اهواز/ 3, 16, 17, 42, 201, 202, 204, 212, 213, 227, 276, 296, 304, 324, 445, 465, 466, 480, 487, 499, 514, 522, 537, 542, 545, 554, 563, 566, 575, 576, 577, 610, 639, 685, 688, 689, 694, 710, 722, 723

ص: 742

ایالات متحدهآمریکا ایتالیا/ 343, 467 ایران/ اکثر صفحات ایرانی، مهدی (دکتر)/ 590, 591 ایرانپور، جمشید/ 382 ایرانشهر/ 535, 686 ایرانلو، علی اصغر/ 365 ایرباس/ 11 ایروانی، جهانگیر/ 542 ایزدی (سرتیپ)/ 609 ایزدی، علی محمد/ 115, 285, 711 ایست، دانی (سرگروهبان)/ 32, 33 ایسلند/ 467 ایلام/ 410, 411, 456, 457, 458, 479, 610 ایمانی، اسدالله (سرهنگ)/ 327 ایمانیان، اصغر (سرتیپ)/ 80, 125, 129 ب بابل/ 684 بابیسی(منطقه)/ 683 باتمانقلیچ/ 97 بادپا، پرویز/ 177, 180 بارتکو، سی. دبلیو. او/ 239 بارزانی، ملامصطفی/ 457 بارلو (سرهنگ)/ 105 بازار تبریز/ 501 بازار تهران/ 648 بازار زنجان/ 472 بازار شیراز/ 399 بازرگان (شهر مرزی)/ 67, 694 بازرگان، مهدی/ 14, 29, 34, 35, 37, 42, 51, 52, 53, 54, 56, 71, 80, 85, 88, 89, 91, 92, 93, 97, 100, 113, 114, 116, 121, 122, 126, 128, 133, 134, 135, 136, 137, 138, 139, 140, 141, 143, 144, 148, 160, 165, 172, 174, 176, 177, 178, 179, 180, 185, 187, 188, 190, 191, 193, 195, 196, 204, 205, 206, 207, 208, 209, 210, 212, 213, 216, 217, 219, 223, 224, 226, 227, 229, 230, 231, 232, 233, 238, 240, 241, 242, 247, 258, 262, 271, 273, 274, 275, 276, 277, 278, 279, 281, 283, 286, 298, 299, 300, 301, 302, 311, 313, 319, 322, 323, 326, 328, 332, 333, 334, 335, 340, 350, 370, 371, 416, 417, 420, 421, 424, 434, 459, 471, 485, 486, 487, 490, 492, 494, 495, 496, 506, 508, 511, 515, 516, 520, 521, 525, 539, 550, 553, 554, 555, 557, 564, 565, 567, 568, 576, 578, 579, 581, 606, 646, 652, 657, 659, 668, 674, 679, 680, 697, 709, 711, 713 باشگاه شهرداری آبادان/ 291 باصری نیا، محمدکریم/ 451, 458 باقرآباد/ 361 باقرزاده، ایرج/ 289 باکو/ 277 بالکان، مدحت/ 97 بانک بین المللی ایران/ 459 بانک داریوش/ 459 بانک شهریار/ 459 بانک مرکزی ایران/ 307, 459, 460 بانکوک/139, 291 بانک توسعه و سرمایه گذاری ایران/ 47, 48

ص: 743

بانک عمران/ 46, 47 بانک فدرال رزرو/ 111 بانک مرکزی ایران/ 46, 47, 57, 111, 125, 670 بانک ملی/ 315, 558 بانه/ 566, 588, 606, 686, 690, 709 باهاما/ 260, 491 بایندر/ 597, 615, 616, 617, 626 بجن--وردی، س-ید محم-دکاظم (استاندار)/ 381, 382, 526 بحرین/ 524, 675 بخارست/ 95 بخ-اش، ش-ائول (متفک-ر یه--ودی)/ 401, 410, 411 بختیار، آقاخان/ 256 بختیار، شاپور/ 7, 8, 12, 14, 17, 22, 23, 24, 25, 26, 27, 28, 29, 30, 34, 35, 36, 38, 40, 41, 43, 50, 51, 52, 53, 54, 55, 57, 88, 89, 91, 95, 96, 100, 120, 122, 124, 126, 169, 207, 232, 233, 246, 258, 280, 305, 403, 404, 468, 469, 483, 580, 642, 644, 650, 692, 705, 719 بختیاری، اسدالله/ 365 بخشی آذر (سپهبد)/ 290 بدره ای، عبدالعلی (تیمسار)/ 101, 404 براون/ 596, 601 برزیل/ 467 برزین، مسعود/ 13, 283 برژنف، لئونید/ 94 برژینسکی، زبینکو/ 94, 95, 618, 696 برق لامع، یعقوب/ 82, 83 برلین/ 604 برمه/ 618 برنات/ 592 برنجیان، هاشم (سپهبد)/ 283, 296 بروجردی، حاج آقا حسین (آیت الله)/ 708 بروکلین/ 591 برومند (سپهبد)/ 410, 589 بریتانیا  انگلیس بصره/ 96 بغداد/ 87, 95, 271, 481 بقایی یزدی، محمد/ 370 بقایی، عبدالحسین (دکتر)/ 434, 437, 524 بگین، مناخیم/ 424, 425, 716 بلالی (مأمور پلیس)/ 286 بلژیک/ 343, 467 بلغارستان/ 231, 232 بلگراد/ 95 بلوچستان/ 223, 246, 258, 260, 261, 262, 269, 270, 274, 499, 668, 686 بلوریان، غنی/ 575 بن/ 46, 604 بندر بوشهر/ 372 بندر ترکمن (بندر اسلام/بندر شاه)/ 188, 192 بندر خرمشهر/ 399, 400 بندر خمینی/ 723 بندر شاهپور/ 62, 63, 66, 68, 70, 329, 594 بندر ماهشهر/ 176 بندرانزلی(پهلوی)/ 694, 698, 709, 710, 711, 721, 722 بندرعباس/ 19, 40, 66, 67, 105, 227, 266, 317, 325, 459, 555 بنکدارپور، م./ 69, 70

ص: 744

بنی هاشمی/ 361 بنی احمد، احمد/ 174, 179, 180, 373 بنیاد پهلوی/ 70, 528 بنی اسدی، حسین/ 328, 334, 674, 680 بنی اسرائیل (قوم)/ 716 بنی پور (سرهنگ)/ 312 بنی صدر، ابوالحسن/ 40, 43, 52, 70, 211, 275, 284, 345, 377, 588, 647, 692, 704, 734 بنی صدر، فتح الله/ 549 بوتفلیقه، احمد/ 449 بوتو، ذوالفقار علی/ 280, 282, 283, 285 بورچیل، جان/ 79 بوردا (منطقه) / 497 بوشهر/ 105, 175, 180, 265, 297, 346, 372, 521, 554, 555, 610 بوکانان/ 95 بوکان/ 702 بولینگ، کلاوس/ 604 بویس، اسکیپ/ 155, 156 بوینوس آیرس/ 619 بهادران، مسعود/ 676, 677 بهادری، بهادر/ 283 بهبهان/ 227, 689 بهبهانی، محسن/ 582 بهرامی (فرماندار کرمان)/ 472, 626 بهزاد نیا (معاون وزارت ارشاد)/ 584 بهزادنیا، علی/ 532, 533, 586, 593, 594, 608, 616, 617, 648, 649, 717, 718 بهزادی، علی/ 532 بهشت زهرا/ 12, 14, 16, 25, 28, 226, 658, 659 بهشتی، سید محمدحسین (دکتر)/ 220, 221, 222, 382, 383, 384, 446, 451, 644, 647, 704, 711, 712, 713, 714, 715, 716 بهشهر/ 133, 135, 138, 273 بهکار، محمد/ 443 بهنود، مسعود/ 631 بی.بی.سی/ 279, 608, 730 بیدآبادی، سیداحمد (تیمسار)/ 80, 147, 163, 166 بیدبُلند (تأسیسات نفتی)/ 216 بیرجند/ 496 بیرمنگهام/ 357, 455 بیروت/ 483 بیگلری (دریادار)/ 101, 590 بیل، جیمز/ 188, 203, 204, 205 بیمارستان شیر و خورشید/ 250 پ پاپازیان (دکتر)/ 515 پادگان بهبهان/ 572 پادگان جلدیان/ 537, 538, 544 پادگان خمینی (جمشیدیه)/ 490, 574 پادگان شاه پسند/ 261 پادگان فرح آباد/ 163, 167, 177, 178, 179 پادگان گارد شاهنشاهی/ 90 پادگان لویزان/ 405, 653 پادگان مهاباد/ 318, 690 پادگان نظامی انجیره/ 479 پادگان نظامی نی خزر/ 479 پادگان نظامی هلاله/ 479 پادگان هوایی دوشان تپه/ 588

ص: 745

پارساکیا/ 529, 535 پاریس/ 7, 8, 10, 13, 20, 26, 36, 37, 42, 46, 63, 70, 87, 139, 231, 274, 277, 321, 478, 560, 565, 586, 596, 650, 684, 705 پازانان/ 116, 117 پاسگاه ژاندارمری سرو/ 606 پاسگاه ژاندارمری شلمچه/ 582 پاسه (ستوان)/ 625 پاکروان، حسن/ 207, 293 پاکستان/ 102, 138, 179, 282, 285, 407 پالاتینسک (منطقه)/ 552 پالایشگاه آبادان/ 176, 315, 366, 514, 573, 689 پالایشگاه تبریز/ 394, 514 پالایشگاه تهران/ 366, 514 پالایشگاه شهر ری/ 573 پالایشگاه شیراز/ 366, 430, 432, 514 پالایشگاه کرمانشاه/ 366, 514 پالایشگاه ماهشهر/ 304 پالیزبان (تیمسار)/ 279, 359, 364, 366, 367, 372, 388, 561, 563, 692 پانزده خرداد (1342)/ 448, 449 پاوچ/ 307 پاوه/ 633, 641 پایگاه استراق سمع/ 138, 140 پایگاه جاسوسی آمریکا/ 134, 136, 307 پایگاه دریایی بوشهر/ 418 پایگاه دریایی چابهار/ 162, 163, 166, 167 پایگاه دریایی خرمشهر/ 185, 186, 408 پایگاه دوشان تپه/ 362 پایگاه شیراز/ 556 پایگاه علی آباد (قم)/ 363 پایگاه نظامی باغشاه/ 121 پایگاه نظامی چابهار/ 335 پایگاه نظامی عباس آباد/ 362 پایگاه نظامی علی آباد/ 363 پایگاه نیروی دریایی چابهار/ 201 پایگاه وحدتی دزفول/ 105 پایگاه هوایی آندروز/ 23 پایگاه هوایی بندرعباس/ 363 پایگاه هوایی چابهار/ 163 پایگاه هوایی خاتمی/ 29, 30, 49 پایگاه هوایی دوشان تپه/ 90, 240 پایگاه هوایی مصدق (وحدتی)/ 636, 637 پترسن/ 157 پتن (ژنرال)/ 536 پرایر (کشیش)/ 301 پرایور، رابرت/ 73, 74, 75, 76 پرشت، هنری/ 712, 713, 714, 715 پروردی لشگری (گروهبان شهربانی)/ 633 پرورش، رضا (سرتیپ)/ 262, 296, 297, 310, 381, 410 پرویز، عرفان/ 343, 374, 375 پرویز، منوچهر/ 371 پزشک پور، محسن/ 227 پژمان، جلال (سپهبد)/ 400 پک/ 96 پکن/ 95 پلی سنس/ 388, 389, 390 پنامون، لاری. ا./ 124 پنمن (گروهبان)/ 150, 152

ص: 746

پورسرتیپ، محمد/ 486 پهلوی، اشرف/ 585 پهلوی، دیبا (فرح)/ 124, 209 پهلوی، رضا (پسر محمدرضا)/ 23 پهلوی، رضا (شاه)/ 489 پهلوی، غلامرضا (شاهپور)/ 275 پهلوی، فاطمه/ 491 پهلوی، محمدرضا/ 88, 174 پیراسته/ 47 پیرامی، کریم/ 641 پیرانشهر/ 506, 509, 513, 514, 522, 537, 544, 554 پیرحسینی، حسن/ 691, 692, 693 پیمان سالت/ 94, 95 پیمان سنتو/ 57, 193, 195, 209, 218 پیمان صلح خاورمیانه/ 238, 353 پیمان صلح مصر و اسرائیل/ 232, 242, 243, 244, 245, 271, 312, 313, 341, 643, 654 پیمان ناتو/ 133, 135, 209, 619 پیمان، حبیب الله/ 582 ت. ث تاج، عباس (وزیر نیرو)/ 115, 405, 543 تاخی نجفی (ستوان)/ 314 تارخ، جهانگیر/ 147, 163, 166 تامپسون، کی./ 117 تامس، ریک/ 154, 212 تامست/ 642, 647, 648, 656, 658 تای (ژنرال)/ 410, 589, 595 تایت / 262 تایلند/ 484 تایوان/ 484 تبریز/ 3, 4, 53, 56, 72, 76, 78, 80, 81, 84, 86, 91, 92, 98, 99, 100, 103, 113, 131, 143, 145, 147, 163, 166, 174, 179, 180, 188, 192, 233, 238, 240, 241, 265, 266, 276, 277, 281, 287, 291, 298, 306, 322, 325, 326, 342, 346, 396, 530, 547, 548, 550, 555, 587, 588, 637, 638, 705, 717, 725, 726, 727, 730 تبریزی، ایرج/ 329 تجدد، هوشنگ/ 123 ترکمن صحرا/ 188, 252, 254, 260, 261, 265, 266, 268, 272, 273, 280, 283, 288, 653 ترکیه/ 42, 67, 88, 97, 102, 104, 412, 447, 510, 580, 586, 587, 606, 694 ترگه ور/ 588 ترمینال دریایی خارک/ 158 تروتسکی/ 542 تره کی، نورمحمد/ 215, 421 تریپولی/ 619 تسلیمی، منوچهر/ 125, 371 تسه تونگ، مائو/ 278, 653 تفنگچی، حمزه/ 365 تقوی، مهدی/ 125 تنگه تسوسیما/ 552 تنگ، شیائو پنگ/ 94, 95 تنگه هرمز/ 601 توانگری، فریدون (آرش)/ 501, 502, 518 تورنتو/ 552 توژال / 457 توسلی، محمد/ 147

ص: 747

توفیقی (سرهنگ دوم)/ 262 توکلی (توسلی)/ 147 توکلی، محمد/ 130 توکلی، نصرالله (سرهنگ)/ 114, 155 توکیو/ 63 توند (روستا)/ 538 تهران ژورنال/ 59, 124, 128, 130, 131, 133, 136, 172, 173, 243, 244, 245, 343, 374 تهران/ اکثر صفحات تهرانی/ 28 تیارت، پت/ 79 ثابت، جواد/ 364 ثنایی، سلمان/ 494 ج جابرانصاری، همایون/ 258 جاشیم لیب، هالش/ 695 جامعه روحانیت تهران/ 396 جامعه یهودی ایران/ 377 جانسون، اچ. اف (سروان)/ 122, 154, 199, 222, 245, 249, 250, 267, 427, 430, 458, 462, 465, 466, 470, 475, 480, 485, 497, 505, 508, 520, 594 جانسون، لیلیا/ 655 جانوف، اشرف احمد/ 264 جاویتز (سناتور)/ 398, 402, 414, 720 جاویدمهر، قاسم/ 391 جبهه پایداری عرب/ 407 جبهه خلق برای آزادی فلسطین/ 445 جبهه دمکراتیک ملی/ 165, 180, 195, 196, 205, 214, 223, 224, 226, 227, 249, 311, 350, 410, 411, 441, 442, 463, 477, 479, 500, 502, 564, 568, 586, 605, 612, 613, 639 جبهه ملی/ 29, 37, 51, 86, 92, 165, 179, 180, 193, 199, 201, 214, 224, 233, 249, 259, 260, 277, 279, 302, 311, 320, 329, 339, 340, 343, 350, 364, 366, 373, 409, 439, 463, 469, 482, 500, 502, 503, 516, 519, 568, 570, 586, 607, 644, 646 جذبی (سرهنگ)/ 626 جردن، ال/ 154 جریری، محمد/ 696 جزنی، بیژن/ 55 جزیره خارک/ 134, 689 جزیره قشم/ 225, 227 جزیره کیش/ 256 جزیره مسیرا / 483 جزیره مینو/ 562, 582, 593 جعفرآباد (کرمانشاه)/ 389 جعفری (دکتر)/ 499 جعفری (سروان پلیس)/ 302 جعفری، شعبان/ 177, 180 جعفری، فضل الله (سرهنگ)/ 314 جعفری، مصطفی/ 343, 344, 374, 375 جعفریان، محمود/ 101, 200, 203 جلدیان (روستا)/ 537, 538, 550, 574 جلفا/ 67 جلود، عبدالسلام (سرهنگ)/ 340 جلیل پور طوسی (سرهنگ)/ 458 جم، فریدون (ارتشبد)/ 7, 8 جنبش آزادی ملت ایران (جاما)/ 329 جنبش آزادیبخش فلسطین/ 124

ص: 748

جنبش انقلابی خلق مسلمان/ 582 جنبش زنان در آمریکا/ 189 جنبش غیر متعهدها/ 218 جنبش مسلمانان مبارز/ 582 جنبش مشروطه خواهی (1906)/ 205 جنگ جهانی دوم/ 76 جنوب لبنان/ 144, 145, 342, 346, 363, 707 جوادی (نویسنده)/ 53 جهاد سازندگی/ 677 جهان بیگلری، عطاءالله/ 401 جهانبانی، نادر (سپهبد)/ 200, 203 جهانبینی، عباسعلی/ 343 جهرم/ 86, 438 حبش، جرج/ 373, 444, 445, 644 چ چابهار/ 259, 335 چریکهای فدایی خلق (مارکسیست)/ 55, 58, 60, 98, 103, 113, 115, 126, 137, 141, 142, 143, 157, 165, 183, 187, 188, 190, 206, 208, 215, 216, 223, 225, 227, 247, 249, 252, 254, 268, 274, 276, 279, 280, 281, 283, 284, 285, 307, 310, 311, 322, 331, 347, 350, 352, 359, 364, 366, 373, 387, 414, 461, 498, 502, 517, 518, 586, 605, 637, 638, 639, 654, 665, 688 چمران، مصطفی/ 609, 610, 644, 680, 687, 688, 710 چهارمحال و بختیاری/ 469 چه گوارا، ارنستو/ 539 چین/ 94, 95, 284, 292 ح حائری شیرازی، محی الدین (آیت الله)/ 376 حائری یزدی، مهدی (دکتر)/ 598, 599, 600 حاج سیدجوادی، علی اصغر/ 55, 463 حاج طرخانی، تقی/ 549, 573 حاجی فرجی، پرویز/ 451, 458 حاجی لطفی/ 435, 451 حاضر، امیرهوشنگ (سرهنگ)/ 400 حامدیان، هوشنگ/ 443 حبیبی، حسن/ 681 حجازی، (فخرالدین)/ 7 حجت کاشانی، علی/ 293 حدادی، علی اصغر/ 214 حریری (دکتر)/668, 686 حزب اتحادالمسلمین/ 695 حزب بعث عراق (الثوره)/ 481 حزب پان ایرانیست/ 605, 226, 227 حزب توده/ 40, 42, 121, 122, 139, 163, 165, 167, 209, 210, 301, 302, 311, 328, 352, 373, 448, 605, 638, 701, 729 حزب جبهه دمکراتیک ملی/ 479, 501 حزب جمهوری اسلامی/ 220, 221, 226, 315, 328, 345, 346, 348, 359, 368, 413, 434, 439, 447, 463, 567, 605, 607, 613, 644, 647, 691, 696, 698, 712, 715, 716, 718, 723, 728, 729, 732 حزب جمهوری خلق مسلمان/ 359, 471, 547, 607, 613, 692, 716 حزب جمهوری خواه آمریکا/ 437 حزب جهوریخواهان خلق مسلمان/ 325

ص: 749

حزب دمکرات کردستان/ 279 حزب دمکرات آذربایجان/ 548 حزب دمکرات آمریکا/ 437 ح--زب دمک-رات کردستان (عراق)/ 219, 227, 256, 258, 279, 482, 509, 510, 517, 537, 544, 566, 574, 575, 605, 659, 691, 709, 710 حزب رادیکال ایتالیا/ 244 حزب رستاخیز/ 210, 219, 233, 364 حزب سوسیالیست کارگران/ 524, 613 حزب کمونیست ایران/ 53, 134 حزب کمونیست آلمان غربی/ 352 حزب کمونیست چکسلواکی/ 352 حزب کمونیست شوروی/ 352 حزب ملت ایران/ 482 حزب ملل اسلامی/ 381 حسن البکر/ 466, 487 حسن پور/ 304 حسینی (آیت الله)/ 448 حسینی، احمد/ 365 حسینی، شیخ عز الدین/ 223, 254, 450, 509, 510, 566, 606, 710 حسینی پور، بهرام/ 314 حسینیه ارشاد/ 54, 283, 285 حضرت محمد (ص)/ 368, 408 حضرت موسی (ع)/ 716 حقانی، غلامحسین (آیت الله9, 363 حق پرست، علیرضا/ 325 حقدان (دکتر)/ 381 حقگو، جمشید/ 537, 562, 606, 694 حمزه لوئی، علی (سروان)/ 443 حوزه علمیه قم/ 473, 708 خ خاتمی (سرهنگ)/ 262 خاتمی، محمدجواد/ 42 خادمی (آیت الله)/ 26, 39, 49, 56, 91, 98, 99, 100, 380, 381, 382, 402, 470, 474 خاش/ 686 خاقانی، عیسی/ 507, 558, 576 خالقی (سرلشکر)/ 687 خامنه ای، سیدعلی (آیت الله)/ 582, 687, 688 خان مقدم، مصطفی/ 342 خانمرادی، امیرحسین/ 394 خاورمیانه/ 190, 195, 199, 202, 277, 308, 313, 344, 345, 519, 589, 601, 616 خبرگزاری آسوشیتدپرس/ 15, 16, 26, 51, 76, 263, 264, 274, 289, 358, 648, 649 خبرگزاری ان. بی. سی/ 608, 613, 615 خبرگزاری ای. بی. سی/ 10, 11 خبرگزاری ایزوستیا/ 227, 264 خبرگزاری پارس/ 203, 460, 487, 493, 511, 542, 572, 587, 642, 643, 649, 684, 702 خبرگزاری تاس/ 20, 263, 264 خبرگزاری تایم - لایف/ 289 خبرگزاری رویتر/ 418, 584, 648 خبرگزاری عراق/ 481 خبرگزاری فرانس پرس/ 20, 232, 258, 266, 562, 723 خبرگزاری لندن/ 723, 724, 727 خبرگزاری ملی (پارس نیوز)/ 200, 511 خبرگزاری واشنگتن دی. سی/ 723 خبرگزاری یونایتدپرس/ 58, 59, 190, 648 خداداد کادیه، علی (ستوان سوم)/ 365 خراسان/ 180, 325, 499

ص: 750

خرم، رحیم علی/ 125, 207, 370 خرم آباد/ 296, 472 خرمشهر/ 67, 113, 186, 233, 296, 314, 324, 385, 387, 390, 393, 399, 403, 418, 445, 460, 465, 494, 499, 502, 513, 522, 545, 554, 558, 563, 564, 565, 566, 572, 575, 576, 582, 587, 588, 609, 653, 685, 686, 688, 689, 694, 702, 710 خسروداد (تیمسار)/ 50, 99, 298, 299, 403, 404, 405 خلخال (آذربایجان)/ 631 خلخالی، صادق (آیت الله)/ 371, 417, 418, 432, 445, 446, 461, 462, 563, 633, 642, 710, 716 خلیج فارس/ 67, 68, 102, 144, 145, 158, 159, 186, 190, 227, 265, 288, 335, 336, 369, 411, 412, 446, 449, 460, 495, 595, 596, 597, 675, 703, 707 خمین/ 438 خمینی، روح الله (آیت الله)/ اکثر صفحات خمینی، مصطفی (آیت الله)/ 704 خواجه نوری، عبدالله (تیمسار)/ 147, 162, 166 خواج--ه نوری، علی محم-د (سپهبد)/ 286, 289, 290 خوانسار/ 130 خوزستان/ 67, 115, 127, 207, 213, 232, 233, 246, 252, 253, 269, 270, 286, 288, 289, 290, 315, 324, 335, 365, 366, 369, 392, 393, 399, 403, 409, 417, 418, 436, 439, 445, 446, 463, 472, 480, 481, 487, 489, 494, 499, 506, 507, 513, 514, 517, 525, 542, 545, 551, 555, 558, 561, 562, 563, 566, 567, 571, 572, 573, 574, 575, 576, 592, 609, 642, 684, 688, 689, 690, 692, 694, 709, 710, 722 خوشنام، حسنعلی (ناخدا)/ 408 خیرخواه، حمید/ 443 د دادستان کل کشور/ 255, 258 دادستانی ارتش/ 450 دادستانی انقلاب اسلامی/ 643 دادستانی عمومی و انقلاب (تهران)/ 400 دادگاه انقلاب (تبریز)/ 458 دادگاه انقلاب (تهران)/ 361, 458 دادگاه انقلاب (دزفول)/ 458 دادگاه انقلاب (مشهد)/ 420 دادگاه انقلاب/ 172, 173, 174, 177, 196, 207, 209, 276, 277, 279, 283, 304, 314, 348, 363, 364, 371, 391, 394, 405, 408, 412, 417, 418, 419, 420, 432, 518, 536, 556, 587, 610, 633, 645, 694 داراب/ 438 دارشویی (ایل بختیاری)/ 382 دارشویی، امیر امان الله/ 382 دانشکده افسری (تهران)/ 458 دانشکده پزشکی (دانشگاه بیلر)/ 321 دانشکده پلیس (تهران)/ 169 دانشکده امور اداری دانشگاه تهران/ 160 دانش--ک-ده داروس-ازی دانش-گ-اه پهل-وی

ص: 751

(شیراز)/ 160 دانشکده علوم و تکنولوژی/ 160 دانشکده فنی (تهران)/ 160, 164 دانشگاه استانفورد آمریکا/ 691 دانشگاه ام.آی.تی./ 321 دانشگاه اهواز/ 689 دانشگاه برکلی (کالیفرنیا)/ 161 دانش-گاه تب-ری--ز/ 342, 411, 725, 726, 731 دانشگاه تربیت معلم/ 125 دانشگاه تورنتو/ 599 دانشگاه تهران/ 10, 12, 87, 113, 114, 137, 143, 144, 150, 160, 161, 175, 190, 195, 202, 205, 210, 243, 244, 251, 269, 271, 285, 286, 288, 320, 321, 327, 343, 388, 391, 397, 413, 425, 452, 479, 501, 598, 602, 639, 659, 664, 665, 693, 699, 700, 701, 705, 715, 725, 727, 730 دانشگاه جرج تاون/ 599 دانشگاه ژنو/ 320 دانشگاه شیراز/ 376, 665 دانش-گاه ص-نعت-ی اصفهان (آریامهر)/ 75, 167, 380, 402, 474 دانشگاه صنعتی شریف/ 43 دانشگاه علوم و فنون ارتش/ 446 دانشگاه فردوسی (مشهد)/ 420 دانشگاه کالیفرنیا/ 73 دانشگاه مک گیل/ 599 دانشگاه ملی (شهید بهشتی)/ 125, 160, 161, 665, 699, 701, 730 دانشگاه میشیگان/ 599 دانشگاه نیویورک/ 601 دانشور (سرتیپ)/ 262 دانشی، غلامحسین/ 200, 203 داوران، احمد/ 161 داوران، حبیب/ 115 داورپناه، ایرج (سروان)/ 313 داونی (گروهبان)/ 149, 151 داوودی (سرهنگ دوم)/ 295 دایان، موشه/ 370 دریای خزر/ 102, 188, 265, 684, 694, 696, 698, 710 دریای سیاه/ 511 دریای مدیترانه/ 312 دزفول/ 16, 17, 198, 286, 521, 554, 555, 637 دستغیب، عبدالحسین (آیت الله)/ 376 دستوری، سعید/ 474 دشت ارژن/ 438 دشت گرگان/ 579 دشتیانه، محمدباقر/ 695 دعایی، سیدمحمود (حجت الاسلام)/ 405 دفتر تحقیقات ویژه نیروی هوایی (آمریکا)/ 24, 43, 44, 45, 48, 58, 59, 60, 102, 106 دفت-ر تحقیق-ات وی-ژه نی-روی هوایی، ناحیه 72 (تهران)/ 43, 48, 58, 108 دفتر جبهه متحد اسلامی/ 514 دفتر حفاظت منافع آمریکا/ 453 دفتر رسیدگی کشورهای مشترک المنافع/ 660 دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین/ 202 دفتر وابسته دفاعی آمریکا (تهران)/ 112, 121, 122, 128, 133, 137, 144, 158, 162, 166, 174, 176, 185, 190, 193, 195, 199, 214

ص: 752

, 222, 238, 245, 249, 260, 267, 272, 289, 292, 293, 296, 301, 304, 309, 312, 314, 318, 321, 328, 332, 336, 340, 344, 360, 364, 369, 385, 390, 399, 403, 405, 410, 417, 422, 424, 427, 430, 433, 441, 444, 448, 456, 458, 462, 465, 466, 470, 475, 477, 480, 485, 489, 493, 497, 505, 508, 512, 520, 523, 526, 535, 541, 548, 550, 552, 553, 555, 561, 565, 568, 576, 578, 580, 588, 594, 632, 636, 640, 674, 675, 687, 721 دفتر وابسته نظامی در مهرآباد/ 240 دلایه، رائول/ 705 دلرحیم (خانم)/ 597 دلنواز (سرهنگ)/ 581 دماوند/ 180 دوآب/ 690 دوپولوس، فیل/ 648, 649 دوج، لاری. ای./ 44 دودآباد/ 457 دوسلدورف/ 604 دوشان تپه/ 198, 238, 240, 580, 582 دوفرنز (گروهبان)/ 149 دوهفته نامه دنیا/ 720 دهاقان (شهر)/ 314 دهقان نژاد، محمد/ 283 دهقانی تفتی، حسن/ 711 دهلی نو/ 139, 484 دیترز، پی./ 117 دیدگان (منطقه)/ 683 دیرتک/ 592 دیزج (روستا)/ 561, 563 دیوان بین المللی دادگستری/ 189, 190 دیوانعالی کشور/ 16 دیویس، لاری/ 59, 60, 627 ر رائین، پرویز/ 76, 264, 289 رابرتز، جیم/ 154 راجر (ژنرال)/ 596 راجی، پرویز/ 460 رادنیا/ 251 رادیو اصفهان/ 541 رادیو بی.بی.سی. (فارسی)/ 274 رادیو بی.بی.سی/ 725 رادیو تهران/ 244, 256, 541, 575, 617, 674 رادیو صدای آمریکا/ 375 رادیو صدای انقلاب اسلامی ایران/ 257, 258, 260, 266 رادیو و تلویزیون ملی ایران/ 11, 12, 13, 15, 16, 43, 90, 91, 100, 101, 115, 130, 136, 147, 148, 152, 173, 189, 194, 200, 202, 203, 204, 205, 208, 209, 210, 269, 274, 275, 280, 281, 283, 321, 339, 396, 400, 448, 464, 471, 477, 479, 483, 487, 496, 497, 499, 506, 509, 514, 517, 521, 539, 554, 564, 557, 570, 572, 574, 578, 582, 583, 584, 590, 591, 632, 643, 645, 657, 682, 716, 721, 732 راگان (گروهبان)/ 626 راندل، جاناتان/ 73 رانگون/ 619 راولپندی/ 139

ص: 753

رباط/ 492 ربانی شیرازی، عبدالرحیم (آیت الله)/ 431, 573 ربانی، محمدرضا/ 438 ربیع--ی، امی-رحسی-ن (سپهبد)/ 29, 129, 283, 286, 289, 290, 293, 294, 307, 641 رجایی، محمدعلی (دکتر)/ 83, 84, 716 رجوی، کاظم/ 320 رجوی، مسعود/ 114, 122, 582 رحمانی (سرهنگ)/ 296 رحمتی، یوسف/ 600, 601 رحیمی (تیمسار)/ 450, 451, 491 رحیمی اردستانی، صدرالدین/ 180 رحیمی، مهدی (تیمسار)/ 91, 404 رستم خانی، احمد (سرهنگ)/ 365 رستمی، محمدباقر/ 286 رسولی، حسن/ 371 رشت/ 165, 175, 265, 370, 517, 696, 721 رضایی، علی/ 125 رضوی، سعید/ 59 رفاهی (دکتر)/ 474 رفسنجان/ 145, 279, 451 رفعت (تیمسار)/ 101 رفعت نیا، اسدالله/ 295 رُم/ 586 رنجبر، علی/ 278 روبس پیر/ 418 روتردام/ 164, 167 روحان، محمدحسین (سروان)/ 438 روحانی (آیت الله)/ 417, 421 روحانی مقدم، محمدمهدی (سرلشکر)/ 400 روحانی، تقی/ 293, 694 روحانی، صادق (آیت الله)/ 421 رودخانه می. سی. سی. پی/ 102 رودزیا/ 329 روز، گرگوری/ 596 روزن (وابسته مطبوعاتی)/ 374, 559, 560, 585, 590, 593, 601, 616, 631, 642, 643, 644, 698, 702, 703, 717 روزنامه آزاد کیهان آزاد روزنامه آیندگان/ 243, 261, 267, 272, 274, 279, 300, 302, 310, 358, 368, 374, 395, 396, 546, 548, 556, 560, 567, 585, 586, 587, 611, 612, 613, 638, 639, 646, 648 روزنامه اراده آذربایجان/ 396 روزنامه اشپیگل/ 275, 277 روزنامه اطلاعات/ 255, 256, 297, 300, 304, 311, 312, 374, 375, 395, 396, 444, 518, 562, 589, 612, 643, 645, 647 روزنامه السفیر (لبنان)/ 483 روزنامه السیاسیه/ 64 روزنامه الوطن/ 144 روزنامه انقلاب اسلامی/ 691, 719 روزنامه بامداد/ 374, 384, 395, 396, 487, 491, 493, 509, 582, 587, 611, 634, 643, 647 روزنامه پاییز/ 585 روزنامه پراودا/ 227 روزنامه پیام امروز/ 639 روزنامه پیغام امروز/ 396, 613 روزنامه تهران پول (Tehran Pool)/ 483, 589 روزنامه تهران تایمز/ 343, 368, 374, 375, 431

ص: 754

, 435, 460, 462, 463, 490, 498, 507, 511, 520, 522, 526, 544, 553, 555, 556, 558, 562, 564, 566, 567, 569, 570, 572, 581, 589, 621, 633, 637, 641, 643, 674, 675, 687, 690 روزنام-ه جمه--وری اس-لامی/ 682, 687, 698, 702, 718 روزنامه رستاخیز/ 283, 374 روزنامه عرب تایم/ 64 روزنامه کیهان اینترنشنال/ 199, 201 روزنامه کارگر (روسی)/ 399 روزنامه کیهان آزاد/ 612, 613, 648 روزنامه کیهان بین المللی (اینترنشنال)/ 45, 59, 133, 136, 143, 208, 243, 401, 650, 651, 676 روزنامه کیهان/ 130, 169, 187, 198, 202, 204, 212, 213, 225, 243, 255, 271, 275, 278, 279, 299, 302, 310, 341, 390, 393, 395, 396, 404, 405, 410, 429, 432, 452, 478, 548, 559, 560, 561, 569, 585, 612, 613, 643, 644, 647, 648, 651, 654, 676, 689, 717 روزنامه گاردین/ 274 روزنامه ل-س آنجل-س تایم--ز/ 519, 520, 529, 531, 532, 534, 602, 717 روزنامه لوموند/ 14 روزنامه ندای آزادی/ 612 روزنامه واشنگتن پست/ 584 روسو، گری.ا.(گروهبان)/ 355, 356, 456 روسیه/ 85, 94, 138, 327, 426 روضاتی (حجت الاسلام)/ 474 روغنی، غلامحسین/ 84, 85, 86 روغنی، مهدی/ 84, 147, 220, 221 رومانی/ 94 رونالد، جفری (سرگرد)/ 453, 655 رهبانی، منصور/ 374, 644 ریاحی، تقی (سرلشگر)/ 260, 262, 266, 268, 274, 275, 483, 556, 561, 568, 569, 570, 576, 579, 581, 674, 675 ریاضی، عبدالله/ 218, 219, 293 رینکر (سرهنگ دوم)/ 626 ریوند (روستا)/ 464 رییسی، محمود/ 279 ز زابل/ 668 زارعی، عبدالعلی/ 325 زاهدان/ 257, 260, 270, 335, 668, 686, 695 زاهدی، اردشیر/ 7, 8, 23, 55, 57, 256, 275, 445, 461, 692 زرقان/ 438 زرنگار، کاظم/ 559, 561, 651 زرین کلک (سرهنگ)/ 626 زمانی، منصور (سرهنگ)/ 147, 163, 166 زمانی، هادی (سرباز)/ 420 زنجان/ 260, 472, 502, 606, 610 زنجانی (آیت الله)/ 366 زند کریمی/ 200, 203 زند، فریدون/ 25, 26 زندان اوین/ 98 زندان اوین/ 98, 365, 641 زندان جمشیدیه/ 91, 101, 390 زندان خرمشهر/ 558

ص: 755

زندان قصر/ 147, 162, 163, 166, 177, 204, 207, 210, 212, 214, 219, 234, 244, 258, 273, 274, 386, 400, 401, 411, 417, 522, 544, 545, 546, 549, 554, 708 زونیس، ماروین/ 678 ژ ژاپن/ 61, 62, 63, 64, 95, 164, 167, 412, 467 ژنو/ 320, 527, 594 ژیلت، دی. ای/ 636, 640 س ساختمان ایران گالری/ 184 ساختمان تافت (شیراز)/ 100 ساختمان صدا و سیما/ 497 ساختمان قدیمی تجاری اسرائیل/ 414 سادات فر، محمدرضا/ 284 ساری/ 138, 227, 287, 317, 684 سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)/ 100, 124, 128, 144, 153, 199, 200, 201, 202, 203, 204, 212, 213, 232, 234, 236, 243, 244, 245, 271, 277, 284, 307, 308, 309, 311, 331, 342, 345, 353, 388, 394, 407, 445, 452, 654 سازمان اُپک, 64, 65, 527 سازمان ارتباطات بین المللی آمریکا/ 10, 89, 91, 113, 115, 181, 183, 279, 283, 372, 531, 559, 585, 611, 642, 643, 648, 650, 657, 676, 681, 691, 698, 702, 717, 718 س-ازم-ان اط-لاع-ات دفاعی آمریکا/ 112, 121, 128, 133, 137, 144, 158, 162, 166, 174, 176, 190, 193, 195, 199, 214, 222, 238, 245, 249, 260, 267, 272, 289, 292, 293, 296, 297, 301, 304, 309, 314, 318, 321, 328, 332, 336, 340, 341, 344, 360, 364, 369, 399, 403, 405, 410, 465, 489, 508, 512, 520, 523, 526, 541, 548, 551, 552, 553, 555, 561, 565, 568, 569, 576, 578, 588, 607, 632, 661, 664, 674, 675, 687, 721, 729 سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا/ 444, 676 سازمان اطلاعاتی انگلیس/ 483 سازمان الفتح/ 271 سازمان انرژی اتمی ایران/ 175, 297, 346, 543, 577 سازمان اوقاف/ 115 سازمان برنامه و بودجه/ 43, 193, 392, 495, 506, 526, 527, 528, 680 سازمان بنادر و کشتیرانی/ 372 سازمان تربیت بدنی ایران/ 200, 203 سازمان خلق عرب/ 419, 689 سازمان دانشجویان مسلمان/ 402 سازمان زنان انقلاب اسلامی/ 300 سازمان سرّی جهانی مجازات/ 292 سازمان سیاسی خلق عرب/ 387, 605 سازمان فراماسونری ایران/ 209 سازمان کماندویی مبارزان طرفدار قانون اساسی/ 16 س-ازمان مج-اهدین انقلاب اسلامی/ 284, 285 سازمان مجاهدین خلق/ 58, 59, 60, 103, 113

ص: 756

, 114, 122, 126, 137, 142, 147, 188, 190, 194, 207, 208, 215, 218, 219, 225, 284, 311, 315, 322, 328, 352, 354, 366, 501, 582, 637, 639, 654, 659, 661, 664, 665 سازمان ملل متحد/ 144, 145, 314, 317, 320, 412, 460, 629 سازمان ملی اساتید دانشگاه/ 160, 161 سازمان هوانوردی فدرال (آمریکا)/ 6 ساعدی، علی اشرف (سرلشکر)/ 400 سالارجاف/ 147, 163, 166, 279, 367 سامری، احمدحسین/ 481 سامی، کاظم/ 508, 582, 711 سامی، منصور/ 20 سامی، مهری/ 47 ساندرز/ 330, 616 سانفرانسیسکو/ 139 ساواخ/ 610 ساواک اصفهان/ 286 ساواک دزفول/ 458 ساواک/ 8, 15, 28, 29, 52, 53, 55, 57, 74, 80, 81, 90, 105, 128, 141, 147, 173, 203, 207, 261, 267, 268, 271, 279, 282, 283, 296, 297, 314, 325, 328, 337, 351, 365, 367, 370, 372, 381, 391, 410, 420, 444, 451, 458, 473, 474, 480, 483, 494, 500, 501, 502, 505, 517, 518, 556, 560, 565, 604, 609, 610, 612, 642, 680, 709, 711, 716, 718 ساواما/ 609, 610, 680 ساوونارولا (واعظ و مصلح ایتالیایی)/ 180 سبزوار/ 302 سپاه پاسداران/ 124, 125, 128, 141, 142, 158, 159, 234, 269, 270, 282, 288, 331, 333, 359, 385, 387, 402, 409, 423, 466, 537, 543, 571, 587, 614, 622, 638, 653, 688, 693, 694, 695, 698, 699 سپهبدی، علی/ 680 سپهبدی، فرهاد/ 460 سپهری پور/ 690 ستاد بزرگ ارتشتاران/ 404 ستاد فرماندهی اداره تحقیقات ویژه نیروی هوایی آمریکا/ 17, 24, 30, 32, 39, 43, 58, 169 ستاد کل نیروهای مسلح ایران/ 386 ستاد مرکزی پاسداران انقلاب/ 690 ستاد مشترک ارتش/ 297 ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران/ 112, 323, 445, 479, 581, 687 ستاد نیروی زمینی ایران/ 190, 192 سجودی، سجاد/ 339 سحابی، عزت الله/ 297, 492, 582, 680, 710 سحابی، فریدون/ 543 سحابی، یدالله/ 47, 70, 478, 492, 518, 681 سدامی، داود/ 443 سر پل ذهاب/ 367 سراج الواعظین/ 382, 474 سربنا، قاسم/ 371 سردارجاف/ 367 سردشت/ 456, 457, 509, 537, 562, 686, 690 سردوش (روستا)/ 562 سرشیو (روستا)/ 562 سرو (منطقه)/ 587, 588

ص: 757

سروری، احمد/ 394 سروش، عبدالحسین/ 451 س--رویس اطلاع-ات و ارتباط-ات آمریکا/ 183 س---رویس پخش اخبار بین المللی (لندن)/ 726 سرویس جاسوسی آلمان/ 408 سعادتمند، عبدالحسین (سرتیپ)/ 370 سعادتی، محمدرضا/ 501, 564, 633 سعدی (سرهنگ)/ 641 سعیدی، علی اشرف (سرلشکر)/ 297 سفارت آمریکا (آنکارا)/ 12, 97, 711 سفارت آمریکا (تهران)/ اکثر صفحات سفارت آمریکا (کویت)/ 64 سفارت آمریکا (ابوظبی)/ 12 سفارت آمریکا (اسلام آباد)/ 12, 711 سفارت آمریکا (انگلستان)/ 454 سفارت آمریکا (بغداد)/ 12, 711 سفارت آمریکا (بن)/ 12, 61, 64, 101, 604 سفارت آمریکا (پاریس)/ 9, 12, 61, 64 سفارت آمریکا (پکن)/ 12 سفارت آمریکا (تل آویو)/ 706 سفارت آمریکا (توکیو)/ 12, 61 سفارت آمریکا (جده)/ 12, 706, 711 سفارت آمریکا (خارطوم)/ 12 سفارت آمریکا (دمشق)/ 711 سفارت آمریکا (دوحه)/ 12 سفارت آمریکا (دهلی نو)/ 12 سفارت آمریکا (رباط)/ 12 سفارت آمریکا (رم)/ 12, 377 سفارت آمریکا (ریاض)/ 12 سفارت آمریکا (ظهران)/ 12 سفارت آمریکا (فرانکفورت)/ 12 سفارت آمریکا (قاهره)/ 12, 20 سفارت آمریکا (کابل)/ 12, 711 سفارت آمریکا (کانادا)/ 454 سفارت آمریکا (کویت)/ 12, 711 سفارت آمریکا (لندن)/ 12, 61, 64 سفارت آمریکا (مسقط)/ 12 سفارت آمریکا (مسکو)/ 12 سفارت آمریکا (مناره)/ 12 سفارت اسرائیل (تهران)/ 414 سفارت افغانستان (تهران)/ 686 سف-ارت انگلس-تان (ته-ران)/ 189, 201, 202, 203, 283, 414 سفارت ایران (آمریکا)/ 601, 649 سفارت پاکستان (تهران)/ 285 سفارت جمهوری فدرال آلمان (آلمان)/ 275 سفارت روسیه (تهران)/ 427 سفارت ژاپن (بن)/ 61 سفارت ژاپن (تهران)/ 63 سفارت ژاپن (واشنگتن)/ 63, 64 سفارت سنگال (تهران)/ 715 سفارت شوروی (ایران)/ 263, 264 سفارت عراق (تهران)/ 460, 466 سفارت عربستان (تهران)/ 686 سفارت مصر (ایران)/ 234, 239, 242, 243, 244, 245, 247, 372 سفارت هند (ایران)/ 264 سقز/ 259, 566, 606, 640, 649, 686 سلامتیان، احمد/ 301, 310, 312, 313 سلجوقی، هدایت الله/ 325 سلطان حسین/ 8

ص: 758

سلماس (شهرک)/ 563 سلیزبری، هریسون/ 718 سمسار، مهدی/ 283 سمنان/ 27 سمیرم/ 382 سنجابی (منطقه)/ 640 سنجابی، کریم/ 36, 37, 43, 114, 143, 144, 172, 196, 198, 201, 215, 216, 224, 232, 271, 280, 282, 283, 284, 298, 301, 302, 319, 340, 341, 461, 463, 503, 516, 607, 640 سنقر/ 304, 305 سنگاپور/ 139 سنگال/ 715 سنندج/ 15, 16, 223, 251, 252, 253, 255, 258, 266, 298, 302, 310, 379, 562, 566, 587, 606, 640, 641, 658, 686, 695, 702, 710 سوئد/ 343 سوئیس/ 204, 343, 478 سوپر، چاک/ 656 سورنسون/ 540 سوریه/ 408, 481, 487, 489, 552 سولژنیتسین/ 373 سولیوان، توبی/ 103 سولیوان، ویلیام/ 6, 7, 11, 12, 13, 17, 20, 22, 26, 27, 28, 36, 38, 43, 44, 45, 48, 56, 59, 60, 69, 70, 72, 73, 76, 86, 92, 93, 101, 109, 116, 120, 121, 124, 125, 128, 131, 132, 137, 142, 144, 148, 155, 157, 162, 165, 169, 173, 180, 185, 190, 205, 209, 211, 212, 214, 218, 219, 222, 228, 230, 232, 234, 238, 241, 243, 245, 249, 253, 256, 258, 260, 267, 271, 274, 275, 276, 277, 280 س-یا (س-ازمان ج-اسوسی آم-ریکا)/ 105, 113, 114, 116, 141, 161, 263, 274, 275, 277, 279, 280, 282, 291, 296, 306, 307, 308, 309, 376, 382, 430, 444, 483, 612, 615, 677, 698, 702, 712, 713, 718 سیادت، محمدولی/ 391 سیاهکل/ 58, 278, 684 سیتی بانک/ 46, 48 سیرجان/ 472 سیس-تان و بل-وچس-تان/ 131, 138, 180, 257, 270, 401, 668, 684, 686, 694, 695, 696 سیف آباد (روستا)/ 699 سیل، جیم/ 187 سیلان/ 343 سینما اتحاد (خرمشهر)/ 479 سینما رکس آبادان/ 87, 476 ش شادانفر، فریدون/ 365 شادانی، یدالله (نام مستعار اسفندیاری)/ 365 شادگان (روستا)/ 445, 522, 554 شارجه/ 66, 139 شافر، تی.ای (سرهنگ)/ 133, 137, 144, 158, 166, 174, 199, 222, 238, 245, 249, 260, 267, 272, 289, 292, 293, 297, 301, 304, 309, 318, 328, 433, 441, 444, 448, 456, 458, 462, 465, 466, 470, 475, 477, 480, 485, 489, 493, 497, 505, 508, 512, 520,

ص: 759

580, 594, 636, 640 شاکر، محمدحسین (سرتیپ)/ 581, 582, 636, 637, 687, 688 شاه عباس/ 266 شاهپور، باقر/ 180 شاهرخی/ 105 شاهسار (سرهنگ)/ 342 شاه کمان، حسین/ 203 شاهین شهر/ 40, 100, 585 شایگان، علی/ 112, 122, 165, 366 شبکه بی.بی.سی/ 227, 246 شبکه تلویزیونی آی.تی.اِن (بریتانیا)/ 135 شبکه تلویزیونی ای.بی.سی/ 135 شبکه خبری ان. بی. سی/ 608 شبکه خبری سی. بی. اس/ 248, 522 شجاعی، حسن (گروهبان)/ 438 شرر/ 623 شرکت ایتالیایی آگوستااسپا/ 175 شرکت تایم/ 205 شرکت فورد موتور/ 84 شرکت متروی تهران/ 447 شرکت ملی پتروشیمی ایران/ 176, 328, 329 شرکت ملی گاز ایران/ 176, 201 شرکت ملی مخابرات ایران/ 207, 214 شرکت ملی نفت ایران/ 87, 88, 134, 159, 175, 176, 201, 231, 303, 313, 328, 329, 441, 443, 445, 446, 448, 451, 463, 491, 514 شرکت میتسویی/ 159 شرکت نفت اشلند/ 159 شرکت هواپیمایی پارس/ 101 شرکت (سی. بی. اس)/ 515 شرکت آرتی. سی آتن/ 454 شرکت آریا/ 624 شرکت ارتباط بی سیم ایران/ 42 شرکت الکترونیک ایران/ 378 شرکت انرژی گاز دیوی (انگلیسی)/ 378 شرکت ای. آی. یو/ 289 شرکت ایستمن کداک/ 453 شرکت براون و روت/ 589 شرکت بهرینگ/ 624 شرکت بین المللی راکول/ 60 شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل/ 3, 21, 22, 26, 30, 32, 33, 40, 49, 50, 53, 56, 100, 214, 381, 382, 388, 389, 734 شرکت پایپ لاین/ 66 شرکت پتروشیمی آبادان/ 329 شرکت پتروشیمی اهواز/ 329 شرکت پتروشیمی ایران/ 329, 378 شرکت پتروشیمی خارک/ 329 شرکت پندیکس/ 146 شرکت تی. اس. ای. آر/ 388 شرکت خدماتی نفت/ 59 شرکت ریتون / 289 شرکت زیم لاینز/ 68 شرکت سی لند/ 68 شرکت سی ترین/ 68 شرکت شیلات ایران/ 711 شرکت کانتیننتال مکانیکال/ 378 شرکت کشتیرانی هودسن/ 70 شرکت گرومن/ 99 شرکت لاکهید/ 32, 584, 656 شرکت ملی پتروشیمی ایران/ 680

ص: 760

شرکت ملی گاز ایران/ 680 شرکت ملی نفت ایران/ 18, 57, 115, 124, 130, 191, 194, 195, 293, 315, 334, 343, 363, 366, 392, 393, 409, 432, 680, 684, 689, 722, 723 شرکت موتورولا/ 289 شرکت نفت آبادان/ 314, 315 شرکت نفتی اشلند/ 164 شرکت نفتی رویال داچ - شل/ 164, 167 شرکت نورتروپ/ 583, 584 شرکت واترمن/ 66 شرکت هرمان بلوم/ 378 شرکت هواپیمایی آمریکا (پان آمریکن)/ 5, 6, 13, 17, 18, 21, 23, 29, 30, 58 شرکت هواپیمایی اس. آ. اس/ 17 شرکت هواپیمایی ال عال (اسرائیل)/ 72 شرکت هواپیمایی ایبریان/ 17, 18 شرکت هواپیمایی ایرفرانس/ 134, 138 شرکت هواپیمایی بریتیش ایرویز/ 239 شرکت هواپیمایی تی. آی. ای/ 6 شرکت هواپیمایی جی. ای. ال/ 17 شرکت هواپیمایی کی. ال. ام/ 17 شرکت هواپیمایی لوفت هانزا/ 6, 23, 123, 239, 608 شرکت هواپیمایی ملی ایران (ایران ایر)/ 139, 185, 187, 492, 538, 684 شرکت هواپیمایی ورلد ایروی/ 6 شروگز/ 656 شری، جیمز/ 595 ش-ریعتمداری، سید محمدکاظم (آیت الله)/ 8, 9, 51, 71, 141, 172, 173, 187, 191, 197, 206, 207, 227, 253, 273, 274, 275, 291, 325, 327, 347, 359, 383, 417, 439, 440, 441, 463, 464, 469, 471, 475, 489, 490, 495, 531, 547, 548, 593, 603, 607, 613, 638, 657, 660, 692, 710, 717, 727 شریعتمداری، علی/ 115, 681 شریعتی، علی/ 285, 601, 604, 701 شریف، محمد/ 702 شریف امامی، جعفر/ 17, 76, 87, 88, 256, 364, 411 شفاعت، عباس/ 632 شفیعی، آزاد/ 585 شفیق/ 601 شکروی، جعفر/ 370 شکری، حسن (ستوان)/ 314 شکوهی، غلامحسین/ 115, 666 شکوهی، غلامرضا/ 675 شکوهیان، امیر/ 620, 634 شلمچه/ 460 شلنبرگر/ 373, 375, 397, 399, 497, 561, 564, 584, 586, 591 شمس اردکانی (آیت الله)/ 474 شمس تبریزی، غلامحسین (سرلشگر)/ 443 شمی، بی. جی (وابسته نظامی مصر)/ 239 شمیرانی، پرویز (سرهنگ)/ 310 شورای امنیت ملی آمریکا/ 618, 619 شورای انقلاب اسلامی/ 13, 27, 36, 54, 159, 163, 166, 187, 194, 210, 213, 253, 255, 310, 311, 351, 358, 368, 371, 382, 383, 392, 397, 399, 400, 408, 421, 430, 439, 451, 459, 461, 476, 487, 509, 512, 515, 519, 520, 522, 526, 537, 538, 546, 547,

ص: 761

549, 553, 555, 559, 577, 593, 608, 611, 613, 648, 653, 659 شورای شهر تهران/ 179, 180 شورای عالی قضایی/ 477 شورای نگهبان/ 477, 478, 492 شوروی/ 26, 53, 65, 67, 76, 85, 93, 94, 95, 100, 102, 112, 120, 122, 136, 138, 176, 216, 232, 245, 263, 264, 266, 280, 284, 292, 307, 309, 310, 312, 313, 327, 351, 360, 363, 377, 384, 425, 434, 471, 472, 498, 499, 508, 511, 550, 551, 552, 564, 579, 589, 646, 659, 675, 704, 705, 724 شوشمی (منطقه)/ 690 شهابی، فریدون/ 577 شهاتی، احمد/ 545 شهر بابک/ 684 شهربانی کل کشور/ 105, 109, 729 شهرداری تهران/ 147, 276, 277, 298, 362 شهرستانی، جواد/ 42 شهرکرد/ 188 شهشه-انی، حس--ین (جعف-ر)/ 502, 522, 545, 546, 554, 711 شهناز (تیمسار)/ 99 شهیدی، عبدالوهاب/ 173 شهیدی، محمود/ 283 شیبانی، حمید/ 501 شیخ بهایی، امیرحسین/ 371 شیخ صالح(منطقه)/ 683 شیخ معزی/ 474 شیخ، حسین/ 641 شیخ الاسلام زاده، شجاع الدین/ 207 شیخان (منطقه)/ 690 شیخی، عبدالرسول/ 286 شیراز/ 4, 49, 50, 53, 56, 86, 100, 103, 104, 105, 116, 172, 178, 225, 227, 286, 287, 296, 301, 302, 314, 317, 329, 375, 376, 377, 378, 379, 399, 409, 436, 442, 473, 474, 569, 573, 582, 596, 597, 625, 661, 662, 663, 666, 681, 699 شیرازی، ابراهیم/ 284 شیرازی، سید عبدالله (آیت الله)/ 8, 253, 565, 573 شیرازی، سیدرضی (آیت الله)/ 565, 573, 574 شیرانی، مرتضی/ 518 شیروخورشید/ 566 شیکاگو/ 139 شیلات چابهار/ 335 شیلات شمال/ 694 شیلات کنارک/ 335 ص صاحب الزمانی (دکتر)/ 74 صادق، ابوالقاسم/ 717, 718 صادقیان، محمدحسن/ 180 صالحی، بهرام (سرهنگ)/ 342 صباغیان، هاشم/ 114, 289, 397, 496, 511, 512, 516, 522, 525, 555, 668, 681, 682, 688, 710 صحرای غربی/ 125 صدام حسین/ 96 صدر حاج سیدجوادی، احمد/ 114, 134, 189, 246

ص: 762

, 285, 316, 367, 409, 421, 478, 479, 496, 549 صدر حاج سی-د جوادی، علی اصغر/ 501, 582 صدر، رضا (آیت الله)/ 115, 255, 711 صدر، سید محمدباقر (آیت الله)/ 473 صدری، مصطفی/ 283 صدقیانی، رضا/ 125, 371 صدیقی (سرهنگ)/ 319 صدیقی، غلامحسین/ 482 صفا، علی/ 564 صفری (تیمسار)/ 624, 626 صلیب سرخ/ 204 صمدی کلاشینی، احمد/ 438 صنایع الکترونیک ایران/ 378 صنایع جریکو/ 10 صنایع دفاع ملی/ 186 صنایع نیویورک/ 10 صنعت نفت/ 4, 42, 57, 158, 231, 502 صوفیان (روستا)/ 538 صیادیان (سرلشکر)/ 372 صیرفی، محمدعلی/ 123 ض ضرغامی (تیمسار)/ 101 ضمیر صافیان، علی/ 372 ضیاءالحق، محمد/ 285 ضیایی، طاهر (سناتور)/ 70 ط طاقی جوان، محمد (سرهنگ)/ 314 طالقانی، اعظم/ 299, 300 طالقانی، س-یدمحم-ود (آیت الله)/ 16, 17, 73, 74, 75, 87, 130, 138, 140, 141, 147, 165, 173, 186, 197, 213, 226, 246, 252, 253, 254, 257, 258, 261, 266, 285, 287, 290, 299, 300, 301, 302, 310, 311, 322, 323, 324, 340, 342, 347, 366, 439, 441, 442, 443, 469, 516, 545, 564, 566, 581, 582, 587, 602, 639, 658, 659, 660, 665, 675, 701, 704, 706, 724 طاهرزاده، سیدمجتبی/ 115 طاهری، سید جلال (آیت الله)/ 56, 100, 380, 381, 382, 467, 469, 716 طباطبایی (معاون نخست وزیر)/ 584 طباطبایی (معاون وزیر کشور)/ 254 طباطبایی قمی، حسن (آیت الله)/ 408, 727 طباطبایی/ 682, 684 طباطبایی، سیداحمد/ 227 طباطبایی، صادق/ 499, 525, 569, 572, 610, 675 طبایی، حسین/ 443 طبس/ 87 طرخانی، علی اصغر/ 549, 573 طوطیان (سرگرد)/ 296 ط-وفانی-ان، حس-ن (ارتش-بد)/ 115, 145, 146, 385, 386, 489, 490, 491, 496 طوفانیان، هادی/ 496 ع عابدی، رحیم/ 329 عاشورا/ 88, 404, 412 عاقلی، باقر/ 372 عامری، ایرج/ 145

ص: 763

عاملی تهرانی، محمدرضا/ 278, 364, 411 عباس، محمدمهدی/ 316 عباس آباد/ 147, 362 عباسی، عبدالرضا/ 458 عباسی، محمد/ 449 عبداللهی، رحمان/ 286 عبدالملک آل یاسین/ 456, 481 عبدالناصر، جمال/ 21 عبده، علی/ 256 عراق/ 88, 95, 96, 102, 218, 219, 315, 403, 405, 408, 445, 447, 449, 456, 457, 458, 460, 463, 464, 466, 467, 471, 473, 477, 479, 480, 481, 482, 485, 487, 489, 492, 493, 494, 506, 507, 508, 510, 511, 512, 513, 517, 520, 521, 525, 553, 554, 561, 562, 566, 575, 609, 690, 708, 710 عراقی، حاج مهدی/ 647, 648 عراقی، حسام/ 648 عربستان سعودی/ 667, 686, 708 عربی، قربانعلی (گروهبان)/ 438 عرفات، یاسر/ 342, 397, 398 عرفان، پرویز/ 344 عسگر، اکبر (سروان)/ 391 عصفوری، هدایت الله/ 325 عطاپور، امیرحسین (سرلشکر)/ 400 عطاپور، فریبرز/ 247 عقیقی، چراغعلی/ 458 علامه نوری (آیت الله)/ 467, 469 علامه وحیدی/ 293 علایی، غلامحسین/ 443 علم، اسدالله (وزیر دربار)/ 76, 591 علم زاده، احمد/ 314 علوی (دریادار)/ 146, 290, 590 علوی، عباس/ 565, 566 علی آبادی/ 28 علیزاده/ 613 عمادی، اسکندر (سرهنگ)/ 465 عمان/ 144, 145, 160 عیسی بیگلو، هوشنگ/ 500 غ غروی، نورالدین/ 173, 568 غفاری تهرانی، اکبر (سرلشکر)/ 381, 400 غفاری، محمدجواد/ 391 غفاری، هادی (حجت الاسلام)/ 577 غفاریان، اکبر (سرتیپ)/ 198 غلام محمد (اسم عربی)/ 524 غلامی (ستوان)/ 438 غنی پور (سرهنگ)/ 623 غیائی، ولی الله/ 451 ف فارسی، جلال الدین/ 124, 128 فارل/ 540, 541 فاشونه، پیترو/ 175 فایرک (سروان)/ 427 فتحی امین، علی (سرتیپ)/ 304, 364 فتحی مقدم، جمشید (سرتیپ)/ 400 فخر مدرس (سپهبد)/ 147, 163, 166 فخر، محمود (نام مستعار فخرالاسلام)/ 325 فخرالمحققین/ 474 فداییان اسلام/ 352, 430, 432, 461, 462 فراماسونری/ 308

ص: 764

فرانسه/ 37, 38, 41, 61, 62, 63, 64, 88, 124, 253, 467, 536, 650, 705 فرانکفورت/ 18, 46, 241, 484, 604 فراور (تیمسار)/ 625 فراهانی، سالم/ 562 ف-ربد، ناص-ر (سرلشکر)/ 247, 253, 318, 327, 386, 387, 421, 436, 445, 446, 479, 493, 506, 535, 537, 541, 542, 555, 556, 557, 561, 570, 574, 580, 581, 582, 590 فرجادی، حسن (سرلشکر)/ 400 فرخندار/ 42 فردوس ماکان، حسین (سرهنگ)/ 364 فرزین، حسین/ 203 فرودگاه اصفهان/ 6 فرودگاه بین المللی مهرآباد/ 6, 11, 13, 17, 72, 73, 84, 121, 122, 123, 134, 198, 225, 238, 239, 250, 251, 280, 292, 320, 401, 411, 463, 464, 501, 523, 538, 544, 545, 625, 694 فرودگاه هیترو (لندن)/ 189, 202 فروغی/ 274 فروهر، داریوش/ 36, 114, 137, 417, 421, 482, 500, 502, 503, 525, 570, 680, 710 فرید، کن/ 519 فریزر، آلن/ 147 فریمن، لئونارد/ 9, 10 فسا/ 438 فضائلی، حاج علم الهدی/ 474 فقیه امامی (آیت الله)/ 467, 469 فکور (سرهنگ)/ 262, 263 فلاح، محمد/ 231, 370 فلاح-ی، ول-ی الله (س-رلشکر)/ 192, 421, 465, 594, 668, 688 فلاسفه، جهانگیر/ 342 فلدمن، هوراس/ 156 فلسطین (بیت المقدس)/ 130, 209, 221, 244, 342, 344, 345, 346, 388, 394, 425, 461, 495, 639, 643, 705 فلسفی، محمدتقی/ 148 فلینگر (دکتر)/ 720 فوچ/ 655 فولادی، حسین/ 371 فوندا، جین/ 307 فیاض (غیائی)، ولی الله/ 458 فیروزآبادی، سید علی اکبر/ 283 فیروزمند، ناصر (سپهبد)/ 640, 641, 642 فیلیپس، چارلز (سرهنگ دوم)/ 32 فیلیپین/ 467, 618 ق قاجار (سپهبد)/ 589 قاسملا (منطقه)/ 588 قاسملو، عبدالرحمن/ 258, 566, 574, 710 قاسمی، ابوالفضل/ 329 قاسمی، رضا/ 325 قاض-ی طباطبایی، محمدعلی (آیت الله)/ 80, 99, 291, 547, 727 قاهره/ 21, 341, 372, 483 قدسی/ 614 قدوسی، علی/ 680 قذافی، معمر/ 125, 131, 265, 267 قرایی، علی قلی/ 703

ص: 765

قرنی، ولی الله (سپهبد)/ 90, 101, 123, 144, 145, 198, 216, 247, 253, 255, 318, 321, 322, 323, 324, 328, 332, 333, 336, 338, 347, 358, 360, 462, 501, 724 قروه/ 546 قره باغی، عباس (ارتشبد)/ 12, 14, 35, 91, 641 قره تپه/ 563 قزل ایاق، منوچهر (سرگرد)/ 458 قزوین/ 139, 143, 298, 321, 606 قشقایی، خسرو/ 382, 469, 511 قشقایی، منوچهر (سرگرد)/ 200, 203 قشقایی، ناصرخان/ 469, 510, 511 قصرشیرین/ 204, 367, 389, 492, 493 قطب زاده، صادق/ 13, 14, 70, 115, 130, 136, 189, 194, 204, 208, 209, 210, 275, 280, 281, 282, 358, 377, 396, 397, 471, 496, 539, 564, 580, 590, 591, 632, 646, 657 قلم کاری، حسین (ستوان)/ 365 قم/ 7, 8, 14, 28, 41, 86, 113, 114, 120, 122, 130, 134, 136, 137, 138, 143, 148, 156, 165, 169, 172, 175, 180, 197, 203, 206, 210, 214, 226, 232, 245, 271, 284, 286, 296, 300, 308, 310, 319, 323, 363, 380, 384, 395, 396, 407, 409, 418, 433, 435, 439, 440, 441, 442, 443, 450, 451, 464, 471, 474, 475, 487, 489, 493, 495, 512, 515, 518, 521, 544, 548, 553, 560, 578, 587, 608, 609, 648, 664, 684, 686, 688, 692, 703, 708, 717, 727 قمی، حسن (آیت الله)/ 405, 408, 631, 675 قنادزاده، محمد/ 365 قوشجی/ 563 قهرمانپور، ام. ای/ 146 قهرمانشهر (کرمانشاه سابق)/ 606, 610 ک کائو/ 225 کابل/ 226 کاخ دادگستری/ 213 کاخ نیاوران/ 133 کازرون/ 86 کانون حفاظت از رآکتورهای اتمی/ 442 کانون فرهنگ اسلامی اهواز/ 480 کانون فرهنگی و سیاسی اعراب/ 445 کانون فرهنگی و سیاسی ترکمن/ 254, 280 کانون وکلا/ 215, 216, 482 کبکان/ 133, 134, 136, 138, 273 کربلا/ 96 کرج/ 298, 302 کردستان/ 136, 137, 147, 212, 213, 219, 223, 227, 232, 237, 242, 245, 246, 256, 259, 270, 276, 279, 288, 457, 509, 510, 517, 519, 609, 637, 640, 641 کرمان/ 86 کرمانشاه/ 279, 298, 305, 460, 464, 479, 492, 493, 641 کره/ 467 کلایبورن/ 593 کلیسای انجیلی آلمان/ 301

ص: 766

کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی/ 207 کمیته مرکزی ترکمن صحرا/ 251 کنسولگری آمریکا (لنینگراد)/ 93 کوتس/ 152 کویت/ 65, 87, 144, 474, 494, 495 ک.گ.ب (س-ازم-ان ج-اسوسی شوروی)/ 264 ک-اپ-وچی، وال-ریان (اسقف)/ 269, 271, 276, 277 کاتلر/ 374, 407, 643 کاتم، ریچارد/ 308 کاتوزیان، طاهر/ 582 کاخ جوانان/ 81, 82 کاخ دادگستری/ 40 ک-ارت-ر، جیم-ی/ 11, 85, 98, 100, 132, 189, 190, 195, 199, 202, 203, 239, 242, 275, 398, 402, 411, 422, 424, 425, 426, 427, 706, 716, 732 کارخانه جنرال موتورز/ 678 کارخانه ریسندگی شهناز/ 469 کارخانه لوله سازی نورد اهواز/ 689 کارخانه میرک/ 695 کارنسکی/ 669 ک-ارول (نم-اینده خب-رگ-زاری تاس)/ 61, 263, 264 کازرون/ 699 کاسیبا، جان/ 117 کاشان/ 54, 401 کاشانی، حسن/ 614, 621 کاش-انی، ماش-اءالله (قص-اب)/ 211, 240, 350, 351, 352, 356, 397, 414, 440, 448, 453, 483, 484, 498, 592, 593, 614, 620, 621, 622, 624, 628, 629, 631, 633, 634, 635, 655 کاشی، حسن (پاسبان)/ 400 کاگلین، مایک/ 350, 351, 356, 454, 592 کالج آر. سی. دی/ 160 کالیبورن/ 584 کالیفرنیا/ 586 کامبوج/ 678 کامپتون، جیم/ 608 کامچاتکا/ 552 کامکار (سرهنگ)/ 626 کامیاران/ 606 کانادا/ 550, 552 کانون نویسندگان تهران/ 550 کانون وکلای ایران/ 26, 115, 546 کانیزار/ 457 کانینگهام، جیم/ 156 کتیرایی، مصطفی/ 695 کراوس، کنت (گروهبان)/ 123, 151, 153 کرد، غلامعلی/ 123 کردبچه، عباس/ 443 کردستان/ 127, 163, 332, 390, 535, 538, 544, 563, 566, 567, 572, 573, 574, 575, 578, 588, 605, 606, 641, 642, 648, 649, 657, 676, 680, 684, 687, 688, 690, 691, 692, 695, 701, 710, 712, 713, 722 کرگان/ 70 کرمان/ 15, 16, 54, 296, 684 کرمانشاه/ 204, 346, 372, 388, 389, 586, 587, 639, 642, 690, 702 کرمانشاهان/ 683 کرند/ 640

ص: 767

کریست (سرلشکر)/ 61 کریستوفر/ 416, 515, 517, 523 کلارآباد/ 173, 138 کلارک، رمزی/ 650 کلارک، ویلیام/ 455, , 523, 634505 کلانتری مرکزی اصفهان/ 49 کلی، جان/ 444 کلی، رونالد/ 453 کلیسای کامیونیتی/ 73 کمالی (سپهبد)/ 296 کمانگر (سرتیپ)/ 372 کمیابی پور، امیر (سپهبد)/ 400 کمیته آزادی زندانیان سیاسی/ 26 کمیته امنیت ملی/ 340 کمیته انقلاب یاسوج/ 401 کمیته مرکزی انقلاب اسلامی/ 113, 119, 165, 168, 172, 210, 212, 219, 223, 257, 270, 279, 280, 324, 347, 387, 621, 622, 566, 567, 685, 695 کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک/ 105, 339, 365, 370 کنارک/ 335 کنزی، رضا (سرهنگ)/ 572 کنسولگری آمریکا (اشتوتگارت)/ 61 کنسولگری آمریکا (اصفهان)/ 89 کنسولگری آمریکا (تبریز)/ 43, 89, 547 کنسولگری آمریکا (تهران)/ 369 کنسولگری آمریکا (شیراز)/ 89 کنسولگری آمریکا (کراچی)/ 533, 723 کنسولگری انگلیس (تهران)/ 376 کنسولگری انگلیس (شیراز)/ 399 کنسولگری عراق (خوزستان)/ 445 کنفرانس عدم تعهد/ 369 کوبا/ 110, 369 کوپر/ 620 کوتس (استوار دوم)/ 150 کوجه (روستا)/ 538 کوچصفهانی، امیراحمد/ 203 کوروکاوا/ 61, 62, 63 کولیر، لروی/ 79 کونز، پُل/ 529, 530 کیان پور، غلامرضا/ 55, 364 کیانوری، نورالدین/ 55, 301, 302, 373 کیاوش، سیدمحمد/ 115 کیسینجر، هنری/ 95, 584 کیمیا، علیرضا/ 82 کینشازا/ 655 کینون، مک/ 49 گ گارد جاویدان/ 404, 509 گارد سیاه جامگان/ 555, 557 گالوگوس/ 656 گچساران/ 296, 518 گرازینی، ای. بی/ 137, 144, 158, 166, 174, 304, 318, 328, 336, 344, 360, 364, 385, 390, 417, 433, 441, 444, 448, 456, 477, 489, 493, 512, 580 گراهام/ 198 گرجی، نصرت الله/ 137 گردنه قوچک/ 405 گرگان/ 219, 242, 251, 252, 261, 265, 266 گروه 17 شهریور/ 654 گروه ایران خلق [عرب]/ 417, 418

ص: 768

گروه تل زعتر/ 654 گروه توحید/ 58, 59, 60, 284, 285 گروه جوانان مسلمان اصفهان/ 585 گروه صف/ 284 گروه فرقان/ 324, 332, 333, 338, 347, 348, 358, 360, 371, 428, 429, 430, 431, 463, 536, 549, 573, 582, 627, 648, 654, 695 گروه قهرمانان خلق/ 328 گروه منصورون/ 54 گروه موحدین/ 60, 284 گریم، پاول/ 3, 59, 60 گریوز/ 608, 614, 632, 643, 645, 649, 651, 657, 663, 693, 718, 721 گست (ژنرال)/ 49, 156, 170, 291, 623 گلپایگانی، سید محمدرضا (آیت الله)/ 253, 490 گلستانی، هادی/ 283 گناوه/ 610 گنبدکاووس/ 250, 252, 254, 256, 257, 258, 259, 260, 261, 266, 268, 269, 270, 272, 274, 276, 277, 278, 279, 280, 281, 285, 366, 436 گودریچ، بی. اف/ 735 گوربل/ 454 گوروشیر/ 457 گوگوش/ 173, 539 گولاسینسکی/ 523 گوهری (سرلشکر)/ 49 گیلان/ 53, 55, 58, 115, 696 ل لاباک/ 23 لار/ 266, 699 لاس وگاس/ 79 لاشار (منطقه)/ 686 لاهوتی، حسن (آیت الله)/ 159, 387, 605, 688 لاهیجان/ 614 لاهیجی، عبدالکریم/ 204, 207, 208, 212, 214، 343, 582 لبنان/ 120, 267, 293, 353, 550, 707 لرستان/ 227, 401, 472 لُس آنجلس تایمز/ 99 لطفی، حاج قدرت الله/ 580 لطیفی مقدم، محمدباقر (سرهنگ دوم)/ 410, 412, 420 لمب، دیوید/ 453, 519, 520, 531, 532, 533, 602 لمبراکیس، جی. بی/ 220, 221 لندن/ 46, 139, 217, 256, 474, 580, 586 لنگرود/ 143, 684, 696 لنین، وی. ای/ 539, 542, 701 لنینگراد/ 93 لوجکوک (سرجوخه)/ 150, 151 لوسی/ 454 لوکا، دون/ 635 لویزان/ 90 لهستان/ 94, 486 لیاقتی، غلامعلی/ 590, 591 لیبی/ 125, 340, 464, 545, 618 لین/ 170 لینک، جرج/ 3 لینگن، ال. بروس/ 503, 504, 505, 519, 520, 523

ص: 769

, 530, 531, 533, 535, 539, 540, 541, 547, 548, 576, 584, 588, 594, 598, 600, 611, 615, 617, 621, 622, 623, 627, 629, 631, 634, 635, 636, 640, 642, 660, 666, 667, 668, 672, 673, 674, 679, 681, 682, 686, 687, 691, 693, 696, 701, 704, 705, 706, 709, 711, 715, 717, 723, 726, 728, 729, 731, 732, 735, 736 م مؤتمنی، هادی/ 180 مؤسسه اخلاقیات کندی/ 599 مؤسسه پلی تکنیک نیویورک/ 590, 591 مؤسسه تلویزیون و سینما/ 590, 593 مارکس/ 701 مازندران/ 227 ماساچوست/ 171 ماکاریوس (اسقف)/ 222 ماکو/ 694 مالکی (دکتر)/ 327 مانوکیان، آرناک (اسقف ارمنیان)/ 116 مانیل/ 139, 619 ماهشهر/ 304, 573 مبشری، اسدالله/ 115, 213, 385, 496, 559, 560 مترینکو، ام.ج/ 99, 169, 220, 234, 266, 505 متقی زاده، یدالله/ 175 متین دفتری، هدایت الله/ 26, 27, 37, 40, 147, 165, 173, 180, 196, 202, 204, 227, 411, 463, 482, 500, 501, 516, 605, 612, 639, 650 مجازی (سرهنگ)/ 572 مجتمع پتروشیمی بندر شاهپور/ 459 مجتمع تصفیه مس (کرمان)/ 670 مجتمع فولاد بندرعباس/ 497, 499 مجد، مهدی/ 372 مجلس خبرگان/ 469, 485, 486, 490, 495, 499, 503, 512, 520, 522, 524, 526, 553, 555, 573, 577, 582, 586, 605, 607, 608, 684, 706, 708, 712 مجلس سنا/ 53, 213, 519, 616, 712 مجل-س س-نای آم-ریکا/ 94, 398, 403, 406, 407, 411, 413, 424, 425, 429, 449, 584 مجلس شورای اسلامی/ 477, 478, 492 مجلس شورای ملی/ 54, 112, 519, 542, 603 مجلس مؤسسان/ 13, 27, 36, 112, 136, 141, 142, 238, 271, 276, 283, 285, 450, 458, 461, 463, 469, 471, 475, 476, 477, 478, 479, 490, 495, 497, 499, 501, 503 مجللی (سرهنگ)/ 319, 334, 420, 425 مجللی، نصرالدین/ 247 مجله آهنگ (فکاهی)/ 646 مجله اشپیگل/ 274 مجله امید ایران/ 372, 396, 646 مجله ایران پول (IRANPOOL/ 459, 491, 515, 569, 570, 572, 579 مجله بهلول (فکاهی)/ 646 مجله پنت هاوس/ 596 مجله پیام صلح/ 702 مجله تایم ایران/ 188, 202, 203, 204, 205, 372 مجله تایمز نیویورک/ 584

ص: 770

مجله تهران مصور/ 631, 632, 646 مجله جوانان/ 646 مجله حاجی بابا (فکاهی)/ 646 مجله خواندنیها/ 204 مجله سپید و سیاه/ 646 مجله سیاسی ایران/ 279 مجله فردوسی/ 373, 646 مجله نیوزویک/ 55, 596, 608, 616 مجله نیویورک تایمز/ 584, 585, 595, 602, 617, 618, 619, 717 مجیدی، عبدالله/ 370 مجیدی، عبدالمجید/ 39, 43, 125, 265, 371 مجیدی، محمدتقی/ 293 محرری، عزت الله/ 372 محققی (آیت الله)/ 409 محققی، احمدعلی (سرلشکر)/ 101 محلاتی (آیت الله)/ 100 محمدحسینی، سید ابوالقاسم (ژنرال)/ 394 محمد صفت، مهدی/ 175 محمدی نودشتی، علیرضا/ 438 مختاری اردکانی، حسین (ستوان)/ 286 مخفی، جواد (سرهنگ)/ 365 مددی، قاسم/ 458 مدرسه آر. سی. دی/ 162 مدرسه آمریکائیها (تهران)/ 4 مدرسه علوی/ 149 مدرسه فیضیه/ 165, 447, 599, 726 مدنی، س-یداس-دالله (آی-ت الله)/ 262, 396, 638 م-دن-ی، س-یداحم-د (دریادار)/ 115, 129, 138, 163, 167, 173, 186, 233, 258, 260, 262, 286, 288, 289, 290, 335, 365, 366, 369, 393, 399, 400, 403, 418, 419, 436, 445, 480, 481, 489, 493, 494, 495, 512, 513, 514, 523, 525, 543, 545, 547, 558, 566, 575, 576, 590, 636, 637, 688, 710 مراکش/ 88, 260, 407, 492 مرزبان، رضا/ 639 مرکز پزشکی کرنل نیویورک/ 720 م-رک-ز ف-رمانده-ی نیروه-ای مستق-ر در اروپ-ا (واشنگتن دی. سی)/ 623 مرکز فرهنگی خلق عرب/ 688 مرکز فرهنگی فرانسه/ 376 مرگ ور (منطقه)/ 588 مرودشت/ 438, 566 م--ریوان/ 562, 566, 575, 586, 587, 605, 606, 607, 609, 709 مسجد انصاری/ 545 مسجد جامع سنندج/ 641 مسجد خرمشهر/ 558 مسجد شفا/ 565, 573 مسجد قبا (تهران)/ 573 مسجد هامبورگ/ 222 مسجد الاقصی/ 244 مسجدسلیمان/ 722 مسرز/ 454 مسقط/ 139 مسکو/ 20, 43, 55, 98, 277, 279, 511, 660 مسلمی، احمد/ 325 مسیح زاده (سرتیپ)/ 262 مسیگ (سرگرد)/ 104 مشرف/ 381

ص: 771

مشکین شهر/ 578 مشهد/ 8, 103, 147, 162, 302, 315, 317, 320, 325, 518, 550, 555, 684, 686 مصباح زاده (دکتر)/ 560, 561, 651 مص-دق، محم--د/ 37, 130, 147, 164, 165, 266, 271, 313, 327, 366, 429, 482, 502, 503, 586, 601, 646 مصر/ 20, 21, 76, 88, 144, 222, 234, 240, 242, 244, 269, 271, 274, 275, 327, 340, 341, 344, 345, 346, 348, 370, 372, 407, 483 مصطفایی/ 729 مطه--ری، م-رتض-ی (آیت الله)/ 344, 347, 357, 358, 360, 361, 377, 382, 383, 384, 463, 466, 658 مظفر الدین شاه/ 281 معتمدی، رضا (سرهنگ)/ 16 معتمدی، کریم/ 258 معتمدی، محمدجلال/ 394 معصومی/ 625 معمار، بهرام/ 342 معمار، محمود (ستوان یار)/ 410, 420 معمارزاده/ 47 معنوی، علی اصغر/ 227 معین فر، علی اکبر/ 392, 680 مفتح، محمد (آیت الله)/ 187, 189, 194, 439, 591 مفتی زاده، یدالله/ 172, 173, 223, 253, 266, 279, 310, 566, 567 مقدم (سرهنگ دوم)/ 410 مقدم حسینی، مهدی/ 443 مقدم مراغه ای، رحمت الله/ 115 مقدم، ناصر (سپهبد)/ 8, 283, 290, 292 مقر فرماندهی نیروی هوایی آمریکا، اروپا/ 683, 724 مقصودی، احمد/ 376, 436 مکری، محمد/ 511, 277 مکزیک/ 719, 720 مک کارتی، دان/ 655, 656 مک گافی/ 39, 99, 100, 388, 403, 661 مکلا، ابراهیم/ 723, 724 ملایر/ 314 ملک زاده، خسرو/ 295 ملکوم، ای. مین (گروهبان)/ 455 ملکی، محمد/ 161, 288, 725, 730 ممتاز، عزت الله (سرهنگ)/ 115, 163, 167 ممکن، مهدی/ 344, 375, 395, 612, 616, 617, 717, 718 منتظری، حسینعلی (آیت الله)/ 38, 41, 45, 87, 253, 382, 383, 429, 431, 441, 443, 524, 545, 644, 659, 706, 707, 708, 716, 724, 732 منتظری، محمد/ 524, 545, 538, 644 منتظمی (سپهبد)/ 262, 589 منصف، محمود/ 256 منصور مؤید، پرویز/ 97 منصور، حسنعلی/ 210 منصورکیا/ 387 موتن (سرجوخه)/ 150, 154 موراسکی، جیم/ 104 مورتن (دکتر)/ 719 مورفیلد/ 636 موریس/ 99

ص: 772

موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل)/ 483 موسوی (سناتور)/ 8 موس--وی خادمی، حسین (آیت الله)/ 467, 469 م-وسوی خوئینی ها، سید محمد / 564 موسوی عاصی، عبدالصاحب/ 689 موسوی/ 591 موسوی، حسین (دکتر)/ 698 موسوی، سیدناصر (ستوان دوم)/ 410 موسوی، سیدهاشم/ 295 موسی، دانیل (سرهنگ)/ 32 مولوی طالقانی، محمدجواد (سرلشکر)/ 283 مولوی، عبدالعزیز/ 274 مولوی، محمدعلی (رئیس بانک مرکزی)/ 124, 125 مونته ویدئو/ 619 موندال/ 94 مهاباد/ 147, 254, 276, 279, 333, 509, 537, 574, 606, 686, 690, 709, 710 مهاجر، فتح الله (سرتیپ)/ 302 مهاجر، مسعود/ 585, 586 مه تا، آشوک/ 204 مهدوی کنی، محمدرضا (آیت الله)/ 125, 139, 144, 185, 536, 638, 685 مهدوی، فریدون/ 125, 371 مهدیان، حاجی حسین/ 559, 560, 612, 644, 647, 648, 651 مهدیون، سعید (سپهبد)/ 101, 129 مهران/ 610 مهریار، هوشنگ/ 665 مهستی/ 173 میتی، سیبی/ 150, 212, 241 میدان آزادی (شهیاد)/ 14, 15, 87, 88, 188, 189, 224, 234, 405 میدان بهارستان/ 586 میدان شهدا (ژاله)/ 87, 226, 275, 310, 413, 632, 633, 658, 660 میدانی، محمدمهدی/ 365 میرزا محمد، مهدی/ 703 میرفندرسکی، احمد/ 258, 642 میرمحمد صادقی/ 381 میرهندی (حجت الاسلام)/ 473, 474 میسترون/ 65 میلت، کیت/ 189 میلر/ 64 میناب/ 325 میناچی، ناصر/ 25, 115, 135, 142, 189, 210, 531, 532, 533, 550, 560, 646, 649 ن ناجی نژاد، معصوم/ 443 نادری، محمدحسن/ 128 ن-ادری پ-ور، بهم-ن (ته-رانی)/ 501, 517, 518, 502 ناروگی، مارلین/ 48 ناس، چارلز. دبلیو/ 264, 265, 282, 285, 288, 289, 292, 296, 309, 357, 359, 369, 379, 382, 384, 398, 399, 401, 403, 415, 430, 438, 440, 448, 470, 475, 528, 533 ناش، پاتریک. سی (استوار)/ 44 ناصرخاکی، مرتضی (سروان)/ 410 ناصری (سرهنگ)/ 313 ناظمی (سرتیپ)/ 360, 361, 362

ص: 773

ناظمی، عز الدین/ 486 ناظمی، فضل الله (سرتیپ)/ 361 نانسیو، پاپال / 277 نبأیی، عبدالجواد (سرلشکر)/ 342 نبی پور، رضا (سرهنگ)/ 630 نجابت، محمدرضا/ 372 نجات اللهی (دکتر)/ 74, 75 نجاتیان، مهدی (گروهبان)/ 365 نجف/ 87, 96, 473 نجف آباد/ 139, 144, 283, 518, 708 نجفی مرعشی، سید شهاب الدین (آیت الله)/ 8, 431, 439, 441, 490 نجفی، حسین/ 284 نجمی، ناصر/ 409 نزیه، حسن/ 26, 37, 115, 124, 130, 134, 176, 231, 303, 315, 343, 441, 443, 451, 452, 463, 491, 492, 563, 680, 684, 689 نشاط، علی/ 293 نشریه بورس/ 600 نشریه پیام شهید/ 644 نشریه ندای ایران (ایران وُیس)/ 601, 604 نصر، سیدحسین/ 365 نصیراوغلی، محمدتقی/ 458 نصیری نوری، یحیی (آیت الله)/ 226, 429 نصی-ری، نعم-ت الله (ارتش-بد)/ 8, 28, 29, 91, 101 نظری (سرهنگ)/ 113 نقابت/ 125 نقده/ 316, 318, 319, 322, 326, 327, 328, 333, 336, 339, 436, 506, 510, 575, 658, 683, 686 نمایشگاه بین المللی (تهران)/ 245 نوبری، علیرضا/ 691 نوبل، ریچارد (گروهبان)/ 124, 149, 151 نوربخش، م./ 10 نورثویل/ 9 نوروزی، عبدالله (تیمسار)/ 101, 115, 365 نوری، عزیزالله (سرتیپ)/ 675 نوری زاده، علیرضا/ 372, 373, 396, 644 نوسود (منطقه)/ 683, 690 نوسود/ 690 نوشهر/ 684 نوکان (روستا) / 457 نوید، محمد/ 203 نویکوف، آرکدی (سرهنگ دوم)/ 488 نهاوند/ 198 نهاوندی، هوشنگ/ 39, 43, 125, 265, 371 نهج البلاغه/ 360 نهضت آزادی/ 22, 25, 34, 35, 37, 659, 721 نیروگاه اتمی اهواز/ 543 نیروگاه اتمی بوشهر/ 297 441, 442, 476, 543, 577 نیروی دریایی آمریکا/ 44, 113 نیروی دریایی انگلستان/ 301 نی--روی دریای-ی ای-ران/ 129, 146, 304, 306, 393, 450, 480, 489, 494, 525, 588, 590, 721 نیروی زمینی آمریکا/ 626 نیروی هوایی آمریکا/ 24, 31, 59, 104, 117, 132, 136, 170, 171, 175, 178, 240, 427, 430, 485, 683, 726, 727 نیروی هوایی انگلستان/ 135 نی-روی ه-وای-ی ایران/ 29, 72, 80, 119, 131,

ص: 774

137, 138, 164, 168, 178, 179, 192, 215, 240, 259, 290, 450, 451, 456, 465, 466, 483, 489, 492, 569, 570, 624, 626 نیروی هوایی عراق/ 456 نیروی هوایی هند/ 261 نیریز/ 438 نیک پی/ 91, 101, 283, 293 نیکجو، مهوش/ 420 نیک خلق، ابراهیم/ 711 نیکخواه، پرویز/ 200, 203 نیکسون، ریچارد/ 221, 583 نیلچی، زینت/ 382 نیلی، لاری (ستوان)/ 59 نیوجرسی/ 9, 70 نیوسام/ 6 نیوسن/ 330 نیویورک/ 46, 111, 139, 157, 158, 263, 264, 586, 619, 629, 705, 720, 724, 729 و واتیکان/ 41 واثقی، عبدالله/ 632 وارک، باب/ 104 واشنگتن پست/ 73 واشنگتن دی. سی/ 11, 46, 57, 63, 184, 235, 284, 292, 373, 381, 385, 390, 399, 407, 417, 424, 427, 430, 470, 488, 493, 583, 596, 603, 635, 703, 712, 713, 714 واعظی، محمدعلی (دکتر)/ 381, 526 والا، فتح الله/ 631, 632 وال استریت ژورنال/ 74 والش، دبلیو. دبلیو/ 117 وثوق زاده/ 394 وثوقی، مجید/ 219 وثوقی، منوچهر (ستوان)/ 203 وثوقی، ناصر/ 400 وج-دی، من-وچه-ر (سرتیپ)/ 262, 405, 408, 410, 589 ورامین/ 317 وزارت آم--وزش و پ-رورش/ 412, 447, 502, 674, 679 وزارت ارشاد ملی/ 531, 532, 560, 584, 586, 593, 608, 612, 613, 616, 632, 645, 647, 648, 649, 681, 702, 717 وزارت اطلاعات/ 216, 375, 519 وزارت اطلاع رسانی (وزارت ارشاد ملی)/ 338, 395, 531 وزارت اقتصاد و دارایی/ 46, 136, 459, 680 وزارت امور خارجه آلمان/ 101, 442, 604 وزارت امور خارجه آمریکا/ اکثر صفحات وزارت امور خارجه ایران/ 57, 81, 244, 247, 344, 345, 391, 403, 444 ,449, 458, 460, 461, 479, 486, 503, 507, 516, 529, 535, 615, 617, 618, 621, 634, 635, 677, 682, 706, 707, 715, 718, 723 وزارت امور خارجه ژاپن/ 61 وزارت امور خارجه عراق/ 481 وزارت بازرگانی/ 711 وزارت بهداری/ 125 وزارت بهداشت/ 683 وزارت جنگ/ 34, 129

ص: 775

وزارت دادگستری/ 46, 101, 129, 188, 208, 279, 293, 304, 321, 339, 428, 496, 549, 639 وزارت دفاع آمریکا/ 61, 102, 104, 109, 110, 134, 310, 624, 625, 627 وزارت دفاع انگلستان/ 159 وزارت دفاع ایران/ 105, 108, 145, 178, 260, 525, 570, 618, 675, 680 وزارت دفاع ملی/ 129, 624 وزارت راه و ترابری/ 297 وزارت علوم و آموزش عالی/ 74, 129 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ 531 وزارت کار و امور اجتماعی/ 227, 486, 543, 670, 680, 695 وزارت کشاورزی/ 711 وزارت کشور/ 180, 206, 208, 227, 248, 279, 326, 367, 376, 496, 525, 682 وزارت مسکن و شهر سازی/ 519 وزارت نفت/ 680 وفائی (دکتر)/ 548 ول، وان/ 101, 102, 104 ولی (مهندس)/ 225 ولیان، عبدلعظیم/ 125, 371 ونس/ 14, 15, 18, 19, 23, 30, 52, 53, 58, 71, 90, 111, 117, 580, 598, 650, 678 ونس، سایروس/ 406 ویتر، جیم/ 48 ویتنام/ 95, 209, 583 ویکرز (خانم)/ 74 ویلسون، دان. م/ 204, 205 ویلیامز/ 49 ویلیامسون، تی./ 388 وین/ 392, 486 وینچنزو، فرانکونه/ 244 وینسون، بی./ 388 وینگن آلمان/ 169, 171 وینوگرادوف، ولادیمیر/ 120, 245, 264, 312, 313, 472, 704 ه هادوی، مهدی/ 144, 255, 258, 300, 342, 419, 614 هاش--می رفسنج-انی، علی اکبر (حجت الاسلام)/ 54, 359, 428, 429, 430, 431, 653 هاش-می رفسنج--انی، محم--د (حجت الاسلام) / 472 هاشمی، عباس/ 280 هاشمی، محمود/ 180 هاشمی نژاد (تیمسار)/ 256 هالند، ال. جی (سرهنگ)/ 117, 154, 241, 292, 336, 344, 351, 360, 364, 385, 390, 417, 424, 427, 430, 655, 656, 683 هالی شیعه (روستا)/ 457 هانسون، براد/ 601 هانوی/ 95 هانی الحسن/ 202, 271, 284, 342, 345 هاوانا/ 276, 369, 629 هاور (منطقه)/ 537 هایده/ 173 هایزر، رابرت (ژنرال)/ 25, 26, 49, 59, 60, 85, 173, 286, 290, 294, 307, 444, 641, 716

ص: 776

هتل امپریال/ 711 هتل اینت--رکنتینانت-ال/ 38, 43, 92, 133, 711 هتل رویال گاردن/ 711 هتل سمیرامیس/ 711 هتل سینا/ 711 هتل شاه عباس/ 540 هتل کلاریج (لندن)/ 232 هتل کورش/ 49, 50 هتل والدروف/ 711 هتل هایت/ 98 هتل هیلتون/ 92 هرگود، لیز (خبرنگار گاردین)/ 274 هرمزگان/ 137 هشتپر طوالش/ 696 هفته نامه آهنگر/ 399, 613 هلند/ 116, 117, 467 همایون، اسد/ 57 همایون، داریوش/ 265, 371, 612 همایی، ماشاءالله/ 686 همدان/ 302, 304, 314, 317, 364, 546, 555, 696 هند/ 202, 245, 343, 459, 467, 590 هندرسون، جان. اف/ 488 هندریکس، کتی/ 40, 532 هوانیروز ارتش ایران/ 50 هوشمند، ناصرقلی/ 286 هویدا، امیرعباس/ 8, 76, 91, 101, 195, 196, 206, 207, 208, 209, 210, 213, 214, 283, 286, 287, 294, 364 هویدا، فریدون/ 460 هیکت (خلبان)/ 122 هیل (گروهبان)/ 150, 154 هینوجوس (گروهبان)/ 151, 152, 153 هیوسن (ایالت تگزاس)/ 321 ی یزد/ 86, 339 یزدان فر، اسماعیل (سروان)/ 509 یزدانی، هژبر/ 125, 372 یزدجردی، علی اکبر (سرتیپ)/ 147, 162 یزدی، ابراهیم/ 35, 54, 70, 93, 113, 114, 142, 148, 153, 155, 183, 189, 205, 208, 231, 234, 275, 282, 284, 285, 289, 295, 296, 313, 319, 321, 328, 329, 330, 340, 344, 358, 359, 368, 369, 384, 399, 405, 406, 407, 416, 417, 418, 421, 460, 461, 475, 476, 485, 486, 516, 525, 528, 529, 533, 534, 595, 596, 597, 603, 614, 616, 621, 622, 624, 626, 627, 629, 634, 646, 649, 650, 705, 713, 721, 724 یعقوبی، الله وردی (ستوان)/ 443 یغمایی، پرویز (سرهنگ)/ 296 یوگسلاوی/ 94

ص: 777

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109